تفسیر اهل بيت علیهم السلام جلد 12

مشخصات کتاب

بسم الله الرحمن الرحيم

تفسیر روایی اهل بيت علیهم السلام

(12)

الأحزاب - الصافات

زیر نظر

علیرضا برازش

https://alvahy.com

تهران، 1396

خیراندیش دیجیتالی: کانون فرهنگی اندیشه اصفهان

ویراستار کتاب : خانم نرگس قمی

ص: 1

اشاره

ص: 2

تفسیر اهل بيت علیهم السلام

(12)

الأحزاب - الصافات

زیر نظر

علیرضا برازش

تهران، 1396

ص: 3

ص: 4

ص: 5

فهرس

سُورَةُ الأحزاب 8

سورة سبأ 300

سُورَةُ الفَاطِر 380

سورة يس 480

سُورة الصافات 572

ص: 6

فهرست

سوره احزاب 9

سوره سبا 301

سوره فاطر 381

سوره یس 481

سوره صافات 573

ص: 7

سُورَةُ الأَحْزَاب

اشاره

بسم الله الرحمنِ الرَّحِيم

ثَوَابُ الْقِرَائَةِ

1- الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَةَ وَ عَلَّمَهَا مَا مَلَكَتْ يَمِينُهُ مِنْ زَوْجَةِ وَ غَيْرِهَا، أَعْطِيَ أَمَانَا مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَ مَنْ كَتَبَهَا فِي رَقٌ غَزَال وَجَعَلَهَا فِي حُقٌّ فِى مَنْزِلِهِ كَثُرَتْ إِلَيْهِ الْخُطَّابُ، طُلب مِنْهُ التَّزْوِيجُ لِبَنَاتِهِ وَأَخَوَاتِهِ وَ سَائِرِ قَرَابَاتِهِ وَ رَغِبَ كُلُّ أَحَدٍ إِلَيْهِ وَ لَوْ كَانَ صُعْلُوكاً فَقِيرًا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَقَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله مَنْ كَتَبَهَا فِي رَقٌ غَزَال وَ تَرَكَهَا فِي حُقِّ وَ عَلَّقَهَا فِي مَنْزِلِهِ كَثُرَتَ لَهُ الْخُطَّابُ لِحُرْمَتِهِ، وَ رَغِبَ إِلَيْهِمْ كُلُّ وَاحِدٍ وَ لَوْ كَانُوا فُقَرَاءَ. (1)

2- الصادق علیه السلام - مَنْ كَتَبَهَا فِي رَقّ ظَبْي وَ جَعَلَهَا فِي مَنْزِلِهِ جَاءَتْ إِلَيْهِ الْخُطَّابُ فِي مَنْزِلِهِ وَ طُلِبَ التَّزْوِيجُ فِي بَنَاتِهِ وَأَخَوَاتِهِ وَ جَمِيعِ أَهْلِهِ وَ أَقْرِبَائِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى. (2)

قوله تعالى: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عليماً حكيماً (1)

قوله تعالى: وَاتَّبِعْ ما يُوحَى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللهَ كَانَ بِما تَعْمَلُونَ خبيرا (2)

قوله تعالى: وَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ وَ كَفى بالله وَكِيلاً (3)

النُّزُولُ

ص: 8


1- تفسير البرهان / تفسير نور الثقلين، فيه: «ومن كتبها في رق غزال ... الى آخرن» محذوف
2- تفسير البرهان

سوره احزاب

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

ثواب قرائت

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس این سوره (سوره احزاب) را بخواند و آن را به افرادی که تحت حمایت او هستند - مانند همسر و دیگران - یاد بدهد، از عذاب قبر در امان می ماند و هرکس این سوره را بر روی پوست آهو نوشته و آن را درون حقه ای، داخل منزل خود قرار دهد، به اذن خداوند، تعداد خواستگاران، نزد او افزایش می یابد و از او برای ازدواج با دختران، خواهران و سایر نزدیکان وی خواستگاری می کنند و همه کس به او میل پیدا می کنند، اگرچه او درویش و بینوا باشد. و در جایی دیگر فرمود: «هر کس، سوره احزاب را بر روی پوست آهو نوشته و آن را درون حقه ای قرار داده و در منزل خود آویزان کند، تعداد خواستگاران برای خواستگاری از دختران خانواده وی افزایش می یابد و همه کس به آن ها میل پیدا می کنند، اگرچه درویش و بینوا باشند».

2- امام صادق علیه السلام - هر کس سوره احزاب را بر روی پوست آهو نوشته و آن را در منزل خود قرار دهد، به اذن خداوند تعداد خواستگارانی که به منزل آن مرد می آیند، افزایش می یابد و از او برای ازدواج با دختران، خواهران و سایر قبیله و نزدیکان وی، خواستگاری می کنند.

ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند دانا و حکیم است. (1)

و از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی می شود پیروی کن که خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است. (2)

و بر خدا توکل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع [انسان] باشد. (3)

سبب نزول

ص: 9

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - فِي مَجْمَعَ الْبَيَانِ: نَزَلَتْ فِي أَبِي سُفْيَانَ بْن حَرْب وَ عِكْرِمَةَ بْن أَبِي جَهْل وَ أَبِي الْأَعْوَرَ السُّلَمِيٌّ قَدِمُوا الْمَدِينَةَ وَنَزَلُوا عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَيٍّ بَعْدَ غَزْوَةِ أَحْدِ بِأَمَانَ مِنْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِيُكَلِّمُوهُ، فَقَامُوا وَقَامَ مَعَهُمْ عَبْدُ اللهِ بْنُ أَبَيٍّ وَعَبْدُ اللهِ بْنُ سَعِيدِ بْن أَبِي سَرْح وَطُعْمَةُ بْنَ أَبَيرق فَدَخَلُوا عَلَى رَسُول الله صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالُوا: يَا مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله ارْفَضْ ذِكْرَ آلِهَتِنَا اللَّاتِ وَالْعُزَّى وَمَنَاة وَقُلْ إِنَّ لَهَا شَفَاعَةً لِمَنْ عَبَدَهَا وَ نَدَعُکَ وَ رَبَّكَ فَشَقَ ذَلِكَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: ائْذَنْ لَنَا يَا رَسُولَ اللهُ صلی الله علیه وآله فِي قَتْلِهِمْ فَقَالَ: إِنِّى أَعْطَيْتُهُمُ الْأَمَانَ وَأَمَرَ صلی الله علیه وآله فَأَخْرِجُوا مِنَ الْمَدِينَةِ وَ نَزَلَتِ الْآيَةُ وَ لَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ مِنْ أَهْل مَكَّةَ: أَبَاسُفْيَانَ وَ أَبَا الْأَعْوَر وَعِكْرِمَةَ، وَالْمُنَافِقِينَ: ابْنَ أبَى وَابْنَ سَعِيدٍ وَطَعْمَةً. (1)

باب 1 : يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً

1-1 - أمير المؤمنين علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَنْزَلَ الْقُرْآنَ عَلَى سَبْعَة أَقْسَام ... وَمِنْهُ مُخَاطَبَةُ لِلنَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ مَعْنَاهُ وَاقِعُ عَلَى أُمَّتِه ... وَ الْمُخَاطَبَةُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَالْمُرَادُ بِالْخِطَابِ الْأُمَّةُ وَ مِنْهُ قَوْلُهُ تَعَالَى يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ الْمُخَاطَبَةُ لَهُ وَ الْمُرَادُ بِالْخِطَابِ أُمَّتُه. (2)

قوله تعالى : ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللاتي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بأَفْوَاهِكُمْ وَ اللهُ يَقُولُ الحَقِّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ (4)

باب 1 : ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ

1-1 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام فِي قَوْلِهِ ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ فَيُحِبَّ بِهَذَا وَ يُبْغِضَ بِهَذَا فَأَمَّا مَحَبَّتُنَا (مُحِبُّنَا) فَيُخْلِصُ الْحُبَّ لَنَا كَمَا يَخْلُصُ الذَّهَبُ بِالنَّارِ لَا كَدَرَ فِيهِ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ حُبَّنَا فَلْيَمْتَحِنْ قَلْبَهُ فَإِنْ شَارَكَهُ فِي حُبِّنَا حُبَّ عَدُوِّنَا فَلَيْسَ مِنَّا وَ لَشَنَا مِنْهُ وَاللَّهُ عَدُوُّهُمْ وَ جَبْرَئِيلُ وَمِيكَائِيلُ وَ اللَّهُ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ. (3)

ص: 10


1- تفسير نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج 90، ص 89 .
3- بحار الأنوار، ج27، ص 51 / تفسیر القمی، ج 2، ص 171/ تفسير البرهان

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - در تفسیر مجمع البیان آمده است: آیه ی شریفه در مورد ابوسفیان بن حرب عكرمة بن ابوجهل و ابی الاعور سلمی نازل شده که به مدینه رفتند و بعد از غزوه ی احد با امان نامه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله بر عبدالله بن ابی وارد شدند تا با پیامبر صلی الله علیه وآله سخن گویند. پس در حالی که عبدالله بن ابی و عبدالله بن سعید بن ابی سرح و طعمه بن ابیرق آن ها را همراهی می کردند بر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وارد شده و گفتند: «ای محمّد بدگویی از خدایان ما؛ لات و عزی و منات را ترک کن و بگو این ها نیز برای پیروان خویش شفاعت می نمایند و ما نیز تو را با خدایت تنها می گذاریم». این جسارت بر رسول خدا صلی الله علیه وآله سخت آمد. عمر بن خطاب گفت: «به ما اجازه بده این گروه را به قتل برسانیم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «من به آنها امان می دهم». سپس امر نمود تا از مدینه خارج شوند و آیه ی شریفه ی وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ نازل شد که از اهل مکه یعنی اباسفیان و اباالاعور و عكرمة والمنافقین ابن ابی و ابن سعید و طعمه پیروی نکن .

بخش 1: ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است.

1-1- امام علی علیه السلام - خداوند متعال قرآن را بر هفت قسم نازل فرمود ... یک قسم آن این است که پیامبر را مخاطب قرار می دهد و به این معناست که مقصود در این خطاب امت پیامبر می باشد. ... و مخاطب رسول خدا صلی الله علیه وآله است اما در حقیقت مقصود امّت، است. که آیه شریفه ی ای پیامبر! هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید، در زمان عده آنها را طلاق گویید [ زمانی که از عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکی نکرده باشند]. (طلاق /1). يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللهَ وَ لَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ از این قبیل است که روی کلام با پیامبر صلی الله علیه وآله است و حکم متوجه امت می باشد.

خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش نیافریده؛ و هرگز همسرانتان را که مورد «ظهار» قرار می دهید مادران شما قرار نداده؛ و [نیز] پسرخوانده های شما را پسر [واقعی] شما قرار نداده است؛ این سخن شماست که با دهان خود می گویید [ سخنی که واقعیت ندارد]؛ اما خداوند حق را می گوید و او به راه راست هدایت می کند. (4)

بخش 1: خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش نیافریده

1-1- امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر علیه السلام پیرامون تفسیر آیه: ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ فرموده است: «خداوند عزّوجل در درون هیچ کس، دو قلب را قرار نداده که با یکی، کسی را دوست بدارد و با دیگری با او دشمنی ورزد. دوستدار ما چنان که زر با آتش خالص می گردد و هیچ گونه تیرگی و ناخالصی در آن نمی ماند، در دوستی با ما اخلاص می ورزد. پس هر کسی بخواهد بداند که از جمله دوستداران ما هست یا نه، باید قلب خود را بیازماید؛ اگر در دوستی و محبت به ما دشمن ما را نیز سهیم کند، او از ما نیست و ما نیز از او نیستیم. خداوند، جبرئیل علیه السلام و میکائیل علیه السلام دشمن او هستند و خداوند، دشمن کافران است.

ص: 11

2-1- الصادق علیه السلام - مَا جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ يُحِبُّ بِهَذَا قَوْماً وَ يُحِبُّ بِهَذَا أَعْدَاثَهُمْ. (1)

1-3- أمير المؤمنين علیه السلام - عَن أبى الْجَارُودِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام لَيْسَ عَبْدُ مِنْ عَبِيدِ اللَّهِ مِمَّنِ امْتُحِنَ قَلْبُهُ لِلْإِيمَان إِلَّا وَهُوَ يَجِدُ مَوَدَّتَنَا عَلَى قَلْبِهِ فَهُوَ يَوَدُّنَا وَ مَا مِنْ عَبْدِ مِنْ عَبِيدِ اللَّهِ مِمَّنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِلَّا وَ هُوَ يَجِدُ بُغْضَنَا عَلَى قَلْبِهِ فَهُوَ يُبْغِضُنَا فَأَصْبَحْنَا نَفْرَحُ بِحُبِّ الْمُحِبِّ وَنَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ وَ أَصْبَحَ مُحِبُّنَا يَنْتَظِرُ رَحْمَةَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَكَأَنَّ أَبْوَابَ الرَّحْمَة قَدْ فُتِحَتْ لَهُ وَأَصْبَحَ مُبْغِضُنَا عَلَى شَفَا جُرُفِ مِنَ النَّارِ فَكَأَنَّ ذَلِكَ الشَّفَا قَدِ انْهَارَ بهِ فِى نار جَهَنَّمَ فَهَنِيئاً لِأَهْلِ الرَّحْمَةِ رَحْمَتُهُمْ وَ تَعْساً لِأَهْلِ النَّارِ مَثْوَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فَلَبِئْسَ مَثْوَى المُتكَبْرِينَ وَ إِنَّهُ لَيْسَ عَبْدَ مِنْ عَبِيدِ اللَّهِ يُقَصِّرُ فِي حَبِّنَا لِخَيْر جَعَلَهُ اللَّهُ عِنْدَهُ إِذْ لَا يَسْتَوى مَنْ يُحِبُّنَا وَ مَنْ يُبْغِضُنَا وَ لَا يَجْتَمِعَانِ فِي قَلْب رَجُل أَبَداً إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ يُحِبُّ بِهَذَا وَيُبْغِضُ بِهَذَا أَمَّا مُحِبُّنَا فَيُخْلِص الْحُبِّ لَنَا كَمَا يَخْلُصُ الذَّهَبُ بِالنَّارِ لَا كَدَرَ فِيهِ وَ مُبْغِضُنَا عَلَى تِلْكَ الْمَنْزِلَة نَحْنُ النُّجَبَاءُ أفْرَاطْنَا أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنَا وَصِيُّ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ مِنْ حِزْبِ الشَّيْطَانَ وَ الشَّيْطَانُ مِنْهُمْ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ حُبَّنَا فَلْيَمْتَحِنْ قَلْبَهُ فَإِنْ شَارَكَ فِي حُبِّنَا عَدُونَا فَلَيْسَ مِنَّا وَلَسْنَا مِنْهُ وَاللَّهُ عَدُوهُ وَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام وَمِيكَائِيلُ وَ اللَّهُ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ. (2)

4-1- أمير المؤمنين علیه السلام - عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمِ السَّمَارِ قَالَ: وَجَدْتُ فِي كِتَابِ مِيثَمِ يَقُولُ تَمَسَّيْنَا لَيْلَةً عِنْدَ أمير الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ بن أبي طَالِب علیه السلام فَقَالَ لَنَا ... إِنَّ عَبْداً لَنْ يَقْصُرَ فِي حُبَنَا لِخَيْرِ جَعَلَهُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ وَلَنْ يُحِبَّنَا مَنْ يُحِبُّ مُبْغِضَنَا إِنَّ ذَلِكَ لَا يَجْتَمِعُ فِي قَلْبِ وَاحِدٍ مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْن يُحِبُّ بِهَذَا قَوْماً وَيُحِبُّ بِالْآخَر عَدُوَّهُمْ وَ الَّذِي يُحِبُّنَا فَهُوَ يُخْلِصُ حُبَّنَا كَمَا يُخْلِص الذَّهَبَ لَا غِشَ فِيه. (3)

5-1- الصادق علیه السلام - فَمَنْ كَانَ قَلْبَهُ مُتَعَلَّقاً فِي صَلَاتِهِ بِشَيْءٍ دُونَ اللَّهِ فَهُوَ قَرِيبُ مِنْ ذَلِكَ الشَّيْءِ بَعِيدٌ عَنْ حَقِيقَة مَا أَرَادَ اللَّهُ مِنْهُ فِى صَلَاتِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى مَا جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ. (4)

ص: 12


1- تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان، فيه: «يحبّ بهذا قوماً ... الى آخر» محذوف
2- بحار الأنوار، ج 24، ص 317 / بحار الأنوار، ج27، ص 83 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 439 / تفسير البرهان
3- بحارالانوار، ج 27، ص 83 / تفسیر نور الثقلین.
4- مستدرک الوسائل، ج 4، ص 482 بحار الأنوار، ج 82، ص 136/ مصباح الشريعة، ص91

2-1- امام صادق علیه السلام - خداوند برای هیچ کس دودل در درونش نیافریده است که با یکی، گروهی را و با دیگری، دشمنان آنها را دوست بدارد.

3-1- امام علی علیه السلام - ابوالجارود نقل می کند: امام صادق علیه السلام پیرامون تفسير آيه: ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل من قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ فرمود: «على بن ابى طالب علیه السلام فرموده است: هر بنده ای از بندگان خدا که خداوند تبارک و تعالی قلبش را به ایمان بیازماید، در قلب خود، محبّت ما را در قلب خود می یابد و ما را دوست می دارد و هر بنده ای را که مورد خشم خدا باشد دشمنی و کینه ی ما را در قلب خود می یابد و با ما دشمنی می ورزد. ما به خاطر دوستی دوستدارمان شادمان می شویم، و متوجه دشمنی دشمنان هستیم دوست ما به رحمت خدا می نگرد، پس درهای رحمت خدا به روی او باز است و دشمن ما در پرتگاهی از آتش قرار گرفته و در حال سقوط در آتش جهنم است. پس رحمت، بر اهل آن گوارا باد و وای بر اهل جهنم که بد منزلی دارند. خداوند عزوجل می فرماید: چه جای بدی است جایگاه مستکبران! (نحل/29) هیچ بنده ای از بندگان خداوند نیست که به خاطر خیری که خداوند نزد او قرار داده است، در محبت و دوستی با ما کوتاهی ورزد؛ چراکه دوستدار ما و دشمن ما با هم برابر نیستند و دوستی و دشمنی ما هیچگاه در یک قلب، جای نمی گیرد. إِنَّ اللهَ لَمَّ يَجْعَلْ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ زيرا خداوند عزوجل در درون هیچ کس، دو قلب را قرار نداده است که با یکی، کسی را دوست بدارد و با دیگری با او دشمنی ورزد. دوستدار ما، چنان که آتش طلا را خالص می کند و هیچ گونه تیرگی و ناخالصی در آن نمی ماند، در دوستی ما اخلاص می ورزد و دشمن ما نیز در دشمنی با ما همین گونه است و مائیم نجبا و فرزندان ما فرزندان پیامبرند. و من جانشین جانشینان (وصی الاوصیاء) هستم و گروه سرکش، از طرفداران شیطان می باشند و شیطان، یکی از آنان است. پس هر کس بخواهد بداند که از جمله دوستداران ما هست یا نه، باید به قلب خود نگاه کند اگر در دوستی و محبّت ما، دشمن ما را نیز شریک کند، از ما نیست و ما نیز از او نیستیم و خداوند، جبرئیل و میکائیل دشمن او هستند و خداوند، دشمن کافران است.

4-1- امام علی علیه السلام - صالح بن میثم تمار گوید: در کتاب میثم رحمه الله چنین دیدم که گفته بود: شبی در محضر امیرالمؤمنین علیه السلام بودم به ما فرمود: «بنده ای که در محبّت ما کوتاهی نمی کند؛ بهترین چیز را در قلب خویش جای داده است و هرکس دشمنان ما را دوست بدارد از دوستاران ما نیست. به خاطر اینکه دو محبّت در یک قلب جمع نمی شود و خداوند برای یک فرد دو قلب قرار نداده است که با این قلب فردی را دوست داشته باشد و با قلب دیگر دشمنش را دوست داشته باشد و کسی که محبّت ما را به دل دارد، باید آن را خالص گرداند همان گونه که طلا را خالص و بدون غش قرار می دهد».

5-1- امام صادق علیه السلام - پس کسی که در حال نماز قلب او متعلّق به غیر خداوند شد، هر آینه نزدیک به آن چیز شده و از حقیقت آنچه در حال نماز مقصود و مطلوب است، دور خواهد شد. خداوند متعال می فرماید: ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ.

ص: 13

6-1- الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَا أَطَّلِعُ عَلَى قَلْبٍ عَبْدِ فَأَعْلَمَ مِنْهُ حُبَّ الإخلاص لِطَاعَتِي لِوَجْهِي وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِى إِلَّا تَوَلَّيْتُ تَقويمَهُ وَسِيَاسَتَهُ وَ مَن اشْتَغَلَ فِي صَلَاتِهِ بِغَيْرِى فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَهْزِينَ بِنَفْسِهِ وَمَكْتُوبُ اسْمُهُ فِي دِيوَانِ الْخَاسِرِينَ. (1)

7-1- أمير المؤمنين علیه السلام - إِنَّمَا هُوَ حَقٌّ وَبَاطِلُ وَ إِيمَانُ وَكُفْرُ وَ عِلْمُ وَ جَهْلُ وَ سَعَادَةً وَشِقْوَةً وَ جَنَّةٌ وَ نَارُ لَنْ يَجْتَمِعَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلُ فِي قَلْبِ امْرِئٍ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَ إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ حِينَ سَاوَوْا بَيْنَ أَئِمَّةِ الْهُدَى وَبَيْنَ أَئِمَّةِ الْكُفْرِ وَقَالُوا إِنَّ الطَّاعَةَ مَفْرُوضَةٌ لِكُلِّ مَنْ قَامَ مَقَامَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم بَراً كَانَ أَوْ فَاجِراً فَأْتُوا مِنْ قِبَلِ ذَلِكَ. (2)

1-8- أمير المؤمنين علیه السلام - عَنْ جَيْش بْن الْمُعْتَمِر قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام وَ هُوَ فِي الرَّحْبَةِ مُتَكِيُّ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ رَحْمَةً اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ كَيْفَ أَصْبَحْتَ قَالَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ وَ رَدَّ عَلَيَّ وَ قَالَ أَصْبَحْتُ مُحِبّاً لِمُحِبِّنَا مُبْغِضَاً لِمَنْ يُبْغِضُنَا إِنَّ مُحِبَّنَا يَنْتَظِرُ الرَّوْحَ وَ الْفَرَجَ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَة وَإِنَّ مُبْغِضَنَا بَنَى بَنَاءً فَأَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفِ هارٍ فَكَأَنَّ بُنْيَانَهُ هَارٍ فَانْهَارَ بهِ فِى نار جَهَنَّمَ يَا أَبَا الْمُعْتَمِرِ إِنَّ مُحِبَّنَا لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُبْغِضَنَا قَالَ وَ مُبْغِضُنَا لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُحِبَّنَا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَبَلَ قُلُوبَ الْعِبَادِ عَلَى حُبِّنَا خَذَلَ مَنْ يُبْغِضُنَا فَلَنْ يَسْتَطِيعَ مُحِبُّنَا يُبْغِضُنَا وَ لَنْ يَسْتَطِيعَ مُبْغِضُنَا يُحِبُّنَا وَلَنْ يَجْتَمِعَ حُبُّنَا وَ حُبُّ عَدُوِّنَا فِي قَلْب أَحَدٍ ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ يُحِبُّ بِهَذَا قَوْمًا وَيُحِبُّ بِالْآخَرِ أعذاءهم. (3)

النُّزُولُ

1 - الصادق علیه السلام - كَانَ سَبَبَ ذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَمَّا تَزَوَّجَ بِخَدِيجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدِ خَرَجَ إلَى سُوق عُكاظ فِي تِجَارَة لَهَا وَ رَأَى زَيْداً يُبَاعُ وَ رَآهُ غُلَاماً كَيْساً حَصِيفاً فَاشْتَرَاهُ فَلَمَّا نَبِيَّ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم دَعَاهُ إِلَى الْإِسْلَامِ فَأَسْلَمَ فَكَانَ يُدْعَى زَيْدُ مَوْلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَلَمَّا بَلَغَ

ص: 14


1- مستدرک الوسائل، ج 4، ص 482 بحار الأنوار، ج 82، ص 136/ مصباح الشريعة، ص91
2- بحار الأنوار، ج 66، ص 82 بحار الأنوار، ج 90، ص57 .
3- بحار الأنوار، ج 65، ص 38 .

6-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: خداوند متعال می فرماید، چون اطلاع پیدا کنم به قلب کسی که محبّت خالص و علاقه ی جدی به عبادت و طاعت من داشته و تنها نیت و مقصد او تحصیل رضا و بدست آوردن مقام بندگی است هر آینه خودم به سیاست و تنظیم امور او مباشرت کرده و به او نزدیک می شوم و اگر کسی در حال نماز به غیر من مشغول باشد؛ پس او از استهزا کنندگان بوده و نام او در دفتر خسارت کاران ثبت خواهد شد.

7-1- امام علی علیه السلام - در دنیا حق و باطل، ایمان و کفر علم و جهل، سعادت و شقاوت و بهشت و دوزخ به هم آمیخته و حق و باطل در دل هیچ انسانی جمع نمی گردند و خداوند در کتاب خود فرموده است: ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ مردم هنگامی هلاک شدند که بین رهبران حق و کفر فرقی قائل نشدند و همه را یکسان دانستند و گفتند: «هرکس که در جای رسول اکرم صلی الله علیه وآله نشست اطاعتش واجب می باشد خواه نیکوکار و یا بدکار باشند و از همین جا هلاک شدند».

8-1- امام على علیه السلام - جیش بن معتمر گوید: در محله ی رحبه (نام محله ی در کوفه) بر امیرالمؤمنین علی علیه السلام وارد شدم، در حالی که آن حضرت به جایی تکیه فرموده بود، من بعد از سلام و عرض ارادت پرسیدم: «آقا چگونه صبح کردی»؟ امیرالمؤمنین علیه السلام سرش را بلند کرد و پس از پاسخ سلام من فرمود: «صبح کردم در حالی که با دوستان خود دوست و با دشمنان خود دشمن هستم، دوستان ما هر لحظه چشم به راه راحتی و گشایش است. امّا دشمنان ما پایه و اساسی ندارند و آنها در کنار گور و گودال ها زندگی می کنند و به زودی در آتش جهنم سقوط می نمایند. ای ابومعتمر! دوستان ما توانایی ندارند با ما دشمنی کنند و دشمنان ما هم نمی توانند با ما باشند، خداوند متعال دل های بندگان را بر محبّت ما آفریده و دشمنان را وانهاده! پس هرگز ما توانایی دشمنی ما را ندارد و هرگز دشمن ما قدرت بر دوستی ما نخواهد داشت و هرگز دوستی ما و دوستی دشمنان ما در یک دل جمع نمی گردد؛ ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ که با یک دل گروهی را دوست بدارد و با دلی دیگر دشمنان آنها را دوست بدارد».

سبب نزول

1 - امام صادق علیه السلام - [در بحارالانوار آمده است] سبب نزول این آیه این است که چون رسول خدا صلی الله علیه وآله با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد از سوی خدیجه برای تجارت عازم بازار عکاظ شد و در آنجا مشاهده کرد که زید در معرض فروش گذاشته شده است و او را غلام زیرک و نیک اندیشی یافت و خرید. وقتی پیامبر صلی الله علیه وآله به نبوت رسید، زید را به اسلام فراخواند و زید، اسلام آورد و مردم او را بنده ی محمد صلی الله علیه وآله صدا می زدند. چون حارثة بن شراحیل کلبی - که مرد شریفی بود - از وجود پسرش زید با خبر شد، به مكه و نزد ابوطالب رحمه الله آمده و گفت: «ای ابوطالب! چندی پیش پسرم اسیر شده و به من خبر رسیده که او الان، بنده برادرزاده ی توست. من از او می خواهم که یا زید را به من بفروشد یا فدیه ی او را بپذیرد و یا اینکه او را آزاد سازد». ابوطالب رحمه الله، این مطلب را با رسول خدا صلی الله علیه وآله در میان گذاشت. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «زید آزاد است که به هر کجا که بخواهد برود». حارثه برخاست و دست

ص: 15

حَارِثَةَ بْن شَرَاحِيلَ الْكَلْبِيَّ خَبَرُ زَيْدٍ قَدِمَ مَكَّةَ وَ كَانَ رَجُلًا جَلِيلًا فَأَتَى أَبَاطَالِب فَقَالَ يَا أَبَا طَالِب إِنَّ ابْنِي وَقَعَ عَلَيْهِ السَّبْئُ وَ بَلَغَنِي أَنَّهُ صَارَ لِابْنِ أَخِيكَ تَسْأَلُهُ إِمَّا أَنْ يَبيعَهُ وَ إِمَّا أَنْ يُفَادِيَهُ وَ إم أَنْ يُعْتِقَهُ فَكَلَّمَ أَبُو طَالِب رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم هُوَ حُرُّ فَلْيَذْهَبْ حَيْثُ شَاءَ فَقَامَ حَارِثَهُ فَأَخَذَ بِيَدِ زَيْدٍ فَقَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ الْحَقِّ بِشَرَفكَ وَ حَسَبَكَ فَقَالَ زَيْدُ لَسْتُ أَفَارِقُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَبَداً فَقَالَ لَهُ أَبُوهُ فَتَدَعْ حَسَبَكَ وَ نَسَبَكَ وَ تَكُونُ عَبْداً لِقُرَيْشٍ فَقَالَ زَيْدُ لَسْتُ أَفَارِقُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَا دُمْتُ حَيّاً فَغَضِبَ أَبُوهُ فَقَالَ يَا مَعْشَرَ قُرَيْش اشْهَدُوا أَنَّى قَدْ بَرِثْتُ مِنْهُ وَلَيْسَ هُوَ ابْنِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله اشْهَدُوا أَنَّ زَيْداً ابْنِي أَرتُهُ وَ يَرثُنِي وَ كَانَ يُدْعَى زَيْدَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يُحِبُّهُ وَ سَمَّاهُ زَيْدَ الْحُبِّ فَلَمَّا هَاجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِلَى الْمَدِينَةِ زَوَّجَهُ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشَ وَأَبْطَأَ عَنْهُ يَوْماً فَأَتَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْزِلَهُ يَسْأَلُ عَنْهُ فَإِذَا زَيْنَبُ جَالِسَةٌ وَسَطَ حُجْرَتِهَا تَسْحَقُ طِيباً بِفِهْرِ لَهَا فَدَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم الْبَابَ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَكَانَتْ جَمِيلَةً حَسَنَةً فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ خَالِقِ النُّورِ وَ تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ثُمَّ رَجَعَ صلی الله علیه وآله إِلَى مَنْزِلِهِ وَ وَقَعَتْ زَيْنَبُ فِي قَلْبِهِ وُقُوعاً عَجيباً وَ جَاءَ زَيْدُ إِلَى مَنْزِلِهِ فَأَخْبَرَتْهُ زَيْنَبُ بِمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ لَهَا زَيْدُ هَلْ لَكِ أَنْ أَطْلَّقَكِ حَتَّى يَتَزَوَّجَكِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَعَلَكِ قَدْ وَقَعْتِ فِي قَلْبِهِ فَقَالَتْ أَخْشَى أَنْ تُطَلِّقَنِي وَ لَا يَتَزَوَّجَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَجَاءَ زَيْدُ إِلَى رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ بأَبي أَنْتَ وَ أُمِّي أَخْبَرَتْنِي زَيْنَبُ بِكَذَا وَكَذَا فَهَلْ لَكَ أَنْ أَطَلَّقَهَا حَتَّى تَتَزَوَّجَهَا فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَا اذْهَبْ وَاتَّقِ اللَّهَ وَ أَمْسِكُ عَلَيْكَ زَوْجَكَ ثُمَّ حَكَى اللهُ فَقَالَ أَمْسِكَ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاكَها إلَى قَوْلِهِ وَ كانَ أَمْرُ الله مَفْعُولًا فَزَوَّجَهُ اللَّهُ مِنْ فَوْق عَرْشِهِ فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ يُحَرِّمُ عَلَيْنَا نِسَاءَنَا وَ يتزوج امْرَأَةَ ابْنِهِ زَيْد فَأَنْزَلَ اللهُ فِى هَذَا وَ ما جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبناءَكُمْ إِلَى قَوْلِهِ يَهْدِي السَّبِيلَ ثُمَّ قَالَ ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ إِلَى قَوْلِهِ وَ مَوالِيكُمْ فَأَعْلَمَ اللَّهُ أَنَّ زَيْداً لَيْسَ هُوَ ابْنَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَإِنَّمَا ادَّعَاهُ لِلسَّبَب الذي ذكرنَاهُ وَ فِي هَذَا أَيْضاً مَا نَكْتُبُهُ فِي غَيْر هَذَا الْمَوْضِع فِي قَوْلِهِ ما كَانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ

ص: 16

زید را گرفته و به او گفت ای پسرکم! به شرافت و نسب خویش ملحق شو». زید گفت: «هرگز از رسول خدا صلی الله علیه وآله جدا نمی شوم» پدرش به او گفت: «آیا حسب و نسب خود را رها می کنی و بنده ی قریش باقی می مانی»؟ زید پاسخ داد: «تا زمانی که زنده ام از رسول خدا صلی الله علیه وآله جدا نمی شوم». پدر زید خشمگین شده و گفت: «ای جماعت قریش! شاهد باشید من از او بیزارم و او پسر من نیست». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «شما شاهد و گواه باشید که زید، پسر من است و من از او ارث می برم و او نیز وارث من است». مردم زید را ابن محمد (پسر محمد) صدا می زدند و رسول خدا صلی الله علیه وآله او را دوست می داشت و او را زید الحب (زید دوست داشتنی) نامید. چون رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدینه هجرت نمود، زینب بنت جحش را به ازدواج زید در آورد. روزی زید در آمدن به نزد پیامبر صلی الله علیه وآله تأخیر کرد و پیامبر صلی الله علیه وآله جستجوی زید به منزل او رفت. زینب در وسط اتاق خود نشسته بود و عطری را با فهر خود می کوبید و نرم می کرد. پیامبر صلی الله علیه وآله در را باز کرد و به او که زنی خوش سیما و زیبا بود - نگاه کرد و فرمود: سُبْحَانَ الله خَالِقِ النُّورِ وَ تَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الخالقین سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله که زینب به طور عجیبی در دل او جا پیدا کرده بود، به خانه اش بازگشت. وقتی که زید به منزل خود آمد، زینب او را از گفته ی رسول خدا صلی الله علیه وآله باخبر ساخت. زید به زینب گفت: «آیا می خواهی تو را طلاق دهم تا رسول خدا صلی الله علیه وآله تو را به ازدواج خود درآورد؟ شاید عشق تو در قلب پیامبر صلی الله علیه وآله افتاده است». زینب پاسخ داد: «ترسم از این است که تو مرا طلاق دهی و رسول خدا صلی الله علیه وآله مرا به ازدواج خود در نیاورد». زید نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده و عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! پدر و مادرم فدای شما باد! زینب مرا از چنین و چنان باخبر ساخت. آیا می خواهید زینب را طلاق دهم تا او را به ازدواج خود درآورید»؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: «برو و تقوای الهی پیشه کن و همسرت را نگهدار». سپس خداوند سخن پیامبر را حکایت کرده و فرمود: «همسرت را نگاه دار و از خدا بپرهیز»! [ و پیوسته این امر را تکرار می کردی ] و در دل چیزی را پنهان می داشتی که خداوند آن را آشکار می کند و از مردم می ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد [و از او جدا شد]، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان - هنگامی که طلاق گیرند - نباشد و فرمان خدا انجام شدنی است [ و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود ]. (احزاب /37) پس خداوند، زینب را از فراز عرش، به ازدواج پیامبر صلی الله علیه وآله در آورد. منافقان گفتند: «پیامبر صلی الله علیه وآله، ازدواج با زنان پسرانمان [عروسانمان] را بر ما حرام می کند در حالی که خود با زن پسرش زید ازدواج می کند! این گونه بود که خداوند در جواب آنان فرمود: وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءكُمْ أَبْنَاءكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ. سپس فرمود: ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَم تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِیکُم؛ پس بدان که زید، پسر محمد صلی الله علیه وآله نیست و اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله او را فرزند خود خواند تنها به آن علت بود که پیشتر ذکر نمودیم و در این رابطه مطالب دیگری نیز هست که آن را در جای دیگری یعنی در آیه ی محمد پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست ولی رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است! . (احزاب/40) می آوریم.

ص: 17

مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ الله وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيا ثُمَّ نَزَلَ لا يَحِلُّ لَك النِّسَاءُ بَعْدَ مَا حَرَّمَ عَلَيْهِ فِي سُورَةِ النِّسَاءِ وَ قَوْلُهُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجِ مَعْطُوفُ عَلَى قِصَّةِ امْرَأَةِ زَيْدِ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ أَنْ لَا يَحِلُّ لَكَ امْرَأَةَ رَجُلٍ أَنْ تَتَعَرَضَ لَهَا حَتَّى يُطَلَّقَهَا وَتَتَزَوَّجَهَا أَنْتَ فَلَا تَفْعَلْ هَذَا الْفِعْلَ بَعْدَ هَذَا. (1)

باب 2 : وَ ما جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ

1-2- أمير المؤمنين علیه السلام - في تفسير الإمام علیه السلام : لَقَدْ مَر أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَلَى قَوْمِ مِنْ أَخْلَاطِ الْمُسْلِمِينَ لَيْسَ فِيهِمْ مُهَاجِرِى وَ لَا أَنْصَارِيُّ ... فقال علیه السلام لَقَدْ بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله جَيْشاً ذَاتَ يَوْمٍ إِلَى قَوْمٍ مِنْ أَشِدَّاءِ الْكُفَّارِ فَأَبْطَأَ عَلَيْهِمْ خَبَرُهُمْ وَ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِهِمْ وَ قَالَ لَيْتَ لَنَا مَنْ يَتَعَرَّفُ أَخْبَارَهُمْ وَيَأْتِينَا بِأَنْبَائِهِمْ بَيْنَا هُوَ قَائِلُ هَذَا إِذْ جَاءَهُ الْبَشِيرُ بِأَنَّهُمْ قَدْ ظَفِرُوا بِأَعْدَائِهِمْ وَ اسْتَوْلَوْا وَصَيَّرُوا بَيْنَ قَتِيلِ وَ جَرِيحٍ وَأَسِيرِ وَانْتَهَبُوا أَمْوَالَهُمْ وَ سَبَوْا ذَرَارِيَّهُمْ وَعِيَالَهُمْ فَلَمَّا قَرُبَ الْقَوْمُ مِنَ الْمَدِينَةِ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِأَصْحَابِهِ يَتَلَقَّاهُمْ فَلَمَّا لَقِيَهُمْ وَ رَئِيسُهُمْ زَيْدُ بْنُ حَارِثَةَ وَكَانَ قَدْ أَمَرَهُ عَلَيْهِمْ فَلَمَّا رَأى زَيْدُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم نَزَلَ عَنْ نَاقَتِهِ وَ جَاءَ إِلَى رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ قَبَّلَ رِجْلَهُ ثُمَّ قَبَّلَ يَدَهُ فَأَخَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَقَبَّلَ رَأْسَهُ ثُمَّ نَزَلَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ فَقَبَّلَ رِجْلَهُ وَيَدَهُ وَ ضَمَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِلَيْهِ ثُمَّ نَزَلَ إِلَيْهِ قَيْسِ بْنُ عَاصِمِ الْمِنْقَرِئُ فَقَبَّلَ يَدَهُ وَ رِجَلَهُ وَ ضَمَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِلَيْهِ ثُمَّ نَزَلَ إِلَيْهِ سَائِرُ الْجَيْش وَ وَقَفُوا يُصَلُّونَ عَلَيْهِ وَ رَدَّ عَلَيْهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَيْراً ثُمَّ قَالَ لَهُمْ حَدِّثُونِى خَبَرَكُمْ وَحَالَكُمْ مَعَ أَعْدَائِكُم ... قالوا زَحَفْنَا إِلَيْهِمْ فَدَخَلْنَا بَلَدَهُمْ وَ أَغْلَقُوا دُونَنَا بَابَهُ فَقَعَدْنَا نُنَازِلُهُمْ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْنَا اللَّيْلُ وَ صِرْنَا إِلَى نِصْفِهِ فَتَحُوا بَابَ بَلَدِهِمْ وَنَحْنُ غَارُّونَ نَائِمُونَ مَا كَانَ فِينَا مُنْتَبهُ إِلَّا أَرْبَعَةُ نَفَر زَيَّدُ بْنُ حَارِثَةَ فِي جَانِب مِنْ جَوَانِب عَسْكَرِنَا يُصَلِّى وَ يَقْرَأ الْقُرْآنَ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ فِي جَانِبِ آخَرَ يُصَلِّى وَيَقْرَأ الْقُرْآنَ وَ قَتَادَةُ بْنُ النَّعْمَانِ فِي جَانِب آخَرَ يُصَلِّى وَ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَ قَيْسِ بْنُ عَاصِمٍ فِي جَانِبِ آخَرَ يُصَلَّى وَ يَقْرَأ الْقُرْآنَ فَخَرَجُوا فِى اللَّيْلَة الظَّلْمَاءِ الدَّامِسَة وَ رَشَقُونَا بِنِبَالِهِمْ وَ كَانَ ذَلِكَ بَلَدَهُمْ وَ هُمْ بِطُرُقِهِ وَ مَوَاضِعِهِ عَالِمُونَ وَنَحْنُ بِهَا جَاهِلُونَ فَقُلْنَا فِيمَا بَيْنَنَا دُهِينَا وَ أُوتِينَا هَذَا لَيْلُ

ص: 18


1- بحار الأنوار، ج22، ص214/ تفسیر نور الثقلين / تفسير القمي، ج 2، ص 172 ، فيه: «ثم قال ادعوهم لآبائهم ... الى آخر» محذوف / تفسير البرهان

سپس آیه ی بعد از این دیگر زنی بر تو حلال نیست. (احزاب /52) نازل شد. یعنی پس از آنکه زنان بر او در سوره ی نساء حرام شده بود. آیه ی و نمی توانی همسرانت را به همسران دیگری مبدل کنی [بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی] (احزاب /52) عطف بر ماجرای همسر پسرش یعنی زید است هرچند جمال آن ها مورد توجه تو واقع شود (احزاب /52) یعنی بر تو حلال نیست که به همسر مردان دیگر، متعرض گردی تا اینکه شوهر آن زن، او را طلاق دهد و تو، او را به ازدواج خود درآوری. بنابراین، این کار را پس از این، تکرار نکن .

بخش 2: و [نیز] پسرخوانده های شما را پسر [ واقعی ] شما قرار نداده است؛ این سخن شماست که با دهان خود می گویید [ سخنی که واقعیت ندارد ].

2-1- امام علی علیه السلام - در تفسیر امام عسکری علیه السلام آمده است: امیرالمؤمنین علیه السلام بر گروهی از مسلمانان عبور کرد که در بین آنها از مهاجرین و انصار کسی نبود. آن حضرت علیه السلام فرمود: «روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله لشکری را به سوی قومی از کفّار فرستادند و تا مدتی طولانی از آنها خبری نشد و پیامبر فکرش در این زمینه مشغول شد و فرمود: «ای کاش کسی پیدا می شد تا خبری از آیین لشکریان برایم بیاورد». درهمین حال که پیامبر صلی الله علیه وآله سرگرم صحبت بود بشارت دهنده ای وارد شد و خبر پیروزی لشکر اسلام را اعلام نمود و اینکه عده ای از دشمنان را به قتل رسانده و یا مجروح و اسیر نموده اند و اموالشان را غارت فرزندان و زنانشان را به اسارت در آورده اند. چون لشکر اسلام به نزدیک مدینه رسید پیامبر صلی الله علیه وآله به سوی آنها شتافت و چون که فرمانده ی ایشان را که زید بن حارثه بود ملاقات نمود و چون زید پیامبر صلی الله علیه وآله را دید به سمت آن حضرت آمده و دست و پای رسول خدا صلی الله علیه وآله را بوسید و پیامبر صلی الله علیه وآله نیز سر زید را بوسه زد. سپس عبدالله بن رواحه به محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و دست و پای پیامبر صلی الله علیه وآله را بوسید و رسول خدا صلی الله علیه وآله او را به سینه چسباند و قیس بن عاصم منقری نیز خدامت رسید و دست و پای حضرت را بوسید و پیامبر صلی الله علیه وآله او را به سینه چسباند و بقیه ی لشکر پیاده شده و به پیامبر صلی الله علیه وآله درود و صلوات فرستادند و ایشان برای لشکریان دعای خیر نمودند. سپس فرمود: «از رویارویی خود با دشمنانتان برایم بگویید». گفتند: «که ما به سمت آن ها حمله نمودیم، وارد شهر شدیم اما آنها درهای خانه ها را بر روی ما بستند و ما تا نیمه ی شب صبر کردیم تا اینکه در نیمه ی شب درها باز شد و در حالی که همگان خواب بودند ما همه ی خانه ها را غارت نموده و از لشکر ما فقط چهار نفر در این امر شرکت نداشتند زید بن حارثه که در جانبی از لشکر مشغول نماز و قرائت قرآن بود و عبدالله بن رواحه نیز در گوشه ای دیگر قرآن تلاوت نموده و نماز می خواند و قتاده بن نعمان و قیس بن عاصم در گوشه ای دیگر مشغول عبادت بودند دشمن در آن شب تاریک و ظلمانی بر ما حمله نمود و به سمت ما تیراندازی نمودند و چون در شهرشان از خویش دفاع می کردند و به راه ها و مواضع آن آشنا بودند در حالی که ما آنها را نمی شناختیم لذا گفتیم ما که متحیر مانده ایم و در این شب تاریک قدرت دفع

ص: 19

مُظْلِمُ لَا يُمْكِنُنَا أَنْ نَتَّقِيَ النَّبَالَ لِأَنَّا لَا تُبْصِرُهَا فَبَيْنَا نَحْنُ كَذَلِكَ إِذْ رَأَيْنَا ضَوْءاً خَارِجا مِنْ فِي قَيْسِ بْنِ عَاصِمِ الْمِنْقَرِى كَالنَّارِ الْمُشْتَعِلَةِ وَ ضَوْءاً خَارِجاً مِنْ فِي قَتَادَةَ بْنِ النُّعْمَانِ كَضَوْءِ الزُّهْرَةِ وَ الْمُشْتَرِى وَضَوْءاً خَارِجاً مِنْ فِي عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَوَاحَةَ كَشْعَاعِ الْقَمَرِ فِي اللَّيْلَةِ الْمُظْلِمَةِ وَ نُوراً سَاطِعاً مِنْ فِي زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ أَضْوَا مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَة ... قال صلی الله علیه وآله أَمَّا زَيْدُ بْنُ حَارِثَةَ الَّذِي كَانَ يَخْرُجُ مِنْ فِيهِ نُورُ أَضْوَا مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَةِ وَ هُوَ سَيِّدُ الْقَوْمِ وَ أَفْضَلُهُمْ فَلَقَدْ عَلِمَ اللَّهُ مَا يَكُونُ مِنْهُ فَاخْتَارَهُ وَ فَضَّلَهُ عَلَى عِلْمِهِ بِمَا يَكُونُ مِنْهُ إِنَّهُ فِي الْيَوْمِ الَّذِي وَلِيَ هَذِهِ اللَّيْلَةَ الَّتِي كَانَ فِيهَا ظَفَرُ الْمُؤْمِنِينَ بالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ مِنْ فِيهِ جَاءَهُ رَجُلُ مِنْ مُنَافِقِي عَسْكَرِهِمْ يُرِيدُ التَّضْرِيبَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام وَ إِفْسَادَ مَا بَيْنَهُمَا فَقَالَ لَهُ بَحْ بَحْ لَكَ لَا نَظِيرَ لَكَ فِي أَهْلِ بَيْتِ رَسُول اللهِ صلی الله علیه وآله وَ صَحَابَتِهِ هَذَا بَلَاؤُكَ وَ هَذَا الَّذِي شَاهَدْنَاهُ نُورُكَ فَقَالَ لَهُ زَيْدُ يَا عَبْدَ اللَّهِ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُفرط فِي الْمَقَالَ وَ لَا تَرْفَعْنِي فَوْقَ قَدْرِى فَإِنَّكَ لِلَّهِ بِذَلِكَ مُخَالِفٌ وَ بِهِ كَافِرُ وَ إِنِّي إِنْ تَلَقَّيْتُ مقَالَتَكَ هَذِهِ بِالْقَبُول لَكُنْتُ كَذَلِكَ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَنَا أَحَدَّثُكَ بِمَا كَانَ فِي أَوَائِلِ الْإِسْلَامِ وَ مَا بَعْدَهُ حَتَّى دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْمَدِينَةَ وَ زَوَّجَهُ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ وَلِدَ لَهُ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ علیهما السلام قَالَ بَلَى قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم كَانَ لِى شَدِيدَ الْمَحَبَّة حَتَّى تَبَنَّانِى لِذَلِكَ فَكُنْتُ أَدْعَى زَيْدَ بْنَ مُحَمَّدٍ إِلَى أَنْ وُلِدَ لِعَلِيُّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام فَكَرِهْتُ ذَلِكَ لِأَجْلِهِمَا وَقُلْتُ لِمَنْ كَانَ يَدْعُونِي أُحِبُّ أَنْ تَدْعُونِي زيْداً مَوْلَى رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَإِنِّى أَكْرَهُ أَنْ أَضَاهِيَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهما السلام فَلَمْ يَزَلْ ذَلِكَ حَتَّى صَدَّقَ اللَّهُ ظَنِّى وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ يَعْنِي قَلْبِا يُحِبُّ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ آلَهُ يُعَلِّمُهُمْ وَ قَلْباً يُعَظَّمُ بِهِ غَيْرَهُمْ كَتَعْظِيمِهِمْ أَوْ قَلْباً يُحِبُّ بِهِ أَعْدَاءَهُمْ بَلْ مَنْ أَحَبَّ أَعْدَاءَهُمْ فَهُوَ يُبْغِضُهُمْ وَ لَا يُحِبُّهُمْ وَ مَنْ سَوَّى بِهِمْ مَوَالِيَهُمْ فَهُوَ يُبْغِضُهُمْ وَلَا يُحِبُّهُمْ ثُمَّ قَالَ وَ ما جَعَلَ أَزْواجَكُمُ اللَّائِي تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ إِلَى وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ يَعْنِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام أَولَى بِبُنُوةَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ فَرْضِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِنَّا أَنْ تَفْعَلُوا إلى أَولِيائِكُمْ مَعْرُوفاً إِحْسَاناً وَ إكْرَاماً لَا يَبْلُغُ ذَلِكَ مَحَلَّ الْأَوْلَادِ كَانَ ذلِكَ فِي الْكِتاب مَسْطُوراً فَتَرَكُوا ذَلِكَ وَ جَعَلُوا يَقُولُونَ زَيْدُ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ فَمَا زَالَتِ النَّاسُ يَقُولُونَ لِى هَذَا وَ أَكْرَهُهُ حَتَّى أَعَادَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله

ص: 20

تیرها را نداریم در این اثناء نوری را مشاهده کردیم که از دهان قیس بن عاصم منقری خارج می شد که همچون آتش شعله ور بود و نیز نوری همانند روشنی زهره و مشتری از دهان قتاده بن نعمان خارج می گردید و نیز نوری از دهان عبدالله بن رواحه و زید بن حارثه چون تلألؤ ماه در شب ظلمانی و شعاع خورشید خارج می شد». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «اما نوری که از دهان زید بن حارثه خارج شد و از شعاع خورشید نورانیتر بود در حالی که زید بزرگوارترین قوم و با فضیلت ترین لشکریان بود و خداوند بر حالات این بنده آگاه است لذا وی را برگزیده و او را برای علم خویش انتخاب نمود. و در همان روزی که مقارن شب مبارزه بود و مسلمانان بر دشمن غلبه نمودند فردی از لشکر مردی از منافقان خدمت زید آمد و قصدش برهم زدن رابطه ی زید و علی بن ابیطالب علیه السلام بود، لذا به زید گفت: «بر تو مبارک باشد که هیچ نظیری در بین اهل بیت و اصحاب برای تو نیست و این مرتبه و نوری که از تو ساطع شد و ما آن را مشاهده کردیم امتحانی برای توست». زید به آن مرد گفت: «ای عبدالله تقوا را رعایت کن و در گفته ات افراط ننما و مرتبه ی مرا از آنچه هست بالاتر مپندار که خودت مخالف و منکر این مرتبه هستی و اگر من گفته های تو را بپذیرم همانند تو خواهم بود. ای عبدالله تو را به امری که در اوایل اسلام و بعد از آن تا هنگام ورود پیامبر صلی الله علیه وآله به مدینه و تزویج فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام و تولد حسن و حسین علیهما السلام آگاه نکنم»؟ آن مرد گفت: «چرا مرا بر آن آگاه نما». زید گفت: «رسول خدا صلی الله علیه وآله مرا بسیار دوست داشت تا جایی که مرا به فرزند خواندگی پذیرفت و مرا زیدبن محمد می خواندند تا اینکه حسن و حسین علیهما السلام فرزندان علی علیه السلام متولد شدند و من به خاطر وجود آنها دوست نداشتم مرا نیز فرزند پیامبر صلی الله علیه وآله بخوانند و گفتم: «مرا زید دوستدار پیامبر صلی الله علیه وآله صدا بزنید و برایم زیبا نیست که در این مورد هم ردیف و شبیه حسن و حسین علیهما السلام قرار داده شوم. و این امر ادامه داشت تا اینکه خداوند اعتقاد مرا تأیید نمود و آیه ی شریفه ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ را بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل فرمود یعنی خداوند برای هر کس دو قلب قرار نداده که با یک قلب حضرت محمد و آلش علیهم السلام را دوست بدارد و احترامشان نماید و با یک قلب دیگر غیر آنها را به اندازه ی ایشان احترام نماید و یا با قلب دیگر دشمنان را نیز دوست داشته باشد لذا هر که دشمنان آن ها را دوست داشته باشد با اهل بیت دشمنی می نماید و هرکس آنها را در یک رتبه بداند پس نسبت به اهل بیت بغض نموده و به آنها محبّت نخواهد داشت. سپس فرمود: ما جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ... وَأُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ في كتاب الله که مراد حسن و حسین علیهما السلام هستند که در کتاب خدا به فرزند بودن برای رسول خدا صلی الله علیه وآله سزاوارترند و بر مهاجرین و مؤمنان واجب است که با اولیاء خویش به نیکی و احسان و بزرگواری برخورد نمایند به گونه ای که محبّت ایشان به فرزندانشان نیز به این حد نرسد و این امر از اموری است که در قرآن ذکرر شده ولی ایشان این مهم را ترک نموده به حدی که می گفتند: «زید فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله است». این امر همچنان ادامه داشت و مرا فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله

ص: 21

الْمُوَاخَاةَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام ثُمَّ قَالَ زَيْدُ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ زَيْداً مَوْلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام كَمَا هُوَ مَوْلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَلَا تَجْعَلْهُ نَظِيرَهُ فَلَا تَرْفَعُهُ فَوْقَ قَدْرِهِ فَتَكُونَ كَالنَّصَارَى لَمَّا رَفَعُوا عِيسَى ال ال فَوْقَ قَدْرِهِ فَكَفَرُوا بِاللَّهِ الْعَظِيمِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَلِذَلِكَ فَضَّلَ اللَّهُ زَيْداً بمَا رَأَيْتُمْ وَ شَرِّفَهُ بِمَا شَاهَدتُمْ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيَا صلی الله علیه وآله إِنَّ الَّذِي أَعَدَّهُ اللَّهُ لِزَيْدِ فِي الْآخِرَةَ لَيَصْغُرُ فِي جَنْبِهِ مَا شَهِدْتُمْ فِي الدُّنْيَا مِنْ نُورِهِ إِنَّهُ لَيَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ نُورُهُ يَسِيرُ أَمَامَهُ وَ خَلْفَهُ وَ يَمِينَهُ وَ يَسَارَهُ وَ فَوْقَهُ وَ تَحْتَهُ مِنْ كُلِّ جَانِبِ مَسِيرَةَ أَلْفِ سَنَة. (1)

قوله تعالى: ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ الله فَإِنْ أَوْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَواليكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناح فيما أَخْطَأْتُم بِهِ وَ لكِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً (5)

1 - الكاظم علیه السلام - مَنْ كَانَتْ أُمُّهُ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ أَبُوهُ مِنْ سَائِرِ قُرَيْشٍ فَإِنَّ الصَّدَقَاتِ تَحِلُّ لَهُ وَ لَيْسَ لَهُ مِنَ الْخُمُسِ شَيْءٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ. (2)

2 - الرضا علیه السلام - عَن مُحَمَّدِ بن سَنَانِ أَنَّ أَبَا الْحَسَن عَلَى بْن مُوسَى الرَّضَا علیه السلام كَتَبَ إِلَيْهِ فِي جَوَاب مَسَائِلِهِ ... عِلَّةُ تَحْلِيل مَالَ الْوَلَدِ لِوَالِدِهِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ وَ لَيْسَ ذَلِكَ لِلْوَلَدِ لِأَنَّ الْوَلَدَ مَوْهُوبُ لِلْوَالِدِ فِي قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ مَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ مَعَ أَنَّهُ الْمَأْخُوذُ بِمَتُوتَنِهِ صَغِيراً وَ كَبِيراً وَ الْمَنْسُوبُ إِلَيْهِ وَ الْمَدْعُو لَهُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَوْل النبی صلی الله علیه وآله أَنْتَ وَمَالُكَ لِأَبيكَ وَلَيْسَتِ الْوَالِدَةُ كَذَلِكَ. (3)

قوله تعالى : النَّبِيُّ أَوّلى بِالْمُؤمِنينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلا أَنْ تَفْعَلُوا إلى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (6)

باب : النَّبِيُّ أولى بالمؤمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ

ص: 22


1- بحار الأنوار، ج 22، ص 81 .
2- الکافی، ج 1، ص 539/ تهذیب الأحکام، ج 4، ص128 وسائل الشيعة، ج 9، ص 271/ عوالی اللآلی، ج 3، ص 129 .
3- بحار الأنوار، ج 6، ص 100 عيون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص 96، فيه: «وقول النبى أنت ... الى آخر» محذوف/ تفسیر نورالثقلين

خطاب می کردند و من از این امر ناخرسند بودم تا اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله امر برادری بین خود و علی بن ابیطالب علیه السلام را دوباره مطرح نمود». سپس زید گفت: «ای عبدالله همانا زید دوستدار على علیه السلام است همانگونه که دوستدار پیامبر صلی الله علیه وآله است پس او را همانند این بزرگوار قرار مده و زید را بیشتر از مرتبه اش بالاندان در غیر اینصورت همچون مسیحیان خواهیم بود که مقام عیسی علیه السلام را بیش از حد بالا بردند و به خداوند عظیم کافر شدند». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «به خاطر این سخنان زید بود که که خداوند به زید آنچه مشاهده کردید فضیلت و شرافت داد و قسم به خداوندی که مرا به پیامبری برگزید آن نوری که شما مشاهده نمودید در برابر آنچه خداوند در آخرت برای زید مهیا نموده است بسیار ناچیز است. و زید در روز قیامت در حالی حاضر می شود که نورش در مقابل و پشت و درچپ و راست و بالا و پایین و از هر جهت تا مسیر هزار سال حرکت می کند».

آن ها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه تر است؛ و اگر پدرانشان را نمی شناسید، آنها برادران دینی و یاران شما هستند؛ اما گناهی بر شما نیست در خطاهایی که [در نامیدن آن ها به نام دیگران] از شما سر می زند، ولی آنچه را از روی عمد می گویید [ مورد مؤاخذه قرار خواهد داد ]؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است. (5)

1- امام کاظم علیه السلام - هر کس مادرش از بنی هاشم باشد و پدرش از دیگر خانواده های قریش باشد، صدقه به آنان جایز است و بهره ای از خمس ندارند؛ چرا که خدای عزوجل می فرماید: ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ.

2- امام رضا علیه السلام - محمد بن سنان گوید: امام رضا علیه السلام در پاسخ پرسش هایش نوشت ... دلیل حلال بودن مال فرزند برای پدر بدون اجازه ی او و حال اینکه مال پدر برای پسر بدون اجازه ی او حلال نیست آن است که فرزند بخشیده شده به پدر است خداوند در این آیه شریفه می فرماید: به هرکس اراده کند دختر می بخشد و به هرکس بخواهد پسر. (شوری /49) افزون بر آنکه، پدر در مقابل هزینه ی فرزند چه کوچک و بزرگ بازخواست می شود (پدر متکفل اوست) و فرزند به او نسبت داده می شود و به نام وی خوانده می شود. به دلیل این سخن خداوند ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ الله. و به دلیل این سخن پیامبر صلی الله علیه وآله: «تو و مالت، متعلّق به پدرت هستی. ولی مادر، این گونه نیست».

پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آن ها (مؤمنان) محسوب می شوند؛ و خویشاوندان نسبت به یگدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولی هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید [و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید]؛ این حکم در کتاب الهی نوشته شده است.

بخش 1: پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است.

ص: 23

1 - 1 - الصادق علیه السلام - عَن عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ الْعَامَّةِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَقَالَ الْحَقَّ وَ اللَّهِ قُلْتُ فَإِنَّ إِمَاماً هَلَكَ وَ رَجُلُ بخُرَاسَانَ لَا يَعْلَمُ مَنْ وَصِيُّهُ لَمْ يَسَعُهُ صِيَّهُ لَمْ يَسَعُهُ ذَلِكَ قَالَ لَا يَسَعُهُ إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا هَلَكَ وَقَعَتْ حُجَّةً وَصِيِّهِ عَلَى مَنْ هُوَ مَعَهُ فِي الْبَلَدِ وَ حَقُّ النَّفْر عَلَى مَنْ لَيْسَ بِحَضَرَتِهِ إِذَا بَلَغَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ قُلْتُ فَنَفَرَ قَوْمُ فَهَلَكَ بَعْضُهُمْ قَبْلَ أَنْ يَصِلَ فَيَعْلَمَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ مهاجراً إلى الله وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الموتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى الله قلتُ فَبَلَغَ الْبَلَدَ بَعْضُهُمْ فَوَجَدَكَ مُغْلَقاً عَلَيْكَ بَابُكَ وَ مُرْخَى عَلَيْكَ سِتْرَكَ لَا تَدْعُوهُمْ إِلَى نَفْسِكَ وَ لَا يَكُونُ مَنْ يَذْلُهُمْ عَلَيْكَ فَبِمَا يَعْرِفُونَ ذَلِكَ قَالَ بكِتاب اللَّهِ الْمُنْزَلَ قُلْتُ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ كَيْفَ قَالَ أَرَاكَ قَدْ تَكَلَّمْتَ فِي هَذَا قَبْلَ الْيَوْمِ قُلْتُ أَجَلْ قَالَ فَذَكِّرْ مَا أَنْزَلَ اللهُ فِي عَلِيٌّ علیه السلام وَ مَا قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي حَسَنِ وَ حُسَيْنِ علیهما السلام وَ مَا خَصَّ اللَّهُ بِهِ عَلِيًّا علیه السلام وَ مَا قَالَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مِنْ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِ وَ نَصْبِهِ إِيَّاهُ وَ مَا يُصِيبُهُمْ وَإِقْرَارِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهما السلام بِذَلِكَ وَ وَصِيَّتِهِ إِلَى الْحَسَنَ علیه السلام وَتَسْلِيمٍ الْخَسَيْنَ علیه السلام لَهُ بِقَوْلِ اللَّهِ النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أولى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله. (1)

2-1- العسكرى علیه السلام - وَأُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَولى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ يَعْنِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام أَوْلَى بِبُنُوَّةً رَسُول الله صلى الله عليه وآله وسلم فِي كِتَابِ اللهِ وَ فَرْضِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً إِحْسَاناً وَإِكْرَاماً لَا يَبْلُغُ ذَلِكَ مَحَلَ الْأَوْلَادِ كَانَ ذلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورا. (2)

3-1- الباقر علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْن زَيْدِ مَوْلَى أَبي جَعْفَر علیه السلام قَالَ سَأَلْتُ مَوْلَايَ فَقُلْتُ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوّلى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ قَالَ هُوَ عَلَى علیه السلام. (3)

ص: 24


1- الكافي، ج 1، ص378 تفسير نور الثقلين فيه: «رفعت» بدل «وقعت»
2- تفسير الإمام العسكرى، ص 642 بحار الأنوار، ج 22 ، ص 82 بحار الأنوار، ج 94، ص 60 .
3- تأويل الآيات الظاهرة، ص 440/ تفسير البرهان

1-1- امام صادق علیه السلام - عبدالاعلی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی سخن عامه پرسیدم که گویند: «رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده: «هر که بمیرد و امامی نداشته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است» فرمود: «به خدا قسم! درست است». عرض کردم: «امامی [در مدینه] وفات کرده و مردی در خراسان است و نمی داند وصی او کیست، همین دوری از امام برای او عذر نیست»؟ فرمود: «برای او عذر نیست. همانا چون امام بمیرد. حجّت وصیّش بر کسانی است که در شهر او هستند [پس آن ها باید وصی امام را با حجت امامت تعیین کنند] و بر کسانی که در شهر امام نیستند، چون خبر وفات او را شنیدند، لازم است کوچ کنند، همانا خدای عزوجل می فرماید: چرا از هر گروهی از آنان طایفه ای کوچ نمی کند [و طایفه ای در مدینه بماند]، تا در دین [و معارف و احکام اسلام] آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟ شاید [از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند، و خودداری کنند (توبه/122). عرض کردم: «اگر دسته یی کوچ کردند و بعضی از آنها پیش از آنکه [به شهر امام] برسند و آگاهی پیدا کنند، بمیرند»؟ فرمود: خدای عزوجل می فرماید: و هرکس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست. (نساء/ 100) عرض کردم: «اگر بعضی از آنها به شهر امام رسیدند و دیدند شما در خانه ی خود را بسته و به روی خود پرده انداخته اید، نه خود شما مردم را به سوی خود خوانید و نه دیگری ایشان را به شما راهنمایی کند، چگونه امام را بشناسند»؟ فرمود: «به وسیله ی کتاب منزل خدا». عرض کردم: «خدای عزوجل [در قرآن] چگونه می فرماید»؟ امام فرمود: «به نظرم پیش از این هم در این باره سخن گفته ای؟ (از من پرسیده یی)»؟ عرض کردم: «آری» آن گاه حضرت آیاتی را که خدا درباره ی علی علیه السلام نازل فرموده و آنچه پیغمبر صلی الله علیه وآله درباره ی به حسن و حسین علیهما السلام به علی علیه السلام فرموده و آنچه را خدا به علی علیه السلام اختصاص داده و وصیتی را که پیغمبر صلی الله علیه وآله درباره ی او نموده و منصوبش فرموده و مصیباتی که به آنها می رسد و اعتراف حسن و حسین علیهما السلام را به آن و وصیتش را به حسن علیه السلام و تسلیم کردن حسین علیه السلام امر امامت را طبق کلام خدا: النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أولى بِبَعْضٍ في كتاب الله همه را یاد آور شد.

2-1- امام عسکری علیه السلام - مراد از وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَولى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله حسين و حسین علیهما السلام هستند که در کتاب خدا سزاوارتر به فرزندی رسول خدا صلی الله علیه وآله می باشند و مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ المهاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَولِيائِكُمْ مَعْرُوفاً به خاطر اینکه با اولیاء خود به نیکی و احسان و اکرام برخورد نمایند تا حدی که جایگاه فرزندانشان به این رتبه نمی رسد و كانَ ذلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا این حقیقت در قرآن مذکور است.

3-1- امام باقر علیه السلام - محمد بن زید غلام امام باقر علیه السلام گوید: «از مولایم درباره ی آیه ی وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ پرسیدم فرمود: «منظور علی علیه السلام است».

ص: 25

4-1- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ سُلَيْم بْن قَيْسِ الْهِلَالِيٌّ قَالَ سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرِ الطَّيَّارِ يَقُولُ كُنَّا عِنْدَ الله مُعَاوِيَةَ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ علیهما السلام وَ عَبْدِاللَّهِ بْنُ عَبَّاس وَ عُمَرُ بْن أَبي سَلَمَةَ وَأَسَامَةُ بنُ زَيْدِ يَذْكُرُ حَدِيثاً جَرَى بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ وَ أَنَّهُ قَالَ لِمُعَاوِيَةَ بْن أبي سُفْيَانَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ إِنِّي أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ثُمَّ أَخِي عَلَى بْن أَبِي طَالِب علیه السلام أولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا اسْتُشْهَدَ فَايْنِي الْحَسَنُ علیه السلام أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ ابْنِيَ الْحُسَيْنُ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا اسْتُشْهِدَ فَابْنُهُ عَلَى علیه السلام أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا عَلَى علیه السلام ثُمَّ ابْنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيَّ الْبَاقِرُ علیه السلام أولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا حُسَيْنُ وَ تُكْمِلُهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَامًا تِسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ علیهما السلام و عَبْدُ اللَّهِ ثُمَّ اسْتَشْهَدْتَ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَا وَعَبْدَ اللَّهِ بْن عَبَّاس وَ عُمَرَ بْنَ أَبِي سَلَمَةَ وَ أَسَامَةَ بْن زَيْدٍ فَشَهِدُوا لِى عِنْدَ مُعَاوِيَةَ قَالَ سُلَيْمَ بْنُ قَيْس وَقَدْ كُنْتُ سَمِعْتُ ذَلِكَ مِنْ سَلْمَانَ رحمه اللهُ وَ أَبِي ذَرِّ رحمه الله وَ الْمِقْدَادِ وَأَسَامَةَ أَنَّهُمْ سَمِعُوا ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله. (1)

5-1- الرسول صلی الله علیه وآله - عَن ابْن عَبَّاس رحمه الله قَالَ كُنْتُ مَعَ مُعَاوِيَةَ وَقَدْ نَزَلَ بِذِي طُوًى فَجَاءَهُ سَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَاصِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ يَا أَهْلَ الشَّامِ هَذَا سَعْدُ وَ هُوَ صَدِيقُ لِعَلِيِّ اللهِ قَالَ فَطَاطَ الْقَوْمُ رُءُوسَهُمْ وَ سَبُوا عَلِيّاً فَبَكَى سَعْدُ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ مَا الَّذِي أَبْكَاكَ قَالَ وَ لِمَ لَا أَبْكِي لِرَجُل مِ-نْ أَصْحَاب رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله يُسَبُّ عِنْدَكَ وَ لَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَغَيْرَ وَ قَدْ كَانَ فِي عَلِيٌّ خِصَالُ لَأَنْ تَكُونَ فِيَّ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَمَا فِيهَا أَحَدُهَا أَنَّ رَجُلًا كَانَ بِالْيَمَنِ فَجَاءَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام فَقَالَ لَأَشَكُونَكَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَدِمَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَسَأَلَهُ عَنْ عَلِيٌّ فَشَنَا عَلَيْهِ فَقَالَ صلی الله علیه وآله أَنْشُدُكَ بِاللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى الْكِتَابَ وَاخْتَصَّنِي بالرَّسَالَة أَعَنْ سَخَطَ تَقُولُ مَا تَقُولُ فِي عَلِيٌّ علیه السلام قَالَ نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ أَلَا تَعْلَمُ أَنِّى أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِى علیه السلام مَوْلَاه. (2)

6-1- الرسول صلی الله علیه وآله - أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَنْ أَخْرُجَ فَأَنَادِيَ فِي النَّاسِ ألَا مَنْ ظَلَمَ أجيراً أَجْرَهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ أَلَا مَنْ تَوَالَى غَيْرَ مَوَالِيهِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ أَلَا وَ مَنْ. أَبَوَيْهِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام فَخَرَجْتُ فَنَادَيْتُ فِي النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله فَقَالَ لِي عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ هَلْ لِمَا نَادَيْتَ بِهِ مِنْ تَفْسِير فَقُلْتُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله أَعْلَمُ قَالَ فَقَامَ عُمَرُ وَ

ص: 26


1- تفسير نورالثقلين بحار الأنوار، ج 36، ص231 .
2- بحار الأنوار، ج 38، ص 130 .

4-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - سلیم بن قیس هلالی گوید: از عبدالله بن جعفر طیار شنیدم که می گفت: «من و حسن و حسین علیهما السلام و عبدالله بن عباس رحمه الله و عمر بن ابی سلمة و اسامة بن زید نزد معاویه بودیم و حدیثی را که ما بین آنها بحث شده بود، یاد می کرد و اینکه به معاویه بن ابی سفیان گفته است که از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: «من از مؤمنان بر خودشان اولی هستم، سپس برادرم علی علیه السلام اولای به مؤمنان از خودشان است و آنگاه که شهید شود حسن علیه السلام اولای به مؤمنان از خودشان است، سپس فرزندم

حسین علیه السلام اولای به مؤمنان از خودشان است و چون شهید شود، فرزندش علی اولای به مؤمنان از خودشان خواهد بود و تو ای علی علیه السلام! او را خواهی دید، سپس فرزندش محمّدبن علی علیه السلام اولای به مؤمنان از خودشان خواهد بود و تو ای حسین علیه السلام او را خواهی دید، سپس دوازده امام را کامل کرد و نه تن آنها از فرزندان حسین علیه السلام هستند». عبدالله بن جعفر گوید: «سپس از حسن و حسین علیهما السلام و عبدالله بن عباس و عمر بن أبی سلمة و اسامة بن زید گواهی خواستم و آنان نزد معاویه برایم شهادت دادند»، من از سلمان رحمه الله و ابوذر رحمه الله و مقداد رحمه الله و اسامة بن زيد رحمه الله نیز این حدیث را شنیدم و آنها هم گفتند که آن را از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیده اند.

5-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از ابن عباس رحمه الله روایت است که گفت: نزد معاویه که در ذی طوی مسکن گزیده بود، رفته بودم که سعدبن ابی وقاص پیش معاویه آمد و بر او سلام کرد. معاویه گفت: «ای مردم شام! این، سعد بن ابی وقاص و دوست علی علیه السلام است». مردم، سر را به زیر انداخته و به على علیه السلام دشنام دادند. پس سعد گریست و معاویه به او گفت: «چرا گریه می کنی»؟ سعد پاسخ داد: «چرا گریه نکنم در حالی که نزد تو به مردی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله دشنام داده می شود و من نمی توانم کاری بکنم؟ در حالی که علی علیه السلام دارای صفاتی است که اگر یکی از آنها در من بود، آن را بیشتر از دنیا و آنچه که در آن است، دوست می داشتم. یکی از آن صفات این است که مردی در یمن بود و آن مرد به علی علیه السلام گفت: «نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله از تو شکایت می کنم». آن مرد نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده و درباره ی علی علیه السلام از او پرسید. رسول خدا صلی الله علیه وآله على علیه السلام را مدح نموده و فرمود: «تو را به خدایی که این کتاب را بر من نازل فرمود و رسالت را به من اختصاص داد، سوگند می دهم، آیا از روی خشم این مطالب را پیرامون علی بن ابی طالب علیه السلام می گویی»؟ آن مرد پاسخ داد: «آری، ای رسول خدا صلی الله علیه وآله»! رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آیا نمی دانی که من شایسته تر از مؤمنان به خودشان هستم»؟ آن مرد پاسخ داد: «آری می دانم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «پس هرکه من مولای اویم، علی علیه السلام، مولای اوست»».

6-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «پیامبر صلی الله علیه وآله به من امر نمود بیرون بروم و در میان مردم فریاد بزنم؛ لعنت خدا بر کسی که در پرداخت اجر اجیری به او ستم روا دارد؛ لعنت خدا بر کسی که غیر از مولای خود مولای دیگری برگزیند؛ لعنت خدا بر کسی که به والدین خود دشنام

ص: 27

جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالَ عُمَرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم هَلْ لِمَا نَادَى عَلَى علیه السلام مِنْ تَفْسِير قَالَ نَعَمْ أَمَرْتُهُ أَنْ يُنَادِيَ أَنَا مَنْ ظَلَمَ أجيراً أَجْرَهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَاللَّهُ صلی الله علیه وآله يَقُولُ قُلْ لَا أَسْتَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمُوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى فَمَنْ ظَلَمَنَا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ أَمَرْتُهُ أَنْ يُنَادِيَ مَنْ تَوَالَى غَيْرَ مَوَالِيهِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَقُولُ النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلَى علیه السلام مَوْلَاهُ فَمَنْ تَوَالَى غَيْرَ عَلَى علیه السلام فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ أَمَرْتُهُ أَنْ يُنَادِيَ مَنْ سَبَّ أَبَوَيْهِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ. (1)

7-1- أمير المؤمنين علیه السلام - قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ قَالَ وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ فَنَحْنُ أَولَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ وَ نَحْنُ وَرِثْنَاهُ وَ نَحْنُ أُولُو الْأَرْحَامِ الَّذِينَ وَرِثْنَا الْكَعْبَةَ وَ نَحْنُ آلَ إِبْرَاهِيم. (2)

8-1- أمير المؤمنين علیه السلام - رُوىَ أَنَّ عَلِيّا علیه السلام كَتَبَ إِلَى مُعَاوِيَةَ: مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٌّ بن أبي طَالِب أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِلَى مُعَاوِيَةَ ... فَنَحْنُ آلُ نَبِيِّنَا مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله أَلَمْ تَعْلَمْ يَا مُعَاوِيَةً إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ نَحْنُ أُولُو الْأَرْحَامِ قَالَ اللَّهَ تَعَالَى النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ ... فَكَتَبَ مُعَاوِيَةُ مِنْ مُعَاوِيَةَ بْن أبي سُفْيَانَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام قَدِ انْتَهَى إِلَيَّ كِتَابُكَ فَأَكْثَرْتَ فِيهِ ذِكْرَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَ آدَمَ وَنُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ علیهم السلام وَذِكْرَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ قَرَابَتِكُمْ مِنْهُ وَ مَنْزِلَتَكُمْ وَحَقَّكَ وَ لَمْ تَرْضَ بِقَرَابَتِكَ مِنْ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله حَتَّى انْتَسَبْتَ إِلَى جَمِيعِ النَّبِيِّين علیهم السلام ... فَأَجَابَهُ علیه السلام وَأَمَّا الَّذِي أَنْكَرْتَ مِنْ نَسَبى مِنْ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام وَ قَرَابَتِي مِنْ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ فَضْلِي وَ حَتَّى وَ مُلْكِي وَ إِمَامَتِي فَإِنَّكَ لَمْ تَزَلْ مُنْكِراً لِذَلِكَ لَمْ يُؤْمِنْ بِهِ قَلْبُكَ أَلَا وَإِنَّا أَهْلَ الْبَيْتَ كَذَلِكَ لَا يُحِبُّنَا كَافِرَ وَلَا يُبْغِضُنَا مُؤْمِنُ وَ الَّذِي أَنْكَرْتَ مِنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً فَأَنْكَرْتَ أَنْ تَكُونَ فِينَا فَقَدْ قَالَ اللَّهُ النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ وَ نَحْنُ أولى به. (3)

ص: 28


1- بحار الأنوار، ج 22، ص 489 بحار الأنوار، ج44، ص 97
2- بحار الأنوار، ج32، ص 96 .
3- الغارات، ج 1، ص 119 بحار الأنوار، ج 33، ص 136 .

دهد». بیرون رفتم و همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وآله به من امر نموده بود در میان مردم فریاد زدم، پس عمر بن خطاب به من گفت: «آیا برای آنچه که ندا دادی تفسیری وجود دارد»؟ گفتم: «خدا و رسولش داناترند». عمر و گروهی از مردم بر پیامبر صلی الله علیه وآله وارد شدند و گفتند: «آیا تفسیری برای این وجود دارد»؟ حضرت فرمود: «آری: به او (علی علیه السلام) امر کردم که فریاد لعنت خدا بر کسی که در پرداخت اجر اجیری به او ستم روا دارد، چراکه خداوند متعال می فرماید: بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم]. (شوری/23) هرکس ما ظلمی روا دارد، خداوند او را لعنت کند. فرمان دادم فریاد زند: «لعنت خدا بر کسی که غیر از مولای خود مولای دیگری برگزیند»؛ چراکه خداوند می فرماید: النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ و هرکس که من مولای اویم، پس علی علیه السلام مولای اوست و هرکس که ولایت غیر او را بپذیرد، خدا لعنتش کند. و به او امر کردم فریاد زند: «لعنت خدا بر کسی که به والدین خود دشنام دهد».

7-1- امام علی علیه السلام - خداوند در این آیه فرماید: إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبِيُّ و نيز فرموده است: وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَولى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله. پس ماییم شایسته ترین مردم نسبت به حضرت ابراهیم علیه السلام و ماییم وارث و رحم و خانواده ی او که وارث کعبه شدیم، و ماییم آل ابراهیم علیه السلام

1-8- امام علی علیه السلام - در روایت است: علی علیه السلام به معاویه نوشت: «از بنده خدا علی، امیرمؤمنان به معاويه ... ما نیز اهل بیت پیامبر، محمد صلی الله علیه وآله هستیم. ای معاویه آیا نمی دانی که خدا می فرماید: سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروی کردند، و [در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند همچنین] این پیامبر و کسانی که [به او] ایمان آورده اند [ از همه سزاوارترند]. (آل عمران /68) و ما هستیم اولو الارحام که در این آیه آمده است: النَّبِيُّ أَولى بالمؤمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَولى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله؛ ما اهل بيت هستیم ... معاویه در پاسخ علی علیه السلام نوشت: «از معاوية بن ابی سفیان به علی بن ابی طالب علیه السلام، نامه ات به من رسید در آن از ابراهیم و اسماعیل و آدم و نوح علیهم السلام و پیامبران بسیار یاد کرده بودی. از محمد یاد کرده بودی و خویشاوندیتان با او و منزلتتان در نزد او و حق خود به خویشاوندی ات با محمد صلی الله علیه وآله راضی نشده، خود را به همه ی پیامبران نسبت داده بودی ... ». امام علیه السلام در جواب فرمود: «اما اینکه منکر آن هستی که من نسب به ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام می رسانم یا خویشاوندی مرا با محمد صلی الله علیه وآله انکار می کنی و فضل و حق مرا و فرمانروایی و امامت مرا منکر هستی ، آری، تو همیشه منکر آن بوده ای و هرگز دلت ایمان نیاورده. بدان که ما اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله هستیم. کافر ما را دوست ندارد و مؤمن کینه ی ما به دل نمی گیرد. و آنچه از کلام خداوند: ما به آل ابراهیم، [که یهود از خاندان او هستند نیز]، کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آن ها [ پیامبران بنی اسرائیل] قرار دادیم (نساء/54) انکار نمودی؛ انکار فضیلت و به تحقیق خداوند متعال می فرماید: النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُوا

الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتاب الله و ما به این اولویت سزاوارتریم.

ص: 29

9-1- الرسول صلی الله علیه وآله - الْإِمَامِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ حَدَّثَنِي أَبي عَلَى علیه السلام قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام قَالَ بَيْنَمَا أَصْحَابُ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم جُلُوسٌ فِي مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ علیه السلام يَتَذَاكَرُونَ فَضْلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا حِبْرُ مِنْ أَحْبَارِ يَهُودِ أَهْلِ الشَّامِ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحْفَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَالْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ فَسَلَّمَ عَلَيْنَا وَ جَلَسَ ثُمَّ لَبِثَ هُنَيْئَةٌ (هُنَيْهَةً) ثُمَّ قَالَ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيٍّ دَرَجَةً وَ لَا لِمُرْسَل فَضِيلَةً إِلَّا وَقَدْ تَحَمَّلْتُمُوهَا لِنَبِّكُمْ صلی الله علیه وآله فَهَلْ عِنْدَكُمْ جَوَابُ إِنْ أَنَا سَأَلْتُكُمْ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَلْ يَا أَخَا الْيَهُودِ مَا أَحْبَبْتَ فَإِنِّى أَجِيبُكَ عَنْ كُلِّ مَا تَسْأَلُ بِعَوْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مَنْهِ فَوَ اللَّهِ مَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبيّاً وَ لَا مُرْسَلًا دَرَجَةً وَ لَا فَضِيلَةً إِلَّا وَقَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ زَادَهُ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَالْمُرْسَلِينَ أَضَعَافاً مُضَاعَفَةٌ ... زَادَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ تَكْرِمَةَ بِأَخْذِ مِيثَاقِهِ قَبْلَ النَّبِيِّينَ وَ أَخْذِ مِيثَاقِ النَّبِيِّينَ بِالتَسْلِيم وَالرِّضَا علیه السلام وَ التَّصْدِيقِ لَهُ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَرْنا قَالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ وَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله أَولى بالمؤمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِم. (1)

الْغَدِيرِ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - حُذَيْفَةَ بْنِ أَسِيدِ الْغِفَارِيِّ قَالَ: لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَنَحْنُ مَعَهُ أَقْبَلَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْجُحْفَة أَمَرَ أَصْحَابَهُ بِالنُّزُولِ فَنَزَلَ الْقَوْمُ مَنَازِلَهُمْ ثُمَّ نُودِيَ بِالصَّلَاةِ فَصَلَّى بِأَصْحَابِهِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِيَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ أَنِّي مَيتُ وَ أَنَّكُمْ مَيِّتُونَ وَ كَأَنِّى قَدْ دُعِيتُ فَأَجَبْتَ وَ إِنِّى مَسْئُولُ عَمَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ عَمَّا خَلَّفْتُ فِيكُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَحُجَّتِهِ وَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ لِرَبِّكُمْ قَالُوا نَقُولُ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ جَاهَدْتَ فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنَّا أَفْضَلَ الْجَزَاءِ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِلَيْكُمْ وَأَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ فَقَالُوا نَشْهَدُ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى مَا يَقُولُونَ أَلَا وَإِنِّي أَشْهِدُكُمْ أَنَّى أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ

ص: 30


1- بحار الأنوار، ج16، ص343 .

9-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - امام کاظم علیه السلام از پدرانش از امام علی علیه السلام روایت می کند که فرمود: در حالی که یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله پس از رحلت ایشان در مسجد رسول خدا صلی الله علیه وآله نشسته بودند و درباره ی فضائل پیامبر صلی الله علیه وآله گفتگو می کردند، در این موقع عالمی از علمای یهود از شام وارد شد؛ این عالم تورات انجیل و زبور و صحف ابراهیم و انبیاء را خوانده بود و به برهان هایشان آشنایی داشت، پس از از لحظه ای استراحت گفت: «ای امت محمد صلی الله علیه وآله ، هیچ مقام و فضیلتی نماند مگر اینکه، آنها را پیامبرتان به دست آورد، آیا اگر بپرسم می توانید پاسخ دهید»؟ امام علی علیه السلام به او فرمود: «تا می توانی بپرس ای برادر یهودی؟ من به یاری خدا به تو پاسخ می گویم، سوگند به خدا! همه ی درجات و فضیلت های پیامبران، یکجا و چند برابر در وجود محمد صلی الله علیه وآله جمع شده است ... و خداوند به واسطه ی بزرگداشت او از پیامبران پیش از او عهد و پیمان به تسلیم شدن و رضا و تصدیق کردن او گرفته در آنجا که فرموده است: وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إبراهيم؛ [به خاطر آور] هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و [ همچنین] از تو و از نوح و ابراهیم. (احزاب /7) و فرموده است: و [ به خاطر بیاورید ] هنگامی را که خداوند، از پیامبران [و پیروان آن ها]، پیمان مؤکد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق می کند، به او ایمان بیاورید و او را یاری کنید! سپس [خداوند] به آنها گفت: «آیا به این موضوع، اقرار دارید؟ و بر آن، پیمان مؤکد بستید»؟ گفتند: « [آری] اقرار داریم»!. (آل عمران /81) و خدای عزوجل فرمود: النَّبِيُّ أَولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِم.

غدير

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - حذیفه بن اسید غفاری گوید: چون رسول خدا صلی الله علیه وآله در حالی که ما نیز همراه وی بودیم، از حجة الوداع بازگشت، به راه خود ادامه داد تا اینکه به حجفه رسید و به یاران خود امر فرمود آنجا اطراق کنند. پس از پیاده شدن و مستقر گشتن ندای نماز داده شد و رسول خدا صلی الله علیه وآله دو رکعت نماز با صحابه خود اقامه نموده و سپس رو به آنها کرد و فرمود: «خداوند لطیف خبیر مرا خبر داده است که من از دنیا خواهم رفت و شما [نیز] از دنیا خواهم رفت و من نیز اجابت نموده ام و من در برابر آنچه به خاطر آن به سویتان فرستاده شده ام، مسئولم و شما نیز مسئول هستید، پس به پروردگارتان بابت این مسئولیت چه خواهید گفت»؟ گفتند: «خواهیم گفت: شما رسالت خود را ابلاغ فرمودی و نصیحت نمودی و جهاد کردی، پس خداوند بهترین پاداش را از جانب ما به شما مرحمت کند»؛ آن حضرت فرمود: «مگر شهادت نمی دهید که خدایی جز الله نیست و من فرستاده ی خدا به سوی شما هستم و اینکه بهشت حق است و دوزخ حق و برانگیخته شدن پس از مرگ حق است»؟! گفتند: «به آنچه فرمودید، اقرار داریم». آن حضرت فرمود: «خداوندا! تو خود بر آنچه می گویند گواه باش! آگاه باشید که من شما را گواه می گیرم براینکه الله مولای من است و من مولای هر مسلمانی، و من از هر مسلمانی به خودش اولیتر هستم و من از مؤمنان به خودشان اولی ترم، آیا به آنچه گفتم، اقرار دارید و

ص: 31

أَنَا أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَهَلْ تُقِرُونَ بِذَلِكَ وَ تَشْهَدُونَ لِي بِهِ فَقَالُوا نَعَمْ نَشْهَدُ لَكَ بِذَلِكَ فَقَالَ أَنَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ عَلِيّا علیه السلام مَوْلَاهُ وَ هُوَ هَذَا ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلَى علیه السلام فَرَفَعَهَا مَعَ يَدِهِ حَتَّى بَدَتْ آبَاطُهُمَا ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ وَال مَنْ وَآلَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهِ. (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - عَن عَطِيَّةَ السَّعْدِيٍّ قَالَ سَأَلْتُ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ عَنْ إِقَامَةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله عَلِيّاً يَوْمَ الْغَدِيرِ غَدِيرِخُمَّ كَيْفَ كَانَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ عَلَى نَبِّیهِ صلی الله علیه وآله أَقُولَ أَنَا لَعَلَّهُ يَعْنِي بِالْمَدِينَة النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَا هَذِهِ الْوَلَايَةُ الَّتِي أَنْتُمْ بِهَا أَحَقُّ مِنَّا بِأَنْفُسِنَا فَقَالَ صلی الله علیه وآله السَّمْعَ وَالطَّاعَةَ فِيمَا أَحْبَبْتُمْ وَكَرِهْتُمْ فَقُلْنَا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ وَ مِيثَاقَهُ الَّذِي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا. (2)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - قَالَ رِيَاحُ بْنُ الْحَارِثِ كُنْتُ فِي الرَّحْبَة مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِذْ أَقْبَلَ رَكْبُ يَسِيرُونَ حَتَّى أَنَاخُوا بالرَّحْبَة أنَاخُوا بِالرَّحْبَةِ ثُمَّ أَقْبَلُوا يَمْشُونَ حَتَّى أَتَوْا عَلِيَا علیه السلام فَقَالُوا السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ قَالَ مَنِ الْقَوْمُ قَالُوا مَوَالِيكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ فَنَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَضْحَكُ وَ يَقُولُ مِنْ أَيْنَ وَ أَنْتُمْ قَوْمُ عَرَبُ قَالُوا سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ يَوْمَ غَدِير خُمَّ وَ هُوَ آخِذُ بِيَدِكَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ أَلَسْتُ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قُلْنَا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ مَوْلَايَ وَأَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ عَلَى علیه السلام مَوْلَى مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَآلَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَالَ أَنْتُمْ تَقُولُونَ ذَلِكَ قَالُوا نَعَمْ. (3)

4- على بن إبراهيم رحمه الله - النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ قَالَ نَزَلَتْ وَ هُوَ أَبُ لَهُمْ وَ مَعْنَى أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ فَجَعَلَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَوْلَادَ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ جَعَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَبا لَهُمْ لِمَنْ لَمْ يَقْدِرْ أَنْ يَصُونَ نَفْسَهُ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالُ وَ لَيْسَ لَهُ عَلَى نَفْسِهِ وَلَايَةُ فَجَعَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَبِيَّهُ علیه السلام أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ رَسُول اللَّه صلی الله علیه وآله بغَدِير بغَدِير خُمَّ أَيُّهَا النَّاسُ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ قَالُوا بَلَى ثُمَّ أَوْجَبَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صلی الله علیه وآله مَا أَوْجَبَهُ لِنَفْسِهِ عَلَيْهِمْ مِنَ الْوَلَايَة فَقَالَ أَنَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلَى علیه السلام مَوْلَاهُ فَلَمَّا جَعَلَ اللَّهُ النَّبِي صلی الله علیه وآله أَبَ الْمُؤْمِنِينَ الْزَمَهُ مَنُونَتَهُمْ وَ

ص: 32


1- بحار الأنوار، ج 37، ص 121 بحار الأنوار، ج 23، ص 141 .
2- بحار الأنوار، ج 37، ص 127 اقبال الأعمال، ص 454 فيه: «فأنزل الله تعالى و اذكروا ... الى آخر» محذوف
3- بحار الأنوار، ج 37، ص 177 .

شهادت می دهید که نزد شما چنین هستم»؟ گفتند: «آری ما اقرار داریم که نزد ما از چنین منزلتی برخوردارید». پس فرمود: «اینک بدانید هر که من مولای اویم، علی نیز مولای اوست و او همین است». سپس دست علی علیه السلام را گرفته و با دست خود آنقدر بالا برد که زیربغل هر دو آشکار گردید، سپس فرمود: «خداوندا دوست بدار آن که دوستش می دارد و دشمن بدار آن که با وی دشمنی می ورزد». 2- پیامبر صلی الله علیه وآله - عطیه سعدی گوید: از حذیفه بن یمان در مورد کیفیت اقامه امامت علی علیه السلام در روز غدیر توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله سؤال نمودم. گفت: «خداوند تعالی بر پیامبر صلی الله علیه وآله آیه ی النَّبِيُّ أَولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ را نازل فرمود و من گمان می کنم که مقصود حذیفه نزول آیه در مدینه بود. مسلمانان گفتند: ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! این ولایتی که شما به آن سزاوارتر از ما هستید چه می باشد؟ فرمود: «شنیدن و پیروی نمودن در مورد آنچه آن را دوست دارید یا ناپسند می شمارید پس بگویید ما حکم را شنیدیم و اطاعت کردیم و خداوند آیه ی شریفه ی: و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانی را که با تأکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم (مائده/7) را نازل فرمود».

3- امام علی علیه السلام - ریاح بن حارث گوید: «در الرحبه با امیرالمؤمنین علیه السلام بودم که کاروانی در حال حرکت بودند تا به الرحبه رسیدند سپس به سوی علی علیه السلام آمدند و عرض کردند: «سلام برتو ای امیرالمؤمنین علیه السلام». حضرت پرسید: «شما چه کسانی هستید»؟ گفتند: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام ما از موالیان شما هستیم». ریاح می گوید به علی علیه السلام نگاه کردم دیدم آن حضرت خندید و فرمود: «شما کجا و قوم عرب کجا»؟ عرض کردند: «ما شنیدیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز غدیرخم دستت را گرفته و فرمود: «ای مردم آیا من به مؤمنان سزاوارتر از خودشان نیستم»؟ مسلمانان گفتند: «چرا ای رسول خدا». پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «خداوند مولای من و مولای مؤمنان است و علی مولای کسی است که من مولای او هستم خدایا هرکس او را دوست دارد دوست بدار و هرکس با او دشمنی می کند دشمن بدار». حضرت علی علیه السلام پرسید: «شما این چنین اعتقاد دارید»؟ گفتند: «بله».

4- علی بن ابراهیم رحمه الله - پیرامون تفسیر آيه: النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ گفته است: نازل شد در حالی که پیامبر صلی الله علیه وآله پدر آن هاست و با همین معنی زنان پیامبر صلی الله علیه وآله، مادران آنها می شوند. خداوند مؤمنین را فرزندان پیامبر صلی الله علیه وآله و پیامبر صلی الله علیه وآله را پدر آنها قرار داده، برای کسی که نمی تواند خود را حفظ کند، نه مالی دارد و نه قدرت اداره ی خود را دارد. پس خداوند پیامبرش را مقدم قرار داده بر مؤمنان از خودشان و این معنی همان است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در غدیر خم می فرماید: «مردم! من از خودتان بر خودتان مقدم نیستم»؟ گفتند: «چرا» بعد هرچه برای خود لازم و واجب نموده بود، برای امیرالمؤمنین علیه السلام اثبات کرد که همان ولایت است. و فرمود: «بدانید هرکس که من مولای اویم، علی علیه السلام، مولای اوست». چون خداوند پیامبر صلی الله علیه وآله را پدر مؤمنین قرار داده، خرج آن ها و تربیت یتیم هایشان را نیز به عهدهی او قرار داده است. در این موقع پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بر فراز منبر رفت و فرمود:

ص: 33

تَرْبيَةَ أَيْتَامِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ مَنْ تَرَكَ مَالَا فَلِوَرَثَتِهِ وَ مَنْ تَرَكَ دَيْنَا أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَى علیه السلام وَ إِلَيَّ فَأَلْزَمَ اللَّهُ نَبيَّهُ صلی الله علیه وآله لِلْمُؤْمِنِينَ مَا يُلْزِمُ الْوَالِدَ لِلْوَلَدِ وَ أَلْزَمَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الطَّاعَة لَهُ مَا يُلْزِمُ الْوَلَدَ لِلْوَالِدِ فَكَذَلِكَ أَلْزَمَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مَا أَلْزَمَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مِنْ ذَلِكَ وَ بَعْدَهُ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام وَاحِداً وَاحِداً. (1)

الجُمُعَةُ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - أبي جَمِيلَةَ الْمُفَضَّلَ بْن صَالِحٍ عَنْ بَعْضٍ أَصْحَابِهِ قَالَ خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَوْمَ الْجُمُعَة بَعْدَ صَلَاةِ الظُّهْرِ انْصَرَفَ عَلَى النَّاسِ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّى قَدْ نَبَّأَنِيَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ أَنَّهُ لَنْ يُعَمَّرَ مِنْ نَبِيٍّ صلی الله علیه وآله إِلَّا نِصْفَ عُمُرِ الَّذِي يَلِيهِ مِمَّنْ قَبْلَهُ وَ إِنِّي لَأَظُنُّنِي أَوْشَكَ أَنْ أَدْعَى فَأَجِيبَ وَ إِنِّى مَسْئُولُ وَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ فَهَلَ بَلَّغْتُكُمْ فَمَا ذَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ قَالُوا نَشْهَدُ بِأَنَّكَ قَدْ بَلَغَتَ وَ نَّصَحْتَ وَ جَاهَدْتَ فَجَزَاكَ اللهُ عَنَّا خَيْراً قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسَ أَلَمْ تَشْهَدُوا أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ قَالُوا نَعَمْ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ ثُمَّ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ مَوْلَايَ وَأَنَا أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ أَنَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِى مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَال مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ. (2)

أَبَوَانِ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَلَى بْنُ الْحَسَنِ بْن فَضَّال عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام ... قَالَ صلی الله علیه وآله أَنَا وَ علی علیه السلام أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة وَصَعِدَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله الْمِنْبَرَ فَقَالَ مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَىَ وَ إِلَيَّ وَمَن تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَيَّتِهِ فَصَارَ بِذَلِكَ أَوَّلَى بهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ وَ صَارَ أَولَى بِهِمْ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ كَذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدَهُ جَرَى لَهُ مِثْلُ مَا جَرَى لِرَسُولَ الله صلی الله علیه وآله . (3)

2 - الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: أنا أولى بكل مُؤْمِن مِنْ نَفْسِهِ وَ عَلَى أَوْلَى بهِ مِنْ بَعْدِى فَقِيلَ لَهُ مَا مَعْنَى ذَلِكَ فَقَالَ قَوْلُ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَيَّ وَ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ فَالرَّجُلُ لَيْسَتْ لَهُ عَلَى نَفْسِهِ وَلَايَةٌ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالُ وَ لَيْسَ لَهُ عَلَى عِبَالِهِ أَمْرُ وَ لَا نَهْيُّ إِذَا لَمْ يُجْر عَلَيْهِمُ النَّفَقَةَ وَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ مَنْ بَعْدَهُمَا أَلْزَمَهُمْ هَذَا فَمِنْ

ص: 34


1- بحار الأنوار، ج27، ص 243 تفسیر نور الثقلين فيه: «الولاية على المومنين» بدل «أولى بالمومنين» / تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 23، ص 141 .
3- بحار الأنوار، ج16، ص 95 / تفسیر نور الثقلين

«هرکس مالی به جا بگذارد متعلّق به ورثهی اوست و هرکسی قرضی یا اهل و عیال بی سرپرست بگذارد، به عهده ی من است و به من برگشت می کند. خداوند برای پیامبرش آنچه را که پدر برای فرزندش تعهد می نماید، لازم شمرده و همان اطاعت را که فرزند از پدر باید بنماید، لازم نموده که مؤمنان از پیامبر صلی الله علیه وآله بنمایند. همین طور هرچه برای پیامبر صلی الله علیه وآله لازم شد، برای امیرالمؤمنین علیه السلام نیز لازم است و پس از آن جناب برای سایر ائمه علیهم السلام یکی پس از دیگری .

جمعه

1 - پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوجمیله مفضل بن صالح از برخی یارانش روایت می کند: رسول خدا صلی الله علیه وآله روز جمعه بعد از نماز ظهر، خطبه خواند و رو به مردم فرمود: «ای مردم! خداوند لطیف و خبیر به من خبر داده است هر پیامبری فقط به اندازه ی نصف عمر پیامبر قبلی خود، عمر می کند، و من گمان می کنم که به زودی فرا خوانده می شوم؛ پس اجابت می کنم. من مسئولم و شما نیز مسئولید؛ آیا این سخنان را برای شما بازگو نکردم؟ حال شما چه می گویید؟ گفتند: «گواهی می دهیم که تو این سخنان را بازگو کردی و نصیحت کردی و تلاش نمودی، پس خداوند بهترین پاداش را به تو ارزانی دارد». فرمود: «خدای من شاهد باش» سپس فرمود: «ای مردم! آیا گواهی نمی دهید که خدایی جز خدای یکتا وجود ندارد و محمد صلی الله علیه وآله بنده و فرستاده ی اوست و اینکه بهشت و جهنم حق است و مبعوث شدن پس از مرگ نیز حق است»؟ گفتند: «بله» فرمود: «خدای من شاهد باش» سپس فرمود: «ای مردم! خداوند مولا و سرور من است و من به مؤمنین از خودشان سزاوارترم، بدانید هر کس که من مولای اویم، علی علیه السلام، مولای اوست. خدایا! دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که با او دشمنی می ورزد».

دو پدر

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - علی بن حسن بن فضال از پدرش نقل می کند که گوید: از امام کاظم علیه السلام شنیدم که فرمود: ... پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «من و علی علیه السلام دو پدر این امّت هستیم». و پیامبر صلی الله علیه وآله فراز منبر فرمود: «هرکس بدهی یا نان خوری بر جای گذارد، بر عهده ی من و به سوی من است و هرکس مالی واگذارد، متعلّق به وارثانش است. به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه وآله نسبت به مردم از پدران و مادرانشان سزاوارتر است و نسبت به آنان از خودشان نیز سزاوارتر است و همچنین پس از پیامبر صلی الله علیه وآله آنچه برای وی جاری بود برای امیرمؤمنان علیه السلام جاری است».

2- امام صادق علیه السلام - امام صادق علیه السلام فرمود، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «من نسبت به هر مؤمنی از خودش سزاوارترم و پس از من علی علیه السلام سزاوارتر است». به امام صادق علیه السلام گفته شد: «معنای سخن پیامبر صلی الله علیه وآله چیست»؟ امام علیه السلام فرمود: «معنایش سخن دیگر پیامبر صلی الله علیه وآله است که فرمود: «هرکس بدهی یا نان خوری برجای گذارد، بر عهده ی من است و هرکس مالی واگذارد، برای وارثانش است. پس انسان بی مال، اختیاردار خود نیست و هرگاه هزینه ی خانواده اش را نپردازد، حق امر و نهی آنان را ندارد؛ ولی

ص: 35

هُنَاكَ صَارُوا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مَا كَانَ سَبَبُ إِسْلَام عَامَّةِ الْيَهُودِ إِنَّا مِنْ بَعْدِ هَذَا الْقَوْلِ مِنْ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَإِنَّهُمْ آمَنُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ عَلَى عِيَالَاتِهِمْ. (1)

الأَبُ

6- الرسول صلی الله علیه وآله - مِنْ كِتَاب الْعِلَلَ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْعِلَّةُ فِى جُوعِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم أَنَّهُ هُوَ أَبُ الْمُؤْمِنِينَ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَهُوَ أَبُ لَهُمْ فَمَا كَانَ أَبُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِمَ أَنَ فِي الدُّنْيَا مُؤْمِنِينَ جَائِعِينَ وَ لَا يَحِلُّ لِلْآبِ أَنْ يَشْبَعُ وَ يَجُوعَ وَلْدُهُ فَجَوَّعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله نَفْسَهِ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَن فِي أَوْلَادِهِ جَائِعِين. (2)

الْعُقُوقُ

1 - الصادق علیه السلام - يَا مُعَاذُ الْكَبَائِرُ سَبْعُ فِينَا أَنْزَلَتْ وَ مِنَّا اسْتَخِفَّت ... وَأَمَّا عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ فَإِنَ اللَّهَ قَالَ فِي كِتَابِهِ النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ هُوَ أَبُ لِكَرِيمَتِهِمْ فَقَدْ عَقُوا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي دِينِهِ وَ أَهْلَ بَيْتِهِ. (3)

الخُمُس

1- على بن إبراهيم رحمه الله - إِنَّمَا صَارَتْ لِلْإِمَامِ وَحْدَهُ مِنَ الْخُمُسِ ثَلَاثَةُ أَسْهُم لِأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَلْزَمَهُ بِمَا الزَمَ النبی صلی الله علیه وآله مِنْ تَرْبِيَةِ الْأَيْتَامِ وَ مُؤنِ الْمُسْلِمِينَ وَ قَضَاءِ دَيُونِهِمْ وَ حَمْلِهِمْ فِي الْحَجِّ وَالْجِهَادِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ هُوَ أَبُ لَهُمْ فَلَمَّا جَعَلَهُ اللَّهُ أَبَا الْمُؤْمِنِينَ لَزِمَهُ مَا يَلْزَمُ الْوَالِدَ لِلْوَلَدِ فَقَالَ عِنْدَ ذَلِكَ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ وَ مَنْ تَرَكَ دَيْنَا أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَيَّ وَ إِلَيَّ فَلَزِمَ الْإِمَامَ مَا لَزِمَ الرَّسُولَ صلی الله علیه وآله فَلِذَلِكَ صَارَ لَهُ مِنَ الْخُمْس ثَلَاثَةُ أَسْهُم. (4)

باب 2: وَ أَزْواجُهُ أَمَّهاتهم

2-1 - المهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف - في كِتَابِ كَمَالِ الدِّينِ وَ تَمامِ النِّعْمَةِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّى عَنِ الْحُجَّةِ الْقَائم عجل الله تعالی فرجه الشریف حَديثُ طَوِيلُ وَ فِيهِ : قُلْتَ فَأَخْبِرْنِي يَا ابْنَ مَوْلَايَ عَنْ مَعْنَى الطَّلَاقَ الَّذِي فَوَّضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله حُكْمَهُ إِلَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَقَدَّسَ اسْمُهُ عَظَمَ شَأنَ نِسَاءِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله

ص: 36


1- الكافي، ج 1، ص 406 / تفسیر نورالثقلین
2- مستدرک الوسائل، ج 15، ص 275 بحار الأنوار، ج 101، ص 75 .
3- تفسير العياشي، ج 1، ص237/ بحار الأنوار، ج 76، ص14/ الخصال، ج 2، ص 363/ علل الشرائع، ج 2، ص 474/ تهذیب الأحکام، ج4، ص 149 تفسیر فرات الكوفى، ص 102/ تفسير نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج 93، ص198 تفسیر القمی، ج 1، ص277

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان علیه السلام و سایر امامان علیهم السلام پس از آن دو عهده دار آنان هستند و به همین دلیل نسبت به آنان از خودشان سزاوارترند و دلیل اسلام آوردن توده ی یهودیان همین سخن پیامبر صلی الله علیه وآله بود؛ زیرا آنان پس از این سخن، بر خود و خانواده شان احساس امنیت می کردند».

پدر

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - در کتاب علل از محمد بن علی بن ابراهیم آمده که علت گرسنگی پیامبر صلی الله علیه وآله این است که او پدر مؤمنان است و خداوند متعال می فرماید: النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ و او پدر مؤمنان است و پیامبر صلی الله علیه وآله آگاه است که در دنیا مؤمنانی وجود دارند که گرسنه هستند و برای پدر حلال نیست که سیر گردد؛ در حالی که فرزندانش گرسنه هستند. بنابراین پیامبر صلی الله علیه وآله گرسنگی را تحمل می نمود چون علم به گرسنگی اولادش داشت.

عاق

1- امام صادق علیه السلام - ای معاذ! گناهان کبیره هفت گناه است، در مورد ما نازل شده و برای ما واجب گشته است ... اما عاق والدین، قرآن فرموده است: النَّبِيُّ أَولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ و أُمَّهَاتُهُم و او برای آنها پدر است آنها در مورد فرزندان و خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله عاق او شدند.

خمس

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - همانا یک سوم خمس در اختیار شخص امام قرار دارد به دلیل اینکه خداوند هر وظیفه ای که بر عهده ی پیامبر صلی الله علیه وآله نهاده بود؛ بر عهده ی امام نیز قرار داده است که آن وظایف تربیت ایتام و مخارج مسلمین و پرداخت دیون آن ها و هزینه های حج و جهاد می باشد و این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله است که در ذیل آیه ی شریفه ی: النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ آمده است و ایشان به منزله ی پدر مؤمنان است و هر آنچه بر یک پدر لازم است بر عهده ی امام نیز می باشد. و در ادامه فرمود: «هرکس مالی را به جا بگذارد به ورثه اش اختصاص می یابد و هرکس بدهی برجای گذارد یا چیزی گم کند بر عهده ی والی می باشد، بنابراین هر آنچه برعهده ی رسول است بر عهده ی امام نیز می باشد لذا سه سهم از خمس در اختیار امام می باشد».

بخش 2 : همسران او مادران آنها [مؤمنان] محسوب می شوند.

1-2- امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف - در کتاب کمال الدین و تمام النعمة با سندش به سعد بن عبدالله قمی آمده است: به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عرض کردم: «پس ای مولای من مرا از آن طلاقی که رسول خدا صلی الله علیه وآله حکمش را به امیرالمؤمنین علیه السلام واگذار کرد، خبر ده». فرمود: «خدای عزوجل زنان پیغمبر را گرامی داشت و آنها را به شرافت مادری امّت اختصاص داد». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ای

ص: 37

فَخَصَّهُنَ بِشَرَفِ الْأُمَّهَاتِ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَا أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام إِنَّ هَذَا الشَّرَفَ بَاقِ لَهُنَّ مَا دُمْنَ لِلَّهِ عَلَى الطَّاعَةِ فَأَيَّتُهُنَّ عَصَتِ اللَّهَ بَعْدِى بِالْخُرُوجِ عَلَيْكَ فَأَطْلِقَ لَهَا فِي الْأَزْوَاجِ وَأَسْقِطْهَا مِنْ شَرَفِ أمُومَة الْمُؤْمِنِين. (1)

2-2- على بن إبراهيم رحمه الله - لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ حَرَّمَ اللَّهُ نِسَاءَ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله عَلَى الْمُسْلِمِينَ غَضِبَ طَلْحَةُ فَقَالَ يُحَرِّمُ مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله عَلَيْنَا نِسَاءَهُ وَيَتَزَوَّجُ هُوَ بِنِسَائِنَا لَئِنْ أَمَاتَ اللَّهُ مُحَمَّدا صلی الله علیه وآله لَنَرَ كُضَنَّ بَيْنَ خَلَاخِيلَ نِسَائِهِ كَمَا رَكَضَ بَيْنَ خَلَاخِيل نِسَائِنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ ما كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ عِنْدَ الله عَظِيماً إِلَى قَوْلِهِ إِنْ تُبْدُوا شَيْئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً. (2)

2-3- الصادق علیه السلام - عَن الْمُفَضَّل : أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَجَاءَ هَذَا الْجَوَابُ مِنْ أَبِي عَبْدِ الله علیه السلام إلَى أَنْ قَال وَأَمَّا مَا ذَكَرْتَ أَنَّهُمْ يَسْتَحِلُونَ نِكَاحَ ذَوَاتِ الْأَرْحَامِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَإِنَّهُمْ زَعَمُوا أَنَّهُ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْنَا بِذَلِكَ نِكَاحَ نِسَاءِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَإِنَّ أَحَقَّ مَا بُدِأَ مِنْهُ تَعْظِيمُ حَقٌّ اللَّهِ وَ كَرَامَةً رَسُولِهِ صلی الله علیه وآله وَ تَعْظِيمُ شَأْنِهِ وَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى تَابِعِيهِ مِنْ نِكَاحَ نِسَائِهِ مِنْ بَعْدِ قَوْلِهِ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللهِ عَظِيماً وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ هُوَ أَبُ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ وَ لا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فَاحِشَةً وَ مَقْتَا وَسَاءَ سَبِيلًا فَمَنْ حَرَّمَ نِسَاءَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم لِتَحْرِيمِ اللَّهِ ذَلِكَ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ الْعَمَّاتِ وَالْخَالَاتِ وَ بَنَاتِ الْأَخِ وَ بَنَاتِ الْأَخْتِ وَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ مِنَ الرَّضَاعَةِ لِأَنَّ تَحْرِيمَ ذَلِكَ تَحْرِيمُ نِسَاءِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَمَنْ حَرَّمَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ مِنَ الْأُمَّهَاتِ وَالْبَنَاتِ وَالْأَخَوَاتِ وَ الْعَمَّاتِ مِنْ نِكَاحَ نِسَاءِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ مَنِ اسْتَحَلَّ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَقَدْ أَشْرَكَ إِذَا اتَّخَذَ ذَلِكَ دِيناً. (3)

باب 3: وَأُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْض في كِتاب الله مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلا أَنْ تَفْعَلُوا إلى أَولِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً

ص: 38


1- کمال الدین، ج 2، ص 459 / تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج 32، ص 107 / بحار الأنوار، ج 22، ص 190 .
3- مستدرک الوسائل، ج14، ص 375/ بحار الأنوار، ج24، ص294/ بصائر الدرجات، ص532 .

علی علیه السلام! این شرافت تا وقتی برای آنها باقیست که به طاعت خدا باشند، هر کدام بعد از من خدا را نافرمانی کردند و بر تو خروج کردند از میان زنهای من جدایشان و از رتبه ی شرافت مادری امت ساقط کن».

2-2- علی بن ابراهیم رحمه الله - هنگامی که خداوند آیه ی: النَّبِيُّ أولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتهم را نازل فرمود و زنان پیامبر را بر مسلمانان حرام نمود، طلحه خشمگین شد و گفت: «پیامبر زنانش را بر ما حرام نموده در حالی که خودش با زنان ما ازدواج می کند؛ اگر پیامبر از دنیا برود ما با زنانش ازدواج خواهیم کرد همان گونه که او با زنان ما ازدواج نمود». پس خداوند تعالی آیه ی و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است!. اگر چیزی را آشکار کنید یا آن را پنهان دارید، خداوند از همه چیز آگاه است! (احزاب/53-54) را نازل فرمود.

3-2- امام صادق علیه السلام - در روایت است: مفصل نامه ای به امام صادق علیه السلام می نویسد و از ایشان مطالبی را می پرسد ... و این جواب از سوی امام صادق علیه السلام می باشد که فرموده است: اما آنچه که نقل کردی: آنها ازدواج با خویشاوند که خدا در قرآن حرام نموده را حلال می دانند؛ آنها چنین گمان می کنند که خداوند به واسطه حرمت ازدواج با خویشاوندان، ازدواج با زنان پیامبر صلی الله علیه وآله را نیز حرام نموده است و شایسته ترین کاری که انجام می دهد بزرگداشت حق خدا و احترام پیامبر صلی الله علیه وآله و مقام اوست، و آنچه بر پیروان خود حرام نموده، ازدواج با زنان پیامبر صلی الله علیه وآله است در این آیه است: و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است. (احزاب / 53-54) و در این آیه فرموده است: النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتهم پس پیامبر به منزله ی پدر آن ها است. بعد می فرماید: با زنانی که پدران شما با آن ها ازدواج کرده اند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آنچه در گذشته [ پیش از نزول این حکم ] انجام شده است زیرا این کار، عملی زشت و تنفرآور و راه نادرستی است. (نساء/22) پس هر کس ازدواج با زنان پیامبر را حرام بداند، ازدواج با کسانی را که خدا در قرآن حرام فرموده، حرام دانسته است. که آن ها عبارتند از: مادران، دختران، خواهران، عمه ها، خاله ها، دختران برادر، دختران خواهر و آنچه از راه شیرخوارگی حرام شده، زیرا حرمت این ها مانند حرمت زنان پیامبر صلی الله علیه وآله است. کسی که ازدواج با مادران و دختران و خواهران و عمه ها را به خاطر حرمت ازدواج با زنان پیامبر حرام بداند، مشرک است زیرا از خود این را ساخته است.

بخش3: و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولی هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید [و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید] این حکم در کتاب الهی نوشته شده است.

ص: 39

3-1 - الباقر علیه السلام - وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالمُهَاجِرِينَ إِلا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً نَزَلَتْ فِي الْإِمْرَةَ إِنَّ هَذِهِ الْآيَةَ جَرَتْ فِي وَلْدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام مِنْ بَعْدِهِ فَنَحْنُ أَوْلَى بالْأَمْر وَ بِرَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ قُلْتُ فَوُلْدُ جَعْفَرٍ لَهُمْ فِيهَا نَصِيبُ قَالَ لَا قُلْتُ فَلِوُلْدِ الْعَبَّاسِ فِيهَا نَصِيبُ فَقَالَ لَا فَعَدَدْتُ عَلَيْهِ بُطُونَ بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ كُلَّ ذَلِكَ يَقُولُ لَا قَالَ وَ نَسِيتُ وَلْدَ الْحَسَنِ علیه السلام فَدَخَلْتُ بَعْدَ ذَلِكَ عَلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ هَلْ لِوُلْدِ الْحَسَنَ علیه السلام فِيهَا نَصِيبُ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ يَا عَبْدَ الرَّحِيمِ مَا لِمُحَمَّدِيٌّ فِيهَا نَصِيبُ غَيْرَنَا. (1)

3-2- الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ بْنِ رَوْحِ الْقَصِيرِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ قَالَ نَزَلَتْ فِي ولدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَزَلَتْ فِي الْفَرَائِضِ قَالَ لَا قُلْتُ فَفِي الْمَوَارِيثِ فَقَالَ لَا قَالَ نَزَلَتْ فِي الْإمْرَة. (2)

3-3- الصادق علیه السلام - فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كَانَ عَلِيٌّ أَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ لِكَثْرَةِ مَا بَلَّغَ فِيهِ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله وَإِقَامَتِهِ لِلنَّاسِ وَ أَخْذِهِ بِيَدِهِ فَلَمَّا مَضَى عَلِيُّ لَمْ يَكُنْ يَسْتَطِيعُ عَلَى علیه السلام وَلَمْ يَكُنْ لِيَفْعَلَ أَنْ

يُدْخِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ وَ لَا الْعَبَّاسَ بْنَ عَلِيٍّ وَ لَا وَاحِداً مِنْ وَلْدِهِ إِذا لَقَالَ الْحَسَنُ علیه السلام وَالْحُسَيْنُ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِينَا كَمَا أَنْزَلَ فِيكَ فَأَمَرَ بِطَاعَتِنَا كَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ بَلَّغَ فِينَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كَمَا بَلَّغَ فِيكَ وَ أَذْهَبَ عَنَّا الرِّجْسَ كَمَا أَذْهَبَهُ عَنْكَ فَلَمَّا مَضَى عَلَى علیه السلام كَانَ الْحَسَنُ علیه السلام أَوْلَى بِهَا لِكِبَرِهِ فَلَمَّا تُوفِّيَ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يُدْخِلَ وَلْدَهُ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَفْعَلَ ذَلِكَ وَاللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله فَيَجْعَلَهَا فِي وَلْدِهِ إِذَا لَقَالَ الْحُسَيْنُ علیه السلام أَمَرَ اللَّهُ

بِطَاعَتِي كَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ طَاعَة أَبيكَ وَ بَلَغَ فِيَّ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم كَمَا بَلَغَ فِيكَ وَ فِي أَبِيكَ وَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّى الرِّجْسَ كَمَا أَذْهَبَ عَنْكَ وَ عَنْ أَبِيكَ فَلَمَّا صَارَتْ إِلَى الْحُسَيْنِ علیه السلام لَمْ يَكُنْ أَحَدُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَدَّعِيَ عَلَيْهِ كَمَا كَانَ هُوَ يَدَّعِى عَلَى أَخِيهِ وَ عَلَى أَبِيهِ لَوْ أَرَادَا أَنْ

ص: 40


1- الكافي، ج 1، ص 288/ بحار الأنوار، ج 25، ص 256، فيه: «قلت فلولد ... نصيب» محذوف تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- تأويل الآيات الظاهرة، ص 440/ تفسير البرهان .

1-3- امام باقر علیه السلام - از عبدالرحیم بن روح قصیر روایت است که گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: و أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ المَهاجِرِينَ إِلا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفاً در شأن حکومت نازل شده است. حکم این آیه، در نسل امام حسین علیه السلام جاری شده است. پس ما از مؤمنین، مهاجرین و انصار نسبت به حکومت و رسول خدا صلی الله علیه وآله شایسته تر هستیم». از حضرت پرسیدم: «آیا اولاد جعفر در حکومت، حقی دارند»؟ حضرت پاسخ داد: «خیر». از حضرت پرسیدم: «آیا اولاد عباس در حکومت، حقی دارند»؟ حضرت پاسخ داد: «خیر». تمام نوادگان عبدالمطلب را برای حضرت برشمردم و می پرسیدم که آیا حقی در حکومت دارند؟ و حضرت در مورد هر یک از آنان پاسخ داد: «خیر». فراموش کردم که در مورد حق اولاد امام حسن علیه السلام بپرسم. از این رو دوباره نزد حضرت رفته و عرض کردم: «آیا اولاد امام حسن علیه السلام در حکومت، حقی دارند»؟ حضرت پاسخ داد: «ای عبدالرحیم! به خدا سوگند! خیر؛ غیر از ما هیچ یک از نسل محمد صلی الله علیه وآله حقی در حکومت ندارند».

2-3- امام صادق علیه السلام - از عبدالرحیم بن روح قصیر روایت است که گوید: از امام صادق علیه السلام شأن نزول آيه: وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ الله مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ را پرسیده شد حضرت پاسخ داد: «این آیه، در شأن نسل امام حسین علیه السلام نازل شده است». از حضرت پرسیدم: «فدایت شوم! آیا این آیه پیرامون فرایض و واجبات نازل شده است»؟ حضرت پاسخ داد: «خیر». پرسیدم: «آیا در مورد میراث نازل شده است»؟ حضرت پاسخ داد: «خیر، این آیه پیرامون حاکمیت نازل شده است».

3-3- امام صادق علیه السلام - وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وفات نمود، علی علیه السلام شایسته تر از مردم نسبت به خودشان بود؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه وآله در موارد بسیاری امر امامت او را به مردم ابلاغ کرده بود و او را جانشین خود در میان مردم قرار داده و در روز غدیر خم، دست او را بر فراز برده بود. چون علی علیه السلام درگذشت، قادر نبود و این حق را نداشت که پسران خود، محمد یا عباس علیه السلام یا دیگر فرزندان خود را جانشین قرار دهد؛ بنابراین امام حسن و امام حسین علیهما السلام به علی علیه السلام عرض کردند: «خداوند تبارک و تعالی آیه ی تطهیر را در شأن ما نازل کرده است، چنان که در شأن تو نازل کرده بود و مردم را اطاعت و پیروی از ما فرمان داد، چنان که به پیروی از تو فرمان داده بود و رسول خدا صلی الله علیه وآله، امر امامت ما را به مردم ابلاغ ،فرمود چنان که امامت تو را به مردم ابلاغ فرموده بود و خداوند ما را از پلیدی و گناه مطهر ساخته، چنان که تو را از پلیدی و گناه مطهر ساخته بود. چون علی علیه السلام در گذشت، امام حسن علیه السلام به خاطر سن بیشتر، برای امامت، شایسته تر از امام حسین علیه السلام بود و چون امام حسن علیه السلام در گذشت، نمی توانست و در اختیار او نبود که فرزندان خود را جانشین قرار دهد و خداوند عزوجل می فرماید: وَ أُولُوا الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ الله پس خداوند، امامت را در نسل او قرار داد؛ بنابراین امام حسین علیه السلام به امام حسن علیه السلام گفت: «خداوند تبارک و تعالی مردم را به اطاعت و پیروی از من فرمان داد، چنان که به من پیروی از تو و پدرت را فرمان داده بود و رسول خدا صلی الله علیه وآله امر امامت مرا به

ص: 41

يَصْرِفَا الْأَمْرَ عَنْهُ وَ لَمْ يَكُونَا لِيَفْعَلَا ثُمَّ صَارَتْ حِينَ أَفْضَتْ إِلَى الْحُسَيْنِ علیه السلام فَجَرَى تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوّلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام إِلَى مُحَمَّدِ بْن عَلَى علیه السلام وَقَالَ الرِّجْسَ هُوَ الشَّكُ وَ اللَّهِ لَا نَشْكُ فِي رَبِّنَا أَبَداً. (1)

4-3- الصادق علیه السلام - عن أبي عَمْرُو الزَّبَيْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنْ خُرُوجِ الْإِمَامَةِ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ علیه السلام إِلَى وَلْدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام كَيْفَ الْحُجَّةُ فِيهِ قَالَ لَمَّا حَضَرَ الْحُسَيْنَ علیه السلام مَا حَضَرَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ لَمْ يَجْزْ أَنْ يَرُدُّهَا إِلَى وَلْدِ أَخِيهِ وَ لَا يُوصِيَ بِهَا فِيهِمْ لِقَوْلِ اللَّهِ وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ فَكَانَ وَلْدُهُ أَقْرَبَ رَحِماً مِنْ وَلْدِ أَخِيهِ وَكَانُوا أَوْلَى بالْإِمَامَة فَأَخْرَجَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَلْدَ الْحَسَنِ علیه السلام مِنْهَا فَصَارَتِ الْإِمَامَةُ إِلَى الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ حَكَمَتْ بهَا الْآيَةُ لَهُمْ فَهِيَ فِيهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة . (2)

5-3- الصادق علیه السلام - عَنِ الْحُسَيْنِ بْن تُوَيْر بن أبي فَاحْتَةِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ لَا تَعُودُ الْإِمَامَةُ فِي أخَوَيْن بَعْدَ الْحَسَن وَ الْحُسَيْنِ علیهما السلام أَبَداً إِنَّهَا جَرَتْ مِنْ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ الله كَمَا قَالَ عَزَّوَجَلَّ وَأُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوّلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ المُهَاجِرِينَ فَلَا تَكُونُ بَعْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام إِلَّا فِي الْأَعْقَابِ وَ أَعْقَاب الْأَعْقَاب. (3)

6-3- الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ الْعَلِيِّ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ عَلِيّا علیه السلام بوَصِيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ مَا يُصِيبُهُ لَهُ فَأَقَرَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام لَهُ بِذَلِكَ ثُمَّ وَصِيَّتُهُ لِلْحَسَنَ علیه السلام وَ تَسْلِيمُ الْحُسَيْن علیه السلام لِلْحَسَنَ علیه السلام ذَلِكَ حَتَّى أَفْضَى الْأَمْرُ إِلَى الْحُسَيْنِ علیه السلام لَا يُنَازِعُهُ فِيهِ أَحَدٌ لَهُ مِنَ السَّابِقَة مِثْلَ مَا لَهُ وَ اسْتَحَقَّهَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام لِقَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَولى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ فَلَا تَكُونُ بَعْدَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ علیه السلام إِنَّا فِي الْأَعْقَابِ وَ أَعْقَابِ الْأَعْقَاب. (4)

7-3- الصادق علیه السلام - قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلَى علیه السلام لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى هَذِهِ الْآيَةَ وَأُولُوا

ص: 42


1- الكافي، ج 1، ص 287 تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 37، ص 121 .
3- بحار الأنوار، ج 25، ص 252/ الغيبة للطوسی، ص 226 .
4- تفسير البرهان/ علل الشرائع، ج 1، ص 207/ بحار الأنوار، ج 25، ص 257 تفسير البرهان، فيه: «سمعت ... استحقها» محذوف

مردم ابلاغ فرمود، چنان که امر امامت تو و پدرت را به مردم ابلاغ فرمود، و خداوند متعال مرا از پلیدی گناه مطهر ساخته است همان طور که تو و پدرت را از پلیدی مطهّر ساخته است. چون امامت به امام حسین علیه السلام رسید، هیچ یک از اهل بیت او قادر نبودند که ادعای امامت کنند و آن را حق خود بدانند؛ چنان که او ادعای امامت پس از برادر و پدر خود داشت. حتی اگر خود حضرت علی و امام حسن علیهما السلام می خواستند که حق امامت را از امام حسین علیه السلام سلب کنند، قادر نبودند و این امر در اختیار آنان نبود. سپس با رسیدن امامت به امام حسین علیه السلام تأویل آیه: وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ اجرا شد. پس از امام حسین علیه السلام امامت به علی بن حسین علیه السلام و پس از ایشان به محمد بن على علیه السلام رسید». حضرت فرمود: «رجس، به معنای شک است و به خدا سوگند! ما هیچ گاه در پروردگارمان شک نمی ورزیم».

4-3- امام صادق علیه السلام - ابو عمرو زبیری روایت است که گوید؛ به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «درباره ی خروج امامت از فرزندان حسن به فرزندان حسین علیه السلام به من بگو، چگونه است و حجت آن چیست»؟ فرمود: «هنگامی که امر خداوند برای حسین علیه السلام فرا رسید، برای خود جایز نمی دانست که امامت را به فرزندان برادرش واگذار کند و آن را بر آنان سفارش کند، چراکه خدا می فرماید: وَ أُولُوا الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ الله، پس رابطه ی خویشاوندی فرزندانش از فرزندان برادرش نزدیک تر بود، و آنان برای امامت شایسته تر بودند. پس این آیه، فرزندان حسن علیه السلام را از آن (امامت) خارج کرده است، پس امامت به فرزندان حسین علیه السلام رسیده است و آیه به امامت آنان حکم کرده است و تا روز قیامت در میان آنان خواهد ماند».

5-3- امام صادق علیه السلام - ابو فاخته از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: «پس از امام حسن و امام حسین علیهما السلام، هیچ گاه دو برادر با هم به امامت نمی رسند و امامت، پس از امام حسین علیه السلام، به

علی بن حسین علیه السلام رسیده است؛ چنان که خداوند متعال فرمود: وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْض في كِتاب الله و امامت، پس از علی بن حسین علیه السلام به پسر ایشان و نوه های پسری می رسد».

6-3- امام صادق علیه السلام - عبدالعلی بن اعین گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «خداوند عزوجل علی علیه السلام را به جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله و هر آنچه که به او رسیده بود، مختص نمود و حسن و حسین علیهما السلام در مورد آن برای ایشان اقرار نمودند، سپس وصیّت به حسن علیه السلام و تسلیم بودن حسین علیه السلام در مورد آن. تا اینکه امامت به حسین علیه السلام رسید و به جهت سابقه ای که ایشان داشت، هیچ کس در این مورد با ایشان نزاعی نداشت و پس از ایشان علی بن حسین علیه السلام مستحق امامت شد؛ به دلیل این آیه: وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ الله و امامت پس از علی بن حسین علیه السلام تنها به پسر ایشان و نوه های پسری می رسد».

7-3- امام صادق علیه السلام - امام حسین علیه السلام فرمود: «هنگامی که خداوند آيه: وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ الله را نازل کرد، از رسول خدا صلی الله علیه وآله، تأویل آن را پرسیدم». حضرت پاسخ داد: «به خدا سوگند منظور آن، تنها شما هستید و شما، اولوالارحام (خویشاوندان) می باشید. پس از وفات من، پدرت علی علیه السلام شایسته ترین فرد نسبت به من و جایگاهم است و پس از وفات پدرت، برادرت

ص: 43

الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَنْ تَأْوِيلِهَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا عَنَى بِهَا غَيْرَكُمْ وَأَنْتُمْ أُولُو الْأَرْحَامِ فَإِذَا مِتْ فَأَبُوكَ عَلَى علیه السلام أَوْلَى بِي وَ بِمَكَانِي فَإِذَا مَضَى أَبُوكَ فَأَخُوكَ الْحَسَن الأَولَى بهِ فَإِذَا مَضَى الْحَسَنُ علیه السلام فَأَنْتَ أَوْلَى بِهِ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَمَنْ بَعْدِي أَوْلَى بي فَقَالَ ابْنُكَ عَلى علیه السلام أَوْلَى بِكَ مِنْ بَعْدِكَ فَإِذَا مَضَى فَابْنُهُ مُحَمَّدُ علیه السلام أَوْلَى بِهِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِذَا مَضَى مُحَمَّدُ علیه السلام فَابْنُهُ جَعْفَر علیه السلام أَوْلَى بِهِ بِمَكَانِهِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِذَا مَضَى جَعْفَرُ علیه السلام فَابْنُهُ مُوسَى علیه السلام أَوْلَى بِهِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِذَا مَضَى مُوسَى علیه السلام فَابْنُهُ عَلَى علیه السلام أَوْلَى بِهِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِذَا مَضَى علی علیه السلام فَابْنُهُ مُحَمَّدُ علیه السلام أَولَى بهِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِذَا مَضَى مُحَمَّدُ علیه السلام فَابْنُهُ عَلَى علیه السلام أَوْلَى بِهِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِذَا مَضَى عَلِيُّ فَابْنُهُ الْحَسَنُ علیه السلام أَولَى بِهِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِذَا مَضَى الْحَسَنُ علیه السلام وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ فِي النَّاسِعِ مِنْ وَلْدِكَ فَهَذِهِ الْأَئِمَّةُ التَّسْعَةُ علیهم السلام مِنْ صُلْبكَ أَعْطَاهُمُ اللَّهُ عِلْمِي وَ فَهْمِي طِينَتُهُمْ مِنْ طِيبَتِي مَا لِقَوْمٍ يُؤْذُونَنِي فِيهِمْ لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي. (1)

8-3- السجاد علیه السلام - عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ فِينَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أولى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ الله وَ فِينَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ جَعَلَهَا كَلِمَةٌ باقِيَةً فِي عَقِبِهِ وَ الْإِمَامَةُ فِي عَقِب الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب (ع9 إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ لِلْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنَّا غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا أَطْوَلُ مِنَ الْأُخْرَى أَمَّا الْأُولَى فَسِتَةَ أَيَّامٍ وَسِتَةَ أَشْهُرٍ وَسَتْ سِنِينَ وَأَمَّا الْأُخْرَى فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَسَلَّمَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْت. (2)

3-9 - الرسول صلی الله علیه وآله - سَهْلِ بْن سَعْدِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ سَأَلْتُ فَاطِمَةَ علیها السلام بِنْتَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَن الْأَئِمَّة علیهم السلام فَقَالَتْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ لِعَلِيٌّ علیه السلام يَا عَلَى علیه السلام أَنْتَ الْإِمَامُ وَالْخَلِيفَةُ بَعْدِي وَ أَنْتَ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَيْتُ فَابْنُكَ الْحَسَن علیه السلام أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَى الْحَسَنُ فَالْحُسَيْنُ علیهما السلام أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَى الْحُسَيْنُ علیه السلام فَابْنَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الأَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَى عَلَى فَابْنُهُ مُحَمَّدُ علیه السلام أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَى مُحَمَّدُ فَابْنُهُ جَعْفَر علیه السلام أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَى جَعْفَرُ فَابْنُهُ مُوسَى علیه السلام أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَى مُوسَى فَابْنُهُ عَلَى علیه السلام أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا

ص: 44


1- بحار الأنوار، ج 36، ص344/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج 51، ص134/ تفسیر البرهان

حسن علیه السلام شایسته ترین فرد نسبت به اوست و پس از وفات حسن علیه السلام ، تو شایسته ترین فرد نسبت به او هستی». امام حسین علیه السلام فرمود: «به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! چه کسی پس از من به امامت می رسد»؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله پاسخ داد: «پسرت علی علیه السلام شایسته ترین فرد نسبت به تو، پس از توست و پس از وفات علی علیه السلام، پسرش محمد علیه السلام، شایسته ترین فرد نسبت به اوست و پس از وفات محمد علیه السلام، پسرش جعفر علیه السلام ، شایسته ترین فرد پس از او نسبت به او و جایگاهش است و پس از وفات جعفر علیه السلام ، پسرش موسی علیه السلام، شایسته ترین فرد پس از او نسبت به اوست و پس از وفات موسی علیه السلام، پسرش علی علیه السلام ، شایسته ترین فرد پس از او نسبت به او است و پس از وفات محمد علیه السلام، پسرش على علیه السلام، شایسته ترین فرد پس از او نسبت به اوست و پس از وفات محمد علیه السلام پسرش على علیه السلام شایسته ترین فرد پس از او نسبت به اوست و پس از وفات علی ، پسرش حسن علیه السلام شایسته ترین فرد پس از او نسبت به اوست و پس از وفات حسن علیه السلام ، نهمین امام از نسل تو غایب می شود. پس این نه امام از نسل تو می باشند و خدا دانش و فهم مرا به آنان ارزانی داشته است و سرشت آنان از سرشت من است. هر قومی که با آزار رساندن به آنان مرا بیازارد خداوند، شفاعت مرا در حق آنان نمی پذیرد ».

8-3- امام سجاد علیه السلام - آيه: وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ الله و آيه: او کلمه ی توحید را کلمه ی پاینده ای در نسل های بعد از خود قرار داد. (زخرف /28) در شأن ما نازل شده است و امامت تا روز قیامت، در نسل امام حسین علیه السلام قرار داده شده و قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، ما دو غیبت دارد که یکی از آن دو، طولانی تر از دیگری است. غیبت اوّل، شش روز یا شش ماه یا شش سال به طول می انجامد و غیبت دوم، آن قدر طول می کشد که بیشتر کسانی که قائل به ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشند، اعتقاد خود را از دست می دهند و تنها کسانی که یقین محکم و شناخت درست دارند و در درون خود نسبت به قبول آنچه ما به آن حکم کردیم، هیچ گونه دشواری احساس نمی کنند و در برابر ما اهل بیت، سر تسلیم فرود می آورند، در اعتقاد به ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، ثابت قدم باقی می مانند».

9-3- پیامبر صلی الله علیه وآله - سهل بن سعد انصاری گوید: «از حضرت فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله در مورد امامان پرسیدم»؟ فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام می فرمود: «ای علی علیه السلام! تو امام و جانشین از من هستی و تو نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر هستی، و چون تو رفتی فرزندت حسن علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و چون حسن علیه السلام رفت حسین علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و چون حسین علیه السلام رفت فرزندش علی بن الحسين علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و چون علی علیه السلام رفت فرزندش محمد علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و چون محمد علیه السلام رفت فرزندش جعفر علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و چون جعفر علیه السلام رفت فرزندش موسی علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و چون موسی علیه السلام رفت فرزندش علی علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر

ص: 45

مَضَى عَلِيُّ فَابْنُهُ مُحَمَّدُ علیه السلام أَولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَى مُحَمَّدُ فَابْنُهُ عَلَى علیه السلام أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَى عَلِيُّ فَابْنُهُ الْحَسَنَ علیه السلام أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ فَإِذَا مَضَى الْحَسَنُ فَالْقَائِمُ الْمَهْدِى عجل الله تعالی فرجه الشریف أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَفْتَحُ اللَّهُ بِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا فَهُمْ أَئِمَّةُ الْحَقِّ علیهم السلام وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ مَنْصُورُ مَنْ نَصَرَهُمْ مَخْذُولُ مَنْ خَذَلَهُمْ. (1)

10-3 - الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله لِعَلِى علیه السلام أَنَا أَوْلِى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ ثُمَّ أَنْتَ يَا عَلَى علیه السلام اَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ بَعْدَكَ الْحَسَنُ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ بَعْدَهُ الْحُسَيْنُ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ بَعْدَهُ عَلِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ بَعْدَهُ مُحَمَّدُ أَولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ بَعْدَهُ جَعْفَرُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ بَعْدَهُ مُوسَى أَولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ بَعْدَهُ عَلَى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ بَعْدَهُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ بَعْدَهُ عَلَى الهِ أَوْلى بالمؤمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ثُمَّ بَعْدَهُ الْحَسَنُ أولى بالمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ الْحُجَّةَ بْنِ الْحَسَنِ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ أَئِمَّةُ أَبْرَارُ علیهم السلام هُمْ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقِّ مَعَهُمْ. (2)

11-3 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبي بَصِير قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام إِن رَجُلًا مِنَ الْمُخْتَارِيَّةِ لَقِيَنِي فَزَعَمَ أَنَ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَنَفِيَّةِ إِمَامُ فَغَضِبَ أَبو جَعْفَر علیه السلام ثُمَّ قَالَ أَفَلَا قُلَت لَهُ قَالَ قُلْتُ لَا وَاللَّهِ مَا دَرَيْتُ مَا أَقُولُ قَالَ أَ فَلَا قُلْتَ لَهُ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَوْصَى إِلَى عَلِيٌّ وَ الْحَسَن وَ الْحُسَيْنِ علیهم السلام فَلَمَّا مَضَى عَلَى علیه السلام أَوْصَى إِلَى الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ علیهما السلام وَ لَوْ ذَهَبَ يَزْوِيهَا عَنْهُمَا لَقَالَا لَهُ نَحْنُ وَصِيَّانِ مِثْلُكَ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَفْعَلَ ذَلِكَ وَ أَوْصَى الْحَسَنَ علیه السلام إِلَى الْحُسَيْنِ علیه السلام وَلَوْ ذَهَبَ يَزْوِيهَا عَنْهُ لَقَالَ أَنَا وَصِيُّ مِثْلُكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ مِنْ أَبِي وَ لَمْ يَكُنْ لِيَفْعَلَ ذَلِكَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَولى بِبَعْضٍ هِيَ فِينَا وَ فِي أَبْنَائِنَا. (3)

12-3 - الصادق علیه السلام - كَانَ عَلى علیه السلام أَفْضَلَ النَّاسِ بَعْدَ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ أَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ حَتَّى قالها ثلاثا. (4)

ص: 46


1- بحار الأنوار، ج 36، ص 351
2- بحار الأنوار، ج 36، ص 345
3- الكافي، ج 1، ص 291 تفسير البرهان
4- الکافی، ج 8، ص 80/ تفسير نورالثقلین

است، و چون علی علیه السلام رفت فرزندش محمد علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، چون محمد علیه السلام رفت فرزندش علی علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و چون على علیه السلام رفت فرزندش حسن علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و چون حسن علیه السلام رفت فرزندش قائم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و به وسیله ی او خداوند شرق ها و غرب های زمین را بگشاید، پس ایشانند پیشوایان حق و زبان های [گویای]

راستی، هر که یاریشان کند یاری شود، و هر که دست از یاری آنها بردارد یاری نخواهد شد».

10-3 - پیامبر صلی الله علیه وآله - پیغمبر صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: «من نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارترم سپس تو یا علی علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتری، سپس بعد از تو حسن علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و پس از او حسین علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و بعد از او على علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و پس از او محمد علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و پس از او جعفر علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و پس از او موسی علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، پس از او علی علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و پس از او محمد علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و پس از او على علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و پس از او حسن علیه السلام نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و پس از او حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، ایشانند امامان نیکوکار، آنان هستند با حق هستند، و حق با آنان است».

11-3- امام باقر علیه السلام - ابوبصیر گوید: «به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «مردی از مختاریه با من ملاقات کرد و ادعا می نمود که محمّد بن حنفیه امام است». امام باقر علیه السلام به خشم آمده و سپس فرمود: «آیا چیزی به او نگفته ای»؟ عرض کردم: «خیر، به خدا سوگند! نمی دانستم چه به او بگویم». حضرت فرمود: «آیا به او نگفته ای که رسول خدا صلی الله علیه وآله، علی، حسن و حسین علیهم السلام را جانشینان پس از خود قرار داده است و چون علی علیه السلام در گذشت، امام حسن و امام حسین علیهم السلام را جانشین خود قرار داد و حتی اگر خود علی علیه السلام می خواست که حق امامت را از آنان سلب کند، نمی توانست و ایشان به او می گفتند که ما به مانند تو، جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله هستیم و در اختیار على علیه السلام نبود که این کار را بکند. امام حسن علیه السلام نیز امام حسین علیه السلام را جانشین خود قرار داد و حتی اگر خود امام حسن علیه السلام می خواست که حق امامت را از امام حسین علیه السلام سلب کند، نمی توانست و امام حسین علیه السلام به او می گفت: من، به مانند تو جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله من، به مانند تو جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله هستم و در اختیار امام حسن علیه السلام نبود که این کار را بکند. خداوند عزوجل فرمود: وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضِ این آیه در شأن ما و فرزندانمان نازل شده است».

12-3- امام صادق علیه السلام - سعید بن یسار گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «علی علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله با فضیلت ترین مردم است و ایشان سزاوارترین مردم نسبت به آن هاست». و این جمله را سه مرتبه تکرار فرمود.

ص: 47

3-13- أمير المؤمنين علیه السلام - في نهج البلاغة: قَالَ الله فَوَ اللَّهِ إِنِّي لَأَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ. (1)

النَّسخُ، الإرثُ

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيا : بَعْض فَإِنَّ الْحُكْمَ كَانَ فِي أَوَّلِ النُّبُوَّةِ أَنَّ الْمَوَارِيتَ كَانَتْ عَلَى الْأَخْوَّةَ لَا عَلَى الْوِلَادَةِ فَلَمَّا هَاجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِلَى الْمَدِينَةِ آخَى بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَكَانَ إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ يَرَتُهُ أَخُوهُ فِي الدِّينِ وَيَأْخُذَ الْمَالَ وَ كَانَ مَا تَرَكَ لَهُ دُونَ وَرَيَّتِهِ فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ بَدْرٍ أَنْزَلَ اللَّهُ النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنَ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ مِنَ المُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً فَنَسَخَتْ آيَةَ الْأخْوَّة بَعْضُهُمْ أَولَى بَعْض . (2)

2- ابن عباس رحمه الله - عن ابْنِ عَبَّاس رحمه الله أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَتَوَارَثُونَ بِالْأُخُوَّةَ فَلَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَى النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ وَ هُمُ الَّذِينَ آخَى بَيْنَهُمُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ وَ عَلَيْهِ دَيْنُ فَإِلَيَّ قَضَاؤُهُ وَ مَنْ مَاتَ وَ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَتَتِهِ فَنَسَخَ هَذَا الْأَوَّلَ فَصَارَتِ الْمَوَارِيتُ لِلْقَرَابَاتِ الْأَدْنَى فَالْأَدْنَى. (3)

3- الباقر علیه السلام - قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي حَالَة جَاءَتْ تُخَاصِمُ فِي مَوْلَى رَجُلٍ مَاتَ فَقَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله فَدَفَعَ الْمِيرَاثَ إِلَى الْخَالَةِ وَلَمْ يُعْطِ الْمَوْلَى . (4)

4 - الجواد علیه السلام - عَن الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي جَعْفَرِ الثَّانِي علیه السلام فِي رَجُل مَاتَ وَ تَرَكَ خَالَتَيْهِ وَ مَوَالِيَهُ قَالَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهُ الْمَالُ بَيْنَ الْخَالَتَيْنِ. (5)

5 - الباقر علیه السلام - الْخَالُ وَ الْخَالَةُ يَرِثَانِ إِذَا لَمْ يَكُنْ مَعَهُمَا أَحَدُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَأُولُوا الأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَولى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ . (6)

ص: 48


1- بحار الأنوار، ج 32، ص 236 / تفسیر نورالثقلین
2- مستدرک الوسائل، ج 1، ص 151
3- بحار الأنوار، ج 38، ص339/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج 7، ص135/ تفسیر البرهان
5- وسائل الشیعة، ج 26، ص 189/ تفسير البرهان
6- الكافي، ج 7، ص 119 / تفسير البرهان

13-3- امام علی علیه السلام - به خدا سوگند من به ولایت بر مردم سزاوارتر از خود ایشان هستم.

نسخ، ارث

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جان های خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند آنها یاران یکدیگرند. (انفال/72) حکم در آغاز پیامبری چنین بود که ارثیه براساس [پیمان] برادری تقسیم می شد، نه بر اساس ولادت. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدینه هجرت کرد؛ میان مهاجرین و انصار پیمان برادری بست. هرگاه کسی از آنان می مرد، برادر دینی او، از او ارث می برد و مال را می گرفت و آنچه را برای او باقی می ماند، به ورثه ی او نمی رسید. پس از جنگ بدر خدا این آیه را نازل فرمود: النَّبِيُّ أَولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا پس آیه ی برادری با این فرموده ی خدای متعال و أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ منسوخ شد.

2- ابن عباس رحمه الله - مردم به خاطر پیمان اخوت و برادری از یکدیگر ارث می بردند تا اینکه آیه: النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالمُهَاجِرِينَ نازل شد و منظور از آیه، کسانی هستند که پیامبر صلی الله علیه وآله میان آنان پیمان برادری بست. پس پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «هر کس از شما بمیرد و دینی بر گردن او باشد، پرداخت آن برعهده ی من است؛ و هرکس از شما بمیرد و اموالی را به ارث بگذارد، آن اموال حق ورثه ی او می باشد. پس این حکم، حکم ارث بردن به خاطر پیمان برادری را منسوخ کرد و میراث، حق نزدیکان گردید به طوری که نزدیک ترین خویشاوند و اگر او نبود خویشاوند نزدیک تر و به همین ترتیب، خویشاوندانی که نسبت نزدیک تری دارند، از میت ارث می برند.

3- امام باقر علیه السلام - خاله ی مردی که مرده بود و با بنده ی آن مرد بر سر میراث نزاع داشت، نزد امیرالمؤمنین علیه السلام برای قضاوت آمد و حضرت، آیه: وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ الله را قرائت نموده و میراث را به خاله ی آن میت داده و به بنده ی او چیزی نداد.

4- امام جواد علیه السلام - حسین بن حکم گوید: امام جواد علیه السلام پیرامون حکم مردی که فوت کرده بود و دو خاله و چند بنده از خود داشت، آیه: وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ را قرائت نموده و فرمود: آن اموال، باید میان آن دو خاله تقسیم شود».

5- امام باقر علیه السلام - اگر وارثانی غیر از دایی و خاله نباشند، آن دو ارث می برند؛ زیرا خداوند می فرماید: وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ الله.

ص: 49

6- الصادق علیه السلام - عَن حَنَانِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَيُّ شَيْءٍ لِلْمَوَالِي فَقَالَ لَيْسَ لَهُمْ مِنَ الْمِيرَاثِ إِلَّا مَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفاً. (1)

7- أمير المؤمنين علیه السلام - قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَمَّا هَاجَرَ إِلَى الْمَدِينَةِ آخَى بَيْنَ أَصْحَابِهِ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ جَعَلَ الْمَوَارِيتَ عَلَى الْأخْوَّةِ فِي الدِّينِ لَا فِي مِيرَاتِ الْأَرْحَامِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا ... فِي سَبِيلِ الله... أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ إِلَى قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا فَأَخْرَجَ الْأَقَارِبَ مِنَ الْمِيرَاثِ وَ أَثْبَتَهُ لِأَهْلِ الْهِجْرَةِ وَأَهْلِ الدِّينِ خَاصَّةً ثُمَّ عَطَفَ بِالْقَوْلِ فَقَالَ تَعَالَى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِى الْأَرْضِ وَ فَسَادُ كَبِيرُ فَكَانَ مَنْ مَاتَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَصِيرُ مِيرَاثُهُ وَ تَرَكتُهُ لِأَخِيهِ فِي الدِّينِ دُونَ الْقَرَابَةِ وَالرَّحِمِ الْوَشِيجَةِ فَلَمَّا قَوِى الْإِسْلَامُ أَنْزَلَ اللَّهُ النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضَ فِي كِتابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَولِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً فَهَذَا مَعْنَى نَسْحَ آيَة الْمِيرَاثِ. (2)

8- أمير المؤمنين علیه السلام - إذا تَرَكَ الْمَوْلَى ذَا رَحِمٍ مِمَّنْ سُمِّيَتْ لَهُ فَرِيضَةُ أَوْ لَمْ يُسَمَّ فَمِيرَاتُهُ لِذَوِى أَرْحَامِهِ دُونَ مَوَالِيَهِ وَ لَا يَرِثُ الْمَوَالِى شَيْئًا مَعَ ذَوِى الْأَرْحَامِ وَ تَلَوْا قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ. (3)

9 - أمير المؤمنين علیه السلام - عَن عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَان قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام يَقُول كَانَ عَلَى علیه السلام إِذَا مات مَوْلَى لَهُ وَ تَرَكَ ذَا قَرَابَة لَمْ يَأخُذ مِن مِيرَائِهِ شَيْئاً وَيَقُولُ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَولى بِبَعْضٍ. (4)

10 - الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَانِ عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: اخْتَلَفَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام و عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ فِى الرَّجُل يَمُوتُ وَ لَيْسَ لَهُ عَصَبَهُ يَرِثُونَهُ وَ لَهُ ذُو قَرَابَة لَا يَرِثُونَ فَقَالَ على علیه السلام ميراثُهُ لَهُمْ يَقُولُ الله تَعَالَى وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوّلى بِبَعْضٍ وَكَانَ عُثْمَانُ يَقُولُ يُجْعَلُ فِى بَيْتِ مَال الْمُسْلِمِينَ. (5)

ص: 50


1- الکافی، ج 7، ص 135 تهذيب الأحكام، ج 9، ص 329 وسائل الشيعة، ج 26، ص234 تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين .
2- بحار الأنوار، ج 19، ص 91 مستدرک الوسائل، ج 17، ص 151 و بحار الأنوار، ج 90 ، ص ،8 فيهما: «فهذا معنى نسخ آية الميراث» محذوف
3- مستدرک الوسائل، ج 17، ص 191 .
4- الکافی، ج 7، ص135/ تفسیر البرهان .
5- تهذيب الأحكام، ج 9، ص327/ تفسير البرهان .

6- امام صادق علیه السلام - حنان گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «آیا بندگان، در میراث حقی دارند»؟ حضرت پاسخ داد: «آن ها حقی در میراث ندارند، جز آنکه خداوند فرمود: إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم

معْرُوفًا».

7- امام علی علیه السلام - رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدینه هجرت نمود بین مهاجرین و انصار عقد اخوت برقرار نمود و میراث را بر اساس اخوّت در دین قرار داد و در ارحام هیچ ارثی نگذاشت و خداوند تعالی در این مورد می فرماید: کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جان های خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنها یاران یکدیگرند و آن ها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایت [دوستی و تعهدی] در برابر آنها ندارید تا هجرت کنند!. (انفال /72) بنابراین خویشان را از محدوده ی میراث خارج و آن را برای اهل هجرت و دینداران اثبات نمود سپس در آیه ی قبل این چنین عطف نمود: کسانی که کافر شدند، اولیاء [و یاوران و مدافعان] یکدیگرند اگر [ این دستور را] انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمی در زمین روی می دهد . (انفال /73) لذا هرکس از مسلمانان از دنیا می رفت میراث و ترکه ی آن به مسلمانان به ارث می رسید و خویشان و اطرافیان سهمی به ارث نمی بردند وقتی اسلام پیشرفت نمود و خداوند آيه: النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَولى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ المَهاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كَانَ ذلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً را نازل فرمود، این معنای آیه ی میراث نسخ گردید.

8- امام علی علیه السلام - هرگاه مولی دارای رحم و نزدیکانی باشد که واجب است ارث ببرند یا به آنها تصریح نشده است؛ ارث میت به ارحام می رسد و با وجود ایشان نوبت به موالی نمی رسد و آیه ی شریفه: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله را تلاوت نمود.

9- امام علی علیه السلام - عبدالله بن سنان می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: علی علیه السلام هنگامی که بنده ی امام علی علیه السلام، در می گذشت و نزدیکانی از خود داشت، چیزی از میراث او را برنمی داشت و می فرمود: وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ.

10- امام صادق علیه السلام - عبد الله بن منان می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: علی علیه السلام و عثمان بن عفان در حکم مردی که بمیرد و خویشاوند مذکر پدری نداشته باشد تا از او ارث ببرد، ولی نزدیکانی دارد که وارث او نیستند، اختلاف پیدا کردند. علی علیه السلام قائل بود به اینکه میراث آن مرد باید به آن نزدیکانی که وارث نیستند، برسد؛ زیرا خداوند عزوجل می فرماید: وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله و عثمان، قائل بود به اینکه باید آن میراث در بیت المال مسلمین قرار گیرد.

ص: 51

11 - الصادق علیه السلام - إِنَّمَا يَرْجِعُ الْفَرَائِضُ إِلَى مَا فِي الْكِتَابِ ثُمَّ مَا بَعْدَ الْكِتَابِ الْأَقْرَبُ فَالْأَقْرَبُ بِقَوْلِهِ تَعَالَى جُمْلَةَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ. (1)

قوله تعالى: وَإِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْراهيمَ وَ مُوسى وَعِيسَى ابْن مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ ميثاقا غليظاً (7)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَ مِنْكَ قَالَ هَذِهِ الْوَاوُ زِيَادَةُ فِي قَوْلِهِ وَ مِنْكَ وَ إِنَّمَا هُوَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحِ علیه السلام فَأَخَذَ اللَّهُ الْمِيثَاقَ لِنَفْسِهِ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام ثُمَّ أَخَذَ لِنَبِيِّهِ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام ثُمَّ أَخَذَ لِلْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله . (2)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - وَلَقَدْ سَأَلَ أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام شيعَتَهُ عَنْ مِثْل هَذَا فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ الْقُرْآنَ عَلَى سَبْعَة أَقْسَام.. وَ مِنْهُ رَدُّ عَلَى مَنْ أَنْكَرَ فَضْلَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم عَلَى جَمِيعِ الْخَلْق ... وَ أَمَّا مَنْ أَنْكَرَ فَضْلَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَالدَّلِيلُ عَلَى بُطْلَانِ قَوْلِهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى فَأَوَّلُ مَنْ سَبَقَ مِنَ الرَّسُلِ إِلَى بَلَى مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لِأَنَّ رُوحَهُ أَقْرَبُ الْأَرْواحِ إِلَى مَلَكُوتِ اللَّهِ تَعَالَى وَالدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ قَوْلُ جَبْرَئِيلَ علیه السلام لَمَّا أَسْرِى بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ قَالَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله تَقَدَّمْ فَإِنَّكَ قَدْ وَطِئْتَ مَوْطِنَا لَمْ يَطَأَ قَبْلَكَ مَلَكَ مُقَرَّبُ وَ لَا نَبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم مُرْسَلُ فَلَوْ لَا أَنَّ رُوحَهُ كَانَتْ مِنْ ذَلِكَ الْمَكَانِ لَمْ يَقْدِرْ أَنْ يَتَجَاوَزَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ إِذَا أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى فَأَوَّلُ مَا يَصِلُ أَمْرُهُ إِلَى رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لِقُرْبِهِ إِلَى مَلَكُوتِهِ ثُمَّ سَائِرُ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام عَلَى طَبَقَاتِهِمْ وَ يَزِيدُ ذَلِكَ بَيَانَا قَوْلُهُ تَعَالَى وَإِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ فَأَفْضَلُ الْأَنْبِيَاءِ الْخَمْسَةُ وَأَفْضَلُ الْخَمْسَة مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين. (3)

3- الصادق علیه السلام - عَن إبن سَنَانِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أوَّلَ مَنْ سَبَقَ مِنَ الرُّسُلِ صلی الله علیه وآله إِلَى بَلَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ أَقْرَبَ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَكَانَ بِالْمَكَانِ الَّذِي قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ علیه السلام لَمَّا أَسْرِى بِهِ إِلَى السَّمَاءِ تَقَدَّمْ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله فَقَدْ وَطِئْتَ مَوْطِئًا لَمْ تَطَأَهُ مَلَكُ مُقَرَّبُ ولا نبی صلی الله علیه وآله مُرْسَلُ وَ لَوْ لَا أَنَّ رُوحَهُ وَ نَفْسَهُ كَانَتْ مِنْ ذَلِكَ الْمَكَان لَمَا قَدَرَ أَنْ يَبْلُغَهُ فَكَانَ مِنَ

ص: 52


1- مستدرک الوسائل، ج17، ص 189
2- بحار الأنوار، ج 11، ص 26 تفسیر القمی، ج 2، ص 176/ بحار الأنوار، ج 26، ص 271/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج 90، ص 87

11 - امام صادق علیه السلام - براساس آيه: وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ الله فرائض ارث اساس دستور قرآن انجام می گیرد اما غیر از آنچه در قرآن ذکر شده بر اساس قرابت است که بر هرکس نزدیک تر باشد ارث می برد.

[به خاطر آور] هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و [ همچنین] از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و ما از همه ی آنان پیمان محکمی گرفتیم [که در ادای مسؤولیت کوتاهی نکنند]. (7)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَ مِنْكَ گفته شده که و او در این آیه زائد است و معنی آن اینگونه است که آن از تو و از نوح است و خداوند ابتدا در مورد خودش از پیامبران تعهد گرفته و سپس برای پیامبرش از ائمه علیهم السلام و انبیاء علیهم السلام تعهد گرفته و بعد از آن نیز از رسول خدا صلی الله علیه وآله برای پیامبران دیگر پیمان گرفته است.

2- امام علی علیه السلام - امیرالمؤمنین علیه السلام از شیعیانش در مورد آیه ی شریفه پرسید و فرمود: «همانا خداوند قرآن را بر هفت قسم نازل فرمود ... یک قسم آن این است در صدد رد بر کسی است که منکر فضیلت و برتری پیامبر بر همهی مخلوقات است ... اما آنکه منکر برتری پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بر دیگران می باشد آیه ی شریفه ی و [ به خاطر بیاور] زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه ی آن ها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت [و فرمود]: «آیا من پروردگار شما نیستم»؟ گفتند: «آری» (اعراف /172) دلیل بر بطلان قول آن هاست. اولین پیامبری که در برابر خداوند شهادت داد حضرت محمد صلی الله علیه وآله بود چون روح آن بزرگوار نزدیک ترین ارواح به ملکوت الهی بود و دلیل بر این امر قول جبرئیل در شب معراج است آنگاه که پیامبر صلی الله علیه وآله به آسمان هفتم عروج نمود». گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله حرکت کن که به تحقیق پای در جایی نهاده ای که قبل از این هیچ ملک مقرب و نبی مرسل به این مرتبه وارد نشده است و اگر آن حضرت در رتبه ی انبیاء علیهم السلام دیگر بود نباید از این مرحله جلوتر برود و چون خداوند از همگان اقرار به ربوبیت گرفت پیامبر صلی الله علیه وآله به جهت قرب به ملکوت الهی اولین اقرار کننده بود و بعد از آن حضرت، سایر انبیاء علیهم السلام بر اساس مرتبه اقرار نمودند و این امر به وضوح در قرآن بیان شده که وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَ عِيسَى ابْن مَرْيَمَ كه افضل انبیاء علیهم السلام این پنج نفر هستند و افضل این چند نفر حضرت محمد صلی الله علیه وآله است».

3- امام صادق علیه السلام - عبدالله بن سنان گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «اولین کسی که پیشتر از همه، آن پیمان را بست، رسول خدا صلی الله علیه وآله بود؛ زیرا او نزدیک ترین خلایق به خداوند تبارک و تعالی بود و در مکانی قرار داشت که چون در شب اسراء به آسمان عروج کرد، جبرئیل به او گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله! پیش بیا، در جایی قدم گذاشته ای که هیچ فرشته ی مقرب و هیچ پیامبر مرسلی در آنجا قدم نگذاشته است». اگر روح و جان او متعلق به آن مکان نبود، نمی توانست به آنجا برسد و فاصله ی او تا خداوند چنان که خود خداوند می فرماید، این گونه بود: فاصله ی او [با پیامبر] به اندازه ی فاصله ی دو کمان یا کمتر. (نجم /9) یعنی بلکه نزدیک تر بود. زمانی که امر از جانب خداوند صادر شد، بر اولیای خداوند واقع شد امام

ص: 53

اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ كَمَا قَالَ اللَّهُ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى أَنْ بَلْ أَدْنَى فَلَمَّا خَرَجَ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ وَقَعَ إِلَى أوْلِيَائِهِ علیه السلام فَقالَ الصَّادِقِ علیه السلام كَانَ الْمِيثَاقُ مَأْخُوذاً عَلَيْهِمْ لِلَّهِ بِالرُّبُوبيَّة وَلِرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله بِالنُّبُوَّةَ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّة علیهم السلام بِالْإِمَامَة فَقَالَ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله نَبِيُّكُمْ وَعَلِيٌّ إِمَامُكُمْ وَ الْأَئِمَّةُ الْهَادُونَ علیهم السلام أَئِمَّتَكُمْ فَ قَالُوا بَلَى فَقَالَ اللَّهُ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ أَيْ لِئَلَّا تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَة إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ فَأَوَّلُ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْمِيثَاقَ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام بِالرُّبُوبيَّة وَهُوَ قَوْلُهُ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ فَذَكَرَ جُمْلَةَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام ثُمَّ أَبْرَرَ أَفْضَلَهُمْ بِالْأَسَامِي فَقَالَ وَ مِنْكَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله فَقَدَّمَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لِأَنَّهُ أَفْضَلُهُمْ وَ مِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ علیهم السلام فَهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةُ أَفْضَلُ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَفْضَلُهُمْ ثُمَّ أَخَذَ بَعْدَ ذَلِكَ مِيثَاقَ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام لَهُ بِالْإِيمَان بِهِ وَ عَلَى أَنْ يَنْصُرُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام . (1)

4- الحسين علیه السلام - الْحُسَيْنُ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام قَالَ بَيْنَمَا أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله جُلُوسٌ فِي مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ علیه السلام يَتَذَاكَرُونَ فَضْلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا حِبْرُ مِنْ أَحْبَارٍ يَهُودِ أَهْل الشَّامِ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحْفَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ فَسَلَّمَ عَلَيْنَا وَ جَلَسَ ثُمَّ لَبِثَ هَنَيْئَةَ (هُنَيْهَةٌ) ثُمَّ قَالَ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيِّ صلی الله علیه وآله دَرَجَةً وَلَا لِمُرْسَل فَضِيلَةً إِلَّا وَقَدْ تَحَمَّلْتُمُوهَا لِنَبِيِّكُمْ فَهَلْ عِنْدَكُمْ جَوَابُ إِنْ أَنَا سَأَلْتُكُمْ فَقَالَ لَهُ أمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام ... لَقَدْ ذَكَرَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَعَ الرَّسُلِ فَبَدَأَ بِهِ وَ هُوَ آخِرُهُمْ لِكَرَامَتِهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ قَالَ إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنَا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ النَّبِيُّونَ قَبْلَهُ فَبَدَأَ بِهِ وَ هُوَ آخِرُهُمْ وَ لَقَدْ فَضَّلَهُ اللَّهُ عَلَى جَمِيع الْأَنْبِيَاء علیهم السلام ... وَ زَادَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ تَكْرمَةَ بِأَخْذِ مِيثَاقِهِ قَبْلَ النَّبِيِّينَ وَ أَخْذِ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ بِالتَسْلِيم وَالرِّضَا وَ التَّصْدِيقِ لَهُ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ. (2)

5- الباقر علیه السلام - اخذ اللَّهُ مِيثَاقَهُ عَلَى نُوحٍ علیه السلام وَ عَلَى النَّبِيِّينَ علیهم السلام أَنْ يَعْبُدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَ لَا يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَ أَمَرَ بِالصَّلَاةِ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَلَمْ يَفْرِضٌ عَلَيْهِ أَحْكَامَ حُدُودِ وَ لَا فَرَضَ مَوَارِيثَ فَهَذِهِ شَرِيعَتُهُ. (3)

ص: 54


1- بحار الأنوار، ج 5، ص 236 تفسیر القمی، ج 1، ص 246/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج 16، ص 341/ إرشاد القلوب، ج 2، ص 406 .
3- الكافي، ج 8، ص283/ تفسیر نورالثقلین .

صادق علیه السلام فرمود: «میثاقی که از آنها گرفته شد بر ربوبیت خداوند و نبوت رسالتش و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه علیهم السلام گرفته شد؛ خداوند فرمود: أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؛ آیا پروردگار شما نیستم. (اعراف/177) و محمد صلی الله علیه وآله پیامبر شما و علی امامتان و ائمه هدایتگر امامان شما نیستند؟! قالوا بلى؛ گفتند چرا (اعراف /172) خداوند فرمود: شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِیامَةِ گواهی دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید که: إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ؛ ما از این امر غافل بودیم. (اعراف/177) اولین چیزی که خداوند عزوجل از پیامبران بر آن میثاق گرفت، ربوبیت بود. آیه ی وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ؛ به همین معنا است. پس تمام پیامبران علیهم السلام را ذکر نمود. سپس برترین آنان را با بردن نامشان جلوه داد. و فرمود: وَ مِنكَ یعنی ای محمد صلی الله علیه وآله! خداوند، نام رسول خدا صلی الله علیه وآله را پیش از دیگر انبیاء علیهم السلام ذکر نمود؛ چون او برترین آن ها است. وَ مِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَی وَ عِیسَی ابْنِ مَرْيَمَ پس این پنج تن، برترین انبیاء علیهم السلام هستند و رسول خدا صلی الله علیه وآله برترین این پنج تن است. سپس خداوند از انبیاء علیهم السلام پیمان گرفت که به رسول خدا صلی الله علیه وآله ایمان بیاورند و امیرالمؤمنین علیه السلام را یاری کنند».

4- امام حسین علیه السلام - امام کاظم علیه السلام از پدرانش از امام حسین علیه السلام نقل کرده که ایشان فرمود: «پس از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه وآله اصحاب در مسجد حضرت نشسته بودند و از فضایل پیامبر صلی الله علیه وآله یاد می کردند، ناگاه یکی از علمای یهودی از اهالی شام بر ما وارد شد: او تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم علیه السلام و پیامبران را خوانده بود و نشانه های آنان را می شناخت بر ما سلام کرد و نشست. کمی درنگ کرد و سپس گفت: «ای امّت محمّد! شما هیچ مثالی از هیچ پیامبری را و هیچ فضیلتی از هیچ رسول را وانگذاشته اید و همه را به پیامبر خود نسبت داده اید؛ اگر من از شما سؤال کنم پاسخی دارید»؟ امیرمؤمنان علیه السلام به او فرمود: «... خداوند تبارک و تعالی از رسولان یاد کرد و با اینکه او آخرین ایشان بود به خاطر ارجمندی اش ابتدا نام او را آورد و فرمود: ما به تو وحی فرستادیم همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم. (نساء/163) با اینکه پیامبران قبل از محمد صلی الله علیه وآله بوده اند، اما خداوند آغاز کرده که آخرین آنها بوده است و خداوند او را بر همه ی پیامبران برتری بخشیده است ... و خداوند عزوجل بر ارجمندی محمد صلی الله علیه وآله افزوده و پیش از بقیه پیامبران از او پیمان گرفت و از بقیه پیامبران برای او پیمان فرمان برداری و رضایتمندی و تأیید گرفت و فرمود: وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ.

5- امام باقر علیه السلام - خداوند از نوح علیه السلام و دیگر پیامبران، پیمان گرفته که خداوند تبارک و تعالی را بپرستند و چیزی را شریک او ندانند. به نماز و امر به نیکی و نهی از زشتی و توجه به حلال و حرام، فرمان داده است و بر نوح علیه السلام احکام حدود و واجبات مواریث را واجب نگردانید. و شریعت نوح علیه السلام، چنین بود.

ص: 55

6- الصادق علیه السلام - مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَا صلی الله علیه وآله مِنْ لَدُنْ آدَمَ علیه السلام فَهَلُمَّ جَرًا إِنَّا وَ يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا وَيَنْصُرُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ هُوَ قَوْلُهُ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ يَعْنِي بِرَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله وَ لَتَنْصُرُنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام ثُمَّ قَالَ لَهُمْ فِى الدَّرِّ أَ أَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي أَى عَهْدِى قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ اللَّهُ لِلْمَلَائِكَةِ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ وَ هَذِهِ مَعَ الْآيَة الَّتِي فِي سُورَة الْأَحْزَابِ فِي قَوْلِهِ وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ الْآيَةُ الَّتِي فِي سُورَةِ الْأَعْرَافِ قَوْلُهُ وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ قَدْ كُتِبَتْ هَذِهِ الثَّلَاثُ آيَاتِ فِي ثَلَاثِ سُوَرٍ. (1)

7- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ يَا عَلَى علیه السلام مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبيّاً إِلَّا وَقَدْ دَعَاهُ إِلَى وَلَايَتِكَ طَائِعاً أَوْ كَارِها. (2)

8- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أَسِيدٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَا تَكَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِيِّ فِي الْأَظِلَّة حَتَّى عُرِضَتْ عَلَيْهِ وَلَايَتِي وَ وَلَايَةُ أَهْلِ بَيْتِي وَ مَثْلُوا لَهُ فَأَقَرُّوا بِطَاعَتِهِمْ وَ وَلَايَتِهِم. (3)

9- الباقر علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخَذَ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ عَلَى وَلَايَة عَلَى اللهِ وَأَخَذَ عَهْدَ النبيين بولاية على علیه السلام. (4)

10 - الباقر علیه السلام - وَكَايَتُنَا وَلَايَةُ اللَّهِ الَّتِى لَمْ يَبْعَثْ نَبيّاً قَطَّ إِنَّا بهَا. (5)

قوله تعالى: لِيَسْتَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَاباً أَليماً (8)

1 - الصادق علیه السلام - قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : إذَا سُئِلَ الصَّادِقُ عَنْ صِدْقِهِ عَلَى أَيِّ وَجْهِ قَالَهُ، فَيُجَازَى بحَسَبهِ، فَكَيْفَ يَكُونُ حَالُ الْكَاذِب؟ (6)

قوله تعالى : يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ الله عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ . فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيراً (9)

ص: 56


1- بحار الأنوار، ج 11، ص 25
2- بحار الأنوار، ج 11، ص 60 .
3- بحار الأنوار، ج 26، ص 281 .
4- بحار الأنوار، ج26، ص281 .
5- بحار الأنوار، ج26، ص281 .
6- تفسير البرهان

6- امام صادق علیه السلام - هرآن تعداد از پیامبرانی را که خداوند از آدم تا خاتم مبعوث گردانیده است به دنیا باز می گردند و امیرالمؤمنین علیه السلام را یاری می دهند. این بخش از آیه: لَتُؤْمِنُنَّ به یعنی به رسول خدا صلی الله علیه وآله ایمان می آورند. و بخش بعدی وَلَتَنصُرُنَّهُ یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام را یاری می دهند. و سپس در عالم ذر به تمام این پیامبران گفته شده است: آیا به این موضوع، اقرار دارید؟ و بر آن، پیمان مؤکد بستید؟. یعنی عهد و پیمان من، گفتند: « [آری] اقرار داریم». خدا به فرشتگان فرمود: پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهانم. (آل عمران /81) و این به همراه همان آیه ای است که در سوره ی احزاب آمده است: وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَ مِن نُّوحٍ وَ ابراهيم وَ مُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيْثَاقًا غَلِيظًا و آیه ای که در سوره ی اعراف است: و [به خاطر بیاور] زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه ی آنها را برگرفت. (اعراف/172) این سه آیه با یکدیگر همراه بوده اما در سه سوره جداگانه گنجانده شده است.

7- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوسعید خدری گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله را دیدم و از او شنیدم در حالی که می فرمود: ای على علیه السلام خداوند پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه او را دعوت به ولایت تو کرد چه بخواهد و چه نخواهد.

8- پیامبر صلی الله علیه وآله - حذیفه گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: پیامبری هیچ پیامبری در عالم أظله تکمیل نشد مگر اینکه بر او ولایت من و ولایت اهل بیتم عرضه شد و تمثال آنها برای آن پیامبر مجسم شد. اقرار به اطاعت و ولایت آنها نمودند.

9- امام باقر علیه السلام - خداوند تبارک و تعالی میثاق پیامبران را بر ولایت علی علیه السلام و پیمان پیامبران را به ولایت علی علیه السلام گرفت.

10- امام باقر علیه السلام - ولایت ما همان ولایت خداست، که هیچ پیامبری را جز به آن [و با ایمان به آن] نفرستاده است.

به این منظور که خدا راستگویان را از صدقشان [ در ایمان و عمل صالح] سؤال کند؛ و برای کافران عذابی دردناک آماده ساخته است. (8)

1- امام صادق علیه السلام - در آن هنگام از انسان راستگو پیرامون اینکه به چه شکلی راست گفته است، سؤال می شود و به همان اندازه، به او پاداش داده می شود، پس بنگرید که شخص دروغگو چگونه مؤاخذه می شود!

ای کسانی که ایمان آورده اید! نعمت خدا را برخود به یاد آورید آنگاه که [در جنگ احزاب] لشکرهایی [ عظیم ] به سراغ شما آمدند؛ ولی ما باد و طوفان سختی بر آنان فرستادیم و لشکریانی که آن ها را نمی دیدید [و به این وسیله آن ها را در هم شکستیم]؛ و خداوند همیشه به آنچه انجام می دهید بینا است. (9)

ص: 57

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - إن هُوداً قَدِ انْتَصَرَ اللَّهُ لَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ بِالرِّيحِ وَ انْتَصَرَ لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مِنْ أَعْدَائِهِ بالربح يَوْمَ الْخَنْدَق إذْ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ ربحاً تُدِيرُ الْحَصَى وَجُنُوداً لَمْ يَرَوْهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودُ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها. (1)

2 - الحسين علیه السلام - الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيَّ علیه السلام أَنَّ يَهُودِيًا مِنْ يَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِمْ كَانَ قَدْ قَرَا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحُفَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ جَاءَ إِلَى مَجْلِس فِيهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ فِيهِمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام وَ ابْنُ عَبَّاسِ رحمه الله وَأَبُو مَعْبَدِ الْجُهَنِيُّ فَقَالَ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيَّ صلی الله علیه وآله دَرَجَةً وَلَا لِمُرْسَل فَضِيلَةً إِنَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِيَّكُمْ فَهَلْ تُجِيبُونِي عَمَّا أَسْأَلُكُمْ عَنْهُ فَكَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام نَعَمْ مَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِيّاً دَرَجَةً وَ لَا مُرْسَلًا فَضِيلَةً إِلَّا وَقَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ زَادَ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام أَضْعَافاً مُضَاعَفَةٌ ... قَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ هَذَا هُودُ قَدِ انْتَصَرَ اللَّهُ لَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ بالريح فَهَلْ فَعَلَ بِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله شَيْئاً مِنْ هَذَا قَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَعْطِيَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ذِكْرُهُ انْتَصَرَ لَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ بِالرِّيحِ يَوْمَ الْخَنْدَقِ إِذْ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ رِيحاً تَدْرُو الْحَصَى وَجُنُوداً لَمْ يَرَوْهَا فَزَادَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله عَلَى هُودٍ بِثَمَانِيَةِ آلَافِ مَلَكِ وَ فَضَّلَهُ عَلَى هُودٍ بِأَنَّ رِيحَ عَادِ رِيحُ سَخَطٍ وَ رِيحَ مُحَمَّدِ ربح رَحْمَة قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها. (2)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي قِصَّة الأَحْزَاب مِنْ قُرَيْش وَالْعَرَبِ الَّذِينَ تَحْزَبُوا عَلَى رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ وَ ذَلِكَ أَن قُرَيْشاً تَجَمَّعَتْ فِي سَنَةِ خَمْسِ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ سَارُوا فِي

ص: 58


1- روضة الواعظین، ج 1، ص 62 .
2- بحار الأنوار، ج17، ص 276 / بحار الأنوار، ج 10، ص 30 تفسیر نورالثقلين فيه: «الحسين بن على ... أضعافاً مضاعفه» محذوف

1 - امام على علیه السلام - همانا هود علیه السلام به یاری خداوند از دشمنان خویش با باد سخت انتقام گرفت و خداوند متعال در جنگ خندق با طوفان و لشکرهای دیگری که آنها را نمی دیدند، پیامبر صلی الله علیه وآله را یاری داد. بادی که گرد باد شن و خاک برانگیخت و خداوند متعال خود در این باره می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا.

2- امام حسین علیه السلام - از امام حسین علیه السلام روایت است که فرمود: «یکی از یهودیان اهل شام و از علمای آنان، تورات، انجیل، زبور و کتاب های پیامبران را خوانده بود و دلایل آنان را می شناخت. وی به مجلسی آمد که یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، از جمله على علیه السلام، ابن عباس رحمه الله ، ابن مسعود و ابوسعید جهنی در آن بودند. عالم یهودی به یاران پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: «ای امت محمد صلی الله علیه وآله! شما تمام درجات پیامبران و همه ی فضایل رسولان را به پیامبر خود نسبت می دهید. پس آیا به پرسش های من درباره ی او را پاسخ می دهید»؟ یاران پیامبر صلی الله علیه وآله از سخن وی به وحشت افتادند ولی علی علیه السلام فرمود: «آری، خداوند به هیچ پیامبری درجه و به هیچ فرستاده ای فضیلتی نداد مگر آنکه همه ی آنها را برای محمد صلی الله علیه وآله گرد آورد و به آن جناب چند برابر افزونتر بخشیده است» ... یهودی گفت: «خداوند از دشمنان هود علیه السلام به وسیله ی باد انتقام گرفت آیا برای حضرت محمد صلی الله علیه وآله نیز چنین چیزی پیش آمده است»؟ فرمود: «صحیح است خداوند به حضرت محمد صلی الله علیه وآله بالاتر از این را داده، خداوند دمار از روزگار دشمنان او به وسیله ی باد گرفت در جنگ خندق که بادی فرستاد ریگ ها را برافشاند و سپاهی از فرشتگان ارسال داشت که مشرکان آنها را نمی دیدند و خداوند محمد صلی الله علیه وآله را با هشت هزار فرشته بر هود علیه السلام تفضيل و فضیلت دیگری به ایشان بخشید که باد زمان هود علیه السلام باد خشم بود ولی باد زمان پیامبر صلی الله علیه وآله باد رحمت، و در قرآن کریم می فرماید یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ الله عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها».

3- علی بن ابراهیم رحمه الله - این آیه پیرامون احزابی که از قریش و قبیله های دیگر عرب بر ضد رسول خدا صلی الله علیه وآله تشکیل شد نازل شده است.... ماجرا از این قرار است که قریش در سال پنجم هجری کنار یکدیگر گرد آمد و به میان قبیله های دیگر عرب رفته و از آنان کمک خواستند و آنان را برای جنگ با رسول خدا صلی الله علیه وآله برانگیختند. پس ده هزار جنگجو تدارک دیده شد و قبیله ی کنانه، سلیم و فزاره با آنان بودند. چون رسول خدا صلی الله علیه وآله قبیله ی بنی نضیر [که تیره ای از یهود می باشند] و از نسل هارون علیه السلام هستند را از مدینه بیرون راند و آنان به سوی خیبر رفتند، رئیس آنان که حیی بن اخطب نام داشت مکه

به سوی بیرون رفته و نزد قریش آمده و به آنان گفت: «محمد، به ما و شما ستم روا داشته است و ما را از مدینه، از دیارمان و اموالمان بیرون رانده است و پسر عموهایمان، بنی قینقاع را نیز بیرون کرده است. پس در تمام زمین بگردید و هم پیمانانتان و دیگران را گرد آورید تا به سوی محمد صلی الله علیه وآله، حرکت کنیم؛ چراکه از قوم من در یثرب، هفتصد مرد جنگجو که از بنی قریظه می باشند، باقیمانده است. میان آنان و محمد صلی الله علیه وآله، عهد و پیمانی وجود دارد و من، آنان را وادار می کنم که پیمان میان خود و محمد صلی الله علیه وآله را

ص: 59

الْعَرَب وَ جَلَبُوا وَاسْتَفَزُوهُمْ لِحَرْب رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَوَافَوْا فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ مَعَهُمْ كِنَانَةً وَ سُلَيْمٌ وَ فَزَارَةُ، وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله حِينَ أَجْلَى بَنِي النَّضِيرِ وَ هُمْ بَطْنُ مِنَ الْيَهُودِ مِنَ الْمَدِينَةِ وَ كَانَ رَئِيسُهُمْ حَيَى بْنَ أَخْطَبَ وَهُمْ يَهُودُ مِنْ بَنِي هَارُونَ علیه السلام فَلَمَّا أَجْلَاهُمْ مِنَ الْمَدِينَةِ صَارُوا إِلَى خَيْبَرَ وَ خَرَجَ حَيَى بْنُ أَخْطَبَ وَهَمَّ إِلَى قُرَيْشٍ بِمَكَّةَ وَ قَالَ لَهُمْ إِنَّ مُحَمَّدا صلی الله علیه وآله قَدْ وَتَرَكُمْ وَ وَتَرَنَا وَ أَجْلَانَا مِنَ الْمَدِينَة مِنْ دِيَارِنَا وَ أَمْوَالِنَا وَ أَجْلَى بَنِي عَمَّنَا بَنِي قَيْنُقَاعَ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ وَ اجْمَعُوا حُلَفَاءَكُمْ وَ غَيْرَهُمْ حَتَّى نَسِيرَ إِلَيْهِمْ - فَإِنَّهُ قَدْ بَقِيَ مِنْ قَوْمِي بِيَثْرِبَ سَبْعُمِائَة مُقَاتِل وَ هُمْ بَنُو قُرَيْظَةَ وَبَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله عَهْدُ وَ مِيثَاقُ وَأَنَا أَحْمِلُهُمْ عَلَى نَقْضِ الْعَهْدِ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ يَكُونُونَ مَعَنَا عَلَيْهِمْ فَتَأْتُونَهُ أَنْتُمْ مِنْ فَوْقَ وَ هُمْ مِنْ أَسْفَلُ. وَكَانَ مَوْضِعُ بَنِي قُرَيْظَةَ مِنَ الْمَدِينَةِ عَلَى قَدْرِ مِيلَيْنِ - وَ هُوَ الْمَوْضِعُ الَّذِي يُسَمَّى بِئْرَ الْمُطَّلِبِ، فَلَمْ يَزَلْ يَسِيرُ مَعَهُمْ حَيَيُّ بْنُ أَخْطَبَ فِي قَبَائِلِ الْعَرَبِ حَتَّى اجْتَمَعُوا قَدْرَ عَشَرَة آلَافِ مِنْ قُرَيْشٍ وَ كِنَانَةَ وَ الْأَقْرَعِ بْنِ حَابِس فِي قَوْمِهِ وَ عَبَّاسِ بْنِ مِرْدَاسِ فِي بَنِي سُلَيْمٍ، فَبَلَغَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَاسْتَشَارَ أَصْحَابَهُ وَكَانُوا سَبْعَمِائَةً رَجُلٍ، فَقَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِنَّ الْقَلِيلَ لَا يُقَاوِمُ الْكَثِيرَ فِي الْمُطَاوَلَةِ قَالَ: فَمَا نَصْنَعُ قَالَ : نَحْفِرُ خَنْدَمَا يَكُونُ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ حِجَابَاً فَيُمْكِنُكَ مَنْعُهُمْ فِي الْمُطَاوَلَةِ، وَلَا يُمْكِنُهُمْ أَنْ يَأْتُونَّا مِنْ كُلِّ وَجْهِ - فَإِنَّا كُنَّا مَعَاشِرَ الْعَجَمِ فِي بِلَادِ فَارِسَ إِذَا دَهَمَنَا دَهُمُ مِنْ عَدُوِّنَا نَحْفِرُ الْخَنَادِقَ فَيَكُونُ الْحَرْبُ مِنْ مَوَاضِعَ مَعْرُوفَة ، فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ: أَشَارَ سَلْمَانُ بِصَوَابٍ، فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِحَفْرِهِ مِنْ نَاحِيَةِ أَحَدٍ إِلَى رَائِحَ [ راتج ] وَ جَعَلَ عَلَى كُلِّ عِشْرِينَ خُطْوَةٌ وَ ثَلَاثِينَ خُطْوَةٌ قَوْماً مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ يَحْفِرُونَهُ، فَأَمَرَ فَحُمِلَتِ الْمَسَاحِي وَ الْمَعَاوِلُ وَ بَدَأَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَأَخَذَ مِعْوَلًا فَحَفَرَ فِي مَوْضِعِ الْمُهَاجِرِينَ بنَفْسِهِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَنْقُلُ التَّرَابَ مِنَ الْحُفْرَة حَتَّى عَرَقَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ عَيِيَ وَ قَالَ لَا عَيْشَ إِنَّا عَيْشُ الْآخِرَةِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْأَنْصَارِ وَ الْمُهَاجِرِينَ فَلَمَّا، نَظَرَ

ص: 60

بشکنند و در کنار ما بر ضد محمد صف آرایی کنند؛ به این شکل شما از رودررو و آنان از پشت به محمد هجوم می برند». بنی قریظه در دو مایلی مدینه بودند و محل زندگی آنان بئر مطلب نام داشت. حیی بن اخطب به همراه قریش، آن قدر میان قبائل عرب دور زد تا توانست از قریش، کنانه، اقرع بن حابس در میان قومش و عبّاس بن مرداس در میان بنی سلیم، در حدود ده هزار جنگجو را گرد آورند. این خبر، به رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و با اصحاب که خود هفتصد مرد بودند در این رابطه مشورت نمود. سلمان فارسی رحمه الله عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! افراد اندک با طولانی شدن جنگ تاب مقاومت در برابر افراد بسیار را ندارند». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «چه کار کنیم»؟ سلمان رحمه الله پاسخ داد: «باید خندقی را حفر کنیم تا مانعی میان ما و آنها باشد و به این وسیله شما می توانید با طولانی شدن جنگ نیز مانع آنها شوید و آنها نمی توانند که از هر سو بر ما هجوم آورند. ما مردم عجم در سرزمین فارس، هنگامی که تعداد زیادی از دشمنانمان ناگهان به سوی ما هجوم می آوردند، خندق هایی را حفر می کردیم. بنابراین جنگ تنها در مکان های مشخص صورت می گرفت». در این هنگام جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل شد و گفت: «سلمان رحمه الله ، رهنمود درستی ارائه داده است». این گونه بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله امر فرمود که از ناحیهی احد تا رائح را، پیموده و اندازه گرفته و در هر بیست یا سی قدم گروهی از مهاجرین و انصار قرار داده شود تا مشغول حفر خندق شوند بنابراین رسول خدا صلی الله علیه وآله امر فرمود تا بیل و کلنگ ها را بیاورند و رسول خدا صلی الله علیه وآله کلنگی را برداشت و خود مشغول کندن خندق در مکانی که برای مهاجرین در نظر گرفته شده بود شد و امیرالمؤمنین علیه السلام خاک را از درون حفره به بیرون انتقال می داد تا اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله عرق کرد و بیحال و ناتوان شد و فرمود: «زندگانی جز زندگانی آخرت نیست، خدایا! مهاجرین و انصار را ببخش و بیامرز» چون مردم رسول خدا صلی الله علیه وآله را مشغول حفر خندق دیدند، بر تلاش خود در کندن، افزودند و خاک ها را به سرعت به بیرون از خندق انتقال دادند و در روز دوم، از صبح زود مشغول حفر شدند و رسول خدا صلی الله علیه وآله در مسجد فتح نشسته بود، در حالی که مهاجرین و انصار مشغول حفر خندق بودند، به صخره ای برخوردند که کلنگ ها در آن کارگر نبود. پس جابر بن عبدالله انصاری را به دنبال رسول خدا صلی الله علیه وآله فرستادند تا ایشان را از این مسئله باخبر سازد. جابر می گوید: «به سوی مسجد رفتم و دیدم که رسول خدا صلی الله علیه وآله در مسجد به پشت دراز کشیده و ردای خود را زیر سرخود قرار داده و سنگی را به شکمش بسته بود». به حضرت عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! به صخره ای برخورده ایم که کلنگ ها در آن کارگر نیست». حضرت پس از شنیدن این جمله برخاست و به سرعت نزد آن صخره آمد. سپس یک ظرف آب خواست و با آن صورت و دو ساعد خود را شست و روی سر و پاهای خود مسح کشید. سپس از آن آب نوشید و مقداری از آن آب موجود در دهان خود را بیرون انداخت. پس آب را بر روی آن صخره ریخت و کلنگی را برداشته و با آن ضربه ای به آن صخره وارد نمود. سپس برقی زد و ما در نور آن برق، کاخ های شام را مشاهده نمودیم. سپس حضرت، ضربه ی دیگری وارد نمود و برق دیگری زد و ما در نور آن برق، کاخ های

ص: 61

النَّاسِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَحْفِرُ اجْتَهَدُوا فِي الْحَفْرِ وَ نَقَلُوا التُّرَابَ فَلَمَّا كَانَ فِي الْيَوْمِ الثَّانِي بَكَّرُوا إِلَى الْحَفْر - وَقَعَدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فِي مَسْجِدِ الْفَتْح فَبَيْنَا الْمُهَاجِرُونَ وَالْأَنْصَارُ يَحْفِرُونَ إِذْ عَرَضَ لَهُمْ جَبَلُ لَمْ تَعْمَلِ الْمَعَاوِلُ فِيهِ، فَبَعَثُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ إِلَى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله يُعْلِمُهُ بذَلِكَ، قَالَ جَابِرُ: فَجِئْتُ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ رَسُولُ اللَّهِ مُسْتَلْق عَلَى وَ رِدَاؤُهُ تَحْتَ رَأْسِهِ وَ قَدْ شَدَّ عَلَى بَطْنِهِ حَجَراً، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ قَدْ عَرَضَ لَنَا جَبَلُ لَمْ تَعْمَلِ الْمَعَاوِلُ فِيهِ فَقَامَ مُسْرِعاً حَتَّى جَاءَهُ ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ فِي إِنَا، فَغَسَلَ وَجْهَهُ وَ ذِرَاعَيْهِ وَ مَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَ رِجْلَيْهِ ثُمَّ شَرِبَ وَ مَجٌ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ فِي فِيهِ ثُمَّ صَبَّهُ عَلَى الْحَجَرِ ثُمَّ أَخَذَ مِعْوَلا فَضَرَبَ ضَرْبَةً فَبَرَقَتْ بَرْقَةُ فَنَظَرْنَا فِيهَا إِلَى قُصُورِ الشَّامِ، ثُمَّ ضَرَبَ أخْرَى فَبَرَقَتْ بَرْقَةُ نَظَرْنَا فِيهَا إِلَى قُصُورِ الْمَدَائِنِ، ثُمَّ ضَرَبَ أُخْرَى فَبَرَقَتْ بَرْقَةٌ أُخْرَى نَظَرْنَا فِيهَا إِلَى قُصُورِ الْيَمَنِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَمَا إِنَّهُ سَيَفْتَحُ اللَّهُ عَلَيْكُمْ هَذِهِ الْمَوَاطِنَ الَّتِي بَرَقَتْ فِيهَا الْبَرْقُ ثُمَّ انْهَالَ عَلَيْنَا الْجَبَلُ كَمَا يَنْهَالُ الرَّمْلُ، فَقَالَ جَابِرُ: فَعَلِمْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ مقوى [مُقُو] أَى جَائِعُ لَمَّا رَأَيْتُ عَلَى بَطْنِهِ الْحَجَرَ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم هَلْ لَكَ فِي الْغِذَاءِ قَالَ: مَا عِنْدَكَ يَا جَابِرُ فَقُلْتُ: عَنَاقُ وَصَاعُ مِنْ شَعِيرٍ - فَقَالَ: تَقَدَّمْ وَأَصْلِحْ مَا عِنْدَكَ، قَالَ: فَجِئْتُ إِلَى أَهْلِى فَأَمَرْتُهَا فَطَحَنَتِ الشَّعِيرَ وَ ذَبَحْتُ الْعَنْزَ وَسَلَحْتُهَا وَ تُهَا أَنْ تَخْبزَ وَ تَطْبُحَ وَ تَشوى، فَلَمَّا فَرَغْتُ مِنْ ذَلِكَ جِئْتُ إِلَى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقُلْتُ: بأَبِي أَنْتَ وَ أَمِّى يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَدْ فَرَغْنَا فَاحْضُرُ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ، فَقَامَ صلی الله علیه وآله إِلَى شَفِيرِ الْخَنْدَقِ ثُمَّ قَالَ: مَعَاشِرَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ أَجِيبُوا جَابِراً قَالَ جَابِرُ: وَ كَانَ فِي الْخَنْدَقِ سَبْعُمِائَةِ رَجُدٍ فَخَرَجُوا كُلُّهُمْ ثُمَّ لَمْ يَمُرَّ بِأَحَدٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ إِنَّا قَالَ أَجِيبُوا جَابِراً، قَالَ جَابِرُ: فَتَقَدَّمْتُ وَ قُلْتُ لِأَهْلِي: وَاللَّهِ قَدْ أَتَاكِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِمَا لَا قِبَلَ لَكَ بِهِ، فَقَالَتْ: أَعْلَمْتَهُ أَنْتَ بِمَا عِنْدَنَا قَالَ: نَعَمْ - قَالَتْ: هُوَ أَعْلَمُ بِمَا أَتَى قَالَ جَابِرُ فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَنَظَرَ فِي الْقِدْرِ ثُمَّ قَالَ: اغْرِفِي وَأَبْقِي ثُمَّ نَظَرَ فِي التَّنُّورِ ثُمَّ قَالَ:

ص: 62

مدائن را دیدیم. سپس حضرت ضربه ی دیگری به آن صخره وارد نمود و برق دیگری زد و در آن کاخ های یمن بر ما جلوه گر شد». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خداوند، این سرزمین ها که در آن برق زده بود را بر شما خواهد گشود و شما آنها را فتح خواهید کرد». سپس آن صخره از هم پاشیده شد چنان که دانه های شن از یکدیگر پاشیده می شود. جابر می گوید: «چون مشاهده نمودم که پیامبر صلی الله علیه وآله سنگی را بر روی شکم خود قرار داده بود، دانستم که حضرت، گرسنه است. به حضرت عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا میل به غذا دارید»؟ حضرت پاسخ داد: «ای جابر، چه غذایی نزد توست»؟ پاسخ دادم: «یک بز ماده و یک صاع (پیمانه) گندم دارم». حضرت فرمود: «پس برو و آن غذایی که داری را درست کن». نزد همسرم رفته و به او امر کردم که گندم را آرد کند و خود، آن بز را ذبح کرده و پوست کندم و به همسرم گفتم که با آن آرد نان بپزد و آن بز را پخته و بریان کند. چون از این امور فارغ گشتم، نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمدم و عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! پدر و مادرم فدای شما باد! غذا آماده است. پس با هر که دوست دارید به خانه ی ما بیایید». پیامبر صلی الله علیه وآله برخاست و به کنار خندق رفته و سپس فرمود: «ای جماعت مهاجرین و انصار! دعوت جابر را پاسخ گویید و بیایید به منزل او برویم». جابر می گوید: «هفتصد مرد درون خندق بودند و همگی از خندق بیرون آمدند، سپس پیامبر صلی الله علیه وآله از کنار هر یک از مهاجرین و انصار که می گذشت به آنان می فرمود: دعوت جابر را پاسخ گویید». به خانه رفتم و به همسرم گفتم: « محمّد رسول خدا صلی الله علیه وآله شمار زیادی را دعوت کرده است و غذایی که نزد تو موجود است، جوابگوی این همه میهمان نیست». همسرم گفت: «آیا پیامبر صلی الله علیه وآله را از مقدار غذایی که نزد ما است، آگاه نساختی»؟ پاسخ دادم: «آری» همسرم گفت: «پیامبر صلی الله علیه وآله داناتر است نسبت به تعداد مهمانان هایی که دعوت کرده است». رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد خانه شد و نگاهی به دیگ انداخت و سپس فرمود: «غذا را بکش و باقی بگذار» سپس به تنور نگاهی کرد و سپس فرمود: «نان بیرون بده و باقی بگذار» سپس ظرفی خواست و نان را در آن ترید کرد و از آن آبگوشت کشید و فرمود: «ای جابر! ده تن از میهمانان را نزد من بیاور»! ده تن را نزد حضرت بردم و آنها از آن آبگوشت خوردند تا اینکه سیر سیر شدند و در کاسه ی آنان جز آثار انگشتشان چیز دیگری مشاهده نمی شد. سپس پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ای جابر! یک دست بز را برایم». بیاور آن را نزد حضرت آوردم و آن ده تن از آن خوردند سپس حضرت فرمود: «ده تن از میهمانان را نزد من بیاور». ده تن را نزد حضرت بردم و آنها از آن آبگوشت خوردند تا اینکه سیر سیر شدند و در کاسه ی آنان جز آثار انگشتشان چیز دیگری مشاهده نمی شد. سپس پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «یک دست بز را برایم بیاور. و آن ده تن از آن خوردند و رفتند». سپس حضرت فرمود: «ده تن دیگر را نزد من بیاور». ده تن را نزد حضرت بردم و از آن آبگوشت خوردند تا سیر سیر و در کاسه ی آنان جز آثار انگشتشان چیز دیگری مشاهده نمی شد. سپس حضرت فرمود: «ای جابر! یک دست بز را برایم بیاور». آن را آوردم و به حضرت عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! یک بز چند دست دارد»؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله پاسخ داد: «دو دست» عرض کردم: «سوگند به کسی که تو را به حق،

ص: 63

أخْرجى وَ أَبْقِي - ثُمَّ دَعَا بِصَحْفَة فَتَرَدَ فِيهَا وَ غَرَفَ، فَقَالَ: يَا جَابِرُ أَدْخِلْ عَلَيَّ عَشَرَة - فَأَدْخَلَتْ عَشَرَةً فَأَكَلُوا حَتَّى نَهْلُوا وَ مَا يُرَى فِي الْقَصْعَة إِلَّا آثَارُ أَصَابِعِهِمْ ثُمَّ قَالَ: يَا جَابِرُ عَلَيَّ بِالذُّرَاعِ فَأَتَيْتُهُ بالذَّرَاعِ فَأَكَلُوهُ ثُمَّ قَالَ: أَدْخِلْ عَلَيَّ عَشَرَةٌ فَدَخَلُوا فَأَكَلُوا حَتَّى نَهَلُوا وَ مَا يُرَى فِي الْقَصْعَةِ إِنَّا آثَارُ أَصَابِعِهِمْ، ثُمَّ قَالَ: عَلَيَّ بِالذَّرَاعِ فَأَكَلُوا وَخَرَجُوا ثُمَّ قَالَ: أَدْخِلْ عَلَيَّ عَشَرَةً فَأَدْخَلْتُهُمْ فَأَكَلُوا حَتَّى نَهِلُوا وَلَمْ يُرَ فِي الْقَصْعَةِ إِنَّا آثَارُ أَصَابِعِهِمْ ثُمَّ قَالَ: يَا جَابِرُ عَلَيَّ بِالذَّرَاعِ فَأَتَيْتُهُ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم كَمْ لِلشَّاةِ مِنْ ذِرَاعٍ قَالَ: ذِرَاعَانِ، فَقُلْتُ: وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبيّاً لَقَدْ أَتَيْتُكَ بِثَلَاثَة ، فَقَالَ: أَمَا لَوْ سَكَتَ يَا جَابِرُ لَأكَلُوا النَّاسُ كُلُّهُمْ مِنَ الذَّرَاعِ، قَالَ جَابِرُ: فَأَقْبَلْتُ أَدْخِلُ عَشَرَةً عَشَرَةٌ فَدَخَلُوا فَيَأْكُلُونَ حَتَّى أَكَلُوا كُلُّهُمْ - وَ بَقِيَ وَ اللَّهِ لَنَا مِنْ ذَلِكَ الطَّعَامِ مَا عِشْنَا بِهِ أَيَّامَاً - قَالَ: وَحَفَرَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله الْخَنْدَقَ وَ جَعَلَ لَهُ ثَمَانِيَةَ أَبْوَاب - وَ جَعَلَ عَلَى كُلِّ بَاب رَجُلًا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ مَعَ جَمَاعَة يَحْفَظُونَهُ وَ قَدِمَتْ قُرَيْسُ وَ كِنَانَةً وَسُلَيْمَ وَهِلَالُ فَتَزَلُوا الرَّغَابَةَ فَفَرَغَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مِنْ حَفْرِ الْخَنْدَقِ - قَبْلَ قُدُومِ قُرَيْشٍ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ، فَأَقْبَلَتْ قُرَيْشُ وَ مَعَهُمْ حَيَى بْنُ أَخْطَبَ فَلَمَّا نَزَلُوا الْعَقِيقَ جَاءَ حَيَى بْنُ أَخْطَبَ إِلَى بَنِي قُرَيْظَةَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ وَكَانُوا فِي حِصْنِهِمْ قَدْ تَمَسَّكُوا بِعَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ، فَدَقَّ بَابَ الْحِصْنِ فَسَمِعَ كَعْبُ بْنُ أَسَدٍ قَرْعَ الْبَابِ فَقَالَ لِأَهْلِهِ: هَذَا أَخُوكِ قَدْ شَامَ قَوْمَهُ وَ جَاءَ الْآنَ يَشْأَمُنَا وَ يُهْلِكُنَا - وَ يَأْمُرُنَا بِنَقْضِ الْعَهْدِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ قَدْ وَفَى لَنَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَأَحْسَنَ حِوَارَنَا فَنَزَلَ إِلَيْهِ مِنْ غُرْفَتِهِ فَقَالَ لَهُ: مَنْ أَنْتَ قَالَ: حَيَى بْنُ أَخْطَبَ قَدْ جِئْتُكَ بِعِزَّ الدَّهْرِ ، فَقَالَ كَعْبُ بَلْ جِئْتَنِي بذلِّ الدَّهْرِ ، فَقَالَ: يَا كَعْبُ هَذِهِ قُرَيْشُ فِي قَادَتِهَا وَ سَادَتِهَا۔ قَدْ نَزَلَتْ بِالْعَقِيقِ مَعَ حُلَفَائِهِمْ مِنْ كِنَانَةَ وَ هَذِهِ فَزَارَهُ مَعَ قَادَتِهَا وَ سَادَتِهَا قَدْ نَزَلَتِ الرغابة [الزَّغَابَة ] وَ هَذِهِ سُلَيْمٌ وَ غَيْرُهُمْ قَدْ نَزَلُوا حِصْنَ بَنِي ذُنْيَانَ وَ لَا يُفْلِتُ مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله وَ أَصْحَابُهُ مِنْ هَذَا الْجَمْعِ أَبَداً فَافْتَحِ الْبَابَ وَانْقُضِ الْعَهْدَ الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله ، فَقَالَ

ص: 64

به پیامبری مبعوث کرد، سه دست برایتان آوردم». پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای جابر! اگر خاموش می ماندی، تمام این میهمانان می توانستند از دست آن بز بخورند». سپس فرمود: «ای جابر! ده تن را نزد من بیاور». آن میهمان ها را ده تا ده تا نزد حضرت می آوردم و آنها می خوردند تا آنکه همه از آن آبگوشت خوردند و به خداوند سوگند! برای خود ما نیز از آن غذا به مقداری ماند که غذای چند روز ما را تأمین نمود رسول خدا صلی الله علیه وآله آن خندق را حفر نمود و برای آن هشت درب قرار داد و بر روی هر درب، یک مرد از مهاجران و یک مرد از انصار به همراه گروهی که از آن خندق محافظت کنند، قرار داد و قریش به همراه قبایل کنانه، سلیم، هلال روی آورده و در زغابه اردو زدند. این درحالی بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله سه روز پیش از ورود قریش، کار حفر خندق را به پایان رسانده بودند و قریش به همراه حیی بن اخطب روی آورد و چون در عقیق اردو زدند، حیی بن اخطب، در دل شب، نزد بنی قریظه که در داخل دژ خود و وفادار به عهد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده و درب دژ را کوبید. کعب بن اسد صدای کوبیدن درب را شنید و به همسر خود گفت: این برادر توست که برای قوم خود نحسی آورده و حال آمده تا برای ما نیز نحسی آورد و ما را هلاک سازد و به ما امر کند تا عهد میان خود و محمد صلی الله علیه وآله را بشکنیم، در حالی که محمد صلی الله علیه وآله به ما وفا نموده و حسن علیه السلام هم جواری خود را به ما نشان داده است. کعب بن اسد از اتاق خود بیرون آمده و به سوی حیی بن اخطب رفت و گفت: «تو کیستی»؟ او پاسخ داد: «من حیی بن اخطب هستم که عزت روزگار را برایت آورده ام». کعب پاسخ داد: «بلکه ذلّت و خواری روزگار را برایم آورده ای». حیی بن اخطب به او گفت: «ای کعب! این قریش است که به همراه فرماندهان و بزرگان خود و با هم پیمانان خود از قبیله ی کنانه، در عقیق اردو زده است و این فزاره است که به همراه فرماندهان و بزرگان خود در زغابه اردو زدهاند و سلیم و دیگر قبایل در دژ بنی ذبیان اردو زده اند و محمد صلی الله علیه وآله اصحابش هرگز قادر نیستند از دست این تعداد بسیار جان سالم به در برند پس درب را بگشا و عهد میان خود و محمد صلی الله علیه وآله را بشکن». کعب پاسخ داد: «در را به روی تو نمی گشایم، از همان جایی که آمدی بازگرد». حیی گفت: «تنها دلیل اینکه تو درب را به روی من نمی گشایی، قاووت گندمی که در تنور می باشد و بیم آن داری که در خوردن آن با تو سهیم شوم. پس درب را بگشا که من خوردن آن را ندارم و تو از آن در امانی». کعب به او گفت: «خداوند تو را لعنت کند از دری ظریف بر من وارد شدی». سپس کعب گفت: «درب را به روی او بگشایید. آنان درب را به روی او گشودند». حیی بن اخطب گفت: «ای کعب، وای بر تو! عهد میان خود و محمد صلی الله علیه وآله را بشکن و با نظر من مخالفت نکن؛ زیرا محمد صلی الله علیه وآله ، هرگز از این تعداد بسیار جان سالم به در نمی برد و اگر این فرصت را از دست دهی، دیگر فرصتی مانند این را به دست نخواهی آورد». تمام رؤسای یهود که در داخل دژ بودند مانند: غزال بن شمول، یاسر بن قیس، رفاعة بن زید، زبیربن باطا گرد یکدیگر آمدند و کعب به آنان گفت: «چه نظری دارید»؟ آنان پاسخ دادند: «تو مولا و فرمانروای ما هستی و فرمان تو، مورد اطاعت پذیرش ماست و کسی هستی که حرف آخر را در عهد و پیمان ما می زنی. پس اگر عهد میان خود و

ص: 65

كَعْبُ: لَسْتُ بِفَاتِحَ لَكَ الْبَابَ ارْجِعْ مِنْ حَيْثُ جِئْتَ فَقَالَ حَيَىٰ مَا يَمْنَعُكَ مِنْ فَتْح الْبَاب - إِلَّا حَشيشك [ خَسِيسَتُكَ] الَّتِي فِي التَّنُّور تَخَافُ أَنْ أَشْرَكَكَ فِيهَا فَافْتَحْ فَإِنَّكَ آمِنْ مِنْ ذَلِكَ، فَقَالَ لَهُ كَعْبُ لَعَنَكَ اللَّهُ قَدْ دَخَلْتَ عَلَيَّ مِنْ بَابِ دَقِيقِ ثُمَّ قَالَ: افْتَحُوا لَهُ الْبَابَ، فَفَتَحُوا لَهُ الْبَابِ، فَقَالَ: وَيْلَكَ يَا كَعْبُ انْقُضِ الْعَهْدَ الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَ لَا تَرُدَّ رَأيِي فَإِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله لَا يُفْلِتُ مِنْ هَذَا الْجَمْع أَبَداً فَإِنْ فَاتَكَ هَذَا الْوَقْتُ لَا تُدْرِكُ مِثْلَهُ أَبَداً، قَالَ: وَاجْتَمَعَ كُلُّ مَنْ كَانَ فِي الْحِصْنِ مِنْ رُؤَسَاءِ الْيَهُودِ مِثْل غَزَالَ بْن شمول وَ يَاسِرِ بن قَيْس وَ رِفَاعَةَ بْنِ زَيْدِ وَ الزَّبَيْرِ بْنِ ياطا فَقَالَ لَهُمْ كَعْبُ مَا تَرَوْنَ قَالُوا: أَنْتَ سَيِّدُنَا وَالْمُطَاعْ فِينًا وَأَنْتَ صَاحِبُ عَهْدِنَا فَإِنْ نَقَضَتَ نَقَصْنَا وَ إِنْ أَقَمْتَ أَقَمْنَا مَعَكَ وَإِنْ خَرَجْتَ خَرَجْنَا مَعَكَ، فَقَالَ الزُّبَيْرُ بْنُ ياطا وَكَانَ شَيْخاً كَبِيرًا مُجَرَّباً قَدْ ذَهَبَ بَصَرُهُ. قَدْ قَرَأْتُ التَّوْرَاةَ الَّتِي أَنْزَلَهَا اللَّهُ فِي سَفَرنَا بِأَنَّهُ يَبْعَثُ نَبيَّاً فِي آخِرِ الزَّمَانِ يَكُونُ مَخْرَجُهُ بِمَكَّةَ وَ مُهَاجَرَتُهُ بِالْمَدِينَة إِلَى الْبَحِيرَة يَرْكَبُ الْحِمَارَ الْعَرَبِيَّ وَ يَلْبَسُ الشَّمْلَةَ - وَيَجْتَزِى بالْكُسَيْرَاتِ وَ التَّمَيْرَاتِ وَ هُوَ الصَّحُوكَ الْقَتَالُ - فِي عَيْنَيْهِ حُمْرَةٌ وَبَيْنَ كَفَيْهِ خَاتَمُ النُّبُوَّةَ - يَضَعُ سَيْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ لَا يُبَالِي مَنْ لَاقَاهُ - يَبْلُغُ سُلْطَانَهُ مُنْقَطَعَ الْخُفٌ وَالْحَافِرِ فَإِنْ كَانَ هَذَا هُوَ فَلَا يَهُولَنَّهُ هَؤُلَاءِ وَ جَمْعُهُمْ - وَ لَوْ نَاوَتْهُ هَذِهِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِي لَغَلَبَهَا فَقَالَ حْيَى: لَيْسَ هَذَا ذَلِكَ وَ ذَلِكَ النَّبِيُّ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ هَذَا مِنَ الْعَرَبِ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ ال وَلَا يَكُونُ بَنُو إِسْرَائِيلَ أَتْبَاعاً لِوُلْدِ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام أَبَداً لِأَنَّ اللَّهَ قَدْ فَضَّلَهُم عَلَى النَّاسِ جَمِيعاً وَ جَعَلَ مِنْهُمُ النُّبُوَّةَ وَالْمُلْكَ وَقَدْ عَهِدَ إِلَيْنَا مُوسَى علیه السلام أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُول حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبانِ تَأكُلُهُ النَّارُ وَلَيْسَ مَعَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله آيَةً وَإِنَّمَا جَمَعَهُمْ جَمْعًا وَسَحَرَهُمْ وَ يُرِيدُ أَنْ يَغْلِبَهُمْ بِذَلِكَ، فَلَمْ يَزَلْ يَقْلِبُهُمْ عَنْ رَأيهِمْ حَتَّى أَجَابُوهُ - فَقَالَ لَهُمْ أَخْرِجُوا الْكِتَابَ الَّذِي بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ فَأَخْرَجُوهُ فَأَخَذَهُ حَيَى بْنُ أَخْطَبَ وَ مَزَّقَهُ وَ قَالَ قَدْ وَقَعَ الْأَمْرُ فَتَجَهَّرُوا وَ تَهَيَّنُوا لِلْقِتَالِ. وَ بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم ذَلِكَ فَعَمَّهُ غَمّا شَدِيداً وَ فَزِعَ أَصْحَابُهُ

ص: 66

محمد صلی الله علیه وآله را بشکنی ما نیز آن را می شکنیم و اگر بر آن عهد بمانی ما نیز بر آن می ایستیم و اگر بیرون روی ما نیز با تو بیرون می آییم. زبیر بن باطا که پیرمردی سالخورده، کار آزموده و نابینا بود». گفت: «در تورات که خداوند آن را در سفر [کتاب] ما نازل کرده است، خواندم که پیامبری در آخر الزمان مبعوث می شود و مکان قیام و دعوت او در مکه است و به سوی مدینه که در این بحیره است مهاجرت می کند و بر الاغ برهنه سوار می شود و عبایی بر تن می کند و به خرده های نان و دانه های ریز خرما اکتفا می کند. او همیشه لبخند بر لب دارد و بسیار خنده رو و بسیار جنگ آور است در چشمانش سرخی هست و مهر نبوّت، میان دو کتف او زده شده است. شمشیر خود را بر دوش خود قرار می دهد و از هر که سر راهش باشد، باکی ندارد. نفوذ و سلطه ی او به مناطقی که حتی اسبان و شتران را یارای پیمودن آن نیست، می رسد. پس اگر این پیامبر، محمد صلی الله علیه وآله باشد، اینان (احزاب) و همراهانشان هیچ ترسی در دل او نخواهند انداخت و اگر این کوه های سر به فلک کشیده با او درگیر می شدند، او بر آن ها غلبه پیدا می کرد». حیی گفت: «این مرد (محمد) آن پیامبر نامبرده شده در تورات نیست؛ زیرا آن پیامبر از بنی اسرائیل بود؛ ولی این مرد، از عرب و از نوادگان اسماعیل است و هرگز بنی اسرائیل پیرو نوادگان اسماعیل نمی باشند؛ زیرا خداوند، همگی آن ها را بر دیگر مردم برتری داد و نبوت و فرمانروایی را در میان آنان قرار داد و ما با موسی علیه السلام پیمان بسته بودیم که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم، مگر آنکه یک قربانی برای ما بیاورد که شعله های آتش، آن را ببلعند و محمد صلی الله علیه وآله، نشانه ای با خود ندارد و طرفداران خود را با جادو گرد یکدیگر آورده است. حیی بن اخطب می خواست به وسیله ی این سخنان بر آنان غلبه یابد. پس همچنان آنان را از نظرشان منصرف می کرد تا آنکه او را اجابت نمودند و نظر او را پذیرفتند. پس حیی بن اخطب به بنی قریظه گفت: «آن پیمانی که میان شما و محمد صلی الله علیه وآله نوشته شده را بیاورید». آنان، آن عهدنامه را آوردند و حیی بن اخطب آن را گرفته و پاره پاره کرد و گفت: «دیگر همه چیز تمام شده است، خود را مجهز کنید و آماده نبرد شوید». این خبر به گوش رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و او را بسیار اندوهگین ساخت و هراس در دل اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله افتاد. پس رسول خدا صلی الله علیه وآله به سعد بن معاذ و أسيد بن حضیر که از قبیله ی اوس بودند و بنی قریظه از هم پیمانان اوس به شمار می آمدند، فرمود: «نزد بنی قریظه بروید و ببینید که چه کار کرده اند. پس اگر آن عهد میان ما و خود را شکسته بودند، به هنگام بازگشت نزد من، هیچ کس را باخبر نسازید و تنها مبهم وار به من بگویید: «عضل و القارة». سعد بن معاذ و اسید بن حضیر به پشت درب در رسیدند و کعب از بالای دژ به آن دو نگریست و به سعد و رسول خدا صلی الله علیه وآله دشنام داد». سعد به او گفت: به خداوند سوگند! قریش می گریزند و رسول خدا صلی الله علیه وآله در تو را به محاصره درخواهد آورد و تو را به ذلت و خواری خواهد کشاند و گردنت را خواهد زد». سپس سعد و اسید، نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله بازگشتند و گفتند: «عَضَل و القارة» رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «آن دو قبیله مورد لعنت قرار گرفتند؛ زیرا ما آنان را به نشکستن پیمان امر فرموده بودیم. دلیل اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله به سعد و اسید دستور داد تا در موقع بازگشت مبهم وار، نام عضل و القارة را به زبان

ص: 67

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِسَعْدِ بْن مُعَادٍ وَأَسَيْدِ بْن حُصَيْنِ وَكَانَا مِنَ الْأَوْسِ وَ كَانَتْ بَنُو قُرَيْظَةَ حُلَفَاءَ الْأَوْس فَقَالَ لَهُمَا: انْتِيَا بَنِي قُرَيْظَةَ فَانْظُرُوا مَا صَنَعُوا فَإِنْ كَانُوا نَقَضُوا الْعَهْدَ فَلَا تُعْلِمَا أحَداً إِذَا رَجَعْتُمَا إِلَيَّ - وَقُولَا عَضَلُ وَ الفارة [الْقَارَةُ] فَجَاءَ سَعْدُ بْنُ مُعَاذِ وَأَسَيْدُ بْنُ حُصَيْنِ إِلَى بَابِ الْحِصْنِ فَأَشْرَفَ عَلَيْهِمَا كَعْبُ مِنَ الْحِصْنِ فَشَتَمَ سَعْداً وَ شَتَمَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ لَهُ سَعْدُ: إِنَّمَا أَنْتَ ثَعْلَبُ فِي جُحْرٍ لَنُوَلِّيَنَّ قُرَيْشَاً وَ لَيُحَاصِرَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَلَيُنْزِلَنَّكَ عَلَى الصُّغْرِ وَ القماع [الْقَمَاءِ] وَ لَيَضْرِبَنَّ عُنُقَكَ، ثُمَّ رَجَعَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَا عَضَلُ وَ الفارة [الْقَارَةُ] فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَعَنَا نَحْنُ أَمَرْنَاهُمْ بِذَلِكَ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عُيُونُ لِقُرَيْشٍ يَتَجَسَّسُونَ خَبَرَهُ وَكَانَتْ عَضَلُ وَ الفارة [الْقَارَةُ] قبيلتان [ قَبِيلَتَيْنِ ] مِنَ الْعَرَبِ دَخَلَا فِي الْإِسْلَامِ ثُمَّ غَدَرَا فَكَانَ إِذَا غَدَرَ أَحَدٌ ضُرِبَ بهَذَا الْمَثَلِ فَيُقَالُ عَضَلُ وَ الفارة [الْقَارَةُ]. وَ رَجَعَ حُيَى بْنُ أَخْطَبَ إِلَى أَبِي سُفْيَانَ وَ قُرَيْشٍ فَأَخْبَرَهُمْ بنَقْضِ بَنِي قُرَيْظَةَ الْعَهْدَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَفَرحَتْ قُرَيْشٍ بِذَلِكَ فَلَمَّا كَانَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ جَاءَ نُعَيْمُ بْنُ مَسْعُودِ الْأَشْجَعِيُّ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ قَدْ كَانَ أَسْلَمَ قَبْلَ قُدُومِ قُرَيْشٍ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَدْ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ صَدَّقْتُكَ وَ كَتَمْتُ إيمَانِي عَن الْكَفَرَة فَإِنْ أَمَرْتَنِي أَنْ آتِيَك بنَفْسِي وَأَنْصُرَكَ بنَفْسِي فَعَلْتُ وَ إِنْ أَمَرْتَ أَنْ أَخْذَلَ بَيْنَ الْيَهُودِ وَ بَيْنَ قُرَيْشَ فَعَلْت حَتَّى لَا يَخْرُجُوا مِنْ حِصْنِهِمْ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه وآله اخْذُلْ بَيْنَ الْيَهُودِ وَ قُرَيْشٍ فَإِنَّهُ أَوْقَعُ عِنْدِي، قَالَ: فَتَأْذَنُ لِى أَنْ أَقُولَ فِيكَ مَا أُرِيدُ، قَالَ قُلْ مَا بَدَا لَكَ، فَجَاءَ إِلَى أَبي سُفْيَانَ فَقَالَ لَهُ: تَعْرِفُ مَوَدَّتِي لَكُمْ وَنُصْحِي وَ مَحَبَّتِي أَنْ يَنْصُرَكُمُ اللَّهُ عَلَى عَدُوِّكُمْ وَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله قَدْ وَافَقَ الْيَهُودَ أَنْ يَدْخُلُوا بَيْنَ عَسْكَرِكُمْ وَ يَمِيلُوا عَلَيْكُمْ وَوَعَدَهُمْ إِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ أَنْ يَرُدُّ عَلَيْهِمْ جَنَاحَهُمُ الَّذِي قَطَعَهُ لِبَنِي النَّضِيرِ وَ قَيْنُقَاعَ فَلَا أَرَى لَكُمْ أَنْ تَدَعُوهُمْ يَدْخُلُوا فِي عَسْكَرِكُمْ حَتَّى تَأْخُذُوا مِنْهُمْ رَهْناً تَبْعَثُوا بِهِمْ إِلَى مَكَّةَ فَتَأْمَنُوا مَكْرَهُمْ وَغَدَرَهُمْ، فَقَالَ أَبُو سُفْيَانَ وَفَقَكَ اللَّهُ وَ

ص: 68

بیاورند، این بود که در عهد رسول خدا صلی الله علیه وآله قریش، جاسوسانی را گمارده بود تا از رسول خدا صلی الله علیه وآله برای آنان خبر برند و عضل و القارة دو قبیله ی عرب بودند که اسلام آورند و پس از آن سر باز زدند و هرگاه قبیله ای از اسلام سر باز می زد آن دو قبیله مثل زده می شدند و گفته می شد: «عضل و القارة». حیی بن اخطب نزد ابوسفیان و قریش بازگشت و آنان را از اینکه بنی قریظه پیمان میان خود و رسول خدا صلی الله علیه وآله را شکسته اند، باخبر ساخت و قریش از این خبر شادمان گشتند. نعیم بن مسعود اشجعی که سه روز پیش از رسیدن قریش به نزدیکی خندق اسلام آورده بود، در دل شب، نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا! من به خدا ایمان آورده و شما را تصدیق نمودم و ایمان خود را از کفار پنهان داشتم؛ پس اگر دستور فرمایید که به یاران شما بپیوندم و شما را در این جنگ یاری کنم، این کار را خواهم کرد و اگر دستور فرمایید که میان یهود و قریش جدایی بیندازم و یهود را وادارم که از یاری قریش دست بردارند و از در خود بیرون نیایند، این کار را نیز با جان و دل می پذیریم. رسول خدا صلی الله علیه وآله پاسخ داد: «میان یهود و قریش جدایی بینداز؛ زیرا به نظر من این کار تو از اینکه خود، به یاری ما بپیوندی و با قریش بجنگی، تأثیرگذارتر است.» نعیم به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کرد: «آیا به من این اذن را می دهید که درباره ی شما هر خبر دروغی را که خواستم بگویم»؟ حضرت پاسخ داد: «هرچه که به ذهنت می رسد، بگو» پس نعیم نزد ابوسفیان آمد و به او گفت: «تو از محبّت من نسبت به خودتان آگاه هستی و نصیحت و محبّت من این است که خداوند، شما را بر دشمنتان پیروز سازد. به من خبر رسیده که محمد صلی الله علیه وآله با یهود به توافق رسیده که آنان وارد لشکر شما شوند و سپس به مخالفت با شما برخیزند و محمد صلی الله علیه وآله به آنان وعده داده که اگر این کار را بکنند، دو یار آن ها، بنی نضیر و بنی قینقاع که محمد صلی الله علیه وآله و آنان را از مدینه بیرون رانده بود را به سوی آنان و به مدینه بازگرداند. مصلحت نمی بینم که از آنان بخواهید تا وارد لشکر شما شوند مگر آنکه گروگان هایی از آنان گرفته و به مکه بفرستید تا از مکر و روگردانی آنان در امان بمانید». ابوسفیان به او گفت «خداوند، تو را موفق بدارد و جزای نیک به تو عطا کند! افرادی مانند تو بهترین و هدایت کننده ترین پندها را به انسان می دهند. این در حالی بود که نه ابوسفیان و نه هیچ یک از یهود، از اسلام آوردن نعیم آگاه نبودند. نعیم پس از ملاقات با ابوسفیان بلافاصله نزد بنی قریظه آمد و گفت: «ای کعب! تو از محبّت من نسبت به خودتان آگاهی، به من خبر رسیده که ابوسفیان گفته است: «ما این یهودیان را از دژ خود بیرون می آوریم و آنان را در صف اول و در تیررس محمد صلی الله علیه وآله قرار می دهیم. پس اگر یهود پیروز شوند، آوازه ی این پیروزی برای ما باقی می ماند نه برای آنها و اگر معلوم شود که بنی قریظه برضد ما بودند، بدین وسیله آنان در خط مقدم جنگ قرار می گیرند و نمی توانند از پشت سر آسیبی به ما برسانند. پس مصلحت نمی بینم که از قریش بخواهید تا وارد لشکر شما شوند، مگر آنکه ده تن از اشراف و بزرگان قریش را در دژ خود به عنوان گروگان نگهدارید تا بدین وسیله اگر بر محمد صلی الله علیه وآله پیروز نشوند آن عهد و پیمانی که میان خود و محمد صلی الله علیه وآله بسته بودید را به شما بازگردانند؛ زیرا اگر قریش بگریزد و بر محمد صلی الله علیه وآله پیروز نشود،

ص: 69

أَحْسَنَ جَزَاكَ مِثْلُكَ أَهْدَى النَّصَائِحِ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَبُو سُفْيَانَ بِإِسْلَامِ نُعَيْمٍ وَلَا أَحَدٌ مِنَ الْيَهُودِ، ثُمَّ جَاءَ مِنْ فَوْرِهِ ذَلِكَ إِلَى بَنِي قُرَيْظَةَ فَقَالَ: يَا كَعْبُ تَعْلَمُ مَوَدَّتِي لَكُمْ وَ قَدْ بَلَغَنِي أَنَّ أَبَا سُفْيَانَ قَالَ تَخْرُجُ هَؤُلَاءِ الْيَهُودُ فَنَضَعْهُمْ فِي نَحْرِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَإِنْ ظَفِرُوا كَانَ الذِّكْرُ لَنَا دُونَهُمْ وَ إِنْ كَانَتْ عَلَيْنَا كَانُوا هَوْلَاءِ مَقَادِيمَ الْحَرْبِ فَلَا أَرَى لَكُمْ أَنْ تَدَعُوهُمْ يَدْخُلُوا عَسْكَرَكُمْ حَتَّى تَأخُذُوا مِنْهُمْ عَشَرَةَ مِنْ أَشْرَافِهِمْ يَكُونُونَ فِي حِصْنِكُمْ إِنَّهُمْ إِنْ لَمْ يَظْفَرُوا بمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله لَمْ يَبْرَحُوا حَتَّى يَرُدُّوا عَلَيْكُمْ عَهْدَكُمْ وَعَقْدَكُمْ بَيْنَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَبَيْنَكُمْ لِأَنَّهُ إِنْ وَلَّتْ قُرَيْشُ وَ لَمْ يَظْفَرُوا بِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله غَرَاكُمْ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله فَيَقْتُلُكُمْ فَقَالُوا: أَحْسَنْتَ وَ أَبْلَغْتَ فِي النَّصِيحَة لَا نَخْرُجُ مِنْ حِصْنِنَا حَتَّى نَأْخُذَ مِنْهُمْ رَهْنا يَكُونُونَ فِي حِصْنِنَا وَ أَقْبَلَتْ قُرَيْشُ فَلَمَّا نَظَرُوا إِلَى الْخَنْدَقِ قَالُوا: هَذِهِ مَكِيدَةٌ مَا كَانَتِ الْعَرَبُ تَعْرِفُهَا قَبْلَ ذَلِكَ فَقِيلَ لَهُمْ هَذَا مِنْ تَدْبِيرِ الْفَارِسِيِّ الَّذِي مَعَهُ فَوَافَى عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وُدُّ وَ هُبَيْرَةُ بْنُ وَهْبٍ وَ ضِرَارُ بْنُ الْخَطَّابِ إِلَى الْخَنْدَقِ وَ كَانَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَدْ صَفَّ أَصْحَابَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَصَاحُوا بِخَيْلِهِمْ حَتَّى طَفِرُوا الْخَنْدَقَ إِلَى جَانِبِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَصَارُوا أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم كُلُّهُمْ خَلْفَ رَسُول اللَّهِ وَ قَدَّمُوا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَقَالَ رَجُلُ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ هُوَ فُلَانُ لِرَجُل بِجَنْبِهِ مِنْ إِخْوَانِهِ: أَ مَا تَرَى هَذَا الشَّيْطَانَ عَمْرُوا لَا وَاللَّهِ مَا يُفْلِتُ مِنْ يَدَيْهِ أَحَدٌ فَهَدُمُوا نَدْفَعْ إِلَيْهِ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله لِيَقْتُلَهُ وَ نَلْحَقِّ نَحْنُ بِقَوْمِنَا، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ قَوْلَهُ قَدْ يَعْلَمُ اللهُ المُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا أَشِحَّةٌ عَلَيْكُمْ إِلَى قَوْلِهِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى الله يَسِيراً وَ رَكَزَ عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وُةٌ رَمْحَهُ فِي الْأَرْضِ وَأَقْبَلَ يَجُولُ حَوْلَهُ وَ يَرْتَجِزُ وَ يَقُولُ:

وَلَقَدْ بَحَحْت مِنَ النّدَاء *** بِجَمْعِكُمْ هَلْ مِنْ مُبَارِز

وَ وَقَفْتُ إِذْ جَبْنَ الشُّجَاعُ *** مَوَاقِفَ الْقَرْنِ الْمُنَاجِزِ

إِنِّي كَذَلِكَ لَمْ أَزَلْ *** مُتَسَرِّعاً نَحْوَ الْهَزَاهِزِ

إِنَّ الشَّجَاعَةَ فِي الْفَتَى *** وَ الْجُودَ مِنْ خَيْر الْغَرَائِز

ص: 70

محمد صلی الله علیه وآله با شما وارد جنگ خواهد شد و شما را خواهد کشت. بنی قریظه با شنیدن این کلام گفتند: «آفرین بر تو! ما را نصیحتی بس شیوا نمودی. تنها در صورتی از دژمان بیرون می رویم که افرادی از

قریش را به عنوان گروگان در در خود نگهداریم». قریش به سمت خندق آمدند و چون نگاه آنان به خندق افتاد، گفتند: «این نیرنگی است که نزد عرب، سابقه نداشته است». برخی به قریش گفتند: «این تدبیر مردی از سرزمین فارس است که یار محمد صلی الله علیه وآله می باشد. در این هنگام عمروبن عبد وَدْ، هبيرة بن وهب و ضرار بن خطاب، به خندق رسیدند، در حالی که رسول خدا صلی الله علیه وآله اصحاب خود را جلوی خویش آرایش می داد. آن سه تن فریادی بر سر اسبان خود کشیده و از روی خندق جسته و به آن سوی خندق که رسول خدا صلی الله علیه وآله در آنجا بود، رفتند و تمام یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله پشت سر رسول خدا صلی الله علیه وآله

قرار گرفتند و رسول خدا صلی الله علیه وآله را پیش انداختند و مردی از مهاجرین که فلانی بود به مرد کنار دست خود که از برادرانش بود، گفت: «آیا این شیطان (عمرو) را نمی بینی؟ به خداوند سوگند! هیچ کس قادر نیست از دست او جان سالم به در برد. بیایید محمد صلی الله علیه وآله را پیش اندازیم تا با عمرو پیکار کند و ما به قوم خود بپیوندیم». در این هنگام خداوند آیه: خداوند کسانی که مردم را از جنگ باز می داشتند و کسانی را که به برادران خود می گفتند: «به سوی ما بیایید [و خود را از معرکه بیرون کشید]» بخوبی می شناسد و آن ها [ مردمی ضعیفند و] جز اندکی پیکار نمی کنند! * آن ها در همه چیز نسبت به شما بخیلند و هنگامی که [لحظات] ترس [و بحرانی] پیش آید، می بینی آنچنان به تو نگاه می کنند، و چشم هایشان در حدقه می چرخد، که گویی می خواهند قالب تهی کنند! اما وقتی حالت خوف و ترس فرو نشست، زبان های تند و خشن خود را با انبوهی از خشم و عصبانیت بر شما می گشایند [و سهم خود را از غنایم مطالبه می کنند]! در حالی که در آن نیز حریص و بخیلند آنها [هرگز] ایمان نیاورده اند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد و این کار بر خدا آسان است. (احزاب/18-19) را بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل کرد. عمروبن [عبد] وَد نیزهی خود را در زمین فرو برد و اطراف آن جولان داده و رجزی می خواند و می گفت:

و لقد يُحِحتُ مِنَ النَّداءِ *** بِجَمْعِكُم: هَل مِن مُبارِز؟

آن قدر در میان شما جمله «هَل مِن مُبارز» ؟ [ آيا مبارزی در میان هست]؟ را فریاد زدم که صدایم گرفته است.

و وقفتُ إِذ جَبُنِ الشُّجاعُ *** مواقفَ القَرْنِ المُناجِز

و در جایگاه بسیار خطرناک و لرزه آوری ایستادم که همه ی شجاعان از ایستادن در چنین جایگاهی می هراسند.

اني كذلك أزل *** مُتَسَرعاً نَحوَ الهَرَاهِز

من، این گونه هستم و همچنان به سوی فتنه ها شتابان هستم.

إِنَّ الشَّجَاعَةَ فِي الفَتَي *** و الجُودُ مِن خَيرِ الغَرَائِزِ

ص: 71

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله : مَنْ لِهَذَا الْكَلْبِ فَلَمْ يُحِبُهُ أَحَدٌ، فَقَامَ إِلَيْهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ قَالَ: أَنَا لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ، فَقَالَ: يَا عَلَى علیه السلام هَذَا عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وُدَّ فَارِسُ يَلْيَلَ قَالَ: أَنَا عَلِيُّ بْنُ أبي طَالِب علیه السلام ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله : ادْنُ مِنِّى فَدَنَا مِنْهُ فَعَمَّمَهُ بِيَدِهِ، وَ دَفَعَ إِلَيْهِ سَيْفَهُ ذَا الْفَقَارِ فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ وَ قَاتِلْ بِهَذَا وَ قَالَ: اللَّهُمَّ احْفَظْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِه فَمَرَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يُهَرُولُ فِي مَشْيهِ وَهُوَ يَقُولُ:

لَا تَعْجَلَنَّ فَقَدْ أَتَاكَ مُجِيبُ صَوْتِكَ غَيْرَ عَاجز ذُو نِيَّة وَ بَصِيرَة وَالصِّدْقُ مُنْجِي كُلِّ فَائِزِ إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ أَقِيمَ عَلَيْكَ نَائِحَةَ الْجَنَائِزِ مِنْ ضَرَّبَة نَجْلَاءَ يَبْقَى صَوْتُهَا بَعْدَ الْهَزَاهِزَ

فَقَالَ لَهُ عَمْرُو مَنْ أَنْتَ قَالَ: أَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام ابْنُ عَمِّ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَخَتَنُهُ فَقَالَ: وَاللَّهِ إِنَّ أَبَاكَ كَانَ لِى صَدِيقاً قَدِيماً وَ إِنِّى أَكْرَهُ أَنْ أَقْتُلَكَ مَا آمَنَ ابْنُ عَمِّكَ حِينَ بَعَثَكَ إِلَيَّ أَنْ أَخْتَطِفَك برمْحِي هَذَا فَأَتْرَكَكَ شَائِلًا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لَا حَىٰ وَ لَا مَيِّتُ، فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام : قَدْ عَلِمَ ابْنُ عَمِّى أَنَّكَ إِنْ قَتَلْتَنِي دَخَلْتُ الْجَنَّةَ وَ أنْتَ فِي النَّارِ وَ إِنْ قَتَلْتُكَ فَأَنْتَ فِي النَّارِ وَ أَنَا فِي الْجَنَّةَ ، فَقَالَ عَمْرُو وَ كِلْتَاهُمَا لَكَ يَا على علیه السلام تِلْكَ إِذا قِسْمَةٌ ضِيزى، قَالَ عَلَى علیه السلام دَعْ هَذَا يَا عَمْرُو إِنِّي سَمِعْتُ مِنْكَ وَ أَنْتَ مُتَعَلِّقُ بِأَسْتارِ الْكَعْبَة تَقُولُ لَا يَعْرِضَنَّ عَلَيَّ أَحَدٌ فِي الْحَرْب ثَلَاثَ خِصَالَ إِلَّا أَجَبْتُهُ إِلَى وَاحِدَة مِنْهَا وَ أَنَا أَعْرِضْ عَلَيْكَ ثَلَاثَ خِصَالَ فَأَجِبْنِي إِلَى وَاحِدَة قَالَ: هَاتِ يَا عَلَى علیه السلام! أَحَدُهَا تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ، قَالَ: نَجِّ عَنِّى هَذِهِ فَاسْأَل الثَّانِيَةَ ، فَقَالَ أن ترجع وتَرَدَّ هَذَا الْجَيْشِ عَنْ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَإِن يَكَ صَادِقاً فَأَنْتُمْ أَعْلَى بِهِ أَنْ عَيْناً وَ إِنْ يَك كاذباً كَفَتْكُمْ ذُوبَانُ الْعَرَب أَمْرَهُ، فَقَالَ: إِذا لَا تَتَحَدَّثُ نِسَاءُ قُرَيْشٍ بِذَلِكَ

ص: 72

شجاعت، درون جوانمرد است و بخشش و کرم یکی از بهترین خصلت ها است.

در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه وآله برخاست و فرمود: «چه کسی حاضر است با این سگ، پیکار کند»؟ هیچ کس دعوت پیامبر صلی الله علیه وآله را اجابت نکرد و امیرالمؤمنین علیه السلام برخاست و به پیامبر صلی الله علیه وآله عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! من با او پیکار می کنم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ای علی علیه السلام! این مرد، عمرو بن عبد ود، دلاور يليل است». علی علیه السلام عرض کرد: «من نیز علی بن ابی طالب علیه السلام هستم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «نزدیک من آی» علی علیه السلام به نزدیکی رسول خدا صلی الله علیه وآله رفت و رسول خدا صلی الله علیه وآله با دستان خود عمامه را بر سر حضرت علی علیه السلام بست و شمشیر ذوالفقار را به او داد و فرمود: «برو با این مرد بجنگ». رسول خدا صلی الله علیه وآله همچنین فرمود: «خدایا! او را از مقابل، پشت سر، راست، چپ، بالا و پایین، در امان نگهدار». امیر المؤمنين علیه السلام در حالی که با شتاب راه می رفت، می فرمود:

لا تَعجَلَنَّ فَقَد أتا *** كَ مُحِيبُ صَوتِكَ غَيْرُ عَاجِزِ

شتاب مکن چرا که اجابت کننده ی ندای تو که مرد توانایی است، به سوی تو آمده است.

ذُو نِيَّة وَبَصِيرَةٍ *** وَالصِّدقُ مُنجِي كُلَّ فائِزِ

او صاحب اراده و بصیرت است و صداقت، نجات بخش تمام کامیابان است.

إِنِّي لَأَرْجُو أَن أُقِيمَ *** عَلَيكَ نائِحَةَ الجَنائِزِ

من امیدوارم که زن نوحه گر (بساط عزا) را بر سر جنازه ی تو بگمارم.

مِن ضَربَةٍ نَجلاءَ يَبقَى *** صَوتُها بَعدَ الهَرَاهِز

و این کار را با ضربه ای جانکاه که صدایش پس از فتنه ها باقی خواهد ماند، انجام خواهم داد.

عمرو به علی علیه السلام گفت: «تو کیستی»؟ علی علیه السلام پاسخ داد: «من علی بن ابی طالب علیه السلام پسر عموی رسول خدا صلی الله علیه وآله و دوست او هستم». عمرو گفت: «به خداوند سوگند! پدرت، دوست و ندیم من بود و من میلی به کشتن تو ندارم. پسر عموی تو با فرستادن تو به سوی من در امان نخواهد ماند؛ زیرا من این نیزه ام را در تو فرو خواهم برد و تو را با آن از روی زمین بلند می کنم و نیمه ی جان، میان آسمان و زمین نگاه می دارم». امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود: «پسر عموی من از این مطالب آگاه بود که اگر تو مرا بکشی، من وارد بهشت و تو وارد جهنم خواهی شد و اگر من تو را بکشم تو وارد جهنم خواهی شد، در حالی که من در بهشت هستم» عمرو پاسخ داد: «ای علی علیه السلام! هر دوی آنها (بهشت و جهنم) ارزانی تو باد که در این صورت تقسیم ناعادلانه ای است». علی علیه السلام فرمود: «ای عمرو! این بحث و جدل را رها کن، من درباره ی تو شنیده ام که تو به پرده ی کعبه، دخیل بسته بودی و می گفتی: هرکس که در جنگ، سه خصلت را بر من عرضه دارد و از من بخواهد، یکی از آنها را اجابت کنم. من سه خصلت را بر تو عرضه می دارم و یکی از آنها را اجابت کن» عمرو گفت: «ای علی علیه السلام! آنها را بر من عرضه دار». علی علیه السلام فرمود: «یکی از آنها این است که به یگانگی خداوند و نبوت محمد صلی الله علیه وآله شهادت دهی یعنی بگویی: لا إله إلا الله و محمّد رسول الله». عمرو پاسخ داد: این کار را از من مخواه و خصلت

ص: 73

وَ لَا تُنْشِدُ الشُّعَرَاءُ فِي أَشْعَارِهَا أَنِّي جَبُنْتُ وَ رَجَعْتُ عَلَى عَقِبِي مِنَ الْحَرْبِ وَ خَذَلْتُ قَوْماً رَأَسُونِي عَلَيْهِمْ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام : فَالثَّالِثَةُ أَنْ تَنْزِلَ إِلَيَّ فَإِنَّكَ رَاكِبُ وَ أَنَا رَاجِلُ حَتَّى أَنَابِدَكَ فَوَثَبَ عَنْ فَرَسِهِ وَ عَرْقَبَهُ وَ قَالَ هَذِهِ خَصْلَةٌ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ أَحَداً مِنَ الْعَرَبِ يَسُومُنِي عَلَيْهَا ثُمَّ بَدَأَ فَضَرَبَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بالسَّيْفِ عَلَى رَأْسِهِ فَاتَّقَاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بدَرَقَتِهِ - فَقَطَعَهَا وَثَبَتِ السَّيْفُ عَلَى رَأْسِهِ ، فَقَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام يَا عَمْرُو أَ مَا كَفَاكَ أَنَّى بَارَرْتُكَ وَ أَنْتَ فَارِسُ الْعَرَبِ حَتَّى اسْتَعَنْتَ عَلَيَّ بِظَهِيرِ فَالْتَفَتَ عَمْرُو إِلَى خَلْفِهِ فَضَرَبَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مُسْرِعاً عَلَى سَاقَيْهِ قَطَعَهُمَا جَمِيعاً وَارْتَفَعَتْ بَيْنَهُمَا عَجَاجَةُ فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ قُتِلَ عَلِيٌّ بن أبي طَالِبِ علیه السلام، ثُمَّ انْكَشَفَ الْعَجَاجَةُ فَنَظَرُوا فَإِذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَلَى صَدْرِهِ قَدْ أَخَذَ بِلِحْيَتِهِ يُرِيدُ أَنْ يَذْبَحَهُ فَذَبَحَهُ ثُمَّ أَخَذَ رَأْسَهُ وَ أَقْبَلَ إِلَى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَالدَّمَاءُ تَسِيلُ عَلَى رَأْسِهِ مِنْ ضَرْبَة عَمْرُو وَ سَيْفُه يَقْطُرُ مِنْهُ الدَّمُ وَهُوَ يَقُولُ وَ الراس بيده:

أنَا عَلى الةِ وَ ابْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ *** الْمَوْتُ خَيْرُ لِلْفَتَى مِنَ الْهَرَبِ

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَا عَلِيُّ مَا كَرْتَهُ قَالَ: نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم الْحَرْبُ خَدِيعَةُ، وَ بَعَثَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله الزَّبَيْرَ إِلَى هُبَيْرَةَ بْن وَهْب فَضَرَبَهُ عَلَى رَأْسِهِ ضَرْبَةً فَلَقَ هَامَتَهُ وَ أَمَرَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَنْ يُبَارزَ ضِرارَ بْنَ الْخَطَّابِ فَلَمَّا بَرَزَ إِلَيْهِ ضِرَارُ انْتَزَعَ لَهُ عُمَرُ سَهْماً فَقَالَ ضِرَارُ وَيْحَكَ يَا ابْنَ صُهَاكَ أَ تَرْمِينِي فِي مُبَارَزَة وَ اللَّهِ لَئِنْ رَمَيْتَنِي لَا تَرَكْتُ عَدَويّاً بِمَكَّةَ إِلَّا قَتَلْتُهُ فَانْهَزَمَ عَنْهُ عُمَرُ وَ مَرَّ نَحْوَهُ ضِرَارُ وَ ضَرَبَهُ عَلَى رَأْسِهِ بِالْقَنَاةِ ثُمَّ قَالَ احْفَظْهَا يَا عُمَرُ فَإِنِّى آلَيْتُ أَنْ لَا أَقْتُلَ قُرَشِيّاً مَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ، فَكَانَ عُمَرُ يَحْفَظُ لَهُ ذَلِكَ بَعْدَ مَا وَلِيَ فَوَكَّاهُ فَبَقِيَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يُحَارِبُهُمْ فِي الْخَنْدَقِ خَمْسَةَ عَشَرَ يَوْمًا فَقَالَ أبُو سُفْيَانَ لِحْيَى بْنِ أَخْطَبَ وَيْلَكَ يَا يَهُودِيُّ أَيْنَ قَوْمُكَ فَصَارَ حَيَى بْنُ أَخْطَبَ إِلَيْهِمْ

ص: 74

دوم را بگو». و علی علیه السلام فرمود: «اینکه بازگردی و این سپاه را از جنگ با رسول خدا صلی الله علیه وآله منصرف کنی؛ چراکه اگر او (رسول خدا صلی الله علیه وآله) در ادعای خود صادق باشد، شما که از قبیله او هستید و از چشم او به او نزدیک ترید، احترام بیشتری کسب می کنید و اگر او، کاذب باشد، دزدان و اوباش عرب نیز برای از پای در آوردن او کافی اند» عمرو پاسخ داد: «آیا با این کار، زنان قریش از من سخن نخواهند گفت و شعراء در اشعارشان نخواهند آورد که من ترسیدم و به جنگ پشت نمودم و قومی را که مرا نماینده ی خود قرار دادند، تنها گذاردم»؟! علی علیه السلام فرمود: «خصلت سوم این است که از اسب خود پایین آیی، چراکه تو سواره و من پیاده هستم، تا با هم پیکار کنیم». عمرو از اسب خود پایین جهید و آن را پی کرد و گفت: «این خصلتی است که گمان نمی کنم کسی از عرب مرا به خاطر آن ملامت کند». سپس عمرو پیکار را آغاز نمود و با شمشیر خود ضربه ای را بر سر علی علیه السلام زد. علی علیه السلام سپر خود را در برابر آن ضربه قرار داد و آن قدر ضربه شدید بود که آن سپر را برید و شمشیر به سر علی علیه السلام اصابت نمود و ثابت ماند. علی علیه السلام به عمرو گفت: «ای عمرو! آیا برای تو که دلاور عرب هستی کافی نیست که من خود به پیکار تو آمدم، ولی تو، کسی را به پشتیبانی از خود فراخواندی؟ عمرو در این هنگام، نگاهی به پشت سر خود انداخت و بلافاصله علی علیه السلام ضربه ای را بر دو ساق عمرو فرو آورد و هر دو را قطع نمود». با درگیری آن دو گرد و غباری برخاست و منافقان گفتند: «علی بن ابی طالب علیه السلام، کشته شده است». سپس آن گرد و غبار فرو نشست و همه نگاه کردند و ناگهان دیدند که علی علیه السلام بر سینه ی عمروبن عبد ود نشسته و ریش او را به دست گرفته و می خواهد سر از تن او جدا کند. علی علیه السلام سر از تن عمرو جدا کرد سپس سر او را گرفت و در حالی که به خاطر ضربه ی عمرو، خون از سرش می چکید و شمشیر او نیز خون آلود بود، به سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله رفت و در حالی که سر عمرو در دست او بود، می فرمود:

أنا عَلِيُّ وَ ابنُ عَبدِ الْمُطَّلِبِ *** المَوتُ خَيْرٌ لِلفَتَي مِنَ الهَرَبِ

من علی و فرزند عبدالمطلب هستم. مرگ برای جوانمرد بهتر از فرار است.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ای علی علیه السلام! آیا با خدعه او را به قتل رساندی»؟ علی علیه السلام پاسخ داد: «آری، ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! جنگ، سراسر خدعه و نیرنگ است». سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله زبیر را برای جنگ با هبيرة بن وهب فرستاد و زبیر ضربه ای را بر سر هبیره فرود آورد و سر او را شکافت». همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله به عمر بن خطاب امر فرمود تا با ضرار بن خطاب بجنگد. چون ضرار به جنگ عمر آمد، عمر خواست تیری را به سوی او پرتاب کند. ضرار به عمر گفت: «وای بر تو ای پسر صهاک، آیا در مبارزه ی تن به تن، از تیر استفاده می کنی؟ به خدا سوگند! اگر به سوی من تیر بیندازی، تمام پیش قراولان مکه را می کشم». در این هنگام عمر، شکست خورد و ضرار به سوی او رفت و با سر خود به نیزه اشاره کرد و سپس گفت: «ای عمر! آن را نگهدار؛ زیرا من قسم یاد کرده ام که هرگاه که توانایی قتل یک قریشی را پیدا کردم، او را به قتل نرسانم. عمر این لطف او را فراموش نکرد و پس از آنکه به خلافت رسید، او

ص: 75

فَقَالَ وَيْلَكُمْ اخْرُجُوا فَقَدْ نَابَدْتُمْ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله الحَرْبَ فَلَا أَنتُمْ مَعَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَلَا أَنْتُمْ مَعَ قُرَيْشٍ، فَقَالَ كَعْبُ: لَسْنَا خَارجينَ حَتَّى تُعْطِيَنَا قُرَيْشُ عَشَرَةَ مِنْ أَشْرَافِهِمْ رَهْنَا يَكُونُونَ فِي حِصْنِنَا إِنَّهُمْ إِنْ لَمْ يَظْفَرُوا بِمُحَمَّدِ لَمْ يَبْرَحُوا حَتَّى يَرُدَّ مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله عَلَيْنَا عَهْدَنَا وَ عَقَدْنَا فَإِنَّا لَا نَأْمَنُ أَنْ تَفِرَّ قُرَيْشُ وَ نَبْقَى نَحْنُ فِي عُقْر دَارِنَا وَ يَغْرُونَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله فَيَقْتُلُ رِجَالَنَا وَ يَسْبِى نِسَاءَنَا وَذَرَارِيَّنَا وَ إِنْ لَمْ نَخْرُجْ لَعَلَّهُ يَرُدُّ عَلَيْنَا عَهْدَنَا، فَقَالَ لَهُ حَيَى بْنُ أَخْطَبَ تَطْمَعُ فِي غَيْرِ مَطْمَعِ قَدْ نَابَدَتِ الْعَرَب مُحَمَّداً الْحَرْبَ فَلَا أَنْتُمْ مَعَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ لَا أَنْتُمْ مَعَ قُرَيْشٍ فَقَالَ كَعْبُ هَذَا مِنْ شُؤْمِكَ إِنَّمَا أَنْتَ طَائِرُ تَطِيرُ مَعَ قُرَيْشٍ غَداً وَ تَتْرُكُنَا فِي عُقْر دَارِنَا وَ يَغْرُونَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله فَقَالَ لَهُ لَكَ عَهْدُ اللَّهِ عَلَيَّ وَعَهْدُ مُوسَى علیه السلام أَنَّهُ إِنْ لَمْ تَظْفَرْ قُرَيْشٍ بِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله إِنِّى أَرْجِعُ مَعَكَ إِلَى حِصْنِكَ يُصِيبُنِي مَا يُصِيبُكَ، فَقَالَ كَعْبُ هُوَ الَّذِي قَدْ قُلْتُهُ إِنْ أَعْطَتْنَا قُرَيْسُ رَهْنا يَكُونُونَ عِنْدَنَا وَ إِنَّا لَمْ نَخْرُجُ فَرَجَعَ حَيَى بْنُ أَخْطَبَ إِلَى قُرَيْشٍ فَأَخْبَرَهُمْ فَلَمَّا قَالَ يَسْأَلُونَ الرَّهْنَ قَالَ أَبُو سُفْيَانَ هَذَا وَ اللَّهِ أَوَّلُ الْغَدْرِ قَدْ صَدَقَ مَسْعُودٍ لَا حَاجَةَ لَنَا فِي إِخْوَانِ الْقُرُودِ وَ الْخَنَازِير فَلَمَّا طَالَ عَلَى أَصْحَابِ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْأَمْرُ وَ اشْتَدَّ عَلَيْهِمُ الْحِصَارُ وَكَانُوا فِي وَقْتِ بَرْدِ شَدِيدٍ وَ أَصَابَتْهُمْ مَجَاعَةً وَ خَافُوا مِنَ الْيَهُودِ خَوْفًا شَدِيداً وَ تَكَلَّمَ الْمُنَافِقُونَ بمَا حَكَى اللَّهُ عَنْهُمْ وَ لَمْ يَبْقَ أَحَدٌ مِنْ أصْحَابِ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِنَّا نَافَقَ إِلَّا الْقَلِيلُ وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَخْبَرَ أَصْحَابَهُ أَنَّ وَقَدْ الله الْعَرَبَ تَتَحَرَّبَ وَ يَجِيثُونَ مِنْ فَوْقَ وَ تَغْدِرُ الْيَهُودُ وَ نَخَافُهُمْ مِنْ أَسْفَلَ وَإِنَّهُ لَيُصِيبُهُمْ جَهْدُ شَدِيدٌ وَ لَكِنْ تَكُونُ الْعَاقِبَةُ لِى عَلَيْهِمْ، فَلَمَّا جَاءَتْ قُرَيْشٍ وَ غَدَرَتِ الْيَهُودُ قَالَ الْمُنَافِقُونَ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً وَ كَانَ قَوْمُ لَهُمْ دُورٌ فِي أَطْرَافِ الْمَدِينَةِ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم تَأْذَنُ لَنَا أَنْ نَرْجِعَ إِلَى دُورِنَا فَإِنَّهَا فِي أَطْرَافِ الْمَدِينَةِ وَ هِيَ عَوْرَةُ وَ نَخَافُ الْيَهُودَ أَنْ يُغِيرُوا عَلَيْهَا، وَ قَالَ قَوْمُ هَلُمُوا فَنَهْرَبَ وَ نَصِيرَ فِي الْبَادِيَةِ وَ نَسْتَجِيرَ بِالْأَعْرَابِ فَإِنَّ الَّذِي كَانَ يَعِدُنَا مُحَمَّدُ كَانَ بَاطِلًا كُلُّهُ، وَكَانَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَمَرَ أَصْحَابَهُ أَنْ يَحْرُسُوا

ص: 76

را حاکم گردانید. رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدت پانزده روز در خندق با آنها جنگید. ابوسفیان به حیی بن اخطب گفت: «وای بر تو ای یهودی! پس قوم تو کجاست»؟ حیی بن اخطب نزد یهود (بنی قریظه) رفت و گفت: «وای بر شما! از در بیرون بیایید، چراکه با شروع جنگ پیمان میان شما و محمد صلی الله علیه وآله شکسته شده و الان شما نه هم پیمان با قریش و نه همپیمان با محمد صلی الله علیه وآله هستید». کعب گفت: «ما تنها در صورتی از در بیرون می آییم که قریش ده تن از بزرگان خود را به ما بدهد تا به عنوان گروگان در دژ ما باشند تا بدین وسیله اگر قریش بر محمد صلی الله علیه وآله پیروز نشد، عهد میان محمد صلی الله علیه وآله و ما را بازگردانند. پس اگر ما برای جنگ بیرون آییم و قریش پس از شکست بگریزد و ما در خانه هایمان بمانیم، محمد صلی الله علیه وآله، به ما حمله می کند و مردان ما را می کشد و زنان و فرزندان ما را به اسارت می برد؛ ولی اگر بیرون نیاییم شاید محمد صلی الله علیه وآله دوباره عهد میان ما و خود را حفظ کند». حیی بن اخطب به کعب گفت: «امید بی جایی داری؛ چرا که با شروع جنگ عرب با محمد صلی الله علیه وآله ، پیمان میان شما و محمد صلی الله علیه وآله شکسته شد و الان شما نه هم پیمان با محمد صلی الله علیه وآله و نه هم پیمان با قریش هستید». کعب گفت: «این از نحسی و بداقبالی تو می باشد؛ چراکه تو پرنده ای هستی که فردا به همراه قریش پرواز می کنی و ما را در خانه هایمان تنها می گذاری و محمد صلی الله علیه وآله به ما حمله می کند». حیی بن کعب گفت: «به خداوند موسی علیه السلام سوگند می خورم که اگر قریش بر محمد صلی الله علیه وآله پیروز نشد، من به همراه تو به دژ برمی گردم تا در آنچه بر سر شما می آید، سهیم شوم» کعب گفت: «جواب همان است که گفتم. اگر قریش افرادی را به عنوان گروگان به ما دهد، از در بیرون می آییم وگرنه این کار را نمی کنیم». حیی بن اخطب به سوی قریش بازگشت و آنان را از این ماجرا آگاه ساخت. چون حیی بن اخطب گفت که بنی قریظه افرادی را به عنوان گروگان می خواهد، ابوسفیان گفت: «به خداوند سوگند! این اولین نیرنگ آنان است». نعیم بن مسعود، راست گفته بود. ما نیازی به برادران بوزینه و خوک نداریم. چون جنگ بر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله به طول انجامید، محاصره ی آنان تنگ تر شد. همچنین در آن موقع هوا، بسیار سرد بود و آنان از گرسنگی نیز رنج می بردند و از یهود، بسیار می ترسیدند. در آن هنگام بود که منافقین سخنانی را به زبان آوردند که خداوند در قرآن ذکر نموده است و تمام اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله جز تعداد اندکی، منافق شدند. رسول خدا صلی الله علیه وآله پیش از این به اصحاب خود گفته بود که احزاب عرب با یکدیگر متحد می شوند و از رو به رو به ما حمله و یهود نیرنگ می ورزند و ما باید از پشت سر از آنها بترسیم و آنان تلاش زیادی می کنند، ولی سرانجام و عاقبت امر، به نفع من و به ضرر آن ها است. چون قریش برای جنگ آمدند و یهود، نیرنگ و رزیده، منافقان گفتند: خدا و پیامبرش جز وعدههای دروغین به ما نداده اند. (احزاب/12) وعده ی خدا و رسولش، فریبی بیش نبوده است. گروهی از منافقان خانه هایی در اطراف مدینه داشتند. پس به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کردند: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا به ما اجازه می دهید به خانه هایمان که در اطراف مدینه است بازگردیم؛ چرا که آن خانه ها حصارهای پستی دارد و بیم آن داریم که یهود به آن ها شبیخون بزنند». گروه دیگری نیز گفتند: «بیایید بگریزیم و سر به بیابان بگذاریم و به اعراب

ص: 77

الْمَدِينَةَ بِاللَّيْلِ وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَلَى الْعَسْكَرِ كُلُّهِ بِاللَّيْلِ يَحْرُسُهُمْ - فَإِنْ تَحَرَّكَ أَحَدٌ مِنْ قُرَيْشٍ نَابَدَهُمْ وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَجُوزُ الْخَنْدَقَ وَ يَصِيرُ إِلَى قُرْب قُرَيْشٍ حَيْثُ يَرَاهُمْ فَلا يَزَالُ اللَّيْلَ كُلَّهُ قَائِماً وَحْدَهُ يُصَلِّى فَإِذَا أَصْبَحَ رَجَعَ إِلَى مَرْكَزِهِ وَمَسْجِدٌ أمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ هُنَاكَ مَعْرُوفُ يَأْتِيهِ مَنْ يَعْرِفُهُ فَيُصَلِّى فِيهِ وَ هُوَ مِنْ مَسْجِدِ الْفَتْحِ إِلَى الْعَقِيقِ أَكْثَرُ مِنْ غَلْوَة نُشَابَة، فَلَمَّا رَأَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مِنْ أَصْحَابِهِ الْجَزَعَ لِطُولِ الْحِصَارِ صَعِدَ إِلَى مَسْجِدِ الْفَتْحِ وَهُوَ الْجَبَلُ الَّذِي عَلَيْهِ مَسْجِدُ الْفَتْحِ الْيَوْمَ فَدَعَا اللَّهَ وَنَاجَاهُ فِيمَا وَعَدَهُ - وَكَانَ مِمَّا دَعَاهُ أَنْ قَالَ يَا صَريخَ الْمَكْرُوبِينَ وَ يَا مُجِيبَ الْمُضْطَرِّينَ وَ يَا كَاشِفَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ - أَنْتَ مَوْلَايَ وَ وَلِنِّى وَ وَلِيُّ آبَائِيَ الْأَوَّلِينَ اكْشِفْ عَنَّا غَمَّنَا وَ هَمَّنَا وَ كَرْبَنَا وَ اكْشِفْ عَنَّا شَرَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ بِقُوَّتِكَ وَ حَوْلِكَ وَ قُدْرَتِكَ، فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمِعَ مَقَالَتَكَ وَ أَجَابَ دَعْوَتَكَ وَ أَمَرَ الدَّبُورَ وَ هِيَ الرِّيحُ مَعَ الْمَلَائِكَة أَنْ تَهْزِمَ قُرَيْشَاً وَ الْأَحْزَابَ. وَ بَعَثَ اللَّهُ عَلَى قُرَيْشِ الدَّبُورَ فَانْهَزَمُوا وَ قُلِعَتْ أَخْبِيَتُهُمْ وَ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ فَأَخْبَرَهُ بِذَلِكَ فَنَادَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم حُذَيْفَةَ بْنَ الْيَمَانِ وَ كَانَ قَرِيباً مِنْهُ فَلَمْ يُحِبُهُ ثُمَّ نَادَاهُ فَلَمْ يُحِبْهُ ثُمَّ نَادَاهُ الثَّالِثَةَ فَقَالَ لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ أَدْعُوكَ فَلَا تُجيبُنِي قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بأَبي أَنْتَ وَأُمِّى مِنَ الْخَوْفِ وَالْبَرْدِ وَ الْجُوعِ فَقَالَ ادْخُلْ فِي الْقَوْمِ وَاثْتِنِي بِأَخْبَارِهِمْ وَلَا تُحْدِثَنَّ حَدَثاً حَتَّى تَرْجِعَ إِلَيَّ - فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَخْبَرَنِي أَنَّهُ قَدْ أَرْسَلَ الرِّيَاحَ عَلَى قُرَيْشٍ فَهَزَمَهُمْ قَالَ حُذَيْفَةُ فَمَضَيْتُ وَ أَنَا أَنْتَفِضُ مِنَ الْبَرْدِ فَوَ اللَّهِ مَا كَانَ إِلَّا بِقَدْرِ مَا جُزْتُ الْخَنْدَقَ حَتَّى كَأَنَّى فِى حَمَّام فَقَصَدْتُ خِبَاءَ عَظِيماً فَإِذَا نَارُ تَحْبُو وَ تُوقَدُ وَ إِذَا خَيْمَةُ فِيهَا أَبُو سُفْيَانَ قَدْ دَلَّى خُصْيَتَيْهِ عَلَى النَّارِ وَ هُوَ يَنْتَفِضُ مِنْ شِدَّةِ الْبَرْدِ وَ يَقُولُ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ إِنْ كُنَّا نُقَاتِلُ أَهْلَ السَّمَاءِ بِزَعْمِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَلَا طَاقَةَ لَنَا بِأَهْلِ السَّمَاءِ وَإِنْ كُنَّا نُقَاتِلُ أَهْلَ الْأَرْضِ فَتَقْدِرُ عَلَيْهِمْ، ثُمَّ قَالَ لِيَنْظُرْ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ إِلَى جَلِيسِهِ لَا يَكُونُ لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله عَيْنُ فِيمَا بَيْنَنَا، قَالَ حُذَيْفَةُ فَبَادَرْتُ أَنَا فَقُلْتُ لِلَّذِي عَنْ يَمِينِي

ص: 78

بادیه نشین پناهنده شویم؛ چراکه تمام وعده های محمد صلی الله علیه وآله پوچ و بیهوده بوده است». رسول خدا صلی الله علیه وآله به اصحابش امر فرموده بود که شب هنگام از مدینه محافظت کنند و امیرالمؤمنین علیه السلام هنگام شب از کل الشكر محافظت می کرد. پس اگر کسی از قریش حرکتی انجام می داد، امیرالمؤمنین علیه السلام با او پیکار می نمود. همچنین امیرالمؤمنین علیه السلام از خندق عبور می کرد و به نزدیکی قریش می رفت تا آن را زیر نظر بگیرد و تمام شب را به تنهایی بیدار می ماند و نماز می گزارد و به هنگام صبح به پست خود باز می گشت و مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجا معروف است و هر کسی که می داند، به آنجا می رود و در آن مسجد نماز می خواند و مسافت آن از مسجد فتح تا عقیق بیشتر از فاصله ی پرتاب کردن یک تیر از کمان است. چون رسول خدا صلی الله علیه وآله ترس یاران خود را به خاطر طولانی شدن محاصره مشاهده نمود، به سوی مسجد فتح که کوهی است که الان مسجد فتح بر روی آن است، رفت و دعا فرمود و با خداوند، پیرامون وعده اش راز و نیاز نمود. رسول خدا صلی الله علیه وآله در پاره ای از آن دعا، عرض کرد: «ای فریادرس دردمندان و ای اجابت کننده دعای درماندگان و ای برطرف کننده ی اندوه بزرگ! تو مولا و ولی من و ولی اجداد پیش از من هستی. اندوه، غم و غصه ما را برطرف کن و شر این قوم را با نیرو، توان و قدرت خود رفع ساز». در این هنگام، جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل شد و گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله! خداوند عزوجل سخن و دعای تو را شنیده و مورد اجابت قرار داده است و به دبور (باد) امر فرموده تا به همراه فرشتگان، قریش و احزاب را شکست دهد. خداوند آن باد را به سوی قریش فرستاد و آنان شکست خوردند و خیمه هایشان کنده شد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و پیامبر صلی الله علیه وآله را از این موضوع آگاه ساخت. رسول خدا صلی الله علیه وآله حذيفة بن نعمان را که در نزدیکی او بود صدا زد و جوابی نشنید. سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله بار دیگر حذیفه را صدا زد و دوباره جوابی نشنید. سپس برای بار سوم او را صدا زد و حذیفه عرض کرد: «بله، ای رسول خدا صلی الله علیه وآله» رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «تو را صدا می زنم و به من جواب نمی دهی»؟! حذیفه پاسخ داد: «دلیل آن، ترس، سرما و گرسنگی است». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «به درون این قوم (قریش و احزاب) برو و از آنان برایم خبر بیاور و هیچ کاری انجام نده تا آنکه نزد من بازگردی؛ زیرا خداوند مرا آگاه ساخته که بادها را به سوی قریش فرستاده و آنان را شکست داده است». حذیفه گفت: «در حالی که از سرما می لرزیدم به راه افتادم. به خداوند سوگند! به محض اینکه از خندق گذشتم چنان شدم که گویی در حمام هستم. پس به سوی خیمه ی بزرگی رفتم و در آنجا آتشی خاموش و روشن می شد و متوجه شدم که ابوسفیان، در آن خیمه است. ابوسفیان خصیه های خود را بر روی آتش آویزان کرده بود و از شدت سرما می لرزید و می گفت: ای جماعت قریش! اگر بخواهیم با آسمانیان - به گمان محمد صلی الله علیه وآله - پیکار کنیم، توان پیکار با آنان را نداریم و اگر بخواهیم با زمینیان پیکار کنیم، قادریم بر آنها غلبه کنیم. سپس گفت: «هر یک از شما باید به همنشین و کنار دست خود نگاه کند تا جاسوسی از سوی محمد صلی الله علیه وآله نزد ما نباشد». حذیفه می گوید: «من شروع کردم و به کسی که در طرف راست من بود گفتم: «تو کیستی»؟ او پاسخ داد: «من عمروبن عاص هستم». سپس به کسی که

ص: 79

من أنتَ فَقَالَ أَنَا عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ ثُمَّ قُلْتُ لِلَّذِي عَنْ يَسَارِى مَنْ أَنتَ قَالَ أَنَا مُعَاوِيَةً وَإِنَّمَا بَادَرْتُ إِلَى ذَلِكَ لِئَلَّا يَسْأَلَنِي أَحَدُ مَنْ أَنْتَ، ثُمَّ رَكِبَ أَبُو سُفْيَانَ رَاحِلَتَهُ وَ هِيَ مَعْقُولَةً وَ لَوْ لَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ لَا تُحْدِثُ حَدَثا - حَتَّى تَرْجِعَ إِلَيَّ لَقَدَرْتُ أَنْ أَقْتُلَهُ ثُمَّ قَالَ أَبُو سُفْيَانَ لِخَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ يَا أَبَا سُلَيْمَانَ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ أَقِيمَ أَنَا وَ أَنْتَ عَلَى ضُعَفَاءِ النَّاسِ ثُمَّ قَالَ ارْتَحِلُوا إِنَّا مُرْتَحِلُونَ فَفَرُّوا مُنْهَزِمِينَ - فَلَمَّا أَصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ لِأَصْحَابِهِ: لَا تَبْرَحُوا فَلَمَّا طَلَعَتِ الشَّمْسُ دَخَلُوا الْمَدِينَةَ وَ بَقِيَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي نَفَر يَسِيرُو كَانَ ابْنُ فَرْقَدِ الْكِنَانِيُّ رَمَى سَعْدِ بْنَ مُعَاذٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِسَهُم فِى الْخَنْدَقِ فَقَطَعَ أَكْحَلَهُ فَنَزَفَهُ الدَّمُ فَقَبَضَ سَعْدُ عَلَى أَكْحَلِهِ بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ أَبْقَيْتَ مِنْ حَرْبِ قُرَيْشٍ شَيْئًا فَأَبْقِنِي لَهَا فَلَا أَحَدَ أَحَبُّ إِلَيَّ مُحَارَبَتُهُمْ مِنْ قَوْمٍ حَادُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ إِنْ كَانَتِ الْحَرْبُ قَدْ وَضَعَتْ أَوْزَارَهَا بَيْنَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ بَيْنَ قُرَيْشٍ فَاجْعَلْهَا لِي شَهَادَةً وَ لَا تُمِثْنِي حَتَّى تُقِرَّ عَيْنِي مِنْ بَنِي قُرَيْظَةَ فَأَمْسَكَ الدَّمُ وَ تَوَرَمَتْ يَدُهُ وَ ضَرَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَهُ فِي الْمَسْجِدِ خَيْمَةَ وَ كَانَ يَتَعَاهَدُهُ بِنَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللهُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ إِذْ جَاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ يَعْنِي بَنِي قُرَيْظَة حِينَ غَدَرُوا وَخَافُوهُم أَصْحَابُ رَسُول الله صلی الله علیه وآله وَإِذْ زاغَتِ الْأَبصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الحَناجِرَ إِلَى قَوْلِهِ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً وَ هُمُ الَّذِينَ قَالُوا لِرَسُول الله صلی الله علیه وآله تَأْذَنْ لَنَا نَرْجِعْ إِلَى مَنَازِلِنَا فَإِنَّهَا فِي أطْرافِ الْمَدِينَة وَتَخَافُ الْيَهُودَ عَلَيْهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِم إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةِ - إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرارا . (1)

ص: 80


1- تفسير القمي، ج 2، ص 176 بحار الأنوار، ج 20، ص 216 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان

در طرف چپ من بود، گفتم: «تو کیستی»؟ او پاسخ داد: «من معاویه هستم»، و من خود پیشگام شدم تا کسی از آنها از من نپرسد که تو کیستی. سپس ابوسفیان بر شتر خود که بسته شده بود، سوار شد و اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله به من نمی فرمود که هیچ کاری انجام نده تا آنکه نزد من بازگردی، می توانستم او را بکشم». سپس ابوسفیان به خالدبن ولید گفت: «ای ابا سلیمان! چاره ای نیست جز آنکه من و تو به مردمان ضعیف و ناتوان رسیدگی کنیم». سپس ابوسفیان به اصحاب خود گفت: «رهسپار شوید که ما عازم هستیم». آنها شکست خوردند و بازگشتند. به هنگام صبح، رسول خدا صلی الله علیه وآله به اصحاب خود فرمود: «اینجا را ترک نکنید». چون خورشید طلوع کرد، رسول خدا صلی الله علیه وآله با یاران اندک خود که برایش باقی مانده بود، وارد مدینه شدند. ابو فرقد کنانی، تیری را در خندق به سمت سعد بن معاذ که رحمت خدا او باد پرتاب کرده بود و آن تیر، رگ دست سعد را بریده بود و از آن خون می رفت. سعد پارگی رگ خود را با دست خود گرفته بود. سپس گفت: «خدایا اگر از جنگ میان قریش و رسول خدا صلی الله علیه وآله مقداری باقی مانده، مرا برای آن زنده بدار؛ زیرا هیچ کس بیش از من مشتاق جنگ با قومی که با خداوند و رسولش صلی الله علیه وآله مخالفت نمودند، نیست و اگر جنگ میان قریش و رسول خدا صلی الله علیه وآله پایان یافته به زندگی ام پایان بده و آن را شهادت من قرار بده و تا زمانی که از مکر بنی قریظه مطمئن نشدم مرا نمیران. پس جلوی خونریزی را گرفت و دست او ورم کرد و رسول خدا صلی الله علیه وآله برای او خیمه ای در مسجد بر پا کرد و او با رسول خدا صلی الله علیه وآله تجدید عهد می کرد». خداوند این آیه را نازل کرد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ الله عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا * إِذْ جَاؤُوكُمَ مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ منظور، بنی قریظه است به هنگامی که نیرنگ ورزیدند و اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله از آنان ترسیدند: [به خاطر بیاورید] زمانی را که آن ها از طرف بالا و پایین [شهر] بر شما هجوم آوردند [و مدینه را محاصره کردند] و زمانی را که چشم ها از شدت وحشت خیره شده و دل ها به گلوگاه رسیده بود، و گمان های گوناگون بدی به خدا می بردید. آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند. و [نیز به خاطر آورید] زمانی را که منافقان و بیماردلان می گفتند: «خدا و پیامبرش جز وعده های دروغین به ما نداده اند». و [نیز به خاطر آورید] زمانی را که گروهی از آن ها گفتند: «ای اهل یثرب [ای مردم مدینه] اینجا جای ماندن شما نیست؛ به خانه های خود باز گردید». و گروهی از آنان از پیامبر اجازه [بازگشت] می خواستند و می گفتند: «خانه های ما بی حفاظ است». در حالی که بی حفاظ نبود؛ آنها فقط می خواستند [ از جنگ] فرار کنند. (احزاب/1013) و منظور از آنان، کسانی هستند که به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کردند: به ما اجازه دهید تا به خانه هایمان که در اطراف مدینه است برگردیم؛ زیرا بیم داریم که یهود به آنها حمله کنند. خداوند در شأن آنان این آیه را نازل کرد: «خانه های ما بی حفاظ است»!، در حالی که بی حفاظ نبود آن ها فقط می خواستند [ از جنگ] فرار کنند. (احزاب/13).

ص: 81

4- الرسول صلی الله علیه وآله - عن أبي جعفر الباقر علیه السلام عن آبائه علیه السلام قال ذَكَرَ أَنَّهُ قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم ثَلَاثَ مَرَّات أَيُّكُمْ يَبْرُرُ إِلَى عَمْرُو وَأَضْمَنُ لَهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ وَ فِي كُلِّ مَرَّةَ كَانَ يَقُومُ عَلَى علیه السلام وَ الْقَوْمُ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ فَاسْتَدْنَاهُ وَ عَمَّمَهُ بِيَدِهِ فَلَمَّا بَرَزَ قَالَ صلی الله علیه وآله بَرَزَ الْإِيمَانُ كُلُّهُ إِلَى الشِّرْكِ كُلِّهِ وَ كَانَ عَمْرُو يقول :

وَ لَقَدْ بَحَحْتُ مِنَ النَّدَاءِ *** بِجَمْعِهِمْ هَلْ مِنْ مُبَارِز

الى ان قال إِلَى قَوْلِهِ فَمَا كَانَ أَسْرَعَ أَنْ صَرَعَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ جَلَسَ عَلَى صَدْرِهِ فَلَمَّا هَمَّ أَنْ يَذْبَحَهُ وَ هُوَ يُكَبِّرُ اللَّهَ وَيُمَجِّدُهُ قَالَ لَهُ عَمْرُو يَا عَلَى علیه السلام قَدْ جَلَسْتَ مِنِّي مَجْلِساً عَظِيماً فَإِذَا قتَلْتَنِي فَلَا تَسْلُبْنِي حُلَّتِي فَقَالَ علیه السلام هِيَ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ ذَلِكَ وَ ذَبَحَهُ وَ أَتَى بِرَأْسِهِ وَ هُوَ يَخْطِرُ فِي مِشْيَتِهِ فَقَالَ عُمَرُ أَ لَا تَرَى يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِلَى عَلِيٌّ علیه السلام كَيْفَ يَمْشِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِنَّهَا لَمِشْيَةً لَا يَمْقُتُهَا اللَّهُ فِي هَذَا الْمَقَامِ فَتَلَقَّاهُ وَ مَسَحَ الْغُبَارَ عَنْ عَيْنَيْهِ وَ قَالَ لَوْ وُزِنَ الْيَوْمَ عَمَلُكَ بِعَمَلِ جَمِيعِ أُمَّةِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله لَرَجَحَ عَمَلُكَ عَلَى عَمَلِهِمْ وَ ذَاكَ أَنَّهُ لَمْ يَبْقَ بَيْتُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِلَّا وَ قَدْ دَخَلَهُ ذُلُّ بقتل عَمْرو. (1)

5 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي الطُّفَيْل عَامِرِ بْن وَاثِلَةَ، قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَعَنَ أَبَا سُفْيَانَ فِي سَبْعَة مَوَاطِنَ فِي كُلَّهنَّ لَا يَسْتَطِيعُ إِلَّا أَنَّ يَلْعَنَهُ.. وَ الرَّابِعَةُ يَوْمَ الْخَنْدَقِ، يَوْمَ جَاءَ أَبُو سُفْيَانَ فِي جَمْعَ قُرَيْشٍ فَرَدَّهُمُ اللَّهُ بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً، وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي الْقُرْآنِ آيَتَيْنِ فِي سُورَةِ الأَحْزَاب، فَسَمَّى أبو [أَبَا] سُفْيَانَ وَأَصْحَابَهُ كُفَّاراً، وَ مُعَاوِيَةُ يَوْمَئِذٍ مُشْرِكُ عَدُوٌّ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ ... وَ السَّادِسَةُ: يَوْمَ الْأَحْزَابِ، يَوْمَ جَاءَ أَبُو سُفْيَانَ بِجَمْعِ قُرَيْشٍ وَ عَامِرُ بْنُ الطَّفَيْلِ بِجَمْعِ هَوَازِنَ، وَ عُبَيْنَةُ بْنُ حُصَيْنِ بِغَطْفَانَ، وَوَاعَدَهُمْ قُرَيْظَةُ وَالنَّضَيرُ أَنْ يَأْتُوهُمْ فَلَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْقَادَةَ وَ الْأَتْبَاعَ، وَقَالَ: أَمَّا الْأَتْبَاعُ فَلَا تُصِيبُ اللَّعْنَةُ مُؤْمِنَا، وَ أَمَّا الْقَادَةُ فَلَيْسَ فِيهِمْ مُؤْمِنُ وَ لَا نَجِيبُ وَ لَا ناج. (2)

6- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبَان بن عُثْمَانَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه وآله على الثَّل الَّذِي عَلَيْهِ مَسْجِدُ الْفَتْح فِي غَزْوَة الْأَحْزَاب فِي لَيْلَة ظَلْمَاءَ قَرَّةً فَقَالَ مَنْ يَذْهَبُ فَيَأْتِيَنَا بخَبَرِهِمْ وَ لَهُ الْجَنَّةَ فَلَمْ يَقُمْ أَحَدُ ثُمَّ أَعَادَهَا فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بَيَدِهِ وَ مَا أَرَادَ

ص: 82


1- بحار الأنوار، ج20، ص 216
2- بحار الأنوار، ج 31، ص521 .

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - امام باقر علیه السلام از پدرانش علیهم السلام نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه وآله سه بار فرمود: «کدام شما برای مبارزه با عمرو می رود و من نزد خدا برایش ضامن بهشت شوم»؟ و هر بار علی علیه السلام بلند می شد و همه سر به زیر می انداختند، او را نزد خود خواند و به دست خود عمامه بر سرش بست هنگامی که به مبارزه برخاست پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «همه ی ایمان به مبارزه ی همه ی شرک برخاست» و در اینجا بود که عمرو رجزخوانی می کرد و می گفت: «گلویم گرفت از بس که فریاد کردم - به جمع شماها که آیا مبارزی هست»؟ ... و به زودی امیرمؤمنان علیه السلام او را به خاک افکند و بر سینه اش نشست و خواست با ذکر تکبیر و تمجید خدا سرش را ببرد. عمرو گفت: «ای علی علیه السلام بر نشیمنگاه بزرگی نشستی، وقتی مرا کشتی برهنه ام نکن». آن حضرت فرمود: «جامه ی تو نزد من از این ها زبون تر است». و سرش را برید و نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آورد عمر گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله می بینی علی علیه السلام در راه رفتن خود چه بزرگی می کند»؟ فرمود: «این گونه راه رفتن را خدا دوست ندارد مگر اینکه در چنین مقامی باشد». و آن گاه رسول خدا صلی الله علیه وآله برخاست و به پیشواز امیرمؤمنان علیه السلام آمد و او را در برگرفت و گرد از چشمانش زدود و فرمود: «این کار امروز تو اگر در ترازو با کار همه ی امت محمد صلی الله علیه وآله سنجیده شود از کار همه آنان سنگین تر می باشد زیرا هیچ خانه ای از مشرکان نماند جز که از کشته شدن عمرو دچار خواری گردید».

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوطفیل گوید: همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله در هفت مورد اباسفیان را لعن کرد که در همه ی آن ها چاره ای جز لعن او نداشت ... چهارمین بار، روز خندق بود روزی که ابوسفیان با انبوهی از قریش آمد و خداوند آنان را خشمناک باز گردانید و به چیزی نایل نشدند و خداوند عزوجل دو آیه در سوره احزاب فرو فرستاد که اباسفیان و یارانش را کفار نامید و معاویه مشرکی بود دشمن خدا و رسول ... ششمین بار روز احزاب بود روزی که ابوسفیان قریش را جمع می کرد و عامر بن طفیل قبیله هوازن را و عیینه بن حفص طایفه ی غطفان را و قبیله های قریظه و نضیر هم وعده ی یاریشان داده بودند آن روز رسول خدا صلی الله علیه وآله امراء لشکر و نظامیان را لعن کرد. و فرمود: «امّا از نظامیان هر که ایمان بیاورد لعنت من او را فرا نخواهد گرفت و اما فرماندهان نه مؤمنی در میانشان هست و نه فرد نجیب و نه رستگار».

6- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابان از کسی که برایش حدیث کرده نقل می کند، امام صادق علیه السلام می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه وآله در شبی تاریک و سرد در غزوه احزاب بر روی تپه ای که الان مسجد فتح بر روی آن واقع است، ایستاده و فرمود: «چه کسی می رود و از آنان برایمان خبر می آورد تا بهشت [ پاداش] او باشد»؟ هیچ کس برنخاست. سپس پیامبر صلی الله علیه وآله دوباره آن سؤال را پرسید و [باز] هیچ کس برنخاست. امام صادق علیه السلام با اشاره ی دست خود چنین فرمود: «آن قوم، خواهان بهشت نبودند. آیا چیزی برتر از بهشت را می خواستند»؟ امام علیه السلام در ادامه فرمود: «سپس پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «این [مرد] کیست»؟ آن مرد پاسخ داد: «حذیفه» پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «آیا از سر شب، سخنم را نمی شنیدی که هیچ دم برنیاوردی؟ نزدیک

ص: 83

الْقَوْمُ أَرَادُوا أَفْضَلَ مِنَ الْجَنَّةَ ثُمَّ قَالَ مَنْ هَذَا فَقَالَ حُذَيْفَةُ فَقَالَ أَ مَا تَسْمَعُ كَلَامِي مُنْذُ اللَّيْلَةَ وَلَا تكَلَّمُ أ قُبرْت فَقَامَ حُذَيْفَةً وَهُوَ يَقُولُ الْقُرُّ وَالضَّرَّ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ مَنَعَنِي أَنْ أُجِيبَكَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله انْطَلِقْ حَتَّى تَسْمَعَ كَلَامَهُمْ وَ تَأْتِيَنِي بِخَبَرِهِمْ فَلَمَّا ذَهَبَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله اللَّهُم احْفَظْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ حَتَّى تَرُدَّهُ وَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَا حُذَيْفَةُ لَا تُحْدِثُ شَيْئاً حَتَّى تَأْتِيَنِى فَأَخَذَ سَيْفَهُ وَ قَوْسَهُ وَ حَجَفَتَهُ قَالَ حُذَيْفَةُ فَخَرَجْتُ وَ مَا بي مِنْ ضُرٍّ وَ لَا قُرٌّ فَمَرَرْتُ عَلَى بَابِ الْخَنْدَقِ وَ قَدِ اعْتَرَاهُ الْمُؤْمِنُونَ وَالْكُفَّارُ فَلَمَّا تَوَجَّهَ حُذَيْفَةً قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ نَادَى يَا صَريحَ الْمَكْرُوبِينَ وَ يَا مُجيبَ الْمُضْطَرِّينَ اكْشِفْ هَمِّى وَ غَمِّى وَكَرْبِي

نمی فَقَدْ تَرَى حَالِي وَ حَالَ أَصْحَابِي فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ قَدْ سَمِعَ مَقَالَتَكَ وَ دُعَاءَكَ وَ قَدْ أَجَابَكَ وَكَفَاكَ هَوْلَ عَدُوِّكَ فَجَثَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَلَى رَكْبَتَيْهِ وَ بَسَطَ يَدَيْهِ وَ أَرْسَلَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ شُكراً شُكراً كَمَا رَحِمْتَنِي وَ رَحِمْتَ أَصْحَابِي ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْهِمْ ريحاً مِنَ السَّمَاءِ الدُّنْيَا فِيهَا حَصَى وَ رِيحَاً مِنَ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فِيهَا جَنْدَلُ قَالَ حُذَيْفَةً فَخَرَجْتُ فَإِذَا أَنَا بِنِيرَانِ الْقَوْمِ وَ أَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَوَّلُ رِيحُ فِيهَا حَصَى فَمَا تَرَكَتْ لَهُمْ نَاراً إِنَّا أَذْرَتْهَا وَ لَا خِبَاءَ إِلَّا طَرَحَتْهُ وَلَا رَمْحاً إِلَّا أَلْقَتْهُ حَتَّى جَعَلُوا يَتَتَرَسُونَ مِنَ الْحَصَى فَجَعَلْنَا نَسْمَعُ وَقْعَ الْحَصَى فِي الْأَتْرِسَة فَجَلَسَ حُذَيْفَةً بَيْنَ رَجُلَيْنِ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَقَامَ إِبْلِيسُ فِي صُورَةٍ رَجُلٍ مُطَاعِ فِي الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ قَدْ نَزَلْتُمْ بِسَاحَةِ هَذَا السَّاحِرِ الْكَذَّابِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَنْ يَفُوتَكُمْ مِنْ أَمْرِهِ شَيْءٍ فَإِنَّهُ لَيْسَ سَنَةَ مُقَامِ قَدْ هَلَكَ الْخُفُ وَ الْحَافِرَ فَارْجِعُوا وَ لِيَنْظُرْ كُلُّ رَجُل مِنْكُمْ مَنْ جَلِيسُهُ قَالَ حُذَيْفَةُ فَنَظَرْتُ عَنْ يَمِينِي فَضَرَبْتُ بِيَدِي فَقُلْتُ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ فَقُلْتُ لِلَّذِي عَنْ يَسَارِى مَنْ أَنْتَ فَقَالَ سُهَيْلُ بْنُ عَمْرٍو قَالَ حُذَيْفَةُ وَأَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ فَقَامَ أَبُو سُفْيَانَ إِلَى رَاحِلَتِهِ ثُمَّ صَاحَ فِي قُرَيْشَ النَّجَاءَ النَّجَاءَ وَقَالَ طَلْحَةُ الْأَرْدِيُّ لَقَدْ زَادَكُمْ مُحَمَّدُ بِشَرِّ ثُمَّ قَامَ إِلَى رَاحِلَتِهِ وَ صَاحَ فِي بَنِي أَشْجَعَ النَّجَاءَ النَّجَاءَ وَ فَعَلَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْن مِثْلَهَا ثُمَّ فَعَلَ الْحَارِثُ بْنُ عَوْفِ الْمُزَنِيُّ مِثْلَهَا ثُمَّ فَعَلَ الْأَقْرَعُ بْنُ حَابِس مِثْلَهَا وَ ذَهَبَ الْأَحْزَابَ وَ رَجَعَ حُذَيْفَةُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّهُ كَانَ لَيُشْبِهُ يَوْمَ الْقِيَامَة. (1)

ص: 84


1- الكافي، ج 8، ص278/ تفسير البرهان

آی». حذیفه در حالی که می گفت: «سرما و بیحالی مرا از پاسخ دادن به شما بازداشته بود خداوند مرا فدایتان گرداند»، برخاست. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خدایا! او را از مقابل، پشت، راست و چپ کن تا او را به سوی من بازگردانی». رسول خدا صلی الله علیه وآله به حذیفه فرموده بود: «ای حذیفه! هیچ عملی از تو سر نزند، تا آنکه به سوی من باز گردی». حذیفه، سلاح، کمان و سپر خود را برداشت. حذیفه گفت: «از آنجا خارج شدم، در حالی که هیچگونه بیحالی را احساس نکردم. از مقابل دروازه خندق عبور کردم و دیدم که همه ی مؤمنان و کفّار به این سرماخوردگی و بی حالی دچار شده اند». هنگامی که حذیفه به راه افتاد، رسول خدا صلی الله علیه وآله برجست و ندا داد: «ای فریادرس دردمندان و ای اجابت کننده ی دعای درماندگان! اندوه، غم و غصه من را بزدای؛ چراکه تو چگونگی حال من و اصحابم را مشاهده می کنی». در این هنگام جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! خداوند عزوجل سخن و دعای تو را شنیده و تو را مورد اجابت قرار داده است و دیگر از دشمنت بیم و هراس نداشته باش. [و هراس دشمنت را از تو دور کرد] پس رسول خدا صلی الله علیه وآله دو زانو نشست و دستان خود را گشود و اشک از دیدگان ایشان روان شد. سپس عرض کرد: «سپاسگزارم، سپاسگزارم چنان که به من و به اصحابم رحم نمودی». سپس جبرئیل فرمود: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! خداوند عزوجل بادی از آسمان دنیا که حامل سنگریزه است و بادی از آسمان چهارم که حامل سنگ است به سوی آنان فرستاد». حذیفه گفت: «پس بیرون رفتم و ناگهان خود را در میان آتش آن قوم یافتم و لشکر اوّل خداوند که بادی حامل سنگریزه بود، روی آورد و آتش آنان را به کلّی پراکنده و خاموش ساخت و تمام خیمه های آنان را بر زمین افکند و تمامی نیزه های آنان را بر زمین انداخت تا اینکه سپرهای خود را در برابر سنگریزه ها قرار دادند و ما صدای برخورد سنگریزه ها با سپرها را می شنیدیم. در این هنگام حذیفه میان دو مرد از مشرکان نشست. ابلیس در هیئت یک مرد فرمانده که رأی او مطاع است، در میان مشرکان برخاست و گفت: «ای مردم! شما در میدان این جادوگر دروغگو قرار گرفته اید. اگر الان عقب نشینی کنید چیزی از دست نمی دهید؛ چراکه این عذاب، یک قحطی دائمی نیست و شتران و اسبان شما هلاک گشته اند. بازگردید و هر کدام از شما به همنشین خود بنگرد». حذیفه گفت: «به سمت راست خود نگریستم و بر دستان خود کوفته و گفتم: «تو کیستی»؟ او پاسخ داد: «من معاویه هستم». حذیفه می گوید: «به کسی که در سمت چپ من بود گفتم: تو کیستی»؟ او پاسخ داد: «من، سهیل بن عمرو هستم» حذیفه گفت: «و لشکر عظیم خداوند روی آورد. در این هنگام ابوسفیان برخاست و به سوی شترش رفت و در میان قبیله ی قریش فریاد برآورد: «النجاة النجاة (فرار فرار)». و طلحه ازدی گفت: «محمد صلی الله علیه وآله ، به شما شر و بدی رسانده است». و سپس برخاست و به سوی شتر رفت و در میان قبیله ی بنی اشجع فریاد زد: «النجاة النجاة (فرار ، فرار) عُيْسَنَة بن حصن نیز همین کار را کرد. سپس حارث بن عوف مُری نیز مانند آن را انجام داد سپس اقرع بن حابس نیز چنین کرد و تمامی آن حزب ها رفتند و حذیفه به سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله بازگشته و ایشان را از آن خبر، آگاه ساخت. امام صادق علیه السلام فرمود: «آن واقعه شبیه به روز قیامت بود».

ص: 85

7- الرسول الله صلی الله علیه وآله - عَنْ عُقْبَةَ بْن خَالِدِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَأْتِي مَسْجِدَ الْأَحْزَابِ فَتُصَلَّى فِيهِ وَ تَدْعُو اللَّهَ فِيهِ فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم دَعَا فِيهِ يَوْمَ الْأَحْزَاب وَ قَالَ يَا صَرِيحَ الْمَكْرُوبِينَ وَ يَا مُجِيبَ الْمُضْطَرِّينَ وَ يَا مُغِيثَ الْمَهْمُومِينَ اكْشِفْ هَمِّى وَ كَرْبِي فَقَدْ تَرَى حَالِي وَ حَالَ أَصْحَابِي. (1)

8- الرسول صلی الله علیه وآله - أَنَّ الْحِصَارَ لَمَّا اشْتَدَّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ فِى حَرْبِ الْخَنْدَقِ وَرَأَى رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله مِنْهُمُ الصَّجَرَ لِمَا كَانَ فِيهِ مِنَ الصَّرِّ صَعِدَ عَلَى مَسْجِدِ الْفَتْحِ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ تُهْلِكَ هَذِهِ الْعِصَابَةَ لَمْ تُعْبَدْ بَعْدَهَا فِي الْأَرْضِ فَبَعَثَ اللَّهُ رِيحا فَلَعَتْ خِيَمَ الْمُشْرِكِينَ وَ بَدَّدَتْ رَوَاحِلَهُمْ وَأَجْهَدَتْهُمْ بِالْبَرْدِ وَ سَفَتِ الرِّمَالَ وَ التَّرَابَ عَلَيْهِمْ وَ جَاءَتْهُ الْمَلَائِكَةُ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إنَّ اللَّهَ قَدْ أَمَرَنَا بالطَّاعَة لَكَ فَمُرْنَا بِمَا شِئْتَ قَالَ زَعْزِعِى الْمُشْرِكِينَ وَ أَرْعِبيهِمْ وَكُونُوا مِنْ وَرَائِهِمْ فَفَعَلَتْ بِهِمْ ذَلِكَ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ يَعْنِي أَحْزَابَ الْمُشْرِكِينَ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيراً إِذْ جَاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ أَنْ أَحْزَابُ الْعَرَب وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ يَعْنِي بَنِي قُرَيْظَةَ حِينَ نَقَضُوا عَهْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَصَارُوا مَعَ الْأَحْزَابِ عَلَى الْمُسْلِمِينَ ثُمَّ رَجَعَ مِنْ مَسْجِدِ الْفَتْحِ إِلَى مُعَسْكَرِهِ فَصَاحَ بِحُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ وَ كَانَ قَدْ نَادَاهُ ثَلَاثًا فَقَالَ فِي الثَّالِثَةِ لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ تَسْمَعُ صَوْتِي وَلَا تُجِيبُنِي فَقَالَ مَنَعَنِي شِدَّةُ الْبَرْدِ فَقَالَ اعْبُرَ الْخَنْدَقَ فَاعْرِف خَبَرَ قُرَيْش وَالْأَحْزَابِ وَارْجِعَ وَلَا تُحْدِثُ حَدَثاً حَتَّى تَرْجِعَ إِلَيَّ قَالَ فَقُمْتُ وَ أَنَا أَنْتَفِضُ مِنَ الْبَرْدِ فَعَبَرْتُ الْخَنْدَقَ وَكَأَنِّي فِي الْحَمَّامِ فَصِرْتُ إِلَى مُعَسْكَرِهِمْ فَلَمْ أَجِدْ هُنَاكَ إِلَّا خَيْمَةَ أَبي سُفْيَانَ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةً مِنْ وُجُوهِ قُرَيْشٍ وَ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ نَارُ تَشْتَعِلُ مَرَّةً وَ تَخَبُو أُخْرَى فَانْسَلَلْتُ فَجَلَسْتُ بَيْنَهُمْ فَقَالَ أبُو سُفْيَانَ إِنَّ كُنَّا نُقَاتِلُ أَهْلَ الْأَرْضِ فَنَحْنُ بِالْقُدْرَةِ عَلَيْهِ وَإِنْ كُنَّا نُقَاتِلُ أَهْلَ السَّمَاءِ كَمَا يَقُولُ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله فَلَا طَاقَةَ لَنَا بِأَهْلِ السَّمَاءِ أَنْظُرُوا بَيْنَكُمْ لَا يَكُونُ لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله عَيْنُ بَيْنَنَا فَلْيَسْأَلْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً قَالَ حُذَيْفَةُ فَبَادَرْتُ إِلَى الَّذِي عَنْ يَمِينِي فَقُلْتُ مَنْ أَنْتَ قَالَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ وَ قُلْتُ لِلَّذِي عَنْ يَسَارِى مَنْ أَنْتَ قَالَ فَلَانُ فَلَمْ يَسْأَلْنِي أَحَدٌ مِنْهُمْ ثُمَّ قَالَ أبُو سُفْيَانَ لِخَالِدٍ إِمَّا أَنْ تَتَقَدَّمَ أَنْتَ فَتَجْمَعَ النَّاسَ لِيَلْحَقَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَأَكُونَ عَلَى السَّاقَةِ وَ إِمَّا أَنْ أَتَقَدَّمَ أَنَا وَتَكُونَ عَلَى السَّاقَةِ قَالَ بَلْ أَتَقَدَّمُ أنَا وَ تَتَأَخَّرُ أَنْتَ فَقَامُوا جَمِيعاً

ص: 86


1- بحار الأنوار، ج20، ص 267 .

7- پیامبر صلی الله علیه وآله - عقبة بن خالد از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله به مسجد احزاب آمد و در آنجا نماز خواند در روز احزاب در این مسجد دعا خوانده و فرمود: «ای فریادرس اندوهگینان و ای اجابت کننده ی دعای بیچارگان و ای پناهگاه غمگینان و ای فریادرس یاری خواهندگان غصه و اندوه من را برطرف کن زیرا حال من و حال یارانم را دیده و از آن مطلع می باشی».

8- پیامبر صلی الله علیه وآله - در جنگ خندق وقتی که محاصرهی مدینه شدت یافت و رسول خدا صلی الله علیه وآله دید که مردم به خاطر سختی که در آن واقع شده اند می نالند، به مکان مسجد فتح رفت و دو رکعت نماز خواند و فرمود: «خداوندا! اگر این گروه هلاک شوند، در روی زمین کسی نیست تو را بپرستد. خداوند طوفانی فرستاد که چادرهای آن ها را کند و بارهایشان را زیرورو نمود. و سرمای شدیدی بر آنها وارد ساخت. و خاک و شن را روی آن ها ریخت. ملائکه پیش پیغمبر صلی الله علیه وآله آمدند و گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! خداوند ما را به اطاعت تو امر نموده است، پس هر چه خواهی امر کن». حضرت فرمود: «مشرکین را حرکت دهید و آن ها را بترسانید و پشت سر آنها باشید». پس ملائکه نیز آنچه را که حضرت به آنان امر فرموده بود انجام دادند. و آن گاه این آیات نازل شد یا أَيُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُود یعنی گروههای مشرکین فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا * إِذْ جَاءُوكُم مِّن فَوْقِكُم یعنی گروه های عرب از طرف بالا بر شما. (احزاب/10) یعنی بنی قریظه، وقتی که پیمانشان را با رسول خدا صلی الله علیه وآله شکستند و علیه مسلمانان به دشمنان اسلام پیوستند. پس از آن، پیامبر صلی الله علیه وآله از مسجد به سوی لشکرگاه آمد و حذيفة بن یمان را طلبید و سه بار او را صدا کرد و حذیفه با اینکه نزدیک بود، جواب نداد، بار سوم جواب داد و گفت: «لبیک ای رسول خدا صلی الله علیه وآله»! حضرت فرمود: «صدایم را می شنوی ولی جواب نمی دهی»! حذیفه گفت: «شدّت سرما مانع می شد». حضرت فرمود: «از خندق بگذر و از قریش برای ما خبری بیاور و تا برگشتن هیچ کاری انجام نده». حذیفه می گوید: «برخاستم در حالی که از سرما به خود می پیچیدم از خندق گذشتم. بدنم گرم شد مثل اینکه در حمام هستم. به طرف اردوگاه قریش رفتم، چادری جز چادر ابوسفیان ندیدم. پیش او بزرگان قریش نشسته بودند. در برابرشان هیزمی را آتش زده بودند. گاه شعله ور می شد و گاه باد خاموش می کرد. رفتم و در بین آن ها نشستم». ابوسفیان گفت: «ما قدرت داریم با نیروی زمین بجنگیم ولی طاقت مقابله با نیروی آسمان را نداریم. هرکس از کسی که در کنارش نشسته بپرسد تا بفهمیم جاسوسی از طرف محمد صلی الله علیه وآله اینجا نیست». حذیفه می گوید: «بی درنگ از کسی که در سمت راستم نشسته بود، پرسیدم: «تو کیستی»؟ گفت: «خالدبن ولید». و از کسی که سمت چپم بود، «پرسیدم، گفت: «فلان» ولی کسی از من نپرسید که تو کیستی؟ سپس ابوسفیان به خالد گفت: «[ یا تو پیشاپیش برو و] مردم را برای حرکت جمع کن تا به همدیگر ملحق شوند و من در ساقه باشم یا اینکه تو در ساقه و عقب سپاه باش [و من

ص: 87

فَتَقَدَّمُوا وَ تَأَخَّرَ أَبُو سُفْيَانَ فَخَرَجَ مِنَ الْخَيْمَة وَ اخْتَفَيْتُ فِي ظِلِّهَا فَرَكِبَ رَاحِلَتَهُ وَهِيَ مَعْقُولَةٌ مِنَ الدَّهَشَ الَّذِي كَانَ بِهِ فَنَزَلَ يَحِلُّ الْعِقَالَ فَأَمْكَنَنِي قَتْلَهُ فَلَمَّا هَمَمْتُ بِذَلِكَ تَذَكَّرْتُ قَوْلَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَا تَحْدِثَنَّ حَدَثاً حَتَّى تَرْجِعَ إِلَيَّ فَكَفَفْتُ وَ رَجَعْتُ إِلَى رَسُول اللهِ صلی الله علیه وآله وَ قَدْ طَلَعَ الْفَجْرُ فَحَمِدَ اللهَ ثُمَّ صَلَّى بالنَّاسِ الْفَجْرَ وَ نَادَى مُنَادِيهِ لَا يَبْرَحَنَّ أَحَدَ مَكَانَهُ إِلَى أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَمَا أَصْبَحَ إِلَّا وَقَدْ تَفَرَّقَ عَنْهُ الْجَمَاعَةُ إِنَّا نَفَراً يَسِيراً فَلَمَّا طَلَعَتِ الشَّمْسُ انْصَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ مَنْ كَانَ مَعَهُ فَلَمَّا دَخَلَ مَنْزَلَهُ أَمَرَ فَنُودِيَ أَنَا لَا يُصَلِّى أَحَدُ إِلَّا فِي بَنِي قُرَيْظَةَ فَسَارَ الْمُسْلِمُونَ إِلَيْهِمْ فَوَجَدُوا النَّخْلَ مُحْدِقاً بِقَصْرِهِمْ وَ لَمْ يَكُنْ لِلْمُسْلِمِينَ مُعَسْكَرُ يَنْزِلُونَ فِيهِ وَ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ مَا لَكُمْ لَا تَنْزِلُونَ فَقَالُوا مَا لَنَا مَكَانُ فَنَزَلَ مِن اشْتِبَاكَ النَّخْلِ فَدَخَلَ فِي طَرِيقِ بَيْنَ النَّخْلِ فَأَشَارَ بِيَدِهِ يَمْنَةً فَانْضَمَّ النَّخْلُ بَعْضُهُ إِلَى بَعْضٍ وَأَشَارَ بِيَدِهِ يَسْرَةٌ فَانْضَمَّ النَّخْلُ كَذَلِكَ وَاتَّسَعَ لَهُمُ الْمَوْضِعُ فَنَزَلُوا. (1)

9 - الرسول صلی الله علیه وآله - فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ اسْتَجَابَ دَعْوَتَكَ. فَجَتَا رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله عَلَى رُكْبَتَيْهِ وَبَسَطَ يَدَيْهِ وَ أَرْسَلَ بِالدُّمُوعِ عَيْنَيْهِ ثُمَّ نَادَى: شُكْراً شُكْرًا كَمَا أَوَيْتَنِي وَ آوَيْتَ مَنْ مَعِي. ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام يَا رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله إِنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَرَكَ وَ بَعَثَ عَلَيْهِمْ رِيحاً السَّمَاءِ فِيهَا الْحَصَى وَرِيحاً مِنَ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فِيهَا الْجَنَادِلُ. قَالَ حُذَيْفَةً فَبَعَثَنِي رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه وآله حَتَّى آتِيَهُ بِخَبَرِهِمْ، فَخَرَجْتُ فَإِذَا أَنَا بِنِيرَانِ الْقَوْمِ قَدْ طَفِئَتْ وَ حَمَدَتْ وَ أَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَوَّلُ ريحُ شَدِيدُ فِيهَا الْحَصَى فَمَا تَرَكَتْ نَاراً لَهُمْ إِنَّا أَحْمَدَتْهَا وَلَا خِبَاءَ إِنَّا طَرَحَتْهَا وَلَا رُمْحاً إِلَّا أَلْقَاهَا حَتَّى جَعَلُوا يَتَتَرَّسُونَ مِنَ الْحَصَى وَكُنْتُ أَسْمَعُ وَقْعَ الْحَصَى فِي التِّرَسَةِ وَأَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ. فَقَامَ أَبُو سُفْيَانَ إِلَى رَاحِلَتِهِ ثُمَّ صَاحَ فِي قُرَيْش النَّجَاءَ النَّجَاءَ ثُمَّ فَعَلَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْنِ مِثْلَهَا وَ فَعَلَ الْحَارِثُ بْنُ عَوْفِ مِثْلَهَا وَ ذَهَبَ الْأَحْزَابَ وَ رَجَعَ حُذَيْفَةً إِلَى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله و أَخْبَرَهُ الْخَبَرَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى جَلَّتْ عَظَمَتُهُ عَلَى رَسُولِهِ صلی الله علیه وآله اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها . (2)

ص: 88


1- بحار الأنوار، ج20، ص248
2- قصص الأنبياء للراوندی، ص345 .

پیشاپیش]. خالد گفت: «من پیش از سپاه و تو در دنبال آن باش همه بلند شدند و پیش رفتند و ابوسفیان عقب ماند و از چادر خارج شد، من هم در سایه او می رفتم. سوار شترش - که پای آن بسته بود - شد و با عجله، پیوسته به شتر تازیانه می زد تا اینکه فهمید پای او بسته است. پیاده شد پای شتر را باز کرد. به آسانی می توانستم او را بکشم، قصد کشتن او را نمودم ولی سفارش پیامبر صلی الله علیه وآله به یادم آمد که فرمود: «هیچ کاری انجام نده تا به سوی من برگردی». لذا به او آزاری نرساندم و [نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله] برگشتم. صبح شده بود پس خدا را شکر کردم. سپس پیامبر صلی الله علیه وآله هم نماز صبح را با مردم خواند. و شخصی گفت: «کسی از جای خود حرکت نکند تا اینکه خورشید طلوع نماید. وقتی هوا روشن شد، جز چند نفر، کسی از جای خود برنخاسته بود وقتی که خورشید طلوع کرد پیامبر صلی الله علیه وآله و همراهانش برگشتند. وقتی وارد منزلش شد دستور داد بانگ زدند که همه نماز ظهر را در بنی قریظه بخوانند. [کسی نماز نخواند مگر در بنی قریظه] مسلمانان به طرف آنها رفتند و به جایی رسیدند که از نخل پوشیده بود و جایی برای فرود آمدن نبود. وقتی که رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید، فرمود: «چرا فرود نمی آیید»؟ گفتند: «از زیادی درختان خرما، جایی برای فرود آمدن نیست». حضرت در راهی بین درختان ایستاد و به راست و چپ اشاره کرد که درختان کنار رفتند و به هم چسبیدند و جا باز شد پس فرود آمدند.

9- پیامبر صلی الله علیه وآله - جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله! خداوند عزوجل دعای تو را مورد اجابت قرار داده است». پس رسول خدا صلی الله علیه وآله دو زانو نشست و دستان خود را گشود و اشک از دیدگانش جاری شد. سپس عرض کرد: «سپاسگزارم، سپاسگزارم، چنان که به من و اصحابم پناه دادی». جبرئیل گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! خداوند، تو را یاری کرده و بادی را از آسمان دنیا که حامل سنگریزه است و نیز بادی را از آسمان چهارم که حامل سنگ است، به سوی آنان فرستاد». حذیفه می گوید: «رسول خدا صلی الله علیه وآله مرا فرستاد تا از آنها برای ایشان خبر بیاورم. بیرون رفتم و مشاهده کردم که آتش آن قوم (قریش و احزاب) خاموش شده است و لشکر اوّل خداوند، روی آورد که همان باد شدید حامل سنگریزه بود و تمام آتش ها را خاموش ساخت و تمام خیمه ها را بر زمین افکند تا اینکه سپرهای خود را در برابر سنگریزه ها قرار می دادند و من، صدای برخورد سنگریزه ها با سپرها را می شنیدم». در این هنگام لشکر عظیم خداوند، روی آورد و ابوسفیان به سوی شتر خود رفت. سپس در میان قریش ، فریاد برآورد: «النَّجاة النّجاة (فرار، فرار)». سپس عيينة بن حصين (رئيس بنى فزاره) همین کار را کرد و حارث بن عوف (بزرگ بنی مره) نیز مانند آن را انجام داد و تمام احزاب رفتند. حذیفه به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله بازگشت و او را از آن خبر آگاه ساخت، و خداوند عزوجل این آیه را بر رسول خود صلی الله علیه وآله نازل کرد اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا».

ص: 89

10 - الكاظم علیه السلام - عن موسى بن جعفر علیه السلام عن امير المؤمنين علیه السلام مع بعض اليهود في حديث قال لَهُ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ هَذَا هُودُ قَدِ انْتَصَرَ اللَّهُ لَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ بِالرِّيحِ فَهَلْ فَعَلَ لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله شَيْئاً مِنْ هَذَا؟ قَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّدُ ص أَعْطِيَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ انْتَصَرَ لَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ بِالرِّيحِ يَوْمَ الْخَنْدَقِ إِذْ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ رِيحاً تَدْرُو الْحَصَى وَ جُنُوداً لَمْ يَرَوْهَ-ا فَزَادَ اللَّهُ تَعَالَى مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله بِثَمَانِيَةِ أَلْفِ مَلَكِ وَ فَضَّلَهُ عَلَى هُودٍ بِأَنَّ ريحَ عَادٍ رِيحُ سَخَطٍ وَ رِيحَ محمد صلی الله علیه وآله رِيحُ رَحْمَة قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِم ريحاً وَجُنُوداً لم تروها . (1)

11 - الصادق علیه السلام - قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام وَ قَتْلِهِ عَمْرَو بْنَ عَبْدِ وُدٌ وَ قَدْ رَوَاهُ أَبُو نُعَيْمِ الْأَصْفَهَانِيُّ فِيمَا نَزَلَ مِنَ الْقُرْآنِ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بالْإِسْنَادِ عَنْ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ عَنْ رَجُل عَنْ مُرَّةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ وَ قَالَ جَمَاعَةُ مِنَ الْمُفَسِّرِينَ فِي قَوْلِهِ اَذْكَرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ إِنَّهَا نَزَلَتْ فِي عَلى علیه السلام يَوْمَ الْأَحْزَابِ وَلَمَّا عَرَفَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله اجْتِمَاعَهُمْ حَفَرَ الْخَنْدَقَ بِمَشُورَةِ سَلْمَانَ رحمه الله وَ أَمَرَ بِنُزُولِ الدَّرَارِيِّ وَالنِّسَاءِ فِي الْأَكَامِ وَ كَانَتِ الْأَحْزَابُ عَلَى الْخَمْرِ وَالْغِنَاءِ وَالْمُسْلِمُونَ كَأَنَّ عَلَى رُءُوسِهِمُ الطَّيْرَ لِمَكَانِ عَمْرِو بْنِ عَبْدِ وُدِّ الْعَامِرِيِّ الْمُلَقَبِ بِعِمَادِ الْعَرَبِ وَ كَانَ فِي مِائَة نَاصِيَة مِنَ الْمُلُوكِ وَ أَلْفِ مُفْرِعَة مِنَ الصَّعَالِيكِ وَ هُوَ يُعَدُّ بِأَلْفِ فَارَس فَقِيلَ فِي ذَلِكَ عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وُدَّ كَانَ أَوَّلَ فَارس جَزَعَ مِنَ الْمِدَادِ وَكَانَ فَارِسُ يَلْيَلَ سُمِّيَ فَارِسَ يَلْيَلَ لِأَنَّهُ أَقْبَلَ فِي رَكْب مِنْ قُرَيْش حَتَّى إِذَا كَانَ بِيَلْيَلَ وَ هُوَ وَادٍ عَرَضَتْ لَهُمْ بَنُوبَكْرِ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ امْضُوا فَمَضَوْا وَ قَامَ فِي وُجُوهِ بَنِي بَكْرٍ حَتَّى مَنَعَهُمْ مِنْ أَنْ يَصِلُوا إِلَيْهِ وَ كَانَ الْخَنْدَقُ الْمِدَادَ قَالَ وَ لَمَّا انْتَدَبَ عَمْرُو لِلْبَراَز جَعَلَ يَقُولُ هَلْ مِنْ مُبَارِزِ وَالْمُسْلِمُونَ يَتَجَاوَزُونَ عَنْهُ فَرَكَزَ رُمْحَهُ عَلَى خَيْمَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم وَ قَالَ ابْرُرُ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله فَقَالَ صلی الله علیه وآله مَنْ يَقُومُ إِلَى مُبَارَزَتِهِ فَلَهُ الْإِمَامَةُ بَعْدِي فَنَكَلَ النَّاسُ عَنْهُ قَالَ حُذَيْفَةُ قَالَ النَّبِي صلی الله علیه وآله ادْنُ مِنِّي يَا عَلَى علیه السلام فَنَزَعَ عِمَامَتَهُ السَّحَابَ مِنْ رَأْسِهِ وَ عَمَّمَهُ بهَا تِسْعَةَ أَكْوَار وَ أَعْطَاهُ سَيْفَهُ وَ قَالَ امْضِ لِشَانِكَ. (2)

12- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يَنْقُلُ مَعَنَا الْتَرَابَ يَوْمَ الْأَحْزَابِ وَ قَدْ وَارَى الْتُرَابُ بَيَاضَ بَطْنِهِ وَهُوَ يَقُولُ:

ص: 90


1- الإحتجاج، ج 1، ص 212 تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 41، ص 87 .

10- امام کاظم علیه السلام - از امام کاظم علیه السلام روایت شده که در حدیثی پیرامون ماجرای امیر المؤمنين علیه السلام با یک فرد یهودی فرمود: «یهودی گفت: خداوند، هود علیه السلام را به وسیله ی باد بر دشمنانش پیروز ساخت. پس آیا خدا به محمد صلی الله علیه وآله نیز چنین عنایتی داشته است»؟ علی علیه السلام پاسخ داد: «همین گونه بوده است و خداوند به محمد صلی الله علیه وآله عنایتی برتر از این ارزانی داشته است. خداوند عزوجل در جنگ خندق، او را به وسیله ی باد بر دشمنانش پیروز ساخت؛ هنگامی که بادی را به سوی قریش و احزاب فرستاد که سنگ ریزه ها را در هوا پراکند و همچنین لشکریانی را فرستاد که آنها را نمی دیدند. پس خداوند تبارک و تعالی با فرستادن هشت هزار فرشته، عنایت مضاعفی نسبت به محمد صلی الله علیه وآله داشته است و او را بدین وسیله که باد قوم عاد باد خشم و عذاب و باد محمد صلی الله علیه وآله، باد رحمت بود، بر هود علیه السلام برتری داد خداوند تبارک و تعالی می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءتُكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا».

11 - امام صادق علیه السلام - امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه ی خداوند [ در این میدان ] مؤمنان را از جنگ بی نیاز ساخت [و پیروزی را نصیبشان کرد] (احزاب /25) فرمود: یعنی به وسیله ی علی بن ابی طالب علیه السلام و کشتن عمر بن عبد ود و ابو نعیم اصفهانی در آنچه که در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده این روایت را با استناد به سفیان ثوری از مردی از مُرة از عبدالله روایت کرده است. و گروهی از مفسران گفتند آیه: اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ در جنگ احزاب در مورد على علیه السلام نازل شده است. وقتی که پیامبر صلی الله علیه وآله از اجتماع مشرکان باخبر شد با مشورت سلمان رحمه الله خندق حفر کردند و داد تا کودکان و زنان در پناهگاه ها بروند و احزاب (مشرک) مشغول شراب و آواز بودند. مسلمانان میخکوب شده بودند و آن به خاطر جایگاه عمروبن عبد ود عامری ملقب به عماد العرب بود. او در شمار صد بزرگ ملوک و هزار دلاور صعالیک بود. عمرو برابر با هزار جنگجو بود و در این باره گفته می شد: «عمروبن عبد ود اوّلین جنگجویی بود که از خندق گذشت و او جنگجوی یلیل بود، علت این نامگذاری این است که وقتی همراه سوارانی از قریش آمد و به یلیل رسید – و آن وادی ای است - بنی بکر بر سر راه آنها وارد شدند، به یارانش گفت: بروید، رفتند و مقابل بنی بکر ایستاد و مانع شد که به آن ها برسند، و خندق بود. گفت: «وقتی عمرو برای مبارزه داوطلب شد، می گفت: «آیا مبارزی هست»؟ و مسلمانان از او دوری می کردند. نیزه اش را به سوی خیمه پیامبر صلی الله علیه وآله پرتاب کرد و گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله بیرون بیا». پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «هر کس به مبارزه با او رود بعد از من امامت برای اوست». مردم از آن عقب نشستند. حذیفه گفت: «پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «به من نزدیک شو ای علی علیه السلام، سپس عمامه ی بلند خود را از سر برداشت و نه دور، به دور سرش پیچید و شمشیرش را به او داد و فرمود: به دنبال کار خودت برو».

12- پیامبر صلی الله علیه وآله - براء بن عازب گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله با ما در روز خندق زمین را حفر می کرد و خاک را بر پشت خویش حمل می نمود و می فرمود: «خدایا اگر هدایت تو نبود ما هدایت نمی شدیم صدقه

ص: 91

لَاهُمَ لَوْلَا أَنْتَ لَمَا اهْتَدَيْنَا *** وَ لَا تَصَدَّقْنَا وَ لَا صَلَّيْنَا

فَأَنْزِلَنْ سَكِينَةً عَلَيْنَا *** وَثَبَتِ الْأَقْدَامَ إِنْ لَاقَيْنَا

إن الأولَى قَدْ بَغَوا عَلَيْنَا *** إذَا أَرَادُوا فِتْنَةً أَبَيْنَا

يَرفَعُ بِهَا صَوتَه. (1)

13 - أمير المؤمنين علیه السلام - فِى خَبَر الْيَهُودِیُ الَّذِي سَأَلَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنْ خِصَالَ الْأَوْصِيَاءِ فَقَالَ علیه السلام فِيمَا قَالَ وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ يَا أَخَا الْيَهُودِ فَإِن قُرَيْشَاً وَ الْعَرَبَ تَجَمَّعَتْ وَ عَقَدَتْ بَيْنَهَا عَقْداً مِيثَاقَا لَا تَرْجِعُ مِنْ وَجْهِهَا حَتَّى تَقْتُلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ تَقْتُلَنَا مَعَهُ مَعَاشِرَ بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ثُمَّ أَقْبَلَتْ بحَدِّهَا وَحَدِيدِهَا حَتَّى أَنَاخَتْ عَلَيْنَا بِالْمَدِينَة وَاثِقَةٌ بأَنْفُسِهَا فِيمَا تَوَجَهَتْ لَهُ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلَ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله فَأَنْبَأَهُ بِذَلِكَ فَخَنْدَقَ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ مَعَهُ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَقَدِمَتْ قُرَيْشٍ فَأَقَامَتْ عَلَى الْخَنْدَقِ مُحَاصِرَةً لَنَا تَرَى فِى أَنْفُسِهَا الْقُوَّةَ وَفِينَا الضَّعْفَ تُرْعِدُ وَ تُبْرِقُ وَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَدْعُوهَا إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ يُنَاشِدُهَا بِالْقَرَابَةِ وَ الرَّحِمِ فَتَأْبَى وَ لَا يَزِيدُهَا ذَلِكَ إِنَّا عُتُوا وَ فَارِسُهَا وَ فَارِسَ الْعَرَبِ يَوْمَئِذٍ عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وُةٌ يَهْدِرُ كَالْبَعِيرِ الْمُعْتَلِمِ يَدْعُو إِلَى براز وَ يَرْتَجِرُ وَ يَخْطِرُ برُمْحِهِ مَرَّةً وَ بِسَيْفِهِ مَرَّةً لَا يُقْدِمُ عَلَيْهِ مُقْدِمُ وَلَا يَطْمَعُ فِيهِ طَامِعُ لَا لَا بَصِيرَةٌ تُشَجِّعُهُ فَأَنْهَضَنِى إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ عَمَّمَنِي بِيَدِهِ وَ أَعْطَانِي سَيْفَهُ هَذَا و ضَرَبَ بَيَدِهِ إِلَى ذِي الْفَقَارِ فَخَرَجْتُ إِلَيْهِ وَنِسَاءُ أَهْلِ الْمَدِينَة بَوَاكِي إِشْفَاقاً عَلَيَّ مِن ابْن عَبْدِ وةٌ فَقَتَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِيَدِى وَ الْعَرَبُ لَا تَعُدُّ لَهَا فَارِساً غَيْرَهُ وَ ضَرَبَنِي هَذِهِ الضَّرْبَةَ وَأَوْمَا بَيَدِهِ إِلَى هَامَتِهِ فَهَزَمَ اللَّهُ قُرَيْشَاً وَ الْعَرَبَ بِذَلِكَ وَ بِمَا كَانَ مِنِّي فِيهِمْ مِنَ النِّكَايَة ثُمَّ الْتَفَتَ علیه السلام الی أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَيْسَ كَذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِين علیه السلام. (2)

14- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي جَعْفَرِ الْبَاقِرِ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يَوْمَ الْأَحْزَابِ اللَّهُمَ إِنَّكَ أَخَذْتَ مِنِّي عُبَيْدَةَ بْنَ الْحَارِثِ يَوْمَ بَدْر وَ حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ يَوْمَ أَحْدِ وَ هَذَا أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبي طَالِب علیه السلام رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِين. (3)

15 - أمير المؤمنين علیه السلام - عَنْ عَلَى علیه السلام قَالَ: كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله في حَفْر الْخَنْدَقِ إِذْ جَاءَتْهُ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ مَعَهَا كَسِيرَةُ مِنْ خُبْزِ فَدَفَعَتْهَا إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم مَا هَذِهِ الْكَسِيرَةُ قَالَتْ قُرْصاً خَبَرْتُهُ

ص: 92


1- بحار الأنوار، ج20، ص 199
2- الخصال، ج 20، ص243 .
3- بحار الأنوار، ج20، ص215 .

نمی دادیم و اقامه ی نماز نمی کردیم. پس خداوندا! آرامش خویش را بر ما نازل کن و ما را ثابت قدم قرار ده. این گروه بر ما ظلم نمودند و چون ارادهی فتنه بر علیه ما نمودند ما امتناع نمودیم».

13 - امام علی علیه السلام - در روایت است که شخص یهودی از امام علی علیه السلام در مورد خصوصیات سوال کرد. امام علیه السلام فرمود: ای برادر یهودی! پنجمین مورد آن این است که قریش و احزاب عرب گرد آمدند و میان یکدیگر عهد و پیمان بستند که از یکدیگر جدا نشوند تا آنکه رسول خدا صلی الله علیه وآله را به قتل برسانند و به همراه پیامبر صلی الله علیه وآله، ما یعنی فرزندان عبدالمطلب را نیز بکشند. سپس با ساز و برگ خود روی آوردند تا آنکه در کنار مدینه اردو زدند و به پیروزی خود اطمینان داشتند. در این هنگام جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و حضرت را از قصد قریش باخبر ساخت و سپس پیامبر صلی الله علیه وآله برای خود و یاران خود

ای از مهاجرین و انصار خندقی کند. قریش آمد و در پشت خندق، ما را به محاصره در آورد و خود را مقتدر و ما را ناتوان فرض می کرد و بسان رعد و برق می خرید و رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت به امر قریش، نزد خداوند دعا فرمود و قریش را به حق خویشاوندی و قرابت سوگند داد؛ امّا قریش ابا کردند و تنها بر سرکشی آنان افزوده شد و دلاور آنها در آن روز، دلاور عرب، عمرو بن عبدود بود و به مانند شتر خشمگین نعره می کشید و مبارز می طلبید و رجز می خواند و گاهی نیزه و گاهی شمشیر خود را می چرخاند و هیچ کس برای پیکار با او مبادرت نمی ورزید و هیچکس میل پیکار با او را نداشت و هیچ تعصبی، او را بر نمی آشفت (کسی را علیه او نمی آشفت) و هیچ بصیرتی در او شوق ایجاد نمی کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله مرا بلند کرد و با دستان خود، به سر من عمامه بست و این شمشیر خود را به من داد (علی علیه السلام با دست خود به ذوالفقار اشاره می کرد]. پس من به سوی عمرو رفتم، در حالی که زنان مدینه با چشمانی گریان، به خاطر من در برابر عمروبن عبد ود دلواپس و نگران بودند. پس خداوند عزوجل او را به دست من، به قتل رساند. این در حالی بود که عرب، تنها او را دلاور خود می دانست و او این ضربه را به من زد [علی علیه السلام با دست خود به فرق سر خود اشاره می کرد] سپس خداوند، قریش و عرب را با کشته شدن عمرو و زخم و آسیبی که من به آن ها رسانده بودم، شکست داد. سپس على علیه السلام رو به اصحاب خود کرده و فرمود: «آیا اینگونه نیست»؟ آن ها پاسخ دادند: «آری، ای امیرالمؤمنین علیه السلام»!

14- پیامبر صلی الله علیه وآله - امام باقر علیه السلام از پدرانش نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز احزاب فرمود: «بار خدایا تو در روز بدر عبيدة بن حرث را از من گرفتی و در روز احد حمزة بن عبدالمطلب رحمه الله را و این برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام است، پروردگارا مرا تنها نگذار و تو بهترین وارثانی. (انبیاء/89)».

15- امام على علیه السلام - حضرت علی علیه السلام فرمود: در کندن خندق همراه با پیامبر صلی الله علیه وآله بودیم، فاطمه علیها السلام آمد و پاره ی نانی با خود داشت و آن را به پیامبر صلی الله علیه وآله داد. پیامبر گفت: «این چیست»؟

ص: 93

لِلْحَسَن علیه السلام وَ الْحُسَيْنِ علیه السلام جِئْتُكَ مِنْهُ بِهَذِهِ الْكَسِيرَةِ فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم أَمَا إِنَّهُ أَوَّلُ طَعَامِ دَخَلَ فَمَ أبيك منذ ثلاث. (1)

16- أمير المؤمنين علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْن إِسْحَاقَ قَالَ لَمَّا قَتَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام عَمْراً أَقْبَلَ نَحْوَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ وَجْهُهُ يَتَهَلَّلُ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ هَنَّا سَلَبْتَهُ يَا عَلِيُّ دِرْعَهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ تَكُونُ لِلْعَرَبِ دِرْعُ مِثْلُهَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنِّي اسْتَحَيْتُ أَنْ أَكْشِفَ عَنْ سَوْأَةَ ابْنِ عَمِّى. (2)

قوله تعالى : إِذْ جَاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ رَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا (10)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - عن أبي مَعْمَر السَّعْدَانِى أَنَّ رَجُلًا أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنِّى قَدْ شَكَكْتُ فِي كِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلَ قَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام تَكِلَيْكَ أَمُّكَ وَ كَيْفَ شَكَكْتَ فِي كِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلَ قَالَ لِأَنَّى وَجَدَتْ الْكِتَابَ يُكَذِّبُ بَعْضُهُ بَعْضاً فَكَيْفَ لَا أَشْكُ فِيهِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام اِنَّ كِتَابَ اللَّهِ لَيُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ لَا يُكَذِّبُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ لَكِنَّكَ لَمْ تُرْزَقُ عَقْلَا تَنتَفِعُ بِهِ فَهَاتِ مَا شَكَكْتُ فِيهِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ لَهُ الرَّجُل ... أَجِدُ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَقَالَ يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ الحَقِّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ وَ قَالَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُّونَا فَمَرَّةً يُخْبِرُ أَنَّهُمْ يَظُنُّونَ وَ مَرَّةً يُخْبِرُ أَنَّهُمْ يَعْلَمُونَ وَ الظَّنُّ شَكٍّ فَأَنَّى ذَلِكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَكَيْفَ لَا أَشْكُ فِيمَا تَسْمَعُ .. قال علیه السلام أَمَّا قَوْلُهُ إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ وَ قَوْلُهُ يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ وَقَوْلُهُ لِلْمُنَافِقِينَ وَتَظُنُّونَ بِالله الظُّنُونَا فَإِنَّ قَوْلَهُ إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ يَقُولُ ظَنَنْتُ أَنِّي أَبْعَثُ فَأَحَاسَبُ لِقَوْلِهِ مُلَاقٍ حِسَابِيَهُ وَقَوْلِهِ لِلْمُنَافِقِينَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُّونَا فَهَذَا الظَّنَّ ظَنُّ شَكٍّ فَلَيْسَ الظَّنُّ ظَنَّ يَقِين وَ الظَّنُّ ظَنَّان ظَنُّ شَكٍّ وَظَنُّ يَقِين فَمَا كَانَ مِنْ أَمْرٍ مَعَادِ مِنَ الظَّنِّ ظَنَّ يَقِين وَ مَا كَانَ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا فَهُوَ ظَنَّ شَكٍّ فَافْهَمْ مَا فَسِّرْتُ لَكَ قَالَ فَرَّجْتَ عَنِّى يَا أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَرج الله عنك. (3)

ص: 94


1- بحار الأنوار، ج20، ص 245
2- الإرشاد، ج 1، ص 104 .
3- بحار الأنوار، ج 90، ص 130 التوحید، ص257؛ بتفاوت لفظی .

گفت: «نانی است که برای حسن و حسین علیه السلام می پختم و پاره ای از آن را برای شما آوردم». پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: «نخستین طعامی است که در ظرف این سه روز وارد دهان پدرت می شود».

16- امام علی علیه السلام - محمد بن اسحاق گوید: وقتی علی علیه السلام عمروبن عبد ود را کشت با روی شکفته به سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد، عمر بن خطاب گفت: «ای علی علیه السلام چرا زره او را که در میان مانند آن نیست از تنش بیرون نیاوردی»؟ أمير المؤمنین علیه السلام فرمود: « من شرم کردم از اینکه عورت پسر عمویم را مکشوف نمایم».

[به خاطر بیاورید] زمانی را که آنها از طرف بالا و پایین [شهر] بر شما هجوم آوردند [و مدینه را محاصره کردند] و زمانی را که چشم ها از شدت وحشت خیره شده و دل ها به گلوگاه رسیده بود، و گمان های گوناگون بدی به خدا می بردید. (10)

1 - امام علی علیه السلام - ابو معمر سعدانی گوید: مردی خدمت حضرت امام علی بن ابی طالب علیه السلام رسید و عرض کرد: «ای امیرمؤمنان علیه السلام! من در کتاب نازل شده خداوند شک دارم». حضرت علیه السلام به او فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! چگونه در کتاب نازل شده خداوند شک کرده ای»؟! عرض کرد: «بدان سبب که دیده ام آیات کتاب خدا یکدیگر را تکذیب می کنند، چگونه در آن شک نکنم»؟ حضرت علیه السلام فرمود: آیات کتاب خدا یکدیگر را تصدیق می کنند و هرگز تکذیب نمی کنند، اما خردی قسمت تو نشده است که از آن بهره جویی. حال بگو آنچه را که در کتاب خداوند عزوجل بدان شک کرده ای». آن مرد گفت ... یافته ام که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: و گنهکاران، آتش [دوزخ] را می بینند و یقین می کنند که با آن در می آمیزند. (کهف/53) و آن روز، خداوند جزای واقعی آنان را بی کم و کاست می دهد و می دانند که خداوند حق آشکار است. (نور/25) و وَتَظُنُّونَ بالله الظُّنُونَا یک بار خبر می دهد که آنان گمان می کنند و بار دیگر خبر می دهند که آنان می دانند، حال آنکه گمان، شک است. چگونه این ممکن است ای امیرمؤمنان علیه السلام؟! چگونه در آن چه شنیدی شک نکنم»؟ ... فرمود: «اما کلام حق تعالى: من یقین داشتم که [قیامتی در کار است و] به حساب اعمالم می رسم ! . (الحاقه / 20) آن روز، خداوند جزای واقعی آنان را بی کم و کاست می دهد و می دانند که خداوند حق آشکار است! (نور /25) و کلام او به منافقان: من یقین داشتم که [ قیامتی در کار است و ] به حساب اعمالم می رسم ! . (الحاقه/20) می فرماید که ظن داشتم که مبعوث می گردم و محاسبه می شوم. به کلام خداوند که فرموده مُلاقٍ حِسابيه و کلام آن جناب به منافقان: وَ تَظُنُّونَ بالله الظُّنُونَا این، ظن شک است و ظن یقین نیست. ظن بر دوگونه است: ظن شک و ظن یقین. آنچه که از ظن درباره ی امر معاد است، ظن یقین است و آنچه که از ظن درباره ی امر دنیاست، ظن شک است. پس آنچه را که برایت تفسیر کردم بفهم» آن مرد عرض کرد: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام اندوه مرا از بین بردی خدا اندوه را از تو ببرد».

ص: 95

2- أمير المؤمنين علیه السلام - جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَةِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ قَالَ لَوْ لَا مَا فِي الْقُرْآنِ مِنَ العلية لا الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِي دِينِكُمْ فَقَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام ... قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْمُنَافِقِينَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّلْتُونَا فَهُوَ ظَنُّ شَكَ وَ لَيْسَ ظَنَّ يَقِين و الفن ظَنَّانِ عَن شك وَظَنُّ يَقِينِ فَمَا كَانَ مِنْ أَمْرِ الْمَعَادِ مِنَ الظَّنِّ فَهُوَ ظَنَّ يَقِينِ وَ مَا كَانَ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا فَهُوَ ظَنُّ شَك ... أَمَّا قَوْلُهُ فِي الْمُنَافِقِينَ وَتَظُنُّونَ بالله الظُّنُّونَا فَلَيْسَ ذَلِكَ بيَقِين وَلَكِنَّهُ شَكُ فَاللَّفْظُ وَاحِدٌ فِي الظَّاهِرِ وَ مُخَالِفُ فِي الْبَاطِن. (1)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - إِذْ جَاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ بني قريظة حين غدروا و خافوهم أصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الحَناجِرَ. (2)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ أَبُو سَعِيدِ الْخُدْرِيُّ: قُلْنَا يَوْمَ الْخَنْدَقِ: يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله هَلْ مِنْ شَيْءٍ نَقُولُهُ الله فَقَدْ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ؟ فَقَالَ: قُولُوا: اللَّهُمَّ اسْتُرْ عَوْرَاتِنَا وَ آمِنْ رَوْعَاتِنَا. قَالَ: فَقُلْنَاهَا، فَضَرَبَ ووُجُوهُ أعْداء الله بالريح فَهَزَمُوا. (3)

قوله تعالى: هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالاً شديداً (11)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَة إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ قَالَ لَوْ لَا مَا فِي الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَالتَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِي دِينِكُمْ فَقَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام ... فَإِنِّى إِنَّمَا أَزِيدُكَ فِي الشَّرْحِ لِأُثْلِجَ فِي صَدْرِكَ وَ صَدْرِ مَنْ لَعَلَّهُ بَعْدَ الْيَوْمَ يَشْكُ فِي مِثْلِ مَا شَكَكْتَ فِيهِ فَلَا يَجِدُ مُجِيبَاً عَمَّا يَسْأَلُ عَنْهُ لِعُمُومِ الطَّغْيَانِ وَالِافْتِتَانِ وَ لِاضْطِرَارِ أَهْلِ الْعِلْمِ بِتَأْوِيلِ الْكِتَابِ إِلَى الاكْتِتَامِ وَ الِاحْتِجابِ خِيفَةً مِنْ أَهْلِ الظُّلْمِ وَالْبَغْيِ أَمَا إِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ يَكُونُ الْحَقِّ فِيهِ مَشْكُوراً وَ الْبَاطِلُ ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ ذَلِكَ إِذَا كَانَ أَولَى النَّاسِ بِهِ أَعْدَاهُمْ لَهُ وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ وَعَظُمَ الْإِلْحَادُ وَ ظَهَرَ الْفَسَادُ هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيداً وَ نَحَلَهُمُ الْكُفَّارُ أَسْمَاءَ الْأَشْرَارِ فَيَكُونُ جُهْدُ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَحْفَظَ مُهْجَتَهُ مِنْ أَقْرَبِ النَّاسِ إِلَيْهِ ثُمَّ يُتيحُ اللَّهُ الْفَرَجَ لِأَوْلِيَائِهِ فَيُظْهِرُ صَاحِبُ الْأَمْرِ عَلَى أَعْدَائِه . (4)

ص: 96


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 103/ الاحتجاج، ج 1، ص 244 .
2- بحار الأنوار، ج 20، ص 231 تفسیر القمی، ج 2، ص188 .
3- تفسير نور الثقلين .
4- بحار الأنوار، ج 90، ص 116 تفسیر نورالثقلین .

2- امام علی علیه السلام - در کتاب احتجاج آمده است: یکی از زندیقان نزد امیرمؤمنان علیه السلام رفت و گفت: «اگر در قرآن اختلاف و تناقض نبود، هر آینه به دینتان می گرویدم». حضرت علی علیه السلام به او فرمود: ... «کلام خداوند عزوجل درباره ی منافقان: وَتَظُنُّونَ بِالله الظُّنُونَا این ظن، شک است و ظن یقین نیست. ظن بر دوگونه است: ظن شک و ظن یقین. آنچه که از ظن درباره ی امر معاد است، ظن یقین است و آنچه که از ظن درباره امر دنیاست، ظن شک است ... و اما كلام حق تعالى درباره ی منافقان وَ تَظُنُّونَ بِالله الظُّنُّونَا ظن، در اینجا به معنای یقین نیست، بلکه به معنای شک است. پس لفظ در ظاهر یکی است، اما در باطن دو معنای مخالف دارد».

3- علی بن ابراهيم رحمه الله - مراد از آیه: إِذْ جَاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ قبیله ی بنی قریظه می باشند که خیانت نمودند اما اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله آن ها را ترساندند همانگونه که فرمود: وَإِذْ زاغَتِ الْأَبصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الحَناجِرَ.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوسعید خدری گوید در روز خندق جان ها به لب رسیده بود. گفتیم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله چه دعایی بگویم»؟ فرمود: «بگویید خدایا زشتی های ما را بپوشان و ترس ما را از بین ببر». ما این ذکر را گفتیم و خداوند به وسیله ی باد بر صورت دشمنان کوبید و همگی شکست خوردند.

آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند. (11)

1- امام علی علیه السلام - در کتاب احتجاج آمده است: یکی از زندیقان نزد امیرالمؤمنین علیه السلام رفت و گفت: «اگر در قرآن اختلاف و تناقض نبود، هر آینه به دینتان می گرویدم. امام علی علیه السلام فرمود: «... سخن مرا فهم کن؛ چراکه من برای تو بر شرح میافزایم تا سینه ات فراخ شود و اگر کس دیگری نیز پس از امروز همانند تو در این امور شک کرد و از سرکشی ها و فتنه سازی ها سؤال کرد و پرسید که چگونه اهل علم از ترس اهل جور و ستم ناگزیر شده اند کتاب خدا را با نهان سازی و پرده پوشی تأویل کنند، اما برای پرسشهای خود هیچ پاسخگویی نیافت، سینه ی او نیز همچون سینه ی تو فراخ گردد. بدان که به زودی زمانه ای بر مردم پدید می آید که در آن، حقیقت، پنهان و باطل، آشکار و نمایان شود و دشمنان مردم، والیان ایشان شوند و وعده ی حق، نزدیک و کفرورزی، افزون و تباهی هویدا گردد. در آن هنگام مؤمنان به بلا دچار شوند و سخت به لرزه افتند و کافران، ایشان را بدکار نام گذارند و آن گاه مؤمن تلاش می کند تا آبروی خویش را از گزند نزدیکان خود حفظ کند. وقتی این بگذرد خداوند برای دوستانش گشایش حاصل می کند و صاحب امر را بر دشمنان خود پدیدار می سازد».

ص: 97

قوله تعالى: وَإِذْ يَقُولُ المُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلا غُرُوراً (12)

1 - ابن عبّاس رحمه الله - وَ إِذْ يَقُولُ المُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ شَكٍّ مَا وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ إِلا غُرُوراً قَالَ ابْنُ عَبَّاس رحمه الله إِنَّ الْمُنافِقِينَ قَالُوا: يَعِدُنَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله أَنْ يَفْتَحَ مَدَائِنَ كِسْرَى وَ قَيْصَرَ وَ نَحْنُ لَا نَأْمَنُ أَنْ نَذْهَبَ إِلَى الْخَلَاءِ، هَذَا - وَ اللَّهِ - الْغُرُورُ. (1)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - فَلَمَّا طَالَ عَلَى أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْأَمْرُ وَ اشْتَدَّ عَلَيْهِمُ الْحِصَارُ وَ - كَانُوا فِي وَقْتِ بَرْدٍ شَدِيدٍ وَ أَصَابَتْهُمْ مَجَاعَةُ وَخَافُوا مِنَ الْيَهُودِ خَوْفاً شَدِيداً وَ تَكَلَّمَ الْمُنَافِقُونَ بِمَا حَكَى اللَّهُ عَنْهُمْ وَ لَمْ يَبْقَ أَحَدُ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنَّا نَافَقَ إِنَّا الْقَلِيلُ وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَخْبَرَ أَصْحَابَهُ أَنَّ الْعَرَبَ تَتَحَرَّبُ وَ يَجِيثُونَ مِنْ فَوْقَ وَتَغْدِرُ الْيَهُودُ وَ نَخَافُهُمْ مِنْ أَسْفَلَ وَ إِنَّهُ لَيُصِيبُهُمْ جَهْدُ شَدِيدٌ وَلَكِنْ تَكُونُ الْعَاقِبَةُ لِى عَلَيْهِمْ، فَلَمَّا جَاءَتْ قُرَيْشُ وَ غَدَرَتِ الْيَهُودُ قَالَ الْمُنَافِقُونَ ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً وَ كَانَ قَوْمُ لَهُمْ دُورُ فِي أَطْرَافِ الْمَدِينَةِ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم تَأْذَنُ لَنَا أَنْ نَرْجِعَ إِلَى دُورنَا فَإِنَّهَا فِي أَطْرَافِ الْمَدِينَة وَهِيَ عَوْرَةٌ وَنَخَافُ الْيَهُودَ أَنْ يُغِيرُوا عَلَيْهَا، وَقَالَ قَوْمَ هَلَمُوا فَنَهْرَبَ وَ نَصِيرَ فِي الْبَادِيَةِ وَنَسْتَجِيرَ بِالْأَعْرَابِ فَإِنَّ الَّذِي كَانَ يَعِدُنَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله كَانَ بَاطِلًا كُلَّهُ. (2)

3- الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - قال عمروبن عوف ... هَبَطَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَعَ سَلْمَانَ رحمه اللَّهُ الْخَنْدَقَ وَالنِّسْعَةُ عَلَى شَفَة الخَنْدَقِ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْمِعْوَلَ مِنْ يَدِ سَلْمَانَ الله فَضَرَبَهَا بهِ ضَرْبَةً صَدَعَهَا وَ بَرَقَ مِنْهَا بَرْقَ أَضَاءَ مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا حَتَّى لَكَأَنَّ مِصْبَاحاً فِي جَوْفِ بَيْتِ مُظْلِم فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم تَكْبِيرَةَ فَتَح وَكَبَّرَ الْمُسْلِمُونَ ثُمَّ ضَرَبَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ثَانِيَةً فَبَرَقَ مِنْهَا بَرْقُ أَضَاءَ مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا حَتَّى لَكَأَنَّ مِصْبَاحاً فِي جَوْفِ بَيْتِ مُظْلِمٍ فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم تَكْبِيرَةَ فَتَح وَكَبَّرَ الْمُسْلِمُونَ ثُمَّ ضَرَبَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ثَالِثَةَ فَكَسَرَهَا وَبَرَقٌ مِنْهَا بَرْقُ أَضَاءَ مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا حَتَّى لَكَأَنَّ مِصْبَاحاً فِي جَوْفِ بَيْتٍ مُظْلِم فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله تَكْبيرة فَتَح وَكَبَّرَ الْمُسْلِمُونَ وَ أَخَذَ بِيَدِ سَلْمَانَ رحمه الله فرقا (فَرَقِي) فَقَالَ سَلْمَانُ بأَبي أَنْتَ وَ أَمِّى يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَقَدْ رَأَيْتُ مِنْكَ شَيْئاً مَا رَأَيْتُهُ مِنْكَ قَطُّ

ص: 98


1- بحار الأنوار، ج20، ص 192
2- تفسیر القمی، ج 2، ص 185 .

و [ نیز به خاطر آورید ] زمانی را که منافقان و بیماردلان می گفتند: «خدا و پیامبرش جز وعده های دروغین به ما نداده اند». (12)

1 - ابن عبّاس رحمه الله - وَإِذْ يَقُولُ المُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً منافقان می گفتند: «محمد صلی الله علیه وآله به ما وعده می دهد که مدائن کسری و قیصر را فتح می نماید در حالی که ما برای قضاء حاجت امنیت نداریم. به خدا قسم این وعده های فریبنده است».

2- علی بن ابراهیم رحمه الله - چون جنگ بر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله به طول انجامید، محاصره ی آنان تنگ تر شد. همچنین در آن موقع هوا بسیار سرد بود و آنان از گرسنگی نیز رنج می بردند و از یهود، بسیار می ترسیدند. در آن هنگام بود که منافقین سخنانی را به زبان آوردند که خداوند در قرآن ذکر نموده است و تمام اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله جز تعداد اندکی، منافق شدند. رسول خدا صلی الله علیه وآله پیش از این به اصحاب خود گفته بود که احزاب عرب با یکدیگر متحد می شوند و از روبه رو به ما حمله می کنند و یهود نیرنگ می ورزند و ما باید از پشت سر، از آنها بترسیم و آنان تلاش زیادی می کنند، ولی سرانجام و عاقبت امر، به نفع من و به ضرر آنها است. چون قریش برای جنگ و یهود، نیرنگ ورزیدند، منافقان گفتند: ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً وعده ی خدا و رسولش، فریبی بیش نبوده است. گروهی از منافقان خانه هایی در اطراف مدینه داشتند. پس به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا به ما اجازه می دهید به خانه هایمان که در اطراف مدینه است بازگردیم؛ چراکه آن خانه ها حصارهای پستی دارد و بیم آن داریم که یهود به آنها شبیخون بزنند». گروه دیگری نیز گفتند: «بیایید بگریزیم و سر به بیابان بگذاریم و به اعراب بادیه نشین پناهنده شویم؛ چراکه تمام وعده های محمد صلی الله علیه وآله پوچ و بیهوده بوده است».

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - عمروبن عوف گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله با سلمان به درون خندق رفت و حال آنکه آن نه نفر لب خندق ایستاده بودند. رسول خدا صلی الله علیه وآله کلنگ را از دست سلمان گرفت و ضربه ای بر آن صخره فرود آورد و آن را چنان شکافت که از میان شکافش برقی همچون چراغی در میان خانه ای تاریک درخشید. رسول خدا صلی الله علیه وآله تکبیر پیروزی گفت و مسلمانان نیز تکبیر سر دادند. دوباره رسول خدا صلی الله علیه وآله ضربه ای دیگر زد و باز از میان شکاف صخره برقی همچون چراغی در میان خانه ای تاریک درخشید. رسول خدا صلی الله علیه وآله تکبیر پیروزی گفت و مسلمانان نیز تکبیر سر دادند. رسول خدا صلی الله علیه وآله ضربه ی سوم را فرود آورد و باز صخره را چنان شکست که از میان شکافش برقی همچون چراغی در میان خانه ای تاریک درخشید. رسول خدا صلی الله علیه وآله تکبیر پیروزی گفت و مسلمانان نیز تکبیر سر دادند. آنگاه دست سلمان را گرفت و با او بالا رفت. سلمان عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! از شما چیزی دیدم که تاکنون هرگز ندیده بودم». رسول خدا صلی الله علیه وآله رو به آن قوم کرد و فرمود: «شما نیز آنچه سلمان

ص: 99

فَالْتَفَتَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِلَى الْقَوْمِ وَ قَالَ رَأَيْتُمْ مَا يَقُولُ سَلْمَانَ الله فَقَالُوا نَعَمْ فَقَالَ ضَرَبْتُ ضَرْبَتِي الأول (الْأُولَى) فَبَرَقَ الَّذِى رَأَيْتُمْ أَضَاءَتْ لِى مِنْهُ قُصُورُ الْحِيرَة وَ مَدَائِنُ كِسْرَى كَأَنَّهَا أَنْيَابُ الْكِتَابِ فَأَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ علیه السلام أَنَّ أُمَّتِي ظَاهِرَةُ عَلَيْهَا ثُمَّ ضَرَبْتَ ضَرْبَتِي الثَّانِيَةَ فَبَرَقَ الَّذِي رَأَيْتُمْ أَضَاءَتَ لِي مِنْهُ قُصُورُ الْحُمْرِ مِنْ أَرْضِ الرُّومِ فَكَأَنَّهَا أَنْيَابُ الْكِتَابِ فَأَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ علیه السلام أَنَّ أُمَّتِي ظَاهِرَةُ عَلَيْهَا ثُمَّ ضَرَبْتَ ضَرْبَتِيَ الثَّالِثَةَ فَبَرَقَ لِى مَا رَأَيْتُمْ أَضَاءَتْ لِي مِنْهُ قُصُورُ صَنْعَاءَ كَأَنَّهَا أَنْيَابُ الْكِتَابِ فَأَخْبَرَنِى جَبْرَئِيلُ علیه السلام أَنَّ أُمَّتِى ظَاهِرَةُ عَلَيْهَا فَأَبْشِرُوا فَاسْتَبْشَرَ الْمُسْلِمُونَ وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ مَوْعِدُ صِدْقٍ وَعَدَنَا النَّصْرَ بَعْدَ الْحَصْرِ فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ أَ لَا تَعْجَبُونَ يُمَنِّيكُمْ وَ يَعِدُكُمُ الْبَاطِلَ وَيُعَلِّمُكُمْ أَنَّهُ يُبْصِرُ مِنْ يَشْرِبَ قُصُورَ الْحِيرَة وَ مَدَائِنَ كِسْرَى وَ أَنَّهَا تُفْتَحْ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ إِنَّمَا تَحْفِرُونَ الْخَنْدَقَ مِنَ الْفَرَقِ وَلَا تَسْتَطِيعُونَ أَنْ تَبْرَزُوا فَنَزَلَ الْقُرْآنُ إِذْ يَقُولُ المُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِي هَذِهِ الْقِصَّةَ قُلِ اللهُمَّ مالك الملك ... (1)

قوله تعالى: وَ إِذْ قالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلا فراراً (13)

1 - الباقر علیه السلام - عَن عُبَيْدِ اللَّهِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ الباقر علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ فَقَالَ النِّسَاءُ إِنَّهُمْ قَالُوا إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَكَانَتْ بُيُوتُهُمْ فِي أَطْرَافِ الْبُيُوتِ حَيْثُ يَتَقَرر ( يَتَفَردُ ) النَّاسُ فَأَكْذَبَهُمُ اللَّهُ قَالَ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً و هي رفيعة السمك حَصِينَة. (2)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - قوله إن يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً وَ هُمُ الَّذِينَ قَالُوا لِرَسُولِ الله صلی الله علیه وآله تَأْذَنَ لَنَا نَرْجِعُ إِلَى مَنَازِلِنَا فَإِنَّهَا فِي أَطْرَافِ الْمَدِينَةِ وَ تَخَافُ الْيَهُودَ عَلَيْهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِمْ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً. (3)

3- الصادق علیه السلام - وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ بَلْ هِيَ رَفِيعَةُ السَّمْكَ حَصِينَةٌ. (4)

ص: 100


1- بحار الأنوار، ج 17، ص 169 .
2- بحار الأنوار، ج 21، ص 236 تفسیر العیاشی، ج 2، ص103/ تفسیر نور الثقلين.
3- تفسير القمي، ج 2، ص188 .
4- بحار الأنوار، ج 20، ص192 تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان.

می گوید را دیدید»؟ عرض کردند: «بله» فرمود: «وقتی ضربه ی اوّل را زدم و آن برقی که دیدی درخشید، از آن برق کاخ های حیره و مدائن کسری برایم همچون دندان های سگان درخشیدند و جبرئیل به من خبر داد که امّت من بر آنها دست می یابند. وقتی ضربه ی دوّم را زدم و آن برقی که دیدید درخشید، از آن برق کاخ های سرخ در سرزمین روم برایم همچون دندان های سگان درخشیدند و جبرئیل به من خبر داد که امّت من بر آنها دست می یابند. وقتی ضربه ی سوم را زدم و آن برقی که دیدید درخشید از آن برق کاخ های صنعاء برایم همچون دندان های سگان درخشیدند و جبرئیل به من خبر داد که امت من بر آنها دست می یابند، پس مژده دهید». مسلمانان به یکدیگر مژده دادند گفتند: «حمد و سپاس از آن خداوند است که وعده اش راست است، به ما پس از محاصره وعده پیروزی داده است». منافقان گفتند: «تعجب نمی کنید که شما را دلخوش می کند و وعده ی باطل به شما می دهد و می گوید از یثرب کاخ های حیره و مدائن کسری را می بیند که برای شما فتح می شوند حال آنکه شما دارید از ترس، خندق حفر می کنید و نمی توانید با دشمن روبرو شوید؟ آن گاه قرآن نازل شد: إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً و خدای تعالی درباره ی این ماجرا فرمود: بگو: «بارالها! مالک حکومت ها تویی به هرکس بخواهی، حکومت می بخشی و از هرکس بخواهی، حکومت را می گیری هرکس را بخواهی، عزت می دهی و هر که را بخواهی خوار می کنی. تمام خوبی ها به دست توست تو بر هر چیزی قادری . (آل عمران/26).

و [نیز به خاطر آورید] زمانی را که گروهی از آن ها گفتند: «ای اهل یثرب [ای مردم مدینه]! این جا جای ماندن شما نیست؛ به خانه های خود باز گردید». و گروهی از آنان از پیامبر اجازه [ بازگشت] می خواستند و می گفتند: «خانه های ما بی حفاظ است». در حالی که بی حفاظ نبود؛ آن ها فقط می خواستند [از جنگ] فرار کنند. (13)

1- امام باقر علیه السلام - عبیدالله حلبی گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی این آیه: [آری]، آنها راضی شدند که با متخلفان باشند. (توبه /87) پرسیدم حضرت فرمود: «زنان. همانا آنان گفتند: «خانه های ما بی حفاظ هستند»؛ و خانه هایشان در اطراف شهر بود، جایی دور از همه ی مردم، پس خدا آنان را تکذیب کرد و فرمود: وَ مَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا خانه هایشان دارای دیواری ضخیم و مستحکم بود». 2- علی بن ابراهیم رحمه الله - در سخن خداوند: إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً منظور از آنان، کسانی هستند که به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفتند: «آیا به ما اجازه می دهید تا به خانه هایمان که در اطراف مدینه است برگردیم؛ زیرا بیم داریم که یهود به آنها حمله کنند». خداوند در مورد آنان این آیه را نازل کرد: إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا.

3- امام صادق علیه السلام - وَ مَا هِيَ بِعَوْرَةٍ بلکه آن خانه ها، بلند و محکم است.

ص: 101

قوله تعالى: وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَاتَوْها وما تَلَبَّثُوا بها إلا يسيراً (12)

1 - ابن عباس رحمه الله - وَ الْمُرَادُ بِالْفِتْنَةِ الشَّرْك. (1)

قوله تعالى: وَلَقَدْ َكانُوا عَاهَدُوا اللهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكانَ عَهْدُ الله مسؤلاً (15)

1- ابن عباس رحمه الله - أخذ النبي صلی الله علیه وآله تَحْت شَجَرَة السَّمْرَة بَيْعَتَهُمْ عَلَى أَنْ لَا يَفِرُّوا وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الصَّحَابَةِ إِلَّا نَقَضَ عَهْدَهُ فِى الظَّاهِرِ بِفِعْلِ أَمْ بِقَوْلِ وَ قَدْ دَمَهُمُ اللَّهُ فَقَالَ فِي يَوْمِ الْخَنْدَقِ وَلَقَدْ كَانُوا عاهَدُوا الله من قبل لا يولون الأدبار. (2)

قوله تعالى: قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُم مِنَ المَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تمتَّعُونَ إِلا قليلاً (16)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - مالك بن أَعْيَنَ، قَالَ: أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام حَرَّضَ النَّاسَ فَقَال ... وَ رَآيَاتُكُمْ فَلَا تَمِيلُوهَا وَ لَا تُزِيلُوهَا وَلَا تَجْعَلُوهَا إِلَّا فِي أَيْدِي شُجْعَانِكُمُ الْمَانِعِي الدِّمَارِ وَالصُبَّرِ عِنْدَ نُزُولِ الْحَقَائِقِ هُمْ أَهْلَ الْحَفَائِطِ الَّذِينَ يَحْفُونَ بِرَايَاتِهِمْ وَيَكْتَنِفُونَهَا يَضْرِبُونَ خَلْفَهَا وَ أَمَامَهَا وَ لَا تُضَيِّعُوهَا أَجْزَاً كُلَّ امْرِئٍ مِنْكُمْ رَحِمَكُمُ اللَّهُ قَرْنُهُ وَ وَاسَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ وَ لَمْ يَكِلْ قَرَنَهُ إِلَى أَخِيهِ فَيَجْتَمِعَ عَلَيْهِ قَرْنُهُ وَ قَرَنْ أَخِيهِ فَيَكْتَسِبَ بذَلِكَ لَائِمَةً علیهم السلام وَ تَأْتِيَ بِهِ دَنَاءَةً وَ أَنَّى لَا يَكُونُ هَذَا هَكَذَا وَ هَذَا يُقَاتِلُ اثْنَيْنَ وَ هَذَا مُمْسِكُ يَدَهُ قَدْ خَلَّى قَرنَهُ عَلَى أَخِيهِ هَارِباً مِنْهُ وَ قَائِماً يَنْظُرُ إِلَيْهِ مَنْ يَفْعَلْ هَذَا يَمْقُتُهُ اللَّهُ فَلَا تَعَرَضُوا لِمَقْتِ اللَّهِ فَإِنَّمَا مَرَدُّكُمْ إِلَى اللَّهِ قَالَ اللَّهُ لِقَوْمٍ عَابَهُمْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِن قَرَرْتُمْ مِنَ المَوتِ أو القتل وإذا لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا وَايْمُ اللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُم مِنْ سَيْفِ الْعَاجِلَةِ لَا تَسْلَمُونَ مِنْ سَيْفِ الْآخِرَةَ فَاسْتَعِينُوا بِالصِّدْقِ وَالصَّبْرِ فَإِنَّهُ بَعْدَ الصَّبْرِ يَنْزِلُ النصر. (3)

ص: 102


1- تفسير بحر العرفان، ج13، ص 102
2- بحار الأنوار، ج 38، ص 217
3- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 84 وقعة صفین، ص 235 شرح نهج البلاغة، ج 5، ص 187 .

در حالی که اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد می شدند و پیشنهاد بازگشت به فتنه [ و سوی شرک ] به آنان می کردند می پذیرفتند، و جز مدت کمی [برای انتخاب این راه] درنگ نمی کردند. (14)

1- ابن عبّاس رحمه الله - مراد از فتنه شرک ورزیدن است.

با اینکه آنان قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند؛ و عهد الهی مورد سؤال قرار خواهد گرفت [و در برابر آن مسؤولند] (15)

1- ابن عباس رحمه الله - رسول خدا صلی الله علیه وآله در زیر درخت سمره از آنها بیعت گرفت [مبنی بر اینکه از جنگ فرار نکنند].

بگو: «اگر از مرگ یا کشته شدن فرار کنید، سودی به حال شما نخواهد داشت؛ و در آن هنگام جز بهره ی کمی [ از زندگانی] نخواهید گرفت». (16)

1- امام علی علیه السلام - و پرچم های خود را خم نکنید و از معرکه بیرون نبرید و آنها را جز به دلاوران نگهبان شرف مسپارید که هنگام فرود آمدن مصیبت های واقعی بردبار و پایدار و خویشتن دارند، کسانی که پرچمهای شما را محکم در بر می گیرند و آنها را به خود می فشارند و از پس و پیش شمشیر می زنند و آنها را از دست نمی دهند. من به هر یک از شما پاداش می دهم هر یک از شما پاداش می گیرد؟ خدا [آن رزمنده را] رحمت کند - که بر هماورد خود ضربتی شدید زند و به جان خویش جان برادرش را نجات دهد و نبرد تن به تن با هماورد خود را به برادرش وا ننهد که هماورد او با هماورد برادرش هر دو بر سر آن برادر ریزند و این یک بدین کردار در خور سرزنش و نکوهش واقع شود و خود به پستی گراید، این چگونه صورت می گیرد که یکی با دو تن بجنگد و آن دیگری دست از جنگ بدارد، هماورد خویش را به برادرش واگذارد و خود از [میدان نبرد تن به تن با] او بگریزد، و بایستد و به [نبرد] او نگاه کند؟ هرکس این چنین باشد خداوند متعال او را دشمن می دارد پس خود را در معرض دشمنی خدا قرار ندهید که بازگشت شما به سوی خداوند است خداوند به گروهی (که آن ها را به بدی و عیب نسبت داده) فرمود: قُل لَن يَنفَعَكُمُ الفِرارُ انْ فَرَرْتُم مِنَ المَوتِ اوِ القَتْل واذاً لا تَمتَّعونَ الا قليلا به خدا سوگند که اگر از دم شمشیری در این دنیا بگریزید از دم شمشیر آخرت در آن جهان در سلامت و امان نیستید از راستی و صبر مدد گیرید که بر اثر صبر نوبت ظفر آید.

ص: 103

قوله تعالى: قُل مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلا يَجِدُونَ هُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيّاً وَ لا نَصِيرًا (17)

قوله تعالي: قَدْ يَعْلَمُ اللهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَ لَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلا قَلِيلاً (18)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - إلى معاوية: ثُمَّ ذَكَرْتَ مَا كَانَ مِنْ أَمْرِى وَ أَمْر عُثْمَانَ فَلَكَ أَنْ تُجَابَ عَنْ هَذِهِ لِرَحِمِكَ مِنْهُ فَأَيُّنَا كَانَ أَعْدَى لَهُ وَ أَهْدَى إِلَى مَقَاتِلِهِ أَمَنْ بَدَلَ لَهُ نُصْرَتَهُ فَاسْتَقْعَدَهُ وَ اسْتَكَفَهُ أَمْ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ فَتَرَاحَى عَنْهُ وَ بَثَّ الْمَنُونَ إِلَيْهِ حَتَّى أَتَى قَدَرُهُ عَلَيْهِ كَلَّا وَاللَّهِ لَقَدْ عَلِ-مَ اللهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنَكُمْ وَالْقائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَ لَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا وَ مَا كُنْتُ لِأَعْتَذِرَ مِنْ أَنَّى كُنْتُ أَنْقِمُ عَلَيْهِ أَحْدَاثاً فَإِنْ كَانَ الذَّنْبُ إِلَيْهِ إِرْشَادِى وَ هِدَايَتِي لَهُ فَرُبَّ مَلُومِ لَا ذَنْبَ لَهُ . (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - في تفسير القمى: وَ أَقْبَلَتْ قُرَيْشُ فَلَمَّا نَظَرُوا إِلَى الْخَنْدَقِ قَالُوا: هَذِهِ مَكِيدَةُ مَا كَانَتِ الْعَرَبُ تَعْرِفُهَا قَبْلَ ذَلِكَ فَقِيلَ لَهُمْ هَذَا مِنْ تَدْبِيرِ الْفَارِسِيِّ الَّذِي مَعَهُ فَوَافَى عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وةٌ وَ هُبَيْرَةُ بْنُ وَهَب وَ ضِرَارُ بْنُ الْخَطَّابِ إِلَى الْخَنْدَقَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَدْ صَفَ أَصْحَابَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَصَاحُوا بِخَيْلِهِمْ حَتَّى طَفِرُوا الْخَنْدَقَ إِلَى جَانِبِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَصَارُوا أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كُلُّهُمْ خَلْفَ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَقَدَّمُوا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ قَالَ رَجُلُ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَهُوَ فُلَانُ لِرَجُل بِجَنْبِهِ مِنْ إِخْوَانِهِ: أَ مَا تَرَى هَذَا الشَّيْطَانَ عَمْرُوا لَا وَ اللَّهِ مَا يُفْلِتُ مِنْ يَدَيْهِ أَحَدٌ فَهَدُمُوا نَدْفَعْ إِلَيْهِ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله لِيَقْتُلَهُ وَ نَلْحَقِّ نَحْنُ بِقَوْمِنَا، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ قَوْلَهُ قَدْ يَعْلَمُ اللهُ المُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ إِلَى قَولِهِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى الله يَسِيراً. (2)

قوله تعالى : أَشِحَّةٌ عَلَيْكُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةِ حِدادٍ

ص: 104


1- بحار الأنوار، ج 33، ص 59 نهج البلاغة، ص 387/ تفسير نور الثقلين فيه: «و ما كنت لأعتذر من أنى ... الى آخر» محذوف
2- تفسير القمي، ج 2، ص 182 .

بگو: «چه کسی می تواند شما را از اراده خدا نگه دارد اگر او بدی یا رحمتی را برای شما اراده کند»؟ و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاوری برای خود نخواهند یافت. (17)

خداوند کسانی که مردم را [از جنگ] باز می داشتند و کسانی را که به برادران خود می گفتند: «به سوی ما بیایید [و خود را از معرکه بیرون کشید]» به خوبی می شناسد؛ و آنها [ مردمی ضعیفند و ] جز اندکی پیکار نمی کنند. (18)

1- امام علی علیه السلام - [در جواب به معاویه فرمود]: پس از آن، آنچه میان من و عثمان روی داد یادآوری کرده ای، به خاطر نسبتی که با او داری پاسخ داده می شوی؛ از من و تو کدام یک دشمنی اش با او بیشتر بود، و راه را برای قتل او هموارتر کرد؟ آیا آنکه یاری اش را از او دریغ ننموده و از او خواست به جایش بنشیند و دست از اعمالش بردارد، یا کسی که عثمان از او یاری خواست و او یاری دادنش را به تأخیر انداخت، و سپاه مرگ را بر سرش ریخت تا قضای حق بر او جاری شد؟! به خدا قسم! چنین نیست، خداوند کسانی که مردم را [ از جنگ] باز می داشتند و کسانی را که به برادران خود می گفتند: «به سوی ما بیایید [و خود را از معرکه بیرون کشید]» به خوبی می شناسد؛ و آن ها [مردمی ضعیفند و] جز اندکی پیکار نمی کنند. در مقام آن نیستم که از عیب گرفتنم بر بدعت های او عذرخواهی کنم، اگر ارشاد و راهنمایی کردنم گناه است، چه بسا کسی که سرزنش شود و او را گناهی نیست.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - در کتاب تفسیر قمی روایت است: قریش به سمت خندق آمدند و چون نگاه آنان به خندق افتاد، گفتند: «این نیرنگی است که نزد عرب، سابقه نداشته است». برخی به قریش گفتند: «این تدبیر مردی از سرزمین فارس است که یار محمد صلی الله علیه وآله می باشد». در این هنگام عمروبن عبد ود، هبيرة بن وهب و ضرار بن خطاب، به خندق رسیدند، در حالی که رسول خدا صلی الله علیه وآله اصحاب خود را جلوی خویش آرایش می داد. آن سه تن فریادی بر سر اسبان خود کشیده و از روی خندق جسته و به آن سوی خندق که رسول خدا صلی الله علیه وآله در آنجا بود، رفتند و تمام یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله پشت سر رسول خدا صلی الله علیه وآله قرار گرفتند و رسول خدا صلی الله علیه وآله را پیش انداختند و مردی از مهاجرین که فلانی بود به مرد کنار دست خود که از برادرانش بود، گفت: «آیا این شیطان (عمرو) را نمی بینی؟ به خداوند سوگند! هیچ کس قادر نیست از دست او جان سالم به در برد. بیایید محمد صلی الله علیه وآله را پیش اندازیم تا با عمر و پیکار کند و ما به قوم خود بپیوندیم. در این هنگام خداوند آیه ی قَدْ يَعْلَمُ اللهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَ الْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا * أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاء الخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنَهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ المَوتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةِ حِدَادٍ أَشِحَةً عَلَى الْخَيْرِ أُولَئِكَ لَيُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللهُ أَعْمَاهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللهُ يَسِيرًا را نازل کرد.

آن ها [در همه چیز] نسبت به شما بخیلند؛ و هنگامی که [لحظات] ترس [و بحرانی] پیش آید، می بینی آن چنان به تو نگاه می کنند، و چشم هایشان در حدقه می چرخد، مانند

ص: 105

أَشِحَّةً عَلَى الخير أُولئِكَ لَيُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللهُ أَعْماهَمْ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى الله يَسيراً (19)

قوله تعالى : يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَيَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْتَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ وَ لَوْ كَانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلَّا قَلِيلاً (20)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - عن سليم قال: سَمِعْتُ عَلى بَن أَبي طَالِب علیه السلام يَقُولُ قَبْلَ وَقْعَة صِفِّين ... وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُنَا مَعَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَأَبْنَاءَنَا وَأَخْوَالَنَا وَأَعْمَامَنَا وَأَهْلَ بُيُوتِنَا ثُمَّ لَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِنَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وجداً فِي طَاعَة اللَّهِ، وَ اسْتِقْلَالًا بِمُبَارَزَةِ الْأَقْرَآنِ، وَإِنْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَالرَّجُلُ مِنْ عَدُوِّنَا لَيَتَصَاوَلَان تَصَاوِلُ الْفَحْلَيْنِ يَتَخَالَسَانٍ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأسَ الْمَوْتِ، فَمَرَّةَ لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا، وَ مَرَّةَ لِعَدُوِّنَا مِنَّا، فَلَمَّا رَأى اللَّهُ مِنَّا صِدْقاً وَصَبْراً أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِحُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْنَا وَالرِّضَا عَنَّا، وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ ، وَ لَسْتُ أَقُولُ إِنَّ كُلَّ مَنْ كَانَ مَعَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله كَذَلِكَ، وَلَقَدْ كَانَتْ مَعَنَا بِطَانَةُ لَا يَأْلُونَا خَبَالًا، قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفَوَاهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ وَلَقَدْ كَانَ مِنْهُمْ بَعْضُ مَنْ تُفَضِّلُهُ أَنْتَ وَ أَصْحَابُكَ يَا ابْنَ قَيْسٍ، فَارِّينَ، فَلَا رَمَى بِسَهُم، وَ لَا ضَرَبَ بِسَيْفِ، وَلَا طَعَنَ بِرُمْحِ، إِذَا كَانَ الْمَوْتُ وَ النَّزَالُ تَوَارَى وَاغْتَلَّ وَلَاذَ كَمَا تَلُوذَ النَّعْجَةُ الْعَوْرَاءِ لَا يَدْفَعُ يَدَ لَامِس، وَإِذَا أَلْقَى الْعَدُوَّ فَرَّ وَ مَنَحَ الْعَدُوَّ دُبُرَهُ جُبْنَا وَ لُوْماً، وَإِذَا كَانَ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ الْغَنِيمَةِ تَكَلَّمَ كَمَا قَالَ اللَّهُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةٌ عَلَى الخَيْرِ فَلَا يَزَالُ قَدِ اسْتَأْذَنَ رَسُولَ الله صلی الله علیه وآله فِي ضَرْب عُنُقِ الرَّجُلِ الَّذِي لَيْسَ يُريدُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَتْلَهُ، فَأَبَى عَلَيْهِ. (1)

قوله تعالى: لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُول الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لَنْ كانَ يَرْجُوا اللهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً (21)

باب 1 : لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ

.

ص: 106


1- بحار الأنوار، ج 30، ص 321 كتاب سلیم بن قیس، ص 696

کسی که می خواهد قالب تهی کند! اما وقتی حالت خوف و ترس فرو نشست، زبان های تند و گزنده خود را با انبوهی خشم بر شما می گشایند [و سهم خود را از غنایم مطالبه می کنند]. در حالی که در مال حریص و بخیلند؛ آن ها [هرگز] ایمان نیاورده اند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد؛ و این [کار] بر خدا آسان است. (19)

آنها گمان می کنند هنوز لشکر احزاب نرفته اند؛ و اگر برگردند [آنان از ترس] دوست می دارند می توانستند در میان اعراب بادیه نشین پراکنده [و پنهان] شوند و از اخبار شما جویا گردند؛ و اگر در میان شما بودند جز اندکی پیکار نمی کردند. (20)

1- امام علی علیه السلام - سلیم گوید: از علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم که قبل از واقعه ی صفین می فرمود: ... به خدا قسم ما را همراه پیامبر صلی الله علیه وآله می دیدی که پدران و پسران و دایی ها و عموها و فامیل های خود را می کشتیم، و این مطلب ایمان و تسلیم و جدیت ما را در اطاعت خدا و قدرت بیشتر برای مبارزه با همتاهای خود افزون می کرد. مردی از ما و مردی از دشمنمان مانند دو فحل (نر) با یکدیگر در می آویختند و هریک در فکر رهایی خود بود و اینکه کدام به رفیقش کاسه ی مرگ را بچشاند. گاهی از طرف دشمن به نفع ما می شد و گاهی از طرف ما به نفع دشمن می گشت. وقتی خداوند ما را صادق و صابر دید، آیه ای از قرآن را در ذکر خیر ما و رضایت از ما فرستاد و پیروزی را بر ما نازل کرد. من نمی گویم، هرکس با پیامبر صلی الله علیه وآله بود چنین بود، در عین حال همراه ما گروهی بودند که از فساد در کارها دریغی نداشتند. خداوند عزوجل می فرماید: [نشانه های] دشمنی از دهان [و کلام] شان آشکار شده و آنچه در دل هایشان پنهان می دارند، از آن مهمتر است. (آل عمران /118) از جمله ی اینها بعضی از کسانی است که تو و اصحابت - ای اشعث بن قیس - او را فضیلت می دهید. او فرار می کرد، نه تیری می انداخت و نه شمشیری و نه نیزه ای می زد . وقتی نوبت مرگ و درگیری می شد به گوشه ای پناه می برد و پنهان می شد و عذر می آورد و مانند گوسفند یک چشم خود را پنهان می کرد و در مقابل دست هیچ لمس کننده ای از خود دفاع نمی کرد. هرگاه با دشمن روبرو می شد فرار می کرد و از ترس و پستی پشت به دشمن می نمود، و آنگاه که وقت آسایش و تقسیم غنیمت بود سخن می راند همان طور که خداوند می فرماید: سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةِ حِدادٍ أَشِحَةً عَلَى الخَيْرِ. او همیشه از پیامبر صلی الله علیه وآله برای گردن زدن مردی که آن حضرت قصد کشتن او را نداشت اجازه می خواست و آن حضرت به او اجازه نمی داد».

به یقین برای شما در زندگی پیامبر خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز بازپسین دارند و خدا را بسیار یاد می کنند (21)

بخش 1: به یقین برای شما در زندگی پیامبر خدا سرمشق نیکویی بود.

ص: 107

1-1 - الصادق علیه السلام - عَنِ الْحَلَبِيٌّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كَانَ إِذَا صَلَّى الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ أَمَرَ بِوَضُوئِهِ وَ سَوَاكِهِ يُوضَعْ عِنْدَ رَأْسِهِ مُخَمَّراً فَيَرْقُدُ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَسْتَاكَ وَ يَتَوَضَّأُ وَ يُصَلِّى أَرْبَعَ رَكَعَاتِ ثُمَّ يَرْقُدُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَسْتَاكَ وَيَتَوَضَّأُ وَ يُصَلِّى أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ ثُمَّ يَرْقُدُ حَتَّى إِذَا كَانَ فِي وَجْهِ الصُّبْحِ قَامَ فَأَوْتَرَ ثُمَّ صَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ ثُمَّ قَالَ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ قُلْتُ مَتَى كَانَ يَقُومُ قَالَ بَعْدَ ثُلُثِ اللَّيْلِ وَ قَالَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ بَعْدَ نِصْفِ اللَّيْلِ. (1)

2-1- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ سَعِيدِ الْأَعْرَجِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ثُمَّ سَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ فَسَأَلَهُ مَنْ خَلْفَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أ حَدَثَ فِي الصَّلَاةِ شَيْءٌ قَالَ وَ مَا ذَلِكَ قَالُوا إِنَّمَا صَلَّيْتَ رَكَعَتَيْن فَقَالَ أَ كَذَلِكَ يَا ذَا الْيَدَيْنِ وَكَانَ يُدْعَى ذَا الشِّمَالَيْنِ فَقَالَ نَعَمْ فَبَنَى عَلَى صَلَاتِهِ فَأَتَمَّ الصَّلَاةَ أَرْبَعاً وَقَالَ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الَّذِي أَنْسَاهُ رَحْمَةً لِلْأُمَّةِ أَلَا تَرَى لَوْ أَنَّ رَجُلًا صَنَعَ هَذَا لَغَيْرَ وَ قِيلَ مَا تُقْبَلُ صَلَاتُكَ فَمَنْ دَخَلَ عَلَيْهِ الْيَوْمَ ذَاكَ قَالَ قَدْ سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَصَارَتْ أَسْوَةً وَ سَجَدَ سَجْدَتَيْنِ لِمَكَانِ الْكَلَامِ. (2)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - في الإحتجاج فِي خَبَر مَنِ ادَّعَى التَّنَاقُضَ فِي الْقُرْآنِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَأَمَّا هَفَوَاتُ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ مَا بَيَّنَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ وُقُوعُ الْكِنَايَة عَنْ أَسْمَاءِ مَنِ اجْتَرَمَ أَعْظَمَ مِمَّا اجْتَرَمَتْهُ الْأَنْبِيَاء علیهم السلام مِمَّنْ شَهِدَ الْكِتَابُ بِظُلْمِهِمْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَدَلُّ الدَّرَائِل عَلَى حِكْمَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْبَاهِرَةِ وَ قُدْرَتِهِ الْقَاهِرَةَ وَ عِزَّتِهِ الظَّاهِرَةِ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ بَرَاهِينَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام تَكْبُرُ فِي صُدُورِ أُمَمِهِمْ وَأَنَّ مِنْهُمْ (مَنْ) يَتَّخِذُ بَعْضَهُمْ إِلَهَا كَالَّذِي كَانَ مِنَ النَّصَارَى فِي ابْنِ مَرْيَمَ فَذَكَرَهَا دَلَالَةٌ عَلَى تَخَلْفِهِمْ عَنِ الْكَمَالِ الَّذِي تَفَرَّدَ بِهِ عَزَّوَجَلَّ أَلَمْ تَسْمَعْ إِلَى قَوْلِهِ فِي صِفَة عِيسَى حَيْثُ قَالَ فِيهِ وَ فِي أُمِّهِ كَانَا يَأْكُلانِ الطَّعَامَ يَعْنِي أَنَّ مَنْ أَكَلَ الطَّعَامَ كَانَ لَهُ تُفْلُ وَ مَنْ كَانَ لَهُ تُفْلُ فَهُوَ بَعِيدُ مِمَّا ادَّعَتْهُ النَّصَارَى لِابْنِ مَرْيَمَ وَلَمْ يُكَنِّ عَنْ أَسْمَاءِ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام تَجَبراً وَ تَعَزُّراً بَلْ تَعْرِيفا لِأَهْل الاسْتِبْصَارِ أَنَّ الْكِنَايَةَ عَنْ أَسْمَاءِ ذَوى الْجَرَائِرِ الْعَظِيمَة مِنَ الْمُنَافِقِينَ فِي الْقُرْآن لَيْسَتْ مِنْ فَعْلِهِ تَعَالَى وَ أَنَّهَا مِنْ فِعْل الْمُغَيِّرِينَ وَالْمُبَدِّلِينَ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ وَ اعْتَاضُوا الدُّنْيَا مِنَ الدِّينِ وَ قَدْ بَيَّنَ اللَّهُ تَعَالَى قِصَصَ الْمُغَيِّرين ... فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ

ص: 108


1- الكافي، ج 3، ص 445 بحار الأنوار، ج 84، ص228 تفسیر نورالثقلين، فيه: «قلت متى كان يوم .... الى آخر» محذوف
2- الکافی، ج 3، ص375/ تفسیر نورالثقلین

1-1- امام صادق علیه السلام - حلبی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز عشاء را اقامه نمود دستور می داد آب وضو و مسواک نزدیک سرش گذاشته و روی آن پوشانده شود. سپس هر اندازه که خدا می خواست، می خوابید، سپس از خواب بیدار می شد و مسواک می زد و وضو می گرفت و چهار رکعت نماز می خواند و سپس هراندازه که خدا می خواست می خوابید. سپس از خواب بیدار می شد و مسواک می زد و وضو می گرفت و چهار رکعت نماز می خواند. دوباره می خوابید تا اینکه نزدیک نماز صبح شود؛ در این هنگام از خواب بلند می شد و دو رکعت نماز می خواند. سپس فرمود: لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُول الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. پرسیدم: «پیامبر چه ساعتی از خواب بیدار می شد»؟ فرمود: «بعد از اینکه یک سوم شب سپری می گشت».

2-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - سعید بن اعرج گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز خواند و در رکعت دوم سلام داد فردی از عقب سؤال نمود: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله آیا در حین نماز اتفاق خاصی افتاد»؟ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «چگونه»؟ گفتند: «در رکعت دوم نماز سلام دادید». پیامبر به شخصی به نام ذوالیدین که معروف به ذوالشمالین هم بود فرمود: «آیا چنین است»؟ جواب داد: «بله» پس آن حضرت نماز را اقامه نمود و چهار رکعت کامل به جا آورد و فرمود: «خداوند این نسیان را بر من عارض نمود تا باعث رحمت بر امت باشد آیا ندیدی اگر شخصی مرتکب این سهو شود سرزنش می گردد که نماز قبول نیست؟ گفته شد که نمازت مقبول نیست و هرکس بعد از این مرتکب این نسیان شود حکمش همین است» فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه وآله سنتی به جا گذاشت و این سنّت الگو برای همگان شد و آن اینکه دو سجده سهو برای این مورد به جا آورد».

3-1- امام علی علیه السلام - در کتاب احتجاج آمده است: امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب مرد کافری که ادعای تناقض در قرآن می کرد فرمود: «... اما لغزش های پیامبران علیهم السلام و آنچه خداوند در کتابش بیان فرمود و نشستن کنایه به جای اسم برای کسانی که جرمی بزرگ تر از جرم های پیامبران مرتکب شده اند و کتاب خدا به ستمگری آنان گواهی داده است؛ این از بزرگ ترین دلایل حکمت درخشان و قدرت چیره و عزت آشکار خداوند عزوجل است. او می دانست که برهان های پیامبران در سینه های امت هایشان، بزرگ می نشیند و برخی از آنان برخی دیگر را به خدایی می گیرند. همچون آنچه نصرانی ها درباره ی فرزند مریم علیها السلام کردند. از این رو چنین فرمود: «تا دلالتی باشد بر اینکه آنها از کمالی که ویژه ی خداوند عزوجل است، به دور هستند؛ مگر نشنیده ای خداوند در وصف عیسی علیه السلام در آنجا که درباره ی او و مادرش علیها السلام سخن می گفت، فرمود: هر دو، غذا می خوردند. (مائده/75) یعنی هرکه غذا بخورد، زائده (مدفوع) دارد و هر که زایده داشته باشد، از آنچه نصرانیون درباره ی فرزند مریم علیها السلام ادعا می کنند به دور است. خداوند عزوجل نام پیامبران علیهم السلام را از روی فخرفروشی و تکبّر پنهان نداشت، بلکه چنین کرد تا اهل بصیرت بدانند پنهان داشتن نام منافقانی که گناهان بزرگ مرتکب می شوند، در قرآن از فعل خداوند متعال نیست، بلکه این کار از سوی تغییر دهندگان و تبدیل کنندگانی است که قرآن را جزء جزء کردند و دنیا را به جای دین برگزیدند. خداوند متعال در بیان قصه های تغییر دهندگان فرمود: اما کف ها به بیرون پرتاب می شوند، ولی آنچه به مردم سود می رساند [آب یا فلز خالص] در زمین می ماند.

ص: 109

فِي الْأَرْضِ فَالزَّبَدُ فِي هَذَا الْمَوْضِع كَلَامُ الْمُلْحِدِينَ الَّذِينَ أَثْبَثُوهُ فِي الْقُرْآنِ فَهُوَ يَضْمَحِلُّ وَ يَبْطُلُ وَ يَتَلَاشَى عِنْدَ التَّحْصِيلِ وَ الَّذِي يَنْفَعُ النَّاسَ مِنْهُ فَالتَنْزِيلُ الْحَقِيقِيُّ الَّذِي لَا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ وَ الْقُلُوبُ تَقْبَلُهُ وَالْأَرْضِ فِي هَذَا الْمَوْضِع هِيَ مَحَلَّ الْعِلْمِ وَ قَرَارُهُ وَ لَيْسَ يَسُوعُ مَعَ عُمُومِ التَّقِيَّةِ التَّصْرِيحُ بِأَسْمَاءِ الْمُبَدِّلِينَ وَلَا الزَّيَادَةُ فِي آيَاتِهِ عَلَى مَا أَثْبَتُوهُ مِنْ تِلْقَائِهِمْ فِي الْكِتَابِ لِمَا فِي ذَلِكَ مِنْ تَقْوِيَة حُجَجَ أَهْلِ التَّعْطِيلَ وَ الْكُفْرِ وَ الْمِلَلِ الْمُنْحَرِفَةِ عَنْ قِبْلَتِنَا وَ إِبْطَالِ هَذَا الْعِلْمِ الظَّاهِرِ الَّذِي قَدِ اسْتَكَانَ لَهُ الْمُوَافِقُ وَ الْمُخَالِفُ بِوُقُوعِ الِاصْطِلَاحِ عَلَى الِايتِمَارِ لَهُمْ وَالرِّضَا بِهِمْ وَلِأَنَّ أَهْلَ الْبَاطِلِ فِي الْقَدِيمِ وَ الْحَدِيثِ أَكْثَرُ عَدَداً مِنْ أَهْلَ الْحَقِّ وَلِأَنَّ الصَّبْرَ عَلَى وَلَاةَ الْأَمْرِ مَفْرُوضٌ لِقَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لِنَبِيِّهِ صلی الله علیه وآله فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ إِيجَابُهُ مِثْلَ ذَلِكَ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ أَهْلِ طَاعَتِهِ بِقَوْلِهِ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَسْوَةٌ حَسَنَةً فَحَسْبُكَ مِنَ الْجَوَابِ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مَا سَمِعْتَ فَإِنَّ شَرِيعَةَ التَّقِيَّة تَحْظُرُ التَّصْرِيحَ بِأَكْثَرَ مِنْه. (1)

4-1- أمير المؤمنين علیه السلام - احْتَجُوا فِي مَسْجِدِ الْكُوفَة فَقَالُوا مَا بَالُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لَمْ يُنَازِعِ الثَّلَاثَةَ كَمَا نَازَعَ طَلْحَةَ وَالزَّبَيْرَ وَ عَائِشَةَ وَمُعَاوِيَةَ فَبَلَغَ ذَلِكَ عَلِيّا علیه السلام فَأَمَرَ أَنْ يُنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً، فَلَمَّا اجْتَمَعُوا صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ بَلَغَنِى عَنْكُمْ ... كَذَا وَكَذَا قَالُوا صَدَقَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام ، قَدْ قُلْنَا ذَلِكَ. قَالَ فَإِنَّ لِي بِسَتَّةَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام أَسْوَةٌ فِيمَا فَعَلْتُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي مُحْكَم كِتَابِهِ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُول الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. قَالُوا وَ مَنْ هُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام. قَالَ أَولُهُمْ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ وَأَعْتَزِلُكُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ، فَإِنْ قُلْتُمْ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام اعْتَزَلَ قَوْمَهُ لِغَيْرِ مَكْرُوهِ أَصَابَهُ مِنْهُمْ فَقَدْ كَفَرْتُمْ، وَإِنْ قُلْتُمْ اعْتَزَلَهُمْ لِمَكْرُوهِ مِنْهُمْ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ، وَلِى بابْن خَالَتِهِ لُوطٍ أَسْوَةً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ فَإِنْ قُلْتُمْ إِنَّ لُوطاً كَانَتْ لَهُ بِهِمْ قُوَّةً فَقَدْ كَفَرْتُمْ وَإِنْ قُلْتُمْ لَمْ يَكُنْ لَهُ بِهِمْ قُوَّةُ فَالْوَصِيُّ أَعْدَرُ وَلِي بيُوسُفَ علیه السلام أَسْوَةُ، إِذْ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ فَإِنْ قُلْتُمْ إِنَّ يُوسُفَ علیه السلام دَعَا

ص: 110


1- بحار الأنوار، ج 89، ص 45 بحار الأنوار، ج 90، ص114/ تفسیر نورالثقلین

(رعد/17) کف در اینجا همان کلامی است که ملحدان در قرآن ثبت کردند و این کلام، به هنگام برداشت، نابود و باطل و متلاشی می شود. اما آنچه که مردم را سود می رساند، تنزیل راستین است که بطلان، نه از پیش و نه از پس، به آن راه نمی یابد و دل ها آن را می پذیرند و زمین نیز در اینجا همان محل و جایگاه علم است. پس بسته به امر فراگیر تقیّه، آشکار کردن نام های تبدیل کنندگان روا نیست، همان گونه که افزودن بر آیات دربارهی آنچه آنان از جانب خود در کتاب خدا ثبت کردند نیز روا نیست؛ چراکه این کار، سبب نیرومند شدن دلایل اهل تعطیل و کفر پیشگان و ملّت های منحرف از قبله ی ما می شود و به باطل شدن این علم آشکار می انجامد. علمی که موافق و مخالف به آن گردن نهاده اند؛ چراکه برای آنان سودمند می افتد و خشنودی آنان را فراهم می آورد و از این رو آن را می پذیرند. از سوی دیگر این کنایه گویی بدان خاطر است که چه در گذشته و چه در حال، تعداد اهل باطل بیشتر از اهل حق بوده و نیز بدان سبب است که بر اساس آنچه خداوند به پیامبرش صلی الله علیه وآله فرمود، شکیبایی بر والیان امر واجب شده است، پس صبر کن آن گونه که پیامبران «اولوالعزم» صبر کردند. (احقاف 35) حق تعالی این شکیبایی را بر دوستداران و فرمانبران خود نیز واجب کرد و فرمود: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ پس آنچه شنیدی در پاسخ به پرسش تو در این باره برایت بسنده است و آن اینکه شریعت تقیه بیش از این آشکارگویی را بر نمی تابد».

4-1- امام علی علیه السلام - ابن مسعود نقل می کند: مردم در مسجد کوفه با هم مباحثه و محاجه کرده و گفتند: «چرا امیرالمؤمنین علیه السلام با آن سه نفر مقاتله و منازعه نکرد همان طوری که با طلحه و زبیر و عایشه و معاویه مخاصمه فرمود»؟ این خبر به سمع مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام رسید امر فرمود منادی ندا کرده و بگوید: الصلاة جامعه [ یعنی برای نماز در مسجد گرد هم آیید ] وقتی مردم اجتماع نمودند، حضرت بالای منبر رفته و حمد خدا و ثنای الهی را به جا آورده سپس فرمود: «ای مردم از شما خبر به من رسیده که چنین و چنان گفته اید». مردم گفتند: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام بلی ما چنین گفته ایم». حضرت فرمود: «من در آنچه به جا آورده ام از [شش پیامبر] پیروی کرده ام، خدای عزوجل در قرآن می فرماید: لَقَد كانَ لَكُمْ فِي رَسُول الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ مردم گفتند: ای امیرالمؤمنین علیه السلام، آن پیامبرانی که شما از ایشان در کردارتان تبعیت نموده اید چه کسانی هستند»؟ حضرت فرمود: «اولین آن ها ابراهیم علیه السلام است که به قوم خود فرمود: و از شما، و آنچه غیر خدا می خوانید، کناره گیری می کنم. (مریم /48) سپس حضرت فرمود: «اگر بگویید ابراهیم علیه السلام بدون اینکه مکروهی از قومش به او برسد از ایشان دوری گزید، کافر شده اید و اگر بگویید به خاطر مکروهی که از ناحیه ی آنها به حضرتش رسید از آنها دوری جست می گویم وصی پیامبر سزاوارتر است به اینکه به خاطر مکروهی که از ناحیه ی دیگران به وی رسیده از آن ها دوری گزیند و نیز از پسر خاله ی ابراهیم علیه السلام یعنی لوط علیه السلام تبعیت نموده ام چرا که به قوم خویش فرمود [افسوس] ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! [آن گاه می دانستم با شما زشت سیرتان ددمنش چه کنم]. (هود/80) اگر بگویید: لوط بر منع آن ها قدرت داشت چون تکذیب گفتهی او را کرده اید کافر می شوید و اگر بگویید او اقتدار بر منع آنها را نداشت می گویم وقتی پیامبر قدرت بر منع دشمن نداشته باشد وصی

ص: 111

رَبَّهُ وَ سَأَلَهُ السِّجْنَ بِسَخَطِ رَبِّهِ فَقَدْ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ قُلْتُمْ إِنَّهُ أَرَادَ بِذَلِكَ لِئَلَّا يَسْخَطَ رَبُّهُ عَلَيْهِ فَاخْتَارَ السِّجْنَ، فَالْوَصِيُّ أَعْدَرُ وَ لِى بِمُوسَى علیه السلام الأَسْوَةٌ إِذْ قَالَ فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لمَّا خِفْتُكُمْ فَإِنْ قُلْتُمْ إِنَّ مُوسَى علیه السلام فَرَّ مِنْ قَوْمِهِ بِلَا خَوْفِ كَانَ لَهُ مِنْهُمْ فَقَدْ كَفَرْتُمْ، وَإِنْ قُلْتُمْ إِنَّ مُوسَى علیه السلام خَافَ مِنْهُمْ فَالْوَصِيُّ أَعْدَرُ وَلِى بِأَخِي هَارُونَعلیه السلام أَسْوَةُ، إِذْ قَالَ لِأَخِيهِ يَا ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَإِنْ قُلْتُمْ لَمْ يَسْتَضْعِفُوهُ وَ لَمْ يُشْرِفُوا عَلَى قَتْلِهِ فَقَدْ كَفَرْتُمْ وَإِنْ قُلْتُمْ اسْتَضْعَفُوهُ وَ أَشْرَفُوا عَلَى قَتْلِهِ فَلِذَلِكَ سَكَتَ عَنْهُمْ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ. وَلِي بمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله أَسْوَةٌ حِينَ فَرَّ مِنْ قَوْمِهِ وَ لَحِقَ بِالْغَارِ مِنْ خَوْفِهِمْ وَ أَنَامَنِي عَلَى فِرَاشِهِ، فَإِنْ قُلْتُمْ فَرَّ مِنْ قَوْمِهِ لِغَيْرِ خَوْفِ مِنْهُمْ فَقَدْ كَفَرْتُمْ، وَإِنْ قُلْتُمْ خَافَهُمْ وَ أَنَامَنِي عَلَى فِرَاشِهِ وَ لَحِقَ هُوَ بِالْغَارِ مِنْ خَوْفِهِمْ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ. (1)

5-1- أمير المؤمنين علیه السلام - في الإحتجاج : أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَرْسَلَ عَبْدَ اللَّهِ بْن عَبَّاسَ إِلَى الْخَوَارِجِ وَكَانَ بِمَرْأَى مِنْهُمْ وَمَسْمَع لِيَسْأَلَهُمْ مَا ذَا الَّذِي نَقَمُوا عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُمُ ابْنُ عَبَّاسِ رحمه الله مَا ذَا نَقَمْتُمْ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالُوا لَهُ فِي الْجَوَاب نَقَمْنَا يَا ابْنَ الْعَبَّاسِ عَلَى صَاحِبكَ خِصَالًا كُلُّهَا مُكَفِّرَةُ مُوبِقَةُ تَدْعُو إِلَى النَّار أمَّا أَوَّلُهَا فَإِنَّهُ مَحَى اسْمَهُ مِن إِمْرَة الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ كَتَبَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ مُعَاوِيَةَ فَإِذَا لَمْ يَكُنْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَنَحْنُ الْمُؤْمِنُونَ فَلَسْنَا نَرْضَى أَنْ يَكُونُ أَمِيرَنَا وَأَمَّا الثَّانِيَةُ فَإِنَّهُ شَكَ فِي نَفْسِهِ حِينَ قَالَ لِلْحَكَمَيْنِ انْظُرَا فَإِنْ كَانَ مُعَاوِيَةُ أَحَقَّ بِهَا فَأَثْبَتَاهُ وَإِنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهَا فَأَثْبَتَانِي فَإِذَا هُوَ شَكٍّ فِي نَفْسِهِ فَلَمْ يَدْر أَ هُوَ الْمُحِقُ أَمْ مُعَاوِيَةُ فَنَحْنُ فِيهِ أَشَدُّ شَكَا وَالثَّالِثَةُ أَنَّهُ جَعَلَ الْحَكَمَ إِلَى غَيْرِهِ وَ قَدْ كَانَ عِنْدَنَا أَحْكَمَ النَّاسِ ... قَالَ ابْنُ عَبَّاس رحمه الله قَدْ سَمِعْتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مَقَالَةَ الْقَوْمِ فَأَنْتَ أَحَقُّ بِجَوَابِهِمْ فَقَالَ نَعَمْ ثُمَّ قَال.. أَمَّا قَولُكُمْ أَنَّى جَعَلْتُ الْحَكَمَ إِلَى غَيْرِى وَ قَدْ كُنْتَ عِنْدَكُمْ أَحْكَمَ النَّاسِ فَهَذَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَدْ جَعَلَ الْحَكَمَ إِلَى سَعْدِ يَوْمَ بَنِي قُرَيْظَةَ وَ قَدْ كَانَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فَتَاسَيْتُ بِرَسُول الله صلى الله عليه وآله وسلم قَالُوا وَ هَذِهِ لَكَ بِحُجَّتِنَا. (2)

ص: 112


1- بحار الأنوار، ج 29، ص 438 علل الشرائع، ج 1، ص 148
2- بحار الأنوار، ج33، ص 377/ الاحتجاج، ج 1، ص 187 تفسير نورالثقلين؛ بتفاوت

به واسطه ی نداشتن قدرت در منع نکردن اولی به عذر می باشد. و از یوسف علیه السلام نیز تبعیت کرده ام چراکه وی فرمود: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه این ها مرا به سوی آن می خوانند. (یوسف /33) اگر بگویید حضرت یوسف علیه السلام زندان را به خاطر آن از خدا خواست که پروردگارش او را مورد سخط و غضب خود قرار داده بود این کلام شما را کافر می کند و اگر بگویید مراد یوسف علیه السلام از این دعا آن بود که پروردگارش به او غضب نکند پس زندان را اختیار کرد، می گویم، وصی به انزوا و عدم تعرض سزاوارتر می باشد. و از جناب موسی علیه السلام نیز تبعیت کرده ام زیرا وی فرمود: پس هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم. (شعراء /21) اگر بگویید: «موسی علیه السلام بدون ترس از قومش گریخت چون تکذیب قول او را کرده اید کافر می شوید و اگر بگویید موسی علیه السلام از ایشان ترسید، می گویم وقتی پیغمبر از دشمن خود بترسد وصی اولی به آن می باشد. و از جناب هارون نیز تبعیت کرده ام زیرا وی به برادرش موسی علیه السلام گفت: فرزند مادرم! این گروه مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند. (اعراف/ 150) اگر بگویید: مردم هارون را خوار نکرده و مشرف به قتلش نشدند چون کلام پیامبر را تکذیب کرده اید کافر می شوید و اگر بگویید آن ها او را ضعیف و خوار نموده و مشرف به قتلش شدند لذا او ساکت شد و متعرض آنها نگردید، می گویم پیامبر که چنین باشد وصی اولی به آن می باشد. و از حضرت محمد صلی الله علیه وآله نیز تبعیت کرده ام چه آنکه آن حضرت از خوف دشمنانش گریخت و پناه به غار برد و من در بستر آن جناب خوابیدم. اگر بگویید؛ بدون هیچ خوفی از دشمنان حضرت گریخت، کافر می شوید و اگر بگویید از خوف گریخت و من در بسترش خوابیده و آن جناب از ترس آن ها به غار پناه برد من که وصی او هستم سزاوارتر هستم به خوف».

1-5- امام علی علیه السلام - در کتاب احتجاج روایت است که امیرمؤمنان علیه السلام عبدالله بن عبّاس رحمه الله را به سوی خوارج فرستاد در حالی که در دید و محل شنیدن از آنان بود تا از آنان بپرسد چرا با او دشمنی دارند؟ پس ابن عباس رحمه الله به آنان گفت: «کینه چه چیزی را از امیرمؤمنان علیه السلام به دل گرفتید»؟ در جواب به او گفتند: «ابن عباس خصلت هایی را از رفیقت به دل گرفته ایم که همه ی آنها تکفیر شده و ویرانگر است که به سوی آتش فرامی خواند. اولین آن ها این است که او نامش را از امارت مؤمنان پاک کرد سپس بین او و معاویه نوشته شد و زمانی که او امیرمؤمنان نباشد و ما مؤمنان هستیم راضی نیستیم که او امیر ما باشد. دوم اینکه او در خود شک کرد زمانی که به دو حکم گفت: بنگرید پس اگر معاویه شایسته ی آن بود او را باقی گذارید و اگر من شایسته ی آن بودم مرا باقی گذارید؛ پس زمانی که او در خود تردید کند و نداند که آیا او محق است یا معاویه ما درباره ی او شک بیشتری داریم. و سوم اینکه او حکم را برای غیر خود قرار داد در حالی که نزد ما از داورترین مردم بود ... ابن عباس رحمه الله گفت: «ای امیرمؤمنان علیه السلام سخنان آن قوم را شنیدم و تو به پاسخ دادن به آنان سزاوارتری»، فرمود: «بله! سپس ادامه داد: ... و در خصوص این سخنتان که من حَكَم را برای غیر خود قرار دادم در حالی که نزد شما داورترین مردم بودم؛ این رسول خدا صلی الله علیه وآله است که در روز بنی قریظه حکم را برای سعد قرار داد در حالی که خود داورترین مردم بود. و خداوند متعال فرموده است: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُول الله أُسْوَةٌ حَسَنة» پس به رسول الله صلی الله علیه وآله تأسی جستم».

ص: 113

6-1- الصادق علیه السلام - عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ (ع9 أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُل دَخَلَهُ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ حَتَّى تَرَكَ النِّسَاءَ وَ الطَّعَامَ الطَّيِّبَ وَلَا يَقْدِرُ عَلَى أَنْ يَرْفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ تَعْظِيماً لِلَّهِ فَقَالَ علیه السلام أَمَّا قَوْلُكَ فِي تَرْكِ النِّسَاءِ فَقَدْ عَلِمْتَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مِنْهُنَّ وَأَمَّا قَوْلُكَ فِي تَرْكِ الطَّعَامِ الطَّيبِ فَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَأْكُلُ اللَّحْمَ وَ الْعَسَلَ وَ أَمَّا قَوْلُكَ إِنَّهُ دَخَلَهُ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ حَتَّى لَا يَسْتَطِيعَ أَنْ يَرْفَعَ رَأْسَهُ فَإِنَّمَا الْخُشُوعُ فِي الْقَلْب وَ مَنْ ذَا يَكُونُ أَخْشَعَ وَ أَخْوَفَ لِلَّهِ مِنْ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَمَا كَانَ يَفْعَلُ هَذَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرِ. (1)

7-1 - الصادق علیه السلام - عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ نَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَن الصُّبْحِ وَاللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنَامَهُ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ عَلَيْهِ وَكَانَ ذَلِكَ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِلنَّاسِ أَلَا تَرَى لَوْ أَنَّ رَجُلًا نَامَ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسِ لَعَيَّرَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا لَا تَتَوَرَّعُ لِصَلَوَاتِكَ فَصَارَتْ أَسْوَةٌ وَ سُنَّةَ فَإِنْ قَالَ رَجُلُ لِرَجُل نِمْتَ عَن الصَّلَاةِ قَالَ قَدْ نَامَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَصَارَتْ أَسْوَةً وَرَحْمَةً رَحِمَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِهَا هَذِهِ الْأُمَّةَ. (2)

1-8- الرسول صلی الله علیه وآله - رَوَى أَحْمَدُ فِي الْمُسْنَدِ أَنَّ النَّبِى صلی الله علیه وآله أَمَرَ أَنْ يُكْتَبَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فَقَالَ سُهَيْلُ بْنُ عَمْرُو هَذَا كِتَابُ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ فَافْتَحْهُ بِمَا نَعْرِفُهُ وَاكْتُبْ بِاسْمِكَ اللَّهُمَّ فَأَمَرَ بِمَحْوِ ذَلِكَ وَكَتَبَ بِاسْمِكَ اللَّهُمَّ هَذَا مَا اصْطَلَحَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَسُهَيْلُ بْنُ عَمْرُو وَ أَهْلُ مَكَةَ فَقَالَ سُهَيْلَ لَوْ أَجَبْتُكَ إِلَى هَذَا لَأَقْرَرْتُ لَكَ بالنُّبُوَّة فَقَالَ امْحُهَا يَا عَلَى علیه السلام فَجَعَلَ يَتَلَكَّا وَ يَأْبَى فَمَحَاهَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم وَكَتَبَ هَذَا مَا اصْطَلَحَ مُحَمَّدُ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِب وَ أَهْلُ مَكَّةَ يَقُولُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ لَقَد كانَ لَكُمْ فِي رَسُول الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ بُرَيْدَةَ بن سُفْيَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ كَعْب أَنَّ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ لِعَلِيِّ علیه السلام فَإِنَّ لَكَ مِثْلَهَا تُعْطَيْهَا وَأَنْتَ مُضطهد. (3)

9-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - نَزَلَتْ فِي ثَعْلَبَةَ بْن حَاطِب وَكَانَ مِنَ الْأَنْصَارِ قَالَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم ادْعُ اللَّهَ أَنْ يَرْزُقَنِي مَالًا فَقَالَ يَا ثَعْلَبَةُ قَلِيلُ تُؤَدِّى شَكْرَهُ خَيْرُ مِنْ كَثِيرٍ لَا تُطِيقُهُ أَ مَا لَكَ فِي رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أسْوَةُ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ أَرَدْتُ أَنْ تَسِيرَ الْجِبَالُ مَعِي ذَهَباً. (4)

ص: 114


1- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 215 دعائم الإسلام، ج 2، ص 193
2- الكافى، ج 3، ص 294 تفسیر نور الثقلين.
3- بحار الأنوار، ج 33، ص 314 المناقب، ج 3، ص 184 .
4- بحار الأنوار، ج22، ص 40 .

6-1- امام صادق علیه السلام - از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که به خاطر خوف از خدا مباشرت با زنان و غذاهای نیکو را ترک نموده و به جهت احترام و تعظیم خداوند سرش را بالا نمی گیرد سؤال شد امام علیه السلام فرمود: «اما در مورد ترک کردن زنان خودت به خوبی می دانی که پیامبر صلی الله علیه وآله این عمل را ترک نمی نمود و اما در مورد کنار گذاشتن طعام های نیکو، رسول خدا صلی الله علیه وآله گوشت و عسل می خورد. اما در زمینه ی خوف از خدا تا جایی که سرش را بالا نمی گرفت. همانا جایگاه خشوع در قلب است و چه کسی خاشع تر و خائف تر از رسول خدا صلی الله علیه وآله در محضر پروردگار است اما ایشان هرگز سر مبارک را پایین نمی انداخت. و خداوند تعالی می فرماید: لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُول الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرِ».

7-1- امام صادق علیه السلام - سعید اعرج گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله برای نماز صبح خواب افتاد و خداوند خواب را بر او غالب نمود تا اینکه خورشید طلوع کرد و این اتفاق رحمتی از جانب پروردگار برای مردم بود مگر نمی بینی که اگر فردی تا طلوع آفتاب خواب بیفتد مردم وی را سرزنش می کنند و به طعنه می گویند بر نمازت مواظبت نمی کنی. لکن این امر سنّت و الگویی شد و مردی به مرد دیگر می گوید برای نماز خواب افتادی و او در جواب می گوید به تحقیق برای رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز این اتفاق افتاد پس این اتفاق اسوه ی نیکو و رحمت الهی برای این امت بود.

1-8- پیامبر صلی الله علیه وآله - احمد در مسند روایت کرد که پیامبر صلی الله علیه وآله امر کرد که بنویسید: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، ولى سهیل بن عمرو گفت: «این نوشته ای میان ما و شماست، پس آن را با آنچه ما می شناسیم آغاز کن و بنویس: بِاسْمِكَ اللَّهُم، پس به پاک کردن آن امر فرمود و نوشت: «بِاسْمِكَ اللَّهُمَّ، این چیزی است که محمد رسول خدا و سهیل بن عمرو و اهل مکه بر آن موافقت کردند». سهیل گفت: «اگر این را اجابت کنم، به نبوت تو اقرار کرده ام» فرمود: «ای علی علیه السلام! آن را پاک کن»، پس او تأخیر و امتناع کرد و نبی صلی الله علیه وآله آن را پاک کرد و نوشت: «این چیزی است که محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب و اهل مکه بر آن موافقت کردند»، خداوند در کتابش می فرماید: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُول الله أُسْوَةٌ و محمد بن اسحاق از بريدة بن سفیان، از محمد بن کعب روایت کرد که نبی صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: «مانند آن برای توست و آن را می بخشی، در حالی که مظلوم هستی».

9-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - گفته اند که آيه ى لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُول الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ درباره ی ثعلبة بن حاطب [که یکی از انصار بود]، نازل شده است: او به پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: «دعا کن تا خدا به من مالی بدهد». پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ای ثعلبه! مالی اندک که بتوانی شکر آن را به جا آوری بهتر از مال بسیاری است که طاقت آن [و همت ادای حق آن] را نداشته باشی؛ آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله [که مالی ندارد] برای تو اسوه و نمونه ای نیکو نیست؟ سوگند به خدایی که جانم به دست اوست، اگر می خواستم که کوه ها برای من زر و سیم شود می شد»!

ص: 115

باب 2: ذَكَرَ اللهَ كَثِيراً

2-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَن أبي ذَرَ رحمه الله قَالَ دَخَلْتُ عَلَى رَسُول الله صلی الله علیه وآله فِي الْمَسْجِدِ جَالِسٌ إِلَى أَنْ قَالَ قَالَ علیه السلام عَلَيْكَ بِتَنَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ ذِكْرِ اللهِ كَثِيراً فَإِنَّهُ ذِكْرُ لَكَ فِي السَّمَاءِ وَ نُورٌ لَكَ فِى الأرض. (1)

قوله تعالى: وَ ما رَأَ المؤمِنُونَ الْأَحْزاب قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلا إيماناً وَ تَسلياً (22)

كُلِّيَاتُهَا

1- على بن إبراهيم رحمه الله - ثم وصفَ اللهُ الْمُؤْمِنِينَ الْمُصَدِّقِينَ بمَا أَخْبَرَهُمْ رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله ما يُصِيبُهُم فِي الْخَنْدَقِ مِنَ الْجَهْدِ، فَقَالَ وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزاب قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ ... وَ زادَهُمْ إِلَّا إِيمَاناً يَعْنِي ذَلِكَ الْبَلَاء وَالْجَهْدُ وَ الْخَوْفُ. (2)

الشَّهَادَةُ

1- أمير المؤمنين علیه السلام - كَانَ ابْنُ مُلْجَمِ ضربة ضربة خَائِفاً مَرْعُوباً ثُمَّ وَلَّى هَارِباً وَ خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ أَحَاطَ النَّاسُ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَضَعُهُ عَلَيْهَا ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى مِنْهَا خَلَقْناكُمْ يَشُدُّ الضَّرْبَةَ وَيَأْخُذُ التُرابَ وَ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَصَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ثُمَّ إِنَّهُ لَمَّا ضَرَبَهُ الْمَلْعُونُ ارْتَجَتِ الْأَرْضُ وَ مَاجَتِ الْبِحَارُ وَ السَّمَاوَاتِ وَ اصْطَفَقَتْ أَبْوَابُ الْجَامِعِ قَالَ وَ ضَرَبَهُ اللَّعِينُ فأخطأه و وقعَتِ الضربة فِي الطَّاقِ. قَالَ الرَّاوِي فَلَمَّا سَمِعَ النَّاسُ الصَّجَةَ ثَارَ إِلَيْهِ كُلَّ مَنْ كَانَ فِي الْمَسْجِدِ وَصَارُوا يَدُورُونَ وَ لَا يَدْرُونَ أَيْنَ يَذْهَبُونَ مِنْ شِدَّةِ الصَّدْمَةِ وَالدَّهْشَة ثُمَّ أَحَاطُوا بامیر المومنین علیه السلام و هو یشد رَأْسَهُ بِمِثْزَرِهِ وَالدَّمُ يَجْرِى عَلَى وَجْهِهِ وَ لِحْيَتِهِ وَ قَدْ خُضِبَتْ بِدِمَائِهِ وَ هُوَ يَقُولُ هَذَا مَا وَعَدَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللهُ وَ رَسُوله. (3)

ص: 116


1- بحار الأنوار، ج 74، ص 72 تفسیر نور الثقلين
2- تفسير القمى، ج 2، ص188 تفسير نور الثقلين فيه: «البلاء» محذوف
3- بحار الأنوار، ج 42 ، ص 80

بخش 2: خدا را بسیار یاد می کنند .

1-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوذر رحمه الله می گوید: بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد شدم در حالی که ایشان در مسجد نشسته بودند ... فرمود: «ای ابوذر! بر تو باد تلاوت قرآن و ذکر بسیار که باعث یاد تو در آسمان و نورانیتت در زمین می گردد».

[اما] مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان چیزی است که خدا و پیامبرش به ما وعده داده، و خدا و پیامبرش راست گفته اند». و این [موضوع] جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود (22)

کلیات

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - خداوند ، به توصیف مؤمنانی پرداخت که پیشگویی رسول خدا صلی الله علیه وآله را نسبت به مصیبتی که در خندق به آن دچار خواهند شد باور کردند، و فرمود: وَ ما رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً يعنى أن آزمایش و تلاش و کوشش و بیم و ترس.

شهادت

1- امام علی علیه السلام - ابن ملجم ضربه ای هولناک بر حضرت زد و از مسجد فرار نمود. مردم اطراف امیرالمؤمنین علیه السلام جمع شدند در حالی که آن حضرت در محراب محل ضربت را می بست و مقداری خاک گرفته و بر آن می پاشید سپس آیه ی شریفه ی: ما شما را از آن [زمین] آفریدیم و در آن بازمی گردانیم و بار دیگر [در قیامت] شما را از آن بیرون می آوریم! (طه/55) را قرائت نموده و فرمود: «امر الهی محقق شد، پیامبر صلی الله علیه وآله راست گفت». و چون آن ملعون بر حضرت ضربه زد زمین به خود لرزید و دریاها و آسمان ها به خروش آمده و درب های مسجد به هم می خورد. و فرمود: «ملعون دیگری به نام شبیب بن بجره بر آن حضرت ضربه ای زد که به خطا رفته و بر طاق محراب اصابت نمود». وقتی مردم ناله را شنیدند هر کس در مسجد بود به سمت محراب آمده و از شدت ضربه حیران شده و نمی دانستند که چه کنند و در حالی اطراف امیرالمؤمنین علیه السلام را احاطه کرده بودند که حضرت با لباسش زخم را می بست و خون بر صورت و محاسن مبارکش جاری شده و آغشته به خون گردیده بود و می فرمود: هَذَا مَا وَعَدَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُه.

ص: 117

2 - الحسين علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرُو بْنِ الْحَسَنِ قَالَ: كُنَّا مَعَ الْحُسَيْنِ علیه السلام بِنَهَرٍ كَرْبَنَاءَ وَ نَظَرَ العلي إلَى شِمْر بن ذِي الْجَوْشَن وَكَانَ أَبْرَصَ. فقال اللهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ صَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كَأَنَّى أَنْظُرُ إِلَى كَلْب أَبْقَعَ يَلَغُ فِي دَمِ أَهْلِ بَيْتِي. (1)

الدَّفْنُ

1- الرضا علیه السلام - وَ إِذَا حَمَلْتَهُ إِلَى قَبْرِهِ فَلَا تُفَاجِئ بِهِ الْقَبْرِ فَإِنَّ لِلْقَبْرِ أَهْوَانًا عَظِيمَةً وَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ لَكِنْ ضَعْهُ دُونَ شَفِيرِ الْقَبْر ... فَإِذَا خَرَجْتَ مِنَ الْقَبْرِ فَقُلْ وَ أَنْتَ تَنْفُضُ يَدَيْكَ من التراب إنا لله وإنا إليه راجِعُونَ ثُمَّ احث التراب عَلَيْهِ بظهر كَفَّيْكَ ثَلَاثَ مَرَاتِ وَ قُل اللهم إِيمَاناً بِكَ وَ تَصْدِيقاً بِكِتَابِكَ هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ فَإِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَ قَالَ هَذِهِ الْكَلِمَةَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ ذَرَّة حَسَنَة. (2)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - عَنْ عَلَى علیه السلام أَنَّهُ كَانَ إِذَا حَنَا فِي الْقَبْرِ قَالَ إِيمَاناً بِكَ وَ تَصْدِيقَا لِرُسُلِكَ و إيقاناً بِبَعْتِكَ هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَقَالَ مَنْ فَعَلَ هَذَا كَانَ لَهُ بِمِثْل كُلَّ ذَرَّةَ مِنَ الْتُرَابِ حَسَنَةٌ. (3)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - أَنَّ أَوَّلَ مَا يُبَشِّرُ بِهِ الْمُؤْمِنُ أَنْ يُقَالَ لَهُ قَدِمْتَ خَيْرَ مَقْدَمٍ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لِمَنْ شَيْعَكَ وَ اسْتَجَابَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ لَكَ وَ قَبلَ مِمَّنْ شَهِدَ لَكَ ثُمَّ يُلَقَّنُ الْمَيِّتُ وَ يُشَرِّحُ اللَّبَنُ عَلَيْهِ وَ يَقُولُ اللَّهُمَّ صِلْ وَحْدَتَهُ وَ آنِسَ وَحْشَتَهُ وَ ارْحَمْ غُرَبَتَهُ وَ أَسْكِنْ إِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنِي بهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ وَاحْشُرُهُ مَعَ مَنْ كَانَ يَتَوَكَّاهُ فَإِذَا فَرَغَ مِنْ تَشْرِيج اللَّينِ عَلَيْهِ خَرَجَ مِن الْقَبْرِ مِنْ جهة رجلَيْهِ وَأهَالَ التُرابَ عَلَيْهِ وَيُهِيلُ مَنْ حَضر هُنَاكَ بِظُهُورِ أَكْفَهُمْ إِنَّا مَنْ كَانَتْ لَهُ بِهِ رَحِمُ وَ يَقُولُونَ إِنَّا للهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ اللهُم زِدْنَا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً. (4)

ص: 118


1- بحار الأنوار، ج45، ص56
2- بحار الأنوار، ج 79، ص 39 .
3- بحار الأنوار، ج 79، ص21.
4- بحار الأنوار، ج 79، ص 51 .

2- امام حسین علیه السلام - محمد بن عمرو بن حسن گوید: ما با امام حسین علیه السلام در نهر کربلا بودیم. آن حضرت نظری به شمر بن ذی الجوشن که بدنش لک و پیس بود، انداخت و فرمود: «اللهُ أَكْبَرُ ! اللهُ أَكْبَرُ! خدا و پیامبرش راست گفته اند». زیرا رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود «گویا: من نظر می کنم به سگ پیسی که خون اهل بیت مرا می لیسد».

دفن

1- امام رضا علیه السلام - وقتی میت را به طرف قبر آوردی او را ناگهان داخل قبر قرار نده و بدین وسیله قبر و ورود را بر میت دشوار و سخت مگردان، چراکه قبر هول و وحشت های عظیمی دارد و از وحشت روز قیامت به خدا پناه می بریم، میّت را نزدیک و کنار قبر زمین بگذار و وقتی از قبر بیرون آمدی - در حالی که خاک را از دست هایت می تکانی - بگو: «ما از آن خداییم و به سوی او بازمی گردیم! (بقره/156) پس با پشت دست هایت سه بار خاک بر قبر او بریز و این دعا را بخوان «خدایا همه ی این کارهایی که انجام می دهیم به خاطر این است که به تو ایمان داریم و کتاب تو را باور داریم، این همان چیزی است که خدا و پیامبرش به ما وعده داده و خدا و پیامبرش راست گفته اند. این امور چیزیست که خداوند عزوجل و رسول صلی الله علیه وآله به ما وعده داده خدا و پیامبرش راست گفته اند». البته هرکس این کار را انجام دهد خداوند به عدد هر ذره از خاک حسنه ای برای او می نویسد.

2- امام علی علیه السلام - روایت است که امام علی علیه السلام وقتی بر قبری خاک می ریخت این گونه دعا می فرمود: «الهی به تو ایمان دارم. رسولانت را تصدیق نموده و به روز جزا یقین دارم» و فرمود: «هرکس این دعا را بخواند برایش به اندازه هر ذره ای از خاک حسنه ای است».

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - نخستین مژده ای که به مؤمن داده می شود، این است که به او گفته می شود: «خوش آمدی»، به راستی که خداوند تمام تشییع کنندگان تو را آمرزید، و دعای تمام استغفار کنندگان برای تو را استجابت فرمود، و گواهی تمام کسانی را که به نفع تو شهادت دادند، قبول نمود، سپس اموری را که میت در حال حیاتش بدان معتقد بود به او تلقین بکند. سپس خشت روی قبر چیده و بگوید: «خداوندا ، با او ارتباط برقرار کن و از تنهایی نجاتش بده و مونس وحشت و احساس تنهایی اش باش، و بر غربت او رحم کن، و از رحمت خویش چنان رحمتی به سوی او گسیل بدار که از رحمت غیر تو بی نیاز گردد، و با کسانی که دوستشان می داشت محشور فرما». وقتی چیدن خشت بر قبر را به پایان برد، از سمت پاهای میت از قبر خارج شود. خاک روی قبر بریزد، و نیز تمام کسانی که حضور دارند با کف دست، خاک بر روی قبر بریزند، مگر کسانی که نسبتی با میت دارند. در حال ریختن خاک بگویند: «ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم!. (بقره /156) هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ خدایا ایمان ما را افزون نما و ما را تسلیم امر خویش قرار ده»

ص: 119

4- الرسول صلی الله علیه وآله - من اسْتَقْبَلَ جَنَازَةً أَوْ رَآهَا فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ اللَّهُمَّ زِدْنَا إِيماناً وَتَسْلِياً الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَعَزَزَ بِالْقُدْرَةِ وَ قَهَرَ الْعِبَادَ بِالْمَوْتِ لَمْ يَبْقَ في السَّمَاءِ مَلَك إِلَّا بَكَى رَحْمَةً لِصَوْلِهِ. (1)

قوله تعالى: مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً (23)

قوله تعالى : ليَجْزِيَ اللهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ المُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَو يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ كَانَ غَفُوراً رَحِيماً (22)

النُّزُول

1 - ابن عباس رحمه الله - أخَذَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله تَحْتَ شَجَرَة السَّمْرَة بَيْعَتَهُمْ عَلَى أَنْ لَا يَفِرُّوا وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ لله الصَّحَابَةِ إِلَّا نَقَضَ عَهْدَهُ فِى الظَّاهِرِ بِفِعْلِ أَمْ بِقَوْل وَ قَدْ دَمَهُمُ اللَّهُ... وَ انْهَزَمَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ فِي يَوْمٍ خَيْبَرَ بِالْإِجْمَاعِ وَ عَلَى علیه السلام فِي وَفَائِهِ اتَّفَاقُ فَإِنَّهُ لَمْ يَفِرَّ قَطُّ وَثَبَتَ مَعَ رَسُول الله صلی الله علیه وآله حَتَّى نَزَلَتْ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ وَلَمْ يَقُلْ كُلُّ الْمُؤْمِنِينَ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ يَعْنِي حَمْزَةَ الله رحمه الله و جعفر (جَعْفَراً) وَ عُبَيْدَةَ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ يَعْنِي عَلِيّاً. (2)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّة قَال قَالَ عَلَى علیه السلام كُنتُ عَاهَدْتُ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله أَنَا وَ حَمْزَةُ رحمه الله وَ أَخِي جَعْفَرُ وَ ابْنُ عَمِّى عُبَيْدَةُ بْنُ الْحَارِثِ عَلَى أَمْرٍ وَفَيْنَا بِهِ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله فَتَقَدَّمَنِي أَصْحَابِي وَ خَلَّفْتُ بَعْدَهُمْ لِمَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِينَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ حَمْزَةَ رحمه الله وَ جَعْفَرُ وَ عُبَيْدَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا فَأَنَا الْمُنْتَظِرُ وَ مَا بَدَلْتُ تَبْدِيلًا. (3)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - هَذِهِ الْآيَةُ نَزَلَتْ فِيَّ وَ فِي عَمِّى حَمْزَةَ رحمه الله وَ فِي ابْن عَمِّي عُبَيْدَةَ بْن الْحَارِثِ بْن عَبْدِ الْمُطَّلِب فَأَمَّا عُبَيْدَةُ فَقَضَى نَحْبَهُ شَهِيداً يَوْمَ بَدْر وَ أَمَّا عَمِّى حَمْزَةُ رحمه الله فَإِنَّهُ قَضَى

ص: 120


1- الکافی، ج 3، ص167/ تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج 38، ص 217
3- بحار الأنوار، ج 35، ص 410 بحار الأنوار، ج 64 ، ص 190 تفسیر نورالثقلين / تأويل الآيات الظاهرة، ص442/ تفسير البرهان

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس جنازه ای را استقبال نماید یا هنگام دیدن جنازه این دعا را بخواند: «الله أَكْبَرُ؛ هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ. خدایا ایمان ما را افزون نما و ما را تسلیم امر خویش قرار بده. حمد مخصوص خدایی است که با قدرت خویش عزیز است بر بندگان خویش به وسیله ی مرگ غلبه دارد». در آسمان فرشته ای باقی نمیماند مگر اینکه به خاطر ترحم بر این دعاکننده گریه می کند.

در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند [و در راه او شربت شهادت نوشیدند]، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هیچ گونه تغییری در پیمان خود ندادند. (23)

هدف این است که خداوند راستگویان را به خاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا [اگر توبه کنند] توبه آنها را بپذیرد؛ چرا که خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. (24)

سبب نزول

1- ابن عباس رحمه الله - رسول خدا صلی الله علیه وآله در زیر درخت سمره از اصحاب بیعت گرفت که از جنگ فرار نکنند و هرکدام از اصحاب با قول یا فعل خویش پیمانش را نقض نمود لذا خداوند آنها را مذمت کرد ... و به اجماع همه ابوبکر و عمر در روز خیبر شکست خوردند و علی علیه السلام بر پیمان خویش وفادار ماند و هرگز از جنگ فرار ننمود و با رسول خدا صلی الله علیه وآله ثابت قدم ماند تا اینکه آیه ی شریفه ی رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ نازل شد و آیه همه ی مؤمنان را شامل نمی شود و مراد از فَمِنْهُم مَنْ قَضى نَحْبَهُ حمزه رحمه الله و جعفر رحمه الله و عبیده رحمه الله می باشد و مقصود از وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ على علیه السلام است.

2- امام علی علیه السلام - محمد بن حنفیه گوید امام علی علیه السلام فرمود: «من ، عمویم حمزه رحمه الله، برادرم جعفر رحمه الله، پسر عمویم عبيدة بن حارث رحمه الله در مورد موضوعی با خداوند عزوجل و رسول خدا صلی الله علیه وآله عهد نمودیم و به آن عهد در مورد خداوند و رسولش صلی الله علیه وآله وفا نمودیم. اصحاب من پیشتر از من به آن وفا نمودند و زودتر شربت شهادت نوشیدند و من پس از آنان، هرگاه که خداوند عزوجل اراده کند، به آن عهد وفا خواهم کرد. خداوند عزوجل در شأن ما این آیه را نازل فرمود: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ يعنى حمزه رحمه الله، جعفر رحمه الله و عبيده رحمه الله وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا پس منظور از کسی که منتظر است و هیچ تغییری نداده است، من می باشم.

3- امام علی علیه السلام - در روایت است: امام علی علیه السلام فرمود: این آیه در شأن من است و در شأن عموی من حمزه رحمه الله، و در شأن پسر عموی من عبيدة بن حارث بن عبد المطلب رحمه الله، اما عبیده در روز بدر به درجه ی شهادت نائل شد، و عموی من حمزه رحمه الله در روز احد شربت شهادت چشید و اما من انتظار

ص: 121

نَحْبَهُ شَهِيداً يَوْمَ أَحْدِ وَ أَمَّا أَنَا فَأَنْتَظِرُ أَشْفَاهَا يَخْضِبُ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ وَ أَوْمَا بِيَدِهِ إِلَى لِحْيَتِهِ وَ رَأْسِهِ عَهْدُ عَهِدَهُ إِلَيَّ حَبِيبِي أَبُو الْقَاسِمِ صلی الله علیه وآله. (1)

4- الباقر علیه السلام - أَبُو الوَرَد عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ قَالَ عَلى علیه السلام وَ حَمْرَةُ رحمه الله وَ جَعْفَرُ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ قَالَ عَهْدُهُ وَ هُوَ حَمْزَةً وَ جَعْفَرُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام. (2)

5- ابن عبّاس رحمه الله - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن عَبَّاس رحمه الله فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ يَعْنِي عَلِيّا علیه السلام وَحَمْزَةَ رحمه اللَّهِ وَ جَعْفَراً رحمه الله فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ يَعْنِي حَمْزَةَ رحمه الله وَ جَعْفَراً رحمه الله وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ يَعْنِي عَلِيّا علیه السلام كَانَ يَنْتَظِرُ أَجَلَهُ وَ الْوَفَاءَ لِلَّهِ بِالْعَهْدِ وَ الشَّهَادَةَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ رُزْقَ الشَّهَادَةَ . (3)

6- الباقر علیه السلام - عن أبي الجارود عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ لَا يُغَيِّرُوا أَبَداً فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ أَى أَجَلَهُ وَ هُوَ حَمْزَةُ رحمه الله وَ جَعْفَرَ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ أَجَلَهُ يَعْنِي عَلِيّاً علیه السلام يَقُولُ وَما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ. (4)

7- الباقر علیه السلام - فِى تَفْسِير مَنْسُوب إِلَى الْبَاقِرِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ يَقُولُ كُونُوا مَعَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام وَ آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام قَالَ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ هُوَ حَمْزَةَ بْن عَبْدِ الْمُطَّلِبِ علیه السلام وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ هُوَ على بن أبي طالب علیه السلام يَقُولُ اللَّهُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا. (5)

8- أمير المؤمنين علیه السلام - عن أبي إسحاق عَنْ عَلَى علیه السلام قَالَ فِينَا نَزَلَتْ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَأَنَا وَاللَّهِ الْمُنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلتُ تَبْدِيلًا. (6)

الْمَصْدَاقُ

1 - الصادق علیه السلام - أَنَّهُ قَالَ يَوْماً لِأَبِي بَصِيرٍ وَ قَدْ دَخَلَ عَلَيْهِ وَقَدْ كَبَرَتْ سِتْهُ وَذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَفَرَهُ النَّفَسُ فَقَالَ لَهُ مَا هَذَا النَّفَسُ يَا أَبَابَصِير فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَبِرَتْ سِنِّى وَ ذَهَبَ بَصَرَى وَ قَرُبَ أَجَلِي مَعَ أَنِّى لَسْتُ أَدْرِى مَا أَردُ عَلَيْهِ فِي آخِرَتِي فَقَالَ وَإِنَّكَ لَتَقُولُ هَذَا يَا أَبَا مُحَمَّداً مَا

ص: 122


1- كشف الغمة، ج 1، ص 190
2- بحار الأنوار، ج 35، ص 408 المناقب، ج3، ص92/ تفسير البرهان.
3- شواهد التنزیل، ج 2، ص6 .
4- بحار الأنوار، ج 35، ص 409 تفسير البرهان تفسير القمى، ج 2، ص188 ، فيه: «اى لم يفروا» بدل «لا يغيروا»
5- بحار الأنوار، ج24، ص 33 تفسیر القمی، ج 1، ص307/ تفسیر نورالثقلين
6- بحار الأنوار، ج 35، ص418 / بحار الأنوار، ج 35، ص 408 شواهد التنزیل، ج 2، ص 5

می کشم که شقی ترین این امّت این را به این رنگ کند. و با دست به محاسن و سرش اشاره کرد و فرمود: «امریست شدنی و کاریست بودنی که حبیب من ابوالقاسم صلی الله علیه وآله مرا از این حال خبر داده است».

4- امام باقر علیه السلام - ابوالورد از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ یعنی علی علیه السلام، حمزه رحمه الله و جعفر رحمه الله فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ یعنی عهد خود را پایان بردند که منظور حمزه رحمه الله و جعفر رحمه الله است وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ منظور، علی بن ابی طالب علیه السلام است.

5- ابن عبّاس رحمه الله - مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ يعني على علیه السلام و حمزه رحمه الله و جعفر رحمه الله فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ یعنی حمزه رحمه الله و جعفر رحمه الله وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ يعنى على علیه السلام که منتظر مرگ خود و وفاکردن به پیمان خدا و شهادت در راه خدا بود و به خدا سوگند که شهادت روزی او شد.

6- امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود آمده که امام باقر علیه السلام فرمود: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ یعنی هرگز تغییر نمی دهند فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ یعنی آجل او، که منظور، حمزه رحمه الله و جعفر بن ابی طالب رحمه الله است وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ یعنی اجل او که، منظور، علی علیه السلام است و ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ.

7- امام باقر علیه السلام - در تفسیری که منسوب به امام باقر علیه السلام آمده است که درباره ی آیه: و با صادقان باشید!. (توبه/119)، می فرماید: «با علی بن ابی طالب و آل محمد علیهم السلام باشید. و در این قسمت آيه مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ می فرماید: منظور حمزة بن عبد المطلب رحمه الله است وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ على بن ابى طالب علیه السلام است که خداوند متعال می فرماید: وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلا».

8- امام علی علیه السلام - آیه ی رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ درباره ی ما نازل شده و به خدا سوگند! کسی که منتظر است من هستم و هرگز تغییر نداده ام.

مصداق

1- امام صادق علیه السلام - امام صادق علیه السلام روزی به ابوبصیر که میهمان ایشان بود و در سن کهولت به سر می برد و نور چشمش را از دست داده بود و ناتوان شده بود، فرمود: «این نفس و حالت چیست»؟ عرض کرد: «فدایت شوم! عمرم زیاد شده و نور چشمم از دست رفته و اجلم نزدیک است و نمی دانم تکلیف آخرتم چه خواهد شد»؟ فرمود: «تو ای ابا محمد این سخن را می گویی. نمی دانی که خداوند احترام می کند از اینکه بخواهد جوانی از شما را عذاب نماید و حیا می نماید از

ص: 123

عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ يُكْرِمُ الشَّابَ مِنْكُمْ أَنْ يُعَذِّبَهُ وَيَسْتَحْيِي مِنَ الْكُهُولِ أَنْ يُحَاسِبَهُمْ وَيُحِلُّ الشَّيْخَ قَالَ هَذَا لَنَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ نَعَمْ وَ أَكْثَرُ مِنْهُ قَالَ زِدْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ قَالَ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَاللَّهِ مَا عَلَى غَيْرَكُمْ إِنَّكُمْ وَفَيْتُمْ لِلَّهِ بِمَا أَخَذَ عَلَيْكُمْ مِنْ عَهْدِهِ وَ لَمْ تَسْتَبْدِلُوا بَنَا غَيْرَنَا ... قَالَ علیه السلام ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا فَأَنْتُمْ هُمْ وَفَيْتُمْ بِمَا عَاهَدتُمُونَا عَلَيْه. (1)

2 - الصادق علیه السلام - الأعمش عن جعفر بن محمد علیه السلام قال هذه شرائع الدين الى ان قال علیه السلام وَ الْوَكَايَةُ لِلْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ لَمْ يُغَيِّرُوا وَ لَمْ يُبَدِّلُوا بَعْدَ نَبِيِّهِمْ وَاجِبَةً مِثْلُ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رحمه الله وَ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ رحمه الله وَالْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ الْكِنْدِيَ رحمه الله وَ عَمَّار بن يَاسِر رحمه الله وَ جَابِرِ بْن عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِي رحمه الله وَ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ وَ أَبِي الْهَيْثَمِ بْنِ التَّيْهَانِ وَ سَهْلِ بْنِ حُنَيْفَ وَ أَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّامِتِ وَ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ وَ خَزَيْمَةَ بْن ثَابِتِ ذِي الشَّهَادَتَيْنَ وَ أَبِي سَعِيدِ الْخَدْرِيِّ وَ مَنْ نَحَا نَحْوَهُمْ وَ فَعَلَ مِثْلَ فِعْلِهِمْ وَ الْوَلَايَةُ لِأَتْبَاعِهِمْ وَ الْمُقْتَدِينَ بِهِمْ وَ بِهُدَاهُمْ. (2)

3- الأئمة علیهم السلام - الشَّيْخُ الصَّالِحُ أَبُو مَنْصُورِ بْنُ عَبْدِ الْمُنْعِمِ بْنِ النَّعْمَانِ الْبَغْدَادِيُّ رَهِ قَالَ: خَرَجَ مِنَ النَّاحِيَة سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَخَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ عَلَى يَدِ الشَّيْخ مُحَمَّدِ بْن غَالِبِ الْأَصْفَهَانِي حِينَ وَفَاةِ أَبِي وَ كُنْتُ حَدِيثَ السِّنَّ وَكَتَبْتُ أَسْتَأْذِنُ فِي زِيَارَة مَوْلَايَ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ زِيَارَةِ الشُّهَدَاءِ فَخَرَجَ إِلَيَّ مِنْهُ قُلِ ... السَّلَامُ عَلَى مُسْلِمِ بْنِ عَوْسَجَةَ الْأَسَدِئَ الْقَائِلِ لِلْحُسَيْنِ علیه السلام وَ قَدْ أَذِنَ لَهُ فِي الانْصِرَافَ أ نَحْنُ نَخَلَّى عَنْكَ وَ بِمَ نَعْتَذِرُ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَدَاءِ حَقَّكَ وَ لَا وَاللَّهِ حَتَّى أَكْسِرَ فِي صُدُورِهِمْ رُمْحِي وَ أَضْرِبَهُمْ بِسَيْفِي مَا ثَبَتَ قَائِمُهُ فِي يَدِى وَ لَا أَفَارِقُكَ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ مَعِي سِلَاحُ أَقَاتِلُهُمْ بِهِ لَقَذَفْتُهُمْ بِالْحِجَارَةِ ثُمَّ لَمْ أَفَارِقُكَ حَتَّى أَمُوتَ مَعَكَ وَكُنْتَ أَوَّلَ مَنْ شَرَى نَفْسَهُ وَ أَوَّلَ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ اللَّهِ قَضَى نَحْبَهُ فَفَرْتَ وَ رَبِّ الْكَعْبَة شَكَرَ اللَّهُ لَكَ اسْتِقْدَامَكَ وَ مُوَاسَاتِكَ إِمَامَكَ إِذْ مَشَى إِلَيْكَ وَ أَنْتَ صَرِيعُ فَقَالَ يَرْحَمُكَ اللَّهُ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةً وَ قَرَأَ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً. (3)

ص: 124


1- دعائم الإسلام، ج 1، ص 76/ بحار الأنوار، ج27، ص 123 / أعلام الدین، ص 452/ بحار الأنوار، ج65، ص48
2- بحار الأنوار، ج 10، ص 227 تفسیر نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج 98، ص 272/ إقبال الأعمال، ص 575 بحار الأنوار، ج45، ص65 .

اینکه پیران شما را مورد مؤاخذه و محاسبه قرار دهد و پیران را احترام می نماید». پرسید: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله آیا این گفته شامل ما نیز می شود»؟ فرمود: «بله، بلکه بیشتر از آنچه گفتم خواهد شد». ابوبصیر گفت: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله جانم فدای شما بیشتر از این مطلب برایم بفرمایید». فرمود: «آیا سخن خداوند: رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ نشنیده ای؟ گفت: «چرا شنیده ام» امام علیه السلام فرمود: «خداوند از شما در قرآن یاد نموده و فرمود: رِجالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا پس آن ها هستید که به آنچه به ما وعده داديد وفا كرديد».

2- امام صادق علیه السلام - اعمش از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: آیین امور شرائع دین می باشند ... ولایت مخصوص مؤمنان و محبّینی است که بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله مسیر خود را تغییر نداده اند و عقایدشان تبدیل نگردید همانند سلمان فارسی و ابوذر غفاری و مقداد اسود کندی و عماریاسر و جابربن عبدالله انصاری و حذیفه بن یمان و ابوالهیثم بن تیهان و سهل بن حنیف و ابوایوب انصاری و عبدالله صامت و خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین و ابوسعید خدری و کسانی که راه این افراد را پیمودند و همانند ایشان عمل نموده و ولایت برای پیروان این افراد و اقتداء کنندگان به ایشان و هدایت شوندگان توسط این بندگان واجب می باشد».

3- ائمه علیهم السلام - شیخ صالح ابو منصور بن عبدالمنعم بن النعمان البغدادی روایت نمود: در سال دویست و پنجاه و دو از سوی شیخ محمد بن غالب الاصفهانی به هنگام وفات پدرم از جانب پیشوایان مقدس، نوشته ای پراکنده گشت و من نوجوانی بودم و در نامه ای اذن زیارت مولایم ابا عبد الله علیه السلام و شهیدان را خواستم و از وی این نامه به دست من رسید: بگو ... سلام بر مسلم بن عوسجه اسدی که در آن لحظه ای که امام حسین علیه السلام به وی اذن رفتن از کربلا را داد. گفت: «ما تو را تنها بگذاریم؟ در این صورت نزد پروردگار در مورد اداء حق تو چه عذری بیاوریم. به خدا قسم! تو را تنها نمی گذارم مگر اینکه نیزههای این قوم در سینه ی من فرو رود و تا شمشیر در دستم سالم است با آنها مبارزه نمایم و هرگز از تو جدا نخواهم شد؛ اگر سلاحی برای دفاع نداشته باشم با سنگ به دشمنان حمله خواهم برد و تو را ترک نمی کنم تا اینکه با تو کشته شوم». و تو اولین کسی هستی که جانت را فدای امام کرد و اولین شهید از شهداء راه خدا بودی که جانش را فدا نمود و به خدای کعبه اینگونه رستگار شدی؛ خداوند سعی و استقامت تو و مواسات با امام خویش را به نیکی جزا و پاداش داد؛ آن لحظه که امام به سراغ تو آمد و تو در خون خویش آغشته بودی، فرمود: «ای مسلم بن عوسجه خداوند تو را رحمت کند». و آیه ی شریفه: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً را قرائت فرمود.

ص: 125

4- الحسين علیه السلام - فِي الْإِرْشَادِ لِلْمُفِيدِ: إِنَّ الْحُسَيْنَ علیه السلام مَشَى إِلَى مُسْلِمِ بْنِ عَوْسَجَةَ لَمَّا صُرِعَ، فَإِذَا بِهِ رَمَقُ فَقَالَ لَهُ : رَحِمَكَ اللَّهُ يَا مُسْلِمَ، فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا. (1)

باب 1 : مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً

1-1 - الصادق علیه السلام - الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنَانِ فَمُؤْمِنُ صَدَقَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ وَفَى بِشَرْطِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَذَلِكَ الَّذِي لَا تُصِيبُهُ أَهْوَالُ الدُّنْيَا وَلَا أَهْوَالُ الْآخِرَةَ وَ ذَلِكَ مِمَّنْ يَشْفَعُ وَ لَا يُشْفَعُ لَهُ وَ مُؤْمِنُ كَخَامَة الزَّرْعِ تَعْوَجُ أَحْيَانَا وَ تَقُومُ أَحْيَانًا فَذَلِكَ مِمَّنَ تُصِيبُهُ أَهْوَالُ الدُّنْيَا وَ أَهْوَالُ الْآخِرَةَ وَ ذَلِكَ مِمَّنْ يُشْفَعُ لَهُ وَ لَا يَشْفَعُ. (2)

2-1 - الصادق علیه السلام - الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنَانٍ مُؤْمِنُ وَفَى لِلَّهِ بِشُرُوطِهِ الَّتِي شَرَطَهَا عَلَيْهِ فَذَلِكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً وَ ذَلِكَ مَنْ يَشْفَعُ وَ لَا يُشْفَعُ لَهُ وَ ذَلِكَ مِمَّنْ لَا تُصِيبُهُ أَهْوَالُ الدُّنْيَا وَ لَا أَهْوَالُ الْآخِرَةَ وَ مُؤْمِنُ زَلَّتْ بِهِ قَدَمُ فَذَلِكَ كَخَامَةِ الزَّرْعِ كَيْفَمَا كَفَأَتْهُ الرِّيحُ انْكَفَاً وَ ذَلِكَ مِمَّنْ تُصِيبُهُ أَهْوَالُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ وَيُشْفَعُ لَهُ وَ هُوَ عَلَى خَيْرَ. (3)

1-3- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَا عَلَى علیه السلام مَنْ أَحَبَّكَ ثُمَّ مَاتَ فَقَدْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مَنْ حَبَّكَ وَلَمْ يَمُتْ فَهُوَ يَنْتَظِرُ وَ مَا طَلَعَتْ شَمْسُ وَ لَا غَرَبَتْ إِنَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ برزق وإيمان. (4)

قوله تعالى: وَ رَدَّ اللهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَرَيَنَالُوا خَيْراً وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتال وَ كانَ اللهُ قَوِيًّا عَزِيزاً (25)

باب 1 : وَرَدَّ اللهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ أَرْيَنالُوا خَيْراً

1-1 - الحسن علیه السلام - عَنِ الشَّعْبِيِّ وَ أَبِي مِخْتَفِ وَيَزِيدَ بْن أَبي حَبيبِ الْمِصْرِيِّ أَنَّهُمْ قَالُوا ... فَقَالَ الحَسَنُ علیه السلام .. الشدكُمْ بِاللَّهِ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَعَنَ أَبَا سُفْيَانَ فِي سَبْعَة مَوَاطِنَ أولُهُنَّ

ص: 126


1- إعلام الوری، ص245/ تفسیر نورالثقلین
2- الكافي، ج 2، ص248/ بحار الأنوار، ج 64، ص189 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج 2، ص 248 تفسیر نورالثقلین
4- الکافی، ج 8، ص306 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

4- امام حسین علیه السلام - هنگامی که مسلم بن عوسجه به زمین افتاد و هنوز رمقی داشت؛ امام حسین علیه السلام به طرف وی آمد و فرمود: «ای مسلم! خداوند تو را رحمت نماید. فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً».

بخش 1: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند بعضی پیمان خود را به آخر بردند [و در راه او شربت شهادت نوشیدند]، و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

1-1- امام صادق علیه السلام - مؤمنان دو دسته اند: 1- مؤمنی که به عهد خدا ایمان داشته و وفا نموده است و منظور از آیه ی رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ همین است. این مؤمن به هراس و وحشت های دنیوی و اخروی مبتلا نمی شود و شفیع دیگران می شود و نیاز به شفاعت ندارد. 2- مؤمنی که به مانند شاخه ی نورس و تر و تازه ای است که گاهی کج و گاهی راست می شود. این مؤمن به هراس و

وحشت های دنیوی و اخروی مبتلا می شود و نیاز به شفاعت دارد و قادر به شفاعت دیگران نیست.

2-1- امام صادق علیه السلام - مؤمن بر دو گونه است: مؤمنی که به شروط خداوند وفا کرده و وظایف خود را انجام داده است: از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیق های خوبی هستند! . (نساء/69) این مؤمن خود شفاعت می کند و احتیاج به شفاعت دیگری ندارد. برای این مؤمن در دنیا و آخرت و حشتی نیست، و مؤمن دیگر اندکی برای او لغزش پیدا شده و مانند شاخه ی درخت بادها آن را به هر طرف کشانیده اند، این مؤمن گرفتار مصیبت های دنیا و آخرت خواهد شد، ولی سرانجام از وی شفاعت خواهد شد. و او بر خیر و [درستی] است.

3-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امام صادق علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه وآله در خطاب به امام علی علیه السلام فرمود: ای علی علیه السلام! هرکس تو را دوست بدارد سپس بمیرد، به پیمان خود وفا نموده است و هرکس تو را دوست بدارد و نمرده باشد، منتظر است و هر خورشیدی که طلوع و غروب می کند برای او نیز با رزق و ایمان طلوع می کند.

و خدا کافران را با دلی پر از خشم [از میدان جنگ احزاب] باز گرداند بی آنکه نتیجه مطلوبی [از کار خود] گرفته باشند؛ و خداوند [در این میدان] مؤمنان را از جنگ بی نیاز ساخت [و پیروزی را نصیبشان کرد]؛ و خدا توانا و شکست ناپذیر است. (25)

بخش 1: خدا کافران را با دلی پر از خشم بازگرداند بی آنکه نتیجه ای از کار خود گرفته باشند.

1-1- امام حسن علیه السلام - شعبی و ابومخنف و یزیدبن ابی حبیب مصری گویند: ... پس امام حسن علیه السلام فرمود: « ... شما را به خدا قسم می دهم! آیا می دانید که رسول خدا صلی الله علیه وآله ابوسفیان را هفت جا لعنت کرد: اولین بار هنگامی که آن حضرت از مکه خارج و متوجه مدینه شد و ابوسفیان از شام آمد. ابوسفیان به حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم پرخاش کرد و ناسزا گفت و آن بزرگوار را تهدید به قتل نمود و قصد داشت که به

ص: 127

حِينَ خَرَجَ مِنْ مَكَّةَ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ أَبُوسُفْيَانَ جَاءَ مِنَ الشَّامِ فَوَقَعَ فِيهِ أَبُوسُفْيَانَ فَسَبَّهُ وَ أَوْعَدَهُ وَ مَّ أَنْ يَبْطِشَ بِهِ ثُمَّ صَرَفَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ وَ الثَّانِي يَوْمَ الْعِيرِ حَيْثُ طَرَدَهَا أَبُوسُفْيَانَ لِيُحْرِزَهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَالثَّالِثُ يَوْمَ أَحْدِ يَوْمَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله اللَّهُ مَوْلَانَا وَ لَا مَوْلَى لَكُمْ وَقَالَ أَبُو سُفْيَانَ لَنَا الْعُزَّى وَ لَا لَكُمُ الْعُزَّى فَلَعَنَهُ اللَّهُ وَمَلَائِكَتُهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله وَ الْمُؤْمِنُونَ أَجْمَعُونَ وَ الرَّابِعُ يَوْمَ حُنَيْن يَوْمَ جَاءَ أَبُوسُفْيَانَ بِجَمْعِ قُرَيْشٍ وَ هَوَازِنَ وَ جَاءَ عُبَيْنَةُ بِغَطْفَانَ وَ الْيَهُودِ فَرَدَّهُمْ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً هَذَا قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَهُ فِي سُورَتَيْنِ فِي كِلْتَيْهِمَا يُسَمِّي أَبَا سُفْيَانَ وَ أَصْحَابَهُ كُفَّاراً وَ أَنْتَ يَا مُعَاوِيَةُ يَوْمَئِذٍ مُشْرِک عَلَى رَأَى أَبِيكَ بِمَكَّةَ وَ عَلِيٌّ يَوْمَئِذٍ مَعَ رَسُول الله صلی الله علیه وآله وَ عَلَى رَأيهِ وَ دِينه . (1)

باب 2 : وَكَفَى اللهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً

1-2- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ رَدَّ اللهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ بعلی بن أبي طالب علیه السلام . (2)

2-2- العسكرى علیه السلام - السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِين علیه السلام ... لك الْمَوَاقِفُ الْمَشْهُودَةُ وَالْمَقَامَاتُ الْمَشْهُورَةُ وَ الْأَيَّامُ الْمَذْكُورَةُ يَوْمُ بَدْر وَ يَوْمُ الْأَحْزَاب ... فَقَتَلْتَ عَمْرُوهُمْ وَ هَزَمْتَ جَمْعَهُمْ وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً. (3)

3-2 - الصادق علیه السلام - أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدِ الصَّادِقِ علیه السلام زارَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي هَذَا الْيَوْمِ بِهَذِهِ الزِّيَارَة ... السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ بِهِ يَوْمَ الْأَحْزَابِ. (4)

4-2- الرسول صلی الله علیه وآله - عَن ابْنِ عَبَّاس: لَمَّا قَتَلَ عَلَى علیه السلام عَمْراً وَ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهُ صلی الله علیه وآله وَسَيْفَهُ يَقْطُرُ دَماً فَلَمَّا رَآهُ كَبَّرَ وَكَبَّرَ الْمُسْلِمُونَ وَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله اللَّهُمَّ أَعْطِ عَلِيّاً فَضِيلَةً لَمْ يُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَمْ يُعْطَهَا أَحَدٌ بَعْدَهُ قَالَ: فَهَبَطَ جَبْرَائِيلُ اعلیه السلام وَ مَعَهُ مِنَ الْجَنَّةِ أَتْرُجَّةُ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ الله صلی الله علیه وآله إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقْراً عَلَيْكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ حَيٍّ بِهَذِهِ عَلي بن ابي طالب علیه السلام. قَالَ:

ص: 128


1- بحار الأنوار، ج44، ص76/ تفسیر نورالثقلین
2- تفسير القمي، ج 2، ص 189 تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج 20، ص 233/ بحار الأنوار، ج 41، ص 87 المناقب، ج 3، ص 134 / تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج97، ص364 .
4- بحار الأنوار، ج97، ص 373 .

پیامبر صلی الله علیه وآله حمله کند ولی خداوند شر او را از رسول خود دور کرد. بار دوم آن روزی بود که ابوسفیان کاروان را طرد نمود که آن را از دست رسول خدا صلی الله علیه وآله درآورد. و بار سوم در جنگ احد بود که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «خدا مولای ما است، و شما مولایی ندارید». و ابوسفیان گفت: «ما بت عزی را داریم و شما بت عزی ندارید». در این هنگام بود که خدا، فرشتگان، پیامبر صلی الله علیه وآله و جمیع مؤمنین ابوسفیان را لعنت کردند ... در جنگ حنین، آن روزی که ابوسفیان گروه قریش و هوازن را آورد و عیینه گروه غطفان و یهود را آورد. آنگاه خدای توانا ایشان را در حالی باز گردانید که خشمناک بودند و خیری ندیدند. یعنی کلام خداوند سبحان که در سوره (احزاب و فتح) ابوسفیان و یاران وی را کافر معرفی نموده همین است. ای معاویه! تو در آن روز بر رأی پدرت در مکه مشرک بودی. ولی حضرت امیر علیه السلام در آن روز بر رأی و دین پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله بود».

بخش 2: و خداوند [در این میدان]، مؤمنان را از جنگ بی نیاز ساخت [و پیروزی را نصیبشان کرد] و خدا قوی و شکست ناپذیر است!

1-2- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ رَدَّ اللهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتال یعنی به نیروی علی بن ابی طالب علیه السلام!

2-2- امام عسکری علیه السلام - سلام بر تو ای امیرمؤمنان علیه السلام! برای تو جایگاهی مشهود و مقاماتی مشهور و ایامی مشخص شده است و آنها روز بدر و روز احزاب می باشد که در آن عمرو را به قتل رسانده و لشکر دشمن را متفرق ساختی و خدا کافران را با دمی پر از خشم [از میان جنگ احزاب] بازگرداند؛ بی آنکه نتیجه ی مطلوبی [از کار خود] گرفته باشند؛ و خداوند [در این میدان]، مؤمنون را از جنگ بی نیاز ساخت [و پیروزی را نصیبشان کرد]؛ و خدا توانا و شکست ناپذیر است.

3-2- امام صادق علیه السلام - امام صادق علیه السلام در چنین روزی (غدیر) امام علی علیه السلام را اینگونه زیارت کرد .... سلام برتو ای کسی که در روز احزاب خداوند با او مؤمنان را از جنگ حافظت نمود.

4-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن عباس رحمه الله گوید: چون علی علیه السلام عمرو را به قتل رساند، در حالی که از شمشیرش خون می چکید، نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و چون نگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله به على علیه السلام افتاد، تکبیر گفت و مسلمانان نیز تکبیر گفتند و رسول خدا صلی الله علیه وآله [به درگاه خداوند متعال] عرض کرد: «خدایا! به علی علیه السلام فضیلتی ارزانی دار که به هیچ کس پیش و پس از او نداده ای». در این هنگام جبرئیل که تُرنجی (میوه ای شبیه به لیمو) از بهشت، به همراه داشت، بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! خداوند عزوجل به تو درود می فرستد و می فرماید: «با این میوه به علی بن ابی طالب، زندگی ببخش». رسول خدا صلی الله علیه وآله آن میوه را به علی علیه السلام داد و آن میوه در دست

ص: 129

فَدَفَعَهَا إِلَى عَلَى علیه السلام فَانْفَلَقَتْ فِي يَدِهِ فِلْقَتَيْن فَإِذَا فِيهَا حَرِيرَةُ خَضْرَاءُ فِيهَا مَكْتُوبُ سَطْرَان بخُضْرة: تُحْفَةُ مِنَ الطَّالِبِ الْغَالِبِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام. (1)

قوله تعالى: وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا (26)

قوله تعالى: وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيارَهُمْ وَأَمْواهُمْ وَأَرْضاً أَوْ تَطَؤُها وَكَانَ الله عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً (27)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - نزل في بني قريظة وَ أَنْزَلَ اللهُ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَ هُمْ وَ دِيارَهُمْ وَ أَمْواهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَوُّها وَ كانَ اللهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً فَلَمَّا دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْمَدِينَةَ وَاللّوَاء مَعْقُودُ أَرَادَ أَنْ يَغْتَسِلَ مِنَ الْغُبَارِ فَنَادَاهُ جَبْرَئِيلُ عَذِيرَكَ مِنْ مُحَارِب! وَ اللَّهِ مَا وَضَعَتِ الْمَلَائِكَةُ لِأُمَّتِهَا فَكَيْفَ تَضَعُ لِأُمَّتِكَ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكَ أَنْ لَا تُصَلِّيَ الْعَصْرَ إِلَّا بِبَنِي قُرَيْظَةَ فَإِنِّي مُتَقَدِّمُكَ وَ مُزَلْزِلُ بِهِمْ حِصْنَهُمْ إِنَّا كُنَّا فِي آثَارِ الْقَوْمِ نَزْجُرُهُمْ زَجْراً حَتَّى بَلَغُوا حَمْرَاءَ الْأَسَدِ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَاسْتَقْبَلَهُ حَارِثَةُ بْنُ نُعْمَانَ فَقَالَ لَهُ: مَا الْخَبَرُ يَا حَارِثَةُ قَالَ بأَبي أَنْتَ وَ أَمِّى يَا رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم هَذَا دِحْيَةُ الْكَلْبِيُّ يُنَادِي فِي النَّاسِ أَلَا لَا يُصَلِّيَنَّ الْعَصْرَ أَحَدٌ إِلَّا فِي بَنِي قُرَيْظَةَ فَقَالَ ذَاكَ جَبْرَئِيلُ ادْعُوا لِي عَلِيّاً فَجَاءَ عَلَى علیه السلام فَقَالَ لَهُ نَادِ فِي النَّاسِ لَا يُصَلِّيَنَّ أَحَدُ الْعَصْرَ إِلَّا فِي بَنِي قُرَيْظَةَ فَجَاءَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَنَادَى فِيهِمْ، فَخَرَجَ النَّاسُ فَبَادَرُوا إِلَى بَنِى قُرَيْظَةَ وَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام بَيْنَ يَدَيْهِ مَعَ الرَّايَةِ الْعُظمى ... فَلَمَّا اشْتَدَّ عَلَيْهِمُ الْحِصَارُ نَزَلُوا عَلَى حُكْم رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَمَرَ بِالرِّجَالِ فَكَتَفُوا وَكَانُوا سَبْعَمِائَة وَ أَمَرَ بِالنِّسَاءِ فَعُزِلْنَ وَقَامَتِ الْأَوْسُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله حُلَفَاؤُنَا وَمَوَالِينَا مِنْ دُونِ النَّاسِ نَصَرُونَا

ص: 130


1- تفسير البرهان

علی علیه السلام از وسط شکافته شد و در آن حریر سبز رنگی بود که بر روی آن دو سطر با رنگ سبز نوشته بود: «تحفه ای از طرف خداوند خواهنده و فاتح به علی بن ابی طالب علیه السلام» !

و خداوند گروهی از اهل کتاب (یهود) را که از آنان (مشرکان عرب) حمایت کردند از قلعه های محکمشان پایین کشید و در دل هایشان وحشت افکند؛ [و کارشان به جایی رسید که] گروهی را به قتل می رساندید و گروهی را اسیر می کردید. (26)

و زمین ها و خانه ها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و [همچنین] زمینی را که هرگز در آن گام ننهاده بودید؛ و خداوند بر هر چیزی تواناست. (27)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - آیه ی وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقًا * أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيَارَهُمْ وَأَمْوَاهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَ كَانَ اللهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا در شأن بنی قریظه نازل شده است. چون رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد مدينه شد پرچم جنگ پیچیده شده بود و جنگ به پایان رسیده بود، رسول خدا صلی الله علیه وآله خواست تا غبار را از تن خویش بزداید که جبرئیل ندا داد: «سرزنش گر تو خواهان جنگ با توست. به خدا سوگند! به خاطر سرزنش و ملامتی که آنان کردند، فرشتگان هنوز دست از جنگ نشسته اند؛ پس تو چگونه آنان را تحمل کردی و دست از جنگ شستی. خداوند به تو امر فرموده که نماز عصر را در بنی قریظه بخوانی و من جلودار تو هستم و دژ آنها را به لرزه در خواهم آورد. ما در پی آن قوم می رویم و آنان را می رانیم تا به حمراء الاسد برسند». رسول خدا صلی الله علیه وآله بیرون رفت و حارثة بن نعمان به استقبال او آمد. رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: «ای حارثه! چه خبر»؟ حارثه پاسخ داد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! پدر و مادرم فدای شما باد! دِحیه کلبی، در میان مردم ندا می دهد و می گوید: «همه باید نماز عصر را در بنی قریظه بخوانند». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «آن منادی، جبرئیل است، علی علیه السلام را صدا بزنید». على علیه السلام آمد و رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: «در میان مردم ندا داده و بگو: «همه باید نماز عصر را در بنی قریظه بخوانند»! امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و در میان آنان ندا داده و آن جمله را فریاد زد. مردم بیرون رفته و به سوی بنی قریظه رفتند. علی علیه السلام در حالی که پیشگام رسول خدا صلی الله علیه وآله قدم برمی داشت و پرچم بزرگ را در دست داشت، بیرون رفت رفت ... چون محاصره بر بنی قریظه تنگ تر شد، تحت حکم رسول خدا صلی الله علیه وآله در آمدند و رسول خدا صلی الله علیه وآله دستور داد تا مردان آنان را که هفتصد تن بودند، به اسارت درآورند و زنان را از شوهرانشان جدا سازند و آنان، امر پیامبر صلی الله علیه وآله را اطاعت نمودند. مردانی از اوس نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله رفتند و عرض کردند: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! شان هم پیمانان ما و دوستان ما از مردم دیگر پایین تر نیست؛ چراکه آنان در همه جا ما را در مقابل خزرج یاری کردند. شما به عبدالله بن ابی، در یک هفتصد زره پوش و هفتصد بی زره بخشیدید، در حالی که شان ما از عبدالله بن ابی پایین تر نیست. چون زیاد به رسول خدا صلی الله علیه وآله اصرار نمودند، رسول خدا صلی الله علیه وآله به آنان فرمود: «آیا راضی نمی شوید از اینکه داوری میان آنان را به مردی از قبیله شما واگذار کنم»؟ آنها پاسخ داد: «آری، راضی می شویم، آن مرد کیست»؟

ص: 131

عَلَى الْخَزْرَجِ فِي الْمَوَاطِنِ كُلَّهَا وَ قَدْ وَهَبْتَ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَيٍّ سَبْعَمِائَةِ ذِرَاعٍ وَ ثَلَاثَمِائَةِ حَاسِرٍ فِي صَحِيفَة وَاحِدَةٍ وَلَسْنَا نَحْنُ بِأَقَلَّ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن أَبَيٍّ، فَلَمَّا أَكْثَرُوا عَلَى رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ لَهُمْ: أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ يَكُونَ الْحُكْمُ فِيهِمْ إِلَى رَجُل مِنْكُمْ فَقَالُوا: بَلَى فَمَنْ هُوَ قَالَ: سَعْدُ بْنُ مُعَاذٍ قَالُوا: قَدْ رَضِينَا بِحُكْمِهِ فَأَتَوْا بِهِ فِي مِحَقَّة وَ اجْتَمَعَتِ الْأَوْسُ حَوْلَهُ يَقُولُونَ لَهُ: يَا أَبَا عَمْرو اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنُ فِي خُلَفَائِكَ وَ مَوَالِيكَ فَقَدْ نَصَرُونَا بُغَاثِ وَ الْحَدَائِقِ وَالْمَوَاطِن كُلَّهَا، فَلَمَّا أَكْثَرُوا عَلَيْهِ قَالَ لَقَدْ آنَ لِسَعْدِ أَنْ لَا يَأْخُذَهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، فَقَالَتِ الْأَوْسُ وَا قَوْمَاهُ ذَهَبَتْ وَ اللَّهِ بَنُو قُرَيْظَةَ وَ بَكَتِ النِّسَاءُ وَ الصَّبْيَانُ إِلَى سَعْدِ، فَلَمَّا سَكَتُوا قَالَ لَهُمْ سَعْدُ: يَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ أَ رَضِيتُمْ بِحُكْمِي فِيكُمْ قَالُوا: بَلَى قَدْ رَضِينَا بِحُكْمِكَ وَ قَدْ رَجَوْنَا نَصَفَکَ وَ مَعْرُوفَكَ وَحُسْنَ نَظَرِكَ، فَعَادَ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فَقَالُوا بَلَى يَا أَبَا عَمْرُوا فَالْتَفَتَ إِلَى رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِجْلَانَا لَهُ، فَقَالَ: مَا تَرَى بِأَبِي أَنْتَ يَا رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: احْكُمْ فِيهِمْ يَا سَعْدُ فَقَدْ رَضِيتُ بِحُكْمِكَ فِيهِمْ، فَقَالَ: قَدْ حَكَمْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَنْ تَقْتُلَ رِجَالَهُمْ وَ تَسْبِيَ نِسَاءَهُمْ وَ ذَرَارِيَّهُمْ وَ تَقْسِمَ غَنَائِمَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ قَدْ حَكَمْتَ بحُكْمِ اللَّهِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ رُقْعَةِ ثُمَّ انْفَجَرَ جُرْحُ سَعْدِ بْنِ مُعَاذٍ فَمَا زَالَ يُنْزَفُ الدَّمُ حَتَّى قَضَى، وَسَاقُوا الْأَسَارَى إِلَى الْمَدِينَة وَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِأَخْدُودٍ فَحْفِرَتْ بِالْبَقِيعِ فَلَمَّا أَمْسَى أَمَرَ بِإِخْرَاجِ رَجُل رَجُل فَكَانَ يَضْرِبُ عُنُقَهُ ... فَقَتَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي الْبَرْدَيْنِ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِيِّ فِي ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ وَكَانَ يَقُولُ: اسْقُوهُمُ الْعَذَبَ وَ أَطْعِمُوهُمُ الطَّيِّبَ وَأَحْسِنُوا إِلَى أَسَارَاهُمْ، حَتَّى قَتَلَهُمْ كُلَّهُمْ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ صلی الله علیه وآله وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ أَى مِن حُصُونِهِم وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ إِلَى قُولِهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا. (1)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله علی الثَّلِ الَّذِي عَلَيْهِ مَسْجِدُ الْفَتْحِ فِي لَيْلَة ظَلْمَاءَ ذَاتِ قَرَّة قَالَ مَنْ يَذْهَبُ فَيَأْتِينَا بِخَبَرِهِمْ وَ لَهُ الْجَنَّةُ فَلَمْ يَقُمْ أَحَدَ ثُمَّ عَادَ ثَانِيَةً وَ ثَالِثَةَ فَلَمْ يَقُمْ أَحَدُ وَ قَامَ حُذَيْفَةً وَ قَالَ انْطَلِقْ تَسْمَعَ كَلَامَهُمْ وَ تَأْتِيَنِي بِخَبَرِهِمْ فَذَهَبَ فَقَالَ اللَّهُمَّ احْفَظْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ

ص: 132


1- تفسير القمي، ج 2، ص 189 تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

رسول خدا صلی الله علیه وآله پاسخ داد: «سعد بن معاذ». مردان اوس گفتند: «ما به داوری او راضی می شویم». پس او را در محقه نشانده و آوردند و مردان اوس به دور او گرد آمده و به او می گفتند: «ای ابوعمرو! از خدا بپرهیز و در حق هم پیمانان و دوستان خود نیکی بورز؛ چراکه آنان ما را در بعاث، حدائق و در همه جا یاری کرده اند. چون مردان اوس زیاد اصرار ورزیدند، سعد به آنان گفت: «هنگام آن رسیده که سعد تحت تأثیر هیچ کس قرار نگیرد و در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نترسد». مردان اوس گفتند: «دردا و دریغا بر قوم! به خداوند سوگند! بنی قریظه به آخر الزمان پیوسته اند. (کار ایشان تمام است) در این هنگام زنان و کودکان، نزد سعد شروع به گریه کردند و چون ساکت شدند، سعد به آنان گفت: «ای جماعت یهود! آیا به داوری من در میان شما راضی می شوید»؟ آن ها پاسخ دادند: «آری، به داوری تو راضی هستیم و از تو انصاف و داوری پسندیده و رأی نیک را امید داریم». جماعت یهود دوباره سخن خود را تکرار نمودند و گفتند: «آری، ای ابو عمرو». سعد از روی احترام رو به رسول خدا صلی الله علیه وآله کرد و عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! پدر و مادرم فدای شما باد! نظر شما چیست»؟ حضرت پاسخ داد: «ای سعد! در میان آن حکم کن؛ زیرا که من به داوری تو راضی هستم». سعد گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! حکم من این است که مردانشان باید کشته شوند و زنان و کودکانشان اسیر گردند و غنایمشان میان مهاجرین و انصار تقسیم گردد». رسول خدا صلی الله علیه وآله برخاست و فرمود: «حکم کردی به همان چه که خداوند از فراز هفت آسمان به آن حکم کرده است». سپس زخم سعد بن معاذ ترکید و سرباز کرد و همچنان از آن خون می رفت؛ تا آنکه جان سپرد. اسرا به سوی مدینه برده شدند و رسول خدا صلی الله علیه وآله امر فرمود تا گودالی حفر کنند. پس آن گودال در بقیع حفر شد و به هنگام شب، رسول خدا صلی الله علیه وآله دستور فرمود که آن مردان را یکی یکی بیاورند. و به این ترتیب آن مردان یکی یکی آورده و گردن زده می شدند. رسول خدا صلی الله علیه وآله آنان را در طول سه روز به هنگام صبح و شام به قتل رساند و می فرمود: «به آنان آب گوارا بنوشانید و غذای خوب دهید و به اسرای آنان نیکی ورزید. تا آنکه همگی آنان را به قتل رساند، و خداوند بر رسول خود صلی الله علیه وآله در شأن آنان این آیه را نازل کرد: وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ یعنی از دژهایشان وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا * وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيَارَهُمْ وَأَمْوَاهُمْ وَ أَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (احزاب /37).

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابان بن عثمان گوید: کسی که از امام صادق علیه السلام شنیده بود، برایم حدیث کرد: رسول خدا صلی الله علیه وآله در شب تاریک و سردی بر روی تپه ای - که الان مسجد فتح بر روی آن واقع است - ایستاد و فرمود: «چه کسی می رود و از آنان برایمان خبر می آورد تا بهشت، پاداش او باشد»؟ هیچ کسی برنخاست. سپس پیامبر صلی الله علیه وآله برای بار دوم و سوم درخواست خود را تکرار کرد. کسی برنخاست و حذیفه برخاست و رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: «به سوی آنان برو تا سخنانشان را بشنوی و مرا از آنان باخبر سازی». پس حذیفه رفت و پیامبر صلی الله علیه وآله عرض کرد: «خدایا! او را از مقابل، پشت سر، راست و چپ محافظت کن تا آنکه او را نزد من بازگردانی». پیامبر صلی الله علیه وآله به حذیفه فرمود: «هیچ عملی از تو سر نزند تا آنکه نزد من باز گردی». چون حذیفه به راه افتاد، رسول خدا صلی الله علیه وآله برخاست و نماز گزارد. سپس با صدای حزینی ندا داد و عرض کرد: «ای فریادرس

ص: 133

وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ حَتَّى تَرُدَّهُ إِلَيَّ وَ قَالَ لَا تُحْدِثُ شَيْئاً حَتَّى تَأْتِيَنَا وَلَمَّا تَوَجَّهَ حُذَيْفَةً قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يُصَلِّى ثُمَّ نَادَى بِأَشْجَى صَوْتِ يَا صَرِيحَ الْمَكْرُوبِينَ يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ اكْشِفْ هَمِّى وَكَرْبي فَقَدْ تَرَى حَالِي وَ حَالَ مَنْ مَعِي فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ سَمِعَ مَقَالَتِكَ وَ اسْتَجَابَ دَعْوَتَكَ وَكَفَاكَ هَوْلَ مَنْ تَحَرَّبَ عَلَيْكَ وَ نَاوَاكَ فَجَثَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَلَى رُكْبَتَيْهِ وَ بَسَطَ يَدَيْهِ وَ أَرْسَلَ بالدَّمْعِ عَيْنَيْهِ ثُمَّ نَادَى شُكْراً شُكْرًا كَمَا أَوَيْتَنِي وَ آوَيْتَ مَنْ مَعِي ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِيلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَدْ نَصَرَكَ وَ بَعَثَ عَلَيْهِمْ ريحاً مِنْ سَمَاءِ الدُّنْيَا فِيهَا الْحَصَى وَ ريحاً مِنَ السَّمَاءِ الرَّابِعَة فِيهَا الْجَنَادِلُ قَالَ حُذَيْفَةً فَخَرَجْتُ فَإِذَا أَنَا بِنِيرَانِ الْقَوْمِ قَدْ طَفِئَتْ وَ أَحْمِدَتْ وَ أَقْبَلَ جُنْدَ اللَّهِ الْأَوَّلُ رِيحُ شَدِيدُ فِيهَا الْحَصَى فَمَا تَرَكَ لَهُمْ نَاراً إِنَّا أَحْمَدَهَا وَلَا خِبَاءَ إِلَّا طَرَحَهَا وَ لَا رُمْحاً إِنَّا أَلْقَاهَا حَتَّى جَعَلُوا يَتَتَرَّسُونَ مِنَ الْحَصَى وَكُنْتُ أَسْمَعُ وَقْعَ الْحَصَى فِي التَّرَسَة وَ أَقْبَلَ جَنْدُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ فَقَامَ أَبُو سُفْيَانَ إِلَى رَاحِلَتِهِ ثُمَّ صَاحَ فِي قُرَيْشِ النَّجَاءَ النَّجَاءَ ثُمَّ فَعَلَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْنٍ مِثْلَهَا وَ فَعَلَ الْحَارِثِ بْنُ عَوْفِ مِثْلَهَا وَ ذَهَبَ الْأَحْزَابُ وَ رَجَعَ حُذَيْفَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ فَأَنْزَلَ اللهُ عَلَى رَسُولِهِ اللهِ صلی الله علیه وآله اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا إِلَى مَا شَاءَ اللَّهُ مِنَ السُّورَةِ وَ أَصْبَحَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله بِالْمُسْلِمِينَ حَتَّى دَخَلَ الْمَدِينَةَ فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ ابْنَتُهُ غَسُولًا فَهِيَ تَغْسِلُ رَأْسَهُ إِذْ أَتَاهُ جَبْرَئِيلَ عَلَى بَغْلَةٍ مُعْتَجِراً بِعِمَامَة بَيْضَاءَ عَلَيْهِ قَطِيفَةُ مِنْ إِسْتَبْرَقَ مُعَلَّقَ عَلَيْهَا الدُّرُ وَ الْيَاقُوتُ عَلَيْهِ الْغُبَارُ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَمَسَحَ الْغُبَارَ مِنْ وَجْهِهِ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ رَحِمَكَ رَبُّكَ وَضَعْتَ السِّلَاحَ وَ لَمْ يَضَعْهُ أَهْلُ السَّمَاءِ مَا زِلْتُ أَتَّبِعُهُمْ حَتَّى بَلَغْتُ الرَّوْحَاءَ ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِيلُ انْهَضَ إِلَى إِخْوَانِهِمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَوَ اللَّهِ لَأَدْقَنَّهُمْ دَقَ الْبَيْضَةِ عَلَى الصَّخْرَةِ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَلِيّا علیه السلام فَقَالَ قَدَّمْ رَايَةَ الْمُهَاجِرِينَ إِلَى بَنِي قُرَيْظَةَ وَ قَالَ عَزَمْتَ عَلَيْكُمْ أَنْ لَا تُصَلُّوا الْعَصْرَ إِلَّا فِي بَنِي قُرَيْظَةَ فَقَامَ عَلَى علیه السلام وَ مَعَهُ الْمُهَاجِرُونَ وَ بَنُو عَبْدِ الْأَشْهَل وَ بَنُو النَّجَّارِ كُلُّهَا لَمْ يَتَخَلَّفْ عَنْهُ مِنْهُمْ أَحَدٌ وَ جَعَلَ النَّبِى صلی الله علیه وآله يُسَرِّبُ إِلَيْهِ الرِّجَالَ فَمَا صَلَّى بَعْضُهُمُ الْعَصْرَ إِنَّا بَعْدَ الْعِشَاءِ فَأَشْرَفُوا عَلَيْهِ وَسَبُوهُ وَ قَالُوا فَعَلَ اللَّهُ بِكَ وَ بِابْنِ عَمكَ وَ هُوَ وَاقِفُ لَا يُجِيبُهُمْ فَلَمَّا أَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَالْمُسْلِمُونَ حَوْلَهُ تَلَقَّاهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَالَ لَا تَأْتِهِمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ فَإِنَّ اللَّهَ سَيَجْزِيهِمْ فَعَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَنَّهُمْ قَدْ شَتَمُوهُ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُمْ لَوْ رَأَوْنِي مَا قَالُوا شَيْئاً مِمَّا سَمِعْتَ وَ أَقْبَلَ ثُمَّ

ص: 134

دردمندان و ای اجابت کننده ی دعای درماندگان! اندوه و غم مرا بزدای؛ چراکه تو چگونگی حال من و اصحابم را مشاهده می کنی». در این هنگام جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله!. خداوند عزوجل، سخن تو را شنیده دعای تو را مورد اجابت قرار داده است و تو را از شر دشمنان و اندوه مخالفان کفایت کرد». پس رسول خدا صلی الله علیه وآله دو زانو نشست و دستان خود را گشود و اشک از دیدگانش جاری شد. سپس عرض کرد: «سپاسگزارم، سپاسگزارم، چنان که به من و اصحابم پناه دادی». جبرئیل گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! خداوند، تو را یاری کرده و بادی را از آسمان دنیا که حامل سنگریزه است و نیز بادی را از آسمان چهارم که حامل سنگ است، به سوی آنان فرستاد». حذيفه می گوید: «بیرون رفتم و مشاهده کردم که آتش آن قوم (قریش و احزاب) خاموش شده است و لشکر اوّل خداوند، روی آورد که همان باد شدید حامل سنگریزه بود و تمام آتش ها را خاموش ساخت و تمام خیمه ها را بر زمین افکند و تمام نیزه ها را بر زمین انداخت تا اینکه سپرهای خود را در برابر سنگریزه ها قرار می دادند و من، صدای برخورد سنگریزه ها با سپرها را می شنیدم». در این هنگام لشکر عظیم خداوند، روی آورد و ابوسفیان به سوی شتر خود رفت. سپس در میان قریش، فریاد برآورد: «النجاء النجاء (فرار ، فرار)». سپس عُيِّيّنة بن حصن همین کار را کرد و حارث بن عوف نیز مانند آن را انجام داد و تمام احزاب رفتند حذیفه به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله بازگشت و او را از آن خبر آگاه ساخت، و خداوند این آیه را بر رسول خود نازل کرد. نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایی [ عظیم] به سراغ شما آمدند ولی ما باد و طوفان سختی بر آنان فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمی دیدید [و به این وسیله آنها را در هم شکستیم] و خداوند همیشه به آنچه انجام می دهید بینا بوده است. (احزاب /9) تا آنجایی از سوره که خدا خواست رسول خدا صلی الله علیه وآله صبح هنگام به همراه مسلمانان وارد مدینه شد. فاطمه علیها السلام آبی را برای شستشوی پیامبر صلی الله علیه وآله مهیا کرد و سر رسول خدا صلی الله علیه وآله را با آن آب شست. در این هنگام جبرئیل سوار بر استری نزد پیامبر آمد، در حالی که عمامهی سفیدی بر سر داشت و ردایی از ابریشم که مروارید و یاقوت از آن آویزان بود، بر دوش افکنده بود و بر آن غباری نشسته بود. رسول خدا صلی الله علیه وآله برخاست و غبار را از روی او زدود. جبرئیل به او گفت: «خدا تو را رحمت کند! سلاح را بر زمین نهادی، در حالی که آسمانیان هنوز سلاح در دست دارند»؟ و من آنان را دنبال کردم تا به روحاء رسیدم. سپس جبرئیل گفت: «به سوی برادر آنها که از اهل کتاب هستند - حمله کن. به خدا قسم! آنان را در هم می کوبم چنان که تخم مرغ بر صخره کوفته یا له می شود». رسول خدا صلی الله علیه وآله، علی علیه السلام را صدا زد و فرمود: «سپاه مهاجرین را به سوی بنی قریظه بفرست». همچنین فرمود: «چنین تصمیم گرفتم که نماز عصر را تنها در بنی قریظه بخوانید. علی علیه السلام به همراه مهاجرین، بنی عبد الاشهل و بنی نجار همگی به سوی بنی قریظه رفتند و هیچ کس از آنان جا نماند، و پیامبر صلی الله علیه وآله دسته دسته مردان را به سوی علی علیه السلام می فرستاد». سپس برخی از آنان، تنها توانستند نماز عصر را پس از عشاء بخوانند. بنی قریظه بر بالای

در رفته و به علی علیه السلام دشنام می دادند و می گفتند: «خداوند با تو و پسر عمویت چنین و چنان کند، در حالی که علی علیه السلام ایستاده بود و جوابشان را نمی داد». وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و مسلمانان به دورش گرد آمدند، علی علیه السلام به استقبال حضرت رفت و عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! جانم به فدای شما باد! نزد آنان نیایید. خدا خود، سزای آنان را می دهد». رسول خدا صلی الله علیه وآله فهمید که آنان به او دشنام داده اند.

ص: 135

قَالَ يَا إِخْوَةَ الْقِرَدَةِ إِنَّا إِذَا نَزَلْنَا بِسَاحَةِ قَوْمٍ فَسَاءَ صَباحُ الْمُنْذِرِينَ يَا عُبَّادَ الطَّاغُوتِ احْسَنُوا أخْسَأَكُمُ اللَّهُ فَصَاحُوا يَمِيناً وَ شِمَالًا يَا أَبَا الْقَاسِمِ صلی الله علیه وآله مَا كُنْتَ فَجَّاشَأَ فَمَا بَدَا لَكَ. قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام فَسَقَطَتِ الْعَنَزَةُ مِنْ يَدِهِ وَ سَقَطَ رِدَاؤُهُ مِنْ خَلْفِهِ وَجَعَلَ يَمْشِي إِلَى وَرَائِهِ حَيَاءٌ مِمَّا قَالَ لَهُمْ فَحَاصَرَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم خَمْساً وَ عِشْرِينَ لَيْلَةً حَتَّى نَزَلُوا عَلَى حُكْم سَعْدِ بْنِ مُعَاذِ فَحَكَمَ فِيهِمْ بِقَتْلِ الرِّجَالِ وَ سَبْيِ الدَّرَارِى وَالنِّسَاءِ وَ قِسْمَةِ الْأَمْوَالِ وَ أَنْ يُجْعَلَ عَقَارُهُمْ لِلْمُهَاجِرِينَ دُونَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم لَقَدْ حَكَمْتَ فِيهِمْ بِحُكْمِ اللَّهِ مِنْ فَوْق سَبْعَة أَرْقِعَة فَلَمَّا جي ، بالْأَسَارَى حُبسُوا فِي دَار وَ أَمَرَ بعَشَرَة فَأَخْرِجُوا فَضَرَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَعْنَاقَهُمْ ثُمَّ أَمَرَ بِعَشَرَة فَأَخْرَجُوا فَضَرَبَ الزُّبَيْرُ أَعْنَاقَهُمْ وَ قَالَ رَجُلُ مِنْ أَصْحَابِ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَلَا قَتَلَ الرَّجُلَ وَ الرَّجُلَيْنِ قَالَ ثُمَّ انْفَجَرَتْ رَمْيَةٌ سَعْدِ وَ الدَّمُ يَنْفَحُ حَتَّى قَضَى وَ نَزَ نَزَعَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلمردَاءَهُ فَمَشَى فِي جَنَازَتِهِ بِغَيْر رِدَاءِ وَ بَعَثَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَتِيكِ إِلَى خَيْبَرَ فَقَتَلَ أَبَا رَافِع بن أبي الحقيق. (1)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ مُحَمَّدِ بْن كَعْب قَالَ: لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله مِنَ الْأَحْزَابِ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ عَفَا اللَّهُ عَنْكَ وَضَعْتَ السِّلَاحَ مَا زِلْتُ بِمَنْ مَعِى مِنَ الْمَلَائِكَةِ نَسُوقُ الْمُشْرِكِينَ حَتَّى نَزَلْنَا بِهِمْ حَمْرَاءَ الْأَسَدِ اخْرُجْ وَقَدْ أُمِرْتَ بِقَتَالِهِمْ وَ إِنِّي غَادِ بِمَنْ مَعِي فَنُزَلْزِلُ بِهِمْ خَصُونَهُمْ حَتَّى تَلْحَقُونَا فَأَعْطَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِب علیه السلام الرايَةَ وَ خَرَجَ فِي أَثَر جَبْرَئِيلَ علیه السلام وَ تَخَلَّفَ النَّبِي صلی الله علیه وآله ثُمَّ لَحِقَهُمْ فَجَعَلَ كُلَّمَا مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بِأَحَدٍ فَقَالَ مَرَّ بِكُمُ الْفَارِسُ فَقَالُوا مَرَّ بِنَا دِحْيَةُ بْنُ خَلِيفَةَ وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ يُشْبِهُ بهِ قَالَ فَخَرَجَ يَوْمَئِذٍ عَلَى فَرَس وكِفَ بقَطِيفَة أَرْجُوَان أَحْمَرَ فَلَمَّا نَزَلَتْ بِهِمْ جُنُودُ اللَّهِ نَادَى مُنَادِيهِمْ يَا أَبَا لُبَابَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُنْذِرِ مَا لَكَ قَالَ النَّبِيُ صلی الله علیه وآله هَذَا يَدْعُونَ فَأْتِهِمْ وَقُلْ مَعْرُوفًا فَلَمَّا اطَّلَعَ عَلَيْهِمْ انْتَحَبُوا فِي وَجْهِهِ يَبْكُونَ وَ قَالُوا يَا أَبَا لُبَابَةَ لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِقِتَالَ مَنْ وَرَاءَكَ. (2)

4- الباقر علیه السلام - عَنْ جَعْفَر علیه السلام عَنْ أَبِيهِ أَنَّهُ قَالَ: عَرَضَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يَوْمَئِذٍ يَعْنِي بَنِي قُرَيْظَةَ عَلَى الْعَانَاتِ فَمَنْ وَجَدَهُ أَنْبَتَ قَتَلَهُ وَ مَنْ لَمْ يَجِدْهُ أَنْبَتَ الْحَقَهُ بالدَّرَارى. (3)

ص: 136


1- اعلام الوری، ص 93 .
2- بحار الأنوار، ج20، ص 266 .
3- بحار الأنوار، ج20، ص 246 .

سپس فرمود: «اگر آنان مرا ببینند، آن دشنام هایی را که تو شنیدی بر زبان نمی آورند». پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و سپس فرمود: «ای برادران بوزینه! اگر ما به قومی حمله کنیم، انذار شدگان صبحگاه بدی خواهند داشت! (صافات/137) ای بندگان طاغوت! دور شوید (مسخ شوید) که خدا شما را طرد (مسخ) نموده است». بنی قریظه از راست و چپ فریاد می زدند که «ای ابا القاسم، تا به حال تو ناسزاگو نبودی، حال تو را چه شده است»؟ امام صادق علیه السلام می فرماید: «پیامبر صلی الله علیه وآله با شنیدن این جملات عنزه از دستش، و ردایش از پشت سر بر زمین افتاد و از شرم آنچه که به آنان گفته بود به عقب برگشت». رسول خدا صلی الله علیه وآله بیست و پنج شب آنان را به محاصره درآورد تا اینکه آنان به داوری سعد بن معاذ تن داده و راضی شدند. سعد چنین حکم کرد که مردان آنها کشته و زنان و فرزندان آنها به اسارت گرفته شوند و اموال آنان تقسیم گردد و املاک آنان، برای مهاجرین باشد نه برای انصار. پیامبر صلی الله علیه وآله به سعد فرمود: «در میان آنان همان حکمی را کردی که خداوند از فراز هفت آسمان حکم کرده بود. چون اسیران به مدینه آورده شدند، در خانه ای محبوس و دستور داده شد تا ده تن بیرون آورده شده و امیرالمؤمنین علیه السلام گردن آنها را زد. سپس دستور داده شد تا ده تن دیگر آورده شوند و زبیر آنها را گردن زد و تمام اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله هر کدام یک یا دو مرد از بنی قریظه را به قتل رساند». همچنین حضرت فرمود: «سپس جای زخم سعد، ترکید و سرباز کرد و از آن خون جاری شد تا آنکه جان سپرد و رسول خدا صلی الله علیه وآله عبا از دوش خود افکند و در تشییع جنازه سعد، بدون عبا حرکت می کرد». همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله عبدالله بن عتیک را به سوی خیبر فرستاد و او ابورافع بن ابی حقیق را به قتل رساند.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - محمد بن کعب گوید: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله از احزاب برگشت جبرئیل به آن حضرت فرمود: «خداوند تو را بیامرزد سلاح بر زمین نهادی؟ من همچنان به همراه فرشتگان مشرکان را می راندیم تا در حمراء الاسد فرود آمدیم. رهسپار شو که به جنگ با آنها امر شده ای و من با فرشتگانی که همراهم هستند صبح هنگام به راه می افتیم و دژها و قلعه های آنان را به لرزه و اضطراب در می آوریم تا به ما برسی» پیامبر پرچم را به علی علیه السلام داد و به دنبال جبرئیل حرکت کرد و پیامبر صلی الله علیه وآله جا ماند و سپس به آن ها ملحق شد. هر بار که رسول خدا صلی الله علیه وآله بر شخصی گذر می کرد می فرمود: «آیا سوارکای بر شما عبور نکرد»؟ می گفتند: «دحية بن خلیفه بر ما گذر کرد» و جبرئیل خود را به شکل او درآورده بود. آن حضرت در آن روز بر اسبی بیرون رفت و قطیفه ای ارغوانی قرمز بر اسب انداخت و چون لشکر خداوند بر آنها فرود آمدند شخصی در میان آنان فریاد برآورد: «ای ابالبابه بن عبد المنذر تو را چه شده است؟ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «اینان می خوانند پس به سویشان برو و سخن نیک بگو». هنگامی که بر آنان فرود آمد شیون و ناله سر دادند و گفتند: «ای ابالبابه! ما امروز توان و یارای مقابله و جنگ با کسانی که در پشت سر تو هستند را نداریم».

4 - امام باقر علیه السلام - از امام صادق علیه السلام روایت است که امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله! در روز بنی قریظه مشرکان را بر طبق موی زهار آنها محاکمه کرد و هرکس که موی زهارش روئیده بود کشت و هرکس که نروئیده بود را در شمار کودکان قرار داد و نکشت.

ص: 137

قوله تعالى : يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّ حْكُنَّ سَراحاً جميلاً (28)

قوله تعالى: وَإِنْ كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَ الدّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً (29)

قوله تعالى : يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْن وَ كانَ ذلِكَ عَلَى الله يسيراً (20)

أَزْوَاجُ النَّبي صلی الله علیه وآله

1 - الباقر علیه السلام - عن ابی جعفر علیه السلام و ذكر حديثا طويلا ثم عنه عن عاصم بن حميد عن أبي بَصِيرٍ وَ غَيْرِهِ فِي تَسْمِيَة نِسَاءِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ نَسَبهِنَّ وَ صِفَتِهِنَّ عَائِشَةَ وَ حَفْصَةُ وَ أُمُّ حَبِيبٍ بِنْتُ أَبي سُفْيَانَ بْن حَرْب وَ زَيْنَبُ بِنْتُ جَحْشَ وَ سَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ وَ مَيْمُونَةُ بِنْتُ الْحَارِثِ وَصَفَيَّةُ بِنْتُ حْيَى بْنِ أَخَطَبَ وَ أُمُّ سَلَمَةَ بِنْتُ أَبِي أُمَيَّةَ وَ جُوَيْرِيَةً بِنْتُ الْحَارِثِ وَكَانَتْ عَائِشَةُ مِنْ تَيْمِ وَ حَفْصَةً مِنْ عَدِيٍّ وَ أُمُّ سَلَمَةَ مِنْ بَنِي مَخْرُومٍ وَسَوْدَةٌ مِنْ بَنِي أَسَدِ بْنِ عَبْدِ الْعُزَّى وَ زَيْنَبُ بِئْتُ جَحْشَ مِنْ بَنِي أَسَدِ وَ عِدَادُهَا مِنْ بَنِي أُمَيَّةً وَ أُمُّ حَبيب بنت أبي سُفْيَانَ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ وَ مَيْمُونَةً بنْتُ الْحَارِثِ مِنْ بَنِي هِلَال وَ صَفِيَّةُ بِنْتُ حَيِّ بْنِ أَخَطَبَ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ مَات صلی الله علیه وآله عَنْ تِسْعِ نِسَاءٍ وَ كَانَ لَهُ سِوَاهُنَ الَّتِي وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِي صلی الله علیه وآله وَ خَدِيجَةُ بِنْتَ خُوَيْلِدِ أُمُّ وَلْدِهِ وَ زَيْنَبُ بِنْتَ أَبِي الْجَوْنِ الَّتِى خُدِعَتْ وَ الْكِنْدِيَّة. (1)

2- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَزَوَّجَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله بخَمْسَ عَشْرَةَ امْرَأَةٌ وَ دَخَلَ بِثَلَاثَ عَشْرَةَ مِنْهُنَّ وَ قُبِضَ عَنْ تِسْع فَأَمَّا اللَّتَانِ لَمْ يَدْخُلْ بِهِمَا فَعَمْرَةُ وَالسَّنَى وَ أَمَّا الثَّلَاثَ عَشْرَةَ اللَّاتِي دَخَلَ بِهِنَ فَأَوَّلُهُنَ خَدِيجَةُ بَنْتُ خُوَيْلِدِ ثُمَّ سَوْدَةُ بِنَتَ زَمْعَةَ ثُمَّ أُمُّ سَلَمَةَ وَاسْمُهَا هِنْدُ بِنْتُ أبي أُمَيَّةَ ثُمَّ أَمْ عَبْدِ اللَّهِ عَائِشَةُ بِنْتُ أَبي بَكْرٍ ثُمَّ حَفْصَةَ بِنْتُ عُمَرَ ثُمَّ زَيْنَبُ بِنْتُ خُزَيْمَةَ بْنِ الْحَارِثِ أُمُّ الْمَسَاكِينِ ثُمَّ زَيْنَبُ بَنتُ جَحْشِ ثُمَّ أَمْ حَبيبٍ رَمَلَةُ بنت أبي سُفْيَانَ ثُمَّ مَيْمُونَهُ بِنتَ الحارث ثُمَّ زينب بنت عميس ثُمَّ جويرية بنت الحارث ثُمَّ صَفِيَّهُ بِنتَ حَيَى بْن أَخْطَبَ وَالَّتِي

ص: 138


1- الكافي، ج 5، ص 390 / تفسیر نور الثقلين .

ای پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می خواهید بیایید با هدیه ای شما را بهرهمند ساخته و به نیکویی رها سازم. (28)

و اگر شما خدا و پیامبرش و سرای آخرت را می خواهید، خداوند برای نیکوکاران شما پاداش عظیمی آماده ساخته است. (29)

ای همسران پیامبر! هرکس از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود؛ و این برای خدا آسان است. (30)

همسران پیامبر صلی الله علیه وآله

1- امام باقر علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است از ابوبصیر و دیگران پیرامون نام و همسران پیامبر صلی الله علیه وآله، نسب و ویژگی های آنها روایت کرده است که گفتند: «نام همسران پیامبر صلی الله علیه وآله عایشه، حَفْصَه، امّ حبيب بنت ابوسفیان بن حرب، زینب بنت جحش، سَوْدَه بنت زمعه، میمونه بنت حارث، صفيه بنت حیی بن اخطب، ام سلمه بنت ابیامیّه و جویریه بنت حارث می باشد. عایشه، از قبیله ی تیم، حفصه از قبیله ی عدی، امّ سلمه از قبیله ی بنی مخزوم، سوده از قبیله بنی اسد ام حبیب بنت ابوسفیان از بنی امیه، میمونه بنت حارث از قبیله ی بنی هلال و صفيّه بنت حیی بن اخطب از قبیله ی بنی اسرائیل بود. پیامبر صلی الله علیه وآله به هنگام وفات، نه همسر داشت. همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله، همسرانی به غیر از این هایی که نامبرده شد داشت که مهریهی خود را به رسول خدا صلی الله علیه وآله بخشیده بودند. همینطور خدیجه بنت خویلد که مادر فرزندان اوست و زینب بنت ابی الجون که فریب خورد و اهل کنده بود، از دیگر زنان پیامبر صلی الله علیه وآله بودند.

2- امام صادق علیه السلام - رسول خدا صلی الله علیه وآله با پانزده زن ازدواج کرد و با سیزده تن از آنان آمیزش نمود و به هنگام وفات نه همسر داشت. آن دو همسری که رسول خدا صلی الله علیه وآله با آنها آمیزش نکرد، عَمْرَه و سيفا و آن همسرانی که رسول خدا صلی الله علیه وآله با آنها آمیزش نمود عبارت بودند از: خدیجه دختر خویلد، سوده دختر زمعه، ام سلمه [که نام او هند دختر ابی امیه است]، ام عبدالله عايشه دختر ابوبکر، حفصه دختر عمر، زینب دختر خزیمة بن حارث امّ المساکین، سپس زینب دختر جحش، امّ حبیب رمله دختر ابوسفیان، میمونه دختر حارث، زینب دختر عُمیس، جویریه دختر حارث، سپس صفیه دختر حیی بن اخطب نام داشتند و آن زنی که مهریه ی خود را به رسول خدا صلی الله علیه وآله بخشید و از راه هبه با رسول خدا صلی الله علیه وآله ازدواج نمود، خوله دختر حکیم سلمی بود. همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله دو

ص: 139

وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ صلی الله علیه وآله حَوْلَةُ بِنْتُ حَكِيمِ السُّلَمِيِّ وَ كَانَ لَهُ سُرِّيَّتَانِ يَقْسِم مَعَ أَزْوَاجِهِ مَارِيَةٌ وَ رَيْحَانَةُ الْخِنْدِفِيَّةُ وَالتِّسْعُ اللَّاتِي قُبِضَ عَنْهُنَّ عَائِشَةُ وَ حَفْصَةً وَأُمِّ سَلَمَةَ وَ زَيْنَبُ بِنْتُ جَحْشَ وَ مَيْمُونَةٌ بِنْتُ الْحَارِثِ وَأُمُّ حَبيب بنت أبي سُفْيَانَ وَ صَفِيَّةً بِنْتُ حُيَيٍّ بنِ أَخْطَبَ وَ جُوَيْرِيَةً بَنَّتُ الْحَارِثِ وَسَوْدَةُ بَنْتُ زَمْعَةَ وَ أَفْضَلُهُنَّ خَدِيجَةُ بنت خُوَيْلِدِ ثُمَّ أُمُّ سَلَمَةَ ثُمَّ مَيْمُونَةً بِنَتْ الْحَارِثِ. (1)

باب 1 : يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّ حْكُنَّ سراحاً جميلاً .

1-1- على بن إبراهيم رحمه الله - فَإِنَّهُ كَانَ سَبَبُ نُزُولِهَا أَنَّهُ لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَنْ غَزْوَةِ خَيْبَرَ وَ أَصَابَ كَنْزَ آل أبى الْحَقِيقِ قُلْنَ أَزْوَاجُهُ أَعْطِنَا مَا أَصَبْتَ فَقَالَ لَهُنَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَسَمْتُهُ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ عَلَى مَا أَمَرَ اللَّهُ فَغَضِبْنَ مِنْ ذَلِكَ وَ قُلْنَ لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّكَ إِنْ طَلَّقْتَنَا أَنْ لَا نَجِدَ الْأَكْفَاءَ مِنْ قَوْمِنَا يَتَزَوَّجُونَنَا فَأَنِفَ اللَّهُ لِرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله فَأَمَرَهُ أَنْ يَعْتَزَلَهُنَّ فَاعْتَزَلَهُنَّ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي مَشْرَبَة أمَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام حَتَّى حِضْنَ وَ طَهُرْنَ ثُمَّ أَنْزَلَ هَذِهِ الْآيَةَ وَهِيَ آيَةُ التَّخْيِيرِ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنتُنَّ إِلَى قَوْلِهِ أَجْراً عَظِيماً فَقَامَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَوَّلَ مَنْ قَامَتْ فَقَالَتْ قَدِ اخْتَرْتُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه وآله فَقُمْنَ كَلَهُنَّ وَ عَانَقْنَهُ وَ قُلْنَ مِثْلَ ذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ. (2)

2-1- الباقر علیه السلام - عن زرارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَر علیه السلام يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنفَ لِرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله مِنْ مَقَالَة قَالَتْهَا بَعْضُ نِسَائِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ آيَةَ التَّخْيِيرِ فَاعْتَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله نِسَاءَهُ تِسْعاً وَعِشْرِينَ لَيْلَةً فِي مَشْرَبَةِ أَمْ إِبْرَاهِيمَ ثُمَّ دَعَاهُنَّ فَخَيَّرَهُنَّ فَاخْتَرْنَهُ فَلَمْ يَكُ شَيْئًا وَ لَوِ اخْتَرْنَ أَنْفُسَهُنَّ كَانَتْ وَاحِدَةً بَائِنَةَ قَالَ وَسَأَلْتُهُ عَنْ مَقَالَةِ الْمَرْأَة مَا هِيَ قَالَ فَقَالَ إِنَّهَا قَالَتْ يَرَى مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله أَنَّهُ لَوْ طَلَّقَنَا أَنَّهُ لَا يَأْتِينَا الْأَكْفَاءُ مِنْ قَوْمِنَا يَتَزَوَجُونًا. (3)

3-1 - الصادق علیه السلام - أَنَّ زَيْنَبَ قَالَتْ لِرَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَا تَعْدِلُ وَأَنْتَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَقَالَتْ حَفْصَةُ إِنْ طَلَّقَنَا وَجَدْنَا أَكْفَاءَنَا فِي قَوْمِنَا فَاحْتُبِسَ الْوَحْيُ عَنْ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عِشْرِينَ يَوْمَا قَالَ

ص: 140


1- بحار الأنوار، ج 22، ص 194 / تفسیر نور الثقلين .
2- مستدرک الوسائل، ج 15، ص 310 بحار الأنوار، ج 22، ص198 تفسير القمي، ج 2، ص192 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 22، ص 212 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان

سریه داشت که حضور خویش را علاوه بر زنان خود با آنان نیز قسمت می کرد، (ماریه قبطیه ریحانه خندفيه). آن نه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله که حضرت هنگام وفات داشت، عبارتند از: عایشه، حفصه، امّ سلمه، زینب دختر جحش، میمونه دختر حارث، امّ حبیب دختر ابوسفیان، صفیه دختر حیی بن اخطب، جویریه دختر حارث سوده دختر زمعه بودند و بهترین زنان رسول خدا صلی الله علیه وآله، خدیجه بنت خویلد، پس از او ام سلمه بنت ابوامیه بودند.

بخش 1: ای پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می خواهید بیایید با هدیه ای شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نیکویی رها سازم»!

1-1- علی بن ابراهیم رحمه الله - شأن نزول این آیه، این است که چون رسول خدا صلی الله علیه وآله از غزوه ی خیبر بازگشت و بر غنایم آل ابوحقیق دست یافت، همسران پیامبر صلی الله علیه وآله به او گفتند: «غنایمی را که به دست آوردی به ما بده». رسول خدا صلی الله علیه وآله به آنان فرمود: «آن را میان مسلمانان برطبق آنچه که خداوند امر فرموده تقسیم نموده ام». زنان پیامبر صلی الله علیه وآله از این گفته خشمگین شدند و گفتند: «آیا تو گمان می کنی که اگر ما را طلاق دهی، همطرازانی از قوم خود نمی یابیم تا با ما ازدواج کنند»؟ خداوند، به خاطر گفته ی آنان، خشمگین شد و به پیامبر صلی الله علیه وآله امر فرمود تا از آنها کناره گیری کند. پس رسول خدا صلی الله علیه وآله در خانه ی ام ابراهیم ماند و از آنها کناره گیری نمود تا اینکه آنها خون حیض دیدند و از آن پاک شدند. سپس خداوند، این آیه را که آیه ی تخییر است، نازل کرد و فرمود: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعَكُنَّ پس اولین نفر ام سلمه بود که برخاست و گفت: «خدا و رسولش را برگزیدم. پس از او زنان پیامبر صلی الله علیه وآله همگی برخاستند و پیامبر صلی الله علیه وآله را در آغوش گرفتند و جمله ام سلمه را تکرار نمودند. پس خداوند این آیه را نازل فرمود: [موعد] هر یک از همسرانت را بخواهی می توانی به تأخیر اندازی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی (احزاب/51)

2-1- امام باقر علیه السلام - زراره گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: خداوند عزوجل از گفته ی یکی از زنان پیامبر صلی الله علیه وآله نسبت به او به خشم آمد. پس آیه ی تخییر را نازل کرد و رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدت بیست و نه شب در خانه ی ام ابراهیم ماند و از آنان کناره گیری نمود. سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله آن ها را فراخوانده و مخیر ساخت و آنها او را برگزیدند و مشکلی پیش نیامد؛ ولی اگر خود را برمی گزیدند، یکی از آنان، از پیامبر صلی الله علیه وآله جدا می شد». از حضرت پرسیدم: «آن زن، به پیامبر صلی الله علیه وآله چه گفت»؟ حضرت پاسخ داد: «او گفت: آیا محمد صلی الله علیه وآله و گمان می کند که اگر ما را طلاق دهد هم كُفوی از قوم ما با ما ازدواج نخواهند کرد»؟!

3-1- امام صادق علیه السلام - از امام صادق علیه السلام روایت است: زینب به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفت: «چرا عدالت را در حق ما رعایت نمی کنی با اینکه شما رسول خدایی»؟ و حفصه گفت: «اگر پیامبر صلی الله علیه وآله ما را طلاق دهد، در قوم خود شوهران هم کفو خویش را می یابیم». پس به مدت بیست روز وحی بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل نشد. امام فرمود: «خداوند به خاطر گفته های همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله به خشم آمد. این آیه را نازل

ص: 141

فَأَنفَ اللهُ عَزوَجَلَّ لِرَسُولِه صلی الله علیه وآله فَأَنزَلَ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيا وَزِينَتَها فَتَعَالَيْنَ إِلَى قَوْلِهِ أَجْرًا عَظِياً قَالَ فَاخْتَرْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله وَ لَو اخْتَرْنَ أَنْفُسَهُنَّ لَبنَّ وَ إِن اخْتَرْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله فَلَيْسَ بِشَيْءٍ . (1)

4-1- الصادق علیه السلام - إِنَّ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشَ قَالَتْ أَيَرَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنْ حَلَّى سَبِيلَنَا أَنَّا لَا نَجِدُ زَوْجًا غَيْرَهُ وَ قَدْ كَانَ اعْتَزَلَ نِسَاءَهُ تِسْعاً وَ عِشْرِينَ لَيْلَةً فَلَمَّا قَالَتْ زَيْنَبُ الَّذِي قَالَتْ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ جَبْرَئِيلَ علیه السلام إِلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ الْآيَتَيْنِ كِلْتَيْهِمَا فَقُلْنَ بَلْ نَخْتَارُ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله وَالدَّارَ الْآخِرَةَ. (2)

5-1- الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ بَعْضَ نِسَاءِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَتْ أَ يَرَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَنَّهُ إِنْ طَلَّقَنَا لَا نَجِدُ الْأَكْفَاءَ مِنْ قَوْمِنَا قَالَ فَغَضِبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ فَوْقَ سَبْعِ سَمَاوَاتِهِ فَأَمَرَهُ فَخَيَّرَهُنَّ حَتَّى انْتَهَى إِلَى زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشَ فَقَامَتْ وَ قَبَّلَتْهُ وَقَالَتْ أَخْتَارُ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله. (3)

6-1- ابن عباس رحمه الله - عَن ابْن عَبَّاس قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله جَالِسًاً مَعَ حَفْصَةَ فَتَشَاجَرَا بَيْنَهُمَا فَقَالَ لَهَا هَلْ لَكِ أَنْ تَجْعَلِي بَيْنِي وَبَيْنَكَ رَجُلَاءِ قَالَتْ نَعَمْ قَالَ أَبُوكِ إِذَا فَأَرْسَلَ إِلَى عُمَرَ فَلَمَّا أَنْ دَخَلَ عَلَيْهَا قَالَ تَكَلَّمِي قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله تَكَلَّمْ وَ لَا تَقُلْ إِلَّا حَقَّاً فَرَفَعَ عُمَرُ يَدَهُ فَوَجَأَ وَجْهَهَا ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ فَوَجَأَ وَجْهَهَا فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم كُفَّ فَقَالَ عُمَرُ يَا عَدُوَّةَ اللَّهِ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم لَا يَقُولُ إِلَّا حَقًّا وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَوْ لَا مَجْلِسُهُ مَا رَفَعْتُ يَدِى حَتَّى تَمُوتِي فَقَامَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم فَصَعِدَ إِلَى غُرْفَة فَمَكَتَ فِيهَا شَهْراً لَا يَقْرَبُ شَيْئاً مِنْ نِسَائِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيا وَزِينَتَهَا إِلَى قَوْلِهِ لَطِيفاً خَبِيراً فَنَزَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم فَعَرَضَ عَلَيْهِنَّ كُلَّهُنَّ فَقُلْنَ نَخْتَارُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه وآله وَ كَانَ أَحَدُ مَنْ عَرَضَ عَلَيْهِنَّ حَفْصَةً فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَكَانُ الْعَائِذِ بِكَ مِنَ النَّارِ وَاللَّهِ لَا أَعُودُ لِشَيْءٍ مِثْلَ هَذَا أَبَداً حَسْبُنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله فَرَضِيَ عَنْهَا. (4)

ص: 142


1- الكافي، ج 6، ص 138 / دعائم الإسلام، ج 2، ص 267/ تفسیر نورالثقلین/ تفسیر البرهان/ من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص517، فيه: «و إن اخترن الله و رسوله فليس شبئی» محذوف
2- الكافي، ج 6، ص 138/ بحار الأنوار، ج 22، ص 219 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج 6، ص 138 تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان
4- عین العبرة، ص 45 / تفسير نور الثقلين؛ بتفاوت لفظى

كرد يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرَّ حْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا وَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا؛ همسران پیامبر صلی الله علیه وآله خدا و رسولش را برگزیدند و اگر خود را بر می گزیدند، از پیامبر صلی الله علیه وآله جدا می شدند و اگر خدا و رسولش صلی الله علیه وآله را برمی گزیدند، مشکلی پیش نمی آمد».

4-1- امام صادق علیه السلام - زینب بنت جحش گفت: «آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله گمان می کند اگر ما را طلاق دهد، شوهری غیر از او نمی یابیم»؟ پیامبر صلی الله علیه وآله با زنان خود به مدت بیست ونه شب کناره گیری کرده بود. چون زینب، آن مطلب را گفت، خداوند عزوجل، جبرئیل را به سوی محمد صلی الله علیه وآله فرستاد فرمود: قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرَّ حْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا [در این صورت] زنان پیامبر صلی الله علیه وآله پاسخ دادند: «بلکه ما خدا، رسول او و جهان آخرت را برمی گزینیم».

5-1- امام صادق علیه السلام - عبد الأعلی بن اعین گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «یکی از زنان پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: «آیا محمد صلی الله علیه وآله گمان می کند که اگر ما را طلاق دهد، هم کفو و همطرازانی از قوم ما، با ما ازدواج نخواهند کرد»؟ پس خداوند از فراز آسمان هفتم به خشم آمد و به پیامبر خود دستور داد تا زنان خود را مخیر سازد و او آنان را مخیّر ساخت تا آنکه نوبت به مخیّر ساختن زینب بنت جحش رسید و پیامبر صلی الله علیه وآله او را مخیر ساخت و زینب، برخاست و پیامبر صلی الله علیه وآله را بوسید و گفت: خدا و رسولش را برمی گزینم».

6-1- ابن عبّاس رحمه الله - ابن عباس رحمه الله گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله با حفصه نشسته بود که بین ایشان مشاجره ای حاصل شد پیامبر صلی الله علیه وآله به حفصه فرمود: «آیا مایلی بین من و تو یک مرد حکم نماید». گفت: «بله» پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «پدرت اینکار را انجام دهد». لذا دنبال عمر فرستاد و چون او بر ایشان داخل شد به دخترش گفت: «تو صحبت کن» و او به پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله تو سخن بگو و جز حق بر زبان جاری نسازی». پس عمر دستش را بالا برد و دو بار به صورت حفصه زد پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ای عمر کافی است». و او به حفصه گفت: «ای دشمن خدا! پیامبر صلی الله علیه وآله غیر حق سخن نمی گوید قسم به خدایی که پیامبر صلی الله علیه وآله را به رسالت برگزید اگر در محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله نبود دست از تو برنمی داشتم تا اینکه کشته شوی». پیامبر صلی الله علیه وآله از جای بلند شده و به حجره ی خویش رفت و تا یک ماه با هیچیک از زنانش همنشینی ننمود تا اینکه آیه ی شریفه ى يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيا وَ زينتها تا لطيفاً خَبيراً، لذا پیامبر صلی الله علیه وآله از حجره خارج و با ایشان همنشیین گردید و همه گفتند که ما آنچه را خدا و رسولش صلی الله علیه وآله انتخاب نمایند می پذیریم و یکی از زنانی که پیامبر نزدش رفت، حفصه بود و او گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! از آتش جهنم به خدا پناه می برم و هرگز آیین گفتار خویش را تکرار نخواهم نمود خدا و رسولش ما را کفایت می نماید. و پیامبر صلی الله علیه وآله نیز از وی راضی گردید.

ص: 143

1-7- الرسول صلی الله علیه وآله - أَنَّهُ كَانَ آلَى مِنْ نِسَائِهِ شَهْراً فَمَكَثَ فِي غُرْفَة شَهْرًا فَنَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَى يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ ... فَبَداً رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بِعَائِشَةَ وَقَالَ إِنِّي مَلِقٌ إِلَيْكَ أَمْراً فَلَا تُبَادِرِينِي بالْجَوَاب حَتَّى تُوَامِرِى أَبَوَيْكِ وَ تَلَا الْآيَةَ فَقَالَتْ أَفِيكَ أَوَامِرُ أَبَوَى اخْتَرْتُ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ ثُمَّ قَالَتْ لَا تُخْبرُ أَزْوَاجَكَ بذَلِكَ وَ كَانَتْ تُريدُ أَنْ يَخْتَرْنَ فَيُفَارقَهُنَّ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَدَارَ ص عَلَى نِسَائِهِ وَكَانَ يُخْبِرُهُنَّ بِمَا جَرَى لِعَائِشَةَ فَاخْتَرْنَ بِأَجْمَعِهِنَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ الله صلی الله علیه وآله. (1)

التَّخْبِيرُ

1 - الأئمة علیهم السلام - لَا يَقَعُ بالتخيير طَلَاقُ وَ إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم خَاصَّةً وَ لَوِ اخْتَرْنَ أَنْفُسَهُنَّ لِمَا خَيْرَهُنَّ لَبنَّ مِنْهُ فَأمَّا غَيْرُهُ فَلَا يَجُورُ لَهُ ذَلِكَ. (2)

2 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّي سَمِعْتُ أَبَاكَ يَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَيْرَ نِسَاءَهُ فَاخْتَرَنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله فَلَمْ يُمْسِكُهُنَّ عَلَى طَلَاقِ وَ لَوِ اخْتَرْنَ أَنْفُسَهُنَّ لَمِنٌ فَقَالَ إِنَّ هَذَا حَدِيث كَانَ يَرويهِ أَبي عَنْ عَائِشَةَ وَ مَا لِلنَّاسِ وَالْخِيَارَ إِنَّ هَذَا شَيْءٌ خَصَّ اللهُ بهِ رَسُولَ الله صلی الله علیه وآله. (3)

3- الباقر علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرِ علیه السلام عَنِ الْخِيَارِ فَقَالَ وَمَا هُوَ وَمَا ذَاكَ إِنَّمَا ذَاكَ شَيْءٍ كَانَ لِرَسُول اللَّه صلی الله علیه وآله. (4)

4 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي الرَّجُلِ إِذَا خَيْرَ امْرَأَتَهُ فَقَالَ إِنَّمَا الْخِيَرَةُ لَنَا لَيْسَ لِأَحَدٍ وَ إِنَّمَا خَيَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لِمَكَان عَائِشَةَ فَاخْتَرْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَمْ يَكُنْ لَهُنَّ أَنْ يَخْتَرْن غَيْرَ رَسُول الله صلی الله علیه وآله. (5)

5- الرضا علیه السلام - وَ أَمَّا الْمُتَخَيَّرُ فَأَصْلُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَيْفَ لِنَبيِّهِ صلی الله علیه وآله بِمَقَالَةٍ قَالَهَا بَعْضُ نِسَائِهِ أَيَرَى مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله أَنَّهُ لَوْ طَلَّقَنَا لَا نَجِدُ أَكْفَاءَ مِنْ قُرَيْش يَتَزَوَّجُونَا فَأَمَرَ اللَّهُ نَبيَّهِ صلی الله علیه وآله أَنْ يَعْتَزِلَ نِسَاءَهُ تِسْعَةَ وَ عِشْرِينَ يَوْماً فَاعْتَزَلَهُنَّ فِي مَشْرَبَة أَمَّ إِبْرَاهِيمَ ثُمَّ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ

ص: 144


1- بحار الأنوار، ج16، ص 385
2- تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج 22، ص212/ تفسیر نورالثقلين
4- کافی، ج 6، ص136/ التفسير البرهان
5- کافی، ج 6، ص139 / تفسير البرهان

7-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - رسول خدا صلی الله علیه وآله یک ماه از همسرانش کناره گیری نمود و در این مدت در حجره اش توقف نمود تا اینکه آیهی يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ ... نازل گردید لذا پیامبر صلی الله علیه وآله رفتن نزد همسران را از عایشه شروع کرد و فرمود: «من یک امر مهم را با تو در میان می گذارم الان جواب آن را نگو مگر اینکه با پدر و مادرت مشورت نمایی». و آیه ی شریفه را برای وی تلاوت نمود. عایشه گفت: «آیا در مورد تو با والدینم مشورت نمایم؟ در حالی که من، خدا و رسولش و آخرت را انتخاب نموده ام» سپس گفت: «زنان دیگر را از این آیه «باخبر نکن». و مقصودش این بود که آنان را در حالت اختیار قرار دهد تا رسول خدا صلی الله علیه وآله از آنان جدا شود و طلاقشان دهد اما پیامبر صلی الله علیه وآله این امر را با زنان دیگر در میان گذاشت و همگی آنها خدا و رسولش صلی الله علیه وآله را انتخاب نمودند.

تخییر

1 - ائمه علیهم السلام - طلاق با تخییر محقق نمی شود بلکه این امر فقط مخصوص پیامبر صلی الله علیه وآله است و اگر طلاق را انتخاب می نمودند این طلاق بائن بود اما برای غیر پیامبر صلی الله علیه وآله این امر جایز نمی باشد.

2- امام صادق علیه السلام - محمد بن مسلم گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «شنیدم که پدرتان می فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه وآله زنانش را مخیر به طلاق یا ماندن نمود و آنها خدا و رسولش را برگزیدند لذا پیامبر صلی الله علیه وآله نیز آن ها را طلاق نداد و اگر این امر را انتخاب می نمودند این طلاق مصداق بائن بود». امام فرمود: «این حدیث را پدرم از عایشه روایت نموده و این امر برای مردم دیگر جایز نیست و بلکه امری مخصوص پیامبر صلی الله علیه وآله می باشد».

3- امام باقر علیه السلام - محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام پیرامون مسئله ی خیار (مخیر ساختن زن) پرسیدم، و حضرت پاسخ داد: «او را چه به مخیّر ساختن همسر خود؟ مسئله ی خیار تنها خاص رسول خدا صلی الله علیه وآله بوده است».

4- امام صادق علیه السلام - محمد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السلام پرسید: «آیا مرد می تواند زن خود را مخیر گرداند»؟ امام علیه السلام فرموده: «تخییر تنها مخصوص ماست و هیچکس چنین حقی ندارد و تنها رسول خدا صلی الله علیه وآله به امر خداوند به خاطر سخن عایشه زنان خود را مخیر ساخت. پس زنان هم خدا و رسول او را انتخاب کردند و انتخاب غیر از رسول خدا صلی الله علیه وآله برای آنها نبود».

5- امام رضا علیه السلام - اما علت تخییر این بود که خداوند تعالی پیامبر را از گفته های بعضی زنان آن حضرت آگاه کرد که: «آیا محمد صلی الله علیه وآله گمان می کند اگر ما را طلاق دهد از قریش نمی توانیم همسر شایسته برای خویش پیدا نماییم». لذا خداوند به پیامبر صلی الله علیه وآله دستور داد که بیست و نه روز از همسران خود کناره گیری نماید؛ لذا پیامبر در خانه ام ابراهیم ماند و از همسران خویش کناره گیری نمود تا آیه ی شریفه: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَياةَ الدُّنْيا وَزِينَتَها فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ

ص: 145

لِأَزْواجِكَ ... إِنْ كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ ... فَاخْتَرْنَ اللهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله فَلَمْ يَقَعْ طلاق. (1)

6 - الصادق علیه السلام - عَن عِيص بْنِ الْقَاسِم عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُل خَيْرَ امْرَأَتَهُ فَاخْتَارَتْ نَفْسَهَا بَانَتْ مِنْهُ قَالَ لَا إِنَّمَا هَذَا شَيْءٌ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم خَاصَّةً أُمِرَ بِذَلِكَ فَفَعَلَ وَ لو اخترن أَنفُسَهُنَّ لَطَلَّقَهُنَّ وَ هُوَ قَوَلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيا وَزِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرَّ حْكُنَّ سَراحاً جَمِيلًا. (2)

وَ مَنْ يَقْنُتُ مِنْكُنَّ الله وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَل صالحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنا لَهَا رِزْقاً كَريماً (31)

المَصْدَاقُ

1 - الصادق علیه السلام - عن حريز قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ قَالَ الْفَاحِشَةُ الْخُرُوجَ بِالسَّيْفِ. (3)

2- ابن عبّاس رحمه الله - لَمَّا عَلِمَ اللَّهُ أَنَّهُ سَيَجْرِى حَرْبُ الْجَمَل قَالَ لِأَزْوَاجِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ قَالَ تَعَالَى يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ فِي حَرْبهَا مَعَ عَلِيٌّ علیه السلام. (4)

3 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ: أَ تَدْرِي مَا الْفَاحِشَةُ الْمُيِّنَةُ قُلْتُ لَا قَالَ قِتَالُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ الله يَعْنِي أَهْلَ الْجَمَل . (5)

4- أمير المؤمنين علیه السلام - قَالَ الصَّادِقِ علیه السلام فِي حَدِيث طَوِيل فِي قِصَّة أَهْل النَّهْرَوانِ إِلَى أَنْ قَالَ قَالَ لَهُمْ عَلَى علیه السلام فَأَخْبِرُونِي مَا ذَا أَنْكَرْتُمْ عَلَيَّ قَالُوا أَنْكَرْنَا أَشْيَاءَ يَحِلُّ لَنَا قَتَلُكَ بِوَاحِدَةٍ مِنْهَا ... إِلَى أَنْ قَالُوا وَ أَمَّا ثَانِيهَا أَنَّكَ حَكَمْتَ يَوْمَ الْجَمَلِ فِيهِمْ بِحُكْمِ خَالَفْتَهُ بِصِفِّينَ ... قَالَ علیه السلام وَأَمَّا حُكْمِي يَوْمَ الْجَمَلِ بِمَا خَالَفْتُهُ يَوْمَ صِفِّينَ فَإِنَّ أَهْلَ الْجَمَلُ أُخِذَتْ عَلَيْهِمْ بَيْعَتِي فَنَكَثُوهَا وَ

ص: 146


1- مستدرک الوسائل، ج 15، ص 309/ بحار الأنوار، ج 101، ص 164/ فقه الرضا علیه السلام، ص244
2- الکافی، ج 6، ص 137 تهذيب الأحكام، ج 8، ص 87 بحار الأنوار، ج 22، ص 212 تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 22، ص 199 بحار الأنوار، ج 32، ص 277 / تفسير القمى، ج 2، ص 193 تفسیر نورالثقلين / تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 32، ص 283/ المناقب، ج3، ص148
5- بحار الأنوار، ج 32، ص 286 / تفسیر البرهان

أُسَرَّ حْكُنَّ سَراحاً جميلاً إِنْ كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ نازل شد و زنان، خدا و رسولش را انتخاب نمودند و طلاقی محقق نشد.

6- امام صادق علیه السلام - عیص بن قاسم گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «اگر مردی زن خود را مخیر سازد و آن زن به جای ادامه ی زندگی زناشویی با این مرد خود را برگزیند، آیا بدین وسیله آن زن، از آن مرد جدا می شود»؟ حضرت پاسخ داد: «خیر، مسئله ی مخیر گذاشتن تنها خاص رسول خدا صلی الله علیه وآله بود و خداوند به او امر فرمود و او آن را انجام داد و اگر زنان پیامبر صلی الله علیه وآله، خود را برمی گزیدند، پیامبر صلی الله علیه وآله آنان را طلاق می داد و منظور از آیه ی قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرٌ حُكُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا نیز همین است.

و هرکس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، دوباره به او پاداش خواهیم داد، و روزی پرارزشی برای او آماده کرده ایم. (31)

مصداق

1- امام صادق علیه السلام - حریز گوید: از امام صادق علیه السلام تفسیر آیه ی یا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ را پرسیدم. حضرت فرمود: «منظور از فاحشه، قیام عليه امام با شمشیر است».

2- ابن عباس رحمه الله - چون خداوند علم به وقوع جنگ جمل داشت به زنان پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: و در خانه های خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین [ در میان مردم ] ظاهر نشوید. (احزاب/33) و همچنین فرمود: يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيَّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ يعنى هرکس با علی علیه السلام بجنگد عذابش مضاعف خواهد بود.

3- امام صادق علیه السلام - محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «آیا میدانی منظور از «بالفَاحِشَةِ المَبَيِّنَةٍ» چیست؟ گفتم: «خیر» فرمود: «جنگ با امیرالمؤمنین علیه السلام یعنی اصحاب جمل».

4- امام علی علیه السلام - امام صادق علیه السلام در حدیثی طولانی درباره جنگ نهروان و اهل آن فرمود: «علی علیه السلام به آنها فرمود: «به من بگویید چه چیزی را برای من انکار می نمایید»؟ گفتند: «ما چند چیز را انکار می کنیم که کشتن تو را با یکی از این دلایل برای خویش حلال می شماریم ... اما دوم؛ تو در روز جمل حکمی را عمل نمودی که در صفین خلاف آن عمل نمودی» ... امام على علیه السلام فرمود: «اما حکم من در روز جنگ جمل و مخالفت با آن در جنگ صفین به این جهت که اهل جمل با من بیعت نموده بودند و بیعت شکنی کردند و از حرم خدا و رسولش خارج و به بصره رفتند و رهبر و مرکز فرماندهی جنگی برای آنها نبود که ایشان را ساماندهی نماید لذا عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله را با خود همراه ساختند؛ چرا که وی از بیعت با من کراهت

ص: 147

خَرَجُوا مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِلَى الْبَصْرَةِ وَ لَا إِمَامَ لَهُمْ وَلَا دَارَ حَرْب تَجْمَعُهُمْ فَإِنَّمَا أَخْرَجُوا عَائِشَةَ زَوْجَةَ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله مَعَهُمْ لِكَرَاهَتِهَا لَبَيْعَتِي وَقَدْ خَبَّرَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِأَنَّ خَرُوجَهَا عَلَيَّ بَغْيٍّ وَعُدْوَانُ مِنْ أجل قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ يَا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَ مَا مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَاحِدَةُ أَتَتْ بِفَاحِشَةٍ غَيْرُهَا فَإِنَّ فَاحِشَتَهَا كَانَتْ عَظِيمَةً أَوَّلُهَا خِلَافُهَا فِيمَا أَمَرَهَا اللَّهُ فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِيَّةِ الْأُولى فَإِنَّ تَبَرُّجَهَا أَعْظَمُ مِنْ خُرُوجِهَا وَ طَلْحَةَ وَالزُّبَيْرَ إِلَى الْحَجِّ فَ-وَ اللَّ-هِ مَا أَرَادُوا حَجَّةً وَ لَا عُمْرَةً وَ مَسِيرُهَا مِنْ مَكَّةَ إِلَى الْبَصَرَة وَإِشْعَالُهَا حَرْباً قُتِلَ فِيهِ طَلْحَةُ وَالزُّبَيْرُ وَ خَمْسَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيها ... (1)

الْوِلَايَةُ

1 - السجاد علیه السلام - عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلُ إِنَّكُمْ أَهْلُ بَيْتٍ مَغْفُورُ لَكُمْ قَالَ فَغَضِبَ قَالَ نَحْنُ أَحْرَى أَنْ يَجْرِيَ فِينَا مَا أَجْرَى اللَّهُ فِي أَزْوَاجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم مِنْ أَنْ نَكُونَ كَمَا تَقُولُ إِنَّا

نَرَى لِمُحْسِنِنَا ضِعْفَيْنِ مِنَ الْأَجْرِ وَلِمُسِيتَنَا ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ ثُمَّ قَرَأَ الْآيَتَيْنِ. (2)

المُضَاعَفُ

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - أجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَالْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ كُلُّ هَذَا فِي الْآخِرَة حَيْثُ يَكُونُ الْأَجْرُ يَكُونُ الْعَذَابُ. (3)

قوله تعالى يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا (32)

قوله تعالى: وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللهَ وَرَسُولَهُ إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً (33)

ص: 148


1- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 59
2- بحار الأنوار، ج 22، ص 175 تفسیر نور الثقلين تفسير البرهان .
3- بحار الأنوار، ج 22، ص198 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان

داشت؛ در حالی که پیامبر صلی الله علیه وآله به وی خبر داده بود که خروج بر علیه من بغی و ظلم است و خداوند در قرآن فرموده است: یا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ و جز ایشان هیچ کدام از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله این عمل زشت را مرتکب نشد و کردارش بسیار ناپسند بود. اولین آن ها مخالفت با دستور خداوند یعنی: و در خانه های خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین [در میان مردم] ظاهر نشوید (احزاب / 33) که نگاه خودنمایی وی بزرگ تر از خروجش بود و رفتن طلحه و زبیر به حج نیز مصداق همین خروج است که در واقع قصد حج و عمره نداشتند و نیز حرکت عایشه از مکه به بصره و برافروختن آتش جنگی که طلحه و زبیر و بیست و پنج هزار نفر از مسلمانان در آن حضور داشتند به یقین می دانید که خداوند تعالی فرمود: و هرکس، فرد با ایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است در حالی که جاودانه در آن می ماند و خداوند بر او غضب می کند و او را از رحمتش دور می سازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است. (نساء/93).

ولایت

1- امام سجاد علیه السلام - ابو حمزه ثمالی از امام سجاد علیه السلام نقل کرد که مردی در حضور امام علیه السلام گفت: «شما از اهل بیتی هستید که مورد رحمت و آمرزش خدا قرار گرفته اید». امام علیه السلام ناراحت شد و فرمود: «ما سزاوارتریم به اینکه آنچه خدا درباره همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله عملی کرد، درباره ی ما نیز عملی کند. ما معتقدیم که خداوند نیکوکاران از میان ما را دوبرابر اجر می دهد و بدکاران از میان ما نیز دوبرابر عذاب می بیند. نه آنگونه که تو پنداشته ای سپس آن دو آیه را تلاوت کردند.

دو برابر می کند.

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - به زن پیامبر صلی الله علیه وآله دو اجر داده می شود و عذاب او دو برابر است و همه ی آن در آخرت است؛ چراکه مکان اجر و عذاب، آنجا می باشد.

ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان [عادی] نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید. (32)

و در خانه های خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین [ در میان مردم] ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط می خواهد پلیدی [ گناه] را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. (33)

ص: 149

باب 1 : وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ

1-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن مَسْعُودٍ قَالَ قُلْتُ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم يَا رَسُولَ اللَّهِ اللهُ مَنْ يُعَسِّلُكَ إِذَا مِتَ فَقَالَ يُعَسِّلُ كُلَّ نَبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم وَصِيُّةَ قُلْتُ فَمَنْ وَصِيكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام فَقُلْتُ كَمْ يَعِيشُ بَعْدَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَإِنَّ يُوشَعَ بْن نُونِ وَصِيَّ مُوسَى عَاشَ مِنْ بَعْدِهِ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ خَرَجَتْ عَلَيْهِ صَفْراءُ (صَفُورَاءُ) بنتُ شُعَيْب زَوْجُ مُوسَى علیه السلام فَقَالَتْ أَنَا أَحَقَّ بِالْأَمْرِ مِنْكَ فَقَاتَلَهَا فَقَتَلَ مُقَاتِلَتَهَا وَأَسَرَهَا فَأَحْسَنَ أَسْرَهَا وَإِنَّ ابْنَةَ أَبِي بَكْرٍ سَتَخْرُجُ عَلَى على علیه السلام فِي كَذَا وَكَذَا أَلْفاً مِنْ أُمَّتِي فَيُقَاتِلُهَا فَيَقْتُلُ مُقَاتِلَتَهَا وَيَأْسِرُهَا فَيُحْسِنُ أَسْرَهَا وَفِيهَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِيَّةِ الْأُولى يَعْنِي صَفْرَاءَ (صَفُورَاءَ) بِنْتَ شُعَيْبٍ. (1)

2-1- أمير المؤمنين علیه السلام - وَ أَمَّا حُكْمِي يَوْمَ الْجَمَلَ بِمَا خَالَفْتُهُ يَوْمَ صِفِّينَ فَإِنَّ أَهْلَ الْجَمَل أخِذَتْ عَلَيْهِمْ بَيْعَتِي فَنَكَثُوهَا وَ خَرَجُوا مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِلَى الْبَصْرَةِ وَ لَا إِمَامَ لَهُمْ وَلَا دَارَ حَرْب تَجْمَعُهُمْ فَإِنَّمَا أَخْرَجُوا عَائِشَةَ زَوْجَةَ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله مَعَهُمْ لِكَرَاهَتِهَا لِبَيْعَنِي وَقَدْ خَبَّرَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِأَنَّ خُرُوجَهَا عَلَيَّ بَغْنُ وَ عُدْوَانُ مِنْ أَجْلٍ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَمَا مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم وَاحِدَةً أَتَتْ بفَاحِشَة غَيْرُهَا فَإِنَّ فَاحِشَتَهَا كَانَتْ عَظِيمَةً أَوَّلُهَا خِلَافُهَا فِيمَا أَمَرَهَا اللَّهُ فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُن ولا تبرجن تبرج الجاهلية الأولى فَإِنَّ تَبَرُّجَهَا أَعْظَمُ مِنْ خُرُوجِهَا. (2)

3-1- ابن عباس رحمه الله - لَمَّا عَلِمَ اللَّهُ أَنَّهُ سَتَجْرِى حَرْبُ الْجَمَلِ قَالَ لِأَزْوَاجِ النَّبِى صلی الله علیه وآله وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِيَّةِ الْأُولى. (3)

4-1- الرسول صلی الله علیه وآله - عَن الصَّادِقِ علیه السلام عَن النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَبْر مُوسَى علیه السلام أَيْنَ هُوَ؟ قَالَ: عِنْدَ الطَّرِيقِ الْأَعْظَمِ عِنْدَ الْكَثِيبِ الْأَحْمَرِ ثُمَّ ... إِنَّ يُوشَعَ بنَ نُون علیه السلام قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَ مُوسَى علیه السلام صَابِراً مِنَ الطَّوَاغِيتِ عَلَى الأواء [اللَّاوَاء] وَالضَّرَّاءِ وَالْجَهْدِ وَالْبَلَاءِ حَتَّى مَضَى مِنْهُمْ ثَلَاثَةٌ طَوَاغِيتَ فَقَوِيَ بَعْدَهُمْ أَمْرُهُ فَخَرَجَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ مُنَافِقِي قَوْمِ مُوسَى بِصَفْرَاءَ بِنْتِ شُعَيْبِ امْرَأَةِ مُوسَى علیه السلام فِي مِائَةِ أَلْفِ رَجُل فَقَاتَلُوا يُوشَعَ بْنَ نُونِ علیه السلام فَغَلَبَهُمْ وَقَتَلَ مِنْهُمْ مَقْتَلَةَ عَظِيمَةً وَ

و هَزَمَ

ص: 150


1- بحار الأنوار، ج22، ص 512 بشارة المصطفى، ص277/ كمال الدين، ج 1، ص 27 تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين
2- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 59 .
3- المناقب، ج3، ص148

بخش 1 : و در خانه های خود بمانید.

1-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - عبدالله بن مسعود گوید: به پیامبر صلی الله علیه وآله عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! چه کسی شما را پس از وفاتتان، غسل می دهد»؟ پیامبر صلی الله علیه وآله پاسخ داد: «هر پیامبری را وصی و جانشین او غسل می دهد». عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! وصی شما کیست»؟ حضرت پاسخ داد: «علی بن ابی طالب علیه السلام» عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! او چند سال پس از شما زندگی می کند»؟ حضرت پاسخ داد: «سی سال زندگی می کند، یوشع بن نون، جانشین موسی علیه السلام بود و پس از موسی علیه السلام سی سال زیست و صفراء دختر شعیب زن موسی علیه السلام، او قیام کرد و گفت: من شایسته تر از تو به جانشینی موسی علیه السلام هستم. پس یوشع با صفورا دختر شیب پیکار کرد و جنگجویان او را کشت و او را به اسارت درآورد و در دوره ی اسارت به نیکی با او رفتار کرد؛ و دختر ابوبکر نیز علیه علی علیه السلام به همراه چندین و چند هزار تن از امّت من قیام خواهد کرد و علی علیه السلام با او نبرد می کند و جنگجویان او را می کشد و او را به اسارت در می آورد و در دوره ی اسارت با او به نیکی رفتار می کند و خداوند در مورد او آیه ی وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِيَّةِ الأُولي را نازل کرد و منظور از آن (جاهلیت اولی)، صفورا دختر شعیب است».

2-1- امام على علیه السلام - اما حکم من در روز جمل و مخالفت با آن در جنگ صفین به این دلیل بود که اهل جمل با من بیعت نموده بودند و بیعت شکنی کردند و از حرم الهی و رسولش خارج و به بصره رفتند و رهبر و مرکز فرماندهی برای ایشان نبود که آنها را سازماندهی کند و لذا عایشه همسر پیامبر را با خود همراه ساختند؛ چراکه وی از بیعت با من کراهت داشت در حالی که پیامبر صلی الله علیه وآله به وی خبرداده بود که خروج برعلیه من بغی و ظلم است و خداوند در قرآن فرموده است: ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود. (احزاب/30) و جز ایشان هیچ کدام از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله این عمل زشت را مرتکب نشد و کردارش بسیار ناپسند بود. اولین آنها مخالفت با دستور خداوند يعنى: وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الأولى و گناه خودنمایی وی بزرگتر از خروجش می باشد.

3-1- ابن عباس رحمه الله - چون خداوند علم به وقوع جنگ جمل داشت به همسران پیامبر فرمود: وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولى.

4-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از رسول خدا صلی الله علیه وآله پرسش شد که قبر موسی علیه السلام کجاست؟ و آن حضرت فرمود: «آن کنار راه بزرگی پهلوی تل سرخ است. بعد از آن [یعنی مرگ موسی علیه السلام] یوشع بن نون علیه السلام به امر نبوّت و خلافت قیام کرد و نسبت به آزار و سختی و بلای سرکشان شکیبا بود تا اینکه سه نفر از طواغیت در گذشتند و پس از آنها کارش شدّت گرفت، اما در این میان دو نفر از منافقان قوم موسى علیه السلام صفورا دختر شعیب همسر موسی علیه السلام را به شورش وادار کردند و به همراهی صدهزار نفر به جنگ یوشع بن نون آمدند و یوشع با آنها جنگید و بسیاری از آنها کشته شدند و

ص: 151

الْبَاقِينَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَأَسَرَ صَفْرَاءَ بِنتَ شُعَيْب وَ قَالَ لَهَا قَدْ عَفَوْتُ عَنْكَ فِي الدُّنْيَا إِلَى أنْ نَلْقَى نَبِيَّ اللَّهِ مُوسَى علیه السلام فَأَشْكُوَ مَا لَقِيتَ مِنْكِ وَ مِنْ قَوْمِكِ فَقَالَتْ صَفْرَاءُ وَا وَيْلَاهُ وَاللَّهِ لَوْ أبِيحَتْ لِيَ الْجَنَّةُ لَاسْتَحْيَيْتُ أَنْ أَرَى فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ هَتَكْتُ حِجَابَهُ وَ خَرَجْتُ عَلَى وَصِيِّهِ بعده. (1)

5-1- الرسول صلی الله علیه وآله - عن الرضا علیه السلام ... و رأيت امرأة مُعلَّقة برجلَيْهَا فِي تَتُورٍ مِنْ نَارٍ إلى قوله صلی الله علیه وآله وَأَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِرجْلَيْهَا فَإِنَّهَا كَانَتْ تَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهَا بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا. (2)

6-1- الرسول صلی الله علیه وآله - يَا عَلَى علیه السلام لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ جَمُعَةَ إِلَى أَن قَالَ: وَ لَا تَخْرُجُ مِنْ بَيْتِ زَوْجِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنْ خَرَجَتْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَعَنَهَا اللَّهُ وَ جَبْرَئِيلُ وَمِيكَائِيل. (3)

باب 2: ولا تبرجن تبرج الجاهلية الأولى

1-2 - الباقر علیه السلام - وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الأُولى قَالَ أَيْ سَتَكُونُ جَاهِلِيَّةُ أُخْرَى. (4)

باب 3 : وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ

1-3- الباقر علیه السلام - عَن زرارة بن أعين عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ الْمَرْأَةُ عَلَيْهَا أَذَانُ وَإِقَامَةً فَقَالَ إِنْ كَانَ تَسْمَعُ أَذَانَ الْقَبِيلَة فَلَيْسَ عَلَيْهَا شَيْءٌ وَإِنَّا فَلَيْسَ عَلَيْهَا أَكْثَرُ مِنَ الشَّهَادَتَيْنِ وَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى قَالَ لِلرِّجَالَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ قَالَ لِلنِّسَاءِ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ. (5)

باب 4 : الرّجسُ

1-4 - الرسول صلی الله علیه وآله - أ تَدْرُونَ مَا الرَّجْسُ يَا سَلْمَانُ قَالَ: لَا. قَالَ: الشَّكُ، لَا يَشْكُونَ فِي شَيْءٍ جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ أَبَداً، مُطَهَّرُونَ فِي وَلَادَتِنَا وَطِينَتِنَا إِلَى آدَمَ علیه السلام، مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ مِنْ كُلِّ سُوءٍ. (6)

2-4- الصادق علیه السلام - الرّجُسُ هُوَ الشَّكُ وَ اللَّهِ لَا نَشْكُ فِي رَبِّنَا أَبَداً. (7)

ص: 152


1- بحار الأنوار، ج 13، ص 445
2- بحار الأنوار، ج 8، ص 309 / تفسیر نور الثقلين .
3- بحار الأنوار، ج 74، ص 54 / تفسیر نور الثقلین
4- بحار الأنوار، ج 22، ص 189 تفسير القمى، ج 2، ص193 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج 81، ص139 / بحار الأنوار، ج 85، ص 127 علل الشرائع، ج 2، ص355/ تفسیر نورالثقلین
6- کتاب سلیم بن قیس، ص 909
7- تفسير البرهان / معانى الأخبار، ص 138 / بحار الأنوار، ج 35، ص208/ تفسیر نور الثقلين

بقیه به اذن خداوند متعال [از میدان جنگ] گریختند و صفورا دختر شعیب اسیر شد و یوشع بن نون به او گفت: «در دنیا تو را بخشیدم تا پیامبر خدا موسی علیه السلام را ملاقات کرده و شکایت تو و قومت را به او بنمایم». صفوراء گفت: «واویلا! به خدا اگر بهشت را به من بدهند شرم می کنم که پیامبر خدا را در آن ملاقات کنم چراکه او را هتک حرمت کرده ام و بر جانشین او شورش کرده ام».

5-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امام رضا علیه السلام روایت است که فرمود: همانا پیامبر صلی الله علیه وآله هنگام یادآوری شب معراج فرمود: زنی را مشاهد کردم که در تنوری از آتش به پاهایش آویزان است ... و اما آنکه در دوزخ به پاهایش معلّق بود؛ کسی است که بدون اذن همسر خود از خانه بیرون می رفت».

6-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - ای علی علیه السلام برای زنان شرکت در نماز جمعه واجب نیست [تا اینکه فرمود] و بدون اجازه ی شوهرش از خانه بیرون نرود و اگر بدون اجازه از خانه بیرون رفت خدا و جبرئیل و میکائیل او را لعنت می کنند.

بخش 2 : و همچون دوران جاهلیت نخستین [در میان مردم] ظاهر نشوید.

1-2- امام باقر علیه السلام - وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِيَّةِ الأُولَى یعنی جاهلیت دیگری خواهد بود.

بخش 3 : و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید.

1-3- امام باقر علیه السلام - زراره بن اعین گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم «آیا بر زن اذان و اقامه [واجب] است»؟ حضرت فرمود: «اگر زن اذان قبیله را میشنود هیچ فصلی از فصول اذان را لازم نیست بگوید و در غیر این صورت بیشتر از شهادتین بر او واجب نمی باشد؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی به مردان فرموده است: و نماز را بپا دارید (بقره /43) و به زنان نیز فرموده: أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ».

بخش 4 : پلیدی و گناه

1-4- پیامبر صلی الله علیه وآله - ای سلمان رحمه الله آیا می دانی الرّجُسُ چیست؟ سلمان رحمه الله عرض کرد: «خیر». فرمود: «شک است، آنان هرگز درباره ی چیزی که از جانب خدا آمده باشد، شک نمی کنند. ما در ولادتمان و در طینتمان تا حضرت آدم علیه السلام پاک هستیم، از هر بدی پاک و معصوم هستیم».

2-4- امام صادق علیه السلام - الرّجُسُ به معنای شک و تردید است و ما هرگز در پروردگار [حق و دین او] شک نمی ورزیم.

ص: 153

3-4- الباقر علیه السلام - عَن زُرَارَةَ عَن أبي جعفر علیه السلام قَالَ سَمِعتُهُ يَقُولُ: إِنَّا لَا نُوصَفُ وَكَيْفَ يُوصَف قَوْمُ رَفَعَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ هُوَ الشك. (1)

النُّزُولُ

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم نَامَ وَ نَوَّمَنِي وَ زَوْجَتِي فَاطِمَةَ علیها السلام وَ ابْنَيَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهما السلام وَأَلْقَى عَلَيْنَا عَبَاءَةَ قَطَوَانِيَّةَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى فِينَا إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً، وَقَالَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام أَنَا مِنْكُمْ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله ، فَكَانَ سَادِسُنَا جَبرئيل علیه السلام. (2)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ إِنَّ هَذِهِ الْآيَةَ نَزَلَتْ فِي بَيْتِهَا إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قَالَتْ وَ أَنَا جَالِسَةُ عِنْدَ الْبَابِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ فَقَالَ إِنَّكِ إِلَى خَيْر أَنْتِ مِنْ أَزْوَاجِ رَسُول اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَتْ وَ فِي الْبَيْتِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَجَلَّلَهُمْ بِكِسَاءَ وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً . (3)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّمَا نَزَلَتْ فِي وَ فِي أَخِي عَلَى الله وَ فِي ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ فِي ابْنَيَّ وَ فِي تِسْعَة مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْن علیه السلام خَاصَّة. (4)

4 - الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا، فَحَصَلْتُ فِي أَهْل بَيْتِي وَ عِتْرَتِي، و أنَا وَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام. (5)

5- الرسول صلی الله علیه وآله - الفضل بن شاذان: روى أَنَّ جَبْرَئِيلَ علیه السلام نَزَلَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم بِجَامِ مِنَ الْجَنَّةِ فِيهِ فَاكِهَةٌ كَثِيرَةُ فَدَفَعَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَسَبَّحَ الْجَامُ وَكَبَّرَ وَ هَلَّلَ فِي يَدِهِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَسَبَّحَ الْجَامُ وَكَبَّرَ وَ هَلَّلَ فِي يَدِهِ ثُمَّ قَالَ الْجَامُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ لَا أَتَكَلَّمَ إِلَّا فِي يَدِ نَبِيِّ صلی الله علیه وآله أَوْ وَصِيٌّ ثُمَّ عَرَجَ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ بِلِسَانِ فَصِيحِ يَسْمَعُهُ كُلُّ أَحَدٍ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. (6)

ص: 154


1- الكافي، ج 2، ص182/ تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج 31، ص445/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج 35، ص 215 / شواهد التنزیل، ج 2، ص 85 تفسير البرهان
4- الاحتجاج، ج 1، ص 148 علل الشرائع، ج 1، ص 205 / تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان / تفسير القمي، ج 2، ص 193
5- بحار الأنوار، ج 30، ص311 .
6- بحار الأنوار، ج 39، ص 121 الفضائل، ص 70 .

3-4- امام باقر علیه السلام - زراره گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرماید: «ما هم وصف نشویم و چگونه وصف شوند مردمی که خدا پلیدی را - که همان شک است - از آنها برداشته».

سبب نزول

1- امام علی علیه السلام - از امام علی علیه السلام روایت است: رسول خدا صلی الله علیه وآله خوابید و من، همسرم فاطمه علیها السلام ، دو پسرم حسن و حسین علیهما السلام را خواباند و عبای سفید کوتاهی را بر روی ما انداخت. پس خداوند در شأن ما این آیه را نازل کرد: إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا و جبرئیل علیه السلام فرمود: «ای محمد صلی الله علیه وآله! من یکی از شما (اهل بیت) هستم. پس ششمی ما (اهل بیت)، جبرئیل بود».

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - از ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله روایت شده است که گفت: آیه ی إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا در خانه ی من نازل شد و من کنار در نشسته بودم و عرض کردم: ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا من یکی از اهل بیت نیستم»؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله پاسخ داد: «تو در مسیر خیر و نیکی هستی و تو یکی از همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله می باشی». در خانه، رسول خدا صلی الله علیه وآله، علی فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام حضور داشتند. پس رسول خدا صلی الله علیه وآله عبایی را بر روی آنان انداخت و فرمود: «خدایا! اینان، اهل بیت من هستند، پس پلیدی و گناه را از آنان بزدای و آنان را پاک و مطهر ساز».

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - این آیه فقط درباره ی من و برادرم علی بن ابی طالب و دخترم فاطمه و دو فرزندم حسن و حسین علیهم السلام و نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام نازل شده است.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا این آیه ی شریفه مخصوص خاندان و عترتم و من و برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد».

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - فضل بن شاذان گوید: جبرئیل با جامی از بهشت بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد که پر از میوه بود و آن را نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله گذاشت: آن ظرف تسبیح گفته و در دستان آن حضرت تکبیر و تهلیل گفت. آن حضرت جام را به امیرالمؤمنین علیه السلام داد و جام در دست علی علیه السلام تسبیح و تکبیر و تهلیل گفت. سپس آن ظرف چنین گفت من مأمورم که به جز در دست نبی یا وصی سخن نگویم سپس درحالی به آسمان بالا رفت که همگی صدای وی را شنیدند که می گفت: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا.

ص: 155

6- الرسول صلی الله علیه وآله - عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال صلی الله علیه وآله عَلَى علیه السلام سَيِّدُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَالَ عَلَى علیه السلام عَمُودُ الدِّين وَ قَالَ هَذَا هُوَ الَّذِي يَضْرِبُ النَّاسَ بِالسَّيْفِ عَلَى الْحَقِّ بَعْدِي وَ قَالَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٌّ أَيْنَمَا مَالَ وَ قَالَ إِنِّي تَارِكَ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَهْلَ بَيْتِي عِتْرَتِي أَيُّهَا النَّاسَ اسْمَعُوا وَقَدْ بَلَّغْتُ إِنَّكُمْ سَتَرِدُونَ عَلَى الْحَوْضَ فَأَسْأَلُكُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِي الثَّقَلَيْنِ وَالثَّقَلَانِ كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَأَهْلُ بَيْتِى فَلَا تَسْقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ فَوَقَعَتِ الْحُجَّةُ بِقَوْل النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ بِالْكِتَابِ الَّذِي يَقْرَأَهُ النَّاسُ فَلَمْ يَزَلْ يُلْقِي فَضْلَ أَهْلِ بَيْتِهِ بِالْكَلَامِ وَ يُبَيِّنُ لَهُمْ بِالْقُرْآنِ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. (1)

7- أمير المؤمنين علیه السلام - يَا ابْنَ عَبَّاسِ رحمه الله أَنَا أَولَى النَّاسِ بِالنَّاسِ بَعْدَه ... تَرَاهُمْ نُهُوا عَنِّى فَأَطَاعُوهُ وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ وَ غَدًا بِرُوحِ أَبِي الْقَاسِمِ صلی الله علیه وآله إِلَى الْجَنَّةِ لَقَدْ قُرِنْتُ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله حَيْثُ يَقُولُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. (2)

8- الرسول صلی الله علیه وآله - يَا عَلَى علیه السلام هَذِهِ الْآيَةُ نَزَلَتْ فِيكَ وَ فِي سِبْطَيَّ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ كَمِ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام بَعْدَكَ قَالَ أَنْتَ يَا عَلَى علیه السلام ثُمَّ ابْنَاكَ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُوَ بَعْدَ الْحُسَيْن عَلِيُّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٌّ مُحَمَّدُ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ ابْنُهُ وَ بَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسَى ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُوسَى عَلِيُّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٌّ مُحَمَّدُ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيُّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيَّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ مِنْ وَلْدِ الْحَسَن علیهم السلام هَكَذَا وَجَدْتُ أَسَامِيَهُمْ مَكْتُوبَةً عَلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله هُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام بَعْدَكَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَأَعْدَاؤُهُمْ مَلْعُونُونَ. (3)

9 - الصادق علیه السلام - عَن مُحَمَّدِ بن عَلِيٌّ الحَلَبِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ ... إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ - لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً يَعْنِي الْأَئِمَّةَ علیهم السلام وَ وَلَايَتَهُمْ مَنْ دَخَلَ فِيهَا دَخَلَ فِي بَيْتِ النبي صلی الله علیه وآله. (4)

ص: 156


1- الكافي، ج 1، ص 293
2- بحار الأنوار، ج 29، ص549/ الیقین، ص 321
3- بحار الأنوار، ج 36، ص 336/ تفسیر البرهان
4- الکافی، ج 1، ص 423 بحار الأنوار، ج 23، ص 330 تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين

6- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امام صادق علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: علی علیه السلام سرور مؤمنین است و فرمود: «علی علیه السلام ستون دین است». و فرمود: «این همان کسی است که [پس از من] به خاطر حق با مردم می جنگد». و فرمود: «حق با علی علیه السلام است، با هر رویه ای که در پیش گیرد». و فرمود: «من در میان شما دو امر را به جای می گذارم که اگر از این دو بهره گیرید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خداوند عزوجل و اهل بیتم. ای مردم! گوش فرا دهید که به گوش شما رساندم و تبلیغ کردم. شما در کنار حوض بر من وارد می شوید، در آنجا از اعمالتان در قبال ثقلین خواهم پرسید. ثقلین کتاب خداوند عزوجل و اهل بیت من است. پس از آن ها پیشی نگیرید که هلاک می شوید و به آنان نیاموزید چرا که آنان عالم تر از شما هستند». با کلام پیامبر صلی الله علیه وآله و کتابی که مردم آن را می خوانند. حجت بر آنان تمام شد (جای عذر و بهانه ای باقی نماند). رسول اکرم صلی الله علیه وآله پیوسته فضل اهل بیتش را که سلام و درود خدا بر آنان باد، بیان نموده و با قرآن برای آنان روشن می کرد إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلِ البَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا.

7- امام علی علیه السلام - ای ابن عبّاس! من بعد از وی (رسول خدا صلی الله علیه وآله) از خود مردم به خودشان سزاوارترم! .... آیا فکر می کنی که آنان از من بازداشته شدند و آنان از رسول خدا صلی الله علیه وآله اطاعت کردند؟! قسم به خدایی که دانه را شکافت و انسان ها را آفرید و روح پیامبر صلی الله علیه وآله را وارد بهشت کرده من در این آیه با رسول خدا صلی الله علیه وآله قرین شدم که می فرماید: إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أهل البَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا.

8- پیامبر صلی الله علیه وآله - ای علی علیه السلام! این آیه در شأن تو و دو فرزندت (حسن و حسین علیهم السلام) و امامانی که از نسل تو هستند، نازل شده است. علی علیه السلام می فرماید: عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! چند از شما می آیند»؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله پاسخ داد: اوّل آن ها، تو هستی، سپس دو پسرت: حسن و حسین علیهما السلام و پس از حسین، پسرش علی و پس از علی، پسرش محمّد و پس از محمد، پسرش جعفر و پس از جعفر، پسرش موسی و پس از موسی، پسرش علی و پس از علی، پسرش محمد پس از محمد، پسرش علی و پس از علی، پسرش حسن علیهم السلام و پس از حسن علیه السلام، پسرش حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف است که همگی از نسل حسین علیه السلام هستند. نام های آنان را بر روی ساق عرش دیدم که این گونه نوشته شده بود؛ از خداوند پرسیدم که اینها چه کسانی هستند؟ خداوند پاسخ داد: «ای محمد صلی الله علیه وآله ! اینان امامان پس از تو هستند که پاک و معصوم می باشند و دشمنان آنان، ملعون

هستند».

9- امام صادق علیه السلام - حلبی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که پیرامون تفسیر آیه ی إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْل البَيْتِ َويُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فرمود: «منظور ، ائمه علیهم السلام و ولایت آنان می باشد و هرکس وارد ولایت شود، در بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وارد شده است».

ص: 157

10 - الحسن علیه السلام - فَأَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلَى علیه السلام وَ أَنَا ابْنُ الْبَشِيرِ النَّذِيرِ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَالسِّرَاجِ الْمُنير أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِي كَانَ نَزَلَ فِيهِ جَبْرَئِيلُ وَيَصْعَدُ وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِينَ أَذْهَب اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَهُمْ تَطْهِيرًا. (1)

11 - أمير المؤمنين علیه السلام - قَالَ عَلِى بن أبى طالب علیه السلام إنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَضَّلَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَكَيْفَ لَا يَكُونُ كَذَلِكَ وَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فِى كِتَابِهِ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فَقَدْ طَهَّرَنَا اللَّهُ مِنَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ ما بَطَنَ فَنَحْنُ عَلَى مِنْهَاج الْحَقِّ . (2)

12 - السجاد علیه السلام - عَنْ سَهْل بن سَعْد: وَ جَاءَ شَيْخُ فَدَنَا مِنْ نِسَاءِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَعِيَالِهِ وَ هُمْ أَقِيمُوا عَلَى دَرَج بَابِ الْمَسْجِدِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى قَتَلَكُمْ وَأَهْلَكَكُمْ وَأَرَاحَ الْبَلَادَ مِنْ رِجَالِكُمْ وَ أَمْكَنَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مِنْكُمْ فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام يَا شَيْخُ هَلْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ هَذِهِ الْآيَة ... إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قَالَ الشَّيْخُ قَدْ قَرَأْتُ ذَلِكَ قَالَ عَلَى علیه السلام فَنَحْنُ أَهْلُ الْبَيْتِ الَّذِينَ خُصِّصْنَا بِآيَة الطَّهَارَةِ يَا شَيْخُ قَالَ فَبَقِيَ الشَّيْخُ سَاكِنَا نَادِمَا عَلَى مَا تَكَلَّمَ بِهِ وَقَالَ بِاللَّهِ إِنَّكُمْ هُمْ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام تَاللَّهِ إِنَّا لَنَحْنُ هُمْ مِنْ غَيْرِ شَكٍّ وَ حَقٌّ جَدِّنَا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله إِنَّا لَنَحْنُ هُمْ فَبَكَى الشَّيْخُ وَ رَمَى عِمَامَتَهُ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّى أَبْراً إِلَيْكَ مِنْ عَدُوٌّ آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام مِنْ جِنَّ وَ إِنْسِ ثُمَّ قَالَ هَلْ لِي مِنْ تَوْبَةِ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ إِنْ تُبْتَ تَابَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ مَعَنَا فَقَالَ أَنَا تَائِبُ فَبَلَغَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ حَدِيثُ الشَّيْخ فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِل. (3)

الْكِسَاءُ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - زَيْدِ بْنِ عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَأْتِيَ بحَرِيرَة فَدَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ علیهم السلام فَأَكَلُوا مِنْهَا ثُمَّ جَلَّلَ عَلَيْهِمْ كِسَاءَ خَيْبَريًا ثُمَّ قَالَ إِنَّا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَنَا مَعَهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ أَنْتِ إِلَى خَيْر. (4)

ص: 158


1- تأويل الآيات الظاهرة، ص 450 / تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 25، ص 213 تفسير البرهان تأويل الآيات الظاهرة، ص 450 .
3- بحار الأنوار، ج45، ص 129 .
4- تأويل الآيات الظاهرة، ص 449 شواهد التنزیل، ج 2، ص 104 / تفسير البرهان / الطرائف، ج 1، ص 124 / بحار الأنوار، ج 35، ص 217 .

10- امام حسن علیه السلام - من، حسن بن علی و پسر کسی هستم که بشارت دهنده و اندرز دهنده بود و با اذن خداوند، مردم را به سوی خداوند فرا می خواند و چراغ روشنی بخش بود. من از اهل بیتی هستم که جبرئیل از آسمان در میان آنان نازل می شد و به سوی آن صعود می کرد و من از اهل بیتی هستم که خداوند، پلیدی و گناه را از آنان زدود و آنان را مطهر ساخت.

11- امام علی علیه السلام - خداوند عزوجل، ما اهل بیت را بر دیگران برتری داده است و چگونه اینطور نباشد در حالی که خداوند عزوجل در کتاب خود می فرماید: إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْل البَيْتِ َويُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا بنابراین خداوند گناهان ظاهری و باطنی را از ما زدوده است. و ما در مسیر حق می باشیم.

12- امام سجاد علیه السلام - سهل بن سعد گوید: پیرمردی نزد زنان و خانواده ی امام حسین علیه السلام که بر در مسجد ایستاده بودند آمد و گفت: «ستایش مخصوص خدایی است که شما را کشت و هلاک کرد و شهرها را از دست مردان شما راحت و یزید را بر شما مسلّط کرد». امام سجاد علیه السلام فرمود: «ای پیرمرد آیا قرآن خوانده ای»؟ گفت: «آری» فرمود: «این آیه را میدانی که خدا می فرماید: إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْل البَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» گفت: «آری، من این آیه را خوانده ام» فرمود: «ای پیرمرد! ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه ی تطهیر را به ما اختصاص داده است». آن پیرمرد همچنان ساکت و از گفته ی خود نادم شد و گفت: «به خدا قسم که شما همان افراد می باشید» ؟ امام سجاد علیه السلام فرمود: «به خدا قسم که ما بدون شک همان اشخاص هستیم به حق جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله ما همان افراد می باشیم». آن پیرمرد پس از اینکه گریان شد؛ عمامه ی خود را از سر افکند و دست های خود را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: «بار خدایا! من از جن و انسی که دشمن آل محمّد علیهم السلام باشند بیزارم». سپس به امام سجاد علیه السلام گفت: «آیا توبه ی من قبول است»؟ فرمود: «آری، اگر توبه کنی خدا می پذیرد و با ما خواهی بود». پیرمرد گفت: «توبه کردم»، وقتی این موضوع به گوش یزید رسید دستور داد آن پیرمرد را کشتند.

كساء

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - رسول خدا صلی الله علیه وآله در خانه ی ام سلمه بود که حریره ای آورده شد و رسول خدا صلی الله علیه وآله علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند و آنها از آن خوردند، سپس پوشش خیبری را بر آن ها انداخت و فرمود: إِنَّمَا يُرِ و فرمود: إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْل البَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ام سلمه عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا من، یکی از شما (اهل بیت) هستم؟ حضرت پاسخ داد: «تو در مسیر خیر و نیکی هستی».

ص: 159

أَهْلُ الْبَيْتِ فِي بَيْتِ فَاطِمَةَ علیها السلام

1- الرسول صلی الله علیه وآله - عَن أَبي جَعْفَرِ الْبَاقر علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَأْتِي بَابَ فَاطِمَةَ علیها السلام كُلَّ سُحْرَة فَيَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ الصَّلَاةَ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ، قَالَ: لَمَّا زَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ عَلَى علیه السلام أَتَاهُ أَنَاسُ مِنْ قُرَيْشَ فَقَالُوا إِنَّكَ زَوَّجْتَ عَلِيّا علیه السلام بمَهْر قَلِيل! فَقَالَ: مَا أَنَا زَوَّجْتُ عليا علیه السلام ، وَ لَكِنَّ اللَّهَ زَوَّجَهُ لَيْلَةَ أَسْرَى بِى إِلَى السَّمَاءِ، فَصِرْتُ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى، أَوْحَى اللَّهُ إِلَى عَلِيّا السِّدْرَةِ: أَن أَنْتُرى مَا عَلَيْهِ، فَتَثَرَتِ الدُّرَّ وَالْجَوْهَرَ وَ الْمَرْجَانَ، فَابْتَدَرَ الْحُورُ الْعِينُ فَالْتَقَطَنَ، فَهُنَّ يَتَهَادَيْنَهُ وَيَتَفَاخَرْنَ بِهِ، وَ يَقُلْنَ: هَذَا مِنْ نِثَارٍ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله . فَلَمَّا كَانَتْ لَيْلَةُ الرِّفَافِ، أَتِيَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله بِبَغْلَتِهِ الشَّهْبَاءِ، وَ ثَنَى عَلَيْهَا قَطِيفَةً، وَقَالَ لِفَاطِمَة علیها السلام : ارْكَبِي وَأَمَرَ سَلْمَانَ أَنْ يَقُودَهَا، وَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم يَسُوقُهَا، فَبَيْنَا هُمْ فِي بَعْضِ الطَّرِيق إِذْ سَمِعَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله وَجْبَةٌ، فَإِذَا هُوَ بِجَبْرَئِيلَ فِي سَبْعِينَ أَلْفَاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ، وَ مِيكَائِيلَ فِي سَبْعِينَ أَلْفَاً، فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله : مَا أَهْبَطَكُمْ إِلَى الْأَرْضِ؟! قالُوا: جِئْنَا نَزْفُ فَاطِمَةَ علیها السلام إِلَى زَوْجِهَا عَلَى ابْن أبي طالب علیه السلام فَكَبَّرَ جَبْرَئِيلُ وَمِيكَائِيلُ، وَ كَبَّرَتِ الْمَلَائِكَةُ، وَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ، فَوَقَعَ التَّكْبِيرُ عَلَى الْعَرَائِس مِنْ تِلْكَ اللَّيْلَة. (2)

مَعْنَى الإِصْطِفَاءِ وَالْعِتْرَةِ

1 - الرضا علیه السلام - عَن الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: حَضَرَ الرَّضَا علیه السلام مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ بِمَرْوَ وَقَدِ اجْتَمَعَ فِي مَجْلِسِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ عُلَمَاءِ أَهْلِ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَانَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ أَخْبِرُونِي عَنْ مَعْنَى هَذِهِ الْآيَةِ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِذَلِكَ الْأُمَّةَ كُلَّهَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ مَا تَقُولُ يَا أَبَا الْحَسَنَ علیه السلام فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام لَا أَقُولُ كَمَا قَالُوا وَلَكِنِّي أَقُولُ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَ جَلَّ بِذَلِكَ الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ وَكَيْفَ عَلَى الْعِتْرَةَ مِنْ دُونِ الْأُمَّةِ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا علیه السلام إِنَّهُ لَوْ أَرَادَ الْأُمَّةَ لَكَانَتْ بِأَجْمَعِهَا فِي الْجَنَّةِ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ

ص: 160


1- بحار الأنوار، ج 25، ص 219 تأويل الآيات الظاهرة، ص 316 نهج الحق، ص174/ تفسیر فرات الکوفی، ص338
2- دلائل الإمامة، ص 100 .

اهل بیت در خانه ی فاطمه علیها السلام

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - رسول خدا صلی الله علیه وآله هرگاه برای نماز صبح می رفت به در خانه ی فاطمه علیها السلام می آمد می فرمود: «سلام بر شما اهل بیت و رحمت خدا و برکات او نصیب شما باد، بشتابید به سوی نماز! خداوند شما را مورد رحمت خود قرار دهد! إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - جابر بن عبدالله انصاری گوید: «هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فاطمه زهرا علیها السلام را حضرت علی علیه السلام درآورد گروهی از قریش نزد پیغمبر خدا آمدند و گفتند: «تو فاطمه علیها السلام را با مهریه ی اندکی به همسری علی علیه السلام درآوردی»! آن حضرت فرمود: «من فاطمه علیها السلام را به نکاح علی علیه السلام در نیاوردم، بلکه آن شبی که مرا به معراج بردند سدرة المنتهی ازدواج فاطمه علیها السلام را انجام داد و به سدرة المنتهی فرمود: «آنچه در و گوهر و مرجان داری برای فاطمه زهرا علیها السلام نثار کن»، آنگاه حوریان بهشتی سبقت گرفتند و آنها را جمع نمودند و فخریه کردند و گفتند: «این ها از نثارهای فاطمه زهرا علیها السلام است». هنگامی که شب عروسی فاطمه زهرا علیها السلام فرا رسید پیامبر صلی الله علیه وآله اسب خود به نام «شهباء» را آورد و قطیفه ای روی آن افکند و به فاطمه علیها السلام فرمود که سوار شو. آن گاه به سلمان رحمه الله دستور داد تا مهار آن را بکشد و خود آن حضرت آن استر را می راند، در بین راه بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله صدایی شنید، ناگاه دید جبرئیل و میکائیل هر کدام با هفتادهزار ملک آمده اند، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به ایشان فرمود: «برای چه به زمین آمده اید»؟ گفتند: «ما آمده ایم فاطمه زهرا علیها السلام را تا خانه ی علی علیه السلام بدرقه کنیم پس جبرئیل تکبیر گفت و ملائکه تکبیر گفتند و رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز تکبیر گفت) و از آن تاریخ، گفتن تکبیر در عروسی ها رایج گردید...

معنى إصطفاء و عترت

1- امام رضا علیه السلام - ریان بن صلت گوید: وقتی امام رضا علیه السلام در مجلس مأمون که در آن گروهی از علمای عراق و خراسان گرد هم آمده بودند، حضور یافت، مأمون گفت: «مرا از معنی این آیه: سپس این کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده ی خود به میراث دادیم [اما] از میان آن ها عده ای بر خود ستم کردند، و عده ای میانه رو بودند، و گروهی به اذن خدا در نیکی ها [ از همه] پیشی گرفتند، و این، همان فضیلت بزرگ است! . (فاطر / 32) خبر دهید»! علماء گفتند: «منظور خداوند همه ی امت است». مأمون گفت: «ای ابا الحسن علیه السلام تو چه می گویی»؟ امام رضا علیه السلام فرمود: «آن گونه که آنان گفتند نمی گویم بلکه منظور خداوند تبارک و تعالی از این [برگزیدگان] عترت پاک [رسول خدا صلی الله علیه وآله] است». مأمون گفت: «چگونه منظور خداوند عترت است، نه بقیه ی امّت»؟ امام رضا علیه السلام فرمود: «اگر خداوند همه ی امت را قصد کرده بود به خاطر سخن خداوند عزوجل [اما] از میان آنها عده ای بر خود ستم کردند، و عده ای میانه رو بودند، و گروهی به اذن خدا در نیکی ها [ از همه] پیشی گرفتند، و این، همان فضیلت بزرگ است! . (فاطر /32) همه ی امّت باید در بهشت باشند. سپس همه آنان را اهل بهشت

ص: 161

مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ الله ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ثُمَّ جَمَعَهُمْ كُلَّهُمْ فِي الْجَنَّةِ فَقَالَ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ الْآيَةَ فَصَارَتِ الْورَاثَةُ لِلْعِشْرَةَ الطَّاهِرَةَ لَا لِغَيْرِهِمْ فَقَالَ الْمَأْمُونُ مَنِ الْعِتْرَةُ الطَّاهِرَةُ فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنِّي مُخَلَّفُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْنِي أَلَا وَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرقَا حَتَّى يَردَا عَلَى الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونَى فِيهِمَا أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم ... قَالَتِ الْعَلَمَاءُ فَأَخْبِرْنَا هَلْ فَسَّرَ اللَّهُ تَعَالَى الِاصْطِفَاءَ فِي الْكِتَابِ فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام فَسَّرَ الاصْطِفَاءَ فِى الظَّاهِرِ سِوَى الْبَاطِن فِي اثْنَيْ عَشَرَ مَوْطِناً وَ مَوْضِعاً فَأَوَّلُ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ أَنْذِرِ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ ... و هذه منزلة رفيعة وَ هَذِهِ مَنْزِلَةٌ رَفِيعَةٌ وَفَضْلُ عَظِيمٌ وَ شَرَفْ عَالَ حِينَ عَلَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِذَلِكَ الْآلَ فَذَكَرَهُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَهَذِهِ وَاحِدَةُ وَالْآيَةُ الثَّانِيَةُ فِي الاصْطِفَاءِ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ هَذَا الْفَضْلُ الَّذِي لَا يَجْحَدُهُ أَحَدٌ مُعَانِدُ أَصْلًا لِأَنَّهُ فَضْلُ بَعْدَ طَهَارَة تُنتَظَر. (1)

2- الرّضا علیه السلام - الرَّيَّانُ بنُ الصَلْت عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ الْمَأْمُونُ وَ مَن الْعِتْرَةُ الطَّاهِرَةُ فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنِّي مُخَلَّفُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الْحَوْضَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونَى فِيهِمَا أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ إِلَى أَنْ قَالَ فَصَارَتْ ورَاثَةُ الْكِتَابِ لِلْمُهْتَدِينَ دُونَ الْفَاسِقِينَ. (2)

مَنْ أَذِنَ لَهُ فِي الدُّعَاءِ إِلَيْهِ

1 - الصادق علیه السلام - عن أبي عمرو الزبيري عن ابی عبدالله علیه السلام حديث طويل يقول فيه علیه السلام ... ثُمَّ ذَكَرَ مَنْ أَذِنَ لَهُ فِي الدُّعَاءِ إِلَيْهِ بَعْدَهُ وَ بَعْدَ رَسُولِهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي كِتَابِهِ فَقَالَ وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَن المُنكَرِ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ثُمَّ أخْبَرَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَمِمَّنْ هِيَ وَ أَنَّهَا مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام مِنْ سُكَانِ الْحَرَمِ مِمَّنْ لَمْ يَعْبُدُوا غَيْرَ اللَّهِ

ص: 162


1- تحف العقول، ص 425/ بحار الأنوار، ج25، ص223
2- وسائل الشيعة، ج27، ص188 بحار الأنوار، ج 25، ص 220، فيه: «الى أن قال صارت ... الى آخر» محذوف

قرار داده و او عزوجل فرموده: [پاداش آنان] باغ های بهشتی است که در آن وارد می شوند در حالی که با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته اند و لباسشان در آنجا حریر است. (فاطر/33) پس وراثت مخصوص عترت پاک است نه دیگران». آن گاه امام رضا علیه السلام فرمود: «آنان همان کسانی هستند که خداوند در قرآن توصیفشان کرده و فرموده: إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تطهيراً. و آنان همان کسانی هستند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «به درستی که من دو چیز گرانبها؛ کتاب خدا و عترتم - اهل بیتم - را میان شما به جای می گذارم. هیچ گاه از یکدیگر جدا نشوند تا اینکه در حوض [کوثر] بر من وارد شوند ببینید که پس از من با آن دو چطور برخورد می کنید. ای مردم! به آنان چیزی یاد ندهید، زیرا آنان از شما داناترند» ... علما گفتند: «آیا خداوند متعال مسأله «اصطفاء (برگزیدن و انتخاب) را در قرآن تفسیر کرده است»؟ فرمود: «اصطفاء» جز در موارد باطن و تأویل - در ظاهر قرآن در دوازده آیه تفسیر نموده است: نخستین آیه این فرمایش الهی است: و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن! (شعراء /214) ... و این مقامی است رفیع، و فضلی است عظیم، و شرافتی است والا و بلند مرتبه؛ آن گاه که خداوند عزیز و جلیل با این کلمه آن را مورد نظر قرار داد. و آیه دوم در [تفسیر] اصطفاء و برگزیدن؛ این کلام الهی است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً و اين فضیلتی است که جز فرد معاند هیچ کس آن را انکار نمی کند، زیرا فضیلتی است روشن».

2- امام رضا علیه السلام - ریان بن صلت از امام رضا علیه السلام روایت می کند که مامون از امام رضا علیه السلام در مورد عترت طاهرین پرسید. امام رضا علیه السلام فرمود: «آن ها کسانی هستند که خداوند ایشان را در قرآن اینگونه توصیف نمود: إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً آنان کسانی هستند که رسول خدا صلی الله علیه وآله در شأن آنها فرمود: «من در بین شما دو چیز گرانبها می گذارم کتاب خدا و عترت اهل بیت و این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند. ببینید که پس از من با آن دو چگونه برخورد می کنید. ای مردم! به آن ها چیزی یاد ندهید، زیرا آنان از شما داناترند تا اینکه آن حضرت فرمود: «میراث کتاب الهی مخصوص هدایت شوندگان است نه برای فاسقان».

کسانی به آنان اجازهی دعوت به او را داده است.

1- امام صادق علیه السلام - ابوعمروز بیری گوید: از ابی عبدالله علیه السلام حدیثی طولانی است که حضرت در آن می فرماید: ... سپس کسانی را که کسانی را که پس از او و پس از پیامبرش به آنان اجازه ی دعوت به او را داده است، ذکر کرده و فرمود: باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند. (آل (عمران /104) سپس مشخصات این امّت را بازگو کرد و اینکه از چه کسانی هستند. و اینکه این امت از فرزندان ابراهیم علیه السلام و نسل اسماعیل علیه السلام یعنی از ساکنان حرمند و هیچ گاه کسی را غیر از خدا پرستش نکردند و دعوت یعنی دعوت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام که از اهل

ص: 163

قط الَّذِينَ وَجَبَتْ لَهُمُ الدَّعْوَةُ دَعْوَةُ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَإِسْمَاعِيلَ علیه السلام مِنْ أَهْلِ الْمَسْجِدِ الَّذِينَ أَخْبَرَ عَنْهُمْ فِي كِتَابِهِ أَنَّهُ أَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً. (1)

2 - الصادق علیه السلام - عَنْ أَبي بَصِير قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ آلُ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله قَالَ ذُرِّيَّتُهُ فَقُلْتُ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ قَالَ الْأَئِمَّةَ الْأَوْصِيَا، فَقُلْتُ مَنْ عِتْرَتُهُ قَالَ أَصْحَابُ الْعَبَاءِ فَقُلْتُ مَنْ أُمَّتُهُ قَالَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ صَدَقُوا بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْمُتَمَسِّكُونَ بِالثَّقَلَيْنِ الَّذِينَ أُمِرُوا بالتَّمَسُّكِ بِهِمَا كِتَابِ اللَّهِ وَ عِتْرَتِهِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً وَ هُمَا الْخَلِيفَتَانِ عَلَى الْأُمَّة. (2)

الحَمدُ للهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الرِّجْسَ

1- الرضا علیه السلام - الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَوْرَثَ أَهْلَ بَيْتِهِ مَوَارِيثَ النُّبُوَّةَ وَاسْتَوْدَعَهُمُ الْعِلْمَ وَالْحِكْمَةَ وَ جَعَلَهُمْ مَعْدِنَ الْإِمَامَةِ وَالْخِلَافَة وَ أَوْجَبَ وَلَايَتَهُمْ وَ شَرَفَ مَنْزِلَتَهُمْ فَأَمَرَ رَسُولَهُ صلی الله علیه وآله بِمَسْأَلَة أُمَّتِهِ مَوَدَّتَهُمْ إِذْ يَقُولُ قُلْ لَا أَسْتَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَا وَصَفَهُمْ بِهِ مِنْ إِذْهَابِ الرِّجْسِ عَنْهُمْ وَ تَطْهِيرِهِ إِيَّاهُمْ فِي قَوْلِهِ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً. (3)

2- الكاظم علیه السلام - صَل يَوْمَ الْمُبَاهَلَة مَا أَرَدْتَ مِنَ الصَّلَاةِ وَكُلَّمَا صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ تَعَالَى بِعَقِبِهِمَا سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ تَقُومُ قَائِماً وَ تُومِي بِطَرْفِكَ فِي مَوْضِعِ سُجُودِكَ وَ تَقُولُ وَ أَنْتَ عَلَى غَسْلُ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الحَمدُ لله فاطِرِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ الْحَمْدُ للهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الحَمْدُ لله الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَرَفَنِي مَا كُنْتُ بِهِ جَاهِدًا وَ لَوْلَا تَعْرِيفُهُ إِيَّايَ لَكُنْتُ هَالِكاً إِذْ قَالَ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ قُلْ لا أَسْتَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمُوَدَّةَ فِي الْقُرْبى فَبَيَّنَ لِي الْقَرَابَةَ فَقَالَ سُبْحَانَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فَبَيَّنَ لِى أَهْلَ الْبَيْتِ بَعْدَ الْقَرَابَةِ وَ قَالَ تَعَالَى مُبَيِّنَا عَن الصَّادِقِينَ الَّذِينَ أَمَرَنَا بِالْكَوْنِ مَعَهُمْ وَ الرَّدَّ إِلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ سُبْحَانَهُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ فَأَوْضَحَ عَنْهُمْ وَ أَبَانَ عَنْ صِفَتِهِمْ بِقَوْلِهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ الله عَلَى الْكَاذِبِينَ فَلَكَ الشُّكْرُ يَا رَبِّ

ص: 164


1- الکافی، ج 5، ص17/ تفسیر نورالثقلین .
2- بحار الأنوار، ج 25، ص 216 / تفسیر نورالثقلین .
3- بحار الأنوار، ج 49، ص157 عيون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص154

مسجدند، برای آنان واجب شده است کسانی که در کتابش درباره ی آنان سخن گفت و تصریح کرد که ناپاکی و پلیدی را از آنان دور ساخته و به نیکی آنان را پاک گردانیده است.

2- امام صادق علیه السلام - ابوبصیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «آل محمد صلی الله علیه وآله چه کسانی هستند»؟ فرمود: «ذریه ی او». گفتم: «اهل بیتش چه کسانی هستند»؟ فرمود: «ائمه علیهم السلام و اوصیاء»، گفتم: «عترتش چه کسانی هستند»؟ گفت: «اصحاب عباء» گفتم: «امّتش چه کسانی هستند»؟ فرمود: «مؤمنانی که آنچه را از طرف خدای عزوجل آورده تأیید و تصدیق نمودند و به ثقلین که خداوند متعال دستور تمسک به آنها را داده که آن دو کتاب خدا و عترت است. همان اهل بیتش که خدا پلیدی را از آن ها برده و به خوبی پاکشان کرده و آن دو خلیفه ی پس از رسول خدا بر امت هستند».

سپاس خدایی را که پلیدی را از ما برد

1- امام رضا علیه السلام - سپاس خداوندی را که اهل بیت رسولش را مواریث نبوت عطا فرمود [یعنی رهبری را ویژه ی آنان کرد] و علم و حکمت را نزد ایشان به ودیعت نهاد، و آنان را کانون امامت و رهبری و امارت بر مردم کرد و دوستی ایشان را بر همه واجب ساخت و محل و مقام آنان را بالا و والا قرار داد، و پیامبرش را امر کرد که از امّت مودت و دوستی آنان را بخواهد؛ چنان که فرمود: «بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [ اهل بیتم]». (شوری/23) و آنچه را که آنها را بدان به دوری از پلیدی وصف کرد، و پاکی و پاکیزگی آنان در کلام خود معرفی کرد که فرمود: إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

2- امام کاظم علیه السلام - در روز مباهله هرگونه خواستی نماز بخوان. و چون دو رکعت به جا آوردی هفتاد مرتبه استغفار نما. سپس از جای خویش بر خیز با چشم به محل سجده ات اشاره کن و در حالی که با غسل هستی این دعا را بخوان: حمد و سپاس مخصوص خداوند عالمیان است، ستایش مخصوص خدایی است که خالق آسمان ها و زمین است، حمد و ستایش خداوندی را که هر آنچه در آسمان ها و زمین است مخصوص اوست؛ حمد و سپاس خدایی را که آسمان ها و زمین و نور و ظلمت را آفرید؛ حمد و ستایش خداوندی را که آنچه را نمی شناختم به من معرفی نمود و اگر پروردگار معرفت به این امور را به من نمی داد، نابود می شدم. خداوند فرمود در حالی که حق است: بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن

ص: 165

وَ لَكَ الْمَنْ حَيْثُ هَدَيْتَنِي وَأَرْشَدَتَنِي حَتَّى لَمْ يَحْفَ عَلَى الْأَهْلُ وَالْبَيْتِ وَالْقَرَابَةُ فَعَرَقْتِنِي نِسَاءَهُمْ وَأَوْلَادَهُمْ وَ رِجَالَهُمْ. (1)

فِي الزِّيَارَةِ وَ الدُّعَاءِ

1 - الهادى علیه السلام - في الزيارة الجامعة، عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَّلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدنس وأذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَكُمْ تَطهيرا. (2)

المُنَاشَدَةُ

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - عن جابر الجعفي عن أبي جعفر علیه السلام في حديث مع راس اليهود فيما يمتحن به الاوصياء و ذكر الحديث الى ان قال على علیه السلام أرفق بالعِصَابَةِ الَّتِي وَصَفْتُ أَمْرَهُمْ وَكَانَ أَمْرُ اللهِ قَدَراً مَقْدُوراً وَ لَوْ لَمْ أَتَقِ هَذِهِ الْحَالَةَ يَا أَخَا الْيَهُودِ ثُمَ طَلَبْتُ حَتَّى لَكُنْتُ أَولَى مِمَّنْ طَلَبَهُ لِعِلْمٍ مَنْ مَضَى مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ مَنْ بِحَضْرَتِكَ مِنْهُمْ بِأَنِّي كُنْتُ أَكْثَرَ عَدَدَا وَ أَعَزَّ عَشِيرَةً وَأَمْنَعَ رِجَالًا وَأَطْوَعَ أَمْراً وَ أَوْضَحَ حُجَّةً وَأَكْثَرَ فِي هَذَا الدِّينِ مَنَاقِبَ وَ آثَارَا لِسَوَابِقِي وَ قَرَابَتِي وَ وَرَاثَتِي فَضْنَا عَن اسْتِحْقَاقِي ذَلِكَ بِالْوَصِيَّةِ الَّتِي لَا مَخْرَجَ لِلْعِبَادِ مِنْهَا وَالْبَيْعَةُ الْمُتَقَدِّمَةُ فِي أَعْنَاقِهِمْ مِمَّنْ تَنَاوَلَهَا وَلَقَدْ قُبض مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله وَإِنَّ وَلَايَةَ الْأمَّة فِي يَدِهِ وَ فِي بَيْتِهِ لَا فِي يَدِ الْأُولَى [الَّذِينَ] تَنَاوَلُوهَا وَ لَا فِي بُيُوتِهَا وَلِأَهْلِ بَيْنِهِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيرًا أَوْلَى بِالْأَمْرِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ غَيْرِهِمْ فِى جَمِيعِ الْخِصَالِ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَيْسَ كَذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام. (3)

2 - السجاد علیه السلام - عن الإحتجاج عن على بن الحسين علیه السلام حديث طويل يقول فيه لبعض الشاميين فَهَلْ تَجِدُ لَنَا فِي لَنَا فِي سُورَة الْأَحْزَابِ حَقَّاً خَاصَّةً دُونَ الْمُسْلِمِينَ؟ فَقَالَ لَا قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَ مَا قرأت هَذِهِ الْآيَةَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا. (4)

ص: 166


1- البلد الأمين، ص 265/ إقبال الأعمال، ص515.
2- بحار الأنوار، ج 99، ص129/ تفسیر نورالثقلین .
3- بحار الأنوار، ج28، ص 176/ تفسیر البرهان.
4- الأحتجاج، ج 2، ص 307 / تفسير نور الثقلين

نزدیکانم [اهل بیتم]». (شوری/23) و خداوند برای من مصداق قرابت را بیان نمود که فرمود: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً و بعد از آن اهل بیت را برایم مشخص نمود.

در زیارت و دعا

1- امام هادی علیه السلام - در زیارت جامعة خطاب به ائمه علیهم السلام خداوند شما را از لغزشها در امان داشت و شما را از فتنه ها حفظ کرد و از پلیدی نجاتتان داد و شما را پاک و طاهر قرار داد.

قسم

1- امام علی علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است که علی علیه السلام در حدیثی با رئیس یهودیان پیرامون مواردی که خداوند، جانشینان پیامبر را با آنها امتحان می کند سخن گفت. ... على علیه السلام فرمود: دریافتم که باید جام غم نوشیده و آه بکشم و صبر پیشه سازم تا آنکه خداوند، گشایشی حاصل کند یا آنچه را که مطلوب من است مقدر سازد تا به بخت خود بیفزایم و با گروهی که حالتشان را توصیف نمودم، همراه شوم و فرمان خدا روی حساب و برنامه ی دقیقی است. (احزاب/38) و ای برادر یهودی! اگر از این اوضاع بیم نداشتم و حق خود (خلافت) را طلب می کردم از کسی که آن را برای خود خواسته بود شایسته تر بودم؛ زیرا آن دسته از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله که درگذشتند آنانی که در حضور تو هستند، می دانند که تعداد من بیشتر، قبیله ی من شریف تر، مردان من شجاع تر و ثابت قدم تر و فرمانبردارتر، و حجت و دلیل من آشکارتر، و فضایل و آثار من در این دین بیشتر بوده است و دلیل آن، سوابق من، نزدیکی و حق وراثت من از رسول خدا صلی الله علیه وآله می باشد. علاوه بر این که من، به خاطر وصیت رسول خدا صلی الله علیه وآله که هیچ کس قادر به انکار آن نیست و به دلیل بیعتی که از پیش بر گردن کسانی بود که با من بیعت کرده بودند، مستحق خلافت بودم. محمد صلی الله علیه وآله درگذشت و ولایت امت در دستان او و در خانه ی او بود و نه دستان و خانه ی آنانی که به آن دست درازی کرده بودند و ولایت، خاص اهل بیت اوست که خداوند پلیدی و گناه را از آنان زدوده و آنان را مطهر ساخته است و آنان پس از پیامبر صلی الله علیه وآله در خصوص ولایت امت، شایسته تر از دیگران در تمام خصایص و ویژگی ها بودند. سپس علی علیه السلام رو به اصحاب خود کرده و فرمود: «آیا این گونه نیست»؟ آنان پاسخ دادند «آری، ای امیرالمؤمنین علیه السلام».

2- امام سجاد علیه السلام - در کتاب احتجاج آمده است: امام سجاد علیه السلام در حدیثی طولانی که به بعضی از شامیان فرمود: «آیا در سوره احزاب برای ما حقی نمی یابید که فقط مخصوص ما باشد و دیگر مسلمانان را شامل نمی شود»؟ جواب دادند: «نه». فرمود: «آیا این آیه ی شریفه را: إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً قرائت نکرده اید!؟ ...».

ص: 167

3- الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ فَجَعَلَهُمْ قِسْمَيْن فَجَعَلَنِي وَ عَلِيّا علیه السلام فِي خَيْرِهِمَا قِسْماً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ أَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ ثُمَّ جَعَلَ الْقِسْمَيْنِ قَبَائِلَ فَجَعَلَنَا فِ-ي خَيْرِهَا قَبِيلَةً وَ ذَلِكِ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ ثُمَّ جَعَلَ القَبَائِلَ بُيُوتاً فَجَعَلَنَا فِي خَيْرهَا بَيْنَا فِي قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى اخْتَارَنِي مِنْ أَهْلِ بَيْنِي وَاخْتَارَ عَلِيًا وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهما السلام وَ اخْتَارَكِ فَأَنَا سَيِّدُ وَلْدِ آدَمَ علیه السلام وَ عَلَى علیه السلام سَيِّدُ الْعَرَبِ وَ أَنْتِ سَيِّدَةُ النِّسَاءِ وَ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ علیهما السلام سَيِّدَا شَبَاب أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِكِ الْمَهْدِيُّ يَمْلَأُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الْأَرْضِ عَدا كَمَا مُلِئَتْ عَنْ قَبْلِهِ جَوْراً. (1)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فَأَنَا وَ أَهْلُ بَيْنِي مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوب. (2)

5 - الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - قَالَ رَسُولُ اللهِ أَنْشَدَكُمْ فِي أَهْلِ بَيْتِى. (3)

6- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ يَزِيدَ بْنِ حَيَّانَ قَالَ: انْطَلَقْتُ أَنَا وَ حُسَيْنُ بْنُ سِيرة [سُبْرَةَ] وَ عُمَرُ بْنُ مُسْلِمٍ إِلَى زيد بْن أَرْقَمَ فَلَمَّا جَلَسْنَا إِلَيْهِ قَالَ لَهُ حُصَيْنُ لَقَدْ لَقِيتَ يَا زَيْدُ خَيْراً كَثِيراً رَأَيْتَ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله و سَمِعْتَ حَدِيثَهُ وَ غَزَوْتَ مَعَهُ وَصَلَّيْتَ خَلْفَهُ لَقَدْ لَقِيتَ يَا زَيْدُ خَيْراً كَثِيراً حَدِّثْنَا يَا زَيْدُ بِمَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ يَا ابْنَ أَخِي وَ اللَّهِ لَقَدْ كَبِرَتْ سِنِّى وَقَدِمَ عَهْدِى وَ نَسِيتُ بَعْضَ الَّذِي كُنْتُ أَعِى مِنْ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَمَا حَدَّثْتُكُمْ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا لَا فَلَا تُكَلِّفُونِيهِ ثُمَّ قَالَ: قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَوْماً فِينَا خَطِيباً بِمَاءٍ يُدْعَى خُمَا بَيْنَ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ وَ وَعَظَ ثُمَّ ذَكَرَ وَ قَالَ أَمَّا بَعْدُ أَلَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا أَ بَشَرُ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِيَنِي رَسُولُ رَبِّي فَأَجِيبَ وَإِنِّي تارك فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَولُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَ النُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ فَحَتْ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَرَغْبَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ وَأَهْلُ بَيْتِي أَذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي أَذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي أَذَكِّرَ كُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْنِي فَقَالَ لَهُ حُسَيْنُ وَ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ يَا زَيْدُ أَ لَيْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ قَالَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَلَكِنْ أَهْلُ بَيْتِهِ مَنْ حُرِّمَ عَلَيْهِ الصَّدَقَةُ بَعْدَهُ. (4)

ص: 168


1- بحار الأنوار، ج 22، ص 502 بحار الأنوار، ج 40، ص66/ الأمالي للطوسی، ص 606 فيه: «ذریتکما» بدل «ذرتیک»
2- بحار الأنوار، ج16، ص 120 كشف الغمة، ج 1، ص13/ العمدة، ص42 تفسير البرهان/ تأويل الآيات الظاهرة، ص587
3- تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج23، ص 115/ تفسیر البرهان

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - [ در خطاب به فاطمه علیها السلام: ] خداوند مخلوقات را بر دو قسم آفرید و من و علی را در بین بهترین آنها قرار داد؛ همانگونه که فرمود: و اصحاب یمین و خجستگان، چه اصحاب یمین و خجستگانی ! . (واقعه /27) سپس قسم دوم را قبایل متعدد قرار داد و ما را در بهترین قبیله قرار داد همانگونه که فرمود: شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید [ این ها ملاک امتیاز نیست]، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست (حجرات/13) سپس قبایل را به عنوان خانه هایی قرار داد و ما را در بهترین بیوت جای داد و فرمود: إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. سپس خداوند تعالی مرا از بین اهل بیتم برگزید و علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام را برگزید؛ بنابراین من سیّد اولاد آدم علیه السلام هستم و علی علیه السلام سید عرب و تو سیده ی زنان و حسن و حسین علیهما السلام سید جوانان داخل بهشت می باشند و از ذریه ی تو مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود زمین را پر از عدل خواهد نمود بعد از اینکه پر از ظلم شده باشد».

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً اكنون، من و اهل بیتم از لوث معصیت و گناه پاک هستیم.

5 - پیامبر صلی الله علیه وآله - شما را نسبت به اهل بیتم سوگند می دهم.

6- پیامبر صلی الله علیه وآله - یزیدبن حیان گفت: من با حصین بن سیره و عمربن مسلم به زید بن ارقم رسیدیم. وقتی که نشستیم حصین به او گفت: «ای زید! تو ملاقات های با خیر و برکت زیادی با رسول خدا صلی الله علیه وآله داشته ای و سخنش را شنیده ای، با او به جنگ رفته ای و پشت سر او نماز خوانده ای و قطعاً دیدارهای پر برکتی داشته ای. ای زید! از آنچه از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیده ای با ما سخن بگو». زید گفت: «ای پسر برادرم! به خدا قسم سنّم زیاد شده است و دوره ام گذشته است، بعضی از چیزهایی را که با پیامبر بوده ام از یاد برده ام. بنابراین آنچه می گویم بپذیرید و مرا به زحمت نیندازید. سپس گفت: «روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله در کنار آبی بین در کنار آبی بین مکه و مدینه که آن را «خم» می خواندند ایستاد و خطبه خواند. پس از حمد و ثنای خدا و موعظه فرمود: «أما بعد؛ ای مردم! من بشری هستم که ممکن است فرستاده ی پروردگارم مرا ببرد و باید پاسخ دهم. من بین شما دو چیز گرانبها می گذارم؛ اوّل آن دو کتاب خداست که در آن هدایت و نور است، پس آن را بگیرید و به آن چنگ زنید و به آن تشویق و ترغیب کنید. سپس فرمود: و اهل بیتم که خدا به اهل بیت من تذکر داده است [سه بار تکرار فرمود] حصین به او گفت: «ای زید! آیا زنانش از اهل بیت او هستند»؟ گفت: «زنانش از اهل بیت او هستند، ولی اهل بیت او همان کسانی هستند که بعد از او

صدقه بر ایشان حرام شده است».

ص: 169

الْوِلَايَةُ (البُرْهَانُ)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَبْدِ رَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى قَالَ قَالَ أَبِي دَفَعَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله الرَّايَةَ يَوْمَ خَيْبَرَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَوْقَفَهُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٌ فَأَعْلَمَ النَّاسَ أَنَّهُ مَوْلَى كُل مُؤْمِن وَ مُؤْمِنَة. (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ عَمْرُو بْن مَيْمُونَ الْأَوْدِيِّ، أَنَّهُ ذُكِرَ عِنْدَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام فَقَالَ: إِن قَوْماً يَنَالُونَ مِنْهُ، أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ، وَ لَقَدْ سَمِعْتُ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مِنْهُمْ حُذَيْفَةُ بْنُ الْيَمَانِ وَ كَعْبُ بْنُ عُجْرَةَ يَقُولُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ: لَقَدْ أَعْطِيَ عَلِيٌّ مَا لَمْ يُعْطَهِ بَشَرُ: هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ سَيْدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، فَمَنْ رَأَى مِثْلَهَا أَوْ سَمِعَ أَنَّهُ تَزَوَّجَ بِمِثْلِهَا أَحَدٌ فِي الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرينَ وَ هُوَ أَبُو الْحَسَن وَالْحُسَيْن علیه السلام سَيِّدَا شَبَاب أَهْلِ الْجَنَّةَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، فَمَنْ لَهُ أَيُّهَا النَّاسُ مِثْلُهُمَا وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله حَمُوهُ، وَ هُوَ وَصِيُّ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله فِي أَهْلِهِ وَأَزْوَاجِهِ، وَ سُدَّتِ الْأَبْوَابُ الَّتِي فِى الْمَسْجِدِ كُلُّهَا غَيْرُ بَابِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ بَاب خَيْبَرَ، وَهُوَ صَاحِبُ الرَّايَة يَوْمَ خَيْبَرَ، وَ تَفَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَوْمَئِذٍ فِي عَيْنَيْهِ وَ هُوَ أَرْمَدُ، فَمَا اشْتَكَاهُمَا مِنْ بَعْدُ، وَ لَا وَجَدَ حَراً أَوْ بَرْداً بَعْدَ يَوْمٍ ذَلِكَ. وَ هُوَ صَاحِبُ يَوْمٍ غَدِيرِ خُمَّ إِذْ نَوَّهَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بِاسْمِهِ، وَأَلْزَمَ أُمَّتَهُ وَلَايَتَهُ، وَ عَرَّفَهُمْ بِخَطَرِهِ، وَ بَيَّنَ لَهُمْ مَكَانَهُ، فَقَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ قَالُوا اللَّهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله. قَالَ: فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلَى علیه السلام مَوْلَاهُ، وَهُوَ صَاحِبُ الْعَبَاءِ وَمَنْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُ تَطْهِيراً، وَ هُوَ صَاحِبُ الطَّائِرِ حِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله : اللَّهُمَّ اثْتِنِى بأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلْ مَعِى فَجَاءَ عَلَى علیه السلام فَأَكَلَ مَعَهُ. وَ هُوَ صَاحِبُ سُورَة بَرَاءَةَ حِينَ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ عَلَى رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ قَدْ سَارَ أَبُو بَكْر بالسُّورَة، فَقَالَ لَهُ: يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله ، إِنَّهُ لَا يُبَلِّغُهَا إِلَّا أَنْتَ أَوْ عَلى علیه السلام، إِنَّهُ مِنْكَ وَ أَنْتَ مِنْهُ، وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مِنْهُ فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ هُوَ عَيْبَةُ عِلْمٍ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ مَنْ قَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله: أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ، وَ عَلَى علیه السلام بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْمَدِينَةَ مِنْ بَابِهَا كَمَا أَمَرَ اللَّهُ فَقَالَ: وَ أَتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَهُوَ مُفَرِّج الكَرْبِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي الْحُرُوبِ، وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَصَدَّقَهُ وَاتَّبَعَهُ، وَ

ص: 170


1- بحار الأنوار، ج 28، ص 45 / تفسیر البرهان

ولایت (برهان)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - عبدالرحمان بن ابولیلی گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله پرچم را در جنگ خیبر به دست علی بن ابی طالب علیه السلام داد و خداوند به وسیله ی او خیبر را فتح نمود. همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله ، علی علیه السلام را در روز غدیر خم به فراز برد (ایستاند) و به مردم اعلام نمود که او مولای تمام مردان و زنان مؤمن است.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - از عمروبن میمون اودی روایت است که نام علی بن ابی طالب علیه السلام نزد او برده شد و او گفت: «گروهی که به او آسیب و ضرری برسانند، هیزم آتش جهنّم می باشند. من از جمعی از اصحاب محمد صلی الله علیه وآله از جمله حذيفة بن يمان و كعب بن عجره شنیدم که هر کدام از آنان می گفتند: «فضایلی به على علیه السلام عطا شده که به هیچ بشری عطا نشده است؛ چراکه او همسر فاطمه علیها السلام سرور زنان پیشینیان و آیندگان است. چه کسی همسری به مانند فاطمه علیها السلام دیده یا شنیده که مردی از پیشینیان یا آیندگان با مانند او ازدواج نموده است؟ علی علیه السلام پدر حسن و حسین علیهما السلام، سرور جوانان اهل بهشت - چه گذشتگان و چه آیندگان آنها - است. سپس ای مردم! چه کسی، پسرانی مانند دو پسر او دارد؟ همچنین پدر زن علی علیه السلام رسول خدا صلی الله علیه وآله است و او وصی و جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله در میان اهل و همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله است. تمام درهای خانه هایی که به مسجدالحرام راه داشت به جز درب خانه ی علی علیه السلام بسته شد. علی علیه السلام، صاحب درب خیبر و اوست که آن را گشود. همچنین او پرچمدار روز خیبر می باشد و او کسی است که رسول خدا صلی الله علیه وآله آن هنگام، آب دهان خود را به چشمان او - که درد می کرد - زد و او پس از آن از درد چشم شکایتی نکرد و بعد از آن روز هیچ گونه گرما یا سرمایی در خود احساس نکرد. علی علیه السلام صاحب روز غدیر خم است و رسول خدا صلی الله علیه وآله نام او را ذکر کرده و امت خود را به ولایت او پایبند ساخته است و آنان را به اهمیت و منزلت او آشنا کرده و فرموده است: «ای مردم! چه کسی شایسته تر از شما به شما است»؟ آن ها پاسخ دادند: «خدا و رسولش». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «پس هر که من مولای اویم، این علی علیه السلام، مولای اوست». همچنین على علیه السلام صاحب كساء است و کسی است که خداوند پلیدی و گناه را از او زدوده و او را مطهر ساخته است. همچنین على علیه السلام صاحب آن اقبال است، هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خدایا! آن آفریده را که از همه بیشتر دوست می داری نزد من آور تا با من غذا بخورد» پس علی علیه السلام آمد و با رسول خدا صلی الله علیه وآله غذا خورد. همچنین علی علیه السلام صاحب سوره برائت است. هنگامی که جبرئیل آن سوره را بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل کرد، در حالی که رسول خدا صلی الله علیه وآله ابوبکر را به همراه آن سوره به سوی مشرکین مکه فرستاده بود. پس جبرئیل به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله ! تنها تو یا علی علیه السلام می توانید پیام این سوره را به مشرکان برسانید؛ چراکه علی علیه السلام از تو و تو از او هستی» پس رسول خدا صلی الله علیه وآله در دوره ی حیات و پس

از وفات خود، از علی علیه السلام بود و علی علیه السلام گنجینه ی علم پیامبر صلی الله علیه وآله بود و کسی بود که پیامبر صلی الله علیه وآله مورد او فرمود: «من شهر علم هستم و علی علیه السلام دروازه آن است؛ پس هرکسی که خواهان دانش است باید از دروازه این شهر وارد شود. همچنان که خداوند به آن دستور داده و فرموده است: و از در خانه ها وارد شوید. (بقره /189) همچنین علی علیه السلام کسی است که در جنگ ها ناراحتی و اندوه پیامبر صلی الله علیه وآله را

ص: 171

هُوَ أَوَّلُ مَنْ صَلَّى، فَمَنْ أَعْظَمُ فِرْيَةً عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ صلی الله علیه وآله مِمَّنْ قَاسَ بِهِ أَحَداً أَوْ شَبَّهَ بِهِ بَشَراً. (1)

باب 5: وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً

1-5 - الصادق علیه السلام - قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَ طَه أَنْ طَهَارَةُ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مِنَ الرِّجْسَ ثُمَّ قَرَأَ إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. (2)

2-5- الباقر علیه السلام - عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ: لَيْسَ شَيْءٍ أَبْعَدَ مِنْ عُقُول الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِير القرآن إِنَّ الْآيَةَ تَنْزِلُ أولُهَا فِي شَيْءٍ وَأَوْسَطَهَا فِي شَيْءٍ وَ آخِرُهَا فِي شَيْءٍ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً من ميلاد الجاهلية. (3)

قوله تعالى: وَ اذْكُرْنَ ما يُتلى في بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيات الله وَ الحِكْمَةِ إِنَّ اللهَ كَانَ لطيفاً خبيراً (34)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - ثُمَّ انْقَطَعَتْ مُخَاطَبَةُ نِسَاءِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله ، وَ خَاطَبَ أَهْلُ بَيْتِ رَسُول الله صلی الله علیه وآله فَقَالَ: إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ثُمَّ عَطَفَ عَلَى نِسَاءِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله فَقَالَ: وَ اذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَ مِنْ آيَاتِ اللهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللهَ كانَ لَطِيفاً خَبِيراً ثُمَّ عَطَفَ عَلَى مُحَمَّدٍ فَقَالَ جَلَّ ذِكْرُهُ: إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ إِلَى قَوْلِهِ وَ أَجْراً عَظِيماً. (4)

قوله تعالى: إِنَّ المُسْلِمينَ وَ المُسلِماتِ وَالمُؤمِنين والمؤمنات والقانتين و الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَالصَّابِراتِ وَ الْخَاشِعِينَ وَ الخاشعاتِ وَالمُتَصَدِّقِينَ وَالمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللهُ هُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً (35)

باب 1 : إِنَّ المُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ

ص: 172


1- الإمالي، ص558/ تفسير البرهان
2- تأويل الآيات الظاهرة ، ص 304 بحار الأنوار، ج 25، ص 209/ العمدة، ص37/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 89، ص 110 تفسیر العیاشی، ج 1، ص17/ تفسیر نورالثقلین
4- تفسیر نورالثقلین

می زدود و او، اولین کسی بود که به رسول خدا صلی الله علیه وآله ایمان آورد و او را تصدیق نموده و از او پیروی کرد و او اولین کسی بود که نماز گزارد پس چه بهتانی می تواند بر خداوند و رسول خدا صلی الله علیه وآله از این بزرگ تر باشد که کسی شخصی را با علی علیه السلام مقایسه کند و بشری را به او تشبیه کند».

بخش 5 : و کاملا شما را پاک سازد.

1-5- امام صادق علیه السلام - طه؛ یعنی طهارت اهل بیت علیهم السلام از ناپاکی ها بعد این آیه را تلاوت فرمود: إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

2-5- امام باقر علیه السلام - زراره از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «هیچ چیز مانند تفسیر قرآن از دسترس عقول و اندیشه آدمها دورتر نیست؛ زیرا ابتدای آیه ی قرآن در مورد چیزی و وسط آن در زمینه ی دیگر و آخر آن در مورد چیزی دیگر نازل می شود. سپس فرمود: إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً، از ولادت جاهليت.

آنچه را در خانه های شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده می شود یادآور شوید؛ خداوند به اسرار دقیق آگاه و داناست. (34)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - سپس مخاطب قرار دادن زنان پیامبر صلی الله علیه وآله در اینجا قطع شد و خداوند، اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله را مخاطب قرار داد و فرمود: إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا سپس آیه: وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا را بر آیه ی قبل از آیه تطهیر که مربوط به زنان پیامبر صلی الله علیه وآله بود عطف نمود. سپس خداوند آیه: إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالمُتَصَدَّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرًا عَظِيا را بر آیه ی تطهیر که مربوط به آل محمد علیهم السلام است، عطف می کند.

به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع [فرمان خدا] و زنان مطیع [فرمان خدا] مردان راستگو، و زنان راستگو و مردان صابر و شکیبا و زنان صابرو شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که [بسیار خدا را] یاد می کنند، خداوند برای همه ی آنان آمرزش و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. (35)

بخش 1: به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان

ص: 173

1-1 - الصادق علیه السلام - إِن الْإِيمَانَ يُشَارِكَ الْإِسْلَامَ وَ لَا يُشَارِكُهُ الْإِسْلَامُ إِنَّ الْإِيمَانَ مَا وَقَرَ فِي الْقُلُوبِ وَ الْإِسْلَامَ مَا عَلَيْهِ الْمَنَاكِحُ وَالْمَوَارِيتْ وَ حَقْنُ الدَّمَاءِ وَالْإِيمَانَ يَشْرَكَ الْإِسْلَامَ وَالْإِسْلَامَ لَا يَشْرَكَ الْإِيمَان. (1)

2-1- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبي الصَّبَاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْإِيمَانُ أَو الْإِسْلَامُ فَإِنَّ مَنْ قِبَلَنَا يَقُولُونَ إِنَّ الْإِسْلَامَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ أَرْفَعُ مِنَ الْإِسْلَامِ قُلْتُ فَأَوْحِدْنِي ذَلِكَ قَالَ مَا تَقُولُ فِيمَنَ أَحْدَثَ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مُتَعَمِّداً قَالَ قُلْتُ يُضَرَبَ ضَرْباً شَدِيداً قَالَ أَصَبْتَ قَالَ فَمَا تَقُولُ فِيمَنْ أَحْدَثَ فِي الْكَعْبَةِ مُتَعَمِّداً قُلْتُ يُقْتَلُ قَالَ أَصَبْتَ أَلَا تَرَى أنَّ الْكَعْبَةَ أَفْضَلُ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ أَنَّ الْكَعْبَةَ تَشْرَكُ الْمَسْجِدَ وَ الْمَسْجِدُ لَا يَشْرَكَ الْكَعْبَةَ وَ كَذَلِكَ الْإِيمَانُ يَشْرَكَ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا يَشْرَكَ الْإِيمَانَ. (2)

3-1- الباقر علیه السلام - عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ الْقَصِيرِ قَالَ: كَتَبْتُ مَعَ عَبْدِ الْمَلِكِ بْن أَعْيَنَ إِلَى أَبي عَبْدِ الله علیه السلام أَسْأَلُهُ عَن الْإِيمَان مَا هُوَ فَكَتَبَ إِلَيَّ مَعَ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ سَأَلْتَ رَحِمَكَ اللَّهُ عَن الْإِيمَان وَالْإِيمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ باللِّسَانِ وَعَقْدُ فِي الْقَلْب وَ عَمَلُ بِالْأَرْكَانِ وَالْإِيمَانُ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ وَ هُوَ دَارُ وَ كَذَلِكَ الْإِسْلَامُ دَارُ وَ الْكُفْرُ دَارُ فَقَدْ يَكُونُ الْعَبْدُ مُسْلِماً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ مُؤْمِناً وَلَا يَكُونُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ مُسْلِماً فَالْإِسْلَامُ قَبْلَ الْإِيمَانِ. (3)

4-1- الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ الْبَلْخِيُّ: فَسَّرَ رَسُولُ اللَّهَ صلی الله علیه وآله الْمُسْلِمَ وَ الْمُؤْمِنَ بِقَوْلِهِ الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ، وَالْمُؤْمِنُ مَنْ آمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ، وَ مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتِ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ طَاو. (4)

باب 2: وَالذَّاكِرِينَ

1-2 - الصادق علیه السلام - مَنْ بَات عَلَى تَسْبيح فَاطِمَةَ علیها السلام كَانَ مِنَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَالذَّاكِراتِ. (5)

2-2- الصادق علیه السلام - عَنْ بُرَيْدِ الْعِجْلِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِن الصَّوَاعِقَ لَا تُصِيبُ ذَاكِراً قُلْتُ وَ ما الذَّاكِرُ قَالَ مَنْ قرأَ مِائَةَ آية. (6)

ص: 174


1- الکافی، ج 2، ص 26/ تفسیر نورالثقلین
2- الکافی، ج 2، ص 26/ تفسیر نورالثقلین
3- الكافي، ج 2، ص 27
4- تفسیر نورالثقلین
5- وسائل الشیعة، ج 6، ص 447/ بحار الأنوار، ج 22، ص 176/ بحار الأنوار، ج 84، ص174/ تفسیر نورالثقلین
6- بحار الأنوار، ج 56، ص 385 .

1-1- امام صادق علیه السلام - ایمان آوردن فرد، شامل اسلام آوردن او نیز می شود. اما اسلام آوردن او لزوماً به معنای ایمان آوردنش نیست. ایمان چیزی است که در قلب به وجود می آید. اما اسلام امری است که نکاح و ارث فرد صحت داشته باشد و جانش حفظ شود. ایمان، شامل اسلام نیز می شود، اما اسلام، شامل ایمان نمی شود (مؤمن، مسلمان هست، اما مسلمان لزوماً مؤمن نیست).

2-1- امام صادق علیه السلام - ابوالصبّاح کنانی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «کدام برتر است، ایمان یا اسلام؟ افرادی از طرف ما می گویند اسلام برتر از ایمان است». حضرت فرمود: «ایمان برتر از اسلام است» عرض کردم: «برایم مجسّم فرما». فرمود: «درباره ی کسی که عمداً در مسجد الحرام ادرار کند، چه می گویی»؟ عرض کردم: «باید او را به شدت بزنند». فرمود: «درست گفتی، درباره ی کسی که عمداً در خود کعبه ادرار کند چه می گویی»؟ عرض کردم: «باید او را بکشند» فرمود: «درست گفتی، آیا نمی بینی که کعبه برتر از مسجد است، و کعبه شریک مسجد و مسجد شریک کعبه نیست، همچنین، ایمان شریک اسلام است و اسلام شریک ایمان نیست».

3-1- امام باقر علیه السلام- عبدالرحیم قصیر روایت میکند که من و عبدالملک نامه ای خدمت امام صادق علیه السلام نوشتیم و در آن از معنای ایمان سؤال کردیم. حضرت در جواب ما نوشت: «از ایمان سؤال کردی، خدا رحمتت کند. ایمان اقرار به زبان، دلبستگی و عمل به اندام و جوارح است. اجزای ایمان به هم پیوسته اند و ایمان [چون] خانه در بسته ای است. همچنین اسلام و کفر نیز [مانند] خانه است، گاهی بنده ی خدا مسلمان است، ولی مؤمن نیست، ولی مؤمن نمی شود مگر بعد از مسلمان شدن. بنابراین اسلام قبل از ایمان و شرک اوست».

4-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - رسول خدا صلی الله علیه وآله مؤمن و مسلمان را اینگونه تفسیر نمود که مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان وی سالم باشند و مؤمن آن کسی است که همسایه اش از زحمات وی در امان باشد. و به من ایمان نیاورده است آنکه سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد.

بخش 2 : مردانی که بسیار به یاد خدا هستند.

1-2- امام صادق علیه السلام - هر کس با تسبیح فاطمه علیها السلام شب را سپری کند، از زنان و مردانی خواهد بود که فراوان خدای را یاد می کنند.

2-2- امام صادق علیه السلام - برید عجلی گوید: آن کس که خداوند را همیشه ذکر کند، دچار صاعقه نمی شود. پرسیدم: «مقصودتان از ذاکر و یادکننده ی خدا چیست»؟ فرمود: «آن کس که صد آیه ی قرآن را بخواند».

ص: 175

3-2- الرسول صلی الله علیه وآله - إِذَا أَيْقَظَ الرَّجُلُ أَهْلَهُ مِنَ اللَّيْلِ وَصَلَّيَا كُتِبَا مِنَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذاكِراتِ. (1)

4-2- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ سَعْدِ بْنِ طَريفِ عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آيَاتِ فِي لَيْلَة لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِينَ آيَةً كُتِبَ مِنَ الذَّاكِرِينَ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آيَة كُتِبَ مِنَ الْقَانِتِينَ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَتَيْ آيَة كُتِبَ مِنَ الْخَاشِعِين. (2)

باب 3 : أَجْراً عَظيماً

3-1 - الصادق علیه السلام - عَطِيَّة بن نجيح بْنِ الْمُطَهَّرَ الرَّازِيِّ وَإِسْحَاق بْن عَمَّارِ الصَّيْرِفِيِّ قَالَا مَعَا إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدِ علیه السلام كَتَبَ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَن رحمه اللَّهَ حِينَ حَمِلَ هُوَ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ يُعَنِّيهِ عَمَّا صَارَ إِلَيْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِلَى الْخَلَفِ الصَّالِحِ وَ الدَّرِّيَّةِ الطَّيِّبَة مِنْ وُلْدِ أَخِيهِ وَ ابْن عَمِّهِ أَمَّا بَعْدُ فَلَئِنْ كُنْتَ قَدْ تَفَرَّدْت أَنْتَ وَ أَهْلُ بَيْتِكَ مِمَّنْ حُمِلَ مَعَكَ بِمَا أَصَابَكُمْ فَمَا انْفَرَدْتَ بِالْحُزْنِ وَ الْغَيْظِ وَالْكَابَةِ وَ أَلِيمِ وَجَعِ الْقَلْبِ دُونِي فَلَقَدْ نَالَنِي مِنْ ذَلِكَ مِنَ الْجَزَعِ وَالْقَلَقِ وَحَرِّ الْمُصِيبَة مِثْلُ مَا نَالَكَ وَلَكِنَّ رَجَعْتُ إِلَى مَا أَمَرَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ بِهِ الْمُتَّقِينَ مِنَ الصَّبْرِ وَحُسْن الْعَزَاءِ حِينَ يَقُول ... وَ الصَّابِرِينَ وَالصَّابِراتِ. (3)

قوله تعالى: وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لهمُ الخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مبيناً (36)

1- الرضا علیه السلام - عن عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنَّا مَعَ الرِّضَا علیه السلام بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِي الْجَامِعِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأَدَارُوا أَمْرَ الْإِمَامَةِ وَذَكَرُوا كَثْرَةَ اخْتِلَافِ النَّاسِ فِيهَا فَدَخَلْتَ عَلَى سَيِّدِى علیه السلام فَأَعْلَمْتُهُ حَوْضَ النَّاسِ فِيهِ فَتَبَسَّمَ علیه السلام ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ الْعَزِيزِ جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ آرائهم ... الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ ... فَأَيْنَ الِاخْتِيَارُ مِنْ هَذَا وَ أَيْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَيْنَ يُوجَدُ مِثْلُ هَذَا أَ تَظُنُّونَ أَنَّ ذَلِكَ يُوجَدُ فِي غَيْرِ آلِ الرَّسُولِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله كَذَبَتْهُمْ وَاللَّهِ أَنْفُسُهُمْ وَ مَنَتْهُمُ الْأَبَاطِيلَ فَارْتَقَوْا مُرْتَقاً صَعْباً دَحْضاً تَزِلَّ عَنْهُ إِلَى الْحَضِيضِ أَقْدَامُهُمْ رَامُوا إِقَامَةَ الْإِمَامِ

ص: 176


1- بحار الأنوار، ج 84، ص158 / تفسیر نور الثقلين
2- تفسير نور الثقلين .
3- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 415 بحار الأنوار، ج 47، ص298/ إقبال الأعمال، ص 579، فيه: «الغبطه» بدل «الغيظ»/ مسكن الفؤاد، ص 126

3-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرگاه مردی همسرش را در شب بیدار کند و باهم نماز بخوانند، از جمله ی ذاکرانی که خدا را بسیار یاد می کنند نوشته می شوند.

4-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - کسی که ده آیه در یک شب بخواند، نامش جزء غافلین نوشته نخواهد شد، هرکس که پنجاه آیه بخواند، از ذاکرین خواهد بود. و هرکس که صد آیه بخواند، از قانتین (فرمانبرداران) است و هرکس که دویست آیه بخواند، جزء خاشعین نوشته می شود.

بخش 3 : پاداش عظیمی .

1-3- امام صادق علیه السلام - عطية بن نجيح بن مطهّر رازی و اسحاق بن عمّار گفتند: وقتی عبدالله بن حسن و خانواده اش را به زندان بردند و منصور آنها را گرفت، امام صادق علیه السلام جهت تسلیت از این پیشامد نامه ای برایش نوشت: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ؛ این نامه ای است برای بازمانده ی صالح و اولاد پاک امام حسن علیه السلام از طرف پسر برادر و پسرعمویش جعفر بن محمد. بدان که اگر تو و خانواده ات مبتلا به این گرفتاری شدید، این حزن و اندوه و ناراحتی تنها برای تو نبوده و من نیز به همان اندازه که تو ناراحت و اندوهگین شده ای در جزع و ناراحتی هستم اما من به دستور خداوند توجه می کنم که پرهیزکاران را به صبر و تسلیت یافتن امر فرموده است، چنانچه در این آیه به پیامبر خود صلی الله علیه وآله می فرماید: ... الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ.

هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش فرمانی صادر کنند، اختیاری [ در برابر فرمان خدا] در کار خود داشته باشد؛ و هرکس خدا و پیامبرش را نافرمانی کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است! (36)

1- امام رضا علیه السلام - عبدالعزیزبن مسلم گوید: در مرو همراه امام رضا علیه السلام بودیم. در آغاز ورودمان، در روز جمعه در مسجد جامع شهر گرد آمدیم و سخن از امامت و کثرت اختلاف مردم درباره ی به میان آمد. پس بر سرورم امام رضا علیه السلام وارد شده و او را از این امر آگاه کردم. امام علیه السلام لبخندی زد و آنگاه فرمود: «ای عبدالعزیز! مردم را در نادانی و جهل نگاه داشته اند و از دینشان منحرف کرده اند ... امام یگانه ی زمانه خویش است، کسی به منزلت او نمی رسد ... چگونه می توان چنین شخصی را انتخاب کرد و با کدام عقل و اینکه نظیر او در کجا یافت می شود؟! آیا گمان می برید که چنین شخصی را می توانید در غیر خاندان محمد صلی الله علیه وآله پیدا کنید؟ به خدا سوگند که تمام وجودشان آن ها را تکذیب می کند و اباطیل، آنها را دچار آرزوهای دست نیافتنی کرده است، از این رو قصد کرده اند که از دیواری صاف و لغزنده بالا روند. دیواری که آنان را به ذلّت فرو می کشاند. در انتخاب امام بر عقل ناقص و تهی خود تکیه کرده اند و با آرای گمراه خود در پی دستیابی به وی بودند، لیکن چیزی جز دورتر شدن از امام نصیبشان نشد. خدا

ص: 177

بعُقُول حَائِرَة بَائِرَة نَاقِصَة وَآرَاءِ مُضِلَّة فَلَمْ يَزْدَادُوا مِنْهُ إِنَّا بُعْداً قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ وَلَقَدْ رَامُوا صَعْباً وَقَالُوا إفكاً وَصَلُّوا ضَلَالًا بَعِيداً وَ وَقَعُوا فِي الْحَيْرَة إِذْ تَرَكُوا الْإِمَامَ عَنْ بَصِيرَةً وَ زَيَّنَ هُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَاهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ رَغِبُوا عَنِ اخْتِيَارِ اللَّهِ وَاخْتِيَارَ رَسُول اللَّهِ وَأَهْلِ بَيْتِهِ إِلَى اخْتِيَارِهِمْ وَ الْقُرْآنُ يُنَادِيهِمْ وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتارُ ما كانَ هُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحانَ اللَّهَ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ هَمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ .... (1)

2- الباقر علیه السلام - في رواية أبي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام فِي قَوْلِهِ وَمَا كَانَ يُؤْمِنِ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ هُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَطَبَ عَلَى زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْش الْأَسَدِيَّةَ مِنْ بَنِي أَسَدِ بْنِ خُزَيْمَةَ وَ هِيَ بِنْتُ عَمَّة النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم حَتَّى أَوَامِرَ نَفْسِي فَأَنْظُرَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ ما كانَ يُؤْمِنِ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ الْآيَةَ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَمْرِى بِيَدِكَ فَزَوَّجَهَا إِيَّاهُ فَمَكَثَتْ عِنْدَ زَيْدٍ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّهُمَا تَشَاجَرَا فِي شَيْءٍ إِلَى رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَنَظَرَ إِلَيْهَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَعْجَبَتْهُ فَقَالَ زَيْدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم تَأْذَنْ لِي فِي طَلَاقِهَا فَإِنَّ فِيهَا كِبْراً وَ إِنَّهَا لَتُؤْذِينِي بِلِسَانِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله اتَّقِ اللَّهَ وَأَمْسِكَ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ أَحْسِنُ إِلَيْهَا ثُمَّ إِنَّ زَيْداً طَلَّقَهَا وَانْقَضَتْ عِدَّتُهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ نِكَاحَهَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَلَا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَراً زَوَّجُناكَها. (2)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: مَنْ لَمْ يَرْضَ بِقَضَائِي وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِقَدَرِي فَلْيَلْتَمِسُ إِلَها غَيْري. (3)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - فِى كُل قَضَاءِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ خِيَرَةُ لِلْمُؤْمِن. (4)

5- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ قَالَ: ضَحِكَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم ذَاتَ يَوْمٍ حَتَّى بَدَتْ نَوَاجِذْهُ ثُمَ قَالَ أَ لَا تَسْأَلُونَى مِمَّ ضَحِكْتُ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنَّهُ لَيْسَ مِنْ قَضَاءِ يَقْضِيهِ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ فِى عَاقِبَة أَمْرِهِ. (5)

ص: 178


1- الكافي، ج 1، ص 201/ بحار الأنوار، ج 25، ص 124 الاحتجاج، ج 2، ص 435 الأمالي للصدوق، ص 677/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 220 / تفسیر نور الثقلين
2- تفسير القمى، ج 2، ص194/ بحار الأنوار، ج22، ص218 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- مختصر البصائر ، ص 360 تفسیر نورالثقلین
4- بحار الأنوار، ج68، ص139/ تفسیر نورالثقلین
5- بحار الأنوار، ج68، ص 141/ تفسیر نور الثقلين

آنها را بکشد که دروغ گفته و افترا بستند و از راه حق و صراط مستقیم منحرف شدند و دچار حیرت و سرگردانی گشتند و آنگاه که آگاهانه امام را رها کردند و شیطان اعمالشان را برای آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه [خدا] بازداشت در حالی که بینا بودند. (عنکبوت /38) شیطان، اعمال آنها را برایشان آراست و از گام نهادن در راه درست باز داشت. آنها آگاهانه از کسی که و رسولش برگزیده بودند، روی برتافتند تا اینکه مخاطب قرآن واقع شدند که: پروردگار تو هرچه بخواهد می آفریند، و هرچه بخواهد برمی گزیند آنان [ در برابر او] اختیاری ندارند. خداوند منزه است، و از همتایانی که برای او قائل می شوند برتر است! (قصص /68) و ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ.

2- امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر علیه السلام پیرامون تفسیر آیه ی وَ مَا كَانَ يُؤْمِنِ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ فرمود: «ماجرا از این قرار بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله از زینب بنت جحش آسَدیه که از قبیله ی بنی اسد بن خزیمه و دختر عمه اش بود، برای زید بن حارثه خواستگاری کرد. زینب گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! باید فکر کنم و تصمیم بگیرم». در این هنگام بود که خداوند آیه: وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا را نازل فرمود: بنابراین زینب گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! اختیار من دست شماست» و رسول خدا صلی الله علیه وآله زینب را به ازدواج زید در آورد. زینب در مدت زمانی که خداوند اراده فرموده بود، با زید زندگی می کرد، سپس آن دو بر سر چیزی با یکدیگر مشاجره نموده و برای حل مشکل نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله رفتند. رسول خدا صلی الله علیه وآله نگاهی به زینب انداخت و از او خوشش آمد. زید عرض کرد: «به من اجازه دهید تا او را طلاق دهم؛ چراکه او خودخواه است و با زخم زبان های خود مرا آزار می دهد». رسول خدا صلی الله علیه وآله پاسخ داد: تقوای خدا را پیشه کن و همسر خود را نگاه دار و به او نیکی کن» سپس زید زینب را طلاق داد و عده ی زینب به سر آمد و خداوند دستور نکاح زینب با رسول خدا صلی الله علیه وآله را نازل کرده و فرمود: هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد [و از او جدا شد]، ما او را به همسری تو درآوردیم. (احزاب/37)

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - خدای عزوجل فرمود: «کسی که به قضاء من راضی نباشد و به قدر من ایمان نیاورد خدایی را غیر از من طلب کند».

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - برای مؤمن در هر کدام از قضاهای خداوند خیری است.

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوار خود نقل می کند که فرمود: «روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خندید، به طوری که دندان های مبارکش نمایان شد. بعد فرمود: «آیا علت خنده ی مرا نمی پرسید»؟ عرض کردند: «چرا، ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! فرمود: «خوشحالم از اینکه هرگونه قضایی که خداوند برای فرد مسلمان داشته باشد، در نهایت خیر و سعادت او در آن است».

ص: 179

6- أمير المؤمنين علیه السلام - عَنِ الْأَصْبَعِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لِرَجُل إِنْ كُنْتَ لَا تُطِيعُ خَالِقَكَ فَلَا تَأْكُلْ رِزْقَهُ وَإِنْ كُنْتَ وَالَيْتَ عَدُوَّهُ فَاخْرُجْ عَنْ مِلْكِهِ وَإِنْ كُنْتَ غَيْرَ قَانِعِ بِقَضَائِهِ وَ قَدَرهِ فَاطْلُبْ رَبِّاً سِواه. (1)

7 - الهادى علیه السلام - رسَالَتُهُ علیه السلام فِي الرَّدَّ عَلَى أَهْلِ الْجَبْرِ وَالتَّفويض وَإِثْبَاتِ الْعَدْلِ وَ الْمَنْزِلَةِ بَيْنَ الْمَنْزِلَتَيْنِ، مِنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ علیه السلام سَلامُ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى مَن اتَّبَعَ الْهُدَى وَ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ فَإِنَّهُ وَرَدَ عَلَيَّ كِتَابُكُمْ وَ فَهِمْتُ مَا ذَكَرْتُمْ مِنِ اخْتِلَافِكُمْ فِي دِينِكُمْ وَ خَوْضِكُمْ فِي الْقَدَرِ وَ مَقَالَةِ مَنْ يَقُولُ مِنْكُمْ بِالْجَبْرِ وَ مَنْ يَقُولُ بِالتَفْويض ... نَقُولُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ مَلَكَهُمْ اسْتِطَاعَةَ تَعَبدِهِمْ بِهَا فَأَمَرَهُمْ وَ نَهَاهُمْ بِمَا أَرَادَ فَقَبِلَ مِنْهُمُ اتَّبَاعَ أَمْرِهِ وَ رَضِيَ بِذَلِكَ لَهُمْ وَ نَهَاهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَذَمَّ مَنْ عَصَاهُ وَ عَاقَبَهُ عَلَيْهَا وَلِلَّهِ الْخِيَرَةُ فِي الْأَمْرِ وَالنَّهْي يَخْتَارُ مَا يُرِيدُ وَ يَأْمُرُ بِهِ وَيَنْهَى عَمَّا يَكْرَهُ وَيُعَاقِبُ عَلَيْهِ بِالاسْتِطَاعَةِ الَّتِي مَلَكَهَا عِبَادَهُ لِأَتِّبَاعَ أَمْرِهِ وَاجْتِنَابِ مَعَاصِيهِ لِأَنَّهُ ظَاهِرُ الْعَدْلِ وَالنَّصَفَة وَالْحِكْمَة الْبَالِغَة بَالَغَ الْحُجَّةَ بِالْإِعْدَارِ وَالْإِنْدَارِ وَإِلَيْهِ الصَّفْوَةُ يَصْطَفِى مِنْ عِبَادِهِ مَنْ يَشَاءُ لِتَبْلِيغ رسَالَتِهِ وَ احْتِجَاجِهِ عَلَى عِبَادِهِ اصْطَفَى مُحَمَّدا صلی الله علیه وآله وَ بَعَثَهُ بِرِسَالَاتِهِ إِلَى خَلْقِهِ فَقَالَ مَنْ قَالَ مِنْ كُفَّارِ قَوْمِهِ حَسَداً وَ اسْتِكْبَاراً لَوْ لَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ يَعْنِي بِذَلِكَ أُمَيَّةَ بن أَبي الصَّلْتِ وَ أَبَا مَسْعُودِ الثَّقَفِيَ فَأَبْطَلَ اللَّهُ اخْتِيَارَهُمْ وَلَمْ يُجِزْ لَهُمْ آرَاءَهُمْ حَيْثُ يَقُول أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ وَلِذَلِكَ اخْتَارَ مِنَ الْأمُور مَا أَحَبَّ وَ نَهَى عَمَّا كَرِهَ فَمَنْ أَطَاعَهُ أَثَابَهُ وَ مَنْ عَصَاهُ عَاقَبَهُ وَ لَوْ فَوَّضَ اخْتِيَارَ أَمْرِهِ إِلَى عِبَادِهِ لَأَجَازَ لِقُرَيْش اخْتِيَارَ أُمَيَّةَ بْن أَبي الصَّلْتِ وَ أَبي مَسْعُودِ التَّقَفِيِّ إِذْ كَانَا عِنْدَهُمْ أَفْضَلَ مِنْ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَلَمَّا أَدَّبَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ بِقَوْلِهِ وَ مَا كَانَ يُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ فَلَمْ يُجِزْ لَهُمُ الِاخْتِيَارَ بِأَهْوَائِهِمْ وَ لَمْ يَقْبَلْ مِنْهُمْ إِلَّا اتَّبَاعَ أَمْرِهِ وَ اجْتِنَابَ نَهْيِهِ عَلَى يَدَى مَنِ اصْطَفَاهُ فَمَنْ أَطَاعَهُ رَشَدَ وَمَنْ عَصَاهُ ضَلَّ وَ غَوَى وَ لَزِمَتْهُ الْحُجَّةُ بِمَا مَلَكَهُ مِنَ الِاسْتِطَاعَة لِأَتِّبَاعِ أَمْرِهِ وَ اجْتِنَابِ نَهْيهِ فَمِنْ أَجْلٍ ذَلِكَ حَرَمَهُ ثَوَابَهُ وَ أَنْزَلَ بِهِ عِقَابَهُ وَ هَذَا الْقَوْلُ بَيْنَ الْقَوْلَيْنِ لَيْسَ بِجَبْرِ وَ لَا تَفْويض. (2)

ص: 180


1- التوحيد، ص 372 تفسیر نور الثقلين؛ «برضاه» بدل «بقضائه»
2- تحف العقول، ص 464 .

6- امام علی علیه السلام - امیرالمؤمنین علیه السلام به مردی فرمود: که اگر می خواهی چنان باشی که از پروردگارت فرمان نبری، روزی او را نخور! و اگر می خواهی چنان باشی که دشمنش را دوست داشته باشی از مملکت او بیرون برو و اگر نمی خواهی به قضاء و قدرش قانع باشی، پروردگاری غیر از او را طلب کن».

7- امام هادی علیه السلام - نامه ی امام هادی علیه السلام در انکار و ردّ مذهب جبر و تفویض و اثبات عدل و معنی جایگاه و مرتبه میان جبر و تفویض: از علی بن محمد علیه السلام: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما و تمام افرادی که پیرو هدایتند باد! نامه ی شما به دستم رسید و از نوشته هایتان دریافتم که در عقیده ی خود دچار اختلاف گشته و در بحث «قدر» مشکل دارید و برخی از شما قائل به جبر و جمعی معتقد به تفویض گشته اند. ما می گوییم خداوند عزوجل خلق را به قدرتش آفریده، توانایی اطاعتشان داده، سپس به اراده ی خود امر و نهیشان کرده، اطاعت فرمان را از آنها پذیرفته و پسندیده، از نافرمانی منعشان کرده، معصیت کاران را نکوهش فرموده، و کیفر داده. اختیار امر و نهی با اوست، هرچه را بخواهد بگزیند و به آن امر کند، هرچه را نخواهد، نهی کند و مجازات دهد، زیرا به بندگان قدرت متابعت امر و اجتناب گناه عطا کرده، که عدل و انصاف و حکمت بالغهی او آشکار است، حجّت ها [ی مردم] را با برطرف کردن عذرها و بیم دادن رفع می کند، انتخاب پیامبران علیهم السلام با اوست، هر یک از برگزیدگان خلقش را بخواهد، برای تبلیغ رسالت و احتجاج بر آنها می گزیند، محمد صلی الله علیه وآله را برگزید، و با رسالت های خود به سوی خلق فرستاد، برخی از کفار قبیله اش از حسد و تکبّر گفتند: چرا این قرآن بر مرد بزرگ [و ثروتمندی] از این دو شهر (مکه و طایف) نازل نشده است؟ . (زخرف/31) منظورشان امیة بن ابی الصلت (بزرگ مکه) و ابومسعود ثقفی (بزرگ طایف) بود، خداوند انتخاب آن ها را بیهوده شمرد و نظرشان را هم تأیید نکرد، و فرمود: آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟! ما معیشت آن ها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری دادیم تا یکدیگر را مسخر کرده [و با هم تعاون نمایند] و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوری می کنند بهتر است. (زخرف/32) از این رو هرچه را می خواست برگزید، و هرچه را نمی خواست منع می کرد هر که از او (خدا) اطاعت کند، به او پاداش می دهد و هر که معصیت کند او را عذاب می نماید، اگر اختیار امر را به دست بندگان سپرده بود، رأی قریش را که امیه بن ابی الصلت و ابو مسعود ثقفی را انتخاب کرده بودند، تأیید می کرد که آنها در نظرشان (قریش) از محمد صلی الله علیه وآله افضل بودند. آن گاه خداوند مؤمنان را با این آیه: وَما كَانَ يُؤْمِنِ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِم به آنها اجازه نداد که به میل خود انتخابی کنند و جز پیروی اوامر و اجتناب از نواهی که به وسیله ی پیغمبر صلی الله علیه وآله اعلام می شود از آنان نپذیرفت، پس هر که فرمان برد نجات پیدا می کند، و هر که نافرمانی کند به گمراهی و نادانی مبتلا می شود، و به علت تمکن از پیروی امر و اجتناب نهی، حجت بر او تمام است و از این رو خداوند از ثواب محرومش می سازد و عذاب را بر او نازل می کند. این مذهب که حد وسط آن دو عقیده است، نه جبر است و نه تفویض».

ص: 181

قوله تعالى: وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللهَ وَتُخْفى في نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجُناكَهَا لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى المُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أزْواجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذا قَضَوا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ الله مَفْعُولاً (37)

1 - الصادق علیه السلام - كَانَ سَبَبَ ذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَمَّا تَزَوَّجَ بِخَدِيجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدِ خَرَجَ إِلَى سُوق عُكَاظٌ فِي تِجَارَة لَهَا وَ رَأَى زَيْداً يُبَاعُ وَ رَآهُ غُلَاماً كَيْساً حَصِيفاً فَاشْتَرَاهُ فَلَمَّا نَبيَّ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم دَعَاهُ إِلَى الْإِسْلَامِ فَأَسْلَمَ فَكَانَ يُدْعَى زَيْدُ مَوْلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَلَمَّا بَلَغَ حَارِثَةَ بن شَرَاحِيلَ الْكَلْبِيَّ خَبَرَ زَيْدِ قَدِمَ مَكَّةَ وَكَانَ رَجُلًا جَلِيلًا فَأَتَى أَبَاطَالِب فَقَالَ يَا أبَا طَالِب إِنَّ ابْنِي وَقَعَ عَلَيْهِ السَّبْئُ وَ بَلَغَنِى أَنَّهُ صَارَ لِابْنِ أَخِيكَ تَسْأَلُهُ إِمَّا أَنْ يَبِيعَهُ وَإِمَّا أنْ يُفَادِيَهُ وَإِمَّا أَنْ يُعْتِقَهُ فَكَلَّمَ أَبُو طَالِب رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم هُوَ خَرٌّ فَلْيَذْهَبْ حَيْثُ شَاءَ فَقَامَ حَارِثَهُ فَأَخَذَ بِيَدِ زَيْدٍ فَقَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ الْحَقِّ بِشَرَفِكَ وَ حَسَبَكَ فَقَالَ زَيْدُ لَسْتُ أَفَارِقُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَبَداً فَقَالَ لَهُ أَبُوهُ فَتَدَعْ حَسَبَكَ وَ نَسَبَكَ وَ تَكُونُ عَبْداً لِقُرَيْشٍ فَقَالَ زَيْدُ لَسْتُ أَفَارِقُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَا دُمْتُ حَيّاً فَغَضِبَ أَبُوهُ فَقَالَ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشَ اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ بَرِثْتُ مِنْهُ وَ لَيْسَ هُوَ ابْنِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم اشْهَدُوا أَنَّ زَيْداً ابْنِي أرتُهُ وَ يَرثُنِي وَكَانَ يُدَعَى زَيْدَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يُحِبُّهُ وَ سَمَّاهُ زَيْدَ الْحُبِّ فَلَمَّا هَاجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِلَى الْمَدِينَةِ زَوَّجَهُ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشَ وَأَبْطَأَ عَنْهُ يَوْمَ-ا فَأَتَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَنْزِلَهُ يَسْأَلُ عَنْهُ فَإِذَا زَيْنَبُ جَالِسَةٌ وَسَط حُجْرَتِهَا تَسْحَقُ طِيباً بِفِهْر لَهَا فَدَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم الْبَابَ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ كَانَتْ جَمِيلَةً حَسَنَةً فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ خَالِقِ النَّور وَ تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ثُمَّ رَجَعَ صلی الله علیه وآله إِلَى مَنْزِلِهِ وَ وَقَعَتْ زَيْنَبُ فِي قَلْبِهِ وَقُوعاً عَجيباً وَ جَاءَ زَيْدُ إِلَى مَنْزِلِهِ فَأَخْبَرَتْهُ زَيْنَبُ بمَا قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ لَهَا زَيْدُ هَلْ لَكِ أَنَّ أَطَلْقَكِ حَتَّى يَتَزَوَّجَكَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَعَلَكِ قَدْ وَقَعْتِ فِي قَلْبِهِ فَقَالَتْ أَخْشَى أَنْ تُطَلَّقَنِي وَ لَا يَتَزَوَّجَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَجَاءَ زَيْدُ إِلَى رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أخْبَرَتْنِي زَيْنَبُ بِكَذَا وَكَذَا فَهَلْ لَكَ أنْ أطْلَّقَهَا حَتَّى تَتَزَوَّجَهَا فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَا

ص: 182

[به خاطر بیاور] زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [به فرزند خوانده ات «زید»] می گفتی: «همسرت را برای خود نگاه دار و از خدا بپرهیز». و در دل خود چیزی را پنهان می داشتی که خداوند آن را آشکار می کند؛ و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سر آورد [و از او جدا شد]، ما او را به همسری تو در آوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخوانده هایشان - هنگامی که از آنها بی نیاز شدند [و آن ها را طلاق دادند] - نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است [و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود]. (37)

1- امام صادق علیه السلام - شأن نزول این آیه، این است که وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد، از سوی خدیجه برای تجارت عازم بازار عُکاظ شد و در آنجا مشاهده کرد که زید در معرض فروش گذاشته شده است و او را غلام زیرک و نیک اندیشی یافت و خرید. هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وآله به نبوّت رسید، زید را به اسلام فراخواند و زید، اسلام آورد و مردم او را بنده ی محمد صلی الله علیه وآله صدا می زدند. چون حارثة بن شراحیل کلبی - که مرد شریفی بود - از وجود پسرش زید باخبر شد به مکه و نزد ابوطالب رحمه الله آمده و گفت: «ای ابوطالب! چندی پیش پسرم اسیر شده و به من خبر رسیده که او الان، بنده ی برادرزاده ی توست. من از او می خواهم که یا زید را به من بفروشد یا فدیهی او را بپذیرد و یا اینکه او را آزاد سازد». ابوطالب رحمه الله، این مطلب را با رسول خدا صلی الله علیه وآله در میان گذاشت. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «زید آزاد است که به هر کجا که بخواهد برود». حارثه برخاست و دست زید را گرفته و به او گفت: «ای پسرکم! به شرافت و نسب خویش ملحق شو» زید گفت: «هرگز از رسول خدا صلی الله علیه وآله جدا نمی شوم». پدرش به او گفت: «آیا حسب و نسب خود را رها میکنی و بنده ی قریش باقی می مانی»؟ زید پاسخ داد: «تا زمانی که زنده ام از رسول خدا صلی الله علیه وآله جدا نمی شوم». پدر زید خشمگین شده و گفت: «ای جماعت قریش! شما شاهد گواه باشید که من از او بیزارم و او پسر من نیست» پس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «شاهد باشید زید، پسر من است و من از او ارث می برم و او نیز وارث من است». مردم زید را ابن محمد (پسر محمد) صدا می زدند و رسول خدا صلی الله علیه وآله او را دوست می داشت و او را زیدالحب (زید دوست داشتنی) نامید. وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدینه هجرت نمود، زینب بنت جحش را به ازدواج زید درآورد. روزی زید در آمدن به نزد پیامبر صلی الله علیه وآله تأخیر کرد و پیامبر صلی الله علیه وآله در جستجوی زید به منزل او رفت. زینب در وسط اتاق خود نشسته بود و عطری را با فهر خود می کوبید و نرم می کرد. پیامبر صلی الله علیه وآله به او - که زنی خوش سیما و زیبا بود - نگاه کرد و فرمود: «پاک و منزه است خداوند، آفریدگار نور، و خداوند بهترین آفریدگاران است». سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله که زینب به طور عجیبی در دل او جا پیدا کرده بود، به خانه اش بازگشت. وقتی که زید به منزل خود آمد، زینب او را از گفته ی رسول

ص: 183

اذْهَبْ وَاتَّقِ اللَّهَ وَ أَمْسِك عَلَيْكَ زَوْجَكَ ثُمَّ حَكَى اللهُ فَقَالَ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَراً زَوَّجُناكَهَا إِلَى قَوْلِهِ وَ كانَ أَمْرُ الله مَفْعُولًا فَزَوَّجَهُ اللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ يُحَرِّمُ عَلَيْنَا نِسَاءَنَا وَ يَتَزَوَّجُ امْرَأَةَ ابْنِهِ زَيْدِ. (1)

2 - الرضا علیه السلام - أبو الصَّلَتِ الهَرَوى قالَ: لَمَّا جَمَعَ الْمَأْمُونُ لِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام أَهْلَ الْمَقَالَاتِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ الدِّيَانَاتِ مِنَ الْيَهُودِ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسِ وَالصَّابِئِينَ وَسَائِرِ أَهْلِ الْمَقَالَاتِ فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ قَدْ أَلْزِمَ حُجَّتَهُ كَأَنَّهُ قَدْ أُلْقِمَ حَجَراً فَقَامَ إِلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُول الله صلی الله علیه وآله أَتَقُولُ بِعِصْمَة الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا تَعْمَلُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى وقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ تَقْدِرَ عَلَيْهِ وَقَوْلِهِ فِي یوسف علیه السلام وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِها وَ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فِي دَاوُدَ وَ ظَنَّ دَاوُدُ أَنَّا فَتَنَّاهُ وَ قَوْلِهِ فِي نَبِّيِّهِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ تُخفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَاللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَقَالَ مَوْلَانَا الرَّضَا علیه السلام ويْحَكَ يَا عَلَى علیه السلام اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تَنْسُبْ إِلَى أَنْبِيَاءِ علیهم السلام الله الْفَوَاحِشَ وَ لَا تَتَأَوَّلُ كِتَابَ اللَّهِ بِرایک فَإِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم ... وَأَمَّا مُحَمَّدُ نَبيه صلی الله علیه وآله و قَوْلُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ عَرَفَ نَبِيَّهِ صلی الله علیه وآله أَسْمَاءَ أَزْوَاجِهِ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَأَسْمَاءَ أَزْوَاجِهِ فِي الْآخِرَةَ وَأَنَّهُنَّ أُمَّهَاتُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَحَدٌ مَنْ سَمَّى لَهُ زَيْنَبُ بِنْتُ جَحْشَ وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ تَحْتَ زَيْد بْن حَارثَةَ فَأَخْفی صلی الله علیه وآله اسْمَهَا فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِ لَهُ لِكَيْلَا يَقُولَ أَحَدٌ مِنَ الْمُنَافِقِينَ إِنَّهُ قَالَ فِي امْرَأَةَ فِي بَيْتِ رَجُل إِنَّهَا أَحَدُ أَزْوَاجِهِ مِنْ أُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ خَشِيَ قَوْلَ الْمُنَافِقِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَاللَّ-هُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فِي نَفْسِكَ وَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مَا تَوَلَّى تَزْوِيجَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ إِلَّا

ص: 184


1- بحار الأنوار، ج22، ص214 تفسیر القمی، ج 2، ص172، فيه: «فقال المنافقون ... الى آخر» محذوف

خدا صلی الله علیه وآله باخبر ساخت. زید به زینب گفت: «آیا می خواهی تو را طلاق دهم تا رسول خدا صلی الله علیه وآله تو را به ازدواج خود درآورد؟ شاید عشق تو در قلب پیامبر صلی الله علیه وآله افتاده است». زینب پاسخ داد: «ترسم از این است که تو مرا طلاق دهی و رسول خدا صلی الله علیه وآله مرا به ازدواج خود در نیاورد». زید نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده و عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! پدر و مادرم فدای شما باد! زینب مرا از چنین و چنان باخبر ساخت. آیا می خواهید زینب را طلاق دهم تا او را به ازدواج خود درآورید»؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: «برو و تقوای الهی پیشه کن و همسرت را نگاه دار». سپس خداوند سخن پیامبر صلی الله علیه وآله را حکایت کرده و فرمود: أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا الله مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَاللهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَ كَانَ أَمْرُ الله مَفْعُولًا. پس خداوند، زینب را از فراز عرش، به ازدواج پیامبر صلی الله علیه وآله درآورد. منافقان گفتند: «پیامبر صلی الله علیه وآله، ازدواج با زنان پسرانمان (عروسانمان) را بر ما حرام می کند در حالی که خود با زن پسرش زید ازدواج می کند».

2- امام رضا علیه السلام - هنگامی که مأمون، صاحب نظرانی از دین اسلام و دین های دیگر مانند: یهود، مسیحیان، مجوس، صائبین و سایر صاحب نظران را برای مجادله با علی بن موسی الرضا علیه السلام گرد آورد، هر کدام از آنها که به مجادله برخاستند، امام رضا علیه السلام آنها را به پذیرفتن حجّت وادار کرد و ساکتشان نمود، گویی سنگی را قورت داده است. علی بن محمد بن جهم برای مجادله برخاست و گفت: «ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا شما قائل به عصمت انبیاء هستید»؟ امام رضا علیه السلام پاسخ داد: «آری». علی بن محمد پرسید: «پس اگر این گونه باشد که شما می گویید، معنای آیه: [آری] آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، و از پاداش او محروم شد! (طه/121) و آیه: و ذاالنون [یونس] را [به یاد آور] در آن هنگام که خشمگین [ از میان قوم خود ] رفت و چنین می پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت [اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت] (انبیاء /87) و سخن خداوند پیرامون یوسف علیه السلام: آن زن قصد او کرد و او نیز - اگر برهان پروردگار را نمی دید - قصد وی می نمود! (یوسف /24) چیست»؟ همچنین علی بن محمد پرسید: «معنای سخن خداوند پیرامون داود علیه السلام: داوود دانست که ما او را [با این ماجرا] آزموده ایم. (ص /24) چیست»؟ همین طور علی بن محمّد پرسید: «معنای سخن خداوند در مورد پیامبر خود محمد صلی الله علیه وآله : وتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللهُ مُبْدِيهِ چیست»؟ امام رضا علیه السلام پاسخ داد: «وای بر تو ای علی! از خدا بپرهیز و به انبیاء علیهم السلام نسبت گناه نده و کتاب خدا را با نظر خود به تأویل نبر؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: در حالی که تفسیر آنها را جز خدا و راسخان در علم، نمی دانند (آل عمران /7) ... اما پیرامون اینکه خداوند در مورد محمد صلی الله علیه وآله فرمود: وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَاللهُ أَحَقُّ أَن تَخشَاهُ باید گفت که: «به این خاطر بود که خداوند متعال، پیامبر خود صلی الله علیه وآله را از نام همسرانش در دنیا آخرت آگاه کرده بود و به او خبر داده بود که همسرانش، مادر تمام مؤمنین هستند و یکی از آنها که خداوند او را برای پیامبر صلی الله علیه وآله نامیده بود، زینب بنت جحش بود که در آن هنگام در عقد زیدبن حارثه بود. پس رسول خدا صلی الله علیه وآله نام او را در درون خود پنهان داشت و آن را اظهار نکرد تا هیچ یک از منافقین نگوید که او در مورد زنی که در خانه و عقد مرد دیگری است، قائل شده که یکی از همسرانش و یکی

ص: 185

تَزْوِيجَ حَوَّاءَ مِنْ آدَمَ علیه السلام وَ زَيْنَبَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ عَلِيٍّ علیه السلام قَالَ فَبَكَى عَلِيُّ بْنُ الْجَهُم وَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَنَا تَائِبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ أَنْطِقَ فِي أَنْبِيَاءِ اللَّهِ علیهم السلام عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ يَوْمِي هَذَا إِلَّا بِمَا ذَكَرْتَه. (1)

3- الرضا علیه السلام - عَنْ عَلِيٍّ بن مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهُم قَالَ: حضرت مَجْلِسَ الْمَأْمُونَ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا عَلَى بْنُ مُوسَى علیه السلام فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَلَيْسَ مِنْ قَوْلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ قَالَ بَلَى قَالَ ... يَا ابْنَ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكَ (عَلَيْكَ) زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ قَالَ الرّضا علیه السلام إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله قَصَدَ دَارَ زَيْدِ بْن حَارِثَةَ بْن شَرَاحِيلَ الْكَلْبِيِّ فِي أَمْر أَرَادَهُ فَرَأَى امْرَأَتَهُ تَغْتَسِلُ فَقَالَ لَهَا سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَكِ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِذَلِكَ تَنْزِيهَ الْبَارِى عَزَّ وَجَلَّ عَنْ قَوْلِ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ بَنَاتُ اللَّهِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَوَجَلَّ أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ المَلائِكَةِ إِنَاثاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيماً فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم لَمَّا رَآهَا تَغْتَسِلُ سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَكِ أَنْ يُتَّخَذَ لَهُ وَلَداً يَحْتَاجُ إِلَى هَذَا التَّطْهِيرِ وَالِاغْتِسَالَ فَلَمَّا عَادَ زَيْدُ إِلَى مَنْزِلِهِ أَخْبَرَتْهُ امْرَأَتُهُ بِمَجِيءِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَقَوْلِهِ لَهَا سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَكِ فَلَمْ يَعْلَمْ زَيْدُ مَا أَرَادَ بِذَلِكَ وَ ظَنَّ أَنَّهُ قَالَ ذَلِكَ لِمَا أَعْجَبَهُ مِنْ حُسْنِهَا فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم وَ قَالَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنَّ امْرَأَتِي فِي خُلْقِهَا سُوءُ وَ إِنِّي أُرِيدُ طَلَاقَهَا فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله أَمْسِكَ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللهَ وَ قَدْ كَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَرَّفَهُ عَدَدَ أَزْوَاجِهِ وَأَنَّ تِلْكَ الْمَرْأَةَ مِنْهُنَّ فَأَخْفَى ذَلِكَ فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِهِ لِزَيْدِ وَ خَشِيَ النَّاسَ أَنْ يَقُولُوا إِنَّ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله يَقُولُ لِمَوْلَاهُ إِنَّ امْرَأَتَكَ سَتَكُونُ لِى زَوْجَةً يَعِيبُونَهُ بِذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَعْنِي بِالْإِسْلَامِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ يَعْنِي بِالْعِتْقِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَ اللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ ثُمَّ إِنَّ زَيْدَ بْنَ حَارِثَةَ طَلَّقَهَا وَاعْتَدَّتْ مِنْهُ فَزَوَّجَهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ نَبِيِّهِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ أَنْزَلَ بِذَلِكَ قُرْآناً فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْواجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوا

ص: 186


1- بحار الأنوار، ج 11، ص 72 الأمالي للصدوق، ص 90 عيون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص191/ تفسير البرهان.

از مادران مؤمنین است. رسول خدا صلی الله علیه وآله از سخن منافقین می ترسید. بنابراین خداوند متعال فرمود: و تَخْشَى النَّاسَ وَ اللهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ و منظور این بود که از خداوند در درون خود بترس خداوند عزوجل از میان خلایق خود، تنها ازدواج میان حوا و آدم علیه السلام، زینب و رسول خدا صلی الله علیه وآله و ازدواج میان فاطمه و على علیه السلام را خود بر عهده گرفت». علی بن محمد بن جهم گریست و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! من به سوی خداوند توبه می کنم از اینکه پس از امروز در مورد انبیای خدا علیهم السلام، مطلبی را غیر از آنچه که شما بیان داشتید، بر زبان جاری کنم».

3- امام رضا علیه السلام - علی بن محمد بن جهم گوید: در مجلس مأمون که امام رضا علیه السلام در آنجا بود، حضور یافتم. مأمون از امام رضا علیه السلام پرسید: «ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا این سخن از گفته های شما نیست که انبیاء معصوم هستند»؟ امام رضا علیه السلام پاسخ داد: «آری» مأمون پرسید: «معنای آیه: وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكَ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخشَاه چیست»؟ امام رضا علیه السلام پاسخ داد: رسول خدا صلی الله علیه وآله به خاطر کاری در پی زید بن حارثة بن شراحیل کلبی، به خانه ی او رفت و زن او را در حال شستشو مشاهده نمود و به زن او فرمود: «پاک و منزه است خدایی که تو را آفرید». و منظور پیامبر صلی الله علیه وآله تنها این بود که خدا را از سخن کسانی که قائل بودند ملائکه، دختر خدا هستند منزه بداند؛ چراکه خداوند می فرماید: آیا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته، و خودش دخترانی از فرشتگان برگزیده است؟! شما سخن بزرگ [ و بسیار زشتی ] می گویید! (اسراء/40) بنابراین رسول خدا صلی الله علیه وآله هنگامی که زن زید را در حال شستشو دید، فرمود: «کسی که تو را آفرید پاک و منزه است از اینکه برای خود فرزندی را برگزیند که نیاز به طهارت و شستشو داشته باشد». وقتی زید به خانه ی خود بازگشت، زن زید او را از آمدن رسول خدا صلی الله علیه وآله و اینکه به او فرمود: پاک و منزه است کسی تو را آفرید، آگاه ساخت و زید، خواست و منظور رسول خدا صلی الله علیه وآله را نفهمید و گمان کرد که رسول خدا صلی الله علیه وآله چون از زیبایی زن او خوشش آمده، این جمله را گفته است. پس زید نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! زن من، اخلاق بدی دارد و می خواهم که او را طلاق دهم». پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمود: «همسر خود را نگهدار و از خدا بپرهیز». خداوند متعال پیامبر صلی الله علیه وآله را از تعداد همسرانش و اینکه زن زید، یکی از آنها است آگاه ساخته بود؛ اما پیامبر این مطلب را در خود پنهان داشت و آن را نزد زید آشکار نساخت و ترسید از اینکه مردم بگویند: «محمد صلی الله علیه وآله

به بنده ی خود می گوید: «زن تو، همسر من خواهد شد». و بدین وسیله بر او خرده بگیرند. بنابراین خداوند این آیه را نازل فرمود: وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِ یعنی به وسیله ی اسلام وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ یعنی به وسیله ی آزاد کردن او أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ سپس زید بن حارثه زن خود را طلاق داد و عده ی او به پایان رسید و خداوند او را به ازدواج پیامبر صلی الله علیه وآله درآورد و در مورد آن، آیه را نازل کرد و فرمود فَلَا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا

ص: 187

مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ الله مَفْعُولًا ثُمَّ عَلِمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنَّ الْمُنَافِقِينَ سَيَعِيبُونَهُ بِتَزْوِيجِهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ. (1)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - فِي تَفْسِير عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ رحمه اللهُ حَدِيثُ طَوِيلُ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ فِيهِ وَ قَدْ ذَكَرَ مَا رأى لَيْلَةَ أسْرى بهِ: دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَإِذَا عَلَى حَافَتَيْهَا بُيُوتِى وَ بُيُوتُ أَزْوَاجِي وَإِذَا تُرَابُهَا كَالْمِسْكِ وَإِذَا جَارِيَةً تَنْعَمِسُ فِي أَنْهَارِ الْجَنَّةِ، فَقُلْتُ: لِمَنْ أَنْتِ يَا جَارِيَةً؟ فَقَالَتْ: لِزَيْدِ بْن حَارِثَةَ فَبَشِّرْتُهُ بِهَا حِينَ أَصْبَحْتُ. (2)

5- الرسول صلی الله علیه وآله - عن أنس بن مالک قال: لَمَّا انْقَضَتْ عِدَّةُ زَيْنَبَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِزَيْدِ اذْهَبْ فَاذْكُرْهَا عَلَيَّ قَالَ زَيْدُ فَانْطَلَقْتُ فَقُلْتُ يَا زَيْنَبُ أَبْشِرِى قَدْ أَرْسَلَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَذْكُرُكَ وَ نَزَلَ الْقُرْآنُ وَ جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَدَخَلَ عَلَيْهَا بِغَيْرِ إِذْنِ لِقَوْلِهِ زَوَّجْنَاكَهَا. (3)

6- السجاد علیه السلام - وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ وَالَّذِي أَخْفَاهُ فِي نَفْسِهِ هُوَ أَنَّهُ إِنْ طَلَّقَهَا زَيْدُ تَزَوَّجَهَا وَ خَشِي صلی الله علیه وآله لَائِمَةَ النَّاسِ أَنْ يَقُولُوا: أَمَرَهُ بِطَلَاقِهَا ثُمَّ تزوجها. (4)

باب 2 : أَنْعَمْتَ

12 - الصادق علیه السلام - عَن أَبي حَفْص الصَّائِعَ قَالَ سَمِعْتُ عَنْ جَعْفَرَ بْن مُحَمَّدِ علیه السلام يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ثُمَّ لَتُسْتَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ قَالَ نَحْنُ مِنَ النَّعِيمِ الَّذِى ذَكَرَ اللَّهُ ثُمَّ قَالَ جَعْفَر علیه السلام وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ. (5)

قوله تعالى: ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَج فيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كانَ أَمْرُ الله قَدَراً مَقْدُوراً (38)

ص: 188


1- عيون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص 202/ بحار الأنوار، ج22، ص 216/ بحار الأنوار، ج 11، ص 83، فيه: «شراجيل» بدل «شراحيل»/ تفسير نور الثقلين / الاحتجاج، ج 2، ص 431/ تفسير البرهان
2- تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج 22، ص 179/ تفسير نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج22، ص177 تفسیر نور الثقلين فيه: «وتخشى الناس... تزوجها» محذوف
5- بحار الأنوار، ج24، ص 57 / تفسیر فرات الکوفی، ص 605 / شواهد التنزیل، ج 2، ص 476

وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَ كَانَ أَمْرُ الله مَفْعُولًا خداوند آگاه بود از اینکه منافقین بر پیامبر صلی الله علیه وآله به خاطر ازدواج با زن زید، خرده می گیرند. به خاطر آن این آیه را نازل فرمود: مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - در تفسیر علی بن ابراهیم رحمه الله آمده است: رسول خدا صلی الله علیه وآله در مورد شب معراج فرمود: «وارد بهشت شدم که در دو طرف آن خانه ی من و خانه های همسرانم واقع شده بود و خاک آن همچون مشک بود و یک کنیز داخل نهر بهشتی بود. پرسیدم: «ای کنیز متعلق به کیستی»؟ جواب داد: «من متعلق به زید بن حارثه هستم» و من صبح آن روز به زید این بشارت را دادم.

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - انس بن مالک گوید: هنگامی که که عده ی زینب پایان یافت، رسول خدا صلی الله علیه وآله به زید فرمود: «برو و از زینب برای من خواستگاری کن»! زید گفت: «من نزد زینب رفتم و گفتم: «ای زینب بشارت بده! رسول خدا صلی الله علیه وآله مرا فرستاده تا از تو برای ایشان خواستگاری کنم بعد این آیه زَوَّجُناكَها نازل گشت و رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز، به سبب نزول این آیه بدون اینکه جواب زینب را بشنود با او ازدواج کرد.

6- امام سجاد علیه السلام - وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ آن امرى که پیامبر صلی الله علیه وآله در نفس خویش پنهان نمود این بود که اگر زید این زن را طلاق بدهد با وی ازدواج می كند؛ لكن از سخنان بزرگان قوم می ترسید که بگویند زید را وادار به طلاق زینب نمود و بعد خودش با وی ازدواج کرد

بخش 2 : به او نعمت داده بود

1-2- امام صادق علیه السلام - ابو حفص صانع گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که در تفسیر و توضیح آیه: سپس در آن روز [همه ی شما] از نعمت هایی که داشته اید بازپرسی خواهید شد!. (تکاثر /8) می فرمود: «النعیم، ما (اهل بیت محمد علیهم السلام) هستیم». سپس آیه: وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ را قرائت کرد.

هیچ گونه منعی بر پیامبر در آنچه خدا برای او مقرر داشته نیست؛ این سنت الهی در مورد کسانی که پیش از این بودهاند نیز جاری بوده و فرمان خدا روی حساب و تدبیر کاملی است. (38)

ص: 189

قوله تعالى : الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ الله وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لَا يَخْشَونَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفى بالله حسيباً (39)

باب 1 : وَ كانَ أَمْرُ الله قَدَراً مَقْدُوراً

1-1 - أمير المؤمنين علیه السلام - روى أَنَّ شَيْخاً حَضَرَ صِفِّينَ مَعَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنَا يَا أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنْ مَسِيرِنَا هَذَا إِلَى الشَّامِ أَ بِقَضَاءِ كَانَ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرِ قَالَ نَعَمْ يَا أَخَا أَهْ-لِ الشَّامِ وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ مَا وَطِتْنَا مَوْطِئًا وَلَا هَبَطْنَا وَادِياً وَ لَا عَلَوْنَا تَلْعَةَ إِلَّا بِقَضَاءَ من اللَّهِ وَ قَدَرٍ فَقَالَ الشَّامِيُّ عِنْدَ اللَّهِ أَحْتَسِبُ عَنَايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ مَا أَظُنُّ أَنَّ لِي أَجْراً فِي سَعْيِي إِذْ كَانَ قَضَاءُ اللَّهِ عَلَيَّ وَقَدَرُهُ فَقَالَ لَهُ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعْظَمَ لَكُمُ الْأَجْرَ عَلَى مَسِيرِكُمْ وَ أَنْتُمْ سَائِرُونَ وَ عَلَى مَقَامِكُمْ وَأَنْتُمْ مُقِيمُونَ وَلَمْ تَكُونُوا فِي شَيْءٍ مِنْ حَالَاتِكُمْ مُكْرَهِينَ وَلَا إلَيْهَا مُضْطَرِّينَ وَ لَا عَلَيْهَا مُجْبَرِينَ فَقَالَ الشَّامِيُّ فَمَا ذَاكَ الْقَضَاءُ وَالْقَدَرُ الَّذِي سَاقَانَا وَعَنْهُمَا كَانَ مَصِيرُنَا وَ انْصِرَافْنَا فَقَالَ علیه السلام يَا أَخَا أَهْلِ الشَّامِ لَعَلَّكَ ظَنَنْتَهُ قَضَاءَ لَازِمَا وَ قَدَرَا حَتْماً لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ وَالْأَمْرُ وَالنَّهْرُ وَ مَا كَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلَى بِثَوَاب الْإِحْسَانِ مِنَ الْمُسِيءِ وَ الْمُسِي، أَوْلَى بِعُقُوبَة الذَنْبِ مِنَ الْمُحْسِنِ تِلْكَ مَقَالَةُ عَبْدَة الْأَوْثَانِ وَ خَصَمَاءِ الرَّحْمَن وَ حِزْبِ الشَّيْطَانِ وَ شُهَدَاءِ الزُورِ وَقَدَرِيَّة هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ مَجُوسِهَا إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْييراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً وَ كَلَّفَ يَسِيراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِها وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ يُكَلِّفُ عَسِيراً وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلَ الْكِتَابَ إِلَى عِبَادِهِ عَبَثًا وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ عَذَابِ النَّارِ قَالَ الشَّامِيُّ فَمَا الْقَضَاءُ وَالْقَدَرُ اللَّذَانِ كَانَ مَسِيرُنا بهمَا وَ عَنْهُمَا قَالَ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ بِذَلِكَ وَالْحُكْمُ ثُمَّ تَلَا وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً فَقَامَ الشَّامِيُّ فَرِحاً مَسْرُوراً لَمَّا سَمِعَ هَذَا الْمَقَالَ فَقَالَ فَرَّجْتَ عَنِّى فَرَّجَ اللَّهُ عَنْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام. (1)

1-2- أمير المؤمنين علیه السلام - عَن مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّة قَال أتَى رَأْسُ الْيَهُودِ عَلِى بَن أَبي طَالِب أمير المؤمنين علیه السلام عِنْدَ مُنْصَرَفَهِ مِنْ وَقْعَة النَّهْرَوَان وَ هُوَ جَالِسُ فِى مَسْجِدِ الْكُوفَة فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنِّى أريدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ أَشْيَاءَ لَا يَعْلَمُهَا إِنَّا نَبِيُّ أَوْ وَصِيُّ نَبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ سَلْ

ص: 190


1- روضةالواعظین، ج 1، ص 40/ الفصول المختارة، ص 70 و متشابه القرآن، ج 1، ص197، فيهما: «مسیرنا» بدل «مصيرنا»

[ پیامبران پیشین] کسانی بودند که رسالت های الهی را تبلیغ می کردند و از او بیم داشتند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر [و پاداش دهنده اعمال آنها] است. (39)

بخش 1: فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است!

1-1- امام علی علیه السلام - پیرمردی در جنگ صفین همراه امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود و گفت: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام ! آیا این حرکت ما به شام طبق قضا و قدر الهی بوده است»؟ فرمود: «ای برادر شامی! آری، سوگند به آن کس که دانه را می شکافد و انسان ها را آفرید هیچ جا را نپیمودیم و در هیچ دره ای فرود نیامدیم و بالای هیچ تپه ای نرفتیم مگر به قضا و قدر خداوند»! مرد شامی گفت: «در این صورت رنج خود را به حساب خدا منظور می کنم، زیرا اگر به قضا و قدر خداوند بوده است فکر نمی کنم برای من در این کوششم پاداشی باشد» علی علیه السلام فرمود: «همانا که خداوند برای شما در این مسیر چه در حال حرکت و چه در حال توقف پاداش بزرگ منظور فرموده است، زیرا شما در هیچ مورد مجبور و مضطر و بدون اختیار نبوده اید». مرد شامی پرسید: «پس این قضا و قدری که ما را در این راه برده و آورده است، چیست»؟ فرمود: «ای برادر شامی! شاید در گمان خود آن را قضای لازم و قدر محتوم می دانی. آری، اگر چنین باشد، پاداش و عقاب و بیم و بشارت و فرمان دادن و بازداشتن همه باطل است و نیکوکار برای دریافت پاداش نیکو سزاوارتر از گنهکار نیست و گنهکار برای شکنجه شدن سزاوارتر از نیکوکار نیست. این گفتار بت پرستان و دشمنان خدا و گروه شیطان است و سخن کسانی است که دروغ و بهتان می زنند و سخن معتقدان به قدر و مجوس این امت است. همانا خداوند به بندگان خود فرمان تخییری (اختیاری) و نهی تحذیری و تکلیف آسان و اندک فرموده است و در قبال اعمال کم پاداش بسیار عطا می نماید و هرگز او را به زور اطاعت نمی کنند و به اجبار معصیت نمی ورزند و تکلیف دشوار بر کسی نیست. خداوند متعال پیامبران علیهم السلام را یاوه و بازیچه و کتاب را بیهوده نفرستاده است و آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن هاست، بیهوده نیافریده است. این گمان کافران است وای بر کافران از آتش [دوزخ] (ص /27) مرد شامی گفت: «پس منظور از قضا و قدری که رفت و برگشت ما به آن بستگی دارد، چیست»؟ فرمود: «فرمان و حکم خداوند که در این مورد است و سپس این آیه را تلاوت فرمود: وَ كانَ أَمْرُ الله قَدَراً مَقْدُوراً مرد شامی وقتی این سخن را شنید، شادمان برخاست و گفت: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام! گره از کارم گشودی، خداوند برایت گشایش قرار دهد.

2-1- امام علی علیه السلام - محمد بن حنفیه گوید: پس از واقعه ی نهروان و در حالی که علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه بود، بزرگ یهودیان نزد آن حضرت آمده و گفت: «ای امير المؤمنين علیه السلام، من قصد دارم چیزهایی را از شما بپرسم که جز نبی یا وصی نبی پاسخ آنها را نمی داند» فرمود: «ای برادر یهود، هرچه می خواهی بپرس» گفت: «ما در کتاب (تورات) می خوانیم که خدای عزوجل هرگاه پیامبری مبعوث فرموده، به وی وحی نموده که از اهل بیت خود یکی را

ص: 191

عَمَّا بَدَا لَكَ يَا أَخَا الْيَهُودِ قَالَ إِنَّا نَجِدُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِذَا بَعَثَ نَبِيَا صلی الله علیه وآله أَوْحَى إِلَيْهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ مَنْ يَقُومُ بِأَمْرِ أُمَّتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْ يَعْهَدَ إِلَيْهِمْ فِيهِ عَهْدَاً يُحْتَ-دَى عَلَيْهِ وَ يُعْمَلُ بِهِ فِي أُمَّتِهِ مِنْ بَعْدِهِ ... فَقَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام ... نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله لَا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَلَا أَبْوَابَ وَلَا سُتُورَ إِلَّا الْجَرَائِدُ وَ مَا أَشْبَهَهَا وَ لَا وَطَاءَ لَنَا وَلَا دِثَارَ عَلَيْنَا وَ يَتَدَاوَلُ الثَّوْبَ الْوَاحِدَ فِي الصَّلَاةِ أَكْثَرْنَا وَ تَطوى اللَّيَالِيَ وَ الْأَيَّامَ جُوعاً عَامَّتُنَا وَ رُبَّمَا أَتَانَا الشَّيْءُ مِمَّا أَفَاءَهُ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ صَيَّرَهُ لَنَا خَاصَّةً دُونَ غَيْرِنَا وَ نَحْنُ عَلَى مَا وَصَفْتُ مِنْ حَالِنَا فَيُؤْثِرُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَرْبَابَ النَّعَمِ وَ الْأَمْوَالِ تَأَلْفَا مِنْهُ لَهُمْ فَكُنْتُ أَحَقَّ مَنْ لَمْ يُفَرِّقُ هَذِهِ الْعُصْبَةَ الَّتِى أَلَّفَهَا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله وَلَمْ يَحْمِلْهَا عَلَى الْخُطَّةِ الَّتِي لَا خَلَاصِ لَهَا مِنْهَا دُونَ بُلُوغِهَا أَوْ فَنَاءِ آجَالِهَا لِأَنِّي لَوْ نَصَبْتُ نَفْسِي فَدَعَوْتُهُمْ إِلَى نُصْرَتِى كَانُوا مِنِّى وَ فِي أَمْرِى عَلَى أَحَدِ مَنْزِلَتَيْنِ إِمَّا مُتَّبِعُ مُقَاتِلُ وَ إِمَّا مَقْتُولُ إِنْ لَمْ يَتَّبِعِ الْجَمِيعَ وَ إِمَّا خَاذِلُ يَكْفُرُ بِخِذْنَائِهِ إِنْ قَصَّرَ فِي نُصْرَتِي أَوْ أَمْسَكَ عَنْ طَاعَتِي وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّنِي مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى علیه السلام يَحُلُّ بِهِ فِي مُخَالَفَتِي وَ الْإِمْسَاكِ عَنْ نُصْرَتِى مَا أَحَلَّ قَوْمُ مُوسَى علیه السلام بِأَنْفُسِهِمْ فِي مُخَالَفَةِ هَارُونَ وَ تَرْكِ طَاعَتِهِ وَ رَأَيْتُ تَجَرَّعَ الْغُصَصِ وَ رَدَّ أَنْفَاسِ الصُّعَدَاءِ وَلُزُومَ الصَّبْرِ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ أَوْ يَقْضِيَ بِمَا أَحَبَّ أَرْيَدَ لِي فِي حَفِّى وَ أَرْفَقَ بِالْعِصَابَةِ الَّتِي وَصَفْتُ أَمْرَهُمْ وَ كَانَ أَمْرُ الله قَدَراً مَقْدُوراً وَ لَوْ لَمْ أَتَى هَذِهِ الْحَالَةَ يَا أَخَا الْيَهُودِ ثُمَّ طَلَبْتُ حَقَّى لَكُنْتُ أَوْلَى مِمَّنْ طَلَبَهُ لِعِلْمٍ مَنْ مَضَى مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ مَنْ بِحَضْرَتِكَ مِنْهُمْ بِأَنِّي كُنتُ أَكْثَرَ عَدَداً وَ أَعَزَّ عَشِيرَة. (1)

قوله تعالى : ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ الله وَخاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً (40)

باب 1 : ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ

1-1- الباقر علیه السلام - وَ فِي قَوْلِهِ ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنَّ هَذِهِ نَزَلَتْ فِي شَأْنٍ زَيْدِبْنِ حَارِثَةَ قَالَتْ قُرَيْسُ يُعَيِّرُنَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله يَدَّعِي بَعْضُنَا بَعْضاً وَ قَدِ ادَّعَى هُوَ زَيْداً فَقَالَ اللَّهُ مَا كَانَ مُحمَّد أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ يَعْنِي يَوْمَئِذٍ قَالَ إِنَّهُ لَيْسَ بِأَبِي زَيْدِ. (2)

ص: 192


1- بحار الأنوار، ج 38، ص 175
2- تفسير القمي، ج 2، ص 194 تفسير البرهان / بحار الأنوار، ج 22، ص218 / تفسیر نور الثقلين

برگزیند که پس از وی کار او را در میان امتش دنبال کند و اینکه از امتش عهدی در خصوص او بگیرد که از وی از آن عهد پیروی کنند و بر طبق آن عهد عمل کنند ... ». امام على علیه السلام فرمود: ... «ولی ما اهل بیت در خانه های بدون سقف و در و بدون پوشش بودیم و جز شاخه های درختان و امثال آن برای مستور کردن خود چیزی نداشتیم؛ نه زیراندازی داشتم و نه بالاپوشی روی ما بود؛ یک پیراهن بیشتر نداشتیم که به نوبت برای نماز آن را می پوشیدیم، اکثر ما شب و روز را با گرسنگی می گذراندند و چنانچه گاهی چیزی به ما می رسید، رسول خدا صلی الله علیه وآله علیرغم حالتی که در آن به سر می بردیم، آن را به برخورداران از نعمت و ثروت می بخشید تا دل ایشان را به دست آورد، از این رو من سزاوارترین فردی بودم که این جمعی را که رسول خدا صلی الله علیه وآله گرد آورده بود، از هم نپاشم و به راهی نکشانم که راه نجاتی برای آنها نباشد و آینده ی آنان از بین برود؛ زیرا اگر من خود را به خلافت منصوب کرده و ایشان را دعوت می کردم مرا یاری کنند، به دو گروه تقسیم می شدند: یا به دنبال من حرکت کرده و می جنگیدند و بقیه به دلیل تبعیت نکردن کشته می شدند یا مرا به حال خود وا می گذاشتند و از یاری من خودداری می کردند و از فرمانم سرپیچی می نمودند که در این صورت کافر می شدند، چون می دانستند که من منزلت هارون علیه السلام از اموسی علیه السلام را نسبت به پیامبر صلی الله علیه وآله داشتم و اگر از من دست می کشیدند، آنگاه به سبب

موسی با من به سرنوشت قوم موسی علیه السلام که با هارون علیه السلام به مخالفت برخاسته و از فرمانش سرپیچی کردند، دچار می گشتند. از این رو دیدم که اگر غصه ها را جرعه جرعه سر بکشم و آه از نهاد برنیآورده و شکیبایی پیشه کنم تا اینکه خداوند فرجی حاصل فرماید یا به آنچه خواست اوست حکم فرماید، برای به دست آوردن بهره و نصیبم از خلافت بهتر است و نسبت به حفظ رسول خدا صلی الله علیه وآله گرد آورده است و صفت آن را بیان کردم، کاری ملایم تر است. و فرمان خدا مقدر است و واقع خواهد شد؛ ای برادر یهود، اگر چنین نمی کردم و در پی احقاق حق خود بر می آمدم، از دیگران به آن سزاوارتر بودم، زیرا صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله که وفات کرده اند و اینان که در اینجا حضور دارند، می دانستند که من هم افراد بیشتری در اختیار دارم و هم خاندان گرامی تری».

محمد پدر هیچ یک از مردان شما نبوده است؛ ولی رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز دانا است. (40)

بخش 1 : محمد پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست.

1-1- امام باقر علیه السلام - آيه ى ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ در شأن زيد بن حارثه نازل شده زيدبن است. قریش گفتند: «محمد صلی الله علیه وآله بر ما خرده می گیرد که چرا برخی از ما، برخی را به خود منتسب می کنیم، در حالی که او زید را به خود نسبت می دهد و می گوید: «او پسر من است». بنابراین خداوند فرمود: مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ ابا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ یعنی در آن هنگام، پیامبر صلی الله علیه وآله، پدر زید نبود».

ص: 193

1-2- أمير المؤمنين علیه السلام - رُوىَ أَنَّ عَليا علیه السلام كَتَبَ إِلَى مُعَاوِيَةَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام إِلَى مُعَاوِيَة ... كُنتُمْ أَنْتُمُ الْقَوْمَ الَّذِينَ أَقْرَرْتُمْ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَبَدَا لَكُمْ

فَأَخْبَرَكُمُ اللهُ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله لَمْ يَك أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُول الله وخاتم النبيين . (1)

الوِلَايَةُ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ كُلَّ بَنِى بنتِ يُنْسَبُونَ إِلَى أبيهمْ إِنَّا أَوْلَادَ فَاطِمَةَ علیها السلام فَإِنِّي أَنَا أَبُوهُمْ. (2)

2- الكاظم علیه السلام - عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: تَقَدَّمَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ علیه السلام إِلَى قَبْرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَهُ. (3)

3- الحسين علیه السلام - عَنْ عَلِيِّ بْنِ شُعَيْب عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَيْنَا الْحُسَيْنُ علیه السلام قَاعِدُ فِي حَجْرٍ رَسُول الله صلى الله عليه وآله وسلم ذَاتَ يَوْمٍ إِذْ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيْهِ فَقَالَ يَا أَبَتِ قَالَ لَبَّيْكَ يَا بُنَيَّ قَالَ مَا لِمَنْ أَتَاكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ زَائِراً لَا يُرِيدُ إِلَّا زِيَارَتَكَ قَالَ يَا بُنَيَّ مَنْ أَتَانِي بَعْدَ وَفَاتِي زَائِراً لَا يُرِيدُ إِنَّا زِيَارَتِي فَلَهُ الْجَنَّةُ. (4)

4 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبي عَبْدِ الله علیه السلام قَالَ: إِنَّهُ صلی الله علیه وآله قَالَ لِلْحَسَنِ علیه السلام: إِنَّ ابْنِي هَذَا سَيِّدُ. (5)

5- الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - عن أبي عبد الله علیه السلام قال: فِي الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهما السلام ابْنَايَ هَذَانِ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا. (6)

باب 2: وَ لكِنْ رَسُولَ الله وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً

2-1 - على بن إبراهيم رحمه الله - وَ قَولُهُ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ يَعْنِي لَا نَبِيَ بَعْدَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (7)

2-2- الرسول صلی الله علیه وآله - عَن الْحَسَنِ الْبَصْرِئَ عَنْ أَنَسٍ فِي حَدِيث طَوِيل سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يَقُولُ أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ أَنْتَ يَا عَلَى علیه السلام خَاتَمُ الْأَوْلِيَاء علیهم السلام. (8)

2-3- الرسول صلی الله علیه وآله - أَنَا أَوَّلُ الْأَنْبِيَاءِعلیهم السلام خَلْقاً وَ آخِرُهُمْ بَعْثًا. (9)

ص: 194


1- بحار الأنوار، ج 33، ص 133
2- بحار الأنوار، ج43، ص284/ تفسیر نورالثقلین
3- تفسير نور الثقلين
4- تهذيب الأحكام، ج 6، ص 21 / تفسیر نور الثقلین
5- تفسير نور الثقلين
6- بحار الأنوار، ج 37، ص 7/تفسير نور الثقلين
7- تفسير القمى، ج 2، ص 194 تفسير البرهان بحار الأنوار، ج22، ص 219
8- بحار الأنوار، ج 39، ص 76 / تفسیر نورالثقلین
9- عوالی اللئالی، ج 4، ص 122 / تفسیر نور الثقلين

2-1- امام علی علیه السلام - روایت شده است که امام علی علیه السلام نامه ای به معاویه نوشت: از بنده ی خدا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام به معاویه: ... [سپس از نزاع و تفرقه نهی کرد و به تسلیم و اجتماع امر فرمود] و شما قوی بودید که به خدا و رسولش اقرار کردید، پس نظرتان را تغییر دادید؛ بنابراین خداوند به شما خبر داد که محمد پدر هیچ یک از مردان شما نبوده است، بلکه رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است.

ولایت

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - کلیه ی پسران هر دختری به پدرشان منسوب می شوند، غیر از فرزندان فاطمه علیها السلام که من پدر آنها می باشم.

2- امام کاظم علیه السلام - علی بن حسان از بعضی از شیعیان ما نقل می کند: امام کاظم علیه السلام نزد قبر پیامبر صلی الله علیه وآله رفت و فرمود سلام بر تو ای پدر جان».

3- امام حسین علیه السلام - علی بن شعیب از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: امام حسین علیه السلام روزی در حجره ی رسول خدا صلی الله علیه وآله نشسته بود و سر خویش را بالا گرفته و فرمود: «ای پدرم». پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «بله فرزندم». فرمود: «برای کسی که بعد از وفات شما به قصد زیارت شما نزدتان بیاید چه ثوابی است»؟ فرمود: «ای فرزندم هر کس بعد از وفاتم به زیارتم بیاید بهشت بر او واجب می گردد».

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - امام صادق علیه السلام می فرماید: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «همانا این فرزندم حسن علیه السلام سيد و آقاست».

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - و امام صادق علیه السلام می فرماید: پیامبر صلی الله علیه وآله درباره ی حسن و حسین علیهما السلام فرموده است: «این دو پسر من امام هستند، چه قیام کنند و چه سکوت نمایند».

بخش 2 : ولی رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز است!

1-2- علی بن ابراهیم رحمه الله - منظور از آیه ی و خَاتَمَ النَّبِيِّينَ این است که پس از محمد صلی الله علیه وآله پیامبری نخواهد آمد.

2-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - من خاتم انبیاء علیهم السلام هستم و تو یا علی علیه السلام خاتم اولیاء هستی.

3-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - حسن بصری از انس در حدیث طولانی روایت می کند که گفته است: من از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: من اولین انبیاء علیهم السلام از حیث خلقت و آخرین آن ها از جهت مبعوث شدن می باشم.

ص: 195

4-2- الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّمَا مَثَلِي فِي الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام كَمَثَلِ رَجُل بَنَى دَاراً فَأَكْمَلَهَا وَحَسَّنَهَا إِلَّا مَوْضِعَ فَكَانَ مَنْ دَخَلَهَا فَنَظَرَ إِلَيْهَا قَالَ: مَا أَحْسَنَهَا إِلَّا مَوْضِعَ هَذِهِ اللَّبَنَة. قال صلی الله علیه وآله فَأَنَا مَوْضِعُ اللَّبَنَةِ، خُتِمَ بِيَ الْأَنْبِيَاءُ علیهم السلام أَوْرَدَهُ الْبُخَارِيُّ وَ مُسْلِمُ فِى صَحِيحَيْهما. (1)

5-2- أمير المؤمنين علیه السلام - قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام خَتَمَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَلْفَ نَبِيٍّ وَإِنِّي خَتَمْتُ أَلْفَ وَصِي وَ إِنِّي كُلِّفْتُ مَا لَمْ يُكَلَّفُوا. (2)

6-2- الرسول صلی الله علیه وآله - عن ابن عباس رحمه الله قال : لَمَّا بُعِثَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم أَمَرَ عَلِيّا علیه السلام أَنْ يَكْتُبَ كِتَاباً إِلَى الْكُفَّارِ وَ إِلَى النَّصَارَى وَ إِلَى الْيَهُودِ فَكَتَبَ كِتَاباً أَمْلَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَكَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنْ مُحَمَّدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِلَى يَهُودِ خَيْبَرَ أَمَّا بَعْدُ فَ إِنَّ الْأَرْضِ لِلَّهِ ... وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيُّ الْعَظِيمِ ثُمَّ خَتَمَ الْكِتَابَ وَ أَرْسَلَهُ إِلَى يَهُودِ خَيْبَرَ فَلَمَّا وَصَلَ الْكِتَابُ إِلَيْهِمْ أَتَوْا إِلَى شَيْخِهِمْ ابْنِ سَلَامٍ فَقَالُوا يَا ابْنَ سَلَامٍ هَذَا كِتَابٌ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله إِلَيْكَ فَاقْرَأَهُ عَلَيْنَا فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ مَا تُرِيدُونَ مِنْ هَذَا الْكَلَامِ وَ قَدْ أَرَى فِيهِ عَلَامَاتِ وَجَدْنَا فِي التَّوْرَاةِ أَنَّ هَذَا الَّذِي بَشَرنَا بِهِ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ علیه السلام فَقَالُوا يَنْسَخُ كِتَابَنَا وَ يُحَرِّمُ عَلَيْنَا مَا أَحَلَّ لَنَا مِنْ قَبْلُ فَقَالَ لَهُمْ ابْنُ سَلَامِ يَا قَوْمِ اخْتَرْتُمُ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَالْعَذَابَ عَلَى الْمَغْفِرَةِ فَقَالُوا يَا ابْنَ سَلَامِ لَوْ كَانَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله عَلَى دِينِنَا لَكَانَ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ غَيْرِهِ فَقَالَ أَنَا أَرُوحُ إِلَيْهِ وَأَسْأَلُهُ عَنْ أَشْيَاءَ مِنَ التَّوْرَاةِ فَإِنْ أَجَابَنِي عَنْهَا دَخَلْتُ فِي دِينِهِ وَ خَلَّيْتُ دِيْنَ الْيَهُودِيَّة وَ قَامَ وَأَخَذَ التَّوْرَاةَ وَ اسْتَخْرَجَ مِنْهَا أَلْفَ مَسْأَلَة وَأَرْبَعَمِائَةِ مَسْأَلَةِ وَ أَرْبَعَ مَسَائِلَ مِنْ غَامِضِ الْمَسَائِلِ فَأَخَذَهَا وَ أَتَى بِهَا إِلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ هُوَ فِي مَسْجِدِهِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ عَلَى أَصْحَابِكَ فَقَالُوا وَ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ مَنْ أَنْتَ يَا هَذَا الرَّجُلُ قَالَ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامِ وَ أَنَا مِنْ رُسُلِ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ مِمَّنْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَأَنَا رَسُولُ صلی الله علیه وآله الْيَهُودِ إِلَيْكَ مَعَ شَيْءٍ لِتُبَيِّنَهُ لَنَا مَا هُوَ وَ أَنْتَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم اجْلِسْ يَا ابْنَ سَلَامِ وَ سَلْ عَمَّا شِئْتَ وَإِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُكَ عَمَّا تَسْأَلْنِي عَنْهُ فَقَالَ أَخْبِرْنِي يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله فَإِنَّنِي أَزْدَادُ فِيكَ يَقِينا فَقَالَ يَا ابْنَ سَلَامِ جِئْتَ تَسْأَلُنِي عَنْ أَلْفِ مَسألة وأربعمائة مَسْأَلَة وَأَرْبَعَ مَسَائِلَ نَسَخْتَهَا مِنَ

ص: 196


1- تفسير نور الثقلين .
2- تفسير نور الثقلين .

4-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - مثل من در میان انبیاء علیهم السلام همانند مردی است که خانه ایی را ساخته و به جز اساس آن همه ی اجزاء آن را به زیبایی تکمیل نماید و هرکس وارد آن می شود می گوید: «چقدر زیباست جز پایه ی آن من همچون پایه و اساس این بنا هستم. نبوّت به وسیله ی من ختم می شود.

5-2- امام علی علیه السلام - محمد صلی الله علیه وآله خاتم هزار پیامبر و من خاتم هزار وصی هستم و تکلیفی که بر دوش من گذاشته شد، بر دوش آنها گذاشته نشده .

6-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن عباس رحمه الله گوید: هنگامی که پیغمبر صلی الله علیه وآله مبعوث شد علی علیه السلام را فرمود نامه ای به کفار و ترسایان و یهود نوشت که آن را جبرئیل به پیغمبر صلی الله علیه وآله دیکته کرد. نوشت: به نام خداوند بخشنده ی مهربان، از محمد رسول خدا صلی الله علیه وآله به یهود خیبر. اما بعد زمین از آن خداست ... و سرانجام از آن پرهیزکاران، درود بر کسی که پیرو راه راست شد و لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيُّ الْعَظِيمِ. سپس مهر بر نامه نهاد و نزد یهود خیبر فرستاد و چون نامه به آنها رسید نزد بزرگ خود ابن سلام آمدند گفتند: «ای پسر سلام این نامه ی محمد صلی الله علیه وآله است که به تو نوشته، آن را برای ما بخوان». آن را برایشان خواند و گفت: «از این سخن چه می خواهید؟ من در محمد صلی الله علیه وآله نشانه هایی را می بینم که در تورات است. همان محمد صلی الله علیه وآله است که موسی بن عمران علیه السلام ما را به او مژده داده است». گفتند: «کتاب ما را نسخ کند و آنچه قبلاً بر ما حلال بوده، حرام کند»؛ ابن سلام به آن ها گفت: «ای مردم شما دنیا را به آخرت برگزیدید و عذاب را به آمرزش»! گفتند: «اگر محمد صلی الله علیه وآله در دین و آیین ما باشد برای ما نسبت به غیر دوست بر است». گفت: «من نزد او می روم و از او پرسش هایی از تورات می کنم و اگر پاسخ مرا درست داد دین او را می پذیرم و از یهودی بودن دست می کشم». برخاست و تورات را برداشت. و هزار و چهارصد وچهار مسأله مشکل از آن بیرون کشید و آنها را برداشت و نزد محمد صلی الله علیه وآله که در مسجد خود بود، آورد و گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله درود بر تو و بر یارانت»، گفتند: «و رحمت خدا و برکاتش بر هر که پیرو راه راست باشد، ای مرد تو کیستی»؟ گفت: «من عبدالله بن سلامم و از بزرگان بنی اسرائیل و از کسانی که تورات را خوانده اند و من نماینده و پیک یهود به سوی تو هستم تا پرسش هایی را که دارم برای ما شرح دهی در حالی که تو از نیکوکاران هستی»! پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ای ابن سلام بنشین و هرچه می خواهی بپرس و اگر می خواهی بپرس و اگر می خواهی من به تو گزارش دهم که چه می خواهی بپرسی». گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله به من خبر بده که مایه ی فزونی یقین من به تو باشد». فرمود: «ای پسر سلام آمدی از من هزار مسأله و چهارصد مسأله و چهار مسأله بپرسی که همه را از تورات نسخه کرده ای»! عبدالله بن سلام سر به پایین انداخت و گریست و گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله راست گفتی». سؤال: «تو پیغمبری یا رسول»؟ جواب: به راستی خدا مرا پیغمبر و رسول هر دو مبعوث کرده و من خاتم پیغمبرانم، مگر در تورات نخواندی [که محمد رسول خداست]: محمد فرستاده ی خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند پیوسته آن ها را در حال رکوع و سجود می بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند نشانه ی آنها در

ص: 197

التَّوْرَاةِ فَنَكَسَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامِ رَأْسَهُ وَ بَكَى وَ قَالَ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله فَقَالَ أَنَبِي صلی الله علیه وآله أَنْتَ أَمْ رَسُولُ صلی الله علیه وآله فَقَالَ يَا ابْنَ سَلَام إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِي نَبِيَّا صلی الله علیه وآله وَ رَسُولا صلی الله علیه وآله وَأَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ أَفَمَا قرأت في التّوْرَاةِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً الْآيَةَ وَأَنْزِلَ عَلَى مَا كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ قَالَ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (1)

قوله تعالى: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْراً كَثيراً (41)

قوله تعالى: وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً (42)

أهميَّة الذِّكرِ و حَدُّهُ

1 - الصادق علیه السلام - عَنِ ابْنِ الْقَدَاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَلَهُ حَدُّ يَنْتَهِي إِلَيْهِ إِنَّا الذِّكْرَ فَلَيْسَ لَهُ حَدُّ يَنْتَهَى إِلَيْهِ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْفَرَائِضَ فَمَنْ أَدَاهُنَّ فَهُوَ حَدُهُنَّ وَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَمَنْ صَامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ وَ الْحَجَّ فَمَنْ حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ إِلَّا الذِّكْرَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَرْضَ مِنْهُ بِالْقَلِيل وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ حَداً يَنْتَهَى إِلَيْهِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا فَقَالَ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَداً يَنْتَهِي إِلَيْهِ. (2)

2- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي أَسَامَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُ بِشَيْءٍ أَشَدَّ عَلَيْهِ مِنْ خِصَالَ ثَلَاثِ يُحْرَمُهَا قِيلَ وَ مَا هُنَ قَالَ الْمُوَاسَاةُ فِي ذَاتِ يَدِهِ وَ الْإِنْصَافُ مِنْ نَفْسِهِ وَ ذِكْرُ اللَّهِ كَثِيراً أَمَا إِنِّي لَا أَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَلَكِنْ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ لَهُ وَ ذِكْرُ اللهِ عِنْدَ مَا حَرَّمَ عَلَيْه. (3)

3 - الصادق علیه السلام - ثَلَاثُ لَا يُطِيقُهُنَ النَّاسُ الصَّفْحُ عَن النَّاسِ وَ مُوَاسَاةُ الْأَخِ أَخَاهُ فِي مَالِهِ وَ ذِكْرُ الله كثراً. (4)

4 - الصادق علیه السلام - شِيعَتُنَا الَّذِينَ إِذَا خَلَوْا ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا. (5)

ص: 198


1- بحار الأنوار، ج57، ص241
2- الكافي، ج 2، ص 498 وسائل الشيعة، ج 7، ص 154 بحار الأنوار، ج 90، ص 161 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج 2، ص145/ تفسیر نورالثقلین
4- بحار الأنوار، ج 66، ص382/تفسیر نورالثقلین
5- الكافي، ج 2، ص 499 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

صورتشان از اثر سجده نمایان است این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانه های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامی دارد این برای آن است که کافران را به خشم آورد [ولی] کسانی از آن ها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند وعده ی آمرزش و اجر عظیمی داده است. (فتح /29) و ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ الله وَ خاتَمَ النَّبِيِّين درباره ی من نازل شده است». ابن سلام گفت: «راست گفتی ای محمد صلی الله علیه وآله»

ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید. (41)

و صبح و شام او را تسبیح گویید. (42)

اهمیت ذکر و مقدار آن

1- امام صادق علیه السلام - ابن قداح گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هر چیزی جز ذکر خداوند، حدی دارد که نباید از آن تجاوز کرد؛ اما ذکر خداوند حدّی ندارد. خداوند عزوجل، واجبات را بر ما واجب نموده و هرکس آن ها را به جا آورد، حد آن ها همین مقدار است. همچنین خداوند، روزه ی ماه رمضان را واجب نموده است؛ پس هرکس در ماه رمضان روزه بگیرد، حدّ آن، همین مقدار است. همچنین خداوند، حج را واجب نموده، پس هر کس اعمال حج را به جای آورد، حد آن همین مقدار است. بنابراین برای همه چیز، حدی است؛ اما برای ذکر، حدی نیست؛ زیرا خداوند عزوجل به ذکر اندک راضی نشده و برای آن حدی قرار نداده است. سپس حضرت این آیه را تلاوت نمود یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا كَثِيرًا، وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا و فرمود: «خداوند عزوجل برای ذکر، حدی قرار نداده است».

2- امام صادق علیه السلام - ابواسامه گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «مؤمن به چیزی سخت تر از سه خصلت که از آنها محروم می شود، آزموده نشده». پرسیده شد: «آن ها چه چیزی هستند»؟ فرمود: «همراهی در هر آنچه به دست دارد، انصاف دادن از طرف خود و بسیار یاد خدابودن. و من نمی گویم گفتن سبحان الله و لااله الا الله ،باشد بلکه به یاد خدا به هنگام برخورد با حلال و حرام است».

3- امام صادق علیه السلام - سه چیز است که هیچ کس طاقت انجام آن را ندارد، گذشت از خطاهای مردم، کمک دادن به برادر خود و بسیار یاد خدا بودن است.

4- امام صادق علیه السلام - شیعیان ما کسانی هستند که چون به خلوت رسند، خداوند را بسیار یاد می کند.

ص: 199

5- أمير المؤمنين علیه السلام - من ذكر اللهَ عَزَّوَجَلَّ فِي السِّرِّ فَقَدْ ذكر اللهَ كَثِيراً إِن الْمُنَافِقِينَ كَانُوا يَذْكُرُونَ اللَّهَ عَلَانِيَةً وَ لَا يَذْكُرُونَهُ فِي السِّرِّ فَقَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ يُراؤُنَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا. (1)

ثَمَرَةُ الذِّكْرِ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَمَنْ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً كُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَان بَرَاءَةُ مِنَ النَّار وبَرَاءَةٌ مِنَ النفاق. (2)

2- الصادق علیه السلام - مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَظَلَّهُ اللَّهُ فِي جَنَّتِهِ. (3)

مَصَادِيقُ الذِّكْرِ الْكَثِيرِ (الْأَذْكَارُ)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَن ابْن عَبَّاس رحمه الله قَالَ: جَاءَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ: يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله قُلْ: سُبْحَانَ الله اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، عَدَدَ مَا عَلِمَ وَزْنَهُ وَ مِلَاءَ مَا عَلِمَ فَإِنَّهُ مَنْ قَالَهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا سِتَّ خِصَالَ: كَتَبَ مِنَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ كَانَ أَفْضَلَ مَنْ ذَكَرَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَ كَنَّ لَهُ غَرْساً فِي الْجَنَّةِ وَ تَحَاتَتْ عَنْهُ خَطَايَاهُ كَمَا تَحَاتَّ وَرَقُ الشَّجَرَةَ الْيَابِسَة وَيَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبُهُ. (4)

2 - الكاظم علیه السلام - عَلِيُّ بْنُ جَعْفَر فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْن جَعْفَرَ اللهِ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْل اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا كَثِيراً قَالَ قُلْتُ مَنْ ذكر الله مانتى مَرَّةً كَثِيرُ هُوَ قَالَ نَعَمْ قَالَ وَ سَأَلَتُهُ عَن النَّوْم بَعْدَ الْغَدَاةِ قَالَ لَا حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ. (5)

3 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُعَاوِيَةَ بْن عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً قَالَ إِذَا ذَكَرَ الْعَبْدُ رَبَّهُ فِي الْيَوْمِ مَرَّةً كَانَ ذَلِكَ كَثِيراً. (6)

4 - الصادق علیه السلام - إِذَا ذُكِرَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيْهِ. (7)

ص: 200


1- الكافي، ج 2، ص 501 / تفسیر نور الثقلين
2- الكافي، ج 2، ص . 500 / تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان
3- الکافی، ج 2، ص 500 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
4- تفسیر نورالثقلین
5- وسائل الشيعة، ج 6، ص 498 تفسير البرهان فيه: «قال وسئلته عن النوم ... الى آخر» محذوف
6- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 293/ بحار الأنوار، ج 90، ص 160 النوادر للأشعرى، ص 137
7- الكافي، ج 2، ص 409 / تفسیر البرهان

5- امام علی علیه السلام - کسی که خدا را در خفا بخواند، خدا را به کثرت یاد کرده؛ منافقان خدا را آشکارا می خواندند و در خفا او را یاد نمی کردند پس خداوند فرمود: و در برابر مردم ریا می کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی نمایند ! . (نساء/142)

نتیجه ی ذکر

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس که ذکر خدا را بسیار گوید، خداوند او را دوست می دارد و هرکس که ذکر خداوند را بسیار گوید، دو برائت در نامه اعمال او نوشته می شود. اوّل: برائت و رهایی از آتش جهنّم دوم: برائت و رهایی از نفاق.

2- امام صادق علیه السلام - هرکس ذکر خداوند را بسیار بگوید خداوند او را در بهشت خود پناه خواهد داد.

مصادیق ذکر کثیر

-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن عباس گوید: جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله! بگو: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر ولا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم به تعداد و وزن و حجم علمی که دارد. که هر کس این ذکر را بگوید خداوند برایش شش خصلت می نویسد. جزء ذاکران خداوند نوشته می شود و در زمره ی با فضیلت ترین افرادی است که روز و شب خداوند را یاد می کند و برایش در بهشت درختی غرس می گردد و گناهانش فرو می ریزد همانگونه که برگ های خشک از درخت فرو می ریزد و خداوند به او نظر مینماید و هرکس را که پروردگار به او نظر کند عذاب نخواهد شد».

2- امام کاظم علیه السلام - علی بن جعفر در کتابش از برادرش امام کاظم علیه السلام روایت می کند که از او پیرامون تفسیر آیه ی اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا كَثِيرًا پرسیدم و گفتم: «کسی که دویست بار ذکر خداوند بگوید، آیا این مقدار از مصادیق ذِكْرًا كَثِيرًا (ذکر بسیار) است»؟ حضرت پاسخ داد: «آری». از خواب بعد از نماز صبح پرسیدم. فرمود: «نه، نخوابد تا وقتی که خورشید طلوع کند».

3- امام صادق علیه السلام - معاویه بن عمار گوید: درباره ی سخن خداوند عزوجل اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا كَثِيرًا فرمود: «هرگاه بنده ای هر روز یک بار خدای خویش را یاد نماید ذکر او ذکر کثیر خواهد بود».

4- امام صادق علیه السلام - هنگامی که نام رسول خدا صلی الله علیه وآله برده شد بسیار بر او درود بفرستید.

ص: 201

تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ علیها السلام

1 - الصادق علیه السلام - روى عَن الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيراً مَا هَذَا الذِّكْرُ الْكَثِيرُ فَقَالَ مَنْ سَبَّحَ تَسْبيحَ فَاطِمَة فَقَدْ ذَكَرَ اللَّهَ الذِّكْرَ الْكَثِيرَ. (1)

2- الصادق علیه السلام - عَن إِسْمَاعِيلَ بْن عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ اذْكُرُوا اللهَ ذِكْراً كَثِيراً مَا حَدُّهُ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَلَّمَ فَاطِمَةَ علیها السلام أَنْ تُكَبرَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ تَكْبِيرَةً وَتُسَبِّحَ ثَلَاثًا وَ ثَلَاثِينَ تَسْبِيحَةً وَ تُحَمَّدَ ثَلَاثًا وَ ثَلَاثِينَ تَحْمِيدَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ بِاللَّيْلِ مَرَّةً وَ بِالنَّهَارِ مَرَّةً فَقَدْ ذَكَرْتَ اللَّهَ كَثِيراً. (2)

قوله تعالى : هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً (43)

كُلِّيَاتُهَا

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - لَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِى أَسْرى بى إِلَى السَّمَاءِ، وَقَفَ جَبْرَائِيلُ الله فِي مَقَامِهِ وَ غِبْتُ عَنْ تَحِيَّة كُلِّ مَلَكِ وَ كَلَامِهِ وَ صِرْتُ بِمَقَامِ انْقَطَعَ عَنِّى فِيهِ الْأَصْوَاتُ وَ تَسَاوَى عِنْدِي الْأَحْيَاءُ وَالْأَمْوَاتُ اضْطَرَبَ قَلْبِي وَتَضَاعَفَ كَرْبَى فَسَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي بِلُغَةِ عَلِيٍّ بن أبي طَالِب علیه السلام: قِفْ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله فَإِنَّ رَبَّكَ يُصَلَّى قُلْتَ كَيْفَ يُصَلِّى وَهُوَ غَنِيُّ عَنِ الصَّلَاةِ لِأَحَدَ؛ وَ كَيْفَ بَلَغَ عَلِيٌّ هَذَا الْمَقَامَ؛ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى : إِقْرَأَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ صَلَاتِي رَحْمَةُ لَكَ وَ لِأُمَّتِكَ، فَأَمَّا سَمَاعُكَ صَوْتَ عَلِيٌّ فَإِنَّ أَخَاكَ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ علیه السلام لَمَّا جَاءَ جَبَلَ الطُّورِ عَايَنَ مَا عَايَنَ مِنْ عَظِيمِ الْأُمُورِ، أَذْهَلَهُ مَا رَآهُ عَمَّا يُلْقَى إِلَيْهِ فَشَعَلْتُهُ عَن الْهَيْبَة بذِكْر أَحَبِّ الْأَشْيَاءِ إِلَيْهِ وَهِيَ الْعَصَا، إِذْ قُلْتُ لَهُ: وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى وَ لَمَّا كَانَ عَلَى علیه السلام أَحَبَّ النَّاسِ إِلَيْكَ نَادَيْنَاكَ بِلْغَتِهِ وَ كَلَامِهِ لِيَسْكُنَ مَا بِقَلْبِكَ مِنَ الرَّعْبِ وَلِتَفْهَمَ مَا يُلْقَى إِلَيْكَ وَ قَالَ: وَلِيَ فِيهَا مَارِبُ أُخْرَى بِهَا أَلْفُ مُعْجِزَة. (3)

ص: 202


1- وسائل الشيعة، ج 6، ص 443 بحار الأنوار، ج 82، ص 331 وسائل الشيعة، ج 6، ص 441 تأويل الآيات الظاهرة، ص446/ تفسير البرهان
2- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 37 تأويل الآيات الظاهرة، ص 446 تفسير البرهان /تفسير نور الثقلين
3- تفسير البرهان

تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام

1- امام صادق علیه السلام - از امام صادق علیه السلام درباره ی سخن خداوند عزّوجلّ: اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا . پرسیده شد: «که ذِكْرًا كَثِيرًا (ذکر بسیار) چیست»؟ حضرت فرمود: «هر کس تسبیح فاطمه علیها السلام را بگوید، ذکر بسیار گفته است».

2- امام صادق علیه السلام - اسماعیل بن عمار گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «حد ذکر در آیه ی اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا كَثِيرًا چیست»؟ حضرت پاسخ داد: «رسول خدا صلی الله علیه وآله به فاطمه علیها السلام یاد داد که سی و چهار مرتبه الله اکبر، سی وسه مرتبه سبحان الله و سی وسه مرتبه الحمد لله بگوید. پس اگر تو یک بار در شب و یکبار در روز این تسبیح را بگویی».

او کسی است که بر شما درود و رحمت می فرستد، و فرشتگان او [نیز برای شما تقاضای رحمت می کنند] تا شما را از تاریکی های [ جهل و شرک و گناه] به سوی نور [ایمان و علم و تقوا] خارج سازد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است. (43)

کلیات

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - در آن شبی که به معراج برده شدم (شب اسراء) جبرئیل در مقام خود ایستاد و من دیگر صدای تحیّت و سلام دادن فرشتگان و سخن آنان را نمی شنیدم و در جایگاهی قرار گرفتم که دیگر تمام صداها قطع شده بود و هیچ صدایی نمی شنیدم و زندگان و مردگان نزد من برابر شدند. قلبم به تپش افتاد و اندوهم افزایش یافت. صدای منادی را شنیدم که به زبان علی بن ابی طالب علیه السلام به من گفت: «بایست! - ای محمد صلی الله علیه وآله! - چراکه پروردگار تو به تو درود می فرستد». گفتم: «او چگونه درود می فرستد، در حالی که از اینکه به کسی درود فرستد، بی نیاز است. و چگونه علی علیه السلام به این مقام رسیده است»؟ خداوند متعال فرمود: «بخوان - اى محمد صلی الله علیه وآله ! - هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ و درود من، رحمتی بر تو و امّت توست. اما اینکه تو صدای علی علیه السلام را شنیدی به خاطر این بود که وقتی برادرت موسی بن عمران به کوه طور آمد و آن صحنه عظیم را به چشم خود دید، آنچه که دیده بود، باعث غفلت او از آنچه که به او القا می شد، گشت. پس حواس او را از آن عظمت و هیبت به صحبت در مورد چیزی که محبوب ترین چیز نزد او بود یعنی همان عصا، مشغول داشتیم، آن هنگام که به او فرمودم: و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟! . (طه/17) و چون علی علیه السلام، محبوب ترین مردم نزد تو بود، با تو با زبان و سخن او، سخن گفتم تا قلب تو از آن وحشت آرامش یابد و آنچه را که به تو القا می شود، درک کنی. همچنین فرمود: و مرا با آن کارها و نیازهای دیگری است. (طه/18)

ص: 203

2- الصادق علیه السلام - مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام عَشْراً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَمَلَائِكَتُهُ مِائَةَ مَرَّةً وَ مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام مِائَةَ مَرَّة صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَمَلَائِكَتُهُ أَلْفاً أَ مَا تَسْمَعُ قَولَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ هُوَ الَّذِي يُصَلِّ عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً. (1)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ صَلَّى عَلَيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَمَلَائِكَتُهُ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيُقِلَ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيُكْثِر. (2)

4 - الصادق علیه السلام - عَن عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَانٍ قَالَ كُنَّا عِنْدَ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جَمَاعَةً مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَنَا ابْتِدَاءً كَيْفَ تُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَقُلْنَا نَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَآلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام فَقَالَ كَأَنَّكُمْ تَأْمُرُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يُصَلَّى عَلَيْهِمْ فَقُلْنَا فَكَيْفَ نَقُولُ قَالَ علیه السلام تَقُولُونَ اللَّهُمَّ سَامِكَ الْمَسْمُوكَاتِ وَ دَاحِيَ الْمَدْحُوَاتِ وَ خَالِقَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ أَخَذْتَ عَلَيْنَا عَهْدَكَ وَاعْتَرَفْنَا بِنُبُوَّةَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَ أَقْرَرْنَا بِوَكَايَة عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام فَسَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأَمَرْتَنَا بِالصَّلَاةِ عَلَيْهِمْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِكَ حَقٌّ فَاتَّبَعْنَاهُ اللَّهُمَّ إِنِّى أَشْهَدُكَ وَأَشْهِدُ مُحَمَّداً وَ عَلِيّا شَاهِ وَالثَّمَانِيَةً حَمَلَةَ الْعَرْشِ وَالْأَرْبَعَةَ الْأَمْلَاكَ خَزَنَةَ عِلْمِكَ أَنَّ فَرْضَ صَلَاتِي لِوَجْهَكَ وَ نَوَافِلِي وَ زَكَاتِي وَ مَا طَابَ لِي مِنْ قَوْلِ وَ عَمَلِ عِنْدَكَ فَعَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَأَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ أَنْ تُوصِلَنِي بِهِمْ وَ تُقَرِّبَنِي بِهِمْ لَدَيْكَ كَمَا أَمَرْتَنِي بِالصَّلَاةِ عَلَيْهِ وَأَشْهِدُكَ أَنَّى مُسَلَّمُ لَهُ وَلِأَهْلِ بَيْتِ علیه السلام غَيْرُ مُسْتَنْكِفَ وَ لَا مُسْتَكْبِر فَزَكَّنَا بِصَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ إِنَّهُ فِي وَعْدِكَ وَ قَوْلِكَ هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتَةَ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامُ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً فَأَرْلِفْنَا بِتَحِيَّتِكَ وَ سَلَامِكَ وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِأَجْرِ كَرِيمٍ مِنْ رَحْمَتِكَ وَاخْصُصْنَا مِنْ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله بأفضل صَلَوَاتِكَ وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنُ لَّهُمْ وَزَكَّنَا بِصَلَاتِهِ وَ صَلَوَاتِ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ اجْعَلْ مَا آتَيْتَنَا مِنْ عِلْمِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ مُسْتَقَراً عِنْدَكَ مَشْفُوعاً لَا مُسْتَوْدَعَا يَا أرحم الراحمين. (3)

الْوِلَايَةُ

ص: 204


1- الكافي، ج 2، ص 493 وسائل الشیعة، ج 7، ص 200 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج 2، ص492 / تفسیر البرهان .
3- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 342 بحار الأنوار، ج 91، ص 66 .

2- امام صادق علیه السلام - هرکس ده مرتبه بر محمد و آل محمد علیهم السلام درود بفرستد، خداوند و فرشتگان او صد مرتبه بر او درود می فرستند و هرکس که صد مرتبه بر محمد و آل محمد علیهم السلام درود بفرستد، خداوند و فرشتگان او بر او هزار مرتبه درود می فرستند. آیا نشنیده ای که خداوند عزوجل می فرماید: هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس که بر من درود فرستد، خداوند و فرشتگانش بر او درود می فرستند و هرکس که بخواهد می تواند اندک درود فرستد و هرکس که بخواهد می تواند بسیار درود فرستد.

4- امام صادق علیه السلام - عبدالله بن سنان گوید: گروهی از اصحاب نزد امام صادق علیه السلام بودیم. امام علیه السلام به ما فرمود: «بر پیامبر صلی الله علیه وآله چگونه صلوات می فرستید»؟ گفتیم: «می گوییم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ» فرمود: «گویا شما خداوند را امر می کنید که بر پیامبر صلی الله علیه وآله درود بفرستد». پرسیدیم: «پس چگونه صلوات بفرستیم»؟ امام علیه السلام فرمود: «بگویید: خداوندا! توکه قابض و باسط همه چیز هستی و خالق زمین و آسمان ها هستی تو با ما عهدی بستی و ما به نبوّت محمد صلی الله علیه وآله، اعتراف کردیم و ولایت علی بت ابی طالب را پذیرفتیم، پس شنیدیم و اطاعت کردیم. و ما را به نماز دستور دادی پس با آن عمل دانستیم که این حق است و از آن پیروی کردیم. خداوندا! من به تو و محمد صلی الله علیه وآله و على علیه السلام و هشت حامل عرش و چهار فرشته خزانه دار علم تو گواهی می دهم که نمازهای واجب و مستحب و زکات و سخنان و اعمال نیک من به خاطر توست. پس خداوند از تو می خواهم که بر محمد صلی الله علیه وآله و آل محمد صلی الله علیه وآله درود برسانی و مرا در نزد خود به آنان نزدیک کنی، همانطور که مرا به درود فرستادن به او امر کردی. و تو را گواه می گیرم که من تسلیم امر او و اهل بیت او گشته ام و در این راه تکبر و نخوتی ندارم. پس با درودهای خود و درود فرشتگانت ما را پاکیزه گردان که ما را به آن وعده داده ای: هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَكانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً * تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَأَعَدَّ هُمْ أَجْراً گریماً؛ پس با تحیت و سلام خود ما را مقرب گردان و با اجر کریمی از رحمت خود بر ما منت گذار و ما را از جانب محمد صلی الله علیه وآله به افضل درودها اختصاص بده و برایشان درود بفرست که درود تو آرامش است برای ایشان و با درود او و اهل بیتش ما را پاکیزه گردان و آنچه را که از علم و معرفت آن ها به ما داده ای، در نزد خود ثابت نگاهدار به صورت شفاعت شده نه به صورت ودیعه گذاشته شده ، ای مهربان ترین مهربانان!

ولایت

ص: 205

1 - ابن عبّاس رحمه الله - رُويَ مَرْفُوعاً عَنْ ابْنِ عَبَّاس رحمه الله أَنَّهُ قَالَ فِي تأويل قَوْلِهِ تَعَالَى هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ قَالَ الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِي صلی الله علیه وآله وَأَهْلِ بَيْتِهِ علیهم السلام لَا غیر. (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - صَلَّتِ الْمَلَائِكَةُ عَلَى وَ عَلَى عَلَى علیه السلام سَبْعَ سِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَمْ يُصَلِّ فِيهَا أَحَدٌ غَيْرِي وَ غَيْرُهُ. (2)

باب 1 : يُصَلِّي عَلَيْكُمْ

1 - 1 - الصادق علیه السلام - عَن سُلَيْمَانَ بْن خَالِدِ الْأَقْطَع قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِق علیه السلام أَيَجُوزُ أَنْ يُصَلَّى عَلَى الْمُؤْمِنِينَ قَالَ إِي وَ اللَّهِ يُصَلَّى عَلَيْهِمْ فَقَدْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ هُوَ الَّذِي يُصَلِّي علَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَكانَ بِالمُؤْمِنِينَ رَحِيماً. (3)

باب 2 : ليُخْرِجَكُمْ مِنَ الظلمات إلى النور

2-1- الصادقين علیهما السلام - فِي قَوْلِهِ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ يَقُولُ مِنَ الْكُفْرِ إِلَى الْإِيمَانِ يَعْنِي إِلَى الْوَلَايَة لِعَلِى علیه السلام. (4)

قوله تعالى: تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَأَعَدَّ هُمْ أَجْراً كَرِياً (44)

اللِّقَاءُ

1- أمير المؤمنين علیه السلام - جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَة إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ قَالَ لَوْ لَا مَا فِي الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَالتَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِي دِينِكُمْ فَقَالَ لَهُ عَلِى علیه السلام وَ مَا هُوَ قَال ... قَولُهُ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كافِرُون ... قَالَ عَلَى علیه السلام وَ أَمَّا قَولُهُ عَزَّوَجَلَّ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ وَ قَولُهُ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ قَولُهُ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ وَ قَولُهُ فَمَنْ كَانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحاً يَعْنِي الْبَعْثَ فَسَمَّاهُ لِهَا : كَذَلِكَ قَوْلُهُ مَنْ كَانَ يَرْجُوا لِقاءَ الله فَإِنَّ أَجَلَ الله لَآتِ يَعْنِي مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ أَنَّهُ مَبْعُوثُ

ص: 206


1- تأويل الآيات الظاهرة ، ص447/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 22، ص302/ تفسیر نورالثقلين
3- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 402 بحار الأنوار، ج 91، ص 70
4- بحار الأنوار، ج 35، ص 396 الصراط المستقيم، ج 2، ص74/ المناقب، ج 3، ص 80

1 - ابن عبّاس رحمه الله - در حدیثی مرفوع از ابن عباس رحمه الله آمده است که وی در تأویل آیه: هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلَائِكَتُهُ گفت: «منظور، درود فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه وآله و اهل بیت او علیهم السلام است [نه دیگران].

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - در حدیث مرفوعی ابوایوب نقل کرده است که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ملائکه برمن و علی علیه السلام هفت سال درود می فرستند، زیرا در آن هفت سال جز من و او کسی نماز نگزارد».

بخش 1: بر شما درود و رحمت می فرستد.

1 - امام صادق علیه السلام - سلیمان بن خالد گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا صلوات فرستادن بر مؤمنان جایز است»؟ فرمود: «بله. خدا نیز بر آنها درود می فرستد؛ آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید: هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رحيماً».

بخش 2 : تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد.

1-2- امام باقر و امام صادق علیهما السلام - درباره ی کلام خداوند تعالى ليُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ فرمودند: «خارج شدن از [ظلمات] کفر به سوی ایمان؛ یعنی ولایت علی علیه السلام را پذیرفتن».

تحیت [فرشتگان به] آنان در روزی که به لقای او می رسند سلام است؛ و برای آن ها پاداش پر ارزشی فراهم ساخته است. (44)

دیدار

1 - امام علی علیه السلام - یکی از زندیقان نزد امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام رفت و گفت: «اگر در قرآن اختلاف و تناقض نبود، هرآینه به دینتان می گرویدم». حضرت علی علیه السلام به او فرمود: «از چه سخن می گویی (در کجای قرآن اختلاف و تناقض هست)»؟ ... گفت: «و سخن خداوند: ولی آنان لقای پروردگارشان را انکار می کنند [و می خواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانی خویش ادامه دهند]. (سجده /10) ...» . امام علی علیه السلام فرمود: «اما کلام خداوند عزوجل: ولی آنان لقای پروردگارشان را انکار می کنند [و می خواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانی خویش ادامه دهند] (سجده/10) و آن ها کسانی هستند که می دانند دیدار کننده پروردگار خویشند (بقره /46) و تا روزی که خدا را ملاقات کنند. (توبه/77) و پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته انجام دهد. (کهف/110) در این آیات منظور، برانگیختن است که خداوند متعال آن را لقاء نامیده است؛ همچنین کلام دیگر حق تعالی: کسی که امید به لقاء الله [و رستاخیز] دارد [باید در اطاعت فرمان او بکوشد]! زیرا سرآمدی را که

ص: 207

فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَآتِ مِنَ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ فَاللِّقَاءُ هُوَ الْبَعْتُ وَ كَذَلِكَ تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ يَعْنِي أَنَّهُ لَا يَزُولُ الْإِيمَانُ عَنْ قُلُوبِهِمْ يَوْمَ يُبْعَثُونَ. (1)

قوله تعالى: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شَاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً (45)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - لَمَّا بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه وآله أَمَرَهُ فِي بَدْءِ أَمْرِهِ أَنْ يَدْعُوَ بِالدَّعْوَة فَقَط وَأَنْزَلَ عَلَيْهِ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَنَذِيراً * وَداعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُثِيراً * وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيراً * وَ لا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ المُنافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهَ وَ كَفَى بِاللهِ وَكِيلًا فَبَعَثَهُ اللَّهُ بالدَّعْوَة فَقَط وَأَمَرَهُ أَنْ لَا يُؤْذِيَهُمْ فَلَمَّا أَرَادُوهُ بِمَا هَمُّوا بِهِ مِنْ تَبْتِ أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِالْهَجْرَة وَ فَرَضَ عَلَيْهِ الْقِتَال. (2)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَن الْحَسَنِ بْن عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام قَالَ: جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَسَأَلَهُ أَعْلَمُهُمْ فِيمَا سَأَلَهُ فَقَالَ لِأَي شَيْءٍ سُمِّيت محمد صلى الله عليه وآله وسلم [ مُحَمَّدًا ] وَأَحْمَدَ وَ أَبَا الْقَاسِمِ وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ دَاعِياً فَقَالَ النَّبِي صلی الله علیه وآله ... وَ أَمَّا الدَّاعِي فَإِنِّي أَدْعُو النَّاسَ إِلَى دِينِ رَبِّي عَزَّوَجَلَّ وَ أَمَّا النَّذِيرُ فَإِنِّي انْذِرُ بِالنَّارِ مَنْ عَصَانِي وَ أَمَّا الْبَشِيرُ فَإِنِّي أُبَشِّرُ بِالْجَنَّةِ مَنْ أَطَاعَنِي. (3)

3- الحسن علیه السلام - أبو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ الْوَاحِدِى فِي تَفْسِيرِهِ الْوَسِيطِ مَا يَرْفَعُهُ بِسَنَدِهِ أَنَّ رَجُلًا قَال دَخَلْتُ مَسْجِدَ الْمَدِينَة فَإِذَا أَنَا بِرَجُلٍ يُحَدِّثُ عَنْ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَالنَّاسُ حَوْلَهُ فَقُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنْ شَاهِدِ وَ مَشْهُودٍ فَقَالَ نَعَمْ أَمَّا الشَّاهِدُ فَيَوْمُ الْجُمُعَةَ وَأَمَّا الْمَشْهُودُ فَيَوْمُ عَرَفَةَ فَجُزْتُهُ إِلَى آخَرَ يُحَدِّثُ فَقُلْتُ أَخْبِرْنِي عَنْ شَاهِدِ وَ مَشْهُودٍ فَقَالَ نَعَمْ أَمَّا الشَّاهِدُ فَيَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ أَمَّا الْمَشْهُودُ فَيَوْمُ النَّحْرِ فَجُزْتُهُمَا إِلَى غُلَامٍ كَانَ وَجْهُهُ الدِّينَارَ وَ هُوَ يُحَدِّثُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقُلْتُ أَخْبِرْنِي عَنْ شَاهِدِ وَ مَشْهُودٍ فَقَالَ نَعَمْ أَمَّا الشَّاهِدُ فَمُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ أَمَّا الْمَشْهُودُ فَيَوْمُ الْقِيَامَةِ أَ مَا سَمِعْتَهُ يَقُولُ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَ قَالَ تَعَالَى ذلِكَ يَوْمٌ يَجُمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذَلِكَ

ص: 208


1- الاحتجاج، ج 1، ص 244 بحار الأنوار، ج 90، ص 103 / تفسیر نور الثقلين/ التوحيد، ص257
2- بحار الأنوار، ج 19، ص 175/ بحار الأنوار، ج 10، ص 6/ وسائل الشیعة، ج 15، ص85، فيه: «يا اليها النبي إناً .... فضلاً كبيراً» و «وتوكل على الله ... أن لايؤذيهم» محذوفتان
3- علل الشرائع، ج 1، ص127 / تفسیر نور الثقلين

خدا تعیین کرده فرامی رسد. (عنکبوت / 5) یعنی هر کس ایمان دارد که برانگیخته می شود، وعده ی خدا از پاداش و کیفر آمدنی است. لقاء در اینجا دیدن نیست، بلکه برانگیختن است. همچنین تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ یعنی در آن روز که برانگیخته می شوند، ایمان از دلهایشان رخت بر نمی بندد».

ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و بیم دهنده. (45)

1- امام علی علیه السلام - خداوند تبارک و تعالی هنگامی که محمد صلی الله علیه وآله را به پیامبری برگزید در آغاز نبوتش به آن حضرت امر فرموده که فقط به دعوت بپردازد و این آیات را بر او نازل فرمود: یا أَيُّها النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً وَداعِياً إِلَى الله بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُثِيراً وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ هَمْ مِنَ اللَّهُ فَضْلًا كَبِيراً وَ لَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنافِقِينَ وَ دَعْ أَذَاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهُ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا؛ پس خداوند آن حضرت را فقط برای دعوت برگزید و به او دستور داد که مردم را آزار ندهد. زمانی که در صدد برآمدند شبانه به او بتازند، خداوند متعال به او دستور داد که هجرت کند و جهاد را بر او واجب نمود.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - امام حسن علیه السلام می فرماید: چند نفر یهودی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه وآله آمدند و عالم ایشان چندین سؤال از آن حضرت کرد، و از جمله پرسید: «چرا شما را محمّد و احمد و ابوالقاسم و بشیر و نذیر و داعی می نامند»؟ آن حضرت فرمود: «... مرا داعياً می گویند چرا که مردم را به دین پروردگارم دعوت می کنم. و نَذیراً می نامند؛ کسانی را که نافرمانی مرا کنند، از آتش [جهنم] می ترسانم و بشیر نامیده شدم به خاطر اینکه کسانی که فرمانبردار من باشند را به بهشت بشارت می دهم.

3- امام حسن علیه السلام - علی بن احمد واحدی در تفسیر وسیط، حدیثی با سند مرفوع آورده است: شخصی گفت که من داخل مسجد پیغمبر معظم اسلام شدم. مردی را دیدم که از قول رسول خدا صلی الله علیه وآله حدیث می گفت و مردم گرد او جمع شده بودند. از وی پرسیدم: «معنی این آیه: و شاهِدِ وَ مَشْهُودٍ چیست»؟ گفت: «معنی کلمه ی شاهِدِ یعنی روز جمعه و معنی مَشْهُودٍ یعنی روز عرفه». از وی گذشتم و به مرد دیگری که حدیث می گفت رسیدم، از او پرسیدم: «مرا از معنای شاهد و مَشْهُودٍ آگاه کن»! گفت: «شاهِدِ یعنی روز جمعه و مَشْهُودٍ یعنی روز عید قربان». از او نیز گذشتم و با پسری مواجه شدم که صورتی نورانی و درخشنده داشت. به وی گفتم: «مرا از معنای شاهد و مَشْهُودٍ آگاه کن»! گفت: «آری، معنی کلمه شاهد یعنی حضرت محمد صلی الله علیه وآله و معنی مَشْهُودٍ یعنی روز قیامت. آیا نشنیده ای که خدا به رسول خود می فرماید: یا أَيُّهَا النَّبِي إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً و نيز می فرماید: همان روزی است که مردم در آن جمع می شوند، و روزی که همه آن را مشاهده

ص: 209

يَوْم مَشْهُودٌ فَسَأَلْتُ عَن الْأَوَّلَ فَقَالُوا ابْن عَبَّاس رحمه الله وَ سَأَلْتُ عَن الثَّانِي فَقَالُوا ابْنُ عُمَرَ وَ سَأَلْتُ عَن الثَّالِثِ فَقَالُوا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام وَكَانَ قَوْلُ الْحَسَن علیه السلام أَحْسَنَ . (1)

قوله تعالى: وَداعِياً إِلَى اللَّهُ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً منيراً (46)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - أَنَّ أَوَّلَ عِبَادَةَ اللَّهِ الْمَعْرِفَةُ بِهِ فَهُوَ الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ فَلَا شَيْءٍ قَبْلَهُ وَ الْفَرْدُ فَلَا ثَانِيَ لَهُ وَ الْبَاقِي لَا إِلَى غَايَة فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا فِيهِمَا وَ مَا بَيْنَهُمَا مِنْ شَيْءٍ وَهُوَ اللهُ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ثُمَّ الْإِيمَانُ بِى وَالْإِقْرَارُ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَرْسَلَنِي إِلَى كَافَّة النَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيراً وَداعِياً إِلَى اللَّهُ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً. (2)

2- الحسين علیه السلام - عَن الْحُسَيْن بن على علیه السلام قَالَ كُنَّا جُلُوساً فِي الْمَسْجِدِ إِذْ صَعِدَ الْمُؤَذِّنُ الْمَنَارَةَ فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ فَبَكَى اميرالمؤمنین عَلِى بن أبي طَالِب علیه السلام وَ بَكَيْنَا بِبُكَائِهِ فَلَمَّا فَرَغَ الْمُؤَذِّنُ قَالَ أَتَدْرُونَ مَا يَقُولُ الْمُؤَذِّنُ قُلْنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله وَوَصِيُّهُ أَعْلَمُ فَقَالَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا يَقُولُ لَضَحِكْتُمْ قَلِيلًا وَ لَبَكَيْتُمْ كَثِيراً ... أمَّا قَوْلُهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ يَقُولُ أَشْهِدُ اللَّهَ أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ أَنَّ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله وَنَبيُّهُ وَصَفِيُّهُ وَ نَجِيبُهُ أَرْسَلَهُ إِلَى كَافَّة النَّاسِ أَجْمَعِينَ بالْهُدى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ وَأَشْهَدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالْمُرْسَلِينَ وَالْمَلَائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ أَنِّي أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم سَيِّدُ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرينَ وَ فِي الْمَرَّةَ الثَّانِيَة أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ يَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لَا حَاجَةَ لِأَحَدٍ إِلَى أَحَدٍ إِلَّا إِلَى اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ الْغَنِيٌّ عَنْ عِبَادِهِ وَ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ وَ أَنَّهُ أَرْسَلَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله إِلَى النَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَداعِياً إِلَى اللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيرًا فَمَنْ أَنْكَرَهُ وَ جَحَدَهُ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً مُخَلَّدَا لَا يَنْفَكُ عَنْهَا أَبَداً. (3)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - عن أبي جعفر علیه السلام قال: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ ... أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله عَبْدُهُ الْمُصْطَفَى وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله الْمُجْتَبَى وَ أمِينُهُ الْمُرْتَضَى أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَ نَذِيراً وَ دَاعِياً إِلَيْهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً منيراً فَبَلَّعَ الرِّسَالَةَ وَأَدَّى الْأَمَانَةَ وَنَصَحَ الْأُمَّةِ. (4)

ص: 210


1- بحار الأنوار، ج43، ص 345 کشف الغمة، ج 1، ص543/ بحار الأنوار، ج 86، ص263، فيه: «وكان قول الحسن أحسن» محذوف
2- بحار الأنوار، ج 74، ص 75 .
3- بحار الأنوار، ج 81، ص133 .
4- بحار الأنوار، ج 86، ص 234 .

می کنند. (هود/103)» وقتی هویت مرد اول را جویا شدم، گفتند که وی ابن عباس است. مرد دومی را گفتند که ابن عمر است. وقتی پرسیدم: «مرد سومی کیست»؟ گفتند: «حضرت حسن بن علی بن ابی طالب است علیه السلام». و قول امام حسن علیه السلام نیک ترین قول ها بود.

و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او قرار دادیم و چراغی روشنی بخش. (46)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - [ خطاب به اباذر رحمه الله ] : قدم اوّل عبادت و بندگی آفریدگار، شناسایی اوست، و خداوند نخست است قبل از همه چیز که هیچ چیز پیش از او نبوده و فرد است که دومی برای او نیست و باقی است که آخری برای او تصور نمی رود، به وجود آوردنده آسمان ها و زمین آنچه که در آن هاست، او خداوند لطیف و خبیر است و بر همه کارها تواناست. بعد ایمان به من و اقرار به اینکه خداوند متعال مرا به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او، و چراغی روشنی بخش قرار داد.

2- امام حسین علیه السلام - حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: «در مسجد نشسته بودیم که مؤذن از مناره بالا رفت. زمانی که گفت: «الله اکبر الله اکبر» امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام گریست و ما از گریه ی او گریستیم. وقتی مؤذن فارغ شد، فرمود: «آیا می دانید مؤذن چه می گوید»؟ پاسخ دادیم: «خدا و رسولش و وصیش آگاهتر هستند». فرمود: «اگر می دانستید چه می گوید اندکی می خندیدید و بسیار می گریستید ... عبارت أشهد ان محمداً رسول الله می گوید: خدا را شاهد می گیرم که من شهادت می دهم که هیچ الهی جز او وجود ندارد و محمد بنده، رسول، نبی، برگزیده و منتخب اوست، و خداوند او را به هدایت و دین حق، به سوی همه ی مردم مبعوث ساخت تا آن را بر همه آیین ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! (توبه/33) و آنچه که در آسمان و زمین است از انبیاء و مرسلین و و همه ی مردم را به شهادت می گیرم که من شهادت می دهم: «محمد رسول خدا صلی الله علیه وآله و سرور اولین ها و آخرین هاست» در بار دوم أشهد ان محمداً رسول الله می گوید: «شهادت می دهم؛ هیچ کس به فرد دیگر نیاز ندارد مگر به خدای واحد قهار بی نیاز از بندگان و همهی مخلوقات، و اوست که محمد صلی الله علیه وآله را به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او، و چراغی روشنی بخش قرار داد، پس هرکس او را انکار کند و از او سرباز زند و به او ایمان نیاورد او را وارد آتش جهنّم می کند؛ در حالی که در آن جاودان و ابدی است و هیچ گاه از آن جدا نمی شود».

3- امام علی علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است که فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام در روز جمعه این چنین خطبه خواند و فرمود: «... شهادت می دهم که حضرت محمد بنده ی برگزیده و رسول انتخاب شده ی خدا و امین پسندیده ی الهی است که پروردگار او را به حق به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او، و چراغی روشنی بخش قرار داد و آن حضرت رسالت خویش را ابلاغ نمود و امانت خویش را ادا کرد و خیرخواه امت بود».

ص: 211

قوله تعالى: وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ هُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبِيراً (47)

قوله تعالى: وَ لا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كفى بالله وكيلاً (48)

النُّزُولُ

1 - ابن عباس رحمه الله - نَزَلَ أَبُو سُفْيَانَ وَ عِكْرِمَةُ وَ أَبُو الْأَعْوَر السُّلَمِيُّ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْن أَبَيٍّ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْن أَبي سَرْح فَقَالُوا يَا مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله ارْفُضْ ذِكْرَ آلِهَتِنَا وَقُلْ إِنَّ لَهَا شَفَاعَةٌ لِمَنْ عَبَدَهَا وَ نَدَعُكَ وَ رَبَّكَ فَشْقَ ذَلِكَ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله فَأَمَرَ فَأَخْرِجُوا مِنَ الْمَدِينَةِ وَنَزَلَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ

مِنْ أَهْل مَكَّةَ وَ المُنافِقِينَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَة. (1)

2- أمير المؤمنين علیه السلام - في تفسير الإمام علیه السلام : عَنْ أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَمَّا بَنَى مَسْجِدَهُ بِالْمَدِينَةِ وَ أَشْرَعَ بَابَهُ وَ أَشْرَعَ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ أَبْوَابَهُمْ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِبَانَةَ مُحَمَّد صلى الله عليه وآله وسلم الْأَفْضَلِينَ بِالْفَضِيلَة فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام عَن اللَّهِ بأَنْ سُدُّوا الْأَبْوَابَ عَنْ مَسْجِدِ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَبْلَ أَنْ يَنْزِلَ بِكُمُ الْعَذَابَ فَأَوَّلُ مَنْ بَعَثَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَأْمُرُهُ بِسَدَّ الْأَبْوَابَ الْعَبَّاسِ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِب فَقَالَ سَمْعاً وَ طَاعَةَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله وَكَانَ الرَّسُولُ صلی الله علیه وآله مُعَاذُ بْنُ جَبَل ثُمَّ مَرَّ الْعَبَّاسُ بِفَاطِمَةَ علیها السلام فَرَآهَا قَاعِدَةٌ عَلَى بَابِهَا وَ قَدْ أَقْعَدَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهما السلام فَقَالَ لَهَا مَا بَالُكِ قَاعِدَةَ انْظُرُوا إِلَيْهَا كَأَنَّهَا لَبُوَّةٌ بَيْنَ يَدَيْهَا جِرَاؤُهَا تَظُنُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يُخْرِجُ عَمَّهُ وَ يُدْخِلُ ابْنَ عَمِّهِ فَمَرَّ بِهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ لَهَا مَا بَالْكِ قَاعِدَةً فَقَالَتْ أَنْتَظِرُ أَمْرَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِسَدٌ الْأَبْوَابِ فَقَالَ صلی الله علیه وآله إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَهُمْ بِسَدَّ الْأَبْوَابِ وَ اسْتَثْنَى مِنْهُمْ رَسُولَهُ صلی الله علیه وآله وَأَنْتُمْ نَفْسٍ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله ثُمَّ إِنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ جَاءَ فَقَالَ إِنِّي أُحِبُّ النَّظَرَ إِلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذَا مَرَرْتُ إِلَى مُصَلَّاكَ فَأَذَنْ لِي فِي خَوْحَة أَنْظُرْ إِلَيْكَ مِنْهَا فَقَالَ قَدْ أَبَى اللَّهُ ذَلِكَ فَقَالَ فَمِقْدَارَ مَا أَضَعُ عَلَيْهِ وَجْهِي قَالَ قَدْ أَبَى اللَّهُ ذَلِكَ قَالَ فَمِقْدَارَ مَا أَضَعُ عَلَيْهِ عَيْنِي فَقَالَ قَدْ أَبَى اللَّهُ ذَلِكَ وَلَوْ قُلْتَ قَدْرَ طَرَفِ إِبْرَةَ لَمْ آذَنْ لَكَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا أَنَا أَخْرَجْتُكُمْ وَلَا أَدْخَلْتُهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَدْخَلَهُمْ وَأَخْرَجَكُمْ ثُمَّ قَالَ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يَبِيتُ فِي هَذَا الْمَسْجِدِ جُنُباً

ص: 212


1- بحار الأنوار، ج18، ص199 .

و مؤمنان را بشارت ده که برای آنان از سوی خدا فضل بزرگی است. (47)

و از کافران و منافقان اطاعت ،مکن و به آزارهای آنها اعتنا منما، بر خدا توکل کن و همین بس که خدا حامی و مدافع [تو] باشد. (48)

سبب نزول

1- ابن عباس رحمه الله - ابوسفیان و عکرمه و ابواعور سلمی به نزد عبدالله بن ابی و عبدالله بن ابی سرح آمدند و گفتند: «ای محمد صلی الله علیه وآله ذکر معبودان ما را رها کن و بگو: «این معبودان برای کسانی که آنها را می پرستند، شفاعت می کنند و ما نیز تو را با پروردگارت وا می نهیم». این سخن بر پیامبر صلی الله علیه وآله گران آمد، بنابراین دستور داد و آنان را از مدینه بیرون کردند و این آیه نازل شد: و لا اوری تُطِعِ الْکافِرینَ از اهل مکه و المنافقین از اهل مدینه.

2- امام علی علیه السلام - در تفسیر امام عسکری علیه السلام آمده که امام علی علیه السلام می فرماید: وقتی که رسول خدا صلی الله علیه وآله مسجد خود را در مدینه بنا نهاد و در خانه ی خود را رو به آن کار گذاشت و مهاجران و انصار نیز در خانه های خود را به سمت مسجد کار گذاشتند، اراده خدای عزوجل بر آن قرار گرفت که محمد صلی الله علیه وآله و خاندان بزرگوارش را به وسیله ی فضیلتی از دیگران متمایز کند، از این رو جبرئیل علیه السلام از جانب خدا فرمان آورد درهایی را که به مسجد رسول خدا صلی الله علیه وآله باز کرده اید، پیش از آنکه بر شما عذاب نازل شود، ببندید. نخستین کسی که رسول خدا صلی الله علیه وآله به وی پیام فرستاد که در خانه اش را که به مسجد باز می شود، ببندد، عباس بن عبدالمطلب بود. عباس گفت: «فرمان خدا و رسولش مطاع است». و قاصد پیامبر صلی الله علیه وآله معاذ بن جبل بود. سپس عباس بر فاطمه علیها السلام گذر کرد و وی را در حالی یافت که بر در خانه اش نشسته و حسن و حسین علیهما السلام را نیز نشانده است. به وی عرض کرد: «چرا اینجا نشسته اید؟ به وی بنگرید که به ماده شیری می ماند که بچه هایش را در مقابل خود نشانده و گمان می کند رسول خدا صلی الله علیه وآله عمویش را از مسجد بیرون ولی پسر عمویش را نگه می دارد»! در حالی که رسول خدا صلی الله علیه وآله از کنار آنها عبور می کرد، به فاطمه علیها السلام فرمود: «چرا اینجا نشسته اید»؟ عرض کرد: «منتظر فرمان رسول خدا صلی الله علیه وآله برای بستن درها هستم». آن حضرت فرمود: «خدای متعال همه را امر فرموده که در خانه های خود را ببندند و رسولش را از این امر مستثنی کرده و شماها نفس رسول خدا صلی الله علیه وآله هستید». از طرفی عمربن خطاب آمده و گفت: «ای رسول خدا، من دوست دارم شما را هنگامی که به مصلایتان می روید، ببینم، اجازه بفرمایید دریچه ای داشته باشم که از آن شما را نظاره کنم»! فرمود: «خداوند چنین اجازه ای نداده است». عمر گفت: «فقط به اندازه ای که صورتم را روی آن قرار دهم»! فرمود: «خداوند اجازه نداده است». گفت: «به اندازه ای که بتوانم چشمانم را روی آن بگذارم»! فرمود: «خداوند اجازه نداده است، حتی اگر بگویی به اندازه ی سر سوزنی باشد، به تو اجازه ی آن را نمی دهم؛ سوگند به کسی که جانم در دست اوست، این من نبوده ام که شماها را خارج کرده ام و من ایشان را وارد نکرده ام؛ بلکه خداوند

ص: 213

إِلَّا مُحَمَّدُ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهم السلام وَ الْمُنْتَجَبُونَ مِنْ آلِهِمُ الطَّيِّبُونَ مِنْ أَوْلَادِهِمْ قَالَ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَرَضُوا وَأَسْلَمُوا وَ أَمَّا الْمُنَافِقُونَ فَاغْتَاظُوا لِذَلِكَ وَأَنفُوا وَمَشَى بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ يَقُولُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ أَلَا تَرَوْنَ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله لَا يَزَالُ يَخْصُّ بِالْفَضْلُ ابْنَ عَمِّهِ لِيُخْرِجَنَا مِنْهَا صَفْراً وَاللَّهِ لَئِنْ أَنْفَدْنَا لَهُ فِي حَيَاتِهِ لَنَتَأْتِيَنَّ عَلَيْهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ جَعَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْن أَبَيٍّ يُصْغِي إِلَى مَقَالَتِهِمْ فَيَغْضَبُ تَارَةً وَيَسْكُنُ أُخْرَى فَيَقُولُ لَهُمْ إِنَّ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله لَمُتَأَلَّهُ فَإِيَّاكُمْ وَ مُكَاشَفَتَهُ فَإِنَّ مَنْ كَاشَفَ الْمُتَأَلِّهَ انْقَلَبَ خَاسِاً حَسِيراً وَ تَنَغَصُ عَلَيْهِ عَيْشُهُ وَ إِنَّ الْفَطِنَ اللَّبِيبَ مَنْ تَجَرَّعَ عَلَى الْغُصَّةِ لِيَنْتَهِرَ الْفُرْصَةَ فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ طَلَعَ عَلَيْهِمْ رَجُلُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ يُقَالُ لَهُ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ فَقَالَ لَهُمْ يَا أَعْدَاءَ اللَّهِ أَباللَّهِ تُكَذِّبُونَ وَ عَلَى رَسُولِهِ صلى الله عليه وآله وسلم تَطْعُنُونَ وَاللَّهَ وَ دِينَهُ تَكِيدُونَ لَأَخْبِرَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله بكُمْ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبَى وَالْجَمَاعَةُ وَاللَّهِ لَئِنْ أَخْبَرْتُهُ بنَا لَنُكَذِّبَنَّكَ وَلَنَحْلِفَنَّ لَهُ فَإِنَّهُ إِذَا اللَّهِ لَنْقِيمَنَّ مَنْ يَشْهَدُ عَلَيْكَ عِنْدَهُ بِمَا يُوجِبُ قَتْلَكَ أَوْ قَطَعَكَ أَوْ حَدَكَ قَالَ فَأَتَى زَيْدُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَسَرَ إِلَيْهِ مَا كَانَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَيٍّ وَ أَصْحَابِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ الْمُجَاهِدِينَ لَكَ يَا مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله فِيمَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ مِنَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ الْمُوَالَاةِ لَكَ وَ لِأَوْلِيَائِكَ وَالْمُعَادَاة لِأَعْدَائِكَ وَ الْمُنافِقِينَ الَّذِينَ يُطِيعُونَكَ فِى الظَّاهِرَ وَ يُخَالِفُونَكَ فِي الْبَاطِن وَ دَعْ أَذَاهُمْ وَ مَا يَكُونَ مِنْهُمْ مِنَ الْقَوْلِ السَّيِّي فِيكَ وَ فِي ذَوِيكَ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فِي تَمَامِ أَمْرِكَ وَ إِقَامَة حُجَّتِكَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ هُوَ الظَّاهِرُ وَ إِنْ غُلِبَ فِي الدُّنْيَا لِأَنَّ الْعَاقِبَةَ لَهُ لِأَنَّ غَرَضَ الْمُؤْمِنِينَ فِي كَدْحِهِمْ فِي الدُّنْيَا إِنَّمَا هُوَ الْوُصُولُ إِلَى نَعِيمِ الْأَبَدِ فِي الْجَنَّةِ وَ ذَلِكَ حَاصِلُ لَكَ وَلِالِكَ وَ أَصْحَابِكَ وَ شِيعَتِهِمْ ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَمْ يَلْتَفِتْ إِلَى مَا بَلَغَهُ عَنْهُمْ. (1)

باب 1: ولا تطع الْكَافِرِينَ وَالْمُنافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ

1-1- على بن إبراهيم رحمه الله - قوله وَقاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ أَوْ كُفْرًا وَ هِيَ نَاسِخَةُ لِقَوْلِهِ كُفُّوا أَيدِيكُمْ وَلِقَوْلِهِ وَدَعْ أَذاهم. (2)

ص: 214


1- فقه القرآن، ج 1، ص 337 .
2- تفسیر القمی، ج 1، ص277 .

آن ها را وارد و شما را خارج کرده است»؛ سپس فرمود: «بر کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد لازم است که با حالت جنابت در این مسجد بیتوته نکند به استثنای محمد، علی، فاطمه حسن، حسین علیهم السلام و برگزیدگان پاکیزه از خاندان و فرزندان ایشان». علی علیه السلام فرمود: «مؤمنان، این فرمان را پذیرفته و اطاعت کردند، اما منافقان، به خشم آمده و امتناع ورزیدند، نزد یکدیگر رفته و میان خود می گفتند: «مگر نمی بینید که محمد صلی الله علیه وآله و همچنان فضائلی را صرفا به پسر عموی خود اختصاص می دهد تا ما را از حیطه ی فضائل دست خالی خارج کند؟ به خدا سوگند! اگر در حیات پیامبر از او مسلّماً بعد از وفات او از از قبول فضیلت علی خودداری خواهیم کرد». عبدالله بن ابی به سخنان آنها گوش می داد گاه به خشم می آمد و گاه آرام می شد و به آنان می گفت: «محمد صلی الله علیه وآله مرد خداست؛ پس از اینکه با وی آشکارا دشمنی کنید، برحذر باشید. زیرا هرکس با مرد خدا آشکارا دشمنی ورزد، سرنگون و خوار و درمانده خواهد شد و زندگی بر وی تنگ خواهد گشت و انسان زیرک و باهوش کسی است که غم و غصه را تحمل کند و منتظر فرصت مناسب بماند»، آن ها در چنین وضعیتی بودند که مردی از مؤمنان که زید بن ارقم نامیده می شد بر آنها گذشته و به آنان گفت: «ای دشمنان خدا! آیا خداوند را تکذیب می کنید و بر رسولش خرده می گیرید و بر علیه خدا و دین او دسیسه می چینید؟ حتماً رسول خدا صلی الله علیه وآله را از سخنان شما آگاه خواهم نمود». عبدالله بن ابي و جماعت همراهش گفتند: «به خدا سوگند! اگر پیامبر را از سخنان ما با خبر کنی تو را تکذیب نموده و برای آن حضرت سوگند یاد خواهیم کرد که در این صورت ما را تصدیق خواهد نمود. به خدا سوگند! کسانی را می آوریم که نزد وی بر علیه تو چنان شهادتی دهند که مستوجب قتل یا قطع عضو یا حد گردی»! گوید: سپس زید نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده و آنچه را که از عبدالله بن ابی و یارانش شنیده بود، پنهانی گزارش داد و خدای متعال آیه: وَ لَا تُطِعِ الْكَفِرِین را نازل فرمود که ای محمد صلی الله علیه وآله سخن کافرانی را که با تو در آنچه آنان را به ایمان به خدا و دوستی با خودت و دوستداران خودت و دشمنی با دشمنان خودت دعوت می کنی منازعه می کنند نپذیر؛ همچنین سخن منافقان را که در ظاهر از تو می کنند و در باطن به مخالفت با تو برمی خیزند، نپذیر و به آزارهای آن ها اعتنا منما و اهمیتی به حرف های بدی که درباره ی تو و خاندانت می زنند، نده و در به پایان رساندن مأموریت خود و اقامه ی حجتت بر خدا توکل کن، زیرا در واقع مؤمن پیروز است هرچند در این دنیا مغلوب گردد، چون فرجام از آن اوست و تنها هدف مؤمنان از تلاششان در این دنیا، رسیدن به نعمت های جاوید در بهشت است و این امر برای تو و اهل بیتت و اصحاب و شیعیان ایشان حاصل است». (انفال/39)

بخش 1: و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهای آنها اعتنا منما.

1-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ؛ (انفال /39) فتنه یعنی کفر، [که این آیه، آيات] كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ؛ (نساء/77) وَ دَعْ أَذَاهُمْ را نسخ کرده است.

ص: 215

2-1 - الأئمة علیهم السلام - رُويَ عَن الأئمة علیهم السلام أَنَّ قَولَهُ وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ نَاسِخُ لِقَولِهِ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَكَذَا قَولُهُ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ نَاسِخُ لِقَولِهِ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالمُنافِقِينَ. (1)

قوله تعالى : يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتْعُوهُنَّ وَسَرْحُوهُنَّ سَراحا جميلاً (49)

1 - الباقر علیه السلام - مَتَّعُوهُنَّ أَى جَمِّلُوهُنَّ بِمَا قَدَرْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ مَعْرُوفِ فَإِنَّهُنَّ يَرْجِعْنَ بكَابَة وَ وَحْشَةِ وَ هَمِّ عَظِيمٍ وَ شَمَاتَة مِنْ أَعْدَائِهِنَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ كَرِيمُ يَسْتَحْيِي وَيُحِبُّ أَهْلَ الْحَيَاءِ إن اكْرَمَكُمْ أَشَدُّكُمْ إِكْرَاماً لِحَلَائِلهم. (2)

2 - الأئمة علیهم السلام - فَمَتَّعُوهُنَّ وَ سَرَّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا عَن ابْنِ عَبَّاس رحمه الله قَالَ هَذَا إِذَا لَمْ يَكُنْ سَمَّى لَهَا مَهْراً فَإِذَا فَرَضَ لَهَا صَداقاً فَلَهَا نِصْفُهُ وَ لَا تَسْتَحِقَّ الْمُتْعَةَ قَالَ وَهُوَ الْمَرْوى عَنْ أَئِمَّتِنَا علیهم السلام. (3)

3 - الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلَهُ أَبِي وَأَنَا حَاضِرُ عَنْ رَجُل تَزَوَّجَ امْرَأَةَ فَأَدْخِلَتْ عَلَيْهِ فَلَمْ يَمَسَّهَا وَ لَمْ يَصِلْ إِلَيْهَا حَتَّى طَلَّقَهَا هَلَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ مِنْهُ فَقَالَ إِنَّمَا الْعِدَّةُ مِنَ الْمَاءِ قِيلَ لَهُ فَإِنْ كَانَ وَاقَعَهَا فِي الْفَرْجُ وَ لَمْ يُنْزِلْ فَقَالَ إِذَا أَدْخَلَهُ وَجَبَ الْغُسْلُ وَ الْمَهْرُ وَ الْعِدَّةُ. (4)

4 - الكاظم علیه السلام - عَنْ إِسْحَاق بْن عَمَّارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَن علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُل يَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ فَيَدْخُلُ بِهَا فَيُغْلِقُ بَاباً وَ يُرْخِي سِتْراً عَلَيْهَا وَيَزْعُمُ أَنَّهُ لَمْ يَمَسَّهَا وَ تُصَدِّقُهُ هِيَ بِذَلِكَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ قَالَ لَا قُلْتُ فَإِنَّهُ شَيْءٌ دُونَ شَيْءٍ قَالَ إِنْ أَخْرَجَ الْمَاءَ اعْتَدَّتْ. [ يَعْنِي إِذَا كَانَا مَأْمُونَيْن صُدِّقَا]. (5)

5 - الصادق علیه السلام - عَن أبي بصير قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الرَّجُلُ يَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ فَيُرْخِي عَلَيْهَا وَ عَلَيْهِ السِّتْرَ وَ يُغْلِقُ الْبَابَ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتُسْأَلُ الْمَرْأَةُ هَلْ أَتَاكِ فَتَقُولُ مَا أَتَانِي وَيُسْأَلُ هُوَ هَلْ أَتَيْتَهَا

ص: 216


1- فقه القرآن، ج 1، ص 337
2- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص506 / تفسیر نور الثقلين / تهذيب الأحكام، ج8، ص 141 وسائل الشيعة، ج21، ص 310/ تفسير البرهان، فيه: «و وحشة ... شماته» محذوف
3- وسائل الشيعة، ج 21، ص 308/ تفسير نور الثقلين
4- الکافی، ج 6، ص109/ تفسیر نورالثقلین
5- الکافی، ج 6، ص 110/ تفسیر نورالثقلین

2-1- ائمه علیهم السلام - از ائمه علیهم السلام روایت شده است که فرموده اند: و قَاتِلُوا فِي سَبيل الله؛ (بقره/190) ناسخ آيه ى: كُفُواْ أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلوةَ (نساء/77) است و همچنین آیه: وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ؛ (بقره /191) ناسخ وَ لا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ است.

ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که با زنان با ایمان ازدواج کردید و آنان را قبل از آمیزش طلاق دادید، عده ای برای شما بر آنها نیست که بخواهید حساب آن را نگاه دارید؛ آن ها را با هدیه ی مناسبی بهره مند سازید و به طرز نیکویی رهایشان کنید. (49)

1- امام باقر علیه السلام - فَمَتَّعُوهُنَّ وَ سَرَّحُوهُنَّ سَراحاً جميلاً؛ یعنی تا آنجا که می توانید با کارهای خوب و هدیه ی مناسب، آنان را بهره مند کنید؛ چراکه آنان با افسردگی، ترس و نگرانی شدید و شماتت از سوی دشمنان خود از خانهی شوهر به سوی خانواده ی خود باز می گردند و خداوند، کریم بخشنده است. او خود حیا می ورزد و اهل حیا را دوست دارد و گرامی ترین شما کسی است که همسران خود را گرامی بدارد .

2- ائمه علیهم السلام - در ذیل آیه ی شریفه فَمَتَّعُوهُنَّ وَ سَرَّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا ابن عباس رحمه الله گوید: آیین حکم در مورد کسی است که مهریه برایش معین نشده باشد اما اگر مهریه اش مشخص باشد باید نصف آن را بپردازد و متعه استحقاق این صداق را ندارد. این حدیث از ائمه علیهم السلام نیز روایت شده است.

3- امام صادق علیه السلام - عبدالله بن سنان گوید. من حاضر بودم که پدرم از امام صادق علیه السلام پرسید: «اگر کسی ازدواج کند و همسرش را به منزل خود بیاورد و قبل از مباشرت، او را طلاق دهد، آیا آن زن باید عده ی طلاق نگه دارد»؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «عده ی طلاق، فقط به خاطر نطفه ی شوهر و احتمال آبستنی واجب شده است». یک نفر پرسید: «پس اگر جماع کند ولی نطفه ی خود را در خارج رحم بریزد، عده طلاق واجب نمی شود»؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «بعد از جماع کردن، غسل و مهریه و عده ی طلاق واجب می شود».

4۔ امام کاظم علیه السلام - اسحاق بن عمار از امام کاظم علیه السلام روایت می کند که از ایشان پرسیدم: «اگر کسی ازدواج کند و بر حجله وارد شود و درها را ببندد و پرده ها را بیاویزد ولی مدعی شود که با آن زن مباشرت نکرده و آن زن نیز ادعای داماد را تأیید کند، آیا باید عده نگه دارد»؟ امام کاظم علیه السلام فرمود: «نه، عده ندارد، یعنی درصورتی که زن و مرد مورد اعتماد باشند، اظهارات آنان پذیرفته خواهد شد». گفتم: «اگر برخی کارها صورت گیرد و برخی کارها صورت نگیرد، تکلیف آنان چه خواهد بود»؟ امام کاظم علیه السلام فرمود: «اگر چه مرد نطفهی خود را خارج کرده باشد؛ زن باید عده نگه دارد».

5- امام صادق علیه السلام - ابوبصیر گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: «مردی با زنی ازدواج کرده و با وی خلوت نموده، سپس آن زن را طلاق می دهد. از آن زن سؤال می شود که آیا با تو مباشرت داشته است؟ آن زن منکر می گردد و از مرد نیز در آن زمینه سؤال شد و آن مرد نیز منکر مباشرت شد».

ص: 217

فَيَقُولُ لَمْ آتِهَا فَقَالَ لَا يُصَدَّقَانِ وَ ذَلِكَ أَنَّهَا تُرِيدُ أَنْ تَدْفَعَ الْعِدَّةَ عَنْ نَفْسِهَا وَيُرِيدُ هُوَ أَنْ يَدْفَعَ الْمَهْرَ عَنْ نَفْسِهِ يَعْنِي إِذَا كَانَا مُتَهَمَيْن. (1)

6- السجاد علیه السلام - عَن الْحَلَبِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُل يُطَلِّقُ الْمَرْأَةَ وَقَدْ مَسَ كُلِّ شَيْءٍ مِنْهَا إِلَّا أَنَّهُ لَمْ يُجَامِعُهَا أَلَهَا عِدَّةُ فَقَالَ ابْتُلِيَ أَبُو جَعْفَرَ علیه السلام بِذَلِكَ فَقَالَ لَهُ أَبُوهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام إِذَا أَغْلَقَ بَاباً وَ أَرْحَى سِتْراً وَجَبَ الْمَهْرُ وَ الْعِدَّةُ. (2)

7- السجاد علیه السلام - عَنْ حَبيب بن أبي ثابت قَالَ كُنْتُ قَاعِداً عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَجَاءَ رَجُلٌ فَقَالَ إِنِّي قُلْتُ يَوْمَ أَتَزَوَّجُ فَلَانَةَ فَهِيَ طَالِقُ فَقَالَ اذْهَبْ وَ تَزَوَّجْهَا فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَدَأَ بِالنِّكَاحَ قَبْلَ الطَّلَاقِ وَ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ. (3)

8- الصادق علیه السلام - إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا فَقَدْ بَانَتْ (وَ تَزَوَّجُ) إِنْ شَاءَتْ مِنْ سَاعَتِهَا وَ إِنْ كَانَ فَرَضَ لَهَا مَهْراً فَلَهَا نِصْفُ الْمَهْرُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فَرَضَ لَهَا مَهْراً فَلْيُمَتِّعْهَا. (4)

9 - الصادق علیه السلام - إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا فَلَيْسَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ تَزَوَّجُ مِنْ سَاعَتِهَا إِنْ شَاءَتْ وَتُبِينُهَا تَطْلِيقَةُ وَاحِدَةُ وَ إِنْ كَانَ فَرَضَ لَهَا مَهْراً فَنِصْفُ مَا فَرَض . (5)

10 - الصادق علیه السلام - قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ علیه السلام وَ الْمُطَلَّقَةُ يُطَلِّقُهَا زَوْجُهَا وَ هُوَ غَائِبُ إِنْ عَلِمَتِ الْيَوْمَ الَّذِي طَلَّقَهَا فِيهِ اعْتَدَّتْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمُ اعْتَدَّتْ مِنْ يَوْمٍ يَبْلُغُهَا الْخَبَرُ لِأَنَّ الْمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَ-ا عَلَيْهَا إِحْدَادُ فَلَا تَعْتَدُّ مِنْ يَوْمَ مَاتَ زَوْجُهَا وَإِنَّمَا تَعْتَدُّ مِنَ الْيَوْمِ الَّذِي يَبْلُغُهَا خَبَرُهُ لِأَنَّهَا تَسْتَقْبِلُ الْإِحْدَادَ وَالْمُطَلَّقَةُ لَا إِحْدَادَ عَلَيْهَا فَإِنْ عَلِمَتْ بِالْيَوْمِ الَّذِي طَلَّقَهَا فِيهِ اعْتَدَّتْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ اعْتَدَّتْ مِنَ الْيَوْمِ الَّذِي يَبْلُغُهَا فِيهِ الْخَبَرُ فَإِنْ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ وَ تَتَزَوَّجُ إِنْ شَاءَتْ مِنْ سَاعَتِهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَل ثُمَّ طَلَقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها. (6)

ص: 218


1- وسائل الشيعة، ج 21، ص 324/ تفسیر نورالثقلین
2- وسائل الشيعة، ج 21، ص321/ تفسير نورالثقلين
3- فقه القرآن، ج2، ص205/ تفسیر نورالثقلین
4- وسائل الشيعة، ج 21، ص 314/ تفسیر نورالثقلین
5- وسائل الشيعة، ج 22، ص 176/ تفسیر نورالثقلین
6- دعائم الإسلام، ج 2، ص 287 .

امام علیه السلام فرمود: «گفته ی آنها تصدیق نمی گردد چون زن می خواهد عده را از خود ساقط نماید و مرد قصد دارد مهریه را از خود دفع نماید. این در صورتی است که آن دو متهم باشند».

6- امام سجاد علیه السلام - حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد مردی سؤال شد که همسرش را طلاق داد در حالی که با وی مباشرت داشته ولی جماع نکرده است؛ آیا این زن عده دارد»؟ امام صادق علیه السلام فرمود: از امام باقر علیه السلام نیز چنین سؤالی شد، پدر بزرگوارش امام سجاد علیه السلام به وی فرمود: «اگر با او خلوت نماید مهریه و عده واجب است».

7- امام سجاد علیه السلام - حبیب بن ابی ثابت گوید: نزد امام سجاد علیه السلام نشسته بودم که مردی خدمت حضرت رسید و گفت: «من گفته ام روزی که با این زن ازدواج کنم، او طلاق داده شده است». فرمود: «برو با آن ازدواج کن، همانا خداوند تعالی ازدواج را قبل از طلاق ایجاد نمود». حضرت آیه ی شریفه را تلاوت نمود.

8- امام صادق علیه السلام - هرگاه مردی همسر خود را قبل از آمیزش طلاق دهد، بدون عده از هم جدا می شوند و زن می تواند در همان لحظه ازدواج نماید. و اگر شوهر مهریه زن را مشخص کرده باشد، باید نصف آن را به زن بدهد و اگر چیزی مشخص نکرده باشد باید با تقدیم جهاز و متاع او را بدرقه نماید.

9- امام صادق علیه السلام - در صورتی که مرد، همسرش را پیش از آنکه با وی هم بستر شود طلاق دهد، زن از آن مرد جدا گشته و می تواند از همان لحظه طلاق، با هر شخصی که بخواهد ازدواج نماید؛ و در صورتی که برای وی مهریه ای تعیین کرده باشد، باید نیمی از آن را به بدهد.

10- امام صادق علیه السلام - زنی که شوهرش او را به صورت غیابی طلاق دهد اگر روز طلاق خویش را بداند، از آن روز عده نگه می دارد، اما اگر روز طلاقش را نداند از روزی که مطلع می گردد باید عده نگه دارد؛ چون زنی که شوهرش مرده ترک آرایش بر او لازم است و لذا از روز مرگ شوهرش عده نگه نمی دارد بلکه از روزی که خبر مرگ شوهرش به وی رسید باید عده نگه دارد. چون باید ترک آرایش نماید اما برای مطلقه ترک آرایش لازم نیست و اگر همان روز که طلاق داده شد از موضوع آگاه بود از همان روز عده نگه می دارد ولی اگر مطلع نباشد از روزی که به او خبر طلاق داده شود باید عده نگه دارد. و شوهر قبل از دخول او را طلاق دهد طلاقش بائن خواهد بود و زن اگر بخواهد می تواند همان ساعت [با شخص دیگری] ازدواج نماید همانگونه که خداوند تعالی می فرماید: ثُمَّ طَلَقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا.

ص: 219

قوله تعالى: يا أَيُّهَا النَّبيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجك اللاتي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَكَتْ يَمينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللهُ عَلَيْكَ وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ حَالِكَ وَ بنات خالاتك اللاتي ها جَرْنَ مَعَكَ وَ امْرَأَةٌ مُؤْمِنَةٌ إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ المُؤمِنينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ في أَزْوَاجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْماتُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكانَ اللهُ غَفُوراً رحيماً (50)

باب 1 : يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللآتي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ مَا مَلَكَتْ يَمينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللهُ 1 يا عَلَيْكَ وَ بَنَاتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللاتي هاجَرْنَ مَعَكَ

1-1 - الصادق علیه السلام - أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَمْ يَتَزَوَّجْ عَلَى خَدِيجَة علیها السلام . (1)

2-1 - الصادق علیه السلام - تَزَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَمَّ سَلَمَةَ زَوْجَهَا إِيَّاهُ عُمَرُ بْنُ أَبِي سَلَمَةَ وَ هُوَ صَغِيرُ لَمْ يَبْلُغَ الْحُلُمَ، وَ جُوَيْرِيَةُ بِنْتُ الْحَارِثِ وَسَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ وَ أَفْضَلُهُنَ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِ-دِ ثُمَّ أُمُّ سَلَمَةَ بِنْتُ أُمَيَّةَ ثُمَّ مَيْمُونَةُ بنتُ الْحَارِثِ. (2)

3-1 - الصادق علیه السلام - عن الصَّادِق علیه السلام قَالَ: تَزَوَّجَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله بخَمْسَ عَشْرَةَ امْرَأَةَ (فَمَاتَتْ مِنْهُنَّ اثْنَتَانِ) وَ دَخَلَ بِثَلَاثَ عَشْرَةَ مِنْهُنَّ وَ قُبِضَ عَنْ تِسْعِ فَأَمَّا الَّتِي لَمْ يَدْخُلْ بِهِمَا فَعَمْرَةُ وَالشَّنْبَاءُ وَأَمَّا الثَّلَاثَ عَشْرَةَ اللَّاتِي دَخَلَ بِهِنَّ فَأَوَّلُهُنَّ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدِ ثُمَّ سَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ ثُمَّ أُمُّ سَلَمَةَ وَ اسْمُهَا هِنْدُ بِنْتُ أَبِي أُمَيَّةَ ثُمَّ أُمُّ عَبْدِ اللَّهِ عَائِشَةُ بِنْتُ أَبِي بَكْرٍ ثُمَّ حَفْصَةُ بِنْتُ عُمَرَ ثُمَّ زَيْنَبُ بِنْتُ خُزَيْمَةَ بْنِ الْحَارِثِ أُمُّ الْمَسَاكِينِ ثُمَّ زَيْنَبُ بِنْتَ جَحْشَ ثُمَّ أَمْ حَبِيبَةَ رَمْلَةُ بِنْتُ أَبِي سُفْيَانَ ثُمَّ مَيْمُونَةُ بِنْتُ الْحَارِثِ ثُمَّ زَيْنَبُ بِنْتُ عُمَيْسٍ ثُمَّ جُوَيْرِيَةً بِنْتَ الْحَارِثِ ثُمَّ صَفِيَّةٌ بِنْتُ حُيَيٍّ بنِ أَخْطَبَ وَ الَّتِي وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ صلی الله علیه وآله حَوْلَهُ بِنْتُ حَكِيمِ السُّلَمِيِّ وَ كَانَ لَهُ سُرِّيَّتَانِ يَقْسِمُ لَهُمَا مَعَ أَزْوَاجِهِ مَارِيَةُ الْقِبْطِيَّةُ وَ رَيْحَانَةُ الْخِنْدِفِيَّةُ وَالتَسْعُ اللَّاتِي قُبِضَ عَنْهُنَّ عَائِشَةُ وَ حَفْصَةً وَ أُمُّ سَلَمَةَ وَ زَيْنَبُ بِنْتَ جَحْشٍ وَ مَيْمُونَةً بِنْتُ الْحَارِثِ وَ أُمُّ حَبِيبَةَ بِنْتُ أَبِي سُفْيَانَ وَ صَفِيَّةً بِنْتُ حُيَيٍّ بنِ أَخْطَبَ. (3)

ص: 220


1- الکافی، ج 5، ص391/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- وسائل الشيعة، ج 20، ص244/ تفسير البرهان

ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداختهای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو داده است مالک شده ای و دختران عموی تو، و دختران عمه ها، و دختران دایی تو و دختران خاله ها که با تو مهاجرت کردند [ازدواج با آنها برای تو جایز است] و [نیز] زن با ایمانی که خود را به پیامبر ببخشد [و

مهری برای خود نخواهد] چنانچه پیامبر بخواهد می تواند او را به همسری برگزیند؛ اما چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان؛ ما می دانیم برای آنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمی مقرر داشته ایم [و مصلحت آنان چه حکمی را ایجاب می کند]؛ این به خاطر آن است که مشکلی [ در ادای رسالت] بر تو نباشد [و از این راه حامیان فزونتری فراهم سازی]؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است. (50)

بخش 1 : ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شده ای و دختران عموی تو و دختران عمه ها، و دختران دایی تو، و دختران خاله ها که با تو مهاجرت کردند [ازدواج با آنها برای تو حلال است].

1-1- امام صادق علیه السلام - رسول خدا صلی الله علیه وآله در دوره ی حیات حضرت خدیجه علیها السلام زن دیگری اختیار نکرد.

2-1- امام صادق علیه السلام - رسول خدا صلی الله علیه وآله ام سلمه را تزویج نمود، عمر بن ابی سلمه که پسر او بود او را به تزویج پیامبر صلی الله علیه وآله در آورد و عمر هنوز کوچک بود و بالغ نشده بود و جویریه دختر حارث و سوده دختر زمعه و بهترین زنان آن حضرت خدیجه علیها السلام دختر خویلد سپس ام سلمه دختر ابی امیه سپس جویریه دختر حارث بودند.

3-1- امام صادق علیه السلام - رسول خدا صلی الله علیه وآله با پانزده زن ازدواج کرد و با سیزده تن از آنان آمیزش نمود (دخول کرد) و به هنگام وفات نه همسر داشت. آن دو همسری که رسول خدا صلی الله علیه وآله با آنها آمیزش نکرد، عَمْره و شنباء و آن همسرانی که رسول خدا صلی الله علیه وآله با آنها آمیزش نمود، عبارت بودند از: خدیجه دختر خویلد، سوده، ام سلمه [که نام او هند دختر ابی امیه است]، ام عبدالله عايشه دختر ابوبکر، حفصه دختر عمر، زینب دختر خزیمة بن حارث ام المساکین، سپس زینب دختر جحش، ام حبیب رمله دختر ابوسفیان، میمونه دختر حارث، زینب دختر عُمیس، جویریه دختر حارث، سپس صفیه دختر حیی بن اخطب نام داشتند و آن زنی که مهریه ی خود را به رسول خدا صلی الله علیه وآله بخشید و از راه هبه با رسول خدا صلی الله علیه وآله ازدواج نمود، خویله دختر حکیم سلمی بود. همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله شریه داشت که حضور خویش را علاوه بر زنان خود با آنان نیز قسمت می کرد، ماریه قبطیه و ریحانه خندقیه. آن نه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله که حضرت هنگام وفات داشت، عبارتند از: عایشه، حفصه، ام سلمه، زینب دختر جحش، میمونه دختر حارث، امّ حبیب دختر ابوسفیان، صفیه دختر حيى بن اخطب، جوبریه دختر حارث و سوره دختر زمعه .

ص: 221

4-1- الصادق علیه السلام - أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ قَالَ أَحَلَّ لَهُ مِنَ النِّسَاءِ مَا شَاءَ وَ أَحَلَّ لَهُ أَنْ يَنْكِحَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَهْرٍ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ امْرَأَةٌ مُؤْمِنَةٌ إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها ثُمَّ بَيَّنَ عَزَّوَجَلَّ أَنَّ ذَلِكَ إِنَّمَا هُوَ خَاصٌ للنبی صلی الله علیه وآله فَقَالَ خالِصَةٌ لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ مَا مَلَكَتْ أَياتُهُمُ الْآيَةَ ثُمَّ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ علیه السلام فَلَا تَحِلُّ الْهَبَةُ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَأَمَّا غَيْرُهُ فَلَا يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَنْكِحَ إِلَّا بِمَهْر يَفْرِضُهُ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بهَا مَا كَانَ ثَوْباً أَوْ دَرَاهِمَ أَوْ دَنَانِيرَ أَوْ خَادِمًا. (1)

5-1- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللهُ عَلَيْكَ يَعْنِي مِنْ الْغَنِيمَة. (2)

6-1- الصادق علیه السلام - عن الحلبي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ قُلْتُ كَمْ أُحِلَّ لَهُ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ مَا شَاءَ مِنْ شَيْءٍ قُلْتُ قَوْلُهُ لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجِ فَقَالَ لِرَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله أَنْ يَنْكِحَ مَا شَاءَ مِنْ بَنَاتِ عَمِّهِ وَ بَنَاتِ عَمَّاتِهِ وَبَنَاتِ خَالِهِ وَ بَنَاتِ خَالَاتِهِ وَ أَزْوَاجِهِ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَهُ وَ أُحِلَّ لَهُ أَنْ يَنْكِحَ مِنْ عرضِ الْمُؤْمِنِينَ بِغَيْر مَهْر وَ هِيَ الْهَبَةُ وَ لَا تَحِلُّ الْهَبَةُ إِلَّا لِرَسُول الله صلى الله عليه وآله وسلم فَأَمَّا لِغَيْر رَسُول الله صلی الله علیه وآله فَلَا يَصلُحُ نِكَاحَ إِنَّا بِمَهْر وَذَلِكَ مَعْنَى قَوْلِهِ تَعَالَى وَامْرَأَةٌ مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها للنبي. (3)

باب 2 : وَ امْرَأَةٌ مُؤْمِنَةٌ إِن وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ المُؤْمِنينَ

1-2- الباقر علیه السلام - جَاءَتِ امْرَأَةٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَدَخَلَتْ عَلَيْهِ وَهُوَ فِي مَنْزِل حَفْصَةَ وَالْمَرْأَةُ مُتَلَبِسَةٌ مُتَمَشِّطَةُ فَدَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنَّ الْمَرْأَةَ لَا تَخْطُبُ الزَّوْجَ وَ أَنَا امْرَأَةُ أَيمُ لَا زَوْجَ لِي مُنْذُ دَهْرٍ وَ لَا وَلَدَ فَهَلْ لَكَ مِنْ حَاجَةٍ فَإِنْ تَكُ فَقَدْ وَهَبْتُ نَفْسِي لَكَ إِنْ قَبلْتَنِي فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله خَيْراً وَ دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ يَا أَخْتَ الْأَنْصَارِ جَزَاكُمُ اللهُ عَنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله خَيْراً فَقَدْ نَصَرَنِي رِجَالُكُمْ وَ رَغِبَتْ فِي نِسَاؤُكُمْ فَقَالَتْ لَهَا حَفْصَةً مَا أَقَلَّ حَيَاءَكِ وَأَجْرَاكِ وَ أَنْهَمَكِ لِلرِّجَالِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كُفَى عَنْهَا يَا حَفْصَةً فَإِنَّهَا

ص: 222


1- مستدرک الوسائل، ج 15، ص 75
2- بحار الأنوار، ج22، ص 195 تفسیر القمی، ج 2، ص194 .
3- الکافی، ج 5، ص 387/ بحار الأنوار، ج 22، ص 206 الکافی، ج 5، ص 384/ تهذیب الأحکام، ج 7، ص 364/ وسائل الشیعة، ج 20، ص 265 / تفسیر نورالثقلین.

4-1- امام صادق علیه السلام - از آن حضرت در مورد آیه: یا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ سؤال شد. فرمود: «برای او (محمد صلی الله علیه وآله) زنان حلال است و برای وی حلال است که با زنان مؤمنه بدون مهریه ازدواج نماید همانگونه که خداوند تعالى فرمود وَ امْرَأَةٌ مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها زن مؤمنه اگر خویش را به پیامبر صلی الله علیه وآله عرضه نمود اگر پیامبر صلی الله علیه وآله بخواهد می تواند با وی ازدواج نماید. سپس خداوند تعالی بیان فرمود این امر به پیامبر صلی الله علیه وآله اختصاص دارد لذا فرمود خالِصَةٌ لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ. سپس امام صادق علیه السلام فرمود: «این نوع هبه جز برای پیامبر صلی الله علیه وآله و حلال نمی باشد اما برای غیر آن حضرت ازدواج فقط با قرار دادن مهریه قبل از مباشرت با زن صحیح است خواه این مهریه لباس یا درهم و دینار یا خادم باشد».

5-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللهُ عَلَيْكَ یعنی از غنیمت.

6-1 امام صادق علیه السلام - حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی سخن خدای عزوجل يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ پرسیدم: «چه تعداد زن بر پیامبر صلی الله علیه وآله حلال بود»؟ حضرت پاسخ داد: «هر تعداد که می خواست بر او حلال بود». عرض کردم: «تفسیر آیه ی لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَ لَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجِ چیست»؟ حضرت پاسخ داد: «رسول خدا صلی الله علیه وآله می توانست با هر کدام از دختران عمو، دختران عمّه ها، دختران دایی، دختران خاله ها و همسران او که به همراه او مهاجرت کرده بودند، ازدواج کند. همچنین بر او حلال بود که با زن مؤمنی بدون آنکه زن برای خود مهری قائل شود، ازدواج کند که به این کار، هبه گفته می شود و تنها بر رسول خدا صلی الله علیه وآله حلال بود. اما دیگران تنها می توانند با قرار دادن مهریه ازدواج کنند. منظور از آیه ی وَ امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ نیز همین است».

بخش 2 : هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد [و مهری برای خود نخواهد] چنانچه پیامبر بخواهد می تواند او را به همسری برگزیند اما چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان.

1-2- امام باقر علیه السلام - زنی از انصار خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و آن حضرت در منزل حفصه بود و آن زن لباس نیکو پوشیده و آراسته بود و با این حال بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد شد و عرض نمود: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله زن نمی تواند به خواستگاری مرد برود و من زنی هستم که هرگز ازدواج نکرده ام و فرزندی ندارم آیا قبول می نمایی و حاجتی داری که خودم را به شما هدیه نمایم»؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خیر است و برای آن زن دعا نمود». سپس فرمود:« ای خواهر انصاری خداوند از رسول خدا صلی الله علیه وآله به شما بهترین جزا را بدهد مردان شما مرا یاری نموده اند اما زنان شما به من رغبت کرده اند». حفصه به آن زن گفت: «چقدر کم حیا و پر جرأت شدی و قصد مردان

ص: 223

خَيْرُ مِنْكِ رَغِبَتْ فِي رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَلَمْتِهَا وَ عَيَّيْتِهَا ثُمَّ قَالَ لِلْمَرْأَةِ انْصَرِ فِي رَحِمَكِ اللَّهُ فَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ لَكِ الْجَنَّةَ لِرَغْيَتِكِ فِيَّ وَ تَعَرُّضِكَ لِمَحَبَّتِى وَ سُرُورَى وَ سَيَأْتِيكِ أَمْرِى إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَأَنْزَلَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ امْرَأَةَ مُؤْمِنَةٌ إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ فَأَحَلَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هِبَةَ الْمَرْأَة نَفْسَهَا لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَلَا يَحِلُّ ذَلِكَ لغیره. (1)

2-2- الصادق علیه السلام - عَن الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَن الْمَرْأَة تَهَبُ نَفْسَهَا لِلرَّجُل يَنْكِحُهَا بِغَيْرِ مَهْرٍ فَقَالَ إِنَّمَا كَانَ هَذَا لِلنَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَأَمَّا لِغَيْرِهِ فَلَا يَصْلُحُ هَذَا حَتَّى يُعَوِّضَهَا شَيْئاً يُقَدِّمَ إِلَيْهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا قَلَّ أَوْ كَثُرَ وَ لَوْ ثَوْبُ أَوْ دِرْهَمُ وَقَالَ يُجْزِئُ الدَّرْهَم. (2)

2-3- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةٌ إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ فَإِنَّهُ كَانَ سَبَبَ نُزُولِهَا أَنَّ امْرَأَةَ مِنَ الْأَنْصَارِ أَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ قَدْ تَهَيَّأَتْ وَ تَزَيَّنَتْ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله هَلْ لَكَ فِي حَاجَةً فَقَدْ وَهَبْتُ نَفْسِى لَكَ فَقَالَتْ لَهَا عَائِشَةُ قَبَّحَكِ اللَّهُ مَا أَنْهَمَكِ لِلرِّجَال فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ يَا عَائِشَةُ فَإِنَّهَا رَغِبَتْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذْ زَهِدَتِي (زَهِدْتُن) فِيهِ ثُمَّ قَالَ رَحِمَكِ اللَّهُ وَ رَحِمَكُمْ يَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ نَصَرَنِى رِجَالُكُمْ وَ رَغِبَتْ فِي نِسَاؤُكُمُ ارْجِعِي رَحِمَكِ اللَّهُ فَإِنِّي أنتَظِرُ أَمْرَ اللهِ فَأَنْزَلَ اللهُ وَامْرَأَةَ مُؤْمِنَةٌ إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ فَلَا تَحِلَّ الْهَبَةُ إِنَّا لِرَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله . (3)

4-2- الرسول صلی الله علیه وآله - رُويَ أَنَّهَا لَمَّا وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ قَالَتْ عَائِشَةُ: مَا بَالُ النِّسَاءِ يَبْذَلْنَ أَنْفُسَهُنَّ بِلَا مَهْرٍ، فَنَزَلَتِ الْآيَةُ، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: مَا أَرَى اللَّهَ تَعَالَى إِلَّا يُسَارِعُ فِي هَوَاكَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَإِنَّكَ إِنْ أَطَعْتِ اللهَ سَارَعَ فِي هَوَاكِ. (4)

5-2- السجاد علیه السلام - خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ... قيلَ: هِيَ امْرَأَةُ مِنْ بَنِي أَسَدِ يُقَالُ لَهَا أُمُّ شریک بنتُ جَابِرٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام. (5)

ص: 224


1- الکافی، ج 5، ص568/ بحار الأنوار، ج22، ص211/ تفسیر نورالثقلین.
2- الکافی، ج 5، ص384/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج 22، ص 195 / تفسير القمى، ج 2، ص 194 / تفسیر البرهان
4- تفسیر نورالثقلین
5- بحار الأنوار، ج 22، ص 180 / تفسير نور الثقلين

نموده ای» پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ای حفصه ملامتش نکن وی به رسول خدا صلی الله علیه وآله رغبت نموده است. آن وقت تو وی را سرزنش می نمایی»، سپس به آن زن فرمود: «بازگرد خدا تو را رحمت نماید به تحقیق به خاطر میل به من و محبّت به من و خوشحال کردن من خداوند بهشت را بر تو واجب نمود به زودی حکم من برای تو اعلام خواهد شد». پس خداوند تعالى آيه ى وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةٌ إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ المُؤْمِنِينَ را نازل فرمود و پروردگار هبه نمودن زنان را بر پیامبر صلی الله علیه وآله حلال کرد اما برای غیر آن حضرت حلال نیست».

2-2- امام صادق علیه السلام - حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: «اگر خانم، وجود خود را به معشوق خود (مردی) تقدیم کند تا بدون کابین به ازدواج او درآید، چه صورت دارد»؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «این گونه ازدواج، فقط برای رسول خدا صلی الله علیه وآله حلال و آزاد شد. برای دیگران روا نخواهد بود که با خانمی ازدواج کنند، مگر اینکه مبلغی به عنوان کابین مقرر کنند و آن را قبل از عروسی تقدیم و پیشکش نمایند. کم باشد یا زیاد باشد، فرقی نمی کند: گرچه یک قواره پارچه باشد و یا یک درهم نقره». امام صادق علیه السلام فرمود: یک درهم کافی است».

3-2- على بن ابراهيم رحمه الله - وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةٌ إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ نزول این آیه، به این دلیل بوده که زنی از انصار که آماده شده و خود را آرایش کرده بود، نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا شما به من نیازی در خود احساس می کنید؟ چرا که من آمده ام تا مهریه خود را به شما هبه کنم و با شما ازدواج نمایم». عایشه به آن زن گفت: «خدا تو را زشت گرداند (نفرین بر تو)! چرا این قدر تمایل به مردان داری»؟! رسول خدا صلی الله علیه وآله به عایشه فرمود: «ای عایشه! بس کن. او میل به رسول خدا دارد؛ زمانی که تو از رسول خدا، کناره گیری می کنی». سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله به زن انصاری فرمود: «خدا تو را و شما را ای جماعت انصار، مورد رحمت خود قرار دهد؛ چرا که مردان شما مرا یاری کردند و زنان شما، به من تمایل پیدا کردند. ای زن بازگرد - خدا تو را مورد رحمت قرار دهد - زیرا من منتظر دستور خداوند هستم». این گونه بود که خداوند، این آیه را نازل فرمود: وَ امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ پس ازدواج هبه (بخشیدن مهریه) تنها برای رسول خدا صلی الله علیه وآله جایز بود.

4-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - چون آن زن خود را به پیامبر صلی الله علیه وآله هدیه نمود عایشه گفت: «چرا زنان خویش را بدون مهریه به پیامبر صلی الله علیه وآله می بخشند»؟ آیه ی شریفه نازل شد. عایشه گفت: «خداوند را می بینم که برای خواسته ی تو عجله دارد». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «اگر تو نیز از دستور خداوند اطاعت نمایی پروردگار در برآوردن حاجت تو شتاب می نماید».

5-2 امام سجاد علیه السلام - در مورد آیه ی شریفه ی خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيماتُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً از امام سجاد علیه السلام روایت شده که مراد زنی از بنی اسد به نام ام شریک دختر جابر بود.

ص: 225

6-2- الصادق علیه السلام - وَ الَّتِي وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ حَوْلَةً بِنْتُ حَكِيمِ السُّلَمِيِّ. (1)

قوله تعالى : ترجي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِما آتَيْنَهُنَّ كُلُهُنَّ وَاللهُ يَعْلَمُ ما في قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللهُ عَلِيماً حَلياً (51)

1 - الصادق علیه السلام - عن الحلبي قال: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ... تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ قَالَ مَنْ آوَى فَقَدْ نَكَحَ وَ مَنْ أَرْجَأَ فَلَمْ يَنْكِح. (2)

2 - ابن عباس رحمه الله - ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ أَوْ أَنَّهُنَّ إِذَا عَلِمْنَ أَنَّ لَهُ رَدَّهُنَّ إِلَى فِرَاشِهِ بَعْدَ مَا اعْتَزَلَهُنَّ قَرَّتْ أَعْيُنُهُنَّ وَلَمْ يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا يَفْعَلُهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله من النسوية و التفضيل لأنَّهُنَّ يَعْلَمْنَ أَنَّهُنَّ لَمْ يُطلَّقْن. (3)

قوله تعالى : لا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجِ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إلا ما مَلَكَتْ يَمينُكَ وَ كانَ اللهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً (52)

1- الصادق علیه السلام - عَن الحلبي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي حَدِيثٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ قَوْلُهُ تَعَالَى لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ فَقَالَ إِنَّمَا عَلَى النِّسَاءَ اللَّاتِي حَرَّمَ عَلَيْهِ فِي هَذِهِ الْآيَة حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَ بناتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَحْ وَبَناتُ الْأُخْتِ .... (4)

ص: 226


1- تفسير البرهان / تفسير نور الثقلين، فيه: «خولة» بدل «خويلد»
2- الکافی، ج 5، ص 387/ تفسير نور الثقلين / بحار الأنوار، ج22، ص 206 .
3- بحار الأنوار، ج 22، ص 183 .
4- وسائل الشيعة، ج 20، ص 361/ تهذيب الأحكام، ج 7، ص 450/ الكافي، ج 5، ص 387/ بحار الأنوار، ج 22، ص 207 / تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان

6-2- امام صادق علیه السلام - و آن زنی که مهریه ی خود را به رسول خدا صلی الله علیه وآله و از راه هبه با رسول خدا صلی الله علیه وآله ازدواج نمود، خوله دختر حکیم سلمی بود.

[موعد] هر یک از آنان (همسرانت) را بخواهی می توانی به تأخیر اندازی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی؛ و هرگاه بعضی از آنان را که برکنار ساخته ای بخواهی نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست؛ این [حکم الهی] برای روشنی چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و همگی به آنچه به آنان می دهی راضی شوند نزدیک تر است؛ و خدا آنچه را در دل های شماست می داند، و خداوند دانا و دارای حلم است [از مصالح بندگان خود باخبر است، و در کیفر آنها عجله نمی کند] (51)

1- امام صادق علیه السلام : حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی سخن خداوند عزوجل ... تُرجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء پرسیدم؟ حضرت فرمود: «یعنی با هر کدام از زنان که به او جای دهد، ازدواج کرده و با هر کدام که به تأخیر ،اندازد، ازدواج نکرده است».

2- ابن عبّاس رحمه الله - ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلَّهُ-نَّ زنان هرگاه بدانند که تو بعد از کناره گیری از آنان دوباره آن ها را برای جماع طلب می کنی، شادمان می گردند از این برابری و برتری دادن که رسول خدا صلی الله علیه وآله انجام داده است راضی و خشنود می گردند. زیرا آن ها می دانند که طلاق داده نشده اند.

بعد از این زنان [دیگر] بر تو حلال نیستند، و نمی توانی همسرانت را به همسران دیگری مبدل کنی و بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی] هرچند خوبی آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که در ملک تو در آید. و خداوند مراقب هر چیز است [و با این حکم فشار قبایل عرب را در اختیار همسر از آنان، از تو برداشتیم]. (52)

1- امام صادق علیه السلام - حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «معنای آیه ى لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ چیست»؟ امام علیه السلام پاسخ داد: «تنها نکاح زنانی که در آیه: حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران و خواهران، و عمه ها، و خاله ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر داده اند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته اند از همسرانی که با آنها آمیزش جنسی داشته اید و چنانچه با آن ها آمیزش جنسی نداشته اید [ دختران آن ها] برای شما مانعی ندارد و [ همچنین] همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند [ نه پسرخوانده ها] و [نیز حرام است بر شما] جمع میان دو خواهر کنید مگر آنچه در گذشته واقع شده چراکه خداوند آمرزنده و مهربان است (نساء/123) نام برده شده اند بر شما حرام شده است».

ص: 227

2- الصادق علیه السلام - عن أبي بصير قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجِ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ فَقَالَ أَرَاكُمْ وَأَنتُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّهُ يَحِلُّ لَكُمْ مَا لَمْ يَحِلُّ لِرَسُول الله صلی الله علیه وآله وَ قَدْ أَحَلَّ اللهُ تَعَالَى لِرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله أَنْ يَتَزَوجَ مِنَ النِّسَاءِ مَا شَاءَ إِنَّمَا قَالَ لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدِ الَّذِي حَرَّمَ عَلَيْكَ قَوْلُهُ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أمَّهَاتُكُمْ وَبَناتُكُمْ .. (1)

1- الرسول صلی الله علیه وآله - عن أبي هريره قال: كَانَ الْبَدَلَ فِى الْجَاهِلِيَّة أَنْ يَقُولَ الرَّجُلُ لِلرَّجُل بَادِلْنِي بامْرَأَتِكَ وَ أَبَادِلُكَ بِامْرَأَتِي تَنْزِلُ لِى عَنِ امْرَأَتِكَ فَأَنْزِلُ لَكَ عَنِ امْرَأَتِي فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجِ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ قَالَ فَدَخَلَ عُيَيْنَةُ بْنُ حُصَيْنٍ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ عِنْدَهُ عَائِشَةُ فَدَخَلَ بِغَيْر إِذن فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله فَأَيْنَ الِاسْتِنْدَانُ قَالَ مَا اسْتَأْذَنْتُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ مُضَرَ مُنْذُ أَدْرَكْتُ ثُمَّ قَالَ مَنْ هَذِهِ الْحُمَيْرَاءُ إِلَى جَنْبِكَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم هَذِهِ عَائِشَةُ أُمُّ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ عُيَيْنَةُ أَفَلَا أَنْزِلُ لَكَ عَنْ أَحْسَنِ الْخَلْقِ وَتَنْزِلُ عَنْهَا فَقَالَ رَسُولُ صلی الله علیه وآله إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ حَرَّمَ ذَلِكَ عَلَيَّ فَلَمَّا خَرَجَ قَالَتْ لَهُ عَائِشَةُ مَنْ هَذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ هَذَا أَحْمَقُ مُطَاعٌ وَإِنَّهُ عَلَى ما تَرَيْنَ سَيِّدُ قَوْمِهِ . (2)

2 4- الصادق علیه السلام - لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ يَعْنِي قَوْلَهُ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ ... (3)

قوله تعالى : يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَام غَيْرَ ناظرين إناهُ وَ لكِنْ إذا دُعيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَديثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَسْتَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أبداً إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ عِنْدَ الله عَظيماً (53)

قوله تعالى: إِنْ تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً (54)

ص: 228


1- الکافی، ج 5، ص388 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج22، ص238/ بحار الأنوار، ج 100 ، ص 370/ معانى الأخبار، ص 275 .
3- بحار الأنوار، ج 16، ص 332 المناقب، ج 1، ص 144 .

2- امام صادق علیه السلام - ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی سخن خداوند عزوجل: لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءِ مِن بَعْدُ وَ لَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجِ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ پرسيدم: حضرت فرمود: «می بینم که شما گمان می کنید آن زنانی که بر رسول خدا صلی الله علیه وآله حرام بوده، بر شما حلال می باشد، در حالی که خداوند عزوجل برای رسول خدا صلی الله علیه وآله حلال کرده بود که با هر زنی که می خواهد ازدواج کند و منظور خداوند از اینکه فرمود: زنان بر تو حلال نیستند، زنانی بوده حکم آیه: حرام شده است بر شما، مادرانتان و دختران ... (نساء/123) [ نکاح اینان ] بر شما حرام شده است».

3- پیامبر ابوهریره گفت: رسم عوض کردن زن در جاهلیت اینگونه بوده که مردی به مرد دیگر می گفت: «همسرت را با همسر من عوض کن تو به نفع من همسرت را رها کن و من نیز به نفع تو همسرم را به تو وامی گذارم». بنابراین خداوند متعال آيه: وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجِ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ را نازل کرد. عینیة بن حصین بر پیامبر صلی الله علیه وآله وارد شد در حالی که عایشه نزد او نشسته بود و او بدون اذن دخول وارد شد. پس پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمود: «چرا اجازه ی ورود نمی گیری»؟ آن مرد گفت: «از زمانی که خوب و بد را از هم تشخیص می دهم از مردی از قبیله ی مُضَر اجازه ی ورود نخواسته ام». گفت: «این حمیرا که در کنارت نشسته کیست؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «این عایشه ام المؤمنين است»! عینیه گفت: «آیا حاضری من زیباترین زن خود را به تو واگذارم و تو نیز او را به من بدهی»؟ فرمود: «به راستی که خداوند متعال این عمل را بر من حرام کرده است». زمانی که آن مرد خارج شد. عایشه به پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: ای رسول خد صلی الله علیه وآله!ا او چه کسی بود؟ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «او احمقی اطاعت شده است. همان گونه که می بینی او سرور قوم خود است».

4- امام صادق علیه السلام - لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ مقصود از عدم حلال بودن همان آیه ی: حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران ... (نساء/123)، می باشد.

ای کسانی که ایمان آورده اید! در خانه های پیامبر داخل نشوید مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، مشروط بر اینکه [قبل از موعد نیایید و] در انتظار وقت غذا ننشینید؛ اما هنگامی که دعوت شدید داخل شوید؛ و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید، و [بعد از صرف غذا] به بحث و صحبت ننشینید؛ زیرا این عمل، پیامبر را ناراحت می نماید، ولی از شما شرم می کند [و چیزی نمی گوید]؛ اما خداوند از [بیان] حق شرم نمی کند. و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را [به عنوان عاریت] از آنان (همسران پیامبر) می خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دل های شما و آن ها بهتر است و شما حق ندارید پیامبر خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که [ گناه] این کار نزد خدا بزرگ است! (53)

اگر چیزی را آشکار کنید یا آن را پنهان دارید، خداوند همه چیز دانا است. (54)

ص: 229

باب 1 : يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ

1 - 1 - الصادق علیه السلام - كَانَ جَبْرَئِيلُ إِذَا أَتَى النَّبى صلی الله علیه وآله قَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ قِعْدَةَ الْعَبْدِ وَكَانَ لَا يَدْخُلُ حَتَّى يَسْتَأْذِنَه. (1)

1-2- الباقر علیه السلام - قال أبو جعفر علیه السلام : لَمَّا احْتُضِرَ الْحَسَنُ بْنُ عَلَى علیه السلام قَالَ لِلْحُسَيْنِ علیه السلام يَا أَخِي إِنِّي أوصِيكَ بوَصِيَّة فَاحْفَظْهَا فَإِذَا أَنَا مِتُّ فَهَيِّتْنِي ثُمَّ وَجَهْنِي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِأَحْدِثَ بِهِ عَهْدَاً ثُمَّ اصْرِفْنِي إِلَى أُمِّي فَاطِمَةَ علیها السلام ثُمَّ رُدَّنِى فَادْقِنِي بِالْبَقيع واعْلَمْ أَنَّهُ سَيُصِيبُنِي مِنَ الْحُمَيْرَاءِ مَا يَعْلَمُ النَّاسَ مِنْ صَنِيعِهَا وَعَدَاوَتِهَا لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله وَعَدَاوَتِهَا لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلَمَّا قُبِضَ الْحَسَنُ علیه السلام و عَلَى سَرِيرِهِ فَانْطَلَقُوا بِهِ إِلَى مُصَلَّى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله الَّذِي كَانَ يُصَلِّى فِيهِ عَلَى الْجَنَائِزِ فَصَلَّى عَلَى الْحَسَنَ علیه السلام فَلَمَّا أَنْ صَلَّى عَلَيْهِ حُمِلَ فَأُدْخِلَ الْمَسْجِدَ فَلَمَّا أُوقِفَ عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بَلَغَ عَائِشَةَ الْخَبَرُ وَ قِيلَ لَهَا إِنَّهُمْ قَدْ أَقْبَلُوا بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِى علیه السلام لِيُدْفَنَ مَعَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَخَرَجَتْ مُبَادِرَةٌ عَلَى بَغْل بِسَرْجِ فَكَانَتْ أَوَّلَ امْرَأَةَ رَكِبَتَ فِي الْإِسْلَام سَرْجاً فَوَقَفَتْ وَ قَالَتْ نَحُوا ابْنَكُمْ عَنْ بَيْتِي فَإِنَّهُ لَا يُدْفَنُ فِيهِ شَيْءٌ وَ لَا يُهْتَك عَلَى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله حِجَابُهُ فَقَالَ لَهَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ علیه السلام قَدِيماً هَتَكتِ أَنْتِ وَ أَبُوكِ حِجَابَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَأَدْخَلْتِ بَيْتَهُ مَنْ لَا يُحِبُّ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله قُرْبَهُ وَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُكِ عَنْ ذَلِكِ يَا عَائِشَةَ إِنَّ أَخِي أَمَرَنِى أَنْ أَقَرِّبَهُ مِنْ أَبِيهِ رَسُول الله صلی الله علیه وآله لِيُحْدِثَ بِهِ عَهْداً وَ اعْلَمِي أَنَّ أَخِي أَعْلَمُ النَّاسِ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله وَ أَعْلَمُ بِتَأْوِيلِ كِتَابِهِ مِنْ أَنْ يَهْتِكَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم سِتْرَهُ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يَقُولُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ وَ قَدْ أَدْخَلْتِ أَنْتِ بَيْتَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الرِّجَالَ بِغَيْرِ إِذْنِهِ. (2)

1-3- الحسن علیه السلام - فَإِنِّي أُوصِيكَ يَا حُسَيْنُ علیه السلام بِمَنْ خَلَّفْتُ مِنْ أَهْلِي وَوُلْدِي وَأَهْل بَيْتِكَ أَنْ تَصْفَحَ عَنْ مُسِيئِهِمْ وَ تَقْبَلَ مِنْ مُحْسِنِهِمْ وَتَكُونَ لَهُمْ خَلَفَاً وَ وَالِداً وَ إِنْ تَدْفِنَّى مَعَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَإِنِّي أَحَقُّ بِهِ وَ بِبَيْتِهِ مِمَّنْ أُدْخِلَ بَيْنَهُ بِغَيْرِ إِذْنِهِ وَلَا كِتَابَ جَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ اللَّهُ فِيمَا أَنْزَلَهُ عَلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه وآله فِي كِتَابِهِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ فَوَ اللَّهِ مَا أَذِنَ لَهُمْ فِي الدُّخُولِ عَلَيْهِ فِي حَيَاتِهِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ وَ لَا جَاءَهُمُ الْإِذْنُ فِي ذَلِكَ مِنْ بَعْدِ وَفَاتِهِ وَ نَحْنُ مَأْذُونُ لَنَا فِي التَّصَرُّفِ فِيمَا وَرَثْنَاهُ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنْ أَبَتْ

ص: 230


1- علل الشرائع، ج 1، ص 7 / تفسير نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج44، ص 142/ الکافی، ج 1، ص 302 بحار الأنوار، ج17، ص 31، فيه: «لما احتضر ... فلما أن صلى عليه» محذوف

بخش 1: ای کسانی که ایمان آورده اید! در خانه های پیامبر داخل نشوید مگر به شما اجازه داده شود.

1-1- امام صادق علیه السلام - هر وقت جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد می شد، مقابل و در خدمت آن حضرت مانند غلام پیش مولایش می نشست و هیچ گاه بدون اذن آن حضرت وارد نمی شد.

2-1- امام باقر علیه السلام - هنگامی که اجل امام حسن علیه السلام فرا رسید به امام حسین علیه السلام فرمود: «ای برادر! این وصیتی را که من می کنم حفظ کن. وقتی که من از دنیا رفتم جنازه ام را آماده کن و به حضور جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله ببر تا به آن بزرگوار تجدید پیمان کنم، آنگاه جنازه ام را نزد قبر مادرم زهرا علیها السلام، سپس بدنم را بازگردان و در بقیع دفن کن. آگاه باشید که به زودی از عایشه معصیتی به جنازه من خواهد رسید و مردم از اعمال و رفتار ور دشمنی عایشه نسبت به خداوند و رسول و اهل بیت علیهم السلام آگاه خواهند شد». هنگامی که امام حسن علیه السلام شهید شد، جنازه اش را بالای تختی نهادند و به مکانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بر جنازه ها نماز می خواند، بردند. وقتی بر بدن آن حضرت نماز خوانده شد، پیکر مبارکش را وارد مسجد حضرت محمد صلی الله علیه وآله کردند. زمانی که آن جنازه ی مبارک را روی قبر پیامبر صلی الله علیه وآله نگاه داشتند و به عایشه خبر رسید که جنازه ی امام حسن علیه السلام را آورده اند که در جوار رسول خدا صلی الله علیه وآله دفن کنند، عایشه در حالی که بر استر زین کرده سوار شده بود - اولین زنی را که در اسلام بر زین سوار شد، عایشه بود - عایشه توقف نمود و گفت: «این جنازه را از خانه ی من دور کنید. زیرا نباید چیزی در خانه من دفن شود، نباید حریم پیامبر خدا هتک گردد». امام حسین علیه السلام فرمود: «تو قبلاً حریم پیامبر خدا صلی الله علیه وآله را هتک کردی و کسی را داخل خانه آن حضرت نمودی که نزدیک شدن او را دوست نداشت. ای عایشه! تو از این جهت نزد خدا مسئولیت خواهی داشت. برادرم امام حسن علیه السلام به من دستور داد او را نزد جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله بیاورم تا با آن حضرت تجدید پیمان کند ... ای عایشه بدان که برادرم حسن علیه السلام آگاه تر از دیگر مردم به خدا و رسول صلی الله علیه وآله، و به تأویل قرآن خدا عالم تر از آن بود که حریم رسول خدا صلی الله علیه وآله را هتک کند. زیرا خداوند متعال می فرماید: یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُم در صورتی که تو مردان را (جنازه ابوبکر و عمر را) بدون اجازه ی پیامبر صلی الله علیه وآله وارد خانه وی کردی».

3-1- امام حسن علیه السلام - [امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام چنین وصیت کرد] ای حسین! من در مورد اهل بیت خود و فرزندانم و اهل بیتت به تو سفارش می کنم که از بدرفتاری آنان درگذری و نیکوکاری آنان را بپذیری و برای ایشان چون پدر باشی. مرا نزد پیامبراکرم صلی الله علیه وآله دفن کن. زیرا من به آن حضرت و خانه اش، از آن افرادی که بدون اجازه آن حضرت وارد خانه اش شدند، سزاوارترم؛ چون که بعد از آن بزرگوار کتابی برای آنان نازل نشده است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ به خدا قسم آنان در زمان حیات پیامبر خدا صلی الله علیه وآله مجاز نبودند بدون اجازه داخل خانه های آن بزرگوار شوند و بعد از فوت هم یک چنین اجازه ای برای ایشان نیامده است ولی ما چون وارث پیامبر اعظم اسلام هستیم، بعد از آن حضرت، حق تصرف داریم. ولی اگر آن زن (عایشه) مانع تو شود، تو را به حق و آن قرابتی که خدا با رسول خدا برای تو قرار داده قسم می دهم که مبادا حتی به قدر یک خون حجامت

ص: 231

عَلَيْكَ الِامْرَأَةُ فَأَنْشُدُكَ اللَّهَ بِالْقَرَابَةِ الَّتِي قَرُبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْكَ وَ الرَّحِمِ الْمَاسَّةِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ أَنْ تُهَرِيقَ فِى مِحْجَمَةٌ مِنْ دَمٍ حَتَّى نَلْقَى رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَنَخْتَصِمَ إِلَيْهِ وَ نُخْبرَهُ بِمَا كَانَ مِنَ النَّاسِ إِلَيْنَا بَعْدَهُ ثُمَّ قُبِضَ علیه السلام قَالَ ابْنُ عَبَّاسِ رحمه الله فَدَعَانِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِى علیه السلام وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِيَّ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ فَقَالَ اغْسِلُوا ابْنَ عَمِّكُمْ فَغَسَلْنَاهُ وَ حَنَّطْنَاهُ وَ أَلْبَسْنَاهُ أَكْفَانَهُ ثُمَّ خَرَجْنَا بِهِ حَتَّى صَلَّيْنَا عَلَيْهِ فِى الْمَسْجِدِ وَإِنَّ الْحُسَيْنَ علیه السلام أَمَرَ أَنْ يُفْتَحَ الْبَيْتُ فَحَالَ دُونَ ذَلِكَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ وَ آلُ أَبِي سُفْيَانَ وَ مَنْ حَضَرَ هُنَاكَ مِنْ وُلْدِ عُثْمَانَ بْن فَانَ وَقَالُوا يُدْفَنُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام الشَّهِيدُ الْقَتِيلُ ظُلْماً بِالْبَقِيع بشَرِّ مَكَان وَ يُدْفَنُ الْحَسَنُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَا يَكُونُ ذَلِكَ أَبَداً حَتَّى تُكْسَرَ السُّيُوفَ بَيْنَنَا وَ تَنْقَصِفَ الرِّمَاحُ وَ يَنْفَدَ النَّبْلُ فَقَالَ الْحُسَيْنُ علیه السلام أَمَا وَ اللَّهِ الَّذِي حَرَّمَ مَكَّةَ لَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ علیه السلام وَابْنُ فَاطِمَة علیها السلام أَحَقُّ بِرَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ بِبَيْتِهِ مِمَّنْ أُدْخِلَ بَيْنَهُ بِغَيْرِ إِذْنِهِ. (1)

باب 2 : إِلا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ

1-2- على بن إبراهيم رحمه الله - فِي قَوْلِهِ تَعَالَى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ ... قَالَ فَإِنَّهُ لَمَّا أَنْ تَزَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بِزَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَكَانَ يُحِبُّهَا فَأَوْلَمَ وَ دَعَا أَصْحَابَهُ. (2)

2-2- الرسول صلی الله علیه وآله - عن ابن عباس رحمه الله أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم تَزَوَّجَ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشَ فَأَوْلَمَ فَكَانَتْ وَلِيمَتُهُ الْحَيْسَ وَ كَانَ يَدْعُو عَشَرَةٌ فَكَانُوا إِذَا أَصَابُوا طَعَامَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم اسْتَأْنَسُوا إِلَى حَدِيثِهِ وَ اسْتَغْنَمُوا النَّظَرَ إِلَى وَجْهِهِ وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَشْتَهى أَنْ يَخِفُّوا عَنْهُ فَيَخْلُوا لَهُ الْمَنْزِلَ لِأَنَّهُ حَدِيثُ عَهْدِ بعُرْس وَكَانَ يَكْرَهُ أَذَى الْمُؤْمِنِينَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِيهِ قُرْآناً أَدَبَاً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ ذلك قوله عزوجل يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعَامِ غَيْرَ نَاظِرِينَ

ص: 232


1- بحار الأنوار، ج44، ص151/ الأمالي للطوسی، ص 160 / بشارة المصطفى، ص271 / تفسیر نورالثقلین و تفسير البرهان، فيهما: «قال ابن عباس فدعان ... الى آخر» محذوف
2- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 201/ بحار الأنوار، ج 22، ص219 / تفسير نورالثقلين / تفسير البرهان / تفسیر القمی، ج 2، ص194

به خاطر من خونریزی کنی، تا اینکه پیامبر خدا صلی الله علیه وآله را ملاقات نماییم و درباره ی آن ظلم و ستمی مردم بعد از آن حضرت به ما کردند شکایت کنیم و آن بزرگوار را آگاه نماییم». این سخن را فرمود و شهید شد. ابن عباس رحمه الله می گوید: «امام حسین علیه السلام مرا با عبدالله جعفر و علی بن عبدالله ابن عباس رحمه الله خواست و به ما فرمود: «پسر عموی خود را غسل دهید، ما بدن امام حسن علیه السلام را غسل دادیم، حنوط کردیم، کفن نمودیم، آنگاه آن را از مغسل خارج و داخل مسجد کردیم و نماز بر بدنش خواندیم، سپس امام حسین علیه السلام دستور داد تا در خانه را باز نمایند، ولی مروان بن حکم و آل ابوسفیان و اشخاصی که از فرزندان عثمان ابن عفان در آنجا حضور داشتند ممانعت کردند و گفتند: «عثمان شهید در بدترین مکان یعنی بقیع دفن شود و حسن علیه السلام نزد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله دفن گردد!؟ ابداً چنین موضوعی عملی نخواهد شد مگر اینکه نیزه و شمشیرهایی در بین ما شکسته شوند و تیرهایی تمام گردند». امام حسین علیه السلام فرمود: «آری، به حق آن خدایی که مکه را محترم شمرده حسن بن علی علیه السلام که فرزند فاطمه علیها السلام است به رسول خدا صلی الله علیه وآله سزاوارتر است از آن افرادی که (یعنی ابوبکر و عمر) بدون اجازه ی داخل خانه ی آن حضرت شدند».

بخش 2 : مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، در حالی که [قبل از موعد نیایید و] در انتظار وقت غذا ننشینید اما هنگامی که دعوت شدید داخل شوید و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید و [ بعد از صرف غذا] به بحث و صحبت ننشینید این عمل، پیامبر را ناراحت می نماید، ولی از شما شرم می کند [و چیزی نمی گوید]

1-2- علی بن ابراهيم رحمه الله - يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعَام غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لَكِنْ إِذَا دُعيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَديثِ إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَسْتَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ الله عَظيماً هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله با زینب دختر جحش که او را دوست می داشت، ازدواج نمود، ولیمه ای به مناسبت ازدواج ترتیب داد و اصحاب خود را دعوت نمود.

2-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن عباس رحمه الله گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله با زینب بنت جحش ازدواج نموده و ولیمه ای ترتیب داد و آن ولیمه، حیس (غذایی که از خرما، روغن و کشک درست می شود) بود و از اصحاب خود هر نوبت ده نفر را دعوت می کرد و آنها چون از خوردن غذا فارغ می شدند، تمایل داشتند که با رسول خدا صلی الله علیه وآله سخن بگویند و فرصت را برای نگاه به چهره ی حضرت، غنیمت بشمارند و رسول خدا صلی الله علیه وآله تمایل داشت به اینکه آنان، زحمت را کم کرده تا او بتواند با اهل منزل خود خلوت کند؛ چرا که رسول خدا صلی الله علیه وآله تازه عروسی کرده بود و از اینکه مؤمنان موجب آزار او می شدند، بیزار بود. این گونه بود که خداوند عزوجل این آیه را نازل فرمود يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَ لَا مُسْتَأْنِسِينَ حَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ چون این آیه نازل شد، مردم پس از آنکه غذایی

ص: 233

إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ كَانَ النَّاسُ إِذَا أَصَابُوا طَعَامَ نَبِيِّهِمُ صلی الله علیه وآله لَمْ يَلْبَثُوا أَنْ يَخْرُجُوا قَالَ فَلَبِثَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم سَبْعَةَ أَيَّامٍ وَلَيَالِيهِنَّ عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْرٍ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ بِنْتِ أَبي أُمَيَّةَ وَكَانَ لَيْلَتُهَا وَ صَبِيحَةُ يَوْمِهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ فَلَمَّا تَعَالَى النَّهَارُ انْتَهَى عَلَى علیه السلام إِلَى الْبَابِ فَدَقَهُ دَقّاً خَفِيفاً لَهُ عَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم دَقَهُ وَأَنْكَرَتْهُ أُمُّ سَلَمَةَ فَقَالَ يَا أَمَّ سَلَمَةَ قُومِي فَافْتَحِي لَهُ الْبَابَ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ هَذَا الَّذِي يَبْلُغُ مِنْ خَطَرِهِ أَنْ أَقُومَ لَهُ فَأَفْتَحَ لَهُ الْبَابَ وَقَدْ نَزَلَ فِينَا بِالْأَمْس مَا قَدْ نَزَلَ مِنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ حِجاب فَمَنْ هَذَا الَّذِي بَلَغَ مِنْ خَطَرِهِ أَنْ أَسْتَقْبِلَهُ بِمَحَاسِنِي وَ مَعَاصِمِي قَالَ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم كَهَيْئَةِ الْمُغْضَبِ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ قُومِي فَافْتَحِي لَهُ الْبَابِ فَإِنَّ بِالْبَابِ رَجُلًا لَيْسَ بِالْخَرِقِ وَلَا بِالنَّزَقِ وَلَا بِالْعَجُولِ فِي أَمْرِهِ يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله وَلَيْسَ بِفَاتِحِ الْبَابِ حَتَّى يَتَوَارَى عَنْهُ الْوَط، فَقَامَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَهِيَ لَا تَدْرِى مَنْ بِالْبَابِ غَيْرَ أَنَّهَا قَدْ حَفِظَتِ النَّعْتَ وَالْمَدْحَ فَمَشَتْ نَحْوَ الْبَابِ وَهِيَ تَقُولُ بَحْ بَحْ لِرَجُل يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ فَتَحَتْ لَهُ قَالَ فَأَمْسَكَ عَلَى علیه السلام بِعِصَادَتَى الْبَابِ وَ لَمْ يَزَلْ قَائِمَاً حَتَّى خَفِيَ عَنْهُ الْوَطَءُ وَ دَخَلَتْ أَمُّ سَلَمَةَ خِدْرَهَا فَفَتَحَ الْبَابَ وَدَخَلَ فَسَلَّمَ عَلَى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَا أَمَّ سَلَمَةَ أَتَعْرِفِينَهُ قَالَتْ نَعَمْ وَ هَنِيئاً لَهُ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ العَلَيْهِ. (1)

باب 3: وَ اللهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ

1 - الكاظم علیه السلام - أَبُو عَلِيُّ بْنُ رَاشِدِ وَ غَيْرُهُ فِى خَبَر طَويل أَنَّهُ اجْتَمَعَتْ عِصَابَةُ الشَّيعَة بِنَيْسَابُورَ وَ اخْتَارُوا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ علیه السلام النَّيْسَابُورةً فَدَفَعُوا إِلَيْهِ ثَلَاثِينَ أَلْفَ دِينَارٍ وَخَمْسِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ شِقَّةَ مِنَ الشَّيَابِ وَ أَتَتْ شَطِيطَهُ بِدِرْهَم صَحِيحِ وَشِقَةِ خَامٍ مِنْ غَزْلِ يَدِهَا تُسَاوِي أَرْبَعَةَ دَرَاهِمَ فَقَالَتْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الحَقِّ قَالَ فَتَنَّيْتُ دِرْهَمهَا ... فَدَخَلَ عَلَى الْأَفْطَح عَبْدِ اللَّهِ بْن جَعْفَرٍ وَ جَرَّبَهُ وَ خَرَجَ عَنْهُ قَائِلًا رَبِّ اهْدِنِي إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ قَالَ فَبَيْنَمَا أَنَا وَاقِف إِذَا أَنَا بِغُلَامٍ يَقُولُ أَجِبْ مَنْ تُرِيدُ فَأَتَى بِي دَارَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر علیه السلام فَلَمَّا رَآنِي قَالَ لِي لِمَ تَقْنَطُ يَا

ص: 234


1- بحار الأنوار، ج 32، ص 347/ علل الشرائع، ج 1، ص 64 / اليقين، ص 331 / تفسير البرهان

را که رسول خدا صلی الله علیه وآله تدارک دیده بود می خوردند، بی درنگ رسول خدا صلی الله علیه وآله را ترک گفته و بیرون می رفتند. رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدت هفت روز نزد زینب بنت جحش ماند. سپس به خانه ی ام سلمه بنت ابوامیه رفت و همان شب و فردای آن روز را نزد او بود چون خورشید بالا آمد، علی علیه السلام به در آن خانه آمده و خیلی آهسته در زد. رسول خدا صلی الله علیه وآله صدای در زدن او را شناخت. اما ام سلمه اینکه کسی در زده را انکار کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله به ام سلمه فرمود: «ای امّ سلمه! برخیز و در را به روی او بگشای». امّ سلمه عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! او چه کسی است که آن قدر اهمیت دارد که من، باید برخیزم و در را به روی او بگشایم در صورتی که همین دیروز آیه ی وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَاب در شأن ما (زنان پیامبر صلی الله علیه وآله) نازل شد. پس او کیست که آن قدر اهمیت دارد ک-ه من، باید با اندام زیبا و دست بندهای خود (زیورآلاتی که به سر و دست دارم) به استقبال او بروم»؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله با هیئتی برافروخته و عصبانی پاسخ داد: «کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده. (نساء/80) برخیز و در را به روی او بگشا؛ چرا که پشت در مردی ایستاده که نادان و سبک مغز نیست و در کار خود عجول نمی باشد. خداوند و رسولش را دوست می دارد و خداوند و رسولش نیز او را دوست می دارند و او تا زمانی که صدای گام های تو قطع نشود و مطمئن نشود که تو به پس پرده بازگشته ای، در را نمی گشاید». ام سلمه برخاست در حالی که نمی دانست چه کسی پشت در است و تنها آن توصیف و مدح رسول خدا صلی الله علیه وآله از او را در خاطر سپرده بود. پس به سوی در رفت در حالی که این جمله را زمزمه می کرد: «آفرین! آفرین به مردی که خدا و رسولش صلی الله علیه وآله را دوست می دارد و خدا و رسولش صلی الله علیه وآله نیز او را دوست می دارند». پس امّ سلمه در را به روی او گشود و علی علیه السلام دو لنگه در را گرفت و همچنان پشت در ایستاد تا آنکه صدای گام برداشتن ام سلمه قطع شد و امّ سلمه به اندرونی خود رفت. آنگاه علی علیه السلام در را گشود و وارد شد و به رسول خدا صلی الله علیه وآله سلام کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ای ام سلمه! آیا او را می شناسی»؟ ام سلمه پاسخ داد: «آری و این توصیف و مدح بر او گوارا باشد. او علی بن ابی طالب علیه السلام است».

بخش 3: خداوند از [بیان] حق شرم ندارد!

1-3- امام کاظم علیه السلام - ابو علی پسر راشد و دیگران در ضمن یک خبر طولانی گفتند که شیعیان نیشابور جمع شدند و محمدبن علی نیشابوری را انتخاب کردند و سی هزار دینار و پنجاه هزار درهم و مقداری پارچه به او دادند؛ شطیطه هم یک درهم صحیح و تکه پارچهای ابریشمی که خودش بافته بود و چهار درهم ارزش داشت آورد و گفت: «خدا از حق شرم ندارد». درهم او را کج کردم [چون نمی توانست آن یک درهم را در کیسه مخصوصی بگذارد لا جرم برای نشانه آن را کج کرد] ... محمد به مدینه آمد و پیش افطع عبدالله بن جعفر رفت و او را آزمود و در حالی که می گفت: «پروردگارا! مرا به راه راست هدایت کن»! از پیش او بیرون آمد. او نقل کرده، ایستاده بودم که غلامی پیشم آمد و گفت: «بیا پیش کسی که می خوای، برویم»! مرا به خانه موسی بن جعفر علیه السلام برد همین که ایشان مرا دید، فرمود: «ای اباجعفر! چرا ناامید شدی؟ و چرا به یهود و نصاری پناه بردی پیش من بیا! من حجت

ص: 235

أَبَا جَعْفَر وَ لِمَ تَفْزَعَ إِلَى الْيَهُودِ وَالنَّصَارَى إِلَيَّ فَأَنَا حُجَّةُ اللَّهِ وَ وَلِيُّهُ أَ لَمْ يُعَرِّفُكَ أَبُو حَمْزَةَ عَلَى بَاب مَسْجِدِ جَدِّى وَ قَدْ أَجَبْتُكَ عَمَّا فِي الْجُزْءِ مِنَ الْمَسَائِل بجَمِيعِ مَا تَحْتَاجُ إِلَيْهِ مُنْذُ أَمْس فَجِثْنِي بِهِ وَ بِدِرْهَم شَطِيطَةَ الَّذِي وَرْتُهُ دِرْهَمْ وَ دَانِقَانِ الَّذِي فِي الْكِيسِ الَّذِي فِيهِ أَرْبَعُمِائَةِ دِرْهَم لِلْوَازُورى وَ الشَّقَةَ الَّتِي فِي رِزْمَة الْأَخَوَيْنِ الْبَلْخِيَّيْنِ قَالَ فَطَارَ عَقْلِى مِنْ مَقَالِهِ وَ أَتَيْتُ بِمَا أَمَرَنِي وَ وَضَعْتَ ذَلِكَ قِبَلَهُ فَأَخَذَ دِرْهَمَ شَطِيطَةَ وَإِزارَهَا ثُمَّ اسْتَقْبَلَنِي وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ يَا أَبَا جَعْفَر علیه السلام أَبْلِغْ شَطِيطَةَ سَلَامِي وَأَعْطِهَا هَذِهِ الصُّرَّةَ. (1)

باب 4 : وَما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ عِنْدَ الله عَظيماً

1-4- على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلُهُ وَ ما كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَإِنَّهُ كَانَ سَبَبَ نُزُولِهَا أَنَّهُ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ النَّبِيُّ أَولى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ حَرَّمَ اللَّهُ نِسَاءَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم عَلَى الْمُسْلِمِينَ غَضِبَ طَلْحَةُ فَقَالَ يُحَرِّمُ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله عَلَيْنَا نِسَاءَهُ وَيَتَزَوَّجُ هُوَ بِنِسَائِنَا لَئِنْ أَمَاتَ اللَّهُ مُحَمَّدَا صلی الله علیه وآله لَنَرَ كُضَنَّ بَيْنَ خَلَاخِيلَ نِسَائِهِ كَمَا رَكَضَ بَيْنَ خَلَاخِيلَ نِسَائِنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللهِ عَظِيماً إِنْ تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ تُخْفُوهُ .... (2)

2-4- الصادق علیه السلام - لَوْ لَمْ يَحْرُمُ عَلَى النَّاسِ أَزْوَاجُ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً حَرُمْنَ عَلَى الْحَسَنِ وَ علیهما السلام لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ وَ لَا يَصْلُحُ لِلرَّجُل أَنْ يَنْكِحَ امْرَأَةَ جَدِّهِ. (3)

3-4- الباقر علیه السلام - عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام نَحْوَهُ وَقَالَ فِي حَدِيثِهِ وَ هُمْ يَسْتَحِلُونَ أَنْ يَتَزَوَّجُوا أمَّهَائِهِمْ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ وَإِنَّ أَزْوَاجَ رَسُول الله صلی الله علیه وآله فِي الْحُرْمَة مِثْلُ أُمَّهَاتِهم. (4)

ص: 236


1- بحار الأنوار، ج 48، ص 73
2- بحار الأنوار، ج22، ص 190 / تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج 32، ص107
3- الكافي، ج 5، ص 420 / وسائل الشیعة، ج 20، ص 412 الإستبصار، ج 3، ص 155/ مستدرک الوسائل، ج 14، ص377/ النوادر للأشعرى، ص 101 / تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 22، ص 211 / تفسیر نور الثقلين

و ولی خدا هستم. مگر ابو حمزه کنار درب مسجد جدم مرا به تو معرفی نکرد؟ من از دیروز جواب تمام مسائلی را که در جلد به همراه آورده ای را داده ام. آن پول ها را و آن یک درهم شطیطه که وزن آن یک درهم و دودانگ است و در کیسه ای که چهارصد درهم دارد و متعلق به وازوری است، قرار دارد را به همراه آن قطعه پارچه ابریشمی او که در بسته بندی آن دو برادر بلخی گذاشته اند را برایم بیاور»! از گفتار امام علیه السلام عقل از سرم پرید، هر چه امر کرده بود را آوردم و در مقابلشان گذاشتم. یک درهم شطیطه و پارچه را برداشت. سپس رو به من فرمود: «خدا از حق شرم ندارد. ای اباجعفر! سلام مرا به شطیطه برسان و این کیسه پول را به او بده ... »!

باب 4 : و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود در آورید که این کار نزد خدا بزرگ است.

1-4- علی بن ابراهیم رحمه الله - سبب نزول آيه، وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ الله این است که وقتی خداوند آیه: پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان] محسوب می شوند (احزاب/6) را نازل کرد و خداوند زنان پیامبر صلی الله علیه وآله را بر مسلمانان حرام کرد، طلحه ناراحت شد و گفت: «محمّد زنان خودش را بر ما حرام می کند، در حالی که او با زنان ما ازدواج می کند! اگر خداوند، محمد صلی الله علیه وآله را بمیراند، بی گمان در میان خلخالها و زیورآلات زنانش خواهیم دوید [و با آنان ازدواج خواهیم کرد]، همان طور که او در میان خلخال های زنان ما دوید». این گونه بود که خداوند، این آیه را نازل کرد: وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللهِ عَظِيمًا * إِن تُبْدُوا شَيْئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا.

2-4- امام صادق علیه السلام - محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: «اگر خداوند به خاطر آيه: وَ مَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَ لَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله را بر مردم حرام نمی کرد، به دلیل آیه: وَ لَا تَنكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُم مِّنَ النِّسَاءِ؛ قطعاً ازدواج با آن ها بر امام حسن و امام حسین علیهما السلام حرام بود؛ چرا که مرد نمی تواند با همسر جد خود، ازدواج نماید».

3-4- امام باقر علیه السلام - اگر انسان مؤمن باشد ازدواج با مادرانشان را حلال خواهد شمرد؟ و همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله از جهت حرمت مثل مادرانشان هستند.

ص: 237

4-4- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ وَ ذَكَرَ هَذِهِ الْآيَةَ وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْناً فَقَالَ علیه السلام رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَحَدُ الْوَالِدَيْنِ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ مَنِ الْآخَرُ قَالَ عَلَى علیه السلام وَنِسَاؤُهُ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ هِيَ لَنَا خَاصَّة. (1)

5-4- الصادق علیه السلام - وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ أَنَّهُمْ يَسْتَحِلُونَ نِكَاحَ ذَوِي الْأَرْحَامِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَإِنَّهُمْ زَعَمُوا أَنَّهُ إِنَّمَا حَرَّمَ وَ عَلَى بِذَلِكَ النِّكَاحِ نِكَاحَ نِسَاءِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَإِنَّ أَحَقَّ مَا يُبْدَأُ بِهِ تَعْظِيمُ حَقَّ اللَّهِ وَكَرَامَةً رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ مَا حَرَّمَ عَلَى تَابِعِيهِ مِنْ نِكَاحَ نِسَائِهِ بِقَوْلِهِ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً. (2)

6-4- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ قَتَادَةَ عَنِ الْحَسَن [البَصرى ] أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم تَزَوَّجَ امْرَأَةٌ مِنْ عَامِرٍ ب-ن الله صَعْصَعَةَ يُقَالُ لَهَا سَنَا وَ كَانَتْ مِنْ أَجْمَل أَهْل زَمَانِهَا فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَيْهَا عَائِشَةُ وَ حَفْصَةً قَالَتَا لَتَغْلِبُنَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَتَا لَهَا لَا تُرِيَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مِنْكَ حِرْصاً فَلَمَّا دَخَلَتْ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله فَنَاوَلَهَا يَدَهُ فَقَالَتْ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْكَ فَانْقَبَضَتْ يَدُ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَنْهَا فَطَلَّقَهَا وَأَلْحَقَهَا بِأَهْلِهَا وَ تَزَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله امْرَأَةَ مِنْ عِنْدَةَ ابْنَةَ أبى الْجَوْنِ فَلَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم ابْنُ مَارِيَةَ الْقِبْطِيَّة قَالَتْ لَوْ كَانَ نَبِيَا صلی الله علیه وآله مَا مَاتَ ابْنُهُ فَأَلْحَقَهَا رَسُولُ اللهُ صلی الله علیه وآله بِأَهْلِهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ وَلَّى النَّاسُ أَبَا بَكْر أَتَتْهُ الْعَامِرِيَّةُ وَالْكِنْدِيَّةُ وَقَدْ خُطِبَنَا فَاجْتَمَعَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ فَقَالَا لَهُمَا اخْتَارًا إِنْ شِئْتُمَا الْحِجَابَ وَإِنْ شِئْتُمَا الْبَاهَ فَاخْتَارَنَا الْبَاهَ فَزُوِّجَتَا فَجُدِمَ أحَدٌ الرَّجُلَيْنِ وَ جُنَّ الْآخَرُ قَالَ عُمَرُ بْنُ أَذَيْنَةَ فَحَدَّثْتُ بِهَذَا الْحَدِيثِ زَرَارَةَ وَ الْفُضَيْلَ فَرَوَيَا عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَا نَهَى النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله عَنْ شَيْءٍ إِلَّا وَقَدْ عُصِيَ فِيهِ حَتَّى لَقَدْ نَكَحُوا أَزْوَاجَهُ صلی الله علیه وآله مِن بَعْدِهِ و ذَكَرَ هَاتَيْنِ الْعَامِرِيَّةَ وَالْكِنْدِيَّةَ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام لَوْ سَأَلْتَهُمْ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةَ فَطَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا أَ تَحِلُّ لِابْنِهِ لَقَالُوا لَا فَرَسُولُ الله صلی الله علیه وآله أعْظَمْ حُرمَةً مِنْ آبَائِهِمْ. (3)

الْوِلَايَةُ

ص: 238


1- الکافی، ج 5، ص 420/ تفسیر البرهان
2- وسائل الشیعة، ج 20، ص 410/ مستدرک الوسائل، ج14، ص375/ بحار الأنوار، ج24، ص294/ بصائر الدرجات، ص532
3- تفسير نورالثقلين تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج 101، ص23

4-4- امام صادق علیه السلام - ابوالجارود گوید: «از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند. (عنکبوت /8) پرسیدم». فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه وآله یکی از والدین است» عبدالله بن عجلان گفت: «و دیگری کیست»؟ فرمود: امام علی علیه السلام و زنان او بر ما حرام هستند و این آیه در شأن ما نازل شده است و ما مصداق این آیه هستیم».

5-4- امام صادق علیه السلام - اما اینکه می گویی ایشان ازدواج با ارحامی که خداوند در قرآن حرام نموده است را حلال نمودند به این جهت است که گمان می کردند مقصود ازدواج با زنان رسول خدا صلی الله علیه وآله است چرا که این عمل نشانه احترام به حق خداوند و کرامت رسول خدا صلی الله علیه وآله و احترام تابعین آن حضرت این است و ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً که با این عمل خویش پیامبر صلی الله علیه وآله را آزرده ننموده و با همسران آن حضرت ازدواج نکنند.

6-4- پیامبر صلی الله علیه وآله - حسن بصری نقل می کند: رسول خدا صلی الله علیه وآله با زنی از قبیله ی بنی عامر بن صعصعه به نام سنا که از زنان هم عصر خود زیباروتر بود، ازدواج نمود. چون نگاه عایشه و حفصه به او افتاد، گفتند: «این زن، با این زیبایی خود حتماً در دل رسول خدا صلی الله علیه وآله بیشتر از ما جا باز می کند و بر ما چیره خواهد شد». از این رو به آن زن گفتند: «رسول خدا صلی الله علیه وآله از تو شوق به آمیزش را نبیند»! پس چون آن زن نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله رفت، رسول خدا صلی الله علیه وآله دست خود را به سوی او دراز کرد و آن زن گفت: «به خدا پناه می برم! پس رسول خدا صلی الله علیه وآله از او دست کشید و او را طلاق داد و به خانواده اش بازگرداند». پس از آن رسول خدا صلی الله علیه وآله با زنی از قبیله ی کنده دختر ابوالجون ازدواج نمود. چون ابراهیم پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله ، پسر ماریه قبطیه در گذشت، این زن گفت: «اگر محمد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله بود، پسرش نمی مرد». این گونه بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله او را پیش از آنکه با او آمیزش کند، به خانواده اش بازگرداند. چون رسول خدا صلی الله علیه وآله درگذشت و ابوبکر زعامت مردم را در دست گرفت، آن دو زن از قبیله ی بنی عامر و کنده که از آنها خواستگاری شده بود، نزد ابوبکر آمدند تا بپرسند که آیا میتوانند ازدواج کنند یا نه؟ ابوبکر و عمر با هم مشورت نموده و به آن دو گفتند: «شما مخیّرید که اگر می خواهید ازدواج نکنید و یا اگر می خواهید ازدواج کنید». آن دو زن، دومین گزینه را اختیار کرده و ازدواج کردند. در نتیجه، یکی از این دو مرد با آن دو ازدواج کرده بودند، به بیماری جذام مبتلا شد و دیگری عقل خود را از دست داد و دیوانه شد. عمر بن اذینه میگوید: «زراره و فضیل، این حدیث را از امام باقر علیه السلام نقل کرده اند و حضرت در آن فرمود: «در تمام چیزهایی که خداوند، از آن نهی فرموده، معصیت و نافرمانی صورت گرفته است؛ حتی از وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله با همسران او ازدواج کرده اند». حضرت، در آن حدیث، ماجرای آن دو زن از قبیله ی بنی عامر و کنده را ذکر نمود. سپس فرمود: «اگر از آن ها می پرسیدی که زنی با مردی ازدواج نموده و آن مرد پیش از آنکه با او آمیزش کند، او را طلاق داده است. آیا ازدواج با او بر پسر آن مرد، حلال است؟ پاسخ می دادند .«خیر» پس [با اینکه] حرمت ازدواج با زنان رسول خدا صلی الله علیه وآله بیشتر از حرمت ازدواج با زنان پدرانشان بود، [چگونه به خود اجازه دادند که پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله با زنان او ازدواج کنند]؟».

ولایت

ص: 239

1 - الأئمة علیهم السلام - عَن مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ رَفَعَهُ إِلَيْهِم فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فِي عَلى علیه السلام وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى علیه السلام فَبَراهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا. (1)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - فِي الْمَنَاقِبِ لِابْنِ شَهْرٍ آشوب: أَنَّ عَلِيّا علیه السلام تُوفِّيَ عَنْ أَرْبَعِ نِسْوَة: أَمَامَةً - وَ أُمُّهَا زَيْنَبُ بِنْتُ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم وَأَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْس وَلَيْلَى التَّمِيمِيَّة وَ أَمِ الْبَنِينَ الْكَلَابِيَّةَ وَ لَمْ يَتَزَوَّجْنَ بَعْدَهُ وَ خَطَبَ الْمُغِيرَةُ بْنُ نَوْفَل أَمَامَةَ ثُمَّ أَبُو الْهَيَّاج بْن أبي سُفْيَانَ بْنِ الْحَارِثِ، فَرَوَتْ عَنْ على علیه السلام أَنَّهُ لَا يَجُورٌ لِأَزْوَاجِ النَّبي صلی الله علیه وآله وَالْوَصي علیه السلام أن يتزوجن بِغَيْرِهِ بَعْدَهُ فَلَمْ يَتَزَوَّجُ امْرَأَةُ وَلَا أم ولد بهذه الرواية. (2)

قوله تعالى : لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ في آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَلا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْواضِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لَا نِسَائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ الله كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً (55)

1 - الصادق علیه السلام - لَا بَأسَ أَنْ يَرَى الْمَمْلُوكُ الشَّعْرَ وَ السَّاق. (3)

2- ابن عباس رحمه الله - قَوْلُهُ لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَ لا أَبْنَائِهِنَّ وَ لا إِخْوَانِهِنَ ... أَيْ فِي أَنْ يَرَوْنَهُنَّ وَلَا يَحْتَجِبْنَ عَنْهُمْ وَ لَا نِسَائِهِنَّ قِيلَ: يُرِيدُ نِسَاءَ الْمُؤْمِنِينَ لَا نِسَاءَ الْيَهُودِ وَالنَّصَارَى فَيَصِفْنَ نِسَاءَ رَسُول الله صلی الله علیه وآله لِأَزْوَاجهنَّ إِنْ رَأَيْنَهُنَّ. (4)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - ثُمَّ رَخَّصَ لِقَوْمٍ مَعْرُوفِينَ الدُّخُولَ عَلَيْهِنَّ بِغَيْرِ إِذْنِ فَقَالَ لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ إِلَى قَوْلِهِ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدا. (5)

قوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِياً (56)

مَعْنَى الصَّلَوَاتِ

ص: 240


1- الكافي، ج 1، ص 414 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- تفسير نور الثقلين
3- الکافی، ج 5، ص 531 وسائل الشیعة، ج 20، ص224 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 22، ص 185
5- بحار الأنوار، ج 17، ص27/ تفسير البرهان

1 - ائمه علیهم السلام - محمد بن مروان در حدیثی مرفوع از ائمه علیهم السلام نقل می کند: پیرامون شأن نزول آیه ی وَ مَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ الله فرمود: «این آیه در شأن علی علیه السلام و ائمه علیهم السلام نازل شده است: همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او می گفتند مبرا ساخت. (احزاب /69)»

2- امام علی علیه السلام -- امیرالمؤمنين على بن ابيطالب علیه السلام هنگام شهادت چهار همسر داشت امامه که دختر زینب دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله بود و اسماء بنت عمیس و لیلی تمیمیه و ام البنین کلابیه بودند که این زنان بعد از آن حضرت ازداج نکردند. و مغیره بن نوفل از امامه خواستگاری نمود سپس ابوالهیاج پسر ابوسفیان از وی خواستگاری کرد اما وی از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت نمود که ازدواج زنان پیامبر صلی الله علیه وآله و وصی ایشان با غیر نبی یا وصی پیامبر صلی الله علیه وآله جایز نمی باشد. لذا با این روایت هیچ کدام از زنان یا ام ولد ایشان با کسی ازدواج نکردند».

بر آنان (همسران پیامبر) گناهی نیست در مورد پدران و پسران و برادران و پسران برادران و پسران خواهران خود و زنان هم کیششان و بردگان خویش [که بدون حجاب در برابر آنان ظاهر شوند]؛ و تقوای الهی را پیشه کنید که خداوند نسبت به هرچیزی شاهد [و آگاه] است. (55)

1- امام صادق علیه السلام - مانعی ندارد که غلام، مو و ساق پای مالک خود را ببیند.

2- ابن عباس رحمه الله - آیه ی شریفه: لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَ لا أَبْنَائِهِنَّ وَ لَا إِخْوانِنَّ به این معناست که پدران و برادران و فرزندان می توانند این زنان را ببینند و لازم نیست زنان خویش را از این سه گروه بپوشانند و مراد از وَ لا نِسائِهِنَّ زنان مؤمن است نه زنان یهود و نصاری. چون اگر زنان رسول خدا صلی الله علیه وآله را ببینند برای شوهران توصیف می کنند.

3- علی بن ابراهیم رحمه الله - خداوند به یک گروه شناخته شده اجازه وارد شدن بدون اذن بر این زنان را داده است و فرمود: لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَ لَا أَبْنَائِهِنَّ وَ لَا إِخْوَانِهِنَّ وَ لَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَ لَا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لَا نِسَائِهِنَّ وَ لا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً.

خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و [ در برابر اوامر او] کاملاً تسلیم باشید. (56)

معنای صلوات

ص: 241

1 - الصادق علیه السلام - عَن ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً فَقَالَ الصَّلَاةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ رَحْمَةً وَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ تَزْكِيَةُ وَ مِنَ النَّاسِ دُعَاءُ. (1)

2 - الصادق علیه السلام - عن عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرِ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِياً فَقَالَ صَلَاةُ اللَّهِ تَزْكِيَةُ لَهُ فِي السَّمَاءِ قُلْتُ مَا مَعْنَى تَزْكِيَة اللَّهِ إِيَّاهُ قَالَ زَكَّاهُ بأَنْ بَرَأَهُ مِنْ كُل نَقْصِ وَآفَة يَلْزَمُ مَخْلُوقا قُلْتُ فَصَلَاةُ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ يُبَرِّءُونَهُ وَيُعَرِّفُونَهُ بِأَنَّ اللَّهَ قَدْ بَرَاهُ مِنْ كُلِّ نَقْصِ هُوَ فِي الْمَخْلُوقِينَ مِنَ الْآفَاتِ الَّتِي تُصِيبُهُمْ فِي بُنْيَة خَلْقِهِمْ فَمَنْ عَرَفَهُ وَ وَصَفَهُ بِغَيْرِ ذَلِكَ فَمَا صَلَّى عَلَيْهِ. (2)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ تَزْكِيَةُ لَهُ وَ تَنَاءُ عَلَيْهِ وَصَلَاةُ الْمَلَائِكَةِ مَدْحُهُمْ لَهُ وَصَلَاةُ النَّاسِ دُعَاتُهُمْ لَهُ وَالتَّصْدِيقُ وَالْإِقْرَارُ بِفَضْلِهِ. (3)

4 - الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً فَقَالَ قَالَ أَثْنُوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا لَه . (4)

5 - الصادق علیه السلام - مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ آلِهِ فَمَعْنَاهُ: أَنِّي أَنَا عَلَى الْمِيثَاقِ وَالْوَفَاءِ الَّذِي قَبلْتُ حِينَ قَوْلِهِ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى. (5)

صَلَوَاتُ المَلَائِكَةِ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - صَلَّتِ الْمَلَائِكَةُ عَلَيَّ وَ عَلَى عَلَى علیه السلام سَبْعاً وَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَمْ يُرْفَعْ إِلَى السَّمَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا مِنِّي وَ مِنْهُ . (6)

2- الصادق علیه السلام - عَن أَبي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبي عَبْدِ اللهِ علیه السلام : أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مَا وَصَفَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتَرُونَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِياً كَيْفَ لَا يَفْتُرُونَ وَهُمْ

ص: 242


1- وسائل الشيعة، ج 7، ص196/ بحار الأنوار، ج 91، ص55/ معانى الأخبار، ص367/ تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- جمال الأسبوع، ص 234 بحار الأنوار، ج 91، ص 71 مستدرک الوسائل، ج 5، ص 345
3- تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان / تفسیر القمی، ج 2، ص 194/ بحار الأنوار، ج17، ص 27
4- المحاسن، ج 2، ص328/ مشكاة الأنوار، ص17/ تفسير نور الثقلين / بحار الأنوار، ج 2، ص205
5- تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج 28، ص 351 تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين

1- امام صادق علیه السلام - ابوحمزه گوید: از امام صادق علیه السلام تفسیر آیه: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلَّمُوا تَسْلِیا را پرسیدم. حضرت پاسخ داد: «صلاة، از سوی خداوند به معنای رحمت، از سوی فرشتگان به معنای تزکیه و ،تهذیب و از سوی مردم به معنای دعا می باشد».

2- امام صادق علیه السلام - عبدالرحمن بن کثیر گوید: از آن حضرت در مورد آیه ی شریفه: إِنَّ اللهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيمًا سؤال نمودم. فرمود: «مراد تزکیه آن حضرت در آسمان است» پرسیدم: «مراد از تزکیه چیست»؟ فرمود: «پیامبر صلی الله علیه وآله را پاک نموده و از هرگونه نقص و آفتی که دیگر مخلوقات مبتلا به آن هستند در امان نگه داشته است». سؤال نمودم: «مقصود از صلوات مؤمنان چیست»؟ فرمود: «مؤمنین نیز پیامبر صلی الله علیه وآله را مبرا دانسته به وی معرفت دارند که خداوند تعالی وی را از هرگونه نقص و آفتی که در مخلوقات دیگر است پاک نموده است پس هرکس به این امر معرفت داشته باشد ولی حضرت را به غیر آن توصیف کند در حقیقت بر آن حضرت صلوات نفرستاده است».

3- علی بن ابراهيم رحمه الله - درود خدا بر پیامبر صلی الله علیه وآله یاد کردن از حضرت به پاکی است و نیز ستایش او از وی، و درود فرشتگان مدح آنان از حضرت است، و درود مردم دعای آنان برای حضرت و نیز تصدیق و اقرار به فضیلت ایشان.

4- امام صادق علیه السلام - إِنَّ اللهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تسلیما؛ یعنی پیامبر صلی الله علیه وآله را ستایش نمایند و بر او درود بفرستند.

5- امام صادق علیه السلام - هرکس که بر رسول خدا صلی الله علیه وآله و خاندان او درود فرستد، به این معنا است که من، به آن پیمان و عهدی که با خداوند به هنگامی که فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری. (اعراف/172). بستم، هنوز پایبندم.

صلوات ملائکه

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - فرشتگان بر من و علی علیه السلام درود فرستادند؛ زیرا تنها، شهادت و گواهی من و علی علیه السلام به اینکه خدایی جز الله نیست و محمد صلی الله علیه وآله بنده و رسول اوست، به سوی آسمان بالا برده شد.

2- امام صادق علیه السلام - ابو عبدالله برقی در حدیثی مرفوع نقل می کند: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: مرا از این کلام خداوند که در آن ملائکه وصف شده اند: [تمام] شب و روز را تسبیح می گویند و سست نمی گردند (انبیاء/20) و این آیه: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تسلیا آگاه کن چگونه ملائکه سستی نمی کنند در حالی که بر پیامبر صلوات می فرستند؟ چون به

ص: 243

يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لَمَّا خَلَقَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ فَقَالَ انْقُصُوا مِنْ ذِكْرى بمِقْدَار الصَّلَاة عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَقَولُ الرَّجُل صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فِي الصَّلَاةِ مِثْلُ قَوْلِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ. (1)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - الْحُسَيْنِ بْن عَلَى علیه السلام قَالَ: قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَرَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ قَالَ إِنَّ هَذَا لَمِنَ الْمَكْتُومِ وَ لَوْلَا أَنَّكُمْ سَأَلْتُمُونِي عَنْهُ مَا أَخْبَرْتُكُمْ إِنَّ اللَّهَ وَكُلَ بِي مَلَكَيْنِ لَا أَذْكَرُ عِنْدَ عَبْدِ مُسْلِمٍ فَيُصَلِّى عَلَى علیه السلام إِنَّا قَالَ ذَائِكَ الْمَلَكَانِ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ وَ قَالَ اللَّهُ وَمَلَائِكَتُهُ جَوَاباً لِدَيْنِكَ الْمَلَكَيْن آمين. (2)

فَضِيلَةُ صَلَوَاتِ اللهِ عَلَى النَّبِي صلی الله علیه وآله

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - بَيْنَمَا أَصْحَابُ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله جُلُوسٌ فِي مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ علیه السلام يَتَذَاكَرُونَ فَضْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا حِبْرُ مِنْ أَحْبَارٍ يَهُودِ أَهْلِ الشَّامِ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَصَحْفَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ فَسَلَّمَ عَلَيْنَا وَ جَلَسَ ثُمَّ لَبِثَ هُنَيْئَةَ (هُنَيْهَةً) ثُمَّ قَالَ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم دَرَجَةً وَلَا لِمُرْسَل فَضِيلَةً إِلَّا وَقَدْ تَحَمَّلْتُمُوهَا لِنَبِيِّكُمْ فَهَلْ عِنْدَكُمْ جَوَابُ إِنْ أَنَا سَأَلْتُكُمْ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَلْ يَا أَخَا الْيَهُودِ مَا أَحْبَبْتَ فَإِنِّي أَجِيبُكَ عَنْ كُلِّ مَا تَسْأَلُ بِعَوْنِ اللَّهِ تَعَالَى ... فَقَالَ الْيَهُودِيُّ إِنَّ آدَمَ علیه السلام أَسْجَدَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ مَلَائِكَتَهُ فَهَلْ فَضَّلَ لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مِثْلَ ذَلِكَ فَقَالَ علیه السلام قَدْ كَانَ ذَلِكَ وَ لَئِنْ أَسْجَدَ اللَّهُ لآدَمَ علیه السلام مَلَائِكَتَهُ فَإِنَّ ذَلِكَ لِمَا أَوْدَعَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ صُلْبَهُ مِنَ الْأَنْوَارِ وَالشَّرَفِ إِذْ كَانَ هُوَ الْوِعَاءَ وَ لَمْ يَكُنْ سُجُودُهُمْ عِبَادَةً لَهُ وَ إِنَّمَا كَانَ سُجُودُهُمْ طَاعَةً لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَتَكْرِمَةً وَتَحِيَّةً وَلَمْ مِثْلَ السَّلَامِ مِنَ الْإِنْسَانِ عَلَى الْإِنْسَانِ وَاعْتِرَافاً لآدَمَ علیه السلام بِالْفَضِيلَة وَ قَدْ أَعْطَى اللَّهُ مُحَمَّدَا صلی الله علیه وآله أَفْضَلَ مِنْ ذَلِكَ وَ هُوَ أَنَّ اللَّهَ صَلَّى عَلَيْهِ وَ أَمَرَ مَلَائِكَتَهُ أَنْ يُصَلُّوا عَلَيْهِ وَتَعَبَّدَ جَمِيعَ خَلْقِهِ بِالصَّلَاةِ عَلَيْهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً فَلَا يُصَلَّى عَلَيْهِ أَحَدٌ فِي حَيَاتِهِ وَ لَا بَعْدَ وَفَاتِهِ إِلَّا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ بِذَلِكَ عَشْراً وَ أَعْطَاهُ مِنْ الْحَسَنَاتِ عَشْراً بِكُلِّ صَلَاة صَلَّى عَلَيْهِ وَ لَا يُصَلَّى عَلَيْهِ أَحَدُ بَعْدَ وَفَاتِهِ إِلَّا وَهُوَ يَعْلَمُ بِذَلِكَ وَ يَرُدُّ عَلَى الْمُصَلِّي وَالْمُسَلَّمِ مِثْلَ ذَلِكَ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ دُعَاءَ أُمَّتِهِ فِيمَا يَسْأَلُونَ

ص: 244


1- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 329 بحار الأنوار، ج 82، ص 96/ بحار الأنوار، ج 91، ص 71/ جمال الأسبوع، ص 236
2- بحار الأنوار، ج 91 ، ص 85 / مستدرک الوسائل، ج 5، ص 352 بحار الأنوار، ج 91، ص 68/ عوالی اللآلی، ج 2، ص38

پیامبر صلی الله علیه وآله صلوات می فرستند قاعدتاً از ذکر خدا می مانند». امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی خدا حضرت محمد صلی الله علیه وآله را خلق کرد به ملائکه امر فرمود: «به اندازه ای که بر پیامبر صلوات می فرستید از ذکر من بکاهید» و به این ترتیب وقتی کسی در نماز بر محمد صلی الله علیه وآله صلوات می فرستد، مثل این است که این ذکر را می گوید: سُبْحَانَ الله وَ الحَمدُ اللهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ».

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - امام حسین علیه السلام فرمود: به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کردند: «درباره این آیه توضیح دهید که خداوند می فرماید: إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ. حضرت فرمود: «این مطلب از جمله علم غیب است. و اگر شما در این باره چیزی نمی پرسیدید، من هم چیزی به شما نمی گفتم. همانا خداوند دو فرشته بر من گمارده است که هرگاه نامی از من نزد انسان مسلمانی برده شود و او بر من صلوات بفرستد، این دو فرشته در جواب او می گویند: «خداوند تو را بیامرزد». و خداوند و فرشتگانش در جواب این دو فرشته آمین می گویند».

فضیلت صلوات خدا بر پیامبر صلی الله علیه وآله

1- امام علی علیه السلام - امام کاظم علیه السلام از امام صادق علیه السلام از پدر ارجمند خود از امام سجاد علیه السلام از امام حسین علیه السلام نقل کرده که ایشان فرمود: پس از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه وآله اصحاب در مسجد حضرت نشسته بودند و از فضایل پیامبر صلی الله علیه وآله یاد می کردند. ناگاه یکی از علمای یهود از اهالی شام بر ما وارد شد. او تورات و انجیل و زبور و صُحف ابراهیم و پیامبران را خواند بود و نشانه های آنان را می شناخت. بر ما سلام کرد و نشست. کمی درنگ کرد و سپس گفت: «ای امت محمد صلی الله علیه وآله! شما هیچ مقامی از هیچ پیامبری را و هیچ فضیلتی از هیچ رسولی را وانگذاشته اید و همه را به پیامبر خود نسبت داده اید، اگر من از شما سوال کنم پاسخی دارید»؟ امیرمومنان علیه السلام به او فرمود: «ای برادر یهودی! هر چه دوست داری بپرس، من به یاری و منت خداوند متعال از هر چیزی بپرسی پاسخت را می دهم». ... یهودی پرسید: «خداوند تبارک و تعالی فرشتگان خود را برای آدم علیه السلام به سجده درآورد، آیا برای محمد صلی الله علیه وآله نیز چنین فضیلتی نهاده»؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: «همین طور بوده، اما اگر خداوند فرشتگانش را برای آدم علیه السلام به سجده درآورده این به خاطر نورها و شرافتی بوده که خداوند عزوجل در صلب او به امانت نهاده بوده، چراکه او ظرف بوده، سجده آنان به سوی او از روی پرستش نبوده بلکه به خاطر اطاعت از فرمان خداوند عزوجل بوده تا این گونه به او ارج نهند و درود گویند، مثل سلامی که یک انسان به انسان دیگر می کند، و برای اقرار به فضیلت آدم علیه السلام بوده، اما خداوند به محمّد صلى الله عليه و آله چیزی برتر از آن عطا فرمود و آن این که خداوند به فرشتگانش فرمان داد تا بر او درود فرستند و فرمان پذیری همه آفریدگانش را در درود فرستادن بر او تا به روز قیامت نهاد، والامرتبه فرمود: إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِیماً؛ این چنین چه در زمان حیات و چه پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه وآله هر که بر محمد صلی الله علیه وآله درود فرستاده باشد خداوند بر او به این خاطر ده مرتبه درود فرستاده و به ازای هر درودی که بر حضرت فرستاده ده پاداش نیک به او عطا کرده است، همچنین هر که پس از درگذشت حضرت بر ایشان درود بفرستد خداوند به آن آگاه است و به کسی که درود فرستاده و فرمان برده همین پاداش را عطا می کند. افزون بر آن خداوند عزوجل اجابت دعایی را

ص: 245

رَبَّهُمْ جَلَّ ثَنَاؤُهُ مَوْقُوفاً عَنِ الْإِجَابَةِ حَتَّى يُصَلُّوا فِيهِ عَلَيْهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَهَذَا أَكْبَرُ وَأَعْظَمُ مِمَّا أَعْطَى اللَّهُ آدم علیه السلام. (1)

2 - الصادق علیه السلام - مَا فِي الْمِيزَان شَيْءٍ أَثْقَلَ مِنَ الصَّلَاة عَلَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَتُوضَعُ أَعْمَالُهُ فِي الْمِيزَانِ فَتَمِيلُ بِهِ فَيُخْرِجُ صلی الله علیه وآله الصَّلَاةَ عَلَيْهِ فَيَضَعُهَا فِي مِيزَانِهِ فَتَرْجَح. (2)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ اللَّهَ لَمَّا خَلَقَ الْعَرْشَ خَلَقَ لَهُ ثَلَاثَمِائَة وَسِتِّينَ أَلْفَ رَكُن وَخَلَقَ عِنْدَ كُلِّ رَكُن ثَلَاثَمِائَةِ أَلْفِ وَسِينَ أَلْفَ مَلَكِ لَوْ أَذِنَ اللَّهُ تَعَالَى لِأَصْغَرِهِمْ فَالْتَقَمَ السَّمَاوَاتِ السَّبْعَ وَ الْأَرَضِينَ السَّبْعَ مَا كَانَ ذَلِكَ بَيْنَ لَهَوَاتِهِ إِلَّا كَالرَّمْلَة فِي الْمَفَارَة الْفَضْفَاضَةِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ يَا عِبَادِي احْتَمِلُوا عَرْشِي هَذَا فَتَعَاطَوْهُ فَلَمْ يُطِيقُوا حَمْلَهُ وَ لَا تَحْرِيكَهُ فَخَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مَعَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ وَاحِداً فَلَمْ يَقْدِرُوا أَنْ يُزَعْزِعُوهُ فَخَلَقَ اللَّهُ مَعَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ عَشَرَةً فَلَمْ يَقْدِرُوا أَنْ يُحَرِّكُوهُ فَخَلَقَ اللَّهُ بِعَدَدِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مِثْلَ جَمَاعَتِهِمْ فَلَمْ يَقْدِرُوا أَنْ يُحَرِّكُوهُ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِجَمِيعِهِمْ خَلُوهُ عَلَيَّ أَمْسِكْهُ بِقُدْرَتِي فَخَلَّوْهُ فَأَمْسَكَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِقُدْرَتِهِ ثُمَّ قَالَ لِثَمَانِيَة مِنْهُمْ احْمِلُوهُ أَنْتُمْ فَقَالُوا يَا رَبَّنَا لَمْ نُطِقْهُ نَحْنُ وَ هَذَا الْخَلْقُ الْكَثِيرُ وَ الْجَمُ الْغَفِيرُ فَكَيْفَ نُطِيقُهُ الْآنَ دُونَهُمْ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِأَنِّى أَنَا اللَّهُ الْمُقَرِّبُ لِلْبَعِيدِ وَ الْمُذَلِّلُ لِلْعَبِيدِ وَ الْمُخَفِّفُ لِلشَّدِيدِ وَ الْمُسَهَّلُ لِلْعَسِيرِ أَفْعَلُ مَا أَشَاءُ وَأَحْكُمُ مَا أُريدُ أَعَلِّمُكُمْ كَلِمَاتِ تَقُولُونَهَا يَخِفُّ بِهَا عَلَيْكُمْ قَالُوا وَ مَا هِيَ يَا رَبَّنَا قَالَ تَقُولُونَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ فَقَالُوهَا فَحَمَلُوهُ وَ خَفَّ عَلَى كَوَاهِلِهِمْ كَشَعْرَة نَابَة عَلَى كَاهِلِ رَجُلٍ جَلْدِ قَوِيٌّ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِسَائِرِ تِلْكَ الْأَمْلَاكِ خَلُوا عَلَى هَؤُلَاءِ الثَّمَانِيَةِ عَرْشِي لِيَحْمِلُوهُ وَطُوفُوا أَنْتُمْ حَوْلَهُ وَ سَبِّحُونِي وَ مَجَدُونِي وَ قَدَّسُونِي فَإِنِّي أَنَا اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى مَا رَأَيْتُمْ وَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. (3)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - رَوَى الْبُرْسِيُّ فِي مَشَارِقِ الْأَنْوَار عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله أَنَّهُ قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَرْشَ خَلَقَ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكِ وَ قَالَ لَهُمْ طُوفُوا بَعَرْشِ النور و سَبِّحُونِي وَ احْمِلُوا عَرْشِي فَطَافُوا وَ سَبَّحُوا وَ أَرَادُوا أَنْ يَحْمِلُوا الْعَرْشَ فَمَا قَدَرُوا فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ طُوفُوا بَعَرْشِ النُّورِ فَصَلُّوا عَلَى نُورٍ جَلَالِي مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله حَبيبى وَاحْمِلُوا عَرْشِي فَطَافُوا بَعَرْشِ الْجَلَالِ وَصَلَّوْا عَلَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ حَمَلُوا الْعَرْشَ

ص: 246


1- بحار الأنوار، ج 16، ص 343/ إرشاد القلوب، ج 2، ص 408
2- وسائل الشيعة، ج 7، ص192/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج27، ص 97 .

که امت محمد صلی الله علیه وآله به درگاه پروردگار والا مرتبه شان می کنند وابسته به آن کرده که در ضمن دعای خود بر حضرت درود فرستند، پس این بزرگ تر و والاتر از چیزی است که خداوند به آدم علیه السلام عطا فرمود».

2- امام صادق علیه السلام - چیزی در ترازوی اعمال، سنگین تر از صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام نیست [در قیامت] اعمال فردی [بدون صلواتش] را می آورند و در میزان قرار می دهند می بینند سبک است، آن گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله صلوات ها را آورده در میزان این فرد قرار می دهد که موجب سنگینی آن می گردد.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - وقتی خداوند عرش را آفرید، برای آن سیصدو شصت هزار رکن قرار داد و در جلوی هر رکنی، سیصدوشصت هزار فرشته قرار داد. اگر خداوند به کوچک ترین آنها دستور دهد، تمام آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه را می بلعد و تمام آن میان دهانش چون ریگی است در بیابان وسیعی. خداوند به آنها فرمود: «ای بندگانم! عرش مرا بردارید! پس به یکدیگر کمک کردند، اما نه قدرت حمل آن را داشتند و نه قدرت حرکت دادنش را. خداوند با هر ملکی، ملک دیگری آفرید. اما باز قدرت تکان دادنش را نداشتند. پس خدا با هر کدام ده ملک آفرید؛ باز قدرت حرکت دادن آن را نداشتند در مقابل هر کدام به تعداد تمام آنها آفرید؛ باز قدرت حرکت دادن آن را نداشتند. خداوند به همه آنها فرمود: «رهایش کنید تا خودم به قدرت خویش آن را نگه دارم». رهایش کردند و خداوند ب-ه قدرت خویش آن را نگه داشت. سپس به هشت ملک از آنها فرمود: «شما بردارید»! گفتند: «ما با این همه ملک قدرت حمل آن را نداشتیم، چگونه آن را تنها و بدون آنها حمل کنیم»؟ فرمود: «چون من خدایی هستم که دور را نزدیک و مشکل را آسان و آسان را مشکل و ساده را سخت می کنم؛ هرچه بخواهم انجام می دهم و هر چه بخواهم حکم می کنم. به شما کلماتی می آموزم که وقتی آن کلمات را بگویید، برای شما سبک می شود». عرض کردند: «آن کلمات چیست»؟ فرمود: بگویید: «بسم الله الرحمن الرحيم و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم وصلى الله على محمد و آله الطيبين». این کلمات را گفتند و آن را حمل کردند و بر شانه های ایشان سبک آمد، چون مویی چابک و قوی بروید. خداوند به سایر ملک ها فرمود: «کنار بروید تا این هشت ملک عرش مرا بردارند. شما اطراف عرش طواف کنید و مرا تسبیح و تمجید و تقدیس نمایید. من خدایی هستم که قادرم بر آنچه شما دیدید و بر هر چیزی توانایم».

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - برسی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: وقتی خداوند عرش را آفرید، هفتاد هزار ملک خلق کرد و به آنها دستور داد که اطراف عرش نور طواف کنید و مرا تسبیح نمایید و عرش مرا حمل کنید. پس طواف کردند و تسبیح نمودند، ولی وقتی خواستند عرش را حمل کنند، نتوانستند. خداوند به آنها فرمود: «اطراف عرش نور طواف کنید و بر نور جلالم محمد حبیبم صلوات بفرستید و عرشم را حمل کنید». پس به عرش جلال طواف نمودند و بر محمد صلی الله علیه وآله

ص: 247

فَأَطَاقُوا حَمْلَهُ فَقَالُوا رَبَّنَا أَمَرْتَنَا بِتَسْيحِكَ وَ تَقْدِيسِكَ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ يَا مَلَائِكَتِي إِذَا صَلَّيْتُمْ عَلَى حَبيبي مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله فَقَدْ سَبِّحْتُمُونِي وَقَدَّسْتُمُونِي وَ هَلَّلْتُمُونِي. (1)

الأَمْرُ وَ الْوُجُوبُ

1 - السجاد علیه السلام - اللَّهُمَ إِنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّلَاةِ وَالتَّسْلِيمِ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَرِيضَةً مِنْكَ وَاجِبَةً وَكَرَامَةً فَاضِلَةً وَ بَدَأت وَ مَلَائِكَتكَ بالصَّلَاة عَلَيْهِ فَقُلْت إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً. (2)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - أَكْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى نَبِّیكُم. (3)

مَكَانُهَا وَ زَمَانُها

1 - الصادق علیه السلام - إذَا ذُكِرَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَكْثَرُوا الصَّلَاةَ عَلَيْهِ . (4)

2 - الباقر علیه السلام - صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله كُلَّمَا ذَكَرْتَهُ أَوْ ذَكَرَهُ ذَاكِرُ فِى أذان وَ غَيْرِهِ. (5)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - أَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيَّ يَوْمَ الْجُمُعَة فَإِنَّهَا مَعْرُوضَةُ عَلَى. (6)

4- أمير المؤمنين علیه السلام - صَلُّوا عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقْبَلُ دُعَاءَكُمْ عِنْدَ ذِكْرِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ دُعَائِكُمْ لَهُ وَحِفْظِكُمْ إِيَّاهُ صلی الله علیه وآله إِذَا قَرَأَتُمْ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ فَصَلُّوا عَلَيْهِ، فِى الصَّلَاةِ كُنتُمْ أَوْ فِى غَيْرِهَا. (7)

5- الرضا علیه السلام - عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ: كُنتُ عِنْدَ الرَّضَا علیه السلام فَعَطَسَ، فَقُلْتُ: صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ ثُمَّ عَطَسَ، فَقُلْتُ: صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ ثُمَّ عَطَسَ، فَقُلْتُ: صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِذَا عَطَسَ مِثْلُكَ يُقَالُ لَهُ كَمَا يَقُولُ بَعْضُنَا لِبَعْض يَرْحَمُكَ اللَّهُ أَوْ كَمَا نَقُولُ؟ قَالَ نَعَمْ، أَلَيْسَ تَقُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام؟ قُلْتُ: بَلَى قَالَ: ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام ، قَالَ: بَلَى وَ قَدْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ رَحِمَهُ وَ إِنَّمَا صَلَوَاتُنَا عَلَيْهِ رَحْمَةٌ لَنَا وَ قُرْبَةٌ. (8)

ص: 248


1- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 341
2- إقبال الأعمال، ج 1، ص 245
3- الكافي، ج 8، ص19/ تفسير نورالثقلين
4- تفسير البرهان
5- الكافي، ج 3، ص 303 / تفسير نور الثقلين
6- بحار الأنوار، ج 91، ص85 .
7- تفسير نورالثقلين / بحار الأنوار، ج 89، ص 217 / الخصال، ج 2، ص 628 / وسائل الشیعة، ج 6، ص 72/ تحف العقول، ص118
8- تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان

صلوات فرستادند و عرش را حمل کردند و قدرت حمل آن را پیدا کردند. پس گفتند: «خدایا! ما را به تسبیح و تقدیس خود دستور دادی». خداوند فرمود: «ای ملائکه من! وقتی شما صلوات بر حبیبم، محمد صلی الله علیه وآله فرستادید، مرا تسبیح و تقدیس و تهلیل نموده اید».

امر و وجوب

1- امام سجاد علیه السلام - خداوندا همانا خود دستور دادی بر درود فرستادن بر محمّد صلی الله علیه وآله و تسلیم شدن در برابر او که فریضهای واجب و کرامتی فاضل است و با ملائکهات درود بر نبی را آغاز کردید و فرمودی: إِنَّ اللهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً.

2- امام علی علیه السلام - بسیار بر پیامبرتان درود فرستید.

مکان و زمان آن (صلوات بر پیامبر صلی الله علیه وآله)

1- امام صادق علیه السلام - چون نام رسول خدا صلی الله علیه وآله برده شد، بسیار بر او درود فرستید.

2- امام باقر علیه السلام - هرگاه که از پیامبر صلی الله علیه وآله نام می بری یا هرگاه شخصی دیگر در حضور تو از آن حضرت یاد می کند و نام او را بر زبان می راند؛ چه هنگام گفتن اذان و چه مواقع دیگر بر او و آل او علیهم السلام صلوات بفرست.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - در روز جمعه بسیار بر من درود فرستید، چرا که آنها بر من عرضه خواهند شد.

4 - امام علی علیه السلام - بر محمد و خاندان او علیهم السلام صلوات بفرستید؛ چرا که خداوند متعال به هنگام یاد محمد صلی الله علیه وآله و دعای بر او و رعایت او، دعای شما را می پذیرد. چون آيه: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ را می خوانید، درود بر پیغمبر صلی الله علیه وآله بفرستید؛ در نماز باشد یا خارج نماز.

5- امام رضا علیه السلام - صفوان گوید: نزد امام رضا علیه السلام نشسته بودم که حضرت عطسه کرد. پس به حضرت عرض کردم: «خداوند بر تو درود فرستد» دوباره حضرت عطسه کرد پس به حضرت عرض کردم: «خداوند بر تو درود فرستد». همچنین عرض کردم: «جانم فدایتان باد! اگر کسی مانند شما عطسه کند، به او يَرحَمُكَ الله را بگوییم که ما به یکدیگر می گوییم یا اینکه صَلَّى اللهُ عليك را بگوییم؟ [کدام بهتر است]»؟ حضرت پاسخ داد: «آری، مگر نمی گویی صَلَّي اللهُ عَلَى مُحَمَّدِ و آل مُحمَّد»؟ پاسخ دادم: «آری» حضرت پرسید: «[آیا نمی گویی]: به محمّد و آل محمد علیهم السلام رحمت بفرست؟ آری، خداوند بر رسول خود صلی الله علیه وآله درود و رحمت فرستاد و درود ما بر او رحمت و تقربی در حق خود ما است».

ص: 249

6- الصادق علیه السلام - الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَاجِبَةٌ فِي كُلِ الْمَوَاطِنِ وَ عِنْدَ الْعُطَاسِ وَالرِّيَاحِ وَغَيْرِ ذَلِک. (1)

7- الرضا علیه السلام - مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بإِسْنَادِهِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام فِي كِتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُون قَالَ وَالصَّلَاةُ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَاجِبَةً فِي كُل مَوْطِن وَ عِنْدَ الْعُطَاسِ وَ الذَّبَائِحِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ. (2)

8- الباقر علیه السلام - إِذَا أَذَنْتَ فَأَفْصِحْ بِالْأَلِفِ وَ الْهَاءِ وَصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله كُلَّمَا ذَكَرْتَهُ أَوْ ذَكَرَهُ ذَاكِرُ فِي أَذَانِ وَ غَيْرِهِ. (3)

9- الجواد علیه السلام - عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِم قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر الثَّانِي علیه السلام: طُفْتُ يَوْمَا عَنْ رَسُول الله صلی الله علیه وآله فَقَالَ - ثَلَاثَ مَرَاتِ -: صَلَّى اللهُ عَلَى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله. (4)

10 - الباقر علیه السلام - عَن الْبَاقِر علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ قَالَ لَا أَعْلَمُ عَمَلًا أَفْضَلَ من الصَّلَاة عَلَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وآله علیهم السلام. (5)

كيفيَّةُ الصَّلَواةِ عَلَى رَسُول الله صلی الله علیه وآله

1- الصادق علیه السلام - عن ابن أبي حمزة، قال: فَقُلْتُ لَهُ كَيْفَ نُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آلِهِ قَالَ تَقُولُونَ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَصَلَوَاتُ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ علیهم السلام وَ رُسُلِهِ وَ جَمِيعَ خَلْقِهِ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام وَالسَّلَامُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ. (6)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبي سَعِيدِ الْخُدْرِيِّ قَالَ: قُلْنَا يَا رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم هَذَا التَّسْلِيمُ فَكَيْفَ نُصَلِّي عَلَيْكَ قَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَ آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَآلِ إبْرَاهِيمَ علیه السلام وَبَارِک عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ علیه السلام. (7)

3- الكاظم علیه السلام - عَن أبى الْمُغِيرَة قَال: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَن علیه السلام يَقُولُ مَنْ قَالَ فِي دُبُرِ صَلَاةِ الصُّبْحِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ قَبْلَ أَنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ أَوْ يُكَلَّمَ أَحَداً إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيمَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ ذُرِّيَّتِهِ قَضَى اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَاجَةٍ

ص: 250


1- بحار الأنوار، ج 73، ص54/ تفسیر نورالثقلین
2- وسائل الشيعة، ج 12، ص 96/ تفسیر نورالثقلین
3- الكافي، ج 3، ص303/ تفسیر نورالثقلين
4- تفسیر نورالثقلین/ بحار الأنوار، ج 50، ص 102 .
5- تأويل الآيات الظاهرة، ص 454
6- وسائل الشيعة، ج 7، ص196/ بحار الأنوار، ج 91، ص 55 / معانى الأخبار، ص 367 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
7- بحار الأنوار، ج27، ص 259 / تفسير البرهان

6- امام صادق علیه السلام - درود فرستادن بر پیغمبر صلی الله علیه وآله در همه جا لازم است مخصوصاً هنگام عطسه کردن و وزیدن بادها و غیره.

7- امام رضا علیه السلام - محمد بن علی بن حسین در عیون اخبار الرضا علیه السلام با سندش از امام رضا علیه السلام آورده است: [ از جمله ] مطالبی که حضرت رضا علیه السلام برای مأمون نوشت [این بود]: صلوات بر پیامبر صلی الله علیه وآله در هرجا لازم است از جمله هنگام عطسه کردن و سر بریدن حیوانات و غیر آن.

8- امام باقر علیه السلام - در اذان، همزه ی اوّل و های آخر بندها را صریح و روشن ادا کن و هرگاه نام رسول خدا صلی الله علیه وآله را بردی و یا دیگران نام او را بردند، چه در اذان و چه در غیر اذان. [ بر پیامبر صلی الله علیه وآله درود فرست ].

9- امام جواد علیه السلام - موسی بن قاسم گوید: «به امام جواد علیه السلام عرض کردم: «یک روز به نیابت از رسول خدا صلی الله علیه وآله طواف کردم». امام علیه السلام بلافاصله سه بار فرمود: «درود خدا بر پیامبر صلی الله علیه وآله باد».

10- امام باقر علیه السلام - از امام باقر علیه السلام سؤال شد: با فضیلت ترین اعمال در روز جمعه کدام است؟ ایشان فرمود: «عملی را بافضیلت تر از صلوات بر محمد صلی الله علیه وآله و آل او علیهم السلام نمی دانم».

چگونگی صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه وآله

1- امام صادق علیه السلام - ابن ابی حمزه نقل می کند: از حضرت پرسیدم: «چگونه بر محمد و آل او علیهم السلام درود بفرستیم»؟ حضرت پاسخ داد: «درودهای خداوند، فرشتگان، انبیاء، رسولان و تمام موجودات خداوند، بر محمد و آل محمد علیهم السلام باد و درود و سلام و رحمت و برکات خداوند، بر او و آنان باد».

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوسعید خدری گوید: عرض کردیم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! سلام دادن، به این شکل است. پس چگونه بر شما درود بفرستیم»؟ حضرت پاسخ داد: «بگویید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ وَ رَسُولِكَ، كَما صَلَّيْتَ عَلَى آل إبراهِيمَ؛ وَ بارِك عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ، كَما باركتَ عَلَى آل إبراهِيمَ علیه السلام».

3- امام کاظم علیه السلام - ابو مغیره نقل می کند: از امام کاظم علیه السلام شنیدم که فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هرکس روز جمعه صد بار بر من صلوات بفرستد، خداوند شصت حاجت او را برآورده می کند، سی حاجت آن برای دنیا و سی حاجت برای آخرت است. هر کس در تعقیب نماز صبح و مغرب پیش از آنکه برخیزد یا با کسی سخن بگوید، آیه: إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً را بخواند و سپس بگوید: اللهم صل على محمد النبي و ذريته؛ خداوند صد حاجت او را روا می کند، هفتاد حاجت در دنیا و سی حاجت در آخرت». پرسیدم: «معنای صلوات خدا و صلوات فرشتگان و صلوات مؤمنان چیست»؟ فرمود: «صلوات خدا رحمت او، و صلوات فرشتگان ستایش پیامبر، و صلوات مؤمنان دعا برای پیامبر صلی الله علیه وآله است. و از اسرار آل محمد علیهم السلام درباره ی صلوات بر پیامبر صلی الله علیه وآله و خاندانش این نوع صلوات است: «خداوندا، بر محمد و

ص: 251

سَبْعِينَ فِي الدُّنْيَا وَ ثَلَاثِينَ فِي الْآخِرَةَ قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا مَعْنَى صَلَاةِ اللَّهِ وَصَلَاة مَلَائِكَتِهِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ صَلَاةُ اللَّهِ رَحْمَةُ مِنَ اللَّهِ وَ صَلَاةُ مَلَائِكَتِهِ تَزْكِيَةُ مِنْهُمْ لَهُ وَصَلَاةُ الْمُؤْمِنِينَ دُعَاءَ مِنْهُمْ لَهُ وَ مِنْ سِرِّ آلِ مُحَمَّد صلى الله عليه وآله وسلم فِي الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَآلِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام فِي الْأَوَّلِينَ وَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام فِي الْآخِرِينَ وَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام فِي الْمَلَا الْأَعْلَى وَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام فِي الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله الْوَسِيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضِيلَةَ وَالدَّرَجَةَ الْكَبِيرَةَ اللَّهُمَّ إِنِّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَلَمْ أَرَهُ فَلَا تَحْرِمْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ رُؤْيَتَهُ وَ ارْزُقْنِي صُحْبَتَهُ وَ تَوَفَّنِي عَلَى مِلَّتِهِ وَ اسْقِنِي مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَبَا رَوِيَا سَائِعَاً هَنِيئًا لَا أَظُمَا بَعْدَهُ أَبَداً إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ كَمَا آمَنْتُ بِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ لَمْ أَرَهُ فَعَرِّفْنِي فِي الْجِنَانِ وَجْهَهُ اللَّهُمَّ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله عَنِّى تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَسَلَامًا فَإِنَّ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم بِهَذِهِ الصَّلَوَاتِ هُدِمَتْ ذُنُوبُهُ وَ مُحِيَتْ خَطَايَاهُ وَ دَامَ سُرُورُهُ وَ اسْتُجيببَ دُعَاؤُهُ وَ أَعْطِيَ أَمَلَهُ وَبُسِطَ لَهُ فِي رِزْقِهِ وَ أَعِينَ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هِيَ لَهُ سَبَبُ أَنْوَاعِ الْخَيْرِ وَ يُجْعَلُ مِنْ رُفَقَاءِ نَبِيِّهِ صلی الله علیه وآله فِي الْجِنَانِ الْأَعْلَى يَقُولُهُنَّ ثَلَاثَ مَرَاتِ غُدْوَةً وَ ثَلَاثَ مَرَاتِ عَشِيَّةٌ. (1)

4- الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ ... قُلْتُ فَكَيْفَ نَقُولُ نَحْنُ إِذَا صَلَّيْنَا عَلَيْهِمْ قَالَ تَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنَّا نُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله نَبِيِّكَ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله كَمَا أَمَرْتَنَا بِهِ وَ كَمَا صَلَّيْتَ أنْتَ عَلَيْهِ فَكَذَلكَ صَلَاتُنَا عَلَيْهِ. (2)

5 - الرضا علیه السلام - أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَدْ عَرَفْنَا التَّسْلِيمَ عَلَيْكَ فَكَيْفَ الصَّلَاةُ عَلَيْكَ فَقَالَ تَقُولُونَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ آلِ إبْرَاهِيمَ علیه السلام إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ فَهَلْ بَيْنَكُمْ مَعَاشِرَ النَّاسِ فِي هَذَا خِلَافُ قَالُوا لَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ فَهَلَ عِنْدَكَ فِي الْآلِ شَيْءٍ أَوْضَحَ مِنْ هَذَا فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام نَعَمْ أَخْبِرُونِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ فَمَنْ عَنَى بِقَوْلِهِ يس قَالَتْ الْعُلَمَاءُ یس محمد صلی الله علیه وآله و لَا يَشْكُ فِيهِ أَحَدٌ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنَ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهَ أَعْطَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ آلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مِنْ ذَلِكَ فَضْلًا لَا يَبْلُغُ أَحَدُ كُنْهَ وَصْفِهِ إِلَّا مَنْ عَقَلَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يُسَلَّمْ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا عَلَى الْأَنْبِيَاءِ فَقَالَ سَلَامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمينَ وَ سَلامٌ عَلى إِبْرَاهِيمَ وَ سَلامٌ عَلى مُوسى وَهَارُونَ وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ نُوحٍ علیه السلام وَ لَا آلِ

ص: 252


1- بحار الأنوار، ج 83، ص95/ تفسیر نورالثقلین و تفسير البرهان فيه: «ومن سر آل محمد ... الى آخر» محذوف
2- جمال الأسبوع، ص234/ بحار الأنوار، ج 91، ص 71 مستدرک الوسائل، ج 5، ص 345

آل محمّد در میان گذشتگان درود فرست، و بر محمّد و آل محمّد در میان آیندگان درود فرست، و بر محمّد و آل محمّد در میان بلند مرتبگان عالم بالا درود فرست، و بر محمد و آل محمد در میان پیامبران مرسل درود فرست. خداوندا، بر محمد و آل محمد علیهم السلام وسیله هرچیز، و شرافت و فضیلت و درجه بلند ارزانی دار. خداوندا، من با اینکه محمد صلی الله علیه وآله را ندیده ام به او ایمان آورده ام، پس مرا روز قیامت از دیدار او محروم ،مگردان و همنشینی با او را نصیبم کن، و مرا بر دین او بمیران، و از حوض کوثرش با آبی گوارا و لذت بخش سیرابم گردان که پس از آن هرگز دچار تشنگی نشوم، همانا تو بر هر کاری توانایی. خداوندا، چنان که من به محمد صلی الله علیه وآله با اینکه او را ندیده ام ایمان آوردم، تو نیز چهره اش را در بهشت به من بنمای. خداوندا، درود و سلامی فراوان از من به روح محمد صلی الله علیه وآله واصل گردان» پس هرکس با این صلوات، بر پیامبر صلی الله علیه وآله درود بفرستد گناهانش نابود و خطاهایش محو می گردد، و شادی اش دوام می یابد، و دعایش مستجاب می شود، و به آرزویش می رسد، و روزی اش فراخ می گردد، و در برابر دشمن یاری داده می شود، و اسباب خیر از هر سو برای او فراهم می گردد، و در بهشت برین از همنشینان پیامبر صلی الله علیه وآله خواهد بود. این صلوات را سه بار در صبح و سه بار در شب بگوید».

4- امام صادق علیه السلام - عبدالرحمن بن کثیر گوید: ... پرسیدم: وقتی بخواهیم بر پیامبر صلی الله علیه وآله درود بفرستیم چه باید بگوییم؟ فرمود: «بگویید خداوندا! همان طور که دستور داده ای، ما بر محمد صلی الله علیه وآله و پیامبرت و آل محمد علیهم السلام درود می فرستیم همانگونه که خودت بر او درود فرستاده ای. پس صلوات و درود ما بر پیامبر صلی الله علیه وآله اینگونه است».

5- امام رضا علیه السلام - وقتی این آیه نازل شد، به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض شد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله ! معنای تسلیم و فرمانبری از شما را فهمیدیم، اما چگونه بر شما صلوات و درود فرستیم»؟ فرمود: بگویید: خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد علیهم السلام درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم علیه السلام و خاندان ابراهیم علیهم السلام درود فرستادی، به درستی که تو ستوده و شکوهمندی». حضرت علیه السلام فرمود: «ای مردم! آیا در این سخن اختلافی بین شما وجود دارد»؟ عرض کردند: «نه». مأمون عرض کرد: «این سخن از سخنانی است که هیچ اختلافی بر سر آن وجود ندارد و همه ی امّت بر آن هم عقیده اند. آیا درباره ی اهل بیت علیهم السلام در قرآن آیه ای گویاتر به یاد دارید»؟ حضرت علیه السلام فرمود: «بله، به من بگویید: در آیات پس. سوگند به قرآن حکیم. که تو قطعاً از رسولان [خداوند] هستی، بر راهی راست [قرار داری] (یس/4-1) منظور خداوند از یس، چه کسی است»؟ علماء گفتند: «یس، محمد صلی الله علیه وآله است و هیچ کس در آن شکی ندارد». حضرت علیه السلام فرمود: «همانا خداوند عزوجل در این آیه چنان فضیلتی به محمد صلی الله علیه وآله و خاندان محمد صلی الله علیه وآله ارزانی داشته که هیچ کس یارای درک ژرفای این سخن را ندارد، مگر کسی که در آن نیک بیاندیشد؛ چرا که خداوند عزوجل بر هیچ کس درود نفرستاده است مگر بر پیامبران علیهم السلام. حق تعالی فرمود: سلام بر نوح در میان جهانیان باد!. (صافات /79) و نیز فرمود: سلام بر ابراهیم! (صافات /109) و نیز فرمود: سلام بر موسی و هارون!.

ص: 253

إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ لَا آل مُوسَى علیه السلام وَهَرُونَ علیه السلام وَ قَالَ سَلَامُ عَلَى آلِ يَاسِينَ يَعْنِي آلَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله فَقَالَ اَلْمَأْمُونُ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ فِي مَعْدِنِ النُّبُوَّةَ شَرْحَ هَذَا وَ بَيَانَه. (1)

6- الصادق علیه السلام - عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ يُصَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم بَعْدَ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ بِهَذِهِ الصَّلَاةِ: اللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله كَمَا وَصَفْتَهُ فِي كِتَابِكَ حَيْثُ تَقُولُ لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ فَأَشْهَدُ أَنَّهُ كَذَلِكَ وَ أَنَّكَ لَمْ تَأْمُرُ بِالصَّلَاةِ عَلَيْهِ إِلَّا بَعْدَ أَنْ صَلَّيْتَ عَلَيْهِ أَنْتَ وَ مَلَائِكَتَكَ وَ أَنْزَلْتَ فِي مُحْكَمِ قُرْآنِكَ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً لَا لِحَاجَةً إِلَى صَلَاةِ أَحَدٍ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ بَعْدَ صَلَوَاتِكَ عَلَيْهِ وَ لَا إِلَى تَزْكِيَتِهِمْ إِيَّاهُ بَعْدَ تَزَكِيَتِكَ بَلِ الْخَلْقُ جَمِيعاً هُمُ الْمُحْتَاجُونَ إِلَى ذَلِكَ لِأَنَّكَ جَعَلْتَهُ بَابَكَ الَّذِي لَا تَقْبَلُ مِمَّنْ أَتَاكَ إِلَّا مِنْهُ وَجَعَلْتَ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ قُرْبَةً مِنْكَ وَ وَسِيلَةٌ إِلَيْكَ وَ زُلْفَةٌ عِنْدَكَ وَ دَلَّلْتَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ وَ أَمَرْتَهُمْ بِالصَّلَاةِ عَلَيْهِ لِيَزْدَادُوا أَثْرَةٌ لَدَيْكَ وَ كَرَامَةً عَلَيْكَ وَ وَكَلْتَ بِالْمُصَلِّينَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَكَ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ وَيُبَلِّغُونَهُ صَلَاتَهُمْ وَ تَسْلِيمَهُم. (2)

7- الصادق علیه السلام - عَن ابْن أَبي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام ... فَقُلْتُ لَهُ فَكَيْفَ نُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آلِهِ قَالَ تَقُولُونَ صَلَوَاتُ اللهِ وَ صَلَوَاتُ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِيع خَلْقِهِ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ قَالَ فَقُلْتُ فَمَا ثَوَابُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ وَآلِهِ بِهَذِهِ الصَّلَاةِ قَالَ الْخُرُوجُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ اللَّهِ كَهَيْئَة يَوْمَ وَلَدَتْهُ امه. (3)

8- السجاد علیه السلام - صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آلِهِ صَلَاةٌ دَائِمَةٌ نَامِيَةٌ لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَلَا لِأَمَدِهَا وَاجْعَلْ ذَلِكَ عَوْناً لِي وَ سَبَباً لِنَجَاحِ طَلِبَتِي إِنَّكَ وَاسِعُ كَريم. (4)

10 - الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ قَالَ اللَّهُمَّ صَلَّ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ وَبَارِک عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام كَمَا بَارَكْتَ عَلَى

ص: 254


1- تأويل الآيات الظاهرة، ص 490 / تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان
2- البلد الأمين، ص 72 المصباح للكفعمى، ص 427 / مصباح المتهجد، ص 387/ جمال الأسبوع، ص 471
3- بحار الأنوار، ج 91، ص 55 .
4- المصباح للكفعمى، ص 402/ تفسیر نورالثقلین .

(صافات/120). ، و نفرمود: «درود بر خاندان نوح علیه السلام یا خاندان موسی علیه السلام یا خاندان ابراهیم علیه السلام حال آنکه فرمود: سلام بر الیاسین!. (صافات/130). یعنی خاندان محمد صلی الله علیه وآله». مأمون گفت: «دانستم که در معدن نبوّت شرح و بیان آن موجود است».

6- امام صادق علیه السلام - از امام صادق علیه السلام روایت است که وی فرمود: مستحب است که بعد از عصر روز جمعه با این درود بر پیامبر صلی الله علیه وآله صلوات بفرستی. ... بارالها، محمد صلی الله علیه وآله چنان است که در كتابت وصفش کردی آنجا که می فرمایی: به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف مهربان است (توبه/128) پس شهادت می دهم که او چنین است و تو به صلوات بر او امر نکرده ای مگر بعد از اینکه تو و ملائکه ات بر او درود فرستادید و در قرآن محکمت نازل کردی: إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلیماً. بعد از صلوات تو بر او، نیازی به صلوات احدی از مخلوقات نیست، و بعد از تصدیق تو، او را نیازی به تزکیه آنها نیست، بلکه همه خلق محتاج آن هستند زیرا تو او را در خودت قرار داده ای که از هرکه به سوی تو بیاید نمی پذیری مگر از آن. و صلوات بر او را تقربی به خود و وسیله ای به سویت و نزدیکی به خودت قرار داده ای و مؤمنان را به سوی او راهنمایی کردی و آنان را به صلوات بر او امر کردی تا از نظر برتری نزد تو و کرامت بر تو فزونی بگیرند و بر صلوات فرستندگان بر او، ملائکه ات را گماردی تا بر او صلوات بفرستند و صلوات و سلام آنان را به او برسانند.

7- امام صادق علیه السلام - ابو حمزه گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «پس چگونه بر محمد صلی الله علیه وآله و خاندانش علیهم السلام درود فرستیم»؟ فرمود: «شما می گویید: رحمت های الهی و درود فرشتگان او، و پیامبران و فرستادگان وی و تمامی آفریدگانش بر محمّد و خاندان او علیهم السلام باد، و سلام و رحمت و برکات خداوند بر آن بزرگوار و بر ایشان باد». گوید: «عرض کردم: پاداش کسی که بر آلش علیهم السلام با این تحیّت ها درود فرستد چیست»؟ فرمود: «به خدا سوگند، مانند پاکی و بی گناهی روزی که متولّد گشته، از گناهان بیرون آید».

8- امام سجاد علیه السلام - بر محمّد و خاندان او علیهم السلام درود بفرست، درودی پیوسته و دم افزون و بی انقطاع و ابدی. و این درود را یاور من ساز و وسیله ی برآمدن حاجتم گردان، که تو فراخ نعمت و بخشنده ای.

10- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوهریره گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: هرکس بگوید: «پروردگارا بر محمد صلی الله علیه وآله و آل محمد علیهم السلام درود فرست، همچنانکه بر ابراهیم علیه السلام و آل ابراهیم درود فرستادی و نعمت هایت را بر محمد وآل محمّد علیهم السلام و مدام قرار بده؛ همان طور که بر ابراهیم علیه السلام و آل ابراهیم نعمت هایت را مدام

ص: 255

إبراهيم علیه السلام و آل إِبْرَاهِيمَ وَ تَرَحَمْ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام كَمَا تَرَحَمْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَآلِ إِبْرَاهِيمَ شَهِدْتُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالشَّهَادَةِ وَ شَفَعْتُ لَهُ. (1)

11 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْن مَسْعُودٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ اللهِ انْتَهَى إِلَى قَبْرِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَيْهِ وَ قَالَ أَسْأَلُ اللهَ الَّذِي اجْتَبَاكَ وَ اخْتَارَكَ وَهَدَاكَ وَ هَدَى بِكَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْكَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيما. (2)

12- الباقر علیه السلام - إِذَا صَلَّيْتَ الْعَصْرَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقُلِ اللَّهُمَّ صَلَّ عَلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّدٍ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِينَ بِأَفْضَل صَلَاتِكَ وَ بَارِک عَلَيْهِمْ بِأَفْضَل بَرَكَاتِكَ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِمْ وَعَلَى أَرْوَاحِهِمْ وَأَجْسَادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ فَإِنَّ مَنْ قَالَهَا بَعْدَ الْعَصْرِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَة وَقَضَى لَهُ بِهَا مِائَةَ أَلْفِ حَاجَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا مِائَةَ أَلْفِ درجة. (3)

صَلَواتُ الأَبْتَرِ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ صَلَّى عَلَيَّ وَ لَمْ يُصَلِ عَلَى آلِى لَمْ يَجِدْ رِيحَ الْجَنَّةِ وَإِنَّ ريحَهَا لَتُوجَدُ مِنْ مَسِيرَة خَمْسِمِائَة عَام . (4)

ثَمَرَةُ الصَّلَوَاتِ عَلَى رَسُول الله صلی الله علیه وآله

1 - الصادق علیه السلام - عَن ابْنِ أَبي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: فَقُلْتُ فَمَا ثَوَابُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله بِهَذِهِ الصَّلَوَاتِ قَالَ الخُرُوجُ مِنَ الذنوب والله كَهَيْته يوم ولدته أمه يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ. (5)

2- الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام مِائَةَ مَرَّةً قَضَى اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَاحَة. (6)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - و بالصَّلَاةِ تَنَالُونَ الرَّحْمَةَ فَأَكْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى نَبِيِّكُمْ صلی الله علیه وآله وَ آلِهِ إِنَّ اللَّهَ ومَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبي صلی الله علیه وآله يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً. (7)

ص: 256


1- بحار الأنوار، ج 91، ص85
2- الکافی، ج 4، ص 552/ تفسیر نورالثقلین .
3- روضة الواعظين، ج 2، ص323/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج8، ص 186/ تفسیر البرهان
5- وسائل الشيعة، ج 7، ص 196 بحار الأنوار، ج 91، ص55 تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج27، ص 260 .
7- بحار الأنوار، ج 74، ص 382 تحف العقول، ص 92 الکافی، ج 8، ص18 .

قرار دادی. و بر محمد و آل محمد علیهم السلام ترحم نما همانگونه که بر ابراهیم علیه السلام و آل ابراهیم ترحم نمودی». هر کس اینگونه دعا کند، من در روز قیامت برایش گواهی می دهم و شفاعت می کنم.

11 - امام باقر علیه السلام - محمد بن مسعود گوید: امام صادق علیه السلام را دیدم که به مرقد نبی صلی الله علیه وآله رسید و دستش را بر آن نهاد و فرمود: «از خدایی که تو را برگزید و انتخاب کرد و هدایتت نمود و به وسیله تو هدایت نمود می خواهم که بر تو درود بفرستد». سپس فرمود: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيما».

12- امام باقر علیه السلام - چون نماز عصر روز جمعه را بگزاری، بگو «پروردگارا بر محمد و آل محمد علیهم السلام که اوصیای پسندیده اند به بهترین درودهای خود درود فرست و برترین برکات خود را به آنان ارزانی فرما و سلام بر ایشان و بر ارواح و پیکرهای ایشان و رحمت خدا و برکاتش بر

ایشان باد» که هرکس پس از نماز عصر جمعه این کلمات را بگوید، خداوند برای او صدهزار حسنه می نویسد و صدهزار خطا را از او محو می کند و صدهزار نیاز او را برمی آورد و صدهزار درجه بر علو مرتبه اش می افزاید.

صلوات ابتر

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «هرکس

ی که بر من درود فرستد و بر آل من درود نفرستد، بوی بهشت را که از مسافت پانصد سال راه به مشام می رسد، نمی تواند استشمام کند».

ثمرات صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه وآله

1- امام صادق علیه السلام - ابوحمزه گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «ثواب و پاداش کسی که بر رسول خدا صلی الله علیه وآله و خاندان او به این کیفیت درود می فرستد، چیست»؟ حضرت پاسخ داد: «به خداوند سوگند! پاداش او این است که به مانند روزی که از مادر زاده شده، از گناهان پاک می شود».

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس صد بار بر محمد صلی الله علیه وآله و آل محمد علیهم السلام صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت او را برآورده می سازد.

3- امام علی علیه السلام - و به واسطه ی نماز به رحمت خدا می رسید؛ پس بر پیامبر خود و خاندانش بسیار درود بفرستيد؛ إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسلِيما.

ص: 257

4- أمير المؤمنين علیه السلام - بالشَّهَادَتَيْنِ تَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ بِالصَّلَاةِ تَنَالُونَ الرَّحْمَةَ فَأَكْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى نَبِيِّكُمْ وَ آلِهِ. (1)

5- الصادق علیه السلام - مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّد صلی الله علیه وآله عَشْراً، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَلَائِكَتُهُ أَلْفَاً، مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور. (2)

6 - الصادق علیه السلام - أَرْبَعَةُ أوتُوا سَمْعَ الْخَلَائِقِ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم وَ حُورُ الْعِينِ وَ الْجَنَّةُ وَالنَّارُ فَمَا مِنْ عَبْدِ يُصَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم وَيُسَلِّمُ عَلَيْهِ إِلَّا بَلَغَهُ ذَلِكَ. (3)

7 - الباقر علیه السلام - إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ سَأَلَ اللَّهَ أَنْ يُعْطِيَهُ سَمْعَ الْعِبَادِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ فَذَلِكَ الْمَلَكُ قَائِمُ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ يَقُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ إِنَّا قَالَ الْمَلَكُ وَ عَلَيْكَ ثُمَّ يَقُولُ الْمَلَكُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِنَّ فُلاناً يُقْرِئُكَ السَّلَامَ فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ عَلَيْهِ السَّلَامُ . (4)

8- الصادق علیه السلام - كُلُّ دُعَاءِ يُدْعَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ مَحْجُوبُ عَن السَّمَاءِ حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل محمد علیهم السلام . (5)

9- الرسول صلی الله علیه وآله - مَا مِنْ دُعَاءِ إِلَّا بَيْنَهُ وَبَيْنَ السَّمَاءِ حِجَابُ حَتَّى يُصَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ فَإِذَا فُعِلَ ذَلِكَ انْخَرَقَ ذَلِكَ الْحِجَابُ وَ دَخَلَ الدُّعَاء فَإِذَا لَمْ يُفْعَلْ ذَلِكَ رَجَعَ الدُّعَاء. (6)

10 - الصادق علیه السلام - عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَا عُمَرُ إِنَّهُ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة نَزَلَ مِن السَّمَاءِ مَلَائِكَةُ بِعَدَدِ الذَّرَ فِي أَيْدِيهِمْ أَقْلَامُ الذَّهَب وَ قَرَاطِيسُ الْفِضَّةَ لَا تَكْتُبُونَ إِلَى لَيْلَةَ السَّبْتِ إِلَّا الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آل مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَأَكْثِرْ مِنْهَا وَقَالَ يَا عُمَرُ إِنَّ مِنَ السُّنَّةَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ جُمُعَة أَلْفَ مَرَّةً وَ فِى سَائِرِ الْأَيَّامِ مِائَةَ مَرَّةٍ. (7)

11- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام ذَاتَ يَوْمٍ أَ لَا أَبَشِّرُكَ قَالَ بَلَى بأَبي أَنْتَ وَ أُمِّى فَإِنَّكَ لَمْ تَزَلَ مُبَشِّراً بِكُلِّ خَيْرٍ فَقَالَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ آنفاً

ص: 258


1- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 341 بحار الأنوار، ج 91، ص48
2- هداية الأمة، ج3، ص141/ تفسير البرهان
3- الخصال، ج 1، ص 202 تفسیر نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج 97 ، ص 181 / تفسير البرهان
5- الکافی، ج 2، ص 493 / تفسیر البرهان
6- بحار الأنوار، ج27، ص 260 .
7- الكافى، ج 3، ص 416 / تفسیر البرهان.

4- امام علی علیه السلام - شما به [این دو] گواهی به بهشت درآیید و با نماز به رحمت برسید. بر پیامبر خود صلی الله علیه وآله و خاندانش درود بسیار فرستید.

5- امام صادق علیه السلام - هرکس بر محمد و آل محمد علیهم السلام، ده مرتبه درود فرستد، خداوند و فرشتگانش بر او، صد مرتبه درود می فرستند؛ آیا نشنیده ای که خداوند عزوجل می فرماید: او کسی است که بر شما درود و رحمت می فرستد، و فرشتگان او [نیز] برای شما تقاضای رحمت می کنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است! . (احزاب/43)

6- امام صادق علیه السلام - چهار چیز است که سخن همه ی مردم را می شنوند؛ پیغمبر صلی الله علیه وآله و حورالعین و بهشت و دوزخ هیچ بنده ای نیست که بر پیغمبر صلی الله علیه وآله درود بفرستد و سلام بر او کند مگر اینکه درود و سلام او را پیغمبر صلی الله علیه وآله می شنود.

7- امام باقر علیه السلام - فرشته ای از فرشتگان از خداوند خواست تا به او این قدرت را بدهد که سخن بندگان او را بشنود و خداوند به او این قدرت را ارزانی داشت. پس آن فرشته، تا برپا شدن قیامت موجود است و هر مؤمنی که می گوید: صَلَّي اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّم، آن فرشته به او می گوید: و عَلَيْكَ السَّلامُ. سپس آن فرشته عرض می کند: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! فلانی به شما درود می فرستد». و رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: «بر او درود باد».

8- امام صادق علیه السلام - هر دعایی که به وسیله ی آن، خداوند عزوجل خوانده می شود، به آسمان نمی رسد و میان زمین و آسمان باقی می ماند تا آنکه بر محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله، درود فرستاده شود.

9- پیامبر صلی الله علیه وآله - امیرالمؤمنین علیه السلام روایت نمود که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «هر دعایی بین آن و آسمان حجابی است، تا وقتی صلوات بر پیامبر صلی الله علیه وآله و آل او علیهم السلام بفرستد. وقتی صلوات فرستاد، این حجاب شکافته می شود و دعا رد می گردد و اگر این کار را نکرد، دعا برمی گردد».

10- امام صادق علیه السلام - عمربن یزید گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای عمر! هر شب جمعه، فرشتگانی از آسمان، به عدد مورچگان نازل می شوند و به دست خود، قلم های طلا و کاغذهای نقره دارند و تنها صلوات بر محمد و خاندان محمّد علیهم السلام را ثبت می کنند. و تا شب شنبه فقط صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام را می نویسند پس در شب جمعه، بسیار صلوات بفرست. همچنین حضرت فرمود: «ای عمر! یکی از سنت ها این است که در هر روز جمعه هزار بار و در سایر روزها، صد بار اول بر محمد صلی الله علیه وآله و اهل بیت او علیهم السلام درود فرستاده شود».

11- پیامبر صلی الله علیه وآله - روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله و به علی علیه السلام فرمود: «آیا مژده ای به تو ندهم»؟ عرض کرد: «چرا پدر و مادرم به فدایت! تو همیشه به هر چیزی مژده بخشی» فرمود: «جبرئیل در این نزدیکی به من درباره ی امر شگفت آوری خبر داد». علی علیه السلام عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله جبرئیل چه

ص: 259

بالْعَجَب فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مَا الَّذِي أَخْبَرَكَ بِهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَخْبَرَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَّى عَلَيَّ وَأَتْبَعَ بالصَّلَاة عَلَى أَهْلِ بَيْتِى فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَصَلَّتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ سَبْعِينَ صَلَاةَ وَ إِنَّهُ لَمُذْنِبُ خَطِيُّ تَحَاتُ عَنْهُ الذُّنُوبُ كَمَا تَحَاتُ الْوَرَقُ عَنِ الشَّجَرَ وَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَبَّيْكَ عَبْدِی وَ سَعْدَيْكَ يَا مَلَائِكَنِي أَنْتُمْ تُصَلُّونَ عَلَيْهِ سَبْعِينَ صَلَاةً وَأَنَا أَصَلَّى عَلَيْهِ سَبْعَمِائَة صَلَاة وَ إِذَا لَمْ يُتبع بالصَّلَاةِ عَلَى أَهْلِ بَيْتِى كَانَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ السَّمَاءِ سَبْعُونَ حِجَابَا وَ يَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالَهُ لَا لَبَّيْكَ وَلَا سَعْدَيْكَ يَا مَلَائِكَتِي لَا تُصْعِدُوا دُعَاءَهُ إِلَّا أَنْ يُلْحِقَ بِالنَّبِيِّ عِتْرَتَهُ فَلَا يَزَالُ مَحْجُوباً حَتَّى يُلْحِقَ بِي أَهْلَ بَيْتِي. (1)

12 - الصادق علیه السلام - الصَّلَاة عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آلِهِ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ بِأَلْفِ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ يَحْطُ اللَّهُ فِيهِمَا أَلْفاً مِنَ السَّيِّئَاتِ وَ يَرْفَعُ أَلْفَاً مِنَ الدَّرَجَاتِ وَإِن الْمُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَآلِهِ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ يَزْهَرُ نُورُهُ فِي السَّمَوَاتِ إِلَى يَوْمِ السَّاعَةِ وَإِنَّ مَلَائِكَةَ اللَّهِ فِي السَّمَوَاتِ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ الْمَلَك الْمُوَكَّلُ بِقَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَسْتَغْفِرُ لَهُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةِ. (2)

13 - الصادق علیه السلام - مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله صَلَاةٌ وَاحِدَةً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي أَلْفِ صَفْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَلَمْ يَبْقَ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِكَتِهِ فَمَنْ لَمْ يَرْغَبْ فِي هَذَا فَهُوَ جَاهِلُ مَغْرُورُ قَدْ بَرئَ اللَّهُ مِنْهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله وَأَهْلُ بَيْتِه. (3)

14 - الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ صَلَّى عَلَيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَلَائِكَتُهُ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيُقِلَ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيُكْثِرْ . (4)

عِقَابُ تَرْكِهَا

1- الرسول صلی الله علیه وآله - مَا مِنْ قَوْم اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِس فَلَمْ يَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَمْ يُصَلُّوا عَلَى نَبِيِّهِمْ إِلَّا كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسَ حَسْرَةً وَ وَبَالًا عَلَيْهِمْ. (5)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - شَقِيَ عَبْدُ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ وَ لَمْ يُصَلِّ عَلَيْكَ فَقُلْتُ آمِينَ. (6)

ص: 260


1- تأويل الآيات الظاهرة ، ص 452.
2- تأويل الآيات الظاهرة، ص455 .
3- وسائل الشيعة، ج 7، ص193/ تفسير البرهان .
4- الکافی، ج 2، ص 492 / تفسیر البرهان.
5- الکافی، ج 2، ص497 / تفسیر نورالثقلین.
6- بحار الأنوار، ج 91، ص85 .

خبری به شما داده است»؟ فرمود: «به من خبر داد که هر کدام از امّتم بر من صلوات بفرستد و دنبالش بر آلم صلوات فرستد درهای آسمان به رویش گشوده می شود و فرشته ها هفتاد صلوات بر

او می فرستند گرچه گنهکار و خطاکار باشد؛ سپس گناهانش به شتاب می ریزد چنانچه برگ های درخت می ریزد و خدای تبارک و تعالی می فرماید: لبيك عبدي و سعديك، و به فرشتگانش می فرماید: «ای فرشتگانم شما بر او هفتاد صلوات فرستید و من هفتصد و اگر بر من صلوات فرستد و دنبالش بر اهل بیتم نفرستد میان او و اهل آسمان هفتاد حجاب می باشد و خدای جل جلاله می فرماید: « لا لبيك ولا سعديك اى فرشتگانم دعایش را بالا نیاورید جز آنکه به پیغمبرش عترتش را ملحق کند و همیشه در حجاب است تا اینکه اهل بیتم را به من ملحق کند».

12- امام صادق علیه السلام - درود فرستادن بر پیامبر و آل او علیهم السلام در شب جمعه و روز جمعه موجب هزار حسنه و زدودن هزار سیّئه و رسیدن به هزار درجه است. آن کس که در شب جمعه بر پیامبر صلی الله علیه وآله درود می فرستد تا روز قیامت پرتوش در آسمان ها درخشان است و همانا که فرشتگان آسمان ها برای او طلب آمرزش می کنند و فرشته گماشته بر مرقد پیامبر صلی الله علیه وآله تا روز قیامت برای او طلب آمرزش می کند.

13 - امام صادق علیه السلام - هرکس یکبار بر رسول خدا صلی الله علیه وآله درود فرستد خداوند، هزار مرتبه در هزار صف از فرشتگان بر او درود می فرستد و تمام موجودات خداوند به خاطر درود فرستادن خداوند و فرشتگانش بر آن بنده، بر او درود می فرستند. پس هر کس رغبتی به درود فرستادن بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نداشته باشد، نادان و مغرور است و خداوند، و رسول خدا صلی الله علیه وآله و نیز اهل بیت رسول خدا علیهم السلام از او برائت می جویند.

14- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس که بر من درود فرستد، خداوند و فرشتگانش بر او درود می فرستند و رکسی که بخواهد می تواند اندک درود فرستد و هر کسی که بخواهد می تواند بسیار درود فرستد.

عقوبت ترک صلوات

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - هیچ قومی در مجلسی که در آن مجلس یاد خداوند و صلوات بر محمد صلی الله علیه وآله نباشد جمع نشوند مگر آنکه آن مجلس حسرت و وبال بر مجلسیان خواهد بود.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - جابر بن عبدالله رحمه الله گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله وقتی بر بالای منبر رفت ... فرمود: ... جبرئیل گفت: « ... آن بنده ای که نزد او از شما یاد شود و او به شما صلوات نفرستد، شقی و بدبخت است» گفتم: «آمین».

ص: 261

باب 1 : وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً

1-1 - الصادق علیه السلام - وَأَمَّا قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ سَلِّمُوا تَسْلِياً فَإِنَّهُ يَعْنِي التَّسْلِيمَ لَهُ فِيمَا وَرَدَ عَنْهُ. (1)

1-2- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ سَلَّمُوا تَسْلِيماً يَعْنِي سَلِّمُوا لَهُ بِالْوَلَايَة وَ بِمَا جَاءَ بِهِ. (2)

3-1 - الصادق علیه السلام - الصَّلَاةُ عَلَيْهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ جَاءَ بِهِ. (3)

4-1- الصادق علیه السلام - عن أبي هاشم قال: كُنْتُ مَعَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ علیه السلام فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَصَعِدَ الْوَالِى يَخْطُبُ يَوْمَ الْجُمُعَة فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلَّمُوا تَسْلِيماً فَقَالَ جَعْفَر علیه السلام يَا أَبَاهَاشِمٍ لَقَدْ قَالَ مَا لَا يَعْرِفُ تَفْسِيرَهُ قَالَ وَ سَلِّمُوا الْوَلَايَةَ لِعَلِيٌّ علیه السلام تَسلِيماً . (4)

5-1- أمير المؤمنين علیه السلام - فِى خَبَر مَن ادَّعَى التَّناقُضَ فِى الْقُرْآن قَالَ امير المؤمنين علیه السلام ... إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ بِسَعَةِ رَحْمَتِهِ وَ رَأْفَتِهِ بِخَلْقِهِ وَ عِلْمِهِ بِمَا يُحْدِثُهُ الْمُبَدِّلُونَ مِنْ تَغْيِيرِ كَلَامِهِ قَسَمَ كَلَامَهُ ثَلَاثَةَ أَقْسَامَ فَجَعَلَ قِسْماً مِنْهُ يَعْرِفُهُ الْعَالِمُ وَ الْجَاهِلُ وَ قِسْماً لَا يَعْرِفُهُ إِلَّا مَنْ صَفَا ذِهْنُهُ وَلَطْفَ حِسُّهُ وَ صَحَ تَمْشِيرُهُ مِمَّنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَام وَ قِسْماً لَا يَعْرِفُهُ إِلَّا اللَّهُ وَأَمَنَاؤُهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ لِئَلَّا يَدَّعِيَ أَهْلُ الْبَاطِلِ مِنَ الْمُسْتَوْلِينَ عَلَى مِيرَاثِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ مَا لَمْ يَجْعَلْهُ اللَّهُ لَهُمْ وَلِيَقُودَهُمُ الاضْطِرَارُ إِلَى الايتِمَارِ بِمَنْ وَكَاهُ أَمْرَهُمْ فَاسْتَكْبَرُوا عَنْ طَاعَتِهِ تَعَزُرْاً وَ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اغْتِرَاراً بِكَثْرَة مَنْ ظَاهَرَهُمْ وَ عَاوَنَهُمْ وَ عَانَدَ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله فَأَمَّا مَا عَلِمَهُ الْجَاهِلُ وَ الْعَالِمُ مِنْ فَضْلِ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ قَوْلُهُ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِياً وَ لِهَذِهِ الْآيَة ظَاهِرُ وَ بَاطِنُ فَالظَّاهِرُ قَوْلُهُ صَلَّوا عَلَيْهِ وَ الْبَاطِنُ قَوْلُهُ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً أَوْ سَلِّمُوا لِمَنْ وَصَّاهُ وَ اسْتَخْلَفَهُ عليكم فضله (وَ فَضَّلَهُ عَلَيْكُمْ) وَ مَا عَهِدَ بِهِ إِلَيْهِ تَسْلِيماً وَ هَذَا مِمَّا أَخْبَرْتُكَ أَنَّهُ لَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا مَنْ لَطْفَ حِسُّهُ وَصَفَا ذِهْنُهُ وَ صَحَّ تَميِيزُه. (5)

ص: 262


1- وسائل الشيعة، ج 7، ص196/ بحار الأنوار، ج 91، ص55 / معانى الأخبار، ص 367 / تفسیر نورالثقلين / تفسير البرهان
2- تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان / تفسير القمى، ج 2، ص 194/ بحار الأنوار، ج 17، ص 27
3- بحار الأنوار، ج 2، ص 204
4- بحار الأنوار، ج 36، ص143 / تفسیر فرات الکوفی، ص342
5- بحار الأنوار، ج 89، ص 45 / الاحتجاج، ج 1، ص 253 تفسیر نورالثقلين / تفسير البرهان

بخش 1 : و کاملا تسلیم [فرمان او] باشید.

1-1- امام صادق علیه السلام - معنای این سخن خداوند: وَسَلَّمُوا تَسْلِیا این است که در برابر آنچه از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده، سرتسلیم فرود آورید و آن را بپذیرید.

2-1- علی بن ابراهیم رحمه الله - معنای سخن خداوند: وَ سَلَّمُوا تَسلِیا این است که ولایت او احکام [آنچه را که آورده] را بپذیرند.

3-1- امام صادق علیه السلام - منظور ، درود فرستادن بر رسول خدا صلی الله علیه وآله و سر تسلیم فرود آوردن و پذیرش تمام آیات و احکامی است که رسول خدا صلی الله علیه وآله آورده است.

4-1- امام صادق علیه السلام - ابوهاشم گفت: در مسجدالحرام همراه امام صادق علیه السلام بودم، پس والی بر منبر رفت تا خطبه نماز جمعه را بخواند و چنین گفت: «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِياً» پس امام صادق علیه السلام فرمود: «ای ابوهاشم، آیه ای را خواند که تفسیرش را نمی داند، مقصود وَ سَلَّمُوا تَسْلِیا این است که حتماً ولایت را به علی علیه السلام واگذارید»!.

1-5- امام علی علیه السلام - امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب مرد کافری که ادعای تناقض در قرآن می کرد فرمود: «... سپس خداوند عزوجل به سبب فراخی رحمت و مهربانی اش در حق آفریدگان و نیز از آنجا که می دانست تبدیل کنندگان در کتابش تغییر به وجود می آورند، کلام خود را بر سه گونه تقسیم کرد: گونه ای را چنان قرار داد که دانا و نادان در می یابند، گونه ای را چنان قرار داد که تنها دارندگان ذهن پالوده و احساس لطیف و تشخیص درست در می یابند؛ یعنی همان کسانی که خود، سینه ی آنها را برای اسلام گشوده است، و گونه ای دیگر را چنان قرار داد که تنها خدا و امنای او و ریشه داران در علم - که سلام و درود خدا برایشان باد - در می یابند. البته خداوند چنین کرد تا اهل باطل، یعنی همان کسانی که بر میراث رسول خدا صلی الله علیه وآله چنگ زده و مستولی شدند، درباره ی دانش کتاب خدا ادعای چیزی را نکنند که خداوند برای آنان قرار نداده است و به خاطر نیازی که به دانستن علم کتاب دارند، مجبور شوند سر به آستان کسانی دیگر بگذارند و به سراغ کسانی بروند که خداوند، امر خویش را به آنان سپرده بود؛ اما آنان بزرگی فروختند و از طاعت او سرباز زدند و به خداوند عزوجل بهتان زدند و از زیادی یاران و پشتیبانان خود و دشمنان خداوند و رسولش صلی الله علیه وآله فریفته شدند و از اینرو در برابر اطاعت از خداوند، تکبّر پیشه کردند و اما آنچه که دانا و نادان از ذکر برتری رسول خدا صلی الله علیه وآله در کتاب خدا می دانند، کلام حق تعالی است که فرمود: کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده. (نساء/80) و إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِیا که این آیه ظاهری دارد و باطنی، ظاهرش آنجاست که فرمود: صَلُّوا عَلَيْهِ و باطنش آنجاست که فرمود: وَ سَلَّمُوا تَسْلِيمًا؛ یعنی تسلیم کسی شوید که او را وصی و جانشین خود قرار داد و او را بر شما برتری بخشید و تسلیم آنچه که به او سپرده، شوید. این از جمله آیاتی بود که گفتم تأویلش را تنها دارندگان احساس لطیف ذهن پالوده و تشخیص درست می دانند».

ص: 263

6-1- الصادق علیه السلام - وَ اعْلَمُوا أَنَ الْإِسْلَامَ هُوَ التَّسْلِيمُ وَالتَّسْلِيمَ هُوَ الْإِسْلَامُ فَمَنْ سَلَّمَ فَقَدْ أَسْلَمَ وَ مَنْ لَمْ يُسَلَّمْ فَلَا إِسْلَامَ لَه. (1)

الصَّلَاةَ عَلَى رَسُول الله صلی الله علیه وآله

1 - الباقر علیه السلام - عَن أبي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِى عَنْ أَبي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ كَيْفَ كَانَتِ الصَّلَاةُ عَلَى النبی صلی الله علیه وآله قَالَ لَمَّا غَسَلَةَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَكَفَنَهُ سَجَاهُ ثُمَّ أَدْخَلَ عَلَيْهِ عَشَرَةٌ فَدَارُوا حَوْلَهُ ثُمَّ وَقَفَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي وَسَطِهِمْ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِياً فَيَقُولُ الْقَوْمُ كَمَا يَقُولُ حَتَّى صَلَّى عَلَيْهِ أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَأَهْلُ الْعَوَالِي . (2)

2- الباقر علیه السلام - لَمَّا فَرَغَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مِنْ تَغسِيل رَسُول اللهِ صلی الله علیه وآله وَ تَكْفِينِهِ وَ تَحْنِيطِهِ أَذِنَ لِلنَّاسِ وَ قَالَ لِيَدْخُلْ مِنْكُمْ عَشَرَةَ عَشَرَةَ لِيُصَلُّوا عَلَيْهِ فَدَخَلُوا وَ قَامَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً وَ كَانَ النَّاسُ يَقُولُونَ كَمَا يَقُولُ قَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام وَ هَكَذَا كَانَتِ الصَّلَاةُ عَلَيْهِ صلی الله علیه وآله. (3)

3- الباقر علیه السلام - قَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام قَالَ النَّاسُ كَيْفَ الصَّلَاةُ عَلَيْهِ فَقَالَ عَلَى علیه السلام إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِمَامُ حَيّاً وَ مَيِّتاً فَدَخَلَ عَلَيْهِ عَشَرَةَ عَشَرَةَ فَصَلَّوْا عَلَيْهِ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ وَ لَيْلَةَ الثَّلَاثَاءِ حَتَّى الصَّبَاحِ وَ يَوْمَ الثَّلَاثَاءِ حَتَّى صَلَّى عَلَيْهِ الْأَقْرَبَاءُ وَالْخَوَاصُ وَ لَمْ يَحْضُرُ أَهْلُ السَّقِيفَة وَكَانَ عَلَى علیه السلام أَنْفَذَ إِلَيْهِمْ بُرَيْدَةَ وَإِنَّمَا تَمَّتْ بَيْعَتُهُمْ بَعْدَ دَفْنِهِ. (4)

4- أمير المؤمنين علیه السلام - قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ فِي صِحَتِهِ وَسَلَامَتِهِ إِنَّمَا أَنزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى علیه السلام فِي الصَّلَاةِ عَلَى بَعْدَ قَبْض الله لى إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً. (5)

ص: 264


1- بحار الأنوار، ج 75، ص 220
2- الکافی، ج 1، ص 450/ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 263/ المناقب، ج 1، ص 239/ بحار الأنوار، ج22، ص539/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين .
3- مستدرک الوسائل، ج 2، ص261/ بحار الأنوار، ج 22، ص 526/ الأمالي للمفید، ص 31
4- المناقب، ج 1، ص 239 .
5- الکافی، ج 1، ص 451 بحار الأنوار، ج22، ص 540 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

6-1- امام صادق علیه السلام - و بدانید که اسلام عبارت است از تسلیم و تسلیم همان اسلام است هر که تسلیم خدا باشد اسلام آورده و هر که تسلیم نباشد اسلام ندارد.

نماز بر رسول خدا صلی الله علیه وآله

1- امام باقر علیه السلام - ابو مریم انصاری گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: «چگونه بر جنازه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز خوانده شد»؟ حضرت پاسخ داد: «چون امیرالمؤمنین علیه السلام رسول خدا صلی الله علیه وآله را غسل داده و کفن کرد، ملافه ای را به روی او کشید و سپس ده مرد را به کنار جنازه آورد و آنها گرد او حلقه زدند. سپس امیرالمؤمنین علیه السلام در میان آنان ایستاد و فرمود: إِنَّ اللهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِیما پس آن گروه نیز همین آیه ای را که امیرالمؤمنین علیه السلام تلاوت فرموده بود، تکرار کردند تا اینکه اهالی مدینه و اهالی عوالی [محله ای در حاشیه ی مدینه ] بر جنازه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز گزاردند».

2- امام باقر علیه السلام - چون امیرالمؤمنین علیه السلام از کار غسل و کفن و حنوط رسول خدا صلی الله علیه وآله مردم اجازه داد و فرمود: «ده نفر ده نفر داخل شوید و بر حضرت نماز گزارید». آنان داخل شدند و خود حضرت میان پیکر رسول خدا صلی الله علیه وآله و مردم ایستاد و این آیه را خواند: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً. مردم نیز همین آیه را می خواندند [و صلوات می فرستادند]». سپس آن حضرت فرمود: «نماز بر رسول خدا صلی الله علیه وآله به همین صورت بود».

3- امام باقر علیه السلام - امام باقر علیه السلام فرمود: مردم گفتند: «چگونه بر پیامبر صلی الله علیه وآله نماز بخوانیم»؟ علی علیه السلام فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه وآله چه در حال حیات و چه در مرگ امام و پیشوای ماست». پس ده نفر ده نفر را بر او وارد کرد و روز دوشنبه و شب سه شنبه تا صبح و روز سه شنبه تا شام بر او درود فرستادند تا اینکه همهی نزدیکان و خواص بر او نماز گزاردند و هیچ یک از اهل سقیفه برای نماز خواندن بر پیامبر صلی الله علیه وآله حاضر نشدند و علی علیه السلام قاصدی را نزد آنها فرستاد و بیعت آنها بعد از دفن پیامبر صلی الله علیه وآله تمام شد.

4 امام علی علیه السلام - از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: «این آیه در مورد نماز خواندن بر پیکر من بعد از آنکه خداوند جانم را گرفت نازل شده است: إِنَّ اللهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً.

ص: 265

قوله تعالى: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ هُمْ عَذَاباً مُهيناً (57)

كُلِّيَاتُهَا

1- الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ آذَى شَعْرَةٌ مِنِّي فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آدَى اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَعَنَهُ مَنَا السَّمَاوَاتِ وَمَنَا الْأَرْضِ وَلَا إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً . (1)

المُصَادِيقُ

1 - الباقر علیه السلام - إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ هُمُ الْمُصَوِّرُونَ يُكَلِّفُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنْ يَنْفُخُوا فِيهَا الروح. (2)

2- الصادق علیه السلام - عَن ابْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: أَخَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَيْلَةً مِنَ اللَّيَالِي الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ مَا شَاءَ اللَّهُ، فَجَاءَ عُمَرُ فَدَقَ الْبَابِ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم نَامَ النِّسَاءُ، نَامَ الصِّبْيَانُ، فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ، فَقَالَ: لَيْسَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُونِى وَلَا تَأْمُرُونِي، إِنَّمَا عَلَيْكُمْ أَنْ تَسْمَعُوا وَ تُطِيعُوا. (3)

الْوِلَايَةُ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - قَولُهُ إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً قَالَ نَزَلَتْ فِيمَنْ غَصَبَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام حَقَّهُ وَأَخَذَ حَقَّ فَاطِمَةَ علیها السلام وَآذَاهَا وَقَدْ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله مَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي كَمَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي وَ مَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي كَمَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي وَ مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَد آذَى الله. (4)

2- ابن عبّاس رحمه الله - إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَ ذَلِكَ حِينَ قَالَ الْمُنَافِقُونَ إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله مَا يُرِيدُ مِنَّا إِنَّا أَنْ نَعْبُدَ أَهْلَ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِأَلْسِنَتِهِمْ فَقَالَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بِالنَّارِ وَ أَعَدَّ هُمْ عَذَاباً مُهِيناً فِي جَهَنَّمَ. (5)

ص: 266


1- بحار الأنوار، ج27، ص 206 / الأمالي للطوسی، ص 451 بحار الأنوار، ج 93، ص219/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 76 ، ص 287 / بحار الأنوار، ج 10، ص 243 / المحاسن، ج 2، ص 616
3- بحار الأنوار، ج 30، ص 265 / تفسیر نورالثقلین .
4- تفسیر القمی، ج 2، ص194/ بحار الأنوار، ج17، ص27/ تفسير نورالثقلين
5- بحار الأنوار، ج 39، ص 331 المناقب، ج 3، ص 210

آن ها که خدا و پیامبرش را آزار می دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوار کننده ای آماده کرده است. (57)

کلیات

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - هر که یک موی مرا بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد، خدا را آزرده و هرکه خدا را بیازارد، اهل آسمان ها و زمین او را لعنت می کنند و این آیه را تلاوت کرد: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ هُمْ عَذَاباً مُهِيناً.

مصادیق

1- امام باقر علیه السلام - إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ آنان تصویرگران هستند. و در روز قیامت موظف به دمیدن روح در آنها می شوند.

2- امام صادق علیه السلام - ابن سنان گوید: از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «شبی از شب ها، رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز عشا را به خواست خداوند به تأخیر انداخت، پس عمر آمد و در زد». گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! زن ها خوابیدند، بچه ها خوابیدند! [پس کی نماز عشا را می خوانی]»؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله بیرون آمد و فرمود: «برای شما روا نیست که مرا بیازارید، و جایز نیست که به من دستور دهید. جز این نیست که بر شما واجب است که بشنوید و اطاعت کنید».

ولایت

1- پيامبر صلی الله علیه وآله - إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ هُمْ عَذَاباً مُهينا این آیه درباره ی کسانی نازل شده است که حق علی علیه السلام را غصب نمودند و حقوق فاطمه علیها السلام را زیر پا نهاده و او را اذیت نمودند، که پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده است: «هر که فاطمه علیها السلام را در زمان حیات من اذیت و آزار نماید مثل آن است که او را بعد از مرگ من مورد اذیت قرار داده باشد و کسی که او را بعد از مرگم مورد آزار قرار دهد مثل آن است که او را در زمان حیات من اذیت کرده

باشد، و هرکه او را آزار رساند مرا اذیت کرده و هر که مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است».

2- ابن عبّاس رحمه الله - إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ زمانی نازل شد که منافقان با زبان هایشان گفتند: «محمد از ما جز این نمی خواهد که اهل بیت رسول خدا را پرستش کنیم». لَعَنهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَ أَعَدَّ هُمْ عَذَابًا مُّهِينًا در جهنّم.

ص: 267

الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى الْيَهُودِ حِينَ قَالُوا عُزَيْرُ ابْنُ اللَّهِ وَاشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهُ عَلَى النَّصَارَى حِينَ قَالُوا المَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ وَاشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى مَنْ أَرَاقَ دَمِي وَ آذَانِي فِي عِتْرَتِي. (1)

4- الهادى علیه السلام - عن الإمام الراشد الصابر أبي الحسن علی بن محمد علیه السلام ... وَرَدَتْ حَقَائِقُ الْأَخْبَارِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَنِ الصَّادِقِينَ علیهما السلام وَ نَقَلَهَا قَوْمُ ثِقَاتُ مَعْرُوفُونَ فَصَارَ الِاقْتِدَاءُ بِهَذِهِ الْأَخْبَارَ فَرْضاً وَاجِباً عَلَى كُلِّ مُؤْمِن وَ مُؤْمِنَة لَا يَتَعَدَاهُ إِلَّا أَهْلُ الْعِنَادِ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَقَاوِيلَ آلَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله مُتَّصِلَةُ بِقَوْلِ اللَّهِ وَ ذَلِكَ مِثْلُ قَوْلِهِ فِي مُحْكَم كِتَابِهِ إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ هُمْ عَذاباً مُهِيناً وَ وَجَدْنَا نَظِيرَ هَذِهِ الْآيَة قَوْلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَنْ آذَى عليا علیه السلام فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ يُوشِكُ أَنْ يَنْتَقِمَ مِنْه. (2)

5 - الرسول صلی الله علیه وآله - مَا بَالُ أَقْوَامٍ يُؤْذُونَ نَسَبِى وَ ذَا رَحِمِي أَلَا مَنْ آذَى نَسَبِي وَ ذَا رَحِمِي فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ. (3)

6- الرسول صلی الله علیه وآله - أَنَّ مَنْ آذَى عَلِيّاً علیه السلام فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ فَحَقُّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُؤْذِيَهُ بِأَلِيمٍ عَذَابِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ. (4)

قوله تعالى: وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهتاناً وَ إِثْماً مبيناً (58)

كُلِّيَاتُهَا

1 - الصادق علیه السلام - عَن عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَانِ قَالَ: كَانَ رَجُلُ عِنْدَ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ المُؤْمِنِينَ وَالمُؤمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهتاناً وَإِنَّا مُبِيناً قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَمَا ثَوَابُ مَنْ أَدْخَلَ عَلَيْهِ السُّرُورَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ عَشْرُ حَسَنَاتٍ فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ وَأَلْفُ أَلْفِ حَسَنَة. (5)

2 - الباقر علیه السلام - النَّاسُ رَجُلَانِ مُؤْمِنُ وَ جَاهِلُ فَلَا تُؤْذِي الْمُؤْمِنَ وَ لَا تُجَهِّل الْجَاهِلَ فَتَكُونَ مِثْلَهُ. (6)

ص: 268


1- بحار الأنوار، ج27، ص 206
2- تحف العقول، ص 458 .
3- بحار الأنوار، ج 225، ص 27 .
4- بحار الأنوار، ج 39، ص 332 المناقب، ج3، ص211 / تفسير البرهان / تفسير الإمام العسكرى، ص 136/ تأويل الآيات الظاهرة، ص456 .
5- الکافی، ج 2، ص 192 وسائل الشیعة، ج 16، ص 354/ بحار الأنوار، ج 71، ص296/ تفسیر نورالثقلین .
6- تفسير نور الثقلين .

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوسعید خدری گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «خشم خدا بر یهود هنگامی شدت گرفت که گفتند: «عُزیر پسر خداست و خشم خدا بر مسیحیان هنگامی شدت گرفت که گفتند: مسیح پسر خداست و خشم خدا بر کسی که خون مرا ریخت و مرا از طریق آزار رساندن به عترتم، آزار داد، بسیار شد».

4- امام هادی علیه السلام - از امام هادی علیه السلام روایت است؛ اخبار با حقیقتی هم از قول رسول خدا صلی الله علیه وآله به وسیله ی راستگویان از ائمه علیهم السلام رسیده و مردمی ثقه و معروف آنها را نقل کرده اند، اقتداء به این اخبار بر هر مؤمن و مؤمنهای فرض و واجب است، و از آن ها جز اهل عناد رویگردان نمی شوند و این به خاطر آن است که گفته های آل رسول صلى الله عليه وآله وسلم با گفته ی خدا پیوسته اند. مثل کلام خدا در قرآنش که فرمود: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مهینا و نظیر این آیه سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله است که می فرماید: «هر که علی علیه السلام را بیازارد مرا آزرده، و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده، و در معرض این است که از او انتقام کشیده شود».

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوهریره از پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم نقل کرد که فرمود: «چه شده گروهی را که خویشاوندان و بستگان مرا می آزارند؟ هر که خویشاوند و وابسته مرا بیازارد، مرا آزرده و هر که مرا بیازارد، خدا را آزرده است».

6- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس علی علیه السلام را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده و هرکس خدا را بیازارد، این حق خدا است که او را در آتش جهنّم با عذاب دردناک خود بیازارد.

و آنان که مردان و زنان با ایمان را در برابر گناهی که مرتکب نشده اند آزار می دهند، بار بهتان و گناه آشکاری را به دوش کشیده اند. (58)

کلیات

1 - امام صادق علیه السلام - عبدالله بن سنان گوید: مردی خدمت امام صادق علیه السلام بود و این آیه را قرائت کرد: وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهتاناً وَ إِنَّا مُبيناً. امام صادق علیه السلام فرمود: «پس ثواب کسی که به مؤمنی شادی رساند چیست»؟ عرض کردم: «فدایت شوم ده حسنه» فرمود: «آری به خدا! و هزار هزار حسنه».

2- امام باقر علیه السلام - مردم بر دو نوعند؛ گروهی با ایمان و گروهی نادان؛ پس به مؤمن آزار نرسان و با نادان نادانی نکن که اگر چنین کنی تو نیز مانند او خواهی بود.

ص: 269

3- الرسول صلی الله علیه وآله - من بهت مُؤْمِناً أو مُؤمِنَةً أقيم في طيئَة خَبَالَ أَوْ يَخْرُجُ مِمَّا قَال. (1)

الْوِلَايَةُ

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلُهُ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ يَعْنِي عَلِيًّا علیه السلام وَ فَاطِمَةَ علیها السلام بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً وَ هِيَ جَارِيَةً فِي النَّاسِ كُلِّهِمْ. (2)

2- ابن عبّاس رحمه الله - فِي روَايَة مُقَاتِل وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ يَعْنِي عَلِيّاً علیه السلام وَالْمُؤْمِنَاتِ يَعْنِي فَاطِمَةَ علیها السلام فَقَدِ احْتَمَلُوا بهتاناً وَ إِنَّمَا مُبِيناً قَالَ ابْنُ عَبَّاس رحمه الله وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ الْجَرَبَ فِي جَهَنَّمَ فَلَا يَزَالُونَ يَحْتَكُونَ حَتَّى تُقْطَعَ أَظْفَارُهُمْ ثُمَّ يَحْتَكُونَ حَتَّى تَنْسَلِخَ جُلُودُهُمْ ثُمَّ يَحْتَكُونَ حَتَّى تَبْدُوَ لُحُومَهُمْ ثُمَّ يَحْتَكُونَ حَتَّى تَظْهَرَ عِظَامُهُمْ وَ يَقُولُونَ مَا هَذَا الْعَذَابُ الَّذِي نَزَلَ بنَا فَيَقُولُونَ لَهُمْ مَعَاشِرَ الْأَشْقِيَاءِ هَذَا عُقُوبَةُ لَكُمْ بِبُغْضِكُمْ أَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (3)

3- الصادق علیه السلام - إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الصُّدُودُ لِأَوْلِيَائِي فَيَقُومُ قَوْمُ لَيْسَ عَلَى وُجُوهِهِمْ لَحْمُ فَيُقَالُ هَوْلَاءِ الَّذِينَ آذَوُا الْمُؤْمِنِينَ وَ نَصَبُوا لَهُمْ وَ عَانَدُوهُمْ وَ عَنَّفُوهُمْ فِي دِينِهِمْ ثُمَّ يُؤْمَرُ بهمْ إِلَى جَهَنَّم. (4)

قوله تعالى : يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَبَناتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللهُ غَفُوراً رحيماً (59)

النُّزُول

1- على بن إبراهيم رحمه الله - فَإِنَّهُ كَانَ سَبَبَ نُزُولِهَا أَنَّ النِّسَاءَ كُن يَخْرُجْنَ إلَى الْمَسْجِدِ وَيُصَلِّينَ خَلْفَ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَإِذَا كَانَ باللَّيْلِ وَ خَرَجْنَ إِلَى صَلَاةِ الْمَغْرِب وَالْعِشَاءِ وَالْغَدَاةِ يَقْعُدُ الشَّبَابُ لَهُنَّ فِي طَريقهنَّ فَيُؤْذُونَهُنَّ وَيَتَعَرَّضُونَ لَهُنَّ فنزلت الآية. (5)

ص: 270


1- تفسير القمى، ج 2، ص 19 / تفسير نور الثقلين
2- تفسیر القمی، ج 2، ص196 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 36، ص188 بحار الأنوار، ج 39، ص 330 .
4- الکافی، ج 2، ص351/ تفسیر نورالثقلین .
5- بحار الأنوار، ج22، ص 190/ بحار الأنوار، ج 101، ص33/ تفسیر القمی، ج 2، ص196/ تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس به مرد یا زن مؤمنی بهتان بزند یا چیزی درباره اش بگوید که در او وجود ندارد، خداوند او را روی تلی از آتش به پا می دارد تا از عهده ی آنچه گفته است برآید.

ولایت

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - منظور از آیه: وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ على علیه السلام و فاطمه علیها السلام و حكم بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا در تمام مردم جاری است.

2- ابن عباس رحمه الله - در روایت مقاتل آمده است: و الَّذِينَ يُؤْذُونَ المُؤْمِنِينَ على علیه السلام و مراد از وَ المُؤْمِناتِ، فاطمه علیها السلام است؛ و آنها فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهتاناً وَ إِثْماً مُبيناً تهمت و گناه آشکاری را بر دوش کشیدند. زیرا خدای متعال در جهنّم جرب را بر آنها مسلط نموده تا چنان بدن خود را از شدت خارش بخارانند که ناخن هایشان شکسته شود و سپس آن قدر خود را می خارانند که پوستشان کنده می شود و بازهم آن قدر خود را می خارانند که گوشت بدنشان آشکار گشته و باز آن قدر می خارانند تا استخوان هایشان آشکار گردد و می گویند: این چه عذابی است که بر ما نازل شد؟! پس به آن ها گفته ها می شود: ای جماعت اشقیا، این کیفر و مجازات شما به خاطر دشمنی با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله است.

3- امام صادق علیه السلام - هنگامی که روز قیامت شود، منادی ای کند: «کجایند رویگردانان از دوستان من»؟ پس دسته ای که صورت آنها گوشت ندارد بر می خیزند، گفته می شود: «این ها هستند آن کسانی که مؤمنین را آزردند، و با آنان دشمنی کردند، و عناد ورزیدند، و آنها را در دینشان با درشتی سرزنش کردند». سپس فرمان داده می شود که آنان را به دوزخ ببرند.

ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها (روسری های بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ [و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سرزده توبه کنند] خداوند همواره آمرزنده و مهربان است». (59)

سبب نزول

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - شأن نزول آیه: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء أَمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ این بود که زنان برای خواندن نماز از خانه خارج شده و به مسجد می آمدند و پشت سر رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز می خواندند و هنگام شب، چون برای خواندن نماز مغرب، عشا و نماز صبح از خانه بیرون می آمدند تا به مسجد بروند، جوانان بر سر راه آنان می نشستند و آنان را می آزردند و متعرضشان می شدند. این گونه بود که خداوند آیه: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللهُ غَفُورًا رَّحِيمًا را نازل فرمود.

ص: 271

2- ابن عباس رحمه الله - قِيلَ: الْجِلْبَابُ مِقْنَعَةُ الْمَرأَة أَى يُغَطِّينَ جَبَاهَهُنَّ وَ رُءُوسَهُن خَرَجْنَ لِحَاجَة بخِلَافِ الإِمَاءِ اللَّاتِي يَخْرُجْنَ مُكَشَفَاتِ الرؤوس و الْجِبَاءِ. (1)

قوله تعالى: لَئِنْ لَمَّيَنْتَهِ المُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي المدينةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بهم ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فيها إلا قليلاً (20)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - قَولُهُ لَئِنْ أَرْيَتِهِ المُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَي شَك وَ المُرْجِفُونَ فِي المَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي قَوْمٍ مُنَافِقِينَ كَانُوا فِي الْمَدِينَةِ يُرْجِفُونَ برَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِذَا خَرَجَ فِي بَعْض غَزَوَاتِهِ يَقُولُونَ قُتِلَ وَأَسِرَ فَيَعْتَمُ الْمُسْلِمُونَ لِذَلِكَ وَيَشْكُونَ إِلَى رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِي ذَلِكَ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَيْ شَک ثُمَّ لَا يُجاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا أَنْ نَأْمُرُكَ بِإِخْرَاجِهِمْ مِنَ الْمَدِينَةِ إِنَّا قَلِيلًا مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا تُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتَّلُوا تَقْتِيلًا. (2)

2 - ابن عباس رحمه الله - لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ أَنْ لَنُسَلِّطَنَّكَ عَلَيْهِمْ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (3)

قوله تعالى: مَلْعُونِينَ أَيْنَهَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتُلُوا تَقْتِيلاً (61)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ يُفَرِّجُ الْفِتَنَ بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ كَتَفْرِيحِ الْأَدِيمِ بِأَبِي ابْنُ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ يَسُومُهُمْ خَسْفاً وَيَسْقِيهِمْ بِكَأس مُصَبَّرَة فَلَا يُعْطِيهِمْ إِنَّا السَّيْفَ هَرْجَا هَرْجاً يَضَعُ السَّيْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ وَدَّتْ قُرَيْسُ عِنْدَ ذَلِكَ بِالدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لَوْ يَرَوْنِي مَقَاماً وَاحِداً قَدْرَ حَلْب شَاةٍ أَوْ جَزْرٍ جَزُورٍ لِأَقْبَلَ مِنْهُمْ بَعْضَ الَّذِي يَرُدُّ عَلَيْهِمْ حَتَّى تَقُولُ قُرَيْشٍ لَوْ كَانَ هَذَا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ علیها السلام لَرَحِمَنَا فَيُغْرِيهِ اللَّهُ ببَنِى أُمَيَّةَ فَيَجْعَلُهُمْ مَلْعُونِينَ أَيْنَهَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتَّلُوا تَقْتِيلًا سُنَّةَ الله فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ الله تَبْدِيلًا. (4)

ص: 272


1- بحار الأنوار، ج22، ص 186
2- تفسير القمي، ج 2، ص 196 / تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان بحار الأنوار، ج 22، ص 70، فيه: «ملعونين أينما ... الى آخر» محذوف
3- بحار الأنوار، ج22، ص 50 .
4- بحار الأنوار، ج33، ص 366/ الغارات، ج 1، ص 10/ بحار الأنوار، ج 51، ص 121 شرح نهج البلاغة، ج 7، ص 58 کتاب سلیم بن قیس ص 715 .

2- ابن عباس رحمه الله - منظور مقنعه زنان است یا روبنده ای که پیشانی و سرهای آنان را می پوشاند هنگامی که برای رفع حاجتی بیرون می آیند. برخلاف آنها کنیزان به هنگام بیرون آمدن سر و پیشانیشان پوشیده نیست.

اگر منافقان و بیماردلان و آن ها که اخبار دروغ و شایعات بی اساس را در مدینه پخش می کنند دست برندارند، تو را بر ضد آنان می شورانیم، سپس جز مدت کوتاهی نمی توانند در کنار تو در این شهر بمانند. (60)

1 - علی بن ابراهيم رحمه الله - لَئِن يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یعنی شک. وَ الْمُرْجِفُونَ فِي المَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا در شان گروهی از منافقین نازل شد که چون رسول خدا صلی الله علیه وآله در برخی جنگ هایش، از مدینه بیرون می رفت، در مدینه شایعه پراکنی می کردند و می گفتند: رسول خدا صلی الله علیه وآله کشته شد یا اینکه اسیر شد؛ و بدین وسیله مسلمانان اندوهگین می شدند و نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله شکوه می کردند. این گونه بود که خداوند، این آیه را نازل فرمود: لَئِن لَّرْيَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ ... ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِیلا یعنی به تو فرمان می دهیم تا آنان را از مدینه بیرون کنی. مَلْعُونِينَ أَيْنَهَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتَّلُوا تَقْتِيلًا.

2- ابن عباس رحمه الله - لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ یعنی ما تو را مأمور می کنیم که علیه آن ها قیام کنی.

و از همه جا طرد می شوند، و هرجا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید (61)

1- امام علی علیه السلام - فرمود: خدا فتنه های بنی امیه را به وسیله مردی از ما اهل بیت نابود، و از شما جدا خواهد ساخت مانند جدا شدن پوست از گوشت. به جان پدرم - پسر بهترین زنان - خدا با دست افرادی، خواری و ذلّت را به فرزندان امیه می چشاند که به سختی آنها را کنار می زنند، و جام تلخ بلا و ناراحتی و مصیبت را در کامشان می ریزند، و جز شمشیر چیزی به آنها نمی دهند هرجا هرجا هشت ماه شمشیر بر گردنش می نهد .. در آن هنگام قریش دوست دارد آنچه در دنیاست بدهد تا یک بار مرا بنگرد، گر چه لحظه کوتاهی - به اندازه دوشیدن شیری یا کشتن شتری - باشد، تا با اصرار آنچه که بر آنان رد می شود را بپذیرم تا اینکه قریش گفت: اگر این از فرزندان فاطمه علیها السلام بود بر ما رحم می کرد پس خداوند او را به وسیله بنی امیه را فریب می دهد پس آنها را ملعون می سازد أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتَّلُوا تَقتِيلًا سُنَّةَ الله فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ الله تبديلًا.

ص: 273

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - أنْتُمْ مُمَتَّعُونَ بِأَعْدَائِكُمْ تَطْرَبُونَ بِطَرَبِهِمْ وَ تَشْرَبُونَ بِشُربهِمْ وَ تَأكُلُونَ بِأَكْلِهِمْ وَ تَدْخُلُونَ مَدَاخِلَهُمْ وَ رُبَّمَا غُلِبْتُمْ عَلَى نِعْمَتِهِمْ إِى وَ اللَّهِ عَلَى إِكْرَاهِ مِنْهُمْ لِذَلِكَ وَلَكِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ نَاصِرُكُمْ وَخَاذِلُهُمْ فَإِذَا كَانَ وَ اللَّهِ يَوْمُكُمْ وَ ظَهَرَ صَاحِبُكُمْ لَمْ يَأْكُلُوا وَاللَّهِ مَعَكُمْ وَ لَمْ يَرِدُوا مَوَارِدَكُمْ وَلَمْ يَقْرَعُوا أَبْوَابَكُمْ وَ لَمْ يَنَالُوا نِعْمَتَكُمْ أَذِلَّةً خَاسِئِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قتلُوا تَقتِيلاً. (1)

3- الكاظم علیه السلام - عَن سُلَيْمَانَ الْجَعْفَري قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام بِالْمَدِينَة إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَة فَسَأَلَهُ عَن الْوَاقِفَة فَقَالَ أَبُو الْحَسَنَ علیه السلام مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا تُقِفُوا أَخِذُوا وَقُتّلُوا تَقْتِيلًا سُنَّةَ اللَّهَ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِيلًا وَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُبَدِّلُهَا حَتَّى يُقْتَلُوا عَنْ آخِرِهِمْ. (2)

4- الباقر علیه السلام - في رواية أبي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: مَلْعُونِينَ فَوَجَبَتْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَةُ. (3)

قوله تعالى: سُنَّةَ الله فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ الله تبديلاً (62)

1 - الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - قَالَ أَنَسُ قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم فِي قَوْلِهِ سُنَّةَ اللهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَهِيَ الَّتِي لَا يَجُورُ أَنْ تُغَيَّرَ وَ لَا تُبَدِّل. (4)

قوله تعالى: يَسْتَلْكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُهَا عِنْدَ الله وَما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَريباً (63)

1 - الصادق علیه السلام - عَن الْمُفَضَّل بن عُمَرَ قَالَ سَأَلْتُ سَيّدِئَ الصَّادِقِ علیه السلام هَلْ لِلْمَأْمُورِ الْمُنْتَظَر الْمَهْدِى عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنْ وَقْتِ مُوَقَتِ يَعْلَمُهُ النَّاسُ فَقَالَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ يُوَكَّتَ ظُهُورَهُ بِوَقْتِ يَعْلَمُهُ شِيعَتُنَا قُلْتُ يَا سَيِّدِي وَلِمَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّهُ هُوَ السَّاعَةُ الَّتِى قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ... ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَريباً يَسْتَعْجِلُ بهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بها وَالَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَيَعْلَمُونَ أَنهَا الحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ. (5)

ص: 274


1- بحار الأنوار، ج 74، ص 271
2- بحار الأنوار، ج 48، ص 264 رجال الکشی ص 457/ المناقب، ج 4، ص 331
3- تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج22، ص 70
4- المناقب، ج 1، ص 300/ بحار الأنوار، ج33، ص353 .
5- بحار الأنوار، ج 53، ص 1 .

2- امام علی علیه السلام - ای کمیل! شما از دشمنانتان بهره می برید، به شادیشان شادید و با نوشیدنشان می نوشید، با خوردنشان می خورید، به خانه هایشان وارد می شوید و چه بسا بر نعمتشان پیروز شوید؛ آری، به خدا به ناخرسندی آنها از این پیروزی، ولی خدای عزوجل یاور شماست و خوار کننده ی آن ها. پس این هنگام روز شماست، و آ صاحب شما شکار می شود و دشمنانتان با شما نمی خورند، در جایگاهتان وارد نمی شوند، درهایتان را نمی کوبند، به نعمت هایتان نمی رسند، مَّلْعُونِينَ أَيْنَهَا ثُقِفُواْ أُخِذُوا وَ قُتَّلُوا تَقْتِيلًا.

3- امام کاظم علیه السلام - سلیمان جعفری نقل می کند: خدمت حضرت رضا علیه السلام در مدینه بودم مردی از اهالی مدینه وارد شد، از واقفی مذهبان پرسید. امام علیه السلام فرمود: ملْعُونِينَ أَيْنَهَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِلُوا تَقتِيلًا سُنةَ الله في الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَ لَن تَجَدَ لِسُنَّةِ الله تَبْدِيلا به خدا قسم خدا هرگز روش خود را تغییر نخواهد داد تا همه ی آنها را بکشد.

4- امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر علیه السلام فرمود: «لعنت شدگانی هستند و لعنت بر آنان واجب شده است».

این سنت خداوند در اقوام پیشین است، و برای سنت الهی هیچ گونه تغییری نخواهی یافت. (62)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - انس گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله درباره سخن خداوند متعال: سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ، فرمود: «آن سنتی هست که کسی اجازه تغییر و تبدیل آن را ندارد».

مردم از تو دربارهی [ زمان قیام ] قیامت سؤال می کنند بگو: «علم آن تنها نزد خداست». و چه می دانی شاید قیامت نزدیک باشد. (63)

1- امام صادق علیه السلام - مفضل بن عمر گوید: از آقایم امام صادق علیه السلام پرسیدم: «آیا مأموریت مهدی منتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف وقت معینی دارد که باید مردم بدانند کی خواهد بود»؟ فرمود: «حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معین کند که شیعیان ما آن را بدانند». عرض کردم: «آقا برای چه»؟ فرمود: «زیرا وقت ظهور او همان ساعتی است که خداوند می فرماید «کسانی که به قیامت ایمان ندارند درباره ی آن شتاب می کنند ولی آن ها که ایمان آورده اند پیوسته از آن هراسانند، و می دانند آن حق است آگاه باشید کسانی که در قیامت تردید می کنند، در گمراهی عمیقی هستند. (شوری (18)».

ص: 275

قوله تعالى: إِنَّ اللهَ لَعَنَ الْكافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً (64)

قوله تعالى : خالِدِينَ فيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (65)

1 - الباقر علیه السلام - وَ لَا يَلْعَنُ اللَّهُ مُؤْمِنَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَ أَعَدَّ هَمْ سَعِيراً خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً وَ كَيْفَ يَكُونُ فِي الْمَشِيئَة وَ قَدْ أَلْحَقَ بِهِ حِينَ جَزَاهُ جَهَنَّمَ الْغَضَبَ وَ اللَّعْنَةَ وَ قَدْ بَيَّنَ ذَلِكَ مَنِ الْمَلْعُونُونَ فِي كِتَابِهِ. (1)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ إِنَّمَا أَمَرَ لِيُطَاعَ وَ مَثَّلَ لِيُتَمَثَّلَ وَحَكَمَ لِيُفْعَلَ قَالَ سُبْحَانَهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً وَ قَالَ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ فَالْعَنُوا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله وَفَارِقُوا مَنْ لَا تَنَالُونَ الْقُرْبَةَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بِمُفَارَقَتِهِ. (2)

قوله تعالى: يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ في النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولاً (66)

1 - الباقر علیه السلام - إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ الْكَافِرِ قَالَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ انْطَلِقْ أَنْتَ وَ أَعْوَانُكَ إِلَى عَدُوِّى فَإِنِّي قَدْ أَبْلَيْتُهُ فَأَحْسَنْتُ الْبَلَاءَ وَ دَعَوْتُهُ إِلَى دَارِ السَّلَامِ فَأَبَى إِلَّا أَنْ يَشْتِمَنِي وَكَفَرَ بِي وَ بِنِعْمَتِي وَ شَتَمَنِي عَلَى عَرْشِي فَاقْبِضُ رُوحَهُ حَتَّى تَكُبَّهُ فِي النَّارِ قَالَ فَيَجِيتُهُ مَلَكُ الْمَوْتِ بِوَجْهِ كَريه ... ثُمَّ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ كِتَابَكَ قَالَ فَيَقُولُ أَيُّهَا الْمَلَك كَيْفَ أَقْرَأْ وَ جَهَنَّمُ أَمَامِي قَالَ فَيَقُولُ اللَّهُ دُقّ عُنُقَهُ وَ اكْسِرْ صُلْبَهُ وَ شُدَّ نَاصِيَتَهُ إِلَى قَدَمَيْهِ ثُمَّ يَقُولُ خُذُوهُ فَغُلُوهُ قَالَ فَيَبْتَدِرُهُ لِتَعْظِيمِ قَوْلِ اللَّهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكِ غِلَاظٌ شِدَادٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتِفُ لِحْيَتَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَحْطِمُ عِظَامَهُ قَالَ فَيَقُولُ أَ مَا تَرْحَمُونِي قَالَ فَيَقُولُونَ يَا شَقِيُّ كَيْفَ نَرْحَمُكَ وَ لَا يَرْحَمُكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ أَ فَيُؤْذِيكَ هَذَا قَالَ فَيَقُولُ نَعَمْ أَشَدَّ الْأَذَى قَالَ فَيَقُولُونَ يَا شَقِيُّ وَكَيْفَ لَوْ قَدْ طَرَحْنَاكَ فِي النَّارِ قَالَ فَيَدْفَعُهُ الْمَلَك فِي صَدْرِهِ دَفْعَةً فَيَهْوِي سَبْعِينَ أَلْفَ عَامٍ قَالَ فَيَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا. (3)

ص: 276


1- الكافي، ج 2، ص 31 / بحار الأنوار، ج 66، ص 89 وسائل الشیعة، ج 1، ص 34 و تفسیر نورالثقلین؛ فيه: «وكيف يكون ... الى آخر» محذوف
2- بحار الأنوار، ج33، ص212
3- بحار الأنوار، ج 8، ص 319/ الاختصاص، ص361 .

خداوند کافران را از رحمت خود دور داشته و برای آنان آتش سوزاننده ای آماده نموده است. (64)

در حالی که همواره در آن تا ابد می مانند؛ و سرپرست و یاوری نخواهند یافت. (65)

1 - امام باقر علیه السلام - خداوند مؤمنی را مورد لعنت قرار نمی دهد. خدای عزوجل می فرماید: إِنَّ اللهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً چگونه ممکن است امر قاتل موکول به مشیت خداوند باشد در حالی که خداوند جهنم را جزای او قرار داده و او را مورد غضب و لعن خود قرار داده است. و خداوند بیان نموده که چه کسانی در کتابش مورد لعن قرار گرفته اند.

2- امام على علیه السلام - ای مردم خداوند امر کرده است تا اطاعت شود و مثال زده است تا دنباله روی شود و حکم کرده است تا انجام شود و فرمود: إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ هُمْ سَعِيرًا و فرمود: خدا آنها را لعنت می کند و همه لعن کنندگان نیز، آنها را لعن می کنند (بقره/159). پس ای مردم کسی که خدا و رسولش نفرین کرده است را نفرین کنید. کسی که جز با جدایی از او به خدا تقرب نمیجویید را رها کنید.

در آن روز که صورت های آنان در آتش [دوزخ] دگرگون خواهد شد [ پشیمان می شوند و] می گویند: «ای کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم»! (66)

1- امام باقر علیه السلام - هرگاه خدا بخواهد روح انسان کافر را بگیرد می گوید: «ای فرشته ی مرگ! تو و یارانت نزد دشمنم بروید، زیرا من او را مورد آزمایش قرار داده ام و این آزمایش را به نیکویی انجام داده ام و او را به دارالسلام (جایگاه آرامش) دعوت کردم، اما او نپذیرفت و بر دشنام دادن به من اصرار ورزید. او به من و نعمت های من کفر ورزیده و به من بر فراز عرش، دشنام داده است. پس روحش را بگیر تا اینکه او را با صورت در آتش بیندازی». پس فرشته مرگ به سراغ او می آید، در حالی که چهره ی او [ یعنی فرشته ی مرگ ] منفور و زشت است و به او گفته می شود: «نامه اعمال خودت را بخوان». پاسخ می دهد: «چگونه بخوانم در حالی که جهنّم در مقابل من است»؟ آن گاه خداوند می فرماید: «گردن و کمرش را بشکن و موهای جلوی سرش را به پاهایش گره بزن». سپس می فرماید: خُذُوهُ فَغلوه برای تعظیم فرمایش خداوند و اجرای آن هفتاد هزار فرشته درشت خو و سختگیر می شتابند. گروهی موهای محاسن وی را می کنند، و گروهی استخوان هایش را می شکنند و او می گوید: مرا ببخشید. (آیا به من رحم نمی کنید؟) آن ها می گویند: «ای مجرم! چگونه در حق تو بخشش کنیم، در حالی که خداوند که ارحم الراحمین است، تو را نبخشید! آیا این تو را اذیت می کند»؟ پاسخ می دهد: «آری، مرا به شدیدترین شکل اذیت می کند». و به او می گویند: «ای مجرم چطور است تو را در جهنّم بیندازیم»؟ آنگاه آن فرشته از سمت مقابل به وی ضربه ای می زند که هفتاد هزار سال سقوط می کند. آنگاه مجرمان می گویند: فَيَقُولُونَ يا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا.

ص: 277

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ بن أبي طَالِب علیه السلام قَالَ دَخَلَ عَلَيْنَا حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارٍ الْيَهُودِ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحْفَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ فَسَلَّمَ عَلَيْنَا وَ جَلَسَ وَ لَبِثَ هُنَيْنَةَ ثُمَّ قَالَ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِي دَرَجَةً وَلَا لِمُرْسَل فَضِيلَةً إِلَّا وَقَدْ نَحَلْتُمُوهَا لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله نَبِيِّكُمْ فَهَلْ عِنْدَكُمْ جَوَابُ إِنْ أَنَا سَأَلْتُكُمْ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام سَلْ يَا أَخَا الْيَهُودِ مَا أَحْبَبْتَ فَإِنِّي أُجِيبُكَ عَنْ كُلِّ مَا تَسْأَلُ بعَوْن الله ... وَ اللَّهِ لَقَدْ بَلَغَ مِنْ فَضْلِهِ صلی الله علیه وآله فِي الدُّنْيَا وَ مِنْ فَضْلِهِ فِي الْآخِرَةِ مَا تَقْصُرُ عَنْهُ الصِّفَاتُ وَ لَكِنْ أَخْبِرُكَ بِمَا يَحْمِلُهُ قَلْبُكَ وَ لَا يَدْفَعُهُ عَقْلُكَ وَ لَا تُنْكِرُهُ بِعِلْمٍ إِنْ كَانَ عِنْدَهُ فَقَدْ بَلَغَ مِنْ فَضْلِهِ أَنَّ أَهْلَ النَّارِ يَهْتِفُونَ وَيَصْرُخُونَ بأَصْوَاتِهِمْ نَدَمَا أَنْ لَا يَكُونُوا قَدْ أَجَابُوهُ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ الله عَزَّ وَ جَلَ يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِف يَقُولُونَ يا ليتنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولا. (1)

3- الرضا علیه السلام - كَيْفَ يُوصَف بكنههِ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله وَ قَدْ قَرَنَهُ الْجَلِيلُ بِاسْمِهِ وَ شَرَكَهُ فِي عَطَائِهِ وَ أوْجَبَ لِمَنْ أَطَاعَهُ جَزَاءَ طَاعَتِهِ إِذْ يَقُولُ وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ وَقَالَ يَحْكِي قَوْلَ مَنْ تَرَكَ طَاعَتَهُ وَ هُوَ يُعَذِّبُهُ بَيْنَ أَطْبَاقِ نِيرَانِهَا وَ سَرَابِيلَ قَطِرَانِهَا يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولاً. (2)

الْوِلَايَةُ

1- على بن إبراهيم رحمه الله - قَالَ عَلَى بْنُ إِبْرَاهِيمَ رحمه الله فِي قَوْلِهِ يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ فَإِنَّهَا كِنَايَةُ عَنِ الَّذِينَ غَصَبُوا آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام حَقَّهُمْ يَقُولُونَ يا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا يَعْنِي فِي أمير المؤمنين علیه السلام. (3)

قوله تعالى: وَ قالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلاً (67) قوله تعالى: رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً كَبيراً (68)

الْوِلَايَةُ

ص: 278


1- إرشاد القلوب، ج 2، ص 406 بحار الأنوار، ج16، ص 341
2- بحار الأنوار، ج 50، ص177/ بحار الأنوار، ج 75، ص 366 / کشف الغمة، ج 2، ص 386 .
3- بحار الأنوار، ج 30، ص 152 تفسیر القمی، ج 2، ص 197 / تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين

2- امام علی علیه السلام - از امام حسین علیه السلام روایت است: پس از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه وآله اصحاب در مسجد حضرت نشسته بودند و از فضایل پیامبر صلی الله علیه وآله یاد می کردند. ناگاه یکی از علمای یهود از اهالی شام بر ما وارد شد. او تورات و انجیل و زبور و صُحف ابراهیم و پیامبران را خواند بود و نشانه های آنان را می شناخت. بر ما سلام کرد و نشست. کمی درنگ کرد و سپس گفت: ای امت محمد! شما هیچ مقامی از هیچ پیامبری را و هیچ فضیلتی از هیچ رسولی را وانگذاشته اید و همه را به پیامبر صلی الله علیه وآله خود نسبت داده اید، اگر من از شما سؤال کنم پاسخی دارید»؟ امیرمومنان علیه السلام به او فرمود: «ای برادر یهودی! هر چه دوست داری بپرس، من به یاری و منّت خداوند متعال از هر چیزی بپرسی پاسخت را می دهم». خداوند فضیلت حضرت در دنیا و آخرت را به جایی رسانده که صفات از بیانش ناتوانند اما من تو را از چیزهایی آگاه می سازم که قلبت تابش را داشته باشد و عقلت از آن سر باز نزند و دانشی که داری آن را انکار نکند. فضیلت حضرت به جایی رسیده که دوزخیان فریادزنان و نعره کشان در حسرت اند که چرا در دنیا او را اجابت نکرده اند، خداوند عزوجل فرمود: يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا.

3- امام رضا علیه السلام - چگونه می توان حقیقت ذاتش را توصیف نمود. محمد صلی الله علیه وآله را همردیف اسم خود قرار داده و در بخشش و عطای خویش او را شریک کرده و برای کسی که از او اطاعت نموده پاداش مقرر و لازم کرده زیرا می فرماید: آنها فقط از این انتقام می گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل [و کرم] خود، بی نیاز ساختند (توبه/74) و از قول کسانی که پیروی از پیامبر صلی الله علیه وآله را ترک کرده اند و در شراره های جهنّم در عذابند و پوششی از قطران جهنم دارند می فرماید: يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولا.

ولایت

1 - على بن ابراهيم رحمه الله - يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ؛ این آیه، کنایه از کسانی است که حق آل محمد صلی الله علیه وآله را غصب نمودند. منظور از آیه ى يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا، در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام است.

و می گویند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند. (67)

پروردگارا! آنان را از عذاب دو چندان ده و آنها را به طور کامل از رحمتت دور ساز! (68)

ولایت

ص: 279

1 - الرضا علیه السلام - الْفَيَّاضِرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْن عُمَرَ الطَّرَسُوسِيُّ بِطُوسَ سَنَةَ تِسْع وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ وَ قَدْ بَلَغَ التَّسْعِينَ أَنَّهُ شَهِدَ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ وَ بِحَضْرَتِهِ جَمَاعَةً مِنْ خَاصَّتِهِ قَدِ احْتَبَسَهُمْ لِلإِفْطَارِ وَقَدْ قَدَّمَ إِلَى مَنَازِلِهِمْ الطَّعَامَ وَالْبِرِّ وَالصَّلَاتِ وَالْكِسْوَةَ حَتَّى الْخَوَاتِيمَ وَالنِّعَالَ وَقَدْ غَيْرَ مِنْ أَحْوَالِهِمْ وَ أَحْوَالَ حَاشِيَتِهِ وَجُدِّدَتْ لَهُ آلَهُ غَيْرُ الْآلَةِ الَّتِي جَرَى الرَّسْمُ بِابْتِدَالِهَا قَبْلَ يَوْمِهِ وَ هُوَ يَذْكُرُ فَضْلَ الْيَوْمِ وَ قِدَمَهُ فَكَانَ مِنْ قَوْلِهِ علیه السلام حَدَّثَنِي الْهَادِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنِي جَدَى الصَّادِقُ قَالَ حَدَّثَنِي الْبَاقِرُ قَالَ حَدَّثَنِي سَيِّدُ الْعَابِدِينَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ قَالَ اتَّفَقَ فِي بَعْض سِنِى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام الْجُمُعَةُ وَالْغَدِيرُ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ عَلَى خَمْسٍ سَاعَاتِ مِنْ نَهَارِ ذَلِكَ الْيَوْمُ ... هَذَا يَوْمُ يُوشَعَ هَذَا يَوْمُ شَمْعُونَ هَذَا يَوْمُ الْأَمْنِ الْمَأْمُونِ هَذَا يَوْمُ إِظْهَارِ الْمَصُون مِنَ الْمَكْنُونِ هَذَا يَوْمُ إِبْلَاءِ السَّرَائِرِ فَلَمْ يَزَلْ علیه السلام يَقُولُ هَذَا يَوْمُ هَذَا يَوْمُ ... فَرَاقِبُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَاتَّقُوهُ وَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِيعُوهُ وَاحْذَرُوا الْمَكْرَ وَلَا تُخَادِعُوهُ وَ فَتَشُوا ضَمَائِرَكُمْ وَلَا تُوَارِبُوهُ وَ تَقَرَّبُوا إِلَى اللَّهِ بِتَوْحِيدِهِ وَ طَاعَة مَنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تُطِيعُوهُ وَ لَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ وَ لَا بكُمُ الْغَيُّ فَتَضِلُّوا عَنْ سَبِيلِ الرَّشَادِ باتِّبَاعِ أُولَئِكَ الَّذِينَ ضَلُّوا وَأَضَلُّوا قَالَ اللَّهُ عَزَّ مِنْ قَائِل فِي طَائِفَةِ ذَكَرَهُمْ بِالدَّمَ فِي كِتَابِهِ إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيراً. (1)

2- أمير المؤمنين علیه السلام - مَا لَنَا وَلِقُرَيْش وَ مَا تُنْكِرُ مِنَّا قُرَيْشٍ غَيْرَ أَنَّا أَهْلُ بَيْتِ شَيَّدَ اللَّهُ فَوْقَ بُنْيَانِهِمْ بُنْيَانَنَا، وَ أَعْلَى فَوْقَ رُءُوسِهِمْ رُ، وَسَنَا، وَ اخْتَارَنَا اللَّهُ عَلَيْهِمْ، فَنَقَمُوا عَلَى اللَّهِ أَنِ اخْتَارَنَا عَلَيْهِمْ، وَسَخِطُوا مَا رَضِيَ اللَّهُ وَأَحَبُّوا مَا كَرَة اللَّه ... وَاغْضِبُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ عَلَى مَنْ غَضَبَ الله عَلَيْهِمْ، وَ تَبَرَّءُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ مِمَّنْ يَقُولُ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يَرْتَفِعُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رِيحُ سَوْدَاءُ تَخْتَطِفُ مِنْ دُونِى قَوْماً مِنْ أَصْحَابِي مِنْ عُظَمَاءِ الْمُهَاجِرِينَ، فَأَقُولُ أَصَيْحَابِي فَيُقَالُ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ وَ تَبَرَّءُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ مِنَ النَّفْسِ الضَّالِّ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بيع فيهِ وَ لا خِلال فَيَقُولُوا رَبَّنَا أَرنَا الذين أَضَلَّانَا مِنَ الجِنِّ وَالْإِنسِ نَجْعَلُهُما تَحتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الْأَسْفَلِينَ وَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَقُولُوا يَا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ الله وَ إِنْ كُنْتُ مِنَ السَّاخِرِينَ أَوْ يَقُولُوا وَ ما أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ أَوْ يَقُولُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا، إِنَّ قُرَيْشَاً

ص: 280


1- مصباح المتهجد، ص 752 إقبال الأعمال، ص 463 بحار الأنوار، ج 94، ص116/ تفسیر نورالثقلین

1- امام رضا علیه السلام - فیاض بن محمد طوسی در سال دویست و پنجاه و نه در طوس سخن می گفت - در حالی که به نود سالگی رسیده بود - که ابا الحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام را در روز عید غدیر ملاقات کرد و جمعی از یاران خاص حضرت در محضر ایشان بودند. آن ها را برای افطار نگاه داشته غذا و احسان و هدایا و جامه ها و حتی انگشتری و کفش به منزل های آنان فرستاده بود و وضعیت و احوال آنان و اطرافیان خویش را دگرگون کرده بود و لوازمی جدید برای حضرت تهیه شده بود متفاوت با ابزارهای رایج و مرسوم پیش از آن روز بود و حضرت درباره فضیلت آن روز و قدمت آن سخن می راند؛ از جمله سخنان حضرت علیه السلام این بود که: پدرم به من گفت: جدم امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام به نقل از حضرت زین العابدین علیه السلام به من فرمود: امام حسین علیه السلام فرمود: «یکی از سال های امامت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، عید غدیر به روز جمعه افتاده بود و حضرت آن روز پنج ساعت از روز بر منبر نشست... فرمود: «امروز روز یوشع و شمعون است. امروز روز امن و مأمون است. روز ابراز رموز محفوظ در درون و روز آشکار شدن اسرار است. حضرت علیه السلام همچنان می فرمود: «امروز روز فلان و فلان است». پس از خدا بترسید و تقوای او را پیشه کنید و او را اجابت کنید و از او فرمان برید و از حیله بر حذر باشید و قصد فریب او را نکنید و اسرار پنهان خویش را آشکار کنید و بر او نیرنگ نکنید و با یکتاپرستی و اطاعت از کسی که خدا امر فرموده، به خداوند نزدیکی جویید و هرگز زنان کافر را در همسری خود نگه ندارید. (ممتحنه / 10) گمراهی شما را منحرف نکند که با پیروی از کسانی که گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند، از راه خدا گمراه شوید. چه عزیز است خداوندی که در ذکر نکوهش عده ای در کتاب خویش فرمود: «إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلاً * رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيرا.

2- امام علی علیه السلام - ما را چه به قریش تنها چیزی که قریش نسبت به ما منکر هستند این است که ما اهل بیتی هستیم که خداوند بنیان ما را روی بنیان آنان بالا برد، و مقام ما را از مقام آنها بالاتر برد، ما را بر آنها برگزید. پس به خاطر این گزینش ما بر آنها از جانب خداوند، با او دشمنی کردند، و از آنچه که خداوند به آن راضی شد، خشمگین شدند، و آنچه که خداوند نسبت به آن نفرت داشت، دوست داشتند ... و بر کسانی که خداوند بر آن ها خشم گرفته است، خشم بگیرید، خداوند شما را رحمت کند، و تبری بجویید از کسانی که پیامبر صلی الله علیه وآله درباره ی آنها می فرماید: در روز قیامت باد سیاهی وزیدن می گیرد و گروهی از یاران من از بزرگان مهاجرین را با خود می برد و من فریاد می زنم: «یاران عزیز من» و به من گفته میشود ،محمد تو نمیدانی که بعد از تو چه کار کردند. ... خداوند شما را رحمت کند؛ و تبری بجویید از نفس گمراه شده پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه در آن خرید و فروش است، و نه دوستی! (نه با مال می توانند از کیفر خدا رهایی یابند، و نه با پیوندهای مادی!) (ابراهیم/37) گویند: پروردگارا! آنهایی که از جن و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا زیر پای خود نهیم [و لگدمالشان کنیم] تا از پست ترین مردم باشند»! (فصلت/29) افسوس بر من از کوتاهی هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره کنندگان [آیات او] بودم»! (زمر/56) اما کسی جز مجرمان ما را گمراه نکرد! (شعراء /99) و می گویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت

ص: 281

طَلَبَتِ السَّعَادَةَ فَشَقِيَتْ، وَ طَلَبَتِ النَّجَاةَ فَهَلَكَتْ، وَ طَلَبَتِ الْهُدَايَةَ فَضَلَّتْ إِنَّ قُرَيْشَا قَدْ أَضَلَّتْ أَهْلَ دَهْرِهَا وَ مَنْ يَأْتِي مِنْ بَعْدِهَا مِنَ الْقُرُون. (1)

قوله تعالى: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ الله وَجيهاً (69)

1 - الصادق علیه السلام - أَنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانُوا يَقُولُونَ لَيْسَ لِمُوسَى علیه السلام مَا لِلرِّجَالِ وَكَانَ إِذَا أَرَادَ الِاغْتِسَالَ ذَهَبَ إِلَى مَوْضِعَ لَا يَرَاهُ فِيهِ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ فَكَانَ يَوْمًا يَغْتَسِلُ عَلَى شَطَ نَهَرٍ وَقَدْ وَضَعَ ثِيَابَهُ عَلَى صَخْرَةَ فَأَمَرَ اللَّهُ الصَّخْرَةَ فَتَبَاعَدَتْ عَنْهُ حَتَّى نَظَرَ بَنُو إِسْرَائِيلَ إِلَيْهِ فَعَلِمُوا أَنَّهُ لَيْسَ كَمَا قَالُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَىٰ ... (2)

2- أمير المؤمنين علیه السلام - أن مُوسَى علیه السلام وَ هَارُونَ علیه السلام صَعِدَا الْجَبَلَ فَمَاتَ هَارُونَ علیه السلام فَقَالَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ أَنْتَ قَتَلْتَهُ فَأَمَرَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ فَحَمَلَتْهُ حَتَّى مَرُّوا بِهِ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ تَكَلَّمَتِ الْمَلَائِكَةُ بِمَوْتِهِ حَتَّى عَرَفُوا أَنَّهُ قَدْ مَات فَبَراهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِك. (3)

3 - الصادق علیه السلام - يَا عَلقَمَةُ إِنَّ رِضَا النَّاسِ لَا يُمْلَكُ وَ أَلْسِنَتَهُمْ لَا تُضْبَطَ ... أَ لَمْ يَنْسُبُوا مُوسَى علیه السلام إلَى أَنَّهُ عِنينُ وَ آذَوْهُ حَتَّى بَرَاهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهَا. (4)

الْوَجِيهُ

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - كَانَ عِنْدَ اللهِ وَجِيهاً أَي ذَا جَاهِ. (5)

قوله تعالى: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً (70)

1 - الصادق علیه السلام - عن يونس قال: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِعَبَّادِ بْن كَثِيرِ الْبَصْرِيِّ الصُّوفِيِّ وَيْحَكَ يَا عَبَّادُ غَرَكَ أَنْ عَفَّ بَطْنُكَ وَ فَرْجُكَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ أَعْلَمْ أَنَّهُ لَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنْكَ شَيْئاً حَتَّى تَقُولَ قَوْلًا عَدْلًا. (6)

ص: 282


1- بحار الأنوار، ج 29، ص 565
2- مستدرک الوسائل، ج 1، ص 486 تفسیر القمی، ج 2، ص197 / قصص الأنبياء للجزائري، ص217 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- قصص الأنبياء للجزائرى، ص 217 / بحار الأنوار، ج 13، ص8/ تفسیر نورالثقلین
4- بحار الأنوار، ج67، ص 2 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
5- تفسير البرهان
6- الكافي، ج 8، ص107/ بحار الأنوار، ج47، ص 359 تفسیر نورالثقلين / تفسير البرهان، فيه: «سدیدا» بدل «عدلا»

کردیم و ما را گمراه ساختند. به درستی که قریش سعادت خواستند شقی و بدبخت شدند و هدایت خواستند گمراه شدند و اهل زمان خود را و هرکس بعدها بیاید در قرن های بعد همه را گمراه نمودند.

ای کسانی که ایمان آورده اید! همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند؛ و خداوند او را از آنچه [در حق او] گفتند مبرا ساخت؛ و او نزد خداوند، آبرومند [و گرانقدر] بود. (69)

1- امام صادق علیه السلام - بنی اسرائیل می گفتند: «موسی علیه السلام آنچه را که مردان دارند، ندارد. موسی علیه السلام به هنگام شست وشو، به جایی می رفت که هیچ یک از مردم او را در آنجا نبیند. روزی موسی علیه السلام داشت در کناره رودی شست وشو می کرد و پیراهن های خود را بر روی صخره ای نهاده بود. خداوند به آن صخره امر فرمود تا از موسی علیه السلام دور شود تا اینکه بنی اسرائیل به موسی علیه السلام نظر افکنده و پی ببرند که آنچنان که آنها می گویند نیست این گونه بود که خداوند، آیه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِندَ الله وَجِيهًا را نازل فرمود.

2- امام علی علیه السلام - موسی علیه السلام و هارون علیه السلام از کوهی بالا رفتند و هارون علیه السلام در آنجا وفات یافت، بنی اسرائیل گفتند: «موسی علیه السلام، هارون علیه السلام را کشته است. پس خداوند ملائکه را مأمور کرد که جسد او را حمل کرده و نزد مردم بیاورند و درباره ی مرگ او توضیح دهند تا مردم بدانند که موسى علیه السلام او را نکشته است».

3- امام صادق علیه السلام - ای علقمه! خشنودی مردم به دست نمی آید و زبانشان بازداشته نمی شود ... آیا به موسی علیه السلام نسبت ندادند که او عنین (مردی که توانایی آمیزش جنسی ندارد) است و او را آزردند تا آنکه خداوند او را از آن نسبت هایی که بنی اسرائیل قائل به آن بودند، پاک و مبرا ساخت و او در پیشگاه خدا آبرومند و صاحب مقام و منزلت بود؟

آبرومند

1 - علی بن ابراهیم رحمه الله - وَ كَانَ عِندَ الله وَجِيهًا یعنی صاحب قدر و منزلت است.

ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید. (70)

1- امام صادق علیه السلام - یونس نقل می کند: امام صادق علیه السلام به عباد بن کثیر بصری صوفی فرمود: «وای بر تو، ای عباد! آیا اینکه شکم و فرج خود را عفیف نگاه داشته ای، تو را مغرور ساخته است؟ خداوند عزوجل در کتاب خود می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ بدان که خداوند هیچ عملی را از تو قبول نمی کند، جز آنکه قول سدید (سخن حق) را بگویی.

ص: 283

2 - الصادق علیه السلام - أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى فَرَضَ الْإِيمَانَ عَلَى جَوَارِح بَنِي آدَمَ علیه السلام وَ قَسَمَهُ عَلَيْهَا ... وَ فَرَضَ عَلَى النِّسَانِ الْقَوْلَ وَالتَّعْبِيرَ عَن الْقَلْبِ مَا عَقَدَ عَلَيْهِ وَأَقَرَّ بِهِ فَقَالَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى قُولُوا آمَنَّا الْآيَةَ وَ قَالَ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسَناً وَ قَالَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً وَ قَالَ وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَّبِّكُمْ وَ أَشْبَاهُ ذَلِكَ مِمَّا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِالْقَوْلِ بِهِ فَهَذَا مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى النِّسَانِ وَهُوَ عمَلُه. (1)

3- الرضا علیه السلام - لَا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الِاجْتِهَادَ فِي الْعِبَادَةَ اتَّكَالًا عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام لَا تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَالتَسْلِيمَ لِأَمْرِهِمْ أَتَكَالًا عَلَى الْعِبَادَة فَإِنَّهُ لَا يُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَرِ وَاعْلَمُوا أَنَّ رَأْسَ طَاعَة اللَّهِ سُبْحَانَهُ التَّسْلِيمُ لِمَا عَقَلْنَاهُ وَ مَا لَمْ نَعْقِلُهُ فَإِنَّ رَأْسَ الْمَعَاصِي الرَّدُّ عَلَيْهِمْ وَإِنَّمَا امْتَحَنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ النَّاسَ بِطَاعَتِهِ لِمَا عَقَلُوهُ وَ مَا لَمْ يَعْقِلُوهُ إِيجَابَاً لِلْحُجَّةِ وَقَطْعا لِلشَّبْهَةِ وَاتَّقُوا اللهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ مَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ لَا يَفُوتَنَكُمْ خَيْرُ الدُّنْيَا فَإِنَّ الْآخِرَةَ لَا تُلْحَقُ وَلَا تُنَالُ إِلَّا بِالدُّنْيَا. (2)

4- على بن إبراهيم رحمه الله - قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً أى صَحِيحاً. (3)

قوله تعالى : يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِياً (71)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - كَانَتْ هَذِهِ الْجُمُعَةُ أَوَّلَ جُمُعَة جَمَعَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي الْإِسْلَامِ فَخَطَبَ فِي هَذِهِ الْجُمُعَةِ وَ هِيَ أَوَّلُ خُطْبَة خَطَبَهَا بِالْمَدِينَة فِيمَا قِيلَ فَقَالَ صلی الله علیه وآله ... فَاتَّقُوا اللَّهَ فِي عَاجِل أَمْرَكُمْ وَ آجِلِهِ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْراً وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً وَ إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ تُوَفَّى مَقَتَهُ وَ تُوَفَّى عُقُوبَتَهُ وَ تُوَفَّى سَخَطَهُ وَ إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ تُبَيِّضُ الْوُجُوهَ وَ تُرْضِي الرَّبَّ وَ تَرْفَعُ الدَّرَجَة. (4)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ صلی الله علیه وآله بَعَثَهُ بِالْحَقِّ دَالَّا عَلَيْهِ وَ هَادِياً إِلَيْهِ فَهَدَانَا به من الصَّلَالَةِ وَاسْتَنْقَذَنَا بِهِ مِنَ الْجَهَالَة مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ

ص: 284


1- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 149 / دعائم الإسلام، ج 1، ص6.
2- بحار الأنوار، ج 75، ص 346 .
3- تفسیر القمی، ج 2، ص 197 .
4- بحار الأنوار، ج 86، ص 232 / بحار الأنوار، ج 19، ص 126 .

امام صادق علیه السلام - خداوند متعال ایمان را بر جوارح فرزندان آدم علیه السلام واجب گردانید و آن را بر اعضا تقسیم فرمود ... و بر زبان واجب نمود که به آنچه که قلب بر آن پیمان بسته اقرار کند. پس فرمود: بگویید: «ما به خدا ایمان آورده ایم» (بقره/136) و فرمود: و به مردم نیک بگویید. (بقره/83). و فرمود: وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً و فرمود: بگو: «این حق است از سوی پروردگارتان» (کهف/29). [و نظایر آنچه که خداوند دستور به بیان آن داده] این است آنچه خدا بر زبان واجب کرده و این عمل زبان است.

3- امام رضا علیه السلام - مبادا اعمال نیک را به اتکای حب و دوستی آل محمد صلی الله علیه وآله رها کنید و مبادا دوستی آل محمد صلی الله علیه وآله را به اتکای اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچکدام از این دو به تنهایی پذیرفته نمی شود. بدانید سرآمد بندگی و اطاعت خدا تسلیم در مقابل چیزهایی است که نمی فهمیم. چنانچه سرآمد گناهان رد آنها است. خداوند مردم را به اطاعت نمودن در چیزهایی که می فهمند و چیزهایی که نمی فهمند آزمایش می کند تا حجّت لازم آید و شبهه برطرف شود. و اتَّقُوا اللهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ. و شما را در باغ هایی از بهشت داخل می کند که نهرها از زیر درختانش جاری است و در مسکن های پاکیزه در بهشت جاویدان جای می دهد. (صف /12) مبادا خیر دنیا از دست شما برود زیرا نمی توان به آخرت رسید مگر به وسیله ی دنیا .

4- علی بن ابراهيم رحمه الله - قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً یعنی سخن صحیح [بگویید].

تا خدا کارهای شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد؛ و هرکس اطاعت خدا پیامبرش کند، به رستگاری [و پیروزی] بزرگی دست یافته است. تا خدا کارهای شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد؛ و هرکس اطاعت خدا و پیامبرش کند، به رستگاری [و پیروزی] بزرگی دست یافته است. (71)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - این جمعه اولین جمعه ای بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله در اسلام برگزار کرد و در این جمعه خطبه ایراد نمود و چنانکه گفته شده است، این اولین خطبه ای بود که در مدینه ایراد نمود. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ... در کار حاضر و دور و نهان و عیان از خدا بترسید که هر که از خدا بترسد گناهان وی را محو کند و پاداش او بزرگ دهد و هر که از خدا بترسد به رستگاری [و پیروزی] بزرگی دست یافته است، ترس خدا از دشمنی و عقوبت و خشم وی مصون می دارد، ترس خدا چهره را سپید و خدا را خشنود و مرتبت را بلند می کند.

2- امام علی علیه السلام - گواهی می دهیم که خدایی نیست مگر خدای تعالی و اینکه محمد صلی الله علیه وآله بنده و رسول اوست که او را به حق و راستی به پیغمبری فرستاده تا بر او دلالت نماید و همه را به سوی او هدایت فرماید پس به وساطت آن حضرت ما را از ضلالت هدایت فرموده از گمراهی به راه رسانیده و به سبب او ما را از جهالت و نادانی خلاصی داد و رهانید؛ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُول لَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً و به ثواب عظیمی رسیده و هر که خدا و رسول او را نافرمانی نماید زیان آشکاری کرده است و سزاوار عذابی دردناک یا دردآورنده شده پس در بجا آوردن آنچه بر شما واجب و

ص: 285

فازَ فَوْزاً عَظِيماً وَ نَالَ ثَوَاباً كَريماً وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِيناً وَ اسْتَحَقَّ عَذَاباً أَلِيماً فَأَنْجِعُوا بِمَا يَحِق عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمْع وَ الطَّاعَةِ وَإِخْلَاصِ النَّصِيحَة وَحُسْنِ الْمُوَازَرَةِ. (1)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الله يَوْمَ الْجُمُعَة فَقَالَ ... أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالْعَمَلِ بِطَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِيَتِهِ فَإِنَّهُ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيماً. (2)

4- أمير المؤمنين علیه السلام - عن أبي جعفر علیه السلام قال: أَنَّ عَلِيّا علیه السلام خَطَبَ يَوْمَ الْأَضْحَى فَكَبَّرَ فَقَالَ .. أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ اهْتَدَى وَ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً وَ مَنْ يَعْصِهِمَا فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيداً. (3)

5 - الصادق علیه السلام - طُوبَى لِعَبْدِ جَاهَدَ لِلَّهِ نَفْسَهُ وَ هَوَاهُ وَ مَنْ هَزَمَ جُنْدَ هَوَاهُ ظَفِرَ بِرِضًا اللَّهِ وَ مَنْ جَاوَرَ عَقْلُهُ نَفْسَهُ الْأَمَّارَةَ بِالسُّوءِ بِالْجَهْدِ وَ الِاسْتِكَانَة وَ الْخُضُوع عَلَى بِسَاطِ خِدْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً . (4)

الوِلَايَةُ

1 - الصادق علیه السلام - مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فِي وَلَايَة عَلَى علیه السلام و الْأَئِمَّة علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً. (5)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ قَدْ أَنْزَلَهَا فِي الْقُرْآنِ أَكْثَرَ مِنْ أَنْ أَحْصِيَهَا فِي مَقَامِ وَاحِدٍ فَمَنْ أَنْبَأَكُمْ بِهَا وَعَرَّفَهَا فَصَدِّقُوهُ مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَعَلِيّا علیه السلام وَ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام الَّذِينَ ذَكَرْتُهُمْ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً. (6)

قوله تعالى: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَ الجبال فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً (72)

ص: 286


1- بحار الأنوار، ج4، ص264 .
2- بحار الأنوار، ج 86، ص 234
3- بحار الأنوار، ج 88، ص 99 .
4- بحار الأنوار، ج 67، ص 69 .
5- بحار الأنوار، ج23، ص301 / تأويل الآيات الظاهرة، ص459/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج 37، ص 217 .

لازم است از شنیدن و قبول کردن و فرمان بردن و خیرخواهی را پاک و پاکیزه نمودن [به وضعی که شائبه ی غش و خیانت در آن نباشد] و بار سنگین را از دوش یکدیگر برداشتن مبالغه نمایید.

3- امام علی علیه السلام - امام علی علیه السلام در روز جمعه خطبه ای خواند: «ای بندهگان خدا سفارش میکنم به شما به پرهیزگاری و ترس از خدا و عمل نمودن به فرمان او و دوری جستن از نافرمانی او و هرکس اطاعت خدا و پیامبرش کند، به رستگاری [و پیروزی] بزرگی دست یافته است.

4- امام علی علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است: امام علی علیه السلام در روز عید قربان خطبه خواند و فرمود: .... گواهی می دهم که هیچ معبودی جز خداوند یکتا نیست، بی همتاست و شریکی ندارد و گواهی می دهم محمد صلی الله علیه وآله بنده و فرستاده اوست. هرکس اطاعت خدا و پیامبرش کند، به رستگاری [و پیروزی] بزرگی دست یافته است. و هرکس از خدا و پیامبرش نافرمانی کند قطعاً دچار گمراهی دور و درازی شده است.

5- امام صادق علیه السلام - خوشا به حال آن بندهایی که برای رضای خدا با خواسته های نفس خود بجنگد. کسی که با حمله ی پیگیر سپاه نفس سرکش را از پای درآورد، به رضایت و خشنودی خدا نائل می شود. کسی که از حکم عقل و خرد سرپیچی نکرده و نفس سرکش و خواسته های آن را در برابر عقل تسلیم نماید و با کوشش هر چه بیشتر و تواضع و فروتنی در میدان عبادت پروردگار و خضوع در برابر خدا کند، چنین شخصی به رستگاری [و پیروزی] بزرگی دست یافته است.

ولایت

1- امام صادق علیه السلام - آن کس که از خدا و رسولش در ولایت علی علیه السلام و ولایت امامان علیهم السلام از آن پیروی کند، به رستگاری بزرگی دست یافته است.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - هان مردمان! برتری های علی بن ابی طالب علیه السلام نزد خداوند عزوجل که در قرآن نازل فرموده، بیش از آن است که من یکباره بتوانم بشمارم. پس هرکس از مقامات او خبر آنها را شناساند، تصدیق و تأییدش کنید. ای مردم! آن کس که از خدا و رسولش و علی و امامانی علیهم السلام که نام بردم پیروی کند، به رستگاری بزرگی دست یافته است.

ما امانت [تعهد، تکلیف، و ولایت الهی] را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند [و اظهار ناتوانی کردند]؛ اما انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ستمکار و نادان بود، [چون بر خود ستم کرد و قدر این مقام والا را ندانست]. (72)

ص: 287

لِيُعَذِّبَ اللهُ المُنافِقِينَ وَ المُنافِقَاتِ وَ المُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللهُ عَلَى المُؤمِنينَ وَالْمُؤمِناتِ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِياً (73)

الْوِلَايَةُ

1 - الصادق علیه السلام - هِيَ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ . (1)

2 - الرضا علیه السلام - الْأَمَانَةُ الْوَلَايَةُ مَن ادَّعَاهَا بِغَيْرِ حَقٌّ فَقَدْ كَفَرَ. (2)

3- الباقر علیه السلام - قَالَ الْوَلَايَةُ أَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا كُفْراً بهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ وَ الْإِنْسَانُ الَّذِي حَمَلَهَا أبُوفُلَان. (3)

4 - الصادق علیه السلام - الْأَمَانَةُ الْوَلَايَةُ وَالْإِنْسَانُ أَبُو الشُّرُورِ الْمُنَافِقُ. (4)

5- على بن إبراهيم رحمه الله - الأَمَانَةُ هِيَ الْإِمَامَةُ وَ الْأَمْرُ وَ النَّهْرُ وَالدَّلِيلُ عَلَى أَنَّ الْأَمَانَةَ هِيَ الْإِمَامَةُ ال قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْأَئِمَّة إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى أَهْلِها يَعْنِي الْإِمَامَةَ وَالْأَمَانَةُ الْإِمَامَةُ عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا قَالَ أَبَيْنَ أَنْ يَدَعُوهَا أَوْ يَعْصِبُوهَا أَهْلَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسانُ أَى الْأَوَّلُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا لِيُعَذِّبَ اللهُ المُنافِقِينَ وَ المُنافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً. (5)

6- أميرالمؤمنين علیه السلام - عن محمد بن الحنفيه عَنْ أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَرَضَ اللَّهُ أَمَانَتِي عَلَى السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ بِالثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ فَقُلْنَ رَبَّنَا لَا نَحْمِلَنَّهَا بِالثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ لَكِنَّهَا نَحْمِلُهَا بِلَا ثَوَاب وَ لَا عِقَابِ وَإِنَّ اللَّهَ عَرَضَ أَمَانَتِي وَ وَلَايَتِي عَلَى الطُّيُورِ فَأَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهَا الْبُرَاةُ الْبيضُ وَالْقَنَابِرُ وَ أَوَّلُ مَنْ جَحَدَهَا الْبُومُ وَ الْعَنْقَاءُ فَلَعَنَهُمَا اللَّهُ تَعَالَى مِنْ بَيْنِ الطَّيُورِ فَأَمَّا الْبُومُ فَلَا تَقْدِرُ أَنْ تَظْهَرَ بِالنَّهَارِ لِبُغْض الطَّيْرِ لَهَا وَأَمَّا الْعَنْقَاءُ فَغَابَتْ فِي الْبِحَارِ لَا تُرَى وَ إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ أَمَانَتِي عَلَى الْأَرَضِينَ فَكُلُّ بُقْعَة آمَنَتْ بوَلَايَتِي جَعَلَهَا طَيِّبَةً رَكِيَّةً وَ جَعَلَ

ص: 288


1- الكافي، ج 1، ص 413 بحار الأنوار، ج 23، ص 275 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 460 بصائر الدرجات، ص 76/ تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 23، ص 279 عيون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص 306/ معانى الأخبار، ص 110 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج23، ص 281/ بحار الأنوار، ج 57، ص 280/ بصائر الدرجات، ص 76/ تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 23، ص 279 معانى الأخبار، ص 110 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج23، ص 280 تفسير القمي، ج 2، ص198/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان / بحار الأنوار، ج 57، ص 280، فيه: «ليعذب الله المنافقين ... الى آخر» و «الأمانة هي الاماتة ... یعنی الامامة» محذوفتان

هدف این بود که خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را [از مؤمنان جدا سازد و آنان را] عذاب کند، و خدا توبه مردان و زنان با ایمان را بپذیرد؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. (73)

ولایت

1- امام صادق علیه السلام - منظور از الأمانَةَ، ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است.

2- امام رضا علیه السلام - الأمانة، ولایت است هرکس به ناحق مدعی آن شود، کافر شده است.

3- امام باقر علیه السلام - منظور ولایت است که از روی کفر به آن، امتناع ورزیدند آن را حمل کنند. و حَمَلَهَا الْإِنْسانُ، و آن انسانی که آن را حمل کرد، ابو فلان بود.

4- امام صادق علیه السلام - منظور از الأَمانَةَ، ولایت و منظور از الانسان، پدر شرارت ها و [همان] انسان منافق است.

5- علی بن ابراهیم رحمه الله - منظور از آن الأمانة، امامت منظور از آن الأمانَةَ، امامت و امر و نهی است و دلیل اینکه منظور از امانت، امامت می باشد، آیه خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید!. (نساء/58) است که امانت در آن به معنای امامت می باشد. پس منظور از الأمانة، امامت است که بر آسمان ها، زمین و کوه ها عرضه شد؛ اما آنها از به دوش کشیدن آن امتناع ورزیدند و از اینکه مدعى أن امانت شوند یا آن را از اهل آن به زور بگیرند، ابا نمودند وأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ یعنی اوّلى إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا * لِيُعَذِّبَ اللهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.

6- امام علی علیه السلام - محمد بن حنفیه از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت می کند که پیرامون تفسیر آیه: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فرمود: «خداوند، امانت مرا به همراه ثواب و عقابش بر هفت آسمان عرضه داشت و آن ها عرض کردند: پروردگارا! ما آن امانت را به همراه ثواب و عقابش برعهده نمی گیریم، بلکه آن را بدون ثواب و عقابش عهده دار می شویم. و خداوند، امانت ولایت مرا بر پرندگان عرضه داشت. پس اوّلین پرندگانی که به آن ایمان آوردند، شاهین ها و چکاوک ها و اولین پرندگانی که آن را انکار نمودند، جغد و سیمرغ بودند. پس خداوند متعال آن دو را از میان پرندگان لعنت فرمود و بدین سبب جغد نمی تواند به خاطر آنکه پرندگان دیگر با او دشمن هستند، در روز آشکار شود و سیمرغ در دریاها پنهان است و دیده نمی شود و خداوند، امانت مرا بر زمین عرضه داشت و هر تکه ای از زمین که به ولایت و امانت من ایمان آورد، خداوند آن را نیکو، با برکت و پاک قرار داد و گیاهان و میوه های آن را شیرین و گوارا گردانید و آب آن را زلال و شفاف قرار داد و هر تکه ای از زمین که منکر امانت من شد و ولایت مرا انکار

ص: 289

نَبَاتَهَا وَ ثَمَرَتَهَا حُلُوا عَذْباً وَ جَعَلَ مَاءَهَا زَلَالًا وَكُلُّ بُقْعَة جَحَدَتْ إِمَامَتِي وَ أَنْكَرَتْ وَلَايَتِي جَعَلَهَا سَبحَاً وَ جَعَلَ نَبَاتَهَا مُراً عَلْقَماً وَ جَعَلَ ثَمَرَهَا الْعَوْسَجَ وَالْحَنْظَلَ وَجَعَلَ مَا ءَهَا مِلْحاً أَجَاجاً ثُمَّ قَالَ وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ يَعْنِي أَمَتَكَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ إِمَامَتَهُ بِمَا فِيهَا مِنَ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً لِنَفْسِهِ جَهُولًا لِأَمْرِ رَبِّهِ مَنْ لَمْ يُؤَدِّهَا بِحَقِّهَا فَهُوَ ظَلُومُ غَشُومٌ. (1)

7- الرضا علیه السلام - مِنْ كِتاب النَّشْرِ وَالطَّيِّ عَنِ الرِّضَا علیه السلام فِي خَبَرٍ طَوِيل فِي فَضْلِ يَوْمِ الْغَدِيرِ قَالَ: وَ فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ عَرَضَ اللَّهُ الْوَلَايَةَ عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ فَسَبَقَ إِلَيْهَا أَهْلُ السَّمَاءِ السَّابِعَةِ فَزَيَّنَ بهَا الْعَرْشِ ثُمَّ سَبَقَ إِلَيْهَا أَهْلُ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فَزَيَّنَهَا بِالْبَيْتِ الْمَعْمُورَ ثُمَّ سَبَقَ إِلَيْهَا أَهْلَ السَّمَاءِ الدُّنْيَا فَزَيَّنَهَا بِالْكَوَاكِب ثُمَّ عَرَضَهَا عَلَى الْأَرَضِينَ فَسَبَقَتْ إِلَيْهَا مَكَةً فَزَيَّنَهَا بِالْكَعْبَةِ ثُمَّ سَبَقَتْ إِلَيْهَا الْمَدِينَةُ فَزَيَّنَهَا بِالْمُصْطَفَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله ثُمَّ سَبَقَتْ إِلَيْهَا الْكُوفَةُ فَزَيَّنَهَا بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ عَرَضَهَا عَلَى الْجِبَالِ فَأَوَّلُ جَبَل أَقَرَّ بِذَلِكَ ثَلَاثَةُ أَجْبَالُ الْعَقِيقُ وَ جَبَلُ الْفَيْرُورَجِ وَ جَبَلُ الْيَاقُوتِ فَصَارَتْ هَذِهِ الْجِبَالُ جِبَالَهُنَّ وَ أَفْضَلَ الْجَوَاهِرٍ وَ سَبَقَتْ إِلَيْهَا جِبَالُ أَخَرُ فَصَارَتْ مَعَادِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ مَا لَمْ يُقِرَّ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَقْبَلْ صَارَتْ لَا تُنْبِتُ شَيْئاً وَ عُرِضَتْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ عَلَى الْمِيَاهِ فَمَا قَبِلَ مِنْهَا صَارَ عَدْبَاً وَ مَا أَنْكَرَ صَارَ مِلْحاً أَجَاجاً وَ عَرَضُهَا فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ عَلَى النَّبَاتِ فَمَا قَبلَهُ صَارَ حُلُوا طَيِّباً وَ مَا لَمْ يَقْبَلْ صَارَ مُراً ثُمَّ عَرَضَهَا فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ عَلَى الطَّيْرِ فَمَا قَبِلَهَا صَارَ فَصِيحاً مُصَوِّتاً وَ مَا أَنْكَرَهَا صَارَ أَحَرَّ أَلْكَن. (2)

8- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام قَالَتْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ صِرْتُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى فَأَبْصَرْتُهُ بِقَلْبِي وَلَمْ أَرَهُ بِعَيْنِي فَسَمِعْتُ أَذَانَا مَثْنَى مَثْنَى وَإِقَامَةً وَتْراً وَتْراً فَسَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي يَا مَلَائِكَتِي وَسُكَانَ سَمَاوَاتِي وَ أَرْضِي وَحَمَلَةَ عَرْشِي اشْهَدُوا أَنِّى لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِى لَا شَرِيكَ لِى قَالُوا شَهِدْنَا وَ أَقْرَرْنَا قَالَ اشْهَدُوا يَا مَلَائِكَتِي وَسُكَانَ سَمَاوَاتِي وَ أَرْضِي وَ حَمَلَةَ عَرْشِي أَنَّ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله عَبْدِي وَ رَسُولِي قَالُوا شَهِدْنَا وَ أَقْرَرْنَا قَالَ اشْهَدُوا يَا مَلَائِكَتِي وَ سُكَانَ سَمَاوَاتِي وَ أَرْضِي وَ حَمَلَةَ عَرْشِي أَنَّ عَلِيّاً وَلِنِّى وَ وَلِيُّ رَسُولِى وَ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدَ رَسُولِى صلی الله علیه وآله قَالُوا شَهِدْنَا وَ أَقْرَرْنَا قَالَ عَبَّادُ بْنُ صُهَيْب قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ

ص: 290


1- بحار الأنوار، ج 23، ص281/ بحار الأنوار، ج 41، ص245/ بحار الأنوار، ج 61، ص 47 المناقب، ج 2، ص314/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج27، ص 262 .

نمود، خداوند آن را شور گردانید و گیاهان آن را تلخ و بدمزه قرار داد و میوه های آن را خار درخت (تمشک) و حنظل (هندوانه ابوجهل) گردانید و آب آن را شور و تلخ گردانید». سپس حضرت على علیه السلام فرمود: «منظور از وَ حَمَلَهَا الْإِنسَانُ امّت تو است اى محمد صلی الله علیه وآله! و منظور از آن امانت، ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و امامت او به همراه ثواب و عقاب آن است. إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا یعنی به خودش جَهُولا یعنی به امر پروردگارش، هر کسی به حق آن امانت وفا نکند، ستمگر و ظالم است».

7- امام رضا علیه السلام - در روز غدیر خداوند ولایت علی را به اهل آسمان های هفتگانه عرضه داشت. اهالی آسمان هفتم از همه پیشی گرفتند و به همین جهت آن آسمان را به عرش آراست. سپس اهل آسمان چهارم؛ پس آن را با بیت المعمور آراست. بعد اهل آسمان دنیا؛ آن را به وسیله ستارگان آراست. سپس آن را بر زمین ها عرضه داشت؛ مکه از همه سبقت گرفت و مکه را به وسیله کعبه آراست. بعد مدینه سبقت گرفت و آن را به وسیله محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله بیار است. بعد کوفه؛ آنجا را به وسیله امیرالمؤمنین علیه السلام زینت بخشید. سپس آن را بر کوه ها عرضه داشت؛ جلوتر از همه سه کوه پیشی گرفتند: عقیق و فیروزه و یاقوت. پس این ها شدند معادن این گوهرها و بهترین جواهر و بعد کوه های دیگر پذیرفتند که معدن طلا و نقره شدند و هر چه اقرار نیاورد و نپذیرفت، در او چیزی نرویید. در آن روز ولایت را بر آبها عرضه داشت؛ هر آبی که قبول کرد شیرین شد و هر آبی که نپذیرفت، شور و تلخ شد. و آن را بر گیاهان عرضه داشت؛ هر چه قبول کرد، شیرین و خوب شد و هر چه نپذیرفت، تلخ شد. سپس در آن روز ولایت را بر پرندگان عرضه داشت؛ هر کدام که قبول کردند فصیح و خوش صدا شدند و هر کدام که انکار کردند،

گنگ و لال شدند.

8- پیامبر صلی الله علیه وآله - حضرت زهرا علیها السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «وقتی مرا به آسمان ها بالا بردند به سدرة المنتهی رسیدم که به فاصله ی یک زه کمان یا کمتر قرار داشتم با دل دیدم نه با چشم، یک اذان شنیدم دو تا دو تا و اقامه یکی یکی شنیدم. منادی ندا کرد: ملائکه من و ساکنان آسمان ها و زمین و حاملین عرشم گواهی دهید که من الله هستم که خدایی جز من نیست یکتایم و شریکی ندارم. گفتند: «گواهیم و اقرار داریم». ملائکه من و ساکنان آسمان ها و زمین و حاملین عرشم گواهی دهید که محمد صلی الله علیه وآله بنده و پیامبر من است. گفتند: «گواهیم و اقرار داریم» فرمود: ملائکه ساکنان آسمان ها و زمین و حاملین عرشم! گواهی دهید که علی علیه السلام ولی من و ولى رسول من و ولی مؤمنین است بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله گفتند گواهی می دهیم و اقرار داریم.

ص: 291

أَبُو جَعْفَرَ علیه السلام وَكَانَ ابْن عباس إِذَا ذَكَرَ هَذَا الْحَدِيثَ قَالَ إِنَّا لَنَجِدُهُ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولًا. (1)

9 - أمير المؤمنين علیه السلام - عن امير المؤمنين علیه السلام : حديث طويل يقول فيه علیه السلام لبعض الزنادقة و قد قال و أَجِدُهُ يَقُولُ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبال فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْها وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا فَمَا هَذِهِ الْأَمَانَةُ وَ مَنْ هَذَا الْإِنْسَانُ وَلَيْسَ مِنْ صِفَة الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ التَّلْبِيسُ عَلَى عِبَادِهِ ... أَمَّا الْأَمَانَةُ الَّتِي ذَكَرْتُهَا فَهِيَ الْأَمَانَةُ الَّتِي لَا تَجِبُ وَلَا يَجُوزُ أَنْ تَكُونَ إِلَّا فِي الْأَنْبِيَاءِ وَ أَوْصِيَائِهِمْ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى اثْتَمَنَهُمْ عَلَى خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَجاً فِي أَرْضِهِ فَبِالسَّامِرِى وَ مَن اجْتَمَعَ مَعَهُ وَأَعَانَهُ مِنَ الْكُفَّارِ عَلَى عِبَادَةِ الْعِجْلَ عِنْدَ غَيْبَة مُوسَى علیه السلام ... قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم مَنِ اسْتَنَّ سُنَّةَ حَقٌّ كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةَ وَ مَنِ اسْتَنَّ سُنَّةَ بَاطِل كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. (2)

10 - أمير المؤمنين علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَكَايَتِى عَلَى أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا. (3)

11 - الصادق علیه السلام - مَا مِنْ شَيْءٍ وَ لَا مِنْ آدَمِيٌّ وَ لَا إِنْسِيٌّ وَ لَا جَنِّيٍّ وَ لَا مَلَكِ فِي السَّمَاوَاتِ إِلَّا وَ نَحْنُ الْحُجَجُ عَلَيْهِمْ وَمَا خَلَقَ اللهُ خَلْقاً إِلَّا وَقَدْ عُرضَ وَكَايَتُنَا عَلَيْهِ وَ احْتُجَّ بِنَا عَلَيْهِ فَمُؤْمِنُ بِنَا وَ كَافِرُ وَ جَاحِدٌ حَتَّى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ الْآيَةَ. (4)

12 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي سَعِيدِ الْخُدْرِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ يَا عَلَى علیه السلام مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبيّاً إِلَّا وَقَدْ دَعَاهُ إِلَى وَلَايَتِكَ طَائِعاً أَوْ كَارِها. (5)

13 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ حُذَيْفَةَ بْن أَسِيدٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَا تَكَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِيِّ فِي الْأَظِلَّة حَتَّى عُرِضَتْ عَلَيْهِ وَلَايَتِي وَ وَلَايَةً أَهْلِ بَيْنِي وَ مَثْلُوا لَهُ فَأَقَرُوا بِطَاعَتِهِمْ وَ وَلَايَتِهِمْ. (6)

ص: 292


1- تفسیر فرات الکوفی، ص 452
2- تفسير نورالثقلين/ بحار الأنوار، ج 90، ص 105 .
3- بحار الأنوار، ج 14، ص 391 .
4- بحار الأنوار، ج27، ص 46 .
5- بحار الأنوار، ج 11، ص 60 .
6- بحار الأنوار، ج 26، ص 281 .

عباد بن صهیب از حضرت صادق علیه السلام نقل کرد: «حضرت باقر علیه السلام فرمود: «ابن عباس رحمه الله هر وقت یاد از این حدیث می کرد، می گفت: «ما این مطلب را در قرآن می یابیم، إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَ الجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولا».

9- امام علی علیه السلام - حدیثی طولانی از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که حضرت در آن به زندیقی پاسخ فرموده است از جمله اینکه زندیق گفت: ... و یافته ام که می گوید: إِنَّا عَرَضْنَا الْامَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا این امانت چیست؟ و این انسان چه کسی می باشد؟ و خداوند عزیز و علیم منزه از تلبیس بر بندگان است». حضرت فرمود: «اما امانتی که از آن یاد کردی؛ آن، امانتی است که نبایست و روا نیست که جز در پیامبران علیهم السلام و اوصیای ایشان علیهم السلام باشد؛ چرا که خداوند تبارک و تعالی آنان را امنای خود بر آفریدگانش و حجّت های خود در زمینش قرار داده است. پس به هنگام غیبت موسی علیه السلام، جایگاه او در میان توده مردم، به سامری و کافرانی که با او گرد آمدند و او را در پرستش گوساله یاری دادند، نرسید ... از این رو پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: هر کس سنت حقی را در پیش گیرد، پاداش آن سنت و پاداش کسانی که بدان عمل می کنند، تا به روز کنند تا به روز قیامت از برای اوست و هر کس سنّت باطلی را در پیش گیرد، سنگینی بار آن سنت و سنگینی بار کسانی که بدان عمل می کنند، تا کنند تا به روز قیامت بر دوش اوست».

10- امام علی علیه السلام - از امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام روایت کرده است که ایشان فرمود: «خداوند ولایت مرا بر آسمانیان و زمینیان عرضه نمود، گروهی به آن اقرار کردند و گروهی از آن سر باز زدند. یونس علیه السلام از آن سر باز زد و خداوند او را در شکم ماهی زندانی کرد تا اینکه زبان به اقرار ولایت من گشود».

11- امام صادق علیه السلام - سلیمان بن خالد گفت: از حضرت صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هیچ چیز نه از آدم و نه انس و نه جن و نه ملک در آسمان ها نیست، مگر اینکه ما حجّت بر آنها هستیم. هیچ آفریده ای را خدا نیافرید، مگر این که ولایت ما را بر او عرضه داشت و به وسیله ما بر او حجت را تمام کرد. بعضی ایمان به ما دارند و بعضی کافر و منکرند حتی آسمان ها و زمین و کوه ها.

12- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوسعید خدری نقل می کند: یا علی علیه السلام خداوند پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه او را دعوت به ولایت تو کرد چه بخواهد و چه نخواهد.

13- پیامبر صلی الله علیه وآله - حذیفه بن سعید گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «نبوت هیچ پیامبری در عالم أظله تکمیل نشد مگر اینکه ولایت من و ولایت اهل بیتم بر او عرضه شد و تمثال آنها برای آن پیامبر مجسم شد، پس اقرار به طاعت و ولایت آنها نمودند».

ص: 293

14 - الصادق علیه السلام - قال ابو عبدالله علیه السلام يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ عِنْدَنَا سِراً مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَعِلْمًا مِنْ عِلْمِ اللَّهِ لَا يَحْتَمِلُهُ مَلَكُ مُقَرَّبُ وَ لَا نَبِيُّ مُرْسَلُ وَ لَا مُؤْمِنُ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَاللَّهِ مَا كَلَّفَ اللَّهُ أحَداً ذَلِكَ الْحِمْلَ غَيْرَنَا وَلَا اسْتَعْبَدَ بِذَلِكَ أَحَداً غَيْرَنَا وَ إِنَّ عِنْدَنَا سِراً مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ عِلْماً مِنْ عِلْمِ اللَّهِ أَمَرَنَا اللَّهُ بِتَبْلِيغِهِ فَبَلَّغْنَا عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا أَمَرَنَا بِتَبْلِيغِهِ مَا نَجِدُ لَهُ مَوْضِعاً وَلَا أَهْلًا وَ لَا حَمَّالَةً يَحْمِلُونَهُ حَتَّى خَلَقَ اللَّهُ لِذَلِكَ أَقْوَاماً خَلِقُوا مِنْ طِينَة خُلِقَ مِنْهَا مُحَمَّد وَذُرِّيَّتُهُ وَ مِنْ نُور خَلَقَ اللَّهُ مِنْهُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ ذُرِّيَّتَهُ وَ صَنَعَهُمْ بِفَضْل صُنْع رَحْمَتِهِ الَّتِي صَنَعَ مِنْهَا مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله فَبَلَّغْنَاهُمْ عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا أَمَرَنَا بِتَبْلِيغِهِ فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوا ذَلِكَ وَ بَلَغَهُمْ ذَلِكَ عَنَّا فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوهُ وَ بَلَغَهُمْ ذِكْرُنَا فَمَالَتْ قُلُوبُهُمْ إِلَى مَعْرِفَتِنَا وَحَدِيثِنَا فَلَوْ لَا أَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ هَذَا لَمَا كَانُوا كَذَلِكَ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا احْتَمَلُوهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ قَوْماً لِجَهَنَّمَ وَ النَّارِ فَأَمَرَنَا أَنْ نُبَلِّغَهُمْ بَلَّغْنَاهُمْ فَاشْمَأَزُوا مِنْ ذَلِكَ وَ نَفَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَ رَدُّوهُ عَلَيْنَا وَ لَمْ يَحْتَمِلُوهُ وَكَذَّبُوا بِهِ وَ قَالُوا ساحِرُ كَذَّابٌ فَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَأَنْسَاهُمْ ذَلِكَ ثُمَّ أَطْلَقَ اللَّهُ لِسَانَهُمْ بِبَعْضِ الْحَقِّ فَهُمْ يَنْطِقُونَ بِهِ وَقُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ لِيَكُونَ ذَلِكَ دَفْعاً عَنْ أَوْلِيَائِهِ وَ أَهْلِ طَاعَتِهِ وَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا عُبِدَ اللَّهُ فِي أَرْضِهِ فَأَمَرَنَا بِالْكَفِّ عَنْهُمْ وَ الْكِلْمَانِ مِنْهُمْ فَاكْتُمُوا مِمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالْكَفِّ عَنْهُمْ وَاسْتُرُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بالسَّتْرِ وَالْكِلْمَانِ مِنْهُمْ قَالَ ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ وَ بَكَى وَقَالَ اللَّهُمَ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةُ قَلِيلُونَ فَاجْعَلْ مَحْيَاهُمْ مَحْيَانَا وَ مَمَاتَهُمْ مَمَاتَنَا وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَيْهِمْ عَدُوا لَكَ فَتَفْجَعَنَا بِهِمْ فَإِنَّكَ إِنْ فَجَعْتَنَا بِهِمْ لَمْ تُعْبَدْ أَبَداً فِي أَرْضِكَ. (1)

15 - الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَجْسَادِ بِأَلْفَيْ عَامٍ فَجَعَلَ أَعْلَاهَا وَ أَشْرَفَهَا أَرْوَاحَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُمْ علیهم السلام فَعَرَضَهَا عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَغَشِيَهَا نُورُهُمْ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلسَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ هَؤُلَاءِ أَحِبَّائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجِي عَلَى خَلْقِي وَأَئِمَّةُ بَريَّتِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْهُمْ لَهُمْ وَ لِمَنْ تَوَكَّاهُمْ خَلَقْتُ جَنَّتِي وَلِمَنْ خَالَفَهُمْ وَ عَادَاهُمْ خَلَقْتُ نَارِي فَمَنِ ادَّعَى مَنْزِلَتَهُمْ مِنِّى وَ مَحَلَّهُمْ مِنْ عَظَمَتِي عَذَبْتُهُ عَذَاباً لَا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ وَجَعَلْتُهُ وَالْمُشْرِكِينَ فِي أَسْفَلِ دَرْبٍ مِنْ نَارِى وَ مَنْ أَقَرَّ بِوَلَايَتِهِمْ وَ لَمْ يَدَّعِ مَنْزِلَتَهُمْ مِنِّي وَ مَكَانَهُمْ مِنْ عَظَمَتِي جَعَلْتُهُ مَعَهُمْ فِي رَوْضَاتِ جَنَّاتِي وَ كَانَ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ عِنْدِى وَ أَبَحْتُهُمْ كَرَامَتِي وَ أَحْلَلْتُهُمْ جَوَارِى

ص: 294


1- بحار الأنوار، ج 25، ص 386 .

14 - امام صادق علیه السلام - حسن بن کبش در کتابش به اسناد خود از ابابصیر نقل کرده که امام صادق علیه السلام فرمود: «ای ابا محمد! سری از اسرار خدا و علمی از علم خدا در پیش ماست که ملک مقرب و نبی مرسل و مؤمنی که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده نیز، تاب آن را ندارند. به خدا قسم، خدا کسی جز ما را مکلف به حمل آن ننموده و کسی جز ما را متعبد به آن نکرده است. پیش ما سری از اسرار خدا و علمی از علم خداست که خداوند دستور تبلیغ آن را به ما داده است و ما از جانب خدا، آنچه را که دستور رساندنش را داده بود، رساندیم، ولی محل و موضع و اهل و حاملی نیافتیم که آن را بردارد، تا اینکه خداوند گروه هایی برای آن آفرید که از سرشتی که محمد صلی الله علیه وآله و ذریه اش را از آن آفریده و از نوری که محمّد و خاندانش را از آن آفریده، آفریده شدند و آنها را به رحمتی که محمد صلی الله علیه وآله را به آن آراست آراسته نمود. آنچه که خداوند عزوجل دستور تبلیغش را داده بود، به آنها رساندیم و پذیرفتند و تاب آوردند، و به آن سر را از جانب ما به آنها رساند آن را پذیرفتند و تاب آوردند و ذکر ما را به ایشان رساند و دلهای آنها متمایل به معرفت و حدیث ما شد. اگر سرشت آنها چنین نبود این طور نبودند نه به خدا قسم، تاب نمی آوردند. سپس فرمودند: خداوند گروهی را برای جهنم و آتش آفرید و به ما دستور داد، همان طور که به گروه قبلی رساندیم، به آنها نیز برسانیم، ولی این ها از آن مشمئز و بیزار شدند و به خودمان برگرداندند و تاب نیاوردند و تکذیب کردند؛ گفتند ساحر و دروغگو است. خدا هم بر دل های آنها مهر زد و آنها را به فراموشی و اداشت بعد زبانشان را به مقداری از حق بازگذاشت، آنها به زبان می آورند، ولی در دل منکرند. تا بدین وسیله از اولیای خدا و اهل طاعتش محافظت شود. اگر چنین نبود خدا در زمین پرستش نمی شد. ما دستور داریم از آنها منع کنیم و این مطلب را پوشیده بداریم. شما نیز از کسانی که خدا دستور کتمان از آنها را داده کتمان کنید و از کسانی که خدا دستور به پوشاندن از آنها داده پوشیده بدارید و کتمان کنید. سپس دست خود را بلند نمودند و گریه کردند و فرمودند: خدایا دوستان ما گروهی اندکند، زندگی آنها را زندگی ما و مرگشان را مرگ ما قرار ده و دشمن خود را بر آنها چیره مکن که گرفتار اندوه و مصیبت آن ها شویم؛ که اگر ما را به مصیبت و اندوه آنها مبتلا کنی، در زمین پرستش نخواهی شد».

15 - امام صادق علیه السلام - خداوند تبارک و تعالی، دوهزار سال پیش از آنکه جسم ها را بیافریند، روح ها را آفرید و ارواح محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین و امامان پس از آن ها علیهم السلام را برترین و شریف ترین آن ارواح قرار داد و ارواح آنها را بر آسمان ها، زمین و کوه ها عرضه داشت و نور آن ها، آسمان ها، زمین و کوه ها را پوشاند. خداوند تبارک و تعالی به آسمان ها، زمین و کوه ها فرمود: «اینان دوستان، اولیا و حجت های من بر خلقم، و امامان آفریدگانم هستند. تا به حال مخلوقی را محبوب تر از آنان نزد خود نیافریدم. به خاطر آنان و به خاطر کسانی که ولایت آنان را برگزیدند، بهشت خود و به خاطر کسانی که با آنان مخالفت و دشمنی ورزیدند، آتش جهنّم خود را آفریدم. پس هر کسی را که ادعا کند که دارای منزلت آنان نزد من و جایگاه آنان نزد عظمت من است، او را مجازاتی می کنم که احدی از جهانیان را چنان مجازات نکرده باشم (مائده/115) و او را به همراه مشرکان، در درک اسفل از آتش

ص: 295

وَ شَفَعْتُهُمْ فِي الْمُذْنِبِينَ مِنْ عِبَادِي وَ إِمَائِي فَوَلَايَتُهُمْ أَمَانَةُ عِنْدَ خَلْقِي فَأَيُّكُمْ يَحْمِلُهَا بِأَثْقَالِهَا وَ يَدَّعِيهَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَيْرَاتِى فَأَبَتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالُ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِن ادعا مَنْزِلَتِهَا وَ تَمَنِّى مَحَلِّهَا مِنْ عَظَمَة رَبِّهَا فَلَمَّا أَسْكَنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ آدَمَ علیه السلام وَ زَوْجَتَهُ الْجَنَّةَ قَالَ لَهُمَا كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُها وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ يَعْنِي شَجَرَةَ الْحِنْطَة فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ فَنَظَرَ إِلَى مَنْزِلَة مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام بَعْدَهُمْ فَوَجَدَاهَا أَشْرَفَ مَنَازِل

. أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَالَا يَا رَبَّنَا لِمَنْ هَذِهِ الْمَنْزِلَةُ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ ارْفَعَا رُءُوسَكُمَا إِلَى سَاقٍ عَرْشِي فَرَفَعَا رُءُوسَهُمَا فَوَجَدَا اسْمَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِوَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام مَكْتُوبَةً عَلَى سَاقِ الْعَرْشِ بِنُورِ مِنْ نُورِ الْجَبَّارِ جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَا يَا رَبَّنَا مَا أَكْرَمَ أَهْلَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةِ عَلَيْكَ وَ مَا أَحَبَّهُمْ إِلَيْكَ وَ مَا أَشْرَفَهُمْ لَدَيْكَ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُكُمَا هَوْلَاءِ خَزَنَةٌ عِلْمِي وَ أَمَنَائِي عَلَى سِرِّى إِيَّاكُمَا أَنْ تَنْظُرَا إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ الْحَسَدِ وَ تَتَمَنَّيَا مَنْزِلَتَهُمْ عِنْدِي وَ مَحَلَّهُمْ مِنْ كَرَامَتِي فَتَدْخُلَا بِذَلِكَ فِي نَهْيِي وَ عِصْيَانِي ... فَهَبَطَا مَوْكُولَيْنَ إِلَى أَنْفُسِهِمَا فِي طَلَبِ الْمَعَاشَ فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمَا جَاءَهُمَا جَبْرَئِيلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُمَا إِنَّكُمَا إِنَّمَا ظَلَمْتُمَا أَنْفُسَكُمَا بتَمَنِّى مَنْزِلَة مَنْ فُضَّلَ عَلَيْكُمَا فَجَزَاؤُكُمَا مَا قَدْ عُوقِبْتُمَا بِهِ مِنَ الْهُبُوطِ مِنْ جَوَارِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِلَى أَرْضِهِ فَسَلَا رَبَّكُمَا بِحَقِّ الْأَسْمَاءِ الَّتِي رَأَيْتُمُوهَا عَلَى سَاقِ الْعَرْشِ حَتَّى يَتُوبَ عَلَيْكُمَا فَقَالَا اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ بِحَقِّ الْأَكْرَمِينَ عَلَيْكَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَالْأَئِمَّة علیهم السلام إِلَّا تُبْتَ عَلَيْنَا وَ رَحِمْتَنَا فَتَابَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ فَلَمْ تَزَلْ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ بَعْدَ ذَلِكَ يَحْفَظُونَ هَذِهِ الْأَمَانَةَ وَيُخْبِرُونَ بِهَا أَوْصِيَاءَهُمْ وَالْمُخْلَصِينَ مِنْ أُمَمِهِمْ فَيَأْبَوْنَ حَمْلَهَا وَيُشْفِقُونَ مِ-نِ ادْعَائِهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ الَّذِي قَدْ عُرِفَ فَأَصْلُ كُلَّ ظُلْمٍ مِنْهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَ الجبال فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً. (1)

الصَّلَاةُ

ص: 296


1- بحار الأنوار، ج 11، ص 174 قصص الأنبياء للجزائري، ص 41 / معانى الأخبار، ص 110 تفسير البرهان / تفسير نور الثقلين

جهنم خود قرار می دهم و هر کسی را که به ولایت آنان اذعان کند و ادعا نکند که دارای منزلت آنان نزد من و صاحب جایگاه آنان نزد عظمت من است به همراه آنان در باغ های بهشت خود قرار می دهم و هرچه را نزد من می خواهند، در بهشت برایشان فراهم می باشد. من کرامت خود را به آنان ارزانی داشتم و آنان را در جوار خود برنشاندم و آنان را شفیع بندگان و کنیزان گناهکار خود قرار دادم. بنابراین ولایت آنان، امانتی نزد خلق من است. پس کدام یک از شما این امانت را با سنگینی هایش بر دوش می کشد و آن را برای خود و نه برای برگزیدگانم، ادعا می کند؟ پس آسمان ها، زمین و کوه ها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند. و از اینکه مدعی منزلت آن شوند و جایگاه آن را نزد عظمت پروردگارشان آرزو کنند، هراسیدند. چون خداوند عزوجل آدم علیه السلام و همسرش را در بهشت ساکن نمود و به آن دو فرمود: و از [نعمت های] آن، از هرجا می خواهید، گوارا بخورید [اما] نزدیک این درخت نشوید. (بقره/35) که از ستمکاران خواهید بود! (اعراف /19) آدم و همسرش به جایگاه محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین و امامان پس از آنان علیهم السلام نظر افکندند و جایگاه آنان را بهترین جایگاه های بهشت یافتند، عرض کردند: «پروردگارا! این منزلت برای کیست»؟ خداوند عزوجل فرمود: «سرهایتان را بالا بگیرید و به ساق عرش من نگاه کنید. آن دو سر خود را بالا گرفتند و نگاه کردند و دیدند که نام محمد، علی، حسن، حسین و امامان پس از آن ها علیهم السلام، با نوری از نور خداوند جبار جل جلاله، بر ساق عرش نوشته شده است». عرض کردند: «پروردگارا! چقدر صاحبان این منزلت و جایگاه نزد تو دارای کرامت و بزرگی هستند و چقدر آنان نزد تو محبوب و شریف می باشند». خداوند عزوجل فرمود: «اگر آنان نبودند، من شما دو نفر را نمی آفریدم. اینان، خزانه داران دانش من و امینان راز من هستند. برحذر باشید از اینکه با چشم حسادت به آنان نگاه کنید و منزلت آنان را نزد من و جایگاهشان را نزد کرامتم آرزو کنید که به خاطر این عمل مرتکب معصیت و آنچه از آن نهی کرده بودم می شوید ... پس آن دو تنزل پیدا کردند و طلب روزی برعهده خودشان افکنده شد. پس چون خداوند خواست که توبه ی آن را بپذیرد، جبرئیل نزد آن دو رفت و فرمود: «شما تنها به این خاطر که منزلت و جایگاه کسانی را که نسبت به شما برتری داده شده اند آرزو کردید، به خودتان ظلم نمودید. پس سزای عمل شما این از جوار خداوند عزوجل به زمین او تنزل پیدا کرده و بر آن فرود آیید و به این وسیله مجازات شوید. پس از پروردگارتان بخواهید تا به حق همان نام هایی که بر ساق عرش دیده بودید، توبه ی شما را بپذیرد». پس آن دو عرض کردند: «خدایا ما به حق کسانی که نزد تو گرامی ترین افراد هستند، یعنی: محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین و ائمه علیهم السلام، از تو می خواهیم که توبه ی ما را بپذیری و بر ما رحم نمایی». پس خداوند توبه ی آنان را پذیرفت؛ چرا که بسیار توبه پذیر و مهربان است. پس انبیای خداوند علیهم السلام پس از آدم علیه السلام همچنان این امانت را نگاه داشتند و جانشینان خود و افراد مخلص امت های خود را از آن آگاه می نمودند، و از به دوش کشیدن آن امتناع می ورزیدند و از ادعا کردن آن امانت، هراس داشتند و کسی آن را برداشت که همه او را می شناسند. پس اصل همه ظلم ها تا روز قیامت از او سرچشمه می گیرد و منظور از آیه: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا، همین است.

نماز

ص: 297

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - فِي تَفْسِير الْقُشَيْرى: أنه كان على علیه السلام إذَا حَضَرَ وَقْتُ الصَّلَاةِ تَلَوَّنَ وَ تَزَلْزَلَ فَقِيلَ لَهُ مَا لَكَ فَيَقُولُ جَاءَ وَقْتُ أَمَانَة عَرَضَهَا اللهُ تَعَالَى عَلَى السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَ الجبال فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا ... وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ فِي ضَعْفِي فَلَا أَدْرِى أَحْسِنُ إِذَا أَدَاءَ مَا حَمَلْتُ أَمْ لا. (1)

أدَاءُ الأَمَانَةِ

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - ثُمَّ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّة وَالْأَرَضِينَ الْمَدْحُوةَ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ فَلَا أَطْوَلَ وَلَا أَعْرَضَ وَلَا أَعْظَمَ مِنْهَا وَ لَوَامْتَنَعَ شَيْءٌ بِطُولِ أَوْ عَرْض أَوْ قُوَّةً لَامْتَنَعْنَ وَلَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ وَ عَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ وَ هُوَ الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا. (2)

2- ابن عبّاس رحمه الله - إِنَّهَا عُرضَتْ عَلَى نَفْس السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَامْتَنَعَتْ مِنْ حَمْلِهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا لِأَنَّ نَفْسَ الْأَمَانَة قَدْ حَفِظَتْهَا الْمَلَائِكَةُ وَ الْأَنْبِيَاءُ علیهم السلام وَالْمُؤْمِنُونَ وَقَامُوا بِهَا. (3)

الْأَمَانَةُ، الْبَيْعُ

1 - الصادق علیه السلام - عَن إسحاق قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَن الرَّجُل يَبْعَثُ إِلَى الرَّجُل يَقُولُ لَهُ ابْتَعْ لِى ثَوْباً فَيَطْلُبُ لَهُ فِى السُّوقِ فَيَكُونُ عِنْدَهُ مِثْلُ مَا يَجِدُ لَهُ فِي السُّوقِ فَيُعْطِيهِ مِنْ عِنْدِهِ فَقَالَ لَا يَقْرَبَنَّ هَذَا وَ لَا يُدَنَس نَفْسَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ الجبال فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولًا وَ إِنْ كَانَ عِنْدَهُ خَيْرُ مِمَّا يَجِدُ لَهُ فِي السُّوقِ فَلَا يُعْطِيهِ مِنْ عِنْدِهِ. (4)

ص: 298


1- بحار الأنوار، ج 41، ص17 بحار الأنوار، ج 81، ص 256/ بحار الأنوار، ج 57، ص 280
2- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 6/ بحار الأنوار، ج 57، ص 281 نهج البلاغة، ص317/ تفسير نور الثقلين.
3- تفسير البرهان .
4- وسائل الشیعة، ج 17، ص 389 / فقه القرآن، ص 44، ص 2 / تهذيب الأحكام، ج 6، ص 352 / تفسير نور الثقلين/ بحار الأنوار، ج 57، ص 281 .

1- امام علی علیه السلام - در کتاب تفسیر قشیری آمده است: حضرت علی علیه السلام هنگام فرا رسیدن وقت نماز، رنگ به رنگ می شد و به خود می لرزید. به ایشان گفته می شد: «شما را چه شده»؟ می فرمود: «وقت ادای آن امانت الهی فرا رسیده که خداوند آن را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه نمود و آنها از حمل آن سرپیچی کرده و هراسیدند و تنها انسان آن را حمل نمود. نمی دانم آیا آنچه را که حمل نمودم نیکو ادا خواهم نمود، یا خیر؟

ادای امانت

1- امام علی علیه السلام - سپس پرداخت امانت که هر که نپردازد نومید است، زیرا بر آسمان های ساخته و زمین گسترده و کوههای بلند واداشته پیشنهاد شد و درازتر و پهن تر و بزرگ تر از آن ها نبود. و اگر درازا و پهنا و نیرو و عزّت سود داشت آنها بر می گرفتند، ولی از کیفرش ترسیدند و فهمیدند و آنچه نفهمید ناتوان تر از آنها که آدمی است، زیرا او بسیار ستمکار و بسیار نادان است.

2- ابن عباس رحمه الله - آن امانت بر خود آسمان ها، زمین و کوه ها عرضه شد و آنها از برعهده گرفتن آن امتناع ورزیدند و از آن هراس داشتند؛ زیرا فرشتگان، انبیاء علیهم السلام و مؤمنان همان امانت را حفظ کرده و آن را برعهده گرفته بودند.

امانت، بیع

1- امام صادق علیه السلام - اسحاق گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «شخصی به دیگری می گوید لباسی برای من بخر». او در بازار جستجو می کند و می بیند خودش نیز همانند اجناس موجود در بازار را دارد، از این رو از مال خودش به وی می دهد. امام علیه السلام فرمود: «به این کار نزدیک نشود و خود را آلوده نکند [در معرض اتهام قرار ندهد]. خداوند عزوجل می فرماید: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولا حتی اگر جنس خودش بهتر از اجناس موجود در بازار باشد، از جنس خود به وی ندهد».

ص: 299

سُورَةُ سَبَا

اشاره

بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

ثَوَابُ الْقِرَائَةِ

1 - الصادق علیه السلام - مَنْ قَرَأَ الْحَمْدَيْنِ جَمِيعاً حَمْدَ سَبَا وَ حَمْدَ فَاطِر مَنْ قَرَأَهُمَا فِي لَيْلَة وَاحِدَةً لَمْ العلبة. يَزَلْ فِي لَيْلَتِهِ فِي حِفْظِ اللَّهِ وَ كِلَاءَتِهِ وَ مَنْ قَرَأَهُمَا فِي نَهَارِهِ لَمْ يُصِبْهُ فِي نَهَارِهِ مَكْرُوهُ وَ أَعْطِيَ مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ خَيْر الْآخِرَةِ مَا لَمْ يَخْطُرُ عَلَى قَلْبِهِ وَلَمْ يَبْلُغْ مَنَاهُ. (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - مَن قرأ سورة سبأ لَمْ يَبْقَ نَبِيُّ وَلَا رَسُولُ إِنَّا كَانَ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَقِيقاً وَ مصافحا. (2)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ كَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَيْهِ لَا يَقْرَبُهُ دَابَّةٌ وَلَا هَوَامُّ؛ وَ مَنْ كَتَبَهَا وَ شَرِبَهَا بِمَاءِ وَ رَضٌ عَلَى وَجْهِهِ مِنْهَا وَكَانَ خَائِفاً، أمِنَ مِمَّا يَخَافُ مِنْهُ وَسُكِّنَ رَوْعُهُ. (3)

قوله تعالى : الحَمدُ لله الذي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَ هُوَ الحَكيمُ الخَبيرُ (1)

قوله تعالى : يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فيها وَهُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ (2)

ص: 300


1- وسائل الشيعة، ج 6، ص253 تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان «لم يبلغ مناه» محذوف
2- مستدرک الوسائل، ج 4، ص346 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- تفسير البرهان

سوره سبأ

بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

ثواب قرائت

1- امام صادق علیه السلام - هرکس دو سوره ای که با حمد آغاز شده یعنی سوره های سبأ و فاطر در شب بخواند در آن شب در پناه و مراقبت خداوند خواهد بود و هر کس آن دو سوره را در روز بخواند، در آن روز هیچ گونه بدی به او نمی رسد و از خیر دنیا و آخرت آنچه که به ذهنش خطور نکرده و آرزویش به آن نرسیده به او ارزانی می شود.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس سوره سبأ را بخواند همه ی پیامبران و فرستادگان در روز قیامت رفیق و همراه او می گردند.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس این سوره را نوشته و بر گردن خود آویزان نماید، هیچ چهارپا و حشره ی موذی (سمّی) به او نزدیک نخواهد شد و هرکس که آن را بنویسد و [روی آن آب بریزد و] از آب آن بنوشد و مقداری از آب آن را بر چهره ی خود بپاشد، در این صورت اگر تا به حال ترس در دل او بوده از آنچه که می ترسیده، اطمینان خاطر پیدا می کند و ترسش از بین می رود».

حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که تمام آنچه در آسمان ها و زمین است از آن اوست و [نیز] حمد و ستایش در سرای آخرت مخصوص اوست و او حکیم و آگاه است. (1)

آنچه در زمین داخل می شود و آنچه را از آن برمی آید می داند و [همچنین] آنچه از آسمان نازل می شود و آنچه بر آن بالا می رود و او مهربان و آمرزنده است. (2)

ص: 301

1 - علی بن ابراهيم رحمه الله - يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ قَالَ: مَا يَدْخُلُ فِيهَا، وَ مَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ يَعْنِي الْمَطَرَ، وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا قَالَ: مِنَ النَّبَاتِ، وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا يَعْنِي مِنْ أَعْمَالَ الْعِبَادِ. (1)

قوله تعالى: وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَ رَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عالم الغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَلا أَكْبَرُ إلا في كِتابٍ مُبِينٍ (3)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا العليا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ فَقَالَ هُوَ وَاحِدُ وَاحِدِيُّ الذَّاتِ بَائِنُ مِنْ خَلْقِهِ وَ بِذَاكَ وَصَفَ نَفْسَهُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطُ بِالْإِشْرَافِ وَ الْإِحَاطَة وَالْقُدْرَةِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ بِالْإِحَاطَةِ وَالْعِلْمِ لَا بِالذَّاتِ لِأَنَّ الْأَمَاكِنَ مَحْدُودَةً تَحْوِيهَا حُدُودُ أَرْبَعَةُ فَإِذَا كَانَ بِالذَّاتِ لَزِمَهَا الْحَوَايَةُ. (2)

2 - الصادق علیه السلام - إِنَّ الرُّوحَ مُقِيمَةُ فِي مَكَانِهَا رُوحُ الْمُحْسِنِينَ فِي ضِيَاءِ وَ فُسْحَة وَ رُوحُ الْمُسِيءِ فِي ضِيقٍ وَظُلْمَةِ وَالْبَدَنُ يَصِيرُ تُرَاباً مِنْهُ خُلِقَ وَ مَا تَقْذِفُ بِهِ السَّبَاعُ وَالْهَوَامُّ مِنْ أَجْوَافِهَا فَمَا أكلته و مرقْتُه كُلُّ ذَلِكَ فِي الْتراب مَحْفُوظ عِنْدَ مَنْ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ عَدَدَ الْأَشْيَاءِ وَ وَزَنَهَا. (3)

3- اميرالمؤمنين علیه السلام - قَالَ أَميرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام كُنتُ يَوْماً عِنْدَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذْ أَقْبَلَ إِلَيْهِ مَلَكُ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيْهِ السَّلَامَ فَقَالَ لَهُ أَيْنَ كُنْتَ قَالَ عِنْدَ رَبِّي فَوْقَ سَبْعَ سَمَاوَاتِ قَالَ ثُمَّ أَقْبَلَ مَلَكُ آخَرُ فَقَالَ أَيْنَ . قَالَ عِنْدَ رَبِّي فِي تُخُومِ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ السُّفْلَى ثُمَّ أَقْبَلَ مَلَكُ آخَرُ ثَالِثُ فَقَالَ لَهُ أَيْنَ كُنْتَ قَالَ عِنْدَ رَبِّي فِي مَطْلَعِ الشَّمْسَ ثُمَّ جَاءَ مَلَكَ آخَرُ فَقَالَ أَيْنَ كُنْتَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ رَبِّي فِي مَغْرِبِ الشَّمْسِ لِأَنَّ اللَّهَ لَا يَخْلُو مِنْهُ مَكَانُ وَلَا هُوَ فِي شَيْءٍ وَ لَا عَلَى شَيْءٍ وَ لَا مِنْ شَيْءٍ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ لا يَعْرُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ يَعْلَمُ ما في السَّماواتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ

ص: 302


1- تفسیر القمی، ج 2، ص198 تفسیر نور الثقلين؛ «و ماينزل من السماء يعنى المطر» محذوف/ تفسير البرهان
2- الکافی، ج 1، ص 126 بحار الأنوار، ج 3، ص322/ تفسیر نورالثقلين
3- بحار الأنوار، ج 7، ص 37

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ، یعنی آنچه که داخل در زمین میشود. وَ مَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ، یعنی باران. وَ مَا يَخْرُجُ مِنْهَا، یعنی گیاه وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا، یعنی اعمال بندگان.

کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد». بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، پروردگاری که از غیب آگاه است و حتی به اندازه ی سنگینی ذره ای در آسمان ها و زمین از علم او دور نخواهد ماند و نه کوچک تر از آن و نه بزرگ تر، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است». (3)

1- امام صادق علیه السلام - هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمی کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آن هاست، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمی کنند مگر اینکه خداوند ششمین آن هاست. (مجادله /7)». او یکتا و ذاتش یگانه و از خلقش جداست و خود را اینگونه [و با این صفات] توصیف نموده است و او به همه چیز احاطه دارد [نه به طور احاطه ظرف بر مظروف بلکه] به طور زیر نظر داشتن و فراگرفتن و توانایی، هیچ چیز حتی هم وزن ذره و نه سبک تر و نه سنگین تر از آن، نه در آسمان ها و نه در زمین از علم او پنهان نیست، از نظر احاطه و علم نه از نظر ذات و حقیقت، زیرا اماکن به چهار حدّ (راست، چپ، جلو و عقب) محدود و مشتمل است، که اگر از نظر ذات و حقیقت چنین باشد لازم می آید که به حوایه و شمول که باطل است معتقد باشیم (حوایه و شمول یعنی خداوند تمام مخلوقات را در بر گرفته و جزء وجود او هستند)».

2- امام صادق علیه السلام - روح در مکان خود اقامت دارد؛ روح نیکوکاران در نور و گشایش و روح بدکار در تنگنا و ظلمت است و بدن تبدیل به خاکی می شود که از آن خلق شده و آنچه درندگان و حشرات از شکم خود بیرون می ریزند، پس هرچه خورده و ریز ریز کرده اند، همگی در خاک نزد کسی که حتی به اندازه ی سنگینی ذره ای در آسمان ها و زمین از علم او دور نخواهد ماند و عدد و وزن اشیا را می داند محفوظ است.

3- امام علی علیه السلام - امام علی علیه السلام فرمود: روزی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بودم، فرشته ای آمد و سلام کرد، جوابش را داد و فرمود: «کجا بودی»؟ گفت: «در خدمت پروردگارم، بالای هفت آسمان» بعد فرشته ی دیگری آمد، [پیامبر صلی الله علیه وآله] از او پرسید: «کجا بودی»؟ گفت: «نزد پروردگارم زیر هفتمین زمین که پایین ترین زمین است». فرشته ی سوم آمد، از او پرسید: «کجا بودی»؟ گفت: «در حضور پروردگارم، در مشرق، محل طلوع آفتاب». فرشته ی دیگری آمد، پرسید: «کجا بودی»؟ گفت: «در حضور پروردگارم، در مغرب آفتاب، زیرا جایی خالی از خدا نیست و او در چیزی قرار ندارد و برروی چیزی نیست و از چیزی موجود نیست، کرسی او آسمان ها و زمین را فراگرفته. (بقره /255) هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست (شوری /11) لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَ لَا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّماواتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ. هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمی کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آن هاست، و هیچ گاه پنج نفر با

ص: 303

مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَينَ ما كانُوا. (1)

4- الصادق علیه السلام - أوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمُ فَقَالَ لَهُ اكْتُبْ فَكَتَبَ مَا كَانَ وَمَا هُوَ كَائِنُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة . (2)

قوله تعالى: لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِكَ هُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريمٌ (2)

قوله تعالى: وَالَّذِينَ سَعَوا في آياتِنا مُعاجِزينَ أُولئِكَ هُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزِ أليم (5)

قوله تعالى: وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقِّ وَ يهدي إلى صراطِ العَزيز الحميد (6)

1 - اميرالمؤمنين علیه السلام - وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقِّ قَالَ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام صَدَّقَ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله بمَا أَنْزَلَ اللهُ عَلَيْهِ. (3)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - فَلَمَّا رَآهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ مَرْحَباً بِالْحَبيب القريب ثُمَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ وَ يَهْدِي إِلَى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ أَنْتَ يَا عَلَى علیه السلام مِنْهُم. (4)

قوله تعالى: وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقِ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقِ جَدِيدٍ (7)

قوله تعالى : أَفْتَرى عَلَى الله كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَ الضَّلال البعيد (8)

1 - علی بن ابراهيم رحمه الله - ثُمَّ حَكَى قَوْلَ الزَّنَادِقَةِ فَقَالَ: وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى رَجُل يُنيتُكُمْ إذا مزقتُم كُل مُزَّقٍ أَي تُمْ وَ صِرْتُمْ تُرَاباً إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ تَعَجَّبُوا أَنْ يُعِيدَهُمُ الله

ص: 304


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 58
2- تفسیر القمی، ج 2، ص198/ تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 23، ص 191/ تفسير القمى، ج 2، ص 198/ تفسير نور الثقلين
4- الفضائل، ص 167 .

هم نجوا نمی کنند مگر اینکه خداوند ششمین آن هاست، و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن مگر اینکه او همراه آن هاست هرجا که باشند. (مجادله/7)».

4- امام صادق علیه السلام - اولین چیزی که خداوند آفرید، قلم بود. پس خداوند به آن فرمود: «بنویس». و قلم، آنچه را که پیش از آن بود و آنچه را که تا روز قیامت صورت می گیرد، نوشت.

تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند پاداش دهد، برای آنان آمرزش و روزی پرارزشی است (4)

و کسانی که سعی در [تکذیب] آیات ما داشتند و گمان کردند می توانند از حوزه ی قدرت ما بگریزند، [و به اراده ی حتمی ما غالب شوند] عذابی شدید و دردناک خواهند داشت! (5)

کسانی که به ایشان علم داده شده، می دانند آنچه از سوی پروردگارت ب تو نازل شده حق است و به راه خداوند توانا و ستوده هدایت می کند. (6)

1- امام على علیه السلام - وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الحَقِّ؛ منظور، امیرالمؤمنین علیه السلام است که آنچه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شد تصدیق کرد».

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وآله علی علیه السلام را دید فرمود: «خوش آمدی دوست نزدیک من»! آن گاه این آیه را تلاوت کرد: و يَهْدِي إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الحَمِيدِ؛ و فرمود: «تو ای علی علیه السلام! از مخاطبان این آیه هستی».

و کافران گفتند: «آیا مردی را به شما نشان دهیم که به شما خبر می دهد هنگامی که [ مُردید و] کاملاً از هم متلاشی شدید، [بار دیگر] آفرینش تازه ای خواهید یافت؟! (7)

آیا او بر خدا دروغ بسته یا به جنونی گرفتار است»؟! [ چنین نیست ]، بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، در عذاب و گمراهی دوری هستند. (8)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - خداوند [در ادامه ی آیات]، سخن زنادقه (ملحدان) را حکایت می کند و می فرماید: وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ، یعنی وقتی مردید و به خاک تبديل شديد. إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدِ، یعنی از اینکه خداوند آنان را به صورت آفرینش

ص: 305

خَلْقاً جَدِيداً أَفْتَرَى عَلَى اللهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ أَيْ مَجْنُونَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ: بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَ الضَّلَالِ الْبَعِيد. (1)

قوله تعالى : أَفَلَمْ يَرَوْا إِلى ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدِ مُنيبٍ (9)

قوله تعالى: وَلَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً يا جبال أوبي مَعَهُ وَ الطَّير وَ النَّالَهُ الحديد (10)

باب 1 : وَ لَقَدْ آتَيْنا دَاوُدَ مِنَّا فَضْلاً يا جِبالُ أَوبِي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ

1-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ لَقَدْ آتَيْنا دَاوُدَ مِنَّا فَضْلًا يا جِبالُ أَوبِي مَعَهُ أَى سَبِّحِي لِلَّهِ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ قَالَ كَانَ دَاوُدُ إِذَا مَرَّ فِي الْبَرَارى يَقْرَأُ الزَّبُورَ تُسَبِّحُ الْجِبَالُ وَ الطَّيْرُ مَعَهُ وَالْوُحُوشُ وَ أَلَانَ اللَّهُ لَهُ الْحَدِيدَ مِثْلَ الشَّمْع حَتَّى كَانَ يَتَّخِذُ مِنْهُ مَا أَحَبَّ. (2)

2-1 - الصادق علیه السلام - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي حَدِيثٍ يَذْكُرُ فِيهِ قِصَّةَ دَاوُدَ علیه السلام أَنَّهُ خَرَجَ يَقْرَأُ الزَّبُورَ وَ كَانَ إِذَا قَرَأَ الزَّبُورَ لَا يَبْقَى جَبَلُ وَ لَا حَجَرُ وَ لَا طَائِرُ إِنَّا جَاوَبَتْه. (3)

3-1- امير المؤمنين علیه السلام - عَنْ أَمِير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ وَلَقَدْ آتَيْنا دَاوُدَ مِنَّا فَضْلاً أَنَّهُ سَرَى دَاوُدُ منْفَرداً إِلَى جَبَل لِلتَّعَبدِ، فَكَانَ يُنَاجِي رَبَّهُ فَعُرضَ لَهُ وَحْشَةً، فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يَا جِبَالُ أَوْبِي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ فَسَبَّحُوا اللَّهَ وَهَلَّلُوهُ فَهَجَسَ فِي ضَمِيرِهِ رَجَمْتُهُمْ فَأَخَذَ مَلَكُ عَضُدَهُ وَ أَتَى بِهِ إِلَى السَّاحِلِ وَ رَكَضَ الْبَحْرَ بِرِجْلِهِ فَانْشَقَّ الْبَحْرُ وَ ظَهَرَ الْحِيتَانُ فَطَرَدَهُمْ فَأَبْدَى صَخْرَةٌ عَلَيْهَا دُودَةً، فَقَالَ: يَا دَاوُدُ الةِ إِنَّ اللَّهَ يَسْمَعُ نَفَس هَذِهِ الدُّودَة فِي هَذَا الْمَكَان. (4)

الْوِلَايَةُ

ص: 306


1- تفسیر القمی، ج 2، ص198
2- بحار الأنوار، ج14، ص3/ تفسیر القمی، ج 2، ص198 / قصص الأنبياء للجزائرى، ص336/ تفسیر نورالثقلین.
3- کمال الدین، ج 2، ص 524 / تفسیر نورالثقلین
4- متشابه القرآن، ج 1، ص58

تازه ای باز می گرداند، تعجب می کردند. أَفْتَرَىٰ عَلَى الله كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ؛ یعنی آیا دیوانه است؟ پس خداوند به آنان چنین پاسخ داد: بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَ الضَّلَالِ الْبَعِيدِ.

آیا به آنچه پیش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نگاه نکردند [تا به قدرت بر همه چیز واقف شوند]؟ اگر ما بخواهیم آنها را [با یک زمین لرزه] در زمین فرو می بریم، یا قطعه هایی از سنگ های آسمانی را بر آنها فرو می ریزیم، در این نشانه ای است [بر قدرت خداوند] برای هر بنده بازگشت کننده [به سوی خدا] (9)

و ما به داود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم [ما به کوه ها و پرندگان گفتیم] ای کوه ها و ای پرندگان! با او [در تسبیح خدا] هم آواز شوید و آهن را برای او نرم کردیم. (10)

بخش 1: و ما به داود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم [ما به کوه ها و پرندگان گفتیم]: ای کوه ها و ای پرندگان با او [در تسبیح خدا] هم آواز شوید.

1-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوبِي مَعَهُ، یعنی تسبیح خدا گویید. وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الحَدِيدَ، حضرت داوود علیه السلام هنگامی که در صحراها حرکت می کرد و کتاب زبور را می خواند کوه ها، پرندگان و وحوش به همراه او تسبیح می گفتند و خداوند، آهن را مانند موم در دستان او نرم گردانید تا او از آن، هرچه که می خواهد، بسازد.

2-1- امام صادق علیه السلام - هشام بن سالم نقل می کند: امام صادق علیه السلام در حدیثی که در آن داستان داوود علیه السلام را ذکر می کند، فرمود: «داوود علیه السلام در حالی که زبور تلاوت می کرد بیرون آمد و هنگامی که او زبور تلاوت می کرد، کوه ها و سنگ ها و پرندگان پاسخ وی را می گفتند».

3-1- امام علی علیه السلام - امیرالمؤمنین علیه السلام درباره ی این کلام خداوند: وَ لَقَدْ آتَيْنَا دَاوُدَ مِنَّا فَضْلًا [فرمود]: «داوود علیه السلام شبانه برای عبادت به تنهایی به کوه رفت. در حال مناجات با پروردگارش بود که [ناگاه] وحشتی بر او عارض شد». خداوند تعالی فرمود: يا جبالُ أَوِّبي مَعَهُ وَ الطَّيْر، آن ها (كوه ها و پرندگان، همراه او) خدا را تسبیح کردند و تهلیل نمودند. به ذهنش خطور کرد که با سنگ به کوه ها و پرندگان بزند اما فرشته ای بازوی او را گرفت و به سمت ساحل آورد و پایش را به دریا زد دریا شکافته شد و ماهی ها نمایان شدند. ماهی ها را کنار زد و صخره ای آشکار شد که کرمی روی آن قرار داشت، گفت: «ای داود علیه السلام! خداوند حتما [صدای ] نفس این کرم را که در اینج ا قرار

دارد، می شنود».

ولایت

ص: 307

1 - امير المؤمنين علیه السلام - إِنَّ يَهُودِيَةٌ مِن يَهُودِ الشَّامِ وَأحْبَارِهِم ... وَ أَجَابَ لِقَوْلِهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ فَهَذَا دَاوُدُ علیه السلام قَدْ أَلَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الْحَدِيدَ فَعَمِلَ مِنْهُ الدُّرُوعَ قَالَ لَهُ علیه السلام لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله أَعْطِيَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهُ إِنَّهُ لَيْن اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الصُّمَ الصُّحُورَ الصِّلَابَ وَ جَعَلَهَا غَاراً وَلَقَدْ غَارَتِ الصَّخْرَةُ تَحْت يَدِهِ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ لِينَةً حَتَّى صَارَتْ كَهَيْئَةِ الْعَجِين قَدْ رَأَيْنَا ذَلِكَ وَ الْتَمَسْنَاهُ تَحْتَ رَايَتِهِ و قَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ هَذَا دَاوُدُ علیه السلام بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ حَتَّى سَارَتِ الْجِبَالُ مَعَهُ لِخَوْفِهِ قَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَعْطِيَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّهُ كَانَ إِذَا قَامَ إِلَى الصَّلَاةِ سُمِعَ لِصَدْرِهِ وَ جَوْفِهِ أَزِيرُ كَأَزِيزِ الْمِرْجَلِ عَلَى الْأَثَافِيِّ مِ-نْ شِدَّةِ الْبُكَاءِ وَقَدْ أَمَنَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ عِقَابِهِ فَأَرَادَ أَنْ يَتَخَشَعَ لِرَبِّهِ بِبُكَائِهِ وَ يَكُونَ إِمَامَا لِمَنِ افْتَدَى بِهِ وَ لَقَدْ قَامَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ عَشْرَ سِنِينَ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ حَتَّى تَوَرَمَتْ قَدَمَاهُ وَاصْفَرَّ وَجْهُهُ يَقُومُ اللَّيْلَ أَجْمَعَ حَتَّى عُوتِبَ فِي ذَلِكَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ طه ما أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى بَلْ لِتَسْعَدَ بهِ وَلَقَدْ كَانَ يَبْكِي حَتَّى يُغْشَى عَلَيْهِ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ قَدْ غَفَرَ لَكَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبكَ وَ مَا تَأَخَّرَ قَالَ بَلَى أَفَلَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً وَ لَئِنْ سَارَتِ الْجِبَالُ وَ سَبَّحَتْ مَعَهُ لَقَدْ عَمِلَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِذْ كُنَّا مَعَهُ عَلَى جَبَل حِرَاءَ إِذْ تَحَرَكَ الْجَبَلُ فَقَالَ لَهُ قِرَّ فَلَيْسَ عَلَيْكَ إِنَّا نَبِيُّ وَ صِدِّيقُ شَهِيدٌ فَقَرَّ الْجَبَلُ مُجيباً لِأَمْرِهِ وَ مُنْتَهِياً إِلَى طَاعَتِهِ وَلَقَدْ وَ لَقَدْ مَرَرْنَا مَعَهُ بِجَبَل وَإِذَا الدُّمُوعْ تَخْرُجُ مِنْ بَعْضِهِ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله مَا يُبْكِيكَ يَا جَبَلُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم كَانَ الْمَسِيحُ مَرَّ بِي وَهُوَ يُخَوِّفُ النَّاسَ بِنَارٍ وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ فَأَنَا أَخَافُ أَنْ أَكُونَ مِنْ تِلْكَ الْحِجَارَة قَالَ لَهُ لَا تَخَفْ تِلْكَ حِجَارَةُ الْكِبْرِيتِ فَقَرَّ الْجَبَلُ وَ سَكَنَ وَ هَدَا. (1)

2- الباقر علیه السلام - عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: كَانَ فِي رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله ثَلَاثَةُ لَمْ تَكُنْ فِي أَحَدٍ غَيْرِهِ لَمْ يَكُنْ لَهُ فَيْءُ وَ كَانَ لَا يَمُرُّ فِي طَرِيق فَيُمَرُّ فِيهِ بَعْدَ يَوْمَيْنِ أَوْ ثَلَاثَةِ إِلَّا عُرِفَ أَنَّهُ قَدْ مَرَّ فِيهِ لَطِيبٍ عَرْفِهِ وَ كَانَ لَا يَمُر . بحَجَرٍ وَ لَا بِشَجَرٍ إِلَّا سَجَدَ لَهُ. (2)

3- السجاد علیه السلام - عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ قَالَ كَانَ الْقَوْمُ لَا يَخْرُجُونَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى يَخْرُجَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ علیه السلام فخرج علیه السلام فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَنَزَلَ فِي بَعْضِ الْمَنَازِلِ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ فَسَبَّحَ

ص: 308


1- بحار الأنوار، ج 10، ص39 / تفسیر نورالثقلين
2- الکافی، ج 1، ص 442 .

1- امام علی علیه السلام - استدلالی از امام علی علیه السلام با یکی از یهودیان: عالم یهودی گفت: «این حضرت داود علیه السلام است که خداوند آهن را برای او نرم ساخت و او از آن سپرها را ساخت». حضرت علیه السلام فرمود: «همین طور است، و به حضرت محمد صلی الله علیه وآله بهتر و برتر از آن داده شده است. خداوند سنگ سخت محکم را برای او نرم نموده و تبدیل به غار ساخت، و زیر دستان مبارک آن حضرت در بیت المقدس همچون خمیر، نرم شد. ما این را مشاهده کردیم و تحت رایت او آن را لمس نمودیم». عالم یهودی گفت: «این حضرت داود علیه السلام است که بر خطای خود گریست، به شکلی که کوه ها از سر ترس، با او ساری و جاری شدند». حضرت علیه السلام فرمود: «همین طور است، و به حضرت محمد صلی الله علیه وآله برتر از آن عطا شده. آن حضرت وقتی به نماز می ایستاد، از شدت گریه از سینه و شکم او صوتی همچون آواز دیگی مسین و مملو از آب که بر بالای آتش افروخته و در جوش و غلیان باشد شنیده می شد. و این در حالی بود که خداوند او را از عقاب خود ایمن ساخته بود. آن حضرت با این گریه می خواست به درگاه خداوند اظهار تخشع کند و او امام و مقتدای همه است، و آن رسول گرامی مدت ده سال به واسطه ی عبودیت خداوند، بر سر انگشتان ایستاده ربّ العزّت را عبادت نمود، تا آنکه پاهای مبارکش متورم و ستبر شد و رنگ مبارکش مایل به زردی گردید، و دائماً نماز شب خواند، تا آنکه از جانب خداوند عزوجل عتاب شد: طه، ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی! (طه 2-1) بلکه باید بدان واسطه خوشبخت گردی. و او چندان گریه می کرد که در برخی اوقات بیهوش می شد. روزی یکی از اصحاب به او عرض کرد: «ای رسول خدا! مگر نه این است که خداوند گناهان دور و نزدیک گذشته تو را آمرزیده است»؟ گفت: «آری، مگر من نباید بندهی سپاسگزار خدا باشم»؟ و چنانکه کوه ها با داود علیه السلام جاری شده و تسبیح گفتند، با محمد صلی الله علیه وآله برتر از آن انجام شده است. ما با او بر کوه حراء بودیم که ناگاه کوه به لرزه درآمد. آن حضرت به کوه فرمود: «آرام بگیر، که جز نبی و وصی یا صدیق شهید بر روی تو نایستاده است! پس کوه با اطاعت از فرمان آن حضرت آرام گرفت. روزی نیز ما با او از کوهی عبور می کردیم که ناگاه قطرات گریه از برخی از قسمت های آن بیرون می زد». آن حضرت به کوه فرمود: «برای چه گریه می کنی»؟ گفت: «ای رسول خدا! حضرت مسیح بر من عبور کرد و او مردم را از آتشی می ترساند که هیمه ی آن مردمند و سنگ ها. من ترس آن را دارم که نکند من از آن سنگ ها باشم». حضرت به او فرمود: «هراس مکن، آن سنگ، کبریت است. پس کوه آرام گرفته و سکون یافت».

2- امام باقر علیه السلام - در رسول خدا صلی الله علیه وآله سه ویژگی داشت که کسی جز ایشان آن سه را ندارد؛ حضرت سایه نداشت [زیرا نور او تحت الشعاع خورشید نمی گشت]، از راهی نمی گذشت جز آنکه هرکس بعد از دو روز و سه روز از آنجا می گذشت، به واسطه ی بوی خوشش می فهمید که پیغمبر صلی الله علیه وآله از آنجا عبور کرده است، و بر هر سنگ و هر درختی گذر می کرد به ایشان سجده می کردند.

3- امام سجاد علیه السلام - سعید بن مسیب گفت: تا علی بن الحسین علیه السلام از مکه خارج نمی شد، مردم خارج نمی شدند. یک سال من در خدمت ایشان از مکه بیرون آمدم. حضرت در منزلی فرود آمد و دو رکعت

ص: 309

فِي سُجُودِهِ فَلَمْ يَبْقَ شَجَرُ وَ لَا مَدَرُ إِلَّا سَبَّحُوا مَعَهُ فَفَزِعْنَا فَرَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ يَا سَعِيدُ أَ فَزِعْتَ فَقُلْتُ نَعَمْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ هَذَا التَّسْبِيحُ الْأَعْظَمَ. (1)

باب 2 : وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ

1-2 - الصادق علیه السلام - قَالَ الصَّادِقِ علیه السلام اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ يَوْمَ الثَّلَاثَاءِ فَإِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذِي آلَانَ اللَّهُ فِيهِ الْحَدِيدَ لِدَاوُدَ علیه السلام. (2)

2-2- الصادق علیه السلام - مَنْ تَعَدَّرَتْ عَلَيْهِ الْحَوَائِجُ فَلْيَلْتَمِسُ طَلَبَهَا يَوْمَ الثَّلَاثَاءِ فَإِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذِي أَلَانَ اللَّهُ فِيهِ الْحَدِيدَ لِدَاوُدَ علیه السلام. (3)

2-3- الكاظم علیه السلام - عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ جَاءَ رَجُلُ إِلَى أَخِي مُوسَى بْنِ جَعْفَر علیه السلام فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ أريدُ الْخُرُوجَ إِلَى السَّفَر فَادْعُ فَقَالَ علیه السلام : وَ مَتَى تَخْرُجُ إِلَى أَنْ قَالَ علیه السلام : أَ لَا أَظُلُكَ عَلَى يَوْمٍ سَهْلِ أَلَانَ اللَّهُ فِيهِ الْحَدِيدَ لِدَاوُدَ علیه السلام؟ قَالَ الرَّجُلُ: بَلَى، جُعِلْتُ فِدَاكَ. قَالَ: اخْرُجُ يَوْمَ الثلاثا. (4)

4-2- الرضا علیه السلام - وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ قَالَ هِيَ الدَّرْعُ وَ السَّرْدُ تَقْدِيرُ الْحَلْقَة بَعْدَ الْحَلْقَة. (5)

5-2- امیرالمؤمنين علیه السلام _ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَى دَاوُدَ علیه السلام أَنَّكَ نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْلَا أَنَّكَ تَأْكُلُ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ وَ لَا تَعْمَلُ بِيَدِكَ شَيْئاً قَالَ فَبَكَى دَاود علیه السلام أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَى الْحَدِيدِ أَنَّ مِنْ لِعَبْدِي دَاوُدَ علیه السلام فَأَلَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الْحَدِيدَ فَكَانَ يَعْمَلُ كُلَّ يَوْمٍ دِرْعًا فَيَبِيعُهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَعَمِلَ ثَلَاثَمِائَةِ وَسِتِّينَ دِرْعاً فَبَاءَهَا بِثَلَاثِمِائَة وَسِتِّينَ أَلْفَا وَاسْتَغْنَى عَنْ بَيْتِ الْمَالِ. (6)

قوله تعالى: أَنِ اعْمَل سابغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (11)

ص: 310


1- بحار الأنوار، ج 46، ص 150.
2- بحار الأنوار، ج 14، ص 3 تفسیر القمی، ج 2، ص 198؛ «بتفاوت» / قصص الأنبياء للجزائری، ص 336؛ «بتفاوت»/ تفسير نورالثقلين.
3- تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان .
4- تفسیر نور الثقلين.
5- بحار الأنوار، ج 14، ص 5 قصص الأنبياء للراوندى، ص 202 .
6- الکافی، ج 5، ص 74 تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان؛ «شيئا» محذوف

نماز خواند و در سجده تسبیح پروردگار کرد و هرچه در آن اطراف از درخت و گیاه وجود داشت با او به تسبیح پرداختند. من از شنیدن صدای تسبیح آنها ترسیدم سر برداشته و فرمود: «سعید! ترسیدی»؟

عرض کردم: «آری ای پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله! فرمود: «این تسبیح اعظم است».

بخش 2 : و آهن را برای او نرم کردیم.

1-2- امام صادق علیه السلام - خواسته هایتان را روز سه شنبه بخواهید که در آن روز، خدا آهن را برای داود علیه السلام نرم کرد.

2-2- امام صادق علیه السلام - هر کس که تحقق حاجاتش بر او مشکل شده باشد [و به خواسته هایش نرسیده]، باید در روز سه شنبه، آنها را از خداوند بخواهد؛ زیرا روز سه شنبه، همان روزی است که خداوند در آن روز آهن را برای داود علیه السلام نرم گردانید.

3-2- امام کاظم علیه السلام - علی بن جعفر می گوید: مردی خدمت برادرم امام موسی کاظم علیه السلام آمد و به او عرض کرد: «فدایت شوم! می خواهم به سفر بروم. برایم دعا کن». فرمود: «کی خارج می شوی»؟ ... امام علیه السلام فرمود: «آیا به تو برای سفر در روز خوب و بر روز آسان راهنمایی نکنم؟ همان روزی که در آن، خداوند آهن را برای داود علیه السلام نرم کرد»؟ آن مرد گفت: «آری، فدایت شوم»! فرمود: «روز سه شنبه [ برای سفر ] خارج شو».

4-2- امام رضا علیه السلام - صدوق از امام رضا علیه السلام روایت می کند که ایشان درباره ی آیه: وَ أَلَنَّا لَهُ الحَدِيدَ فرمود: «منظور از آهن، زره جنگی است. و «السرد» به معنای قرار دادن حلقه ای بعد از حلقه دیگر است».

5-2- امام علی علیه السلام - خداوند عزوجل به داود علیه السلام وحی نمود که تو چه بنده ی خوبی هستی اگ از بیت المال نخوری و با دست خود کار کنی [و مشغول کاری شوی و از درآمد آن مصرف کنی]». داود علیه السلام به این خاطر، چهل روز گریست و خداوند به آهن وحی نمود که برای بنده ام داود علیه السلام نرم شو. پس خداوند عزوجل آهن را برای داود علیه السلام نرم گردانید و او هر روز زرهی می ساخت و آن را به قیمت هزار درهم می فروخت. در نهایت سیصدو شصت زره ساخت و آنها را به قیمت سیصدوشصت هزار درهم فروخت و از روزی خوردن از بیت المال بی نیاز شد».

[و به او گفتیم]: زره های کامل و فراخ بساز و حلقه ها را به اندازه ی و متناسب کن و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام می دهید بینا هستم. (11)

ص: 311

1 - على بن ابراهيم رحمه الله - وَ قَوْلُهُ أَنِ اعْمَلَ سابِعَاتٍ قَالَ الدُّرُوعَ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْد قَالَ الْمَسَامِيرِ الَّتِي في الْحَلْقَة. (1)

2- الرضا علیه السلام - سألَنَا الرِّضَا علیه السلام هَلْ أَحَدُ مِنْ أَصْحَابِكُمْ يُعَالِجُ السَّلَاحَ فَقُلْتُ رَجُلُ مِنْ أَصْحَابِنَا زَرَادُ فَقَالَ إِنَّمَا هُوَ سَرَّادُ أَ مَا تَقْرَأَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي قَوْلِ اللَّهِ لِدَاوُدَ علیه السلام أَنِ اعْمَلْ سابعَاتِ وَ قَدَّرْ فِي السَّرْدِ الْحَلَقَةَ بَعْدَ الْحَلَقَةَ. (2)

قوله تعالى: وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ أَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعِيرِ (12)

باب 1 : وَلِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُهَا شَهْرٌ

1-1 - الكاظم علیه السلام - ثُمَّ قَالَتِ النَّمْلَةُ هَلْ تَدْرِى لِمَ سُخَّرَتْ لَكَ الرِّيحُ مِنْ بَيْنِ سَائِرِ الْمَمْلَكَةِ قَالَ سُلَيْمَانُ مَا لِى بِهَذَا عِلْمُ قَالَتِ النَّمْلَةُ يَعْنِي عَزَّوَجَلَّ بِذَلِكَ لَوْ سَخَّرْتُ لَكَ جَمِيعَ الْمَمْلَكَةَ كَمَا سَخَّرْتُ لَكَ هَذِهِ الرِّيحَ لَكَانَ زَوَالُهَا مِنْ يَدِكَ كَزَوَالِ الرِّيحِ فَحِينَئِذٍ تَبَسَّمَ ضَاحِكَا مِنْ قَوْلِهَا. (3)

2-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ لِسُلَيْمَانَ علیه السلام الرِّيحَ غُدُوها شَهْرُ وَ رَوَاحُها شَهْرُ قَالَ كَانَتِ الرِّيحُ تَحْمِلُ كُرْسِيَّ سُلَيْمَانَ علیه السلام فَتَسِيرُ بِهِ فِى الْغَدَاةِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ وَ بِالْعَشِيِّ مَسِيرَةَ شهر. (4)

الوِلَايَةُ

1- امير المؤمنين علیه السلام - أن يَهُودِيّاً مِنْ يَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِم جَاءَ إِلَى مَجْلِس فِيهِ أَصْحَابُ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيٍّ دَرَجَةً وَلَا لِمُرْسَلَ فَضِيلَةَ إِنَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبيَّكُمْ فَهَلْ تُجِيبُونَى عَمَّا أَسْأَلُكُمْ عَنْهُ فَكَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ عَلَى بْن أَبِي طَالِبِ علیه السلام نَعَمْ مَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبيّاً دَرَجَةً وَ لَا مُرْسَلًا فَضِيلَةَ إِلَّا وَقَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ زَادَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام أَضْعَافاً مُضَاعَفَة فَقَالَ الْيَهُودِيُّ فَهَلْ أَنْتَ مُجِيبُنِي قَالَ لَهُ نَعَمْ قَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ هَذَا سُلَيْمَانُ علیه السلام قَدْ سُخَّرَتْ لَهُ الرِّيَاحُ فَسَارَتْ فِي بَلَادِهِ غُدُوهَا شَهْرُ وَ رَوَاحُهَا شَهْرُ فَقَالَ لَهُ

ص: 312


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 3 تفسير القمى، ج 2، ص199 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج97، ص 61 قرب الإسناد، ص 160 / تفسير البرهان ؛ «الحلقة بعد الحلقه» محذوف/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج 14، ص93/ تفسیر نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج14، ص 75 / تفسیر القمی، ج 2، ص199 تفسير البرهان / تفسير نورالثقلين؛ «بتفاوت»

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - منظور از: آنِ اعْمَل سَابِغَاتٍ زره ها و منظور از: وَ قَدَّرْ فِي السَّرْدِ، میخ هایی است که در حلقه های زره می باشد.

2- امام رضا علیه السلام - از بزنطی روایت شده که گفت: از امام رضا علیه السلام پرسیدم: «آیا هیچ یک از یاران شما به ساختن اسلحه مشغول است»؟ من گفتم: «یکی از یاران ما [زراد: زره ساز] است». امام فرمود: «بلکه او [سراد: زره ساز] است، آیا کلام خداوند عزّوجل را در مورد داوود علیه السلام نخوانده ای که می فرماید: أَنِ اعْمَل سَابِغَاتٍ وَ قَدَّرْ فِي السَّرْدِ؛ یعنی: حلقه ای از پس حلقه دیگر را متناسب كن».

و باد را برای سلیمان مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را و چشمه ی مس مذاب را برای او روان ساختیم و گروهی از جن پیشروی او به فرمان پروردگارش کار می کردند و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی می کرد، او را از عذاب آتش سوزان می چشاندیم! (12)

بخش 1 : و باد را برای سلیمان مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را.

1-1- امام کاظم علیه السلام - مورچه گفت: ای سلیمان علیه السلام ! آیا می دانی چرا خداوند از میان مخلوقات خود، باد را مسخر تو گردانیده است»؟ فرمود: «از علت آن اطلاع و آگاهی ندارم». گفت: «[من از علتش آگاهم]؛ منظور خداوند عزوجل از این کار این است که اگر خداوند تمام مخلوقات خود را مسخر تو می گردانید چنان که باد را مسخر تو گردانیده به طور یقین همه ی آنها از دست تو بیرون خواهد رفت همچنان که باد می رود و از بین می رود». در این هنگام حضرت سلیمان علیه السلام از سخن مورچه تبسم نمود.

2-1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَ لِسُلَيمانَ الرِّيحَ غُدُوهَا شَهْرٌ، باد تخت سلیمان علیه السلام را به هنگام صبح در مسیری که پیمودن آن یک ماه طول می کشید و به هنگام عصر در مسیری که پیمودن آن یک ماه طول می کشید، حرکت می داد».

ولایت

1 - امام علی علیه السلام - مردی از علمای یهودی از شام وارد مجلسی شد که اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله آن حضور داشتند، گفت: «ای امت محمد صلی الله علیه وآله! هیچ مقام و منزلتی را برای پیامبری وانگذاشتید جز اینکه تمام آنها را برای پیامبر خود ادعا کردید، آیا پاسخ سؤال های مرا می دهید»؟ مردم از او روی برگردانیدند. اما علی علیه السلام فرمود: «آری! خداوند هیچ درجه ای به هیچ پیامبر و فضیلتی برای رسولی نداده مگر اینکه تمام آن ها را در پیامبر ما جمع کرده و به آن جناب صلی الله علیه وآله چند برابر افزون تر از پیامبران دیگر بخشیده است». یهودی گفت: «تو جواب مرا می دهی»؟ فرمود: «آری»! یهودی

ص: 313

عَلى علیه السلام لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أعْطِيَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّهُ أَسْرَى بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى مَسِيرَةَ شَهْرٍ وَ عُرِجَ بِهِ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ مَسِيرَةَ خَمْسِينَ أَلْفَ عَامٍ فِي أَقَلَّ مِنْ ثُلُثِ لَيْلَة حَتَّى انْتَهَى إِلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَدَنَا بِالْعِلْمِ فَتَدَلَّى فَدَّلُيَ لَهُ مِنَ الْجَنَّةِ رَفْرَفْ أَخْضَرُ وَ غَشَى النُّورُ بَصَرَهُ فَرَأَى عَظَمَةَ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ بِفَؤَادِهِ وَ لَمْ يَرَهَا بِعَيْنِهِ فَكَانَ كَقَابِ قَوْسَيْنِ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَوْ أَدْنى فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى. (1)

باب 2 : وَ أَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ

1-2- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ أَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْر أى الصُّفْر مَحاريب وَ تَمَاثِيلَ قَالَ الشَّجَرِ وَ جفان كَالْجَواب أَى جَفْنَة كَالْحُفْرَة وَ قُدُور راسِياتِ أَى ثَابتات. (2)

باب 3: وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ

1-3 - الرسول صلی الله علیه وآله - فَقَالَ كَيْفَ صَعِدَتِ الشَّيَاطِينُ إِلَى السَّمَاءِ وَهُمْ أَمْثَالُ النَّاسِ فِي الْخِلْقَةِ وَ الْكَتَافَة وَقَدْ كَانُوا يَبْنُونَ لِسُلَيْمَانَ بْن دَاوُدَ علیه السلام مِنَ الْبَنَاءِ مَا يَعْجِزُ عَنْهُ وَلْدُ آدَمَ علیه السلام قَالَ غَلَّظُوا لِسُلَيْمَانَ علیه السلام كَمَا سُخَّرُوا وَهُمْ خَلْقُ رَقِيقُ غِدَاؤُهُمُ التَنَسمُ وَ الدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ صُعُودُهُمْ إِلَى السَّمَاءِ لِاسْتِرَاقِ السَّمْعِ وَ لَا يَقْدِرُ الْجِسْمُ الْكَثِيفُ عَلَى الارْتِقَاءِ إِلَيْهَا إِلَّا بِسُلَّم أَوْ سَبَبٍ. (3)

قوله تعالى : يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحاريبَ وَ تَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالجَوابِ وَ قدور راسياتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ (13)

باب 1 : يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحاريبَ وَ تَمَاثِيلَ وَ جِفانِ كَالْجَوابِ وَ قُدُورِ راسِياتِ

1-1- امير المؤمنين علیه السلام - أَنَّ يَهُودِيًا مِنْ يَهُودِ الشَّامِ جَاءَ إِلَى مَجْلِس فِيهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيٍّ دَرَجَةً وَ لَا لِمُرْسَلِ فَضِيلَةٌ إِلَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِيَّكُمْ فَهَلْ تُجِيبُونِّي عَمَّا أَسْأَلُكُمْ عَنْهُ فَكَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام نَعَمْ مَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِيَّاً دَرَجَةً وَ لَا مُرْسَلًا فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَزَادَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً

ص: 314


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 41 بحار الأنوار، ج17، ص288 / تفسیر نورالثقلين؛ «بتفاوت»
2- بحار الأنوار، ج 14، ص 75 تفسیر القمی، ج 2، ص 199؛ «و جفان كالجواب أنى جفته ... الى آخر» محذوف / تفسير البرهان و تفسیر نور الثقلين؛ «بتفاوت»
3- بحار الأنوار، ج 10، ص168 .

گفت: « ... سلیمان علیه السلام چنین بود که خداوند باد را در اختیار او قرار داد که در یک روز به اندازه ی یک ماه و در یک شب به اندازه ی یک ماه راه در بین سرزمین ها می رفت». فرمود: «همین طور است اما به محمد صلی الله علیه وآله بهتر از این عنایت شده؛ در یک شب او را از مسجد الحرام به مسجد اقصی که یک ماه راه است بردند و در کمتر از یک سوم شب به ملکوت آسمان ها بلند نموده که به اندازه ی پنجاه هزار سال راه بود، تا به ساق عرش رسید و براساس علم [و به وسیله ی آن] به خداوند نزدیک شد و به مقام قرب رسید و برایش از بهشت فرشی سبز گستردند و نور، چشمش را خیره کرد، عظمت خدا را با دیده ی دل مشاهده کرد ولی نه با چشم سر، به فاصله ی زه دو کمان یا کمتر از آن از خداوند قرار گرفت، خداوند آنچه خواست به او وحی کرد».

بخش 2 : و چشمه ی مس مذاب را برای او روان ساختیم.

1-2- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ منظور مس .است تَحَارِيبَ وَ تَمَاثِيل، منظور درخت است. وَ جِفَانٍ كَالجَوَابِ، یعنی ظرف هایی به مانند حفره. وَ قُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ، یعنی دیگ هایی ثابت.

بخش 3: و گروهی از جن پیشروی او به فرمان پروردگارش کار می کردند و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی می کرد، او را از عذاب آتش سوزان می چشاندیم.

1-3- پیامبر صلی الله علیه وآله - پرسیدند: «چگونه شیاطین به آسمان صعود کردند، با اینکه در خلقت و سنگینی مانند همین مردمند، حال اینکه برای سلیمان بن داود علیه السلام ابنیه ای ساختند که سایر مردم از ساخت آن عاجزند»؟ فرمود: «آن ها برای حضرت سلیمان غلظت یافته و سنگین شدند - همان طور که مسخر شدند - با اینکه آفرینشی رقیق داشته و غذایشان نسیم بود. و دلیل این مطلب همان صعود ایشان به آسمان برای استراق سمع می باشد، و گرنه این جسم سنگین جز با نردبان یا سبب دیگری کجا می تواند به آسمان ارتقاء یابد»؟

آن ها هرچه سلیمان می خواست برایش می ساختند؛ معبدها، تمثال ها، ظروف بزرگ غذا به اندازه ی حوض ها و دیگ های ثابت [که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود و به آنان گفتیم]: ای خاندان داود! شکر [این همه نعمت را] بجا آورید، ولی عده ی کمی از بندگان من شکرگزارند. (13)

بخش 1: آن ها هرچه سلیمان می خواست برایش می ساختند؛ معبدها تمثال ها، ظروف بزرگ غذا به اندازه ی حوض ها و دیگ های ثابت [که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود].

1-1- امام على علیه السلام - مردی یهودی از اهالی شام وارد مجلسی شد که اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله در آن داشتند. گفت: «ای امت محمد صلی الله علیه وآله! هیچ مقام و منزلتی را برای پیامبری وانگذاشتید جز اینکه تمام آن ها را برای پیامبر خود ادعا کردید آیا پاسخ سؤال های مرا می دهید»؟ مردم از او روی برگردانیدند. اما علی علیه السلام فرمود: «آری! خداوند هیچ درجه ای به پیامبر صلی الله علیه وآله و فضیلتی برای رسولی نداده مگر اینکه تمام آن ها را در پیامبر ما جمع کرده و به آن جناب چند برابر افزونتر بخشیده است».

ص: 315

فَقَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ فَهَلْ أَنْتَ مُجِيبُنِي قَالَ لَهُ نَعَم ... قَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ هَذَا سُلَيْمَانَ علیه السلام سُخَّرَتْ لَهُ الشَّيَاطِينُ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحاريب وَ تَمَاثِيلَ قَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ لَقَدْ أَعْطِيَ مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله أَفْضَلَ مِنْ هَذَا إِنَّ الشَّيَاطِينَ سُخَّرَتْ لِسُلَيْمَانَ علیه السلام وَهِيَ مُقِيمَةٌ عَلَى كُفْرِهَا وَقَدْ سُخَّرَتْ لِنُبُوَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله الشَّيَاطِينُ بِالْإِيمَان فَأَقْبَلَ إِلَيْهِ الْجِنَّ التَّسْعَةُ مِنْ أَشْرَافِهِمْ مِنْ جِنَّ نَصِيبِينَ وَ الْيَمَن مِنْ بَنِي عَمْرُو بْن عَامِرٍ مِنَ الْأَحِجَّة مِنْهُمْ شضاه و مضاه وَ الْهَمْلَكَانُ وَ الْمَرْزُبَانُ وَ المازمانِ وَ نضاهُ وَ هَاصِبُ وَ هَاضِبُ وَ عَمْرُو وَ هُمُ الَّذِينَ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ اسْمُهُ فِيهِمْ وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ وَ هُمُ التَّسْعَةُ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَأَقْبَلَ إِلَيْهِ الْجِنُّ وَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله بَبَطْنِ النَّخْلِ فَاعْتَذَرُوا بأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً وَ لَقَدْ أَقْبَلَ إِلَيْهِ أَحَدٌ وَ سَبْعُونَ أَلْفَا مِنْهُمْ فَبَايَعُوهُ عَلَى الصَّوْمِ وَالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَالْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَنُصْحِ الْمُسْلِمِينَ فَاعْتَذَرُوا بِأَنَّهُمْ قَالُوا عَلَى اللَّهِ شَطَطَاً وَ هَذَا أَفْضَلُ مِمَّا أَعْطِيَ سُلَيْمَانُ علیه السلام سُبْحَانَ مَنْ سَخَّرَهَا لِنُبُوَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله بَعْدَ أَنْ كَانَتْ تَتَمَرَّدُ وَ تَزْعُمُ أَنَّ لِلَّهِ وَلَداً فَلَقَدْ شَمِلَ مَبْعَثُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مَا لَا يُحْصَى. (1)

2-1- الباقر علیه السلام - عَن الْفَضل أبى الْعَبَّاس قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ تَحَارِيبَ وَ تَمَاثِيلَ وَ جِفَانٍ كَالْجَوَابِ قَالَ مَا هِيَ تَمَاثِيلَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَلَكِنَّهَا تَمَاثِيلُ الشَّجَرِ وَشِبْهِهِ. (2)

3-1- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كَانَتْ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَسَائِدُ وَ أَنْمَاطُ فِيهَا تَمَاثِيلُ يَجْلِسُ عَلَيْهَا. (3)

باب 2 : آل

1-2- امير المؤمنين علیه السلام - نَحْنُ أَهْلُ الْبَيْتِ علیهم السلام آلَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام الْمَحْسُودُونَ حُسِدْنَا كَمَا حُسِدَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلِنَا سُنَّةً وَ مَثَلًا وَ قَالَ اللَّهُ وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَآلَ لُوط علیه السلام وَآلَ عِمْران علیه السلام وَ آل يَعْقُوبَ علیه السلام وَ آل مُوسى علیه السلام و آل هارون علیه السلام وَ آلَ داود علیه السلام فَنَحْنُ آلُ نَبِيِّنَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (4)

ص: 316


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 44/ بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 97؛ «بتفاوت»/ تفسیر نورالثقلين
2- الکافی، ج 6، ص 476 / وسائل الشیعة، ج 5، ص305/ تفسیر نورالثقلین
3- الكافي، ج 6، ص 477 / تفسیر نورالثقلین
4- بحار الأنوار، ج 33، ص 136

یهودی گفت: «تو جواب مرا می دهی»؟ فرمود: «آری»! ... یهودی گفت: «سلیمان علیه السلام چنین بود خداوند شیاطین را مسخر کرده بود که برایش محراب ها و تمثال هایی که می خواست می ساختند». فرمود: «همین طور است، به محمد صلی الله علیه وآله بهتر از این بخشیدند، شیاطین در حال کفر، مسخر سلیمان علیه السلام بودند ولی در نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله آن ها با ایمان مسخّر ایشان شدند و خدمت او رسیدند، نه نفر از جنّیان که با شخصیت ترین افراد آنها بودند از جنّیان نصیبین و یمن و بنی عمروبن عامر از دانشمندان آن ها به نام شضاة و مضاة و الهملکان و مرزبان و مازمان و نضاة و هاصب و هاضب و عمر و این ها همان هایی هستند که در این آیه خداوند می فرماید: وَ إِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ که منظور همان نه نفر از اجنه است. که قرآن را بشنوند (احقاف /29) جنیان در حالی که پیامبر صلی الله علیه وآله در میان درختان نخل بود خدمت ایشان رسیدند و پوزش خواستند که ما نیز مانند آدمیان خیال می کردیم کسی را خدا مبعوث نخواهد کرد هفتادو یک هزار نفر از آنها با پیامبر صلی الله علیه وآله بیعت کردند تا نماز و زکات و حج و جهاد و خیرخواهی مسلمانان را انجام دهند و پوزش خواستند که درباره ی خدا سخنان ناشایست گفته اند، این بهتر از چیزی است که به سلیمان علیه السلام داده اند، منزه است خدایی که جنیان را در تسخیر محمد صلی الله علیه وآله قرار پس از اینکه تمرد و سرکشی می کردند و اینکه خیال می کردند خدا فرزند دارد؛ دعوت او تعداد بی شماری از جن و انس را گرفت.

2-1- امام باقر علیه السلام - فضل ابی عباس نقل می کند: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: این کلام خدا يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَّحَارِيبَ وَ تَمَاثِيلَ [ چگونه تمثال و مجسمه می ساختند ]؟! فرمود: «آن ها تمثال های مردان و زنان نبود بلکه تمثال های درخت و چیزهای شبیه آن بود (تمثال موجوداتی غیر از انسان را درست می کردند)».

3-1- امام صادق علیه السلام - امام سجاد علیه السلام بالش ها و فرش هایی داشت که در آنها تمثال هایی [و نقش هایی] قرار داشت و بر روی آنها می نشست.

بخش 2 : خاندان

1-2- امام على علیه السلام - ما اهل بیت که آل ابراهیم علیه السلام هستیم، مورد حسادت واقع شدیم. به ما حسودی کردند همان گونه که به پدرانمان که پیش از ما بودند، حسودی کردند و این حسادت دیگر برای خاندان ما تبدیل به یک سنت شده است و خداوند در قرآن [در جاهای متعدد خطاب کرده و] فرموده: و آل ابراهیم، آل لوط، آل عمران، آل یعقوب، آل موسی، آل هارون، آل داود و ما آل پیامبرمان محمد صلی الله علیه وآله هستیم. [خاندان هر یک از پیامبران علیهم السلام را در قرآن ذکر کرد و ما هم خاندان محمد صلی الله علیه وآله هستیم که همگی مورد حسادت واقع شدیم].

ص: 317

2-2- الصادق علیه السلام - قَالَ السَّائِلُ أَعْطِنِي جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ حُجَّةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ أَسْتَدِلُ بِهَا عَلَى أَنْ آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام هُمْ أَهْلُ بَيْتِهِ خَاصَّةً دُونَ غَيْرِهِمْ قَالَ نَعَمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ أَصْدَقُ الْقَائِلِينَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ ثُمَّ بَيَّنَ مَنْ أُولَئِكَ الَّذِينَ اصْطَفَاهُمْ فَقَالَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ وَ لَا تَكُونُ ذُرِّيَّةُ الْقَوْمِ إِنَّا نَسْلَهُمْ وَقَالَ عَزَّوَجَلَّ اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُكْرًا وَ قَالَ قَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنُ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ إِنَّمَا كَانَ ابْنُ عَمَّ فِرْعَوْنَ وَ قَدْ نَسَبَ اللَّهُ هَذَا الْمُؤْمِنَ إِلَى فِرْعَوْنَ لِقَرَابَتِهِ فِي النَّسَبِ وَ هُوَ مُخَالِفُ لِفِرْعَوْنَ فِي الأَتِّبَاعِ وَالدِّينِ وَلَوْ كَانَ كُلُّ مَنْ آمَنَ بِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مِنْ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام الَّذِينَ عَنَاهُمُ اللَّهُ فِي الْقُرْآن لَمَا نَسَبَ مُؤْمِنَ آلِ فِرْعَوْنَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَ هُوَ مُخَالِفُ لِفِرْعَوْنَ فِي دِينِهِ فَفِي هَذَا دَلِيلُ عَلَى أَنَّ آلَ الرَّجُلِ هُمْ أَهْلُ بَيْتِهِ وَ مَنِ اتَّبَعَ آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام فَهُوَ مِنْهُمْ بِذَلِكَ الْمَعْنَى لِقَوْلِ إِبْرَاهِيمَ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ يَعْنِي أَهْلَ بَيْتِهِ خَاصَّةً وَأَتْبَاعَهُمْ عَامَّةً وَ مَنْ دَخَلَ النَّارَ مِنْ غَيْرِ أَهْلِ بَيْتِ فِرْعَوْنَ فَإِنَّمَا يَدْخُلُهَا بِتَوْلِيَةٍ أَهْلِ بَيْتِ فِرْعَوْنَ وَ هُوَ مِنْهُمْ بِاتِّبَاعِهِ لَهُمْ وَآلِ فِرْعَوْنَ أَئِمَّةً عَلَيْهِمْ فَمَنْ تَوَفَّاهُمْ فَهُوَ لَهُمْ تَبَعُ وَ قَالَ سَلَامٌ عَلَى إِلْيَاسِينَ وَ يَاسِينُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَآلُ يَاسِينَ أَهْلُ بَيْتِهِ علیهم السلام كَمَا قَالَ اعْمَلُوا آلَ َداوُدَ شُكراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ وَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ ال مُوسى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ المَلائِكَةُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قَدْ يَكُونُ مِنْ آل مُوسَى علیه السلام وَ آلَ هَارُونَ علیه السلام وَ آل داود علیه السلام و آل ياسين علیه السلام مَنْ لَا نَسَبَ بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ إِلَّا بِالاتِّبَاعِ فَأَهْلُ بُيُوتَاتِ الْأَنْبِيَاءِ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام فَمَنْ تَوَكَّاهُمْ وَاتَّبَعَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ عَلَى ذَلِكَ الْمَعْنَى وَ عَلَى نَحْو مَا وَصَفَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ. (1)

باب 3: اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُكْراً

1-3- علی بن ابراهيم رحمه الله - ثُمَّ قَالَ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكراً قَالَ اعْمَلُوا مَا تُشْكُرُونَ عَلَيْهِ. (2)

ص: 318


1- دعائم الإسلام، ج 1، ص 29 .
2- بحار الأنوار، ج 14، ص 75 / تفسير القمى، ج 2، ص199 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

2-2- امام صادق علیه السلام - شخصی گفت: «فدایت شوم! به من حجتی از کتاب خدا عطا کن که با آن استدلال کنم بر اینکه آل محمد صلی الله علیه وآله، فقط اهل او هستند نه دیگران» فرمود: «آری! خداوند عزوجل که راستگوترین گویندگان است، فرمود: خداوند آدم و نوح وآل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد. (آل عمران /33). سپس بیان کرد: «آن هایی را که برتریشان داد، چه کسانی هستند و فرمود: آن ها فرزندان و [دودمانی] بودند که [از نظر پاکی و تقوا و فضیلت] بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و داناست [و از کوشش های آن ها در مسیر رسالت خود، آگاه می باشد]. (آل عمران /34) و ذریه ی (فرزندان) یک قوم، فقط نسل آن (قوم) می باشند. و خداوند عزوجل فرمود: اعْمَلُوا آل داوُدَ شُكراً و فرمود: مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را پنهان می داشت گفت: آیا می خواهید کسی را به قتل برسانید به خاطر اینکه می گوید: پروردگار من الله است. (غافر /28). در حالی که او (مؤمن آل فرعون) پسرعموی فرعون بود و خداوند این مؤمن را به خاطر نزدیکی در نسب، به فرعون نسبت داد و حال آنکه او در پیروی کردن و دین، مخالف فرعون بود و اگر همه ی کسانی که به محمد صلی الله علیه وآله ایمان آوردند، از آل محمد صلی الله علیه وآله - که خداوند در قرآن آنها را قصد کرده است - محسوب می شدند پس نباید مؤمن آل فرعون به فرعون منسوب می شد در حالی که او در دینش مخالف فرعون بود. [بلکه با این فرض چون به موسی علیه السلام ایمان آورده بود، باید به موسی علیه السلام می شد]. این دلیلی است بر اینکه خاندان یک شخص فقط اهل بیت او هستند. و هرکس از آل محمد علیهم السلام پیروی کند به این معنا (تبعیّت) جزو آنها محسوب می شود؛ به دلیل کلام ابراهيم علیه السلام: هرکس از من پیروی کند از من است و هرکس نافرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی!. (ابراهیم/36). و خداوند عزوجل فرمود: آل فرعون را در سخت ترین عذاب ها وارد کنید!. (غافر/46). و منظورش به طور خاص اهل بیت اوست و به طور عام، همه ی کسانی که از آنها تبعیت کردند و هرکه از غیر اهل بیت فرعون وارد آتش شود به خاطر پیروی از اهل بیت فرعون است که او با پیروی از آن ها، جزو آن ها می باشد و آل فرعون امامان آنها هستند که هر که آنها را به سرپرستی بپذیرد، تابع (پیرو) آن هاست». فرمود: سلام بر الیاسین! . (صافات/130) و یاسین محمد صلی الله علیه وآله است و آل یاسین اهل بيتش هستند همان گونه که فرمود: اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ و خداوند عزوجل فرمود: و یادگارهای خاندان موسی و هارون قرار دارد در حالی که فرشتگان، آن را حمل می کنند. (بقره/248). و بیان این مطلب این گونه است که گاهی شخصی جزو خاندان موسی و هارون و خاندان داود علیهم السلام و خاندان یاسین حساب می شود که هیچ نسبتی میان آنها نیست جز پیروی کردن. پس اهل بیت های پیامبران، امامان علیهم السلام هستند که هر کس ولایت آنها را بپذیرد و از آنها پیروی کند طبق این معنا و مطابق این توصیف هایی که خداوند سبحان فرموده، جزو آن ها است».

بخش 3: ای خاندان داود! شکر [ این همه نعمت را] بجا آورید.

1-3- علی بن ابراهيم رحمه الله - اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا، یعنی عملی را انجام دهید که در خور تقدیر و تشکر باشید.

ص: 319

3-2- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبي عَبْدِ اللهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ علیه السلام شُكْراً قَالَ كَانُوا ثَمَانِينَ رَجُلًا وَ سَبْعِينَ امْرَأَةَ مَا أَغَبَ الْمِحْرَابَ رَجُلُ وَاحِدٌ مِنْهُمْ يُصَلِّى فِيهِ وَ كَانُوا آلَ دَاوُدَ علیه السلام فَلَمَّا قُبِضَ دَاوُدَ علیه السلام وَلِيَ سُلَيْمَانُ علیه السلام قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ سَخَّرَ اللَّهُ لَهُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ وَ كَانَ لَا يَسْمَعُ بِمَلِكِ فِي نَاحِيَةِ الْأَرْضِ إِلَّا أَتَاهُ حَتَّى يُذِلَّهُ وَ يُدْخِلَهُ فِي دِينِهِ وَ سَخَّرَ الرِّيحَ لَهُ فَكَانَ إِذَا خَرَجَ إِلَى مَجْلِسِهِ عَكَفَ عَلَيْهِ الطَّيْرُ وَ قَامَ الْجِنُّ وَالْإِنْسِ وَ كَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَغْرُوَ أمَرَ بِمُعَسْكَرِهِ فَضَرَبَ لَهُ بِسَاطًا مِنَ الْخَشَب ثُمَّ جَعَلَ عَلَيْهِ النَّاسَ وَالدَّوَابَ وَآلَةَ الْحَرْبُ كُلَّهَا حَتَّى إِذَا حَمَلَ مَعَهُ مَا يُرِيدُ أَمَرَ الْعَاصِفَ مِنَ الرِّيحِ فَدَخَلَتْ تَحْتَ الْخَشَبِ فَحَمَلَهُ حَتَّى يَنْتَهِيَ بِهِ إلَى حَيْثُ يُريدُ وَ كَانَ غُدُوهَا شَهْراً وَ رَوَاحُهَا شَهْراً. (1)

4-3- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ أَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَى اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْرًا فَإِنَّهُ يَعْنِي مَا وَهَبَ لَهُمْ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالْمُلْكِ الْعَظِيمِ وَ كَانَ يَحْرُسُ دَاوُدَ علیه السلام فِي كُلِّ لَيْلَةِ ثَلَاثُونَ أَلْفَا وَ أَلَانَ اللَّهُ لَهُ الْحَدِيدَ وَ رَزَقَهُ حُسْنَ الصَّوْتِ بِالْقِرَاءَةَ وَ آتَاهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطاب قِيلَ فَضْلُ الْخِطَابِ أَمَّا بَعْدُ وَ الْجِبَالُ يُسَبِّحْنَ مَعَهُ وَ الطَّيْرُ وَأَعْطِيَ سُلَيْمَانُ علیه السلام مُلْكَاً لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ وَسُخَّرَتْ لَهُ الرِّيحُ وَالْجِنُّ وَعَلَّمَ مَنْطِقَ الطَّيْرِ. (2)

القِلَّةُ

1- الكاظم علیه السلام - يا هشام ... ذَمَّ اللَّهُ الكَثرَة فَقَالَ وَ إِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيل الله ثُمَّ مَدَحَ الْقِلَّة فَقَالَ وَقَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ وَقَالَ وَقَلِيلُ ما هُمْ وَ قَالَ وَ قَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آل فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللهُ وَ قَالَ وَ مَنْ آمَنَ وَ مَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ وَ قَالَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ وَقَالَ وَأَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ وَقَالَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَشْعُرُونَ. (3)

الشُّكْرُ

ص: 320


1- بحار الأنوار، ج 2، ص 71 / قصص الأنبياء للجزائرى، ص 360 قصص الأنبياء للراوندى، ص208
2- بحار الأنوار، ج 25، ص 240 .
3- الكافي، ج 1، ص 15 .

2-3- امام صادق علیه السلام - اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا؛ آن ها (آل داود علیه السلام) هشتاد مرد و هفتاد زن بودند. که هر کدام از آنها یک شب در محراب به نماز می ایستاد و شب زنده داری می کرد [تا محراب هیچ وقت خالی نباشد] و آنها خاندان داود علیه السلام بودند. وقتی داود علیه السلام از دنیا رفت، سلیمان علیه السلام حاکم شد. فرمود: «ای مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده است». خداوند جنّیان و انسان ها را مسخر او کرد و در هر گوشه ای از زمین که می شنید پادشاهی [ستم گر و بی دین] وجود دارد، سراغ او می رفت تا اینکه ذلیلش کرده و در دین خودش داخل می کرد و [خداوند] باد را مسخر او کرده بود. هنگامی که به سمت محل نشستن برای حکومت می رفت پرندگان همراه او و مراقبش بودند و جنّیان و انسان ها [به احترام او] به پا می خاستند و هرگاه اراده جنگیدن می کرد دستور می داد لشکری آماده کنند که برای او جایگاهی از چوب آماده می کرد. سپس بر روی آن، مردم و چهارپایان و همه ی وسایل جنگ را قرار می داد تا هرچه برای جنگ لازم دارد همیشه همراه او باشد، سپس به طوفان دستور می داد [که آن ها را حمل کند]. باد در زیر چوب وارد می شد و آن را حمل می کرد تا اینکه به هر جایی که [سلیمان علیه السلام] می خواهد برسد و به این ترتیب، هنگام صبح مسیر یک ماه را می پیمود و هنگام عصر مسیر یک ماه را طی می کرد».

4-3- علی بن ابراهيم رحمه الله - و اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً یعنی آنچه خداوند از نبوت و قدرت عظیم به داود علیه السلام عنایت فرموده که سی هزار سرباز نگهبان در هر شب داشت و آهن برایش نرم شده بود و صدای خوشی به او داده بود و به او حکمت و فصل خطاب عنایت کرد، گفته شده فقط فصل الخطاب بوده و پس از این ها می فرماید که کوه ها و پرنده ها با او تسبیح می کردند و به سلیمان علیه السلام قدرتی داده که به هیچ کس بعد از او داده نشد و باد و جن در اختیارش بودند و سخن پرندگان را تشخیص می داد.

اقلیت

1- امام کاظم علیه السلام - ای هشام! ... خدا اکثریت [انسان های گمراه] را نکوهش نموده و فرموده است: اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند. (انعام /116) سپس اقلیت [انسان های مؤمن] را ستوده و فرموده: وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ و فرموده: و بسیاری از شریکان [و دوستان] به یکدیگر ستم می کنند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند اما عده ی آنان کم است! (ص /24) و فرموده است: و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را پنهان می داشت گفت: «آیا می خواهید مردی را بکشید به خاطر اینکه می گوید: پروردگار من «الله» است. (غافر /28) و فرموده است: اما جز عده ی کمی همراه او ایمان نیاوردند (هود/40) ولی بیشتر آنها نمی دانند! (انعام /37) و فرموده است: و بیشتر آن ها نمی فهمند! (مائده/103) و فرموده: ولی بیشتر آنها درک نمی کنند.

شکر

ص: 321

1 - الرضا علیه السلام - عَنْ أَحْمَدَ بْن عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرّضا علیه السلام أَنَا وَحُسَيْنُ بْنُ تُوَيْرِ بْنِ أبي فَاحْتَةَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا كُنَّا فِى سَعَة مِنَ الرِّزْقِ وَغَضَارَة مِنَ الْعَيْشِ فَتَغَيَّرَتِ الْحَالَ بَعْضَ التَّغْيِيرِ فَادْعُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَرُدَّ ذَلِكَ إِلَيْنَا فَقَالَ ... فَمَنْ أَيْسَرَ مِنْكُمْ فَلْيَشْكُرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ وَأَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّهِ. (1)

2 - الصادق علیه السلام - لَوْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عِبَادَةُ تُعْبَدَ بهَا عِبَادَةَ الْمُخْلَصِينَ أَفْضَلَ مِنَ الشُّكْر عَلَى كُلِّ حَالَ لَأَطْلَقَ لَفْظَهُ فِيهِمْ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْق بهَا فَلَمَّا لَمْ يَكُنْ أَفْضَلَ مِنْهَا خَصَّهَا مِنْ بَيْنِ الْعِبَادَاتِ وَ خَصَّ أَرْبَابَهَا فَقَالَ وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ. (2)

3- امیرالمؤمنين علیه السلام - عِبَادَ اللَّهِ أَوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا حَقٌّ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَالْمُوحِبَةُ عَلَى اللَّهِ حَقَّكُمْ وَ أَنْ تَسْتَعِينُوا عَلَيْهَا بِاللَّهِ وَ تَسْتَعِينُوا بِهَا عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ التَّقْوَى فِي الْيَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ وَ فِي غَدِ الطَّرِيقُ إِلَى الْجَنَّةِ مَسْلَكُهَا وَاضِحُ وَ سَالِكُهَا رَابِحُ وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظُ لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَةً نَفْسَهَا عَلَى الْأُمَمِ الْمَاضِينَ مِنْكُمْ وَ الْغَابِرِينَ لِحَاجَتِهِمْ إِلَيْهَا غَداً إِذَا أَعَادَ اللَّهُ مَا أَبْدَى وَأَخَذَ مَا وَ سَأَلَ عَمَّا أَسْدَى فَمَا أَقَلَّ مَنْ قَبْلَهَا وَحَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا أُولَئِكَ الْأَقْلُونَ عَدَداً وَ هُمْ أَهْلُ صِفَة اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِذْ يَقُولُ وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ. (3)

قوله تعالى: فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الموتَ ما دَكَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَما خَرَّ تَبَيَّنَتِ الجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ المُهينِ (14)

باب 1 : فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الموتَ ما دَهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّهُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الحِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ المهينِ.

1-1 - اميرالمؤمنين علیه السلام - وَ أمَّا قَضَاءُ إِنْزَالِ الْمَوْتِ فَكَقَوْل أَهْل النَّارِ فِي سُورَة الزُّخْرُفِ وَ نادَوْا يا مالك لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِلُونَ أَى لَ يَنزِلَ عَلَيْنَا الْمَوْتَ وَمِثْلَهُ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ

ص: 322


1- الكافي، ج 8، ص 346 / بحار الأنوار، ج 75، ص 342 / تحف العقول، ص448 / تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج68، ص 52 / مصباح الشریعة، ص24/ تفسير نورالثقلين
3- نهج البلاغة، ص 284 / شرح نهج البلاغة، ج 13، ص 115 / تفسیر نور الثقلين

1- امام رضا علیه السلام - احمد بن عمر گوید: من و حسین بن ثویر ابی فاخته خدمت امام رضا علیه السلام شرفیاب شدیم. من به آن حضرت علیه السلام عرض کردم: «ما در وسعت رزق و خوشی و خرمی بودیم و اینک وضع دگرگون شده است، تو از خداوند عزوجل بخواه که آن وضع را به ما بازگرداند». امام علیه السلام فرمود: «... هر کس از شما توانگر است باید شکر کند که خدای عزوجل می فرماید: اگر شکرگزاری کنید، [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود (ابراهیم /7) و نیز می فرماید: اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ، پس نسبت به خداوند خوش بین و خوش گمان باشید».

2- امام صادق علیه السلام - اگر نزد خداوند عبادتی بهتر از شکرگزاری در همه حال بود که بندگان مخلص خدا انجام دهند، حتما آن کلمه را بیان می کرد تا همه ی مخلوقاتش بدانند؛ اما چون عبادتی بهتر از شکرگزاری نیست، در میان تمام عبادات آن را مخصوص گردانید و شکرگزاران را ویژه گردانید و فرمود: وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ.

3- امام علی علیه السلام - بندگان خدا! شما را سفارش می کنم به پرهیزگاری و ترس از خدا، که پرهیزگاری حق خداست بر شما و به واسطه ی تقوای الهی، این حق را انجام خواهید داد، برای توفیق در پرهیزگاری از خدا یاری بخواهید و به کمک تقوا، حق خداوند بر خودتان را انجام دهید. از خدا یاری بخواهید که پرهیزگاری امروز و در دنیا سپر و پناهگاه است و فردای قیامت، راه رسیدن به بهشت است راه تقوا آشکار است و رونده راه سود خواهد کرد. و کسی که از امانت تقوا، نگهداری کند، خوب امانتداری است. تقوا خود را بر مردمان گذشته و آینده عرضه کرده است چون در فردای قیامت به آن نیاز خواهند داشت. همان روزی که خداوند هرچه برای بندگان آشکار کرده بود [و در دنیا در اختیار آنها گذاشته بود] باز پس می گیرد و هرچه داده، می گیرد و در مورد نعمت هایی که داده، سؤال می پرسد [و در آن روز] چقدر تعداد افرادی که تقوا را پذیرفته و بار آن را آن طور که حق آن است، تحمل کرده باشند کم اند! آنها افراد اندکی هستند و همان هایی هستند که خداوند در توصیف آنها فرموده: وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ.

[با این همه جلال و شکوه سلیمان] هنگامی که مرگ را بر او مقرر داشتیم، کسی آنها را از مرگ وی آگاه نساخت مگر جنبنده زمین [موریانه] که عصای او را می خورد [تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد] هنگامی که بر زمین افتاد جنّیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوار کننده باقی نمی ماندند! (14)

بخش 1: [با این همه جلال و شکوه سلیمان] هنگامی که مرگ را بر او مقرر داشتیم، آن ها را از مرگ وی آگاه نساخت مگر جنبنده ی زمین (موریانه) در حالی که عصای او را می خورد [تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد].

1-1- امام علی علیه السلام - [امام در توصیف معانی مختلف کلمه ی قضاء در قرآن می فرمود: قضاء انواعی دارد که یکی از آنها قضای موت است] قضای موت (حکم فرود آوردن مرگ) مانند این سخن اهل آتش در سوره زخرف است: و نادوا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ؛ آن ها فریاد می کشند:

ص: 323

فَيَمُوتُوا وَ لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِها أَنْ لَا يَنْزِلُ عَلَيْهِمُ الْمَوْتُ فَيَسْتَرِيحُوا وَ مِثْلُهُ فِي قِصَّة سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیه السلام فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ يَعْنِي تَعَالَى لَمَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ. (1)

2-1- الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَى إِلَى سُلَيْمَانَ بْن دَاوُدَ علیه السلام أَنَّ آيَةَ مَوْتِكَ أَنَّ شَجَرَةَ تَخْرُجُ مِنْ بَيْتِ الْمَقْدِسِ يُقَالُ لَهَا الْخُرْنُوبَةُ قَالَ فَنَظَرَ سُلَيْمَانُ علیه السلام يَوْمًا فَإِذَا الشَّجَرَةُ الْخُرْنُوبَةُ قَدْ طَلَعَتْ مِنْ بَيْتِ الْمَقْدِسِ فَقَالَ لَهَا مَا اسْمُكِ قَالَتِ الْخُرْنُوبَةُ قَالَ فَوَلَّى سُلَيْمَانُ علیه السلام مُدْبراً إِلَى مِحْرَابِهِ فَقَامَ فِيهِ مُتَكِتَا عَلَى عَصَاهُ فَقُبِضَ رُوحُهُ مِنْ سَاعَتِهِ قَالَ فَجَعَلَتِ الْجِنُّ وَالْإِنْسِ يَخْدُمُونَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي أَمْرِهِ كَمَا كَانُوا وَهُمْ يَظُنُّونَ أَنَّهُ حَقٌّ لَمْ يَمُتْ يَعْدُونَ وَ يَرُوحُونَ وَ هُوَ قَائِمُ ثَابِتُ حَتَّى دَبَّتِ الْأَرَضَةً مِنْ عَصَاهُ فَأَكَلَتْ مِنْسَأَتَهُ فَانْكَسَرَتْ وَ خَرَّ سُلَيْمَانُ علیه السلام إِلَى الْأَرْضِ أَفَلَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ المُهِينِ. (2)

3-1 - الصادق علیه السلام - إِنَّ سُلَيْمَانَ بْن دَاوُدَ علیه السلام قَالَ ذَاتَ يَوْمِ لِأَصْحَابِهِ ... قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَدْخُلَ قَصْرِى فِى غَدٍ فَأَصْعَدَ أَعْلَاهُ وَ أَنْظُرَ إِلَى مَمَالِكِى فَلَا تَأْذَنُوا لِأَحَدٍ عَلَيَّ لِئَلَّا يَردَ عَلَيَّ مَا يُنَغْصُ عَلَى يَوْمِي قَالُوا نَعَمْ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ أَخَذَ عَصَاهُ بِيَدِهِ وَ صَعِدَ إِلَى أَعْلَى مَوْضِعِ مِنْ قَصْرِهِ إِذْ نَظَرَ إِلَى شَابٌ حَسَن الْوَجْهِ وَ اللَّبَاسِ قَدْ خَرَجَ عَلَيْهِ فَلَمَّا بَصُرَ بِهِ سُلَيْمَانُ علیه السلام قَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا مَلَكُ الْمَوْتِ قَالَ وَ فِيمَا جِئْتَ قَالَ جِئْتُ لِأَقْبَضَ رُوحَكَ قَالَ امْضِ لِمَا أمِرْتَ بهِ فَقَبَضَ مَلَكُ الْمَوْتِ رُوَهُ وَ هُوَ مُتَكِيُّ عَلَى عَصَاهُ فَبَقِيَ سُلَيْمَانُ علیه السلام مُتَّكِنَا عَلَى عَصَاهُ وَ هُوَ مَيِّتُ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ النَّاسُ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَهُمْ يُقَدِّرُونَ أَنَّهُ حَيُّ فَافْتَتَنُوا فِيهِ وَ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ قَالَ إِنَّ سُلَيْمَانَ علیه السلام قَدْ بَقِيَ مُتَّكِنَا عَلَى عَصَاهُ هَذِهِ الْأَيَّامَ الْكَثِيرَةَ وَ لَمْ يَتْعَبُ وَ لَمْ يَنَمْ وَ لَمْ يَأْكُلْ وَ لَمْ يَشْرَبْ إِنَّهُ لَرَبُّنَا الَّذِي يَجِبُ عَلَيْنَا أَنْ نَعْبُدَهُ وَ قَالَ قَوْمُ إِنَّ سُلَيْمَانَ علیه السلام سَاحِرُ وَ إِنَّهُ يُرِينَا أَنَّهُ وَاقِفُ مُتَكِيُّ عَلَى عَصَاهُ يَسْحَرُ أَعْيُنَنَا وَ لَيْسَ كَذَلِكَ

ص: 324


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 19 .
2- الکافی، ج 8، ص144 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان.

«ای مالک دوزخ! [ای کاش] پروردگارت ما را بمیراند [تا آسوده شویم]»! می گوید: «شما در اینجا ماندنی هستید»! (زخرف /7) یعنی مرگ ما را برسان. و مثل آن آیه است لا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلا يُخَفِّفَ عَنهُمْ مِنْ عَذابِها؛ هرگز فرمان مرگشان صادر نمی شود تا بمیرند، و نه چیزی از عذابش از آنان تخفیف داده می شود. (فاطر/36) یعنی مرگ آنها فرا نمی رسد تا آسوده شوند و مثل آن در قصه ی سلیمان بن داود علیه السلام آمده است فَلَما قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّهُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ منظور [خداوند] تعالی این است که وقتی که مرگ را بر او نازل کردیم (مرگش فرا رسید).

2-1- امام صادق علیه السلام - خداوند عزوجل به سلیمان بن داود علیه السلام وحی نمود که نشانه ی مرگ تو، درختی به نام خرنوبه (درختی است خاردار و میوه ی آن مثل سیب است ولی بدمزه می باشد) است که از بیت المقدس سر بر می آورد [و در آنجا می روید] روزی نگاه سلیمان علیه السلام به درخت خرنوبه - که ناگهان از بیت المقدس سر برآورده بود - افتاد و به آن فرمود: «نام تو چیست»؟ آن درخت پاسخ داد: «نام من خرنوبه است». سلیمان علیه السلام با شنیدن این سخن پشت کرده و به سوی محراب خود رفت و در آن با تکیه بر عصای خود ایستاد و خداوند در همان لحظه او را قبض روح کرد؛ اما جن و انس همچنان به او خدمت می کردند و مثل قبل به امور او می پرداختند و گمان می کردند که او زنده می باشد و نمرده است. آنان صبح و شام می آمدند و می رفتند در حالی که سلیمان علیه السلام همچنان ثابت ایستاده بود تا آنکه موریانه در عصای او نفوذ کرد و آن را خورد و سلیمان علیه السلام بر زمین افتاد». آیا نشنیده ای که خداوند عزّوجل می فرماید: فَلَا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الحِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ.

3-1- امام صادق علیه السلام - سلیمان بن داود علیه السلام روزی به یاران خود فرمود: «... من می خواهم فردا به قصرم بروم و در آنجا شب را به صبح برسانم و به فراز قصر بروم و به سرزمین های خویش بنگرم. پس به هیچ کسی اجازه ندهید تا نزد من آید و بدین وسیله روز مرا تلخ سازد». یاران سلیمان علیه السلام گفتند: «اطاعت می کنیم». چون صبح شد، سلیمان علیه السلام عصای خود را در دست گرفت و به فراز قصر خود رفت که ناگهان نگاهش به جوان خوش سیما و شیک پوشی افتاد که از یکی از گوشه های قصر سلیمان علیه السلام خارج و نزد او آمد. چون سلیمان علیه السلام او را دید به او فرمود: «تو کیستی»؟ آن جوان پاسخ داد: «من فرشته مرگ هستم» سلیمان علیه السلام فرمود: «به چه منظور آمده ای»؟ فرشته ی مرگ پاسخ داد: «آمده ام تا تو را قبض روح کنم». سلیمان علیه السلام فرمود: «مأموریت خود را انجام بده»، فرشته ی مرگ در حالی که سلیمان علیه السلام بر عصای خود تکیه کرده بود، روح او را ستاند و سلیمان علیه السلام تا آن اندازه که خدا خواست، بی جان به همان حالت که بر عصای خود تکیه داده بود، باقی ماند و مردم به او نگاه می کردند و گمان می کردند که او زنده است و [پس از گذشت زمانی طولانی] در مورد او حرف های مختلفی زدند و نظرات متفاوتی ارائه دادند. برخی از آنان گفتند: «سلیمان علیه السلام در این روزهای بسیار، به همان حال که بر عصای خود تکیه کرده بود، باقیمانده و خسته نشده و نه چیزی خورده و نخوابیده و آبی نیز ننوشیده است. بنابراین او پروردگار ما است که ما باید او را پرستش کنیم». گروه دیگری گفتند: «سليمان علیه السلام جادوگر است و او چنین به ما می نمایاند که او بر عصای خود تکیه داده و ایستاده است و

ص: 325

فَقَالَ الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ سُلَيْمَانَ علیه السلام هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ نَبيُّهُ يُدَبِّرُ اللَّهُ أَمْرَهُ بمَا شَاءَ فَلَمَّا اخْتَلَفُوا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْأَرَضِةَ فَدَبَّت فِى عَصَاهُ فَلَمَّا أَكَلَتْ جَوْفَهَا انْكَسَرَتِ الْعَصَا وَ خَرَّ سُلَيْمَانُ علیه السلام مِنْ قَصْرِهِ عَلَى وَجْهِهِ فَشَكَرَتِ الْجِنُّ لِلْأَرَضَة صَنِيعَهَا فَلِأَجْلِ ذَلِكَ لَا تُوجَدُ الْأَرَضَةُ فِي مَكَان إِنَّا وَعِنْدَهَا مَاءُ وَ طِينُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمُوْتَ ما دَلَّمْ عَلى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّهُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ يَعْنِى عَصَاهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذابِ المُهِينِ. (1)

4-1- الباقر علیه السلام - أَمَرَ سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ علیه السلام الْجِنَّ فَصَنَعُوا لَهُ قُبَّةٌ مِنْ قَوَارِيرَ فَبَيْنَمَا هُوَ مُتَّكِى عَلَى عَصَاهُ فِي الْقُبَّةِ يَنْظُرُ إِلَى الْجِنِّ كَيْفَ يَعْمَلُونَ وَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ إِذْ حَانَتْ مِنْهُ الْتِفَاتَةُ فَإِذَا رَجُلُ مَعَهُ فِي الْقُبَّةِ قَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا الَّذِي لَا أَقْبَلُ الرِّشَاءَ وَلَا أَهَابُ الْمُلُوكَ أَنَا مَلَكَ الْمَوْتِ فَقَبَضَهُ وَ هُوَ قَائِمُ مُتَّكِيُّ عَلَى عَصَاهُ فِي الْقُبَّةِ وَالْجِنُّ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ قَالَ فَمَكَثُوا سَنَةً وَ هُمْ يَدْأَبُونَ لَهُ حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْأَرَضِةَ فَأَكَلَتْ مِنْسَأَتَهُ وَ هِيَ الْعَصَا فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ قَالَ أَبُو جَعْفَرَ علیه السلام إِنَّ الْجِنَّ يَشْكُرُونَ الْأَرَضِةَ مَا صَنَعَتْ بعَصا سُلَيْمَانَ علیه السلام فَمَا تَكَادُ تَرَاهَا فِي مَكَان إِلَّا وَعِنْدَهَا مَاء وَطِين. (2)

5-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - لَمَّا أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى سُلَيْمَانَ علیه السلام إِنَّكَ مِّيْتُ أَمَرَ الشَّيَاطِينَ أَنْ يَتَّخِذُوا لَهُ بَيْنَا مِنْ قَوَارِيرَ وَ وَضَعُوهُ فِي لُجَّةِ الْبَحْرِ وَ دَخَلَهُ سُلَيْمَانُ علیه السلام فَاتَّكَا عَلَى عَصَاهُ وَكَانَ يَقْرَأ الزَّبُورَ وَالشَّيَاطِينُ حَوْلَهُ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ لَا يَجْسُرُونَ أَنْ يَبْرَحُوا فَبَيْنَا هُوَ كَذَلِكَ إِذْ حَانَتْ مِنْهُ الْتِفَاتَةُ فَإِذَا هُوَ بِرَجُل مَعَهُ فِي الْقُيَّة فَفَرْعَ مِنْهُ سُلَيْمَانَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا الَّذِي لَا أَقْبَلُ الرِّشَاءَ وَلَا أَهَابُ الْمُلُوكَ فَقَبَضَهُ وَ هُوَ مُتَكِيُّ عَلَى عَصَاهُ سَنَةٌ وَالْجِنُّ يَعْمَلُونَ لَهُ وَلَا يَعْلَمُونَ بِمَوْتِهِ حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ الْأَرَضِةَ فَأَكَلَتْ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ عَلَى وَجْهِهِ تَبَيَّنَتِ الْإِنْسِ أَنْ لَوْ كَانَ الْجِنِّ يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهين كَذَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْإِنْسَ كَانُوا يَقُولُونَ إِنَّ الْجِنَّ يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ فَلَمَّا سَقَط سُلَيْمَانُ علیه السلام عَلَى وَجْهِهِ عَلِمَ الْإِنْسِ أَنْ لَوْ عَلِمَ

ص: 326


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 136/ بحار الأنوار، ج60، ص 78/ علل الشرائع، ج 1، ص 73 / عيون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص 265/ قصص الأنبياء للجزائري، ص 383؛ «بتفاوت لفظى» تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 14، ص 137 / علل الشرائع، ج 1، ص 74

چشمان ما را افسون می کند، در حالی که چنین نیست». مؤمنان نیز گفتند: «سلیمان علیه السلام بنده و پیامبر خداوند است و خداوند امر او را آن چنان که خود خواهد، تدبیر می کند». چون آنان اختلاف نظر پیدا کردند، خداوند عزوجل موریانه را مبعوث داشت و او در عصای سلیمان علیه السلام نفوذ کرد و چون داخل آن عصا را خورد، عصا شکست و سلیمان علیه السلام از قصر خود به رو افتاد و اجنه به خاطر این کار از موریانه سپاسگزاری کردند و به همین خاطر است که موریانه تنها در جایی که در آن آب و گل است یافت می شود و این آیه نیز به همین معنا است؛ فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ المَوْتَ مَا دَهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ، یعنی عصایش را خورد. فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ. یعنی وقتی سلیمان علیه السلام افتاد، انسان ها [که گمان می کردند، جنیان، علم غیب دارند] فهمیدند که اگر جنیان علم غیب داشتند در طول این مدت، دچار این گرفتاری و پستی نمی بودند.

4-1- امام باقر علیه السلام - حضرت سلیمان بن داود علیه السلام به جنیان امر کرد تا [کاخ و] سراپرده ای از بلور برایش بسازند، در حالی که آنها سرگرم ساختن آن بودند، حضرت علیه السلام در قصر خود بر عصای خود تکیه داده و به آنها می نگریست که چگونه آن را می سازند و جنیان نیز هنگامی که توجه سلیمان علیه السلام به آنها کم می شد او را نگاه می کردند. ناگهان مردی در قصر سليمان علیه السلام ظاهر گردید، سلیمان علیه السلام فرمود: «کیستی»؟ آن مرد گفت: «من کسی هستم که رشوه از کسی نمی پذیرم و از ملوک و سلاطین ترس و وحشتی ندارم، من ملک الموت هستم». پس بدون درنگ در حالی که سلیمان علیه السلام ایستاده و بر عصایش تکیه داشت و جنیان او را می نگریستند روحش را قبض کرد. جنّیان یک سال درنگ نموده و در طول این مدت برای او زحمت کشیده و خود را به سختی انداختند تا وقتی که خداوند عزوجل، موریانه ای را فرستاد و آن حیوان عصای سلیمان علیه السلام را خورد؛ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الإِنسِ أَنْ الحِنَّ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ اللَّهِينِ جنيان، به خاطر کاری که موریانه با عصای سلیمان علیه السلام کرد، از او تشکر کردند، به همین خاطر است که در هر کجا که موریانه دیده شود حتماً آب و گل نیز آنجا می باشد».

5-1- علی بن ابراهیم رحمه الله - وقتی خداوند به سلیمان علیه السلام وحی فرمود که تو [به زودی] خواهی مرد، او به شیاطین امر فرمود تا برایش قصری از شیشه ساخته و آن را در اعماق دریا قرار دادند و او وارد آب شد و بر عصای خود تکیه کرد و مشغول خواندن زبور بود و شیاطین اطراف او، به او می نگریستند و جرأت نداشتند که کارشان را رها کنند، در حالی که او چنین بود، به دقت نگریست و ناگهان مردی را در کنار خود درون آن گنبد مشاهده کرد. سلیمان علیه السلام از آن مرد ترسید و به او گفت: «تو کیستی»؟ آن مرد پاسخ داد: «من همان کسی هستم که رشوه نمی پذیرم و از پادشاهان هراسی ندارم». پس آن مرد که فرشته ی مرگ بود، سلیمان علیه السلام را در حالی که به عصای خود تکیه داده بود، قبض روح کرد و جنیان به مدت یک سال برای او کار می کردند و از اینکه او مرده بود، آگاه نبودند تا اینکه خداوند آن موریانه را مبعوث داشت و آن موریانه، عصای سلیمان علیه السلام را خورد و وقتی سلیمان علیه السلام به رو بر زمین افتاد، برای انسان ها روشن شد که اگر جنیان، علم غیب داشتند، در این عذاب خفت بار، باقی نمی ماندند و پی می بردند به اینکه سلیمان علیه السلام مرده است.

ص: 327

الْجِنُّ الْغَيْبَ لَمْ يَعْمَلُوا سَنَةً لِسُلَيْمَانَ علیه السلام وَ هُوَ مَيِّتُ وَ يَتَوَهَّمُونَهُ حَيَا قَالَ فَالْجِنُّ تَشْكُرُ الْأَرَضِةَ بِمَا عَمِلَتْ بِعَصَا سُلَيْمَانَ علیه السلام وَ ذَكَرَ نَحْوَ مَا مَرَّ إِلَى قَوْلِهِ عَبْدُ اللَّهِ وَ نَبِيُّهُ وَ فِي بَعْضِ النِّسَخ مَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ نَبِيِّهِ وَ فِي بَعْضِهَا إِنَّمَا هُوَ. (1)

6-1- الصادق علیه السلام - فَكَانَ آصِف يُدبِّرُ أَمْرَهُ حَتَّى دَبَّتِ الْأَرَضَةُ فَلَمَّا خَرَّ أَيْ سَقَط سُلَيْمَانُ علیه السلام ميتاً تَبَيَّنَتِ الحِنُّ أَي ظَهَرَتِ الْجِنُّ فَانْكَشَفَتْ لِلنَّاسِ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ مَعْنَاهُ في الأَعْمَال الشاقة . (2)

باب 2 : دَابَّةُ الْأَرْضِ

2-1 - الصادق علیه السلام - لَقَدْ شَكَرَتِ الشَّيَاطِينُ الْأَرَضِةَ حِينَ أَكَلَتْ عَصَاةَ سُلَيْمَانَ علیه السلام حَتَّى سَقَطَ وَ قَالُوا عَلَيْكَ الْخَرَابُ وَ عَلَيْنَا الْمَاءُ وَالطِّينِ، فَلَا تَكَادُ تَرَاهَا فِي مَوْضِع إِلَّا رَأَيْتَ مَاءً وَطِينا. (3)

باب 3 : الجن

3-1 - الصادق علیه السلام - الْجِنُّ كَانُوا يَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ الْجِنُّ كَانُوا يَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ فَقَالَ الرَّجُلُ فَكَيْفَ هِيَ فَقَالَ إِنَّمَا أَنْزَلَ اللهُ فَلَمَّا حَرَّ تَبَيَّنَتِ الْإِنسُ أَنْ لَوْ كَانَ الجِنُّ يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ المهين. (4)

قوله تعالى: لَقَدْ كانَ لِسَبَا فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينِ وَ شِمال كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةً طَيِّبَةٌ وَ رَبُّ غَفُورٌ (15)

1۔ على بن ابراهيم رحمه الله - لَقَدْ كانَ لِسَبَا فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينِ وَ شِمالِ قَالَ فَإِنَّ بَحْراً كَانَ مِنَ الْيَمَن وَكَانَ سُلَيْمَانُ علیه السلام أَمَرَ جُنُودَهُ أَنْ يُجْرُوا لَهُمْ (لَهُ) خَلِيجاً مِنَ الْبَحْرِ الْعَذْبِ إِلَى بَلَادِ الْهِنْدِ فَفَعَلُوا ذَلِكَ وَعَقَدُوا لَهُ عُقْدَةً عَظِيمَة مِنَ الصَّخْرِ وَ الْكِلْس حَتَّى يُفِيضَ عَلَى بَلَادِهِمْ وَ جَعَلُوا لِلْخَلِيج مَجَارِيَ وَكَانُوا إِذَا أَرَادُوا أَنْ يُرْسِلُوا مِنْهُ الْمَاءَ أَرْسَلُوهُ بِقَدْرِ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ وَ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينِ وَ شِمَالِ عَنْ مَسِيرَةِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ فِيمَنْ يَمُرُّ لَا تَقَعُ عَلَيْهِ الشَّمْسَ مِن

ص: 328


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 139 / تفسیر القمی، ج 2، ص 199؛ «ذكر نحو ما مر الى قوله ... الى آخر» محذوف / تفسير نور الثقلين؛ «بتفاوت» تفسير البرهان؛ «بتفاوت»
2- بحار الأنوار، ج60، ص 54 / تفسیر نور الثقلين؛ «فلما خر اى سقط ... الى آخر» محذوف
3- بحار الأنوار، ج 61، ص 51 / تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان؛ «بتفاوت»
4- بحار الأنوار، ج 89، ص61 .

این آیه این گونه نازل شده است. چرا که انسان ها می گفتند: جنیان عالم به غیب هستند. پس چون سلیمان علیه السلام به رو افتاد، انسان ها پی بردند به اینکه اگر جنیان عالم به غیب بودند، به مدت یک سال برای سلیمان علیه السلام که مرده و بی جان بود، کار نمی کردند و او را زنده نمی پنداشتند. پس جنیان از موریانه به خاطر عملی که با عصای سلیمان علیه السلام انجام داد سپاسگزاری نمودند.

6-1 امام صادق علیه السلام - آصف [وزیر سلیمان علیه السلام بود و به دستور او] به کارها و دستورات سليمان علیه السلام رسیدگی می کرد، تا آنکه [در حالی که به عصایش تکیه زده بود، مرد و] موریانه ای عصای او را خورد؛ فَلَا خَرَّ؛ یعنی وقتی [ جنازه ] سلیمان علیه السلام که مرده بود، افتاد، تبيَّنَتِ الإنس أنّ الجنَّ؛ یعنی ضعف و خاری جنیان آشکار شد و مردم فهمیدند که جنیان اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمی ماندند.

بخش 2 : جنبنده ی زمین (موریانه)

1-2- امام صادق علیه السلام - هنگامی که آن موریانه، عصای سلیمان علیه السلام را خورد و سلیمان علیه السلام زمین افتاد، جنیان از موریانه به خاطر این عملش تشکر کردند و گفتند: «تو خراب کن و ما، آب و گل را [که محیط مناسب زیست تو است] فراهم می کنیم». به خاطر همین است که، موریانه را تنها در جایی که آب و گل باشد، می یابی.

بخش 3: جن

1-3- امام صادق علیه السلام - امام صادق علیه السلام فرمود: «خود جنّیان می دانند که به علم غیب اطلاع ندارند». فردی پرسید: «چطور»؟ امام علیه السلام فرمود: «خداوند فرموده است هنگامی که بر زمین افتاد جنیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمی ماندند»!

برای قوم سبا در محل سکونتشان نشانه ای [از قدرت الهی] بود؛ دو باغ [بزرگ با میوه های فراوان] از راست و چپ [رودخانه ی عظیم و به آن ها گفتیم]: از روزی پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید، شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده [و مهربان] (15)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - لَقَدْ كانَ لِسَبَا فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينِ وَ شمال، دریایی در یمن بود و حضرت سلیمان علیه السلام به لشکریان خود دستور داد تا برای او، از آن دریا که آب گوارایی داشت تا سرزمین هند، خلیجی احداث کنند. آنان چنین کردند و بر سر راه آن، سد بزرگی از صخره و ساروج درست کردند تا آب در آن پر شده و به سرزمینشان بریزد و برای آن خلیج کانال هایی قرار دادند هرگاه می خواستند که از راه آن، آب بفرستند، به اندازه ی نیاز خودشان آب را گسیل می داشتند و برای آنان در دوطرف راست و چپ دو باغ بود که در مسیری که پیمودن آن ده روز طول می کشید، قرار داشت و آن باغ چنان از درختان و گیاهان پوشیده شده بود که اگر کسی از آن عبور می کرد، نور خورشید به او نمی رسید؛ اما چون آنان مرتکب معصیت شدند و از فرمان پروردگارشان سرکشی نمودند

ص: 329

الْتِفَافِهَا فَلَمَّا عَمِلُوا بِالْمَعَاصِي وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ نَهَاهُمُ الصَّالِحُونَ فَلَمْ يَنْتَهُوا بَعَثَ اللَّهُ عَلَى ذَلِكَ السَّدَّ الْجُرَةَ وَ هِيَ الْفَارَةُ الْكَبِيرَةُ فَكَانَتْ تَقْلَعُ الصَّخْرَةَ الَّتِي لَا يَسْتَقِلُهَا الرَّجُلُ وَ تَرْمِي بِهَا فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ قَوْمُ مِنْهُمْ هَرَبُوا وَتَرَكُوا الْبَلَادَ فَمَا زَالَ الْجُرَةُ تَقْلَعُ الْحَجَرَ حَتَّى خَرَّبُوا ذَلِكَ السَّدَّ فَلَمْ يَشْعُرُوا حَتَّى غَشِيَهُمُ السَّيْلُ وَ خَرَبَ بِلَادَهُمْ وَ قَلَعَ أَشْجَارَهُمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينِ وَ شِالَ إِلَى قَوْلِهِ سَيْلَ الْعَرِمِ. (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ فَرْوَةَ بْنِ مُسَيْكَ أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَنْ سَبَا أَ رَجُلُ هُوَ أَمِ الله. امْرَأَةُ فَقَالَ هُوَ رَجُلُ مِنَ الْعَرَبَ وَلِدَ لَهُ عَشَرَةُ تَيَامَنَ مِنْهُمْ سِتَّةُ وَ تَشَاءَمَ مِنْهُمْ أَربَعَةُ فَأَمَّا الَّذِينَ تَيَامَنُوا فَالْأَرْدُ وَكِنْدَةً وَمَدْحِجَ وَالْأَشْعَرُونَ وَ الْأَنْمَارُ وَ حِمْيَرُ فَقَالَ رَجُلُ مِنَ الْقَوْمِ مَا أَنْمَارُ قَالَ الَّذِينَ مِنْهُمْ خَثْعَمُ وَ بَحِيلَةُ وَ أَمَّا الَّذِينَ تَشَاءَمُوا فَعَامِلَةً وَ جُدَامُ وَلَحْمُ وَ غَسَّان. (2)

قوله تعالى : فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتِي أُكُل خَمْطٍ وَ أَثْلِ وَ شَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَليل (16)

قوله تعالى : ذلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ (17)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - قَوْلِهِ سَيْلَ الْعَرِمِ أَي الْعَظِيمِ الشَّدِيدِ وَ بَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتِ أُكُلِ عَمْطٍ وَ هُوَ أُمُّ غَيْلَانَ وَ أَثْلِ قَالَ هُوَ نَوْعُ مِنَ الطَّرْفَاءِ وَ شَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلِ ذلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِا كَفَرُوا. (3)

2 - الصادق علیه السلام - سَأَلَ رَجُلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمُ الْآيَةَ فَقَالَ هَوْلَاءِ قَوْمُ كَانَتْ لَهُمْ قُرَى مُتَّصِلَةُ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَنْهَارُ جَارِيَةً وَ أَمْوَالُ ظَاهِرَةُ فَكَفَرُوا نِعَمَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ غَيَّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ مِنْ عَافِيَة اللَّهِ فَغَيَّرَ اللَّهُ مَا بِهِمْ مِنْ نِعْمَةٍ وَ إِنَّ اللهَ لا يُغَيْرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيَّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ فَغَرَّقَ أَهُمْ وَ خَرِّبَ دِيَارَهُمْ وَ ذَهَبَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَبْدَلَهُمْ مَكَانَ بِجَنَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُل خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ

شَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلِ ثُمَّ قَالَ ذلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ. (4)

ص: 330


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 143/ تفسير القمي، ج 2، ص 199 تفسير نورالثقلين؛ «و هو قوله لقد كان لسباء ... الى آخر» محذوف / تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 70، ص 335/ تفسیر نورالثقلین .
3- بحار الأنوار، ج 14، ص 143 / تفسیر القمی، ج 2، ص 199
4- بحار الأنوار، ج 70، ص 334 / وسائل الشيعة، ج 15، ص 314 بحار الأنوار، ج 14، ص 144؛ «بتفاوت لفظی»/ تفسير نور الثقلين؛ «من عافية الله فغير الله ... ما بأنفسهم» محذوف و «ففرق» بدل «فخرق»

و افراد صالح، آنان را نهی نموده، اما به حرف آنان گوش نکردند، خداوند، جرذ - که موش بزرگی بود - را به سوی آن سد فرستاد و آن موش، صخره هایی که یک مرد قادر به کندن آن نیست را از جا می کند و آن را پرتاب می نمود. پس چون آن قوم، این صحنه را دیدند، گریختند و سرزمین خود را ترک گفتند. پس آن موش همچنان سنگ ها را می کند تا آنکه آن سد را تخریب نمود و در حالی که اطلاع نداشتند، سیل آنان را در برگرفت و سرزمینشان را از بین برد و درختان آنان را از جا کند و این همان است که فرمود: لَقَدْ كَانَ لِسَبَا فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينِ وَ شِمَالِ ... سَيْلَ الْعَرِمِ.

2 - پیامبر صلی الله علیه وآله - فروة بن مسیک نقل می کند: از رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره ی [پادشاه قوم] سبأ پرسیدم: «آیا مرد بود یا زن»؟ فرمود: «او مردی بود از نژاد عرب که ده فرزند به دنیا آورد. شش نفر از آنها خوش یمن و چهار نفرشان شوم بودند. آن هایی که خوش یمن بودند، عبارتند از؛ ازد، کنده، مذحج، اشعرون، انمار و حمیر». مردی از میان جمعیت گفت: «انمار کیست»؟ فرمود: «کسانی هستند که خثعم و بجیله از آنها هستند و آن هایی که شوم بودند عبارتند از؛ عامله و جذام و لخم و غسان».

اما آنها [از خدا] روی گردان شدند و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم و دو باغ [پر برکت] شان را به دو باغ [بی ارزش] با میوه های تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدل ساختیم. (16)

این کیفر را به خاطر کفرانشان به آنها دادیم و آیا ما کسی جز افراد کفران کننده را مجازات می کنیم؟! (17)

1 - علی بن ابراهيم رحمه الله - فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِم، یعنی سیل بزرگ و شدید. وَ بَدَّلْنَاهُم جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُل خَمْطٍ، که منظور خار مغیلان است و آثل، که نوعی درخت گز می باشد. وَ شَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلِ * ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا.

2- امام صادق علیه السلام - آن ها جماعتی بودند که آبادیهای متصل به هم داشتند در آن آبادی ها نهرها و رودخانه ها جاری بود و مال های زیادی هم داشتند که از آن ها استفاده می کردند، آن جماعت به نعمتهای خداوند کافر شدند و از متابعت خداوند دست کشیدند و اخلاق خود را تغییر دادند، خداوند متعال هم زندگی آنها را تغییر داد و خداوند سرنوشت هیچ قوم [و ملتی] را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! (رعد/11) بنابراین خداوند سیل بنیان کنی برای آن قوم فرستاد که آبادی های آن ها را غرق کرد و خانه های آنها را خراب نمود، اموال و هستی آنان را با خود برد و به جای آن دو باغ پر از میوه های گوناگون دو باغ دیگر به آن ها داد؛ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُل خَمْطٍ وَأَثْلِ وَ شَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ.

ص: 331

3- امیرالمؤمنين علیه السلام - یستجمع هَوْلاءِ لشر یوم لِبَنِي أُمَيَّةَ كَمَا يَجْمَعُ قَزَعَ الْخَرِيفِ يُؤَلِّفُ اللَّهُ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَجْعَلُهُمْ رُكَاماً كَرُكَامٍ السحاب، ثم یفتح لَهُمْ أَبْوَاباً يَسِيلُونَ مِنْ مُسْتَشَارِهِمْ کسیل الْجَنَّتَيْنِ سَيْلِ الْعَرِمِ حیث بعث علیه فارة فَلَمْ تَثْبت عَلَيْهِ أَكَمَةُ وَ لَمْ يَرُدُّ سَنتَهُ رَضُ طَوْر يُدَعْذِعْهُمُ اللَّهُ فِي بُطُونِ أَوْدِيَةٍ ثُمَّ يَسْلُكُهُمْ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ يَأْخُذُ بِهِمْ مِنْ قَوْمٍ حُقُوقَ قَوْمٍ وَ يُمَكنُ مِنْ قَوْمٍ لِدِيَارِ قَوْمٍ تَشْرِيداً لِبَنِي أُمَيَّةَ. (1)

4- ابن عباس رحمه الله - الْخَمْطُ هُوَ الْأَرَاكَ وَ قِيلَ هُوَ شَجَرُ الغَضَا، وَقِيلَ: هُوَ كُلٌّ شَجَرِ لَهُ شَوْكَ وَ الْأَثْلُ الطَّرْفَاء. (2)

قوله تعالى: وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي باركنا فيها قُرى ظاهِرَةً وَ قدرنا فيهَا السَّيْرَ سيروا فيها ليالي و أياما آمِنينَ (18)

1- الباقر علیه السلام - دَخَلَ قَتَادَةُ بْنُ دِعَامَةَ عَلَى أَبي جَعْفَر علیه السلام فَقَالَ يَا قَتَادَةُ أَنْتَ فَقِيهُ أَهْل الْبَصْرَة فَقَالَ هَكَذَا يَزْعُمُونَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام أَنَّكَ تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ فَقَالَ لَهُ قَتَادَةُ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرِ علیه السلام بِعِلْمٍ تُفَسِّرُهُ أَمْ بِجَهْلِ قَالَ لَا بِعِلْمٍ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرِ علیه السلام فَإِنْ كُنْتَ تُفَسِّرُهُ بِعِلْمٍ فَأَنْتَ أَنْتَ وَأَنَا أَسْأَلُكَ قَالَ قَتَادَةُ سَلَ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي سَبَا وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيَالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ فَقَالَ قَتَادَهُ ذَلِكَ مَنْ حَ مِن بَيْتِهِ بزَادٍ حَلَال وَ رَاحِلَةِ وَكِرَاءٍ حَلَالِ يُرِيدُ هَذَا الْبَيْتَ كَانَ آمِناً حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى أَبُو جَعْفَر علیه السلام نَشَدْتُكَ اللَّهَ يَا قَتَادَةُ هَلْ تَعْلَمُ أَنَّهُ قَدْ يَخْرُجُ الرَّجُلُ مِنْ بَيْتِهِ حلال و رَاحِلَة وَ كِرَاءٍ حَلَال يُريدُ هَذَا الْبَيْتَ فَيُقْطَعُ عَلَيْهِ الطَّرِيقُ فَتُذْهَبُ نَفَقَتُهُ ذَلِكَ ضَرْبَةً فِيهَا اجْتِيَاحُهُ قَالَ قَتَادَةُ اللَّهُمَّ نَعَمْ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرَ علیه السلام وَيْحَكَ يَا قَتَادَهُ إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَإِنْ كُنْتَ قَدْ أَخَذْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَدْ هَلَكْتَ وَأَهْلَكْتَ وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ ذَلِكَ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَيْتِهِ بِزَادٍ وَ رَاحِلَة وَ كِرَاءِ حَلَالِ يَرُومُ هَذَا الْبَيْتَ عَارِفاً بِحَقِّنَا يَهْوَانَا قَلْبُهُ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً

ص: 332


1- بحار الأنوار، ج 36، ص555 / تفسیر نور الثقلین
2- مرآة العقول، ج 9، ص422

3- امام علی علیه السلام - ستایش مخصوص اوست، اینها را همانگونه که پاره های ابرها در فصل پاییز به هم می پیوندند به زودی گرد هم می آورد تا بنی امیه را به بدترین روزشان بنشانند و خداوند در میان آنان الفت اندازد و آن ها را چون ابرهای متراکم پشت در پشت هم قرار می دهد سپس برای آنها درهایی بگشاید تا مانند سیل از محل خیزششان جاری شوند؛ همچون سیل دو باغ مردم سبأ، سیلی ویرانگر به طوری که کوه ها را با خود ببرد و هیچ تپه ای در برابرش مقاومت نکرده و راهش را کج نکند و خدا آن گروه را در میان دره ها و رودخانه ها پراکنده می نماید سپس چون چشمه های خروشان در نواحی گوناگون زمین جاری می سازد تا به وسیله آنان حق از دست رفته ی گروهی از مردم را از گروهی دیگر بستاند و در شهرها جمعی را جایگزین جمعی دیگر سازد تا بدین وسیله بنی امیه آواره شوند.

4- ابن عباس رحمه الله - خمط؛ همان درخت اراک است [که از چوب آن مسواک می سازند] و گفته شده: آن (خَمطِ) درخت مویز است و گفته شده هر درختی است که خار دارد و اثل همان درخت گز است.

و میان آن ها و شهرهایی که برکت داده بودیم، آبادی های آشکاری [بر سر راهشان] قرار دادیم و سفر در میان آن ها را به طور متناسب [با فاصله ی نزدیک] مقرر داشتیم، [و به آنان گفتیم]: شب ها و روزها در این آبادی ها با ایمنی [کامل] سفر کنید. (18)

1- امام باقر علیه السلام - قتادة بن دعامه نزد امام باقر علیه السلام آمد و حضرت علیه السلام به او فرمود: «ای قتاده! آیا تو فقیه مردم بصره هستی»؟ قتاده پاسخ داد: «این گونه می گویند». امام باقر علیه السلام فرمود: «به من خبر رسیده که تو قرآن را تفسیر می کنی، آیا این حقیقت دارد»؟ قتاده پاسخ داد: «آری»! امام باقر علیه السلام فرمود: «تفسیر تو از روی دانش است یا از روی جهل»؟ قتاده پاسخ داد: «خیر! بلکه از روی دانش است». امام باقر علیه السلام فرمود: «پس اگر از روی دانش قرآن را تفسیر می کنی، من سؤال می کنم و تو [جواب بده]». قتاده عرض کرد: «بپرسید». حضرت علیه السلام فرمود: «تفسیر این آیه از سورهی سبأ را به من بگو که خداوند در آن می فرماید: وَ قَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ». قتاده پاسخ داد: «منظور از این آیه، کسی است که به همراه توشه، شتر و کرایه حلال از خانه ی خود به قصد این خانه (بیت الله الحرام) خارج می شود که از هرگونه دزدی و غارتی در امان می ماند تا آنکه به سوی خانواده اش بازگردد». امام باقر علیه السلام فرمود: «ای قتاده! تو را به خداوند سوگند می دهم! آیا احتمال نمی دهی که فردی به همراه توشه ی حلال، شتر و کرایه حلال از خانه خود به قصد این خانه (بیت الله الحرام) خارج شود، اما دست خوش راهزنان قرار گیرد و توشه راه او از بین رود و یا حتی ضربه ای بخورد که از آن ضربه بمیرد»؟! قتاده پاسخ داد: «بله! چنین است». امام باقر علیه السلام فرمود: «وای بر تو ای قتاده! اگر قرآن را تفسیر به رأی کنی، نابود می شوی و دیگران را نیز به همراه خود نابود می کنی و اگر تفسیر قرآن را از آن مردان (افرادی غیر از اهل بیت علیهم السلام) گرفته ای، باز هم نابود می شوی و دیگران را نیز به همراه خود نابود می کنی. وای بر تو ای قتاده! منظور از این آیه، کسی است که به همراه توشه، شتر و کرایه ی حلال به قصد این خانه (بیت الله الحرام) خارج می شود، در حالی که به حق ما آگاه است و دل او لبریز از عشق ماست. چنانکه خداوند عزوجل فرمود: تو دل های گروهی از مردم را متوجه آن ها ساز.

ص: 333

مِنَ النَّاسِ تَهْوِى إِلَيْهِمْ وَ لَمْ يَعْنِ الْبَيْتَ فَيَقُولَ إِلَيْهِ فَنَحْنُ وَ اللَّهِ دَعْوَةُ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام الَّتِي مَنْ هَوَانَا قَلْبُهُ قُبِلَتْ حَجَّتُهُ وَ إِلَّا فَلَا يَا قَتَادَةُ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ كَانَ آمِناً مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَالَ قَتَادَةُ لَا جَرَمَ وَ اللَّهِ لَا فَسَّرْتُهَا إِنَّا هَكَذَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام وَيْحَكَ يَا قَتَادَهُ إِنَّمَا يَعْرفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ. (1)

2 - المهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْهَمَدَانِي قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ عجل الله تعالی فرجه الشریف أَنَّ أَهْلَ بَيْتِي يُؤْذُونِي وَ يُقَرِّعُونِي بِالْحَدِيثِ الَّذِي رُوِيَ عَنْ آبَائِكَ علیهم السلام أَنَّهُمْ قَالُوا خُدَّامَنَا وَقُوَّامُنَا شِرَارُ خَلْ-قِ اللَّهِ فَكَتَب وَيْحَكُمْ مَا تَقْرَءُونَ مَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَجَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرى ظاهِرَةً فَنَحْنُ وَ اللَّهِ الْقُرَى الَّتِي بَارَكَ اللَّهُ فِيهَا وَأَنْتُمُ الْقُرَى الظَّاهِرَةُ. (2)

3- الصادق علیه السلام - عَنْ شُعَيْب بن أَنَس عَنْ بَعْض أَصْحَاب أبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو حَنِيفَة فَسَلَّمَ عَلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَرَدَّ ثُمَّ قَالَ ... أَنْتَ فَقِيهُ أَهْ-ل الْعِرَاقِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَبِمَا تُفْتِيهِمْ قَالَ بِكِتَابِ اللهِ وَسُنَّة نَبِيِّهِ قَالَ يَا أَبَا حَنِيفَةَ تَعْرِفُ كِتَابَ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ تَعْرِفُ النَّاسِخَ وَ الْمَنْسُوخَ قَالَ نَعَمْ قَالَ يَا أَبَاحَنِيفَةَ وَلَقَدْ ادَّعَيْتَ عِلْمَا وَيْلَكَ مَا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا عِنْدَ أَهْلِ الْكِتَابِ الَّذِينَ أَنْزِلَ عَلَيْهِمْ وَيْلَكَ وَلَا هُوَ إِلَّا عِنْدَ الْخَاصٌ مِنْ ذُرِّيَّة نبيِّنَا صلی الله علیه وآله وَ مَا وَرَتَكَ اللَّهُ مِنْ كِتَابِهِ حَرْفَاً فَإِنْ كُنْتَ كَمَا تَقُولُ وَلَسْتَ كَمَا تَقُولُ فَأَخْبِرْنِي عَنَ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ سِيرُوا فِيها لَيَالِيَ وَأَيَّاماً آمِنِينَ أَيْنَ ذَلِكَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ أَحْسَبُهُ مَا بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةَ أَيْنَ ذَلِكَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ أَحْسَبُهُ مَا بَيْنَ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ فَالْتَفَتَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ تَعْلَمُونَ أَنَّ النَّاسَ يُقْطَعُ عَلَيْهِمْ بَيْنَ الْمَدِينَة وَ مَكَّةَ فَتُؤْخَذُ أَمْوَالُهُمْ وَ لَا يَأْمَنُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَيُقْتَلُونَ قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَسَكَتَ أَبُو حَنِيفَةَ فَقَالَ يَا أَبَا حَنِيفَةَ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً أَيْنَ ذَلِكَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ الْكَعْبَةُ قَالَ أَ فَتَعْلَمُ أَنَّ الْحَجَّاجِ بْن يُوسُفَ حِينَ وَضَعَ الْمَنْجَنِيقَ عَلَى ابْنِ الزُّبَيْرِ فِي الْكَعْبَةِ فَقَتَلَهُ كَانَ آمِناً فِيهَا قَالَ فَسَكَت ثُمَّ قَنَّعَ رَأْسَهُ وَ خَرَجَ فَقَالَ أَبُو بَكْرِ الْحَضْرَمِيُّ جُعِلْتُ فِدَاكَ الْجَوَابُ فِي الْمَسْأَلَتَيْنِ الْأَوَلَتَيْنِ فَقَالَ يَا أَبَابَكْرِ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَ

ص: 334


1- الكافي، ج 8، ص311 / بحار الأنوار، ج 46، ص 349 بحار الأنوار، ج 24، ص237 تأويل الآيات الظاهرة، ص 251؛ «يأم» بدل «يروم» و «قال قتادة لاجرم و الله .... الى آخر» محذوف / تفسیر نورالثقلین؛ «تفاوت لفظی»/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 51، ص 343 / بحار الأنوار، ج 53، ص 184 / إعلام الوری ص 453 الغيبة للطوسی، ص 345 کمال الدین، ج 2، ص483/ منتخب الأنوار المضيئة، ص137؛ «تفاوت لفظى» / وسائل الشيعة، ج27، ص151 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

(ابراهیم/37) و منظور خداوند از این آیه، بیت الحرام نبوده است و اگر قصد او بیت الحرام بود، كلمه ى إليه را [به صورت مفرد] می آورد. به خداوند سوگند! منظور از دعای ابراهیم علیه السلام ما بوده ایم و هرکس که عشق ما در دلش باشد، حجش پذیرفته می شود و گرنه پذیرفته نمی شود. ای قتاده! پس اگر کسی این گونه باشد (عشق ما در قلب او باشد)، از عذاب جهنم در روز قیامت در امان خواهد بود». قتاده گفت: «حتماً تفسیر آیه همین گونه است. به خداوند سوگند من این آیه را جز به این شکل تفسیر نمی کنم». امام باقر علیه السلام فرمود: «وای بر تو ای قتاده! تنها، کسی که مخاطب قرآن است، قرآن را می شناسد».

2- امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف - محمد بن صالح همدانی گوید: به حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نامه نوشته عرض کردم: «اهل بیت من، مرا مورد آزار قرار می دهند و به خاطر حدیثی که از پدران شما علیهم السلام روایت شده و آنها در آن حدیث گفتند: خادمان ما و کسانی که به امور ما سر و سامان می بخشند، بدترین خلق خداوند هستند، مرا مورد سرزنش قرار می دهند». حضرت علیه السلام در جواب نامه ام نوشت: «وای بر شما! آیا سخن خداوند که فرمود: وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرَى ظَاهِرَةً را نمی خوانید؟ به خداوند سوگند! منظور از آبادیهایی که خداوند به آنان برکت داده بود، ما (اهل بیت) هستیم و منظور از آبادی های آشکار، شما هستید».

3- امام صادق علیه السلام - شعیب بن انس به نقل از عده ای از اصحاب امام صادق علیه السلام می گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم که ابوحنیفه وارد شد و بر امام صادق علیه السلام سلام کرد ... فرمود: «تو فقیه اهل عراق هستی»؟ عرض کرد: «بلی» حضرت فرمود: «برای ایشان با چه مدرکی فتوی می دهی»؟ عرض کرد: «با کتاب خدا و سنت پیامبرش صلی الله علیه وآله». حضرت فرمود: «ای ابو حنیفه، به کتاب خدا آگاه و عالم هستی، آن طور که باید آگاه باشی؟ آیا آگاه و واقف می باشی، یا ناسخ و منسوخش را می دانی»؟ عرض کرد: «بلی» حضرت فرمود: «ای ابوحنیفه، ادعای علم نمودی، وای بر تو! خداوند متعال این علم را فقط در بین اهل قرآن که آن را بر ایشان نازل کرده قرار داده. وای بر تو! این علم صرفاً نزد افراد خاص از ذریه پیامبر صلی الله علیه وآله بوده و از آن یک حرف هم خدا به تو تعلیم نفرموده، و اگر آن طور که ادعا می کنی نیستی، مرا از فرموده حق عزوجل: سِيرُوا فِيها لَيالي وَ أَيَّاماً آمنين خبر ده که این ده ها و شهرها در کدام نقطه زمین بودند»؟ ابو حنیفه گفت: «تصور می کنم بین مکه و مدینه بودند». امام علیه السلام به اصحابش نگریست و فرمود: «شما می دانید که در بین مدینه و مکه راه امن نبوده و قطاع الطریق در اینجا راه را بر مسافرین می بستند و اموالشان را به یغما می بردند و آنها هیچ بر نفوس خود اطمینانی نداشته و چه بسا که کشته می شدند، پس مقصود حق عزوجل این ده و شهرها نمی باشد». اصحاب عرض کردند: «بلی همین طور است که شما می فرمایید». ابوحنیفه ساکت شد. پس از آن، حضرت فرمود: ای ابوحنیفه، مرا از فرموده حق عزوجل: هر کس داخل آن [خانه ی خدا] شود در امان خواهد بود (آل عمران /97) خبر ده که این مکان کدام جای زمین می باشد»؟ ابوحنیفه گفت: «مراد کعبه است». امام علیه السلام فرمود: «آیا می دانی حجاج بن یوسف در کعبه منجنیق قرار داد و ابن زبیر را کشت؟ پس چطور ابن زبیر در امان قرار نگرفت»؟ ابو حنیفه ساکت شد ... ابوبکر حضرمی گفت: «فدایت شوم! جواب آن دو سؤال چیست»؟ فرمود: «ای ابوبکر! سِيرُوا فِيها لَيالي وَ أَيَّاماً آمِنِينَ اين (سفر ایمن) همراه

ص: 335

أياماً آمِنِينَ فَقَالَ مَعَ قَائِمِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً فَمَنْ بَايَعَهُ وَ دَخَلَ مَعَهُ وَ مَسَحَ عَلَى يَدِهِ وَ دَخَلَ فِي عَقْدِ أَصْحَابِهِ كَانَ آمِناً. (1)

4 - الصادق علیه السلام - دَخَلَ النُّعْمَانُ عَلَى الصَّادِقِ علیه السلام فَقَالَ: مَنْ أَنْتَ؟ قَالَ: مُفْتِي الْعِرَاقِ. قَالَ: بِمَا تُفْتِي؟ قَالَ: بِكِتَابِ اللهِ. قَالَ: هَلْ تَعْرِفُ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوحَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَقَوْلُهُ تَعَالَى وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالي وَ أَيَّاماً آمِنِينَ أَيُّ مَوْضِعِ هِي؟ قَالَ: بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ. فَقَالَ: وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً مَا هُوَ؟ قَالَ: بَيْتُ الله الْحَرَامِ فَأَنْشَدَ علیه السلام جُلَسَائَهُ هَلْ تَعْلَمُونَ عَدَمَ الْأَمْن عَنِ النَّفْسِ وَ الْمَالِ بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ وَ عَدَمَ أَمْنِ ابْنِ الزُّبَيْرِ وَ ابْنِ جُبَيْرِ فِي الْبَيْتِ قَالُوا: نَعَمْ قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ: لَيْسَ لِى عِلْمُ الْكِتَاب. (2)

5- الباقر علیه السلام - عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثَّمَالِيُّ قَالَ: أَتَى الْحَسَنِ الْبَصْرِيُّ أَبَا جَعْفَر علیه السلام فَقَالَ جِئْكَ لِأَسْألُكَ عَنْ أَشْيَاءَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَر علیه السلام َألَسْتَ فَقِيهَ أَهْلِ الْبَصْرَةِ قَالَ قَدْ يُقَالُ ذَلِكَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَر علیه السلام هَلْ بِالْبَصْرَة أَحَدٌ تَأخُذَ عَنْهُ قَالَ لَا قَالَ فَجَمِيعُ أَهْلِ الْبَصْرَة يَأْخُذُونَ عَنْكَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرَ علیه السلام سُبْحَانَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَلَّدْتَ عَظِيماً مِنَ الْأَمْرِ بَلَغَنِي عَنْكَ أَمْرُ فَمَا أَدْرِى أَ كَذَاكَ أَنْتَ أَمْ يُكَذِّبُ عَلَيْكَ قَالَ مَا هُوَ قَالَ زَعَمُوا أَنَّكَ تَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْعِبَادَ فَفَوَّضَ إِلَيْهِمْ أُمُورَهُمْ قَالَ فَسَكَتَ الْحَسَنُ فَقَالَ أَفَرَأَيْتَ مَنْ قَالَ اللَّهُ لَهُ فِي كِتَابِهِ إِنَّكَ آمِنْ هَلْ عَلَيْهِ خَوْفٌ بَعْدَ هَذَا الْقَوْلَ فَقَالَ الْحَسَنُ لَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام إِنِّي أَعْرِضُ عَلَيْكَ آيَةً وَأَنْهى إِلَيْكَ خَطْبَاً وَلَا أَحْسَبُكَ إِلَّا وَقَدْ فَسَرْتَهُ عَلَى غَيْرِ وَجْهِهِ فَإِنْ كُنْتَ فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ فَقَالَ لَهُ مَا هُوَ قَالَ أَ رَأَيْتَ حَيْثُ يَقُولُ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرى ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالي وَ أَيَّاماً آمِنِينَ يَا حَسَنُ بَلَغَنِي أَنَّكَ أَفْتَيْتَ النَّاسَ فَقُلْتَ هِيَ مَكَةُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرَ علیه السلام فَهَلْ يُقْطَعُ عَلَى مَنْ حَجَّ مَكَّةَ وَ هَلْ يَخَافُ أَهْلُ مَكَّةَ وَ هَلْ تَذْهَبُ أَمْوَالُهُمْ فَمَتَى يَكُونُونَ آمِنِينَ بَلْ فِينَا ضَرَبَ اللَّهُ الْأَمْثَالَ فِي الْقُرْآنِ فَنَحْنُ الْقُرَى الَّتِي بَارَكَ اللَّهُ فِيهَا وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَمَنْ أَقَرَّ بِفَضْلِنَا حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ أَنْ يَأْتُونَا فَقَالَ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنَا فِيها أَوْ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ شِيعَتِهِمُ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرِى ظَاهِرَةً وَ الْقُرَى الظَّاهِرَةُ الرُّسُلُ وَالنَّقَلَةُ عَنَّا إِلَى شِيعَتِنَا وَ فُقَهَاءُ شِيعَتِنَا إلَى شِيعَتِنَا وَ قَوْلُهُ وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ

ص: 336


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 214 / بحار الأنوار، ج 24، ص 236 / الاحتجاج، ج 2، ص 360؛ «بتفاوت» / علل الشرائع، ج 1، ص 89 / تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان
2- الصراط المستقيم، ج 3، ص211.

قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف اهل بیت علیهم السلام صورت می گیرد و اما این کلام او: هر کس داخل آن [خانه ی خدا] شود در امان خواهد بود (آل عمران /97) کسی است که با او (قائم ما عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیعت کند و با او داخل [کعبه] شود و دست روی دست او بگذارد و در شمار اصحاب او داخل شود [ آن شخص] ایمن است».

4 - امام صادق علیه السلام - نعمان (ابوحنیفه) بر امام صادق علیه السلام وارد شد ... فرمود: «تو کیستی»؟ گفت: «مرجع و فقیه عراق هستم». فرمود: «منبع فتوای تو چیست»؟ گفت: «براساس کتاب خدا». فرمود: «آیا ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را می شناسی» گفت «آری» فرمود: «درباره ی این کلام خداوند متعال که می فرماید: و قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالي وَ أَيَّاماً آمِنِينَ، آن (محل امن) کدام مکان است»؟ گفت: «میان مکه و مدینه». فرمود: «مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً؛ هر کس داخل آن [خانه ی خدا] شود در امان خواهد بود. (آل عمران /97) آن (مکان امن) چیست»؟ گفت: «بیت الحرام (کعبه)». [امام علیه السلام] همنشینانش را قسم داد که آیا به نظر شما محل بین مکه و مدینه، نسبت به جان و مال، ایمن است و پسر زبیر و پسر جبیر در خانه خدا در امان بودند [و در خانه ی خدا کشته نشدند]»؟ گفتند: «آری! [می دانیم] ابوحنیفه گفت: «من هیچ علمی به کتاب خدا ندارم».

5- امام باقر علیه السلام - ابوحمزه ثمالی گوید: حسن بصری خدمت حضرت باقر علیه السلام رسیده، گفت: «آمده ام از شما درباره ی کتاب خدا چند سؤال نمایم». حضرت باقر علیه السلام به او فرمود: «مگر تو فقیه اهل بصره نیستی»؟ گفت: «چنین می گویند». فرمود: «آیا در بصره کسی هست که تو از او استفاده کنی»؟ گفت: «نه» فرمود: پس تمام اهالی بصره از معلومات تو استفاده می کنند»؟ گفت: «بلی»! فرمود: «سبحان الله! عهده دار کار بزرگی شده ای، از تو مطلبی را شنیده ام، نمی دانم راست گفته اند یا دروغ»!؟ پرسید: «چه مطلبی»؟ فرمود: «می گویند؛ تو مدعی هستی خداوند مردم را آفریده و کارهای آنها را به خودشان واگذارده». حسن بصری ساکت شد. فرمود: «کسی که خدا در کتاب خود به او بگوید تو در امانی، آیا پس از این وعده خوف و وحشتی برای او هست»؟ حسن بصری گفت: «نه» حضرت باقر علیه السلام فرمود: «اینک یک آیه از قرآن را برای تو می خوانم، می دانم تو برخلاف واقع آن را تفسیر خواهی کرد، اگر چنین کنی خود و دیگران را به هلاکت انداخته ای» پرسید: «کدام آیه»؟ فرمود: «بگو ببینم معنی این آیه چیست؛ وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنَا فِيها قُرى ظَاهِرَةً وَ قَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالي وَ أَيَّاماً آمِنِينَ شنیده ام تو به مردم گفته ای آن شهر مکه است»؟ فرمود: «آیا کسانی که قصد حج داشته اند تاکنون در بین راه مکه آن ها را دزد نزده است و آیا اهل مکه ترس و وحشت ندارند و اموال آن ها را نمی برند، پس چطور در امان هستند؟ این مثال را خدا در قرآن درباره ی ما فرموده؛ ما آن قریه هایی هستیم که خداوند برکت در آنها قرار داده، این است معنی فرموده ی خدا، هرکس اقرار به مقام ما داشته باشد همان طوری که خداوند آنها را امر کرده که به جانب ما رو آورند فرموده: وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنَا فِيها يعنى بین آنها و بین شیعیانشان، روستاهایی که پربرکت هستند و روستاهایی نمایان هستند، قرار دادیم و منظور از قُرئَ ظاهِرَةً پیکها و ناقلین علوم ما به شیعیانمان و دانشمندان شیعه هستند که به شیعیان تعلیم می دهند و قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ؛ که منظور از سیر و حرکت،

ص: 337

فَالسَّيْرُ مَثَلُ لِلْعِلْمِ سِيرُوا بِهِ لَيَالِيَ وَأَيَّامَاً مَثَلُ لِمَا يَسِيرُ مِنَ الْعِلْمِ فِي اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ عَنَّا إِلَيْهِمْ فِي الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ الْأَحْكَامِ آمِنِينَ فِيهَا إِذَا أَخَذُوا مِنْ مَعْدِنِهَا الَّذِي أُمِرُوا أَنْ يَأْخُذُوا مِنْهُ آمِنِينَ مِنَ الشَّكَ وَ الضَّلَالِ وَ النُّقْلَةِ مِنَ الْحَرَامِ إِلَى الْحَلَالِ لِأَنَّهُمْ أَخَذُوا الْعِلْمَ مِمَّنْ وَجَبَ لَهُمْ بِأَخْذِهِمْ إِيَّاهُ عَنْهُمُ الْمَغْفِرَةَ لِأَنَّهُمْ أَهْلُ مِيرَاتِ الْعِلْمِ مِنْ آدَمَ علیه السلام إِلَى حَيْثُ انْتَهَوْا ذُرِّيَّةً مُصْطَفَاةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ فَلَمْ يَنْتَهِ الاصْطِفَاءُ إِلَيْكُمْ بَلْ إِلَيْنَا انْتَهَى وَنَحْنُ تِلْكَ الذُرِّيَّةُ لَا أَنْتَ وَلَا أَشْبَاهُكَ يَا حَسَنُ. (1)

6- السجاد علیه السلام - دَخَلَ قَاضِ مِنْ قُضَاة أَهْلِ الْكُوفَة عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَقَالَ لَهُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرى ظَاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالي وَ أَيَّاماً آمِنِينَ قَالَ لَهُ مَا يَقُولُ النَّاسُ فِيهَا قَبْلَكُمْ بِالْعِرَاقِ قَالَ يَقُولُونَ إِنَّهَا مَكَةُ قَالَ وَ هَلْ رَأَيْتَ السَّرَقَ فِي مَوْضِع أَكْثَرَ مِنْهُ بِمَكَّةَ قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ إِنَّمَا عَلَى الرِّجَالَ قَالَ وَ أَيْنَ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ أَ وَ مَا تَسْمَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَ رُسُلِهِ وَ قَالَ وَ تِلْكَ الْقُرِى أَهْلَكْنَاهُمْ وَ قَالَ وَ سُئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَ الْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنَا فِيهَا فَلْيَسْأَلِ الْقَرْيَةَ أَو الرِّجَالَ وَ الْعِيرَ قَالَ وَ تَلَا علیه السلام آيَاتٍ فِي هَذَا الْمَعْنَى قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَنْ هُمْ قَالَ نَحْنُ هُمْ وَ قَوْلُهُ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَ أَيَّاما آمِنِينَ قَالَ آمِنِينَ مِنَ الزَّيْعَ. (2)

7- السجاد علیه السلام - عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ آمِنِينَ مِنَ الزَّيْعَ أَي فِيمَا يقتبسونه مِنْهُمْ مِنَ الْعِلْمِ فِي الدُّنْيَا وَ الدِّين. (3)

8- الصادق علیه السلام - عَن الرضا علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ: دَخَلَ عَلَى أَبِي بَعْضُ مَنْ يُفَسِّرُ الْقُرْآنَ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ فَلَانُ وَ سَمَّاهُ بِاسْمِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَنْتَ الَّذِي تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَكَيْفَ تُفَسِّرُ هَذِهِ الْآيَةَ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنَا فِيها قُرى ظاهِرَةٌ وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالي وَ أَيَّاماً آمِنِينَ قَالَ هَذِهِ بَيْنَ مَكَّةَ وَ مِنَى فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَ يَكُونُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ خَوْفٌ وَ قَطِيعُ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَوْضِعُ يَقُولُ اللَّهُ أَمْنُ يَكُونُ فِيهِ خَوْفُ وَ قَطْعُ قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ ذَاكَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ قَدْ سَمَّاكُمُ اللَّهُ نَاساً وَ سَمَّانَا قُرَى قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَوْجَدْنِي هَذَا فِي كِتَابِ اللَّهِ

ص: 338


1- بحار الأنوار، ج24، ص 232/ الاحتجاج، ج 2، ص327؛ «بالمعرفة» بدل «المغفرة» تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج24، ص 233 الاحتجاج، ج 2، ص 313 / تفسیر نور الثقلين؛ «تفاوت لفظى» تفسير البرهان / تأويل الآيات الظاهرة، ص 462 / تفسیر البرهان
3- تأويل الآيات الظاهرة، ص462/ تفسير البرهان

انتقال علم است [ازما به شیعیانمان] و منظور از لیالی و ایاماً این است که در شب ها و روزها از جانب ما علم به سوی آن ها می رسد، علم حلال و حرام و فرایض و احکام زمانی که از معدن دانش که دستور استفاده از آن داده شده استفاده کنند از شک و گمراهی و افتادن از حرام به حلال ایمن هستند. زیرا علم را از کسانی استفاده نمودهاند که با این استفاده شایسته ی مغفرت و آمرزش می شوند، چون آن ها اهل میراث علم از زمان آدم علیه السلام هستند تا زمانی که به ایشان منتهی شده، نژادی برگزیده که با یکدیگر پیوسته اند، این برگزیدگی به شما نرسیده، بلکه مختص به ما است، ما همان نژاد هستیم نه تو و اشخاصی شبیه تو ای حسن»!

6- امام سجاد علیه السلام - ابوحمزه ثمالی رحمه الله روایت می کند: یکی از قاضیان اهل کوفه، نزد امام سجاد علیه السلام آمد و عرض کرد: «جانم به فدای شما باد! تفسير آيه وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرّى ظَاهِرَةً وَ قَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِي وَ أَيَّامًا آمِنِينَ، چیست»؟ حضرت علیه السلام فرمود: «مردم قبل از شما در عراق در تفسیر این آیه چه می گفتند»؟ آن قاضی پاسخ داد: «می گویند که منظور از آیه، مکه است». حضرت علیه السلام از او پرسید: «آیا دزدی و سرقت را در مکانی بیشتر از مکه دیده ای»؟ آن قاضی پرسید: «پس منظور آیه چیست»؟ حضرت علیه السلام پاسخ داد: «منظور آیه، تنها مردان است». آن قاضی پرسید: «در کجای کتاب خدا شبیه این مورد داریم که قُری (آبادی ها) به معنای مردان آمده باشد»؟ حضرت علیه السلام پاسخ داد: «آیا نشنیده ای که خداوند عزوجل در آیاتی فرمود: چه بسیار شهرها و آبادی ها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپیچی کردند (طلاق /8) و» این شهرها و آبادی هایی است که ما آن ها را هلاک نمودیم (کهف/59) [ و اگر اطمینان نداری ]، از آن شهر که در آن بودیم سؤال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم [بپرس]. (یوسف /82) از آبادی و قافله سؤال پرسیده می شود یا از مردان و کاروانیان»؟ و حضرت علیه السلام آیات دیگری را به همین معنا، تلاوت نمود. آن قاضی عرض کرد: «جانم به فدای شما باد! آن ها چه کسانی هستند»؟ حضرت علیه السلام پاسخ داد: «منظور از آن ها، ما (اهل بیت) هستیم». همچنین حضرت علیه السلام پیرامون تفسير آيه: سِيرُوا فِيهَا لَيَالِي وَ أَيَّامًا آمِنِينَ، فرمود: «منظور این است که آنان از انحراف در امان هستند».

7- امام سجاد علیه السلام - منظور این است که آنان، از انحراف در امان هستند؛ یعنی در دانشی که پیرامون دنیا و دین خود از آنان (اهل بیت علیهم السلام) فرا می گیرند، از انحراف در امان هستند.

8- امام صادق علیه السلام - عبدالله رمانی از امام رضا علیه السلام از پدرش از جدش امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «کسی که قرآن تفسیر می کرد پیش من آمد». امام علیه السلام به او فرمود: «تو فلانی نیستی»؟ [نامش را برد] گفت: «چرا» فرمود: «تو قرآن تفسیر می کنی»؟ گفت: «آری» پرسید: «این آیه را چگونه تفسیر می کنی»؟ وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنَا فِيها قُرى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيَالِيَ وَ أياماً آمِنِينَ گفت: «منظور بین مکه و منی است». حضرت صادق علیه السلام به او فرمود: «آیا در آنجا ترس و دزدی هست»؟ گفت: «آری» فرمود: «چگونه خداوند می فرماید محلی امن است ولی ترس و دزدی در آن وجود دارد»؟ عرض کرد: «پس چیست»؟ فرمود: «منظور از آیه ما خانواده هستیم. شما را به ناس تعبیر کرده و ما را به قریه». گفت: «فدایت شوم، آیه ای در قرآن به من نشان دهید که منظور

ص: 339

أنَّ الْقُرَى رِجَالُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَلَيْسَ اللَّهُ تَعَالَى يَقُولُ وَسُئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَ الْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنا فِيها فَلِلْجُدْرَانِ وَالْحِيطَانِ السُّؤَالُ أَمْ لِلنَّاسِ وَقَالَ تَعَالَى وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ

يَوْمِ ا مِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً فَمَنِ الْمُعَذَّبُ الرِّجَالُ أَمِ الْجُدْرَانُ وَ الْحِيطَانُ. (1)

9 - الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي حَدِيثٍ فِي مَعْنِيُّ الاية قَالَ يَا أَبَا بَكْرٍ سِيرُوا فِيهَا لَيالي وَ أَيَّاماً آمِنِينَ فَقَالَ مَعَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. (2)

10 - ابن عباس رحمه الله - قَوْلُهُ بَارَكْنَا فِيها قَالَ مَكَّة. (3)

قوله تعالى: فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسفارنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (19)

باب 1 : فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْناهُمْ أَحَادِيثَ وَ مَزَقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ

1-1- الصادق علیه السلام - سَأَلَ رَجُلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ الْآيَةَ فَقَالَ هَوْلَاءِ قَوْمُ كَانَتْ لَهُمْ قُرَى مُتَّصِلَةُ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَنْهَارُ جَارِيَةً وَ أَمْوَالُ ظَاهِرَةٌ فَكَفَرُوا نِعَمَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ غَيَّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ مِنْ عَافِيَةِ اللَّهِ فَغَيَّرَ اللَّهُ مَا بِهِمْ مِنْ نِعْمَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيْرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ فَغَرَقَ قُرَاهُمْ وَ خَرَّبَ دِيَارَهُمْ وَأَذْهَبَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ مَكَانَ جَنَّاتِهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُل خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَ شَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلِ ثُمَّ قَالَ ذلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ. (4)

2-1- الرسول صلی الله علیه وآله - يا بلال رحمه اللهَ اصْعَدْ أَبَاقْبَيْس فَنَادِ عَلَيْهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم حَرَّمَ الْحِرِّئَ وَ الضَّبَّ وَالْحَمِيرَ الْأَهْلِيَّةَ أَلَا فَاتَّقُوا اللَّهَ جَلَّ وَعَزَّ وَ لا تَأكُلُوا مِنَ السَّمَكِ إِلَّا مَا كَانَ لَهُ قِشْرُ وَ مَعَ الْقِشْرِ فُلُوسُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَسَخَ سَبْعَمِائَةِ أُمَّةٍ عَصَوْا الْأَوْصِيَاءَ بَعْدَ الرُّسُلِ فَأَخَذَ أَرْبَعُمِائَةً مِنْهُمْ بَراً وَ ثَلَاثُمِائَة بَحْراً ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُزَّقٍ. (5)

ص: 340


1- بحار الأنوار، ج24، ص234 / تأويل الآيات الظاهرة، ص461 / تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- تفسير القمي، ج 2، ص 199
4- الکافی، ج 2، ص 274 / بحار الأنوار، ج 14، ص 144؛ «غيروا» بدل «يغيروا» / وسائل الشيعة، ج 15، ص 314/ تفسير البرهان؛ «من عافية الله ... حتى يغيروا ما بأنفسهم» محذوف
5- الکافی، ج 6، ص 243 / بحار الأنوار، ج 62 ص172/ علل الشرائع، ج 2، ص 460 / وسائل الشیعة، ج 24، ص 107/ تفسیر نور الثقلين

از قریه مردم باشند». امام صادق علیه السلام فرمود: «مگر خداوند نمی فرماید: وَ اسْتَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَالْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنا فِیها بگو ببینم، آیا باید از در و دیوارها بپرسد یا از مردم؟ و خداوند می فرماید: [و اگر اطمینان نداری]، از آن شهر که در آن بودیم سؤال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم [بپرس] (یوسف /82) آیا عذاب شوندگان مردم هستند یا در و دیوارها؟!

9- امام صادق علیه السلام - امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: «ای ابوبکر! سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَ أَيَّامًا آمنین، یعنی به همراه قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف اما اهل بیت [در امن خواهند بود]».

10 - ابن عباس رحمه الله - منظور از بارکنا فيها مکه است.

ولی [این ناسپاسان] گفتند: «پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن» [تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیاء سفر کنند و این گونه] به خویشتن ستم کردند و ما آنان را داستان هایی [برای عبرت دیگران] قرار دادیم و جمعیتشان را به طور کامل متلاشی ساختیم، در این ماجرا، نشانه های عبرتی برای هر صبور شکرگزار است (19)

بخش 1 : ولی [این ناسپاسان] گفتند: «پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن» [تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیاء سفر کنند و این گونه] به خویشتن ستم کردند و ما آنان را داستان هایی [ برای عبرت دیگران] قرار دادیم و جمعیتشان را به طور کامل متلاشی ساختیم.

1-1- امام صادق علیه السلام - شخصی از امام صادق علیه السلام تفسیر آیه: فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ را پرسید و حضرت علیه السلام پاسخ داد: «اینان قومی بودند که آبادی های به هم پیوسته داشتند که می توانستند به یکدیگر نگاه کنند و در میان آن آبادی ها رودهایی جریان داشت و دارایی های بسیار چشمگیری داشتند؛ اما آن ها نسبت به نعمت های خداوند ناسپاسی نمودند و آنچه را که در درونشان بود، تغییر دادند. [اما] خداوند سرنوشت هیچ قوم [و ملتی] را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! (رعد/ 11) و خداوند سیلی سخت را به سوی آنان فرستاد و آبادی های آنان را غرق کرد و دیار آنان را تخریب و اموال آنان را از بین برد و به جای باغهای آبادشان، باغ های بی ارزش جانشین کرد، دو باغ [بی ارزش] با میوه های تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدل ساختیم!. (سبا/16)». سپس خداوند عزوجل فرمود: این کیفر را به خاطر کفرانشان به آن ها دادیم و آیا جز کفران کننده را کیفر می دهیم؟! . (سبأ /17)

2-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - ای بلال! بالای کوه ابوقبیس برو و جار بزن که رسول خدا صلی الله علیه وآله [خوردن گوشت] مارماهی جری و سوسمار و خران خانگی را حرام کرد از خدا بترسید و جز از ماهی های که فلس دارند نخورید زیرا خدای تبارک و تعالی هفتصد امّت را که وصیان پس از پیغمبران علیهم السلام را نافرمانی کردند مسخ کرد و چهارصد گروه از آنها در خشکی هستند و سیصد گروه از آنها به دریا افتادند و آن گاه این آیه را خواند: و ما آنان را داستان هایی [ برای عبرت دیگران ] قرار دادیم

و جمعیتشان را متلاشی ساختیم. (سبأ /19)

ص: 341

باب 2 : إِنَّ في ذلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

2-1 - الباقر علیه السلام - إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ قَالَ صَبَّارٍ عَلَى مَوَدَّتِنَا وَ عَلَى مَا نَزَلَ بِهِ مِنْ شِدَّةَ أَوْ رَخَاءٍ صَبور عَلَى الأذى فِينَا شكور لله على ولايَتِنَا أَهْلَ البيت. (1)

قوله تعالى: وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (20)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - رَوَى أَبُو سَعِيدِ السَّمَّانُ بِإِسْنَادِهِ أَنَّ إِبْلِيسَ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي صُورَةٍ شَيْخ حَسَن السَّمْتِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله مَا أَقَلَّ مَن يُبَايِعُكَ عَلَى مَا تَقُولُ فِي ابْنِ عَمِّكَ عَلَى علیه السلام فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ. (2)

2 - الصادق علیه السلام - لَمَّا أَمَرَ اللهُ نَبيَّهُ صلی الله علیه وآله أَنْ يَنْصِبَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لِلنَّاسِ فِي قَوْلِهِ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلَّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ فِي عَلَى علیه السلام بغَدِير خُمَّ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ مَوْلَاهُ فَجَاءَتِ الْأَبَالِسَةُ إِلَى إِبْلِيسَ الْأَكْبَرِ وَحَتَوُا التَّرَابَ عَلَى رُءُوسِهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِيسُ مَا لَكُمْ فَقَالُوا إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ قَدْ عَقَدَ الْيَوْمَ عُقْدَةً لَا يَخْلُهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِيسُ كَلَّا إِنَّ الَّذِينَ حَوْلَهُ قَدْ وَعَدُونِي فِيهِ عِدَةَ لَنْ يُخْلِفُونِي فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ الْآيَةَ. (3)

3 - الصادق علیه السلام - عَنْ جَعْفَرَ بْن مُحَمَّدِ الْخُزَاعِيُّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَذْكُرُ فِي حَدِيثِ غَدِيرٍ خُمَّ أَنَّهُ لَمَّا قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله لِعَلِيُّ علیه السلام مَا قَالَ وَأَقَامَهُ لِلنَّاسِ صَرَحَ إِبْلِيسُ صَرْحَةً فَاجْتَمَعَتْ لَةَ الْعَفَارِيتُ فَقَالُوا يَا سَيِّدَنَا مَا هَذِهِ الصَّرْحَةُ فَقَالَ وَيْلَكُمْ يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عِيسَى علیه السلام وَ اللَّهِ لَأَضِلَّنَّ فِيهِ الْخَلْقَ قَالَ فَنَزَلَ الْقُرْآنُ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ صَرَحَ إِبْلِيسُ صَرْحَةً فَرَجَعَتْ إِلَيْهِ الْعَفَارِيتَ فَقَالُوا يَا سَيِّدَنَا مَا هَذِهِ الصَّرْحَةُ الْأُخْرَى فَقَالَ وَيْحَكُمْ حَكَى اللهُ وَ اللَّهِ كَلَامِي قُرْآناً وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ لَالْحِقَنَّ الْفَرِيقَ بِالْجَمِيعِ قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانُ قَالَ صَرَخَ

ص: 342


1- تأويل الآيات الظاهرة، ص463/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 37، ص 135/ إقبال الأعمال، ص 458 .
3- بحار الأنوار، ج37، ص 119 / تفسیر القمی، ج 2، ص 201 / تأويل الآيات الظاهرة، ص463؛ فيه: «فجاءت الأبالسة الى ابليس الأكبر» محذوف / تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان

بخش 2 : در این ماجرا نشانه های عبرتی برای هر صبور شکرگزار است.

1-2- امام باقر علیه السلام - إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ منظور کسی است که بر مودت و دوستی با ما و سختی یا آسودگی که به این خاطر گریبان گیر او شده بردبار است و بر آزاری که به خاطر دوستی با ما می بیند، صبر پیشه می کند و خداوند را به خاطر اینکه ولایت ما اهل بیت علیهم السلام را به او ارزانی داشته، سپاسگزار است.

[آری]! به یقین ابلیس گمان خود را درباره ی آنها محقق ساخت که همگی از او پیروی کردند جز گروه اندکی از مؤمنان (20)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از ابوسعید سمّان با سندش روایت است: ابلیس در صورت پیرمردی خوش ظاهر نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله ! چقدر اندک هستند کسانی که با تو بر سر آنچه درباره ی پسر عمویت علی علیه السلام می گویی، پیمان بستند» که خداوند این آیه را نازل کرد: وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ.

2- امام صادق علیه السلام - وقتی خداوند در آیه: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا [به مردم] برسان. (مائده/67) در غدیرخم به پیامبر صلی الله علیه وآله خود امر فرمود که علی علیه السلام را به عنوان امیرمؤمنان منصوب نماید، آن حضرت فرمود: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست» پس ابلیس ها نزد ابلیس بزرگ آمده و خاک بر سر کردند، و ابلیس به ایشان گفت: «به شما چه شده است»؟ گفتند: «این مرد امروز چنان گرهی بست که تا روز قیامت چیزی قادر به گشودن آن نیست. پس ابلیس به ایشان گفت: هرگز چنین نیست زیرا کسانی که پیرامون او هستند، چند قول به من داده اند و آنها خلاف وعده های خود عمل نمی کنند. پس خداوند آیه: و لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّه را بر رسول خود نازل کرد.

3- امام صادق علیه السلام - جعفر بن محمّد خزاعی گوید: از امام علیه السلام شنیدم که درباره ی حدیث غدیر فرمود: «چون پیغمبر درباره علی علیه السلام آنچه را که می بایست، فرمود و او را پیشوای مردم ساخت ابلیس یک جیغ کشید که همه عفریتهایش گرد او جمع شدند و گفتند: «ای آقای ما این چه جیغی بود»؟ گفت: «وای بر شما امروز شما مانند روز عیسی است، به خدا که مردم را درباره او گمراه می سازم» و فرمود: «سپس در قرآن نازل شد که وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ المُؤْمِنِينَ و فرمود: «سپس ابلیس جیغی کشید و عفریتها دوباره دور او باز گشتند و گفتند: «ای سرور ما این جیغ دیگر چه بود»؟ گفت: «وای بر شما خداوند سخن مرا در قرآن حکایت کرده و بر پایه آن نازل کرد وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ». سپس سر به آسمان برداشت و گفت: به عزت و جلالت سوگند این گروه مؤمن را هم به دیگران ملحق سازم. گوید پس پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود:

ص: 343

إبْلِيسُ صَرْخَةٌ فَرَجَعَتْ إِلَيْهِ الْعَفَارِيتُ فَقَالُوا يَا سَيِّدَنَا مَا هَذِهِ الصَّرْحَةُ الثَّالِثَةُ قَالَ وَ اللَّهِ مِنْ أَصْحَابِ عَلَى علیه السلام وَلَكِنَّ بِعِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ يَا رَبِّ لَأَزَيَّنَنَّ لَهُمُ الْمَعَاصِيَ حَتَّى أَبَغْضَهُمْ إِلَيْكَ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَالَّذِي بَعَثَ بِالْحَقِّ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله للْعَفَارِيتُ وَ الْأَبَالِسَةُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَكْثَرُ مِنَ الزَّنَابِيرِ عَلَى اللَّحْمِ وَ الْمُؤْمِنُ أَشَدُّ مِنَ الْجَبَلِ وَ الْجَبَلُ يُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْفَاسِ فَيُنْحَتْ مِنْهُ وَالْمُؤْمِنُ لَا يُسْتَقَلَّ عَلَى دِينِهِ. (1)

4- امير المؤمنين علیه السلام - أ وَ لَمْ يَأْمُرُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِيَّه صلی الله علیه وآله بتبليغ مَا عَهِدَهُ إِلَيْهِ فِي وَصِيِّهِ وَإِظْهَارِ إِمَامَتِهِ وَ وَكَايَتِهِ بِقَوْلِهِ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلَّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلَ فَما بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ فَبَلَّغَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَا قَدْ سَمِعَ وَ عَلِمَ أَنَّ الشَّيَاطِينَ اجْتَمَعُوا إِلَى إِبْلِيسَ فَقَالُوا لَهُ أَلَمْ تَكُنْ أَخْبَرْتَنَا أَنَّ مُحَمَّداً لله إِذَا مَضَى نَكَتَتْ أُمَّتُهُ عَهْدَهُ وَنَقَضَتْ سُنَتَهُ وَ أَنَّ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ يَشْهَدُ بِذَلِكَ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقَابِكُمْ فَكَيْفَ يَتِمُّ هَذَا وَ قَدْ نَصَبَ لِأُمَّتِهِ عَلَماً وَأَقَامَ لَهُمْ إِمَامًا فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِيسُ لَا تَزَعُوا مِنْ هَذَا فَإِنَّ أُمَّتَهُ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُ وَيَغْدِرُونَ بِوَصِيهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ يَظْلِمُونَ أَهْلَ بَيْتِهِ وَ يُهْمِلُونَ ذَلِكَ لِغَلَبَة حُبِّ الدُّنْيَا عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ تَمَكُنَ الْحَمِيَّة وَ الصَّغَائِنِ فِي نُفُوسِهِمْ وَ اسْتِكْبَارِهِمْ وَ عِزَّهِمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ. (2)

5- على بن ابراهيم رحمه الله - ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمُ الْآيَةَ أَمَّا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ فَهُوَ مِنْ قِبَلَ الْآخِرَةَ لَأَخْبِرَنَّهُمْ أَنَّهُ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ وَ لَا نُشُورَ وَأَمَّا خَلْفَهُمْ يَقُولُ مِنْ قِبَلِ دُنْيَاهُمْ آمُرُهُمْ بِجَمْعِ الْأَمْوَالِ وَآمُرُهُمْ أَنْ لَا يَصِلُوا فِي أَمْوَالِهِمْ رَحِماً وَ لَا يُعْطُوا مِنْهُ حَقَّا وَآمُرُهُمْ أَنْ لَا يُنْفِقُوا عَلَى ذَرَارِيهِمْ عَلَى الصَّيْعَة وَأَمَّا عَنْ أَيْمَانِهِمْ يَقُولُ مِنْ قِبَل دِينِهِمْ فَإِنْ كَانُوا عَلَى ضَلَالَة زَيَّنْتُهَا لَهُمْ وَ إِنْ كَانُوا عَلَى الْهُدَى أَخْرِجُهُمْ مِنْهُ وَأَمَّا عَنْ شَمَائِلِهِمْ يَقُولُ مِنْ قِبَلِ اللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ يَقُولُ اللَّهُ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ. (3)

ص: 344


1- بحار الأنوار، ج 37، ص 164 بحار الأنوار، ج60، ص 256 / تفسیر العیاشی، ج 2، ص301؛ «عن» بدل «علی»
2- بحار الأنوار، ج 66 ، ص 82 / بحار الأنوار، ج 90، ص 59 .
3- بحار الأنوار، ج 11، ص 153 / بحار الأنوار، ج60، ص 243 .

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلطان فرمود: پس ابلیس جیغی عفریت هایش به سوی او باز گشتند و گفتند: «ای سرور ما این جیغ سوم برای چیست»؟ گفت: «به خدا از دست اصحاب علی است، پروردگارا به عزت و جلالت قسم گناهان را برایشان آرایش کنم تا آنان را دشمن تو سازم. گوید: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «قسم به خدایی که پیغمبر صلی الله علیه وآله را به راستی مبعوث کرده است! همانا عفریت ها و ابلیس ها بر سر مؤمن بیش از زنبورند بر سر گوشت، و مؤمن هم از کوه سخت تر است، با تیشه از کوه بکنند اما مؤمن از دینش دست نکشد».

4- امام علی علیه السلام - آیا خداوند عزوجل پیامبرش را امر نکرد تا وصی خود را به مردم معرفی کند و امامت و ولایت او را آشکار نماید؟ در قرآن مجید فرمود: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا [به مردم] برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از [خطرات احتمالی] مردم، نگاه می دارد (مائده/57) رسول خدا صلی الله علیه وآله امر خداوند را به مردم ابلاغ کردند. در این هنگام شیاطین نزد ابلیس جمع شدند و گفتند: «شما به ما گفتید بعد از اینکه محمد صلی الله علیه وآله درگذشت امت او از هم پراکنده خواهند شد و سنتش در هم خواهد شکست و کتاب او هم به این موضوع اشاره می کند و می گوید: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقابِكُمْ . محمد فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی گردید؟ (آل عمران / 144) اکنون چگونه پیامبری او تمام خواهد شد و یا امتش پراکنده می گردند در حالی که برای خود جانشین معین کرده و امامی نصب کرده است»؟ شیطان گفت: «شما ترسی نداشته باشید، امت او فرمان او را نقض خواهند کرد و با وصی او مکر خواهند نمود و به اهل بیت علیهم السلام او ظلم خواهند کرد. حب دنیا بر آنها چیره خواهد شد و آن ها وصیّت محمد صلی الله علیه وآله را بی اثر خواهند نمود، تعصب ها و کینه ها در دل آنها پیدا خواهد شد و از روی نخوت و تکبر، حق را از حق دار خواهند گرفت». در این هنگام خداوند این آیه را نازل کرد که وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ.

5- علی بن ابراهیم رحمه الله - سپس از پیشرو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آن ها، به سراغشان می روم و بیشتر آن ها را شکرگزار نخواهی یافت (اعراف/17) از پیش رو یعنی قبل از آخرت آگاهشان می سازم که نه بهشت و نه جهنّم و نه رستاخیزی در کار نیست؛ اما در پشت سر آنان می گوید: «در دنیایشان به آنان فرمان می دهم که به جمع اموال بپردازند و دستور می دهم که در اموالشان، خویشاوندان را در نظر نگیرند و از آن حقی را ندهند. به آنان فرمان می دهم که به برادرانشان انفاق نکنند و آنان را از فقر و تنگدستی می ترسانم و اما درباره ایمانشان می گوید: «درباره ی دینشان، اگر در گمراهی باشند آن را برای آنها زینت می دهم و در راه هدایت باشند آن ها را از این راه خارج می سازم». و درباره ویژگی های آنان می گوید: «درباره ی شهوات و لذت ها، خداوند می فرماید: وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ».

ص: 345

6- الباقر علیه السلام - إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَمَّا أَخَذَ بِيَدِ عَلَى علیه السلام بِغَدِيرِ خُمٌ فَقَالَ صلی الله علیه وآله مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ مَوْلَاهُ كَانَ إِبْلِيسَ لَعَنَهُ اللَّهُ حَاضِراً بعَفَارِيتِهِ فَقَالَتْ لَهُ حَيْثُ قَالَ صلی الله علیه وآله مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ اللَّهِ مَا هَكَذَا قُلْتَ لَنَا لَقَدْ أَخْبَرْتَنَا أَنَّ هَذَا إِذَا مَضَى افْتَرَقَ أَصْحَابُهُ وَهَذَا أَمْرُ مُسْتَقَرٌّ كُلَّمَا أَرَادَ أَنْ يَذْهَبَ وَاحِدٌ بَدَرَ آخَرُ فَقَالَ افْتَرِقُوا فَإِنَّ أَصْحَابَهُ قَدْ وَعَدُونِي أَنْ لَا يُقِرُّوا لَهُ بِشَيْءٍ مِمَّا قَالَ قوله عَزَّوَجَلَّ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ. (1)

قوله تعالى: وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانِ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا في شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (21)

1 - على بن ابراهيم رحمه الله - و ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ كِنَايَةُ عَنْ إِبْلِيسَ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ. (2)

قوله تعالى: قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ الله لا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَلا فِي الْأَرْضِ وَ ما هُمْ فيهما مِنْ شِرْكِ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهير (22)

1 - علی بن ابراهيم رحمه الله - ثُمَّ قَالَ عَزَّوَجَلَّ احْتِجَاجاً مِنْهُ عَلَى عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ: قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا هُمْ فِيهِمَا كِنَايَةُ عَنِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ شِرْكِ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرِ. وَقَوْلُهُ وَ لَا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ قَالَ: لَا يَشْفَعُ أَحَدٌ مِنْ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَأْذَنَ اللهُ لَهُ إِنَّا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذِنَ لَهُ فِي الشَّفَاعَةِ مِنْ قَبْلِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَالشَّفَاعَةُ لَهُ وَلِلْأَئِمَّةِ مِنْ وَلدِهِ، ثُمَّ بَعْدَ ذَلِكَ للانبیاء صلی الله علیه وآله. (3)

قوله تعالى: وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلا لَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (23)

ص: 346


1- بحار الأنوار، ج37، ص168 / تأويل الآيات الظاهرة، ص463/ تفسير البرهان
2- تفسير القمي، ج 2، ص 201 / تفسير البرهان
3- تفسیر القمی، ج 2، ص201 .

6- امام باقر علیه السلام - وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله دست علی علیه السلام را در روز غدیر خم در دست خود گرفت و گفت: «هر کس که من مولای او هستم، علی علیه السلام مولای اوست». ابلیس که خداوند او را لعنت کند، به همراه شیاطین خود در آنجا حاضر بود. آن شیاطین هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «هرکس که من مولای او هستم، علی علیه السلام مولای اوست»، به او گفتند: «به خداوند سوگند! تو به ما این طور نگفته بودی، تو به ما خبر داده بودی که این مرد (رسول خدا صلی الله علیه وآله) اگر بمیرد، در میان اصحاب او تفرقه می افتد؛ اما این سخن امروز او باعث استواری و ثبات می شود و هرگاه کسی بخواهد برود، [و امامی بمیرد] دیگری به جای او می آید». ابلیس گفت: «پراکنده شوید، چرا که اصحاب او به من وعده داده اند که به هیچ کدام از سخنانی که او (رسول خدا صلی الله علیه وآله) گفته است، اقرار و اعتراف نخواهند کرد و این همان سخن خداوند عزوجل است که فرموده است وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ».

او هیچ سلطه ای بر آنان نداشت جز برای اینکه مؤمنان به آخرت را از آنها که درباره ی آن شک هستند مشخص سازیم و پروردگار تو نگاهبان همه چیز است (21)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ؛ کنایه از ابلیس است. إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ.

بگو: «کسانی را که غیر از خدا [معبود خود] می پندارید بخوانید! [آنها هرگز گرهی از کار شما نمی گشایند، چرا که] آن ها به اندازه ی ذره ای در آسمان ها و زمین مالک نیستند و نه در [ خلقت و مالکیت ] آنها شریکند و نه یاور او [در آفرینش] بودند» (22)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - [خداوند] عزوجل از روی استدلال بر کسانی که بت ها را می پرستیدند، فرمود: قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ الله لا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَما هم فيهما؛ کنایه ای از آسمان ها و زمین است. مِنْ شِرْكِ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ و این کلام خدا: هیچ شفاعتی نزد او، جز برای کسانی که اذن داده، سودی ندارد! (سبأ/23) احدی از پیامبران خدا و رسولانش در روز قیامت، شفاعت نمی کنند تا اینکه خداوند به آن ها اذن و رخصت بدهد جز رسول خدا صلی الله علیه وآله، که به او قبل از قیامت، اذن شفاعت داده شده است و شفاعت کردن مخصوص او و امامان علیهم السلام که از فرزندان اویند، می باشد. سپس بعد از ایشان، برای پیامبران علیهم السلام است».

شفاعت نزد او، جز برای کسی که [خداوند] برای او اذن شفاعت داده، سودی ندارد. [در آن روز همه در اضطرابند] تا زمانی که اضطراب از دلهای آنان زائل گردد [و فرمان از ناحیه ی او صادر شود، مجرمان به شفیعان] می گویند: «پروردگارتان چه دستوری داده»؟ می گویند: «حق را [بیان کرد و اجازه ی شفاعت درباره ی مستحقان داد] و اوست بلند مرتبه و بزرگ» (23)

ص: 347

باب 1 : وَلا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ

1-1 - السجاد علیه السلام - عَنْ أبى الْعَبَّاسِ الْمُكَبِّر قَالَ: دَخَلَ مَوْلًى لِامْرأَة عَلِيّ بْن الْحُسَيْنِ علیه السلام عَلَى أَبي جَعْفَر علیه السلام يُقَالُ لَهُ أَبُو أَيْمَنَ فَقَالَ يَا أَبَا جَعْفَر علیه السلام تُغْرُونَ النَّاسَ وَ تَقُولُونَ شَفَاعَةُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله شَفَاعَةُ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَغَضِبَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام حَتَّى تَرَبَّدَ وَجْهُهُ ثُمَّ قَالَ وَيْحَكَ يَا أَبَا أَيْمَنَ أَ غَرَكَ أَنْ عَفَّ بَطْنُكَ وَ فَرْجُكَ أَمَا لَوْ قَدْ رَأَيْتَ أَفْرَاعَ الْقِيَامَةِ لَقَدِ احْتَجْتَ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَيْلَكَ فَهَلْ يَشْفَعُ إِنَّا لِمَنْ وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ ثُمَّ قَالَ مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجُ إِلَى شَفَاعَة مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام إِنَّ لِرَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الشَّفَاعَةَ فِي أُمَّتِهِ وَ لَنَا شَفَاعَةٌ فِي شِيعَتِنَا وَلِشِيعَتِنَا شَفَاعَةً فِي أَهَالِيهِمْ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَشْفَعُ فِي مِثْلِ رَبيعَةَ وَ مُضَرَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَشْفَعُ حَتَّى لِخَادِمِهِ وَ يَقُولُ يَا رَبِّ حَقٌّ خِدْمَتِي كَانَ يَقِينِي الْحَرَّ وَ الْبَرْد. (1)

2-1- الصادق علیه السلام - عَن سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَن شَفَاعَةَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَالَ يُحْشَرُ النَّاسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ فَيُلْحِمُهُمُ الْعَرَقُ فَيَقُولُونَ انْطَلِقُوا بِنَا إِلَى أَبِينَا آدَمَ علیه السلام لِيَشْفَعَ فَيَأْتُونَ آدَمَ علیه السلام فَيَقُولُونَ لَهُ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ رَبِّكَ فَيَقُولُ إِنَّ لِى ذَنْباً وَ خَطِيئَةً وَأَنَا أَسْتَحِي مِنْ رَبِّي فَعَلَيْكُمْ بِنُوحٍ فَيَأْتُونَ نُوحاً علیه السلام فَيَرُدُّهُمْ إِلَى مَنْ يَلِيهِ وَيَرُدَّهُمْ كُلٌّ نَبِيٍّ إِلَى مَنْ يَلِيهِ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ حَتَّى يَنْتَهُوا إِلَى عِيسَى علیه السلام فَيَقُولُ عَلَيْكُمْ بِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَيَأْتُونَ مُحَمَّدًا فَيَعْرِضُونَ أَنْفُسَهُمْ عَلَيْهِ وَيَسْأَلُونَهُ أَنْ يَشْفَعَ لَهُمْ فَيَقُولُ لَهُمْ انْطَلِقُوا بِنَا فَيَنْطَلِقُونَ حَتَّى يَأْتِيَ بَابَ الْجَنَّةِ فَيَسْتَقْبِلُ وَجْهَ الرَّحْمَن سُبْحَانَهُ وَيَخِرُّ سَاجِداً فَيَمْكُثُ مَا شَاءَ اللَّهُ فَيَقُولُ اللَّهُ لَهُ ارْفَعْ رَأْسَكَ يَا مُحَمَّدُ وَاشْفَعْ تُشَقَّعْ وَسَلَّ تُعْطَ فَيُشَقَّعُ فيهم. (2)

ص: 348


1- بحار الأنوار، ج8، ص38/ تفسير نورالثقلين / تفسير البرهان؛ «تغير» بدل «تربد»
2- تأويل الآيات الظاهرة، ص466/ تفسیر البرهان

بخش 1 : شفاعت نزد او، جز برای کسی که [خداوند] برای او اذن شفاعت داده، سودی ندارد. [در آن روز همه در اضطرابند] تا زمانی که اضطراب از دل های آنان زائل گردد [و فرمان از ناحیه ی او صادر شود، مجرمان به شفیعان] می گویند: «پروردگارتان چه دستوری داده»؟ می گویند: «حق را [بیان کرد و اجازه ی شفاعت درباره ی مستحقان داد] و اوست بلند مرتبه و بزرگ».

1-1- امام سجاد علیه السلام - ابی عباس مکبر گوید: بنده همسر امام سجاد علیه السلام به نام ابوایمن نزد امام باقر علیه السلام آمد و عرض کرد: ای ابوجعفر علیه السلام! مردم را می فریبند و می گویند: شفاعت محمد صلی الله علیه وآله ، شفاعت محمد صلی الله علیه وآله [و به عمل صالح خود تکیه نمی کنند]؟! امام باقر علیه السلام به خشم آمد و رنگ چهره اش تغییر کرد. سپس فرمود: «وای بر تو - ای ابوایمن! - آیا از اینکه شکم و فرج (دامان) خود را عفیف نگاه داشته ای، مغرور شده ای؟ آیا نمی دانی وقتی صحنه های پر از هول هراس قیامت را مشاهده کنی، به شفاعت محمد صلی الله علیه وآله نیاز پیدا می کنی؟ وای بر تو! آیا محمد صلی الله علیه وآله تنها برای کسی که آتش جهنم بر او واجب شده است شفاعت می کند»؟ سپس حضرت علیه السلام فرمود: «تمام پیشینیان و آیندگان نیازمند شفاعت محمد صلی الله علیه وآله ، رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز قیامت می باشند». سپس امام باقر علیه السلام فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه وآله حق شفاعت برای امت خود را دارد و ما حق شفاعت برای شیعیان خود را داریم و شیعیان ما حق شفاعت برای مردمان خود را دارند». سپس حضرت علیه السلام فرمود: «مؤمن برای [قبیله ی بزرگی] مانند قبیله ی ربیعه و مُضَر شفاعت می کند و مؤمن حتی برای خادم خود نیز شفاعت می کند و می گوید: پروردگارا! به خاطر خدمتی که به من می کرد و مرا از سرما و گرما حفظ می کرد [او را بیامرز]».

2-1- امام صادق علیه السلام - سماعه نقل می کند: از امام صادق علیه السلام پیرامون شفاعت رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز قیامت پرسیدم و حضرت صلی الله علیه وآله پاسخ داد: «مردم در روز قیامت همه در یک بلندی محشور می شوند، در حالی که عرق بر سر و روی آنان جاری است. می گویند: «ما را نزد پدرمان آدم علیه السلام ببرید تا او برایمان شفاعت کند». پس نزد آدم علیه السلام می آیند و به او عرض می کنند: «نزد پروردگارت برایمان شفاعت کن». آدم علیه السلام پاسخ می دهد: «من، گناه و اشتباهی انجام داده ام و در برابر پروردگارم احساس شرمساری می کنم، شما باید برای شفاعت نزد نوح علیه السلام بروید». پس آن ها نزد نوح علیه السلام می آیند و او آنان را به رفتن نزد پیامبر پس از خود ارجاع می دهد و همین طور هر پیامبر مردم را به پیامبر پس از خود ارجاع می دهد تا آنکه به عیسی علیه السلام منتهی می شوند و او می فرماید: «شما باید نزد محمد صلی الله علیه وآله بروید». و آنان نزد محمد صلی الله علیه وآله می روند و خود را بر او عرضه می دارند و از او می خواهند که برای آنان شفاعت کند. پس حضرت صلی الله علیه وآله می فرماید: «با ما بیایید»! به راه می افتند تا به در بهشت می رسند و حضرت صلی الله علیه وآله رو به وجه (ذات) خداوند سبحان می کند و به سجده افتاده و تا هر زمان خدا بخواهد صبر می کند. سپس خداوند به او می فرماید: «سرت را بالا بگیر - ای محمد صلی الله علیه وآله - و شفاعت کن که مورد پذیرش قرار می گیرد و بخواه که هر چه بخواهی به تو ارزانی

داشته می شود». این گونه می شود که رسول خدا صلی الله علیه وآله برای آنان شفاعت می کند.

ص: 349

1-3- الصادق علیه السلام - قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا مِنْ نَبِيٍّ وُلِدَ مِنْ آدَمَ إِلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله إِنَّا وَهُمْ تَحْتَ لِوَاءِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله قَالَ فَيَأْتُونَهُ ثُمَّ قَالَ فَيَقُولُونَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله سَلْ رَبَّكَ يَحْكُمْ بَيْنَنَا وَ لَوْ إِلَى النَّارِ قَالَ فَيَقُولُ نَعَمْ أَنَا صَاحِبُكُمْ فَيَأْتِي دَارَ الرَّحْمَنِ وَ هِيَ عَدْنُ وَ إِنَّ بَابَهَا سَعَتُهُ بُعْدُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَيُحَرِّكُ حَلْقَةً مِنَ الْحَلَقِ فَيُقَالُ مَنْ هَذَا وَ هُوَ أَعْلَمُ بِهِ فَيَقُولُ أَنَا مُحَمَّدُ فَيُقَالُ افْتَحُوا لَهُ قَالَ فَيُفْتَحُ لِي قَالَ فَإِذَا نَظَرْتُ إِلَى رَبِّي مَجَدتُهُ تَمْجِيداً لَمْ يُمَجِدْهُ أَحَدٌ كَانَ قَبْلِي وَ لَا يُمَجِّدُهُ أَحَدٌ كَانَ بَعْدِي ثُمَّ آخِر سَاجِداً فَيَقُولُ يَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَكَ وَ قُلْ يُسْمَعْ فَوَلَكَ وَاشْفَعْ تُشَفَعْ وَسَلْ تُعط. (1)

باب 2: حَتَّى إِذَا فَزَّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ

1-2 - الباقر علیه السلام - عن أبي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَا ذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ وَذَلِكَ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ لَمْ يَسْمَعُوا وَحْيَا فِيمَا بَيْنَ أَنْ بُعِثَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ علیه السلام إِلَى أَنْ بُعِثَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِيلَ علیه السلام إِلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله سَمِعَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ صَوْتَ وَحْيِ الْقُرْآنِ كَوَقْعِ الْحَدِيدِ عَلَى الصَّفَا فَصَعِقَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الْوَحْى انْحَدَرَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام كُلَّمَا مَرَّ بِأَهْلِ السَّمَاءِ فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ يَقُولُ كُشِفَ عَنْ قُلُوبِهِمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْض مَا ذَا قَالَ رَبُّكُم قالوا الحق و هو الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ. (2)

قوله تعالى: قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللهُ وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدى أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (24)

1 - امیرالمؤمنین علیه السلام - قال علیه السلام : ... وَ أَمَّا قَوْلُكُمْ أَنِّي شَكَكْتُ فِي نَفْسِي حَيْثُ قُلْتُ لِلْحَكَمَيْنِ انْظُرَا فَإِنْ كَانَ مُعَاوِيَةُ أَحَقَّ بِهَا مِنِّى فَأَثْبَتَاهُ فَإِنَّ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ شَكَا مِنِّي وَلَكِنِّي أَنْصَفْتُ فِي القول قَالَ الله تَعَالَى وَ إِنَّا أو إيَّاكُمْ لَعَلَى هُدى أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِين وَ لَمْ يَكُن ذَلِكَ شَكَا وَقَدْ عَلِمَ اللهُ أَنَّ نَبيَّهُ عَلَى الْحَق. (3)

ص: 350


1- بحار الأنوار، ج 8، ص 45
2- بحار الأنوار، ج 18، ص 259 / تفسير القمى، ج 2، ص 202 / تفسیر نورالثقلين / تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج33، ص379/ تفسیر نورالثقلين

3-1- امام صادق علیه السلام - هر پیامبری که از زمان آدم علیه السلام تا پیامبر خدا صلی الله علیه وآله متولد شده، تحت لوای محمد صلی الله علیه وآله خواهد بود. مردم نزد پیامبر صلی الله علیه وآله می آیند و می گویند: «ای محمد صلی الله علیه وآله! از پروردگارت بخواه برای ما حکم کند حتی اگر جهنم باشد، پیامبر صلی الله علیه وآله می فرماید: «آری من صاحب شما هستم»؛ و به دار الرحمن که همان باغ عدن است می رود که در آن، از شرق تا به غرب وسعت دارد، و یکی از حلقه های در را می کوبد، گفته می شود: «کیستی»؟ در حالی که او را بهتر از همه می شناسد، پیامبر صلی الله علیه وآله می فرماید: «من محمّد هستم». گفته می شود: «در را برای او باز کنید». پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «پس آن در برایم باز می شود، وقتی خدایم را بنگرم چنان او را تمجید و اکرام می گویم که پیش از من هیچ کس خدا را چنین حمد و ثنا نگفته است و بعد از من هم نخواهد گفت؛ سپس به سجده می افتم». خداوند می فرماید: «سرت را بلند کن و برخیز، بگو، هر چه بگویی شنیده می شود و شفاعت کن که پذیرفته می شود و بخواه که عطا می شوی».

بخش 2 : تا زمانی که اضطراب از دل های آنان زائل گردد.

1-2- امام باقر علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است که پیرامون تفسير آيه: حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ . فرمود: «منظور از آیه این است که آسمانیان از زمان بعثت عیسی بن مریم علیه السلام تا بعثت محمد صلی الله علیه وآله صدای وحی را نشنیده بودند و چون خداوند، جبرئیل را به سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله فرستاد و آسمانیان، صدای وحی قرآن را به مانند صدای فرو کوفته شدن آهن بر صخره شنیدند، همه مدهوش گشتند. چون ابلاغ وحی به پایان رسید، جبرئیل فرود آمد و هرگاه که از کنار ساکنان یک آسمان می گذشت، فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ ترس و اضطراب از دل هایشان برطرف می شد و به یکدیگر می گفتند: مَا ذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ».

بگو: «چه کسی شما را از آسمان ها و زمین روزی می دهد»؟ بگو: «خداوند یگانه! و ما یا شما بر [طریق] هدایت یا در گمراهی آشکاری هستیم». (24)

1- امام علی علیه السلام - امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیثی طولانی مطالبی را فرمود از آن جمله: اینکه می گویی در ماجرای حکمیت (در جنگ صفین) تو به خودت نیز شک کرده بودی که امر را به دو حکم سپردی و به آنها گفتی که شما به حال من و معاویه نگاه کنید و اگر او سزاوارتر به این منسب (امامت و ولایت) دانستید، او را در این منسب قرار دهید، [چنین نیست] و آن شک از ناحیه ی من نبود بلکه من مطابق کلام خداوند، انصاف به خرج دادم [و با اینکه علم به حق بودن خود داشتم، چنان گفتم] که خداوند می فرماید: وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدى أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ، و خداوند در اینجا شک ندارد و می داند که پیامبرش برحق است.

ص: 351

قوله تعالى: قُل لا تُسْتَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْتَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ (25) قوله تعالى: قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ العَليمُ (26)

قوله تعالى: قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُم بِهِ شُرَكَاءَ كَلا بَلْ هُوَ اللهُ الْعَزِيزُ الحَكيمُ (27)

1- امیر المؤمنين علیه السلام - وقَوْلُهُ قُلْ يَجمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا يَقُولُ: يَقْضِي بَيْنَنَا بِالحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ قَالَ: الْقَاضِي الْعَلِيمُ. (1)

قوله تعالى: وَ ما أَرْسَلْنَاكَ إِلا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيراً وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (28)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ حَفْصِ الْكِنَانِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْن بَكْرِ الْأَرْجَانِيُّ قَالَ قَالَ لِي الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ علیه السلام أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّسُول صلی الله علیه وآله كَانَ عَاماً لِلنَّاسِ أَلَيْسَ قَدْ قَالَ اللَّهُ فِي مُحْكَم كِتَابِهِ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ لِأَهْلِ الشَّرْقِ وَالْغَرْب وَأَهْل السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ هَلْ بَلَّغَ رِسَالَتَهُ إِلَيْهِمْ كَلِّهِمْ قُلْتُ لَا أَدْرِى قَالَ يَا ابْنَ بَكْرِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَمْ يَخْرُجُ مِنَ الْمَدِينَةِ فَكَيْفَ بَلَغَ أَهْلَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْب قُلْتُ لَا أَدْرِى قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَمَرَ جَبْرَئِيلَ علیه السلام فَاقْتَلَعَ الْأَرْضِ برِيشَة مِنْ جَنَاحِهِ وَ نَصَبَهَا لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ كَانَتْ بَيْنَ يَدَيْهِ مِثْلَ رَاحَتِهِ فِي كَفِّهِ يَنْظُرُ إِلَى أَهْل الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ وَ يُخَاطِبُ كُلَّ قَوْمِ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى اللَّهِ وَإِلَى نُبُوتِهِ بِنَفْسِهِ فَمَا بَقِيَتْ قَرْيَةً وَ لَا مَدِينَةَ إِلَّا وَدَعَاهُمُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله بنَفْسِهِ. (2)

2- الصادق علیه السلام - عَبْدِ اللَّهِ بْن بَكْر الأَرجَانِيِّ قَالَ صَحِبْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي طَرِيقِ مَكَّةَ مِنَ الْمَدِينَة ... فقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَهَلْ يَرَى الْإِمَامُ علیه السلام مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ قَالَ يَا ابْن بَكْرِ فَكَيْفَ يَكُونُ حُجَّةً عَلَى مَا بَيْنَ قُطْرَيْهَا وَهُوَ لَا يَرَاهُمْ وَ لَا يَحْكُمُ فِيهِم لَا يَرَاهُمْ وَ لَا يَحْكُمْ فِيهِمْ وَكَيْفَ تَكُونُ حُجَّةً عَلَى

ص: 352


1- تفسیر القمی، ج 2، ص 202 .
2- بحار الأنوار، ج18، ص188 / تفسیر القمی، ج 2، ص 202 و مسائل علی بن جعفر علیه السلام، ص 330؛ فيهما: «الدجاني» بدل «الرجانی» / تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان

بگو: «شما از گناهی که ما کرده ایم سؤال نخواهید شد، [ همان گونه که] ما در برابر آنچه شما انجام می دهید، سؤال نخواهیم شد. (25)

بگو: «پروردگار ما همه ما را جمع می کند، سپس در میان ما به حق داوری می نماید [و مجرمان را از نیکوکاران جدا می سازد] و اوست داور آگاه». (26)

بگو: «کسانی را که به عنوان همتا به او ملحق ساخته اید به من نشان دهید! هرگز چنین نیست! [ او همتا و شبیهی ندارد ] بلکه او خداوند توانا و حکیم است». (27)

1 - امام على علیه السلام - قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا، یعنی میان ما به حق حکم کند، وَ هُوَ الْفَتَاحُ الْعَلِيمُ یعنی [او] حکم کننده ی داناست». (منظور از فتح، حکم است).

و ما تو را جز برای همه ی مردم نفرستادیم تا [آن ها را به پاداش های الهی] بشارت دهی و [از عذاب او] بترسانی؛ ولی بیشتر مردم نمی دانند. (28)

1- امام صادق علیه السلام - از حفص کنانی نقل است: شنیدم عبدالله بن بکر ارجانی می گوید: امام صادق (,) از من پرسید: به من بگو رسول خدا صلی الله علیه وآله که برای عموم مردم فرستاده شده بود، آیا خداوند در آیات محکم کتاب خود نفرموده است: وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ»؟ که منظور برای تمام ساکنین مشرق و مغرب و آسمانیان و زمینیان اعم از جن و انس می باشد. آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله توانست رسالت و پیام خود را به همه آنها برساند»؟ عرض کردم: «نمی دانم» حضرت فرمود: «ای پسر بکر! رسول خدا صلی الله علیه وآله از مدینه خارج نشده است، پس چگونه توانسته است به اهل مشرق و مغرب ابلاغ کند»؟ عرض کردم: «نمی دانم» فرمود: «خداوند به جبرئیل علیه السلام فرمود و او زمین را با یک پر از بال خود از بیخ و بن برکند و آن را در مقابل رسول خدا نهاد و زمین در مقابل رسول خدا صلی الله علیه وآله به مانند کف دست او نسبت به دست او بود و رسول خدا صلی الله علیه وآله به ساکنین مشرق و مغرب می نگریست و هر قوم را با زبانشان مورد خطاب قرار می داد و خود، آنان را به خداوند متعال و نبوّت خود فرا می خواند. پس پیامبر صلی الله علیه وآله به این ترتیب به تنهایی توانست تمام ساکنان آبادی ها و شهرها را به سوی خداوند متعال و نبوت خود دعوت کند».

2- امام صادق علیه السلام - عبدالله بن بکر ارجانی گفت: در خدمت امام صادق علیه السلام بودم در سفری از مدینه مکه ... عرض کردم: «فدایتان شوم ! آیا امام هرچه که بین مشرق و مغرب است را می بیند»؟ فرمود: «اگر آن ها را نبیند و در میانشان حکم نکند، چگونه می تواند حجت بر هرچه بین مشرق و مغرب است باشد؟ و چگونه می تواند بر مردمی که از دیده او پنهانند و نه او بر آنها و نه آنها بر او قدرت دارند، حجت باشد؟ چگونه سفیر از جانب خدا و شاهد و گواه بر خلق باشد، با اینکه آنها را نمی بیند؟ و

ص: 353

غُيَّب لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَقْدِرُونَ عَلَيْهِ وَكَيْفَ يَكُونُ مُؤَدِّيَا عَنِ اللَّهِ وَشَاهِداً عَلَى الْخَلْقِ وَهُوَ لَا يَرَاهُمْ وَكَيْفَ يَكُونُ حَجَّةً عَلَيْهِمْ وَ هُوَ مَحْجُوبُ عَنْهُمْ وَ قَدْ حِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَهُ أَنْ يَقُومَ بِأَمْرِ رَبِّهِ فِيهِمْ وَاللَّهُ يَقُولُ وَ ما أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ يَعْنِي بِهِ مَنْ عَلَى الْأَرْضِ وَالْحُجَّةُ مِنْ بَعْدِ النَّبِيِّ يَقُومُ مَقَامَهُ وَ هُوَ الدَّلِيلُ عَلَى مَا تَشَاجَرَتْ فِيهِ الْأُمَّةُ وَالْآخِذُ بِحُقُوقِ النَّاسِ وَالْقِيَامُ (الْقَائِم عجل الله تعالی فرجه الشریف) بِأَمْرِ اللَّهِ وَالْمُنْصِفُ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ فَإِذَا لَمْ يَكُنْ مَعَهُمْ مَنْ يَنْفُذُ قَولُه وَهُوَ يَقُولُ سَنُرِيهِمْ آيَاتِنا فِي الْآفَاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ فَأَيُّ آيَة فِي الْآفَاقَ غَيْرُنَا أَرَاهَا اللهُ أَهْلَ الْآفَاقِ. (1)

3- الباقر علیه السلام - وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيرًا لَا تَبْقَى أَرْضُ إِلَّا نُودِيَ فِيهَا بِشَهَادَةٍ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى آفَاق الْأَرْضِ. (2)

4 - الباقر علیه السلام - وَ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ بُعِثُوا خَاصَّةً وَ عَامَّةً فَأَمَّا نُوحُ علیه السلام فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَى مَنْ فِي الْأَرْضِ بنُبُوَّة عَامَّة وَ رِسَالَةَ عَامَّةً وَأَمَّا هُودُ علیه السلام فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَى عَادِ بِنُبُوَّةَ خَاصَّة وَأَمَّا صَالِحُ علیه السلام فَإِنَّهُ أَرْسِلَ إِلَى ثَمُودَ قَرْيَة وَاحِدَة وَهِيَ لَا تَكْمُلُ أَرْبَعِينَ بَيْنَا عَلَى سَاحِلٌ الْبَحْرِ صَغِيرَةً وَأَمَّا شُعَيْبُ علیه السلام فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَى مَدْيَنَ وَهِيَ لَا تَكْمُلُ أَرْبَعِينَ بَيْتاً وَ أَمَّا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام نُبُوتُهُ بكوني ويا [ بكُوثَى رَبَّى ] وَ هِيَ قَرْيَةً مِنْ قُرَى السَّوَادِ فِيهَا مَبْدَأَ أَوَّل أَمْرِهِ ثُمَّ هَاجَرَ مِنْهَا وَ لَيْسَتْ بِهِجْرَةٍ قِتَالَ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ قالَ إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى رَبِّي فَكَانَتَ هِجْرَةُ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام بِغَيْرِ قِتَالَ وَأَمَّا إِسْحَاق أَمْ فَكَانَتْ نُبُوَّتُهُ بَعْدَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ أَمَّا يَعْقُوبُ علیه السلام فَكَانَتْ نُبُوَّتُهُ فِي أَرْضِ كَنْعَانَ، ثُمَّ هَبَطَ إِلَى أَرْضِ مِصْرَ فَتُوفِّيَ فِيهَا ثُمَّ حُمِلَ بَعْدَ ذَلِكَ جَسَدُهُ حَتَّى دُفِنَ بِأَرْضِ كَنْعَانَ، وَالرُّؤْيَا الَّتِي رَأَى يُوسُفُ الْأَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبَاً وَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَهُ سَاجِدِينَ فَكَانَتْ نُبُوتُهُ فِي أَرْضِ مِصْرَ بَدْؤُهَا، ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَرْسَلَ الْأَسْبَاطَ اثْنَيْ عَشَرَ بَعْدَ يُوسُفَ، ثُمَّ مُوسَى علیه السلام و هَارُونَ علیه السلام إِلَى فِرْعَوْنَ وَ وَ مَلَئِهِ إِلَى مِصْرَ وَحْدَهَا ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَرْسَلَ يُوشَعَ بْنَ نُونِ علیه السلام إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى علیه السلام نُبُوَّتُهُ بَدؤُهَا فِي الْبَرِّيَّةِ الَّتِي تَاهَ فِيهَا بَنُو إِسْرَائِيلَ، ثُمَّ كَانَتْ أَنْبِيَاءُ كَثِيرَةٌ مِنْهُمْ مَنْ قَصَّهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ يَقْصُصْهَ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَرْسَلَ عِيسَى علیه السلام إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ خَاصَّةً وَكَانَتْ نُبُوَّتُهُ بَيْتِ الْمَقْدِسِ، وَكَانَتْ مِنْ بَعْدِهِ الْحَوَارِيُّونَ اثْنَا عَشَرَ

ص: 354


1- بحار الأنوار، ج 25، ص 375 / تأويل الآيات الظاهرة ، ص 843 / كامل الزيارات، ص328 .
2- بحار الأنوار، ج 53، ص 113 .

چگونه حجت بر آن هاست، با اینکه از نظر آنها پنهان است و بین آنها و او در اینکه فرمان پروردگار را در میان آن ها بر پادارد، فاصله است؟ در حالی که خداوند می فرماید: وَ ما أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ، منظور تمام مردم زمین هستند و حجت پس از ایشان جانشین او خواهد بود و هم او راهنما در اختلافات امت است و مؤدی حقوق مردم است و امر خدا را به پا می دارد و داد یکی را از دیگری می ستاند. اگر به همراه آن ها نباشد، چه کسی امر خدا را میان آنها اجرا کند؟ در حالی که خداوند می فرماید: به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم. (فصلت /53) کدام نشانه ای در آفاق جز ما هست که خدا به اهل زمین نشان دهد؟

3- امام باقر علیه السلام - وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً، در هر سرزمینی ندا داده می شود به شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و محمد صلی الله علیه وآله رسول خدا است و امام علیه السلام با دستش به افق های [دور دست] زمین اشاره کرد.

4- امام باقر علیه السلام - پیامبران به صورت خاص و عام برانگیخته شدند، نوح علیه السلام با نبوت عامه و رسالت عام به سوی زمینیان فرستاده شد و هود با نبوتی خاص به سوی قوم عاد فرستاده شده و صالح به یک روستا از قوم ثمود فرستاده شد که آن روستا کمتر از چهل خانه کوچک در کنار ساحل دریا را شامل می شد و شعیب به مدین فرستاده شد که به چهل خانه نمی رسید. نبوت ابراهیم در بکونی و یا بود. بکونی ویا یکی از روستاهای سواد بود که آغاز نبوت ابراهیم در آنجا بود. سپس از آنجا مهاجرت کرد. و این مهاجرت برای جنگ نبود. این مطلب در این آیه آمده است: [ او از این مهلکه به سلامت بیرون آمد ] و گفت: «من به سوی پروردگارم می روم، او مرا هدایت خواهد کرد! (صافات /99) پس هجرت ابراهیم علیه السلام برای غیر جنگ بود. اما اسحاق، نبوت وی بعد از ابراهیم علیه السلام بود. نبوّت یعقوب علیه السلام در سرزمین کنعان بود و بعد به سرزمین مصر فرود آمد و در آنجا وفات یافت. سپس جسد او حمل شد تا در سرزمین کنعان به خاک سپرده شود. و خوابی که يوسف علیه السلام در آن یازده ستاره و ماه و خورشید را دید که برای او سجده می کنند آغاز نبوّت او در مصر بود و سپس دوازده نوه یعقوب علیه السلام بعد از یوسف که به پیامبری رسیدند. پس هارون و موسی برای هدایت فرعون و مردم مصر برانگیخته شدند و پیامبری آن ها محدود به مصر بود. پس خداوند متعال بعد از موسی، یوشع بن نون را به سوی بنی اسرائیل فرستاد. آغاز نبوت وی در صحرایی بود که بنی اسرائیل در آن حیران بودند و بعد از آن پیامبران زیادی بودند که حکایت برخی از آن ها را خداوند برای محمد صلی الله علیه وآله ذکر کرد و حکایت برخی را برای او ذکر نکرد. سپس خداوند عزوجل عیسی بن مریم علیه السلام را به طور خاص به سوی بنی اسرائیل فرستاد که نبوت وی در بیت المقدس بود و بعد از او حواریون دوازده نفر بودند و از زمانی که خداوند عیسی علیه السلام را

ص: 355

فَلَمْ يَزَلِ الْإِيمَانُ يَسْتَتِرُ فِي بَقِيَّةِ أَهْلِهِ مُنْذُ رَفَعَ اللَّهُ عِيسَى علیه السلام ، ثُمَّ أَرْسَلَ اللَّهُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّةً وَكَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِيَاءِ. (1)

5- السجاد علیه السلام - كان ابو طالب رحمه الله يضرب عن رسول الله صلی الله علیه وآله بسيفه و يقيه بنفسه، الى ان قَالَ فَقَالُوا يَا أَبَا طَالِب سَلْهُ أَرْسَلَهُ اللَّهُ إِلَيْنَا خَاصَّةً أَمْ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً فَقَالَ أَبُو طَالِب رحمه الله يَا ابْنَ أَخِ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً أُرْسِلْتَ أَمْ إِلَى قَوْمِكَ خَاصَّةً قَالَ لَا بَلْ إِلَى النَّاسِ أُرْسِلْتُ كَافَّةً إِلَى الْأَبْيَضِ وَالْأَسْوَدِ وَالْأَحْمَر وَالْعَرَبِيِّ وَ الْعَجَمِيٌّ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَأَدْعُوَنَّ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ الْأَبْيَضَ وَ الْأَسْوَدَ وَ مَن عَلَى رُءُوسَ الْجِبَالِ وَ مَنْ فِي لُجَجِ الْبحَارِ وَ لَأَدْعُوَنَّ السَّنَةَ فَارِسَ وَ الرَّومَ. (2)

6- الرسول صلی الله علیه وآله - قَولُهُ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً وَ قَالَ علیه السلام بُعِثْتُ إِلَى الْأَحْمَرِ وَالْأَسْوَدِ وَ الْأَبْيَضِ. (3)

7- الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - قَالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم فَضَّلْتُ بِأَرْبَعِ خِصَال: جُعِلَتْ لِيَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُورًا، إِلَى قَوْلِهِ وَأُرْسِلْتُ إِلَى النَّاسِ كَافَّة. (4)

8- الباقر علیه السلام - وَ فِي قَوْلِهِ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ كَافَّةً لِلنَّاسِ فِي الرَّجْعَة. (5)

9 - الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَعْطَى مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله شَرَائِعَ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَ عیسی علیهم السلام، إلى أن قَالَ وَ أَرْسَلَهُ كَافَّةً إِلَى الْأَبْيَض وَالْأَسْوَدِ وَالْجِن وَالْإِنْسَ. (6)

10 - الرسول صلی الله علیه وآله - أُعْطِيتُ خَمْساً وَ لَا أَقُولُ فَخَراً بُعِثْتُ إِلَى الْأَحْمَر وَالْأَسْوَدِ وَجُعِلَتْ لِيَ الْأَرْضِ طَهُوراً وَ مَسْجِداً وَ أُحِلَّ لِيَ الْمَغْنَمُ وَ لَمْ يُحَلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِي وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ فَهُوَ يَسِيرُ أَمَامِي مَسِيرَةَ شَهْرٍ وَ أَعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ فَادَّ خَرْتُهَا لِأُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ. (7)

قوله تعالى: وَيَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صادِقِينَ (29)

قوله تعالى: قُلْ لَكُمْ ميعادُ يَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَ لَا تَسْتَقْدِمُونَ (30)

ص: 356


1- تفسير نور الثقلين
2- روضة الواعظين، ج 1، ص54/ تفسیر نورالثقلین
3- المناقب، ج 1، ص 229 / تفسير نور الثقلين؛ «ألاصفر» بدل «ألابيض»
4- تفسیر نورالثقلین
5- بحار الأنوار، ج 53، ص 42 .
6- تفسیر نورالثقلین
7- بحار الأنوار، ج16، ص308 .

به آسمان برد؛ ایمان در دیگر افراد اهل بیت او پنهانی باقی می ماند؛ و خداوند تبارک و تعالی محمد صلی الله علیه وآله را به سوی جن و انس به طور خاص فرستاد.

5- امام سجاد علیه السلام - ابوطالب رحمه الله با شمشیر خود از پیامبر صلی الله علیه وآله دفاع و با جان و دل از ایشان نگهبانی و نگهداری می کرد. قریش گفتند: «ای ابو طالب رحمه الله ! از او بپرس آیا خداوند او را ویژه ی ما فرستاده است یا برای همه ی مردم»؟ ابو طالب رحمه الله گفت: «ای برادرزاده! آیا برای همه ی مردم برانگیخته شده ای یا فقط برای قوم خود»؟ فرمود: «برای همه مردم از سپید و سیاه و سرخ و عرب و غیر عرب مبعوث شده ام و سوگند به کسی که جان من در دست اوست! من همگان را، سپید و سیاه را و هرکس را که بر سر کوه ها و جزایر دریاهاست به این آیین فرا می خوانم و فارسیان و رومیان را هم همین امسال به این کار فرا می خوانم».

6- پيامبر صلی الله علیه وآله - وَ ما أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً من به سوی انسان های سرخ پوست و سیاه پوست و سفیدپوست همه انسان ها مبعوث شدم.

7- پیامبر صلی الله علیه وآله - من با چهار خصلت [بر دیگر پیامبران علیهم السلام] برتری دارم؛ زمین برای من محل سجده و پاک قرار داده شده است ... من برای [هدایت] همهی مردم فرستاده شده ام».

8- امام باقر علیه السلام - در آیه ی وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ مقصود آن حضرت (پیامبر صلی الله علیه وآله) است که خدا او را در رجعت [برای هدایت و تأمین حوائج تمام مردم جهان] برانگیخته می گرداند.

9- امام صادق علیه السلام - خداوند متعال به محمد صلی الله علیه وآله شریعت های نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام را عطا کرد، ... تا جن و انس و سیاه و سفید را به سوی خدا دعوت کند.

10- پیامبر صلی الله علیه وآله - پنج چیز به من عطا شد و به خاطر فخرفروشی [این پنج چیز] را نمی گویم؛ من برای انسان های سرخ پوست و زرد پوست [و همه ی انسان ها] مبعوث شدم و زمین برای من پاک و مسجد قرار داده شد. غنیمت [جنگی] برای من حلال شد، قبل از من، حد [مجازات شرعی] حلال نبود و من به وسیله ی ترس [در دل دشمنانم] یاری شدم. و پیش از آنکه من برای فتح جایی بروم، ترس در دل دشمنان من، یک ماه جلوتر قرار می گیرد و شفاعت به من عطا شده است که آن را برای امتم در روز قیامت، ذخیره کرده ام.

می گویند: اگر راست می گویید، این وعده ی [رستاخیز] کی خواهد بود». (29)

بگو: «وعده ی شما روزی خواهد بود که نه ساعتی از آن تأخیر میکنید و نه [بر آن] پیشی خواهید گرفت». (30)

ص: 357

1 - الجواد علیه السلام - أبو هَاشِمٍ دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِى قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرضا علیه السلام فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِي وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ من الْمِيعَادِ. (1)

قوله تعالى: وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهِذَا الْقُرْآنِ وَ لَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضَ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ (31)

1 - على بن ابراهيم رحمه الله - قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رحمه الله ثُمَّ حَكَى اللَّهُ لِنَبِيِّهِ صلی الله علیه وآله قَوْلَ الْكُفَّارِ مِنْ قُرَيْشٍ وَ غَيْرِهِمْ وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ مِنْ كُتُبِ الْأَنْبِيَاءِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضِ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا وَهُمُ الرُّؤَسَاء لَوْلا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ. (2)

قوله تعالى: قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَن الهدى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَل كُنتُمْ مُجْرِمِينَ (32)

1 - على بن ابراهيم رحمه الله - قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الهُدى وَ هُوَ الْبَيَانُ بَلْ كُنتُمْ مُجْرِمِينَ. (3)

قوله تعالى: وَ قالَ الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَل مَكْرُ اللَّيْل وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِالله وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَونَ إِلَّا ما كَانُوا يَعْمَلُونَ (33)

1 - علی بن ابراهيم رحمه الله - قال عَلى بن إبراهیم رحمه الله ثُمَّ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ يَعْنِي مَكَرْتُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَ قَوْلُهُ وَأَسَرُّوا النَّدامَةَ لَّا رَأَوُا الْعَذَابَ قَالَ: يُسِرُّونَ

ص: 358


1- الغيبة، ص 303 .
2- تفسير القمي، ج 2، ص203/ تفسير البرهان
3- تفسير القمي، ج 2، ص203/ تفسير البرهان

1- امام جواد علیه السلام - ابوهاشم داود بن قاسم گوید: ما در محضر امام جواد علیه السلام بودیم و سخن از سفیانی به میان آمد و آنچه در روایات آمده که کار او از حتمیات است، من به آن حضرت علیه السلام عرض کردم: «آیا خدا را در امور حتمی بدایی پدید می آید [که از آن دست بردارد یا آن را تغییر دهد]»؟ فرمود: «آری»! به آن حضرت علیه السلام عرض کردیم: «پس با این ترتیب ما می ترسیم که در مورد قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز خدا را بدایی حاصل شود»!؟ فرمود: «قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف از وعده ها است و خداوند خلاف وعده ی خود رفتار نمی کند».

کافران گفتند: «ما هرگز به این قرآن و کتاب های دیگری که پیش از آن بوده ایمان نخواهیم آورد». اگر ببینی هنگامی که این ستمکاران در پیشگاه پروردگارشان [برای حساب و مجازات] نگه داشته شده اند در حالی که هر کدام گناه خود را به گردن دیگری می اندازد [از کار آنها تعجب می کنی]! مستضعفان به مستکبران می گویند: «اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم» (31)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - خداوند [در ادامه ی آیه ی قبل] سخن کفار قریش و کفّار دیگر قبایل را برای پیامبر خود حکایت می کند: وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ لَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ، یعنی از کتاب های انبیاء علیهم السلام. وَ لَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا یعنی رؤسای قبائل. لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ.

[اما] مستکبران به مستضعفان می گویند: «آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آنکه به سراغ شما آمد [و آن را به خوبی دریافتید]؟ بلکه شما خود مجرم بودید». (32)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الهُدى که منظور از الهدی همان بیان [و قرآن] است، بَلْ كُنتُمْ مُجْرِمِينَ.

و مستضعفان به مستکبران می گویند: «مکر و نیرنگ شما در شب و روز [مایه ی گمراهی ما شد]، هنگامی که به ما دستور می دادید که به خداوند کافر شویم و همتایانی برای او قرار دهیم». و آنان هنگامی که عذاب [الهی] را می بینند پشیمانی خود را پنهان می کنند [تا بیشتر رسوا نشوند] و ما غل و زنجیرها در گردن کافران می نهیم، آیا جز آنچه عمل می کردند به آنها جزا داده می شود؟! (33)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - بَلْ مَكْرُ اللَّيْل وَ النَّهَارِ یعنی شما در شب و روز حیله ورزیدید؛ وَ أَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَا رَأَوُا الْعَذَابَ یعنی هنگامی که در آتش جهنّم هستند و ولی خدا را [که در بهشت است] می بینند، پشیمانی خود را پنهان می دارند. برخی از امام صادق علیه السلام پرسیدند: «ای فرزند رسول

ص: 359

النَّدَامَةَ فِي النَّارِ إِذَا رَأَوْا وَلِيَّ اللَّهِ فَقِيلَ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ مَا يُغْنِيهِمْ إِسْرَارُ النَّدَامَةِ وَهُمْ فِي الْعَذَاب؟ قَالَ: يَكْرَهُونَ شَمَاتَةَ الْأَعْدَاءِ . (1)

2- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ قَالَ قِيلَ لَهُ وَ مَا يَنْفَعُهُمْ إِسْرَارُ النَّدَامَةِ وَهُمْ فِي الْعَذَابِ قَالَ كَرِهُوا شَمَانَةَ الْأَعْدَا . (2)

قوله تعالى: وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (34)

قوله تعالى: وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَموالاً وَ أَولاداً وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذِّبِينَ (35)

1 - امير المؤمنين علیه السلام - لَقَدْ نَظَرْتُ فَمَا وَجَدْتُ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ يَتَعَصَّبُ لِشَيْءٍ مِنَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا عَنْ عِلَّة تَحْتَمِلُ تَمْوِيهَ الْجُهَدَاءِ أَوْ حُجَّةِ تَلِيطُ بِعْقُولِ السُّفَهَاءِ غَيْرَكُمْ فَإِنَّكُمْ تَتَعَصَّبُونَ لِأَمْرِ مَا يُعْرَفُ لَهُ سَبَبُ وَ لَا عِلَّةً أَمَّا إِبْلِيسُ فَتَعَصَّبَ عَلَى آدَمَ علیه السلام لِأَصْلِهِ وَ طَعَنَّ عَلَيْهِ فِي خِلْقَتِهِ فَقَالَ أَنَا نَارِيُّ وَأَنْتَ طِينِيُّ وَ أَمَّا الْأَغْنِيَاءُ مِنْ مُتْرَفَةِ الْأُمَمِ فَتَعَصَّبُوا لِآثَارِ مَوَاقِعِ النِّعَمِ فَ قَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَ أَوْلاداً وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذِّبِينَ فَإِنْ كَانَ لَا بُدَّ مِنَ الْعَصَيَّةِ فَلْيَكُنْ تَعَصُّبُكُمْ لِمَكَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الْأَفْعَالِ وَ مَحَاسِن الأمور الَّتِى تَفَاضَلَتْ فِيهَا الْمُجَدَاء وَالنَّجَدَاء مِنْ بُيُوتَاتِ العَرَبَ وَ يَعَاسِيب القَبَائِلِ بِالْأَخْلَاقِ الرَّغِيبَةِ وَ الْأَحْلَامِ الْعَظِيمَةِ. (3)

2- على بن ابراهيم رحمه الله - ثُمَّ افْتَخَرُوا عَلَى اللَّهِ بِالْغِنَى فَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَموالًا وَأَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذِّبِينَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ وَما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفَىٰ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً. (4)

قوله تعالى: قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ مَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (36)

ص: 360


1- تفسير القمى، ج 2، ص 203 / تفسیر نور الثقلين؛ «قال على بن ابراهيم ... بالليل و النهار» محذوف/ تفسير البرهان
2- بحار الدنوار، ج 7 ص188/ تفسير البرهان
3- نهج البلاغة، ص 295/ بحار الأنوار، ج 14، ص 471 و تفسیر نورالثقلین؛ فيهما: «لقد نظرت فما ... أنت طینی» محذوف / تفسیر البرهان؛ «بتفاوت»
4- تفسیر القمی، ج 2، ص203

خدا صلی الله علیه وآله! پنهان ساختن پشیمانی در حالی که آنان در عذاب هستند، چه سودی برایشان دارد»؟

حضرت علیه السلام پاسخ داد: «آنان از شماتت دشمنان بیزارند».

2- امام صادق علیه السلام - از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَا رَأَوُا الْعَذابَ پرسیده شد و به حضرت عرض شد: «پنهان کردن پشیمانی چه نفعی به حالشان دارد در حالی که آنان در عذاب هستند»؟ فرمود: «آنان شماتت دشمنانشان را ناپسند می شمرند».

و ما در هیچ شهر و دیاری [پیامبری] بیم دهنده ای نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان آنها [که مست ناز و نعمت بودند] گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده اید کافریم». (34)

و گفتند: «اموال و فرزندان ما [ از همه ] بیشتر است [ و این نشانه ی علاقه ی خدا به ماست ] و ما هرگز عذاب نخواهیم شد». (35)

1- امام علی علیه السلام - من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصب نورزد جز با دلیلی که با آن ناآگاهان را بفریبد، و یا برهانی آورد که در عقل سفیهان نفوذ کند جز شما، زیرا درباره ی چیزی تعصب می ورزید که نه علّتی دارد و نه سببی. ولی شیطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم علیه السلام تعصب ورزید و آفرینش او را مورد سرزنش قرار داد و گف: «مرا از آتش و تو را از گل آفریده اند، و سرمایه داران فساد زده امت ها برای داشتن نعمت های فراوان تعصب ورزیدند و گفتند: نَحْنُ أَكْثَرُ أَموالًا وَ أَولاداً وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذِّبِينَ. پس اگر در تعصب ورزیدن ناچارید، برای اخلاق پسندیده، افعال نیکو و کارهای خوب تعصب داشته باشید، همان افعال و کرداری که انسان های با شخصیت و شجاعان خاندان عرب و سران قبایل در آن ها از یکدیگر پیشی می گرفتند، یعنی اخلاق پسندیده بردباری به هنگام خشم فراوان.

2- علی بن ابراهیم رحمه الله - با ثروت خود به خدا فخر فروشی کردند و بر خدا ترجیح دادند و گفتند: نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذِّبِینَ که خداوند حرف آن ها را رد کرد و فرمود: قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ وَمَا أَمْوالُكُمْ وَلَا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي قَرَّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفِى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحِاً.

بگو: «پروردگار من روزی را برای هر کس بخواهد وسعت می بخشد یا تنگ می گیرد، [این نشانه ی قرب و بعد به درگاه او نیست]، ولی بیشتر مردم نمی دانند». (36)

ص: 361

1 - السجاد علیه السلام - عَنْ أَبي حَمْزَةَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ عَلِيّ بْن الْحُسَيْن علیه السلام وَ عَصَافِيرُ عَلَى الْحَائِطِ قبَالَتَهُ يَصِحْنَ فَقَالَ يَا بَا حَمْزَةَ أَ تَدْرِى مَا يَقُلْنَ قَالَ يَتَحَدَّثَنَ أَنَّ لَهُنَّ وَقْتُ يَسْأَلُنَ فِيهِ قُوتَهُنَّ يَا أَبَا حَمْزَةَ لَا تَنَامَنَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنِّي أَكْرَهُهَا لَكَ إِنَّ اللَّهَ يُقَدِّمُ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ أَرْزَاقَ الْعِبَادِ وَ عَلَى أَيْدِينَا يُجْرِيهَا. (1)

قوله تعالى: وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُولئِكَ هُمْ جَزاءُ الضَّعْفِ بِما عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ (37)

قوله تعالى: وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ في آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ (38)

1 - الصادق علیه السلام - ذَكَرَ رَجُلُ عِنْدَ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْأَغْنِيَاءَ وَوَقَعَ فِيهِمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام اسْكُتُ فَإِنَّ الْغَنِيَّ إِذَا كَانَ وَصُولًا لِرَحِمِهِ بَارَا بِإِخْوَانِهِ أَضْعَفَ اللَّهُ لَهُ الْأَجْرَ ضِعْفَيْن لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَما أَمْوالُكُمْ وَلَا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفِى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُولئِكَ هُمْ جَزاءُ الضَّعْفِ بِما عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ. (2)

2- امیر المؤمنين علیه السلام - فَعَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنَّهَا تَجْمَعُ مِنَ الْخَيْرِ مَا لَا يَجْمَعُ غَيْرُهَا وَ يُدْرَكَ بِهَا مِنَ الْخَيْرِ مَا لَا يُدْرَكَ بِغَيْرهَا خَيْرُ الدُّنْيَا وَ خَيْرُ الْآخِرَةَ ... وَإِمَّا لِخَيْرِ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ يُكَفِّرُ عَنْهُ بِكُلِّ حَسَنَة سَيِّئَةً يَقُولُ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ حَتَّى إِذَا كَانَ يَوْمَ الْقِيَامَةَ حُسِبَتْ لَهُمْ حَسَنَاتُهُمْ وَ أَعْطُوا بِكُلِّ وَاحِدَة عَشْرَ أَمْثَالِهَا إِلَى سَبْعِمِائَةِ ضِعْفِ فَهُوَ الَّذِي يَقُولُ جَزَاءً مِنْ رَبِّكَ عَطَاءٌ حِساباً وَ يَقُولُ عَزَّوَجَلَّ فَأُولَئِكَ هُمْ جَزاءُ الضَّعْفِ بِما عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ فَارْغَبُوا فِيهِ وَ اعْمَلُوا بِهِ وَ تَحَاضُوا عَلَيْهِ. (3)

3 - الصادق علیه السلام - يَا ابْنَ جُنْدَب كُلُّ الذُّنُوبِ مَغْفُورَةُ سِوَى عُقُوقِ أَهْل دَعْوَتِكَ وَكُلُّ الْبِرِّ مَقْبُولُ إِلَّا مَا كَانَ رِئَاءَ يَا ابْنَ جُنْدَبِ أَحْبِبْ فِي اللَّهِ وَ أَبْغِضُ فِي اللَّهِ وَ اسْتَمْسِكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ

ص: 362


1- بصائر الدرجات، ج 1، ص 343
2- بحار الأنوار، ج 100، ص 2 / وسائل الشيعة، ج 9، ص 476 / مستدرک الوسائل، ج13، ص 19 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج33، ص543/ الأمالي للطوسي، ص 24 / بشارة المصطفى، ص 43 / الغارات، ج 1، ص 146 / تفسیر نورالثقلین

1- امام سجاد علیه السلام - ابو حمزه گوید: نزد امام سجاد علیه السلام بودم و گنجشک ها روی دیوار حیاط بودند. فرمود: «ای ابو حمزه! آیا می دانی [ گنجشک ها ] چه می گویند؟ می گویند که آن ها زمانی دارند که در آن وقت، روزیشان را طلب می کنند. ای ابوحمزه! هرگز قبل از طلوع آفتاب نخواب. زیرا من آن را برای تو خوب نمی دانم، چون خداوند در آن وقت، روزی های بندگان را تقسیم می کند و بر دستان ما جاری می کند (در اختیار ما قرار می دهد)»

اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرب نمی سازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالحی انجام دهند که برای آنان در برابر کارهایی که انجام داده اند پاداش مضاعف است و آنها در غرفه های بهشتی در [نهایت] امنیت خواهند بود. (37)

و کسانی که برای انکار و ابطال آیات ما تلاش می کنند و می پندارند از حوزه ی قدرت ما فرار خواهند کرد، در عذاب [الهی] احضار می شوند (38)

1- امام صادق علیه السلام - شخصی نزد امام صادق علیه السلام از ثروتمندان سخن به میان آورد و از آنان بدگویی نمود. امام صادق علیه السلام به او فرمود: «خاموش باش! چرا که انسان ثروتمند اگر صله ی رحم انجام دهد و به برادران خود نیکی کند، خداوند دو برابر به او اجر و پاداش می دهد؛ زیرا خداوند می فرماید: وَ مَا أَمْوَالُكُمْ وَ لَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ هُمْ جَزَاء الضّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ».

2- امام علی علیه السلام - بر شما باد به رعایت تقوا، که این صفت چندان خیر دارد که هیچ خصلت دیگر ندارد و در پرتو آن در دنیا و آخرت به چیزهایی توان دست یافت که با هیچ چیز دیگر نتوان به آن ها رسید ... خیر تقوا در آخرت این است که خداوند در عوض هر نیکی، یک بدی را می پوشاند (می بخشد) می فرماید: چرا که حسنات، سیئات (و آثار آن ها را) از بین می برند این تذکری است برای کسانی که اهل تذکرند (هود/114) تا آنجا که وقتی روز قیامت فرا رسد حسناتشان به نفع آنها، حساب می شود و در عوض هر یک از آن ها، به ایشان ده برابر تا هفتصد برابر آن، عطا می شود. این همان [پاداشی] است که [خداوند درباره ی آن] می فرماید: این جزایی است از سوی پروردگارت و عطیه ای است کافی و خداوند عزوجل می فرماید: فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضَّعْفِ بِما عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ پس به آن (تقوا) میل و رغبت کنید و برای آن کار کنید و یکدیگر را به آن تشویق کنید.

3- امام صادق علیه السلام - پسر جندب! بر همه گناهان جز ستم به همکیشانت، امید آمرزش است. و هر احسانی جز آنکه به ریا باشد، پذیرفته خواهد بود. پسر جندب! در راه [خشنودی] خدا دوستی کن، و به دستاویز استوار چنگ بزن، و پناهنده ی هدایت شو تا کردارت پذیرفته شود، زیرا از فرمایش خداوند در

ص: 363

اعْتَصِمْ بِالْهُدَى يُقْبَلْ عَمَلُكَ فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحِةٌ ثُمَّ اهْتَدَى فَلَا يُقْبَلُ إِلَّا الْإِيمَانُ وَ لَا إِيمَانَ إِلَّا بِعَمَل وَ لَا عَمَلَ إِلَّا بِيَقِين وَ لَا يَقِينَ إِلَّا بِالْخُشُوعِ وَمِلَاكُهَا كُلُّهَا الْهُدَى فَمَنِ اهْتَدَى يُقْبَلُ عَمَلَهُ وَ صَعِدَ إِلَى الْمَلَكُوتِ مُتَقَبَّلًا وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلى صِراطِ مُسْتَقِيم. (1)

قوله تعالى : قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَما أَنفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخَلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (39)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ عُثْمَانَ بْن عِيسَى عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ آيَتَانِ فِي كِتَابٍ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ... وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ وَ إِنِّى أَنْفِقُ وَ لَا أَرَى خَلَفاً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِكَ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمُ اكْتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِي حِلِّهِ لَمْ يُنْفِقُ دِرْهَماً إِلَّا أَخْلِفَ عَلَيْهِ. (2)

2- الصادق علیه السلام - عَنْ حَرِيزِ عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يَنْزِلُ كُلَّ لَيْلَة جُمُعَة إِلَى سَمَاءِ الدُّنْيَا مِنَ أَوَّلَ اللَّيْلِ وَ فِي كُلِّ لَيْلَة فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ وَ أَمَامَهُ مَلَكَ يُنَادِي هَلَ مِنْ تَائِبَ يُتَابُ عَلَيْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرَ فَيُغْفَرَ لَهُ هَلْ مِنْ سَائِل فَيُعْطَى سُوْلَهُ اللَّهُمَّ أَعْطِ كُلَّ مُنْفِق خَلَفاً وَ كُلَّ مُمْسِكَ تَلَفَا فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ الرَّبُّ إِلَى عَرْشِهِ فَيُقَسِّمُ الْأَرْزَاقَ بَيْنَ الْعِبَادِ ثُمَّ قَالَ لِلْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ يَا فُضَيْلُ نَصِيبَكَ مِنْ ذَلِكَ وَ هُوَ قَوْلَ اللَّهِ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ إِلَى قَوْلِهِ

أَكْثَرُهُم بهم مُؤْمِنُونَ. (3)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ بَسَطَ يَدَهُ بِالْمَعْرُوفِ إِذَا وَجَدَهُ يُخْلِفُ اللَّهُ لَهُ مَا أَنْفَقَ فِي دُنْيَاهُ وَ يُضَاعِفُ لَهُ فِي آخِرته. (4)

4 - الصادق علیه السلام - إِنْ كَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَاذَا؟ وَ إِنْ كَانَ الْخَلَفُ مِنَ اللَّهِ حَقَّا فَالْبُخْلُ لمَاذَا؟ (5)

ص: 364


1- بحار الأنوار، ج 75، ص 282/ تحف العقول، ص303
2- الکافی، ج 2، ص 486/ وسائل الشيعة، ج 7، ص 81 / مكارم الأخلاق، ص 276 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 3، ص 315 / وسائل الشيعة، ج 7، ص391/ تفسير القمي، ج 2، ص 204 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج 2، ص 154/ تفسیر نور الثقلین
5- عيون الحكم، ص344/ تفسیر نورالثقلین

قرآن این گونه برمی آید که [نمی آمرزم کسی را] غیر از او و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، می آمرزم! (طه/82) بنابراین جز ایمان چیز دیگری پذیرفته نشود، و ایمان جز با عمل ،نیست و عمل جز با یقین نباشد، و یقین جز با خشوع [ممکن] نیست، و ریشه و اصل همه هدایت است؛ بدین خاطر هرکس که هدایت یابد کردارش نیز پذیرفته می شود، و فرد پذیرفته و مقبول به عالم ملکوت عروج خواهد کرد؛ وَ اللهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ.

بگو: «پروردگارم روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد وسعت می بخشد یا تنگ می گیرد و هرچیزی را [ در راه او] انفاق کنید، عوض آن را می دهد [و جای آن را پر می کند] و او بهترین روزی دهندگان است». (39)

1- امام صادق علیه السلام - عثمان بن عیسی از کسی که از امام صادق علیه السلام روایت کرده نقل می کند به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «دو آیه در کتاب خدا است که به آن دو عمل می کنم، ولی فایده ای نمی بینم». حضرت علیه السلام پرسید: «آن دو آیه کدامند»؟ عرض کردم: « ... آيه: وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ است و من انفاق می کنم، ولی عوضی نمی بینم». حضرت علیه السلام فرمود: «آیا به نظر تو خداوند عزوجل به وعده ی خود وفا نمی کند»؟ عرض کردم: «خیر [وعده ی خدا راست است]»! حضرت علیه السلام فرمود: «پس علت آن چیست»؟ عرض کردم: «نمی دانم»!؟ حضرت علیه السلام فرمود: «اگر هر کدام از شما اموال خود را از راه حلال به دست آورده و در راه حلال انفاق نماید، در برابر هر در همی که انفاق میکند عوضی به او داده می شود».

2- امام صادق علیه السلام - حریز گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: پروردگار تبارک و تعالی، هرشب جمعه از ابتدای شب و در یک سوم پایانی هر شب، امر و فرمان خود را به سوی آسمان دنیا نازل می کند، در حالی که روبه روی آن، دو فرشته هستند که فریاد می زنند؛ آیا توبه کننده ای هست که توبه اش پذیرفته شود؟ آیا استغفار کننده ای هست تا آمرزیده شود؟ آیا تقاضامندی هست تا تقاضایش برآورده شود؟ خدایا به هر انفاق کننده، عوضی و به هر آزمند [و بخیل که از انفاق سرباز زد]. زیانی ارزانی دار. پس به هنگام طلوع فجر امر و فرمان الهی به سوی عرش خداوند باز می گردد و روزی ها را میان بندگان قسمت می کند». سپس حضرت علیه السلام به فضیل بن یسار گفت: «ای فضیل! سعی کن سهم بیشتری از این روزی ها ببری و منظور از این آیه نیز همین است؛ [به خاطر بیاور] روزی را که خداوند همه ی آنان را بر می انگیزد، سپس به فرشتگان می گوید: «آیا اینها شما را پرستش می کردند»؟! (سب /40) پس فرشتگان عرض می کنند: سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الحِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ».

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس - به هنگام دسترسی داشتن - دست به کار خیر زند [و هزینه ای بپردازد]، خدا عوض آن را در دنیا به او می دهد و دو چندان در آخرت به او خواهد داد.

4 - امام صادق علیه السلام - اگر حساب قیامت حق است، گردآوری مال [از راه حرام] برای چه؟ اگر خدا عوض انفاق را می دهد، بخل به چه جهت؟

ص: 365

5 - الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ سَخَتْ نَفْسُهُ بِالنَّفَقَة وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ. (1)

6- الرضا علیه السلام - عَنْ صَفْوَانَ بْن يَحْيَى عَنْ أَبِي الْحَسَن الرَّضَا علیه السلام قَالَ: دَخَلَ عَلَيْهِ مَوْلًى لَهُ فَقَالَ لَهُ هَلْ أَنْفَقْتَ الْيَوْمَ شَيْئاً قَالَ لَا وَاللَّهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَن علیه السلام فَمِنْ أَيْنَ يُخْلِفُ اللَّهُ عَلَيْنَا. (2)

7- الصادق علیه السلام - مَنْ يَضْمَنُ أَرْبَعَةَ بأربَعَة أَبْيَاتِ فِى الْجَنَّةِ أَنْفِقْ وَ لَا تَخَفْ فَقْراً وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ وَأَفْشِ السَّلَامَ فِي الْعَالَمِ وَاتْرَكِ الْمِرَاءَ وَإِنْ كُنْتَ مُحِقاً. (3)

8- الرسول صلی الله علیه وآله - اياكم وَ السَّرَفُ فِي الْمَالِ وَالنَّفَقَةِ وَعَلَيْكُمْ بِالِاقْتِصَادِ فَمَا افْتَقَرَ قَوْمُ قَطُّ اقتصدوا. (4)

9- الباقر علیه السلام - عَنِ الْحُسَيْنِ بْن أَيْمَنَ عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام قَالَ قَالَ: يَا حُسَيْنُ أَنْفِقُ وَأَيْقِنْ بِالْخَلَفِ مِنَ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَمْ يَبْخَلْ عَبْدُ وَ لَا أَمَةٌ بِنَفَقَة فِيمَا يُرْضِيَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا أَنْفَقَ أَضْعَافَهَا فِيمَا يُسْخِطُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل. (5)

10 - الرسول صلی الله علیه وآله - كُلَّ مَعْرُوفِ صَدَقَةٌ وَ مَا وَقَى بِهِ الرَّجُلُ عِرْضَهُ فَهُوَ صَدَقَةً وَ مَا أَنْفَقَ الرَّجُلُ نَفَقَة فَعَلَى اللَّهِ خَلْفُهَا ضَمَاناً إِلَّا مَا كَانَ مِنْ نَفَقَة فِى بُنْيَان أَوْ مَعْصِيَة. (6)

11- الباقر علیه السلام - عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: إِنَّ الشَّمْسَ لَتَطْلُعُ وَمَعَهَا أَرْبَعَةُ أَمْلَاكِ مَلَكُ يُنَادِي يَا صَاحِبَ الْخَيْرِ أَتِمَّ وَ أَبْشِرُ وَ مَلَكُ يُنَادِى يَا صَاحِبَ الشَّرِّ انْزِعْ وَ أَقْصِرُ وَ مَلَكُ يُنَادِي أَعْطِ مُنْفِقاً خَلَفاً وَ آتِ مُمْسِكاً تَلَفاً وَ مَلَكُ يَنْضِحُهَا بِالْمَاءِ وَ لَوْلَا ذَلِكَ اشْتَعَلَتِ الْأَرْضِ . (7)

قوله تعالى: وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَميعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هؤلاء إيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ (20)

ص: 366


1- وسائل الشيعة، ج 9، ص18 / تفسير نور الثقلين؛ «قال الله ما انفقتم ... الى آخر» محذوف
2- الکافی، ج 4، ص44/ تفسیر نورالثقلین
3- الکافی، ج 4، ص44/ تفسیر نورالثقلین
4- تفسیر نورالثقلین
5- الکافی، ج 4، ص43/ تفسیر نورالثقلین
6- تفسیر نور الثقلين
7- تفسیر نور الثقلين

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - کسی که به پشتوانه [پرشدن جای انفاقش از سوی خدا] یقین داشته باشد نفسش به انفاق کردن، سخاوتمند می شود و خداوند عزّوجل فرمود: وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ.

6- امام رضا علیه السلام - صفوان بن یحیی گوید: در خدمت حضرت رضا علیه السلام بودم که یکی از غلامانش وارد شد، امام رضا علیه السلام فرمود: «امروز چیزی انفاق کردی»؟ گفت: «چیزی انفاق نکرده ام»، فرمود: «پس خداوند چگونه به ما چیزی [در عوض چیزی که ما داده باشیم] مرحمت کند»؟

7- امام صادق علیه السلام - کسی هست که با پایبند شدن به چهار خصلت، چهارخانه ی بهشتی برای او تضمین شود؟ انفاق کن و از فقر نترس، با مردم به انصاف رفتار کن، سلام را در عالم آشکار کن (بلند سلام بده) و جَدَل (بگو مگو) را رها کن هرچند حق با تو باشد.

8- پیامبر صلی الله علیه وآله - از اسراف در خرج کردن مال بپرهیزید و بر شما باد میانه روی و صرفه جویی، که میانه روان هرگز فقیر نخواهند شد.

9- امام باقر علیه السلام - حسین بن ایمن گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: «ای حسین! [در راه خدا] انفاق کن و یقین کن که خداوند عوض آن را خواهد داد. هیچ مردی یا زنی از انفاق کردن مالش در راهی که خدا از آن راضی است، بخل نمی ورزد مگر آنکه خداوند [بر اثر بلایا و مصائب] او را مجبور خواهد کرد که چند برابر آن را در راهی که خشم خدا را به همراه خواهد داشت خرج کند.

10- پیامبر صلی الله علیه وآله - هر کار خیری صدقه است و مالی که شخص به وسیله ی آن آبروی خود را حفظ کند صدقه است و آنچه مؤمن خرج کند خدا ضامن است که جای آن را پر کند، مگر آنکه صرف یک بنا شود [مثل ساختمان] یا در معصیتی مصرف شده باشد.

11 - امام باقر علیه السلام - خورشید هر روز طلوع می کند و با او چهار فرشته می آیند، یکی از آنها ندا می دهد که ای شخص نیکوکار، کارت را به پایان برسان و مژده ی کارت را دریافت کن، ملکی دیگر فریاد می زند که ای شخص بدکار، دست از کارت بکش و آن را رها کن، ملکی دیگر ندا دهد که به شخص انفاق کننده، عوض انفاقش را بدهید و شخصی که از انفاق سرباز زده، مالش را تلف کنید و فرشته ای دیگر بر روی آفتاب آب می ریزد تا حرارتش کم شود که اگر چنین نکند، زمین خواهد سوخت.

[به خاطر بیاور] روزی را که خداوند همه ی آنان را محشور می کند، سپس به فرشتگان می گوید: «آیا اینها شما را پرستش می کردند»؟! (40)

ص: 367

قوله تعالى : قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الحِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ (21)

1 علی بن ابراهيم رحمه الله - قالَتْ قُرَيْشَ إِن الْمَلَائِكَةَ هُمْ بَنَاتُ اللهِ وَإِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطاناً مريداً قَالَ كَانُوا يَعْبُدُونَ الجن. (1)

قوله تعالى: فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضِ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتِي كُنتُم بِها تُكَذِّبُونَ (22)

قوله تعالى: وَإِذا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنا بَيِّنَاتٍ قالُوا ما هذا إِلا رَجُلٌ يُريدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا ما هذا إِلا إِفْكٌ مُفْتَرِئُ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ ما جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبِينٌ (43)

قوله تعالى: وَ مَا آتَيْنَاهُمْ مِنْ كُتُبِ يَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نذیر (44)

قوله تعالى: وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلي فَكَيْفَ كَانَ نَكير (25)

قوله تعالى : قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لله مَثْنى وَ فُرادِى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ (26)

الوِلَايَةُ

1 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبي حَمْزَةَ الثَّمَالِيٌّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى قُلْ إِنَّهَا أَعِظُكُمْ بواحِدَةٍ فَقَالَ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بوَلَايَةِ عَلَى علیه السلام هِيَ الْوَاحِدَةُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةِ. (2)

ص: 368


1- تفسير القمي، ج 1، ص 152
2- الكافي، ج 1، ص 420 / بحار الأنوار، ج 23، ص 392/ تأويل الآيات الظاهرة، ص 467 / تفسیر فرات الکوفی، ص345/ تفسیر القمی، ج 2، ص204؛ «انما اعظكم بواحدة» محذوف تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان

آن ها می گویند: «منزهی [ از اینکه همتایی داشته باشی ]! تنها تو ولی و سرپرست مایی، نه آنها [آن ها ما را پرستش نمی کردند] بلکه جن را پرستش می نمودند و اکثرشان به آنها ایمان داشتند». (41)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - قریش می گفتند: «ملائکه دختران خدا هستند و آنچه غیر از خدا می خوانند، فقط بت هایی است [بی روح] که هیچ اثری ندارد و [یا] شیطان سرکش و ویرانگر است» (نساء /117) جن را پرستش می نمودند.

[آری] امروز کسی از شما نسبت به دیگری مالک سود و زیانی نیست و به ستمکاران می گوییم: «بچشید عذاب آتشی را که تکذیب می کردید»! (42)

و هنگامی که آیات روشنگر ما برآنان خوانده می شود، می گویند: «او فقط مردی است که می خواهد شما را از آنچه پدرانتان می پرستیدند باز دارد». و می گویند: «این جز دروغ بزرگی که [به خدا] بسته شده چیز دیگری نیست». و کافران درباره ی حق هنگامی که به سراغشان آمد گفتند: «این جز افسونی آشکار نیست». (43)

ما [قبلاً] چیزی از کتاب های آسمانی را به آنان نداده ایم که آن را بیاموزند [و به اتکای آن سخنان تو را تکذیب کنند] و پیش از تو هیچ [پیامبری] بیم دهنده ای برای آنان نفرستادیم. (44)

کسانی که پیش از آنان بودند [نیز آیات الهی را] تکذیب کردند، در حالی که این ها به ده یک آنچه به آنان دادیم نرسیده اند. [آری] آن ها فرستادگان مرا تکذیب کردند، پس [ببین] مجازات من [ نسبت به آن ها] چگونه بود! (45)

بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز می دهم، دو نفر دو نفر یا به تنهایی برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما (محمد) هیچ گونه جنونی ندارد، او فقط بیم دهنده ی شما در برابر عذاب شدید [الهی] است» (46)

ولایت

1- امام باقر علیه السلام - ابوحمزه ثمالی نقل می کند: از امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ پرسیدم. حضرت علیه السلام پاسخ داد: «یعنی شما را تنها به ولایت علی علیه السلام پند می دهم و ولایت علی علیه السلام همان واحده (یکی) است که خداوند تبارک و تعالی در مورد آن فرمود: إِنَّا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ».

ص: 369

2 - الصادقين علیهما السلام - قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ قَالَ الْوَلَايَةُ أَنْ تَقُومُوا اللَّه مَثْنَى وَ فُرادِي قَالَ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام مِنْ ذُرِّيَّتِهما. (1)

3- الصادق علیه السلام - عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا الله مَثْنَى وَ فُرادِى قَالَ بِالْوَلَايَة قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ إِنَّهُ لَمَّا نَصَبَ النبی صلی الله علیه وآله أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لِلنَّاسَ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلَى (ع9 مَوْلَاهُ اغْتَابَهُ رَجُلُ وَقَالَ إِنَّ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله لَيَدْعُو كُلَّ يَوْمٍ إِلَى أَمْر جَدِيدٍ وَ قَدْ بَدَأَ بِأَهْلِ بَيْتِهِ يُمَلِّكُهُمْ رِقَابَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه وآله بِذَلِكَ قُرْآناً فَقَالَ لَهُ قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ فَقَدْ أَدَيْتُ إِلَيْكُمْ مَا افْتَرَضَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ قُلْتُ فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ تَقُومُوا اللَّه مَثْنى وَ فُرادی فَقَالَ أَمَّا مَثْنَى يَعْنِي طَاعَةَ رَسُول اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ طَاعَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَأَمَّا فُرَادَى فَيَعْنِى طَاعَةَ الْأَئِمَّة علیهم السلام مِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مِنْ بَعْدِهِمَا وَلَا وَ اللَّهِ يَا يَعْقُوبُ مَا عَلَى غَيْرَ ذَلِكَ. (2)

باب 1 : إن هُوَ إِلا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ

1-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - لَمَّا نَزَلَتْ وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَلَى الصَّفَا فَقَالَ يَا صَبَاحَاهُ فَاجْتَمَعَتْ إِلَيْهِ قُرَيْسُ فَقَالُوا مَا لَكَ فَقَالَ أَرَأَيْتُكُمْ إِنْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ الْعَدُوَّ مُصْحُكُمْ أَوْ مُمْسِيكُمْ مَا كُنتُمْ تُصَدِّقُونَنِي قَالُوا بَلَى قَالَ فَإِنِّى نَذِيرُ لَكُمْ بَيْنَ يَدَى عَذَابٍ شَدِيدٍ قَالَ أَبُو لَهَب تَبْاً لَكَ أَ لِهَذَا دَعَوْتَنَا جَمِيعاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى تَبَّتْ يَدا أَبِي هَبِ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ. (3)

قوله تعالى: قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرِ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلا عَلَى الله وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (27)

1 - الباقر علیه السلام - عن أبي جَعْفَر علیه السلام فِي قَوْل اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةٌ نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً قَالَ مَنْ تَوَلَّى الْأَوْصِيَاءَ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ اتَّبَعَ آثَارَهُمْ فَذَاكَ يَزِيدُهُ وَلَايَةَ مَنْ مَضَى مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ الْأَوَّلِينَ حَتَّى تَصِلَ وَلَايَتُهُمْ إِلَى آدَمَ علیه السلام وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا يُدْخِلْهُ الْجَنَّةَ وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرِ فَهُوَ لَكُمْ يَقُولُ أَجْرُ الْمَوَدَّةَ الَّذِي

ص: 370


1- بحار الأنوار، ج 23، ص 391/ المناقب، ج 4، ص 180/ تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج 23، ص 391 تأويل الآيات الظاهرة، ص 466 / تفسیر فرات الكوفى، ص 345؛ «تفاوت لفظی» / تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج18، ص 164

2- امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام - قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ، منظور ولایت است، أَن تَقُومُوا لله مَثْنَى وَ فُرَادَی امامان از ذریه ی آنان است (باقی ائمه و پذیرش ولایت آنان).

3- امام صادق علیه السلام - یعقوب بن یزید گوید: از امام صادق علیه السلام تفسير آيه: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا اللَّه مَثْنَى وَ فُرَادَی را پرسیدم. حضرت علیه السلام فرمود: «منظور توصیه به ولایت است». به حضرت علیه السلام عرض کردم: «ماجرای نازل شدن این آیه چگونه بوده است»؟ حضرت علیه السلام پاسخ داد: «رسول خدا صلی الله علیه وآله، امیرالمؤمنین علیه السلام را جانشین خود برای مردم قرار داد و فرمود: «هرکه من مولای او هستم، علی علیه السلام، مولای اوست». مردی شروع به سخن گفتن پشت سر رسول خدا صلی الله علیه وآله کرده و گفت: «محمد صلی الله علیه وآله هر روز ما را به امر جدیدی فرامی خواند و می خواهد اهل بیت خود را بر ما مسلّط سازد. این گونه بود که خداوند عزوجل درباره ی این موضوع، آیه ای بر پیامبر خود نازل کرد و فرمود: قُلْ إِنَّما أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ، یعنی آنچه را که پروردگارتان بر شما واجب ساخته است به شما ابلاغ کرده ام». عرض کردم: «پس معنای سخن خداوند: أَن تَقُومُوا الله مَثْنَى وَ فُرَادَی چیست»؟ حضرت علیه السلام پاسخ داد: «منظور از مثنی (دوتایی)، اطاعت از رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنين علیه السلام منظور از فرادی (تنهایی و تکی) اطاعت از امامانی است که از نسل آن دو، پس از آن دو می آیند، است و - ای یعقوب! - به خداوند سوگند! آیه، معنایی غیر از این ندارد».

بخش 1 : او فقط بیم دهنده ی شما در برابر عذاب شدید [الهی] است»!

1-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - هنگامی که آیه: و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن!. (شعراء/214) نازل شد، پیامبر بالای کوه صفا رفته، فرمود: «یا صباحاه! (به فریاد برسید)». قریش جمع شده، گفتند: «چیست»؟ فرمود: «آیا اگر به شما بگویم که دشمن شبانه یا بامدادان به شما حمله ور می شود، تصدیقم می کنید»؟ گفتند: «آری» فرمود: «شما را از عذاب شدیدی که در پیش دارید، می ترسانم». ابو لهب گفت: «هلاک بشوی! برای این همه ی ما را دعوت کردی». خداوند هم سوره ی تَبَّتْ يَدا أَبِي هَبِ وَ تَبَّ را نازل کرد.

بگو: «هر اجر و پاداشی از شما خواسته ام برای خود شماست، اجر من تنها بر خداوند است و او بر همه چیز گواه است». (47)

1- امام باقر علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است که در مورد و هرکس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی اش می افزاییم. (شوری /23) فرمود: «هر کس که ولایت آن جانشینان را - که از آل محمد صلی الله علیه وآله هستند - بپذیرد و از آنان پیروی کند، [اجر پذیرفتن] ولایت انبیاء علیهم السلام و مؤمنان پیشین تا آدم علیه السلام نیز بر او افزوده می شود و منظور از آیه: کسانی که کار نیکی انجام دهند پاداشی بهتر از آن خواهند داشت. (نمل/89). همین است و خداوند او را وارد بهشت می سازد و منظور از آیه: قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ

ص: 371

لَمْ أَسْأَلُكُمْ غَيْرَهُ فَهُوَ لَكُمْ تَهْتَدُونَ بِهِ وَ تَنْجُونَ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَقَالَ لِأَعْدَاءِ اللَّهِ أَوْلِيَاءِ الشَّيْطَان أَهْل التَّكْذِيب وَالْإِنْكَار. (1)

2 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ وَ ذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ الله صلی الله علیه وآله سَأَلَ قَوْمَهُ أَنْ يَوَدُّوا أَقَارَبَهُ وَ لَا يُؤْذُونَهُمْ وَأَمَّا قَوْلُهُ فَهُوَ لَكُمْ يَقُولُ ثَوَابُهُ لَكُمْ. (2)

3- الباقر علیه السلام - مَعْنَاهُ: أَنَّ أَجْرَ مَا دَعَوْتُكُمْ إِلَيْهِ مِنْ إِجَابَتِي وَ ذُخْرَهُ هُوَ لَكُمْ دُونِي. (3)

قوله تعالى : قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلامُ الْغُيُوبِ (48)

قوله تعالى : قُلْ جاءَ الحَقُّ وَ ما يُبْدِي الْباطِل وَ ما يُعيدُ (49)

1- الرضا علیه السلام - دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَوْمَ فَتْح مَكَّةَ وَ الْأَصْنَامُ حَوْلَ الْكَعْبَةِ وَكَانَتْ ثَلَاثَمِائَة وَ سِتِّينَ صَنَمَا فَجَعَلَ يَطْعَنُهَا بِمِخْصَرَة فِي يَدِهِ وَ يَقُولُ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا. جاءَ الحَقُّ وَما يُبْدِئُ الْباطِلَ وَما يُعِيدُ فَجَعَلَتْ تكب لوجهها. (4)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - مِمَّا رَوَاهُ ابْنُ مَسْعُودٍ قَالَ دَخَلْتُ يَوْماً عَلَى رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَلَيْكَ السَّلَامُ أَرِنِي الْحَقَّ لِأَنْظُرَ إِلَيْهِ فَقَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ لِجِ الْمِخْدَعَ فَوَلَجْتُ الْمِخْدَعَ وَ عَلِيُّ بن أَبِي طَالِب علیه السلام يُصَلِّى وَ هُوَ يَقُولُ فِي سُجُودِهِ وَ رَكُوعِهِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله عَبْدِكَ اغْفِرْ لِلْخَاطِئِينَ مِنْ شِيعَتِي ... فَخَرَجْتُ حَتَّى اجْتَزْتُ بِرَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَرَأَيْتُهُ يُصَلَّى وَ هُوَ يَقُولُ عَلِيٌّ عَبْدِكَ اغْفِرْ لِلْخَاطِئِينَ مِنْ أُمَّتِي قَالَ فَأَخَذَنِي مِنْ ذَلِكَ الْهَلَعُ الْعَظِيمُ فَأَوْجَزَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم فِي صَلَاتِهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ أَ كُفْرُ بَعْدَ إِيمَان فَقُلْتُ حَاشَا وَكَلَّا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَلَكِنْ رَأَيْتُ عَلِيّا علیه السلام يَسْأَلُ اللَّهَ بِكَ وَ رَأَيْتُكَ تَسْأَلُ اللهَ بِعَلى علیه السلام فَلَا أَعْلَمُ أَيُّكُمَا أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ اجْلِسْ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ فَجَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ لِيَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَنِي وَ عَلِيّا علیه السلام مِنْ نُورٍ قُدْرَتِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ بِأَلْقَى عَامٍ إِذْ لَا تَسْبِيحَ وَ لَا تَقْدِيسَ فَتَقَ نُورِى فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ أَنَا وَاللَّهِ أَجَلَّ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ فَتَقَ نُورَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ وَ الْكُرْسِيَّ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ وَالْكُرْسِيِّ وَ فَتَقَ نُورَ الْحَسَنِ علیه السلام فَخَلَقَ

ص: 372


1- الكافي، ج 8، ص 379 بحار الأنوار، ج 23، ص 252 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 532 تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 9، ص 231 / تفسير القمي، ج 2، ص 204 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- تفسير نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج21، ص 116 / تفسیر نور الثقلين؛ بتفاوت لفظى

همین است. خداوند می فرماید: پاداش دوستی که تنها آن را در آیات دیگر قرآن از شما خواسته ام، به نفع شما و برای شما است و با آن هدایت می شوید و از عذاب روز قیامت نجات می یابید.

2- امام باقر علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است که پیرامون تفسیر آیه: قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ، فرمود: «ماجرا از این قرار بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله از قوم خود خواست که با نزدیکان او دوستی ورزند و آنان را آزار ندهند و منظور از آیه: فَهُوَ لَكُمْ این است که ثواب این کار (مودت اهل بیت علیهم السلام) به نفع خود شماست».

3- امام باقر علیه السلام - معنایش این است که پاداش آنچه را که شما را به آن دعوت کردم که همان اجابت کردن من و ذخیره آن [برای قیامت] است برای شماست نه برای خودم.

بگو: «پروردگار من حق را [بر دل پیامبران خود] می افکند، که او دانای اسرار نهان است». (48)

بگو: «حق آمد و باطل [ کاری از آن ساخته نیست و ] نمی تواند آغازگر [چیزی] باشد و نه تجدید کننده [آن]». (49)

1- امام رضا علیه السلام - پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله هنگام فتح مکه وارد کعبه شد، مشاهده کرد سیصدو شصت بت در اطراف کعبه آویزان است، با عصایی که در دست داشت آن بت ها را بر زمین ریخت و فرمود: و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد یقیناً باطل نابود شدنی است»!. (اسراء/81) جاءَ الحَقُّ وَما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ و بت ها همه بر زمین ریخته شد.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن مسعود گفت: روزی بر پیامبر صلی الله علیه وآله وارد شدم و گفتم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! حق را به من نشان ده تا به آن نگاه کنم». پیامبر صلی الله علیه وآله گفت «ای ابو عبدالله داخل در آن اتاق شو». وقتی داخل شدم علی بن ابی طالب علیه السلام را در حال نماز خواندن یافتم در حالی که در سجده این کلمات را بر زبان جاری می ساخت: «پرودگارا به حق محمد عبد و فرستاده ات از گناهکاران شیعیانم بگذر». از آنجا خارج شدم و بر رسول خدا صلی الله علیه وآله گذشتم و او را هم در سجده یافتم که می فرمود: «پروردگار به حق بنده ات علی علیه السلام از گناهکاران امتم در گذر». از دیدن این دو صحنه بیتاب و پریشان شدم. پیامبر صلی الله علیه وآله نمازش را کوتاه کرد و فرمود: «ای ابن مسعود! آیا دچار کفر پس از ایمان شده ای [که این چنین آشفته ای]»؟ گفتم: «هرگز ای رسول خدا! اما علی علیه السلام را در نماز دیدم که نزد خدا به شما توسّل می جوید و شما نزد خدا به او توسل می جویید، نمی دانم کدام یک از شما در نزد خداوند عزوجل برتر است»؟ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ای ابن مسعود! بنشین». در مقابلش نشستم، فرمود: «بدان که خداوند دو هزار سال قبل از آفرینش مخلوقات یعنی زمانی که نه تسبیح و نه تقدیسی وجود داشت من و علی علیه السلام را از نور قدرتش آفرید. سپس نور من را شکافت و از آن آسمان ها و زمین ها را آفرید و سوگند به خدا که من برتر از آسمان ها و زمین ها هستم. بعد از آن نور علی علیه السلام را شکافت و از آن عرش و کرسی را آفرید و سوگند به خداوند، علی علیه السلام برتر از عرش و کرسی است. سپس نور حسن علیه السلام را شکافت و از آن لوح و قلم را آفرید و به خدا سوگند که حسن علیه السلام برتر از قلم و لوح است. به دنبال آن نور حسین علیه السلام را شکافت و از

ص: 373

مِنْهُ اللَّوْحَ وَ الْقَلَمَ وَ الْحَسَنُ علیه السلام وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ اللَّوْحِ وَالْقَلَمِ وَ فَتَقَ نُورَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَخَلَقَ مِنْهُ الْجِنَانَ وَالْحُورَ الْعِينَ وَالْحُسَيْنُ علیه السلام وَاللهِ أَفْضَلُ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ ثُمَّ أَظْلَمَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَشَكَتِ الْمَلَائِكَةُ علیهم السلام إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَنْ يَكْشِفَ عَنْهُمْ تِلَكَ الظُّلْمَةَ فَتَكَلَّمَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ كَلِمَةَ فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَة فَخَلَقَ مِنْ تِلْكَ الْكَلِمَة نُوراً فَأَضَافَ النُّورَ إِلَى تِلْكَ الرُّوحِ وَ أَقَامَهَا مَقَامَ الْعَرْشِ فَزَهَرَتِ الْمَشَارِقُ وَالْمَغَارِبُ فَهَيَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ وَلِذَلِكَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءَ علیها السلام لِأَنَّ نُورَهَا زَهَرَتْ بِهِ السَّمَاوَاتِ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِي وَلِعَلِيِّ علیه السلام أَدْخِلَا الْجَنَّةَ مَنْ شِئْتُمَا وَ أَدْخِلَا النَّارَ مَنْ شِئْتُمَا وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ فَالْكَافِرُ مَنْ جَحَدَ نُبُوَّتِى وَالْعَنِيدُ مَنْ جَحَدَ بِوَلَايَة عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام وَ عِتْرَتِهِ علیهم السلام وَالْجَنَّةُ لِشِيعَتِهِ وَلِمُحِيهِ . (1)

3 - الصادق علیه السلام - أَوْلَمَ إِسْمَاعِيلُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَلَيْكَ بِالْمَسَاكِينِ فَأَشْبِعُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَمَا يُبْدِي الْباطِل وَما يُعِيدُ. (2)

قوله تعالى: قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّها أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحي إلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَريبٌ (50)

قوله تعالى: وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ (51)

1- اميرالمؤمنين علیه السلام - كتب أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إلى معاوية .. يَا مُعَاوِيَةً إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَدْ أَخْبَرَنِي ... أَنَّ رَجُلًا مِنْ وَلْدِكَ مَيْشُومُ وَ مَلْعُونُ حِلْفٌ جَافِ مَنْكُوسَ الْقَلْبِ فَظُ غَلِيظٌ قَاسِ قَدْ نَزَعَ اللَّهُ مِنْ قَلْبِهِ الرَّافَةَ وَ الرَّحْمَةَ أَخْوَالُهُ مِنْ كَلْبَ كَأَنَّى أَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ لَوْ شِثَتُ لَسَمَّيْتُهُ وَ وَصَفْتُهُ وَ ابْنُ كَمْ هُوَ فَيَبْعَثُ جَيْشَاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَدْخُلُونَهَا فَيُسْرِفُونَ فِيهَا فِي الْقَتْلِ وَالْفَوَاحِشَ وَيَهْرُبُ مِنْهُمْ رَجُلُ مِنْ وَلْدِي رَكِيٌّ تَقِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضِ عَدْلًا وَقِسْطاً كَمَا مُلِئَتَ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ إِنِّي لأعْرِفُ اسْمَهُ وَ ابْنَ كَمْ هُوَ يَوْمَئِذٍ وَ عَلَامَتَهُ وَ هُوَ مِنْ وَلْدِ ابْنِيَ الْحُسَيْنِ علیه السلام الَّذِي يَقْتُلُهُ ابْنُكَ يَزِيدُ وَ هُوَ النَّائِرُ بِدَمَ أَبِيهِ فَيَهْرُبُ إِلَى مَكَّةَ وَيَقْتُلُ صَاحِبُ ذَلِكَ الْجَيْشِ رَجُلًا مِنْ وَلْدِي رَكِيَّاً

ص: 374


1- بحار الأنوار، ج43، ص 40
2- الکافی، ج 6، ص299/ وسائل الشیعة، ج24، ص 300 / بحار الأنوار، ج 72، ص 456 الدعوات، ص 150/ المحاسن، ج 2، ص418/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان

آن بهشت ها و حوریان سیاه چشم را آفرید و به خدا سوگند که حسین علیه السلام برتر از حوریان سیاه چشم است. بعد از آن مشرق و مغرب در تاریکی و ظلمت فرو رفت. ملائکه به خداوند التماس کردند که این تاریکی را از بین برد و روشنائی را به آنها بازگرداند. خداوند کلمه ای گفت و روحی از آن به وجود آورد، سپس کلمه ای دیگر گفت و این بار از آن نوری پدید آورد. آن نور را به روح اضافه کرد و آن را به جای عرش الهی نهاد و بعد از آن بود که مشرق و مغرب نورانی شدند. آن نور، فاطمه زهرا علیها السلام بود و به همین خاطر است که «زهراء» لقب گرفته است چرا که نور وی آسمان ها را نورانی کرد. ای ابن مسعود! زمانی که روز قیامت فرا رسد خداوند متعال به من و علی علیه السلام می فرماید: هر آن کس را که می خواهید در بهشت جای دهید و هر آن کس را که می خواهید وارد جهنم کنید. این معنای سخن خداوند متعال است: هر کافر متکبّر لجوج را در جهنم افکنید! (ق / 24) کافر کسی است که نبوت مرا انکار کند و عنید (طاغی) کسی است که منکر ولایت علی علیه السلام و خاندان او شود. بدان که بهشت از آن شیعیان و دوستداران علی علیه السلام است».

3- امام صادق علیه السلام - اسماعیل ولیمه ای ترتیب داد و امام صادق علیه السلام به او فرمود: «به مستمندان عنایت بورز و آنان را سیر کن؛ چرا که خداوند عزّوجل می فرماید: و ما يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَ مَا يُعِيدُ».

بگو: «اگر من گمراه شوم، از ناحیه ی خود گمراه می شوم و اگر هدایت یابم، به وسیله ی آنچه پروردگارم به من وحی می کند می باشد؛ زیرا او شنوا و نزدیک است». (50)

اگر ببینی هنگامی که فریادشان بلند می شود اما نمی توانند [ از عذاب الهی] بگریزند و آنها را از جای نزدیکی [که انتظارش را ندارند] می گیرند [ از درماندگی آن ها تعجب خواهی کرد]! (51)

1- امام علی علیه السلام - امیرالمؤمنین علیه السلام به معاویه نوشت ... ای معاویه! رسول خدا صلی الله علیه وآله به من خبر داد ... و مردی از فرزندان تو حرامزاده خشن، خشک، بیماردل، گستاخ، سنگدل قاسی است که خداوند رقت و رحمت را از دلش جدا کرده است و دایی هایش از کلب هستند گویی که اکنون به او نگاه می کنم و اگر بخواهم نام او را می آورم توصیفش می کنم و می گویم که او چند سال دارد، او سپاهی به سوی مدینه گسیل می دارد و آنها در آن داخل می شوند و در قتل و فواحش در آن زیاده روی و مردی پاک و متقی از فرزندان من که با قسط و عدل زمین را آکنده می کند چنانکه از ظلم و ستم آکنده است از آنان می گریزد و من اسم او را و اینکه در آن روز چند سال دارد و علامتش چیست را می دانم، و او از فرزندان پسرم حسین که پسرت یزید می کشد است او خونخواه پدرش است، پس به سوی مکه می گریزد و صاحب آن لشکر مردی پاک و بی گناه از

ص: 375

بَرِيئاً عِنْدَ أَحْجَارٍ الزَّيْتِ ثُمَّ يَصِيرُ ذَلِكَ الْجَيْشُ إِلَى مَكَّةَ وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ اسْمَ أَمِيرِهِمْ وَ عِدَّتَهُمْ وَ أَسْمَاءَهُمْ وَسِمَاتِ خُيُولِهِمْ فَإِذَا دَخَلُوا الْبَيْدَاءَ وَ اسْتَوَتْ بهِمُ الْأَرْضِ خُسِفَ بِهِمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأَخِذُوا مِنْ مَكانِ قَرِيبٍ قَالَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِهِمْ فَلَا يَبْقَى مِنْ ذَلِكَ الْجَيْش أَحَدٌ غَيْرُ رَجُل وَاحِدٍ يُقَلِّبُ اللَّهُ وَجْهَهُ مِنْ قِبَل قَفَاهُ. (1)

2 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ قَالَ مِنَ الصَّوْتِ وَ ذَلِكَ الصَّوْتُ مِنَ السَّمَاءِ وَقَوْلِهِ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ قَالَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِهِمْ خُسِفَ بهم. (2)

3- امير المؤمنين علیه السلام - عَنْ عَلى علیه السلام أَنَّهُ قَالَ الْمَهْدِيُّ عجل الله تعالی فرجه الشریف أَقْبَلُ جَعْدُ بِخَدِّهِ خَالُ يَكُونُ مَبْدَؤُهُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ فَيَمْلِكُ قَدْرَ حَمْلِ امْرَأَةَ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ يَخْرُجُ بِالشَّامِ فَيَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ الشَّامِ إِلَّا طَوَائِفَ مِنَ الْمُقِيمِينَ عَلَى الْحَقِّ يَعْصِمُهُمُ اللَّهُ مِنَ الْخُرُوجَ مَعَهُ وَيَأْتِي الْمَدِينَةَ بِجَيْش جَرَار حَتَّى إِذَا انْتَهَى إِلَى بَيْدَاءِ الْمَدِينَة خَسَفَ اللَّهُ بِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي كِتَابِهِ وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ. (3)

4- الباقر علیه السلام - قال أبو جَعْفَر علیه السلام وَاللَّهِ لَكَأَنَّى أَنْظُرُ إِلَى الْقَائِمِ علیه السلام وَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْحَجَرِ ثُمَّ يَنْشُدُ اللَّهَ حَقَّهُ ثُمَّ يَقُولُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ يُحَاجِنِي فِى اللَّهِ فَأَنَا أَوْلَى بِاللَّهِ أَيُّهَا النَّاسُ مَنَ يُحَاجِنِي فِي آدَمَ علیه السلام فَأَنَا أَوْلَى بِآدَمَ علیه السلام ... فَيَكُونُ أَوَّلُ مَنْ يُبَايِعُهُ جَبْرَئِيلَ علیه السلام ثُمَّ الثَّلَاثَمِائَة وَ الثَّلَاثَةَ عَشَرَ فَمَنْ كَانَ ابْتُلِيَ بِالْمَسِيرِ وَافَى وَ مَنْ لَمْ يُبْتَلَ بِالْمَسِيرِ فُقِدَ عَنْ فِرَاشِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ وَلَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ وَ هُمْ وَ اللَّهِ أَصْحَابَ الْقَائِمِ علیه السلام يَجْتَمِعُونَ وَاللَّهِ إِلَيْهِ فِي سَاعَة وَاحِدَةٍ فَإِذَا جَاءَ إِلَى الْبَيْدَاءِ يَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَتَأْخُذُ بِأَقْدَامِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَلَوْ تَرى إِذْ فَرْعُوا فَلا فَوْتَ وَأَخِذُوا مِنْ مَكانِ قَرِيبٍ وقَالُوا آمَنَّا بِهِ يَعْنِي الْقَائِمَ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنْ آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ أَنَّى هُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ ... وَ حِيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ يَعْنِي أَلَّا يُعَذِّبُوا كَما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبْلُ يَعْنِي مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ هلكوا إنهم كانوا في شَكٍّ مُرِيبٍ . (4)

قوله تعالى: وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّى هُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ (52)

ص: 376


1- بحار الأنوار، ج 33، ص 157 / کتاب سلیم بن قیس، ص 775
2- بحار الأنوار، ج 52، ص 185 / تفسیر القمی، ج 2، ص 205 .
3- بحار الأنوار، ج 52، ص 252 / الغيبة للنعمانی، ص304/ تفسیر البرهان
4- بحار الأنوار، ج 52، ص 315 / تفسیر القمی، ج 2، ص 204؛ «تفاوت لفظى» / تفسير نور الثقلين؛ «تفاوت لفظی»

فرزندان مرا در نزدیکی احجار الزیت به قتل می رساند سپس آن لشکر به سوی مکه حرکت می کند و من نام فرمانده آنان، تعداد، اسماء، نشانه های اسبان آنان را می دانم و زمانی که وارد بیداء شوند زمین بر آنان استوار شد در خاک فرو رفتند خداوند فرمود: وَ لَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيب؛ گوید: از زیر پاهایشان پس از آن لشکر غیر از یک مرد باقی نمی ماند که خداوند چهره اش را وارونه می گرداند».

2 امام باقر علیه السلام - امام علیه السلام در تفسیر آیه وَلَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ ، فرمود: «ترس آن ها از صدایی بود که منبع آن صدا از آسمان بود. و اینکه می فرماید: وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ يعنى می ترسند که زمین از زیر پاهایشان دهن باز کند و آنها را فرو برد».

3- امام علی علیه السلام - امیرالمؤمنين علیه السلام فرمود: «مهدی دیدگانی جالب، مویی مجعد و خالی بر گونه دارد، و ابتدای قیامش از جانب شرق است. در آن هنگام سفیانی نیز خروج می کند و به اندازه مدت حاملگی یک زن، یعنی نه ماه سلطنت می کند. او در شام خروج می کند و مردم شام از وی اطاعت می کنند و جز یک عده که بر عقیده حق استوارند، خداوند آنها را از پیوستن به او حفظ می کند. سفیانی با لشکری جرار به «بیداء» مدینه می آید. وقتی به «بیداء» رسید، خدا او را به زمین فرو می برد (البته با لشکرش) و این است معنی این آیه شریفه: وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ.

4- امام باقر علیه السلام - به خدا قسم گویا قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را می نگرم که تکیه داده است به حجرالاسود و مردم را به حق خودش سوگند می دهد و می فرماید: «ای مردم! هر کس درباره ی خدا گفتگویی دارد از من بپرسد که من از هرکس به خدا نزدیک ترم. ای مردم! هر کس که می خواهد، درباره ی آدم علیه السلام با من گفتگو کند که من نزدیک ترین مردم به آدم هستم ... نخستین کسی که با او بیعت می کند جبرئیل است. آن گاه سیصدوسیزده نفر با وی بیعت می کنند. هرکس به راه افتاد، به زودی به او می رسد و هر کس به راه نیفتاد، در رختخوابش ناپدید می شود، یعنی از همان جا که خوابیده، ناگهان حرکت می کند. چنانکه خداوند می فرماید: و اگر مجازات را تا زمان محدودی از آنها به تأخیر اندازیم. (هود /8) به خدا قسم این جمعیت کم اصحاب قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند که در یک ساعت، در پیرامونش اجتماع کنند. و چون قائم به بیابان «بیداء» می آید، لشکر سفیانی به سوی او می رود. خدا هم به زمین امر می کند که آنها را فرو گیرد، چنانکه خدا می فرماید: وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ وَ قالُوا آمَنَّا، چون دیدند به زمین فرو می روند، می گویند ایمان آوردیم به قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف و أَنَّى هُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ ... وَ حِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ ما يَشْتَهُونَ؛ (سبا/5254) خواسته ی آنان این است که عذاب نشوند. کما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبلُ؛ یعنی پیشینیانشان هلاک شدند. إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ.

و [در آن حال] می گویند: «به حق ایمان آوردیم». ولی چگونه می توانند از فاصله ی دور به آن دسترسی پیدا کنند؟! (52)

ص: 377

1- الباقر علیه السلام - عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ وَ أَنَّى هُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ قَالَ إِنَّهُمْ طَلَبُوا الْمَهْدِى علیه السلام مِنْ حَيْثُ لَا يُنَالُ وَ قَدْ كَانَ لَهُمْ مَبْدُونَا مِنْ حَيْثُ يُنَالُ. (1)

قوله تعالى: وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ (53)

قوله تعالى: وَحيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَما فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا فِي شَكٍّ مُريب (52)

1 - اميرالمؤمنين علیه السلام - وَ أَنْتُمْ عِبَادَ اللَّهِ عَلَى مَحَجَّةِ مَنْ قَدْ مَضَى وَ سَبِيلٍ مَنْ كَانَ ثُمَّ انْقَضَى مِمَّنْ كَانَ أَطْوَلَ مِنْكُمْ أَعْمَاراً وَ أَشَدَّ بَطْشَاً وَ أَعْمَرَ دِيَاراً أَصْبَحَتْ أَجْسَادُهُمْ بَالِيَةً وَ دِيَارُهُمْ خَالِيَةً وَ آثَارُهُمْ عَافِيَةً فَاسْتَبْدَلُوا بِالْقُصُورِ الْمُشَيَّدَةِ وَالنَّمَارِقِ الْمُوَسَّدَةِ بُطُونَ اللَّحُودِ وَ مُجَاوَرَةَ اللَّدُودِ فِي دَارٍ سَاكِنُهَا مُعْتَرِبُ وَ مَحَلَّهَا مُقْتَرِبُ بَيْنَ قَوْمٍ مُسْتَوْحِشِينَ مُتَجَاوِرِينَ غَيْرَ مُتَرَاوِرِينَ لَا يَسْتَأْنِسُونَ بالْعُمْرَانِ وَ لَا يَتَوَاصَلُونَ تَوَاصُلَ الْجِيرَانِ عَلَى مَا بَيْنَهُمْ مِنْ قُرْب الْجَوَارِ وَ دُنُو الدَّارِ وَكَيْفَ يَكُونُ بَيْنَهُمْ تَوَاصْلُ وَ قَدْ طَحَنَتْهُمُ الْبَلَى وَأَظْلَّتْهُمُ الْجَنَادِلُ وَالثَّرَى فَأَصْبَحُوا بَعْدَ الْحَيَاةَ أَمْوَانَا وَ بَعْدَ غَضَارَةِ الْعَيْشِ رُفَاتاً قَدْ فُجِعَ بِهِمُ الْأَحْبَابُ وَ سَكَنُوا الْتُرَابِ وَ ظَعَنُوا فَلَيْسَ لَهُمْ إِيَابٌ وَ تَمَنَّوْا الرجوع ف حِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَاتِلُها وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ وقد أخرج أبو نعيم طَرَفاً مِنْ هَذِهِ الخُطبة في كتابه المَعْرُوفِ بالحلية. (2)

ص: 378


1- بحار الأنوار، ج 52، ص187 / تفسیر القمی، ج 2، ص 206 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج74، ص297 .

1- امام باقر علیه السلام - ابوحمزه ثمالی نقل می کند: از امام باقر علیه السلام درباره ی معنی آیه: وَ أَنَّى لهُمُ التّناوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِیدٍ پرسیدم. فرمود: «یعنی آن ها مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را موقعی می طلبند که او را نخواهند دید. مهدی در دسترس آنها بود، اگر به سوی وی می رفتند، او را می دیدند».

در حالی که پیش از این [که در نهایت آزادی بودند] به آن کافر شدند و بدون آگاهی و دورا دور، نسبت های ناروا می دادند. (53)

[سرانجام] میان آن ها و خواسته هایشان جدایی افکنده شد، همان گونه که پیش از این با هم کیشان آن ها رفتار شد، چرا که آنها [نیز] در شکی توأم با بدگمانی بودند. (54)

1- امام علی علیه السلام - ای بندگان خدا شما در راه گذشتگان هستید، راه آنان که به پایان رسیده اند [و سرنوشتتان مانند آنان است]، با اینکه آنان عمرشان از شما درازتر بود و از شما دلیرتر و دیار را آباد کننده تر بودند، [در اثر عذاب الهی] در حالی صبح کردند که بدن هایشان پوسیده و دیارشان خالی و نشانه هایشان نابود شد، کاخ های محکم و سنگی را با گورستان ها و همسایگی کرم ها عوض کردند، در سرایی که ساکنش غریب و جایش نزدیک در میان مردمی بیمناک و ستمگر که انس به یکدیگر نمی گیرند و یکدیگر را زیارت نمی کنند مانند همسایگان رفت وآمد ندارند با اینکه به یکدیگر نزدیک و خانه هاشان دیوار به دیوار است. چطور میانشان رفت وآمد باشد که آسیای کهنگی آنان را آرد کرده و ریگ ها و خاک های قبر بر آنان سایه انداخته، بامداد کردند بعد از زندگی در حال مردگان و بعد از زندگی خوش جسد بی جان به طوری که دوستانشان اندوهگین شدند جای در خاک گرفتند کوچ کردند دیگر باز نمی گردند آرزوی برگشتن نمودند و فاصله ی میان آنان و آرزویشان کلمه ی کلّا است: چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می گوید [و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است]! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند (مؤمنون/100)».

ص: 379

سُورَةُ الفَاطِر

اشاره

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

ثَوَابُ الْقِرَائَةِ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمَلَائِكَةَ دَعَتْهُ يَوْمَ الْقِيَامَة ثَلَاثَةُ أَبْوَابِ مِنَ الْجَنَّةِ أَن ادْخُلْ مِنْ أَى الْأَبْوَابِ شِئت. (1)

2 - الصادق علیه السلام - عَن ابْنِ أَذَيْنَةَ عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَرَأَ الْحَمْدَيْنِ جَمِيعاً حَمْدَ سَبَا وَ حَمْدَ فَاطِرِ - مَنْ قَرَأَهُمَا فِي لَيْلَة وَاحِدَةٍ لَمْ يَزَلْ فِي لَيْلَتِهِ فِي حِفْظِ اللَّهِ وَ كِلَاءَتِهِ وَ مَنْ قَرَأَهُمَا فِي نَهَارِهِ لَمْ يُصِبْهُ فِي نَهَارِهِ مَكْرُوهُ وَأَعْطِيَ مِنْ خَيْر الدُّنْيَا وَخَيْر الْآخِرَة مَا لَمْ يَخْطُرُ عَلَى قلبه و قَلْبِهِ وَ لَمْ يَبْلُغْ مُنَاهُ. (2)

قوله تعالى : الحَمدُ لله فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَاعِلِ المَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (1)

باب 1 : الْحَمْدُ لله فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلاثَ وَ رباع

1-1 - أمير المومنين علیه السلام - عَنْ زَيْدِ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى بْن أَبِي طَالِبِ علیه السلام عَنْ قُدْرَةِ اللَّهِ تَعَالَى جَلَّتْ عَظَمَتُهُ فَقَامَ خَطِيبًا فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَلَائِكَةً لَوْ أَنَ مَلَكاً مِنْهُمْ هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ مَا وَسِعَتْهُ لِعِظَمِ خَلْقِهِ وَ كَثْرَةِ أَجْنِحَتِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَوْ

ص: 380


1- مستدرک الوسائل، ج 4، ص346/ تفسیر نور الثقلين
2- وسائل الشیعة، ج 6، ص 253/ تفسیر نور الثقلين .

سوره فاطر

بسم الله الرحمنِ الرَّحِيم

ثواب قرائت

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس سوره ی الملائِكَةِ (فاطر) را بخواند، در روز قیامت سه در از بهشت او را صدا می زنند که از هر دری خواستی وارد شو.

2- امام صادق علیه السلام - ابن اذینه گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس دو سوره ی سبأ و فاطر را که با کلمه ی حمد آغاز می شوند - به هنگام شب تلاوت کند تمام آن شب را در پناه و امان خداوندی به سر خواهد برد، و چنانچه این دو سوره را در روز بخواند در آن روز به هیچ چیز ناگوار و ناپسندی گرفتار نخواهد شد، و آنقدر از خیر دنیا و آخرت به او عنایت می شود که هرگز بر دلش خطور نکرده، و [حتی] تصور آن را [هم] نمی کرده است».

ستایش مخصوص خداوندی است که آفریننده آسمان ها و زمین است، که فرشتگان را رسولانی قرار داد دارای بال های دوگانه و سه گانه و چهارگانه، او هرچه بخواهد در آفرینش می افزاید، زیرا خداوند بر هر چیزی تواناست. (1)

بخش 1 : ستایش مخصوص خداوندی است که آفریننده ی آسمان ها و زمین است، که فرشتگان را رسولانی قرار داد دارای بال های دوگانه و سه گانه و چهارگانه.

1-1- امام علی علیه السلام - زیدبن وهب گوید: از علی علیه السلام درباره ی قدرت خدای بزرگ سؤال شد. پس آن حضرت برخاست و خطبه خواند و حمد و ثنای الهی را به جا آورد. بعد از آن فرمود: «خدای تبارک و تعالی دارای فرشتگانی است که اگر یکی از ایشان به سوی زمین فرود آید، زمین به جهت بزرگی خلقت و بسیاری بال هایش، گنجایش او را ندارد. و برخی از ایشان آن چنانند که اگر جن و انس را مکلف به توصیف او کنند، به خاطر فاصله ی زیاد بین مفاصلش و زیبایی ترکیب صورتش نخواهند توانست. و چگونه از فرشتگانش وصف شود، کسی که ما بین دوش ها و نرمه

ص: 381

كَلْفَتِ الْجِنُّ وَالْإِنْسِ أَنْ يَصِفُوهُ مَا وَصَفُوهُ لِبُعْدِ مَا بَيْنَ مَفَاصِلِهِ وَ حُسْنٍ تَرْكِيب صُورَتِهِ وَكَيْفَ يُوصَفَ مِنْ مَلَائِكَتِهِ مَنْ سَبْعُمِائَةِ عَامٍ مَا بَيْنَ مَنْكِبَيْهِ وَ شَحْمَةِ أَذْنَيْهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْدُّ الْأَفْقَ بِجَنَاحِ مِنْ أَجْنِحَتِهِ دُونَ عِظَم بَدَنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنِ السَّمَاوَاتُ إِلَى حُجْزَتِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدَمُهُ عَلَى غَيْرَ قَ-رار فِي جَوِّ الْهَوَاءِ الْأَسْفَلِ وَ الْأَرَضُونَ إِلَى رَكْبَتَيْهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَوْ أَلْقِيَ فِي نُفْرَةِ إِبْهَامِهِ جَمِيعُ الْمِيَاهِ لَوَسِعَتْهَا وَمِنْهُمْ مَنْ لَوْ الْقِيَتِ السُّفْنُ فِي دُمُوعِ عَيْنَيْهِ لَجَرَتْ دَهْرَ الدَّاهِرِينَ فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الخالقين. (1)

1-2- الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - قَالَ ابْنُ عَبَّاس سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَلَكاً يُقَالُ لَهُ دَرْدَائِيلُ كَانَ لَهُ سِتَّةَ عَشَرَ أَلْفَ جَنَاحَ مَا بَيْنَ الْجَنَاحَ إِلَى الْجَنَاحَ هَوَاءُ وَالْهَوَاءُ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ فَجَعَلَ يَوْماً يَقُولُ فِي نَفْسِهِ أَ فَوْقَ رَبِّنَا جَلَّ جَلَالُهُ شَيْءٍ فَعَلِمَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَا قَالَ فَزَادَهُ أَجْنِحَةً مِثْلَهَا فَصَارَ لَهُ اثْنَانِ وَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ جَنَاحِ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ أَنْ طِرْ فَطَارَ مِقْدَارَ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ فَلَمْ يَنَلْ رَأْسُهُ قَائِمَةً مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ فَلَمَّا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنْعَابَهُ أَوْحَى إِلَيْهِ أَيُّهَا الْمَلَكَ عُدْ إِلَى مَكَانِكَ فَأَنَا عَظِيمُ فَوْقَ كُلَّ عَظِيمٍ وَلَيْسَ فَوْقِي شَيْءٌ وَ لَا أُوصَفْ بمَكَان فَسَلَبَهُ اللَّهُ أَجْنِحَتَهُ وَ مَقَامَهُ مِنْ صُفُوفِ الْمَلَائِكَة فَلَمَّا وَلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِى علیه السلام الهَبَطَ جبرئيل فِى ألف قبيل من الْمَلَائِكَة لتهنئة النبى صلی الله علیه وآله فَمَرَّ بِدَرْدَائِيلَ فَقَالَ لَهُ سَل النَّبِى صلی الله علیه وآله بحق مَوْلُودِهِ أَنْ يَشْفَعَ لِي عِنْدَ رَبِّي فَدَعَا لَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله بِحَقِّ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَاسْتَجَابَ اللَّهُ دَعَاءَهُ وَ رَدَّ عَلَيْهِ أَجْنِحَتَهُ وَ رَدَّهُ إِلَى مَكَانِه. (2)

1-3- الباقر علیه السلام - إن فِي الْجَنَّةَ نَهَراَ يَعْتَمِسُ فِيهِ جَبْرَئِيلُ كُلَّ غَدَاةَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ فَيَنْتَفِضُ فَيَخْلُقُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ كُلَّ قَطْرَة تَقَطَّرَ مِنْهُ مَلَكاً. (3)

4-1- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبي عبدالله علیه السلام فِي خَبَر الْمِعْرَاجِ، قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله : فَصَعِدَ جَبْرَئِيلُ وَ صَعِدْتُ مَعَهُ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا وَ عَلَيْهَا مَلَكَ يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ وَ هُوَ صَاحِبُ الْخَطْفَةَ الَّتِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبُ وَ تَحْتَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكِ تَحْتَ ... حَتَّى دَخَلْتُ السَّمَاءَ الدُّنْيَا فَمَا لَقِيَنِي مَلَكُ إِلَّا ضَاحِكاً مُسْتَبْشِراً حَتَّى لَقِيَنِي مَلَكُ مِنَ الْمَلَائِكَة لَمْ أَرَ أَعْظَمَ خَلْقاً مِنْهُ كَرية المنظر ظَاهِرُ الغضب ... فقلتُ مَنْ هَذَا يَا جَبْرَئِيلُ ... هَذَا مَالِكَ خَازِنُ النَّارِ ...

ص: 382


1- التوحيد، ص278/ تفسير نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج 56، ص174/ تفسیر نور الثقلين .
3- الكافي، ج 8، ص272/ تفسير البرهان

گوش هایش هفتصد سال راه هست. و از جمله ی ایشان کسی است که افق آسمان را با یک بال از بال هایش با قطع نظر از بزرگی بدنش می بندد و پر می کند. و از جمله ی ایشان کسی است که آسمان ها تا کمر اوست. و از جمله ی ایشان کسی است که پایش بر چیزی قرار و آرام ندارد، بلکه در هوای زمین های پائین تر ایستاده و عمق زمین ها تا زانوهای اوست. و از جمله ی ایشان کسی است که اگر همه ی آب ها در گودی انگشت ابهامش ریخته شود، گنجایش آن را دارد. و از جمله ی ایشان کسی است که اگر کشتی ها در اشک های چشم هایش انداخته شوند، رودهای بسیار روان گردد، پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!. (مؤمنون /14)».

2-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن عبّاس رحمه الله گوید: از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم می فرمود: «خدای سبحان ملکی دارد که به او دردائیل می گویند و دارای شانزده هزار بال است. بین هر بال وی تا بال دیگرش هوایی وجود دارد که به قدر هوای بین آسمان و زمین است. یک روز آن ملک به خودش می گفت: «آیا ما فوق پروردگار ما چیزی هست»؟ خدای علیم که از این حرف او آگاه شده بود، به تعداد بال هایی که داشت به بال های او اضافه کرد و او دارای سی و دو هزار بال شد. سپس خدای توانا به وی دستور داد که پرواز کن! وی مدت پانصد سال پرواز کرد، با این حال سرش به یکی از قائمه های عرش هم نرسید. خدای عزیز پس از مشاهده خستگی اش، به او وحی کرد که: «به جای خویشتن بازگرد! زیرا من خدای عظیمم که ما فوق هر عظیم و بزرگی هستم و مافوق من چیزی نیست و در هیچ مکانی وصف کرده نخواهم شد». سپس خدای توانا بال های او را گرفت و از صف ملائکه اخراجش کرد. و چون حسین علیه السلام زاده شد جبرئیل با هزار دسته از فرشته ها برای تهنیت به پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شدند. وقتی جبرئیل از کنار دردائیل گذر کرد دردائیل از او خواست که از پیغمبر صلی الله علیه وآله به حق نوزادش خواهش کند که نزد خدا شفیع او گردد، پیغمبر صلی الله علیه وآله برایش به حق حسین علیه السلام ادعا کرد و خدا دعایش را پذیرفت و بال هایش را برگرداند و او به مقامش بازگشت».

3-1- امام باقر علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است که در بهشت نهریست و جبرئیل هر بامداد آن نهر وارد می شود و از آن بیرون می آید و بال و پرش را می تکاند، و خدای عزوجل از هر قطره ای که از بال او می چکد، فرشته ای می آفریند.

4-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - جبرئیل بالا رفت و من هم با او بالا رفتم تا به آسمان دنیا رسیدیم و در آن فرشته ای را دیدم که او را اسماعیل می گفتند و هم او بود صاحب خطبه که خدای عزوجل درباره اش فرمود: مگر آن ها که در لحظه ای کوتاه برای استراق سمع به آسمان نزدیک شوند، که «شهاب ثاقب» آن ها را تعقیب می کند. (صافات/10) و تحت فرمان او هفتاد هزار فرشته قرار داشت ... تا وارد آسمان دنیا شدم. هر فرشته ای را که می دیدم، شاد و خندان بود، تا آنکه فرشته ای را دیدم که مخلوقی بزرگ تر از او ندیده بودم، بدچهره و خشمگین ... گفتم: «ای جبرئیل این کیست»؟ گفت: «این مالک، خازن جهنم است». ... سپس گذرم به فرشته ای افتاد که در جایی نشسته بود و تمام دنیا در میان زانوانش قرار داشت و در دستش لوحی از نور وجود داشت و او به نوشته ای که در آن بود با تمام توجه

ص: 383

ثُمَّ مَرَرْتُ بِمَلَكِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ جَالِسَ عَلَى مَجْلِس وَإِذَا جَمِيعُ الدُّنْيَا بَيْنَ رَكْبَتَيْهِ وَإِذَا بَيَدِهِ لَوْحُ مِنْ نُورِ سَطْرُ فِيهِ مَكْتُوبُ فِيهِ كِتَابُ يَنْظُرُ فِيهِ لَا يَلْتَفِتْ يَمِيناً وَ لَا شِمَالًا مُقْبِلًا عَلَيْهِ كَهَيْئَةِ الْحَزِينِ فَقُلْتُ مَنْ هَذَا يَا جَبْرَئِيلُ فَقَالَ هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ ... فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ثُمَ رَأَيْتُ مَلَكَا مِنَ الْمَلَائِكَة جَعَلَ اللَّهُ أَمْرَهُ عَجَباً نِصْفُ جَسَدِهِ نَارُ وَالنِّصْفُ الْآخَرُ ثَلْجُ فَلَا النَّارُ تُذِيبُ الشَّلْجَ وَلَا التَّلْجُ يُطْفِئُ النَّارَ وَ هُوَ يُنَادِي بِصَوْتِ رَفِيعِ يَقُولُ سُبْحَانَ الَّذِي كَفَّ حَرَّ هَذِهِ النَّارِ فَلَا تُذِيبُ الشَّلْجَ وَ كَفَّ بَرْدَ هَذَا التَّلْجِ فَلَا يُطْفِى حَرَّ هَذِهِ النَّارِ اللَّهُمَّ يَا مُؤلَّفَ بَيْنِ الثَّلْجِ وَ النَّارِ أَلْفَ بَيْنَ قُلُوبِ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ، فَقُلْتُ مَنْ هَذَا يَا جَبْرَئِيلُ فَقَالَ هَذَا مَلَكُ وَكَلَهُ اللَّهُ بِأَكْنَافِ السَّمَاوَاتِ وَ أَطْرَافِ الْأَرَضِينَ وَ هُوَ أَنْص وَ هُوَ أَنْصَحُ مَلَائِكَة اللَّهِ تَعَالَى لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ يَدْعُو لَهُمْ بِمَا تَسْمَعُ مُنْذُ خُلِقَ، وَ مَلَكَان يُنَادِيَان فِي السَّمَاءِ أَحَدُهُمَا يَقُولُ اللَّهُمَّ أَعْطِ كُلَّ مُنْفِقٍ خَلَفَا وَالْآخَرُ يَقُولُ اللَّهُمَّ أَعْطِ كُلَّ مُمْسِك تَلَفَا قَالَ ثُمَّ مَرَرْنَا بِمَلَائِكَة مِنْ مَلَائِكَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَهُمُ اللَّهُ كَيْفَ شَاءَ وَ وَضَعَ وُجُوهَهُمْ كَيْفَ شَاءَ لَيْسَ شَيْءٌ مِنْ أَطْبَاقِ أَجْسَادِهِمْ إِلَّا وَهُوَ يُسَبِّحُ اللَّهَ وَ يُحَمدُهُ مِنْ كُلِّ نَاحِيَة بِأَصْوَاتِ مُخْتَلِفَة أَصْوَاتُهُمْ مُرْتَفِعَةُ بِالتَّحْمِيدِ وَالْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ فَسَأَلْتُ جَبْرَئِيلَ عَنْهُمْ، فَقَالَ كَمَا تَرَى خُلِقُوا إِنَّ الْمَلِكَ مِنْهُمْ إِلَى جَنْبِ صَاحِبِهِ مَا كَلَّمَهُ قَطُّ وَ لَا رَفَعُوا رُءُوسَهُمْ إِلَى مَا فَوْقَهَا وَ لَا خَفَضُوهَا إِلَى مَا تَحْتَهُمْ خَوْفاً لِلَّهِ وَخُشُوعًا ثُمَ صَعِدْنَا إِلَى السَّمَاءِ الثَّانِيَة فَإِذَا فِيهَا مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ عَلَيْهِمُ الْخُشُوعُ وَقَدْ وَضَعَ اللَّهُ وُجُوهَهُمْ كَيْفَ شَاءَ لَيْسَ مِنْهُمْ مَلَكُ إِنَّا يُسَبِّحُ اللَّهَ وَيُحَمِّدُهُ بِأَصْوَاتِ مُخْتَلِفَة وَكَذَا السَّمَاءُ الثَّالِثَةُ ثُمَّ صَعِدْنَا إِلَى السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ وَإِذَا فِيهَا مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْخُشُوعِ مِثْلُ مَا فِي السَّمَاوَات فَبَشِّرُونِي بِالْخَيْرِ لِي وَلِأُمَّتِي ثُمَ رَأَيْتُ مَلَكاً جَالِساً عَلَى سَرير وَ تَحْتَ يَدَيْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكِ تَحْتَ كُلَّ مَلَكَ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكِ وَ سَاقَ الْحَدِيثَ إِلَى قَوْلِهِ ثُمَّ صَعِدْنَا إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَة قَالَ وَ رَأَيْتُ مِنَ الْعَجَائِبِ الَّتِي خَلَقَ اللَّهُ وَ صَوَّرَ عَلَى مَا أَرَادَهُ دِيكاً رِجْلَاهُ فِي تُخُومِ الْأَرَضِينَ السَّابِعَةِ وَ رَأْسُهُ عِنْدَ الْعَرْشِ وَ هُوَ مَلَكُ مِنْ مَلَائِكَةِ اللَّهِ خَلَقَهَا اللَّهُ كَمَا أَرَادَ رِجْلَاهُ فِي تُخُومِ الْأَرَضِينَ السَّابِعَةِ ثُمَّ أَقْبَلَ مُصْعِداً حَتَّى خَرَجَ فِي الْهَوَاءِ إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ وَانْتَهَى فِيهَا مُصْعِداً حَتَّى انْتَهَى قَرْنُهُ إِلَى قُرْبِ الْعَرْشِ وَ هُوَ يَقُولُ سُبْحَانَ رَبِّي حَيْثُ مَا كُنتُ لَا تَدْرِي أَيْنَ رَبُّكَ مِنْ عِظَمِ شَأْنِهِ وَ لَهُ جَنَاحَانِ فِي مَنْكِبَيْهِ إِذَا نَشَرَهُمَا جَاوَزَ الْمَشْرِقَ وَالْمَغْرِبَ فَإِذَا كَانَ فِي السَّحَرَ نَشَرَ جَنَاحَيْهِ وَخَفَقَ بِهِمَا وَصَرَخَ بالتَّسْبِيحِ يَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ الْمَلِكِ الْقُدُّوس سُبْحَانَ اللَّهِ الْكَبِيرِ الْمُتَعَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ

ص: 384

و بدون نظر به راست و چپ، با حالتی حزین می نگریست. پس گفتم: «ای جبرئیل این کیست»؟ جبرئیل پاسخ داد: «این فرشته مرگ است».... آنگاه حضرت فرمود: «سپس فرشته ای شگفت انگیز دیدم؛ نیمی از تنش آتش و نیم دیگر برف بود. نه آتش برف را آب می کرد، و نه برف آتش را خاموش می ساخت. و او با صدای بلند این چنین می گفت: منزه است خدائی که حرارت این آتش را از این برف باز داشته، لذا آن را آب نمی کند و سردی این برف را از این آتش باز داشته، لذا آن را خاموش نمی کند. خدایا، ای آنکه میان برف و آتش سازگاری داده ای، میان دل های بندگان مؤمنت الفت بینداز». گفتم: «ای جبرئیل این کیست»؟ گفت: «فرشته ایست که خدا او را به اکناف آسمان و اطراف زمین ها موکل نموده و او خیرخواه ترین ملائکه نسبت به بندگان مؤمن از ساکنان زمین است. و از روزی که خلق شده همواره این دعا را که شنیدی به جان آنان می کند. و دو فرشته در آسمان دیدم که یکی می گفت: پروردگارا به هر کسی که انفاق می کند، خلف و جایگزینی عطا کن و به هر کسی که از انفاق دریغ می ورزد، تلف و کمبودی ده. آن گاه فرمود: [از آنجا گذشته] به عده ای از فرشتگان خدا برخوردیم که خدا به هر نحو که خواسته، خلقشان کرده و صورت هایشان را هر طور خواسته، قرار داده بود. هیچ یک از اعضای بدنشان نبود، مگر آن که جداگانه از همه جوانب و به آوازهای مختلف، خدا را حمد و تسبیح می کردند، و فریاد آنان به ذکر و گریه از ترس خدا بلند بود. من از جبرئیل پرسیدم: «این ها چه کسانی هستند»؟ گفت: «خداوند این ها را همین طور که میبینی خلق کرده و از روزی که خلق شده اند هیچ یک از آنان به رفیق بغل دستی خود نگاه نکرده و حتی یک کلمه با او حرف نزده است و از ترس و خشوع در برابر خدا به بالای سر خود و پائین پایشان نظر نینداخته اند. سپس به آسمان دوم صعود کردیم، در آنجا ناگهان نگاهم به ملائکه ای افتاد که در حال خشوع بودند. خداوند چهره هایشان را آن طور که خواسته قرار داده بود. احدی از ایشان نبود، مگر اینکه خدا را با صوت های مختلف حمد و تسبیح می کرد. همچنان بود آسمان سوم، آنگاه به سوی آسمان چهارم صعود نمودیم. در آن جا ملائکه ای را در حال خشوع، آن گونه که در آسمان های قبل دیده بودم، دیدم که همه مرا و امتم را بشارت به خیر دادند. علاوه بر آنها در آنجا فرشته ای دیدم که بر تخت نشسته، هفتاد هزار فرشته زیر فرمان داشت که هر یک از آنها هفتاد هزار ملک زیر فرمان داشتند ... آنگاه به آسمان هفتم صعود نمودیم. رسول خدا صلی الله علیه و آله افزود: از عجائب مخلوقات خدا که هر کدام را مطابق با آنچه که خواسته اوست، مسخّر ساخته خروسی را دیدم که دو بالش در بطون زمین های هفتم و سرش نزد عرش پروردگار است و این خود فرشته ای از فرشتگان خدای متعالی است که او را آن چنان که خواسته خلق کرده، دو بالش در بطون زمین های هفتم قرار داشت. و رو به بالا گرفته بود تا سر از هوا در آورد و از آنجا به آسمان هفتم و از آنجا هم چنان بالا گرفته بود تا اینکه شاخش به عرش خدا نزدیک شده بود، در حالی که می گفت: منزه است پروردگار من، هر چه هم که بزرگ باشی نخواهی دانست که پروردگارت کجا است، چون شأن او عظیم است. و این خروس دو بال در شانه داشت که وقتی باز می کرد از شرق و غرب می گذشت و چون سحر می شد بال ها را باز می کرد و به هم می زد و

ص: 385

وَ إِذَا قَالَ ذَلِكَ سَبَّحَتْ دُيُوكَ الْأَرْضِ كُلُهَا وَخَفَقَتْ بأَجْنِحَتِهَا وَ أَخَذَتْ بِالصُّرَاحَ فَإِذَا سَكَتَ ذَلِكَ الدِّيكِ فِي السَّمَاءِ سَكَتَ دُيُوكَ الْأَرْضِ كُلُّهَا وَلِذَلِكَ الدِّيكِ زَغَبُ أَخْضَرُ وَ ريش أَبْيَضُ كَأَشَدَّ بَيَاضِ مَا رَأَيْتُهُ قَطُّ وَ لَهُ رَغَبُ أَخَضَرُ أَيْضاً تَحْتَ رِيشِهِ الْأَبْيَض كَأَشَدَّ خُضْرَةً مَا رَأَيْتُهَا قَطّ. (1)

5-1- الرسول صلی الله علیه وآله - الْمَلَائِكَةُ عَلَى ثَلَاثَةِ أَجْزَاءِ: فَجُزْءُ لَهُمْ جَنَاحَانِ وَ جُزْءٌ لَهُمْ ثَلَاثَةُ أَجْنِحَة وَ جزء لَهُمْ أربعة أجنحة. (2)

6-1- الصادق علیه السلام - عَن السَّابَاطِيِّ قَالَ: أَصَبْتُ شَيْئاً عَلَى وَسَائِدَ كَانَتْ فِي مَنْزِل أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا مَا هَذَا جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ كَانَ يُشْبِهُ شَيْئاً يَكُونُ فِي الْحَشِيش كَثِيراً كَأَنَّهُ خَرَزَةٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام هَذَا مِمَّا يَسْقُطُ مِنْ أَجْنِحَةِ الْمَلَائِكَةِ ثُمَّ قَالَ يَا عَمَّارُ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَأْتِينَا وَإِنَّهَا لَتَمُرُّ بِأَجْنِحَتِهَا عَلَى رُءُوسِ صِبْيَانِنَا يَا عَمَّارُ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتُزَاحِمْنَا عَلَى نَمَارِقِنَا. (3)

1-7- السجاد علیه السلام - عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثَّمَالِى قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَاحْتُبِسْتُ فِي الدار سَاعَةَ ثُمَّ دَخَلْتُ الْبَيْتَ وَ هُوَ يَلْتَقِطُ شَيْئاً وَ أَدْخَلَ يَدَهُ مِنْ وَرَاءِ السِّتْر فَنَاوَلَهُ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا الَّذِي أَرَاكَ تَلْتَقِطْهُ أَيُّ شَيْءٍ هُوَ فَقَالَ فَضْلَةُ مِنْ زَغَبِ الْمَلَائِكَةِ نَجْمَعُهُ إِذَا خَلَّوْنَا نَجْعَلُهُ سَيْحاً لِأَوْلَادِنَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ إِنَّهُمْ لَيَأْتُونَكُمْ فَقَالَ يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّهُمْ لَيُزَاحِمُونًا عَلَى تُكَاتِنَا قِيلَ: الزَّغَبُ - بِالتَّحْرِيكِ - صِغَارُ الشَّعْرِ وَالرِّيشَ وَلِينُهُمَا وَأَوَّلُ مَا يَبْدُو مِنْهُمَا. (4)

1- الصادق علیه السلام - إن الْمَلَائِكَةَ لَتَنْزِلُ عَلَيْنَا فِي رِحَالِنَا وَتَنْقَلِبُ عَلَى فُرْشِنَا وَ تَحْضُرُ مَوَائِدَنَا وَ تَأْتِينَا مِنْ كُلِّ نَبَاتِ فِي زَمَانِهِ برَطب ويابس وَ تَقْلِبُ عَلَيْنَا أَجْنِحَتَهَا وَتَقْلِبُ عَلَى أَجْنِحَتِهَا صِبْيَانَنَا. (5)

9-1- أميرالمومنين علیه السلام - قال امیرالمؤمنين علیه السلام في خلق الملائكة: وَمَلَائِكَةُ خَلَقْتَهُمْ وَ أَسْكَنْتَهُمْ سَمَاوَاتِكَ فَلَيْسَ فِيهِمْ فَتْرَةٌ وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةً وَ لَا فِيهِمْ مَعْصِيَةً، هُمْ أَعْلَمُ خَلْقِكَ بكَ، وَ أَخْوَفُ خَلْقِكَ مِنْكَ، وَ أَقْرَبُ خَلْقِكَ إِلَيْكَ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِكَ، لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْمُ الْعُقُول وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ، لَمْ يَسْكُنُوا الْأَصْلَابَ وَلَمْ تَتَضَمَّنْهُمُ الْأَرْحَامُ وَ لَمْ تَخْلُقُهُمْ مِنْ مَاءٍ

ص: 386


1- بحار الأنوار، ج 56، ص173/ تفسير نورالثقلين؛ «بتفاوت»
2- تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان؛ «بتفاوت لفظی»
3- بحار الأنوار، ج 26، ص 253 / تفسیر نور الثقلين.
4- بحار الأنوار ، ج 26، ص 352 / تفسیر نور الثقلين؛ «قيل الزغب بالتحريك ... الی آخر» محذوف
5- الخرائج و الحرائج ، ج 2، ص 852 / تفسیر نور الثقلين

به تسبیح خدا بانگ بر می داشت و می گفت: منزه است خدای ملک قدوس، منزه است خدای کبیر متعال، معبودی جز خدای حی قیّوم نیست. و وقتی این جملات را می گفت، خروس های زمین، همگی شروع به تسبیح نموده، بال ها را به هم می زدند و مشغول خواندن می شدند و چون او ساکت می شد همه آنها ساکت می گشتند. خروس مذکور پرهایی ریز و سبز رنگ و پرهایی سفید داشت که سفیدیش، سفیدتر از هر چیز سفیدی بود که تا آن زمان دیده بودم و پرهای ریز سبز رنگی هم زیر پرهای سفید داشت، آن هم سبزتر از هر چیز سبزی بود که دیده بودم.

5-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - فرشتگان بر سه گروه اند گروهی دارای دو بال و گروهی دارای سه بال و گروهی داراتی چهار بال هستند.

6-1- امام صادق علیه السلام - ساباطی گفت: من روی یک پشتی در خانه حضرت صادق علیه السلام چیزی را یافتم. یکی از اصحاب پرسید: «فدایت شوم! این چیست»؟ شبیه چیزی بود که معمولاً در میان خاشاک پیدا می شود، مثل دانه ای کوچک. حضرت صادق علیه السلام فرمود: «این از چیزهایی است که از پر ملائکه می ریزد». سپس فرمود: «عمار! ملائکه پیش ما می آیند و پر و بال خود را بر سر بچه های ما می مالند. عمار! ملائکه روی پشتی های ما مزاحم ما می شوند».

7-1- امام سجاد علیه السلام - وارد خانه زین العابدین علیه السلام شدم. ساعتی در حیاط ایستادم و سپس وارد خانه شدم؛ دیدم چیزی را از روی زمین بر می دارد و از پشت پرده به اهل خانه می دهد! عرض کردم: «فدایت شوم! چه چیزی را از روی زمین بر می دارید»؟ فرمود: «ریزه های پر ملائکه است»! عرض کردم: «فدایت شوم! مگر ملائکه بر شما نیز وارد می شوند»؟ فرمود: «ابا حمزه! ملائکه چنان به ما نزدیک می شوند که بر بالش ما تکیه می زنند».

8-1- امام صادق علیه السلام - همانا ملائکه در خانه هایمان بر ما فرود می آیند، بر روی فرش ما پا می نهند و برای ما غذا و از هر گیاهی در زمانش از تر و خشک می آورند، بال هایشان را می گشایند و فرزندانمان را روی بال هایشان می گذارند.

9-1- امام على علیه السلام - امام علی علیه السلام در خلق فرشته ها فرمود: آنان را آفریدی و در آسمان هایت جا دادی، نه سستی دارند، نه غفلت، نه گناه، از همه نسبت به تو داناترند، و از تو ترسان تر، به تو نزدیک ترند، و از تو فرمانبرتر، نه خواب دارند، و نه از هوش می روند و نه تنشان سست می شود، نه پشت پدر بودند، و نه رحم مادر دیدند، و نه از نطفه آفریده اند، یکباره آن ها را آفریدی، و در آسمان هایت جا دادی، و در پناهت ارجمند داشتی و امین وحی خود ساختی، از هر آفتشان دور

ص: 387

مَهين، أَنْشَأْتَهُمْ إِنْشَاء فَأَسْكَنتَهُمْ سَمَاوَاتِكَ وَ أَكْرَمْتَهُمْ بِجِوَارِكَ وَ اثْتَمَنْتَهُمْ عَلَى وَحْيِكَ وَ جَنَّبْتَهُمُ الْآفَاتِ وَ وَقَيْتَهُمُ الْبَلِيَّاتِ وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَلَوْ لَا قُوَّتُكَ لَمْ يَقْوَوْا وَ لَوْ لَا تَثْبِيتُكَ لَمْ يَثْبُتُوا وَ لَوْ لَا رَحْمَتُكَ لَمْ يُطِيعُوا وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ يَكُونُوا، أَمَا إِنَّهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ مِنْكَ وَ طَوَاعِيَتِهِمْ إِيَّاكَ وَ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَكَ وَقِلَّةِ غَفْلَتِهِمْ عَنْ أَمْرِكَ لَوْ عَايَنُوا مَا خَفِيَ عَنْهُمْ مِنْكَ لَاحْتَفَرُوا أَعْمَالَهُمْ وَ لَاَزَرُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَعَلِمُوا أَنَّهُمْ لَمْ يَعْبُدُوكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ سُبْحَانَكَ خَالِقَاً وَ مَعْبُوداً مَا أَحْسَنَ بَلَاءَكَ عِنْدَ خَلْقِك. (1)

10-1 - الباقر علیه السلام - إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ دِيكاً رِجْلَاهُ فِي الْأَرْضِ السَّابِعَةِ وَ عُنْقُهُ مَثْنِيَّةٌ تَحْتَ الْعَرْشِ وَ جَنَاحَاهُ فِي الْهَوَاءِ إِذَا كَانَ فِي نِصْفِ اللَّيْلَ أَوِ التَّلْثِ الثَّانِي مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ ضَرَبَ بِجَنَاحِهِ وَ صَاحَ سُبُّوحٌ قُدُّوسُ رَبُّنَا اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ فَلَا إِلَهَ غَيْرُهُ رَبُّ الْمَلَائِكَةَ وَالرُّوحِ فَتَضْرِبُ الدِّيَكَةُ بِأَجْنِحَتِهَا وَ تَصِيحُ. (2)

11-1 - الصادق علیه السلام - إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَلَكاً مَا بَيْنَ شَحْمَة أُذُنِهِ إِلَى عَاتِقِهِ مَسِيرَةُ خَمْسِمِائَة عَامٍ خَفَقَان الطَّيْر. (3)

12-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ لَبِحَاراً عُمْقُ أَحَدِهَا مَسِيرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ فِيهَا مَلَائِكَةُ قِيَامُ مُنْذُ خَلَقَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمَاءَ إِلَى رُكَبِهِمْ لَيْسَ فِيهِمْ مَلَكَ إِلَّا وَلَهُ أَلْفُ وَ أَرْبَعُمِائَة جَنَاحَ فِي كُلِّ جَنَاحَ أَرْبَعَةُ وُجُوهِ فِي كُلِّ وَجْهِ أَرْبَعَةُ أَلْسُنَ لَيْسَ فِيهَا جَنَاحٌ وَ لَا وَجْهُ وَ لَا لِسَانُ وَلَا فَمْ إِلَّا وَهُوَ يُسَبِّحُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِتَسْبِيحِ لَا يُشْبِهُ نَوْعٌ مِنْهُ صَاحِبَهُ . (4)

13-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ ابْنُ عَبَّاس رحمه الله رَأَى رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم جَبْرَئِيلَ لَيْلَةَ الْمِعْرَاجِ وَلَهُ سِتُّمِائَةِ جَنَاحَ. (5)

14-1 - الصادق علیه السلام - عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ: هَلِ الْمَلَائِكَةُ أَكْثَرُ أَمْ بَنُو آدَمَ علیه السلام؟ فَقَالَ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَمَلَائِكَةُ اللَّهِ فِى السَّمَاوَاتِ أَكْثَرُ مِنْ عَدَدِ التَّرَاب فِي الْأَرْضِ وَمَا فِي السَّمَاءِ مَوْضِعُ قَدَمَ إِلَّا وَ فِيهَا مَلَكُ يُسَبِّحُهُ وَ يُقَدِّسُهُ وَ لَا فِي الْأَرْضِ شَجَرُ وَ لَا مَدَرُ إِلَّا وَفِيهَا مَلَكَ مُوَكَّلُ بِهَا يَأْتِي اللَّهَ كُلَّ يَوْمٍ بِعَمَلِهَا، وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِهَا وَ مَا مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَيَتَقَرَّبُ كُلَّ يَوْمٍ إِلَى اللَّهِ بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَيَسْتَغْفِرُ لِمُحِيِّينَا وَ يَلْعَنُ أَعْدَاءَنَا وَيَسْأَلُ اللهَ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ إِرْسَالَا (6).

ص: 388


1- تفسير البرهان / تفسير نور الثقلين؛ بتفاوت لفظى / تفسیر القمی، ج 2، ص 207؛ «وقد تقدم .... الى آخره» محذوف
2- بحار الأنوار، ج 56، ص195/ تفسیر البرهان
3- الكافي ، ج 8، ص272/ تفسير البرهان
4- التوحيد، ص 281 .
5- بحار الأنوار، ج 56، ص 155 .
6- بحار الأنوار، ج24، ص 210.

داشتی، و از هر بلا برکنار نمودی، و از هر گناهی پاک هستند، اگر نیرو بخشی تو نبود نیرو نداشتند، و اگر پایدار کردنت نبود پایدار نبودند، و اگر لطف تو نبود فرمانبردار نمی شدند، اگر تو نبودی نبودند. هلا با این مقام و این فرمانبری و شأنی که در پیشگاهت دارند و کم غفلتی از فرمانت اگر آنچه از تو بر آنها نهان است ببینند، کارهای خود را خوار می شمارند، و خود را زبون می دانند، و می دانند که حق پرستشت را انجام نداده اند، آفریننده و معبود منزهی تو و چه نیک است آزمایش تو از آفریده ات».

1 - 10- امام باقر علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است که خدا خروسی دارد و پایش در زمین هفتم و گردنش زیر عرش تا شده، دو بالش در هواست، نیمه شب یا یک سوم آخر شب پر می زند و فریاد می کشد: «سبّوح قدوس پروردگار ما پادشاه حق آشکار، معبودی جز او نیست. پروردگار فرشته ها و روح است». و همه ی خروس ها پر می زنند و می خوانند.

11-1- امام صادق علیه السلام - به راستی که خدا عزوجل دارای فرشته ایست که میان پره ی گوشش تا شانه اش مسافت پانصد سال پرش پرنده است.

12-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - در آسمان های هفت گانه، دریاهایی وجود دارد که عمق یکی از آنه-ا ب-ه اندازه ی پانصد سال راه است. در آنها فرشتگانی وجود دارد که از لحظه ای که خدای عزوجل ها را آفریده است، ایستاده اند و آب تا زانوی آن هاست. هر کدام از آنها هزار و چهارصد بال دارد که در هر بالی چهار چهره و در هر چهره چهار زبان، وجود دارد. هر کدام از بال ها و چهره ها و زبان ها و دهان ها خدا را به گونه ای که مشابه دیگری نیست، تسبیح می گویند.

13-1- ابن عباس رحمه الله - رسول خدا صلی الله علیه وآله شب معراج جبرئیل را دید که ششصد بال داشت.

14-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امام صادق علیه السلام پرسیدند: «فرشتگان زیاد هستند یا بنی آدم»؟ فرمود: «سوگند به خدایی که جانم در دست او می باشد فرشتگان آسمان ها از عدد خاک های زمین هم زیاد هستند، در آسمان به اندازه ی پای آدمی هم جایی نیست که در آن فرشته ای نباشد و آن فرشتگان پیوسته به ذکر و تسبیح و تقدیس مشغول هستند. در زمین هم درختی و گیاهی نیست مگر اینکه در کنار آن فرشته ای هست که بر آن موکل می باشد و هر روزی وظایف و اعمال آنها را می آورد، و خداوند به حال آن ها آگاه است، هر کدام از آن فرشتگان هر روز به ولایت ما خود را به خداوند نزدیک می کنند، و برای دوستان ما استغفار می نمایند، و دشمنان ما را مورد لعن و نفرین قرار می دهند و از خداوند می خواهند که بر آنها عذاب نازل کند».

ص: 389

15-1 - الصادق علیه السلام - سَأَلَ الزَّنْدِيقُ الصَّادِقِ علیه السلام مَا عِلَّةُ الْمَلَائِكَةِ الْمُوَكَّلِينَ بِعِبَادِهِ يَكْتُبُونَ عَلَيْهِمْ وَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَالِمُ السِّرِّ وَ مَا هُوَ أَخْفَى قَالَ اسْتَعْبَدَهُمْ بِذَلِكَ وَ جَعَلَهُمْ شُهُوداً عَلَى خَلْقِهِ لِيَكُونَ الْعِبَادُ لِمُلَازَمَتِهِمْ إِيَّاهُمْ أَشَدَّ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ مُوَاظَبَةً وَ عَنْ مَعْصِيَتِهِ أَشَدَّ انْقِبَاضاً وَكَمْ مِنْ عَبْدِ بمَعْصِيَة فَذَكَرَ مَكَانَهَا فَارْعَوَى وَكَفَّ فَيَقُولُ رَبِّي يَرَانِي وَحَفَظَتِى بِذَلِكَ تَشْهَدُ وَ إِنَّ اللَّهَ بِرَافَتِهِ وَ لُطْفِهِ أَيْضاً وَكَلَهُمْ بِعِبَادِهِ يَذْبُونَ عَنْهُمْ مَرَدَةَ الشَّيَاطِينِ وَ هَوَامَ الْأَرْضِ وَ آفَاتٍ كَثِيرَةَ مِنْ حَيْثُ لَا يَرَوْنَ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَى أَنْ يَجِيءَ أَمْرُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. (1)

16-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَلَائِكَةٌ لَيْسَ شَيْءٌ مِنْ أَطْبَاقِ أَجْسَادِهِمْ إِلَّا وَهُوَ - يُسَبِّحُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ يُحَمِّدُهُ مِنْ نَاحِيَةِ بِأَصْوَاتِ مُخْتَلِفَة لَا يَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَى السَّمَاءِ وَلَا يَخْفِضُونَهَا إِلَى أَقْدَامِهِمْ مِنَ الْبُكَاءِ وَالْخَشْيَة لِلَّهِ تَعَالَى . (2)

1-17 - أمير المومنين علیه السلام - لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَائِكَةُ حَفَظَةٌ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَنْ يَتَرَدَّى فِي بِثْرٍ أَوْ يَقَعَ عَلَيْهِ حَائِطُ أَوْ يُصِيبَهُ سُوءُ فَإِذَا حَانَ أَجَلُهُ خَلَّوْا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَا يُصِيبُهُ. (3)

18-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَن ابْنِ جُبَيْرٍ أَنَّ عُمَرَ سَأَلَ النَّبِي صلی الله علیه وآله عَنْ صَلَاةِ الْمَلَائِكَةِ فَلَمْ يَرُدَّ عَلَيْهِ شَيْئًا فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ إِنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ الدُّنْيَا سُجُودُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ يَقُولُونَ سُبْحَانَ ذِي الْمُلْكِ وَ الْمَلَكُوتِ وَ أَهْلَ السَّمَاءِ الثَّانِيَةِ رَكُوعُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ... يَقُولُونَ سُبْحَانَ الْحَيِ الَّذِي لَا يَمُوتِ وَ عَنْ أَبِي ذَرِّ رحمه الله قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنِّى أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ وَأَسْمَعُ مَا لَا تَسْمَعُونَ أَطَّتِ السَّمَاءُ وَ حَقٌّ لَهَا أَنْ تَيْطَ مَا فِيهَا مَوْضِعُ أَرْبَعِ أَصَابِعَ إِلَّا وَ مَلَكُ وَاضِعُ جَبْهَتَهُ لِلَّهِ سَاجِداً وَ اللَّهِ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِكْتُمْ قَلِيلًا وَ لَبَكَيْتُمْ كَثِيراً وَ مَا تَلَدَّذْتُمْ بِالنِّسَاءِ عَلَى الْفُرْشِ وَلَخَرَجْتُمْ إِلَى الصُّعُدَاتِ تَجْأَرُونَ إِلَى اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنَّى كُنْتُ شَجَرَةٌ تُعْضَد. (4)

1 - 19 - السجاد علیه السلام - اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةٌ عَرْشِكَ الَّذِينَ لَا يَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِيحِكَ وَ لَا يَسْأَمُونَ العلمية مِنْ تَقْدِيسِكَ وَ لَا يَسْتَحْسِرُونَ عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا يُؤْثِرُونَ التَّقْصِيرَ عَلَى الْجِدَّ فِي أَمْرِكَ وَ لَا يَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ إِلَيْكَ وَ إِسْرَافِيلُ صَاحِبُ الصُّورِ الشَّاخِصُ الَّذِي يَنْتَظِرُ مِنْكَ الْإِذْنَ وَ

ص: 390


1- بحار الأنوار، ج 5، ص 223 .
2- تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج 56، ص184 .
4- بحار الأنوار، ج 56، ص 199 .

15-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - شخص زندیقی از امام صادق علیه السلام پرسید: «اگر خداوند، دانای به راز و نهان است، چرا فرشتگانی بر بندگان گمارده شدهاند و اعمال خوب و بد آنان را می نویسند»؟ فرمود: «خداوند آنان را به آن کار گماشته و آنان را شاهدانی بر مخلوقاتش قرار داده تا بندگان به سبب اینکه آن ها همیشه در کنارشان می باشند، بر طاعت خداوند بیشتر مواظب باشند و از معصیت خداوند بیشتر پرهیز کنند، و چه بسا بنده ای که قصد انجام معصیتی می کند و جایگاه آن فرشتگان را به یاد می آورد و باز می ایستد و دست می کشد و می گوید خداوند مرا می بیند و فرشتگان نگهبان بر آن معصیت شهادت می دهند. خداوند از روی رأفت و لطفش آن فرشتگان را بر بندگانش گماشته تا هنگامی که امر خداوند عزوجل [درباره ی آن ها] سر برسد، به اذن خداوند از آن ها در برابر شیطان های گردنکش و موجودات درون زمین و آفت های زیادی که نمی بینند دفاع کنند».

16-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - خدای تبارک و تعالی فرشتگانی دارد که با تمام اجزاء و اندام هایشان با صداهای مختلف تسبیح و حمد خدا را به جا می آورند. از شدت گریه و ترس از خدای عزوجل سرهای خود را نه به آسمان بالا می برند و نه به قدم های خود نظر می افکنند.

17-1 - امام علی علیه السلام - هیچ کس نیست، مگر اینکه به همراه او فرشته های پاسبان هستند که او را از اینکه در چاهی افتد، یا دیوار بر او ویران شود، یا شری به او رسد، حفظ می کنند. و چون مرگش فرا رسد او را با آنچه به او می رسد، رها می کنند.

18-1 - پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن جبیر گوید: عمر دربارهی نماز فرشتگان از پیامبر صلی الله علیه وآله پرسید و حضرت به او پاسخی نداد. پس جبرئیل آمد و گفت: «همانا اهل آسمان دنیا، همگی تا قیامت در سجده اند و ذکر آنها این است: منزه است خدای صاحب فرمانروایی و ملکوت عالم، و اهل آسمان دوم تا قیامت در رکوعند و می گویند: منزه است خدای صاحب عزت و جبروت، و اهل آسمان قیامت ایستاده اند و می گویند: منزه است خدای زنده که هرگز نمیرد». و از ابوذر رحمه الله روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «به راستی که من می بینم آنچه را شما نمی بینید، و می شنوم آنچه را شما نمی شنوید. آسمان ناله کرد و حق دارد که ناله کند، در آن فضایی به اندازه چهار انگشت نیست، مگر اینکه فرشته ای برای خدا پیشانی به سجده نهاده. به خدا سوگند اگر بدانید آنچه را من می دانم، بسیار کم می خندید و زیاد می گریید، از زنان در بستر کام نمی گیرید، و به سوی تپه ها بلندی ها می روید و رو به سوی خدا می کنید و ندا می دهید: «ای کاش من درختی بودم».

19-1 - امام سجاد علیه السلام - خدایا! [درود فرست بر] حمل کنندگان عرشت، کسانی که از تسبیح تو سست نمی گردند و از تقدیس تو خسته نمی شوند! و از عبادت تو هرگز خسته نمی شوند. و کوتاهی را بر کوشش در امر تو ترجیح نمی دهند و از شیفتگی به تو غفلت نمی ورزند. و [درود بر] اسرافیل، صاحب «صور»، که چشم گشوده و منتظر اذن تو و فرارسیدن فرمان توست تا با دمیدن [در صور] مردگان اسیر شده در گورها را برانگیزاند. و [درود فرست بر] میکائیل که به خاطر اطاعت از تو در نزد تو مقامی ارجمند و جایگاه بلندی دارد. و [درود فرست بر] جبرئیل که امین وحیت، اطاعت شده در

ص: 391

خُلُولَ الْأَمْرِ فَيُنَبِّهُ بالنَّفْخَةِ صَرْعَى رَهَائِنَ الْقُبُورِ وَمِيكَائِيلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَكَ وَ الْمَكَانِ الرَّفِيعِ مِنْ طَاعَتِكَ وَ جَبْرَئِيلُ الْأَمِينُ عَلَى وَحْيِكَ الْمُطَاعُ فِي أَهْلِ سَمَاوَاتِكَ الْمَكِينَ لَدَيْكَ الْمُقَرَّبُ عِنْدَكَ وَ الرُّوحُ الَّذِي هُوَ عَلَى مَلَائِكَةِ الْحُجُبِ وَالرُّوحُ الَّذِي هُوَ مِنْ أَمْرِكَ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِمْ وَعَلَى الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِمْ مِنْ سُكَان سَمَاوَاتِكَ وَ أَهْل الْأَمَانَةِ عَلَى رِسَالَاتِكَ وَ الَّذِينَ لَا يَدْخُلُهُمْ سَأمَةٌ مِنْ دُءُوب وَ لَا إِعْيَاءُ مِنْ لُغُوبِ وَلَا فُتُورُ وَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِيحِكَ الشَّهَوَاتُ وَ لَا يَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِيمِكَ سَهْمُ الْغَفَلَاتِ الْخُشَعُ الْأَبْصَارِ فَلَا يَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَيْكَ النَّوَاكِسُ الْأَعْنَاقِ الَّذِينَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِيمَا لَدَيْكَ الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِكْرِ آلَائِکَ وَ الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِكَ وَ جَلَالِ كِبْرِيَائِكَ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَى أَهْلِ مَعْصِيَتِكَ سُبْحَانَكَ مَا عَبَدَنَاكَ حَقَ عِبَادَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى الرُّوحَانِيِّينَ مِنْ مَلَائِكَتِكَ وَأَهْلِ الزُّلْفَةِ عَنْكَ وَحَمَلَة الْغَيْبِ إِلَى رُسُلِكَ وَالْمُؤْتَمَنِينَ عَلَى وَحْيِكَ وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَأَغْنَيْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِيسِكَ وَ أَسْكَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِكَ وَ الَّذِينَ هُمْ عَلَى أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَمَامِ وَعْدِكَ وَ خَزَانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ وَالَّذِي بِصَوْتِ زَجْرِهِ يُسْمَعُ رَجَلُ الرُّعُودِ وَإِذَا سَبَّحَتْ بِهِ حَفِيفَةُ السَّحَابِ الْتَمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ وَ مُشَيِّعِى الثَّلْجِ وَالْبَرَدِ وَ الْهَابِطِينَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ وَ الْقُوَّامِ عَلَى خَزَائِنِ الرِّيَاحِ وَالْمُوَكَّلِينَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ وَ الَّذِينَ عَرَفْتَهُمْ مَثَاقِيلَ الْمِيَاهِ وَ كَيْلَ مَا تَحْوِيهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَعَوَالِجُهَا وَ رُسُلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَكْرُوهِ مَا يَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ وَالسَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ وَالْحَفَظَةِ الْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ وَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ وَ مُنْكَر وَ نَكِيرِ وَ مُبَشِّر وَبَشِيرٍ وَ رَوْمَانَ فَتَّانِ الْقُبُور وَ الطَّائِفِينَ بِالْبَيْتِ الْمَعْمُور وَ مَالِكِ وَالْخَزَنَة وَ رَضْوَانَ وَ سَدَنَةِ الْجِنَانِ وَالَّذِينَ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ سَلامُ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ وَ الزَّبَانِيَةِ الَّذِينَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ خُذُوهُ فَغْلُوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ابْتَدَرُوهُ سِرَاعاً وَ لَمْ يُنْظِرُوهُ وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِكْرَةَ وَ

ص: 392

اهل آسمان هایت، دارای مقام والایی نزد تو و مقرب درگاه تو است. و [درود فرست بر] روحی که [فرمانروا] بر فرشتگان حجاب ها است، و [بر] روحی که از امر تو است. بر آن ها درود بفرست و بر فرشتگانی که فروتر از آن هایند؛ آنان که ساکنان آسمان های تو و امانتداران رسالت های تو هستند و فرشتگانی که از تلاش و کوشش خسته نمی شوند و از رنج و سستی درمانده نمی شوند. خواهش های دل آنها را از تسبیح تو باز نمی دارد و فراموشی غفلت ها آن ها را از تعظیم تو جدا نمی سازد. دیدگانشان از روی خشوع به زیر افتاده و خواستار نگاه به تو نیستند و سر به زیر انداخته اند؛ فرشتگانی که رغبتشان به آنچه نزد توست بسیار است. به یاد نعمت های تو سرگرمند و در برابر بزرگی تو و جلال با عظمت تو فروتن هستند و فرشتگانی که چون به دوزخ بنگرند که صدای برافروختن آن برای گنهکاران شنیده می شود، می گویند: «پروردگارا تو منزهی! تو را چنانکه سزاوار پرستش توست عبادت نکردیم». [خداوندا] بر آنها درود فرست و بر روحانیون از فرشتگانت، و مقربان درگاهت و حاملان غیب به پیامبرانت، و امانتداران بر وحیت، و گروه هایی از فرشتگان که آنها را به خود اختصاص داده ای و با تقدیست آن ها را از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز ساخته ای و آن ها را در درون طبقات آسمان هایت جای داده ای. و [درود فرست بر] فرشتگانی که هنگام فرا رسیدن [قیامت و] فرمان اتمام وعده ی تو، در اطراف آسمان ها قرار می گیرند. و [درود فرست بر] خزانه داران باران و روان کنندگان ابرها و فرشته ای که با صدای راندن آن، بانگ رعدها شنیده می شود و هنگامی که صدای ابرها به وسیله ی آن [فرشته] به راه افتد، نور صاعقه ها بدرخشد و [ درود فرست بر فرشتگان] مشایعت کننده ی برف و تگرگ و فرشتگانی که هنگام نزول باران با قطره های باران فرود می آیند. و [بر فرشتگانی که] نگهبانان خزانه های بادها هستند و آنان که بر کوه ها گماشته شده اند تا فرو نریزند و فرشتگانی که [سنجش] وزن های آب ها و پیمانه باران های تند و رگبارها را به آنها آموخته ای. و [درود فرست بر] فرشتگانی که رسولان تو به سوی اهل زمینند که با گرفتاری ناگواری که نازل می شود و با گشایش خوشایند فرود می آیند و [بر] سفیرانی که والا مقام و نیکوکار هستند و نگهبانانی که والا مقام و نویسنده [اعمال نیک و بد انسان ها] هستند و [درود فرست بر] فرشته ی مرگ و یارانش، و نکیر و منکر و رومان که آزمایش کننده ی [ساکنان] قبرها است [ تا قبل از نکیر و منکر نیکوکار را از بدکار تشخیص دهد ]. و فرشتگانی که [در آسمان] بر گرد «بیت المعمور» طواف می کنند. و مالک و مأموران [دوزخ] و رضوان و دربانان و خادمان بهشت. و فرشتگانی که هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی کنند و آنچه را فرمان داده شده اند [به طور کامل] اجرا می نمایند. و [درود فرست بر] فرشتگانی که [به اهل بهشت] می گویند: سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام سرای جاویدان! و [درود فرست بر] مأموران دوزخ که وقتی به آنها گفته شود: او را بگیرید و در بند و زنجیر شکنید! سپس او را در دوزخ بیفکنید! با سرعت و شتابان به سوی او می آیند و به او مهلت نمی دهند. و [درود فرست بر] فرشتگانی که نام آن ها را نیاوردیم و منزلت آن ها را در نزد تو ندانستیم و [ندانستیم که] آن ها را به چه کاری گماشته ای. و [درود فرست بر] فرشتگان ساکن در هوا،

ص: 393

لَمْ نَعْلَمْ مَكَانَهُ مِنْكَ وَ بأَيِّ أَمْرٍ وَكَلْتَهُ وَسُكَانِ الْهَوَاءِ وَالْأَرْضِ وَالْمَاءِ وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَى الخلق فَصَلِّ عَلَيْهِمْ يَوْمَ تَأتِي كُلِّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقُ وَ شَهِيدٌ. (1)

الوِلَايَةُ

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيم، قَالَ: قَالَ الصَّادِقِ علیه السلام : خَلَقَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ مُخْتَلِفَةً وَقَدْ رَأَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله جَبْرَئِيلَ علیه السلام وَ لَهُ سِتْمِائَةِ جَنَاحَ عَلَى سَاقِهِ الدُّرُّ مِثْلُ الْقَطْرِ عَلَى الْبَقْلِ قَدْ مَلَا مَا بَيْنَ ءِ وَ الْأَرْضِ وَ قَالَ إِذَا أَمَرَ اللَّهُ مِيكَائِيلَ علیه السلام بِالْهُبُوطِ إِلَى الدُّنْيَا صَارَتْ رِجْلَهُ الْيُمْنَى فِ-ي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ وَالْأُخْرَى فِي الْأَرْضِ السَّابِعَةِ وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةَ أَنْصَافُهُمْ مِنْ بَرْدِ وَ أَنْصَافُهُمْ مِنْ نَارِ يَقُولُونَ يَا مُؤَلَّفَ بَيْنِ الْبَرْدِ وَ النَّارِ ثَبِّتْ قُلُوبَنَا عَلَى طَاعَتِكَ وَ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَكَا بُعْدُ مَا بَيْنَ شَحْمَةِ أُذُنِهِ إِلَى عَيْنَيْهِ مَسِيرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ خَفَقَانِ الطَّيْرِ وَ قَالَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَا يَأْكُلُونَ وَلَا يَشْرَبُونَ وَ لَا يَنْكِحُونَ وَ إِنَّمَا يَعِيشُونَ بِنَسِيمِ الْعَرْشِ وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةَ رُكَّعًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةٌ سُجَّداً إِلَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَا مِنْ شَيْءٍ خَلَقَهُ اللَّهُ أَكْثَرَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَإِنَّهُ لَيَهْبِطُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكِ فَيَأْتُونَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ فَيَطُوفُونَ بِهِ ثُمَّ يَأْتُونَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ثُمَّ يَأْتُونَ أمير المؤمنين علیه السلام فَيُسَلِّمُونَ عَلَيْهِ ثُمَّ يَأْتُونَ الْحُسَيْنَ علیه السلام فَيُقِيمُونَ عِنْدَهُ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ وُضِعَ لَهُمْ مِعْرَاجُ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لَا يَعُودُونَ أَبَداً. (2)

2- أمير المومنين علیه السلام - فَإِن رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله أَتَانِي فِي مَنْزِلِى وَ لَمْ يَكُنْ طَعِمْنَا مُنْذُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فَقَالَ يَا عَلِيُّ هَلْ عِنْدَكَ مِنْ شَيْءٍ فَقُلْتُ وَ الَّذِي أَكْرَمَكَ بِالْكَرَامَة وَاصْطَفَاكَ بِالرِّسَالَةِ مَا طَعِمْتُ وَ زَوْجَتِي وَ ابْنَايَ مُنْذُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم يَا فَاطِمَةَ علیها السلام ادْخُلِي الْبَيْتَ وَ انْظُرِى هَلَ تَجِدِينَ شَيْئاً فَقَالَتْ خَرَجْتُ السَّاعَةَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَدْخُلُهُ أَنَا فَقَالَ ادْخُلْ بِاسْمِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَنَا

بطَبَق مَوْضُوع عَلَيْهِ رُطَبُ مِنْ تَمْر وَ جَفْنَة مِنْ ثَرِيدِ فَحَمَلْتُهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ يَا عَلَى علیه السلام رَأَيْتَ الرَّسُولُ الَّذِي حَمَلَ هَذَا الطَّعَامَ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ صِفْهُ لِى فَقُلْتُ مِنْ بَيْنِ أَحْمَرَ وَ أَخْضَرَ أَصْفَرَ فَقَالَ تِلْكَ خِطَطُ [ خُطُوطُ ] جَنَاحِ جَبْرَئِيلَ مُكَلَّلَةَ بِالدُّرِّ وَ الْيَاقُوتِ فَأَكَلْنَا مِنَ الشَّرِيدِ حَتَّى شَعْنَا فَمَا رَبَّيَ إِنَّا خَيْشُ أَيْدِينَا وَ أَصَابِعِنَا فَخَصَّنِي اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِذَلِكَ مِنْ بَيْنِ أَصْحَابِهِ. (3)

ص: 394


1- بحار الأنوار، ج 56، ص218
2- بحار الأنوار، ج 56، ص 174 / تفسير نور الثقلين «بتفاوت لفظى» / تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 2، ص578/ تفسیر نورالثقلین

زمین و آب و کسانی از آن ها که بر خلق گماشته شده اند. [خدایا ]! بر آن ها درود فرست در روزی که هر انسانی [به محشر] می آید در حالی که فرشته ای او را [به سوی دادگاه عدل الهی] می راند و گواهی همراه اوست!

ولایت

1- امام صادق علیه السلام - علی بن ابراهیم رحمه الله گوید: در تفسیر آیه: الحَمدُ لله فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِل المَلائِكَةِ رُسُلاً أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند، فرشتگان را مختلف خلق کرد، مثلا رسول خدا صلی الله علیه وآله جبرئیل را دید در حالی که ششصد بال داشت، و بر ساق پایش، دری بود چون قطره شبنمی که روی گیاهان می افتد. آن قدر بزرگ بود که بین آسمان و زمین را پر می کرد. و نیز فرمود: هرگاه خدای عزوجل به میکائیل دستور دهد به زمین هبوط کند، یک پایش روی زمین هفتم، و پای دیگرش روی آسمان هفتم قرار خواهد گرفت، و نیز خدای تعالی فرشتگانی دارد که نیمی از آن ها از یخ، و نیم دیگرشان از آتش است، و ذکرشان این است که: ای خدایی که بین یخ و آتش الفت افکندی، دل های ما را بر طاعت خود ثبات بده. و نیز فرمود: «خدا دارای فرشته ای است که بین نرمه گوشش تا دیدگانش مسافتی است که اگر پرنده ای بخواهد آن را طی کند، باید پانصد سال بال بزند». و نیز فرمود: «ملائکه آب و طعام نمی خورند، و ازدواج ندارند، و تنها با نسیم عرش، زنده اند. و برای خدای عزوجل، فرشتگانی است که تا روز قیامت یکسره در رکوع اند، و برای او فرشتگانی دیگر است که تا روز قیامت یکسره در سجده اند». آن گاه امام صادق علیه السلام فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده: هیچ موجودی از مخلوقات خدا نیست که عددش بیشتر از ملائکه باشد، همانا در هر روز و یا هر شب هفتاد هزار فرشته به زمین نازل می شوند، پس به سوی خانه کعبه رفته و پیرامون آن طواف می کنند. آن گاه نزد من و سپس نزد امیرالمؤمنین علیه السلام رفته، سلام می کنند. آنگاه نزد حسین علیه السلام می روند و شب را نزد او می مانند تا سحر شود، پس معراجی برای آنان نصب می کنند تا به آسمان عروج کنند، و دیگر تا ابد به زمین باز نمی گردند».

2- امام علی علیه السلام - از امام علی علیه السلام روایت است: رسول خدا صلی الله علیه وآله به منزل من آمد. سه روز بود که چیزی نخورده بودیم، فرمود: «ای علی علیه السلام چیزی داری»؟ گفتم: «به آن کسی که تو را گرامی داشته جامه ی رسالت پوشیده سه روز است خودم و همسرم و فرزندانم چیزی نخوردیم». رو به فاطمه علیها السلام کرد و فرمود: «برو میانه ی اتاق ببین چیزی هست»؟ عرض کرد: «اکنون بیرون آمدم چیزی نبود». عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله من بروم»؟ فرمود: «به نام خدا برو» رفتم ناگاه دیدم طبقی از خرمای تازه نهاده و کاسه ی ترید پهلوی آن است آن ها را حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله آوردم. فرمود: «ای علی علیه السلام کسی که این خوراک را آورد دیدی»؟ عرض کردم: «آری» فرمود: «او را برای من وصف كن». عرض کردم: «سرخی و سبزی و زردی داشت». فرمود: «این ها نگارهای بال جبرئیل است که شرابه های در و یاقوت دارد از آن ترید خوردیم تا سیر شدیم و هنوز دست ما پاک بود که جز خطوط کف و انگشت چیزی در آن نبود خدا از میان اصحاب پیغمبر صلی الله علیه وآله مرا بدین کرامت مخصوص گردانید».

ص: 395

3- الصادق علیه السلام - عَن الْمُفَضّل بن عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَبَيْنَا أَنَا جَالِسٌ عِنْدَهُ إِذْ أَقْبَلَ مُوسَى علیه السلام ابْنُهُ وَ فِى رَقَبَتِهِ قِلَادَةُ فِيهَا رِيشُ غِلَاظٌ فَدَعَوْتُ بِهِ فَقَبَّلْتُهُ وَ وَضَمَمْتُهُ إِلَيَّ ثُمَّ قُلْتَ

لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّ شَيْءٍ هَذَا الَّذِي فِي رَقَبَةٍ مُوسَى علیه السلام فَقَالَ هَذَا مِنْ أَجْنِحَة الْمَلَائِكَةِ قَالَ فَقُلْتُ وَ إِنَّهَا لَتَأْتِيَنَّكُمْ قَالَ نَعَمْ إِنَّهَا لَتَأْتِينَا وَ تَتَعَفَّرُ فِي فُرُشِنَا وَ إِنَّ هَذَا الَّذِي فِي رَقَبَةَ مُوسَى علیه السلام مِنْ أَجْنِحَتِهَا. (1)

4- العسكري علیه السلام - الإحتجاج، بالْإِسْنَادِ إِلَى أَبي مُحَمَّدِ الْعَسْكَرَى علیه السلام فِيمَا احْتَجَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِهِ عَلَى الْمُشْرِكِينَ وَ الْمَلَكُ لَا تُشَاهِدُهُ حَوَاشْكُمْ لِأَنَّهُ مِنْ جِنْسِ هَذَا الْهَوَاءِ لَا عِيَانَ مِنْهُ وَلَوْ شَاهَدتُمُوهُ بِأَنْ يَزْدَادَ فِي قُوَى أَبْصَارِكُمْ لَقُلْتُمْ لَيْسَ هَذَا مَلَكَا بَلْ هَذَا بَشَر . (2)

5- الباقر علیه السلام - وَ اللَّهِ إِنَّ فِي السَّمَاءِ لَسَبْعِينَ صَفَا مِنَ الْمَلَائِكَةِ لَوِ اجْتَمَعَ أَهْلُ الْأَرْضِ كُلُّهُمْ يُحْصُونَ عَدَدَ كُلِّ صَفٌ مِنْهُمْ مَا أَحْصَوْهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَدِينُونَ بِوَلَايَتَنَا. (3)

6- الصادق علیه السلام - مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً أَكْثَرَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَإِنَّهُ لَيَنْزِلُ كُلَّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكِ فَيَأْتُونَ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ فَيَطُوفُونَ بِهِ فَإِذَا هُمْ طَافُوا بِهِ نَزَلُوا فَطَافُوا بِالْكَعْبَةِ فَإِذَا طَافُوا بِهَا أَتَوْا قَبْرَ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ ثُمَّ أَتَوْا قَبْرَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ ثُمَّ أَتَوْا قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ ثُمَّ عَرَجُوا وَ يَنْزِلُ مِثْلُهُمْ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ قَالَ علیه السلام : مَنْ زَارَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَارِفاً بِحَقِّهِ غَيْرَ مُتَجَبرٍ وَ لَا مُتَكَبِّر كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ مِائَة أَلْفِ شَهِيدٍ وَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَرَ وَبُعِثْ مِنَ الْآمِنِينَ وَ هُوِّنَ عَلَيْهِ الْحِسَابُ وَ تَسْتَقْبِلُهُ الْمَلَائِكَةُ فَإِذَا انْصَرَفَ شَيَّعُوهُ إِلَى مَنْزِلِهِ فَإِذَا مَرِضَ عَادُوهُ وَ إِنْ مَاتَ تَبِعُوهُ بِالاسْتِغْفَارِ إِلَى قَبْرِهِ. (4)

7- الصادق علیه السلام - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ السَّيَّارِيِّ قَالَ وَ قَدْ سَمِعْتُ أَنَا مِنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو مُحَمَّدٍ عُبَيْدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْفَارِسِيُّ وَغَيْرَهُ رَفَعُوهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْكَرُوبَينَ قَوْمُ مِ-نْ شِيعَتِنَا مِنَ الْخَلْقِ الْأَوَّلَ جَعَلَهُمُ اللَّهُ خَلْفَ الْعَرْشِ لَوْ قُسِمَ نُورُ وَاحِدٍ مِنْهُمْ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لَكَفَاهُمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ مُوسَى علیه السلام لَمَّا أَنْ سَأَلَ رَبَّهُ مَا سَأَلَ أَمَرَ وَاحِداً مِنَ الْكَرُوبَينَ فَتَجَلَّى لِلْجَبَل فَجَعَلَهُ دَكَّاً. (5)

ص: 396


1- بحار الأنوار، ج26، ص375/ تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج 56، ص 171
3- الکافی، ج 1، ص 437 .
4- مستدرک الوسائل، ج 10، ص213 .
5- بحار الأنوار، ج 26، ص 342

3- امام صادق علیه السلام - مفضل بن عمر گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم در این بین پسرش موسی علیه السلام آمد در گردنش گردن بندی بود که در آن ها پرهای ضخیمی قرار داشت او را جلو کشیده بوسیدم و در آغوش گرفتم بعد به امام عرض کردم: «فدایت شوم این چیست در گردن موسی علیه السلام» ؟ فرمود: «از پر و بال ملائکه است». گفتم: «آن ها مگر پیش شما می آیند». فرمود: «آری می آیند و خود را به فرش های ما می مالند همین که در گردن موسی علیه السلام است از پر و بال ملائکه است».

4- امام عسکری علیه السلام - پیامبر صلی الله علیه وآله در احتجاج با مشرکان به آنها فرمود: «حواس شما، فرشته را درک نمی کند، چون از جنس هواست که دیده نمی شود، و اگر قدرت بصری شما به حدی برسد که او را ببینید، قطعاً می گویید که این فرشته نیست، بلکه بشر است».

5- امام باقر علیه السلام - به خدا سوگند! در آسمان هفتاد صف از فرشتگان است که اگر همه ی مردم روی زمین جمع شوند تا یک صف آنها را بشمارند نمی توانند، و به راستی همه ی آنها به ولایت ما ایمان دارند.

6- امام صادق علیه السلام - خداوند آفریده ای بیشتر از فرشته ها نیافریده، و البته هر روزی هفتاد هزار فرشته پایین می آیند و به گرد بیت المعمور می گردند، و بعد از آن پایین می آیند و گرد کعبه می گردند، بعد از آن به زیارت قبر پیغمبر صلی الله علیه وآله می آیند و بر او سلام می دهند، سپس بیرون می روند، مانند آن ها پیوسته تا روز قیامت پایین می آیند. هرکس با معرفت و بدون خود بزرگ بینی و فخرفروشی امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کند خداوند برایش ثواب صد هزار شهید را می نویسد، و گناه گذشته و آینده اش را می آمرزد، و با ایمان برانگیخته می شود و حساب او آسان می باشد، و فرشته ها به پیشواز او می آیند، و چون به خانه اش برگردد، او را بدرقه می کنند، و اگر بیمار شود عیادت می کنند، و اگر بمیرد او را تا گورش تشییع می کنند و برایش آمرزش می خواهند».

7- امام صادق علیه السلام - احمد بن محمد سیّاری در حدیثی مرفوع از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «گروهی از شیعیان ما هستند از خلق اوّل که خداوند آن ها را پشت عرش قرار داده است. اگر نور یکی از آنها بر اهل زمین تقسیم شود، آن ها را کافی است». سپس فرمود: «وقتی موسی علیه السلام آنچه را که می خواست از خدای خود درخواست کرد، خداوند به یکی از کروبیان امر کرد تا در کوه تجلی کرد و آن را از هم پاشاند».

ص: 397

8- الصادق علیه السلام - عَنْ يُونُسَ بْن ظَبْيَانَ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَخَرَجَ إِلَيَّ مُعَتِّبُ فَأَذِنَ لِي فَدَخَلْتُ وَ لَمْ يَدْخُلْ مَعِي كَمَا كَانَ يَدْخُلُ فَلَمَّا أَنْ صِرْتُ فِي الدَّارِ نَظَرْتُ إِلَى رَجُلٍ عَلَى صُورَة أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ كَمَا كُنْتُ أَفْعَلُ قَالَ مَنْ أَنْتَ يَا هَذَا لَقَدْ وَرَدْتَ عَلَى كُفْرٍ أَوْ إِيمَانِ وَ كَانَ بَيْنَ يَدَيْهِ رَجُلَانِ كَأَنَّ عَلَى رُءُوسِهِمَا الطَّيْرَ فَقَالَ ادْخُلْ فَدَخَلْتُ الدَّارَ الثَّانِيَةَ فَإِذَا رَجُلٌ عَلَى صُورَتِهِ علیه السلام وَ إِذَا بَيْنَ يَدَيْهِ خَلْقُ كَثِيرُ كُلُّهُمْ صُوَرَهُمْ وَاحِدَةً فَقَالَ مَنْ تُرِيدُ قُلْتُ أُرِيدُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ قَدْ وَرَدَدْتَ عَلَى أَمْرٍ عَظِيمٍ إِمَّا كُفْرٍ أَوْ إِيمَانِ ثُمَّ خَرَجَ مِنَ الْبَيْتِ رَجُلُ حِينَ بَدَا بِهِ البيت [الشَّيْبُ] فَأَخَذَ بِيَدِي فَأَوْقَفَنِي عَلَى الْبَابِ وَ غَشِيَ بَصَرِى مِنَ النُّورِ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا بَيْتَ اللَّهِ وَ نُورَهُ وَ حِجَابَهُ فَقَالَ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا يُونُسُ فَدَخَلْتُ الْبَيْتَ فَإِذَا بَيْنَ يَدَيْهِ طَائِرَأَن يَحْكِيَان فَكُنْتُ أَفْهَمُ كَلَامَ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ لَا أَفْهَمُ كَلَامَهُمَا فَلَمَّا خَرَجَا قَالَ يَا يُونُسُ سَلْ نَحْنُ مَحَلَّ النور فِي الظُّلُمَاتِ وَنَحْنُ الْبَيْتُ الْمَعْمُورُ الَّذِي مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً نَحْنُ عِتْرَةُ اللَّهِ وَ كِبْرِيَاؤُهُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ رَأَيْتُ شَيْئاً عَجيباً رَأَيْتُ رَجُلًا عَلَى صُورَتِكَ قَالَ يَا يُونُسُ إِنَّا لَا نُوصَفَ ذَلِكَ صَاحِبُ السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ يَسْأَلُ أَنْ أَسْتَأْذِنَ اللَّهَ لَهُ أَنْ يَصِيرَ مَعَ أَحْ لَهُ فِي السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ قَالَ فَقُلْتُ فَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ فِي الدَّارِ قَالَ هَؤُلَاءِ أَصْحَابُ الْقَائِمِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ قَالَ قُلْتُ فَهَذَانِ قَالَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ نَزَلَا إِلَى الْأَرْضِ فَلَنْ يَصْعَدَا حَتَّى يَكُونَ هَذَا الْأَمْرُ إِنَّ شَاءَ اللهُ وَهُمْ خَمْسَةُ آلَافٍ يَا يُونُسُ بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَانَ. (1)

9- الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَبلَهَا الْمَلَائِكَةُ وَأَبَاهَا مَلَكُ يُقَالُ لَهَا [لَهُ] فُطْرُسُ فَكَسَرَ اللَّهُ جَنَاحَهُ فَلَمَّا وَلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِى علیه السلام بَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِيلَ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَک إِلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله يُهَنْتُهُمْ بولَادَتِهِ فَمَرَّ بِفُطْرُسُ فَقَالَ لَهُ فُطْرُسُ يَا جَبْرَئِيلُ إِلَى أَيْنَ تَذْهَبُ قَالَ اللَّهُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله يُهَنتُهُمْ بِمَوْلُودِ وُلِدَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فَقَالَ لَهُ فُطْرُسُ احْمِلْنِي مَعَكَ وَسَلْ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله يَدْعُو لِي فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ ارْكَبْ جَنَاحِي فَرَكِبَ جَنَاحَهُ فَأَتَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله فَدَخَلَ عَلَيْهِ

الي وَ هَنَّاهُ فَقَالَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إِنَّ فُطْرُسَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ أَخَوَّةً وَسَأَلَنِي أَنْ أَسْأَلَكَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ لَهُ أَنْ يَرُدَّ عَلَيْهِ جَنَاحَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لِفُطْرُسُ أَ تَفْعَلُ قَالَ نَعَمْ فَعَرَضَ عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَبلَهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله شَأنَكَ بِالْمَهْدِ فَتَمَسَّحْ بِهِ وَ تَمَرَّغْ فِيهِ قَالَ فَمَضَى فُطْرُسُ فَمَشَى إِلَى مَهْدِ الْحُسَيْن بْن عَلَى علیه السلام وَرَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله يَدْعُو لَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ

ص: 398


1- بحار الأنوار، ج 56، ص 196 .

8- امام صادق علیه السلام - یونس بن ظبیان گفته: از امام صادق (ع( اجازه ی ورود خواستم، معتب از خانه آمد بیرون و به من اذن داد، پس داخل شدم ولی او بر خلاف مواقع دیگر با من داخل نشد. وقتی وارد خانه شدم، مردی را به صورت امام صادق علیه السلام دیدم و به او به شیوه گذشته سلام دادم، گفت: «ای مرد تو کیستی؟ کافری یا مؤمن»؟ و روبروی آن شخص دو مرد که گویا پرنده بر سر آن ها است، آرام و بی حرکت ایستاده بودند. گفت: «داخل شو» پس من به اتاق دوّم وارد شدم و به ناگاه مردی به صورت امام صادق علیه السلام آن جا بود و برابرش افراد هم شکل فراوانی بودند. گفت: «با چه کسی کار داری»؟ گفتم: «امام صادق علیه السلام» گفت: «بر امر بزرگی وارد شدی، یا کفر است و یا ایمان». و از اتاق مردی بیرون که پیری در او ظاهر بود و مرا کنار در نگاه داشت و حجابی از نور چشمم را فرا گرفت و گفتم: «سلام بر شما، ای خانه خدا و نور خدا و حجاب خدا». فرمود: «و بر تو سلام بادای یونس» وارد اتاق شدم و در برابر حضرت، دو پرنده سخن می گفتند و من سخن امام را می فهمیدم، ولی سخن آن دو را نمی فهمیدم. وقتی آن دو پرنده بیرون رفتند، حضرت فرمود: «ای یونس، بپرس، مائیم جایگاه نور در همه تاریکی ها و مائیم بیت المعمور که هر که در آن وارد شد ایمن گردید، مائیم عترت خدا و عظمت او». گفتم: «فدایت شوم، چیز عجیبی دیدم، مردی به صورت شما» فرمود: «ای یونس، ما را نمی توان وصف کرد. آن مرد، سرپرست آسمان سوم بود، و خواهش می کرد از خدا اجازه بگیرم که با برادرش در آسمان چهارم باشد». گفتم: «پس اینان که در خانه بودند چه کسانی بودند»؟ فرمود: «اینان یاوران فرشته ی قائم بودند». گفتم: «آن دو تا پرنده چه بودند»؟ فرمود: «جبرئیل و میکائیل بودند، به زمین فرود آمدند، و بالا نمی روند تا این کار انجام شود، و آنان پنج هزار تا بودند. روشنایی چشم ها و قدرت شنیدن گوش ها و پذیرش ایمان برای دل ها به برکت ماست».

9- امام صادق علیه السلام - ازهر بطیخی از امام صادق علیه السلام نقل کرد که فرمود: «خداوند ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را بر ملائکه عرضه داشت، همه پذیرفتند به جز ملکی به نام فطرس. پس خداوند پر و بال او را شکست. وقتی حسین بن علی علیه السلام متولد شد، خداوند جبرئیل را با هفتاد هزار فرشته برای تهنیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از جهت ولادت حضرت حسین علیه السلام فرستاد. جبرئیل از فطرس گذشت. فطرس به او گفت: «جبرئیل کجا می روی»؟ جواب داد: «خدا مرا به سوی محمد صلی الله علیه وآله فرستاده تا به ایشان در مورد مولودی که در این شب برایش متولد شده، تهنیت بگویم». فطرس گفت: «مرا هم با خود ببر و از محمد صلی الله علیه وآله بخواه که برایم دعا کند»! جبرئیل گفت: «سوار بالم شو»! پس سوار بال او شد و خدمت حضرت محمد صلی الله علیه وآله رسید، به ایشان تهنیت گفت و عرض کرد: «یا رسول الله! بین من و فطرس برادری است و از من درخواست کرده از شما بخواهم که برایش از خدا بخواهید تا بال و پرش را برگرداند». پیامبر اکرم به فطرس فرمود: «می پذیری»؟ عرض کرد: «آری» پیامبر اکرم ولایت امیرالمؤمنین را به او عرضه داشت و پذیرفت. پیامبر فرمود: «اینک به گهواره پناه ببر و خود را به گهواره حسین بمال و به آن تبرک بجو»! فطرس به جانب گهواره امام حسین علیه السلام رفت. پیامبر نیز برایش دعا می کرد. پیامبر

ص: 399

فَنَظَرْتُ إِلَى رِيشِهِ وَ إِنَّهُ لَيَطْلَعُ وَ يَجْرِى مِنْهُ الدَّمُ وَ يَطُولُ حَتَّى لَحِقَ بِجَنَاحِهِ الْآخَرِ وَ عَرَجَ مَعَ جَبْرَئِيلَ إِلَى السَّمَاءِ وَصَارَ إِلَى مَوْضِعِهِ. (1)

نُزُوهُنَّ

1- الباقر علیه السلام - عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: قَالَ جَبْرَئِيلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنَّا لَا نَدْخُلُ بَيْنَا فِيهِ صُورَةً إِنْسَان وَ لَا بَيْتاً يُبَالُ فِيهِ وَ لَا بَيْنَا فِيهِ كَلْبُ. (2)

2- الباقر علیه السلام - كَانَ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بهِ مُوسَى علیه السلام قَالَ يَا مُوسَى (ع9 اکرم السَّائِل ببذل أَوْ بِرَةٌ جَمِيلٌ لِأَنَّهُ يَأْتِيكَ مَنْ لَيْسَ بِإِنْسَ وَ لَا جَانٌّ مَلَائِكَةُ مِنْ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَنِ يَبْلُونَکَ فِيمَا خَوَلْتَكَ وَ يَسْأَلُونَكَ عَمَّا نَوَلْتُكَ فَانْظُرْ كَيْفَ أَنْتَ صَانِعُ يَا ابْنَ عِمْرَانَ. (3)

3 - الصادق علیه السلام - إِذَا كَانَ أَيَّامُ الْمَوْسِمِ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مَلَائِكَةٌ فِي صُوَرَ الْآدَمِيِّينَ يَشْتَرُونَ مَتَاعَ الْحَاجِّ وَ التَّجَّارِ قُلْتُ فَمَا يَصْنَعُونَ بِهِ قَالَ يُلْقُونَهُ فِي الْبَحْرِ. (4)

باب 2 : يَزيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

1-2- الرسول صلی الله علیه وآله - عن دَارِمٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم حَسَنُوا الْقُرْآنَ بِأَصْوَاتِكُمْ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ يَزِيدُ الْقُرْآنَ حُسْناً وَ قَرَأَ علیه السلام يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ. (5)

2-2- الرسول صلی الله علیه وآله - هُوَ الْوَجْهُ الْحَسَنُ وَالصَّوْتُ الْحَسَنُ وَ الشَّعْرُ الْحَسَنِ. (6)

3-2 - الصادق علیه السلام - إِنَّ الْقَضَاءَ وَالْقَدَرَ خَلْقَان مِنْ خَلْقِ اللَّهِ وَاللَّهُ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ. (7)

4-2- الرضا علیه السلام - عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ النَّوْفَلَيِّ أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ: قَدِمَ سُلَيْمَانُ الْمَرْوَزِيُّ مُتَكَلَّمُ خُرَاسَانَ عَلَى الْمَأْمُونَ فَأَكْرَمَهُ وَوَصَلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ إِنَّ ابْنَ عَمِّى عَلِيَّ بْنَ مُوسَى علیه السلام قَدِمَ عَلَيَّ مِنَ الْحِجَازِ وَ هُوَ يُحِبُّ الْكَلَام ... فَقَالَ عِمْرَانُ قَدْ رَضِيتُ بِقَول أبى الْحَسَنِ علیه السلام فِي الْبَدَاءِ عَلَى أَنْ يَأْتِيَنِي فِيهِ بحُجَة أَحْتَجُ بِهَا عَلَى نُظَرَائِي مِنْ أَهْل النَّظَر قَالَ الْمَأْمُونُ يَا أَبَا الْحَسَن علیه السلام مَا تَقُولُ

ص: 400


1- بصائر الدرجات، ج 1، 68/ تفسیر نورالثقلین
2- الکافی، ج 3، ص 393 .
3- الکافی، ج 4، ص 15 .
4- الکافی، ج 4، ص 547 .
5- بحار الأنوار، ج 76، ص255/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص69/ تفسیر نورالثقلین
6- بحار الأنوار، ج 56، ص 155 / تفسیر نور الثقلین
7- بحار الأنوار، ج 5، ص 111/ تفسير نور الثقلين

اکرم فرمود: «می دیدم که بال و پرش می روید و از آن خون جاری می شود و بزرگ می شود، تا چسبید به بال دیگرش و با جبرئیل تا آسمان عروج کرد و به محل خود برگشت.

نزول فرشتگان

1- امام باقر علیه السلام - از امام باقر علیه السلام روایت است: جبرئیل گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله ما در خانه ای که در آن عکس آدمی باشد و یا در خانه ای که در آن بول شود، یا در آن سگ باشد نمی رویم».

2- امام باقر علیه السلام - در ضمن مناجات موسی علیه السلام با خدای عزوجل این بود که خدا به او فرمود: «ای موسی علیه السلام ، سائل را گرامی دار [اگر برایت مقدور نیست] با بخششی اندک یا [اگر چیزی نداری] به نیکی او را رد کن. همانا نزد تو کسی میآید که نه آدمی است و نه جن، بلکه فرشتگانی از فرشته های خدا هستند تا آزمایشت کنند در آنچه من به تو دادم و آنچه را من به تو بخشیدم از تو می خواهند، ای پسر عمران! مراقب باش چه می کنی».

3- امام صادق علیه السلام - هنگامی که روز موسم [حج] باشد، خداوند فرشتگانی را به صورت انسان ها می فرستد که کالای حاجیان و تاجران را بخرند. عرض کردم: «آن را چه می کنند»؟ فرمود: «آن را در دریا می اندازند».

بخش 2 : او هرچه بخواهد در آفرینش می افزاید، و او بر هر چیزی تواناست!

1-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - دارم از امام رضا علیه السلام از پدرانش نقل می کند: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «قرآن را با صوت زیبا تلاوت کنید چرا که صوت زیبا قرآن را نیکو می کند و زینت می دهد». و پس از آن این آیه ی شریفه را تلاوت فرمود: يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء.

2-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - از پیغمبر صلی الله علیه وآله روایت است که [افزودن در خلق]: چهره ی زیبا آواز خوب، و موی نیکو است.

3-2- امام صادق علیه السلام - قضاء و قدر دو آفریده از آفریدگان خدا هستند و خداوند در آفریده ی خویش آنچه را که می خواهد، می افزاید.

4-2- امام رضا علیه السلام - حسن بن محمد نوفلی نقل می کند: سلیمان مروزی متکلّم خراسان بر مأمون وارد شد، و مأمون ضمن احترام بسیار؛ هدایایی نیز به او داده و گفت: «پسر عمویم علی بن موسی علیه السلام به تازگی از حجاز آمده و علاقه مند به بحث و مناظره است ... عمران [صابی] گفت: «با کمال میل خشنودم که امام علیه السلام برای ما دلیلی در مورد بداء بیاورد تا به وسیله ی آن بر صاحب نظران استدلال نماییم». مأمون گفت: «نظر شما در مورد بحث این دو نفر [در مورد بداء] چیست»؟ امام علیه السلام فرمود: «من منکر بداء نیستم با اینکه خداوند در قرآن می فرماید: آیا انسان به خاطر نمی آورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که چیزی نبود؟! (مریم /67) و آیه او کسی است که آفرینش را آغاز می کند،

ص: 401

فِيمَا تَشَاجَرَا فِيهِ قَالَ وَ مَا أَنْكَرْتَ مِنَ الْبَدَاءِ يَا سُلَيْمَانُ وَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ أَوَ لَا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئاً وَ يَقُولُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَوُا الخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَيَقُولُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَيَقُولُ عَزَّوَجَلَّ يَزِيدُ فِي الخَلْقِ مَا يَشَاءُ وَيَقُولُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِين و يَقُولُ عَزَّوَجَلَّ وَآخَرُونَ مُرْجَونَ لِأَمْرِ اللهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَيَقُولُ عَزَّوَجَلَّ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ قَالَ سُلَيْمَانُ هَلْ رَوَيْتَ فِيهِ شَيْئًا عَنْ آبَائِكَ قَالَ نَعَمْ رَوَيْتُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عِلْمَيْنِ عِلْماً مَخْرُونَا مَكْنُونَا لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاء وَ عِلْمًا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَالْعُلَمَاءُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّهِ يَعْلَمُونَهُ. (1)

5-2- الباقر علیه السلام - عن زرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرَ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ يَسْتَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي قَالَ خَلْقُ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ وَاللَّهُ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَا. (2)

قوله تعالى : ما يَفْتَح اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا تُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكُ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكيمُ (2)

قوله تعالى: يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ الله عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقِ غَيْرُ الله يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ (3)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ رَفَعَهُ إِلَى أَبي عبد الله علیه السلام في قول الله مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةِ فَلا مُمْسِكَ لَها قال الدعاء. (3)

2 - الصادق علیه السلام - عَنْ مَالِكِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ رَجُلٍ مِنَ الْكُوفِّيِّينَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قول الله عزوجل ما يُفْتَح اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا تمسك لها قَالَ وَالْمُتْعَة مِنْ ذَلِكَ . (4)

3 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا تُمْسِكَ لَهَا قَالَ هِيَ مَا أَجْرَى اللَّهُ عَلَى لِسَانِ الْإِمَامِ. (5)

ص: 402


1- التوحيد، ص 441 عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 179/ بحار الأنوار، ج 4، ص 95 «قدم سليمان المروزی متکلم خراسان ... فيما تشاجرا فيه» محذوف
2- بحار الأنوار، ج58، ص 42 .
3- فلاح السائل، ص 28/ بحار الأنوار، ج 90، ص 299 مستدرک الوسائل، ج 5، ص 165.
4- وسائل الشيعة، ج 21، ص 9/ مستدرک الوسائل، ج 14، ص448/ بحار الأنوار، ج 100، ص298 / تفسیر القمی، ج 2، ص 207/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان.
5- بحار الأنوار، ج24، ص 66 / تأويل الآيات الظاهرة، ص468/ تفسير البرهان

سپس آن را بازمی گرداند. (روم/27) و در این آیه می فرماید: يَزِيدُ فِي الخَلْقِ ما يَشاءُ؛ و آیه ی دیگر: و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد (سجده /7) و می فرماید: و گروهی دیگر، به فرمان خدا واگذار شده اند [و کارشان با خداست] یا آنها را مجازات می کند، و یا توبه آنان را می پذیرد، [هرطور که شایسته باشند]. (توبه /106). و در این آیه می فرماید: وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ». سلیمان گفت: «آیا در مورد بداء از آباء گرامت چیزی روایت شده است»؟ فرمود: «آری، پدرم از امام صادق علیه السلام نقل کرد که فرمود: «خدا دارای دو علم است: 1- علمی پنهان و مخفی که کسی جز خود او از آن علم اطلاع ندارد که بداء جزء همین علم است. 2- علمی که به ملائکه و پیامبران علیهم السلام آن را آموخته. علمای اهل بیت (امامان) از این علم اطلاع دارند».

5-2- امام باقر علیه السلام - زراره گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد کلام خداوند متعال: و از تو درباره «روح» سؤال می کنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است» (اسراء/85) پرسیدم. فرمود: «یعنی یکی از آفریده های خداست و خدا هرچه خواهد، در خلق می افزاید».

هر رحمتی را خدا به روی مردم بگشاید، کسی بازدارنده آن نیست؛ و هرچه را او باز دارد، کسی بعد از او قادر به فرستادن آن نیست؛ و او توانا و حکیم است (2)

ای مردم! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید؛ آیا آفریننده ای جز خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ هیچ معبودی جز او نیست؛ با این حال چگونه [به سوی باطل] منحرف می شوید؟! (3)

1- امام صادق علیه السلام - حماد بن عثمان در حدیثی مرفوع از امام صادق علیه السلام نقل می کند: مقصود از گفتار خداوند - جل جلاله - آنجا که می فرماید: ما يَفْتَحِ اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا تُمْسِكَ لَهَا. هر رحمتی را که خداوند برای مردم بگشاید، هیچ کس نمی تواند جلو آن را بگیرد. همان دعاست.

2- امام صادق علیه السلام - مالک بن عبدالله بن اسلم از پدرش به نقل از مردی از اهل کوفه از امام صادق علیه السلام شنیده که درباره ی سخن خداوند: ما يَفْتَح اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُسِكَ لَهَا فرمود: «متعه هم از این نعمت ها است».

3۔ امام صادق علیه السلام مرازم گوید: امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمسك لها فرمود: «این رحمت مطالبی است که بر زبان امام علیه السلام جاری می شود».

ص: 403

4- أمير المومنين علیه السلام - سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنِ الْقَدَرِ قَالَ فَقِيلَ لَهُ أَنْبِثْنَا عَنِ الْقَدَرِ يَا امیر المؤمنين علیه السلام فَقَالَ اللَّهِ فَلَا تُفَتِّشُوهُ فَقِيلَ لَهُ الثَّانِيَ أَنَبَتْنَا عَن الْقَدَر يَا امير المؤمنين علیه السلام قَالَ بَحْرُ عَمِيقُ فَلَا تَلْحَقُوهُ فَقِيلَ لَهُ الثَّالِثَ أَنْبِثْنَا عَنِ الْقَدَرِ فَقَالَ مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا تُمْسِكَ لَهَا وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ. (1)

قوله تعالى: وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ وَ إِلَى اللهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (2)

1 - الصادق علیه السلام - وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذَّبُوا وَ أُوذُوا فَقَدْ كَذَبَ نَبيُّ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَالرُّسُلُ مِنْ قَبْلِهِ وَ أُوذُوا مَعَ التكذيب بِالْحَقِّ. (2)

قوله تعالى: يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ الله حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَياةُ الدُّنْيا وَلا يَغُرَّنَّكُمْ بالله الْغَرُورُ (5)

قوله تعالى : إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ علیه السلام

1 - الصادق علیه السلام - لَا يَتَمَكَّنُ الشَّيْطَانُ بِالْوَسْوَسَةِ مِنَ الْعَبْدِ إِلَّا وَ قَدْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَاسْتَهَانَ بِأَمْرِهِ وَ سَكَنَ إِلَى نَهْيهِ وَ نَسِيَ اطَّلَاعَةَ عَلَى سِرِّهِ فَالْوَسْوَسَةُ مَا يَكُونُ مِنْ خَارِجَ الْبَدَن بِإِشَارَةِ مَعْرِفَةِ الْعَقْل وَمُجَاوَرَة الطَّبْع وَأَمَّا إِذَا تَمَكَّنَ فِي الْقَلْب فَذَلِكَ غَيٌّ وَضَلَالَةً وَكُفْرَ وَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ دَعَا عِبَادَهُ بِاللَّطَّفِ دَعْوَةَ وَ عَرَفَهُمْ عَدَاوَتَهُ فَقَالَ عَزَّ مِنْ قَائِل إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ وَ قَالَ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ... فَكُنْ مَعَهُ كَالْغَريب مَعَ كَلْبَ الرَّاعِي يَفْزَعُ إلَى صَاحِبِهِ فِي صَرْفِهِ عَنْهُ وَكَذَلِكَ إِذَا أَتَاكَ الشَّيْطَانَ مُوَسْوساً لِيَصُدَكَ عَنْ سَبيل الْحَقِّ وَيُنْسِيَكَ ذِكْرَ اللَّهِ فَاسْتَعِذْ بِرَبِّكَ وَ رَبِّهِ مِنْهُ فَإِنَّهُ يُؤَيِّدُ الْحَقَّ عَلَى الْبَاطِلَ وَ يَنْصُرُ الْمَظْلُومَ لِقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلَى

ص: 404


1- بحار الأنوار، ج 5، ص 123 .
2- بحار الأنوار، ج 75، ص 213 .

4- امام علی علیه السلام - از امام علی علیه السلام پیرامون قدر پرسیده شد و به ایشان عرض شد: «ای امیرمؤمنان علیه السلام! ما را از قضا و قدر آگاه کن. فرمود: «سر خداوند است؛ پس آن را بررسی نکنید». بار دوّم به ایشان عرض شد: «ای امیرمؤمنان علیه السلام! ما را از قضا و قدر آگاه کن». فرمود: «دریای عمیقی است؛ پس در آن وارد نشوید». برای بار سوم به ایشان عرض شد: «ما را از قضا و قدر آگاه كن». فرمود: «ما يَفْتَحِ اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُسِكَ لَهَا وَ مَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ».

اگر تو را تکذیب کنند [غم مخور، موضوع تازه ای نیست] پیامبران پیش از تو نیز تکذیب شدند؛ و همه کارها به سوی خدا بازگشت داده می شود. (4)

1- امام صادق علیه السلام - وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ (فاطر /4) فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَ أُوذُوا (انعام/34) به راستی پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله و رسولان پیش از وی تکذیب شدند و آزار کشیدند».

ای مردم! وعده ی خداوند حق است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا [شیطان] فریبکار شما را نسبت به [کرم] خدا فریب دهد [و مغرور سازد]! (5)

به یقین شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید؛ او فقط حزبش را به این دعوت می کند که اهل آتش سوزان [جهنم] باشند. (6)

1- امام صادق علیه السلام - امام صادق علیه السلام فرمود: «شیطان با وسوسه نمی تواند کسی را فریب دهد مگر اینکه آن شخص از خداوند روی برگردانیده باشد و اوامر او را کوچک بشمارد و منهیات او را فراموش کند و نداند که خداوند از اسرار او اطلاع دارد، وسوسه از خارج بدن نمی آید و عقل و طبع در آن دخالتی ندارد. اما وسوسه هرگاه در قلب جای گرفت، در اینجا گمراهی و کفر و طغیان می آید خداوند متعال بندگان خود را از روی لطف دعوت کرده و عداوت شیطان را به آنها گوشتزد کرده است و در قرآن مجید فرموده: او، دشمن آشکار شماست. (بقره /168) و در جای دیگر فرمود: إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ... شما با شیطان مانند مرد غریبی که از دست سگ چوپان به صاحب او پناه می برد باشید، هرگاه سگ چوپان به مرد غریبی حمله می کند و می خواهد او را گاز بگیرد مرد غریب به صاحب سگ پناه می برد. اکنون هرگاه شیطان نزد تو آمد و خواست شما را وسوسه کند و از راه منحرف سازد و خداوند را از یاد شما ببرد، شما هم به خداوند پناه ببرید و از او یاری بجویید خداوند هم حق را بر باطل نیرو می دهد و از مظلوم یاری می کند و در قرآن فرموده: چرا که او، بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می کنند، تسلطی ندارد. (نحل /99) شما نمی توانید شیطان را از خود دور کنید، مگر اینکه بدانید شیطان از کدام راه می آید و چگونه وسوسه می کند و مردم را فریب می دهد. در اینجا مراقبت لازم است و همواره باید خداوند را در نظر داشته باشد و متوجه باشد که شیطان خود را ظاهر نکند تا او را فریب دهد، از این رو باید پیوسته در یاد خدا باشد و اگر غفلت کرد ناگزیر در دام شیطان گرفتار می شود. از سرگذشت شیطان پند بگیر و بنگر او چگونه خودخواهی کرد و

ص: 405

رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ وَ لَنْ تَقْدِرَ عَلَى هَذَا وَ مَعْرِفَةِ إِثْيَانِهِ وَ مَذْهَبِ وَسْوَسَتِهِ إِلَّا بِدَوَامِ الْمُرَاقَبَةِ وَ الِاسْتِقَامَةِ عَلَى بِسَاطِ الْخِدْمَةِ وَ هَيْبَةِ الْمُطَّلِعِ وَكَثْرَةِ الذِّكْرِ وَ أَمَّا الْمُعْمِلُ لِأَوْقَاتِهِ فَهُوَ صَيْدُ الشَّيْطَان لَا مَحَالَةَ وَ اعْتَبرَّ بِمَا فَعَلَ بِنَفْسِهِ مِنَ الْإِغْرَاءِ وَالِاسْتِكْبَارِ مِنْ حَيْثُ غَرَّهُ وَ أَعْجَبَهُ عَمَلُهُ وَ عِبَادَتُهُ وَ بَصِيرَتُهُ وَ رَأْيُهُ قَدْ أَوْرَثَهُ عَمَلُهُ وَ مَعْرِفَتُهُ وَ اسْتِدْلَالُهُ بِمَعْقُولِهِ عَلَيْهِ اللَّعْنَةَ إِلَى الْأَبَدِ فَمَا ظَنُّكَ بِنَصِيحَتِهِ وَ دَعْوَتِهِ غَيْرَهُ فَاعْتَصِمْ بِحَبْلِ اللَّهِ الْأَوْثَقِ وَ هُوَ الالْتِجَاء وَالِاضْطِرَارُ بصحة الِافْتِقَارِ إِلَى اللَّهِ فِي كُلِّ نَفَس وَ لَا يَغُرَّنَّكَ تَزْيِينُهُ الطَّاعَاتِ عَلَيْكَ فَإِنَّهُ يَفْتَحُ لَكَ تِسْعَةَ وَ تِسْعِينَ بَاباً مِنَ الْخَيْرِ لِيَظْفَرَ بِكَ عِنْدَ تَمَامِ الْمِائَةِ فَقَابِلُهُ بِالْخِلَافِ وَ الصَّدَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ الْمُضَادَّةَ بِاسْتِهْزَائِهِ. (1)

2- أميرالمومنين علیه السلام - عَنْ كِتَابِ دَعَائِمِ الدِّينِ قَالَ رُوِيَ فِي كِتَابِ التَّنْبِيهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام : أَنَّهُ خَطَبَ فِي يَوْمٍ جُمُعَةٍ خُطْبَةً بَلِيغَةً فَقَالَ فِي آخِرِهَا: أَيُّهَا النَّاسُ سَبْعُ مَصَائِبَ عِظَامُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهَا عَالِمٌ زَلَّ وَ عَابِدُ مَلَّ وَ مُؤْمِنٌ ضَلَّ وَ مُؤْتَمَنْ غَلَّ وَ غَنِيٌّ أَقَلَّ وَ عَزِيزٌ ذَلَّ وَ فَقِيرُ اعْتَلَّ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلُ فَقَالَ صَدَقْتَ يَا امیر المؤمنين علیه السلام اَنْتَ الْقِبْلَةُ إِذَا مَا ضَلَلْنَا وَ النَّورُ إِذَا مَا أَظْلَمْنَا وَلَكِنْ نَسْأَلُكَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ فَمَا بَالْنَا نَدْعُو فَلَا يُجَابُ قَالَ إِنَّ قُلُوبَكُمْ خَانَتْ بِثَمَان خِصَالَ أَوَّلُهَا ... وَ السَّابِعَةُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَكُمْ بعَدَاوَة الشَّيْطَانِ وَ قَالَ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا فَعَادَيْتُمُوهُ بِلَا قَوْل وَ وَالَيْتُمُوهُ بِلَا مُخَالَفَة. (2)

3 - الصادق علیه السلام - رَأَيْتَ عَدَاوَةَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ الْحَزَازَاتِ الَّتِي فِي صُدُورِهِمْ وَ سَمِعْتُ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا فَاشْتَغَلْتُ بِعَدَاوَةَ الشَّيْطَانِ عَنْ عَدَاوَة غیره. (3)

4 - الرسول صلی الله علیه وآله - يَا ابْنَ مَسْعُودٍ اتَّخِذِ الشَّيْطَانَ عَدُوا فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا. (4)

5- أمير المومنين علیه السلام - قَالَ اللهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لِمُوسَى علیه السلام : يَا مُوسَى علیه السلام احْفَظْ وَصِيَّتِى لَكَ بأَرْبَعَة أَشْيَاءَ ... وَالرَّابِعَةُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى الشَّيْطَانَ مَيْتًا فَلَا تَأْمَنْ مَكْرَهُ. (5)

ص: 406


1- بحار الأنوار، ج69، ص 124 / مستدرک الوسائل، ج 1، ص178؛ بتفاوت لفظى / مصباح الشريعة، ص 79؛ بتفاوت لفظى»
2- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 268/ بحار الأنوار، ج 90، ص 376 و أعلام الدین، ص 269؛ فيهما: «خل» بدل «ضل»
3- إرشاد القلوب، ج 1، ص187/ مجموعة ورام، ج1، ص303 .
4- بحار الأنوار، ج74، ص107/ مكارم الأخلاق، ص 453 / تفسیر نورالثقلین؛ «بتفاوت»
5- التوحيد، ص 372/ تفسیر نور الثقلين .

تکبّر ورزید و خود را گمراه ساخت، اعمال او وی را به عجب واداشت و عبادت زیادش او را بفریفت و علم و بصیرت و نظریه اش او را از راه بیرون کردند، و گمراهش نمودند، او با استدلال و عقل خود از راه منحرف شد. شیطان با آن همه خودخواهی و عجب از مقام خود سقوط کرد و تا پایان جهان خود را گرفتار لعنت کرد، اینک چگونه راضی می گردی شیطان با این همه سابقه تو را نصیحت کند و راه به تو نشان دهد و خیر تو را در نظر بگیرد، و تو را به حقیقت و سعادت راهنمایی کند. اکنون به ایمان خداوند چنگ بزنید که آن محکم و استوار می باشد، شما به وسیله ی آن ریسمان به خداوند پناه ببرید و خود را به آن بیاویزید، و در هر حال از خداوند یاری بخواهید و نیازهای خود را از او درخواست کنید. شیطان شما را فریب ندهد و طاعات را بر شما نکشد، شیطان نود و نه در را برای رسیدن به خیر و

شما بروی می گشاید ولی در هنگام گشودن در صدم بر شما پیروز می گردد، اینک راه او را ببندید و او را مسخره کنید، تا از شما دور شود».

2- امام علی علیه السلام - در کتاب التنبیه از امام علی علیه السلام روایت است: ای مردم! هفت بلا و مصیبت، بزرگ است؛ از آنها به خدا پناه می بریم: عالمی که بلغزد و عابدی که خسته و بی میل شود و مؤمنی که گمراه شود و امانتداری که خیانت کند و توانگری که فقیر شود و عزیزی که خوار گردد و فقیری که بیمار شود. مردی برخاست و به سوی او رفت و گفت: «راست گفتی ای امیرمؤمنان علیه السلام! هنگامی که گمراه شویم، تو قبله هستی و هنگامی که در تاریکی وارد شویم، تو نور هستی ولکن درباره ی سخن خدای تعالی: مرا بخوانید تا [دعای] شما را اجابت کنم. (غافر/60). از تو سؤال می کنم، ما را چه می شود که دعا می کنیم ولی مستجاب نمی شود»؟ فرمود: «قلب هایتان با هشت خصلت خیانت کرده است: ... و هفتمی اینکه خداوند به شما دستور دشمنی با شیطان داد و فرمود: إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا فَعَادَيْتُمُوهُ پس شما با گفتار با او دشمنی کردید و با مخالفت [دستورات خدا ] با او دوستی کردید».

3- امام صادق علیه السلام - دشمنی بعضی از مردم را بر بعض دیگر در سرای دنیا و کینه هایی که در دلشان هست را دیدم و گفته ی خدای متعال را شنیدم که می فرماید: إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّا؛ پس سرگرم عداوت شیطان از عداوت غیر شیطان شدم.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - پسر مسعود! شیطان را دشمن بدار که خدای متعال می فرماید: إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّا.

5- امام علی علیه السلام - خدای تبارک و تعالی به موسی علیه السلام فرمود: ای موسی علیه السلام! تو را به چهار چیز سفارش می کنم، آن را حفظ کن .... و چهارم؛ تا زمانی که شیطان را مرده نمی بینی، از مکر او ایمن نباش».

ص: 407

6 - الصادق علیه السلام - فَإِنَّ مَنْ لَمْ يَجْعَلْهُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ صِفَة الْحَقِّ، فَأُولئِكَ هُمْ شَيَاطِينُ الْإِنْسِ وَ الجن. (1)

قوله تعالى: الَّذِينَ كَفَرُوا هُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ هُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبير (7)

قوله تعالى: أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتِ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ (8)

باب 1 : أ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَاهُ حَسَنَاً

1-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - بَيْنَمَا مُوسَى علیه السلام جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ إِبْلِيسُ وَ عَلَيْهِ بُرْنُسُ ذُو أَلْوَانِ فَلَمَّا دَنَا مِنْ مُوسَى علیه السلام خَلَعَ الْبُرْنُسَ وَ قَامَ إِلَى مُوسَى علیه السلام فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى علیه السلام مَنْ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا إِبْلِيسُ قَالَ أَنْتَ فَلَا قَرَّبَ اللَّهُ دَارَكَ قَالَ إِنِّى إِنَّمَا جِئْتُ لِأَسَلَّمَ عَلَيْكَ لِمَكَانِكَ مِنَ اللَّهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ مُوسَى علیه السلام فَمَا هَذَا الْبُرْنُسُ قَالَ بِهِ أَخْتَطِفُ قُلُوبَ بَنِي آدَمَ علیه السلام فَقَالَ مُوسَى علیه السلام فَأَخْبِرْنِي بِالذَّنْبِ الَّذِي إِذَا أَذْنَبَهُ ابْنُ آدَمَ علیه السلام اسْتَحْوَذَتَ عَلَيْهِ قَالَ إِذَا أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ وَاسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَصَغْرَ فِي عَيْنِهِ ذَنْبُه . (2)

2-1- الكاظم علیه السلام - عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدِ الْمَدِينِي: سَأَلَهُ أَحْمَدُ بْنُ نَجْمِ عَنِ الْعُجْبِ الَّذِي يُفْسِدُ الْعَمَلَ فَقَالَ علیه السلام لِلْعُجب دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ يُزَيَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَيَرَاهُ حَسَناً فَيُعْجِبَهُ وَيَحْسَبَ أَنَّهُ يُحْسِنُ صُنْعاً. (3)

3-1 - الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ عَلِمَ أَنَّ الذَّنْبَ خَيْرُ لِلْمُؤْمِن مِنَ الْعُجْبِ وَلَوْلَا ذَلِكَ مَا ابْتُلِيَ مُؤْمِنُ بِذَنْب أَبَداً. (4)

باب 2: فَإِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ

ص: 408


1- الكافي، ج 15، ص 33 .
2- الکافی، ج 2، ص314/ تفسیر نورالثقلین .
3- بحار الأنوار ، ج 75، ص 336 .
4- الکافی، ج 2، ص313/ تفسیر نورالثقلین .

6- امام صادق علیه السلام - آن ها که خارج از حقیقت هستند. زیرا کسانی که منحرف از حق باشند همان شیاطین جن و انس اند.

کسانی که راه کفر پیش گرفتند، برای آنان عذابی شدید است؛ و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، آمرزش و پاداشی بزرگ از آن آن هاست. (7)

آیا کسی که زشتی عملش برای او آراسته شده و آن را زیبا می بیند [ همانند کسی است که واقع را می یابد]؟ خداوند هر کس را بخواهد [ و سزاوار باشد] گمراه می سازد و هرکس را بخواهد [و شایسته ببیند] هدایت می کند؛ پس جانت به خاطر شدت تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام می دهند داناست. (8)

بخش 1 : آیا کسی که زشتی عملش برای او آراسته شده و آن را زیبا می بیند.

1-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - هنگامی که موسی بن عمران علیه السلام نشسته بود ناگهان شیطان رسید و در حالی که لباسی رنگارنگ بر تن کرده بود کنار موسی علیه السلام قرار گرفت. شیطان لباس خود را در آورد و در کنار موسی علیه السلام نشست و بر او سلام نمود، موسی علیه السلام گفت: «که هستی»؟ گفت: «من ابلیس هستم». گفت: «تو ابلیس هستی! خداوند خانه ات را خراب کند». شیطان اظهار داشت آمده ام به شما سلام کنم چون در نزد خداوند مقام داری. موسی علیه السلام به او گفت: «این کلاه چیست که بر سرت گذاشته ای» گفت: «با این دل فرزندان آدم را به طرف خودم جلب می کنم». موسی علیه السلام گفت: «به من بگو آن کدام گناه است که اگر فرزند آدم مرتکب شد بر او مسلط می گردی». گفت: «هرگاه خودبین شود و گناهانش را کوچک بشمارد».

2-1- امام کاظم علیه السلام - علی بن سوید مدینی گوید: از امام کاظم علیه السلام درباره ی خودبینی و تکبّر که کردار را تباه می سازد پرسیدم. فرمود: «خودپسندی مراتبی دارد و یکی از آنها این است که رفتار بد و نادرست خودپسند در نظرش خوب و پسندیده و زیبا جلوه می کند، و او چنان خوشش می آید که گمان می کند کار شایسته ای انجام می دهد، و مورد دیگر اینکه؛ بنده به پروردگارش ایمان آورده و بر خدای عزوجل منّت می گذارد، در صورتی که خدا باید بر او منت بگذارد».

3-1- امام صادق علیه السلام - همانا خداوند دانست که گناه برای مؤمن از خودبینی بهتر است و اگر چنین نبود خداوند هرگز مؤمن را مبتلا به گناه نمی کرد.

بخش 2 : خداوند هرکس را بخواهد گمراه می سازد و هرکس را بخواهد هدایت می کند.

ص: 409

1-2 - الهادی علیه السلام - فِي الاحْتِجَاج: عَنْ أبى الْحَسَن عَلِيٍّ بن مُحَمَّدِ علیه السلام ، فِي رِسَالَتِهِ إِلَى أَهْلِ الْأَهْوَاز حِينَ سَأَلُوهُ عَنِ الْجَبْرِ وَالتَّفْويض وَذَكَرَ الرِّسَالَةَ إِلَى أَنْ قَالَ علیه السلام يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ قُلْنَا فَعَلَى مَجَازِ هَذِهِ الْآيَة يَقْتَضِي مَعْنَيَيْن أَحَدُهَمَا عَنْ كَوْنِهِ تَعَالَى قَادِراً عَلَى هِدَايَة مَنْ يَشَاءُ وَ ضَلَالَة مَنْ يَشَاءُ وَلَوْ أَجْبَرَهُمْ عَلَى أَحَدِهِمَا لَمْ يَجِبْ لَهُمْ عَلَى أَحَدِهِمَا لَمْ يَجِبْ لَهُمْ ثَوَابُ وَ لَا عَلَيْهِمْ عِقاب. (1)

باب 3 : فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ 3-1 - أمير المومنين علیه السلام - وَ قَدْ شَقَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم مَا يَقُولُ إِلَيْهِ عَاقِبَةُ أَمْرِهِمْ وَاطَّلَاعُ اللَّهِ إِيَّاهُ - عَلَى بَوَارِهِمْ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ وفَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْم الْكَافِرِينَ. (2)

2-3- أميرالمومنين علیه السلام - وَ مِنْ كَلَام لَه علیه السلام لِبَعْض أَصْحَابِهِ وَ قَدْ سَأَلَهُ كَيْفَ دَفَعَكُمْ قَوْمُكُمْ عَنْ هَذَا الْمَقَامِ وَأَنْتُمْ أَحَقُّ بِهِ فَقَالَ ... أَحْمِلُهُمْ مِنَ الْحَقِّ عَلَى مَحْضِهِ، وَ إِنْ تَكُن الْأُخْرَى، فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ. (3)

قوله تعالى: وَ اللهُ الَّذي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيَّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ (9)

باب 1 : وَ اللهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ

1 - أمير المومنين علیه السلام - عَن ابْنِ الْعَزْرَمِي رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ امیر المؤمنین علیه السلام وَسُئِلَ عَن السَّحَابِ أَيْنَ يَكُونُ قَالَ يَكُونُ عَلَى شَجَر عَلَى كَثِيب عَلَى شَاطِئ الْبَحْرِ يَأوى إلَيْهِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يُرْسِلَهُ أَرْسَلَ ريحاً فَأَثَارَتُهُ وَ وَكَّلَ بِهِ مَلَائِكَةٌ يَصْرَبُوهُ بِالْمَخَارِيقَ وَ هُوَ الْبَرْقُ فَيَرْتَفِعُ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ ... وَ الْمَلَكُ اسْمُهُ الرَّعْدُ (4)

ص: 410


1- الاحتجاج، ج 2، ص453/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج 65، ص 267 بحار الأنوار، ج 90 ، ص 112 / الاحتجاج، ج 1، ص248/ الفصول المختارة، ص77؛ «الفاسقين» بدل «الكافرين»
3- بحار الأنوار، ج 29، ص 485 / نهج البلاغة، ص 162، ص231 / تفسیر نور الثقلين؛ «بتفاوت»/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج 8، ص218 / بحار الأنوار، ج 56، ص 382 / تفسیر البرهان / تفسير نورالثقلين؛ بتفاوت

1-2- امام هادی علیه السلام - در کتاب احتجاج از امام هادی علیه السلام در نامه ای به مردم اهواز که از ایشان در مورد جبر و تفویض پرسیده بودند آمده است: «اگر بگویند: حجت و دلیل در این کلام الهی که يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ و مانند آنها چیست»؟ گوییم: «تفسیر این آیات همگی بر دو معنا است، اما معنای نخست : که قدرت او را اعلام می دارد یعنی: او به هدایت و گمراهی هر کس که خواهد قادر و توانا است، پس هرگاه با قدرت خود آنان را وادار بر یکی از آن دو کند نه ثواب می برند و نه عذاب می کشند».

بخش 3 : پس جانت به خاطر شدت تأسف بر آنان از دست نرود خداوند به آنچه انجام می دهند داناست!

1-3- امام علی علیه السلام - و این سرانجام کار بر رسول خدا صلی الله علیه وآله بسی گران آمد، و چون خداوند، عالم به ضمیر او بود در این آیه خطاب به او فرمود: فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ، و «فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (مائده /68)

2-3- امام علی علیه السلام - و از سخنان آن حضرت است: یکی از یاران او پرسید: «چگونه مردم شما، شما را از این مقام بازداشتند، در حالی که شما به آن سزاوارتر بودید»؟ ... اگر از ما سختی های غم واندوه ها برطرف شود، آنها را به راه حق محض خواهم کشید؛ پس ای برادر بنی دودانی، باکی بر این قوم فاسق و فاجر نیست و از من دور شو (خود را برای ایشان هلاک مکن).

خداوند کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت در آورند؛ ما این ابرها را به سوی زمین مردهای راندیم و به وسیله ی آن، زمین را پس از مردنش زنده کردیم؛ رستاخیز نیز همین گونه است. (9)

بخش 1 : خداوند کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت در آورند؛ ما این ابرها را به سوی زمین مرده ای راندیم.

1 - امام علی علیه السلام - ابن عزرمی در حدیث مرفوعی روایت می کند که از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند: «ابرها کجا هستند»؟ فرمود: «بر درختی و روی تلی در کنار دریا که در همان جا ماوا می کنند، و چون خداوند عزوجل اراده کند که آن را به جایی روانه سازد بادی می فرستد تا آن را پراکنده کند و فرشتگانی را می گمارد تا آنها را با تازیانه ها، بزنند و این همان برق است، و آن ابر به این ترتیب بالا می رود». و سپس این آیه را تلاوت فرمود: وَ اللهُ الَّذي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إلى بَلَدٍ مَيْتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ و نام این فرشته که ابر را میراند رعد است».

ص: 411

باب 2: فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذلِكَ النُّشُورُ

1-2- أمير المومنين علیه السلام - وَ أَمَّا احْتِجَاجُهُ عَلَى الْمُلْحِدِينَ فِي دِينِهِ وَ كِتَابِهِ وَرُسُلِهِ فَإِنَّ الْمُلْحِدِينَ أَقَرُّوا بِالْمَوْتِ وَ لَمْ يُقِرُّوا بِالْخَالِقِ فَأَقَرُّوا بِأَنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا ثُمَّ كَانُوا ... وَ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ إِلَى قَوْلِهِ كَذلِكَ النُّشُورُ فَهَذَا مِثَالُ أَقَامَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُمْ بِهِ الْحُجَّةَ فِي إِثْبَاتِ الْبَعْثِ وَالنُّشُورَ بَعْدَ الْمَوْتِ. (1)

قوله تعالى: مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلهِ الْعِزَّةُ جَميعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ هُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هو يَبُورُ (10)

باب 1 : مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلهِ الْعِزَّةُ جَميعاً

1-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - وَ فِي الْمَجْمَعِ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: إِن رَبَّكُمْ يَقُولُ كُلَّ يَوْمٍ أَنَا الْعَزِيزُ فَمَنْ أَرَادَ عِزَّ الدَّارَيْنِ فَلْيُطع الْعَزيز. (2)

2-1 - الحسن علیه السلام - عَنْ زَبَيْرِ بْن بَكَار عَنْ بَعْضٍ أَصْحَابِهِ قَالَ: قَالَ رَجُلُ لِلْحَسَنَ علیه السلام إِنَّ فِيكَ كِبْراً فَقَالَ كَلَّا الْكِبْرُ لِلَّهِ وَحْدَهُ وَلَكِنْ فِيَّ عِزَّةُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَالله الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ. (3)

باب 2: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَديدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ.

1-2- أمير المومنين علیه السلام - إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ يَعْنِي إِذَا كَانَ عَمَلُهُ خَالِصاً ارْتَفَعَ قَوْلُهُ وَ كَلَامُهُ. (4)

2-2- الصادق علیه السلام - رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً لَمْ يُرْضِ نَفْسَهُ أَنْ يَكُونَ إِبْلِيسُ نَظِيراً لَهُ فِي دِينِهِ وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ نَجَاةٌ مِنَ الرَّدَى وَ بَصِيرَةُ مِنَ الْعَمَى وَ دَلِيلُ إِلَى الْهُدَى وَشِفَاءُ لِمَا فِي الصُّدُورِ فِيمَا أمَرَكُمُ اللهُ بهِ مِنَ الاسْتِغْفَارِ مَعَ التَّوْبَةِ قَالَ اللَّهُ وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا

ص: 412


1- بحار الأنوار، ج 7، ص 43 بحار الأنوار، ج 90، ص 33؛ «و اما احتجاجه ... لم يكونوا ثم كانوا» محذوف / تفسير نورالثقلين
2- بحار الأنوار، ج68، ص 120/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج24، ص 325 .
4- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 358 / تفسیر نور الثقلين / بحار الأنوار، ج 90، ص198/ الاحتجاج، ج 1، ص 259/ تفسیر البرهان

بخش 2 : و به وسیله ی آن، زمین را پس از مردنش زنده می کنیم رستاخیز نیز همین گونه است!

1-2- امام علی علیه السلام - امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اما احتجاج خدا عليه ملحدان در دین و کتاب و رسولان اوست. زیرا ملحدان به مرگ اقرار کردند اما به خالق اقرار نکردند؛ پس اقرار کردند به اینکه نبودند و سپس هستی پیدا کردند ... و فرمود: وَ اللهُ الَّذي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ تا جمله کذلِكَ النَّشُور. پس این مثالی است که خدای عزوجل بر آن ملحدان درباره اثبات رستاخیز و نشور بعد از مرگ اقامه حجت نمود.

کسی که خواهان عزّت و توانایی است [باید از خدا بخواهد؛ چرا که] تمام عزّت و توانایی برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند، و عمل صالح را بالا می برد؛ و آنها که نقشه های بد می کشند، عذاب سختی برای آن هاست و مکر [و توطئه] آنان نابود می شود [و به جایی نمی رسد] (10)

بخش 1: کسی که خواهان عزّت و توانایی است [باید از خدا بخواهد؛ چرا که] تمام عزت و توانایی برای خداست.

1-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - در کتاب مجمع البیان از پیامبر روایت است: «پروردگار شما هر روز اعلام می دارد و می فرماید. من عزیزم و هرکس عزّت هر دو جهان را می خواهد باید سر به فرمان عزیز [من] باشد».

2-1- امام حسن علیه السلام - زبیربن بکار از یکی از یارانش نقل می کند: مردی به امام حسن علیه السلام گفت: «در وجود شما مقداری کبر وجود دارد». فرمود: «هرگز! کبر اختصاص به خدای یکتا دارد ولی در من عزّت نفس است که خداوند در قرآن می فرماید: در حالی که عزّت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است. (منافقون/8)».

بخش 2 : سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند، و عمل صالح را بالا می برد و آن ها که نقشه های بد می کشند، عذاب سختی برای آن هاست و مکر [و تلاش افسادگرانه] آنان نابود می شود [و به جایی نمی رسد]!

1-2- امام على علیه السلام - إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ؛ یعنی وقتی کردارش صالح باشد، قول و کلامش بالا می رود.

2-2- امام صادق علیه السلام - خداوند رحمت کند بندهای را که راضی نمی شود تا ابلیس همتا و همانند برای او در دینش باشد. و در کتاب خدا نجات از پستی، بصیرت از کوری و راهنمایی به سوی هدایت است و خداوند شما را به استغفار به همراه توبه فرمان داده: و آن ها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود، طلب آمرزش

ص: 413

اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ وَقَالَ وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً فَهَذَا مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ وَ اشْتَرَطَ مَعَهُ التَّوْبَةَ وَالْإِقْلَاعَ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ فَإِنَّهُ يَقُولُ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبِ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ هَذِهِ الْآيَةُ تَدُلُّ عَلَى أَنَّ الِاسْتِغْفَارَ لَا يَرْفَعُهُ إِلَى اللَّهِ إِلَّا الْعَمَلُ الصَّالِحُ وَالتَّوْبَةُ. (1)

3-2- الرسول صلی الله علیه وآله - يَا ابْنَ مَسْعُودٍ وَإِذَا تَكَلَّمْتَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ تَعْرِفُ حَقَّهَا فَإِنَّهُ مَرْدُودُ عَلَيْكَ وَ لَا يَزَالُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَرُدُّ غَضَبَ اللَّهِ عَنِ الْعِبَادِ حَتَّى إِذَا لَمْ يُبَالُوا مَا يَنْقُصُ مِنْ دِينِهِمْ بَعْدَ إِذْ سَلِمَتْ دُنْيَاهُمْ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى كَذَبْتُمْ كَذَبْتُمْ لَسْتُمْ بِهَا بِصَادِقِينَ فَإِنَّهُ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ يَصْعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ أَحِبَّ الصَّالِحِينَ فَإِنَّ الْمَرْءَ مَعَ مَنْ أَحَبَّهُ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ عَلَى أَعْمَال الْبرِّ فَأَحِبَّ الْعُلَمَاء . (2)

4-2- الرسول صلی الله علیه وآله - إن لكُل قَوْل مِصداقاً مِنْ عَمَل يُصَدِّقُهُ أَوْ يُكَذِّبُهُ فَإِذَا قَالَ ابْنُ آدَمَ علیه السلام وَ صَدَّقَ قَوْلَهُ بِعَمَلِهِ رَفَعَ قَوْلَهُ بِعَمَلِهِ إِلَى اللَّهِ وَإِذَا قَالَ وَخَالَفَ عَمَلُهُ قَوْلَهُ رَدَّ قَوْلَهُ عَلَى عَمَلِهِ الْخَبِيثِ وَ هَوِيَ بِهِ إِلَى النَّارِ. (3)

5-2- أمير المؤمنين علیه السلام - وَ لَوْلَا إِقْرَارُهُنَّ بِالرُّبُوبيَّة وَإِذْعَانُهُنَّ بِالطَّوَاعِيَة، لَمَا جَعَلَهُنَّ مَوْضِعاً لِعَرْشِهِ وَ لَا مَسْكَنَا لِمَلَائِكَتِهِ وَ لَا مَصْعَداً لِلْكَلِمِ الطَّيِّبِ وَالْعَمَلِ الصَّالِحِ مِنْ خَلْقِه. (4)

الْوِلَايَةُ

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ عَمَّارِ الْأَسَدِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَلَايَتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ فَمَنْ لَمْ يَتَوَكَّنَا لَمْ يَرْفَعِ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا. (5)

2- الرضا علیه السلام - إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ قَوْلُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيُّ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَةً مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ حَقَّا وَ خُلَفَاؤُهُ خُلَفَاءُ اللَّهِ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ عِلْمُهُ فِي قَلْبِهِ بِأَنَّ هَذَا صَحِيحُ كَمَا قُلْتُهُ بِلِسَانِي. (6)

ص: 414


1- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 362 / بحار الأنوار، ج 6، ص 32 / تفسیر العیاشی، ج 1، ص198
2- بحار الأنوار، ج 74، ص 109 / مکارم الأخلاق، ص 456
3- بحار الأنوار، ج 66، ص 64 / تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 34، ص 125 / تفسیر نور الثقلين
5- الكافي، ج 1، ص 430 / بحار الأنوار، ج24، ص182 / تأويل الآيات الظاهرة، ص468 / تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين
6- بحار الأنوار، ج67، ص211/ بحار الأنوار، ج 66، ص 64؛ «بتفاوت»/ بحار الأنوار، ج 67، ص 198/ تأويل الآيات الظاهرة، ص 469؛ «فهو دليله و عمله اعتقاده الذي» بدل «علمه»/ تفسير الإمام العسکری، ص328/ مجموعة ورام، ج2، ص109/ تفسير البرهان

می کنند - و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ - و بر گناه، اصرار نمی ورزند، با اینکه می دانند. (آل عمران /135) و فرمود: کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (نساء/110). این همان استغفاری است که خداوند به آن دستور داده و توبه و جدا شدن از محرمات را به همراه آن شرط نموده است؛ چون خداوند می فرماید: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ.

3-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ای پسر مسعود! هرگاه لا إِلهَ إِلَّا اللهُ بگویی و حق آن را نشناسی همانا آن به تو برمی گردد و همیشه گفتن لا إِلَهَ إِلَّا اللهُ خشم خدا را از بندگانش برمی گرداند تا زمانی که بی باک نشوند در آنچه که از دینشان کم شود بعد از آنکه دنیاشان سالم بماند. خدای تعالی می فرماید: «شما دروغ گفتید و در دین راستگو نیستید، إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ای پسر مسعود! شایستگان را دوست بدار زیرا که انسان با کسی که دوست دارد خواهد بود، اگر توانایی کردار نیک را نداری پس دانشمندان را دوست بدار».

4-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - هر گفتاری، باید یک مصداق عملی داشته باشد که آن را تأیید نموده یا تکذیب کند. هرگاه انسانی، با زبان خود سخنی بگوید و به آن سخن خود جامه عمل بپوشاند، سخن او به واسطه عملی که انجام داده، به سوی خداوند بالا میرود اما اگر سخنی بگوید به آن جامه عمل نپوشاند، سخنش نیز به عملش بازگردانده می شود و او را به آتش می کشاند.

5-2- امام علی علیه السلام - اگر اقرار آسمان ها به ربوبیت و اعترافشان به طاعت نبود آنها را موضع عرش، و جایگاه فرشتگان، و محل بالارفتن گفتار نیکو و کردار شایسته بندگانش قرار نمی داد.

ولایت

1- امام صادق علیه السلام - عمار بن يقظان اسدی گوید: امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ فرمود: «ولایت ما اهل بیت است - اشاره به سینه خود کرد - هرکه ولایت ما را نداشته باشد عمل صالحی از او پذیرفته نیست».

2 - امام رضا علیه السلام - إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ؛ منظور از کلمه «طیب»، گفتن اعتقادات اسلامی: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله عَلِيٌّ وَلِيُّ الله وَ خَلِيفَةُ مُحَمَّدٍ رَسُول الله حَقّاً وَ خُلَفَاؤُهُ خُلَفَاءُ اللَّه است وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ؛ منظور از عمل صالح این است که انسان در قلب خود بداند و معتقد باشد که این عمل و کردارش، مطابق قول و گفتارش صحیح و درست است.

ص: 415

3- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبَان بن تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: يَا أَبَانُ إِذَا قَدِمْتَ الْكُوفَةَ فَارُو هَذَا الْحَدِيثَ مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ قُلْتَ لَهُ إِنَّهُ يَأْتِينِي مِنْ كُلِّ صِنْفِ مِنَ الْأَصْنَافِ فَأَرْوِي لَهُمْ هَذَا الْحَدِيثَ قَالَ نَعَمْ يَا أَبَانُ إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فَيُسْلَبُ مِنْهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَّا مَنْ كَانَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ. (1)

4 - السجاد علیه السلام - إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى بقاعاً فِي سَمَاوَاتِهِ فَمَنْ عُرِجَ بِهِ إِلَى بُقْعَة مِنْهَا فَقَدْ عُرِجَ بِهِ إِلَيْهِ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ تَعْرُجُ المَلائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ وَ يَقُولُ فِي قِصَّة عِيسَى علیه السلام بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ و يَقُولُ عَزَّ وَ جَل إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ والعَمَل الصَّالِحُ يَرْفَعُه. (2)

قوله تعالى: وَ اللهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُراب ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وما تَحْمِلُ مِنْ أُنثى وَلا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاّ في كِتابِ إِنْ ذلِكَ عَلَى الله يَسيرٌ (11)

باب 1 : وَ ما يُعمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلا يُنقصُ مِنْ عُمُرِهِ إلا في كِتَابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى الله يَسيرٌ

1-1- الرضا علیه السلام - الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ التَّوْفَلِيُّ يَقُولُ قَدِمَ سُلَيْمَانُ الْمَرْوَرَئُ مُتَكَلِّمْ خُرَاسَانَ عَلَى الْمَأْمُون ... قَالَ علیه السلام وَ مَا أَنْكَرْتَ مِنَ الْبَدَاءِ يَا سُلَيْمَانُ وَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَقُول ... وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتابِ قَالَ سُلَيْمَانُ هَلْ رَوَيْتَ فِيهِ شَيْئًا عَنْ آبَائِكَ قَالَ نَعَمْ رَوَيْتُ عَنْ أبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عِلْمَيْن عِلْماً مَخْرُوناً مَكْنُوناً لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاء وَعِلْمًا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَالْعُلَمَاءُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّهِ يَعْلَمُونَه. (3)

2-1- على بن إبراهيم رحمه الله - و ما يُعمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ يَعْنِي يُكتبُ فِي كِتاب وَهُوَ رَدُّ عَلَى مَنْ يُنكر البدا . (4)

ص: 416


1- المحاسن، ج 1، ص33/ تفسير البرهان .
2- علل الشرائع، ج 1، ص 133/ الأمالي للصدوق، ص458/ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 198/ بحار الأنوار، ج 3، ص 320/ بحار الأنوار، ج18، ص348/ التوحید، ص 176؛ «فی قصه عیسی بل رفعه الله اليه» محذوف/ تفسير نورالثقلين
3- التوحيد، ص 441 / عيون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص 179/ بحار الأنوار، ج 10، ص 330؛ «نبیک» بدل «نبيه»/ بحار الأنوار، ج 4، ص 95؛ «نبیک» بدل «نبیه»
4- بحار الأنوار، ج 4، ص 101 / تفسیر القمی، ج 2، ص208 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

3- امام صادق علیه السلام - ابان بن تغلب گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «ای ابان! وقتی وارد کوفه شدی این حدیث را روایت کن که: هر کس از روی اخلاص به « لا إله إلا الله » شهادت دهد بهشت بر او واجب می شود». عرض کردم: «برای هر صنف و مذهبی از مردم که نزد من می آیند این را روایت کنم»؟ امام علیه السلام فرمود: «بله، ای ابان! وقتی روز قیامت شود و خداوند اوّلین و آخرین را جمع کند از همه آن ها «لا إله إلا الله» را می گیرد مگر کسانی که به این امر (تشیع) معتقد باشند».

4- امام سجاد علیه السلام - خدای تبارک و تعالی در آسمان هایش بقعه هایی دارد؛ پس هرکه را به سوی بقعه ای بالا برد به حقیقت او را به سوی خود بالا برده است. آیا نمی شنوی که خدا می فرماید: فرشتگان و روح [فرشته مقرب خداوند] بسوی او عروج می کنند (معارج/4) و در قصه ی عیسی علیه السلام می فرماید: بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد (نساء/158) و می فرماید: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ.

خداوند شما را از خاکی آفرید، سپس از نطفه ای؛ سپس شما را به صورت زوج هایی قرار داد؛ هیچ جنس ماده ای باردار نمی شود و وضع حمل نمی کند مگر به علم او، و هیچ کس عمر طولانی نمی کند، یا از عمرش کاسته نمی شود مگر اینکه در کتاب [علم خداوند] ثبت است؛ این ها همه برای خداوند آسان است. (11)

بخش 1 : و هیچ کس عمر طولانی نمی کند، یا از عمرش کاسته نمی شود مگر اینکه در کتاب [علم خداوند] ثبت است؛ این ها همه برای خداوند آسان است.

1-1- امام رضا علیه السلام - حسن بن محمد نوفلی گوید: سلیمان مروزی - متکلّم خراسان - پیش مأمون آمد ... امام علیه السلام فرمود: «من منکر بداء نیستم با اینکه خداوند در قرآن می فرماید ... و ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتاب. سلیمان گفت: «آیا در مورد بداء از پدران گرامیت چیزی روایت شده است»؟ فرمود: «آری، پدرم از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرموده است: خدا دارای دو علم است: 1- علمی پنهان و مخفی کسی جز خود او از آن علم اطلاع ندارد که بداء جزء همین علم است. 2- علمی که آن را به ملائکه و پیامبران علیهم السلام آموخته است و علمای اهل بیت (امامان) از این علم اطلاع دارند».

2-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ يعنى در كتاب نوشته می شود که این ردّی بر منکران بداء است.

ص: 417

1-3- أميرالمومنين علیه السلام - ثَلَاثُ خِصَالَ لَا يَمُوتُ صَاحِبُهُنَّ أَبَداً حَتَّى يَرَى وَبَالَهُنَّ الْبَغْيِ وَقَطِيعَةً الرَّحِمِ وَ الْيَمِينُ الْكَاذِبَةُ يُبَارِزُ اللَّهَ بِهَا ... وَ إِنَّ الْقَوْمَ لَيَكُونُونَ فُجَّارًا فَيَتَوَاصَلُونَ فَتَنْمِي أَمْوَالُهُمْ وَ يُثْرُونَ وَ إِنَّ الْيَمِينَ الْكَاذِبَةَ وَ قَطِيعَةَ الرَّحِمَ لَيَذَرَانِ الدِّيَارَ بَلَاقِعَ مِنْ أَهْلِهَا. (1)

4-1 - الصادق علیه السلام - مَا نَعْلَمُ شَيْئاً يَزِيدُ فِي الْعُمُرِ إِلَّا صِلَةَ الرَّحِمِ حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ يَكُونُ أَجَلُهُ ثَلَاثَ سِنِينَ فَيَكُونُ وَصُولَا لِلرَّحِمِ فَيَزِيدُ اللَّهُ فِي عُمُرِهِ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَيَجْعَلُهَا ثَلَاثًا وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ يَكُونُ أَجَلُهُ ثَلَاثَاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَيَكُونُ قَاطِعاً لِلرَّحِمِ فَيَنْقُصُهُ اللهُ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ يَجْعَلُ أَجَلَهُ إِلَى ثلاث سنين. (2)

5-1- الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُبْسَطَ لَهُ فِي رِزْقِهِ وَيُنْسَأَ لَهُ فِي أَجَلِهِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ. (3)

6-1- الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ الصَّدَقَةَ وَصِلَةَ الرَّحِمِ تُعَمِّرَانِ الدِّيَارَ وَ تَزِيدَانِ فِي الْأَعْمَارِ. (4)

7-1 - الصادق علیه السلام - مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَا عَمَلَهُ وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتَهُ زَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي رِزْقِهِ وَ مَنْ حَسُنَ برَّهُ بِأَهْلِهِ زادَ اللَّهُ فِى عُمُرِهِ. (5)

1-8- الكاظم علیه السلام - عَنْ عَلِيٍّ بن جَعْفَرٍ قَالَ: جَاءَنِي مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ وَ قَدِ اعْتَمَرْنَا عُمْرَةَ رَجَب وَ نَحْنُ يَوْمَئِذٍ بِمَكَّةَ فَقَالَ يَا عَمَّ إِنِّي أُرِيدُ بَغْدَادَ وَ قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَوَدِّعَ عَمِّى أَبَا الْحَسَنَ علیه السلام يَعْنِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرَ علیه السلام وَ أَحْبَبْتُ أَنَّ تَذْهَبَ مَعِى إِلَيْهِ فَخَرَجْتُ مَعَهُ نَحْوَ أَخِي وَ هُوَ فِي دَارِهِ الَّتِي ِبالْحَوْبَة وَذَلِكَ بَعْدَ الْمَغْرب بقَلِيل فَضَرَبْتُ الْبَابَ فَأَجَابَنِي أَخِي فَقَالَ مَنْ هَذَا فَقُلْتُ عَلَى فَقَالَ هُوَ ذَا أَخْرُجُ وَكَانَ بَطِيءَ الْوُضُوءِ فَقُلْتُ الْعَجَلَ قَالَ وَ أَعْجَلُ فَخَرَجَ وَ عَلَيْهِ إِزَارُ مُمَشَّقُ قَدْ عَقَدَهُ فِي عُنُقِهِ حَتَّى قَعَدَ تَحْتَ عَتَبَة الْبَابِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فَانْكَبَيْتُ عَلَيْهِ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ قَدْ جِئْتُكَ فِي أَمْرِ إِنْ تَرَهُ صَوَاباً فَاللَّهُ وَفَّقَ لَهُ وَ إِنْ يَكُن غَيْرَ ذَلِكَ فَمَا أَكْثَرَ مَا نُخْطِئُ قَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ هَذَا ابْنُ أَخِيكَ يُرِيدُ أَنْ يُوَدِّعَكَ وَ يَخْرُجَ إِلَى بَغْدَادَ فَقَالَ لِيَ ادْعُهُ فَدَعَوْتُهُ وَ كَانَ مُتَنَجِّياً فَدَنَا مِنْهُ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ وَ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَوْصِنِي فَقَالَ أَوصِيكَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِى دَمِي فَقَالَ مُجيباً لَهُ مَنْ أَرَادَكَ بِسُوءٍ فَعَلَ اللَّهُ بِهِ وَ جَعَلَ يَدْعُو عَلَى مَنْ يُرِيدُهُ بِسُوءٍ ثُمَّ عَادَ فَقَبَّلَ

ص: 418


1- تحف العقول، ص 294 / تفسير نور الثقلين؛ «بتفاوت»
2- وسائل الشيعة، ج 21، ص 356 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- تفسير نور الثقلين
4- تفسير نور الثقلين
5- الکافی، ج 8، ص219 / تفسیر نورالثقلين .

3-1- امام علی علیه السلام - سه خصلت است که دارنده ی آن نمی میرد مگر آنکه وبال آنها را ببیند: ستم، و قطع رابطه با خویشاوندان، و سوگند دروغ .... و براستی که چه بسا مردمی که از حق رویگردانند و چون پیوند خویشاوندی خود را با هم حفظ می کنند، اموالشان رشد کرده و ثروتمند می گردند. و همانا سوگند دروغ و قطع رابطه با خویشاوندان آبادی ها را از اهل و خانمان تهی می سازد.

4-1- امام صادق علیه السلام - ما چیزی که عمر را به جز صله رحم افزایش دهد، نمی شناسیم؛ تا آنجا که شخصی سه سال از عمرش مانده و صله رحم می کند و خدا سی سال به عمرش می افزاید و آن را سی وسه سال می کند؛ و شخص دیگری، عمرش سی وسه سال است و قطع رحم می کند؛ خدا سی سال از عمرش را کم می کند و سه سال می کند».

5-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس دوست دارد که در روزی اش وسعت داده شود و اجلش به تأخیر افتد، پس باید صله ی رحم کند.

6-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - صدقه و صله ی رحم شهرها را آباد و عمرها را طولانی می کنند.

7-1- امام صادق علیه السلام - هر کس زبانش راستگو باشد و عملش پاک گردد و نیت او نیکو شود خداوند روزی او را زیاد می کند، و هرکس به خاندان خود نیکی نماید خداوند عمر او را زیاد می گرداند.

8-1- امام كاظم علیه السلام - علی بن جعفر گوید: عمره رجب را گزارده و در مکه بودیم که محمد بن اسماعیل (نوه امام صادق علیه السلام که طایفه ی اسماعیلیه به پدر او منتسب هستند) نزد من و گفت: «عمو جان! من خیال رفتن به بغداد را دارم و دوست دارم که با عمویم ابوالحسن علیه السلام یعنی موسی بن جعفر علیه السلام خداحافظی کنم. دلم می خواهد تو نیز همراه من باشی، من با او به طرف برادرم که در منزل حوبه بود رهسپار شدیم، اندکی از مغرب گذشته بود، من در زدم، برادرم جواب داد و در را باز کرد، و فرمود: «این کیست»؟ گفتم: «علی است» فرمود: «اکنون می آیم و او وضو را طول می داد». من گفتم: «شتاب کنید». فرمود: «شتاب می کنم، سپس آمد و پارچه رنگ کرده ایی به گردنش بسته بود و پایین آستانه در نشست». من به جانب او خم شدم و سرش را بوسیدم و گفتم: «من برای کاری آمده ام که اگر تأیید کنی توفیق خداست و اگر غیر از آن باشد، ما خطای بسیار داریم». فرمود: «چه کار است»؟ گفتم: «این برادرزاده شماست که می خواهد با شما خداحافظی کند و به بغداد برود». فرمود: «بگو بیاید». من او را که در کناری ایستاده بود صدا زدم. او نزدیک آمد و سر حضرت را بوسید و گفت: «فدایت شوم! مرا سفارشی کن (پند و موعظه بفرما)» فرمود: «به تو سفارش می کنم که درباره ی خون من از خدا بترسی» او پاسخ داد: «هر که درباره ی تو بدی خواهد خدا به خودش می رساند». و به بدخواه او نفرین می کرد تا باز سرش را بوسید و گفت: «عمویم! مرا سفارشی کن». فرمود: «به تو سفارش می کنم که درباره ی خون من از خدا بترسی» گفت: «هر که بد شما را خواهد، خدا به خودش می رساند». باز سرش را بوسید و گفت: «ای عمو! به من سفارشی کن». فرمود: «به تو سفارش می کنم که درباره ی

ص: 419

رَأْسَهُ فَقَالَ يَا عَمِّ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي دَمِي فَقَالَ مَنْ أَرَادَكَ بِسُوءٍ فَعَلَ اللَّهُ بِهِ وَ فَعَلَ ثُمَّ عَادَ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ يَا عَمَّ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي دَمِي فَدَعَا عَلَى مَنْ أَرَادَهُ بِسُوءٍ ثُمَّ تَنَحَّى عَنْهُ وَ مَضَيْتُ مَعَهُ فَقَالَ لِي أَخِي يَا عَلِيُّ مَكَانَكَ فَقُمْتُ مَكَانِي فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ ثُمَّ دَعَانِي فَدَخَلْتُ إِلَيْهِ فَتَنَاوَلَ صُرَةً فِيهَا مِائَةُ دِينَارٍ فَأَعْطَانِيهَا وَ قَالَ قُلْ لِابْنِ أَخِيكَ يَسْتَعِينُ بِهَا عَلَى سَفَرِهِ قَالَ عَلِيُّ فَأَخَذْتُهَا فَأَدْرَجْتُهَا فِي حَاشِيَة رِدَائِي ثُمَّ نَاوَلَنِي مِائَةً أُخْرَى وَ قَالَ أَعْطِهِ أَيْضاً ثُمَّ نَاوَلَنِي صُرَةً أُخْرَى وَ قَالَ أَعْطِهِ أَيْضاً فَقُلْتُ جَعِلْتُ فِدَاكَ إِذَا كُنْتَ تَخَافُ مِنْهُ مِثْلَ الَّذِي ذَكَرْتَ فَلِمَ تُعِينُهُ عَلَى نَفْسِكَ فَقَالَ إِذَا وَصَلْتُهُ وَ قَطَعَنِي قَطَعَ اللَّهُ أَجَلَهُ ثُمَّ تَنَاوَلَ مِخَدَّةَ أدَمِ فِيهَا ثَلَاثَةُ آلَافِ دِرْهَم وَضَحِ وَ قَالَ أَعْطِهِ هَذِهِ أَيْضاً قَالَ فَخَرَجْتُ إِلَيْهِ فَأَعْطَيْتُهُ الْمِائَةَ الْأُولَى فَفَرِّحَ بِهَا فَرَحاً شَدِيداً وَدَعَا لِعَمِّهِ ثُمَّ أَعْطَيْتُهُ الثَّانِيَةَ وَالثَّالِثَةَ فَفَرِحَ بِهَا حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيَرْجِعُ وَ لَا يَخْرُجُ ثُمَّ أَعْطَيْتُهُ الثَّلَاثَةَ آلَافِ دِرْهَم فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ حَتَّى دَخَلَ عَلَى هَارُونَ فَسَلَّمَ عَلَيْ-هِ بالْخِلَافَة وَ قَالَ مَا ظَنَنْتُ أَنَ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَتَيْن حَتَّى رَأَيْتُ عَمِّى مُوسَى بْنَ جَعْفَرَ علیه السلام يُسَلَّمُ عَلَيْهِ بِالْخِلَافَةَ فَأَرْسَلَ هَارُونُ إِلَيْهِ بِمِائَةِ أَلْفَ دِرْهَم فَرَمَاهُ اللَّهُ بِالنُّبَحَةِ فَمَا نَظَرَ مِنْهَا إِلَى دِرْهَمٍ وَلَا مسه . (1)

9-1- الصادق علیه السلام - إِن أَيَّامَ زَائِرِى الْحُسَيْنِ بْن عَلَى علیه السلام لَا تُعَدُّ مِنْ آجَالِهِم. (2)

1 - 10 - الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لِمَنْ جَعَلَ لَهُ سُلْطَانًا أَجَلًا وَ مُدَّةٌ مِنْ لَيَالِ وَ أَيَّامٍ وَ سِنِينَ وَ شُهُورٍ فَإِنْ عَدَلُوا فِي النَّاسِ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ صَاحِبَ الْفَلَكِ أَنْ يُبْطِئَ بِإِدَارَتِهِ فَطَالَتْ أَيَّامُهُمْ وَلَيَالِيهِمْ وَ سِنِينُهُمْ وَ شُهُورُهُمْ وَإِنْ جَارُوا فِي النَّاسِ وَلَمْ يَعْدِلُوا أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى صَاحِبَ الْفَلَكِ فَأَسْرَعَ بإدَارَتِهِ فَقَصُرَتْ لَيَالِيهِمْ وَأَيَّامُهُمْ وَ سِنِينُهُمْ وَ شُهُورُهُمْ وَ قَدْ وَفَى لَهُ عَزَّوَجَلَّ بِعَدَدِ اللَّيَالِي وَ الشَّهُورِ. (3)

11-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَى إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ أَنْ أَخْبِرْ فَلَانَ الْمَلِكِ أَنِّي مُتَوَفِّيهِ إِلَى كَذَا وَكَذَا فَأَتَاهُ ذَلِكَ النَّبِيُّ فَأَخْبَرَهُ فَدَعَا اللَّهَ الْمَلِكُ وَ هُوَ عَلَى سَرِيرِهِ حَتَّى سَقَطَ مِنَ السَّرِيرِ وَ قَالَ يَا رَبِّ أَجَلْنِي حَتَّى يَشِبَّ طِفْلِى وَ أَقْضِيَ أَمْرِى فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَى ذَلِكَ النَّبِيِّ أَن انتِ فَلَانَ الْمَلِكِ فَأَعْلِمْهُ أَنَّى قَدْ أَنْسَيتُ أَجَلَهُ وَرَدْتُ فِي عُمُرِهِ خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً فَقَالَ

ص: 420


1- الکافی، ج 1، ص 486/ تفسیر نورالثقلین
2- تفسير نورالثقلين / وسائل الشيعة، ج 14، ص 414 / تفسير البرهان؛ «بتفاوت»
3- بحار الأنوار، ج 55، ص 271/ تفسیر نورالثقلین

خون من از خدا بترسی». باز او بر بد خواهش نفرین کرد و به کناری رفت، من سوی او رفتم. برادرم به من فرمود: «علی اینجا باش». من ایستادم، حضرت به اندرون رفت و مرا صدا زد، من نزدش رفتم کیسه ای که صد دینار داشت برداشت، به من داد و فرمود: «به پسر برادرت بگو این پول را در سفر کمک خرجش سازد». من آن را گرفتم و در حاشیه عبایم گذاشتم، باز صد دینار دیگر داد و فرمود: «این را هم به او بده». سپس کیسه ی دیگری داد و فرمود: «این را هم به او بده». من گفتم: «فدایت شوم، اگر به خاطر آنچه که فرمودی، از او می ترسی، چرا او را علیه خود کمک می کنی»؟ فرمود: «هرگاه من به او بپیوندم و او از من ببرد، خدا عمرش را قطع می کند». یک مخده هزار درهم خالص داشت برداشت و فرمود: «این را هم به او بده» من نزد محمد رفتم و صد دینار اوّل را به او دادم، بسیار خوشحال شد و عمویش را دعا کرد، سپس کیسه ی دوم و سوم را دادم، چنان خوشحالی کرد که من گمان کردم باز می گردد و به بغداد نمی رود، باز سیصد درهم را به او دادم، ولی او راه خود را پیش گرفت و نزد هارون رفت و به عنوان خلافت به او سلام کرد و گفت: «من گمان نمی کردم که در روی زمین دو خلیفه باشند، تا آنکه دیدم مردم به عمویم موسی بن جعفر علیه السلام ، به عنوان خلافت سلام می کنند، هارون صد هزار درهم برایش فرستاد، ولی خدا او را به بیماری ذبحه (خنازیر و خناق) مبتلا کرد که نتوانست به یک در همش نگاه کند و دست برساند».

9-1- امام صادق علیه السلام - ایام زیارت امام حسین علیه السلام جزء عمر زائر شمرده نشده و از اجلشان محسوب نمی گردد.

10-1- امام صادق علیه السلام - به راستی که خداوند به هر کسی که سلطنت داده مدتی از شب و روز و سال ها و ماه برای آن گذاشته است و اگر با مردم به عدالت رفتار کنند خداوند عزوجل به چرخاننده فلک دستور می دهد که آن را به اراده اش کند بگرداند؛ پس روزها و شب ها و سال های آن ها طولانی می شود، و اگر به مردم ظلم کنند و عدالت نورزند، خداوند تبارک و تعالی به صاحب فلک دستور می دهد که آن را تند بگرداند، پس شب ها، روزها و سال های آنها کوتاه می شود و خدای عزوجل نیز درباره ی آنها به همان عدد شب ها و ماه ها وفا کرده است.

11-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - خداوند عزوجل به یکی از پیامبرانش وحی فرمود که به فلان پادشاه خبر بده که در فلان موقع او را قبض روح خواهم کرد! آن پیامبر نزد پادشاه رفت و او را از آن موضوع مطلع کرد، پادشاه بعد از شنیدن این خبر به دعا و تضرع پرداخت به نحوی که از روی تخت خود به زمین افتاد، او از خداوند چنین درخواست کرد: «خداوندا! به من مهلت بده تا فرزندم جوان شود کارم را انجام دهد». خداوند به آن پیامبر وحی فرمود که: «نزد پادشاه برو و به او اطلاع بده که مرگ او را به تأخیر انداختم و پانزده سال به عمر او اضافه کردم». آن پیامبر عرض کرد: «خدایا!

ص: 421

ذَلِكَ النَّبِيُّ يَا رَبِّ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ أَنِّي لَمْ أَكْذِبُ قَطُّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ إِنَّمَا أَنْتَ عَبْدُ مَأْمُورُ فَأَبْلِغْهُ ذَلِكَ وَ اللَّهُ لا يُسْتَلُ عَمَّا يَفْعَل. (1)

12-1 - الصادق علیه السلام - تَجَنَّبُوا الْبَوَائِقَ يُمَدَّ لَكُمْ فِي الْأَعْمَارِ. (2)

13-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - يَا عَلَى اللهِ مِنْ كَرَامَةِ الْمُؤْمِنِ عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَمْ يَجْعَلْ لِأَجَلِهِ وَقْتا ببَائِقة فَإِذَا هَمَ بِبَائِقَة قَبَضَهُ إِلَيْهِ. (3)

14-1 - الصادق علیه السلام - إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضِ بِنُور رَبِّهَا وَاسْتَغْنَى الْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ الشَّمْس وَذَهَبَتِ الظُّلَمَةُ وَيُعَمَّرُ الرَّجُلُ فِي مُلْكِهِ حَتَّى يُولَدَ لَهُ أَلْفَ ذَكَرَ لَا تُولَهُ فِيهِمْ أَنثَى. (4)

قوله تعالى: وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سَائِعٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِنْ كُلِّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيَّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةٌ تَلْبَسُونَهَا وَ تَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (12)

باب 1 : وَما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سَائِعٌ شَرابُهُ وَهذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ

1-1 - الباقر علیه السلام - فالأجاج المُر قَوْلُهُ وَ تَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَواخِرَ يَقُولُ الْفُلْكِ مُقْبِلَهُ وَ مُدْبِرَةً بريح واحدة. (5)

1 - 2 - الصادق علیه السلام - عَنْ أَبي بَكْرِ الْحَضْرَمِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ لِلأَبْرَش: يَا أَبْرَشُ هُوَ كَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ وَالْمَاءُ عَلَى الْهَوَاءِ وَالْهَوَاء لَا يُحَدُّ وَ لَمْ يَكُنْ يَوْمَئِذٍ خَلْقُ غَيْرُهُمَا وَ الْمَاءُ يَوْمَئِذٍ عَذَبُ فُرَاتُ إِلَى أَن قَالَ وَكَانَتِ السَّمَاءُ خَضْرَاءَ عَلَى لَوْنِ الْمَاءِ الْأَخْضَرِ وَ كَانَتِ الْأَرْضِ غَبْرَاءَ عَلَى لَوْنِ الْمَاءِ الْعَدْبِ. (6)

باب 2: وَ مِنْ كُلِّ تَأْكُلُونَ ما طَرِيَّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

ص: 422


1- بحار الأنوار ، ج 10، ص 330/ تفسیر نور الثقلين
2- تفسير بحر العرفان، ج 13، ص 189/ تفسير نورالثقلين
3- بحار الأنوار، ج 65، ص19/ تفسیر نورالثقلین
4- بحار الأنوار، ج 52، ص337/ تفسیر نورالثقلین
5- تفسیر القمی، ج 2، ص 208 / تفسير البرهان / تفسير نور الثقلين «قوله و تری الفلک .... الى آخر» محذوف
6- بحار الأنوار، ج54، ص72/ تفسیر نورالثقلین

تو خود می دانی که من تا به حال دروغ نگفته ام». خداوند عزّوجلّ به او وحی فرمود: «تو بنده ای هستی مأمور، این مطلب را به او ابلاغ کن، خداوند درباره ی کارهایش مورد سؤال واقع نمی شود».

12-1- امام صادق علیه السلام - از گناه و ستم دوری کنید، عمرتان طولانی می شود.

13-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - ای علی علیه السلام از کرامت مؤمن در نزد خداوند آن است که برای او وقتی معین قرار نداده است، و هرگاه گرفتار مصیبت و یا شری شد او را به طرف خود می برد.

14-1- امام صادق علیه السلام - همانا چون قائم ما عجل الله تعالی فرجه الشریف در قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن می شود، و مردم از نور خورشید بی نیاز می گردند، و تاریکی یکسره از میان می رود، و مردم در زمان سلطنت آن حضرت عمرهای طولانی می کنند تا آنجا که دارای هزار پسر می شوند که در میان آن ها هیچ دختری متولد نمی شود.

[این] دو دریا یکسان نیستند: این گوارا و شیرین است و نوشیدنش خوشگوار، و آن یکی شور و تلخ و گلوگیر؛ ولی از هر یک [از آن دو] گوشتی تازه می خورید و وسایل زینتی استخراج کرده می پوشید؛ و کشتی ها را در آن می بینی که آب ها را می شکافند [و به سوی مقصد پیش می روند] تا از فضل خداوند بهره گیرید، و شاید شکر [نعمت های او را] به جا آورید. (12)

بخش 1 : [این] دو دریا یکسان نیستند: این گوارا و شیرین است و نوشیدنش خوشگوار، و آن یکی شور و تلخ و گلوگیر.

1-1- امام باقر علیه السلام - أجاج به معنای تلخ است. وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ؛ کشتی ها به وسیله ی باد، می آیند و می روند.

2-1- امام صادق علیه السلام - ابوبکر حضرمی نقل می کند: امام صادق علیه السلام به ابرش فرمود: ای ابرش آن همچنان است که خدا خود را ستوده است: عرش او بر آب بود (هود/7). و آب بر هوا، و برای هوا مرزی نبود، و آن روز جز آن دو نبود، و آب آن روز شیرین و گوارا بود ... و آسمان سبز بود به رنگ آب سبز و زمین تیره بود به رنگ آب گوارا.

بخش 2: [اما] از هر دو گوشتی تازه می خورید و وسایل زینتی استخراج کرده می پوشید کشتی ها را در آن می بینی که آن ها را می شکافند [و به سوی مقصد پیش می روند] تا از فضل خداوند بهره گیرید، و شاید شکر [نعمت های او را] بجا آورید!

ص: 423

1-2- أميرالمومنين علیه السلام - قَالَ ابْنُ أَبِي الْحَدِيدِ رُوِّيْتُ عَن الشُّيُوحَ وَ رَأَيْتُ بِخَطَّ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الْخَشَّابِ رَحِمَهُ اللَّهُ ... قَالَ الرَّبِيعُ يَا امير المؤمنين علیه السلام أ لَا أَشْكُو إِلَيْكَ عَاصِمَ بْنَ زِيَادٍ أَخِي قَالَ مَا لَهُ قَالَ لَبِسَ الْعَبَاءَ وَ تَرَكَ الْمُلَاءَ وَ غَمَّ أَهْلَهُ وَ حَزَنَ وَلْدَهُ فَقَالَ علیه السلام ادْعُوا لِي عَاصِمَا فَلَمَّا أَتَاهُ عَبَسَ فِي وَجْهِهِ وَ قَالَ وَيْحَكَ يَا عَاصِمُ أَتَرَى اللَّهَ أَبَاحَ لَكَ اللَّذَّاتِ وَهُوَ يَكْرَهُ مَا أَخَذْتَ مِنْهَا لَأَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ أَوَمَا سَمِعْتَهُ يَقُولُ مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ ثُمَّ قَالَ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ المَرْجَانُ وَ قَالَ وَ مِنْ كُلِّ تَأْكُلُونَ لَحَما طَرِيَّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةٌ تَلْبَسُونَهَا أَمَا وَ اللَّهِ ابْتِدَالُ نِعَمِ اللَّهِ بالْفَعَالِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِن ابْتِدَالِهَا بِالْمَقَالَ. (1)

قوله تعالى : يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمَّى ذلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمْ لَهُ المَلكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِير (13)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ قَالَ: الْجَلْدَةُ الرَّقِيقَةُ الَّتِي عَلَى ظَهْرِ النَّوَاةِ. (2)

2- على بن إبراهيم رحمه الله وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ قَالَ: الْجَلْدَةُ الرَّقِيقَةُ عَلَى ظهر نواة التمر. (3)

قوله تعالى: إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَ لا يُنبِّئُكَ مِثْلُ خَبير (13)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - احْتَجَّ اللَّهُ عَلَى عَبَدَةِ الْأَصْنَامِ فَقَالَ إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ يَعْنِي يَجْحَدُونَ بِشِرْكِكُمْ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَة. (4)

قوله تعالى : يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى الله وَاللهُ هُوَ الْغَنِيُّ الحَميدُ (15)

ص: 424


1- بحار الأنوار، ج 42، ص173/ بحار الأنوار، ج 67، ص 121 / شرح نهج البلاغة، ج 11، ص36
2- تفسیر القمی، ج 2، ص208/ تفسير نور الثقلين
3- تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 9، ص 231 / تفسير القمي، ج 2، ص 208 .

1-2- امام علی علیه السلام - ابن ابی الحدید گوید: برای من روایت شد... ربیع عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! شکایت برادرم عاصم بن زیاد را به تو می نمایم». امام علیه السلام فرمود: «او را چه شده است»؟ عرض کرد: «لباس درشت در بر کرده و جامه های نرم را بیرون آورده و زن و فرزندانش را در غم و اندوه گذاشته است». علی علیه السلام فرمود: «عاصم را حاضر کنند، هنگامی که نزد آن جناب رسید علی علیه السلام در مقابل او چهره درهم کشید». و فرمود: «ای عاصم! خیال می کنی که خداوند لذت ها را برایت مباح کرده ولی تو از استفاده آنها کراهت داری، تو نزد خداوند سبک تر از این ها می باشی. مگر نشنیده ای که خداوند فرمود: دو دریای مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد، در حالی که با هم تماس دارند. (رحمن /19) و از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج می شود. (رحمن /22) و فرمود: وَ مِنْ كُلِّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيَّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةٌ تَلْبَسُونَها، به خداوند سوگند استفاده کردن از نعمت های خداوند با عمل بهتر از گفتن درباره ی آن ها می باشد».

او شب را در روز داخل می کند و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخر [شما] کرده، هریک تا سر آمد معینی به حرکت خود ادامه می دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیت [ در سراسر عالم ] از آن اوست و کسانی را که جز او می خوانید [و می پرستید] مالک کوچک ترین چیزی نیستند. (13)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ؛ [ قِطْمِيرٍ یعنی ] پوست نازکی که بر پشت هسته است.

2- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِیر؛ به پوست نازک هسته خرما قطمیر می گویند.

اگر آن ها را بخوانید صدای شما را نمی شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمی گویند؛ و روز قیامت، شرک [و پرستش] شما را منکر می شوند؛ و هیچ کس مانند [خداوند] آگاه از همه چیز تو را [از حقایق] باخبر نمی سازد. (14)

1 علی بن ابراهیم رحمه الله - خداوند بر بت پرستان به وسیله ی این آیه احتجاج مینماید: إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ یعنی انکار شرک شما را روز قیامت می نمایند.

ای مردم! شما [همگی] نیازمند به خدایید؛ تنها خداوند است که بی نیاز و ستوده است. (15)

ص: 425

قوله تعالى : إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ (16)

قوله تعالى: و ما ذلِكَ عَلَى الله بِعَزيزِ (17)

1 - الصادق علیه السلام - اتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تَمَلُّوا مِنَ الْخَيْرِ وَلَا تَكْسَلُوا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله غنِيَّان عَنكُمْ وَعَنْ أعْمَالِكُمْ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى الله عَزَّوَجَلَّ وَإِنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِلُطْفِهِ سَبَباً يُدْخِلُكُمْ بهِ الجَنَّة. (1)

2- الصادق علیه السلام - وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ. يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّه وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الحَمِيدُ وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ. وَ اللهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَقَالَ عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ أَبِي الْعَوْجَاءِ لِلطَّاقِيِّ: أ تَزْعُمُ أَنَّهُ غَنِي؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: أَ يَكُونُ الْغَنِيُّ عِنْدَكَ فِي الْمَعْقُول فِي وَقْتِ مِنَ الْأَوْقَاتِ لَيْسَ عِنْدَهُ ذَهَبُ وَلَا فِضَّةُ؟ قَالَ: إِنْ كَانَ غَنِيّاً مِنْ قِبَل ذَهَبِهِ وَ فِضَتِهِ وَ تِجَارَتِهِ فَهَذَا كُلُّ مَا يَتَعَامَلُ النَّاسُ بِهِ مِنْهُ فَأَيُّ الْقِيَاسِ أَكْثَرُ وَ أَوْلَى مِنْ أَنْ يُقَالَ: غَنِيَ مَنْ أَحْدَثَ الْغِنَى فَأَغْنَى بِهِ النَّاسَ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ شَيْءٍ أَوْ مَنْ أَفَادَ مَانَا فِي هِبَة أَوْ تِجَارَةِ. فَقَالَ: هَذَا مِنْ كَلَام أَبي عَبْدِ اللَّه علیه السلام. (2)

قوله تعالى: وَ لا تَزِرُ َوازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى حِملها لا يُحْمَل مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كانَ ذا قُربى إِنَّا تُنذِرُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَ مَنْ تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى الله المصيرُ (18)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - وقوله وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى أى لَا تَحْمِلُ آئِمَةُ إِثْمَ أُخْرَى وَقَوْلُهُ وَإِذْ قَوْلُهُ أَيْ تَدْعُ مُنقَلَةٌ إلى جملها لا يحمل مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُربى أَنْ لَا يُحْمَلُ ذَنْبُ أَحَدٍ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا مَنْ يَأْمُرُ بِهِ فَيَحْمِلُهُ الْآمِرُ وَ الْمَأْمُورُ. (3)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - أَنَّ النَّفْسَ الْمُثْقَلَةَ بِالذُّنُوبِ تَسْأَلُ أَهْلَهَا وَ قَرَابَتَهَا أَنْ يَحْمِلُوا عَنْهَا شَيْئًا مِنْ الله حَمْلِهَا وَ ذُنُوبِهَا فَإِنَّهُمْ لَا يَحْمِلُونَهُ بَلْ يَكُونُ حَالُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَفْسِي نَفْسِي كَمَا قَالَ تَعَالَى يَوْمَ يَفِرُّ المرءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمَّهِ وَأَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امْرِي مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ. (4)

ص: 426


1- بحار الأنوار، ج 71، ص318 .
2- متشابه القرآن، ج 1، ص 63 .
3- بحار الأنوار، ج 65، ص 267 / الاحتجاج، ج 1، ص 248 / الفصول المختارة، ص77 / تفسیر القمی، ج 2، ص208 .
4- ارشاد القلوب، ج 1، ص 57 / بحار الأنوار، ج 29، ص 485 / نهج البلاغة، ص 162، ص 231 / تفسير نور الثقلين/ تفسير القمي، ج 2، ص 207 / تفسير البرهان

اگر بخواهد شما را می برد و خلق جدیدی می آورد. (16)

و این برای خداوند مشکل نیست. (17)

1- امام صادق علیه السلام - از خدا بپرهیزید و در کارهای خیر کسل نشوید زیرا که خدا و رسولش نیازی به شما و کردار شما ندارند و شما فقیران و نیازمندان به سوی خدایید و همانا خدا اراده دارد وسیله ای فراهم کند که شما را وارد بهشت نماید.

2- امام صادق علیه السلام - [در بیان بینیازی خداوند در قرآن آمده است:] و آن کس که کفران کند، [زیانی به خدا نمی رساند] چرا که خداوند بی نیاز و ستوده است (لقمان /12) ای مردم! شما [همگی] نیازمند به خدایید؛ تنها خداوند است که بی نیاز و ستوده است. (فاطر/15) و پروردگارت بی نیاز و مهربان است. (انعام/133) خداوند بی نیاز است و شما همه نیازمندید. (محمد /38) عبدالملک بن ابی العوجاء به «طاقی» گفت: «آیا گمان می کنی که خداوند بی نیاز است»؟ طاقی گفت: «بله». گفت: «آیا به نظر تو بی نیاز بودن فردی که در زمانی از زمان ها نزد او طلا و نقره ای نبوده درست است»؟ طاقی گفت: «اگر از ناحیه ی طلا، نقره و تجارتش بی نیاز باشد؛ این ها همه چیزهایی هستند که مردم از ناحیه ی او، با آن معامله می کنند؛ پس کدام منطق بهتر و سزاوارتر است از اینکه گفته شود: بی نیاز کسی است که بی نیازی را به وجود آورد و به وسیله ی آن مردم را - قبل از اینکه چیزی باشد - بی نیاز نمود یا کسی است که مالی را در قالب بخشش یا تجارت [به دیگران] داد. سپس گفت: «این از سخنان امام صادق علیه السلام است».

هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد؛ و اگر شخص سنگین باری دیگری را برای حمل بار [گناه] خود بخواند، چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هرچند از خویشاوندان او باشد. تو فقط کسانی را می توانی انذار کنی که از پروردگار خود در نهان [و آشکار] می ترسند و نماز را برپا می دارند؛ و هرکس پاکی [و تقوا] پیشه کند، نتیجه ی آن به خودش باز می گردد؛ و بازگشت [همگان] به سوی خداست (18)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى، یعنی هیچ گنهکاری گناه دیگری را حمل نمی کند، و آیه: وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةً إِلى حِمْلِها لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كانَ ذا قُربی، یعنی گناه کسی بر کسی حمل نمی شود مگر کسی که به آن [گناه] فرمان می دهد که در این صورت امرکننده و مأمور [هر دو] آن را حمل می کنند.

2 - پیامبر صلی الله علیه وآله - آن که بارش سنگین است اگر دیگری را هرچند از خویشانش باشد مانند پدر و فرزند و مادر و اولاد کمک بر سبک باری خود بطلبد، ابداً باری از دوشش بر نمی دارند، زیرا هرکسی مشغول به خودش می باشد و وا نفسا وا نفسا می گوید. همچنان که خداوند می فرماید: در آن روز که انسان از برادر خود می گریزد * و از مادر و پدرش * و زن و فرزندانش * در آن روز هر کدام از آن ها وضعی دارد که او را کاملا به خود مشغول می سازد! (عبس /38-34)

ص: 427

3- أمير المومنين علیه السلام - مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ الْمُفِيدُ فِي الْإِرْشَادِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام : أَنَّهُ قَالَ لِعُمَرَ وَ قَدْ أُتِيَ بِحَامِل قَدْ زَنَتْ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا فَقَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام هَبْ لَكَ سَبِيلٌ عَلَيْهَا أَيُّ سَبيل لَكَ عَلَى مَا فِي بَطْنِهَا وَاللَّهُ يَقُولُ وَ لَا تَزِرُ َوازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى فَقَالَ عُمَرُ لَا عِشْتُ لِمُعْضِلَةِ لَا يَكُونُ لَهَا أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام ثُمَّ قَالَ فَمَا أَصْنَعُ بِهَا يَا أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ احْتَطَ عَلَيْهَا حَتَّى تَلِدَ فَإِذَا وَلَدَتْ وَ وَجَدَتْ لِوَلَدِهَا مَنْ يَكْفُلُهُ فَأَقِمِ الْحَدَّ عَلَيْهَا. (1)

4- الرضا علیه السلام - عَنِ الْفَضْلِ بْن شَاذَانَ قَالَ: سَأَلَ الْمَأْمُونُ عَلَى بْن مُوسَى الرِّضَا علیه السلام أَنْ يَكْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْإِسْلَامِ عَلَى الْإِيجَازِ وَ الِاخْتِصَارِ فَكَتَب علیه السلام أوَ إِنَّ أَفْعَالَ الْعِبَادِ مَخْلُوقَةُ لِلَّهِ خَلْقَ تَقْدِير لَا خَلْقَ تَكْوِينِ وَ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يَقُولُ بِالْجَبْرِ وَالتَّفْويض وَ لَا يَأْخُذُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْبَرِّيءَ بالسَّقِيمِ وَلَا يُعَذِّبُ اللَّهُ تَعَالَى الأطفال بذَنُوبِ الآبَاءِ وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إلا ما سعى. (2)

5- أمير المومنين علیه السلام - عَنْ ثَعْلَبَةَ بْن يَزِيدَ الْحِمَّانِى قَالَ: كَتَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ على بن ابى طالب علیه السلام إِلَى مُعَاوِيَةَ بْن أَبِي سُفْيَانَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ إِلَيْنَا كِتَابَهُ وَ لَمْ يَدَعْنَا فِي شُبْهَةٍ وَلَا عُذْرَ لِمَنْ رَكِبَ ذَنْباً بِجَهَالَةٍ وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَهُ وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَ أَنْتَ مِمَّنْ شَرَعَ الْخِلَافَ مُتَمَادِياً فِي غَمْرَة الْأَمَلِ مُخْتَلِفَ السِّرِّ وَالْعَلَانِيَةِ رَغْبَةً فِي الْعَاجل. (3)

6- الرضا علیه السلام - عَنِ الْهَرَوى قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَن الرَّضَا علیه السلام يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَا تَقُولُ فِي حَدِيثٍ رُويَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف قَتَلَ ذَرَارِيَّ قَتَلَة الْحُسَيْنِ علیه السلام بفِعَال آبَائِهَا فَقَالَ علیه السلام هُوَ كَذَلِكَ فَقُلْتُ وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى مَا مَعْنَاهُ قَالَ صَدَقَ اللَّهُ فِي جَمِيعِ أَقْوَالِهِ وَلَكِنْ ذَرَارِيُّ قَتَلَة الْحُسَيْنِ علیه السلام يَرْضَوْنَ بِفِعَالِ آبَائِهِمْ وَ يَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِيَ شَيْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ وَلَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِيَ بِقَتْلِهِ رَجُلُ بِالْمَغْرِبِ لَكَانَ الرَّاضِي عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَريكَ الْقَاتِلَ وَ إِنَّمَا يَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ قَالَ قُلْتُ لَهُ بِأَيِّ شَيْءٍ يَبْدَأُ الْقَائِمُ مِنْكُمْ إِذَا قَامَ قَالَ يَبْداً ببَنِي شَيْبَةَ فَيَقْطَعُ أَيْدِيَهُمْ لِأَنَّهُمْ سُرَاقُ بَيْتِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. (4)

ص: 428


1- تفسير نورالثقلين / وسائل الشیعه، ج 16، ص108
2- بحار الأنوار، ج 10، ص 356 .
3- بحار الأنوار، ج33، ص75 .
4- بحار الأنوار، ج 52، ص313 .

3- امام علی علیه السلام - محمد بن محمد مفید در کتاب ارشاد از حضرت علی علیه السلام نقل می کند: روایت شده که زنی باردار و حامله را که زنا داده بود به نزد عمر آوردند، عمر دستور داد آن زن را سنگسار کنند، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «گیرم که تو بر این زن تسلط داری [که به واسطه ی زنا سنگسارش کنی] پس چه تسلطی بر آن کودکی که در شکم اوست داری؟ در صورتی که خدای تعالی می فرماید: وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى». پس عمر گفت: «برای امر دشواری که ابوالحسن ( علی ) در آن نباشد، زنده نباشم».

4- امام رضا علیه السلام - فضل بن شاذان گوید: مأمون از امام رضا علیه السلام درخواست کرد به اختصار خلاصه ای از اسلام واقعی را برایش بنویسد. امام علیه السلام این مطالب را نوشت: افعال مردم مخلوق خداست به خلق تقدیری نه به خلق تکوینی و خداوند خالق هر چیزی است و نباید معتقد به جبر و تفویض شد. هرگز خداوند کسی را که خطا نکرده به جرم خطاکار نمی گیرد و خداوند به واسطه ی گناه پدران، بچه ها را عذاب نمی کند. وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى و أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم /39).

5- امام علی علیه السلام - ثعلبه بن یزید حمانی گوید: علی بن ابی طالب علیه السلام برای معاوية بن ابوسفیان نوشت: «اما بعد خداوند کتابش را به سوی ما فرستاد و ما را در شبهه رها نکرد، و برای کسی که جاهلانه بر مرکب گناه سوار شود هیچ عذری نیست و در توبه گشوده است و هیچ بار بردارنده ای بار دیگری را برنمی دارد و تو از کسانی هستی که اختلاف را بنا نهاد و در طغیان امید در پیدا و پنهان، اصرار کرد تا زودرس - دنیا - را به دست آورد و دراز مدت - آخرت - را تکذیب کند، و گویی که تو آنچه از تو سر زد را به یاد آورده ای و برای بازگشت راهی نیافته ای.

6- امام رضا علیه السلام - هروی گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: «ای پسر رسول خدا! درباره ی حدیثی که امام صادق علیه السلام فرموده است: «هنگامی که حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خروج کند فرزندان قاتلین امام حسین علیه السلام را به علت جنایتی که آباء و اجداد آنان انجام دادند به قتل می رساند، چه می فرمایید»؟ حضرت رضا علیه السلام فرمود: «همین طور است که امام صادق علیه السلام فرموده است». گفتم: «پس کلام خدای سبحان که می فرماید: وَ لا تَزِرُ َوازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى چیست»؟ فرمود: «خدا در جمیع سخنان خود راست می گوید. ولی فرزندان قاتلین امام حسین علیه السلام به آن عملی که پدران و اجدادشان انجام دادند راضی هستند و به آن اعمال فخر می کنند. و کسی که به عملی راضی باشد نظیر این است که آن را انجام داده باشد. اگر مردی در مشرق کشته شود و مردی در مغرب به این عمل راضی باشد او نیز نزد خدا با قاتل شریک خواهد بود. حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف موقعی که خروج کند آن ها را برای رضایتی که به عمل پدرانشان دارند خواهد کشت». گفتم: «هنگامی که قائم شما خروج کند در ابتدا از چه گروهی انتقام خواهد گرفت»؟ فرمود: «از قبیله ی بنی شیبه. زیرا آنان سارقین خانه ی خدا هستند».

ص: 429

قوله تعالى: وَما يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ (19)

1- ابن عبّاس رحمه الله - وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ قَالَ الْأَعْمَى أَبُو جَهْل وَالْبَصِيرُ أَمِيرُ الْمُؤمنين علیه السلام. (1)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - وما يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ مَثَلُ ضَرَبَهُ اللَّهُ لِلْمُؤْمِن وَ الْكَافِرِ. (2)

3- ابن عباس رحمه الله - عن ابْنِ عَبَّاس رحمه الله قَالَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ قَالَ الْأَعْمَى أبُو جَهْل وَالْبَصِيرُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ فَالظُّلُمَاتُ أَبُو جَهْل وَالنُّورُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام. (3)

قوله تعالى: وَ لاَ الظُّلُماتٌ وَ لاَ النُّورُ (20)

1- ابن عباس رحمه الله - فالظُّلُمَاتُ أبو جَهْل وَالنُّورُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام. (4)

قوله تعالى: وَلاَ الظَّل وَ لاَ الْحَرُورُ (21)

1 - ابن عباس رحمه الله - فَالظُّلُ ظِلُّ أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي الْجَنَّةِ وَالْحَرُورُ يَعْنِي جَهَنَّمَ لِأَبِي جَهْلِ. (5)

2- ابن عباس رحمه الله - وَلَا الظَّلَّ يَعْنِي ظِلَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي الْجَنَّةَ وَلَا الحَرُورُ يَعْنِي جَهَنَّمَ. (6)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - الظَّلَّ النَّاسُ وَ الْحَرُورُ الْبَهَائِمُ وَكَأَنَّهُمْ إِنَّمَا سُمُّوا ظِلَّا لِتَعَيُّشِهِمْ فِي الظُّلَالِ وَ الْبَهَائِمُ حَرُوراً لِتَعَيشِهِمْ فِيهَا. (7)

قوله تعالى: وَما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَ مَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ (22)

1 - ابن عباس رحمه الله - وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْيَاء وَلَا الْأَمْواتُ فَالا حيا على الله وحمزة وجَعْفَرُو الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ علیهما السلام وَ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ خَدِيجَةُ علیها السلام وَالْأَمْوَاتُ كُفَّارُ مَكَّةَ. (8)

ص: 430


1- بحار الأنوار، ج24، ص372 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 469 / شواهد التنزیل، ج 2، ص154/ الصراط المستقيم، ج 2، ص74
2- تفسیر القمی، ج 2، ص208/ بحار الأنوار، ج 9، ص 231/ تفسير البرهان؛ «بتفاوت»
3- تأويل الآيات الظاهرة، ص 469 .
4- بحار الأنوار، ج 24، ص 372/ الصراط المستقيم، ج 2، ص 74 / المناقب، ج 3، ص 81 .
5- بحار الأنوار، ج 24، ص 372 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 469 .
6- بحار الأنوار، ج 35، ص 396/ المناقب، ج 3، ص 81 .
7- بحار الأنوار، ج 64، ص 44 / تفسیر القمی، ج 2، ص 208؛ «حرورا لتعيشهم فيها» محذوف
8- بحار الأنوار، ج24، ص372/ تأويل الآيات الظاهرة، ص 469 / المناقب، ج 3، ص 81؛ «ولا الأموات فالاحياء» محذوف

[بدانید] نابینا و بینا هرگز برابر نیستند. (19)

1- ابن عباس رحمه الله - وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ؛ منظور از کور ابوجهل و بینا امیرالمومنین علیه السلام است.

2- على بن ابراهيم رحمه الله - آيه: وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ مثلی است که خداوند برای مؤمن و کافر می زند.

3- ابن عباس رحمه الله - وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ الْأَعْمى ابوجهل و الْبَصِيرُ امام علی علیه السلام است و در لا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ الظُّلُمات ابوجهل و النُّورُ امام علی علیه السلام است.

و نه تاریکی ها و روشنایی (20)

1 - ابن عباس رحمه الله - فَالظُّلُمات ابوجهل و نور امیرالمؤمنین علیه السلام است.

و نه سایه [آرام بخش] و باد داغ و سوزان (21)

1- ابن عباس رحمه الله - فالظل منظور سایه ی امیرالمؤمنین علیه السلام در بهشت است. وَ الحَرُورُ یعنی جهنم که برای ابوجهل است.

2- ابن عباس رحمه الله - وَ لَا الظَّل منظور سایه ی امیرالمؤمنین علیه السلام در بهشت است. وَلَا الحَرُورُ یعنی جهنم است.

3- على بن ابراهيم رحمه الله - الظَّل مردم وَ الحَرُورُ بهائم هستند چون مردم در سایه زندگی می کنند و بهائم در سوز گرما زندگی می کنند.

و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند. خداوند پیام خود را به گوش هرکس بخواهد می رساند، و تو نمی توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور [خفته] اند برسانی. (22)

1- ابن عباس رحمه الله - وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لَا الْأَمْواتُ احياء على علیه السلام و حمزه رحمه الله و جعفر رحمه الله و حسن و حسین و فاطمه و خدیجه علیهم السلام است و اموات کفار مکه هستند.

ص: 431

1- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رحمه اللهِ قَالَ: هَؤُلَاءِ الْكُفَّارُ لَا يَسْمَعُونَ مِنْكَ كَمَا لَا يَسْمَعُ أَهْلُ الْقُبُور. (1)

قوله تعالى : إِنْ أَنْتَ إِلا نَذِيرٌ (23)

قوله تعالى: إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيها نذیر (24)

قوله تعالى: وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ المُنيرِ (25)

قوله تعالى: ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ (26)

1 - الباقر علیه السلام - عَن أبي جَعْفَر رحمه الله أَنَّهُ قَال: ... يَا مَعْشَرَ الشَّيعَة يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيها نَذِيرٌ قِيلَ يَا أَبَا جَعْفَر علیه السلام نَذِيرُهَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله قَالَ صَدَقْتَ فَهَلْ كَانَ نَذِيرُ وَ هُوَ حَى مِنَ الْبعْثَة فِي أَقْطَارِ الْأَرْضِ فَقَالَ السَّائِلُ لَا قَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام أَرَأَيْتَ بَعِيثَهُ أَ لَيْسَ نَذِيرَهُ كَمَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي بِعْتَتِهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ نَذِيرُ فَقَالَ بَلَى قَالَ فَكَذَلِكَ لَمْ يَمُتْ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله إِنَّا وَ لَهُ بَعِيثُ نَذِيرٌ قَالَ فَإِنْ قُلْتُ لَا فَقَدْ ضَيَّعَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ فِى أَصْلَابِ الرِّجَالِ مِنْ أُمَّتِهِ قَالَ وَ مَا يَكْفِيهِمُ الْقُرْآنُ قَالَ بَلَى إِنْ وَجَدُوا لَهُ مُفَسِّراً قَالَ وَ مَا فَسَّرَهُ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ بَلَى قَدْ فَسَّرَهُ لِرَجُل وَاحِدٍ وَ فَسَّرَ لِلْأمَّة شَأنَ ذَلِكَ الرَّجُل وَ هُوَ على بن ابى طالب علیه السلام. (2)

2 - الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ قَدِ اسْتَخْلَص الرُّسُلَ لِأَمْرِهِ ثُمَّ اسْتَخْلَصَهُمْ مُصَدِّقِينَ بِذَلِكَ فِي نُذْرِهِ فَقَالَ وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيها نَذِير. (3)

على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلُهُ وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيهَا نَذِيرٌ قَالَ لِكُلِّ زَمَانِ إِمَامُ علیه السلام. (4)

ص: 432


1- بحار الأنوار، ج 64، ص 44 / تفسیر القمی، ج 2، ص208 .
2- الكافي، ج 1، ص 249 / بحار الأنوار، ج 25، ص 71 تأويل الآيات الظاهرة، ص 796 .
3- الکافی، ج 1، ص 181/ الكافى، ج 2، ص47/ بحار الأنوار، ج 66، ص 10 تفسیر القمی، ج1، ص323؛ «بتفاوت»
4- بحار الأنوار، ج 9، ص 231 / تفسير نور الثقلين / تفسير القمى، ج 2، ص 208/ بحار الأنوار، ج 23، ص 29 .

2- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ مَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ؛ این کفار از تو نمی شنوند، چنانچه اهل قبرستان نمی شنوند.

تو فقط انذار کننده ای [ اگر ایمان نیاورند نگران نباش، وظیفه ات را انجام ده]. (23)

ما تو را بحق به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده فرستادیم؛ و هر امتی در گذشته انذار کننده ای داشته است! (24)

اگر تو را تکذیب کنند [ عجب نیست ]؛ کسانی که پیش از آنان بودند [نیز پیامبران خود را] تکذیب کردند؛ آن ها با دلایل روشن و نوشته های محکم و متین و کتاب آسمانی روشنگر به سراغ آنان آمدند [اما کوردلان ایمان نیاوردند]. (25)

سپس من کافران را [بعد از اتمام حجت] مجازات کردم، پس [ببین] مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟! (26)

1- امام باقر علیه السلام - امام باقر علیه السلام فرمود: ... ای گروه شیعه! خدای تبارک وتعالی می فرماید: وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيها نَذِيرٌ. عرض شد: «ای اباجعفر! بیم رسان امت، محمد صلی الله علیه وآله است»؟ فرمود: «درست گفتی ولی آیا پیغمبر صلی الله علیه وآله در زمان حیاتش چاره ای از فرستادن نمایندگان در اطراف زمین داشت»؟ [یعنی می توانست آن ها را نفرستد]؟ گفت: «نه»! امام فرمود: «به من بگو مگر فرستاده ی پیغمبر صلی الله علیه وآله بیم رسان او نیست چنانکه خود پیغمبر صلی الله علیه وآله فرستاده ی خدای عزوجل و بیم رسان او بود»؟ گفت: «چرا» فرمود: «پس همچنین پیغمبر صلی الله علیه وآله از مرگ خود هم فرستاده و بیم رسان دارد، اگر بگویی ندارد، لازم می آید که پیغمبر صلی الله علیه وآله آن هایی را که در صلب مردان امتش بودند، ضایع کرده [و بدون رهبر گذاشته] باشد». آن مرد گفت: «مگر قرآن برای آنها کافی نیست»؟ فرمود: «چرا در صورتی که مفسری برای قرآن داشته باشند». گفت: «مگر پیغمبر صلی الله علیه وآله قرآن را تفسیر نفرموده است»؟ فرمود: «چرا تنها برای یک مرد تفسیر کرد و شأن آن مرد را که علی بن ابی طالب علیه السلام است به امت خود گفت».

2 امام صادق علیه السلام - خداوند پیامبران را برای [ابلاغ] فرمان خود برگزید، سپس آنان (والیان امر) را برای تصدیق فرمان خود درباره ی بیم دادن خود برگزید: وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٍ.

3- على بن ابراهيم رحمه الله - وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيها نَذِيرٌ؛ و هر امتی در گذشته انذار کننده ای داشته است.

ص: 433

4- الصادق علیه السلام - في احتجاج أبي عبدالله الصادق علیه السلام : قَالَ السَائِلُ: قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْمَجُوسِ أَ فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِمْ نَبيّاً فَإِنِّى أَجِدُ لَهُمْ كُتُباً مُحْكَمَةً وَمَوَاعِظَ بَلِيعَةَ وَ أَمْثَالًا شَافِيَةٌ يُقِرُّونَ بِالثَّوَابَ وَ الْعِقَابِ وَ لَهُمْ شَرَائِعُ يَعْمَلُونَ بِهَا قَالَ علیه السلام مَا مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرُ - وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِمْ نَبِيُّ بكِتاب مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَأَنْكَرُوهُ وَ جَحَدُوا كِتَابَه . (1)

5- أمير المومنين علیه السلام - وَ مِنْهُ أَجْنَاسُ جَمِيعِ الْحَيَوَانِ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ وَ مِنْهُ أُمَّةُ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ هُوَ قَوْلُهُ كَذلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ وَهِيَ أُمَّةً محمد علیه السلام. (2)

قوله تعالى : أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً ألوانها وَ مِنَ الجبال جُدَدٌ بيضٌ وَحُمْرٌ مُختلِفٌ أَلْوَانُها وَغَرَابِيبُ سُودٌ (27)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - ثُمَّ ذَكَرَ كِبْرِيَاءَهُ فَقَالَ: أَلَرَتَرَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُختلِفاً أَلْواتُهَا إِلَى قَوْلِهِ وَ غَرَابِيبُ سُودٌ وَ هُوَ الْغِرْبَانُ. (3)

قوله تعالى: وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابُ وَالْأَنْعام مُختلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ (28)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ مِنَ الْعِبَادَةِ شِدَّةَ الْخَوْفِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ اللَّهُ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ وَ قَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَ قَالَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ علیه السلام إِنَّ حُبَّ الشَّرَفِ وَ الذِّكْر لَا يَكُونَانِ فِي قَلْبِ الْخَائِفِ الرَّاهِبِ. (4)

2- السجاد علیه السلام - عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ مَا سَمِعْتُ بِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ كَانَ أَزْهَدَ مِنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام إِلَّا مَا بَلَغَنِي مِنْ على بن ابى طالب علیه السلام قَالَ أَبُو حَمْزَةَ كَانَ الْإِمَامُ عَلَى بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام إِذَا تَكَلَّمَ فِي الزَّهْدِ وَ وَعَظَ أَبْكَي مَنْ بِحَضْرَتِهِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ وَ قَرَأْتَ صَحِيفَةً فِيهَا كَلَامُ زَهْدِ مِنْ كَلَامِ

ص: 434


1- الإحتجاج، ج 2، ص346 / تفسیر نورالثقلین.
2- بحار الأنوار، ج 51، ص 44 .
3- تفسير القمي، ج 2، ص208 .
4- الکافی، ج 2، ص 69 / وسائل الشیعة، ج 15، ص 220 / بحار الأنوار، ج 67، ص359/ تفسیر البرهان

4- امام صادق علیه السلام - در کتاب احتجاج از امام صادق علیه السلام روایت است: شخص سؤال کننده پرسید: «مرا از مجوس باخبر کنید که آیا خداوند بر ایشان پیامبری مبعوث فرمود؟ زیرا من در آن ها کتابی محکم و مواعظی رسا و مثالهایی شفاف یافته ام، و نیز آنان به ثواب و عقاب معتقد و برخوردار از دستوراتی دینی بوده و همه ی آن را رعایت می کنند». فرمود: «هیچ امتی نیست مگر اینکه در میانشان انذار دهنده ای بوده، و در میان مجوس نیز پیامبری با کتاب مبعوث شده، ولی هر دو مورد انکار قوم واقع شدند».

5- امام علی علیه السلام - یک معنای آن (امت) نیز اجناس همه حیوانات است که در این کلام خدا آمده: وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيها نَذیر؛ یک معنای آن، امت محمد صلی الله علیه وآله است و آن این کلام خداست: همان گونه [که پیامبران پیشین را مبعوث کردیم،] تو را به میان امتی فرستادیم که پیش از آنها امت های دیگری آمدند و رفتند (رعد/30) و این امّت، امت محمد صلی الله علیه وآله است.

آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که به وسیله ی آن میوه هایی به رنگ های گوناگون [ از زمین ] خارج ساختیم و از کوه ها نیز [به لطف پروردگار] راه هایی آفریده شده سفید و سرخ و به رنگ های مختلف و گاه به رنگ کاملاً سیاه. (27)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - سپس ذات کبریائیش را یادآوری می کند و می فرماید: ای محمد! آیا سپس ندیدی خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که به وسیله ی آن میوه هایی به رنگ های گوناگون [از زمین] خارج ساختیم ... و گاه به رنگ کاملاً سیاه؛ یعنی کلاغ.

و از انسان ها و جنبندگان و چهار پایان انواعی با رنگ های مختلف آفریدیم، آری [آفرینش جهان با عظمت] چنین است. و تنها از میان بندگان او، دانشمندان خدا ترسند؛ خداوند توانا و آمرزنده است. (28)

1- امام صادق علیه السلام - صالح بن حمزه گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله عبادات، خوف و ترس از خداوند متعال است که فرمود: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء و نیز فرموده است: فَلا تَخْشَوا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ و فرموده: وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً و حضرت فرمود: «جاه دوستی و بزرگی خواهی و نامجویی در دل شخص ترسان و خائف راه نمی یابد».

2- امام سجاد علیه السلام - ابو حمزه ثمالی گفت: نشنیدم کسی زاهدتر از علی بن الحسین علیه السلام باشد، مگر آنچه از علی بن ابی طالب علیه السلام به ما رسیده است. سپس گفت: «وقتی علی بن الحسین علیه السلام در مورد زهد صبحت می کرد و پند می داد، هر که حضور داشت به گریه می افتاد». ابوحمزه گفت، در یادداشتی، سخنانی از امام سجاد علیه السلام درباره زهد خواندم، آن را نوشتم و خدمت ایشان عرضه

ص: 435

عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن علیه السلام وَكَتَبْتُ مَا فِيهَا ثُمَّ أَتَيْتُ عَلَى بْنِ الْحُسَيْن علیه السلام فَعَرَضَتْ مَا فِيهَا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُ وَ صَحَحَهُ وَ كَانَ مَا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ... وَ مَا الْعِلْمُ بِاللَّهِ وَالْعَمَلُ إِنَّا إِلْفَانِ مُؤْتَلِفَانِ فَمَنْ عَرَفَ اللَّهَ خَافَهُ وَحَقَّهُ الْخَوْفُ عَلَى الْعَمَلَ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَإِنَّ أَرْبَابَ الْعِلْمِ وَأَتْبَاعَهُمُ الَّذِينَ عَرَفُوا اللَّهَ فَعَمِلُوا لَهُ وَ رَغِبُوا إِلَيْهِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء. (1)

3- الصادق علیه السلام - عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء قَالَ يَعْنِى بِالْعَلَمَاءِ مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ يُصَدِّقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَيْسَ بِعَالِمٍ. (2)

4- ابن عبّاس رحمه الله - عَن ابْن عَبَّاس فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَماءُ قَالَ: يَعْنِي بِهِ عليا علیه السلام كَانَ عَالِماً باللَّهِ وَيَخْشَى اللَّهَ وَ يُرَاقِبُهُ وَ يَعْمَلُ بفَرَائِضِهِ وَ يُجَاهِدُ فِي سَبِيلِهِ أمره برضَاهُ وَ مَرْضاةِ رَسُولِهِ صلی الله علیه وآله. (3)

5- الصادق علیه السلام - الْخَشْيَةُ مِيرَاثُ الْعِلْمِ وَالْعِلْمُ شُعَاعُ الْمَعْرِفَةِ وَ قَلْبُ الْإِيمَانِ وَ مَنْ حُرِمَ الْخَشْيَةَ لَا يَكُونُ عَالِماً وَ إِنْ شَقَ الشَّعْرَ فِي مُتَشَابِهَاتِ الْعِلْمِ قَالَ اللَّهُ عَزَوَجَلَّ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَماءُ. (4)

6- الصادق علیه السلام - إِن مِنَ الْعِبَادَةَ شِدَّةَ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ اللَّهُ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ العلماء. (5)

7 - ابن عبّاس رحمه الله - الْعُلَمَاءُ باللَّهِ الَّذِينَ يَخَافُونَهُ عَزَّ وَ جَل . (6)

8- أمير المومنين علیه السلام - طَلَبَ الْعِلْمِ أَفْضَلُ مِنَ الْعِبَادَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَماءُ وَ بالْعِلْمِ اسْتَحَقَّوا عِنْدَ اللهِ اسْمَ الصِّدْقِ وَ سَمَّاهُمْ بِهِ صَادِقِينَ وَ فَرَضَ طَاعَتَهُمْ عَلَى جَمِيعِ الْعِبَادِ. (7)

9- الرسول صلی الله علیه وآله - الدُّنْيَا سَاعَةُ فَاجْعَلْهَا طَاعَةً وَ بَابُ ذَلِكَ كُلِّهِ مُنَازَمَةُ الْخَلْوَةِ بِمُدَاوَمَةِ الْفِكْرَة وَ سَبَبُ الْخَلْوَةِ الْقَنَاعَةُ وَ تَرْك الْفُضُولِ مِنَ الْمَعَاشِ وَ سَبَبُ الْفِكْرَةِ الْفَرَاغَ وَعِمَادُ الْفَرَاغَ الزُّهْدَ وَ تَمَامُ الزَّهْدِ التَّقْوَى وَ بَابُ التَّقْوَى الْخَشْيَةُ وَ دَلِيلُ الْخَشْيَة التَّعْظِيمَ لِلَّهِ وَ التَّمَسُّكُ بِتَخْلِيص طَاعَتِهِ وَ أَوَامِرِهِ وَ الْخَوْفُ وَ الْحَذَرُ وَ الْوُقُوفُ عَنْ مَحَارِمِهِ وَ دَلِيلُهَا الْعِلْمُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ العلماء. (8)

ص: 436


1- الکافی، ج 8، ص 16 / مستدرک الوسائل، ج 11، ص 233؛ «عن ابی حمزه قال .... الرحمن الرحيم» محذوف / بحار الأنوار، ج 67، ص 344؛ «عن ابی حمزه قال ... الرحمن الرحيم» محذوف / تحف العقول، ص 252 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- الکافی، ج 1، ص 36/ بحار الأنوار، ج 2، ص 59 / مشكاة الأنوار، ص 132/ منية المريد، ص181 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج24، ص 122 تأويل الآيات الظاهرة، ص 470/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 2، ص 52 / عدة الداعى، ص 78 / مصباح الشريعة، ص 20 .
5- الکافی، ج 2، ص 69 / تفسیر نور الثقلين
6- شواهد التنزیل، ج 2، ص 152 / تفسیر القمی، ج 2، ص308؛ «بتفاوت لفظی»
7- بحار الأنوار، ج 66، ص 80 .
8- بحار الأنوار، ج 67، ص 68 / مصباح الشريعة، ص 22 .

داشتم، امام آن را تصحیح نمود. در آن نامه نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحيم ... علم به خدا و عمل به دستورهایش دو دوست صمیمی هستند. پس هر که خدا را شناخت، از او می ترسد و همین ترس او را وادار به عمل می نماید. ارباب علم و دانشمندان و پیروانشان، کسانی هستند که خدا را شناخته و اعمال خود را برای او انجام می دهند و رغبت و میلشان به او است. و خداوند فرموده: إِنَّا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ».

3- امام صادق علیه السلام - حارث بن مغیره نصری، از امام صادق علیه السلام روایت کرده که پیرامون آیه: إِنَّا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَماء فرمود: «مقصود خداوند از علما، کسانی هستند که عملشان گفتارشان را تأیید کند، و کسی که عمل او گفتارش را تأیید نکند، عالم نیست».

4- ابن عباس رحمه الله - إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛ منظور علی علیه السلام است که عالم به خدا بود و از او از او می ترسید و مراقب پروردگار بود و عمل به واجبات می نمود، و در راه خدا جهاد می کرد، و پیرو تمام دستورات بود، و جویای خشنودی خدا و پیامبر بود.

5- امام صادق علیه السلام - ترس از خدا میراث دانش است، و دانش پرتو معرفت و قلب ایمان است. و آنکه از ترس از خدا محروم باشد عالم نیست، حتی اگر بتواند در مسائل علمی موى بشکافد. خدای عزوجل گفته است: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ هر آینه از میان بندگان خدا علماء از او می ترسند.

6- امام صادق علیه السلام - بعضی از عبادت ها از شدت خوف خداوند انجام می گیرد، خداوند می فرماید: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء.

7- ابن عباس رحمه الله - دانشمندان الهی کسانی هستند که از خدا می ترسند.

8- امام علی علیه السلام - طلب علم و فضیلت از عبادت بهتر است و خداوند می فرماید: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء و با علم در نزد خداوند شایسته ی اسم صدیق می باشند، خدا آنها را راستگو نامیده و اطاعت آن ها را بر همه بندگان واجب کرده است.

9- پیامبر صلی الله علیه وآله - دنیا یک ساعت است، در خلوت نشستن و فکر کردن است، خلوت قناعت می آورد و زیادی معاش را ترک می کند، فراغ موجب می شود که آدمی در اندیشه فرو رود، و فراغ ستون زهد به شمار می رود و همه ی زهد هم تقوی می باشد. باب تقوی خشیت است، و خشیت موجب تعظیم خداوند می باشد، اخلاص در طاعت از اوامر خداوند می باشد، و ترس و احتیاط و توقف از محرمات می باشد، و دلیل آن هم علم می باشد خداوند فرموده است: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء.

ص: 437

10 - أمير المومنين علیه السلام - وَ طَلَبُ الْعِلْمِ أَفْضَلُ مِنَ الْعِبَادَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَماءُ الَّذِينَ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ. (1)

11 - الصادق علیه السلام - قَدْ رُوِّينَا عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْن مُحَمَّدِ علیه السلام أَنَّ سَائِلًا سَأَلَهُ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَخْبِرْنِي عَنْ آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَنْ هُمْ قَالَ هُمَ ثُمَّ أَخْبَرَ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللهِ وَ كَانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ وَ لَمْ يَقُلْ بِمَا جُهِلُوا ثُمَّ قَالَ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ وَقَالَ بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتُ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَقَالَ وَما يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعالُونَ ثُمَّ قَالَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَماءُ وَ قَالَ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدِى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ فَهَذِهِ الْحُجَّةُ بأنَّ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام لَا يَكُونُونَ إِنَّا عُلَمَاء لِيَحْتَاجَ النَّاسُ إِلَيْهِمْ وَ لَا يَحْتَاجُونَ إِلَى أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ فِي شَيْءٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ. (2)

12 - الزهراء علیها السلام - قَالَتِ الصِّدِّيقَةُ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاء علیه السلام سَمِعْتُ أَبى صلی الله علیه وآله يَقُولُ إِنَّ عَلَمَاءَ شِيعَتِنَا يُحْشَرُون ... حَتَّى يُخْلَعَ عَلَى الْوَاحِدِ مِنْهُم أَلْفُ أَلْفِ خِلْعَة مِنْ نُورٍ ثُمَّ يُنَادِي مُنَادِي رَبِّنَا عَزَّوَجَلَّ أَيُّهَا الْكَافِلُونَ لِأَيْنَامِ آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام النَّاعِشُونَ لَهُمْ عِنْدَ انْقِطَاعِهِمْ عَنْ آبَائِهِمُ الَّذِينَ هُمْ أَئِمَّتُهُم . (3)

13 - الرضا علیه السلام - قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرّضَا علیه السلام : يُقَالُ لِلْعَابِدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نِعْمَ الرَّجُلُ كُنْتَ - هِمَّتُكَ ذَاتَ نَفْسِكَ وَ كَفَيْتَ مَتُونَتكَ فَادْخُلِ الْجَنَّةَ ... وَيُقَالُ لِلْفَقِيهِ يَا أَيُّهَا الْكَافِلُ لِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله الْهَادِي لِضُعَفَاءِ مُحِبيهِمْ وَ مُوَالِيهِمْ قِفْ حَتَّى تَشْفَعَ لِكُلِّ مَنْ أَخَذَ عَنْكَ أَوْ تَعَلَّمَ مِنْكَ فَيَقِفُ فَيُدْخِلُ الْجَنَّةَ مَعَهُ فِتَاماً وَ فِتَاماً وَ فَتَاماً حَتَّى قَالَ عَشْراً وَ هُمُ الَّذِينَ أَخَذُوا عَنْهُ عُلُومَهُ وَ أَخَذُوا عَمَّنْ أَخَذَ عَنْهُ وَ عَمَّنْ أَخَذَ عَمَّنْ أَخَذَ عَنْهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَانْظُرُوا كَمْ صُرِفَ مَا بَيْنَ الْمَنْزِلَتَيْن. (4)

14 - الحسن علیه السلام - يَأْتِي عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا الْقَوَّامُونَ لِضُعَفَاءِ مُحِبِّينَا وَ أَهْلَ وَلَايَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ الْأَنْوَارُ تَسْطَعُ مِنْ تِيجَانِهِمْ عَلَى رَأْسِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ تَاجُ قَدِ انْبَشَّتْ تِلْكَ الْأَنْوَارُ فِي عَرَصَاتِ الْقِيَامَةِ وَ دُورهَا مَسِيرَةً ثَلَاثِمِائَةِ أَلْفَ سَنَةٍ فَشُعَاعُ تِيجَانِهِمْ يَنْبَثُ فِيهَا كُلَّهَا فَلَا يَبْقَى هُنَاكَ يَتِيمُ قَدْ كَفَلُوهُ وَ مِنْ ظُلْمَةِ الْجَهْل وَحَيْرَةِ التيهِ أَخْرَجُوهُ إِلَّا تَعَلَّقَ بِشَعْبَة مِنْ أَنْوَارِهِمْ فَرَفَعَتُهُمْ فِي

ص: 438


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 55 .
2- دعائم الإسلام، ج 1، ص 35 .
3- منية المريد، ص 115.
4- الإحتجاج، ج 1، ص17 .

10- امام علی علیه السلام - طلب علم و فضیلت از عبادت بهتر است و خداوند می فرماید: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء. کسانی که هر چه خدا بگوید نافرمانی نمی کنند و همان می کنند که به آن مأمور شده اند (تحریم /6)

11 - امام صادق علیه السلام - از امام صادق علیه السلام روایت است: شخصی از ایشان سؤال کرد: «ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! مرا آگاه بفرما که آل محمد علیهم السلام چه کسانی هستند»؟ فرمود: «خداوند خبر داده فرموده: به حفظ کتاب خدا مأمور بودند و بر آن گواهی دادند، (مائده/44) . و نفرمود که به آنچه که جاهل هستند. سپس فرمود: آیا آن هایی که می دانند با آن هایی که نمی دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می پذیرند (زمر/9) و فرمود: بلکه قرآن آیاتی است روشن، که در سینه اهل دانش جای دارد. (عنکبوت /49) و فرمود: و آن ها را جز دانایان در نمی یابند (عنکبوت /43) إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَماء و فرمود: آیا آن که به حق راه می نماید به متابعت سزاوارتر است یا آن که به حق راه نمی نماید و خود نیز نیازمند هدایت است؟ شما را چه می شود؟ چگونه حکم می کنید؟ (یونس/35) پس این حجت است به این که ائمه علیهم السلام و دانشمندانی هستند که مردم به آنها احتیاج دارند و در مورد حلال و حرام نیز به احدی از مردم رجوع نمی کنند.

12- حضرت زهرا علیها السلام - حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: از پدرم شنیدم که می فرمود: دانشمندان پیرو ما زنده می شوند، ... حتی بر یکی از این علما، هزار هزار حله از نور پوشانده می شود، پس منادی خدا صدا می زند: ای کسانی که متکفّل ایتام آل محمد صلی الله علیه وآله هستید، علوم آل محمّد را به آن ها برسانید، و آنها را بعد بریدن آنها از پدرانشان - که پیشوایان آنان هستند - زنده کنید.

13 - امام رضا علیه السلام - امام رضا علیه السلام فرمود: روز قیامت به عابد گویند: «آفرین! چه آدم خوبی! خودت را نجات دادی و هیچ کاری به دیگران نداشتی. پس داخل بهشت شو. ... و به فقیه گفته شود: ای سرپرست ایتام آل محمّد، دوستدار ضعفای شیعه و موالی آنان، بایست تا شفاعتت را مشمول هر که از تو تحصیل کرده و دانشی آموخته، نمایی، پس می ایستد و گروه گروه؛ تا ده گروه صد هزار نفری را وارد بهشت می کند، و ایشان همان افراد علم آموخته و شاگرد او تا روز قیامتند، حال تفاوت میان دو جایگاه [عابد و فقیه] را بنگرید!

14- امام حسن علیه السلام - علمای شیعیان ما که برپا دارندگان ضعفای محبان ما و اهل ولایت ما هستند، روز قیامت می آیند در حالی که نور از تاج هایشان ساطع است و بر سر هر یک از آنان تاجی است که آن انوار را در مواقف قیامت و خانه های آن تا سیصد هزار سال می پراکند؛ پس شعاع تاج هایشان در تمام آن مواقف پراکنده می شود؛ پس در آنحا که یتیمی سرپرستی او را کرده اند از ظلمت جهل و حیرت سرگردانی آن بیرونش آورده اند نمی ماند مگر آنکه به شعبه ای از انوار آنان آویزان می شود؛ پس آنان را بالا می برند تا آنان را در موازات دیوارهای غرفه های بهشتی

ص: 439

الْعُلُوِّ حَتَّى يُحَاذِيَ بِهِمْ رَبَضَ غُرَفِ الْجِنَانِ ثُمَّ يُنْزِلُهُمْ عَلَى مَنَازِلِهِمُ الْمُعَدَّةِ لَهُمْ فِي جَوَارِ أَسْتَادِيهِمْ وَ مُعَلِّمِيهِم وَبِحَضْرَةَ أَئِمَّتِهِمُ الَّذِينَ كَانُوا إِلَيْهِمْ يَدْعُونَ وَ لَا يَبْقَى نَاصِبُ مِنَ النَّوَاصِبَ يُصِيبُهُ مِنْ شُعَاع تِلْكَ التيجان إِلَّا عَمِيَتْ عَيْنَاهُ وَ صَمَّتَ أَذْنَاهُ وَخَرسَ لِسَانُهُ وَ يَحُولُ عَلَيْهِ أَشَدُّ مِنْ لَهَبٍ النيران فيَحْمِلُهُمْ حَتَّى يَدْفَعَهُمْ إِلَى الزَّبَانِيَةِ فَيَدْعُوهُمْ إِلَى سَواءِ الْجَحِيمِ. (1)

15 - الرضا علیه السلام - أَفْضَلُ مَا يُقَدِّمُهُ الْعَالِمُ مِنْ مُحِبِّينَا وَ مَوَالِينَا أَمَامَهُ لِيَوْمٍ فَقْرِهِ وَ فَاقَتِهِ وَذُلِهِ وَ مَسْكَنَتِهِ أَنْ يُغِيثَ فِي الدُّنْيَا مِسْكِينَا مِنْ مُحِبِّينَا مِنْ يَدِ نَاصِبٍ عَدُوٌّ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ يَقُومُ مِنْ قَبْرِهِ وَ الْمَلَائِكَةُ صُفُوفٌ مِنْ شَفِيرٍ قَبْرِهِ إِلَى مَوْضِع مَحَلِّهِ مِنْ جَنَانَ اللَّهِ فَيَحْمِلُونَهُ عَلَى أَجْنِحَتِهِمْ وَ يَقُولُونَ طُوبَاكَ طُوبَاكَ يَا دَافِعَ الْكِتَابِ عَنِ الْأَبْرَارِ وَ يَا أَيُّهَا الْمُتَعَصِّبُ لِلْأَئِمَّةِ الْأَخْيَارِ. (2)

16 - الصادق علیه السلام - إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاء. (3)

17 - الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَجْمَعُ الْعُلَمَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يَقُولُ لَهُمْ لَمْ أَضَعْ نُورِى وَ - حِكْمَتِي فِي صُدُورِكُمْ إِنَّا وَ أَنَا أُرِيدُ بِكُمْ خَيْرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ اذْهَبُوا فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ عَلَى مَا كان منكم. (4)

قوله تعالى: إِنَّ الَّذينَ يَتْلُونَ كِتابَ الله وأقامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا يا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَعَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ (29)

الإِنفَاقُ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ عَبْدِ الله بْنِ عُبَيْدِ الله بْن عُمَرَ اللَّيْنِيِّ قَالَ: قَامَ رَجُلُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَا لِي لَا أَحِبُّ الْمَوْتِ فَقَالَ: أَ لَكَ مَالُ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَقَدِّمُهُ، قَالَ: لَا أَسْتَطِيعُ، قَالَ: فَإِن قَلْبَ الرَّجُل مَعَ مَالِهِ إِنْ قَدَّمَهُ أَحَبُّ أَنْ يَلْحَقَهُ وَ إِنْ أَخْرَهُ أَحَبُّ أَنْ يَتَخَلَّفَ مَعَهُ. (5)

ص: 440


1- بحار الأنوار، ج 7، ص226 .
2- بحار الأنوار، ج 2، ص 11 .
3- بحار الأنوار، ج 2، ص 14 .
4- علل الشرائع، ج 2، ص 468 .
5- تفسیر بحر العرفان، ج 13، ص 194 / تفسیر نورالثقلین

می رسانند و سپس آنان را به منازل مهیا شده برایشان در جوار اساتید و معلماشان و در محضر امامانشان که به سمت آنان فرا می خواندند، فرود می آورند؛ پس هیچ ناصبی ای از ناصبیان باقی نمی ماند که از شعاع آن تاج ها به او می خورد مگر آنکه دو چشمش کور می شود و دو گوشش کر و زبانش لال می گردد و عذابی شدیدتر از شعله های آتش بر او وارد می شود و آنان را بر می دارند تا به آتش بانان می دهند و آنان نیز آن نواصب را به میان آتش جهنم می فرستند.

15- امام رضا علیه السلام - بهترین توشه ای که شخص دانشمند دوستدار ما برای روز فقر و نیاز و ذلّت خود ذخیره می کند، حمایت علمی از دوستان ناتوان ما، و نجات ایشان از چنگال دشمنان خدا و رسول او است. [در این صورت] وقتی از قبر برخیزد صفوف فرشتگانی را مشاهده می کند که از محل قبر تا جایگاهش در بهشت برین صف کشیده اند، و او را با بال های خود بلند نموده و به عمارت مخصوصش در بهشت حمل کرده و به او می گویند: آفرین بر تو! خوش باد تو را، ای کسی که دشمنان خوبان را مقهور ساخته و از ائمه اطهار خود حمایت و طرفداری می نمودی!

16- امام صادق علیه السلام - هنگامی که روز قیامت فرا رسد خداوند همه مردم را در یک جا گرد می آورد و میزان ها را نصب می گرداند ، در این هنگام خون شهیدان و مداد علما با هم وزن می شوند ولی مداد علماء از آن سنگین تر است.

17- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابودرداء نقل می کند: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمود: خداوند عزوجل روز قیامت علما را جمع نموده و به ایشان می فرماید: نور و حکمت خود را در سینه های شما قرار ندادم مگر آنکه خیر دنیا و آخرت را از آن قصد نمودم، بروید، تمام شما را آمرزیدم.

به یقین کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می کنند، تجارتی [ پرسود و] بی زیان و خالی از کساد را امید دارند (29)

انفاق

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - عبدالله بن عبیدالله گوید: مردی در برابر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله ایستاد و گفت: «ای پیامبر! به خاطر چه چیزی است که من مرگ را دوست ندارم»؟ فرمود:« آیا مالی داری»؟ گفت: «آری». فرمود: «آن را [به دیگران بده و] برای سرای دیگر از پیش بفرست». گفت: «نمی توانم»؛ فرمود: «دل آدمی با مال اوست، اگر آن را از پیش فرستاد، دوست می دارد که به آن برسد، و اگر در نزد خود نگاه داشت، چنان می خواهد که در کنار آن باشد».

ص: 441

2- السجاد علیه السلام - إِنَّمَا الدُّنْيَا سُوقُ مِنَ الْأَسْوَاقِ مِنْهَا خَرَجَ قَوْمُ بِمَا يَنْفَعُهُمْ وَمِنْهَا خَرَجُوا بِمَا يَضُرُّهُمْ ... وَاجْعَلَ فِي قَلْبَكَ اثْنَتَيْنِ تَنْظُرُ الَّذِي تُحِبُّ أَنْ يَكُونَ مَعَكَ إِذَا قَدِمْتَ عَلَى رَبِّكَ فَقَدِّمْهُ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ تَنْظُرُ الَّذِي تَكْرَهُهُ أَنْ يَكُونَ مَعَكَ إِذَا قَدِمْتَ عَلَى رَبِّكَ فَابْتَغِ بِهِ الْبَدَلَ وَ لَا تَذْهَبَنَّ إِلَى سِلْعَة قَدْ بَارَتْ عَلَى مَنْ كَانَ قَبْلَكَ تَرْجُو أَنَّ تَجُوزَ عَنْكَ. (1)

باب 1 : تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ

1-1- على بن إبراهيم رحمه الله - يَرْجُونَ تِجَارَةٌ لَنْ تَبُورَ أى لَن تخسر. (2)

2-1- الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ ابْنُ مَسْعُودِ بأَبي أَنْتَ وَ أمّى يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كَيْفَ لِي بِتِجَارَةِ الْآخِرَةَ فَقَالَ لَا تُرِيحَنَّ لِسَانَكَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَلِكَ أَنْ تَقُولَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَهَذِهِ التَّجَارَةُ الْمُرْبحَةً يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ يَا ابْنَ مَسْعُودٍ كُلَّمَا أَبْصَرْتَهُ بِعَيْنِكَ وَ اسْتَحْلَاهُ قَلْبُكَ فَاجْعَلْهُ لِلَّهِ فَذَلِكَ تِجَارَةُ الْآخِرَةَ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ الله باق. (3)

قوله تعالى: لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ (30)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ الشَّفَاعَةُ لِمَنْ وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ مِمَّنْ صَنَعَ إِلَيْهِ مَعْرُوفًا فِي الدنيا. (4)

2- الباقر علیه السلام - عَنْ أَبِي الْوَرْدِ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ الْوِلَايَةُ لِآل محمد صلی الله علیه وآله. (5)

قوله تعالى: وَ الَّذي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتاب هُوَ الحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرُ بَصِيرٌ (31)

قوله تعالى: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سابِقٌ بِالخيراتِ بإِذْنِ الله ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ (32)

ص: 442


1- بحار الأنوار، ج 46، ص326/ تفسیر نورالثقلین
2- تفسیر القمی، ج 2، ص 208 .
3- بحار الأنوار، ج 74، ص107/ مكارم الأخلاق، ص 455؛ «استخلاه» بدل «استحلاه»
4- تفسیر نورالثقلین
5- بحار الأنوار، ج24، ص61 .

2- امام سجاد علیه السلام - دنیا بازاری است که بعضی از این بازار سود می برند و برخی زیان می بینند در دل خود دو چیز قرار بده. دقت کن هرچه مایلی وقتی به حضور خدا رفتی با تو باشد، اکنون جلوتر بفرست و هرچه مایل نیستی در پیشگاه پروردگار به همراهت باشد چیز دیگری به جای آن بگیر. به دنبال متاعی که کساد شده و نسبت به گذشتگان خریدار نداشته و تو مایلی از تو بگذرد، مرو.

بخش 1 : تجارتی [ پرسود و] بی زیان و خالی از کساد؛

1-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ یعنی آن تجارت، هرگز زیانبار نخواهد بود.

2-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن مسعود عرض کرد: «پدر و مادرم فدایت، ای رسول خدا! برای من به بازرگانی آخرت چه راهی است»؟ فرمود: «زبانت را از یاد خداوند باز مدار و این کار به این است که بگویی: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر پس این است بازرگانی سودمند؛ خدای تعالی می فرماید: يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ. ای پسر مسعود! آنچه را به چشمت می بینی و دلت را آرایش می دهی آن را برای خدا قرار ده پس همین است بازرگانی سودمند آخرت زیرا که خدای تعالی می فرماید: ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ الله باق.

[آن ها این اعمال صالح را انجام می دهند] تا خداوند اجر و پاداش کامل به آن ها دهد و از فضلش بر [ پاداش] آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار [و قدردان] است. (30)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - و يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ؛ همان شفاعت برای دوزخیانی است که به آن ها در دنیا نیکی کردند.

2- امام باقر علیه السلام - ابو الورد از حضرت باقر علیه السلام درباره ی آیه: وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ نقل کرد که فرمود: ولایت آل محمد صلی الله علیه وآله است.

و آنچه از کتاب به تو وحی کردیم حق است و تصدیق کننده و هماهنگ با کتب پیش از آن خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بیناست! (31)

سپس این کتاب [آسمانی] را به گروهی از بندگان برگزیده ی خود به میراث دادیم [امّا] از میان آنها عده ای بر خود ستم کردند، و عده ای میانه رو بودند، و گروهی به اذن خدا در نیکی ها [از همه] پیشی گرفتند، و این، همان فضیلت بزرگ است! (32)

ص: 443

باب 1 : فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سابِقٌ بِالخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ

1-1 - الباقر علیه السلام - عَنْ جَابر الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظالرُ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ الله فَقَالَ الظَّالِمُ مِنَّا مَنْ لَا يَعْرِفُ حَقَّ الْإِمَامِ علیه السلام وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ بِحَقِّ الْإِمَامِ علیه السلام وَالسَّابِقَ بالْخَيْرَاتِ بإذن اللهِ هُوَ الْإِمَامُ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يَعْنِي السَّابَقَ وَالْمُقْتَصِدَ. (1)

2-1- الصادق علیه السلام - الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ مِنَّا مَنْ لَا يَعْرِفُ حَقَّ الْإِمَامِ وَالْمُقْتَصِدُ مِنَّا الْعَارِفُ بِحَقِّ الْإِمَامِ وَالسَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ هُوَ الْإِمَامُ وَ هَؤُلَاءِ كُلَّهُمْ مَغْفُورُ لَهُمْ. (2)

1-3- الرضا علیه السلام - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنَ عِبادِنا ... قَالَ وَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ علیه السلام وَالْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ بالْإِمَامِ علیه السلام وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ. (3)

4-1- الصادق علیه السلام - عن أبي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْآيَة ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا قَالَ أَيَّ شَيْءٍ تَقُولُ قُلْتُ أَقُولُ إِنَّهَا خَاصٌ لِوُلْدِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقَالَ مَنْ أَشَالَ سَيْفَهُ وَ دَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ إِلَى الضَّلَالِ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ غَيْرِهِمْ فَلَيْسَ بِدَاخِل فِي هَذِهِ الْآيَةِ قُلْتُ مَنْ يَدْخُلُ فِيهَا قَالَ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَدْعُو النَّاسَ إِلَى ضَلَالَ وَلَا هُدَى وَالْمُقْتَصِدُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ الْعَارِفُ حَقَّ الْإِمَامِ وَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ. (4)

5-1- الباقر علیه السلام - السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ فَهيَ فِي وُلْدِ عَلَى علیه السلام وَ فَاطِمَةَ علیها السلام. (5)

6-1- الصادق علیه السلام - عَنْ سُلَيْمَانَ بْن خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَقَالَ أَيَّ شَيْءٍ تَقُولُونَ أَنْتُمْ قُلْتُ نَقُولُ إِنَّهَا فِي الْفَاطِمِيِّينَ قَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ لَيْسَ يَدْخُلُ فِى هَذَا مَنْ أَشَارَ بِسَيْفِهِ وَ دَعَا النَّاسَ إِلَى خِلَافِ فَقُلْتُ فَأَيُّ شَيْءٍ

ص: 444


1- بحار الأنوار، ج 23، ص214 / معانى الأخبار، ص 104 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 23، ص 213 / تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان؛ «العارف» بدل «يعرف»
3- الكافي، ج 1، ص 215 تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 23، ص 215 / بحار الأنوار، ج 46، ص180 .
5- مستدرک الوسائل، ج 17، ص 332 / بحار الأنوار، ج 23، ص 217 / بصائر الدرجات، ص45 / تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان

بخش 1: [اما] از میان آن ها عده ای بر خود ستم کردند، و عده ای میانه رو بودند، و گروهی به اذن خدا در نیکی ها [ از همه] پیشی گرفتند، و این همان فضیلت بزرگ است!

1-1- امام باقر علیه السلام - جابر جعفی گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد کلام خداوند: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ الله سؤال کردم. فرمود: «ظالم از ما خانواده، کسی است که حق امام را نشناسد و مقتصد عارف به حق امام است و سابق در خیرات به اذن خدا خود امام است؛ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها بهشت برین که داخل آن می شوند سابق و مقتصداند.

2-1- امام صادق علیه السلام - اصحاب ما از میسربن عبد العزیز نقل کرده اند که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «ظالم از ما خانواده کسی است که عارف به حق امام نباشد و مقتصد کسی از ما خانواده است که عارف به امام باشد و سابق به خیرات خود امام است و تمام این سه دسته آمرزیده خواهند شد». .

3-1- امام رضا علیه السلام - احمد بن عمر گوید: از امام رضا علیه السلام در مورد آیه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا پرسیدم فرمود: سابق به خیرات امام است و مقتصد کسی است که امام را بشناسد و ظالم به خود کسی است که امام را نشناسد.

4-1- امام صادق علیه السلام - ابوبصیر گوید: از امام صادق (ع9 درباره ی این آیه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنا پرسیدم. فرمود: «تو چه می گویی» عرض کردم: «من می گویم اختصاص به فرزندان فاطمه علیها السلام دارد». فرمود: «کسی که شمشیر بکشد و مردم را به امامت خویش دعوت کند و گمراه نماید چه از فرزندان فاطمه علیها السلام و یا دیگری باشد در این آیه داخل نخواهد بود». عرض کردم: «پس آیه شامل چه کسانی است»؟ فرمود: «ظالم به خود کسی است که مردم را دعوت به خیر و شر نکند مقتصد کسی است که عارف به حق امام باشد و سابق به خیرات خود امام است».

5-1- امام باقر علیه السلام - سابق به خیرات، امام علیه السلام است، که از فرزندان علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام است.

6-1 امام صادق علیه السلام - سلیمان بن خالد گوید: از امام صادق علیه السلام تفسير آيه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا، را پرسیدم و حضرت پاسخ داد: «شما چه نظری دارید»؟ عرض کردم: «ما قائل هستیم به اینکه این آیه در شأن فاطمتین نازل شده است». حضرت فرمود: «این طور که شما می گویید، نیست؛ زیرا کسی که به شمشیر خود اشاره کرده و مردم را به اختلاف فرا می خواند، از مصادیق این آیه نیست». عرض کردم: «پس ظالم لِنَفْسِهِ (ستم کننده به خود) چه کسی است»؟ حضرت فرمود: «منظور، کسی است که در خانه اش می نشیند و حق امام را

ص: 445

الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ قَالَ الْجَالِسُ فِي بَيْتِهِ لَا يَعْرِفُ حَقَّ الْإِمَامِ وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ بِحَقِّ الْإِمَامِ وَ السَّابِقُ بِالخَيْرَاتِ الْإِمَامُ. (1)

7-1- على بن إبراهيم رحمه الله - الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام قَالَ فَمِنْهُمْ ظَالِمِ لِنَفْسِهِ مِنْ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام غَيْرَ الْأَئِمَّةِ وَ هُوَ الْجَاحِدُ لِلْإِمَامِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَهُوَ الْمُقِرُّ بِالْإِمَامِ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالخَيْرَاتِ بِإِذْنِ الله وَ هُوَ الإِمَامُ. (2)

1- العسكرى علیه السلام - رُوِيَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللهِ قَالَ: لُهُمْ مِنْ آلِ مُحَمَّد علیهم السلام الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يُقِرُّ بِالْإِمَامِ علیه السلام وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ بِالْإِمَامِ علیه السلام وَالسَّابِقُ بالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ فَجَعَلْتُ أَفَكِّرُ فِي نَفْسِي عِظَمَ مَا أَعْطَى اللَّهُ آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام وَ بَكَيْتُ فَنَظَرَ إِلَيَّ وَ قَالَ الْأَمْرُ أَعْظَمُ مِمَّا حَدَّثْتَ بِهِ نَفْسَكَ مِنْ عِظَمِ شَأن آل مُحَمَّدِ علیهم السلام فَاحْمَدِ اللَّهَ أَنْ جَعَلَكَ مُتَمَسِّكاً بِحَبْلِهِمْ تُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِهِمْ إِذَا دُعِيَ كُلُّ أَنَاس بِإِمَامِهِمْ إِنَّكَ عَلَى خَيْرٍ. (3)

9-1 - الباقر علیه السلام - عَنْ سَالِم قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللهِ قَالَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ علیه السلام وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ لِلْإِمَامِ وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ. (4)

1 - 10 - الصادق علیه السلام - عَنِ الْحَسَنِ بْن رَاشِدِ قَالَ: ... ثُمَّ قَالَ أَلَا يَا حَسَنُ إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى النَّارِ وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِن--ا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سابِقٌ بِالخَيْراتِ فَإِنَّ الظَّامَ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ وَ المقتَصِدُ العَارِفُ بحَقِّ الْإِمَام وَ السَّابِقُ بِالخيرَاتِ هُوَ الْإِمَامُ ثُمَّ قَالَ يَا حَسَنُ إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ لَا يَخْرُجُ أَحَدُنَا مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُقَرَّ لِكُلِّ ذِي فَضْل بِفَضْلِهِ. (5)

ص: 446


1- الكافي، ج 1، ص214 / تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 23، ص213 / تفسیر القمی، ج 2، ص208/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 50، ص258/ الخرائج و الجرائح، ج 2، ص687/ تفسير البرهان / تفسير نورالثقلين؛ «فجعلت افكر في نفسي ... الى آخر» محذوف
4- الکافی، ج 1، ص214/ بحار الأنوار، ج23، ص 216؛ «والمقتصد العارف ... الى آخر» محذوف / الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 281/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج 46، ص185 / تفسیر نور الثقلين؛ «لظمها على الله» بدل «أحصنت فرجها»

نمی شناسد و منظور از مقتصد (میانه رو)، کسی است که حق امام را می شناسد و منظور از سابق بالخيرات (کسی که در اعمال نیک پیشی می گیرد)، امام است».

7-1- علی بن ابراهيم رحمه الله - ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنا آن ها عبارت از ائمه علیهم السلام هستند. ظالم لِنَفْسِهِ از آل محمّد آنها غیر از ائمه هستند که منکر امام باشند وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ کسی است که اقرار به امام دارد و مِنْهُمْ سابِقٌ بِالخَيْراتِ بِإِذْنِ الله که همان امام است.

8-1- امام عسکری علیه السلام - از ابوهاشم روایت است که از امام علیه السلام درباره ی این آیه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ سؤال کرد. فرمود: «تمام این ها که وارث کتاب هستند از آل محمّدند؛ کسی که ظالم به نفس خویش است آن کسی است که اقرار به امام ندارد، و مقتصد کسی است که عارف به امام است، و سابق در خیرات خود امام می باشد». من در دل دربارهی مقام و موقعیت عظیمی که خداوند به آل محمّد داده است فکر می کردم و گریه ام گرفت. امام علیه السلام نگاهی به من نموده و فرمود: «امر بزرگ تر از آن است که تو در دل دربارهی عظمت مقام و موقعیت آل محمد صلی الله علیه وآله خیال کردی. خدا را سپاسگزار باش که تو را از چنگ زنندگان به دست آویز ولایت این خاندان قرار داده. روز قیامت که هر گروه را با پیشوای خود فرا خوانند، ائمه علیهم السلام را نیز خواهند .خواست تو عاقبت به خیر هستی».

9-1- امام باقر علیه السلام - سالم گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالخَيْراتِ بِإِذْنِ الله پرسیدم. فرمود: «سابق به خیرات، امام است و مقتصد کسی است که امام را بشناسد و ظالم به خود کسی است که امام را نشناسد».

10-1- امام صادق علیه السلام - حسن بن راشد گوید: ... امام صادق علیه السلام رو به من نموده و فرمود: «حسن بن راشد! فاطمه علیها السلام پاک سرشت است خداوند ذریه ی او را بر آتش جهنم حرام نموده و درباره ی آنها این آیه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْراتِ نازل شده است. ستم کننده به نفس خود کسی است که امام را نمی شناسد میانه رو مقتصد کسی است که امام را می شناسد سبقت گیرنده به کار نیک خود امام است. حسن! ما خانواده ای هستیم که هر یک از ما قبل از خارج شدن از دنیا به فضیلت هر صاحب فضلی (منظور اقرار به مقام امام وقت است)، اقرار خواهد کرد.

ص: 447

11-1 - الباقر علیه السلام - عَنْ سَوْرَةَ بْنِ كُلَيْب قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرَ علیه السلام مَا مَعْنَى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا ... قَالَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ علیه السلام قُلْتُ فَمَنِ الْمُقْتَصِدُ قَالَ الَّذِي يَعْرِفُ الْإِمَامَ علیه السلام قُلْتُ فَمَن السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام قُلْتُ فَمَا لِشِيعَتِكُمْ قَالَ تُكَفَّرُ ذُنُوبُهُمْ وَ تُقْضَى دُيُونُهُمْ وَ نَحْنُ بَابُ حِطَّتِهِمْ وَ بَنَا يُغْفَرُ لَهُمْ. (1)

1-12- الكاظم علیه السلام - ... وَ قَدْ وَرَثْنَا نَحْنُ هَذَا الْقُرْآنَ الَّذِي فِيهِ مَا تُسَيَّرُ بِهِ الْجِبَالُ وَ تُقَطَّعْ بِهِ الْبُلْدَانُ وَ تُحْيَا بِهِ الْمَوْتَى وَنَحْنُ نَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ وَ إِنَّ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَآيَاتِ مَا يُرَادُ بِهَا أَمْرُ إِلَّا أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ بِهِ مَعَ مَا قَدْ يَأْذَنُ اللَّهُ مِمَّا كَتَبَهُ الْمَاضُونَ جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا فِي أُمِّ الْكِتَابَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ ما مِنْ عَائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ثُمَّ قَالَ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَنَحْنُ الَّذِينَ اصْطَفَانَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ أَوْرَثَنَا هَذَا الَّذِي فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ. (2)

1-13 - أمير المومنين علیه السلام - فَنَحْنُ الَّذِينَ اصْطَفَانَا اللَّهُ مِنْ عِبَادِهِ وَ نَحْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ وَ لَنَا ضَرَبَ الْأَمْثَالَ وَ عَلَيْنَا نَزَلَ الْوَحْنُ. (3)

14-1 - الصادق علیه السلام - الْأَئِمَّةُ الْهُدَى علیهم السلام الَّذِينَ قَالَ اللهُ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عبادنا. (4)

15-1 - الباقر علیه السلام - عن الثَّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مَعَ أَبِي جَعْفَر علیه السلام إِذْ أَتَاهُ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَة ... قَالا: أَخْبِرْنَا عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ أَصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمُ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذِلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ إلَى آخِرِ الآيَتَيْنِ قَالَ نَزَلَتْ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ فَقُلْتُ بأبي أنتَ وَأُمِّى فَمَن الظَّامِ لِنَفْسِهِ مِنْكُمْ قَالَ مَنِ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ ظَالِمُ لِنَفْسِهِ فَقُلْتُ مَنِ الْمُقْتَصِدُ مِنْكُمْ قَالَ الْعَابِدُ لِلَّهِ فِي الْحَالَيْنِ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْيَقِينُ فَقُلْتُ فَمَن السَّابِقُ مِنْكُمْ بِالْخَيْرَاتِ قَالَ مَنْ دَعَا وَ اللَّهِ إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ وَ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلْمُضِلِّينَ عَصْداً وَ لَا لِلْخَائِنِينَ خَصِيماً وَ لَمْ يَرْضَ بِحُكْمِ الْفَاسِقِينَ إِلَّا مَنْ خَافَ عَلَى نَفْسِهِ وَ دِينِهِ وَ لَمْ يَجِدْ أَعْوَانَا. (5)

ص: 448


1- بحار الأنوار، ج 23، ص 219 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 471 / تفسير البرهان؛ نكفر بدل «تكفر» و «نقضی» بدل «تقضی»
2- الکافی، ج 1، ص 226/ بحار الأنوار، ج17، ص 133/ تأويل الآيات الظاهرة، ص 480 / تفسیر نورالثقلین؛ «اورثنا» بدل «ورثنا» / تفسیر البرهان
3- بحار الأنوار، ج 33، ص 270 / كتاب سلیم بن قیس، ص 847
4- بحار الأنوار، ج24، ص 112 / تفسیر العیاشی، ج 2، ص 263 / وسائل الشیعة، ج27، ص 200؛ «الأئمه الهدى الذين قال الله» محذوف/ المناقب، ج 4، ص 130 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج 23، ص214 / تفسير البرهان / معانى الأخبار، ص 105 / تفسیر نور الثقلين

11-1- امام باقر علیه السلام - سورة بن کلیب گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: «معنی این آیه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الكِتابَ چیست»؟ ... فرمود: «ظالم به نفس کسی است که امام را نشناسد». پرسیدم: «مقتصد کیست»؟ فرمود: «کسی که امام را می شناسد» گفتم: «پس سابق به خیرات کیست»؟ فرمود: «امام است»، عرض کردم: «پس برای شیعیان شما چه خواهد بود»؟ فرمود: «از گناهان آن ها چشم پوشی می شود و دیون آنها پرداخت می گردد و ما در حطه ی آن هاییم و به وسیله ی ما بخشیده می شوند».

12-1- امام کاظم علیه السلام - ... ما این قرآن را به ارث برده ایم که درون مایه اش کوه ها را روان می سازد و سرزمین ها را قطعه قطعه می گرداند و مردگان را زنده می کند، و ما جای آب را به زیر آسمان می دانیم. در کتاب خدا آیاتی هست که هر خواسته ای به وسیله ی آن آیات به اذن خداوند برآورده می شود، افزون بر آن، آنچه را که اذن خداوند را جاری می سازد و پیامبران پیشین به ارث نهاده اند، خداوند در ام الکتاب برای ما قرار داده است، خداوند می فرماید: و هیچ موجود پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتاب مبین (در لوح محفوظ و علم بی پایان پروردگار) ثبت است! (نمل/75) و می فرماید: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنا ما همان کسانی هستیم که خداوند عزوجل برگزید و کتابی را که در آن بیان همه چیز هست، به ما به میراث داد.

13-1- امام علی علیه السلام - پس کسانی هستیم که خداوند از میان بندگانش برگزید و ما برگزیده خدا هستیم و برای ما مثال زده شده وبر ما وحی نازل شد.

14-1- امام صادق علیه السلام - اهل قرآن ائمه هدی هستند که در این آیه ذکر شد: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا.

15-1- امام باقر علیه السلام - ثمالی گوید: در مسجدالحرام خدمت امام باقر علیه السلام نشسته بودم دو نفر از اهالی بصره پیش آمدند، عرض کردند: «ما سؤالی داریم اجازه می فرمایید بپرسیم»؟ فرمود: «هر چه مایلید بپرسید» گفتند: «تفسیر این آیه را ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنا ... می خواهیم». فرمود: «این آیات درباره ی ما اهل بیت علیهم السلام پیغمبر نازل شده است». عرض کردم: «فدایت شوم پس ظالم از شما اهل بیت کیست»؟ فرمود: «کسی که حسنات و گناهانش برابر باشد، او به خود ظلم نموده است. مقتصد کسی است که خدا را در هر دو حالت (سختی و سستی) می پرستد تا مرگ گریبانش را بگیرد». عرض کردم: «پس سابق به خیرات کیست»؟ فرمود: «به خدا قسم کسی که دعوت به راه حق کند و امر به معروف و نهی از منکر نماید و پشتیبان گمراهان نباشد و دشمن تبهکاران باشد و هرگز تن به حکم تبهکاران ندهد مگر از جان خویش یا دین خویش باک داشته باشد و یاوری پیدا نکند».

ص: 449

16-1 - الرضا علیه السلام - عَن الرَّيَّانِ بنِ الصَّلْتِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام فِي حَدِيث: أَنَّ الْمَأْمُونَ سَأَلَ عُلَمَاءَ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَانَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبَادِنَا فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ أَرَادَ اللَّهُ بِذَلِكَ الْأُمَّةَ كُلَّهَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ مَا تَقُولُ يَا أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام إِنَّهُ لَوْ أَرَادَ الْأُمَّةَ لَكَانَتْ بِأَجْمَعِهَا فِي الْجَنَّةِ إِلَى أَنْ قَالَ فَصَارَتْ ورَاثَةُ الْكِتَابِ لِلْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ لَا لِغَيْرِهِمْ ... قَالَ الْمَأْمُونَ وَ مَنِ الْعِتْرَةُ الطَّاهِرَةُ فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنِّي مُخَلِّفُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْنِي وَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونَى فِيهِمَا أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ إِلَى أَنْ قَالَ فَصَارَتْ وِرَاثَةُ الْكِتَابِ لِلْمُهْتَدِينَ دُونَ الْفَاسِقِينَ. (1)

17-1 - الرضا علیه السلام - عَن الرَّيَّان بن الصَّلْتِ: عَن الرِّضَا علیه السلام فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ قَالَ لِلْعُلَمَاءِ فِي مَجْلِس عليها الْمَأْمُون أَخْبِرُونِي عَنْ هَذِهِ الْآيَة ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبَادِنَا فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ أَرَادَ اللَّهُ بِذَلِكَ الْأُمَّةَ كُلَّهَا فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام بَلْ أَرَادَ اللَّهُ الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ إِلَى أَنْ قَالَ الرِّضَا علیه السلام وَنَحْنُ أهل الذكر. (2)

18-1- الباقر علیه السلام - تَفْسِيرُ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْإِمَامِ أَثْبَتَ اللَّهُ تَعَالَى بِهَذِهِ وَلَايَة على بن ابي طالب علیه السلام لِأَنَّ عَليا علیه السلام كَانَ أَوْلَى بِرَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله مِنْ غَيْرِهِ لِأَنَّهُ كَانَ أَخُوهُ أَخَاهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ لِأَنَّهُ حَازَ مِيرَاثَهُ وَ سِلَاحَهُ وَ مَتَاعَهُ وَ بَغْلَتَهُ الشَّهْبَاءَ وَ جَمِيعَ مَا تَرَكَ وَ وَرَثَ كِتَابَهُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا وَ هُوَ الْقُرْآنُ كُلُّهُ نَزَلَ عَلَى رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله وَ كَانَ يُعَلِّمُ النَّاسَ مِنْ بَعْدِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ لَمْ يُعَلِّمُهُ أَحَدٌ وَكَانَ يُسْأَلُ وَ لَا يَسْأَلُ أحَداً عَنْ شَيْءٍ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى كِنَانَةَ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام وَ اصْطَفَى قُرَيْشَا مِنْ كِنَانَةَ وَاصْطَفَى هَاشِمَا مِنْ قُرَيْشٍ وَلَمْ يَكُنْ لِلْمَشَايِخِ فِي الَّذِي هُوَ صَفْوَةُ الصَّفْوَةِ نَصِيبُ ثُمَّ إِنَّهُ هَاشِمِيُّ مِنْ هَاشِمِيَّيْنِ وَ لَمْ يَكُنْ فِي زَمَانِهِ غَيْرُهُ وَ غَيْرُ أَخَوَيْهِ وَغَيْرُ ابْنَيْهِ أَبُوهُ أَبُو طَالِبِ بْن عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمٍ أُمُّهُ فَاطِمَةً بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمٍ. (3)

ص: 450


1- وسائل الشيعة، ج27، ص188/ بحار الأنوار، ج25، ص 220؛ «بتفاوت لفظى» / تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- وسائل الشيعة، ج27، ص 72 .
3- بحار الأنوار، ج 38، ص 317 / المناقب، ج 2، ص 168؛ «و كان يعلم الناس ... الى آخر» محذوف

16-1 - امام رضا علیه السلام - ریان بن صلت گوید: امام رضا علیه السلام به مجلس مأمون در مرو حاضر شد. در آن مجلس عده ای از علمای عراق و خراسان حضور داشتند، مأمون گفت: «معنی این آیه را برایم بگویید: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا». علما گفتند: «مراد خداوند تمامی امت است»، مأمون گفت: «یا ابا الحسن! نظر شما چیست»؟ حضرت فرمود: «با آنان هم عقیده نیستم، بلکه به نظر من مراد خداوند عترت طاهره پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است» ... مأمون سؤال کرد: «عترت طاهره چه کسانی هستند»؟ حضرت فرمود: «همان کسانی که خداوند آنان را در کتابش اینگونه وصف نموده است: خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد (احزاب /33) و آنان همان کسانی هستند که پیامبر صلی الله علیه وآله درباره شان فرموده است: «من دو چیز گرانبها را که کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم را در میان شما باقی می گذارم. آن دو از یکدیگر جدا نخواهند شد تا در حوض بر من وارد شوند، ببینید بعد من در مورد آن دو چه می کنید؟ ای مردم به آنان چیزی نیاموزید زیرا آنان از شما دانشمندترند» ... در نتیجه وراثت پیامبری و کتاب، مختص به هدایت یافتگان است نه فاسقین».

17-1- امام رضا علیه السلام - ریان بن صلت گوید: امام رضا علیه السلام در مجلسی که عده ای از علمای عراق و خراسان حضور داشتند، فرمود: «معنی این آیه را برایم بگویید: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنا» علما گفتند: «مراد خداوند تمامی امت است»، حضرت فرمود: «بلکه به نظر من مراد خداوند عترت طاهره پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است ... و ما اهل ذکر هستیم».

18-1- امام باقر علیه السلام - در تفسیر جابربن یزید از امام علیه السلام آمده است: «خداوند با این آیه ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را اثبات فرموده است، زیرا علی علیه السلام از دیگری به رسول خدا صلی الله علیه وآله سزاوارتر بود، چون در دنیا و آخرت برادر وی بود، زیرا میراث، سلاح، اثاثیه، استر او - شهباء - و هر آنچه را که آن حضرت داشت، به ارث برد بعد از او کتابش را به ارث برد، خدای متعال می فرماید: ثم أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا و آن عبارت است از کُل قرآن که بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل گشت و او پس از پیامبر صلی الله علیه وآله مردم را تعلیم می داد و کسی وی را تعلیم نداد. از وی پرسیده می شد و از کسی درباره ی دین خدا نمی پرسید، و خداوند از فرزندان اسماعیل علیه السلام، «کنانه» را برگزید و از کنانه «قریش» را برگزید و از قریش «هاشم» را برگزید، و مشایخ دیگر از آن کسی که برگزیده ی برگزیدگان بود نصیبی نداشتند، از طرفی، او یک هاشمی است که از پدر و مادری هاشمی زاده شده و در زمان وی کسی جز او و برادرانش و دو پسرش از چنین امتیازی برخوردار نبود. پدرش ابوطالب بن عبد المطلب بن هاشم رحمه الله بود و مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم است».

ص: 451

1 - 19 - الصادق علیه السلام - عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ - يَقُولُ لَا حَرَجَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهَا فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فَقُلْتُ هِيَ خَاصَّةُ أَوْ عَامَّةً قَالَ هِيَ بِمَنْزِلَةَ قَوْلِهِ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمَنْ دَخَلَ فِيهِمْ مِنَ النَّاسِ كَانَ بِمَنْزِلَتِهِمْ يَقُولُ اللَّهَ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً. (1)

1 - 20- الباقر علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ يَقُولُ لَا حَرَجَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا قَالَ فَقَالَ إِنَّ الْجَاهِلِيَّةَ قَالُوا كُنَّا نَطُوفُ بِهِمَا فِ-ي الْجَاهِلِيَّة فَإِذَا جَاءَ الْإِسْلَامُ فَلَا نَطُوفُ بِهِمَا قَالَ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ قَالَ قُلْتَ خَاصَّةً أَمْ عَامَّةً قَالَ هِيَ بِمَنْزِلَة قَوْل اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ ... فَمَنْ دَخَلَ فِيهِ مِنَ النَّاسِ كَانَ بِمَنْزِلَتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ .. (2)

1 - 21 - الصادق علیه السلام - مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ بن نَصْرِ الْبُخَارِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِى بِإِسْنَادِ مُتَّصِلَ إِلَى الصَّادِقِ جَعْفَرَ بْن مُحَمَّدِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَن قَولَ الله عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظَاَلَمْ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالخيراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ فَقَالَ الظَّالِمُ يَحُومُ حَوْمَ نَفْسِهِ وَ الْمُقْتَصِدُ يَحُومُ حَوْمَ قَلْبِهِ وَ السَّابِقُ يَحُومُ حَوْمَ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ. (3)

22-1 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبِي الْجَارُود عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا قَالَ فَهُمْ آل مُحَمَّدِ علیهم السلام صَفْوَةُ اللَّهِ فَمِنْهُمْ ظَامُ لِنَفْسِهِ وَ هُوَ الْهَالِكُ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ هُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالخيراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ فَهُوَ على بن ابى طالب علیه السلام يَقُولُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ يَعْنِي الْقُرْآنَ. (4)

1-23- الباقر علیه السلام - أبى إسْحَاقَ السَّبيعِي قَالَ خَرَجْتُ حَاجَاً فَلَقِيتُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلَى علیه السلام فَسَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآيَة ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ ... فَقَالَ مَا يَقُولُ فِيهَا قَوْمُكَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ يَعْنِي أَهْلَ الْكُوفَةِ قَالَ قُلْتُ يَقُولُونَ إِنَّهَا لَهُمْ قَالَ فَمَا يُخَوِّفُهُمْ إِذَا كَانُوا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةَ قُلْتُ فَمَا تَقُولُ أَنْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فقال هی لَنَا خَاصَّةً يَا أَبَا إِسْحَاقَ أَمَّا السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ فَعلى بن ابي طالب علیه السلام وَ الْحَسَنُ وَ

ص: 452


1- مستدرک الوسائل، ج 9، ص 436 / بحار الأنوار، ج 96، ص237 / تفسیر العیاشی، ج 1، ص 70
2- مستدرک الوسائل، ج 9، ص438 .
3- بحار الأنوار، ج 23، ص214 / معانى الأخبار، ص 104 / تفسیر نورالثقلين؛ «المقتصد يحوم الى آخر» محذوف/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 23، ص 220 / تفسير البرهان.

19-1 - امام صادق علیه السلام - عاصم بن حمید نقل کرده است که از امام صادق علیه السلام درباره ی نزول این کلام خداوند که فرمود: «صفا» و «مروه» از شعائر و نشانه های خداست (بقره /158). [و خدا می فرماید:] مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند. پرسیدم: «این آیه خاص است یا عام»؟ امام فرمود: «این آیه به منزله این سخن خداوند است که فرمود: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنا پس هر یک از مردم که در میان آنان وارد شود، به منزله ی آنان است. خداوند می فرماید: و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیق های خوبی هستند (نساء/69).

20-1- امام باقر علیه السلام - محمد بن مسلم گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام فرمود: «صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه های) خداست و فرمود: مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند (بقره /158). ... و خداوند این آیه را نازل فرمود. به امام علیه السلام گفتم: «این آیه خاص است یا عام»؟ امام فرمود: «این آیه به منزله این سخن خداوند است که فرمود: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا پس هر یک از مردم که در میان آنان وارد شود، به منزله ی آنان است. خداوند می فرماید: و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز،) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیق های خوبی هستند (نساء/69).

21-1 امام صادق علیه السلام - عبد الله علوی به اسناد متصل نقل کرد که شخصی از حضرت صادق علیه السلام تفسير آيه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمُ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالخَيْرَاتِ بِإِذْنِ الله را پرسید. امام علیه السلام فرمود: «ظالم کسی است که فکرش در اطراف نفس دور می زند و مقتصد کسی است که با دل سر و کار دارد و سابق کسی است که با خدای خود پیوسته [است]».

22-1- امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنا فرمود: «آن ها آل محمد صلی الله علیه وآله هستند که برگزیده خدایند فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ او هلاک شده است وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ آنها صالحین هستند و مِنْهُمْ سابِقٌ بِالخَيْرَاتِ بِإِذْنِ الله على بن ابي طالب علیه السلام است خداوند می فرماید: ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ابن فضل بزرگی است یعنی قرآن.

23-1- امام باقر علیه السلام - ابو اسحاق سبیعی گوید: «به عنوان حج خارج شدم. امام باقر علیه السلام را ملاقات کردم از این آیه پرسیدم: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمُ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالخَيْراتِ بِإِذْنِ الله فرمود: «اهل کوفه در تفسیر آیه چه می گویند». گفتم می گویند: «آیه درباره ی آن ها است» فرمود: «پس از چه می ترسند وقتی اهل بهشت باشند». عرض کردم: «نظر شما چیست»؟ فرمود: «آیه اختصاص به ما دارد، سابق به خیرات علی بن ابی

ص: 453

الْحُسَيْنُ علیه السلام وَالشَّهِيدُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَمَّا الْمُقْتَصِدُ فَصَائِمُ بِالنَّهَارِ وَقَائِمُ بِاللَّيْل وَأَمَّا نَا الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ فَفِيهِ مَا جَاءَ فِي التَّائِبِينَ وَهُوَ مَغْفُورُ لَهُ يَا أَبَا إِسْحَاقَ بِنَا يَفَكُ اللَّهُ غَيُوبَكُمْ وَبِنَا يَحِلُّ اللَّهُ رَبَاقَ الذُّلِّ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ وَ بِنَا يَغْفِرُ اللَّهُ ذُنُوبَكُمْ وَ بِنَا يَفْتَحُ اللَّهُ وَبِنَا يَخْتِمُ لَا بِكُمْ وَنَحْنُ كَهْفُكُمْ كَأَصْحَابِ الْكَهْفِ وَ نَحْنُ سَفِينَتُكُمْ كَسَفِينَةِ نُوحٍ وَ نَحْنُ بَابُ حِطَّتِكُمْ كَبَابٍ حِطَّةِ بَنِي إِسْرائيل. (1)

24-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ جَهْمِ بْنِ حُرِّ قَالَ: دَخَلْتُ فِي مَسْجِدِ الْمَدِينَةِ ... فَجَاءَ أَبُو الدَّرْدَاءِ رَضِيَ الله صلی الله علیه وآله عَنْهُ حَتَّى جَلَسَ إِلَى ... فَقَال ... سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ فَقَالَ السَّابِقُ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابِ وَ الْمُقْتَصِدُ يُحَاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ يُحْبَسُ فِي يَوْمٍ مِقْدَارُهُ خَمْسُونَ أَلْفَ سَنَةٍ حَتَّى يَدْخُلَ الْحَزَنُ فِي جَوْفِهِ ثُمَّ يَرْحَمُهُ فَيُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ الَّذِي أَدْخَلَ أَجْوَافَهُمْ فِي طُولِ الْمَحْشَرِ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ قَالَ شَكَرَ لَهُمُ الْعَمَلَ الْقَلِيلَ وَ غَفَرَ لَهُمُ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ . (2)

25-1 - المهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف - عن سعد بن عَبدِ الله القُمِّى عَن مَولَانَا القَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف فِي حَدِيثِ قُلْتُ أَخْبِرْنِي يَا مَوْلَايَ عَنِ الْعِلَّةِ الَّتِي تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِيَارِ الْإِمَامِ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحُ أَوْ مُفْسِدُ؟ فَقُلْتُ مُصْلِحُ قَالَ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَقَعَ خِيَرَتُهُمْ عَلَى الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدُ مَا يَخْطُرُ بِبَالِ غَيْرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادِ؟ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَهِيَ الْعِلَّةُ أَيَّدتُهَا لَكَ بِبُرْهَانِ يَقْبَلُ ذَلِكَ عَقْلُكَ؟ قُلْتَ نَعَمْ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرُّسُلِ الَّذِينَ اصْطَفَاهُمُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِمُ الْكُتُبَ وَأَيَّدَهُمْ بِالْوَحْيِ وَالْعِصْمَة إِذْ هُمْ أَعْلَامُ الأمَم فَأَهْدَى إِلَى تَبْتِ الِاخْتِيَارِ وَ مِنْهُمْ مُوسَى وَعِيسَى هَلْ يَجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ كَمَالِ عِلْمِهِمَا إِذْ هُمَا عَلَى الْمُنَافِقِ بِالاخْتِيَارِ أَنْ يَقَعَ خِيَرَتُهُمَا وَهُمَا يَظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنُ ۚ قُلْتُ لَا قَالَ فَهَذَا مُوسَى كَلِيمُ اللَّهِ علیه السلام مَعَ وُفُور عَقْلِهِ وَ كَمَال عِلْمِهِ وَ نُزُولِ الْوَحْى عَلَيْهِ اخْتَارَ مِنْ أَعْيَانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْكَرِهِ لِمِيقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِينَ رَجُلًا مِمَّنْ لَمْ يَشْكَ فِي إِيمَانِهِمْ وَإِخْلَاصِهِمْ فَوَقَعَ خِيَرَتُهُ عَلَى الْمُنَافِقِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لميقاتِنا الْآيَةَ فَلَمَّا وَجَدْنَا اخْتِيَارَ مَنْ قَدِ اصْطَفَاهُ اللَّهُ لِلنُّبُوَّةِ وَاقِعا عَلَى الْأَفْسَدِ دُونَ الْأَصْلَحَ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ الْأَصْلَحُ دُونَ الْأَفْسَدِ عَلِمْنَا أَنْ لَا اخْتِيَارَ لِمَنْ لَا

ص: 454


1- بحار الأنوار، ج 23، ص218 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 470 / سعد السعود، ص 107؛ «يحمل» بدل «يحل» تفسير البرهان؛ «بتفاوت لفظی»/ تفسير نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج 7، ص 199 / تفسیر فرات الکوفی، ص 349 تفسير نورالثقلين؛ بتفاوت

طالب و حسن و حسین و شهید علیهم السلام از ما اهل بیت است امّا مقتصد روزها روزه دار و شب ها شب زنده دار است. اما ظالم به نفس خود جزء تائبین خواهد بود او را می آمرزند. ابا اسحاق! به وسیله ما عیب و ننگ را از شما برطرف نمود و به واسطه ما رشته خواری و ذلت را از گردن شما رداشته و به وسیله ی ما خدا گناهانتان را می بخشد. به ما گشاید و به ما ختم می کند نه به وسیله ی شما. ما پناهگاه شما هستیم هم چون غار اصحاب و کهف و کشتی نجات شمائیم مانند کشتی نوح و درب حطه شما هستیم مانند باب حطه بنی اسرائیل».

24-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - جهم بن حر گوید: داخل مسجد مدینه شدم ... پس ابودرداء آمد و نزد من نشست ... گفت: ... شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وآله این آیه را تلاوت فرمود که ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالخَيْراتِ بِإِذْنِ الله. پس فرمود: «سابق بدون حساب وارد بهشت می شود و مقتصد حساب اندکی می شود و ستمکار بر خویش حبس می شود در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است تا اندوه در داخل شکمش برود و خدا به او رحمت کند و او را داخل بهشت نماید. حمد خدایی راست که از ما حزنی را که داخل شکم های اینان کرد را برد؛ همانا پروردگار ما آمرزنده شاکر است؛ فرمود: عمل کشان را بر آنان پاس نهاد و گناهان بزرگ را بر آنان بخشید».

25-1- امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف - سعد بن عبدالله قمی نقل می کند: از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پرسیدم: «مولای من! بفرمایید چه چیزی مردم را از انتخاب امام برای خود ممنوع ساخته است»؟. فرمود: «گزینش امام مصلح یا فاسد»؟ گفتم: «امامی مصلح» فرمود: «آیا امکان دارد منتخب اینان بر مفسد قرار گیرد؛ زیرا هیچ کس از درون دیگری مطلع نیست که صلاح است یا فساد»؟ گفتم: «آری ممکن است». فرمود: «علت همین می باشد، آیا برایت علت دیگری بیاورم تا عقلت آن را بپذیرد»؟ گفتم: «آری». فرمود: «بگو ببینم، پیامبران الهی که خداوند ایشان را برگزیده و بر آنان کتاب نازل ساخته و با وحی و عصمت تأییدشان فرموده تا پیشوایان امت ها باشند چگونه افرادی هستند؟ آیا افرادی همچون موسی و عیسی علیهما السلام که خود پیشوایان امتند با وفور عقل و کمال علمی دارند آیا ممکن است منافق را به جای مؤمن انتخاب کنند»؟ گفتم: «نه ممکن نیست». فرمود: «این موسی کلیم الله علیه السلام است با تمام عقل و علم و نزول وحی بر او از اعیان قوم خود و بزرگان سپاهش برای میقات پروردگارش هفتاد مرد را برگزید و هیچ تردیدی در ایمان و اخلاص اینان نداشت، اما منافقان را برگزید، خدای تعالی می فرماید: موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید (اعراف/155)، و چون مشاهده کردیم که منتخب «پیامبر برگزیده ی خداوند» افسد بوده و نه اصلح، حال اینکه می پنداشته آنان اصلح هستند، از همین جا پی می بریم که انتخاب

ص: 455

يَعْلَمُ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ وَ مَا تُكِنُّ الضَّمَائِرُ وَ يَنْصَرِفُ عَنْهُ السَّرَائِرُ وَ أَنْ لَا خَطَرَ لِاخْتِيَارِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ بَعْدَ وُقُوع خِيَرَةَ الْأَنْبِيَاءِ عَلَى ذَوَى الْفَسَادِ لَمَّا أَرَادُوا أَهْلَ الصَّلَاحِ. (1)

قوله تعالى: جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُوْاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ (33)

1 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبِي الْجَارُود عَنْ أَبي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ... جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يَعْنِي آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام يَدْخُلُونَ قُصُورَ جَنَّاتٍ كُلُّ قَصْ مِنْ لُؤْلُوَهَ وَاحِدَةٍ لَيْسَ فِيهَا صَدْعُ وَلَا وَصْلُ لَو اجْتَمَعَ أَهْلُ الْإِسْلَامِ فِيهَا مَا كَانَ ذَلِكَ الْقَصْرُ إِنَّا سَعَةَ لَهُمْ لَهُ الْقِبَابُ مِنَ الزَّبَرْجَدِ كُلُّ قُبَّهِ لَهَا مِصْرَاعَانِ الْمِصْرَاغَ طُولُهُ اثْنَا عَشَرَ مِينَا يَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُوْاً وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ. (2)

2- الرضا علیه السلام - عَن الرَّيَّانِ بنِ الصَّلْتِ قَالَ: حَضَرَ الرِّضَا علیه السلام مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ بِمَرْوَ وَ قَدِ اجْتَمَعَ فِي مَجْلِسِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ عَلَمَاءِ أَهْلِ الْعِرَاقِ وَ خُراسان ... فَقَالَ لَهُ الرِّضا (ع)َ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ] إِنَّهُ لَوْ أَرَادَ الْأُمَّةَ لَكَانَتْ بِأَجْمَعِهَا فِي الْجَنَّةِ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُم سابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ الله ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ثُمَّ جَمَعَهُمْ كُلَّهُمْ فِي الْجَنَّةِ فَقَالَ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ ... فَصَارَتِ الْوِرَاثَةُ لِلْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ لَا لِغَيْرِهِم. (3)

3- الباقر علیه السلام - جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يَعْنِي السَّابَقَ وَالْمُقْتَصِد. (4)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبي الدَّرْدَاءِ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ فِي الْآيَةِ أَمَّا السَّابِقُ فَيَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِساب وَ أَمَّا الْمُقْتَصِدُ فَ يُحَاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ أَمَّا الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ فَيُحْبَسَ فِي الْمَقَامِ ثُمَّ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَهُمُ الَّذِينَ قَالُوا الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنِ. (5)

5- أميرالمومنين علیه السلام - في احتجاج على علیه السلام على الناس يوم الشورى قَالَ نَشَدْتُكُمْ بِاللهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَحْيَى حَيَاتِي وَيَمُوتَ مَوْتِي وَيَسْكُنَ جَنَّتِي الَّتِي وَعَدَنِي رَبِّي جَنَّاتِ عَدَن قَضِيبٍ غَرَسَهُ اللَّهُ بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَكَانَ فَلْيُوَال عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبِ علیه السلام

ص: 456


1- الأحتجاج، ج 2، ص 464 .
2- بحار الأنوار، ج 23، ص 220 / تأويل الآيات الظاهرة ، ص 471 / تفسير البرهان و تفسیر نور الثقلين؛ «جنات عدن يدخلونها ... عشر میلا» محذوف
3- بحار الأنوار، ج 25، ص 220 / الأمالي للصدوق، ص 522 / بشارة المصطفى ، ص228 / عيون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص228؛ «بتفاوت»
4- معاني الأخبار، ص 104 / بحار الأنوار، ج 23، ص 214 .
5- بحار الأنوار، ج 23، ص 213 / تفسیر نورالثقلین / تفسیر فرات الكوفي، ص 349.

تنها از دانای به درون سینه ها و ضمائر و سرائر مردم ساخته است، و انتخاب و گزینش مهاجران و انصار ارزشی ندارد در جایی که برگزیده پیامبران به جای افراد صالح افراد فاسد باشند».

[پاداش آنان] باغ های جاویدان بهشت است که در آن وارد می شوند در حالی که با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته ان،د و لباسشان در آنجا حریر است (33)

1- امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر علیه السلام فرمود: ... جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا یعنی آل محمد علیهم السلام وارد قصرهای بهشت می شوند که هر قصر از یک مروارید است که در آن مروارید نه شکاف و نه بند و اتصالی وجود دارد که اگر تمام اهل اسلام در آن قصر جمع شوند. گنجایش دارد، دارای قبه هایی از زبرجد است هر قبه ای دارای دو مصراع است [یک لنگه در مصراع نامیده می شود] هر مصراعی دوازده میل طول دارد خداوند می فرماید: يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِير.

2 امام رضا علیه السلام - ریان بن صلت گوید: حضرت رضا علیه السلام به مجلس مأمون در مرو حاضر شد. در أن مجلس عده ای از علمای عراق و خراسان حضور داشتند، ... امام رضا علیه السلام [در مورد آیه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالخَيْرَاتِ بِإِذْنِ الله] فرمود: «اگر مراد تمام امت باشد، همگی آنان باید اهل بهشت باشند، زیرا خداوند می فرماید: فَمِنْهُمْ ظالم لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالخَيْراتِ بِإِذْنِ الله ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ، سپس همه را اهل بهشت قرار داده و فرموده: جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهب پس وراثت مختص عترت طاهره است نه دیگران».

3- امام باقر علیه السلام - جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها بهشت برین که داخل آن می شوند سابق و مقتصدانند.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابودرداء گوید: شنیدم پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: آنها که در آیه سابق بالخیرات یاد شده بدون حساب به بهشت می روند، مقتصد مورد حساب مختصری قرار می گیرد اما کسی که ظالم به خود است ابتدا حبس می شود بعد وارد بهشت خواهد شد؛ این ها همان اشخاصی هستند که از قول ایشان خداوند در این آیه می گوید: الحَمدُ للهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنِ.

5- امام على علیه السلام - امام علی علیه السلام در احتجاج بر مردم در روز شورا فرمود: «شما را به خدا آیا هیچ یک از شما غیر از من هست که رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره ی وی فرمود: «هر آن کس دوست دارد که همچون من زندگی کند و مرگی چون مرگ من داشته باشد و در بهشت من سکنی گزیند که خدایم مژده اش را به من داد، همان بهشتهای جاویدان که نهالی بود که خداوند به دست خود بنشاند و به آن فرمود که هست شو، پس هست گشت و هستی یافت؛ پس علی بن ابی طالب علیه السلام فرزندان او که همان امامان باشند را به ولایت گیرد و ایشان جانشینان پیامبر هستند که خداوند

ص: 457

وَ ذُرِّيَّتَهُ مِنْ بَعْدِهِ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ وَ هُمُ الْأَوْصِيَا أَعْطَاهُمُ اللَّهُ عِلْمِي وَفَهْمِي لَا يُدْخِلُونَكُمْ فِي بَابِ ضَلَالٍ وَ لَا يُخْرِجُونَكُمْ مِنْ بَابِ هُدَى لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ يَزُولُ الْحَقَّ مَعَهُمْ أَيْنَمَا زَالُوا غَيْرِي قَالُوا اللَّهُمَّ لَا. (1)

6- أمير المومنين علیه السلام - عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ علیه السلام وَ سَاقَ الْحَدِيثَ الطَّوِيلَ فِي أَجُوبَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنْ مَسَائِلِ الْيَهُودِي إِلَى أَنْ قَالَ قَالَ الْيَهُودِئُ وَ أَيْنَ يَسْكُنُ نَبِيُّكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ فِي أَعْلَاهَا دَرَجَةً وَ أَشْرَفِهَا مَكَانَا فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ قَالَ صَدَقْتَ وَاللَّهِ إِنَّهُ لَبِخَطّ هَارُونَ علیه السلام وَ إِمْلَاءِ مُوسَى علیه السلام. (2)

7 - الرسول صلی الله علیه وآله - فَإِذَا دَخَلَ الْمُؤْمِنُ إِلَى مَنَازِلِهِ فِى الْجَنَّةِ وُضِعَ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ الْمُلْكِ وَ الْكَرَامَةِ - وَ البِسَ خَلَلَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْيَاقُوتِ وَالدُّرِّ مَنْظُومَا فِي الْإِكْلِيل تَحْتَ التَّاجِ وَالْبِسَ سَبْعِينَ حُلَّةَ بِأَلْوَانِ مُخْتَلِفَة مَنَسُوجَة بالذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَاللُّؤْلُو وَالْيَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ، ... قَالَ: فَتَخْرُجُ عَلَيْهِ زَوْجَتُهُ الْحَوْرَاءُ مِنْ خَيْمَتِهَا تَمْشِي مُقْبِلَةً وَ حَوْلَهَا وَصَفَاؤُهَا تَحْنِيهَا عَلَيْهَا سَبْعُونَ حُلَّةً مَنْسُوجَةً بِالْيَاقُوتِ وَاللُّؤْلُوْ وَ الزَّبَرْجَدِ صُبَغْنَ بِمِسْكِ وَ عَنْبَر وَ عَلَى رَأْسِهَا تَاجُ الْكَرَامَة وَ فِي رِجْلَيْهَا نَعْلَانِ مِنْ ذَهَبٍ مُكَلَّكَانِ بالْيَاقُوتِ وَاللُّوْلَوْ وَشِرَاكُهُمَا يَأْقُوتُ أَحْمَرُ فَإِذَا أُدْنِيَتْ مِنْ وَلِيٍّ اللَّهِ وَهَمَّ أَنْ يَقُومَ إِلَيْهَا شَوْقاً تَقُولُ لَهُ يَا وَلِيَّ اللَّهِ لَيْسَ هَذَا يَوْمَ تَعَب وَ لَا نَصَب فَلَا تَقُمْ أَنَا لَكَ وَ أَنْتَ لِي. (3)

قوله تعالى: وَ قالُوا الحَمدُ لله الذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ (34)

1 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ... وَ قالُوا الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَذْهَبَ عنا الحزنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ قَالَ وَالْحَزَنْ مَا أَصَابَهُمْ فِي الدُّنْيَا مِنَ الْخَوْفِ وَالشَّدَةَ. (4)

ص: 458


1- الخصال، ج 2، ص558/ تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج8، ص195/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج 8، ص 129 .
4- بحار الأنوار، ج 23، ص 220 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 471 .

دانش و فهم مرا به ایشان عطا فرموده و شما را به راه گمراهی نمی کشانند و از راه رهیافتگی به در نمی کنند و شما در آن مقامی نیستید که به ایشان چیزی بیاموزید، که از شما داناترند و حق هر کجا که روند، با ایشان است»؟ گفتند: «خدا داند که نه».

6- امام علی علیه السلام - امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمومنین علیه السلام در حدیثی طولانی در جواب پرسش های یهودی [ مطالبی فرمود ... ] تا آنجا که یهودی گفت: «جایگاه پیامبر صلی الله علیه وآله در بهشت کجاست»؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «منزل محمد صلی الله علیه وآله در بهشت در جنّت عدن است و آن در وسط بهشت و نزدیک ترین مکان به عرش رحمان است. یهودی گفت: «خدا را گواه می گیرم که راست گفتی قسم به خدا همانا خط هارون علیه السلام و املای موسی بن عمران علیه السلام است».

7- پیامبر صلی الله علیه وآله - پس چون مؤمن به منزلگاه های خود در بهشت درآید، تاج فرمانروایی و ارجمندی را بر سرش می گذارند و دیباهایی از طلا و نقره و یاقوت و درّ - که در دسته های گل به رشته در آمده اند - می آورند و به زیر تاج بر تن او می کنند و هفتاد دیبای رنگارنگ که از طلا و نقره و مروارید و یاقوت سرخ بافته شده بر او می پوشانند و این همان کلام خداوند عزوجل است که فرمود: يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِير ... در آن هنگام پری سياه

چشمی که همسر اوست، از خیمه خود به سوی او بیرون می آید و در حالی که کنیزانش او را در میان گرفته اند، شورمند گام بر میدارد و هفتاد دیبای بافته با یاقوت و مروارید و زبرجد، رنگین به و عنبر، بر تن کرده و تاجی از کرامت بر سر گذاشته و کفشی از طلای آراسته به یاقوت و مروارید، با بندهایی از یاقوت سرخ، به پا دارد؛ چون به نزدیکی دوست خدا می رسد و او مشتاقانه می خواهد به سویش برخیزد، به او می گوید: «ای دوست خدا! امروز روز خستگی و فرسودگی نیست، پس برنخیز، من از برای تو و تو از برای منی».

آن ها می گویند «حمد [و ستایش] برای خداوندی است که اندوه را از ما برطرف ساخت پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است! (34)

1 - امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر علیه السلام فرمود: وَ قالُوا الْحَمْدُ الله الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ. حزن که در این آیه ذکر شد منظور وحشت و ناراحتی است که در دنیا مبتلا به آن شدند.

ص: 459

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي الدَّرْدَاءِ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ يُحْبَس فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ حَتَّى يَدْخُلَ الْحَزَنُ فِي جَوْفِهِ ثُمَّ يَرْحَمُهُ فَيَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ الَّذِي أَدْخَلَ أَجْوَافَهُمُ الْحَزَنَ فِي طُولِ الْمَحْشَرِ. (1)

الْوِلَايَةُ

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّ بْن أَبي طَالِبِ علیه السلام قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم طُوبي هُمْ وَ حُسْنُ مَآبِ أَتَى الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ الْكِنْدِيُّ إِلَى رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَمَا طُوبَى ... فَلَمْ يَزَالُوا يَا مِقْدَادُ مُحِبِّى على بن ابي طالب علیه السلام فِي الْعَطَايَا وَالْمَوَاهِ-ب ... فَلَمَّا أَرَادُوا الِانْصِرَافَ إِلَى مَنَازِلِهِمْ حُوِّلُوا عَلَى بَرَاذِينَ مِنْ نُورٍ بِأَيْدِي وِلْدَانِ مُخَلَّدِينَ بِيَدِ كُلِّ وَلِيدِ مِنْهُمْ حَكَمَةُ بِرْذَوْنِ مِنْ تِلْكَ الْبَرَاذِين لُجُمُهَا وَأَعِنَتُهَا مِنَ الْفِضَّةَ الْبَيْضَاءِ وَأَنْفَارُهَا مِنَ الْجَوَاهِرٍ فَإِذَا دَخَلُوا مَنَازِلَهُمْ وَجَدُوا الْمَلَائِكَةَ يُهَنتُونَهُمْ بكَرَامَةِ رَبِّهِمْ حَتَّى إِذَا اسْتَقَرَّ قَرَارَهُمْ قِيلَ لَهُمْ هَلْ وَجَدتُمْ مَا وَعَدَكُمْ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ رَبَّنَا رَضِينَا فَارْضَ عَنَّا قَالَ بِرِضَايَ عَنْكُمْ وَ بِحُبِّكُمْ أَهْلَ بَيْتِ نَبِي حَلَلْتُمْ دَارِى وَ صَافَحْتُمُ الْمَلَائِكَةَ فَهَنِيئاً هَنِيئاً عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ لَيْسَ فِيهِ تَنْغِ-يصُ فَعِنْدَهَا قَالُوا الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ، الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَلا يَمَسُّنا فيها لُغُوبٌ. (2)

2- أميرالمومنين علیه السلام - فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ عِنْدَ رَبِّ الْعِزَّةَ يَا عَلِيُّ علیه السلام ادْخُلِ الْجَنَّةَ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ لَا حِسَابَ عَلَيْكَ وَ لَا عَلَيْهِمْ فَيَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَيَتَنَعَمُونَ فِيهَا مِنْ فَوَاكِهَهَا وَيَلْبَسُونَ السُّنْدُسَ وَالْإِسْتَبْرَقَ وَ مَا لَمْ تَرَ عَيْنَ فَيَقُولُونَ الْحَمْدُ لله الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ الَّذِي مَنَّ عَلَيْنَا بِنَيِّهِ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ بوَصِيِّهِ على بن ابى طالب علیه السلام وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنْ عَلَيْنَا بِهِمَا مِنْ فَضْلِهِ وَأَدْخَلَنَا الْجَنَّةَ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ فَيُنَادِى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئاً قَدْ نَظَرَ إِلَيْكُمُ الرَّحْمَنُ نَظْرَةَ فَلَا يُؤْسَ عَلَيْكُمْ وَ لَا حِسَابَ وَ لَا عَذَابَ. (3)

ص: 460


1- بحار الأنوار، ج 7، ص128 / تفسیر فرات الکوفی، ص349.
2- بحار الأنوار، ج 65، ص 73 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 472؛ تفاوت» / تفسیر فرات الکوفی، ص214 .
3- بحار الأنوار، ج 7، ص198/ تفسیر فرات الکوفی، ص349 .

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابودرداء نقل می کند: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: کسی که به خویش ستم کرده باشد، در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است حبس می شود تا اندوه در شکمش داخل شود سپس خدا به او رحم می کند و او را داخل بهشت می نماید؛ پس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: ستایش مخصوص خداوندی است که اندوه را از ما برد، همان خدایی که اندوه را در طول محشر داخل شکم های ظالمان فرمود.

ولایت

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از حضرت صادق علیه السلام از پدرانش از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام روایت است: وقتی این آیه بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شد پاکیزه ترین (زندگی) نصیبشان است و بهترین سرانجام ها! (رعد /29) مقداد بن اسود کندی نزد حضرت رسول صلی الله علیه وآله آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا! طوبی در آیه شریفه چه معنی دارد»؟ فرمود: «... ای مقداد! از آن به بعد دوستان علی علیه السلام در عطاها و بخشش های حقند ... چون خواهند به منزلهای خود بازگردند بر مرکب های نیرومندی از نور سوار شوند که [مهار آنها] به دست پسران زیبای جاوید است، در دست هر کدام از آنها دهنه ی یکی از آن مرکب هاست که مهار و افسار آن از نقره سفید است و پاردم آن از جواهر، وقتی به منزل هایشان وارد شوند فرشتگان به آنها به کرامت خدا درباره ی آنان تبریک و تهنیت می گویند تا وقتی در محل خود قرار گیرند به آنها گفته می شود: «آیا وعده خدا را درباره خود درست یافتید»؟ گویند: «بلی، ای پروردگار ما! ما خشنودیم تو نیز از ما خشنود باش» خطاب می شود: «به جهت خشنودی ام از شما و دوستی شما با خاندان پیامبر من به خانه ی من در آمدید و با فرشته ها دست دادید، پس گوارا باد شما را، گوارا باد بخشش نابریدنی بی کدورت»، در این هنگام می گویند: الحَمدُ لله الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِي أَحَلَّنا دارَ المُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ».

2- امام علی علیه السلام - منادی از آسمان نزد پروردگار با عظمت ندا می دهد: «ای علی! تو و شیعیانت وارد بهشت شوید که بر تو و ایشان حسابی نیست»؛ پس آنان داخل بهشت می شوند و از میوه های آن متنعم می شوند و از پرنیان نازک و حریر سبز می پوشند و چیزهایی را که چشمی ندیده می پوشند! پس می گویند: الحَمدُ لله الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ، همان خدایی که به پیامبرش محمد صلی الله علیه وآله و به وصی او علی بن ابی طالب علیه السلام بر ما منت نهاد و از فضل خود به سبب این دو بر ما منت نهاد و ما را داخل بهشت کرد و چه نیکوست پاداش عمل کنندگان»! منادی از آسمان ندا سر می دهد: «بخورید و بیاشامید که گوارایتان باد که خدای رحمان به شما نظر کرده؛ پس هیچ گزندی بر شما نیست و حساب و عذابی در کار نیست».

ص: 461

3- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي ذَرٍّ قَالَ رَأَيْتُ سَلْمَانَ وَ بِلَالًا يُقْبِلَانِ إِلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله ... فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ يَا مَوْلَايَ سَأَلْتُكَ بِاللَّهِ إِلَّا أَخْبَرْتَنِي بِفَضْل فَاطِمَة علیها السلام يَوْمَ الْقِيَامَة قَالَ فَأَقْبَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم ضَاحِكاً مُسْتَبْشِراً ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّهَا الْجَارِيَةُ الَّتِي تَجُورُ فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ عَلَى نَاقَةِ رَأْسُهَا مِنْ خَشْيَة اللَّهِ وَ عَيْنَاهَا مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ خِطَامُهَا مِنْ جَلَالِ اللَّهِ وَعُنُقْهَا مِنْ بَهَاءِ اللَّهِ وَ سَنَامُهَا مِنْ رضْوَانِ اللَّهِ وَذَنَبُهَا مِنْ قُدْسِ اللَّهِ وَقَوَائِمُهَا مِنْ مَجْدِ اللَّهِ إِنْ مَشَتْ سَبَّحَتْ وَ إِنْ رَغَتْ قَدَّسَتْ عَلَيْهَا هَوْدَجُ مِنْ نُور فِيهِ جَارِيَةُ إنْسِيَّةُ حُوريَّةٌ عَزيزَةٌ جُمِعَتْ فَخُلِقَتْ وَ صُنِعَتْ وَ مُثْلَتْ ثَلَاثَةُ أَصْنَافِ فَأَولُهَا مِنْ مِسْكِ أَذْفَرَ وَ أَوْسَطُهَا مِنَ الْعَنْبَرِ الْأَشْهَب وَ آخِرُهَا مِنَ الزَّعْفَرَانِ الْأَحْمَرِ عُجِنَتْ بِمَاءِ الْحَيَوَانِ لَوْ تَفَلَتْ تَفْلَةً فِي سَبْعَةِ أَبْحْرِ مَالِحَة لَعَذَّبَتْ وَلَوْ أَخْرَجَتْ ظُفُرَ خِنْصِرِهَا إِلَى دَارِ الدُّنْيَا لَغَشِيَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ جَبْرَئِيلَ عَنْ يَمِينِهَا وَمِيكَائِيلُ عَنْ شِمَالِهَا وَ عَلِيٌّ أَمَامَهَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام وَرَاءَهَا وَاللَّهُ يَكْلَؤُهَا وَ يَحْفَظْهَا فَيَجُوزُونَ فِى عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ فَإِذَا النَّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ مَعَاشِرَ الْخَلَائِقِ غَضُوا أَبْصَارَكُمْ وَنَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ هَذِهِ فَاطِمَةً بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله نَبِيِّكُمْ زَوْجَةٌ عَلِيٌّ إِمَامِكُمْ أُمِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهما السلام فَتَجُورُ الصِّرَاطَ وَ عَلَيْهَا رَيْطَانِ بَيْضَاوَتَانِ فَإِذَا دَخَلَتْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ نَظَرَتْ إِلَى مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهَا مِنَ الْكَرَامَةِ قَرَأَتْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الْحَمدُ للهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ المُقامَةِ مِن فَضْلِهِ لا يَمَسُّنَا فِيها نَصَبَ وَلا يَمَسُّنا فيها لُغُوبٌ قَالَ فَيُوحِى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهَا يَا فَاطِمَةً علیها السلام سَلِينِي أَعْطِكِ وَ تَمَنِّى عَلَى أَرْضِكِ فَتَقُولُ إِلَهَى أَنْتَ الْمُنَى وَ فَوْقَ الْمُنَى أَسْأَلُكَ أَنْ لَا تُعَذِّبَ مُحِبِّي وَ مُحِبَّ عِتْرَتِي بِالنَّارِ فَيُوحِى اللَّهُ إِلَيْهَا يَا فَاطِمَةُ علیها السلام وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَقَدْ آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي مِنْ قَبْل أَنْ أَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بِأَلْفَى عَامٍ. (1)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ سَلْمَانَ رَضِيَ الله عَنْهُ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فِي كلام ذكره في على علیه السلام فَذكر سَلْمَانُ رحمه الله لِعَلِى علیه السلام فَقَال ... فَمَا زَالَتْ إِلَّا يَوْمَئِذٍ تَعْظِيماً لِأَمْركَ حَتَّى سَمِعَتِ الْمَلَائِكَةُ صَوْتاً مِنْ عِنْدِ الرَّحْمَنِ اسْكُنُوا عِبَادِى إِنَّ عَبْداً مِنْ عَبِيدِي الْقَيْتُ عَلَيْهِ مَحَبَّتِى وَأَكْرَمْتُهُ بِطَاعَتِي وَاصْطَفَيْتُهُ بِكَرَامَتِي فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ فَمَنْ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْكَ. (2)

ص: 462


1- تأويل الآيات، ص474/ تفسیر البرهان .
2- بحار الأنوار، ج 40، ص 63 .

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوذر رحمه الله گوید: سلمان رحمه الله و بلال رحمه الله را مشاهده کردم خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می آیند ... سلمان رحمه الله گفت: «مولای من! شما را به خدا سوگند می دهم مرا از مقام فاطمه علیها السلام روز قیامت آگاه نمایید». پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با چهره ای خندان و شاد توجه نموده فرمود: «قسم به کسی که جانم در دست اوست فاطمه علیها السلام دختری است که از صحرای قیامت می گذرد سوار بر شتری است که سر او از خشیت خدا و چشمانش از نور خدا است آرایش آن از جلال خدا است و گردنش از بهاء الله و کوهانش از رضوان الله و دم او از قدس الله و پاهایش از مجد خدا است اگر راه رود تسبیح می کند و اگر سرعت بگیرد تقدیس می کند بر روی آن هودجی از نور است که در آن هودج دختری از نسل انسان ولی حوریهای بس ارجمند که آفرینش او از سه چیز جمع و ساخته شده اول آن مشک ناب وسطش عنبر الشهب و آخر آن زعفران قرمز است که با آب حیات آمیخته شده اگر آب دهان در هفت دریای شور بیاندازد شیرین می شود و اگر ناخن انگشت کوچک خود را به طرف دنیا خارج کند خورشید و ماه را می پوشاند. جبرئیل طرف راست و میکائیل طرف چپ علی علیه السلام جلو و حسن و حسین علیهما السلام پشت سرش خداوند او را نگه می دارد و حفظ می کند. از صحرای قیامت رد می شود در این موقع ندایی از جانب خدا بلند می شود: مردم! چشم بپوشید و سر به زیر اندازید این دختر پیغمبر شماست و همسر علی علیه السلام امامتان مادر حسن و حسین علیهما السلام از صراط رد می شود. چادری سفید دارد وقتی وارد بهشت شود و نگاه می کند به آنچه خداوند برایش آماده کرده از جاه و جلال این آیه را می خواند: بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* الحَمدُ للهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَشَنا فيها نَصَبٌ وَلا يَمَسُّنا فيها لُغُوبٌ؛ خداوند به او وحی می کند: «ای فاطمه از من بخواه تا به تو عطا کنم و از من درخواست کن تا خشنودت کنم». او می گوید: «الهی! تو آرزوی من و بالاتر از آرزوی منی از تو درخواست می کنم که دوست من و دوست عترتم را عذاب نکنی». خداوند به او وحی می کند: «ای فاطمه! به عزت و جلال و مقام ارجمندم سوگند به ذات خود خورده ام دو هزار سال قبل از آفرینش آسمان ها و زمین که دوستان تو و دوستان عترت تو را با آتش عذاب نکنم».

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - سلمان رحمه الله برای علی علیه السلام سخنانی را که پیامبر صلی الله علیه وآله درباره ی فضیلت حضرت گفته بود نقل کرد: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «... پس آسمان ها نمی خواستند بیفتند مگر آن هنگام به خاطر تعظیم تو. تا اینکه ملائکه این صدا را از خداوند شنیدند: «ای بندگانم! آرام شوید؛ محبّتم را نثار بنده ای از بندگانم کردم و با طاعتم او را گرامی داشتم و با فضیلتم او را برگزیدم». ملائکه گفتند: «شکر و سپاس پروردگاری را که غم و اندوه را از ما برداشت». چه کسی نزد خداوند از تو گرامی تر است»؟

ص: 463

5 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّ بْن أَبي طَالِب علیه السلام عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله حَدِيثُ طَوِيلُ يَذْكُرُ فِيهِ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لِمُحِبِي عَلِيٌّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ فِيهِ فَإِذَا دَخَلُوا مَنَازِلَهُمْ وَجَدُوا الْمَلَائِكَةَ يُهَنِّئُونَهُمْ بِكَرَامَةِ رَبِّهِمْ حَتَّى إِذَا اسْتَقَرَّ قَرَارَهُمْ قِيلَ لَهُمْ هَلْ وَجَدتُمْ مَا وَعَدَكُمْ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ رَبَّنَا رَضِينَا فَارْضَ عَنَّا قَالَ بِرِضَايَ عَنْكُمْ وَ بِحُبِّكُمْ أَهْلَ بَيْتِ نَبِّي حَلَلْتُمْ دَارِى وَصَافَحْتُمُ الْمَلَائِكَةَ فَهَنِيئاً هَنِيئاً عَطَاءٌ غَيْرَ مَجْدُودٍ لَيْسَ فِيهِ تَنْغِيصُ فَعِنْدَهَا قَالُوا الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ الَّذِي أَحَلَّنا دارَ المُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فيها نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ. و في هذا الحديث: ان محبى على علیه السلام يقولون الله عزوجل اذا دخلوا الجنة: فَأَذَنْ لَنَا بِالسُّجُودِ قَالَ لَهُمْ رَبُّهُمْ عَزَّوَجَلَّ إِنِّي قَدْ وَضَعْتُ عَنْكُمْ مَتُونَةَ الْعِبَادَةِ وَأَرَحْتُ لَكُمْ أَبْدَانَكُمْ فَطَالَمَا أَنْصَبْتُمْ لِيَ الْأَبْدَانَ وَ عَيْتُمْ لِىَ الْوُجُوهَ فَالْآنَ أَفْضَيْتُمْ إِلَى رُوحِي وَ رَحْمَتِي. (1)

باب 2: لَغَفُورٌ شَكُورٌ

1-2 - الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ قَالَ شَكَرَ لَهُمُ الْعَمَلَ الْقَلِيلَ وَ غَفَرَ لَهُمُ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ. (2)

قوله تعالى : الذي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فيها نَصَبٌ وَلا يَمَسُّنا فيها لُغُوبُ (35)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - النَّصَبُ الْعَنَاءُ اللَّغُوبُ الْكَسَلُ وَ الضَّجَرُ وَ دَارُ الْمُقَامَة دَارُ الْبَقَاءِ. (3)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ أَنْ تَعَبُ وَ عَنَاءُ. (4)

3- أمير المومنين علیه السلام - أَكْرَمَ أَسْمَاعَهُمْ عَنْ أَنْ تَسْمَعَ حَسِيسَ نَارِ أَبَداً وَ صَانَ أَجْسَادَهُمْ أَنْ تَلْقَى لُغُوباً وَنَصَبا. (5)

4- الباقر علیه السلام - فَتَخْرُجُ عَلَيْهِ زَوْجَتُهُ الْحَوْرًا مِنْ خَيْمَتِهَا تَمْشِي مُقْبِلَةً وَ حَوْلَهَا وَصَفَاؤُهَا تَحْنِيهَا عَلَيْهَا سَبْعُون حَلَّةٌ مَنْسُوجَةً بِالْيَاقُوتِ وَاللُّؤْلُوَ وَالزَّبَرْجَدِ صُبعْنَ بِمِسْكِ وَ عَنْبَر وَ عَلَى رَأْسِهَا تَاجُ الْكَرَامَةِ وَ فِى رِجْلَيْهَا نَعْلَانِ مِنْ ذَهَب مُكَلَّمَان بِالْيَاقُوتِ واللُّؤْلُوْ وَشِرَاكُهُمَا يَاقُوتُ أَحْمَرُ

ص: 464


1- تفسير نورالثقلين/ بحار الأنوار، ج 65، ص 73
2- بحار الأنوار، ج 7، ص 199 / تفسیر فرات الکوفی، ص349 .
3- تفسير القمى، ج 2، ص 208 / تفسير البرهان / تفسير نور الثقلين؛ «بتفاوت»
4- تفسیر القمی، ج 1، ص 376
5- بحار الأنوار، ج 8، ص 163 / تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان؛ «بتفاوت»

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امام علی علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه وآله در حدیثی طولانی آنچه را خداوند برای محبین امیرالمؤمنین علیه السلام آماده کرده است ذکر نمود و فرمود: «وقتی به منزل هایشان وارد شوند فرشتگان به آن ها به کرامت خدا درباره ی آنان تبریک و تهنیت می گویند تا وقتی در محل خود قرار گیرند به آنها گفته می شود: «آیا وعده ی خدا را درباره ی خود درست یافتید»؟ گویند: «بلی، ای پروردگار ما! ما خشنودیم تو نیز از ما خشنود باش» خطاب می شود: «به جهت خشنودی ام از شما و دوستی شما با خاندان پیامبر من به خانه من در آمدید و با فرشته ها دست دادید، پس گوارا باد شما را، گوارا باد بخشش نابریدنی بی کدورت»، در این هنگام می گویند: الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ الَّذِي أَحَلَّنا دارَ المُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنَا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنَا فِيها لُغُوب [در این حدیث آمده است: محبّان امیرالمؤمنین علیه السلام به خداوند عرض می کنند:] «به ما اجازه بده تو را سجده کنیم». پروردگارشان می فرماید: «من زحمت بندگی را از شما برداشتم و بدن های شما را آسایش دادم چه مدت طولانی که شما بدنهای خود را برای [عبادت] من رنج دادید و چهره هاتان را برایم به خاک نهادید و هم اکنون به لطف و مهر من رسیدید».

بخش 2 : آمرزنده و سپاسگزار است!

1-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ عمل کمشان را بر آنان پاس نهاد و گناهان بزرگ را بر آنان بخشید.

همان کسی که با فضل خود ما را در این سرای اقامت [جاویدان] جای داد که نه در آن رنجی به ما می رسد و نه سستی و واماندگی! (35)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - منظور از نصب، رنج و منظور از لغوب تنبلی و آزردگی، و منظور از دار المقامه، دار البقاء (آخرت) است.

2- علی بن ابراهيم رحمه الله - لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ؛ یعنی سختی و رنج.

3- امام علی علیه السلام - همیشه گوش هاشان را محفوظ داشته از اینکه آواز آتش را بشنوند [تا مبادا افسرده شوند] و اندام آنان را از دریافت سختی و رنج نگاه داشت.

4- امام باقر علیه السلام - در آنگاه پری سیاه چشمی که همسر اوست، از خیمه خود به سوی او بیرون می آید و در حالی که کنیزانش او را در میان گرفته اند، شورمند گام بر میدارد و هفتاد دیبای بافته با یاقوت و مروارید و زبرجد، رنگین به مشک و عنبر، بر تن کرده و تاجی از کرامت بر سر کفشی از طلای آراسته به یاقوت و مروارید، با بندهایی از یاقوت سرخ، به پا دارد؛ چون به

ص: 465

فإذا أثنيت مِنْ وَلِى اللَّهِ وَ هَم أَنْ يَقُومَ إِلَيْهَا شَوْقاً تَقُولُ لَهُ يَا وَلِيُّ اللَّهِ لَيْسَ هَذَا يَوْمَ تَعَب وَلَا نصب. (1)

قوله تعالى: وَ الَّذِينَ كَفَرُوا هُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ (36)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُسْلِمِ بْنِ خَالِد عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ علیه السلام قَالُوا كُلُّهُمْ ثَلَاثَةَ عَشَرَ صِنْفَا وَ قَالَ تَمِيمُ سِتَّةَ عَشَرَ صِنْفاً مِنْ أُمَّة جَدِّى صلی الله علیه وآله لَا يُحِبُّونَا وَ لَا يُحَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَيُبْغِضُونَا وَ لَا يَتَوَلَّوْنَا وَ يَخْذُلُونَا وَ يُخَذِّلُونَ النَّاسَ عَنَّا فَهُمْ أَعْدَاؤُنَا حَقًّا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ. (2)

2- أمير المومنين علیه السلام - وَ نادوا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ أَنْ لَيَنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَوْتَ وَ مِثْلُهُ لا يُقضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِها أَنْ لَا يَنْزِلُ عَلَيْهِمُ الْمَوْتُ فَيَسْتَرِيحُوا وَ مِثْلُهُ فِي قِصَّة سُلَيْمَانَ بْن دَاوُدَ علیه السلام فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ المُوتَ ما دَقَهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ يَعْنِي تَعَالَى لَمَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ. (3)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - ثُمَّ ذَكَرَ مَا أَعَدَّهُ لِأَعْدَائِهِمْ وَ مَنْ خَالَفَهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ فَقَالَ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا هُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لا يُقضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا إلَى قَوْلِهِ وَهُمْ يَصْطَرخُونَ فِيها. (4)

قوله تعالى: وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمينَ مِنْ نَصير (37)

باب 1 : وَهُمْ يَصْطَرحُونَ فيها رَبَّنَا أَخرجنا تعمل صالحاً غير الذي كُنَّا نَعْمَلُ

1-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَا عَلِيُّ علیه السلام مَا يُحِبُّكَ وَ بَيْنَ أَنْ يَرَى مَا تَقَرَّ بِهِ عَيْنَاهُ إِلَّا أَنْ يُعَايِنَ الْمَوْتَ ثُمَّ تَلَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ يَعْنِي إِنَّ أَعْدَا نَا إذَا دَخَلُوا النَّارَ قَالُوا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً في ولاية على علیه السلام

ص: 466


1- تفسیر القمی، ج 2، ص247/ تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج 5، ص 278 .
3- بحار الأنوار، ج 90، ص19 .
4- تفسیر القمی، ج 2، ص208/ تفسير البرهان .

نزدیکی دوست خدا می رسد و او مشتاقانه می خواهد به سویش برخیزد، به او می گوید: «ای دوست خدا! امروز روز خستگی و فرسودگی نیست».

و کسانی که کافر شدند، آتش دوزخ برای آن هاست هرگز فرمان مرگشان صادر نمی شود تا بمیرند، و نه چیزی از عذابش از آنان تخفیف داده می شود این گونه هر کفران کننده ای را کیفر می دهیم (36)

1 - امام صادق علیه السلام - مسلم بن خالد از امام صادق علیه السلام و ایشان از پدرشان امام باقر علیه السلام، از جدشان نقل کردند: سیزده صنف [و در روایتی که ابن حبیب از طریق تمیم نقل کرده آمده است: شانزده صنف] از امت جدم صلی الله علیه وآله ما را دوست نمی دارند و مردم را به ما علاقمند نمی کنند و ما را ولی خود نمی گیرند و از گرد ما پراکنده می شوند و مردم را از ما پراکنده می نمایند، آنان حقیقتاً دشمنان ما هستند، [ آتش دوزخ برای آن هاست ] و برای آن ها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است. (بروج/10)

2- امام علی علیه السلام - آن ها فریاد می کشند: «ای مالک دوزخ! [ای کاش] پروردگارت ما را بمیراند [تا آسوده شویم]! می گوید: «شما در این جا ماندنی هستید!» (زخرف /77) یعنی مرگ را بر ما نازل کند و همچنین این آیه: لا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا یعنی مرگ را بر ایشان فرود نمی آورد تا آرام گیرند. و در همین معناست آیهای که در داستان سلیمان بن داود علیه السلام است [با این همه جلال و شکوه سلیمان] هنگامی که مرگ را بر او مقرر داشتیم، کسی آن ها را از مرگ وی آگاه نساخت مگر جنبنده زمین [موریانه] که عصای او را می خورد [تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد] (سبا /14) یعنی وقتی مرگ را بر او فرود آوردیم.

4- علی بن ابراهیم رحمه الله - [سپس خداوند] آنچه را برای دشمنان و مخالفان ایشان و ستمگران بر آن ها، آماده ساخته را ذکر کرده و فرمود: وَ الَّذِينَ كَفَرُوا هُمْ نارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها.

آن ها در دوزخ فریاد می زنند: «پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم غیر از آنچه انجام می دادیم»! [در پاسخ به آنان گفته می شود]: آیا شما را به اندازه ای که هر کس اهل تذکر است در آن متذکر می شود عمر ندادیم، و انذار کننده ی [ الهی] به سراغ شما نیامد؟ اکنون بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست! (37)

بخش 1: آن ها در دوزخ فریاد می زنند: «پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم غیر از آنچه انجام می دادیم»!

1-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امیر المؤمنین علیه السلام روایت است: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «یا علی! کسی که با تو محبت می ورزد آن گاه چشم هایش روشن می شود که با مرگ روبرو گردد»، بعد این آیه را قرائت نمود: رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صالحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ یعنی دشمنان اهل بیت وقتی داخل جهنم

ص: 467

غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ فِي عَدَاوَتِهِ فَيُقَالُ لَهُمْ فِي الْجَوَاب أَوَلَمْ نُعَمِّرُكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جَاءَكُمُ النَّذِيرُ وَ هُوَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ لآل مُحَمَّدِ علیهم السلام مِنْ نَصِيرٍ يَنْصُرُهُمْ وَلَا يُنَجِّيهِمْ مِنْهُ وَلَا يَحْجُبُهُمْ عَنْهُ. (1)

1 - 2 - الكاظم علیه السلام - عن الفتح بن يزيد الجرجاني عن أبي الحسن علیه السلام حدیث طويل و في آخره قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ بَقِيَتْ مَسْأَلَهُ قَالَ هَاتِ لِلَّهِ أَبُوكَ قُلْتُ يَعْلَمُ الْقَدِيمُ الشَّيْءَ الَّذِي لَمْ يَكُنْ أَنْ لَوْ كَانَ كَيْفَ كَانَ يَكُونُ قَالَ وَيْحَكَ إِنْ مَسَائِلَكَ لَصَعْبَةُ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ لَوْ كَانَ فِيهما آلِةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَنَا وَ قَوْلَهُ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَقَالَ يَحْكِي قَوْلَ أَهْلِ النَّارِ أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صالحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ وَ قَالَ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ فَقَدْ عَلِمَ الشَّيْءَ الَّذِي لَمْ يَكُنْ أَنْ لَوْ كَانَ كَيْفَ كَانَ يَكُونُ. (2)

1-3- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها أَى يَصِيحُونَ وَ يُنَادُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحِاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ فَرَدَّ اللهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ أَوَلَمْ نُعَمِّرُكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ أَوْ عَمَّرْتُمْ حَتَّى عَرَّفْتُمْ الأمُورَ كُلَّهَا وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ يَعْنِي رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله. (3)

باب 2 : أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ

1-2 - الصادق علیه السلام - وَ سُئِلَ علیه السلام عَنْ قَوْل اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ فَقَالَ تَوْبِيحُ لِابْنِ ثَمَانِيَ عَشْرَةَ سَنَةً . (4)

2-2 - الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ عَمَّرَهُ اللَّهُ سِتِّينَ سَنَةً فَقَدْ أَعْذَرَ إِلَيْهِ. (5)

2-3- أميرالمومنين علیه السلام - الْعُمُرُ الَّذِي أَعْذَرَ اللَّهُ فِيهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ اللهِ سِتّونَ سَنَة. (6)

قوله تعالى: إنَّ الله عالم غيب السَّماواتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (38)

ص: 468


1- بحار الأنوار، ج 23، ص 361 / مسائل علی بن جعفر علیه السلام ، ص 327 / تفسير البرهان؛ «إذا دخلوا النار ... الى آخر» محذو
2- التوحيد، ص 65/ تفسیر نور الثقلین
3- تفسير القمي، ج 2، ص208 .
4- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 186 / وسائل الشيعة، ج 16، ص 101 / الأمالي للصدوق، ص 36 الخصال، ج 2، ص 509/ تفسیر البرهان
5- بحار الأنوار، ج 12، ص285/ تفسیر نورالثقلین
6- بحار الأنوار، ج 6، ص 120 / تفسیر نور الثقلين

می شوند می گویند: «خدایا ما را خارج کن تا کارهای خوبی که همراه با ولایت علی علیه السلام است انجام دهیم غیر از آن تبهکاری هایی که با دشمنی علی علیه السلام می کردیم». در جواب ایشان گفته می شود: «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرُكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ ستمگران آل محمّد را یاوری نیست که موجب نجات و خلاصی آن ها شود».

2-1- امام کاظم علیه السلام - فتح بن یزید از امام کاظم علیه السلام حدیثی طولانی نقل می کند و در انتهای آن چنین آمده است: ... گفتم: «فدای تو گردم یک مسأله باقی ماند»؛ فرمود: «بپرس - از برای خدا است نیکی پدرت -» گفتم: «خداوند قدیم آنچه را که نبوده می داند که اگر بود می شد چگونه می بود»؟ حضرت فرمود: «وای بر تو! به درستی که مسائل تو دشوار است؛ آیا نشنیده ای که خدا می فرماید: اگر در آسمان و زمین جز «الله» خدایان دیگری بود، فاسد می شدند [و نظام جهان به هم می خورد] (انبیاء/22) و نیز فرمود: منزه است خدا از آنچه آنان توصیف می کنند! (مؤمنون /91) و کلام اهل دوزخ را چنین بازگو می کند که: أَخْرِجْنَا نَعْمَل صالحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ و فرمود: و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمی گردند (انعام/28) پس آنچه را که نبوده دانسته که اگر بود می شد چگونه می بود».

3-1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا، یعنی جیغ کشیده و فریاد می زنند. رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ پس خداوند به آنان پاسخ داده و فرمود: أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ یعنی به شما عمر طولانی داده شد تا اینکه به تمام آن امور آگاهی پیدا کردید. وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ، یعنی رسول خدا صلی الله علیه وآله.

بخش 2 : [ در پاسخ به آنان گفته می شود] آیا شما را به اندازه ای که هرکس اهل تذکر است در آن متذکر می شود عمر ندادیم، و انذار کننده ی [ الهی] به سراغ شما نیامد؟! اکنون بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست!

1-2- امام صادق علیه السلام - از امام صادق علیه السلام تفسير آيه: أَوَلَم نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ را پرسیدند و حضرت پاسخ داد: «این، توبیخی برای پسر هجده ساله است».

2-2- پیامبر صلی الله علیه وآله - خداوند به هر کس شصت سال عمر دهد نسبت به او صاحب عذر گردیده است.

3-2- امام علی علیه السلام - میزان عمری که خداوند در آن به انسان مهلت عذر آوردن می دهد شصت سال است.

خداوند از غیب آسمان ها و زمین آگاه است، و آنچه را در درون دل هاست می داند! (38)

ص: 469

قوله تعالى: هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلا مَقتاً وَ لا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلا خَساراً (39)

1 - الأئمة علیهم السلام - السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقَّهِ. (1)

قوله تعالى : قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلا غُرُوراً (20)

قوله تعالى: إِنَّ اللهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَلَئِنْ زالَتا إِنْ

أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُوراً (41)

1 - أمير المومنين علیه السلام - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ الْبَرْقِيِّ رَفَعَهُ قَالَ: سَأَلَ الْجَاثَلِيقُ امير المؤمنين علیه السلام فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يَحْمِلُ الْعَرْشِ أَمِ الْعَرْشُ يَحْمِلُهُ فَقَالَ امير المؤمنين علیه السلام اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَامِلُ الْعَرْشِ وَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِمَا وَ مَا بَيْنَهُمَا وَذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُوا وَلَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُورا. (2)

2- الصادق علیه السلام - عن هشام بن الحكم عن ابی عبدالله علیه السلام انه قال لبعض الزنادقة: يَا أَخَا أَهْلِ مِصْرَ إِنَّ الَّذِي تَذْهَبُونَ إِلَيْهِ وَتَظُنُّونَ أَنَّهُ الدَّهْرُ إِنْ كَانَ الدَّهْرُ يَذْهَبُ بِهِمْ لِمَ لَا يَرُدُّهُمْ وَإِنْ وَكَانَ يَرُدُّهُمْ لِمَ لَا يَذْهَبُ بِهِمُ الْقَوْمُ مُضْطَرُّونَ يَا أَخَا أَهْلِ مِصْرَ لِمَ السَّمَاءُ مَرْفُوعَةُ وَالْأَرْضُ مَوْضُوعَة، لِمَ لَا تَنْحَدِرُ الْأَرْضِ فَوْقَ طِبَاقِهَا وَ لَا يَتَمَاسَكَانِ وَ لَا يَتَمَاسَكَ مَنْ عَلَيْهَا قَالَ الزَّنْدِيقُ أَمْسَكَهُمَا اللَّهُ ربُّهُمَا وَسَيْدُهُمَا قَالَ فَآمَنَ الزَّنْدِيقُ عَلَى يَدَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام. (3)

الوِلَايَةُ

ص: 470


1- بحار الأنوار، ج 53، ص 171
2- الكافي، ج 1، ص 129 / بحار الأنوار، ج 30، ص69/ إرشاد القلوب، ج 2، ص308/ تفسير نورالثقلين؛ «سأل جاثليق ... قول الله» محذوف.
3- الكافي، ج 1، ص 73 / تفسير نور الثقلين.

اوست که شما را جانشینانی در زمین قرار داد هرکس کافر شود، کفر او به زیان خودش خواهد بود، و کافران را کفرشان جز خشم و غضب در نزد پروردگار چیزی نمی افزاید و [نیز] کفرشان جز زیان و خسران چیزی بر آن ها اضافه نمی کند (39)

1 - ائمه علیهم السلام - سلام بر تو ای جانشین خدا و یاری کننده حق او.

بگو: «این معبودانی را که جز خدا می خوانید به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده اند، یا اینکه شرکتی در [آفرینش و مالکیت] آسمان ها دارند؟! یا به آنان کتابی (آسمانی) داده ایم و دلیلی از آن برای [شرک] خود دارند»؟! نه هیچ یک از این ها نیست، ظالمان فقط وعده های دروغین به یکدیگر می دهند! (40)

خداوند آسمان ها و زمین را نگاه می دارد تا [از نظام خود] منحرف نشوند؛ و هرگاه منحرف گردند، کسی جز او نمی تواند آ نها را نگاه دارد؛ او دارای حلم و آمرزنده است. (41)

1- امام علی علیه السلام - احمد بن محمد برقی نقل گوید: جاثلیق از امیر مؤمنان علیه السلام سؤال نمود: «مرا خبر دهید از اینکه حق تعالی حامل عرش است و یا اینکه عرش او را حامل است». امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «حق تعالی حامل عرش و آسمان ها و زمین و هر چه در آنها و میان آن ها است به دلیل کلام حق تعالى: إِنَّ اللهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ وَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُورًا.

2- امام صادق علیه السلام - هشام بن حکم گوید: امام صادق علیه السلام به یکی از زندیقان فرمود: «ای برادر مصری! آنچه شما گروه دهریان به سوی آن می روید و مذهب خود می سازید و به وهم و خیال گمان می کنند که آنکه این افعال از او سر می زند دهر و روزگار است، باطل است؛ زیرا که اگر دهر چنان می باشد که ایشان را می برد چرا ایشان را برنمی گرداند و اگر چنان باشد که ایشان را برمی گرداند چرا ایشان را نمی برد؟ این گروه ناچارند و هیچ اختیار ندارند. ای برادر مصری! آسمان بلند شده و زمین پست شده؛ چرا آسمان بر زمین نمی افتد چرا زمین در بالای طاقت خود سرازیر نمی شود؛ پس هیچ یک نتوانند که خود را نگاه دارند و هر که بر روی آن ها است یکدیگر را نگاه ندارند»؟ زندیق گفت: «خدا که پروردگار و سیّد این ها می باشد این ها را نگاه داشته است». و زندیق به وسیله ی حضرت صادق علیه السلام ایمان آورد.

ولایت

ص: 471

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثَّمَالِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ: أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ فَقَالَ لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضِ بِغَيْرِ إِمَامٍ سَاعَةً لَسَاخَت. (1)

2- الباقر علیه السلام - عَنْ عَمْرُو بْن ثَابِتِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ يَوْماً بِلَا إِمَامٍ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَلَعَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِأَشَدَّ عَذَابِهِ إِن اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَنَا حُجَّةً فِي أَرْضِهِ وَ أَمَاناً فِي الْأَرْضَ لِأَهْلِ الْأَرْضِ لَنْ يَزَالُوا فِي أَمَان مِنْ أَنْ تَسِيحَ بِهِمُ الْأَرْضِ مَا دُمْنَا أَظْهُرِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يُهْلِكَهُمْ وَ لَا يُمْهِلَهُمْ وَ لَا يُنْظِرَهُمْ ذَهَبَ بِنَا مِنْ بَيْنِهِمْ وَ رَفَعَنَا اللَّهُ ثُمَّ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَأَحَبَّ. (2)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ سَلْمَانَ رحمه الله عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فِي كلام ذكرهُ فِي عَلَى علیه السلام فَذَكَرَ سَلْمَانُ لِعَلِيٍّ علیه السلام فَقَالَ وَ اللَّهِ يَا سَلْمَانُ لَقَدْ حَدَّثَنِي بِمَا أَخَبَرِكَ بِهِ ثُمَّ قَالَ يَا عَلَى علیه السلام وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُ صَوْتاً مِنْ عِنْدِ الرَّحْمَنِ لَمْ يُسْمَعْ يَا عَلَى علیه السلام مِثْلُهُ قَطُّ مِمَّا يَذْكُرُونَ مِنْ فَضْلِكَ حَتَّى لَقَدْ رَأَيْتُ السَّمَاوَاتِ تَمُورُ بأَهْلِهَا حَتَّى إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَيَتَطَلَّبُونَ إِلَيَّ مِنْ مَخَافَة مَا تَجْرِى بهِ السَّمَاوَاتُ مِنَ الْمَوْرِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولاً وَلَئِنْ زَالَنَا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِياً غَفُوراً فَمَا زَالَتْ إِلَّا يَوْمَئِذٍ تَعْظِيماً لِأَمْركَ حَتَّى سَمِعَتِ الْمَلَائِكَةُ صَوْتاً مِنْ عِنْدِ الرَّحْمَنِ اسْكُنُوا عِبَادِى إِنَّ عَبْداً مِنْ عَبِيدِى أَلْقَيْتُ عَلَيْهِ مَحَبَّتِى وَأَكْرَمْتُهُ بِطَاعَتِي وَ اصْطَفَيْتُهُ بكرامتي. (3)

4- الرضا علیه السلام - نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِى عِبَادِهِ وَ أَمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَنَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ وَ أَعْلَامُهُ فِي بَريَّتِهِ بنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ بِنَا يُنْزِلُ الْغَيْثَ وَيَنْشُرُ الرَّحْمَةَ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمِ مِنَّا ظَاهِرٍ أَوْ خَافِ وَ لَوْ خَلَتْ يَوْماً بِغَيْرِ حُجَّةَ لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ. (4)

الفَضِيلَةُ

1 - الصادق علیه السلام - عن ابن يقطين، قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: مَنْ أَصَابَتْهُ زَلْزَلَهُ فَلْيَقْراً يَا مَنْ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَنَا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُوراً صَلَّ

ص: 472


1- الغيبة، ص 220 / تفسیر نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج23، ص37 / تفسير نورالثقلين / كمال الدين و تمام النعمه ، ج 1، ص 204 .
3- تفسیر فرات الكوفى، ص 350 / بحار الأنوار، ج 40، ص 63
4- بحار الأنوار، ج 23، ص 35 .

1- امام صادق علیه السلام - ابو حمزه ثمالی گوید: «به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا ممکن است زمین بدون امام بماند»؟ فرمود: «اگر زمین بدون امام بماند حتماً! فرو خواهد رفت».

2- امام باقر علیه السلام - عمرو بن ثابت از پدر خود نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر زمین یک روز خالی از امامی از خانواده ما باشد اهلش را فرو می برد و خداوند مردم را به بدترین عذاب شکنجه می کند خداوند ما را حجّت در روی زمین قرار داده و امان برای اهل زمین هستیم تا وقتی ما در میان آن ها باشیم از فرو بردن، در امان هستند اگر خدا تصمیم بگیرد که مردم را هلاک کند و مهلت به ایشان ندهد ما را از میان آنها بر می دارد و بلند می کند آنگاه آنچه بخواهد و دوست داشته باشد، انجام می دهد».

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - سلمان رحمه الله برای علی علیه السلام سخنانی را که پیامبر صلی الله علیه وآله درباره ی فضیلت حضرت گفته بود نقل کرد. علی علیه السلام فرمود: ای سلمان! به خدا سوگند مرا هم از این سخنانی که می گویی باخبر کرد و فرمود: «سوگند به خداوند! صدایی را از جانب خداوند رحمان شنیدم که با تمام آنچه که درباره ی فضیلت تو شنیده می شود فرق داشت و شباهتی با آنها نداشت تا جایی که آسمان ها را با اهلش در اضطراب و لرزش دیدم و ملائکه از ترس لرزشی که آسمان ها در آن قرار داشت به من پناه آوردند. و این همان سخن خداوند است که فرمود: با این آیه: إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلياً غَفُوراً پس آسمان ها نمی خواست بیفتد مگر آن هنگام به خاطر تعظیم تو. تا اینکه ملائکه این صدا را از خداوند شنیدند: «ای بندگانم! آرام شوید؛ محبّتم را نثار بنده ای از بندگانم کردم و با طاعتم او را گرامی داشتم و با فضیلتم او را برگزیدم».

4- امام رضا علیه السلام - ابراهیم بن محمود گوید: امام رضا علیه السلام فرمود: ما حجّت خدا در روی زمین و خلیفه او در میان بندگان و امین اسرار خدا و کلمه تقوی و دستاویز محکم و گواهان خدا نشانه های او در میان مردم هستیم. به واسطه ی ما خداوند آسمان ها و زمین را از ریزش نگه می دارد. به واسطه ی ما باران می بارد و رحمت خدا پراکنده می گردد زمین خالی از رهبری از ما خانواده نخواهد بود چه ظاهر و آشکار باشد یا پنهان و ترسان اگر یک روز خالی از حجت باشد اهلش را مانند دریا فرو می برد.

فضیلت

1- امام صادق علیه السلام - ابن یقطین، از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: «هر کسی که دچار زلزله شود باید این دعا را بخواند: «[ای کسی که آسمان ها و زمین را نگاهداشته ای تا از بین نرود و اگر از بین بروند، کسی جز او نمی تواند آنها را حفظ کند. همانا تو صبور و بخشنده هستی،

ص: 473

عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ أمْسِك عَنَّا السُّوءَ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرُ وَ قَالَ إِنَّ مَنْ قَرَأَهَا عِنْدَ النَّوْمِ لَمْ يَسْقَط عَلَيْهِ الْبَيْتُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. (1)

2- الصادق علیه السلام - عَنْ مُعَاوِيَةَ بْن وَهْبٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فَصَدَعَ ابْنُ لِرَجُل مِنْ أَهْلِ مَرْوَ وَ هُوَ عِنْدَهُ جَالِسَ قَالَ فَشَكَا ذَلِكَ إِلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ أَدْنِهِ مِنِّي قَالَ فَمَسَحَ عَلَى رأسه ثم قَالَ إِنَّ اللهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَلَئِنْ زالنا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُوراً. (2)

قوله تعالى: وَ أَقْسَمُوا بِالله جَهْدَ أَيمانهم لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ ما زادَهُمْ إِلا نُفُوراً (22)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلُهُ وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ قَالَ لِكُلِّ زَمَانِ إِمَامُ ثُمَّ حَكَى عَزَّوَجَلَّ قَوْلَ قُرَيْشٍ فَقَالَ وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ يَعْنِي الَّذِينَ هَلَكُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ يَعْنِي رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله. (3)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - عن الْكَلْبِى قَالَتْ قُرَيْسُ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله تُخْبرُنَا عَنْ مُوسَى وَعِيسَى وَ عَادِ وَ ثَمُودَ علیهم السلام فَأْتِ بِآيَةٍ حَتَّى نُصَدِّقَكَ فَقَالَ صلی الله علیه وآله أَيَّ شَيْءٍ تُحِبُّونَ أَنْ آتِيَكُمْ بِهِ قَالُوا اجْعَلْ لَنَا الصَّفَا ذَهَبَاً وَ ابْعَثْ لَنَا بَعْضَ مَوْتَانَا حَتَّى نَسْأَلَهُمْ عَنْكَ وَ أَرنَا الْمَلَائِكَةَ يَشْهَدُونَ لَكَ أَوِ ائْتِنَا بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَة قَبيلًا فَقَالَ صلی الله علیه وآله فَإِنْ فَعَلْتُ بَعْض مَا تَقُولُونَ أَ تُصَدِّقُونَى قَالُوا وَ اللَّهِ لَئِنْ فَعَلَتَ لَنَتَّبَعَنَّكَ أَجْمَعِينَ فَقَامَ صلی الله علیه وآله يَدْعُو أَنْ يُجْعَلَ الصَّفَا ذَهَبَاً فَجَاءَهُ جَبْرَئِيلُ علیه السلام فَقَالَ إِنْ شِئْتَ أَصْبَحَ الصَّفَا ذَهَبا

وَلَكِنْ إِنْ لَمْ يُصَدِّقُوا عَذَبْتُهُمْ وَ إِنْ شِئْتَ تَرَكْتُهُمْ حَتَّى يَتُوبَ تَائِبُهُمْ فَقَالَ صلی الله علیه وآله بَلْ يَتُوبُ تَائِبُهُمْ فَنَزَلَ وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِيرٌ. (4)

قوله تعالى: اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئ ولا يحيق المكر السيئ إلا بأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ الله تبديلاً وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ الله تحويلاً (43)

ص: 474


1- بحار الأنوار، ج 7، ص506/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج92، ص 51 / تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 9، ص 231 / تفسير القمى، ج 2، ص208؛ «و إن من امة قال لكل زمان امام» و «الذين هلكوا فلما ... الى آخر» محذوفتان/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 18، ص 202/ المناقب، ج 1، ص 55

خدایا! بر محمد وآل محمّد درود بفرست و سوء و بدی را از من بازدار؛ چرا که تو بر همه چیز توانایی]» حضرت فرمود: «هر کسی که این دعا را به هنگام خواب بخواند، خانه اش إن شاء الله بر سر او فرو نمی ریزد».

2- امام صادق علیه السلام - معاوية بن وهب نقل می کند: خدمت امام صادق علیه السلام بودم، و شخصی از اهالی مرو که نزد امام نشسته بود از سردرد فرزندش به نزد امام علیه السلام شکایت برد، امام علیه السلام فرمود: «او را به نزدیک من آر، سپس دستی بر سر او کشید و فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَلَئِنْ زالَا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُوراً».

آنان سوگندهای شدید به خدا یاد کردند که اگر [پیامبر] انذار کننده ای به سراغشان آید، هدایت یافته ترین امت ها خواهند بود؛ اما چون [ پیامبر] انذار کننده ای برای آنان آمد، جز فرار و فاصله گرفتن [ از حق] چیزی بر آنها نیفزود. (42)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيها نَذِيرٌ؛ هر زمان امامی هست سپس خداوند سخن قریش را حکایت می کند: و أَقْسَمُوا بِالله جَهْدَ أَيمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ یعنی کسانی که هلاک شدند فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ وقتی آنها را پیامبر یعنی رسول اکرم صلی الله علیه وآله آمد.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - کلبی گوید: قریش گفتند: «ای محمد! درباره ی موسی و عیسی علیهما السلام و قوم عاد ثمود ما را باخبر کن و آیهای بیاور تا تو را تصدیق کنیم». پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «دوست دارید از چه چیز برای شما آیه ای بیاورم»؟ گفتند: «صفا را برای ما طلا کن، و تعدادی از مردگان ما را برانگیز تا درباره ی تو از آنان بپرسیم، و فرشتگانی را به ما نشان بده تا برای تو گواهی بدهند، یا اینکه خدا و فرشتگان را در برابر ما حاضر آوری». فرمود: «اگر یکی از این کارها را انجام بدهم مرا تصدیق می کنید»؟ گفتند: «سوگند به خدا اگر این کار را انجام بدهی همگی ما از تو پیروی می کنیم». پس پیامبر صلی الله علیه وآله برخاست تا دعا کند که صفا به طلا تبدیل گردد که جبرئیل علیه السلام نزد ایشان آمد و گفت: «اگر بخواهی صفا به طلا تبدیل می شود اما اگر تصدیق نکنند آنان را عذاب می دهم، و اگر بخواهی آنان را رها می کنم تا توبه کننده شان توبه کند». پس پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «البته توبه کننده ی آن ها توبه کند». پس آيه: وَ أَقْسَمُوا بِالله جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذیر را قرائت فرمود.

[این ها همه] به خاطر استکبار در زمین و نیرنگ های بدشان بود؛ و نیرنگ بد تنها دامان صاحبانش را می گیرد؛ آیا آن ها چیزی جز سنّت پیشینیان [و عذاب های دردناک الهی] را انتظار دارند؟ هرگز برای سنت خدا تبدیلی نخواهی یافت، و هرگز برای سنت الهی دگرگونی نمی یابی. (43)

ص: 475

باب 1 : اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّي وَلا يَحِيقُ المَكْرُ السَّيِّئُ إِلا بِأَهْلِهِ

1-1 - الصادق علیه السلام - ثَلَاثُ مَنْ كُنَّ فِيهِ كُنَّ عَلَيْهِ الْمَكْرُ وَ النَّكْثُ وَالْبَغْنُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ وَلَا يَحِيقُ المَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ وَ قَالَ جَلَّ وَ عَزَّ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ. (1)

باب 2 : فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ الله تبديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحويلاً

1-2 - الصادقين علیهما السلام - إِنَّ اللَّهَ قَضَى الِاخْتِلَافَ عَلَى خَلْقِهِ وَ كَانَ أَمْراً قَدْ قَضَاهُ فِي عِلْمِهِ كَمَا قَضَى عَلَى الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِكُمْ وَهِيَ السُّنَنُ وَ الْأَمْثَالُ يَجْرِى عَلَى النَّاسِ فَجَرَتْ عَلَيْنَا كَمَا جَرَتْ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا وَ قَوْلُ اللَّهِ حَقٌّ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله .. فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ الله تحويلا ... وَ قَالَ علیه السلام لَا تَبْدِيلَ لِقَوْلِ اللَّهِ وَ قَدْ قَضَى الله عَلَى مُوسَى علیه السلام وَهُوَ مَعَ قَوْمِهِ يُرِيهِمُ الآيَاتِ وَالذَرَ ثُمَّ مَرُّوا عَلَى قَوْمٍ يَعْبُدُونَ أصْنَاماً . (2)

قوله تعالى : أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّماواتِ وَلا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيماً قَدِيراً (44)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - قوله أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ قال امير المؤمنين علیه السلام أ و لم ينظروا في القرآن و في أخبار الأمم الهالكة. (3)

2 - الصادق علیه السلام - عَن أبي الربيع الشَّامِيِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَ عَنَى بِذَلِكَ أَى انْظُرُوا فِي الْقُرْآنِ فَاعْلَمُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَا أَخْبَرَكُمْ عَنْهُ. (4)

ص: 476


1- بحار الأنوار، ج 75، ص 229 / تحف العقول، ص 315/ تفسیر القمی، ج 2، ص 210؛ «بتفاوت»
2- بحار الأنوار، ج28، ص 230 .
3- تفسیر القمی، ج 2، ص 210 / تفسير نورالثقلين؛ «رجعة» زيادة و «فينظروا كيف ... الى آخر» محذوف
4- تفسیر القمی، ج8، ص 249 / تفسير البرهان

بخش 1 : [این ها همه] به خاطر استکبار در زمین و نیرنگ های بدشان بود؛ و نیرنگ بد تنها دامان صاحبانش را می گیرد.

1-1- امام صادق علیه السلام - سه چیز در هر کس باشد به ضرر اوست: مکر، پیمان شکنی، ستم و این ها به دلیل فرموده خدا است: بنگر عاقبت توطئه آن ها چه شد، که ما آن ها و قومشان همگی را نابود کردیم (نمل/51) و فرموده: پس هرکس پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است . (فتح/10) و نیز فرموده است: ای مردم! ستم های شما به زیان خود شماست! (یونس/23).

بخش 2 : آیا آن ها چیزی جز سنّت پیشینیان [ و عذاب های دردناک الهی ] را انتظار دارند؟! هرگز برای سنت خدا تبدیلی نخواهی یافت، و هرگز برای سنت الهی دگرگونی نمی یابی.

1-2- امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام - همانا خداوند اختلاف را بر مخلوقاتش مقدر نمود و این چیزی بود که در علم او مقدر شده بود. همچنان که با امت های پیش از شما نیز چنین کرد، و این سنت ها و امثالی است که بر مردم جاری می کند و بر ما نیز مانند گذشتگانمان جاری شد. و سخن خداوند حق است؛ خداوند تبارک و تعالی به محمد صلی الله علیه وآله فرمود: ... فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ الله تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ الله تحويلا ... سخن خدای تغییرپذیر نیست و خداوند بر موسی علیه السلام مقدر نمود، در حالی که او همراه قومش بود و آیات و هشدارها را به آنان نشان می داد. سپس آنان از کنار قومی گذشتند که بت ها را می پرستیدند.

آیا آنان در زمین نگشتند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چگونه بود؟! همان ها که از اینان نیرومندتر بودند؛ نه چیزی در آسمان ها و نه چیزی در زمین از حوزه ی قدرت او بیرون نخواهد رفت؛ به یقین او دانا و تواناست. (44)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ؛ یعنی آیا در قرآن و اخبار امت های هلاک شده نظر و تأمل نکردند؟!

2- امام صادق علیه السلام - ابوربیع شامی گوید: از امام صادق علیه السلام تفسیر آیه بگو: بروید اندر زمین و بنگرید که چگونه بود سرانجام آن کس ها که از پیش بودند بیشتر ایشان انباز گیران (روم/42) را پرسیدم. حضرت پاسخ داد: «یعنی در قرآن بنگرید و بدانید که عاقبت کسانی که پیش از شما می زیسته اند، چگونه بوده است و قرآن چه اخباری در رابطه با آنها به شما داده است».

ص: 477

قوله تعالى: وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمَّى فَإِذا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيراً (45)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَلَوْ يُؤاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَي ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّي قَالَ: لَا يُؤَاخِذْهُمُ اللَّهُ عِنْدَ الْمَعَاصِي وَ عِنْدَ اغْتِرَارِهِمْ بِاللَّهِ. (1)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ لَمْ أَكَلِّفْكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ وَ لَمْ أَحْمِلُكَ مِنَ الْأَمَانَةِ إِلَّا مَا قَرَرْتَ بِهَا عَلَى نَفْسِكَ وَ رَضِيتُ لِنَفْسِي مِنْكَ مَا رَضِيتَ بِهِ لِنَفْسِكَ مِنِّى ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَل وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً. (2)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ يَا ابْنَ آدَمَ صلی الله علیه وآله أَفَلِيَ الْحَمْدُ وَ الْحُجَّةُ عَلَيْكَ بِالْبَيَانِ وَلِيَ السَّبِيلُ عَلَيْكَ بِالْعِصْيَانِ وَلَكَ الْجَزَاء الْحَسَنُ عِنْدِي بِالْإِحْسَانِ لَمْ أَدَعْ تَحْذِيرَكَ بِي وَ لَمْ أَخُذْكَ عِنْدَ عِزَّتِكَ وَ هُوَ قَولُهُ وَلَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ لَمْ أَكَلِّفُكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ وَ لَمْ أَحْمِلُكَ مِنَ الْأَمَانَة إِلَّا مَا أَقْرَرْتَ بِهَا عَلَى نَفْسِكَ وَ رَضِيْتُ لِنَفْسِي مِنْكَ مَا رَضِيتُ بِهِ لِنَفْسِكَ مِنِّى. (3)

ص: 478


1- تفسير البرهان / تفسیر القمی، ج 2، ص 210.
2- تفسير القمي، ج 2، ص 210 .
3- بحار الأنوار، ج 5، ص93 تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين

اگر خداوند مردم را به سبب کارهایی که مرتکب شده اند مجازات کند، جنبنده ای را بر پشت زمین باقی نخواهد گذاشت؛ ولی [به لطفش] آن ها را تا سرآمد معینی تأخیر می اندازد [و مهلت اصلاح می دهد] اما هنگامی که اجل آنان فرا رسد [خداوند هرکس را به مقتضای عملش جزا می دهد] به یقین خداوند نسبت به بندگانش بیناست (45)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمَّى یعنی خداوند به هنگام انجام معصیت ها و به هنگام مغرور شدن آن ها در برابر او، آنها را مؤاخذه نمی کند.

2- على بن ابراهيم رحمه الله - وَلَوْ يُؤاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ؛ تو را بیشتر از طاقتت مکلّف نکردم و بیش از آن امانتی که خودت به آن اقرار کردی بر دوش تو نگذاشتم، و برای خود، از تو همان را پسندیدم که برای تو از خودم پسندیدم. وَلَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: خداوند می فرماید: ای فرزند آدم! ... بنابراین من به جهت حجت و بیانی که بر تو دارم سزاوار سپاس هستم و به سبب عصیانت بر تو اختیار دارم و تو به سبب احسانی که می کنی نزد من پاداش داری، هشدار دادن تو به خود را فرونگذاشتم و تو را در هنگام عزتمندی مؤاخذه نکردم که این همان سخن خداوند است [که فرمود]: وَلَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ تو را بیشتر از طاقتت مکلّف نکردم و بیش از آن امانتی که خودت به آن اقرار کردی بر دوش تو نگذاشتم، و برای خود، از تو همان را پسندیدم که برای تو از خودم پسندیدم.

ص: 479

سُورَةُ يس

اشاره

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

ثَوَابُ الْقِرَائَةِ

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : قَالَ إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ قَلْباً وَ إِنَّ قَلْبَ الْقُرْآن يَس وَ مَنْ قَرَأَهَا قَبْلَ أَنْ يَنَامَ أَوْ فِي نَهَارِهِ قَبْلَ أَنْ يَمْشِيَ كَانَ فِي نَهَارِهِ مِنَ الْمَحْفُوظِينَ وَ الْمَرْزُوقِينَ حَتَّى يُمْسِيَ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِي لَيْلِهِ قَبْلَ أَنْ يَنَامَ وَكَلَ اللَّهُ بِهِ أَلْفَ مَلَكِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطَانِ رَجِيمِ وَ مِنْ كُلِّ آفَة وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَحَضَرَ غُسْلَهُ ثَلَاثُونَ أَلْفَ مَلَكٌ كُلُّهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَيُشَيِّعُونَهُ إِلَى قَبْرِهِ بِالاسْتِغْفَارِ لَهُ فَإِذَا دَخَلَ فِي لَحْدِهِ كَانُوا فِي جَوْفِ قَبْرِهِ يَعْبُدُونَ اللَّهَ وَ ثَوَابُ عِبَادَتِهِمْ لَهُ وَ فُسِّحَ لَهُ فِي قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ أُومِنَ مِنْ ضَعْطَة الْقَبْرِ وَ لَمْ يَزَلْ لَهُ فِي قَبْرِهِ نُورُ سَاطِعُ إِلَى عَنَانِ السَّمَاءِ إِلَى أَنْ يُخْرِجَهُ اللَّهُ مِنْ قَبْرِهِ فَإِذَا أَخْرَجَهُ لَمْ تَزَلْ مَلَائِكَةُ اللَّهِ يُشَيِّعُونَهُ وَيُحَدِّثُونَهُ وَ يَضْحَكُونَ فِي وَجْهِهِ وَ يُبَشِّرُونَهُ بِكُلِّ خَيْرٍ حَتَّى يُجَوِّرُونَهُ عَلَى الصِّرَاطِ وَ الْمِيزَانِ وَ يُوقِفُونَهُ مِنَ اللَّهِ مَوْقِفاً لَا يَكُونُ عِنْدَ اللَّهِ خَلْقاً أَقْرَبَ مِنْهُ إِلَّا مَلَائِكَةُ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِيَاؤُهُ الْمُرْسَلُونَ وَهُوَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَاقِفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ لَا يَحْزَنُ مَعَ مَنْ يَحْزَنُ وَ لَا يَهُمُ مَعَ مَنْ يَهُمُ وَ لَا يَجْزَعْ مَعَ مَنْ يَجْزَعْ ثُمَّ يَقُولُ لَهُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اشْفَعْ عَبْدِى أَشَفَعْكَ فِي جَمِيعِ مَا تَشْفَعُ وَ سَلْنِي أَعْطِكَ عَبْدِى جَمِيعَ مَا تَسْأَلُ فَيَسْأَلُ فَيُعْطَى وَيَشْفَعُ وَ لَا يُحَاسَبُ فِيمَنْ يُحَاسَبُ وَلَا يُوقَفُ مَعَ مَنْ يُوقَفُ وَ لَا يَذِلُّ مَعَ مَنْ يَذِلُّ وَ لَا يُكْتَبُ بخَطِيئَة وَلَا بِشَيْءٍ مِنْ سُوءِ عَمَلِهِ وَ

ص: 480

سوره یس

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

ثواب قرائت

1 - امام صادق علیه السلام - هر چیزی قلبی دارد و قلب قرآن، یاسین است. هر کس شامگاهان، پیش از خواب یا به هنگام روز، پیش از آنکه وارد شب شود، این سوره را بخواند در کنف حمایت الهی خواهد بود و رزق و روزی بسیاری به وی خواهد رسید تا آنکه روز را سپری کند و به شب درآید. هرکس به هنگام شب، پیش از آنکه به بستر رود، آن را بخواند، خداوند عزوجل، هزار فرشته بر او می گمارد تا او را از شرارت هر شیطان رانده شده و از هرگونه بلا و آفت در امان بدارد و اگر فردای آن روز بمیرد، خداوند او را به بهشت وارد می کند و به هنگام غسل وی، سی هزار فرشته حاضر می شوند و همگی برای او طلب مغفرت کرده و با درخواست آمرزش برای وی، او را تا قبر مشایعت می کنند. چون وارد قبر شود، فرشتگان در درون قبر به عبادت خداوند می پردازند و ثواب عبادت ایشان برای او نوشته می شود. قبر به اندازه ی تیررس چشمانش گشاده می شود و از فشار قبر در امان می ماند و تا آن هنگام که خداوند، او را از قبر بیرون آورد، نوری تابناک در قبر اوست که تا پهنه ی آسمان امتداد دارد. چون خداوند، او را از قبر بیرون آورد فرشتگان، او را همراهی کرده و با او سخن می گویند و با چهره ای خندان با او روبرو می شوند و او را به هرگونه خیر و خوبی مژده می دهند تا آنکه او را از صراط و میزان می گذرانند. فرشتگان او را در برابر خدای عزوجل در چنان جایگاهی قرار می دهند که جز فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل، هیچ کس در جایگاهی چنین نزدیک به خداوند قرار نمی گیرد. او همراه پیامبران در مقابل خداوند می ایستد و با آنان که به اندوه نشسته اند، اندوهگین نمی شود و با آنان که به وادی غم غلتیده اند، غمگین نمی گردد و با آنان که در وحشت و هراس فرورفته اند، هراسان نمی شود. سپس خداوند تبارک و تعالی به او می گوید: «شفاعت کن - ای بنده ی من! - تا در تمام آنچه که شفاعت می کنی، شفاعتت را بپذیرم و هر آنچه را که می خواهی - ای بنده ی من! از من بخواه تا به تو عطا کنم. پس بنده، طلب می کند و به او داده می شود و شفاعت می کند و مورد شفاعت واقع می شود. به حساب دیگران رسیدگی می شود، ولی به حساب او رسیدگی نمی شود و آنگاه که همگان در موقف،

ص: 481

يُعْطَى كِتاباً مَنْشُوراً حَتَّى يَهْبِطَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَيَقُولُ النَّاسُ بِأَجْمَعِهِمْ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا كَانَ لِهَذَا الْعَبْدِ مِنْ خَطِيئَة وَاحِدَة وَيَكُونُ مِنْ رُفَقَاءِ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (1)

2- الباقر علیه السلام - مَنْ قرأَ يس فِي عُمُرِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خَلْقٍ فِي الدُّنْيَا وَكُلِّ خَلْقٍ فِي الْآخِرَةِ وَ فِي السَّمَاءِ بِكُلِّ وَاحِدٍ أَلْفَى أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ مِثْلَ ذَلِكَ وَ لَمْ يُصِبْهُ فَقْرُ وَلَا غُرْمُ وَ لَا هَدْمُ وَلَا نَصَبٌ وَ لَا جُنُونُ وَ لَا جُدَامُ وَ لَا وَسْوَاسُ وَلَا دَاءُ يَضُرُّهُ وَخَفَّفَ اللَّهُ عَنْهُ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ وَ أَهْوَالَهُ وَ تَوَلَّى قَبْضَ رُوحِهِ وَ كَانَ مِمَّنْ يَضْمَنُ اللَّهُ لَهُ السَّعَةَ فِي مَعِيشَتِهِ وَ الْفَرَجَ عِنْدَ لِقَائِهِ وَ الرِّضَا بِالثَّوَابِ فِي آخِرَتِهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ أَجْمَعِينَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ قَدْ رَضِيتُ عَنْ فُلَانِ فَاسْتَغْفِرُوا لَه. (2)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ قَرَأَ سُورة يس يُريدُ بهَا وَجْهَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَأَعْطِيَ مِنَ الْأَجْر كَأَنَّمَا قَرَأَ الْقُرْآنَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ مَرَّةً وَأَيُّمَا مَريض قُرئَتْ عِنْدَهُ سُورَةُ يس نَزَلَ عَلَيْهِ بِعَدَدِ كُلَّ حَرْفِ مِنْهَا عَشَرَةُ أَهْلَاكِ يَقُومُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ صُفُوفَاً وَ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ يَشْهَدُونَ قَبْضَهُ وَيَتَّبِعُونَ جَنَازَتَهُ وَيُصَلُّونَ عَلَيْهِ وَيَشْهَدُونَ دَفْنَهُ وَأَيُّمَا مَرِيض قَرَأَهَا وَ هُوَ فِي سَكَرَاتِ الْمَوْتِ أَوْ قَرَتَتْ عِنْدَهُ جَاءَهُ رِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّةَ بِشَرْبَة مِنْ شَرَابِ الْجَنَّة فَسَقَاهُ إِيَّاهَا وَ هُوَ عَلَى فِرَاشِهِ فَيَشْرَبُ فَيَمُوتُ رَيَّانَ وَ يُبْعَثُ رَيَّانَ وَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى حَوْضَ مِنْ حَيَاضِ الْأَنْبِيَاءِ حَتَّى يَدْخُلَ الْجَنَّةَ وَهُوَ ريَّان، و من كتبها و علقها عليه كانت حرزه من كل آفة و مرض. (3)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - وَ عَنْ أَبِي بَكْر عَن النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله أَنَّهُ قَالَ: سُورَةُ يس تُدْعَى فِي التَّوْرَاةِ الْمُعِمَّةَ قِيلَ وَ مَا الْمُعِمَّةُ قَالَ صلی الله علیه وآله تَعُمُّ صَاحِبَهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَة وَتُكَابدُ عَنْهِ بَلْوَى الدُّنْيَا وَتَدَفَعُ عَنْهُ أَهَاوِيلَ الْآخِرَةَ وَتُدْعَى الْمُدَافِعَةَ الْقَاضِيَةَ تَدْفَعُ عَنْ صَاحِبِهَا كُلَّ شَرَّ وَ تَقْضِي لَهُ كُلِّ حَاجَة وَ مَنْ قَرَأَهَا عَدَلَتْ لَهُ عِشْرِينَ حَجَّةً وَ مَنْ سَمِعَهَا عَدَلَتْ لَهُ أَلْفَ دِينَارٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ كَتَبَهَا ثُمَّ شَرِبَهَا أَدْخَلَتْ جَوْفَهُ أَلْفَ دَوَاءِ وَ أَلْفَ نُور وَ أَلْفَ يَقِين وَ أَلْفَ بَرَكَةِ وَأَلْفَ رَحْمَةِ وَ نَزَعَتْ عَنْهُ كُلَ دَاء وَ غِل. (4)

ص: 482


1- تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
2- وسائل الشيعة، ج 6، ص 248 / تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
3- تفسير البرهان / مستدرک الوسائل، ج 4، ص 322؛ «و من كتبها و علقها ... الى آخر» محذوف/ تفسير نورالثقلين
4- مستدرک الوسائل، ج 4، ص 322 / تفسیر نور الثقلين

ایستانده می شوند او را نمی ایستانند. با کسانی که به ذلت و خواری کشیده می شوند، ذلیل نمی گردد. گناهان او و هیچ یک از اعمال زشت او نگاشته می شود. به او نامه ای می دهند که از سوی خداوند فرود آمده است. مردمان، همگی و یکپارچه می گویند: «خداوند بسی منزه و پاک است، این بنده حتی یک گناه نیز مرتکب نشده است و او از دوستان حضرت محمد صلی الله علیه وآله می باشد.

2- امام باقر علیه السلام - هرکس در طول عمرش سوره یاسین را بخواند، خداوند به تعداد موجودات دنیا و آخرت و موجودات آسمان برای او دوهزار هزار (دو میلیون) حسنه می نویسد و به همین تعداد نیز، گناهان او را محو می کند و او را به فقر و زیان و نابودی و فرسودگی و دیوانگی بیماری جذام و وسواس و بیماری مزمن دچار نمی کند و سکرات مرگ و هراس های آن را بر او آسان می گرداند و قبض روح او را خود بر عهده می گیرد و او از کسانی می شود که خداوند فراخی در زندگی و معیشت و خوشحالی به هنگام ملاقات با خداوند و خشنودی از پاداش آخرت را نصیب او می گرداند، و نیز خداوند تبارک و تعالی به تمام فرشتگان می گوید: «قسم به هر آنکه در آسمان و زمین است، من از فلان کس راضی شدم؛ پس برای او آمرزش بطلبید». 3- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس این سوره را بخواند، خداوند به واسطه ی این سوره از گناهان او می گذرد و پاداشی برابر با پاداش دوازده بار قرآن خواندن به او داده می شود و اگر این سوره برای مریض در حال مرگ خوانده شود، به اندازه ی هر آیه، ده فرشته در حضور او به صف می ایستند و برای او آمرزش می طلبند و شاهد مرگ او هستند و جنازه ی او را همراهی می کنند و بر او نماز می خوانند و شاهد دفن او هستند. اگر مریضی که مرگش فرا رسیده باشد، این سوره را بخواند، ملک الموت جان او را نمی گیرد تا اینکه به او شرابی از بهشت داده شود که آن را بخورد، در حالی که او بر روی بستر است. سپس ملک الموت جانش را می گیرد، در حالی که او خوشحال است؛ بنابراین خوشحال وارد قبر می شود و دوباره خوشحال زنده می شود و خوشحال به بهشت می رود. هرکس این سوره را نوشته و بر خود بیاویزد، از هر نوع بلا و بیماری در امان می ماند.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - از ابوبکر روایت شده که: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «سوره ی پس در تورات «المعمّه» خوانده می شود». عرض شد: «المعمّه چیست»؟ فرمود: «خیر دنیا و آخرت همنشینش را فرا می گیرد و غم و سختی را از او برطرف می کند و ترس و وحشت آخرت را از او بر می دارد و «دفاع کننده و برآورنده» نامیده می شود؛ از همنشین خود هر شری را دفع می کند و همه ی حاجت های او را بر آورده می کند و هرکس آن را بخواند برایش با بیست حج برابری می کند و را بشنود برای او با هزار دینار [احسان شده] در راه خدا برابری می کند و هرکس آن را بنویسد و سپس [آب] آن را بنوشد، در درونش هزار دارو، هزار نور، هزار یقین، هزار برکت و هزار رحمت وارد شده است و هر درد و کینه ای از او برداشته شده است».

ص: 483

5- الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ دَخَلَ الْمَقَابِرَ فَقَراً سُورَةَ يس خَفَّفَ اللَّهُ عَنْهُمْ يَوْمَئِذٍ وَكَانَ لَهُ بِعَدَدِ مَنْ فِيهَا حَسَنَات . (1)

6- الصادق علیه السلام - عَنْ سَعِيدِ بْنِ يَسَار قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام سُلَيْمٌ مَوْلَاكَ ذَكَرَ أَنَّهُ لَيْسَ مَعَهُ مِنَ الْقُرْآنِ إِنَّا سُورَةُ يس فَيَقُومُ مِنَ اللَّيْلِ فَيَنْفَدُ مَا مَعَهُ مِنَ الْقُرْآنِ أَ يُعِيدُ مَا قَرَأَ قَالَ نَعَمْ لَا بَأس. (2)

الْفَضِيلَةُ

1- الصادق علیه السلام علَّمُوا أَوْلَادَكُمْ يس فَإِنَّهَا رَيْحَانَةُ القُرآن. (3)

2- أمير المؤمنين علیه السلام - عَن الْأَصْبَحَ بْن نُبَاتَةَ عَنْ أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: وَالَّذِي بَعَثَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله بالْحَقِّ وَأَكْرَمَ أَهْلَ بَيْتِهِ مَا مِنْ شَيْءٍ تَطْلُبُونَهُ مِنْ حِرْز مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقَ أَوْ سَرَقَ أَوْ إِفْلَاتِ دَابَّةٍ مِنْ صَاحِبِهَا أَوْ ضَالَّةِ أَوْ آبَقِ إِلَّا وَ هُوَ فِي الْقُرْآنِ فَمَنْ أَرَادَ ذَلِكَ فَلْيَسْأَلْنِي عَنْهُ قَالَ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلُ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنِي عَن الضَّالِّةَ فَقَالَ اقْرَأ يس فِى رَكْعَتَيْنِ وَقُلْ يَا هَادِيَ الضَّالَّة رُدَّ عَلَيَّ ضَالَّتِي، فَفَعَلَ فَرَدَّ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْهِ ضَالَّته . (4)

3 - الصادق علیه السلام - مَنْ كَتَبَهَا يَعْنِي سُورَةَ يس بِمَاءِ وَرْدِ وَ زَعْفَرَانِ سَبْعَ مَرَاتِ وَ شَربَهَا سَبْعَ مَرَاتِ مُتَوَالِيَاتٍ كُلَّ يَوْمٍ مَرَّةً حَفِظَ كُلَّ مَا سَمِعَهُ وَ غَلَبَ عَلَى مَنْ يُنَاظِرَهُ وَ عَظُمَ فِي أَعْيُنَ النَّاسِ وَ مَنْ كَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَى جَسَدِهِ أَمِنَ عَلَى جَسَدِهِ مِنَ الْحَسَدِ وَالْعَيْنِ وَ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالْجُنُونِ وَ الْهَوَامِّ وَ الْأَعْرَاضِ وَ الْأَوْجَاعِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَإِذَا شَرِبَتْ مَا ءَهَا امْرَأَةُ دَرَّ لَبَنُهَا وَكَانَ فِيهِ للرضيعِ غِذَاءُ جَيِّدُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى. (5)

قوله تعالى : يس (1)

قوله تعالى: وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ

مِنْ أَسْمَاءِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله

ص: 484


1- بحار الأنوار، ج 99، ص 301/ تفسير نور الثقلين .
2- الكافي، ج 2، ص 632 / تفسیر نور الثقلین.
3- مستدرک الوسائل، ج 4، ص325/ تفسیر البرهان.
4- الکافی، ج 2، ص624/ تفسیر نورالثقلین.
5- مستدرک الوسائل، ج 4، ص 315 / تفسیر البرهان.

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - اگر کسی وارد قبرستان شود و سوره یس بخواند، خداوند متعال در آن [ عذاب را ] بر مردگان آن قبرستان تخفیف می دهد و در مقابل، به تعداد آن مرده ها برای این فرد، حسنه خواهد بود.

6- امام صادق علیه السلام - سعید بن یسار نقل می کند: به امام صادق علیه السلام گفتم: «سلیم یادآوری کرد که از سوره های قرآن فقط سوره یس را حفظ دارد، و شب هنگام که برای نماز شب به پا می خیزد آیا می تواند همان سوره را در همه ی رکعات نماز تکرار کند»؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «آری، باکی ندارد».

فضیلت

1- امام صادق علیه السلام - به فرزندانتان سورهی یاسین را بیاموزید؛ همانا که این سوره، روح و ریحان قرآن است.

2- امام علی علیه السلام - اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمود: «سوگند بدان که محمد صلی الله علیه وآله را به راستی فرستاده و خاندانش را گرامی داشته هیچ چیزی نیست که آن را بجویید از قبیل حرز و دعای حفظ از سوختن و غرق شدن و دزد زدگی و گریختن چهار پا از دست صاحبش و برای یافتن گمشده و برگشتن بنده ی گریخته جز اینکه همه در قرآن است و هرکه آن را می خواهد، از من بپرسد». مردی برخاست و گفت: «یا امیرالمؤمنین علیه السلام به من از آنچه وسیله ی

ایمنی از سوختن و غرق شدن است، خبر بده» فرمود: «سوره یس را در دو رکعت نماز بخوان و بگو: ای راهنمای گمشده! گمشده ی مرا به من بازگردان. پس آن را انجام داد و خدای عزوجل حیوان گمشده اش را به او برگردانید».

3- امام صادق علیه السلام - هر کس این سوره را هفت بار با گلاب و زعفران بنویسد و آن را هفت بار متوالی بنوشد، هر آنچه را که شنیده حفظ و بر کسی که با او مناظره می کند، غلبه می یابد و در میان مردم عظمت پیدا می کند. هر که این سوره را بنویسد و بر بدنش بیاویزد، تن او به اذن خداوند از حسادت و چشم زخم و جن و انس و جنون و سرگردانی و بیماری و مرض در امان می ماند. اگر آب آن را زنی بنوشد، شیرش زیاد می شود و به خواست خداوند متعال، در آن غذایی نیکو و مناسب برای آن زن شیردهنده وجود دارد.

یس (1)

سوگند به قرآن حکیم [و استوار] (2)

از نام های پیامبری صلی الله علیه وآله

ص: 485

1- الصادق علیه السلام - و أما بس فَاسْمُ مِنْ أَسْمَاءِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله مَعْنَاهُ يَا أَيُّهَا السَّامِعُ لِوَحْيِي وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ. (1)

2- الصادق علیه السلام - اسْمُ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَالدَّلِيلُ عَلَيْهِ قَوْلُهُ إِنَّكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ. (2)

3- الصَّادقين علیهما السلام - هَذَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَذِنَ لَهُمْ فِي التَّسْمِيَةِ بِهِ فَمَنْ أَذِنَ لَهُمْ فِي يَس يَعْنِي التَّسْمِيَةَ وَ هُوَ اسْمُ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله. (3)

4 - الصادق علیه السلام - عَن الْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ لِي كَمْ لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله اسْمُ فِي الْقُرْآنِ. قَالَ قُلْتُ اسْمَانِ أَوْ ثَلَاتُ فَقَالَ يَا كَلْبِيُّ لَهُ عَشَرَةُ أَسْمَاءِ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ و مُبَشِّراً بِرَسُول يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ وَ أَنَّهُ مَا قامَ عَبْدُ اللهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً وَ طه ما أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى وَ َيس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ وَن وَالْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ وَ يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ وَ يَا أَيُّهَا المُدَّثِّرُ وَقَدْ أَنْزَلَ اللهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا فَالذِّكْرُ اسْمُ مِنْ أَسْمَاءِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْر فَسَلْ يَا كَلْبِيُّ عَمَّا بَدَا لَكَ قَالَ . فأنسِيتُ وَ اللَّهِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ فَمَا حَفِظْتُ مِنْهُ حَرْفاً أَسْأَلُهُ عَنْهُ. (4)

5- الرسول صلی الله علیه وآله - روى: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ... إلى عَشَرَةُ أَسْمَاءَ وَ ذَكَرَ مِنْهُ طَه وَ يس. (5)

6- الرسول صلی الله علیه وآله - لَا تَدْعُنّى إِلَّا بِيَا عَبْدَهُ فَإِنَّهُ أَشْرَفُ أَسْمَائِي وَ رَءُوفاً وَ رَحِيماً فِي قَوْلِهِ تَعَالَى بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ وَ سَمَّاهُ عَبْدَ اللَّهِ فِي قَوْلِهِ وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ وَ سَمَّاهُ طه وَيَس وَ مُنْذِراً فِي قَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ. (6)

7- الرضا علیه السلام - عَن الرَّيَّانِ بنِ الصَّلْتِ قَالَ حَضَرَ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى علیه السلام عِنْدَ الْمَأْمُونَ بمَرْوَ وَقَدِ اجْتَمَعَ فِى مَجْلِسِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ عُلَمَاءِ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَانَ فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام أَخْبِرُونِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ فَمَنْ عَنَى بِقَوْلِهِ یس. قال العلماء يَس مُحَمَّد صلی الله علیه وآله لَمْ يَشْكَ فِيهِ أَحَدٌ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَعْطَى

ص: 486


1- بحار الأنوار، ج 16، ص 86 / معانى الأخبار، ص 22/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج16، ص 86 / تفسیر القمی، ج 2، ص211 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 16، ص 86 / تفسیر نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج16، ص101/ بصائر الدرجات، ص 512 / بحار الأنوار، ج 16، ص 96/ تفسير البرهان؛ «بتفاوت»
5- بحار الأنوار، ج16، ص 129 .
6- بحار الأنوار، ج16، ص118 .

1- امام صادق علیه السلام - یاسین از اسامی پیامبر صلی الله علیه وآله است و معنای آن چنین است: «ای شنونده ی وحی! سوگند به قرآن حکیم! قطعاً تو از زمره ی فرستادگان هستی و بر راه راست قرارداری. (یس/4-2)».

2- امام صادق علیه السلام - یاسین نام پیامبر صلی الله علیه وآله است و گواه آن آیه: إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (يس/3) و آيه: عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیم (یس /4) است. صراط مستقیم یعنی راه واضح و آشکار.

3- امام صادقين علیه السلام - این [اسم] محمد صلی الله علیه وآله است که نامگذاری به آن برایشان اجازه داده شده است و برای چه کسانی در مورد یس - یعنی نامگذاری به آن - اجازه داده شده است؟ و آن اسم پیامبر صلی الله علیه وآله است.

4۔ امام صادق علیه السلام - کلبی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «محمد صلی الله علیه وآله در قرآن چند اسم دارد»؟ عرض کردم: «دو اسم یا سه اسم». فرمود: «ای کلبی! او ده اسم دارد؛ [که در این آیه ها آمده است]: محمد فقط فرستادهی خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند. (آل عمران/144). و [آیه:] بشارت دهنده به پیامبری که بعد از من می آید و نام او احمد است .(صف/6) [و آیه:] و اینکه هنگامی که بنده ی خدا (محمد) به عبادت برمی خاست و او را می خواند، گروهی پیرامون او به شدت ازدحام می کردند (جن /19) و [آیه:] طه ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را سخت به زحمت بیفکنی! (طه/2-1) و [آیه] سوگند به قرآن حکیم! قطعاً تو از زمره ی فرستادگان هستی و بر راه راست قرارداری. (یس/4-2) و [آیه:] ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند که به لطف و نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی (قلم /12) و [آیه ای جامه به خود پیچیده! (مزمل /1) و [آیه:] ای جامه ی خواب به خود پیچیده [و در بستر آرمیده]) (مدثر /1) و [آیه:] به یقین خداوند چیزی که مایه ی تذکر است نازل کرده؛ پیامبری [ به سوی شما فرستاده]. (طلاق/10) پس ذِكْراً اسمی از اسم های محمد صلی الله علیه وآله است و ما «اهل ذکر» هستیم؛ پس ای کلبی! درباره ی آنچه به نظرت رسیده بپرس». به خدا سوگند همه ی قرآن از یادم رفت و حرفی از آن در خاطرم نماند که درباره ی آن از او بپرسم».

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - در روایت است: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود ... من ده اسم دارم. و از جمله ی آنها طه و یس را بیان فرمود.

6- پیامبر صلی الله علیه وآله - مرا فقط با ندای «ای بنده خدا» فرا خوانید که این ارجمندترین نام من است. و حق تعالی ایشان را رؤوف و رحیم نامید و فرمود: و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است. (توبه/128) و نیز عبدالله؛ و فرمود: هنگامی که بنده ی خدا [محمد] به عبادت برمی خاست و او را می خواند (جن /19) و طه و یس و منذر و فرمود: تو فقط بیم دهنده ای!. (رعد/7)

7- امام رضا علیه السلام - ریان بن صلت گوید: امام رضا (,) در مرو در مجلس مأمون حاضر شد، در مجلس او جمعی از دانشمندان عراق و خراسان جمع بودند؛ مأمون رو به آنها گفت: «مرا از تفسیر این آیه از کلام خدای عزوجل: يس* وَ الْقُرْآنِ الحَكِيمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * عَلَى صِرَاطٍ

ص: 487

مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ آلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مِنْ ذَلِكَ فَضْلَا لَا يَبْلُغُ أَحَدُ كُنْهَ وَصْفِهِ إِلَّا مِنْ عَقْلِهِ وَذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَا يُسَلِّمُ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام فَقَالَ تَعَالَى: سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ وَقَالَ: سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ قَالَ: سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَ هَارُونَ وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ نُوحِ علیه السلام وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَلَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ مُوسَى وَهَارُونَ علیهما السلام وَ قَالَ: سَلَامٌ عَلَى آلِ يس يَعْنِي آلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله. (1)

8- أمير المؤمنين علیه السلام - عَن سُلَيْمَانَ بْن قَيْسِ الْعَامِرِى قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيّا علیه السلام يَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یس وَ نَحْنُ آله. (2)

9 - أمير المؤمنين علیه السلام - يَا سَلْمَانَ رحمه الله وَ يَا جُنْدَبُ وَ صَارَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ وَصَارَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله بن وَ الْقَلَمِ وَ صَارَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله طه ما أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى وَ صَارَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله صَاحِبَ الدَّلَالَاتِ وَصِرْتُ أَنَا صَاحِبَ الْمُعْجِزَاتِ وَ الْآيَاتِ. (3)

مِنْ أَسْمَاءِ الله

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - مَرويَّةُ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله : يَا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِک صلی الله علیه وآله و يس وَ الصَّافَّاتِ وَحم عسق و كهيعص. (4)

مِنْ أَسماء أمير المؤمنين علیه السلام

1 - الصادق علیه السلام - قَالَ الشَّيْخُ الْمُفِيدُ وَ الشَّهِيدُ وَ السَّيِّدُ بْنُ طَاوس فِي كِتَابِ الْإِقْبَالِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَجْمَعِينَ رُوِى: أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدِ الصَّادِقَ علیه السلام زارَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي هَذَا الْيَوْمِ بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ ... السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُظْهِرَ الْبَرَاهِينِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا طه ويس السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ. (5)

سِنَةُ الظُّهُورِ لِلْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف

1 - الباقر علیه السلام - أبو أيُّوبَ الْمَخْرُومِيُّ قَالَ: ذَكَرَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام أَسْمَاءَ الْخُلَفَاءِ الِاثْنَى عَشَرَ الرَّاشِدِينَ، فَلَمَّا بَلَغَ آخِرَهُمْ قَالَ: الثَّانِي عَشَرَ الَّذِي يُصَلِّى عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ علیه السلام خَلْفَهُ عِنْدَ سَنَةِ يَس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ. (6)

قوله تعالى: إِنَّكَ لَمِنَ المُرْسَلِينَ (2)

ص: 488


1- بحار الأنوار، ج 89، ص 384/ الأمالي للصدوق، ص 529 بشارة المصطفى، ص 233 / تأويل الآيات الظاهرة، ص 490/ تحف العقول، ص 432 / عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 235 / تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج16، ص 86/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج26، ص 3
4- بحار الأنوار، ج 10، ص 262 .
5- بحار الأنوار، ج97، ص 375 .
6- تفسیر نورالثقلین

مُسْتَقِيم (يس/4-1) خبر دهید که مقصود از پس کیست»؟ علماء گفتند: «مقصود از آن محمد صلی الله علیه وآله است و کسی در آن شک ندارد». امام رضا علیه السلام فرمود: «پس خدا به محمد صلی الله علیه وآله و آل محمد صلی الله علیه وآله فضلی داده که احدی به کنه آن نمی رسد مگر با عقلش؛ و این برای آن است که خدا بر کسی سلام نداده جز به پیغمبران و فرموده است: سلام بر نوح در عالمیان. (صافات/79) و فرمود: سلام بر ابراهیم. (صافات/109) و سلام بر موسی و هرون (صافات/120) و نفرمود: سلام بر آل نوح علیه السلام و سلام بر آل موسی علیه السلام و بر آل ابراهیم علیه السلام ولی فرمود: سَلَامٌ عَلَی آل یس یعنی آل محمد صلی الله علیه وآله».

8- امام علی علیه السلام - سلیمان بن قیس عامری نقل می کند: از علی علیه السلام شنیدم که می گفت: « پیامبر خدا صلی الله علیه وآله یس است و ما خاندان او هستیم».

9- امام علی علیه السلام - ای سلمان و ای اباذر! محمد صلی الله علیه وآله وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ (يس /12) است محمد صلی الله علیه وآله ن وَ الْقَلَم (قلم /1) است. و محمد صلی الله علیه وآله طه - ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى (طه/12) است. محمد صلی الله علیه وآله صاحب دلیل ها و من صاحب معجزات و آیات هستم.

از نام های خداوند

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از پیامبر صلی الله علیه وآله روایت است: بار خدایا از تو به حق اسمت ص و يس وَ الصَّافَّاتِ وَ حم عسق و كهيعص درخواست می کنم.

از نام های امیرالمؤمنین علیه السلام

1- امام صادق علیه السلام - در کتاب اقبال آمده است در این روز (هفده ربیع الاول روز ولادت پیامبر صلی الله علیه وآله) امام صادق علیه السلام با این زیارت، امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت فرمود: «... سلام بر تو ای آشکار کننده ی برهان ها. سلام بر تو ای طه و یس. سلام بر تو ای ریسمان محکم خدا».

سال ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف

1- امام باقر علیه السلام - ابوایوب مخزومی از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که آن حضرت اسامی امامان دوازده گانه را بیان فرمود، تا به آخرین آنها که رسید فرمود: «دوازدهمین آنان کسی است که عیسی بن مریم علیه السلام پشت سرش نماز می خواند و این در سال پس وَ الْقُرْآنِ الحَكِيمِ است.

که تو قطعاً از فرستادگان [خداوند] هستی. (3)

ص: 489

قوله تعالى : عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

1 - الصادق علیه السلام - عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ قَالَ عَلَى الطَّريقِ الْوَاضِح. (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ أَبُو ذَرِّ رحمه الله سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ حَافَنَا الصِّرَاطِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الرَّحِمُ وَ الله الْأَمَانَةُ فَإِذَا مَرَّ الْوَصُولُ لِلرَّحِمِ الْمُؤَدِّى لِلْأَمَانَة نَفَذَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِذَا مَرَّ الْخَائِنُ لِلْأَمَانَةِ الْقَطُوعُ لِلرَّحِمِ لَمْ يَنْفَعُهُ مَعَهُمَا عَمَلُ وَ تَكَفَّاً بِهِ الصِّرَاطُ فِي النَّارِ. (2)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَا عَلَى علیه السلام إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَقْعُدُ أنَا وَ أَنْتَ وَ جَبْرَئِيلُ عَلَى الصِّرَاطِ فَلَمْ يَجُزْ أَحَدٌ إِلَّا مَنْ كَانَ مَعَهُ كِتَابَ فِيهِ بَرَأَةُ بِوَلَايَتِكَ. (3)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: أَتَانِي جَبْرَئِيلُ فَقَالَ أَبَشِّرُكَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله بِمَا تَجُورُ عَلَى الصِّرَاطِ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ تَجُورُ بِنُورِ اللَّهِ وَ يَجُوزُ عَلِيٌّ بِنُورِكَ وَ نُورُكَ مِنْ نُورٍ اللَّهِ وَ يَجُورُ أُمَّتُكَ بِنُور عَلَى علیه السلام وَ نُورُ عَلَى علیه السلام مِنْ نُورِكَ وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُور . (4)

5- ابن عبّاس رحمه الله - يَوْمَ لا يُخْزِى اللَّهُ النَّبِي صلی الله علیه وآله لَا يُعَذِّبُ اللَّهُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ لَا يُعَذِّبُ عَلِيَّ بْنَ أَبِيطَالِب وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَحَمْزَةَ وَ جَعْفَرَا علیهم السلام نُورُهُمْ يَسْعَى يُضِيءُ عَلَى الصِّرَاطِ لِعَلِي علیه السلام وَ فَاطِمَةَ علیها السلام مِثْلَ الدُّنْيَا سَبْعِينَ مَرَّةً فَيَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَيَسْعَى عَنْ أَيْمَانِهِمْ وَ هُمْ يَتَّبِعُونَهَا فَيَمْضِي أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ آلَهُ زُمْرَةً عَلَى الصِّرَاطِ مِثْلَ الْبَرْقِ الْخَاطِفِ ثُمَّ قَوْمُ مِثْلَ الرِّيحِ ثُمَّ قَوْمُ مِثْلَ عَدْوِ الْفَرَسِ ثُمَّ يَمْضِي قَوْمُ مِثْلَ الْمَشْي ثُمَّ قَوْمُ مِثْلَ الْحَبُو ثُمَّ قَوْمُ مِثْلَ الزَّحْفِ وَيَجْعَلُهُ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ عَرِيضاً وَ عَلَى الْمُذْنِبِينَ دَقِيقاً قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يَقُولُونَ رَبَّنَا أَثْمٌ لَنا نُورَنا حَتَّى نَجْتَازَ بِهِ عَلَى الصَّرَاطِ قَالَ فَيَجُورُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي هَوْدَجِ مِنَ الزُّمُردِ الْأَخْضَر وَ مَعَهُ فَاطِمَةٌ علیها السلام عَلَى نَجِيبٍ مِنَ الْيَاقُوتِ الْأَحْمَر حَوْلَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ حَوْراءَ كَالْبَرْقِ اللَّامِعِ. (5)

ص: 490


1- بحار الأنوار، ج 9، ص 231/ بحار الأنوار، ج 16، ص 86 تفسیر القمی، ج 2، ص211
2- الکافی، ج 2، ص 152 .
3- بحار الأنوار، ج8، ص 66 .
4- بحار الأنوار، ج 7، ص 332 .
5- بحار الأنوار، ج8، ص22 .

بر راهی راست [قرارداری]. (4)

1 - امام صادق علیه السلام - على صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ؛ بر راه واضح.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوذر رحمه الله گوید: از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: «در دو طرف صراط در روز قیامت رحم و امانت هستند، پس چون صله رحم کننده ای که امانت را [نیز حفظ و] ادا کرده عبور کند به بهشت می رسد، و چون کسی که خیانت کار به امانت و قطع کننده ی رحم است عبور کند، با خیانت به امانت و قطع رحم، هیچ عمل و طاعتی به او سود نمی رساند و صراط او را با صورت در آتش جهنم می اندازد».

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امام باقر علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ای علی علیه السلام هرگاه روز قیامت شود من و تو و جبرئیل علیه السلام بر صراط می نشینیم و حق عبور از آنجا به هیچ کس داده نمی شود، مگر اینکه برگه ی عبوری داشته باشد که تبرئه و رهایی او به سبب ولایت تو در آن ثبت گردیده باشد.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوهریره نقل می کند: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله! آیا تو را به آنچه به وسیله ی آن از روی [پل] صراط عبور می کنی، بشارت دهم»؟ گفتم: «بله». [جبرئیل علیه السلام] گفت: «با نور خدا عبور می کنی و علی علیه السلام با نور تو عبور می کند و نور تو از نور خداست ال و امت تو به وسیله ی نور علی علیه السلام عبور می کنند و نور علی علیه السلام از نور توست و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، هیچ نوری برای او نیست».

5- ابن عبّاس رحمه الله - در آن روزی که خداوند پیامبر را خوار نمی کند (تحریم/8). یعنی خداوند محمد صلی الله علیه وآله را عذاب نمی دهد. و کسانی را که با او ایمان آوردند. (تحریم /8) یعنی علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام و حمزه رحمه الله و جعفر رحمه الله را عذاب نمی دهد . این در حالی است که نورشان در حرکت است، صراط را برای علی و فاطمه علیهما السلام هفتاد برابر بیشتر از دنیا روشن تر می نماید. پس نور آنها در پیشاپیش و در سمت راست آنان می شتابد و آنان نیز آن را دنبال می کنند؛ پس اولین بار اهل بیت علیهم السلام مانند برق تند و تیز از صراط می گذرند. سپس گروهی مانند باد از آن می گذرند، سپس گروهی با سرعت دویدن اسب از آن می گذرند، سپس گروهی با سرعت دویدن مرد از آن می گذرند، سپس گروهی با سرعتی معادل راه رفتن از آن می گذرند، سپس گروهی با سرعتی معادل چهار دست و پا رفتن کودک از آن می گذرند، سپس گروهی با سرعتی معادل خزیدن از آن می گذرند، و خداوند آن را برای مسلمین پهن و گسترده می کند، و برای گناهکاران باریک می کند. خداوند سبحان می فرماید: می گویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن. (تحریم /8) تا اینکه به واسطه ی آن، از صراط بگذریم. امیرالمؤمنین علیه السلام بر روی کجاوه ای از زمرد سبز رنگ از آن می گذرد و همراه ایشان فاطمه علیها السلام بر روی اسبی از یاقوت قرمز که در اطراف وی هفتاد هزار حور بهشتی که به سان برق درخشنده هستند، از آن می گذرد.

ص: 491

6 - الرسول صلی الله علیه وآله - فَلَا أَزَالُ وَاقِفاً عَلَى الصِّرَاطِ أَدْعُو وَأَقُولُ رَبِّ سَلَّمْ شِيعَتِي وَ مُحِبِّيَّ وَ أَنْصَارِى وَ مَنْ تَوَكَّانِي فِي دَارِ الدُّنْيَا إِلَى آخِرِ مَا مَرَّ فِي بَابِ الشَّفَاعَةِ. (1)

قوله تعالى : تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيم (5)

-1 الصادق علیه السلام - تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ قَالَ الْقُرْآن. (2)

قوله تعالى: لِتُنذِرَ قَوْماً ما أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ علیه السلام

1 - الصادق علیه السلام - لِتُنْذِرَ الْقَوْمَ الَّذِينَ أَنْتَ فِيهِمْ كَمَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ صلی الله علیه وآله وَ عَنْ وَعِيدِهِ. (3)

قوله تعالى : لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (7)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - يَعْنِي نَزَلَ بِهِ الْعَذَاب. (4)

2- الصادق علیه السلام - قَالَ الصَّادِق علیه السلام ... لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ يَعْنِي لِمَنْ نَزَلَ بِهِ الْعَذَابِ. (5)

3 - الصادق علیه السلام - لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ مِمَّنْ لَا يُقِرُّونَ بوَكَايَة أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ الْأَئِمَّة علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ بِإِمَامَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ بَعْدِهِ فَلَمَّا لَمْ يُقِرُّوا كَانَتْ عُقُوبَتُهُمْ مَا ذَكَرَ اللهُ إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ. (6)

قوله تعالى: إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ (8)

النُّزُولُ

1- الرسول صلی الله علیه وآله - عن ابن عباس رحمه الله: كَانَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله يقرأ فِي الْمَسْجِدِ فَيَجْهَرُ بِقِرَاءَتِهِ فَتَأَذَى بِهِ نَاسٌ قُرَيْشَ فَقَامُوا لِيَأْخُذُوهُ وَ إِذَا أَيْدِيهِمْ مَجَمُوعَةُ إِلَى أَعْنَاقِهِمْ وَإِذَا هُمْ عُمَّى لَا يُبْصِرُونَ فَجَاءُوا إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالُوا نَنْشُدُكَ اللَّهَ وَ الرَّحِمَ فَدَعَا النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَذَهَبَ ذَلِكَ عَنْهُمْ فَنَزَلَتْ بِس إِلَى قَوْلِهِ فهم لا يُبْصِرُونَ. (7)

ص: 492


1- بحار الأنوار، ج 8، ص 69 .
2- بحار الأنوار، ج 9، ص 231 / بحار الأنوار، ج16، ص 86 / تفسیر القمی، ج 2، ص211
3- الكافي، ج 1، ص431/ بحار الأنوار، ج24، ص 332 / تأويل الآيات الظاهرة، ص476/ تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
4- تفسير القمى، ج 2، ص 211 / بحار الأنوار، ج16، ص 86
5- بحار الأنوار، ج24، ص 369/ بحار الأنوار، ج16، ص 86/ تفسیر القمی، ج2، ص211 .
6- الکافی، ج 1، ص 431/ بحار الأنوار، ج24، ص332 .
7- بحار الأنوار، ج18، ص 66/ المناقب، ج 1، ص 77 .

6- پیامبر صلی الله علیه وآله - از پیامبر صلی الله علیه وآله روایت است: من همچنان بر پل صراط ایستاده ام و درخواست می کنم و می گویم: پروردگارا شیعه ی من و دوست من و یاران من و هر که را که در دار دنیا مرا به ولایت پذیرفته است؛ سالم بدار تا اینکه به شفاعت کشیده می شود.

[این قرآنی است که] از سوی خداوند توانا و مهربان نازل شده است (5)

1 - امام صادق علیه السلام - تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ؛ منظور قرآن است.

تا قومی را انذار کنی که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند (6)

1 - امام صادق علیه السلام - لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ؛ یعنی اینکه تو (پیامبر صلی الله علیه وآله)، قومی را که در میان آنها هستی، بیم دهی؛ همچنان که پدران و نیکان این قوم بیم داده شده اند.

فرمان [الهی] دربارهی بیشتر آن ها [به کیفر اعمالشان] تحقق یافته به همین جهت ایمان نمی آورند (7)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - یعنی عذاب بر آن ها نازل شد.

2- امام صادق علیه السلام - قرآن لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى أَكْثَرِهِمْ؛ منظور کسانی است که عذاب بر آن ها نازل شد.

3- امام صادق علیه السلام - لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى أَكْثَرِهِمْ؛ برای بیشتر آنهایی که اقرار به ولایت امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام ندارند، چون اقرار و ایمان به ولایت ائمّه و امیرالمؤمنین علیه السلام ندارند. عذاب و کیفر ایشان در این آیه توضیح داده شده است: ما در گردن های آنان غل هایی (طوق هایی) قرار دادیم که تا چانه ها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است. (یس /8)

ما در گردن های آنان غل هایی (طوق هایی) قرار دادیم که تا چانه ها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است. (8)

سبب نزول

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن عباس رحمه الله گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله در مسجد قرآن قرائت می فرمود و در قرائت صدایش را بلند کرد و افرادی از قریش از این امر آزرده شدند. پس برخاستند تا پیامبر صلی الله علیه وآله را گرفته و مجازات کنند که به ناگاه دستانشان به دور گردنشان حلقه زده شد و کور شده و نمی دیدند. پس به نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمده و گفتند: «تو را به خدا سوگند می دهیم که به ما رحم کنی. پس پیامبر صلی الله علیه وآله دعا نمود و از آن خلاص شدند و سوره «یس» تا آیه: فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ نازل شد.

ص: 493

باب 1 : إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ

1-1- أمير المومنين علیه السلام - عن الصادق علیه السلام ... قَالَ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام حُجبَ عَنْ نُمْرُودَ بحُجُب ثَلَاثَة فَقَالَ عَلَى علیه السلام لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله حُجبَ عَمَّنْ أَرَادَ قَتْلَهُ بِحُجُب خَمْس فَثَلَاثَةُ بِثَلَاثَةَ وَ اثْنَانِ فَضْلُ قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ ... فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ فَهَذِهِ حُجْبٍ خَمْسَةَ. (1)

1-2- الصادق علیه السلام - عن أبي بصير عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْل اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ... فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ بِإِمَامَة أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَلَمَّا لَمْ يُقِرُوا كَانَتْ عُقُوبَتُهُمْ مَا ذَكَرَ اللَّهُ إِنَّا جَعَلْنَا في أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ . (2)

1-3- الصادق علیه السلام - قوله إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ إلى قوله فَهُمْ مُقْمَحُونَ قَالَ قَدْ رَفَعَوْا رُءُوسَهُم. (3)

قوله تعالى: وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لا يبصرون (1)

النُّزُولُ

1 - الباقر علیه السلام - نزلت في أَبِي جَهْلِ بْنِ هِشَامٍ عَلَيْهِ اللَّعْنَةُ وَ نَفَرُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ النَّبِي صلی الله علیه وآله قَامَ يُصَلِّى وَ قَدْ حَلَفَ أَبُو جَهْلِ لَئِنْ رَأَهُ يُصَلَّى لَيَدْمَعَنَّهُ فَجَاءَهُ وَ مَعَهُ حَجَرُ وَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله قَائِمَ يُصَلِّى فَجَعَلَ كُلَّمَا رَفَعَ الْحَجَرَ لِيَرْمِيَهُ أَثْبَتَ اللَّهُ يَدَهُ إِلَى عُنُقِهِ وَ لَا يَدُورُ الْحَجَرُ بِيَدِهِ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَى أَصْحَابِهِ سَقَطَ الْحَجَرُ مِنْ يَدِهِ. (4)

2- ابن عباس رحمه الله - أن نَاساً مِنْ بَنِي مَحْرُومِ تَوَاصَوْا بِالنَّبِيِّ صلی الله علیه وآله لِيَقْتُلُوهُ مِنْهُمْ أَبُو جَهْلِ وَ الْوَلِيدُ بْنُ الْمُغِيرَةِ وَ نَفَرُ مِنْ بَنِي مَخْرُومٍ فَبَيْنَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم قَائِمُ يُصَلَّى إِذْ أَرْسَلُوا إِلَيْهِ الْوَلِيدَ لِيَقْتُلَهُ فَانْطَلَقَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي كَانَ يُصَلَّى فِيهِ فَجَعَلَ يَسْمَعُ قِرَاءَتَهُ وَ لَا يَرَاهُ فَانْصَرَفَ إِلَيْهِمْ فَأَعْلَمَهُمْ ذَلِكَ فَأَتَاهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبُو جَهْل وَالْوَلِيدُ وَ نَفَرُ مِنْهُمْ فَلَمَّا انْتَهَوْا إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي يُصَلَّى فِيهِ سَمِعُوا

ص: 494


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 32 / بحار الأنوار، ج 17، ص 278/ / الاحتجاج، ج 1، ص 213 / تفسیر نور الثقلين.
2- الکافی، ج 1، ص 431/ بحار الأنوار، ج24، ص332.
3- تفسير القمى، ج 2، ص 211/ تفسير نور الثقلين .
4- بحار الأنوار، ج 18 ، ص 52 تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان

بخش 1 : ما در گردن های آنان غل هایی ( طوق هایی ) قرار دادیم که تا چانه ها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است.

1-1- امام علی علیه السلام - امام صادق علیه السلام فرمود: ... عالم یهودی گفت: حضرت ابراهیم علیه السلام که با سه پرده از نمرود محجوب گردید. حضرت فرمود: «همین طور است، و پیامبر صلی الله علیه وآله از قاتل خود با پنج پرده محجوب گردید؛ سه پرده به سه پرده و دو پرده ی آن حضرت، نشانه ی فضل و برتری اوست. خداوند عزوجل می فرماید ... فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ این هم حجاب پنجم».

2-1- امام صادق علیه السلام - ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند: چون اقرار و ایمان به ولایت ائمه علیهم السلام و امیرالمؤمنین علیه السلام ندارند عذاب و کیفر ایشان در این آیه توضیح داده شده است ست: إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ .

3-1- امام صادق علیه السلام - إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ، سرهایشان را بالا بردند.

و در پیش روی آنان سدی قراردادیم، و در پشت سرشان سدی؛ و چشمانشان را پوشانده ایم، لذا نمی بینند.

سبب نزول

1- امام باقر علیه السلام - شأن نزول آیه این است که پیامبر صلی الله علیه وآله در حال خواندن نماز بود و ابوجهل - که لعنت خدا بر او باد - عهد کرده بود هرگاه که پیامبر صلی الله علیه وآله را در حال نماز ببیند، سر او را بشکند. پس در حالی که سنگی در دست داشت، آمد و دید که پیامبر صلی الله علیه وآله ایستاده است و نماز می خواند. پس آمد تا او را بزند، اما هر بار که می خواست سنگ را بالا ببرد و بر سر حضرت بزند، خداوند دست او را

به گردنش گره می زد و سنگ در دستش نمی چرخید و هنگامی که نزد اصحابش برمی گشت، سنگ از دستش می افتاد.

2- ابن عباس رحمه الله - جماعتی از بنی مخزوم مانند ابوجهل و ولیدبن مغیره با یکدیگر قرار گذاشته بودند حضرت رسول صلی الله علیه وآله را به قتل رسانند، هنگامی که آن جناب به نماز مشغول بود، ولید بن مغیره را فرستادند تا تصمیم آن ها را عملی نماید ولید برای انجام این توطئه به محلی که حضرت رسول صلی الله علیه وآله نماز می خواند رفت، وی صدای قرائت آن را می شنید ولیکن شخص او را مشاهده نمی کرد، ولید به طرف رفقای خود رفت و جریان را با آنان درمیان گذاشت. بعد از این ابوجهل و ولید به اتفاق چند نفر دیگر

ص: 495

قِرَاءَتَهُ وَ ذَهَبُوا إِلَى الصَّوْتِ فَإِذَا الصَّوْتُ مِنْ خَلْفِهِمْ فَيَذْهَبُونَ إِلَيْهِ فَيَسْمَعُونَهُ أَيْضاً مِنْ خَلْفِهِمْ فَانْصَرَفُوا وَ لَمْ يَجِدُوا إِلَيْهِ سَبِيلًا فَذَلِكَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ. (1)

3- ابن عباس رحمه الله - أَنَّ قُرَيْشاً اجْتَمَعَتْ فَقَالَتْ لَئِنْ دَخَلَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله لَتَقُومَنَّ إِلَيْهِ قِيَامَ رَجُل وَاحِدٍ فَدَخَلَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله فَجَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَداً فَلَمْ يُبْصِرُوهُ فَصَلَّى صلی الله علیه وآله ثُمَّ أَتَاهُمْ فَجَعَلَ يَنْظُرُ عَلَى رُءُوسِهِمُ الْتَرَابَ وَهُمْ لَا يَرَوْنَهُ فَلَمَّا جَلَى عَنْهُمْ رَأَوُا التَّرَابَ فَقَالُوا هَذَا مَا سَحَرَكُمُ ابْنُ أَبِي كَبْشَةَ وَ لَمَّا نَزَلَتِ الْأَحْزَابُ عَلَى الْمَدِينَةِ عَبَّى أَبُو سُفْيَانَ سَبْعَةَ آلَافِ رَامِ كَوْكَبَةً وَاحِدَةً ثُمَّ قَالَ ارْمُوهُمْ رَشْقاً وَاحِداً فَوقَعَ فِي أَصْحَابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم سِهَامُ كَثِيرَةً فَشَكَوْا ذَلِكَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَلَوَّحَ إِلَى السَّهَامِ بِكُمِّهِ وَ دَعَا بِدَعَوَاتِ فَهَبَّتْ رِيحُ عَاصِفَةُ فَرُدَّتِ السَّهَامُ إِلَى الْقَوْمِ فَكُلِّ مَنْ رَمَى سَهْمَا عَادَ السَّهُمُ إِلَيْهِ فَوَقَعَ فِيهِ جُرْحُهُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَبَرَكَةِ رَسُولِهِ وَ دَخَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم مَعَ مَيْسَرَةَ إِلَى حِصْنِ مِ-نْ حُصُون الْيَهُودِ لِيَشْتَرُوا خَبْراً وَ أدْماً فَقَالَ يَهُودِئُ عِنْدِي مُرَادُكَ وَ مَضَى إِلَى مَنْزِلِهِ وَ قَالَ لِزَوْجَتِهِ أطلِعِي إِلَى عَالِى الدَّار فَإِذَا دَخَلَ هَذَا الرَّجُلُ فَارْمِي هَذِهِ الصَّخْرَةَ عَلَيْهِ فَأَدَارَتِ الْمَرْأَةُ الصَّخْرَةَ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَضَرَبَ الصَّخْرَة بِجَنَاحِهِ فَخَرَقَتِ الْجِدَارُ وَ أَتَتْ تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا صَاعِقَةُ فَأَحَاطَتْ بِحَلْقِ الْمَلْعُونِ وَ صَارَتْ فِي عُنُقِهِ كَدَوْرُ الرَّحَى فَوَقَعَ كَأَنَّهُ الْمَصْرُوعُ فَلَمَّا أَفَاقَ جَلَسَ وَ هُوَ يَبْكِي فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم وَيْلَكَ مَا حَمَلَكَ عَلَى هَذَا الْفِعَالَ فَقَالَ يَا مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله لَمْ يَكُنْ لِي فِي الْمَتَاعِ حَاجَةُ بَلْ أَرَدْتُ قَتْلَكَ وَ أَنْتَ مَعْدِنُ الْكَرَمِ وَ سَيِّدَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ اعْفُ عَنِّى فَرَحِمَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله فَانْزَاحَتِ الصَّخْرَةُ عَنْ عُنُقِهِ. (2)

فَضيلَةُ الآية

1 - أمير المومنين علیه السلام - عَن الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام قَالَ: كَانَ عَلَى بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام بِالْكُوفَة فِي الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ أَشْيَاءَ فَقَالَ سَل ... وَ سَأَلَهُ كَمْ حَجَّ آدَمُ علیه السلام مِنْ حَجَّةَ فَقَالَ لَهُ سَبْعِينَ حَجَّةً مَاشِياً عَلَى قَدَمَيْهِ وَأَوَّلُ حَجَّة كَانَ مَعَهُ الصُّرَدُ يَدَّلَّهُ عَلَى مَوَاضِعِ الْمَاءِ وَ خَرَجَ مَعَهُ مِنَ الْجَنَّة وَ قَدْ نُهِيَ عَنْ أَكُل الصُّرَدِ وَ الْخُطَّافِ وَسَأَلَهُ مَا بَالُهُ لَا يَمْشِي عَلَى الْأَرْضِ قَالَ لِأَنَّهُ نَاحَ عَلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ فَطَافَ حَوْلَهُ أَرْبَعِينَ

ص: 496


1- بحار الأنوار، ج18، ص 72
2- بحار الأنوار، ج18، ص 64 / المناقب، ج 1، ص 75؛ «فلما جلی ... عن عنقه» محذوف

آمدند، هنگامی که به محل نماز آن حضرت رسیدند صدای قرائت را شنیدند ولی خود او را مشاهده نکردند، و آنان در این موقع به طرفی که صوت را می شنیدند رفتند و متوجه شدند که صدا از پشت سرشان می آید، در هر صورت آن ها قادر نشدند به حضرت خاتم النبیین صلی الله علیه وآله آسیبی برسانند خداوند در این باره فرموده است: وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ.

3- ابن عباس رحمه الله - قریش گردهم آمدند و گفتند: اگر محمد صلی الله علیه وآله وارد شود بسان یک نفر همگی بر سر او می ریزیم. پس پیامبر صلی الله علیه وآله وارد شد و خداوند فرا روی آن ها و پشت سرشان سدی نهاد و نتوانستند پیامبر صلی الله علیه وآله را ببینند. پیامبر صلی الله علیه وآله نماز گزارد سپس به نزدشان آمد و بر سرشان خاک می ریخت در حالی که آنان، آن حضرت را نمی دیدند. و چون پیامبر صلی الله علیه وآله بر آنان آشکار گردید خاک را دیدند و گفتند: «این گونه سحر را ابن ابی کبشه بر شما انجام نداده است». هنگامی که احزاب بر مدینه فرود آمدند ابوسفیان هفت هزار تیرانداز را که همچون یک سوار بودند آماده کرد سپس گفت: «همزمان به سوی آنان تیراندازی کنید». پس تیرهای زیادی بر یاران پیامبر صلی الله علیه وآله افتاد و از این امر به نزد پیامبر شکایت بردند. آن حضرت با آستینش به تیرها اشاره کرد و دعاهایی را خواند. پس تندبادی شروع به وزیدن گرفت و تیرها را به سوی آن قوم بازگرداند. پس هرکس تیری پرتاب کرده بود به سوی خودش بازگشت خود افتاد و با قدرت خداوند و برکت رسول خدا صلی الله علیه وآله او را زخمی کرد . و پیامبر صلی الله علیه وآله با جناح چپ لشکر وارد یکی از دژهای یهودیان شد تا نان و خورش تهیه کنند. مردی یهودی گفت: «درخواستت پیش من است». و به منزلش رفت و به همسرش گفت: «به پشت بام خانه برو و وقتی این مرد وارد خانه شد این سنگ را بر وی بینداز». زن سنگ را چرخاند تا بیندازد که جبرئیل علیه السلام فرود آمد و با پرهایش ضربه ای به سنگ زد سنگ دیوار خانه را سوراخ کرد و همچون آذرخشی به حرکت درآمد و گلوی آن شخص ملعون را احاطه کرد و مانند سنگ آسیاب بر گردن او قرار گرفت و او بسان شخص دیوانه و تشنج زده بر زمین افتاد و چون هوشیار شد بر زمین نشست و شروع به گریه کرد. پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمود: «وای بر تو چه چیز تو را بر این کار واداشت»؟ گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله من نیازی به متاع و کالا نداشتم بلکه در صدد بودم تو را به قتل برسانم، و تو معدن بخشش و سرور عرب و عجم هستی پس مرا ببخش و از من درگذر» پس پیامبر صلی الله علیه وآله به او رحم کرد و صخره از گردنش کنده شد.

فضیلت آیه

1- امام علی علیه السلام - احمد بن عامر طائی گوید: امام رضا علیه السلام از قول پدرانشان از حسین بن علی علیه السلام نقل نمود که علی بن ابی طالب علیه السلام در مسجد جامع کوفه بود که مردی از اهل شام برخاست و گفت: سؤالاتی دارم ... «آدم چند بار حج به جا آورد»؟ حضرت فرمود: «هفتاد بار پیاده، و در اولین سفرش «صرد» که به همراه او از بهشت بیرون آمده بود، همراهش بود و مواضع آب را به او نشان می داد. آدم از خوردن «صرد» و «پرستو» منع شد». مرد شامی پرسید: «چرا [پرستو] روی زمین راه نمی رود»؟ حضرت فرمود: «زیرا بر بیت المقدس نوحه سرایی نمود و چهل سال بر آن

ص: 497

عَاماً يَبْكِي عَلَيْهِ وَ لَمْ يَزَلْ يَبْكِي مَعَ آدَمَ علیه السلام فَمِنْ هُنَاكَ سَكَنَ الْبُيُوتَ وَ مَعَهُ تِسْعَ آيَاتِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِمَّا كَانَ آدَمُ يَقْرَؤُهَا فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ مَعَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثَلَاتُ آيَاتٍ مِنْ أوَّلَ الْكَهْفِ وَ ثَلَاثُ آيَاتِ مِنْ سُبْحَانَ وَ هِيَ وَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ و ثَلَاثُ آيَاتِ مِنْ يَس وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا. (1)

2- الرضا علیه السلام - عُوذَةُ وَجَدْتُ فِي ثِيَابِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ لَمَّا مَاتَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَى بْن مُوسَى علیه السلام وجدَ عَلَيْهِ تَعْوِيدُ مُعَلَّى... جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبهمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُونَ وَمَا يُعْلِنُونَ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لا يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُون. (2)

باب 1 : وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ

1-1- أمير المومنين علیه السلام - عَن الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام قَالَ قَالَ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام حُجبَ عَنْ نُمْرُودَ بِحُجُب ثَلَاثَةِ فَقَالَ عَلَى علیه السلام لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله حُجَبَ عَمَّنْ أَرَادَ قتْلَه بحُجُب خَمْسَة فَثَلَاثَةٌ بِثَلَاثَة وَاثْنَانِ فَضْلُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ يَصِفُ أَمْرَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا فَهَذَا الْحِجَابُ الْأَوَّلُ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَهَذَا الْحِجَابُ الثَّانِي فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ فَهَذَا الْحِجَابُ الثَّالِثُ. (3)

2-1- الباقر علیه السلام - عن أبي الجارود عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ يَقُولُ فَأَعْمَيْنَاهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ الْهُدَى أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ وَ قُلُوبَهُمْ فَأَعْمَاهُمْ عَنِ الْهُدَى. (4)

ص: 498


1- بحار الأنوار، ج 10، ص78/ بحار الأنوار، ج 61، ص283 / تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج 91، ص345 .
3- بحار الأنوار، ج17، ص278/ بحار الأنوار، ج 10، ص 32 / تفسير نورالثقلين / الاحتجاج، ج 1، ص213/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج18، ص 52 / تفسیر نور الثقلين / تفسير البرهان / تفسیر القمی، ج 2، ص212 .

گریست و همیشه به همراه آدم می گریست و لذا در خانه هایی سکنی گزید و نه آیه از آیات کتاب خداوند عزوجل که آدم در بهشت آنها را می خواند، به همراه داشت و تا قیامت نیز به همراه خواهد داشت، و آن آیات عبارتند از: سه آیه از اول سوره «کهف»، سه آیه از سوره اسراء که عبارتند از: وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ به بعد (یعنی آیات 47، 46، 45 از سوره اسراء) و سه آیه از سوره یس، یعنی از آیه: وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا (یعنی آیات 11، 10، 9).

2- امام رضا علیه السلام - حرزی است که در میان لباس امام رضا علیه السلام یافت شد. وقتی حضرت رحلت نمود، تعویذی یافت شد که بر آن حضرت بسته بود ... جَعَلْنَا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ. آن ها کسانی هستند که [بر اثر فزونی گناه،] خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده؛ [به همین دلیل نمی فهمند] و غافلان واقعی همان ها هستند! (نحل / 108) قطعاً خداوند از آنچه پنهان می دارند و آنچه آشکار می سازند با خبر است. (نحل /23) و خداوند، شر آنها را از تو دفع می کند؛ و او شنونده و داناست (بقره/137) و آنها را می بینی [که با چشم های مصنوعیشان] به تو نگاه می کنند،

اما در حقیقت نمی بینند!» (اعراف/198) کر و لال و نابینا هستند از این رو چیزی نمی فهمند!. (بقره/171)».

بخش 1 : و در پیش روی آنان سدی قراردادیم، و در پشت سرشان سدی؛ و چشمانشان را پوشانده ایم، لذا نمی بینند.

1-1- امام على علیه السلام - امام حسین علیه السلام از امام علی علیه السلام نقل می کند که فرمود: آن یهودی به حضرت گفت «ابراهیم علیه السلام با سه حجاب و پوشش از مقابل نمرود پنهان شد». علی علیه السلام فرمود: «بله، چنین بود و محمد صلی الله علیه وآله با پنج حجاب از مقابل دیدگان کسانی که قصد کشتن او را داشتند پنهان شد سه حجاب آنکه مانند ابراهیم علیه السلام است و ایشان دو حجاب، بیشتر داشته است. خداوند تبارک و تعالی ماجرای حضرت محمد صلی الله علیه وآله را این چنین توصیف می کند؛ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا این حجاب اوّل است، وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا این حجاب دوّم ،است، فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ اين حجاب سوم است.

2-1- امام باقر علیه السلام - ابوالجارود گوید: امام باقر علیه السلام درباره ی این فرموده ی خداوند متعال: و جَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فرمود: «یعنی آنان را کور کردیم؛ فهم لا يُبْصِرُونَ یعنی هدایت را نمی بینند. خداوند، گوش ها، چشم ها و قلب هایشان را سلب کرد و آنها را از راه هدایت گمراه کرد».

ص: 499

3-1 - الصادق علیه السلام - وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ عُقُوبَةً مِنْهُ لَهُمْ حَيْثُ أَنْكَرُوا وَلَايَةَ أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ الْأَئِمَّة علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ هَذَا فِي الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ مُقْمَحُونَ. (1)

قوله تعالى: وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (10)

1 - الصادق علیه السلام - وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ بِوَلَايَة عَلَى علیه السلام وَ مَنْ بعده. (2)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ قَوْلُهُ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ فَلَمْ يُؤْمَنْ مِنْ أُولَئِكَ الرَّهْطِ مِنْ بَنِي مَخْزُومٍ أَحَدٌ يَعْنِي ابْنَ الْمُغَيْرَةِ. (3)

قوله تعالى: إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمَانَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرِ كَرِيم (11)

1 - الصادق علیه السلام - إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ يَعْنِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ يَا مُحَمَّدُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيم. (4)

قوله تعالى: إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الموتى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ (12)

1 - الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - قال أبو عبد الله علیه السلام إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم نَزَلَ بأَرْض قَرْعَاءَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَب فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله نَحْنُ بِأَرْضِ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٌ قَالَ فَلْيَأْتِ كُلُّ إِنْسَانُ بِمَا قَدَرَ عَلَيْهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَيْنَ يَدَيْهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْض فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِيَّاكُمْ وَالْمُحَقِّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ طَالِباً أَنَا وَإِنَّ طَالِبَهَا يَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ. (5)

ص: 500


1- الكافي، ج 431، ص 1 بحار الأنوار، ج24، ص332 .
2- الکافی، ج 1، ص 431 بحار الأنوار، ج24، ص332/ تفسیر نورالثقلین.
3- تفسير القمي، ج 2، ص 212 / تفسیر نور الثقلين
4- الكافى، ج 1، ص 431 / بحار الأنوار، ج24، ص 332 .
5- الکافی، ج 2، ص 288 / بحار الأنوار، ج 70، ص 346 / وسائل الشيعة، ج 15، ص 310 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

3-1- امام صادق علیه السلام - وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ این عقوبتی است برای آنها در دنیا؛ چون منکر ولایت امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام بعد از او شده اند. و در آخرت در آتش جهنّم به طوری که سرهایشان بالا نگاه داشته شده است، می باشند.

برای آنان یکسان است: چه انذارشان کنی یا نکنی، ایمان نمی آورند. (10)

1- امام صادق علیه السلام - وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ به خدا و به ولایت علی علیه السلام و امامانی که بعد از او خواهند بود.

2- على بن ابراهيم رحمه الله - وَسَوَاء عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَتُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ؛ از آن گروه که از بنی مخزوم بودند، هیچ کس ایمان نیاورد، یعنی بنی مغیره.

تو فقط کسی را می توانی انذار کنی که از این یادآوری [الهی] پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ سپس او را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده. (11)

1 - امام صادق علیه السلام - إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام . و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ ای محمد او را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده.

به یقین مامردگان را زنده می کنیم و آنچه را از پیش فرستاده اند و آنچه را از خود باقی گذاشته اند؛ و همه چیز را در کتاب روشنگری احصا کرده ایم. (12)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله در مکانی فرود آمد که خالی از علف و درخت بود و به اصحابش دستور داد که هیزم جمع کنند. صحابه گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! ما جایی فرود آمدیم که در آن چوب و هیزم پیدا نمی شود». پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «هرکس هر اندازه که می تواند جمع کند». آنان هر چه توانستند جمع کردند و به حضور پیامبر صلی الله علیه وآله آورده و بر روی هم ریختند. آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «گناهان این چنین بر روی هم انباشته می شوند». سپس فرمود: « از گناهان صغیره بپرهیزید؛ پس هر چیزی خواهانی دارد. آگاه باشید که خواهان آن، آنچه را که پیش فرستادند با آثار و اعمالشان می نگارد و همه چیز را در کتاب روشنگری احصا کرده ایم».

ص: 501

2- الباقر علیه السلام - اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لَهَا طَالِباً يَقُولُ أَحَدَكُمْ أَذْنِبُ وَأَسْتَغْفِرُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خبیر. (1)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - يَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِيَّاكَ أَنْ تَسُنَّ سُنَّةَ بِدْعَةً فَإِنَّ الْعَبْدَ إِذَا سَنَّ سُنَّةَ سَيِّئَةً لَحِقَهُ وزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَنَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ يُنَبِّوا الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَأَخَر. (2)

4- ابن عبّاس رحمه الله - قَالَ كَانَتِ الْأَنْصَارُ مَنَازِلُهُمْ بَعِيدَةَ مِنَ الْمَسْجِدِ فَأَرَادُوا أَنْ يَنْتَقِلُوا فَيَكُونُوا قَريباً مِنَ الْمَسْجِدِ فَنَزَلَتْ وَنَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ فَقَالُوا بَلْ نَمْكُثُ مَكَانَنَا. (3)

5 - الكاظم علیه السلام - عَنْ عِيسَى بْنِ الْمُسْتَفَادِ أَبي مُوسَى الصَّرِيرِ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَيْسَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام كَاتِبَ الْوَصِيَّة وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْمُمْلِي عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ وَ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ شُهُودُ قَالَ فَأَطْرَقَ طَوِيلًا ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا الْحَسَنَ علیه السلام قَدْ كَانَ مَا قُلْتَ وَلَكِنْ حِينَ نَزَلَ بِرَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْأَمْرُ نَزَلَتِ الْوَصِيَّةُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ كِتَاباً مُسَجَّدًا نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ مَعَ أَمَنَاءِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله مُرْ بِإِخْرَاجِ مَنْ عِنْدَكَ إِلَّا وَصِيْكَ لِيَقْبضَهَا مِنَّا وَ تُشْهدَنَا بِدَفْعِكَ إِيَّاهَا إِلَيْهِ ضَامِناً لَهَا يَعْنِي عَلِيَّا علیه السلام فَأَمَرَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم بِإِخْرَاجِ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ مَا خَلَا عَلِيّا علیه السلام وَ فَاطِمَةُ علیها السلام فِيمَا بَيْنَ السِّتْر وَالْبَاب فَقَالَ جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله رَبُّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ هَذَا كِتَابُ مَا كُنْتُ عَهِدْتُ إِلَيْكَ وَ شَرَطْتُ عَلَيْكَ وَ شَهِدْتُ بِهِ عَلَيْكَ وَ أَشْهَدْتُ بِهِ عَلَيْكَ مَلَائِكَتِي وَ كَفَى بى يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله شَهِيداً قَالَ فَارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُ النبی صلی الله علیه وآله فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ رَبِّي هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَيْهِ يَعُودُ السَّلَامُ صَدَقَ عَزَّوَجَلَّ وَ بَرَّ هَاتِ الْكِتَابَ فَدَفَعَهُ إِلَيْهِ وَ أَمَرَهُ بدَفْعِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ اقْرَأَهُ فَقَرَأَهُ حَرْفاً حَرْفاً فَقَالَ يَا عَلى علیه السلام هَذَا عَهْدُ رَبِّي تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِلَيَّ وَ شَرْطُهُ عَلَيَّ وَ أَمَانَتُهُ وَ قَدْ بَلَّغْتُ وَنَصَحْتُ وَ أَدَّيْتُ فَقَالَ عَلَى علیه السلام وَ أَنَا أَشْهَدُ لَكَ بأَبي وَأُمِّي أَنْتَ بِالْبَلَاغِ وَالنَّصِيحَةِ وَالتَّصْدِيقِ عَلَى مَا

ص: 502


1- الکافی، ج 2، ص 270/ مستدرک الوسائل، ج 11، ص348 / بحار الأنوار، ج 70، ص 321 تفسير نور الثقلين/ وسائل الشيعة، ج 15، ص 311 / تفسير البرهان.
2- بحار الأنوار، ج 74، ص 105/ مکارم الأخلاق، ص453 .
3- بحار الأنوار، ج 89، ص 295 .

2- امام باقر علیه السلام - از گناهان کوچک پرهیز کنید، همانا که این گناهان خواهانی دارد و هیچ یک از شما نمی گوید: من مرتکب گناه می شوم و از خدا آمرزش می طلبم. خداوند عزوجل می فرماید: وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ . و نیز می فرماید: اگر [عمل تو] هموزن دانه خردلی و در تخته سنگی یا در آسمان ها یا در زمین باشد، خدا آن را می آورد که خدا بس دقیق و آگاه است. (لقمان/16)».

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - ای پسر مسعود! مبادا اینکه بدعتی در دین گذاری زیرا که بنده هرگاه سنت بدی ایجاد کند گناهش و گناه کسی که به آن عمل کرده به او می پیوندد خدای تعالی فرموده است: و نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثَارَهُمْ و نیز فرموده: و در آن روز انسان را از تمام کارهایی که از پیش یا پس فرستاده آگاه می کنند!. (قیامت/13).

4۔ ابن عباس رحمه الله - خانه های انصار از مسجد دور بود؛ خواستند منتقل شوند و نزدیک مسجد باشند؛ پس [این آیه] نازل شد: وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثَارَهُمْ در نتیجه گفتند: «در جای خود می مانیم».

5- امام کاظم علیه السلام - عیسی بن مستفاد گوید: امام کاظم علیه السلام برای من حدیث فرمود که به امام صادق علیه السلام گفتم: «آیا پیامبر صلی الله علیه وآله بر علی علیه السلام قرآن را نمی خواند تا آن را بنویسد؟ و آیا جبرئیل علیه السلام و فرشتگان مقرب بر این کار شاهد نبودند»؟ امام کاظم علیه السلام فرمود: «امام صادق علیه السلام مدت زیادی ساکت ماند. و سپس فرمود: ای ابا الحسن علیه السلام ! آنچه گفتی درست است ولیکن، هنگامی که این کار به پیامبر صلی الله علیه وآله سپرده شد و بر ایشان فرود آمد، وصیّت در قالب کتابی نگاشته شده از سوی خداوند نازل شد که جبرئیل علیه السلام و فرشتگان مقرب درگاه خداوند تبارک و تعالی آن را فرود آوردند». جبرئیل علیه السلام گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله! به همه ی کسانی که نزد تو هستند، به جز وصی خودت، دستور بده تا از پیش تو بروند تا این وصیت را از ما بگیری و شهادت بدهی که آن را دریافت کرده ای و خودت مسئول حفظ آن هستی. پیامبر صلی الله علیه وآله کسانی که در خانه بودند، به جز حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام خواست تا آنجا را ترک کنند». سپس جبرئیل گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله! پروردگار تو بر تو درود می فرستد و می گوید: «این کتابی است که آن را بر دوش تو نهادم و بر تو شرط کردم و با آن بر تو گواهی دادم و با آن، فرشتگانم را بر تو شاهد گرفتم و ای محمد صلی الله علیه وآله! تو به عنوان شاهد برای من کفایت می کنی». امام صادق علیه السلام فرمود: «لرزه بر اندام پیامبر صلی الله علیه وآله افتاد و فرمود: «ای جبرئیل! پروردگار من همان درود است و سلام از سوی اوست و به سوی او باز می گردد. خداوند عزوجل راست گفت و کاری نیکو انجام داد. کتاب را بده». جبرئیل کتاب را به رسول خدا صلی الله علیه وآله داد و به او [از جانب خدا] فرمان داد تا به امیرالمؤمنین علیه السلام بدهد. پس به علی علیه السلام فرمود: «آن را بخوان». امام علی علیه السلام آن را کلمه به کلمه خواند. سپس پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمود: «این قرآن سفارش و توصیه و امانت خدا بر من است؛ من آن را ابلاغ کردم و به آن پند دادم و به آن خالصانه عمل کردم». علی علیه السلام عرض کرد: «آری، پدر و مادرم فدایت گردند! من شاهد ابلاغ و پند و نصیحت و درستی آنچه که بیان فرمودی، هستم و گوش من، چشم من و گوشت و خون من به آن گواهی می دهند». سپس جبرئیل گفت: «من نیز شاهد و گواه شما هستم».

ص: 503

قُلْتَ وَ يَشْهَدُ لَكَ بِهِ سَمْعِي وَ بَصَرَى وَ لَحْمِي وَ دَمِي فَقَالَ جَبْرَئِيلُ وَ أَنَا لَكُمَا عَلَى ذَلِكَ مِنَ الشَّاهِدِينَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يَا عَلَى علیه السلام أَخَذْتَ وَصِيَّتِى وَ عَرَفْتَهَا وَ ضَمِنْتَ لِلَّهِ وَلِيَ الْوَفَاءَ بِمَا فِيهَا فَقَالَ عَلَى علیه السلام نَعَمْ بأَبي أَنْتَ وَ أُمِّى عَلَيَّ ضَمَانُهَا وَ عَلَى اللَّهِ عَوْنِي وَ تَوْفِيقِي عَلَى أَدَائِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَا عَلَى علیه السلام إِنِّي أريدُ أَنْ أَشْهِدَ عَلَيْكَ بِمُوَافَاتِى بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَقَالَ عَلَى علیه السلام نَعَمْ أَشْهَدُ فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله إِنَّ جَبْرَئِيلَ وَمِيكَائِيلَ فِيمَا بَيْنِي وَبَيْنَكَ الْآنَ وَهُمَا حَاضِرَاَن مَعَهُمَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ لِأَشْهِدَهُمْ عَلَيْكَ فَقَالَ نَعَمْ لِيَشْهَدُوا و أنا بأبي أَنْتَ وَ أُمِّى أَشْهِدُهُمْ فَأَشْهَدَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ كَانَ فِيمَا اشْتَرَطَ عَلَيْهِ النَّبِيُّ بِأَمْر جَبْرَئِيلَ فِيمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ قَالَ لَهُ يَا علی علیه السلام بمَا فِيهَا مِنْ مُوَالَاة مَنْ وَالَى اللهَ وَرَسُولَهُ صلی الله علیه وآله وَ الْبَرَاءَة وَالْعَدَاوَةَ لِمَنْ عَادَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه وآله وَالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ عَلَى الصَّبْرِ مِنْكَ وَ عَلَى عَظْمِ الْغَيْظِ وَعَلَى ذَهَابِ حَتَّى وَغَصْبٍ خُمُسِكَ وَ انْتِهَا حُرْمَتِكَ فَقَالَ نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله عَرَفْهُ أَنَّهُ يُنْتَهَى الْحُرْمَةُ وَ هی حُرْمَةُ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله وَعَلَى أَنْ تُخْضَبَ لِحْيَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِيطِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَصَعِقْتُ حِينَ فَهُمْتُ الْكَلِمَةَ مِنَ الْأَمِين جَبْرَئِيلَ حَتَّى سَقَطْتُ عَلَى وَجْهِي وَقُلْتُ نَعَمْ قَبلْتُ وَ رَضِيتُ وَ إِن انْتَهَكَتِ الْحُرْمَةُ وَ عُطَّلَتِ السُّنَنُ وَ مُزَّقَ الْكِتَابُ وَ هُدِّمَتِ الْكَعْبَةُ وَ خُضِبَتْ لِحْيَتِى مِنْ رَأْسِي بِدَمٍ عَبِيطٍ صَابِراً مُحْتَسِباً أَبَداً حَتَّى أَقْدَمَ عَلَيْكَ ثُم دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فاطمة علیها السلام وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَ أَعْلَمَهُمْ مِثْلَ مَا أَعْلَمَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالُوا مِثْلَ قَوْلِهِ فَخُتِمَتِ الْوَصِيَّةُ بِخَوَاتِيمَ مِنْ ذَهَب لَمْ تَمَسَّهُ النَّارُ وَ دُفِعَتْ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام ، قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ علیه السلام بأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أَ لَا تَذَكَّرُ مَا كَانَ فِي الْوَصِيَّة فَقَالَ سُنَنُ اللَّهِ وَسُنَنُ رَسُولِهِ فَقُلْتَ أَ كَانَ فِي اَلْوَصِيَّة تَوَتُبُهُمْ وَ خِلَافُهُمْ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ نَعَمْ وَاللَّهِ شَيْئًا شَيْئًا وَ حَرْفَا حَرْفَا أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الموتى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثَارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ فَاطِمَةَ علیها السلام أَلَيْسَ قَدْ فَهِمْتُمَا مَا تَقَدَّمْتُ بهِ إِلَيْكُمَا وَ قَبلْتُمَاهُ فَقَالَا بَلَى وَصَبَرْنَا عَلَى مَا سَاءَنَا وَ غَاظَنَا. (1)

ص: 504


1- الكافي، ج 1، ص 281/ بحار الأنوار، ج22، ص 479 / تفسير نور الثقلين؛ «فقال جبرائیل ... دفعت امیرالمؤمنين علیه السلام» محذوف / تفسير البرهان؛ «فقال جبرائیل ... دفعت امیر المؤمنين علیه السلام» محذوف

آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ای علی علیه السلام! وصیت مرا دریافتی و از آن مطلع شدی و ضامن خدا گشتی؛ آیا به آنچه که در قرآن است، وفا می کنی»؟ علی علیه السلام عرض کرد «آری، پدر و مادرم فدایت شوند! من، ضامن و عهده دار آن شدم و به یاری خدا به آن عمل می کنم». سپس پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «ای علی علیه السلام! من در روز قیامت با وفای خود به آن عهد، شاهد و گواه تو خواهم بود». پس علی علیه السلام عرض کرد: «آری، گواه من باش» پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «اکنون جبرئیل و میکائیل در حضور ما هستند و فرشتگان مقرب با آنان همراهند تا اینکه من آنان را بر تو شاهد بگیرم». علی علیه السلام عرض کرد: «بله، بگذار گواهی دهند و من نیز - پدر و مادرم به فدایت - آنان را به شهادت می گیرم». پس رسول خدا صلی الله علیه وآله آنان را شاهد گرفت. یکی از مواردی که پیامبر صلی الله علیه وآله به دستور جبرئیل بر علی علیه السلام شرط کرد و جبرئیل علیه السلام نیز از سوی خداوند به آن مأمور بود، این بود که پیامبر صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: «ای علی علیه السلام! به آنچه از این قرآن که درباره ی دوست داشتن کسانی است که خدا را دوست دارند و دشمن دانستن کسانی که با خداوند و رسول او دشمنی می کنند و برائت جستن از آنان و صبر کردن در آنجا که باید خشم، فروخورده شود، عمل کن و نیز به آنچه درباره ی صبر در برابر از بین رفتن حق تو و غصب کردن خُمس (یک پنجم) تو و دریدن پرده ی آبرو و شرافت توست، وفا کن». عرض کرد: «چنین می کنم ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! قسم به آنکه دانه را شکافت و موجودات را آفرید، شنیدم که جبرئیل به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کرد: «ای محمد صلی الله علیه وآله! به او بشناسان؛ حرمت او که حرمت خداوند متعال و حرمت رسول خدا صلی الله علیه وآله است، زیر پا نهاده می شود و محاسن او از خون سر او - که زود هنگام از دنیا می رود - گلگون می شود». امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «وقتی که این سخن را از جبرئیل امین شنیدم، مدهوش شدم و با صورت بر زمین افتادم». و گفتم: «آری، من آن را پذیرفتم و به آن راضی شدم؛ هرچند که به حرمت ها بی احترامی شده و سنت ها بی اعتبار شود و کتاب (قرآن) پاره و کعبه ویران گردد و محاسن من از خون سرم - که زود هنگام دار فانی را وداع می گویم - گلگون شود. من همواره صابر و خشنود هستم تا نزد شما بیایم». سپس پیامبر صلی الله علیه وآله حضرت فاطمه علیها السلام و امام حسین و امام حسن علیهما السلام را فرا خواند و آنچه را که به علی علیه السلام آموخته بود، به آنها آموخت و آنان نیز همان را گفتند که امام علی علیه السلام گفته بود. این وصیت با مهری از جنس طلا، مهر و موم شد تا از گزند آتش به دور باشد و آنگاه به علی علیه السلام داده شد. پس به ابوالحسن علیه السلام عرض کردم: «پدر و مادر به فدایت! آیا به خاطر داری که مضمون آن وصیّت چه بود»؟ آن حضرت پاسخ داد: «سنت های خدا و رسول خدا صلی الله علیه وآله». سپس عرض کردم: «آیا انحراف آنان و مخالفتشان با امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیت ذکر شده بود»؟ حضرت فرمود: «بله، به صورت اندک اندک و کلمه به کلمه. مگر این فرموده پروردگار متعال را نشنیده ای که می فرماید: إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الموتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ؟! به خدا قسم! که پیامبر صلی الله علیه وآله به حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: «آیا آنچه را که من به شما دادم، آن را درک و قبول نکردید؟ آنان عرض کردند: «آری، و ما در برابر بدرفتاری و خشونتی که دشمنان به ما کردند، صبور بودیم».

ص: 505

6- الصادق علیه السلام - عَنْ رِجَالِهِ مَرْفُوعاً إِلَى الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ علیه السلام ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ لِي يَا مُفَضَّلُ هَلْ عَرَفْتَ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ علیهم السلام كُنْهَ مَعْرِفَتِهِمْ قُلْتُ يَا سَيِّدِى وَ مَا كُنْهُ مَعْرِفَتِهِمْ قَالَ يَا مُفَضَّلُ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ فِي طَرَفِ عَنِ الْخَلَائِقِ بِجَنْبِ الرَّوْضَةِ الْخَضِرَةِ فَمَنْ عَرَفَهُمْ كُنْهَ مَعْرِفَتِهِمْ كَانَ مُؤْمِناً فِى السَّنَامِ الْأَعْلَى قَالَ قُلْتُ عَرِّفْنِي ذَلِكَ يَا سَيِّدِيَ قَالَ يَا مُفَضَّلُ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ عَلِمُوا مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ ذَرَأَهُ وَبَرَأَهُ وَ أَنَّهُمْ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَخُزَنَاءُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرَضِينَ وَالْجِبَالَ وَ الرِّمَالَ وَالْبِحَارَ وَ عَرَفُوا كَمْ فِي السَّمَاءِ نَجْمُ وَ مَلَكُ وَ وَرْنَ الجِبَالِ وَكَيْلَ مَاءِ الْبحَارِ وَأَنْهَارِهَا وَ عُيُونَهَا وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة إِنَّا عَلِمُوهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلا رَطْبَ وَ لا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ وَ هُوَ فِي عِلْمِهِمْ وَقَدْ عَلِمُوا ذَلِكَ فَقُلْتُ يَا سَيْدِى قَدْ عَلِمْتُ ذَلِكَ وَ أَقْرَرْتُ بِهِ وَ آمَنْتُ قَالَ نَعَمْ يَا مُفَضَّلُ نَعَمْ يَا مُكْرَمِ نَعَمْ يَا مَحْبُورُ نَعَمْ يَا طَيِّبٌ طِبْتَ وَ طَابَتْ لَكَ الْجَنَّةُ وَلِكُلِّ مُؤْمِن بِهَا. (1)

7- أميرالمومنين علیه السلام - عن أبي ذَرِّ رحمه الله قَالَ: كُنْتُ سَائِراً فِي أَغْراضِ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِذْ مَرَرْنَا بِوَادٍ وَ نَمْلَة كَالسَّيْل سَارَ فَذَهَلْتُ مِمَّا رَأَيْتُ فَقُلْتُ : اللَّهُ أَكْبَرُ جَلَّ مُحْصِيهِ. فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ لَا تَقُلْ ذَلِكَ يَا أَبَا ذَرِّ رحمه الله وَلَكِنْ قُلْ: جَلَّ بَارِيهِ فَوَالَّذِي صَوَّرَكَ إِنِّي أَحْصِى عَدَدَهُمْ وَأَعْلَمُ الذَّكَرَ مِنْهُمْ وَالْأَنْثَى بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. (2)

8- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ أَي فِي كِتَابٍ مُبِينٍ. (3)

9- الصادق علیه السلام - صالحِ بْنِ سَهْلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقْراً وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ قَالَ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام. (4)

10 - أمير المومنين علیه السلام - أنا والله الْإِمَامُ الْمُبِينُ أَبينُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ وَرَتْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله. (5)

11 - الصادق علیه السلام - فَقَالَ هِشَامُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ إِنَّ عَلِيَا علیه السلام كَانَ يَدَّعِي عِلْمَ الْغَيْبِ وَاللَّهَ لَمْ يُطْلِعْ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً فَمِنْ أَيْنَ ادَّعَى ذَلِكَ فَقَالَ أَبِي إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ أَنْزَلَ عَلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه وآله كِتَاباً بَيَّنَ فِيهِ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيانَا لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدى وَ

ص: 506


1- تأويل الآيات الظاهرة، ص 478 / تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- القمى / بحار الأنوار، ج 35، ص 427 / تفسیر القمی، ج 2، ص212/ / تفسير نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج24، ص158 / تأويل الآيات الظاهرة، ص477/ تفسير البرهان
5- تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

6- امام صادق علیه السلام - در حدیثی مرفوع از مفضل بن عمر نقل است: «روزی امام صادق علیه السلام را ملاقات کردم و ایشان به من فرمود: «ای مفصل! حقیقت محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را شناختی و به حق آنان چنان که باید و شاید پی بردی»؟ عرض کردم: «سرورم! حقیقت معرفت آنان چیست»؟ حضرت فرمود: «ای مفضل! آنان بسیار دور از خلایق و در کنار روضة الخضراء قرار دارند. هرکس که به ذات حقیقت آن ها پی ببرد، همراه ما در والاترین مقام جای خواهد گرفت». به امام صادق علیه السلام گفتم: «ای سرور من! ذات حقیقت آن ها را به من بشناسان». امام صادق علیه السلام فرمود: «ای مفضّل! تو می دانی که آنها از تمام موجوداتی که خداوند عزوجل آنها را خلق کرده است، آگاهی دارند. آن ها کلمه ی تقوا و خزانه داران (صاحبان) آسمان ها، زمین ها، کوه ها، شن ها و دریاها هستند و آنها تعداد ستاره ها و فرشتگان آسمان و وزن کوه ها را می دانند و نیز می دانند که آب دریاها و رودخانه ها و چشمه ها چند پیمانه است. هیچ برگ و دانه ای بر زمین نمی افتد، مگر اینکه آنها از آن باخبر هستند و تمام خشک و تری (همه چیز) که در قرآن آمده است، آن ها نسبت به آن آگاهی دارند. (انعام/59) سپس گفتم: «ای سرور من! من به ذات حقیقت آن ها پی بردم و به آن اقرار کرده و ایمان آوردم». امام صادق علیه السلام فرمود: «آری ای مفضّل! ای گرامی، ای نیکو و محبوب! تو پسندیده و نیکو شدی و بهشت برای تو و برای کسی که به آن ایمان دارد، گوارا باد».

7- امام علی علیه السلام - ابوذر رحمه الله گوید: برای انجام دادن یکی از دستورات امیرالمؤمنین علیه السلام در حال حرکت بودیم که به دشتی رسیدیم که مورچه های آن چون سیل جاری بودند. من از دیدن آن صحنه متحیر شدم و گفتم: الله اکبر، بزرگ باد کسی که می تواند این مورچه ها را بشمارد! پس علی علیه السلام فرمود: «ای ابوذر رحمه الله! این را نگو بلکه بگو: «بزرگ باد آفریننده ی آن ها! قسم به آنکه تو را آفرید، من به اذن خداوند عزوجل می توانم آن ها را بشمارم و نر و ماده آنها را تشخیص دهم».

8- علی بن ابراهيم رحمه الله - كُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينِ؛ إِمَامٍ مُبِينٍ یعنی کتاب آشكار.

9- امام صادق علیه السلام - صالح بن سهل گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که آیه: وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ را قرائت کرد و فرمود: «این آیه در مورد حضرت علی علیه السلام نازل شده است».

10 امام علی علیه السلام - به خدا سوگند! که من همان إِمَامٍ مُبِین هستم و حق را از باطل مشخص می کنم و آن را از پیامبر صلی الله علیه وآله به ارث برده ام.

11- امام باقر علیه السلام - از امام صادق علیه السلام روایت است: ... هشام گفت: «علی علیه السلام ادعا می کرد که علم غیب می داند؛ حال آن که پروردگار در علم غیب خود هیچ کس را شریک خود نساخته است؛ پس علی علیه السلام به چه دلیل چنین ادعایی می کرد»؟ پدرم فرمود: «خداوند عزوجل بر پیامبرش کتابی فرستاد که هرچه بوده و آنچه تا روز واپسین خواهد بود را در آن بیان داشته است: و فرستادیم ما بر تو قرآن را که روشنگر هرچیز و راهنما و رحمت و مژده دهنده برای مسلمان ها

ص: 507

رَحْمَةٌ وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ وَ فِي قَوْلِهِ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ وَ فِي قَوْلِهِ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه وآله أَنْ لَا يَبْقَى فِي غَيْبِهِ وَسِرِّهِ وَ مَكْنُونَ عِلْمِهِ شَيْئًا إِلَّا يُناجي به علیا علیه السلام. (1)

12 - الصادق علیه السلام - سَدِيرُ الصَّيْرَفِيُّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قَدِ اجْتَمَعَ إِلَيَّ مَالُهُ فَأَحْبَبْتُ دَفْعَهُ إِلَيْهِ وَ كُنْتُ حَبَسْتُ مِنْهُ دِينَاراً لِكَيْ أَعْلَمَ أَقَاوِيلَ النَّاسِ فَوَضَعْتُ الْمَالَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ لِي يَا سَدِيرُ خُنْتَنَا وَ لَمْ تُردَّ بِخِيَانَتِكَ إِيَّانَا قَطِيعَتَنَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَمَا ذَاكَ قَالَ أَخَذْتَ شَيْئاً مِنْ حَقْنَا لِتَعْلَمَ كَيْفَ مَذْهَبْنَا قَلَتْ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَعْلَمَ قَوْلَ أَصْحَابِي فَقَالَ لِى أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ كُلَّ مَا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ نَعْلَمُهُ وَ عِنْدَنَا ذَلِكَ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينِ اعْلَمْ أَنَّ عِلْمَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام مَحْفُوظُ فِي عِلْمِنَا مُجْتَمِعُ عِنْدَنَا وَ عِلْمُنَا مِنْ عِلْمِ الْأَنْبِيَاءِ فَأَيْنَ يُذْهَبُ بكَ قُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ. (2)

13 - الحسين علیه السلام - عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبي جَعْفَر مُحَمَّدِ بْن عَلِيٍّ الْبَاقِرِ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ قَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ مِنْ مَجْلِسِهِمَا فَقَالَا يَا رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله هُوَ التَّوْرَاةُ قَالَ لَا قَالَا فَهُوَ الْإِنْجِيلُ قَالَ لَا قَالَا فَهُوَ الْقُرْآنُ قَالَ لَا قَالَ فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم هُوَ هَذَا إِنَّهُ الْإِمَامُ الَّذِي أَحْصَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى فِيهِ عِلْمَ كُلِّ شَيْءٍ . (3)

قوله تعالى: وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ (13)

1 - الباقر علیه السلام - عَن أَبي حَمْزَةَ الثَّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِير هَذِهِ الْآيَة وَ ال- اضْرِبْ هَمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ فقال بَعَثَ اللَّهُ رَجُلَيْنِ إِلَى أَهْل مَدِينَة أَنْطَاكِيَةَ فَجَاءَاهُمْ بِمَا لَا يَعْرِفُونَهُ فَغَلَّظُوا عَلَيْهِمَا فَأَخَذُوهُمَا وَ حَبَسُوهُمَا فِي بَيْتِ الْأَصْنَامِ فَبَعَثَ اللَّهُ الثَّالِثَ فَدَخَلَ الْمَدِينَةَ فَقَالَ أَرْشِدُونِى إِلَى بَابِ الْمَلِكِ قَالَ فَلَمَّا وَقَفَ عَلَى بَابِ

ص: 508


1- بحار الأنوار، ج 46، ص308 .
2- بحار الأنوار، ج 47، ص 130/ المناقب، ج 4، ص 227 .
3- بحار الأنوار، ج 35، ص427/ الأمالي للصدوق، ص 170/ تأويل الآيات الظاهرة، ص477/ معاني الأخبار، ص 95/ تفسير نورالثقلين/ المناقب، ج3، ص64/ تفسیر البرهان

است. (نجل/89)». و باز فرموده است: وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِین و نیز می فرماید: ما در کتاب آفرینش بیان هیچ چیز را فرو گذار نکردیم. (انعام /38) پس خداوند به پیغمبر صلی الله علیه وآله خود وحی کرد: «هر غیب و رازی که به سوی تو فرستاده ایم، حتما علی علیه السلام را بر آن ها آگاه ساز».

12- امام صادق علیه السلام - سدیر صیرفی گفت: خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم؛ مقداری پول پیش من بود که می خواستم به ایشان بدهم. یک دینار آن را نگه داشتم تا حرف های مردم را آزمایش کنم. پول ها را خدمت امام علیه السلام گذاشتم. فرمود: «سدیر به ما خیانت کردی از این خیانت قصد سوئی نداشتی». عرض کردم: «فدایت شوم چطور»؟ فرمود: «مقداری از حق ما را نگه داشتی تا ما چه می کنیم». عرض کردم: «راست می فرمایید. من می خواستم سخن دوستانم را آزمایش کنم». فرمود: «مگر نمی دانی ما هر چه نیاز باشد می دانیم و علم آن نزد ماست مگر نشنیده ای خداوند می فرماید: وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ. بدان که علم انبیا در علم ما محفوظ و نزد ماست و دانش ما از دانش انبیا گرفته شده است. چه فکر می کنی»؟ عرض کردم: «راست می فرمایی فدایت شوم».

13- امام حسین علیه السلام - ابوالجارود نقل می کند: امام باقر علیه السلام از پدرش از جدش روایت فرمود: هنگامی که این آیه: وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ بر پيامبر صلی الله علیه وآله نازل شد، ابوبکر و عمر از جای خود برخاستند و گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! إِمَامٍ مُبِينٍ، همان تورات است»؟ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «خیر». آن دو گفتند: «آیا انجیل است»؟ باز پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «خیر» آن ها پرسیدند: «آیا قرآن است»؟ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «خیر». در همان لحظه، علی علیه السلام وارد شد و پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «این همان إِمَامٍ مُبِينٍ است؛ او امامی است که خداوند تبارک و تعالی، علم همه ی اشیاء را در او جمع کرده است».

و برای آن ها، اصحاب شهر [انطاکیه] را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند. (13)

1- امام باقر علیه السلام - ابوحمزه ثمالی گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی تفسیر آیه: وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا المُرْسَلُون سؤال کردم. فرمود: «خداوند متعال دو مرد را به شهر انطاکیه فرستاد و آنها به آنجا رفتند، در حالی که مردمان این شهر آنها را نمی شناختند و با آن ها بدرفتاری کرده و در بتخانه محبوسشان کردند. سپس خداوند شخص سومی را به آنجا فرستاد و آن شخص وارد شهر شد و گفت: «مرا به دربار پادشاه راهنمایی کنید». امام باقر علیه السلام فرمود: «وقتی که آن مرد جلوی در ایستاد، گفت: من مردی هستم که در فلات و سرزمینی بی آب و علف به عبادت می پرداختم و اکنون علاقه مند گشته ام که خدای پادشاه را پرستش نمایم». نگهبانان این سخن او را به گوش پادشاه رساندند، پس پادشاه گفت: «او را به خانه خدایان وارد کنید، آن مرد را وارد کردند و او یک سال را در آنجا با دو دوستش که قبلاً زندانی شده بودند به سر برد، پس به آن دو گفت: «اینگونه قومی را از سنت و آئینی به سنت و آئین دیگری در می آوریم نه با خشونت و بدرفتاری، آیا مرا همراهی می کنید»؟ سپس گفت: «به اینکه مرا می شناسید اقرار نکنید»؛ آن گاه نزد پادشاه برده شد و پادشاه به او گفت: «به من

ص: 509

الْمَلِكِ قَالَ أَنَا رَجُلُ كُنْتُ أَتَعَبَّدُ فِي فَلَاة مِنَ الْأَرْضِ وَقَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَعْبُدَ إِلَهَ الْمَلِكِ فَأَبْلَغُوا كَلَامَهُ الْمَلِكَ فَقَالَ أَدْخِلُوهُ إِلَى بَيْتِ الْآلِهَةِ فَأَدْخَلُوهُ فَمَكَثَ سَنَةً مَعَ صَاحِبَيْهِ فَقَالَ لَهُمَا بِهَذَا نَنْقُلُ قَوْماً مِنْ دِين إِلَى دِينِ لَا بِالْخُرْق أَفَلَا رَفَقْتُمَا ثُمَّ قَالَ لَهُمَا لَا تُقِران بِمَعْرِفَتِي ثُمَّ أُدْخِلَ عَلَى الْمَلِكِ فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ بَلَغَنِى أَنَّكَ كُنْتَ تَعْبُدُ إلَهَى فَلَمْ أَزَلْ و أَنْتَ أَخِي فَسَلْنِي حَاجَتَكَ قَالَ مَا لِى حَاجَةُ أَيُّهَا الْمَلِكُ وَلَكِنْ رَجُلَيْنِ رَأَيْتُهُمَا فِي بَيْتِ الْآلِهَة فَمَا حَالُهُمَا قَالَ الْمَلِكُ هَذَان رَجُلَانِ أَتَيَانِي يُضِلَّان عَنْ دِينِي وَ يَدْعُوَانِ إِلَى إِلَهِ سَمَاوِيٌّ فَقَالَ أَيُّهَا الْمَلِكُ فَمُنَاظَرَةٌ جَمِيلَةُ فَإِنْ يَكُن الْحَقِّ لَهُمَا اتَّبَعْنَاهُمَا وَإِنْ يَكُن الْحَقُّ لَنَا دَخَلَا مَعَنَا فِي دِينِنَا فَكَانَ لَهُمَا مَا لَنَا وَ عَلَيْهِمَا مَا عَلَيْنَا قَالَ فَبَعَثَ الْمَلِكُ إِلَيْهِمَا فَلَمَّا دَخَلَا إِلَيْهِ قَالَ لَهُمَا صَاحِبُهُمَا مَا الَّذِي جِئْتُمَانِي بِهِ قَالَا جِئْنَا نَدْعُو إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ يَخْلُقُ فِي الْأَرْحَامِ مَا يَشَاءُ وَ يُصَوِّرُ كَيْفَ يَشَاءُ وَ أَنْبَتَ الْأَشْجَارَ وَ الثَّمَارَ وَأَنْزَلَ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ قَالَ فَقَالَ لَهُمَا إِلَهُكُمَا هَذَا الَّذِي تَدْعُوَانِ إِلَيْهِ وَ إِلَى عِبَادَتِهِ إِنْ جِئْنَاكُمَا بِأَعْمَى يَقْدِرُ أَنْ يَرُدَّهُ صَحِيحاً قَالَا إِنْ سَأَلْنَاهُ أَنْ يَفْعَلَ فَعَلَ إِنْ شَاءَ قَالَ أَيُّهَا اَلْمَلِكُ عَلَيَّ بِأَعْمَى لَا يُبْصِرُ قَطُّ قَالَ فَأْتِيَ بِهِ فَقَالَ لَهُمَا ادْعُوا إِلَهَكْمَا أَنْ يُرَدَّ بَصَرَ هَذَا فَقَامَا وَصَلَّيَا رَكْعَتَيْنِ فَإِذَا عَيْنَاهُ مَفْتُوحَتَانِ وَ هُوَ يَنْظُرُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ أَيُّهَا الْمَلِكُ عَلَى بِأَعْمَى آخَرَ فَأْتِيَ بِهِ قَالَ فَسَجَدَ سَجْدَةً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَإِذَا الْأَعْمَى بَصِيرُ فَقَالَ أَيُّهَا الْمَلِكِ حُجَّةٌ بِحُجَّةَ عَلَيَّ بِمُقْعَدِ فَأْتِيَ بِهِ فَقَالَ لَهُمَا مِثْلَ ذَلِكَ فَصَلَّيَا وَ دَعَوَا اللَّهَ فَإِذَا الْمُقْعَدُ قَدْ أَطْلِقَتْ رِجْنَاهُ وَ قَامَ يَمْشِي فَقَالَ أَيُّهَا الْمَلِكُ عَلَيَّ بِمُقْعَدٍ آخَرَ فَأْتِيَ بِهِ فَصَنَعَ بِهِ كَمَا صَنَعَ أَوَّلَ مَرَّةَ فَانْطَلَقَ الْمُقْعَدُ فَقَالَ أَيُّهَا الْمَلِكُ قَدْ أَتَيَا بِحُجَّتَيْنِ وَ أَتَيْنَا بِمِثْلِهِمَا وَلَكِنْ بَقِيَ شَيْ : وَاحِدٌ فَإِنْ كَانَ هُمَا فَعَلَاهُ دَخَلْتُ مَعَهُمَا فِي دِينِهِمَا ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا الْمَلِكُ بَلَغَنِي أَنَّهُ كَانَ الْمَلِكِ ابْنُ وَاحِدٌ وَ مَاتَ فَإِنْ أَحْيَاهُ إِلَهُهُمَا دَخَلْتُ مَعَهُمَا فِي دِينِهِمَا فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ وَ أَنَا أَيْضاً مَعَكَ ثُمَّ قَالَ لَهُمَا قَدْ بَقِيَتْ هَذِهِ الْخَصْلَةُ الْوَاحِدَةُ قَدْ مَاتَ ابْنُ الْمَلِكِ فَادْعُوا إِلَهَكُمَا أَنْ يُحْيِيَهُ قَالَ فَخَرَّاً سَاجِدَيْنِ لِلَّهِ وَ أَطَالَا السُّجُودَ ثُمَّ رَفَعَا رَأْسَيْهِمَا وَ قَالَا لِلْمَلِكِ ابْعَثْ إِلَى قَبْرِ ابْنِكَ تَجِدْهُ قَدْ قَامَ مِنْ قَبْرِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قَالَ فَخَرَجَ النَّاسُ يَنْظُرُونَ فَوَجَدُوهُ قَدْ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ يَنْفُضُ رَأْسَهُ مِنَ التُّرَابِ قَالَ فَأْتِيَ بِهِ إِلَى الْمَلِكِ فَعَرَفَ أَنَّهُ ابْنُهُ فَقَالَ لَهُ

ص: 510

خبر رسیده که خداوند ما را عبادت می کردی، بنابراین برای همیشه برادر من خواهی بود پس حاجت خود را از من بخواه». گفت: «ای پادشاه، حاجتی ندارم، ولی سرگذشت دو مردی که در خانه خدایان (بت خانه) مشاهده کردم چیست»؟ پادشاه گفت: «این دو مرد سوی من آمدند در حالی که مرا از دین و آئینم گمراه می کردند و به سوی خداوندی آسمانی دعوت می نمودند». مرد گفت: «ای پادشاه، مناظره زیبایی خواهد بود، اگر حق با آن دو بود که پیرویشان می کنیم و اگر حق با ما بود که وارد دین مان می شوند و حقوق و واجباتی که در مورد ما به اجرا در می آید در مورد آن دو نیز به اجرا درخواهد آمد». پس پادشاه کسی را دنبال آن دو مرد فرستاد و هنگامی که بر او وارد شدند دوستشان به آنان گفت: چه چیز را برای من (ما) به ارمغان آورده اید»؟ گفتند: «آمده ایم تا به سوی عبادت خداوندی دعوت کنیم که آسمان ها و زمین را آفریده است و در رحم مادران آنچه را بخواهد می آفریند و آن گونه که بخواهد شکل می دهد، و درخت ها و ثمرات را رویانده و باران را از آسمان نازل کرده است». پس به آن دو گفت: «آیا اگر نابینایی را نزد این خدای شما که ما را به سوی او و عبادتش دعوت می کنید بیاوریم می تواند سلامتی را به او بازگرداند»؟ گفتند: «اگر از او بخواهیم و ارداه کند چنین خواهد کرد». گفت: «ای پادشاه، نابینایی مادرزاد که هیچ نمی بیند را نزد من بیاور». و چنین شخصی حاضر شد پس به آن دو گفت: «خدای خویش را بخوانید تا بینایی این شخص را به او بازگرداند». آنگاه برخاستند و دو رکعت نماز گزاردند، بلافاصله چشمان آن نابینا گشوده شد و به سوی آسمان نگریست. پس گفت: «ای پادشاه، نابینای دیگری بیاورید». نابینای دیگری آورده شد و این بار خود سجده ای گزارد، آن گاه سرش را بالا گرفت و ناگهان نابینا بینائیش را باز یافت، سپس آن مرد گفت: «ای پادشاه دلیل و برهانی از پس دلیل و برهان دیگر، شخصی زمین گیر را نزد من بیاورید»؛ چنین کردند و دوباره از آن دو خواست که سلامتی این شخص را نیز به او بازگردانند، پس نماز گزاردند و خداوند را خوانند، به یک باره پاهای شخص زمین گیر آزاد شدند و او برخاست و به راه افتاد، گفت: «ای پادشاه، زمین گیر دیگری را نزد من بیاورید، آورده شد و آن مرد با او چنان کرد که بار پیش کرده بود، پس زمین گیر به راه افتاد، آن مرد گفت: ای پادشاه، دو دلیل آوردند و ما نیز مانندشان را آوردیم، ولی یک چیز باقی مانده است که اگر آن دو انجام دهند، با هم به کیش و آئینشان در خواهیم آمد، سپس گفت: «ای پادشاه، به من خبر رسیده که شما تک پسری داشته اید که وفات نموده است، پس اگر خدای این دو شخص او را زنده گرداند همراه آنان دینشان را خواهیم پذیرفت». پادشاه به او گفت: «من نیز با تو هم عقیده ام»، آن گاه به آن دو گفت : «یک هدف باقی مانده است، پسر پادشاه وفات نموده است، پس خدای خویش را بخوانید تا او را زنده گرداند»؛ بنابراین دو مرد سجده کنان به درگاه خداوند بر زمین افتادند و سجدهشان را به درازا کشاندند، سپس سرشان را بالا گرفتند و به پادشاه گفتند: «شخصی را به سوی مزار پسرت روانه دار إن شاء الله او را خواهی یافت که از مزارش برخاسته است»؛ مردم خارج شدند و می نگریستند، آن گاه پسر پادشاه را مشاهده کردند که از قبر خارج شده و سرش را از زیر خاک تکان می دهد، آن پسر نزد پادشاه آورده شد و او پی برد که واقعاً پسرش است، پس به او گفت: «ای پسرم، حال و وضعیت تو چگونه است»؟ گفت: «من مرده بودم، و اکنون دو مرد را مشاهده کردم که در

ص: 511

مَا حَالُكَ يَا بُنَيَّ قَالَ كُنْتُ مَيْتاً فَرَأَيْتُ رَجُلَيْنِ بَيْنَ يَدَى رَبِّيَ السَّاعَةَ سَاجِدَيْنِ يَسْأَلَانِهِ أَنْ يُحْيِيَنِي فَأَحْيَانِي قَالَ يَا بُنَيَّ فَتَعْرِفُهُمَا إِذَا رَأَيْتَهُمَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَأَخْرَجَ النَّاسَ جُمْلَةً إِلَى الصَّحْرَاءِ فَكَانَ يَمُرُّ عَلَيْهِ رَجُلُ رَجُلُ فَيَقُولُ لَهُ أَبُوهُ انْظُرْ فَيَقُولُ لَا لَا ثُمَّ مَرَّ عَلَيْهِ بِأَحَدِهِمَا بَعْدَ جَمْعِ كَثِيرٍ فَقَالَ هَذَا أَحَدُهُمَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَيْهِ ثُمَّ مَرَّ أَيْضًا بِقَوْمٍ كَثِيرِينَ حَتَّى رَأَى صَاحِبَهُ الْآخَرَ فَقَالَ وَهَذَا الْآخَرُ قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله صَاحِبُ الرَّجْلَيْنِ أَمَّا أَنَا فَقَدْ آمَنْتُ بإلَهُكُمَا وَ عَلِمْتُ أَنَّ مَا جِئْتُمَا بِهِ هُوَ الْحَقُّ فَقَالَ الْمَلِكُ وَ أَنَا أَيْضاً أَمَنْتُ بِإِلَهُكُمَا وَآمَنَ أَهْلَ مَمْلَكَتِهِ كُلُّهُمْ. (1)

2- ابن عباس رحمه الله - أسماء الرُّسُل صَادِقُ وَ صَدوق، وَالثَّالِثُ سَلُومُ. (2)

قوله تعالى : إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ (14)

1 - ابن عباس رحمه الله - فَكَذَّبُوهُمَا، ضَرَبُوهُمَا وَ سَجَنُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ ... صَادِقُ وَ صَدُوقُ وَالثَّالِثُ سَلُومٌ. (3)

قوله تعالى : قالُوا ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمَانُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إلَّا تَكْذِبُونَ (15)

قوله تعالى: قالُوا رَبُّنا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ (16)

قوله تعالى: وَ ما عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ (17)

قوله تعالى : قالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ لَئِنْ لَتَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَكُمْ مِنّا عَذَابٌ أَلِيمٌ (18)

قوله تعالى: قالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَ إِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ (19)

ص: 512


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 240 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 14، ص 242 / بحار الأنوار، ج 64، ص 202

مقابل پروردگارم به سجده افتادند در حالی که از او می خواستند که مرا زنده گرداند، پس خداوند مرا زنده گرداند، پادشاه گفت: «ای پسر کم، اگر آن دو را ببینی آنها را می شناسی»؟ گفت: «بله، پس پادشاه تمام مردم را به سوی صحرا خارج کرد و یک یک مردان آن قوم از مقابل پسر پادشاه عبور می کردند و پدرش به او می گفت: «بنگر» و پسر می گفت: «خیر خیر»، بعد از آمدن جمع کثیری از مردان، یکی از آن دو مرد بر پسر گذر کرد پس گفت: «این یکی از آن دو است». و با دستش به او اشاره کرد، آن گاه تعداد بیشتری از مردان بر او گذشتند تا اینکه پسر پادشاه دوست دیگر آن مرد را نیز مشاهده کرد و گفت: «و این، مرد دیگر است». پس پیامبری که دوست آن دو مرد بود گفت: «من به خداوند شما ایمان آوردم و یقین یافتم که آنچه به ارمغان آورده اید حق است». و پادشاه گفت: «من نیز به خدای شما ایمان آوردم، و تمام مردم سرزمین تحت فرمان او نیز ایمان آوردند».

2- ابن عبّاس رحمه الله - اسامی فرستاده شدگان به شهر انطاکیه، صادق، صدوق و سلوم بود.

در آن زمان که دو نفر [از رسولان خود] را به سوی آن ها فرستادیم، اما آنان فرستادگان [ما] را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سومی را فرستادیم؛ و آن ها گفتند: «ما فرستادگان [خدا] به سوی شما هستیم». (14)

1 - ابن عباس رحمه الله - فَكَذَّبُوهُما؛ آنها را زدند و زندان کردند فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ؛ منظور صادق، صدوق و سلوم بود.

اما آنان [در جواب] گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ می گویید» (15)

[فرستادگان ما] گفتند: «پروردگار ما می داند که ما قطعاً فرستادگان [او] به سوی شما هستیم». (16)

و بر عهده ی ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست. (17)

آنان گفتند: ما شما را به فال بد گرفته ایم [و شما را شوم می دانیم]، و اگر [از این سخنان] دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و عذاب دردناکی از ما به شما خواهد رسید! (18)

[ فرستادگان] گفتند: «اگر درست بیندیشید فال بد شما با خود شماست، بلکه شما گروهی اسرافکارید». (19)

ص: 513

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ قَالَ: بِأَسْمَائِكُمْ. (1)

2 - الباقر علیه السلام - عن أبى الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ ... إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ قَالَ: بِأَسْمَائِكُمْ . (2)

3 - الصادق علیه السلام - أنَّ الطَّيَرَةَ عَلَى مَا تَجْعَلُهَا إِنْ هَوْنتَهَا تَهَوَّنَتْ وَ إِنْ شَدَدْتَهَا تَشَدَّدَتْ وَ إِنْ لَمْ تَجْعَلْهَا شَيْئاً لَمْ تَكُنْ شَيْئًا. (3)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - كَفَّارَةُ الطَّيَرَة التَّوَكَّل. (4)

5- الرسول صلی الله علیه وآله - لَا عَدْوَى وَ لَا طِيَرَةَ وَ لَا شُؤْمَ. (5)

6- الكاظم علیه السلام - السُّؤْمُ فِي خَمْسَةِ لِلْمُسَافِرِ الْغُرَابِ النَّاعِقِ عَنْ يَمِينِهِ وَالنَّاشِرِ لِذَنَبِهِ وَالذِّتْبِ الْعَاوِي الَّذِي يَعْوِى فِي وَجْهِ الرَّجُلَ وَ هُوَ مُقْعِ عَلَى ذَنَبِهِ يَعْوى ثُمَّ يَرْتَفِعُ ثُمَّ يَنْخَفِضُ ثَلَاثًا وَالظَّبْي السَّانِح مِنْ يَمِين إِلَى شِمَال وَ الْبُومَة الصَّارِحَةَ وَ الْمَرْأَة الشَّمْطَاءِ تَلْقَى فَرْجَهَا وَ الْآتَانِ الْعَصْبَاءِ فَمَنْ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا فَلْيَقُلْ اعْتَصَمْتُ بَكَ يَا رَبِّ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فِي نَفْسِي فَاعْصِمْنِي مِنْ ذَلِكَ قَالَ: فَيَعْصِمُ مِنْ ذَلِكَ. (6)

7- أمير المؤمنين علیه السلام - فَإِذَا تَطَيَّرَ أَحَدِكُمْ فَلْيَمْض عَلَى طِيَرَتِهِ وَلْيَذْكُرِ اللَّهَ عَزَّوَجَل. (7)

قوله تعالى: وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا المَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ (20)

1 - الصادق علیه السلام - لَقَدْ كَانَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ مُكَنَّعَ الْأَصَابِع فَكَانَ يَقُولُ هَكَذَا وَيَمُدُّ يَدَيْهِ وَ يقول: يا قَوْم اتَّبِعُوا المُرْسَلِينَ. (8)

2- الباقر علیه السلام - عَنْ سَدِير قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام هَلْ يَبْتَلِى اللَّهُ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ وَ هَلْ يَبْتَلِى إِنَّا الْمُؤْمِنَ حتى إن صاحب يس قال: يا ليتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ كان مكنعاً قلتُ وَ مَا الْمُكَتَعُ قَالَ كَانَ بِهِ جذام. (9)

ص: 514


1- تفسير نور الثقلين
2- تفسير القمي، ج 2، ص 214 تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين.
3- بحار الأنوار، ج 55، ص 110/ تفسیر نورالثقلین
4- الکافی، ج 8، ص198/ تفسير نورالثقلين
5- تفسیر نور الثقلين
6- تفسير نورالثقلين/ بحار الأنوار، ج 73، ص 225؛ «قال: فيعصم من ذلك» محذوف
7- الخصال، ج 2، ص 624
8- الكافى، ج 2، ص 259 / مستدرک الوسائل، ج 2، ص 145 / بحار الأنوار، ج 64، ص 223 / عدة الداعی، ص 273 / تفسیر نور الثقلين
9- بحار الأنوار، ج 14، ص 244 / بحار الأنوار، ج 64، ص 241 / التمحيص، ص 42 / قصص الأنبياء للجزائري، ص408

1 - على بن ابراهيم رحمه الله - إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُم؛ منظور از بِكُم اسامی است.

2- امام باقر علیه السلام - از ابوالجارود روایت است: امام باقر علیه السلام فرمود: در آیه: إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ؛ منظور از بِكُم اسامی است.

3- امام صادق علیه السلام - فال بد به دل تو مانده است، اگر آن را آسان گیری، آسان است، و اگر آن را سخت بگیری سخت است و اگر آن را هیچ نشماری چیزی نیست.

4- پیامبری صلی الله علیه وآله - کفّاره ی فال بد زدن، توکل به خداست.

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - نه انتقام جویی و یاری جستن بر علیه دشمن است نه فال بد زدن است، نه بدشگونی.

6- امام کاظم علیه السلام - در پنج چیز برای مسافر شومی است. کلاغی که در سمت راستش قارقار کند و آن است که دمش را رها کند؛ گرگی رو در رو بر او بانگ زند و بر سر دمش نشسته باشد و عوعو کند و بانگ بر آورد و فرو کشد تا سه بار؛ آهو که از سمت راست به سوی سمت چپ نمایان شود؛ جغدی که جیغ کشد؛ زن ابلق مو که فرجش را نماید؛ و ماده الاغ دم بریده، و هرکه از برخورد با این ها بد دل شود بگوید: «پروردگارم! به تو پناه می برم از شر آنچه در دلم می یابم، مرا از آن نگه دار».

7- امام علی علیه السلام - پس هرگاه یکی از شما فال بد زد، به آن اعتنا نکرده و کارش را ادامه دهد و خدا را به یاد آورد.

و مردی [با ایمان] از دورترین نقطه ی شهر باشتاب آمد، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان [خدا] پیروی کنید». (20)

1- امام صادق علیه السلام - به خدا آن مردی که در سوره ی پس ستایش شده انگشتانش فلج مادرزاد بود. دستش را با همان انگشتان شل دراز می کرد و می گفت: یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ.

2- امام باقر علیه السلام - سدیر گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «آیا خداوند مؤمن را را می آزماید و به بلا گرفتار می سازد»؟ امام علیه السلام فرمود: «و آیا غیر از مؤمن کسی آزموده می شود و به بلا گرفتار می آید؟ تا جائی که صاحب یس که گفت: ای کاش قوم من می دانستند. (یس/26) «مکنع» بوده است»، گفتم: «مکنّع» چیست»؟ گفت: «دچار جذام شده بود».

ص: 515

3- الباقر علیه السلام - عَنْ نَاجِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرَ إِنَّ الْمُغِيرَةَ يَقُولُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُبْتَلَى بِالْجُذَامِ وَ لَا بِالْبَرَصِ وَ لَا بِكَذَا وَلَا بِكَذَا فَقَالَ إِنْ كَانَ لَعَافِنَا عَنْ صَاحِب يَاسِينَ إِنَّهُ كَانَ مُكَنَّعاً ثُمَّ رُدُّ أصَابَعُهُ فَقَالَ كَأَنَّى أَنْظُرُ إِلَى تَكْنِيعِهِ أَتَاهُمْ فَأَنْذَرَهُمْ ثُمَ عَادَ إِلَيْهِمْ مِنَ الْغَدِ فَقَتَلُوهُ. (1)

4- ابن عبّاس رحمه الله - وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا المَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى وَ كَانَ إِسْمُهُ حَبيبَ النَّجَّار. (2)

5- الرسول صلی الله علیه وآله - الصدِّيقُونَ ثَلَاثَةُ حَبِيبُ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ يس الَّذِي قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ حِزْقِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ الَّذِي قَالَ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّ الله و على بن أبي طالب علیه السلام وَ هُوَ أفضلهم. (3)

6- الرسول صلی الله علیه وآله - ثَلَاثَةُ لَمْ يَكْفُرُوا بِالْوَحْيِ طَرْفَةَ عَيْنِ مُؤْمِنُ آل يس وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام و آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ. (4)

7- العسكرى علیه السلام - فَإِنَّ شِيعَتَنَا الْخُلَصَ حِزْيِيلُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَصَاحِبُ يس الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَجاءَ مِنْ أَقْصَا المَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى وَسَلْمَانُ رحمه الله وَأَبُوذَرِّ رحمه الله وَالْمِقْدَادُ وَ عَمَّار. (5)

8- الصادق علیه السلام - وَصِيَّتُهُ علیه السلام لِعَبْدِ اللَّهِ بْن جُنْدَبِ رُوىَ أَنَّهُ علیه السلام قَالَ: يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّمَا شِيعَتُنَا يُعْرَفُونَ بخِصَالَ شَتَّى بِالسَّخَاءِ وَالْبَدِّلَ لِلإخْوَانِ وَ بأَنْ يُصَلُّوا الْخَمْسِينَ لَيْلًا وَ نَهَاراً شِيعَثَنَا لَا يَهْرُونَ هَرِيرَ الْكَلْبِ وَلَا يَطْمَعُونَ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لَا يُجَاوِرُونَ لَنَا عَدُوا وَ لَا يَسْأَلُونَ لَنَا مُبْغِضاً وَ لَوْ مَاتُوا جُوعاً شِيعَتُنَا لَا يَأْكُلُونَ الْجِرِّئَ وَ لَا يَمْسَحُونَ عَلَى الْخُفَّيْنِ وَيُحَافِظُونَ عَلَى الزَّوَالِ وَ لَا يَشْرَبُونَ مُسْكِراً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيْنَ أَطْلُبُهُمْ قَالَ علیه السلام عَلَى رُءُوسِ الْجِبَالَ وَأَطْرَافِ الْمُدْنِ وَإِذَا دَخَلْتَ مَدِينَةً فَسَلْ عَمَّنْ لَا يُجَاوِرُهُمْ وَ لَا يُجَاوِرُونَهُ فَذَلِكَ مُؤْمِنُ كَمَا قَالَ اللَّهُ وَ جَاءَ مِنْ أَقْصَا المَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى وَاللهِ لَقَدْ كَانَ حَبيبَ النِّجَّارِ وَحْدَهُ. (6)

قوله تعالى: إِتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْتَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (21)

ص: 516


1- الکافی، ج 2، ص254/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج64، ص 202 / تفسیر القمی، ج 2، ص214/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج 89، ص 296 / تفسیر فرات الكوفى، ص354 شواهد التنزيل، ج 2، ص 306 / العمدة، ص 221/ العمدة، ص 222 .
4- کشف الغمة، ج 1، ص 174 / تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج 65، ص 159 / تفسير الإمام العسكرى، ص314 .
6- بحار الأنوار، ج 75، ص 281/ تحف العقول، ص303

امام باقر علیه السلام - ناجیه گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم: «مغیره می گوید همانا انسان مؤمن، به جذام و پیسی و غیره مبتلا نمی شود»، امام علیه السلام فرمود: «گویا از صاحب یاسین که شل و چلاغ بود غافل بوده است»، سپس امام علیه السلام انگشتانش را برگرداند و فرمود: «گویی اکنون به دست شل او نگاه می کنم، هنگامی که به سوی قوم خویش آمد و آنان را بیم داد سپس روز بعد به سویشان بازگشت پس او را به قتل رساندند».

4- ابن عباس رحمه الله - وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا المَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى و به قول ابن عباس رحمه الله و گروهی از مفسران نامش حبیب نجار بود.

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - صدیقین سه نفر هستند: «حبیب نجار، مؤمن آل یاسین که می گوید: یا قَوْمِ اتَّبِعُوا المُرسَلِينَ از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمی خواهند و آنان هدایت یافتگانند؛ حزقیل، مؤمن آل فرعون؛ آیا می خواهید مردی را بکشید به خاطر اینکه می گوید: پروردگار من «الله» است. (غافر /28) علی بن ابی طالب علیه السلام که او از همه آنان برتر است».

6- پیامبر صلی الله علیه وآله - سه نفر بودند که حتی برای یک لحظه، وحی را انکار نکردند: مؤمن آل یاسین، علی بن ابی طالب علیه السلام ، آسیه همسر فرعون.

7- امام عسکری علیه السلام - شیعه ی خالص ما حزبیل مؤمن، همان مؤمن آل فرعون و صاحب یس است که خداوند متعال می فرماید: وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا المَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعی و همچنین سلمان رحمه الله و ابوذر رحمه الله و مقداد رحمه الله و عمار رحمه الله از شیعیان ما هستند.

8- امام صادق علیه السلام - «پسر جندب! جز این نیست که شیعیان ما به چند ویژگی و خصلت شناخته می شوند: سخاوت، بخشش به برادران، خواندن پنجاه رکعت نمازهای شبانه روز؛ شیعیان ما همچون زوزه سگ جیغ نمی کشند، و همچون کلاغ طمع نمی ورزند، و با دشمنان ما همسایگی نمی کنند، هرگز دست نیاز به سوی آنان، هر چند که از گرسنگی بمیرند، دراز نمی کنند؛ شیعیان ما «مارماهی» نمی خورند و بر روی کفش مسح نمی کشند، و بر ادای نماز ظهر مواظبت نمی کنند، و نوشیدنی مست کننده نمی نوشند». پرسیدم: «فدایت گردم، آنان را [با این خصوصیات] در کجا جویم»؟ فرمود: «بر سر کوه ها و اطراف شهرها؛ چون به شهری وارد شدی سراغ کسانی را بگیر که هیچ آمیزشی بین آنان و مردم نباشد، این همان مؤمن است، همچنان که خداوند فرموده است: وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى المَدِينَةِ يَسْعی به خدا سوگند [آن مرد] فقط حبیب نجار بود و بس».

از کسانی پیروی کنید که از شما اجر و پاداشی نمی خواهند و خود هدایت یافته اند. (21)

ص: 517

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - الصِّدِّيقُونَ ثَلَاثَةُ حَبيبُ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آل يس الَّذِي قَالَ الَّذِي قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ وَ حِزْقِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ الَّذِي قَالَ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام وَ هُوَ

أفضلُهُم الجوامع قَالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ. (1)

قوله تعالى: وَما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (22)

قوله تعالى: أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةٌ إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَانُ بِضُرُ لا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُم شَيْئاً وَلا يُنْقِذُونِ (23)

قوله تعالى: إِنِّي إِذا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ (24)

قوله تعالى: إني آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ (25)

قوله تعالى: قِيلَ ادْخُل الجنَّةَ قال يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (26)

قوله تعالى: بما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ (27)

1- الباقر علیه السلام - عن سدير قال: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام هَلْ يَبْتَلِى اللَّهُ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ وَ هَلْ يُبْتَلَى إِنَّا الْمُؤْمِنُ حَتَّى إِنَّ صَاحِبَ يس قَالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ كَانَ مُكنَّعا قُلْتُ وَ مَا الْمُكَنَّعُ قَالَ كَانَ بِهِ جذام. (2)

قوله تعالى: وَ ما أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدِ مِنَ السَّماءِ وَ مَا كُنّا مُنزِلِينَ (28)

قوله تعالى: إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ حَامِدُونَ (29)

1 - على بن إبراهيم فَإِذا هُمْ خَامِدُونَ أَى مَيِّتُونَ. (3)

ص: 518


1- بحار الأنوار، ج 89، ص 296 / تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج14، ص244/ بحار الأنوار، ج64، ص 241/ التمحيص، ص 42 / قصص الأنبياء للجزائری، ص408
3- تفسير القمي، ج 2، ص 214

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - صدّیقین سه نفر هستند: «حبیب نجار که مؤمن آل یس است، کسی که گفت: يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ * اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْتَلُكُمْ أَجْراً وَهُمْ مُهْتَدُونَ و حزقيل مؤمن آل فرعون و علی بن ابی طالب علیه السلام و او برترین آن ها است. در «الجوامع» آمده است: ای کاش قوم من می دانستند. که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است! . (یس/27-26)

چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده می شوید؟! (22)

آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آن ها کمترین فایده ای برای من ندارد و مرا [از مجازات او] نجات نخواهند داد؟! (23)

اگر چنین کنم، در گمراهی آشکاری خواهم بود. (24)

[به همین دلیل] من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید. (25)

[سرانجام او را شهید کردند و] به او گفته شد: «وارد بهشت شو» گفت: «ای کاش قوم من می دانستند». (26)

که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است! (27)

1- امام باقر علیه السلام - سدیر گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «آیا خداوند مؤمن را می آزماید و به بلا گرفتار می سازد»؟ امام علیه السلام فرمود: «و آیا غیر از مؤمن کسی آزموده می شود و به بلا گرفتار می آید؟ تا جائی که صاحب یس که گفت: يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ؛ «مکنّع» بوده است». گفتم: «مکنّع» چیست؟ گفت: «دچار جذام شده بود».

و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما براین نبود. (28)

[بلکه] فقط یک صیحه ی آسمانی بود و ناگهان همگی خاموش شدند. (29)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - منظور از خامِدُونَ در آیه: فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ مردگان هستند.

ص: 519

2 - الصادق علیه السلام - عَنْ جَمِيلٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمَنادِ مِنْ مَكَانِ قَرِيبٍ، يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالحق ذلِكَ يَوْمُ الخروج قَالَ: هي الرَّجْعَةُ. (1)

قوله تعالى : يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (30)

قوله تعالى : أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ (31)

قوله تعالى: وَإِنْ كُلُّ ما جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)

1 - أميرالمومنين علیه السلام - عن أبي عبد الله علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ فِتَنَا مُظْلِمَةً عَمْيَاءَ مُنْكَسِفَةً لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا النَّوَمَةَ قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ مَا النُّومَةُ قَالَ الَّذِي يَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ الْأَرْضِ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةَ لِلَّهِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَيُعْمِي خَلْقَهُ مِنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ إِسْرَافِهِمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ خَلَتِ الْأَرْضِ سَاعَةً وَاحِدَةً مِنْ حُجَّةِ لِلَّهِ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَلَكِنَّ الْحُجَّةَ يَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ كَمَا كَانَ يُوسُفُ علیه السلام يَعْرِفُ النَّاسَ وَ هُمْ له منكرون ثم تلا يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ. (2)

قوله تعالى: وَ آيَةٌ هُمُ الْأَرْضُ المَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَأَخْرَجْنَا مِنْها حَيّاً فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (33)

1 - السجاد علیه السلام - عن كتاب الغيبة للسيّد على: يَقْتُلُ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى الْأَجْفَر وَ يُصِيبُهُمْ مَجَاعَةُ شَدِيدَةُ قَالَ فَيَضِحُونَ وَ قَدْ نَبَتَتْ لَهُمْ ثَمَرَةُ يَأْكُلُونَ مِنْهَا وَيَتَزَوَّدُونَ مِنْهَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى شَأْنُهُ وَ آيَةٌ هُمُ الْأَرْضُ المينَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ثُمَّ يَسِيرُ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى الْقَادِسِيَّة وَقَدِ اجْتَمَعَ النَّاسُ بِالْكُوفَةِ وَ بَايَعُوا السُّفْيَانِيَّ. (3)

ص: 520


1- بحار الأنوار، ج 53، ص 65 .
2- بحار الأنوار، ج 51، ص 112 / الغيبة للنعمانی، ص 141 .
3- بحار الأنوار، ج 52، ص 387 .

2- امام صادق علیه السلام - جمیل گوید: امام صادق علیه السلام در مورد کلام خداوند:؛ و گوش فرا ده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا می دهد، روزی که همگان صیحه رستاخیز را بحق می شنوند آن روز، روز خروج [از قبرها] است. (ق /42-41) فرمود: این آیه نیز مربوط به رجعت است.

افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری به سراغ آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می کردند! (30)

آیا ندیدند چه قدر از اقوام پیش از آنان را [به خاطر گناهانشان] هلاک کردیم که آن ها هرگز به سوی ایشان باز نمی گردند [و زنده نمی شوند]؟! (31)

و همه ی آنان [روز قیامت] نزد ما احضار می شوند. (32)

1- امام علی علیه السلام - از امام صادق علیه السلام روایت است: امام علی علیه السلام فرمود: «شما آشوب های تاریک و روزگار مبهم در پیش دارید، که جز «نومه» کسی از آن ماجرا نجات نمی یابد». عرض کردند: «یا امیرالمؤمنین علیه السلام! نومه کیست»؟ فرمود: «کسی است که مردم را می شناسد ولی مردم او را نمی شناسند. بدانید که زمین از وجود حجت خدا خالی نمی ماند، و به زودی خداوند بندگان گناهکارش را به کیفر ظلم و ستم و زیاده روی های خود می رساند. اگر یک لحظه زمین از حجت خدا خالی بماند، ساکنان خود را فرو می برد حجت خدا در روی زمین هست، او همه را می شناسد ولی کسی او را نمی شناسد چنان که یوسف علیه السلام مردم را می شناخت ولی کسی او را نمی شناخت». آن گاه این آیه ی شریفه را تلاوت فرمود: يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ.

و زمین مرده برای آن ها نشانه ای [از عظمت خدا] است که ما آن را زنده کردیم و دانه [های غذایی] از آن خارج ساختیم که از آن می خورند (33)

1- امام سجاد علیه السلام - در کتاب الغیبة آمده است: قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف گروهی از مردم مدینه را می کشد و سپس با لشکر از مدینه بیرون می آید تا به اجفر می رسد در آنجا دچار گرسنگی سختی می شوند؛ فوراً میوه برای آن ها روییده می شود و آن ها هم از آن می خورند و از آن توشه می گیرند این است معنی آیه ی شریفه: وَ آيَةٌ هُمُ الْأَرْضُ المَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنَا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ. آن گاه حرکت نموده تا به قادسیه می رسد در آن موقع مردم در کوفه اجتماع نموده و با سفیانی بیعت کرده اند.

ص: 521

قوله تعالى: وَجَعَلْنَا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلَ وَ أَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ

الْعُيُونِ (32)

قوله تعالى : لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ مَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ (35)

1 - الصادق علیه السلام - سَأَلَ الزَّنْدِيقُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام قَالَ فَمِنْ أَيْنَ قَالُوا إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّة يَأْتِي الرَّجُلُ إِلَى ثَمَرَةٍ يَتَنَاوَلُهَا فَإِذَا أَكَلَهَا عَادَتْ كَهَيْتَتِهَا قَالَ نَعَمْ ذَلِكَ عَلَى قِيَاسِ السِّرَاجِ يَأْتِي الْقَابِسُ فَيَقْتَبس مِنْهُ فَلَا يَنْقُصُ مِنْ ضَوْئِهِ شَيْءٌ وَ قَدِ امْتَلَاتِ الدُّنْيَا مِنْهُ سُرجاً قَالَ أَ لَيْسُوا يَأْكُلُونَ وَيَشْرَبُونَ وَ تَزْعُمُ أَنَّهُ لَا تَكُونُ لَهُمُ الْحَاجَةُ قَالَ بَلَى لِأَنَّ غِذَاءَهُمْ رَقِيقُ لَا تُفْلَ لَهُ بَلْ يَخْرُجُ مِنْ أَجْسَادِهِمْ بالْعَرَقِ قَالَ فَكَيْفَ تَكُونُ الْحَوْرَاءِ فِي كُلِّ مَا أَتَاهَا زَوْجُهَا عَدْرَاءَ قَالَ لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِنَ الطَّيبِ لَا تَعْتَرِيهَا عَاهَةً وَ لَا تُخَالِطُ جِسْمَهَا آفَةٌ وَ لَا يَجْرِى فِي تَقْبِهَا شَيْءٌ وَلَا يُدَنَّسُهَا حَيْضُ فَالرَّحِمْ مُلْتَرَقَةُ إِذْ لَيْسَ فِيهِ لِسِوَى الْإحْلِيل مَجْرَى قَالَ فَهِيَ تَلْبَسُ سَبْعِينَ حُلَّةً وَ يَرَى زَوْجُهَا مُخَ سَاقِهَا مِنْ وَرَاءِ حُلَلِهَا وَ بَدَنِهَا قَالَ نَعَمْ كَمَا يَرَى أَحَدُكُمُ الدَّرَاهِمَ إِذَا الْقِيَتْ فِي مَاءٍ صَافِ قَدْرُهُ قِيدَ رُمْحٍ قَالَ فَكَيْفَ يُنَعَمُ أَهْلُ الْجَنَّةِ بِمَا فِيهَا مِنَ النَّعِيمِ وَ مَا مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ قَدِ افْتَقَدَ ابْنَهُ أَوْ أَبَاهُ أَوْ حَمِيمَهُ أَوْ أُمَّهُ فَإِذَا افْتَقَدُوهُمْ فِي الْجَنَّةِ لَمْ يَشْكُوا فِي مَصِيرِهِمْ إِلَى النَّارِ فَمَا يَصْنَعُ بِالنَّعِيمِ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّ حَمِيمَهُ فِى النَّارِ يُعَذِّبُ قَالَ علیه السلام إِنَّ أَهْلَ الْعِلْمِ قَالُوا إِنَّهُمْ يَنْسَوْنَ ذِكْرَهُمْ وَقَالَ بَعْضُهُمْ انْتَظَرُوا قُدُومَهُمْ وَ رَجَوْا أَنْ يَكُونُوا بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فِي أَصْحَاب الْأَعْرَافِ. (1)

قوله تعالى: سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِما لا يَعْلَمُونَ (30)

1- الصادق علیه السلام - عَن أبي الربيع قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ فَقَالَ: إِنَّ النُّطْفَةَ - يَعْنِي الْمَاءَ - يَقَعُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى النَّبَاتِ وَ الثَّمَارِ وَالشَّجَرِ، فَتَأكُلُ النَّاسُ مِنْهَا وَ الْبَهَائِمُ فَتَجْرِى فِيهِمْ ثُمَّ قَالَ

ص: 522


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 187 .

و در آن باغ هایی از نخل ها و انگورها قراردادیم و چشمه هایی آن جاری ساختیم. (34)

تا از میوه ی آن بخورند در حالی که با دست خود آن را به عمل نیاورده اند. آیا شکر [خدا را] به جا نمی آورند؟ (35)

1- امام صادق علیه السلام - شخص زندیقی از امام صادق علیه السلام پرسید: «چگونه است که می گویند اهل بهشت نزدیک به درختی می شوند و میوه ای می چینند پس از خوردن باز درخت به حالت اول دارای میوه است». فرمود: «آری این شبیه همان چراغ است که فردی آتشی از آن میگیرد بی آنکه از نور آن چیزی کم شود، حال اینکه تمام دنیا از جانب او پر از چراغ و سراج شده است». گفت: «مگر نمی خورند و نمی آشامند ، و به نظر شما اینان نیاز به رفع حاجت ندارند». فرمود: آری، چون خوراکشان رقیق و بی وزن است، دفع با عرق از اجسامشان خارج می شود». گفت: «چگونه حوریان در تمام موارد نزدیکی شوهرانشان باکره اند»؟ فرمود: «زیرا او از پاکی و پاکیزگی آفریده شد و عاری از هر بیماری و نقصند، و جسمشان با آفتی مخلوط نشده و در سوراخشان چیزی جریان نمی یابد، و هیچ حیضی آنان را آلوده نمی سازد، پس رحم چسبیده و بسته است، چون راهی جز برای احلیل (مجرای آلت مردی) ندارد». گفت: « حوریان هفتاد جامه بر تن دارند، چگونه است که شوهرانشان قادرند مغز دو ساقشان را از پشت این همه جامه و جسمشان ببینند»؟ فرمود: «آری، مانند یکی از خود شما که سکه های نقره را در آبی صاف به عمق یک نیزه می بیند». پرسید: «نحوه استفاده بهشتیان از نعمات آنجا چگونه است، با اینکه غالبشان فاقد یا پدر یا رفیق یا مادر خود شده، و فقدانشان فقط حاکی از این است که همه مفقودین در دوزخند، پس با نعمات چه کند آنکه از حال رفیقش در جهنم و عذاب با خبر است». فرمود: «اهل علم گفته اند: اهل بهشت یاد آنان را فراموش می کنند، و برخی دیگر گفته اند: چشم به راه آنان

می باشد، و امید آن دارد که از جمله اهل اعراف میان دوزخ و بهشت باشند».

منزه است کسی که تمام زوج ها را آفرید، از آنچه زمین می رویاند، و از خودشان، و از آنچه نمی دانند. (36)

1 امام صادق علیه السلام - ابی ربیع گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد کلام خداوند متعال: سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ پرسیدم. فرمود: «نطفه، همان آب است که از آسمان بر زمین فرود می آید و بر گیاهان و میوه ها و درختان می افتد و مردم و چهارپایان از آن تغذیه می کنند و نطفه در آن ها جاری می شود». سپس امام صادق علیه السلام فرمود: «انسان از ضعیف ترین مخلوقات آفریده شده است؛ از نطفه ای که به صورت قطره است علقه می شود و آنگاه به

ص: 523

أبو عبد الله علیه السلام : إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ مِنْ أَضْعَفِ مَا يَكُونُ خَلْقاً، مِنْ نُطْفَة قَطَرَتْ، ثُمَّ جُعِلَتْ عَلَقَةً ثُمَّ جُعِلَتْ مُضْغَةً ثُمَّ جُعِلَتْ عِظَاماً غَلِيظَةَ ثُمَّ كُسِيَ الْعِظامُ لَحْماً فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ. (1)

قوله تعالى: وَ آيَةٌ هُمُ الَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ (37)

1- الباقر علیه السلام - فَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله الشَّمْسَ وَ مَثَلَ الْوَصِيِّ الْقَمَرَ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ ذِكْرُهُ جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَوْلُهُ وَآيَةٌ هُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ. (2)

2 - الصادق علیه السلام - إن اللهَ خَلَقَ حِجَاباً مِنْ ظُلْمَة مِمَّا يَلِي الْمَشْرِقَ وَ وَكَّلَ بِهِ مَلَكاً فَإِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ اغْتَرَفَ ذَلِكَ الْمَلَكُ غُرْفَةَ بِيَدِهِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ بِهَا الْمَغْرِبَ يَتْبَعُ الشَّفَقَ وَ يُخْرِجُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ قَلِيلًا قَلِيلًا وَ يَمْضِي فَيُوَافِي الْمَغْرِبَ عِنْدَ سُقُوطِ الشَّفَقِ فَيُسَبِّحُ فِي الظُّلْمَةِ الظُّلْمَةَ ثُمَّ يَعُودُ إِلَى الْمَشْرِقِ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ نَشَرَ جَنَاحَيْهِ فَاسْتَاقَ الظُّلْمَةَ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ حَتَّى يُوَافِيَ بَهَا الْمَغْرِبَ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ. (3)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ آيَةٌ هُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ أَى نَخْرُجُ. (4)

قوله تعالى: وَ الشَّمْسُ تَجْرِي مِسْتَقَرٌّ لَهَا ذالِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (38)

باب 1 : وَ الشَّمْسُ تَجْرِي مُسْتَقَرٌّ لَهَا

1-1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي ذَرِّ الْغِفَارِيِّ رحمه الله قَالَ كُنتُ آخِذا بَيَدِ النَّبى صلی الله علیه وآله وَ نَحْنُ نَتَمَاشَى جَمِيعاً فَمَا زِلْنَا نَنْظُرُ إِلَى الشَّمْسِ حَتَّى غَابَتْ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَيْنَ تَغِيبُ قَالَ فِي السَّمَاءِ ثُمَّ تَرْفَعُ مِنْ سَمَاءِ إِلَى سَمَاءِ حَتَّى تَرْفَعَ إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ الْعُلْيَا حَتَّى تَكُونَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَتَخِرَّ سَاجِدَةً فَتَسْجُدُ مَعَهَا الْمَلَائِكَةُ الْمُوَكَّلُونَ بِهَا ثُمَّ تَقُولُ يَا رَبِّ مِنْ أَيْنَ تَأْمُرُنِي أَنْ أَطْلُعَ أَمِنَ مَغْرِبِي أَمْ مِنْ مَطْلَعِي فَذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَالشَّمْسُ تَجْرِي مُسْتَقَرٌّ لَهَا ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ يَعْنِي بِذَلِكَ صُنْعَ الرَّبِّ الْعَزيزِ فِي مُلْكِهِ بخَلْقِهِ. (5)

ص: 524


1- تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 23، ص 321 / بحار الأنوار، ج24، ص 367 .
3- الکافی، ج3، ص279/ تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان
4- تفسیر القمی، ج 2، ص 215 .
5- بحار الأنوار، ج 55، ص 144 .

صورت گوشت جویده شده در می آید. سپس به استخوانی محکم تبدیل می شود و پس از آن، دور استخوان را گوشت می پوشاند. پس خداوند متعال، بهترین خلق کنندگان است».

شب [نیز] برای آن ها نشانه ای است [ از عظمت خدا]؛ ما روز را از آن برمی گیریم، در این هنگام آنان در تاریکی فرو می روند. (37)

1- امام باقر علیه السلام - خداوند مثل محمد صلی الله علیه وآله را به خورشید زده و مَثَل وصی و جانشینش را به ماه که این آیه اشاره به همان است: خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد. (یونس /5). و این آیه: و آيَةٌ هُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُون.

2- امام صادق علیه السلام - خدا پرده ای از تاریکی در پهلوی مشرق آفریده و بدان فرشته ای گماشته، چون خورشید فرو شود آن فرشته تا دو کف خود از آن تاریکی برگیرد و به مغرب آید و به دنبال شفق باشد، و خرده خرده از میان دو کفش برآید و بگذرد تا هنگامی که شفق فرو شود و تاریکی پهن گردد، سپس به مشرق بازگردد و چون خورشید برآید با پر خود تاریکی را به مغرب راند تا آن را هنگام برآمدن خورشید به مغرب رساند.

3- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ آيَةٌ هُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ؛ [نَسلَخُ] يعني بيرون می آوریم.

و خورشید [نیز برای آن ها آیتی است] که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند توانا و داناست. (38)

بخش 1: و خورشید [ نیز برای آن ها آیتی است ] که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است.

1-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوذر غفاری رحمه الله گوید: «دست پیغمبر صلی الله علیه وآله را گرفته بودم و هر دو با هم راه می رفتیم و پیوسته به آفتاب نظر می کردیم تا آنکه پنهان شد. من عرض کردم: «ای رسول خدا! آفتاب در کجا پنهان می شود»؟ فرمود: «در آسمان، بعد از آن از آسمانی به سوی آسمان دیگر بالا می رود تا آنکه به سوی آسمان هفتم که از همه بالاتر است صعود می کند، تا آنکه در زیر عرش می شود، پس به سجده می افتد و فرشتگان موکل بر او نیز به همراهش سجده می کنند. پس آفتاب عرض می کند: پروردگارا، به من امر می فرمایی که از کجا طالع شوم؟ آیا از مغربم طلوع یا از مشرقم؟ و این همان است که خدای عزّ و جلّ می فرماید: و الشَّمْسُ تَجْرِي مُسْتَقَرّ لها ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ».

ص: 525

2-1- الرسول صلی الله علیه وآله - عن أبي ذر رحمه الله كُنْتُ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فِي الْمَسْجِدِ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَقَالَ يَا بَاذَرِّ رحمه الله أ تَدْرِى أَيْنَ تَغْرُبُ الشَّمْسُ قُلْتُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ فَقَالَ إِنَّهَا تَذْهَبُ حَتَّى تَسْجُدَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَتَسْتَأْذِنُ فِي الرَّجُوعِ فَيُؤْذَنُ لَهَا فَذَلِكَ قَوْلُهُ وَ الشَّمْسُ تَجْرِي مُسْتَقَرٌّ لَهَا. (1)

3-1 - الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَة، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ لَكَ الْفِدَاءَ، إِنَ النَّاسَ يَقُولُونَ: إِنَّ النُّجُومَ لَايَحِلُّ النَّظَرُ فِيهَا وَهِيَ تُعْجِبُنِي، فَإِنْ كَانَتْ تُضِرُّ بِدِينِي، فَلَا حَاجَةً لِي فِي شَيْءٍ يُضِر بدِينِي، وَ إِنْ كَانَتْ لَاتُضِر بدِينِي، فَوَ اللَّهِ إِنِّى لَأشتهيهَا، وَأَشْتَهى النَّظَرَ فِيهَا. فَقَالَ: لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ لَاتُضِرُّ بِدِينِكَ ثُمَّ قَالَ: إِنَّكُمْ تَنْظُرُونَ فِي شَيْءٍ مِنْهَا كَثِيرَهُ لَايُدْرَكَ، وَ قَلِيلُهُ لَايُنْتَفَعُ بِهِ، تَحْسُبُونَ عَلَى طَالِعِ الْقَمَرِ ثُمَّ قَالَ: أَتَدْرِى كَمْ بَيْنَ الْمُشْتَرِى وَالزَّهَرَةِ مِنْ دَقِيقَة؟ قُلْتُ: لَا وَاللَّهِ، قَالَ: أَ فَتَدْرِي كَمْ بَيْنَ الزَّهَرَةِ وَ بَيْنَ الْقَمَرِ مِنْ دَقِيقَةِ؟ قُلْتُ: لَا قَالَ: أَفَتَدْرِي كَمْ بَيْنَ الشَّمْسِ وَبَيْنَ السُّنْبُلَة مِنَ دَقِيقَة؟ قُلْتُ: لَا وَاللَّهِ مَا سَمِعْتُ مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْمُنَجِّمِينَ قَطُّ، قَالَ: أفَتَدْري كَمْ بَيْنَ السُّنْبُلَة وَبَيْنَ الأَوْحَ الْمَحْفُوظ مِنْ دَقِيقَة؟ قُلْتُ لَا وَاللَّهِ، مَا سَمِعْتُهُ مِنَ مُنَجِّم قَالَ: مَا بَيْنَ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا إِلى صَاحِبِهِ سِتّونَ أَوْ تِسْعُونَ دَقِيقَةٌ شَكَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ ثُمَّ قَالَ: يَا عَبْدَ الرَّحْمَن هذَا حِسَابُ إِذَا حَسَبَهُ الرَّجُلُ وَ وَقَعَ عَلَيْهِ عَرَفَ الْقَصَبَةَ الَّتِي وَسَط الْأَجَمَة، وَ عَدَدَ مَا عَنْ يَمِينِهَا، وَعَدَدَ مَا عَنْ يَسَارِهَا، وَعَدَدَ مَا خَلْفَهَا وَعَدَدَ مَا أَمَامَهَا حَتَّى لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ قَصَب الْأَجَمَة وَاحِدَةٌ. (2)

4-1- الكاظم علیه السلام - عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: سُئِلَ الْعَالِمُ علیه السلام كَيْفَ عِلْمُ اللَّهِ قَالَ عَلِمَ وَ شَاءَ وَ أَرَادَ وَقَدَّرَ وَقَضَى وَأَمْضَى فَأَمْضَى مَا قَضَى وَقَضَى مَا قَدَّرَ وَ قَدَّرَ مَا أَرَادَ فَبِعِلْمِهِ كَانَتِ الْمَشِيئَةُ وَ بِمَشِيئَتِهِ كَانَتِ الْإِرَادَةُ وَ بِإِرَادَتِهِ كَانَ التَّقْدِيرُ وَ بِتَقْدِيرِهِ كَانَ الْقَضَاءُ وَ بِقَضَائِهِ كَانَ الْإِمْضَاءُ وَ الْعِلْمُ مُتَقَدِّمُ عَلَى الْمَشِيئَة وَالْمَشِيئَة ثَانِيَةُ وَالْإِرَادَةُ ثَالِثَةُ وَالتَّقْدِيرُ وَاقِعُ عَلَى الْقَضَاءِ بِالْإِمْضَاءِ فَلِلَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى الْبَدَاء فِيمَا عَلِمَ مَتَى شَاءَ وَفِيمَا أَرَادَ لِتَقْدِيرِ الْأَشْيَاءِ فَإِذَا وَقَعَ الْقَضَاءُ بالْإِمْضَاءِ فَلَا بَدَاءَ فَالْعِلْمُ فِى الْمَعْلُومِ قَبْلَ كَوْنِهِ وَ الْمَشِيئَةُ فِى الْمُنْشَا قَبْلَ عَيْنِهِ وَ الْإِرَادَةُ فِي الْمُرَادِ قَبْلَ قِيَامِهِ وَ التَّقْدِيرُ لِهَذِهِ الْمَعْلُومَاتِ قَبْلَ تَفْصِيلِهَا وَ تَوْصِيلِهَا عِيَاناً وَ وَقْتاً وَ الْقَضَاءُ بِالْإِمْضَاءِ هُوَ الْمُبْرَمُ مِنَ الْمَفْعُولَاتِ ذَوَاتِ الْأَجْسَامِ الْمُدْرَكَاتِ بِالْحَوَاسَ مِنْ ذَوِي لَوْنِ وَرِيحٍ وَ وَزْنِ وَ كَيْلِ وَ

ص: 526


1- بحار الأنوار، ج 55، ص 210 .
2- الکافی، ج 15، ص459/ تفسیر البرهان.

2-1- پیامبر صلی الله علیه وآله از اباذر رحمه الله روایت است که هنگام غروب خورشید با رسول خدا صلی الله علیه وآله در مسجد بودم، فرمود: «ای اباذر رحمه الله می دانی خورشید کجا غروب می کند؟ گفتم: «خدا و رسولش داناترند». فرمود: «می رود تا زیر عرش سجده می کند و اجازه برگشت می گیرد و به او اجازه داده شود. و این است کلام خداوند عزوجل: وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٌّ لَهَا».

3-1- امام صادق علیه السلام - عبدالرحمن بن سَیابه نقل می کند که به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «جانم به فدای شما! همانا مردم می گویند: اگر کسی از ستاره ها خوشش بیاید، نگاه کردن به آنها حلال نیست. اگر به دین من زیان می رساند که من به دیدن آن ها نیازی ندارم و اگر به دین من زیانی نمی رساند، به خدا سوگند! من تمایل زیادی به ستارگان دارم و دوست دارم به آنها نگاه کنم». حضرت فرمود: «آن طور که مردم می گویند، نیست. نگاه کردن به ستاره ها، زیانی به دین تو نمی رساند». سپس فرمود: «شما به چیزی می نگرید که بسیاری از آن، درک نمی شود و مقدار اندک آن سودی نمی رساند که طلوع ماه را اندازه گیری کنید». و حضرت سپس فرمود: «آیا می دانی بین خورشید و برج سنبله چند دقیقه فاصله وجود دارد؟ و آیا میدانی بین برج سنبله و لوح محفوظ چند دقیقه فاصله وجود دارد»؟ پاسخ دادم: «خیر، به خدا سوگند! نمی دانم تا به حال در مورد آن چیزی از ستاره شناسان نشنیده ام». حضرت فرمود: «فاصله ی هر یک از اینها تا کناری آن، شصت تا هفتاد دقیقه است». عبدالرحمن شک کرد. سپس فرمود: «ای عبدالرحمن! این محاسبه ای است که اگر کسی آن را بداند و به آن دست یابد، می تواند تعداد نی های یک بیشه را بشمارد و اینکه چقدر نی در سمت راست آن بیشه و سمت

چپ و پشت و جلوی آن قرار دارد، و به این صورت، حتی یک نی بیشه نیز بر او پوشیده نمی ماند».

4-1- امام کاظم علیه السلام - معلی نقل کرده، از امام کاظم علیه السلام سؤال شد: «خداوند چگونه علم یافت»؟ ایشان فرمود: «علم یافت و خواست و اراده کرد و تقدیر نمود و قضا کرد و امضا نمود، چیزی که قضا کرده بود را امضا نمود و چیزی که تقدیر نموده بود را قضا کرد و چیزی که اراده کرده بود را تقدیر نمود؛ پس مشیت او از روی علمش است و اراده اش از روی مشیّتش و تقدیرش از روی اراده اش قضایش از روی تقدیرش و امضایش از روی قضایش؛ بنابراین علمش مقدم بر مشیتش و مشیت در رتبه ی دوم و اراده در رتبه سوم است و تقدیر به این است که قضا، امضا شود. خداوند تبارک و تعالی هر زمان که بخواهد می تواند در چیزهای که می داند و در چیزهایی که برای تقدیر اشیاء اراده کرده است بداء حاصل کند. زمانی که قضای خداوند با امضای او واقع شود، دیگر بدائی در کار نیست. بنابراین علم به معلوم قبل از وجود آن است و مشیت در مشاء، قبل از عینیت آن است و اراده کردن مراد، قبل از تحقق آن و تقدیر این معلومات قبل از تفصیل و رساندن آن ها به عینیت و تحقق است قضا به وسیله ی امضا، همان صورت حتمی کارها و اجسام و مدرکاتی است که با حواس درک می شوند، همان موجوداتی که رنگ و بو و وزن و حجم دارند و همه جنبنده ها، از قبیل انسان و جن و پرندگان و درندگان و سایر موجوداتی که با حواس درک می شوند. خداوند در مورد چیزهایی که

ص: 527

مَا دَبَّ وَ دَرَجَ مِنْ إِنْسِ وَ جِنِّ وَ طَيْرِ وَسِبَاعَ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا يُدْرَكَ بِالْحَوَاسٌ فَلِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ الْبَدَاء مِمَّا لَا عَيْنَ لَهُ فَإِذَا وَقَعَ الْعَيْنَ الْمَفْهُومُ الْمُدْرَك فَلَا بَدَاءَ وَاللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ فَبِالْعِلْمٍ عَلِمَ الْأَشْيَاءَ قَبْلَ كَوْنِهَا وَ بِالْمَشِيئَة عَرَفَ صِفَاتِهَا وَ حُدُودَهَا وَأَنْشَأَهَا قَبْلَ إِظْهَارِهَا وَ بالْإِرَادَة مَيَّزَ أَنْفُسَهَا فِي أَلْوَانِهَا وَصِفَاتِهَا وَ بِالتَّقْدِير قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَ عَرَّفَ أَوَّلَهَا وَآخِرَهَا وَ بالْقَضَاءِ أَبَانَ لِلنَّاسِ أَمَاكِنَهَا وَدَلَّهُمْ عَلَيْهَا وَ بِالْإِمْضَاءَ شَرَحَ عِلَلَهَا وَ أَبَانَ أَمْرَهَا وَذلِكَ تَقْدِيرُ العزيز العليم. (1)

قوله تعالى: وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ (39)

1- الرضا علیه السلام - عن داود النهدى، عن بعض أصحابه، قال دخل ابن أبي سعيد المكارى على أبي الحسن الرضا علیه السلام فقال له: ... فَقَالَ رَجُلُ قَالَ عِنْدَ مَوْتِهِ كُلُّ مَمْلُوكِ لِي قَدِيمٍ فَهُوَ حُرُّ لِوَجْهِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ فَمَا كَانَ مِنْ مَمَالِيكِهِ أَتَى عَلَيْهِ سِتَّةُ أَشْهُرٍ فَهُوَ قَدِيمُ وَهُوَ حُر. (2)

2- أميرالمومنين علیه السلام - قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي رَجُلٍ أَوْصَى فَقَالَ أَعْتِقُوا عَنِّى كُلَّ عَبْدِ قَدِيمِ مِلْكِي فَلَمَّا مَاتَ لَمْ يَعْرِفِ الْوَصِيُّ مَا يَصْنَعُ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ يُعْتَقَ عَنْهُ كُلُّ عَبْدِ لَهُ فِي مِلْكِهِ سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ وَ قَدْ ثَبَتَ أَنَّ الْعُرْجُونَ إِنَّمَا يَنْتَهَى إِلَى الشَّبَهِ بِالْهِلَالَ فِي تَقَوسِهِ وَ ضُأُولَتِهِ بَعْدَ سِتَّةِ أَشْهُرٍ مِنْ أَخْذِ الثَّمَرَةَ مِنْهُ. (3)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - الْعُرْجُونُ طَلَعَ النَّخْلِ وَ هُوَ مِثْلُ الْهَلَالَ فِي أَوَّلَ طُلُوعِهِ. (4)

قوله تعالى: لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي هَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا الَّيْل سابق النَّهارِ َو كُلِّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (20)

1- الرضا علیه السلام - عَن الْأَشْعَثِ بْن حَاتِم قَالَ فَقَالَ الرضا علیه السلام إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ سَأَلَنِي بالْمَدِينَة فَقَالَ النَّهَارُ خَلِقَ قَبْلُ أَمَ اللَّيْلُ فَمَا عِنْدَكُمْ قَالَ فَآدَارُوا الْكَلَامَ وَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ فِي ذَلِكَ

ص: 528


1- الكافي، ج 1، ص 149 / تفسیر نور الثقلين
2- الکافی، ج 6، ص 195 / من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 155 / تهذيب الأحكام، ج8، ص231 تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين .
3- وسائل الشيعة، ج 23، ص 57 / بحار الأنوار، ج 40، ص 265 / الإرشاد، ج 1، ص 221 / فقه القرآن، ج 2، ص 209
4- بحار الأنوار، ج 55، ص 166 / تفسیر القمی، ج 2، ص 215 / تفسیر البرهان

هنوز عینیت پیدا نکرده اند بداء دارد، [امّا] وقتی عین مفهوم و قابل درک آن ها واقع شوند، دیگر بدائی در کار نیست و خداوند هر چه بخواهد می کند. خداوند با علمش به اشیاء، قبل از اینکه به وجود بیایند به آنها علم دارد و با مشیّتش صفات و حدود آنها را می شناساند و آن ها را قبل از آشکار کردنشان به وجود می آورد و با اراده اش آنها را در رنگ و صفات و حدودشان از همدیگر متمایز می کند و با تقدیرش روزی های آنها را اندازه می گیرد و آغاز و پایان آنها را می شناسد و با قضایش جای آنها را برای مردم روشن می نماید و مردم را به آنها راهنمایی می کند و با امضایش، علل آن ها را شرح می دهد و امرش را آشکار می نماید، ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ.

و برای ماه منزلگاه هایی قرار دادیم، [و هنگامی که این منازل را طی کرد] سرانجام به صورت شاخهی کهنه [ قوسی شکل و زرد رنگ ] خرما در می آید. (39)

1- امام رضا علیه السلام - داود نهدی از برخی یارانش نقل می کند: ابن ابوسعید مکاری بر امام رضا علیه السلام وارد شد و گفت: ... مردی هنگام مرگش می گوید: «تمام غلامانی که از قدیم داشتم اکنون در راه خدا آزاد می کنم [حال از کجا باید دانست که کدامان غلامان، قدیم هستند]»؟ حضرت جواب داد: «آری، خداوند عزوجل در قرآن فرموده است: حَتَّی عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ. پس غلامانی که شش ماه نزد او بوده اند، قدیم هستند و باید آزاد شوند».

2- امام علی علیه السلام - درباره ی مردی که وصیت کرده و گفت: «هر بنده که در ملک من قدیمی است او را آزاد کنید و چون از دنیا رفت وصی ندانست چه بکند، از آن حضرت علیه السلام پرسیدند». حضرت فرمود: «هر بنده که شش ماه در ملک او بوده باید او را آزاد کرد [و قدیم از شش ماه به بالا اطلاق شود] و [برای گواهی این گفتار] این آیه شریفه را تلاوت فرمود: وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيم و هرآینه ثابت شده که شاخه ی خرما آنگاه کهنه شود و مانند هلال خم شود که شش ماه از چیدن خرمای آن گذشته باشد و این آیه ی شریفه را گواه گرفت که قدیم از شش ماه به بالا را می گویند.

3- على بن ابراهيم رحمه الله - الْعُرْجُونُ يعني شکوفه ی نخل (نخستین مرحله ی شکل گیری خرما) که مانند هلال ماه در آغاز طلوع می باشد.

نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی می گیرد؛ و هریک در مسیر خود شناورند. (40)

1- امام رضا علیه السلام - اشعث بن حاتم گوید: امام رضا علیه السلام فرمود: «مردی از بنی اسرائیل در مدینه از من پرسید: «روز ، جلوتر خلق شده است یا شب؟ جواب شما چیست»؟ گفت: به حاشیه رفتند و

ص: 529

شَيْءٍ فَقَالَ الْفَضْلُ لِلرِّضَا علیه السلام أَخْبِرْنَا بِهَا أَصْلَحَكَ اللَّهُ قَالَ نَعَمْ مِنَ الْقُرْآنِ أَمْ مِنَ الْحِسَابِ قَالَ لَهُ الْفَضْلُ مِنْ جَهَة الْحِسَابِ فَقَالَ قَدْ عَلِمْتَ يَا فَضْلُ أَنَّ طَالِعَ الدُّنْيَا السَّرَطَانُ وَ الْكَوَاكِبُ فِي مَوَاضِع شَرَفِهَا فَرُحَلُ فِي الْمِيزَانِ وَ الْمُشْتَرى فِى السَّرَطَانِ وَالشَّمْسُ فِى الْحَمَل وَالْقَمَرُ فِي الثَّوْرِ وَذَلِكَ يَدُلُّ عَلَى كَيْنُونَةِ الشَّمْسِ فِي الْحَمَلَ مِنَ الْعَاشِرِ مِنَ الطَّالِع فِي وَسَطِ السَّمَاءِ فَالنَّهَارُ خُلِقَ قَبْلَ اللَّيْلِ وَ أَمَّا فِي الْقُرْآنَ فَهُوَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي هَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ أَى قَدْ سَبَقَهُ النَّهَارُ. (1)

2- الباقر علیه السلام - عَن أبي الجارود عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي هَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ يَقُولُ الشَّمْسُ سُلْطَانُ النَّهَارِ وَالْقَمَرُ سُلْطَانُ اللَّيْلَ لَا يَنْبَغِي لِلشَّمْسِ أَنْ تَكُونَ مَعَ ضَوْءِ الْقَمَرِ بِاللَّيْلِ وَ لَا يَسْبِقُ اللَّيْلُ النَّهَارَ يَقُولُ لَا يَذْهَبُ اللَّيْلُ حَتَّى يُدْرِكَهُ النَّهَارُ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ يَقُولُ يَجَى ، وَرَاءَ الْفَلَكِ بِالِاسْتِدَارَةِ . (2)

3- الباقر علیه السلام - إِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ الشَّمْسَ قَبْلَ الْقَمَرِ وَخَلَقَ النُّورَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الظُّلْمَةَ. (3)

4 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَن جابر بن عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم اقْتَدُوا بِالشَّمْسِ فَإِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ فَاقْتَدُوا بِالْقَمَرِ فَإِذَا غَابَ الْقَمَرَ فَاقْتَدُوا بِالزُّهَرَةَ فَإِذَا غَابَتِ الزُّهَرَةُ فَاقْتَدُوا بِالْفَرْقَدَيْنِ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَمَا الشَّمْسُ وَ مَا الْقَمَرُ وَ مَا الزَّهَرَةُ وَ مَا الْفَرْقَدَانِ فَقَالَ أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلَى علیه السلام الْقَمَرُ وَ فَاطِمَةُ علیها السلام الزَّهَرَةُ وَالْفَرْقَدَانِ الْحَسَنُ علیه السلام وَالْحُسَيْنِ علیه السلام. (4)

قوله تعالى: وَآيَةٌ هُمْ أَنَا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ المَشْحُونِ (41)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - الْفُلْكُ المُشْحُونُ قَالَ السُّفْنُ الْمُمْلِيَّةُ. (5)

2- أمير المومنين علیه السلام - الْفُلْكُ المَشْحُونُ اتَّخَذَ نُوح علیه السلام فِيهِ تِسْعِينَ بَيْتاً لِلْبَهَائِم. (6)

قوله تعالى: وَخَلَقْنا هُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ (32)

ص: 530


1- بحار الأنوار، ج 54، ص 226 / فرج المهموم، ص95/ تفسیر نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج 55، ص 159 / تفسیر القمی، ج 2، ص214 / تفسير البرهان؛ «عن أبي جفر في قوله لا الشمس ... فلك يسبحون» محذوف / تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج 54، ص98/ تفسیر نورالثقلین
4- بحار الأنوار، ج24، ص 74
5- تفسير البرهان / تفسير القمى، ج 2، ص 215؛ «الملية» بدل «المليئة»
6- بحار الأنوار، ج 10، ص 4 / تفسیر نورالثقلین

جوابی نداشتند. و فضل به امام رضا علیه السلام گفت: «به ما خبر ده اصلحک الله»، فرمود: «بسیار خوب، از قرآن بگویم یا با حساب و ریاضیات»؟ فضل گفت: «از حساب» فرمود: «ای فضل تو می دانی که طالع دنیا سرطان است در حالی که ستارگان در موضع شرف خود بودند، پس زحل در میزان بوده، و مشتری در سرطان و خورشید در حمل، و ماه در ثور و این دلالت دارد که خورشید در حمل بود و در دهمین درجه طالع در میانه آسمان، پس روز پیش از شب خلق شده، و اما در قرآن هم خدا فرموده است: لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي هَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهار یعنی روز پیش از او بوده است».

2- امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر علیه السلام در مورد کلام خداوند متعال: لا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ فرمود: «خورشيد پادشاه روز است و ماه پادشاه شب. برای خورشید شایسته نیست که در شب با پرتو ماه باشد. و شب بر روز پیشی نمی گیرد، شب نمی رود تا اینکه روز به آن برسد که خداوند متعال می فرماید: و كُلِّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ همگی به دنبال فلک دایره وار می چرخند.

3- امام باقر علیه السلام - همانا خداوند بلند مرتبه زمین را پیش از آسمان و زندگی را پیش از مرگ و خورشید را پیش از ماه و نور را پیش از تاریکی آفرید.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - جابربن عبدالله رحمه الله گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «کسی که به نور ستاره زهره دسترسی نداشته باشد، از نور فرقدین بهره مند می شود». یکی از حضار پرسید: «مقصود شما از خورشید و ماه و ستاره زهره و فرقدان چیست»؟ در پاسخ فرمود: «من خورشیدم، علی علیه السلام ماه است، فاطمه زهرا علیها السلام همان زهره است و حسنین علیهما السلام فرقدان هستند».

نشانه ای [دیگر از عظمت پروردگار] برای آنان این است که ما فرزندانشان را در کشتی هایی پر [از وسایل و بارها] حمل کردیم. (41)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - الفُلْكِ المَشْحُونِ یعنی کشتی های انباشته.

2- امام على علیه السلام فرمود: الْفُلْكِ المَشْحُونِ که نوح علیه السلام نود خانه برای چهارپایان در آن قرار داد.

و برای آن ها مرکب های [دیگری] همانند آن آفریدیم. (42)

ص: 531

قوله تعالى: وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ فَهُمْ وَلا هُمْ يُنْقَذُونَ (43)

1- على بن إبراهيمرحمه الله - وَ خَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ يَعْنِي الدَّوَابَ وَالْأَنْعَامَ. (1)

قوله تعالى : إِلّا رَحْمَةً مِنّا وَ مَتَاعاً إِلى حِينٍ (44)

قوله تعالى: وَ إِذا قِيلَ هُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (45)

قوله تعالى: وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ (46)

قوله تعالى: وَ إذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (47)

1 - الصادق علیه السلام - اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَمَا خَلْفَكُمْ مِنَ الْعُقُوبَةِ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ أَى لِتَكُونُوا رَاجِينَ رَحَمَةَ الله. (2)

قوله تعالى: وَيَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ (48)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلِهِ وَ يَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ إِلَى قَوْلِهِ يَخِصَّمُونَ قَالَ ذَلِكَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ يُصَاحُ فِيهِمْ صَيْحَةً وَهُمْ فِي أَسْوَاقِهِمْ يَتَخَاصَمُونَ فَيَمُوتُونَ كُلُّهُمْ فِي مَكَانِهِمْ لَا يَرْجِعُ أَحَدُ مِنْهُمْ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ لَا يُوصِي بِوَصِيَّةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةٌ وَ لا إِليَأَهْلِهِمْ يَرْجِعُون. (3)

قوله تعالى : ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَحْضُمُونَ (29)

ص: 532


1- تفسير القمي، ج 2، ص 215 .
2- بحار الأنوار، ج 67، ص 276 / تفسیر نورالثقلین و تفسیر البرهان؛ فيهما: «اى لتكونوا راجين رحمة الله» محذوف
3- بحار الأنوار، ج 6، ص323 / تفسیر القمی، ج 2، ص215 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

و اگر بخواهیم آنها را غرق می کنیم به طوری که نه فریادرسی داشته باشند و نه نجات داده شوند. (43)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَخَلَقْنَا هُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ یعنی چهارپایان اهلی و انعام (گاو، گوسفند ...).

مگر اینکه رحمت ما [شامل حالشان شود)، و تا زمان معینی [ از این زندگی] بهره گیرند. (44)

و هرگاه به آن ها گفته شود: «از آنچه پیشرو و پشت سر شماست [ از عذاب دنیا و آخرت] بپرهیزید تا مشمول رحمت الهی شوید» [اعتنا نمی کنند]. (45)

و هیچ آیه ای از آیات پروردگارشان برای آنها نمی آید مگر اینکه از آن

روی گردان میشوند. (46)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید». کافران به مؤمنان می گویند: «آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می خواست او را اطعام می کرد؟ [ پس خدا خواسته است او گرسنه باشد و] شما فقط در گمراهی آشکارید». (47)

1- امام صادق علیه السلام - هنگامی که به آنان گفته شود از گناهانی که در پیش روی و جلو دست شما است و از عقوبت و کیفرهای اخروی که پشت سر دارید بترسید تا مشمول رحمت حق شوید.

آن ها می گویند: «اگر راست می گویید، این وعده [قیامت] کی خواهد بود»؟! (48)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ* مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخصِّمُونَ؛ این رویداد در آخرالزمان اتفاق می افتد و صدایی آنان را دربرمی گیرد، در حالی که در بازارهایشان سرگرم نزاع با یکدیگرند. همه ی آن ها در همان جایی که هستند، می میرند و حتی احدی از آن ها به خانه اش برنمیگردد و توانایی وصیت نمودن و سفارش کردن را ندارد و این سخن خداست که می فرماید: فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةٌ وَ لَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ.

[اما] جز این انتظار نمی کشند که یک صیحه ی عظیم [آسمانی] آن ها را فراگیرد، در حالی که مشغول جدال [در امور دنیا] هستند (49)

ص: 533

1- على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلِهِ وَ يَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ إِلَى قَوْلِهِ يَخصِّمُونَ قَالَ ذَلِكَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ ... ثُمَّ ذَكَرَ النَّفْحَةَ الثَّانِيَةَ فَقَالَ إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ. (1)

قوله تعالى: فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ (50)

1- الرسول صلی الله علیه وآله - خَيْرُ الرِّزْقِ مَا يَكْفِي وَخَيْرُ الذِّكْر مَا يَخْفَى ... وَ تَأَهَبُوا لِلرَّحِيل مِنْ دَارِ الْبَوَارِ إِلَى دَارِ الْقَرَار وَاحْذَرُوا الْمَوْتَ أَنْ يُفَاجِتَكُمْ عَلَى غِرَّةَ وَيُعَجِّلَكُمْ عَنِ التَّأهب وَالِاسْتِعْدَادِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةٌ وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ فَرُبَّ ذِي عَقْل أَشْغَلَهُ هَوَاهُ عَمَّا خُلِقَ لَهُ حَتَّى صَارَ كَمَنْ لَا عَقْلَ لَهُ وَ لَا تَعْذِرُوا أَنْفُسَكُمْ فِي خَطَئِهَا وَ لَا تُجَادِلُوا بِالْبَاطِلِ فِيمَا يُوافِقُ هَوَاكُم. (2)

قوله تعالى: وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَحْداثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (51)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَحْداثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ قال من القبور. (3)

2- السجاد علیه السلام - عَنْ تُوَيْر بن أَبي فَاحْتَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ سُئِلَ عَنِ النَّفْحَتَيْنِ كَمْ بَيْنَهُمَا قَالَ: مَا شَاءَ اللَّهُ، فَقِيلَ لَهُ فَأَخْبِرْنِي يَا ابْنَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم كَيْفَ يُنْفَخُ فِيهِ فَقَالَ: أَمَّا النَّفْخَةُ الْأُولَى فَإِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ إِسْرَافِيلَ فَيَهْبِطُ إِلَى الْأَرْضِ وَ مَعَهُ الصُّورُ وَ لِلصُّورِ رَأْسُ وَاحِدٌ وَ طَرَفَانِ وَ بَيْنَ طَرَفَ كُلِّ رَأْسِ مِنْهُمَا مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ قَالَ: فَإِذَا رَأَتِ الْمَلَائِكَةُ إِسْرَائِيلَ وَ قَدْ هَبَطَ إِلَى الدُّنْيَا وَ مَعَهُ الصُّورُ قَالُوا: قَدْ أَذِنَ الله ... قَالَ: فَيَنْفُخُ فِيهِ نَفْحَةٌ فَيَخْرُجُ الصَّوْتِ مِنَ الطَّرَفِ الَّذِي يَلِي الْأَرْضِ فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ ذُو رُوحٍ إِلَّا صَعِقَ وَ مَاتَ، وَ يَخْرُجُ الصَّوْتُ مِنَ الطَّرَفِ الَّذِي يَلِي السَّمَاءَ فَلَا يَبْقَى فِي السَّمَاءِ ذُو رُوحٍ إِلَّا صَعِقَ وَ مَاتَ إِنَّا إِسْرَائِيلَ فَيَمْكُنُونَ فِي ذَلِكَ مَا شَاءَ اللَّهُ قَالَ: فَيَقُولُ اللَّهُ لِإِسْرَافِيلَ يَا إِسْرَافِيلُ مِنْ فَيَمُوتُ، فَيَمْكُثُونَ فِي ذَلِكَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يَأْمُرُ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ فَتَمُورُ مَوْراً وَ يَأْمُرُ الْجِبَالَ فَتَسِيرُ سَيْراً، وَ هُوَ قَوْلُهُ: يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً وَ تَسِيرُ الجبالُ سَيْراً يَعْنِي يُبْسَطُ وَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ يَعْنِي بِأَرْضِ لَمْ تُكْتَسَبْ عَلَيْهَا الذَّنُوبُ

ص: 534


1- بحار الأنوار، ج 6، ص323 / تفسیر القمی، ج 2، ص215؛ «بتفاوت»
2- إرشاد القلوب، ج1، ص74 .
3- تفسیر القمی، ج 2، ص 2/ تفسیر نورالثقلين

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ يَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنتُمْ صادِقِينَ ومَا يَنْظُرُونَ إِلا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخصِّمُونَ؛ آن در آخر الزمان است. سپس [خدای متعال] نفخ صور دوم را بیان کرد و فرمود: صیحه واحدی بیش نیست، [فریادی عظیم بر می خیزد] ناگهان همگی نزد ما احضار می شوند. (یس/53)

و [چنان غافلگیر می شوند که حتی] نمی توانند وصیتی کنند و نه به سوی خانواده ی خود بازگردند. (50)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - بهترین رزق آن است که به قدر کفایت باشد. و بهترین ذکر آن است که پنهان باشد .. و بهره ای از دنیای خود را برای آخرت خود پیش فرستید، و در این امر جدی و کوشا باشید. زیرا ناگهان مرگ مفاجات شما را در می یابد، [و در آن هنگام هیچ کاری نمی توانید انجام دهید] چنان که خداوند متعال می فرماید: فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةٌ وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ و چه بسیارند صاحبان عقلی که پیرو هوای نفس خود شدند تا جایی که همانند بی عقل ها گردیدند، و نفس خویش را از خطایی که مرتکب شده، معذور ندارید و با سخن باطلی که موافق دلخواه شما است، مجادله نکنید.

[بار دیگر] در «صور» دمیده می شود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوی [دادگاه] پروردگارشان می روند (51)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - منظور از الأجداث در آيه: وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ قبور است.

2- امام علی علیه السلام - از ثویر بن ابی فاخته روایت است که از امام سجاد علیه السلام در مورد دو نفخ صور سؤال شد که بین آن دو چقدر فاصله است»؟ فرمود: «هر قدر که خدا بخواهد». به او عرض شد: «ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! پس ما را آگاه کن که چگونه در آن دمیده می شود»؟ فرمود: «در نفخ صور اوّل خداوند به اسرافیل دستور می دهد؛ پس به دنیا فرود می آید و همراه او شیپور است و شیپور یکسر و دو طرف دارد و فاصلهی میان هر یک از دو طرف آن به اندازه فاصله آسمان تا زمین است». فرمود: «هنگامی که ملائکه، اسرافیل را می بینند در حالی که به دنیا فرود آمده و شیپور همراه اوست، می گویند: «خداوند در مورد مرگ اهل زمین اجازه داده است» ... فرمود: «در آن می دمد و صدا از قسمتی که به طرف زمین است بیرون می آید؛ در نتیجه در روی زمین هیچ جانداری نمی ماند مگر اینکه بی هوش می شود و می میرد و صدا از قسمتی که به طرف آسمان ها است بیرون می آید و در آسمان ها هیچ صاحب جانی به جز اسرافیل باقی نمی ماند مگر اینکه بی هوش می شود و می میرد». فرمود: «خداوند به اسرافیل می فرماید: «ای اسرافیل بمیر»؛ پس اسرافیل می میرد و هر مقدار که خدا بخواهد در آن حالت می مانند. سپس به آسمان ها دستور می دهد پس به حرکت در می آیند و به کوه ها دستور می دهد پس از جا کنده شده متحرک می شوند و آن سخن خداوند است: [ این عذاب الهی ] در آن روزی است که آسمان به شدت به حرکت در می آید * و کوه ها از جا کنده و متحرک می شوند! (طور /9-10) یعنی پهن و

ص: 535

بَارِزَةٌ لَيْسَ عَلَيْهَا جِبَالُ وَ لَا نَبَاتُ كَمَا دَحَاهَا أَوَّلَ مَرَّةً ، وَ يُعِيدُ عَرْشَهُ عَلَى الْمَاءِ كَمَا كَانَ أَوَّلَ مَرَّة مُسْتَقِلَّا بِعَظَمَتِهِ وَقُدْرَتِهِ. قَالَ: فَعِنْدَ ذَلِكَ يُنَادِى الْجَبَّارُ بِصَوْتِ مِنْ قَبْلِهِ جَهْرَوى يُسْمِعُ أَقْطَارَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنِ المُلْكُ الْيَوْمَ فَلَمْ يُحِبُهُ مُجِيبُ، فَعِنْدَ ذَلِكَ يَقُولُ تَعَالَى مُجِيباً لِنَفْسِهِ اللهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ، أَنَا قَهَرْتُ الْخَلَائِقَ كُلَّهُمْ فَأَمَتُهُمْ، أَنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِى لَا شَرِيكَ لِي وَ لَا وَزِيرَ لِي، أَنَا خَلَقْتُ خَلْقِي وَ أَنَا أَمَتْهُمْ بِمَشِيَّتِى وَأَنَا أَحْيِيهِمْ بقُدْرَتِي. قَالَ: فَيَنْفُخُ الْجَبَّارُ نَفَخَةٌ فِى الصُّورِ فَيَخْرُجُ الصَّوْتُ مِنْ إِحْدَى الطَّرَفَيْنِ الَّذِي يَلِي السَّمَاوَاتِ فَلَا يَبْقَى فِي السَّمَاوَاتِ أَحَدُ إِلَّا حَيِيَ وَ قَامَ كَمَا كَانَ وَ يَعُودُونَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ تُحْضَرُ الْجَنَّةُ وَالنَّارُ وَ يُحْشَرُ الْخَلَائِقُ لِلْحِسَابِ. قَالَ: فَرَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ علیه السلام يَبْكِي عنْدَ ذَلِكَ بُكَاءَ شَدِيداً. (1)

3 - السجاد علیه السلام - إسْرَافِيلُ صَاحِبُ الصُّورِ الشَّاخِصُ الَّذِي يَنْتَظِرُ مِنْكَ الْإِذْنَ وَ حُلُولَ الْأَمْرِ فَيُنَبِّهُ بِالنَّفْحَة صَرْعَى رَهَائِنَ الْقُبُور. (2)

قوله تعالى: قالوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمَانُ وَصَدَقَ المُرسَلُونَ (52)

1 - الرضا علیه السلام - عَن الْحَسَنِ بْن شَاذَانَ الْوَاسِطِي قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام أَشْكُو جَفَاءَ أَهْلِ وَاسِطِ وَ حَمْلَهُمْ عَلَيَّ وَكَانَتْ عِصَابَةُ مِنَ الْعُثْمَانِيَّة تُؤْذِينِى فَوَقَعَ بِخَطَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخَذَ مِيثَاقَ أَوْلِيَائِنَا عَلَى الصَّبْرِ فِي دَوْلَة الْبَاطِل فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَلَوْ قَدْ قَامَ سَيِّدُ الْخَلْقِ لَقَالُوا يَا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُون. (3)

2 - الباقر علیه السلام - فَإِنَّ الْقَوْمَ كَانُوا فِى الْقُبُورِ فَلَمَّا قَامُوا حَسِبُوا أَنَّهُمْ كَانُوا نِيَاماً قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنا قَالَ الْمَلائِكَةُ هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَصَدَقَ المُرْسَلُونَ. (4)

قوله تعالى: إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ (53)

ص: 536


1- مجمع البحرین، ج 2، ص 445 .
2- بحار الأنوار، ج 56، ص 217 .
3- الكافي، ج 8، ص 247/ بحار الأنوار، ج 53، ص 89 / تأويل الآيات الظاهرة ، ص 481؛ «جهلهم» بدل «حملهم»/ تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان.
4- بحار الأنوار، ج 7، ص 103 / تفسیر القمی، ج 2، ص 216/ تفسیر البرهان

گسترده شود و این زمین به زمین دیگر مبدل می شود (ابراهیم /48) یعنی به زمینی که در آن گناه نشده است و آشکار [و مسطح] است و کوه ها و گیاهان بر روی آن نیست؛ همچنان که بار اول آن را گسترد و درحالی که در عظمت و قدرتش مستقل است عرشش را - چنانچه اوّل بار بود - بر روی آب بر می گرداند». فرمود: «در این هنگام [خدای] جبّار جل جلاله با صدای بلندی که اطراف آسمان ها و زمین ها می شنوند، ندا می دهد: حکومت برای کیست»؟ هیچ جواب دهنده ای پاسخ نمی دهد و در این هنگام [خدای] جبار جل جلاله در جواب خود می گوید: «برای خداوند یکتای قهار است! و من همه ی مخلوقات و امتشان را مغلوب ساختم. منم خداوند؛ معبودی جز من نیست؛ تنهایم همتایی برای او نیست و نه وزیری و من خلقم را با دست قدرت خود آفریدم و من با مشیّت خود آنها را می راندم و من با قدرت خود آن ها را زنده می کنم». فرمود: «سپس [خدای جبار یک بار در شیپور می دمد که صدا از یکی از دو طرفی که به طرف آسمان ها است بیرون می آید؛ در نتیجه در آسمان ها هیچ کس باقی نمی ماند مگر اینکه زنده شده بر می خیزد و حاملان عرش بر می گردند و بهشت و جهنم حاضر می شوند و مخلوقات را برای حساب محشور می گرداند». در این هنگام علی بن الحسین علیه السلام را دیدم که به شدت گریه می کند.

3- امام سجاد علیه السلام - اسرافیل صاحب صور که بر پاست چشم به راه اجازه ی تو و رسیدن وقت است تا با یک دمیدن، همه ی خفته های گور را بیدار کند.

می گویند: «ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! [آری] این همان [روز جزا] است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان [او] راست گفتند». (52)

1- امام رضا علیه السلام - حسن بن شاذان واسطی گوید: نامه ای به خدمت امام رضا علیه السلام نوشتم و از ناسازگاری و تعدی مردم واسط که از پیروان عثمان بودند، و به من آزار می رساندند، شکایت نمودم. حضرت به خط مبارک مرقوم فرموده بود: «خداوند عزوجل از دوستان خود عهد و پیمان گرفته که در دولت باطل صبر پیشه سازند؛ بنابراین تو هم به حکم پروردگارت صبر کن، که چون سرور مردم قیام کند پیروان باطل را از قبر بیرون آورده انتقام دوستان مظلوم ما را از آن ها می گیرد در آن موقع است که آن ها می گویند: یا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ.

2- امام باقر علیه السلام - قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا؛ همانا مردم در قبرها هستند، هنگامی که برمی خیزند، گمان می کنند که در خواب بوده اند . و می گویند: «وای بر ما! چه کسی ما را از خوابمان بیدار کرد»؟ و ملائکه می گویند: هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ المُرْسَلُونَ.

صیحه ی واحدی بیش نیست، [فریادی عظیم برمی خیزد] ناگهان همگی نزد ما احضار می شوند. (53)

ص: 537

قوله تعالى: فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (54)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - ثُمَّ ذَكَرَ النَّفْخَةَ الثَّانِيَةَ فَقَالَ: إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحضَرُونَ. (1)

قوله تعالى : إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلِ فَاكِهُونَ (55)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُل قَالَ اقْتِضَاضُ الْعَذَارَى فَاكِهُونَ قَالَ يُفَاكِهُونَ النِّسَاءَ وَيُلَاعِبُونَهُنَّ. (2)

2 - الصادق علیه السلام - قيل: شُغِلُوا بِافْتِضَاض الْعَذَارَى. (3)

قوله تعالى: هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلال عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِنُونَ (56)

قوله تعالى: هُم فيها فاكِهَةٌ وَهُمْ ما يَدْعُونَ (57)

1 - الباقر علیه السلام - الْأَرَائِكُ السُّرُرُ عَلَيْهَا الْحِجَالُ. (4)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - الْمُؤْمِنُ سَاعَةَ مَعَ الْحَوْرَاءِ وَ سَاعَةً مَعَ الْآدَمِيَّة وَسَاعَةً يَخْلُو بِنَفْسِهِ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَكِتَاً يَنْظُرُ بَعْضُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى بَعْضٍ. (5)

3- أمير المومنين علیه السلام - أنَا صَاحِبُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَسْكِنُ أَهْلَ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَأَسْكِنُ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ وَ إِلَيَّ تَزْويجُ أَهْلِ الْجَنَّةَ. (6)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - فَإِذَا جَلَسَ الْمُؤْمِنُ عَلَى سَرِيرِهِ اهْتَزَّ سَرِيرُهُ فَرَحا فَإِذَا اسْتَقَرَّتْ بوَلِيٍّ اللَّهِ مَنَازِلُهُ فِي الْجَنَّةِ اسْتَأْذَنَ عَلَيْهِ الْمَلَكُ الْمُوَكَّلُ بِجِنَانِهِ لِيُهَنَّتَهُ كَرَامَةَ اللَّهِ إِيَّاهُ فَيَقُولُ لَهُ خُدَامُ الْمُؤْمِن وَ وَصَفَاؤُهُ مَكَانَكَ فَإِنَّ وَلِيَّ اللَّهِ قَدِ اتَّكَا عَلَى أَرَائِكِهِ فَزَوْجَتُهُ الْحَوْرَاءِ الْعَيْنَاءُ قَدْ هَبَّتْ

ص: 538


1- بحار الأنوار، ج 6، ص 323 / تفسیر القمی، ج 2، ص 216
2- بحار الأنوار، ج 8، ص124 / تفسیر القمی، ج 2، ص 2؛ «افتضاض» بدل «اقتضاض» / تفسير البرهان؛ «افتضاض» بدل «اقتضاض» و «فاکهون ... يلاعبونهن» محذوف / تفسير نورالثقلين
3- بحار الأنوار، ج 8، ص93/ تفسير نورالثقلين.
4- بحار الأنوار، ج 8، ص124 / تفسیر القمی، ج 2، ص 216 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج 8، ص 160 / تفسیر نور الثقلين
6- بحار الأنوار، ج 53، ص 47 .

[و به آن ها گفته می شود]: امروز به هیچ کس کم ترین ستمی نخواهد شد، و جز آنچه انجام می دادید، کیفر داده نمی شوید. (54)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - سپس دمیدن نفخه ی دوم را ذکر می کند و می گوید: إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ.

بهشتیان، امروز [به نعمت های خدا] مشغول و مسرورند. (55)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - إِنَّ أَصْحَابَ الجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغْلِ فَاكِهُونَ؛ به برداشتن بکارت دختران باکره مشغولند و خوشگذرانی می کنند. با زنان خوش می گذرانند و با آنان بازی می کنند.

2- امام صادق علیه السلام - فِي شُغُلِ فَاكِهُونَ؛ معنای آیه این است که آنان سرگرم برداشتن بکارت دوشیزگانند.

آن ها و همسرانشان در سایه هایی [ از قصرها و درختان بهشتی ] بر تخت ها تکیه زده اند. (56)

برای آن ها در بهشت میوه ی بسیار لذت بخشی است، و هرچه بخواهند در اختیارشان خواهد بود. (57)

1 امام باقر علیه السلام - الْأَرَائِكُ به معنای تختهاست که روی آنها حجله هایی قرار گرفته است.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - مؤمن ساعتی با آن حوریه ی رعنا خوش است و ساعتی با آن آدمیزاده ی زیبا خوش است و ساعتی هم تنها به سر می برد و بر تختش تکیه زده و به همدیگر نگاه می کنند.

3- امام علی علیه السلام - من صاحب اختیار بهشت و آتش جهنّم هستم؛ اهل بهشت را در بهشت مسکن می دهم و اهل آتش را در آتش سکونت می دهم و پیوند ازدواج اهل بهشت با من است.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - و چون مؤمن بر تخت خود می نشیند، تختش از شادی به لرزه می افتد. چون اقامت گاه های دوست خدا در بهشت برپا شود، فرشته ای که بر باغ هایش گمارده شده، اجازه می خواهد تا بر او وارد شود و به خاطر دهش های خداوند، به او شادباش گوید، اما خادمان و کنیزان او به آن فرشته گویند: «بایست، چرا که دوست خدا بر تخت خود تکیه زده و پری سیاه چشمی که همسر اوست، می خواهد به نزدش رود، پس صبر کن تا دوست خدا کار خود به پایان رساند»؛ در آن گاه پری سیاه چشمی همسر اوست، از خیمه خود به سوی او بیرون می آید و در حالی که کنیزانش او را در میان گرفته اند، شورمند گام بر میدارد و هفتاد دیبای بافته با یاقوت و مروارید و زبرجد، رنگین به مشک و عنبر، بر تن کرده و تاجی از کرامت بر سر گذاشته و کفشی

ص: 539

لَهُ فَاصْبِرْ لِوَلِيِّ اللَّهِ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ شُغْلِهِ قَالَ: فَتَخْرُجُ عَلَيْهِ زَوْجَتُهُ الْحَوْرَاءُ مِنْ خَيْمَتِهَا تَمْشِي مُقْبِلَةً وَ حَوْلَهَا وَصَفَاؤُهَا يُحَيِّينَهَا عَلَيْهَا سَبْعُونَ حُلَّةً مَنْسُوجَةً بِالْيَاقُوتِ وَاللُّؤْلُوَّ وَالزَّبَرْجَدِ صُبَغْنَ بِمِسْكِ وَ عَنْبَرٍ وَ عَلَى رَأْسِهَا تَاجُ الْكَرَامَةِ وَ فِي رِجْلَيْهَا نَعْلَانِ مِنْ ذَهَبٍ مُكَلَّكَانِ بِالْيَاقُوتِ وَاللُّؤْلُوْ شِرَاكَهَا يَاقُوتُ أَحْمَرُ فَإِذَا أُدْنِيَتْ مِنْ وَلَيَّ اللَّهِ وَهَمَّ أَنْ يَقُومَ إِلَيْهَا شَوْقاً تَقُولُ لَهُ يَا وَلِيَّ اللَّهِ لَيْسَ هَذَا يَوْمَ تَعَب وَ لَا نَصَبَ فَلَا تَقُمْ أَنَا لَكَ وَ أَنْتَ لِي فَيَعْتَنِقَانِ مِقْدَارَ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ مِ-نْ أَعْوَامِ الدُّنْيَا لَا يُمِلْهَا وَ لَا تُمِلَّهُ قَالَ فَيَنْظُرُ إِلَى عُنُقِهَا فَإِذَا عَلَيْهَا قِلَادَةٌ مِنْ قَصَب يَاقُوتِ أَحْمَرَ وَسَطْهَا لَوْحُ مَكْتُوبُ أَنْتَ يَا وَليَّ اللَّهِ حَبيبي وَأَنَا الْحَوْرَا حَبيبَتُكَ إِلَيْكَ تَنَاهَتْ نَفْسِي وَ إِلَيَّ تَنَاهَتْ نَفْسُكَ ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ أَلْفَ مَلَكَ يُهَنَّثُونَهُ بِالْجَنَّةِ وَيُزَوِّجُونَهُ الْحَوْرًا . (1)

قوله تعالى: سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبِّ رَحِيمٍ (58)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبِّ رَحِيمِ قَالَ السَّلَامُ مِنْهُ هُوَ الْأَمَانُ. (2)

قوله تعالى : و امتازوا الْيَوْمَ أَيُّهَا المُجْرِمُونَ (59)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - إِذَا جَمَعَ اللَّهُ الْخَلْقَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَقُوا قِيَاماً عَلَى أَقْدَامِهِمْ حَتَّى يُلْحِمَهُمُ الْعَرَقُ فَيُنَادُوا يَا رَبِّ حَاسِبْنَا وَلَوْ إِلَى النَّارِ قَالَ فَيَبْعَثُ اللَّهُ ريَاحاً فَيَضْرِبُ بَيْنَهُمْ وَيُنَادِي مُنَادِ وَ امْتَازُوا الْيَوْمَ

أَيُّهَا المُجْرِمُونَ فَيَمِيزُ بَيْنَهُمْ فَصَارَ الْمُجْرِمُونَ فِي النَّارِ وَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ إِيمَانُ صَارَ إِلَى الْجَنَّةِ. (3)

قوله تعالى : أَلَمَّ أَعْهَدُ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوُّ مبين (60)

1 - الجواد علیه السلام - مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقِ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسَان إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ. (4)

قوله تعالى: وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (61)

ص: 540


1- بحار الأنوار، ج 8، ص 129 / تفسیر نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج8، ص124 .
3- بحار الأنوار، ج 7، ص 103 / تفسير القمى، ج 2، ص 216 / تفسیر نورالثقلین
4- بحار الأنوار، ج 2، ص 94 / تفسیر نور الثقلين

از طلای آراسته به یاقوت و مروارید، با بندهایی از یاقوت سرخ، به پا دارد؛ چون به نزدیکی دوست خدا می رسد و او مشتاقانه می خواهد به سویش برخیزد، به او می گوید: «ای دوست خدا! امروز روز خستگی و فرسودگی نیست، پس برنخیز، من از برای تو و تو از برای منی». آن گاه آن دو به اندازه پانصد سال از سال های دنیا هم آغوش می شوند و نه این از او خسته شود و نه او از این؛ در آن دم دوست خدا به گردن آن پری می نگرد و بر آن آویزه ای از بندهای یاقوت سرخ می بیند که بر آن نوشته شده: تو ای دوست خدا! معشوق منی و من پری، معشوق توأم که جان من به تو و جان تو به من بسته است. سپس خداوند هزار فرشته می فرستد تا به او به خاطر ورودش به بهشت شادباش گویند و پریان سیاه چشم را به همسریاش درآورند.

سلام [و درود الهی بر آن ها]، سخنی است از سوی پروردگاری مهربان (58)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبِّ رَّحِيمٍ؛ سلام و درود از سوی خدا، به معنای امنیت و آرامش است.

[و به گروهی دیگر گفته می شود]: جدا شوید امروز ای گنهکاران (59)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - وقتی روز قیامت خدا خلق را جمع می کند سر پا می ایستند تا اینکه عرقشان بر آنان افسار می زند؛ پس ندا می دهند: «پروردگارا! حساب اعمال ما را برس ولو جهنمی شویم! پس خدا بادهایی می فرستد که بین آنان زده می شود و منادی ندا می دهد: و امتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا المُجْرِمُونَ پس بین آنان تمیز داده می شود، پس مجرمان در آتش و هر کس که در دلش ایمان باشد، به سوی بهشت روانه می شود.

ای فرزندان آدم! آیا با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! (60)

1- امام جواد علیه السلام - هرکس به سخنگویی گوش دهد، بندگی او نموده پس اگر آن سخنگوی از جانب خدا باشد مستمع بندگی خدا نموده و اگر ناطق از جانب ابلیس باشد مستمع عبادت ابلیس نموده است.

و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (61)

ص: 541

1- السجاد علیه السلام - لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ حُجَّتِهِ حِجَابُ فَلَا لِلَّهِ دُونَ حُجَّتِهِ سِتْرُ نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّراط المستقيم. (1)

قوله تعالى: وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبلاً كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ (62)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبلاً كَثِيراً يَعْنِي خَلْقاً كَثِيراً قَدْ هَلَكَ. (2)

قوله تعالى: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ (63)

قوله تعالى: إِصْلَوهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ (64)

قوله تعالى: الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (65)

1 - الصادق علیه السلام - فِيمَا شَهِدَتِ الْأَيْدِي وَالْأَرْجُلُ عَلَى أَنْفُسِهِمَا وَعَلَى أَرْبَابهما مِنْ تَضييعهما لِمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ وَ فَرَضَهُ عَلَيْهِمَا الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ فَهَذَا أَيْضاً مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى الْيَدَيْنِ وَ عَلَى الرِّجْلَيْن وَهُوَ عَمَلُهُمَا وَهُوَ مِنَ الإيمان. (3)

2- أمير المومنين علیه السلام - جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَة إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ قَالَ لَوْ لَا مَا فِي الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَالتَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِي دِينِكُمْ فَقَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام وَ مَا هُوَ قَالَ قَوْلُهُ تَعَالَى ... وَ قَوْلُهُ إِنَّ ذلِكَ لَحَقِّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ وَ قَوْلُهُ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَوْلُهُ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون ... قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَأَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَى ... قَالَ علیه السلام وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ المَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً وَ قوله عَزَّوَجَلَّ وَالله رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ قَوْلُهُ إِنَّ ذلِكَ لَحَقِّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ وَ قَوْلُهُ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ

ص: 542


1- بحار الأنوار، ج24، ص 12 .
2- تفسیر القمی، ج 2، ص 216 .
3- الکافی، ج 2، ص 36 / وسائل الشیعة، ج 15، ص 166 / دعائم الإسلام، ج 1، ص 8؛ «من نطقها» بدل «من تضييعهما»/ مستدرک الوسائل، ج 11، ص 152؛ «من نطقها» بدل «من تضييعهما» / تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

1- امام سجاد علیه السلام - میان خدا و حجّت او که امام هر زمان است حجاب و مانعی وجود ندارد، پس خداوند پیش روی حجت خود پوششی نیفکنده است. ماییم درهای علم خدا، راه مستقیم.

او گروه زیادی از شما را گمراه کرد؛ آیا اندیشه نکردید؟! (62)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبلًا كَثِيرًا یعنی شیطان مردمان بسیاری را به هلاکت رسانده است.

این همان دوزخی است که به شما وعده داده می شد. (63)

امروز به خاطر کفری که داشتید به آتش آن بسوزید (64)

امروز بر دهانشان مُهر می نهیم، و دست هایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به کارهایی که انجام می دادند گواهی می دهند (65)

1- امام صادق علیه السلام - درباره ی شهادت دست و پا در قرآن آیه فرستاده و در آن از تضییع امر خداوند به وسیله ی دست و پا سخن گفته است. در آیه ی شریفه فرموده است: الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ؛ و این هم واجبات پا بود که خداوند برای آن گذاشته و باید به آن عمل کنند و همین عمل خود از ایمان می باشد.

2- امام علی علیه السلام - یکی از زندیقان نزد امام علی علیه السلام رفت و گفت: «اگر در قرآن اختلاف تناقص نبود هر آینه به دینتان می گرویدم». امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود: «از چه سخن می گویی؟ [آن تناقض کدام است]»؟ [ او تعدادی از آیات قرآن را ذکر کرد و] گفت: « ... و گفته است که: این یک واقعیت است گفتگوهای خصمانه دوزخیان! (ص/64) و گفته است [خداوند] می گوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید من پیشتر به شما هشدار داده ام [و اتمام حجت کرده ام]. (ق /28). الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون ...». امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب فرمود: «... امّا درباره ی سخن خداوند که فرمود: روزی که «روح» و «ملائکه» در یک صف می ایستند و هیچ یک ، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمی گویند، و [ آنگاه که می گویند ] درست می گویند! (نبا /38) و کلام آن جناب: به خداوندی که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم! . (انعام /23) و کلام آن جناب: از یکدیگر بیزاری می جویید و یکدیگر را لعن می کنید (عنکبوت /25) و کلام آن جناب: این یک واقعیت است گفتگوهای خصمانه دوزخیان ! (ص/64) و کلام آن جناب: نزد من جدال و مخاصمه نکنید من پیشتر به شما هشدار

ص: 543

بِالْوَعِيدِ وَ قَوْلُهُ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ فَإِنَّ ذَلِكَ فِي مَوَاطِنَ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ مَوَاطِنِ ذَلِكَ الْيَوْمِ الَّذِي كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَة وَالْمُرَادُ يَكْفُرُ أَهْلُ الْمُعَاصِي بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ الْكُفْرُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ الْبَرَاءَةُ يَقُولُ يَتَبَراً بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضِ. (1)

3- أميرالمومنين علیه السلام - تَفْسِيرُ الْنُعْمَانِيِّ، فِيمَا رَوَاهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع9 فِي أَنْوَاعِ آيَاتِ الْقُرْآنِ قَالَ ثُمَّ نَظَمَ تَعَالَى مَا فَرَضَ عَلَى السَّمْعِ وَالْبَصَرِ وَ الْفَرْجِ فِي آيَة وَاحِدَةً فَقَالَ مَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَلكِنْ ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ يَعْنِي بِالْجُلُودِ هَاهُنَا الْفُروجَ وَ قَالَ تَعَالَى وَلا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤاد كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا وَسَاق الحديث إلى أنْ قَالَ ثُمَّ أَخْبَرَ أنَّ الرجلَيْنِ مِن الجَوارحِ الَّتِي تَشْهَدُ يَوْمَ الْقِيَامَة حَتَّى يُستنطق بقولهِ سُبْحَانَهُ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ. (2)

4- أمير المومنين علیه السلام - خُتِمَ عَلَى الْأَفْوَاهِ فَلَا تَكَلَّمُ وَ قَدْ تَكَلَّمَتِ الْأَيْدِي وَ شَهِدَتِ الْأَرْجُلُ وَ نَطَقَتِ الْجُلُودُ بمَا عَمِلُوا [ف] لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا. (3)

5- على بن إبراهيم رحمه الله - فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي قَوْمٍ يَعْرِضُ عَلَيْهِمْ أَعْمَالُهُمْ فَيُنْكِرُونَهَا فَيَقُولُونَ مَا عَمِلْنَا مِنْهَا شَيْئاً فَيَشْهَدُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ الَّذِينَ كَتَبُوا عَلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فَقَالَ الصَّادِقِ علیه السلام فَيَقُولُونَ لِلَّهِ يَا رَبِّ هَوْلَاءِ مَلَائِكَتُكَ يَشْهَدُونَ لَكَ ثُمَّ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا فَعَلُوا مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ هُمُ الَّذِينَ غَصَبُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَعِنْدَ ذَلِكَ يَخْتِمُ اللَّهُ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ وَيَنْطِقُ جَوَارِحُهُمْ فَيَشْهَدُ السَّمْعُ بِمَا سَمِعَ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ وَيَشْهَدُ الْبَصَرُ بِمَا نَظَرَ بِهِ إِلَى مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ تَشْهَدِ الْيَدَانِ بِمَا أَخَذَتَا وَ تَشْهَدُ الرِّجْلَانِ بِمَا سَعَنَا مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ و

ص: 544


1- بحار الأنوار، ج 90، ص 98 / الاحتجاج، ج 1، ص 240 .
2- بحار الأنوار، ج 7، ص318 .
3- بحار الأنوار، ج 7، ص 313 / تفسير نور الثقلين

داده ام [و اتمام حجت کرده ام]!. (ق /28) و كلام أن جناب: الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ. این ها هر یک در یکی از جایگاه های آن روزی است که پنجاه هزار سال به درازا می کشد. مراد این است که معصیت پیشگان به یکدیگر کفر می ورزند و همدیگر را لعنت می کنند. کفر در این آیه به معنای برائت و بیزاری جستن است. می فرماید: آنان از یکدیگر بیزاری می جویند.

3- امام علی علیه السلام - در کتاب تفسیر نعمانی آمده است: خدای تعالی آنچه را که بر گوش و چشم و فرج واجب نمود در یک آیه مرتب نموده و فرموده است: شما اگر گناهانتان را مخفی می کردید نه به خاطر این بود که از شهادت گوش و چشم ها و پوست های تنتان بیم داشتید، بلکه شما گمان می کردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام می دهید نمی داند!. (فصلت/22). و خداوند می فرماید: شما اگر گناهانتان را مخفی می کردید نه بخاطر این بود که از شهادت گوش ها و چشم ها و پوست های تنتان بیم داشتید [زیرا باور نمی داشتید آنها به سخن در آیند]، بلکه شما گمان می کردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که [پنهانی] انجام می دهید نمی داند. منظور از پوست ها در اینجا فرج ها است. همچنین خدای تعالی فرمود: از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل همه مسؤولند (اسراء/36). سپس خداوند سبحان خبر داد - که پاها از اعضا و جوارحی است که روز قیامت، زمانی که از آن خواسته می شود که سخن بگوید، [بر اعمال انسان] شهادت می دهد - با این سخنش أَلْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ م وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ.

4- امام علی علیه السلام - بر دهان ها مهر زده می شود؛ پس سخن نگویند و دست ها سخن می گویند و پاها شهادت می دهند و پوست ها از آنچه انجام دادهاند سخن می گویند؛ پس [در آن روز] نمی توانند سخنی را از خدا پنهان کنند.

5- علی بن ابراهیم رحمه الله - این آیه در مورد گروهی نازل شده است که [در روز قیامت] اعمالشان بر آن ها عرضه می شود؛ پس آن را انکار می کنند و می گویند هیچ یک از این کارها را ما انجام نداده ایم؛ در نتیجه ملائکه ای که اعمالشان را نوشته اند، علیه آنها شهادت می دهند. امام صادق علیه السلام فرمود: «به خداوند می گویند: «پروردگارا این ها ملائکه تو هستند که به نفع تو شهادت می دهند». سپس به خداوند سوگند یاد می کنند که هیچ یک از آن کارها را انجام نداده اند و آن سخن خداوند است [به خاطر بیاورید] روزی را که خداوند همه ی آن ها را بر می انگیزد آن ها برای خدا نیز سوگند [دروغ] یاد می کنند همان گونه که [امروز] برای شما سوگند یاد می کنند (مجادله /18) و آن ها کسانی هستند که حق امیرالمؤمنین علیه السلام را غصب کردند. در این هنگام خداوند بر دهان هایشان مهر می زند و اعضای بدنشان سخن می گوید؛ پس گوش به آنچه - از حرام های خدا - شنیده شهادت می دهد و چشم به آنچه – از حرام های خدا - نگاه کرده شهادت می دهد و دو دست به آنچه برداشته اند شهادت می دهند و دو پا به آنچه در حرام های خدا کوشیده اند شهادت می دهند و فرج به آنچه از حرام های خدا مرتکب شده شهادت می دهد. سپس خداوند زبان هایشان را به سخن آورد؛ پس آن ها به پوست هایشان می گویند:

ص: 545

تَشْهَدُ الْفَرْجُ بِمَا ارْتَكَبَتْ مِمَّا حَرَّمَ اللهُ ثُمَّ انْطَقَ الله السنتَهُمْ فَيَقُولُونَ هُمْ لِجُلُودِهِمْ ارَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا فَيَقُولُونَ أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَي مِنَ اللَّهِ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَالْجُلُودُ الفُروجُ وَ لكِنْ ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ. (1)

6- الباقر علیه السلام - لَيْسَتْ تَشْهَدُ الْجَوَارِحُ عَلَى مُؤْمِن إِنَّمَا تَشْهَدُ عَلَى مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيُعْطَى كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلا. (2)

7 - الرسول صلی الله علیه وآله - يَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَيْكَ بِحِفْظِ لِسَانِكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ. (3)

8- أمير المومنين علیه السلام - فِي وَصِيَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّة ... فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلَّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةَ وَيَسْأَلُكَ عَنْهَا وَذَكَّرَهَا وَوَعَظَهَا وَ حَذَرَهَا وَأَدَبَهَا وَلَمْ يَتْرُكْهَا سُدَى فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ... وَفَرَضَ عَلَى الرِّجْلَيْنِ أَنْ تَنْقُلَهُمَا فِي طَاعَتِهِ وَ أَنْ لَا تَمْشِيَ بِهِمَا مِشْيَةَ عَاصِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُعَ الجِبَالَ طُولًا كُلُّ ذلك كانَ سَيْتُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوها وَقَالَ عَزَّوَجَلَّ الْيَوْمَ تخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بما كانُوا يَكْسِبُونَ فَأَخْبَرَ عَنْهَا أَنَّهَا تَشْهَدُ عَلَى صَاحِبهَا يَوْمَ الْقِيَامَة فَهَذَا مَا فَرَضَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى عَلَى جَوَارِحِكَ فَاتَّقِ اللَّهَ يَا بُنَى. (4)

قوله تعالى: وَلَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ (66)

1 - الصادق علیه السلام - عَنِ الْمُفَضَّل بن عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الصِّرَاطِ فَقَالَ هُوَ الطَّرِيقُ إِلَى مَعْرفَة اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَان صِرَاطُ فِي الدُّنْيَا وَصِرَاطُ فِي الْآخِرَةِ فَأَمَّا الصِّرَاطَ الَّذِي

ص: 546


1- بحار الأنوار، ج 7، ص 313
2- بحار الأنوار، ج 66، ص 90/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج 74، ص 111 / مكارم الأخلاق، ص457
4- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 626 / وسائل الشیعة، ج 15، ص 171 / تفسير نورالثقلین؛ «فان الله تبارک مكروها و قال» محذوف و «فهذا ما فرض .... يا بني» محذوف

چرا برضد ما گواهی دادید؟ می گویند: همان خدایی که هر موجودی را به سخن درآورده ما را گویا ساخته [تا حقایق را بازگو کنیم]؛ و او شما را نخستین بار آفرید، و به سوی او بازگردانده می شوید. شما اگر گناهانتان را مخفی می کردید (فصلت /22) - یعنی از خداوند - نه به خاطر این بود که از شهادت گوش ها و چشم ها و پوست های تنتان - پوست ها، فرج ها هستند - بیم داشتید [زیرا باور نمی داشتید آنها به سخن در آیند]، بلکه شما گمان میکردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که [پنهانی] انجام می دهید نمی داند (فصلت /22)

6- امام باقر علیه السلام - جوارح بر ضد مؤمن گواهی نمی دهند بلکه برای آن گروهی که مستحق عذاب هستند گواهی می دهند و مؤمن نامه ی عملش به دست راستش داده می شود. خداوند متعال می فرماید: اما کسانی که نامه اعمالشان به دست راست آن ها داده شود، آنها نامه ی اعمال خود را می خوانند و اندکی هم مورد ظلم قرار نمی گیرند. (اسراء/71).

7- پیامبر صلی الله علیه وآله - ای پسر مسعود! بر تو باد به نگهداری زبانت زیرا که خدای تعالی می فرماید: الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُون.

8- امام علی علیه السلام - در وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندش محمّد بن حنفیه آمده است: ... خدای متعال بر کلیه ی اعضاء تو وظایف و واجباتی را مقرر و مفروض داشته است که در روز قیامت به وسیله ی آنها بر تو احتجاج می کند، و از آنها سؤال می نماید. و آن اعضاء را تذکر داده، موعظه کرده، و برحذر داشته، و تأدیب نموده، و آنها را بیهوده رها نکرده است. ... و خداوند بر پاها واجب ساخت که آن دو را در راه طاعتش به حرکت در آوری و به وسیله ی آن دو همچون گام زدن شخص عصیانکار گام بر نداری پس فرمود: با تکبّر و خرامان بر روی زمین گام بر ندار زیرا هرگز زمین را نمی توانی بشکافی و در بلندی به کوه ها نخواهی رسید همه ی این ها زشتش در نزد پروردگارت ناپسند است. (اسراء /37) و فرمود: الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ و خداوند خبر داده است که پای ها در روز قیامت برعلیه صاحب خود گواهی خواهند داد. پس این ها که گفته شد چیزهایی است که خداوند بر اعضای تو واجب ساخته است. ای فرزندم! از خدا بترس.

و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم سپس برای عبور از راه، میخ واهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، اما چگونه می توانند ببینند؟ (66)

1- امام صادق علیه السلام - مفضل بن عمر گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد صراط پرسیدم. امام علیه السلام فرمود: «صراط راه شناختن خداست و آن دو گونه است: صراط دنیا و صراط آخرت. صراط دنیا

ص: 547

همان رهبری است که اطاعتش واجب است. هر که در دنیا او را بشناسد و از رهنمودهایش پیروی کند، بر صراطی که همان پل دوزخ در آخرت است عبور می کند، و هرکه در دنیا او را نشناسد قدمش بر صراط آخرت می لغزد و در آتش دوزخ سقوط می کند».

2- علی بن ابراهيم رحمه الله - فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ؛ یعنی چگونه می بینند؟

و اگر بخواهیم آن ها را در جای خود مسخ می کنیم [و به مجسمه هایی بی روح مبدل می سازیم] تا نتوانند راه خود را ادامه دهند و نه به عقب بازگردند. (67)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ یعنی در دنیا.

هر کس را عمر طولانی دهیم، در آفرینش واژگونه اش می کنیم [و به ناتوانی کودکی باز می گردانیم]؛ آیا نمی اندیشند؟! (68)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الخَلْقِ أَفَلا يَعْقِلُونَ این آیه ردی است بر کفاری که توحید را قبول ندارند و مدعی هستند که مرد وقتی با زن ازدواج کرد و نطفه ی او در رحم زن قرار گرفت و غذاهای گوناگون به او رسید و طبیعت به گردش خود ادامه داد و شب و روز بر او گذشت انسان از طبیعت: غذا، گوشت، شب و روز به وجود می آید. خداوند سخن آن ها را با یک حرف رد می کند: و مَنْ نُعَمِّرُهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلا يَعْقِلُونَ؛ اگر این جریان همان طوری است که آنها می گویند، باید تا وقتی غذاهای متنوع هست و شب و روز وجود دارد و گردش طبیعت هست انسان پیوسته رو به رشد برود، پس چرا هر چه بزرگ تر می شود رو به کاهش می رود و گوش و چشم و نیرو و علم و دانش او و سخن گفتنش کم می شود و طوری به عقب بر می گردد که به مرز طفولیت می رسد. این تغییرات از آفرینش خداوند عزیز و علیم و تدبیر و برنامه ریزی او است.

ما شعر به او (پیامبر) نیاموختیم، و شایسته ی او نیست؛ [شاعر باشد] این [کتاب آسمانی] فقط مایهی یادآوری و قرآن مبین است. (69)

1 - امام صادق علیه السلام - وَ ما عَلَّمْناهُ الشَّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ قریش می گفتند آنچه محمد صلی الله علیه وآله آورده است شعر است خداوند آن ها را رد می کند و می فرماید: وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعر و پیامبر صلی الله علیه وآله هرگز شعری نگفته است.

ص: 548

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - إنِّي لَسْتُ بِشَاعِرٍ وَ مَا يَنْبَغِي لِي. (1)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - عَن عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ ... قَالَ لِلْحِسان بن ثابت لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤيَّداً بروح الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ. (2)

قوله تعالى : لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيّاً وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿70﴾

1 - الصادق علیه السلام - قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ أَوَ مَنْ كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ فَكَانَ مَوْتُهُ اخْتِلَاطَ طِينَتِهِ مَعَ طِينَة الْكَافِرِ وَ كَانَ حَيَاتُهُ حِينَ فَرَّقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بَيْنَهُمَا بِكَلِمَتِهِ كَذَلِكَ يُخْرِجُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْمُؤْمِنَ فِي الْمِيلَادِ مِنَ الظُّلْمَة بَعْدَ دُخُولِهِ فِيهَا إِلَى النُّورِ وَيُخْرِجُ الْكَافِرَ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلْمَةِ بَعْدَ دُخُولِهِ إِلَى النُّورِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيَّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ. (3)

2 - أمير المومنين علیه السلام - حَيَّا أَنْ عَاقِلاً وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ أَنْ تَجِبُ كَلِمَةُ العَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ. (4)

3 - الصادق علیه السلام - قَوْلُهُ لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيَّا يَعْنِي مُؤْمِناً حَيَّ الْقَلْبِ وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ يَعْنِي الْعَذَابَ. (5)

4- الرسول صلی الله علیه وآله - الْعَقْلُ نُورُ فِى الْقَلْبِ يُفَرِّقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِل وَ جَاءَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا قَالَ يَعْنِي مَنْ كَانَ عَاقِلا. (6)

5 - الحسن علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ بَعَثَ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِينَ وَ مِنَّةَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ كَافَّةً لِلنَّاسِ أَجْمَعِينَ لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ فَبَلَّغَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ قَامَ بِأَمْرِ اللَّهِ حَتَّى تَوَفَّاهُ اللَّهُ غیر مُقَصِّرٍ وَ لَا وَان وَ بَعْدَ أَنْ أَظْهَرَ اللَّهُ بِهِ الْحَقَّ وَ مَحَقَ بِهِ الشِّرْكَ. (7)

6- أمير المومنين علیه السلام - وَ اتَّسَعَ بمَا جَنَوْهُ مِنْ ذَلِكَ لِمَنْ وَافَقَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَكُفْرِهِمْ وَنِفَاقِهِمْ مُحَاوَلَةٌ مِثْلَ مَا أَتَوْهُ مِنَ الِاسْتِيلَاءِ عَلَى أَمْرِ الْأُمَّةَ كُلَّ ذَلِكَ لِتَتِمَ النَّظِرَةُ الَّتِي أَوْجَبَهَا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِعَدُوِّهِ إِبْلِيسَ إِلَى أَنْ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ وَ يَقْتَرِبَ الْوَعْدُ الْحَقَّ

ص: 549


1- تفسير نورالثقلين
2- بحار الأنوار، ج21، ص 388/ تفسير نور الثقلين
3- الکافی، ج 2، ص 5 / بحار الأنوار، ج 64، ص87/ تفسیر نورالثقلین
4- بحار الأنوار، ج64، ص44 / تفسیر نورالثقلین؛ «یحق القول أى تجب كلمه العذاب على الكافرين» محذوف
5- بحار الأنوار، ج 9، ص231 / تفسیر القمی، ج2، ص216
6- إرشاد القلوب، ج 1، ص 198 .
7- شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 33 .

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - همانا من شاعر نیستم و آن شایسته ی من نیست.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - عایشه گوید: ... رسول خدا صلی الله علیه وآله به او (حسان) فرمود: «ای حسان! تا زمانی که با زبانت ما را یاری می کنی روح القدس یار و پشتیبان تو باد».

تا هر کس را که زنده است [و حیات انسانی دارد] انذار کند [و بر کافران اتمام حجت شود] و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد. (70)

1- امام صادق علیه السلام - آیا آنکه مرده است و زنده اش کردیم (انعام/122) مرگ او، به معنی آمیزش با سرشت کافر است و آن گاه زنده می شود که خدا به فرمان خود آن ها را از هم جدا کند. همچنین خدای عزوجل، مؤمن را در زایشش، از تاریکی بیرون می آورد، پس از آنکه در نور است؛ و کافر را از نور به ظلمت فرو می کشد، پس از آنکه در نور است. و این است تفسیر قول خداوند عزوجل: لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيَّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ.

2- امام علی علیه السلام - یعنی عاقل است وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ یعنی فرمان عذاب عَلَى الْكَافِرِينَ بر کافران واجب و مسلّم شود.

3- امام صادق علیه السلام - لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا تا مؤمنی را که دل زنده است، بیم دهد. وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ يعنى عذاب.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - عقل نوری است در دل که به واسطه ی آن فرق بین حق و باطل گذاشته می شود و در بیان خدای تعالی آمده است: لِيُنْذِرَ مَنْ کانَ حَيَّا تا آن کس را که زنده است، بترساند و مراد از این زنده عاقل و خردمند است.

5- امام حسن علیه السلام - خدای توانا حضرت محمد صلی الله علیه وآله را که رحمتی بود [و هست] برای جهانیان فرستاد و بدین وسیله منتی بر مؤمنین نهاد. بعد از آنکه خدا به وسیله ی آن حضرت حق را ظاهر و شرک را نابود کرد او را بدون هیچگونه تقصیر و ناتوانی قبض روح نمود.

6- امام علی علیه السلام - و با آنچه که آن سه نفر کردند، مجال برای کسی باز شد که در ستم و کفر و نفاق با آنان همداستان شود و او کاری کرد همانند آنچه که آنان در تصرف امر امت کردند. با این همه، مهلتی که خداوند تبارک و تعالی برای دشمنش ابلیس واجب کرد به پایان می رسد و مدت مقرر به سر می آید و سخن خداوند درباره ی کافران محقق می شود و وعده ی حق فرا می رسد. همان وعده ای که خداوند متعال در کتاب خود داد و فرمود: خداوند به کسانی از شما که

ص: 550

الَّذِي بَيَّنَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ بِقَوْلِهِ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِم. (1)

قوله تعالى : أَ وَ لَرَيَرَوْا أَنَا خَلَقْنا هُمْ بِمَا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَاماً فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ (71)

1 - الصادق علیه السلام - جَابِرُ بْنُ رَاشِدِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: بَيْنَا هُوَ فِي سَفَرٍ إِذْ نَظَرَ إِلَى رَجُل عَلَيْهِ كَابَةُ وَ حُزْنُ فَقَالَ مَا لَكَ قَالَ دَالَّتِي حَرُونُ قَالَ وَيْحَكَ اقْرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ فِي أُذُنِهَا أَوَ لَرْيَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا هُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ وَ ذَلَّلناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُون. (2)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا هُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَاماً أَي خَلَقْنَاهَا بِقُوَّتِنَا. (3)

قوله تعالى: وَذَللْناها هُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ (72)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ ذَلَّلْنَاهَا هُمْ يَعْنِي الْإِبلَ مَعَ قُوَّتِهَا وَعِظَمِهَا يَسُوقُهَا الطِّفْلُ. (4)

قوله تعالى: وَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ (73)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - وَهُمْ فِيهَا مَنافِعُ يَعْنِى مَا يَكْسِبُونَ بِهَا وَ مَا يَرْكَبُونَ، وَ قَوْلُهُ وَ مَشَارِبُ يَعْنِي أَلْبَانَهَا. (5)

قوله تعالى: وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّه آليَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ (73)

قوله تعالى : لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ هُمْ جُندٌ مُحْضَرُونَ (75)

1- الباقر علیه السلام - أَنْ لَا يَسْتَطِيعُ الْآلِهَةُ لَهُمْ نَصْراً وَ هُمْ هُمْ لِلْآلِهَةِ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ. (6)

ص: 551


1- بحار الأنوار، ج 90، ص124
2- طب الأئمة، ص 36 / تفسیر نورالثقلین
3- تفسیر القمی، ج 2، ص 216 .
4- تفسیر القمی، ج 2، ص216 .
5- تفسیر القمی، ج 2، ص216
6- بحار الأنوار، ج 9، ص 232 / تفسير القمى، ج 2، ص217 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده داده است که به یقین، خلافت روی زمین را به آنان خواهد داد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت بخشید. (نور/55).

آیا ندیدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آورده ایم چهارپایانی برای آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟! (71)

1- امام صادق علیه السلام - جابربن راشد از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: روزی در سفر ناگهان به مردی که غمگین بود نگاه کرد و به او فرمود: «به تو چه شده است»؟ گفت: «مرکب سواری ام سرکش (راه نرو) است». فرمود: «وای بر تو این آیه را در گوشش بخوان: أَ وَ لَرَيَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا هُمْ ... وَ مِنْها يَأْكُلُونَ».

2- علی بن ابراهیم رحمه الله - منظور از این آیه: أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا هُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَاماً این است که با قدرت خویش، آن را خلق کردیم.

و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه می کنند. (72)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَذَلَّلْنَاهَا هُمْ؛ یعنی شتر را با قدرت و عظمت آن برای ایشان رام گردانیدیم ، به طوری که کودک نیز آن را می راند.

و برای آنان بهره های دیگری در آن [حیوانات] است و نوشیدنی هایی گوارا؛ آیا با این حال شکرگزاری نمی کنند؟ (73)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ یعنی آنچه که از آن به دست می آورند و آنچه را که بر آن سوار می شوند. مقصود از وَ مَشَارِبُ شیر شتران است.

آنان غیر از خدا معبودانی [برای خویش] برگزیدند به این امید که یاری شوند. (74)

[ولی] آن ها قادر به یاری ایشان نیستند، و این [عبادت کنندگان در قیامت] لشکری برای آنها خواهند بود که [در آتش دوزخ] احضار می شوند. (75)

1 - امام باقر علیه السلام - لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ هُمْ جُندٌ تُحْضَرُونَ؛ یعنی خدایان قدرت یاری آنها را ندارند، لشکری برای خدایان خواهند بود که [در آتش دوزخ] احضار می شوند.

ص: 552

قوله تعالى: فَلا يَحْزُنكَ قَوْهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُونَ وَما يُعْلِنُونَ (76)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - ثُمَّ خَاطَبَ اللَّهُ نَبِيَّهُ فَقَالَ: فَلَا يَحْزُنُكَ قَوْهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ. (1)

قوله تعالى: أَوَ لَميرَ الْإِنْسانُ أَنا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ (77)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ قَالَ أَيْ نَاطِقُ عَالِمُ بليغ. (2)

2- الصادق علیه السلام - عن مَالِكِ الْجُهَنِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوَ لَمْيَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً قَالَ فَقَالَ لَا مُقَدَّراً وَ لَا مُكَوَّناً قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمَّيَكُنْ شَيْئًا مَذْكُوراً قَالَ: كَانَ مُقَدَّراً غَيْرَ مَذْكُور. (3)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - وَ قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لَا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئًا. علمَ أَنَّ هَذَا مِنْ تَدْبِيرِ الْخَالِقِ الْمُخْتَارِ وَ حِكْمَتِهِ وَ وَحْدَانِيَّتِهِ وَ ابْتِدَاعِهِ لِلْخَلْقِ فَتَثْبُتُ وَحْدَانِيَّتُهُ جَلَّتْ عَظَمَتُهُ وَ هَذَا احْتِجَاجَ لَا يُمْكِنُ الزَّنَادِقَةَ دَفْعُهُ بحَالَ وَ لَا يَجِدُونَ حُجَّةً فِي إِنْكَارِهِ وَمِثْلُهُ قَوْلُهُ تَعَالَى أَوَ لَرَيَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ فَرَدَّ سُبْحَانَهُ عَلَيْهِمْ احْتِجَاجَهُمْ بِقَوْلِهِ : قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ .. (4)

قوله تعالى: وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ (78)

النُّزُولُ

ص: 553


1- تفسير القمي، ج 2، ص217 / تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 57، ص 375 / تفسیر القمی، ج 2، ص217 .
3- بحار الأنوار، ج 54، ص 63 .
4- بحار الأنوار، ج 10، ص 37 .

پس سخنانشان تو را غمگین نسازد؛ ما آنچه را پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند می دانیم. (76)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - سپس خداوند، پیامبر صلی الله علیه وآله را خطاب قرار داد و فرمود: فَلَا يَحْزُنكَ قَوْهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ.

آیا انسان نمی داند که ما او را از نطفه ای بی ارزش آفریدیم؟! و او [چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که] به مخاصمه آشکار [با ما] برخاست. (77)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - أَوَ لَرَيَرَ الْإِنْسَانُ أَنَا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ یعنی گویا، دانا و شیوا.

2- امام صادق علیه السلام - مالک جهنی گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد كلام خدا عزوجل: أَوَ لَيَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ وَ لَرَيَكُ شَيْئاً پرسیدم. فرمود: «نه اندازه شده بود و نه هستی داشت». در مورد این کلام خدا عزوجل: آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟!. (انسان) پرسیدم. فرمود: «اندازه شده بود و چیز قابل ذکری نبود».

3- امام علی علیه السلام - و همچنین این سخن خداوند سبحان: بعضی از شما به نامطلوب ترین [مراحل] عمر می رسند که بعد از آگاهی، چیزی نمی دانند [و همه چیز را فراموش می کنند]. (نحل/70) لذا معلوم می شود این از تدبیر خالق مختار و حکمت او و وحدانیتش و خلقت عالم است لذا وحدانیت خداوند ثابت می شود و این دلیلی است که رد آن در هیچ حالت برای زنادقه ممکن نیست و دلیلی بر انکار آن ندارند و مانند آن این سخن خداست: أَوَلَم يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ؛ که خداوند سبحان دلیل آنها را این گونه رد می کند: قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ.

و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوان ها را زنده می کند در حالی که پوسیده است»؟! (78)

سبب نزول

ص: 554

1 - الصادق علیه السلام - جَاءَ أَبَيُّ بْنُ خَلَفِ فَأَخَذَ عَظْماً بَالِياً مِنْ حَائِطِ فَفَتَهُ ثُمَّ قَالَ: يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله إِذَا كُنَّا عظاماً وَ رُفاتاً أَإِنَّا مَبْعُوثُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُل تُجيبها الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُل خَلْقٍ عَلِيمٌ. (1)

باب 1 : وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ 1-1- الرسول صلی الله علیه وآله - عن سَعِيدِ بْنِ مِينَا عَنْ غَيْر وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابه أَنَّ نَفَراً مِنْ قُرَيْشَ اعْتَرَضُوا الرَّسُول صلی الله علیه وآله مِنْهُمْ عُتْبَةُ بْنُ رَبيعَةَ وَ أُمَيَّةُ بْنُ خَلَفٍ وَ الْوَلِيدُ بْنُ الْمُغِيرَةِ وَ الْعَاصِ بْنُ سَعِيدٍ فَقَالُوا يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله هَلُمَّ فَلْنَعْبُدُ مَا تَعْبُدُ وَ تَعْبُدُ مَا نَعْبُدُ فَنَشْتَرى نَحْنُ وَ أَنْتَ فِي الْأَمْرِ فَإِنْ يَكُنِ الَّذِي نَحْنُ عَلَيْهِ الْحَقَّ فَقَدْ أَخَذْتَ بِحَظَّكَ مِنْهُ وَ إِنْ يَكُنَ الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ الْحَقَّ فَقَدْ أَخَذْنَا بِحَقِّنَا مِنْهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى قُلْ يا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ وَ لا أَنْتُمْ عَابِدُونَ ما أَعْبُدُ ... ثُمَّ مَشَى أَبَيُّ بْنُ خَلَفَ بِعَظْمٍ رَمِيمٍ فَفَتَهُ فِي يَدِهِ ثُمَّ نَفَخَهُ وَ قَالَ أَ تَزْعَمُ أَنَّ رَبَّكَ يُحْيِي هَذَا بَعْدَ مَا تَرى فَأَنْزَلَ اللهُ تَعَالَى وَضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ... (2)

2-1- الرسول صلی الله علیه وآله - فِي مَن لَا يَحضُرُهُ الفَقِيهُ حَدِيثُ طَويلُ وَ فِيهِ وَقَدْ رَمَمْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يَعْنُونَ صِرْتَ رَمِيماً فَقَالَ كَلَّا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى حَرَّمَ لُحُومَنَا عَلَى الْأَرْضِ أَنْ تَطْعَمَ مِنْهَا شيئا. (3)

3-1 - الصادق علیه السلام - إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَبْعَثَ الْخَلْقَ أَمْطَرَ السَّمَاءَ عَلَى الْأَرْضِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَاجْتَمَعَتِ الْأَوْصَالُ وَنَبَتَتِ اللحوم. (4)

قوله تعالى : قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ (79)

1 - أمير المومنين علیه السلام - عَنْ أَبِي مُحَمَّدِ الْعَسْكَري علیه السلام قَالَ: ... فقال الصادق علیه السلام وَأَمَّا الْجِدَالُ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَهُوَ مَا أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ نَبَيَّهُ أَنْ يُجَادِلَ بِهِ مَنْ جَحَدَ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ وَإِحْيَاءَهُ لَهُ فَقَالَ اللَّهُ حَاكِياً عَنْهُ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ فَقَالَ اللَّهُ فِي

ص: 555


1- بحار الأنوار، ج 7، ص 42 / تفسیر العیاشی، ج 2، ص 296 / تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين
2- بحار الأنوار، ج 9، ص 280/ الأمالي للطوسي، ص 19/ الأمالي للمفيد، ص246 / تفسير البرهان؛ «فقالو يا محمد ... ما اعبد» محذوف
3- من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 191/ تفسير نورالثقلين
4- تفسیر القمی، ج 2، ص 253.

1 - امام صادق علیه السلام - ابی بن خلف با استخوان پوسیده ای که آن را از دیوار کنده بود نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و گفت: «ای محمد! [آیا هنگامی که ما، استخوان های پوسیده و پراکنده ای شدیم، دگر بار آفرینش تازه ای خواهیم یافت (اسراء /49)؟ خداوند نازل فرمود: و مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ.

بخش 1 : و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوان ها را زنده می کند در حالی که پوسیده است»؟!

1-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - سعید بن مینا از تعدادی از یارانش نقل می کند: گروهی از قریش با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله روبرو شدند از جمله عتبة بن ربیعه و امية بن خلف، ولید بن مغیره و عاص بن سعید گفتند: «یا محمد صلی الله علیه وآله بيا ما خدای تو را عبادت می کنیم و تو نیز خدای ما را عبادت کن، ما و تو هر دو در این کار شریک می باشیم. اگر اعتقاد ما بر حق باشد تو هم از آن بهرهمند شده ای و اگر معتقدات تو بر حق باشد ما نیز بهره ی خود را برده ایم. خداوند این سوره را نازل نمود: بگو: ای کافران! آنچه را شما می پرستید من نمی پرستم! و نه شما آنچه را من می پرستم می پرستید، و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده اید می پرستم، و نه شما آنچه را که من می پرستم پرستش می کنید [ حال که چنین است] آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم! (کافرون /1-6) بعد ابی بن خلف استخوان پوسیده ای را با دست خود نرم کرده آن را به باد داد و گفت: «آیا خیال می کنی پروردگارت این استخوان ها را باز زنده خواهد کرد خداوند این آیه را نازل نمود: وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ.

2-1- پیامبر صلی الله علیه وآله - [وقتی پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: اعمال شما همه روزه بر من عرضه می شود. به ایشان عرض کردند:] «در حالی که استخوان هایت پوسیده شده باشد؛ ای رسول خدا» (منظورشان این بود که در حالی که استخوان های تو پوسیده شده اعمال امت را به تو عرضه می دارند؟) آن حضرت فرمود: «هرگز هرگز، خداوند متعال گوشت های ما را بر زمین حرام کرده است و بدن ما در زمین نمی پوسد و کهنه نمی شود».

3-1- امام صادق علیه السلام - هنگامی که خدای عزوجل اراده کند که خلق را مبعوث کند، چهل روز آسمان بر زمین می بارد تا رگ و پی ها جمع شوند و گوشت بروید.

بگو: همان کسی آن را زنده میکند که نخستین بار آن را آفرید؛ و او نسبت به هر مخلوقی داناست (79)

1- امیرالمؤمنین علیه السلام - از امام عسکری علیه السلام روایت است: امام صادق علیه السلام فرمود ... و اما مجادله احسن همان گونه است که خداوند به پیامبرش در بحث با منکرین حشر آموخته که برای ما مثلی زد ولی آفرینش خود را فراموش کرده بود. گفت چه کس این استخوان پوسیده را زنده می کند. (یس /78) و خداوند در رد آنان فرمود: بگو ای محمد صلی الله علیه وآله! يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ. الَّذِي

ص: 556

الرَّةٌ عَلَيْهِ قُلْ يَا مُحَمَّدُ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ فَأَرَادَ اللَّهُ مِنْ نَبِيِّهِ أَنْ يُجَادِلَ الْمُبْطِلَ الَّذِي قَالَ كَيْفَ يَجُورُ أَنْ يُبْعَثُ هَذِهِ الْعِظَامُ وَ هِيَ رَمِيمٌ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ فَيَعْجِزُ مَنِ ابْتَدَأَ بِهِ لَا مِنْ شَيْءٍ أَنْ يُعِيدَهُ بَعْدَ أَنْ يَبْلَى بَلِ ابْتِدَاؤُهُ أَصْعَب عِنْدَكُمْ مِنْ إِعَادَتِهِ ثُمَّ قَالَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً أَي إِذَا كَمَنَ النَّارَ الْحَارَّةَ فِي الشَّجَرَ الْأَخْضَرِ الرَّطب يَسْتَخْرِجُهَا فَعَرَّفَكُمْ أَنَّهُ عَلَى إِعَادَة مَا بَلِيَ أَقْدَرُ ثُمَّ قَالَ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ أَنْ إِذَا كَانَ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَعْظَمَ وَ أَبْعَدَ فِي أَوْهَامِكُمْ وَ قَدَرِكُمْ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِ مِنْ إِعَادَةِ الْبَالِى فَكَيْفَ جَوَّرْتُمْ مِنَ اللَّهِ خَلْقَ هَذَا الْأَعْجَب عِنْدَكُمْ وَ الْأَصْعَب لَدَيْكُمْ وَ لَمْ تُجَوِّزُوا مِنْهُ مَا هُوَ أَسْهَلُ عِنْدَكُمْ مِنْ إِعَادَةَ الْبَالِي قَالَ الصَّادِقِ علیه السلام فَهَذَا الْجِدَالُ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ لِأَنَّ فِيهَا قَطعَ عُذر الْكَافِرِينَ وَإِزَالَةَ شُبههم. (1)

2- الحسين علیه السلام - عَنْ مُوسَى بْن جَعْفَر علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْن عَلَى علیه السلام قَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام قَدْ بَهَتَ الَّذِي كَفَرَ بِبُرْهَانِ نُبُوتِهِ قَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَتَاهُ مُكَذِّبُ بِالْبَعْثِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ هُوَ أَبَيُّ بْنُ خَلَفِ الْجُمَحِيُّ مَعَهُ عَظْمُ نَخِرُ فَفَرَكَهُ ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ فَأَنْطَقَ اللَّهُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله بمُحْكَمْ آيَاتِهِ وَ بَهَتَهُ بِبُرْهَانِ نُبُوَّتِهِ فَقَالَ: يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ فَانْصَرَفَ مَبْهُوتاً. (2)

3- أمير المومنين علیه السلام - وَ أَمَّا احْتِجَاجُهُ تَعَالَى عَلَى الْمُلْحِدِينَ فِي دِينِهِ وَ كِتَابِهِ وَرُسُلِهِ فَإِنَّ الْمُلْحِدِينَ أَقَرُّوا بِالْمَوْتِ وَ لَمْ يُقِرُّوا بِالْخَالِقِ فَأَقَرُّوا بِأَنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا ثُمَّ كَانُوا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى قَ وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْكَافِرُونَ هذا شَيْءٌ عَجِيبٌ أَ إِذا مِتْنَا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجُعٌ بَعِيدٌ وَ كَقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ مِثْلُهُ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى عَذَابِ السَّعِيرِ فَرَدَّ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْهِمْ مَا يَدلُّهُمْ عَلَى صِفَة ابْتِدَاءِ خَلقِهِمْ وَأول نشتهمْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا

ص: 557


1- بحار الأنوار، ج 2، ص 125 / الاحتجاج، ج 1، ص 21 / تفسير الإمام العسكری، ص527/ تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج 10، ص 32 / بحار الأنوار، ج 17، ص278/ الاحتجاج، ج 1، ص 214 .

جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ؛ به این ترتیب خداوند از پیامبرش خواسته تا با مخالفین حشر و قیامت، آنانی که گفتند: چگونه این استخوان های پوسیده دوباره زنده می شود؟ مجادله کند و به او فرمود: قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ آیا خداوند از برگرداندن آنکه در آغاز او را آفرید، پس پوسیده شدن عاجز و ناتوان می شود؟ بلکه به نظر شما، آغاز خلقت مشکل تر از برگرداندن آن است؟ الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَحْضَرِ ناراً؛ یعنی وقتی خداوند آتش داغ را در درخت سبز - تر و تازه - پنهان کرده و سپس آن را بیرون نمود و پدید آورد، با این کار به شما فهماند که همو بر اعاده خلقت احیای [دوباره] آنچه پوسیده شده نیز قادر و توانا است. سپس فرمود: أَوَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَ هُوَ الخَلاقُ الْعَلِيمُ؛ یعنی: آیا شما که خلقت جهانی با این همه شگفتی که نزد شما دشوارتر است را از خداوند جایز می شمارید، احیای استخوان پوسیده که نزد شما آسان تر است را روا نمی دارید؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «این معنای مجادله احسن است، که در آن جای هیچ عذر و بهانه ای برای مخالف باقی نمی گذارد، و شبهه و اعتراضش مطابق فهم او پاسخ داده می شود».

2- امام حسین علیه السلام - از امام کاظم علیه السلام نقل است که آن حضرت به واسطه ی پدران گرامش، از امام حسین علیه السلام روایت کرده است که فرمود: .... عالم یهودی به امام علی علیه السلام گفت: «این ابراهیم است که فرد کافر، از برهان نبوّت او مبهوت شد». حضرت علیه السلام فرمود: «همین طور است، و نزد حضرت محمد صلی الله علیه وآله ، تکذیب کننده بعث بعد از مرگ نزد او آمد و او همان ابی بن خلف الجمحي است. وی روزی استخوان کهنه ای را نزد آن حضرت آورده و آن را مالید و پراکند و گفت: «ای محمد! مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ و خداوند زبان محمد صلی الله علیه وآله را به آیات محکم گویا فرموده و ابی را توسط برهان نبوت او، مبهوت ساخت و فرمود: قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ؛ و آن فرد تکذیب کننده مبهوت بازگشت.

3- امام علی علیه السلام - و اما استدلال خداوند بر انکار کنندگان دین و کتاب و پیامبرانش این است که انکار کنندگان، به مرگ اعتراف کردند ولی به خالق اعتراف نکردند؛ پس اعتراف نمودند که نبودند و سپس به وجود آمدند. خدای تعالی [در این مورد] فرمود: ق، سوگند به قرآن مجید [که قیامت و رستاخیز حق است]! آن ها تعجب کردند که پیامبری انذارگر از میان خودشان به سراغ آن ها آمده [و سخن از معاد می گوید]؛ و کافران گفتند: «این چیز شگفت آوری است! آیا هنگامی که مُردیم و خاک شدیم [دوباره به زندگی باز می گردیم]؟ این بازگشتی است بعید» (ق /1-3) و مانند سخن خدای عزوجل: وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ، و همین طور سخن خدای تعالی: بعضی از مردم، بدون هیچ علم و دانشی، درباره ی خدا مجادله می کنند؛ و از هر شیطان سرکشی پیروی می نمایند. بر او مقرر شده که هرکس ولایتش را بر گردن نهد، به طور مسلّم گمراهش می سازد، و به آتش سوزان راهنماییش می کند (حج/4-3) خدای تعالی به وسیله ی چیزی که بر چگونگی آغاز خلقت و شروع آفرینش آنها دلالت می کند به آنها پاسخ داد: ای مردم! اگر در رستاخیز شکی دارید، [به این نکته توجه کنید که]: ما شما را از خاک آفریدیم،

ص: 558

خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ في الْأَرْحَامِ ما نَشَاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَلَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ اليَأَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيئا. (1)

4 - الصادق علیه السلام - عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ، عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام فِي حَدِيثٍ، أَنَّهُ قَالَ الزَّنْدِيقُ لَهُ: أَنَّى العلي لِلْبَدَن بِالْبَعْثِ، وَ الْبَدَنُ قَدْ بَلَى وَ الْأَعْضَاءُ قَدْ تَفَرقَتْ، فَعُضُهُ فِى بَلْدَة تَأْكُلُهُ سِبَاعُهَا وَعُضْو بِأَخْرَى تُمَزِّقُهُ هَوَامُّهَا وَ عُضُرُ قَدْ صَارَ تُرَاباً بُنِيَ بِهِ مَعَ الطِّينِ حَائِط؟ قَالَ إِنَّ الَّذِي أَنْشَأَهُ مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ وَ قَدَّرَهُ عَلَى غَيْرِ مِثَالَ كَانَ سَبَقَ إِلَيْهِ، قَادِرُ عَلَى أَنْ يُعِيدَهُ كَمَا بَدَأَهُ، قَالَ: أَوْضِحْ لِي ذَلِكَ قَالَ: إِنَّ الرُّوحَ مُقِيمَةً فِي مَكَانِهَا، رُوحَ الْمُحْسِنِينَ فِي ضِيَاءِ وَ فُسْحَة وَ رُوحَ الْمُسِيءِ فِي ضِيقٍ وَ ظُلْمَةَ وَ الْبَدَنُ يَصِيرُ تُرَاباً مِنْهُ خُلِقَ، وَ مَا تَقْذِفُ بِهِ السَّبَاعُ وَ الْهَوَامِّ مِنْ أَجْوَافِهَا، فَمَا أَكَلَتْهُ وَ مَزَّقَتَهُ كُلُّ ذَلِكَ فِي التُّرَابِ مَحْفُوظُ عِنْدَ مَنْ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَيَعْلَمُ الْأَشْيَاءِ وَ وَزْنِهَا وَإِنَّ تُرَابَ الرُّوحَانِيِّينَ بِمَنْزِلَة الذَّهَب فِى التُّرَابِ، فَإِذَا كَانَ حِينَ الْبَعْثِ مَطَرَتِ الْأَرْضِ فَتَرْبُو الْأَرْضِ ثُمَّ تَمْخَضُ مَخْضَ السَّقَاءِ فَيَصِيرُ تُرَابُ الْبَشَرِ كَمَصِيرِ الذَّهَبِ مِنَ التُرَابِ إِذَا غُسْلِ بِالْمَاءِ، وَالزَّيْدِ مِنَ اللَّيْنِ إِذَا مُحْضَ فَيَجْتَمِعُ تُرَابٍ كُلِّ قَالَبٍ، فَيَنْقُلَ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَى حَيْثُ الرُّوحُ فَتَعُودُ الصُّوَرَ بإِذْنِ الْمُصَوِّر كَهَيْتَتِهَا وَ تَلِجُ الرُّوحُ فِيهَا، فَإِذَا قَدِ اسْتَوَى لَا يُنْكِرُ مِنْ نَفْسه شَيْئاً. (2)

5 - الصادق علیه السلام - قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ الْعَسْكَرِيُّ علیه السلام فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلُ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أ فَجَادَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ الصَّادِقِ علیه السلام مَهمَا ظَنَنْتَ بِرَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله مِنْ شَيْءٍ فَلَا تَظُنُّ بِهِ مُخَالَفَةً اللَّهِ أَوَ لَيْسَ اللَّهُ تَعَالَى قَالَ وَ جَادِهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنَ وَ قَالَ: قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ لَنْ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا أ فَتَظَنُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَالَفَ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهِ فَلَمْ يُجَادِلُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ وَ لَمْ يُخبر عن الله بما أمره أن يُخبر به. (3)

ص: 559


1- بحار الأنوار، ج 10، ص 33 .
2- فصول المهمة، ج 1، ص234 .
3- بحار الأنوار، ج 70، ص404 .

سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» (چیزی شبیه گوشت جویده شده) که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل؛ تا برای شما روشن سازیم [که بر هرچیز قادریم] و جنین هایی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم [مادران] نگاه می داریم؛ [و آنچه را بخواهیم ساقط می کنیم]؛ بعد شما را به صورت طفلی بیرون می آوریم؛ سپس هدف این است که به حد کمال و بلوغ خویش برسید. و بعضی از شما قبض روح می شوند؛ و بعضی از شما به نامطلوب ترین مرحله ی عمر می رسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمی دانند. (حج/5)».

4- امام صادق علیه السلام - هشام بن حکم گوید: شخص زندیق به امام صادق علیه السلام گفت: «چگونه می تواند دو مرتبه برانگیزاند با اینکه بدن فرسوده شده و اعضاء از یکدیگر جدا شده اند؛ یک عضو در خلال سرزمین خوراک درنده شده و عضو دیگری را کرم ها خورده اند و عضوی را که خاک شده بود با آن دیواری ساخته اند»؟ فرمود: «کسی که آنها را از هیچ به وجود آورده و صورت بخشیده بدون اینکه سابقه ی شکل و قیافه داشته باشد قادر است که دو مرتبه آن ها را مانند اوّل بازگرداند» گفت: «این مطلب را توضیح بده». فرمود: «روح در محل خود عقیم است. روح نیکوکار در جای وسیع و روشنایی و روح بدکار در گرفتاری و ظلمت و بدن به صورت خاکی در می آید که از آن آفریده شده و آنچه درنده و حیوانات خورده اند و پاره کرده اند تمامش در خاک پیش کسی که ذره ای از او در ظلمات زمینی پنهان نیست و تعداد و وزن تمام اشیاء را می داند، محفوظ است. خاک آدم های خوب مانند طلا در خاک است. هنگام حشر باران شور می بارد، زمین بارور می شود بعد مانند مشک به حرکت در می آید. خاک انسان مانند طلایی را که به وسیله ی شستن خاک از درون آن جدا می کنند، جدا می شود و چنانچه کره از شیر وقتی تکانش بدهند، جدا می گردد. خاک هر قالبی با اجازه ی خدا جمع می شود و به جایی که روح در آنجا است، منتقل می گردد و شکل ها به اجازه ی خداوند مانند اوّل می شود و روح در آن ها می دمد یک مرتبه به پا می ایستد و در خود هیچ کم و کاستی ای مشاهده نمی کند».

5- امام صادق علیه السلام - از امام عسکری علیه السلام روایت است: مردی برخاست و به طرف امام صادق علیه السلام رفت و گفت: «ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله [با فردی که زنده شدن دوباره ی انسان ها را انکار می کرد] مجادله کرد»؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «هر زمان چیزی در مورد رسول خدا صلی الله علیه وآله گمان کردی، مخالفت با خدا را گمان نکن. آیا خدای تعالی نفرمود: و با آن ها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن. (نحل/125)؟ و به کسی که برای خدا مثل زد فرمود: قُل يُحييهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ. آیا گمان می کنی که رسول خدا صلی الله علیه وآله با دستوری که خدا به او داده بود مخالفت کرد و با آنچه خدا دستور داده بود مناظره نکرد و از طرف خدا از چیزی که خداوند دستور داده بود از آن خبر دهد، خبر نداد»؟!

ص: 560

فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ الطَّاعَة مَنْ عَرَفَهُ فِي الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الْآخِرَة وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفُهُ فِي الدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الْآخِرَةَ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ. (1)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - فَأَنَّى يُبْصِرُونَ يَقُولُ كَيْفَ يُبْصِرُونَ. (2)

قوله تعالى: وَلَوْ نَشَاءُ لَسَخْناهُمْ عَلى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيّاً وَ لا يَرْجِعُونَ (67)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - وَ لَوْ نَشاءُ لَسَخْناهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ يَعْنِي فِي الدُّنْيَا. (3)

قوله تعالى: وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلا يَعْقِلُونَ (68)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلُهُ وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلا يَعْقِلُونَ فَإِنَّهُ رَدُّ عَلَى الزَّنَادِقَة الَّذِينَ يُبْطِلُونَ التَّوْحِيدَ وَ يَقُولُونَ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا نَكَحَ الْمَرْأَةَ وَ صَارَتِ النُّطْفَةُ فِي الرَّحِمِ تَلَقَّتْهُ أَشْكَالُ مِنَ الْغِذَاءِ وَ دَارَ عَلَيْهِ الْفَلَك وَ مَرَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ فَيُولَدُ الْإِنْسَانُ بِالطَّبَائِعِ مِنَ الْغِذَاءِ وَ مُرُورِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ فَنَقَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَوْلَهُمْ فِي حَرْفِ وَاحِدٍ فَقَالَ وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ قَالَ لَوْ كَانَ هَذَا كَمَا يَقُولُونَ يَنْبَغِى أَنْ يَزِيدَ الْإِنْسَانُ أَبَداً مَا دَامَتِ الْأَشْكَالُ قَائِمَةً وَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ قَائِمَانِ وَالْفَلَك يَدُورُ فَكَيْفَ صَارَ يَرْجِعُ إِلَى النُّقْصَانِ كُلَّمَا ازْدَادَ فِي الْكِبَرِ إِلَى حَدَّ الطُّفُولِيَّةِ وَ نُقْصَانِ السَّمْعِ وَالْبَصَرِ وَالْقُوَّةِ وَالْفِقْهِ وَالْعِلْمِ وَالْمَنْطِقِ حَتَّى يَنْقُصَ وَ يَنْتَكِسَ فِي الْخَلْقِ وَلَكِنَّ ذَلِكَ مِنْ خَلْقَ الْعَزِيزِ الْعَلِيم وتقديره. (4)

قوله تعالى: وَ ما عَلَّمْناهُ الشَّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ (69)

1 - الصادق علیه السلام - قَوْلُهُ وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ قَالَ كَانَتْ قُرَيْشٍ تَقُولُ إِنَّ هَذَا الَّذِي يَقُولُه محمد صلی الله علیه وآله شعرُ فَرَدَّ اللهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ وَما عَلَّمْنَاهُ الشَّعْرَ وَ لَمْ يَقُلْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله شِعْراً قَط. (5)

ص: 561


1- بحار الأنوار، ج8، ص 66
2- تفسیر القمی، ج 2، ص 216
3- تفسیر القمی، ج 2، ص 216 .
4- بحار الأنوار، ج 9، ص 231 / تفسیر القمی، ج 2، ص 216 / تفسیر نورالثقلین
5- بحار الأنوار، ج 9، ص 231 / تفسیر القمی، ج 2، ص216/ تفسیر نورالثقلین

6- على بن إبراهيم رحمه الله - قُلْ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ. قَالَ: فَلَوْ أَنَّ الْإِنْسَانَ تَفَكَّرَ فِي خَلْقِ نَفْسِهِ لَدَلَّهُ ذَلِكَ عَلَى خَالِقِهِ لِأَنَّهُ يَعْلَمُ كُلُّ إِنْسَانِ أَنَّهُ لَيْسَ بِقَدِيمٍ لِأَنَّهُ يَرَى نَفْسَهُ وَ غَيْرَهُ مَخْلُوقا مُحْدَنَا وَيَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَخْلُقُ نَفْسَهُ لِأَنَّ كُلَّ خَالِقَ قَبْلَ خَلْقِهِ، وَلَوْ خَلَقَ نَفْسَهُ لَدَفَعَ عَنْهَا الْآفَاتِ وَالْأَوْجَاعَ وَالْأَمْرَاضَ وَ الْمَوْتَ فَتَثْبُتُ عِنْدَ ذَلِكَ أَنَّ لَهَا إِلهَا خَالِقاً مُدبِّراً هُوَ اللهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ. (1)

قوله تعالى: أَلَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَر ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (80)

1 - الصادق علیه السلام - عن إِسْحَاق بْن جرير قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَيَّ شَيْءٍ يَقُولُ أَصْحَابُكَ فِي قَوْل إبْلِيسَ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِين قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ قَالَ ذَلِكَ وَ ذَكَرَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ قَالَ: كَذَبَ يَا إِسْحَاقُ مَا خَلَقَهُ اللهُ إِلَّا مِنْ طِين ثُمَّ قَالَ قَالَ اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ خَلَقَهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِكَ النَّارِ مِنْ تِلْكَ الشَّجَرَةِ وَالشَّجَرَةُ أَصْلُهَا من طين. (2)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلُهُ تَعَالَى الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً وَ هُوَ الْمَرْخُ وَالْعَفَارُ يَكُونُ فِي نَاحِيَة بِلَادِ الْعَرَب فَإِذَا أَرَادُوا أَنْ يَسْتَوْقِدُوا أَخَذُوا مِنْ ذَلِكَ الشَّجَرِ ثُمَّ أَخَذُوا عُوداً فَحَرَكُوهُ فِيهِ فَاسْتَوْقَدُوا مِنْهُ النَّارَ قَوْلُهُ داخِرُونَ أَي مَطْرُوحُونَ فِي النَّارِ. (3)

3- الصادق علیه السلام - يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ نَبَّهَ سُبْحَانَهُ عَلَى عَظِيمٍ قُدْرَتِهِ بِقَوْلِهِ الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً عَلَى أَنَّ مَنْ كَمَنَ النَّارَ الحَارَّةَ فِي الْأَخْضَرِ هُوَ عَلَى إِعَادَةِ مَا يَفْنَى أَقْدَرُ. (4)

4 - الصادق علیه السلام - الْمُفَضَّل بن عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قِوامُ الْإِنْسَانِ وَ بَقَاؤُهُ بِأَرْبَعَة بِالنَّارِ وَالنُّور والریح وَالْمَاءِ فَبِالنَّارِ يَأكُل وَيَشْرَبُ وَ بِالنُّور يُبْصِرُ وَ يَعْقِلُ وَ بِالرِّيحِ يَسْمَعُ وَيَشَم وَ بِالْمَاءِ يَجِدُ لَذَّةَ الطَّعَام وَ الشَّرَابِ فَلَوْلَا النَّارُ فِي مَعِدَتِهِ لَمَا هَضَمَتِ الطَّعَامَ وَ الشَّرَابَ وَلَوْ لَا أَنَّ النُّورَ فِي بَصَرِهِ لَمَا أَبْصَرَ وَ لَا عَقَلَ وَ لَوْ لَا الرِّيحُ لَمَا الْتَهَبَتْ نَارُ الْمَعِدَةِ وَ لَوْ لَا الْمَاءُ لَمْ يَجِدْ لَذَّةَ الطَّعَامِ وَ

ص: 562


1- تفسير القمي، ج 2، ص 217
2- بحار الأنوار، ج 11، ص154/ تفسیر القمی، ج 2، ص 244 / قصص الأنبياء للجزائری، ص37/ تفسیر نورالثقلین
3- بحار الأنوار، ج 7، ص44 / تفسیر القمی، ج 2، ص217/ تفسير البرهان
4- الصراط المستقيم، ج 3، ص 54

6- على بن ابراهيم رحمه الله - يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ؛ اگر انسان به آفرینش خودش بیاندیشد، این اندیشیدن و تفکر، باعث می شود که از وجود آفریننده ای آگاه گردد؛ زیرا هر انسانی می داند که انسان، قدیم نیست و چون می داند او و دیگر مخلوقات، آفریده شده و حادث هستند و نیز می داند که خودش، خود را خلق نکرده است؛ زیرا هر خالق، پیش از مخلوق خود وجود داشته است و اگر او خویش را خلق کرده بود، آفت ها و دردها و بیماری ها و مرگ را از خویش دفع می کرد. پس ثابت می شود که انسان، خالقی دارد که مدبّر است و آن خدای واحد و قهار است.

همان کسی که برای شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما به وسیله ی آن، آتش می افروزید. (80)

1- امام صادق علیه السلام - اسحاق بن جریر نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «یارانت درباره ی گفته ی ابلیس: مرا از آتش آفریده ای و او را از گل! . (اعراف /12) چه می گویند»؟ گفتم: «فدایت شوم! خداوند آن را در کتاب خود فرموده است» فرمود: «ای ابا اسحاق! شیطان دروغ گفته! خدا جز از گل او را نیافریده است». و آنگاه فرمود: «خدا فرموده است: الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ خداوند او را از این آتش آفرید و از این درخت، و مایه ی درخت گل است».

2- علی بن ابراهيم رحمه الله - الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ در الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ در آيه الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ. آن همان المرخ و العفار است که در بخشی از کشور مغرب یافت می شود. دَاخِرُونَ یعنی در آتش افکنده می شوید.

3- امام صادق علیه السلام - يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ. خداوند سبحان از قدرت بزرگ خویش با این سخنش آگاه ساخت: الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً [ و آگاه نمود ] که، آن کسی که آتش گرم را در [درخت] سبز مخفی ساخت، او بر برگرداندن آنچه از بین می رود، تواناتر است.

4- امام صادق علیه السلام - مفضل بن عمر نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «قوام و بودن انسانی و زیستن او به چهار چیز یعنی به آتش، نور، باد و آب است؛ به وسیله ی آتش می خورد و می آشامد؛ به وسیله ی روشنی می بیند و می اندیشد؛ به وسیله ی باد می شنود و می بوید؛ و به وسیله ی آب لذت خوراک و نوشیدنی را در می یابد. اگر آتش در معده اش نبود خوراک و نوشیدنی در آن هضم نمی شد؛ اگر نور در چشمش نبود البته نمی دید و نمی فهمید؛ اگر باد نبود آتش معده نمی افروخت؛

ص: 563

الشَّرَاب قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَن النيران فَقَالَ النِّيرَانُ أَرْبَعَةُ نَارُ تَأكُلُ وَ تَشْرَبُ وَ نَارٌ تَأكُلُ وَ لَا تَشْرَبُ وَ نَارُ تَشْرَبُ وَ لَا تَأْكُلُ وَ نَارُ لَا تَأْكُلُ وَ لَا تَشْرَبُ فَالنَّارُ الَّتِي تَأكُلُ وَ تَشْرَبُ فَنَارُ ابْنِ آدَمَ وَ جَمِيعِ الْحَيَوَانِ وَالَّتِي تَأكُلُ وَ لَا تَشْرَبُ فَنَارُ الْوَقُودِ وَالَّتِي تَشْرَبُ وَ لَا تَأكُلُ فَنَارُ الشَّجَرَةَ وَالَّتِي لَا تَأكُلُ وَ لَا تَشْرَبُ فَنَارُ الْقَدَاحَة وَ الْحُبَاحِب . (1)

قوله تعالى: أَوَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاقُ الْعَلِيمُ (81)

1 - الصادق علیه السلام - أبو محمد العسكرى علیه السلام قال: «قَالَ الصَّادِقِ علیه السلام أَ وَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ أَى إِذَا كَانَ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَعْظَمَ وَ أَبْعَدَ فِي أَوْهَامِكُمْ وَ قَدَرِكُمْ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِ مِنْ إِعَادَةِ الْبَالِي فَكَيْفَ جَوَّرْتُمْ مِنَ اللَّ-هِ خَلْقَ هَذَا الْأَعْجَبِ عِنْدَكُمْ وَالْأَصْعَب لَدَيْكُمْ وَ لَمْ تُجَوِّرُوا مِنْهُ مَا هُوَ أَسْهَلُ عِنْدَكُمْ مِنْ إِعَادَةِ الْبَالِي قَالَ الصَّادِقِ علیه السلام فَهَذَا الْجِدَالُ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ لِأَنَّ فِيهَا قَطعَ عُذْرِ الْكَافِرِينَ وَإِزَالَةَ شُبههمْ. (2)

قوله تعالى: إِنَّا أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82)

قوله تعالى: فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (83)

1- الرضا علیه السلام - عَنْ صَفْوَانَ بْن يَحْيَى قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَن علیه السلام أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِرَادَةِ مِنَ اللَّهِ وَ مِنَ الْخَلْقِ. قَالَ: فَقَالَ: الْإِرَادَةُ مِنَ الْخَلْقِ الضَّمِيرُ وَ مَا يَبْدُو لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ الْفِعْلِ وَ أَمَّا مِنَ اللَّهِ تَعَالَى فَإِرَادَتُهُ إِحْدَاثُهُ لَا غَيْرُ ذَلِكَ لِأَنَّهُ لَا يُرَوِّى وَ لَا يَهُمُ وَ لَا يَتَفَكَّرُ وَ هَذِهِ الصِّفَاتُ مَنْفِيَّةٌ عَنْهُ وَهِيَ صِفَاتُ الْخَلْقِ فَإِرَادَةُ اللَّهِ الْفِعْلُ لَا غَيْرُ ذَلِكَ يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ بِلَا لَفْظِ وَلَا نُطْقِ بِلِسَانِ وَلَا هِمَّة وَلَا تَفَكَّر وَ لَا كَيْفَ لِذَلِكَ كَمَا أَنَّهُ لَا كَيْفَ لَهُ. (3)

2 - الصادق علیه السلام - لَمَّا صَعِدَ مُوسَى علیه السلام إِلَى الطُّور فَنَاجَى رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ قَالَ يَا رَبِّ أَرِنِي خَزَائِنَكَ قَالَ يَا مُوسَى إِنَّمَا خَزَائِنِي إِذَا أَرَدْتُ شَيْئًا أَنْ أَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونَ. (4)

ص: 564


1- بحار الأنوار، ج 58، ص 293/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 70، ص403 / تفسیر نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج 4، ص 137/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 13، ص 330 /

و اگر آب نبود لذت خوراک و نوشیدنی را نمی یافت». از او در مورد آتش پرسیدم. فرمود: «آتش چهار چیز است: آتشی که می خورد و می نوشد؛ آتشی که می خورد و نمی نوشد؛ آتشی که می نوشد و نمی خورد؛ و آتشی که نمی خورد و نمی نوشد. آتش اوّلی آتش فرزند انسان و همه جانداران است، آتش دوّم آتش هیزم، آتش سوم آتش درخت. و چهارم آتش سنگ چخماق و کرم شب تاب است».

آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفریده، قادر نیست همانند آنان را بیافریند؟! آری [می تواند]، و او آفریدگار آگاه است. (81)

1- امام صادق علیه السلام - از امام عسکری علیه السلام روایت است: امام صادق علیه السلام فرمود: أَوَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ عَلى وَهُوَ الخَلاقُ الْعَلِيمُ؛ یعنی وقتی آفرینش آسمان ها و زمین در نظر شما مشکل تر و بعیدتر باشد از برگشت دادن پوسیده ها، چگونه آفرینش آنچه به نظرتان مشکل تر است را می پذیرند؛ ولی آنچه ساده تر است که برگشت موجودات پوسیده کهنه است نمی پذیرند. امام صادق علیه السلام فرمود: «این است جدال احسن زیرا بهانه ی کفار را قطع و شبهه ی آنها را برطرف می نماید».

فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می گوید: «موجود باش»! آن نیز بی درنگ موجود می شود. (82)

پس منزه است خداوندی که مالکیت همه چیز در دست اوست؛ و به سوی او بازگردانده می شوید (83)

1- امام رضا علیه السلام - صفوان بن یحیی گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: «به من از اراده ی خدا و اراده ی خلق خبر بده». فرمود: «اراده در خلق همان آهنگ درون است و آن کاری که پس از آن از آن ها عیان گردد، و امّا از طرف خدای تعالی اراده همان پدید آوردن فعل است نه جز آن زیرا خدا زمینه سنجی و توجه قلبی و اندیشه ندارد، این صفات در او نیست و از صفات خلق است و اراده اش همان فعل است و نه جز آن. بدان گوید: «باش» و می باشد، بی لفظ و نطق به زبان و توجه دل و تفکر و این طرز آفرینش او هم چگونگی ندارد و قابل توصیف نیست چنانچه خود او چگونگی ندارد.

2- امام صادق علیه السلام - هنگامی که موسی علیه السلام برای مناجات به طور رفت عرض کرد: «پروردگارا خزائن خود را به من بنما». فرمود: «ای موسی علیه السلام خزائن من همین است که هرچه خواهم گویم باش و می باشد».

ص: 565

3- الصادق علیه السلام - عن عاصم بن حُمَيْدٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَمْ يَزَلَ اللهُ مُريداً قَالَ إِنَّ الْمُريدَ لَا يَكُونُ إِلَّا لِمُرَادِ مَعَهُ لَمْ يَزَلَ اللَّهُ عَالِماً قَادِراً ثُمَّ أَرَادَ. (1)

4- الصادق علیه السلام - إِن الْإِرَادَةَ مِنَ الْعِبَادِ الصَّمِيرُ وَ مَا يَبْدُو بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ الْفِعْل وَأَمَّا مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَالْإِرَادَةُ لِلْفِعْلِ إِحْدَاتُهُ إِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ بِلَا تَعَب وَ لَا كَيْف. (2)

5 - الرضا علیه السلام - أبوعَمْرو مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْأَنْصَارِيُّ الْكَجِّئُ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ الْحَسَنَ بْنَ مُحَمَّدِ التَّوْفَلِيَ ثُمَّ الْهَاشِمِي يَقُول ... قال الرضا علیه السلام وَاعْلَمْ أَنَّ الْإِبْدَاعَ وَ الْمَشِيَّةَ وَالْإِرَادَةَ مَعْنَاهَا وَاحِدُ وَأَسْمَاؤُهَا ثَلَاثَةُ وَكَانَ أَوَّلُ إِبْدَاعِهِ وَ إِرَادَتِهِ وَ مَشِيَّتِهِ الْحُرُوفِ الَّتِي جَعَلَهَا أَصْلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَ دَلِيلًا عَلَى كُلِّ مُدْرَكَ وَ فَاصِلا لِكُلِّ مُشْكِل وَ بِتِلْكَ الْحُرُوفِ تَفْرِيقُ كُلَّ شَيْءٍ مِنِ اسْمِ حَقٌّ وَ بَاطِلِ أَوْ فِعْلِ أَوْ مَفْعُولٍ أَوْ مَعْنَى أَوْ غَيْرِ مَعْنَى وَ عَلَيْهَا اجْتَمَعَتِ الْأُمُورُ كُلُّهَا وَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْحُرُوفِ فِي إِبْدَاعِهِ لَهَا مَعْنَى غَيْرَ أَنْفُسِهَا يَتَنَاهَى وَلَا وُجُودَ لَهَا لِأَنَّهَا مُبْدَعَةُ بِالْإِبْدَاعِ وَالنُّورُ فِى هَذَا الْمَوْضِعِ أَوَّلُ فِعْلِ اللَّهِ الَّذِي هُوَ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ الْحُرُوفُ هِيَ الْمَفْعُولُ بِذَلِكَ الْفِعْل وَهِيَ الْحُرُوفُ الَّتِي عَلَيْهَا الْكَلَامُ وَ الْعِبَارَاتُ كُلُّهَا مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَمَهَا خَلْقَهُ وَ هِيَ ثَلَاثَةُ وَ ثَلَاثُونَ حَرْفا فَمِنْهَا ثَمَانِيَةُ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً تَدلُّ عَلَى لُغَاتِ الْعَرَبِيَّةِ وَ مِنَ الثَّمَانِيَةَ وَالْعِشْرِينَ اثْنَانِ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً تَدلُّ عَلَى لُغَاتِ السُّرْيَانِيَّةِ وَالْعِبْرَانِيَّة وَمِنْهَا خَمْسَةُ أَحْرُفٍ مُتَحَرِّفَة فِي سَائِرِ اللُّغَاتِ مِنَ الْعَجَمِ لِأَقَالِيمِ اللغَاتِ كُلِّهَا وَهِيَ خَمْسَةُ أَحْرُفٍ تَحَرَّفَتْ مِنَ الثَّمَانِيَةِ الْعِشْرِينَ الْحَرْفَ مِنَ اللَّغَاتِ فَصَارَتِ الْحُرُوفُ ثَلَاثَةٌ وَثَلَاثِينَ حَرْفاً فَأَمَّا الْخَمْسَةُ الْمُخْتَلِفَةُ فَحُجَجُ لَا يَجُورُ ذِكْرُهَا أَكْثَرَ مِمَّا ذَكَرْنَاهُ ثُمَّ جَعَلَ الْحُرُوفِ بَعْدَ إِحْصَائِهَا وَ إِحْكَامِ عِدَّتِهَا فِعْلًا مِنْهُ كَقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ كُنْ فَيَكُونُ وَكُنْ مِنْهُ صُنْعُ وَ مَا يَكُونُ بِهِ الْمَصْنُوعُ فَالْخَلْقُ الْأَوَّلُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْإِبْدَاعُ لَا وَرْنَ لَهُ وَ لَا حَرَكَةَ وَلَا سَمْعَ وَلَا لَوْنَ وَلَا حِس وَ الخَلْقُ الثَّانِي الْحُرُوفِ لَا وَرْنَ لَهَا وَ لَا لَوْنَ وَهِيَ مَسْمُوعَةٌ مَوْضُوفَةٌ غَيْرُ مَنْظور إِلَيْهَا وَ

ص: 566


1- الكافي، ج 1، ص 109
2- بحار الأنوار، ج 3، ص 196

3- امام صادق علیه السلام - عاصم بن حمید از امام صادق علیه السلام پرسید: «آیا همیشه خدا اراده کننده و خواهان بوده است»؟ فرمود: «اراده کننده، بی مراد (بدون آنچه آن را اراده می کنند) نمی شود، همیشه خدا دانا و توانا بوده و سپس اراده کرده است».

4- امام صادق علیه السلام - اراده از طرف بندگان تصمیم و آن عملی است که بعد از آن آشکار می شود و اما از طرف خدای عزوجل اراده کردن کاری به وجود آوردن آن است. تنها به آن می گوید: موجود باش. آن نیز بیدرنگ موجود می شود. (بقره /117) بدون آنکه خسته شود و [یا ایجاد و اراده اش] کیفیت و چگونگی داشته باشد؛ [در نتیجه شناخت حقیقت آن برای انسان ممکن نیست].

5- امام رضا علیه السلام - از حسن بن محمد نوفلی روایت است: ... امام رضا علیه السلام فرمود: بدان که ابداع و مشیت و اراده، سه لفظ هستند دارای یک معنی. اولین چیزی که ابداع نمود و مشیتش به آن تعلق گرفت و اراده کرد همان حروفی بودند که آن ها را ریشه همه چیز قرار داد و راهنما برای هر مدرکی و مشخص کننده برای هر شکلی و با همین حروف هر اسم باطل و حقی از هم تمیز داده می شود یا فعل و مفعولی و غیر معنی و تمام امور بر آن ها جمع گردیده است. برای حروف در ابداع معنایی جز نفس خود حرف قرار نداد [ یعنی لام معنی آن همان حرف لام است ] و آن ها وجودی ندارند چون به ابداع آفریده شده اند [منظور شاید این باشد که حروف سابقه ماهیت و اصل و ریشه ای ندارند که از آن ها گرفته شده باشد]. نور در اینجا اولین فعل خدا است که او نور سماوات و زمین است. حروف مفعول همین فعل است و این ها همان حروفی هستند که از آنها کلام و عبارات از جانب خدا صادر می شود که به مردم و مخلوق آن ها را آموخت و تعدادشان سی وسه حرف است که بیست وهشت حرف آن بر عربی دلالت دارند و از بیست وهشت حرف، بیست و دو حرف آن راهنما و به ریشه ی زبان سریانی و عبرانی است و پنج حرف دیگر به کار برده می شود در سایر لغات غیر عرب برای تمام زبان های مختلف دنیا و مجموع حروف با آن بیست و هشت حرف می شود سیو سه حرف اما آن پنج حرف مختلف به واسطه ی علل و اسبابی آفریده شده که بیش از این صحیح نیست درباره ی آن ها صحبت کنم بعد خداوند حروف را پس از محدود نمودن به عدد معینی فصل خویش گردانید؛ مانند این سخن خداوند كُنْ فَيَكُون و همین لفظ كُنْ از جانب خدا ساختن شش است و آنچه به وسیله ی این حرف به وجود آمد. مصنوع خداست. پس اولین خلق خدا ابداع بود که نه وزن داشت و نه حرکت و نه سمع و نه رنگ و نه حس خلق، دوّم حروف بودند که آن ها نیز وزن و رنگ نداشتند اما مسموع و موصوف بودند اما به خود آن حروف نظری از نظر معنی نبود. خلق مردم انواع مختلف از محسوسات و ملموسات بود که دارای طعم و مزه هستند و خود آنها مورد نظر بودند [مانند آب زمین آسمان] خداوند تبارک و تعالی پیش از ابداع بود زیرا چیزی قبل از خدا وجود نداشته و نه با او چیزی بوده اما ابداع قبل از حروف به آمد و حروف جز بر نفس خود دلالت ندارند. مأمون گفت: «چگونه حروف جز بر نفس خود دلالت ندارند». حضرت رضا علیه السلام فرمود: «زیرا خداوند ترکیب حروف را جز برای معنی قرار نداده است. هرگاه چهار یا پنج یا شش حرف یا بیشتر و یا کمتر با هم ترکیب شوند جز برای فهمیدن یک معنی

ص: 567

الْخَلْقُ الثَّالِثُ مَا كَانَ مِنَ الْأَنْوَاعِ كُلَّهَا مَحْسُوساً مَلْمُوساً ذَا ذَوْقِ مَنْظُورِ إِلَيْهِ وَاللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَابِقُ لِلْإِبْدَاعِ لِأَنَّهُ لَيْسَ قَبْلَهُ عَزَّوَجَلَّ شَيْءٍ وَ لَا كَانَ مَعَهُ شَيْءٍ وَ الْإِبْدَاعُ سَابِقُ لِلْحُرُوفِ وَالْحُرُوفُ لَا تَدْلُّ عَلَى غَيْرِ نَفْسِهَا قَالَ الرَّضَا علیه السلام لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لَا يَجْمَعُ مِنْهَا شَيْئاً لِغَيْر مَعْنَى أَبَداً فَإِذَا أَلَّفَ مِنْهَا أَحْرُفاً أَرْبَعَةَ أَوْ خَمْسَةَ أَوْ سِتَةَ أَوْ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ أَوْ أَقَلَّ لَمْ يُؤَلِّفُهَا لِغَيْرِ مَعْنَى وَ لَمْ يَكُ إِنَّا لِمَعْنَى مُحْدَثِ لَمْ يَكُنْ قَبْلَ ذَلِكَ شَيْئاً قَالَ عِمْرَانُ فَكَيْفَ لَنَا بِمَعْرِفَة ذَلِكَ قَالَ الرِّضَا علیه السلام أَمَّا الْمَعْرِفَةُ فَوَجْهُ ذَلِكَ وَ بَيَانُهُ أَنَّكَ تَذْكُرُ الْحُرُوفَ إِذَا لَمْ تُردُّ بهَا غَيْرَ نَفْسِهَا ذَكَرْتَهَا فَرْداً فَقُلْتَ أ ب ت ث ج ح خ حَتَّى تَأْتِيَ عَلَى آخِرِهَا فَلَمْ تَجِدْ لَهَا مَعْنَى غَيْرَ أَنْفُسِهَا فَإِذَا أَلَّفْتَهَا وَ جَمَعْتَ مِنْهَا أَحْرُفاً وَجَعَلْتَهَا اسْماً وَصِفَةً لِمَعْنَى مَا طَلَبْتَ وَوَجْهِ مَا عَنَيْتَ كَانَتْ دَلِيلَةً عَلَى مَعَانِيهَا دَاعِيَةً إِلَى الْمَوْصُوفِ بِهَا أَ فَهِمْتَهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ الرِّضَا علیه السلام وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا تَكُونُ صِفَةٌ لِغَيْرِ مَوْصُوفِ وَ لَا اسْمُ لِغَيْرِ مَعْنَى وَلَا حَدُّ لِغَيْر مَحْدُودٍ وَالصِّفَاتُ وَالْأَسْمَاء كُلُّهَا تَدْلُّ عَلَى الْكَمَال وَ الْوُجُودِ وَ لَا تَدُلُّ عَلَى الْإِحَاطَة كَمَا تَدُلُّ عَلَى الْحُدُودِ الَّتِي هِيَ التَّرْبِيعُ وَ التَّقْلَيثُ وَ التَّسْدِيسُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تُدْرَك مَعْرِفَتُهُ بِالصِّفَاتِ وَالْأَسْمَاءِ وَلَا تُدْرَكَ بِالتَّحْدِيدِ بالطُّولِ وَالْعَرْضِ وَالْقِلَّة وَالْكَثْرَة وَاللَّوْنَ وَالْوَزْن وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ وَلَيْسَ يَخْلُ باللَّهِ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ شَيْ ءٍ مِنْ ذَلِكَ حَتَّى يَعْرِفَهُ خَلْقُهُ بِمَعْرِفَتِهِمْ أَنْفُسَهُمْ بِالضَّرُورَةِ الَّتِي ذَكَرْنَا وَ لَكِنْ يُدَلُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِصِفَاتِهِ وَيُدْرَكَ بِأَسْمَائِهِ وَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْهِ بِخَلْقِهِ حَتَّى لَا يَحْتَاجَ فِي ذَلِكَ الطَّالِبُ الْمُرْتَادُ إِلَى رُؤْيَةِ عَيْنِ وَ لَا اسْتِمَاعِ أَذُنِ وَ لَا لَمْسٍ كَفَّ وَ لَا إِحَاطَةِ بِقَلْبِ فَلَوْ كَانَتْ صِفَاتُهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَا تَدَلُّ عَلَيْهِ وَأَسْمَاؤُهُ لَا تَدْعُو إِلَيْهِ وَ الْمَعْلَمَةُ مِنَ الْخَلْقِ لَا تُدْرِكُهُ لِمَعْنَاهُ كَانَتِ الْعِبَادَةُ مِنَ الْخَلْقِ لِأَسْمَائِهِ وَ صِفَاتِهِ دُونَ مَعْنَاهُ فَلَوْلَا أَنَّ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَكَانَ الْمَعْبُودُ الْمُوَحَدُ غَيْرَ اللَّهِ لِأَنَّ صِفَاتِهِ وَأَسْمَاءَهُ غَيْرُهُ أَ فَهَمْتَ قَالَ نَعَمْ يَا سَيِّدِي الى قوله يَا سَيِّدِي أَ لَا تُخْبرُنِي عَنِ الْإِبْدَاعِ أَ خَلْقُ هُوَ أَمْ غَيْرُ خَلْقَ قَالَ لَهُ الرِّضَا علیه السلام بَلْ خَلْقُ سَاكِنُ لَا يُدْرَكَ بالسُّكُون وَ إِنَّمَا صَارَ خَلْقاً لِأَنَّهُ شَيْءٌ مُحْدَثُ وَ اللَّهُ الَّذِي أَحْدَثَهُ فَصَارَ خَلْقاً لَهُ وَ إِنَّمَا هُوَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ خَلْقُهُ لَا ثَالِثَ بَيْنَهُمَا وَ لَا ثَالِثَ غَيْرُهُمَا فَمَا خَلَقَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَعْدُ أَنْ يَكُونَ خَلْقَهُ وَقَدْ يَكُونَ الخَلْقُ سَاكِناً ومُتَحركاً وَ مُخْتَلِفاً و

ص: 568

مخصوص نیست بلکه برای دلالت بر یک معنی تازه که سابقه نداشته است». عمران گفت: «از کجا ما این مطلب را بفهمیم»؟ حضرت رضا علیه السلام فرمود: «توضیح مطلب چنین است که وقتی تو این حروف را ذکر می کنی و جز نفس آنها را اراده نکرده باشی تنها و فرد ذکر می کنی می گویی ا ب ت ث ج ح خ تا آخر در این صورت جز نفس خودشان معنی دیگری ندارند، اما وقتی آنها را ترکیب کردی و به صورت اسم و صفتی درآوردی برای منظوری که داری و چیزی که قصد نموده ای آن وقت دارای آن معنی مخصوص می شوند و راهنما به همان مفهوم هستند، حالا فهمیدی عمران»! عرض کرد: «آری» فرمود: «عمران! بدان که هیچ صفتی نیست مگر موصوفی دارد و هیچ اسمی بدون معنی وجود ندارد اندازه فقط مربوط به اشیاء محدود است ولی صفات و اسماء شاهد بر کمال و وجود هستند و دلیل بر احاطه نمودن نخواهد بود چنانچه حدود راهنمای ما به وضع مخصوصی است چون مربع بودن یا مثلث و یا مسدس بودن زیرا خداوند شناخته می شود با صفات و اسماء ولی به طول و عرض و قلت و کثرت و رنگ و وزن و مشابه آن هرگز توصیف نمی شود و هیچ کدام از این حدود بر ذات او صدق نمی کند تا مردم همان طوری که خویشتن را به حد و اندازه و طعم و مزه می شناسند خدا را نیز بشناسند. راهنمای به خدای عزیز صفات و اسماء اوست و استدلال بر وجود او به وسیله ی مخلوقات می شود تا برای شخص مشکوک دیگر شک و تردیدی باقی نماند و احتیاج به دیدن و شنیدن با گوش و یا لمس کردن با دست و یا تصوّر به دل نداشته باشد، اگر صفات خدای عزیز دلالت بر او نداشتند و اسماء راهنمای ما به سوی او نبودند و پژوهشگران از مردم درک نمی کردند معنی آن را به ناچار مردم اسم ها و صفات او را پرستیده بودند نه معنای آن را در چنین فرضی معبود یکتا غیر ذات خدا بود [یعنی معبود و لفظ همان اسماء و صفات می شد] زیرا اسماء و صفات خدا غیر خدایند [لفظ دیان که خدا نیست و همچنین لفظ رحمان به تعدد این الفاظ متعدّد می شد] آیا درست فهمیدی عمران»؟ عرض کرد: «آری، ولی باز برایم بیشتر توضیح بدهید». حضرت رضا علیه السلام فرمود: «عمران! مبادا گول کسانی را بخوری که گمراه و نابینایند آنهایی که معتقدند خدا در آخرت برای حساب و ثواب و عقاب دیده می شود ولی در دنیا دیده نخواهد شد برای پرستش و امید آمرزش. اگر دیده شدن خداوند در دنیا موجب لفظی برای او باشد در آخرت هم نباید دیده شود اما آن ها سرگردان و گمراه و کور و کر شده اند از درک واقعیت این آیه قرآن ناظر به همین اشخاص است کسی که در این جهان [از دیدن چهره ی حق] نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است (اسراء/72) خردمندان می دانند که آنچه در آخرت استدلال می شود عینا همان است که در دنیا استدلال می شود کسی که با خودرایی مقایسه با خویش می خواهد خدا را درک کند جز فاصله از واقعیت چیزی نخواهد داشت زیرا خداوند این دانش را اختصاص به کسانی داده است که عقل و اندیشه را به کار می برند و می فهمند». عمران گفت: «آیا توضیح نمی فرمایید که ابداع مخلوق است یا غیر مخلوق»؟ فرمود: «مخلوق ساکن است که به سکون درک نمی شود و مخلوق بودن او از این جهت است که آفریده است و قدیم نیست و خداوند آن را به وجود آورده، پس مخلوق خدا است. در این مورد باید گفت فقط خدای یکتا است با مخلوق او، سومی بین آن ها نیست [ یعنی هر چه غیر خدا است مخلوق اوست ] و جز آن دو سومی وجود ندارد. ولی

ص: 569

مُؤْتَلِفاً وَ مَعْلُوماً وَ مُتَشَابِهَا وَكُلُّ مَا وَقَعَ عَلَيْهِ حَدُّ فَهُوَ خَلْقُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ مَا أَوْجَدَتْكَ الْحَوَاسُ فَهُوَ مَعْنَى مُدْرَكُ لِلْحَوَاسَ وَكُلٌّ حَاسَة تَدُلُّ عَلَى مَا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهَا فِي إِدْرَاكِهَا وَالْفَهْمُ مِنَ الْقَلْبِ بِجَمِيعِ ذَلِكَ كُلِّهِ وَاعْلَمْ أَنَّ الْوَاحِدَ الَّذِي هُوَ قَائِمُ بِغَيْرِ تَقْدِيرِ وَ لَا تَحْدِيدٍ خَلَقَ خَلْقاً مُقَدَّراً بِتَحْدِيدٍ وَ تَقْدِيرِ وَ كَانَ الَّذِي خَلَقَ خَلْقَيْنِ اثْنَيْنِ التَّقْدِيرَ وَالْمُقَدَّرَ وَ لَيْسَ فِي وَاحِدٍ مِنْهُمَا لَوْنُ وَ لَا وَزْنُ وَ لَا ذَوْقُ فَجَعَلَ أَحَدَهُمَا يُدْرَكَ بِالْآخَرِ وَ جَعَلَهُمَا مُدْرَكَيْنِ بِنَفْسِهِمَا وَ لَمْ يَخْلُقُ شَيْئًا فَرْداً قَائِمَا بِنَفْسِهِ دُونَ غَيْرِهِ لِلَّذِي أَرَادَ مِنَ الدَّلَالَةِ عَلَى نَفْسِهِ وَ إِثْبَاتِ وُجُودِهِ فَاللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَرْدُ وَاحِدٌ لَا ثَانِيَ مَعَهُ يُقِيمُهُ وَ لَا يَعْضُدُهُ وَلَا يَكُتُهُ وَ الْخَلْقُ يُمْسِكُ بَعْضُهُ بَعْضاً بإِذْنِ اللَّهِ وَ مَشِيَّتِهِ وَإِنَّمَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِي هَذَا الْبَاب حَتَّى تَاهُوا وَ تَحَيَّرُوا وَطَلَبُوا الْخَلَاصَ مِنَ الظُّلْمَةِ بالظُّلْمَةَ فِي وَصْفِهِمُ اللَّهَ بِصِفَة أَنْفُسِهِمْ فَارْدَادُوا مِنَ الْحَقِّ بُعْداً وَ لَوْ وَصَفُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِصِفَاتِهِ وَ وَصَفُوا الْمَخْلُوقِينَ بِصِفَاتِهِمْ لَقَالُوا بِالْفَهْمِ وَ الْيَقِينِ. (1)

ص: 570


1- بحار الأنوار، ج 10، ص314.

بعضی از مخلوقات او ساکن و متحرک و مختلف و مرکب و معلوم و شبیه یکدیگرند هرچه را بتوان محدود نمود مخلوق خداست و توجه داشته باش که هرچه را حواس تو درک کنند آن ها مفهوم و مدرک حواسند و هر یک از حواس مخصوص درک محسوس همین هستند ولی تمیز و فهم از مغز اندیشه است نسبت به تمام آن ها. بدان عمران خدای یکتا که پایدار است بدون تقدیر اندازه گیری و حدّ مخلوقات را آفرید که محدود و دارای اندازه هستند. آنچه خلق کرد دو قسمت بود یکی حروف و دیگری حدود قائم به آنکه در هیچ کدام از آن ها رنگ و وزن و طعم وجود نداشت. یکی از آن دو را به وسیله ی دیگری قابل درک قرار داد و هر دو به نفس خود درک می شوند هرگز چنین چیزی را نیافریده که تنها قائم به نفس خویش باشد و قیام او به دیگری وابسته نباشد، چون خواست همه ی مخلوقات دلالت بر ذات او بنمایند و سبب اثبات وجود خدا باشند. پس خدای تبارک و تعالی یکتا و بی همتا است دومی ندارد که او را به پا دارد و کمک به او بنماید و در خویش جایش دهد ولی مخلوقات یکدیگر را نگه می دارند به اذن و مشیّت خدا. مردم در راه شناخت او چنان حیران و سرگردان شده اند که برای رهایی از گرداب ظلمت و تاریکی پناه به ظلمت و نادانی برده اند. در توصیف خدا به صفات نفس خود [مانند دیده شدن] به جای راه یافتن پیوسته از واقعیت فاصله گرفته اند. اگر خدا را با صفات خودش و مخلوقات را نیز با صفات خودشان توصیف نمایند واقعیت را خواهند یافت».

ص: 571

سُورَةُ الصَّافات

اشاره

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

ثَوَابُ الْقِرَائَةِ

1 - الصادق علیه السلام - مَنْ قرأَ سُورَةَ الصَّافَّاتِ فِي كُل يَوْمٍ جُمُعَة لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظًا عَنْ كُلِّ آفَة مدفوعاً عَنْهُ كُل بلية في الحياة الدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي الدُّنْيَا بأوسع مَا يَكُونُ مِنَ الرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ الله فِي مَالِهِ وَ لَا وَلَدِهِ وَلَا بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانِ رَحِيمٍ وَ لَا مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدِ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ

لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اللَّهُ شَهيداً وَ أَمَاتَهُ شَهيداً وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ مَعَ الشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَة مِنَ الْجَنَّةِ. (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - مَنْ قَرَأَهَا أَعْطِيَ مِنَ الْأَجْرِ عَشْرَ حَسَنَاتِ بِعَدَدِ كُل جَنِّى وَشَيْطَانِ وَ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ مَرَدَةُ الشَّيَاطِينِ وَ بَرأَ مِنَ الشِّرْكِ وَ شَهِدَ لَهُ حَافِظَاهُ فِي الْقِيَامَةِ أَنَّهُ كَانَ مُؤْمِنَا بِالْمُرْسَلِين. (2)

3- الكاظم علیه السلام - عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِي قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام يَقُولُ لِابْنِهِ الْقَاسِمِ قُمْ يَا بُنَيَ فَاقْرَاْ عِنْدَ رَأس أَخِيكَ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا حَتَّى تَسْتَتِمَّهَا فَقَراً فَلَمَّا بَلَغَ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا قَضَى الْفَتَى فَلَمَّا سُجِّيَ وَ خَرَجُوا أَقْبَلَ عَلَيْهِ يَعْقُوبُ بْنُ جَعْفَرٍ فَقَالَ لَهُ كُنَّا نَعْهَدُ الْمَيِّتَ إِذَا نُزِلَ بِهِ يُقرأ عِنْدَهُ يس. وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ وَ صِرْتَ تَأمُرُنَا بِالصَّافَاتِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ لَمْ يُقْرَأَ عِندَ مَكْرُوبٍ مِنْ مَوْتِ قَطَّ إِلَّا عَجَلَ اللَّهُ رَاحَتَه. (3)

قوله تعالى: وَ الصَّافاتِ صَفاً (1)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا قَالَ: الْمَلَائِكَةُ وَ الْأَنْبِيَاء علیهم السلام وَ مَنْ صَفَّ لِلَّهِ وَ عَبَدَهُ. (4)

ص: 572


1- بحار الأنوار، ج 86، ص 305 / تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- المصباح للكفعمی، ص444 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج 3، ص 126/ تفسیر البرهان
4- تفسیر القمی، ج 2، ص218 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

سوره صافات

بسم الله الرحمنِ الرَّحِيم

ثواب قرائت

1- امام صادق علیه السلام - هر کس سوره صافات را در هر جمعه بخواند، پیوسته از هر آسیبی در امان می باشد و در زندگی دنیا، همه ی گرفتاری ها از او دور می شود و فراخ ترین روزی ها در دنیا، روزی او گردد و هیچ شیطان رانده شده یا ستمگر خیره سری نمی تواند گزندی به مال و فرزند بدن او برساند و اگر در آن روز و شب از دنیا برود، خداوند او را شهید بر می انگیزد و شهید می میراند و او را همراه با شهدا وارد بهشت کرده و در یک درجه قرار می دهد.

2 پیامبر صلی الله علیه وآله - هرکس سوره ی صافات را بخواند به تعداد هر جن و شیطانی ده ثواب به او عطا می شود و شیاطین متمرد از او فاصله می گیرند و از شرک در امان می باشد و دو فرشته ی حافظ او در روز قیامت شهادت می دهند که او به پیامبران الهی علیهم السلام ایمان آورده است. جنیان را می ببیند که به سوی او می شتابند و دسته دسته می آیند و هیچ زیانی به هیچ یک از مردم نمی رسانند.

3- امام کاظم علیه السلام - سلیمان جعفری گوید: دیدم امام کاظم علیه السلام به پسرش، قاسم، فرمود: «ای فرزندم! برخیز و بر بالین برادرت [سوره ی] وَالصَّافَّاتِ صَفًّا را تا پایان آن بخوان». قاسم شروع به خواندن کرد و چون به أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا رسید، آن جوان جان سپرد؛ پس از اینکه او را کفن کردند و بیرون آمدند، یعقوب بن جعفر رو به امام علیه السلام عرض کرد: «ما چنین می دانستیم که هرگاه فردی در آستانه ی مرگ قرار می گیرد بایست بر بالین او پيس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ خواند، اما شما فرمودید سوره صافات را بخوانیم»! حضرت علیه السلام فرمود: «ای پسرم! هرگاه این سوره بر بالین کسی که به دست مرگ گرفتار شده خوانده شود، خداوند زودتر او را راحت می گرداند».

سوگند به صف کشیدگان (فرشتگان منظم و گوش به فرمان) (1)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَالصَّافَّاتِ صَفًّا فرشتگان و پیامبرانند و کسانی که جهت پرستش خداوند صف می کشند.

ص: 573

2- ابن عباس رحمه الله - أَنَّهَا الْمَلَائِكَةُ تَصُفُ أَنْفُسَهَا صُفُوفاً فِى السَّمَاءِ كَصْفُوفِ الْمُؤْمِنِينَ لِلصَّلَاةِ. (1)

قوله تعالى : فَالزَّاجِراتِ زَجْراً (2)

1 - ابن عباس رحمه الله - يُرِيدُ الْمَلَائِكَةَ الَّتِي وَكُلُوا بِالسَّحَابِ يَزْجُرُونَهَا بِمَعْنَى أَنَّهُمْ يَأْتُونَ بِهَا مِنْ موضع إلى موضع. (2)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - فَالزَّاجِراتِ زَجْراً الَّذِينَ يَزْجُرُونَ النَّاسِ. (3)

قوله تعالى: فَالتّالياتِ ذِكْراً (3)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتابَ مِنَ النَّاسِ. (4)

قوله تعالى : إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ (4)

قوله تعالى: رَبُّ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُما وَرَبُّ المَشارِقِ (5)

قوله تعالى: إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةِ الْكَواكِب (6)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - هَذِهِ النُّجُومُ الَّتِي فِي السَّمَاءِ مَدَائِنُ مِثْلُ الْمَدَائِنِ الَّتِي فِي الْأَرْضِ مَرْبُوطَةُ كُلُّ مَدِينَة إِلَى عَمُودٍ مِنْ نُور طُولُ ذَلِكَ الْعَمُودِ فِي السَّمَاءِ مَسِيرَةُ مِائَتَيْنِ وَخَمْسِينَ سَنَةً. (5)

قوله تعالى: وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانِ مارِدٍ (7)

1- الرسول صلی الله علیه وآله - المارد الخبيث. (6)

2- ابن عباس رحمه الله - يُريدُ حِفْظُ السَّمَاءِ بِالْكَوَاكِب مِنْ كُلِّ شَيْطَان تَمَرَّدَ عَلَى اللَّهِ. (7)

قوله تعالى : لا يَسْمَعُونَ إِلَى المَل الأَعلى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِب (8)

ص: 574


1- تفسير كنز الدقائق، ج 11، ص 112
2- بحار الأنوار، ج 56، ص 155 .
3- تفسير القمي، ج 2، ص 218 .
4- تفسير القمي، ج 2، ص 218 .
5- بحار الأنوار، ج 55، ص 91/ تفسیر نورالثقلین
6- بحار الأنوار، ج 56، ص 376 / تفسیر القمی، ج 2، ص219/ تفسیر نورالثقلین
7- بحار الأنوار، ج60، ص 185

2- ابن عباس رحمه الله - منظور فرشتگان هستند که خود را در آسمان در صف هایی قرار داده اند همانند صفوف مؤمنین برای نماز.

و به نهی کنندگان (فرشتگان) بازدارنده (2)

1- ابن عباس رحمه الله - مقصود خداوند فرشتگانی است که گماشته به ابرند و آنها را میرانند یعنی از جایی به جایی دیگر می برند.

2- علی بن ابراهيم رحمه الله - فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا؛ آنان که مردم را سرزنش و توبیخ می کنند.

و تلاوت کنندگان [پیاپی] آیات الهی (3)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - مردمانی که قرآن می خوانند.

که به یقین معبود شما یگانه است. (4)

پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آن هاست، و پروردگار مشرق ها. (5)

ما آسمان نزدیک (پایین) را با زیور ستارگان آراستیم. (6)

1- امام علی علیه السلام - این ستارگانی که در آسمانند، شهرهایی همچون شهرهای زمین دارند که هر شهری با ستونی از نور به دیگری پیوسته است و طول هر ستون در آسمان به اندازه ی راهی است که در دویست و پنجاه سال پیموده شود.

تا آن را از هر شیطان متمردی حفظ کنیم (7)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: منظور از مارد همان خبیث است.

2- ابن عباس رحمه الله - منظور خداوند نگهداری آسمان به وسیله ی ستارگان است از هر شیطانی که بر خداوند شورش کرده است.

آن ها نمی توانند به سخنان فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند، [و هرگاه چنین کنند] از هر سو هدف قرار می گیرند. (8)

ص: 575

1- الرسول صلی الله علیه وآله - وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبِ دُحُوراً يَعْنِي الْكَوَاكِبَ الَّتِي يُرْمَوْنَ بِهَا. (1)

2- الصادق علیه السلام - فِي روَايَة الْمُفَضَّل عَن الصَّادِقِ علیه السلام تَصْرِيحُ بكَوْنِهَا دُعَاءَ فَإِنَّهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ عَلَّمْنِي دُعَاءَ جَامِعاً. فَقَالَ لِي: احْمَدِ اللَّهَ فَإِنَّهُ لَا يَبْقَى أَحَدٌ يُصَلَّى إِنَّا دَعَا لَكَ يَقُولُ: سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ. (2)

قوله تعالى: دُحُوراً وَ هُمْ عَذَابٌ واصِبٌ (9)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - وَهُمْ عَذَابٌ واصِبٌ أَنْ وَاجِبٌ. (3)

2 - الباقر علیه السلام - عَذابٌ واصِبٌ أَنْ دَائِمُ مُوجِعُ قَدْ وَصَلَ إِلَى قُلُوبهم. (4)

3- الباقر علیه السلام - عَذابٌ واصِبٌ أَنْ دَائِمُ وَجِعٌ قَدْ خَلَصَ إِلَى قُلُوبِهِمْ. (5)

قوله تعالى : إِلّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثاقِبٌ (10)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ا قَالَ: جَاءَ جَبْرَئِيلُ وَمِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ بِالْبُرَاقِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَخَذَ وَاحِدُ بِالجَامِ وَ وَاحِدُ بِالرِّكَابِ وَ سَوَّى الْآخَرُ عَلَيْهِ ثِيَابَهُ فَتَضَعْضَعَتِ الْبُرَاقَ فَلَطَمَهَا جَبْرَئِيلَ قَالُوا فَمَا ضَحِكَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم حَتَّى قُبِضَ قَالَ فَصَعِدَ جَبْرَئِيلُ وَصَعِدْتُ مَعَهُ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا وَ عَلَيْهَا مَلَكُ يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ وَ هُوَ صَاحِبُ الْخَطْفَةَ الَّتِي قَالَ اللَّهُ عَزْوَجَلَّ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثاقِبٌ وَ تَحْتَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكِ تَحْتَ كُلَّ مَلَك سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَك . (6)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ يَعْنِي يَسْمَعُونَ الْكَلِمَةَ فَيَحْفَظُونَهَا فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ وَ هُوَ مَا يُرْمَوْنَ بِهِ فَيُحْرَقُونَ. (7)

3- الباقر علیه السلام - قَوْلُهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ مُضِيُّ إِذَا أَصَابَهُمْ بِقُوَّةٍ . (8)

ص: 576


1- بحار الأنوار، ج 56، ص 376 / تفسیر القمی، ج 2، ص219 .
2- بحار الأنوار، ج 81، ص191 .
3- بحار الأنوار، ج 56، ص 376 / تفسير القمي، ج 2، ص 219 .
4- تفسیر القمی، ج 2، ص221/ تفسیر نورالثقلین
5- بحار الأنوار، ج 56، ص 377 .
6- بحار الأنوار، ج 18، ص 321 / تفسير نورالثقلين / تفسير البرهان / تفسیر القمی، ج 2، ص 5 .
7- بحار الأنوار، ج 56، ص 376 / تفسیر القمی، ج 2، ص219 .
8- بحار الأنوار، ج 56، ص 377 / تفسیر القمى، ج 2، ص221 .

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبِ * دُحُوراً؛ منظور ستارگان است که به وسیله ی آن ها هدف قرار می گیرند.

2- امام صادق علیه السلام - در روایت مفضل آمده است: «به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «فدایت شوم! یک دعای جامع به من بیاموز»! فرمود: «خدای را حمد کن که در این صورت، هر نمازگزاری برایت دعا می کند و می گوید: سَمِعَ اللهُ لَمَنْ حَمِدَهُ. خداوند سخن کسی را که او را ستایش کند، می شنود».

آن ها به شدت به عقب رانده میشوند و برای آنان مجازاتی دائم است. (9)

1 - پیامبر صلی الله علیه وآله - وَ هُمْ عَذابٌ واصِبٌ یعنی عذاب برای آنان واجب می شود.

2- امام باقر علیه السلام - عَذَابٌ وَاصِبٌ یعنی عذابی دردآور و همیشگی که به دل هایشان راه یافته است.

مگر آن ها که در لحظه ای کوتاه [به آسمان نزدیک شوند و] استراق سمع کنند، که «شهابی ثاقب» آن ها را تعقیب می کند. (10)

1- امام صادق علیه السلام - هشام بن سالم نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با براق (مرکب تیزرو) به سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله آمدند. یکی لگام (مهار) مرکب و دیگری رکاب را گرفت و و پیامبر صلی الله علیه وآله سوار شد و دیگری لباس او را مرتب کرد. و براق چموشی کرد جبرئیل به صورت او سیلی زد. رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: در طول مسیر ناگهان صدای ترسناکی را شنیدم. جبرئیل گفت: «ای محمد! می شنوی»؟ گفتم: «بله» گفت: «این سنگی بود که حدود هفتاد سال قبل، از لبه ی جهنّم به آن انداختم که الان به اعماق آن رسید». گویند که رسول خدا صلی الله علیه وآله دیگر تا آخر عمر نخندید. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «جبرئیل بالا رفت و من نیز با او بالا رفتم تا به آسمان دنیا رسیدیم جبرئیل به آسمان رفت و براق همراه او تا آسمان دنیا بالارفت. و بر روی آن فرشته ای بود که به او اسماعیل گفته می شد و او همان صاحب خطفه ای است که خداوند عزوجل فرمود: إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثاقب و تحت فرمان او هفتادهزار فرشته بودند که هر کدام هفتاد هزار فرشته را فرمان می دادند».

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ یعنی کلمه وی را می شنوند و آنها را حفظ می کنند که در این صورت شهابی شکافنده آن ها را تعقیب می کند یعنی شهابی به طرف آن ها پرتاب شده و آن ها را می سوزاند.

3- امام باقر علیه السلام - شهاب ثاقب یعنی شهابی کارساز که با شدت به آن ها برخورد کرده و کارشان را یکسره می کند.

ص: 577

4- ابن عباس رحمه الله - عن ابن عباس رحمه الله قَالَ: وَإِذَا رُمِيَ الشَّهَابُ لَمْ يُخْطِ مَنْ رُمِيَ بِهِ وَ تَلَا فَأَتْبَعَهُ شهاب ثاقب. (1)

5- أمير المؤمنين علیه السلام - كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم ذَاتَ لَيْلَة إِذْ رُمِيَ بِنَجْمِ فَاسْتَنَارَ فَقَالَ لِلْقَوْمِ مَا كُنتُمْ تَقُولُونَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ إِذَا رَأَيْتُمْ مِثْلَ هَذَا قَالُوا كُنَّا نَقُولُ مَاتَ عَظِيمٌ وَ وُلِدَ عَظِيمُ قَالَ فَإِنَّهُ لَا يُرْمَى بِهِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لِحَيَاةِ أَحَدٍ وَ لَكِنْ رَبُّنَا إِذَا قَضَى أَمْراً سَبَّحَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ قَالُوا قَضَى رَبُّنَا بكَذَا فَيَسْمَعُ ذَلِكَ أَهْلُ السَّمَاءِ الَّتِي تَلِيهِمْ فَيَقُولُونَ ذَلِكَ حَتَّى يَبْلُغَ ذَلِكَ أَهْلَ السَّمَاءِ الدُّنْيَا فَيَسْتَرقُ الشَّيَاطِينُ السَّمْعَ فَرُبَّمَا اعْتَلَقُوا شَيْئاً فَأَتَوْا بِهِ الْكَهَنَةَ فَيَزِيدُونَ وَيَنْقُصُونَ فَتُخْطِئُ الْكَهَنَةُ وَ تُصِيبَ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مَنَعَ السَّمَاءَ بِهَذِهِ النُّجُومِ فَانْقَطَعَتِ الْكِهَانَةُ فَلَا كِهَانَةً وَ تَلَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثاقِبٌ وَقَوْلُهُ وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ .... (2)

قوله تعالى: فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لازب (11)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ الْجَازِى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ طِينَة الْجَنَّةَ وَخَلَقَ النَّاصِبَ مِنْ طِينَة النَّارِ وَ قَالَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدِ خَيْراً طَيِّبَ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ فَلَا يَسْمَعَ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ إِنَّا عَرَفَهُ وَ لَا يَسْمَعُ شَيْئًا مِنَ الْمُنْكَرَ إِلَّا أَنْكَرَهُ قَالَ وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الطَّيِّنَاتُ ثَلَاثَةُ طِينَةُ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ الْمُؤْمِنُ مِنْ تِلْكَ الطَّيْنَة إِلَّا أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ هُمْ صَفْوَتُهَا وَ هُمُ الْأَصْلُ وَ لَهُمْ فَضْلُهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ الْفَرْعُ مِنْ طِين لازب كَذَلِكَ لَا يُفَرِّقُ اللَّهُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ شِيعَتِهِمْ وَ قَالَ طِينَةً النَّاصِب مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون وَ أَمَّا الْمُسْتَضْعَفُونَ فَمِنْ تُرَابِ لَا يَتَحَوَّلُ مُؤْمِنُ عَنْ إِيمَانِهِ وَ لَا نَاصِبُ عَنْ نَصْبَهِ وَ لِلَّهِ الْمَشِيَّةُ فِيهِمْ جَمِيعاً. (3)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - مِنْ طِينٍ لازِبٍ أَى مُمْتَزِج مُتَمَاسِك يَلْزَمُ بَعْضُهُ بَعْضاً يُقَالُ: طِينُ لازبُ يَلْزَقُ بِالْيَدِ لِاشْتِدَادِهِ. (4)

ص: 578


1- بحار الأنوار، ج 56، ص 387.
2- بحار الأنوار، ج60، ص 280
3- بحار الأنوار، ج 25، ص 9 / تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان.
4- بحار الأنوار، ج 57، ص 283 / تفسیر البرهان

4- ابن عبّاس رحمه الله - از ابن عباس رحمه الله روایت است: وقتی شهابی به هر هدفی پرتاب شود به خطا نمی رود و آیه فَأَتْبَعَهُ شِهاب ثاقب را تلاوت کرد.

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امام علی علیه السلام روایت است که یک شب به همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله بودیم و ستاره ای پرتاب شد و نهان گردید و آن حضرت به مردم فرمود: «شما در زمان جاهلیت که مانند آن را می دیدید چه می گفتید»؟ گفتند: «می گفتیم بزرگی مرد و بزرگی به دنیا آمد». فرمود: «آن برای مرگ کسی یا زندگی کسی پرتاب نمی شود، اما چون پروردگار ما کاری را فرمان دهد و مقدر سازد، حاملان عرش تسبیح گویند و اهل آسمان نیز که در کنار آن ها قرار دارند، آن را می شنوند و تکرار می کنند تا اینکه به اهل آسمان دنیا برسد. دیوان به گوش می ایستند تا شاید چیزی از آن را دریابند و به کاهنان رسانند و در آن بیش و کم کنند و کاهنان چه بسا خطا کنند چه بسا درست گویند. سپس خداوند با این اختران آسمان از ورود آنان منع کرد و کهانت برداشته شد. و دیگر پیشگویی نیست. پس امام صادق علیه السلام این آیه: مگر آنکه دزدانه گوش می داد و شهابی روشن تعقیبش کرد (حجر /18) و این آیه: و راستی ما بودیم که کمین می نشستیم برای گوش گرفتن (جن/9) را خواند.

از آنان بپرس: «آیا آفرینش [دوباره ي] آنان سخت تر است یا آفرینش تمام کسانی [از فرشتگان و اهل آسمان ها و زمین] که آفریده ایم؟!» ما آنان را از گل چسبندهای آفریدیم. (11)

1- امام صادق علیه السلام - عبدالغفار جازی نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا خداوند عزوجل مؤمن را از گل بهشت و کافر را از گل دوزخ آفرید. چون خدا خیر بنده ای را بخواهد، روح و جسم او را پاک می گرداند؛ از این رو سخن از هرگونه نیکی به گوشش برسد، آن را می شناسد و سخن از هرگونه زشتی به گوشش برسد، آن را ناپسند می شمارد. سرشت ها بر سه گونه اند: سرشت پیامبران علیهم السلام که مؤمن نیز از این سرشت است، جز اینکه پیامبران علیهم السلام از گزیده اش سرشته شده اند؛ ایشان اصل هستند و برتریشان برجاست و مؤمنان فرع می باشند و از گلی چسبنده سرشته شده اند. از این رو خداوند عزوجل میان پیامبران و پیروانشان جدایی نمی اندازد. سرشت ناصبی از گلی بدبو و سرشت مستضعفین از خاک است؛ مؤمن از ایمان خود باز نمی گردد و ناصبی از ستیزه جویی خود دگرگون نمی شود و سرنوشت همه ی مردم به دست خداست».

2- علی بن ابراهيم رحمه الله - مِنْ طِينٍ لازب؛ یعنی گل مخلوط شده ی در هم پیوسته که بخشی از آن به دیگری چسبیده است . گفته می شود گلی چسبنده که به خاطر چسبندگی زیاد به دست می چسبد.

ص: 579

3- أمير المؤمنين علیه السلام - ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبُهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبَلَّة حَتَّى لَزَبَت. (1)

قوله تعالى : بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ (12)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - يَعْنِي قُرَيْشاً ثُمَّ حَكَى قَوْلَ الدَّهْرِيَّة مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالَ: أَ إِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً وَ عِظَاماً إِلَى قَوْلِهِ دَاخِرُونَ أَوْ مَطْرُوحُونَ فِي النَّارِ فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ. (2)

قوله تعالى : وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ (13)

قوله تعالى: وَإِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ (14)

قوله تعالى: وَ قالُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ (15)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ قَالَ: الَّذِينَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله حَقَّهُمْ وَ أَزْوَاجَهُمْ قَالَ: يَعْنِي أَشْبَاهَهُمْ. (3)

قوله تعالى : أ إذا مِتْنا وَ كُنا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمبْعُوثُونَ (16)

قوله تعالى : أَ وَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ (17)

قوله تعالى: قُل نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ (18)

قوله تعالى: فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةً فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ (19)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - أَإِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً إلى قوله قَوْلُهُ دَاخِرُونَ أَيْ مَطْرُوحُونَ فِي النَّارِ. (4)

قوله تعالى : وقالوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ (20)

ص: 580


1- بحار الأنوار، ج 11، ص 122 / تفسیر نور الثقلين
2- تفسير البرهان
3- تفسير القمي، ج 2، ص221 .
4- تفسير القمي، ج 2، ص 221 .

3- امام علی علیه السلام - سپس خداوند مقداری خاک از قسمت های سخت و نرم زمین و خاک های مستعد، شیرین و شوره زار آن گرد آورد و آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با رطوبت آن را به هم آمیخت تا به صورت موجودی چسبناک در آمد.

تو از انکارشان تعجب می کنی، ولی آن ها مسخره می کنند (12)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - یعنی قریشیان، سپس خداوند متعال سخن دهریون قریشی را حکایت کرد و فرمود: أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * أَ وَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ دَاخِرُونَ (صافات/18-16) یعنی در آتش افکنده می شوید. فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ.

و هنگامی که تذکر داده شوند متذکر نمی شوند. (13)

و هنگامی که معجزه ای را ببینند [دیگران را نیز] به استهزا دعوت می کنند. (14)

و می گویند: «این فقط سحری آشکار است. (15)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ وَإِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ؛ یعنی قریشیان، خداوند متعال سخن دهریون قریشی را حکایت کرد.

آیا هنگامی که مُردیم و خاک و استخوانی [پوسیده] شدیم، بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟! (16)

و آیا نیاکان ما [باز می گردند]؟! (17)

بگو: «آری [ همه ی شما زنده می شوید ] در حالی که خوار خواهید بود. (18)

و این [بازگشت] تنها با یک صیحه ی عظیم واقع می شود، و ناگهان همه [از قبرها بر می خیزند و] نگاه می کنند. (19)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * أَ وَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ قُلْ نَعَمْ وَ أَنتُم داخِرُونَ؛ یعنی در آتش افکنده می شوید.

و می گویند: «ای وای بر ما، این روز جزاست!» (20)

ص: 581

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - هذا يَوْمُ الدِّينِ يَعْنِي يَوْمَ الْحِسَابِ وَالْمُجَازَاة. (1)

2 - الصادق علیه السلام - يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ يَعْنِي يَوْمَ الْحِسَاب. (2)

قوله تعالى: هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ (21)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - إنَّ الْحُسَيْن علیه السلام قَالَ اتَّفَقَ فِي بَعْض سِنِينَ أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام الْجُمُعَةُ وَ الْغَدِيرُ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ عَلَى خَمْسِ سَاعَاتِ مِنْ نَهَارِ ذَلِكَ الْيَوْمِ فَحَمِدَ فَحَمدَ اللَّهَ ... وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ ... وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدَ صلی الله علیه وآله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اسْتَخْلَصَهُ فِي الْقِدَمَ عَلَى سَائِرِ الْأَمَم.. إِنَّ هَذَا يَوْمُ عَظِيمُ الشَّأْنِ فِيهِ وَقَعَ الْفَرَجُ وَ رُفِعَتِ الدَّرَجُ وَوَضَحَتِ الْحُجَجَ وَهُوَ يَوْمَ الْإِيضَاحِ وَ الْإِفْصَاحِ مِن [ عَنِ الْمَقَامِ الصُّرَاحِ وَيَوْمُ كَمَالِ الدِّينِ وَ يَوْمُ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ يَوْمُ الشَّاهِدِ وَالْمَشْهُودِ وَ يَوْمُ تِبْيَانِ الْعُقُودِ عَنِ النِّفَاقِ وَ الْجُحُودِ وَ يَوْمُ الْبَيَانِ عَنْ حَقَائِقِ الْإِيمَانِ وَيَوْمُ دَحْرِ الشَّيْطَان وَيَوْمُ الْبُرْهَانَ هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُمْ بِهِ تُكَذِّبُون. (3)

قوله تعالى: أَحْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْواجَهُمْ وَ ما كَانُوا يَعْبُدُونَ (22)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - أحشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْوَاجَهُمْ قَالَ الَّذِينَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَ أَزْواجَهُمْ قَالَ وَأَشْبَاهَهُمْ. (4)

2 - الكاظم علیه السلام - وَ أَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَى احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ قَالَ الَّذِينَ ظَلَمُوا آلِ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله و وَأَزْوَاجَهُمْ قَالَ الْعَالِمُ أَشْبَاهُهُمْ وَما كَانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِراطِ الْجَحِيمِ وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ عَنْ وَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام. (5)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - أَحْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ قَالَ: الَّذِينَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله حقهم وَأَزْوَاجَهُمْ قَالَ: يَعْنِي أَشْبَاهَهُمْ. (6)

قوله تعالى: مِنْ دُونِ الله فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الجَحِيمِ (23)

ص: 582


1- بحار الأنوار، ج 7، ص 44 / بحار الأنوار، ج 82، ص 51 / تفسير القمى، ج 1، ص28
2- بحار الأنوار، ج 89، ص 229 / تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج94، ص 116 .
4- بحار الأنوار، ج24، ص 223 / بحار الأنوار، ج 31 ، ص 579 / تفسير القمى، ج 2، ص221 / تفسیر نورالثقلین
5- تأويل الآيات الظاهرة، ص 483 .
6- تفسير البرهان

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ؛ یعنی روز حساب و مجازات است.

2- امام صادق علیه السلام - يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ؛ یعنی روز حساب است.

[آری] این همان روز جدایی [حق از باطل] است که شما آن را تکذیب می کردید. (21)

1- امام علی علیه السلام - امام حسین علیه السلام فرمود: «در یکی از سال های امامت علی علیه السلام عید غدیر بر روز جمعه افتاده بود. و حضرت آن روز پنج ساعت از روز بر منبر نشست. و حمد و ستایش به جای آورد [فرمود:] ... گواهی می دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست. او یکتاست و شریکی ندارد ... گواهی می دهم به اینکه محمد صلی الله علیه وآله بنده و فرستاده ی اوست او را در دیرینگی یبر سایر امت ها برگزیده یا علمی که به این موضوع داشت .... امروز روزی بزرگ است که گشایش در آن واقع شده و مراتب بالا رفته و محبت ها آشکار شده است. امروز روز اظهار و بیان آشکار مقام صریح روشن است و روز اکمال دین و روز قول وعده داده شده و روزت هدو مشهور است. روز

بستن پیمان در برابر نفاق و انکار و روز بیان حقایق ایمان و روز راندن شیطان و روز برهان است هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونِ * هَذَا الَّذِي كُنتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ.

[در این هنگام به فرشتگان دستور داده می شود:] ستمکاران و همردیفانشان و آنچه را می پرستیدند، گردآورید. (22)

1 - على بن ابراهيم رحمه الله - احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ؛ منظور کسانی هستند که به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله ظلم کردند و منظور از أَزْواجِهِمُ اشخاصی هستند که شبیه به آنها هستند.

2- امام كاظم علیه السلام - احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ؛ یعنی کسانی را که به حق خاندان محمد صلی الله علیه وآله ستم کردند و امام کاظم علیه السلام فرمود: زوج های آن ها یعنی همردیفان و آنچه را که غیر از خدا می پرستیدند [جمع کنید] و به سوی راه دروغ هدایتشان نمایید و آنها را در کنار دوزخ نگه دارید که باید مورد بازرسی قرار گیرند.

[آری آنچه را] غیر از خدا [می پرستیدند جمع کنید] و به سوی راه دوزخ هدایتشان نمایید. (23)

ص: 583

1- الباقر علیه السلام - فَاهْدُوهُمْ إلى صراط الحجيم يَقُولُ ادْعُوهُمْ إِلَى طريق الْجَحِيم. (1)

قوله تعالى: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ (24)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ عَلَى علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله : إِنَّ بَيْنَ يَدَى السَّاعَةِ لَنَيْفاً وَسَبْعِينَ رَجُلًا وَ مَا مِنْ رَجُل يَدْعُو إِلَى بدعَة فَيَتَّبِعُهُ رَجُلُ وَاحِدٌ إِلَّا وَجَدَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَازماً لَا يُفَارِقُهُ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْهُ ثُمَّ تَنَا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ فَالْمَسْأَلَة مِنَ اللهِ أَخذ و الأخُذُ مِنَ اللهِ تَعَالَى عَذَابٌ. (2)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - يَا مَعَاشِرَ قُراءِ الْقُرْآنِ اتَّقُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فِيمَا حَمَّلَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ، فَإِنِّي مَسْؤُولُ، وَإِنَّكُمْ مَسؤولون إلى مَسْؤُولُ عَنْ تبليغ الرسالة، وأمَّا أَنتُمْ فَتُسْأَلُونَ عَمَّا حَمَلْتُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَسُنَّتِي. (3)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - اتَّقُوا اللَّهَ فِى عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبَقَاعِ وَالْبَهَائِم. (4)

4 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُعَاوِيَةَ بْن عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: إِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ لَيَكُونُ فِي الْمَحَلَّةِ، فَيَحْتَجُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى جِيرَانِهِ بهِ، فَيُقَالُ لَهُمْ: أَلَمْ يَكُنْ فَلَانُ بَيْنَكُم؟ أ لَمْ تَسْمَعُوا كَلَامَهُ؟ أَلَمْ تَسْمَعُوا بُكَاءَهُ فِي اللَّيْلِ؟ فَيَكُونُ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَيْكُم. (5)

الوِلَايَةُ

1 - الصادق علیه السلام - عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَبْدِئُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام يَقُول: (في صلاة الغدير)، اللَّهُمَّ فَكَمَا كَانَ مِنْ شَأْنِكَ يَا صَادِقَ الْوَعْدِ يَا مَنْ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ يَا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فِي شأن أنْ أَنْعَمْتَ عَلَيْنَا بِمُوَالَاة أَوْلِيَائِكَ الْمَسْئُولَ عَنْهَا عِبَادُكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقِّ ثُمَّ لَتُسْتَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ وَقُلْت وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ وَ مَنَنْتَ عَلَيْنَا بِشَهَادَةِ الْإِخْلَاصِ لَكَ بمُوَالَاة أَوْلِيَائِكَ الْهُدَاةِ مِنْ بَعْدِ النَّذِيرِ الْمُنْذِرِ وَ السِّرَاجِ الْمُنِيرِ وَأَكْمَلْت الدِّينَ بِمُوَالَاتِهِمْ وَ اَلْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَأَتْمَمْتَ عَلَيْنَا النَّعْمَةَ الَّتِى جَدَدْتَ لَنَا عَهْدَكَ وَ ذَكَّرْتَنَا مِيثَاقَكَ الْمَأَخُوذَ

ص: 584


1- تفسیر القمی، ج 2، ص 222 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- مستدرک الوسائل، ج 37، ص 317/ الجعفريات، ص 171 .
3- الکافی، ج4، ص611 .
4- بحار الأنوار، ج 32، ص 41 .
5- الکافی، ج 15، ص 211 .

1- امام باقر علیه السلام - فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ؛ آنان را به راه دوزخ فرا خوانید.

آن ها را [در کنار دوزخ] نگه دارید که باید مورد بازپرسی قرار گیرند. (24)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امام علی علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: در قیامت هفتادو اندی نفر (کمی بیشتر از هفتاد نفر) هستند و اگر کسی به یک بدعتی (نوآوری در دین) دعوت کند و یک نفر از او پیروی کند، در روز قیامت آن را همراه جدانشدنی خود می یابد تا اینکه درباره ی آن از او بازخواست شود. آن گاه رسول خدا صلی الله علیه وآله این آیه را تلاوت کرد: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ و بازپرسی از خدا، اخذ (گرفتن) است و اخذ از جانب خدای تعالی عذاب است.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - ای گروه خوانندگان قرآن! از خداوند در مورد تکالیفی که در کتابش بر دوش شما نهاده است بترسید که قطعاً من نیز بازخواست می شوم و شما نیز بازخواست خواهید شد. من از رساندن رسالت الهی پرسیده می شوم و امّا شما در مورد تکالیفی که از کتاب پروردگارم و از سنت من بر دوش شما نهاده شده است.

3- امام علی علیه السلام - از خدا در مورد بندگان و شهرهایشان بترسید، و تقوا پیشه کنید زیرا شما در پیشگاه خداوند، حتی از شهرها و خانه ها و حیوانات بازخواست می شوید.

4- امام صادق علیه السلام - معاویه بن عمار گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «مردی از میان محله باشد و خداوند در روز قیامت به وسیله ی او بر همسایگانش احتجاج کند و به آن ها گفته شود: «آیا فلانی در میان شما نبود؟ آیا سخن او را نشنیدید؟ آیا آواز گریه او را در شب در نیافتید»؟ پس پس او حجت خدا بر ایشان باشد».

ولایت

1- امام صادق علیه السلام - علی بن حسین عبدی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام در نماز روز عید غدیر چنین می فرمود: «خدایا! ای کسی که وعده ات راست است و خلف وعده نمی کنی و ای خدایی که هر لحظه به کاری می پردازی، تو با دوستی دوستانت، نعمتت را بر ما تمام نمودی، آنان که بندگانت در مورد آنان بازخواست می شوند؛ زیرا خود فرمودی: سپس در آن روز [همه شما] از نعمت هایی که داشته اید بازپرسی خواهید شد! (تکاثر /8) و نیز فرمودی: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ و با ولایت دوستان هدایتگرت بعد از پیامبرت که بیم دهنده و اعلام خطر کننده و چراغ فروزان بود، گواهی خالصانه به خود را بر ما منت نهادی و با دوستی آنان و بیزاری از دشمنانشان، دین ما را کامل گردانیدی و با تجدید عهد آنان، نعمت هایت را بر ما تمام نمودی و پیمان آغاز آفرینش را به ما یادآوری کردی و ما را از اجابت کنندگان آن قرار دادی و آن عهد و میثاق را به یادمان

ص: 585

مِنَّا فِي مُبْتَدَ خَلْقِكَ إِيَّانَا وَجَعَلْتَنَا مِنْ أَهْلِ الْإِجَابَة وَذَكَرْتَنَا الْعَهْدَ وَالْمِيثَاقَ وَلَمْ تُنْسِنَا ذِكْرَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ برَبِّكُمْ قالوا بلى. (1)

2 - ابن عباس رحمه الله - إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ ... قِيلَ: مَسْئُولُونَ عَنْ وَلَايَة عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام. (2)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَة أَوقَفْ أَنَا وَ عَلَى علیه السلام عَلَى الصِّرَاطِ، فَمَا يَمُرُّ بَنَا أَحَدٌ إِلَّا سَأَلْنَاهُ عَنْ وَلَايَة عَلَى علیه السلام فَمَنْ كَانَتْ مَعَهُ وَ إِلَّا أَلْقَيْنَاهُ فِي النَّارِ، وَذَلِكَ قَوْلُهُ: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ. (3)

4 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ أَبِي سَعِيدِ الْخُدْرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَمَرَ اللَّهُ مَلَكَيْن يَقْعُدَانِ عَلَى الصِّرَاطِ فَلَا يَجُوزُ أَحَدٌ إِلَّا بَبَرَاءَة أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِيطَالِبِ اللَّهِ علیه السلام وَإِنَّا أَكَبَّهُ اللَّهُ عَلَى مِنْخَرِهِ فِي النَّارِ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ قُلْتُ فِدَاكَ أَبِي وَأُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَا تَعْنِي بَرَاءَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ أمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَصِيُّ رَسُول اللَّهِ. (4)

5- الرسول صلی الله علیه وآله - إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَقِفُ أَنَا وَ عَلَى علیه السلام عَلَى الصِّرَاطِ بِيَدِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنَّا سَيْفُ فَلَا يَمُرُّ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ إِلَّا سَأَلْنَاهُ عَنْ وَلَايَة عَلَى علیه السلام فَمَنْ كَانَ مَعَهُ شَيْءٌ مِنْهَا نَجَا وَفَارَ وَإِلَّا ضَرَبْنَا عُنُقَهُ وَ الْقَيْنَاهُ فِي النَّارِ ثُمَّ تَلَا وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ. (5)

6- الرسول صلی الله علیه وآله - أَنَّهُ لَا يُجَاوِرُ قَدَمَا عَبْدِ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَ عَنْ ثِيَابِهِ فِيمَا أَبْنَاهُ وَ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ جَمَعَهُ وَ فِيمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ علیهم السلام . (6)

7- ابن عباس رحمه الله - إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَة أَمَرَ اللَّهُ مَالِكاً أَنْ يُسَخَّرَ النِّيرَانَ السَّبْعَ وَ أَمَرَ رِضْوَانَ أَنْ يُزَخْرِفَ الْجِنَانَ الثَّمَانِيَةَ وَيَقُولُ: يَا مِيكَائِيلُ مُدَّ الصِّرَاطَ عَلَى مَتْنِ جَهَنَّمَ وَ يَقُولُ: يَا جَبْرَئِيلُ علیه السلام

ص: 586


1- تهذيب الأحكام، ج 3، ص 145 / البلد الأمين، ص 259 / المصباح للكفعمی، ص 683
2- بحار الأنوار، ج 7، ص157/ معانى الأخبار، ص 67/المناقب، ج 2، ص156 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان.
3- شواهد التنزیل، ج 2، ص 162 / بحار الأنوار، ج 39، ص196/ بحار الأنوار، ج 39، ص 202 / کشف الغمة، ج 1، ص397/ تفسير البرهان.
4- بحار الأنوار، ج 39، ص201/ التحصين لابن طاوس، ص558، فيه: «شجره» بدل «منخرة» / مئة منقبة، ص 36 / الیقین، ص238/ تفسیر البرهان/ بشارة المصطفى، ص 144 .
5- بحار الأنوار، ج24، ص 273 / تأويل الآيات الظاهرة ، ص 484 / بشارة المصطفی، ص185/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج44، ص 12 / علل الشرائع، ج 1، ص218 / تفسير البرهان.

آوردی و یادت را از خاطرمان محو نساختی؛ زیرا خود فرمودی: و [به خاطر بیاور] زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آن ها را گواه بر خویشتن ساخت [و فرمود:] «آیا من پروردگار شما نیستم»؟ گفتند: «آری، گواهی می دهیم»! (اعراف/172).

2- ابن عباس رحمه الله - إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ؛ درباره ی ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام است.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - وقتی روز قیامت و رستاخیز کبری فرارسد من و علی علیه السلام بر صراط گماشته می شویم و هیچ کس از کنار ما نمی گذرد مگر اینکه از ولایت علی علیه السلام از او می پرسیم، اگر با ولایت علی علیه السلام زیسته باشد، نجات یابد و خندان بگذرد و اگر ولایت علی علیه السلام را نداشته باشد او را در آتش می اندازیم. و این همان فرمایش خداوند است که فرمود: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ.

4- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوسعیدخُدری گوید: از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود: «چون روز قیامت فرا رسد، خداوند متعال به دو فرشته فرمان می دهد تا بر [پل] صراط بنشینند، پس هر کس جواز امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام را همراه داشته باشد، از آن می گذرد و هر کس جواز امیرمؤمنان علیه السلام را نداشته باشد، خداوند او را با سر به سوی آتش دوزخ واژگون می کند و این همان کلام خداوند متعال است که فرمود: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ» . عرض کردم: «پدر و مادرم به فدایت، ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! جواز امیرالمؤمنین علیه السلام چیست»؟ فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهُ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَصِيُّ رَسُول الله».

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - چون روز قیامت فرا رسد، من و علی علیه السلام بر صراط می ایستیم و هریک شمشیری به دست می گیریم. هیچ یک از آفریدگان خدا از آنجا نگذرد، جز آنکه از او درباره ی ولایت علی علیه السلام می پرسیم. هرکس بهره ای از آن داشته باشد نجات می یابد و رستگار می شود وگرنه گردنش را می زنیم و او را در آتش می افکنیم. سپس آن حضرت علیه السلام کلام خداوند متعال را تلاوت فرمود: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ.

6- پیامبر صلی الله علیه وآله - بنده قدم از قدم بر نمی دارد تا اینکه درباره ی چهار چیز از او سؤال شود؛ از جوانی اش که در چه راهی به فرتوتی رسانده؛ از عمرش که در چه راهی صرف کرده و از دارایی اش که از کجا آورده و در چه راهی صرف کرده و از محبّت ما اهل بیت علیهم السلام.

7- ابن عباس رحمه الله - چون روز قیامت فرا رسد، خداوند به مالک (نگهبان جهنم) فرمان می دهد که آتش های هفت گانه را برافروزد و به رضوان فرمان می دهد که بهشت های هشت گانه را آزین بندد و می فرماید: «ای میکائیل! صراط را بر سرتاسر دوزخ بگستران و ای جبرئیل! ترازوی عدالت را به زیر عرش قرار ده و با صدای بلند فریاد بزن: «ای محمد صلی الله علیه وآله! امت خود را برای حساب به پیش آور»». سپس خداوند متعال فرمان می دهد تا هفت پل بر روی صراط قرار گیرد که هر پل، هفده هزار فرسخ در ازا دارد و بر هر یک، هفتاد هزار فرشته ایستاده است و آن ها زنان و مردان این

ص: 587

انْصِب الْمِيزَانَ تَحْتَ الْعَرْشِ وَ نَادِ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله قَرَّبْ أَمَتَكَ لِلْحِسَابِ وَيَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يَعْقِدَ عَلَى الصِّرَاطِ سَبْعَ قَنَاطِرَ طُولُ كُلَّ قَنْطَرَة سَبْعَةَ عَشَرَ أَلْفَ فَرْسَحْ وَ عَلَى كُلِّ قَنْطَرَةِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَک قِيَامُ فَيَسْأَلُونَ هَذِهِ الْأُمَّةَ نِسَاءَهُمْ وَ رِجَالَهُمْ عَلَى الْقَنْطَرَةِ الْأُولَى عَنْ وَلَايَةً عَلِيٌّ بن أبي طَالِب علیه السلام وَ حُبِّ آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَمَنْ أَتَى بِهِ جَازَ الْقَنْطَرَةَ الْأُولَى كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ وَ مَنْ لَمْ يُحِبَّ أَهْلَ بَيْتِ علیهم السلام نَبِيِّهِ سَقَطَ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ فِي قَعْرِ جَهَنَّمَ وَ لَوْ كَانَ لَهُ مِنْ أَعْمَالَ الْبَرِّ عَمَلُ سَبْعِينَ صِدِّيقاً وَ عَلَى الْقَنْطَرَة الثَّانِيَة يَسْأَلُونَ عَنِ الصَّلَاةِ وَ عَلَى الثَّالِثَة يَسْأَلُونَ عَنِ الزَّكَاةَ وَ عَلَى الْقَنْطَرَة الرابعَةِ عَنِ الصَّيَامِ وَ عَلَى الْخَامِسَةِ عَنِ الْحَجِّ وَعَلَى السَّادِسَةَ عَنِ الْعَدْلِ فَمَنْ أَتَى بِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ جَازَ كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ وَ مَنْ لَمْ يَأْتِ عَذَّبَ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ يَعْنِي مَعَاشِرَ الْمَلَائِكَةِ وَقِفُوهُمْ يَعْنِي الْعِبَادَ عَلَى الْقَنْطَرَةِ الْأُولَى عَنْ وَلَايَةِ عَلَى علیه السلام وَ حُبِّ أَهْلِ الْبَيْتِ علیهم السلام. (1)

8- الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِالْقُرْآنِ فَمَا آمَنَ بِالتَّوْرَاةِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْإِيمَانَ بِهِمَا لَا يَقْبَلُ الْإِيمَانَ بِأَحَدِهِمَا إِلَّا بِالْإِيمَان بِالْآخَر فَكَذَلِكَ فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ بِوَلَايَة عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام كَمَا فَرَضَ الْإِيمَانَ بِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَمَنْ قَالَ آمَنْتُ بِنُبُوَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَكَفَرْتَ بوَلَايَة عَلِيٍّ بن أبي طالب علیه السلام فَمَا آمَنَ بِنُبُوَّةَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا بَعَثَ الْخَلَائِقَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادِي رَبَّنَا نِدَاءً تَعْرِيفِ الْخَلَائِقِ فِي إِيمَانِهِمْ وَكُفْرِهِمْ فَقَالَ ... أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَيَقُولُهَا الْمُسْلِمُونَ أَجْمَعُونَ وَيَخْرَسُ عَنْهَا الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى وَ سَائِرُ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ يُنَادِى مُنَادٍ آخَرُ مِنْ عَرَصَاتِ الْقِيَامَة أَلَا فَسُوقُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ لِشَهَادَتِهِمْ لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله بِالنُّبُوَّةَ فَإِذَا النَّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَا بَلْ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ يَقُولُ الْمَلَائِكَةُ الَّذِينَ قَالُوا شَوقُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ لِشَهَادَتِهِمْ لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله بِالنُّبُوَّةَ لِمَا يَقِفُونَ يَا رَبَّنَا فَإِذَا النَّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ عَنَ وَلَايَة عَلَى بْن أَبي طَالِب علیه السلام وَ آل مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله يَا عِبَادِي وَ إِمَائِي إِنِّي أَمَرْتُهُمْ مَعَ الشَّهَادَةَ بِمُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله شَهَادَةً أُخْرَى فَإِذَا جَاءُوا بِهَا فَعَظْمُوا ثَوَابَهُمْ وَأَكْرِمُوا مَا بَهُمْ وَإِنْ لَمْ يَأْتُوا بِهَا لَمْ تَنْفَعَهُمُ الشَّهَادَةُ لِمُحَمَّدِ بالنُّبُوَّةَ وَلَا لِى بالربوبيَّة فَمَنْ جَاءَ بِهَا فَهُوَ مِنَ الْفَائِزِينَ وَ مَنْ لَمْ يَأْتِ بِهَا فَهُوَ مِنَ

الْهَالِكِينَ. (2)

ص: 588


1- المناقب، ج 2، ص 152/ تفسير البرهان .
2- بحار الأنوار، ج 7، ص186

امت را بازخواست می کنند. بر نخستین پل از ولایت علی علیه السلام و دوستی اهل بیت محمد صلی الله علیه وآله می پرسند، هر که این با خود داشته باشد، همچون برقی تندرو از نخستین پل می گذرد و هرکس اهل بیت پیامبرش صلی الله علیه وآله را دوست نداشته باشد، هرچند در نیکوکاری کردار هفتاد صدیق را آورده باشد، با سر به سوی ژرفای دوزخ واژگون می شود، بر دومین پل درباره ی نماز، بر سومین پل درباره ی زکات، بر چهارمین پل درباره ی روزه، بر پنجمین پل درباره ی حج، بر ششمین پل درباره ی جهاد و بر هفتمین پل درباره ی عدل پرسیده می شوند. هر که از آنها بهره ای به همراه داشته باشد، همچون برقی تندرو از صراط می گذرد و هرکس نیاورده باشد، به عذاب دچار گردد و این همان کلام خداوند متعال است: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ؛ یعنی ای گروه فرشتگان! آن ها را (بندگان را) بر روی نخستین پل برای پرسش از ولایت علی علیه السلام و دوستی اهل بیت علیهم السلام نگه دارید.

8- پیامبر صلی الله علیه وآله - کسی که به قرآن ایمان نیاورد، به تورات نیز ایمان نیاورده. زیرا خدای تعالی بر يهود عهد گرفت که به هر دو ایمان بیاورند و ایمان به یکی از آن دو جز با ایمان به دیگری قبول نمی شود؛ پس به همین ترتیب خداوند ایمان به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را واجب فرمود، چنانچه ایمان به محمد صلی الله علیه وآله را واجب کرد؛ پس کسی که بگوید: من به نبوّت محمد صلی الله علیه وآله ایمان آوردم و به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام کفر بورزد، به نبوّت محمد صلی الله علیه وآله ایمان نیاورده. خدای تعالی وقتی روز قیامت مردم را بر می انگیزد منادی پروردگار ما ندای شناساندن خلائق را در ایمان و کفرشان سر می دهد و میگوید: ... أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله! پس تمام مسلمانان این جمله را می گویند و یهود و نصاری و سایر مشرکین از گفتن آن لال می شوند؛ سپس منادی دیگری از مواقف قیامت فریاد می زند: «هان! اینان را به خاطر شهادت به نبوت محمد صلی الله علیه وآله به سمت بهشت سوق دهید»؛ ناگهان ندا از جانب خداوند عزوجل بلند می شود: «نه؛ بلکه آنان را متوقف کنید که آنان مورد سؤال هستند». ملائکه ای که به خاطر شهادت آنان به نبوت محمد صلی الله علیه وآله ندا دادند: «آنان را به بهشت ببرید» می پرسند: «بار پروردگارا! چرا بایستند»؟ پس ندا از جانب خدا می رسد: «آنان را متوقف کنید که مسئولند از ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و آل محمد علیهم السلام؛ ای عباد و کنیزان من! من همراه با شهادت به محمد صلی الله علیه وآله آنان را امر کردم که شهادت دیگری نیز بدهند؛ پس وقتی آن شهادت را آوردند ثوابشان را عظیم و بازگشت گاهشان را محترم کنید و اگر آن را نیاوردند، شهادتشان به نبوت محمد صلی الله علیه وآله و ربوبیت من برای آنان نفعی ندارد؛ پس هرکس آن شهادت را بیاورد از رستگاران است و هر کس آن را نیاورد از هلاک شوندگان است».

ص: 589

9- الرسول صلی الله علیه وآله - أَخْرَجَ الدَّيْلَمِيُّ عَنْ أَبِي سَعِيدِ الْخُدْرِيِّ أَنَّ النَّبِى صلی الله علیه وآله قَالَ: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ أَيْ عَنْ وَلَايَة عَلَى علیه السلام وَ أَهْلِ الْبَيْتِ علیهم السلام لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَ نَبيَّة صلی الله علیه وآله أَنْ يُعَرِّفَ الْخَلْقَ أَنَّهُ لَا يَسْأَلُ عَنْ تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبِي وَ الْمَعْنَى أَنَّهُمْ يُسْأَلُونَ هَلْ وَالَوْهُمْ حَقَّ الْمُوَالَاةِ كَمَا أوْصَاهُمُ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم أَمْ أَضَاعُوهَا وَأَهْمَلُوهَا فَتَكُونَ عَلَيْهِمُ الْمُطَالَبَةُ وَالتَّبَعَةُ. (1)

10 - الرسول صلى الله عليه وآله وسلم - سُلَيْمَانُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا جَابِرٌ عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاس قَالَ حَدَّثَنَا رَسُولُ اللَّهِ قَالَ لَمَّا عُرجَ بي إِلَى السَّمَاءِ رَأَيْتُ عَلَى بَاب الْجَنَّةِ مَكْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيُّ وَلِيُّ اللَّهِ وَ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ سِبْطَا رَسُول اللَّهِ وَفَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ صَفْوَةُ اللَّهِ وَ عَلَى نَاكِرِهِمْ وَ بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ تَعَالَى قِيلَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم كَانَ جَالِساً ذَاتَ يَوْمٍ وَ عِنْدَهُ الْإِمَامُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام إِذْ دَخَلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٌّ فَأَخَذَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله وَأَجْلَسَهُ فِي حَجْرِهِ وَ قَبَّلَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ قَبَّلَ شَفَتَيْهِ وَكَانَ لِلْحُسَيْن علیه السلام ستُ سِنِينَ فَقَالَ عَلى علیه السلام يَا رَسُولَ اللَّهِ أَتُحِبُّ وَلَدِيَ الْحُسَيْنَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله وَكَيْفَ لَا أَحِبُّهُ وَ هُوَ عُضُرُ مِنْ أَعْضَائِي فَقَالَ عَلَى علیه السلام يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيْمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ أَنَا أَمِ الْحُسَيْنُ فَقَالَ الْحُسَيْنُ يَا أَبَنَا مَنْ كَانَ أَعْلَى شَرَفَا كَانَ أَحَبَّ إِلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وَ أَقْرَبَ إِلَيْهِ مَنْزِلَةَ قَالَ عَلِيٌّ علیه السلام لِوَلَدِهِ أَ تُفَاخِرُنِي يَا حُسَيْنُ قَالَ نَعَمْ يَا أَبَنَاهُ إِنْ شِئْتَ فَقَالَ لَهُ الْإِمَامُ على علیه السلام يَا حُسَيْنُ أَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ... أَنَا الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيَّ وَ فِي عَدُوِّى وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ أَىٰ عَنْ وَلَايَتِي يَوْمَ الْقِيَامَة أَنَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِى أَكْمَلَ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ الدِّينَ يَوْمَ غَدِير خم و خبیر. (2)

قوله تعالى : ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ (25)

1 - الباقر علیه السلام - يَقِفُونَ فَيُسْأَلُونَ ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ فِي الْآخِرَةِ كَمَا تَعَاوَنْتُمْ فِي الدُّنْيَا عَلَى علیه السلام قَالَ يَقُولُ اللهُ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ إِلَى قَوْلِهِ كَالمُجْرِمِينَ. (3)

قوله تعالى: بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ (26)

ص: 590


1- بحار الأنوار، ج 36، ص78
2- الفضائل، ص83 .
3- بحار الأنوار، ج27، ص 238 / المناقب، ج 2، ص 152 .

9 - پیامبر صلی الله علیه وآله - دیلمی از ابوسعید خدری روایت کرده است که رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: این آیه و قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ یعنی در برابر ولایت علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام مسؤول هستند و این بدان است که خدای تعالی به پیغمبرش دستور داد خطاب به مردم بفهماند: بابت تبلیغ رسالت پاداشی درخواست نمی کند مگر دل بستن به محبّت خویشاوندان آن حضرت و معنای این کلام آن است که از ایشان سؤال می شود آیا حق موالات را آن گونه که پیامبر صلی الله علیه وآله سفارش فرمود، درباره ی آنان به جا آوردند یا اینکه آن را تباه ساخته و توجهی بدان ننمودند که در این صورت باید پاسخگو باشند و تبعات آن را بپذیرند.

10- پیامبر صلی الله علیه وآله - از ابن عباس رحمه الله روایت است: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: هنگامی که به آسمان برده شدم دیدم که روی درب بهشت نوشته بود: «خدایی جز الله نیست و محمد صلی الله علیه وآله رسول خدا و علی علیه السلام ولی خدا و حسن و حسین علیهما السلام نوه های رسول خدا صلی الله علیه وآله و فاطمه زهرا علیها السلام برگزیده ی خداست. لعنت خدا بر منکرین و دشمنان آن ها»! گفته شده روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله نشسته بود و امام علی بن ابی طالب علیه السلام نزد او حاضر بود که ناگهان حسین بن علی علیه السلام وارد شد. پیامبرصلی الله علیه وآله او را گرفت و در دامنش نشاند و میان دو چشمش و لب هایش را بوسید و حسین علیه السلام آن وقت شش سال داشت. علی علیه السلام گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا فرزندم حسین علیه السلام را دوست داری»؟ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «چگونه او را دوست نداشته باشم!؟ و حال آنکه او عضوی از اعضای من است». علی علیه السلام گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله کدام یک نزد شما محبوب تریم. من یا حسین علیه السلام»؟ حسین علیه السلام گفت: «ای پدر من! آنکه شرافتش بیشتر است نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله محبوب تر است و جایگاه نزدیک تری نسبت به او دارد». علی علیه السلام به فرزندش فرمود: «ای حسین علیه السلام آیا با من مفاخره می کنی (هر یک از ما ویژگی های برجسته خود را بیان کند)»؟ گفت: «بله پدر جان اگر بخواهی»! امام علی علیه السلام به او فرمود: «ای حسین علیه السلام من امیرالمؤمنین هستم ... من همان کس هستم که خداوند تبارک و تعالی در شأن من و شأن دشمن من فرمود: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ یعنی از ولایت من در روز قیامت [بازپرسی می شوند] من خبر بزرگ هستم که خداوند تعالی در روز غدیر خم و خیبر دینش را با آن کامل کرد.

شما را چه شده که از هم یاری نمی طلبید؟! (25)

1- امام باقر علیه السلام - از امام باقر علیه السلام درباره ی این آیه سؤال کردند، فرمود: آن ها را بر جای خود نگه می دارند و می پرسند: «شما را چه شده؟ حالا در آخرت، در راه مخالف با علی علیه السلام با یکدیگر همکار و همدست نمی شوید، چنانچه در دنیا این کار را می کردید؟ خداوند متعال می فرماید: بَل هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ * وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ تا آنجا که فرمود: كَالمُجْرِمِينَ.

ولی آنان در آن روز [در برابر قدرت خدا] تسلیمند. (26)

ص: 591

1- على بن إبراهيم رحمه الله - بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ يَعْنِي لِلْعَذَابِ ثُمَّ حَكَى الله عَزَّوَجَلَّ عَنْهُمْ قولهم. (1)

قوله تعالى : و أقبَل بَعضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ (27)

قوله تعالى : قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ (28)

قوله تعالى: قالُوا بَل لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (29)

قوله تعالى: وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانِ بَلْ كُنتُمْ قَوْماً طاغِينَ (30)

قوله تعالى: فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَدَائِقُونَ (31)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذائِقُونَ قَالَ: الْعَذَابَ. (2)

قوله تعالى: فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا عَاوِينَ (32)

قوله تعالى : فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ (33)

قوله تعالى: إِنَّا كَذَالِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34)

1۔ ابن عباس رحمه الله - إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالمُجْرِمِينَ أى الَّذِينَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَا . (3)

2 - الكاظم علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْل عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جل: ... أَلَمْ تُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ قَالَ: الْأَوَّلِينَ الَّذِينَ كَذَّبُوا الرُّسُلَ فِي طَاعَة الْأَوْصِيَاءِ. كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ قَالَ: مَنْ أَجْرَمَ إِلَى آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام وَ رَكِبَ مِنْ وَصِيِّهِ مَا رَكِبَ. (4)

قوله تعالى : إِنَّهُمْ كَانُوا إِذا قِيلَ هُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)

ص: 592


1- تفسير القمي، ج 2، ص 222 .
2- تفسير القمي، ج 2، ص 222 .
3- تفسير بحر العرفان، ج 13، ص 244.
4- تفسیر بحر العرفان، ج13، ص 244 .

1 - على بن ابراهيم رحمه الله - بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ؛ یعنی در برابر عذاب. سپس خداوند متعال سخن آن ها را در مورد خودشان حکایت می کند.

[و در این حال] رو به یکدیگر کرده و از هم سؤال می کنند؛ (27)

گروهی می گویند: «شما [ رهبران گمراهی بودید که به ظاهر] از طریق خیرخواهی و نیکی وارد شدید [اما جز فریب چیزی در کارتان نبود]!» (28)

[آن ها در جواب] می گویند: «بلکه شما خودتان اهل ایمان نبودید». (29)

ما هیچ گونه سلطه ای بر شما نداشتیم، بلکه شما خود گروهی طغیانگر بودید. (30)

اکنون فرمان پروردگارمان بر همه ی ما مسلم شده، و همگی [ از عذاب او] می چشیم (31)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ منظور عذاب است.

ما شما را گمراه کردیم، زیرا خود گمراه بودیم. (32)

[آری] همه ی آن ها (پیشوایان و پیروان گمراه) در آن روز در عذاب الهی شرکت دارند! (33)

ما این گونه با مجرمان رفتار می کنیم! (34)

1 - ابن عبّاس رحمه الله - إِنَّا كَذالِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ یعنی کسانی که برای خدا شریکانی قرار دادند.

2- امام کاظم علیه السلام - محمد بن فضیل از امام کاظم علیه السلام نقل می کند: به ایشان عرض کردم: «منظور از ... أَلَمَ مُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ * ثُمَّ نَتَّبِعُهُمُ الْآخِرِينَ؛ فرمود: «الْأَوَّلِینَ؛ کسانی هستند که پیامبران را در خصوص پیروی از اوصیا تکذیب کردند؛ كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالمُجْرِمِينَ، کسانی هستند که به آل محمد صلی الله علیه وآله ظلم کردند و نسبت به جانشین وی آن همه گناهان را مرتکب شدند». عرض کردم: «منظور از إِنَّ المُتَّقِينَ [اهل تقوی] چیست»؟ فرمود: «به خدا سوگند! ما و شیعه ی ما هستند. تنها ما پیروان ابراهیم علیه السلام هستیم؛ بقیه مردم از آن دور هستند».

چراکه وقتی به آنها گفته می شد: «معبودی جز خدا وجود ندارد»، تکبر و سرکشی می کردند. (35)

ص: 593

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى تِسْعَةَ وَ تِسْعِينَ اسْماً مِائَةَ إِلَّا وَاحِداً إِنَّهُ وَتُرُ يُحِبُّ الْوَتْرَ مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الْجَنَّةَ فَبَلَغَنَا أَنَّ غَيْرَ وَاحِدٍ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ قَالَ إِنَّ أَوَّلَهَا يُفْتَتَحَ [ب] لا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ اللكُ وَ لَهُ الحَمْدُ بِيَدِهِ الخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ لا إِلهَ إِلَّا الله. (1)

قوله تعالى: وَيَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتَارِكُوا آهِتِنَا لِشاعِرِ تَجَنُونِ (36)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - وَ يَقُولُونَ إِنَّا لَتارِكُوا آهينا لشاعِرٍ تَجنُونِ يَعْنِي رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله فَرَدَّ اللهُ عَلَيْهِمْ. (2)

قوله تعالى : بَلْ جاءَ بالحَقِّ وَصَدَّقَ المُرْسَلِينَ (37)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام - لَيْلَةَ إِحْدَى وَعِشْرِينَ مِنْ شَهْر رَمَضَانَ ... سَمِعْتُهُ يَقُول: وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ علیهم السلام وَ بِحَقِّهِمْ الَّذِي أَوْجَبْتَهُ عَلَى نَفْسِكَ وَ أَنْلْتَهُمْ بِهِ فَضَلَكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ الدَّاعِى إِلَيْكَ بِإِذْنِ وَسِرَاكَ السَّاطِع بَيْنَ عِبَادِكَ فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ وَ جَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ وَ نُورًا اسْتَضَاءَ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشِّرَنَا بِجَزِيلَ ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَنَا الْأَلِيمَ مِنْ عِقَابِكَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوهُ ذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ. (3)

2 - الصادق علیه السلام - قَالُوا فَإِذَا بَلَغْتَ إِلَى بَاب الْحِصْن فَقُل الحَمْدُ لله الَّذِي هَدانا لهذا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدَانَا الله ... وَقُلْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدَا صلی الله علیه وآله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله . (4)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ الَّذِينَ كَانُوا قَبْلَهُ. (5)

قوله تعالى : إِنَّكُمْ لَدَائِقُوا الْعَذَابِ الْأَلِيمِ (38)

قوله تعالى: وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (39)

ص: 594


1- تفسیر بحر العرفان، ج13، ص 244 .
2- تفسير القمي، ج 2، ص222 .
3- بحار الأنوار، ج 95، ص157 .
4- بحار الأنوار، ج97، ص 283 .
5- تفسير القمي، ج 2، ص 222 .

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - خدای تبارک و تعالی دارای نود و نه نام است - صد نام مگر یکی - چرا که او فرد است و عدد فرد را دوست می دارد. هر که آن ها را شمارش کند داخل بهشت می شود. و به ما رسیده که چندین نفر از اهل علم گفته اند که اوّل آنها شروع می شود به؛ خدایی جز الله نیست؛ در حالی که یکتاست، شریکی برای او نیست و پادشاهی مخصوص اوست و ستایش مخصوص است و به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست و خدایی جز او نیست.

و پیوسته می گفتند: «آیا ما معبودان خود را به خاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!» (36)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آهِتِنَا لِشَاعِرٍ تَجَنُونٍ منظور رسول خدا صلی الله علیه وآله است که خداوند پاسخ آن ها داد.

[چنین نیست]، بلکه او حق را آورده و پیامبران [پیشین] را تصدیق کرده است. (37)

1- امام صادق علیه السلام - حماد بن عثمان گوید: «شب بیست و یکم ماه رمضان خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. از ایشان شنیدم که فرمود: «خدایا از تو می خواهم به حقی که بر محمد و آل محمد و اهل بیت علیهم السلام او داری و به حق آنها که بر خودت واجب کردی و آنها را به سبب آن (حق) به فضیلت رساندی، درود بفرستی بر محمد صلی الله علیه وآله بنده ات و رسولت که به اذن تو [مردم را] به سوی تو دعوت کرد و چراغ درخشان در میان بندگانت در زمین و آسمان و برای عالمیان رحمت و نوری که مؤمنین از آن طلب روشنی می کنند، قرار دادی. و او ما را به فراوانی ثوابت بشارت داد و ما را از عذاب دردناک تو ترساند؛ گواهی می دهم که او حق را آورد و رسولان را تصدیق کرد و گواهی می دهم کسانی که او را تکذیب کردند عذاب درناک را می چشند».

2- امام صادق علیه السلام - زمانی که به باب الحصن رسیدی بگو: بسم الله و بالله و الْحَمْدُ لله الَّذِي هدانا لهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدَانَا الله ... ستايش مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه نعمت ها) رهنمون شد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما (به این ها) راه نمی یافتیم! گواهی می دهم که هیچ معبودی جز الله نیست، او تنهاست و هیچ شریکی ندارد و گواهی می دهم که محمد صلی الله علیه وآله بنده و فرستاده اوست که حقیقت را از جانب خدا به ارمغان آورده است. و بگو: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ.

3- علی بن ابراهيم رحمه الله - بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ یعنی پیامبرانی را که پیش از او آمدند.

اما شما [مستبکران کوردل] به طور مسلّم عذاب دردناک را خواهید چشید! (38)

و جز به آنچه انجام می دادید کیفر داده نمی شوید. (39)

ص: 595

قوله تعالى: إِلَّا عِبادَ الله المُخْلَصِينَ (40)

قوله تعالى: أُولئِكَ هُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ (21)

1- الباقر علیه السلام - أما قوله أُولئِكَ هُمُ رِزْقٌ مَعْلُومٌ قَالَ يَعْلَمُهُ الخُدامُ فَيَأْتُونَ بِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ يَسْأَلُوهُمْ إِيَّاهُ وَأَمَّا قَولُهُ عَزَّوَجَلَّ فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ قَالَ فَإِنَّهُمْ لَا يَشْتَهُونَ شَيْئاً فِي الْجَنَّةِ إِنَّا أكرموا به. (1)

قوله تعالى: فَواكِهُ وَهُمْ مُكْرَمُونَ (32)

قوله تعالى: فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (43)

قوله تعالى: عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ (44)

1- الباقر علیه السلام - فَإِنَّهُمْ لَا يَشْتَهُونَ شَيْئًا فِي الجَنَّةِ إِنَّا أَكْرَمُوا بِهِ. (2)

قوله تعالى : يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ (35)

قوله تعالى: بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ (46)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - عَنْ شُرَيْح الْقَاضِي قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لِأَصْحَابِهِ يَوْماً وَ هُوَ يَعِظُهُم تَرَصَّدُوا مَوَاعِيدَ الْأَجَالَ ... فِي لَحْدِكَ فِي مَنْزِل قَلَّ رُوَارُهُ وَ مَرَّ عُمَّالُهُ حَتَّى تُشَقَّ عَنِ الْقُبُورِ وَ تُبْعَثَ إِلَى النُّشُورِ فَإِنْ خُتِمَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ صِرْتَ إِلَى الْحُبُورِ وَ أَنْتَ مَلِكُ مُطَاعُ وَ آمِنُ لَا تُرَاعْ يَطُوفُ عَلَيْكُمْ وِلْدَانُ كَأَنَّهُمُ الْجُمَانُ بِكَأْس مِنْ مَعِينٍ بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِيهَا يَتَنَعَمُونَ وَأَهْلُ النَّارِ فِيهَا يُعَذِّبُون. (3)

قوله تعالى : لا فِيها غَولٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ (47)

ص: 596


1- الكافي، ج 8، ص 99 .
2- بحار الأنوار، ج 67، ص223 / تفسیر البرهان.
3- بحار الأنوار، ج 74، ص 373 .

جز بندگان خالص شده خدا [که از این کیفرها برکنارند]. (40)

برای آنان روزی معین و ویژه ای است. (41)

1- امام باقر علیه السلام - أُولئِكَ هُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ به محض اینکه این سخن را ادا کند خدمتکاران متوجه می شوند و بدون آنکه از آنها بخواهد یا دستوری به آنها دهد، برایش فراهم می آورند، و این است مفهوم سخن پروردگار: أُولئِكَ هُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ * فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ، یعنی چیزی را نخواهند و در بهشت به آن میل پیدا نکنند مگر آنکه با آن پذیرایی شوند.

میوه ها [ی گوناگون پرارزش]، و آن ها گرامی داشته می شوند. (42)

در باغ های پرنعمت بهشتی (43)

در حالی که بر تخت ها رو به روی یکدیگرند. (44)

1- امام باقر علیه السلام - فَوَاكِهُ وَهُم مُّكْرَمُونَ، ایشان چیزی را در بهشت نمی خواهند، مگر آنکه آن چیز را پیشکش ایشان می کنند.

و گرداگردشان قدح های لبریز از شراب طهور را می گردانند. (45)

درخشنده، و لذتبخش برای نوشندگان. (46)

1- امام علی علیه السلام - شریح قاضی گوید: روزی امیرالمؤمنین علیه السلام اصحاب خود را موعظه می کرد و می فرمود: در انتظار و عده های مرگ باشید ... بر جبین در لحد می خوابی؛ در منزلی که دید و بازدید کم است و کارگرانش بیزار. تا اینکه قبر شکافته و به سوی قیامت برانگیخته شوی. پس اگر سرانجامت به سعادت و خوشبختی پایان پذیرد، به سوی شادمانی رهسپار می شوی در حالی که پادشاه فرمانبردار هست! ایمن که ناراحتی نداری، پسرانی به دور شما می چرخند، آن سان که گویی از لؤلؤ هستند، با جام هایی از شراب جاری سفید که لذت بخش است برای نوشندگان اهل بهشت در آن نعمت به سر می برند. اهل آتش در آن در غذابند.

شرابی که نه در آن مایه ی تباهی عقل است و نه از آن مست می شوند. (47)

ص: 597

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - لا فِيها غَوِّلٌ يَعْنِي الْفَسَادَ وَلا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ أَنْ لَا يُطْرَدُونَ مِنْهَا. (1)

قوله تعالى: وَعِنْدَهُمْ قاصراتُ الطَّرْفِ عِينٌ (48)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلُهُ وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينُ يَعْنِى الْحُورَ الْعِينَ تَقْصُرُ الطَّرْفَ عَن النظر إلَيْهَا مِنْ صَفَائِهَا وَحُسْنِهَا. (2)

قوله تعالى: كَأَنَّهُنَّ بَيْضُ مَكْنُونٌ (49)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ يَعْنِي مَخْرُونَ. (3)

قوله تعالى: فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض يَتَساءَلُونَ (50)

1 - ابن عباس رحمه الله - فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ لِأَنَّ لِلْقِيَامَةِ أَحْوَالَا وَ مَوَاطِنَ فَمِنْهَا حَالُ يَشْغَلُهُمْ عِظَمُ الْأَمْرِ فِيهَا عَنِ الْمَسْأَلَةِ وَ مِنْهَا حَالُ يَلْتَفِتُونَ فِيهَا فَيَتَسَاءَلُونَ وَ هَذَا مَعْنَى قَوْلِ ابْنِ عَبَّاسِ رحمه الله لَمَّا سُئِلَ عَنِ الْآيَتَيْنِ فَقَالَ: هَذِهِ تَارَاتُ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ قِيلَ: إِنَّمَا يَتَسَاءلُونَ بَعْدَ دُخُولِ الْجَنَّةِ. (4)

قوله تعالى: قالَ َقائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ (51)

1 - ابن عباس رحمه الله - إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ فِي الدُّنْيَا أَنْ صَاحِبُ يَخْتَصُّ بِي إِمَّا مِنَ الْإِنْس. (5)

قوله تعالى: يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52)

قوله تعالى : أ إذا مِتْنا وَ كُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ (53)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - أَ إِنَّكَ لَنَ الْمُصَدِّقِينَ أَنْ تُصَدِّقُ بِمَا يَقُولُ لَكَ إِنَّكَ إِذَا مِنَّ حَبِيتَ. (6)

قوله تعالى: قالَ هَلْ أَنتُمْ مُطَّلِعُونَ (54)

ص: 598


1- بحار الأنوار، ج 8، ص 124 / تفسیر القمی، ج 2، ص 222 / تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج8، ص 124 / تفسير القمي، ج 2، ص 222 .
3- بحار الأنوار، ج8، ص 124 / تفسير القمي، ج 2، ص 222 .
4- بحار الأنوار، ج 6، ص 319 .
5- بحار الأنوار، ج 8، ص 96 .
6- بحار الأنوار ج ج 8، ص 124 / تفسیر القمی، ج 2، ص 222 .

1- على بن ابراهيم رحمه الله - لَا فِيهَا غَوِّلٌ یعنی فساد و تباهی، وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ؛ یعنی دستشان از آن کوتاه نمی شود.

و نزد آن ها همسرانی زیبا چشم است که جز به شوهران خود عشق نمی ورزند. (48)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینُ؛ یعنی پریان سیه چشم که دیده از نگریستن به پاکی و زیبایی آن ها ناتوان می ماند.

گویی [از لطافت و سفیدی] همچون تخم مرغهایی هستند که [در زیر بال و پر مرغ] پنهان مانده. (49)

1 - علی بن ابراهيم رحمه الله - كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ یعنی دور از دسترس.

[در حالی که آن ها غرق گفتگو هستند] رو به یکدیگر کرده از هم سؤال می کنند. (50)

1 - ابن عبّاس رحمه الله - فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ زيرا قيامت حالات و جایگاه هایی دارد که از جمله ی آن ها حالی است که در آن بزرگی امر [قیامت]، ایشان را از سؤال کردن غافل می کند و از جمله ی آن ها حالتی است که در آن متوجه می شوند و از هم سؤال می کنند. و این معنای کلام ابن عباس رحمه الله است وقتی که از این دو آیه سؤال شد گفت: «این ها زمان های مختلف روز قیامت هستند».

یکی از آن ها می گوید: «من [در دنیا] همنشینی داشتم» (51)

1- ابن عبّاس رحمه الله - إِنِّي كانَ لِي قَرينٌ فِي الدُّنْیا یعنی همراهی که مخصوص من از انسان بود.

که پیوسته می گفت: «آیا تو باور داری؟» (52)

که وقتی ما مردیم و خاک و استخوانی [پوشیده] شدیم [بار دیگر زنده می شویم و] جزا داده خواهیم شد؟! (53)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - أَ إِنَّكَ لَنْ المُصَدِّقِینَ؛ یعنی این سخن را که تو پس از مرگ زنده می شوی، باور میکنی؟

[سپس] می گوید: «آیا شما [ از وضع او] آگاهید؟» (54)

ص: 599

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - فَيَقُولُ لِصَاحِبِهِ هَلْ أَنتُمْ مُطَّلِعُونَ قَالَ فَيَطَّلِعُ فَيَرَاهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ. (1)

قوله تعالى: فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ (55)

1 - الباقر علیه السلام - أَنْ يَقُولُ فِي وَسَطِ الْجَحِيمِ. (2)

قوله تعالى : قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56)

قوله تعالى: وَلَوْلا نِعْمَةُ رَبِّ لَكُنْتُ مِنَ المُحْضَرِينَ (57)

قوله تعالى: أَفَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58)

قوله تعالى : إِلَّا مَوْتَتَنَا الأولى وما نَحْنُ بِمُعَذِّبِينَ (59)

1 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبي بَصِير قَالَ لَا أَعْلَمُهُ ذَكَرَهُ إِلَّا عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: إِذَا أَدْخَلَ اللَّهُ أَهْلَ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَأَهْلَ النَّارِ النَّارَ جِيءَ بِالْمَوْتِ فِي صُورَةِ كَبْشَ حَتَّى يُوقَفَ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ قَالَ ثُمَّ يُنَادِى مُنَادٍ يَسْمَعُ أَهْلُ الدَّارَيْن جَمِيعاً يَا أَهْلَ الْجَنَّةَ يَا أَهْلَ النَّارِ فَإِذَا سَمِعُوا الصَّوْتَ أَقْبَلُوا قَالَ فَيُقَالُ لَهُمْ أَ تَدْرُونَ مَا هَذَا هَذَا هُوَ الْمَوْتُ الَّذِي كُنْتُمْ تَخَافُونَ مِنْهُ فِي الدُّنْيَا قَالَ فَيَقُولُ أَهْلُ الْجَنَّة اللَّهُمَّ لَا تُدْخِلَ الْمَوْتَ عَلَيْنَا قَالَ وَ يَقُولُ أَهْلُ النَّارِ اللَّهُمَّ أَدْخِلُ الْمَوْتَ عَلَيْنَا قَالَ ثُمَّ يُذْبَحْ كَمَا تُذْبَحَ الشَّاةُ قَالَ ثُمَّ يُنَادِي مُنَادِ لَا مَوْتَ أَبَداً أَيْقِنُوا بِالْخُلُودِ قَالَ فَيَفْرَحُ أَهْلُ الْجَنَّةِ فَرَحاً لَوْ كَانَ أَحَدُ يَوْمَئِذٍ يَمُوتُ مِنْ فَرَحْ لَمَاتُوا قَالَ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ أَفَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ إِنَّ هذا هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ قَالَ وَيَشْهَقُ أَهْلُ النَّارِ شَهْقَةٌ لَوْ كَانَ أَحَدٌ يَمُوتُ مِنْ شَهِيقَ لَمَانُوا وَ هُوَ قَولُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ. (3)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - ثُمَّ يَقُولُونَ فِي الْجَنَّةِ أَفَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذِّبِينَ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمِ. (4)

ص: 600


1- بحار الأنوار، ج 8، ص 124 / تفسير القمي، ج 2، ص 222 .
2- بحار الأنوار، ج 8، ص 125 .
3- بحار الأنوار، ج 8، ص 345 / الزهد، ص 100 / تفسير البرهان / تفسير القمى، ج 2، ص223 / تفسیر نورالثقلين
4- تفسير القمي، ج 2، ص 223 .

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - سپس او به همراهان خود گوید: هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ. اینجاست که نگاهی می کند، ناگهان او را در میان دوزخ می بیند.

این جاست که نگاهی می کند، ناگهان او را در میان دوزخ می بیند. (55)

1- امام باقر علیه السلام - یعنی در وسط جهنم می گوید.

می گوید: «به خدا سوگند نزدیک بود مرا [نیز] به هلاکت بکشانی!» (56)

و اگر نعمت پروردگارم نبود، من [نیز] از احضار شدگان [در دوزخ] بودم! (57)

[سپس می گوید: ای دوستان!] آیا ما هرگز نمی میریم، [و در بهشت جاودانه خواهیم بود] (58)

و جز همان مرگ اول، مرگی به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهیم شد؟! (59)

1- امام باقر علیه السلام - ابوبصیر گوید: من این روایت را فقط از امام باقر علیه السلام دیده ام که فرمود: وقتی خداوند اهل بهشت را به بهشت و اهل جهنّم را به جهنّم وارد کند، مرگ به صورت قوچی حاضر می شود و بین بهشت و جهنم می ایستد. سپس منادی که اهل جهنم و بهشت همه صدای او را می شنوند ندا می دهد: «ای بهشتیان و ای جهنمیان»! وقتی آنها این صدا را شنیدند، جلو می آیند و به آنان گفته می شود: «آیا می دانید این چیست؟ این همان مرگی است که در دنیا از آن می ترسیدید» بهشتیان می گویند: «خداوندا، مرگ را بر ما وارد نکن». و جهنمیان می گویند: «خداوندا مرگ ما را برسان» سپس مانند یک گوسفند ذبح می شود و منادی ندا می دهد: «تا ابد هیچ مرگی وجود ندارد، به جاودانگی ایمان داشته باشید». بهشتیان خشنود می گردند و اگر مرگی وجود داشت آنها از [فرط] شادی می مردند. سپس این آیه را تلاوت کرد: أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * إِنَّ هَذَا هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * لِمثلِ هَذَا فَلْيَعْمَلُ الْعَامِلُونَ و جهنميان صیحه ای می کشند که اگر مرگ ممکن بود از شدت آن جان می سپردند و خداوند این را در این آیه بیان فرموده است: آنان را از روز حسرت [روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است] بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان می یابد! و آن ها در غفلتند و ایمان نمی آورند! (مریم/39).

2- علی بن ابراهیم رحمه الله - آن گاه بهشتیان می گویند: أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذِّبِينَ * إِنَّ هَذَا هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.

ص: 601

قوله تعالى: إِنَّ هذا هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (60)

قوله تعالى : لمثل هذا فَلْيَعْمَل العامِلُونَ (61)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ هَاشِمِ الصَّيْدَاوِي قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَا هَاشِمُ حَدَّثَنِي أَبِي وَهُوَ خَيْرُ منی عَنْ جَدِّى عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ رَجُلٍ مِنْ فُقَرَاءِ شِيعَتِنَا إِلَّا وَلَيْسَ عَلَيْهِ تَبعَةُ قُلْتُ جعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا التَّبِعَةُ قَالَ مِنَ الْإِحْدَى وَالْخَمْسِينَ رَكْعَةً وَ مِنْ صَوْمِ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ مِنَ الشَّهْرِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ خَرَجُوا مِنْ قُبُورِهِمْ وَ وُجُوهُهُمْ مِثْلُ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ فَيُقَالُ لِلرَّجُلِ مِنْهُمْ سَلْ تُعْطَ فَيَقُولُ أَسْأَلُ رَبِّي النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله قَالَ فَيُنْصَبُ لِرَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مِنْبَرُ عَلَى دُرْنُوكَ مِنْ دَرَانِيكِ الْجَنَّةَ لَهُ أَلْفُ مِرْقَاةِ بَيْنَ الْمِرْقَاةِ إِلَى الْمِرْقَاةِ رَكْضَةُ الْفَرَس فَيَصْعَدُ محمد صلی الله علیه وآله وَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ فَيَحِفُ ذَلِكَ الْمِنْبَرَ شِيعَةُ آل مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَيَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ وَهُوَ قَوْلُهُ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ قَالَ فَيُلْقَى عَلَيْهِمُ النُّورُ حَتَّى إِنَّ أَحَدَهُمْ إِذَا رَجَعَ لَمْ تَقْدِرٍ الْحَوْرَاءُ أَنْ تَمْلَأَ بَصَرَهَا مِنْهُ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَا هَاشِمُ مِثْلَ هَذَا فَلْيَعْمَلَ الْعَامِلُونَ. (1)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - جُعِلَ يَوْمُ الْحَشْرِ يَوْمَ الْعَرْضِ وَالسُّوَالِ وَالْحِبَاءِ وَالنَّكَال يَوْمَ تُقَلَّبُ إِلَيْهِ أَعْمَالُ الْأَنَامِ وَ تُحْصَى فِيهِ جَمِيعُ الْآثَامِ يَوْمَ تَدُوبُ مِنَ النُّفُوسِ أَحْدَاقُ عُيُونِهَا وَ تَضَعُ الْحَوَامِلُ مَا فِي بُطُونِهَا وَتَفَرَّقُ مِنْ كُلِّ نَفْسٍ وَجِيبُهَا وَ يَحَارُ فِي تِلْكَ الْأَهْوَال عَقْلُ لَبيبهَا إِذْ نَكِرَتِ الْأَرْضِ بَعْدَ حُسْن عِمَارَتِهَا وَ تَبَدَّلَتْ بِالْخَلْقَ بَعْدَ أَنِيقِ زَهْرَتِهَا أَخْرَجَتْ مِنْ مَعَادِنِ الْغَيْبِ أَثْقَالَهَا وَ نَفَضَتْ إِلَى اللَّهِ أَحْمَالَهَا يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الْحَذَرُ إِذْ عَايَنُوا الْهَوْلَ الشَّدِيدَ فَاسْتَكَانُوا وَ عُرِفَ الْمُجْرِمُونَ بسِيمَاهُمْ فَاسْتَبَانُوا فَانْشَقَتِ الْقُبُورُ بَعْدَ طُولَ انْطِبَاقِهَا وَ اسْتَسْلَمَتِ النُّفُوسِ إِلَى اللَّهِ بِأَسْبَابِهَا كُشِفَ عَن الْآخِرَةِ غِطَاؤُهَا فَظَهَرَ لِلْخَلْقِ أَنْبَاؤُهَا فَدُكَّتِ الْأَرْضُ دَكَّا دَكَّاً وَ مُدَّتْ لِأَمْرِ يُرَادُ بِهَا مَدَا مَداً وَ اشْتَدَّ الْمُبَادِرُونَ إِلَى اللَّهِ شَدَا شَدَاً وَ تَزَاحَفَتِ الْخَلَائِقُ إِلَى الْمَحْشَر رَحْفَا رَحْفَا وَ رَدَّ الْمُجْرِمُونَ عَلَى الْأَعْقَابِ رَدَا رَدّاً وَ جَدَّ الْأَمْرُ وَيْحَكَ يَا إِنْسَانُ جَداً جداً وَ قَرِّبُوا لِلْحِسَابِ فَرْداً فَرْداً وَ جَاءَ رَبُّكَ وَالمُلَكَ صَفًّا صَفًّا يَسْأَلُهُمْ عَمَّا عَمِلُوا حَرْفَا حَرْفاً وَ جِيءَ بِهِمْ عُرَاةَ الْأَبْدَانِ خُشَعَاً أَبْصَارُهُمْ أَمَامَهُمُ الْحِسَابُ وَ مِنْ وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ يَسْمَعُونَ زَفِيرَهَا وَ يَرَوْنَ سَعِيرَهَا فَلَمْ يَجِدُوا نَاصِراً وَ لَا

ص: 602


1- بحار الأنوار، ج7، ص193.

راستی این همان پیروزی بزرگ است! (60)

[آری]، برای همانند چنین پاداشی، باید عمل کنندگان عمل کنند. (61)

1 - پیامبر صلی الله علیه وآله - هاشم صیداوی نقل می کند که امام صادق علیه السلام به من فرمود: «ای هاشم! پدرم که از من بهتر بود برایم از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کرد و فرمود: «بر هیچ یک از فقرای شیعه ما «تبعه» نیست» عرض کردم: «فدایت شوم! تبعه چه معنی دارد؟» فرمود: «پنجاه و یک رکعت نماز و سه روز روزه گرفتن در هر ماه روز قیامت که می شود از قبرهای خود با صورتی درخشان چون ماه شب چهارده خارج می شوند. به همه آن ها گفته می شود: «بخواه تا داده شوی»! می گوید: «از خدا درخواست دارم که برایم میتر فرماید به صورت حضرت محمد صلی الله علیه وآله نگاه کنم». خداوند به بهشتیان اجازه می دهد به زیارت حضرت محمد صلی الله علیه وآله بروند؛ در این هنگام برای پیامبراکرم صلی الله علیه وآله بر روی فرش مخمل از فرش های مخملین منبری می گذارند دارای هزار پله که بین هر پله تا پله دیگر به اندازه ی دویدن یک اسب است. حضرت محمد صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام بر منبر بالا می روند، سپس شیعیان آل محمد صلی الله علیه وآله گرد منبر جمع می شوند پس خداوند به آنها نظر می کند. در آن لحظه خداوند به آنها توجه می فرماید و این است معنای آیه که فرمود: [آری] در آن روز صورت هایی شاداب و مسرور است، و به پروردگارش می نگرد! (قیامه /23-22) پس نور بر آنها افکنده می شود به گونه ای که یکی از آنان وقتی برمی گردد حوریه بهشتی نمی تواند با چشمش او را ببیند؛ سپس امام صادق علیه السلام فرمود: «ای هاشم! برای مثل این باید عمل کنندگان عمل کنند.

2- امام علی علیه السلام - روز قیامت روز عرض و پرستش قرار داده شده؛ روز نزدیک شدن به مجازات؛ روز برگرداندن عمل ها است به سوی خدا. در آن روز همه گناهان شمرده می شود؛ روزی که از مردم کاسه های چشمشان آب می شود، بارداران بارشان را بر زمین گذارند، جدایی میان همه افراد و دوستانشان می افتد. در این هول ها، خرد خردمند سرگردان است. روزی که زمین پس از آبادی، دگرگون شود و بر مردم خوبی و شادمانی آنها تغییر کند، از معدن های نهان آنچه دارد آشکار شود و مردگان درون قبرها به سوی خدا کوچ کنند؛ روزی که کوشش سود ندهد، آنگاه که هول سخت را ببینند، آرام شوند. مجرمان از چهره شان شناخته شوند و آشکار گردند و گورستان ها پس از سالیان درازی که بر آن می گذرد شکافته شوند؛ مردم با وسایل خویش به سوی خدا تسلیم شوند؛ پرده ی آخرت برداشته شود؛ مردم برای خبرهای آخرت ظاهر شوند؛ پستی و بلندی زمین هموار شود؛ زمین برای کاری که در نظر گرفته شده پهن گردد؛ پریدن به سوی خدا سخت شود، چه سخت شدنی! مردمان به سوی محشر بدوند، چه دویدنی! مجرمان به پشت سر برگردند، چه برگشتنی! کار سخت شود. وای بر تو ای انسان سخت شدنی عجیب! نزدیک شوند برای حساب، چه نزدیک شدنی! در حالی که فرشتگان صف به صف ایستاده اند، امر پروردگار به مردم ابلاغ شود. از کردارشان حرف به حرف بپرسند؛ آن ها را برهنه بیاورند؛ دیدگانشان به زیر افکنده، پیش رویشان حساب و از پشت سر،

ص: 603

وَلِيّاً يُجيرُهُمْ مِنَ الذُّلَّ فَهُمْ يَعْدُونَ سِرَاعاً إِلَى مَوَاقِفِ الْحَشْرِ يُسَاقُونَ سَوْقاً فَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتُ بِيَمِينِهِ كَطَى السَّجل لِلْكُتُبِ وَالْعِبَادُ عَلَى الصِّرَاطِ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ يَظُنُّونَ أَنَّهُم يُسْلِمُونَ وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَتَكَلَّمُونَ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ قَدْ خُتِمَ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ اسْتُنْطِقَتْ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بما كانُوا يَعْمَلُونَ يَا لَهَا مِنْ سَاعَة مَا أَشْجَى مَوَاقِعَهَا مِنَ الْقُلُوب حِينَ مُيَّزَ بَيْنَ الْفَرِيقَيْنِ فَرِيقٌ فِى الْجَنَّةِ وَ فَريقُ فِي السَّعِيرِ مِنْ مِثْل هَذَا فَلْيَهْرَب الْهَارِبُونَ إِذَا كَانَتِ الدَّارُ الْآخِرَةُ لَهَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ. (1)

قوله تعالى : أذالِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُومِ (62)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - في تفسِيرِ الْإِمَامِ أَبِي مُحَمَّدِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِى علیه السلام قَالَ علیه السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنَّ مِنْ شِيعَة عَلَى علیه السلام لَمَنْ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقَدْ وُضِعَ لَهُ فِي كِفَة سَيِّئَاتِهِ مِنَ الْآثَامِ مَا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِي وَ الْبحَارِ السَّيَّارَةِ تَقُولُ الْخَلَائِقُ هَلَكَ هَذَا الْعَبْدُ فَلَا يَشْكُونَ أَنَّهُ مِنَ الْهَالِكِينَ وَ فِى عَذَابِ اللَّهِ مِنَ الْخَالِدِينَ أَفَيُنَادِى الرَّجُلُ بِذَلِكَ فَأَوَّلُ مَنْ يُجِيبُهُ عَلِيُّ بن أبيطَالِب علیه السلام لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ أَيُّهَا الْمُمْتَحَنُ فِي مَحَبَّنِى الْمَظْلُومُ بِعَدَاوَتِي ثُمَّ يَأْتِي هُوَ وَ مَنْ مَعَةَ عَدَدُ كَثِيرُ ... فَيَقُولُ عَلَى علیه السلام فَبِمَا ذَا تَدْخُلُونَ جَنَّةَ رَبِّكُمْ فَيَقُولُونَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ الْوَاسِعَة ... فَيَأْتِي النَّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى يَا أَخَا رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم هَؤُلَاءِ إِخْوَانُهُ الْمُؤْمِنُونَ قَدْ بَدَلُوا لَهُ فَأَنْتَ مَا ذَا تَبْذُلُ لَهُ فَإِنِّي أَنَا الْحَكَمُ مَا بَيْنِي وَبَيْنَهُ مِنَ الذُّنُوبِ قَدْ غَفَرْتُهَا لَهُ بِمُوَالَاتِهِ إِيَّاكَ ... ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُومِ الْمُعَدَّةُ لِمُخَالِفِى أَخِي وَ وَصنِّي عَلي بن ابيطالب علیه السلام. (2)

قوله تعالى : إنَّا جَعَلْناها فِتْنَةٌ لِلظَّالِمِينَ (63)

1- على بن إبراهيم رحمه الله - إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمينَ يَعْنِي بِالْفِتنَة هَاهُنَا الْعَذَابَ. (3)

قوله تعالى: إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ (64)

ص: 604


1- بحار الأنوار، ج7، ص98 .
2- بحار الأنوار، ج 65، ص 108 .
3- بحار الأنوار، ج 8، ص 257 .

شعله جهنمی که صدایش را می شنوند و زبانه آن را می بینند. پس یاوری و دوستی پیدا نمی کنند که آنان را از این ذلّت پناه دهد. اینان به سرعت به سوی ایستگاه محشر می دوند؛ کشیده می شوند، چه کشیدنی! پس آسمان ها به طرف راست پیچیده می شود، مانند پیچیدن طومار نامه ها؛ مردم با دل هایی لرزان روی صراط می روند و گمان نمی کنند که به سلامت بمانند؛ اجازه ی سخن گفتن به آنان داده نمی شود؛ پوزش از آنان پذیرفته نمی گردد؛ دهانشان مهر می شود؛ دست و پایشان به سخن در می آید و از کردارشان می گویند. وای از ساعتی که دل ها از آن موقعیت اندوهگین شوند! هنگامی که امتیاز دو گروه معلوم شود که کدام گروه روانه ی بهشت و کدام روانه جهنّم می شوند. از مثل چنین جایی باید فرار کنند فرار کنندگان زمانی که سرای قیامت بر پا شد، باید عمل کنندگان عمل کنند.

آیا این نعمت ها [ی جاویدان بهشتی] بهتر است یا درخت [نفرت انگیز] زقوم؟! (62)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: در روز قیامت شیعیان علی هستند که می آیند و گناهانشان در کفه ای قرار دارد که از کوه های بلند و از دریاهای روان بیشتر است. همه می گویند این بنده نابود شد و شک نکنید که او از هلاک شدگان است و در عذاب خداوند جاودانه است. ... آن مرد جملاتی [مبنی بر کمک خواهی از هر کسی که در دنیا از او نیکی دیده است] را با صدای بلند می گوید. اول کسی که او را پاسخ می دهد، علی بن ابی طالب علیه السلام است که گوید: «لبیک، لبیک، لبیک! ای کسی که عشق مرا در دل داشتی و به وسیله دشمنان من مورد ظلم قرار گرفتی!» ... حضرت علی علیه السلام به آن ها [(مؤمنانی) که می خواهند حسنات خود را به برادر شیعه ی خود بدهند] می فرماید: «پس با چه چیز می خواهید به بهشت بروید»؟ می گویند: «با رحمت گسترده خداوند که به دوستداران تو و آل تو می رسد ای برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله»! ... در این موقع از جانب خداوند متعال ندا می آید: «ای برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله این ها برادران مؤمن اویند محبت خود را انجام دادند تو [امروز] پس تو چه چیزی را در این راه فدا می کنی؟ من بین او و آن ها (گناهانش) داور هستم من به خاطر وابستگی به تو تمام گناهانش را بخشیدم». ... سپس حضرت رسول صلی الله علیه وآله فرمود: «آیا این (نعمت های جاویدان بهشتی) بهتر است یا درخت (نفرت انگیز) زقوم؟!»؟ که برای مخالفین و دشمنان برادر و وصى من على بن ابيطالب علیه السلام مهیا شده است.

ما آن را مایه درد و رنج ستمکاران قرار دادیم. (63)

- على بن ابراهيم رحمه الله - إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةٌ لِّلظَّالِمِينَ؛ فتنه در اینجا به معنای عذاب است.

آن درختی است که از قعر جهنم می روید. (64)

ص: 605

1 - الباقر علیه السلام - إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ الْكَافِرِ ... ثُمَّ يُضْرَبُ عَلَى رَأْسِهِ ضَرْبَةً فَيَهْوِي سَبْعِينَ أَلْفَ عَامٍ حتی يُوَاقِعَ السَّعِيرَ فَإِذَا وَاقَعَهَا سُعَرَتْ فِي وُجُوهِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ غَشِيَتْ أَبْصَارُهُمْ مِنْ نَفْحِهَا يُضْرَب عَلَى رَأْسِهِ ضَرْبَةً فَيَهوى سَبْعِينَ أَلْفَ عَام حَتَّى ينتهى إِلَى شَجَرَةِ الزَّقُومِ شَجَرَةٍ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الجَحِيمِ طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطين. (1)

قوله تعالى: طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّياطين (65)

1 - الباقر علیه السلام - إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ الْكَافِرِ قَالَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ انْطَلِقُ أَنْتَ وَ أَعْوَانُكَ إِلَى عَدُوِّى ... حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى شَجَرَةِ الزَّقَومِ شَجَرَةٍ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الجَحِيمِ * طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُؤْسُ الشَّيَاطِينِ عَلَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ غَصْنٍ مِنْ نَارٍ فِي كُلِّ غُصْنٍ سَبْعُونَ أَلْفَ ثَمَرَةٍ مِنْ نَارِ كُلُّ ثَمَرَةَ كَأَنَّهَا رَأْسُ الشَّيْطَانِ قبْحاً وَ نَتْنا تَنْشَبِّ عَلَى صَخْرَة مُمَلَّسَة سَوْخَاءَ كَأَنَّهَا مِرْآةُ ذَلِقَةٌ مَا بَيْنَ أَصْلُ الصَّخْرَةِ إِلَى الصَّخْرَةَ [الشَّجَرَةِ] سَبْعُونَ أَلْفَ عَامٍ أَغْصَانُهَا يَشْرَبُ مِنْ نَارٍ وَ ثِمَارُهَا نَارُ وَ فَرْعُهَا نَارُ فَيُقَالُ لَهُ يَا شَقِيٌّ اصْعَدْ فَكُلَّمَا صَعِدَ زَلِقَ وَ كُلَّمَا زَلِقَ صَعِدَ فَلَا يَزَالُ كَذَلِكَ سَبْعِينَ أَلْفَ عَامٍ فِي الْعَذَابِ. (2)

2- ابن عباس رحمه الله - طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّيَاطِينِ ... فَشَبَّهَ سُبْحَانَهُ طَلْعَ هَذِهِ الشَّجَرَةِ بِمَا اسْتَقَرَّتْ شَنَاعَتُهُ في قلوب الناس. (3)

قوله تعالى: فَإِنَّهُمْ لَاكِلُونَ مِنْهَا فَالِمُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ علیه السلام

قوله تعالى : ثُمَّ إِنَّ هُمْ عَلَيْهَا لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ (67)

قوله تعالى: ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الجَحِيمِ (68)

1۔ على بن إبراهيم رحمه الله - ثُمَّ إِنَّ هُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ يَعْنِي عَذَاباً عَلَى عَذَابٍ. (4)

قوله تعالى: إنَّهُمُ الْفَوْا آبَاءَهُمْ ضالين علیه السلام

ص: 606


1- بحار الأنوار، ج 8، ص 321 / الاختصاص، ص 362، فيه: «يواقع السعير فإذا ... الف عام حتى» محذوف
2- بحار الأنوار، ج 8، ص321/ الاختصاص، ص 362 .
3- بحار الأنوار، ج 8، ص257 .
4- تفسير القمي، ج 2، ص 223 .

1- امام باقر علیه السلام - هنگامی که خدا بخواهد جان کافر را بگیرد ... ضربه ای به سر او وارد می شود که به سبب آن ضربه هفتاد هزار سال سقوط می کند تا در سعیر می افتد و وقتی به آنجا رسید، آتش به صورت های آنان کشیده می شود و در این لحظه چشم آن از شدت حرارت چیزی نمی بیند. سپس ضربه ای به سر او وارد می شود که به سبب آن ضربه هفتاد هزار سال سقوط می کند تا به درخت زقوم می رسد؛ درختی که از قعر جهنم می روید * شکوفه ی آن مانند سرهای شیاطین است.

شکوفه ی آن مانند سرهای شیاطین است. (65)

1- امام باقر علیه السلام - هنگامی که خداوند متعال بخواهد جان کافر را بگیرد، می فرماید: ای عزرائیل همراه با یارانت به سوی دشمن من بروید ... [ ضربه ای به سر او وارد می شود که به سبب آن ضربه هفتاد هزار سال سقوط می کند ] تا به درخت زقوم می رسد؛ درختی که از قعر جهنم می روید. شکوفه ی آن مانند سرهای شیاطین است. هفتاد هزار شاخه از آتش دارد و در هر هفتاد هزار میوه ی آتشین دارد و هر میوه از زشتی مانند شیطان است و بوی تعفن دارد. او بر

سر روی صخره ای می لغزد که مانند آینه است و فاصله ی هر دو صخره با هم هفتاد هزار سال است شاخه های آن از آتش تغذیه می کند و میوه ی آن آتش است و همه چیز آن آتش است. به او می گویند: ای بیچاره بالا بیا. اما او هر بار که تلاش می کند بالا بیاید، می لغزد. این کار او هفتادهزار سال طول می کشد.

2- ابن عباس رحمه الله - طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطين؛ خداوند سبحان شکوفه این درخت را تشبیه کرد به آنچه که پستی و زشتی اش در دل های مردم پایدار است.

آن ها (مجرمان) از آن می خورند و شکم ها را از آن پر می کنند. (66)

سپس روی آن آب آلوده سوزانی می نوشند. (67)

آن گاه بازگشت آن ها به سوی جهنم است (68)

1- على بن ابراهيم رحمه الله - ثُمَّ إِنَّ هُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ يعنى عذابی در پی عذاب (عذابی پیوسته).

چراکه آن ها پدران خود را گمراه یافته اند. (69)

ص: 607

قوله تعالى: فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ (70)

قوله تعالى: وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ (71)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ أَي يَمُرُّونَ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ يَعْنِي الْأَنْبِيَاءَ علیهم السلام فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ المُنْذِرِينَ يَعْنِي الْأُمَمَ. (1)

قوله تعالى: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ (72)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ يَعْنِي الْأَنْبِيَاءَ علیهم السلام فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقَبَهُ الْمُنْذِرِينَ يَعْنِي الْأُمَمَ الْهَالِكَة. (2)

قوله تعالى : فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذِرِينَ (73)

قوله تعالى : إِلَّا عِبادَ الله المُخْلَصِينَ (74)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ المُنْذِرِينَ يَعْنِي الْأُمَمَ. (3)

قوله تعالى: وَلَقَد نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ المُجِيبُونَ (75)

1 - الزهراء علیها السلام - عَن الصَّادِقِ علیه السلام قَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أعْطَى عَشَرَةَ أَشْيَاءَ لِعَشَرَةَ مِنَ النِّسَاءِ التَّوْبَةَ لِحَوَاءَ زَوْجَة آدَمَ علیه السلام وَ الْجَمَالَ لِسَارَةَ زَوْجَة إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ الْحِفَاظَ لِرَحْمَةَ زَوْجَة أَيُّوب علیه السلام وَالْحُرْمَةَ لِآسِيَةَ زَوْجَةَ فِرْعَوْنَ وَ الْحِكْمَةَ لِزَلِيخَا زَوْجَة يُوسُفَ علیه السلام وَ الْعَقْلَ لِبلْقِيس زَوْجَة سُلَيْمَانَ علیه السلام وَ الصَّبْرَ لبرخانة أُمّ مُوسَى علیه السلام وَ الصَّفْوَةَ لِمَرْيَمَ أُمِّ عِيسَى علیه السلام وَالرِّضَى لِخَدِيجَةَ زَوْجَةِ الْمُصْطَفَى صلى الله عليه وآله وسلم وَ الْعِلْمَ لِفَاطِمَةَ علیها السلام زَوْجَةَ الْمُرْتَضَى علیه السلام وَ الْإِجَابَةَ لِعَشَرَةَ وَلَقَدْ

نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الجِيبُونَ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ يُوسُفَ، قَالَ: قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما.

ص: 608


1- تفسير القمي، ج 2، ص 223
2- تفسير بحر العرفان، ج13، ص 250
3- تفسير القمي، ج 2، ص223

با این حال بسرعت [و بدون اندیشه] به دنبال آنان کشانده می شوند (70)

و قبل از آنها بیشتر پیشینیان [نیز] گمراه شدند. (71)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ یعنی دنباله روی می کنند. وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم منذِرِینَ یعنی پیامبران علیهم السلام را فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ المُنذِرِينَ یعنی امت های هلاک شده.

ما در میان آن ها انذار کنندگانی فرستادیم! (72)

1 - على بن ابراهيم رحمه الله - وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِینَ یعنی پیامبران علیهم السلام را فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ المنذرِينَ؛ یعنی امتهای هلاک شده.

ولی بنگر عاقبت انذار شوندگان چگونه بود! (73)

مگر بندگان خالص شده ی خداوند. (74)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذِرِينَ یعنی امت ها.

و نوح، ما را خواند [و ما دعای او را اجابت کردیم]؛ و چه خوب اجابت کننده ای هستیم! (75)

1- حضرت زهرا علیها السلام - قاضی ابو محمد کرخی در کتاب خود از حضرت امام صادق علیه السلام ، از فاطمه زهرا علیها السلام روایت می کند که فرمود: ... خدای رئوف این ده خصلت را به این ده زن عطا فرموده است: توبه؛ حضرت حوا علیها السلام. زیبایی؛ ساره همسر حضرت ابراهیم علیه السلام. حفاظ؛ همسر ایوب علیه السلام که نامش رحبه بود. احترام؛ آسیه همسر فرعون. حکمت؛ زلیخا همسر حضرت یوسف علیه السلام. عقل؛ بلقیس همسر حضرت سلیمان علیه السلام. صبر؛ مادر حضرت موسی علیه السلام که نامش بر خانه بود. برگزیدگی؛ مریم علیها السلام مادر حضرت عیسی علیه السلام. رضایت و خشنودی؛ حضرت خدیجه علیها السلام. علم و دانش؛ فاطمه علیها السلام همسر مرتضی علی علیه السلام. خدای رئوف دعای ده نفر را مستجاب کرده است بدین شرح: اول: در این آیه که می فرماید: نوح، ما را خواند [و ما دعای او را اجابت کردیم] و چه خوب اجابت کننده ای هستیم! (صافات/75)، دوم: در مورد حضرت یوسف علیه السلام، در این آیه که می فرماید: پروردگارش دعای او را اجابت کرد و مکر آنان را از او بگردانید چرا که او شنوا و داناست! (یوسف /34) سوم: در این آیه که درباره ی حضرت موسی و هارون علیهما السلام فرماید: فرمود: «دعای شما پذیرفته شد! (یونس /89) چهارم: در مورد حضرت یونس علیه السلام، در این آیه که می فرماید: ما دعای او را به اجابت رساندیم (انبیاء /88) پنجم: در این آیه که درباره حضرت ایوب علیه السلام می فرماید: ما دعای او را مستجاب کردیم و ناراحتی هایی را که داشت برطرف ساختیم. (انبیاء/84) ششم: در این آیه که درباره ی حضرت زکریا علیه السلام می فرماید: ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم. (انبیاء/90) هفتم: در این آیه دربارهی مخلصین می فرماید: مرا

ص: 609

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ أَيُّوبَ علیه السلام فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنا لَهُ يَحْيى زَكَرِيَّا ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ لِلْمُخْلِصِينَ أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ لِلْمُضْطَرِّينَ وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي لِلدَّاعِينَ فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ زَوْجَهَا. (1)

قوله تعالى: وَنَجَّيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ (76)

قوله تعالى: وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ (77)

1 - الباقر علیه السلام - في رواية أبي الجارود عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام فِي قَوْلِهِ وَ جَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ يَقُولُ الْحَقِّ وَالنُّبُوَّةُ وَالْكِتَابِ وَالْإِيمَانُ فِى عَقِيهِ ولَيْسَ كُلَّ مَنْ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَنِي آدَمَ علیه السلام مِنْ ولد نُوح علیه السلام قَالَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ مَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلُ وَ قَالَ أَيْضاً ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ. (2)

قوله تعالى: وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرينَ (78)

1 - الصادق علیه السلام - عاش نُوحٌ علیه السلام بَعْدَ النُّزُولِ مِنَ السَّفِينَة خَمْسِينَ سَنَةً ثُمَّ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ علیه السلام فَقَالَ يَا نُوح علیه السلام : إِنَّهُ قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُكَ وَ اسْتَكْمَلْتَ أَيَّامَكَ فَانْظُرِ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَآثَارَ الَّتِي مَعَكَ فَادْفَعْهَا إِلَى ابْنِكَ سَامِ فَإِنِّي لَا أَتْرُكُ الْأَرْضِ إِلَّا وَفِيهَا عَالِمُ يُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي ... وَ جَرَتْ عَلَى سَامِ بَعْدَ نُوحِ علیه السلام الدَّوْلَةُ لِحَامِ وَ يَافِتَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَتَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ يَقُولُ تَرَكْتُ عَلَى نُوح علیه السلام دَولَةَ الْجَبَّارِينَ وَيُعَنِّى اللَّهُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله بِذَلِكَ وَوُلْدُ الْحَامِ السِّنْدُ وَ الْهِنْدُ وَ الْحَبَشِ وَ وَلْدُ السَّامِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمُ وَ جَرَتْ عَلَيْهِمُ الدَّوْلَةُ وَكَانُوا يَتَوَارَثُونَ الْوَصِيَّةَ عَالِمُ بَعْدَ عَالِم حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هُود علیه السلام. (3)

قوله تعالى: سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمينَ (79)

قوله تعالى: إِنَّا كَذالِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (80)

ص: 610


1- بحار الأنوار، ج43، ص 32 .
2- بحار الأنوار، ج 11، ص288 / تفسير القمي، ج 2، ص 223 فيه: «قال الله في ... الى آخر» محذوف / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 11، ص288/ كمال الدین، ج 1، ص135/ تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

بخوانید تا [دعای] شما را بپذیرم (غافر/ 60) هشتم: در این آیه که درباره ی افراد مضطر و ناچار می فرماید: یا کسی که دعای مضطر را اجابت می کند (نمل/62) نهم: در این آیه که درباره دعای بندگان نیکوکار می فرماید: و هنگامی که بندگان ،من از تو درباره ی من سؤال کنند. (بقره/186)، دهم: در این آیه که درباره ی حضرت فاطمه اطهر علیها السلام و امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: خداوند، درخواست آن ها را پذیرفت. (آل عمران/195).

و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم (76)

و فرزندانش را همان بازماندگان [روی زمین] قرار دادیم. (77)

1- امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود از امام باقر علیه السلام آمده است: وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ حق و پیامبری و کتاب آسمانی و ایمان در دودمان نوح علیه السلام به جای ماند، اما همه ی کسانی که از فرزندان آدم علیه السلام بر روی زمین زندگی می کنند، از فرزندان نوح علیه السلام نیستند؛ چراکه خداوند متعال کتاب خود فرمود: از هر جفتی از حیوانات [از نر و ماده] یک زوج در آن [کشتی] حمل کن! همچنین خاندانت را [بر آن سوار کن] مگر آن ها که قبلاً وعده هلاکت آن ها داده شده (همسر و یکی از فرزندانت) - و همچنین مؤمنان را! اما جز عده کمی همراه او ایمان نیاوردند. (هود/40) و نیز فرمود: [ای] فرزندان کسانی که با نوح برکشتی سوار كرديم». (إسرا/3).

و نام نیک او را در میان امت های بعد باقی نهادیم. (78)

1- امام صادق علیه السلام - نوح علیه السلام بعد از پیاده شدن از کشتی پنجاه سال زیست و سپس جبرئیل به سراغ او آمد و گفت: «ای نوح علیه السلام! پیامبری تو سپری شد و ایامت کامل گشته است. پس به اسم اعظم و میراث علم و آثار علم نبوتی که با توست بنگر و آن را به پسرت سام بسپار و من زمین را از عالمی که به وسیله ی او اطاعتم شناخته می شود، خالی نخواهم گذاشت ... بعد از نوح علیه السلام ، دولت بر علیه سام، به حام و یافث رسید. و این همان سخن خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: و تَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ می گوید: دولت جباران را برای نوح علیه السلام گذاشتم و خداوند محمد صلی الله علیه وآله را با این امر آرام می کند و سند و هند و حبش فرزندان حام و عرب و عجم از سام هستند که دولت به آن ها رسید و عالمی بعد از عالمی دیگر در بین آن ها وصیّت را به ارث می برد تا اینکه خداوند عزوجل هود علیه السلام را مبعوث کرد.

سلام بر نوح در میان جهانیان باد! (79)

ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم. (80)

ص: 611

قوله تعالى : إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿81﴾

قوله تعالى: ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿82﴾

1 - الرضا علیه السلام - عن الريَّان بن الصلت - فِي حَدِيثِ مَجْلِس الرضا علیه السلام مَعَ المَأْمُونِ وَالْعُلَمَاءِ ... قَالَ الرضا علیه السلام] فَإِنَّ اللَّهَ عَزَوَجَلَّ أَعْطَى مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام مِنْ ذَلِكَ فَضْلًا لَا يَبْلُغُ أَحَدُ كُنْهَ وَصْفِهِ إِلَّا مَنْ عَقَلَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يُسَلَّمْ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا عَلَى الْأَنْبِيَاء علیهم السلام فَقَالَ تَعَالَى سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ نُوحٍ علیه السلام وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ لَا قَالَ سَلَامُ عَلَى آلِ مُوسَى وَهَارُونَ علیهما السلام وَ قَالَ سَلَامُ عَلَى آلِ يس يَعْنِي آلَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (1)

2- الرسول صلی الله علیه وآله - دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِي، قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنَّ النَّبِي صلی الله علیه وآله لَسَعَتْهُ الْعَقْرَبُ وَ هُوَ قَائِمُ يُصَلِّي فَقَالَ لَعَنَ اللَّهُ الْعَقْرَبَ لَوْ تَرَكَ أَحَداً لَتَرَكَ هَذَا الْمُصَلَّى يَعْنِي نَفْسَهُ صلی الله علیه وآله ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ وَ قَرَأَ عَلَيْهِ الْحَمْدَ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ ثُمَّ جَرَعَ مِنْهُ جُرَعًا ثُمَّ دَعَا بِمِلْحِ وَ دَافَهُ فِي الْمَاءِ وَ جَعَلَ يَدْلُكَ صلی الله علیه وآله ذَلِكَ الْمَوْضِعَ حَتَّى سَكَنَ وَ لَمَّا رَكِبَ نُوحٌ علیه السلام فِي السَّفِينَة أَبَى أَنْ يَحْمِلَ الْعَقْرَبَ مَعَهُ فَقَالَ عَاهَدْتُكَ أَنْ لَا أَلْسَعَ أَحَداً يَقُولُ سَلامٌ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام وَ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ. (2)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - مَنْ خَافَ مِنْكُمُ الْعَقْرَبَ فَلْيَقْراً هَذِهِ الْآيَاتِ سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ * إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِين. (3)

قوله تعالى: وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ (83)

1- أميرالمؤمنين علیه السلام - سَأَلَ جَابِرُ الْجُعْفِيُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ تَفْسِيرٍ قَوْلِهِ تَعَالَى وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لإبراهِيمَ علیه السلام فَقَالَ علیه السلام إنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمَّا خَلَقَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام كَشَفَ لَهُ عَنْ بَصَرِهِ فَنَظَرَ فَرَأَى نُوراً إلَى جَنْبِ الْعَرْشِ فَقَالَ إِلَهَى مَا هَذَا النورُ فَقِيلَ لَهُ هَذَا نُورُ عَلِيٍّ بن أبيطَالِب علیه السلام نَاصِر دِينِي وَ رَأَى إِلَى جَنْبِهِ ثَلَاثَةَ أَنْوَارٍ فَقَالَ إِلَهَى وَ مَا هَذِهِ الْأَنْوَارُ فَقِيلَ لَهُ هَذَا نُورُ فَاطِمَةَ علیها السلام فَطَمَتْ مُحِبَّهَا مِنَ النَّارِ وَنُورُ وَلَدَيْهَا الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنِ علیهما السلام فَقَالَ إِلَهَى وَأرَى تِسْعَةَ أَنْوَارٍ قَدْ حَقُوا بِهِمْ قِيلَ يَا

ص: 612


1- بحار الأنوار، ج16، ص87/ الأمالي للصدوق، ص529/ بشارة المصطفى، ص233
2- بحار الأنوار، ج92، ص147 / بحار الأنوار، ج 11، ص 342، فيه: «انّ النبي لسعته العقرب ... حتى سكن» محذوف
3- تفسير نور الثقلين / بحار الأنوار، ج 73، ص 235 .

چراکه او از بندگان با ایمان ما بود (81)

سپس دیگران (دشمنان او) را غرق کردیم. (82)

1- امام رضا علیه السلام - ریان بن صلت نقل می کند: امام رضا علیه السلام در مجلسی که مأمون و دانشمندان حضور داشتند، فرمود: .... خداوند عزوجل با این کلام چنان فضیلتی به محمد و آل محمد علیهم السلام عطا کرده که هیچ کس به کنه وصفش نمی رسد جز کسی که این کلام را دریافته باشد، خداوند عزوجل بر هیچ کس جز بر پیامبران خود سلام نفرستاده است، حق تعالى فرمود: سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعالَمينَ و فرمود: سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ و فرمود: سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هَارُونَ؛ و نفرمود سلام بر آل نوح و نفرمود سلام بر آل ابراهیم و نفرمود سلام بر آل موسی و هارون، اما فرمود: سَلَامٌ عَلَى آلِ یس یعنی آل محمد صلی الله علیه وآله.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - در دعوات راوندی آمده است: امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «زمانی که پیامبر صلی الله علیه وآله در حال نماز بود؛ عقربی ایشان را گزید، پس فرمود: «خدا عقرب را لعنت کند! اگر عقرب کسی را رها می کرد، می بایست این نمازگزار را به حال خود وا می گذاشت». یعنی خودشان صلی الله علیه وآله . سپس بر آب دعایی خواند و حمد و معوذتین را بر آن تلاوت کرد و جرعه ای از آن نوشید. سپس مقداری نمک خواست و آن را با آب آمیخت و آن موضع را مالش داد تا آرام گرفت. زمانی که نوح علیه السلام بر کشتی سوار گشت، از اینکه عقرب نیز وارد شود، مانع شد. پس عقرب گفت: «قول می دهم هرگز کسی را که بگوید: سَلامٌ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ، نيش نزنم.

3- امام علی علیه السلام - هرکس از عقرب ترسید این آیات را بخواند: سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا.

و از پیروان او ابراهیم بود (83)

1 - امام على علیه السلام - ابوبصیر گوید، جابر جعفی از امام صادق علیه السلام درباره ی تفسير آيه ى وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لإِبْرَاهِيمَ، پرسید. حضرت فرمود: «وقتی خدای متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را خلق کرد، حجاب را از دیدگان او برداشت و او نوری را در کنار عرش دید. از خدا پرسید این نور چیست»؟ به او گفته شد: «این نور محمد صلی الله علیه وآله برگزیده ی خلق من است و نوری دیگر در کنار آن نور - نور پیامبر صلی الله علیه وآله - دید و دوباره پرسید: «این نور چیست»؟ به او گفته شد: «آن هم نور حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام یاریگر دینم است» در کنار این دو نور، سه نور دیگر دید و از آنها هم پرسید. به او گفته شد: «این نور فاطمه علیها السلام است که محبّین آن حضرت، آتش جهنّم را نمی بینند و دو نور دیگر نور حسن و حسین علیهما السلام فرزندان اویند». حضرت ابراهیم علیه السلام گفت: «پروردگارا! نه نور دیگر که گرداگردشان می بینم چیست؟ گفته شد:

ص: 613

إِبْرَاهِيمُ علیه السلام هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةَ علیهما السلام فَقَالَ إِلَهَى وَ سَيِّدِي أَرَى أَنْوَاراً قَدْ أَحْدَقُوا لَا يُحْصِي عَدَدَهُمْ إِلَّا أَنْتَ قِيلَ يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام هَؤُلَاءِ شِيعَتُهُمْ شِيعَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام وَ بِمَا يُعْرَفُ شِيعَتُهُ قَالَ بِصَلَاةِ الْإِحْدَى وَخَمْسِينَ وَالْجَهْرِ [ب] بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ الْقُنُوتِ قَبْلَ الرَّكُوعِ وَالتَّحْتَمِ بالْيَمِين. (1)

2- الباقر علیه السلام - عن أبي بصير عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: لِيَهْنِتُكُمُ الاسْمُ قُلْتُ مَا هُوَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ: «الشَّيعَةُ «قِيلَ: إِنَّ النَّاسَ يُعيرُونَنَا بِذَلِكَ قَالَ: «أَمَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ وَ قَوْلُهُ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَلْيَهْنِتُكُمُ الاسْمُ. (2)

3- السجاد علیه السلام - في تفسير الإمام العسكرى علیه السلام قَالَ رَجُلُ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام يَا ابْنَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَنَا مِنْ شِيعَتِكُمُ الْخُلَّص فَقَالَ لَهُ يَا عَبْدَاللَّهِ فَإِذَا أَنْتَ كَإِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ علیه السلام الَّذِي قَالَ اللَّهُ وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ فَإِنْ كَانَ قَلْبُكَ كَقَلْبِهِ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا وَ إِنْ لَمْ يَكُن قَلْبُكَ كَقَلْبِهِ وَ هُوَ طَاهِرُ مِنَ الْعِشَ وَالْغِلَّ فَأَنْتَ مِنْ مُحِينَا وَإِنَّا فَإِنَّكَ إِنْ عَرَفْتَ أَنَّكَ بِقَوْلِكَ كَاذِبُ فِيهِ إِنَّكَ لَمُبْتَلَى بِفَالِجِ لَا يُفَارِقُكَ إِلَى الْمَوْتِ أَوْ جُدَامٍ لِيَكُونَ كَفَّارَةً لِكَذِبِكَ هذا. (3)

4- الصادق علیه السلام - وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ أَى أَنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام مِنْ شِيعَة عَلَى علیه السلام. (4)

5- أمير المؤمنين علیه السلام - كتب أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام كِتاباً بَعْدَ مُنْصَرَفَهِ مِنَ النَّهْرَوَانِ وَ أَمَرَ أَنْ يُقْراً عَلَى النَّاسِ ... بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٌّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِلَى شِيعَتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ، فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ علیه السلام و اسْمُ شَرَّفَهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي الْكِتَابِ وَ أَنْتُمْ شِيعَةُ النَّبِيِّ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله كَمَا أَنَّ مِنْ شِيعَتِهِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام اسْمُ غَيْرُ مُخْتَصَ، وَأَمْرُ غَيْرُ مُبْتَدَعِ، وَ سَلَامُ عَلَيْكُم. (5)

6- الباقر علیه السلام - في تفسير الإمام العسكرى علیه السلام: وَ قَالَ الْبَاقِرُ علیه السلام لِرَجُل فَخَرَ عَلَى آخَرَ [قَالَ]: أ تُفَاخِرُنِي وَ أَنَا مِنْ شِيعَة آلَ مُحَمَّدِ الطَّيبِينَ علیهم السلام! فَقَالَ لَهُ الْبَاقِرُ علیه السلام : مَا فَخَّرْتَ عَلَيْهِ وَ رَبِّ الْكَعْبَة،

ص: 614


1- مستدرک الوسائل، ج 17، ص 187 / بحار الأنوار، ج 36، ص 213 / بحار الأنوار، ج 82، ص 80 .
2- بحار الأنوار، ج 12، ص 29 / تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان.
3- بحار الأنوار، ج 65، ص 156 / تفسیر الإمام العسكرى، ص 309 و تفسير البرهان فيه: «وقال الباقر علیه السلام .... الى آخر» محذوف
4- تأويل الآيات الظاهرة، ص 485 / تفسیر البرهان
5- بحار الأنوار، ج30، ص 7 .

«ای ابراهیم! آن ها ائمه علیهم السلام از فرزندان علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام هستند» باز گفت: «سرورم! نورهای زیادی را می بینیم که دور آنها حلقه زده اند که فقط خودت تعداد آنها را می دانی». گفته شد: «ای ابراهیم! آن ها شیعیان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام هستند». حضرت ابراهیم علیه السلام پرسید: «آن ها با چه ویژگی شناخته می شوند»؟ فرمود: «با پنجاه و یک رکعت نماز، جهری خواندن بسم الله الرحمن الرحيم و قنوت قبل از رکوع و انگشتر به دست راست کردن».

2 امام باقر علیه السلام - ابوبصیر گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: «این اسم مبارکتان باد»! عرض کردم: «فدایت شوم! کدام اسم»؟ فرمود: «شیعه» گفته شد: «مردم به خاطر این اسم ما را سرزنش می کنند». فرمود: «آیا نشنیده ای که خداوند متعال فرمود: وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ و نیز فرمود: آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود (قصص /15) پس این اسم مبارکتان باشد».

3- امام سجاد علیه السلام - در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام آمده است: مردی به امام سجاد علیه السلام گفت: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله! من از شیعیان خالص شما هستم». امام علیه السلام فرمود: «ای بنده ی بنابراین تو همانند ابراهیم خلیلی هستی که خداوند در شأن او فرمود: وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبِ سَلِیم اگر دل تو همچون دل اوست، از شیعیان مایی و اگر دلت چون او از دورویی و کینه پاک نیست، از دوستداران مایی و اگر متوجه باشی که در این ادعا دروغ می گویی، تا آخر عمر به کیفر این دروغی که گفتی، به مرض فلج یا خوره مبتلا گردی».

4- امام صادق علیه السلام - إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ یعنی ابراهيم علیه السلام از پیروان علی علیه السلام است.

5- امام علی علیه السلام - امیرمؤمنان علیه السلام پس از بازگشت از نهروان نامهای نوشت و فرمان داد تا بر مردم بخوانند. بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيم؛ از بنده ی خدا علی امیر مؤمنان علیه السلام ، به مؤمنان و مسلمانان از شیعیان خود. خداوند متعال می فرماید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ. کلمه ی [شیعه] نامی است که خدای تعالی در کتاب خود آن را نامی شریف قرار داده است و شما شیعه ی پیامبر خدا؛ محمد صلی الله علیه وآله هستید؛ همان طور که ابرهیم علیه السلام از شیعیان اوست و شیعه نامی است غیر مختص و امری غیر بدعت. سلام بر شما باد.

6- امام باقر علیه السلام - در تفسیر امام عسکری علیه السلام آمده است: دو نفر به یکدیگر تفاخر می کردند. یکی از آن دو به دیگری گفت: «آیا به من فخر میکنی و حال آنکه من شیعه ی خاندان پاک محمد صلی الله علیه وآله هستم»؟ امام باقر علیه السلام که از نزدیک سخنان آن دو را می شنید، به او فرمود: «ای بنده ی خدا! به خدای کعبه که تو را بر او فخری نیست، بلکه خود را فریب دادی و دروغ گفتی». سپس او را با این سؤال آزمایش فرمود: «مال و ثروتی که خودت به دست آوردی را دوست داری خودت از آن استفاده کنی یا برادران مؤمنت»؟ [به تعبیر دیگر، اگر در راه خودت مصرف کنی

ص: 615

غُبنَ مِنْكَ عَلَى الْكَذِبِ يَا عَبْدَ اللَّهِ، أَ مَالُكَ مَعَكَ تُنْفِقُهُ عَلَى نَفْسِكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ أَمْ تُنْفِقُهُ عَلَى إِخْوَانِكَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ: بَلْ أَنْفِقُهُ عَلَى نَفْسِي قَالَ: فَلَسْتَ مِنْ شِيعَتِنَا، فَإِنَّا نَحْنُ مَا تُنْفِقُ عَلَى الْمُنْتَحِلِينَ مِنْ إِخْوَانِنَا أَحَبُّ إِلَيْنَا [ مِنْ أَنْ تُنْفِقَ عَلَى أَنْفُسِنَا ] وَلَكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُحِبِّيكُمْ وَ مِنَ الراجين للنجاة بمحيَّتِكُمْ. (1)

7- الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّمَا شِيعَتُنَا مَنْ شَيْعَنَا وَاتَّبَعَ آثَارَنَا وَ اقْتَدَى بِأَعْمَالِنَا. (2)

8- الزهراء علیها السلام - قَالَ رَجُلُ لِامْرَأَتِهِ اذْهَبَى إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَاسْأَلِيهَا عَنِّى أَنِّي مِنْ شِيعَتِكُمْ أَمْ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِكُمْ فَسَأَلْتُهَا فَقَالَتْ قُولِى لَهُ إِنَّ كُنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاكَ وَتَنْتَهَى عَمَّا زَجَرْنَاكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا وَ إِلَّا فَلَا فَرَجَعَتْ فَأَخَبَرَتْهُ فَقَالَ يَا وَلَيِي وَ مَنْ يَنْفَكُ مِنَ الذُّنُوب وَ الْخَطَايَا فَأَنَا إِذَا خَالِدُ فِي النَّارِ فَإِنَّ مَنْ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِهِمْ فَهُوَ خَالِدُ فِي النَّارِ فَرَجَعَتِ الْمَرْأَةُ فَقَالَتْ لِفَاطِمَةَ مَا قَالَ زَوْجُهَا فَقَالَتْ فَاطِمَةُ قُولِى لَهُ لَيْسَ هَكَذَا شِيعَتُنَا مِنْ خِيَارٍ أَهْلِ الْجَنَّةَ وَ كُلُّ مُحِيِّينَا وَ مُوَالِي أَوْلِيَائِنَا وَ مُعَادِي أَعْدَائِنَا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ لَنَا لَيْسُوا مِنْ شِيعَتِنَا إِذَا خَالَفُوا أَوَامِرِنَا وَ نَوَاهِيَنَا فِي سَائِرِ الْمُوبِقَاتِ وَهُمْ مَعَ ذَلِكَ فِي الْجَنَّةِ وَ لَكِنْ بَعْدَ مَا يُطَهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ بِالْبَلَايَا وَ الرَّزَايَا أَوْ فِي عَرَصَاتِ الْقِيَامَةِ بِأَنْوَاعِ شَدَائِدِهَا أَوْ فِي الطَّبَقِ الْأَعْلَى مِنْ جَهَنَّمَ بعَذَابَهَا إِلَى أَنْ نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنَا مِنْهَا وَنَنْقُلَهُمْ إِلَى حَضَرَتِنَا. (3)

9 - العسكرى علیه السلام - الامام ابو محمد العسكرى علیه السلام : ثُمَّ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ رَدَا عَلَيْهِمْ: بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ. قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام السَّيِّئَةُ الْمُحِيطَةُ بهِ هِيَ الَّتِى تُخْرِجُهُ عَنْ جُمْلَة دِينِ اللَّهِ وَ تَنْزِعُهُ عَنْ وَكَايَة اللَّهِ وَ تَرْمِيهِ فِي سَخَطِ اللَّهِ [وَ] هِيَ الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَالْكُفْرُ بِهِ، وَالْكُفْرُ بِنُبُوَّةَ مُحَمَّدِ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله ، وَالْكُفْرُ بوَكَايَة عَلِيِّ بن أبي طالب علیه السلام كُلٌّ وَاحِدٍ مِنْ هَذِهِ سَيِّئَةَ تُحِيطُ بِهِ، أَى تُحِيطَ بِأَعْمَالِهِ فَتُبْطِلُهَا وَتَمْحَقُهَا فَأُولئِكَ عَامِلُو هَذِهِ السَّيِّئَةِ الْمُحِيطَةِ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنَّ وَلَايَةَ عَلِيٌّ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا شَيْءٌ مِنَ السَّيِّئَاتِ وَ إِنْ جَلَّتْ إِنَّا مَا يُصِيبُ أَهْلَهَا مِنَ التَّطْهير مِنْهَا بِمِحَنِ الدُّنْيَا، وَبِبَعْضِ الْعَذَابِ فِي الآخِرَةِ إِلَى أَنْ يَنْجُوَ مِنْهَا

ص: 616


1- تفسير الإمام العسكري، ص 310 .
2- بحار الأنوار، ج8، ص353/ تفسير البرهان .
3- تفسير البرهان

خوشحال تری یا اینکه به مصرف برادران مؤمن برسانی] گفت: «خرج خودم می کنم». فرمود: «بنابراین تو از شیعیان ما نیستی، زیرا ما خودمان، اگر مالمان را در راه وابستگان از میان برادران خویش صرف کنیم، برای ما بهتر است از اینکه به مصرف خود برسانیم. [ پس از شیعیان ما نیستی ] ولی بگو از دوستان شمایم و از کسانی که با دوستی شما، امید نجات دارم».

7- پیامبر صلی الله علیه وآله - شیعه ی ما کسی است که ما را دوست بدارد و از ما پیروی کند و از اعمال ما الگو بگیرد.

8- حضرت زهرا علیها السلام - مردی به زن خود گفت: «برو خدمت حضرت فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله و از طرف من از او سؤال کن که آیا من از شیعیان آنها هستم یا نه». آن زن خدمت حضرت زهرا علیها السلام آمد و پرسید. حضرت فرمود: «به شوهرت بگو اگر بدانچه ما فرمانت دادیم عمل می کنی و از آنچه تو را نهی کردیم خودداری می کنی، تو از شیعیان مایی، و الّا نه» زن بازگشت و جریان را به شوهرش گفت مرد تا شنید، گفت: «وای بر من! کیست که بتواند از گناه و لغزش جدا شود؟! در این صورت من در دوزخ جاوید و همیشگی هستم، زیرا با این بیان که حضرت فرموده، من شیعه ی آنها نیستم و هرکس شیعه ی اهل بیت علیهم السلام نباشد، در آتش دوزخ مخلّد است». زن دوباره خدمت حضرت زهرا علیها السلام آمد و سخن شوهرش را عرض کرد. حضرت فرمود: «به او بگو چنین نیست شیعیان ما بهترین مردم بهشت هستند و هرکس که ما را دوست دارد، دوستدار دوستان ما و دشمن دشمنان ماست و با دل و زبان تسلیم ماست، اگر مخالفت دستورات ما کند، از شیعیان ما نیست، ولی با این وضع آن ها نیز اهل بهشت هستند. اما بعد از اینکه با ابتلای به مصیبت های دنیا یا گرفتاری در عرصات قیامت و مشکلات گوناگون آن روز یا رفتن در طبقه بالای دوزخ از گناهان پاک شود و وقتی پاک شد، چون از دوستان ماست، او را نجات می دهیم و او را به جایگاه خود منتقل می سازیم».

9- امام عسکری علیه السلام - امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر کلام خداوند متعال: آری، کسانی که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود (بقره /81) فرمود: «گناهی که او را در میان می گیرد، همان گناهی است که او را از جرگه ی دین خدا خارج می کند و از ولایت او بی بهره می سازد و در خشم او می افکند. آن گناه، شرک و کفر به خدا و کفر به پیامبری محمد رسول خدا صلی الله علیه وآله و کفر به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام است که هر گوشه ی آن او را در میان می گیرد؛ یعنی کردارش را فرامی گیرد و همه را باطل می کند و از بین می برد. کسانی که به این گناه فراگیر دست می یازند، اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «دوست داشتن علی علیه السلام کاریست نیک که با وجودش هیچ گناهی - اگرچه بزرگ باشد - زیانی نمی رساند، جز اینکه دوستدار او به سختی های دنیا دچار گردد تا از گناه پاک شود و به برخی از عذاب های آخرت گرفتار گردد تا اینکه با شفاعت سروران پاک و پاکدامن خویش از آن رهایی یابد و

ص: 617

بشَفَاعَة مَوَالِيهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ. وَ إِنَّ وَلَايَةَ أَضْدَادِ عَلِيٍّ وَ مُخَالَفَةً عَلَى علیه السلام سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا شَيْءٌ إِلَّا مَا يَنْفَعُهُمْ بِطَاعَاتِهِمْ فِي الدُّنْيَا بِالنِّعَمِ وَالصَّحَّةِ وَالسَّعَةِ، فَيَرِدُونَ الْآخِرَةَ وَ لَا يَكُونُ لَهُمْ إِنَّا دَائِمُ الْعَذَابِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ مَنْ جَحَدَ وَكَايَةَ عَلِيَّ علیه السلام لَا يَرَى الْجَنَّةَ بِعَيْنِهِ أَبَداً إِلَّا مَا يَرَاهُ بمَا يَعْرِفُ بهِ أَنَّهُ لَوْ كَانَ يُوَالِيهِ لَكَانَ ذَلِكَ مَحَلَّهُ وَمَأْوَاهُ [ وَمَنْزِلَهُ]، فَيَزْدَادُ حَسَرَاتِ وَنَدَامَاتٍ وَإِنَّ مَنْ تَوَالَى عَلِيّاً علیه السلام ، وَ بَرئَ مِنْ أَعْدَائِهِ، وَ سَلَّمَ لِأَوْلِيَائِهِ لَا يَرَى النَّارَ بِعَيْنِهِ أَبَداً إِلَّا مَا يَرَاهُ، فَيُقَالُ لَهُ: لَوْ كُنْتَ عَلَى غَيْر هَذَا لَكَانَ ذَلِكَ مَأْوَاكَ، إِلَّا مَا يُبَاشِرَهُ مِنْهَا إِنْ كَانَ مُسْرِفاً عَلَى نَفْسِهِ بِمَا دُونَ الْكُفْرِ إِلَى أَنْ يُنَظَّفَ بِجَهَنَّمَ كَمَا يُنَظَّفُ الْقَذَرُ مِنْ بَدَنِهِ بِالْحَمَّامِ [الْحَامِي] ثُمَّ يَنْتَقِلُ مِنْهَا بِشَفَاعَةِ مَوَالِيهِ، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله اتَّقُوا اللَّهَ مَعَاشِرَ الشَّيعَةَ، فَإِنَّ الْجَنَّةَ لَنْ تَفُوتَكُم وَ إِنْ أَبْطَتْ بِكُمْ عَنْهَا قَبَائِحُ أَعْمَالِكُمْ، فَتَنَافَسُوا فِي دَرَجَاتِهَا قِيلَ: فَهَلْ يَدْخُلُ جَهَنَّمَ [أَحَدٌ] مِنْ مُحِبِّيكَ، وَ مُحِبِّي عَلَى علیه السلام قَالَ: مَنْ قَذِرَ نَفْسُهُ بمُخَالَفَة مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ عَلِيٍّ، وَوَاقَعَ الْمُحَرَّمَاتِ، وَ ظَلَمَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، وَخَالَفَ مَا رَسَمَا لَهُ مِنَ الشَّرْعِيَّاتِ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَذِراً طَفِساً يَقُولُ لَهُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ عَلِيُّ: يَا فُلَانُ أَنْتَ قَذِرُ طَفِسٍ، لَا تَصْلُحُ لِمُرَافَقَة مَوَالِيكَ الْأَخْيَارِ، وَ لَا لِمُعَانَقَة الْحُورِ الْحِسَانِ، وَ لَا لِمَلَائِكَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ لَا تَصِلُ إِلَى مَا هُنَاكَ إِنَّا بِأَنَّ يُطَهِّرَ عَنْكَ مَا هَاهُنَا يَعْنِي مَا عَلَيْهِ مِنَ الذُّنُوبِ فَيُدْخَلُ إِلَى الطَّبَقَ الْأَعْلَى مِنْ جَهَنَّمَ، فَيُعَذِّبُ بِبَعْضٍ ذُنُوبِهِ. وَ مِنْهُمْ مَنْ تُصِيبُهُ الشَّدَائِدُ فِى الْمَحْشَر ببَعْض ذُنُوبِهِ، ثُمَّ يَلْقُطُهُ مِنْ هُنَا وَ مِنْ هُنَا مَنْ يَبْعَثُهُمْ إِلَيْهِ مَوَالِيهِ مِنْ خِيَارِ شِيعَتِهِمْ، كَمَا يَلْقُطُ الطَّيْرُ الْحَبَّ. وَمِنْهُمْ مَنْ تَكُونُ ذُنُوبُهُ أقَلَّ وَأَخَفَّ فَيُطَهَّرُ مِنْهَا بِالشَّدَائِدِ وَالنَّوَائِب مِنَ السَّلَاطِين وَغَيْرِهِمْ، وَ مِنَ الْآفَاتِ فِي الْأَبْدَانِ فِي الدُّنْيَا لِيُدْلَى فِي قَبْرِهِ وَ هُوَ طَاهِرُ مِنْ [ ذُنُوبِهِ ]. وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقْرُبُ مَوْتُهُ، وَقَدْ بَقِيَتْ عَلَيْهِ فَيَشْتَدُّ نَزْعُهُ، وَيُكَفِّرُ بِهِ عَنْهُ، فَإِنْ بَقِيَ شَيْءٍ وَ قَوِيتَ عَلَيْهِ يَكُونُ لَهُ بَطَنُ أَو اضْطِرَابُ فِي يَوْمٍ مَوْتِهِ، فَيَقِلُّ مَنْ يَحْضُرُهُ فَيَلْحَقُهُ بِهِ الذُّلُّ، فَيُكَفِّرُ عَنْهُ، فَإِنْ بَقِيَ شَيْءٌ أَتِيَ بِهِ وَ لَمَّا يَلْحَدْ وَ يُوضَعْ، فَيَتَفَرَّقُونَ عَنْهُ فَيُطَهَّرُ. فَإِنْ كَانَتْ ذُنُوبُهُ أَعْظَمَ وَ أَكْثَرَ طَهُرَ مِنْهَا بِشَدَائِدِ عَرَصَاتِ [يَوْمِ] الْقِيَامَةِ، فَإِنْ كَانَت أَكْثَرَ وَ أَعْظَمَ طَهُرَ مِنْهَا فِي الطَّبَقِ الْأَعْلَى مِنْ جَهَنَّمَ، وَ هَؤُلَاءِ أَشَدُّ مُحِبِّينَا عَذَاباً وَ أَعْظَمُهُمْ ذُنُوباً. لَيْسَ هَؤُلَاءِ يُسَمَّوْنَ بِشِيعَتِنَا، وَلَكِنَّهُمْ

ص: 618

دوست داشتن دشمنان علی علیه السلام و مخالفت با او گناهی است که با وجودش هیچ چیز بهره ای نمی رساند، جز اینکه دشمنان او در دنیا به خاطر طاعاتشان از نعمت و تندرستی و آسودگی بهره مند گردند و چون به آخرت در آیند، تنها عذاب پایدار است که نصیبشان می شود». سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «همانا هرکس ولایت علی علیه السلام را انکار کند، هرگز بهشت را با چشم خود نمی بیند؛ جز اینکه به بهشت می نگرد تا بداند اگر دوستدار علی علیه السلام می بود، بی شک آنجا سرا و اقامتگاه و جایگاهش می شد، و این گونه افسوس و پشیمانی بر او افزون می گردد. همانا کسی که علی علیه السلام را دوست بدارد و از دشمنانش بیزاری جوید و دوستانش را پاس دارد، هرگز دوزخ را به چشم خود نمی بیند؛ جز اینکه به دوزخ می نگرد و به او می گویند: اگر شیوه ای جز این داشتی، بی شک اینجا اقامتگاه تو می شد و اگر او ستمى جز کفر به علی علیه السلام بر خود کرده باشد، دمی از آتش دوزخ به او می رسد تا به سان گرمابه ای که چرک از او می زداید، او را پاک گرداند و آنگاه با شفاعت دوستان خود از آنجا به بهشت منتقل می شود». سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ای جماعت شیعه ی ما! دیر یا زود بهشت شما را در خواهد یافت، اما در به دست آوردن درجات آن از هم پیشی گیرید». عرض شد: «آیا از میان دوستداران شما و دوستداران علی علیه السلام کسی به دوزخ می رود»؟ فرمود: «هر کس جان خود را به مخالفت با محمد صلی الله علیه وآله و على علیه السلام آلوده کرده باشد و در حرام خدا افتاده باشد و به مردان و زنان مؤمن ستم روا داشته باشد و از احکام شریعت اسلام سرباز زده باشد، در روز قیامت آلوده و چرکین وارد می شود». و در آنجا محمد صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام به او می فرمایند: «ای فلان کس! تو چرکین و آلوده ای، پس شایسته ی هم نشینی با دوستان برگزیده ی خود و هم آغوشی پریان خوب رو و [همراهی با] فرشتگان درگاه خداوند نمی باشی و به آنچه در اینجا فراهم است، دست نمی یابی، مگر اینکه آنچه در اینجا برپا شده، تو را از گناهانت پاک گرداند»؛ آن گاه به بالاترین طبقهی آتش دوزخ درآید و به سزای برخی از گناهانش در عذاب افتد. تنی دیگر از آنها به سزای برخی از گناهانش به سختی های محشر گرفتار شود. سپس فرستادگان دوستانش که از زمره ی نیکان شیعه می باشند، همچون پرنده ای که دانه بر می چیند، او را از آن میان برمی گیرند. تنی دیگر از ایشان که بار گناهانش کمتر و سبک تر است، در دنیا به دست فرمانروایان و دیگر کسان در تنگنا و گرفتاری می افتد و درد و رنج به جسمش راه می یابد تا گناهانش زدوده شود، و در حالی به قبر سرازیر گردد که از گناه پاک شده است. تنی دیگر از ایشان چون در آستانه مرگ قرار گیرد، مرگش به درازا می کشد و جان سپردنش دشوار می گردد و این چنین تاوان گناه پس می دهد. اگر چیزی از گناهانش بر جای بماند و بر او سنگینی کند، در همان روز به دل درد و لرز دچار می شود. پس اطرافیانش اندک می شوند و به خواری می افتد و این چنین تاوان گناه پس می دهد. اگر باز چیزی از گناهانش بر جای بماند، پس از مرگ او را می آورند و به خاک می سپارند و با گور بر جا می گذارند و از مزارش پراکنده می شوند و این چنین از گناه پاک می شود. اگر بار گناهانش بیشتر و سنگین تر باشد،

ص: 619

يُسَمَّوْنَ بِمُحِبِّينَا وَ الْمُوَالِينَ لِأَوْلِيَائِنَا وَ الْمُعَادِينَ لِأَعْدَائِنَا إِنَّ شِيعَتَنَا مَنْ شَيَّعَنَا، وَاتَّبَعَ آثَارَنَا، وَ اقْتَدَى بِأَعْمَالِنَا وَ قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام قَالَ رَجُلُ لِرَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله : [ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ] فَلَانُ يَنْظُرُ إِلَى حَرَمِ جَارِهِ فَإِنْ أَمْكَنَهُ مُوَاقَعَةُ حَرَامٍ لَمْ يَنْزِعُ عَنْهُ فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَ قَالَ: ائْتُونِي ِبهِ فَقَالَ رَجُلُ آخَرُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنَّهُ مِنْ شِيعَتِكُمْ مِمَّنْ يَعْتَقِدُ مُوَالَاتَكَ وَ مُوَالَاةَ عَلِيٍّ علیه السلام ، وَيَتَبَرَأَ مِنْ أَعْدَائِكُمَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله : لَا تَقُلْ إِنَّهُ مِنْ شِيعَتِنَا فَإِنَّهُ كَذِبُ، إِنَّ شِيعَتَنَا مَنْ شَيَّعَنَا وَ تَبعَنَا فِي أَعْمَالِنَا، وَ لَيْسَ هَذَا الَّذِي ذَكَرْتَهُ فِي هَذَا الرَّجُل مِنْ أَعْمَالِنَا. وَ قِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام [ وَ إمَامِ الْمُتَّقِينَ، وَ يَعْسُوبِ الدِّينِ، وَ قَائِدِ الْغُر الْمُحَجَّلِينَ، وَ وَصِيَّ رَسُولَ رَبِّ الْعَالَمِينَ: إِن ] فَلَانُ مُسْرِفُ عَلَى نَفْسِهِ بِالذُّنُوبِ الْمُوبِقَاتِ، وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ مِنْ شِيعَتِكُمْ. فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام : قَدْ كُتِبَتْ عَلَيْكَ كَذِبَةٌ أَوْ كَذِبَتَانِ، إِنْ كَانَ مُسْرِفاً بالذُنُوبِ عَلَى نَفْسِهِ يُحِبُّنَا وَ يُبْغِضُ أَعْدَا نَا، فَهُوَ كَذِبَةٌ وَاحِدَةً، هُوَ مِنْ مُحِيِّينَا لَا مِنْ شِيعَتِنَا، وَ إِنْ كَانَ يُوَالِى أَوْلِيَاءَنَا وَيُعَادِي أَعْدَاءَنَا، وَ لَيْسَ [هُوَ] بِمُسْرِفِ عَلَى نَفْسِهِ [ فِي الذُّنُوب] كَمَا ذَكَرْتَ فَهُوَ مِنْكَ كَذِبَةُ، لِأَنَّهُ لَا يُسْرِفُ فِي الذُّنُوبَ. وَإِنْ كَانَ [لا] يُسْرِفُ فِي الذُّنُوبِ وَ لَا يُوَالِينَا وَ لَا يُعَادِي أَعْدَا ءَنَا، فَهُوَ مِنْكَ [ كَذِبَتَان ] . (1)

10- الصادق علیه السلام - في تفسير الإمام العسكرى علیه السلام : وقيل للصَّادِقِ علیه السلام : إِنَّ عَمَّارا الدُّهْنِيَ شَهِدَ الْيَوْمَ عِنْدَ [ابْنِ] أَبِي لَيْلَى قَاضِي الْكُوفَة بِشَهَادَةِ، فَقَالَ لَهُ الْقَاضِي: قُمْ يَا عَمَّارُ فَقَدْ عَرَفْنَاكَ، لَا تُقْبَلُ شَهَادَتُكَ لِأَنَّكَ رَافِضِيُّ فَقَامَ عَمَّارُ وَقَدِ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ، وَاسْتَفْرَغَهُ الْبُكَاءُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ أَبِي لَيْلَى: أَنْتَ رَجُلُ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ الْحَدِيثِ إِنْ كَانَ يَسُوءُ كَ أَنْ يُقَالَ لَكَ رَافِضِي» فَتَبَراً مِنَ الرَّفْضِ، فَأَنْتَ مِنْ إِخْوَانِنَا. فَقَالَ لَهُ عَمَّارُ: يَا هَذَا مَا ذَهَبْتَ وَ اللَّهِ حَيْثُ ذَهَبْتَ، وَلَكِنِّي بَكَيْتُ عَلَيْكَ وَ عَلَيَّ أَمَّا بُكَائِي عَلَى نَفْسِي فَإِنَّكَ نَسَبْتَنِي إِلَى رُتْبَة شَرِيفَة لَسْتُ مِنْ أَهْلِهَا، زَعَمْتَ أَنِّي رَافِضِی وَيْحَكَ لَقَدْ حَدَّثَنِي الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّ أَوَّلَ مَنْ سُمِّيَ الرَّافِضَةَ السَّحَرَةُ الَّذِينَ لَمَّا شَاهَدُوا آيَةَ مُوسَى علیه السلام فِى عَصَاهُ آمَنُوا بِهِ [وَرَضُوا بِهِ] وَاتَّبَعُوهُ وَ رَفَضُوا أَمَرَ فِرْعَوْنَ، وَاسْتَسْلَمُوا لِكُلِّ مَا نَزَلَ بِهِمْ، فَسَمَّاهُمْ فِرْعَوْنُ الرَّافِضَةَ لَمَّا رَفَضُوا دِينَهُ فَالرَّافِضِيُّ مَنْ رَفَضَ كُلَّمَا كَرِهَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ فَعَلَ كُلَّ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ، فَأَيْنَ فِي الزَّمَانِ مِثْلُ هَذَا فَإِنَّمَا بَكَيْتُ عَلَى نَفْسِي خَشْيَةَ أَنْ (يَطَّلِعَ اللَّهُ

ص: 620


1- تفسير الأمام العسكرى، ص309/ تفسير البرهان.

سختی های عرصات قیامت آن را از او می زداید، اگر باز به گناهانی بیش تر و بزرگ تر آلوده باشد، طبقات بالای دوزخ گناهانش را پاک می کند. اینان در میان دوستداران ما سخت ترین عذاب را می کشند و بزرگ ترین گناهان را دارند و البته آنها شیعه ی ما نامیده نمی شوند، بلکه دوستدار ما و دوست دوستان ما و دشمن دشمنان ما نام می گیرند، چراکه شیعه ی ما کسی است که از ما پیروی کند. و حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: «مردی به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! فلان کس به زن همسایه اش نگاه می کند و اگر از راه حرام لذتی برای او پیش آید، رعایت نمی کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله خشمگین شد و فرمود: «او را نزد من آورید». مرد دیگری گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! او از شیعیان شماست که به ولایت شما و علی علیه السلام باور دارد و از دشمنانتان بیزاری می جوید». رسول خدا صلی الله علیه وآله! فرمود: «نگو او شیعه ی ماست، این دروغ است. همانا شیعه ی ما کسی است که از ما پیروی کند و کردار ما را در پیش گیرد، حال آنکه آنچه درباره ی آن مرد بیان کردی، در کردار ما نیست». مردی به امیرمؤمنان علی علیه السلام عرض کرد: «فلان کس که از شیعیان شماست، با انجام گناهان بزرگ جان خود را به تباهی می کشد». امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «با این سخن، یک یا دو دروغ بر تو نوشته شد؛ اگر او در گناه، جان خود را به تباهی کشد و ما را دوست بدارد و از دشمنان ما بیزار باشد، یک دروغ بر تو نوشته شده، چراکه چنین کسی دوست دار ماست و شیعه ی ما نیست؛ و اگر او دوست دوستان ما و دشمن دشمنان ما باشد، اما برخلاف گفته ی تو با انجام گناه، جان خود را به تباهی نکشد، باز یک دروغ بر تو نوشته شده است؛ چراکه او در گناه به تباهی نیفتاده است؛ حال اگر نه گناهکار باشد و نه ما را دوست بدارد و نه با دشمنان ما دشمنی کند، این گونه دو دروغ بر تو نوشته شده است».

10 - امام صادق علیه السلام - به امام صادق علیه السلام عرض شد: «امروز عمّار دهنی نزد ابن ابی لیلی قاضی کوفه، در امری گواهی داد. قاضی به او گفت: «ای عمّار! برخیز که ما تو را می شناسیم و گواهی تو را نمی پذیریم؛ چراکه تو رافضی هستی». عمّار برخاست، در حالی که شانه هایش می لرزید و سخت می گریست. ابن ابی لیلی به او گفت: «تو مردی از اهل دانش و حدیث هستی، اگر خوش نداری که به تو رافضی گفته شود، دست از این مرام بردار تا در زمره برادران ما باشی». عمار به او گفت: «ای فلانی! سوگند به خدا! هرگز در راهی که تو می پیمایی، گام نمی گذارم و این اشک را هم به حال تو و هم به حال خود می ریزم. بر خود می گریم، چراکه تو مرا به مقامی والا نسبت دادی، حال آن که سزاوار آن نیستم، پنداشتی که من رافضی هستم. وای بر تو». امام صادق علیه السلام به من فرمود: «نخستین کسانی که رافضی نام گرفتند، ساحرانی بودند که پس از دیدن معجزه ی عصای موسی علیه السلام به وی ایمان آوردند و از او خشنود شدند و راه او را در پیش گرفتند و فرمان فرعون را واگذاردند و به هر آنچه بر سرشان آمد، گردن نهادند. از این رو فرعون ایشان را رافضی نامید؛ چراکه آئین او را رفض و رد کردند. پس رافضی کسی است که هر آنچه را خداوند متعال ناپسند شمرده است رد کند و به هر آنچه خداوند فرمان داده، عمل کند. اما چنین کسی در این روزگار کجاست؟ آری، بر حال خود می گریم؛ چراکه سخت می ترسم خداوند عزوجل بر باطنم نظر افکند، حال آنکه من چنین نام والایی را بر خود پذیرفته ام و بدین سبب پروردگار عزوجل مرا مجازات کند و بگوید: «ای عمار! آیا به راستی همان گونه

ص: 621

تَعَالَى) عَلَى قَلْبِي، وَ قَدْ تَقَبَّلْتُ هَذَا الِاسْمَ الشَّرِيفَ عَلَى نَفْسِي، فَيُعَاتِبَنِي رَبِّي عَزَّوَجَلَّ وَيَقُولَ: يَا عَمَّارُ أَ كُنتَ رَافِضاً لِلْأَبَاطِيل، عَامِنَا لِلطَّاعَاتِ كَمَا قَالَ لَكَ فَيَكُونَ ذَلِكَ تَقْصِيراً بي فِي الدَّرَجَاتِ إِنْ سَامَحَنِي، وَ مُوجِباً لِشَ-دَيدِ الْعِقَابِ عَلَيَّ إِنْ نَاقَشَنِي، إِلَّا أَنْ يَتَدَارَكَنِي مَوَالِيَّ بِشَفَاعَتِهِمْ وَأَمَّا وَ أَمَّا بُكَائِي عَلَيْكَ، فَلِعِظَمٍ كَذِبِكَ فِي تَسْمِيَتِي بِغَيْرِ اسْمِي، وَ شَفَقَنِيَ الشَّدِيدَةِ عَلَيْكَ عَذَابِ اللَّهِ تَعَالَى أَنْ صَرَفْتَ أَشْرَفَ الْأَسْمَاءِ إِلَى أَنْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَرْذَلِهَا كَيْفَ يَصْبِرُ بَدَنَكَ عَلَى عَذَابِ [اللَّهِ، وَعَذَابِ] كَلِمَتِكَ هَذِهِ! فَقَالَ الصَّادِقِ علیه السلام : لَوْ أَنَّ عَلَى عَمَّارٍ مِنَ الذُّنُوبِ مَا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرَضِينَ لَمُحِيَتْ عَنْهُ بِهَذِهِ الْكَلِمَاتِ: وَإِنَّهَا لَتَزيدُ فِي حَسَنَاتِهِ عِنْدَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَل حَتَّى يُجْعَلَ كُلُّ خَرْدَلَة مِنْهَا أَعْظَمَ مِنَ الدُّنْيَا أَلْفَ مَرَّةً. (1)

11 - العسكرى علیه السلام - قَالَ أَبُو يَعْقُوبَ يُوسُفُ بْنُ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ سَيَّارٍ حَضَرْنَا لَيْلَةً عَلَى غُرْفَة الْحَسَنِ بْن عَلِيٌّ بن مُحَمَّدِ علیه السلام وَقَدْ كَانَ مَلِكُ الزَّمَانِ لَهُ مُعَظَّماً، وَحَاشِيَتُهُ لَهُ مُبَجِّلِينَ، إِذْ مَرَّ عَلَيْنَا وَإلِى الْبَلَدِ وَإِلِى الْجِسْرَيْنِ وَ مَعَهُ رَجُلٌ مَكْتُوفُ، وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ علیه السلام مُشْرِفُ مِنْ رَوْزَنَتِهِ. فَلَمَّا رَآهُ الْوَالِى تَرَجَّلَ عَنْ دَابَّتِهِ إِجْلَالًا لَهُ. فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلَى علیه السلام : عُدْ إِلَى مَوْضِعِكَ. فَعَادَ، وَهُوَ مُعَظَّمُ لَهُ، وَ قَالَ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ، أَخَذْتُ هَذَا، فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ، عَلَى بَابِ حَانُوتِ صَيْرَفِي فَاتَّهَمْتُهُ بِأَنَّهُ يُرِيدُ نَقْبَهُ وَ السَّرَقَةَ مِنْهُ فَقَبَضْتُ عَلَيْهِ، فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَضْرِبَهُ خَمْسَمِائَة [سَوْط] وَ هَذَا سَبِيلِى فِيمَنْ أَنَّهُمُهُ مِمَّنْ أَخُذُهُ لِيَكُونَ قَدْ شَقِيَ بِبَعْض ذُنُوبِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَنِي [وَيَسْأَلْنِي فِيهِ] مُدَافَعَتَهُ. فَقَالَ لِي: اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تَتَعَرَّضُ لِسَخَطِ اللَّهِ فَإِنِّى مِنْ شِيعَة أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ بنِ أَبِي طَالِب علیه السلام وَ شِيعَةِ هَذَا الْإِمَامِ [أبى] الْقَائِمِ بِأَمْرِ اللَّهِ فَكَفَفْتُ عَنْهُ، وَقُلْتُ: أَنَا مَارُّ بِكَ عَلَيْهِ، فَإِنْ عَرَفَكَ بِالتَّشيع أطْلَقْتُ عَنْكَ، وَ إِلَّا قَطَعْتُ يَدَكَ وَ رِجْلَكَ، بَعْدَ أَنْ أَجْلِدُكَ أَلْفَ سَوْطِ، وَ قَدْ جِئْتُكَ [به] يَا ابْنَ رَسُول اللَّهِ فَهَلْ هُوَ مِنْ شِيعَة عَلَى علیه السلام كَمَا ادَّعَى فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ

على علیه السلام: مَعَاذَ اللَّهُ، مَا هَذَا مِنْ شِيعَة عَلَى علیه السلام ، وَ إِنَّمَا ابْتَلَاهُ اللَّهُ فِي يَدِكَ، لِاعْتِقَادِهِ فِي نَفْسِهِ أَنَّهُ مِنْ شِيعَة عَلَى علیه السلام . فَقَالَ الْوَالِي الْآنَ كَفَيْتَنِي مَثْونَتَهُ، الْآنَ أَضْرَبَهُ خَمْسَمِائَة [ضَرْبَة] لَا حَرَجَ عَلَيَّ فِيهَا. فَلَمَّا نَجَّاهُ بَعِيداً، قَالَ: ابْطَحُوهُ، فَبَطَحُوهُ وَأَقَامَ عَلَيْهِ جَلَّادَيْنِ، وَاحِداً عَنْ يَمِينِهِ، وَآخَرَ عَنْ شِمَالِهِ، وَ قَالَ: أَوْجَعَاهُ. فَأَهْوَيَا إِلَيْهِ ِبعِصِيهِمَا فَكَانَا لَا يُصِيبَان اسْتَهُ شَيْئاً إِنَّمَا يُصِيبَانِ الْأَرْضَ. فَضَجَرَ مِنْ ذَلِكَ، وَقَالَ: وَيْلَكُمَا تَضَرَبَانِ الْأَرْضِ اضْرِبَا اسْتَهُ [فَذَهَبًا يَضْرِبَانِ اسْتَهُ] فَعَدَلَتْ أَيْدِيهِ

ص: 622


1- تفسير الأمام العسكرى، ص 310/ تفسير البرهان.

که او گفت تو رافضی هستی و سخنان یاوه را رد کرده ای و به فرمان های من عمل نموده ای»؟ پس در آنجا اگر خداوند متعال بر من آسان گیرد، این ادعا از مقام من می کاهد و اگر حق تعالی بر من سخت گیرد، این ادعا مرا در کیفری جان فرسا گرفتار می کند، مگر اینکه دوستانم با شفاعت خود مرا دریابند؛ و امّا بر تو می گریم چون بر من نامی نهادی که سزاوارش نیستم و این گونه دروغی بس بزرگ گفتی و دلم برایت می سوزد؛ چراکه والاترین اسم را دگرگون کردی و آن را زبون ترین اسم ساختی و این گونه خود را در عذاب خداوند متعال انداختی. چگونه اندامت عذاب خداوند را به سبب چنین سخنی بر می تابد»؟ آن گاه امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر عمار بار گناهی بزرگ تر از آسمان ها و زمین ها می داشت، بدون شک این سخنان همه را از او می زدود. همانا این سخنان در پیشگاه خداوند چنان بر کردار نیک او می افزاید که هر ذره ای از آن را هزار بار بزرگ تر از تمامی دنیا می سازد».

11- امام عسکری علیه السلام - ابویعقوب یوسف بن زیاد و علی بن سیار روایت کردند: «شبی در اتاق حضرت امام حسن عسکری علیه السلام خدمت ایشان بودیم؛ در آن زمان حاکم آن سامان، آن حضرت را بسیار گرامی می داشت و اطرافیان وی، ایشان را بسیار ارج می نهادند. در همان حال حاکم شهر یعنی حاکم جسرین، در حالی که مردی را دست بسته به همراه داشت، از آنجا می گذشت. امام حسن عسکری علیه السلام از دریچه ی اتاق خود بیرون را می نگریست. چون حاکم، آن حضرت را دید، به احترام ایشان از چهارپای خود پیاده شد امام حسن عسکری به او فرمود به جای خود برگرد». او کمر خم کرد و بر چهارپای خود بازگشت». سپس عرض کرد: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله! این مرد را امشب، بر یک دکان صرافی گرفتم. از آنجا که پنداشتم می خواهد راهی به دکان باز کند و از آن دزدی کند، او را دستگیر کردم. روش من چنین است که در میان دستگیر شدگان، کسی را که به او بدگمان شده ام، پانصد تازیانه می زنم تا به خاطر گوشه ای از گناهانش مجازات شود و روزی نرسد که کسی نزد من بیاید و بپرسد با چنین کسی چه کار کرده ام و پاسخی برایش نداشته باشم. چون خواستم این مرد را نیز تازیانه بزنم به من گفت: «از خدا پروا کن و خود را در خشم او گرفتار نکن، چراکه من شیعه ی على علیه السلام و شیعه امام روزگار خود، پدر آن بزرگوار که به امر خدا به پا می خیزد می باشم، من از او دست کشیدم و گفتم: «تو را نزد آن حضرت می برم، اگر تو را در شمار شیعیان دانست، آزاد می شوی وگرنه هزار تازیانه به تو می زنم و سپس دست و پایت را قطع می کنم. اکنون او را به حضور شما آورده ام ای پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا او چنان که ادعا می کند، شیعه ی علی علیه السلام است»؟ حضرت فرمود: «پناه بر خدا! این مرد شیعه علی علیه السلام نیست و به سزای آنکه خود را شیعه ی علی علیه السلام پنداشته، خداوند او را در دست تو گرفتار کرده است». حاکم گفت: «امر او را بر من هموار کردی. اینک پانصد تازیانه بر او می زنم و دیگر باکی از این کار نخواهم داشت». او را به دوردست برد و گفت: «این مرد را بر زمین بخوابانید». چون با او چنین کردند یک جلّاد بر سمت راست او و جلادی دیگر بر سمت چپ او گماشت و گفت: «او را بزنید». آن دو جلّاد تازیانه های خود را بر او فرود آوردند، اما هیچ ضربه ای به پشت او نخورد و هر چه زدند بر زمین نشست. حاکم به ستوه آمد و گفت: «وای بر شما! چرا زمین را می زنید؟ بر پشت او تازیانه زنید». دوباره پشت او را نشان گرفتند، اما این بار دست هایشان خطا رفت و تازیانه هر یک به دیگری

ص: 623

فَجَعَلَا يَضْرِبُ بَعْضُهُمَا بَعْضاً وَ يَصِيحُ وَ يَتَأَوَّهُ. فَقَالَ: وَيْحَكُمَا أَ مَجْنُونَانِ أَنْتُمَا يَضْرِبُ بَعْضُكُمَا بَعْضاً اضْرِبَا الرَّجُلَ فَقَالا: مَا نَضْرِبُ إِلَّا الرَّجُلَ، وَ مَا نَقْصِدُ سِوَاهُ، وَلَكِنْ تَعْدِلُ أَيْدِينَا حَتَّى يَضْرِبَ بَعْضُنَا بَعْضاً. قَالَ: فَقَالَ: يَا فَلَانَ وَ يَا فَلَانُ حَتَّى دَعَا أَرْبَعَةً وَصَارُوا مَعَ الْأَوَّلَيْنِ سِتَّةَ، وَ قَالَ: حِيطُوا بِهِ. فَأَحَاطُوا بِهِ، فَكَانَ يَعْدِلُ بأَيْدِيهِمْ، وَتَرْفَعُ عِصِيُّهُمْ إِلَى فَوْقِ، فَكَانَتْ لَا تَقَعُ إِلَّا بِالْوَالِي فَسَقَطَ عَنْ دَايَّتِهِ، وَ قَالَ: قَتَلْتُمُونِي، قَتَلَكُمُ اللَّهُ مَا هَذَا فَقَالُوا: مَا ضَرَبْنَا إِلَّا إِيَّاهُ ثُمَّ قَالَ لِغَيْرِهِمْ: تَعَالَوْا فَاضْرِبُوا هَذَا فَجَاءُ وا، فَضَرَبُوهُ بَعْدُ فَقَالَ: وَيْلَكُمْ إِيَّايَ تَضْرِبُونَ! فَقَالُوا: لَا وَاللَّهِ، مَا نَضْرِبُ إِلَّا الرَّجُلَ قَالَ الْوَالِي: فَمِنْ أَيْنَ لِي هَذِهِ الشَّجَاتُ بِرَأْسِي وَ وَجْهِي وَ بَدَنِي، إِنْ لَمْ تَكُونُوا تَضْرِبُونِي! فَقَالُوا: شَلَّتْ أَيْمَانُنَا إِنْ كُنَّا [قَدْ] قَصَدْنَاكَ بِضَرْبَ. فَقَالَ الرَّجُلُ لِلْوَالِي: يَا عَبْدَ اللَّهِ - أ مَا تَعْتَبَرُ بهَذِهِ الْأَلْطَافِ الَّتِي بِهَا يُصْرَفُ عَنِّى هَذَا الضَّرْبُ وَيْلَكَ رُدَّنِي إِلَى الْإِمَامِ، وَامْتَثِلْ فِيَّ أَمْرَهُ قَالَ: فَرَدَّهُ الْوَالِي بَعْدُ [إِلَى] بَيْنَ يَدَى الْحَسَن بن عَلِى علیه السلام . فَقَالَ: يَا ابْنَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ، عَجِبْنَا لِهَذَا، أَنْكَرْتَ أَنْ يَكُونَ مِنْ شِيعَتِكُمْ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ شِيعَتِكُمْ، فَهُوَ مِنْ شِيعَة إِبْلِيسَ، وَ هُوَ فِي النَّارِ، وَ قَدْ رَأَيْتُ لَهُ مِنَ الْمُعْجِزَاتِ مَا لَا يَكُونُ إِنَّا لِلْأَنْبِيَاءِ. فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلَى علیه السلام : قُلْ أَوْ لِلْأَوْصِيَاءِ [ فَقَالَ: أَوْ لِلْأَوْصِيَاءِ ]. فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيَّ علیه السلام لِلْوَالِي: يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّهُ كَذَبَ فِي دَعْوَاهُ أَنَّهُ مِنْ شِيعَتِنَا كَذِبَةً لَوْ عَرَفَهَا ثُمَّ تَعَمَّدَهَا لَابْتُلِيَ بِجَمِيعِ عَذَابِكَ لَهُ، وَ لَبَقِيَ فِي الْمُطْبَقِ ثَلَاثِينَ سَنَةً، وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَعَالَى رَحِمَهُ لِإِطْلَاقِ كَلِمَة عَلَى مَا عَنَى لَا عَلَى تَعَمُّدِ كَذِب وَ أَنْتَ يَا عَبْدَ اللَّهِ، فَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ خَلَّصَهُ مِنْ يَدَيْكَ، خَلَّ عَنْهُ فَإِنَّهُ مِنْ مُوَالِينَا وَ مُحِبينَا، وَ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا. فَقَالَ الْوَالِي: مَا كَانَ هَذَا كُلُهُ عِنْدَنَا إِنَّا سَوَاءَ، فَمَا الْفَرْقَ قَالَ لَهُ الْإِمَامُ علیه السلام : الْفَرْقُ أَنَّ شِيعَتَنَا هُمُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ آثَارَنَا وَ يُطِيعُونَا فِي جَمِيعِ أَوَامِرنَا وَ نَوَاهِينَا، فَأُولَئِكَ [ مِنْ] شِيعَتِنَا. فَأَمَّا مَنْ خَالَفَنَا فِي كَثِيرٍ مِمَّا فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ فَلَيْسُوا مِنْ شِيعَتِنَا. قَالَ الْإِمَامُ لِلْوَالِي: وَ أَنْتَ قَدْ كَذَبْتَ كَذِبَةً لَوْ تَعَمَّدْتَهَا وَ كَذَبْتَهَا لَابْتَلَاكَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِضَرْب أَلْفِ سَوْطِ، وَسِحْن ثَلَاثِينَ سَنَةً فِي الْمُطْبَقِ. قَالَ: وَمَا هِيَ يَا ابْنَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله ؟ قَالَ: بِزَعْمِكَ أَنَّكَ رَأَيْتَ لَهُ مُعْجِزَاتِ، إِنَّ الْمُعْجِزَاتِ لَيْسَتْ لَهُ إِنَّمَا هِيَ لَنَا أَظْهَرَهَا اللَّهُ تَعَالَى فِيهِ إِبَانَةٌ لِحُجَّتِنَا وَإِيضاحاً لِجَلَالَتِنَا وَشَرَفِنَا، وَلَوْ قُلْت شَاهَدَتْ فِيهِ مُعْجِزَاتِ، لَمْ أَنْكِرْهُ عَلَيْكَ، أَلَيْسَ إِحْيَاء عِيسَى علیه السلام الْمَيِّتَ مُعْجِزَةً أَ هِيَ لِلْمَيِّتِ أَمْ لِعِيسَى علیه السلام أ وَ لَيْسَ خَلَقَ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَة الطَّيْرِ فَصَارَ طَيْراً بإِذْنِ اللَّهِ [ مُعْجِزَةً] أ هِي لِلطَّائِر أَوْ لِعِيسَى أَ وَ لَيْسَ الَّذِينَ جُعِلُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ مُعجزة ، أ هِيَ لِلْقِرَدَة أَوْ لِنَبِيٍّ ذَلِكَ الزَّمَانِ فَقَالَ الْوَالِي: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ [ ربِّى] وَأتُوبُ إِلَيْهِ ثُمَّ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٌّ علیه السلام لِلرَّجُلِ الَّذِي قَالَ إِنَّهُ مِنْ شِيعَة عَلَى علیه السلام : يَا

ص: 624

خورد و داد و فریادشان برخاست. حاکم گفت: «وای بر شما! مگر دیوانه شده اید؟ چرا یکدیگر را می زنید؟ این مرد را بزنید». آن دو گفتند: «ما همین کار را می کنیم و تنها او را نشانه می گیریم، اما دست هایمان خطا می رود و ضربه هایمان به خودمان می خورد». حاکم گفت: «ای فلانی و ای فلانی! و چهار تن دیگر را فراخواند و در کنار آن دو ایستادند و گفت: «او را در میان گیرید. آنان چنین کردند و چون خواستند مرد را بزنند، دست هایشان خطا رفت و تازیانه هایشان به هوا رفت و بر بدن حاکم نشست». او از چهارپایش بر زمین افتاد و فریاد زد: «مرا کشتید، خدا شما را بکشد! این چه کاری است می کنید»؟ آن ها گفتند: «ما تنها این مرد را زدیم». حاکم به چند نفر دیگر گفت: «این مرد را بزنید. آن ها آمدند و باز حاکم را زدند». گفت: «وای بر شما! چرا مرا می زنید»؟ گفتند: «به خدا سوگند! ما تنها این مرد را می زنیم». حاکم گفت: «اگر مرا نمی زنید پس این زخم ها بر سر و صورت و بدن من از کجا آمد»؟ گفتند: «دست های ما بشکند، اگر تو را نشان گرفته باشیم»! مرد گرفتار به حاکم گفت: «ای بنده ی خدا! آیا از این همه لطف که ضربه های تازیانه را از من دور می کند، عبرت نمی گیری؟ وای بر تو! مرا نزد امام برگردان و به فرمان ایشان سرسپار». حاکم او را خدمت حضرت بازگرداند و گفت: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله! از کار این مرد در شگفتم. فرمودید که او از شیعیان شما نیست و هرکس شیعه ی شما نباشد، ناگزیر شیعه ی شیطان است و در آتش دوزخ جای دارد. اما چنان معجزاتی از او دیدم که تنها از پیامبران دیده شده»! حضرت به او فرمود: «بگو: «و یا از جانشینان ایشان»! سپس فرمود: «ای بنده ی خدا! این مرد در این که ادعا کرده از شیعیان ماست دروغ گفته، اما اگر خود می دانست که دروغ می گوید و آگاهانه چنین می گفت، بدون شک به طور کامل در عذاب تو گرفتار می شد و سی سال در سیاه چال بر جای می ماند؛ اما خداوند متعال بر او رحم کرد و پذیرفت که او از این سخن، معنایی دگر را در نظر داشته و آگاهانه دروغ نگفته است؛ اما تو ای بنده ی خدا! بدان که خداوند عزوجل او را از دست تو رهایی بخشیده، پس او را رهاکن، چراکه او از دوستان و دوستداران ماست، اگرچه از شیعیان ما نیست». حاکم گفت: «در نظر ما این کلمات همه به یک معناست، مگر تفاوتی بین آنها می باشد»؟ حضرت فرمود: «تفاوت در این است که شیعیان ما نشانه های ما را دنبال می کنند و در امر و نهی ما، از ما فرمان می برند، چنین کسانی شیعیان ما هستند. اما کسانی که در بسیاری از واجبات خود از ما سرپیچی می کنند، هرگز از شیعیان ما نیستند». سپس امام علیه السلام به حاکم فرمود: «تو نیز دروغی گفتی که اگر آگاهانه می بود، خداوند عزوجل به هزار ضربه تازیانه گرفتارت می کرد و سی سال در سیاه چال می افکند» گفت: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله! چه دروغی»؟ فرمود: «پنداشتی که از او معجزه دیده ای، حال آنکه معجزه، کار او نیست، بلکه کار ماست و خداوند متعال این معجزات را در کار او نشان داد تا نشانه های مسلّم ما را آشکار سازد و بزرگی و ارجمندی ما را نمایان کند. اما اگر می گفتی: «در کار او معجزاتی دیدم، سخنت را ناروا نمی شمردم. آیا زنده شدن مردگان به دست عیسی علیه السلام معجزه نبود؟ حال این معجزه، کار مردگان بود یا عیسی علیه السلام؟ آیا او نبود که از گل پرنده ای ساخت و آنگاه معجزه شد و پرنده به خواست خدا پر گشود؟ حال این معجزه، کار پرنده بود یا عیسی علیه السلام ؟ آیا مسخ آنان که با خواری به بوزینه تبدیل شدند، معجزه نبود؟ پس این معجزه، کار بوزینه ها بود یا پیامبر آن روزگار»؟ در

ص: 625

عَبْدَ اللَّهِ لَسْتَ مِنْ شِيعَة عَلِيٍّ علیه السلام ، إِنَّمَا أَنْتَ مِنْ مُحِبِّيهِ، وَإِنَّمَا شِيعَةُ عَلَى علیه السلام الَّذِينَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ فِيهِمْ: وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ. هُمُ الَّذِينَ آمَنُوا باللَّهِ وَ وَصَفُوهُ بِصِفَاتِهِ، وَ نَزَّهُوهُ عَنْ خِلَافِ صِفَاتِهِ، وَصَدَقُوا مُحَمَّداً فِي أَقْوَالِهِ، وَ صَوَّبُوهُ فِي كُلِّ أَفْعَالِهِ، وَ رَأَوْا عَلِيًّا بَعْدَهُ سَيِّداً إِمَاماً، وَ قَرْمَا هُمَاماً لَا يَعْدِلُهُ مِنْ أُمَّةٍ مُحَمَّدٍ أَحَدٌ، وَلَا كُلُّهُمْ إِذَا اجْتَمَعُوا فِي كِفَّة يُوزَنُونَ بِوَزْنِهِ، بَلْ يَرْجَعُ عَلَيْهِمْ كَمَا تَرْجَعُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضُ عَلَى الدَّرَّةِ. وَشِيعَةً عَلَى علیه السلام هُمُ الَّذِينَ لَا يُبَالُونَ فِي سَبيلِ اللَّهِ أَ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِمْ، أَوْ وَقَعُوا عَلَى الْمَوْتِ وَ شِيعَةً عَلَى علیه السلام هُمُ الَّذِينَ يُؤْثِرُونَ إِخْوَانَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ، وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ هُمُ الَّذِينَ لَا يَرَاهُمُ اللَّهُ حَيْثُ نَهَاهُمْ، وَ لَا يَفْقِدُهُمْ مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ وَشِيعَةُ عَلَى علیه السلام هُمُ الَّذِينَ يَقْتَدُونَ بِعَلِيٍّ فِ-ي إِكْرَامِ إِخْوَانِهِمُ الْمُؤْمِنِينَ. مَا عَنْ قَوْلِى أَقُولُ لَكَ هَذَا، بَلْ أَقُولُهُ عَنْ قَولٌ مُحَمَّدٍ، فَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى: وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قَضَوْا الْفَرَائِضَ كُلَّهَا بَعْدَ التَّوْحِيدِ َو اعْتِقَادِ النُّبُوَّةَ وَالْإِمَامَةِ وَأَعْظَمُهَا [فَرْضاً] قَضَاءُ حُقوق الإخْوَان فِى اللَّهِ، وَاسْتِعْمَال التَّقِيَّة مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ. (1)

قوله تعالى : إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (84)

قوله تعالى : إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ (85)

قوله تعالى : أ إفكاً آلِهَةً دُونَ اللهُ تُرِيدُونَ (86)

قوله تعالى: فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ (87)

1- علی بن إبراهيم رحمه الله - الْقَلْبُ السَّلِيمُ مِنَ الشَّك. (2)

2- الصادق علیه السلام - بِقَلْبٍ سَلِيمٍ مِنْ كُلِ مَا سِوَى اللَّهِ تَعَالَى لَمْ يَتَعَلَّقٌ بِشَيْءٍ غَيْرِهِ. (3)

قوله تعالى: فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُوم (88)

1 - الكاظم علیه السلام - فَلَوْ لَمْ يَكُنْ عَالِماً بِعِلْم النجوم مَا نَظَرَ فِيهَا. (4)

ص: 626


1- تفسير الأمام العسكری، ص316/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج 12، ص 29 / تفسير القمى، ج 2، ص223 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 12، ص 24 / تفسير البرهان / مجمع البحرین، ج 6، ص87 .
4- مستدرک الوسائل، ج 13، ص 102 / بحار الأنوار، ج 48، ص145 / بحار الأنوار، ج 55، ص 252 / فرج المهموم، ص 108

آن هنگام حاکم گفت: «از خداوند آمرزش می خواهم و به درگاهش توبه می کنم. سپس آن حضرت به مردی که گفته بود شیعه ی علی علیه السلام است فرمود: «ای بنده خدا! تو شیعه علی علیه السلام نیستی، بلکه دوستدار او می باشی. همانا شیعیان علی علیه السلام آنانند که خداوند متعال درباره ی ایشان فرمودو آن ها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، آنان اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند ماند. (بقره/82) کسانی که به خداوند ایمان آوردند و او را به صفاتش توصیف کردند و او را از صفات دیگر پاک و منزه دانستند و گفتار محمد صلی الله علیه وآله را راست دانستند و همه ی کردارش را درست برشمردند. و گفتند: «همانا پس از او علی علیه السلام سرور و پیشوا و بزرگوار و رادمردی است که هیچ کس در میان امت محمد صلی الله علیه وآله با او هم پایی نکند و اگر همگی در کفه ای از ترازو گرد هم آیند، هرگز با کفه ی او برابری نکنند، بلکه او همچون برتری آسمان و زمین بر ذره ای ناچیز، بر تمامی آن ها برتری یابد؛ و شیعیان علی علیه السلام آنانند که از سررسیدن و یا در آغوش کشیدن مرگ در راه خدا هیچ باک ندارند و شیعیان علی علیه السلام آنانند که به خاطر برادرانشان از خود می گذرند، هرچند خود در بینوایی به سر برند، و آنانند که خداوند آنها را در راهی که از آن بازداشته نمی بیند و راهی را که به سوی آن فرمان داده، خالی از ایشان نمی یابد و شیعیان علی علیه السلام آنانند که در ارج نهادن به برادران مؤمن خود به علی علیه السلام اقتدا می کنند. آنچه می گویم نه اینکه سخن خودم، بلکه سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله می باشد». خداوند متعال درباره ی آنها فرمود: وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ پس از باور داشتن به توحید و نبوت و امامت، تمامی واجبات را به جا می آورند که دو امر در این میان از همه واجب تر است: یکی ادای حقوق برادران دینی و دیگری تقیه کردن در برابر دشمنان خداوند عزوجل.

[به خاطر بیاور] هنگامی را که با قلبی سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد (84)

هنگامی که به پدرش (سرپرستش که در آن زمان عمویش بود) و قومش گفت: «این ها چیست که می پرستید؟!» (85)

آیا از روی دروغ به سراغ معبودانی غیر از خدا می روید؟ (86)

شما درباره ی پروردگار جهانیان چه گمان می برید؟!» (87)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - منظور از قلب سلیم، پاک از شک و تردید می باشد.

2- امام صادق علیه السلام - با دلی پاک از هر چیزی جز خداوند متعال که به هیچ چیز جز او وابسته نیست.

[سپس] نگاهی به ستارگان افکند. (88)

1 - امام کاظم علیه السلام - اگر عالم به علم نجوم نبود نگاه به ستاره نمی کرد.

ص: 627

2- الرسول صلی الله علیه وآله - عن المفضل بن عمر ، عن الصادق جعفر بن محمد علیه السلام قال: فَنَظَرَ نَظْرَةٌ فِي النُّجُوم فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ قَالَ إِنَّمَا قَيَّدَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالنَّظْرَةِ الْوَاحِدَةِ لِأَنَّ النَّظْرَةَ الْوَاحِدَةَ لَا تُوجِبُ الْخَطَأَ إِنَّا بَعْدَ النَّظْرَة الثَّانِيَة بدَلَالَة قَوْل النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم لَمَّا قَالَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَا عَلَى علیه السلام أَوَّلُ النَّظَرَةَ لَكَ وَ الثَّانِيَةُ عَلَيْكَ لَا لَكَ. (1)

3 - الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى خَلَقَ رُوحَ الْقُدُسِ وَ لَمْ يَخْلُقُ خَلْقاً أَقْرَبَ إِلَيْهِ مِنْهَا وَ لَيْسَتْ بأَكْرَمَ خَلْقِهِ عَلَيْهِ فَإِذَا أَرَادَ أَمْراً أَلْقَاهُ إِلَيْهَا فَأَلْقَاهُ إِلَى النُّجُومِ فَجَرَتْ بِهِ. (2)

4 - الصادق علیه السلام - رُوىَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّي قَدِ ابْتُلِيتُ بِهَذَا الل الْعِلْمِ فَأُرِيدُ الْحَاجَةَ فَإِذَا نَظَرْتُ فِي الطَّالِعِ وَ رَأَيْتُ الطَّالِعَ الشَّرِّ جَلَسْتُ وَ لَمْ أَذْهَبْ فِيهَا وَإِذَا رَأَيْتَ طَالِعَ الْخَيْرِ ذَهَبْتُ فِي الْحَاجَةِ فَقَالَ لِي تَقْضِي قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَحْرِقُ كُتُبَك. (3)

5- الرسول صلی الله علیه وآله - إِذَا ذُكِرَ النُّجُومُ فَأَمْسِكُوا. (4)

6- الصادق علیه السلام - فِي الْإِحْتِجَاجِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَم عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي حَدِيثٍ أَنَّ زَنْدِيقاً قَالَ لَهُ مَا تَقُولُ فِي عِلْمِ النُّجُومِ قَالَ هُوَ عِلَمُ قَلَتْ مَنَافِعُهُ وَكَثُرَتْ مَضَارُّهُ لَا يُدْفَعُ بِهِ الْمَقْدُورُ وَ لَا يُتَّقَى بِهِ الْمَحْذُورُ إِنْ خَبَّرَ الْمُنَجِّمُ بِالْبَلَاءِ لَمْ يُنْجِهِ التَّحَرُّرُ مِنَ الْقَضَاءِ وَإِنْ خَبَّرَ هُوَ بِخَيْر لَمْ يَسْتَطِعْ تَعْجِيلَهُ وَ إِنْ حَدَثَ بِهِ سُوءَ لَمْ يُمْكِنْهُ صَرْفُهُ وَ الْمُنَجِّمُ يُضَادُّ اللَّهَ فِي عِلْمِهِ بِزَعْمِهِ أَنَّةً يَرُدُّ قَضَاءَ اللَّهِ عَنْ خَلْقِهِ. (5)

7- أمير المؤمنين علیه السلام - الْإِحْتِجَاج، عَنْ سَعِيدِ بْن جُبَيْرٍ قَالَ: اسْتَقْبَلَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام دِهْقَانُ مِنْ دَهَاقِينِ الْفُرْس فَقَالَ لَهُ بَعْدَ التَّهْنِئَةِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام تَنَا حَسَتِ النُّجُومُ الطَّالِعَاتِ وَ تَنَاحَسَتِ السُّعُودُ بِالنَّحوسِ وَإِذَا كَانَ مِثْلُ هَذَا الْيَوْمِ وَجَبَ عَلَى الْحَكِيمِ الاخْتِفَاءُ وَيَوْمُكَ هَذَا يَوْمُ صَعْبُ قَدِ انْقَلَبَ فِيهِ كَوْكَبَانِ وَ انْقَدَحَ مِنْ يُرْجِكَ النِّيرَانُ وَ لَيْسَ الْحَرْبُ لَكَ بِمَكَان فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَيْحَكَ يَا دِهْقَانُ الْمُنْبِئُ بِالْآثَارِ الْمُحَدِّرُ مِنَ الْأَقْدَارِ مَا قِصَّةُ صَاحِبَ الْمِيزَانِ وَ قِصَّةُ صَاحِبِ السَّرَطَانِ وَ كَمِ الْمَطَالِعُ مِنَ الْأَسَدِ وَالسَّاعَاتِ مِنَ الْمُحَرَكَاتِ وَ كَمْ بَيْنَ السَّرَارِيِّ وَ

ص: 628


1- معانى الأخبار، ص 127 / وسائل الشيعة، ص 20، ص 195
2- بحار الأنوار، ج 25، ص 70/ تفسیر نورالثقلین
3- مكارم الأخلاق، ص242/ تفسیر نورالثقلین .
4- تفسیر نورالثقلین
5- وسائل الشيعة، ج 17، ص143/ تفسیر نورالثقلین

2- امام صادق علیه السلام - مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که [ایشان درباره ی حضرت ابراهيم علیه السلام] فرمود: «نگاهی به ستارگان افکند و گفت: «من بیمارم». اینکه خداوند نگاه او را به یک نگاه مقید کرده برای آن است که نگاه نخستین موجب خطا نمی شود مگر بعد نگاه دوم. چنانچه پیامبر صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: «یا علی علیه السلام! نگاه اول به سود توست و نگاه دوم به ضرر توست و نه به سود تو».

3- امام صادق علیه السلام - خداوند تبارک و تعالی روح القدس را آفرید در حالی که مخلوقی از او نزدیک تر به خدا نیست؛ نه اینکه بهترین مخلوق خدا باشد، پس هرگاه [خداوند] تصمیمی بگیرد به او القا می کند آن گاه او تحویل به نجوم (ائمه علیهم السلام) می دهد و آنها به آن عمل می کنند.

4- امام صادق علیه السلام - عبدالملک بن اعین گوید، به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «من به این علم (نجوم) گرفتارم و چون کاری دارم طالع بلند می کنم و به آن می نگرم و اگر بد نشان دهد می نشینم و به دنبال کار خود نمی روم و اگر خیر نشان دهد، می روم امام فرمود: «حاجتت در این صورت برمی آید»؟ گفتم: «آری» فرمود: «کتاب های خود را بسوزان».

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - هرگاه نام ستارگان به میان آمد، سکوت کنید [و بدون علم حرفی نزنید].

6- امام صادق علیه السلام - در کتاب احتجاج طبرسی حدیثی طولانی از امام صادق علیه السلام روایت است که برخی فقرات آن چنین است: سؤال کننده ای به امام عرض کرد: «درباره علم نجوم چه می گویید»؟ فرمود: «علمی است که منافع آن کم است و زیان هایش بسیار، زیرا نمی توان به وسیله ی آن گرفتاری ها را رفع کرد و از ناراحتی ها پرهیز نمود. اگر منجم از بلا خبر دهد قدرت فرار از قضا را ندارد و اگر از خیری اطلاع دهد نمی تواند آن را زودتر برساند و از گزند نمی تواند وارهد. منجم به وسیله ی علم خود با خدا مبارزه می کند. زیرا مدعی است که قضای خدا را از خلق دفع می نماید».

7- امام علی علیه السلام - از سعید بن جبیر روایت است که دهقانی از دهقانان فارس، با امیرالمؤمنین علیه السلام و بعد از تهنیت به حضرت گفت: ای امیرالمؤمنین! ستارگان طلوع کننده سرنگون شدند [بد اختر گردیدند] و اختران خوش یمن هم به وسیله ی این نحوس، بد اختر گردیدند و وقتی مثل چنین روزی بیاید، پنهان شدن بر حکیم واجب است و امروز شما روز سختی است که دو ستاره در آن واژگون گردیده اند و از برج شما آتشها شعله گرفته و جنگ شما بجا نیست. پس امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «وای بر تو ای دهقان خبر دهنده از آثار و ترساننده از تقدیرها، داستان صاحب میزان و داستان صاحب سرطان چیست؟ و ستارگان طلوع کننده از اسد چند تایند؟ چند ساعت از طلوع [سائر] متحرکات گذشته است؟ و چقدر است [فاصله] میان اختران نهان و تابان». گفت: «حساب خواهم کرد» و با دستش به آستینش اشاره کرد و اسطرلابی را از آن خارج کرد، در حالی که در آن می نگریست، پس حضرت لبخندی زدند و فرمود: «آیا می دانی دیشب چه اتفاقی افتاد؟ خانه ای در چین سقوط کرد و برج ماجین گشوده شد و دیوار سراندیب فروریخت و فرمانده لشکر روم، به سوی ارمنیه، عقب نشینی کرد

ص: 629

الدَّرَارِيِّ قَالَ سَأَنْظُرُ وَ أَوْمَا بِيَدِهِ إِلَى كُمِّهِ وَ أَخْرَجَ مِنْهُ أَسْطُرْنَابَا يَنْظُرُ فِيهِ فَتَبَسَّمَ علیه السلام فَقَالَ أَ تَدْرِى مَا حَدَثَ الْبَارِحَةَ وَقَعَ بَيْتُ بالصِّينِ وَ انْفَرَجَ بُرْجُ مَاجِينَ وَ سَقَط سُورُ سَرَانْدِيبَ وَ انْهَزَمَ بِطَرِيقُ الرُّومِ بِأَرْمَنِيَّةَ وَ فَقَدَ دَيَّانُ الْيَهُودِ بِأَيْلَةَ وَ هَاجَ النَّمْلُ بِوَادِي النَّمْلِ وَ هَلَكَ مَلِكُ إِفْرِيقِيَةَ أَ كُنْتَ عَالِماً بِهَذَا قَالَ لَا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ الْبَارِحَةَ سَعِدَ سَبْعُونَ أَلْفَ عَالَمٍ وَ وُلِدَ فِي كُلِّ عَالَم سَبْعُونَ أَلْفاً وَاللَّيْلَةَ يَمُوتُ مِثْلُهُمْ وَ هَذَا مِنْهُمْ وَأَوْمَاً بَيَدِهِ إِلَى سَعْدِ بْن مَسْعَدَةَ الْحَارِثِيُّ وَ كَانَ جَاسُوساً لِلْخَوَارِج فِى عَسْكَر أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَظَنَّ الْمَلْعُونُ أَنَّهُ يَقُولُ خُذُوهُ فَأَخَذَ بِنَفْسِهِ فَمَاتَ فَخَرَّ الدَّهْقَانُ سَاجِداً فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَ لَمْ أَرْوِكَ مِنْ عَيْنِ التَّوْفِيقِ قَالَ بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ أَنَا وَ صَاحِبِي لَا شَرْقِيٌّ وَ لَا غَرْبِيُّ نَحْنُ نَاشِئَةُ الْقُطْبِ وَ أَعْلَامُ الْفَلَكِ أَمَّا قَوْلُكَ انْقَدَحَ مِنْ يُرْجِكَ النِّيرَانُ فَكَانَ الْوَاجِبُ أَنْ تَحْكُمَ بِهِ لِى لَا عَلَيَّ أَمَّا نُورُهُ وَ ضِيَاؤُهُ فَعِنْدِي وَأَمَّا حَرِيقُهُ وَ لَهَبُهُ فَذَهَبَ عَنِّى فَهَذِهِ مَسْأَلَةُ عَمِيقَةُ احْسُبْهَا إِنْ كُنْتَ حَاسِبًا. (1)

8- أمير المؤمنين علیه السلام - لَمَّا أَرَادَ الْمَسِيرَ إِلَى الْخَوَارِجِ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ إِنْ سِرْتَ فِي هَذَا الْوَقْتِ خَشِيتُ أَنْ لَا تَظْفَرَ بِمُرَادِكَ مِنْ طَرِيقِ عِلْمِ النُّجُومِ فَقَالَ علیه السلام أَتَزَعْمُ أَنَّكَ تَهْدِي إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ وَ تُخَوِّفُ السَّاعَةَ الَّتِى مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرَّ فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ وَاسْتَغْنَى عَنِ الِاسْتِعَانَة بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ وَ يَنْبَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِل بِأَمْرِكَ أَنْ يُولِیكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ لِأَنَّكَ بِزَعْمِكَ أَنْتَ هَدَيْتَهُ إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي نَالَ فِيهَا النَّفَعَ وَأَمِنَ الضُّرَّ أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ تَعَلَّمَ النُّجُومِ إِلَّا مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرَّ أَوْ فَإِنَّهُ يَدْعُو إِلَى الْكِهَانَةِ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِن وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرٍ وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ وَالْكَافِرُ فِي النَّارَ سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ عَوْنِه . (2)

9 - الصادق علیه السلام - عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطِ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ كَانَ بَيْنِي وَبَيْنَ رَجُل قِسْمَهُ أَرْضِ وَكَانَ الرَّجُلُ صَاحِبَ نُجُومِ وَ كَانَ يَتَوَكَّى سَاعَةَ السُّعُودِ فَيَخْرُجُ فِيهَا وَأَخْرُجُ أَنَا فِي سَاعَةِ النُّحُوسِ فَاقْتَسَمْنَا فَخَرَجَ لِى خَيْرُ الْقِسْمَيْنِ فَضَرَبَ الرَّجُلُ بِيَدِهِ الْيُمْنَى عَلَى الْيُسْرَى ثُمَّ قَالَ مَا رَأَيْتُ كَالْيَوْمِ قَط قُلْتُ وَيْكِ أَلَا أُخْبِرُكَ ذَاكَ قَالَ إِنِّي صَاحِبُ نُجُومِ أَخْرَجْتُكَ فِي سَاعَةِ النُّحوسِ فَخَرَجْتُ أَنَا فِي سَاعَةِ السُّعُودِ ثُمَّ قَسَمْنَا فَخَرَجَ لَكَ خَيْرُ الْقِسْمَيْنِ فَقُلْتُ أَ لَا

ص: 630


1- بحار الأنوار، ج 55، ص221 / تفسیر نورالثقلین.
2- الإحتجاج، ج 1، ص 240 / تفسیر نور الثقلين

و پیشوای [حاکم] یهود، در ایله مفقود شد و مورچه ها در واد النمل برانگیخته شده و به جنبش در آمدند و پادشاه افریقا مرد، آیا به این ها عالم بودی»؟ پس گفت: «نه ای امیرالمؤمنین»، سپس فرمود: «دیشب هفتاد هزار عالم سعادتمند شدند، در هر عالمی هفتاد هزار متولد شدند و امشب به همین مقدار می میرند و این از جمله آنان است و با دستش به سعد بن مسعده حارثی که جاسوس خوارج، در لشکر امیرالمؤمنین علیه السلام بود اشاره کردند، پس آن ملعون، گمان کرد که حضرت می گوید: «او را بگیرید»، پس خودش را عقوبت کرد و مرد، پس دهقان به سجده افتاد، سپس امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: آیا تو را از چشمه توفیق، سیراب نکنم؟ گفت: «چرا [حتماً] ای امیرالمومنین»، پس فرمود: «من و همراهم، نه شرقی هستیم و نه غربی، ما پدیدار محور و نشانه های فلکیم، اما حرفت که [گفتی:] انْقَدَحَ مِنْ بُرجِكَ النِّيرَانُ؛ یعنی آتش از برج تو شعله گرفته را واجب است که به وسیله ی آن به سود من حکم کنی، نه بر علیه من، اما نور و روشنائی اش نزد من اما نور و روشنائی اش نزد من است و اما سوزاندن و زبانه هایش از من دور است، که این مسأله ای عمیق است که اگر حسابگر هستی، آن را حساب کن».

8- امام علی علیه السلام - به هنگام حرکت برای نبرد با خوارج، در ماه صفر سال سی وهشت هجری، شخصی با پیشگویی از راه شناخت ستارگان گفت: «اگر در این ساعت حرکت کنید، پیروز نمی شوید و من از راه علم ستاره شناسی این محاسبه را کردم». امام علیه السلام فرمود: «گمان می کنی تو از آن ساعتی آگاهی که اگر کسی حرکت کند زیان نخواهید دید و می ترسانی از ساعتی که اگر کسی حرکت کند ضرری دامن گیر او خواهد شد؛ کسی که گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده است، و از یاری طلبیدن خدا در رسیدن به هدف های دوست داشتنی، و محفوظ ماندن از ناگواری ها، بی نیاز شده است. برای عمل کننده به فرمانت لازم است که به جای خداوند، تو را ستایش کنند چون به گمان خود مردم را به ساعتی آشنا کردی که منافعشان را به دست می آورند و از ضرر و زیان در امان می مانند». سپس به مردم رو کرد و فرمود: «ای مردم! از فرا گرفتن علم ستاره شناسی برای پیشگویی های دروغین، بپرهیزید جز آن مقدار از علم نجوم که در دریانوردی و صحرانوردی به آن نیاز دارید، چراکه ستاره شناسی شما را به غیب گویی و غیب گویی به جادوگری می کشاند، و ستاره شناس چون غیب گو، و غیب گو چون جادوگر و جادوگر چون کافر و کافر در آتش جهنّم است. با نام خدا و یاری او حرکت کنید».

9- امام صادق علیه السلام - علی بن اسباط نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: بین من و مردی منجم زمینی مشترک بود، او پیوسته برای تقسیم تأخیر می انداخت تا ساعتی را انتخاب کند که به نظر خودش برایش خوش یمن باشد و برای من نحس. بالأخره تقسيم كردیم قسمت خوب به افتاد منجم از ناراحتی دست بر پشت دست دیگر زده گفت: «مثل امروز ندیده بودم». گفتم: «مگر از علم خود استفاده نکردی»؟ گفت: «من با اطلاع از علم نجوم برای شما ساعت نحس

ص: 631

احَدِّثُكَ بِحَدِيثٍ حَدَّثَنِي بِهِ أَبي علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَدْفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ يَوْمِهِ فَلْيَفْتَتِحْ يَوْمَهُ بِصَدَقَة يُذْهِبُ اللَّهُ بِهَا عَنْهُ نَحْسَ يَوْمِهِ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُذْهِبَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ لَيْلَتِهِ فَلْيَفْتَحْ لَيْلَتَهُ بِصَدَقَة يَدْفَعُ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ لَيْلَتِهِ فَقُلْتُ إِنِّى افْتَتَحْتُ خُرُوحِي بِصَدَقَةٍ فَهَذَا خَيْرُ لَكَ مِنْ عِلْمِ النُّجُوم. (1)

10- الصادق علیه السلام - عَنْ هِشَامِ الْخَفَّافِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام كَيْفَ بَصَرُكَ بِالنُّجُومِ قَالَ قُلْتُ مَا خَلَفْتُ بِالْعِرَاقِ أَبْصَرَ بِالنُّجُومِ مِنِّى فَقَالَ كَيْفَ دَوَرَانُ الْفَلَكِ عِنْدَكُمْ قَالَ فَأَخَذْتُ قَلَنْسُوتِي عَنْ رَأْسِي فَأَدَرْتُهَا قَالَ فَقَالَ إِنْ كَانَ الْأَمْرُ عَلَى مَا تَقُولُ فَمَا بَالُ بَنَاتِ النَّعْشَ وَ الْجَدَى وَ الْفَرْقَدَيْنِ لَا يُرَوْنَ يَدُورُونَ يَوْماً مِنَ الدَّهْرِ فِي الْقِبْلَة قَالَ قُلْتُ هَذَا وَاللَّهِ شَيْءٌ لَا أَعْرِفُهُ وَلَا سَمِعْتُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ الْحِسَابِ يَذْكُرُهُ فَقَالَ لِي كَمَ السُّكَيْنَةُ مِنَ الزُّهَرَةِ جُزْءاً فِي ضَوْئِهَا قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ نَجْمُ مَا سَمِعْتُ بِهِ وَ لَا سَمِعْتُ أَحَداً مِنَ النَّاسِ يَذْكُرُهُ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ فَأَسْقَطْتُمْ نَجْماً بِأَسْرِهِ فَعَلَى مَا تَحْسُبُونَ ثُمَّ قَالَ فَكَمِ الزَّهَرَةُ مِنَ الْقَمَرِ جُزْءاً فِي ضَوْئِهِ قَالَ قُلْتُ هَذَا شَيْءٍ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ قَالَ فَكَمِ الْقَمَرُ جُزْءاً مِنَ الشَّمْسِ فِي ضَوْئِهَا قَالَ قُلْتُ مَا أَعْرِفُ هَذَا قَالَ صَدَقْتَ ثُمَّ قَالَ مَا بَالُ الْعَسْكَرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ فِي هَذَا حَاسِبُ وَ فِي هَذَا حَاسِبُ فَيَحْسُبُ هَذَا لِصَاحِبِهِ بِالظَّفَرِ وَ يَحْسُبُ هَذَا لِصَاحِبِهِ بِالظَّفَرِ ثُمَّ يَلْتَقِيَانِ فَيَهْزِمُ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ فَأَيْنَ كَانَتِ النُّحُوسُ قَالَ فَقُلْتُ لَا وَاللَّهِ مَا أَعْلَمُ ذَلِكَ قَالَ فَقَالَ صَدَقْتَ إِنَّ أَصْلَ الْحِسَابِ حَقٌّ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُ ذَلِكَ إِنَّا مَنْ عَلِمَ مَوَالِيدَ الْخَلْقَ كُلَّهمْ. (2)

11 - الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْن سَيَابَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ لَكَ الْفِدَاءَ إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ إِنَّ النُّجُومَ لَا يَحِلُّ النَّظَرُ فِيهَا وَهِيَ تُعْجِبُنِي فَإِنْ كَانَتْ تُضِرُّ بِدِينِي فَلَا حَاجَةَ لِي فِي شَيْءٍ يُضِر بدِينِي وَ إِنْ كَانَتْ لَا تُضِرُّ بِدِينِي فَوَ اللَّهِ إِنِّى لَأَشْتَهِيهَا وَأَشْتَهَى النَّظَرَ فِيهَا فَقَالَ لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ لَا تُضِرُّ بَدِينِكَ ثُمَّ قَالَ إِنَّكُمْ تَنْظُرُونَ فِي شَيْءٍ مِنْهَا كَثِيرُهُ لَا يُدْرَكَ وَ قَلِيلُهُ لَا يُنْتَفَعُ بِهِ تَحْسُبُونَ عَلَى طَالِعِ الْقَمَرِ ثُمَّ قَالَ أَ تَدْرِى كَمْ بَيْنَ الْمُشْتَرِى وَالزُّهَرَةَ مِنْ دَقِيقَة قُلْتُ لَا وَاللَّهِ قَالَ أَ فَتَدْرِي كَمْ بَيْنَ الزَّهَرَةِ وَ بَيْنَ الْقَمَرِ مِنْ دَقِيقَةِ قُلْتُ لَا قَالَ أَ فَتَدْرِي كَمْ بَيْنَ الشَّمْسِ و بین السُّنْبُلَة مِنْ دَقِيقَة قُلْتُ لَا وَاللَّهِ مَا سَمِعْتُ مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْمُنَجِّمِينَ قَط قَالَ أَ فَتَدْرِي كَمْ بَيْنَ

ص: 632


1- بحار الأنوار، ج 75، ص 52 .
2- الکافی، ج 8، ص351/ تفسیر نورالثقلین.

انتخاب کردم و خودم در ساعت سعد خارج شدم باز قسمت بهتر به شما افتاد». گفتم: «می خواهی حدیثی را که پدرم از پدر خود برایم نقل کرده برایت بگویم، پدرم گفت: «پیامبراکرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: «هرکس مایل است نحسی روزش برطرف شود، اول صبح صدقه بدهد؛ خداوند با این صدقه آن روز را برطرف می کند و هر که می خواهد نحسی شبش برطرف گردد شب را با صدقه شروع کند. و من وقتی خارج شدم صدقه دادم».

10 - امام صادق علیه السلام - هشام خفاف گفت: «امام صادق علیه السلام به من فرمود: «از علم نجوم چقدر اطلاع داری»؟ گفتم: «در عراق کسی در علم نجوم از من واردتر نیست». فرمود: «گردش فلک چگونه است»؟ من شب كلاه را از سرم برداشتم و چرخی داده و گفتم: «این طور». فرمود: «اگر گردش فلک این طور باشد، پس چرا ستاره های بنات النعش و جدی و فرقدین از طرف قبله یک روز گردش نکرده اند». عرض کردم: «به خدا قسم! تاکنون متوجه آن نشده ام، از کسی هم که به حساب نجوم وارد بوده در این مورد چیزی نشنیده ام». فرمود: «نسبت نور ستاره سکینه و زهره چقدر است»؟ گفتم: «تاکنون نام این ستاره را نشنیده ام و کسی هم اسم آن را نبرده است». فرمود: «سبحان الله نام یک ستاره را به کلی از بین برده اید؛ پس چطور حساب می کنید»؟ فرمود: «نسبت نور زهره با ماه چقدر است»؟ گفتم: « جزخدا کسی نمی داند». فرمود: «نسبت نور ماه با خورشید چقدر است»؟ عرض کردم: «نمی دانم». فرمود: «راست می گویی». فرمود: «چطور می شود که دو سپاه که در هر کدام یک منجم هست؛ منجم این لشکر برای سپاهیان خود پیش بینی پیروزی می کند؛ منجم سپاه دیگر نیز برای لشکر خود همین طور» پس از برخورد و جنگ یکی فرار می کند و دیگری پیروز می شود؛ علم نجوم چه سودی داشت»؟ عرض کردم: «به خدا قسم! این را هم نمی دانم» فرمود: راست می گویی، اصل حساب درست است ولی کسی نمی تواند به آن پی ببرد مگر تاریخ ولادت تمام مردم را بداند».

11 - امام صادق علیه السلام - عبدالرحمن بن سیابه گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: «فدایت شوم! مردم می گویند نظر کردن در ستارگان حلال نیست و این مرا به شگفتی وا می دارد و اگر به دینم ضرر می رساند، پس برای من به چیزی که به دینم ضرر می رساند نیازی نیست و اگر به دینم ضرر نمی رساند، پس به خدا سوگند! من میل به آن و میل به نظر کردن در آن را دارم». فرمود: «چنین نیست که می گویند، به دینت ضرر نرساند [یعنی به دینت هم ضرر می رساند]» سپس فرمود: «شما در چیزی از آن (نجوم) می نگرید که بیشترش درک نمی شود و کمش هم نفعی از آن برده نمی شود و به [همان] طالع ماه، حساب می کنید؛ سپس فرمود: «آیا می دانی چند دقیقه [فاصله] بین مشتری و زهره است»؟ گفتم: «نه، به خدا سوگند»! فرمود: «پس آیا می دانی چند دقیقه فاصله بین زهره و ماه است»؟ گفتم: «نه به خدا سوگند»! فرمود: «پس آیا می دانی چند دقیقه فاصله بین خورشید و سکینه است»؟ گفتم: «نه، به خدا سوگند! هرگز از احدی از ستاره شناسان نشنیده ام». فرمود: «پس آیا می دانی چند دقیقه

ص: 633

السُّنْبُلَةِ وَ بَيْنَ اللَّوْحِ الْمَحْفُوظٍ مِنْ دَقِيقَةِ قُلْتُ لَا وَ اللَّهِ مَا سَمِعْتُهُ مِنَ مُنَجِّم قَطُّ قَالَ مَا بَيْنَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا إِلَى صَاحِبِهِ سِتّونَ أَوْ سَبْعُونَ دَقِيقَةً [شَكَ عَبْدُ الرَّحْمَن] ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ الرَّحْمَن هَذَا حِسَابُ إِذَا حَسَبَهُ الرَّجُلُ وَ وَقَعَ عَلَيْهِ عَرَفَ الْقَصَبَةَ الَّتِي فِي وَسَطِ الْأَجَمَةِ وَ عَدَدَ مَا عَنْ يَمِينِهَا وَ عَدَدَ مَا عَنْ يَسَارِهَا وَعَدَدَ مَا خَلْفَهَا وَعَدَدَ مَا أَمَامَهَا حَتَّى لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ قَصَب الْأَجَمَة واحدة. (1)

12 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُعَلَّى بْنِ حُنَيْس قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ النُّجُومِ أَحَقُّ هِيَ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَ الْمُشْتَرِى إِلَى الْأَرْضِ فِى صُورَةِ رَجُل فَأَخَذَ رَجَنَا مِنَ الْعَجَمِ فَعَلَّمَهُ النُّجُومَ حَتَّى ظَنَّ أَنَّهُ قَدْ بَلَغَ ثُمَّ قَالَ لَهُ انْظُرْ أَيْنَ الْمُشْتَرى فَقَالَ مَا أَرَاهُ فِي الْفَلَكِ وَ مَا أَدْرِى أَيْنَ هُوَ قَالَ فَنَجَّاهُ وَأَخَذَ بِيَدِ رَجُلٍ مِنَ الْهِنْدِ فَعَلَّمَهُ حَتَّى ظَنَّ أَنَّهُ قَدْ بَلَغَ وَ قَالَ انْظُرْ إِلَى الْمُشْتَرى أَيْنَ هُوَ فَقَالَ إِنَّ حِسَابَى لَيَدْلُ عَلَى أَنَّكَ أَنْتَ الْمُشْتَرى قَالَ وَشَهَقَ شَهْقَةٌ فَمَاتَ وَوَرَثَ عِلْمَهُ أَهْلُهُ فَالْعِلم هناك. (2)

13 - الصَّادِقِ علیه السلام - عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سُئِلَ عَنِ النُّجُومِ فَقَالَ مَا يَعْلَمُهَا إِلَّا أَهْلُ بَيْتِ مِنَ الْعَرَبِ وَ أَهْلُ بَيْتِ مِنَ الْهَنْدِ. (3)

14 - الصادق علیه السلام - فِى كِتاب الإهْلِيلَجَةِ الْمَنْقُول عَنْ أَبي عَبْدِ الله الصَّادِقِ علیه السلام - فِي الرَّدُّ عَلَى مَنْ كَانَ مُنْكِراً لِلصَّانِعِ جَلَّ جَلَالُهُ زَعْماً مِنْهُ أَنَّ الْأَشْيَاءَ كُلَّهَا تُدْرَك بِالْحَوَاسِ الْخَمْسِ وَ لَوْ كَانَ مَوْجُوداً لَأُدْرِكَ بِهَا قَالَ علیه السلام : قُلْتُ: أَخْبِرْنِي هَلْ يَعْلَمُ أَهْلُ بِلَادِكَ عِلْمَ النُّجُومِ؟ قَالَ: إِنَّكَ لَغَافِلُ عَنْ عِلْمٍ أَهْلِ بِلَادِى بِالنُّجُومِ فَلَيْسَ أَحَدٌ أَعْلَمَ بِذَلِكَ مِنْهُمْ قُلْتُ: أَخْبِرْنِي كَيْفَ وَقَعَ عِلْمُهُمْ بالنجوم ووَهِيَ مِمَّا لَا يُدْرَكَ بِالْحَوَاسَ وَ لَا بِالْفِكْر؟ قَالَ: حِسَابُ وَضَعَتْهُ الْحُكَمَاء وَ تَوَارَثَتْهُ النَّاسُ فَإِذَا سَأَلْتَ الرَّجُلَ مِنْهُمْ عَنْ شَيْءٍ قَاسَ الشَّمْسَ وَ نَظَرَ فِي مَنَازِلِ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ وَ مَا لِلطَّالِعِ مِنَ النُّحُوسِ وَ مَا لِلْبَاطِنِ مِنَ السُّعُودِ ثُمَّ يَحْسُبُ وَ لَا يُخْطِئُ وَيُحْمَلَ إِلَيْهِ الْمَوْلُودُ فَيَحْسَبُ لَهُ وَ يُخْبرُ بِكُلِّ عَلَامَة فِيهِ بِغَيْرِ مُعَايَنَةِ وَ مَا هُوَ مُصِيبُهُ إِلَى يَوْمِ يَمُوتُ قُلْتُ: كَيْفَ دَخَلَ الْحِسَابَ فِي مَوَالِيدِ النَّاسِ؟ قَالَ: لِأَنَّ جَمِيعَ النَّاسِ إِنَّمَا يُولَدُونَ بِهَذِهِ النُّجُومِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يَسْتَقِمْ هَذَا الْحِسَابُ فَمِنْ ثَمَّ لَا يُخْطِئُ إِذَا عَلِمَ السَّاعَةَ وَ الْيَوْمَ

ص: 634


1- الکافی، ج 8، ص195/ تفسیر نورالثقلین
2- الكافي، ج 8، ص 330/ تفسير نورالثقلين.
3- بحار الأنوار، ج 55، ص 243 / تفسیر نور الثقلين

فالصله بین سکینه و لوح محفوظ است»؟ گفتم: «نه، هرگز از ستاره شناسی نشنیده ام». فرمود: «فاصله بین هر کدام از این دو با قرینش شصت یا نود دقیقه است» - عبدالرحمن شک نمود - سپس فرمود: «ای عبدالرحمن! این حسابی است که اگر مردی آن را حساب کند و بر آن بیفتد [دقیق حسابش کند] نیزاری که در وسط بیشه را می شناسد و تعداد آنچه در سمت راست آن و تعداد آنچه در سمت چپ آن و تعدادی که پشت سرش و تعدادی که جلوی آن است را می داند، تا آنجا که یکی از نی های بیشه زار هم بر او پوشیده نمی ماند».

12- امام صادق علیه السلام - معلی بن خنیس گوید: «از امام صادق علیه السلام از نجوم پرسیدم که آیا درست است»؟ فرمود: «آری، خداوند عزوجل مشتری را به صورت مردی به زمین فرستاد و مردی از عجم را شاگرد خود ساخت و علم نجوم را به او آموخت تا پنداشت که همه ی آن را فرا گرفته است سپس به او گفت: «بنگر مشتری کجاست»؟ گفت: «من آن را در فلک نمی بینم و نمی دانم کجاست»، او را از خود دور کرد و یک مرد هندی را گرفت و او را آموخت تا گمان کرد استاد شده و به او گفت: «بنگر مشتری کجاست»؟ گفت: «حسابم دلالت دارد که تو خود مشتری هستی». فریاد کشید و مرد و علم او به خاندانش رسید و علم نجوم در آنجاست».

13- امام صادق علیه السلام - از امام صادق علیه السلام در مورد علم نجوم سؤال شد فرمود: «آن را جز خاندان عرب و خاندان هند هیچ کس نداند».

14- امام صادق علیه السلام - امام صادق علیه السلام در ردّ کسی که آفریننده جل جلاله را انکار کرد - زیرا گمان می کرد که همه چیز با حسهای پنجگانه قابل درک است و اگر [آفریننده] وجود داشت باید با آن حواس درک می شد - فرمود: گفتم: «به من خبر بده که آیا مردم شهرهای تو، از علم ستارگان چیزی می دانند» گفت: «تو از علم مردم شهرهای من به ستارگان غافل هستی، کسی به آن (علم ستارگان) از آنها آگاه تر نیست». فرمود: گفتم: «به من خبر بده که چگونه علم به ستارگان پیدا کردند، در حالی که آنها (ستارگان) از جمله چیزهایی هستند که نه با حواس درک می شوند و نه با فکر و اندیشه». گفت: «از روی محاسبه ای است که حکما (دانشمندان) انجام دادند و آن را برای مردم به ارث گذاشتند. پس وقتی که از عالمی درباره ی چیزی سؤال کنی، خورشید را در نظر می گیرد، و در حال آن و حال ماه و آنچه از شومی ها در برج ها نمایان است و آنچه از سعادت ها، در برج ها مخفی است، دقت می کند آنگاه حساب می کند که در مورد فرزند خطا نمی کند و از هر نشانه ای که در آن (فرزند) هست، بدون اینکه او را ببیند خبر می دهد» گفتم: «چگونه محاسبه در فرزندان مردم داخل می شود»؟ گفت: «چون همه ی مردم با [حساب] این ستارگان به دنیا می آیند از این جهت وقتی که ساعت و روز و ماه و سالی که در آن، بچه متولّد می شود معلوم شود، محاسبه به خطا نمی رود» گفتم: «علم عجیبی را توصیف کردی که در دنیا، اگر حق باشد دقیق تر و بزرگ تر از آن نیست. همانگونه که گفتی، با آن (علم) بچه کوچکی دنیا می آید. و نشانه های او و زمان مرگ او و آنچه برای او در زندگی اش اتفاق می افتد، شناخته می شود. آیا این، محاسبه ای نیست که با آن همه ی مردم دنیا هرکس از مردم که موجود است؟ متولد شوند»؟ گفت: «در آن شک ندارم» گفتم: «بیا با عقل هایمان در آن بنگریم که آیا درست است که این را مردم

ص: 635

وَالشَّهْرَ وَ السَّنَةَ الَّتِى يُولَدُ فِيهَا الْمَوْلُودُ. قُلْتُ: لَقَدْ تَوَصَّفْتَ عِلْمًا عَجِيبَاً لَيْسَ فِي عِلْمِ الدُّنْيَا أَدَقُ مِنْهُ وَ لَا أَعْظَمُ إِنْ كَانَ حَقًّا كَمَا ذَكَرْتَ يُعْرَفُ بِهِ الْمَوْلُودُ الصَّبِيُّ وَمَا فِيهِ مِنَ الْعَلَامَاتِ وَ مُنْتَهَى أَجَلِهِ وَ مَا يُصِيبُهُ فِى حَيَاتِهِ أَ وَلَيْسَ هَذَا حِسَاباً تُولَدُ بِهِ جَمِيعُ أَهْل الدُّنْيَا مَنْ كَانَ مِنَ النَّاسِ؟ قَالَ: لَا أَشْكُ فِيهِ. قُلْتُ: فَتَعَالَ نَنْظُرْ بِعُقُولِنَا كَيْفَ عَلِمَ النَّاسُ هَذَا الْعِلْمَ وَ هَلْ يَسْتَقِيمُ أَنْ يَكُونَ لِبَعْضِ النَّاسِ إِذَا كَانَ جَمِيعُ النَّاسِ يُولَدُونَ بِهَذِهِ النَّجُومِ ۚ وَإِنْ قُلْتَ: إِنَّ الْحُكَمَاءَ مِنَ النَّاسِ هُمُ الَّذِينَ وَضَعُوا هَذَا الْحِسَابَ وَعِلْمَ مَجَارِى هَذِهِ النُّجُومِ وَ عَرَفْتَ نُحُوسَهَا مِنْ سُعُودِهَا وَ دُنُوَّهَا مِنْ بُعْدِهَا وَبَطِيئَهَا مِنْ سَرِيعِهَا وَ مَوَاقِعَهَا مِنَ السَّمَاءِ وَ مَوَاضِعَهَا مِنْ تَحْتِ الْأَرْضِ ، فَإِنَّ مِنْهَا سِتَّةَ طَالِعَة فِي السَّمَاءِ وَسِتَةَ بَاطِنَة تَحْتَ الْأَرْضِ، وَ كَذَلِكَ النُّجُومُ السَّبْعَةُ تَجْرِى عَلَى حِسَابِ تِلْكَ النُّجُومِ، وَمَا يَقْبَلُ الْقَلْبُ وَ لَا يَدْلُ الْعَقْلَ أَنَّ مَخْلُوقاً مِنَ الْأَرْضِ قَدَرَ عَلَى الشَّمْسِ حَتَّى يَعْلَمَ فِي أَيِّ الْبُرُوجِ هِيَ، وَ أَيِّ بُرُوحِ الْقَمَرُ وَ أَيِّ بُرُوج هَذِهِ النُّحُوسُ وَالسُّعُودُ، وَ مَتَى الطَّالِعُ وَ مَتَى الْبَاطِنُ، وَهِيَ مُعَلَّقَةُ فِي السَّمَاءِ وَهِيَ تَحْتَ الْأَرْضِ وَ لَا يَرَاهَا إِذَا تَوَارَتْ بِضَوْءِ الشَّمْسِ إِنَّا أَنْ يَزْعُمَ أَنَّ هَذَا الْحَكِيمَ رَقِيَ إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى عَلِمَ هَذَا. ثُمَّ قُلْتُ: فَأَنَا أَقُولُ قَوْلَكَ هَبْهُ رَقِيَ إِلَى السَّمَاءِ هَلْ كَانَ لَهُ بُدُّ مِنْ أَنْ يَجْرِيَ مَعَ كُلِّ بُرْجٍ مِنْ هَذِهِ الْبُرُوجِ وَنَجْمِ مِنْ هَذِهِ النَّجُومِ مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ إِلَى حَيْثُ يَغِيبُ ثُمَّ يَعُودَ إلَى الْآخَر حَتَّى يَفْعَلَ مِثْلَ ذَلِكَ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى آخِرِهَا فَإِنَّ مِنْهَا مَا يَقْطَعُ السَّمَاءَ فِي ثَلَاثِينَ سَنَةً وَمِنْهَا مَا يَقْطَعُ دُونَ ذَلِكَ وَ هَلْ كَانَ لَهُ بُدُّ مِنْ أَنْ يَجُولَ فِي أَقْطَارِ السَّمَاءِ حَتَّى يَعْرِفَ مَطَالِعَ السُّعُودِ مِنْهَا وَالنُّحُوسِ وَ تَيَقَّنَهُ، وَ هَبْهُ قَدَرَ عَلَى ذَلِكَ حَتَّى فَرَغَ مِمَّا في السَّمَاءِ هَلْ كَانَ يَسْتَقِيمُ لَهُ حِسَابُ مَا فِي السَّمَاءِ حَتَّى يُحْكِمَ حِسَابَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا تَحْتَهَا وَأَنْ يَعْرِفَ ذَلِكَ مِثْلَ مَا قَدْ عَايَنَ فِى السَّمَاءِ؟ فَقَدْ عَلِمْتَ أَنَّ مَجَارِيَهَا تَحْتَ الْأَرْضِ عَلَى غَيْر مَجَارِيهَا فِي السَّمَاءِ وَ أَنَّهُ لَا يَعْرِفُ حِسَابَهَا وَ دَقَائِقَهَا إِنَّا بِمَعْرِفَة مَا غَابَ مِنْهَا، لِأَنَّهُ يَنْبَغِي أَنْ يَعْرفَ أَيَّ سَاعَة مِنَ اللَّيْلِ يَطْلُعُ طَالِعُهَا، وَأَيَّ سَاعَةَ مِنَ اللَّيْلِ يَغِيبُ غَائِبُهَا، وَ أَنَّهُ لَا يَصْلُحُ لِلْمُتَعَلَّم أَنْ يَكُونَ وَاحِداً حَتَّى يَصِحَ الْحِسَابُ وَ كَيْفَ يُمْكِنُهُ ذَلِكَ وَ هِيَ تَحْتَ الْأَرْضِ وَ هُوَ عَلَى ظَهْرِهَا لَا يَرَى مَا تَحْتَهَا؛ إِنَّا أَنْ يُزْعَمَ أَنَّ ذَلِكَ الْحَكِيمَ دَخَلَ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرَضِينَ وَ الْبحَارَ فَسَارَ مَعَ النُّجُومِ وَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ فِي مَجَارِيهَا عَلَى حِسَابٍ مَا سَارَ فِي السَّمَاءِ، حَتَّى عَايَنَ مَا تَحْتَ الْأَرْضِ مِنْهَا كَمَا عَايَنَ مِنْهَا مَا فِي السَّمَاءِ. قَالَ: وَهَلْ قُلْتُ لَكَ إِنَّ أَحَداً رَقِيَ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَدَرَ عَلَى ذَلِكَ حَتَّى أَقُولَ إِنَّهُ دَخَلَ الْأَرْضَ وَالظُّلُمَاتِ وَ حَتَّى

ص: 636

از یکدیگر بیاموزند که مردم با این ستارگان متولد می شوند»؟ اگر بگویی: «دانشمندان همان هایی هستند که این محاسبه را انجام دادهاند و محلهای جریان این ستارگان معلوم شد و ستارگان شوم از سعید، و نزدیک از دور و کند از تند شناخته شده است و جایگاه های آنها (ستارگان) در آسمان و زیر زمین شناخته شده از آن ها ، شش ستاره در آسمان درخشان است و شش ستاره زیر زمین پنهان است و همینطور ستارگان هفتگانه بر طبق محاسبه ی این ستارگان حرکت می کنند و قلب نمی پذیرد و عقل راهنمایی نمی کند از اینکه آفریده ای از زمین، بر خورشید تسلط داشته باشد تا اینکه بداند که آن در کدام برج است و ماه در کدام برج است و این شومی ها و سعادت ها در کدام برج هستند و طالع طلوع کننده و باطن پنهان در چه زمانی است؟ در حالی که آنها (ستارگان) در آسمان معلق هستند؛ در زیر زمین هستند و وقتی که نور خورشید آنها را می پوشاند، [موجود زمینی] آن ها را نمی بیند. مگر اینکه گمان شود که این حکیم (دانشمندی که از احوال ستارگان در همه حال آگاه است) به آسمان رفته و این ها را در آنجا دانسته است». آن گاه گفتم: «فرض کنیم [حکیم] به آسمان رفت، آیا چاره ای جز این دارد که همراه هر یک از برج ها، و ستاره ها، حرکت کند؛ از جایی که غروب می کند تا جایی که طلوع کند و سپس سراغ دیگری (برج و ستاره دیگر) برود و همه ی این کارها را بکند. و حال آنکه بعضی از آنها (ستاره ها) در سی سال آسمان را طی می کنند. و آیا چاره ای جز این دارد که در سلسله ی آنها (ستارگان) حرکت کند تا اینکه طلوع کنندگان سعید و شوم آنها را بشناسد و یقین کند؟ فرض کنیم که [حکیم] بتواند این کارها را انجام دهد تا اینکه از آن فارغ شود [حال] چگونه برای او آنچه در آسمان بود مستقیم می باشد، تا به محاسبه آنچه در زمین است حکم کند و یقین کند و بشناسد و ببیند همانگونه که در آسمان آن را مشاهده کرده است؟ و تو دانستی که محل های جریان [ستارگان] در زیر زمین طبق محاسبه محل های جریان آنها در آسمان است و محاسبه و ظرافت های آنها شناخته نمی شود مگر با شناخت آنچه از آنها که پنهان است. زیرا سزاوار است که شناخته شود چه ساعتی از شب، غائب شونده ی آن ها، غایب و پنهان می شود؟ و [ دانستنی ] که برای طالب این دانش صلاح نیست که تنها باشد تا اینکه محاسبه صحیح شود و چگونه این امر برای او ممکن است در حالی که آنها (ستارگان) در زیر زمین هستند و او روی زمین. آنچه زیر زمین است را نمی بیند مگر اینکه گمان شود آن حکیم در تاریکی های زمین ها و دریا وارد شده است و با ستارگان و خورشید و ماه در محل های جریان آنها سیر کرده بر طبق آنچه در آسمان سیر کرده است. تا اینکه آنچه از آن ها در زیر زمین است را مشاهده کند همان طور که آنچه را از آنها که در آسمان است مشاهده کرده بود». گفت: «آیا من به تو گفتم که کسی به آسمان رفته و بر این ها تسلط پیدا کرده است که می گویی: آن کس، در زمین و تاریکی های آن داخل شده و حتی ستارگان و محل های جریان و حرکت آن ها را دیده است»؟ [امام گوید:] گفتم: «پس چگونه این علمی که گمان کردهای دانشمندان آن را وضع کرده اند، به وجود آمده است؟ و همه ی مردم با آن (علم) متولد می شوند و چگونه این محاسبه را شناختند و او (حکیم) [در شناخت آن علم] از همه جلوتر است». گفت: «آنچه که درست یافته ام این است که بگویم: هر یک از مردم، علم این ستارگان که در آسمان معلق هستند را با تعلیم دیگری یاد

ص: 637

نَظَرَ النُّجُومَ وَ مَجَارِيَهَا؛ قُلْتُ: فَكَيْفَ وَقَعَ هَذَا الْعِلْمُ الَّذِى زَعَمْتَ أَنَّ الْحُكَمَاءَ مِنَ النَّاسِ وَضَعُوهُ وَ أَنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ مَوْلُودُونَ بِهِ؟ وَ كَيْفَ عَرَفُوا ذَلِكَ الْحِسَابَ وَهُوَ أَقْدَمُ مِنْهُمْ؟ قَالَ: مَا أَجِدُهُ يَسْتَقِيمُ أَنْ أَقُولَ إِنَّ أَحَداً مِنَ النَّاسِ يَعْلَمُ عِلْمَ هَذِهِ النُّجُومِ الْمُعَلَّقَة فِي السَّمَاءِ بِتَعْلِيمِ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ. قُلْتُ: لَا بُدَّ لَكَ أَنْ تَقُولَ: إِنَّمَا عَلَّمَهُ حَكِيمُ عَلِيمٌ بِأَمْرِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَ مدْبِرُهَا. قَالَ: إِنْ قُلْتُ هَذَا، فَقَدْ أَقْرَرْتُ بإلَهَكَ الَّذِي تَزْعُمُ غَيْرَ أَنَّى أَعْلَمُ أَنَّهُ لَا بُدَّ لِهَذَا الْحِسَابِ مِنْ مُعَلَّم. وَإِنْ قُلْتُ: إِنَّ أَحَداً مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ غَيْرِ مُعَلِّم مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ لَقَدْ أَبْطَلَتُ، إِلَّا أَنَّ عِلْمَ الْأَرْضِ لَا يَكُونُ عِنْدَنَا إِلَّا بِالْحَوَاسَ وَ لَا يَقَعُ عِلْمُ الْحَوَاسَ فِي عِلْمِ النَّجُومِ مُعَلَّقَةٌ تَغِيبُ مَرَّةً وَتَطْلُعُ أخْرَى تَجْرِى تَحْتَ الْأَرْضِ كَمَا تَجْرِي فِي السَّمَاءِ وَ مَا زَادَتِ الْحَوَاسُ عَلَى أَكْثَرَ مِنَ النَّظَرِ إِلَى طَالِعِهَا إِذَا طَلَعَ وَ إِلَى غَائِبهَا إِذَا غَابَ؛ فَأَمَّا حِسَابُهَا وَ دَقَائِقُهَا وَ سُعُودُهَا وَ نُحُوسُهَا وَسَرِيعُهَا وَ بَطِيئُهَا فَلَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ الْحَوَاسُ، قُلْتُ: فَأَخْبِرْنِي لَوْ كُنْتَ مُتَعَلِّماً مُسْتَوْصِفاً لِهَذَا الْحِسَابَ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ أَحَبُّ إِلَيْكَ أَنْ تَسْتَوْصِفَهُ وَ تَتَعَلَّمَهُ أَمْ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ؟ قَالَ: مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ إِذَا كَانَتِ النُّجُومُ مُعَلَّقَةً فِيهَا، حَيْثُ لَا يَعْلَمُهَا أَهْلُ الْأَرْضِ. قُلْتَ فَافْهَمْ أَلْطَفَ النَّظَرِ وَ لَا يَغْلِبَنَّكَ الْهَوَى، أَ لَيْسَ تَعْلَمُ أَنَّهُ إِذَا كَانَ أَهْلُ الدُّنْيَا يُولَدُونَ بِهَذِهِ النُّجُومِ، أَنَّ النُّجُومَ قَبْلَ النَّاسِ، فَإِذَا أَقْرَرْتَ بِذَلِكَ انْكَسَرَ عَلَيْكَ أَنْ تَعْلَمَ عِلْمَهَا مِنْ عَالِمٍ مِنْهُمْ إذَا كَانَ الْعَالِمُ وَ هُمْ أَنَّمَا وَلِدُوا بِهَا بَعْدَهَا، وَ أنَّهَا قَبْلَهُمْ خُلِقَت؟ قَالَ: بَلَى قُلْتُ: وَكَذَلِكَ الْأَرْضِ كَانَتْ قَبْلَهُمْ أَيْضاً؟ قَالَ: نَعَمْ: قُلْتُ: لِأَنَّهُ وَلَوْ لَمْ يَكُنِ الْأَرْضِ خُلِقَتْ لَمَا اسْتَقَامَ أَنْ يَكُونَ النَّاسُ وَ لَا غَيْرُهُمْ مِنَ الْخَلْقِ عَلَيْهَا إِنَّا أَنْ يَكُونَ لَهَا أَجْنِحَةَ، إِذْ لَمْ يَكُنْ لَهَا مُسْتَقَرٌّ تَأْوِى إِلَيْهِ وَ لَا مُلَسَّعَةُ تَرْجِعُ إِلَيْهَا، وَ كَذَلِكَ الْفَلَك قَبْلَ النُّجُومِ وَالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ لِأَنَّهُ لَونَا الْفَلَكِ لَمْ تَدْرِ الْبُرُوجُ وَ لَمْ تَسْتَقِلَّ مَرَّةً وَ تَهْبِطُ أُخْرَى قَالَ: نَعَمْ، هُوَ كَمَا قُلْتَ، فَقَدْ أَقْرَرْتُ بَأَنَّ خَالِقَ النُّجُومِ الَّتِي يَتَوَكَّدُ النَّاسُ بِهَا هُوَ خَالِقُ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ يَكُنْ سَمَاءُ وَ لَا أَرْضُ لَمْ يَكُنْ دَوَرَانُ الْفَلَكِ، إِذْ لَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ يَدُلُّكَ عَقْلُكَ عَلَى أَنَّ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاءَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ وَ الْفَلَك وَالدَّوَرَانَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَ النَّجُومَ قَالَ: أَشْهَدُ أَنَّ الْخَالِقَ وَاحِدٌ، وَلَكِنْ لَسْتُ أَدْرِى كَيْفَ سَقَطُوا عَلَى هَذَا الْحِسَابِ حَتَّى عَرَفُوهُ وَ عَلَى هَذَا الدَّوْرِ وَالصَّوَاب وَلَوْ أَعْرِفُ مِنَ الْحِسَابِ مَا عَرَفْتَ لَأَخْبَرْتُ بِالْجَهْلِ، وَكَانَ أَهْوَنَ عَلَيَّ غَيْرَ أَنَّى أُريدُ أَنْ تَزِيدَنِي شَرْحاً. قُلْتُ: أنَبِّئُكَ مِنْ قِبَل إِهْلِيلَجَتِكَ هَذِهِ الَّتِي فِي يَدِكَ وَ مَا تَدَّعِي مِنَ الطَّبَ الَّذِي هُوَ صِنَاعَتُكَ وَ صِنَاعَةُ آبَائِكَ إِلَى قَوْلِهِ علیه السلام قَالَ: فَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّهُ خَالِقُ

ص: 638

گرفته است». گفتم: «پس باید اینگونه بگویی این (علم) را موجود حکیمی آموخته است که به کار آسمان و زمین آگاه است و تدبیر کننده آن است». گفت: «من اگر این را بگویم، به خدایی که تو گمان کردهای اقرار کرده ام. و فقط این را می دانم که این محاسبه ی [این علم] باید معلمی داشته باشد». و اگر بگویم: «یکی از اهل زمین بدون اینکه معلمی داشته باشد این را یاد گرفته است، حرف باطلی است. ولی علم زمین نزد ما فقط با حواس حاصل می شود و حال آنکه علم حواس در ستارگان که معلق هستند، واقع نمی شود. گاهی غایب می شوند [که با حواس، درک نمی شوند] و گاهی طلوع می کنند. در زیر زمین همانگونه جریان می یابد که در آسمان جریان دارند و حواس بیشتر از اینکه نگاه کنند به طلوع کننده ی آن ها (زمانی که طلوع می کند) و به غایب شونده ی آن ها، (هنگامی که پنهان می شود) چیزی ندارند. اما محاسبه ی آن ها و ظرایف آن ها و سعید و شوم آن ها و سریع و کند آن ها، چیزی است که حواس توانایی بر آن ندارند». گفتم: «به من خبر بده که اگر تو دانش آموز و طالب این علم بودی و کسی از اهل زمین به تو این علم را می آموخت و توصیف می کرد نزد تو محبوب تر بود یا کسی از اهل آسمان؟ (دوست داشتی معلمت زمینی بود یا آسمانی)» گفت: «از اهل آسمان، زیرا که ستارگان در آن معلّق هستند، اهل زمین از آن (ستارگان) آگاهی ندارند». گفتم: «دقت کن و متوجه باش و هوای نفس بر تو چیره نشود. آیا نمی دانی که وقتی اهل دنیا با [حساب] این ستارگان متولد می شوند، [پس] ستارگان قبل از انسان ها وجود داشته اند. وقتی به این اعتراف کردی، پس بر تو واجب است که علم ستارگان را از عالمی از بین مردم - اگر عالم وجود داشته باشد - فرا بگیری در حالی که مردم با[حساب] آن ها (ستارگان) بعد از آنها متولد شده اند و آنها پیش از مردم آفریده شده اند». گفت: «آری» گفتم: «زمین هم همین گونه پیش از مردم بوده است». گفت: «آری» گفتم: «چون که اگر زمین آفریده نشده بود امکان نداشت که مردم و غیر مردم از موجودات، بر روی آن واقع شوند مگر اینکه بال داشته باشند. چون [در این صورت] برای آن ها جایگاه استقراری وجود ندارد جماعتی نیست که به سوی آنها بازگردانده شوند. و همینطور آسمان (فلک) قبل از ستارگان و خورشید و ماه وجود داشت زیرا اگر فلک نبود برج ها دور نمی زدند (نمی گردیدند) و گاهی مستقل و گاهی فرود آمده، نبودند». گفت: «بله، همانگونه است که گفتی. اعتراف کردم که آفریننده ی ستارگانکه مردم با [حساب] آن ها متولد می شوند - همان آفریننده ی آسمان و زمین است، زیرا اگر آسمان و زمین نبودند، چرخش فلک نبود زیرا بر تو سزاوار نیست که عقلت تو را بر اینکه، آن کس که آسمان را آفرید همان است که زمین فلک و فلک و چرخش (دوران) و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، راهنمایی نکند». گفت: «گواهی می دهم که آفریننده یکی است ولی نمی دانم چگونه بر این حساب آگاه شدند تا اینکه آن را بشناسد. و بر این دور و درستی [چگونه آگاه شدند]؟ و اگر آنچه از محاسبه که تو می دانی، می دانستم به جهل خودم آگاه می شدم و این برای من آسان تر است، ولی می خواهم که برای من بیشتر توضیح و شرح دهی» گفتم: «به تو خبر می دهم از جانب اهلیجتک که در دستت هست و طبّی که شغل تو و شغل پدرانت است». تا اینجا که که [امام علیه السلام فرمود] [آن شخص] گفت: «من گواهی می دهم که خدایی جز الله نیست یکتاست و شریکی ندارد و او آفریننده زهرهای کشنده و حیوانات درنده و همه ی گیاهان

ص: 639

السَّمَائِمِ الْقَاتِلَة وَالْهَوَامِّ الْعَادِيَّةِ وَ جَمِيعِ النَّبْتِ وَالْأَشْجَارِ وَ غَارِسُهَا وَ مُنْبْتُهَا وَبَارِئُ الْأَجْسَادِ وَسَائِقُ الرِّيَاحِ وَ مُسَخَّرُ السَّحَابِ وَ أَنَّهُ خَالِقُ الْأَدْوَاءِ الَّتِي تُهَيجَ بِالْإِنْسَانِ كَالسَّمَائِمِ الْقَاتِلَةِ الَّتِي تَجْرِي فِ-ي أَعْضَائِهِ وَعِظَامِهِ وَ مُسْتَقَرٌّ الْأَدْوَاءِ وَ مَا يُصْلِحُهَا مِنَ الدَّوَاءِ الْعَارِفُ بِالرُّوحِ وَ مَجْرَى الدَّمِ وَ أَقْسَامِهِ فِي الْعُرُوقِ وَ اتِّصَالِهِ بِالْعَصَبِ وَ الْأَعْضَاءِ وَالْعَصَبِ وَ الْجَسَدِ وَ أَنَّهُ عَارِفُ بِمَا يُصْلِحُهُ مِنَ الْحَرِّ وَالْبَرْدِ عَالِمٌ بِكُلِّ عُضو بِمَا فِيهِ وَ أَنَّهُ هُوَ الَّذِي وَضَعَ هَذِهِ النُّجُومَ وَ حِسَابَهَا وَالْعَالِمُ بهَا وَ الدَّالَّ عَلَى نُحُوسِهَا وَسُعُودِهَا وَ مَا يَكُونُ مِنَ الْمَوَالِيدِ وَ أَنَّ التَّدْبِيرَ وَاحِدٌ لَمْ يَخْتَلِفٌ مُتَّصِلُ فِيمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَ مَا فِيهَا. (1)

قوله تعالى : فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ (89)

1 - الباقر علیه السلام - وَ اللَّهِ مَا كَانَ سَقِيماً وَ مَا كَذَبَ. (2)

2- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبي بَصِير قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام التَّقِيَّةُ مِنْ دِينِ اللَّهِ قُلْتُ مِنْ دِينِ اللَّهِ قَالَ إى وَ اللَّهِ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ لَقَدْ قَالَ يُوسُف علیه السلام أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ وَ اللَّهِ مَا كَانُوا سَرَقُوا شَيْئاً وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام إِنِّي سَقِيمٌ وَ الله مَا كَانَ سَقِيماً. (3)

3- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبِي بَصِير قَالَ: قِيلَ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام وَأَنَا عِنْدَهُ إِنَّ سَالِمَ بْن أَبي حَفْصَةَ وَ أَصْحَابَهُ يَرْوُونَ عَنْكَ أَنَّكَ تَكَلَّمُ عَلَى سَبْعِينَ وَجْهَا لَكَ مِنْهَا الْمَخْرَجَ فَقَالَ مَا يُرِيدُ سَالِمُ مِنِّي يُريدُ أنْ أجِيءَ بِالْمَلَائِكَةِ وَ اللَّهِ مَا جَاءَتْ بِهَذَا النَّبِيُّونَ وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ اللَّهِ إِنِّي سَقِيمٌ وَ مَا كَانَ سَقِيماً وَ مَا كَذَبَ. (4)

4 - الصادق علیه السلام - فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَاللَّهِ مَا كَانَ سَقِيماً وَ مَا كَذَبَ وَإِنَّمَا عَنَى سَقِيماً فِي دِينِهِ مُرْتَاداً. (5)

5- الصادق علیه السلام - فَنَظَرَ نَظْرَةٌ فِي النُّجُومِ فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ قَالَ حَسَبَ فَرَأَى مَا يَحُلُّ بِالْحُسَيْنِ علیه السلام فَقَالَ إنِّي سَقِيمُ لِمَا يَحْلُ بِالْحُسَيْنِ علیه السلام. (6)

ص: 640


1- تفسير نورالثقلين
2- تفسير نورالثقلين / بحار الأنوار، ج 12، ص308 تفسیر العیاشی، ج 12، ص 184 رجال کشی، ص234/ تفسیر البرهان
3- الكافي، ج 2، ص 217 / وسائل الشیعة، ج 16، ص 215 / بحار الأنوار، ج 2، ص 55 / المحاسن، ج 1، ص 258/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
4- الکافی، ج 8، ص 100/ مستدرک الوسائل، ج 9، ص 95/ تفسیر العیاشی، ج 2، ص 184 / رجال الکشی، ص 234/ تفسير البرهان، فيه: «قيل لأبي جعفر ... ماجاءت بهذا النبيون» محذوف
5- بحار الأنوار، ج 11، ص 77 / الاحتجاج، ج 2، ص 354 / قصص الأنبياء للجزائري، ص 13/ معانى الأخبار، ص 209/ تفسير نورالثقلين/ تفسير البرهان.
6- تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان / الكافى، ج 1، ص 465 بحار الأنوار، ج44، ص220

و درختان و وارث آن ها و رویاننده ی آن ها و آفریننده ی بدن ها و فرستنده بادها و به تسلط در آورنده ی ابرهاست و او آفریننده داروهایی است که انسان را به حرکت در می آورد؛ همانگونه که [خالق] زهرهای کشنده ای است که در اعضا و استخوان های او جاری می شود و [او] پایدار کننده ی داروها و آن داروهایی است که آنها (زهرها) را مداوا می کند و آرامش روح را می شناسد و خون و اقسام آن را در رگ ها به جریان می اندازد و آن را به عصب و اعضا و عقب و جسد متصل می کند و او آنچه از سرما گرما که آن (بدن) را اصلاح می کند، می شناسد و به هر عضو و آنچه در آن است، داناست و او کسی است که این ستارگان و حساب آنها را قرار داد و به آنها داناست و کسی است که بر شومی و سعادت (خوش يُمنى) آن ها و بر آنچه از فرزندان وجود دارد راهنمایی می کند. و تدبیر یکی است و در بین آسمان و زمین و آنچه در آن هاست مختلف نیست. [تدبیر] متصل است».

و گفت: «من بیمارم [و با شما به مراسم جشن نمی آیم].» (89)

1- امام باقر علیه السلام - به خدا سوگند! بیمار نبود و دروغ هم نگفت.

2- امام صادق علیه السلام - ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «تقیه جزئی از دین خداست». عرض کردم: «به راستی جزئی از دین خداست»؟ فرمود: «آری، به خدا سوگند! جزئی از دین خداست. یوسف علیه السلام فرمود: ای کاروانیان! قطعاً شما دزد هستید (یوسف /70) اما به خدا سوگند! آن ها چیزی ندزدیده بودند و ابراهيم علیه السلام فرمود: إِنِّي سَقِيمٌ، اما به خدا سوگند! بیمار نبود».

3- امام صادق علیه السلام - ابوبصیر گوید: نزد امام باقر علیه السلام بودم که برخی به حضرت عرض کردند: «از سالم بن ابی حفصه از شما روایت می شود که شما به هفتاد صورت سخن می گویید و به این وسیله راه گریز دارید. حضرت فرمود: «سالم از من چه می خواهد؟ آیا می خواهد که برایش فرشتگان را بیاورم؟ به خداوند سوگند! که پیامبران نیز آن ها را نیاورده اند ابراهيم علیه السلام گفت: إِنِّي سَقِيمٌ؛ در حالی که به خدا سوگند! کسالت نداشت و نیز دروغ نگفت».

4- امام صادق علیه السلام - به خدا سوگند ابراهیم علیه السلام بیمار نبود، اما دروغ هم نگفته بود. منظور او از بیمار، این بود که در دین خود به شک افتاده است.

5- امام صادق علیه السلام - فَنَظَرَ نَظْرَةٌ فِي النُّجُومِ * فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ حضرت ابراهیم علیه السلام محاسبه کرد و مصائب امام حسین علیه السلام را دریافت و به قوم خود فرمود: «من به خاطر آنچه بر سر امام حسین علیه السلام می رود، مریض هستم».

ص: 641

6 - الصادق علیه السلام - عَن خَيْثَمَةَ الْجُعْفِى قَالَ كُنْتُ عِنْدَ جَعْفَر بْن مُحَمَّدِ علیه السلام أَنَا وَ مُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ لَيْلًا لَيْسَ عِنْدَهُ أَحَدٌ غَيْرُنَا فَقَالَ لَهُ مُفَضَّلُ الْجُعْفِى جُعِلْتُ فِدَاكَ حَدِّثْنَا حَدِيثًا نَسُرُّ بِهِ قَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ حَشَرَ اللَّهُ الْخَلَائِقَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ حَفَاةً عُرَاةٌ غُرُلا قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْغُرْلُ قَالَ كَمَا خُلِقُوا أَوَّلَ مَرَّةً فَيَقِفُونَ حَتَّى يُلْحِمَهُمُ الْعَرَقُ فَيَقُولُونَ لَيْتَ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَنَا وَ لَوْ إِلَى النَّارِ يَرَوْنَ أَنَّ فِي النَّارِ رَاحَةً فِيمَا هُمْ فِيهِ ثُمَّ يَأْتُونَ آدَمَ علیه السلام فَيَقُولُونَ أَنْتَ أَبُونَا وَ أَنْتَ نَبِيَّ فَاسْأَلَ رَبَّكَ يَحْكُمْ بَيْنَنَا وَ لَوْ إِلَى النَّارِ فَيَقُولُ آدَمُ علیه السلام لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ خَلَقَنِي رَبِّي بِيَدِهِ وَ حَمَلَنِي عَلَى عَرْشِهِ وَأَسْجَدَ لِي مَلَائِكَتَهُ ثُمَّ أَمَرَنِى فَعَصَيْتُهُ وَلَكِنِّي أَذْلُكُمْ عَلَى ابْنِيَ الصِّدِّيقِ الَّذِي مَكَثَ فِي قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً يَدْعُوهُمْ كُلَّمَا كَذَّبُوا اشْتَدَّ تَصْدِيقُهُ (نوح علیه السلام) قَالَ فَيَأْتُونَ نُوحا علیه السلام فَيَقُولُونَ سَلْ رَبَّكَ يَحْكُمْ بَيْنَنَا وَ لَوْ إِلَى النَّارِ قَالَ فَيَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبَكُمْ إِنِّي قُلْتُ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَلَكِنِّي أَذْلُكُمْ عَلَى مَن اتَّخَذَهُ اللَّهُ خَلِيلًا فِى دار الدُّنْيَا ابْنُوا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام قَالَ فَيَأْتُونَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام فَيَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبَكُمْ إِنِّي قُلْتُ إِنِّي سَقِيمٌ وَلَكِنِّي أَذْلُكُمْ عَلَى مَنْ كَلَّمَ اللهَ تَكْلِيماً (موسى علیه السلام) قَالَ فَيَأْتُونَ مُوسَى علیه السلام فَيَقُولُونَ لَهُ فَيَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبَكُمْ إِنِّي قَتَلْتُ نَفْساً وَلَكِنِّي أذُلُكُمْ عَلَى مَنْ كَانَ يَخْلُقُ بإِذْنِ اللَّهِ وَيُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بإِذْنِ اللَّهِ (عيسى علیه السلام) فَيَأْتُونَهُ فَيَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبَكُمْ وَلَكِنى أدلُكُمْ عَلَى مَنْ بَشَرتُكُمْ بهِ فِي دَارِ الدُّنْيَا (أحمد) ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا مِنْ نَبِيٍّ وَلِدَ مِنْ آدَمَ علیه السلام إِلَى مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله إِلَّا وَهُمْ تَحْتَ لِوَاءِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله قَالَ فَيَأْتُونَهُ ثُمَّ قَالَ فَيَقُولُونَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه وآله سَلْ رَبَّكَ يَحْكُمْ بَيْنَنَا وَ لَوْ إِلَى النَّارِ قَالَ فَيَقُولُ نَعَمْ أَنَا صاحبكم. (1)

قوله تعالى: فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرينَ (90)

قوله تعالى: فَراغَ إِلَى آهِتِهِمْ فَقَالَ أَلا تَأْكُلُونَ (91)

قوله تعالى : ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ (92)

ص: 642


1- بحار الأنوار، ج 8، ص 45 .

6- امام صادق علیه السلام - خَيْثَمه جعفی گوید: من و مفضّل بن عُمَر شبی نزد امام صادق علیه السلام بودیم، و جز ما کس دیگری آنجا نبود؛ مفضّل عرض کرد: «فدایتان شوم! حدیثی برایمان بگویید تا با شنیدن آن و مسرور شویم». امام علیه السلام فرمود: «آری، وقتی روز قیامت برپا شود، خداوند همه ی خلایق را در زمین بلندی سراپا برهنه و غُرل محشور می کند». پرسیدم: «فدایتان شوم! غُرل یعنی چه»؟ فرمود: «یعنی همان گونه که روز اول متولّد شدند، و آنقدر می ایستند تا عرق به دهان هایشان برسد، می گویند: «کاش خداوند میان ما حکم کند حتی اگر جهنم باشد»؛ زیرا می بینند در آتش جهنم بودن از آن حالتی که دارند راحت تر است، سپس نزد آدم علیه السلام می آیند و می گویند: «تو پدر ما و پیامبر خدا هستی، از پروردگارت بخواه میان ما حکم کند، حتی اگر به سوی جهنم برویم»؛ آدم علیه السلام می گوید: «من صاحب شما نیستم، پروردگارم مرا به دست خود آفرید و بر عرش خود حمل کرد و ملائکه را امر کرد بر من سجده کنند، سپس به من امر و دستوری داد، و من معصیت و نافرمانی کردم، اما شما را به سوی پیامبری راستگو راهنمایی می کنم که نهصد و پنجاه سال میان قوم خود ماند و آنها را به خدا دعوت کرد، و هرچه بیشتر او را تکذیب کردند، راستی و حقیقت امرش بیشتر آشکار شد؛ او نوح، پیامبر خداست». مردم نزد نوح علیه السلام می روند و می گویند: «از پروردگارت بخواه برای ما حکم کند، حتی اگر جهنم باشد»؛ نوح می گوید: «من صاحب شما نیستم، من پسر کافرم را از اهل خود دانستم، اما شما را به سوی کسی راهنمایی می کنم که خدا او را در دنیا دوست خود قرار داده بود؛ نزد ابراهیم علیه السلام بروید». سپس مردم نزد ابراهیم علیه السلام آمده و او می گوید: «من صاحب شما نیستم، من به بت پرستان دروغ گفتم که من بیمار هستم، اما شما را به سوی پیامبری راهنمایی می کنم که خدا با او سخن گفته است ؛ منظورم موسی علیه السلام است»، مردم نزد موسی علیه السلام می آیند و خواسته خود را به او می گویند، موسی نیز می گوید: «من صاحب شما نیستم، من کسی را کشته ام، اما شما را نزد کسی می فرستم که به اذن و اراده ی خدا خلق می کرد، و بیماران کور مادرزاد و مبتلایان به پیسی را به امر خدا شفا می داد، به نزد عیسی علیه السلام بروید»، مردم نزد عیسی می آیند و او می گوید: «من صاحب شما نیستم، اما شما را به سوی پیامبری راهنمایی می کنم که در دنیا وجود او را به شما بشارت دادم؛ نزد احمد بروید. هر پیامبری که از زمان آدم علیه السلام تا پیامبر خدا صلی الله علیه وآله متولد شده، تحت لوای محمد صلی الله علیه وآله خواهد بود». مردم نزد پیامبر صلی الله علیه وآله می آیند و می گویند: «ای محمد! از پروردگارت بخواه برای ما حکم کند حتی اگر جهنم باشد، پیامبر صلی الله علیه وآله می فرماید: «آری، من صاحب شما هستم»».

آن ها از او روی برتافته و به او پشت کردند [و به سرعت از شهر بیرون رفتند]. (90)

او به سراغ خدایان آن ها آمد و [از روی تمسخر] گفت: «چرا [از این غذاها] نمی خورید؟! (91)

[اصلا] چرا سخن نمی گویید؟! (92)

ص: 643

قوله تعالى: فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ (93)

قوله تعالى: فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَرْقُونَ (12)

قوله تعالى: قالَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ (95)

1 - الصادق علیه السلام - عن عَنْ أَبي بَصِير عَنْ أَبِي عَبْدِ الله علیه السلام أَنَّ آزَرَ أَبَا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام كَانَ مُنَجِّماً لِنُمْرُودَ وَ لَمْ يَكُنْ يَصْدُرُ إِنَّا عَنْ أَمْرِهِ فَنَظَرَ لَيْلَةً فِى النَّجُومِ فَأَصْبَحَ وَ هُوَ يَقُولُ لِنُمْرُودَ لَقَدْ رَأَيْتُ عَجَباً قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ رَأَيْتُ مَوْلُوداً يُولَدُ فِي أَرْضِنَا يَكُونُ هَلَاكُنَا عَلَى يَدَيْهِ وَلَا يَلْبَثُ إِلَّا قَلِيلًا حَتَّى يُحْمَلَ بِهِ قَالَ فَتَعَجَبَ مِنْ ذَلِكَ وَ قَالَ هَلْ حَمَلَتْ بِهِ النِّسَاءُ قَالَ لَا قَالَ فَحَجَبَ النِّسَاءَ عَنِ الرِّجَالِ فَلَمْ يَدَعِ امْرَأَةَ إِلَّا جَعَلَهَا فِى الْمَدِينَةِ لَا يُخْلَصُ إِلَيْهَا وَ وَقَعَ آزَرُ بِأَهْلِهِ فَعَلِقَتْ بإِبْرَاهِيمَ علیه السلام فَظَنَّ أَنَّهُ صَاحِبُهُ فَأَرْسَلَ إِلَى نِسَاءِ مِنَ الْقَوَابِلِ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ لَا يَكُونُ فِي الرَّحِمِ شَيْءٍ إِلَّا عَلِمْنَ بِهِ فَنَظَرْنَ فَأَلْزَمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مَا فِي الرَّحِمِ إِلَى الظَّهْرِ فَقُلْنَ مَا نَرَى فِي بَطْنِهَا شَيْئاً وَ كَانَ فِيمَا أُوتِيَ مِنَ الْعِلْمِ أَنَّهُ سَيُحْرَقُ بِالنَّارِ وَ لَمْ يُؤْتَ عِلْمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَيُنْجِيهِ قَالَ فَلَمَّا وَضَعَتْ أُمُّ إِبْرَاهِيمَ أَرَادَ آزَرُ أَنْ يَذْهَبَ بِهِ إِلَى نُمْرُودَ لِيَقْتُلَهُ فَقَالَتْ لَهُ امْرَأَتُهُ لَا تَذْهَبْ بِابْنِكَ إِلَى نُمْرُودَ فَيَقْتُلَهُ دَعْنِي أَذْهَبُ بِهِ إِلَى بَعْضٍ الْغِيران أَجْعَلْهُ فِيهِ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَيْهِ أَجَلُهُ وَ لَا تَكُونَ أَنْتَ الَّذِي تَقْتُلُ ابْنَكَ فَقَالَ لَهَا فَامْضِي بِهِ قَالَ فَذَهَبَتْ بِهِ إِلَى غَارِ ثُمَّ أَرْضَعَتْهُ ثُمَّ جَعَلَتْ عَلَى بَابِ الْغَارِ صَخْرَةٌ انْصَرَفَتْ عَنْهُ قَالَ فَجَعَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ رِزْقَهُ فِي إِبْهَامِهِ فَجَعَلَ يَمَسُّهَا فَيَشْخُبُ لَبَنُهَا وَجَعَلَ يَشِبُّ فِي الْيَوْمِ كَمَا يَشِبُّ غَيْرُهُ فِي الْجُمْعَةِ وَ يَشِبُّ فِي الْجُمْعَةِ كَمَا يَشِبُّ غَيْرُهُ فِي الشَّهْرِ وَ يَشِبُّ فِي الشَّهْرِ كَمَا يَشِبُّ غَيْرُهُ فِي السَّنَةِ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَمْكُتَ ثُمَّ إِنَّ أُمَّهُ قَالَتْ لِأَبِيهِ لَوْ أَذِنْتَ لِى حَتَّى أَذْهَبَ إِلَى ذَلِكَ الصَّبِيِّ فَعَلْتُ قَالَ فَافْعَلِي فَذَهَبَتْ فَإِذَا هِيَ بإبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ إِذَا عَيْنَاهُ تَزْهَرَانِ كَأَنَّهُمَا سِرَاجَانِ قَالَ فَأَخَذَتْهُ فَضَمَّتْهُ إِلَى صَدْرِهَا وَ أَرْضَعَتْهُ ثُمَّ انْصَرَفَتْ عَنْهُ فَسَأَلَهَا آزَرُ عَنْهُ فَقَالَتْ قَدْ وَارَيْتُهُ فِي التُّرَابِ فَمَكَثَتْ تَفْعَلُ فَتَخْرُجُ فِي الْحَاجَةِ وَتَذْهَبُ إِلَى إِبْرَاهِيمَ علیه السلام فَتَضُمُّهُ إِلَيْهَا وَ تُرْضِعُهُ ثُمَّ تَنْصَرِفُ فَلَمَّا

ص: 644

سپس ضربه ای محکم با دست راست بر آن ها فرود آورد [و جز بت بزرگ، همه را در هم شکست] (93)

آ نها با سرعت به او روی آوردند. (94)

گفت: «آیا چیزی را می پرستید که خود می تراشید؟!» (95)

1- امام صادق علیه السلام - ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرده است: «آزر پدر ابراهیم علیه السلام منجم نمرود بود و جز به دستور او کاری نمی کرد، شبی ستارگان را تماشا می کرد، و وقتی صبح شد به نمرود گفت: «چیز عجیبی دیده ام» گفت: «چه دیدی»؟ آزر گفت: «نوزادی در سرزمین ما به دنیا آید که هلاکت و نابودی ما به دست اوست، و چیزی نمانده که مادرش به او آبستن شود». نمرود از این خبر در شگفت شد و گفت: «آیا تا کنون زنان به او باردار شده اند»؟ آزر پاسخ داد: «نه» نمرود گفت: «پس زنان را از مردان جدا کنید». و هیچ زنی نبود جز آنکه او را در شهری قرار دادند و خود آزر با همسرش آمیزش کرد و او به ابراهیم علیه السلام باردار شد. آزر گمان کرد که این همان صاحب آن [امر] است (همان طفل موعود است) به سوی قابله ی آن زمان فرستاد و آن ها در کار خود چنان ماهر بودند که هرچه در رحم زن بود می فهمیدند، آن ها مادر ابراهیم علیه السلام را بررسی کردند و خدای عزوجل آن بچه را که در رحم بود به پشت چسبانید و متوجه نشدند و گفتند: «ما چیزی در شکم او مشاهده نمی کنیم». و در علمی که به او داده شده بود این مطلب هم بود که این نوزاد به وسیله ی آتش خواهد سوخت ولی علم اینکه خدای تعالی او را از آتش نجات خواهد داد، به او داده نشده بود. و هنگامی که مادر ابراهیم علیه السلام آن کودک را زائید، آزر خواست او را به نزد نمرود ببرد تا او را به قتل برساند، زنش به او گفت: «این کودک را پیش نمرود نبر که او را بکشد، اجازه بده تا من او را به غاری ببرم و در آنجا بگذارم تا مرگش برسد و تو به دست خود فرزندت را نکشته باشی»! آزر این سخن را پذیرفت و به او گفت: «پس زود او را به آنجا ببر» مادر ابراهیم علیه السلام آن کودک را به غاری برد و در آنجا شیرش داد، و بر در آن غار سنگی گذاشت به خانه اش بازگشت، و خدای عزوجل روزی ابراهیم علیه السلام را در سر انگشت ابهامش جاری فرمود و ابراهیم علیه السلام آن را می مکید و شیر از آن می جوشید، و رشد او در یک روز مطابق رشد یک هفته بچه های دیگر بود، و در یک هفته به اندازه ی یک ماه دیگران بزرگ می شد، و در یک ماه اندازه ی یک سال دیگران رشد می کرد. مدتی بر این منوال گذشت تا اینکه مادرش به آزر گفت: «خوب است به من اجازه بدهی به سراغ این بچه بروم».؟ گفت: «برو». مادر ابراهیم علیه السلام به سراغ فرزندش آمد و مشاهده کرد که ابراهیم علیه السلام دو چشمش مانند دو چراغ می درخشد. او را بغل کرد و به سینه چسباند شیر داد و [دوباره] برگشت، آزر از او حال فرزندش را پرسید زن گفت: «او را در زیر خاک پنهان کردم و برگشتم». از آن پس آن زن به بهانه ی کاری از خانه بیرون می رفت و خود را به ابراهیم علیه السلام می رساند و او را به سینه می چسباند و شیر می داد و به خانه باز می گشت، و هنگامی که ابراهیم علیه السلام به

ص: 645

تَحرَكَ أَتَتْهُ كَمَا كَانَتْ تَأْتِيهِ فَصَنَعَتْ بهِ كَمَا كَانَتْ تَصْنَعُ فَلَمَّا أَرَادَتِ الِانْصِرَافَ أَخَذَ بثَوْبُهَا فَقَالَتْ لَهُ مَا لَكَ فَقَالَ لَهَا اذْهَبي بي مَعَكِ فَقَالَتْ لَهُ حَتَّى أَسْتَأمِرَ أَبَاكَ قَالَ فَأَتَتْ أَمُّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام آزَرَ فَأَعْلَمَتْهُ الْقِصَّةَ فَقَالَ لَهَا اثْتِينِي بِهِ فَأَقْعِدِيهِ عَلَى الطَّرِيقِ فَإِذَا مَرَّ بِهِ إِخْوَتُهُ دَخَلَ مَعَهُمْ وَ لَا يُعْرَفُ قَالَ وَ كَانَ إِخْوَةُ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام يَعْمَلُونَ الْأَصْنَامَ وَ يَذْهَبُونَ بهَا إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يَبيعُونَهَا قَالَ فَذَهَبَتْ إِلَيْهِ فَجَاءَتْ بِهِ حَتَّى أَقْعَدَتْهُ عَلَى الطَّرِيقِ وَ مَرَّ إخْوَتُهُ فَدَخَلَ مَعَهُمْ فَلَمَّا رَآهُ أَبُوهُ وَقَعَتْ عَلَيْهِ الْمَحَبَّةُ مِنْهُ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ قَالَ فَبَيْنَمَا إِخْوَتُهُ يَعْمَلُونَ يَوْماً مِنَ الْأَيَّامِ الْأَصْنَامَ إِذَا أَخَذَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام الْقَدُومَ وَأَخَذَ خَشَبَةٌ فَنَجَرَ مِنْهَا صَنَما لَمْ يَرَوْا قَطُّ مِثْلَهُ فَقَالَ آزَرْ لِأُمِّهِ إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ نُصِيبَ خَيْراً بِبَرَكَةِ ابْنِكِ هَذَا قَالَ فَبَيْنَمَا هُمْ كَذَلِكَ إِذَا أَخَذَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام الْقَدُومَ فَكَسَرَ الصَّنَمَ الَّذِي عَمِلَهُ فَفَزِعَ أَبُوهُ مِنْ ذَلِكَ فَزَعاً شَدِيداً فَقَالَ لَهُ أَيَّ شَيْءٍ عَمِلْتَ فَقَالَ لَهُ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام وَ مَا تَصْنَعُونَ بِهِ فَقَالَ آزَرُ نَعْبُدُهُ فَقَالَ لَهُ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ فَقَالَ آزَرُ لِأُمِّهِ هَذَا الَّذِي يَكُونُ ذَهَابُ مُلْكنَا عَلَى يَدَيْهِ. (1)

2 - الصادق علیه السلام - عَنْ حُجْر عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: خَالَفَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام قَوْمَهُ وَ عَابَ آلِهَتَهُمْ حَتَّى أُدْخِلَ عَلَى نُمْرُودَ فَخَاصَمَهُ فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام فَإِنَّ اللهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمُشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمُغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. (2)

3- الباقر علیه السلام - عَابَ آلِهَتَهُم فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ قَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام وَ اللَّهِ مَا كَانَ سَقِيماً وَ مَا كَذَبَ فَلَمَّا تَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ إِلَى عِيدٍ لَهُمْ دَخَلَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام إِلَى آلِهَتِهِمْ بِقَدُومِ فَكَسَرَهَا إِلَّا كَبِيراً لَهُمْ وَوَضَعَ الْقَدُومَ فِى عُنُقِهِ فَرَجَعُوا إِلَى آلِهَتِهِمْ فَنَظَرُوا إِلَى مَا صُنِعَ بِهَا فَقَالُوا لَا وَاللَّهِ مَا اجْتَرَا عَلَيْهَا وَلَا كَسَرَهَا إِنَّا الْفَتَى الَّذِي كَانَ يَعِيبُهَا وَيَبْرًا مِنْهَا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُ قِتْلَ-ةً أَعْظَمَ مِنَ النَّارِ فَجُمِعَ لَهُ الْحَطَبُ وَ اسْتَجَادُوهُ حَتَّى إِذَا كَانَ الْيَوْمُ الَّذِي يُحْرَقُ فِيهِ بَرَزَ لَهُ نُمْرُودُ وَ

ص: 646


1- الكافي، ج 8، ص367/ تفسیر البرهان
2- الكافي، ج 8، ص369/ تفسیر البرهان

راه افتاد مادرش مانند همیشه پیش او آمد و به همان ترتیب با او رفتار کرد و این بار هنگامی که خواست باز گردد، ابراهیم علیه السلام برخاسته و دامنش را گرفت. مادرش گفت: «چه می خواهی و چرا چنین می کنی»؟ ابراهیم علیه السلام گفت: «مرا با خود ببر». مادرش گفت: «باید در این باره از پدرت اجازه بگیرم». امام علیه السلام فرمود: «مادر ابراهیم علیه السلام به نزد آزر آمد و او را از داستان ابراهیم علیه السلام مطلع کرد». آزر گفت: «او را بیاور و سر راه بنشان تا وقتی برادرانش آمدند، با آنها به نزد من بیاید تا کسی او را نشناسد. برادران ابراهيم علیه السلام کارشان این بود که بت می ساختند و به بازار برده و می فروختند، مادر ابراهیم علیه السلام [ مطابق دستور آزر ] او را آورد و سر راه نشاند و با برادران که از کنار او می گذشتند، همراه آنان به خانه ی آزر آمد و وقتی چشم پدر به او افتاد محبّتی از او در دلش جای گرفت. و مدتی بر این منوال گذشت تا زمانی که برادران ابراهیم علیه السلام بت می ساختند. ابراهیم علیه السلام تیشه را به دست گرفت و بتی [زیبا] ساخت که مانندش را تا به آن روز ندیده بودند، آزر به مادر ابراهیم علیه السلام گفت: «من امید آن دارم که به برکت این پسر خیری به ما برسد». ولی ناگهان دیدند ابراهیم علیه السلام تیشه را به دست گرفت و بتی را که ساخته بود شکست، پدرش از این کار خیلی ناراحت شد و به او گفت: «چه کردی»؟ ابراهیم علیه السلام گفت: «این بت را برای چه می خواستید»؟ آزر گفت: «می خواستیم آن را پرستش کنیم». ابراهیم علیه السلام فرمود: «آیا آنچه را که خود می تراشید (و می سازید) پرستش می کنید»؟ آزر [که این سخن را از او شنید] به مادرش گفت: «آن کسی که فرمانروایی ما به دست او از بین خواهد رفت همین [شخص] است».

2- امام صادق علیه السلام - حجر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ابراهیم علیه السلام با قومش مخالفت کرد و خدایانشان را حقیر شمرد تا اینکه او را نزد نمرود بردند و نمرود با او به نزاع پرداخت. ابراهیم علیه السلام فرمود: خدای من آن کسی است که زنده می کند و می میراند. او گفت: «من نیز زنده می کنم و می میرانم!» [و برای اثبات این کار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد] ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق می آورد [اگر راست می گویی که حاکم بر جهان هستی تویی،] خورشید را از مغرب بیاور!» [در اینجا] آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمی کند. (بقره /258).

3- امام باقر علیه السلام - ابراهیم علیه السلام خدایانشان را تحقیر کرد [سپس] نگاهی به ستارگان افکند ... و گفت: «من بیمارم» به خداوند سوگند که او کسالت نداشت، ولی دروغ هم نگفت. وقتی از او روی برتافتند و برای برگزاری عید خود رفتند، ابراهیم علیه السلام با تیشه ای بر خدایانشان وارد شد و همه ی آنها جزبت بزرگشان را شکست و تیشه را در گردن او نهاد. وقتی آنان نزد خدایانشان برگشتند و به آنچه ابراهیم علیه السلام انجام داده بود نگریستند، گفتند: «به خداوند سوگند! تنها آن جوانی که خدایانمان را تحقیر می کرد و از آنها تبری می جست، جرأت چنین کاری را داشته است و اوست که آنها را شکسته است». آنان مجازاتی بزرگ تر از آتش برایش نیافتند. از این رو هیزم گرد آوردند و آن را خوب شمردند تا اینکه روزی فرا رسید که می خواستند ابراهیم علیه السلام را در آن روز بسوزانند. نمرود و لشکریانش پیش

ص: 647

جُنُودُهُ وَ قَدْ بُنِيَ لَهُ بِنَاءُ لِيَنْظُرَ إِلَيْهِ كَيْفَ تَأْخُذُهُ النَّارُ وَ وُضِعَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام فِي مَنْجَنِيقِ وَقَالَتِ الْأَرْضُ يَا رَبِّ لَيْسَ عَلَى ظَهْرِى أَحَدٌ يَعْبُدُكَ غَيْرُهُ يُحْرَقُ بالنَّارِ قَالَ الرَّبُّ إِنْ دَعَانِي كَفَيْتُهُ. (1)

4- الباقر علیه السلام - فَذَكَرَ أَبَانُ عَنْ مُحَمَّدِ بْن مَرْوَانَ عَمَّنْ رَوَاهُ علیه السلام عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام اَنَّ دُعَاءَ إبْرَاهِيمَ علیه السلام يَوْمَئِذٍ كَانَ يَا أَحَدُ [ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ ] يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَرَيَلِدْ وَلَرْيُولَدْ وَلَيَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ثُمَّ قَالَ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ فَقَالَ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَتَعَالَى كَفَيْتُ فَقَالَ لِلنَّارِ كُونِي بَرْداً قَالَ فَاضْطَرَبَتْ أَسْنَانُ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام مِنَ الْبَرْدِ حَتَّى قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ سَلاماً عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَانْحَطَ جبْرَئِيلُ وَ إِذَا هُوَ جَالِسُ مَعَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام يُحَدِّثُهُ فِي النَّارِ قَالَ نُمْرُودُ مَن اتَّخَذَ إِلَهَا فَلْيَتَّخِذْ مِثْلِ إِلَهِ إبْرَاهِيمَ علیه السلام قَالَ فَقَالَ عَظِيمُ مِنْ عُظَمَائِهِمْ إِنِّي عَزَمْتُ عَلَى النَّارِ أَنْ لَا تُحْرِقَهُ قَالَ فَأَخَذَ عُنُقُ مِنَ النَّارِ نَحْوَهُ حَتَّى أَحْرَقَهُ قَالَ فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ خَرَجَ مُهَاجِراً إِلَى الشَّامِ هُوَ وَ سَارَةٌ وَ لُوط علیه السلام. (2)

قوله تعالى: وَ اللهُ خَلَقَكُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ (96)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام ... وَ أَمَّا الرَّدُّ عَلَى عَبَدَةِ الْأَصْنَامِ وَ الْأَوْثَانِ فَقَوْلُهُ تَعَالَى حِكَايَةٌ عَنْ قَوْلِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام فِي الاحْتِجَاجِ عَلَى أَبِيهِ يا أَبَتِ وَتَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ - وَلا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً وَ حِينَ كَسَرَ الْأَصْنَامَ فَقَالُوا لَهُ مَنْ كَسَرَهَا وَ مَنْ فَعَلَ هذا بِآهِتِنَا إِنَّهُ لَنَ الظَّالِمِينَ إِلَى قَوْلِهِ فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ وَ لَمَّا جَاءَ قَالُوا لَهُ أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآهِتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ. قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذا فَسْتَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ* فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ* ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ يَنْطِقُونَ. قالَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ وَ اللهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ فَلَمَّا انْقَطَعَتْ حُجَّتُهُمْ قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا التَكُمْ إِنْ كُنتُمْ فَاعِلِينَ. (3)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَ تَخْسِيراً وَ نَهَى تَحْذِيراً لَمْ يُطَعْ مُكْرِها وَ لَمْ يُعْضٍ مَغْلُوباً فَلَوْ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ لَا يُعْصَى لَمَا عُصِيَ وَلَكِنَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ وَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ وَ لَهُ الحَجَّةُ الْبَالِغَةُ

ص: 648


1- الكافي، ج 8، ص369/ تفسیر البرهان .
2- الكافي، ج 8، ص 369 / تفسیر البرهان .
3- بحار الأنوار، ج 10، ص 35 .

آمدند. جایگاهی برای نمرود بنا شده بود تا از آنجا نظاره گر آتش گرفتن ابراهیم علیه السلام باشد. آنان ابراهيم علیه السلام را در منجنیق قرار دادند. زمین گفت: «پروردگارا! در روی من تنها اوست که تو را پرستش می کند و در آتش خواهد سوخت». پروردگار فرمود: «اگر مرا بخواند، او را کفایت می کنم».

4- امام باقر علیه السلام - زراره، از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که ایشان فرمود: «دعای ابراهیم علیه السلام در آن روز این بود: «ای یگانه! ای یگانه! ای بی نیاز ای بی نیاز! ای آن که نه زائیده و نه زاده شده و نه کسی همتای اوست»! سپس گفت: «توکل بر خدا کردم». آنگاه پروردگار تبارک و تعالی فرمود: «همین تو را بس است»، و به آتش فرمان داد: سرد باش (انبیاء/69) ناگاه دندان های ابراهیم علیه السلام از سرما به لرزه افتاد. پس خداوند عزوجل فرمود: و سالم [باش] بر ابراهیم. (انبیاء/69). جبرئیل به کنار ابراهیم علیه السلام فرود آمد و در میان آتش با او به سخن نشست. نمرود گفت: «خدایی مثل خدای ابراهيم علیه السلام نیست». آن گاه یکی از بزرگان قوم گفت: «من بر آتش وردی خواندم تا او را نسوزاند». ناگهان دمی از آتش به سویش در گرفت و او را سوزاند. حضرت علیه السلام فرمود: «این شد که لوط علیه السلام به او ایمان آورد و ابراهیم علیه السلام به همراه لوط علیه السلام و ساره به سوی شام هجرت کرد».

با این که خداوند هم شما را آفریده و هم بت هایی را که می سازید»! (96)

1- امام على علیه السلام ... و اما آیاتی که در رد بر بت پرستان آمده است مانند این سخن ابراهیم علیه السلام احتجاج بر پدرش که می فرماید: هنگامی که به پدرش گفت: «ای پدر! چرا چیزی را می پرستی که نه می شنود، و نه می بیند، و نه هیچ مشکلی را از تو حل می کند؟ (مریم/42) و سخن او وقتی که بت ها را شکست، آن ها گفتند: «چه کسی آن ها را شکسته است»؟ [هنگامی که منظره بت ها را دیدند]، گفتند: «هرکس با خدایان ما چنین کرده، قطعاً از ستمگران است [و باید کیفر سخت ببیند]!» (انبیاء/59) تا آنجا که می فرماید: [جمعیت] گفتند: «او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهی دهند!» (انبیاء/61) و وقتی ابراهيم علیه السلام آمد گفتند: «تو این کار را با خدایان ما کرده ای، ای ابراهیم؟» * گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن می گویند! * آن ها به وجدان خویش بازگشتند و [به خود] گفتند: «حقا که شما ستمگرید!» * سپس بر سرهایشان واژگونه شدند [و حکم وجدان را به کلی فراموش کردند و گفتند:] تو می دانی که این ها سخن نمی گویند (انبیاء/65-62) گفت: «آیا چیزی را می پرستید که با دست خود می تراشید؟! با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بت هایی که می سازید!»! و وقتی از دلیل آوردن بازماندند، گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است»! (انبیاء 68)

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - خداوند تعالی به صورت اختیاری دستور داده است و برای ترساندن نهی کرده است در حالی که کسی را مجبور [به اطاعت] کرده باشد اطاعت نشده است و در حالی که مغلوب شده باشد، مورد نافرمانی قرار نگرفته است. اگر خداوند عزوجل می خواست که مورد نافرمانی قرار نگیرد، مورد نافرمانی قرار نمی گرفت (می توانست کاری کند که هیچ کس نتواند نافرمانی اش کند) ولی او هرچه بخواهد انجام می دهد و به و هرچه بخواهد [و مصلحت باشد]، حکم می کند دلیل رسا [و قاطع]

ص: 649

عَلَى خَلْقِهِ لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يُحْيِي مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ خَيْراً وَ شَرَا وَ حُلُوا وَ مُراً وَ قَدْ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ وَ اللهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ فَأَعْلَمَنَا أَنَّ خَلْقَنَا وَ جَمِيعَ أَعْمَالِنَا بِقُدْرَتِه. (1)

قوله تعالى: قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الجَحِيمِ (97)

1 - ابن عباس رحمه الله - الجَحِيمُ النَّارُ الْأَعْلَى مِنْ جَهَنَّمَ وَ الْجَحِيمُ فِي كَلَامِ الْعَرَبِ مَا عَظُمَ مِنَ النَّارِ كَقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَالْقُوهُ فِي الجَحِيمِ يُرِيدُ النَّارَ الْعَظِيمَة. (2)

قوله تعالى: فَأَرَادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ (98)

1 - الصادق علیه السلام - ان إِبْرَاهِيمَ علیه السلام لَمَّا كَسَرَ أَصْنَامَ نُمْرُودَ أَمَرَ بِهِ نُمْرُودُ فَأُوثِقَ وَ عَمِلَ لَهُ حَيْراً وَ جَمَعَ لَهُ فِيهِ الْحَطَبَ وَ أَلْهَبَ فِيهِ النَّارَ ثُمَّ قَذَفَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام فِي النَّارِ لِتُحْرِقَهُ ثُمَّ اعْتَزِلُوهَا حَتَّى خَمَدَتِ النَّارُ ثُمَّ أَشْرَفُوا عَلَى الْحَيْر فَإِذَا هُمْ بِإِبْرَاهِيمَ علیه السلام سَلِيماً مُطْلَقاً مِنْ وَثَاقِهِ فَأَخْبرَ نُمْرُودُ خَبَرَهُ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَنْفُوا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام مِنْ بِلَادِهِ وَ أَنْ يَمْنَعُوهُ مِنَ الْخُرُوجِ بِمَاشِيَتِهِ وَ مَالِهِ فَحَاجَهُمْ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام عِنْدَ ذَلِكَ فَقَالَ إِنْ أَخَذْتُمْ مَاشِيَتِي وَ مَالِي فَإِنَّ حَتَّى عَلَيْكُمْ أَنْ تَرُدُّوا عَلَيَّ مَا ذَهَبَ مِنْ عُمُرِى فِى بِلَادِكُمْ وَاخْتَصَمُوا إِلَى قَاضِي نُمْرُودَ فَقَضَى عَلَى إِبْرَاهِيمَ علیه السلام أَنْ يُسَلَّمَ إِلَيْهِمْ جَمِيعَ مَا أَصَابَ فِي بِلَادِهِمْ وَقَضَى عَلَى أَصْحَابِ نُمْرُودَ أَنَّ يَرُدُّوا عَلَى إِبْرَاهِيمَ علیه السلام مَا ذَهَبَ مِنْ عُمُرِهِ فِي بِلَادِهِمْ فَأَخْبِرَ بِذَلِكَ نُمْرُودُ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يُخَلُّوا سَبِيلَهُ وَ سَبِيلَ مَاشِيَتِهِ وَ مَالِهِ وَ أَنْ يُخْرِجُوهُ وَ قَالَ إِنَّهُ إِنْ بَقِيَ فِي بِلَادِكُمْ أَفْسَدَ دِينَكُمْ وَأَضَرَّ بِآلِهَتِكُم. (3)

قوله تعالى: وَ قالَ إنّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِين (99)

1 - السجاد علیه السلام - رُوِيَ عَن زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبي سَيِّدَ الْعَابِدِينَ علیه السلام ... فَقُلْتُ لَهُ يَا أَبَة أَ لَيْسَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ لَا يُوصَفَ بِمَكَانَ فَقَالَ بَلَى تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوا كَبِيراً قُلْتُ

ص: 650


1- مجموعة ورام، ج2، ص 268 .
2- بحار الأنوار، ج 7، ص108/ بحار الأنوار، ج 8، ص294/ بحار الأنوار، ج 12، ص 27 / تفسیر القمی، ج 2، ص408 .
3- الكافي، ج 8، ص 370 / تفسیر نورالثقلین

نسبت به مخلوقاتش برای اوست. تا آنها که هلاک [و گمراه] می شوند از وی اتمام حجت باشد و آنها که زنده می شوند [و هدایت می یابند]، از روی دلیل روشن باشد (انفال /42). و او آفریننده ی هر چیزی خیر و شر و شیرین و تلخ است و خداوند عزوجل فرمود: أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ * وَ اللهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ و ما را آگاه ساخت که آفرینش ما و همه ی کارهای ما به قدرت اوست.

[بت پرستان] گفتند: «بنای مرتفعی برای او بسازید و او را در جهنمی از آتش بیفکنید»! (97)

1- ابن عبّاس رحمه الله - جحیم بالاترین آتش از جهنم است و جحیم در کلام عرب آتش بزرگ را گویند. مانند این کلام خدای عزوجل: ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيم منظور آتش بسیار بزرگ است.

2- ابن عباس رحمه الله - جایگاهی از سنگ ساختند که ارتفاع آن سی ذراع و عرضش بیست ذراع بود و آن را از آتش پرکردند و او (ابراهیم علیه السلام) را در آن انداختند. این معنای کلام خداوند است که فرموده: فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ.

آن ها برای نابودی ابراهیم توطئه ای کردند، ولی ما آنان را پست و

مغلوب ساختیم. (98)

1- امام صادق علیه السلام - چون ابراهیم علیه السلام بت های نمرود را شکست، به فرمان نمرود او را در بند کشیدند و پرچینی انباشته از هیزم ساختند و در آن، آتش افروختند و ابراهیم علیه السلام را در آن انداختند تا بسوزد. وقتی نمرودیان از آنجا دور شدند، آتش فرو نشست. آنها از بلندی، سوی پرچین نگریستند، اما ابراهیم علیه السلام را در آتش، تندرست و رها از بند یافتند. چون این خبر به نمرود رسید، فرمان داد تا ابراهیم علیه السلام را از آن بلاد بیرون کنند و نگذارند مال و رمه اش را همراه خود ببرد. آنگاه ابراهیم علیه السلام نزدشان حجت آورد و فرمود: اگر مال و رمه ی مرا بگیرید، باید عمری را که در سرزمینتان گذرانده ام، به من بازگردانید. آنها نزد قاضی نمرود دادخواهی کردند. قاضی حکم کرد تا ابراهیم علیه السلام همه ی آنچه را در سرزمین آن ها به دست آورده، به ایشان بسپارد و یاران نمرود نیز همه ی عمری را که او در سرزمین آن ها گذرانده، به وی بازگردانند. چون نمرود خبردار شد، دستور داد تا راه را بر او و مال و رمه اش باز گذارند و از آنجا بیرونش کنند و گفت: «اگر این مرد در سرزمین شما بماند، آئین شما را تباه می کند و به خدایانتان آسیب می رساند».

[آتش بر او گلستان شد و به سلامت بیرون آمد] و گفت: «من به سوی پروردگارم می روم، او مرا هدایت خواهد کرد. (99)

1- امام سجاد علیه السلام - زیدبن علی بن حسین علیه السلام گوید: «از پدر بزرگوارم پرسیدم: ... ای پدر! مگر نه این است که نمی توان و نمی شود برای خدا مکانی را معلوم کرد»؟ فرمود: «بلی چنین است خداوند منزه و برتر از آن است که دارای مکان باشد». عرض کردم: «پس [اگر مکانی ندارد چرا] حضرت

ص: 651

فَمَا مَعْنَى قَوْل مُوسَى علیه السلام لِرَسُول اللَّهِ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَقَالَ مَعْنَاهُ مَعْنَى قَوْلُ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِينِ وَ مَعْنَى قَوْل مُوسَى علیه السلام وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى وَ مَعْنَى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فَفِرُّوا إِلَى اللَّه يَعْنِي حُجُوا إِلَى بَيْتِ اللهِ. (1)

2 - الصادق علیه السلام - فَأَخْرَجُوا إِبْرَاهِيمَ وَ لُوطاً مَعَهُ علیهما السلام مِنْ بِلَادِهِمْ إِلَى الشَّامِ فَخَرَجَ إِبْرَاهِيمُ وَ مَعَهُ لُوطٍ علیهما السلام لَا يُفَارِقُهُ وَ سَارَةً وَقَالَ لَهُمْ إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِينِ يَعْنِي بَيْتَ الْمَقْدِسِ فَتَحَمَّلَ إبْرَاهِيمُ علیه السلام بِمَاشِيَتِهِ وَ مَالِهِ وَ عَمِلَ تَابُوتاً وَ جَعَلَ فِيهِ سَارَةَ وَ شَدَّ عَلَيْهَا الْأَغْلَاقَ غَيْرَةٌ مِنْهُ عَلَيْهَا وَ مَضَى حَتَّى خَرَجَ مِنْ سُلْطَان نُمْرُودَ. (2)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - في الإحتجاج : جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَة إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ قَالَ لَوْ لَا مَا فِي الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِي دِينِكُمْ... فَقَالَ لَهُ عَلَى علیه السلام ... وَأَمَّا قَوْلُهُ وَ جَاءَ رَبُّكَ وَ المُلَكُ صَفًّا صَفًّا وَقَوْلُهُ وَلَقَدْ جِئْتُمُونا فرادى وَ قَوْلُهُ هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ المَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ فَذَلِكَ كُلُّهُ حَقٌّ وَ لَيْسَتْ حِيئَتُهُ جَلَّ ذِكْرُهُ كَجِيئَة خَلْقِهِ فَإِنَّهُ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا يَكُونُ تَأْوِيلُهُ عَلَى غَيْرِ تَنْزِيلِهِ وَ لَا يُشْبِهُ تَأْوِيلُهُ كَلَامَ الْبَشَرِ وَلَا فِعْلَ الْبَشَر وَ سَأَنِّبِّئُكَ بِمِثَالَ لِذَلِكَ تَكْتَفِى بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ هُوَ حِكَايَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام حَيْثُ قَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي فَذَهَابُهُ إِلَى رَبِّهِ تَوَجُهُهُ إِلَيْهِ فِي عِبَادَتِهِ وَ اجْتِهَادِهِ أَ لَا تَرَى أَنَّ تَأْوِيلَهُ غَيْرُ تَنْزيلِهِ. (3)

قوله تعالى: رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصّالِحِينَ (100)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ دَاوُدَ بْن كَثِير الرقى قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَيُّهُمَا كَانَ أَكْبَرَ إِسْمَاعِيلُ علیه السلام أَوْ إِسْحَاقَ علیه السلام وَأَيُّهُمَا كَانَ النَّبِيحَ فَقَالَ كَانَ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام أَكْبَرَ مِنْ إِسْحَاقَ علیه السلام بِخَمْسَ سِنِينَ وَ كَانَ الذبيحُ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام ... أ مَا تَسْمَعُ لِقَوْل إِبْرَاهِيمَ علیه السلام حَيْثُ يَقُولُ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ إنَّمَا سَأَلَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَرْزُقَهُ غُلاماً مِنَ الصَّالِحِينَ. (4)

ص: 652


1- من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 198/ بحار الأنوار، ج 3، ص 320.
2- الكافي، ج 8، ص 370 / بحار الأنوار، ج 12، ص 44 / قصص الأنبياء للراوندی، ص106/ تفسیر البرهان.
3- بحار الأنوار، ج 10، ص 114 / الاحتجاج، ج 1، ص 250 / التوحيد، ص265 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج 12، ص 130 / معانى الأخبار، ص 391 / تحف العقول، ص 375/ تفسير البرهان

موسی بن عمران علیه السلام [در شب معراج] به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفت: «به سوی خدا بازگرد [و درخواست تخفیف نماز کن]!؟ فرمود: «این سخن همانند گفتار حضرت ابراهیم علیه السلام است که گفته است: إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِین، و همانند کلام خود حضرت موسی علیه السلام است. که گفت: و من به سوی تو شتاب کردم. تا از من خشنود شوی (طه/84) و همانند بیان خدای تعالی است که فرموده است: پس به سوی خدا بگریزید. (زاریات/50) یعنی برای اعمال حج به سوی خانه ی خدا بشتابید».

2- امام صادق علیه السلام - آنان ابراهیم علیه السلام و به همراه او لوط علیه السلام را از سرزمین خود بیرون ساختند و به سوی سرزمین شام کوچاندند. ابراهیم علیه السلام به همراه لوط علیه السلام که از او جدا نمی شد و نیز ساره بیرون رفتند و ابراهیم علیه السلام به آنان گفت: إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِينِ، مقصود ابراهيم علیه السلام، بيت المقدس بود. اینگونه ابراهیم علیه السلام چهارپایان و اموالش را برداشت و میل غیرتی که نسبت به ساره داشت، صندوقی ساخت و او را در آن نهاد و آن را محکم بست. سپس حرکت کرد تا آنکه از قلمرو سلطنت نمرود خارج شد.

3- امام علی علیه السلام - یکی از زندیق ها (بی دین ها) نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و گفت: «اگر در قرآن اختلاف و تناقض وجود نداشت در دین شما داخل می شدم» .... علی علیه السلام به او فرمود: « ... و کلام خداوند متعال: و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. (فجر/22) و [و روز قیامت به آن ها گفته می شود:] همه شما تنها به سوی ما بازگشت نمودید. (انعام/94) و آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان [مرگ] به سراغشان آیند، یا خداوند [ خودش] به سوی آنها بیاید، یا بعضی از آیات پروردگارت [و نشانه های رستاخیز]؟ (انعام/158) این همه بر حق است و آمدن خداوند عزوجل همچون آمدن آفریدگانش نیست که او پروردگار همه چیز است. افزون بر این، در کتاب خداوند عزوجل آیاتی هست که تأویل آنها متفاوت از صورت تنزیل آن هاست و با گفتار و کردار آدمی همانند نیست. اکنون تو را از مثال هایی در این باره آگاه می سازم و إن شاء الله تعالی تو را کفایت می کند. یکی حکایت خداوند عزوجل از سخن ابراهیم علیه السلام است در آنجا که فرمود: إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ معنای رفتن او به سوی پروردگارش، همانا روی آوردن به سوی او در پرستش و کوشش است. حال دیدی که تأویل این سخن متفاوت از تنزیل آن است»؟!

پروردگارا! به من [فرزندی] از صالحان ببخش. (100)

1- امام صادق علیه السلام - داود بن کثیر رقّی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «کدام یک بزرگ تر بودند؛ اسماعیل علیه السلام یا اسحاق علیه السلام و کدام یک قربانی بودند»؟ ایشان فرمود: «اسماعیل علیه السلام پنج سال از اسحاق علیه السلام بزرگ تر بود و قربانی، اسماعیل علیه السلام بود ... آیا سخن ابراهیم علیه السلام را نشنیدی آنجا که فرمود: رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ او از خداوند عزوجل درخواست کرد که پسری نیکوکار بهره او گرداند».

ص: 653

2- ابن عباس رحمه الله - إِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام لَمَّا سَأَلَ اللَّهَ تَعَالَى وَلَداً قَالَ: رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ فَأَجَابَ دُعَاءَهُ وَ وَهَبَ لَهُ إِسْحَاقَ علیه السلام وَ أَعْطَاهُ يَعْقُوبَ مِنْ غَيْر دُعَاءِ فَكَانَ ذَلِكَ نَافِلَةٌ كَالشَّيْءِ المتطوع مِنَ الآدميين. (1)

قوله تعالى: فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ (101)

1- الصادق علیه السلام - عَنْ دَاوُدَ بْن كَثِير الرقيّ قَالَ: قُلْتُ لِأبي عَبْدِ اللهِ علیه السلام أَيُّهُمَا كَانَ أَكْبَرَ إِسْمَاعِيلُ علیه السلام أَوْ إِسْحَاقَ علیه السلام وَ أَيُّهُمَا كَانَ الذَّبِيحَ فَقَالَ كَانَ إِسْمَاعِيلُ علیه السلام أكْبَرَ مِنْ إِسْحَاقَ علیه السلام بخَمْسِ سِنِينَ وَ كَانَ النَّبِيحُ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام وَكَانَتْ مَكَةُ مَنْزِلَ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام وَإِنَّمَا أَرَادَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام أَنْ يَذْبَحَ إِسْمَاعِيلَ أَيَّامَ الْمَوْسِمِ بِمِنّى قَالَ وَ كَانَ بَيْنَ بِشَارَةِ اللَّهِ لِإِبْرَاهِيمَ علیه السلام بِإِسْمَاعِيلَ علیه السلام وَ بَيْنَ بِشَارَتِهِ بِإِسْحَاقَ خَمْسَ سِنِينَ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام حَيْثُ يَقُولُ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ إِنَّمَا سَأَلَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَرْزُقَهُ غُلَاماً مِنَ الصَّالِحِينَ وَ قَالَ فِي سُورَةِ الصَّافَّاتِ فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ يَعْنِي إِسْمَاعِيلَ مِنْ هَاجَرَ قَالَ فَفُدِيَ إِسْمَاعِيلُ بِكَبْشُ عَظِيمٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ثُمَّ قَالَ وَ بَشَّرْنَاهُ بإسحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ وَ بَارَكْنَا عَلَيْهِ وَ عَلَى إِسْحَاقَ يَعْنِي بِذَلِكَ إِسْمَاعِيلَ قَبْلَ الْبَشَارَةِ بِإِسْحَاقَ فَمَنْ زَعَمَ أَنْ إِسْحَاقَ أَكْبَرُ مِنْ إِسْمَاعِيلَ وَ أَنَّ النَّبِيحَ إِسْحَاقَ فَقَدْ كَذَّبَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي الْقُرآن مِنْ نَبَيْهما. (2)

2 - الصادق علیه السلام - عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام كَمْ كَانَ بَيْنَ بِشَارَة بإِسْمَاعِيلَ علیه السلام وَ بَيْنَ بِشَارَتِهِ بِإِسْحَاقَ قَالَ كَانَ بَيْنَ الْبَشَارَتَيْنِ خَمْسُ سِنِينَ قَالَ اللَّهَ فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ يَعْنِي إِسْمَاعِيلَ وَ هِيَ أَوَّلُ بِشَارَة بَشِّرَ اللَّهُ بِهَا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام فِي الْوَلَدِ وَ لَمَّا وُلِدَ لِإِبْرَاهِيمَ علیه السلام إِسْحَاقَ علیه السلام مِنْ سَارَةَ وَ بَلَغَ إِسْحَاقُ ثَلاثَ سِنِينَ أَقْبَلَ إِسْمَاعِيلُ علیه السلام إِلَى إِسْحَاقَ وَ هُوَ فِي حَجْرِ إِبْرَاهِيمَ فَنَحَّاهُ وَ جَلَسَ فِي مَجْلِسِهِ فَبَصْرَتْ بِهِ سَارَةُ فَقَالَتْ يَا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام يُنَجِّى ابْنُ هَاجَرَ ابْنِي مِنْ حَجْرِكَ وَ يَجْلِسُ هُوَ مَكَانَهُ لَا وَ اللَّهِ لَا يُجَاوِرُنِي هَاجَرُ وَ ابْنُهَا فِي بِلَادِ أَبَداً فَنَحْهِمَا عَنِّى وَ كَانَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام مُكْرِماً لِسَارَةَ يُعِزُّهَا وَيَعْرِفُ حَقَّهَا وَ ذَلِكَ أَنَّهَا كَانَتْ مِنْ وَلْدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ بِنْتَ خَالَتِهِ فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ اغْتَمَّ لِفِرَاقَ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام فَلَمَّا كَانَ فِي اللَّيْلِ

ص: 654


1- بحار الأنوار، ج 12، ص 103
2- معاني الأخبار، ص 391 / بحار الأنوار، ج 12، ص 130/ تفسير البرهان.

2- ابن عباس رحمه الله - وقتی ابراهیم علیه السلام از خداوند متعال فرزندی درخواست کرد. گفت: رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ و خداوند دعایش را مستجاب کرد و به او اسحاق علیه السلام را بخشید و به اسحاق علیه السلام يعقوب علیه السلام را عطا کرد بدون اینکه دعایی کند. که این بخششی بود بدون درخواست. مثل چیزی که انسان ها آن را مجانی انجام دهند.

ما او (ابراهیم) را به نوجوانی بردبار [و صبور] بشارت دادیم (101)

1- امام صادق علیه السلام - داود بن کثیر رقی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «اسماعیل علیه السلام بزرگ تر بود یا اسحاق علیه السلام؟ و قربانی، کدام یک از آن دو بود»؟ حضرت پاسخ داد: «اسماعیل علیه السلام پنج سال از اسحاق علیه السلام بزرگ تر بود. آن قربانی نیز اسماعیل علیه السلام بود. اسماعیل علیه السلام در مکه سکونت داشت و ابراهیم علیه السلام خواست تا در ایام موسم حج، او را در منی سر برد. میان زمانی که خداوند ابراهیم علیه السلام را به اسماعيل علیه السلام مژده داد و زمانی که به اسحاق علیه السلام مژده داد، پنج سال فاصله افتاد. آیا سخن ابراهیم علیه السلام را نشنیده ای که می فرماید: رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ او تنها از خداوند خواست تا از میان شایستگان به او فرزندی ببخشد. خداوند در سوره صافات فرمود: فَبَشَّرْناهُ بِغُلام حليم مقصود از آن پسر، اسماعیل علیه السلام است که فرزند هاجر بود. اسماعیل علیه السلام در ازای یک قوچ بزرگ رهانیده شد. سپس خداوند فرمود: وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيَّا مِنَ الصَّالِحِينَ * وَ بَارَكْنَا عَلَيْهِ وَ عَلَى إِسْحاق مقصود خداوند، این است که مژده داده شدن ابراهیم علیه السلام به اسماعیل علیه السلام پیش از مژده داده شدنش به اسحاق علیه السلام بوده است. بنابراین، هرکس گمان کند که اسحاق علیه السلام بزرگ تر از اسماعیل علیه السلام است و آن قربانی اسحاق علیه السلام است، به خبر آن دو که خداوند در قرآن نازل فرموده است، افترا بسته است».

2- امام صادق علیه السلام - بریدبن معاویه عجلی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «میان مژده داده شدن ابراهيم علیه السلام به اسماعیل علیه السلام و مژده داده شدنش به اسحاق علیه السلام چند سال فاصله شد»؟ حضرت پاسخ داد: «میان این دو مژده، پنج سال فاصله افتاد. خداوند سبحان فرمود: فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ؛ مقصود از این آیه، اسماعیل علیه السلام است. این، نخستین مژده ای بود که خداوند به وسیله ی آن، ابراهیم علیه السلام را ب-ه فرزنددار شدن مژده داد. وقتی ابراهيم علیه السلام، صاحب اسحاق علیه السلام از ساره شد و به سه سالگی رسید، اسماعيل علیه السلام رو به اسحاق علیه السلام که در دامان ابراهیم علیه السلام بود کرد و او را کنار زد و به جایش نشست. ساره او را دید و گفت: «ای ابراهیم! پسر هاجر، پسرم را از دامان تو کنار می زند و به جای او می نشیند! نه به خداوند سوگند! هرگز نباید هاجر و پسرش در کنار من در یک سرزمین باشند. پس آنان را از من

دور ساز». ابراهیم علیه السلام ساره را گرامی می داشت و حقش را به جا می آورد؛ زیرا ساره از نسل پیامبران علیهم السلام و دختر خاله اش بود. این دوری بر ابراهیم علیه السلام گران آمد و از دوری اسماعیل علیه السلام غمگین شد. شبی از شب ها پیکی از سوی خداوند نزد ابراهیم علیه السلام آمد و آن رؤیا یعنی سر بریدن پسرش اسماعیل علیه السلام در موسم حج را به او نمایاند. ابراهیم علیه السلام به دلیل رؤیایی که دیده بود با حزن و اندوه شب را به صبح

ص: 655

أتى إبراهيم علیه السلام آتِ مِنْ رَبِّهِ فَأَرَاهُ الرُّؤْيَا فِي ذَبْحِ ابْنِهِ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام بِمَوْسِمٍ مَكَّةَ فَأَصْبَحَ إبْرَاهِيمُ علیه السلام حَزيناً لِلرُّؤْيَا الَّتِى رَآهَا فَلَمَّا حَضَرَ مَوْسِمٌ ذَلِكَ الْعَامِ حَمَلَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام هَاجَرَ وَ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام فِي ذِي الْحِجَّةِ مِنْ أَرْضِ الشَّامِ فَانْطَلَقَ بِهِمَا إِلَى مَكَّةَ لِيَذْبَحَهُ فِي الْمَوْسِمَ فَبَدَأَ بِقَوَاعِدِ الْبَيْتِ الْحَرَامِ فَلَمَّا رَفَعَ قَوَاعِدَهُ وَ خَرَجَ إِلَى مِنِّي حَاجَاً وَقَضَى نُسُكَهُ بِمِنِّي رَجَعَ إِلَى مَكَّةَ فَطَافَا بِالْبَيْتِ أَسْبُوعاً ثُمَّ انْطَلَقَ إِلَى السَّعْيِ فَلَمَّا صَارَا فِي الْمَسْعَى قَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام لِإِسْمَاعِيلَ علیه السلام يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي المَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فِي الْمَوْسِمَ عَامِي هَذَا فَمَا ذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ فَلَمَّا فَرَغَا مِنْ سَعْيِهِمَا انْطَلَقَ بِهِ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام إِلَى مِنّى وَ ذَلِكَ يَوْمَ النَّحْرِ فَلَمَّا انْتَهَى بِهِ إِلَى الْجَمْرَةَ الْوُسْطَى وَ أَضْجَعَهُ لِجَنْبِهِ الْأَيْسَرَ وَأَخَذَ السِّكِّينَ لِيَذْبَحَهُ نُودِيَ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِلَى آخِرِهِ وَ فُدِيَ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام بِكَبْشُ عَظِيمٍ فَذَبَحَهُ وَ تَصَدَّقَ بِلَحْمِهِ عَلَى الْمَسَاكِينِ. (1)

3 - الصادق علیه السلام - إِنْ سَارَةَ قَالَتْ لِإِبْرَاهِيمَ علیه السلام يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ كَبرْتَ فَلَوْ دَعَوْتَ اللَّهَ أَنْ يَرْزُقَكَ ولَداً تَقَرُّ أَعْيُنُنَا بِهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدِ اتَّخَذَى خَلِيلًا وَهُوَ مُجِيبُ لِدَعْوَتِكَ إِنْ شَاءَ قَالَ علیه السلام فَسَأَلَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام رَبَّةَ أَنْ يَرْزُقَهُ غُلَامًا عَلِيماً فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ أَنِّي وَاهِبُ لَكَ غُلَامًا عَلِيمًا ثُمَّ أَبْلُوكَ بالطَّاعَة لِى قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَمَكَثَ إِبْرَاهِيمُ بَعْدَ الْبشَارَةِ ثَلَاثَ سِنِينَ ثُمَّ جَاءَتْهُ الْبَشَارَةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل. (2)

قوله تعالى : فَلَما بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قال يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي المَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُر ما ذاتَرى قال يا أَبَتِ افْعَل ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصّابِرِينَ (102)

القصَّةُ

1- الرضا علیه السلام - قَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام إِنِّي أَرى فِي المَنامِ وَقَالَ اللهُ تَعَالَى لِنَبِيِّهِ علیه السلام وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ وَ قَالَ لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ ... وَ قَالَ الرِّضا علیه السلام رُؤْيَا الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَحْيِ. (3)

2- الرضا علیه السلام - عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْن عَلِيِّ بْنِ فَضَّال عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ مَعْنَى قَوْلِ النَّبِي صلی الله علیه وآله أَنَّا ابْنُ النَّبِيحَيْنِ قَالَ يَعْنِي إِسْمَاعِيلَ بْنَ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ علیه السلام وَ

ص: 656


1- بحار الأنوار، ج 12، ص 136 / تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 12، ص 79
3- متشابه القرآن، ج 1، ص38 / تفسير البرهان

رسانید. وقتی موسم حج آن سال فرارسید، ابراهیم علیه السلام هاجر و اسماعیل علیه السلام را در ماه ذی الحجه از سرزمین شام برداشت و آنها را به مکه برد تا او را در آن موسم سر ببرد. ابراهیم علیه السلام ابتدا پایه های کعبه را برافراشت. پس از برافراشتن آن ها در حالی که مشغول به جا آوردن حج بود به سوی منی بیرون رفت و مناسکش را در منی به پایان رسانید و به مکه بازگشت. آن دو، هفت بار به دور کعبه طواف کردند. سپس به سوی سعی رفت. وقتی به سعی رسیدند، ابراهیم علیه السلام به اسماعیل علیه السلام فرمود: «ای پسرکم! من در خواب دیدم که تو را در موسم امسال سر می برم. نظر تو چیست»؟ اسماعیل علیه السلام گفت: «ای پدرم! به آنچه به آن فرمان داده شدی، عمل کن». وقتی آن دو سعی را به پایان رساندند، ابراهیم علیه السلام، اسماعیل علیه السلام را در آن روز که روز قربانی بود، به منی برد. وقتی ابراهیم علیه السلام، او را به جمره ی وسطی رساند و او را به پهلوی چپ خوابانید و چاقو را برداشت تا او را سر ببرد، ندا داده شد: قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي المُحْسِنینَ بدین سان اسماعیل علیه السلام در ازای قوچی بزرگ رهانیده شد و ابراهیم علیه السلام آن را سر برید و گوشتش را به بیچارگان صدقه داد».

3- امام صادق علیه السلام - ساره به ابراهیم علیه السلام عرض کرد: «ای ابراهیم علیه السلام، تو پیر شده ای. ای کاش از خداوند می خواستی تا به تو فرزندی بدهد که چشمانمان را روشنی بخشد. خداوند تو را به عنوان دوست خود برگزیده است و ان شاء الله دعایت را اجابت می کند». ابراهیم علیه السلام از پروردگارش خواست تا به او پسر دانایی ارزانی دارد. خداوند عزوجل به او وحی فرمود که من به تو پسر دانایی ارزانی می دارم. سپس تو را درباره ی اطاعت از من می آزمایم ... حضرت ابراهیم علیه السلام بعد از بشارت [به فرزند] مدت سه سال گذشت تا حضرت اسماعیل علیه السلام متولد گردید.

هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش [و حد رشد] رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، پس بنگر رأی تو چیست»؟ گفت: «پدرم! هرچه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت». (102)

اصل جریان

1- امام رضا علیه السلام - [ از امام رضا علیه السلام روایت است: ] ابراهیم علیه السلام گفت: إِنِّي أَرى في المنام و خداوند تعالی به پیامبرش صلی الله علیه وآله فرمود: و ما آن رؤیایی را که به تو نشان دادیم، [فقط برای آزمایش مردم بود]. (اسراء/60) خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست بود ... رؤیای پیامبران علیهم السلام وحی است.

2- امام رضا علیه السلام - حسن بن علی بن فضال گوید: از امام رضا علیه السلام معنای فرمایش پیغمبر صلی الله علیه وآله را که فرمود: «من فرزند دو ذبیحم» را پرسیدم. فرمود: «مقصود از دو ذبیح یکی اسماعیل علیه السلام فرزند ابراهیم خلیل علیه السلام است و دیگری عبدالله رحمه الله فرزند عبدالمطلب رحمه الله، اما اسماعيل علیه السلام او همان بچه ی بردباری

ص: 657

عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِب أَمَّا إِسْمَاعِيلُ فَهُوَ الْغُلَامُ الْحَلِيمُ الَّذِي بَشَّرَ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ وَهُوَ لَمَّا عَمِلَ مِثْلَ عَمَلِهِ قالَ: يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي المَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ وَ لَمْ يَقُلْ لَهُ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا رَأَيْتَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا عَزَمَ عَلَى ذَبْحِهِ فَدَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِذِبْحٍ عَظِيمٍ بِكَبْشُ أَمْلَحَ يَأْكُلُ فِي سَوَادِ وَ يَشْرَبُ فِي سَوَادٍ وَ يَنْظُرُ فِي سَوَادٍ وَ يَمْشِي فِي سَوَادٍ وَ يَبُولُ وَ يَبْعَرُ فِي سَوَادٍ وَ كَانَ يَرْتَعُ قَبْلَ ذَلِكَ فِي رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَرْبَعِينَ عَاماً وَ مَا خَرَجَ مِنْ رَحِمِ أَنْثَى وَ إِنَّمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ كُنْ فَكَانَ لِيَفْدِئَ بِهِ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام فَكُلُّ مَا يُذْبَحُ بمِنّى فَهُوَ فِدْيَةٌ لِإِسْمَاعِيلَ علیه السلام إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة فَهَذَا أَحَدُ الذَّبِيحَيْنِ وَأَمَّا الْآخَرُ فَإِنَّ عَبْدَ الْمُطَّلِب كَانَ تَعَلَّقَ بِحَلْقَة بَاب الْكَعْبَة وَ دَعَا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَرْزُقَهُ عَشَرَةَ بَنِينَ وَنَذَرَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَدْبَحَ وَاحِداً مِنْهُمْ مَتَى أَجَابَ اللَّهُ دَعْوَتَهُ فَلَمَّا بَلَغُوا عَشَرَةٌ قَالَ قَدْ وَفَى اللَّهُ تَعَالَى لِى فَلَأفِيَنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأَدْخَلَ وَلْدَهُ الْكَعْبَةَ وَأَسْهَمَ بَيْنَهُمْ فَخَرَجَ سَهُمُ عَبْدِ اللَّهِ أَبي رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَكَانَ أَحَبَّ وَلْدِهِ إِلَيْهِ ثُمَّ أَجَالَهَا ثَانِيَةً فَخَرَجَ سَهْمُ عَبْدِ اللَّهِ ثُمَّ أَجَالَهَا ثَالِثَةَ فَخَرَجَ سَهُمْ عَبْدِ اللَّهِ فَأَخَذَهُ وَ حَبَسَهُ وَ عَزَمَ عَلَى ذَبْحِهِ فَاجْتَمَعَتْ قُرَيْشٍ وَ مَنَعَتُهُ مِنْ ذَلِكَ وَ اجْتَمَعَ نِسَاءُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ يَبْكِينَ وَ يَصِحْنَ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ عَاتِكَةُ يَا أَبَنَاهُ أَعْذِرُ فِيمَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي قَتْلَ ابْنِكَ قَالَ وَ كَيْفَ أَعْذِرُ يَا بُنَيَّةُ فَإِنَّكِ مُبَارَكَةُ قَالَتْ اعْمِدُ عَلَى تِلْكَ السَّوَائِمِ الَّتِي لَكَ فِي الْحَرَمِ فَاضْرِبُ بِالْقِدَاحِ عَلَى ابْنِكَ وَ عَلَى الْإِبل وَعْطِ رَبَّكَ حَتَّى يَرْضَى فَبَعَثَ عَبْد الْمُطَّلِبِ إِلَى إِبْلِهِ فَأَحْضَرَهَا وَ عَزَلَ مِنْهَا عَشْراً وَ ضَرَبَ بِالسِّهَامِ فَخَرَجَ سَهُمْ عَبْدِ اللَّهِ فَمَا زَالَ يَزِيدُ عَشْراً عَشْراً حَتَّى بَلَغَتْ مِائَةً فَضَرَبَ فَخَرَجَ السَّهُمْ عَلَى الْإِبِلِ فَكَبَّرَتْ قُرَيْشٍ تَكْبِيرَةَ ارْتَجَتْ لَهَا جِبَالُ تِهَامَةَ فَقَالَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ لَا حَتَّى أَضْرِبَ بِالْقِدَاحَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَضَرَبَ ثَلَاثَاً كُلَّ ذَلِكَ يَخْرُجُ السَّهُمُ عَلَى الْإِبل فَلَمَّا كَانَ فِي الثَّالِثَةِ اجْتَذَبَهُ الزُّبَيْرُ وَ أبُو طَالِب وَأَخَوَاتُهُمَا مِنْ تَحْتِ ِرجْلَيْهِ فَحَمَلُوهُ وَ قَدِ انْسَلَخَتْ جَلْدَةً خَدِّهِ الَّذِي كَانَ عَلَى الْأَرْضِ وَ أَقْبَلُوا يَرْفَعُونَهُ وَ يُقَبِّلُونَهُ وَ يَمْسَحُونَ عَنْهُ الْتُّرَابَ وَأَمَرَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ أَنْ تُنْحَرَ الإِبلُ بِالْحَزْوَرَة وَ لَا يُمْنَعَ أَحَدٌ مِنْهَا وَكَانَتْ مِائَةً فَكَانَتْ لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ خَمْسَ مِنَ السُّنَنِ أَجْرَاهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي الْإِسْلَام حَرَّمَ نِسَاءَ الْآبَاءِ عَلَى الْأَبْنَاءِ وَ سَنَّ الدَّيَةَ فِي الْقَتْلِ مِائَةً مِنَ الْإِبل وَ كَانَ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ سَبْعَةَ أَشْوَاطٍ وَوَجَدَ كَنزاً فَأَخْرَجَ مِنْهُ الْخُمُسَ وَسَمَّى زَمْزَمَ حِينَ حَفَرَهَا سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَلَوْلَا أَنَّ عَبْدَ الْمُطَّلِب كَانَ حُجَّةً وَ أَنَّ عَزْمَهُ عَلَى ذَبْح

ص: 658

بود که خداوند بشارتش را به ابراهیم علیه السلام داده بود هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، نظر تو چیست»؟ گفت: «پدرم! هرچه دستور داری اجرا کن به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت». اسماعیل علیه السلام گفت: «پدر مأموریت خود را انجام بده». و نگفت: «پدرم آنچه دیدی عمل کن، ان شاء الله مرا از شکیبایان خواهی یافت». چون ابراهیم علیه السلام به سر بریدن فرزندش تصمیم گرفت خداوند به ذبح عظیمی فدایش داد و آن گوسفند نری بود که پاهای آن قوچ و دور دهان و اطراف چشم ها و اطراف دم تا زیر شکم آن سیاه بود و سایر قسمت های بدن سفید بود و پیش از این چهل سال در باغ های بهشتی می چرید و از شکم ماده بیرون نیامده بود و خداوند به اراده ی خود آن را آفریده بود تا فدای اسماعیل علیه السلام گرداند و آنچه در منی ذبح می شود تا روز قیامت همه ی فدای اسماعیل علیه السلام است این یکی از دو ذبیح است و اما ذبیح دومی جریانش این بود که عبدالمطلب رحمه الله حلقه ی کعبه را گرفت و از خداوند خواست که ده پسر به او عطا فرماید و به منظور استجابت این دعا نذر کرد که یکی از ده فرزند را ذبح کند. چون شماره پسران به ده رسید، گفت: «خداوند به وعده ی خود وفا کرد من نیز باید به نذر خویش وفا کنم». آنگاه فرزندان خود را به میان خانه ی کعبه برد و قرعه به نامشان انداخت قرعه به نام عبدالله رحمه الله پدر رسول خدا صلی الله علیه وآله که محبوب ترین فرزندانش بود درآمد؛ بار دوم قرعه ها را درهم آمیخت باز قرعه به نام عبدالله رحمه الله درآمد؛ برای بار سوم قرعه کشید و قرعه به نام عبدالله رحمه الله در آمد عبدالمطلب رحمه الله عبدالله رحمه الله را گرفته و نگاه داشت و تصمیم بر ذبحش گرفت قریش اجتماع کرده و او را از ذبح عبدالله رحمه الله جلوگیری کردند و زنان خاندان عبدالمطلب رحمه الله گرد آمده به گریه و شیون پرداختند عاتکه دختر عبدالمطلب رحمه الله گفت: «پدر جان در کشتن پسرت عذری میان خود و خداوند بیار» گفت: «دخترم چه عذری بیاورم؟ بگو که دختر با برکتی هستی»! گفت: «میان فرزندت و شترانی که در حرم داری قرعه بکش و آنقدر به پروردگارت عطا کن تا راضی شود». عبدالمطلب رحمه الله شخصی را فرستاد و شتران را آوردند. ده شتر کنار گذاشت و قرعه میان آن ده شتر و عبدالله رحمه الله قرعه زد قرعه به نام عبدالله رحمه الله در آمد عبدالمطلب رحمه الله بر عدد شتران ده ده می افزود تا به صد رسید و قرعه به نام شتران بیرون آمد. در این هنگام عبدالمطلب رحمه الله تکبیر گفت و قریش تکبیری گفتند که کوه های مکه را لرزاند عبدالمطلب رحمه الله گفت: «تا سه بار قرعه به نام شتران بیرون نیاید نخواهم پذیرفت سپس سه بار دیگر قرعه زد و در هر سه بار قرعه به شتران اصابت می کرد و در بار سوم زبیر و ابوطالب رحمه الله و برادرانش عبدالله رحمه الله را از زیر پای عبدالمطلب رحمه الله کشیده و بردند در حالی که پوست یکطرف صورت عبدالله که بر روی خاک گذاشته شده بود از گوشتش جدا شده بود. عبدالله را بر دست بلند کرده و می بوسیدند و خاک از سر و صورتش می زدودند، عبدالمطلب رحمه الله دستور داد که شتران را در کشتارگاه نحر کنند و گوشتشان را بی دریغ در اختیار دیگران بگذارند و تعداد آنان صد شتر بود و عبدالمطلب رحمه الله بنیاد پنج کار را نهاد که خدای عزوجل همه را در دین اسلام عملی ساخت؛ زن پدر را بر پسر حرام کرد و دیه ی کشتن را صد شتر قرار داد و خانه ی

ص: 659

ابْنِهِ عَبْدِ اللَّهِ شَبِيهُ بِعَزْمِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام عَلَى ذَبْحِ ابْنِهِ إِسْمَاعِيلَ لَمَا افْتَخَرَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم بِالِانْتِسَابِ إِلَيْهِمَا لِأَجْلِ أَنَّهُمَا الذَّبيحَانِ فِي قَوْلِهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَنَا ابْنُ النَّبِيحَيْنِ وَ الْعِلَّةُ الَّتِي مِنْ أَجْلِهَا دَفَعَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الدَّبَّحَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام هِيَ الْعِلَّةُ الَّتِي مِنْ أَجْلِهَا دَفَعَ الذَّبْحَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ وَ هِيَ كَوْنُ النَّبِيِّ وَ الْأَئِمَّة علیهم السلام فِي صُلْبَيْهِمَا فَبَبَرَكَة النَّبِيِّ وَ الْأَئِمَّة علیهم السلام دَفَعَ اللَّهُ الذَّبْحَ عَنْهُمَا فَلَمْ تَجْرِ السُّنَّةُ فِي النَّاسِ بِقَتْلِ أَوْلَادِهِمْ وَلَوْ لَا ذَلِكَ لَوَجَبَ عَلَى النَّاسِ كُلَّ أَضْحَى التَّقَرُّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ بِقَتَلَ أَوْلَادِهِمْ كُلُّ مَا يَتَقَرَّبُ النَّاسُ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ أَضْحِيَّة فَهُوَ فِدَاءُ لِإِسْمَاعِيلَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. (1)

3- ألصادقين علیهما السلام - عَنْ أَبي بَصِير أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا جَعْفَر علیه السلام وَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَذْكُرَانِ: لَمَّا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ قَالَ جَبْرَئِيلُ لِإِبْرَاهِيمَ علیه السلام ... أَنْ أَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ يَذْبَحَ ابْنَهُ وَ قَدْ رَأَى فِيهِ شَمَائِلَهُ وَ خَلَائِقَهُ وَ أَنِسَ مَا كَانَ إِلَيْهِ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَفَاضَ مِنَ الْمَشْعَر إِلَى مِنِّي فَقَالَ لِأُمِّهِ زُورى الْبَيْتَ أَنْتِ وَ أَحْتَبسَ الْغُلَامَ فَقَالَ يَا بُنَيَّ هَاتِ الْحِمَارَ وَ السِّكِّينَ حَتَّى أَقَرِّبَ الْقُرْبَانَ فَقَالَ أَبَانُ فَقُلْتُ لِأَبِي بَصِيرٍ مَا أَرَادَ بِالْحِمَارِ وَالسِّكِّينِ قَالَ أَرَادَ أَنْ يَذْبَحَهُ ثُمَّ يَحْمِلَهُ فَيُجَهِّزَهُ وَ يَدْفِنَهُ قَالَ فَجَاءَ الْغُلَامُ بِالْحِمَارِ وَالسِّكِّينِ فَقَالَ يَا أَبَتِ أَيْنَ الْقُرْبَانُ قَالَ رَبُّكَ يَعْلَمُ أَيْنَ هُوَ يَا بُنَيَّ أَنْتَ وَاللَّهِ هُوَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَمَرَنِى بِذَبْحِكَ فَانْظُرْ مَا ذَا تَرَى قَالَ يا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرِينَ قَالَ فَلَمَّا عَزَمَ عَلَى الذَّبْحِ قَالَ يَا أَبَتِ خَمِّرْ وَجْهِي وَ شُدَّ وَثَاقِي قَالَ يَا بُنَيَّ الْوَثَاقُ مَعَ الذَّبْحِ وَ اللَّهِ لَا أَجْمَعُهُمَا عَلَيْكَ الْيَوْمَ قَالَ أَبُو جَعْفَرَ علیه السلام فَطَرَحَ لَهُ قُرْطَانَ الْحِمَارِ ثُمَّ أَضْجَعَهُ عَلَيْهِ وَأَخَذَ الْمُدْيَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى حَلْقِهِ قَالَ فَأَقْبَلَ شَيْخُ فَقَالَ مَا تُرِيدُ مِنْ هَذَا الْغُلَامِ قَالَ أُرِيدُ أَنْ أَذْبَحَهُ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ غُلَامُ لَمْ يَعْصِ اللَّهَ طَرْفَةَ عَيْنِ تَذْبَحْهُ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَمَرَنِي بِذَبْحِهِ فَقَالَ بَلْ رَبُّكَ نَهَاكَ عَنْ ذَبْحِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَكَ بهَذَا الشَّيْطَانُ فِي مَنَامِكَ قَالَ وَيْلَكَ الْكَلَامُ الَّذِي سَمِعْتُ هُوَ الَّذِي بَلَغَ بِي مَا تَرَى لَا وَاللَّهِ لا أكَلِّمُكَ ثُمَّ عَزَمَ عَلَى الذَّبْحِ فَقَالَ الشَّيْخُ يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام إِنَّكَ إِمَامُ يُقْتَدَى بِكَ فَإِنْ ذَبَحْتَ وَلَدَكَ ذَبَحَ النَّاسُ أَوْلَادَهُمْ فَمَهْلًا فَأَبَى أَنْ يُكَلِّمَهُ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ سَمِعْتُ أَبَا

ص: 660


1- بحار الأنوار، ج 15، ص 128 / قصص الأنبياء للجزائری، ص128 تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

کعبه را هفت دور طواف می کرد و گنجی یافت که خمس آن را در راه خدا داد و چاه زمزم را که برای آبیاری حاجیان حفر نمود زمزم نام نهاد و اگر نه چنین بود که عبدالمطلب رحمه الله تصمیم قطعی گرفته بود به ذبح فرزندش عبدالله رحمه الله همان طور که ابراهیم علیه السلام بذبح فرزندش اسماعیل علیه السلام تصمیم گرفت رسول خدا صلی الله علیه وآله با انتساب به این دو بر خود نمی بالید که این دو هر دو ذبیح اند. آنجا که فرمود: «من فرزند دو ذبیح هستم». و به همان جهت که خدای عزوجل حکم ذبح را از اسماعیل علیه السلام برداشت؛ از عبدالله رحمه الله نیز برداشت که پیغمبر صلی الله علیه وآله و ائمه ی دین در نسل این دو بودند و از برکت پیغمبر صلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام ، خداوند ذبح را از آن دو برداشت و از این رو بنا نشد که مردم فرزندانشان را سر ببرند و گرنه در هر عید اضحی بر مردم واجب بود که فرزندشان را قربانی کنند و هر چه مردم تا روز قیامت به عنوان قربانی بکشند فدای اسماعیل علیه السلام خواهد بود».

3- امام باقر و امام صادق علیهما السلام - ابان بن عثمان از ابوبصیر نقل می کند که: امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: چون روز ترویه (سیراب کردن) فرا رسید، خداوند به او فرمان داد تا پسرش را سر ببرد. حال آنکه او خلق و خو و چهره ی فرزندش را بسیار دوست می داشت و به او عادت کرده بود. چون صبح شد، ابراهیم علیه السلام از مشعر رو به سوی منی گذاشت و به مادر او گفت: «تو به زیارت خانه ی خدا برو» و آن تازه جوان را نزد خود نگه داشت. و گفت: «پسرم! الاغ و چاقو را بیاور. می خواهم برای خداوند قربانی کنم». چون سخن به این جا رسید، ابان از ابوبصیر پرسید: «ابراهیم علیه السلام، الاغ و چاقو برای چه می خواست»؟ ابوبصیر گفت: «می خواست اسماعیل علیه السلام را با چاقو سر ببرد و سپس بر الاغ سوار کند و برای خاک سپاری آماده اش نماید». امام علیه السلام فرمود: پسر، الاغ و چاقو را آورد و گفت: «ای پدر! قربانی کجاست»؟ ابراهیم علیه السلام گفت: «پروردگارت می داند کجاست. ای پسرم! سوگند به خدا که تو آن قربانی هستی. خداوند مرا فرمان داده تا تو را سر ببرم، چه می گویی؟ گفت: «پدرم! هرچه دستور داری، اجرا کن! به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت». چون ابراهیم علیه السلام خواست سرش را ببرد، گفت: «ای پدر! چهره ام را بپوشان و دست و پایم را ببند». ابراهیم علیه السلام گفت: «پسرم! دست و پایت را ببندم و سرت را ببرم؟ به خدا سوگند! هیچ روزی هر دوی این را با تو انجام نخواهم داد». امام باقر علیه السلام فرمود: «سپس پالان الاغ را بر زمین انداخت و او را بر آن خواباند و چاقویی تیز بر گلویش گذاشت؛ در آن دم پیرمردی سر رسید و عرض کرد: «از این پسر چه می خواهی»؟ فرمود: «می خواهم سرش را ببرم». پیرمرد عرض کرد: «سبحان الله، می خواهی تازه جوانی را که هیچ نافرمانی خدا نکرده، سر ببری»؟ فرمود: «آری، خداوند فرمان داده چنین کنم». پیرمرد عرض کرد: «چنین نیست، پروردگارت دوست ندارد تو چنین کاری کنی، بلکه این شیطان بوده که در خواب چنین فرمانی به تو داده است». فرمود: «وای بر تو! من این سخن را از همان کسی شنیدم که خود مرا به این جایگاه که می بینی رساند. نه، سوگند به خدا! دیگر با تو سخن نخواهم گفت». آنگاه مصمّم شد تا فرزندش را سر ببرد. پیرمرد گفت: «ای ابراهيم علیه السلام! تو پیشوای مردمان هستی و ایشان از تو پیروی می کنند. اگر فرزندت را سر ببری، همه ی فرزندان خود را سر خواهند برید. دست بردار». اما ابراهیم علیه السلام با او سخن نگفت. ابوبصیر گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: «ابراهیم علیه السلام پسرش را در جمره وسطی بر زمین خواباند و چاقویی تیز بر

ص: 661

جَعْفَرَ علیه السلام يَقُولُ فَأَضْجَعَهُ عِنْدَ الْجَمْرَة الْوُسْطَى ثُمَّ أَخَذَ الْمُدْيَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى حَلْقِهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأَسَةً إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ انْتَحَى عَلَيْهِ فَقَلَبَهَا جَبْرَئِيلُ علیه السلام عَنْ حَلْقِهِ فَنَظَرَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام فَإِذَا هِيَ مَقْلُوبَةً فَقَلَبَهَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام عَلَى خَدَّهَا وَ قَلَبَهَا جَبْرَئِيلُ علیه السلام عَلَى قَفَاهَا فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً ثُمَّ نُودِيَ مِنْ مَيْسَرَةَ مَسْجِدِ الْخَيْفِ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا وَ اجْتَرَ الْغُلَامَ مِنْ تَحْتِهِ وَ تَنَاوَلَ جَبْرَئِيلُ الْكَبْشَ مِنْ قُلَّة ثَبِيرِ فَوَضَعَهُ تَحْتَهُ وَ خَرَجَ الشَّيْخُ الْخَبِيثُ حَتَّى لَحِقَ بالْعَجوز حِينَ نَظَرَتْ إِلَى الْبَيْتِ وَالْبَيْتُ فِي وَسَطِ الْوَادِى فَقَالَ مَا شَيْخُ رَأَيْتُهُ بِمِنِّى فَنَعَتَ نَعْتَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام قَالَتْ ذَاكَ بَعْلِى قَالَ فَمَا وَصِيفُ رَأَيْتُهُ مَعَهُ وَ نَعَتَ نَعْتَهُ قَالَتْ ذَاكَ ابْنِي قَالَ فَإِنِّى رَأَيْتُهُ أَضْجَعَهُ وَ أَخَذَ الْمُدْيَةَ لِيَذْبَحَهُ قَالَتْ كَلَّا مَا رَأَيْتُ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام إِنَّا أَرْحَمَ النَّاسَ وَكَيْفَ رَأَيْتَهُ يَذْبَحُ ابْنَهُ قَالَ وَ رَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَ رَبِّ هَذِهِ الْبَنِيَّةِ لَقَدْ رَأَيْتُهُ أَضْجَعَهُ وَأَخَذَ الْمُدْيَةَ لِيَذْبَحَهُ قَالَتْ لِمَ قَالَ زَعَمَ أَنَّ رَبَّهُ أَمَرَهُ بِذَبْحِهِ قَالَتْ فَحَقَّ لَهُ أن يُطِيعَ رَبَّهُ قَالَ فَلَمَّا قَضَتْ مَنَاسِكَهَا فَرقَتْ أَنْ يَكُونَ قَدْ نَزَلَ فِي ابْنِهَا شَيْءٌ فَكَأَنَّى أَنْظُرُ إِلَيْهَا مُسْرِعَةً فِي الْوَادِى وَاضِعَةٌ يَدَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَهِيَ تَقُولُ رَبِّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا عَمِلْتُ بأم إِسْمَاعِيلَ قَالَ فَلَمَّا جَاءَتْ سَارَةُ فَأَخْبَرَتِ الْخَبَرَ قَامَتْ إِلَى ابْنِهَا تَنْظُرُ فَإِذَا أَثَرُ السِّكِّين خُدُوشَاً فِي حَلْقِهِ فَفَزِعَتْ وَ اشْتَكَتْ وَكَانَ بَدْءَ مَرَضِهَا الَّذِي هَلَكَتْ فِيهِ. (1)

4 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ فَقَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام ارتَو مِنَ الْمَاءِ لَكَ وَلِأَهْلِكَ وَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ مَكَّةَ وَ عَرَفَاتِ مَاءُ فَسُمِّيَتِ التَّرْوِيَةُ بِذَلِكَ، فَذَهَبَ بِهِ حَتَّى انْتَهَى بِهِ إِلَى مِنِّى فَصَلَّى بِهِ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ وَالْعِشَاءَيْنِ وَ الْفَجْرَ - حَتَّى إِذَا بَزَغَتِ الشَّمْسَ خَرَجَ إِلَى عَرَفَاتِ فَنَزَلَ بِنَمِرَةَ وَهِيَ بَطْنُ عَرَفَةَ فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ خَرَجَ وَقَدِ اغْتَسَلَ، فَصَلَّى الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ بِأَذَانِ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ وَ صَلَّى ، مَوْضِعِ الْمَسْجِدِ الَّذِي بِعَرَفَاتِ وَ قَدْ كَانَتْ ثَمَّةَ أَحْجَارُ بيضُ فَأُدْخِلَتْ فِي الْمَسْجِدِ الَّذِي يُنِي ثُمَّ مَضَى بِهِ إِلَى الْمَوْقِفِ فَقَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام اعْتَرفُ بذَنْبكَ وَاعْرفُ مَنَاسِكَكَ فَلِذَلِكَ سُمِّيَتْ عَرَفَةَ، فَأَقَامَ بِهِ حَتَّى غَرَبَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ أَفَاضَ بِهِ فَقَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ ارْدِلِف إِلَى الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ فَسُمِّيَتِ الْمُزْدَلِفَةَ وَ أَتَى بِهِ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ فَصَلَّى بِهِ الْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ الْآخِرَةَ بِأَذَانِ وَاحِدٍ وَ

ص: 662


1- الکافی، ج 4، ص207/ تفسير نورالثقلين، فيه: «وذكر أبان عن أبي بصير ... الى آخر» محذوف/ تفسير البرهان.

گلویش گذاشت، سپس سر به سوی آسمان بلند کرد و چاقو را به نیروی تمام کشید، اما جبرئیل لبه چاقو را از روی گلوی پسر برگرداند. چون ابراهیم علیه السلام نگریست، لبه چاقو را برگشته دید باز آن را از لبه برنده اش گذاشت، اما دوباره جبرئیل آن را به پشت برگرداند و چند بار چنین گذشت. ناگاه از جانب چپ مسجد خیف ندا رسید: ای ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدی (و به مأموریت خود عمل کردی)!» و جبرئیل، پسرش را از زیر دستانش بیرون کشید و گوسفندی از قله کوه ثبیر فرود آورد و به زیر دستانش نهاد؛ در آن دم پیرمرد پلید پدید آمد و نزد پیرزنی که در میان آن وادی به کعبه می نگریست، رفت و به او گفت: «در منی پیرمردی را دیدم، او کیست»؟ و اوصاف ابراهیم علیه السلام را برشمرد. گفت: «او شوهر من است». پیرمرد گفت: «آن پسری که همراه داشت که بود»؟ و اوصاف پسرش را برشمرد، گفت: «او پسر من است». پیرمرد گفت: «من او را دیدم که پسرت را بر زمین خواباند و چاقویی برداشت تا سر او را ببرد». گفت: «هرگز، ابراهیم علیه السلام مهربان ترین کسی است که دیده ام. چگونه ممکن است سر پسر خود را ببرد»؟ پیرمرد گفت: «به پروردگار آسمان ها و زمین و این خانه سوگند! او را دیدم که پسرت را خواباند و چاقویی برداشت تا سر او را ببرد گفت: «برای چه»؟ پیرمرد گفت: «گمان می کرد پروردگارش به او چنین فرمان داده است». گفت: «پس به جاست که از پروردگارش فرمان برد». چون پیرزن مناسک خود به پایان رساند، ترسید که مبادا درباره فرزندش امری نازل شده باشد. پس چنانکه گویی کنون پیش چشم من است، در آن وادی پا به دویدن گذاشت و دست بر سر نهاد. گفت: «پروردگارا! از من به خاطر آن چه با مادر اسماعیل علیه السلام کردم، در گذر». وقتی ساره به ابراهیم علیه السلام رسید و از آنچه گذشت باخبر شد، رو به پسرش کرد و او را نگریست، چون بر گلویش جای خراش چاقو را بدید، دل نگران شد و ناخوش گشت و دردی در تنش آغاز شد که سرانجام از آن جان سپرد».

4- امام صادق علیه السلام - معاوية بن عمار نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل هنگام ظهر روز ترویه (روز هشتم ذی الحجه) نزد ابراهیم علیه السلام آمد و گفت: «ای ابراهیم علیه السلام برای خود و خانواده ات آب بیاور». این در حالی است که بین مکه و عرفات آبی یافت نمی شود که آن روز به همین ترویه نامیده شد. پس او را برد و به سرزمین منی رساند و نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء و صبح را با او خواند تا اینکه وقتی خورشید طلوع کرد به سمت عرفات رفت و در منطقه مرکز عرفات بود سکونت داد به هنگام ظهر خارج شد و غسل کرد و نماز ظهر و عصر را با یک اذان و دو اقامه به جا آورد و در جایگاه مسجدی که در عرفات بود نماز خواند. در حالی که در آنجا سنگ های سفیدی وجود داشت آن ها را در مسجدی که بنا کرد، داخل نمود و سپس از از آنجا گذشت و به موقف رفت [جبرئیل] گفت: «ای ابراهیم علیه السلام! به گناهت اعتراف کن و مناسک و اعمالت را بشناس» که به خاطر همین آن روز را عرفه نامیدند. در آنجا ماند تا خورشید غروب کرد؛ آنگاه او را از آنجا برد. گفت: «ای ابراهیم علیه السلام! نزدیک [مشعر الحرام] برو. که آن مزدلفه نامیده شد. او را به مشعرالحرام آورد و با او نماز مغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه به جا آورد.

ص: 663

إِقَامَتَيْنِ ثُمَّ بَاتَ بِهَا حَتَّى إِذَا صَلَّى بِهَا صَلَاةَ الصُّبْحِ أَرَاهُ الْمَوْقِفَ ثُمَّ أَفَاضَ إِلَى مِنِّي فَأَمَرَهُ فَرَمَى جَمْرَةَ الْعَقَبَة عِنْدَ مَا ظَهَرَ لَهُ إِبْلِيسَ لَعَنَهُ اللَّه. (1)

5 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ عُمَرَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْأَوْسِيِّ: قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله لِجَبْرَئِيلَ علیه السلام أَنْتَ مَعَ الله قُوَّتِكَ هَلْ تَعِبْتَ قَطُّ يَعْنِي أَصَابَكَ تَعَبُ وَ مَشَقَةُ؟ قَالَ: نَعَمْ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله ثَلَاثَ مَرَاتِ: يَوْمَ الْقِيَ ابراهیم علیه السلام فی النَّارِ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ أَنْ أَدْرِكْهُ فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَئِنْ سَبَقَكَ إِلَى النَّارِ لَأَمْحُونَ أَسْمَكَ مِنْ دِيوَانِ الْمَلَائِكَةِ فَنَزَلْتُ إِلَيْهِ بِسُرْعَة وَ أَدْرَكْتُهُ بَيْنَ النَّارِ وَالْهَوَاءِ فَقُلْتُ: يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام هَلْ لَكَ حَاجَةً؟ قَالَ: إِلَى اللَّهِ فَنَعَمْ وَأَمَّا إِلَيْكَ فَلَا وَ الثَّانِيَةَ: يَوْمَ أُمِرَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام بِذَبْحِ وَلَدِهِ إسْمَاعِيلَ علیه السلام أَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ أَنْ أَدْرِكْهُ فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَئِنْ سَبَقَتْكَ السِّكِّينُ إِلَى حَلْقِهِ لَأَمْحُونَ أَسْمَكَ مِنْ دِيوَانِ الْمَلَائِكَةِ فَنَزَلْتُ بِسُرْعَة حَتَّى حَوَلْتُ السِّكِّينَ وَ قَلَّبْتُهَا فِي يَدِهِ وَ أَتَيْتُهُ بِالْفِدَاءِ وَ الثَّالِثَةَ حِينَ رُمَى يُوسُفَ علیه السلام فِي الْجُبِّ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيَّ يَا جَبْرَائِيلُ علیه السلام أَدْرِكْهُ فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي إِنْ سَبَقَكَ إِلَى قَعْرِ الْحُبِّ لَأَمْحُونَ اسْمَكَ مِنْ دِيوَانِ الْمَلَائِكَةِ فَنَزَلْتُ إِلَيْهِ بِسُرْعَة وَ أَدْرَكْتُهُ إِلَى الْفَضَاءِ وَ رَفَعْتُهُ إِلَى الصَّخْرَةِ الَّتِي كَانَتْ فِي قَعْرِ الْجُبِّ وَ أَنْزَلْتُهُ عَلَيْهَا سَالِمَا فَعَيِيتْ وَ كَانَ الْجِبُّ مَأْوَى الْحَيَّاتِ وَالْأَفَاعِيِّ فَلَمَّا حَسَّتْ بِهِ قَالَتْ كُلُّ وَاحِدَةٍ لِصَاحِبَتِهَا: إِيَّاكَ أَنْ تتحركي فإن نبياً كريماً أنزل بنا و حَلَّ بِسَاحْتِنَا فَلَمْ تَخْرُجْ وَاحِدَةً مِنْ وَكَرِهَا إِلَّا الْأَفَاعِيُّ فَإِنَّهَا خَرَجَتْ وَأَرَادَتْ لَدْغَهُ فَصِحْتُ بِهِنَّ صَيْحَةً صَمَّتْ آذَانُهُنَّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. (2)

6- الباقر علیه السلام - أَرَادَ أَنْ يَذْبَحَهُ فِى الْمَوْضِعِ الَّذِى حَمَلَتْ أُمُّ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عِنْدَ الْجَمْرَةَ الْوُسْطَى فَلَمْ يَزَلْ مِصْرَبُهُمْ يَتَوَارَثُونَ بِهِ كَابِرُ عَنْ كَابر حَتَّى كَانَ آخِرَ مَن ارتَحَلَ مِنْهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْن علیه السلام فِي شَيْءٍ كَانَ بَيْنَ بَنِي هَاشِمٍ وَ بَيْنَ بَنِي أُمَيَّةَ فَارْتَحَلَ فَضَرَبَ بِالْعَرِين. (3)

7 - الصادق علیه السلام - سُئِلَ الصَّادِقِ علیه السلام أَيْنَ أَرَادَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام أَنْ يَذْبَحَ ابْنَهُ فَقَالَ عَلَى الْجَمْرَةِ الْوُسْطَى وَ لَمَّا أَرَادَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام أَنْ يَذْبَحَ ابْنَهُ ص قَلَّبَ جَبْرَئِيلُ الْمُدْيَةَ وَاجْتَرَ الْكَبْشَ مِنْ قِبَل ثَبِيرِ وَاجْتَرَّ الْغُلَامَ مِنْ تَحْتِهِ وَ وَضَعَ الْكَبْشَ مَكَانَ الْغُلَامِ وَ نُودِيَ مِنْ مَيْسَرَة مَسْجِدِ الْخَيْفِ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ، قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ، إِنَّ هذا هُوَ الْبَلاءُ المُبِين. (4)

ص: 664


1- تفسیر القمی، ج 2، ص224
2- تفسير البرهان
3- الکافی، ج 4، ص 209 / تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان فيه: «فلم يزل مضربهم ... الى آخر» محذوف
4- من لا يحضره الفقیه، ج 2، ص231

آنگاه در آنجا (مشعر) شب را سپری کرد تا اینکه در آنجا نماز صبح را به جا آورد. موقف را به او نشان داد آنگاه به سمت منی رهسپار شد. او را فرمان داد و او به جمرهی عقبه در منی، [سنگ پرتاب کرد] و همانجا بود که شیطان بر او پدید آمد».

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - عمر بن ابراهیم اوسی گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله به جبرئیل علیه السلام فرمود: «تو با چنین نیرویی تاکنون خسته هم شده ای؟ یعنی به سختی افتاده ای»؟ گفت: «آری، ای محمد صلی الله علیه وآله! سه بار، یک بار، روزی که ابراهیم علیه السلام در آتش افکنده شد آن روز خداوند به من وحی کرد که او را دریابم و فرمود: «به شکوه و بزرگی ام سوگند! گند اگر ابراهیم علیه السلام پیش از تو به آتش برسد، هر آینه اسمت را از دفتر فرشتگان پاک می کنم». من شتابان به سوی او فرود آمدم و میان آتش و هوا، او را دریافتم و به او گفتم: «ای ابراهيم علیه السلام! چیزی نیاز نداری»؟ گفت: «از خدا آری، اما از تو نه» بار دوم روزی بود که به ابراهیم علیه السلام فرمان داده شد تا سر فرزندش اسماعیل علیه السلام را ببرد، آن روز خداوند به من وحی کرد که او را دریابم و فرمود: «به شکوه و بزرگیام سوگند! اگر چاقو پیش از تو به گردن اسماعیل علیه السلام برسد، هر آینه اسمت را از دفتر فرشتگان پاک می کنم. من شتابان به سوی او فرود آمدم و چاقو را در دست ابراهیم علیه السلام به پشت برگرداندم و آن فدائی را به او رساندم. بار سوم هنگامی بود که یوسف علیه السلام در چاه انداخته شد. آن روز خداوند به من وحی فرمود: «او را دریاب، ای جبرئیل علیه السلام! به شکوه و بزرگی ام سوگند! اگر يوسف علیه السلام پیش از تو به قعر چاه برسد، هر آینه اسمت را از دفتر فرشتگان پاک می کنم». من شتابان فرود آمدم و او را در میان راه دریافتم و به سوی صخره ای که در قعر چاه بود، بردم و او را تندرست بر آن نشاندم و بسیار خسته شدم. در آن چاه، مارها و افعی ها خانه داشتند، وقتی آن ها یوسف علیه السلام را در میان خود احساس کردند، به یکدیگر گفتند: «مبادا که تکان بخورید، چراکه پیامبری بزرگوار نزد ما فرود آمده و در میانمان نشسته است». پس هیچ یک از سوراخ خود بیرون نیامدند، جز افعی ها که بیرون آمدند و خواستند یوسف علیه السلام را نیش بزنند، در آن دم چنان فریادی بر سرشان کشیدم که تا روز قیامت گوشهایشان را کر کرد».

6- امام باقر علیه السلام - جایگاهی که در آن ابراهیم علیه السلام قصد داشت فرزندش را سر ببرد، همان جایی بود که مادر رسول خدا صلی الله علیه وآله در جمره ی وسطی ایشان را باردار شد. آن جایگاه همچنان خیمه گاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله باقی ماند و ایشان آن را یکی پس از دیگری به ارث بردند تا سرانجام حضرت امام سجاد علیه السلام در پی ماجرایی که بین بنی هاشم و بنی امیه رخ داد، از آنجا سفر کرد و خیمه ی خویش را در عرین برپا کرد.

7- امام صادق علیه السلام - از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: «ابراهیم علیه السلام در کجا اراده کرد که پسرش را ذبح کند»؟ امام علیه السلام فرمود: «در جمره وسطی، چون ابراهیم علیه السلام تصمیم گرفت تا پسرش را ذبح کند، جبرئیل علیه السلام چاقو را برگرداند، و قوچ را از طرف ثبیر [نام کوهی است در مکه] به سوی دیگر کشید، و پسر را از زیر دست ابراهیم علیه السلام بیرون آورد، و قوچ را به جای پسر قرار داد، و از طرف مسجد خیف ابراهیم علیه السلام را ندا داده شد: «ای ابراهیم! * آن رویا را تحقق بخشیدی (و به مأموریت خود عمل کردی)!» * این مسلّماً همان امتحان آشکار است!».

ص: 665

8- الكاظم علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر علیه السلام ... عَنْ كَيْشَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام مَا كَانَ لَوْنُهُ وَ أَيْنَ نَزَلَ فَقَالَ أَمْلَحَ وَ كَانَ أَقْرَنَ وَ نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ عَلَى الْجَبَلِ الْأَيْمَن مِنْ مَسْجِدِ مِنِّى وَ كَانَ يَمْشِي فِي سَوَادٍ وَ يَأْكُلُ فِي سَوَادِ وَ يَنْظُرُ وَ يَبْعَرُ وَ يَبُولُ فِي سَوَادِ. (1)

9 - الصادق علیه السلام - عن ابن سِنَانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَال: سَأَلْتُهُ عَنْ صَاحِب الذَّبْحِ فَقَالَ إسْمَاعِيل علیه السلام. (2)

10 - الصادق علیه السلام - قَولُ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم أَنَا ابْنُ النَّبِيحَيْن يُرِيدُ بِذَلِكَ الْعَمَ لِأَنَ الْعَمَّ قَدْ سَمَّاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أباً فِي قَوْلِهِ أمْ كُنتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الموتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَ كَانَ إِسْمَاعِيلُ عَمَّ يَعْقُوبَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ فِي هَذَا الْمَوْضِع أباً. (3)

11 - الكاظم علیه السلام - لَوْ عَلِمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ خَيْراً مِنَ الضَّانِ، لَفَدَى بِهِ إِسْحَاق علیه السلام (4)

12- الرضا علیه السلام - فِي عِلل ابْن سِنَانِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام الْعِلَّةُ الَّتِي مِنْ أَجْلِهَا سُمِّيَتْ مِنِّي مِنِّي أَنَّ جَبْرَئِيلَ قَالَ هُنَاكَ لِإِبْرَاهِيمَ علیه السلام تَمَنَّ عَلَى رَبِّكَ مَا شِئْتَ فَتَمَنَّى إِبْرَاهِيمُ علیه السلام فِي نَفْسِهِ أَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ مَكَانَ ابْنِهِ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام كَبْشَاً يَأْمُرُهُ بِذَبْحِهِ فِدَاءً لَهُ فَأَعْطِيَ مُنَاه. (5)

أَمْرُ الله وَ مَشِيَّتُهُ

1 - الكاظم علیه السلام - عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ الْجُرْجَانِيِّ قَالَ: لَقِيتُهُ علیه السلام يعني أبا الحسن الرضا علیه السلام ... فَسَمِعْتُهُ يَقُول: ... يَا فَتْحُ إِنَّ لِلَّهِ إِرَادَتَيْنِ وَ مَشِيَّتَيْنِ إِرَادَةَ حَتْمٍ وَإِرَادَةَ عَزْمٍ يَنْهَى وَ هُوَ يَشَاءُ وَيَأْمُرُ وَ هُوَ لَا يَشَاءُ أَ وَ مَا رَأَيْتَ أَنَّهُ نَهَى آدَمَ علیه السلام وَ زَوْجَتَهُ عَنْ أَنْ يَأْكُنَا مِنَ الشَّجَرَةِ وَ هُوَ شَاءَ ذَلِكَ وَ لَوْ لَمْ يَشَأْ لَمْ يَأْكُنَا وَ لَوْ أَكَلَا لَغَلَبَتْ مَشِيَّتُهُمَا مَشِيَّةَ اللَّهِ وَ أَمَرَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام بِذَبْحِ ابْنِهِ إسْمَاعِيلَ علیه السلام وَ شَاءَ أَنْ لَا يَذْبَحَهُ وَ لَوْ لَمْ يَشَأْ أَنْ لَا يَذْبَحَهُ لَغَلَبَتْ مَشِيَّةُ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام مَشِيَّةَ اللَّهِ عزوجل قلت فَرَجْتَ عَلَى فَرَّجَ اللهُ عَنكَ. (6)

ص: 666


1- الکافی، ج 4، ص 209/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 12، ص 137 / متشابه القرآن، ج 1، ص225 / تفسیر البرهان.
3- الخصال، ج 1، ص58/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج 12، ص 422 / تفسیر نور الثقلين
5- بحار الأنوار، ج 6، ص97/ تفسیر نورالثقلین
6- بحار الأنوار، ج 4، ص 292 / تفسیر نورالثقلین

8- امام باقر علیه السلام - محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: ... «گوسفند ابراهیم علیه السلام چه رنگی بود و کجا نازل شد»؟ فرمود: «به رنگ سیاه آمیخته به سفید بود و شاخ داشت و از آسمان بر کوهی به جانب راستِ مسجد منی فرود آمد و پاهای آن قوچ و دور دهان و اطراف چشم ها و اطراف دم تا زیر شکم آن سیاه بود و سایر قسمت های بدن سفید بود».

9- امام صادق علیه السلام - ابن سنان گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم «قربانی که بود»؟ فرمود: «اسماعيل علیه السلام».

10- امام صادق علیه السلام - سلیمان بن مهران در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که سخن پیامبر خدا صلی الله علیه وآله که فرمود: من فرزند دو ذبیح هستم، عموی خود (اسماعیل علیه السلام) را اراده کرده است چون خداوند عمو را پدر نامید، آنجا که فرمود: آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را می پرستید»؟ گفتند: «خدای تو و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق. (بقره/133) و این در حالی است که اسماعیل علیه السلام، عموی يعقوب علیه السلام بود و خداوند در اینجا از او به عنوان پدر یعقوب علیه السلام یاد کرده است.

11- امام کاظم علیه السلام - اگر خداوند متعال گوشتی گواراتر از گوشت گوسفند نر خلق می کرد او را فدای اسحاق علیه السلام می نمود.

12- امام رضا علیه السلام - امام رضا علیه السلام برای محمد بن سنان چنین مرقوم فرمود: «علت اینکه منی را منی می گویند، این است که جبرئیل علیه السلام در منی به حضرت ابراهیم علیه السلام گفت: «ای ابراهیم علیه السلام! آنچه می خواهی از پروردگارت تمنا کن»! ابراهیم علیه السلام در ضمیرش تمنا نمود که خداوند متعال به جای فرزندش اسماعیل علیه السلام قوچی را قرار دهد و امر به ذبحش نماید و به این ترتیب قوچ قدیه ی اسماعیل علیه السلام باشد، خداوند قادر آرزوی او را بر آورد و همان طوری که خواسته بود، انجام داد».

امر خدا و مشیتش

1- امام رضا علیه السلام - فتح بن یزید گوید: امام رضا علیه السلام را ملاقات کردم ... و شنیدم که ایشان می فرماید: «ای فتح! به درستی که خدا را دو اراده و دو مشیت است؛ یکی اراده ی حتمی و دیگری اراده ی عزمی که نهی می کند ولی می خواهد و دستور می دهد ولی نمی خواهد؛ آیا ندیدی که خداوند آدم علیه السلام و همسر او را نهی فرمود که از آن درخت معهود بخورند در حالی که خدا آن را خواسته بود و اگر نمی خواست، نمی خوردند و اگر می خوردند مشیّت ایشان بر مشیت خدای تعالی غالب شده بود. و ابراهیم علیه السلام را به سر بریدن فرزندش اسماعیل علیه السلام امر فرمود ولی خواست که او را سر نبرد و اگر نمی خواست که او را سر نبرد مشیت ابراهیم علیه السلام بر مشیت خدای عزوجل غالب گردیده بود». عرض کردم: «اندوه مرا بردی خدا اندوه تو را ببرد».

ص: 667

الْوِلَايَةُ

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - رُوىَ عَنْ مُوسَى بْن جَعْفَر علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْن عَلَى علیه السلام قَالَ: إِنَّ يَهُودِيًا مِنْ يَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِمْ ... قَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ: فَإِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام قَدْ أَضَجَعَ وَلَدَهُ وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ، فَقَالَ عَلَى علیه السلام : لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَلَقَدْ أَعْطِيَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام بَعْدَ الاضْطِجَاعِ الْفِدَاءَ وَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله أَصِيبَ بأَفْجَعَ مِنْهُ فَجِيعَةً إِنَّهُ وَقَفَ عَلَى عَمِّهِ حَمْزَةَ أَسَدِ اللَّهِ وَأَسَدِ رَسُولِهِ وَ نَاصِر وَ قَدْ فُرِّقَ بَيْنَ رُوحِهِ وَ جَسَدِهِ فَلَمْ يُينْ عَلَيْهِ حُرْقَةٌ وَلَمْ يُفِضٌ عَلَيْهِ عَبْرَةً وَ لَمْ يَنْظُرْ إِلَى

مَوْضِعِهِ مِنْ قَلْبِهِ وَ قُلُوبِ أَهْلِ بَيْتِهِ لِيُرْضِيَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِصَبْرِهِ وَيَسْتَسْلِمَ لِأَمْرِهِ فِي جَمِيعِ الْفِعَال. (1)

2- الهادي علیه السلام - رُوىَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدِ الْحَسَنِ بْن [ عَلَى ] الْعَسْكَرِيَّ عَنْ أَبِيهِ علیه السلام وَ ذَكَرَ أَنَّهُ علیه السلام زَارَ بهَا فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ ... فَلَمَّا آلَ الْأَمْرُ إِلَيْكَ أَجْرَيْتَهُمْ عَلَى مَا أَجْرَيَا رَغْبَةً عَنْهُمَا بِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَكَ فَأَشْبَهَتْ مِحْتَتُكَ بِهِمَا مِحَنَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَ عَدَمِ الْأَنْصَارِ وَأَشْبَهْتَ فِي الْبَيَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبيح علیه السلام إِذْ أَجَبْتَ كَمَا أَجَابَ وَأَطَعْتَ كَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِيلُ علیه السلام صَابِراً مُحْتَسِباً إِذْ قَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي المَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَا ذَا تَرى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَكَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله وَأَمَرَكَ أَنْ تَضْجَعَ فِي مَرْقَدِهِ وَاقِيَا لَهُ بِنَفْسِكَ أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِيعاً وَ لِنَفْسِكَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّناً فَشَكَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَكَ وَ أَبَانَ عَنْ جَمِيلٌ فِعْلِكَ. (2)

قوله تعالى: فَلَا أَسْلَما وَ تَلهُ لِلْجَبينِ (103)

1 - ابن عباس رحمه الله - تَلَّهُ لِلْجَبِينِ أَنْ أَضْجَعَهُ عَلَى جَبينِهِ. وَقِيلَ: مَعْنَاهُ وَضَعَ جَبِينَهُ عَلَى الْأَرْضِ لِئَلَّا يَرَى وَجْهَهُ فَيَلْحَقَهُ رَقَةُ الْآبَاءِ. (3)

قوله تعالى: وَ ناديناهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ (104)

1 - الصادق علیه السلام - وَ نُودِيَ مِنْ مَيْسَرَةَ مَسْجِدِ الْخَيْفِ أَنْ يَا إِبْراهِيمُ. (4)

ص: 668


1- بحار الأنوار، ج 17، ص 239 / تفسير نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج97، ص 367 .
3- تفسیر بحر العرفان، ج 13، ص258 .
4- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 231 / بحار الأنوار، ج 12، ص 125 / تفسیر القمی، ج 2، ص 224

ولایت

1- امام على علیه السلام - امام كاظم علیه السلام از پدرانش از امام حسین علیه السلام روایت است: یهودی از اهالی شام نزد امام علی علیه السلام آمده و به ایشان گفت: «ابراهیم علیه السلام پسرش را خواباند و او را بر پیشانی بیفکند». حضرت علی علیه السلام فرمود: «همین طور است، پس از آنکه حضرت ابراهیم علیه السلام پسرش را خواباند به او یک قربانی عطا شد. اما حضرت محمد صلی الله علیه وآله به بلایی دردناک تر از آن دچار شد، حضرت بالای پیکر عموی خود حمزه رحمه الله، آن شیر خدا و رسولش و آن یاور دین ایستاد، حال آنکه روح از تن وی جدا گشته بود، اما حضرت سوز و گدازی نکرد و حتی قطره ای اشک بر او نریخت و به جایگاهی که وی در قلبش و قلب اهل بیتش داشت ننگریست تا خداوند عزوجل را از صبر خود راضی کرده باشد و در همه کارها به امر او سر سپرده باشد».

2- امام هادی علیه السلام - از امام حسن عسکری علیه السلام روایت است که پدر بزرگوارش در روز عید غدیر قبر مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام را با این جملات زیارت فرمود: «درود بر تو ای امیرالمؤمنین علیه السلام! ای امانتدار خدا در زمینش ... و زمانی که امر به تو رسید در رویگردانی از آنها به سمت آنچه که نزد خدا برای توست آنها را بر آنچه که اجرا کردند جاری نمودی و محنت تو به آن دو شبیه محنت های انبیاء علیهم السلام به هنگام تنهایی و عدم وجود یاران شد و در خفتن بر بستر، شبیه اسماعیل ذبيح علیه السلام شدی که چنانکه او پاسخ داد پاسخ دادی و چنانکه اسماعیل علیه السلام صبورانه در طلب پاداش اطاعت کرد، اطاعت کردی آن گاه که به او فرمود: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، نظر تو چیست»؟ گفت: «پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت»! و تو چنین بودی آن گاه که پیامبر صلی الله علیه وآله تو را خواباند و به تو امر کرد که در حفاظت از او با جان خویش در بسترش مطیعانه بخوابی و در حالی که خود را برای کشته شدن مهیا کرده ای به اجابتش شتافتی، پس خداوند متعال از طاعتت شکرگزاری کرد و عمل نیکت را با این سخن آشکار کرد».

هنگامی که هر دو تسلیم [فرمان الهی] شدند و ابراهیم پیشانی او را بر خاک نهاد، (103)

1 - ابن عبّاس رحمه الله - تَلَّهُ لِلْجَبينِ یعنی او را بر پیشانی اش خواباند.

او را ندا دادیم که: «ای ابراهیم» (104)

1- امام صادق علیه السلام - از جانب مسجد خیف ندا داده شد: ای ابراهیم!

ص: 669

2- الصادق علیه السلام - انْطَلَقَ بِهِ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام إِلَى مِنِّي وَ ذَلِكَ يَوْمَ [يَوْمُ النَّحْرِ فَلَمَّا انْتَهَى بِهِ إِلَى الْجَمْرَة الْوُسْطَى وَأَضْجَعَهُ لِجَنْبِهِ الْأَيْسَرَ وَأَخَذَ السِّكِّينَ لِيَذْبَحَهُ نُودِيَ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ. (1)

3- الحسن علیه السلام - وَ قَالُوا النِّدَاء مِنَ اللَّهِ ثَلَاثَةُ نِدَاءُ مِنَ اللَّهِ لِلْخَلْقِ نَحْو وَ نَادَاهُما رَبُّهُما وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ وَ نادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّور. (2)

قوله تعالى : قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذَالِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (105)

قوله تعالى : إن هذا هو البلاء المبين (10)

1- الصادق علیه السلام - فَأَرَاهُ الرُّؤْيَا فِي ذَبْحِ ابْنِهِ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام بِمَوْسِمٍ مَكَّةَ فَأَصْبَحَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام حَزِيناً لِلرُّؤْيَا الَّتِي رَآهَا فَلَمَّا حَضَرَ مَوْسِمُ ذَلِكَ الْعَامِ حَمَلَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام هَاجَرَ وَإِسْمَاعِيلَ فِي ذِي الْحِجَّةِ مِنْ أَرْضِ الشَّامِ فَانْطَلَقَ بِهِمَا إِلَى مَكَّةَ لِيَذْبَحَهُ فِي الْمَوْسِمَ فَبَدَأَ بِقَوَاعِدِ الْبَيْتِ الْحَرَامِ فَلَمَّا رَفَعَ قَوَاعِدَهُ وَ خَرَجَ إِلَى مِنِّي حَاجَاً وَ قَضَى نُسُكَهُ بِمِنِّى رَجَعَ إِلَى مَكَّةَ فَطَافَا بِالْبَيْتِ أَسْبُوعاً ثُمَّ انْطَلَقَ إِلَى السَّعْيِ فَلَمَّا صَارًا فِي الْمَسْعَى قَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام لِإِسْمَاعِيلَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فِي الْمَوْسِمِ عَامِي هَذَا فَمَا ذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ فَلَمَّا فَرَغَا مِنْ سَعْيِهِمَا انْطَلَقَ بِهِ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام إِلَى مِنِّى وَ ذَلِكَ يَوْمَ [يَوْمُ] النَّحْرِ فَلَمَّا انْتَهَى بِهِ إِلَى الْجَمْرَة الْوُسْطَى وَأَضْجَعَهُ لِجَنَّبِهِ الْأَيْسَرِ وَ أَخَذَ السِّكِّينَ لِيَذْبَحَهُ نُودِيَ أَنْ يَا إِبْراهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِلَى آخِرِهِ وَ فُدِيَ إِسْمَاعِيلُ بِكَبْش عَظِيمٍ فَذَبَحَهُ وَ تَصَدَّقَ بِلَحْمِهِ عَلَى الْمَسَاكِينِ. (3)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - فَنَادَاهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذَالِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ قَالَ إِنَّهُ لَمَّا عَزَمَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام عَلَى ذَبْحِ ابْنِهِ. (4)

قوله تعالى: وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (107)

قوله تعالى: وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (108)

ص: 670


1- بحار الأنوار، ج 12، ص 136 .
2- بحار الأنوار، ج24، ص316 .
3- بحار الأنوار، ج24، ص 316 .
4- بحار الأنوار، ج 12، ص 60 / تفسیر القمی، ج 2، ص 226 .

2- امام صادق علیه السلام - ابراهیم علیه السلام او را به منی برد و این کار در یوم النحر (روز عید قربان) انجام شد . وقتی با او به «جمره ی وسطی» رسید، او را بر پهلوی چپش خواباند و چاقو را گرفت که سرش را ببرد ندا رسید: ای ابراهیم!

3- امام حسن علیه السلام - گویند: ندا از جانب خدا سه نوع است؛ یک ندا از سوی خدا به خلق است؛ مانند: ناداهُما رَبُّهما . (اعراف /22) و نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ وَ نادَيْناهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ. (مريم/52)

آن رویا را تحقق بخشیدی [و آماده قربانی فرزند شدی].» ما این گونه، نیکوکاران را پاداش می دهیم. (105)

به یقین این همان امتحان آشکار است. (106)

1- امام صادق علیه السلام - خداوند در خواب به او نشان داد که در موسم حج، سر پسرش را می برد. وقتی صبح شد ابراهیم علیه السلام به خاطر خوابی که دیده بود غمگین شد. زمانی که موسم حج در آن سال فرارسید، در ماه ذی الحجه، ابراهيم علیه السلام، هاجر علیها السلام و اسماعیل علیه السلام را از سرزمین شام به سوی مکه رهسپار کرد تا پسرش را در موسم حج سر ببرد. در آنجا برافراشتن پایه های بیت الحرام را آغاز کرد و سپس برای حج به سوی منی خارج شد و مناسک خویش را در منی به جای آورد و به سوی مکه بازگشت و [و با فرزندش اسماعیل علیه السلام] هفت دور به گرد کعبه طواف کرد؛ آنگاه به سوی سعی روانه شدند و هنگامی که به آنجا رسید؛ به اسماعیل علیه السلام فرمود: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم در موسم حج همین سال نظر تو چیست»؟ گفت: «پدرم! هرچه دستور داری اجرا کن». هنگامی که سعی خود را به پایان رساندند، ابراهیم علیه السلام او را به منی آورد و آن روز، روز نحر (عید قربان) بود. هنگامی که او را به جمره وسطی رساند و از پهلوی چپ بر زمین خواباند و چاقویی برداشت تا سرش را ببرد، ناگاه ندا آمد أَن يا إِبْراهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنینَ؛ و گوسفندی بزرگ فدای اسماعیل علیه السلام گشت و او گوسفند را سر برید و گوشتش را به نیازمندان صدقه داد.

2- علی بن ابراهیم رحمه الله - خداوند عزوجل به ابراهیم علیه السلام ندا داد: قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا و این ندا زمانی بود که او مصمّم شد تا سر پسرش را ببرد.

ما قربانی عظیمی را فدای او کردیم، (107)

و نام نیک او را در امت های بعد باقی نهادیم (108)

ص: 671

1 - الرضا علیه السلام - فَلَمَّا عَزَمَ عَلَى ذَبْحِهِ فَدَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِذِبْحٍ عَظِيمٍ بِكَبْشُ أَمْلَحَ يَأْكُلُ فِي سَوَادِ وَ يَشْرَبُ فِي سَوَادٍ وَ يَنْظُرُ فِي سَوَادِ وَ يَمْشِي فِي سَوَادٍ وَ يَبُولُ وَيَبْعَرُ فِي سَوَادِ وَكَانَ يَرْتَعُ قَبْلَ ذَلِكَ فِي رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَرْبَعِينَ عَاماً وَ مَا خَرَجَ مِنْ رَحِمِ أَنْثَى وَإِنَّمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ كُنْ فَكَانَ لِيَفْدِيَ بِهِ إِسْمَاعِيلَ فَكُلَّ مَا يُذْبَحُ بِمِنِّى فَهُوَ فِدْيَةٌ لِإِسْمَاعِيلَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. (1)

2 - الرضا علیه السلام - فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَوَجَلَّ يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام قَدْ فَدَيْتُ جَزَعَكَ عَلَى ابْنِكَ إِسْمَاعِيلَ ال لَوْ ذَبَحْتَهُ بِيَدِكَ بِجَزَعِكَ عَلَى الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ قَتْلِهِ وَ أَوْجَبْتُ لَكَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَفَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ. (2)

3- الرضا علیه السلام - لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام أَنْ يَذْبَحَ مَكَانَ ابْنِهِ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام الْكَبْشَ الَّذِي - أَنْزَلَهُ عَلَيْهِ تَمَنَّى إِبْرَاهِيمُ علیه السلام أَنْ يَكُونَ قَدْ ذَبَحَ ابْنَهُ إِسْمَاعِيلَ بِيَدِهِ وَ أَنَّهُ لَمْ يُؤْمَرُ بِذَبْحِ الْكَبْشِ مَكَانَهُ لِيَرْجِعَ إِلَى قَلْبِهِ مَا يَرْجِعُ إِلَى قَلْبِ الْوَالِدِ الَّذِي يَذْبَحُ أَعَزَّ وَلْدِهِ عَلَيْهِ بِيَدِهِ فَيَسْتَحِقَ بِذَلِكَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام مَنْ أَحَبُّ خَلْقِي إِلَيْكَ فَقَالَ يَا رَبِّ مَا خَلَقْتَ خَلْقَاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ حَبِيبِكَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ أَ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَيْكَ أَمْ نَفْسُكَ قَالَ بَلْ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ نَفْسِي قَالَ فَوَلْدُهُ أَحَبُّ إِلَيْكَ أَمْ وُلْدُكَ قَالَ بَلْ وُلْدُهُ قَالَ فَذَبْحُ وَلْدِهِ ظُلْماً عَلَى أَيْدِى أَعْدَائِهِ أَوْجَعُ لِقَلْبِكَ أَوْ ذَبْحُ وَلْدِكَ بيَدِكَ فِي طَاعَتِي قَالَ يَا رَبِّ بَلْ ذَبْحُ وَلْدِهِ ظُلْماً عَلَى أَيْدِى أَعْدَائِهِ أَوْجَعُ لِقَلْبِي قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام فَإِنَّ طَائِفَةً تَزْعُمُ أَنَّهَا مِنْ أُمَّةٍ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله سَتَقْتُلُ الْحُسَيْنَ علیه السلام ابْنَهُ مِنْ بَعْدِهِ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ يَسْتَوْجِبُونَ بِذَلِكَ سَخَطِي فَجَزِعَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام لِذَلِكَ وَ تَوَجَعَ قَلْبُهُ وَ أَقْبَلَ يَبْكِي فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ يَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام قَدْ فَدَيْتَ جَزَعَكَ عَلَى ابْنِكَ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام لَوْ ذَبَحْتَهُ بيَدِكَ بِجَزَعِكَ عَلَى الْحُسَيْن علیه السلام وَ قَتْلِهِ وَ أَوْجَبْتُ لَكَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ولا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم. (3)

4- ابن عباس رحمه الله - هُوَ الْكَبْشُ الَّذِي تُقبِّلَ مِنْ هَابِيلَ حِينَ قَرَّبَهُ. (4)

ص: 672


1- بحار الأنوار، ج 15، ص 128 / بحار الأنوار، ج 15، ص128
2- بحار الأنوار، ج 12، ص 124 / الخصال، ج 1، ص 58 / عيون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص 209/ الخصال، ج 1، ص 58 .
3- تفسیر نورالثقلين / الخصال، ج 1، ص 59 / تفسير البرهان .
4- بحار الأنوار، ج 12، ص 121 / قصص الأنبيا للجزائري، ص 128 / قصص الأنبياء للجزائري، ص 12

1- امام رضا علیه السلام - هنگامی که ابراهیم علیه السلام خواست سر او را ببرد خداوند متعال قربانی عظیمی را فدایی او کرد؛ گوسفندی سیاه و سفید که در چمنزار می خورد و در چمنزار می آشامید و در چمنزار می نگریست و در چمنزار راه می رفت و در چمنزار سرگین می انداخت و در چمنزار فربه شده بود [و هیچ کس آن را ندیده بود] پیش از آن چهل سال در باغ های بهشت چریده بود و از هیچ گوسفند ماده ای زاییده نشده بود، بلکه خداوند متعال به او فرمود هست شو! و او آفریده شده بود تا فدایی اسماعیل علیه السلام شود پس هرچه تا روز قیامت در منی قربانی شود، فدایی اسماعیل علیه السلام است.

2- امام رضا علیه السلام - خداوند فرمود: «ای ابراهیم! خون های بی تابی ات بر پسرت اسماعیل را - در صورت سربریدنش به دست خودت - با بی تابی ات بر حسین علیه السلام و کشته شدنش دادم و والاترین پاداش گیرندگان بر بلایا را بر تو واجب ساختم. آیه وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحِ عظیم به همین امر اشاره دارد.

3- امام رضا علیه السلام - چون خداوند عزوجل به ابراهیم علیه السلام فرمان داد تا به جای پسرش اسماعیل علیه السلام، آن قوچ را که بر او نازل کرد سر ببرد. ابراهیم علیه السلام آرزو کرد که ای کاش او پسرش را با دستانش سر می برید و به او فرمان سر بریدن آن قوچ به جای اسماعیل علیه السلام داده نمی شد. هدف ابراهیم علیه السلام از این آرزو آن بود که با این کار غم کسی که عزیزترین پسرش را به دست خود سر می برد در دلش افکنده شود و از این رو شایسته ی والاترین درجات پاداش گیرندگان بر بلاها شود خداوند عزوجل به او وحی فرمود: «ای ابراهیم! از میان مخلوقاتم چه کسی را از همه بیشتر دوست داری»؟ ابراهیم علیه السلام پاسخ داد: «پروردگارا! هیچ بنده ای را خلق نکردی که در نزد من محبوب تر از محبوبت محمد صلی الله علیه وآله باشد». بدین سان خداوند به او وحی فرمود: «او برایت عزیزتر است یا جانت»؟ ابراهیم علیه السلام پاسخ داد: «بلکه او عزیزتر از جان است». خداوند فرمود: «فرزند او برایت عزیزتر است یا فرزندت»؟ ابراهیم پاسخ داد: «بلکه فرزند او عزیزتر از فرزندانم است». خداوند فرمود: «فرزند او مظلومانه به دست دشمنانش سر بریده شد؛ این امر دلت را بیشتر به درد می آورد یا سر بریده شدن پسرت به دست تو در راه اطاعت از من»؟ ابراهیم علیه السلام پاسخ داد: «بلکه سر بریده شدن فرزند او به دست دشمنانش دلم را بیشتر به درد می آورد». خداوند فرمود: «ای ابراهیم علیه السلام! گروهی که می پندارند از امت محمد صلی الله علیه وآله هستند، پسرش حسین علیه السلام را از او از روی ظلم و دشمنی مانند آن قوچ، سر می برند و با این کارشان مستوجب خشم من می شوند». ابراهیم علیه السلام با شنیدن این سخن بی تابی نمود، دلش به درد آمد و شروع به گریه کرد. خداوند عزوجل به او وحی فرمود که: «ای ابراهیم! خون بهای بی تابی ات بر پسرت اسماعیل علیه السلام را در صورت سر بریدنش به دست خودت با بیتابیات بر حسین علیه السلام و کشته شدنش دادم و والاترین درجات پاداش گیرندگان بر بلایا را بر تو واجب ساختم». آیه وَ فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیم نیز به همین امر اشاره دارد.

4- ابن عباس رحمه الله - این قوچ همان قوچی بود که هنگام قربانی دادن از هابیل علیه السلام پذیرفته شد.

ص: 673

5- الكاظم علیه السلام - لَوْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مُضْغَةً هِيَ أَطْيَبُ مِنَ الضَّانِ لَفَدَى بِهَا إِسْمَاعِيل علیه السلام. (1)

6- الصادق علیه السلام - عَنْ مُعَاوِيَةَ بْن عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام و نَزَلَ الْكَبْشُ عَلَى الْجَبَلِ الَّذِي عَنْ يَمِينِ مَسْجِدِ مِنِّى نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ وَكَانَ يَأْكُلُ فِي سَوَادٍ وَ يَمْشِي فِي سَوَادِ أَقْرَنَ قُلْتُ مَا كَانَ لَوْنُهُ قَالَ كَانَ أَمْلَحَ أغير. (2)

7- أمير المؤمنين علیه السلام - على بن الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ علیه السلام قَالَ: كَانَ عَلَى بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام بِالْكُوفَةِ فِي الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَكَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِى عَنْ سِتَّةِ لَمْ يَرْكُضُوا فِي رَحِمِ فَقَالَ آدَمَ علیه السلام وَ حَوَاءُ وَ كَبْشُ إِبْرَاهِيمَ وَ عَصَا مُوسَى علیه السلام وَ نَاقَةَ صَالِحِ علیه السلام وَالْخُفَّاسُ الَّذِي عَمِلَهُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ علیه السلام فَطَارَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّوَجَل. (3)

8- الصادق علیه السلام - عَنْ أَبَان بن عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام كَيْفَ صَارَ الطَّحَالُ حَرَاماً وَ هُوَ النَّبِيحَة فَقَالَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام هَبَطَ عَلَيْهِ الْكَبْشُ مِنْ شَبِيرٍ وَ هُوَ جَبَلُ بِمَكَّةَ لِيَذْبَحَهُ أَتَاهُ إِبْلِيسُ فَقَالَ لَهُ أَعْطِنِي نَصِيبي مِنْ هَذَا الْكَبْشَ قَالَ وَ أَى نَصِيب لَكَ وَهُوَ قُرْبَانُ لِرَبِّي وَفِدَاءُ لِايْنِي فَأَوْحَى الله عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ أَنَّ لَهُ فِيهِ نَصِيباً وَ هُوَ الطَّحَالَ لِأَنَّهُ مَجْمَعُ الدَّم. (4)

الزِّيَارَةُ وَ الدُّعَاءُ

1 - الحسين علیه السلام - فِي دُعَاءِ الْحُسَيْن بْن عَلَى علیه السلام يَوْمَ عَرَفَةَ: يَا مُمْسِكَ يَدِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام عَنْ ذَبح ابْنِهِ بَعْدَ كِبَر سِنْهِ وَ فَنَاءِ عُمُرِهِ. (5)

البِدَاءُ

1 - الصادق علیه السلام - مَا بَدَا لِلَّهِ بَدَاء كَمَا بَدَا لَهُ فِي إِسْمَاعِيلَ علیه السلام أَبِي إِذَا أَمَرَ أَبَاهُ بِذَبْحِهِ ثُمَّ فَدَاهُ بِذِبحِ عَظِيم. (6)

ص: 674


1- الكافي، ج 6، ص 110 / تفسير نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج 12، ص 127 / تفسير نور الثقلين
3- الخصال، ج 1، ص323/ تفسير نورالثقلين
4- بحار الأنوار، ج 12، ص 230
5- تفسیر نورالثقلین
6- بحار الأنوار، ج 4، ص 109/ تفسير نورالثقلين

5- امام کاظم علیه السلام - اگر خدای عزوجل منفعتی پاکیزه تر از (میش) آفریده بود آن را فدای اسماعیل علیه السلام می کرد.

6- امام صادق علیه السلام - معاوية بن عمار از امام صادق علیه السلام روایت می کند: آن قوچ از آسمان بر روی کوهی نازل شد که در سمت راست مسجد منی واقع است. آن قوچ در سیاهی غذا می خورد و در سیاهی راه می رفت و شاخدار بود. از حضرت پرسیدم: «چه رنگی بود»؟ حضرت پاسخ داد: «سفید آمیخته با سیاهی و رنگ خاک بود».

7- امام حسین علیه السلام - امام رضا علیه السلام از نیاکانش از امام حسین علیه السلام روایت می کند که فرمود: علی بن ابی طالب علیه السلام در مسجد جامع کوفه بود که مردی از اهل شام برخاست و سؤالاتی کرد که از جمله آنها این بود که گفت: «به من خبر بده! از شش موجود زنده ای که در رحم مادر قرار نگرفتند». فرمود: «آدم علیه السلام و حوا علیها السلام و قوچ ابراهیم علیه السلام و عصای موسی علیه السلام و شتر صالح علیه السلام و آن خفاشی که عیسی علیه السلام آن را ساخت و به اذن خدا پرواز کرد».

8- امام صادق علیه السلام - ابان بن عثمان گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «چگونه خوردن طحال که جزء قربانی است، حرام شد»؟ حضرت در پاسخ فرمود: «آن قوچ از شبیر که کوهی در مکه است بر ابراهیم علیه السلام نازل شد تا آن را سر ببرد ابلیس نزد او آمد و گفت: «سهم من از این قوچ را بده»! ابراهيم علیه السلام فرمود: «تو از آن قربانی که برای پروردگارم و خون بها برای پسرم است، چه سهمی داری»؟ در این هنگام خداوند متعال به ابراهیم علیه السلام فرمود: «او در آن سهمی دارد و آن طحال است؛ زیرا طحال محل گردآمدن خون است».

زیارت و دعا

1- امام حسین علیه السلام - در دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه چنین آمده است: «ای گیرنده ی دست های ابراهیم علیه السلام از بریدن سر فرزندش، پس از سن پیری و به پایان آمده عمرش».

بداء

1- امام صادق علیه السلام - برای خدا بدائی حاصل نشد، چنان که در باب اسماعيل علیه السلام برایش بداء حاصل شد. هنگامی که پدرش را به سر بریدنش فرمان داد بعد از آن او را به ذبح عظیمی فدیه فرستاد.

ص: 675

2- الرضا علیه السلام - إِنَّ لِلَّهِ إِرَادَتَيْن و مشيتين إرادة حتم وإرادة عَزْمٍ يَنْهَى وَ هُوَ يَشَاءُ وَيَأْمُرُ وَهُوَ لَا يَشَاءُ أَ وَ مَا رَأَيْتَ أَنَّ الله نهى آدم علیه السلام و زوجته أن يأكنَا مِنَ الشَّجَرَةِ وَهُوَ شَاءَ ذَلِكَ وَلَوْ لَمْ يَشَأْ لَمْ يَأْكُلَا وَ لَوْ أَكَلَا لَغَلَبَتْ مَشِيَّتُهُمَا مَشِيَّةَ اللَّهِ وَ أَمَرَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام بِذَبْحِ ابْنِهِ وَ شَاءَ أَنْ لَا

يَذْبَحَهُ وَ لَوْ لَمْ يَشَأْ أَنْ لَا يَذْبَحَهُ لَغَلَبَتْ مَشِيَّةً إِبْرَاهِيمَ علیه السلام مَشِيَّةَ الله عزوجل. (1)

قوله تعالى: سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ (109)

قوله تعالى: گذالِكَ نَجْزِي المَحْسِنِينَ (110)

قوله تعالى: إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا المُؤمِنِينَ (111)

قوله تعالى: وَبَشِّرْناهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصّالِحِينَ (112)

قوله تعالى و بارَكْنَا عَلَيْهِ وَ عَلى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالم لِنَفْسِهِ مبِينٌ (113)

قوله تعالى: وَلَقَدْ مَنَنا عَلى مُوسَى وَهَارُونَ (114)

قوله تعالى: وَنَجَّيْنَاهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ (115)

قوله تعالى: وَنَصَر ناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ (116)

قوله تعالى: وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتابَ المُسْتَبِينَ (117)

قوله تعالى: وَهَدَيْناهُمَا الصِّراطَ المُسْتَقِيمَ (118)

قوله تعالى: وَتَرَكْنَا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ (119)

قوله تعالى: سَلامٌ عَلى مُوسى وَهَارُونَ (120)

ص: 676


1- بحار الأنوار، ج 5، ص 101 .

2- امام رضا علیه السلام - به درستی که خدا را دو اراده و دو مشیّت است؛ یکی اراده ی حتمی و دیگری اراده ی عزمی که نهی می کند ولی می خواهد و دستور می دهد ولی نمی خواهد؛ آیا ندیدی که خداوند آدم علیه السلام و همسر او را نهی فرمود که از آن درخت معهود بخورند در حالی که خدا آن را خواسته بود و اگر نمی خواست، نمی خوردند و اگر می خوردند مشیّت ایشان بر مشیت خدای تعالی غالب شده بود. و ابراهیم علیه السلام را به سر بریدن فرزندش اسماعیل علیه السلام امر فرمود ولی خواست که او را سر نبرد و اگر نمی خواست که او را سر نبرد مشیت ابراهیم علیه السلام بر مشیت خدای عزوجل غالب گردیده بود.

سلام بر ابراهیم (109)

این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم. (110)

به راستی او از بندگان مؤمن ما بود (111)

ما او را به اسحاق - پیامبری از شایستگان - بشارت دادیم. (112)

ما به او و اسحاق برکت دادیم؛ و از دودمان آن دو افرادی بودند نیکوکار ولی افرادی آشکارا به خود ستم کردند. (113)

ما به موسی و هارون نعمت بخشیدیم. (114)

و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم (115)

و آن ها را یاری کردیم تا بر دشمنان خود پیروز شدند. (116)

ما به آن دو، کتاب روشنی بخشی دادیم، (117)

و آن دو را به راه راست هدایت نمودیم. (118)

و نام نیکشان را در اقوام بعد باقی گذاردیم. (119)

سلام بر موسی و هارون! (120)

ص: 677

قوله تعالى: إِنَّا كَذالِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (121)

قوله تعالى: إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا المُؤمِنِينَ (122)

1 - الرضا علیه السلام - فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَعْطَى مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مِنْ ذَلِكَ فَضْلًا لَا يَبْلُغُ أَحَدُ كُنْهَ وَصْفِهِ إِلَّا مَنْ عَقَلَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يُسَلَّمْ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام فَقَالَ تَعَالَى: سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ وَ قَالَ: سَلامٌ عَلى إِبْرَاهِيمَ وَ قَالَ: سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ نُوحِ علیه السلام وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَلَا قَالَ سَلَامُ عَلَى آلِ مُوسَى وَ هَارُونَ علیهما السلام وَ قَالَ: سَلَامُ عَلَى آل يس يَعْنِي آلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله وَ سَاقَ الْحَدِيثَ إِلَى أَنْ قَالَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى قَدْ أَنزَلَ اللهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا فَالذَّكَرُ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله وَنَحْنُ أَهله. (1)

قوله تعالى : وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَنَ الْمُرْسَلِينَ (123)

قوله تعالى : إذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ (124)

1 - ابن عباس رحمه الله - إن يُوشَع بن نون علیه السلام بَوَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الشَّامَ بَعْدَ مُوسَى علیه السلام وَ قَسَمَهَا بَيْنَهُمْ فَسَارَ الله مِنْهُمْ سِبْطُ بِبَعْلَبَكَ بِأَرْضِهَا وَ هُوَ السَّبْطُ الَّذِي مِنْهُ إِلْيَاسُ النَّبِيُّ علیه السلام فَبَعَثَهُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ وَعَلَيْهِمْ يَوْمَئِذٍ مَلِكُ فَتَنَهُمْ بِعِبَادَةِ صَنَمِ يُقَالُ لَهُ بَعْلُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ وَ إِنَّ إِلْيَاسَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ * أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ * اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ* فَكَذَّبُوه. (2)

2- الصادق علیه السلام - كَانَ فِي زَمَان بَنِي إِسْرَائِيلَ رَجُلُ يُسَمَّى إِلْيَا رَئِيسُ عَلَى أَرْبَعِمِائَةِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ كَانَ مَلِكُ بَنِي إِسْرَائِيلَ هَوَى امْرَأَةَ مِنْ قَوْمٍ يَعْبُدُونَ الْأَصْنَامَ مِنْ غَيْرِ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَخَطَبَهَا فَقَالَتْ عَلَى أَنْ أَحْمِلَ الصَّمَ فَأَعْبُدَهُ فِي بَلْدَتِكَ فَأَبَى عَلَيْهَا ثُمَّ عَاوَدَهَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةً حَتَّى صَارَ إِلَى مَا أَرَادَتْ فَحَوَّلَهَا إِلَيْهِ وَ مَعَهَا صَمْ وَ جَاءَ مَعَهَا ثَمَانُمِائَة رَجُلٍ يَعْبُدُونَهُ فَجَاءَ إِلْيَا إِلَى الْمَلِكَ فَقَالَ مَلَكَكَ اللَّهُ وَ مَدَّ لَكَ فِي الْعُمُرِ فَطَغَيْتَ وَ بَغَيْتَ فَلَمْ يَلْتَفِتْ إِلَيْهِ فَدَعَا اللَّهَ إِلْيَا أَنْ يَسْقِيَهُمْ قَطْرَةً فَنَالَهُمْ قَحْطُ شَدِيدُ ثَلَاثَ سِنِينَ حَتَّى ذَبَحُوا دَوَابَّهُمْ فَلَمْ يَبْقَ لَهُمْ مِنَ الدَّوَابِّ إِلَّا برْدَوْنُ يَرْكَبُهُ الْمَلِكُ وَ آخَرُ يَرْكَبُهُ الْوَزِيرُ وَ كَانَ قَدِ اسْتَتَرَ عِنْدَ الْوَزِيرِ أَصْحَابُ إِلْيَا يُطْعِمُهُمْ فِي

ص: 678


1- بحار الأنوار، ج16، ص87 .
2- بحار الأنوار، ج13، ص 393 / قصص الأنبياء للجزائری، ص318، فيه: «الله ربكم ورب آبائكم الأولين» محذوف.

ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم (121)

آن دو از بندگان مؤمن ما بودند. (122)

1- امام رضا علیه السلام - ریان بن صلت از امام رضا علیه السلام حدیثی طولانی درباره ی تفاوت میان عترت و امت روایت می کند ... خداوند عزوجل با این کلام چنان فضیلتی به محمد صلی الله علیه وآله و آل محمد علیهم السلام عطا کرده که هیچ کس به کنه وصفش نمی رسد؛ جز کسی که این کلام را دریافته باشد، خداوند عزوجل بر هیچ کس جز بر پیامبران خود سلام نفرستاده است، حق تعالی فرمود: سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ و فرمود: سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ و فرمود: سَلامٌ عَلى مُوسى وَهَارُونَ و نفرمود: سلام بر آل نوح علیه السلام و نفرمود: سلام بر آل ابراهیم علیه السلام و نفرمود: سلام بر آل موسی و هارون علیهما السلام. اما فرمود: سَلَامٌ عَلَى آل یس یعنی آل محمد صلی الله علیه وآله . سپس علیه السلام سخن را پی می گیرد تا آنجا که می فرماید: در کلام حق تعالى قَدْ أَنزَلَ اللهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً * رَسُولًا؛ ذکر همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله است و ما خاندان او هستیم.

و [همچنین] الیاس از پیامبران [ما] بود. (123)

[به خاطر بیاور] هنگامی را که به قومش گفت: آیا تقوا پیشه نمی کنید؟! (124)

1- ابن عباس رحمه الله - يوشع بن نون علیه السلام بعد از موسی علیه السلام، بنی اسرائیل را به شام برد و در آنجا سکونت داد و آنجا را در بین آنها تقسیم کرد و قبیله ای از آن ها در سرزمین بعلبک شاکن شدند آن نسلی است که الیاس نبی علیه السلام از آن ها بود. که خداوند او را بر آن قبیله و در آن سرزمین مبعوث کرد آن ها در آن زمان پادشاهی بت پرست داشتند که آنها را با پرستش بتی به نام بعل فریفته بود، در همین رابطه خدای متعال می فرماید: إِنَّ إِلْيَاسَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ * أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الخَالِقِين* اللَّهَ رَبَّكُمُ وَ رَبَّ ءَابَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ.

2- امام صادق علیه السلام - در زمان بنی اسرائیل مردی به نام اليا بود که رئیس چهارصد نفر از مردم بني إسرائيل بود پادشاه قوم بنی اسرائیل عاشق زنی غیر از قوم خودش شده بود که بت پرست بودند و به او پیشنهاد ازدواج داد. آن زن گفت: «به شرط آنکه بت را با خودم بیاورم و آن را در شهر تو پرستش کنم». ولی او آن را نپذیرفت، و چند بار دیگر پی درپی نزد او رفت تا اینکه پادشاه بالأخره قبول کرد و آن زن را به شهر خود منتقل کرد در حالی که بتش همراهش بود و همراه آن زن هشتصد مرد آمدند که همگی بت پرست بودند. الیا به نزد پادشاه آمد و به او گفت: «خداوند تو را پادشاه کرد و عمرت را طولانی کرد ولی تو سرکشی و ستم کردی». پادشاه به الیا توجهی نکرد. سپس الیا دعا کرد تا خداوند حتی یک قطره باران برای آنها نبارد. قحطی بزرگی به مدت سه سال بر آن ها نازل شد؛ به طوری که تمام حیوانات خودشان را قربانی کردند و هیچ حیوان دیگری برای آنها باقی نماند به جز دو اسب که پادشاه و وزیر بر آن سوار می شدند. دوستان الیا در نزد وزیر مخفی شده بودند و آنها را گروه گروه غذا

ص: 679

سَرَب فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى جَلَّ ذِكْرُهُ إِلَى إِلْيَا تَعَرَّضُ لِلْمَلِكِ فَإِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَتُوبَ عَلَيْهِ فَأَتَاهُ فَقَالَ يَا إِلْيَا مَا صَنَعْتَ بِنَا قَتَلْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ إِلْيَا تُطِيعُنِي فِيمَا آمُرُكَ بِهِ فَأَخَذَ عَلَيْهِ الْعَهْدَ فَأَخْرَجَ أَصْحَابَهُ وَ تَقَرَّبُوا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِثَوْرَيْن ثُمَّ دَعَا بِالْمَرْأَة فَذَبَحَهَا وَأَحْرَقَ الصَّنَمَ وَ تَابَ الْمَلِكُ تَوْبَةً حَسَنَةً حَتَّى لَبِسَ الشَّعْرَ وَ أَرْسِلَ إِلَيْهِ الْمَطَرُ وَ الْخِصْب. (1)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِزَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ يُؤْمِنَكَ اللَّهُ مِنَ الْغَرَقِ وَالْحَرَقِ و الشرق فَقُلْ إِذا أَصْبَحْتَ بِسم الله مَا شَاءَ اللهُ لَا يَصْرِفُ السُّوءَ إِلَّا اللَّهُ بِسْمِ اللهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا يَسُوقُ الخَيْرَ إِلَّا اللهُ بِسْمِ اللهِ مَا شَاءَ اللهُ مَا يَكُونُ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ بِسْمِ اللهِ مَا شَاءَ اللهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ بِسْمِ اللهِ مَا شَاءَ اللهُ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ فَإِنَّ مَنْ قَالَهَا ثَلَاثًا إِذَا أَصْبَحَ أمِنَ مِنْ الْحَرَقِ وَالْغَرَقِ وَالشَّرَقَ حَتَّى يُمْسِى وَ مَنْ قَالَهَا ثَلَاثَاً إِذا أَمْسَى أَمِنَ مِنَ الْحَرَقَ وَالْغَرَقِ وَ الشَّرَقِ حَتَّى يُصْبِحَ وَإِنَّ الْخَضِرَ وَ إِلْيَاسَ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ يَلْتَقِيَانِ فِي كُلِّ مَوْسِم فَإِذَا تَفَرَّقَا تَفَرَّقَا عَنْ هَذِهِ الْكَلِمَاتِ. (2)

4 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُفَضَّل بْن عُمَرَ قَالَ: أَتَيْنَا بَابَ أَبي عَبْدِ اللهِ علیه السلام وَنَحْنُ نُرِيدُ الْإِذْنَ عَلَيْهِ فَسَمِعْنَاهُ يَتَكَلَّمُ بِكَلَام لَيْسَ بِالْعَرَبِيَّةِ فَتَوَهَمْنَا أَنَّهُ بِالسُّرْيَانِيَّةِ ثُمَّ بَكَى فَبَكَيْنَا لِبُكَائِهِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيْنَا الْغُلَامُ فَأَذِنَ لَنَا فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ فَقُلْتَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ أَتَيْنَاكَ نُرِيدُ الْإِذْنَ عَلَيْكَ فَسَمِعْنَاكَ تَتَكَلَّمُ بِكَلَامِ لَيْسَ بِالْعَرَبِيَّةِ فَتَوَهَمْنَا أَنَّهُ بِالسُّرْيانِيَّةِ ثُمَّ بَكَيْتَ فَبَكَيْنَا لِبُكَاءِ كَ قَالَ نَعَمْ ذَكَرْتُ إِلْيَاسَ النَّبِيَّ وَ كَانَ مِنْ عَبَّادِ أَنْبِيَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقُلْتُ كَمَا كَانَ يَقُولُ فِي سُجُودِهِ ثُمَّ انْدَفَعَ فِيهِ بِالشَّرِّيَانِيَّة فَلَا وَ اللَّهِ مَا رَأَيْنَا قَسّاً وَ لَا جَاثِلَيقاً أَفْصَحَ لَهْجَةً مِنْهُ بِهِ ثُمَّ فَسَّرَهُ لَنَا بِالْعَرَبِيَّةِ فَقَالَ كَانَ يَقُولُ فِي سُجُودِهِ أَتُرَاكَ مُعَدِّي وَ قَدْ أَطْمَأْتُ لَكَ هَوَاجِرِي أَتُرَاكَ مُعَدِّي وَ قَدْ عَفَّرْتُ لَكَ فِي التُّرَابِ وَجْهِي أَ تُرَاكَ مُعَذِّبِي وَ قَدِ اجْتَبْتُ لَكَ الْمُعَاصِيَ أَتُرَاكَ مُعَذِّبِي وَ قَدْ أَسْهَرْتُ لَكَ لَيْلِي قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَن ارْفَعْ رَأْسَكَ فَإِنِّي غَيْرُ مُعَذِّبِكَ قَالَ فَقَالَ إِنْ قُلْتَ لَا أَعَذِّبُكَ ثُمَّ عَذَّبْتَنِي مَا ذَا أَ لَسْتُ عَبْدَكَ وَ أَنْتَ رَبِّي قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَن ارْفَعْ رَأْسَكَ فَإِنِّى غَيْرُ مُعَذِّبِكَ إِنِّي إِذَا وَعَدْتُ وَعْداً وَفَيْتُ به. (3)

ص: 680


1- بحار الأنوار، ج13، ص 400 .
2- بحار الأنوار، ج 13، ص 399
3- الكافي، ج 1، ص227/ تفسير البرهان

می داد. خداوند به الیا وحی کرد که به سوی پادشاه برو، می خواهم توبه او را قبول کنم. پس نزد او آمد. پادشاه به الیا گفت: «با ما چکار کردی، بنی اسرائیل را نابود کردی»؟ الیا گفت: «در آنچه به تو دستور می دهم مرا اطاعت می کنی»؟ پس از او تعهد گرفت و اصحابش را بیرون آورد و دو گاو نر را برای خداوند قربانی کردند. سپس آن زن را صدا زد و او را قربانی کرد و آن بت را آتش زد و پادشاه توبه خوبی کرد و لباس پشمی پوشید و باران برای آنها فرستاده شد و زمین سرسبز شد.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - پیامبر صلی الله علیه وآله [خطاب به زید بن ارقم] فرمود: «هرگاه خواستی که خدا تو را از غرق آتش سوزی و خفه شدن حفظ کند، هنگام صبح بگو: «بسم الله مَا شَاءَ اللهُ لَا يَصْرِفُ السُّوءَ إِلَّا اللهُ بِسم الله مَا شَاءَ اللهُ لَا يَسُوقُ الْخَيْرَ إِلَّا اللهُ بِسْمِ اللهِ مَا شَاءَ اللهُ مَا يَكُونُ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيُّ الْعَظِيمِ بِسْمِ اللهِ مَا شَاءَ اللهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ؛ به نام خدا، هرچه خدا بخواهد، بدی را جز خدا برنمی گرداند. به نام خدا خیر را جز خدا نمی رساند. به نام خدا، هرچه خدا بخواهد. هر نعمتی که هست از خداست. به نام خدا؛ هرچه خدا بخواهد. هیچ قدرت و نیرویی جز از ناحیه خدای بلندمرتبه و بزرگ نیست. به نام خدا هرچه خدا بخواهد، درود خدا محمد صلی الله علیه وآله و خاندان پاکش». هرکس این را به هنگام صبح سه مرتبه بگوید تا شب از آتش و غرق شدن و خفه شدن حفظ می شود. و هرکس به هنگام شب این را سه مرتبه بگوید، تا صبح از آتش و غرق شدن و خفه شدن حفظ می شود. خضر و الیاس علیهما السلام در هر حج یکدیگر را می دیدند و وقتی از هم جدا می شدند با این جملات از هم جدا می شدند».

4- امام صادق علیه السلام - مفضل بن عمر گوید: ما کنار در خانه ی امام صادق علیه السلام ایستاده بودیم تا اجازه ی ورود بگیریم، [در آن لحظه شنیدیم] که امام علیه السلام به زبانی غیر از عربی سخن می گویند، ما گمان کردیم که زبان سریانی است، سپس امام علیه السلام گریست و ما از گریه ی آن حضرت علیه السلام به گریه افتادیم، پس از آن غلامی بیرون آمد و به ما اجازه ی ورود داد و ما به خدمت حضرت علیه السلام رسیدیم، عرض کردم: «خداوند امور شما را اصلاح گرداند؛ می خواستیم بر شما وارد شویم که شنیدیم به زبانی غیر از عربی صحبت می کنید، گمان کردیم سریانی است؛ سپس گریستید و ما نیز به خاطر گریه ی شما گریه کردیم». فرمود: «آری! من به یاد الیاس نبی علیه السلام بودم که از عباد بنی اسرائیل بود و من ذکر سجده ی او را که به زبان سریانی بود، بیان می کردم». سپس حضرت علیه السلام به زبان سریانی آن ذکر را برای ما خواندند. به خدا قسم! ما هیچ قسیس و جاثلیقی را فصیحتر از ایشان ندیده بودم، سپس آن را به عربی برای ما توضیح دادند و آن ذکر این بود: « خداوندا آیا مرا به آتش خود می سوزانی، در حالی که تمام وجودم تشنه ی عشق توست؛ آیا مرا عذاب می کنی، در حالی که روی خود را برای تو به خاک می سایم؛ آیا مرا عذاب می کنی در حالی که از گناهان و معصیت تو اجتناب می کنم؛ آیا مرا عذاب می کنی، در حالی که شب تا سحر به مناجات تو مشغولم»؟ آن وقت خداوند متعال به او وحی کرد: «سر خود را از سجده بلند کن. هرگز من تو را عذاب نخواهم کرد که همانا من هرگاه و عده ای دادم، به آن وفا نمودم».

ص: 681

5- الرسول صلی الله علیه وآله - رُوىَ عَنْ أَنَس أَنَّ النَّبِى صلی الله علیه وآله سَمِعَ صَوْتاً مِنْ قُلَّة جَبَل اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ الْأُمَّة الْمَرْحُومَة الْمَغْفُورَة فَأَتَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَإِذَا بِشَيْخ أَشْيَبَ قَامَتُهُ ثَلَاثُمِائَةِ ذِرَاعٍ فَلَمَّا رَأَى رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَانَقَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّنِي أَكُلُ فِي كُلِّ سَنَةَ مَرَّةً وَاحِدَةً وَ هَذَا أَوَانُهُ فَإِذَا هُوَ بِمَائِدَة أُنْزِلَ مِنَ السَّمَاءِ فَأَكَلَا وَكَانَ إِلْيَاس . (1)

6- الرسول صلی الله علیه وآله - عَلَيْكُمْ بالكرفس فَإِنَّهُ طَعَامُ الْبَاسَ وَالْيَسع ويُوضع بن نون علیه السلام. (2)

قوله تعالى: أَتَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الخَالِقِينَ (125)

قوله تعالى : اللهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (126)

قوله تعالى: فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ مُحْضَرُونَ (127)

قوله تعالى: إلّا عِبادَ الله المُخْلَصِينَ (128)

قوله تعالى: وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرينَ (129)

1 - ابن عباس رحمه الله - إِنَّ يُوشَع بن نون علیه السلام بَوَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الشَّامَ بَعْدَ مُوسَى علیه السلام وَ قَسَمَهَا بَيْنَهُمْ فَسَارَ مِنْهُمْ سِبْطُ بِبَعْلَبَكَ بِأَرْضِهَا وَ هُوَ السَّبْطُ الَّذِي مِنْهُ إِلْيَاسُ النَّبِيُّ فَبَعَثَهُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ وَعَلَيْهِمْ يَوْمَئِذٍ مَلِكُ فَتَنَهُمْ بِعِبَادَة صَنَم يُقَالُ لَهُ بَعْلُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ وَ إِنَّ إِلْيَاسَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ فَكَذَّبُوهُ وَكَانَ لِلْمَلِكِ زَوْجَةٌ فَاجِرَةٌ يَسْتَخْلِفُهَا إِذَا غَابَ فَتَقْضِي بَيْنَ النَّاسِ . (3)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - لَمَّا خَلَقَ اللهُ آدَمَ علیه السلام وَ حَوَاءَ تَبَخْتَرَا فِى الْجَنَّةِ فَقَالَ آدَمُ علیه السلام لِحَوَاءَ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً هُوَ أَحْسَنُ مِنَّا فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ اثْتِ بِعَبْدَكَ الْفِرْدَوْسَ الْأَعْلَى فَلَمَّا دَخَلَا الْفِرْدَوْسَ نَظَرا إِلَى جَارِيَة عَلَى دُرْنُوكَ مِنْ دَرَانِيكِ الْجَنَّةَ وَ عَلَى رَأْسِهَا تَاجُ مِنْ نُورٍ وَ فِي أُذُنَيْهَا قُرْطَانِ مِنْ نُورٍ قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْن وَجْهَهَا فَقَالَ آدَمُ علیه السلام حَبيبي جَبْرَئِيلُ مَنْ هَذِهِ الْجَارِيَةُ الَّتِي قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْنٍ وَجْهِهَا فَقَالَ هَذِهِ فَاطِمَةً علیها السلام بَنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله نَبِيٍّ مِنْ

ص: 682


1- تفسير البرهان
2- الکافی، ج 6، ص 366 .
3- بحار الأنوار، ج 13، ص 393 / قصص الأنبياء للجزائری، ص318، فيه: «الله ربكم ورب آبائكم الأولين» محذوف.

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - از انس روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وآله صدایی را از قله ی کوه شنید که می گفت: «خدایا مرا از امت مرحومه و مغفوره قرار بده»! رسول خدا صلی الله علیه وآله نزدیک رفت و ناگهان پیرمرد سپید مویی را دید که سیصد ذراع طول قامت او بود و او وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله را دید با او معانقه (روبوسی) کرد و گفت: «من الیاس نبی هستم که در هر سال یک بار غذا می خورم و اکنون موعد آن است». در همان لحظه مائده ای از آسمان نازل شد و او به همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله مشغول تناول غذا شد.

6- پیامبر صلی الله علیه وآله - بر شما باد به خوردن کرفس، که غذای الیاس و يَسَع و یوشع بن نون علیهم السلام بود.

آیا بت «بعل» را می خوانید و بهترین آفریدگار را رها می سازید؟! (125)

خدایی که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست! (126)

اما آن ها او را تکذیب کردند؛ ولی به یقین همگی [در دادگاه عدل الهی] احضار می شوند؛ (127)

مگر بندگان مخلص خدا. (128)

ما نام نیک او را در میان امت های بعد باقی گذاردیم. (129)

1- ابن عبّاس رحمه الله - یوشع بن نون علیه السلام بعد از موسی (ع9 بنی اسرائیل را به شام برد و در آنجا سکونت داد. و آنجا را میان آنها تقسیم کرد و قبیله ای از آن ها در سرزمین بعلبک ساکن شدند آن نسلی است که الیاس نبی از آن ها بود. سپس خداوند او را بر آن قبیله و در آن سرزمین مبعوث کرد و آنها در آن زمان پادشاهی بت پرست داشتند که با پرستش بتی به نام بعل مردم را فریفته بود، در همین رابطه خداوند متعال می فرماید: إِنَّ إِلْيَاسَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ * أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الخَالِقِينَ * اللَّهَ رَبَّكُمُ وَ رَبَّ ءَابَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ.

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - هنگامی که خداوند آدم علیه السلام و حوا علیها السلام را آفرید، آنها بر خویش مغرور شده و در بهشت فخرفروشی نمودند، در این میان آدم علیه السلام به حوا علیها السلام گفت: «خداوند تاکنون مخلوقی بهتر از ما را خلق نکرده است». و خداوند متعال به جبرئیل علیه السلام وحی نمود: «این دو نفر را به «فردوس اعلی» ببر»! هنگامی که آن دو وارد فردوس شدند با دختری روبرو گردیدند که بر روی فرشی نشسته، تاجی از نور بر سر و دو گوشواره از نور در گوش داشت و تمام بهشت از نور چهره ی وی روشن شده بود. آدم علیه السلام گفت: «ای جبرئیل علیه السلام! این دختر کیست که بهشت از نیکویی چهره اش درخشان می باشد»؟ جبرئیل علیه السلام گفت: «او فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه وآله است که از فرزندان تو و پیامبر آخرالزمان است».

ص: 683

وُلْدِكَ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَالَ فَمَا هَذَا التَّاجُ الَّذِي عَلَى رَأْسِهَا قَالَ بَعْلُهَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام .... قَالَ فَمَا الْقُرْطَانِ اللَّذَانِ فِي أَذْنَيْهَا قَالَ وَلَدَاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام قَالَ آدَمَ علیه السلام حَبيبي جَبْرَئِيلُ أَخْلِقُوا قَبْلِى قَالَ هُمْ مَوْجُودُونَ فِي غَامِضِ عِلْمِ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ بِأَرْبَعَةِ آلَافٍ سَنَةَ. (1)

3- على بن إبراهيم رحمه الله - قَوْلُهُ أَتَدْعُونَ بَعْلًا قَالَ كَانَ لَهُمْ صَنَمْ يُسَمُّونَهُ بَعْلًا وَ سَأَلَ رَجُلُ أَعْرَابيا عَنْ نَاقَة وَاقِفَة فَقَالَ لِمَنْ هَذِهِ النَّاقَةُ فَقَالَ الْأَعْرَابِيُّ أَنَا بَعْلُهَا وَسُمِّيَ الرَّبُّ بَعْلا. (2)

قوله تعالى: سَلامٌ عَلى إِلْيَاسِينَ (130)

قوله تعالى: إِنَّا كَذالِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (131)

قوله تعالى : إنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (132)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - فَأَمَّا مَا عَلِمَهُ الْجَاهِلُ وَ الْعَالِمُ مِنْ فَضْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي كِتَابِ اللَّهِ فَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ قَوْلُهُ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسْلِيماً وَ لِهَذِهِ الْآيَةِ ظَاهِرُ وَ بَاطِنُ فَالظَّاهِرُ قَوْلُهُ صَلُّوا عَلَيْهِ وَ الْبَاطِنُ قَوْلُهُ وَ سَلَّمُوا تَسْلِياً أَوْ سَلِّمُوا لِمَنْ وَصَّاهُ وَ اسْتَخْلَفَهُ وَ فَضَّلَهُ عَلَيْكُمْ وَ مَا عَهِدَ بِهِ إِلَيْهِ تَسْلِيماً وَ هَذَا مِمَّا أَخْبَرْتُكَ أَنَّهُ لَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا مَنْ لَطْفَ حِسُّهُ وَصَفَا ذِهْنُهُ وَ صَحَ تَمْيِيرُهُ وَ كَذَلِكَ قَوْلُهُ سَلامُ عَلَى آلِ يَاسِينَ لِأَنَّ اللَّهَ سَمَّى بِهِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم حَيْثُ قَالَ يَسِ وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ المُرسَلِينَ. (3)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - عَنْ عَلى علیه السلام فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ سَلَامٌ عَلَى آل يس قَالَ يس مُحَمَّد صلی الله علیه وآله و نَحْنُ آل يس. (4)

3 - الصادق علیه السلام - عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَر بْن مُحَمَّدِ علیه السلام أَنَّ سَائِلًا سَأَلَهُ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أخبرني عَنْ آل مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مَنْ هُم ... سَلامٌ عَلى إِلْ يَاسِينَ وَ يَاسِينُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَآلُ يَاسِينَ أَهْلُ بیته علیهم السلام. (5)

ص: 684


1- بحار الأنوار، ج43، ص 52 / کشف الغمة، ج 1، ص 456، فيه: «قال ابن خالويه الجعل ... الى آخر» محذوف
2- بحار الأنوار، ج13، ص 401 / تفسیر القمی، ج2، ص226 / تفسیر البرهان/ تفسير نورالثقلين
3- الاحتجاج، ج 1، ص 253 / تفسير نور الثقلين / تفسير البرهان فيه: «فأما ما علمه الجاهل ... لأن الله سمی به النبی» محذوف
4- بحار الأنوار، ج16، ص87 / تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين
5- دعائم الإسلام، ج 1، ص 31

آدم علیه السلام گفت: «این تاج چیست که بر سر دارد»؟ جبرئیل گفت: «این شوهر او على بن ابى طالب علیه السلام است». ..... آدم علیه السلام گفت: «این گوشواره ها که در گوش دارد، چیست»؟ جبرئیل علیه السلام گفت: «آن ها دو فرزند او حسن و حسین علیهما السلام هستند». آدم علیه السلام گفت: «ای جبرئیل علیه السلام! آیا ایشان قبل از من آفریده شده اند»؟ جبرئیل علیه السلام گفت: «آری! آنان در گستره علم الهی چهارهزار سال قبل از تو آفریده شده اند».

3- علی بن ابراهيم رحمه الله - أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ آنها بتی داشتند که آن را بعل می نامیدند و این اسم از آنجا آمد که مردی از یک اعرابی درباره ی شتری که در جایی ایستاده بود، پرسید: «این شتر از آن کیست»؟ اعرابی گفت: «من بعل او یعنی ارباب او هستم» و این گونه آن ها خدایشان را بعل نامیدند.

سلام بر الیاسین! (130)

ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم. (131)

او از بندگان مؤمن ما بود (132)

1- امام علی علیه السلام - آنچه جاهل و عالم از فضل رسول خدا صلی الله علیه وآله در کتاب خدا می دانند این کلام خداوند عزوجل است: کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است. (نساء/80) و این سخن خداوند خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم [فرمان او] باشید. (احزاب/56) این آیه ظاهری دارد و باطنی که ظاهرش قول صَلُّوا عَلَيْهِ است و باطنش وَ سَلَّمُوا تَسْلِیماً می باشد. یعنی تسلیم فرمان آن کسی باشید که پیامبر صلی الله علیه وآله او را وصی و جانشین قرار داده و او را بر شما برتری داده و آنچه برای او از شما پیمان گرفته است. و این از جمله ی چیزهایی است که به تو خبر می دهم که تأویل آن را جز کسی که حسش دقیق و ذهنش پاک و صاف و تشخیصش صحیح است، نمی داند و همین طور است کلام خداوند: سَلامٌ عَلى إِلْيَاسِینَ چون خداوند پیامبر صلی الله علیه وآله را به آن اسم نامید جایی که فرمود: یس * سوگند به قرآن حکیم! * که تو قطعا! از رسولان [خداوند] هستی. (يس/13).

2- امام على علیه السلام - سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ ياسين، محمد صلی الله علیه وآله است و ما آل یاسین هستیم.

3- امام صادق علیه السلام - سؤال کننده ای از امام صادق علیه السلام سؤال کرد و گفت: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله! مرا از آل محمد صلی الله علیه وآله خبر ده که آنها چه کسانی هستند»؟ فرمود: «سَلامٌ عَلى إِلْيَاسِينَ؛ یاسین محمد صلی الله علیه وآله و آل یاسین، اهل بیت علیهم السلام اوست».

ص: 685

4 - الكاظم علیه السلام - أَعْطَى اللَّهُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وَ آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام مِنْ ذَلِكَ فَضْلًا لَمْ يَبْلُغْ أَحَدٌ كُنْهَ وَصْفِهِ ال- لِمَنْ عَقَلَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يُسَلَّمْ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام فَقَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ وَ قَالَ سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلَى مُوسَىٰ وَ هَارُونَ وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ نُوح علیه السلام وَلَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ لَا قَالَ سَلَامُ عَلَى آلِ مُوسَى علیه السلام وَ هَارُونَ علیه السلام وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ سَلامُ عَلى آل ياسِينَ يَعْنِي آلَ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (1)

5- ابن عباس رحمه الله - آلُ يَاسِينَ آلُ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (2)

6- ابن عباس رحمه الله - سَلَامُ عَلَى آل يس قَالَ نَحْنُ هُمْ آلُ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله . (3)

7 - الرضا علیه السلام - عَن الرَّيَّانِ بنِ الصَّلْتِ - فِي حَدِيثِ مَجْلِس الرَّضَا علیه السلام مَعَ الْمَأْمُونِ وَالْعُلَماء - : قَالَ الْمَأْمُونَ: فَهَلْ عِنْدَكَ فِي الْآلَ شَيْءٍ أَوْضَحُ مِنْ هَذَا فِي الْقُرْآن قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام نَعَمْ أَخْبِرُونِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ فَمَنْ عَنَى بِقَوْلِهِ يَس قَالَتِ الْعُلَمَاء يس مُحَمَّد صلی الله علیه وآله لَمْ يَشْكَ فِيهِ أَحَدٌ قَالَ أَبُو الْحَسَنَ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهَ أَعْطَى مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله مِنْ ذَلِكَ فَضْلًا لَا يَبْلُغُ أَحَدُ كُنْهَهُ وَ وَصْفَهُ إِلَّا مَنْ عَقَلَهُ وَذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يُسَلَّمْ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام فَقَالَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَقَالَ سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ وَلَمْ يَقُلْ سَلَامُ عَلَى آلِ مُوسَى علیه السلام وَ هَارُونَ علیه السلام وَ قَالَ سَلَامُ عَلَى آل يس يَعْنِي آلَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ الْمَأْمُونُ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ فِي مَعْدِنِ النُّبُوَّةَ شَرْحَ هَذَا وَ بَيَانَه. (4)

8- الصادق علیه السلام - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن مَيْسَرَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّا نَقُولُ اللَّهُمَّ صَلَّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ فَيَقُولُ قَوْمُ نَحْنُ آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ إِنَّمَا آلُ مُحَمَّدٍ مَنْ حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى مُحَمَّد صلی الله علیه وآله نِكَاحَه. (5)

9 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْن سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيٌّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللهِ علیه السلام : جُعِلْتُ فِدَاكَ مَن الآلُ؟ قَالَ: ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله قَالَ: قُلْتُ: فَمَنِ الْأَهْلُ؟ قَالَ: الْأَئِمَّةُ علیهم السلام ، فَقُلْتُ: قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ؟ قَالَ: وَاللَّهِ مَا عَنَى إِلَّا ابْنَتَهُ. (6)

ص: 686


1- تحف العقول، ص 433 .
2- كشف الغمة، ج 1، ص 324 / تفسیر فرات الکوفی، ص 356/ کشف الیقین، 402 نهج الحق، ص 205 / تفسیر البرهان.
3- بحار الأنوار، ج 23، ص168/ تفسیر البرهان .
4- بشارة المصطفى، ج 2، ص 233 / تفسير نورالثقلين
5- بحار الأنوار، ج 25، ص 216 / تفسیر البرهان
6- تفسير البرهان

4۔ امام کاظم علیه السلام - همانا خداوند عزوجل در این آیه چنان فضیلتی به محمد صلی الله علیه وآله و خاندان محمد صلی الله علیه وآله ارزانی داشته که هیچ کس را یارای درک ژرفای این سخن نیست، مگر کسی که در آن نیک بیندیشد؛ زیرا خداوند عزوجل بر هیچ کس جز بر پیامبران علیهم السلام و درود نفرستاده است. حق تعالی فرمود: سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ و نیز فرمود: سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ و نیز فرمود: سَلَامٌ عَلَىٰ موسیٰ وَ هارون و نفرمود: درود بر خاندان نوح علیه السلام یا خاندان موسی علیه السلام یا خاندان ابراهیم علیه السلام، حال آنکه فرمود: سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ یعنی خاندان محمد صلی الله علیه وآله.

5- ابن عبّاس رحمه الله - آل یس یعنی خاندان محمد صلی الله علیه وآله.

6- ابن عبّاس رحمه الله - سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ؛ ما خاندان محمد صلی الله علیه وآله هستیم.

7- امام رضا علیه السلام - ریان بن صلت نقل می کند در مجلسی که امام رضا علیه السلام با مأمون و دانشمندان بودند؛ مأمون گفت: «در این مورد اختلافی در میان امت وجود ندارد؛ آیا شما در مورد آل مطلبی واضح تر از قرآن دارید» فرمود: «آری»! مأمون گفت: «مرا از سخن خداوند متعال یس * سوگند به قرآن حکیم! * که تو قطعا! از رسولان [خداوند] هستی. (یس 3-1) خبر ده که منظورش از یس کیست»؟ علما گفتند: «یس محمد صلی الله علیه وآله است کسی شک در آن ندارد». امام رضا علیه السلام فرمود: «خداوند به محمد صلی الله علیه وآله و آل محمد صلی الله علیه وآله مقامی را عنایت نموده که کسی را یارای آن نیست که واقعیت آن را تشریح نماید مگر اینکه درک نماید». دلیل بر این مطلب آن است که خداوند جز بر پیامبران علیهم السلام سلام نفرستاده می فرماید: سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ و سَلامٌ عَلى إِبْرَاهِيمَ وَ سَلامٌ عَلَى مُوسَى وَ هارون خداوند در این آیات نفرموده سلام بر آل نوح علیه السلام و سلام بر آل ابراهیم علیه السلام و سلام بر آل موسی علیه السلام و هارون علیه السلام ؛ ولی فرموده است: سَلامٌ عَلى إِلْيَاسِینَ یعنی آل محمد صلی الله علیه وآله» . مأمون گفت فهمیدم که گنجینه ی نبوّت شرح و توضیح این مطلب را می دهد.

8- امام صادق علیه السلام - عبدالله بن میسره گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «وقتی ما می گوییم: «خداوندا! بر محمّد و خاندان محمد علیهم السلام درود بفرست، گروهی می گویند ما خاندان محمد صلی الله علیه وآله

هستیم». ایشان فرمود: «خاندان محمد صلی الله علیه وآله ، تنها کسانی هستند که خداوند عزوجل زناشویی با ایشان را بر محمد صلی الله علیه وآله و آل او حرام کرده است».

9۔ امام صادق علیه السلام - محمد بن سلیمان دیلمی از پدرش نقل می کند که به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «فدایت شوم! آل چه کسانی می باشند»؟ فرمود: «فرزندان محمد صلی الله علیه وآله». عرض کردم: «اهل چه کسانی می باشند»؟ فرمود: «امامان علیه السلام». عرض کردم: «پس کلام خداوند متعال: آل فرعون را در سخت ترین عذاب ها وارد کنید. (غافر /46) چه می شود»؟ فرمود: «به خدا سوگند! تنها دخترش منظور است».

ص: 687

10 - الصادق علیه السلام - عَنْ أَبي بَصِير قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ آلُ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله قَالَ ذُرِّيَّتُهُ فَقُلْتُ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ قَالَ الْأَئِمَّةُ الْأَوْصِيَاءً فَقُلْتُ مَنْ عِشَرَتُهُ قَالَ أَصْحَابُ الْعَبَاءِ فَقُلْتُ مَنْ أُمَّتُهُ قَالَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ صَدَقُوا بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْمُتَمَسِّكُونَ بِالثَّقَلَيْنِ الَّذِينَ أُمِرُوا بالتَّمَسُّكِ بِهِمَا كِتَابِ اللهِ وَ عِتْرَتِهِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَهُمْ تَطْهِيرًا وَ هُمَا الْخَلِيفَتَانِ عَلَى الْأُمَّةِ. (1)

11- ابن عباس رحمه الله - سَلَامُ عَلَى آلِ يَاسِينَ يَقُولُ: سَلَامُ عَلَى آلِ مُحَمَّد صلی الله علیه وآله. (2)

12 - على بن إبراهيم رحمه الله - ثُمَّ ذَكَرَ عَزَّوَجَلَّ آلَ مُحَمَّدِ علیهم السلام فَقَالَ وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ سَلَامٌ عَلَى آلِ يَاسِينَ فَقَالَ يَاسِينُ مُحَمَّدُ وَ آل مُحَمَّدِ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام. (3)

قوله تعالى: وَ إِنَّ لُوطاً مِنَ الْمُرْسَلِينَ (133)

قوله تعالى : إذْ نَجَّيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (134)

قوله تعالى: إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغَابِرِينَ (135)

قوله تعالى: ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرينَ (136)

قوله تعالى: وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ (137)

قوله تعالى: وَ بِالَّيْل أَفَلَا تَعْقِلُونَ (138)

1 - الكاظم علیه السلام - يَا هِشَامُ ... ثُمَّ خَوَّفَ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ عَذَابَهُ فَقَالَ ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ. (4)

قوله تعالى: وَإِنَّ يُونُسَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (139)

ص: 688


1- بحار الأنوار، ج 25، ص216/ تفسیر البرهان.
2- شواهد التنزیل، ج 2، ص 168 .
3- بحار الأنوار، ج 13، ص 401 / بحار الأنوار، ج 23، ص168 / تفسیر القمی، ج 2، ص226 .
4- الکافی، ج 1، ص 13، فيه: «عقابه» بدل «عذابه» و «وأنكم لتمرون ... الى آخر» محذوف بحار الأنوار، ج 1، ص134/ بحار الأنوار، ج 75، ص 296 / تحف العقول، ص 383.

10- امام صادق علیه السلام - ابوبصیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «آل محمد علیهم السلام چه کسانی هستند»؟ فرمود: «فرزندان او». عرض کردم: «اهل بیت محمد صلی الله علیه وآله چه کسانی هستند»؟ فرمود: «امامان جانشین وی». عرض کردم: «عترت محمد صلی الله علیه وآله چه کسانی هستند»؟ فرمود: «آل عباء (پنج تن)». عرض کردم: «امت محمد صلی الله علیه وآله چه کسانی هستند»؟ فرمود: «مؤمنانی که آنچه را از سوی خداوند بر او نازل شده باور دارند و به آن دو امر گرانبهایی که به ایشان فرمان داده شده است تا به آن دو پایبند باشند، چنگ می زنند؛ یعنی کتاب خداوند عزّوجلّ و عترت و اهل بیت علیهم السلام او که خداوند اراده فرمود آلودگی را از ایشان بزداید و ایشان را پاک و پاکیزه گرداند و آن دو پس از محمد صلی الله علیه وآله ، جانشینان وی بر امتش می باشند».

11۔ ابن عباس رحمه الله - فرمود: سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ یعنی سلام بر خاندان محمد صلی الله علیه وآله.

12- علی بن ابراهیم رحمه الله - آن گاه خداوند عزوجل آل محمد علیهم السلام را ذکر کرد و فرمود: وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ * سَلَامٌ عَلَى آلِ يَاسِینَ؛ یاسین محمد صلی الله علیه وآله است و آل محمد صلی الله علیه وآله امامان علیهم السلام هستند.

و [همچنین] لوط از پیامبران [ما] بود. (133)

[به خاطر بیاور] زمانی را که او و خاندانش را همگی نجات دادیم (134)

مگر پیرزنی که از بازماندگان بود [و به سرنوشت گناهکاران گرفتار شد]. (135)

سپس دیگران را نابود کردیم. (136)

و شما پیوسته صبحگاهان از کنار [ویرانه های شهرهای] آنها می گذرید، (137)

و [همچنین] شبانگاه؛ آیا نمی اندیشید؟! (138)

1- امام کاظم علیه السلام - از هشام بن حکم روایت است: امام کاظم علیه السلام خطاب به من فرمود: «ای هشام! [خداوند] نادانان را که از عذاب خدا بیم ندارند ترسانده و فرموده است: ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ * وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ * وَبِاللَّيْلِ أَفَلا تَعْقِلُونَ.

و یونس از پیامبران [ما] بود. (139)

ص: 689

1- الرسول صلی الله علیه وآله - أبي عُبَيْدَةَ الْحَذَاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: كَتَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ: حَدَّثَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَنَّ جَبْرَئِيلَ علیه السلام حَدَّثَهُ أَنَّ يُونُسَ بْنَ مَتَّى علیه السلام بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَى قَوْمِهِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَكَانَ رَجُلًا تَعْتَرِيهِ الْحِدَّةُ وَكَانَ قَلِيلَ الصَّبْرِ عَلَى قَوْمِهِ وَالْمُدَارَاة لَهُمْ عَاجِزاً عَمَّا حُمِّلَ مِنْ ثِقَل حَمْل أَوْقَارِ النَّبُوَّةَ وَ أَعْلَامِهَا وَ أَنَّهُ تَفَسَّخَ تَحْتَهَا كَمَا يَتَفَسَّحُ الْجَمَلَ تَحْتَ حِمْلِهِ وَ أَنَّهُ أَقَامَ فِيهِمْ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْإِيمَان بِاللَّهِ وَالتَّصْدِيقِ بِهِ وَ اتِّبَاعِهِ ثَلَاثًا وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَلَمْ يُؤْمِنْ بِهِ وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ مِنْ قَوْمِهِ إِلَّا رَجُلَانِ اسْمَ أَحَدِهِمَا رُوبِيلُ وَاسْمُ الْآخَرِ تَنُوحًا، إِلَى قَوْلِهِ: فَقَالَ يُونُسُ علیه السلام : يَا رَبِّ إِنَّمَا غَضِبْتُ عَلَيْهِمْ فِيكَ وَإِنَّمَا دَعَوْتُ عَلَيْهِمْ حِينَ عَصَوْكَ فَوَ عِزَّتِكَ لَا أتَعَطَّفُ عَلَيْهِمْ برَأفَة أَبَداً وَ لَا أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ بِنَصِيحَة شَفِيقٍ بَعْدَ كُفْرِهِمْ وَ تَكْذِيبِهِمْ إِيَّايَ وَ جَحْدِهِمْ بِنُبُوَّتِي فَأَنْزِلَ عَلَيْهِمْ عَذَابَكَ فَإِنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ أَبَداً فَقَالَ اللَّهُ: يَا يُونُسُ إِنَّهُمْ مِائَةً أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ مِنْ خَلْقِي يَعْمُرُونَ بِلَادِى وَ يَلِدُونَ عِبَادِى وَ مَحَبَّتِى أَنْ أَتَأَنَّاهُمْ لِلَّذِي سَبَقَ مِنْ عِلْمِي فِيهِمْ وَفِيكَ وَ تَقْدِيرِى وَ تَدْبِيرِى غَيْرُ عِلْمِكَ وَ تَقْدِيرِكَ وَ أَنْتَ الْمُرْسَلُ وَ أَنَا الرَّبُّ الْحَكِيمُ وَ عِلْمِي فِيهِمْ يَا يُونُسُ بَاطِنُ فِي الْغَيْبِ عِنْدِي لَا تَعْلَمُ مَا مُنْتَهَاهُ وَ عِلْمُكَ فِيهِمْ ظَاهِرُ لَا بَاطِنَ لَهُ يَا يُونُسَ، قَدْ أجَبْتُكَ إِلَى مَا سَأَلْتَ مِنْ إِنْزَال الْعَذَابِ عَلَيْهِمْ - وَ الْحَدِيثُ طَوِيلُ أَخَذْنَا مِنْهُ مَوْضِعَ الْحَاجَةِ وَهُوَ بَتَمَامِهِ مَذْكُورُ فِي يُونُسَ، وَ فِي آخِرِهِ : قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام : كَمْ كَانَ غَابَ يُونُسُ علیه السلام عَنْ قَوْمِهِ حَتَّى رَجَعَ إِلَيْهِمْ بِالنُّبُوَّةِ وَالرِّسَالَةِ فَآمَنُوا بِهِ وَصَدَقُوهُ؟ قَالَ: أَرْبَعَةَ أَسَابِيعَ سَبْعاً مِنْهَا فِي ذَهَابِهِ إِلَى الْبَحْرِ وَسَبْعاً فِي بَطَنِ الْحُوتِ وَ سَبْعاً تَحْتَ الشَّجَرَةَ بِالْعَرَاءِ وَسَبْعاً مِنْهَا فِي رُجُوعِهِ إِلَى قَوْمِهِ. فَقُلْتُ لَهُ: وَ مَا هَذِهِ الْأَسَابِيعُ شُهُورُ أَوْ أَيَّامُ أَوْ سَاعَاتُ: فَقَالَ: يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَّ الْعَذَابَ أَتَاهُمْ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِي النَّصْفِ مِنْ شَوَالِ وَ صُرِفَ عَنْهُمْ مِنْ يَوْمِهِمْ ذَلِكَ فَانْطَلَقَ يُونُسُ مُغَاضِباً فَمَضَى يَوْمَ الْخَمِيسِ سَبْعَةَ أَيَّامٍ فِي مَسِيرِهِ إِلَى الْبَحْرِ وَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ فِي بَطْنِ الْحُوتِ وَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ تَحْتَ الشَّجَرِ بِالْعَرَاءِ سَبْعَةَ أَيَّامٍ فِي رُجُوعِهِ إِلَى قَوْمِهِ فَكَانَ ذَهَابُهُ وَ رُجُوعُهُ مَسِيرَةَ ثَمَانِ وَ عِشْرِينَ يَوْماً ثُمَّ أَتَاهُمْ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ وَاتَّبَعُوهُ فَلِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ فَلَوْ لا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَتَعْناهُمْ. (1)

ص: 690


1- تفسير نور الثقلين

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابوعبیده حداء گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «در یکی از نوشته های امیرمؤمنان علی علیه السلام یافتم که فرموده بود: «پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به نقل از جبرئیل برای من روایت فرمود که خداوند یونس بن متی علیه السلام را به سوی قومش فرستاد در حالی که سی سال سن داشت، او مردی بود که دچار سختگیری و خشم شده بود و صبوری در مقابل گناهان قومش و مدارای با آنان در او اندک بود و از به دوش کشیدن سنگینی بار مسؤولیت نبوّت و نشانه های آن عاجز و ناتوان بود و آن گونه که تنه ی درخت زیر بار خم می شود او نیز زیر بار آن مسؤولیت خم شده بود، او سی وسه سال در میان قومش زندگی کرد در حالی که آنان را به سوی ایمان به خداوند و تصدیق [رسالت] خویش و پیروی کردن از خود دعوت مینمود ولی به جز دو نفر کسی به او ایمان نیاورد و از او پیروی نکرد؛ اسم یکی از آن دو نفر روبیل و اسم دیگری تنوخا بود .... یونس علیه السلام عرضه داشت: «پروردگارا! من فقط به خاطر تو بر آنان خشم گرفتم و هنگامی که تو را نافرمانی کردند آنان را نفرین کردم، به عزتت سوگند که هیچگاه به رأفت و مهربانی با ایشان رفتار نخواهم کرد و بعد از آنکه کفر ورزیدند و مرا تکذیب و نبوتم را انکار کردند با نصیحت دلسوزانه نزد آنان نخواهم رفت، پس عذابت را بر ایشان نازل فرما که هرگز ایمان نمی آورند». خداوند فرمود: ای یونس علیه السلام! آنان به تعداد صدهزار نفر و یا بیشتر، از مخلوقات من هستند که سرزمین هایم را آباد می سازند و بندگانم را به دنیا می آورند، دوست دارم با توجه به علم ازلی خویش در مورد سرنوشت تو و آنان به آنان مهلت دهم، و تقدیر و تدبیر من غیر از علم و تقدیر توست، تو فرستاده هستی و من پروردگار حکیم! ای یونس علیه السلام! دانش من نسبت به آنان پنهان در امور غیبی است که نزد من وجود دارد و تو از نهایت آن آگاه نیستی و دانش تو ظاهری است و هیچ باطنی ندارد؛ ای یونس علیه السلام! درخواستت در مورد فروفرستادن عذاب بر ایشان را اجابت گفتم ...» ابوعبیده گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «یونس چه مدت از قومش جدا و دور بود تا اینکه با نبوت و رسالت به سوی آنها بازگشت پس به او ایمان آورده و تصدیقش کردند»؟ امام علیه السلام فرمود: «چهار هفته که یک هفته را در راه رفتن به سوی دریا سپری کرد و هفته ای را در شکم ماهی و هفته ای را در زیر درخت در هوای آزاد ... و هفته ای دیگر را در راه بازگشت به میان قومش». پرسیدم: «منظور از این هفته ها چیست؟ ماه ها، روزها یا ساعت ها»؟ امام علیه السلام فرمود: «ای عبیده! عذاب در روز چهارشنبه و در وسط ماه شوال سراغ آنان آمد و در همان روز از آن ها بازداشته شد، پس یونس علیه السلام روز پنج شنبه خشمگین به راه افتاد و هفت روز را در راه رسیدن به دریا، هفت روز را در شکم ماهی، هفت روز را در بیابان و زیر درخت و هفت روز را در راه بازگشت سپری کرد، بنابراین رفت و بازگشت او به مدت بیست و هشت روز طول کشید، و پس از گذشت این مدت سراغ قومش آمد و به او ایمان آوردند و تصدیقش کردند و از او پیروی نمودند، از این نظر است که خداوند متعال فرموده است: هیچ شهری نبود که [اهل آن] ایمان بیاورد و ایمانش به حال آن سود بخشد مگر قوم یونس که وقتی [در آخرین لحظه] ایمان آوردند عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم (یونس /98)».

ص: 691

2- الرضا علیه السلام - عَنْ مُعَمَّرَ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام إِنَّ يُونُسَ لَمَّا أَمَرَهُ اللَّهُ بِمَا أَمَرَهُ فَأَعْلَمَ قَوْمَهُ فَأَظَلَّهُمُ الْعَذَابُ فَفَرَّقُوا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَوْلَادِهِمْ وَ بَيْنَ الْبَهَائِمِ وَأَوْلَادِهَا ثُم عَجُوا إِلَى اللَّهِ وَ ضَحُوا فَكَفَّ اللَّهُ الْعَذَابَ عَنْهُمْ فَذَهَبَ يُونُسُ علیه السلام مُغَاضِباً فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ فَطَافَ بِهِ سَبْعَةَ أَبْحُر فَقُلْتُ لَهُ كَمْ بَقِيَ فِي بَطْنِ الْحُوتِ قَالَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ثُمَ لَفَظَهُ الْحُوتُ وَقَدْ ذَهَبَ جِلْدَهُ وَشَعْرَهُ فَأَنْبَتَ اللَّهُ عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينِ فَأَظَلَّتْهُ فَلَمَّا قَوِيَ أَخَذَتْ فِي الْيُبْسِ فَقَالَ يَا رَبِّ شَجَرَةُ أَظَلَّيْنِي يَبسَتْ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا يُونُسُ تَجْزَعْ لِشَجَرَةِ أَظَلَّتْكَ وَ لَا تَجْزَعْ لِمَائَةِ أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ مِنَ الْعَذَابِ. (1)

3- الصادق علیه السلام - عَنْ جَمِيلِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا رَدَّ اللَّهُ الْعَذَابَ إِلَّا عَنْ قَوْمِ يُونُسَ علیه السلام وَكَانَ يُونُسَ علیه السلام يَدْعُوهُمْ إِلَى الْإِسْلَامِ فَيَأْبَوْنَ ذَلِكَ فَهَمَ أَنْ يَدْعُوَ عَلَيْهِمْ وَكَانَ فِيهِمْ رَجُلَانِ عَابِدُ وَ عَالِمُ وَكَانَ اسْمُ أَحَدِهِمَا مَلِيخَا وَ الْآخَرُ رُوبِيلُ فَكَانَ الْعَابِدُ يُشِيرُ عَلَى يُونُسَ علیه السلام بِالدُّعَاءِ عَلَيْهِمْ وَكَانَ الْعَالِمُ يَنْهَاهُ وَ يَقُولُ لَا تَدْعُ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ اللَّهَ يَسْتَجِيبُ لَكَ وَ لَا يُحِبُّ هَلَاكَ عِبَادِهِ فَقَبْلَ قَوْلَ الْعَابِدِ وَ لَمْ يَقْبَلْ مِنَ الْعَالِمِ فَدَعَا عَلَيْهِمْ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ الْعَذَابُ فِي سَنَةِ كَذَا وَكَذَا فَلَمَّا قَرُبَ الْوَقْتُ خَرَجَ يُونُسُ علیه السلام مَعَ الْعَابِدِ وَ بَقِيَ الْعَالِمُ فِيهَا فَلَمَّا كَانَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ نَزَلَ الْعَذَابُ فَقَالَ الْعَالِمُ يَا قَوْمِ افْزَعُوا إِلَى اللَّهِ فَلَعَلَّهُ يَرْحَمُكُمْ فَيَرُدُّ الْعَذَابَ عَنْكُمْ فَقَالُوا كَيْفَ نَفْعَلُ قَالَ اخْرُجُوا إِلَى الْمَفَازَةِ وَ قوا بين النِّسَاءِ وَالْأَوْلَادِ وَ بَيْنَ الْإِبل وَأَوْلَادِهَا وَ بَيْنَ الْبَقَرِ وَأَوْلَادِهَا وَبَيْنَ الْغَنَمِ وَ أَوْلَادِهَا ثُمَّ ابْكُوا وَادْعُوا فَذَهَبُوا وَ فَعَلُوا ذَلِكَ وَضَحُوا وَ بَكَوْا فَرَحِمَهُمْ اللَّهُ وَصَرَفَ ذَلِكَ عَنْهُمْ وَ فَرَّقَ الْعَذَابَ عَلَى الْجِبَالِ وَ قَدْ كَانَ نَزَلَ وَ قَرُبَ مِنْهُمْ فَأَقْبَلَ يُونُسُ علیه السلام لِيَنْظُرَ كَيْفَ أَهْلَكَهُمُ اللَّهُ فَرَأَى الزَّارِعِينَ يَزْرَعُونَ فِي أَرْضِهِمْ فَقَالَ لَهُمْ مَا فَعَلَ قَوْمُ يُونُسَ فَقَالُوا لَهُ وَ لَمْ يَعْرِفُوهُ إِنَّ يُونُسَ دَعَا عَلَيْهِمْ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ نَزَلَ الْعَذَابُ عَلَيْهِمْ فَاجْتَمَعُوا وَ بَكَوْا فَدَعَوْا فَرَحِمَهُمْ اللَّهُ وَ صَرَفَ ذَلِكَ عَنْهُمْ وَ فَرَّقَ الْعَذَابَ عَلَى الْجِبَالِ فَهُمْ ذَا يَطْلُبُونَ يُونُسَ علیه السلام لِيُؤْمِنُوا بِهِ فَغَضِبَ يُونُسُ وَ مَرَّ عَلَى وَجْهِهِ مُغَاضِباً بهِ كَمَا حَكَى اللَّهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى سَاحِلِ الْبَحْرِ فَإِذَا سَفِينَةٌ قَدْ شُحِنَتْ وَأَرَادُوا أَنْ يَدْفَعُوهَا فَسَأَلَهُمْ يُونُسُ علیه السلام أَنْ

ص: 692


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 400/ تفسیر نورالثقلین.

2- امام رضا علیه السلام - معمّر گوید: امام رضا علیه السلام فرمود: «هنگامی که خداوند یونس علیه السلام را به آنچه که باید، امر فرمود، او نیز قومش را از آن آگاه کرد پس عذاب بر آنها سایه افکند، بنابراین بین خود و فرزندانشان و چهارپایان و بچه هایشان فاصله انداختند و سپس به درگاه خداوند گریه کردند و زاری و شیون سر دادند، و در نهایت خداوند عذاب را از آنان باز داشت، پس یونس علیه السلام خشمگین از شهر خارج شد و ماهی او را بلعید و هفت روز او را در دریا به گردش در آورد». به امام علیه السلام گفتم: «یونس چه مدت در شکم ماهی باقی ماند»؟ امام علیه السلام فرمود: «سه روز! سپس ماهی او را از دهان خود پرتاب کرد در حالی که پوست و مویش از بین رفته بود، پس خداوند درختی از جنس کدو بر بالای سرش رویانید و آن درخت او را زیر سایه خود گرفت، و هنگامی که یونس علیه السلام قوی شد و نیروی خود را بازیافت درخت خشک شد، یونس گفت: «پروردگارا! درختی که مرا زیر سایه ی خود گرفته بود خشک شد»، پس خداوند به او وحی فرمود: «ای یونس علیه السلام! به خاطر [خشک شدن] درختی که تو را زیر سایه ی خود گرفته بود ناراحت و غمگین می شوی حال آنکه برای عذاب شدن صدهزار نفر و یا بیشتر غمگین نمی شوی»؟

3- امام صادق علیه السلام - جمیل گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «تنها قومی که خداوند عذاب را از ایشان برگرداند، قوم یونس علیه السلام بود. یونس علیه السلام آن ها را به اسلام فرامی خواند، اما آنها سر باز می زدند، از این رو یونس علیه السلام تصمیم گرفت که نفرینشان کند. در میان آنها مردی عابد و مردی عالم می زیستند که یکی ملیخا نام داشت و دیگری روبیل. عابد به یونس علیه السلام توصیه می کرد که آنها را نفرین کند و عالم او را از این کار باز می داشت و می گفت: «آن ها را نفرین نکن، خداوند خواسته ات را برآورده می سازد در حالی که دوست ندارد بندگانش هلاک شوند». در آخر یونس علیه السلام سخن عابد را پذیرفت و گفته ی عالم را پذیرا نشد و آنها را نفرین کرد. خداوند عزوجل به او وحی فرمود: «در فلان سال و فلان ماه و فلان روز، عذاب بر آنها فرو می رسد». چون هنگام عذاب نزدیک شد، یونس علیه السلام به همراه آن عابد از میان آن ها بیرون شد و عالم را در میانشان بر جای گذاشت. آن روز فرا رسید و عذاب نازل شد. در آن هنگام عالم به آنها گفت: «ای قوم! به درگاه خداوند پناه برید. امید است که بر شما رحم آورد و عذاب را از شما برگرداند» گفتند: «چه کنیم»؟ گفت: «گرد هم آیید و رو به سوی بیابان گذارید و زنان و شتران و گاوها و گوسفندها را از بچه هایشان جدا سازید و آن گاه به گریه نشینید و دعا کنید». آنها رفتند و چنین کردند و به گریه و زاری نشستند. پس خداوند بر آن ها رحم کرد و عذاب را از ایشان دور گرداند و بر کوه ها افکند، حال آنکه عذاب فرود آمده بود و به آنها نزدیک شده. یونس علیه السلام رو به سوی قوم خود گذاشت تا بنگرد چگونه خداوند متعال آنها را هلاک کرده است، اما دید کشاورزان در زمین هایشان به کشت و کار مشغولند. پس به آنان گفت: «قوم یونس علیه السلام چه شدند»؟ آنان او را نشناختند و گفتند: «یونس علیه السلام آن ها را نفرین کرد و خداوند خواسته اش را برآورده ساخت و بر آن ها عذاب فرود آورد، آن ها گرد هم آمدند و به گریه نشستند و دعا کردند و خداوند هم بر آن ها رحم آورد و عذاب را از ایشان دور کرد و بر کوه ها افکند، اینک آن ها در پی یونس علیه السلام هستند تا به او ایمان آورند». یونس علیه السلام خشمگین شد و [آن چنان که خداوند متعال حکایت فرمود] غضب آلود

ص: 693

يَحْمِلُوهُ فَحَمَلُوهُ فَلَمَّا تَوَسَّطَ الْبَحْرَ بَعَثَ اللَّهُ حُوتاً عَظِيماً فَحَبَسَ عَلَيْهِمُ السَّفِينَةَ فَنَظَرَ إِلَيْهِ يُونُسُ علیه السلام فَفَزِعَ فَصَارَ فِي مُؤَخَّرَة السَّفِينَة فَدَارَ إِلَيْهِ الْحُوتُ وَفَتَحَ فَاهُ فَخَرَجَ أَهْلُ السَّفِينَة فَقَالُوا فِينَا عَاصِ فَتَسَاهَمُوا فَخَرَجَ سَهُمُ يُونُسَ علیه السلام وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ فَأَخْرَجُوهُ فَأَلْقَوْهُ فِي الْبَحْرِ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ مَرَّ فِي الْمَاء فَخَرَجَ سَهُمُ يُونُسَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ فَأَخْرَجُوهُ فَأَلْقَوْهُ فِي الْبَحْرِ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ مَرَّ بِهِ فِي الْمَاءِ. (1)

4- أمير المؤمنين علیه السلام - وَ قَدْ سَأَلَ بَعْضُ الْيَهُودِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنْ سِجْنِ طَافَ أَقْطَارَ الْأَرْضِ بصَاحِبِهِ فَقَالَ يَا يَهُودِئُ أَمَّا السِّجْنُ الَّذِي طَافِ الْأَرْضِ بِصَاحِبِهِ فَإِنَّهُ الْحُوتُ الَّذِي حَبَسَ يُونُسَ فِي بَطْنِهِ فَدَخَلَ فِي بَحْرِ الْقُلْزُمِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَى بَحْرِ مِصْرَ ثُمَّ دَخَلَ إِلَى بَحْرِ طَبَرِسْتَانَ ثُمَّ خَرَجَ فِ-ي دِجْلَةَ الْغَوْرَاءِ قَالَ ثُمَّ مَرَّتْ بِهِ تَحْتَ الْأَرْضِ حَتَّى لَحِقَتْ بِقَارُونَ وَ كَانَ قَارُونُ هَلَكَ فِي أَيَّامٍ مُوسَى علیه السلام وَ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً يدخل [يُدْخِلُهُ] فِي الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ قَامَةَ رَجُلٍ وَ كَانَ يُونُسُ فِ-ي بَطْنِ الْحُوتِ يُسَبِّحُ اللَّهَ وَيَسْتَغْفِرُهُ فَسَمِعَ قَارُونُ صَوْتَهُ فَقَالَ لِلْمَلَكِ الْمُوَكَّلَ بِهِ أَنْظُرْنِي فَإِنِّي أَسْمَعُ كَلَامَ آدَمِيٌّ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْمَلَكِ الْمُوَكَّلِ بهِ أَنْظِرْهُ فَأَنْظَرَهُ ثُمَّ قَالَ قَارُونُ مَنْ أَنْتَ قَالَ يُونُسُ أَنَا الْمُذْنِبُ الْخَاطِيُّ يُونُسُ بْنُ مَتَى علیه السلام قَالَ فَمَا فَعَلَ الشَّدِيدُ الْعَضِبُ لِلَّهِ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ علیه السلام قَالَ هَيْهَاتَ هَلَكَ قَالَ فَمَا فَعَلَ الرَّوفُ الرَّحِيمُ عَلَى قَوْمِهِ هَارُونُ بْنُ عِمْرَانَ قَالَ هَلَكَ قَالَ فَمَا فَعَلَتْ كُلْتُمُ بِنْتُ عِمْرَانَ الَّتِي كَانَتْ سُمِّيَتْ لِي قَالَ هَيْهَاتَ مَا بَقِيَ مِنْ آلِ عِمْرَانَ أَحَدٌ فَقَالَ قَارُونُ وا أَسَفَاهُ عَلَى آلِ عِمْرَانَ فَشَكَرَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ فَأَمَرَ اللَّهُ الْمَلَكَ الْمُوَكَّلَ بِهِ أَنْ يَرْفَعَ عَنْهُ الْعَذَابَ أَيَّامَ الدُّنْيَا فَرَفَعَ عَنْهُ فَلَمَّا رَأَى يُونُسُ علیه السلام ذَلِكَ نَادَى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْحُوتِ فَلَفَظَهُ عَلَى سَاحِلِ الْبَحْرِ وَ قَدْ ذَهَبَ جَلْدَهُ وَ لَحْمُهُ وَ أَنْبَتَ اللَّهُ عَلَيْهِ شَجَرَةٌ مِنْ يَقْطِينِ وَهِيَ الدُّبَّا، فَأَظَلَّتْهُ مِنَ الشَّمْسِ فَسَكَنَ ثُمَّ أَمَرَ

ص: 694


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 380/ تفسیر البرهان.

از آنجا روی گرداند تا اینکه به ساحل دریا رسید. ناگاه یک کشتی دید که بار خود گرفته بود و می خواستند آن را به حرکت درآورند یونس علیه السلام از آنها خواست تا او را نیز با خود ببرند و آنها سوارش کردند. چون به میان دریا رسیدند، یک ماهی غول پیکر از سوی خداوند سر رسید و راه را بر کشتی آنها بست. یونس علیه السلام آن ماهی را دید و ترسید و روانه ی عقب کشتی شد، اما ماهی به سوی او چرخید و دهانش را باز کرد. کشتی نشینان بیرون آمدند و گفتند: «گناهکاری در میان ماست». قرعه زدند و به نام یونس علیه السلام افتاد و این همان کلام خداوند متعال است که فرمود: فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ المُدْحَضِينَ، او را بیرون کشیدند و به دریا افکندند و در حالی که یونس علیه السلام خود را سرزنش می کرد، ماهی او را بلعید و با خود به دریا برد».

4- امام علی علیه السلام - مردی یهودی از امیرمؤمنان علیه السلام پرسید آن کدام زندان بود که زندانی خود را در پهنه ی زمین به حرکت درآورد»؟ فرمود: «ای یهودی! و اما زندانی که زندانی خود را در پهنه ی زمین به حرکت درآورد، آن زندان، همان ماهی بود که یونس علیه السلام را در شکمش حبس کرد و به دریای قلزم درآمد و از آنجا به دریای مصر رفت و آنگاه به دریای طبرستان داخل شد و سپس وارد دجله عوراء و پس از آن یونس علیه السلام را به اعماق زمین برد تا اینکه نزد قارون رسید. قارون که در روزگار موسی علیه السلام هلاک شده بود و خداوند فرشته ای را بر او گمارده بود تا هر روز به اندازه ی قامت یک مرد، او را به زمین فرو برد، به ناگاه صدای یونس علیه السلام را شنید که در شکم ماهی، خداوند را ستایش می کرد از او آمرزش می طلبید. پس به آن فرشته که بر وی گمارده شده بود گفت: «اندکی به من مهلت بده! صدای انسانی را می شنوم». خداوند به آن فرشته وحی فرمود: «او را مهلت بده»! و فرشته چنین کرد. قارون گفت: «تو کیستی»؟ فرمود: «من گناهکاری خطاکار، یونس بن متی علیه السلام هستم». قارون گفت: «از موسی بن عمران علیه السلام که به خاطر خدا خشمی سهمگین داشت، خبری داری»؟ فرمود: «ای دریغ! درگذشت». قارون گفت: «از هارون بن عمران علیه السلام که بر قوم خویش دلسوز و مهربان بود، چه خبر»؟ فرمود: «درگذشت». قارون گفت: «از كَلتَم بنت عمران که نامزد من بود، چه خبر»؟ فرمود: «ای دریغ! از خاندان عمران هیچ کس به جا نماند». قارون گفت: «افسوس از خاندان عمران». در آن دم خداوند به خاطر افسوسی که خورد، وی را درخور پاداش دید و به فرشته گمارده شده فرمان داد که عذاب کردار روزهای دنیا را از او بردارد و فرشته از عذاب او دست کشید. چون یونس علیه السلام این جریان را دید، در آن ظلمت ها [ی متراکم] صدا زد: « [خداوندا!] جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»؛ (انبیا /87) آن گاه خداوند خواسته اش را برآورده ساخت و به ماهی فرمان داد تا او را بیرون افکند و این چنین ماهی وی را در ساحل دریا بیرون افکند، حال آنکه گوشت و پوستی بیش از او نمانده بود. خداوند بر سر او درخت کدویی رویانید تا در برابر خورشید، بر او سایه اندازد و یونس علیه السلام شکر پرودگار به جای آورد؛ سپس خداوند به آن درخت فرمان داد تا از او دور شود و این گونه خورشید بر او تابش گرفت و او در رنج افتاد. در آن هنگام خداوند به او وحی فرمود: «ای یونس علیه السلام! تو که از ساعتی درد به ستوه آمده ای، چرا به بیش از یکصدهزار نفر رحم نکردی»؟ یونس علیه السلام عرض کرد: «پروردگارا! مرا ببخش». پس خداوند توان بدنش را به او برگرداند و او را به سوی قومش بازگرداند و ایشان به او ایمان

ص: 695

اللَّهُ الشَّجَرَةَ فَتَنَجَّتْ عَنْهُ وَوَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَيْهِ فَجَزِعَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا يُونُسُ علیه السلام لَمْ تَرْحَمْ مِائَةَ أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ وَ أَنْتَ تَجْزَعُ مِنْ أَلَم سَاعَة فَقَالَ يَا رَبِّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ فَرَدَّ اللَّهُ بَدَتَهُ وَ رَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ وَ آمَنُوا بِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ فَلَوْ لا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إيمانها. (1)

قوله تعالى : إذ أبقَ إلَى الْفُلْكِ المَشْحُونِ (140)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - أَبَقَ يَعْنِي هَرَبَ. (2)

قوله تعالى : فَساهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ (141)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - فَساهَمَ أَى أَلْقَى السَّهَامَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ أَيْ مِنَ الْمَعُوصِينَ. (3)

2- ابن عباس رحمه الله - فَكانَ مِنَ المُدْحَضِينَ أى من المقروعين. (4)

3 - الصادق علیه السلام - فَإِذَا سَفِينَةٌ قَدْ شُحِنَتْ وَأَرَادُوا أَنْ يَدْفَعُوهَا فَسَأَلَهُمْ يُونُسُ أَنْ يَحْمِلُوهُ فَحَمَلُوهُ فَلَمَّا تَوَسَطُوا الْبَحْرَ بَعَثَ اللَّهُ حُوتاً عَظِيماً فَحَبَسَ عَلَيْهِمُ السَّفِينَةَ مِنْ قُدَّامِهَا فَنَظَرَ إِلَيْهِ يُونُسُ علیه السلام فَفَزِعَ مِنْهُ وَ صَارَ إِلَى مُؤَخَّرِ السَّفِينَةِ فَدَارَ إِلَيْهِ الْحُوتُ وَفَتَحَ فَاهُ فَخَرَجَ أَهْلُ السَّفِينَةِ فَقَالُوا فِينَا عَاصَ فَتَسَاهَمُوا فَخَرَجَ سَهُمْ يُونُسَ علیه السلام وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ فَأَخْرَجُوهُ فَأَلْقَوْهُ فِي الْبَحْرِ . (5)

4- الباقر علیه السلام - عَن أبي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: أَوَّلُ مَنْ سُوهِمَ عَلَيْهِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ علیه السلام وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ السِّهَامُ سِتَّةُ ثُمَّ اسْتَهَمُوا فِي يُونُسَ علیه السلام لَمَّا رَكِبَ مَعَ الْقَوْمِ فَوَقَفَتِ السَّفِينَةُ فِى اللَّجَّةِ فَاسْتَهَمُوا فَوَقَعَ السَّهْمُ عَلَى يُونُسَ علیه السلام ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ فَمَضَى يُونُسُ علیه السلام إِلَى صَدْرِ السَّفِينَة فَإِذَا الْحُوتُ فَاتِحُ فَاهُ فَرَمَى بِنَفْسِهِ ثُمَّ كَانَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ وُلِدَ لَهُ تِسْعَةُ فَنَذَرَ فِي الْعَاشِرِ إِنْ يَرْزُقُهُ اللَّهُ غُلَامًا أَنْ يَذْبَحَهُ قَالَ فَلَمَّا وَلِدَ عَبْدُ اللَّهِ لَمْ يَكُنْ يَقَدِرُ أَنْ يَذْبَحَهُ وَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فِي صُلْبِهِ فَجَاءَ بِعَشْرِ مِنَ الْإِبل وَسَاهَمَ عَلَيْهَا وَ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ فَخَرَجَتِ السِّهَامُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ فَزَادَ عَشْراً فَلَمْ يَزَلْ السَّهَامُ تَخْرُجْ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ وَ يَزِيدُ عَشْراً فَلَمَّا بَلَغَتْ مِائَةً

ص: 696


1- بحار الأنوار، ج14، ص 380/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج 14، ص 403 / تفسیر القمی، ج 2، ص 226
3- بحار الأنوار، ج 14، ص 403 / تفسیر القمی، ج 2، ص 226 / تفسیر البرهان فيه: «المغوضين» بدل «المغوصين»
4- بحار الأنوار، ج14، ص403 .
5- بحار الأنوار، ج 14، ص 380 .

آوردند، و این کلام خداوند متعال است که فرمود: چرا هیچ یک از شهرها و آبادی ها ایمان نیاوردند که [ایمانشان به موقع باشد، و] به حالشان مفید افتد؟ مگر قوم یونس، هنگامی که آن ها ایمان آوردند، عذاب رسواکننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف ساختیم و تا مدت معینی [پایان زندگی و اجلشان] آنها را بهره مند ساختیم (یونس / 98)

[به خاطر بیاور] زمانی را که به سوی کشتی پر [از جمعیت و بار] فرار کرد. (140)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - أبق یعنی فرار کرد.

و با آن ها قرعه افکند، و [ قرعه به نام او افتاد و] مغلوب شد. (141)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - فَسَاهَمَ یعنی قرعه انداختند. فَكَانَ مِنَ المُدْحَضِینَ یعنی در آب افکنده شد.

2- ابن عبّاس رحمه الله - فَكَانَ مِنَ المُدْحَضِینَ؛ یعنی از کسانی که قرعه به نامشان افتاد.

3- امام صادق علیه السلام [ به ساحل دریا رسید و دید که ] کشتی ای پر شده بود و می خواستند آن را به دریا بیاندازند، یونس از آنان خواست که او را نیز با خود ببرند، هنگامی که به وسط دریا رسیدند خداوند ماهی بزرگی را مأمور کرد و جلوی حرکت کشتی را از جهت مقابل گرفت، یونس به ماهی نگاه کرد و از آن ترسید و به قسمت انتهای کشتی فرار کرد، اما ماهی به سوی او چرخید دهانش را باز کرد، ساکنان کشتی به ستوه آمدند و گفتند: «در میان ما شخص گناهکاری وجود دارد». پس قرعه کشی کردند و قرعه به اسم یونس در آمد و این مصداق فرموده خداوند متعال است که فرمود: فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ المُدْحَضِینَ بنابراین او را بیرون کشیدند و به دریا افکندند.

4 - امام باقر علیه السلام - نخستین کسی که برایش قرعه زدند، مریم علیها السلام دختر عمران علیه السلام بود و این کلام خداوند عزوجل است که فرمود: تو در آن هنگام که قلمهای خود را [برای قرعه کشی] به آب می انداختند تا کدام یک کفالت و سرپرستی مریم را عهده دار شوند. و [نیز] به هنگامی که [دانشمندان بنی اسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او] با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی (آل عمران /44) و تعداد سهام شش عدد بود دیگری یونس علیه السلام بود که چون به همراه آن قوم کشتی سوار شد و کشتی در آن ورطه از حرکت ایستاد، قرعه کشیدند و سه بار به نام یونس علیه السلام افتاد. یونس علیه السلام به جلوی کشتی رفت و در حالی که آن ماهی دهان باز کرده بود، خود را در آب انداخت. دیگری عبدالمطلب رحمه الله بود که نه فرزند برایش زاده شد و نذر کرد که اگر فرزند دهم را خداوند پسر به او عطا فرماید، او را سر ببرد. چون عبدالله رحمه الله به دنیا آمد، نتوانست سرش را ببرد، چون رسول خدا صلی الله علیه وآله در پشت او بود، از این رو ده شتر آورد و بین آنها عبدالله رحمه الله قرعه کشید، قرعه بر عبدالله رحمه الله افتاد، او ده شتر افزود و همچنان قرعه بر عبدالله رحمه الله می افتاد و او ده

ص: 697

خَرَجَتِ السِّهَامُ عَلَى الْإِبل فَقَالَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ مَا أَنْصَفْتُ رَبِّي فَأَعَادَ السِّهَامَ ثَلَاثًا فَخَرَجَتْ عَلَى الإبل فَقَالَ الْآنَ عَلِمْتُ أَنَّ رَبِّي قَدْ رَضِيَ فَنَحَرَهَا. (1)

5 - الصادق علیه السلام - فَأَيُّ قَضِيَّة أَعْدَلُ مِنَ الْقُرْعَة إِذَا فُوِّضَ الْأَمْرُ إِلَى اللَّهِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ المُدْحَضِينَ. (2)

6- الصادق علیه السلام - عَنْ ثَعْلَبَةَ بْن مَيْمُونَ عَنْ بَعْض أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سُئِلَ عَنْ مَوْلُودِ لَيْسَ بذَكَر وَ لَا أَنْثَى لَيْسَ لَهُ إِنَّا دُبُرَ كَيْفَ يُوَرَتْ قَالَ يَجْلِسَ الْإِمَامُ وَيَجْلِسُ عِنْدَهُ نَاسٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَيَدْعُو اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ تُجَالُ السَّهَامُ عَلَيْهِ عَلَى أَى مِيرَاثِ يُوَرَتُهُ أَ مِيرَاتِ الذَّكَرِ أَوْ مِيرَاتِ الْأُنْثَى فَأَيُّ ذَلِكَ خَرَجَ عَلَيْهِ وَرَثَهُ ثُمَّ قَالَ وَ أَيُّ قَضِيَّة أَعْدَلُ مِنْ قَضِيَّة تُجَالُ عَلَيْهَا السَّهَامُ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ قَالَ وَ مَا مِنْ أَمْرِ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِنَّا وَ لَهُ أَصْلُ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَلَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالُ . (3)

7 - الصادق علیه السلام - مَا تَنَازَعَ قَوْمُ فَفَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا إِنَّا خَرَجَ سَهُمُ الْمُحِقِّ وَ قَالَ أَيُّ قَضِيَّة أَعْدَلُ مِنَ الْقُرْعَة إِذَا فُوِّضَ الْأَمْرُ إِلَى اللَّهِ أَ لَيْسَ اللَّهُ يَقُولُ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ المُدْحَضِينَ. (4)

قوله تعالى: فَالْتَقَمَهُ الحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ (142)

1- السجاد علیه السلام - في حديث أَبي حَمْزَةَ الثَّمَالِي أَنَّهُ دَخَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ عَلَى زَيْن الْعَابِدِينَ صلی الله علیه وآله وَ قَالَ يَا ابْنَ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَنْتَ الَّذِى تَقُولُ إِنَّ يُونُسَ بْنَ مَتَى علیه السلام إِنَّمَا لَقِيَ مِنَ الْحُوتِ مَا لَقِيَ لِأَنَّهُ عُرِضَتْ عَلَيْهِ وَلَايَةُ جَدِّى فَتَوَقَفَ عِنْدَهَا قَالَ بَلَى ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ قَالَ فَأَرنِي آيَةَ ذَلِكَ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ فَأَمَرَ بِشَدَّ عَيْنَيْهِ بِعِصَابَة وَعَيْنَيَّ بِعِصَابَةً ثُمَّ أَمَرَ بَعْدَ سَاعَة بِفَتْحِ أَغَيْنِنَا فَإِذَا نَحْنُ عَلَى شَاطِئ الْبَحْرِ تَضْرِبُ أَمْوَاجُهُ فَقَالَ ابْنُ عُمَرَ يَا سَيِّدِي دَمِي فِي رَقَبَتِكَ اللَّهَ اللَّهَ فِي نَفْسِي فَقَالَ هِيَهِ وَأَرَيهِ إِنَّ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ثُمَّ قَالَ يَا أَيَّتُهَا الْحُوتُ قَالَ فَأَطْلَعَ الْحُوتُ رَأسَهُ مِنَ الْبَحْرِ مِثْلَ الْجَبَلِ الْعَظِيمِ وَ هُوَ يَقُولُ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا حُوتُ يُونُسَ علیه السلام يَا سَيِّدِى قَالَ أَنْبِتْنَا بِالْخَبَرِ قَالَ يَا سَيِّدِي إِنَّ

ص: 698


1- بحار الأنوار، ج 15، ص 126 / تفسیر البرهان .
2- مستدرک الوسائل، ج 17، ص 374 / فقه القرآن، ج 2، ص16، فيه: «ولو أن رجلين اشتريا ... الى آخر» محذوف.
3- الکافی، ج 7، ص 158 / الکافی، ج 7، ص 157/ وسائل الشیعة، ج 27، ص 261/ بحار الأنوار، ج 101، ص 291/ تفسير البرهان
4- وسائل الشیعة، ج27، ص 261/ تفسیر نورالثقلین

شتر می افزود، چون یکصد نفر شد، قرعه بر شتران افتاد، عبدالمطلب رحمه الله گفت: «حق پروردگارم را ادا نکردم»، سه بار دیگر قرعه کشید و هر سه بار بر شتران افتاد، در آن دم گفت: «اکنون دانستم که پروردگارم راضی شده است؛ سپس آنها را سر برید».

5- امام رضا علیه السلام - چه حکمی عادلانه تر از قرعه است؛ هنگامی که امر به خدا واگذار شود زیرا خداوند متعال فرموده است: فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ.

6- امام صادق علیه السلام - ثعلبه بن میمون از یکی از شیعیان نقل می کند: از امام صادق علیه السلام پرسیدند: «فرزندی که به هنگام زاده شدن، نه پسر باشد و نه دختر و تنها کفل داشته باشد، چگونه ارث می برد»؟ امام نشست و گروهی از مسلمانان کنارش نشستند، امام علیه السلام به درگاه خداوند دعا کرد و قرعه انداخت تا مشخص شود؛ بر چه اساسی او ارث می برد. ارث پسر یا ارث دختر. پس بر هر یک افتاد، او بر آن اساس ارث می برد. سپس حضرت علیه السلام فرمود: «و کدام قضیه عادلانه تر از قضیه ای است که بر آن قرعه می زنند؟! خداوند عزوجل می فرماید: فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ... هیچ مسأله ای نیست که دو نفر در مورد آن اختلاف داشته باشند مگر اینکه راهی برای آن در كتاب خدا وجود دارد اما اندیشه مردان به آن راه ندارد».

7- امام صادق علیه السلام - هیچ قومی یافتن مجهول خود را با عمل به قرعه به خدا وا نمی گذارد مگر اینکه حق به صاحب واقعی آن برسد. کدام حکمی عادلانه تر از قرعه است! در صورتی که واقعاً امر به خدا واگذار شود، آیا خداوند خود نفرمود: فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ؛ پس یونس علیه السلام با آن ها قرعه زد و به نام او بیرون آمد.

[او را به دریا افکندند] و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که درخور سرزنش بود. (142)

1 - امام سجاد علیه السلام - ابو حمزه ثمالی گوید: عبدالله بن عمر بر امام زین العابدین علیه السلام وارد شد و گفت: «ای پسر حسین علیه السلام! آیا تو چنین گفته ای: آنچه که یونس بن متی علیه السلام در شکم ماهی به آن دچار شد، به خاطر این بود که ولایت جدم (علی بن ابی طالب علیه السلام) بر او عرضه شد و از پذیرش آن سر باز زد»؟ امام علیه السلام فرمود: «آری! مادرت به عزایت بنشیند»؛ ابن عمر گفت: «اگر راست می گویی نشانه ی آن را به من بنما». پس امام علیه السلام دستور داد که چشم های او و چشم های مرا با پارچه ای ببندند و بعد از گذشت یک ساعت دستور داد که چشم هایمان را بگشاییم، به ناگاه خود را در ساحل دریایی مواج یافتیم، پس ابن عمر گفت: «ای سرورم، خون من به گردن توست، تو را از به خطر انداختن جانم بر حذر می دارم». امام علیه السلام فرمود: «این ماهی است، آن را به تو نشان می دهم اگر از راستگویان باشم». سپس فرمود: «ای ماهی»! آن گاه ماهی سرش را از دریا که به سان کوهی با عظمت بود بیرون آورد در حالی که می گفت: «لبیک لبیک ای ولی خدا»! امام علیه السلام فرمود: «تو کیستی»؟ ماهی گفت: «ای سرورم، من ماهی يونس علیه السلام هستم»، امام علیه السلام فرمود: «ما را از خبر او آگاه گردان». ماهی گفت: «ای سرورم، خداوند متعال از آدم تا جدت محمد صلی الله علیه وآله هیچ پیامبری را مبعوث نگرداند مگر آنکه ولایت شما اهل بیت علیهم السلام را

ص: 699

اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَبْعَثْ نَبِيِّاً مِنْ آدَمَ علیه السلام إِلَى أَنْ صَارَ جَدُّكَ مُحَمَّدُ إِلَّا وَقَدْ عَرَضَ عَلَيْهِ وَلَايَتَكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ فَمَنْ قَبلَهَا مِنَ الْأَنْبِيَاءِ سَلِمَ وَ تَخَلَّصَ وَ مَنْ تَوَقَفَ عَنْهَا وَ تَتَعْتَعَ فِي حَمْلِهَا لَقِي مَا لَقِيَ آدَمُ علیه السلام مِنَ الْمَعْصِيَةِ وَ مَا لَقِيَ نُوحٌ علیه السلام مِنَ الْغَرَقِ وَ مَا لَقِيَ إبْرَاهِيمُ علیه السلام مِنَ النَّارِ وَ مَا لَقِيَ يُوسُفُ علیه السلام مِنَ الْجُبِّ وَ مَا لَقِيَ أَيُّوبُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَا لَقِيَ دَاوُدُ علیه السلام مِنَ

الْخَطِيئَة إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ يُونُسَ علیه السلام فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنْ يَا يُونُسُ علیه السلام تَوَلَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّا علیه السلام وَالْأَئِمَّةَ الرَّاشِدِينَ مِنْ صُلْبِهِ فِي كَلَامِ لَهُ قَالَ فَكَيْفَ أَتَوَلَّى مَنْ لَمْ أَرَهُ وَ لَمْ أَعْرِفُهُ وَ ذَهَبَ مُغْتَاطًا فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيَّ أَنِ الْتَقِمْ يُونُسَ وَ لَا تُوهِنْ لَهُ عَظْما فَمَكَثَ فِي بَطْنِي أَرْبَعِينَ صَبَاحاً يَطُوفُ مَعِى الْبحَارَ فِي ظُلُمَاتِ مِئَاتِ يُنَادِى أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ قَدْ قَبلْتُ وَلَايَةَ عَلِيٍّ بن أبي طَالِب علیه السلام وَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ مِنْ وُلْدِهِ فَلَمَّا آمَنَ بِوَلَايَتِكُمْ أَمَرَنِي رَبِّي فَقَدَفْتُهُ عَلَى سَاحِلِ الْبَحْرِ فَقَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ علیه السلام ارْجِعْ أَيُّهَا الْحُوتُ إِلَى وَكُرَكَ وَ اسْتَوَى الْمَاء. (1)

2 - أمير المؤمنين علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ علیه السلام فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا. (2)

3- الباقر (,) - إِنَّ نَبيّاً مِنَ الأنبياء كانَ يَستَكمِلُ الطَّاعَةَ ثُمَّ يَعصى اللَّهَ تَبارَكَ وَتَعالى في الباب الواحِدِ، فَخَرَجَ بِهِ مِنَ الجَنَّةِ، وَيُنبَذُ بِهِ فى بَطن الحوتِ، ثُمَّ لَا يُنَجِّيهِ إِلَّا الاعتِرافُ وَ التوبة. (3)

4 الباقر علیه السلام - ان يونس علیه السلام لما آذاه قومه و ذکر حديثا طويلا و فيه و خرج كم-ا قَالَ اللَّ-هُ مُغَاضِبَاً حَتَّى رَكِبَ سَفِينَةٌ فِيهَا رَجُلَانِ فَاضْطَرَبَتِ السَّفِينَةُ فَقَالَ الْمَنَّاحُ يَا قَوْمِ فِي سَفِينَتِي لَمَطْلُوبُ فَقَالَ يُونُسُ علیه السلام أَنَا هُوَ وَقَامَ لِيُلْقِيَ نَفْسَهُ فَأَبْصَرَ السَّمَكَةَ وَ قَدْ فَتَحَتْ فَاهَا فَهَابَهَا وَ تَعَلَّقَ بِهِ الرَّجْلَانِ وَ قَالَا لَهُ أَنْتَ وَيْحَكَ وَ نَحْنُ رَجُلَانِ فَسَاهَمَهُمْ فَوَقَعَتِ السِّهَامُ عَلَيْهِ فَجَرَتِ السُّنَّةُ بِأَنَّ

ص: 700


1- المناقب، ج 4، ص138 / تفسیر نورالثقلين / تفسير البرهان، فيه: «عرضوا» بدل «عرضمت» و «فقل زين العابدين علیه السلام ... الى آخر» محذوف
2- بحار الأنوار، ج 14، ص 391/ تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين
3- مكاتيب الأئمة، ج 5، ص 432 / تفسیر نور الثقلين

بر او عرضه داشت، هر یک از پیامبران آن را می پذیرفت در امان می ماند و نجات می یافت، و هر یک که از پذیرش آن امتناع می ورزید و از به دوش کشیدنش دست باز می داشت، دچار مصیبت و بلا می شد؛ آن گونه که آدم علیه السلام دچار معصیت و گناه شد، نوح علیه السلام در شرف غرق شدن قرار گرفت، ابراهیم علیه السلام در آتش افکنده شد، یوسف علیه السلام در چاه انداخته شد، ایوب علیه السلام گرفتار مصیبت و بیماری شد، داوود علیه السلام به گناه و خطا آلوده گشت ، تا اینکه خداوند یونس علیه السلام را مبعوث گرداند و به او وحی فرمود: «ای یونس، ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام و امامان هدایت یافته ای که از نسل او هستند را بپذیر». یونس گفت: «چگونه ولایت کسی را بپذیرم که او را ندیده و نمی شناسم». و خشمگین راه در پیش گرفت. پس خداوند متعال به من وحی فرمود: «یونس را ببلع و استخوان او را خورد نکن، بنابراین چهل روز در شکم من باقی ماند در حالی که با من در دریاها به گردش در می آمد و در تاریکی های سه گانه ندا سر می داد: «خداوندا، جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! (انبیاء/87)، ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندان او که امامان هدایت یافته هستند را پذیرفتم؛ و آنگاه که یونس علیه السلام به ولایت شما ایمان آورد، پروردگارم به من دستور داد و او را در ساحل دریا پرتاب کردم»، سپس امام زين العابدين علیه السلام فرمود: «ای ماهی، به لانه ات باز گرد؛ و آب آرام و هموار گشت».

2- امام علی علیه السلام - خداوند، ولایت مرا بر آسمانیان و زمینیان عرضه نمود، گروهی به آن اقرار کردند و گروهی از آن سرباز زدند. یونس علیه السلام از آن سرباز زد و خداوند او را در شکم ماهی زندانی کرد تا اینکه زبان به اقرار ولایت من گشود.

3- امام باقر علیه السلام - همانا یک پیامبر خدا طاعت و عبادت او را به حد کمال می رسانید و سپس خداوند تبارک را در یک زمینه نافرمانی می کرد، و برای همین نافرمانی از بهشت رانده می شد و در شکم ماهی افکنده و زندانی می گشت، و برای او وسیله ی نجاتی نبود مگر اعتراف و توبه.

4- امام باقر علیه السلام - همانا يونس علیه السلام وقتی قومش او را اذیت کردند ... بسیار غضبناک شد و به سوی دریا رفت و سوار بر یک کشتی شد که در آن دو مسافر دیگر بود». با سوار شدن یونس علیه السلام کشتی به لرزش درآمد و صاحب کشتی گفت: «ای مسافران، این نهنگ به دنبال یک

قربانی است». یونس علیه السلام برخاست تا خود را قربانی کند، اما با دیدن نهنگ که دهان خود را گشوده بود، یونس علیه السلام وحشت کرد و آن دو مرد دیگر او را بلند کرده و به طرف دریا آویزان نمودند و گفتند: «تو تنهایی و ما دو نفریم (اینکه تو باید قربانی شوی)» سپس قرعه انداختند، ولی قرعه هم به نام یونس علیه السلام افتاد و سنت چنین جاری است که اگر سه بار قرعه به نام کسی بیفتد،

ص: 701

السِّهَامَ إِذَا كَانَتْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَنَّهَا لَا تُخْطِئُ فَأَلْقَى نَفْسَهُ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ فَطَافَ بِهِ الْبِحَارَ سَبْعَةٌ حَتَّى صَارَ إِلَى الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ بِهِ يُعَذِّبُ قَارُون. (1)

5- أمير المؤمنين علیه السلام - أَمَرَ الْحُوتَ أَنْ تَلْفِظَهُ فَلَفَظَتْهُ عَلَى سَاحِل الْبَحْرِ وَقَدْ ذَهَبَ جَلْدَهُ وَ لَحْمُهُ وَ أَنْبَتَ اللَّهُ عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينِ وَ هِيَ الدُّبَّاءُ فَأَظَلَّتْهُ مِنَ الشَّمْسَ فَشَكَرَ، ثُمَّ أَمَرَ اللهُ الشَّجَرَةَ فَتَنَجَّتْ عَنْهُ وَوَقَعَ الشَّمْسُ عَلَيْهِ فَجَزِعَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا يُونُسَ لِمَ لَمْ تَرْحَمْ مِائَةَ أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ وَ أَنْتَ تَجْزَعُ مِنْ أَلَمِ سَاعَةِ فَقَالَ يَا رَبِّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ، فَرَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بَدَنَهُ وَ رَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ وَ آمَنُوا بِه. (2)

6- الرضا علیه السلام - عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: أَوَّلُ مَنْ سُوهِمَ عَلَيْهِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْران علیه السلام الى قوله ثُمَّ عَلَيْهِلا اسْتَهَمُوا فِي يُونُسَ لَمَّا رَكِبَ مَعَ الْقَوْمِ فَوَقَفَتِ السَّفِينَةُ فِي اللَّجَّةِ فَاسْتَهَمُوا فَوَقَعَ عَلَى يُونُسَ ثَلَاثَ مَرَاتِ قَالَ فَمَضَى يُونُسُ إِلَى صَدْرِ السَّفِينَة فَإِذَا الْحُوتُ فَاتِحُ فَاهُ فَرَمَى نَفْسَهُ. (3)

7- الباقر علیه السلام - في رواية أبى الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: لَبِثَ يُونُس علیه السلام فِي بَطْن الْحُوتِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَنَادَى فِي الظُّلُماتِ ظُلْمَةِ بَطْنِ الْحُوتِ وَظُلْمَةَ اللَّيْلِ وَظُلْمَةِ الْبَحْرِ أَنَّ لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَأَخْرَجَهُ الْخَوتُ إِلَى السَّاحِلِ ثُمَّ قَذَفَهُ فَأَلْقَاهُ بِالسَّاحِلِ وَ أَنْبَتَ اللهُ عَلَيْهِ شَجَرَةٌ مِنْ يَقْطِينِ وَهُوَ الْقَرْعُ فَكَانَ يَمَصُّهُ وَيَسْتَظِلُّ بِهِ بوَرَقِهِ وَ كَانَ تَسَاقَطَ شَعْرُهُ وَ رَقَ جِلْدُهُ وَكَانَ يُونُسُ علیه السلام يُسَبِّحُ وَ يَذْكُرُ اللَّهَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ فَلَمَّا أَنْ قَوِيَ وَاشْتَدَّ بَعَثَ اللَّهُ دُودَةً فَأَكَلَتْ أَسْفَلَ الْقَرْعِ فَذَبَلَتِ الْقَرْعَةُ ثُمَّ يَبسَتْ فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَى يُونُسَ علیه السلام فَظَلَّ حَزيناً فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ مَا لَكَ حَزيناً يَا يُونُسُ الله قَالَ يَا رَبِّ هَذِهِ الشَّجَرَةُ الَّتِي تَنْفَعُنِي سَلَّطْتَ عَلَيْهَا دُودَةً فَيَبَسَتْ قَالَ يَا يُونُسَعلیه السلام حَزَنْتَ لِشَجَرَة لَمْ تَزْرَعْهَا وَ لَمْ تَسْقِهَا وَ لَمْ تَعْنَ بهَا أَنْ يَبسَتْ حِينَ اسْتَغْنَيْتَ عَنْهَا وَ لَمْ تَحْزَنْ لِأَهْلِ نَيْنَوَى أَكْثَرَ مِنْ مِائَة أَلْفِ أَرَدْتَ أَنْ يَنْزِلَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابُ إِنَّ أَهْلَ نَيْنَوَى قَدْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا فَارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَانْطَلَقَ يُونُسُ علیه السلام إِلَى قَوْمِهِ فَلَمَّا دَنَا مِنْ نَيْنَوَى اسْتَحْيَا أَنْ يَدْخُلَ فَقَالَ لِرَاعَ لَقِيَهُ ايَتِ أَهْلَ نَيْنَوَى فَقُلْ لَهُمْ إِنَّ هَذَا يُونُسَ قَدْ جَاءَ قَالَ الرَّاعِي أَ تَكْذِبُ أَ مَا تَسْتَحْيِي وَيُونُسُ قَدْ غَرِقَ فِي الْبَحْرِ وَ ذَهَبَ قَالَ لَهُ يُونُس اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ الشَّاةَ

ص: 702


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 400 / تفسیر نور الثقلين
2- تفسیر القمی، ج 1، ص319/ تفسير نورالثقلين .
3- بحار الأنوار، ج 14، ص 390 / تفسير نور الثقلين فيه: «استهموا» بدل «فاسهموا»

دلیل بر مصاب بودن و خطا نبودن قرعه است، پس یونس علیه السلام برخاست و خود را در دریا افکند نهنگ او را بلعید و یونس علیه السلام را همراه خود از هفت دریا عبور داد، تا به دریای مسجور رسید که قارون قعر آن در عذاب بود.

5- امام علی علیه السلام - خداوند به ماهی دستور داد یونس را بیرون بیاندازد بنابران او را کنار ساحل دریا به زمین گذاشت در حالی که پوست و گوشتی برایش نمانده بود و خداوند درخت کدو را رویاند و سایه ای در برابر خورشید بر او گستراند سپس خداوند فرمان داد تا درخت از او فاصله بگیرد و نور خورشید بر بدنش بتابد. آنگاه یونس علیه السلام به زاری و فریاد افتاد، سپس خداوند به یونس علیه السلام وحی نمود: «ای یونس علیه السلام! چرا به صدهزار نفر قوم خود رحم نکردی اما از تابش آفتاب دچار جزع و فزع شدی»؟ یونس علیه السلام گفت: «پروردگارا مرا ببخش و عفو نما»! آنگاه خداوند سلامتی را به بدن او بازگرداند و او به سوی قوم خود بازگشت و آنها به او ایمان آوردند.

6- امام رضا علیه السلام - امام باقر علیه السلام فرمود: نخستین کسی که قرعه به نامش زده شد مریم علیها السلام دختر عمران علیه السلام بود. سپس درباره ی یونس علیه السلام قرعه زدند هنگامی که با گروهی سوار کشتی بود کشتی در گرداب ایستاد، آنان قرعه زدند قرعه سه بار به نام یونس علیه السلام افتاد». فرمود: «یونس علیه السلام به طرف سینه ی کشتی آمد. و دید نهنگ دریا دهان خود را باز کرده است، او خود را به دهان ماهی افکند».

7- امام باقر علیه السلام - در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر علیه السلام فرمود: یونس علیه السلام سه روز در شکم ماهی به جا ماند و در سه تاریکی یعنی تاریکی شکم ماهی و تاریکی شب و تاریکی دریا ندا سر داد: خداوندا، جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم! (انبیاء/87) آن گاه خداوند خواسته اش را برآورده ساخت و ماهی او را به سوی ساحل برد و بیرون افکند و بر ساحل انداخت و خداوند بر او درخت کدویی رویانید و او از میوه ی آن می مکید و در سایه ی شاخ و برگ آن به سر می برد، موهای یونس علیه السلام همه ریخته بود و پوستش نازک شده بود و خدا را ستایش می کرد و شب و روز خدا را در خاطر می گذراند. چون بدنش نیرو یافت و توانمند شد. خداوند کرمی فرستاد و آن کرم، ریشه ی درخت کدو را خورد و آن درخت پژمرد و سپس خشکید. این امر بر یونس علیه السلام سخت آمد و او اندوهناک شد؛ آنگاه خداوند به او وحی فرمود: «ای یونس علیه السلام! چرا غمگینی»؟ عرض کرد: «پروردگارا! من از این درخت بهره مند می شدم، حال آنکه تو کرمی را بر آن چیره ساختی و آن خشکید». خداوند فرمود: «ای یونس علیه السلام! چرا به خاطر درختی که نه آن را کاشتی و نه آبش دادی، غمگین شدی و با اینکه از آن بی نیاز شدی، خشکیدنش را نادیده نگرفتی، اما برای مردم نینوا که بیش از یکصدهزار نفر بودند، اندوهناک نشدی و خواستی که بر آنها عذاب نازل شود؟ اکنون بدان که مردم نینوا ایمان آوردند و تقوا پیشه کردند، پس به سوی ایشان بازگرد». یونس علیه السلام به سوی قومش رهسپار شد. چون نزدیک نینوا رسید، شرم کرد که وارد شود، از این رو چوپانی را دید و به او فرمود: «نزد مردم نینوا برو و به ایشان بگو: «یونس علیه السلام آمده است». چوپان به او گفت: «چرا دروغ می گویی؟ آیا شرم نداری؟ یونس علیه السلام در دریا غرق شد و از بین رفت». یونس علیه السلام به او فرمود: «این گوسفند برایت گواهی می دهد که من یونس هستم». در آن دم گوسفند زبان گشود و گفت که او یونس علیه السلام است. وقتی چوپان نزد

ص: 703

تَشْهَدُ لَكَ أَنَّى يُونُسُ فَلَمَّا أَتَى الرَّاعِى قَوْمَهُ وَأَخْبَرَهُمْ أَخَذُوهُ وَهَمُّوا بِضَرْبِهِ فَقَالَ إِنَّ لِي بَيِّنَةٌ بمَا أَقُولُ قَالُوا مَنْ يَشْهَدُ قَالَ هَذِهِ الشَّاةُ تَشْهَدُ فَشَهَدَتْ بأَنَّهُ صَادِقُ وَ أَنَّ يُونُسَ قَدْ رَدَّهُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ فَخَرَجُوا يَطْلُبُونَهُ فَوَجَدُوهُ فَجَاءُوا بِهِ وَ آمَنُوا وَحَسُنَ إِيمَانُهُمْ فَمَتَعَهُمُ اللَّهُ إِلَى حِينَ وَ هُوَ الْمَوْتُ وَ أَجَارَهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْعَذَابَ. (1)

8- أمير المؤمنين علیه السلام - في كتاب الخصال في سؤال بعض اليهود عليا علیه السلام فَقَالَ الْيَهُودِيُّ فَمَا نَفْسُ فِي نَفْسٍ لَيْسَ بَيْنَهُمَا رَحِمُ وَ لَا قَرَابَةُ قَالَ ذَاكَ يُونُس علیه السلام فِي بَطْنِ الْحُوتِ قَالَ قَبْرُ سَارَ بِصَاحِبِهِ قَالَ يُونُس علیه السلام حينَ طَافَ بِهِ الْحُوتُ فِي سَبْعَة أَبْحُر. (2)

قوله تعالى: فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ المُسَبِّحِينَ (143)

1 - الرسول صلی الله علیه وآله - عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَرَضَ وَلَايَةَ عَلِيِّ بن أبيطَالب علیه السلام عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ فَقَبلُوهَا مَا خَلَا يُونُسَ بْنَ مَتَّى فَعَاقَبَهُ اللَّهُ وَ حَبَسَهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ لِإِنْكَارِهِ وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام حَتَّى قَبْلَهَا قَالَ أَبُو يَعْقُوبَ فَنَادَى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ لِإِنْكَارِى وَكَايَةَ عَلِيِّ بن أبيطَالب علیه السلام قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فَأَنْكَرْتُ الْحَدِيثَ فَعَرَضْتُهُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْمَدَنِي فَقَالَ لِي لَا تَجْزَعْ مِنْهُ فَإِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِى بن ابيطالب علیه السلام خَطَبَ بنَا بِالْكُوفَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ تَعَالَى وَأَثْنَى عَلَيْهِ فَقَالَ فِي خُطْبَتِهِ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُقِرِّينَ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ فَقَامَ إِلَيْهِ فَلَانُ بْنُ فُلان وَ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنَّا سَمِعْنَا اللَّهَ فَلَوْلا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ فَقَالَ اقْعُدْ يَا بَكَّارُ فَلَوْ لَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُقِرِّينَ لَلَبِثَ ... (3)

قوله تعالى: لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (144)

1 - أمير المؤمنين علیه السلام - سَأَلَهُ عَنْ سِجْنِ سَارَ بِصَاحِبِهِ فَقَالَ الْحُوتُ سَارَ بيُونُسَ بْن مَتَى علیه السلام. (4)

ص: 704


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 384 / تفسیر البرهان
2- ارشاد القلوب، ج 2، ص317 .
3- بحار الأنوار، ج 26، ص 333 .
4- بحار الأنوار، ج 10، ص79/ تفسیر نورالثقلين .

قوم خود رفت و این خبر را به ایشان داد، او را گرفتند و خواستند او را بزنند. او گفت: «من برای آنچه می گویم، دلیل دارم» گفتند: «چه کسی گواه توست»؟ گفت: «این گوسفند گواهی می دهد». پس گوسفند گواهی داد که او راست می گوید و یونس علیه السلام را خداوند به سوی ایشان بازگردانده است. آن ها در پی یونس علیه السلام درآمدند و او را یافته و با خود آورده و به او ایمان آوردند و در ایمان خویش استوار ماندند و خداوند متعال تا مدتی، تا زمان مرگشان، آن ها را برخوردار ساخت و از آن عذاب ایشان را در امان داشت.

8- امام علی علیه السلام - یهودی پرسید: «کدام نفس است که در نفس دیگری است ولی خویشاوندی میان آن دو نیست». حضرت علیه السلام فرمود: «او یونس علیه السلام است که در شکم ماهی بود». پرسید: «قبری که با صاحبش در حرکت بود چیست»؟ فرمود: «آن هم یونس علیه السلام است که در شکم ماهی بود؛ ماهی در هفت دریا با یونس علیه السلام حرکت می کرد».

و اگر او از تسبیح کنندگان نبود (143)

1- پیامبر صلی الله علیه وآله - امام صادق علیه السلام از پدرش، از آباء گرامش علیه السلام نقل کرد که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «خداوند ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را بر اهل آسمان ها و زمین عرضه داشت. همه قبول کردند جز یونس بن متی علیه السلام، خداوند او را کیفر کرد و به جهت انکار ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام ، او را در شکم ماهی زندانی کرد تا پذیرفت». ابو یعقوب گوید: او در درون ظلمات فرياد زد: لا إِلهَ إِلَّا أَنتَ سُبحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛ به جهت انکار ولایت علی بن ابی طالب. ابو عبدالله گفت: من حدیث را انکار کردم و آن را بر عبدالله بن سلیمان مدنی عرضه نمودم. او گفت: «ناراحت نشو! امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام در کوفه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: فَلَوْ لا أَنَّهُ كَانَ مِنَ القرين لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ. فلان کس از جای حرکت کرد و گفت: «یا امیرالمؤمنین! ما شنیده بودیم که خدا می فرماید: فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ». فرمود: «بنشین ای بکار! اگر او از اقرار کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند».

روز قیامت در شکم آن [ماهی] می ماند! (144)

1- امام علی علیه السلام - مرد شامی از زندانی که زندانی خود را با خود به همراه می برد، سؤال نمود، امام علیه السلام فرمود: «آن ماهی است که یونس بن متی علیه السلام را به همراه خود می برد».

ص: 705

2- أمير المؤمنين علیه السلام - فِى سُؤال بَعْض الْيَهُودِ عَلِيّا علیه السلام: فَمَا قَبْرُ طَافَ بصَاحِبهِ؟ قَالَ: يُونُس طَافَ بِهِ الْحُوتُ فِي سَبْعَة أَبْحُر. (1)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِى عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ علیه السلام فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا. (2)

قوله تعالى: فَنبذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ (145)

قوله تعالى: وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينِ (146)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - وَ أَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةٌ مِنْ يَقْطِينِ قَالَ الدُّبَّا. (3)

2 - الصادق علیه السلام - فَلَمَّا رَأَى يُونُسُ علیه السلام ذَلِكَ نَادَى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْحُوتَ فَلَفَظَهُ عَلَى سَاحِلِ الْبَحْرِ وَ قَدْ ذَهَبَ جِلْدُهُ وَ لَحْمُهُ وَ أَنْبَتَ اللَّهُ عَلَيْهِ شَجَرَةٌ مِنْ يَقْطِينِ وَهِيَ الدُّبَّا، فَأَظَلَّتْهُ مِنَ الشَّمْسِ فَسَكَنَ ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ الشَّجَرَةَ فَتَنَجَّتْ عَنْهُ وَ وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَيْهِ فَجَزِعَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا يُونُسُ علیه السلام لَمْ تَرْحَمْ مِائَةَ أَلْفِ أَوْ يَزيدُونَ وَ أَنتَ تَجْزَعْ مِن ألم ساعة. (4)

3- الباقر علیه السلام - لَبِثَ يُونُسُ علیه السلام فِي بَطْنِ الْحُوتِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَ نَادَى فِي الظُّلُمَاتِ ظُلْمَةِ بَطْنِ الْحُوتِ وَظُلْمَة اللَّيْلِ وَظُلْمَة الْبَحْرِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَأَخْرَجَهُ الْحُوتُ إِلَى السَّاحِلِ ثُمَّ قَدَفَهُ فَأَلْقَاهُ بِالسَّاحِلِ وَ أَنْبَتَ اللَّهُ عَلَيْهِ شَجَرَةٌ مِنْ يَقْطِينِ وَ هُوَ الْقَرْعُ فَكَانَ يَمَصُّهُ وَيَسْتَظِلُّ بِهِ بوَرَقِهِ وَ كَانَ تَسَاقَطَ شَعْرُهُ وَرَقَ جَلْدَهُ وَ كَانَ يُونُس علیه السلام يُسَبِّحُ وَيَذْكُرُ اللهَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ فَلَمَّا أَنْ قَوِيَ وَاشْتَدَّ بَعَثَ اللَّهُ دُودَةً فَأَكَلَتْ أَسْفَلَ الْقَرْعِ فَذَبَلَتِ الْقَرْعَةُ ثُمَّ يَبِسَتْ فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَى يُونُسَ علیه السلام فَظَلَّ حَزِينا

ص: 706


1- تفسير نورالثقلين
2- بحار الأنوار، ج 14، ص 391 .
3- بحار الأنوار، ج 14، ص 403 / تفسیر القمی، ج 2، ص 226 .
4- بحار الأنوار، ج 14، ص 380 .

2- امام علی علیه السلام - یکی از یهودیان از علی علیه السلام پرسیدند: «کدام قبر است که با صاحبش به راه افتاد»؟ فرمود: «یونس علیه السلام که در شکم ماهی در هفت دریا سیر کرد».

3- امام علی علیه السلام - خداوند ولایت مرا بر آسمانیان و زمینیان عرضه نمود. گروهی به آن اقرار کردند و گروهی از آن سر باز زدند. یونس علیه السلام از آن سر باز زد و خداوند او را در شکم ماهی زندانی کرد تا اینکه زبان به اقرار ولایت من گشود.

سرانجام [او را رهایی بخشیدیم و] او را در سرزمینی خالی از گیاه افکندیم در حالی که بیمار بود. (145)

و بوته کدویی بر او رویاندیم [تا در سایه ی برگ های پهن و مرطوبش آرامش یابد]. (146)

1- علی بن ابراهيم رحمه الله - وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينِ یعنی کدو حلوایی!

2- امام صادق علیه السلام - یونس علیه السلام که در شکم نهنگ گرفتار شده بود، مشغول تضرع و مناجات شد و عرضه داشت: خداوندا، جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! (انبیاء/87). خداوند هم دعای او را اجابت کرد و به نهنگ فرمان داد تا او را در ساحل دریا پرتاب کند، چون در اثر ماندن در شکم نهنگ گوشت و پوست بدنش تحلیل رفته بود، لذا خداوند بوته ی کدو را بالای سر او رویانید تا او را از نور خورشید در امان نگاه دارد و او آرامش یافت، سپس خداوند فرمان داد تا درخت از او فاصله بگیرد و نور خورشید بر بدنش بتابد. آنگاه یونس علیه السلام به زاری و فریاد افتاد، سپس خداوند به یونس علیه السلام وحی نمود: «ای یونس علیه السلام! به صدهزار نفر قوم خود رحم نکردی، اما از تابش آفتاب دچار جزع و فزع می شوی»؟!

3- امام باقر علیه السلام - یونس علیه السلام سه روز در شکم ماهی بود و در سه تاریکی یعنی تاریکی شکم ماهی و تاریکی شب و تاریکی دریا ندا سر داد: خداوندا، جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! (انبیاء/87). آنگاه خداوند خواسته اش را برآورده کرد و ماهی او را به سوی ساحل برد و بیرون و بر ساحل انداخت و خداوند بر او درخت کدویی رویانید و او از میوه ی آن می مکید و در سایه شاخ و برگ آن به سر می برد، موهای یونس علیه السلام همه ریخته بود و پوستش نازک شده بود و خداوند را ستایش می کرد و شب و روز خدا را در خاطر می گذراند. چون بدنش نیرو یافت و توانمند شد، خداوند کرمی فرستاد و آن کرم ریشه درخت کدو را خورد و آن درخت پژمرده شد و سپس خشکید. این امر بر یونس علیه السلام سخت آمد و او اندوهناک شد؛ آنگاه خداوند به او وحی فرمود: «ای یونس علیه السلام! چرا غمگینی»؟ عرض کرد: پروردگارا! من از این درخت بهره مند می شدم، حال آنکه تو کرمی را بر آن چیره ساختی و آن خشکید». خداوند فرمود: «ای یونس علیه السلام! چرا به خاطر درختی که نه آن را کاشتی و نه آبش دادی، غمگین شدی و با اینکه از آن بی نیاز شدی، خشکیدنش را نادیده نگرفتی، اما برای مردم نینوا که بیش از یکصدهزار نفر بودند، اندوهناک نشدی و خواستی که بر آنها عذاب نازل شود؟

ص: 707

فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ مَا لَكَ حَزيناً يَا يُونُسُ علیه السلام قَالَ يَا رَبِّ هَذِهِ الشَّجَرَةُ الَّتِي تَنْفَعُنِي سَلَّطت عَلَيْهَا دُودَةٌ فَيَبِسَتْ قَالَ يَا يُونُسُ علیه السلام أَحَزَنْتَ لِشَجَرَةَ لَمْ تَزْرَعْهَا وَ لَمْ تَسْقِهَا وَ لَمْ تَعْنَ بِهَا أَنْ يَبسَتْ حِينَ اسْتَغْنَيْتَ عَنْهَا اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ الشَّاةَ تَشْهَدُ لَكَ أَنِّي يُونُسُ فَلَمَّا أَتَى الرَّاعِي قَوْمَةَ وَأَخْبَرَهُمْ أَخَذُوهُ وَهَمُوا بِضَرْبَهِ فَقَالَ إِنَّ لِى بَيِّنَةٌ بمَا أَقُولُ قَالُوا مَنْ يَشْهَدُ قَالَ هَذِهِ الشَّاةُ تَشْهَدُ فَشَهِدَتْ بِأَنَّهُ صَادِقُ وَ أَنَّ يُونُسَ علیه السلام قَدْ رَدَّةَ اللَّهُ إِلَيْهِمْ فَخَرَجُوا يَطْلُبُونَهُ فَوَجَدُوهُ فَجَاءُوا بِهِ وَ آمَنُوا وَحَسُنَ إِيمَانُهُمْ فَمَتَعَهُمُ اللهُ إِلى حِينَ وَهُوَ الْمَوْتُ وَ أَجَارَهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْعَذَابَ. (1)

4- ابن عباس رحمه الله - وَ أَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينِ ... وَقِيلَ: هُوَ كُلُّ نَبْتِ يَبْسُطُ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَلَا سَاقَ لَهُ. (2)

5- الباقر علیه السلام - في رواية أبي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ : ... أَنْبَتَ اللَّهُ عَلَيْهِ شَجَرَةٌ مِنْ يَقْطِينِ وَ هُوَ الْقَرْع. (3)

قوله تعالى: وَ أَرْسَلْناهُ إلى مِائَةِ أَلْفِ أَوْ يَزيدُونَ (137)

1 - الباقر علیه السلام - قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام كَمْ كَانَ غَابَ يُونُسُ علیه السلام عَنْ قَوْمِهِ حَتَّى رَجَعَ إِلَيْهِمْ بِالنُّبُوَّةَ وَ الرِّسَالَةِ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ قَالَ أَرْبَعَةَ أَسَابِيعَ سَبْعاً مِنْهَا فِي ذَهَابِهِ إِلَى الْبَحْرِ وَ سَبْعًا مِنْهَا فِي رُجُوعِهِ إِلَى قَوْمِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا هَذِهِ الْأَسَابِيعُ شُهُورُ أَوْ أَيَّامُ أَوْ سَاعَاتُ فَقَالَ يَا عُبَيْدَةُ إِنَّ الْعَذَابَ أَتَاهُمْ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِي النِّصْفِ مِنْ شَوَالَ وَ صُرِفَ عَنْهُمْ مِنْ يَوْمِهِمْ ذَلِكَ فَانْطَلَقَ يُونُسُ علیه السلام مُغَاضِبًا فَمَضَى يَوْمَ الْخَمِيسِ سَبْعَةَ أَيَّامٍ فِي مَسِيرِهِ إِلَى الْبَحْرِ وَسَبْعَةَ أَيَّامٍ فِي بَطْنِ الْحُوتِ وَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ تَحْتَ الشَّجَرِ بِالْعَرَاءِ وَسَبْعَةَ أَيَّامٍ فِى رُجُوعِهِ إِلَى قَوْمِهِ فَكَانَ ذَهَابُهُ وَ رجُوعُهُ مَسِيرَةَ ثَمَان وَعِشْرِينَ يَوْماً . (4)

2 - الصادق علیه السلام - الأَنْبِيَاءُ وَالْمُرْسَلُونَ عَلَى أَرْبَعِ طَبَقَاتِ فَنَبِيُّ مُنَبَّا فِي نَفْسِهِ لَا يَعْدُو غَيْرَهَا وَ نَبِيٌّ يَرَى فِي النَّوْمِ وَ يَسْمَعَ الصَّوْتَ وَ لَا يُعَايِنُهُ فِي الْيَقَظَةِ وَلَمْ يُبْعَثْ إِلَى أَحَدٍ وَ عَلَيْهِ إِمَامُ مِثْلُ مَا

ص: 708


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 383.
2- بحار الأنوار، ج14، ص403 .
3- بحار الأنوار، ج 14، ص 383 .
4- بحار الأنوار، ج 14، ص 397 .

اکنون بدان که مردم نینوا ایمان آوردند و تقوا پیشه کردند پس به سوی ایشان بازگرد». یونس علیه السلام به سوی قومش رهسپار شد. چون نزدیک نینوا رسید، شرم کرد که وارد شود، از این رو چوپانی را دید و به او فرمود: «نزد مردم نینوا برو و به ایشان بگو: یونس علیه السلام آمده است». چوپان به او گفت: «چرا دروغ می گویی؟ آیا شرم نداری؟ یونس علیه السلام در دریا غرق شد و از بین رفت». یونس علیه السلام به او فرمود: «این گوسفند برایت گواهی می دهد که من یونس علیه السلام هستم» در آن دم گوسفند زبان گشود و گفت که او يونس علیه السلام است. وقتی چوپان نزد قوم خود رفت و این خبر را به آنها داد او را گرفتند و خواستند او را بزنند. او گفت: «من برای آنچه می گویم، دلیل دارم». گفتند: «چه کسی گواه توست»؟ گفت: «این گوسفند گواهی می دهد». پس گوسفند گواهی داد که او راست می گوید و یونس را خداوند به سوی ایشان بازگردانده است. آن ها در پی یونس علیه السلام برآمدند و او را یافتند و با خود آوردند و به او ایمان آوردند و در ایمان خویش استوار ماندند و خداوند متعال تا چندی، تا زمان مرگشان، آنها را برخوردار ساخت و از آن عذاب ایشان را در امان داشت.

4- ابن عباس رحمه الله - وَ أَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ ... أَن (يَقْطِينِ) هر عَلَيْهِ شَجَرَةٌ مِنْ يَقْطِينٍ ... آن (يَقْطِينٍ) هر گیاهی است که روی زمین پهن می شود و ساقه ندارد.

5- امام باقر علیه السلام - وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِين؛ منظور کدو حلوایی است.

و او را به سوی جمعیت یکصدهزار نفری - یا بیشتر - فرستادیم . (147)

1- امام باقر علیه السلام - ابوعبیده گوید، به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «چه مدت یونس علیه السلام در میان قوم خود غایب بود تا مجدداً با نبوّت و رسالت به سویشان بازگشت و آنها به او ایمان آوردند و او را تصدیق کردند»؟ فرمود: «چهار هفته که هفت روز طول کشید تا به دریا رسید و سپس یک هفته در شکم ماهی بود و یک هفته هم در زیر درخت کدو استراحت کرد تا قوای خود را باز یافت و هفت روز آخر هم مسیر دریا تا قریه را طی کرد». از امام علیه السلام پرسیدم: «منظور از این هفته ها چیست؟ ماه ها، روزها یا ساعت ها»؟ امام علیه السلام فرمود: «ای عبیده! عذاب در روز چهارشنبه و در وسط ماه شوال سراغ آنان آمد و در همان روز از آنها باز داشته شد، پس یونس علیه السلام روز پنج شنبه خشمگین به راه افتاد و هفت روز را در راه رسیدن به دریا هفت روز را در شکم ماهی، هفت روز را در بیابان و زیر درخت و هفت روز را در راه بازگشت سپری کرد بنابراین رفت و برگشت او بیست و هشت روز به طول انجامید.

2- امام صادق علیه السلام - انبیا و فرستاده شدگان چهار طبقه هستند: پیامبری که خبر غیبی به قلب او القا می شود و مسئولیت تبلیغ به دیگران را ندارد و پیامبری که در خواب می بیند و صدا را می شنود و در بیداری - فرشته را - نمی بیند و به سوی کسی فرستاده نشده و تحت نظر امامی - مفترض الطاعه - است، مثل امامت ابراهیم علیه السلام بر لوط علیه السلام؛ و پیامبری که در خواب می بیند و

ص: 709

كَانَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام عَلَى لُوطٍ علیه السلام وَ نَبِيُّ يَرَى فِي مَنَامِهِ وَيَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ يُعَايِنُ الْمَلَكَ وَ قَدْ أُرْسِلَ إلَى طَائِفَة قَلُوا أَوْ كَثُرُوا كَيُونُسَ قَالَ اللهُ لِيُونُسَ علیه السلام وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ قَالَ يَزِيدُونَ ثَلَاثِينَ أَلْفاً وَ عَلَيْهِ إمَامُ وَ الَّذِي يَرَى فِي نَوْمِهِ وَيَسْمَعُ الصَّوْتَ وَيُعَايِنُ فِي الْيَقَظَةِ وَهُوَ إِمَامُ مِثْلُ أولى الْعَزْمِ وَ قَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام نَبِيّاً وَ لَيْسَ بِإِمَامٍ حَتَّى قَالَ اللَّهِ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إماماً. (1)

3- الباقر علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمِ التَّقَفِيِّ الصَّحَانِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِر علیه السلام وَ أَنَا أُريدُ أَنْ أَسْأَلَةَ عَن الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ لِي مُبْتَدِنَا يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِم إِنَّ فِي الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله شَبَهَا مِنْ خَمْسَةِ مِنَ الرُّسُلِ يُونُسَ بْنِ مَتَّى وَيُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ وَ مُوسَى وَعِيسَى علیهم السلام وَ مُحَمَّد صلى الله عليه وآله وسلم فَأَمَّا شَبَهُهُ مِنْ يُونُسَ بْن مَتَى مِنْ غَيْبَتِهِ وَهُوَ شَابٍ. (2)

4- ابن عباس رحمه الله - بالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدوق بإِسْنَادِهِ عَنْ وَهْبِ بْن مُنَبِّهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسِ رحمه اللَّهُ عَنْهُ قَالَ ... فَقَالَتْ إِنِّي فُجِّعْتُ بِمَوْتِ ابْنِي وَ الْهَمَنِي اللَّهُ تَعَالَى عَزَّوَجَلَّ عَلَا الِاسْتِشْفَاعَ بَكَ إِلَيْهِ لِيُحْيِي لِ-ي ابْنِي فَإِنِّي تَرَكْتُهُ بِحَالِهِ وَ لَمْ أَدْفَنْهُ وَ أَخْفَيْتُ مَكَانَهُ فَقَالَ لَهَا وَ مَتَى مَاتَ ابْنُكِ قَالَتِ الْيَوْمَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ فَانْطَلَقَ إِلْيَاسَ وَ سَارَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ أُخْرَى حَتَّى انْتَهَى إِلَى مَنْزِلِهَا فَرَفَعَ يَدَيْهِ بِالدُّعَاءِ وَ اجْتَهَدَ حَتَّى أَحْيَا اللَّهُ تَعَالَى جَلَّتْ عَظَمَتُهُ بِقُدْرَتِهِ يُونُسَ علیه السلام فَلَمَّا عَاشَ انْصَرَفَ إِلْيَاسَ وَلَمَّا صَارَ ابْنَ أَرْبَعِينَ سَنَةً أَرْسَلَهُ اللَّهُ إِلَى قَوْمِهِ كَمَا قَالَ وَ أَرْسَلْنَاهُ إِلى مِائَةِ أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى جَلَّ وَ عَلَا إِلَى إِلْيَاسَ بَعْدَ سَبْعِ سِنِينَ مِنْ يَوْمَ أَحْيَا اللَّهُ يُونُسَ علیه السلام سَلْنِي أَعْطِكَ فَقَالَ تُمِيتُنِي فتلحقني بآبائی. (3)

5- الرضا علیه السلام - فَأَنْبَتَ اللهُ عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ فَأَظَلَّتْهُ فَلَمَّا قَوىَ أَخَذَتْ فِي الْيُبْسِ فَقَالَ يَا رَبِّ شَجَرَةُ أَظَلَّتْنِي يَبسَتْ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا يُونُسُ علیه السلام تَجْزَعْ لِشَجَرَةَ أَظَلَّتْكَ وَ لَا تَجْزَعَ لِمِائَةِ أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ مِنَ الْعَذَاب. (4)

6- ابن عباس رحمه الله - وَكَانَتْ رِسَالَتُهُ هَذِهِ بَعْدَ مَا نَبَدَهُ الْحُوتُ. (5)

ص: 710


1- الكافي، ج 1، ص 174/ بحار الأنوار، ج 11، ص 55/ الاختصاص، ص 22 / تفسير البرهان / بصائر الدرجات، ص373/ تفسیر نورالثقلین
2- کمال الدین، ج 1، ص327/ تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج13، ص395
4- بحار الأنوار، ج14، ص 400 .
5- بحار الأنوار، ج 14، ص 403 .

صدا را می شنود و در فرشته را مشاهده می کند و به سوی یک قومی فرستاده شده است، خواه آن قوم کم و یا زیاد باشند، همان گونه که خداوند متعال فرمود: وَ أَرْسَلْناهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ و گفت: «بیشتر یعنی سی هزار نفر»؛ و پیامبری که در خوابش می بیند، صدا را می شنود، در عالم بیداری فرشته را می بیند و او پیشوا (امام) است مثل پیامبران اولوالعزم. ابراهیم علیه السلام نبی بود نه امام. و خداوند در مورد وی فرموده: إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا.

3- امام باقر علیه السلام - محمد بن مسلم گوید: خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و در نظر داشتم در مورد حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف از وی سؤالاتی بپرسم. قبل از اینکه من سخن آغاز کنم، امام علیه السلام فرمود: «ای محمد بن مسلم! قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف به پنج پیغمبر علیهم السلام شباهت دارد و آنان عبارتند از: یونس بن متی، یوسف بن یعقوب، موسی، عیسی و محمد علیهم السلام. اما شباهت او با یونس علیه السلام از این جهت است که پس از غیبت ظهور می کند در حالی که جوان است».

4- ابن عباس رحمه الله - صدوق رحمه الله با استنادش به وهب بن منبه از ابن عباس رحمه الله آورده است: الیاس پایین آمد و به مدت شش ماه نزد مادر یونس علیه السلام پنهان شد در حالی که یونس علیه السلام به دنیا آمده بود سپس به مکان خود بازگشت و مدتی کوتاهی بیش نگذشت که یونس علیه السلام فوت کرد. این مصیبت بر مادر گران تمام شد بنابراین در پی یونس علیه السلام بیرون رفت و کوه ها را پشت سر گذاشت تا او (الیاس علیه السلام) را یافت و از او خواست برای زنده شدن فرزندش دعا کند، الیاس علیه السلام گفت: «چند روز از مرگ او می گذرد»؟ مادر یونس علیه السلام گفت: «اکنون هفت روز از مرگ او می گذرد، ولی من او را به همان حال رها کرده ام و دفن نکردم، چون خداوند به من الهام کرد که تو را شفیع قرار دهم تا فرزندم زنده شود». الیاس علیه السلام همراه او به راه افتاد و هفت روز طول کشید تا به آنجا رسیدند، سپس الیاس علیه السلام از خدای سبحان درخواست کرد که یونس علیه السلام را به قدرت خود زنده کند، به دعای الیاس علیه السلام و به قدرت حق یونس علیه السلام بعد از چهارده روز زنده شد. و آنگاه الیاس علیه السلام به محل خود بازگشت. و یونس علیه السلام از آن پس زندگانی کرد تا به چهل سالگی رسید و خداوند او را بر قوم وى مبعوث نمود وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ، پس از گذشت هفت سال از ماجرای زنده شدن یونس علیه السلام و بازگشت الیاس علیه السلام به کوه، خداوند به الیاس علیه السلام وحی کرد: «هر چه از من می خواهی طلب کن، به تو خواهم داد». الیاس علیه السلام گفت: «مرا بمیران و به پدرانم ملحق نما». 5- امام رضا علیه السلام - خداوند درخت کدویی را در کنار او رویانید و بر او سایه افکند. وقتی یونس علیه السلام نیروی خود را بازیافت، آن درخت به تدریج خشک شد. یونس علیه السلام گفت: «ای خدای من! آن درختی که بر من سایه افکنده بود، خشک شده است». خداوند به او وحی کرد: «ای یونس علیه السلام ! برای خشک شدن درختی که بر تو سایه انداخته بی تابی می کنی، ولی به خاطر عذاب شدن صدهزار نفر انسان و یا [حتی] بیشتر از آن بی تابی نمی کنی»؟!

6- ابن عباس رحمه الله - این رسالت او بعد از زمانی بود که ماهی او را [بیرون] انداخت.

ص: 711

7- ابن عباس رحمه الله - قَوْلُهُ أَوْ يَزِيدُونَ ... فَقِيلَ: عِشْرُونَ أَلْفاً. (1)

قوله تعالى: فَآمَنُوا فَمَتَعْناهُمْ إلى حين (138)

1- الكاظم علیه السلام - قَالَ الْحُسَيْنُ علیه السلام لِلْحَسَن علیه السلام سَمِعْتُ جَدِّى يَقُولُ إِنَّمَا مَثَلُكُمَا مَثَلُ يُونُسَ علیه السلام إِذْ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ وَ أَلْقَاهُ بظَهْرِ الْأَرْضِ وَ أَنْبَتَ عَلَيْهِ شَجَرَةٌ مِنْ يَقْطِينٍ وَأَخْرَجَ لَهُ عَيْنَا مِنْ تَحْتِهَا فَكَانَ يَأْكُلُ مِنَ الْيَقْطِين وَيَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْعَيْنِ وَ سَمِعْتُ جَدَّى يَقُولُ أَمَّا الْعَيْنُ فَلَكُمْ وَ أَمَّا الْيَقْطِينُ فَأَنْتُمْ عَنْهُ أَغْنِيَاءُ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ فِي يُونُسَ علیه السلام وَ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ وَلَسْنَا نَحْتَاجُ إِلَى الْيَقْطِينِ وَلَكِنْ عَلِمَ اللَّهُ حَاجَتَنَا إِلَى الْعَيْنِ فَأَخْرَجَهَا لَنَا وَ سَنُرْسَلُ إِلَى أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَيَكْفُرُونَ وَيَتَمَتَّعُونَ إِلَى حِين. (2)

2 - الرسول صلی الله علیه وآله - فِي بَعْض كُتُب أمير المؤمنين علیه السلام قَالَ: حَدَّثَنِي رَسُول اللَّه صلی الله علیه وآله .. قَالَ لَهُ يَا تَنُوحًا أَيُّ الرَّأْيَيْن كَانَ أَصْوَبَ وَ أَحَقَّ أَنْ يُتَّبَعَ رَأيي أَوْ رَأَيْكَ فَقَالَ لَهُ تَنُوحًا بَلْ رَأَيْكَ كَانَ أَصْوَبَ وَ لَقَدْ كُنْتَ أَشَرْتَ بِرَأي الْحُكَمَاءِ الْعُلَمَاء فَقَالَ لَهُ تَنُوحًا أَمَا إِنِّي لَمْ أَزَلْ أَرَى أَنِّي أَفْضَلُ مِنْكَ لِزُهْدِى وَفَضْلِ عِبَادَتِي حَتَّى اسْتَبَانَ فَضْلُكَ لِفَضْلِ عِلْمِكَ وَ مَا أَعْطَاكَ اللَّهُ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَة مَعَ التَّقْوَى أَفْضَلُ مِنَ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَة بِلَا عِلْمٍ فَاصْطَحَبَا فَلَمْ يَزَانَا مُقِيمَيْن مَعَ قَوْمِهِمَا وَ مَضَى يُونُسَ عَلَى وَجْهِهِ مُغَاضِبَاً لِرَبِّهِ فَكَانَ مِنْ قِصَّتِهِ مَا أَخْبَرَ اللَّهُ بِهِ فِي كِتَابِهِ إِلَى قَوْلِهِ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ. (3)

قوله تعالى: فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ هُمُ الْبَنُونَ (139)

قوله تعالى: أَمْ خَلَقْنَا المُلائِكَةَ إناثاً وَ هُمْ شَاهِدُونَ (150)

قوله تعالى: أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إفْكِهُمْ لَيَقُولُونَ (151)

قوله تعالى: وَلَدَ اللهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (152)

ص: 712


1- بحار الأنوار، ج 14، ص 403 .
2- بحار الأنوار، ج43، ص273/ الخرائج و الجرائح، ج 2، ص845 .
3- بحار الأنوار، ج 14، ص 397 .

7- ابن عباس رحمه الله - أَو يَزِيدُونَ منظور بیست هزار نفر است.

آ نها ایمان آوردند، از این رو تا مدت معلومی آنان را [از مواهب زندگی] بهره مند ساختیم. (148)

1- امام کاظم علیه السلام - امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود: از جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم می فرمود: «مَثَل شما مَثَل حضرت یونس علیه السلام است که خدا او را از شکم ماهی خارج کرد و روی زمین آورد، آنگاه درختی از کدو بالای سرش آفرید و چشمه ی آبی نزد پایش جاری نمود، حضرت یونس علیه السلام از درخت کدو می خورد و از آن چشمه آب می آشامید. اما آن چشمه برای شما است، ولی شما از درخت کدو بی نیاز می باشید. خدای سبحان در آیه ى وَ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفِ أَوْ يَزِيدُونَ درباره ی حضرت یونس علیه السلام می فرماید: ما یونس را به جانب صدهزار نفر یا بیشتر فرستادیم. آن ها ایمان آوردند، از این رو تا مدت معلومی آنان را [از مواهب زندگی] بهره مند ساختیم. ما احتیاجی به کدو نداریم. ولی خدا می دانست که ما به آن چشمه محتاجیم، بنابراین آن را برای ما خارج نمود. به زودی ما به سوی بیشتر از این مبعوث می شویم، آنان کافر می شوند و تا مدت معلومی برخوردار خواهند شد».

2- پیامبر صلی الله علیه وآله - از امام علی علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: تنوخا به روستا برگشت و با روبیل روبرو گردید روبیل به او گفت: «ای تنوخا، آیا رأی تو درست تر بود و شایستگی پیروی داشت یا رأی من»؟ تنوخا گفت: «رأی تو صحیح تر بود و همانند رأی و نظر حکما رهنمون ساختی و من همواره می پنداشتم به خاطر زهد و عبادتم بر تو برتری دارم، اما اکنون فهمیدم که تو به جهت علم و حکمتت بر من فضیلت داری و علم و حکمتی که پروردگارت در کنار تقوی به تو عنایت کرده از زهد و عبادت بدون علم برتر است، از آن پس آن دو با صلح و صفا در میان قوم خود زندگی کردند. و یونس بر خدا غضب کرد و بیرون رفت و جریان کار او و عاقبتش آن چیزی است که خدا در کتابش می فرماید: فَآمَنُوا فَمَتَعْناهُمْ إِلَى حِينٍ.

از آنان بپرس: آیا پروردگارت دخترانی دارد و پسران از آن آن هاست؟! (149)

آیا ما فرشتگان را مؤنث آفریدیم و آن ها ناظر بودند؟! (150)

بدانید آن ها به سبب این تهمت بزرگشان می گویند: (151)

«خداوند فرزند آورده». ولی آنها به یقین دروغ می گویند. (152)

ص: 713

قوله تعالى: أَصْطَفَى الْبَناتِ عَلَى الْبَنينَ (153)

قوله تعالى : ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (154)

قوله تعالى: أَفَلا تَذَكَّرُونَ (155)

قوله تعالى : أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ (156)

قوله تعالى: فَأْتُوا بكِتابَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (157)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - قالَتْ قُرَيْشُ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ هُمْ بَنَاتُ اللَّهِ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ فَاسْتَفْتِهِمُ الآية إِلَى قَوْلِهِ سُلْطانٌ مُبِينٌ أَنْ حُجَّةً قَوِيَّةٌ عَلَى مَا يَزْعُمُونَ. (1)

قوله تعالى: وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الجِنَّةِ نَسَباً وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لمُحْضَرُونَ (158)

قوله تعالى: سُبْحانَ الله عَمّما يَصِفُونَ (159)

قوله تعالى: إِلَّا عِبادَ الله المُخْلَصِينَ (160)

قوله تعالى: فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ (161)

قوله تعالى : ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ (162)

قوله تعالى: إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ (163)

1 - على بن إبراهيم رحمه الله - يَعْنِي أَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّ الْجِنَّ بَنَاتُ اللهِ فَقَالَ وَلَقَدْ عَلِمَتِ الجِنَّةُ إِنَّهُمْ لمُحْضَرُونَ يَعْنِي أَنَّهُمْ فِي النَّار. (2)

2 - ابن عباس رحمه الله - وَ إِنَّمَا وَصَفَ بِكَوْنِهِ مِنَ الْجِنِّ لِأَنَّ لَفْظَ الْجِنِّ مُشْتَقُ مِنَ الِاسْنَارِ وَالْمَلَائِكَةُ وَ الرَّوحَانِيُّونَ لَا يُرَوْنَ بِالْعُيُون فَصَارَتْ كَأَنَّهَا مُسْتَتِرَةُ مِنَ الْعُيُونَ فَبِهَذَا أَطْلَقَ لَفْظَ الْجَنِّ عَلَيْهَا. (3)

ص: 714


1- بحار الأنوار، ج 9، ص 232 / تفسیر القمی، ج 2، ص226، / تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج 9، ص 232 / تفسیر القمی، ج 2، ص 226، / تفسیر البرهان .
3- بحار الأنوار، ج60، ص 45 .

آیا دختران را بر پسران ترجیح داده است؟ [با اینکه شما آن را برای خود نمی پذیرید] (153)

شما را چه شده است؟ چگونه حکم می کنید؟ [ هیچ می فهمید چه می گویید]!؟

آیا متذکر نمی شوید؟! (155)

یا شما دلیل روشنی در این باره دارید؟ (156)

کتابتان را بیاورید اگر راست می گویید (157)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - قریش گفتند: «ملائکه دختران خدایند». ولی خداوند به وسیله ی این آیات آنها را رد می کند فَاسْتَفْتِهِمْ ... سُلطان مُبِينٌ [ و خداوند منظورش این است که آن ها] دلیل قوی بر اعتقاد خود [ندارند].

آن ها میان خداوند و جن، نسبتی قائل شدند؛ در حالی که جنّیان به خوبی می دانند که آن ها (بت پرستان) در دادگاه الهی احضار می شوند. (158)

منزه است خداوند از آنچه توصیف می کنند، (159)

مگر بندگان مخلص خدا (160)

شما و آنچه را پرستش می کنید، (161)

هرگز نمی توانید کسی را [با آن] فریب دهید (162)

مگر آنها که در آتش دوزخ وارد می شوند. (163)

1- علی بن ابراهیم رحمه الله - منظور این است که آنها (بت پرستان) گفتند: «جنیان دختران خدا هستند». پس خداوند فرمود: وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ مُحْضَرُونَ یعنی [بت پرستان] در آتش هستند.

2- ابن عبّاس رحمه الله - این ها را جن نامید؛ زیرا لفظ جن از استتار و پوشش مشتق شده و فرشته ها و روح ها نیز با چشم دیده نمی شوند پس گویا از چشم ها پنهان شدهاند و روی همین اصل، لفظ جن بر آن ها اطلاق می شود.

ص: 715

قوله تعالى: وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقام مَعْلُومٌ (164)

1 - الصادق علیه السلام - وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقام مَعْلُومٌ قَالَ نَزَلَتْ فِي الْأَئِمَّةِ علیهم السلام وَالْأَوْصِيَاءِ مِنْ آل مُحَمَّدِ صلی الله علیه وآله. (1)

قوله تعالى: وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ (165)

قوله تعالى: وَإِنَّا لَنَحْنُ المُسَبِّحُونَ (166)

1- الباقر علیه السلام - فَنَحْنُ أَوَّلُ خَلْقِ اللَّهِ وَ أَوَّلُ خَلْقٍ عَبَدَ اللَّهَ وَ سَبَّحَهُ وَنَحْنُ سَبَبُ خَلْقِ الْخَلْقِ وَ سَبَبُ تَسْبِيحِهِمْ وَ عِبَادَتِهِمْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ الْآدَمِيِّينَ فَبَنَا عُرفَ اللَّهُ وَ بَنَا وَحدَ اللَّهُ وَبِنَا عُبَدَ اللَّهُ وَ بنَا أَكْرَمَ اللَّهُ مَنْ أَكْرَمَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِهِ وَ بِنَا أَثَابَ مَنْ أَتَابَ وَ بِنَا عَاقَبَ مَنْ عَاقَبَ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ وَإِنَّا لَنَحْنُ المُسَبِّحُونَ. (2)

2 - الصادق علیه السلام - إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى كَانَ وَ لَا شَيْءٍ فَخَلَقَ خَمْسَةٌ مِنْ نُور جَلَالِهِ وَاشْتَقَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمُ اسْمَا مِنْ أَسْمَائِهِ الْمُنْزَلَةِ فَهُوَ الْحَمِيدُ وَ سَمَّانِي مُحَمَّدَا صلی الله علیه وآله وَهُوَ الْأَعْلَى وَ سَمَّى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَلِيّاً وَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَاشْتَقَ مِنْهَا حَسَناً وَحُسَيْناً وَهُوَ فَاطِرُ فَاشْتَقَ لِفَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ أَسْمَائِهِ اسْماً فَلَمَّا خَلَقَهُمْ جَعَلَهُمْ فِى الْمِيثَاقِ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ وَ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ مِنْ نُور فَلَمَّا أَنْ نَظَرُوا إِلَيْهِمْ عَظَمُوا أَمْرَهُمْ وَ شَانَهُمْ وَ لُقْنُوا التَّسْبِيحَ فَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ. (3)

3- الرسول صلی الله علیه وآله - سَأَلَ ابْنُ مِهْرَانَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْعَبَّاسِ عَنْ تَفْسِير قَوْلِهِ تَعَالَى وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاس رحمه الله إِنَّا كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَقْبَلَ عَلِيٌّ بن ابيطالب علیه السلام فَلَمَّا رَآهُ النبی صلی الله علیه وآله تَبَسَّمَ فِي وَجْهِهِ وَ قَالَ مَرْحَباً بِمَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ قَبْلَ آدَمَ علیه السلام بِأَرْبَعِينَ أَلفَ عَامٍ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَكَانَ الأَبْنُ قَبْلَ الْأَبِ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَنِي وَ خَلَقَ عَلِيّا علیه السلام قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ علیه السلام بِهَذِهِ الْمُدَّةَ خَلَقَ نُوراً فَقَسَمَهُ نِصْفَيْنِ فَخَلَقَنِي مِنْ نِصْفِهِ وَ خَلَقَ عَلِيّا علیه السلام مِنَ النَّصْفِ الْآخَرِ

ص: 716


1- بحار الأنوار، ج 24، ص 87 / تفسیر القمی، ج 2، ص227، تفسیر البرهان.
2- بحار الأنوار، ج 25، ص 20 .
3- بحار الأنوار، ج37، ص 62 .

و هیچ یک از ما [فرشتگان] نیست جز آنکه مقام معلومی دارد (164) 1- امام صادق علیه السلام - وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ [این آیه] درباره ی امامان علیهم السلام و جانشینان از خاندان محمد صلی الله علیه وآله نازل شده است.

و ما همگی [برای اطاعت فرمان خداوند] به صف ایستاده ایم (165)

و ما همه تسبیح گو [ی او] هستیم . (166)

1- امام باقر علیه السلام - اما اولین مخلوق خدا و اولین پرستنده ی او و تسبیح کننده ی او بودیم. ما سبب آفرینش و موجب تسبیح و عبادت ملائکه و انسان ها بودیم. و به سبب ما خدا شناخته شد و به وحدانیت پرستش گردید و به واسطه ی ما گرامی شد. هرکس از مخلوقات مقامی یافت، ما سبب پاداش، پاداش گیران و کیفر تبهکاران هستیم. وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ.

2- امام صادق علیه السلام - خداوند تبارک و تعالی بود و هیچ چیزی با او نبود. پنج نور از نور جلالش آفرید؛ و برای هر یک از آنها اسمی از اسماء خودش که نازل شده است را قرار داد. او حمید است و مرا محمد نامید و او اعلی است و امیرالمؤمنین علیه السلام را علی نامید. نام های نیکوتر از آن اوست! که از آنها حسن علیه السلام و حسین علیه السلام را مشتق کرد. و او فاطر است و برای فاطمه علیها السلام از اسماء خودش، نامی را برگزید. و وقتی آن ها را خلق کرد، از سمت راست عرش در میثاق قرارشان داد و ملائکه را از یک نور آفرید. هنگامی که [ملائکه] به آنها (نور پنج تن) نگاه کردند، امر و شأن آنها را بزرگ دانستند و تسبیح به آنها تلقین داده شد و این همان [معنای] کلام خداوند متعال است: وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ وَإِنَّا لَنَحْنُ المُسَبِّحُونَ.

3- پیامبر صلی الله علیه وآله - ابن مهران از عبدالله بن عباس رحمه الله در مورد تفسیر این آیه: وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ المُسَبِّحُونَ پرسید. ابن عباس رحمه الله گفت: روزی خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله بودیم، علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شد. چون رسول خدا صلی الله علیه وآله ایشان را دید، بر چهره اش لبخند زد و فرمود: «خوش آمدی! ای آن که خداوند، چهل هزار سال پیش از آدم علیه السلام او را آفرید»! عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا پسر پیش از پدر زاده شد»؟ فرمود: «بله، خداوند متعال چهل هزار سال پیش از آنکه آدم علیه السلام را بیافریند، مرا و علی علیه السلام را آفرید. او پیش از هر چیز نوری بیافرید و آن را دو نیم کرد و از نیمی مرا آفرید و از نیمی دیگر علی علیه السلام را؛ سپس چیزهایی آفرید و همه در تاریکی بودند، در آن هنگام از نور من و نور علی علیه السلام آن ها را روشن کرد؛ سپس ما را در جانب راست عرش نهاد و فرشتگان را آفرید، ما سبحان الله گفتیم و آن گاه فرشتگان گفتند: سبحان الله، و ما لا اله الا الله گفتیم و آنگاه فرشتگان گفتند: لا اله الا الله، و ما الله اکبر گفتیم و آنگاه فرشتگان گفتند: الله اکبر،

ص: 717

قَبْلَ الْأَشْيَاءِ كُلَّهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْيَاءَ فَكَانَتْ مُظْلِمَةً فَنُورُهَا مِنْ نُورى وَ نُورٍ عَلَى علیه السلام ثُمَّ جَعَلَنَا عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ ثُمَّ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ فَسَبِّحْنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ هَلَّلْنَا فَهَلَّلَتِ الْمَلَائِكَةُ وَكَبَّرْنَا فَكَبَّرَتِ الْمَلَائِكَةُ فَكَانَ ذَلِكَ مِنْ تَعْلِيمِي وَ تَعْلِيمِ عَلَى علیه السلام وَ كَانَ ذَلِكَ فِي عِلْمِ اللَّهِ السَّابِقِ أَنْ لَا يَدْخُلَ النَّارَ مُحِبُّ لِي وَلِعَلِيٍّ علیه السلام وَ لَا يَدْخُلَ الْجَنَّةَ مُبْغِضُ لِي وَلِعَلِيٍّ علیه السلام أَلَا وَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ مَلَائِكَةَ بِأَيْدِيهِمْ أَبَارِيقُ اللُّجَيْنِ مَمْلُوةٌ مِنْ مَاءِ الْحَيَاةِ مِنَ الْفِرْدَوْس فَمَا أَحَدٌ مِنْ شِيعَة عَلَى علیه السلام إِلَّا وَهُوَ طَاهِرُ الْوَالِدَيْنِ تَقِيُّ نَقِيُّ مُؤْمِنُ بِاللَّهِ فَإِذَا أَرَادَ أَحَدُهُمْ أَنْ يُوَاقِعَ أَهْلَهُ جَاءَ مَلَكَ الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ بِأَيْدِيهِمْ أَبَارِيقُ مَاءِ الْجَنَّةِ فَيَطْرَحُ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ فِي الْآنِيَةِ الَّتِي يَشْرَبُ مِنْهَا فَيَشْرَبُهُ فَبِذَلِكَ الْمَاءِ يَنْبُتُ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِهِ كَمَا يَنْبُتُ الزَّرْعُ فَهُمْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مِنْ نَبِيِّهِمْ وَ مِنْ وَصِيِّهِ عَلِيٍّ علیه السلام وَ مِن ابْنَتَى الزَّهْرَاءِ علیها السلام ثُمَّ الْحَسَنِ ثُمَّ الْحُسَيْنِ ثُمَّ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام مِنْ وَلَدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَمَنْ هُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام قَالَ أَحَدَ عَشَرَ مِنِّي وَأَبُوهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مَحَبَّةَ عَلَى علیه السلام وَالْإِيمَانَ بِهِ سَبَبَيْنِ يَعْنِي سَبَباً لِدُخُول الْجَنَّةَ وَ سَبَاً لِلنَّجَاةَ مِنَ النَّار. (1)

4- الصادق علیه السلام - عَنْ شِهَابِ بْن عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقِ علیه السلام يَقُولُ يَا شِهَابٌ نَحْنُ شَجَرَةٌ النُّبُوَّةَ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَة وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ وَ نَحْنُ عَهْدُ اللَّهِ وَ ذِمَّتُهُ وَنَحْنُ وَدَائِعُ اللَّهِ وَحُجَّتُهُ كُنَّا أَنْوَاراً صُفُوفاً حَوْلَ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ فَيُسَبِّحُ أَهْلُ السَّمَاءِ بِتَسْبِيحِنَا إِلَى أَنْ هَبَطْنَ-ا إِلَى الْأَرْضِ فَسَبَّحْنَا فَسَبَّحَ أَهْلُ الْأَرْض بتسيجنا وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ وَإِنَّا لَنَحْنُ المُسَبِّحُونَ فَمَنْ وَقَى بِذِمَّتِنَا فَقَدْ وَفَى بِعَهْدِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ دَمَتِهِ وَ مَنْ خَفَرَ ذِمَّتَنَا فَقَدْ خَفَرَ ذِمَّةَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ عَهْدَهُ. (2)

5- الرسول صلی الله علیه وآله - عَن الْعَلَا بْن سَعْدِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ يَوْماً لِجُلَسَائِهِ أَطَّتِ السَّمَاءُ وَ حَقٌّ أن تَبطَ لَيْسَ مِنْهَا موضع قَدَمَ إِنَّا عَلَيْهِ مَلَك رَاكِعُ أَوْ سَاجِد ثم قرآ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ وَإِنَّا لَنَحْنُ المُسَبِّحُونَ. (3)

6- الباقر علیه السلام - فَقَالَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه وآله إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ وَإِنَّا لَنَحْنُ المُسَبِّحُونَ. (4)

ص: 718


1- بحار الأنوار، ج24، ص88 / تأويل الآيات الظاهرة، ص:488، تفسير البرهان .
2- تفسیر القمی، ج 2، ص228 / تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج 56، ص 201
4- تفسیر القمی، ج 2، ص 227 ، تفسير البرهان، تفسير نورالثقلين

و این هر سه را من و علی علیه السلام به آن ها آموختیم و در علم پیشین خداوند رقم خورده بود دوستداران من و علی علیه السلام به دوزخ وارد نمی شوند و کینه توزان من و علی علیه السلام به بهشت وارد نمی شوند. بدانید که خداوند عزّوجل فرشتگانی آفریده که جام های سیمین، لبریز از آب زندگانی بهشت در دست دارند. از آنجا که هیچ کس شیعه ی علی علیه السلام نباشد، مگر آنکه پاکزاده و پارسا و پاک دامن و به خدا مؤمن باشد، وقتی پدر یکی از ایشان بخواهد با مادرش در آمیزد، از میان آن فرشتگان که جام های سیمین آب بهشت در دست دارند، فرشته ای می آید و از آن آب در کاسه ی آب خوردن وی می ریزد و او از آن آب می آشامد و این گونه ایمان همچون بذری از قلبش سر بر می آورد؛ ایشان از جانب پروردگارشان و پیامبرشان و وصی او علی علیه السلام و دختر من زهرا علیها السلام و سپس حسن علیه السلام و سپس حسین علیه السلام و سپس امامان از نسل حسین علیه السلام ، نشانه های آشکاری دارند». عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! آن امامان چه کسانی می باشند»؟ فرمود: «یازده تن از فرزندان من هستند که پدر ایشان علی بن ابی طالب علیه السلام است». سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «سپاس و ستایش از برای خداوندی که دوستی علی علیه السلام و ایمان را دو سبب قرار داد. یعنی سببی برای راه یافتن به بهشت، و سببی برای رهایی از دوزخ».

4- امام صادق علیه السلام - شهاب گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «ای شهاب! ما دودمان نبوت و تبار رسالت و جایگاه آمدوشد فرشتگانیم و ما عهد و پیمان خداییم و ما امانت و حجت خداییم، ما گرداگرد عرش، نورهایی صف زده بودیم و خدا را تسبیح می گفتیم و فرشتگان با ستایش ما، تسبیح او تسبیح او می گفتند، تا آنکه بر زمین فرود آمدیم و آنگاه خدا را تسبیح گفتیم و زمینیان با ستایش ما، تسبیح او گفتند و در حقیقت، ماییم که صف بسته ایم * و ماییم که تسبیح گویانیم. هر که به عهد ما وفا کند، به عهد و پیمان خداوند عزّوجل وفا کرده و هر که عهد ما را پاس دارد، عهد و پیمان خداوند عزوجل را پاس داشته است».

5- پیامبر صلی الله علیه وآله - علا بن سعد گوید: روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله به همنشینانش فرمود: «آسمان نالید در حالی که شایسته ی آن است که .بنالد جای پایی در آن نیست مگر آنکه فرشته ای در رکوع یا سجود است. سپس [این آیات] را تلاوت کرد: وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ».

6- امام باقر علیه السلام - پس جبرئیل علیه السلام به محمد صلی الله علیه وآله گفت: و ما همگی (برای فرمان خداوند) به صف ایستاده ایم * و ما همه تسبیح گوی او هستیم.

ص: 719

7- أمير المؤمنين علیه السلام - في نهج البلاغة: قال علیه السلام فِي وَصْف الْمَلَائِكَةِ وَصَافُونَ لَا يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لَا يَسْأَمُونَ. (1)

قوله تعالى: وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ (167)

1 - الباقر علیه السلام - وَإِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ ... فَهُمْ كُفَّارُ قُرَيْش. (2)

قوله تعالى : لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ (168)

قوله تعالى : لَكُنا عِبادَ الله المُخْلَصِينَ (169)

1 - الباقر علیه السلام - فَهُمْ كُفَّارُ قُرَيْشَ كَانُوا يَقُولُونَ لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ قَاتَلَ اللَّهُ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى كَيْفَ كَذَّبُوا أَنْبِيَاءَهُمْ أَمَا وَاللَّهِ لَوْ كَانَ عِنْدَنَا ذِكْرٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ * لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ يَقُولُ اللَّهُ فَكَفَرُوا بِهِ حِينَ جَاءَهُمْ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله ... قَوْلُهُ فَإِذا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ يَعْنِي الْعَذَابَ إِذَا نَزَلَ بِبَنِي أُمَيَّةَ وَأَشْيَاعِهِمْ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْلُهُ وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ * وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ فَذَلِكَ إِذَا أَتَاهُمُ الْعَذَابُ أَبْصَرُوا حِينَ لَا يَنْفَعُهُمُ الْبَصَرُ فَهَذِهِ فِي أَهْلِ الشُّبُهَاتِ و الضَّلَالَاتِ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَة. (3)

قوله تعالى: فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (170)

قوله تعالى: وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ (171)

قوله تعالى: إِنَّهُمْ هُمُ المَنْصُورُونَ (172)

قوله تعالى : وَ إِنَّ جُنْدَنَا هُمُ الْغَالِبُونَ (173)

قوله تعالى: فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ (174)

ص: 720


1- تفسير نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج 9، ص 232 / تفسير القمى، ج 2، ص227/ تفسیر نورالثقلین.
3- تفسیر القمی، ج 2، ص 227 / بحار الأنوار، ج 9، ص 232/ تفسير البرهان.

7- امام علی علیه السلام - در نهج البلاغه آمده است که امام علی علیه السلام در وصف ملائکه فرمود: «گروهی [از فرشتگان] در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمی شوند و گروهی همواره تسبیح می گویند، بی آنکه خسته شوند».

آن ها پیوسته می گفتند: (167)

1- امام باقر علیه السلام - وَ إِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ ... آنها کفار قریش بودند.

اگر یکی از کتاب های پیشینیان نزد ما بود، (168)

به یقین ما بندگان مخلص خدا بودیم. (169)

1- امام باقر علیه السلام - آن ها کافران قریش بودند که می گفتند: «خداوند یهودیان و نصرانی ها را مرگ دهد، چگونه آن ها پیامبران خود را دروغین پنداشتند؟ به خدا سوگند! اگر یکی از کتاب های پیشینیان نزد ما بود * به یقین، ما بندگان مخلص خدا بودیم. در حالی که به او کفر ورزیدند وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله نزد آنها آمد او را نپذیرفتند. ... منظور خداوند متعال از آیه ی: فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ المُنذَرِينَ عذاب است، هنگامی که در آخر الزمان بر بنی امیه و پیروان آن ها نازل شود. خداوند عزوجل فرمود: فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ، وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ، چون عذاب فرود آید، آنها چشم می گشایند، اما دیگر هنگامی فرا رسیده که دیده برایشان سودی ندارد، و این درباره ی شبهه پردازان و به گمراهی افتادگان در میان مسلمانان می باشد».

[اما وقتی قرآن آمد] به آن کافر شدند؛ ولی به زودی خواهند دانست (170)

وعده ی قطعی ما درباره ی بندگان فرستاده شدهی ما از پیش مسلم شده. (171)

که آنان یاری شدگانند. (172)

و لشکر ما پیروزند. (173)

بنابراین از آنها (کافران) روی بگردان [و آنان را رها کن] تا زمان معینی [که فرمان جهاد فرارسد]. (174)

ص: 721

1- الصادق علیه السلام - عَن الصَّادِق علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لهُمُ المنصُورُونَ قَالَ نَحْنُ هم. (1)

قوله تعالى: وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ (175)

قوله تعالى : أَفَبِعَذَابِنا يَسْتَعْجِلُونَ (176)

قوله تعالى : فَإِذَا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذِرِينَ (177)

1 - الصادق علیه السلام - فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَسَاءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ يَعْنِي الْعَذَابَ إِذَا نَزَلَ بِبَنِي أُمَيَّةَ وَأَشْيَاعِهِمْ فِي آخِرِ الزَّمَان. (2)

2- على بن إبراهيم رحمه الله - فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ أَي بمَكَانِهم. (3)

قوله تعالى: وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ (178)

1- ابن عباس رحمه الله - وَقِيلَ: إِلَى يَوْمِ الْمَوْتِ. (4)

قوله تعالى: وَ أَبصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ (179)

1 - الصادق علیه السلام - وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ فَذَلِكَ إِذَا أَتَاهُمُ الْعَذَابُ أَبْصَرُوا حِينَ لَا يَنْفَعُهُمُ الْبَصَرُ فَهَذِهِ فِي أَهْلِ الشَّبُهَاتِ وَ الضَّلَالَاتِ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَة. (5)

قوله تعالى : سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ (180)

1 - الصادق علیه السلام - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَطِيَّةَ قَالَ: جَاءَ إِلَى أَبِي جَعْفَرِ علیه السلام رَجُلُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ مِنْ عُلَمَائِهِمْ فَقَالَ يَا أَبَا جَعْفَر علیه السلام جَنْتُ أَسْأَلُكَ عَنْ مَسْأَلَة قَدْ أَعْيَتْ عَلَيَّ أَنْ أَجِدَ أَحَدَأَ يُفَسِّرُهَا وَ قَدْ سَأَلْتُ عَنْهَا ثَلَاثَةَ أَصْنَافِ مِنَ النَّاسِ فَقَالَ كُلُّ صِنْفَ مِنْهُمْ شَيْئاً غَيْرَ الَّذِي قَالَ الصِّنْفُ الْآخَرُ

ص: 722


1- بحار الأنوار، ج 24، ص 182 / المناقب، ج 4، ص 214 .
2- بحار الأنوار، ج 9، ص 232/ بحار الأنوار، ج 53، ص 56 / تفسیر القمی، ج 2، ص227
3- تفسير القمى، ج 2، ص228 / تفسير البرهان .
4- تفسیر بحر العرفان، ج 13، ص 276 .
5- بحار الأنوار، ج 9، ص 232 / تفسير القمي، ج 2، ص 227

1 - امام صادق علیه السلام - وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبادِنَا المُرْسَلِينَ * إِنَّهُمْ هُمُ الْمَنْصُورُونَ ما آن هاييم.

و آنها را بنگر! که به زودی [نتیجه اعمال خود را] می بینند! (175)

آیا آن ها برای عذاب ما شتاب می کنند؟! (176)

اما هنگامی که عذاب ما در آستانه خانه هایشان فرود آید انذار شدگان صبحگاه بدی خواهند داشت! (177)

1 - امام صادق علیه السلام - فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ المُنذَرِينَ؛ یعنی وقتی که در آخرالزمان، عذاب بر بنی امیه و پیروان آن ها نازل شود.

2- على بن ابراهيم رحمه الله - فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ یعنی به جایگاه آنان [عذاب فرود آید].

از آنان روی بگردان تا زمان معینی (178)

1 - ابن عباس رحمه الله - منظور از [ حَتَّى حِينٍ]؛ تا روز مرگ است.

و آن ها را بنگر که به زودی [نتیجه اعمال خود را] می بینند (179)

1- امام صادق علیه السلام - وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ؛ چون عذاب فرود آید، آن ها چشم می گشایند، اما دیگر زمانی فرا رسیده است که دیده برایشان سودی ندارد. و این [موضوع] درباره ی شبهه پردازان و به گمراهی افتادگان در میان مسلمانان می باشد.

منزه است پروردگار تو، پروردگار صاحب قدرت، از آنچه آنان توصیف می کنند. (180)

1- امام صادق علیه السلام - محمد بن عطیه گوید: «مردی از دانشمندان شام نزد امام باقر علیه السلام آمد و گفت: «ای اباجعفر علیه السلام آمدم تا از شما مسأله ای بپرسم که در پاسخگویی آن درمانده شدم، من از سه دسته مردم این مسأله را پرسیدم، هر کدام پاسخی مخالف هم داده اند». امام علیه السلام فرمود: «آن مسأله چیست»؟ گفت: «نخستین چیزی که خداوند آفریده است، چیست؟ برخی به من گفته اند: قدر است. و برخی گفته اند: قلم است و برخی آن را روح دانسته اند». امام باقر علیه السلام فرمود: «چیزی را درست نگفته اند. به تو خبر می دهم که خدای تبارک و تعالی بود و چیزی جز او نبود. عزیز بود و

ص: 723

فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرَ علیه السلام مَا ذَاكَ قَالَ فَإِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ أَوَّل مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ خَلْقِهِ فَإِنَّ بَعْضَ مَنْ سَأَلْتُهُ قَالَ الْقَدَرُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الْقَلَمُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الرُّوحُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام مَا قَالُوا شَيْئاً أَخْبِرُكَ أنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى كَانَ وَ لَا شَيْءٍ غَيْرُهُ وَكَانَ عَزِيزاً وَ لَا أَحَدَ كَانَ قَبْلَ عِزَّهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَكَانَ الْخَالِقُ قَبْلَ الْمَخْلُوقِ وَ لَوْ كَانَ أَوَّلُ مَا خَلَقَ مِنْ خَلْقِهِ الشَّيْءَ مِنَ الشَّيْءِ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ انْقِطَاعُ أَبَداً وَ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ إِذَا وَ مَعَهُ شَيْءٌ لَيْسَ هُوَ يَتَقَدَّمُهُ وَ لَكِنَّهُ كَانَ إِذْ لَا شَيْءَ غَيْرُهُ وَخَلَقَ الشَّيْءَ الَّذِي جَمِيعُ الْأَشْيَاءِ مِنْهُ وَهُوَ الْمَاءُ. (1)

2 - الصادق علیه السلام - مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكْتَالَ بِالْمِكْيَالِ الْأَوْفَى فَلْيَقُلْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَقُومَ مِنْ مَجْلِسِهِ سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى المُرْسَلِينَ وَالحَمدُ لله رَبِّ العالمين. (2)

قوله تعالى: وَ سَلامٌ عَلَى المُرْسَلِينَ (181)

قوله تعالى: وَالحَمدُ لله رَبِّ الْعالَمينَ (182)

1 - المهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف - الحَمدُ لله رَبِّ الْعَالَمِينَ حَمْداً لَا شَريكَ لَهُ عَلَى إِحْسَانِهِ إِلَيْنَا وَفَضْلِهِ عَلَيْنَا. (3)

2 - الباقر علیه السلام - عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ وَكَانَ يُسَمِّيهِ الدُّعَاءَ الْجَامِعَ ... وَ الحَمْدُ لله رَبِّ الْعالَمينَ .. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا حَمِدَ اللَّهَ شَيْءٌ وَ كَمَا يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُحْمَد. (4)

3- أمير المؤمنين علیه السلام - وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَحْدَهُ حَقَّ حَمْدِهِ. (5)

ص: 724


1- بحار الأنوار، ج 54، ص 96/ بحار الأنوار، ج 54، ص66
2- الکافی، ج 2، ص496/ تفسیر نورالثقلین .
3- بحار الأنوار، ج 25، ص 181 / بحار الأنوار، ج 50، ص228 .
4- بحار الأنوار، ج 94، ص378 / بحار الأنوار، ج 95، ص 243.
5- بحار الأنوار، ج 91، ص 370 .

هیچ کس پیش از عزّت او نبود. و این است سخن خداوند متعال: سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ. خالق بود پیش از مخلوق و اگر نخستین بار چیزی را از چیزی آفریده باشد، نقطه ی پایانی برای آن متصور نیست؛ و اگر همیشه با خدا چیزی بوده در این صورت خدا پیش از او نبوده ولی خدا بوده؛ آنگاه که جز او چیزی نبوده، و چیزی آفریده که همه چیز از آن است و آن آب است که همه چیز را از آن آفریده و نسبت هر چیز را به آب قرار داد».

2- امام صادق علیه السلام هرکس که می خواهد پیمانه اعمالش پر باشد، هنگام برخاستن از جایش بگوید: «سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ اللهَ رَبِّ الْعَالَمِينَ».

و سلام بر پیامبران! (181)

و حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. (182)

1- امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف - الحَمدُ لله رَبِّ الْعالَمينَ؛ حمدی که کس دیگری در آن شریک نیست، حمد بر احسانی که نسبت به ما داشته و لطفی که بر ما نموده است.

2- امام باقر علیه السلام - [دعای جامع امام باقر علیه السلام] ... والحَمدُ لله رَبِّ الْعالَمينَ ... و ستایش مخصوص خداوند است، هر آنگاه که چیزی خداوند را سپاس گوید. و همان طور که خداوند دوست دارد ستایش شود.

3- امام علی علیه السلام - و حمد و ستایش، به تنهایی مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است و شایسته ی ستایش است.

ص: 725

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109