تفسیر اهل بيت علیهم السلام جلد 3

مشخصات کتاب

بسم الله الرحمن الرحيم

تفسیر روایی اهل بيت علیهم السلام

(18)

البروج - الناس

زیر نظر

علیرضا برازش

https://alvahy.com

تهران، 1396

خیراندیش دیجیتالی: کانون فرهنگی اندیشه اصفهان

ویراستار کتاب: حدیثه کریمی

ص: 1

اشارة

ص: 2

تفسیر اهل بيت (علیهم السلام)

(3)

النّساء- المائدة 29

زیر نظر

علیرضا برازش

تهران، 1396

ص: 3

ص: 4

ص: 5

فهرس

سُورَةُ النِّسَاء...8

سُورَةُ المَائِدة...552

ص: 6

فهرست

سوره نساء...9

سوره مائده...553

ص: 7

سُورَةُ النِّسَاء

اشاره

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

ثَوابُ القِرائَةِ

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلنِّسَاءِ فِی کُلِ جُمُعَهٍ أَمِنَ مِنْ ضَغْطَهِ اَلْقَبْرِ﴾ (1)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا اَلنَّاسُ اِتَّقُوا رَبَّكُمُ اَلَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً وَ اِتَّقُوا اللهَ اَلَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ إِنَّ اللهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً﴾ ﴿1﴾

باب 1: ﴿يا أَيُّهَا اَلنَّاسُ اِتَّقُوا رَبَّكُمُ اَلَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً﴾

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ آدَمَ علیه السلام مِنْ غَیْرِ أَبٍ وَ أُمٍّ وَ خَلَقَ عِیسَی علیه السلام مِنْ غَیْرِ أَبٍ وَ خَلَقَ سَائِرَ النَّاسِ مِنَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ؟ فَقَالَ لِیَعْلَمَ النَّاسُ تَمَامَ قُدْرَتِهِ وَ كَمَالَهَا وَ یَعْلَمُوا أَنَّهُ قَادِرٌ عَلَی أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً مِنْ أُنْثَی مِنْ غَیْرِ ذَكَرٍ كَمَا هُوَ قَادِرٌ عَلَی أَنْ یَخْلُقَهُ مِنْ غَیْرِ ذَكَرٍ وَ لَا أُنْثَی وَ إِنَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَعَلَ ذَلِكَ لِیُعْلَمَ أَنَّهُ عَلَی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾. (2)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿سُمِّیَتْ حَوَّاءُ حَوَّاءَ لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِنْ حَیٍّ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها﴾. (3)

ص: 8


1- وسائل الشيعة، ج7، ص409/ تفسير البرهان
2- علل الشرائع، ج1، ص: 15/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج11، ص100/ علل الشرائع، ج1، ص16/ تفسير البرهان

سوره نساء

اشاره

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

ثواب قرائت

اشاره

1- امام علی علیه السلام- هر کس سوره نساء را در هر جمعه بخواند، از فشار قبر در امان خواهد بود.

* ای مردم! از [مخالفت] پروردگارتان بپرهیزید! همان کسی که [همه ی] شما را از یک انسان آفرید و همسر او را [نیز] از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی [در روی زمین] منتشر ساخت. و از خدایی بپرهیزید که هرگاه چیزی از یکدیگر می خواهید، نام او را می برید و [نیز] از [قطع رابطه با] خویشاوندان [پرهیز کنید] زیرا خداوند، مراقب شماست. ﴿1﴾

بخش 1: ای مردم! از [مخالفت] پروردگارتان بپرهیزید همان کسی که [همه ی] شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را [نیز] از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانی [در روی زمین] منتشر ساخت.

1-1- امام صادق علیه السلام- ابو بصیر گوید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: «چرا خداوند تعالی آدم علیه السلام را بدون پدر و مادر و عیسی علیه السلام را بدون پدر و بقیه ی مردم را از پدران و مادران آفرید»؟ امام علیه السلام فرمود: «تا مردم به قدرت و توانایی خداوند، واقف گردند و بدانند که او قادر است از مؤنث (مادر) بدون مذکّر (پدر)، موجودی بیافریند؛ همان طور که قادر است آن موجود را بدون مذکّر و مؤنث بیافریند و خداوند تعالی این چنین کرد تا همگان بدانند که او بر هر چیزی تواناست. (حج/6)».

2-1- امام صادق علیه السلام- حوّا به این علّت حوّا نامیده شد که از حیّ، یعنی موجود زنده (آدم علیه السلام)، خلق گردید. خداوند تعالی می فرماید: ﴿خَلَقَکُمْ مِنْ نَّفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها﴾.

ص: 9

3-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ یَعْنِی آدَمَ علیه السلام وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها یَعْنِی حَوَّاءَ بَرَأَهَا مِنْ أَسْفَلِ أَضْلَاعِهِ﴾ (1)

4-1- الصادق علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ أَنَّهُ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ خَلْقِ حَوَّاءَ وَ قِیلَ لَهُ إِنَّ أُنَاساً عِنْدَنَا یَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ حَوَّاءَ مِنْ ضِلْعِ آدَمَ علیه السلام الْأَیْسَرِ الْأَقْصَی. قَالَ: سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ تَعَالَی عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً یَقُولُ مَنْ یَقُولُ هَذَا: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنَ اَلْقُدْرَهِ مَا یَخْلُقُ لِآدَمَ علیه السلام زَوْجَهً مِنْ غَیْرِ ضِلْعِهِ وَ جَعَلَ لِمُتَکَلِّمٍ مِنْ أَهْلِ اَلتَّشْنِیعِ سَبِیلًا إِلَی اَلْکَلاَمِ یَقُولُ: إِنَّ آدَمَ علیه السلام کَانَ یَنْکِحُ بَعْضُهُ بَعْضاً إِذَا کَانَتْ مِنْ ضِلْعِهِ مَا لِهَؤُلاَءِ حَکَمَ اَللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ؟ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ آدَمَ علیه السلام مِنْ طِینٍ أَمَرَ اَلْمَلَئِکَهَ فَسَجَدُوا لَهُ وَ أَلْقَی عَلَیْهِ اَلسُّبَاتَ ثُمَّ اِبْتَدَعَ لَهُ خَلْقاً ثُمَّ جَعَلَهَا فِی مَوْضِعِ اَلنُّقْرَهِ اَلَّتِی بَیْنَ رُکْبَتَیْهِ وَ ذَلِکَ لِکَیْ تَکُونَ اَلْمَرْأَهُ تَبَعاً لِلرَّجُلِ فَأَقْبَلَتْ تَتَحَرَّکُ فَانْتَبَهَ لِتَحَرُّکِهَا فَلَمَّا اِنْتَبَهَ نُودِیَتْ أَنْ تَنَحَّیْ عَنْهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهَا نَظَرَ إِلَی خَلْقٍ حَسَنٍ یُشْبِهُ صُورَتَهُ غَیْرَ أَنَّهَا أُنْثَی فَکَلَّمَهَا فَکَلَّمَتْهُ بِلُغَتِهِ فَقَالَ لَهَا: مَنْ أَنْتِ؟ فَقَالَتْ خَلْقٌ خَلَقَنِی اَللَّهُ کَمَا تَرَی فَقَالَ آدَمُ علیه السلام عِنْدَ ذَلِکَ یَا رَبِّ مَنْ هَذَا اَلْخَلْقُ اَلْحَسَنُ اَلَّذِی قَدْ آنَسَنِی قُرْبُهُ وَ اَلنَّظَرُ إِلَیْهِ؟ فَقَالَ اَللَّهُ هَذِهِ أَمَتِی حَوَّاءُ أَ فَتُحِبُّ أَنْ تَکُونَ مَعَکَ فَتُونِسَکَ وَ تُحَدِّثَکَ وَ تَأْتَمِرَ لِأَمْرِکَ؟ قَالَ: نَعَمْ یَا رَبِّ وَ لَکَ عَلَیَّ بِذَلِکَ اَلشُّکْرُ وَ اَلْحَمْدُ مَا بَقِیتُ فَقَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَاخْطُبْهُا إِلَیَّ فَإِنَّهَا أَمَتِی وَ قَدْ تَصْلُحُ أَیْضاً لِلشَّهْوَهِ وَ أَلْقَی اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلشَّهْوَهَ وَ قَدْ عْلَّمَ قَبْلَ ذَلِکَ اَلْمَعْرِفَهَ. فَقَالَ: یَا رَبِّ فَإِنِّی أَخْطُبُهَا إِلَیْکَ فَمَا رِضَاکَ لِذَلِکَ؟ قَالَ رِضَایَ أَنْ تُعَلِّمَهَا مَعَالِمَ دِینِی. فَقَالَ: ذَلِکَ لَکَ- یَا رَبِّ- إِنْ شِئْتَ ذَلِکَ. فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ شِئْتُ ذَلِکَ وَ قَدْ زَوَّجْتُکَهَا فَضُمَّهَا إِلَیْکَ. فَقَالَ أَقْبِلِی. فَقَالَتْ: بَلْ أَنْتَ فَأَقْبِلْ إِلَیَّ. فَأَمَرَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِآدَمَ علیه السلام أَنْ یَقُومَ إِلَیْهَا فَقَامَ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَکُنَّ اَلنِّسَاءُ هُنَّ یَذْهَبْنَ إِلَی اَلرِّجَالِ حِینَ خَطَبْنَ عَلَی أَنْفُسِهِنَّ فَهَذِهِ قِصَّهُ حَوَّاء علیها السلام﴾. (2)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ آدَمَ علیه السلام أَبِی الْبَشَرِ علیه السلام أَ كَانَ زَوَّجَ ابْنَتَهُ مِنِ ابْنِهِ فَقَالَ مَعَاذَ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَوْ فَعَلَ ذَلِكَ آدَمُ علیه السلام لَمَا رَغِبَ عَنْهُ رَسُولُ﴾

ص: 10


1- بحار الأنوار، ج11، ص100/ تفسير القمى، ج1، ص130/ مستدرک الوسائل، ج14، ص324/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار ج11، ص221/ تفسير البرهان

3-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- منظور از خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ، حضرت آدم علیع السلام است و منظور از خَلَقَ مِنْها زَوْجَهَا، حضرت حوّا علیها السلام است که خدا، او را از یکی از دنده های پایینی آدم علیه السلام آفرید.

4-1- امام صادق علیه السلام- زراره گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آفرینش حوّا پرسیدند و به او گفتند: «مردمانی داریم که می گویند: خداوند تعالی، حوّا را از دنده چپ و پایین آدم علیه السلام آفرید». فرمود: «خداوند از آن چه که می گویند، بزرگ تر و والاتر است و معنی آن چه که اینان می گویند این است که خداوند تعالی توانایی آفرینش همسر آدم علیه السلام از چیزی غیر از دنده ی او را نداشته است و این سخن، راه را برای زشت گویی زشت گویان باز نموده و می گویند: اگر حوّا علیها السلام از دنده ی آدم علیه السلام آفریده شده، پس آدم علیه السلام با خودش ازدواج نموده است. این ها را چه می شود [که چنین حکم می کنند]؟ خداوند بین ما و آن ها حکم نماید». سپس فرمود: «خداوند، وقتی حضرت آدم علیه السلام را از گل آفرید، به فرشتگان دستور سجده داد و آن ها نیز در مقابل آدم علیه السلام سجده کردند. آنگاه خداوند، آدم علیه السلام را به خوابی سنگین فرو برد و سپس برای او مخلوقی آفرید و او را در سوراخ مفصل ران که بین دو سُرینش بود، قرار داد و آن به این دلیل است که زن، تابع مرد باشد. سپس آن مخلوق، شروع به حرکت کرد و آدم علیه السلام متوجّه ی حرکت او شد. و زمانی که آدم علیه السلام متوجّه شد، به آن مخلوق ندا رسید که از او (آدم علیه السلام) دور شو، و آنگاه که آدم علیه السلام به آن مخلوق نگریست، دید که آن، مخلوقی است زیبا، شبیه خودش، امّا از جنس مؤنث. پس با او سخن گفت و او نیز با زبان خودش با او (آدم علیه السلام)، سخن گفت. آدم علیه السلام از او پرسید: «تو کیستی»؟ گفت: «همان طور که می بینی من مخلوقی هستم آفریده ی پروردگار». آنگاه آدم علیه السلام گفت: «پروردگارا! این مخلوق زیبا که همجواری و نگریستن به او به من آرامش می بخشد، کیست»؟ خداوند فرمود: «این کنیز من، حوّا است. آیا دوست داری که با تو باشد و به تو آرامش ببخشد و با تو به گفتگو بنشیند و از دستورات تو فرمان برداری کند»؟ گفت: «آری پروردگارا، و به شکرانه ی این نعمت تا زنده هستم، تو را حمد و ثنا گویم». خداوند تعالی فرمود: «پس او را از من خواستگاری کن؛ چرا که او کنیز من است و گاهی برای شهوت جنسی نیز مناسب است». آنگاه، خداوند، غریزه ی شهوت را در او نهاد و قبل از آن، شناخت کافی را به او داد. آدم علیه السلام گفت: «پروردگارا! او را از تو خواستگاری می کنم، رضای تو برای آن در چیست»؟ خداوند سبحان فرمود: «رضای من در این است که آموزه های دینم را به او بیاموزی». آدم علیه السلام گفت: «پروردگارا! اگر تو خواستار آن باشی، پذیرفتم». خداوند تعالی فرمود: «اراده ی من چنین است و او را به همسری تو در آوردم، پس او را نزد خود بیاور و در آغوشش بگیر». آدم علیه السلام نیز گفت: «بیا». امّا حوّا علیه السلام گفت: «نه، تو نزد من بیا». آنگاه، خداوند سبحان به آدم علیه السلام وحی کرد تا به سوی حوّا علیه السلام برخیزد. آدم علیه السلام نیز برخاست و اگر چنین نبود، این زنان بودند که به خواستگاری مردان می رفتند. داستان حوّا علیها السلام، این چنین است».

5-1- امام صادق علیه السلام- معاوية بن عمّار گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آدم ابوالبشر علیه السلام سؤال کردم که آیا دخترش را همسر پسرش قرار داد؟ امام فرمود: «پناه بر خدا! اگر آدم علیه السلام چنین می کرد، حتماً رسول خدا صلی الله علیخ و آله از او روی برمی گرداند؛ امّا مطمئناً، آذم علیه السلام بردین و آیین [شبیه و مانند] رسول خدا صلی الله علیه و آله

ص: 11

اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَا کَانَ آدَمَ علیه السلام إِلَّا عَلَى دِينِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقُلْتُ وَ هَذَا الْخَلْقُ مِنْ وُلْدِ مَنْ هُمْ وَ لَمْ يَكُنْ إِلَّا آدَمُ علیه السلام وَ حَوَّاءُ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً فَأَخْبَرَنَا أَنَّ هَذَا الْخَلْقَ مِنْ آدَمَ علیه السلام وَ حَوَّاءَ فَقَالَ علیه السلام صَدَقَ اللَّهُ وَ بَلَّغَتْ رُسُلُهُ وَ أَنَا عَلَى ذَلِكَ مِنَ الشَّاهِدِينَ فَقُلْتُ فَفَسِّرْ لِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا أَهْبَطَ آدَمَ علیه السلام وَ حَوَّاءَ إِلَى الْأَرْضِ وَ جَمَعَ بَيْنَهُمَا وَلَدَتْ حَوَّاءُ بِنْتاً فَسَمَّاهَا عَنَاقاً فَكَانَتْ أَوَّلَ مَنْ بَغَى عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ فَسَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهَا ذِئْباً كَالْفِيلِ وَ نَسْراً كَالْحِمَارِ فَقَتَلَاهَا ثُمَّ وُلِدَ لَهُ أَثَرَ عَنَاقَ قَابِيلُ بْنُ آدَمَ فَلَمَّا أَدْرَكَ قَابِيلُ مَا يُدْرِكُ الرَّجُلُ أَظْهَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ جِنِّيَّةً مِنْ وُلْدِ الْجَانِّ يُقَالُ لَهَا جُهَانَةُ فِي صُورَةِ الْإِنْسِيَّةِ فَلَمَّا رَآهَا قَابِيلُ وَ مِقَهَا فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى آدَمَ علیه السلام أَنْ زَوِّجْ جُهَانَةَ مِنْ قَابِيلَ فَزَوَّجَهَا مِنْ قَابِيلَ ثُمَّ وُلِدَ لآِدَمَ علیه السلام هَابِيلُ فَلَمَّا أَدْرَكَ هَابِيلُ مَا يُدْرِكُ الرَّجُلُ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَى آدَمَ علیه السلام حَوْرَاءَ وَ اسْمُهَا تُرْكُ الْحَوْرَاءِ فَلَمَّا رَآهَا هَابِيلُ وَ مِقَهَا. فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى آدَمَ علیه السلام أَنْ زَوِّجْ تُرْكاً مِنْ هَابِيلَ فَفَعَلَ ذَلِكَ فَكَانَتْ تُرْكُ الْحَوْرَاءِ زَوْجَةَ هَابِيلَ بْنِ آدَمَ... قَالَ وَ إِنَّ هَابِیلَ یَوْمَ قُتِلَ كَانَتِ امْرَأَتُهُ تُرْكُ الْحَوْرَاءِ حُبْلَی فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَسَمَّاهُ آدَمُ علیه السلام بِسْمِ ابْنِهِ هَابِیلَ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَهَبَ لآِدَمَ علیه السلام بَعْدَ هَابِیلَ ابْناً فَسَمَّاهُ شَیْثاً ثُمَّ قَالَ ابْنِی هَذَا هِبَةُ اللَّهِ فَلَمَّا أَدْرَكَ شَیْثٌ مَا یُدْرِكُ الرِّجَالُ أَهْبَطَ اللَّهُ عَلَی آدَمَ علیه السلام حَوْرَاءَ یُقَالُ لَهَا نَاعِمَةُ فِی صُورَةِ إِنْسِیَّةٍ فَلَمَّا رَآهَا شَیْثٌ وَ مِقَهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ علیه السلام أَنْ زَوِّجْ نَاعِمَةَ مِنْ شَیْثٍ فَفَعَلَ ذَلِكَ آدَمُ علیه السلام فَكَانَتْ نَاعِمَةُ الْحَوْرَاءُ زَوْجَةَ شَیْثٍ فَوَلَدَتْ لَهُ جَارِیَةً فَسَمَّاهَا آدَمُ علیه السلام حُورِیَّةَ فَلَمَّا أَدْرَكَتْ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ علیه السلام أَنْ زَوِّجْ حُورِیَّةَ مِنْ هَابِیلَ بْنِ هَابِیلَ فَفَعَلَ ذَلِكَ آدَمُ فَهَذَا الْخَلْقُ الَّذِی تَرَی مِنْ هَذَا النَّسْلِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِیراً وَ نِساءً وَ قَوْلُهُ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها أَیْ مِنَ الطِّینَةِ الَّتِی خَلَقَ مِنْهَا آدَمَ علیه السلام﴾. (1)

6-1- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ آدَمَ علیه السلام وُلِدَ لَهُ أَرْبَعَهُ ذُکُورٍ فَأَهْبَطَ اَللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِمْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلْحُورِ اَلْعِینِ فَزَوَّجَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ وَاحِدَهً فَتَوَالَدُوا ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ رَفَعَهُنَّ، وَ زَوَّجَ هَؤُلاَءِ

ص: 12


1- بحار الأنوار، ج11، ص226/ مستدرک الوسائل، ج14، ص361

بوده است». گفتم: «پس این مخلوق (دختری که با پسر آدم علیه السلام ازدواج کرده) فرزند کیست»؟

در حالی که [در زمین] فقط آدم و حوّا علیهما السلام موجود بودند! و دلیل گفته ی من این آیه است که می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً﴾، با این حال بفرمایید که آیا آن مخلوق از آدم و حوا علیهما السلام بوده»؟ امام علیه السلام فرمود: «کلام خدا درست است و رسولانش نیز به درستی، کلام او را ابلاغ کرده اند و من نیز از کسانی هستم که بر این مطلب شهادت می دهند». گفتم: «پس ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله، این کلام را تفسیر کن»، فرمود: «خداوند وقتی آدم و حوا علیهما السلام را به زمین فرو فرستاد و آن دو را زن و شوهر قرار داد، حوا علیها السلام دختری به دنیا آورد و او را «عناق» نامید، [امّا او فاسد شد] و اوّلین کسی بود که بر روی زمین به فساد و طغیان پرداخت، لذا خداوند گرگی که جثّه ای شبیه فیل داشت و کرکسی که جثّه ای به بزرگی یک خر داشت، بر او مسلّط کرد و آن دو او را کشتند؛ پس از عناق، «قابیل» به دنیا آمد و چون به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، دختری از فرزندان جنّیان را که «جهانه» نام داشت، بهشکل یک انسان ظاهر و آشکار کرد؛ به محض آن که نگاه قابیل به او افتاد، مهر و علاقه ی او نیز به دلش افتاد، پس خداوند به آدم علیه السلام وحی فرستاد که جهانه را به عقد قابیل در آور و آدم علیه السلام چنین کرد. پس از آن، هابیل علیه السلام به دنیا آمد و چون به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، حوری بهشتی را که «ترک» نام داشت، به سوی آدم علیه السلام [و به زمین] فرستاد؛ به محض آن که نگاه هابیل علیه السلام به او افتاد، مهر و علاقه ی او به دلش افتاد، پس خداوند به آدم علیه السلام وحی فرستاد که ترک را به عقد هابیل علیه السلام در آور و آدم علیه السلام چنین کرد و ترک همسر هابیل علیه السلام شد؛... امام علیه السلام [ادامه داد و] فرمود: «روزی که هابیل علیه السلام کشته شد، همسرش- ترک حامله بوده است و از او پسری به دنیا آمد که آدم علیه السلام او را همنام پسر خودش، هابیل علیه السلام نام نهاد؛ پس از هابیل علیه السلام، خداوند پسری دیگر به آدم علیه السلام عطا کرد که نامش را «شیث» نهاد، آدم علیه السلام گفت: این پسر من، هدیه ای از جانب خداست، هنگامی که شیث علیه السلام به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، حوری ای در هیبت یک انسان به سوی آدم علیه السلام و به روی زمین نازل کرد که او را «ناعمه» می نامیدند؛ به محض آن که نگاه شیث علیه السلام به او افتاد، مهر و علاقه ی او نیز به دلش افتاد، پس خداوند به آدم علیه السلام وحی فرستاد که ناعمه را به عقد شیث علیه السلام در آور و آدم علیه السلام چنین کرد و به این ترتیب ناعمه همسر شیث شد و از آن دو، دختری به دنیا آمد که آدم علیه السلام او را «حوریه» نامید. وقتی که حوریه به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند به آدم علیه السلام وحی نمود تا او را به عقد هابیل، پسر هابیل علیه السلام در آورد و آدم علیه السلام چنین کرد و این نسلی که [هم اکنون] می بینی، به این شکل رشد و توسعه یافت و این همان کلام خداوند است که فرمود: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً﴾ و منظور از آن که فرمود: ﴿و خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَها﴾ یعنی، حوا را از همان گلی که آدم علیه السلام را از آن خلق کرده بود، آفرید».

6-1- امام باقر علیه السلام- آدم علیه السلام، صاحب چهار فرزند پسر شد خداوند نیز برای آن ها چهار حوری نازل کرد و هر یک از آن حوریان را به همسری هر یک از آن پسران در آورد و زاد و ولد کردند. سپس

ص: 13

اَلْأَرْبَعَهَ أَرْبَعَهً مِنَ اَلْجِنِّ فَصَارَ اَلنَّسْلُ فِیهِمْ فَمَا کَانَ مِنْ حِلْمٍ فَمِنْ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَا کَانَ مِنْ جَمَالٍ فَمِنْ قِبَلِ اَلْحُورِ اَلْعِینِ وَ مَا کَانَ مِنْ قُبْحٍ أَوْ سُوءِ خُلُقٍ فَمِنَ اَلْجِنِّ.﴾ (1)

الْأَرْبَعَةَ أَرْبَعَةً مِنَ الْجِنِّ فَصَارَ النَّسْلُ فِيهِمْ فَمَا كَانَ مِنْ حِلْمِ فَمِنْ آدَمَ وَ مَا كَانَ مِنْ جَمَالَ فَمِنْ قِبَلِ الْحُورِ الْعِينِ وَ مَا كَانَ مِنْ قُبْحٍ أَوْ سُوءِ خُلُقَ فَمِنَ الْجِن.

7-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ لِی مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ فِی تَزْوِیجِ آدَمَ علیه السلام وَ وُلْدَهُ؟ قَالَ قُلْتُ یَقُولُونَ إِنَّ حَوَّاءَ کَانَتْ تَلِدُ لِآدَمَ علیه السلام فِی کُلِّ بَطْنٍ غُلاَماً وَ جَارِیَهً فَتَزَوَّجَ اَلْغُلاَمُ اَلْجَارِیَهَ اَلَّتِی مِنَ اَلْبَطْنِ اَلْآخَرِ اَلثَّانِی وَ تَزَوَّجَ اَلْجَارِیَهَ اَلْغُلاَمُ اَلَّذِی مِنَ اَلْبَطْنِ اَلْآخَرِ اَلثَّانِی حَتَّی تَوَالَدُوا. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَیْسَ هَذَا کَذَاکَ وَ لَکِنَّهُ لَمَّا وَلَدَ آدَمُ علیه السلام هِبَهَ اَللَّهِ وَ کَبِرَ سَأَلَ اَللَّهَ أَنْ یُزَوِّجَهُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ لَهُ حَوْرَاءَ مِنَ اَلْجَنَّهِ فَزَوَّجَهَا إِیَّاهُ فَوَلَدَ لَهُ أَرْبَعَهَ بَنِینَ ثُمَّ وُلِدَ لِآدَمَ اِبْنٌ آخَرُ فَلَمَّا کَبِرَ أَمَرَهُ فَتَزَوَّجَ إِلَی اَلْجَانِّ فَوُلِدَ لَهُ أَرْبَعُ بَنَاتٍ فَتَزَوَّجَ بَنُو هَذَا بَنَاتِ هَذَا فَمَا کَانَ مِنْ جَمَالٍ فَمِنْ قِبَلِ اَلْحَوْرَاءِ وَ مَا کَانَ مِنْ حِلْمٍ فَمِنْ قِبَلِ آدَمَ علیه السلام وَ مَا کَانَ مِنْ حِقْدٍ فَمِنْ قِبَلِ اَلْجَانِّ فَلَمَّا تَوَالَدُوا صَعِدَ اَلْحَوْرَاءُ إِلَی اَلسَّمَاءِ﴾. (2)

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَن زُرَارَةَ قُالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ بَدْءِ اَلنَّسْلِ مِنْ آدَمَ علیه السلام كَيْفَ كَانَ؟ وَ عَنْ بَدْءِ اَلنَّسْلِ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ علیه السلام فَإِنَّ أُنَاساً عِنْدَنَا يَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَى إِلَى آدَمَ علیه السلام أَنْ يُزَوِّجَ بَنَاتِهِ مِنْ بَنِيهِ وَ إِنَّ هَذَا اَلْخَلْقَ كُلَّهُمْ أَصْلُهُ مِنَ اَلْإِخْوَةِ وَ اَلْأَخَوَاتِ؟ فَقَال أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً يَقُولُ مَنْ قَالَ هَذَا بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ صَفْوَةَ خَلْقِهِ وَ أَحبَّاءَهُ وَ أَنْبِيَاءَه علیهم السلام وَ رُسُلَهُ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ مِنْ حَرَامٍ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ مِنَ الْقُدْرَةِ مَا یَخْلُقُهُمْ مِنْ حَلَالٍ وَ قَدْ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَی الْحَلَالِ الطُّهْرِ الطَّاهِرِ الطَّیِّبِ. فَوَ اللَّهِ لَقَدْ تَبَیَّنْتُ أَنَّ بَعْضَ الْبَهَائِمِ تَنَكَّرَتْ لَهُ أُخْتُهُ فَلَمَّا نَزَا عَلَیْهَا وَ نَزَلَ كُشِفَ لَهُ عَنْهَا فَلَمَّا عَلِمَ أَنَّهَا أُخْتُهُ أَخْرَجَ غُرْمُولَهُ ثُمَّ قَبَضَ عَلَیْهِ بِأَسْنَانِهِ حَتَّی قَطَعَهُ فَخَرَّ مَیِّتاً وَ آخَرَ تَنَكَّرَتْ لَهُ أُمُّهُ فَفَعَلَ هَذَا بِعَیْنِهِ فَكَیْفَ الْإِنْسَانُ فِی إِنْسِیَّتِهِ وَ فَضْلِهِ وَ عِلْمِهِ؟ غَیْرَ أَنَّ جِیلًا مِنْ هَذَا الْخَلْقِ الَّذِی تَرَوْنَ رَغِبُوا عَنْ عِلْمِ أَهْلِ بُیُوتَاتِ أَنْبِیَائِهِمْ علیهم السلام وَ أَخَذُوا مِنْ حَیْثُ لَمْ یُؤْمَرُوا بِأَخْذِهِ فَصَارُوا إِلَی مَا قَدْ تَرَوْنَ مِنَ الضَّلَالِ وَ الْجَهْلِ بِالْعِلْمِ كَیْفَ كَانَتِ الْأَشْیَاءُ الْمَاضِیَةُ مِنْ بَدْءِ أَنْ خَلَقَ اللَّهُ مَا خَلَقَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ أَبَداً. ثُمَّ قَالَ وَ یْحَ هَؤُلَاءِ أَیْنَ هُمْ عَمَّا لَمْ یَخْتَلِفْ فِیهِ فُقَهَاءُ أَهْلِ الْحِجَازِ وَ لَا فُقَهَاءُ

ص: 14


1- بحار الأنوار ج11، ص244/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار ج11، ص244/ تفسیر البرهان

خداوند آن حوریان را بازگرداند و چهار جن را به همسری آن چهار پسر در آورد و نسل بشر از آن ها پی گرفته شد. لذا هرچه شکیبایی (در ذات آدم) است از آن آدم و هر آن چه زیبایی است از آن حورالعین و هرچه زشتی و بدخویی است، میراث جن است.

7-1- امام باقر علیه السلام- ابوبکر حضر می گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: «مردم درباره ی ازدواج آدم علیه السلام و فرزندانش چه می گویند»؟ گفتم: «می گویند که حوّا علیها السلام در هر زایمانی، یک فرزند دختر و یک فرزند پسر به دنیا می آورد؛ پس آن پسری که از شکم اوّل بود، با دختری که از شکم دوّم بود، ازدواج می کرد و دختری که از شکم دوّم بود، با پسری که از شکم دیگر بود، ازدواج می کرد و این چنین بود که زاد و ولد کردند». امام باقر علیه السلام فرمود: «این چنین نیست؛ مجوس [با این حرف ها] شما را محکوم می کند، بلکه چنین است که وقتی خداوند هبة الله علیه السلام را به آدم بخشید و او بزرگ شد، آدم علیه السلام از خداوند تعالی خواست تا او را تزویج نماید. پس خداوند سبحان یک حوری از بهشت برای او فرو فرستاد و او را به همسری هبة الله علیه السلام درآورد و آن حوری برای او چهار پسر به دنیا آورد. پس از آن آدم علیه السلام، صاحب پسر دیگری شد و وقتی که او بزرگ شد با جن ازدواج نمود و صاحب چهار دختر شد و پسران هبة الله علیه السلام با آن دختران ازدواج کردند. به این ترتیب، هر آن چه زیبایی [در فرزندان آنان] بود میراث حوریان و هر آن چهشکیبایی بود، میراث آدم علیه السلام و هرآن چه کینه بود، میراث جن است، زمانی که زاد و ولد کردند، خداوند حوریان را به آسمان بازگرداند».

8-1- امام صادق علیه السلام- زراره گوید: از امام صادق علیه السلام درباری چگونگی آغاز نسل از آدم علیه السلام و فرزندانش پرسیدند. چرا که مردمانی داریم که می گویند: «خداوند تعالی به آدم علیه السلام وحی نمود تا دخترانش را به همسری پسرانش در آورد و لذا ریشه ی همه این خلق از [ازدواج] خواهران و برادران است». امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند از آن چه اینان می گویند، بسی والاتر است. آنان که چنین می گویند بر این باورند که خداوند تعالی برگزیدگان خلق و دوستداران و انبیاء و پیامبران علیهم السلام و زنان و مردان مؤمن و مسلمانش را از حرام آفریده و توانایی آفرینش آن ها از حلال را نداشته است؛ حال آن که خداوند با آنان عهد و پیمانی پاک و طاهر و مقدّس بسته است. به خدا سوگند، خبردار شدم که یکی از حیوانات، خواهر خود را نشناخت و وقتی با او آمیزش کرد و انزال نمود، به نظرش آشنا آمد و وقتی فهمید که او خواهرش است، عورت خود را بیرون آورد و با دندانش آن را گرفت و کشید تا این که آن را قطع کرد سپس بر زمین افتاد و مُرد. حیوانی دیگر [می شناسم] که در حالی که مادرش را نمی شناخت با او چنین کرد و او نیز همین کار را با خود انجام داد [و خود را کشت]. پس انسان چگونه با انسان بودنش و دانش و دانایی خود، این چنین می کند؟ نسلی از این مردمی که می بینید از گرفتن علم از اهل بیت پیامبران خویش سرباز زدند و آن را از جایی که نباید بگیرند، گرفتند. پس چنین شدند که می بینید؛ غرق در گمراهی و نادانی در مورد چیزهای گذشته شدند و نمی دانند از همان ابتدا که خداوند همه چیز را آفرید، چگونه بوده است». سپس فرمود: «وای بر آن ها! آنان چگونه بر آن چه فقهای اهل

ص: 15

أَهْلِ الْعِرَاقِ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَمَرَ الْقَلَمَ فَجَرَی عَلَی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ بِمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ قَبْلَ خَلْقِ آدَمَ علیه السلام بِأَلْفَیْ عَامٍ وَ أَنَّ كُتُبَ اللَّهِ كُلَّهَا فِیمَا جَرَی فِیهِ الْقَلَمُ فِی كُلِّهَا تَحْرِیمُ الْإِخْوَتِ عَلَى الْإِخْوَةِ مَعَ مَا حُرِّمَ وَ هَذَا نَحْنُ قَدْ نَرَی مِنْهَا هَذِهِ الْكُتُبَ الْأَرْبَعَةَ الْمَشْهُورَةَ فِی هَذَا الْعَالَمِ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ أَنْزَلَهَا اللَّهُ عَنَ اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ عَلَی رُسُلِهِ علیهم السلام مِنْهَا التَّوْرَاةُ عَلَی مُوسَی وَ الزَّبُورُ عَلَی دَاوُدَ علیه السلام وَ الْإِنْجِیلُ عَلَی عِیسَی علیه السلام وَ الْقُرْآنُ عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلَی النَّبِیِّینَ لَیْسَ فِیهَا تَحْلِیلُ شَیْ ءٍ مِنْ ذَلِكَ. حَقّاً أَقُولُ مَا أَرَادَ مَنْ یَقُولُ هَذَا وَ شِبْهَهُ إِلَّا تَقْوِیَةَ حُجَجِ الْمَجُوسِ فَمَا لَهُمْ قَتَلَهُمْ اللَّهُ؟ ثُمَّ أَنْشَأَ یُحَدِّثُنَا كَیْفَ كَانَ بَدْءُ النَّسْلِ مِنْ آدَمَ علیه السلام وَ كَیْفَ كَانَ بَدْءُ النَّسْلِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ فَقَالَ إِنَّ آدَمَ علیه السلام وُلِدَ لَهُ سَبْعُونَ بَطْناً فِی كُلِّ بَطْنٍ غُلَامٌ وَ جَارِیَةٌ إِلَی أَنْ قُتِلَ هَابِیلُ فَلَمَّا قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیلَ جَزِعَ آدَمُ علیه السلام عَلَی هَابِیلَ جَزَعاً قَطَعَهُ عَنْ إِتْیَانِ النِّسَاءِ فَبَقِیَ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَغْشَی حَوَّاءَ خَمْسَمِائَةِ عَامٍ ثُمَّ تَخَلَّی مَا بِهِ مِنَ الْجَزَعِ عَلَیْهِ فَغَشِیَ حَوَّاءَ فَوَهَبَ اللَّهُ لَهُ شَیْثاً وَحْدَهُ لَیْسَ مَعَهُ ثَانٍ وَ اسْمُ شَیْثٍ هِبَةُ اللَّهِ وَ هُوَ أَوَّلُ مَن أُوصِیَ إِلَیْهِ مِنَ الْآدَمِیِّینَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ وُلِدَ لَهُ مِنْ بَعْدِ شَیْثٍ یَافِثُ لَیْسَ مَعَهُ ثَانٍ فَلَمَّا أَدْرَكَا وَ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یُبْلِغَ بِالنَّسْلِ مَا تَرَوْنَ وَ أَنْ یَكُونَ مَا قَدْ جَرَی بِهِ الْقَلَمُ مِنْ تَحْرِیمِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأَخَوَاتِ عَلَی الْإِخْوَةِ أَنْزَلَ بَعْدَ الْعَصْرِ فِی یَوْمِ الْخَمِیسِ حَوْرَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ اسْمُهَا بَرَكَةُ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ آدَمَ علیه السلام أَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ شَیْثٍ فَزَوَّجَهَا مِنْهُ ثُمَّ أنَزَّلَ بَعْدَ الْعَصْرِ مِنَ الْغَدِ حَوْرَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ اسْمُهَا مَنْزِلَةُ فَأَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی آدَمَ علیه السلام أَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ یَافِثَ فَزَوَّجَهَا مِنْهُ فَوُلِدَ لِشَیْثٍ غُلَامٌ وَ وُلِدَتْ لِیَافِثَ جَارِیَةٌ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ آدَمَ علیه السلام حِینَ أَدْرَكَا أَنْ یُزَوِّجَ بِنْتَ یَافِثَ مِنِ ابْنِ شَیْثٍ فَفَعَلَ ذَلِكَ فَوُلِدَ الصَّفْوَةُ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ علیهم السلام مِنْ نَسْلِهِمَا وَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنَّ ذَلِكَ عَلَی مَا قَالُوا مِنَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ﴾. (1)

9-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنِ اَلْبَزَنْطِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلنَّاسِ کَیْفَ تَنَاسَلُوا مِنْ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ حَمَلَتْ حَوَّاءُ هَابِیلَ وَ أُخْتاً لَهُ فِی بَطْنٍ ثُمَّ حَمَلَتْ فِی اَلْبَطْنِ اَلثَّانِی قَابِیلَ وَ أُخْتاً لَهُ فِی بَطْنٍ فَزَوَّجَ هَابِیلَ اَلَّتِی مَعَ قَابِیلَ وَ تَزَوَّجَ قَابِیلُ اَلَّتِی مَعَ هَابِیلَ ثُمَّ حَدَثَ اَلتَّحْرِیمُ بَعْدَ ذَلِکَ﴾. (2)

ص: 16


1- علل الشرائع، ج1، ص18/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج11، ص22

حجاز و عراق متّفق القول هستند، اختلاف دارند؟ خداوند تعالی به قلم، دستور نوشتن داد و قلم نیز آن چه را که از دوهزار سال قبل از پیدایش آدم علیه السلام بوده و تا روز قیامت نیز خواهد بود، نوشت و در تمامی کتاب های آسمانی که خداوند نازل فرموده است، ازدواج برادران با خواهران به همراه سایر محرّمات تحریم شده است. این در حالی است که از جمله این کتاب های آسمانی، این چهار کتاب مشهور را در این جهان می بینیم: تورات، انجیل، زبور و قرآن، که خداوند سبحان آن ها را از لوح محفوظ بر پیامبرانش علیهم السلام نازل فرموده است. از جمله ی آن ها: تورات بر موسی علیه السلام، زبور بر داوود علیه السلام و انجیل بر عیسی علیه السلام و قرآن بر محمّد صلی الله علیه و آله است و در تمامی این کتاب های آسمانی، هیچ چیزی در مورد حلال کردن ازدواج برادر با خواهر وجود ندارد. واقعیّت این است که هرکس چنین سخنان یا امثال این سخنان را می گوید، در واقع، در صدد تقویت و تحکیم استدلال های مجوس است. آنان به کجا می روند؟ خدا ایشان را بکشد»! سپس شروع به صحبت درباره ی چگونگی پیدایش نسل آدم علیه السلام و فرزندانش کرد. فرمود: «حوّا هفتادبار زایمان کرد و در هر زایمانی برای آدم علیه السلام یک فرزند دختر و یک فرزند پسر به دنیا آورد. تا آن که هابیل علیه السلام کشته شد و وقتی قابیل، هابیل علیه السلام را کشت، آدم علیه السلام برای او بسیار بی تابی کرد و سوگواری نمود تا جایی که دیگر تمایلی به آمیزش با زنان نداشت و به این علّت تا پانصد سال نتوانست با حوّا علیها السلام، نزدیکی کند. سپس غم و اندوه و بی تابی اش برطرف شد و با حوّا نزدیکی نمود. آنگاه خداوند، شیث علیه السلام را به تنهایی به آدم علیه السلام بخشید و نام شيث علیه السلام، هبة الله است؛ یعنی هدیه خداوند و او اوّلین وصی از میان آدمیان بر روی زمین بود. پس از شیث علیه السلام، آدم علیه السلامصاحب فرزندی دیگری به نام یافث شد که او نیز تنها به دنیا آمد. زمانی که این دو بزرگ شدند و خداوند خواست، نسل بشر را به این جا که می بینی، برساند و ازدواج برادران با خواهران را که تحریم نموده و در لوح محفوظ نیز نوشته بود، حفظ کند، شامگاه یک روز پنج شنبه، یک حوری از بهشت به نام بكرة نازل فرمود و به آدم علیه السلام دستور داد تا او را به همسری شیث علیه السلام در آورد و آدم نیز چنین کرد. فردای آن روز به هنگام شامگاهان، حوری دیگری از بهشت به نام نزلة نازل فرمود و به آدم علیه السلام دستور داد تا او را به همسری یافت درآورد. آدم علیه السلام نیز چنین کرد. بدین گونه شیث علیه السلام، صاحب پسر و یافث، صاحب دختری شد. و وقتی بزرگ شدند، خداوند به آدم علیه السلام دستور داد تا دختر یافث را به همسری پسر شیث علیه السلام در آورد. آدم علیه السلام نیز چنین کرد و این گونه بود که از این دو نسل برگزیده، انبیاء و پیامبران علیهم السلام متولّد شدند؛ پناه بر خدا از آن چه اینان درباره ازدواج خواهران و برادران می گویند».

9-1- امام رضا علیه السلام- بزنطی گوید: از امام رضا علیه السلام سؤال کردم: «چگونه زاد و ولد از آدم علیه السلام زیاد شد»؟ فرمود: «حوا علیها السلام هابیل علیه السلام را با خواهری از یک شکم حامله شد و در شکم دوّم قابیل را با خواهرش حامله شد پس هابیل علیه السلام با خواهری از قابیل و قابیل با خواهری از هابیل علیه السلام ازدواج نمودند بعد از آن ازدواج برادر و خواهر حرام گشت».

ص: 17

10-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا السَّبَبُ الَّذِی بِهِ بَقَاءُ الْخَلْقِ فَقَدْ بَیَّنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی كِتَابِهِ أَنَّ بَقَاءَ الْخَلْقِ مِنْ أَرْبَعِ وُجُوهٍ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ وَ الْكِنِّ وَ الْمَنَاكِحِ لِلتَّنَاسُلِ مَعَ الْحَاجَةِ فِی ذَلِكَ كُلِّهِ إِلَی الْأَمْرِ وَ النَّهْیِ... وَ أَمَّا الْمَنَاكِحُ فَقَوْلُهُ تَعَالَی یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ وَ قَالَ تَعَالَی یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَیْكُمْ رَقِیباً وَ مِثْلُ هَذَا كَثِیرٌ فِی كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی فِی مَعْنَی النِّكَاحِ وَ سَبَبُ التَّنَاسُلِ﴾. (1)

باب 2: ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ﴾

اشاره

1-2- الصادق علیه السلام- ﴿عَنِ الشَّيْبَانِيَّ فِي نَهْجِ الْبَيَانِ: سُئِلَ الصَّادِقِ علیه السلام عَنِ التَّقْوَى؟ فَقَالَ علیه السلام هِیَ طَاعَتُهُ فَلَا يُعْصَى وَ أَنْ يُذكَرَ فَلَا يُنْسَى وَ أَنْ يُشْكَرَ فَلَا يُكْفَرْ﴾ (2)

2-2- الباقر علیه السلام- ﴿مَعْنَى تَسَاءَلُونَ بِهِ تَطْلُبُونَ حُقُوقَكُمْ وَ حَوَائِجَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ أَنْ تَقْطَعُوهَا﴾. (3)

3-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿نَحْنُ قَسِیمُ اَللَّهِ وَ حُجَّتُهُ بَیْنَ اَلْعِبَادِ إِذْ یَقُولُ اَللَّهُ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ إِنَّ اَللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً﴾. (4)

4-2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: إِنَّ رَحِمَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام الْأَئِمَّةِ علیه السلام لَمُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ قَطَعَنِی ثُمَّ هِیَ جَارِیَهٌ بَعْدَهَا فِی أَرْحَامِ اَلْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ﴾. (5)

5-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ أَنَا الرَّحْمَنُ خَلَقْتُ الرَّحِمَ وَ شَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِی فَمَنْ وَصَلَهَا وَصَلْتُهُ وَ مَنْ قَطَعَهَا قَطَعْتُهُ﴾. (6)

ص: 18


1- بحار الأنوار، ج90، ص39
2- تفسير البرهان
3- تفسير بحر العرفان، ج4، ص146
4- بحار الأنوار، ج39، ص350/ تفسیر فرات الكوفي، ص178
5- الکافی، ج2، ص156/ بحار الأنوار، ج71، ص129/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار ج47، ص212

10-1- امام علی علیه السلام- در مورد آن سببی که بقای نسل انسان به واسطه ی آن تضمین شده، خداوند در [مضامین] قرآن می فرماید که لوازم بقای مخلوقات چهار جنبه دارد: خوردنی ها و آشامیدنی ها، لباس و پوشاک، مأوی و مسکن، ازدواج برای تولید نسل. و همه ی این امور نیازمند قوانین و امر و نهی های الهی اند... و خداوند در مورد ازدواج فرمود: ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (این ها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست. (حجرات/13) و همچنین فرمود: ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید. (بقره/21) و همچنین فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾ و مانند این آیات که به بیان مسأله ی ازدواج و سبب بودن آن بر بقای نسل بپردازد، در کتاب خدا بسیار است.

بخش 2: از خدایی بپرهیزید که [همگی به عظمت او معترفید و] هنگامی که چیزی از یکدیگر می خواهید، نام او را می برید! [و نیز] [از قطع رابطه با] خویشاوندان خود، پرهیز کنید!

1-2- امام صادق علیه السلام- شیبانی در نهج البیان گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی تقوی پرسیدند، امام فرمود: «تقوی، اطاعت از خداوند است؛ طوری که عصیان او نشود و همیشه نام او ذکر شود و فراموش نگردد و شکر نعمتش شود و از کفران او پرهیز گردد».

2-2- امام باقر علیه السلام- منظور از کلمه ی تَسَاءَلُونَ آن است که حقوق و درخواست های خود را در بین خود، به کمک قسم خوردن به نام خدا، مطالبه و دریافت می کنید و منظور از وَ الْأَرْحَامَ، توجّه دادن به عدم قطع کردن روابط خانوادگی و ایجاد صله ارحام است.

3-2- امام على علیه السلام- ما قسيم خدا و حجّت او در میان بندگانش هستیم زیرا خدای تبارک و تعالی می فرماید: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾.

4-2- امام رضا علیه السلام- محمّد بن فضیل صیرفی از امام رضا علیه السلام نقل می کند که فرمود: رحم آل محمّد- یعنی ائمّه علیهم السلام- به عرش آویخته است و می گوید: «پروردگارا! با هر آن کس که با من در ارتباط است در ارتباط باش و با هر آن کس که با من قطع رابطه کرد قطع رابطه کن و بعد از این هم این موضوع نسبت به ارحام مؤمنین [به همین شکل] جریان دارد». سپس این آیه را تلاوت فرمود؛ ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ﴾.

5-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- خداوند فرموده است: من رحمان هستم و رحم را آفریدم و از اسم خود برای او نام گذاشته ام، هر که پیوند خویشاوندی را مراعات کند با او خواهم بود و هر که قطع کند از او قطع می نمایم.

ص: 19

6-2- الباقر علیه السلام- ﴿أبو حَمْزَةَ عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی یا أَیُّهَا اَلنّاسُ اِتَّقُوا رَبَّکُمُ اَلَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ اَلْآیَهَ قَالَ قَرَابَهُ اَلرَّسُولِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَیِّدُهُمْ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِمْ فَخَالَفُوا مَا أُمِرُوا بِهِ﴾. (1)

7-2- الصّادق علیه السلام- ﴿هِیَ ارْحامُ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَمَرَ بِصِلَتِهَا وَ عَظَّمَهَا أَلَا تَرَى أَنَّهُ جَعَلَهَا مِنْهُ﴾. (2)

8-2- الرّضا علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِثَلَاثَةَ مَقْرُون بِهَا ثَلَاثَة الى قوله وَ أَمَرَ بِاتَّقَاءِ اللَّهِ وَ صِلَة الَّرحِمِ فَمَنْ لَمْ يَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ يَتَّقِ اللَّهَ﴾. (3)

9-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلِيمِ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً﴾. (4)

10-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَغْضَبُ فَمَا یَرْضَی حَتَّی یَدْخُلَ بِهِ اَلنَّارَ فَأَیُّمَا رَجُلٍ مِنْکُمْ غَضِبَ عَلَی ذِی رَحِمِهِ فَلْیَدْنُ مِنْهُ فَإِنَّ اَلرَّحِمَ إِذَا مَسَّتْهَا اَلرَّحِمُ اِسْتَقَرَّتْ وَ إِنَّهَا مُتَعَلِّقَهٌ بِالْعَرْشِ تَنْتَقِضهُ اِنْتِقَاضَ اَلْحَدِیدِ فَتُنَادِی اَللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی وَ اِقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ إِنَّ اَللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً وَ أَیُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْیَلْزَمِ اَلْأَرْضَ مِنْ فَوْرِهِ فَإِنَّهُ یُذْهِبُ رِجْزَ اَلشَّیْطَانِ﴾. (5)

11-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی اَلسَّمَاءِ رَأَیْتُ رَحِماً مُتَعَلِّقَهً بِالْعَرْشِ تَشْکُو رَحِماً إِلَی رَبِّهَا فَقُلْتُ لَهَا کَمْ بَیْنَکِ وَ بَیْنَهَا مِنْ أَبٍ فَقَالَ نَلْتَقِی فِی أَرْبَعِینَ أَباً﴾. (6)

باب 3: ﴿إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً﴾

اشاره

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿الرَّقِيبُ الْحَفِيظْ﴾. (7)

* قوله تعالى: ﴿وَ آتُوا الْیَتامی اَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا اَمْوالَهُمْ اِلی اَمْوالِکُمْ اِنَّهُ کانَ حُوباً کَبیراً﴾ ﴿2﴾

ص: 20


1- بحار الأنوار، ج23، ص257/ المناقب، ج4، ص179
2- الكافي، ج2، ص150/ بحار الأنوار، ج71، ص97/ تفسير العياشي، ج1، ص217/ الزهد، ص39/ وسائل الشيعة، ج21، ص533/ مستدرک الوسائل، ج15، ص235/ تفسیر البرهان
3- وسائل الشيعة، ج9، ص25/ تفسير بحر العرفان، ج4، ص150
4- الکافی، ج2، ص155/ بحار الأنوار، ج71، ص126/ الخصال، ج2، ص612/ تحف العقول، ص100/ جامع الأخبار، ص106/ وسائل الشيعة، ج21، ص539/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج70، ص265/ تفسير العياشي، ج1، ص217/ مستدرک الوسائل، ج12، ص8/ تفسير البرهان
6- الخصال، ج2، ص: 54
7- تفسير البرهان

6-2- امام باقر علیه السلام- ابو حمزه از امام باقر علیه السلام درباره ی آيه: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ﴾ نقل می کند که فرمود: «منظور خویشاوندی پیامبر صلی الله علیه و آله است که سرور آن ها (خویشاوندان)، امیرالمؤمنین علیه السلام است. دستور به مودّت ایشان داده شده است ولی برخلاف آن عمل کردند».

7-2- امام صادق علیه السلام- منظور از ارحام، رابطه خویشاوندی مردم است. خداوند سبحان، امر به صله ی رحم کرده و آن را بزرگ شمرده است. مگر نمی بینی که خداوند صله ی رحم را با تقوای خویش در یک جا آورده است؟

8-2- امام رضا علیه السلام- خداوند عزّوجلّ به سه چیز همراه سه چیز یگر فرمان داده... امر کرده به تقوای خدا همراه با صله رحم، پس هرکس صله ی رحم نکند تقوای خدای عزّوجلّ را ندارد.

9-2- امام علی علیه السلام- صله رحم را به جا آورید، هرچند که با یک سلام باشد. خداوند تعالی فرموده است: ﴿وَ اتَّقُوا اللهَ الَّذِي تَسَائَلُونَ بِهِ و الأَرْحَامَ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً﴾.

10-2- امام علی علیه السلام- بعضی از شما خشمگین می شود و راضی نمی شود تا این که به سبب آن وارد دوزخ شود. هر یک از شما اگر با خویشاوند خود قهر کرد، باید به او نزدیک شوید؛ چرا که اگر خویش با خویش تماس برقرار کند، آرامش می گیرد و آن به این دلیل است که صله ی رحم به عرش بسته است. و با صدایی بلند و رَسا ندا سر می دهد: «پروردگار! با هر آن کس که با من در ارتباط است در ارتباط باش و با هر آن کس که با من قطع رابطه کرد قطع رابطه کن». این کلام خداوند است در قرآن: ﴿و اتَّقُوا اللهَ الَّذِي تَسَائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً﴾، و هر یک از شما اگر خشمگین شد و ایستاده بود، فوراً زمین بنشیند؛ چرا که بدین شکل، گناه و پلیدی شیطانی از بین می رود.

11-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- وقتی که مرا [در شب معراج] به آسمان بردند رحمی را دیدم که به عرش الهی آویزان است و از رحمی به پروردگار خود شکایت می کند [که از او قطع رابطه کرده]. به او گفتم میان تو و آن رحم چند پدر فاصله است؟ گفت: «در چهلمین پدر به هم می رسیم».

بخش 3: زیرا خداوند، مراقب شماست.

1-3- امام باقر علیه السلام- منظور از رقیب، محافظ است.

* و اموال یتیمان را [هنگامی که به حدّ رشد رسیدند] به آن ها بدهید؛ و اموال بد [خود] را، با اموال خوب [آن ها] عوض نکنید؛ و اموال آنان را همراه اموال خودتان [با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن] نخورید، زیرا این گناه بزرگی است. ﴿2﴾

ص: 21

باب 1: ﴿وَ آتُوا اَلْيَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا اَلْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ﴾

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَكَلَ مَالَ الْیَتِیمِ هَلْ لَهُ تَوْبَةٌ فَقَالَ یُؤَدِّی إِلَی أَهْلِهِ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّ الَّذِینَ یَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً وَ قَالَ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِیراً﴾. (1)

2-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿لَا تَأكُلُوا مَالَ الْيَتِيمِ ظُلْماً فَتُسْرِفُوا وَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيَّبِ وَ الطَّيَّبُ مَا قَالَ اللَّهُ: وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ، وَ لا تَأْكُلُوا أَمْواهُم إِلى أَمْوالِكُمْ يَعْنِي مَالَ الْيَتِيمِ﴾. (2)

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ کَرِهُوا مُخَالَطَهَ اَلْیَتَامَی فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ فَشَکَوْا ذَلِکَ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ: وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْیَتامَی قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ﴾. (3)

4-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ لا تَتَبَدَّلُوا اَلْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ... لاَ تَتَبَدَّلُوا اَلْحَلاَلَ مِنْ أَمْوَالِکُمْ بِالْحَرَامِ مِنْ أَمْوَالِهِمْ لِأَجْلِ اَلْجَوْدَهِ وَ اَلزِّیَادَهِ﴾. (4)

باب 2: ﴿اِنَّهُ كانَ حُوبًا كَبیرًا﴾

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَوْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِیراً قَالَ علیه السلام هُوَ مِمَّا یَخْرُجُ مِنَ اَلْأَرْضِ مِنْ أَثْقَالِهَا﴾. (5)

2-2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿إِنَّهُ كَانَ حُوباً كَبِيراً أي إثماً عَظِيماً﴾. (6)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فِی الْیَتَامَی فَانْکِحُواْ مَا طَابَ لَکُمْ مِّنَ النِّسَآءِ مَثْنَی وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَی أَلَّا تَعُولُواْ﴾ ﴿3﴾

باب 1: ﴿فَإنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا﴾

اشاره

ص: 22


1- بحار الأنوار، ج76، ص270/ تفسير العياشي، ج1، ص217/ مستدرک الوسائل، ج13، ص190/ تفسير البرهان
2- تفسير القمي، ج1، ص130/ تفسير البرهان
3- تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج76، ص270/ تفسير العياشي، ج1، ص217 تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
6- تفسیر القمی، ج1، ص130/ تفسير البرهان

بخش 1: و اموال یتیمان را [هنگامی که به حدّ رشد رسیدند] به آن ها بدهید؛ و اموال بد [خود] را، با اموال خوب [آن ها] عوض نکنید؛ و اموال آنان را همراه اموال خودتان [با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن] نخورید.

1-1- امام صادق علیه السلام- سماعه گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی مردی که مال یتیم خورده بود، پرسیدم که آیا امکان توبه برایش وجود دارد؟ امام علیه السلام فرمود: «آن را به صاحبش برگرداند؛ چرا که خداوند تعالی می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً؛ و فرمود: إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً﴾.

2-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- مال یتیم را ظالمانه نخورید که [با این کار] اسراف می کنید و مال حرام را به مال حلال تبدیل نکنید. مال پاک و حلال در کلام خدا این است که می فرماید: ﴿وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ. وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوَاهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ؛ يعنى مال يتيم﴾.

3-1- امام باقر علیه السلام- وقتی این آیه نازل شد [مردم] از معاشرت با ایتام کناره گیری می کردند و این امر بر ایتام دشوار آمد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله شکایت بردند. خداوند، این آیه را نازل فرمود: و از تو درباره ی یتیمان سؤال می کنند، بگو: «اصلاح کار آنان بهتر است. و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید، [مانعی ندارد] آن ها برادر [دینی] شما هستند. (بقره/ 220).

4-1- ابن عبّاس رحمة الله- وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيَّبِ... يعنى اموال حلالتان را به خاطر کیفیّت و فزونی در آن به اموال آنان، تبدیل نکنید.

بخش 2: زیرا این گناه بزرگی است!

1-2- امام صادق علیه السلام- ﴿إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا﴾ در این آیه حُوباً به معنای چیز سنگینی است که از زمین استخراج می شود.

2-2- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا﴾ یعنی گناه بزرگی است.

* اگر می ترسید که [به هنگام ازدواج با دختران یتیم]، عدالت را رعایت نکنید، [از ازدواج با آنان، چشم پوشی کنید و] با زنان [پاک] مورد علاقه خود ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر؛ واگر می ترسید عدالت را [درباره همسران متعدّد] رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آن هایید استفاده کنید. این کار، به ترک ظلم و ستم نزدیک تر است. ﴿3﴾

بخش 1: واگر می ترسید عدالت را [درباره همسران متعدّد] رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آن هایید استفاده کنید. این کار، به ترک ظلم و ستم نزدیک تر است.

ص: 23

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَیْبٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ: سَألَ ابْنُ أبِی الْعَوْجَاءِ هِشَامَ بْنَ الْحَکَمِ فَقَالَ لَهُ أ لَیْسَ اللهُ حَکِیماً قَالَ بَلَی وَ هُوَ أحْکَمُ الْحَاکِمِینَ قَالَ فَأخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أ لَیْسَ هَذَا فَرْضاً قَالَ بَلَی قَالَ فَأخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ أیُّ حَکِیمٍ یَتَکَلَّمُ بِهَذَا فَلَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ جَوَابٌ فَرَحَلَ إلَی الْمَدِینَةِ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ فَقَالَ یَا هِشَامُ فِی غَیْرِ وَقْتِ حَجٍّ وَ لَا عُمْرَةٍ قَالَ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِأمْرٍ أهَمَّنِی إنَّ ابْنَ أبِی الْعَوْجَاءِ سَألَنِی عَنْ مَسْألَةٍ لَمْ یَکُنْ عِنْدِی فِیهَا شَیْ ءٌ قَالَ وَ مَا هِیَ قَالَ فَأخْبَرَهُ بِالْقِصَّةِ فَقَالَ لَهُ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أمَّا قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً یَعْنِی فِی النَّفَقَةِ وَ أمَّا قَوْلُهُ وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ یَعْنِی فِی الْمَوَدَّةِ قَالَ فَلَمَّا قَدِمَ عَلَیْهِ هِشَامٌ بِهَذَا الْجَوَابِ وَ أخْبَرَهُ قَالَ وَ اللهِ مَا هَذَا مِنْ عِنْدِکَ﴾. (1)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا سَأَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ أَبَا جَعْفَرٍ الْأَحْوَلَ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً وَ قَالَ تَعَالَی فِی آخِرِ السُّورَةِ وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا كُلَّ الْمَیْلِ فَبَیْنَ الْقَوْلَیْنِ فَرْقٌ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْأَحْوَلُ فَلَمْ یَكُنْ فِی ذَلِكَ عِنْدِی جَوَابٌ فَقَدِمْتُ الْمَدِینَةَ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَسَأَلْتُهُ عَنِ الْآیَتَیْنِ فَقَالَ أَمَّا قَوْلُهُ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً فَإِنَّمَا عَنَی فِی النَّفَقَةِ وَ قَوْلُهُ وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَإِنَّمَا عَنَی فِی الْمَوَدَّةِ فَإِنَّهُ لَا یَقْدِرُ أَحَدٌ أَنْ یَعْدِلَ بَیْنَ امْرَأَتَیْنِ فِی الْمَوَدَّةِ فَرَجَعَ أَبُو جَعْفَرٍ الْأَحْوَلُ إِلَی الرَّجُلِ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ هَذَا حَمَلْتَهُ مِنَ الْحِجَازِ﴾. (2)

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي امْرَأَةٍ تَزَوَّجَهَا رَجُلٌ وَ شَرَطَ عَلَيْهَا وَ عَلَى أَهْلِهَا إِنْ تَزَوَّجَ عَلَيْهَا امْرَأَةً أَوْ هَجَرَهَا أَوْ أَتَى عَلَيْهَا سُرِّيَّةً فَإِنَّهَا طَلِقٌ فَقَالَ شَرْطُ اللَّهِ قَبْلَ شَرْطِكُمْ إِنْ شَاءَ وَ فَى بِشَرْطِهِ وَ إِنْ شَاءَ أَمْسَكَ امْرَأَتَهُ وَ نَكَحَ عَلَيْهَا وَ تَسَرَّى عَلَيْهَا وَ هَجَرَهَا إِنْ أَتَتْ سَبِيلَ ذَلِكَ قَالَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ وَ قَالَ أُحِلَّ لَكُمْ ماص: 24

ص: 24


1- الكافي، ج5، ص362/ تهذيب الأحكام، ج7، ص420/ بحار الأنوار، ج47، ص225/ وسائل الشیعة، ج21، ص345/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج10، ص202/ تفسیر القمی، ج1، ص155/ المناقب، ج4، ص250/ تفسير البرهان

1-1- امام صادق علیه السلام- نوح بن شعیب و محمّد بن حسن گویند: ابن ابی عوجاء از هشام بن حکم پرسید: «مگر خداوند حکیم نیست»؟ گفت: «آری، او حکیم ترین حکیمان است». گفت: «پس به من بگو این آیه که خداوند تعالی در آن می فرماید: ﴿فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا﴾ آیا این [آیه، بیان یک حکم] واجب نیست»؟ گفت: «آری». گفت: «و نیز به من بگو با توجّه به این کلام خداوند سبحان که می فرماید: شما هرگز نمی توانید [از نظر محبّت قلبی] در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هرچند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را بکلّی متوجّه یک طرف نسازید. (نساء/129)، این چگونه حکیمی است که این گونه سخن می گوید»؟ امّا او جوابی نداشت، پس به مدینه نزد امام صادق علیه السلام رفت، امام علیه السلام فرمود: «ای هشام! اینک نه وقت حج است، نه عمره [برای چه کاری به مدینه آمدی]؟. هشام گفت: «آری جانم به فدایت، به خاطر کار مهمّی آمده ام». ابن ابی عوجاء درباره ی مسأله ای از من سؤال کرد که جوابی برای آن نداشتم. فرمود: «آن چیست»؟ و او نیز ماجرا را برایش تعریف کرد. امام صادق علیه السلام به او فرمود: «درباره ی آيه: ﴿فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا﴾ باید گفت که منظور، توانایی در پرداخت نفقه است. امّا درباره ی آیه: شما هرگز نمی توانید [از نظر محبّت قلبی] در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هرچند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را بکلّی متوجّه یک طرف نسازید. (نساء/129)؛ منظورش در مودّت و دوست داشتن است. زمانی که هشام به ابن ابی عوجاء این پاسخ را گفت، ابن ابی عوجاء گفت: «به خدا سوگند که این پاسخ از تو نیست».

2-1- امام صادق علیه السلام- روایت شده است: مردی از زنادقه (منکران خدا) از ابوجعفر احول پرسید: «از آيه: ﴿فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا﴾ برایم بگو در حالی که در پایان سوره آمده است که: ﴿وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ اَلنِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا﴾؛ آیا بین این دو کلام فرقی وجود ندارد»؟ ابو جعفر احول گفت: «جوابی برای آن نداشتم، پس به مدینه نزد امام صادق علیه السلام رفتم و از او درباره ی این دو آیه پرسیدم». امام علیه السلام فرمود: «درباره آیه: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً﴾ منظور خداوند تعالی؛ [توان پرداخت] نفقه است و در آیه: ﴿وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ اَلنِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ اَلْمَیْلِ﴾ منظور خداوند، [ابراز] مودّت و مهربانی [به همسران] است، زیرا کسی نمی تواند بین دو زن در [ابراز] مودّت، عدالت را رعایت کند. ابوجعفر احول نزد آن مرد بازگشت و پاسخ را به او گفت. آن مرد گفت: «این پاسخ را شتران از حجاز آورده اند [و این پاسخ از تو نیست].

3-1- امام باقر علیه السلام- امام علی علیه السلام در قضیه ای قضاوت کرد که در آن زن و خانواده اش بر مرد شرط کرده بودند که در صورت ازدواج مجدّد و گرفتن کنیزکان و ترک کردن او، آن زن مطلقه به شمار آید. حضرت علیه السلام فرمود: «شرط خدا بر شرط شما مقدّم است. اگر مرد خواست می تواند به شرطش وفا کند و اگر بخواهد می تواند زن خود را نگه دارد و علاوه بر او، زن بگیرد و کنیز داشته باشد و اگر شرایطش را پیدا کند، او را ترک نماید؛ خداوند در کتابش می فرماید: ﴿فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَی وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ﴾، و فرمود: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ مَا مَلَکَتْ أیْمَانُکُمْ﴾، و فرمود: و [امّا] آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفت شان بیم دارید، پند و اندرز دهید! [و اگر مؤثر واقع نشد]، در بستر از آن ها دوری نمایید! و

ص: 25

مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَ قَالَ وَ اَللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اُهْجُرُوهُنَّ فِی اَلْمَضاجِعِ وَ اِضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اَللّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیراً﴾. (1)

4-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَنْ جَمَعَ مِنَ اَلنِّسَاءِ مَا لاَ یَنْکِحُ فَزَنَیْنَ فَالْإِثْمُ عَلَیْهِ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾. (2)

5-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿دَعَائِمُ اَلْإِسْلاَمِ، عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ أَمَهً فَطَلَّقَهَا طَلاَقاً لاَ تَحِلُّ لَهُ إِلاَّ بَعْدَ زَوْجٍ ثُمَّ اِشْتَرَاهَا هَلْ یَحِلُّ لَهُ أَنْ یَطَأَهَا بِمِلْکِ اَلْیَمِینِ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَحَلَّتْهَا آیَهٌ وَ حَرَّمَتْهَا آیَهٌ فَأَمَّا اَلَّتِی حَرَّمَتْهَا قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ وَ أَمَّا اَلَّتِی أَحَلَّتْهَا قَوْلُهُ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ أَنَا أَکْرَهُ ذَلِکَ وَ أَنْهَی عَنْهُ نَفْسِی وَ وُلْدِی﴾. (3)

6-1- الصّادق علیه السلام- ﴿لَا یَحِلُّ لِمَاءِ اَلرَّجُلِ أَنْ یَجْرِیَ فِی أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعَهِ أَرْحَامٍ مِنَ اَلْحَرَائِرِ﴾. (4)

7-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ أَنَّ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَتَبَ إِلَیْهِ فِیمَا کَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ عِلَّهُ تَزْوِیجِ اَلرَّجُلِ أَرْبَعَ نِسْوَهٍ وَ تَحْرُمُ أَنْ تَتَزَوَّجَ اَلْمَرْأَهُ أَکْثَرَ مِنْ وَاحِدٍ لِأَنَّ اَلرَّجُلَ إِذَا تَزَوَّجَ أَرْبَعَ نِسْوَهٍ کَانَ اَلْوَلَدُ مَنْسُوباً إِلَیْهِ وَ اَلْمَرْأَهُ لَوْ کَانَ لَهَا زَوْجَانِ أَوْ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ لَمْ یُعْرَفِ اَلْوَلَدُ لِمَنْ هُوَ إِذْ هُمُ اَلْمُشْتَرِکُونَ فِی نِکَاحِهَا وَ فِی ذَلِکَ فَسَادُ اَلْأَنْسَابِ وَ اَلْمَوَارِیثِ وَ اَلْمَعَارِفِ﴾. (5)

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی لَمْ یَجْعَلِ اَلْغَیْرَهَ لِلنِّسَاءِ إِنَّمَا تَغَارُ اَلْمُنْکِرَاتُ مِنْهُنَّ فَأَمَّا اَلْمُؤْمِنَاتُ فَلاَ وَ إِنَّمَا جَعَلَ اَللَّهُ تَعَالَی اَلْغَیْرَهَ لِلرِّجَالِ لِأَنَّ اَللَّهَ قَدْ أَحَلَّ تَعَالَی لَهُ أَرْبَعاً وَ مَا مَلَکَتْ یَمِینُهُ وَ لَمْ یَجْعَلْ لِلْمَرْأَهِ إِلاَّ زَوْجَهَا وَحْدَهُ فَإِنْ بَغَتْ مَعَهُ غَیْرَهُ کَانَتْ زَانِیَهً﴾. (6)

9-1- الباقر علیه السلام- ﴿أَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَى: فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ فَهُوَ جَوَابُ لِقَوْلِهِ: وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا﴾. (7)

ص: 26


1- بحار الأنوار، ج101، ص68/ تفسیر العیاشی، ج1، ص240/ وسائل الشيعة، ج21، ص277/ مستدرک الوسائل، ج15، ص85/ تفسير القمى، ج1، ص130/ تفسير البرهان
2- دعائم الإسلام، ج2، ص193/ مستدرک الوسائل، ج15، ص34
3- دعائم الإسلام، ج2، ص298/ مستدرک الوسائل، ج15، ص340
4- وسائل الشيعة، ج20، ص519/ تفسیر البرهان
5- علل الشرائع، ج2، ص504/ تفسیر البرهان
6- علل الشرائع، ج2، ص505/ تفسیر البرهان
7- فقه القرآن، ج2، ص97

[اگر هیچ راهی جز شدّت عمل، برای وادار کردن آن ها به انجام وظایفشان نبود]، آن ها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آن ها نجویید! [بدانید] خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. [و قدرت او، بالاترین قدرت هاست]. (نساء/34)».

4-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- اگر مردی با زنی بدون عقد ازدواج همبستر شود، زنا کرده و گناه کرده است و خداوند فرموده است: ﴿فَإنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً أوْ مَا مَلَکَتْ أیْمَانُکُمْ﴾.

5-1- امام علی علیه السلام- در دعائم آمده است: از امام علی علیه السلام پرسیده شد: «چه می فرمایید در مورد مردی که زنی (کنیزی) را به نحوی طلاق داده که از لحاظ شرعی امکان رجوع به او نیست مگر آن که مرد، ابتدا زن دیگری بگیرد [سپس می تواند او را مجدّداً به عقد خود در آورد]، امّا بدون آن که زن دیگری بگیرد، همان زن طلاق داده شده را، به عنوان کنیز بخرد. آیا مجاز است به این عنوان که آن زن، هم اکنون از کنیزان او است، با او همبستر شود»؟ امام علیه السلام فرمود: «آیه ای در قرآن است که آن را حرام کرده و آیه ای دیگر است که آن را حلال کرده. آن آیه ای که آن را حرام کرده آن جاست که فرمود: ﴿فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ﴾ و آن آیه ای که آن را حلال کرده آن جاست که فرمود: ﴿أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ﴾. ولی بدان که من بر انجام این کار اکراه دارم و آن را مکروه می دانم لذا خود و فرزندانم را از آن نهی می کنم».

6-1- امام صادق علیه السلام- جایز نیست که مرد [به طور همزمان] با بیش از چهار زن آزاد (غیر کنیز) جماع کند [و بیش از چهار همسر داشته باشد].

7-1- امام رضا علیه السلام- محمّد بن سنان گوید: امام رضا علیه السلام در پاسخ به یکی از سؤالاتی که در مورد علّت جواز ازدواج با چهار زن پرسیده بودند، چنین نوشت: «دلیل این که مرد می تواند با چهار زن ازدواج کند، امّا بر زن حرام است که با بیش از یک مرد ازدواج کند این است که اگر مرد با چهار زن ازدواج کند، فرزندش منتسب به اوست. امّا اگر زن، بیش از یک همسر داشته باشد، معلوم نمی شود فرزندش از کیست؛ چرا که همسرانش در نکاح او مشترکند و این امر باعث گم شدن انساب و ارث بردن و خویشاوندی می گردد».

8-1- امام صادق علیه السلام- خداوند تعالی غیرت [در این جا به معنای این است که زن چشم دیدن این را ندارد که ببیند مرد، با همسر دیگری نیز باشد] را در وجود زنان قرار نداده و فقط زنان پلید، غیرت دارند؛ امّا زنان مؤمن چنین نیستند. خداوند غیرت را تنها در مردان قرار داده و از این رو اختیار نمودن چهار زن و تعداد نامحدودی از کنیزکان را برای مرد حلال نموده است. امّا برای زن تنها [ازدواج با] یک همسر را اجازه داده و اگر زن با مرد دیگری غیر از همسرش ارتباط داشته باشد، زناکار است.

9-1- امام باقر علیه السلام- ﴿فَانكِحُوا ما طابَ لَكُم﴾ در حکم جوابی است برای آن جا که فرمود: ﴿وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا﴾.

ص: 27

* قوله تعالى: ﴿وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً﴾ ﴿4﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ اِمْرَأَهٌ دَفَعَتْ إِلَی زَوْجِهَا مَالًا مِنْ مَالِهَا لِیَعْمَلَ بِهِ وَ قَالَتْ لَهُ حِینَ دَفَعَتْهُ إِلَیْهِ أَنْفِقْ مِنْهُ فَإِنْ حَدَثَ بِکَ حَدَثٌ فَمَا أَنْفَقْتَ مِنْهُ حَلاَلًا طَیِّباً وَ فَإِنْ حَدَثَ بِی حَدَثٌ فَمَا أَنْفَقْتَ مِنْهُ فَهُوَ حَلاَلٌ طَیِّبٌ فَقَالَ أَعِدْ عَلَیَّ یَا سَعِیدُ اَلْمَسْأَلَهَ فَلَمَّا ذَهَبْتُ أُعِیدُ عَلَیْهِ اَلْمَسْأَلَهَ عَرَضَ فِیهَا صَاحِبُهَا وَ کَانَ مَعِی حَاضِراً فَأَعَادَ عَلَیْهِ مِثْلَ ذَلِکَ فَلَمَّا فَرَغَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ إِلَی صَاحِبِ اَلْمَسْأَلَهِ فَقَالَ یَا هَذَا إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا قَدْ أَفْضَتْ بِذَلِکَ إِلَیْکَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ اَللَّهِ عَزَّوَجَلًّ فَحَلاَلٌ طَیِّبٌ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قَالَ یَقُولُ اَللَّهُ جَلَّ اِسْمُهُ فِی کِتَابِهِ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً قَالَ یَعْنِی بِذَلِکَ أَمْوَالَهُنَّ اَلَّذِی فِی أَیْدِیهِنَّ مِمَّا یَمُلِکْنَ﴾. (2)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿قَالَ الْمُفَضَّلُ يَا مَوْلَايَ فَمَا شَرَائِطُ الْمُتْعَةِ قَالَ يَا مُفَضَّلُ لَهَا سَبْعُونَ شَرْطاً مَنْ خَالَفَ مِنْهَا شَرْطاً وَاحِداً ظَلَمَ نَفْسَهُ... وَ إِنْ خَلَتْ فَيَقُولُ لَهَا مَتَّعِينِي نَفْسَكَ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ سُنَّة نَبِيَّهِ صلی الله علیه و آله نِكَاحاً غَيْرَ سِفَاحٍ أَجَلَا مَعْلُوماً بأجْرَة مَعْلُومَة... فَإِنْ وَهَبَتْ لَهُ حَلَّ لَهُ کَالصَّدَاقِ الْمَوْهُوبِ مِنَ النِّسَاءِ الْمُزَوَّجَاتِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِیهِنَّ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْ ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً﴾. (3)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَهُ مُحْدَثَهٌ إِنَّمَا کَانَ النَّاسُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَنْحَلُونَ وَ یَهَبُونَ وَ لَا یَنْبَغِی لِمَنْ أَعْطَی لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَیْئاً أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ قَالَ وَ مَا لَمْ یُعْطِهِ لِلَّهِ وَ فِی اللَّهِ فَإِنَّهُ یَرْجِعُ فِیهِ نِحْلَهً کَانَتْ أَوْ هِبَهً حِیزَتْ أَوْ لَمْ تُحَزْ وَ لاَ یَرْجِعُ اَلرَّجُلُ فِیمَا یَهَبُ لاِمْرَأَتِهِ وَ لاَ اَلْمَرْأَهُ فِیمَا

ص: 28


1- الکافی، ج5، ص136/ تهذیب الأحکام، ج6، ص346/ بحار الأنوار، ج100،ص356/ تفسیر العیاشی، ج1، ص219/ فقه القرآن، ج2، ص31/ وسائل الشيعة، ج17، ص268/ مستدرک الوسائل، ج13، ص198 تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- تهذیب الأحکام، ج6، ص346/ بحار الأنوار، ج100، ص356/ تفسير العياشي، ج1، ص219/ وسائل الشيعة، ج71، ص269/ مستدرک الوسائل، ج13، ص199/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج53، ص24/ مستدرک الوسائل، ج14، ص474

* و مهر زنان را [به طور کامل] به عنوان یک بدهی [یا هدیه]، به آنان بپردازید؛ [ولی] اگر آن ها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید. ﴿4﴾

1- امام صادق علیه السلام- سعید بن یسار گوید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: «فدایت شوم! زنی به همسرش مقداری از مال خود را داده تا با آن کار کند و وقتی که آن مبلغ را به همسرش می داد به او گفته: «از آن مال خرج کن و اگر اتّفاقی برایت افتاد، آن مبلغی که خرج نمودی، حلال و پاک است و اگر اتّفاقی برای من افتاد، باز هم آن مبلغی که خرج نمودی، حلال و پاک است»». امام علیه السلام فرمود: «ای سعید! دوباره مسأله را تکرار کن». وقتی خواستم مسأله را بار دیگر برای ایشان توضیح دهم، صاحب مسأله که همراه من بود، مداخله کرد و مسأله را مانند مسأله ی فوق برای ایشان تکرار کرد و زمانی که تمام کرد، امام علیه السلام با انگشت به صاحب مسأله اشاره کرد و سه بار فرمود: «ای فلانی! اگر به شهادت خودت و همسرت و خداوند، همسرت آن مال را [با رضایت] به تو بخشیده، حلال و پاک است. خداوند تعالی می فرماید: ﴿فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا﴾.

2- امام صادق علیه السلام- سماعه گوید: از امام صادق درباره ی آیه: ﴿فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئًا﴾ پرسیدم، فرمود: «منظور از آن، اموالی است که در دست زنان است و مالک آن می باشند».

3- امام صادق علیه السلام- مفضّل می گوید: از امام علیه السلام پرسیدم: «ای سرور من! شرایط جواز متعه چیست»؟ فرمود: «متعه هفتاد شرط دارد که اگر به یکی از آنان پشت شود، آن فرد به خودش ظلم کرده [و گناه کرده]... وقتی با هم توافق کردند، مرد به زن بگوید که مرا بر اساس کتاب خدا و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله، به نحوی که زنا نباشد و زمان و مهریه ی آن معلوم باشد به متعه خود در آور... در این حالت نیز اگر زن مهریه ی خود را با رضایت ببخشد، حکم آن مانند مهریه ی زنانی است که ازدواج دائم کرده اند و مهریه ی خود را با رضایت کامل بخشیده اند که خداوند در موردشان فرمود: ﴿فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئًا﴾».

4- امام صادق علیه السلام- [کلمه ی] صدقه [برای مهریه] واژه ی جدیدی است. مردم در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله نحله و هبه می کردند و برای کسی که چیزی را در راه خدا داده است، بازگشت به آن [و پس گرفتن آن] چیز جایز نیست. امّا بازگشت به چیزی که در راه خدا داده نشده، چه هبه باشد و چه نحله، چه تحویل داده شده باشد و چه نباشد، مجاز است. لذا زن و شوهر نمی توانند آن چیزی را که به یکدیگر هبه کرده اند، چه تحویل شده باشد و چه نباشد، طلب کنند زیرا خداوند

ص: 29

تَهَبُ لِزَوْجِهَا حِیزَا أَوْ لَمْ یُحَازَا لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً وَ قَالَ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً﴾. (1)

5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَن جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدَ صلی الله علیه و آله عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ آتُوا اَلنِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً یَقُولُ عَزَّوَجَلَّ أَعْطُوهُنَّ اَلصَّدَاقَ اَلَّذِی اِسْتَحْلَلْتُمْ بِهِ فُرُوجَهُنَّ فَمَنْ ظَلَمَ اَلْمَرْأَهَ صَدَاقَهَا اَلَّذِی اِسْتَحَلَّ بِهِ فَرْجَهَا فَقَدِ اِسْتَبَاحَ فَرْجَهَا زِنًا﴾. (2)

6- الرّضا علیه السلام- ﴿وَ عِلَّةُ الْمَهْرِ وَ وُجُوبِهِ عَلَی الرِّجَالِ وَ لَا یَجِبُ عَلَی النِّسَاءِ أَنْ یُعْطِینَ أَزْوَاجَهُنَّ لِأَنَّ عَلَی الرَّجُلِ مَئُونَةَ الْمَرْأَةِ لِأَنَّ الْمَرْأَةَ بَائِعَةٌ نَفْسَهَا وَ الرَّجُلَ مُشْتَرٍ وَ لَا یَكُونُ الْبَیْعُ إِلَّا بِثَمَنٍ وَ لَا الشِّرَاءُ بِغَیْرِ إِعْطَاءِ الثَّمَنِ مَعَ أَنَّ النِّسَاءَ مَحْظُورَاتٌ عَنِ التَّعَامُلِ وَ اَلْمَتْجَرِ مَعَ عِلَلٍ كَثِیرَةٍ﴾. (3)

7- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّمَا صَارَ اَلصَّدَاقُ عَلَی اَلرَّجُلِ دُونَ اَلْمَرْأَهِ وَ إِنْ کَانَ فِعْلُهُمَا وَاحِداً فَإِنَّ اَلرَّجُلَ إِذَا قَضَی حَاجَتَهُ مِنْهَا قَامَ عَنْهَا وَ لَمْ یَنْتَظِرْ فَرَاغَهَا فَصَارَ اَلصَّدَاقُ عَلَیْهِ دُونَهَا لِذَلِکَ﴾. (4)

8- الباقر علیه السلام- ﴿جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لِی وَجَعٌ فِی بَطْنِی فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَکَ زَوْجَهٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ اِسْتَوْهِبْ مِنْهَا طَیِّبَهً بِهِ نَفْسُهَا مِنْ مَالِهَا ثُمَّ اِشْتَرِ بِهِ عَسَلاً ثُمَّ اُسْکُبْ عَلَیْهِ مِنْ مَاءِ اَلسَّمَاءِ ثُمَّ اِشْرَبْهُ فَإِنِّی أَسْمَعُ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَ نَزَّلْنا مِنَ اَلسَّماءِ ماءً مُبارَکاً وَ قَالَ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ وَ قَالَ تَعَالَی فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً شُفِیتَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ قَالَ فَفَعَلَ ذَلِکَ فَشُفِیَ﴾. (5)

9- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أَ یَعْجِزُ أَحَدُکُمْ إِذَا مَرِضَ أَنْ یَسْأَلَ اِمْرَأَتَهُ فَتَهَبَ لَهُ مِنْ مَهْرِهَا دِرْهَماً فَیَشْتَرِیَ بِهِ عَسَلاً فَیَشْرَبَهُ بِمَاءِ اَلسَّمَاءِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ فِی اَلْمَهْرِ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً وَ یَقُولُ فِی اَلْعَسَلِ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ وَ یَقُولُ فِی مَاءِ اَلسَّمَاءِ وَ نَزَّلْنا مِنَ اَلسَّماءِ ماءً مُبارَکاً﴾. (6)

ص: 30


1- الإستبصار، ج4، ص110/ تهذيب الأحكام، ج7، ص463/ بحار الأنوار، ج100، ص188/ تفسير العياشي، ج1، ص117/ عوالی اللآلي، ج3، ص264/ مستدرک الوسائل، ج14، ص71/ وسائل الشيعة، ج19، ص239/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان/ الكافي، ج7، ص30/ تهذيب الأحكام، ج9، ص152
2- الجعفريات، ص98/ دعائم الإسلام، ج2، ص220/ النوادر للراوندى، ص37/ مستدرک الوسائل، ج15، ص71/ بحار الأنوار، ج100، ص352
3- عيون أخبار الرضا، ج2، ص94/ تفسیر نور الثقلين
4- علل الشرائع، ج2، ص513/ تفسیر نورالثقلین
5- بحار الأنوار، ج59، ص177/ تفسیر العیاشی، ج1، ص218/ عوالی اللآلی، ج2، ص132/ مكارم الأخلاق، ص407/ الدعوات، ص184/ فقه القرآن، ج2، ص285/ وسائل الشيعة، ج21، ص285/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
6- دعائم الإسلام، ج2، ص148/ مستدرک الوسائل، ج15، ص82

می فرماید: ﴿وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً﴾، نیز می فرماید: ﴿فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئًا﴾.

5- امام علی علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدران خود نقل می کند که امام علی علیه السلام که در تفسیر آيه ى ﴿وَ آتُوا اَلنِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً﴾ فرمود: «مهریه ای را که به واسطه ی آن آمیزش با زنان را حلال کرده اید، به آن ها پرداخت کنید، هرکس در مورد مهریّه به زنان ستم کند، مثل این است که، به صورت «زنا» با آنان آمیزش کرده است»!

6- امام رضا علیه السلام- علّت وجوب مهر بر مردان و عدم وجوب آن بر زنان از این جهت است که هزینه ی زندگی زن، بر گردن مردان است، و نیز به جهت این است که زن در حقیقت خود را به مرد می فروشد و مرد خریدار آن است، و خرید و فروش بدون ثمن ممکن نمی باشد، علاوه بر این که زنان به دلایل گوناگون از معاملات و داد و ستد ممنوع هستند.

7- امام صادق علیه السلام- سرّ این که مهر بر عهده ی مرد است نه زن با این که فعل هر دو یکی می باشد آن است که؛ مرد وقتی نیازش از زن برطرف شد (نیاز جنسی) از او جدا شده و منتظر برطرف شدن حاجت زن نمی گردد از این رو مهر بر عهده ی او است نه بر ذمّه ی زن.

8- امام باقر علیه السلام- مردی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و گفت: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام! دردی در شکم دارم». امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود: «آیا همسر داری»؟ گفت: «آری». فرمود: «از همسرت درخواست بخشش مقداری از مال [مهریه] را بنما که او از بخشش آن راضی باشد؛ سپس با آن عسل بخر و از آب آسمان (باران) بر آن بریز و بنوش. چرا که خداوند فرموده است: و از آسمان آبی پر برکت فرود آوردیم. (ق/9) و فرمود: از درون شکم آن ها، نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن، شفا برای مردم است. (نحل/69)، و نیز فرمود: ﴿فَإنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا﴾ إن شاء الله حتماً شفاخواهی یافت. او نیز چنین کرد و شفا یافت.

9- امام علی علیه السلام- [از امیرمؤمنان علیه السلام روایت است که فرمود]: مگر فردی از شما که بیمار شده نمی تواند از زنش بخواهد که به اندازه ی یک در هم از مَهرش را به وی ببخشد و با آن مقداری عسل بخرد و آن را با آب آسمان [باران مخلوط کرده و] بنوشد؛ که خداوند درباره ی مَهر می فرماید: ﴿فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا﴾ و درباره ی عسل می فرماید: در آن، شفا برای مردم است. (نحل/69). و درباره ی آب آسمان می فرماید: و از آسمان آبی پر برکت فرود آوردیم. (ق/9).

ص: 31

10- الصّادق علیه السلام- ﴿الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِي دَعَوَاتِهِ، عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: أَنَّهُ شَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ الدَّاءَ الْعُضَالَ فَقَالَ اسْتَوْهِبْ دِرْهَماً امْرَأَتَكَ مِنْ صَدَاقِهَا وَ اشْتَرِ بِهِ عَسَلًا وَ امْزُجْهُ بِمَاءِ الْمُزْنِ وَ اكْتُبْ بِهِ الْقُرْآنَ وَ اشْرَبْهُ فَفَعَلَ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ ذَلِكَ فَأَخْبَرَ ابَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِذَلِكَ فَتَلَا فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ... یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها... وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً... نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ...﴾ (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾ ﴿5﴾

باب 1: ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ قَالَ مَنْ لَا تَثِقُ بِهِ﴾. (2)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ قَالَ هُمُ الْیَتَامَی لَا تُعْطُوهُمْ أَمْوَالَهُمْ حَتَّی تَعْرِفُوا مِنْهُمُ الرُّشْدَ قُلْتُ فَکَیْفَ یَکُونُ أَمْوَالُهُمْ أَمْوَالَنَا قَالَ إِذَا کُنْتَ أَنْتَ الْوَارِثَ لَهُمْ﴾. (3)

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ سُئِلَ أَبُو جَعْفَرَ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ قَالَ لَا تُؤْتُوهَا شَارِبَ الْخَمْرِ وَ لَا النِّسَاءَ ثُمَّ قَالَ وَ أَیُّ سَفِیهٍ أَسْفَهُ مِنْ شَارِبِ الْخَمْرِ﴾. (4)

4-1- الباقر علیه السلام- ﴿وَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ قَالَ كُلُّ مِنْ يَشْرَبُ الْمُسْكِرَ فَهُوَ سَفِيهٌ﴾. (5)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اَلسَّفِیهَ شَارِبُ اَلْخَمْرِ وَ مَنْ جَرَی مَجْرَاهُ﴾. (6)

6-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿شَارِبُ اَلْخَمْرِ لاَ تُصَدِّقُوهُ إِذَا حَدَّثَ وَ لاَ تُزَوِّجُوهُ إِذَا خَطَبَ وَ لاَ تَعُودُوهُ إِذَا مَرِضَ وَ لاَ تَحْضُرُوهُ إِذَا مَاتَ وَ لاَ تَأْتَمِنُوهُ عَلَی أَمَانَهٍ فَمَنِ اِئْتَمَنَهُ عَلَی أَمَانَهٍ فَاسْتَهْلَکُوهَا فَلَیْسَ لَهُ

ص: 32


1- مستدرک الوسائل، ج16، ص369/ بحار الأنوار، ج59، ص270/ الدعوات، ص184
2- بحار الأنوار، ج100، ص84/ تفسير العياشي، ج1، ص220/ وسائل الشيعة، ج19، ص369/ مستدرک الوسائل، ج13، ص427/ تفسیر البرهان
3- بحار الأنوار، ج72، ص6/ تفسیر العیاشی، ج1، ص220/ وسائل الشيعة، ج19، ص369/ تفسیر البرهان
4- من لا یحضره الفقیه، ج4، ص226/ وسائل الشيعة، ج19، ص379/ مستدرك الوسائل، ج14، ص191
5- بحار الأنوار، ج100، ص85/ تفسير العياشي، ج1، ص220/ وسائل الشيعة، ج19، ص368/ مستدرک الوسائل، ج14، ص17/ تفسیر البرهان
6- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص157

10- امام صادق علیه السلام- قطب راوندی در کتاب دعوات آورده: روایت شده فردی که از شدّت درد زمین گیر شده بود نزد امام صادق علیه السلام شکوه و گلایه کرد که [هزینه ی تهیه ی] دوای دردم را ندارم؟ امام علیه السلام فرمود: «از همسرت بخواه که به اندازه ی یک درهم از مَهرش را به تو ببخشد و با آن مقداری عسل بخر و آن را با آب آسمان [آب باران مخلوط کن] و بر آن آیات قرآن را بنویس و آن را بنوش»؛ آن فرد چنین کرد و خداوند به این سبب، درد را از جان او برد. امام صادق علیه السلام پس از فرمایشش این آیات را تلاوت فرمود: از درون شکم آن ها، نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن، شفا برای مردم است. (نحل/69) و از آسمان آبی پر برکت فرود آوردیم. (ق/9).

* اموالتان را، که خداوند وسیله ی قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید؛ و از منافع آن، به آن ها روزی دهید؛ و لباس بر آنان بپوشانید و با آن ها سخن شایسته بگویید. ﴿5﴾

بخش 1: اموالتان را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید؛ و از منافع آن، به آن ها روزی دهید؛ و لباس بر آنان بپوشانید.

1-1- امام صادق علیه السلام- یونس بن یعقوب گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آيه: ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ اَمْوالَكُمُ﴾ پرسیدم. ایشان فرمود: «منظور کسی است که به او اعتماد نداری».

2-1- امام صادق علیه السلام- علی بن ابی حمزه گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ اَمْوالَكُمُ﴾ پرسیدم. ایشان فرمود: «منظور یتیم ها هستند؛ تا زمانی که به سنّ رشد و بلوغ نرسیدند، اموالشان را به آن ها ندهید». گفتم: «چگونه اموال آن ها اموال ما [نامیده] می شود»؟ فرمود: «وقتی که تو وارث آنان باشی».

3-1- امام باقر علیه السلام- ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ اَمْوالَكُمُ﴾؛ آن (ارث) را به [دست] مشروب خوران و زنان ندهید و کدامین سفیه از شرابخوار سفیه تر است!

4-1- امام باقر علیه السلام- ابراهیم بن عبدالحمید گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد این آیه در مورد این آیه پرسیدم که می فرماید: ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ اَمْوالَكُمُ﴾. ایشان فرمود: «هر که شراب بنوشد، نادان است».

5-1- امام صادق علیه السلام- منظور از سفیه و نادان در این آیه، شرابخوار و هرکسی است که عقلش زایل شده باشد.

6-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- شرابخوار اگر سخن گفت، باور نکنید و اگر خواستگاری کرد به او زن ندهید و اگر مریض شد به عیادتش نروید و اگر مُرد، در مجلس او حاضر نشوید و امانتی به دست او نسپارید و اگر کسی به او اطمینان کند و امانتی به دست او بسپارد، آن امانت را نابود ساخته است

ص: 33

عَلَی اَللَّهِ أَنْ یُخْلِفَ عَلَیْهِ وَ لاَ أَنْ یَأْجُرَهُ عَلَیْهَا لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ وَ أَیُّ سَفِیهٍ أَسْفَهُ مِنْ شَارِبِ اَلْخَمْرِ﴾. (1)

7-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَمَّادِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ بِضَاعَهً إِلَی اَلْیَمَنِ فَأَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلاَناً فَقَالَ لِی أَمَا عَلِمْتَ أَنَّهُ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ فَقُلْتُ: قَدْ بَلَغَنِی مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ذَلِکَ فَقَالَ لِی صَدِّقْهُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ قَالَ إِنَّكَ إِنِ اسْتَبْضَعْتَهُ فَهَلَكَتْ أَوْ ضَاعَتْ فَلَيْسَ لَكَ عَلَي اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَأْجُرَكَ وَ لَا يُخْلِفَ عَلَيْكَ فَاسْتَبْضَعْتُهُ فَضَيَّعَهَا فَدَعَوْتُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَأْجُرَنِي فَقَالَ يَا بُنَيَّ مَهْ لَيْسَ لَكَ عَلَي اللَّهِ أَنْ يَأْجُرَكَ وَ لَا يُخْلِفَ عَلَيْكَ قَالَ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ فَقَالَ لِي إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً فَهَلْ تَعْرِفُ سَفِيهاً أَسْفَهَ مِنْ شَارِبِ الْخَمْرِ﴾. (2)

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿أَوَّلُ مَا مَلَکْتُهُ لَدِینَارَانِ عَلَی عَهْدِ أَبِی وَ کَانَ رَجُلٌ یَشْتَرِی اَلْأَرْدِیَهَ فَأَرَدْتُ أَنْ أُبْضِعَهُ فَقَالَ أَبِی لاَ تُبْضِعْهُ قَالَ فَدَفَعْتُ إِلَیْهِ سِرّاً مِنْ أَبِی فَخَرَجَ وَ لَمَّا رَجَعَ بَعَثْتُ إِلَیْهِ رَسُولًا فَقَالَ لَهُ مَا دَفَعَ إِلَیَّ شَیْئاً قَالَ فَظَنَنْتُ أَنَّهُ إِنَّمَا سَتَرَ ذَلِکَ مِنْ أَبِی فَذَهَبْتُ إِلَیْهِ بِنَفْسِی وَ قُلْتُ اَلدِّینَارَانِ قَالَ مَا دَفَعْتَ إِلَیَّ شَیْئاً فَأَتَیْتُ أَبِی فَلَمَّا رَآنِی رَفَعَ إِلَیَّ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مُتَبَسِّماً یَا بُنَیَّ أَلَمْ أَقُلْ لَکَ أَنْ لاَ تَدْفَعْ إِلَیْهِ إِنَّهُ مَنِ اِئْتَمَنَ شَارِبَ اَلْخَمْرِ فَلَیْسَ لَهُ عَلَی اَللَّهِ ضَمَانٌ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ اَلَّتِی جَعَلَ اَللّهُ لَکُمْ فَأَیُّ سَفِیهٍ أَسْفَهُ مِنْ شَارِبِ اَلْخَمْرِ فَلَیْسَ إِنْ أشهدکم [شَهِدَ] لَمْ تُقْبَلْ شَهَادَتُهُ وَ إِنْ شَفَعَ لَمْ یُشَفَّعْ وَ إِنْ خَطَبَ لَمْ یُزَوَّجْ﴾. (3)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ خَلَّادِ أَبي عَلِيًّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَجُلٌ یَا جَعْفَرُ علیه السلام اَلرَّجُلُ یَکُونُ لَهُ مَالٌ فَیُضَیِّعُهُ فَیَذْهَبُ قَالَ اِحْتَفِظْ بِمَالِکَ فَإِنَّهُ قِوَامُ دِینِکَ ثُمَّ قَرَأَ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ اَلَّتِی جَعَلَ اَللّهُ لَکُمْ قِیاماً﴾. (4)

ص: 34


1- بحار الأنوار، ج76، ص127/ تفسير القمى، ج1، ص131/ وسائل الشيعة، ج25، ص312/ تفسیر البرهان
2- الکافی، ج6، ص397/ تهذيب الأحكام، ج9، ص103/ بحار الأنوار، ج100، ص84/ تفسير العياشي، ج1، ص220/ وسائل الشيعة، ج25، ص311/ مستدرک الوسائل، ج14، ص16/ تفسیر البرهان
3- بحار الأنوار، ج76، ص143/ الخرائج و الجرائح، ج1، ص278/ قرب الإسناد، ص131/ وسائل الشيعة، ج19، ص84/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج100، ص92/ الأمالي للطوسي، ص679/ وسائل الشیعة، ج7، ص126

و حقّی بر خدا ندارد که آن چه را که از دست داده بود، به او بازگرداند و یا مزد آن را به او بدهد، چرا که خداوند می فرماید: ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ اَمْوالَكُمُ﴾. و كدام نادان، احمق تر از شراب خوار وجود دارد؟!

7-1- امام صادق علیه السلام- حمّاد بن بشیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: من قصد داشتم کالایی را برای تجارت به یمن بفرستم، نزد امام باقر علیه السلام رفتم و به ایشان گفتم: «من می خواهم فردی را برای تجارت به یمن بفرستم». ایشان به من فرمود: «آیا نمی دانی که آن مرد شراب خوار است»؟ گفتم: «شنیدم که مؤمنان درباره ی او چنین می گویند». ایشان به من فرمود: «آن ها راست می گویند، چرا که خداوند عزّوجلّ می فرماید: [ولی بدانید] او به خدا ایمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصدیق می کند. (توبه/61). اگر او را برای تجارت بفرستی و او آن مال را ضایع و نابود کند، بر خداوند حقّی نداری که آن را برایت جبران کند. امّا من [علی رغم توصیّه ی امام] او را برای تجارت فرستادم و او مالم را تباه ساخت و از خداوند خواستم که آن [مال] را جبران نماید. امام فرمود: «فرزندم دست از این کار دعا برای بازگشت مال] بردار، تو بر خداوند حقّی نداری که برایت جبران نماید و یا آن مال را به تو برگرداند». به ایشان گفتم: «چرا»؟ فرمود: «خداوند عزّوجلّ می فرماید: ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ اَمْوالَكُمُ لاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِى جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً﴾، آيا كسی نادان تر از شراب خوار می شناسی؟!

8-1- امام صادق علیه السلام- روایت شده امام صادق علیه السلام فرمود: اوّلین چیزی که در زمان پدرم به تملّک من درآمد دو دینار بود. مردی پارچه می خرید، خواستم که با او تجارت کنم. پدرم فرمود: «این کار را نکن». امّا من پنهان از پدرم به او دادم، پس او خارج شد. وقتی مرد برگشت کسی را نزد او فرستادم. آن مرد گفت: «چیزی به من نداده است»! امام صادق علیه السلام فرمود: گمان کردم که او چنین گفته برای آن که از پدرم پنهان بماند. خودم رفتم و گفتم: «دو دینار چه می شود»؟ گفت: «چیزی به من نداده ای»! نزد پدرم رفتم، وقتی مرا دید سرش را بلند کرد و با خنده فرمود: «پسرم، مگر به تو نگفتم که چیزی به او نده. او شراب خوار است و کسی که به او امانت دهد نزد خدا ضمانتی برای او نیست، خداوند می فرماید: ﴿وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِى جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ﴾؛ كدام سفیهی کم خردتر از شراب خوار است؟ آیا نه این است اگر نزد شما گواهی داد، شهادتش و اگر شفیع شد شفاعتش قبول نیست، و اگر خواستگاری کرد به او زن داده نمی شود».

9-1- امام صادق علیه السلام- خلّاد گوید: شخصی به امام صادق علیه السلام گفت: «ای جعفر علیه السلام! شخصی که مالی دارد آیا حق دارد آن را ضایع کند و از دست بدهد»؟ فرمود: «مالت را نگاه دار که قوام دین تو به آن است؛ سپس این آیه را خواند: ﴿وَ لاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِى جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً﴾».

ص: 35

10-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿الْمَرْأَهُ لاَ یُوصَی إِلَیْهَا لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ﴾. (1)

11-1- الباقر علیه السلام- ﴿فَالسُّفَّهَاءُ اَلنِّسَاءُ وَ اَلْوَلَدُ إِذَا عَلِمَ اَلرَّجُلُ أَنَّ اِمْرَأَتَهُ سَفِیهَهٌ مُفْسِدَهٌ وَ وَلَدَهُ سَفِیهٌ مُفْسِدٌ لَمْ یَنْبَغِ لَهُ أَنْ یُسَلِّطَ وَاحِداً مِنْهُمَا عَلَی مَالِهِ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ قِیَاماً یَقُولُ لَهُ مَعَاشاً﴾. (2)

باب 2: ﴿أَمْوالَكُمُ﴾

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿سُئِلَ الصَّادِق علیه السلام عَنْ هَذَا فَقِيلَ: كَيْفَ تَكُونُ أَمْوَالُهُمْ أَمْوَالَنَا؟ فَقَالَ: إِذَا كُنْتَ أنْتَ الْوَارِثَ لَهُ﴾. (3)

باب 3: ﴿الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً﴾

1-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَاسْأَلُونِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ فِي حَدِيثِهِ إِنَّ اللَّهَ نَهَى عَن... فَسَادِ الْمَالِ... فَقَالُوا: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَیْنَ هَذَا مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ... وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ اَلَّتِی جَعَلَ اَللّهُ لَکُمْ قِیاماً﴾. (4)

باب 4: ﴿وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾

1-4- الباقر علیه السلام- ﴿وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً اَلْمَعْرُوفُ اَلْعُدَّهُ﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿وَ ابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَ لَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَ بِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا﴾ ﴿6﴾

باب 1: ﴿وَ ابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ﴾

اشاره

ص: 36


1- من لایحضره الفقیه، ج4، ص226/ تهذیب الأحکام، ج9، ص245/ الإستبصار، ج4، ص140/ وسائل الشيعة، ج19، ص379
2- بحار الأنوار، ج100، ص163/ تفسیر القمی، ج1، ص131/ تفسیر البرهان/ مستدرک الوسائل، ج13، ص427
3- بحار الأنوار، ج72، ص6
4- الکافی، ج5، ص300/ تهذيب الأحكام، ج7، ص231/ الاحتجاج، ج2، ص322/ فقه القرآن، ج2، ص54/ بحار الأنوار، ج46، ص303/ المحاسن، ج1، ص269/ وسائل الشيعة، ج19، ص83/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج100، ص163/ تفسیر نورالثقلین

10-1- امام علی علیه السلام زن به عنوان وصیّ انتخاب نمی شود، زیرا خدای عزّوجلّ می فرماید: ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ اَمْوالَكُمُ﴾.

11-1- امام باقر علیه السلام- منظور از السُّفَهَاءُ؛ زنان و فرزندان است. اگر مردی بداند که زن و فرزندش، نادان و فاسدند، شایسته نیست هیچ یک از آن دو را بر مالی که خداوند، وسیله ی قوام زندگی قرار داده و آن را وسیله ی معاش و کسب روزی خود می خواند، مسلّط گرداند.

بخش 2: اموالتان

1-2- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: «چگونه و در چه حالتی اموال آنان (نادانان)، [مطابق این آیه] اموال ما نامیده می شود»؟ امام علیه السلام فرمود: «وقتی که شما وارث او باشید».

بخش 3: خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده است.

1-3- امام باقر علیه السلام- در روایت ابوجارود آمده است: امام باقر علیه السلام فرمود: «هر وقت مطلبی به شما گفتم سند آن را از قرآن بخوانید». و در مورد مطلبی فرمود: «خدا نهّی کرده از... از بین بردن مال...». عرض کردند: «ای فرزند رسول خدا؛ سند این فرمایش از قرآن چیست»؟ فرمود: «این آیه: ﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیاماً﴾».

بخش4: و با آن ها سخن شایسته بگویید.

1-4- امام باقر علیه السلام- ﴿وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً﴾؛ منظور از مَعْرُوف، همان وعده دادن است.

* و یتیمان را چون به حدّ بلوغ برسند، بیازمایید؛ اگر در آن ها رشد [کافی] یافتید، اموالشان را به آن ها بدهید. و پیش از آن که بزرگ شوند، اموالشان را عجولانه و از روی اسراف نخورید هرکس که بی نیاز است، [از برداشت حقّ الزحمه] خودداری کند؛ و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته [و مطابق زحمتی که می کشد]، از آن مصرف کند. و هنگامی که اموالشان را به آن ها باز می گردانید، بر آن ها شاهد بگیرید؛ [اگرچه] خداوند برای محاسبه کافی است. ﴿6﴾

بخش 1: و یتیمان را چون به حدّ بلوغ برسند، بیازمایید؛ اگر در آن ها رشد [کافی] یافتید، اموالشان را به آن ها بدهید.

ص: 37

1-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً وَ هُوَ الْعَقْلُ فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ قَدْ قِیلَ إِنَّ الرُّشْدَ هُوَ صَلَاحٌ فِی الدِّینِ وَ حِفْظُ الْمَالِ﴾. (1)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿اِبْنُ بَابَوَیْهِ فِی اَلْفَقِیهِ: رُوِیَ عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ قَالَ إِینَاسُ اَلرُّشْدِ حِفْظُ اَلْمَالِ﴾. (2)

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿فِی رِوَایَةِ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ قَالَ مَنْ کَانَ فِی یَدِهِ مَالُ بَعْضِ اَلْیَتَامَی فَلاَ یَجُوزُ لَهُ أَنْ یُؤْتِیَهُ حَتَّی یَبْلُغَ اَلنِّکَاحَ وَ یَحْتَلِمَ فَإِذَا اِحْتَلَمَ وَ وَجَبَ عَلَیْهِ اَلْحُدُودُ وَ إِقَامَهُ اَلْفَرَائِضِ وَ لاَ یَکُونُ مُضَیِّعاً وَ لاَ شَارِبَ خَمْرٍ وَ لاَ زَانِیاً فَإِذَا آنَسَ مِنْهُ اَلرُّشْدَ دَفَعَ إِلَیْهِ اَلْمَالَ وَ أَشْهَدَ عَلَیْهِ وَ إِنْ کَانُوا لاَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ قَدْ بَلَغَ فَإِنَّهُ یُمْتَحَنُ بِرِیحِ إِبْطِهِ أَوْ نَبْتِ عَانَتِهِ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَقَدْ بَلَغَ فَیَدْفَعُ إِلَیْهِ مَالَهُ إِذَا کَانَ رَشِیداً وَ لاَ یَجُوزُ أَنْ یَحْبِسَ عَنْهُ مَالَهُ وَ یَعْتَلَّ عَلَیْهِ أَنَّهُ لَمْ یَکْبَرْ بَعْدُ﴾. (3)

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمَعْبَدِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ قَالَ فَقَالَ إِذَا رَأَیْتُمُوهُمْ یُحِبُّونَ آلَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَارْفَعُوهُمْ دَرَجَةً﴾. (4)

باب 2: ﴿وَ مَنْ كانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقِیراً فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ﴾

اشاره

1-2- الباقر علیه السلام- ﴿فَإِنْ کَانَ فِی یَدِهِ مَالُ یَتِیمٍ وَ هُوَ غَنِیٌّ فَلاَ یَحِلُّ لَهُ أَنْ یَأْکُلَ مِنْ مَالِ اَلْیَتِیمِ وَ مَنْ کَانَ فَقِیراً فَقَدْ حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَی مَالِهِ فَلَهُ أَنْ یَأْکُلَ بِالْمَعْرُوفِ﴾. (5)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْیَتِیمَهِ مَتَی یُدْفَعُ إِلَیْهَا مَالُهَا؟ قَالَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّهَا لاَ تُفْسِدُ وَ لاَ تُضَیِّعُ. فَسَأَلْتُهُ إِنْ کَانَتْ قَدْ تَزَوِّجَتْ؟ فَقَالَ إِذَا تَزَوِّجَتْ فَقَدِ اِنْقَطَعَ مُلْکُ اَلْوَصِیِّ عَنْهَا﴾. (6)

3-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ قَالَ اَلْمَعْرُوفُ هُوَ اَلْقُوتُ وَ إِنَّمَا عَنَی اَلْوَصِیَّ أَوِ اَلْقَیِّمَ فِی أَمْوَالِهِمْ وَ مَا یُصْلِحُهُمْ﴾. (7)

ص: 38


1- بحار الأنوار، ج73، ص343
2- من لا يحضره الفقیه، ج4، ص222/ بحار الأنوار، ج72، ص6/ تفسير العياشي، ج1، ص221/ وسائل الشيعة، ج19، ص368/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج100، ص163/ تفسير القمى، ج1، ص131/ مستدرک الوسائل، ج13، ص428/ تفسیر البرهان
4- بحار الأنوار، ج72، ص6/ تفسير العياشي، ج1، ص221/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج100، ص163/ تفسیر القمی، ج1، ص131/ مستدرک الوسائل، ج13، ص428/ تفسير البرهان
6- الكافي، ج7، ص68/ تفسیر البرهان
7- الکافی، ج5، ص130/ تهذيب الأحكام، ج6، ص340/ فقه القرآن، ج2، ص35/ وسائل الشيعة، ج17، ص250/ تفسیر البرهان

1-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- ﴿فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً﴾، یعنی دیدید عاقل شده اند، اموالشان را به خودشان بپردازید. همچنین گفته شده: رُشْد، داشتن صلاحیّت دینی و [توانایی] نگهداری مال است.

2-1- امام صادق علیه السلام- در مورد کلام خداوند متعال: ﴿وَ ابْتَلُوا الیَتَامَی حَتَّی إذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إلَیْهِمْ أمْوَالَهُمْ وَ لا تَأکُلُوهَا إسْرَافاً وَ بِدَاراً أنْ یَکْبَرُوا﴾، از ایشان پرسیدند؛ امام فرمود: «از علامت های رشد و بلوغ، [توانایی] حفظ مال است».

3-1- امام باقر علیه السلام- در روایت ابوجارود آمده است: امام باقر علیه السلام در مورد این آیه: ﴿وَ ابْتَلُوا الیَتَامَی حَتَّی إذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إلَیْهِمْ أمْوَالَهُمْ وَ لا تَأکُلُوهَا إسْرَافاً وَ بِدَاراً أنْ یَکْبَرُوا﴾، فرمود: «هرکسی که اموال یتیمی در دست اوست، جایز نیست که اموال را به او بدهد، تا به سن نکاح رسیده و محتلم شود، پس اگر محتلم شد و حدود شرعی و انجام فرایض بر او واجب شد و زناکار و شارب خمر و از بین برنده اموال نبود و مطمئن شد که به حد بلوغ رسیده، مال را به او بدهد و شاهد گیرد و اگر مطمئن نبود که آیا کودک به سن بلوغ رسیده، به واسطه بوی زیر بغل یا موی روییده بر عانه مورد آزمایش قرار گیرد، و اگر این موارد حاصل آمده بود، پس به سن بلوغ رسیده و باید اموال به او پرداخت شود، و جایز نیست که اموال یتیمی که به بلوغ رسیده، حبس شود و بهانه آورده شود که به بلوغ نرسیده است».

4-1- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن معبد گوید: امام صادق علیه السلام در تفسير آيه ى: ﴿فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَاهُمْ﴾، فرمود: «اگر دیدید که آنان محّب آل محمّد علیهم السلام هستند، مقامشان را [در محاسبه میزان رشد و بلوغشان] بالا ببرید.

بخش 2: هرکس که بی نیاز است، [از برداشت حقّ الزحمه] خودداری کند؛ و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته [و مطابق زحمتی که می کشد]، از آن مصرف کند.

1-2- امام باقر علیه السلام- امّا اگر در دست کسی مال یتیمی بود و از آن مال نیز بی نیاز بود، دست بردن در آن مال و برداشتن بخشی از آن [حتی به عنوان حقّ الزّحمه] بر او حلال نیست، امّا اگر فقیر بود و فقط بخشی از مال یتیم [که عنوان حقّ الزّحمه برای او دارد] که می تواند نیاز او را برآورده کند، مانعی نیست که از آن مال به طور شایسته ای بردارد و مصرف کند.

2-2- امام صادق علیه السلام- عیص بن قاسم گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد این که چه زمانی مال دختر یتیم را باید به او پرداخت کرد، سؤال کردم و ایشان فرمود: «وقتی فهمیدی که او اهل فساد و تباه کردن مال نیست». پرسیدم: «اگر ازدواج کرده باشد چه»؟ فرمود: «اگر ازدواج کرد، اختیار وصیّ از او سلب می شود (وصیّ دیگر اختیاری ندارد)».

3-2- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن سنان در مورد آیه: ﴿فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ﴾ از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «منظور از معروف، همان قوت و غذاست و همان توجّه وصیّ یا قیم در اموال یتیمان و انجام اموری است که به صلاح آنان می باشد».

ص: 39

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ قَالَ مَنْ کَانَ یَلِی شَیْئاً لِلْیَتَامَی وَ هُوَ مُحْتَاجٌ لَیْسَ لَهُ مَا یُقِیمُهُ فَهُوَ یَتَقَاضَی أَمْوَالَهُمْ وَ یَقُومُ فِی ضَیْعَتِهِمْ، فَلْیَأْکُلْ بِقَدْرِ وَ لاَ یُسْرِفْ وَ إِنْ کَانَ ضَیْعَتُهُمْ لاَ تَشْغَلُهُ عَمَّا یُعَالِجُ لِنَفْسِهِ فَلاَ یَرْزَأَنَّ أَمْوَالَهُمْ شَیْئاً﴾. (1)

5-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَقَالَ ذَلِكَ رَجُلٌ يَحْبِسُ نَفْسَهُ عَنِ الْمَعِيشَةِ فَلَا بَأْسَ أَنْ يَأْكُلَ بِالْمَعْرُوفِ إِذَا كَانَ يُصْلِحُ لَهُمْ أَمْوَالَهُمْ فَإِنْ كَانَ الْمَالُ قَلِيلًا فَلَا يَأْكُلْ مِنْهُ شَيْئاً قَالَ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ قَالَ تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ بِقَدْرِ مَا يَكْفِيهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِكَ قَدْرَ مَا يَكْفِيكَ ثُمَّ تُنْفِقُهُ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانُوا يَتَامَي صِغَاراً وَ كِبَاراً وَ بَعْضُهُمْ أَعْلَي كِسْوَةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ آكَلُ مِنْ بَعْضٍ وَ مَالُهُمْ جَمِيعاً فَقَالَ أَمَّا الْكِسْوَةُ فَعَلَي كُلِّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ ثَمَنُ كِسْوَتِهِ وَ أَمَّا [أَكْلُ] الطَّعَامِ فَاجْعَلُوهُ جَمِيعاً فَإِنْ الصَّغِيرَ يُوشِكُ أَنْ يَأْكُلَ مِثْلَ الْكَبِيرِ﴾. (2)

6-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ اَلْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَقَالَ ذَلِکَ رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ عَنِ اَلْمَعِیشَهِ فَلاَ بَأْسَ أَنْ یَأْکُلَ بِالْمَعْرُوفِ إِذَا کَانَ یُصْلِحُ لَهُمْ أَمْوَالَهُمْ فَإِنْ کَانَ اَلْمَالُ قَلِیلاً فَلاَ یَأْکُلْ مِنْهُ شَیْئاً﴾. (3)

7-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَقَالَ هَذَا رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ لِلْیَتِیمِ عَلَی حَرْثٍ أَوْ مَاشِیَهٍ وَ یَشْغَلُ فِیهَا نَفْسَهُ فَلْیَأْکُلْ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَیْسَ ذَلِکَ لَهُ فِی اَلدَّنَانِیرِ وَ اَلدَّرَاهِمِ اَلَّتِی عِنْدَهُ مَوْضُوعَهٌ﴾. (4)

8-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَالُ الْیَتِیمِ إِنْ عَمِلَ بِهِ مَنْ وُضِعَ عَلَی یَدَیْهِ ضَمِنَهُ وَ لِلْیَتِیمِ رِبْحُهُ قَالَ قُلْنَا لَهُ قَوْلُهُ وَ مَنْ كانَ فَقِیراً فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ قَالَ إِنَّمَا ذَلِكَ إِذَا حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْهِمْ فِی أَمْوَالِهِمْ فَلَمْ یَتَّخِذْ لِنَفْسِهِ فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ مِنْ مَالِهِمْ﴾. (5)

ص: 40


1- الكافي، ج5، ص129/ تهذیب الأحکام، ج6، ص340/ بحار الأنوار، ج72، ص7/ تفسير العياشي، ج1، ص 221/ فقه القرآن، ج2، ص35/ وسائل الشيعة، ج17، ص251/ مستدرک الوسائل، ج13، ص195/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج5، ص130
3- تهذيب الأحكام، ج6، ص341/ بحار الأنوار، ج72، ص7/ تفسیر العیاشی، ج1، ص221/ فقه القرآن، ج2، ص35/ وسائل الشيعة، ج17، ص251/ مستدرک الوسائل، ج13، ص195/ تفسیر البرهان
4- بحار الأنوار، ج72، ص7/ تفسير العياشي، ج1، ص222/ وسائل الشيعة، ج17، ص252/ تفسیر البرهان
5- بحار الأنوار، ج72، ص9/ تفسير العياشي، ج1، ص224/ تفسير البرهان/ وسائل الشيعة، ج17، ص258

4-2- امام صادق علیه السلام- سماعه از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: ﴿وَ مَنْ كانَ فَقِیراً فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ﴾، هرکس چیزی را برای یتیمان بیاورد که خودش به آن محتاج است و نیازمند به اموالشان بوده و در ملک آنان مشغول به کار می باشد، به اندازه ی نیاز خود مصرف کرده و اسراف نکند و اگر کار در ملک یتیمان، نیاز او را رفع نمی کند، نباید چیزی از اموال آنان را تصاحب کند.

5-2- امام صادق علیه السلام- ابو صباح کنانی نقل می کند که امام صادق علیه السلام در مورد کلام خداوند که می فرماید: ﴿وَ مَنْ كانَ فَقِیراً فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ﴾، فرمود: «این آیه در مورد کسی است که در تدبیر امور زندگی خود در مانده است، پس چاره ای نیست جز آن که از مال یتیم [که در دست اوست] به طور شایسته ای مصرف کند، امّا به شرط آن که مال، به قدر کافی باشد. امّا اگر آن مال کم باشد، نباید از آن چیزی بردارد». گفتم: «این گفته خدا چیست که می فرماید: و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید، [مانعی ندارد] آن ها برادر [دینی] شما هستند. (بقره/220)»؟ فرمود: «از اموال آن ها به قدری که برای آن ها کفایت می کند و از اموال خود نیز به قدری که کفایت تو را می کند خارج کن، بعد از آن [باقی مانده ی مال ها را] مصرف کن». گفتم: «اگر یتیم ها کوچک و بزرگ باشند و نیاز آن ها به لباس و غذا با هم متفاوت باشد در حالی که آن اموال به طور یکسان برای همه ی آن ها باشد به نظر شما باید چه کرد»؟ فرمود: «در مورد پوشاک به هر کدام پول لباس خودش [متناسب نیازش] پرداخت شود امّا در مورد خوراک به همه یکسان پرداخت شود چون کوچک و بزرگ تقریباً مثل هم غذا می خورند».

6-2- امام صادق علیه السلام- ابو صباح کنانی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: در مورد آیه: ﴿وَ مَنْ كانَ فَقِیراً فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ﴾ می فرماید: «مردی که دست از کار معیشت خود بکشد و به فکر اصلاح امور یتیمان باشد، اشکالی ندارد که از مال یتیمان به شکلی مناسب استفاده کند و اگر میزان آن مال کم باشد، نباید چیزی از آن بردارد».

7-2- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر در مورد آيه: ﴿وَ مَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ﴾، نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: «کسی که کشت و زرع و یا چهارپایی که متعلّق به یتیم است را سرپرستی کند و خود را وقف آن نموده، به گونه ای که خود نیز بدان کار مشغول است، باید به شکلی مناسب از آن مال استفاده کند. در مورد دینار و درهم هایی که در نزد او سپرده شده است، چنین حقّی ندارد».

8-2- امام صادق علیه السلام- زراره و محمّد بن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل می کنند که فرمود: «اگر کسی با مال یتیمی که در اختیار او قرار داده شده، کار کند به شرط ضمانت آن مال، سود آن، مال یتیم خواهد بود. به ایشان گفتیم: «این که خداوند در این آیه می فرماید: ﴿وَ مَنْ كانَ فَقِیراً فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ﴾ به چه معناست»؟ فرمود منظور از آن، کسی است که خود را وقف اموال یتیمان کرده است و از آن سهمی برای خود در نظر نمی گیرد، چنین فردی می تواند به شکلی مناسب از اموالشان استفاده کند».

ص: 41

9-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ مَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ قَالَ ذَلِكَ إِذَا حَبَسَ نَفْسَهُ فِي أَمْوَالِهِمْ فَلَا يَحْتَرِتْ لِنَفْسِهِ فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ مِنْ مَالِهِمْ﴾. (1)

10-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ بِيَدِهِ الْمَاشِيَةُ لِابْنِ أَحْ لَهُ يَتِيمٍ فِي حَجْرِهِ أَ يَخْلِطُ أَمْرَهَا بِأَمْرِ مَاشِيَتِهِ قَالَ فَإِنْ کَانَ یَلِیطُ حَوْضَهَا وَ یَقُومُ عَلَی هِنَائِهَا وَ یَرُدُّ نَادَّتَهَا فَیَشْرَبُ مِنْ أَلْبَانِهَا غَیْرَ مُجْتَهِدٍ لِلْحِلَابِ وَ لَا مُضِرٍّ بِالْوَلَدِ ثُمَّ قَالَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿لِلْرِجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیبًا مَفْرُوضًا﴾ ﴿7﴾

﴿وَ إِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُوا الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفًا﴾ ﴿8﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿نَسَخَتْهَا آیَهُ الْفَرَائِضِ﴾. (3)

2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَهَ أُولُوا الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً قُلْتُ أَ مَنْسُوخَهٌ هِیَ قَالَ لَا إِذَا حَضَرَکَ فَأَعْطِهِمْ﴾. (4)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ قَالَ تَعَالَى وَ إِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَساكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً عَنْ ابن عباس رحمة الله إِنَّ الْخِطَابَ بِقَوْلِهِ: فَارْزُقُوهُمْ مُتَوَجَّهُ إِلَى مَنْ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ أَرَادَ الْوَصِيَّةَ فَإِنَّهُ يَنْبَغِي لَهُمْ أَنْ يُوصُوا لِمَنْ لَا يَرِثُ مِنَ الْأَقْرَبَاءِ بِشَيْءٍ مِنْ أَمْوَالِهِمْ إِنْ كَانُوا أَغْنِياءَ وَ يَعْتَذِرُونَ إِلَيْهِ إِنْ كَانُوا فُقَرَاءَ وَ رِزْقُ الْإِنْسَانِ غَيْرَهُ يَكُونُ عَلَى مَعْنَى التَّمْلِيكِ﴾. (5)

ص: 42


1- بحار الأنوار، ج72، ص8/ تفسير العياشي، ج1، ص222/ وسائل الشيعة، ج17، ص253/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج72، ص11/ تفسير العياشي، ج1، ص108/ مستدرک الوسائل، ج13، ص195/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج101، ص366/ تفسیر العیاشی، ج1، ص222/ متشابه القرآن، ج2، ص233/ وسائل الشيعة، ج26، ص71/ مستدرک الوسائل، ج17، ص155/ تفسير البرهان/ تفسير العياشي، ج1، ص223
4- بحار الأنوار، ج101، ص367/ تفسیر العیاشی، ج1، ص222/ وسائل الشيعة، ج26، ص71/ تفسیر البرهان
5- فقه القرآن، ج2، ص305/ فقه القرآن، ج2، ص346

9-2- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ مَنْ كانَ فَقِیراً فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ﴾ پرسیدم. ایشان فرمود: «کسی که خود را وقف اموال یتیمان کرده و چیزی از آن برای خود برندارد، می تواند از اموالشان به شکلی مناسب استفاده کند».

10-2- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد مردی پرسیدم که احشام و چهارپایانی در دست اوست که به برادرزاده ی یتیمش تعلّق دارد که تحت تکفّل او قرار گرفته است و او آن چهارپایان را با احشام خود جمع کرده و یک جا به امور همه ی آن ها رسیدگی می کند. امام علیه السلام فرمود: «اگر حوض آب آن ها را پر می کند تا آب بنوشند و نسبت به چراندن و غذا دادن به آن ها اقدام می کند و چهارپایان چموش گریزپا [که از گلّه می گریزند] را [به گلّه] باز می گرداند و از شیر آنان می خورد امّا بر فروختن شیر آن ها اصرار و کوششی ندارد [تا آن را مایه ی کسب و کار و سود خود کند] و به [واسطه ی دوشیدن شیر آن ها، به] برّه هایشان ضرری از این راه نمی رسد اشکالی ندارد و این عملش مجاز است». سپس امام علیه السلام فرمود: ﴿وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ﴾.

* برای مردان، از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان، برجای می گذارند، سهمی است؛ و برای زنان نیز، از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای می گذارند، سهمی؛ خواه آن چیز، کم باشد یا زیاد؛ این سهمی است تعیین شده و پرداختنی. ﴿7﴾

* و اگر به هنگام تقسیم [ارث]، خویشاوندان [و طبقه ای که ارث نمی برند] و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزی از آن اموال را به آن ها بدهید؛ و با آنان به طور شایسته سخن بگویید. ﴿8﴾

1- امام صادق علیه السلام- آیه ی فرائض ﴿فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اَللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ پس کسانی که بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند، گناه آن، تنها بر کسانی است که آن (وصیّت) را تغییر می دهند خداوند، شنوا و داناست. (بقره/181)﴾، این آیه را منسوخ کرده است.

2- امام باقر علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «آیا آيه: ﴿إِذَا حَضَرَ- الْقِسْمَةَ أُوْلُوا الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفًا﴾ منسوخ شده و اکنون عمل به آن لازم نیست»؟ فرمود: «نه، این چنین نیست بلکه اگر این افراد [در هنگام تقسیم ارث] در جلسه حضور داشتند به آن ها [از ارث] چیزی بدهید».

3- ابن عبّاس رحمة الله- از ابن عبّاس رحمة الله روایت است که در مورد آیه ى: ﴿إِذَا حَضَرَ- الْقِسْمَةَ أُوْلُوا الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفًا﴾ گفته است: «مورد خطاب در این آیه فردی است که در حال احتضار و مرگ است و باید وصیّت کند؛ پس سزاوار است که اگر ثروتمند است وصیّت کند تا بخشی از مالش را به نزدیکانی از او بدهند که [طبق شرع] از او ارث نمی برند ولی اگر فقیر است عذرش [در ندادن مال به آن ها] پذیرفته است؛ و روزی دادن انسان به شخص دیگر همان مالکیت و تسلّط بر اوست».

ص: 43

* قوله تعالی: ﴿وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾ ﴿9﴾

باب 1: ﴿وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللهَ﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مُبْتَدِئاً مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ مَنْ يَظْلِمُهُ [أَوْ عَلَی عَقِبِهِ] أَوْ عَلَی عَقِبِ عَقِبِهِ قُلْتُ هُوَ یَظْلِمُ فَیُسَلِّطُ اللَّهُ عَلَی عَقِبِهِ أَوْ عَلَی عَقِبِ عَقِبِهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً﴾. (1)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿اَوْعَدَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی مَالِ الْیَتِیمِ بِعُقُوبَتَیْنِ اِحْدَاهُمَا عُقُوبَةُ الْآخِرَةِ النَّارُ وَ اَمَّا عُقُوبَةُ الدُّنْیَا فَقَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافًا خافُوا عَلَیْهِمْ... یَعْنِی لِیَخْشَ اَنْ اَخْلُفَهُ فِی ذُرِّیَّتِهِ کَمَا صَنَعَ بِهَؤُلَاءِ الْیَتَامَى﴾. (2)

3-1- الكاظم علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ أَوْعَدَ فِی مَالِ الْیَتِیمِ عُقُوبَتَیْنِ اثْنَیْنِ أَمَّا أَحَدُهُمَا فَعُقُوبَةُ الْآخِرَةِ النَّارُ وَ أَمَّا الْأُخْرَی فَعُقُوبَةُ الدُّنْیَا قَوْلُهُ وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَفَاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً قَالَ یَعْنِی بِذَلِكَ لِیَخْشَ أَنْ أَخْلُفَهُ فِی ذُرِّیَّتِهِ كَمَا صَنَعَ هُوَ بِهَؤُلَاءِ الْیَتَامَی﴾. (3)

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿أَنَّ آکِلَ مَالِ اَلْیَتِیمِ سَیَلْحَقُهُ وَ بَالُ ذَلِکَ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ أَمَّا فِی اَلدُّنْیَا فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ لْیَخْشَ اَلَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اَللّهَ وَ أَمَّا فِی اَلْآخِرَهِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾. (4)

ص: 44


1- الكافي، ج2، ص332/ بحار الأنوار، ج72، ص325/ تفسیر العیاشی، ج1، ص223/ ثواب الأعمال، ص234/ وسائل الشيعة، ج17، ص247/ مستدرک الوسائل، ج13، ص191/ تفسير البرهان
2- الکافی، ج5، ص128/ من لا یحضره الفقیه، ج3، ص569/ بحار الأنوار، ج76، ص271/ ثواب الأعمال، ص234/ وسائل الشيعة، ج17، ص245/ تفسیر البرهان
3- بحار الأنوار، ج72، ص8/ تفسير العياشي، ج1، ص223/ مستدرک الوسائل، ج13، ص190/ تفسير البرهان/ عوالى اللآلى، ج2، ص122
4- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص173/ بحار الأنوار، ج76، ص272/ وسائل الشيعة، ج17، ص245/ تفسير العياشي، ج1، ص223/ ثواب الأعمال، ص233/ وسائل الشيعة، ج17، ص247

* کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود به یادگار بگذارند [از ستم دیگران] بر آنان می ترسند، باید [از ستم درباره ی یتیمان مردم] بترسند! و از [مخالفت] خدا بپرهیزند، و سخنی استوار بگویند. ﴿9﴾

بخش 1: کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود به یادگار بگذارند [از ستم دیگران] بر آنان می ترسند، باید [از ستم درباره ی یتیمان مردم] بترسند! و از [مخالفت] خدا بپرهیزند.

1-1- امام صادق علیه السلام- عبد الأعلی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس ظلم و ستمی را روا دارد، خداوند آن مظلوم را بر او و فرزندانش و بر فرزندان فرزندانش چیره و غالب می گرداند». با خودم گفتم: «او ظلم می کند و مظلوم بر فرزند یا فرزند فرزندش تسلّط خواهد یافت»؟! ایشان [قبل از این که من سخنی بگویم]، فرمود: «خداوند می فرماید: ﴿وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا﴾.

2-1- امام صادق علیه السلام- خداوند تبارک و تعالی دو مجازات را به خورندگان مال یتیم وعده داده است؛ یکی از آن ها مجازات آخرت، یعنی جهنّم می باشد و امّا مجازات دنیا، این آیه ی شریفه است که می فرماید: ﴿وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا﴾. و مرادش آن است که مبادا همان کاری که او با یتیمان مردم می کرد، دیگران با ذرّیّه ی او کنند.

3-1- امام کاظم علیه السلام- خداوند دو مجازات را در مورد [خوردن] مال یتیم، وعده داده که یکی از آن ها بلایی در آخرت است که همان آتش جهنّم می باشد. و دیگری بلای دنیایی است که می فرماید: ﴿وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا﴾. مقصود این است: باید بترسد از این که با بازمانده اش همان کاری را کنند که با این یتیمان می کند.

4-1- امام صادق علیه السلام- کسی که مال یتیم را از روی ظلم و ستم بخورد، سرانجام کار بدش را در دنیا و آخرت خواهد چشید. مجازات دنیا این است که خداوند می فرماید: ﴿وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ﴾. و در مورد مجازات آخرت نیز می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾.

ص: 45

5-1- الرّضا علیه السلام- ﴿حَرَّمَ اللَّه عَزَّوَجَلَّ أکْلَ مَالِ الْیَتِیمِ ظُلْماً لِعِلَلٍ کَثِیرَةٍ مِنْ وُجُوهِ الْفَسَادِ أوَّلُ ذَلِکَ إذَا أکَلَ الْإنْسَانُ مَالَ الْیَتِیمِ ظُلْماً فَقَدْ أعَانَ عَلَی قَتْلِهِ إذِ الْیَتِیمُ غَیْرُ مُسْتَغْنٍ وَ لَا یَتَحَمَّلُ لِنَفْسِهِ وَ لَا قَائِمٌ بِشَأْنِهِ وَ لَا لَهُ مَنْ یَقُومُ عَلَیْهِ وَ یَکْفِیهِ کَقِیَامِ وَالِدَیْهِ فَإذَا أکَلَ مَالَهُ فَکَأنَّهُ قَدْ قَتَلَهُ وَ صَیَّرَهُ إلَی الْفَقْرِ وَ الْفَاقَةِ مَعَ مَا حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ لَهُ مِنَ الْعُقُوبَةِ فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً وَ لِقَوْلِ أبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السلام إِنَّ اللهَ أوْعَدَ فِی أکْلِ مَالِ الْیَتِیمِ عُقُوبَتَیْنِ عُقُوبَةً فِی الدُّنْیَا؛ وَ عُقُوبَةً فِی الْآخِرَةِ فَفِی تَحْرِیمِ مَالِ الْیَتِیمِ اسْتِبْقَاءُ الْیَتِیمِ وَ اسْتِقْلَالُهُ لِنَفْسِهِ وَ السَّلَامَةُ لِلْعَقِبِ أنْ یُصِیبَهُمْ مَا أصَابَهُ لِمَا أوْعَدَ اللهُ عَزَّوَ جَلَّ فِیهِ مِنَ الْعُقُوبَةِ مَعَ مَا فِی ذَلِکَ مِنْ طَلَبِ الْیَتِیمِ بِثَأْرِهِ إذَا أدْرَکَ وَ وُقُوعِ الشَّحْنَاءِ وَ الْعَدَاوَةِ وَ الْبَغْضَاءِ حَتَّی یَتَفَانَوْا﴾. (1)

6-1- علی بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُواْ قَوْلًا سَدِیداً * إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً * فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ لاَ تَظْلِمُوا اَلْیَتَامَی فَیُصِیبُ أَوْلاَدَکُمْ مِثْلُ مَا فَعَلْتُمْ بِالْیَتَامَی وَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا ظَلَمَ اَلرَّجُلُ اَلْیَتِیمَ وَ کَانَ مُسْتَحِلاًّ لَمْ یَحْفَظْ وُلْدَهُ وَ وَ کَلَهُمْ إِلَی أَبِیهِمْ وَ إِنْ کَانَ صَالِحاً حَفِظَ وُلْدَهُ فِی صَلاَحِ أَبِیهِمْ وَ اَلدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ قَوْلُهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ أَمَّا اَلْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی اَلْمَدِینَهِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً إِلَی قَوْلِهِ رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ لِأَنَّ اَللَّهَ لاَ یَظْلِمُ اَلْیَتَامَی لِفَسَادِ أَبِیهِمْ وَ لَکِنْ یَکِلُ اَلْوَلَدَ إِلَی أَبِیهِ وَ إِنْ کَانَ صَالِحاً حَفِظَ وَلَدَهُ بِصَلاَحِهِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾ ﴿10﴾

1- الكاظم السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ نَعَمْ يَا عَمْرُو أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الْإِشْرَاكُ بِاللَّهِ يَقُولُ

ص: 46


1- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص565/ بحار الأنوار، ج6، ص98/ علل الشرائع، ج2، ص480/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص92/ وسائل الشيعة، ج17، ص246/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج76، ص267/ تفسیر القمی، ج1، ص131

5-1- امام رضا علیه السلام- خداوند متعال خوردن مال یتیم از روی ظلم و ستم را به دلیل مفسده های زیادی، حرام کرده است؛ آن مفسده ها عبارتند از: اوّل این که کسی که به زور، مال یتیم را بخورد، در کشتن او دست داشته است؛ چرا که یتیم نیازمند است و قادر به نگهداری و انجام امور خود نیست و کسی را ندارد که مانند پدر و مادرش مراقبت و کفایت از او را بر عهده بگیرد و اگر مالش را بخورد مانند این است که او را به قتل رسانده و بی چیز و ندار کرده است. علی رغم این که خداوند متعال، چنین کسی را از عذاب ترسانده و فرموده است: ﴿وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُواْ قَوْلًا سَدِیداً﴾. و به گفته ی امام باقر علیه السلام، خداوند، دو مجازات را به خورنده ی مال یتیم وعده داده است: «مجازات در دنیا و مجازات در آخرت». در حرام دانستن مال یتیم، فوایدی است، از جمله این که یتیم بر روی پای خودش می ایستد و مستقل می شود و فرزندان کسی که مال یتیم را در دست دارد، از عواقب کارهایی که در حقّ یتیم انجام می دهد، مصون می مانند و نیز آن شخص از مجازاتی که خداوند و عده ی آن را داده است، نجات می یابد. علاوه بر این که در غیر این صورت، یتیم اگر به مرحله ی درک و فهم رسید، می تواند انتقامش را بگیرد و تا زمانی که هر دو بمیرند، کینه و دشمنی و نفرتی در میان آن ها ایجاد می شود.

6-1 علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا * إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِی بُطُونِهمْ نَارًا وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾، خداوند می فرماید: به ایتام ظلم نکنید که بر سر فرزندان شما همان که کردید می آید، خدای متعال وقتی کسی به یتیمی ستم کند و آن را حلال بداند، فرزندانش را حفظ نمی کند و آن ها را به پدرانشان وا می گذارد، اگر فرزند صالح بود، فرزندانشان را به جهت خوبی پدرانشان حفظ می کند و دلیل این سخن، بیان خداست که فرمود: و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن، گنجی متعلّق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود و پروردگار تو می خواست آن ها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند. این رحمتی از پروردگارت بود .(کهف/82). زیرا خداوند به خاطر فساد پدر به یتیم ظلم نمی کند ولی فرزند را به پدرش را می گذارد، اگر صالح باشد فرزند هم به سبب صلاح پدر حفظ می شود».

* کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند، [در حقیقت]، تنها آتش می خورند؛ و به زودی در شعله های آتش [دوزخ] می سوزند. ﴿10﴾

1- امام کاظم علیه السلام- عبدالعظیم حسنی گوید: امام جواد علیه السلام از امام کاظم علیه السلام برای من حديث کرد: روزی عمروبن عبید خدمت پدرم امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: «دوست دارم گناهان کبیره را از دیدگاه کتاب خدای عزّوجلّ بدانم». فرمود: «ای عمرو! بزرگ ترین گناهان کبیره شرک به خداست همان طور که خداوند می فرماید: زیرا هر کس شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ است و ستمکاران، یار و یاوری ندارند.

ص: 47

اَللَّهِ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اَللّهُ عَلَیْهِ اَلْجَنَّهَ وَ... أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَن عُبَيدِ بنِ زُرارَةَ قالَ: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللَّهِ علیه السلام أَخبِرنِي عَنِ الكَبائِرِ فَقالَ هُنَّ خَمسٌ وَ هُنَّ مِمَّا أوجَبَ اللَّهُ عَلَيهِنَّ النَّارَ قالَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّ اللهَ لا یَغَْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ قَاَلَ إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ الْيَتَمَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًا وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾.(2)

3- الكاظم علیه السلام- ﴿مَنْ أَکَلَ مَالَ اَلْیَتِیمِ دِرْهَماً وَاحِداً ظُلْماً مِنْ غَیْرِ حَقٍّ یُخَلِّدُهُ اَللَّهُ فِی اَلنَّارِ﴾. (3)

4- الكاظم علیه السلام- ﴿أَنَّ أَکْلَ مَالِ اَلْیَتِیمِ مِنَ اَلْکَبَائِرِ اَلَّتِی وَعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلنَّارَ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ یَقُولُ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾. (4)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَجْلَان أَبِي صَالِحٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ أَکْلِ مَالِ اَلْیَتِیمِ فَقَالَ هُوَ کَمَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾. (5)

6- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ عَالَ يَتِيماً حَتَّى يَنْقَطِعَ يُثْمُهُ أَوْ يَسْتَغْنِيَ بِنَفْسِهِ أَوْ جَبَ اللَّهُ عَزَّوَجلَّ لَهُ الْجَنَّةَ كَمَا أَوْجَبَ النَّارَ لِمَنْ أَكَلَ مَالَ الْيَتِيمِ﴾. (6)

7- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ فِي يَدِهِ مَالٌ لِأَيْتَامٍ فَيَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَيَمُدُّ يَدَهُ فَيَأْخُذُهُ وَ يَنْوِي أَنْ يَرُدَّهُ فَقَالَ لَا يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَأْكُلَ إِلَّا الْقَصْدَ لَا يُسْرِفُ فَإِنْ كَانَ مِنْ نِيَّتِهِ أَنْ لَا يَرُدَّهُ عَلَيْهِمْ فَهُوَ بِالْمَنْزِلِ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامي ظُلْماً﴾. (7)

8- الباقر علیه السلام- ﴿فَلَمَّا أَذِنَ اللَّهُ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فِي الْخُرُوجِ مِنْ مَكَّةَ إِلَي الْمَدِينَةِ بَنَي الْإِسْلَامَ عَلَي خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَ حِجِّ

ص: 48


1- الكافي، ج2، ص285/ من لا يحضره الفقیه، ج3، ص563/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص285/ إرشاد القلوب، ج1، ص176/ بحار الأنوار، ج47، ص216/ المناقب، ج4، ص251/ وسائل الشيعة، ج15، ص318
2- وسائل الشيعة، ج15، ص327/ ثواب الأعمال، ص233/ الخصال، ج1، ص273/ علل الشرائع، ج2، ص475
3- مستدرک الوسائل، ج13، ص192/ بحار الأنوار، ج72، ص5/ فقه الرضا علیه السلام، ص332
4- مستدرک الوسائل، ج13، ص192/ بحار الأنوار، ج72، ص5/ فقه الرضا علیه السلام، ص332
5- الکافی، ج5، ص128/ بحار الأنوار، ج76، ص271/ تفسير العياشي، ج1، ص224/ وسائل الشیعة، ج17، ص244/ مستدرک الوسائل، ج13، ص192/ تفسير البرهان
6- الکافی، ج5، 128/ بحار الأنوار، ج76، ص271 تفسير العياشي، ج1، ص224/ وسائل الشیعة، ج17، ص244/ مستدرک الوسائل، ج13، ص192/ تفسير البرهان
7- الكافي، ج5، ص128/ تهذیب الأحکام، ج6، ص339/ بحارالأنوار، ج76، ص271/ تفسیر العیاشی، ج1، ص224/ فقه القرآن، ج2، ص34/ وسائل الشيعة، ج17، ص259/ تفسير البرهان

(مائده/72). [گناه کبیره دیگر] خوردن اموال یتیم است [که آن هم در آخرت جز عذاب ثمره دیگری ندارد] چنان که خداوند متعال می فرماید: ﴿إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾».

2- امام صادق علیه السلام- عبید بن زراره گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «گناهان کبیره را برای من بیان فرمایید». حضرت فرمود: «گناهان کبیره پنج عدد است که آتش جهنّم را بر مرتکب شونده واجب می کند. خداوند می فرماید: خداوند [هرگز] شرک را نمی بخشد!. (نساء/48)، و می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیرًا﴾».

3- امام کاظم علیه السلام- هرکس حتّی یک درهم از مال یتیم را به ناحق بخورد، خداوند او را در آتش جاودان می کند.

4- امام کاظم علیه السلام- خوردن مال یتیم از گناهان کبیره ای است که دوزخ بر آن وعده داده شده، زیرا خداوند عزّوجلّ می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیرًا﴾.

5- امام صادق علیه السلام- عجلان ابی صالح گوید: در مورد کسی که مال یتیم را می خورد از امام صادق علیه السلام پرسیدم. ایشان فرمود: «حال او مانند کسی است که خداوند در این آیه ی شریفه می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیرًا﴾».

6- امام صادق علیه السلام- هرکس سرپرستی یتیمی را تا وقتی که یتیمی [و احتیاج به سرپرست داشتن] او تمام شود یا این که [از نظر مالی] بی نیاز شود، برعهده بگیرد، خداوند همان گونه که برخورنده مال یتیم، عذاب جهنّم را واجب می کند، بر او بهشت را واجب می گرداند.

7- امام كاظم علیه السلام- احمد بن محمّد گوید: از امام کاظم علیه السلام در مورد مردی که مال یتیمانی در دست اوست، پرسیدم و این که به آن مال احتیاج پیدا کرده است و از آن برداشته و نیّت کرده است که آن را برگرداند. ایشان فرمود: «شایسته نیست که از این مال بخورد، مگر با میانه روی و اعتدال، و نباید اسراف کند، و اگر نیّتش این باشد که آن مال را به یتیمان باز نگرداند، به منزله ی کسی است که خداوند می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا﴾».

8- امام باقر علیه السلام- هنگامی که خداوند اذن داد محمّد صلی الله علیه و آله از مکّه خارج شود و در مدینه اقامت کند، اسلام را بر مبنای پنج گواهی و شهادت استوار کرد، گواهی دادن بر وحدانیّت خداوند و رسالت حضرت رسول و بندگی او، و بر پا داشتن نماز و دادن زکات و حجّ خانه ی خدا و روزه ی ماه رمضان. در مدینه حدود و تقسیم ارث را بر آن حضرت نازل کرد، و از گناهان و معصیت هایی

ص: 49

الْبَیْتِ وَ صِیَامِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْحُدُودَ وَ قِسْمَهَ الْفَرَائِضِ وَ أَخْبَرَهُ بِالْمَعَاصِی الَّتِی أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَیْهَا وَ بِهَا النَّارُ لِمَنْ عَمِلَ بِهَا... وَ أَنْزَلَ فِی مَالِ الْیَتِیمِ مَنْ أَکَلَهُ ظُلْماً إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً وَ ذَلِکَ أَنَّ آکِلَ مَالِ الْیَتِیمِ یَجِیءُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ النَّارُ تَلْتَهِبُ فِی بَطْنِهِ حَتَّی یَخْرُجَ لَهَبُ النَّارِ مِنْ فِیهِ یَعْرِفُ أَهْلُ الْجَمْعِ أَنَّهُ آکِلُ مَالِ الْیَتِیمِ﴾. (1)

9- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی اَلسَّمَاءِ رَأَیْتُ قَوْماً تُقْذَفُ فِی أَجْوَافِهِمُ اَلنَّارُ وَ تَخْرُجُ مِنْ أَدْبَارِهِمْ فَقُلْتُ مَنْ هَؤُلاَءِ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی ظُلْماً﴾. (2)

10- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَم قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یُبْعَثُ نَاسٌ عَنْ قُبُورِهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تَأَجَّجُ أَفْوَاهُهُمْ نَاراً فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ هَوْلَاءِ قَالَ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾. (3)

11- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَوْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَال: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَكَلَ مَالَ الْیَتِیمِ هَلْ لَهُ تَوْبَةٌ قَالَ یَرُدُّ بِهِ إِلَی أَهْلِهِ قَالَ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّ الَّذِینَ یَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا﴾. (4)

12- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ لِلرَّجُلِ عِنْدَهُ اَلْمَالُ إِمَّا یَبِیعُ أَوْ یُقْرِضُ فَیَمُوتُ وَ لَمْ یَقْضِهِ إِیَّاهُ فَیَتْرُکُ أَیْتَاماً صِغَاراً فَیَبْقَی لَهُمْ عَلَیْهِ فَلاَ یَقْضِیهِمْ أَ یَکُونُ مِمَّنْ یَأْکُلُ مَالَ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً قَالَ إِذَا کَانَ یَنْوِی أَنْ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِمْ فَلاَ قَالَ اَلْأَحْوَلُ سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّمَا هُوَ اَلَّذِی یَأْکُلُهُ وَ لاَ یُرِیدُ أَدَاءَهُ مِنَ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی قَالَ نَعَمْ﴾. (5)

13- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا نَزَلَ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً أَخْرَجَ کُلُّ مَنْ کَانَ عِنْدَهُ یَتِیمٌ وَ سَأَلُوا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی إِخْرَاجِهِمْ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْیَتامی قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ وَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ بَأْسَ أَنْ تَخْلِطَ طَعَامَکَ بِطَعَامِ اَلْیَتِیمِ فَإِنَّ اَلصَّغِیرَ یُوشِکُ أَنْ یَأْکُلَ کَمَا یَأْکُلُ اَلْکَبِیرُ وَ أَمَّا اَلْکِسْوَهُ وَ غَیْرُهَا فَیُحْسَبُ عَلَی کُلِّ رَأْسٍ صَغِیرٍ وَ کَبِیرٍ کَمْ یَحْتَاجُ إِلَیْهِ﴾. (6)

ص: 50


1- بحار الأنوار، ج72، ص8/ تفسير العياشي، ج1، ص224/ وسائل الشيعة، ج17، ص260/ مستدرک الوسائل، ج13، ص190/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج72، ص9/ بحار الأنوار، ج76، ص272/ تفسير البرهان/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج72، ص10/ تفسیر العیاشی، ج1، ص225/ مستدرک الوسائل، ج13، ص191/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج76، ص267/ تفسیر القمی، ج1، ص131/ تفسير البرهان
5- الكافي، ج2، ص31/ بحار الأنوار، ج66، ص89/ وسائل الشیعة، ج1، ص34/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج72، ص2/ تفسير القمى، ج1، ص72/ وسائل الشیعة، ج17، ص255

که موجب دخول در آتش می گردد آگاه ساخت... درباره ی کسانی که مال ایتام را از روی ظلم می خورند فرمود: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ روز قیامت که برپا شود خورندهی مال یتیم در پیشگاه خداوند حاضر می گردد، در حالی که آتش از شکم او شعله می کشد به طوری که شعله ها از دهانش بیرون می گردند، در این هنگام، اهل قیامت همه متوجّه می گردند که او خورنده ی مال یتیمان بوده است.

9- پیامبر صلی الله علیه و آله- زمانی که به معراج رفتم، قومی را دیدم که آتش به روی شکم هایشان پرتاب می شود و از پشت آنان خارج می گردد. گفتم: «ای جبرئیل علیه السلام! اینان کیستند»؟ گفت: ﴿الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْمًا﴾.

10- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام باقر علیه السلام روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «در روز قیامت، مردمانی از قبرهایشان برمی خیزند که از دهانشان آتش، زبانه می کشد. به ایشان گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! اینان کیستند»؟ فرمود: «کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند، [در حقیقت]، تنها آتش می خورند؛ و به زودی در شعله های آتش [دوزخ] می سوزند».

11- امام کاظم علیه السلام- سماعه گوید: از امام کاظم علیه السلام در مورد خورنده ی مال یتیم پرسیدم: «آیا برای او راه توبه نیز وجود دارد»؟ فرمود: «باید آن مال را به صاحبانش برگرداند چرا که خداوند می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾».

12- امام کاظم علیه السلام- از ایشان در مورد مردی پرسیدم که مالی را به صورت معامله یا قرض از کسی نزد خود داشت و هنوز قرض آن فرد را پرداخت نکرده بود که او (طلبکار) از دنیا رفت و یتیمان خردسالی نیز پس از او باقی ماندند که این قرض به آنان می رسید و او نتوانست قرض آنان را بدهد. آیا او جزو کسانی است که مال یتیم را به زور می خورند؟ فرمود: «اگر قصد پرداخت قرضشان را دارد، خیر». احول می گفت: «از امام کاظم علیه السلام پرسیدم: «کسی که [چنین] مالی را می خورد و قصد پرداخت آن را ندارد، جزء کسانی که اموال یتیمان را می خورند می باشد»؟ فرمود: «بله».

13- امام صادق علیه السلام- وقتى آيه: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ نازل شد هرکس یتیمی نزد خود داشت [از ترس این آیه] او را بیرون کرد و از رسول خدا صلی الله علیه و آله در این مورد نظر خواستند، و خداوند تبارک و تعالی این آیه را فرستاد: ﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾. و امام صادق علیه السلام فرمود: «باکی ندارد که هم خوراک یتیم باشی [با حصه برابر] زیرا افراد خردسال نیز [تقریباً] به اندازه ی بزرگسال می خورند و امّا در مورد پوشاک و دیگر احتیاجات برای افراد (یتیم) کوچک و بزرگ باید به میزانی که احتیاج دارند داده شود».

ص: 51

14- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أَصْلَحَكَ اللَّهُ مَا أَیْسَرُ مَا یَدْخُلُ بِهِ الْعَبْدُ النَّارَ؟ قَالَ مَنْ أَكَلَ مِنْ مَالِ الْیَتِیمِ دِرْهَماً وَ نَحْنُ الْیَتِیمُ﴾. (1)

15- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا، قَالَ قُلْتُ فِی كَمْ تَجِبُ لِأَكْلِ مَالِ الْیَتِیمِ النَّارُ؟ قَالَ فِی دِرْهَمَیْنِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿يُوصِيكُمُ اَللّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اِثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا اَلنِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ مِمّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ اَلثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً﴾ ﴿11﴾

باب 1: ﴿يُوصِيكُمُ اَللّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَيَيْنِ ﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِأَیِّ عِلَّهٍ صَارَ اَلْمِیرَاثُ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ قَالَ لِمَا جَعَلَ اَللَّهُ لَهَا مِنَ اَلصَّدَاقِ﴾. (3)

2-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عِلَّهُ إِعْطَاءِ اَلنِّسَاءِ نِصْفَ مَا یُعْطَی اَلرِّجَالَ مِنَ اَلْمِیرَاثِ لِأَنَّ اَلْمَرْأَهَ إِذَا تَزَوَّجَتْ أَخَذَتْ وَ اَلرَّجُلَ یُعْطِی فَلِذَلِکَ وُفِّرَ عَلَی اَلرِّجَالِ وَ عِلَّهٌ أُخْرَی فِی إِعْطَاءِ اَلذَّکَرِ مِثْلَیْ مَا تُعْطَی اَلْأُنْثَی لِأَنَّ اَلْأُنْثَی مِنْ عِیَالِ اَلذَّکَرِ إِنِ اِحْتَاجَتْ وَ عَلَیْهِ أَنْ یَعُولَهَا وَ عَلَیْهِ نَفَقَتُهَا وَ لَیْسَ عَلَی اَلْمَرْأَهِ أَنْ تَعُولَ اَلرَّجُلَ وَ لاَ تُؤْخَذُ بِنَفَقَتِهِ إِنِ اِحْتَاجَ فَوُفِّرَ عَلَی اَلرِّجَالِ لِذَلِکَ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی اَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی اَلنِّساءِ بِما فَضَّلَ اَللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ﴾. (4)

3-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ صَارَ اَلرَّجُلُ إِذَا مَاتَ وَ وُلْدُهُ مِنَ اَلْقَرَابَةِ سَوَاءٌ تَرِثُ اَلنِّسَاءُ نِصْفَ مِيرَاثِ اَلرِّجَالِ وَ

ص: 52


1- من لا يحضره الفقيه، ج2، ص41/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- وسائل الشيعة، ج26، ص95/ تفسير البرهان
4- علل الشرائع، ج2، ص570/ تفسير البرهان

14- امام باقر علیه السلام- ابوبصیر گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «خداوند به شما خیر دهد، چه عملی بنده را به راحتی وارد جهنّم می کند»؟ فرمود: «هر که در همی از مال یتیم بخورد. و ما یتیمانیم [و خمس، مال ما به حساب می آید].

15- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «با چه مقدار از خوردن مال یتیم، آتش جهنّم بر شخص واجب می شود»؟ فرمود: «حتّی با دو درهم».

* خداوند درباره ی فرزندانتان به شما سفارش می کند که سهم [میراث] پسر، به اندازه ی سهم دو دختر باشد؛ و اگر فرزندان شما، [دو دختر و] بیش از دو دختر باشند، دو سوّم میراث از آن آن هاست؛ و اگر یک دختر باشد، نیمی [از میراث]، از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر میّت، یک ششم میراث است، اگر او فرزندی داشته باشد؛ و اگر فرزندی نداشته باشد، و [تنها] پدر و مادرش از او ارث می برند، برای مادر او یک سوّم است [و بقیّه از آن پدر است]؛ و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می برد [و پنج ششم باقی مانده، برای پدر است و همه ی این ها]، بعد از انجام وصیّتی است که او کرده، و بعد از ادای دین است- شما نمی دانید پدران [و مادران] و فرزندانتان، کدام یک برای شما سودمندترند- این فریضه ی الهی است؛ و خداوند، دانا و حکیم است. ﴿11﴾

بخش 1: خداوند درباره ی فرزندانتان به شما سفارش می کند که سهم [میراث] پسر، به اندازه ی سهم دو دختر باشد.

1-1- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «چرا سهم میراث پسر، به اندازه ی سهم دو دختر می باشد»؟ حضرت فرمود: «زیرا خداوند مهریه ی زن را در آن (سهم مردان) قرار داده است».

2-1- امام رضا علیه السلام- دلیل این که نصف سهم ارث مردان به زنان می رسد، این است که اگر زن ازدواج کند، مهریه می گیرد و این مرد است که باید آن را پرداخت کند و دلیل دیگر این که؛ زن، جزو اهل بیت مرد است و در موقع احتیاج، مرد باید به او خرجی و نفقه بدهد، امّا زن نباید خرج مرد را بدهد و در موقع احتیاج به او نفقه پرداخت کند و بدین دلیل، خداوند سهم ارث مردان را بیش تر از زنان قرار داد و همچنین در این آیه می فرماید: ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ و بمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾.

3-1- امام رضا علیه السلام- یونس بن عبدالرّحمن گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: «جانم فدایتان، اگر مردی بمیرد، فرزندان او چه پسر و چه دختر، از لحاظ نسبت و نزدیکی به او در یک درجه قرار دارند و یکسانند؛ پس چرا فرزندان دختر، نصف سهم پسران، ارث می برد در حالی که آنان

ص: 53

هُنَّ أضْعَفُ مِنَ الرِّجَالِ وَ أقَلُّ حِیلَةً؟ فَقَالَ لِأنَّ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَضَّلَ الرِّجَالَ عَلَی النِّسَاءِ بِدَرَجَةٍ وَ لِأنَّ النِّسَاءَ یَرْجِعْنَ عِیَالًا عَلَی الرِّجَالِ﴾. (1)

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَیْفَ صَارَ اَلْمِیرَاثُ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ فَقَالَ لِأَنَّ اَلْحَبَّاتِ اَلَّتِی أَکَلَهَا آدَمُ علیه السلام وَ حَوَّاءُ فِی اَلْجَنَّهِ کَانَتْ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ أَکَلَ آدَمُ علیه السلام مِنْهَا اِثْنَتَیْ عَشْرَهَ حَبَّهً وَ أَکَلَتْ حَوَّاءُ سِتّاً فَلِذَلِکَ صَارَ اَلْمِیرَاثُ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾. (2)

5-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عن أَبِي الحَسَنِ الرَّضَا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَّهُ فَسَأَلَهُ شَامِيُّ عَنْ مَسَائِلِ فَكَانَ فِيمَا سَأَلَهُ: سَأَلَ الشَّامِيُّ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ لِمَ صَارَ الْمِيرَاثُ لِلذَّكَر مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ قَالَ مِنْ قِبَلِ اَلسُّنْبُلَهِ کَانَ عَلَیْهَا ثَلاَثُ حَبَّاتٍ فَبَادَرَتْ إِلَیْهَا حَوَّاءُ فَأَکَلَتْ مِنْهَا حَبَّهً وَ أَطْعَمَتْ آدَمَ علیه السلام حَبَّتَیْنِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ وَرِثَ اَلذَّکَرُ مِثْلَ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾. (3)

6-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ وَ تَرَکَ بَنِینَ وَ بَنَاتٍ [فَ] لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ﴾. (4)

7-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿اَلْفَرَائِضُ مِنْ سِتَّهِ أَسْهُمٍ اَلثُّلُثَانِ أَرْبَعَهُ أَسْهُمٍ وَ اَلنِّصْفُ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ وَ اَلثُّلُثُ سَهْمَانِ وَ اَلرُّبُعُ سَهْمٌ وَ نِصْفٌ وَ اَلثُّمُنُ ثَلاَثَهُ أَرْبَاعِ سَهْمٍ وَ لاَ یَرِثُ مَعَ اَلْوَلَدِ إِلاَّ اَلْأَبَوَانِ وَ اَلزَّوْجُ وَ اَلْمَرْأَهُ وَ لاَ یَحْجُبُ اَلْأُمَّ عَنِ اَلثُّلُثِ إِلاَّ اَلْوَلَدُ وَ اَلْإِخْوَهُ وَ لاَ یُزَادُ اَلزَّوْجُ عَنِ اَلنِّصْفِ وَ لاَ یُنْقَصُ مِنَ اَلرُّبُعِ وَ لاَ تُزَادُ اَلْمَرْأَهُ عَلَی اَلرُّبُعِ وَ لاَ تُنْقَصُ عَنِ اَلثُّمُنِ وَ إِنْ کُنَّ أَرْبَعاً أَوْ دُونَ ذَلِکَ فَهُنَّ فِیهِ سَوَاءٌ وَ لاَ تُزَادُ اَلْإِخْوَهُ مِنَ اَلْأُمِّ عَلَی اَلثُّلُثِ وَ لاَ یُنْقَصُونَ مِنَ اَلسُّدُسِ وَ هُمْ فِیهِ سَوَاءٌ اَلذَّکَرُ وَ اَلْأُنْثَی وَ لاَ یَحْجُبُهُمْ عَنِ اَلثُّلُثِ إِلاَّ اَلْوَلَدُ وَ اَلْوَالِدُ وَ اَلدِّیَهُ تُقْسَمُ عَلَی مَنْ أَحْرَزَ اَلْمِیرَاثَ﴾. (5)

8-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ جَابِرٍ أَنَّ سَعْدَ بْنَ الرَّبِیعِ قُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ وَ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله زَارَ امْرَأَتَهُ فَجَاءَتْ بِابْنَتَیْ سَعْدٍ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ أَبَاهُمَا قُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ وَ أَخَذَ عَمُّهُمَا الْمَالَ کُلَّهُ وَ لَا تُنْکَحَانِ إِلَّا وَ لَهُمَا مَالٌ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله سَیَقْضِی اللَّهُ فِی ذَلِکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی یُوصِیکُمُ اللَّهُ

ص: 54


1- الكافي، ج7، ص85/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج11، ص167/ وسائل الشیعة، ج26، ص96
3- بحار الأنوار، ج101، ص327/ وسائل الشیعة، ج26، ص96
4- بحار الأنوار، ج101، ص339/ تفسير القمى، ج1، ص132/ تفسير البرهان
5- من لا یحضره الفقیه، ج4، ص259

ضعیف تر و کم چاره تر از مردانند»؟ فرمود: «برای این خداوند متعال، مردان را [در مباحث مالی] یک درجه بر زنان برتری داد که هزینه ی زنان بر عهده ی مردان است».

4-1- امام صادق علیه السلام- علی بن سالم گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «چرا سهم میراث پسر، به اندازه ی سهم دو دختر می باشد»؟ حضرت فرمود: «به خاطر آن که حبّه هایی که آدم و حوا در بهشت از آن ها تناول کردند هیجده حبّه بود، آدم علیه السلام دوازده تا و حوّا شش تا از آن را خورد لذا میراث مذکّر دو برابر مؤنّث گردید».

5-1- امام علی علیه السلام- امام رضا علیه السلام از پدرانش روایت می کند که امام علی علیه السلام فرمود: مردی از اهل شام از امام علی علیه السلام پرسید: «چرا» میراث پسر دو برابر دختر است»؟ فرمود: «به خاطر آن سمبله و گندمی [که در بهشت بود که سه دانه و حبّه داشت و حوّا قصد خوردن آن کرد و یک حبّه از آن را خورد و دو حبّه را به آدم علیه السلام داد [که بخورد]، به خاطر همین سهم میراث پسر، به اندازه ی سهم دو دختر می باشد».

6-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- اگر مردی بمیرد و فرزندان پسر و دختری پس از او باقی بمانند، سهم میراث پسر، به اندازه ی سهم دو دختر می باشد.

7-1- امام علی علیه السلام- ابی عمر عبدی از حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام نقل کرده که می فرمود: فرائض را از شش سهم حساب می کنند، بنابراین ثلثان، چهار سهم از ششم سهم بوده و نصف سه سهم از آن منظور شده و ثلث، دو سهم و ربع، یک سهم و نیم و ثمن، سه چهارم یک سهم از شش سهم می باشد. با بودن فرزند هیچکدام از ورّاث ارث نبرده، مگر پدر و مادر و شوهر و همسر. مادر را از ثلثی که نصیبش می باشد محجوب و ممنوع نمی کند مگر فرزند و برادران میّت که از او به جا مانده باشند. شوهر میّت نه بیش از نصف ارث برده و نه کم تر از ربع، چنان چه همسر و زن میّت، بیش از ربع و کم تر از ثمن نمی برد، اعمّ از آن که از میّت چهار زن مانده باشند یا کم تر، پس در جایی که از میّت چهار همسر به جا مانده، جملگی ربع یا ثُمُن را بین خود بالسویّه تقسیم می کنند. خواهران و برادران مادری میّت بیش تر از ثلث ارث نبرده، چنان چه از سُدُس نیز کم تر نمی برند. قابل توجّه آن که ثلث یا سدس را باید بین خود به طور مساوی تقسیم کنند و ذکور و اناث آن ها با هم بالسّویه می برند و تنها کسی که ایشان را از ثلث منع می کند و آن را به سدس کاهش می دهد، فرزند و پدر میّت باشند. در پایان حضرت فرمودند: دیه مقتول را بین کسانی باید توزیع کرد که ارث می برند.

8-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- جابر نقل می کند: سعد بن ربیع در جنگ احد شهید شد، [روزی] پیامبر همسر او را دید و آن زن دو دختر خود را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! پدر این دو دختر در جنگ احد کشته شده و عموی اینان، همه ی مال و ارث آنان را گرفته است و به این خاطر آن دو نمی توانند ازدواج کنند مگر آن که مالی داشته باشند پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند به زودی در این مورد حکم می کند. سپس خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ

ص: 55

أَوْلادِكُمْ حَتَّى خَتَمَ اَلْآيَةَ فَدَعَا اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَمَّهُمَا وَ قَالَ لَهُ أَعْطِ اَلْجَارِيَتَيْنِ اَلثُّلُثَيْنِ وَ أَعْطِ أُمَّهُمَا اَلثُّمُنَ وَ مَا بَقِيَ فَلَكَ﴾. (1)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَرَکَ إِخْوَةً وَ أَخَوَاتٍ لِأَبٍ وَ أُمٍّ وَ جَدّاً قَالَ الْجَدُّ کَوَاحِدٍ مِنَ الْإِخْوَةِ الْمَالُ بَیْنَهُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ﴾. (2)

10-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اَلْجَدَّ مَعَ اَلْإِخْوَهِ مِنَ اَلْأَبِ یَصِیرُ مِثْلَ وَاحِدٍ مِنَ اَلْإِخْوَهِ مَا بَلَغُوا قَالَ قُلْتُ رَجُلٌ تَرَکَ أَخَاهُ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ جَدَّهُ (أَوْ أَخَاهُ لِأَبِیهِ) أَوْ قُلْتُ تَرَکَ جَدَّهُ وَ أَخَاهُ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ فَقَالَ اَلْمَالُ بَیْنَهُمَا وَ إِنْ کَانَا أَخَوَیْنِ أَوْ مِائَهً فَلَهُ مِثْلُ نَصِیبِ وَاحِدٍ مِنَ اَلْإِخْوَهِ قَالَ قُلْتُ رَجُلٌ تَرَکَ جَدَّهُ وَ أُخْتَهُ فَقَالَ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ وَ إِنْ کَانَتَا أُخْتَیْنِ فَالنِّصْفُ لِلْجَدِّ وَ اَلنِّصْفُ اَلْآخَرُ لِلْأُخْتَیْنِ وَ إِنْ کُنَّ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ فَعَلَی هَذَا اَلْحِسَابِ وَ إِنْ تَرَکَ إِخْوَهً وَ أَخَوَاتٍ لِأَبٍ وَ أُمٍّ أَوْ لِأَبٍ وَ جَدّاً فَالْجَدُّ أَحَدُ اَلْإِخْوَهِ وَ اَلْمَالُ بَیْنَهُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ وَ قَالَ زُرَارَهُ هَذَا مِمَّا لاَ یُؤْخَذُ عَلَیَّ فِیهِ قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ أَبِیهِ وَ مِنْهُ قَبْلَ ذَلِکَ وَ لَیْسَ عِنْدَنَا فِی ذَلِکَ شَکٌّ وَ لاَ اِخْتِلاَفٌ﴾. (3)

11-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ تَرَکَ أَخَاهُ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ جَدَّهُ قَالَ اَلْمَالُ بَیْنَهُمَا نِصْفَانِ فَإِنْ کَانَا أَخَوَیْنِ أَوْ مِائَهً کَانَ اَلْجَدُّ مَعَهُمْ کَوَاحِدٍ مِنْهُمْ (یُصِیبُ اَلْجَدَّ) مَا یُصِیبُ وَاحِداً مِنَ اَلْإِخْوَهِ قَالَ وَ إِنْ تَرَکَ أُخْتَهُ وَ جَدَّهُ فَلِلْجَدِّ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ سَهْمٌ وَ إِنْ کَانَتَا أُخْتَیْنِ فَلِلْجَدِّ اَلنِّصْفُ وَ لِلْأُخْتَیْنِ اَلنِّصْفُ قَالَ وَ إِنْ تَرَکَ إِخْوَهً وَ أَخَوَاتٍ وَ جَدّاً کَانَ اَلْجَدُّ کَوَاحِدٍ مِنَ اَلْإِخْوَهِ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾. (4)

12-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ یُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ زُرَارَةَ قَدْ رَوَی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ لَا یَرِثُ مَعَ الْأُمِّ وَ الْأَبِ وَ الِابْنِ وَ الْبِنْتِ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ شَیْئاً إِلَّا زَوْجٌ أَوْ زَوْجَةٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَمَّا مَا رَوَاهُ زُرَارَةُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَلَا یَجُوزُ لِی رَدُّهُ وَ أَمَّا فِی الْكِتَابِ فِی سُورَةِ النِّسَاءِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ یُوصِیكُمُ اللَّهُ فِی أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا

ص: 56


1- تهذيب الأحكام، ج9، ص260/ عوالی اللآلی، ج1، ص448/ وسائل الشیعة، ج26، ص88
2- وسائل الشيعة، ج26، ص164
3- وسائل الشیعة، ج26، ص165
4- وسائل الشیعة، ج26، ص167

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله عموی آن ها را خواند و فرمود: «به آن دو دختر، ثلث (دو سوّم) مال را بده و ثُمُن (یک هشتم) آن را به مادرشان بده و باقی آن مال توست».

9-1- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق علیه السلام درباره مردی سؤال کردم که برادران و خواهرانی ابوینی و یک جدی از خود به جای گذاشته است، امام علیه السلام فرمود: «جدّ مانند یکی از برادران است، و مال به قاعده ى لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنْثَيَيْنِ میان ایشان قسمت می شود».

10-1- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن سنان نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: «جدّ و برادران پدر در دریافت ارث، مانند یکی از برادران شخص مرده هستند». گفتم: «حکم ارث در مورد فردی که از او فقط برادر پدرش و مادرش و جدّش [یا برادر پدرش] باقی مانده اند چیست؟ در جایی دیگر پرسیدم: حکم ارث در مورد مردی که از او فقط جدّش و برادر پدرش و مادرش باقی مانده چیست»؟ امام فرمود: «چه دو برادر باشند و چه صد برادر، ارث بین آن ها تقسیم می شود و به جدّ شخص متوفی، یک سهم که معادل سهم برادران است می رسد». گفتم: «حکم ارث درمورد مردی که از او فقط جدّش و خواهرش باقی مانده اند چیست»؟ فرمود: «سهم مرد، دو برابر زن است و اگر دو خواهر باشند، نصف ارث برای جد و نصف دیگر برای آن دو خواهر است و اگر تعداد خواهران بیش تر از این باشد، روش محاسبه به همین شکل است و اگر از شخص متوفی فقط یک خواهر و خواهران پدری و مادری یا خواهران پدری و جدّش زنده باشند، در حکم ارث، جدّ او مانند یکی از برادران او محاسبه می شود و در بین آنان، ارث را به نسبت دو به یک، بین مرد و زنشان تقسیم می کنند؛ زراره گفته است: این مطلب را من از جانب خودم نگفته ام بلکه این مطلب را از معصوم و پدرانش شنیده بودم و نزد ما (شیعه) در این مسأله هیچ شکّ و اختلافی نیست».

11-1- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد [حکم ارث در مورد] مردی پرسیدم که از او برادری پدری و مادری به همراه جدّش باقی مانده اند. فرمود: «بین آن ها به دو قسمت تقسیم می شود، چه دو برادر باشند چه صد برادر و حکم جد مانند حکم یکی از برادران است و همان مقدار ارث می برد و فرمود: اگر از او خواهرش و جدّش باقی بماند، برای جدّش، دو سهم و برای خواهرش یک سهم خواهد بود. امّا اگر دو خواهر بودند، برای جد، نصف مال و نصف دیگر مال آن دو خواهر است. اگر از او برادران و خواهران و جد باقی بماند، جد در حکم یکی از برادران است و لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنْثَيَيْنِ».

12-1- امام باقر علیه السلام- یونس بن عمّار گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: زراره از امام باقر علیه السلام روایت می کند که همراه با مادر و پدر و پسر و دختر، هیچ کس دیگر ارث نمی برد مگر شوهر و همسر». امام صادق علیه السلام فرمود: «من اجازه ی رد کردن آن چه از زراره از قول پدرم امام باقر علیه السلام روایت کردی را ندارم. امّا آن چه در کتاب خدا در سوره ی نساء است این است که فرمود: ﴿يُوصِيكُمُ اَللّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اِثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا اَلنِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ

ص: 57

تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ یَعْنِی إِخْوَةً لِأَبٍ وَ أُمٍّ وَ إِخْوَةً لِأَبٍ وَ الْكِتَابُ مَأْنُوسٌ قَدْ وَرَّثَ هَاهُنَا مَعَ الْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام فَلَا یُورَثُ الْبَنَاتُ إِلَّا الثُّلُثَیْنِ﴾. (1)

13-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی رَجُلٍ مَاتَ وَ تَرَکَ اِبْنَتَیْهِ وَ أَبَاهُ قَالَ لِلْأَبِ اَلسُّدُسُ وَ لِلاِبْنَتَیْنِ اَلْبَاقِی قَالَ وَ لَوْ تَرَکَ بَنَاتٍ وَ بَنِینَ لَمْ یَنْقُصِ اَلْأَبُ مِنَ اَلسُّدُسِ شَیْئاً قُلْتُ لَهُ فَإِنَّهُ تَرَکَ بَنَاتٍ وَ بَنِینَ وَ أُمّاً قَالَ لِلْأُمِّ اَلسُّدُسُ وَ اَلْبَاقِی یُقْسَمُ لَهُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾. (2)

14-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَرَکَ خَالَهُ وَ جَدَّهُ قَالَ اَلْمَالُ بَیْنَهُمَا وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَرَکَ أُخْتَهُ وَ أَخَاهُ وَ جَدَّهُ فَقَالَ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ لِلْجَدِّ سَهْمَانِ وَ لِلْأَخِ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ سَهْمٌ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَرَکَ أُخْتَهُ وَ جَدَّهُ قَالَ اَلْمَالُ بَیْنَهُمَا﴾. (3)

15-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ (سَلَمَهَ بْنِ مُحْرِزٍ) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ فِی اِبْنِ عَمٍّ وَ خَالَهٍ قَالَ اَلْمَالُ لِلْخَالَهِ وَ قَالَ فِی اِبْنِ عَمٍّ وَ خَالٍ قَالَ اَلْمَالُ لِلْخَالِ وَ قَالَ فِی اِبْنِ عَمٍّ وَ اِبْنِ خَالَهٍ قَالَ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾. (4)

16-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿یُوصِیكُمُ اللَّهُ فِی أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ قَالَ إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ وَ تَرَكَ بَنِینَ وَ بَنَاتٍ فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ یَعْنِی إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ وَ تَرَكَ أَبَوَیْنِ وَ ابْنَتَیْنِ فَلِلْأَبَوَیْنِ السُّدُسَانِ وَ لِلِابْنَتَیْنِ الثُّلُثَانِ وَ إِنْ كَانَتِ الِابْنَةُ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیْهِ لِكُلِ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ وَ بَقِیَ سَهْمٌ یُقْسَمُ عَلَی خَمْسَةِ أَسْهُمٍ فَمَا أَصَابَ ثَلَاثَةَ أَسْهُمٍ فَلِلِابْنَةِ وَ مَا أَصَابَ اثْنَتَیْنِ فَلِلْأَبَوَیْنِ فَإِنْ كَانَ لِلْمَیِّتِ إِخْوَةٌ وَ أَخَوَاتٌ مِنْ قِبَلِ الْأَبِ وَ الْأُمِّ أَوْ مِنْ قِبَلِ الْأَبِ وَحْدَهُ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ وَ لِلْأَبِ خَمْسَةُ أَسْدَاسٍ فَإِنَّ الْإِخْوَةَ وَ الْأَخَوَاتِ مِنْ قِبَلِ الْأَبِ هُمْ فِی عِیَالِ الْأَبِ وَ تَلْزَمُهُ مَئُونَتُهُمْ فَهُمْ یَحْجُبُونَ الْأُمَّ عَنِ الثُّلُثِ وَ لَا یَرِثُونَ﴾. (5)

ص: 58


1- بحار الأنوار، ج101، ص330/ رجال الکشی، ص133/ وسائل الشیعة، ج26، ص148
2- وسائل الشیعة، ج26، ص130
3- وسائل الشيعة، ج26، ص181
4- وسائل الشيعة، ج26، ص193
5- بحار الأنوار، ج101، ص339

أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ اَلثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ﴾ که منظور برادران پدری و مادری و برادران پدری است و این [حکم، که از] کتاب [اخذ شده] مأنوس و متداول است، که از انبیاء علیهم السلام تا به این جا به ارث رسیده، پس بدان که دختران [اگر زیاد باشند] بیش تر از دو سوّم ارث نمی برند».

13-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که مرده و ورثه ای او دو دخترش و پدرش است، پرسیدند. فرمود: «برای پدر او سُدُس (یک ششم) باقی برای دو دختر است و حتی اگر دختران بیش تر و پسرانی نیز می داشت، از سهم یک ششم مربوط به پدر آن مرده، هیچ چیز کم نمی شد». گفتم: «اگر فقط دختران و پسران و مادر خود را به عنوان ورثه داشته باشد چه»؟ فرمود: «یک ششم به مادر می رسد و باقی بین آن ها، با رعایت لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنْثَيَيْنِ نسبت دو به یک برای مردها نسبت به زن ها، داده می شود».

14-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که دایی و پدر بزرگش ورثه او هستند، سؤال کردم. فرمود: «مال بین آن دو [مساوی] تقسیم می شود». از مردی که خواهر و برادرش و پدربزرگش ورثه ی او هستند، پرسیدم. فرمود: «اوّلاً برای مرد دو برابر زن است، سپس برای پدر بزرگ او دو سهم و برای برادرش دو سهم و برای خواهرش یک سهم می باشد». و درباره ی مردی که فقط خواهر و جدّش را [به عنوان] ورثه دارد، پرسیدم. فرمود: «بینشان (مساوی) تقسیم می شود».

15-1- امام صادق علیه السلام- سلمة بن محرز روایت می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر ورثه، پسر عمو و خاله باشد، مال به خاله می رسد و اگر ورثه، پسر عمو و دایی باشد، مال به دایی می رسد ولی اگر ورثه پسر عمو و پسر خاله باشند، طبق قاعده لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنْثَيَيْنِ می باشد».

16-1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- يُوصِيكُمُ اللهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنْثَيَيْنِ؛ وقتى مردى فوت کرد و از او پسرها و دخترهایی باقی ماندند [قاعده ی تقسیم ارث این است که] برای مرد دو برابر زن، سهم از ارث می رسد، و فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَك یعنی اگر مردی بمیرد و پدر و مادرش و دو دختر از او باقی بمانند، به پدر و مادر دو ششم و به دو دختر دو سوّم می رسد؛ و اگر یک دختر باشد، یک دوّم به او و به هر یک از پدر و مادرش، دو ششم می رسد و یک سهم باقی می ماند که به پنج سهم تقسیم می شود، بخشی که شامل سه سهم باشد از آن دختر و بخشی که شامل دو سهم است برای پدر و مادر است. اگر مرده برادران و خواهرانی از طرف پدر و مادر، یا از فقط از طرف پدر داشته باشد، یک ششم برای مادرش و پنج ششم برای پدرش است، چرا که برادران و خواهران پدری در نفقه پدر هستند و پدر موظف است هزینه و مخارج آن ها را بپردازد و در واقع آنان مانع از این می شوند که به مادر یک سوم ارث تعلق گیرد و آنان ارث نمی برند.

ص: 59

17-1- الرّضا علیه السلام- ﴿إِنْ تَرَكَ خَالًا وَ خَالَةً وَ عَمّاً وَ عَمَّةً فَلِلْخَالِ وَ الْخَالَةِ الثُّلُثُ بَيْنَهُمَا بِالسَّوِيَّةِ وَ مَا بَقِيَ فَلِلْعَمِّ وَ الْعَمَّةِ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ﴾. (1)

18-1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اَلْمَیِّتَ إِذَا مَاتَ وَ تَرَکَ أَوْلاَداً ذُکُوراً وَ إِنَاثاً لاَ وَارِثَ لَهُ غَیْرُهُمْ فَمَالُهُ بَیْنَهُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ فَإِنْ لَمْ یَتْرُکْ غَیْرَ وَلَدٍ وَاحِدٍ ذَکَرٍ فَالْمِیرَاثُ لَهُ کُلُّهُ وَ إِنْ تَرَکَ اِبْنَهً وَاحِدَهً فَلِلاِبْنَهِ اَلنِّصْفُ بِالْمِیرَاثِ اَلْمُسَمَّی وَ یُرَدُّ عَلَیْهَا اَلنِّصْفُ اَلثَّانِی بِالرَّحِمِ إِذَا لَمْ یَکُنْ لِلْمَیِّتِ مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْهَا رَحِماً﴾. (2)

19-1- فقه الرّضا علیه السلام- ﴿إِذَا تَرَکَ الرَّجُلُ أَخَاهُ لِأَبِیهِ وَ أَخَاهُ لِأُمِّهِ وَ أَخَاهُ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ فَلِلْأَخِ مِنَ الْأُمِّ السُّدُسُ وَ مَا بَقِیَ فَلِلْأَخِ مِنَ الْأُمِّ وَ الْأَبِ وَ سَقَطَ الْأَخُ مِنَ الْأَبِ وَ کَذَلِکَ إِذَا تَرَکَ ثَلَاثَ أَخَوَاتٍ مُتَفَرِّقَاتٍ فَلِلْأُخْتِ مِنَ الْأُمِّ السُّدُسُ فَمَا بَقِیَ فَلِلْأُخْتِ مِنَ الْأُمِّ وَ الْأَبِ فَإِنْ تَرَکَ أَخَوَیْنِ لِلْأُمِّ أَوْ أَخاً وَ أُخْتاً لِأُمٍّ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أُخْتاً لِأَبٍ وَ أُمٍّ أَوْ لِأَبٍ أَوْ إِخْوَهً وَ أَخَوَاتٍ لِأَبٍ وَ أُمٍّ أَوْ لِأُمٍّ فَلِلْإِخْوَهِ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأَبِ وَ الْأُمِّ وَ مِنَ الْأَبِ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ وَ کَذَلِکَ سَهْمُ أَوْلَادِهِمْ عَلَی هَذَا فَإِنْ تَرَکَ أَخاً لِأَبٍ وَ أُمٍّ وَ جَدّاً الْمَالُ بَیْنَهُمَا نِصْفَانِ وَ کَذَلِکَ إِذَا تَرَکَ أَخاً لِأَبٍ وَ جَدّاً فَالْمَالُ بَیْنَهُمَا نِصْفَانِ فَإِنْ تَرَکَ أَخاً لِأُمٍّ وَ جَدّاً فَلِلْأَخِ مِنَ الْأُمِّ السُّدُسُ وَ مَا بَقِیَ فَلِلْجَدِّ فَإِنْ تَرَکَ أُخْتَیْنِ أَوْ أَخَوَیْنِ أَوْ أَخاً وَ أُخْتاً لِأُمٍّ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ وَ جَدّاً فَلِلْإِخْوَهِ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأُمِّ الثُّلُثُ بَیْنَهُمْ بِالسَّوِیَّهِ وَ مَا بَقِیَ فَلِلْجَدِّ وَ إِنْ تَرَکَ أَخاً لِأُمٍّ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ وَ إِخْوَهً وَ أَخَوَاتٍ لِأَبٍ وَ أُمٍّ وَ إِخْوَهً وَ أَخَوَاتٍ لِأَبٍ وَ جَدّاً فَلِلْإِخْوَهِ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأُمِّ الثُّلُثُ بَیْنَهُمْ بِالسَّوِیَّهِ وَ مَا بَقِیَ فَلِلْإِخْوَهِ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأَبِ وَ الْأُمِّ وَ الْجَدِّ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ وَ سَقَطَ الْإِخْوَهُ وَ الْأَخَوَاتُ مِنَ الْأَبِ فَإِنْ تَرَکَ أُخْتاً لِأَبٍ وَ أُمٍّ وَ جَدّاً فَلِلْأُخْتِ النِّصْفُ وَ لِلْجَدِّ النِّصْفُ فَإِنْ تَرَکَ أُخْتَیْنِ لِأَبٍ وَ أُمٍّ أَوْ لِأَبٍ وَ جَدّاً فَلِلْإِخْوَهِ الثُّلُثَانِ وَ مَا بَقِیَ فَلِلْجَدِّ وَ مَنْ تَرَکَ عَمّاً وَ جَدّاً فَالْمَالُ لِلْجَدِّ فَإِنْ تَرَکَ عَمّاً وَ خَالًا وَ جَدّاً وَ أَخاً فَالْمَالُ بَیْنَ الْأَخِ وَ الْجَدِّ وَ سَقَطَ الْعَمُّ وَ الْخَالُ فَإِنْ تَرَکَ جَدّاً مِنْ قِبَلِ الْأَبِ وَ جَدّاً مِنْ قِبَلِ الْأُمِّ فَلِلْجَدِّ مِنْ قِبَلِ الْأُمِّ الثُّلُثُ وَ لِلْجَدِّ مِنْ قِبَلِ الْأَبِ الثُّلُثَانِ فَإِنْ تَرَکَ جَدَّیْنِ مِنْ قِبَلِ الْأُمِّ وَ جَدَّیْنِ مِنْ قِبَلِ الْأَبِ

ص: 60


1- بحار الأنوار، ج101، ص348
2- دعائم الإسلام، ج2، ص365

17-1- امام رضا علیه السلام- اگر از مرده، دایی و خاله و عمو و عمّه ای مانده باشد، برای دایی و خاله، یک سوّم سهم می رسد که به طور مساوی بینشان تقسیم می شود و باقی ارث، به عمّه و عمو می رسد که به نسبت دو به یک بین مرد و زن تقسیم می شود؛ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنثَيَيْنِ.

18-1- امام صادق علیه السلام- وقتی انسانی مرد و هیچ وارثی جز دختران و پسرانش نداشت، طبق لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنثَيَيْنِ ارث به نسبت دو به یک بین پسر و دختر آنان تقسیم می شود امّا اگر یک پسر دارد، کلّ میراث به او می رسد امّا اگر از مرده فقط یک دختر باقی مانده باشد، نصف مال به او ارث می رسد که عنوان ارث فقط به این مال داده می شود و باقی مال نیز به او داده خواهد شد، امّا تحت عنوان خویشاوندی او با فرد مرده، زیرا کسی نیست که از لحاظ خویشاوندی از او به مرده نزدیک تر باشد.

19-1- فقه الرّضا علیه السلام- هرگاه مردی برادر پدری و برادر مادری اش و برادر پدر و مادری اش را به جای گذارد، در این حالت، برادر مادری اش یک ششم از ارث را می گیرد و ما بقی به برادر مادری و پدری اش تعلّق می گیرد و برادر پدری اش ساقط می شود؛ و همچنین اگر سه خواهر متفرّق و جدا از او باقی بماند، سهم خواهر مادری یک ششم است و مابقی از آن خواهر پدری و مادری است. اگر دو برادر یا یک یا چند برادر و خواهر مادری، یا یک خواهر پدری و مادری، یا فقط پدری، یا برادران و خواهران پدری و مادری، یا فقط مادری از او باقی بماند، برادران و خواهران پدری و مادری و برادران و خواهران پدری مذکّر، دو برابر مؤنّث ارث می برد و سهم فرزندانشان نیز بر این اساس است. پس اگر برادر پدری و مادری و پدربزرگی از او باقی بماند، میراث میان آن دو نصف می شود؛ و همچنین اگر برادر پدری و پدربزرگی به جای گزارد، مال موروثی میان آن دو نصف می شود؛ و اگر برادر مادری و پدربزرگی از او باقی بماند، برادر مادری یک ششم ارث می برد و مابقی از آن پدر بزرگ است؛ و اگر دو خواهر یا دو برادر یا یک یا چند برادر و خواهر مادری، و پدربزرگی از او باقی بماند، سهم برادران و خواهران مادری یک سوّم است که به طور مساوی میان آن ها تقسیم می شود و مابقی متعلق به پدربزرگ است؛ و اگر یک یا چند برادر مادری و برادران و خواهران پدری و مادری و برادران و خواهران پدری، و پدربزرگی از او باقی بمانند، برادران و خواهران مادری یک سوم ارث می برند که میانشان به طور مساوی تقسیم می گردد و مابقی ارث به برادران و خواهران پدری و مادری و پدربزرگ می رسد که سهم مذکّر دو برابر سهم مؤنّث است و برادران و خواهران پدری از ارث ساقط می گردند. اگر یک خواهر پدری و مادری و پدربزرگی از او باقی بماند، سهم هر کدام نصف خواهد بود؛ و اگر دو خواهر پدری و مادری یا فقط پدری و پدربزرگی از او باقی بماند، خواهران دو سوم و مابقی برای پدر بزرگ است؛ و هرکس عمو و پدربزرگی از او باقی بماند، مال موروثی متعلق به پدربزرگ است؛ و اگر عمو و دائی و پدربزرگ و برادری از او باقی بماند، مال میان برادر و پدربزرگ تقسیم می شود و سهم عمو و دائی ساقط می گردد؛ و اگر پدربزرگی از پدر و پدربزرگی از مادر به جای گذارد، سهم پدربزرگ مادری یک سوم و سهم پدربزرگ پدری دو سوّم است؛ و اگر پدربزرگ و مادربزرگ مادری و پدربزرگ و مادربزرگ پدری از او بماند، سهم پدربزرگ و مادر بزرگ مادری یک سوّم است

ص: 61

فَلِلْجَدِّ وَ الْجَدَّهِ مِنْ قِبَلِ الْأُمِّ الثُّلُثُ بَیْنَهُمَا بِالسَّوِیَّهِ وَ مَا بَقِیَ فَلِلْجَدِّ وَ الْجَدَّهِ مِنْ قِبَلِ الْأَبِ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ﴾. (1)

20-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: أَقْرَأَنِي أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ صَحِيفَةَ كِتَابِ اَلْفَرَائِضِ اَلَّتِي هِيَ إِمْلاَءُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خَطُّ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِيَدِهِ فَإِذَا فِيهَا رَجُلٌ تَرَکَ ابْنَتَهُ وَ أُمَّهُ لِلِابْنَةِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أسْهُمٍ وَ لِلْأُمِّ السُّدُسُ سَهْمٌ یُقْسَمُ الْمَالُ عَلَی أرْبَعَةِ أسْهُمٍ فَمَا أصَابَ ثَلَاثَةَ أسْهُمٍ فَلِلِابْنَةِ وَ مَا أصَابَ سَهْماً فَهُوَ لِلْأُمِّ قَالَ: وَ قَرَأْتُ فِیهَا رَجُلٌ تَرَکَ ابْنَتَهُ وَ أبَاهُ فَلِلِابْنَةِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أسْهُمٍ وَ لِلْأبِ السُّدُسُ سَهْمٌ یُقْسَمُ الْمَالُ عَلَی أرْبَعَةِ أسْهُمٍ فَمَا أصَابَ ثَلَاثَةَ أسْهُمٍ فَلِلِابْنَةِ وَ مَا أصَابَ سَهْماً فَلِلْأُمِّ قَالَ مُحَمَّدٌ: وَ وَجَدْتُ فِیهَا: رَجُلٌ تَرَکَ أبَوَیْهِ وَ ابْنَتَهُ فَلِلِابْنَةِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أسْهُمٍ وَ لِلْأبَوَیْنِ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ [لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا سَهْمٌ] یُقْسَمُ الْمَالُ عَلَی خَمْسَةِ أسْهُمٍ فَمَا أصَابَ ثَلَاثَةً فَلِلِابْنَةِ وَ مَا أصَابَ سَهْمَیْنِ فَلِلْأبَوَیْنِ﴾. (2)

21-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی رَجُلٍ مَاتَ وَ تَرَکَ أَبَوَیْهِ قَالَ لِلْأَبِ سَهْمَانِ وَ لِلْأُمِّ سَهْمٌ﴾. (3)

باب 2: ﴿لَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ وَ إِنْ کانَتْ واحِدَهً فَلَهَا النِّصْفُ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ وَرِثَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ وَرِثَتْ مَتَاعَ الْبَيْتِ وَ الْخُرْثِيَ وَ كُلَّ مَا كَانَ لَهُ. وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رحمة الله عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: وَرِثَ عَلِيٌّ علیه السلام عِلْمَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ وَرِثَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام تَرِكَتَهُ﴾. (4)

2-2- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ فَاطِمَهَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا اِنْطَلَقَتْ إِلَی أَبِی بَکْرٍ فَطَلَبَتْ مِیرَاثَهَا مِنْ نَبِیِّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. فَقَالَ إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله لاَ یُورَثُ. فَقَالَتْ أَ کَفَرْتَ بِاللَّهِ وَ کَذَبْتَ بِکِتَابِهِ قَالَ اَللَّهُ یُوصِیکُمُ اَللّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾. (5)

ص: 62


1- بحار الأنوار، ج101، ص343
2- الكافي، ج7، ص9/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج7، ص91/ تفسير البرهان
4- تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج29، ص118/ تفسیر العیاشی، ج1، ص225/ كشف الغمة، ج1، ص478/ وسائل الشیعة، ج26، ص96/ تفسیر البرهان

که به طور مساوی میانشان تقسیم می شود و مابقی ارث به پدربزرگ و مادربزرگ پدری می رسد و سهم مذکر دو برابر سهم مؤنث است».

20-1- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: امام باقر علیه السلام کتاب فرائض را که به املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و دست خط است، برای من خواند و در آن دیدم که چنین نوشته است: مردی که بمیرد و دختر و مادرش از او باقی بماند، برای دختر نصف است، یعنی سه سهم و برای مادر، یک ششم است، یعنی یک سهم؛ یعنی مال به چهار سهم تقسیم می شود: بخشی که شامل سه سهم باشد از آن دختر است و بخشی که شامل یک سهم است از مادر است. گفت: همچنین دیدم که در آن کتاب نوشته است: مردی که یک دختر و پدرش پس از او باقی بمانند، نصف ارث که سه سهم می باشد از آن دختر و یک ششم، سهم پدر می باشد؛ یعنی کل مال به چهار سهم تقسیم می شود، بخشی شامل سه سهم از آن دختر و بخش یک سهم از آن پدر است». محمّد گفت: «همچنین در آن کتاب خواندم: مردی که پدر و مادر، و یک دختر پس از او باقی بمانند، دختر، نصف ارث که سه سهم است را به ارث می برد و پدر و مادر هر یک، یک ششم آن را. مال به پنج سهم تقسیم می شود: بخشی که شامل سه سهم است از آن دختر و بخشی که شامل دو سهم است از آن پدر و مادر است».

21-1- امام باقر علیه السلام- زراره از امام باقر علیه السلام درباره ی مردی که بمیرد و پدر و مادرش پس از او باقی بمانند، پرسید و ایشان فرمود: «پدر دو سهم و مادر یک سهم به ارث می برد».

بخش 2: دو سوّم میراث از آن آن هاست و اگر یکی باشد، نیمی [از میراث]، از آن اوست.

1-2- امام صادق علیه السلام- حمزة بن حمران گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه کسی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ارث برد؟ فرمود: «فاطمه علیها السلام کالا و اثاثیه ی خانه و هر آن چه را که از آن پیامبر صلی الله علیه و آله است، به ارث برد». زراره از امام باقر علیه السلام نقل می کند که ایشان فرمود: «علی علیه السلام علم رسول خدا صلی الله علیه و آله و فاطمه علیها السلام آن چه از پیامبر صلی الله علیه و آله باقی مانده بود را به ارث بردند».

2-2- امام باقر علیه السلام- فاطمه علیها السلام نزد ابوبکر رفت و سهم ارث خود از پیامبر صلی الله علیه و آله را از او طلب کرد؟ ابوبکر گفت: کسی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ارث نمی برد». فاطمه علیها السلام فرمود: «آیا به خدا کفر می ورزی و قرآن را تکذیب می کنی»؟ خداوند می فرماید: ﴿یُوصِیکُمُ اَللّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾.

ص: 63

3-2- الصّادق علیه السلام-﴿ذَكَرَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ فَقَالَ سُئِلَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لِمَ صَارَ اَلْمَغْرِبُ ثَلاَثَ رَكَعَاتٍ وَ أَرْبَعاً بَعْدَهَا لَيْسَ فِيهَا تَقْصِيرٌ فِي حَضَرٍ وَ لاَ سَفَرٍ فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ عَلَى نَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُلَّ صَلاَةٍ رَكْعَتَيْنِ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِكُلِّ صَلاَةٍ رَكْعَتَيْنِ فِي اَلْحَضَرِ وَ قَصَّرَ فِيهَا فِي اَلسَّفَرِ إِلاَّ اَلْمَغْرِبَ وَ اَلْغَدَاةَ فَلَمَّا صَلَّى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْمَغْرِبَ بَلَغَهُ مَوْلِدُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَةً شُكْراً لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا أَنْ وُلِدَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ شُكْراً لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا أَنْ وُلِدَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ شُكْراً لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَيَيْنِ فَتَرَكَهَا عَلَى حَالِهَا فِي اَلسَّفَرِ وَ اَلْحَضَرِ﴾. (1)

4-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿سَخَ قَوْلَهُ تَعَالَی وَ إِذا حَضَرَ اَلْقِسْمَهَ أُولُوا اَلْقُرْبی وَ اَلْیَتامی وَ اَلْمَساکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ یُوصِیکُمُ اَللّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ...﴾ (2)

باب 3: ﴿وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ﴾

1-3- الصّادق علیه السلام- ﴿لَوْ أَنَّ اِمْرَأَهً تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ أَبَوَیْهَا وَ أَوْلاَداً ذُکُوراً وَ إِنَاثاً کَانَ لِلزَّوْجِ اَلرُّبُعُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ لِلْأَبَوَیْنِ اَلسُّدُسَانِ وَ مَا بَقِیَ فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾. (3)

2-3- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَدْخَلَ اَلْوَالِدَیْنِ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ اَلْمَوَارِیثِ فَلَمْ یَنْقُصْهُمَا مِنَ اَلسُّدُسِ﴾. (4)

باب 4: ﴿فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ اَلثُّلُثُ﴾

1-4- الصّادق علیه السلام- ﴿إِذَا تَرَکَ اَلْمَیِّتُ أَخَوَیْنِ فَهُمْ إِخْوَهٌ مَعَ اَلْمَیِّتِ حَجَبَا اَلْأُمَّ عَنِ اَلثُّلُثِ وَ إِنْ کَانَ وَاحِداً لَمْ یَحْجُبِ اَلْأُمَّ- وَ قَالَ- إِذَا کُنَّ أَرْبَعَ أَخَوَاتٍ حَجَبْنَ اَلْأُمَّ عَنِ اَلثُّلُثِ لِأَنَّهُنَّ بِمَنْزِلَهِ اَلْأَخَوَیْنِ وَ إِنْ کُنَّ ثَلاَثاً لَمْ یَحْجُبْنَ﴾. (5)

باب 5: ﴿فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ﴾

اشاره

ص: 64


1- تهذيب الأحكام، ج2، ص113/ بحار الأنوار، ج3، ص38/ وسائل الشيعة، ج4، ص88
2- بحار الأنوار، ج90، ص10
3- وسائل الشیعة، ج26، ص133
4- الکافی، ج7، ص: 82/ تفسير البرهان
5- الكافي، ج7، ص92/ تفسير البرهان

3-2- امام صادق علیه السلام- ابو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابویه گوید: «از امام صادق علیه السلام سؤال شد: برای چه نماز مغرب سه رکعت و نوافلی که بعدش می خوانند چهار رکعت بوده و در سفر و حضر شکسته نمی شوند»؟ حضرت فرمود: «خداوند عزّوجلّ حکم نماز در حضر را بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این طور نازل فرمود که هر نمازی را دو رکعت بخواند پس آن حضرت به هر نمازی در حضر دو رکعت افزوده و در سفر آن ها را قصر نمود مگر نماز مغرب و صبح. و زمانی که نماز مغرب را خواند خبر میلاد حضرت فاطمه علیها السلام به سمع مبارکش رسید به جهت شکر و سپاس از خدای عزّوجلّ یک رکعت به آن افزودند و هنگامی که امام حسن علیه السلام متولّد شد به خاطر تشکّر از خدای مهربان دو رکعت بعد از آن اضافه نمود و پس از متولّد گردیدن امام حسین علیه السلام به شکرانه ی این عطیّه ی الهی دو رکعت دیگر به آن اضافه کرده است». و فرمود: «﴿لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ﴾ برای مذکّر مانند دو نصیب مؤنث ملاحظه می گردد و پس از آن در سفر و حضر نماز مغرب و این چهار نافله بعدش را به حال خود گذاردند».

4-2- امام على علیه السلام- ﴿وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً...﴾ با این کلام خداوند متعال: ﴿یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ﴾، نسخ شده است.

بخش 3: و برای هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر [میّت] فرزندی داشته باشد.

1-3- امام صادق علیه السلام- اگر زنی بمیرد و همسرش و پدر و مادرش و فرزندان پسر و دخترش ورثه ی او باشند، طبق حکم الهی، یک چهارم به همسرش و یک ششم به پدر و مادرش و باقی به نسبت دو به یک بین پسر و دختر، به فرزندانش می رسد.

2-3- امام باقر علیه السلام- خداوند متعال، پدر و مادر را در همه ی وارثان وارد کرده و سهم یک ششم را از آنان کم نکرده است.

بخش 4: و اگر فرزندی نداشته باشد، و [تنها] پدر و مادر از او ارث برند، برای مادر او یک سوّم است [و بقیه از آن پدر است].

1-4- امام صادق علیه السلام- اگر میت، دو برادر داشته باشد، آن ها مانع از سهم ارث یک سوّم مادر به او می شوند و اگر تنها یک برادر داشته باشد، مانع نمی شوند و اگر چهار خواهر داشته باشد، مادر به سهم یک سوم خود نمی رسد، چرا که آن ها به مانند دو برادرند و اگر سه خواهر باشند، مانع سهم ارث مادر نمی شوند.

بخش 5: و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می برد [و پنج ششم باقی مانده، برای پدر است].

ص: 65

1-5- الصادق علیه السلام- ﴿اَلْوَلَدُ وَ اَلْإِخْوَهُ هُمُ اَلَّذِینَ یُزَادُونَ وَ یُنْقَصُونَ﴾. (1)

2-5- الباقر علیه السلام- ﴿فِی قَوْلِ اَللَّهِ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ یَعْنِی إِخْوَهً لِأَبٍ وَ أُمٍّ وَ إِخْوَهً لِأَبٍ﴾. (2)

3-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ اَلْبَقْبَاقِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَبَوَیْنِ وَ أُخْتَیْنِ قَالَ لِلْأُمِّ مَعَ اَلْأَخَوَاتِ اَلثُّلُثُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ وَ لَمْ یَقُلْ فَإِنْ کَانَ لَهُ أَخَوَاتٌ﴾. (3)

4-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِکِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ أُمٍّ وَ أُخْتَیْنِ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلثُّلُثُ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ وَ لَمْ یَقُلْ: فَإِنْ کَانَ لَهُ أَخَوَاتٌ﴾. (4)

5-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اِمْرَأَهٍ مَاتَتْ وَ تَرَکَتْ أَبَوَیْهَا وَ زَوْجَهَا قَالَ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ وَ لِلْأُمِّ اَلسُّدُسُ وَ لِلْأَبِ مَا بَقِیَ﴾. (5)

6-5- الصّادق علیه السلام- ﴿لَا یَحْجُبُ مِنَ اَلثُّلُثِ اَلْأَخُ وَ اَلْأُخْتُ حَتَّی یَکُونَا أَخَوَیْنِ أَوْ أَخاً وَ أُخْتَیْنِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ﴾. (6)

7-5- الصّادق علیه السلام- ﴿لَا یَحْجُبُ الْأُمَّ عَنِ الثُّلُثِ إِذَا لَمْ یَکُنْ وَلَدٌ إِلَّا أَخَوَانِ أَوْ أَرْبَعُ أَخَوَاتٍ﴾. (7)

8-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَا زُرَارَهُ مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ تَرَکَ أَبَوَیْهِ وَ إِخْوَتَهُ مِنْ أُمِّهِ قَالَ: قُلْتُ اَلسُّدُسُ لِأُمِّهِ وَ مَا بَقِیَ فَلِلْأَبِ. فَقَالَ مِنْ أَیْنَ قُلْتَ هَذَا قُلْتُ سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ فَقَالَ لِی وَ یْحَکَ، یَا زُرَارَهُ أُولَئِکَ اَلْإِخْوَهُ مِنَ اَلْأَبِ وَ فَإِذَا کَانَ اَلْإِخْوَهُ مِنَ اَلْأُمِّ لَمْ یَحْجُبُوا اَلْأُمَّ عَنِ اَلثُّلُثِ﴾. (8)

9-5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُکَیْرٍ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَنِ امْرَأَةٍ تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ أُخْتاً لِأَبِیهَا فَقَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَةِ لِلْأُمِّ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ مِنَ الْأَبِ سَهْمٌ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ فَإِنَّ فَرَائِضَ زَیْدٍ وَ فَرَائِضَ الْعَامَّةِ وَ الْقُضَاةِ عَلَی غَیْرِ ذَلِکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُونَ لِلْأُخْتِ مِنَ الْأَبِ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ تَصِیرُ مِنْ سِتَّةٍ تَعُولُ إِلَی ثَمَانِیَةٍ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ لِمَ قَالُوا

ص: 66


1- وسائل الشيعة، ج26، ص: 83/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج101، ص344/ تفسیر العیاشی، ج1، ص226/ تفسیر البرهان
3- تهذيب الأحكام، ج9، ص283/ الإستبصار، ج4، ص141/ وسائل الشيعة، ج26، ص121
4- بحار الأنوار، ج101، ص344/ تفسیر العیاشی، ج1، ص226/ وسائل الشيعة، ج26، ص121/ تفسیر البرهان
5- تهذيب الأحكام، ج9، ص287
6- بحار الأنوار، ج101، ص344/ تفسیر العیاشی، ج1، ص226/ وسائل الشیعة، ج26، ص122/ تفسیر البرهان
7- وسائل الشيعة، ج26، ص: 121/ تفسير البرهان
8- الكافي، ج7، ص93/ تهذيب الأحكام، ج9، ص280/ وسائل الشيعة، ج26، ص117/ تفسير البرهان

1-5- امام صادق علیه السلام- پسر و برادر تنها وارثانی هستند که وجودشان سهم الإرث دیگران را افزایش یا کاهش می دهد.

2-5- امام باقر علیه السلام- منظور از فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمَّهِ السُّدُسُ یعنی برادرانی از ناحیه ی پدر و مادر و برادرانی از ناحیه ی پدر.

3-5- امام صادق علیه السلام- ابوالعبّاس بقباق نقل می کند از امام صادق علیه السلام در مورد دو خواهر و دو برادر سؤال شد [که ورثه ی مالی بودند]. ایشان فرمود: «به مادرش و همه ی خواهرانش [در مجموع] یک سوّم مال می رسد زیرا خداوند فرمود: ﴿فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ ﴾ یعنی اگر او برادرانی داشت». و نفرمود: «اگر خواهرانی داشت».

4-5- امام صادق علیه السلام- فضل بن عبدالملک گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد سهم مادر و دو خواهر پرسیدم و ایشان فرمود: «یک سوم است، چرا که خداوند می فرماید: ﴿فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمَّهِ السُّدَسُ﴾». و نمی فرماید: «اگر خواهرانی داشته باشد».

5-5- امام صادق علیه السلام- ابان بن تغلب نقل می کند: در مورد زنی که مرده و پدر و مادرش و همسرش از او باقی مانده اند، از امام علیه السلام سؤال شد. فرمود: «نصف مال برای شوهرش و یک ششم آن برای مادرش و باقی آن برای پدرش است».

6-5- امام صادق علیه السلام- ابی عباس می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «یک برادر و یک خواهر از یک سوّم، محروم نمی شوند، مگر این که دو برادر یا یک برادر و دو خواهر باشند. خداوند متعال می فرماید: ﴿فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمَّهِ السُّدَسُ﴾.

7-5- امام صادق علیه السلام- میّت اگر دو برادر یا چهار خواهر داشته باشد، مادر او به سهم یک سوّم خود می رسد.

8-5- امام صادق علیه السلام- زراره گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای زراره! نظر تو درباره ی ارث مردی که پدر و مادر و برادران مادری اش پس از مرگ او باقی بمانند، چیست؟ عرض کردم: «به مادر، یک ششم ارث و بقیّه به پدر می رسد». فرمود: «از کجا این را گفتی»؟ عرض کردم: «شنیدم که خداوند عزّوجلّ در قرآن می فرماید: ﴿فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمَّهِ السُّدَسُ﴾ ایشان به من فرمود: «وای بر تو ای زراره! آنان برادران از طرف پدرند و اگر برادران از طرف مادر باشند، مانع رسیدن سهم یک سوّم به مادر نمی شوند».

9-5- امام باقر علیه السلام- بکیر گوید: شخصی نزد امام باقر علیه السلام آمد و پرسید: «حکم ارث در مورد زنی که مرده و همسرش به همراه برادران مادریش و خواهری از پدرش ورثه اویند چیست»؟ فرمود: «برای همسر نصف کل مال که همان سه ششم مال است ارث می رسد و دو ششم مال به برادران مادریش می رسد و برای آن خواهر پدریش، یک ششم سهم می رسد». آن شخص گفت: «یا ابا جعفر علیه السلام! ولی حکم فلانی و حکم اهل تسنّن و قاضی ها به این شکل نیست، آن ها می گویند به خواهر پدریش سه سهم داده می شود در حالی که سهم ها از شش عدد به هشت عدد تغییر کرده امام علیه السلام فرمود: «دلیل شان چیست»؟ گفت: «چون خدا فرموده ﴿وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ مَا تَرَكَ﴾؛ امام علیه السلام فرمود: «و اگر به جای آن

ص: 67

ذَلِكَ فَقَالَ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَإِنْ كَانَتِ اَلْأُخْتُ أَخاً قَالَ فَلَيْسَ لَهُ إِلَّا اَلسُّدُسُ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَمَا لَكُمْ نَقَصْتُمُ اَلْأَخَ إِنْ كُنْتُمْ تَحْتَجُّونَ لِلْأُخْتِ اَلنِّصْفَ بِأَنَّ اَللَّهَ سَمَّى لَهَا اَلنِّصْفَ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ سَمَّى لِلْأَخِ اَلْكُلَّ وَ اَلْكُلُّ أَكْثَرُ مِنَ اَلنِّصْفِ لِأَنَّهُ قَالَ فَلَهَا اَلنِّصْفُ وَ قَالَ لِلْأَخِ وَ هُوَ يَرِثُها يَعْنِي جَمِيعَ مَالِهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَلاَ تُعْطُونَ اَلَّذِي جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ اَلْجَمِيعَ فِي بَعْضِ فَرَائِضِكُمْ شَيْئاً وَ تُعْطُونَ اَلَّذِي جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ اَلنِّصْفَ تَامّاً فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ أَصْلَحَكَ اَللَّهُ فَكَيْفَ تُعْطَى اَلْأُخْتُ اَلنِّصْفَ وَ لاَ يُعْطَى اَلذَّكَرُ لَوْ كَانَتْ هِيَ ذَكَراً شَيْئاً قَالَ يَقُولُونَ فِي أُمٍّ وَ زَوْجٍ وَ إِخْوَةٍ لِأُمٍّ وَ أَخَوَاتٍ لِأَبٍ فَيُعْطُونَ اَلزَّوْجَ اَلنِّصْفَ وَ لِلْأُمِّ اَلسُّدُسَ وَ اَلْإِخْوَةَ مِنَ اَلْأُمِّ اَلثُّلُثَ وَ اَلْأُخْتَ مِنَ اَلْأَبِ اَلنِّصْفَ ثَلاَثَةَ أَسْهُمٍ فَيَجْعَلُونَهَا مِنْ تِسْعَةٍ وَ هِيَ مِنْ سِتَّةٍ فَتَرْتَفِعُ إِلَى تِسْعَةٍ قَالَ كَذَلِكَ يَقُولُونَ قَالَ فَإِنْ كَانَتِ اَلْأُخْتُ ذَكَراً أَخاً لِأَبٍ قَالَ لَيْسَ بِشَيْ ءٍ فَقَالَ اَلرَّجُلُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَمَا تَقُولُ أَنْتَ فَقَالَ لَيْسَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ اَلْأَبِ وَ لاَ اَلْإِخْوَةِ مِنَ اَلْأُمِّ وَ لاَ اَلْإِخْوَةِ مِنَ اَلْأَبِ وَ اَلْأُمِّ مَعَ اَلْأُمِّ شَيْ ءٌ﴾. (1)

10-5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا تَقُولُ فِی امْرَأةٍ مَاتَتْ وَ تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ إخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ إخْوَةً وَ أخَوَاتٍ لِأبِیهَا قَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أسْهُمٍ وَ لِإخْوَتِهَا مِنَ لِأُمِّ الثُّلُثُ سَهْمَانِ الذَّکَرُ وَ الْأُنْثَی فِیهِ سَوَاءٌ وَ بَقِیَ سَهْمٌ لِلْإخْوَةِ وَ الْأخَوَاتِ مِن الْأبِ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ لِأنَّ السِّهَامَ لَا تَعُولُ وَ لِأنَّ الزَّوْجَ لَا یُنْقَصُ مِنَ النِّصْفِ وَ لَا الْإخْوَةَ مِنَ الْأُمِّ مِنْ ثُلُثِهِمْ فَإنْ کَانُوا أکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ فَهُمْ شُرَکَاءُ فِی الثُّلُثِ وَ إنْ کَانَ وَاحِداً فَلَهُ السُّدُسُ وَ أَمَّا الَّذِی عَنَی اللهُ فِی قَوْلِهِ وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكَا فِي الثُّلُثِ إنَّمَا عَنَی اللهُ بِذَلِکَ الْإخْوَةَ وَ الْأخَوَاتِ مِنَ الْأُمِّ خَاصَّةً﴾. (2)

11-5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ بُكَيْرٍ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَنِ امْرَأَةٍ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ أُخْتاً لِأَبٍ قَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ الْأُمِّ الثُّلُثُ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ لِلْأَبِ سَهْمٌ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ فَإِنَّ فَرَائِضَ زَيْدٍ وَ ابْنِ مَسْعُودٍ وَ فَرَائِضَ الْعَامَّةِ وَ الْقُضَاةِ عَلَى غَيْرِ ذَا يَا أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُونَ لِلْأُخْتِ لِلْأَبِ وَ الْأُمِّ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ نَصِيبٌ مِنْ سِتَّةٍ يَعُولُ إِلَى ثَمَانِيَةٍ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ لِمَ قَالُوا ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ قَالَ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ فَقَالَ

ص: 68


1- تهذيب الأحكام، ج9، ص291/ وسائل الشيعة، ج26، ص155
2- بحار الأنوار، ج101، ص345/ تفسير العياشي، ج1، ص226

دختر یک پسر بود چه»؟ گفت: «در آن صورت حتماً یک ششم مال به او می رسید، امام علیه السلام فرمود: «چرا سهم برادر پدری را کم می کنید در حالی که در بحث در مورد خواهر پدری سهم نصف را برای او قائل هستید؟ به خاطر آن که خدا فرموده به او نصف می رسد؟ حال آن که خدا برای پسر، گفته کل مال به او می رسد و کل از نصف بیش تر است آن جا که فرمود: «فَلَهَا النَّصْفُ به دختر نصف می رسد ولی در مورد پسر فرمود: وَ هُوَ يَرِثُها؛ یعنی او اگر فرزندی نداشته باشد، همه ی مال را ارث می برد، حال چگونه است که به آن که خدا کل مال را به او داده، چیزی نمی دهید ولی به آن که نصف را به او داده به تمام و کمال می پردازید»؟ گفت: «خدا تو را به راه صلاح هدایت کند [و همیشه به آن استوار کند]، پس بگو چگونه نصف مال را به خواهرش بدهیم در حالی که به پسر به خاطر پسر بودنش چیزی داده نشده؟ آن ها در مورد مادر و شوهر و برادران مادری و خواهر پدری می گویند، یک دوّم را به شوهر، یک ششم را به مادر و یک سوّم را به برادران مادری نصف را که همان سه سهم از شش سهم است را می دهند که البتّه تقسیم سهم را به جای شش سهم به نه سهم می شکند. امام فرمود: «پس اگر به جای آن خواهر پدری، پسری بود که برادر پدری به حساب می آمد چه می کردید»؟ آن شخص گفت: «شما چه می فرمایید»؟ امام فرمود: «وقتی که مادر موجود است، اصلاً سهم ارثی به برادران پدری و برادران مادری و برادران پدری و مادری نمی رسد».

10-5- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «در مورد زنی که پس از مرگ او، شوهر و برادران از طرف مادر و برادران و خواهران از طرف پدر، از او ارث می برند، چه حکم می کنید»؟ حضرت فرمود: «به شوهر، نصف ارث که سه سهم است و به خواهران از طرف مادر، یک سوّم که دو سهم است، می رسد و میان خواهر و برادر فرقی نیست؛ یک سهم می ماند که به بقیّه برادران و خواهران پدری می رسد؛ البتّه در این جا به پسر، دو برابر دختر می رسد، زیرا از سهم ها چیزی کم نمی شود و از نصف سهم شوهر و یک سوّم سهم خواهران از طرف مادر، چیزی کم نمی شود. و اگر بیش از یک نفر باشند، آن ها در یک سوم شریکند و اگر تنها یک برادر باشد، سهم او یک ششم است چرا که در این آیه شریفه آمده است: ﴿وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَهً أَوِ اِمْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی اَلثُّلُثِ﴾، و منظور از آن به خصوص، برادران و خواهران از طرف مادر می باشد

11-5- امام علی علیه السلام- بکیر گوید: مردی بر امام باقر علیه السلام وارد شد و درباره ی زنی پرسید که پس از مرگش، همسرش، برادرانش از مادرش و خواهری از پدرش برجای مانده بودند. حضرت فرمود: «برای زوج، نصف می باشد؛ یعنی سه سهم، و برای برادران از مادر، یک سوّم، برابر دو سهم، و به خواهر پدری نیز یک سهم از مجموع شش سهم تعلّق می گیرد». مرد گفت: «فرایض ارث زید و ابن مسعود و فرایض ارث عامه و قضات بر خلاف این است، ای ابا جعفر! ایشان می گویند: برای خواهر از پدر و مادر سه سهم است از مجموع شش سهم که تا هشت سهم نیز افزایش می یابد»! امام باقر علیه السلام فرمود: «چرا چنین می گویند»؟ گفت: «براساس آيه: ﴿وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ﴾». امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر شما بر امر خدا برهان می آورید، پس چرا حق برادر را کم کردید؛ چرا که خداوند برای خواهر، نصف

ص: 69

أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَمَا لَكُمْ نَقَصْتُمُ الْأَخَ إِنْ كُنْتُمْ تَحْتَجُّونَ بِأَمْرِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَمَّى لَهَا النِّصْفَ وَ إِنَّ اللَّهَ سَمَّى لِلْأَخِ الْكُلَّ فَالْكُلُّ أَكْثَرُ مِنَ النِّصْفِ فَإِنَّهُ تَعَالَى قَالَ فَلَهَا النِّصْفُ وَ قَالَ لِلْأَخِ وَ هُوَ يَرِثُها يَعْنِي جَمِيعَ الْمَالِ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَلَا تُعْطُونَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَهُ الْجَمِيعَ فِي بَعْضِ فَرَائِضِكُمْ شَيْئاً وَ تُعْطُونَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَهُ النِّصْفَ تَامّاً﴾. (1)

12-5- فقه الرّضا علیه السلام- ﴿اِعْلَمْ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَسَّمَ اَلْفَرَائِضَ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ وَ حِسَابٍ مَحْسُوبٍ وَ بَیَّنَ فِی کِتَابِهِ مَا بَیَّنَ اَلْقِسْمَهَ ثُمَّ قَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ فَجَعَلَ عَلَی ضَرْبَیْنِ قِسْمَهٍ مَشْرُوحَهٍ وَ قِسْمَهٍ مُجْمَلَهٍ وَ جَعَلَ لِلزَّوْجِ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ اَلنِّصْفَ وَ مَعَ اَلْوَلَدِ اَلرُّبُعَ وَ لاَ یَزِیدُ وَ لاَ یَنْقُصُ مَعَ بَاقِی اَلْوَرَثَهِ وَ جَعَلَ لِلزَّوْجَهِ اَلرُّبُعَ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهَا وَلَدٌ وَ اَلثُّمُنَ مَعَ اَلْوَلَدِ وَ عَلَی هَذَا اَلسَّبِیلِ وَ جَعَلَ لِلْأَبَوَیْنِ مَعَ اَلْوَلَدِ وَ اَلشُّرَکَاءِ اَلسُّدُسَیْنِ لاَ یَنْقُصَانِ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً وَ لَهُمَا فِی مَوَاضِعَ زِیَادَهٌ عَلَی اَلسُّدُسَیْنِ ثُمَّ سَمَّی لِلْأَوْلاَدِ وَ اَلْإِخْوَهِ وَ اَلْأَخَوَاتِ وَ اَلْقَرَابَاتِ سِهَاماً فِی اَلْقُرْآنِ وَ سَهْماً بِأَنَّهَا ذَوِی اَلْأَرْحَامِ وَ جَعَلَ اَلْأَمْوَالَ بَعْدَ اَلزَّوْجِ وَ اَلزَّوْجَهِ وَ اَلْأَبَوَیْنِ لِلْأَقْرَبِ فَالْأَقْرَبِ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ وَ إِذَا تَسَاوَتِ اَلْقَرَابَهُ مِنْ جِهَهِ اَلْأَبِ وَ اَلْأُمِّ تَقْسِمُهُ بِفَصْلِ اَلْکِتَابِ فَإِذَا تَقَارَبَتْ فَبِآیَهِ ذَوِی اَلْأَرْحَامِ وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلْمَوَارِیثَ تَکُونُ سِتَّهَ أَسْهُمٍ لَا تَزِیدُ عَلَیْهَا وَ صَارَتْ مِنْ سِتَّهِ أَسْهُمٍ لِأَنَّ اَلْإِنْسَانَ خُلِقَ مِنْ سِتَّهِ أَشْیَاءَ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ مِنْ سُلالَهٍ تَمَامَ... وَ أَصْلُ اَلْمَوَارِیثِ أَنْ لاَ یَرِثَ مَعَ اَلْوَلَدِ وَ اَلْأَبَوَیْنِ أَحَدٌ إِلَّا اَلزَّوْجُ وَ اَلزَّوْجَهُ﴾. (2)

13-5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ قَالَ: قُلْتُ لِزُرَارَةَ إِنِّي سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ وَ بُكَيْراً يَرْوِيَانِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي زَوْجٍ وَ أَبَوَيْنِ وَ ابْنَةٍ فَلِلزَّوْجِ الرُّبُعُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ مِنِ اثْنَيْ عَشَرَ سَهْماً وَ لِلْأَبَوَيْنِ السُّدُسَانِ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ مِنِ اثْنَيْ عَشَرَ سَهْماً وَ بَقِيَ خَمْسَةُ أَسْهُمٍ فَهُوَ لِلْبْنَتِ لِأَنَّهَا لَوْ كَانَتْ ذَكَراً لَمْ يَكُنْ لَهَا غَيْرُ خَمْسَةٍ مِنِ اثْنَيْ عَشَرَ سَهْماً وَ إِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا خَمْسَةٌ مِنِ اثْنَيْ عَشَرَ سَهْماً لِأَنَّهُمَا لَوْ كَانَا ذَكَرَيْنِ لَمْ يَكُنْ لَهُمَا غَيْرُ مَا بَقِيَ خَمْسَةٌ. فَقَالَ زُرَارَةُ وَ هَذَا هُوَ الْحَقُّ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تُلْقِيَ الْعَوْلَ فَتَجْعَلَ الْفَرِيضَةَ لَا تَعُولُ فَإِنَّمَا يَدْخُلُ النُّقْصَانُ عَلَى الَّذِينَ لَهُمُ الزِّيَادَةُ مِنَ الْوَلَدِ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأَبِ وَ الْأُمِّ فَأَمَّا الزَّوْجُ وَ الْإِخْوَةُ لِلْأُمِّ فَإِنَّهُمْ لَا يُنْقَصُونَ مِمَّا سَمَّى اللَّهُ شَيْئاً﴾. (3)

ص: 70


1- مستدرک الوسائل، ج17، ص178
2- بحار الأنوار، ج101، ص336
3- تهذيب الأحكام، ج9، ص288/ تفسير البرهان

قرار داده؛ حال آن که برای برادر، کل را قرار داده و کل بیش تر از نصف است. خداوند فرماید: ﴿فَلَهَا نِصْفُ﴾ و برای برادر فرماید: ﴿وَ هُوَ يَرِثُهَا﴾ یعنی تمام مال خواهر را، اگر او را فرزندی نباشد، و شما به کسی که خداوند برای او کل سهم الإرث را نهاده، در برخی تقسیم ارث هایتان هیچ نمی دهید و برای کسی که خداوند برای او نصف سهم الإرث را نهاده، تمام می بخشید؟!

12-5- فقه الرّضا علیه السلام- بدان! خداوند بر تو رحم کند، که خدای تبارک و تعالی سهم ارث ها را به اندازه ای مشخص و حسابی معیّن تقسیم کرده است و در کتاب خود سهم ها را تبیین نموده است. سپس خداوند عزّوجلّ می فرماید: و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، در احکامی که خدا مقرّر داشته، [از دیگران] سزاوار ترند. (انفال/75) پس سهم ها را دو نوع قرار داده است: سهمی که شرح داده شده و سهمی که سربسته بیان شده است. و برای شوهر، هرگاه فرزندی نداشته باشد یک دوّم و اگر فرزند داشته باشد یک چهارم قرار داده است که سهم او با دیگر ورثه ها کم یا زیاد نمی شود. و بر همین منوال، برای همسر اگر فرزندی نداشته باشد یک چهارم و در صورت داشتن فرزند یک هشتم معیّن کرده است. و برای پدر و مادر، با فرزند و شرکاء، دو ششم قرار داده است که از این مقدار چیزی نمی کاهند و در جاهایی، بیش تر از دو ششم ارث می برند. سپس برای فرزندان و برادران و خواهران و خویشاوندان، سهم هایی در قرآن و سهم هایی بنا بر خویشاوندی آن ها معین نموده است و میراث را پس از مرگ مرد و زن و پدر و مادر، به ترتیب نزدیکی، برای خویشاوندان قرار داده است، ﴿لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنْثَيَيْنِ﴾. اگر خویشاوندی از جهت پدری و مادری برابر باشد، با توجه به جزئیّات کتاب الهی، سهم ارث ها تقسیم می شود و هر گاه خویشاوندی ها نزدیک به هم باشد، بر اساس آیه «ذوی الأرحام» تقسیم می شود. و بدان که میراث ها شش سهم است و بر آن وبر چیزی افزوده نمی شود و در شش سهم می گنجد؛ زیرا انسان از شش چیز آفریده شده است، همچنان که خداوند می فرماید: و ما انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم... (مؤمنون/12) و اصل در میراث این است که در کنار مادر و پدر و فرزندان، چه دختر و چه پسر، هیچ وارث دیگری سهم ندارد مگر زن و شوهر.

13-5- امام باقر علیه السلام- عمر بن اذینه نقل می کند: به زراره گفتم: «شنیدم که محمّد بن مسلم و بکیر از امام باقر علیه السلام در مورد سهم الإرث شوهر و پدر و مادر و یک دختر پرسیدند و ایشان پاسخ داد: به شوهر، یک چهارم ارث؛ یعنی سه سهم از دوازده سهم می رسد و به پدر و مادر یک ششم؛ یعنی چهار سهم از دوازده سهم و بقیه که پنج سهم است به دختر می رسد؛ چرا که اگر فرزند پسر بود نیز پنج سهم از دوازده سهم که همان پنج سهم است، به او می رسید. اگر دو دختر بودند نیز، پنج سهم از دوازده سهم را داشتند؛ زیرا اگر پسر بودند، به آنان چیزی غیر از آن چه باقی ماند، یعنی پنج سهم، نمی رسید». زراره گفت: «این همان حق است، اگر بخواهی سرپرستی را به کناری بگذاری و ارث را از سرپرستی جدا کنی. پس تردیدی نیست که کاهش و نقصان برای کسانی است که از سوی پسر و خواهرانی از طرف پدر و مادر، زیادت دارند؛ اما همسر و برادران از طرف مادر نمی توانند آن چه را که خداوند تعیین کرده است، بکاهند».

ص: 71

باب 6: ﴿مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ﴾

1-6- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَضَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّ اَلدَّیْنَ قَبْلَ اَلْوَصِیَّهِ وَ أَنْتُمْ تَقْرَءُونَ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ یُوصِی بِها أَوْ دَیْنٍ وَ أَنَّ ابْنَ أُمٍّ وَ أَبٍ یَتَوَارَثُونَ دُونَ الْعَلَّاتِ وَ الرَّجُلُ یَرِثُ أَخَاهُ لِأُمِّهِ وَ أَبِیهِ دُونَ أَخِیهِ لِأَبِیهِ﴾. (1)

2-6- أميرالمؤمنین علیه السلام- ﴿فِی مَجْمَعِ اَلْبَیَانِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَیْنٍ قَالَ إِنَّکُمْ لَتَقْرَءُونَ فِی هَذِهِ اَلْوَصِیَّهَ قَبْلَ اَلدَّیْنِ وَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَضَی بِالدَّیْنِ قَبْلَ اَلْوَصِیَّهِ﴾. (2)

3-6- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ اَلدَّیْنَ قَبْلَ اَلْوَصِیَّهِ ثُمَّ اَلْوَصِیَّهُ عَلَی أثْرِ اَلدَّیْنِ ثُمَّ اَلْمِیرَاثُ وَ لاَ وَصِیَّهَ لِوَارِثٍ﴾. (3)

4-6- الصّادق علیه السلام- ﴿أَوَّلُ شَیْءٍ یُبْدَأُ بِهِ مِنَ اَلْمَالِ اَلْکَفَنُ ثُمَّ اَلدَّیْنُ ثُمَّ اَلْوَصِیَّهُ ثُمَّ اَلْمِیرَاثُ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ﴾ ﴿12﴾

باب 1: ﴿وَ لَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ﴾

اشاره

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ سَالِمٍ اَلْأَشَلِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ أَدْخَلَ اَلزَّوْجَ وَ اَلْمَرْأَهَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ اَلْمَوَارِیثِ فَلَمْ یَنْقُصْهُمَا مِنَ اَلرُّبُعِ وَ اَلثُّمُنِ﴾. (5)

ص: 72


1- بحار الأنوار، ج101، ص347/ دعائم الإسلام، ج2، ص360/ مستدرک الوسائل، ج14، ص113/ تفسير البرهان
2- وسائل الشيعة، ج19، ص331/ مستدرک الوسائل، ج17، ص186/ بحار الأنوار، ج34، ص332
3- بحار الأنوار، ج 101، ص367/ تفسیر البرهان
4- الکافی، ج7، ص: 23/ تفسير البرهان
5- تفسير البرهان

بخش 6: بعد از انجام وصیّتی است که او کرده، و بعد از ادای دین است شما نمی دانید پدران و مادران و فرزندانتان.

1-6- امام على علیه السلام- رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره دَیْن حکم کرد که بر وصیّت مقدم است و شما در قرآن می خوانید: ﴿مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِى بِها أَوْ دَيْنٍ﴾؛ و حکم کرد که برادران از طرف مادر ارث برند نه از طرف پدر، و شخص از برادر پدر و مادری خود ارث می برد، نه از برادر پدری.

2-6- امام علی علیه السلام- در آیه: ﴿مِنْ بَعْدِ وَصِیهٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَینٍ﴾ شما می خوانید که وصیّت قبل از قرض ها و دیون است در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله [احتیاطاً]، دیون و قرض را بر وصیّت مقدّم می کرد».

3-6- امام باقر علیه السلام- بدهی، قبل از وصیّت و وصیّت، پس از بدهی و سپس ارث می باشد و وصیتی برای وارث نمی باشد.

4-6- امام صادق علیه السلام- اوّلین چیزی که از مال مرده خرج می شود [خرید] کفن، سپس [پرداخت] بدهی های او و سپس [اجرای] وصیّت و پس از آن پرداختن سهم وارثان است.

* و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آن ها فرزندی نداشته باشند؛ و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم میراث آن ها از آن شماست؛ پس از انجام وصیّتی که به آن سفارش کرده اند، و ادای دین. و برای زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندی نداشته باشید؛ و اگر برای شما فرزندی باشد، یک هشتم میراث شما از آن آن هاست؛ بعد از انجام وصیّتی که به آن سفارش کرده اید، و ادای دین. و اگر [میّت] مرد یا زنی بوده باشد که خواهر یا برادر از او ارث می برند؛ و یک برادر یا یک خواهر دارد، سهم هر کدام، یک ششم است [اگر برادر و خواهر مادری باشد]؛ و اگر بیش از یک نفر باشند، آن ها در یک سوّم شریکند؛ پس از انجام وصیّتی که به آن سفارش شده، و ادای دین؛ به شرط آن که [از طریق وصیّت و اقرار به دین]، به ورثه ضرر نزند. این سفارش خداست؛ و خدا دانا و دارای حلم است. ﴿12﴾

بخش 1: و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آن ها فرزندی نداشته باشند؛ و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم میراث آن ها از آن شماست؛ پس از انجام وصیّتی که به آن سفارش کرده اند، و ادای دین. و برای زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندی نداشته باشید؛ و اگر برای شما فرزندی باشد، یک هشتم میراث شما از آن آن هاست؛ بعد از انجام وصیّتی که به آن سفارش کرده اید، و ادای دین.

1-1- امام باقر علیه السلام- خداوند، شوهر و زن را در همه ارث ها وارد کرده است و از سهم یک چهارم و یک هشتم آنان نکاسته است.

ص: 73

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿لَوْ أَنَّ اِمْرَأَهً تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ أَبَوَیْهَا وَ أَوْلاَداً ذُکُوراً وَ إِنَاثاً کَانَ لِلزَّوْجِ اَلرُّبُعُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ لِلْأَبَوَیْنِ اَلسُّدُسَانِ وَ مَا بَقِیَ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾. (1)

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام امْرَأَةٌ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ أَخَوَاتِهَا لِأُمِّهَا وَ إِخْوَتَهَا وَ أَخَوَاتِهَا لِأَبِيهَا فَقَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ الْأُمِّ الثُّلُثُ الذَّكَرُ وَ الْأُنْثَى فِيهِ سَوَاءٌ وَ بَقِيَ سَهْمٌ فَهُوَ لِلْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأَبِ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ لِأَنَّ السِّهَامَ لَا تَعُولُ وَ لَا يَنْقُصُ الزَّوْجُ مِنَ النِّصْفِ وَ لَا الْإِخْوَةُ مِنَ الْأُمِّ مِنْ ثُلُثِهِمْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ وَ إِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا السُّدُسُ وَ الَّذِي عَنَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي قَوْلِهِ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ الْإِخْوَةَ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأُمِّ خَاصَّةً﴾ (2)

4-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اِمْرَأَهٍ مَاتَتْ وَ تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ أَبَوَیْهَا وَ اِبْنَتَهَا قَالَ لِلزَّوْجِ اَلرُّبُعُ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ مِنِ اِثْنَیْ عَشَرَ سَهْماً وَ لِلْأَبَوَیْنِ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ سَهْمَانِ مِنِ اِثْنَیْ عَشَرَ سَهْماً وَ بَقِیَ خَمْسَهُ أَسْهُمٍ فَهِیَ لِلِابْنَةِ لِأَنَّهُ لَوْ کَانَ ذَکَراً لَمْ یَکُنْ لَهُ أَکْثَرُ مِنْ خَمْسَهِ أَسْهُمٍ مِنِ اِثْنَیْ عَشَرَ سَهْماً لِأَنَّ اَلْأَبَوَیْنِ لاَ یُنْقَصَانِ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِنَ اَلسُّدُسِ شَیْئاً وَ إِنَّ اَلزَّوْجَ لاَ یُنْقَصُ مِنَ اَلرُّبُعِ شَیْئاً﴾. (3)

5-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي امْرَأَةٍ مَعَ أَبَوَيْنِ قَالَ: لِلْمَرْأَةِ الرُّبُعُ وَ لِلْأُمِّ الثُّلُثُ وَ مَا بَقِيَ لِلْأَبِ﴾. (4)

6-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي زَوْجٍ وَ أَبَوَيْنِ قَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ لِلْأُمِّ الثُّلُثُ وَ لِلْأَبِ﴾. (5)

ص: 74


1- تفسير البرهان
2- الكافي، ج7، ص101/ تهذيب الأحكام، ج9، ص290/ وسائل الشيعة، ج26، ص154/ تفسير البرهان/ الكافي، ج7، ص103/ تهذيب الأحكام، ج9، ص292
3- وسائل الشيعة، ج26، ص132/ تفسير البرهان
4- تفسير البرهان
5- تفسير البرهان

2-1- امام صادق علیه السلام- اگر ارث یک زن به شوهر و پدر و مادر و فرزندان دختر و پسرش برسد، سهم شوهر یک چهارم است که در کتاب خدا آمده است و به پدر و مادر، دو ششم و بقیه آن بر اساس قاعده مرد دو برابر زن، تقسیم می شود.

3-1- امام صادق علیه السلام- بکیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «زنی که پس از مرگ او، شوهر و برادران از طرف مادرش و برادران و خواهران از طرف پدرش باقی بمانند، سهم ارث آنان چگونه است»؟ فرمود: «به شوهر، نصف آن که سه سهم است و به برادران از طرف مادر چه پسر و چه دختر به طور یکسان، یک سوّم و بقیّه ی سهم به برادران و خواهران از طرف پدر، لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظَّ الْأُنْثَيَيْنِ به پسر دو برابر دختر می رسد؛ چرا که سهم ها کم نمی شود. امّا سهم شوهر از نصف ارث و سهم برادران از طرف مادر از یک سوّم ارث کم نمی شود. خداوند می فرماید: ﴿فَاِنْ كانُوا اَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِی الثُّلُثِ﴾ و اگر تنها یک خواهر داشته باشد، سهم او یک ششم است؛ چرا که خداوند در این آیه می فرماید: ﴿وَ اِنْ كانَ رَجُلٌ یُورَثُ كَلالَةً اَوِ امْرَاَةٌ وَ لَهُ اَخٌ اَوْ اُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَاِنْ كانُوا اَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِی الثُّلُثِ﴾ و منظور از آن مخصوصاً برادران و خواهران از طرف مادر می باشند.

4-1- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند که ایشان در مورد زنی که در گذشته و ارث او به شوهر و پدر و مادر و دخترش می رسد، چنین فرمود: به شوهر، یک چهارم ارث که سه سهم از دوازده سهم است، می رسد و به پدر و مادر، هر یک، یک ششم که دو سهم از دوازده سهم می شود، می رسد و بقیه که پنج سهم است به دختر می رسد؛ چرا که اگر فرزند پسر بود، بیش تر از پنج سهم از دوازده تا به او نمی رسید؛ چرا که از سهم یک ششم پدر و مادر و یک چهارم شوهر، هیچ چیزی کم نمی شود».

5-1- امام باقر علیه السلام- اسماعیل بن جعفی گوید: امام باقر علیه السلام در مورد ترکه ای که شامل زن و پدر و مادر شخص مرده است فرمود: «سهم زن یک چهارم و سهم مادر یک سوّم و مابقی مال سهم پدر است».

6-1- امام باقر علیه السلام- اسماعیل بن جعفی گوید: امام علیه السلام در مورد ورثه ای که شامل شوهر و پدر و مادر شخص مرده باشند. فرمود: «نصف مال برای شوهر و یک سوّم آن برای مادر و بقیّه از آن پدر است».

ص: 75

7-1- الصّادقين علیهما السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: هَذَا مَا لَيْسَ فِيهِ اِخْتِلاَفٌ عِنْدَ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اِمْرَأَةٍ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ أُمَّهَا وَ اِبْنَتَيْهَا قَالَ لِلزَّوْجِ اَلرُّبُعُ وَ لِلْأُمِّ اَلسُّدُسُ وَ لِلاِبْنَتَيْنِ مَا بَقِيَ لِأَنَّهُمَا لَوْ كَانَا رَجُلَيْنِ لَمْ يَكُنْ لَهُمَا إِلاَّ مَا بَقِيَ وَ لاَ تُزَادُ اَلْمَرْأَةُ أَبَداً عَلَى نَصِيبِ اَلرَّجُلِ لَوْ كَانَ مَكَانَهَا. فَإِنْ تَرَكَ اَلْمَيِّتُ أُمّاً أَوْ أَباً وَ اِمْرَأَةً وَ بِنْتاً فَإِنَّ اَلْفَرِيضَةَ مِنْ أَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ سَهْماً لِلْمَرْأَةِ اَلثُّمُنُ ثَلاَثَةُ أَسْهُمٍ مِنْ أَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ وَ لِأَحَدِ اَلْأَبَوَيْنِ اَلسُّدُسُ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْبِنْتِ اَلنِّصْفُ اِثْنَا عَشَرَ سَهْماً وَ بَقِيَ خَمْسَةُ أَسْهُمٍ مَرْدُودَةٌ عَلَى سِهَامِ اَلْبِنْتِ وَ أَحَدِ اَلْأَبَوَيْنِ عَلَى قَدْرِ سِهَامِهِمْ وَ لاَ يُرَدُّ عَلَى اَلْمَرْأَةِ شَيْ ءٌ وَ إِنْ تَرَكَ أَبَوَيْنِ وَ اِمْرَأَةً وَ بِنْتاً فَهِيَ أَيْضاً مِنْ أَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ سَهْماً لِلْأَبَوَيْنِ اَلسُّدُسَانِ ثَمَانِيَةُ أَسْهُمٍ لِكُلِّ وَاحِدٍ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْمَرْأَةِ اَلثُّمُنُ ثَلاَثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْبِنْتِ اَلنِّصْفُ اِثْنَا عَشَرَ سَهْماً وَ بَقِيَ سَهْمٌ وَاحِدٌ مَرْدُودٌ عَلَى اَلْبِنْتِ وَ اَلْأَبَ عَلَى قَدْرِ سِهَامِهِمْ وَ لاَ يُرَدُّ عَلَى اَلزَّوْجِ شَيْ ءٌ﴾. (1)

8-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أَنَّ شُرَیْحاً اَلْقَاضِیَ قَدْ قَضَی فِی اِمْرَأَهٍ مَاتَتْ وَ خَلَّفَتْ زَوْجاً وَ اِبْنَیْ عَمٍّ أَحَدُهُمَا أَخٌ لِأُمٍّ وَ قَدْ أَعْطَی اَلزَّوْجَ اَلنِّصْفَ مِنْ تَرَکَتِهَا وَ أَعْطَی اَلْبَاقِیَ لاِبْنِ عَمِّهَا اَلَّذِی هُوَ أَخُوهَا مِنْ أُمِّهَا وَ حَرَّمَ اَلْآخَرَ فَأَحْضَرَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ لَهُ مَا أَمْرٌ بَلَغَنِی عَنْ قَضَائِکَ فِی قَضِیَّهِ اَلاِمْرَأَهِ اَلْمُتَوَفَّاهِ قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَضَیْتُ بِکِتَابِ اَللَّهِ تَعَالَی وَ أَجْرَیْتُ اِبْنَ اَلْعَمِّ بِکَوْنِهِ أَخاً مِنْ أُمٍّ مَجْرَی أَخَوَیْنِ أَحَدُهُمَا مِنْ أَبٍ وَ اَلْآخَرُ مِنْ أُمٍّ فَأَنْکَرَ عَلَیْهِ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ أَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ تَعَالَی أَنَّ اَلْبَاقِیَ بَعْدَ اَلزَّوْجِ لاِبْنِ اَلْعَمِّ اَلَّذِی هُوَ أَخٌ مِنْ أُمٍّ قَالَ لاَ قَالَ فَقَدْ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَهً أَوِ اِمْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ فَجَعَلَ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفَ وَ أَعْطَی اَلْأَخَ مِنَ اَلْأُمِّ اَلسُّدُسَ ثُمَّ قَسَمَ اَلْبَاقِیَ بَیْنَ اِبْنَیِ اَلْعَمِّ فَحَصَلَ لاِبْنِ اَلْعَمِّ اَلَّذِی هُوَ أَخٌ مِنَ اَلْأُمِّ ثُلُثٌ وَ لاِبْنِ اَلْعَمِّ اَلَّذِی لَیْسَ بِأَخٍ سُدُسٌ وَ لِلزَّوْجِ نِصْفٌ فَتَکَمَّلَتِ اَلْفَرِیضَهُ وَ رَدَّ قَضَاءَ شُرَیْحٍ وَ اِسْتَدْرَکَهُ﴾. (2)

ص: 76


1- تهذيب الأحكام، ج9، ص289/ تفسير البرهان
2- كشف الغمة، ج1، ص134

7-1- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: از امام علیه السلام در مورد زنی سؤال شد: «در مورد زنی که پس از او شوهر و مادر و دو دخترش باقی بمانند، سؤال شد و ایشان پاسخ داد: به شوهر، یک چهارم و به مادر، یک ششم و بقیه به دو دختر می رسد و اگر آن دو دختر، پسر نیز بودند، باز هم بقیه سهم به آن ها می رسید. امّا اگر به جای شوهر، زن قرار داشت، به سهم او چیزی اضافه نمی شد. اگر مرده پس از خود، مادر و پدر یا زن و دختری باقی بگذارد، واجب آن است که ارث به بیست و چهار قسمت، تقسیم شود و به زن، یک هشتم که سه سهم از بیست و چهار سهم است؛ به پدر یا مادر یک ششم که چهار سهم است و به دختر، نصف ارث که دوازده سهم است، می رسد و بقیه آن که پنج سهم است به سهم های دختر و هر یک از پدر و مادر به نسبت سهم هایشان، افزوده می شود و این بقیه سهم به زن نمی رسد. اگر ارث به پدر و مادر و زن و دختر برسد، بار دیگر از بیست و چهار سهم، به پدر و مادر دو ششم که هشت سهم است؛ یعنی هر یک چهار سهم و به زن یک هشتم که سه سهم است و به دختر، نصف ارث که دوازده سهم است، می رسد و بقیه که یک سهم می باشد به دختر و پدر و مادر به نسبت سهم هایشان می رسد و به زن چیزی تعلق نمی گیرد. اگر زنی بمیرد و پدر و شوهر و دختری از او ارث ببرند، پدر دو سهم از دوازده سهم که یک ششم است و شوهر که سه سهم از دوازده تاست و دختر، نصف ارث که شش سهم از دوازده تاست را به ارث می برند و بقیه ارث که تنها یک سهم است به دختر و پدر به نسبت سهم هایشان می رسد و چیزی به شوهر تعلق نمی گیرد.

8-1- امام علی علیه السلام- شریح قاضی در مورد مسأله ای حکم کرد، مسأله در مورد زنی بود که مرده بود و شوهرش به همراه دو پسر عمویش که یکی از آن ها برادر مادری او بود، به عنوان وراث او باقی مانده بودند. [حکم شریح این بود که] نصف مال به شوهرش رسید و باقی را به پسر عمویی که برادر مادری او نیز بود دادند و پسر عموی دیگر را محروم کردند. امیرمؤمنان علی علیه السلام به این مسأله و حکم شریح آگاه شد و به شریح فرمود: «این چه حکمی است که در مورد آن زن فوت شده کرده ای»؟ گفت: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام! براساس حکم کتاب خدا عمل کرده ام؛ آن پسر عمویی که برادر مادری نیز بود را در مقام یک برادر مادری محاسبه کردم و دیگری را به منزله ی برادر پدری فرض کردم [و بر این مبنا حکم کردم]. امام علی علیه السلام این فرض را رد کرده و فرمود: «آیا در کتاب خدا چنین آمده که باقی ارث، پس از پرداخت سهم همسر، به پسر عمویی می رسد که برادر مادری نیز است»؟! گفت: «نه». فرمود: «خداوند فرموده: ﴿وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلاَلَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ﴾ بر این اساس سهم همسر، نصف مال است و به برادر مادری [به این اعتبار] یک ششم مال می رسد؛ باقی مال نیز بین پسر عموها [به اعتبار پسر عمو بودن] تقسیم می شود، پسر عمویی که برادر مادری نیز بوده یک سوّم و پسر عمویی که برادر مادری نبوده یک ششم می برد. سهم همسر نیز که نصف مال است. به این ترتیب حکم کامل شد و حکم شریح باطل شد و حکم واقعی دانسته شد».

ص: 77

باب 2: ﴿وَ اِنْ كانَ رَجُلٌ یُورَثُ كَلالَةً اَوِ امْرَاَةٌ وَ لَهُ اَخٌ اَوْ اُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَاِنْ كانُوا اَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِی الثُّلُثِ﴾

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَهً أَوِ اِمْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ مِنْ أُمٍّ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی اَلثُّلُثِ قَالَ فَهَکَذَا أَنْزَلَهَا أَخٌ أَوْ أُخْتٌ مِنْ أُمٍّ﴾. (1)

2-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿الإرشاد: سُئِلَ أَبُو بَکْرٍ عَنِ اَلْکَلَالَةِ فَقَالَ أَقُولُ فِیهَا بِرَأْیِی فَإِنْ أَصَبْتُ فَمِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ أَخْطَأْتُ فَمِنْ نَفْسِی وَ مِنَ اَلشَّیْطَانِ فَبَلَغَ ذَلِکَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ مَا أَغْنَاهُ عَنِ اَلرَّأْیِ فِی هَذَا اَلْمَکَانِ أَمَا عَلِمَ أَنَّ اَلْکَلَالَةَ هُمُ اَلْإِخْوَهُ وَ اَلْأَخَوَاتُ مِنْ قِبَلِ اَلْأَبِ وَ اَلْأُمِّ وَ مِنْ قِبَلِ اَلْأَبِ عَلَی اَلِانْفِرَادِ وَ مِنْ قِبَلِ اَلْأُمِّ أَیْضاً عَلَی حِدَتِهَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اَللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی اَلْکَلالَةِ إِنِ اِمْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ وَ قَالَ عَزَّ قَائِلاً وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ اِمْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی اَلثُّلُثِ﴾. (2)

3-2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا الَّذِی عَنَی اللَّهُ فِی قَوْلِهِ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ یُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِی الثُّلُثِ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِكَ الْإِخْوَةَ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأُمِّ خَاصَّةً﴾. (3)

4-2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ یُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَهَذِهِ كَلَالَةُ الْأُمِّ وَ هِیَ الْإِخْوَةُ وَ الْأَخَوَاتُ مِنَ الْأُمِّ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ یَأْخُذُونَ الثُّلُثَ فَیَقْسِمُونَهُ مَا بَیْنَهُمْ بِالسَّوِیَّةِ الذَّكَرُ وَ الْأُنْثَی فِیهِ سَوَاءٌ﴾. (4)

باب 3: ﴿مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصی بِها أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ وَصِیَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ﴾

اشاره

1-3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿مَنْ أَوْصَی فِی ضِرَارٍ لَمْ تُجَزْ وَصِیَّتُهُ لِقَوْلِهِ غَیْرَ مُضَارٍّ﴾. (5)

ص: 78


1- دعائم الإسلام، ج2، ص375/ مستدرک الوسائل، ج17، ص182
2- بحارالأنوار، ج101، ص344/ الإرشاد، ج1، ص200/ وسائل الشیعة، ج26، ص92
3- بحار الأنوار، ج101، ص344/ تفسیر العیاشی، ج1، ص227/ وسائل الشیعة، ج26، ص175/ تفسیر البرهان
4- بحار الأنوار، ج101، ص341
5- فقه القرآن، ج2، ص303

بخش 2: و اگر مردی بوده باشد که کلاله [خواهر یا برادر] از او ارث می برد، یا زنی که برادر یا خواهری دارد، سهم هر کدام، یک ششم است [اگر برادران و خواهران مادری باشند] و اگر بیش از یک نفر باشند، آن ها در یک سوّم شریکند.

1-2- امام صادق علیه السلام- امام علیه السلام در مورد آیه ی ﴿وَ اِنْ كانَ رَجُلٌ یُورَثُ كَلالَةً اَوِ امْرَاَةٌ وَ لَهُ اَخٌ اَوْ اُخْتٌ﴾ فرمود: [در شرح و تفسیر این آیه گویا] چنین نازل شده که ﴿وَ اِنْ كانَ رَجُلٌ یُورَثُ كَلالَةً اَوِ امْرَاَةٌ وَ لَهُ اَخٌ اَوْ اُخْتٌ﴾ [كه منظور فقط برادر یا خواهری] از ناحیه ی مادر [است] ﴿فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَاِنْ كانُوا اَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِی الثُّلُثِ﴾ يعنى مراد فقط خواهر و برادر مادری است.

2-2- امام علی علیه السلام- در کتاب الارشاد آمده است: از ابوبکر معنی کلاله را پرسیدند پاسخ داد اگر مطابق با رأی خود بگویم و [از روی تصادف] جواب صحیح را گفته باشم، خدا مرا تأیید کرده و اگر خطا بگویم از ناحیه خودم و شیطان بود. این سخن به گوش علی علیه السلام رسید. فرمود: «عجیب است چه نیازی به رأی باطل خود دارد مگر نمی داند برادران و خواهران پدر و مادری یا برادران پدری فقط و یا مادری را کلاله می نامند. چنان چه خدا می فرماید: از تو [درباره ی ارث خواهران و برادران] سؤال می کنند، بگو: «خداوند، حکم کلاله (خواهر و برادر) را برای شما بیان می کند: اگر مردی از دنیا برود، که فرزند نداشته باشد، و برای او خواهری باشد، نصف اموالی را که به جا گذاشته، از او [ارث] می برد. (نساء/176) و فرموده است: ﴿وَ إِنْ کَانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلَالَهً أَوِ امْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ فَهُمْ شُرَکَاءُ فِی الثُّلُثِ﴾».

3-2- امام صادق علیه السلام- خداوند در این آیه می فرماید: ﴿وَ إِنْ کَانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلَالَةً أَوِ امْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ فَهُمْ شُرَکَاءُ فِی الثُّلُثِ﴾، و منظور از آن فقط برادران و خواهران از طرف مادر می باشند.

4-2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- در آیه: ﴿وَ إِنْ کَانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلَالَةً أَوِ امْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ﴾، این کلاله مادر است و آن برادران و خواهران مادری است. پس اگر بیش تر از این باشند، آنان یک سوم ارث را می گیرند و به طور مساوی در میان خود تقسیم می کنند و در این سهم، مذکر و مؤنث با هم برابرند».

بخش 3: پس از انجام وصیّتی که شده، و ادای دین بشرط آن که [از طریق وصیّت و اقرار به دین]، به آن ها ضرر نزند. این سفارش خداست و خدا دانا و بردبار است.

1-3- ابن عبّاس رحمة الله- هرکس وصیّتی بکند که [به واسطه ی انجام آن، به ورثه از لحاظ تقسیم ارث و سهم ها] ضرری برسد، اعمال آن وصیّت مجاز نیست و استناد این حرف به دلیل قول خداوند متعال: ﴿غَيْرَ مُضَارّ﴾ می باشد.

ص: 79

* قوله تعالى: ﴿تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ﴾ ﴿13﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿أَسْنَدَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: وَ مَنْ یُطِعِ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ فِی وَ لَایَهِ عَلِیٍّ علیه السلام وَ اَلْأَئِمَّهِ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ. قَالَ: وَ هَکَذَا نَزَلَتْ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يَعْصِ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِينٌ﴾ ﴿14﴾

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَن ابْنِ عَبَّاس قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ عَلَی اَلْمِنْبَرِ یَقُولُ وَ قَدْ بَلَغَهُ عَنْ أُنَاسٍ مِنْ قُرَیْشٍ إِنْکَارُ تَسْمِیَتِهِ لِعَلِیٍّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَنِی إِلَیْکُمْ رَسُولاً وَ أَمَرَنِی أَنْ أَسْتَخْلِفَ عَلَیْکُمْ عَلِیّاً علیه السلام أَمِیراً أَلاَ فَمَنْ کُنْتُ نَبِیَّهُ صلی الله علیه و آله فَإِنَّ عَلِیّاً علیه السلام أَمِیرُهُ تَأْمِیرٌ أَمَّرَهُ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْکُمْ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعْلِمَکُمْ ذَلِکَ لِتَسْمَعُوا لَهُ وَ تُطِیعُوا إِذَا أَمَرَکُمْ بِأَمْرٍ تَأْتَمِرُونَ وَ إِذَا نَهَاکُمْ عَنْ أَمْرٍ تَنْتَهُونَ أَلاَ فَلَا یَأْتَمِرَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی حَیَاتِی وَ لَا بَعْدَ وَفَاتِی فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَمَّرَهُ عَلَیْکُمْ وَ سَمَّاهُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ لَمْ یُسَمِّ أَحَداً مِنْ قَبْلِهِ بِهَذَا اَلاِسْمِ وَ قَدْ أَبْلَغْتُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ فِی عَلِیٍّ علیه السلام فَمَنْ أَطَاعَنِی فِیهِ فَقَدْ أَطَاعَ اَللَّهَ وَ مَنْ عَصَانِی فِیهِ فَقَدْ عَصَی اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ لاَ حُجَّهَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ وَ کَانَ مَصِیرُهُ إِلَی اَلنَّارِ وَ إِلَی مَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ وَ مَنْ یَعْصِ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِیها﴾. (2)

الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أُوتِیتُ اَلسَّبْعَ اَلطِّوَالَ مَکَانَ اَلتَّوْرَاهِ وَ اَلْمِئِینَ مَکَانَ اَلْإِنْجِیلِ وَ اَلْمَثَانِیَ مَکَانَ اَلزَّبُورِ وَ فَضَّلَنِی رَبِّی بِالْمُفَصَّلِ وَ إِنَّهُ شَارَکَهُ مَعَ نَفْسِهِ فِی عَشَرَهِ مَوَاضِعَ وَ لِلّهِ اَلْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ مَنْ یَعْصِ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّ اَلَّذِینَ یُؤْذُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ اِسْتَجِیبُوا

ص: 80


1- الصراط المستقيم، ج1، ص291
2- بحار الأنوار، ج37، ص 294 الأمالي للصدوق، ص407

* این ها مرزهای الهی است؛ و هرکس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، [و قوانین او را محترم بشمرد]، خداوند وی را در باغ هایی بهشتی وارد می کند که نهرها از پای درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند بود؛ و این، رستگاری بزرگ است. ﴿13﴾

1- امام صادق علیه السلام- منظور از اطاعت خدا و رسول صلی الله علیه و آله، اطاعت در ولایت امام علی و امامان علیهم السلام بعد از اوست و این آیه به این معنا نازل شده است.

* و هرکس در برابر خدا و پیامبرش نافرمانی کند و از مرزهای او تجاوز نماید، خداوند او را در آتشی وارد می کند که جاودانه در آن خواهد بود؛ و برای او مجازات خوار کننده ای است. ﴿14﴾

1- پیامبر صلی الله علیه و آله- ابن عبّاس رحمة الله گوید: شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی که شنید عدّه ای از اهل قریش نامیدن لقب امیرالمؤمنین را، برای علی علیه السلام را انکار می کنند، برفراز منبر می فرمود: «ای مردم! خداوند مرا به عنوان رسول خود به میان شما فرستاد و خود او به من فرمان داده تا علی علیه السلام را به عنوان امیر، جانشین خود قرار دهم. امیر بودن علی علیه السلام بر شما، امارتی است که به امر خداست و خداوند به من امر فرموده که این مطلب را به شما بیاموزم تا این پیام را شنیده و از آن اطاعت کنید. هرگاه او شما را به کاری امر کرد، فرمان برید و چون نهی کرد، دست از آن کار بکشید. بدانید که هیچ کدام از شما، نه در حیات من و نه بعد از وفات من حقّ امیر و سرور بودن بر علی علیه السلام را ندارد، زیرا خداوند، او را امیر شما قرار داده و خداوند او را امیرالمؤمنین نامیده و این در حالی است که هیچ کس قبل از او به این نام نامیده نشده است. من آن چه در مورد علی علیه السلام باید به شما می رسید را به شما اطّلاع دادم. هر کس از این امر من در مورد علی علیه السلام اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده و هر کس در این مورد از من تخلّف کند، با خداوند مخالفت کرده و هیچ دلیل و حجّتی برای این مخالفتش در پیشگاه خدا ندارد و عاقبتی جز آتش جهنّم ندارد، عاقبت او همان است که خداوند فرمود: ﴿وَ مَنْ يَعْصِ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها﴾.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند به من به جای تورات، هفت سوره ی بلند قرآن (بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، انفال توبه که این دو را با هم یک سوره ی بلند حساب می کنند) را داده و به جای انجیل، سوره های صد آیه ای (هفت سوره ای که حدوداً صد آیه دارند: اسراء، کهف، مریم طه، انبیاء، حج، مؤمنون) را داده و به جای زبور سوره های مثانی (تمام سوره های قرآن غیر از سوره های بلند هفتگانه و سوره های صد آیه ای هفتگانه و سور کوچک قرآن) را داد. و در انتها نیز مرا با اعطاء کردن سوره های مفصّل (سوره های کوتاه قرآن که به جهت کوتاهی، بسم الله در آن ها بسیار تکرار می شود) بر دیگران برتری داد. و خداوند مرا در ده مورد شریک خود قرار داده: عزّت از آنِ خدا و پیامبرش است. (منافقون/8)، از خدا اطاعت کنید و از رسول خویش فرمان برید. (نساء/59) هر آینه کسانی را که خدا و پیامبرش را آزار می دهند.

ص: 81

لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾. (1)

3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالا خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَبْلَ وَفَاتِهِ وَ هِیَ آخِرُ خُطْبَهٍ خَطَبَهَا بِالْمَدِینَهِ... مَنْ تَوَلَّى خُصُومَةَ ظَالِمٍ أَوْ أَعَانَهُ عَلَيْهَا نَزَلَ بِهِ مَلَكُ الْمَوْتِ بِالْبُشْرَى بِلَعْنِهِ اللَّهِ وَ نَارِ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً﴾. ﴿15﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿أَنَّ الْفَاحِشَةَ الْمَذْكُورَةَ فِي الْآيَةَ هِيَ الزَّنَا﴾. (3)

2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ أَنَّهُ قِیلَ لَهُ لِمَ جُعِلَ فِی اَلزِّنَا أَرْبَعَهٌ مِنَ اَلشُّهُودِ وَ فِی اَلْقَتْلِ شَاهِدَانِ فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحَلَّ لَکُمُ اَلْمُتْعَهَ وَ عَلِمَ أَنَّهَا سَتُنْکَرُ عَلَیْکُمْ فَجَعَلَ اَلْأَرْبَعَهَ اَلشُّهُودِ اِحْتِیَاطاً لَکُمْ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَأُتِیَ عَلَیْکُمْ وَ قَلَّ مَا یَجْتَمِعُ أَرْبَعَهٌ عَلَی شَهَادَهٍ بِأَمْرٍ وَاحِدٍ﴾. (4)

3- الباقر علیه السلام- ﴿فِی قَوْلِ اللَّهِ وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ إِلَی سَبِیلًا قَالَ مَنْسُوخَةٌ وَ السَّبِیلُ هُوَ الْحُدُودُ﴾. (5)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآیَةِ وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ إِلَی سَبِیلًا قَالَ هَذِهِ مَنْسُوخَةٌ قَالَ قُلْتُ كَیْفَ كَانَتْ قَالَ كَانَتِ الْمَرْأَةُ إِذَا فَجَرَتْ فَقَامَ عَلَیْهَا أَرْبَعَةُ شُهُودٍ أُدْخِلَتْ بَیْتاً وَ لَمْ تُحَدَّثْ وَ لَمْ تُكَلَّمْ وَ لَمْ تُجَالَسْ وَ أُوتِیَتْ فِیهِ بِطَعَامِهَا وَ شَرَابِهَا حَتَّی تَمُوتَ قُلْتُ فَقَوْلُهُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا قَالَ جَعَلَ السَّبِیلَ الْجَلْدَ وَ الرَّجْمَ وَ الْإِمْسَاكَ فِی الْبُیُوتِ﴾. (6)

ص: 82


1- بحار الأنوار، ج16، ص334
2- بحارالأنوار، ج67، ص2
3- فقه القرآن، ج2، ص368
4- علل الشرائع، ج2، ص509/ تفسیر بحر العرفان، ج4، ص179
5- بحار الأنوار، ج76، ص51/ تفسير العياشي، ج1، ص227/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج76، ص51/ تفسیر العیاشی، ج1، ص227/ تفسير البرهان

(احزاب/57) خدا و پیامبرش را اجابت کنید. (انفال/24)، خدا و پیامبرش را یاری می کنند. (حشر/8)، هرگاه در عمل برای خدا و پیامبرش اخلاص ورزند. (توبه/91)، پس جنگ با خدا و رسول او را اعلام کنید. (بقره/279)، پس به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید. (تغابن/8) هر که خدا و پیامبر او و مؤمنان را ولیّ خود گزیند. (مائده/56)».

3- پیامبر صلی الله علیه و آله- ابوهریره و عبدالله بن عبّاس گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از وفاتش آخرین خطبه اش را در مدینه برای ما می خواند... هر کس دفاع از ستمکاری را برعهده گیرد یا در آن ستم با او کمک کند فرشته ی مرگ با مژده ی به لعنت خدا، بر او فرود می آید تا در آتش دوزخ که جاوید است بماند و چه بد سرانجامی است. (توبه/63).

* و کسانی از زنان شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از شما مسلمانان را به عنوان شاهد بر آن ها بطلبید؛ اگر گواهی دادند، آن زنان را در خانه ها [ی خود] نگاه دارید تا مرگشان فرارسد؛ یا این که خداوند، برای آن ها راه نجاتی قرار دهد. ﴿15﴾

1- امام صادق علیه السلام- منظور از الْفاحِشَةَ در این آیه، زنا است.

2- امام باقر علیه السلام- جابر نقل می کند: از امام باقر علیه السلام پرسیدند: «چرا اثبات زنا چهار شاهد می خواهد ولی در قتل دو شاهد کافی است»؟ فرمود: «خداوند متعال متعه را بر شما حلال فرمود و می دانست به زودی دیگران [حلال بودن] آن را انکار می کنند و [هرکس که متعه را حلال کند] آن را مانند زنا می انگارند و قصد اجرای حکم زنا می کنند] لذا برای مراقبت از شما، چهار گواه را برای اثبات آن قرار داد، که اگر این نبود شما گرفتار می شدید [و هر بار شما را به زنا متّهم کرده، و می زدند] زیرا به سختی اتّفاق می افتد که چهار شاهد به یک امر شهادت دهند».

3- امام باقر علیه السلام- ﴿وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسآئِكُمْ﴾؛ این آیه منسوخ شده است و منظور از سَبیلاً در آن، حدود احکام الهی است.

4- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً﴾ سؤال کردم، فرمود: «این آیه [به واسطه ی نزول آیه ای دیگر] منسوخ شده است». گفتم: «[در زمان عمل به این آیه و قبل از نسخ شدن آن] کیفیّت آن چگونه بود»؟ فرمود: «وقتی زنی به این گناه آلوده می شد و چهار نفر به این مطلب گواهی می دادند، او را در خانه ای می انداختند و با او حرف نمی زدند و معاشرت و همنشینی نداشتند، به او آب و غذا می دادند [و بر همین منوال می گذشت] تا بمیرد». گفتم: «در کلام خداوند که فرموده: ﴿أَوْ يَجْعَلَ اَللّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً﴾ منظور چیست»؟ فرمود: «راه [فرار از این مجازات] یا شلّاق زدن بود یا سنگسار کردن یا نگهداری کردن و زندانی کردن در خانه ها».

ص: 83

5- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ هِیَ نَاسِخَةٌ لِقَوْلِهِ وَ اللَّتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ...﴾ (1)

6- الباقر علیه السلام- ﴿وَ سُورَةُ النُّورِ أُنْزِلَتْ بَعْدَ سُورَةِ النِّسَاءِ وَ تَصْدِیقُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ فِی سُورَةِ النِّسَاءِ وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا وَ السَّبِیلُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِیها آیاتٍ بَیِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ﴾. (2)

7- الباقر علیه السلام- ﴿في قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ... إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ لَیْسَتْ تَشْهَدُ الْجَوَارِحُ عَلَی مُؤْمِنٍ إِنَّمَا تَشْهَدُ عَلَی مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ کَلِمَهُ الْعَذَابِ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیُعْطَی کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ وَ سُورَهُ النُّورِ أُنْزِلَتْ بَعْدَ سُورَهِ النِّسَاءِ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ فِی سُورَهِ النِّسَاءِ وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَهً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا وَ السَّبِیلُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ سُورَهٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِیها آیاتٍ بَیِّناتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ الزَّانِیَهُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَهَ جَلْدَهٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ﴾. (3)

8- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بَعَثَ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله بِالرَّأْفَهِ وَ الرَّحْمَهِ فَکَانَ مِنْ رَأْفَتِهِ وَ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ لَمْ یَنْقُلْ قَوْمَهُ فِی أَوَّلِ نُبُوَّتِهِ عَنْ عَادَتِهِمْ حَتَّی اسْتَحْکَمَ الْإِسْلَامُ فِی قُلُوبِهِمْ وَ حَلَّتِ الشَّرِیعَهُ فِی صُدُورِهِمْ فَکَانَتْ مِنْ شَرِیعَتِهِمْ فِی الْجَاهِلِیَّهِ أَنَّ الْمَرْأَهَ إِذَا زَنَتْ حُبِسَتْ فِی بَیْتٍ وَ أُقِیمَ بِأَوَدِهَا حَتَّی یَأْتِیَ الْمَوْتُ وَ إِذَا زَنَی الرَّجُلُ نَفَوْهُ عَنْ مَجَالِسِهِمْ وَ شَتَمُوهُ وَ آذَوْهُ وَ عَیَّرُوهُ وَ لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ غَیْرَ هَذَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِی أَوَّلِ الْإِسْلَامِ وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَهً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ

ص: 84


1- بحار الأنوار، ج76، ص34
2- الكافي، ج2، ص32/ تفسير البرهان
3- الكافى، ج2، ص33/ بحار الأنوار، ج66، ص89

5- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- نزول آیه: هریک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید. (نور/2)، موجب نسخ شدن آيه: ﴿وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا﴾ شد [و دیگر عمل به آیه ی منسوخ لازم نیست]».

6- امام باقر علیه السلام- تمام آیات سوره ی نور پس از سوره نساء نازل شد و مؤید این مطلب، این آیه ی شریفه سوره ی نساء می باشد: ﴿وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نَّسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مَّنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً﴾. و راهی که خداوند به عنوان راه نجات برای آنان قرار داده در این آیه [از سوره ی نور] آمده است: [این] سوره ای است که آن را فرو فرستادیم، و [عمل به آن را] واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت [و محبّت كاذب] نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند!. (نور/2-1)».

7- امام باقر علیه السلام- در آیه: کسانی که زنان پاکدامن و بی خبر [از هرگونه آلودگی] و مؤمن را متّهم می سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آن هاست. در آن روز زبان ها و دست ها و پاهایشان برضدّ آن ها به اعمالی که مرتکب می شدند گواهی می دهد!. (نور/24-23)، اعضاء و جوارح [در قیامت] برعلیه فرد مؤمن شهادت نمی دهند بلکه شهادت آنان بر علیه کسی است که مستحق عذاب الهی شده است. و نامهی اعمال بنده ی مؤمن را به دست راستش می دهند. و سوره ی نور پس از سوره ی نساء نازل شده است؛ تأیید این مطلب آیاتی است که خداوند در سوره ی نساء نازل کرده که فرمود: ﴿وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا﴾ و راهی که خداوند فرمود، این آیات است: [این] سوره ای است که آن را فرو فرستادیم، و [عمل به آن را] واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت [و محبّت كاذب] نسبت بهآن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند!. (نور/2-1)».

8- امام علی علیه السلام- خداوند تبارک و تعالی رسولش را با رأفت و رحمت [که در وجودش نهاده بود] مبعوث گردانید، از [مصادیق] رأفت و رحمت پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که قومش را در آغاز نبوّتش از چیزی که به آن عادت داشتند مجبور به انتقال به احکام جدید [احکام اسلام] نکرد. تا این که اسلام در دل های آن ها مستحکم شد و شریعت و احکام آن در قلوب آن ها شیرین و گوارا شد. نمونه ای از احکام آن ها در زمان جاهلیّت این بود که زمانی که زنی زنا می کرد در خانه ی خودش محبوس می شد و معاش او برآورده می شد تا این که مرگ سراغ او بیاید و اگر مردی زنا می کرد او را از مجالس خودشان طرد می کردند و دشنام می دادند و اذیت می کردند و سرزنشش می کردند و کاری جز این بلد نبودند؛ بنابراین خداوند در ابتدای دین اسلام چنین حکم کرد: ﴿وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا

ص: 85

یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحِیماً فَلَمَّا کَثُرَ الْمُسْلِمُونَ وَ قَوِیَ الْإِسْلَامُ وَ اسْتَوْحَشُوا أُمُورَ الْجَاهِلِیَّهِ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی الزَّانِیَهُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَهَ جَلْدَهٍ... فَنَسَخَتْ هَذِهِ الْآیَهُ آیَهَ الْحَبْسِ وَ الْأَذَی﴾. (1)

9- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿أَوْ يَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا... مَعْنَى السَّبِيلِ أَنَّهُ الْجَلْدُ لِلْبِكْرِ مِائَةٌ وَ لِلثَّيِّبِ الْمُحْصَنِ الرَّجْمُ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً﴾ ﴿16﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ... وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْكُمْ قَالَ یَعْنِی الْبِكْرَ إِذَا أَتَتِ الْفَاحِشَةَ الَّتِی أَتَتْهَا هَذِهِ الثَّیِّبُ فَآذُوهُما قَالَ یُحْبَسُ فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾ ﴿17﴾

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَنْ أُعْطِیَ أَرْبَعاً لَمْ یُحْرَمْ أَرْبَعاً مَنْ أُعْطِیَ اَلدُّعَاءَ لَمْ یُحْرَمِ اَلْإِجَابَهَ وَ مَنْ أُعْطِیَ اَلتَّوْبَهَ لَمْ یُحْرَمِ اَلْقَبُولَ وَ مَنْ أُعْطِیَ اَلاِسْتِغْفَارَ لَمْ یُحْرَمِ اَلْمَغْفِرَهَ وَ مَنْ أُعْطِیَ اَلشُّکْرَ لَمْ یُحْرَمِ اَلزِّیَادَهَ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ قَالَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی اَلدُّعَاءِ اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ وَ قَالَ فِی اَلاِسْتِغْفَارِ وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اَللّهَ یَجِدِ اَللّهَ غَفُوراً رَحِیماً وَ قَالَ فِی اَلشُّکْرِ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ قَالَ فِی اَلتَّوْبَهِ إِنَّمَا اَلتَّوْبَهُ عَلَی اَللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اَللّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اَللّهُ عَلِیماً حَکِیماً﴾. (4)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِ اللَّهِ... إِنَّمَا اَلتَّوْبَهُ عَلَی اَللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسُّوءَ بِجَهالَهٍ یَعْنِی کُلَّ ذَنْبٍ عَمِلَهُ اَلْعَبْدُ وَ إِنْ کَانَ بِهِ عَالِماً فَهُوَ جَاهِلٌ حِینَ خَاطَرَ بِنَفْسِهِ فِی مَعْصِیَهِ رَبِّهِ وَ قَدْ قَالَ فِی ذَلِکَ

ص: 86


1- بحار الأنوار، ج90، ص6/ وسائل الشيعة، ج28، ص67
2- فقه القرآن، ج2، ص368
3- بحار الأنوار، ج76، ص51/ تفسير العياشي، ج1، ص227
4- بحار الأنوار، ج66 ص409/ مستدرک الوسائل، ج12، ص121/ خصائص الأئمة علیهم السلام، ص103

عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَهً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً﴾؛ پس در زمانی که تعداد مسلمانان زیاده شد و اسلام قوی گشت و مردم از امور و احکام و عادات جاهلیّت متنفر شده و وحشت داشتند، خداوند این آیه را نازل نمود: هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید. (نور/2). در آن هنگام آیه ی قبل یعنی آیه ی حبس و اذیت، نسخ شد.

9- ابن عبّاس رحمة الله- أَوْ يَجْعَلَ اللهُ لَهُنَّ سَبِيلًا؛ منظور از سبیلاً این است که مجازات زنا با دختر باکره که شوهر نکرده، شلاق است و با زن شوهردار، سنگسار است.

* و از میان شما، آن مرد و زنی که [همسر ندارند، و] مرتکب آن کار [زشت] می شوند، آن ها را [با اجرای حد] مجازات کنید و اگر توبه کنند، و [خود را] اصلاح نمایند، از آن ها درگذرید زیرا خداوند، توبه پذیر و مهربان است. ﴿16﴾

1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: در مورد این آیه از امام علیه السلام سؤال کردم... فرمود: «﴿وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ﴾؛ یعنی دختر باکره ای که به مانند زن متأهل مرتکب عمل زنا شود. فَآذُوهُما به این معناست که او را نیز در خانه حبس کنید. و اگر توبه کنند، و [خود را] اصلاح نمایند، از آن ها در گذرید زیرا خداوند، توبه پذیر و مهربان است.

* پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بد را از روی جهالت انجام می دهند، سپس به زودی توبه می کنند. خداوند، توبه ی چنین کسانی را می پذیرد؛ و خدا دانا و حکیم است. ﴿17﴾

1- امام علی علیه السلام- به کسی که چهار چیز داده شود از چهار چیز محروم نمی شود: «به هرکس که قدرت دعاکردن داده شده، پذیرفتن و اجابت شدن نیز اعطا شده و به هرکس که قدرت توبه کردن داده شده، قبول شدن توبه نیز عطا شده، و به هرکس استغفار و طلب پوزش داده شده، مغفرت و بخشش از او دریغ نشده و به هرکس شکرگزاری اعطا شده، از زیاد شدن رزق محروم نمی شود، تأیید تمام این مطالب در کتاب خداست، در مورد دعا فرمود: مرا بخوانید تا [دعای] شما را بپذیرم. (غافر/60). و در مورد استغفار فرمود: کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (نساء/110). و در مورد شکر فرمود: اگر شکرگزاری کنید، [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود. (ابراهیم/7). و در مورد توبه فرمود: ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾.

2- امام صادق علیه السلام- ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ﴾ یعنی هر گناهی که بنده انجام می دهد هر چند که بدان عالم باشد، جاهل است، زیرا معصیت پروردگارش بر نفس وی خطور کرد چنان که خدای تبارک و تعالی سخن یوسف را در خطاب به برادرانش چنین آورده

ص: 87

تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَحْکِی قَوْلَ یُوسُفَ لِإِخْوَتِهِ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ فَنَسَبَهُمْ إِلَی اَلْجَهْلِ لِمُخَاطَرَتِهِمْ بِأَنْفُسِهِمْ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ﴾. (1)

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فِی اَلْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَکُمُ اَلْآخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ أَمَّا اَلْأَمَانُ اَلَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمَّا اَلْأَمَانُ اَلْبَاقِی فَهُوَ اَلاِسْتِغْفَارُ قَالَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اَللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ وَ لاَ خَیْرَ فِی اَلدُّنْیَا إِلَّا لِرَجُلَیْنِ رَجُلٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَهِ وَ رَجُلٍ یُسَارِعُ إِلَی اَلْخَیْرَاتِ وَ مَنْ أُعْطِیَ اَلتَّوْبَهَ لَمْ یُحْرَمِ اَلْقَبُولَ وَ مَنْ أُعْطِیَ اَلاِسْتِغْفَارَ لَمْ یُحْرَمِ اَلْمَغْفِرَهَ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اَللّٰهَ یَجِدِ اَللّهَ غَفُوراً رَحِیماً وَ قَالَ تَعَالَی إِنَّمَا اَلتَّوْبَهُ عَلَی اَللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُاَللّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اَللّهُ عَلِیماً حَکِیماً﴾. (2)

4- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام، قَالَ: يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ ذُنُوبُ الْمُؤْمِنِ إِذَا تَابَ مِنْهَا مَغْفُورَةٌ لَهُ فَلْيَعْمَلِ الْمُؤْمِنُ لِمَا يَسْتَأْنِفُ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّهَا لَيْسَتْ إِلَّا لِأَهْلِ الْإِيمَانِ قُلْتُ فَإِنْ عَادَ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ عَادَ فِي التَّوْبَةِ قَالَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ أَ تَرَي الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ يَنْدَمُ عَلَي ذَنْبِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ مِنْهُ وَ يَتُوبُ ثُمَّ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ تَوْبَتَهُ؟ قُلْتُ فَإِنَّهُ فَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً يُذْنِبُ ثُمَّ يَتُوبُ وَ يَسْتَغْفِرُ؟ فَقَالَ كُلَّمَا عَادَ الْمُؤْمِنُ بِالاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَةِ عَادَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ وَ يَعْفُو عَنِ السَّيِّئاتِ فَإِيَّاكَ أَنْ تُقَنِّطَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ﴾. (3)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِذَا بَلَغَتِ اَلنَّفْسُ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ لَمْ یَکُنْ لِلْعَالِمِ تَوْبَهٌ ثُمَّ قَرَأَ إِنَّمَا اَلتَّوْبَهُ عَلَی اَللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسُّوءَ بِجَهالَهٍ﴾. (4)

6- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ السَّنَةَ لَکَثِیرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اَلشَّهْرَ لَکَثِیرٌ وَ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِجُمْعَهٍ تَابَ اَللَّهُ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اَلْجُمْعَهَ

ص: 88


1- بحار الأنوار، ج6، ص32/ تفسیر العیاشی، ج1، ص228/ تفسير البرهان
2- روضة الواعظين، ج2، ص478/ مکارم الأخلاق، ص314
3- وسائل الشيعة، ج16، ص79/ تفسير البرهان
4- الكافي، ج1، ص47/ تفسیر البرهان

است: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آنگاه که جاهل بودید؟. (یوسف/89)». در این جا چون معصیت خداوند در جانشان خطور کرده، خداوند نسبت جهل به آنان داد [در حالی که آنان به قبح عمل خویش، علم داشتند].

3- امام علی علیه السلام- در دنیا دو امان از عذاب خداوند سبحان وجود دارد که یکی از آن دو از دسترس شما بیرون شده است. بر شما باد که به امان دوّم دست زنید و توسّل جویید. امانی که در دسترس بود و به آسمان بالا رفت، پیامبر صلی الله علیه و آله است و آن امان که باقی مانده، استغفار است. خداوند متعال فرموده است: و تا هنگامی که تو میان ایشانی، خداوند آنان را عذاب نمی کند و تا هنگامی که آنان استغفار می کنند، خداوند آنان را عذاب نمی کند. (انفال/33) و در دنیا خیری نیست مگر برای دو تن، اوّل: کسی که اگر گناهی می کند آن را با توبه، تدارک و جبران می نماید. و کسی که به انجام نیکی ها پیشی می گیرد. به هرکس سعادت توبه عطا شود، از پذیرفته شدن آن محروم نمی شود و به هرکس سعادت استغفار ارزانی شود، از آمرزش محروم نمی شود و این موضوع در این آیه آمده است: کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (نساء/110)، و فرموده است: ﴿إِنَّمَا اَلتَّوْبَةُ عَلَى اَللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ اَلسُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اَللّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اَللّهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾.

4- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: «ای محمّد بن مسلم! خداوند اگر توبه ی فرد مؤمن را بپذیرد، گناهان او بخشوده می شود و آنگاه پس از توبه و بخشایش، مؤمن باید اعمال خود را دوباره آغاز کند؛ امّا به خدا سوگند که این کار فقط از اهل ایمان بر می آید». گفتم: «اگر پس از توبه و استغفار، دوباره گناه کرده و بار دیگر طلب توبه کند، چه؟ باز هم خدا او را می بخشد]»؟ فرمود: «ای محمّد بن مسلم! آیا تا به حال دیده ای که بنده ی مؤمنی از گناهش پشیمان شده و استغفار و توبه کند و خداوند توبه اش را نپذیرد»؟ گفتم: «اگر این کار دائماً تکرار شود و او گناه کند و سپس توبه نماید چه»؟ فرمود: «هرگاه مؤمن، به واسطه ی استغفار و توبه از گناه خود بازگردد، خداوند نیز با مغفرت خود به او رو می کند که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است و توبه را قبول می کند و از گناهان در می گذرد. مبادا [با این حرف ها] مؤمنی را از رحمت خدا ناامید کنی»!

5- امام صادق علیه السلام- جمیل بن درّاج گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: «زمانی که جان به این جا برسد،- امام با دست به حلقش اشاره کرد- توبهی شخصی که عالم [به گناه بودن آن عمل] بوده، پذیرفته نیست؛ آنگاه، این آیه را تلاوت کرد: ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ﴾».

6- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام باقر علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه و آله در آخر خطبه ای که ایراد می کرد، فرمود: «هر که یک سال قبل از مرگش، توبه کند، خداوند، توبه او را می پذیرد». سپس ادامه داد: «یک سال زیاد است؛ هر که یک ماه قبل از مرگش، توبه کند، خداوند توبه ی او را می پذیرد». سپس فرمود: «یک ماه زیاد است؛ هر که یک هفته قبل از مرگش، توبه کند، خداوند، توبه ی او را قبول

ص: 89

لَکَثِیرٌةُ وَ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِیَوْمٍ تَابَ اَللَّهُ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ یَوْماً لَکَثِیرٌ وَ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَاعَهٍ تَابَ اَللَّهُ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ اَلسَّاعَهَ لَکَثِیرَهٌ مَنْ تَابَ وَ قَدْ بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ تَابَ اَللَّهُ عَلَیْهِ﴾. (1)

7- الباقر علیه السلام- ﴿مَنْ کَانَ مُؤْمِناً فَعَمِلَ خَیْراً فِی إِیمَانِهِ ثُمَّ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ فَکَفَرَ ثُمَّ تَابَ بَعْدَ کُفْرِهِ کُتِبَ لَهُ وَ حُوسِبَ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ کَانَ عَمِلَهُ فِی إِیمَانِهِ وَ لاَ یُبْطِلُهُ اَلْکُفْرُ إِذَا تَابَ بَعْدَ کُفْرِهِ﴾. (2)

8- الباقر علیه السلام- ﴿مَنْ كَانَ مُؤْمِناً فَحَجَّ وَ عَمِلَ فِي إِيمَانِهِ ثُمَّ قَدْ أَصَابَتْهُ فِي إِيمَانِهِ فِتْنَةٌ فَكَفَرَ ثُمَّ تَابَ وَ آمَنَ قَالَ يُحْسَبُ لَهُ كُلُّ عَمَلٍ صَالِحٍ عَمِلَهُ فِي إِيمَانِهِ وَ لَا يَبْطُلُ مِنْهُ شَيْ ءٌ﴾. (3)

9- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَإِنْ عَادَ وَ تَابَ مِرَاراً قَالَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَهُ قِیلَ إِلَی مَتَی قَالَ حَتَّی یَكُونَ الشَّیْطَانُ هُوَ الْمَحْسُورَ﴾. (4)

10- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَمَّا هَبَطَ إِبْلِیسُ قَالَ وَ عِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ وَ عَظَمَتِكَ لَا أُفَارِقُ ابْنَ آدَمَ علیه السلام حَتَّی تُفَارِقَ رُوحُهُ جَسَدَهُ فَقَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی لَا أَحْجُبُ التَّوْبَةَ عَنْ عَبْدِی حَتَّی یُغَرْغِرَ بِهَا فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿وَ لَيْسَتِ اَلتَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ اَلسَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ اَلْآنَ وَ لاَ اَلَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً﴾ ﴿18﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ قَالَ ذَاکَ إِذَا عَایَنَ أَمْرَ الْآخِرَةِ﴾. (6)

2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا بَلَغَتِ النَّفْسُ هَذِهِ- وَ أَهْوَي بِيَدِهِ إِلَي حَنْجَرَتِهِ- لَمْ یَکُنْ لِلْعَالِمِ تَوْبَهٌ وَ کَانَتْ لِلْجَاهِلِ تَوْبَهٌ﴾. (7)

ص: 90


1- من لا يحضره الفقيه، ج1، ص133/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج2، ص461/ تفسیر البرهان
3- تهذيب الأحكام، ج5، ص459/ تفسیر البرهان
4- بحار الأنوار، ج6، ص15
5- بحار الأنوار، ج6، ص16
6- من لا یحضره الفقیه، ج1، ص133/ بحار الأنوار، ج6، ص19/ وسائل الشيعة، ج16، ص89/ تفسير البرهان
7- بحار الأنوار، ج6، ص32/ تفسير البرهان

می کند». سپس فرمود: «یک هفته زیاد است؛ هر که یک ساعت قبل از مرگش، توبه کند، خداوند، توبه ی او را قبول می کند». سپس ادامه داد: «یک ساعت زیاد است؛ هر که قبل از مرگش و قبل از زمانی که روح به این جا می رسد- به حلقش اشاره کرد- توبه کند، خداوند، توبه ی او را می پذیرد».

7- امام باقر علیه السلام- اگر انسان مؤمنی از روی ایمان، عمل خیری انجام دهد و سپس گمراه شده و کافر شود، آن کار خیر او نوشته شده و همه ی اعمال نیکی که از روی ایمان انجام داد، محاسبه می شود و اگر پس از کفرش توبه کند، کفر او عمل خیرش را از میان نمی برد.

8- امام باقر علیه السلام- هر انسان مؤمنی که به حج برود و از روی ایمان، عمل صالح انجام دهد و سپس دچار گمراهی شده و کافر شود، امّا بعد از آن توبه کرده و ایمان آورد، همه ی اعمال صالحی که در زمان ایمان انجام داده، برای او حساب می شود و چیزی از آن از میان نمی رود.

9- امام علی علیه السلام- از امام علیه السلام پرسیده شد: «اگر فرد گناهکار بارها به گناه خود برگردد و باز توبه کند، خداوند چه می کند». فرمود: «تا زمانی که شیطان حسرت زده و ناامید شود [خداوند توبه ی او را می پذیرد]».

10- پیامبر صلی الله علیه و آله- هنگامی که ابلیس [همراه آدم علیه السلام، از بهشت] به زمین آمد و گفت: «به عزّت و عظمت تو سوگند از آدم جدا نمی شوم تا روح از بدنش جدا شود». خداوند سبحان فرمود: «به عزّت و عظمتم سوگند که او را تا زمانی که به فریب تو گرفتار می شود از پذیرش توبه اش محروم نمی کنم؛ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللهُ عَلَيْهِمْ».

* ولی توبه کسانی که کارهای بد انجام می دهند، تا هنگامی که مرگ یکی از آن ها فرا می رسد می گوید: «الان توبه کردم». پذیرفته نیست؛ و نه کسانی که در حال کفر از دنیا می روند؛ این ها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کرده ایم. ﴿18﴾

1- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ لَیْسَتِ اَلتَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ اَلْآنَ﴾ پرسیده شد. فرمود: «این زمانی است که احوال آخرت را با چشمانش ببنید».

2- امام باقر علیه السلام- زراره نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر جان به این جا برسد- و با دستش به حنجره ی خود اشاره کرد- توبه ی عالم [به گناه بودن عملش] پذیرفته نیست ولی توبه ی جاهل [که نمی دانسته این کار گناه است] پذیرفته است».

ص: 91

3- الحسن علیه السلام- ﴿وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ نُسَخِ بِقَوْلِهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ حَرَّمَ الْمَغْفِرَةَ عَلَى الْكَافِر وَ لَمْ يُؤْيِسُ الْمُؤْمِنَ مِنْهَا مَا لَمْ يُغَرْغِرْ﴾. (1)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً تَابَ إِلَی اَللَّهِ قَبْلَ اَلْمَوْتِ فَإِنَّ اَلتَّوْبَهَ مَطْهَرَهٌ مِنْ دَنَسِ اَلْخَطِیئَهِ﴾. (2)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ وَ لَیْسَتِ اَلتَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ اَلْآنَ قَالَ هُوَ اَلْفِرَّارُ تَابَ حِینَ لَمْ یَنْفَعْهُ اَلتَّوْبَهُ وَ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ﴾. (3)

6- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ فَإِنَّهُ حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ نَزَلَتْ فِی القرآن زُعْلَانَ تَابَ حَیْثُ لَمْ تَنْفَعْهُ التَّوْبَةُ وَ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ﴾. (4)

7- الحسن علیه السلام- ﴿عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ احْتَجَّ فِیهِ عَلَی مُعَاوِیَةَ قَالَ فَأَمَّا الْقَرَابَةُ فَقَدْ نَفَعَتِ الْمُشْرِكَ وَ هِیَ وَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِ أَنْفَعُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَمِّهِ أَبِی طَالِبٍ وَ هُوَ فِی الْمَوْتِ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْفَعْ لَكَ بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَمْ یَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ لَهُ وَ یَعِدُ إِلَّا مَا یَكُونُ مِنْهُ عَلَی یَقِینٍ وَ لَیْسَ ذَلِكَ لِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ كُلِّهِمْ غَیْرِ شَیْخِنَا أَعْنِی أَبَا طَالِبٍ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ- أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً﴾. (5)

8- الصّادق علیه السلام- ﴿قَالَ النَّبِي صلی الله علیه و آله: أَبَی اَللَّهُ لِصَاحِبِ اَلْخُلُقِ اَلسَّیِّئِ بِالتَّوْبَهِ قِیلَ وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله کَیْفَ ذَاکَ قَالَ إِنَّهُ قَدْ أُشْرِبَ قَلْبُهُ حُبَّهَا﴾. (6)

9- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿اَلتَّائِبُ إِذَا لَمْ یَسْتَبِنْ عَلَیْهِ أَثَرُ اَلتَّوْبَهِ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ یُرْضِی اَلْخُصَمَاءَ وَ یُعِیدُ اَلصَّلَوَاتِ وَ یَتَوَاضَعُ بَیْنَ اَلْخَلْقِ وَ یَتَّقِی نَفْسَهُ عَنِ اَلشَّهَوَاتِ وَ یُهَزِّلُ رَقَبَتَهُ بِصِیَامِ اَلنَّهَارِ وَ یُصَفِّرُ لَوْنَهُ بِقِیَامِ اَللَّیْلِ وَ یَخْمُصُ بَطْنَهُ بِقِلَّهِ اَلْأَکْلِ وَ یُقَوِّسُ ظَهْرَهُ مِنْ مَخَافَهِ اَلنَّارِ وَ یُذِیبُ عِظَامَهُ شَوْقاً إِلَی

ص: 92


1- متشابه القرآن، ج2، ص227
2- مستدرک الوسائل، ج12، ص125
3- بحار الأنوار، ج6، ص32/ تفسیر العیاشی، ج1، ص228/ مستدرک الوسائل، ج12، ص144/ تفسیر البرهان
4- بحار الأنوار، ج30، ص176/ تفسیر القمی، ج1، ص133/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج6، ص34/ الأمالي للطوسی، ج566/ تفسیر البرهان
6- النوادر، ص18

3- امام حسن علیه السلام- آيه: ﴿وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ﴾ به واسطه ی آیه﴿إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ﴾؛ نسخ شده، کافران از مغفرت و بخشش خدا محرومند ولی مؤمن تا زمانی که فریب شیطان را نخورده از رحمت و غفرانش مأیوس نمی شود.

4- امام صادق علیه السلام- خداوند بنده ای را که قبل از مرگش توبه می کند، مورد رحمت خود قرار می دهد. و توبه پاک کننده ی قلب از آلودگی گناهان است.

5- امام صادق علیه السلام- حلبی گوید: در مورد آیه: ﴿وَ لَیْسَتِ اَلتَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ﴾ فرمود: «منظور از این آیه، کسی است که از توبه بسیار گریزنده است و زمانی توبه می کند که توبه، او را سودی نمی بخشد و از او پذیرفته نمی شود».

6- امام صادق علیه السلام- راوی گوید: وَ لَیْسَتِ اَلتَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ در این مورد پدرم حدیثی برای من خواند که از ابن فضال و او از علیّ بن عقبه و او از امام صادق علیه السلام روایت کرد که: «[فقط] یک فرد غضب شده در قرآن است که زمانی که برایش فایده ای ندارد توبه می کند و توبه اش قبول نمی شود.

7- امام حسن علیه السلام- امام حسن علیه السلام در روایتی طولانی که به وسیله ی آن با معاویه احتجاج می کند، می فرماید: «قرابت و خویشاوندی با پیامبر صلی الله علیه و آله که برای مشرک سودمند است، به خدا قسم برای مؤمن سودمندتر است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عموی خود ابوطالب هنگام مرگ فرمود: «بگو «لا اله الا الله» تا به خاطر آن از تو روز قیامت شفاعت کنم». هرگز پیامبر به او چنین حرفی نمی زد و چنین وعده ای نمی داد مگر این که یقین داشت که او این مقام را دارد (شاید برای الزام مردم بود که مدّعی بودند ابوطالب مشرک است تا آشکارا ایمان او را ببینند) چنین مقامی هیچ کس را نیست جز جدّ ما ابو طالب؛ چرا که خداوند می فرماید: ﴿وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ- أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً﴾».

8- امام صادق علیه السلام- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند از پذیرش توبه ی فرد بد اخلاق اکراه دارد»، پرسیده شد: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله چرا چنین است»؟ فرمود: «زیرا علاقه به آن گناه در دل او زیاد شده است».

9- پیامبر صلی الله علیه و آله- توبه کننده تا آثار توبه در او آشکار نشود، توبه کننده ی واقعی نیست؛ [آثار توبه این است که] افرادی که از او ناراضی اند را راضی کند، نمازگزار شود، در میان مردم متواضع باشد، نفسش را از شهوات نگه دارد، گردنش را با روزه در روز باریک کند [تا نفسش سرکشی نکند] و از فرط شب زنده داری رنگ رخسارش زرد گردد، شکمش از کم خوراکی به هم آید، کمرش از ترس آتش جهنّم خم شود و استخوان هایش از شوق رسیدن به بهشت، آب گردد،

ص: 93

اَلْجَنَّهِ وَ یُرِقُّ قَلْبَهُ مِنْ هَوْلِ مَلَکِ اَلْمَوْتِ وَ یُخَفِّفُ جِلْدَهُ عَلَی بَدَنِهِ بِتَفَکُّرِ اَلْآخِرَهِ فَهَذَا أَثَرُ اَلتَّوْبَهِ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ اَلْعَبْدَ عَلَی هَذِهِ اَلصِّفَهِ فَهُوَ تَائِبٌ نَاصِحُ لِنَفْسِهِ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا اَلنِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاّ أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اَللّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً﴾. ﴿19﴾

باب 1: ﴿يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا اَلنِّساءَ كَرْهاً﴾

اشاره

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا اَلنِّساءَ كَرْهاً فَإِنَّهُ كَانَ فِي اَلْجَاهِلِيَّةِ فِي أَوَّلِ مَا أَسْلَمُوا مِنْ قَبَائِلِ اَلْعَرَبِ إِذَا مَاتَ حَمِيمُ اَلرَّجُلِ وَ لَهُ اِمْرَأَةٌ أَلْقَى اَلرَّجُلُ ثَوْبَهُ عَلَيْهَا- فَوَرِثَ نِكَاحَهَا بِصَدَاقِ حَمِيمِهِ اَلَّذِي كَانَ أَصْدَقَهَا- فَكَانَ يَرِثُ نِكَاحَهَا كَمَا يَرِثُ مَالَهُ، فَلَمَّا مَاتَ أَبُو قَيْسِ بْنُ اَلْأَسْلَبِ [أَبُو قُبَيْسِ بْنُ اَلْأَسْلَتِ] أَلْقَى مُحْصَنُ بْنُ أَبِي قَيْسٍ ثَوْبَهُ عَلَى اِمْرَأَةِ أَبِيهِ- وَ هِيَ كَبِيثَةُ [كَبِيشَةُ] بِنْتُ مُعَمَّرِ بْنِ مَعْبَدٍ فَوَرِثَ نِكَاحَهَا ثُمَّ تَرَكَهَا لاَ يَدْخُلُ بِهَا وَ لاَ يُنْفِقُ عَلَيْهَا- فَأَتَتْ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله مَاتَ أَبُو قَيْسِ بْنُ اَلْأَسْلَبِ فَوَرِثَ اِبْنُهُ مُحْصَنٌ نِكَاحِي فَلاَ يَدْخُلُ عَلَيَّ وَ لاَ يُنْفِقُ عَلَيَّ وَ لاَ يُخَلِّي سَبِيلِي فَأَلْحَقَ بِأَهْلِي، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله اِرْجِعِي إِلَى بَيْتِكِ فَإِنْ يُحْدِثِ اَللَّهُ فِي شَأْنِكِ شَيْئاً أَعْلَمْتُكِ بِهِ، فَنَزَلَ وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِيلاً فَلَحِقَتْ بِأَهْلِهَا﴾. (2)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا اَلنِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما ءَاتَیْتُمُوهُنَّ قَالَ اَلرَّجُلُ تَکُونُ فِی حَجْرِهِ اَلْیَتِیمَهُ فَیَمْنَعُهَا مِنَ اَلتَّزْوِیجِ لِیَرِثَهَا بِمَا تَکُونُ قَرِیبَهً لَهُ قُلْتُ: وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ قَالَ اَلرَّجُلُ تَکُونُ لَهُ اَلْمَرْأَهُ فَیُضِرُّ بِهَا حَتَّی تَفْتَدِیَ مِنْهُ فَنَهَی اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ﴾. (3)

ص: 94


1- جامع الأخبار، ص88
2- تفسير القمى، ج1، ص134/ وسائل الشيعة، ج20، ص514/ تفسیر البرهان
3- بحار الأنوار، ج100، ص373/ تفسير العياشي، ج1، ص228/ تفسير البرهان

قلبش از بیم ملک الموت به رقّت افتد و پوستش از کثرت تفکّر به لحظه ی مرگ، به [استخوان] بدنش بچسبد؛ این ها آثار توبه اند و هرگاه دیدید که بنده ای به این شکل است بدانید که او یک توبه کننده ی واقعی است که قصد بازگشت به گناه ندارد.

* ای کسانی که ایمان آورده اید! برای شما حلال نیست که از زنان، از روی اکراه [و ایجاد ناراحتی برای آن ها]، ارث ببرید و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آن چه را [به عنوان مهر] به آن ها داده اید، تملّک کنید! مگر این که آن ها عمل زشت آشکاری انجام دهند. و با آنان، به طور شایسته رفتار کنید. و اگر از آن ها، [به جهتی] کراهت داشتید، [فوراً تصمیم به جدایی نگیرید]؛ چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانی در آن قرار می دهد. ﴿19﴾

بخش 1: ای کسانی که ایمان آورده اید! برای شما حلال نیست که از زنان، از روی اکراه [و ایجاد ناراحتی برای آن ها]، ارث ببرید.

1-1- امام باقر علیه السلام- در روایت ابوجارود آمده است: امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ کَرْهًا﴾ فرمود: «در زمان جاهلیّت در قبایل عربی که تازه اسلام می آوردند، رسم بوده که اگر خویشاوند کسی می مرد و زنی داشت، آن فرد لباسش را بر همسر خویشاوند خود می انداخت و با مهریه خویشاوند خود که به همسرش داده بود، او را به ازدواج خود در می آورد و علاوه بر همسر خویشاوندش، مالش را نیز به ارث می برد؛ زمانی که ابوقیس بن اسلت از دنیا رفت، محصَن بن ابی قیس، لباسش را بر زن پدرش که کبیشه بنت مَعمَر بن مَعبَد نام داشت، انداخت و وارث نکاح او شد و سپس او را ترک گفت و با او رابطه ی زناشویی نداشت و نفقه نیز به او پرداخت نمی کرد. کبیشه به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و به ایشان گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! ابو قیس بن اسل از دنیا رفت و پسرش محصن، نکاحم را به ارث برده است و با من ارتباطی ندارد و خرجی نیز به من نمی دهد و اجازه نمی دهد که به نزد خویشاوندانم بازگردم». رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «به خانه ات بازگرد و اگر خداوند در مورد تو کلامی نازل کرد، تو را از آن باخبر می سازم» و سپس آیه: ﴿وَ لَا تَنْکِحُوا مَا نَکَحَ آبَاؤُکُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَهً وَ مَقْتًا وَ سَاءَ سَبِیلاً﴾؛ نازل شد و بدین ترتیب آن زن به نزد خانواده اش بازگشت».

2-1- امام صادق علیه السلام- ابراهیم بن میمون گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهاً وَ لَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ﴾، پرسیدم. ایشان فرمود: «منظور آن است که مرد، دختر یتیمی را در خانه اش نگه می دارد و مانع ازدواج او می شود تا بتواند میراثی که به زودی به آن دختر می رسد را از او بگیرد». گفتم: «وَ لاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضٍ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ [یعنی چه]» فرمود: «خداوند نهی کرده از این که مردی، همسرش را بزند تا آن زن به او مالی بدهد و از او طلاق بگیرد و از دست او رهایی یابد».

ص: 95

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ... وَ قَوْلُهُ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا اَلنِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ قَالَ لاَ یَحِلُّ لِلرَّجُلِ إِذَا نَکَحَ اِمْرَأَهً وَ لَمْ یُرِدْهَا وَ کَرِهَهَا أَنْ لاَ یُطَلِّقَهَا إِذَا لَمْ یُجْبَرْ [یَجُرْ] عَلَیْهَا﴾. (1)

4-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فِي رِوَايَة أبى الْجَارُودِ عَنْ أَبي جَعْفَر علیه السلام وَ كَانَتْ نِسَاءٌ فِي اَلْمَدِينَةِ قَدْ وُرِثَ نِكَاحُهُنَّ كَمَا وُرِثَ نِكَاحُ كَبِيثَةَ غَيْرَ أَنَّهُ وَرِثَهُنَّ عَنِ اَلْأَبْنَاءِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا اَلنِّساءَ كَرْهاً وَ قَولُهُ: وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اَللّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً يَعْنِي الرَّجُلَ يَكْرَهُ أَهْلَهُ فَإِمَّا أَنْ يُمْسِكَهَا فَيَعْطِفَهُ اللَّهُ عَلَيْهَا وَ إِمَّا أَنْ يُخَلَّى سَبِيلَهَا فَيَتَزَوَّجْهَا غَيْرُهُ فَيَرْزُقُهَا اللَّهُ الْوُدَّ وَ الْوَلَدَ فَفِي ذَلِكَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ خَيْراً كَثِيراً﴾. (2)

5-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿قِيلَ: نَزَلَتْ فِي الرَّجُل يَكُونُ تَحْتَهُ الْمَرْأَةُ يَكْرَهُ صُحْبَتَهَا وَ لَهَا عَلَيْهِ مَهْرُ فَيَطُولُ عَلَيْهَا وَ يُضَارُّهَا لِتَفْتَدِى بِالْمَهْر فَنُهُوا عَنْ ذَلِكَ عَنْ ابْنِ عَبَّاس رحمة الله﴾. (3)

6-1- الباقر علیه السلام- ﴿مَعْنَاهُ مَا كَانَ يَعْمَلُهُ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ مِنْ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا مَاتَ وَ تَرَكَ امْرَأَتَهُ قَالَ ابْنُهُ مِنْ غَيْرِهَا أَوْ وَلِيُّهُ: وَرَثْتُ امْرَأَتَهُ كَمَا وَرَثْتَ مَالَهُ: فَأَلْقَى عَلَيْهَا رِدَاءَهُ أَنَّهَا امْرَأَتُهُ عَلَى الْعَقْدِ الَّذِي كَانَ مَعَ أَبِيهَا وَ لَا يُعْطِيهَا شَيْئاً وَ إِنْ شَاءَ زَوَّجَهَا وَ أَخَذَ صَدَاقَهَا رَوَى ذَلِكَ أَبُو الْجَارُودِ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام﴾. (4)

باب 2: ﴿وَ لَا تَعْضُلُوهُنَّ﴾

1-2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلسَّرِیِّ اَلْعِجْلِیِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ قَالَ فَحَکَی کَلاَماً ثُمَّ قَالَ کَمَا یَقُولُونَ بِالنَّبَطِیَّهِ إِذَا طَرَحَ عَلَیْهَا اَلثَّوْبَ عَضَلَهَا فَلاَ تَسْتَطِیعُ أَنْ تَزَوَّجَ غَیْرَهُ وَ کَانَ هَذَا فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ﴾. (5)

باب 3: ﴿إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ﴾

اشاره

1-3- الباقر علیه السلام- ﴿اَلْفَاحِشَهُ یَعْنِی اَلزِّنَا وَ ذَلِکَ إِذَا اِطَّلَعَ اَلرَّجُلُ مِنْهَا عَلَی فَاحِشَهٍ مِنْهَا فَلَهُ أَخْذُ اَلْفِدْیَهِ﴾. (6)

ص: 96


1- تفسیر القمى، ج1، ص133/ تفسير البرهان
2- تفسیر القمی، ج1، ص134/ تفسير البرهان
3- تفسير بحر العرفان، ج4، ص184
4- فقه القرآن، ج2، ص182/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج100، ص373/ تفسير العياشي، ج1، ص229/ مستدرک الوسائل، ج14، ص422/ تفسیر البرهان
6- تفسير البرهان

3-1- امام صادق علیه السلام- علی بن عقیقه نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا اَلنِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ﴾ فرمود: «یعنی اگر مردی با زنی ازدواج کرد و به او میل و غنی نداشت با او در نیاویخت و به او نفقه نداد، او را طلاق ندهد و بر او سخت بگیرد.»

4-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- در تفسیر قمی آمده است: ابوجارود از امام باقر علیه السلام روایت کرده است: «زنان نیز در مدینه بودند که نکاح آنان به مانند کیسه ی به ارث رسیده بود، با این فرق که ارث بردن آنان از ناحیه های پسران بود؛ و به ترتیب این آیه: ﴿یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَكُمْ اَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهًا﴾ و با نازل شد». و [علیّ بن ابراهیم رحمة الله]در مورد آیه: ﴿وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيراً﴾ گفت: «اگر مرد، همسرش را دوست نداشته باشد، یا باید با او در خانه ی خود نگهداری کند تا خداوند، مهر او را در دلش بیافکند و یا راه آن زن را باز کند تا برود و با دیگری ازدواج کند که در این صورت، خداوند به این زن، محبّت و خیر و خوبی و فرزند عطا می کند و خداوند در آن کار، خیر زیادی قرار داده است».

5-1- ابن عبّاس رحمة الله- این آیه در مورد مردی نازل شده که زنی داشت که از هم صحبتی با او اکره داشت و هنوز مهریه ی او را نپرداخته بود و آزارش می داد تا مهرش را ببخشد [و به واسطه این کار، از آزار همسرش خلاص شود] پس [این آیه] او را از این کار نهی کرد.

6-1- امام باقر علیه السلام- در روایتی ابوجارود است: امام باقر علیه السلام فرمود: منظور از آیه، اشاره به آن کاری است که اهل جاهلیّت [قبل از اسلام] انجام می دادند که وقتی مردی می مرد و همسرش وارث او می شد می گفت که پسرش مال او نیست [و از کس دیگری بدنیا آمده] یا به او پشت می کرد [و رها می کرد] و به این ترتیب، زن همه ی مال را به ارث می برد. [برای جلوگیری از این مسأله] در هنگام عقد، شرط می کرد که [معاش او پس از مرگ همسرش] با پدرش است و چیزی از ارث به او نمی رسد حتی اگر همسرش را بخواهد و مهر زن را از زن بگیرد [و پس ندهد].

بخش 2: و آنان را تحت فشار قرار ندهید.

1-2- امام رضا علیه السلام- هاشم بن عبدالله بن سریّ عجلی گوید: از امام رضا علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ لاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ﴾ پرسیدم. حضرت سخنانی گفت و سپس ادامه داد: «همان گونه که نبطی ها می گویند: اگر مرد، لباس بر زن بیافکند، با این کار خود، بر زن سخت گرفته است؛ چرا که زن، دیگر نمی تواند با کسی دیگری ازدواج کند و این عمل در زمان جاهلیّت، مرسوم بوده است.

بخش 3: مگر این که آن ها عمل زشت آشکاری انجام دهند.

1-3- امام باقر علیه السلام- فاحِشَةٍ به معنی عمل زناست و اگر مردی متوجّه عمل زنا از سوی همسرش شود، می تواند از او فدیه بگیرد.

ص: 97

2-3- الباقر علیه السلام- ﴿اَلْأَوْلَی حَمْلُ اَلْآیَهِ عَلَی کُلِّ مَعْصِیَهٍ یَعْنِی فِی اَلْفَاحِشَهِ﴾. (1)

باب 4: ﴿فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ يَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا﴾

1-4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ عَلَى هَذَا فَيَكُونُ الْمَعْنَى إِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَلَا تَعْجَلُوا طَلَاقَهُنَّ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اِسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً﴾ ﴿20﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَخْبِرْنِی عَمَّنْ تَزَوَّجَ عَلَی أَکْثَرَ مِنْ مَهْرِ اَلسُّنَّهِ أَیَجُوزُ لَهُ ذَلِکَ قَالَ: إِذَا جَازَ مَهْرُ اَلسُّنَّهِ فَلَیْسَ هَذَا مَهْراً إِنَّمَا هُوَ نَحْلٌ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فَإِنْ وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً إِنَّمَا عَنَی اَلنَّحْلَ وَ لَمْ یَعْنِ اَلْمَهْرَ أَلاَتَرَی أَنَّهُ إِذَا أَمْهَرَهَا مَهْراً ثُمَّ اِخْتَلَعَتْ کَانَ لَهَا أَنْ یَأْخُذَ اَلْمَهْرَ کَامِلًا فَمَا زَادَ عَلَی مَهْرِ اَلسُّنَّهِ فَإِنَّمَا هُوَ نَحْلٌ کَمَا أَخْبَرْتُکَ فَمِنْ ثَمَّ وَجَبَ لَهَا مَهْرُ نِسَائِهَا لِعِلَّة مِنَ اَلْعِلَلِ قُلْتُ کَیْفَ یُعْطِی وَ کَمْ مَهْرُ نِسَائِهَا قَالَ إِنَّ مَهْرَ اَلْمُؤْمِنَاتِ خَمْسُمِائَة وَ هُوَ مَهْرُ اَلسُّنَّهِ وَ قَدْ یَکُونُ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِمِائَة وَ لاَ یَکُونُ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ وَ مَنْ کَانَ مَهْرُهَا وَ مَهْرُ نِسَائِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسِمِائَة أُعْطِیَ ذَلِکَ اَلشَّیْءَ، وَ مَنْ فَخَرَ وَ بَذَخَ بِالْمَهْرِ فَازْدَادَ عَلَی مَهْرِ خَمْسِمِائَةٍ ثُمَّ وَجَبَ لَهَا مَهْرُ نِسَائِهَا فِی عِلَّةٍ مِنَ اَلْعِلَلِ لَمْ یَزِدْ عَلَی مَهْرِ اَلسُّنَّهِ خَمْسِمِائَةِ دِرْهَمٍ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضی بَعْضُکُمْ إِلی بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً﴾ ﴿21﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُرَیْدٍ اَلْعِجْلِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً قَالَ اَلْمِیثَاقُ هِیَ اَلْکَلِمَهُ اَلَّتِی عُقِدَ بِهَا اَلنِّکَاحُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ غَلِیظاً فَهُوَ مَاءُ اَلرَّجُلِ یُفْضِیهِ إِلَی اِمْرَأَتِهِ﴾. (4)

ص: 98


1- تفسير البرهان
2- تفسير بحر العرفان، ج4، ص184
3- بحار الأنوار، ج100، ص350
4- الكافي، ج5، ص560/ بحار الأنوار، ج101، ص135/ تفسير العياشي، ج1، ص229/ وسائل الشيعة، ج20، ص262/ مستدرک الوسائل، ج14، ص312/ تفسير البرهان

2-3- امام باقر علیه السلام- بهتر آن است که کلمه ی فاحِشَةٍ را در این آیه، به معنای هرگونه گناه، در نظر بگیریم.

بخش 4: و اگر از آن ها، [به جهتی] کراهت داشتید، [فوراً تصمیم به جدایی نگیرید]! چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانی در آن قرار می دهد!

1-4- ابن عبّاس رحمة الله- و براین اساس معنا چنین می شود که اگر از زندگی و هم صحبتی با همسرتان کراهت دارید سریعاً تصمیم به طلاق نگیرید.

* و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانی [به عنوان مهر] به یکی از آن ها پرداخته اید، چیزی از آن را پس نگیرید. آیا برای باز پس گرفتن آن، به تهمت و گناه آشکار متوسّل می شوید؟! ﴿20﴾

1- امام صادق علیه السلام- عمر بن یزید گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: «اگر کسی با مهری بیش تر از مهرالسنه ازدواج کند مجاز است»؟ فرمود: «وقتی که مهرالسنه مجاز است، بیش تر از آن، مهر به حساب نمی آید بلکه عنوان نحل دارد که همان هدیه و بخشش است که خداوند فرمود: ﴿فَإِنْ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً﴾، که منظور در این آیه هدیه و بخشش است نه مهریه، مگر نمی بینی که وقتی مهری برای او تعیین می کنی و سپس طلاقش می دهی، او حق دارد که مهرش را تمام و کمال پس بگیرد. و آن چه که بیش تر از مهرالسنه باشد، هدیه است و همانگونه که به تو گفتم از این جا بود که [پس از نزول آیه] به علّتی از علل، مهردادن به زنان واجب شد». گفتم: «چگونه مهر داده می شود و مقدار آن چقدر است»؟ فرمود: «مهر زنان مؤمن پانصد درهم است که همان مهرالسنه است گرچه گاهی کم تر از این مقدار می شود امّا بیش تر از آن نمی شود، پس هرکس که مهر زن و همسرانش کم تر از پانصد درهم باشد آن را می پردازد امّا اگر به دلیل دست و دل بازی و توانایی بیش از پانصد درهم مهر کند، مهر زنش به علّتی از علل ها [مثل طلاق یا خواست زن یا...] به او واجب می شود امّا این کار موجب آن نمی شود که مهرالسنه عددی بیش از پانصد درهم داشته باشد».

* و چگونه آن را باز پس می گیرید، در حالی که شما با یکدیگر آمیزش کامل داشته اید؟! و [از این گذشته]، آن ها [هنگام ازدواج]، از شما پیمان محکمی گرفته اند. ﴿21﴾

1- امام باقر علیه السلام- برید عجلی گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ ميثاقاً غليظاً﴾ پرسیدم؛ ایشان فرمود: «میثاقاً کلمه ای است که ازدواج به وسیله ی آن منعقد می گردد و کلمه ی غَلِیظاً به معنای آبی است که از مرد به رحم زن ریخته می شود».

ص: 99

2- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ اَلْمِیثَاقَ اَلْغَلِیظَ هُوَ اَلْعَهْدُ اَلْمَأْخُوذُ عَلَی اَلزَّوْجِ حَالَةَ اَلْعَقْدِ مِنْ إِمْسَاکٍ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٍ بِإِحْسَانٍ﴾. (1)

3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ عِكْرِمَةَ وَ الشَّعْبِيَّ وَ الرَّبِيعِ قَوْلُ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانَةِ اَللَّهِ وَ اِسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِكَلِمَةِ اَللَّهِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِيلاً﴾ ﴿22﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ قَالَ لَا یَصْلُحُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَنْکِحَ امْرَأَهَ جَدِّهِ﴾. (3)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ عَلَیْنَا نِسَاءَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ اَللَّهُ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ اَلنِّساءِ﴾. (4)

3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿یا عَلِیُّ علیه السلام أُوصِیکَ بِوَصِیَّةٍ فَاحْفَظْهَا فَلاَ تَزَالُ بِخَیْرٍ مَا حَفِظْتَ وَصِیَّتِی... یَا عَلِیُّ علیه السلام إِنَّ عَبْدَ الْمُطَّلِب علیه السلام سَنَّ فی الجاهِلیَّهِ خَمسَ سُنَنٍ أَجراها اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی الْإِسْلَامِ حَرَّمَ نِساءَ الْآبَاءِ عَلی الْأَبْنَاءِ فأَنزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ﴾. (5)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ اَلْمُفَضَّلِ أَنَّهُ کَتَبَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَجَاءَهُ هَذَا اَلْجَوَابُ مِنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ... وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ أَنَّهُمْ يَسْتَحِلُّونَ نِكَاحَ ذَوَاتِ الْأَرْحَامِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَإِنَّهُمْ زَعَمُوا أَنَّهُ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْنَا بِذَلِكَ نِكَاحَ نِسَاءِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فَإِنَّ أَحَقَّ مَا بُدِأَ مِنْهُ تَعْظِيمُ حَقِّ اللَّهِ وَ كَرَامَةُ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ تَعْظِيمُ شَأْنِهِ وَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى تَابِعِيهِ مِنْ نِكَاحِ نِسَائِهِ مِنْ بَعْدِ قَوْلِهِ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ هُوَ أَبٌ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ وَ لا

ص: 100


1- تفسير البرهان
2- عوالی اللثالي، ج2، ص133
3- الكافي، ج5، ص420/ تهذيب الأحكام، ج7، ص281/ الإستبصار، ج3، ص155/ بحار الأنوار، ج2، ص279/ النوادر للأشعرى، ص101/ وسائل الشيعة، ج20، ص412/ مستدرک الوسائل، ج14، ص377/ تفسیر البرهان/ تفسير العياشي، ج1، ص 23
4- تفسير البرهان/ بحار الأنوار ، ج101، ص136/ تفسیر العیاشی، ج1، ص230/ مستدرک الوسائل، ج14، ص377
5- من لا یحضره الفقیه، ج4، ص365/ بحار الأنوار، ج15، ص127/ الخصال، ج1، ص312/ مكارم الأخلاق، ص440/ وسائل الشيعة، ج20، ص415

2- امام باقر علیه السلام- میثاقاً غليظاً، همان عهد و پیمانی است که از شوهر در زمان عقد گرفته می شود تا بر طبق آن، زن را به نیکی نگه دارد و یا او را به شایستگی طلاق دهد.

3- پیامبر صلی الله علیه و آله- عکرمه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند: «شما آن ها (همسران خود) را به عنوان امانت خدایی دریافت کرده اید و به دستور و قانون الهی بهره برداری از آن ها را برای خود حلال ساخته اید».

* با زنانی که پدران شما با آن ها ازدواج کرده اند، ازدواج نکنید؛ مگر آن چه در گذشته [پیش از نزول این حکم] انجام شده است؛ زیرا این، عملی زشت و تنفّرآور و راه نادرستی است. ﴿22﴾

1- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم نقل می کند: امام باقر علیه السلام در مورد این آیه: ﴿وَ لا تَنْكِحُواْ ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ﴾ فرمود: به خیر و صلاح مرد نیست که با همسر جدّش ازدواج کند».

2- امام صادق علیه السلام- خداوند، زنان پیامبر صلی الله علیه و آله را به واسطه ی این آیه: ﴿وَ لا تَنْكِحُواْ ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ﴾﴿وَ لا تَنْكِحُواْ ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ﴾ بر ما حرام گردانید.

3- پیامبر صلی الله علیه و آله- ای علی علیه السلام! به تو وصیّتی می کنم، پس آن را محفوظ دار [و به آن عمل کن که] تا هنگامی که به آن عمل می کنی از خیر آن برخوردار می مانی... ای على علیه السلام! عبد المطلب پنج سنّت و رویّه در زمان جاهلیّت گذاشت که اسلام آن ها را به امر خدا امضاء [و تأیید] کرد، او زنان پدران را بر فرزندانشان حرام کرد. خدای عزّوجلّ نیز چنین نازل فرمود: ﴿وَ لا تَنْكِحُواْ ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ﴾.

4- امام صادق علیه السلام- مفضّل در جواب نامه ای که به امام صادق علیه السلام نوشته بود چنین نقل می کند که امام علیه السلام فرمود: «اما آن چه نقل کردی که آن ها ازدواج با خویشاوندی را که خدا در قرآن حرام نموده حلال می دانند، آن ها چنین گمان می کنند که خداوند به خاطر حرمت ازدواج با خویشاوندان، ازدواج با زنان پیامبر را نیز حرام نموده و شایسته ترین کاری که انجام می دهد، بزرگداشت حق خدا و احترام پیامبر و مقام اوست. و آن چه بر پیروان خود و ازدواج با زنان پیامبر حرام نموده، در این آیه است: و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است!. (احزاب/53). و در این آیه فرموده: پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آن ها [مؤمنان] محسوب می شوند. (احزاب/6) پس پیامبر به منزله پدر آن ها است، بعد می فرماید: ﴿وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِيلاً﴾. پس هر کس ازدواج با زنان پیامبر را حرام بداند، ازدواج با کسانی را که خدا در قرآن حرام فرموده، حرام دا

نسته

ص: 101

تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِیلًا. فَمَنْ حَرَّمَ نِسَاءَ النَّبِیِّ لِتَحْرِیمِ اللَّهِ ذَلِکَ فَقَدْ حَرَّمَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ مِنَ الْأُمَّهَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَ الْأَخَوَاتِ وَ الْعَمَّاتِ وَ الْخَالاتِ وَ بَنَاتِ الْأَخِ وَ بَنَاتِ الْأُخْتِ وَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ مِنَ الرَّضَاعَهِ لِأَنَّ تَحْرِیمَ ذَلِکَ کَتَحْرِیمِ نِسَاءِ النَّبِیِّ فَمَنْ حَرَّمَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ مِنَ الْأُمَّهَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَ الْأَخَوَاتِ وَ الْعَمَّاتِ مِنْ نِکَاحِ نِسَاءِ النَّبِیِّ وَ اسْتَحَلَّ مَا حَرَّمَ اللَّهُ مِنْ نِکَاحِ سَائِرِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَقَدْ أَشْرَکَ إِذَا اتَّخَذَ ذَلِکَ دِیناً﴾. (1)

5- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَالَ عَلِيُّ بن إِبْرَاهِيمَ رحمة الله فِی قَوْلِهِ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ اَلنِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ فَإِنَّ اَلْعَرَبَ کَانُوا یَنْکِحُونَ نِسَاءَ آبَائِهِمْ فَکَانَ إِذَا کَانَ لِلرَّجُلِ أَوْلاَدٌ کَثِیرٌ وَ لَهُ أَهْلٌ وَ لَمْ تَکُنْ أُمَّهُمْ اِدَّعَی کُلُّ وَاحِدٍ فِیهَا فَحَرَّمَ اَللَّهُ مُنَاکَحَتَهُمْ ثُمَّ قَالَ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ اَلْأَخِ وَ بَناتُ اَلْأُخْتِ... فَإِنَّ هَذِهِ اَلْمُحَرَّمَاتِ هِیَ مُحَرَّمَهٌ وَ مَا فَوْقَهَا إِلَی أَقْصَاهَا وَ کَذَلِکَ اَلاِبْنَهُ وَ اَلْأُخْتُ وَ أَمَّا اَلَّتِی هِیَ مُحَرَّمَهٌ بِنَفْسِهَا وَ بِنْتُهَا حَلاَلٌ فَالْعَمَّهُ وَ اَلْخَالَهُ هِیَ مُحَرَّمَهٌ بِنَفْسِهَا وَ بِنْتُهَا حَلاَلٌ وَ أُمَّهَاتُ اَلنِّسَاءِ أُمُّهَا مُحَرَّمَهٌ وَ بِنْتُهَا حَلاَلٌ إِذَا مَاتَتِ اِبْنَتُهَا اَلْأُولَی اَلَّتِی هِیَ اِمْرَأَتُهُ أَوْ طَلَّقَهَا﴾. (2)

6- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ عَلَىًّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ اَلنِّساءِ قَالَ إِذَا نَکَحَ رَجُلٌ اِمْرَأَهً ثُمَّ تُوُفِّیَ عَنْهَا أَوْ طَلَّقَهَا لَمْ تَحِلَّ لِأَحَدٍ مِنْ وُلْدِهِ إِنْ دَخَلَ بِهَا أَوْ لَمْ یَدْخُلْ بِهَا وَ لاَ یَتَزَوَّجِ اَلرَّجُلُ اِمْرَأَهَ جَدِّهِ وَ هِیَ مُحَرَّمَهٌ عَلَی وُلْدِهِ مَا تَنَاسَلُوا﴾. (3)

7- الباقر علیه السلام- ﴿مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ: سُئِلَ أَبِی علیه السلام عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْفُرُوجِ فِی الْقُرْآنِ وَ عَمَّا حَرَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی سُنَّتِهِ قَالَ الَّذِی حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ ذَلِکَ أَرْبَعَهٌ وَ ثَلَاثُونَ وَجْهاً سَبْعَهَ عَشَرَ فِی الْقُرْآنِ وَ سَبْعَهَ عَشَرَ فِی السُّنَّهِ فَأَمَّا الَّتِی فِی الْقُرْآنِ فَالزِّنَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی وَ نِکَاحُ امْرَأَهِ الْأَبِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ وَ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللَّاتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَهِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللَّاتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ﴾. (4)

ص: 102


1- بحار الأنوار، ج24، ص294/ بصائر الدرجات، ص532/ مستدرک الوسائل، ج14، ص376/ وسائل الشيعة، ج20، ص410/ مستدرک الوسائل، ج14، ص375
2- بحار الأنوار، ج100، ص368/ تفسیر القمی، ج1، ص134/ تفسیر البرهان
3- مستدرک الوسائل، ج14، ص376/ دعائم الإسلام، ج2، ص233
4- بحار الأنوار، ج100، ص367/ الخصال، ج2، ص532/ وسائل الشیعة، ج20، ص409

است که آن ها عبارتند از مادران و دختران و خواهران و عمه ها و خاله ها و دختران برادر و دختران خواهر و آن چه از راه شیرخوارگی حرام شده، زیرا حرمت این ها مانند حرمت زنان پیامبر است. کسی که ازدواج با مادران و دختران و خواهران و عمه ها را به خاطر حرمت ازدواج با زنان پیامبر حرام بداند و بقیه زنانی را که خداوند حرام کرده حلال بداند، مشرک است زیرا از خود دین ساخته است.

5- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ لا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ؛ عرب زنان پدرانشان را به نکاح خود در می آوردند و اگر مردی فرزندان زیادی داشت و این زن مادر آن ها نبود [یعنی فقط زن پدر بود] هر کدام از این فرزندان [بعد از مرگ پدر] مدّعی او می شدند. پس خداوند ازدواج با آن ها را حرام ساخت ها را حرام ساخت و فرمود: حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمّه ها، و خاله ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما... (نساء/23) پس این ها محرمند و و افراد بالاتر و پایین تر از آن ها نیز محرمند؛ امّا آن کسی که خود محرم است ولی دخترش حلال است، عمّه و خاله هستند و مادر زن ها هم محرمند و دخترشان حلال است، اگر دختر اوّلش که زن او بوده بمیرد و یا او را طلاق داده باشد.

6- امام على علیه السلام- ﴿وَ لا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ﴾؛ وقتی مردی با زنی ازدواج کرد و آن مرد فوت کرد یا او را طلاق داد، چه با او آمیزش داشته و چه نداشته، بر هیچ یک از فرزندان آن مرد ازدواج با آن زن حلال نیست، همچنین هیچ مردی نباید با همسر پدر بزرگش ازدواج کند که او بر تمام فرزندان خود و نسل خود حرام است».

7- امام باقر علیه السلام- امام کاظم علیه السلام از امام صادق علیه السلام روایت می کند: از پدرم درباره ی عمل زناشویی که خدای عزّوجلّ در قرآن حرام فرموده و آن چه را که رسول خدا صلی الله علیه و آله در سنّت خود حرامش دانسته، سؤال شد فرمود: «آن چه خدای عزّوجلّ حرامش فرموده، سی و چهار صورت است که هفده صورت آن در قرآن است و هفده صورتش در سنّت؛ امّا آن چه در قرآن است زناست که خدای عزّوجلّ فرموده: و نزدیک زنا نشوید. (اسراء/32) و زناشویی با زن پدر است که خدای عزّوجلّ فرموده است: ﴿وَ لاَ تَنکِحُواْ مَا نَکَحَ اباؤُکُم مِّنَ النِّسَاء وَ أُمَّهَاتُکُمْ وَ بَنَاتُکُمْ وَ أَخَوَاتُکُمْ وَ عمَّاتُکُمْ وَ خَالاَتُکُمْ وَ بَنَاتُ الأَخِ وَ بَنَاتُ الأُخْتِ وَ أُمَّهَاتُکُمُ اللاَّتِی أَرْضَعنَکُمْ وَ أَخَوَاتُکُم مِّنَ الرَّضَاعةِ وَ أُمَّهَاتُ نِسَآئِکُمْ وَ رَبَائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ مِّن نِّسَآئِکُمُ اللَّاتِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ علَیْکُمْ وَ حَلاَئِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعواْ بَیْنَ الأُخْتَیْنِ...﴾».

ص: 103

* قوله تعالى: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً﴾ ﴿23﴾

باب 1: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ﴾.

اشاره

1-1- أميرالمؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی بَیَانِ اَلْمُحْکَمِ مِنَ اَلْقُرْآنِ قَالَ... وَ مِنْهُ قَوْلُهُ حُرَّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ... فَهَذَا کُلُّهُ مُحْکَمٌ لَمْ یَنْسَخْهُ شَیْءٌ قَدِ اُسْتُغْنِیَ بِتَنْزِیلِهِ عَنْ تَأْوِیلِهِ وَ کُلُّ مَا یَجْرِی هَذَا اَلْمَجْرَی﴾. (1)

2-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا مَا فِی اَلْقُرْآنِ تَأْوِیلُهُ فِی تَنْزِیلِهِ فَهُوَ کُلُّ آیَهٍ مُحْکَمَهٍ نَزَلَتْ فِی تَحْرِیمِ شَیْءٍ مِنَ اَلْأُمُورِ اَلْمُتَعَارَفَهِ اَلَّتِی کَانَتْ فِی أَیَّامِ اَلْعَرَبِ تَأْوِیلُهَا فِی تَنْزِیلِهَا فَلَیْسَ یُحْتَاجُ فِیهَا إِلَی تَفْسِیرٍ أَکْثَرَ مِنْ تَأْوِیلِهَا وَ ذَلِکَ مِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَی فِی اَلتَّحْرِیمِ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ...﴾ (2)

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: لا یَحِلُّ لَکَ اَلنِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاّ ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ فَقَالَ أَرَاکُمْ وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّهُ یَحِلُّ لَکُمْ مَا لَمْ یَحِلَّ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ أَحَلَّ اَللَّهُ تَعَالَی لِرَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ یَتَزَوَّجَ مِنَ اَلنِّسَاءِ مَا شَاءَ إِنَّمَا قَالَ لا یَحِلُّ لَکَ اَلنِّساءُ مِنْ بَعْدُ اَلَّذِی حَرَّمَ عَلَیْکَ قَوْلُهُ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ...﴾ (3)

ص: 104


1- وسائل الشيعة، ج20، ص411/ بحار الأنوار، ج 90، ص12
2- بحار الأنوار، ج62، ص138/ وسائل الشیعة، ج25، ص10/ مستدرک الوسائل، ج16، ص164
3- الکافی، ج5، ص388/ بحار الأنوار، ج22، ص207

* حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمّه ها، و خاله ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر داده اند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما هستند از همسرانی که با آن ها آمیزش جنسی داشته اید- و چنان چه با آن ها آمیزش نداشته اید، [دختران آن ها] برای شما مانعی ندارد- و [همچنین] همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند [- نه پسرخوانده ها -] و [نیز حرام است بر شما] میان دو خواهر جمع کنید؛ مگر آن چه در گذشته واقع شده؛ چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است. ﴿23﴾

بخش 1: حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمّه ها، و خاله ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر داده اند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان.

1-1- امام على علیه السلام- حدیثی از امام علی علیه السلام که در مقام بیان آیات محکم قرآن... از محکمات قرآن، آيه: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً می باشد که این آیه از محکماتی است که هیچ چیزی آن را نسخ نمی کند و نزول آیه و الفاظ آن، آن را از تأویل و تفسیر بی نیاز کرده و باقی آیات محکم قرآن نیز همین طور است».

2-1- امام علی علیه السلام- آیاتی از قرآن که تأویل و تنزیلشان یکی است همان آیات محکمی است که درباره ی حرام بودن امور متعارفی است که در زمان عرب بوده که تأویل و تنزیل آن یکی است و نیازی به تفسیر و شرح بیش از تأویل ندارد، مانند کلام خداوند در تحریم: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً﴾».

3-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد کلام خداوند: بعد از این زنان، هیچ زنی بر تو حلال نیست و نیز زنی به جای ایشان اختیار کردن، هرچند تو را از زیبایی او خوش آید مگر آن چه به غنیمت به دست تو افتد. (احزاب/52) پرسیدم. فرمود: «شما را در حالی می بینیم که گمان می کنید این آیه چیزی را برای شما حلال کرده که برای رسولش حرام کرده بود، در حالی که خداوند برای رسولش ازدواج با هر تعداد زن را حلال کرد و مراد از آیه ای که فرمود: بعد از این زنان، هیچ زنی بر تو حلال نیست. (احزاب/52) آن آیهای است که فرمود: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ﴾ [یعنی با این دسته از زنان ازدواج نکن]».

ص: 105

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَرَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لا یَحِلُّ لَکَ اَلنِّساءُ مِنْ بَعْدُ فَقَالَ إِنَّمَا لَمْ یَحِلَّ لَهُ اَلنِّسَاءُ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ کُلِّهَا وَ لَوْ کَانَ اَلْأَمْرُ کَمَا یَقُولُونَ لَکَانَ قَدْ أَحَلَّ لَکُمْ مَا لَمْ یُحِلَّ لَهُ هُوَ لِأَنَّ أَحَدَکُمْ یَسْتَبْدِلُ کُلَّمَا أَرَادَ وَ لَکِنْ لَیْسَ اَلْأَمْرُ کَمَا یَقُولُونَ أَحَادِیثُ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خِلاَفُ أَحَادِیثِ اَلنَّاسِ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحَلَّ لِنَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یَنْکِحَ مِنَ اَلنِّسَاءِ مَا أَرَادَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ عَلَیْهِ فِی سُورَهِ اَلنِّسَاءِ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ﴾. (1)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ قُلْتُ كَمْ أُحِلَّ لَهُ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ مَا شَاءَ مِنْ شَيْ ءٍ قُلْتُ قَوْلُهُ لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ فَقَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ يَنْكِحَ مَا شَاءَ مِنْ بَنَاتِ عَمِّهِ وَ بَنَاتِ عَمَّاتِهِ وَ بَنَاتِ خَالِهِ وَ بَنَاتِ خَالاتِهِ وَ أَزْوَاجِهِ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَهُ وَ أُحِلَّ لَهُ أَنْ يَنْكِحَ مِنْ عُرْضِ الْمُؤْمِنِينَ بِغَيْرِ مَهْرٍ وَ هِيَ الْهِبَةُ وَ لَا تَحِلُّ الْهِبَةُ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَمَّا لِغَيْرِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَا يَصْلُحُ نِكَاحٌ إِلَّا بِمَهْرٍ وَ ذَلِكَ مَعْنَي قَوْلِهِ تَعَالَي وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِ صلی الله علیه و آله قُلْتُ أَرَأَيْتَ قَوْلَهُ تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ قَالَ مَنْ آوَي فَقَدْ نَكَحَ وَ مَنْ أَرْجَأَ فَلَمْ يَنْكِحْ قُلْتُ قَوْلُهُ لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ قَالَ إِنَّمَا عَنَي بِهِ النِّسَاءَ اللَّاتِي حَرَّمَ عَلَيْهِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ... وَ لَوْ كَانَ الْأَمْرُ كَمَا يَقُولُونَ كَانَ قَدْ أَحَلَّ لَكُمْ مَا لَمْ يَحِلَّ لَهُ إِنَّ أَحَدَكُمْ يَسْتَبْدِلُ كُلَّمَا أَرَادَ وَ لَكِنْ لَيْسَ الْأَمْرُ كَمَا يَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحَلَّ لِنَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله مَا أَرَادَ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا حَرَّمَ عَلَيْهِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ الَّتِي فِي النِّسَاءِ﴾. (2)

6-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لِنَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ كَمْ أَحَلَّ لَهُ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ مَا شَاءَ مِنْ شَيْ ءٍ قُلْتَ [قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَ] وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ فَقَالَ لَا تَحِلُّ الْهِبَةُ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمَّا لِغَيْرِ رَسُولِ اللَّهِ

ص: 106


1- الكافي، ج5، ص391/ بحار الأنوار، ج22، ص209
2- الکافی، ج5، ص387

4-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: به امام علیه السلام عرض کردم: آیا این آیه ی قرآن را دیده ای: بعد از این زنان، هیچ زنی بر تو حلال نیست. (احزاب/52) (تفسیر آن چیست)»؟ امام علیه السلام فرمود: «آن زنانی به پیامبر صلی الله علیه و آله حرام شد که در آیه: ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ﴾ ذكر شده و اگر غیر از این بود و حکم آن مثل آن چیزی بود که شما می گویید، گویا خداوند برای شما چیزی را حلال کرده که بر پیامبرش صلی الله علیه و آله حرام کرده، زیرا شما هر زنی را که بخواهید طلاق داده و زن دیگری را جایگزین آن می کنید [ولی این کار را بر پیامبر صلی الله علیه و آله حرام می دانید]، امّا مطلب این طور که شما می گویید نیست، و گفتار خاندان پیامبر [در این مورد] خلاف گفتار مردم است، خداوند، ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با هر زنی که بخواهد حلال کرده مگر آن هایی که در سوره نساء و در این آیه آمده است».

5-1- امام صادق علیه السلام- حلبی گوید: «از امام علیه السلام در مورد این آیه: ای پیامبر، ما زنانت بر تو حلال کردیم. (احزاب/57) پرسیدم. خدا ازدواج با چه تعداد زن را بر پیامبر صلی الله علیه و آله حلال کرده است»؟ فرمود: «هر تعداد که بخواهد». گفتم: «پس آیه: بعد از این زنان، هیچ زنی بر تو حلال نیست و نیز زنی به جای ایشان اختیار کردن. (احزاب/52) چیست»؟ فرمود: «بر رسول خدا صلی الله علیه و آله حلال شده که با هرکس که می خواهد از دختران عمّه هایش و عموهایش و دختران خاله هایش و دایی هایش ازدواج کند و همچنین همسرانی که با او به مدینه مهاجرت کردند و همچنین از هریک از زنان مؤمن [عامه ی مسلمانان، بدون آن که مهری بر گردن داشته باشد، بلکه عنوان هدیه، [مهریه ای که باید پیامبر صلی الله علیه و آله بدهد] بر آن گذاشته، و این عنوان برای کس دیگر حلال نیست مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله، پس هیچ کس جز او مجاز نیست که بدون تعیین مهریه ازدواج کند و این معنای آن آیه است که فرمود: و نیز زن مؤمنی را که خود را به پیامبر بخشیده باشد. (احزاب/50). گفتم: «پس آن جا که می فرماید: از زنان خود هر که را خواهی به نوبت مؤخردار و هر که را خواهی با خود نگه دار. (احزاب/51). منظور چیست»؟ فرمود: «منظور آن است که با هر زنی که می خواهی [به همسری] بپذیر و ازدواج کن و آن کس که نمی خواهی، ازدواج نکن». گفتم: «منظور از؛ بعد از این زنان، هیچ زنی بر تو حلال نیست. (احزاب/52) چیست»؟ فرمود: «منظور از آن زنانی هستند که در این آیه، ازدواج با آنان حرام شده که فرمود: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً﴾، و اگر مطلب آن گونه که آنان خیال می کردند بود، گویا که خدا چیزی را بر شما حلال کرده که بر پیامبرش حلال نکرده و این در حالی است که شما هر طور بخواهید همسرانتان را طلاق داده و همسر جدید می گیرید ولی مطلب آن گونه که می گویند نیست، خداوند برای پیامبرش صلی الله و آله ازدواج، با هر زنی که بخواهد را حلال کرده جز آنان که در این آیه در سوره ی نساء حرام شده است».

6-1- امام باقر علیه السلام- ابوبکر حضر می نقل می کند: از امام باقر علیه السلام در مورد کلام خدا که به رسولش صلی الله علیه و آله فرمود: ﴿يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ﴾؛ اى پيامبر، ما زنانی را که مهرشان را

ص: 107

اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلاَ یَصْلُحُ نِکَاحٌ إِلَّا بِمَهْرٍ قُلْتُ أَرَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لا یَحِلُّ لَکَ اَلنِّساءُ مِنْ بَعْدُ فَقَالَ إِنَّمَا عَنَی بِهِ لاَ یَحِلُّ لَکَ اَلنِّسَاءُ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ... وَ لَوْ کَانَ اَلْأَمْرُ کَمَا یَقُولُونَ کَانَ قَدْ أَحَلَّ لَکُمْ مَا لَمْ یُحِلَّ لَهُ لِأَنَّ أَحَدَکُمْ یَسْتَبْدِلُ کُلَّمَا أَرَادَ وَ لَکِنْ لَیْسَ اَلْأَمْرُ کَمَا یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحَلَّ لِنَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یَنْکِحَ مِنَ اَلنِّسَاءِ مَا أَرَادَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ عَلَیْهِ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی سُورَهِ اَلنِّسَاءِ﴾. (1)

7-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَرَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ لا یَحِلُّ لَکَ اَلنِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ قَالَ إِنَّمَا عَنَی بِهِ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ﴾. (2)

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً فَمَاتَتْ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا أَ یَتَزَوَّجُ بِأُمِّهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَدْ فَعَلَهُ رَجُلٌ مِنَّا فَلَمْ یَرَ بِهِ بَأْساً فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا تَفْخَرُ اَلشِّیعَهُ إِلاَّ بِقَضَاءِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی هَذَا فِی اَلشَّمْخِیَّهِ اَلَّتِی أَفْتَاهَا اِبْنُ مَسْعُودٍ أَنَّهُ لاَ بَأْسَ بِذَلِکَ ثُمَّ أَتَی عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَسَأَلَهُ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْ أَیْنَ أَخَذْتَهَا فَقَالَ مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَبائِبُکُمُ اَللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اَللَّاتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ هَذِهِ مُسْتَثْنَاهٌ وَ هَذِهِ مُرْسَلَهٌ وَ أُمَّهَاتُ نِسَائِکُمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِلرَّجُلِ أَمَا تَسْمَعُ مَا یَرْوِی هَذَا عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَلَمَّا قُمْتُ نَدِمْتُ وَ قُلْتُ أَیَّ شَیْءٍ صَنَعْتُ یَقُولُ هُوَ قَدْ فَعَلَهُ رَجُلٌ مِنَّا فَلَمْ نَرَ بِهِ بَأْساً وَ أَقُولُ أَنَا قَضَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِیهَا فَلَقِیتُهُ بَعْدَ ذَلِکَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ مَسْأَلَهَ اَلرَّجُلِ إِنَّمَا کَانَ اَلَّذِی کُنْتَ تَقُولُ کَانَ زَلَّهً مِنِّی فَمَا تَقُولُ فِیهَا فَقَالَ یَا شَیْخُ تُخْبِرُنِی أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَضَی فِیهَا وَ تَسْأَلُنِی مَا تَقُولُ فِیهَا﴾. (3)

ص: 108


1- الكافي، ج5، ص389/ تهذيب الأحكام، ج7، ص450/ بحار الأنوار، ج22، ص207
2- بحار الأنوار، ج101، ص136/ تفسير العياشي، ج1، ص230/ المناقب، ج1، ص144/ وسائل الشيعة، ج20، ص361/ مستدرک الوسائل، ج14، ص361/ تفسیر البرهان
3- الکافی، ج5، ص422/ تهذيب الأحكام، ج7، ص274/ الإستبصار، ج3، ص157/ بحار الأنوار، ج101، ص20/ تفسير العياشي، ج1، ص231/ النوادر للأشعرى، ص98/ وسائل الشيعة، ج20، ص462/ مستدرک الوسائل، ج14، ص400/ تفسیر البرهان

داده ای. (احزاب/50) پرسیدم: «تا چه تعداد [ازدواج] برای پیامبر صلی الله علیه و آله حلال بود»؟ فرمود: «هرچقدر که می خواست»، پرسیدم: «آن جا که فرمود: ﴿وَ اِمْرَأَهً مُؤْمِنَهً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ﴾؛ و نیز زن مؤمنی را که خود را به پیامبر بخشیده باشد. (احزاب/50) منظور چیست»؟ فرمود: «دادن هدیه به جای مهریه فقط بر رسول خدا صلی الله علیه و آله حلال بود امّا برای غیر او جایز نیست که کسی ازدواج بدون مهریه بکند». پرسیدم: «منظور از لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ؛ بعد از این زنان، هیچ زنی بر تو حلال نیست. (احزاب/52) چیست»؟ فرمود: «منظور آن است که زنانی که در این آیه از سوره ی نساء حرام شده بر پیامبر صلی الله علیه و آله نیز حرام است که فرمود: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً﴾ و اگر مطلب چنان بود که شما برداشت کرده اید، گویی چیزی بر شما حلال بود که بر پیامبر صلی الله علیه و آله حلال نبود، چون شما هر طور که بخواهید زنانتان را طلاق داده و زن جدید می گیرید ولی مطلب چنان چه شما می گویید نیست بلکه خداوند بر پیامبرش صلی الله علیه و آله حلال کرده که با هرکس که خواست ازدواج کند مگر آنان که در این آیه از سوره نساء حرام اعلام کرده».

7-1- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد این آیه: بعد از این زنان، هیچ زنی بر تو حلال نیست و نیز زنی به جای ایشان اختیار کردن. (احزاب/52). پرسیدم. فرمود: «منظور از آن ها، زنانی هستند که خداوند در این آیه بر او حرام گردانید؛ ﴿حُرَّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ﴾».

8-1- امام صادق علیه السلام- منصور بن حازم گوید: در حضور امام صادق علیه السلام بودیم که کسی آمد و از ایشان در مورد مردی سؤال کرد که با زنی ازدواج کرد، امّا قبل از نزدیکی با او، آن زن از دنیا رفت؛ آیا آن مرد می تواند با مادر زنش ازدواج کند؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «از میان ما کسانی بودند که چنین عملی انجام دادند و اشکالی در آن نیست». گفتم: «جانم فدایتان، شیعه بر قضاوت افتخار آمیز علی علیه السلام در این امر که ابن مسعود، فتوای عدم اشکال آن را داده است، فخر می کنند». ابن مسعود به نزد امام علی علیه السلام آمد و از ایشان در این باره پرسید. ایشان به او فرمود: «چنین فتوایی را از کجا آوردی»؟ ابن مسعود گفت: «از آيه: ﴿وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتِی فِی حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْكُمْ﴾. و على علیه السلام فرمود: این دارای استثنا است و أمهاتِ نسائِكُمُ بدون قید و شرط آمده است». امام صادق علیه السلام به مرد گفت: «آیا این روایت را که این مرد از علی علیه السلام نقل کرد، نشنیدی»؟ راوی گوید: «هنگامی که برخاستم، پشیمان شدم و با خود گفتم: عجب کار بدی کردم»، ایشان فرمود: «کسی از میان ما چنین کرد و ما اشکالی در کار او ندیدیم و من گفتم علی علیه السلام در این باره حکم فرموده است». پس از آن دوباره امام صادق علیه السلام را دیدم و به ایشان گفتم: «جانم فدایتان، درباره ی سؤال آن مرد، آن چه را که گفتم لغزشی از سوی من بود، شما در این باره چه می فرمایید»؟ فرمود: «ای شیخ! مسأله ای که علی علیه السلام در آن حکم فرموده است را به من می گویی، آن گاه از من می پرسی که نظر تو درباره ی آن چیست»؟

ص: 109

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً ثُمَّ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَقَالَ تَحِلُّ لَهُ اِبْنَتُهَا وَ لاَ تَحِلُّ لَهُ أُمُّهَا﴾. (1)

10-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ إِذَا تَزَوَّجَ اَلرَّجُلُ اَلْمَرْأَهَ فَدَخَلَ بِهَا أَوْ لَمْ یَدْخُلْ بِهَا حَرُمَتْ عَلَیْهِ أُمُّهَا﴾. (2)

11-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً فَتَنْظُرُ إِلَی رَأْسِهَا وَ إِلَی بَعْضِ جَسَدِهَا هَلْ یَتَزَوَّجُ اِبْنَتَهَا قَالَ إِذَا رَأَی مِنْهَا مَا یَحْرُمُ عَلَی غَیْرِهِ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَ اِبْنَتَهَا﴾. (3)

12-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَمَکَثَ أَیَّاماً مَعَهَا وَ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُجَامِعَهَا غَیْرَ أَنَّهُ قَدْ رَأَی مِنْهَا مَا یَحْرُمُ عَلَی غَیْرِهِ ثُمَّ طَلَّقَهَا أَ یَصْلُحُ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَ ابْنَتَهَا قَالَ لَا یَصْلُحُ لَهُ وَ قَدْ رَأَی مِنْ أُمِّهَا مَا رَأَی﴾. (4)

13-1- الرّضا علیه السلام- ﴿فَقَالَ الْمَأْمُونُ هَلْ فَضَّلَ اللَّهُ الْعِتْرَةَ عَلَی سَائِرِ النَّاسِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَبَانَ فَضْلَ الْعِتْرَةِ عَلَی سَائِرِ النَّاسِ فِی مُحْكَمِ كِتَابِهِ فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ... قَالَتِ اَلْعُلَمَاءُ فَأَخْبِرْنَا هَلْ فَسَّرَ اَللَّهُ تَعَالَی اَلاِصْطِفَاءَ فِی اَلْکِتَابِ فَقَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَسَّرَ اَلاِصْطِفَاءَ فِی اَلظَّاهِرِ سِوَی اَلْبَاطِنِ فِی اِثْنَیْ عَشَرَ مَوْطِن... وَ أَمَّا الْعَاشِرَهُ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی آیَهِ التَّحْرِیمِ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ الْآیَهَ... فأَخْبِرُونِي هَلْ تَصَلَحَ ابْنَتِي أَوِ ابْنَةُ ابْنِي وَ مَا تَنَاسَلَ مِنْ صلبي لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ يَتَزَوجَها لَو كَانَ حَيّاً قالوا لَا قَالَ فَأَخْبِرُونِي هَلْ كَانَتِ ابْنَةَ أحَدِكُمْ یَصلَحُ لَهُ یَصْلُحُ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا لَوْ كَانَ حَیّاً قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَفِی هَذَا بَیَانٌ لِأَنِّی أَنَا مِنْ آلِهِ وَ لَسْتُمْ مِنْ آلِهِ وَ لَوْ كُنْتُمْ مِنْ آلِهِ لَحَرُمَ عَلَیْهِ بَنَاتُكُمْ كَمَا حَرُمَ عَلَیْهِ بَنَاتِی لِأَنَّا مِنْ آلِهِ وَ أَنْتُمْ مِنْ أُمَّتِهِ فَهَذَا فَرْقٌ بَیْنَ الْآلِ وَ الْأُمَّةِ لِأَنَّ الْآلَ مِنْهُ وَ الْأُمَّةَ إِذَا لَمْ تَكُنْ مِنَ الْآلِ لَیْسَتْ مِنْهُ فَهَذِهِ الْعَاشِرَةُ﴾. (5)

ص: 110


1- وسائل الشيعة، ج20، ص458
2- دعائم الإسلام، ج2، ص232
3- دعائم الإسلام، ج2، ص232
4- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص550
5- تفسیر القمی، ج1، ص134

9-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «اگر مردی با زنی ازدواج کند امّا قبل از هیچ آمیزش جنسی ای او را طلاق دهد حکمش چیست»؟ فرمود: «ازدواج با دختر آن زن جایز است، امّا با مادرش نه».

10-1- امام علی علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدرانش از از امام علی علیه السلام روایت می کند: «وقتی مردی با زنی ازدواج کند، چه آمیزش جنسی انجام داده باشند، چه نکرده باشند، ازدواج با مادر آن زن بر مرد حرام است».

11-1- امام باقر علیه السلام- از امام علیه السلام در مورد مردی سؤال شد که با زنی ازدواج کرده و به موی سر او و بعضی از اندام او نگاه کرده، آیا مجاز است با دختر آن زن ازدواج کند؟ فرمود: «وقتی به اندامی از زن نگاه کرد که نگاه کردن به آنان برای غیر او حرام است، دیگر مجاز نیست با دخترش ازدواج کند».

12-1- امام صادق علیه السلام- ابوربیع شامی گوید: «وقتی کنیزی برای مردی باشد که با او نزدیکی کند، دیگر ازدواج با دختر آن زن حلال نیست، چه آزاد باشد چه مملوک که در این حکم یکسانند، همین طور است اگر ازدواج و نزدیکی با دختر یک زن رخ دهد، که در آن صورت، مادر او چه آزاده باشد چه بنده، ازدواج او با آن مرد حرام است».

13-1- امام رضا علیه السلام- مأمون عرض کرد: «آیا عترت بر دیگران فضیلتی دارد»؟ امام رضا علیه السلام فرمود: «خداوند فضیلت عترت را در کتاب محکمش بر دیگران آشکار ساخته»، مأمون گفت: «در کجای قرآن است»؟ امام رضا علیه السلام فرمود: «در کلام خدا: به راستی خدا برگزید آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان ذریه ای که برخی از برخیند. (آل عمران/34)». علما گفتند: «آیا خداوند در قرآن اصطفاء و برگزیدن را تفسیر نموده»؟ فرمود: «خداوند اصطفاء را در دوازده مورد از قرآن آشکارا تفسیر نموده... دهم؛ کلام خدای عزّوجلّ در آیه ی تحریم است: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ الَّتیِ أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبئَبُكُمُ الَّتيِ فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ الَّتيِ دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً﴾»!... فرمود: «آیا دختر من یا دختر پسرم و یا هرکه از نسل من بوجود آید جایز است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با آن ها ازدواج کند اگر زنده باشد»؟ گفتند: «نه». فرمود: «اینک اگر پیامبر زنده باشد می تواند با دختر یکی از شماها ازدواج کند»؟ گفتند: «آری». فرمود: «این توضیح خود کفایت می کند زیرا من از آل او هستم و شما از آل او نیستید اگر شما هم از آل بودید دخترانتان بر او حرام می شد مانند دختر من چون من از آل و شما از امّت او هستید این نیز یک فرق بین امّت و آل است چون آل از اوست ولی امّت اگر از آل نباشد از او نیست».

ص: 111

14-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ [لِي] أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام يَا أَبَا اَلْجَارُودِ مَا يَقُولُونَ فِي اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ علیهما السلام قُلْتُ يُنْكِرُونَ عَلَيْنَا أَنَّهُمَا اِبْنَا رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ فَأَيِّ شَيْءٍ اِحْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ قُلْتُ احْتَجَجْنَا عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي عِيسَى اِبْنِ مَرْيَمَ علیه السلام وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ أیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مَوسی وَ هارُون علیهم السلام وَ كَذلِكَ نَجْزِي اَلْمُحْسِنِينَ وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیی وَ عِیسی علیهم السلام فَجَعَلَ عِيسَى اِبْنَ مَرْيَمَ علیه السلام مِنْ ذُرِّيَّةِ نُوحٍ علیه السلام قَالَ فَأَيِّ شَيْءٍ اِحْتَجَجْتُمْ عَلَیْهِمْ قُلْتُ اِحْتَجَجْنَا عَلَیْهِمْ بِقَوْلِ اَللَّهِ

بِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی لِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ قَالَ فَأَیَّ شَیْءٍ قَالُوا قُلْتُ قَالُوا قَدْ یَکُونُ فِی کَلاَمِ اَلْعَرَبِ أَبْنَاءُ رَجُلٍ وَ آخَرُ یَقُولُ أَبْنَاؤُنَا قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَبَا اَلْجَارُودِ لَأُعْطِیَنَّکَها مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ جَلَّ وَ تَعَالَی أَنَّهُمَا مِنْ صُلْبِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لاَ یَرُدُّهَا إِلاَّ کَافِرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ مِنْ حَیْثُ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ اَلْآیَهَ إِلَی أَنْ انْتَهِیَ إِلَی قَوْلِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ اَلَّذِینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ فَسَلْهُمْ یَا أَبَا اَلْجَارُودِ هَلْ حَلَّ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نِکَاحُ حَلِیلَتَیْهِمَا فَإِنْ قَالُوا نَعَمْ کَذَبُوا وَ فَجَرْوا وَ إِنْ قَالُوا لاَ فَهُمَا ابْنَاهُ لِصُلْبِهِ﴾. (1)

15-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿حَرَّمَ اللَّهُ فِي هَذِهِ الآيَةَ سَبْعاً بِالنَّسَبِ وَ سَبْعاً بِالسَّبَب﴾َ. (2)

16-1- ابن عبّاس رحمة الله-﴿تَحْرُمُ أَمْثَالْهِنَّ بِالرَّضَاعِ لِقَوْلِ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ حَرَّمَ مِنَ الرَّضَاعَةٍ مَا حَرَّمَ مِنَ النَّسَبِ﴾. (3)

باب 2: ﴿وَ رَبائِكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عن محمد بن مسلم قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُل كَانَتْ لَهُ جَارِيَةُ فَعَتَقَتْ فَتَزَوَّجَتْ فَوَلَدَتْ أَيَصْلُحُ لِمَوْلَاهَا الْأَوَّلَ أَنْ يَتَزَوَّجَ ابْنَتَهَا قَالَ هِيَ عَلَيْهِ حَرَامٌ وَ هِيَ ابْنَتُهُ وَ الْحُرَّةُ وَ الْمَمْلُوكَةُ فِي هَذَا سَوَاءٌ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمْ﴾. (4)

ص: 112


1- الكافي، ج8، ص317/ بحار الأنوار، ج43، ص232/ الاحتجاج، ج2، ص324/ تفسیر القمی، ج1، ص209/ العدد القوية، ص40/ وسائل الشيعة، ج20، ص416/ تفسیر البرهان
2- فقه القرآن، ج2، ص82
3- تفسير بحر العرفان، ج4، ص190
4- الكافي، ج5، ص433/ تهذيب الأحكام، ج7، ص279/ الإستبصار، ج3، ص162/ بحار الأنوار، ج101، ص18/ مستدرک الوسائل، ج14، ص397/ النوادر للأشعرى، ص121/ وسائل الشيعة، ج20، ص467/ تفسیر البرهان

14-1- امام باقر علیه السلام- در روایت ابوجارود آمده است: امام باقر علیه السلام فرمود: «ای اباجارود! در مورد حسن و حسین علیهما السلام به شما چه می گویند»؟ گفتم: «انکار می کنند که آنان فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند». فرمود: «و شما چه دلیلی بر ادّعای خود می آورید»؟ گفتم: «به این آیه در مورد عیسی بن مریم علیه السلام: و از فرزندان ابراهیم داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم. و نیکوکاران را این گونه جزا دهیم. و زکریّا و یحیی و عیسی. (انعام/85-84). که عیسی بن مریم علیه السلام را از نسل نوح علیه السلام قرار داده است، استناد می کنیم». فرمود: «آن ها در پاسخ به شما چه گفتند»؟ گفتم: «آن ها می گویند ممکن است پسر دختر (نوه ی دختری) از فرزندان باشد، ولی از صلب محسوب نمی شود». فرمود: «شما برای آنان چه دلیلی آوردید»؟ گفتم: «این کلام خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله را گفتم که می فرماید: بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را ما برادران خود را، و شما برادران خود را. (آل عمران/61)». فرمود: «آنان به شما چه پاسخی دادند»؟ گفتم: «آن ها گفتند، گاهی در کلام عرب آمده است، أَبْنَاءَنَا رجل (فرزندان مرد) و بعضی ها می گویند: أَبْنَاءَنَا (فرزندان ما)». امام باقر علیه السلام فرمود: «ای ابا جارود! از کتاب خدا برای تو نقل می کنم که حسن و حسین علیهما السلام از فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشند که فقط کافر می تواند با آن مخالفت کند». گفتم: «جانم فدایتان، این در کجای قرآن آمده است»؟ فرمود: «آن جایی که خداوند می فرماید: ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ اُمَّهَاتُکُمْ وَ بَنَاتُکُمْ وَ أخَوَاتُکُمْ...﴾ که آمده است ﴿وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلابِكُمْ﴾، ای اباجارود! از آنان بپرس که آیا ازدواج با زنان حسن و حسین علیهما السلام بر رسول خدا صلی الله علیه و آله حلال است؟ اگر گفتند: بله، دروغ گفتند و از حق عدول کردند و اگر گفتند: خیر، یعنی این که حسن و حسین علیهما السلام فرزندان صلبی رسول خدا صلی الله علیه و آله انسانی می باشند».

15-1- ابن عبّاس رحمة الله- خداوند در این آیه، هفت رابطه ی نسبی و هفت رابطه ی سببی را در ازدواج کردن تحریم کرد.

16-1- ابن عبّاس رحمة الله- همه ی آنان که به واسطه ی رابطه ی نسبی در این آیه [ازدواج با آن ها] تحریم شده اند، مشابه آن ها در رابطه ی رضاعی (شیر خوردن از یک مادر) نیز حرام هستند؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود، که خداوند [ازدواج با بعضی از زنان را] به واسطه ی رضاعی حرام کرده همان طور که به واسطه رابطه ی نسبی حرام کرده است.

بخش 2: و دختران زنانتان که در کنار شما هستند.

1-2- امام صادق علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که کنیزی داشت علی و آن کنیز آزاد شد و ازدواج کرد و صاحب فرزندی شد، پرسیدم. و این که آیا شایسته است که صاحب اوّل آن کنیز با دخترش ازدواج کند؟ فرمود: «آن دختر بر او حرام است و در این باره میان کنیز آزاد و اسیر، فرقی نیست، و سپس آیه: ﴿وَ رَبائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ﴾ را قرائت کرد».

ص: 113

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلرَّجُلِ تَکُونُ لَهُ اَلْجَارِیَهُ یُصِیبُ مِنْهَا أَ لَهُ أَنْ یَنْکِحَ اِبْنَتَهَا قَالَ لاَ هِیَ مِثْلُ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَبائِبُکُمُ اَللاّتِی فِی حُجُورِکُمْ﴾. (1)

2-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَااَلسَّلاَمُ أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ إِذَا تَزَوَّجَ اَلرَّجُلُ اَلْمَرْأَةَ حُرِّمَتْ عَلَيْهِ اِبْنَتُهَا إِذَا دَخَلَ بِالْأُمِّ فَإِذَا لَمْ يَدْخُلْ بِالْأُمِّ فَلاَ بَأْسَ أَنْ يَتَزَوَّجَ بِالاِبْنَةِ وَ إِذَا تَزَوَّجَ اَلاِبْنَةَ فَدَخَلَ بِهَا أَوْ لَمْ يَدْخُلْ بِهَا فَقَدْ حُرِّمَتْ عَلَيْهِ اَلْأُمُّ وَ قَالَ اَلرَّبَائِبُ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ كُنَّ فِي اَلْحَجْرِ أَوْ لَمْ يَكُنَّ﴾. (2)

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿دَعَائِمُ اَلْإِسْلاَمِ، عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ رَبائِبُکُمُ اَللَّاتِی... قَالَ هِیَ اِبْنَهُ اِمْرَأَتِهِ عَلَیْهِ حَرَامٌ إِذَا کَانَ دَخَلَ بِأُمِهَّا فَإِنْ لَمْ یَکُنْ دَخَلَ بِأُمِّهَا فَتَزْوِیجُهَا لَهُ حَلاَلٌ وَ قَالَ فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فِی حُجُورِکُمْ قَالَ اَلْحِجْرُ اَلْحُرْمَهُ یَقُولُ اَللاَّتِی فِی حُرْمَتِکُمْ وَ ذَلِکَ مِثْلُ قَوْلِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ یَقُولُ مُحَرَّمَهٌ﴾. (3)

5-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام الرَّبَائِبُ عَلَیْکُمْ حَرَامٌ کُنَّ فِی الْحُجُورِ أَوْ لَمْ یَکُنَّ﴾. (4)

6-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً وَ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا أَتَحِلُّ لَهُ اِبْنَتُهَا قَالَ فَقَالَ قَدْ قَضَی فِی هَذَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ بَأْسَ بِهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ وَ رَبَائِبُکُمُ اَلَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ مِّن نِسائِکُمُ الَّاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ لَکِنَّهُ لَوْ تُزُوِّجَتِ اَلاِبْنَهُ ثُمَّ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا لَمْ تَحِلَّ لَهُ أُمُّهَا قَالَ قُلْتُ أَلَیْسَ هُمَا سَوَاءً قَالَ فَقَالَ لاَ لَیْسَ هَذِهِ مِثْلَ هَذِهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ وَ أُمَّهَاتُ نِسائِکُمْ لَمْ یَسْتَثْنِ فِی هَذِهِ کَمَا اِشْتَرَطَ فِی تِلْکَ هَذِهِ هَاهُنَا مُبْهَمَهٌ لَیْسَ فِیهَا شَرْطٌ﴾. (5)

2-7- الصّادق علیه السلام- ﴿... اللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ قال الصادق علیه السلام وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ يعنی امرأة الولد﴾. (6)

ص: 114


1- الکافی، ج5، ص433/ تهذيب الأحكام، ج7، ص277/ الاستبصار، ج3، ص160/ تفسير العياشي، ج1، ص 230/ بحار الأنوار، ج101، من ص24/ النوادر للأشعري، من 125/ وسائل الشيعة، ج20، ص458/ مستدرک الوسائل، ج 14، ص402/ تفسير البرهان
2- وسائل الشيعة، ج20، ص459
3- مستدرک الوسائل، ج 14، ص398/ دعائم الإسلام، ج2، ص 232
4- وسائل الشيعة، ج20، ص458
5- بحار الأنوار، ج101، ص19/ تفسير العياشي، ج1، ص230/ وسائل الشيعة، ج20، ص465/ مستدرک الوسائل، ج14، ص398/ تفسیر البرهان
6- بحار الأنوار، ج62، ص138/ وسائل الشيعة، ج 25، ص10/ مستدرک الوسائل، ج16، ص164

2-2- امام صادق علیه السلام- عبید بن زراره از امام صادق علیه السلام در مورد مردی پرسید که کنیزی داشت و پس از این که از او بهره گرفت، او را فروخت، آیا چنین فردی می تواند با دختر آن کنیز ازدواج کند؟ فرمود: «خیر، دختر کنیز جزء کسانی است که در آیه: ﴿وَ رَبَائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم﴾ آمده است».

3-2- امام علی علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت می کند که امام علی علیه السلام فرمود: «اگر مردی با زنی ازدواج بکند، اگر با او نزدیکی کند، ازدواج با دختر آن زن با او حرام است ولی اگر نزدیکی نکند، مانعی ندارد که با دختر او ازدواج کند، امّا اگر مرد با دختر زنی ازدواج کرد، چه با او نزدیکی بکند چه نکند، ازدواج با مادرش بر او حرام است و همچنین دختران همسرتان چه در خانه ی شما باشند [و تحت سرپرستی شما] و چه نباشند، [ازدواج با آن ها] حرام است».

4-2- امام صادق علیه السلام- در دعائم الاسلام آمده است: امام علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي﴾ فرمود: «منظور دختران همسر است که اگر با مادرشان نزدیکی کرده باشد، ازدواج با دخترانش حرام است امّا اگر با مادرشان نزدیکی نکرده باشد، ازدواج کردن با آنان حلال است» و امام علیه السلام به در مورد آن بخش از آیه که می فرماید: ﴿فِي حُجُورِكُمْ﴾ فرمود: «منظور از حِجْرُ حرمت و حرام بودن است یعنی کسانی که [ازدواج با آنان] بر شما حرام شده است، مثل آن جا که می فرماید: این ها چارپایان و کشتزاران ممنوع است. (انعام/138). یعنی حرام شده است».

5-2- امام علی علیه السلام- امام علی علیه السلام فرمود: «ازدواج با دختران همسر، حرام است چه آن دختران تحت سرپرستی [و در خانه ی مرد] باشند چه نباشند».

6-2- امام باقر علیه السلام- ابو حمزه گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد مردی پرسیدم: «با زنی ازدواج کرد و قبل از این که با او تماسی داشته باشد، طلاقش داد، آیا دختران زن بر او حلال است»؟ فرمود: «امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره قضاوت نموده و فرموده است: اشکالی ندارد، چرا که خداوندمی فرماید: ﴿وَ رَبَائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نُسَائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُم﴾ امّا اگر او با دختر ازدواج می کرد و قبل از تماس با او طلاقش می داد، دیگر مادر آن دختر بر او حلال نبود». گفتم: «آیا این دو، در این مورد یکسان نیستند»؟ فرمود: «خیر، آن یکی، مثل این نیست، وقتی خداوند می فرماید: ﴿أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ﴾ در آن استثنایی قرار نداده است؛ امّا در آن جا: وَ رَبَائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ علَيْكُمْ شرط قائل شده است. بدین ترتیب می توان گفت: وَ رَبَائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ را به صورت مشروط و أُمَّهَاتُ نِسَائِكُم را به صورت مبهم و بدون قید و شرط آورده است».

7-2- امام صادق علیه السلام- اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ؛ [ازدواج با دختران همسر] بر مرد حرام است و این آيه: ﴿وَ حَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ﴾ یعنی همسر پسر.

ص: 115

8-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَر عَنْ أَبِيه علیه السلام أَنَّ عَلِيّاً علیه السلام كَانَ يَقُولُ الرَّبَائِبُ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ مِنَ الْأُمَّهَاتِ اللَّاتِي قَدْ دُخِلَ بِهِنَّ هُنَّ فِي الْحُجُورِ وَغَيْرِ الْحُجُورِ سَوَاءٌ وَ الْأُمَّهَاتُ مُبْهَمَاتُ﴾. (1)

9-2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَالَ: فَإِنَّ الْخَوَارِجَ زَعَمَتْ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا كَانَتْ لِأَهْلِهِ بَنْتُ وَ لَمْ يُرَبِّهَا وَ لَمْ تَكُنْ فِي حِجْرِهِ حَلَّتْ لَهُ لِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ. قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام لَا تَحِلُّ لَهُ﴾. (2)

باب 3: ﴿وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ﴾

اشاره

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عِيسَى بْن عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللهِ علیه السلام عَنْ أَخْتَيْنِ مَمْلُوكَتَيْنِ يَنكِحُ إحْدَاهُمَا أَيَحِلُّ لَهُ الْأُخْرَى فَقَالَ لَيْسَ يَنكِحُ الْأُخْرَى إِلَّا دُونَ الْفَرْجِ وَ إِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ نَظِیرُ تِلْكَ الْمَرْأَةِ تَحِيضُ فَتَحْرُمُ عَلَى زَوْجِهَا أَنْ يَأْتِيَهَا في فَرْجَهَا لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ قَالَ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ يَعْنِي فِي النِّكَاحِ﴾. (3)

3-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿رُوِىَ عَنْ عَلَىًّ علیه السلام فِي الْجَمْعِ بَيْنَ الْأَخْتَيْنِ فِي الْمِلْكِ أَنَّهُ قَالَ أَحَلَّتْهُمَا آيَةً وَ هِي قَوْلُهُ تَعَالَى أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَحَرَّمَتُهُمَا آيَةُ وَ هِيَ قَوْلُهُ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ وَ حَكَمَ عَلِىُّ علیه السلام بِالتَّحْرِيمِ وَ حَكَمَ عُثْمَانُ بِالتَّحْلِيلِ﴾. (4)

3-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ يَعْنِي بِالنَّكَاحِ قَالَ وَ لَوْ أَن رَجُلًا نَكَحَ امْرَأَةً ثْمَ أَتَى أرْضاً أُخْرَى فَنَكَحَ أُخْتَهَا وَ هُوَ لَا يَعْلَمْ فَعَلَيْهِ إِذَا عَلِمَ أَنْ يَنْزِعَ عَنْهَا﴾. (5)

4-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّاٍر قَالَ: سَألْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُل كَانَتْ عِنْدَهُ جَارِيَتَانِ أَخْتَانِ فَوَطِئَ إِحْدَاهُمَا ثُمَّ بَدَا لَهُ فِي الْأُخْرَى قَالَ يَعْتَزِلْ هَذِهِ وَ يَطَأُ الْأُخْرَى قَالَ قُلْتُ: فَإِنَّهُ تَنْبَعثُ نَفْسُهُ لِلْأُولَى قَالَ لَا يَقْرَبْهَا حَتَّى تَخْرُجَ تِلْكَ عَنْ مِلْكِهِ﴾. (6)

ص: 116


1- وسائل الشيعة، ج20، ص458/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج100، ص335/ تفسير العياشي، ج1، ص232/ وسائل الشيعة، ج20، ص486/ تفسير البرهان
4- عوالى اللآلي، ج2، ص130/ تفسير البرهان
5- دعائم الإسلام، ج2، ص234/ مستدرک الوسائل، ج14، ص405
6- وسائل الشيعة، ج20، ص483/ تفسير البرهان

8-2- امام علی علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت می کند: امام علی علیه السلام فرمود: «ازدواج با دختران همسری که با مادرشان آمیزش جنسی شده، حرام است، چه تحت تکفّل مرد باشند چه نباشند. همچنین سیاق آیه در مورد مادران به صورت مبهم آمده [و شرطی قید نشده لذا با مادر دختری که با او ازدواج شده نمی توان ازدواج کرد، چه آمیزشی با آن دختر شده باشد چه نه].

9-2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- خوارج ادّعا می کردند مردی که همسرش دختری داشته باشد و مرد وی را تربیت نکرده باشد و در خانه ی مرد تربیت نیافته باشد، بر او حلال است. و استناد آنان این آیه از قرآن بود که اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم امّا امام صادق علیه السلام فرمود: «بر آنان حلال نیست».

بخش 3: و نباید دو خواهر را در یک زمان به زنی گیرید، مگر آن که پیش از این چنین کرده باشید.

3-1- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام سؤال شد که می شود دو خواهر کنیز را با هم در عقد نكاح داشت؟ فرمود: «دوّمین خواهر را نمی توان [همزمان با خواهر اول] به نکاح در آورد، مگر در صورتی که عورت او سالم بماند و اگر این کار نشود، بهتر است. مانند آن زنی که حیض می شود و بر شوهرش حرام است که دخول کند. خداوند می فرماید: و به آن ها نزدیک مشوید تا پاک گردند. (بقره/222). و نیز فرمود: ﴿وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَف﴾؛ یعنی دو خواهر را نباید در نکاح داشت. و بر مرد واجب است که بدون دخول نزد همسر حایض خویش باشد.

2-3- امام علی علیه السلام- از امام علی علیه السلام در مرد حکم ازدواج با دو خواهر که هر دو کنیز هستند پرسیده شد. فرمود: «آیه ای که می فرماید: ﴿أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ﴾ آن را حلال می کند و آیه ای که می فرماید: ﴿وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ﴾ آن را حرام می کند، امّا امام علی علیه السلام در نهایت حکم به حرام بودن آن داد و عثمان حکم به حلال بودن آن».

3-3- امام على علیه السلام- ﴿وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ﴾؛ یعنی با هر دوی آن ها ازدواج نکن و اگر مردی با زنی ازدواج کرد و در سرزمینی دیگر با زنی دیگر ازدواج کرد که نمی داند خواهر همسرش است، وقتی متوجّه شد باید از او دوری کند.

4-3- امام صادق علیه السلام- معاوية بن عمّار گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد مردی پرسیدم: «دو کنیز خواهر داشته باشد که با یکی آمیزش داشته است، سپس به دیگری میل یابد، چنین فردی چه باید بکند»؟ فرمود: «اوّلی را کنار بگذارد و با دوّمی آمیزش کند». گفت: «به ایشان گفتم: اگر میلش به اوّلی نیز کشید، چه»؟ فرمود: «زمانی می تواند با یکی ازدواج کند که دیگری از تملّکش بیرون رود».

ص: 117

5-3- الصّادق علیه السلام- ﴿إِذَا كَانَتْ عِنْدَ الرَّجُل الْأَخْتَانٍ الْمَمْلُوكَتَان فَنَكَحَ إِحْدَاهُمَا ثُمَّ بَدَا لَهُ فِي الثَّانِيَةِ فَنَكَحَهَا فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَنْكِحَ الْأُخْرَى حَتَّى تَخْرُجَ الْأُولَى مِنْ مِلْكِهِ يَهَبُهَا أَوْ يَبِيعُهَا فَإِنْ وَ هَبَهَا لِوَلَدِهِ يُجْزِيهِ﴾. (1)

6-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيًّ علیه السلام قَالَ كَانَ عَلِىُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام بِالْكُوفَةِ فِي الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ أَشْيَاءَ فَقَالَ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلُ تَعَنُّتاً فَأَحْدَقَ النَّاسُ بِأَبْصَارِهِم... وَ سَأَلَهُ عَنْ مَنْ جَمَعَ بَيْنَ الْأَخْتَيْنِ فَقَالَ علیه السلام يَعْقُوبُ بْنُ إِسْحَاقَ جَمَعَ بَيْنَ حبار وَ رَاحِيلَ فَحُرَّمَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأَنْزِلَ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ﴾. (2)

3-7- الصّادق علیه السلام- ﴿الَّا ما قَدْ سَلَفَ فِي زَمَنِ يَعْقُوبَ علیه السلام﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللهُ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيماً﴾. ﴿24﴾

باب 1: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ﴾

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿ابن بابويه في الفقيه، قَالَ: سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ هُنَّ ذَوَاتَ الْأَزْوَاجِ قُلْت وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَالَ هُنَ الْعَفَائِف﴾. (4)

باب 2: ﴿وَ المُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾

اشاره

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ قَالَ هُوَ أَنْ يَأْمُرَ الرَّجُلُ عَبْدَهُ وَ تَحْتَهُ أَمَتُهُ فَيَقُولَ لَهُ اعْتَزِلِ

ص: 118


1- وسائل الشيعة، ج20، ص482/ تفسير البرهان
2- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص242
3- تفسير البرهان
4- من لا يحضره الفقيه، ج3، ص437/ تفسير البرهان

5-3- امام صادق علیه السلام- اگر کسی دو کنیز خواهر داشته باشد و با یکی از آنان ازدواج کند و سپس به دیگری میل و رغبت یابد که با او نیز ازدواج کند، زمانی می تواند چنین کاری کند که اوّلی را از خانه اش بیرون براند؛ یعنی یا او را ببخشد و آزاد کند و یا این که بفروشد و اگر او را به پسرش ببخشد، می تواند دیگری را جایگزین او نماید.

6-3- امام علی علیه السلام- از امام حسین علیه السلام روایت است: در مسجد جامع کوفه، مردی از امام علی علیه السلام در مورد نام کسی که دو خواهر را همزمان در عقد خود داشت سؤال کرد. فرمود: «یعقوب بن اسحاق علیه السلام که حبار و راحیل را همزمان در حباله ی نکاح خود داشت و بعداً این کار تحریم شد و خداوند این آیه را نازل فرمود:... ﴿وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَينِ﴾».

7-3- امام صادق علیه السلام- ﴿إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ﴾؛ منظور از آن زمان یعقوب نبی علیه السلام می باشد.

* و زنان شوهردار [بر شما حرام است]؛ مگر آن ها را که [در جنگ با کفّار اسیر کرده و] مالک شده اید؛ [زیرا اسارت آن ها در حکم طلاق است]؛ این ها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. امّا زنان دیگر غیر از این ها [که گفته شد]، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه (ازدواج موقت) می کنید، واجب است مهر آن ها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آن چه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده اید. [بعداً می توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید]، خداوند، دانا و حکیم است. ﴿24﴾

بخش 1: و زنان شوهردار [بر شما حرام است].

1-1- امام صادق علیه السلام- در کتاب الفقیه آمده است: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء﴾ پرسیده شد. فرمود: «آنان زنان شوهر دارند». در مورد آیه: ﴿و وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ﴾ (مائده/5) پرسیده شد. فرمود: «یعنی زنان پاکدامن».

بخش 2: و زنان شوهردار [بر شما حرام است]؛ مگر آن ها را که [در جنگ با کفّار اسیر کرده و] مالک شده اید؛ [زیرا اسارت آن ها در حکم طلاق است].

1-2- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ﴾ پرسیدم و ایشان فرمود: «بدین معناست که مرد به غلام خود که کنیز او را در اختیار دارد، دستور دهد که از آن کنیز [که همسر آن غلام است] دوری کن و به او نزدیک

ص: 119

امْرَأَتَكَ وَ لَا تَقْرَبْهَا ثُمَّ يَحْبِسَهَا عَنْهُ حَتَّى تَحِيضَ ثُمَّ يَمَسَّهَا فَإِذَا حَاضَتْ بَعْدَ مَسَّهِ إِيَّاهَا رَدَّهَا عَلَيْهِ بِغَيْرِ نِكِاحٍ﴾. (1)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ تَأْمُرُ عَبْدَكَ وَ تَحْتَهُ أَمَتُكَ فَيَعْتَزِلُهَا حَتَّى تَحِيضَ فَتُصِيبُ مِنْهَا﴾. (2)

3-2- الصّادقين علیهم السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ قَالَ هُنَّ ذَواتِ الْأَزْوَاجِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنْ كُنتَ زَوَّجْتَ أَمَتَكَ غُلَامَكَ نَزَعْتَهَا مِنْهُ إِذَا شِئْتَ فَقُلْتُ أَ رَأَيْتَ إِنْ زَوَّجَ غَيْرَ غُلَامِهِ قَالَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَنْزِعَ حَتَّى يُبَاعَ فَإِنْ بَاعَهَا صَارَ بُضْعُهَا فِي يَدِ غَيْرِهِ فَإِنْ شَاءَ الْمُشْتَرَى فَرَّقَ وَ إِنْ شَاءَ أَقَرَّ﴾. (3)

4-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إنَّ الْمُرَادَ بِهِ ذَوَاتُ الْأَزْوَاجِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ سَبْيِ مَنْ كَانَ لَهَا زَوْجُ﴾. (4)

باب 3: ﴿وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ﴾

1-3- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ أُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ يَعْنِي التَّزْوِيجَ بمُحْصَنَةٍ غَيْرِ زَانِيَةٍ غَيْرِ مُسَافَحَةٍ﴾. (5)

3-2- الكاظم علیه السلام- ﴿عَلِىُّ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ: سَألْتُ أَخِي مُوسَى علیه السلام عَنْ رَجُلٍ يَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ عَلَى عَمَّتِهَا أَوْ خَالَتِهَا قَالَ لَا بَأْسَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ﴾. (6)

باب 4: ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً﴾

اشاره

1-4- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَال: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَن الْمُتْعَةِ فَقَالَ نَزَلَتْ فِي الْقُرْآنِ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ﴾. (7)

ص: 120


1- الکافی، ج5، ص481/ تهذيب الأحكام، ج7، ص346/ بحار الأنوار، ج100، ص339/ تفسير العياشي، ج1، ص232 وسائل الشيعة،ج21، ص149/ مستدرک الوسائل، ج15، ص26/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج100، ص339/ تفسير العياشي، ج1، ص233/ وسائل الشيعة، ج21، ص152/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج100، ص340/ تفسير العياشي، ج1، ص233/ وسائل الشيعة، ج21، ص152/ تفسير البرهان
4- تفسير بحر العرفان، ج4، ص193
5- تفسير البرهان
6- عوالى اللآلى، ج3، ص328/ وسائل الشيعة، ج20، ص490
7- الکافی، ج5، ص448/ تهذيب الأحكام، ج7، ص250/ الإستبصار، ج3، ص141/ بحار الأنوار، ج100، ص314/ تفسير العياشي، ج1، ص233/ النوادر للأشعرى، ص81/ وسائل الشيعة، ج21، ص5/ مستدرک الوسائل، ج14، ص449/ تفسير البرهان

نشو؛ آن گاه آن مرد کنیز را نگاه دارد تا حیض ببیند [و عدّه اش بگذرد] و سپس با او نزدیکی کند و زمانی که پس از نزدیکی دوباره حیض شد، آن کنیز را بدون عقد نکاح به غلام بازگرداند».

2-2- امام صادق علیه السلام- عبد الله بن سنان نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ﴾ فرمود: «یعنی به غلامت که کنیز تو را در اختیار دارد، دستور دهی که از آن کنیز دوری کن تا حیض شود و سپس خود با آن کنیز نزدیکی کنی».

3-2- امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: شنیدم که امام علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾ فرمود: «منظور از آن زنان شوهردار است. و إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم بدین معناست که اگر کنیزت را به همسری غلامت در آوردی، هر زمان که خواستی، می توانی آن را از غلام جدا کنی». گفتم: «اگر به ازدواج کسی غیر از غلامش درآید، چه»؟ فرمود: «تا آن کنیز را خریداری نکرده، نمی تواند آن را از شوهرش جدا کند و اگر آن را خرید، مانند کالایی در دست دیگری است که اگر خریدار خواست می تواند او را از شوهر جدا کند و اگر نخواست نزد او باقی بگذارد».

4-2- امام علی علیه السلام- منظور این آیه: ﴿إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾ در مورد زنان همسرداری است که به اسارت گرفته شده اند یا کنیز هستند.

بخش 3: اما زنان دیگر غیر از این ها [که گفته شد]، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید.

1-3- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- وَ أُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ یعنی یک جفت زناکار، پارسا و غیر زناکار.

2-3- امام کاظم علیه السلام- علی بن جعفر گوید: از برادرم موسی علیه السلام در مورد مردی سؤال شد که زنی را به همسری گرفته و علاوه بر او با عمّه یا خاله ی آن زن نیز ازدواج کرده است. فرمود: «مانعی نیست زیرا خداوند فرمود: ﴿وَ أُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾».

بخش 4: و زنانی را که متعه (ازدواج موقّت) می کنید، واجب است مهر آن ها را بپردازید.

1-4- امام باقر علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد متعه سؤال کردم و ایشان فرمود: «در قرآن آیه ای از این آیه [در این مورد] نازل شده است: ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لاَ جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ اَلْفَرِيضَةِ﴾».

ص: 121

2-4- الصّادق علیه السلام- ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً فَهَذِهِ الْآيَةُ دَلِيلٌ عَلَى الْمُتْعَةِ﴾. (1)

3-4- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ الْمُتْعَهُ الَّتِی أَحَلَّهَا اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ أَطْلَقَهَا الرَّسُولُ عَنِ اللَّهِ لِسَائِرِ الْمُسْلِمِينَ فَهِيَ قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لكُمْ ما وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيماً وَ الْفَرْقُ بَيْنَ الْمُزَوَّجةِ و الْمُتْعَةِ أَنَّ لِلزَّوْجَةِ صَدَاقاً و لِلْمُتْعَةِ أجْرَةً فَتَمَتَّعَ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ عَلَى عَهْدِ رَسُول اللَّهِ فِي الْحَجَّ وَ غَيْرِهِ وَ أَیَّامِ أَبِی بَكْرٍ وَ أَرْبَعِ سِنِینَ فِی أَیَّامِ عُمَرَ﴾. (2)

4-4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا حَنِیفَهَ يَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ أَنَّ الْمُتَعَتَيْنِ تَسْأَلُ؟ قَالَ سَأَلْتُکَ عَنْ مُتْعَهِ اَلْحَجِّ فَأَنْبِئْنِی عَنْ مُتْعَهِ اَلنِّسَاءِ أَ حَقٌّ هِیَ فَقَالَ سُبْحَانَ اَللَّهِ أَمَا قَرَأْتَ کِتَابَ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَمَا اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً فَقَالَ أَبُو حَنِیفَهَ وَ اَللَّهِ فَکَأَنَّهَا آیَهٌ لَمْ أَقْرَأْهَا قَطُّ﴾. (3)

5-4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْمُفَضَّلِ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَجَاءَهُ هَذَا الْجَوَابُ مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام... وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ أَنَّ الشِّیعَةَ یَتَرَادَفُونَ الْمَرْأَةَ الْوَاحِدَةَ فَأَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یَكُونَ ذَلِكَ مِنْ دِینِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله إِنَّمَا دِینُهُ أَنْ یُحِلَّ مَا أَحَلَّ اللَّهُ وَ یُحَرِّمَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ أَنَّ مِمَّا أَحَلَّ اللَّهُ الْمُتْعَةَ مِنَ النِّسَاءِ فِی كِتَابِهِ وَ الْمُتْعَةَ فِی الْحَجِّ أَحَلَّهُمَا ثُمَّ لَمْ یُحَرِّمْهُمَا فَإِذَا أَرَادَ الرَّجُلُ الْمُسْلِمُ أَنْ یَتَمَتَّعَ مِنَ الْمَرْأَةِ فَعَلَی كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَنِهِ نِكَاحٍ غَیْرِ سِفَاحٍ تَرَاضَیَا عَلَی مَا أَحَبَّا مِنَ الْأَجْرِ وَ الْأَجَلِ كَمَا قَالَ اللَّهُ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْكُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنْ هُمَا أَحَبَّا أَنْ یَمُدَّا فِی الْأَجَلِ عَلَی ذَلِكَ الْأَجْرِ فَآخِرَ یَوْمٍ مِنْ

أَجَلِهَا قَبْلَ أَنْ یَنْقَضِیَ الْأَجَلُ قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ مَدَّا فِیهِ وَ زَادَا فِی الْأَجَلِ مَا أَحَبَّا فَإِنْ مَضَی آخِرُ یَوْمٍ مِنْهُ لَمْ یَصْلُحْ إِلَّا بِأَمْرٍ مُسْتَقْبِلٍ وَ لَیْسَ بَیْنَهُمَا عِدَّةٌ إِلَّا مِنْ سِوَاهُ فَإِنْ أَرَادَتْ سِوَاهُ اعْتَدَّتْ خَمْسَةً وَ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْسَ بَیْنَهُمَا مِیرَاثٌ ثُمَّ إِنْ شَاءَتْ تَمَتَّعَتْ مِنْ آخَرَ فَهَذَا حَلَالٌ لَهُمَا إِلَی

ص: 122


1- بحار الأنوار، ج100، ص314/ قرب الإسناد، ص21/ وسائل الشيعة، ج21، ص/9 مستدرك الوسائل، ج14، ص 448
2- بحار الأنوار، ج53، ص27/ بحار الأنوار، ج100، ص301/ مستدرک الوسائل، ج14، ص474
3- الکافی، ج5، ص449/ خلاصة الإيجاز، ص29/ وسائل الشيعة، ج21، ص7/ تفسير البرهان

2-4- امام صادق علیه السلام- ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً﴾ دليل روشنی بر جواز متعه است.

3-4- امام صادق علیه السلام- متعه ای که خداوند در کتابش حلال کرده و رسولش صلی الله علیه و آله آن را از جانب خدا برای مسلمانان بیان کرده، [مستند به] کلام خداوند است که فرمود: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ الله عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيماً﴾ فرق بين متعه با ازدواج دائم آن است که برای همسر در ازدواج دائم، مهریه تعیین می شود و برای همسر در متعه فقط اجرت تعیین می شود، و مسلمانان در حج در زمان پیامبر متعه می کردند و در زمان ابوبکر نیز و چهار سال اوّل عمر نیز چنین بود».

4-4- امام صادق علیه السلام- عبد الرحمن بن ابی عبدالله گوید: شنیدم که ابو حنیفه از امام صادق علیه السلام در مورد متعه سؤال کرد و ایشان فرمود: «از کدام یک از دو متعه می پرسی»؟ گفت: «در مورد متعه ی حج از شما سؤال کرده بودم، حال در مورد متعه ی زنان برایم بگو، آیا صحیح است»؟ فرمود: «پناه بر خدا! آیا قرآن را نخوانده ای؟ فما اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً»؟ ابو حنیفه گفت: «به خدا سوگند، گویی این آیه را هرگز نخوانده بودم».

5-4- امام صادق علیه السلام- از مفضّل روایت است که او برای امام صادق علیه السلام نامه ای نوشت و پاسخ امام علیه السلام را دریافت نمود [که فرمود]: «آن چه تذکّر داده بودی که شیعه چند نفری با یک زن همبستر می شوند به خدا پناه می برم که چنین کاری راه و روش خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله باشد دین خدا آن است که حلال را، حلال بدانی و حرام را حرام بدانی! از جمله چیزهایی که خداوند حلال نمود متعه (عقد موقّت) در قرآن است و دیگری حجّ تمتّع؛ این دو را حلال نموده و دیگر تحریم نکرده است، وقتی شخص مسلمانی تصمیم بگیرد زنی را صیغه کند مطابق دستور خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله رفتار کرده این یک ازدواج است نه زنا وقتی هر دو راضی به مبلغ و مدّت گردند. چنانچه خداوند در این آیه می فرماید: ﴿فما اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تراضيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ﴾. اگر هر دو مایل بودند مدّت را طولانی کنند به همان مبلغ روز آخر قبل از غروب آفتاب هر چه مایلند به مدّت می افزایند امّا در صورتی که روز آخر سپری شد دیگر نمی توانند اضافه کنند مگر با صیغه ی جدیدی. بین آن دو عدّه نیست مگر مرد دیگری بخواهد با او همبستر شود که در این صورت چهل و پنج روز عدّه نگه می دارد در چنین ازدواجی میراث نیست بعد اگر خواست با مرد دیگری ازدواج می کند این کار برای آن ها تا روز قیامت حلال است با

ص: 123

يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنْ هِيَ شَاءَتْ مِنْ سَبْعَةٍ وَ إِنْ هِيَ شَاءَتْ مِنْ عِشْرِينَ مَا بَقِيَتْ فِي الدُّنْيَا كُلُّ هَذَا حَلَالُ لَهُمَا عَلَى حُدُودِ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللهُ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَه﴾. (1)

6-4- فقه الرّضا علیه السلام- ﴿اِعْلَمْ یَرْحَمُکَ اَللَّهُ أَنَّ وُجُوهَ النِّكَاحِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِهَا أَرْبَعَةُ أوْجُهِ مِنْهَا نَكَاحُ مِيرَاثِ وَ هُوَ بِوَلِیَّ وَ شَاهِدَيْنِ وَ مَهْر مَعْلُومِ... وَ الْوَجْهُ الثَّانِي نِكَاحُ بِغَيْرِ شُهُودٍ وَ لاَ مِيرَاثٍ وَ هِيَ نِكَاحُ الْمُتْعَةِ بِشُرُوطِهَا وَ هِيَ أَنْ تَسْأَلَ الْمَرْأَةَ فَارِغَةٌ هِيَ أَمْ مَشْغُولَةٌ بِزَوْجٍ وْ بِعِدَّةٍ أَوْ بِحَمْلٍ فَإِذَا كَانَتْ خَالِيَةً مِنْ ذَلِكَ قَالَ لَهَا تُمَتِّعِينِي نَفْسَكِ عَلَي كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نكَاحاً غَيْرَ سِفَاحٍ كَذَا وَ كَذَا بِكَذَا وَ كَذَا وَ بَيِّنَ الْمَهْرَ وَ الْأَجَلَ عَلَي أَنْ لاَ تَرِثِينِي وَ لاَ أَرِثَكِ وَ عَلَي أَنَّ الْمَاءَ أَضَعُهُ حَيْثُ أَشَاءُ وَ عَلَي أَنَّ الْأَجَلَ إِذَا انْقَضَي كَانَ عَلَيْكِ عِدَّةُ خَمْسَةٍ وَ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَإِذَا أَنْعَمَتْ قُلْتَ لَهَا قَدْ مَتَّعْتِنِي نَفْسَكِ وَ تُعِيدُ جَمِيعَ الشُّرُوطِ عَلَيْهَا لِأَنَّ الْقَوْلَ الْأَوَّلَ خِطْبَةٌ وَ كُلَّ شَرْطٍ قَبْلَ النِّكَاحِ فَاسِدٌ وَ إِنَّمَا يَنْعَقِدُ الْأَمْرُ بِالْقَوْلِ الثَّانِي فَإِذَا قَالَتْ فِي الثَّانِي نَعَمْ دَفَعَ إِلَيْهَا الْمَهْرَ أَوْ مَا حَضَرَ مِنْهُ وَ كَانَ مَا يَبْقَي دَيْناً عَلَيْكَ وَ قَدْ حَلَّ لَكَ حِينَئِذٍ وَ طْؤُهَا وَ رُوِيَ لاَ تَمَتَّعْ بِلِصَّة وَ لاَ مَشْهُورَةً بِالْفُجُورِ وَ ادْعُ الْمَرْأَةَ قَبْلَ الْمُتْعَةِ إِلَي مَا لاَ يَحِلُّ فَإِنْ أَجَابَتْ فَلاَ تَتَمَتَّعْ بِهَا وَ رُوِيَ أَيْضاً رُخْصَةٌ فِي هَذَا الْبَابِ أَنَّهُ إِذَا جَاءَ بِالْأَجْرِ وَ الْأَجَلِ جَازَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ يَسْأَلْهَا وَ لاَ يَمْتَحِنُهَا فَلاَ شَيْ ءَ عَلَيْهِ وَ لَيْسَ عَلَيْهَا مِنْهُ عِدَّةٌ إِذَا عَزَمَ عَلَي أَنْ يَزِيدَ فِي الْمُدَّةِ وَ الْأَجَلِ وَ الْمَهْرِ إِنَّمَا الْعِدَّةُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ إِلاَّ أَنَّهُ يَهَبُ لَهَا مَا قَدْ بَقِيَ مِنْ أَجَلِهِ عَلَيْهَا وَ هُوَ قَوْلُهُ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ وَ هُوَ زِيَادَةٌ فِي الْمَهْرِ وَ الْأَجَلِ وَ سَبِيلُ الْمُتْعَةِ سَبِيلُ الْإِمَاءِ لَهُ أَنْ يَتَمَتَّعَ مِنْهُنَّ بِمَا شَاءَ وَ أَرَادَ﴾. (2)

7-4- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: جَاءَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَيْرِ اللَّيْتِيُّ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ لَهُ مَا تَقُولُ فِي مُتْعَةِ النِّسَاءِ؟ فَقَالَ أَحَلَّهَا اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ عَلَى لِسَانِ نَبِيَّهِ صلی الله علیه و آله فَهِيَ حَلَالُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَقَالَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام مِثْلُكَ يَقُولُ هَذَا وَ قَدْ حَرَّمَهَا عُمَرُ وَ نَهَى عَنْهَا؟ فَقَالَ وَ إِنْ كَانَ فَعَلَ قَالَ إِنِّي أَعِيذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ أَنْ تُحِلَّ شَيْئاً حَرَّمَهُ عُمَرُ قَالَ فَقَالَ لَهُ فَأَنْتَ عَلَى قَوْلِ صَاحِبِكَ وَ أَنَا عَلَى قَوْلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَهَلُمَّ أَلَا عِنْكَ أَنَّ الْقَوْلَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ مَا قَالَ

ص: 124


1- بحار الأنوار، ج24، ص294/ بصائر الدرجات، ص532/ وسائل الشيعة، ج21، ص55/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج100، ص299/ فقه الرضا علیه السلام، ص233

هفت نفر یا با بیست نفر تا وقتی زنده بود تمام این ها برای هر دو حلال است طبق حدودی که خدا معیّن نموده است: و هر که از آن تجاوز کند به خود ستم کرده است. (طلاق/1)».

6-4- فقه الرّضا علیه السلام- خداوند تو را در پناه رحمت خود بدارد، بدان که وجوه نکاح که خداوند به آن دستور فرموده، چهار وجه است: نکاح میراث که [شرط آن وجود] ولی و دو شاهد و مهریه مشخص است... نوع دوم نکاح بدون شهود و بدون میراث است که همان متعه است، البته با شروط متعلقه آن و این شروط آن است که از زن سؤال کنی که آزاد است یا همسر دارد؟ در ایام عده است یا حامله است؟ پس اگر زنی فارغ از این شروط بود، مرد به آن زن می گوید: آیا بر اساس کتاب خدا و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله بر اساس نکاح و نه زنا، با فلان شرط به عقد من در می آیی؟ و سپس مهریه و زمان را مشخص می کند، به این ترتیب که از من ارث نمی بری و از تو ارث نمی برم و هر گونه بخواهم با تو همبستر شوم و اگر زمان نکاح تمام شد، چهل و پنج روز عده نگه دار. پس اگر قبول کرد، به او می گویی: تو خود را به نکاح متعه من در آوردی و همه شروط قبل از نکاح فاسد است و امر نکاح با سخن دوم منعقد می شود، پس اگر بار دوّم گفت: آری. مرد مهریه یا آن چه را که حاضر است می پردازد و الباقی به عنوان دین [بدهی] بر ذمه اوست و در این زمان همبستری با او حلال است.. روایت شده که زن مشهور به فجور و بد کاری را برای متعه انتخاب نکن و زن را قبل از متعه به کار حرام دعوت کن [امتحانش کن]، اگر جواب مثبت داد با او عقد نکن. در این باب از روی سهولت و آسان گیری روایت شده که اگر مردی اجرت و زمان را رعایت کرد ولی از زن سؤال نکرد و او را امتحان نکرد، گناهی بر او نیست و اگر مرد خواست که مدت و مهر را افزایش دهد [به صیغه ادامه] دهد بر زن واجب نیست که عده نگهدارد. عده برای مرد دیگر واجب است، مگر این که مرد زمان متعه را بر زن ببخشد و کلام خداست که فرمود: ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ﴾ منظور زیاد کردن مهریه و زمان است و مرد می تواند از کنیزها به هر اندازه که می خواهد صیغه نماید.

7-4- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: عبدالله بن عمیر لیثی نزد امام باقر علیه السلام آمد و به ایشان گفت: «در مورد متعه زنان چه می فرمایی»؟ فرمود: «خداوند آن را در کتابش و از زبان پیامبرش صلی الله علیه و آله حلال نموده است و تا روز قیامت حلال می باشد». گفت: «ای ابو جعفر علیه السلام! چنین می گویی و چندی پیش عمر آن را تحریم نموده و انجامش را نهی کرده است». فرمود: «اگرچه این کار را هم کرده باشد». گفت: «من تو را به خدا پناه می دهم از آن چه گفتی و چیزی را که عمر حرام کرده است، حلال کنی». ایشان فرمود: «به راستی که تو بر رأی یار خود هستی و من بر قول رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم، بیا تا ملاعنه کنیم که گفته ی درست همان است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود و باطل آن

ص: 125

صَاحِبُكَ؟ قَالَ فَأَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَيْرٍ فَقَالَ يَسْرُّکَ أَنَّ نِسَاءَكَ وَ بَنَاتِكَ وَ أَخَوَانِكَ وَ بَنَاتِ عَمَّكَ يَفْعَلْنَ؟ قَالَ فَأَعْرَضَ عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام حِينَ ذَكَرَ نِسَاءَهُ وَ بَنَاتِ عَمِّهِ﴾. (1)

8-4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْأَزْدِيَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ قَالَ وَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام عَنْهَا أَمِنَ الْأَرْبَعِ هِي فَقَالَ لَا﴾. (2)

9-4- الصّادق علیه السلام- ﴿تَمَتَّعَ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي الْحَجِّ وَ غَيْرِهِ وَ أَيَّامٍ أَبي بَكْرٍ وَ أَرْبَعِ سِنِينَ في أَيَّامِ عُمَرَ حَتَّى دَخلَ عَلَى أُخْتِهِ عَفْرَاءَ فَوَجَدَ فِي حَجْرِهَا طِفْلَا يَرْضَعُ مِنْ ثَدْيهَا فَنَظَرَ إِلَى دِرَّةِ اللَّبَنِ فِي فَمِ الطِّفْلِ فَأَغْضِبَ وَ أَرْعِدَ وَ ارْبَدَّ وَ أَخَذَ الطَّفْلَ عَلَى يَدِهِ وَ خَرَجَ حَتٍّى أَتَى الْمَسْجِدَ وَ رَقِىَ الْمِنْبَرَ وَ قَالَ نَادُوا فِي النَّاسِ أَنِ الصَّلَاةَ جَامِعَةَ وَ كَانَ غَيْرَ وَقْتِ صَلَاةٍ يعْلَمُ النَّاسُ أَنَّهُ لِأَمْر يُريدُهُ عُمَرُ فَحَضَرُوا فَقَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ مِنَ المُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ أَوْلَادِ قَحْطَانَ مَنْ مِنْكُمْ يُحِبُّ أَنْ يَرَى الْمُحَرَّمَاتِ عَلَيْهِ مِنَ النِّسَاءِ وَ لَهَا مِثْلُ هَذَا الطَّفْلِ قَدْ خَرَجَ مِنْ أَحْشَائِهَا وَ هُوَ يَرْضَعُ عَلَى ثَدْيَهَا وَ هِي غَيْرُ مُتَبَعَّلَة فَقَالَ بَعْضَ الْقَوْمِ مَا نُحِبُّ هَذَا فَقَالَ أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أَخْتِى عَفْرَاءَ بِنْتَ خَيْثَمَةَ أَمَّي وَ أَبِيَ الْخَطَّابّ غَيْرُ مُتَبَعَّلَة قَالُوا بَلَى قَالَ فَإِنِّي دَخَلْتُ عَلَيْهَا فِي هَذِهِ السَّاعَةِ فَوَجَدْتُ هَذَا الطَّفْلَ فِي حَجْرِهَا فَنَاشَدْتُهَا أَنَّي لَكِ هَذَا فَقَالَتْ تَمَتَّعْتْ فَأَعْلِمُوا سَائِرَ النَّاسِ أَنَّ هَذِهِ الْمُتْعَة الَّتِي كَانُتْ حَلَالًا لِلْمُسْلِمِينَ في عَهْدِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ رَأَيْتُ تَحْرِيمَهَا فَمَنْ أَبَي ضَرَبْتُ جَنْبَيْهِ بِالسَّوْطِ فَلَمْ يَكُنْ فِي الْقَوْمِ مُنْكِرُ قَوْلَهُ وَ لَا رَادُّ عَلَيْهِ وَ لَا قَائِلُ لَا يَأتِي رَسْولُ بَعْدَ رَسُول اللَّه صلی الله علیه و آله﴾. (3)

10-4- الصّادق علیه السلام- ﴿الْمُتْعَةُ نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ جَرَتْ بِهَا السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللَّه صلی الله علیه و آله﴾. (4)

11-4- الصّادق علیه السلام- ﴿لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنُ بِكَرَّتِنَا وَ يَسْتَحِلَ مُنْعَتَنَا﴾. (5)

باب 5: ﴿وَ لا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فيما تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ﴾.

اشاره

ص: 126


1- الكافي، ج5، ص449/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج100، ص298/ وسائل الشيعة، ج21، ص21/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج53، ص28
4- الکافی، ج5، ص449/ تفسير البرهان
5- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص458/ تفسير بحر العرفان، ج4، ص196

چیزی است که رفیق شما گفته است». عبدالله بن عمیر جلو آمد و گفت: «اگر زنان، دختران، خواهران و دختران عموی شما چنین کنند، خشنود می شوید»؟ گفت: «هنگامی که از زنان و دختران عمویش یاد کرد، امام علیه السلام، روی از وی در هم کشید».

8-4- امام صادق علیه السلام- ازدی گفت: از امام صادق علیه السلام در مورد متعه پرسیدم. فرمود: ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ﴾. و گفت: از امام کاظم علیه السلام پرسیدم: «آیا متعه از چهار قسم ازدواج است». فرمود: «نه». (یعنی ازدواج دائم حساب نمی شود).

9-4- امام صادق علیه السلام- مردم در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در موسم حج و غیر آن، متعه می کردند و این روال در زمان ابوبکر بود و چهار سال اوّل عمر نیز چنین بود تا این که روزی عمر پیش خواهرش عفرا رفت و دید که در دامنش طفلی شیرخوار است که شیر می خورد. این صحنه را که دید خشمگین شد و نعره زد و بسیار عصبانی شد و بچّه را گرفت و به مسجد رفت و از منبر بالا رفت و گفت: به مردم خبر دهید که به مسجد جامع شهر بیایند و چون وقت نماز نبود، مردم فهمیدند که حتماً عمر کاری با آن ها دارد [و می خواهد با آن ها حرف بزند] پس در مسجد حاضر شدند، عمر گفت: «ای مردم مهاجر و انصار و ای فرزندان قحفان، آیا در شما کسی هست که دوست داشته باشد عمل حرامی را از یکی از زنانش ببینید، که مثل این بچّه شیرخوار از شکم او خارج شود و شیر بخورد در حالی که شوهر ندارد»؟ بعضی از افراد گفتند: «نه این را دوست نداریم». عمر گفت: «آیا نمی دانید که خواهر من عفرا دختر مادر من حنتمه و پدرم خطاب، شوهر ندارد»؟ گفتند: «چرا می دانیم». گفت: «من هم اکنون وارد خانه ی او شدم و این بچّه را در آغوش او دیدم و از او پرسیدم که این بچّه را از کجا آورده ای». و گفت: «متعه کرده ام». پس ای مردم بدانید که این متعه که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله حلال بود را حرام می دانم و هر کس از این حکم سرپیچی کند با شلّاق به صورت و پیشانی اش می زنم». و هیچ کس در آن جمع نبود که حرف او را رد یا انکار کند و هیچ کس نبود که بگوید رسولی پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله نمی آید.

10-4- امام صادق علیه السلام- در قرآن در مورد متعه آیه نازل شده است و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله هم چنین بوده است.

11-4- امام صادق علیه السلام- از ما نیست کسی که بر رجعت ما ایمان نداشته باشد و متعه ی ما را حلال نشمارد.

بخش 5: و پس از مهر معیّن، در قبول هر چه هر دو بدان رضا بدهید گناهی نیست.

ص: 127

1-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ فَقَالَ مَا تَرَاضَوْا بِهِ مِنْ بَعْدِ النِّكَاحِ فَهُوَ جَائِزُ وَ مَا كَانَ قَبْلَ النَّكَاحِ فَلَا يَجُوزُ إِلَّا بِرِضَاهَا وَ بِشَيْءٍ يُعْطِيهَا فَتَرْضَى بِهِ﴾. (1)

2-5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: كَانَ يَقْرَأُ وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ فَقَالَ هُوَ أَنْ يَتَزَوَّجَهَا إِلَى أَجَلٍ ثُمَّ يُحْدِثُ شَيْئًا بَعْدَ الْأَجَلِ﴾. (2)

3-5- الرّضا علیه السلام- ﴿وَ لَيْسَ عَلَيْهَا مِنْهُ عِدَّةٌ إِذا عَزمَ عَلَى أَنْ يَزِيدَ فِي الْمُدَّةَ وَ الْأَجَلِ وَ الْمَهْرِ إِنَّمَا الْعِدَّةُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ إِلَّا أَنْ يَهَبَ لَهَا مَا بَقِي مِنْ أَجَلِهِ عَلَيْهَا وَ هُوَ قَوْلُهُ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ وَ هُوَ زِيَادَهُ فِي الْمَهْرِ وَ الْأَجَلِ﴾. (3)

4-5- الباقر علیه السلام- ﴿هُوَ أَنْ يَزِيدَهَا فِي الْأَجْرَةِ وَ تَزِيدَهُ فِي الْأَجَلِ﴾. (4)

5-5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَاترَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ قُلْت: إِنْ أَرَادَ أَنْ يَزِيدَهَا وَ يَزْدَادَ قَبْلَ انْقِضَاءِ الْأَجَلِ الَّذِي أَجَّلَ قَالَ لَا بَأَسَ بِأَنْ يَكُونَ ذَلِكَ بِرِضًا مِنْهُ وَ مِنْهَا بِالأَجَلِ وَ الْوَقْتِ وَ قَالَ يَزِيدُهَا بَعْدَ مَا يَمْضِي الْأَجَل﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ المُؤمِناتِ وَ اللهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذَاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ مِنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ ﴿25﴾

باب 1: ﴿وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ﴾

اشاره

ص: 128


1- الكافي، ج5، ص456/ بحار الأنوار، ج100، 316/ النوادر للأشعري، ص84/ وسائل الشيعة، ج21، ص46/ مستدرک الوسائل، ج14، ص462/ تفسير البرهان
2- وسائل الشيعة، ج21، ص56/ تفسير البرهان
3- مستدرک الوسائل، ج14، ص467
4- تفسير البرهان
5- وسائل الشيعة، ج21، ص56

1-5- امام صادق علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه: ﴿وَ لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعدِ الْفَرِيضَةِ﴾ سؤال کردم. فرمود: «آن چه پس از نکاح، طرفین رضایت داده باشند، جایز است و چیزی که پیش از نکاح بوده جایز نیست؛ مگر با کسب رضایت زن و در مقابل چیزی که مرد به او بدهد و زن بپذیرد».

2-5- امام باقر علیه السلام- ابوبصیر نقل می کند: امام باقر علیه السلام [این آیه را] قرائت کرد: ﴿وَ لاَ جُنَاحَ علَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعدِ الْفَرِيضَةِ﴾ و فرمود: «بّه این معنی است که مرد با تعیین مدّت با زنی ازدواج کند و پس از پایان مدّت معیّن شده، تغییر تازه ای به عمل آورد».

3-5- امام رضا علیه السلام- و لازم نیست که زن از مردی که در متعه ی اوست هنگامی که قصد دارند مدّت و زمان و مهریه را افزایش دهند، عدّه نگه دارد و این عدّه برای آن است که اگر خواست با دیگری غیر از او متعه کند، مگر آن که مرد، مدّت باقیمانده از متعه را به زن ببخشد و این همان کلام خداست که فرمود: ﴿اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ﴾ که همان زیاد کردن مهریه و زمان است.

4-5- امام باقر علیه السلام- یعنی این که مرد، اجرت را اضافه کند و زن، مدّت را.

5-5- امام باقر علیه السلام- عبدالسلام نقل می کند: از امام صادق علیه السلام در مورد آيه: ﴿وَ لا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ﴾ پرسیدم که اگر مردی بخواهد زمان متعه را افزایش دهد و قبل از اتمام وقت متعه این کار را کند، حکمش چیست؟ امام علیه السلام فرمود: «مانعی نیست اگر افزایش زمان متعه با رضایت طرفین باشد». و همچنین فرمود: «می تواند پس از اتمام فرصت نیز زمان را اضافه کند».

* و هر کس که توانایی ازدواج با زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را ندارد، می تواند با زنان پاکدامن از بردگان با ایمانی که در اختیار دارید ازدواج کند- خدا به ایمان شما آگاه تر است؛ و همگی اعضای یک پیکرید- آن ها را با اجازه ی صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به طور شایسته به خودشان بدهید؛ در حالی که پاکدامن باشند، [یعنی] نه مرتکب زنا شوند و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «محصنه» باشند [و کسی آن ها را مجبور به زنا نکرده باشد] و مرتکب عمل منافی عفَت شوند، نصف مجازات زنان [آزاد] پاکدامن را خواهند داشت. این [اجازه ی ازدواج با کنیزان] برای کسانی از شماست که بترسند [از نظر غریزه جنسی] به زحمت بیفتند؛ و [با این حال نیز] خودداری [از ازدواج با آنان] برای شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است. ﴿25﴾

بخش 1: و هر کس که توانایی ازدواج با زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را ندارد، می تواند با زنان پاکدامن از بردگان با ایمانی که در اختیار دارید ازدواج کند.

ص: 129

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَي مَنْ لَمْ يَجِدُ مِنْكُمْ غِنَّی. قَالَ وَ هُوَ الْمَرْوِىُّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام﴾. (1)

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿لَا يَنْبَغِي أَنْ يَتَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْحُرُّ الْمَمْلُوكَةَ الْيَوْمَ إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ حَيْثُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا وَ الطَّوَلُ الْمَهْرُ وَ مَهْرُ الْحُرَّةَ الْيَوْمَ مَهْرُ الْأَمَةِ أَوْ أَقَلُّ﴾. (2)

1-3- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ قَالَ: وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَنْكِحَ الْحُرَّةِ فَالْإِمَاءَ بِإِذْنِ أَصْحَابِهِنَّ﴾. (3)

4-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُ عَنِ الرَّجُلِ يَتَزَوَّجُ الْأَمَةَ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يُضْطَرَّ إِلَى ذَلِكَ﴾. (4)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿لَا يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ يَتَزَوَّجَ مِنَ الْإِمَاءِ إِلَّا مَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ وَ لَا يَحِلُّ لَهُ مِنَ الْإِمَاء إِلَّا وَاحِدَة﴾. (5)

6-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿لَا يَحِلُ لِلْمُسْلِمِ تَزَوُّجُ الْأَمَةِ الْمُشْرِكَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِنَّمَا أَبَاحَ الْمُؤْمِنَاتِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ قَد كَرِهَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِئَلَّا يَسْتَرِقَ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى أَبْنَاءَ الْمُسْلِمِينَ﴾. (6)

باب 2: ﴿فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ﴾

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الْبَقْبَاقِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَتَزَوَّجُ الرَّجُلُ الأَمَةَ بِغَيْرِ عِلْمِ أَهْلِهَا قَالَ هُوَ زِنَى إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ﴾. (7)

2-2- الرّضا علیه السلام- ﴿ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ الرَّضَا علیه السلام يُتَمَتَّعُ بِالْأَمَةِ بِإِذْنِ أَهْلِهَا قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ﴾. (8)

باب 3: ﴿وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحاتٍ﴾

اشاره

ص: 130


1- تفسير البرهان/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج5، ص360/ تهذيب الأحكام، ج7، ص334/ وسائل الشيعة، ج20، ص508/ تفسير البرهان
3- تفسير القمي، ج1، ص136
4- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص198
5- مستدرک الوسائل، ج14، ص418/ تفسير البرهان
6- دعائم الإسلام، ج2، ص246/ الجعفريات، ص106/ النوادر للراوندي، ص48
7- من لا يحضره الفقيه، ج3، ص451/ الاستبصار، ج3، ص219/ تهذيب الأحكام، ج7، ص348/ بحار الأنوار، ج100، ص340/ تفسيرالعياشي، ج1، ص234/ وسائل الشيعة، ج21، ص120/ مستدرک الوسائل، ج15، ص16/ تفسير البرهان
8- بحار الأنوار، ج100، ص340/ تفسير العياشي، ج1، ص234/ وسائل الشيعة، ج21، ص40/ تفسير البرهان

1-1- امام باقر علیه السلام- ﴿وَ مَن لَّمْ يَسْتَطِع مِنكُمْ طَوْلاً﴾ یعنی، اگر کسی از شما چاره ای نداشت [و وسع مالی برای پرداخت مهریه نداشت].

2-1- امام صادق علیه السلام- امروز سزاوار نیست که مرد آزاده با کنیزی ازدواج کند، این در جایی بود که خداوند فرموده است: ﴿وَ مَن لَّمْ يَسْتَطِع مِنكُمْ طَوْلاً﴾؛ و طولاً به معنی مهریه است و مهریه ی زن آزاده، امروز به اندازه ی مهریه کنیز و یا کم تر از آن است.

3-1- امام صادق علیه السلام- ﴿وَ مَن لَّمْ يَسْتَطِع مِنكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أيمانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ المُؤمِناتِ﴾؛ هر کس قدرت ازدواج با یک زن آزاد را ندارد با یک کنیز امّا با اجازه ی ولیّ او ازدواج کند.

4-1- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد ازدواج با کنیزان پرسیدم. فرمود: «ازدواج نکنند مگر آن که به اضطرار بیفتند [و ترس از واقع شدن در گناه را داشته باشند]».

5-1- امام صادق علیه السلام- سزاوار مرد مسلمان نیست که با کنیزکان ازدواج کند؛ مگر کسی که از فجور و زنا بترسد و از کنیزکان تنها یکی بر وی حلال است.

1-6- امام علی علیه السلام- برای مسلمان حلال نیست که با کنیزی مشرک ازدواج کند در حالی که خداوند ازدواج با زنان مؤمن را مباح کرده و مجاز دانسته، و خداوند فرمود: ﴿مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ﴾ پیامبر نیز از این امر کراهت داشت که ممکن بود موجب شود یهودی ها و نصرانی ها [مشرک]، فرزندان مسلمین را [از نظر جسم یا عقیده] بدزدند.

بخش 2: پس بندگان را به اذن صاحبانشان نکاح کنید.

1-2- امام صادق علیه السلام- ابو العبّاس بقباق گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا مرد می تواند با کنیز بدون اطّلاع خویشاوندانش ازدواج کند؟ فرمود: «اگر چنین کند، زنا است، خداوند بزرگ می فرماید: ﴿فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ﴾».

2-2- امام رضا علیه السلام- احمد بن محمّد گوید: از امام رضا علیه السلام پرسیدم: آیا مرد می تواند زن کنیز را با اطّلاع بستگانش متعه کند»؟ فرمود: «آری، خداوند بزرگ می فرماید: ﴿فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ﴾».

بخش 3: و مهرشان را به نحو شایسته ای بدهید. و باید که پاکدامن باشند نه زناکار.

ص: 131

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَنَانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْإِمَاءِ؟ قَالَ هُنَّ الْمُسْلِمَات﴾. (1)

2-3- على بن إبراهيم رحمه الله- ﴿وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ قَالَ: غَيْرَ خَدِيعَةٍ وَ لَا فِسْقِ وَ لَا فُجُور﴾. (2)

باب 4: ﴿وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ﴾

1-4- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ لَا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ أَنْ لَا تَتَّخِذْهَا صَدِيقَةً﴾. (3)

باب 5: ﴿فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ﴾

اشاره

1-5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى فَإِذَا أُحْصِنَّ قَالَ إِحْصَانُهُنَّ أَنْ يُدْخَلَ بِهِنَّ قُلْتُ إِنْ لَمْ يُدْخَلْ بِهِنَّ أَمَا عَلَيْهِنَّ حَدُّ قَالَ بَلَى﴾. (4)

2-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى فِي الْإِمَاء فَإِذا أُحْصِنَّ قَالَ إِحْصَانُهُنَّ أَنْ يُدْخَلَ بِهِنَّ قُلْتَ فَإِنْ لَمْ يُدْخَلُ بِهِنَّ فَأَحْدَثُنَ حَدَثاً هَلْ عَلَيْهِنَّ حَدُّ قَالَ علیه السلام نَعَمْ نِصْفُ الْحُرَ فَإِنْ زَنَتْ وَ هِي مُحْصَنَةُ فَالرَّجْمُ﴾. (5)

3-5- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ يَعْنِي بِهِ الْعَبِيدَ وَ الْإِمَاء إِذَا زَنَيَا ضُرِبَا نِصْفَ الْحَدِّ وَ إِنْ عَادَا فَمِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ عَادَا فَمِثْلُ ذَلِكَ حَتَّى يَفْعَلُوا ذَلِكَ ثَمَانِي مَرَّاتِ فَفِي الثَّامِنَةِ يُقْتَلُونَ﴾. (6)

4-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلَ اللَّهِ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ قَالَ يَعْنِي نَكَاحَهُنَّ إِذَا أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ﴾. (7)

ص: 132


1- بحار الأنوار، ج76، 84/ تفسير البرهان
2- تفسير القمي، ج1، ص136
3- تفسير البرهان
4- الكافي، ج7، ص235/ بحار الأنوار، ج7684، ص340/ تفسير العياشي، ج1، ص235/ وسائل الشيعة، ج28، ص76/ مستدرک الوسائل، ج18، ص45/ تهذيب الأحكام، ج10، ص16/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج76، ص84/ تفسیر العیاشی، ج1، ص235/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج76، ص81
7- بحار الأنوار، ج76، ص85/ تفسير العياشي، ج1، ص235/ تفسير البرهان

1-3- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد زنان محصنه سؤال کردم، فرمود: «منظور زنان مسلمان است».

2-3- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ یعنی بدون فریب و فسق و فساد.

بخش 4: و نه از آن ها که به پنهان دوست می گیرند.

1-4- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ لا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ؛ یعنی آن زن را به عنوان معشوقه [بدون آن که قصد ازدواج داشته باشد]، قرار ندهد.

بخش 5: و چون شوهر کردند، هرگاه مرتکب فحشا شوند شکنجه ی آنان نصف شکنجه ی آزاد آنان است.

1-5- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: در خصوص معنی آیه ی ﴿فَإِذَا أُحْصِنَّ﴾ در باب کنیزکان پرسیدم. فرمود: «[یعنی از آن ها ممانعت شود که] با آن ها نزدیکی شود». گفتم: «اگر با آن ها نزدیکی نشده باشد، [و بر اثر فشار شهوت و بی توجّهی اربابشان، به زنا آلوده شوند] بر آن ها حدّی جاری نمی شود»؟ فرمود: «نخیر [حد بر آن ها جاری می شود]».

2-5- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن سنان در مورد آیه: ﴿فَإِذَا أُحْصِنَّ﴾در خصوص کنیزکان روایت می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: «ممانعت کند که با آن ها آمیزش شود». گفتم: «در صورتی که با آن ها آمیزش نشده باشد و مرتکب عملی شده اند که مستوجب حدّ است، [با توجه به این که بر اثر کوتاهی اربابشان و بر اثر فشار شهوت مرتکب زنا شده اند] آیا بر آن ها حد جاری می شود»؟ فرمود: «آری، نیمی از حدّ؛ امّا در صورتی که محصنه باشد و زنا کند، باید سنگسار شود».

5-3- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- أَحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ یعنی اگر عبد یا کنیزی زنا کند، نصف حدّ زنا به او شلّاق زده می شود امّا اگر تکرار کرد همان مقدار [حدّ کامل] به او زده می شود و حکم همین طور است تا آن که برای هشتمین بار مجدّدا زنا کند که در بار هشتم کشته می شود.

4-5- امام صادق علیه السلام- قاسم بن سلیمان گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ﴾ سؤال کردم، فرمود: «منظور، نکاح آنان است، اگر مرتکب فحشا شوند».

ص: 133

5-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَ مِيَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ عَبْدِ مَمْلُوكَ قَذَفَ حُرّاً؟ قَالَ يُجْلَد ثَمَانِينَ هَذَا مِنْ حَقُوقِ النَّاسِ فَأَمَّا مَا كَانَ مِنْ حقوق اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنَّهُ يُضْرَبُ نِصْفَ الْحَدِّ قُلْتُ الَّذِي مِنْ حُقُوقِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا هُوَ؟ قَالَ إِذَا زَنَى أَوْ شَرِبَ خَمْراً فَهَذَا مِنَ الْحُقُوقِ الَّتِي يُضْرَبُ فِيهَا نِصْفَ الْحَدَّ﴾. (1)

6-5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُرَيدٍ الْعِجْلِىَّ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام فِي الْأَمَةِ تَزْنِي قَالَ تُجْلَدُ نِصْفَ الْحَدِّ كَانَ لَهَا زَوْجُ أَوْ لَمْ يَكُنْ لَهَا زَوْجُ و في روايه لا ترجم و لا تنفى﴾. (2)

7-5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلىَّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي الْأَمَةِ تَزْنِي قَالَ تُجْلَدُ نِصْفَ حَدَّ الْحُرِّ كَانَ لَهَا زَوْجُ أَوْ لَمْ يَكُن﴾. (3)

8-5- الباقر علیه السلام- ﴿قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي الْعَبِيدِ وَ الْإِمَاءِ إِذَا زَنَى أَحَدُهُمْ أَنْ يُجْلَدَ خَمْسِينَ جَلْدَةً إِنْ كَانَ مُسْلِماً أَوْ كَافِراً أَوْ نَصْرَانِيَّا وَ لَا يُرْحَمَ وَ لَا يُنْفَى﴾. (4)

9-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَمْلُوكَ يَفْتَرِى عَلَى الْحُرَّ؟ قَالَ يُجْلَد ثَمَانِينَ. قُلْتُ فَإِنَّهُ زَنَى؟ قَالَ يُجْلَدُ خَمْسِينَ﴾. (5)

10-5- الصّادق علیه السلام- ﴿إِذَا زَنَى الْعَبْدُ ضُرب خَمْسِينَ فَإِن عَادَ ضُرِبَ خَمْسِينَ فَإِنْ عَادَ ضُرِبَ خَمْسِينَ إِلَى ثَمَانِي مَرَّاتٍ فَإِنْ زَنَى ثَمَانِيَ مَرَّاتٍ قُتِلَ وَ أَدَّى الْإِمَاُم قِيمَتَهُ إِلَى مَوَالِيه مِنْ بَيْتِ الْمَالِ﴾. (6)

11-5- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ إِنَّمَا صَارَ يُقْتَلُ فِي الثَّامِنَةِ لِأن اللَّهَ رَحِمَهُ أَنْ يَجْمَعَ عَلَيْهِ رِبْقَ الرَّقِ وَ حَدَّ الْحُرَّ﴾. (7)

12-5- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿كَانَ قَوْمُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ مَا ظَهَرَ مِنَ الزِّنَا وَ يَسْتَحِلُونَ مَا خَفَى مِنْهُ فَنَهَى سُبْحَانَهُ عَن الزَّنَا سِرُاً وَ جَهْراً وَ قَالَ: فَإِذَا زَوَّجْنَ فَأَحْصَنَهُنَّ أَزْوَاجَهُنَّ وَ هُوَ بِمَعْنَى تَزَوَّجْنَ﴾. (8)

ص: 134


1- الكافي، ج7، ص237/ تفسير البرهان
2- تهذيب الأحكام، ج10، ص27
3- الكافي، ج7، ص234/ تفسير البرهان
4- الكافي، ج7، ص238/ تفسير البرهان
5- الكافي، ج7، ص234/ تفسير البرهان
6- تهذيب الأحكام، ج10، ص28/ تفسير البرهان
7- تفسير القمي، ج1، ص136/ تفسير البرهان
8- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص197

5-5- امام صادق علیه السلام- ابوبکر حضر می گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد بنده ی زر خریدی که اتّهام [زنا] ناروایی به آزاده ای وارد کند، پرسیدم. فرمود: «هشتاد ضربه ی شلّاق محکوم می شود، این از حقوق مردم است، امّا در مسائل مربوط به حقوق خداوند بزرگ، این است که نصف حد بر وی جاری شود». گفتم: «آن چه از حقوق خداوند است، چیست»؟ فرمود: «اگر مرتکب زنا یا شرب خمر شود از حقوق خداوند است که حکم آن نصف حدّ است».

6-5- امام باقر علیه السلام- برید عجلی نقل می کند: امام علیه السلام در مورد کنیزی که زنا کرده فرمود: «نصف حدّ زنا برای فرد آزاد، به او تازیانه بزنید، چه همسری داشته باشد چه نداشته باشد». و در روایتی دیگر است که [حکم] رجم و سنگسار و تبعید [جاری] نشود.

7-5- امام باقر علیه السلام- برید عجلی نقل می کند: امام باقر علیه السلام در مورد کنیزی که مرتکب زنا شد فرمود: «به اندازه ی نصف حد شلّاق زده شود، چه شوهر داشته باشد، چه نداشته باشد».

8-5- امام باقر علیه السلام- امیر المؤمنین علیه السلام به بردگان و کنیزکان را در صورت ارتکاب زنا، اگر مسلمان و کافر و نصرانی باشند، به پنجاه ضربه شلّاق بدون سنگسار و تبعید محکوم نموده است.

9-5- امام صادق علیه السلام- سماعه گوید: از ایشان در مورد حکم افترای برده به آزاد سؤال کردم؛ فرمود: «هشتاد ضربه شلّاق». گفتم: «اگر مرتکب زنا شود چه»؟ فرمود: «پنجاه ضربه شلّاق زده شود».

10-5- امام صادق علیه السلام- اگر برده ای زنا کند، به او پنجاه ضربه شلّاق زده می شود، و اگر عملش را تکرار نماید، پنجاه ضربه ی دیگر و اگر تکرار کرد، پنجاه ضربه... تا هشت بار، در صورتی که هشت بار زنا کند، کشته می شود و حاکم باید به ازای بهای آن بَرده از بیت المال به اربابان وی پرداخت نماید.

11-5- امام صادق علیه السلام- به این دلیل، بار هشتم کشته می شود که خداوند به او رحم کرده و نخواسته است که طناب بردگی و حدّ آزاده را یک جا بر او روا دارد.

12-5- ابن عبّاس رحمة الله- در زمان جاهلیّت، اگر زنا آشکار و علنی می شد آن را حرام می دانستند امّا اگر مخفی می ماند حلال می دانستند، لذا خداوند زنا را چه پنهان چه آشکار نهی و تحریم کرد و فرمود وقتی ازدواج کردند، همسرانشان را تزویج خود کردند [و دیگر بر دیگران حلال نیستند].

ص: 135

* قوله تعالى: ﴿يُريدُ اللهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ يَتُوبَعَلَيْكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿26﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِيَّ بْنَ النَّعْمَانِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام يَمَصُّونَ الثَّمَادَ وَ يَدَعُونَ النَّهَرَ الْعَظِيمَ قِيلَ لَهُ وَ مَا النَّهَرُ الْعَظِيمُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْعِلْمُ الَّذِي آتَاهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهُجَمَعَ لِمُحَمَّدِ صلی الله علیه و آله سُنَنَ النَّبِيِّينَ مِنْ آدَمَ هَلُمَّ جَرًا إِلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله قِيلَ لَهُ وَ مَا تِلْكَ السُّنَنُ قَالَ عِلْمُ النَّبِيِّينَ بِأَسْرِهِ إِنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عِلْمَ النَّبِيِّينَ بِأَسْرِهِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَيَّرَ ذَلِكَ كُلَّهُ عِنْدَأميرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ يَا ابْنَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَعْلَمُ أَوْ بَعْضُ النَّبِيِّينَفَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام اسْمَعُوا مَا يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ يَفْتَحُ مَسَامِعَ مَنْ يَشَاءُ إِنِّي حَدَّثْتُ أَنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عِلْمَ النَّبِيِّينَ وَ أَنَّهُ جَعَلَ ذَلِكَ كُلَّهُ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ هُوَ يَسْأَلْنِي هُوَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ النَّبيِّين﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ اللهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمَيلُواْ مَيْلاً عَظِيماً﴾ ﴿27﴾

* قوله تعالى: ﴿يُرِيدُ اللهُ أَن يَخَفَّفَ عَنكُمْ وَ خُلِقَ الْانسَنُ ضَعِيفًا﴾ ﴿28﴾

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَنْتَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾ ﴿29﴾

باب 1: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٌّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ قَالَ نَهَى عَنِ الْقِمَارِ وَ كَانَتْ قُرَيْشَ تُقَامِرُ الرَّجُلَ بِأَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَنَهَاهُمُ اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ وَ قَالَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً قَالَ كَانَ

ص: 136


1- بحار الأنوار، ج26، ص166

* خداوند می خواهد [با این دستورها راه های سعادت را] برای شما آشکار سازد، و به سنّت های [صحیح] پیشینیان رهبری کند و توبه ی شما را بپذیرد. و خداوند دانا وحکیم است. ﴿26﴾

1- امام باقر علیه السلام- ابن نعمان گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: «قطره ی آب در حال خشک شدن را می مکند و رود ژرف و بزرگ را رها می کنند». عرض شد: «رود بزرگ چیست»؟ فرمود: «پیامبر اکرم و علمی که خدا به او داده است. خداوند سنن انبیا از آدم تا خود محمّد را برای محمّدجمع کرده است». عرض شد: «آن سنن چیست»؟ فرمود: «علم تمام پیامبران علیهم السلام. خدا تمام علم پیامبران علیهم السلام را برای او جمع کرد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همه را به امیرالمؤمنین علیه السلام سپرد». آن مرد گفت: «پس امیرالمؤمنین علیه السلام داناتر است یا بعضی از پیامبران علیهم السلام؟ فرمود: «گوش بدهید این شخص چه می گوید! خداوند گوش کسی را که بخواهد باز می کند. من می گویم خداوند برای حضرت محمّد صلی الله علیه و آله علم تمام پیامبران علیهم السلام را جمع کرده و همه را در اختیار امیرالمؤمنین گذاشته، باز او سؤال می کند امیرالمؤمنین داناتر است یا بعضی از پیامبران»؟!

* خدا می خواهد توبه ی شما را بپذیرد [و از آلودگی پاک نماید]؛ امّا آن ها که پیرو شهواتند، می خواهند بکلّی منحرف شوید. ﴿27﴾

* خدا می خواهد [با احکام مربوط به ازدواج با کنیزان و مانند آن] کار را بر شما سبک [و آسان] کند؛ زیرا انسان، ضعیف آفریده شده [و در برابر تکالیف سنگین، کم توان] است. ﴿28﴾

* ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را در میان خود بباطل [و از طرق نامشروع] نخورید؛ مگر این که تجارتی با رضایت طرفین شما انجام گیرد. و خودکشینکنید. خداوند نسبت به شما مهربان است. ﴿29﴾

بخش 1: ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را در میان خود به باطل [و از طرق نامشروع] نخورید؛ مگر این که تجارتی با رضایت طرفین شما انجام گیرد.

1-1- امام صادق علیه السلام- محمّد بن علی در مورد آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ﴾ از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «خداوند متعال قمار را نهی کرده است. روش قریش چنین بود که بر سر خانواده و مال خود، قمار می کردند، پس خداوند آن ها را از این عمل بازداشت». و این آیه را قرائت کرد: ﴿وَ لاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾. و فرمود: «مسلمانان،

ص: 137

الْمُسْلِمُونَ يَدْخُلُونَ عَلَى عَدُوِّهِمْ فِي الْمَغَارَاتِ فَيَتَمَكَّنُ مِنْهُمْ عَدُوُّهُمْ فَيَقْتُلُهُمْ كَيْفَ شَاءَ فَنَهَاهُمُ اللَّهُ أَنْ يَدْخُلُوا عَلَيْهِمْ فِي الْمَغَارَاتِ﴾. (1)

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿ إِنَّهُ الْقِمَارُ وَ السُّحْتُ وَ الرِّبَا وَ الْأَيْمَانُ﴾. (2)

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الرَّجُلُ مِنَّا يَكُونُ عِنْدَهُ الشَّيْءُ يَتَبَلِّغُ بِهِ وَ عَلَيْهِ دَيْنُ أَ يُطْعِمُهُ عِيَالَهُ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِمَيْسَرَةٍ فَيَقْضِيَ دَيْنَهُ أَوْ يَسْتَقْرِضُ عَلَى ظَهْرِهِ فِي خُبْثِ الزَّمَانِ وَ شِدَّةِ الْمَكَاسِب أَوْ يَقْبَلُ الصَّدَقَةَ قَالَ يَقْضِى بِمَا عِنْدَهُ دَيْنَهُ وَ لَا يَأْكُلْ أَمْوَالَ النَّاسِ إِلَّا وَ عِنْدَهُ مَا يُؤَدِّى إِلَيْهِمْ حُقُوقَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لَا يَسْتَقْرضْ عَلَى ظَهْرِهِ إِلَّا وَ عِنْدَهُ وَفَاءُ وَ لَوْ طَافَ عَلَى أَبْوَابِ النَّاسِ فَرَدُّوهُ بِاللُّقْمَةَ وَ اللُّقْمَتَيْنِ وَ التَّمْرَةِ وَ التَّمْرَتَيْنَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلِيُّ يَقْضِي دَيْنَهُ مِنْ بَعْدِهِ لَيْسَ مِنَّا مِنْ مَيِّتٍ إِلَّا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَلِيّاً يَقْومُ فِي عِدَتِهِ وَ دَيْنِهِ فَيَقْضِي عِدَتَهُ وَ دَيْنَهُ﴾. (3)

باب 2: ﴿وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً﴾

اشاره

1-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَسَنِ بْن زَيْدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٌّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَنِ الْجَبَائِرِ تَكُونُ عَلَى الْكَسِيرِ كَيْفَ يَتَوَضَّأْ صَاحِبُهَا وَ كَيْفَ يَغْتَسِلُ إِذَا أَجْنَبَ قَالَ يُجْزِيهِ الْمَسْحُ عَلَيْهَا فِي الْجَنَابَةِ وَ الْوُضُوءِ قُلْتُ فَإِنْ كَانَ فِي بَرْدٍ يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ إِذَا أَفْرَغَ الْمَاءَ عَلَى جَسَدِهِ فَقَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً﴾. (4)

2-2- الأئمّة علیهم السلام- ﴿وَ قَالُوا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِم فِي الْجُنْبِ يَمْرُ بِالْبُئْرِ وَ لَا يَجِدُ مَا يَسْتَقِي بِهِ يَتَيَمَّمُ وَ مَنْ كَانَتْ بِهِ قُرُوحٌ أَوْ عِلَّةٌ يَخَافُ مِنْهَا عَلَى نَفْسِهِ يَتَيَمَّمُ وَ كَذَلِكَ إِنْ خَافَ أَنْ يَقْتُلَهُ الْبَرْدُ إِن اغْتَسَلَ يَتَيَمَّمْ وَ إِنْ لَمْ يَخَفْ اغْتَسَلَ فَإِنْ مَاتَ فَهُوَ شَهِيدٌ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ مَعَهُ مِنَ الْمَاءِ إِلَّا شَيْءٌ

ص: 138


1- بحار الأنوار، ج76، ص234/ تفسیر العیاشی، ج1، ص236/ تفسیر العیاشی، ج1، ص235/ وسائل الشيعة، ج17، ص166/ تفسير البرهان/ النوادر للأشعرى، ص162
2- تفسير البرهان
3- الكافي، ج5، ص95/ تهذيب الأحكام، ج6، ص185/ بحار الأنوار، ج100 ، ص144/ تفسير العياشي، ج1، ص236/ مستطرفات السرائر، ص590/ مجموعة ورام ، ج2، ص264/ فقه القرآن، ج1، ص380/ وسائل الشيعة، ج18، ص325/ مستدرک الوسائل، ج13، ص391/ تفسير البرهان
4- وسائل الشيعة، ج1، ص466/ تفسیر العیاشی، ج1، ص236/ تفسير البرهان

دشمنان خود را تا درون غارها دنبال می کردند، طوری که دشمن بر آن ها غالب می شد و آن ها را می کشت، پس خداوند آن ها را از ورود به درون غارها در پی دشمن بازداشته است».

2-1- امام باقر علیه اسلام- المنظور، قمار، سُحت [مال حرام و کسب پلید] ربا و سوگند دروغ است.

3-1- امام صادق علیه السلام- سماعه گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی همچون من که درآمد بخور و نمیری دارد و مقروض است؛ آیا می تواند این درآمد را تا زمانی که خداوند گشایش فراهم نماید و او وام خود را پرداخت کند، خرج زن و بچّه خود کند، یا با وجود مقروض بودن و تنگدستی و بدی زمانه و دشواری کسب، وام دیگری بگیرد، یا این که صدقه بپذیرد؟ فرمود: «قرض مردم را ادا نماید، و مال مردم را نخورد، مگر این که توان باز پرداخت حقّ آن ها را داشته باشد؛ چنان که خداوند می فرماید: ﴿لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مَّنکُمْ﴾ و کسی که بر او وامی هست، قرض نکند، مگر این که قدرت پرداخت داشته باشد؛ حتّی اگر به در خانه ها برود و مردم با یکی دو لقمه یا یکی دو خرما او را رد کنند؛ مگر این که کسی را داشته باشد که پس از خودش این حقوق را ایفا نماید. در میان ما کسی نیست که بمیرد و خداوند ولی یا سرپرستی برای او تعیین ننماید تا قرض و وعده های او را ادا کند».

بخش 2: و خودتان را مکشید. هرآینه خدا با شما مهربان است.

1-2- امام علی علیه السلام- حسن بن زید از پدرش از امام علی علیه السلام نقل می کند: در مورد وضوی جبیره و غسل جنابت فرد مصدوم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله سؤال کردم، فرمود: «مسح کشیدن بر آن، هم در وضو و هم در غسل جنابت کافی است». گفتم: «اگر از شدّت سرما از ریختن آب بر بدنش بیم داشته باشد، چطور»؟ حضرت این آیه را خواند: ﴿وَ لاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾.

2-2- ائمه علیهم السلام- حکم فرد جنب [و در حال سفر] این است که اگر از چاه آبی می گذرد که آبی به اندازه ی نوشیدن هم در آن نمی یابد، باید تیمّم کند یا [آب هست] امّا زخم و مرضی دارد [که نمی تواند از آب استفاده کرده و وضو بگیرد] پس تیمّم کند، همچنین اگر بترسد که اگر غسل کند از سرما بمیرد باید تیمّم کند، و اگر [احتمال عقلایی نمی داد که از سرما بمیرد] و از غسل کردن در هوای سرد نمی ترسید و غسل کرد و مرد، شهید محسوب می شود و همین طور اگر [شخص جنب که مسافر است] آب به اندازه ی کمی داشت که می ترسید اگر وضو بگیرد یا غسل کند و خود را تطهیر کند، از تشنگی بمیرد، تیمّم کند و آب را برای خودش نگه دارد و [با وضو گرفتن با

ص: 139

يَسِيرُ يَخَافُ إِنْ هُوَ تَوَضَّأَ بِهِ أَوْ تَطَهَّرَ أَنْ يَمُوتَ عَطَشاً قَالُوا علیه السلام يَتَيَمَّمُ وَ يُبْقِي الْمَاءَ لِنَفْسِهِ وَ لَا يُعِينُ عَلَى هَلَاكِهَا قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً﴾. (1)

3-2- الصّادق علیه السلام- ﴿مَعْنَاهُ لَا تُخَاطِرُوا بِنُفُوسِكُمْ بِالْقِتَالِ فَتُقَاتِلُوا مَنْ لَا تُطِيقُونَهُ﴾. (2)

4-2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ قَالَ كَانَ الرَّجُلُ إِذَا خَرَجَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي الْعَزْوِ يَحْمِلُ عَلَى الْعَدُوِّ وَحْدَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَأْمُرَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَنَهَى اللَّهُ أَنْ يَقْتُلَ نَفْسَهُ مِنْ غَيْرِ أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله﴾. (3)

5-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عُبَيْدُ بْنْ كَثَيِر مُعَنْعَنَاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى لَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ قَالَ أَهْلَ بَيْتِ علیهم السلام نَبِيِّكُمْ صلی الله علیه و آله﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يَفْعَل ذلِكَ عُدواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْليهِ نَاراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللهِ يَسيراً ﴿30﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَاراً وَ كَانَ ذَلِكَ عَلَى اللهِ يسيراً﴾. (5)

* قوله تعالى : ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً ﴿31﴾

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا تَرْغِيبُ الْعِبَادِ فِي كِتَابِ اللهِ تَعَالَى... وَ قَوْلِهِ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً وَ أَمْثَالُ ذَلِكَ كَثِيرٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى﴾. (6)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَلَبِيَّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً قَالَ الْكَبَائِرُ الَّتِي أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْهَا النَّارَ﴾. (7)

ص: 140


1- بحار الأنوار، ج78، ص168/ مستدرک الوسائل، ج2، ص548
2- تفسير البرهان
3- تفسیر القمی، ج1، ص136/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج97، ص26/ تفسیر العیاشی، ج1، ص235
4- بحار الأنوار، ج24، ص310/ تفسیر فرات الكوفي، ص102/ شواهد التنزیل، ج1، ص181/ شواهد التنزیل، ج1، ص182/ تفسیرالبرهان/ كشف اليقين، ص417/ نهج الحق، ص208
5- وسائل الشيعة، ج29، ص24/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج90، ص65
7- الكافي، ج2، ص276/ وسائل الشيعة، ج15، ص315/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج10، ص267/ مسائل علی بن جعفر علیه السلام، ص149

آن آب] به هلاک کردن خودش کمک نکند که خدواند فرمود: ﴿وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً﴾.

3-2- امام صادق علیه السلام- معنی آن این است که جان خود را با جنگیدن با کسی که توانش را ندارید، به خطر نیاندازید.

4-2- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ شخصی، آنگاه که با رسول اکرم صلی الله علیه و آله در غزوات شرکت می کرد، بدون دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و به تنهایی به دشمن یورش می برد [و شکست می خورد و شهید می شد]، بنابراین خداوند از خودکشی او بدون دستور پیامبر صلی الله علیه و آله نهی کرد.

5-2- امام صادق علیه السلام- عبید بن کثیر گوید: امام صادق علیه السلام در مورد کلام خداوند متعال: ﴿لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ﴾ فرمود: «یعنی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را نکشید».

* و هرکس از روی تجاوز و ستم چنین کند، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم ساخت؛ و این کار برای خدا آسان است. ﴿30﴾

1- امام صادق علیه السلام- کسی که به عمد خود را بکشد، در آتش جهنّم جاودان خواهد بود، خداوند بزرگ می فرماید: ﴿وَ لاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا * وَ مَن يَفْعَلْ ذَلِكَ عَدْوَانًا وَ ظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَ كَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا﴾».

* اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می پوشانیم [و می بخشیم]؛ و شما را در جایگاه با ارزشی وارد می کنیم. ﴿31﴾

1- امام علی علیه السلام- از تشویق های قرآن کریم برای بندگان [و آیات امیدبخش] آیه: ﴿تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلُكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً﴾ است که امثال این آیات در قرآن زیاد است.

2- امام صادق علیه السلام- حلبی گوید: امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرُ عنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا﴾. فرمود: «منظور از كَبَائِرَ، اعمالی است که خداوند آتش جهنّم را بر آن ها واجب گردانیده است».

ص: 141

3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ عَبَّادِ بْنِ كَثِيرٍ النَّوَّاءِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنِ الْكَبَائِرِ قَالَ كُلِّ شَيْءٍ وَعَدَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارِ﴾. (1)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنِ اجْتَنَبَ مَا أَوْعَدَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ إِذَا كَانَ مُؤْمِناً كَفَرَ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ﴾. (2)

5- الرّضا علیه السلام- ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ عِبَادَةَ الْأَوْثَانِ وَ شُرْبَ الْخَمْرِ وَ قَتْلَ النَّفْسِ وَ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ وَ قَذْفَ الْمُحْصَنَاتِ وَ الْفِرَارَ مِنَ الزَّحْفِ وَ أَكْلَ مَالِ الْيَتِيمِ﴾. (3)

6- على بن إبراهيم زحمة الله- ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ قَالَ هِيَ سَبْعَةُ الْكُفْرُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكُلُ مَالِ الْيَتِيمِ وَ أَكُلُ الرِّبَا وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ كُلُّ مَا وَعَدَ اللَّهُ فِي الْقُرْآنِ عَلَيْهِ النَّارَ مِنَ الْكَبَائِرِ﴾. (4)

7- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عَنْ أَبِيهِ علیه السلام عَنْ عَلَىًّ علیه السلام قَالَ: السُّكْرُ مِنَ الْكَبَائِرِ وَ الْحَيْفُ فِي الْوَصِيَّة مِنَ الْكَبَائِر﴾. (5)

8- الصّادق علیه السلام- ﴿الْكَذِبُ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلَى الْأَوْصِيَاءِ علیهم السلام مِنَ الْكَبَائِرِ﴾. (6)

9- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ إِنْكَارُ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ أَنْكَرُوا حَقَّنَا وَ جَحَدُونَا وَ هَذَا لَا يَتَعَاجَمُ فِيهِ أحدا [أَحَدٌ]. و قَالَ أَبُو عَبدِ اللَّهِ علیه السلام فِي آخِرِ مَا فَسَّرَ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَجْتَرِئُوا﴾. (7)

10- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿الْكَبَائِرُ تِسْعُ أَعْظَمُهُنَ الْإِشْرَاكَ بِاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الْمُؤْمِنَةِ وَ أَكُلُ الرِّبَا وَ أَكُلِّ مَالِ الْيَتِيمِ وَ قَدْفُ الْمُحْصَنَةِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ عُقُوقِ الْوَالِدَيْنِ وَ اسْتِحْلَالُ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ السِّحْرُ فَمَنْ لَقِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ بَرىءٌ مِنْهُنَّ كَانَ مَعِي فِي جَنَّةٍ مَصَارِيعُهَا مِنْ ذَهَب﴾. (8)

11- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْكَبَائِرِ فَقَالَ هُنَّ فِي كِتَابِ عَلَىًّ علیه السلام سَبْعُ الْكُفْرُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكُلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ أَكُلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظلْماً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهجْرَةِ قَالَ فَقُلْتُ فَهَذَا أَكْبَرُ الْمَعَاصِي قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَأَكُلُ دِرْهَمٍ مِنْ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً أَكْبَرُ أَمْ تَرَکُ الصَّلَاةِ قَالَ تَرْكُ الصَّلَاةِ قُلْتُ فَمَا عَدَدْتَ تَرْكَ

ص: 142


1- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص233/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج76، ص12/ تفسير العياشي، ج1، ص238/ ثواب الأعمال، ص130/ وسائل الشيعة، ج15، ص316/ مستدرک الوسائل، ج11، ص354/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج76، ص14/ تفسير العياشي، ج1، ص238/ مستدرک الوسائل، ج11، ص355/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج76، ص4/ تفسیر القمی، ج1، ص136
5- وسائل الشيعة، ج19، ص268/ تفسير البرهان
6- من لا يحضره الفقيه، ج3، ص569/ تفسير البرهان
7- بحار الأنوار، ج76، ص15/ تفسير البرهان
8- کنز الفوائد، ج2، ص11

3- امام باقر علیه السلام- عبّاد بن کثیر نوّاء گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد كَبائِرَ سؤال کردم، فرمود: «هر عملی که خداوند به خاطر انجامش وعده ی آتش داده است».

4- امام صادق علیه السلام- کسی که از اموری که خداوند انجام دادن آن ها را مستحق آتش دوزخ دانسته است، پرهیز کند، اگر مؤمن باشد، خداوند بدی هایش را خواهد بخشید.

5- امام رضا علیه السلام- ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنهونُ عَنهُ نكفَّر عنكم سيئُاتِکم﴾؛ بت پرستی، میگساری، آدم کشی، عاق والدین، تهمت زنازدن به زن شوهردار، فرار از نبرد و خوردن مال یتیم از گناهان کبیره هستند.

6- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ؛ گناهان کبیره هفت عدد هستند، کفر، قتل انسان، عاق والدین، خوردن مال یتیم، خوردن ربا، فرار از جنگ، ارتداد (کافر شدن پس از ایمان آوردن) و هر گناه کبیره ای که خداوند در قرآن بر آن وعده ی آتش جهنّم را داده است.

7- امام علی علیه السلام- میگساری و ستم روا داشتن در وصیّت کردن از گناهان کبیره است.

8- امام صادق علیه السلام- دروغ بستن به خدا، رسول خدا صلی الله علیه و آله و اوصیاء علیهم السلام از گناهان کبیره است.

9- امام صادق علیه السلام- [گناه کبیره] انکار هر آن چه را که خداوند نازل کرده می باشد؛ [این منکران] منكر حقّ ما شدند و این چیزی است که کسی آن را انکار نمی کند. و امام صادق علیه السلام در آخر این تفسیر خود، فرمود: «تقوای خدا را پیشه کنید و جسارت و گردنکشی نکنید».

10- پیامبر صلی الله علیه و آله- گناهان کبیره هفت نوع اند که بزرگ ترین آن ها، شرک به خدا، قتل شخص مؤمن، خوردن ربا، خوردن مال یتیم و تهمت زنازدن به زن شوهردار، عاق والدین و فرار از جنگ است و هرکس که خدا را در قیامت ملاقات کند در حالی که از این گناهان بری باشد، همراه من در وسط بهشتی خواهد بود که درب های آن از طلا است.

11- امام صادق علیه السلام- زراره گوید: «از ایشان درباره ی گناهان کبیره پرسیدم». فرمود: «آن ها در كتاب علی علیه السلام هفت مورد است: کفر به خدا، آدم کشی، نافرمانی پدر و مادر، خوردن ربا بعد از دانستن (ربا بودن مال)، خوردن مال یتیم به ناحق، فرار از جهاد.، مرتد شدن پس از ایمان آوردن». عرض کردم: «این ها بزرگ ترین گناهانند»؟ فرمود: «آری» عرض کردم: «گناه به ناحق خوردن یک در هم از مال یتیم بزرگ تر است یا ترک نماز»؟ فرمود: «ترک نماز». عرض کردم: «شما که

ص: 143

الصَّلَاةِ فِي الْكَبَائِرِ فَقَالَ أَيُّ شَيْءٍ أَوَّلْ مَا قُلْتُ لَكَ قَالَ قُلْتُ الْكُفْرُ قَالَ فَإِنْ تَارِكَ الصَّلَاةِ كَافِرُ يَعْنِي مِنْ غَيْرِ عِلَّة﴾. (1)

12- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِى قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَن الرَّضَا علیه السلام مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالَ السُّلْطَانِ؟ فَقَالَ يَا سُلَيْمَانُ الدُّخُولُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ الْعَوْنُ لَهُمْ وَ السَّعْيُ فِي حَوَائِجِهِمْ عَدِيلُ الْكُفْرِ وَ النَّظَرُ إِلَيْهِمْ عَلَى الْعَمْدِ مِنَ الْكَبَائِرِ الَّذِي يُسْتَحَقِّ بِهِ النَّارِ﴾. (2)

13- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزّوَجَل إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ قَالَ مَنِ اجْتَنَبَ مَا أَوْعَدَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ إِذَا كَانَ مُؤْمِناً كَفَرَ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَ الْكَبَائِرُ السَّبْعُ الْمُوجِبَاتُ النَّارِ قَتْلُ النَّفْسِ الْحَرَامِ وَ عُقُوقِ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ الرِّبَا وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهَجْرَةِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ وَ أَكُلُ مَالِ الْيَتِيمِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ﴾. (3)

14- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُيَسَّرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ عَلْقَمَةُ الْحَضْرَمِيُ وَ أَبُو حَسَّانَ الْعِجْلِي وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ نَنْتَظِرُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام فَخَرَجَ عَلَيْنَا فَقَالَ:... . فَقَالَ عَلْقَمَةٌ فَمَنْ كَانَ عَلَى دينِ اللَّهِ تَشْهَدْ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ قَالَ فَمَكَثَ هُنَيئَةً ثُم قَالَ نَوِّرُوا أَنْفُسَكُمْ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا قَرَفْتُمْ الْكَبَائِرَ فَأَنَا أَشْهَدُ. قُلْنَا وَ مَا الْكَبَائِرُ؟ قَالَ علیه السلام هِيَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَى سَبْعٍ. قُلْنَا فَعْدَّهَا عَلَيْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ. قَالَ الشَّرْكَ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ أَكُلِّ مَالِ الْيَتِيمِ وَ أَكُلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ قَتْلُ الْمُؤْمِنِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ قُلْنَا مَا مِنَّا أَحَدٌ أَصَابَ مِنْ هَذِهِ شَيْئاً قَالَ فَأَنْتُمْ إِذًا﴾. (4)

15- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْر قَالَ سَمِعْتُ مُوسَى بن جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ لَا يُخَلَّدُ اللَّهُ فِي النَّارِ إِلَّا أَهْلَ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ أَهْلَ الضَّلَالِ وَ الشِّرْكِ وَ مَنِ اجْتَنَبَ الْكَبَائِرَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُسْأَلَ عَنِ الصَّغَائِرِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَالشَّفَاعَةُ لِمَنْ تَجِبُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيّ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَقُولُ إِنَّمَا شَفَاعَتِي لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي فَأَمَّا الْمُحْسِنُونَ مِنْهُمْ فَمَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلِ قَالَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَكَيْفَ

ص: 144


1- الکافی، ج2، ص278
2- مستدرک الوسائل، ج11، ص356/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج76، ص12/ ثواب الأعمال، ص129/ وسائل الشيعة، ج15، ص329/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج76، ص13/ تفسير البرهان

ترک نماز را از کبائر نشمردی»؟ فرمود: «نخستین چیزی که به تو گفتم چه بود»؟ عرض کردم: «کفر». فرمود: «تارک نماز کافر است، یعنی ترک کننده ی نماز بدون علّت و عذر».

12- امام رضا علیه السلام- سلیمان جعفری گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: در مورد امور دیوان [مشارکت در کار اداری خلفا] چه می فرمایی؟ فرمود: «ای سلیمان! دخالت در کارهای آن ها و کمک به آن ها و تلاش برای رفع نیازهایشان برابر کفر است و نظر به آنان از روی قصد، از گناهان کبیره ای است که فرد با آن سزاوار آتش جهنّم می شود».

13- امام صادق علیه السلام- احمد بن عمر حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرُ عنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا﴾ پرسیدم. فرمود: «کسی که از اموری که خداوند انجام دادن آن ها را مستحق آتش دوزخ دانسته است، پرهیز کند، اگر مؤمن باشد، خداوند بدی هایش را خواهد بخشید. گناهان کبیره هفت گانه که موجب آتش می شود عبارتند از: آدم کشی، عاق والدین، خوردن ربا، ارتداد پس از ایمان آوردن، خوردن مال یتیم به ناحق، اتّهام زنازدن به زن شوهردار و فرار از نبرد».

14- امام باقر علیه السلام- میسّر نقل می کند: من و علقمه و ابوحسّان و عبدالله بن عجلان منتظر امام باقر علیه السلام بودیم حضرت خارج شد... علقمه گفت: «پس شهادت می دهی کسی که بر دین خداست، از اهل بهشت است؟ میسر گوید: امام لحظه ای درنگ کرد سپس فرمود: «خودتان را بررسی کنید که اگر مرتکب گناهان کبیره نشده باشید، من شهادت می دهم». سؤال کردیم: «گناهان کبیره کدام است»؟ فرمود: «کبیره در کتاب خدا بر هفت قسم است». عرض کردیم: «فدایت گردیم، آن را بر ما بشمار». فرمود: «شرک به خدای بزرگ، خوردن مال یتیم، رباخواری بعد از آشکار شدن حرمتش، نافرمانی از والدین، فرار از میدان جنگ، قتل مؤمن، بدنام کردن زن شوهردار». عرض کردیم: «هیچ یک از ما چیزی از این کبیره ها را مرتکب نشدیم.» فرمود: «بنابراین شما از اهل بهشت هستید».

15- امام کاظم علیه السلام- محمّد بن ابی عمیر گوید: شنیدم امام کاظم علیه السلام می فرمود: «خداوند کسی را تا ابد در جهنّم نگه نمی دارد مگر اهل کفر و ناسپاسی و اهل گمراهی و شرک را و مؤمنی را که از گناهان کبیره اجتناب کرده در مورد گناهان صغیره اش سؤال نمی پرسند، که خداوند فرموده: ﴿إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً﴾». از امام علیه السلام پرسیدم: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله، شفاعت برای چه کسانی از مؤمنین واجب و لازم می شود»؟ فرمود: «پدرم از پدرانش از امام علی علیه السلام نقل کرده اند که فرمود از رسول خدا صلی الله علیه آله شنیدم که فرمود: افرادی از امّت من که گناه کبیره مرتکب شده اند نیازمند شفاعت من می شوند و نیکوکاران آنان را چاره ای نیست [که از آتش رهایی یابند]». به امام علیه السلام عرض کردم: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله چگونه شفاعت شما شامل حال اهل گناهان کبیره می شود در حالی که خداوند می فرماید: و آنان جز کسانی را که خدا از آن ها خشنود است شفاعت نمی کنند و از بیم او لرزانند. (انبیاء/28). و مسلّماً کسی که گناه کبیره می کند مورد رضایت خدا نیست». امام علیه السلام فرمود: «ای ابا احمد هیچ مؤمنی نیست که گناهی بکند مگر آن که آن را زشت بداند و از آن پشیمان شود. و پیامبر فرموده است: «برای آن که توبه کرده باشی همین قدر کافی است که پشیمان

ص: 145

تَكُونُ الشَّفَاعَةُ لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ وَ اللَّهُ تَعَالَى يَقُولُ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى- وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ وَ مَنْ يَرْكَبُ الْكَبَائِرَ لَا يَكُونُ مُرْتَضَى فَقَالَ يَا أَبَا أَحْمَدَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَرْتَكِبُ ذَنْباً إِلَّا سَاءَهُ ذَلِكَ وَ نَدِمَ عَلَيْهِ وَ قَدْ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله كَفَى بِالنَّدَمِ تَوْبَةً وَ قَالَ مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَةُ وَ سَاءَتْهُ سَيِّئَةُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ فَمَنْ لَمْ يَنْدَمْ عَلَى ذَنْبٍ يَرْتَكِبُهُ فَلَيْسَ بِمُؤْمِن وَ لَمْ تَجِبْ لَهُ الشَّفَاعَةُ وَ كَانَ ظَالِماً وَ اللَّهُ تَعَالَى يَقُولُ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطَاعُ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ كَيْفَ لَا يَكُونُ مُؤْمِناً مَنْ لَمْ يَنْدَمْ عَلَى ذَنْبٍ يَرْتَكِبُهُ فَقَالَ يَا أَبَا أَحْمَدَ مَا مِنْ أَحَدٍ يَرْتَكِبُ كَبِيرَةً مِنَ الْمَعَاصِي وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ سَيُعَاقَبُ عَلَيْهَا إِلَّا نَدِمَ عَلَى مَا ارْتَكَبَ وَ مَتَى نَدِمَ كَانَ تَائِباً مُسْتَحِقاً لِلشَّفَاعَةِ وَ مَتَى لَمْ يَنْدَمْ عَلَيْهَا كَانَ مُصِراً وَ الْمُصِرُّ لَا يُغْفَرُ لَهُ لِأَنَّهُ غَيْرُ مُؤْمِن بِعُقُوبَةِ مَا ارْتَكَبَ وَ لَوْ كَانَ مُؤْمِناً بِالْعُقُوبَةِ لَنَدِمَ وَ قَدْ قَالَ النَّبِى صلی الله علیه و آله لَا كَبِيرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ وَ لَاصَغِيرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ أَمَّا قَوْلُ اللَّهِ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لَمِنِ ارْتَضى فَإِنَّهُمْ لَا يَشْفَعُونَ إِلَّا مِنْ ارْتَضَى اللَّهُ دِينَهُ وَ الدِّينُ الْإِقْرَارُ بِالْجَزَاءِ عَلَى الْحَسَنَاتِ وَ السَّيِّئَاتِ وَ مَنِ ارْتَضَى اللَّهُ دِينَهُ نَدِمَ عَلَى مَا يَرْتَكِبُهُ مِنَ الذُّنُوبِ لِمَعْرِفَتِهِ بِعَاقِبَتِهِ فِي الْقِيَامَةِ﴾. (1)

16- الصّادق علیه السلام- ﴿المناقب لابن شهر آشوب: دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ عَلَى الصَّادِقِ علیه السلام وَ قَرَأَ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ قَالَ أَحِبُّ أَنْ أَعْرفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ يَا عَمْرُو ثُمَّ فَصَّلَهُ بِأَنَّ الْكَبَائِرَ الشَّرْكَ بِاللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ الْيَأْسُ وَ لَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ لِأَنَّ الْعَاقَّ جَبَّارُ شَقِيٌّ وَ بَرًّا بِوَالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ وَ أَكُلُ مَالِ الْيَتِيمِ إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ وَ أَكُلُ الرِّبَا الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا وَ السِّحْرُ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ وَ الزَّنَا وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَاماً وَ الْيَمِينُ الْغَمُوسُ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمَانِهِمْ ثَمَناً وَ الْغُلُولُ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ وَ مَنْعُ الزَّكَاة يَوْمَ يُحْمى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ كِتْمَانُ الشَّهَادَة وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ لِقَوْلِهِ علیه السلام شَارِبُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَ ثَنٍ وَ تَرْكُ الصَّلَاةِ لِقَوْلِهِ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ نَقْضُ الْعَهْدِ

ص: 146


1- بحار الأنوار، ج8، ص351/ التوحيد، ص407/ مشكاة الأنوار، ص328/ وسائل الشيعة، ج15، ص335/ تفسير البرهان

شده باشی». و فرمود: «هرکس که به خاطر انجام کارهای نیک خوشحال و به خاطر انجام کارهای زشت، ناراحت می شود مؤمن است و هر کس که برگناهی که کرده پشیمان نشود مؤمن نیست و شفاعت ما به او نمی رسد و ظالم محسوب می شود و خداوند فرمود: ستمکاران را در آن روز نه خویشاوندی باشد و نه شفیعی که سخنش را بشنوند. (غافر/18)». گفتم: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله، چرا فردی که بر گناه خود پشیمان نشده مؤمن نیست»؟ امام علیه السلام فرمود: «ای ابا احمد هیچ کس نیست که گناه کبیره ای بکند و بداند که به خاطر انجام آن، مجازات می شود مگر آن که از کرده ی خود پشیمان شود و هر وقت که پشیمان شد مثل آن است که توبه کرده و مستحق شفاعت است ولی اگر پشیمان نشد یعنی که به انجام آن مصر است و فردی که به کبیره اصرار کند، بخشیده نمی شود چون به مجازات کاری که کرده ایمان ندارد. که اگر به مجازات کار خود ایمان داشت حتماً پشیمان می شد».

پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: «هیچ گناهی کبیره حساب نمی شود وقتی استغفار می شود و هیچ گناهی صغیره نیست وقتی که به انجامش اصرار می شود و کلام خدا که فرمود: و آنان جز کسانی را که خدا از آن ها خشنود است شفاعت نمی کنند. (انبیاء/28). منظور این است که شفاعت کسانی پذیرفته می شود که خداوند از دین آن ها راضی باشد و منظور از «دین»، همان ایمان و اقرار به این است که خوبی ها و بدی ها جزا و عقاب دارد و هر کس که خدا از دین و عقیده ی او راضی باشد، از گناهی که کرده پشیمان می شود چون عاقبت و جزای عمل خود در آخرت را می داند و می شناسد».

16- امام صادق علیه السلام- عمرو بن عبید بر امام صادق علیه السلام وارد شد و إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ را قرائت کرد و گفت: «مایلم گناهان کبیره را از روی قرآن بشناسم». امام علیه السلام فرمود: «باشد ای عمرو»! و سپس شروع به تفصیل نموده. فرمود: شرک به خدا؛ به دلیل این آیه هر آینه خدا گناه کسانی را که به او شرک آورند نمی آمرزد. (نساء/48). یأس و ناامیدی از رحمت خدا؛ به دلیل این آیه: از رحمت خدا مأيوس مشوید. (یوسف/87). نافرمانی پدر و مادر؛ زیرا نافرمان پدر و مادر شقّی است به دلیل این آیه: و نیز نیکی کردن به مادرم. و مرا جبّار و شقّی نساخته است. (مریم/32). آدم کشی به دلیل این آیه: و هرکس مؤمنی را به عمد بکشد. (نساء/93). نسبت عمل زشت به زنان پاک دادن و خوردن مال یتیم؛ به دلیل این آیه: آنان که اموال یتیمان را به ستم می خورند. (نساء/10). فرار از جنگ؛ به دلیل این آیه: جز آن ها که برای ساز و برگ نبرد باز می گردند. (انفال/16). رباخواری؛ از این آیه استفاده می شود: آنان که ربا می خورند. (بقره/275). سحر و جادوگری؛ به دلیل این آیه: و خود می دانستند که خریداران . (بقره/102). زنا؛ به دلیل آیه: و هر که این کارها کند، عقوبت گناه خود را می بیند. (فرقان/68). قسم دروغ؛ به دلیل این آیه: کسانی که عهد خدا و سوگندهای خود را به بهایی اندک می فروشند. (آل عمران/77). خیانت کردن؛ هر که به چیزی خیانت کند، آن را در روز قیامت با خود آورد. (آل عمران/161). ندادن زکات؛ به دلیل آیه: روزی که در آتش جهنّم گداخته شود. (توبه/35). شهادت دروغ و کتمان شهادت؛ به دلیل این آیه: هرکس که شهادت را کتمان کند، به دل گناهکار است. (بقره/283). شراب خواری؛ به دلیل فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شراب خوار مانند بت پرست است. ترک نماز؛ به دلیل این فرمایش هر کس نماز را عمداً ترک کند دیگر با خدا و پیامبرش صلی الله علیه و آله کاری نخواهد داشت. پیمان شکنی و قطع پیوند خویشاوندی؛ به

ص: 147

وَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ وَ قَوْلُ الزُّورِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ النُّورِ وَ الْجُرْأَةُ عَلَى اللَّهِ أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ وَ كُفْرَانُ النَّعْمَةِ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ وَ بَخْسُ الْكَيْلِ وَ الْوَزْنِ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ وَ اللَّوَاطِ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْبِدْعَةُ قَوْلُهُ مَنْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ مُبْتَدِعٍ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ دِينِهِ قَالَ فَخَرَجَ عَمْرُو وَ لَهُ صُرَاخُ مِنْ بُكَائِهِ وَ هُوَ يَقُولُ هَلَكَ مَنْ سَلَبَ تُرَاثَكُمْ وَ نَازَعَكُمْ فِي الْفَضْلِ وَ الْعِلْمِ﴾. (1)

17- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُعَاذِبْن كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: يَا مُعَاذُ الْكَبَائِرُ سَبْعُ فِينَا أَنْزَلَتْ وَ مِنَّا اسْتُحِقَّتْ وَ أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الشَّرْكُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ وَ أَكُلُ مَالِ الْيَتِيمِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ إِنْكَارُ حَقَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. فَأَمَّا الشَّرْكُ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَالَ فِينَا مَا قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا قَالَ فَكَذَّبُوا اللَّهَ وَ كَذَّبُوا رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله وَ أَمَّا قَبْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ فَقَدْ قَتَلُوا الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيًّ وَ أَصْحَابَهُ. وَ أَمَّا عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ فَإِنَّ اللَّهَ قَالَ فِي كِتَابِهِ النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ هُوَ أَبْ لِكَرِيمَتِهِمْ فَقَدْ عقُّوا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي دِينِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ. وَ أَمَّا قَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَةَ علیها السلام عَلَى مَنَابِرِهِمْ. وَ أَمَّا أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ فَقَدْ ذَهَبُوا بِفَيْئِنَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. وَ أَمَّا الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ فَقَدْ أَعْطَوْا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بَيْعَتَهُمْ غَيْرَ كَارِهِينَ ثُمَّ فَرُّوا عَنْهُ وَ خَذَلُوهُ، وَ أَمَّا إِنْكَارُ حَقَّنَا فَهَذَا مِمَّا لَا يَتَعَاجَمُونَ فِيهِ..﴾. (2)

18- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿كُلُّ مَا نَهَاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ فَهُوَ كَبِيرَةٌ﴾. (3)

19- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا الذُّنُوبَ الَّتِي أَوْجَبَ اللَّهُ فِيهَا الْحَدَّ وَ سَمَّى فِيهَا النَّارَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ مَا سِوَى ذَلِكَ مِنَ الصَّلَاةِ إِلَى الصَّلَاةِ وَ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ وَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَى شَهْرِ رَمَضَانَ﴾. (4)

20- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿قَالَ لِابْنِ عَبَّاسٍ رحمة الله كَمِ الْكَبَائِرُ أَسَبْعُ هِي؟ قَالَ: إِلَى سَبْعِمِائَةٍ أَقْرَبُ مِنْهَا إِلَى سَبْعٍ غَيْرَ أَنَّهُ لَا كَبِيرَةَ مَعَ الاسْتِغْفَارِ وَ لَا صَغِيرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ﴾. (5)

ص: 148


1- بحار الأنوار، ج47، ص216/ المناقب، ج4، ص251
2- بحار الأنوار، ج76، ص14/ تفسير البرهان
3- تفسير بحر العرفان، ج4، ص204
4- تفسير بحر العرفان، ج4، ص204
5- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص204

دليل آيه: ﴿الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ﴾ دروغگویی و گزاف سرایی؛ به دلیل آیه: دروغ اجتناب ورزید. (حج/30). جرات پیدا کردن بر [معصیت] خدا؛ به دلیل این آیه: آیا پنداشتند که از مکر خدا در امانند؟. (اعراف/ 99). کفران نعمت؛ به دلیل این آیه: اگر کفران کنید، بدانید که عذاب من سخت است. (ابراهیم/7). کم فروشی؛ به دلیل این آیه: وای بر کم فروشان. (مطّفقین/1) لواط؛ به دلیل آیه: و آن کسان که از گناهان بزرگ اجتناب می کنند. (شوری/37). دین سازی و بدعت؛ به دلیل سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هرکس تبسّم کند در صورت بدعت ساز مثل این است که کمک به نابودی دین خود کرده است». عمرو بن عبید از خدمت امام خارج شد بلند بلند گریه می کرد. می گفت: «هلاک شد کسی که میراث شما را صاحب گردید و در علم و مقام با شما مبارزه کرد».

17- امام صادق علیه السلام- معاذ بن كثير نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «ای معاذ! گناهان بزرگ هفت گناه است که درباره ی ما از جانب خداوند رسید و همه ی آن گناهان را نسبت به ما روا داشتند. اوّلش برای خدای بزرگ شریک قرار دادن است و دیگر کشتن کسی که خداوند کشتنش را حرام فرموده و خوردن مال یتیم و عاق والدین شدن و به زنان پاک دامن نسبت ناروا دادن و از جبهه جنگ گریختن و حق ما را انکار نمودن. امّا شرک به خدا، خداوند درباره ی ما آن چه لازم بود آیاتی نازل فرمود و رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی ما تذکّرات لازم را داد ولی این مردم خدا را تکذیب کردند و فرمایشات پیغمبر را دروغ پنداشتند و مشرک شدند، و امّا آدم کشی که خداوند حرام فرموده بود اینان حسین بن علی علیه السلام را با یارانش کشتند و امّا خوردن مال یتیم انفال را که خداوند برای ما قرار داده بود از ما گرفتند و امّا رنجاندن پدر و مادر؛ خداوند در قرآن خود فرمود: پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاتر است و زنانش مادران مؤمنان هستند. (احزاب/6) با این وصف نسبت به دین رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیتش مردم عاق پیغمبر شدند و امّا تهمت به زنان پاکدامن؛ همانا فاطمه را بر فراز منبرهای خود ناسزا گفتند. و امّا فرار از جبهه جنگ، اینان با کمال میل و بدون این که اجباری بر آنان شده باشد با امیر المؤمنین علیه السلام دست بیعت دادند سپس از گرد او پراکنده شدند و او را خوار شمردند. و امّا حق ما را انکار کردند که خودشان نیز معترفند و اختلافی در این ندارند که انکار حق ما نمودند.

18- ابن عبّاس رحمة الله- هر چه که خدا از آن نهی کرده، کبیره است.

19- ابن عبّاس رحمة الله- اگر از گناهی که خداوند برای آن ها حد تعیین کرده و وعده ی آتش جهنّم برای آن داده دوری کنید، گناهان دیگر را در فاصله ی بین نمازی تا نماز دیگر و از جمعه ای تا جمعه ی دیگر و از ماه رمضانی تا ماه رمضان دیگر می بخشد.

20- ابن عبّاس رحمة الله- از ابن عبّاس رحمة الله پرسیدند: «گناهان گبیره چند تا هستند؟ آیا هفت تا هستند»؟ گفت: «به هفتصد گناه می رسد امّا مهم ترین آن ها به هفت گناه می رسد و [بدان که] هیچ گناهی کبیره نیست وقتی استغفار می شود و هیچ گناهی صغیره نیست وقتی بر آن اصرار می شود».

ص: 149

21- الباقر علیه السلام- ﴿عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ: دَخَلْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ هُوَ مُتَّكِيُّ عَلَىَّ فَنَظَرَ إِلَى النَّاسِ وَ نَحْنُ عَلَى بَابِ بَنِي شَيْبَةَ فَقَال... أمَا وَ اللَّهِ يَا فُضَيْلُ مَا لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ حَاجٌ غَيْرَكُمْ وَ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا لَكُمْ وَ لَا يَتَقَبَّلُ إِلَّا مِنْكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَأَهْلُ هَذِهِ الْآيَةِ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِر ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً﴾. (1)

22- الصّادق علیه السلام- ﴿مُيَسِّرُ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام يَا مُيَسِّرُ مَا تَقُولُ فِيمَنْ يَدِينُ اللَّهَ بِمَا تَدِينُهُ بِهِ وَ فِيهِ مِنَ الذُّنُوبِ مَا فِي النَّاسِ إِلَّا أَنَّهُ مُجْتَنِبُ الْكَبَائِرِ قَالَ قُلْتُ وَ مَا عَسَيْتُ أَنْ أقُولَ وَ أَنَا بِحَضْرَتِكَ قَالَ قُلْ فَإِنِّي أَنَا الَّذِي آمُرُكَ أَنْ تَقُولَ قَالَ قُلْتُ فِي الْجَنَّةِ قَالَ فَلَعَلَّكَ تَتَحَرَّجُ أَنْ تَقُولَ هُوَ فِي الْجَنَّةِ قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ لَا تَحَرَّجْ فَإِنَّهُ فِي الْجَنَّةِ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلُكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً﴾. (2)

23- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ الْإِيمَانَ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ بَعْضَهُ مِنْ بَعْضٍ فَقَدْ يَكُونُ الْمُؤْمِنْ فِي لِسَانِهِ بَعْضَ الشَّيْءِ الَّذِي لَمْ يَعِدِ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ وَ قَالَ اللَّهُ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا﴾. (3)

24- الصّادق علیه السلام- ﴿مَعْنَى صِفَةِ الْإِيمَانِ الْإِقْرَارُ وَ الْخُضُوعُ لِلَّهِ بِذلِ الْإِقْرَارِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَيْهِ بِهِ وَ الْأَدَاءُ لَهُ بِعِلْمِ كُلِّ مَفْرُوضِ مِنْ صَغِيرِ أَوْ كَبِيرٍ مِنْ حَدَّ التَّوْحِيدِ فَمَا دُونَهُ إِلَى آخِرِ بَابٍ مِنْ أبْوَابِ الطَّاعَةِ أَوّلًا فَأَوّلًا مَقْرُونُ ذَلِكَ كُلُّهُ بَعْضُهُ إِلَى بَعْضٍ مَوْصُولُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ فَإِذَا أَدَّى الْعَبْدُ مَا فُرِضَ عَلَيْهِ مِمَّا وَصَلَ إِلَيْهِ عَلَى صِفَةِ مَا وَصَفْنَاهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ مُسْتَحِقَّ لِصِفَةِ الْإِيمَانِ مُسْتَوْجِبُ لِلثَّوَابِ وَ ذَلِكَ أَنَّ مَعْنَى جُمْلَةِ الْإِيمَانِ الْإِقْرَارُ وَ مَعْنَى الْإِقْرَارِ التَّصْدِيقُ بِالطَّاعَةِ فَلِذَلِكَ ثَبَتَ أَنَّ الطَّاعَةَ كُلَّهَا صَغِيرَهَا وَ كَبِيرَهَا مَقْرُونَةٌ بَعْضُهَا إِلَى بَعْضٍ فَلَا يَخْرُجُ الْمُؤْمِنُ مِنْ صِفَةِ الْإِيمَانِ إِلَّا بتَرْكِ مَا اسْتَحَقَّ أَنْ يَكُونَ بِهِ مُؤْمِناً وَ إِنَّمَا اسْتَوْجَبَ وَ اسْتَحَقَّ اسْمَ الْإِيمَانِ وَ مَعْنَاهُ بِأَدَاءِ كِبَارِ الْفَرَائِضِ مَوْصُولَةً وَ تَرْكِ كَبَارِ الْمَعَاصِي وَ اجْتِنَابِهَا وَ إِنْ تَرَكَ صِغَارَ الطَّاعَةِ وَ ارْتَكَبَ صِغَارَ الْمَعَاصِي فَلَيْسَ بِخَارِجٍ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَا تَارِكِ لَهُ مَا لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً مِنْ كِبَارِ الطَّاعَةِ وَ لَمْ يَرْتَكِبْ شَيْئاً مِنْ كِبَارِ الْمَعَاصِي فَمَا لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ لِقَوْلِ اللَّهِ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً يَعْنِي الْمَغْفِرَةَ مَا دُونَ الْكَبَائِرِ فَإِنْ هُوَ ارْتَكَبَ كَبِيرَةً مِنْ

ص: 150


1- الكافي، ج8، ص288/ تأويل الآيات الظاهرة، ص679/ بحار الأنوار، ج24، ص314
2- بحار الأنوار، ج76، ص16/ الأمالي للمفيد، ص152/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج75، ص257/ تحف العقول، ص372

21- امام باقر علیه السلام- فضیل گوید: با امام باقر علیه السلام وارد مسجد الحرام شدم، امام علیه السلام تکیه داده بود و به مردم نگاه می کرد و من کنار باب بنی شیبه بودم.... فرمود: «ای فضیل! به خدا قسم اعمال حج از غیر شما (شیعیان) پذیرفته نیست و گناه غیر شما بخشیده نمی شود و عملی از غیر شمانمی پذیرند؛ این آیه: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلُكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً﴾؛ درباره ی شماست.

22- امام صادق علیه السلام- میسّر گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «ای میسّر! در مورد کسی که در دین با تو یکی است و از گناهان، هر آن چه که دیگران مرتکب می شوند، انجام می دهد، امّا از گناهان کبیره پرهیز می کند، چه عقیده ای داری»؟ گفتم: در حضور شما چه می توانم بگویم»؟ فرمود: «بگو، این منم که به شما دستور می دهم که بگویی». گفتم: چنین فردی [احتمالاً] بهشتی است». فرمود: «احساس سختی نکن، به راستی که او در بهشت است، خداوند بزرگ می فرماید: ﴿إِنتَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا﴾».

23- امام صادق علیه السلام- ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و پرهیزگاری یک درجه بالاتر از ایمان، و ایمان مراتبی دارد. و بسا از زبان مؤمن گناهی سرزند (گناه کوچک یا صغیره) که خداوند برای آن تهدید به دوزخ نکرده، و فرموده است: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً﴾.

24- امام صادق علیه السلام- تعریف صفت ایمان اقرار بندگی و خضوع در برابر خدا است بدان اقرار، و تقرّب جستن به درگاه او، و انجام تمام واجبات با دانستن آن ها- کوچک و بزرگ- از مرز توحید و یکتاشناسی و غیر آن به ترتیب تا انتهای ابواب طاعت همگی بهم پیوسته و مربوطند، پس هرگاه بنده ای واجباتش را- همان گونه که ما برایت گفتیم و به او رسیده- انجام داد؛ او فردی مؤمن و شایسته ی برخورداری از صفت ایمان؛ و مستوجب پاداش الهی است، چرا که معنای ایمان به طور کلّی اقرار است، و اقرار یعنی: پذیرفتن و تصدیقی که قرین و همراه طاعت باشد، پس بدین خاطر به ثبوت رسیده است که تمامی طاعات از کوچک و بزرگ به هم پیوسته و مربوط هستند، و فرد مؤمن از صفت ایمان خارج نشد مگر به ترک آن چه در خور اهل ایمان است، و تنها با انجام واجبات بزرگ آن هم به طور پیوسته، و ترک معاصی کبیره و پرهیز از آن ها است که سزاوار و شایسته اسم ایمان می گردد (مؤمن می شود)، و با ترک مستحبّات و اعمال کوچک و ارتکاب گناهان صغیره از ایمان خارج نمی شود، تا زمانی که هیچ یک از طاعت های واجب را ترک نگفته، و گناهان کبیره انجام نداده، و مرتکب این امور نشده مؤمن است، بر پایه ی فرمایش خداوندکه می فرماید: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلُكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً﴾، مراد: آمرزش گناهان صغیره و کوچک است، که اگر فردی مرتکب یکی از گناهان کبیره شود از تمامی

ص: 151

كَبَائِرِ الْمَعَاصِي كَانَ مَأْخُوذاً بِجَمِيعِ الْمَعَاصِي صِغَارِهَا وَ كِبَارِهَا مُعَاقَباً عَلَيْهَا مُعَذِّبَاً بِهَا فَهَذِهِ صِفَةُ الْإِيمَانِ وَ صِفَةُ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَوْجِبِ لِلثَّوَابِ﴾. (1)

25- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنِ اجْتَنَبَ الْكَبَائِرَ كَفَرَ اللَّهُ عَنْهُ جَمِيعَ ذُنُوبِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ لا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سَتَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيما﴾ ﴿32﴾

باب 1: ﴿وَ لا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْن أَبِي نَجْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ لا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ قَالَ لَا يَتَمَنَّى الرَّجُلُ امْرَأَةَ الرَّجُلِ وَ لَا ابْنَتَهُ وَلَكِنْ يَتَمَنَّى مِثْلَهَا﴾. (3)

2-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿لَا يَجُوزُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَتَمَنَّى امْرَأَةَ رَجُلٍ مُسْلِمٍ أَوْ مَالِهِ وَلَكِنْ يَسْأَلَ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾. (4)

1-3- الباقر علیه السلام- ﴿لَيْسَ مِنْ نَفْسٍ إِلَّا وَ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهَا رِزْقَهَا حَلَالًا يَأْتِيهَا فِي عَافِيَةٍ وَ عَرَضَ لَهَا بِالْحَرَامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ فَإِنْ هِيَ تَنَاوَلَتْ شَيْئاً مِنَ الْحَرَامِ قَاصَّهَا بِهِ مِنَ الْحَلَالِ الَّذِي فَرَضَ لَهَا وَ عِنْدَ اللَّهِ سِوَاهُمَا فَضْلُ كَثِيرُ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ سُئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ﴾. (5)

باب 2: ﴿ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾

اشاره

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿فِى قَوْلِهِ تَعَالَى ذلِكَ فَضْلُ الله يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَ فِى قَوْلِهِ وَ لَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ إِنَّهُمَا نَزَلَتَا فِيهِمْ عَلَيْهِمْ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ﴾. (6)

ص: 152


1- تفسیر القمی، ج1، ص136/ تفسير البرهان
2- تحف العقول، ص329/ بحار الأنوار، ج65، ص295
3- من لا يحضره الفقيه، ج3، ص575/ وسائل الشيعة، ج15، ص316/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج90، ص325/ تفسير العياشي، ج1، ص239/ وسائل الشيعة، ج12، ص242/ تفسير البرهان
5- الکافی، ج5، ص80/ بحار الأنوار، ج100، ص11/ وسائل الشيعة، ج17، ص45/ مستدرک الوسائل، ج13، ص31/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج24، ص62/ المناقب، ج3، ص99/ تفسير البرهان

گناهان [کوچک و بزرگ] بازخواست و مجازات خواهد شد، و عذاب می گردد. این بود صفت ایمان و فرد مؤمنی که شایسته برخورداری از پاداش است.

25- امام صادق عله السلام- اگر کسی از گناهان کبیره پرهیز نماید، خداوند تمام گناهان او را خواهد بخشید، همچنان که خود می فرماید: ﴿إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلُكُمْ مُدْخَلاً كَرِيمًا﴾.

* [امتیازات و] برتری هایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید. [این تفاوت های طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شماست. با این حال]، مردان به سبب آن چه به دست می آورند نصیبی دارند، و زنان نیز نصیبی؛ [و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد]. و از فضل خدا، [برای رفع تنگناها] استمداد جویید؛ زیرا خداوند به هر چیز داناست. ﴿32﴾

بخش 1: [امتیازات و] برتری هایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید.

1-1- امام صادق علیه السلام- عبدالرحمان بن ابی نجران گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ لَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾ پرسیدم. فرمود: «مرد نباید زن یا دختر مرد دیگری را برای خود آرزو کند، امّا می تواند مانند آن ها را برای خود آرزو کند»؟

2-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- بر کسی جایز نیست که زن یا مال مرد مسلمانی را آرزو کند. امّا اگر از خداوند فضل او را طلب نماید، رواست. إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا.

3-1- امام باقر علیه السلام- خداوند روزی حلال هر فردی را فراهم کرده و از راه سالمی به او می رساند. از سوی دیگر، به دست آوردن آن روزی از راه حرام نیز نشان داده شده است و اگر به حرام دست برد، به خاطر حلالی که برایش واجب کرده، او را قصاص می کند به غیر از این دو، نزد خداوند فضل بسیار است. چنان که خود می فرماید: ﴿وَ اسْأَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِهِ﴾.

بخش 2: برتری هایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده.

1-2- امام باقر علیه السلام- آیه: این فضل خداست که به هر کس که خواهد ارزانی دارد. (مائده/54) و آيه: ﴿وَ لا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾ در مورد آن ها (ائمه علیهم السلام) نازل شده که درود و سلام خدا بر آن ها باد.

ص: 153

باب 3: ﴿لِلرَّجال نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾

3-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿إِنَّ قَوْلَهُ لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ بِمَا اكْتَسَبْنَ نَزَلَ فِي الْمِيرَاث﴾. (1)

باب 4: ﴿وَ سُئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ﴾

اشاره

1-4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿الْفَضْلُ ثَلَاثَةٌ فَضْلُ اللَّهِ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ فَضْلُ النَّبِيِّ قَوْلُهُ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ قَالَ ابْنُ عَبَّاسِ الْفَضْلُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الرَّحْمَةُ أمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ فَضْلُ الْأَوْصِيَاءِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ نَحْنُ النَّاسُ وَ نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ وَ فِينَا نَزَلَت﴾. (2)

2-4- الباقر علیه السلام- ﴿خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ يَوْمٍ وَ هُوَ رَاكِبُ وَ خَرَجَ عَلِيُ علیه السلام وَ هُوَ يَمْشِي فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا الْحَسَن... وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبيّاً مَا آمَنَ بِي مَنْ أَنْكَرَكَ وَ لَا أَقَرَّ بِي مَنْ جَحَدَكَ وَ لَا آمَنَ بِاللَّهِ مَنْ كَفَرَ بِكَ وَ إِنَّ وَ إِنَّ فَضْلَكَ لَمِنْ فَضْلِي وَ إِنَّ فَضْلِي لَفَضْلُ اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّي عَزَّوَجَلَ قُلْ بِفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ فَفَضْلُ اللَّهِ نُبُوَّةً نَبِيِّكُمْ صلی الله علیه و آله وَ رَحْمَتُهُ وَ لَايَةً عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فَبِذَلِكَ قَالَ بِالنُّبُوَّةِ وَ الْوَ لَايَة فَلْيَفْرَحُوا يَعْنِي الشَّيعَةَ هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ يَعْنِي مُخَالِفِيهِمْ مِنَ الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ فِي دَارِ الدُّنْيَا﴾. (3)

3-4- الصّادق علیه السلام- ﴿كَنْزُ الْفَوَائِدِ لِلْكَرَاجْكِي ذَكَرَ: ذَكَرُوا أَن أَبَا حَنِيفَةَ أَكَلَ طَعَاماً مَعَ الْإِمَامِ الصَّادِقِ علیه السلام جَعْفَرِ بْن مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا رَفَعَ الصَّادِقُ علیه السلام يَدَهُ مِنْ أَكْلِهِ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ هَذَا مِنْكَ وَ مِنْ رَسُولِكَ صلی الله علیه و آله فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَجَعَلْتَ مَعَ اللَّهِ شَريكاً؟ فَقَالَ علیه السلام لَهُ وَيْلَكَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَقُولُ عَزَّوَجَلَّ فِي مَوْضِعِ آخَرَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ وَ اللَّهِ لَكَأَنِّى مَا قَرَأْتُهُمَا قَطُّ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا سَمِعْتُهُمَا

ص: 154


1- فقه القرآن، ج2، ص347
2- المناقب، ج4، ص180
3- تأويل الآيات الظاهرة، ص222

بخش 3: مردان به سبب آن چه به دست می آورند نصیبی دارند، و زنان نیز نصیبی؛ [و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد].

1-3- ابن عبّاس رحمة الله- این بخش آیه که خداوند فرموده:﴿لِلرِّجال نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾، در باب میراث نازل شده است.

بخش 4: و از فضل خدا، [برای رفع تنگناها] استمداد جویید.

1-4- ابن عبّاس رحمة الله- فضل و عنایت بر سه قسم است: اوّل: فضل خدا به دلیل این آیه: ﴿وَ لَو لا فَضْلُ الله عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ﴾. دوّم: فضل پیامبر صلی الله علیه و آله به دلیل این آیه ﴿قُلْ بِفَضْلِ الله وَ بِرَحْمَتِهِ﴾. ابن عباس گفته، منظور از فضل در این آیه پیامبر صلی الله علیه و آله و رحمت، امیر المؤمنین علیه السلام است. سوّم: فضل اوصیاء و ائمه علیهم السلام. امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾، فرمود: «مردم در این آیه ما هستیم که مورد رشک دیگرانیم و آیه درباره ی ما نازل شده است».

2-4- امام باقر علیه السلام- رسول خدا صلی الله علیه و آله سواره بیرون رفت و علی علیه السلام همراهش پیاده می رفت. فرمود: «ای ابا الحسن علیه السلام... قسم به آن خدایی که مرا به نبوّت مبعوث نموده کسی که منکر تو باشد به من ایمان نیاورده و کسی که مخالف تو باشد اقرار به نبوّتم ندارد و کافر به تو به خدا نیز ایمان ندارد، فضل تو از فضل من و فضل من از فضل خدا است». این آیه شاهد همین مطلب است: بگو: به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند، زیرا این دو از هرچه می اندوزند بهتر است. (یونس/58) فضل خداوند، نبوّتِ نبی شما بود و رحمت خداوند، ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السلام است. لذا فرموده به این نعمت یعنی به نعمت نبوّت و ولایت شاد باشید که مخاطب آن شیعیانند زیرا این دو از هرچه می اندوزند بهتر است. [این نعمت ها برای شیعیان، بهتر از همه ی چیزهاییست که آن ها جمع کرده اند] که مخاطب آن، مخالفان شیعیانند که هرچه از خانواده و مال و بچّه در دنیا جمع کرده اند [از این دو نعمت شیعیان کم تر است].

3-4- امام صادق علیه السلام- در کنز الفوائد آمده است: ابوحنیفه با امام صادق علیه السلام هم غذا شده بودند، هنگامی که امام صادق علیه السلام دست از غذا خوردن کشید، فرمود: «﴿الحَمدُ للهِ رَبُّ الْعَالَمِين﴾ خدایا این [روزی ما] از ناحیه ی تو و رسولت بود». ابوحنیفه گفت: «ای ابا عبد الله علیه السلام، آیا برای خدا [در روزی دادن بر خلق] شریک قائل می شوی»؟ امام فرمود: «وای بر تو، خداوند متعال در کتاب خود فرموده: ﴿وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾ و در جایی دیگر فرموده: بگویند: خدا ما را بس است و خدا و پیامبرش ما را از فضل خویش بی نصیب نخواهند گذاشت. (توبه/59)». ابوحنیفه گفت: «به خدا قسم انگار اصلاً این آیات را در قرآن نخوانده بودم و نشنیده بودم مگر الآن که از شما شنیدم [به دلیل آن که در آن توجّه نکرده بودم]». امام فرمود: «بلکه تو این آیات را خوانده

ص: 155

إِلَّا فِي هَذَا الْوَقْتِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بَلَى قَدْ قَرَأْتَهُمَا وَ سَمِعْتَهُمَا وَلَكِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِيكَ وَ فِي أَشْبَاهِكَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى كَلَّا بَلْ رانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾. (1)

4-4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْن كَثِيرٍ، رَفَعَ الْحَدِيثَ إِلَى النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ فَقَالَ أَصْحَابُ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله مَا هَذَا الْفَضْلُ أَيُّكُمْ يَسْأَلُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَنْ ذَلِكَ قَالَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام أنَا أَسْأَلُهُ فَسَأَلَهُ عَنْ ذَلِكَ الْفَضْلِ مَا هُوَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقَهُ وَ قَسَمَ لَهُمْ أَرْزَاقَهُمْ مِنْ حِلَّهَا وَ عَرَضَ لَهُمْ بِالْحَرَامِ فَمَنِ انْتَهَكَ حَرَاماً نَقَصَ لَهُ مِنَ الْحَلَالِ بِقَدْرِ مَا انْتَهَكَ مِنَ الْحَرَامِ وَ حُوسِبَ بِهِ﴾. (2)

5-4- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ قَسَمَ الْأَرْزَاقَ بَيْنَ عِبَادِهِ وَ أَفْضَلَ فَضْلًا كَبِيرًا لَمْ يُقَسِّمْهُ بَيْنَ أَحَدٍ قَالَ اللَّهُ وَ سُئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ﴾. (3)

6-4- الباقر علیه السلام- ﴿عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّ النَّوْمَ بَعْدَ الْفَجْرِ مَكَرُوهُ لِأَنَّ الْأَرْزَاقَ تُقْسَمُ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ فَقَالَ الْأَرْزَاقُ مَوْظُوفَةُ مَقْسُومَةً وَ لِلَّهِ فَضْلُ يَقْسِمُهُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ وَ سْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ ثُمَّ قَالَ وَ ذِكْرُ اللَّهِ بَعْدَ طُلُوعٍ الْفَجْرِ أَبْلَغَ فِي طَلَب الرِّزْقِ مِنَ الضَرْبِ فِي الْأَرْضِ﴾. (4)

7-4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿سَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّهُ يُحِبُّ أَنْ يُسْأَلَ وَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ﴾. (5)

8-4- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ افْتَقَر﴾. (6)

9-4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَنْ تَمَنَّى شَيْئاً وَ هُوَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ رِضَى لَمْ يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُعْطَاهُ﴾. (7)

الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَبَ شَيْئاً لِنَفْسِهِ وَ أَبْعَضَهُ لِخَلْقِهِ أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ وَ أَحَبَ لِنَفْسِهِ أَنْ يُسْأَلَ وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ أَنْ يُسْأَلَ فَلَا يَسْتَحْيِي أَحَدُكُمْ أَنْ يَسْأَلَ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ وَ لَوْ بِشِسْعِ نَعْلٍ﴾. (8)

ص: 156


1- بحار الأنوار، ج10، ص216
2- بحار الأنوار، ج5، ص146/ تفسير العياشي، ج1، ص239/ مستدرک الوسائل، ج13، ص30/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج5، ص147/ تفسير العياشي، ج1، ص239/ مستدرک الوسائل، ج13، ص38/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج5، ص147/ تفسیر العیاشی، ج1، ص240/ مستدرک الوسائل، ج5، ص57/ تفسير البرهان
5- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص207
6- الإختصاص، ص223
7- الخصال، ج1، ص4
8- الکافی، ج4، ص20

بودی و شنیده بودی ولی بدان که این آیات در مورد تو و افرادی شبیه تو نازل شده که فرمود: أيا بر دل هایشان قفل هاست؟ (محمّد/24). و حقّا که کارهایی که کرده بودند بر دل هاشان مسلّط شده است. (مطّفقین/14)».

4-4- پیامبر صلی الله علیه و آله- اسماعیل بن کثیر در حدیثی مرفوع از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند: هنگامی که این آيه: ﴿وَ اسْأَلُوا اللهَ مِن فَضْلِهِ﴾ نازل شد، اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: «این فضل چیست؟ کدام یک از شما از پیامبر صلی الله علیه و آله سوال می کند»؟ امام علی علیه السلام فرمود: «من می پرسم». و از ایشان درباره ی فضل سؤال کرد که چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند، بندگانش را آفرید و روزی حلال را بین آن ها تقسیم کرد و حرام را به آنان نشان داد، چنان که کسی حرمت حرامی را بشکند، به مقدار آن حرام، از حلال او کاسته می شود و از او باز خواست خواهد شد».

5-4- امام صادق علیه السلام- خداوند روزی بندگانش را تقسیم کرد و مقدار زیادی از آن را بدون تقسیم نزد خود باقی گذاشت، خدا می فرماید: ﴿وَ اسْأَلُوا اللهَ مِن فَضْلِهِ﴾.

6-4- امام باقر علیه السلام- حسین بن مسلم گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم، آن ها می گویند: «خواب بعد از طلوع فجر مکروه است، چون که در آن زمان روزی ها تقسیم می شوند. آیا چنین چیزی درست است»؟ فرمود: «روزی ها مقدّر شده و تقسیم شده اند و نزد خداوند، فضل و باقیمانده ای هست که بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب، آن باقیمانده را تقسیم می کند، همان طور که خود می فرماید: ﴿وَ اسْأَلُوا اللهَ مِن فَضْلِهِ﴾». سپس فرمود: «و یاد خداوند بعد از طلوع فجر در طلب روزی رساتر و بهتر از سیر در زمین به منظور تجارت یا سفر در جستجوی روزی است».

7-4- پیامبر صلی الله علیه و آله- ﴿وَ اسْأَلُوا اللهَ مِن فَضْلِهِ﴾ زیرا او دوست دارد که از وی خواهش کنند و بهترین عبادت انتظار فرج است.

8-4- امام صادق علیه السلام کسی که از فضل و عنایت ویژه حق، درخواست نکند فقیر می ماند.

9-4- پیامبر صلی الله علیه و آله- هر که آرزوی چیز خداپسندی کند از دنیا نمی رود تا به وی عطا شود.

10-4- پیامبر صلی الله علیه و آله- خداوند چیزی را برای خود دوست می دارد، ولی خوش ندارد مخلوقاتش آن را داشته باشند، خداوند دوست ندارد که از مخلوقاتش چیزی بخواهد [که نیازش را برطرف سازند چون بی نیاز است] ولی برای خودش دوست دارد که از او درخواست شود [و حاجات خواسته شود] و هیچ چیز برای خدا محبوب تر از آن نیست که از او درخواستی شود، پس هیچ کس از شما نباشد که خجالت بکشد که از فضل خدا چیزی بطلبد حتی اگر بند کفشی بخواهد.

ص: 157

11-4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ لِي يَا مُيَسِّرُ ادْعُ وَ لَا تَقُلْ إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ إِنَّ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْزِلَةً لَا تُنَالُ إِلَّا بِمَسْأَلَة وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً سَدَّ فَاهُ وَ لَمْ يَسْأَلْ لَمْ يُعْطَ شَيْئاً فَسَلْ تُعْطَ يَا مُيَسِّرُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ بَابِ يُقْرَعُ إِلَّا يُوشِكُ أَنْ يُفْتَحَ لِصَاحِبِه﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ لِكُلِّ جَعَلْنَا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَأْتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً﴾ ﴿33﴾

1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لِكُلِّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ قَالَ إِنَّمَا عَلَى بِذَلِكَ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام بِهِمْ عَقَدَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَيْمَانَكُمْ﴾ (2)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ أُولِي الْأَرْحَامِ فِي الْمَوَارِيثِ وَ لَمْ يَعْنِ أَوْلِيَاءَ النَّعْمَةِ فَأَوْلَاهُمْ بِالْمَيِّتِ أَقْرَبُهُمْ إِلَيْهِ مِنَ الرَّحِمِ الَّتِي تَجْرَهُ إِلَيْهَا﴾. (3)

4- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَإِنَّ الْحُكْمَ كَانَ فِي أَوَّلَ النُّبُوَّةِ أَنَّ الْمَوَارِيثَ كَانَتْ عَلَى الْأَخْوَّةِ لَا عَلَى الْوِلَادَةِ فَلَمَّا هَاجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى الْمَدِينَةِ آخَى بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ وَ بَيْنَ الْأَنْصَارِ وَ الْأَنْصَارِ وَ آخَى بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَكَانَ إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ يَرِثُهُ أَخُوهُ فِي الدِّينِ وَ يَأْخُذُ الْمَالَ وَ كَانَ مَا تَرَكَ لَهُ دُونَ وَرَثَتِهِ فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ بَدْر أَنْزَلَ اللَّهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً فَنَسَخَتْ آيَةَ الْأَخُوَّة بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ قَوْلُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهَاجِرُوا... فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي الْأَعْرَابِ وَ ذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَالَحَهُمْ عَلَى أَنْ يَدَعَهُمْ فِي دِيَارِهِمْ وَ لَا يُهَاجِرُوا إِلَى الْمَدِينَةِ وَ عَلَى أَنَّهُ إِنْ أَرَادَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله غَزَا بِهِمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ فِي الْغَنِيمَةِ شَيْءٌ وَ أَوْجَبُوا عَلَى النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ إِنْ أَرَادَهُمُ الْأَعْرَابُ مِنْ غَيْرِهِمْ أَوْ دَهَاهُمْ دَهُمُ مِنْ عَدُوِّهِمْ أَنَّ يَنْصُرَهُمْ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله عَهْدُ وَ مِيثَاقُ إِلَى مُدَّةٍ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَعْنَى يُوَالِي بَعْضُهُمْ بَعْضاً ثُمَّ قَالَ إِلَّا تَفْعَلُوهُ يَعْنِي إِنْ لَمْ تَفْعَلُوهُ فَوُضِعَ حَرْفٌ مَكَانَ حَرْفٍ

ص: 158


1- الکافی، ج2، ص466
2- الکافی، ج1، ص216/ بحار الأنوار، ج101، ص364/ تفسیر العیاشی، ج1، ص240/ تأويل الآيات الظاهرة، ص134/ وسائل الشيعة، ج26، ص247/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج7، ص76/ تهذيب الأحكام، ج9، ص268/ دعائم الإسلام، ج2، ص379/ وسائل الشیعة، ج26، ص63/ مستدرک الوسائل، ج17، ص154/ تفسير البرهان

11-4- امام صادق علیه السلام- میسّر بن عبدالعزیز نقل می کند: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «ای میسّر دعا کن و نگو سرنوشت ما مقدّر است. در پیشگاه خدای عزّوجلّ مقام و منزلتی وجود دارد که جز با نیایش و دعا بدست نمی آید. اگر کسی دهانش را ببندد و دعا نکند عطایی دریافت نمی کند. بنابراین دعا کن تا بدهند. هر دری که بکوبند، بالأخره باز می شود».

* برای هرکس، وارثانی قرار دادیم، که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند؛ [نیز] کسانی که با آن ها پیمان بسته اید، نصیبشان را به آنان بپردازید خداوند بر هر چیز، شاهد و ناظر است. ﴿33﴾

1- امام رضا علیه السلام- حسن بن محبوب گوید: از امام رضا علیه السلام در مورد آيه: ﴿وَ لِكُلِّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَ الأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمُ﴾ پرسیدم. فرمود: «منظور خداوند، ائمه غلیهم السلام هستند که پیمان های شما را به آن ها گره زده است».

2- امام صادق علیه السلام- منظور از این آیه، خویشان و نزدیکان در موضوع ارث است و منظور اولیاء نعمت نیست، چون نزدیک ترین آن ها به میّت، نزدیک ترین آن ها از نظر خویشاوندی و رحم است که او را به سوی خود می کشاند.

3- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- احکام ارث در اوایل نبوّت بر اساس قاعده ی برادری بود نه فرزندی، وقتی که پیامبر لی الله علیه و آله به مدینه حجرت کرد بین مهاجرین با هم و انصار با هم و بین مهاجرین و انصار، [دو به دو] عقد اخوّت و برادری جاری کرد و به این ترتیب وقتی فردی می مرد، برادر دینی اش وارث او می شد و مال به او می رسید و آن چه از ارث می ماند به او می رسید و به ورثه ی او نمی رسید تا این که پس از جنگ بدر این آیه نازل شد: پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاتر است و زنانش مادران مؤمنان هستند و در کتاب خدا خویشاوندان نسبی از مؤمنان و مهاجران به یکدیگر سزاوارترند، مگر آن که بخواهید به یکی از دوستان خود نیکی کنید. (احزاب/6). و به سبب این آیه که می فرماید: آنان که ایمان آورده اند و مهاجرت نکرده اند. (انفال/72). آیه ی اخوت [که مبنای ارث بود] نسخ شد. آیه: آنان که ایمان آورده اند و مهاجرت نکرده اند. (انفال/72) در مورد اعراب بادیه نشین نازل شده و به این دلیل پیامبر صلی الله علیه و آله صلاح دانست که آن ها را در سرزمین خودشان (مکّه) رها کنند و لذا آنان با پیامبر به مدینه هجرت نکردند و اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله اراده می کرد با آنان به جنگ می رفت و هیچ بهره ای با آنان از غنائم جنگی نمی رسید و بر پیامبر واجب بود که اگر قبائل دیگری از اعراب به آن ها حمله و یورش می بردند، به آن ها کمک کند مگر آن که، حمله کننده از قومی می بود که با پیامبر عهد و پیمان [نظامی] داشتند، آن هم در طول مدّت پیمان نامه. کافران نیز خویشاوندان یکدیگرند. (انفال/73). یعنی بعضی از آن ها سرپرست و مولای بعضی دیگرند. اگر مراعات آن نکنید. (انفال/73). یعنی اگر با آن ها چنین نمی کردید حرفی روی حرف دیگری می نشست [و سنگ روی سنگ بند نمی شد] و فتنه و کفر و فساد بزرگ در

ص: 159

تَكُنْ فِتْنَةٌ أَنْ كُفْرُ فِي الْأَرْضِ وَ فَسَادُ كَبِيرُ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ قَالَ نَسَخَتْ قَوْلَهُ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ﴾. (1)

4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿جَعَلْنَا مَوَالِي أَيْ وَرَثَةَ هُمْ أَوْلَى بِمِيرَاثِهِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿الرَّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتُ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيراً﴾ ﴿34﴾

باب 1: ﴿الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾

اشاره

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ: سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام رَجُلٌ وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ رَجُلٌ قَالَ لِامْرَأَتِهِ أَمْرُكَ بِيَدِكِ قَالَ أَنَّى يَكُونَ هَذَا وَ اللَّهُ يَقُولُ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ لَيْسَ هَذَا بِشَيْء﴾. (3)

1-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ الْحَسَنِ بْن عَلِىَّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قَالَ جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله... قَالَ الْيَهُودِيُّ الَّذِي كَانَ أَعْلَمَهُمْ يَا مُحَمَّدٌ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ عَشْرِ كَلِمَاتٍ... فَأَخْبِرْنِي بِالسَّابِع أخْبِرْنِي مَا فَضْلُ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ؟ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله كَفَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ أَوْ كَفَضْلِ الْمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ فَبِالْمَاءِ تَحْيَا الْأَرْضِ وَ بِالرِّجَالِ تَحْيَا النِّسَاءُ لَوْلَا الرِّجَالُ مَا خُلِقَ النِّسَاءُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ قَالَ الْيَهُودِيُّ لِأَيِّ شَيْءٍ كَانَ هَكَذَا؟ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ آدَمَ علیه السلام مِنْ طِينٍ وَ مِنْ فَضْلِهِ وَ بَقِيَّتِهِ خَلِقَتْ حَوَّاءُ وَ أَوَّلُ مَنْ أَطَاعَ النِّسَاءَ آدَمُ علیه السلام فَأَنْزَلَهُ اللَّهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ قَدْ بَيَّنَ فَضْلَ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ فِي الدُّنْيَا أَلَا

ص: 160


1- بحار الأنوار، ج19، ص37/ تفسیر القمی، ج1، ص279/ مستدرک الوسائل، ج17، ص152
2- تفسير بحر العرفان، ج4، ص208
3- تهذيب الأحكام، ج8، ص88/ الإستبصار، ج3، ص313/ وسائل الشيعة، ج22، ص93/ تفسير البرهان

زمین فراگیر می شد و سپس فرمود: و کسانی که بعداً ایمان آورده اند و مهاجرت کرده اند و همراه شما جهاد کرده اند، از شما هستند. به حکم کتاب خدا، خویشاوندان به یکدیگر سزاوارترند. (انفال/75). این آیه ناسخ آيه: ﴿وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ﴾ است.

4- ابن عبّاس رحمة الله- جَعَلْنَا مَوالِيَ یعنی ورثه ای که نسبت به اخذ میراث اولویّت دارند.

* مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتری هایی که خداوند [از نظر نظام اجتماع] برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و به خاطر هزینه هایی که از اموالشان [در مورد زنان] می کنند. و زنان شایسته، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب [همسر خود]، اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می کنند. و زنانی را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پندواندرز دهید؛ و [اگر مؤثر واقع نشد]، در بستر از آن ها دوری نمایید؛ و [اگر راهی جز شدّت عمل نبود] آن ها را تنبیه کنید. اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آن ها نجویید. [بدانید] خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است. [و قدرت او، بالاترین قدرت هاست]. ﴿34﴾

بخش 1: مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتری هایی که خداوند [از نظر نظام اجتماع] برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و به خاطر هزینه هایی که از اموالشان [در مورد زنان] می کنند.

1-1- امام باقر علیه السلام- ابراهیم بن محرز گوید: شخصی از امام باقر علیه السلام سؤال کرد: «این صحیح است که مردی به همسرش بگوید: اختیارت دست خودت است»؟ امام علیه السلام فرمود: «چگونه چنین چیزی ممکن است در حالی که خدا می فرماید: ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء﴾ این سخن ارزشی ندارد».

2-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام حسن علیه السلام روایت است که گروهی از یهودیان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند... آن که از همه داناتر بود به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «به من خبر بده مردان بر زنان چه برتری ای دارند»؟ فرمود: «مثل برتری آسمان بر زمین و برتری آب بر زمین زنده، زنان به واسطه ی وجود مردان زنده اند اگر مردها نبودند زن ها خلق نمی شدند و دلیل آن، کلام خدای عزّوجلّ است که فرمود: ﴿الرجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾. فردی یهودی گفت: «برای چه این چنین است»؟ فرمود: «خدا آدم علیه السلام را از گل آفرید و از باقی مانده آن حوّا علیها السلام خلق شد. اوّلین کسی که از زن پیروی کرد، آدم علیه السلام بود و به این واسطه خداوند او را از بهشت بیرون کرد. برتری

ص: 161

تَرَى إِلَى النِّسَاءِ كَيْفَ يَحِضْنَ وَ لَا يُمْكِنُهُنَّ الْعِبَادَةُ مِنَ الْقَدَارَةِ وَ الرِّجَالُ لَا يُصِيبُهُمْ شَيْءٌ مِنَ الطَّمْثِ قَالَ الْيَهُودِيُّ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله﴾. (1)

3-1- الرّضا علیه السلام- ﴿وَ عِلَّةُ إِعْطَاءِ النِّسَاءِ نِصْفَ مَا يُعْطَى الرِّجَالَ مِنَ الْمِيرَاثِ لِأَنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا تَزَوَّجَتْ أَخَذَتْ وَ الرَّجُلَ يُعْطِي فَلِذَلِكَ وُفِّرَ عَلَى الرِّجَالِ وَ عِلَّةٌ أُخْرَى فِي إِعْطَاءِ الذَّكَرِ مِثْلَىْ مَا تُعْطَى الْأُنْثَى لِأَنَّ الْأنْثَى فِى عِيَال الذَّكَرِ إِنِ احْتَاجَتْ وَ عَلَيْهِ أَنْ يَعُولَهَا وَ عَلَيْهِ نَفَقَتُهَا وَ لَيْسَ عَلَى الْمَرْأَة أَنْ تَعُولَ الرَّجُلَ وَ لَا تُؤْخَذَ بِنَفَقَتِهِ إِذَا احْتَاجَ فَوَفَّرَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الرِّجَالِ لِذَلِكَ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾. (2)

4-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عوالی اللئالى: رُوِىَ عَنِ الرِّضَا علی السلام أَنَّهُ أَجَابَ أَنَ الْمَرْأَةَ إِذَا تَزَوَّجَتْ أَخَذَتْ وَ الرَّجُلَ يُعْطِي فَلِذَلِكَ وُفَّرَ عَلَى الرَّجُلِ وَ لِأَنَّ الْأنْثَى فِي الْأَغْلَبِ عِيَالُ الذَّكَرِ [الرَّجُلِ] إِنِ احتَاجَتْ وَ عَلَيْهِ أَنْ يَعُولَهَا وَ عَلَيْهِ نَفَقَتُهَا وَ لَيْسَ عَلَى الْمَرْأَة أَنْ تَعْقِلَ وَ لَا تُؤْخَذَ بِنَفَقَتِهِ إِنِ احْتَاجَ الرَّجُلُ فَوُفِّرَ عَلَى الرِّجَالِ لِذَلِكَ وَ لِذَلِكَ قَالَ تَعَالَى الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء﴾. (3)

5-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿قَالَ صلی الله علیه و آله خَيْرُ الرِّجَالِ مِنْ أُمَّتِي الَّذِينَ لَا يَتَطَاوَلُونَ عَلَى أَهْلِيهِمْ وَ يَحِنُونَ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَظْلِمُونَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ...﴾. (4)

6-1- على بن إبراهيم رحم الله- ﴿الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ يَعْنِي فَرَضَ اللَّهُ عَلَى الرِّجَالِ أَنْ يُنْفِقُوا عَلَى النِّسَاءِ﴾. (5)

1-7- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَن جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدَّهِ عَلَى بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلَىًّ علیه السلام قَالَ أَتَى النَّبِي صلی الله علیه و آله رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ بِابْنَةَ لَهُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ زَوْجَهَا فَلَانَ بْنَ فَلَانٍ الْأَنْصَارِيُّ فَضَرَبَهَا فَأَثَرَ فِي وَجْهِهَا فَأَقِيدُهُ لَهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَكَ ذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قَوْلَهُ الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ... فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَرَدْتَ أَمْراً وَ أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى غَيْرَهُ﴾. (6)

ص: 162


1- بحار الأنوار، ج100، ص240/ الاختصاص، ص37/ الأمالي للصدوق، ص193/ علل الشرائع، ج2، ص512
2- بحار الأنوار، ج6، ص102/ علل الشرائع، ج2، ص570/ فقه القرآن، ج2، ص359/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص98/ وسائل الشيعة، ج26، ص95/ تفسير البرهان
3- عوالی اللآلی، ج2، ص151
4- مكارم الأخلاق، ص216
5- بحار الأنوار، ج100، ص247/ تفسیر القمی، ج1، ص136/ مستدرک الوسائل، ج15، ص218
6- بحار الأنوار، ج100 ، ص251/ النوادر للراوندي، ص38/ الجعفريات، ص107/ دعائم الإسلام، ج2، ص217/ مستدرک الوسائل، ج14، ص259

مردها بر زن ها در دنیا روشن است. مگر نمی بینی که چطور زن ها حیض می شوند و به خاطر این پلیدی از عبادت بازداشته می شوند و مردها حیض ندارند». یهودی گفت: «ای محمّد راست گفتی».

3-1- امام رضا علیه السلام- سرّ این که به زنان نصف میراث مردان می رسد آن است که زن وقتی ازدواج نمود مال را از مرد می ستاند (مراد گرفتن مهریّه و نفقه است) ولی مرد پس از ازدواج باید مال [را به زن] اعطاء کند از این رو حظّ و نصیب او را بیش تر از نصیب زن قرار داده اند. علّت دیگر برای دو برابر ارث بردن مردان از زنان این است که زن اگر محتاج باشد در گروه نان خورهای مرد است و بر مرد لازم است او را اداره کند و نفقه اش را بپردازد ولی بر زن واجب نیست مرد را اداره کرده و در صورت احتیاج وی نفقه اش را بدهد لذا حظّ مردان را دو برابر نصیب زنان قرار داده اند و فرموده حق تعالی به همین معنا اشاره دارد: الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ.

4-1- امام رضا علیه السلام- در عوالی اللئالی از امام ارضا علیه السلام نقل شده که در جواب سؤالی فرمود: «زن وقتی که ازدواج می کند، [مال و رزق] می گیرد؛ ولی مرد می دهد، به همین خاطر سهم مرد [از ارث] بیش تر شده و به دلیل این که غالبا اگر زن به روزی احتیاج داشته باشد، روزی خور مرد است، و به مرد واجب است که زندگی او را تأمین کند و نفقهی او را بپردازد. در حالی که بر زن واجب نیست که اگر مرد احتیاج داشت تدبیر زندگی او را بکند یا نفقه او را بدهد، به همین خاطر سهم مرد بیش تر شده و خداوند می فرماید: ﴿الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ﴾.

5-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- بهترین مردان امّت من کسانی هستند که به اهل خانه ی خود تعدّی روا ندارند، و بر آن ها رحم کنند و ستم نکنند، بعد این آیه را خواند: ﴿الرّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾.

6-1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- الرّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ یعنی خداوند [به سبب این آیه] نفقه دادن به زن را بر مرد واجب کرده است.

7-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- امام علی علیه السلام فرمود: «مردی از انصار دختر خود را خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آورده و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، همسر این دختر که فلان بن فلان انصاری است او را زده و در صورت او اثری نهاده، آیا می توانم آن مرد را به خاطر دخترم در قید و بند کنم»؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «تو را چنین باشد. که خداوند وحی فرمود: ﴿الرَّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ﴾... تو چیزی را اراده کردی و خداوند غیر از آن را اراده کرد».

ص: 163

باب 2: ﴿فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حَافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ﴾

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿قانِتَاتٌ أَي مُطِيعَاتُ﴾. (1)

2-2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَالصَّالِحاتُ قَانِتاتٌ حَافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ يَعْنِي تَحْفَظُ نَفْسَهَا إِذَا غَابَ عَنْهَا زَوْجُهَا﴾. (2)

باب 3: ﴿وَ اللاَّتي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ﴾

3-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ذَلِكَ إِنْ نَشَرَتِ الْمَرْأَةُ عَنْ فِرَاشِ زَوْجِهَا قَالَ زَوْجُهَا اتَّقِي اللَّهَ وَ ارْجِعِي إِلَى فِرَاشِكِ فَهَذِهِ الْمَوْعِظَةُ، فَإِنْ أَطَاعَتْهُ فَسَبِيلُ ذَلِكَ وَ إِلَّا سَبَّهَا وَ هُوَ الْهَجْرُ فَإِنْ رَجَعَتْ إِلَى فِرَاشِهَا فَذَلِكَ وَ إِلَّا ضَرَبَهَا ضَرْباً غَيْرَ مُبْرِحِ فَإِنْ أَطَاعَتْهُ وَ ضَاجَعَتْهُ يَقُولُ اللَّهُ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا يَقُولُ لَا تُكَلِّفُوهُنَّ الْحُبَّ فَإِنَّمَا جَعَلَ الْمَوْعِظَةَ وَ السَّبَّ وَ الضَّرْبَ لَهُنَّ فِي الْمَضْجَعِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا﴾. (3)

2-3- فقه الرّضا علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا النُّشُوزُ فَقَدْ يَكُونُ مِنَ الرَّجُلِ وَ يَكُونُ مِنَ الْمَرْأَةِ فَأَمَّا الَّذِي مِنَ الرَّجُلِ فَهُوَ يُرِيدُ طَلَاقَهَا فَتَقُولُ لَهُ أَمْسِكْنِي وَ لَكَ مَا عَلَيْكَ وَ قَدْ وَهَبْتُ لَيْلَتِيْ لَكَ وَ يَصْطَلِحَانِ عَلَى هَذَا فَإِذَا نَشَرَتِ الْمَرْأَةُ كَنْشُوزِ الرَّجُلِ فَهُوَ الْخُلْعُ إِذَا كَانَ مِنَ الْمَرْأَةِ وَحْدَهَا فَهُوَ أَنْ لَا تُطِيعَهُ وَ هُوَ مَا قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ اللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَالْهَجْرُ أَنْ يُحَوِّلَ إِلَيْهَا ظَهْرَهُ فِي الْمَضْجَعِ وَ الضَّرْبُ بِالسَّوَاكِ وَ شِبْهِهِ ضَرْباً رَفِيقا﴾. (4)

3-3- الباقر علیه السلام- ﴿الطَّبْرِسِي فِي مَعْنَى الْهَجْرِ: رُوِيَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: يُحَوِّلُ ظَهْرَهُ إِلَيْهَا وَ فِي مَعْنَى الضَّرْبِ: رُوِيَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ الضَّرْبُ بِالسَّوَاکِ﴾. (5)

باب 4: ﴿فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيراً﴾

اشاره

ص: 164


1- بحار الأنوار، ج100، ص247/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج100، ص247/ تفسیر القمی، ج1، ص136/ مستدرک الوسائل، ج15، ص218/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج101، ص55/ تفسیر القمی، ج1، ص137/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج101، ص58/ فقه الرضا علیه السلام، ص244/ مستدرک الوسائل، ج15، ص379
5- تفسير البرهان

بخش 2: پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوی عفیفند و فرمان خدای را نگاه می دارند.

1-2- امام باقر علیه السلام- قَانِتَاتٌ یعنی زنان فرمانبردار.

2-2- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- فَالصَّالِحَاتُ قانِتاتُ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللهُ یعنی وقتی که همسرشان پیش آن ها نیست مراقب خود هستند [و خود را به گناه آلوده نمی کنند].

بخش 3: و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان.

1-3- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ اللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا﴾ این آیه اشاره به نافرمانی زن در بستر دارد، شوهر به او می گوید: «از خدا بترس و به بسترت برگرد» و این پند و اندرز است؛ اگر فرمانبرداری کرد، این راه درست است، اگر نه رهایش کند و رها کردن همان هجر است، اگر به بستر بازگشت که چه بهتر و اگر نه، او را بزند، زدنی که شدید نباشد و در صورتی که اطاعت کرد و همبستر شد، خداوند می فرماید: ﴿فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً﴾. آنان را وادار به عشق ورزیدن نکنید، خداوند، موعظه و دشنام و زدن آن ها را در خوابگاه و بستر قرار داده است: إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا.

2-3- فقه الرّضا علیه السلام- النشوز گاهی از جانب مرد است و گاهی از جانب زن؛ نشوز مرد به این صورت است که می خواهد زنش را طلاق دهد و زن به او می گوید مرا نگاه دار و هر حقّی که بر عهده ی تو دارم حلالت باشد و شبهایم را به تو بخشیدم! و بر این امر مصالحه می کنند. و اگر زن مثل مرد نشوز کرد، چنانچه فقط از جانب زن باشد همان «خُلع» است، و به این صورت است که از شوهرش اطاعت نمی کند، و همین آیه است که خداوند می فرماید: ﴿وَ اللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَ﴾، پس «هَجر» به این است که مرد در بستر به زن پشت کند، «ضرب» با چوب مسواک و امثال آن و زدنِ آرام است.

3-3- امام باقر علیه السلام- طبرسی در مورد معنی هجر از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: «[یعنی] به او پشت کند». و در مورد معنی زدن هم از ایشان روایت کرده که فرمود: «[منظور] زدن با مسواک می باشد».

بخش 4: اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است.

ص: 165

1-4- الباقر علیه السلام- ﴿قضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِى امْرَأَة تَزَوَّجَهَا رَجُلٌ وَ شَرَطَ عَلَيْهَا وَ عَلَى أَهْلِهَا إِنْ تَزَوَّجَ عَلَيْهَا امْرَأَةً أَوْ هَجَرَهَا أَوْ أَتَى عَلَيْهَا سُرِّيَّةً فَإِنَّهَا طَلِقُ فَقَالَ شَرْطُ اللَّهِ قَبْلَ شَرْطِكُمْ إِنْ شَاءَ وَ فَى بِشَرْطِهِ وَ إِنْ شَاءَ أَمْسَكَ امْرَأَتَهُ وَ نَكَحَ عَلَيْهَا وَ تَسَرَّى عَلَيْهَا وَ هَجَرَهَا إِنْ أَتَتْ سَبِيلَ ذَلِكَ قَالَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ وَقَالَ أُحِلَّ لَكُمْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَ قَالَ وَ اللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيراً﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَما مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِن أَهْلِها إِنْ يُريدا إصلاحاً يُوَفِّقِ اللهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيراً﴾ ﴿35﴾

1- الرّضا علیه السلام- ﴿أَمَّا الشَّقَاقُ فَيَكُونُ مِنَ الزَّوْجِ وَ الْمَرْأَة جَمِيعاً كَمَا قَالَ اللَّهُ وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماَ مِنْ أَهْلِها وَ يَخْتَارُ الرَّجُلُ رَجُلًا وَ الْمَرْأَةُ تَخْتَارُ رَجُلًا فَيَجْتَمِعَانِ عَلَى فُرْقَةٍ أَوْ عَلَى صُلْحٍ فَإِنْ أَرَادَا إِصْلَاحاً فَمِنْ غَيْرِ أَنْ يَسْتَأْمِرَا وَ إِنْ أَرَادَا التَّفْرِيقَ بَيْنَهُمَا فَلَيْسَ لَهُمَا إِلَّا بَعْدَ أَنْ يَسْتَأْمِرَا الزَّوْجَ وَ الْمَرْأَةَ﴾. (2)

2- الباقر علیه السلام- ﴿إِذَا نَشَرَتِ الْمَرْأَةُ عَلَى الرَّجُلِ فَهِيَ الْخُلْعَةُ فَلْيَأْخُذْ مِنْهَا مَا قَدَرَ عَلَيْهِ وَ إِذَا نَشَرَ الرَّجُلُ مَعَ نُشُوزِ الْمَرْأَة فَهُوَ الشَّقَاقِ﴾. (3)

3- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ عَلَىَّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ الْعَبْدَ الصَّالِحَ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها فَقَالَ يَشْتَرِطُ الْحَكَمَانِ إِنْ شَاءَ ا فَرَّقَا وَ إِنْ شَاءَ ا جَمَعَا فَفَرَّقَا أَوْ جَمَعَا جَازَ﴾. (4)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِير عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا قَالَ الْحَكَمَانِ يَشْتَرِطَانِ إِنْ شَاءَ فَرَّقَا وَ إِنْ شَاءَا جَمَعَا فَإِنْ جَمَعَا فَجَائِزُ وَ إِنْ فَرَّقَا فَجَائِزُ﴾. (5)

ص: 166


1- بحار الأنوار، ج101، ص68/ تفسیر العیاشی، ج1، ص240/ وسائل الشيعة، ج21، ص277/ مستدرک الوسائل، ج51، ص85
2- بحار الأنوار، ج101، ص58/ فقه الرضا علیه السلام، ص244
3- وسائل الشيعة، ج21، ص351/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج6، ص146/ وسائل الشيعة، ج21، ص349/ تفسير البرهان
5- الکافی، ج6، ص146/ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص521/ وسائل الشيعة، ج21، ص352/ تفسير البرهان

1-4- امام باقر علیه السلام- محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرد که فرمود: امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مورد زنی که مردی با او ازدواج کرده و با او و خانواده اش شرط کرده بود که اگر با زن دیگری ازدواج نمود یا ترکش کرد یا کنیزی برای نکاح آورد، به منزله طلاق زن می باشد، فرمود: «شرط خدا بر شرط شما مقدّم است، اگر مرد خواست به آن شرط عمل می کند و اگر خواست زنش را نگه می دارد و روی او ازدواج می کند و کنیز می آورد و او را تَرک می کند، اگر زن به این راه درآمد. خداوند در کتابش می فرماید: ﴿فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنَى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ﴾ و فرمود: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾ و فرمود: ﴿وَ اللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيراً﴾.

* و اگر از جدایی میان آن دو [همسر] بیم داشته باشید، یک داور از خانواده ی شوهر، و یک داور از خانواده ی زن انتخاب کنید [تا به کار آنان رسیدگی کنند]. اگر این دو [داور]، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند دل های آن دو را به هم نزدیک می سازد؛ زیرا خداوند، دانا و آگاه است [و از نیّات همه، باخبر است]. ﴿35﴾

1- امام رضا علیه السلام- [عامل] جدایی می تواند از ناحیه ی هر یک از زن و مرد باشد چنان که خدا فرمود: ﴿وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها﴾ پس مرد یک فرد و زن نیز یک فرد را انتخاب می کند و سپس جمع شده [و بحث می کنند] که یا به این نتیجه می رسند که جدا شوند و یا صلح و مصالحه کنند و اگر تصمیم آن دو [مشاور] به صلح بود نیاز به مشورت با زن و شوهر نیست امّا اگر تصمیم بر جدایی گرفتند حتماً باید اوّل با زوجین مشورت کنند.

2- امام باقر علیه السلام- اگر زن با مرد ناسازگاری کند، خُلعه خواهد شد؛ یعنی باید پولی بدهد تا مرد او را طلاق دهد. پس مرد هرچه می تواند از زن بگیرد و اگر مرد همزمان با نشوز زن، ناسازگاری کرد، این همان شقاق (جدایی) است.

3- امام کاظم علیه السلام- علی بن حمزه گوید: از امام کاظم علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا﴾ پرسیدم، فرمود: «شرطش این است که دو داور باشند که اگر خواستند، آن ها را جدا کنند و طلاق دهند و اگر خواستند، پیوند دهند، چه جدا کنند و چه پیوند دهند، هر دو کار جایز است».

4- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر نقل می کند که امام صادق علیه السلام در مورد آيه: ﴿فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا﴾ فرمود: «شرطش این است که دو داور باشند که اگر بخواهند جدا کنند و اگر بخواهند پیوند دهند، در آن صورت اگر جدا کنند جایز است و اگر پیوند دهند [نیز] جایز است».

ص: 167

5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِهَا قَالَ لَيْسَ لَهُمَا أَنْ يَحْكُمَا حَتَّى يَسْتَأْمِرَا الرَّجُلَ وَ المَرْأَةَ وَ يَشْتَرِطَا عَلَيْهِمَا إِنْ شَاءَا جُمِعَا وَ إِنْ شَاءَا فُرِّقَا﴾. (1)

6- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها قَالَ لَيْسَ لِلْحَكَمَيْنِ أَنْ يُفَرِّقَا حَتَّى يَسْتَأْمِرَا﴾. (2)

7- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِهَا قَالَ لِلْمُصْلِحِينَ أَنْ يُفَرِّقًا حَتَّى يَسْتَأْمِرَا﴾. (3)

8- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَلَبِيَّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِهَا قَالَ لَيْسَ لِلْحَكَمَيْنِ أَنْ يُفَرِّقَا حَتَّى يَسْتَأْمِرَا الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَةَ وَ يَشْتَرِطَا عَلَيْهِمَا إِنْ شِئْنَا جَمَعْنَا وَ إِنْ شِئْنَا فَرَّقْنَا فَإِنْ جَمَعَا فَجَائِزُ فَإِنْ فَرَّقَا فَجَائِرُ﴾. (4)

9- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَابْعَثُوا حَكَما مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها أَرَأَيْتَ إِنِ اسْتَأْذَنَ الْحَكَمَانِ فَقَالَا لِلرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ أَ لَيْسَ قَدْ جَعَلْتُمَا أَمْرَكُمَا إِلَيْنَا فِي الْإِصْلَاحِ وَ التَّفْرِيقِ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ الْمَرْأَةُ نَعَمْ فَأَشْهَدَا بذَلِكَ شُهُوداً عَلَيْهِمَا أَيَجُوزُ تفْرِيقُهُمَا عَلَيْهِمَا قَالَ نَعَمْ وَلَكِنْ لَا يَكُونُ إِلَّا عَلَى ظُهْرِ مِنَ الْمَرْأَةِ مِنْ غَيْرِ جَمَاعَ مِنَ الزَّوْجِ قِيلَ لَهُ أَ رَأَيْتَ إِنْ قَالَ أَحَدُ الْحَكَمَيْنِ قَدْ فَرَّقْتُ بَيْنَهُمَا وَ قَالَ الْآخَرُ لَمْ أَ فَرِّقْ بَيْنَهُمَا؟ فَقَالَ لَا يَكُونُ تَفْرِيقُ حَتَّى يَجْتَمِعَا جَمِيعاً عَلَى التَّفْرِيقِ فَإِذَا اجْتَمَعَا عَلَى التَّفْرِيقِ جَازَ تَفْرِيقُهُمَا﴾. (5)

10- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِهَا قَالَ فَمَا حَكَمَ بِهِ الْحَكَمَانِ فَهُوَ جَائِزٌ يَقُولُ اللَّهُ إِنْ يُرِيدا إصلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا يَعْنِي الْحَكَمَيْنِ فَإِذَا كَانَ الْحَكَمَانِ عَدْلَيْنِ دَخَلَ حَكَمُ المَرْأَة عَلَى المَرْأَةِ فَيَقُولُ أَخْبِرِينِي مَا فِي نَفْسِكَ فَإِنِّي لَا أَحِبُّ أَنْ أَقْطَعَ شَيْئًا دُونَكَ فَإِنْ كَانَتْ هِيَ النَّاشِرَةَ قَالَتْ أَعْطِهِ مِنْ مَالِي مَا شَاءَ وَ فَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ إِنْ لَمْ

ص: 168


1- الإسلام، ج2، ص270/ مستدرک الوسائل، ج15، ص105
2- الکافی، ج6، ص147/ وسائل الشيعة، ج21، ص352/ دعائم الإسلام، ج2، ص271/ مستدرک الوسائل، ج15، ص107/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج101، ص59/ تفسیر العیاشی، ج1، ص240/ وسائل الشيعة، ج21، ص353/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج6، ص146/ تهذيب الأحكام، ج8، ص103/ وسائل الشيعة، ج21، ص348/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج101، ص59/ تفسير العياشي، ج1، ص241/ تفسير البرهان
5- الکافی، ج6، ص146/ تهذيب الأحكام، ج8، ص104/ بحار الأنوار، ج101، ص60/ مستطرفات السرائر، ص594/ وسائل الشيعة، ج21، ص353/ تفسير البرهان

5- امام علی علیه السلام- ﴿فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها﴾؛ آن دو [مشاور] حق ندارند که حکمی بدهند مگر آن که با زن و شوهر مشورت کنند و این شرط را بگذارند که اگر زن و شوهر خواستند، به زندگی ادامه بدهند و اگر خواستند طلاق بگیرند و جدا شوند.

6- امام باقر علیه السلام- محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا﴾ پرسیدم، فرمود: «داوران تا زمانی که از زن و مرد اجازه نگرفته باشند، نمی توانند آن ها را جدا کنند».

7- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا﴾ سؤال کردم. حضرت فرمود: «دو داور نمی توانند بدون اجازه زوجین آن ها را جدا کنند».

8- امام صادق علیه السلام- حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا﴾ پرسیدم، فرمود: «داوارن تا زمانی که از زن و مرد اجازه نگرفته باشند، نمی توانند آن ها را جدا کنند، باید با آن ها شرط کنند که اگر بخواهند پیوند دهند و اگر بخواهند جدا سازند. در آن صورت اگر جدا کنند، جایز است و اگر پیوند دهند هم جایز است».

9- امام صادق علیه السلام- سماعه گوید: از امام صادق عایه السلام در مورد آیه: ﴿فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا﴾ سؤال کردم: «به نظر شما در صورتی که دو داور از زن و مرد اجازه بگیرند و به آن ها بگویند آیا شما کار خود را در اصلاح و جدا کردن به ما واگذار می کنید؟ و مرد و زن بگویند: بله، و داوران شاهدانی را بر آن ها بگمارند، در آن صورت جدا کردن آن ها جایز است»؟ فرمود: «آری، امّا به شرط آن که زن پاک باشد و مرد با او جماع نکرده باشد». به امام گفته شد: «به نظر شما اگر یک نفر از دو داور بگوید: آن ها را جدا کردم و داور دیگر بگوید: آن ها را جدا نکردم، چطور»؟ فرمود: «جدا نمی شوند، مگر این که هر دو بر جداسازی اتّفاق نظر پیدا کنند، و در صورت توافق بر جداسازی، جدا کردن زن و مرد جایز می گردد».

10- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها؛ که دو شخص داور هر حکمی دادند رواست، خداوند می فرماید: ﴿إِنْ يُرِيدا إصلاحاً يُوَفِّقِ الله بَيْنَهُما﴾، یعنی اگر دو شخص داور عادل باشند، داور زن نزد او می رود و به او می گوید: «به من بگو در دلت چیست؟ نمی خواهم تصمیمی بدون اطّلاع تو بگیرم»! پس اگر نشوز از جانبِ زن بود، زن به داور خود می گوید: «از مال من هر چه می خواهد به شوهرم بده و مرا از او جدا کن»؛ و اگر نشوز از سوی زن نبود، می گوید: «تو را قسم می دهم که ما را از هم جدا نکن ولی نفقه بیش تری برای من بگیر، زیرا او به من بد می کند»! داور مرد نیز با او خلوت می کند و می گوید: «مرا از درونت آگاه کن، که دوست ندارم تصمیمی بر خلاف خواست تو بگیرم». پس اگر نشوز از سوی او بود، می گوید:« هرچه می توانی از او برایم بگیر و ما را از هم جدا

ص: 169

تَكُنْ نَاشِزَةً قَالَتْ أَنْشُدُكَ اللَّهُ أَنْ لَا تُفَرِّقَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ لَكِن اسْتُرْ ذُلِّي فِي نَفَقَتِي فَإِنَّهُ إِلَيَّ مُسِيءُ وَ يَخْلُو حَكَمُ الرَّجُلِ بِالرَّجُل فَيَقُولُ أَخْبِرْنِي مَا فِي نَفْسِكَ فَإِنِّي لَا أُحِبُّ أَنْ أَقْطَعَ شَيْئًا دُونَكَ فَإِنْ كَانَ هُوَ النَّاشِزَ قَالَ خُذْ لِي مِنْهَا مَا اسْتَطَعْتَ وَ فَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا فَلَا حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ نَاشِزاً قَالَ أَنْشُدُكَ اللَّهُ لَا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا فَإِنَّهَا أَحَبُّ النَّاسِ إِلَى فَأَرْضِهَا مِنْ مَالِي بِمَا شِئْتَ ثُمَّ يَلْتَقِي الْحَكَمَانِ وَ قَدْ عَلِمَ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مَا أَفْضَى بِهِ إِلَيْهِ صَاحِبُهُ فَأَخَذَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَى صَاحِبِهِ عَهْدَ اللَّهِ وَ مِيثَاقَهُ لِتَصْدَقَنَّى وَ لَأَصْدَقَنَّكَ وَ ذَلِكَ حِينَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُوَفِّقَ بَيْنَهُمَا فَإِذَا فَعَلَا وَ حَدَّتْ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا صَاحِبَهُ بِمَا أَفْضَى إِلَيْهِ عَرَفَا مَنِ النَّاشِزَةُ فَإِنْ كَانَتِ المَرْأَةُ هِيَ النَّاشِزَةَ قَالا أَنْتِ عَدُوَّةُ اللَّهِ النَّاشِزَةُ الْعَاصِيَةُ لِزَوْجِكِ لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِ نَفَقَةٌ وَ لَا كَرَامَةَ لَكِ وَ هُوَ أَحَقُّ أَنْ يُبْغِضَكِ أَبَداً حَتَّى تَرْجِعِينَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَ الرَّجُلُ هُوَ النَّاشِزَ قَالَا لَهُ يَا عَدُوَّ اللَّهِ أَنْتَ الْعَاصِي لِأَمْرِ اللَّهِ وَ الْمُبْغِضُ لِامْرَأَتِكَ فَعَلَيْكَ نَفَقَتُهَا وَ لَا تَدْخُلْ لَهَا بَيْنَا وَ لَا تَرَى لَهَا وَجْهاً أَبَداً حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ كِتَابِهِ﴾. (1)

11- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿أتَى عَلَى بْن أَبِي طَالِبٍ علیه السلام رَجُلٌ وَ امْرَأَةُ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فَبَعَثَ حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها وَ قَالَ لِلْحَكَمَيْنِ هَلْ تَدْرِيَانِ مَا تَحْكُمَانِ احْكُمَا إِنْ شِئْتُمَا فَرَّقْتُمَا وَ إِنْ شِئْتُمَا جَمَعْتُمَا فَقَالَ الزَّوْجُ لَا أَرْضَى بِحُكْمِ فَرْقَةٍ وَ لَا أَطَلَقْهَا فَأَوْجَبَ عَلَيْهِ نَفَقَتَهَا وَ مَنَعَهُ أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهَا وَ إِنْ مَاتَ عَلَى ذَلِكَ الْحَالِ الزَّوْجُ وَرَثَتْهُ وَ إِنْ مَاتَتْ لَمْ يَرِثْهَا إِذَا رَضِيَتْ مِنْهُ بحْكُمُ الْحَكَمَيْنِ وَ كَرِهَ الزَّوْجُ فَإِنْ رَضِيَ الزَّوْجُ وَ كَرِهَتِ الْمَرْأَةُ أَنْزِلَتْ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ إِنْ كَرِهَتْ وَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهَا نَفَقَةٌ وَ إِنْ مَاتَ لَمْ تَرِثْهُ وَ إِنْ مَاتَتْ وَرِثَهَا حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى حُكْمِ الْحَكَمَيْنِ﴾. (2)

12- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ الْحَكَمَيْنِ وَ كِيلَانَ إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحاً﴾. (3)

13- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا حَتَّى يَحْكُمَا بِمَا فِيهِ الصَّلَاحُ، وَ الضَّمِيرِ فِي بَيْنَهُمَا عَائِدُ الَى الْحَكَمَيْنِ﴾. (4)

14- الباقر علیه السلام- ﴿رُوِى أَنَّ نَافِعِ بْنَ الْأَزْرَقِ جَاءَ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَجَلَسَ بَيْنَ يَدَيْهِ يَسْأَلُهُ عَنْ مَسَائِلِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فِي عَرْضِ كَلَامِهِ قُلْ لِهَذِهِ الْمَارِقَةِ بِمَا

ص: 170


1- بحار الأنوار، ج101، ص55/ تفسیر القمی، ج1، ص137/ مستدرک الوسائل، ج15، ص108
2- بحار الأنوار، ج101، ص56/ تفسير البرهان
3- تفسير بحر العرفان، ج4، ص212
4- تفسير بحر العرفان، ج4، ص212

کن که هیچ کاری با او ندارم»؛ و اگر نشوز از طرف او نبود، می گوید: «تو را به خدا قسم ما را از هم جدا نکن که او محبوب ترین مردم نزد من است، و با هر مقدار از مالم که خواستی او را راضی کن». آنگاه دو داور با هم دیدار می کنند، در حالی که هر کدام از آن ها به سفارشی که طرفش به او کرده آگاه است، پس هر کدام از دو داور بر دیگری عهد و پیمان الهی می گیرد که به من راست بگو و من هم به تو راست می گویم، و آن زمانی است که خداوند می خواهد بینشان توافق ایجاد کند، پس وقتی این کار را کردند و هر کدام به روشنی و صراحت و وضوح با طرفش صحبت کرد، می فهمند که نشوز از جانب کیست؛ اگر زن ناشزه بود به او می گویند: «تو دشمن خدا و ناشزه ای و نسبت به شوهرت نافرمانی می کنی و حق نفقه برای تو بر عهده او نیست، و احترام نداری، و او سزاوارتر است که تا ابد از تو ناراحتی داشته باشد، مگر این که به فرمان خدا باز گردی»! و اگر مرد ناشز بود، به او می گویند: «ای دشمن خدا، تو از خداوند نافرمانی کردی و نسبت به همسرت بُغض داری! نفقه او بر عهده ات است، او را به هیچ خانه ای نمی بری و روی او را نمی بینی مگر این که به فرمان خدای عزوجل و کتابش بازگردی».

11- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- مرد و زنی با این وضعیت نزد علی بن ابی طالب علیه السلام آمدند. امام فرستاد تا داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن بیاید و به دو داور گفت: «آیا می دانید چه قضاوتی می کنید؟ قضاوت کنید! اگر خواستید جدایی می اندازید و اگر خواستید آشتی می دهید»! شوهر گفت: «من به حکم جدایی راضی نیستم و زنم را طلاق نمی دهم». امام نفقه زن را بر او واجب کرد و او را از دخول بر زن ممنوع نمود، و اگر شوهر بر همین حال بمیرد، زن از او ارث می برد. و اگر زن به حکم دو داور از مرد راضی شد و شوهر راضی نشد، چنانچه زن بمیرد، مرد از او ارث نمی برد. و اگر مرد راضی شد و زن راضی نشد نیز به همین شکل است و بر زن نفقه ای نیست و اگر مرد بمیرد، زن از او ارث نمی برد و اگر زن بمیرد، مرد از او ارث می برد تا وقتی که زن به حُکم دو داور تن بدهد».

12- امام علی علیه السلام- دو مشاور اگر قصد اصلاح امور را داشته باشند در حکم دو وکیل هستند.

13- ابن عبّاس رحمة الله- يُوَفِّقِ اللهُ بَيْنَهُما يعنى خدا آن ها را کمک می کند و توفیق می دهد که به آن چه صلاح زوجین است حکم کنند و ضمیر در کلمه ی بَيْنَهُما به دو مشاور برمی گردد.

14- امام باقر علیه السلام- نقل است که نافع بن ازرق خدمت امام باقر علیه السلام رسیده و نزد او نشست و از مسائلی در حلال و حرام پرسش نمود. پس آن حضرت در ضمن سخنان خود به نافع فرمود: «به این مارقه (خوارج) بگو چگونه جدا شدن از امیرالمؤمنین علیه السلام را جایز دانستید با این که در پرتو پیروی از او و تقرّب به خدا در یاری او [پیش از جریان حکمین] خون های خویش را در رکابش

ص: 171

اسْتَحْلَلْتُمْ فِرَاقَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ قَدْ سَفَكْتُمْ دِمَاءَكُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي طَاعَتِهِ وَ الْقُرْبَةِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِنُصْرَتِهِ فَسَيَقُولُونَ لَكَ إِنَّهُ حَكَمَ فِي دِينِ اللَّهِ فَقُلْ لَهُمْ قَدْ حَكَّمَ اللَّهُ تَعَالَى فِي شَرِيعَةِ نَبِيِّهِ رَجُلَيْنِ مِنْ خَلْقِهِ فَقَالَ جَلَّ اسْمُهُ فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللهُ بَيْنَهُما﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ اعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ بِذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ المُساكِينِ وَ الْجَارِ ذِي الْقُرْبِي وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالاً فخوراً﴾ ﴿36﴾

باب 1: ﴿وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً﴾

اشاره

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿كَانَ النَّبِي صلی الله علیه و آله يَعْرِضُ نَفْسَهُ عَلَى قَبَائِلِ الْعَرَبِ فِي الْمَوْسِمِ فَلَقِيَ رَهْطاً مِنَ الْخَزْرَجِ فَقَالَ أَلَا تَجْلِسُونَ أَحَدَّثُكُمْ قَالُوا بَلَى فَجَلَسُوا إِلَيْهِ فَدَعَاهُمْ إِلَى اللَّهِ وَ تَلَا عَلَيْهِمُ الْقُرْآنَ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ يَا قَوْمِ تَعْلَمُونَ وَ اللَّهِ أَنَّهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله الَّذِي كَانَ يُوعِدُكُمْ بِهِ الْيَهُودُ فَلَا يَسْبَقَنَّكُمْ إِلَيْهِ أَحَدٌ فَأَجَابُوهُ وَ قَالُوا لَهُ إِنَّا قَدْ تَرَكْنَا قَوْمَنَا وَ لَا قَوْمَ بَيْنَهُمْ مِنَ الْعَدَاوَةِ وَ الشَّرِّ مِثْلَ مَا بَيْنَهُمْ وَ عَسَى أَنْ يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمْ بِكَ فَسَتَقْدِمْ عَلَيْهِمْ وَ تَدْعُوهُمْ إِلَى أَمْرِكَ وَ كَانُوا سِتَّةَ نَفَرٍ قَالَ فَلَمَّا قَدِمُوا الْمَدِينَةَ فَأَخْبَرُوا قَوْمَهُمْ بِالْخَبَرِ فَمَا دَارَ حَوْلُ إِلَّا وَ فِيهَا حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّى إِذَا كَانَ الْعَامُ الْمُقْبِلُ أَتَى الْمَوْسِمَ مِنَ الْأَنْصَارِ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا فَلَقُوا النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله فَبَايَعُوهُ عَلَى بَيْعَةِ النِّسَاءِ أَلَّا يُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئًا وَ لَا يَسْرِقُوا إِلَى آخِرِهَا ثُمَّ انْصَرَفُوا وَ بَعَثَ مَعَهُمْ مُصْعَبِ بْنَ عُمَيْرٍ يُصَلِّى بِهِمْ وَ كَانَ بَيْنَهُمْ بِالْمَدِينَةِ يُسَمَّى الْمُقْرِئَ فَلَمْ يَبْقَ دَارُ فِي الْمَدِينَةِ إِلَّا وَ فِيهَا رِجَالُ وَ نِسَاءُ مُسْلِمُونَ إِلَّا دَارُ أُمَيَّةَ وَ خَطَيْمَةَ وَ وَائِلٍ وَ هُمْ مِنَ الْأَوْسِ ثُمَّ عَادَ مُصْعَبُ إِلَى مَكَّةَ وَ خَرَجَ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى الْمَوْسِمِ مَعَ حُجَّاجِ قَوْمِهِمْ فَاجْتَمَعُوا فِي الشَّعْبِ عِنْدَ الْعَقَبَةِ ثَلَاثَةُ وَ سَبْعُونَ رَجُلًا وَ امْرَأَتَانِ فِي

ص: 172


1- بحار الأنوار، ج33، ص427/ الاحتجاج، ج2، ص324/ روضة الواعظین، ج1، ص204

ریختید»؟ پس در پاسخ تو خواهند گفت: «[اشکال او این است که] او درباره ی دین خدا داور قرار داد [و به نظر حکمین عمل کرد]، پس به آن ها بگو: خود خداوند نیز در شریعت پیغمبرش داوری را به دو مرد از بندگانش سپرده در آن جا که [درباره ی اختلاف میان زن و شوهر] فرموده است: ﴿فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما﴾».

* و خدا را بپرستید؛ و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید؛ و به پدر و مادر، نیکی کنید؛ همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان، و همسایه ی نزدیک، و همسایه ی دور، و دوست و همنشین، و واماندگان در سفر، و بردگانی که مالک آن ها هستید؛ زیرا خداوند، کسی را که متکبّر و فخرفروش است، [و از ادای حقوق دیگران سرباز می زند]، دوست نمی دارد. ﴿36﴾

بخش 1: و خدا را بپرستید؛ و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید.

1- پیامبر صلی الله علیه و آله- در موسم حج، پیامبر صلی الله علیه و آله خودش را به قبایل عرب [که برای زیارت خانه ی خدا و بت ها می آمدند] می رساند [و با آنان هم صحبت می شد] پس با گروهی از خزرجیان ملاقات کرد و فرمود: «آیا اجازه می دهید با شما بنشینم و سخن بگویم»؟ گفتند: «آری [بنشین]، پس همه با هم نشستند و پیامبر آنان را به راه خدا خواند و دعوت کرد و آیاتی از قرآن را برایشان خواند، عدّه ای از آنان به دوستانشان گفتند: «ای قوم ما، [با توجّه به این سخنان] می دانید که به خدا قسم او همان پیامبری صلی الله علیه و آله است که یهودیان به شما وعده ی او را داده بودند، پس بشتابید تا اوّلین بیعت کنندها با او باشید و کسی از شما در این کار سبقت نگیرد. و دعوت پیامبر را اجابت کردند». و گفتند: «ما از قوم خود جدا شده ایم [و آن ها این جا نیستند] و هیچ قومی نیست که مثل آنان (اوس و خزرج) بینشان کینه و دشمنی و شرارت باشد و إِنْ شَاءَ اللهُ که به واسطه ی تو خدا آن ها را با هم مهربان کند. به زودی به سمت آنان خواهیم رفت و آن ها را به آن چه تو دعوت کرده ای دعوت می کنیم». این افراد شش نفر بودند. راوی می گوید: «وقتی آنان به شهر مدینه بازگشتند و قوم خود را از این خبر آگاه کردند و هیچ خانه ای در مدینه نبود مگر آن که در آن حرفی از رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد تا آن که موسم حجّ سال بعد رسید و دوازده نفر از اهل مدینه [که بعدا انصار نام گرفتند] به حج آمدند و پیامبر صلی الله علیه و آله را ملاقات کردند و با او پیمان بستند و بیعتی کردند که به نام بیت نساء معروف شد که مضمون آن این بود که به خدا شرک نورزند و سرقت نکنند و... و سپس بلند شدند و [به شهر خود بازگشتند و به امر پیامبر صلی الله علیه و آله] همراه آنان مصعب بن عمیر همراه شد و برای آنان نماز می خواند و در مدینه به او مقرئ (خواننده ی آیات خدا) می گفتند و به این ترتیب در مدینه هیچ خانه ای نماند مگر آن که در آن زن و مردی مسلمان یافت می شد مگر خانه های امیّه و حطیمه و وائل که از قبیله ی اوس بودند [گذشت تا آن که] مصعب همراه با حاجیانی از اهل مدینه [که انصار نامیده می شدند] در موسم حج از مدینه خارج و به مکّه وارد شدند و در شعب [ابی طالب] جمع شدند در حالی که هفتادوسه نفر مرد و دو زن در بین آن ها بود. آن زمان در شبی از روزهای تشریق (یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ماه ذی الحجه) بود پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «با شما برای

ص: 173

أَيَّامِ التَّشْرِيقِ بِاللَّيْلِ فَقَالَ صلی الله علیه و آله أَبَايِعُكُمْ عَلَى الْإِسْلَامِ فَقَالَ لَهُ بَعْضُهُمْ نُرِيدُ أَنْ تُعَرِّفْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا لِلَّهِ عَلَيْنَا وَ مَا لَكَ عَلَيْنَا وَ مَا لَنَا عَلَى اللَّهِ فَقَالَ أَمَّا مَا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ فَأَنْ تَعْبُدُوهُ وَ لَا تُشْرِ-كُوا بِهِ شَيْئاً وَ أَمَّا مَا لِي عَلَيْكُمْ فَتَنْصُرُونَنِي مِثْلَ نِسَائِكُمْ وَ أَبْنَائِكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا عَلَى عَضَّ السَّيْفِ وَ إِنْ يُقْتَلَ خِيَارُكُم﴾. (1)

باب 2: ﴿وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْساناً﴾

اشاره

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَر ٍعلیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله أَحَدُ الْوَالِدَيْنِ وَ عَلَىُّ علیه السلام الْآخَرُ﴾. (2)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْأَحْمَسِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ [تَعَالَى] وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام هُمَا الْوَالِدَانِ وَ بَذِي الْقُرْبِي قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام﴾. (3)

2-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا مَاتَ رَأَى رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِيّا علیه السلام يَحْضُرَانِهِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَا أَحَدُ الْوَالِدَيْنِ وَ عَلَىُّ علیه السلام الْآخَرُ قَالَ قُلْتُ وَ أَيُّ مَوْضِعٍ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ قَالَ قَوْلُهُ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لَا تُشْرِ-كُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْساناً﴾. (4)

4-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فَجَعَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَبِيَّهُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِغَدِيرِ خُمُ أَيُّهَا النَّاسُ أَلَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ قَالُوا بَلَى ثُمَّ أَوْجَبَ لِأَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مَا أَوْجَبَهُ لِنَفْسِهِ عَلَيْهِمْ مِنَ الْوَ لَايَةِ فَقَالَ أَنَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ مَوْلَاهُ فَلَمَّا جَعَلَ اللَّهُ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله أَبَ الْمُؤْمِنِينَ أَلْزَمَهُ مَئُونَتَهُمْ وَ تَرْبِيَةَ أَيْتَامِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ وَ مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَيَّ وَ إِلَى فَأَلْزَمَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله لِلْمُؤْمِنِينَ مَا يُلْزِمُ الْوَالِدَ لِلْوَلَدِ وَ أَلْزَمَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ مَا يُلْزِمُ الْوَلَدَ لِلْوَالِدِ فَكَذَلِكَ أَلْزَمَ أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مَا أَلْزَمَ رَسُولَ اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ وَ بَعْدَهُ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام وَاحِداً وَاحِداً وَ الدَّلِيلُ عَلَى

ص: 174


1- بحار الأنوار، ج19، ص25
2- بحار الأنوار، ج36، ص8/ تفسير العياشي، ج1، ص241/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج23، ص269/ تفسیر فرات الكوفي، ص104
4- بحار الأنوار، ج36، ص13/ تفسیر فرات الكوفي، ص104/ تفسير العياشي، ج1، ص241/ تفسير البرهان

اجرای اسلام بیعت می کنم». عدّه ای از آنان گفتند: «ای رسول خدا می خواهیم بدانیم و به ما بفهمانی که حقّ خدا و خواسته ی خدا از ما چیست و حق و خواسته ی تو از ما چیست و متقابلا ما به خدا چه حقّی داریم»؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آن چه که خدا از شما خواسته آن است که که او را بپرستید و به امر او در هیچ چیز شریک قایل نشوید امّا حقّ من بر شما آن است که مرا همان طور که زنان و بچّه هایتان را کمک می کنید، کمک کنید و بر سختی جهاد صبر کنید حتی اگر خوبانتان کشته شوند».

بخش 2: و به پدر و مادر، نیکی کنید.

1-2- امام باقر علیه السلام- ابوبصیر نقل می کند امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾ فرمود: «پیامبر صلی الله علیه و آله یکی از والدین و علی علیه السلام آن دیگری است».

2-2- امام صادق علیه السلام- حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام دو پدرند (والدان) و منظور از ذوی القربی حسن و حسین علیهما السلام هستند.

3-2- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: «مؤمن وقتی که بمیرد پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را می بیند که پیش او حاضر می شوند». و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «من یکی از دو والدین هستم و علی علیه السلام والد دیگر است». گفتم: «این مطلب [که شما می گویید] در کجای کتاب خدا آمده است». فرمود: «آن جا که می فرماید: ﴿اعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً﴾».

4-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- این [آیه، مصداق] کلام پیامبر صلی الله علیه و آله است که در غدیرخم فرمود: «ای مردم آیا من نسبت به شما از خود شما برتر نیستم». گفتند: «آری چنین است». سپس پیامبر صلی الله علیه و آله آن چه را که برای خود واجب کرده بود (اطاعت و ولایتش بر مردم) برای امیرالمؤمنين على علیه السلام الواجب کرد ولایتش را بپذیرند و صحبت خود را ادامه داد تا آن جا که فرمود: «هر کس من مولای اویم بعد از من على علیه السلام مولای اوست [بدانید] که وقتی خداوند پیامبرش صلی الله علیه و آله را مانند پدر مؤمنین قرارداده است، بر او واجب کرده [که مانند یک پدر دلسوز] آن ها را کمک کند و یتیم های آن ها را پرورش دهد و تربیت کند در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله [از سکویی که در آن جا نهاده بودند] بالا رفت و فرمود: «هر کس که بمیرد و مالی از او به ارث بماند، آن مال به ورثه اش می رسد و هر کس امانتی یا کم و کاستی ای از او به ارث بماند متوجّه من است [زیرا من در حکم پدر او بوده ام] و خداوند همان وظایفی که بر پدر و مادر واجب کرده برای فرزند خود انجام دهد، بر من واجب کرده تا نسبت به مؤمنین انجام دهم و بر مؤمنین نیز واجب کرده که همچون فرزندان که از پدر اطاعت می کنند از من اطاعت کنند و هم چنین تمام آن اموری که بر رسولش صلی الله علیه و آله [در ولایت و تدبیر امور مردم] واجب کرده است برای امیرالمؤمنین علی و امامان (ع ع ع) بعد از او، یکی پس از دیگری نیز واجب کرده و دلیل این که [می گویم] پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام در حکم دو والد هستند این کلام خداوند است که می فرماید: ﴿اعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوَالِدَيْنِ إحساناً﴾ که منظور از دو والد، پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام است». و امام صادق علیه السلام فرمود: «به همین

ص: 175

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام هُمَا الْوَالِدَانِ قَوْلُهُ وَ اعْبُدُوا اللهَ وَ لَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا فَالْوَالِدَانِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام وَ كَانَ إِسْلَامُ عَامَّةِ الْيَهُودِ بِهَذَا السَّبَبِ لِأَنَّهُمْ آمَنُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ عِيَالَاتِهِمْ﴾. (1)

5-2- الصّادق علیه السلام- ﴿نَزَلَتْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فِي عَلَى علیه السلام﴾. (2)

6-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَنَا وَ عَلِىُّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ﴾. (3)

2-7- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أشهدكُمْ أَنَّى وَ عَلِيّاً علیه السلام أَبَوَا الْمُؤْمِنِينَ فَمَنْ سَبَ أَحَدَنَا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّه﴾. (4)

8-2- العسكري علیه السلام- ﴿قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَفْضَلُ وَالِدَيْكُمْ وَ أَحَقَّهُمَا لِشُكُرِكُمْ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ عَلِيٌّ علیه السلام وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَقُولُ: أَنَا وَ عَلِىُّ علیه السلام أَبَوْا هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقٌّ أَبَوَىْ وَ لَادَتِهِمْ فَإِنَّا نُنَقِذُهُمْ إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقْهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الْأَحْرَارِ. وَ قَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام: أَبَوْا هَذِهِ الْأُمَّةِ مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله وَ عَلَىُّ علیه السلام إِلَى قَوْلِهِ وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىًّ علیه السلام: مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىُّ علیه السلام أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَى قَوْلِهِ وَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىًّ علیه السلام: مَنْ عَرَفَ حَقٌّ أَبَوَيْهِ الْأَفْضَلِينَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىًّ علیه السلام وَ أَطَاعَهُمَا حَقَّ طَاعَتِهِ قِيلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فِي أَيِّ الْجِنَانِ شِئْتَ وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام: إِنْ كَانَ الْأَبْوَانِ إِنَّمَا عَظْمَ حَقَهُمَا عَلَى أَوْلَادِهِمَا لِإِحْسَانِهِمَا إِلَيْهِمْ فَإِحْسَانُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىًّ علیه السلام إِلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ أَجَلَّ وَ أَعْظَمُ فَهُمَا بِأَنْ يَكُونَا أَبَوَيْهِمْ أَ حَقُّ وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىًّ علیه السلام مَنْ أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ كَيْفَ قَدْرُهُ عِنْدَ اللَّهِ فَلْيَنْظُرْ كَيْفَ قَدْرُ أَبَوَيْهِ الْأَفْضَلِينَ عِنْدَهُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىًّ علیه السلام. وَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام: مَنْ رَعَى حَقَّ أَبَوَيْهِ الْأَفْضَلِينَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىًّ علیه السلام لَمْ يَضُرَّهُ مَا أَضَاعَ مِنْ حَقٌّ أَبَوَىْ نَفْسِهِ وَ سَائِرِ عِبَادِ اللَّهِ فَإِنَّهُمَا يُرْضِيَانِهِمْ بِسَعْيِهِمَا. وَ قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ علیه السلام: يُعَظِّمُ ثَوَابَ الصَّلَاةِ عَلَى قَدْر تَعْظِيمِ الْمُصَلَّى عَلَى أَبَوَيْهِ الْأَفْضَلِينَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىًّ علیه السلام وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرضا علیه السلام: أَ مَا يَكْرَهُ أَحَدَكُمْ أَنْ يُنْفَى عَنْ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ اللَّذَيْنِ وَلَدَاهُ قَالُوا: بَلَى وَ اللَّهِ. قَالَ: فَلْيَجْتَهِدْ أَنْ لَا يُنْفَى

ص: 176


1- بحار الأنوار، ج27، ص243/ تفسیر القمی، ج2، ص176
2- المناقب، ج3، ص105/ تفسير البرهان
3- علل الشرائع، ج1، ص127/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج22، ص489/ تفسير البرهان

دلیل است که دین اسلام بر دین یهودیان عمومیّت [و برتری] یافت زیرا که یهود ایمان و اعتمادشان بر خودشان و خانواده شان است [در حالی که مسلمانان اعتمادشان بر پدران دلسوزشان که ائمه علیهم السلام و پیامبر صلی علیه السلام می باشد، است]».

5-2- امام صادق علیه السلام- این آیه در حقّ رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام نازل شده است.

6-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- من و علی علیه السلام پدران این امّت هستیم.

7-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- شما را گواه می گیرم که من و علی علیه السلام پدران این امّت هستیم و هرکس به هر کدام از ما دشنام دهد، لعنت خدا بر او خواهد بود.

8-2- امام عسکری علیه السلام- خداوند می فرماید: ﴿بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً﴾ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بهترین والدان شما و مستحق ترین آنان برای تشکرّ و قدردانی از آن ها، محمّد صلی الله علیه و آله و على علیه السلام هستند. علی علیه السلام فرمود: «از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: من و علی علیه السلام پدران این امّتیم و هم چنین حقوقی بالاتر از حقوق پدران آن ها به ما افزود که اگر از ما اطاعت کنند ما آن ها را از آتش جهنّم نجات می دهیم و به بهشت راهنماییشان می کنیم و آن ها را در پرستش خدا به مقام پرستش آزادگان می رسانیم. و حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: «محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام دو پدران این امّت هستند». و امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: «محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام پدران این امّت اند» و... و امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس آن دو پدران برترش را یعنی محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را بشناسد و آنچنان که شایسته ی اطاعت اند، اطاعتشان کنند [در آن دنیا] به آن ها گفته می شود در هر کجای بهشت که می خواهید بروید و بگردید» و امام سجاد علیه السلام فرمود: «اگر حقّ پدر و مادر بر فرزندان آنچنان بزرگ است که باید به خاطر آن به پدر و مادر احسان شود، [پس بدانید که پدرانی] مهّم تر و عظیم الشان تر از محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام نیست که بزرگوارترین پدران این امّت اند» و امام باقر علیه السلام فرمود: «هرکس که می خواهد بداند قدر و منزلتش نزد خداوند چقدر است، ببیند که قدر و ارزش بزرگوارترین پدرانش که محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام باشند نزد او چقدر است [که به همان میزان نزد خداوند ارزش خواهد داشت]» و امام صادق عله السلام فرمود: «هر کس حقّ پدران بزرگوارش یعنی محمّد صلی الله علیه و آله علی علیه السلام [که پدران معنوی مؤمنین هستند] را رعایت کند [اگر به خاطر اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام] حقّی از پدر و مادر خودش یا دیگر مؤمنین ضایع کند ضرری به او نمی رسد زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و علی [در قیامت] به خاطر تلاش آن مرد [برای رعایت حقّ پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام آن هایی را که حقّشان ضایع شده را] راضی می کند» و امام کاظم علیه السلام فرمود: «بزرگی ثواب نماز بستگی دارد به میزان بزرگداشتی که فرد نمازگزار نسبت به پدران بزرگوارش محمّد صلی الله علیه و آله و على علیه السلام انجام می دهد». و امام رضا علیه السلام فرمود: «آیا [این چنین نیست که] شما از این که پدر و مادرتان را که شما را به دنیا آورده اند ترک و طرد کنید، کراهت دارید»؟ گفتند: «بله، به خدا قسم که کراهت داریم». فرمود: «پس بکوشید که مانند پدر و مادر خود، پدران بزرگوارتان که محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام باشند را ترک و طرد نکنید». مردی به امام جواد علیه السلام گفت: «من تا آن جایی به پیامبر صلی الله علیه و آله

ص: 177

عَنْ أَبِيهِ وَأُمِّهِ اللَّذَيْنِ هُمَا أبَواهُ الْأَفْضَلِ مِنْ أَبَوَىْ نَفْسِهِ. وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى علیه السلام: حِينَ قَالَ رَجُلُ بِحَضْرَتِهِ: إِنِّي لَأُحِبُّ مُحَمَّدَاً صلی الله علیه و آله وَ عَلِيّاً علیه السلام حَتَّى لَوْ قُطِعْتُ إِرْبَا إِرْبَاً، أَوْ قُرِضْتُ لَمْ أَزُلْ عَنْهُ. قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيًّ علیه السلام: لا جَرَمَ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ عَلِيّاً علیه السلام مُعْطِيَاكَ مِنْ أَنْفُسِهِمَا مَا تُعْطِيهِمَا أنْتَ مِنْ نَفْسِكَ إِنَّهُمَا لَيَسْتَدْعِيَانِ لَكَ فِي يَوْمِ فَصْلِ الْقَضَاءِ مَا لَا يَفِي مَا بَذَلْتَهُ لَهُمَا بِجُزْءٍ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ أَلْفِ جُزْءٍ مِنْ ذَلِكَ. وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله: مَنْ لَمْ يَكُنْ وَالِدَا دِينِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىُّ علیه السلام أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنْ وَالِدَيَّ نَسَبِهِ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي حِلٌّ وَ لَا حَرَامٍ وَ لَا قَلِيلٍ وَ لَا كَثِيرٍ. وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيًّ علیه السلام: مَنْ آثَرَ طَاعَةَ أَبَوَىْ دِينِهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىًّ علیه السلام عَلَى طَاعَةِ أَبَوَيْ نَسَبِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ: لَأُوثِرَنَّكَ كَمَا آثَرْتَنِي وَ لَاشَرِ فَنَّكَ بِحَضْرَةِ أَبَوَىْ دِينِكَ، كَمَا شَرَّفْتَ نَفْسَكَ بِإِيثَارِ حُبِّهِمَا عَلَى حُبِّ أَبَوَىْ نَسَبِكَ﴾. (1)

9-2- السّجاد علیه السلام- ﴿إنْ كَانَ الْأَبَوَانِ إِنَّمَا عَظْمَ حَقُّهُمَا عَلَى أَوْلَادِهِمَا لِإِحْسَانِهِمَا إِلَيْهِمْ فَإِحْسَانُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيًّ علیه السلام إِلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ أَجَلَّ وَ أَعْظَمْ فَهُمَا بِأَنْ يَكُونَا أَبَوَيْهِمْ أَحَقُ﴾. (2)

2-10- الجواد علیه السلام- ﴿فِي تَفسِيرِ الإِمَام العَسكَرِيّ علیه السلام: وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيَّ بْنِ مُوسَى علیه السلام قَالَ رَجُلٌ بحَضْرَتِهِ إِنِّي لَأَحِبُّ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً علیهما السلام حَتَّى لَوْ قُطَّعْتَ إِرْباً أَوْ قُرَضَتْ لَمْ أَزْلْ عَنْهُ قَالَ مُحَمَّد بْنْ عَلِىًّ علیه السلام لَا جَرَمَ أَنَّ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً علیهما السلام مُعْطِيَاكَ مِنْ أَنْفُسِهِمَا مَا تُعْطِيهِمَا أَنْتَ مِنْ نَفْسِكَ إِنَّهُمَا لَيَسْتَدْعِيَانِ لَكَ فِي يَوْمِ فَصْلِ الْقَضَاءِ مَا لَا يَفِي مَا بَذَلْتَهُ لَهُمَا بِجُزْءٍ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ جُزْءٍ مِنْ ذَلِكَ﴾. (3)

2-11- الصّادق علیه السلام- ﴿مَا يَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ أَنْ يَبَرَّ وَالِدَيْهِ حَيَّيْنِ وَ مَيِّتَيْنِ يُصَلَّىَ عَنْهُمَا وَ يَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ يَحُجَّ عَنْهُمَا وَ يَصُومَ عَنْهُمَا فَيَكُونَ الَّذِي صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ فَيَزِيدَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِبِرَّهِ وَ صِلَتِهِ خَيْراً كَثِيراً﴾. (4)

باب 3: ﴿وَ بِذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامى وَ الْمساكينِ﴾

اشاره

ص: 178


1- بحار الأنوار، ج23، ص259
2- بحار الأنوار، ج23، ص260
3- بحار الأنوار، ج23، ص260
4- الکافی، ج2، ص159

و امام علی علیه السلام علاقه و محبّت دارم که حتی اگر تکه تکه شوم از آنان دست برنمی دارم و حتی اگر نابود شوم هرگز از آنان دست برنمی دارم». امام جواد علیه السلام فرمود: «اشکالی ندارد [و تو ضرر نمی کنی] زیرا محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام آن چه که تو از خودت فدای آنان کردی را در روز قیامت که روز حساب رسی است از جانب خود به تو می دهند به نحوی که به ازای هر جزء از [کار تو برای آنان] آنان صدهزار برابر به تو می بخشند» و امام هادی علیه السلام فرمود: «هر کس که پدران دینی اش که محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام باشند نزد او و دردیدگاه او از پدر و مادر نسبی اش با ارزش تر و بزرگوارتر باشند پس [او نزد خدا ارزش ندارد] و در حلال و حرام و زیادو کم دین خدا جایگاهی ندارد». و امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: «هر کس که اطاعت پدران دینی اش، محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را مقدّم بر اطاعت پدران نسبی خود قرار ندهد خداوند به او می گوید: «من نیز تو را مقدّم قرار نمی دهدم زیرا مرا مقدّم نکردی و به خاطر آن که شرافت خود را برای بذل محبّت به پدران نسبی ات نسبت به پدران دینی ات کم کردی، تو را شریف و دارای مقام نمی دانم».

9-2- امام سجاد علیه السلام- اگر حقّ والدین [نسبی] بر فرزندان آن قدر زیاد است که باید به آنان احسان شود، پس احسان به محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام بر این امّت واجب تر و مهم تر است زیرا آن دو پدران حقیقی آنان اند.

10-2- امام جواد علیه السلام- در تفسیر امام عسکری علیه السلام آمده است: مردی که در خدمت امام جواد علیه السلام بود فرمود: «من محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را چنان دوست دارم که اگر مرا قطعه قطعه نمایند یا با قیچی ریزه ریزه کنند دست از آن ها نمی کشم». امام جواد علیه السلام فرمود: «بدون شک محمّد صلی الله علیه و آله و على علیه السلام به تو آن مقدار پاداش ضمانت می کنند که تو در راه آن ها از خود گذشت داشته باشی آن ها در روز قیامت آن قدر برای تو درخواست می کنند که هر چه تو بکنی یک صدهزارم آن نمی شود».

11-2- امام صادق علیه السلام- چه چیز مانع می شود که آدمی به پدر و مادر خود در حال زندگی و بعد از مرگشان نیکی کند، برای ایشان نماز بخواند و صدقه بدهد و از جانب ایشان حج برود و برای ایشان روزه بگیرد، پس [پاداش] آن چه انجام داده برای آن ها باشد و برای خود او هم مثل [جزای] آن خواهد بود، و خداوند با عزّت و جلال به سبب نیکی و احسانش [که به پدر و مادر نموده] خیر و نیکی فراوانی به او عطا می فرماید.

بخش 3: خویشاوندان و یتیمان و بینوایان.

ص: 179

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿هَذِهِ الْآيَةُ نَزَلَتْ فِينَا خَاصَّةً فَمَا كَانَ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ صلی الله علیه و آله فَهُوَ لَنَا وَ نَحْنُ ذُو الْقُرْبَى وَ نَحْنُ الْمَسَاكِينُ﴾. (1)

3-2- الباقر علیه السلام - ﴿هَذِهِ الْآيَةُ نَزَلَتْ فِينَا خَاصَّةً فَمَا كَانَ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ صلی الله علیه و آله فَهُوَ لَنَا وَ نَحْنُ ذُو الْقُرْبَى وَ نَحْنُ الْمَسَاكِينُ لَا تَذْهَبُ مَسْكَنَتُنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَبَداً وَ نَحْنُ أَبْنَاءُ السَّبِيلِ فَلَا يُعْرَفُ سَبِيلُ إِلَّا بِنَا وَ الْأَمْرُ كُلُّهُ لَنَا﴾. (2)

باب 4: ﴿وَ الْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ﴾

اشاره

1-4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ الْجَارِ الْجُنُبِ قَالَ الَّذِي لَيْسَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ قَرَابَةُ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ قَالَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَر﴾. (3)

2-4- السّجاد علیه السلام- ﴿أمَّا حَقُ جَارِكَ فَحِفْظُهُ غَائِباً وَ إِكْرَامُهُ شَاهِداً وَ نُصْرَتُهُ إِذْ كَانَ مَظْلُوماً وَ لَا تَتَبَّعْ لَهُ عَوْرَةً فَإِنْ عَلِمْتَ عَلَيْهِ سُوءاً سَتَرْتَهُ عَلَيْهِ وَ إِنْ عَلِمْتَ أَنَّهُ يَقْبَلُ نَصِيحَتَكَ نَصَحْتَهُ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ وَ لَا تُسْلِمُهُ عِنْدَ شَدِيدَةٍ وَ تُقِيلُ عَثْرَتَهُ وَ تَغْفِرْ ذَنْبَهُ وَ تُعَاشِرُهُ مُعَاشَرَةً كَرِيمَةً وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ وَ أَمَّا حَقُّ الصَّاحِب فَأَنْ تَصْحَبَهُ بِالتَّفَضُّل وَ الْإِنْصَافِ وَ تُكْرِمَهُ كَمَا يُكْرِمُكَ وَ لَا تَدَعْهُ يَسْبَقَ إِلَى مَكْرُمَةٍ فَإِنْ سَبَقَ كَافَأْتَهُ وَ تَوَدُّهُ كَمَا يَوَدُّكَ وَ تَزْجُرُهُ عَمَّا يَهُم بِهِ مِنْ مَعْصِيَةٍ وَ كُنْ عَلَيْهِ رَحْمَةً وَ لَا تَكُنْ عَلَيْهِ عَذَاباً وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله﴾. (4)

3-4- الرّسول صلی الله علیه و آله ﴿كُلِّ أَرْبَعِينَ دَاراً جِيرَانُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ﴾. (5)

4-4- الصّادق علیه السلام- ﴿حُسْنُ الْجَوَارِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ قَالَ: حُسْنُ الْجَوَارِ يَعْمُرُ الدِّيَارَ وَ يَزِيدُ فِي الْأَعْمَارِ. وَ عَنِ الْكَاظِمِ علیه السلام: لَيْسَ حُسْنُ الْجِوَارِ كَفَّ الْأَذى، وَ لَكِنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ صَبْرُكَ عَلَى الْأَذى﴾. (6)

* قوله تعالى: ﴿الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكَافِرِينَ عَذَاباً مُهيناً﴾ ﴿37﴾

ص: 180


1- بحار الأنوار، ج23، ص259
2- بحار الأنوار، ج23، ص259
3- بحار الأنوار، ج71، ص160/ تفسیر العیاشی، ج1، ص241/ تفسير البرهان
4- من لا يحضره الفقیه، ج2، ص623
5- الکافی، ج2، ص669
6- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص219

1-3- امام باقر علیه السلام- این آیه درباره ی ما فقط نازل شده هر چه متعلّق به خدا و پیامبر باشد به ما تعلّق دارد ما ذوالقربی و یتیم و مسکین و در راه مانده ایم.

2-3- امام باقر علیه السلام- این آیه فقط درباره ی ما نازل شده است؛ هرچه متعلّق به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله باشد به ما تعلّق دارد؛ ما ذوالقربی و ما محتاج هستیم؛ هرگز احتیاج و نیاز ما به پیغمبر صلی الله علیه و آله قطع نخواهد شد، ما ابن السبیل هستیم هیچ راهی هویدا نمی شود مگر به وسیله ی ما. و امور به طور کلّی مربوط به ماست.

بخش 4: همسایه ی خویشاوند و همسایه ی بیگانه و یار مصاحب.

1-4- ابن عبّاس رحمة الله- وَ الجَارِ الجُنُبِ؛ [یعنی] کسی که بین تو و او رابطه ی خویشاوندی نباشد. الصَّاحِبِ بِالجَنْبِ به معنی همسفر می باشد.

2-4- امام سجاد علیه السلام- حقّ همسایه ات این است که او را پشت سر حفظ کنی و در حضورش احترام کنی و چون ستم دید یاری کنی و دنبال بدی هایش نباشی و اگر بدی در او دیدی بپوشی و اگر اندرز تو را بپذیرد به طور خصوصی اندرزش دهی و در سختی او را وامگذاری و از لغزشش بگذری و گناهش را بیامرزی و با او معاشرت محترمانه کنی وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِالله. و حقّ دوستت آن است که با لطف و انصاف با او همراهی کنی و همان طور که تو را بزرگ داشته، بزرگش داری و حتی اگر رهایت کرد هیچ چیز تو را از محبّت به او باز ندارد، او را همان طور که تو را دوست دارد دوست بداری و از پیروی که به ضرر اوست دورش بداری و مایه ی رحمت او باشی نه مایه ی عذاب او و وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ.

3-4- پیامبر صلی الله علیه و آله- تا چهل خانه همسایه هستند، [خانه های] پیش روی او پشت سرش سمت راستش و سمت چپش.

4-4- امام صادق علیه السلام- خوش همسایگی روزی را فراوان کند. و فرمود: «خوش همسایگی خانه ها را آباد کرده و بر عمر افراد می افزاید». امام کاظم علیه السلام فرمود: «خوش همسایگی تنها خودداری از آزار رساندن نیست، بلکه صبر کردن بر اذیّت و آزار است».

* [همان] کسانی که بخل می ورزند، و مردم را نیز به بخل دعوت می کنند، و آن چه را که خداوند از فضل [و رحمت] خود به آن ها داده، کتمان می نمایند. [این عمل، در حقیقت از کفرشان سرچشمه گرفته]؛ و ما برای کافران، عذاب خوار کنندهای آماده کرده ایم. ﴿37﴾

ص: 181

باب 1: ﴿الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ﴾

1 - 1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿مَعْنَاهُ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِإِظْهَارِ مَا عَلِمُوهُ مِنْ صِفَةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رحمة الله، وَ قِيلَ: يَأْمُرُونَ الْأَنْصَارَ بِتَرْكِ الْإِنْفَاقِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلَى أَصْحَابِهِ﴾. (1)

1-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَيْسَ الْبَخِيلُ مَنْ أَدَّى الزَّكَاةَ الْمَفْرُوضَةَ مِنْ مَالِهِ وَ أَعْطَى الْبَائِنَةَ فِي قَوْمِهِ إِنَّمَا الْبَخِيلُ حَقُّ الْبَخِيلِ مَنْ لَمْ يُؤَدِّ الزَّكَاةَ الْمَفْرُوضَةَ مِنْ مَالِهِ وَ لَمْ يُعْطِ الْبَائِنَةَ فِي قَوْمِهِ وَ هُوَ يُبَذَّرُ فِيمَا سِوَى ذَلِكَ﴾. (2)

1-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِذَا لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي الْعَبْدِ حَاجَةُ ابْتَنَاهُ بِالْبُخْلِ﴾. (3)

4-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿خَصْلَتَانِ لَا تَجْتَمِعَانِ فِي مُسْلِمٍ الْبُخْلُ وَ سُوءُ الْخُلُقِ﴾. (4)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْفُضَيْلِ بْن عِیَاضٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَ تَدْرِي مَنِ الشَّحِيحُ فَقُلْتُ هُوَ الْبَخِيلُ فَقَالَ الشَّحِيحُ أَشَدُّ مِنَ الْبَخِيلِ إِنَّ الْبَخِيلَ يَبْخَلُ بِمَا فِي يَدَيْهِ وَ إِنَّ الشَّحِيحَ يَشْحُّ بِمَا فِي أَيْدِي النَّاسِ وَ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ حَتَّى لَا يَرَى فِي أَيْدِي النَّاسِ شَيْئاً إِلَّا تَمَنَّى أَنْ يَكُونَ لَهُ بِالْحِلَّ وَ الْحَرَامِ وَ لَا يَشْبَعُ وَ لَا يَقْنَعُ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى﴾. (5)

6-1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ علیه السلام وَ هُوَ فِي الطَّوَافِ فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ لَهُ إِنَّ لِكَلَامِكَ وَجْهَيْنِ فَإِنْ كُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِي يُؤَدِّى مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْهِ وَ الْبَخِيلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْنِي الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنَّ أَعْطَى عَبْداً أَعْطَاهُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ إِنْ مَنَعَ مَنَعَ مَا لَيْسَ لَهُ﴾. (6)

باب 2: ﴿وَ يَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾

اشاره

2-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فَضْلُ اللَّهِ الْعِلْمُ بِتَأْوِيلِهِ وَ تَوْفِيقُهُ لِمُوَالاةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ علیهم السلام وَ مُعَادَاةُ أَعْدَائِهِمْ وَ كَيْفَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ خَيراً مِمَّا يَجْمَعُونَ وَ هُوَ ثَمَنُ الْجَنَّةِ وَ يَسْتَحِقُّ بِهِ الْكَوْنُ بِحَضْرَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ علیهم السلام﴾. (7)

ص: 182


1- تفسير بحر العرفان، ج4، ص220
2- الکافی، ج4، ص46
3- وسائل الشيعة، ج9، ص37
4- الخصال، ج1، ص75
5- معاني الأخبار، ص245
6- التوحيد، ص373
7- بحار الأنوار، ج24، ص65

بخش 1: [همان] کسانی که بخل می ورزند، و مردم را نیز به بخل دعوت می کنند.

1-1- ابن عبّاس رحمة الله- معنای آن این است که از ابراز صفاتی [نیک] از پیامبری که اطّلاع دارند، بخل می ورزند [و آن صفات را به دیگران نمی گویند]. عدّه ای نیز گفته اند که [منظور از البُخْلِ] در این آیه، ترک انفاق به رسول خدا صلی الله علیه و آله و یاران ایشان است.

2-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- کسی که زکات واجب را از مالش می دهد و آشکارا بین مردم قومش بخشش می کند بخیل نیست، بلکه بخیل واقعی کسی است که زکات مالش را نمی دهد و آشکارا در بین قومش بخشش نمی کند و در غیر این موارد مالش را [بیهوده] خرج می کند.

3-1- امام علی علیه السلام- وقتی که خداوند دیگر به بنده اش احتیاجی نداشته باشد [و او را به حال خود رها کند]، او را به بخل گرفتار می کند.

4-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- دو خصلت هرگز در دل مسلمان نگنجد: «بخل و بد اخلاقی».

5-1- امام صادق علیه السلام- فضیل بن عیّاض گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «می دانی شحیح کیست»؟ گفتم: «بخیل». فرمود: «شح از بخل شدیدتر است. بخیل در مورد آن چه دارد بخل می ورزد و شحیح در مورد آن چه مردم دارند و هرچه خود دارد، بخل می ورزد به طوری که هرچه در دست مردم می بیند مایل است، چه از راه حلال و چه حرام متعلّق به او شود. و از آن چه خدا به او روزی داده سود نمی برد».

6-1- امام کاظم علیه السلام- احمد بن سلیمان گوید: مردی از امام کاظم علیه السلام در حالی که آن جناب در طواف بود سؤال کرد: «مرا از جواد آگاه کنید». امام علیه السلام فرمود: «این سخن تو دو وجه دارد، اگر از مخلوقات سؤال می کنی، جواد کسی را گویند که واجبات خداوند را انجام دهد، و بخیل هم کسی می باشد که واجبات را بجای نیاورد. امّا اگر مقصود شما از جواد، خداوند و خالق موجودات باشد، او اگر عطا کند جواد است، و اگر هم ندهد باز هم جواد می باشد، زیرا اگر او به بنده ای چیزی بدهد به او تعلّق ندارد و اگر هم ندهد باز حقّی از آن ضایع نکرده است».

بخش 2: و مالی را که خدا به آن ها داده است پنهان می کنند.

1-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- [در تفسیر امام عسکری علیه السلام آمده است]: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند به علم برتری بخشیده چون توفیق موالات محمّد و آل پاکش و دشمنی با دشمنان این خاندان را پیدا کرده است. چطور این مقام از آن چه دشمنانشان جمع کرده اند بالاتر نباشد، زیرا این بهای بهشت است و عارف به مقام علی علیه السلام و اولادش علیهم السلام. شایسته ی شرفیابی به خدمت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می شود که این مقام بهتر از بهشت است. زیرا محمّد و آلش علیهم السلام بهترین زینت بهشت هستند.

ص: 183

باب 3: ﴿وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَاباً مُهِيناً﴾

اشاره

3-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿ فَسَمَّى اللَّهُ الْبَخِيلَ كَافِراً﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَكُن الشَّيْطانُ لَهُ قَريناً فَسَاءَ قَريناً﴾ ﴿38﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿يُجَاءُ بِعَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَة قَدْ صَلَّى فَيَقُولُ يَا رَبِ صَلَّيْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهَكَ فَيُقَالُ لَهُ إِنَّكَ صَلَّيْتَ لِيُقَالَ مَا أَحْسَنَ صَلَاةَ فُلَانِ اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ وَ يُجَاءُ بِعَبْدٍ قَدْ قَاتَلَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ قَدْ قَاتَلْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ قَاتَلْتَ لِيُقَالَ مَا أَشْجَعَ فَلَاناً اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ وَ يُجَاءُ بِعَبْدٍ قَدْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ تَعَلَّمْتُ الْقُرْآنَ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ تَعَلَّمْتَ لِيُقَالَ مَا أَحْسَنَ صَوْتَ فَلَانٍ اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ وَ يُجَاءُ بِعَبْدٍ قَدْ أَنْفَقَ مَالَهُ فَيَقُولُ يَا رَبِّ أَنْفَقْتَ مَالِي ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ أَنْفَقْتَهُ لِيُقَالَ مَا أَسْخَى فَلَاناً اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ ما ذا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللهُ وَ كَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيماً﴾ ﴿39﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿أَنْفِقُوا فِي طَاعَةِ اللَّهِ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفُها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً﴾ ﴿40﴾

1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿هِيَ النَّمْلَةُ الْحَمْرَاءُ الصَّغِيرَةُ الَّتِي لَا تَكَادُ تُرَى﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿فَكَيْفَ إِذا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً﴾ ﴿41﴾

ص: 184


1- تفسير القمي، ج1، ص137
2- بحار الأنوار، ج7، ص180
3- تفسير القمي، ج1، ص137
4- الطراز الأول ج8، ص9

بخش 3: و ما برای کافران عذابی خوار کننده مهیّا ساخته ایم.

1-3- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- خداوند بخیل را کافر نامیده است.

* و [همان] کسانی که اموال خود را برای نشان دادن به مردم [و ریاکاری] انفاق می کنند، و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند؛ [چرا که شیطان، رفیق و همنشین آن هاست]؛ و کسی که شیطان همنشین او باشد، بد همنشینی انتخاب کرده است. ﴿38﴾

1- امام صادق علیه السلام- بنده ای را روز قیامت می آورند، که نماز گزار است، گوید: «بار خدایا من برای رضای تو نماز گزارده ام»، به او می گویند: «خیر! تو برای این که گفته شود خوب نماز گزارده ای نماز می خواندی» در این هنگام امر می شود او را به طرف دوزخ هدایت کنید. بار دیگر بنده ای دیگر می آورند که جهاد کرده است، او می گوید: «بار خدایا من برای رضای تو به جهاد رفته ام» به او می گویند: «خیر! تو به جهاد رفتی تا بگویند فلان کس شجاع می باشد» در این جا امر می آید او را هم به طرف دوزخ هدایت کنید. بعد از این بنده ای دیگر را حاضر می کنند که قرآن یاد گرفته است او می گوید: «بار خدایا من برای رضای تو قرآن را فرا گرفتم»، گفته می شود: «آری تو قرآن یاد گرفتی تا بگویند او خوش صدا می باشد»، در این جا فرمان می رسد او را هم به طرف دوزخ ببرید. سپس بنده ای دیگر را حاضر می کنند که مال خود را در راه خداوند متعال انفاق کرده است، او می گوید: «بار خدایا من اموال خود را در راه تو اتفاق کردم»، به او هم می گویند: «خیر! تو در انفاق خود نظر داشتی که مردم بگویند او چه اندازه سخاوت دارد»، فرمان می آید او را هم وارد آتش کنید.

* چه زیانی داشت اگر آن ها به خدا و روز بازپسین ایمان می آوردند، و از آن چه خدا به آنان روزی داده، [در راه او] انفاق می کردند؟! و خداوند از [اعمال و نیّات] آن ها آگاه است. ﴿39﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- أَنْفَقُوا؛ منظور، اتفاق در راه اطاعت و اجرای فرامین خداست.

* خداوند [حتّی] به اندازه ی سنگینی ذرّه ای ستم نمی کند؛ و اگر کار نیکی باشد، آن را دو چندان [و بیش تر] می سازد؛ و از نزد خود، پاداش عظیمی [به آن ها] می دهد. ﴿40﴾

1- ابن عبّاس رحمة الله- مِثْقَالَ ذَرَّةٍ؛ خداوند به اندازه ی مثقال ذره که مثل مورچه ی قرمز کوچکی که از فرت کوچکی دیده نمی شود است [ظلم نمی کند].

* حال آن ها چگونه است هنگامی که از هر امّتی، شاهد و گواهی [بر اعمالشان] می آوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؟! ﴿41﴾

ص: 185

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً قَالَ نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله خَاصَّةً فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامُ مِنَّا شَاهِدُ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله شَاهِدٌ عَلَيْنَا﴾. (1)

2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْوَلِيدِ السَّلْمَانِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام يَا عَبْدَ اللَّهِ مَا تَقُولُ الشَّيعَةُ فِي عَلِيٌّ وَ مُوسَى وَ عِيسَى علیهم السلام قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مِنْ أَى الْحَالَاتِ تَسْأَلُنِي قَالَ أَسْأَلُكَ عَن الْعِلْمِ فَأَمَّا الْفَضْلُ فَهُمْ سَوَاءٌ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا عَسَى أَنْ أَقُولَ فِيهِمْ فَقَالَ هُوَ وَ اللَّهِ أَعْلَمُ مِنْهُمَا ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَلَيْسَ يَقُولُونَ إِنَّ لِعَلِىًّ علیه السلام مَا لِلرَّسُولِ صلی الله علیه و آله مِنَ الْعِلْمِ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَخَاصِمْهُمْ فِيهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَالَ لِمُوسَی علیه السلام وَ كَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ فَأَعْلَمَنَا أَنَّهُ لَمْ يُبَيِّنُ لَهُ الْأَمْرَ كُلَّهُ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى هؤُلَاءِ شَهِيداً وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ﴾. (2)

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ رَزِينِ بْنِ حُبَيْشٍ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيّاً علیه السلام يَقُولُ... قَدْ قِيلَ لِلنَّبِيِّ صلی الله علیه و آله مَن الْوَلِيُّ يَا نَبِيَّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ وَلِيُّكُمْ فِي هَذَا الزَّمَانِ عَلِىُّ علیه السلام وَ مِنْ بَعْدِهِ وَصِيُّهُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ عَالِمُ يَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ... لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ لِأَنَّهُمْ عُرَفَاءُ اللَّهِ عَرَّفَهُمْ عَلَيْهِمْ عِنْدَ أَخْذِ الْمَوَاثِيقِ عَلَيْهِمْ وَ وَصَفَهُمْ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ هُمُ الشُّهَدَاءُ عَلَى أَوْلِيَائِهِمْ وَ النَّبِيُّ الشَّهِيدُ عَلَيْهِمْ أَخَذَ لَهُمْ مَوَاثِيقَ الْعِبَادِ بِالطَّاعَةِ وَ أَخَذَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله عَلَيْهِمُ الْمَوَاثِيقَ بِالطَّاعَة فَجَرَتْ نُبُوَّتُهُ عَلَيْهِمْ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً﴾. (3)

4- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَوْلُهُ تَعَالَى فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيداً فَالْأَنْبِيَاءُ علیهم السلام شُهَدَاءُ عَلَى أَمَمِهِمْ وَ نَبِّيْنَا صلی الله علیه و آله شَهِيدٌ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ عَلِىُّ علیه السلام شَهِيدٌ لِلنَّبِيِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ صَارَ فِي نَفْسِهِ شَهِيدا﴾. (4)

ص: 186


1- الكافي، ج1، ص190/ بحار الأنوار، ج23، ص351/ تأويل الآيات الظاهرة، ص135/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج17، ص145
3- بحار الأنوار، ج6، ص233/ بصائر الدرجات، ص498
4- بحار الأنوار، ج35، ص389

1- امام صادق علیه السلام- سماعه گوید: امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا﴾ فرمود: «این آیه به طور خاص در حقّ امّت محمّد صلی الله علیه و آله نازل شده است. در هر دوره، امامی از ما شاهد بر [اعمال] مردم است و محمّد در همه ی دوران ها بر ما گواه است».

2- امام باقر علیه السلام- عبدالله بن ولید سلمان گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: «ای عبداللَّه شیعه درباره ی علی و موسی و عیسی علیهم السلام چه می گویند»؟ عرض کردم: «در چه مورد می فرمایید»؟ فرمود: «در مورد علم آنان، زیرا از نظر فضیلت، آن ها مساوی هستند». عرض کردم: «فدایت شوم درباره ی آن ها چطور بگویم، صحیح است»؟ فرمود: «به خدا قسم علی علیه السلام از آن ها عالم تر است». سپس فرمود: «مگر نمی گویند علی علیه السلام دارای علم پیامبر صلی الله علیه و آله است»؟ عرض کردم: «چرا»! فرمود: «پس با آن ها در این مورد چنین استدلال کن». خداوند درباره ی موسی علیه السلام می فرماید: برای او در أن الواح هر چیز را نوشتیم. (اعراف/145). این آیه به ما می فهماند که تمام مسائل را به او نیاموخته، امّا خداوند درباره ی محمّد صلی الله علیه و آله می فرماید: ﴿وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ﴾».

3- امام علی علیه السلام- رزین بن حبیش گوید: از امام علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: «... پرسیده شد: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، این ولی کیست»؟ پیامبر فرمود: «ولیّ شما در این زمان من هستم و بعد از من، وصیّم و بعد از وصیّم، در هر زمانی حجت های خداوند هستند»... تنها کسی وارد بهشت می شود که آن ها را بشناسد و آن ها هم او را بشناسند و هر آن کس آن ها را انکار کند و آن ها او را انکار کنند، وارد آتش جهنّم می شود؛ زیرا بندگان امامان علیهم السلام را می شناسند، خداوند هنگامی که از آن ها (بندگان) عهد و پیمان گرفت تا از امامان علیهم السلام اطاعت کنند، آن ها را به بندگان معرّفی کرد و آن ها را در کتابش این گونه وصف کرد: و بر اعراف مردانی هستند که همه را به نشانیشان می شناسند. (اعراف/46). اینان شاهدان مردم اند و پیامبران بنا به میثاقی که خداوند برای اطاعت از آن ها گرفت، بر امامان و اوصیاء علیهم السلام شاهدند. خداوند در این باره می فرماید: ﴿فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً﴾.

4- امام علی علیه السلام- مطابق این آیه که می فرماید: ﴿فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً﴾، انبیاء علیهم السلام گواهان و شاهدان [و حجّت خدا] بر مردم قومشان هستند و پیامبرصلی الله عیلیه و آله و علی علیه السلام شاهد و گواه بر پیامبر صلی الله علیه و آله و خود علی علیه السلام شهید و گواه بر خودش است.

ص: 187

5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي مَعْمَرٍ السَّعْدِيَّ قَالَ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فِي صِفَةِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ يَجْتَمِعُونَ فِي مَوْطِن يُسْتَنْطَقُ فِيهِ جَمِيعُ الْخَلْقِ فَلَا يَتَكَلَّمُ أَحَدُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَاباً فَيُقَامُ الرُّسُلُ فَيُسْأَلُ فَذَلِكَ قَوْلُهُ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً وَ هُوَ الشَّهِيدُ عَلَى الشُّهَدَاءِ وَ الشُّهَدَاءُ هُمُ الرُّسُلُ علیهم السلام﴾. (1)

6- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَى إِلَيْهِ كَمَا أَوْحَى إِلَى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ، وَ كَمَا أَوْحَى إِلَى مُوسَى وَ عِيسَى علیهما السلام فَصَدَّقَ اللَّهَ وَ بَلَّغَ رِسَالَتَهُ وَ أَنَا عَلَى ذَلِكَ مِنَ الشَّاهِدِينَ، وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَكَيْفَ إِذَا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هؤُلَاءِ شَهِيداً وَ قَالَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ وَ قَدْ صَدَقَهُ اللَّهُ وَ أَعْطَاهُ الْوَسِيلَةَ إِلَيْهِ وَ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَقَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ، فَنَحْنُ الصَّادِقُونَ، وَ أَنَا أَخُوهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ، وَ الشَّاهِدُ مِنْهُ عَلَيْهِمْ بَعْدَهُ﴾. (2)

7- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: يَوْمَ نَأْتِي مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً؟ قَالَ: يَأْتِي النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ بِوَصِيِّ نَبِيهَا وَ أُوتِيَ بكَ يَا عَلِيُّ علیه السلام شَهِيداً [شَاهِداً] عَلَى أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾. (3)

8- الحسين علیه السلام- ﴿الدَّيْلَمِيُّ فِى إِرْشَادِ الْقُلُوبِ، عَنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ: مَا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي قَطُّ إِلَّا وَجَدْتُهُ بَاكِياً وَ قَالَ إِنَّ النَّبِي صلی الله علیه و آله بَكَى حِينَ وَصَلَ فِي قِرَاءَتِهِ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيداً فَانْظُرُوا إِلَى الشَّاهِدِ كَيْفَ يَبْكِي وَ الْمَشْهُودِ عَلَيْهِمْ يَضْحَكُونَ وَ اللَّهِ لَوْ لَا الْجَهْلُ مَا ضَحِكَتْ سِنُّ فَكَيْفَ يَضْحَكُ مَنْ يُصْبِحُ وَ يُمْسِي وَ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ وَ لَا يَدْرِي مَا يَحْدُثُ عَلَيْهِ مِنْ سَلْبِ نِعْمَةٍ أَوْ نُزُولِ نَقِمَةٍ أَوْ مُفَاجَاةِ مَيْتَةٍ وَ أَمَامَهُ يَوْمُ يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيباً يُشِيبُ الصَّغَارَ وَ يُسْكِرُ الْكِبَارَ وَ تُوضَعُ ذَوَاتِ الْأَحْمَالِ وَ مِقْدَارُهُ فِي عِظَمِ هَوْلِهِ خَمْسُونَ أَلْفَ سَنَةٍ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾. (4)

ص: 188


1- بحار الأنوار، ج7، ص313/ تفسير العياشي، ج1، ص242/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج30، ص65/ إرشاد القلوب، ج2، ص306
3- تفسير العياشي، ج1، ص242/ تفسير البرهان
4- إرشاد القلوب، ج1، ص97

5- امام علی علیه السلام- ابو معمر سعدی گوید: امام علی علیه السلام در وصف روز قیامت فرمود: «در موضعی جمع می شوند که تمام خلق در آن جا به سخن آورده می شوند و احدی سخن نمی گوید مگر کسی که خدای رحمان به او اذن دهد و سخن درستی بگوید؛ پس رسولان ایستانده می شوند و مورد سؤال واقع می شوند و این سخن خداست به محمّد صلی الله علیه و آله که فرمود: «حال آن ها چگونه است آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی [بر اعمالشان] می آوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد»؟ و رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید بر گواهان است و شهدا همان رسولان علیهم السلام هستند».

6- امام علی علیه السلام- خداوند همان طور که به نوح علیه السلام و پیامبران بعد از او وحی فرستاد و همان طور که به موسی و عیسی علیهما السلام وحی فرستاد، به او (حضرت محمّد صلی الله علیه و آله) وحی کرد و او نیز [وحی] خدا را تصدیق نمود و رسالت او را به انجام رساند و من بر این مطلب گواهی می دهم. خدای تبارک و تعالی فرموده: ﴿فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً﴾ و نیز فرمود: ﴿كَفَى بِالله شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾؛ خدا و هر کس که از کتاب آگاهی داشته باشد، به شهادت میان من و شما کافی است. (رعد/43). خدای تعالی درست فرموده است و وسیله ی پیشرفت به سوی خدا را به او عطا فرموده سپس فرموده: ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا بترسید و با راستگویان باشید. (توبه/119). به خدا سوگند که ما صادقین و راستگویان هستیم و من برادر پیامبرم در دنیا و آخرت، گواه و شاهدی از طرف او بر مردم هستم.

7- امام باقر علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا﴾ پرسیدم، فرمود: «در روز قیامت، پیامبر صلی الله علیه و آله از هر امّتی شاهد آن امّت را می آورد که وصّی پیامبر آن امّت است و [پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید] ای علی علیه السلام! من تو را به عنوان شاهد امّتم می آورم».

8- امام حسین علیه السلام- هیچ وقت بر پدر بزرگوارم داخل نشدم مگر آن که حضرتش را (از خوف خدا) گریان می دیدم. و فرمود: جد بزرگوارم گریه سختی نمود هنگامی که این آیه نازل شد: ﴿فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً﴾ چگونه است حال مردم در قیامت زمانی که از هر طایفه شاهدی آوریم و تو را ای پیغمبر بر این امت به گواهی خواهیم. پس ای مردم نیک بنگرید چگونه شاهد می گرید و شما مردم که مشهود هستید می خندید، به خدا قسم اگر جهالت نباشد کسی لب به خنده نمی گشاید، جای بسی تعجّب است از کسانی که صبح می کنند و داخل در شب می شوند و حال آن که صاحب اختیار خود نیستند و نمی دانند با چه حوادثی روبرو خواهند شد که گاه می شود نعمت مالی و یا صحّت بدن از آنان سلب می گردد و گاه به مرگ مفاجات گرفتار می شوند، با وجود این لب بخنده می گشایند! گویی در پیش ندارند روزی را که برابر با پنجاه هزار سال (دنیا) است و اطفال از هول و وحشت آن پیر می شوند، و بیهوش می گردند بزرگان، و زنان آبستن سقط جنین می نمایند، إِنَّا الله وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ.

ص: 189

9- الصّادق علیه السلام- ﴿نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى شِيعَتِنَا وَ شِيعَتُنَا شُهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ وَ بِشَهَادَةِ شِيعَتِنَا يُجْزَوْنَ وَ يُعَاقَبُونَ﴾. (1)

10- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِابْنِ مَسْعُودٍ اقْرَأْ عَلَى قَالَ فَفَتَحْتُ سُورَةَ النِّسَاءِ فَلَمَّا بَلَغْتُ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً رَأَيْتُ عَيْنَيْهِ تَدْرِفَانِ مِنَ الدَّمْعِ فَقَالَ لِي حَسْبُكَ الْآنَ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله اقْرَءُوا الْقُرْآنَ مَا ائْتَلَفَتْ عَلَيْهِ قُلُوبُكُمْ وَ لَانَتْ عَلَيْهِ جُلُودُكُمْ فَإِذَا اخْتَلَفْتُمْ فَلَسْتُمْ تَقْرَءُونَهُ﴾. (2)

11- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿الْأَوْصِيَاءُ هُمْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ وُقُوفاً عَلَيْهِ، لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ، وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ، لِأَنَّهُمْ عُرَفَاءُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، عَرَّفَهُمْ عَلَيْهِمْ عِنْدَ أَخْذِ الْمَوَاثِيقِ عَلَيْهِمْ، وَ وَصَفَهُمْ فِي كِتَابِهِ، فَقَالَ عَزَّوَجَلَ وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَ هُمُ الشُّهَدَاءُ عَلَى أَوْلِيَائِهِمْ، وَ النَّبِي صلی الله علیه و آله الشَّهِيدُ عَلَيْهِمْ، أَخَذَ لَهُمْ مَوَاثِيقَ الْعِبَادِ بِالطَّاعَةِ، وَ أَخَذَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ بِالطَّاعَةِ، فَجَرَتْ نُبُوَّتُهُ عَلَيْهِمْ، وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَل فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيدا﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَديثاً﴾. ﴿42﴾

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي خُطْبَةٍ يَصِفُ هَوْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ خُتِمَ عَلَى الْأَفْوَاهِ فَلَا تَكَلَّمْ وَ قَدْ تَكَلَّمَتِ الْأَيْدِي وَ شَهِدَتِ الْأَرْجُلُ وَ نَطَقَتِ الْجُلُودُ بِمَا عَمِلُوا [فَ] لَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً﴾. (4)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا قَالَ: يَتَمَنَّى الَّذِينَ غَصَبُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنْ تَكُونَ الْأَرْضُ ابْتَلَعَتْهُمْ فِي الْيَوْمِ الَّذِي اجْتَمَعُوا فِيهِ عَلَى غَصْبِهِ وَ أَنْ لَمْ يَكْتُمُوا مَا قَالَهُ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله فِيهِ﴾. (5)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فانه لَا يَكْتُمُ شَيْءٌ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَكِنَّهُ فِي صَوَّرَةِ الْكِتْمَانِ﴾. (6)

ص: 190


1- بحار الأنوار، ج7، ص325
2- مستدرک الوسائل، ج4، ص238
3- مختصر البصائر، ص176/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج7، ص313/ تفسير البرهان
5- تفسیر القمی، ج1، ص137/ تفسير البرهان
6- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص224

9- امام صادق علیه السلام- ما شاهد و گواه شیعیان خود هستیم، و شیعیان ما گواهان مردمند، و مردمان دیگر با گواهی شیعیان ما پاداش و عذاب می بینند.

10- پیامبر صلی الله علیه و آله- پیامبر صلی الله علیه و آله به ابن مسعود فرمود: «برایم قرآن بخوان». ابن مسعود می گوید: «سوره ی نساء را باز کردم و خواندم و وقتی به آیه: ﴿فَلَمَّا بَلَغْتُ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً﴾ رسیدم دیدم از دو چشم پیامبر صلی الله علیه و آله اشک می ریزد. و به من فرمود: «کافی است». و فرمود: «قرآن را چنان بخوانید که در قلبتان با آن انس بگیرد و با پوست و گوشتتان در آمیزد که اگر قرآن خواندنتان با این اوصاف متفاوت است، اصلاً قرآن نمی خوانید».

11- امام علی علیه السلام- اوصیاء علیهم السلام، صاحب صراط هستند، بر آن ایستاده اند و کسی وارد بهشت نمی شود، مگر آن که اوصیاء علیهم السلام او را بشناسند و آن ها او را بشناسند و کسی وارد جهنّم نمی شود، مگر آن که منکر اوصیاء علیهم السلام شود و آن ها او را نشناسند. زیرا خداوند، آن ها را در کتابش توصیف کرده است و می فرماید: همه را به نشانیشان می شناسند. (اعراف/46). آنان را بر پیروانشان و پیامبر صلی الله علیه و آله را بر آنان گواه و شاهد قرار داد؛ از بندگان برای پیامبر و اوصیاء علیهم السلام پیمان فرمانبرداری گرفت. پس نبوّت وی بر آنان نیز جاری گشت. در آیه ی شریفه چنین آمده است ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا﴾».

* در آن روز، آن ها که کافر شدند و با پیامبر به مخالفت برخاستند، آرزو می کنند [خاک بودند، و] با زمین یکسان می شدند. و [در آن روز]، نمی توانند سخنی را از خدا پنهان کنند. ﴿42﴾

1- امام علی علیه السلام- امیر المؤمنين علیه السلام در خطبه ای، وحشت روز قیامت را چنین توصیف فرمود: «بر دهان ها مُهر زده شده است و سخن نمی گویند. پس دست ها سخن می گویند، پاها شهادت می دهند، و پوست ها به آن چه انجام داده اند، زبان می گشایند؛ نمی توانند سخنی را از خدا پنهان کنند».

2- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ عَصَوُاْ الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لَا يَكْتُمُونَ اللهَ حَدِيثًا کسانی که حقّ امیرالمؤمنین علیه السلام را غصب کرده اند، آرزو می کنند که ای کاش آن روز که بر غصبش هم رأی گشتند، زمین آن ها را می بلعید و ای کاش هرگز فرموده ی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد علی علیه السلام را کتمان نمی کردند.

3- ابن عبّاس رحمة الله- هیچ گاه چیزی از خدا پنهان و کتمان نمی شود ولی منظور در این آیه، از کتمان، کاری است که ظاهرش کتمان از خدا باشد.

ص: 191

4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيْهِ قَالَ يُنْسِي مَلَكَيْهِ مَا كَتَبَا عَلَيْهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ يُوحِي إِلَى جَوَارِحِهِ اكْتُمِي عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ وَ يُوحِي إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ اكْتُمِي مَا كَانَ يَعْمَلُ عَلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ فَيَلْقَى اللَّهَ حِينَ يَلْقَاهُ وَ لَيْسَ شَيْءٌ يَشْهَدُ عَلَيْهِ بِشَيْءٍ مِنَ الذُّنُوبِ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنتُمْ مَرْضى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لاً مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُوراً﴾ ﴿43﴾

باب 1: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ﴾

اشاره

1-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿السُّكْر أَرْبَعُ سَكَرَاتٍ سُكْرُ الشَّرَابِ وَ سُكْرُ الْمَالِ وَ سُكْرُ النَّوْمِ وَ سُكْرُ الْمُلْك﴾. (2)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي أَسَامَةَ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكَارى فَقَالَ سُكْرَ النَّوْمِ﴾. (3)

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿لَا تَقُمْ إِلَى الصَّلَاةِ مُتَكَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَثَاقِلًا فَإِنَّهَا مِنْ خَلَلِ الْنِّفَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ نَهَى الْمُؤْمِنِينَ أَنْ يَقُومُوا إِلَى الصَّلَاةِ وَ هُمْ سُكَارَى يَعْنِي مِنَ النَّوْمِ﴾. (4)

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَ أَنتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ قَالَ لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَ أَنْتُمْ سُكَارَى يَعْنِي سُكْرَ النَّوْمِ يَقُولُ وَ بِكُمْ نْعَاسُ يَمْنَعُكُمْ أَنْ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ فِي رُكُوعِكُمْ وَ سُجُودِكُمْ وَ تَكْبِيرَكُمْ وَ لَيْسَ كَمَا يَصِفُ كَثِيرُ مِنَ النَّاسِ يَزْعُمُونَ أَنَّ الْمُؤْمِنِينَ يَسْكَرُونَ مِنَ الشَّرَابِ وَ الْمُؤْمِنُ لَا يَشْرَبُ مُسْكِراً وَ لَا يَسْكَرْ﴾. (5)

ص: 192


1- الکافی، ج2، ص430/ تفسیر بحر العرفان، ج4، ص228
2- معاني الأخبار، ص365/ تفسير بحر العرفان، ج4، ص234
3- الكافي، ج3، ص371/ تهذيب الأحكام، ج3، ص258/ بحار الأنوار، ج80، ص357/ وسائل الشيعة، ج7، ص291/ تفسير البرهان من لا يحضره الفقيه، ج1، ص479/ مستدرک الوسائل، ج5، ص405/ تفسیر القمی، ج1، ص137
4- مستدرک الوسائل، ج4، ص90/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج81، ص231/ تفسير العياشي، ج1، ص242/ مستدرک الوسائل، ج5، ص430/ تفسير البرهان

4- امام صادق علیه السلام- معاوية بن وهب گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: «هرگاه بنده توبه ی نصوح کند خداوند او را دوست دارد، و در دنیا و آخرت بر او پرده پوشی می کند، من عرض کردم: «چگونه بر او پرده پوشی می کند»؟ فرمود: «هر چه از گناهان که دو فرشته ی موکّل بر او برایش نوشته اند از یادشان می برد و به جوارح (و اعضای بدن) او وحی می فرماید که گناهان او را پنهان کنید، و به قطعه های زمین [که در آن جاها گناه کرده] وحی می فرماید: که پنهان دار آن چه از گناهان را بر روی تو کرده است، پس خدا را هنگام ملاقات او دیدار کند و چیزی که به ضرر اوبر گناهانش گواهی دهد، نیست».

* ای کسانی که ایمان آورده اید! در حال مستی به نماز [و جماعت در مسجد] نزدیک نشوید، تا بدانید چه می گویید؛ و همچنین در حالی که جُنُب هستید- مگر در حال عبور [از مسجد]- تا غسل کنید. و اگر بیمارید، یا مسافر، و یا یکی از شما از محل پستی آمده [و قضای حاجت کرده]، و یا با زنان آمیزش جنسی داشته اید، و در این حال، آب [برای وضو یا غسل] نیافتید، بر زمین پاکی تیمّم کنید؛ [به این طریق که] صورت ها و دست هایتان را با آن مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است. ﴿43﴾

بخش 1: ای کسانی که ایمان آورده اید! در حال مستی به نماز [و جماعت در مسجد] نزدیک نشوید، تا بدانید چه می گویید.

1-1- امام علی علیه السلام- مستی چهار نوع می باشد: مستی شراب، مستی مال، مستی خواب و مستی حکومت.

2-1- امام صادق علیه السلام- زيد شحّام گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَ أَنتُمْ سُکَارَی﴾ پرسیدم، فرمود: «منظور مستی خواب است».

3-1- امام باقر علیه السلام- سست و خواب آلوده و بی حال به نماز نایست، که آن از نفاق است، و خداوند مؤمنان را نهی کرده است که در حالی که مست هستند به نماز بایستند و منظور از مستی، خواب است.

4-1- امام صادق علیه السلام- حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُواْ الصَّلاةَ وَ أَنتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ﴾ پرسیدم. فرمود: ﴿لاَ تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَ أَنتُمْ سُكَارَى﴾؛ یعنی مستی خواب. می فرماید: طوری خواب آلوده نباشید که در رکوع و سجود و تکبیر نفهمید که چه می گویید و منظور آیه، چیزی نیست که بیش تر مردم ادّعا می کنند که مؤمن مست از شراب باشد، چون مؤمن نه شراب می خورد و نه مست می شود».

ص: 193

5-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿إِذَا نَعَسَ أَحَدُكُمْ وَ هُوَ يُصَلَّى فَلْيَنْصَرِفْ لَعَلَّهُ يَدْعُو عَلَى نَفْسِهِ وَ هُوَ لَا يُدْرَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ أَوْ حَتَّى تُمَيِّرُوا مَا تَقُولُونَ مِنَ الْكَلَامِ﴾. (1)

6-1- الكاظم علیه السلام ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَ أَنتُمْ سُکاری قَالَ هَذَا قَبْلَ أَنْ يُحَرِّمَ الْخَمْرُ﴾. (2)

7-1-الرّسول صلی الله علیه و آله ﴿مَنْ بَات سَكْرانَ عَايَنَ مَلَكَ الْمَوْتِ سَكْرَانَ وَ دَخَلَ الْقَبْرَ سَكْرَانَ وَ يُوقَفُ بَيْنَ يَدَى اللَّهِ سَكْرَانَ فَيَقُولُ اللَّهُ لَهُ مَا لَكَ فَيَقُولُ أَنَا سَكْرَانُ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهَذَا أَمَرْتُكَ اذْهَبُوا بِهِ إِلَى سَكْرَانَ فَيُذْهَبُ إِلَى جَبَلٍ فِي وَسَطِ جَهَنَّمَ فِيهِ عَيْنُ تُجْرِي مِدَّةً وَ دَماً لَا يَكُونُ طَعَامُهُ وَ شَرَابُهُ إِلَّا مِنْهُ و قال الله تعالى لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَ أَنْتُمْ سُكَارَى﴾. (3)

باب 2: ﴿وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِري سَبيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا﴾

اشاره

1-2- الباقر علیه السلام- ﴿فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ لَا جُنُباً إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ أَنَّ مَعْنَاهُ لَا تَقْرَبُوا مَوَاضِعَ الصَّلَاةِ مِنَ الْمَسَاجِدِ وَ أَنْتُمْ جُنبُ إِلَّا مُجْتَازِينَ﴾. (4)

2-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالا قُلْنَا لَهِ الْحَائِضِ وَ الْجُنْبُ يَدْخُلَانِ الْمَسْجِدَ أَمْ لَا؟ قَالَ الْحَائِضِ وَ الْجُنُبُ لَا يَدْخُلَانِ الْمَسْجِدَ إِلَّا مُجْتَازَيْنِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ وَ لَا جُنُباً إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ يَأْخُذَانِ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ لَا يَضَعَانِ فِيهِ شَيْئاً قَالَ زرَارَةُ قُلْتُ لَهُ فَمَا بَالْهُمَا يَأْخْذَانِ مِنْهُ وَ لَا يَضَعَانِ فِيهِ قَالَ لِأَنَّهُمَا لَا يَقْدِرَانِ عَلَى أَخْذِ مَا فِيهِ إِلَّا مِنْهُ وَ يَقْدِرَانِ عَلَى وَضْعِ مَا بِيَدِهِمَا فِي غَيْرِهِ قُلْتُ فَهَلْ يَقْرَءَانِ مِنَ الْقُرْآنِ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ مَا شَاءَا إِلَّا السَّجْدَةَ وَ يَذْكُرَانِ اللَّهَ عَلَى كُلِّ حَالَ﴾. (5)

3-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿لَتَمْنَعْنَّ مَسَاجِدَكُمْ يَهُودَكُمْ وَ نَصَارَاكُمْ وَ صِبْيَانَكُمْ وَ مَجَانِينَكُمْ أَوْ لَيَمْسَخَنَّكُمُ اللَّهُ قِرَدَةً وَ خَنَازِيرَ رَكَّعاً سُجَّداً وَ قَالَ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَا جُنُباً إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ قَالَ هُوَ الْجُنُبْ يَمُرُّ فِي الْمَسْجِدِ مُرُوراً وَ لَا يَجْلِسُ فِيهِ﴾. (6)

ص: 194


1- تفسير بحر العرفان، ج4، ص232
2- بحار الأنوار، ج1، ص306/ تفسیر العیاشی، ج1، ص242/ تفسير البرهان
3- جامع الأخبار، ص150
4- وسائل الشيعة، ج2، ص210. عوالی اللآلی، ج2، ص10
5- بحار الأنوار، ج78، ص44/ علل الشرائع، ج1، ص288/ وسائل الشيعة، ج2، ص207/ تفسير البرهان/ تفسير العياشي، ج1، ص243/ مستدرک الوسائل، ج2، ص26/ تفسیر القمی، ج1، ص139
6- بحار الأنوار، ج80، ص381/ دعائم الإسلام، ج1، ص149/ مستدرک الوسائل، ج1، ص459

5-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- وقتی یکی از شما خوابش می آید و در حالت چرت زدن است و نماز می خواند، از نماز منصرف شود که شاید در نماز چیزی بخواهد که به ضررش باشد و نفهمد،[و چنین کنید] حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ یعنی تشخیص دهید که چه بر زبان می آورید.

6-1- امام کاظم علیه السلام- محمّد بن فضیل از امام کاظم علیه السلام نقل می کند که در مورد آیه: ﴿لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلَاةَ وَ أَنتُمْ سُكَارَی﴾ فرمود: «این آیه مربوط به قبل از تحریم شراب است».

7-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- هر کس در حالی که مست است شب را سحر کند، ملک الموت را در حالی ملاقات می کند که مست است و داخل قبر می شود در حالی که مست است و در قیامت در برابر خدا می ایستد در حالی که مست است و خدا به او می گوید تو را چه می شود [و این چه حالتی است که داری]؟ او می گوید: «من مست هستم». پس خدا به او می فرماید: «امر می کنم که او را به منطقه ی سکران ببرید، پس او را به کوهی وسط جهنّم می برند که در آن چشمه ای است که از آن چرک و خون جاری است و در آن جا غذا و نوشیدنی ای جز آن نیست و خداوند فرمود: ﴿لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى﴾».

بخش 2: و همچنین در حالی که جُنُب هستید- مگر در حال عبور [از مسجد] - تا غسل کنید.

1-2- امام باقر علیه السلام- ﴿وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ﴾؛ یعنی در حالی که جنب هستید به محل های اقامه ی نماز که مساجد باشند نزدیک نشوید مگر آن که در حال عبور از آن مکان بوده باشید.

2-2- امام باقر علیه السلام- زراره و محمّد بن مسلم گویند: از امام باقر علیه السلام پرسیدیم: «آیا زن حائض و مرد جنب می توانند وارد مسجد شوند یا نه»؟ امام علیه السلام فرمود: «آن دو نمی توانند وارد مسجد شوند مگر آن که در حال عبور از مکان باشند که خداوند فرمود: ﴿وَ لا جُنُباً إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ يَأْخُذَانِ مِنَ المَسْجِدِ وَ لَا يَضَعَانِ فِيهِ شَيْئاً﴾ همچنین آن دو می توانند از مسجد چیزی را بردارند امّا نمی توانند چیزی را در مسجد بگذارند امّا می توانند بر دارند»؟ فرمود: «زیرا آنان نمی توانند چیزی از مسجد بر دارند مگر آن که داخل آن شوند [که دخول آنان جائز نیست] ولی می توانند آن چه در دستشان است در جای دیگری بگذارند [بدون آن که داخل آن شوند]». پرسیدم: «آیا می توانند آیاتی از قرآن بخوانند»؟ فرمود: «آری هر قدر که بخواهند مگر آیات سجده دار را و می توانند در هر حالتی خدا را یاد کنند و ذکر خدا بگویند».

3-2- امام علی علیه السلام- امام علی علیه السلام فرمود: «باید از ورود یهودی ها و مسیحی ها به مسجد و ورود کودکان شیرخوار و مجنون ها و انسان های مسخ شده به شکل میمون و خوک و... حتّی در حال سجده و رکوع [که باشید] ممانعت کنید». و امام علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ لا جُنُباً إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ﴾ فرمود: «منظور فرد جُنُبی است که از مسجد گذر می کند ولی در آن نمی نشیند».

ص: 195

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ جَمِيلٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْجُنُبِ يَجْلِسُ فِي الْمَسَاجِدِ؟ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَمُرُّ فِيهَا كُلَّهَا إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ مَسْجِدَ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله﴾. (1)

5-2- الباقر علیه السلام- ﴿إِذَا كَانَ الرَّجُلُ نَائِماً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَوْ مَسْجِدِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله فَاحْتَلَمَ فَأَصَابَتْهُ جَنَابَةُ فَلْيَتَيَمَّمْ وَ لَا يَمُرَّ فِي الْمَسْجِدِ إِلَّا مُتَيَمَّماً وَ لَا بَأْسَ أَنْ يَمُرَّ فِي سَائِرِ الْمَسَاجِدِ وَ لَا يَجْلِسُ فِي شَيْءٍ مِنَ الْمَسَاجِدِ﴾. (2)

باب 3: ﴿لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ﴾

1-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرَ علیه السلام مَا تَقُولُ فِي الرَّجُلِ يَتَوَضَّأَ ثُمَّ يَدْعُو جَارِيَتَهُ فَتَأْخُذُ بِيَدِهِ حَتَّى يَنْتَهِىَ إِلَى الْمَسْجِدِ فَإِنَّ مَنْ عِنْدَنَا يَزْعُمُونَ أَنَّهَا الْمُلَامَسَةُ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا بِذَلِكَ بَأْسُ وَ رُبَّمَا فَعَلْتُهُ وَ مَا يَعْنِي بِهَذَا أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ إِلَّا الْمُوَاقَعَةَ دُونَ الْفَرْجِ﴾. (3)

2-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أو لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا أَنَّ الْمُرَادَ بِهِ الْجَمَاعُ خَاصَّةً﴾. (4)

3-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَلَبِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوْ لَا مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَقَالَ هُوَ الْجِمَاعُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَتِيرُ يُحِبُّ السَّتْرَ فَلَمْ يُسَمِّ كَمَا تُسَمُونَ﴾. (5)

باب 4: ﴿وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَا مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًا غَفُوراً﴾

اشاره

1-4- الباقر علیه السلام- ﴿أتى رسول الله صلی الله علیه و آله عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَجْنَبْتُ اللَّيْلَةَ وَ لَمْ يَكُنْ مَعِيَ مَاءُ قَالَ كَيْفَ صَنَعْتَ قَالَ طَرَحْتُ ثِيَابِى ثُمَّ قُمْتُ عَلَى الصَّعِيدِ فَتَمَعَكْتُ فَقَالَ هَكَذَا يَصْنَعُ الْحِمَارُ إِنَّمَا قَالَ اللَّهُ فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً قَالَ فَضَرَبَ بِيَدِهِ الْأَرْضَ ثُمَّ مَسَحَ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى ثُمَّ مَسَحَ يَدَيْهِ بِجَبِينِهِ ثُمَّ مَسَحَ كَفَيْهِ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَى الْأَخْرَى﴾. (6)

ص: 196


1- الكافي، ج3، ص50/ تفسير البرهان
2- تهذيب الأحكام، ج1، ص407/ تفسير البرهان
3- تهذيب الأحكام، ج1، ص22/ بحار الأنوار، ج77، ص220/ تفسير العياشي، ج1، ص243/ وسائل الشيعة، ج1، ص271/ تفسير البرهان
4- وسائل الشيعة، ج1، ص273
5- وسائل الشيعة، ج20، ص133/ عوالی اللآلی، ج2، ص10/ تفسير البرهان
6- تفسير العياشي، ج1، ص244/ مستطرفات السرائر، ص554/ وسائل الشيعة، ج3، ص360/ مستدرک الوسائل، ج2، ص537/ تفسیر البرهان

4-2- امام صادق علیه السلام- جمیل گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد کسی که جنب باشد و در مساجد بنشیند، سؤال کردم. فرمود: «نباید بنشیند، امّا می تواند از آن ها عبور کند، به استثنای مسجد الحرام و مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله».

5-2- امام باقر علیه السلام- در صورتی که مردی در مسجد الحرام یا مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله خوابیده باشد، محتلم شود و دچار جنابت شود، باید تیمّم کند و از مسجد بدون تیمّم گذر نکند. امّا عبور از سایر مساجد برای او اشکالی ندارد و نباید در مساجد بنشیند.

بخش 3: و یا با زنان آمیزش جنسی داشته اید.

1-3- امام باقر علیه السلام- ابو مریم گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد مردی سؤال کردم: «وضو می گیرد و پس از آن کنیز را فرا می خواند تا دست او را گرفته، تا مسجد همراهی کند؛ بزرگانی از ما ادّعا می کنند که این عمل ملامسه است؛ شما چه می فرمایید»؟ حضرت فرمود: «به خدا سوگند نه، این عمل اشکالی ندارد و شاید خودم نیز این عمل را انجام داده باشم و منظور أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء نزدیکی بدون ادخال است».

2-3- امام على علیه السلام- ﴿أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا﴾، به طور خاص، آمیزش زناشویی با زنان است.

3-3- امام صادق علیه السلام- حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ﴾ پرسیدم [که منظور از لمس زنان چیست]»؟ فرمود: «منظور آمیزش جنسی است ولی از آن جایی که خداوند بسیار پرده پوش است، این عمل را آن طوری که شما می نامید بیان نکرده است».

بخش 4: [به این طریق که] صورت ها و دست هایتان را با آن مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است.

1-4- امام باقر علیه السلام- عمّار بن یاسر نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! امشب جنب شدم و آب همراهم نبود». حضرت فرمود: «چه کردی»؟ گفت: «لباسم را از تن در آوردم بر خاک غلت زدم». فرمود: «این کار الاغ است. در صورتی که خداوند فرموده است: ﴿فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيَّبًا﴾ دست های خود را بر زمین زده و آن ها را بر یکدیگر مسح کرد، پس از آن دو دست خود را بر پیشانی کشید و سپس هر دو کف دست را مسح کرد و هر کدام را بر دیگری کشید».

ص: 197

2-4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: التَّيَمُّمُ بِالصَّعِيدِ لِمَنْ لَمْ يَجِدِ الْمَاءَ كَمَنْ تَوَضَّأَ مِنْ غَدِيرٍ مِنْ مَاءٍ أَلَيْسَ اللَّهُ يَقُولُ فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً قَالَ قُلْتُ فَإِنْ أَصَابَ الْمَاءَ وَ هُوَ فِي آخِرِ الْوَقْتِ قَالَ فَقَالَ قَدْ مَضَتْ صَلَاتُهُ قَالَ قُلْتُ لَهُ فَيُصَلِّي بِالتَّيَمُّمِ صَلَاةً أُخْرَى قَالَ إِذَا رَأَى الْمَاءَ وَ كَانَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ انْتَقَضَ التَّيَمُّمُ﴾. (1)

3-4- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ: سَالَتْ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنِ التَّيَمُّمِ؟ فَضَرَبَ بِيَدَيْهِ عَلَى الْأَرْضِ ثُمَّ رَفَعَهُمَا فَنَفَضَهُمَا ثُمَّ مَسَحَ بِهِمَا جَبْهَتَهُ وَ كَفَّيْهِ مَرَّةً وَاحِدَةً﴾. (2)

4-4- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي طَلْحَةَ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْداً صَالِحاً علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً مَا حَدُّ ذَلِكَ قَالَ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا بِشِرَاءٍ أَوْ بِغَيْرِ شِرَاءٍ إِنْ وُجِدَ قَدْرَ وُضُوءٍ بِمِائَةِ أَلْفٍ أَوْ بِأَلْفٍ وَ كَمْ بَلَغَ قَالَ ذَلِكَ عَلَى قَدْرِ جِدَتِهِ﴾. (3)

5-4- الصّادق علیه السلام- ﴿الصَّعِيدُ الْمَوْضِعُ الْمُرْتَفِعُ وَ الطَّيِّبُ الْمَوْضِعُ الَّذِي يَنْحَدِرُ عَنْهُ الْمَاءِ﴾. (4)

6-4- الباقر علیه السلام- ﴿فَرَضَ اللَّهُ الْغَسْلَ عَلَى الْوَجْهِ وَ الذَّرَاعَيْنِ وَ الْمَسْحَ عَلَى الرَّأْسِ وَ الْقَدَمَيْنِ فَلَمَّا جَاءَ حَالُ السَّفَرِ وَ الْمَرَضِ وَ الضَّرُورَة وَضَعَ اللَّهُ الْغَسْلَ وَ أَثْبَتَ الْغَسْلَ مَسْحاً فَقَالَ وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدُ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ إِلَى وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ﴾. (5)

7-4- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنَ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ احْتَاجَ إِلَى الْوُضُوءِ لِلصَّلَاةِ وَ هُوَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْمَاءِ فَوَجَدَ قَدْرَ مَا يَتَوَضَّأَ بِهِ بِمِائَةِ دِرْهَمٍ أَوْ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ وَ هُوَ وَاجِدٌ لَهَا يَشْتَرِى وَ يَتَوَضَّأَ أَوْ يَتَيَمَّمْ قَالَ لَا بَلْ يَشْتَرِي قَدْ أَصَابَنِي مِثْلَ هَذَا فَاشْتَرَيْتْ وَ تَوَضَّأْتُ وَ مَا يُشْتَرَى بِذَلِكَ مَالُ كَثِيرُ﴾. (6)

* قوله تعالى: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ﴾ ﴿44﴾

ص: 198


1- وسائل الشيعة، ج3، ص378/ تفسير العياشي، ج1، ص244/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- وسائل الشيعة، ج3، ص389/ تفسير العياشي، ج1، ص244/ تفسير البرهان
4- معاني الأخبار، ص283
5- تفسير العياشي، ج1، ص302
6- تفسير البرهان

2-4- امام صادق علیه السلام- ابوایّوب نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «تیمّم با خاک برای کسی که آب پیدا نکند، مانند کسی است که با آب برکه وضو گرفته باشد. مگر خداوند نفرموده است: ﴿فَتَيَمَّمُوا صَعيدًا طَيِّبًا﴾»! گفتم: «چنان چه در پایان وقت به آب دست یابد، چه»؟ فرمود: «نمازش گذشته است». گفتم: «آیا با آن تیمّم، می تواند نماز دیگری بخواند»؟ فرمود: «اگر آب ببیند و توانایی به دست آوردن آن را داشته باشد، تیمّم او باطل می شود».

3-4- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد تیمّم پرسیدم؛ دو دست خود را بر زمین کوبیده، بعد آن ها را بالا آورد و تکان داد و پس از آن، با دست های خویش، پیشانی و کف دستان خود را یک بار، مسح کرد.

4-4- امام کاظم علیه السلام- حسین بن ابی طلحه گوید: از امام کاظم علیه السلام در مورد آیه: ﴿أَوْ لَأَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُوا مَاء فَتَيَمَّمُوا صَعيدًا طَيِّبًا﴾ پرسیدم: «که حدّ و مرز آن کدام است، منظور از اگر آب نیافتید، از طریق خریدن یا غیر از خریدن است؟ در صورتی که به اندازه ی وضو یافت شد، با چه قیمتی خریداری کند؟ هزار، صد هزار، چقدر»؟ فرمود: «به اندازه ی توان و استطاعتش».

5-4- امام صادق علیه السلام- صَعيدًا جای بلند است و طَیَّبًا جایی است که آب از آن جا سرازیر می شود.

6-4- امام باقر علیه السلام- خداوند [وضو را به این شکل] واجب کرده که صورت و دست از آرنج تا نوک دست شسته شود و سر و دو پا مسح شود امّا اگر [فرد] در حالت مسافرت [که آب نیز در دسترس نباشد] یا مرض یا ضرورت باشد، خداوند حکم شستن (وضو) را از گردن او برداشته و (حکم تیمّم را واجب گرداند) و به جای شستن مسح را واجب کرده سپس فرموده: ﴿وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ إِلَى وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ﴾.

7-4- امام کاظم علیه السلام- صفوان گوید: از امام کاظم علیه السلام در مورد مردی پرسیدم: «برای نماز به وضو احتیاج داشت، امّا آب نمی یافت، به قیمت صد یا هزار درهم، به مقدار وضویش آب پیدا کرد.آیا آب را بخرد و با آن وضو بسازد، یا تیمّم کند»؟ حضرت فرمود: «نه، بلکه باید خریداری نماید. برای من نیز شبیه این مسأله پیش آمد؛ آب خریداری کردم و وضو گرفتم، امّا معمولاً پول زیادی بابت آن پرداخت نمی شود».

* آیا ندیدی کسانی را که بهره ای از کتاب آسمانی به آن ها داده شده است، [به جای این که از آن، برای هدایت خود و دیگران استفاده کنند، برای خویش] گمراهی می خرند، و می خواهند شما نیز گمراه شوید؟! ﴿44﴾

ص: 199

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ يَعْنِي ضَلُّوا فِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ يَعْنِي أَخْرَجُوا النَّاسَ مِنْ وَ لَايَةِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ اللهُ أَعْلَمُ بِأَعْدائِكُمْ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَ كَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا﴾ ﴿45﴾

1- علی بن ابراهيم رحمة الله- ﴿نَزَلَتْ فِي الْيَهُودِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ رَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنَا وَ اسْمَعُ وَ انْظُرْنا لَكَانَ خَيْراً هُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلاً﴾ ﴿46﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿نَزَلَتْ فِي الْيَهُودِ﴾. (3)

2- الكاظم علیه السلام- ﴿فَكَانَتْ هَذِهِ اللَّفْظَةُ رَاعِنَا مِنْ الْفَاظِ الْمُسْلِمِينَ الَّذِينَ يُخَاطِبُونَ بِهَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَقُولُونَ رَاعِنَا أَىِ ارْعَ أَحْوَالَنَا وَ اسْمَعْ مِنَّا نَسْمَعْ مِنْكَ وَ كَانَ فِي لُغَةِ الْيَهُودِ اسْمَعْ لَا سَمِعْتَ فَلَمَّا سَمِعَ الْيَهُودُ الْمُسْلِمِينَ يُخَاطِبُونَ بِهَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَقُولُونَ رَاعِنَا وَ يُخَاطِبُونَ بِهَا قَالُوا كُنَّا نَشْتِمُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله إِلَى الْآنِ سِرُاً فَتَعَالَوْا الْآنَ نَشْتِمُهُ جَهْراً وَ كَانُوا يُخَاطِبُونَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ يَقُولُونَ رَاعِنَا يُرِيدُونَ شَتْمَهُ فَتَفَطَّنَ لَهُمْ سَعْدُ بْنُ مُعَاذٍ الْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا أَعْدَاءَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ لَعْنَةُ اللَّه أرَاكُمْ تُريدُونَ سَبَّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تُوَهَّمُونَا أَنَّكُمْ تَجْرُونَ فِي مُخَاطَبَتِهِ مَجْرَانَا وَ اللَّهِ لَا سَمِعْتُهَا مِنْ أَحَدٍ مِنْكُمْ إِلَّا ضَرَبْتُ عُنُقَهُ وَ لَوْلَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَقْدِمَ عَلَيْكُمْ قَبْلَ التَّقَدُّمِ وَ الِاسْتِئْذَانِ لَهُ وَ لِأَخِيهِ وَ وَصِيَّهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام الْقَيَّمِ بِأمُورِ الْأُمَّةِ نَائِباً عَنْهُ لَضَرَبْتُ عُنْقَ مَنْ قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْكُمْ يَقُولُ هَذَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكَانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا وَ أَنْزَلَ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ لَا تَقُولُوا راعِنا

ص: 200


1- بحار الأنوار، ج36، ص147/ تفسیر القمی، ج1، ص139/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- تفسير القمي، ج1، ص139

1- پیامبر صلی الله علیه و آله- در مورد آیه: ﴿یَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ﴾؛ منظور این است که در موضوع امیرالمؤمنین علیه السلام گمراه شدند. وَ يُرِيدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِيلَ یعنی مردم را از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام خارج کردند.

* خدا دشمنان شما را بهتر می شناسد؛ [و آن ها نمی توانند زیانی به شما برسانند]. و کافی است که خدا ولیّ شما باشد؛ و کافی است که خدا یاور شما باشد. ﴿45﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- این آیه در مورد یهود نازل شده است.

* بعضی از یهود، سخنان را از موردش، تحریف می کنند؛ و [به جای این که بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»]، می گویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم و [نیز می گویند]: بشنو که هرگز نشنوی! [و از روی تمسخر می گویند]: راعنا [ما را تحمیق کن تا با زبان خود، حقایق را تحریف کنند و به آیین خدا، طعنه زنند. ولی اگر آن ها [به جای این همه لجاجت] می گفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم؛ و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده [تا حقایق را درک کنیم]»، برای آنان بهتر، و استوارتر بود. ولی خداوند، آن ها را به سبب کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از این رو جز عدّه کمی ایمان نمی آورند. ﴿46﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- این آیه در مورد یهود نازل شده است.

2- امام کاظم علیه السلام- واژه ی رَاعنا از الفاظی بود که مسلمانان برای مخاطب قرار دادن رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن استفاده می کردند و يَقُولُونَ رَاعِنَا معنی آن؛ به احوال ما رسیدگی بفرما و از ما بشنو، همچنان که ما از شما می شنویم، می باشد. این واژه در زبان یهود به معنی؛ بشنو، کر شوی، بود. هنگامی که یهودیان شنیدند که مسلمانان پیامبر صلی الله علیه و آله را با واژه ی رَاعنا مخاطب قرار می دهند، گفتند: «پیش از این، ما محمّد صلی الله علیه و آله را مخفیانه دشنام می دادیم، امّا اکنون می توانیم آشکارا او را دشنام دهیم». پس یهودیان با رَاعنا پیامبر صلی الله علیه و آله را خطاب می کردند و قصد آنان دشنام بود. سعد بن معاذ انصاری، به نیّت پلید آن ها پی برد و گفت: «ای دشمنان خدا! لعنت خدا بر شما باد، می بینم قصد دارید به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آشکارا دشنام دهید در حالی که ما را به این گمان بیندازید که دارید با استفاده از شیوه ی مخاطبه ما با رسول خدا صلی الله علیه و آله، او را خطاب می کنید. به خدا سوگند اگر از این پس، این واژه را از هر کدام از شما بشنوم، گردنش را خواهم زد و اگر از این اکراه نداشتم که بدون کسب اجازه از آن حضرت و از نایب و برادر او علیّ بن ابی طالب علیه السلام کاری انجام دهم، گردن هر کدام از شما که قبل از این هم این واژه را از او شنیده بودم، می زدم. پس خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عن مَوَاضِعهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعِ وَ رَاعَنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعنًا فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعنَا وَ أَطَعنَا وَ اسْمَع وَ انظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لهُمْ وَ أَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾. و فرمود: ای کسانی که ایمان آورده اید، مگویید «راعنا». (بقره/104). دشمنان شما از قوم یهود از این واژه برای دشنام به پیامبر صلی الله علیه و آله و شما

ص: 201

فَإِنَّهَا لَفْظَةٌ يَتَوَصَّلُ بِهَا أَعْدَاؤُكُمْ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى سَبِّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ سَبِّكُمْ وَ شَتْمِكُمْ وَ قُولُوا انْظُرْنَا أَیْ قُولُوا بِهَذِهِ اللَّفْظَةِ لَا بِلَفْظَةِ رَاعِنَا فَإِنَّهُ لَيْسَ فِيهَا مَا فِي قَوْلَكُمْ رَاعِنَا وَ لَا يُمْكِنُهُمْ أَنْ يَتَوَصَّلُوا بِهَا إِلَى الشَّتْمِ كَمَا يُمْكِنُهُمْ بِقَوْلِكُمْ رَاعِنَا وَ اسْمَعُوا إِذَا قَالَ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَوْلًا وَ أَطِيعُوا وَلِلْكَافِرِينَ يَعْنِي الْيَهُودَ الشَّاتِمِينَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَذَابٌ أَلِيمٌ وَجِيعُ فِي الدُّنْيَا إِنْ عَادُوا لِشَتْمِهِمْ وَ فِي الْآخِرَةِ بِالْخُلُودِ فِي النَّارِ﴾. (1)

3- ابن عباس رحمة الله- ﴿إِذَا سَبَّهُ بِالْقَبِيحِ اسْمَعْ لَا أَسْمَعَكَ اللَّهُ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنَا مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَ كَانَ أَمْرُ الله مَفْعُولاً﴾ ﴿47﴾

باب 1: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ﴾

1- 1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا إِلَى قَوْلِهِ فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ الْمَعْنِيُّ عَبْدُ اللَّهِ بْنِ سَلَامٍ وَ غَيْرُهُ فَلَمَّا أَسْلَمُوا دُوفِعَ عَنْهُمْ﴾. (3)

باب 2: ﴿آمِنُوا بِما نَزَّلْنَا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهَاً فَتَرُدَّها عَلَى أَدْبَارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَ كَانَ أَمْرُ اللَّهُ مَفْعُولاً﴾

1-2- الباقر علیه السلام- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا أَنزَلْتُ فِي عَلِيًّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهَا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَعْقَابِهَا الْآيَةَ فَأَمَّا قَوْلُهُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ يَعْنِي مُصَدِّقاً بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله﴾. (4)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَاهُ فِي عَلِىًّ علیه السلام﴾. (5)

باب 3: ﴿مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبَارِها﴾

اشاره

ص: 202


1- بحار الأنوار، ج9، ص331/ تفسير الإمام العسكرى، ص477/ تفسير البرهان
2- تفسير بحر العرفان، ج4، ص239
3- متشابه القرآن، ج1، ص182
4- بحار الأنوار، ج9، ص193/ الکافی، ج1، ص417/ تفسير البرهان/ تفسير العياشي، ج1، ص245/ تفسیر فرات الکوفی، ص105
5- الصراط المستقيم، ج1، ص288

استفاده می کنند و به جای آن بگویید: «و بگویید انظرنا. (بقره/104)». به معنی شنیدیم و اطاعت کردیم، از این پس واژه ی انظُرْنَا را به کار برید و واژه ی رَاعنَا را رها کنید. چون مانند لفظ رَاعنَا نمی توانند از آن سوء استفاده کنند. و [این توصیه را] بشنوید. (بقره/104). هر چه رسول خدا صلی الله علیه و آله به شما می گوید، بشنوید و اطاعت کنید و منظور از وَ لِلكَافِرِینَ؛ یعنی یهودیان دشنام دهنده به رسول خدا صلی الله علیه و آله و منظور از عذَابٌ أَلِیمٌ؛ یعنی دردی سخت در دنیا و درصورت تکرار دشنام، در آخرت، آتش جهنّم ابدی در انتظار آن هاست».

3- ابن عبّاس رحمة الله- وقتی عرب می خواست به کسی فحش دهد [نفرین می کرد و] می گفت: «خدا به حرفت گوش ندهد، گوش کن».

* ای کسانی که کتاب آسمانی به شما داده شده! به آن چه [بر پیامبر خود نازل کردیم- و هماهنگ با نشانه هایی است که با شماست- ایمان بیاورید، پیش از آن که صورت [انسانی] گروهی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آن ها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» (گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل) را از رحمت خود دور ساختیم؛ و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است. ﴿47﴾

بخش 1: ای کسانی که کتاب آسمانی به شما داده شده!

1-1- ابن عبّاس رحمة الله- شأن نزول آیه: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلَى أَدْبارِها﴾ در مورد عبدالله بن سلام و افرادی مثل اوست که [مسلمان نبودند ولی] وقتی اسلام آوردند، این عذاب از آن ها دفع شد».

بخش 2: ایمان بیاورید، پیش از آن که صورت [انسانی] گروهی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آن ها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» (گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل) را از رحمت خود دور ساختیم؛ و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است.

1-2- امام باقر علیه السلام- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا﴾ به آن چه در مورد علی علیه السلام نازل کردم، ایمان بیاورید. مُصَدِّقًا لَّما مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهَا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَ كَانَ أَمْرُ اللهِ مَفْعُولاً امّا این گفته ی خداوند که می فرماید: ﴿مُصَدِّقًا لَّما مَعَكُم﴾ یعنی باورداشتن رسول خدا صلی الله علیه و آله.

2-2- امام صادق علیه السلام- ﴿آمِنُوا بِما نَزَّلْنا﴾ یعنی به آن چه در مورد علی علیه السلام نازل کردیم، ایمان بیاورید.

بخش 3: پیش از آن که صورت [انسانی] گروهی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم.

ص: 203

1-3- الباقر علیه السلام- ﴿فَنَرُدَّها عَلَى أَدْبَارِهَا فِي ضَلَالَتِهَا ذَمّاً لَهَا بِأَنَّهَا لَا تُفْلِحُ أَبَداً﴾. (1)

2-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿قال رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله في خطبة الغدير:... مَعَاشِرَ النَّاسِ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَتَرُدَّها عَلَى أَدْبَارِها مَعَاشِرَ النَّاسِ النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي مَسْلُوك ثُمَّ فِي عَلِيًّ ثُمَّ فِي النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقَائِمِ الْمَهْدِیَّ الَّذِي يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٌّ هُوَ لَنَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنَا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرِينَ وَ الْمُعَانِدِينَ وَ الْمُخَالِفِينَ وَ الْخَائِنِينَ وَ الْآثِمِينَ وَ الظَّالِمِينَ وَ الْغَاصِينَ مِنْ جَمِيعِ الْعَالَمِينَ﴾. (2)

3-3- الباقر علیه السلام- ﴿يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ جَيْشَاً إِلَى الْكُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفَا فَيُصِيبُونَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْباً وَ سَبْياً فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَايَاتُ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ تَطْوِي الْمَنَازِلَ طَيّاً حَثِيثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرُ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِي أَهْلِ الْكُوفَةِ فِي ضُعَفَاءَ فَيَقْتُلُهُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيَّ بَيْنَ الْحِيرَةِ وَ الْكُوفَةِ وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفِرُ الْمَهْدِيُّ مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيَّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ فَيَبْعَثْ جَيْشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا يُدْرَكُهُ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ خَائِفاً يَتَرَقَبُ عَلَى سُنَّة مُوسَى بْن عِمْرَانَ علیه السلام قَالَ وَ يَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيُّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ فَيُخْسَفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةٌ نَفَرٍ يُحَوِّلُ اللَّهُ وُجُوهَهُمْ إِلَى أَقْفِيَتِهِمْ وَ هُمْ مِنْ كَلْبَ وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهَا فَنَرُدَّها عَلَى أَدْبَارِها﴾. (3)

4-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرِ الْجَعْفِىَّ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فِي حَدِيثٍ لَهُ طَوِيلٍ: يَا جَابِرٌ أَوَّلُ أَرْضِ الْمَغْرِبِ تَخْرَبُ أَرْضُ الشَّامِ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى رَايَاتٍ ثَلَاثَ: رَايَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ الْأَبْقَعَ وَ رَايَة السُّفْيَانِيَّ فَيَلْتَقِي السُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ فَيَقْتُلُهُ وَ مَنْ مَعَهُ، وَ رَايَةِ الْأَصْهَبِ ثُمَّ لَا يَكُونَ لَهُمْ هَمَّ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ يَمُرُّ جَيْشُهُ بِقِرْقِيسِيَاءَ فَيَقْتَتِلُونَ بِهَا مِائَةً أَلْفٍ مِنَ الْجَبَّارِينَ، وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ وَ عِدَّتْهُمْ سَبْعُونَ أَلْفَاً فَيُصِيبُونَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صُلْباً وَ سَبْياً فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَايَاتُ مِنْ نَاحِيَةِ خُرَاسَانَ تَطْوِى الْمَنَازِلَ طَيَّاً حَثِيثًا وَ مَعَهُمْ نَفَرُ

ص: 204


1- تفسير بحر العرفان، ج4، ص241
2- بحار الأنوار، ج37، ص211/ التحصين لابن طاوس، ص585/ الیقین، ص354
3- بحار الأنوار، ج52، ص237/ الغيبة للنعماني، ص279/ الاختصاص، ص255/ تفسير البرهان

1-3- امام باقر علیه السلام- ﴿فَنَرُدَّها عَلَى أَدْبارِها﴾ یعنی او را به آن تاریکی که در آن بود [که کفر باشد] باز می گردانیم که این بازگشت یک ذم و سرزنش برای اوست زیرا دیگر او هیچ گاه اصلاح نمی شود.

2-3- پیامبر صلی الله علیه و آله- پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه ی غدیر فرمود:... «ای گروه مردم! به خدا و پیامبرش و نوری که با او نازل شده- قرآن- ایمان بیاورید پیش از آن که صورت [انسانی] گروهی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم. ای گروه مردم! نور خداوند در من راه یافته، سپس در علی علیه السلام، و پس از آن در نسل او تا قائم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف جاری خواهد بود، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که حقّ خدا و هر حقّی را می گیرد، از ماست، زیرا خداوند ما را حجّتی بر اهل تقصیر و عناد و خلاف و خیانت و گناه و ستم و خلاصه بر همه ی جهانیان قرار داده است».

3-3- امام باقر علیه السلام- سفیانی سپاهی هفتاد هزار نفره به سوی کوفه گسیل می دارد. این سپاه به قتل و به صلیب کشیدن و اسیر کردن اهالی کوفه می پردازد. زمانی که آن ها به این اعمال مشغولند، پرچم هایی از سوی خراسان، پیش می آیند و منزل ها را به سرعت طی می کنند و همراه آنان جمعی از یاران قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند. یک نفر از موالی کوفه با گروهی ضعیف، قیام می کند که فرمانده لشکر سفیانی، او را بین حیره و کوفه به شهادت می رساند. سفیانی، جمعی را به سمت مدینه می فرستد. مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از مدینه به سوی مکّه خارج می شود، این خبر به فرمانده ی سپاه سفیانی می رسد که مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از مدینه خارج شده است و به مکّه می رود؛ پس سپاهی را به دنبال او اعزام می کند، امّا قبل از رسیدن سپاه، بر اساس سنّت موسی بن عمران علیه السلام، ترسان و منتظر، وارد مکّه می شود و فرمانده ی سپاه سفیانی در بیابان بیداء فرود می آید. در این هنگام، ندا دهنده ای از آسمان ندا می دهد: «ای بیابان! این قوم را نابود کن، و بیابان آن ها را می بلعد، به طوری که هیچ کس جز سه نفر جان سالم به در نمی برند. خداوند چهره ی این سه نفر را به پشت سرشان برمی گرداند. آن ها از قبیله ی کلب هستند، این آیه در مورد این سه نفر نازل شد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لَّما مَعكُم مِّن قَبْل أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا﴾».

4-3- امام باقر علیه السلام- جابر جعفی گوید: امام باقر علیه السلام در حدیثی طولانی به من فرمود: «ای جابر! [در آن سال اختلاف بسیاری در هر بخشی از نواحی غربی پدید خواهد آمد]. نخستین سرزمینی که خراب می شود شام است. در آن هنگام مردم سه گروه خواهند شد و زیر سه پرچم گرد خواهند آمد: اوّل پرچم سرخ و سفید، دوّم پرچم سیاه و سفید و سوّم پرچم سفیانی. آن گاه سفیانی با پرچمدار سیاه و سفید برخورد می کند و با یکدیگر نبرد می نمایند، و او و تمامی همراهانش را به قتل می رساند. آن گاه سفیانی شخص سرخ و سفید را می کشد، و دیگر هدفی نخواهد داشت جز این که به سوی عراق پیشروی کند. لشکریانش از قرقیسیا می گذرند و صدها هزارتن از گردنکشان را در آن جا می کشند. سفیانی لشکری به سوی کوفه می فرستد که تعداد آن ها هفتاد هزار مرد جنگی است. پس آن ها به کشتن و دار زدن و اسیر کردن اهل کوفه می پردازند. در همین اثناء که سرگرم این فجایع هستند پرچم هایی از ناحیه ی خراسان بلند می شود که به سرعت منزل ها را پشت سر می گذارند، و چندتن از اصحاب حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف با ایشان هستند. سپس مردی از غلامان اهل کوفه با عدّه ای از افراد ضعیف خروج می کند

ص: 205

مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِي أَهْلِ الْكُوفَةِ فِي ضُعَفَاءَ فَيَقْتُلُهُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيَّ بَيْنَ الْحِيرَةِ وَ الْكُوفَةِ وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُّ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أمِيرَ جَيْشَ السُّفْيَانِيَّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ عجل الله تعالی فرجه الشریف قَدْ خَرَجَ مِنَ الْمَدِينَة فَيَبْعَثُ جَيْشَاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا يُدْرِكُهُ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ خَائِفاً يَتَرَقَّبُ عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْن عِمْرَانَ علیه السلام، قَالَ وَ يَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشَ السُّفْيَانِيَّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي بِالْقَوْمِ فَيَخْسِفُ بِهِمُ الْبَيْدَاءُ، فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَرٍ يُحَوِّلُ اللَّهُ وُجُوهَهُمْ فِي أَقْفِيَتِهِمْ وَ هُمْ مِنْ كَلْبٍ وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَعْنِي الْقَائِمَ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهَاً فَنَرُدَّها عَلَى أَدْبَارِهَا﴾. (1)

باب 4: ﴿أَصْحَابَ السَّبْتِ﴾

اشاره

1-4- السّجّاد علیه السلام- ﴿كَانَ هَؤُلَاءِ قَوْماً يَسْكُنُونَ عَلَى شَاطِئِ بَحْرٍ نَهَاهُمُ اللَّهُ وَ أَنْبِيَاؤُهُ علیهم السلام عَنِ اصْطِيَادِ السَّمَكِ فِي يَوْمِ السَّبْتِ إِلَى قَوْلِهِ فَكَانُوا فِي الْمَدِينَةِ نَيَّفاً وَ ثَمَانِينَ أَلْفَاً فَعَلَ هَذَا مِنْهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً إِلَى قَوْلِهِ فَلَمَّا نَظَرَ الْعَشَرَةُ آلَافٍ وَ النَّيَّفَ أَنَّ السَّبْعِينَ أَلْفاً لَا يَقْبَلُونَ مَوَاعِظَهُمْ وَ لَا يَحْفِلُونَ بِتَخْوِيفِهِمْ إِيَّاهُمْ وَ تَحْذِيرِهِمْ لَهُمْ اعْتَزِلُوهُمْ إِلَى قَرْيَةٍ أُخْرَى قَرِيبَةٍ مِنْ قَرْيَتِهِمْ وَ قَالُوا إِنَّا نَكْرَهُ أَنْ يَنْزِلَ بِهِمْ عَذَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ فِي خِلَالِهِمْ فَأَمْسَوْا لَيْلَةً فَمَسَخَهُمُ اللَّهُ كُلَّهُمْ قِرَدَةً وَ بَقِيَ بَابُ الْمَدِينَةِ مُغْلَقَا لَا يَخْرُجُ مِنْهُمْ أَحَدٌ وَ لَا يَدْخُلُ عَلَيْهِمْ أَحَدُ وَ تَسَامَعَ بِذَلِكَ أَهْلُ الْقُرَى فَقَصَدُوهُمْ وَ تَسَلَّمُوا حِيطَانَ الْبَلَدِ فَاطَّلَعُوا عَلَيْهِمْ فَإِذَا كُلَّهُمْ رِجَالُهُمْ وَ نِسَاؤُهُمْ قِرَدَةً يَمُوجُ بَعْضُهُمْ فِي بَعْضٍ يَعْرِفُ هَؤُلَاءِ النَّاظِرُونَ مَعَارِفَهُمْ وَ قَرَابَاتِهِمْ وَ خَلَطَاءَهُمْ يَقُولُ الْمُطَّلِعُ لِبَعْضِهِمْ أَنْتَ فُلَانُ أَنْتَ فلَانٌ فَتَدْمَعْ عَيْنُهُ وَ يُومِئُ بِرَأْسِهِ أَنْ نَعَمْ فَمَا زَالُوا كَذَلِكَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ثُمَّ بَعَثَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَطَراً وَ ريحاً فَجَرَفَتْهُمْ إِلَى الْبَحْرِ وَ مَا بَقِيَ مَسْخُ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ وَ أَمَّا الَّذِينَ تَرَوْنَ مِنْ هَذِهِ الْمُصَوَّرَاتِ بِصُورِهَا فَإِنَّمَا هِيَ أَشْبَاهُهَا لَا هِيَ بِأَعْيَانِهَا وَ لَا مِنْ نَسْلِهَا ثُمَّ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ مَسَخَ هَؤُلَاءِ لِاصْطِيَادِهِمْ السَّمَكَ فَكَيْفَ تَرَى عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ حَالَ مَنْ قَتَلَ أَوْلَادَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هَتَكَ حُرْمَتَهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَ إِنْ لَم يَمْسَخْهُمْ فِي الدُّنْيَا فَإِنَّ الْمُعَدَّ لَهُمْ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ أَضْعَافُ عَذَابِ الْمَسْخِ ثُمَّ قَالَ علیه السلام أَمَا إِنَّ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ اعْتَدَوْا فِي السَّبْتِ لَوْ كَانُوا حِينَ هَمُّوا بِقَبِيحِ فِعَالِهِمْ

ص: 206


1- تفسير العياشي، ج1، ص244/ تفسير البرهان

که فرماندهی لشکر سفیانی او را بین حیره و کوفه به قتل می رساند. آنگاه سفیانی گروهی را به مدینه می فرستد، پس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از آن جا به سوی مکّه کوچ می کند. به فرماندهی لشکر سفیانی خبر می رسد که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از مدینه خارج گردیده، لذا سپاهی در پی آن بزرگوار روانه می سازد که به او نمی رسند تا این که آن حضرت با بیم و هراس همچون موسی بن عمران علیه السلام به مکّه داخل می شود». امام باقر علیه السلام فرمود: «و فرمانده و لشکریان سفیانی در بیابان بیداء فرود می آیند، پس منادی از آسمان بانگ می زند: ای بیداء! این قوم را نابود کن، و زمین بیداء آن ها را به کام خود فرو می برد. جز سه تن کسی از آن ها جان سالم بدر نمی برد. خداوند صورت های آن سه را به پشت بر می گرداند. و آنان از قبیله ی کلب می باشند که درباره ی آن ها این آیه نازل شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لَّما مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا﴾.

بخش 4: اصحاب سبت.

1-4- امام سجّاد علیه السلام- آنان از ساکنان ساحل بودند که که خدا و انبیاء علیهم السلام آن ها را از صید ماهی در روز شنبه نهی کرده بودند تا آن جا که فرمود: «در آن شهر هشتادهزار و خورده ای فرد زندگی می کردند که هفتاد هزار نفر آنان این کار را می کردند (معصیت امر خدا) و وقتی که آن ده هزار و خورده ای آدم دیدند که باقی اهل شهر نصیحت های آنان را قبول نمی کنند و خودشان را از بیم و انداری که به آن ها داده می شود به زحمت نمی اندازند و قبول نمی کنند و دست از کار خود بر نمی دارند، آن ها را ترک کرده و به روستایی نزدیک آن روستا کوچ کردند، و گفتند: «ما خوش نداریم که عذاب خدا بر آن ها نازل شود و ما در بین آن ها باشیم، پس شب گذشت و خدا همه ی آنان [که در شهر مانده بودند] را تبدیل به میمون کرد و مسخ شدند و درب های شهر بسته ماند و هیچ کس از شهر خارج نشد و هیچ کس نیز نمی توانست وارد شهر شود، این خبر به گوش روستاهای کناری رسید و آنان به سمت این روستا حرکت کردند و از دیوارهای شهر بالا رفتند و بر احوال آنان مطلع شدند و دیدند که همه ی آنان و زنانشان تبدیل میمون شده اند که دسته دسته با هم حرکت می کنند، مردم بعضی از آنان را از روی بعضی علائم و نزدیکی هایی که با آنان داشتند و مراوداتی که داشتند می شناختند و آن فرد مطّلع رو به آن میمون می کرد و می گفت: تو فلانی هستی و تو فلانی. و شروع به گریه می کرد و بر سر خود می زد که آری تو فلانی هستی، سی روز بر این منوال گذشت تا آن که خدا باران و بادی تند فرستاد که آن ها (میمون ها) را به دریا انداخت و بقیّه نیز بعد از سه روز مسخ شدند ولی این میمون هایی که امروز می بینید، فقط شبیه به آن ها هستند نه این که خود آن ها باشند و یا از نسل آن ها باشند. خداوند اینان را به خاطر آن که ماهی های دریا را می کشتند و شکار می کردند را مسخ فرمود، پس ببینید نزد خدا حکم کسی که فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله را می کشد. و حرمت آنان را می شکند چیست؟! و اگر آنان را در این دنیا مسخ نمی کند، برای آنان در قیامت عذابی چندین برابر عذاب مسخ آماده کرده است. اگر این

ص: 207

سَأَلُوا رَبَّهُمْ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ علیهم السلام لَعَصَمَهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يُلْهِمْهُمْ ذَلِكَ وَ لَمْ يُوَفِّقْهُمْ لَهُ فَجَرَتْ مَعْلُومَاتُ اللَّهِ فِيهِمْ عَلَى مَا كَانَ سُطِرَ فِي اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِيماً﴾ ﴿48﴾

باب 1: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام ﴿عَنْ سُلَيْمَانَ بْن خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذَلِكَ لَمَنْ يَشَاءُ الْكَبَائِرَ فَمَا سِوَاهَا قَالَ قُلْتُ دَخَلَتِ الْكَبَائِرُ فِي الاسْتِثْنَاءِ قَالَ نَعَمْ﴾. (2)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لَمِنْ يَشَاءُ هَلْ تَدْخُلُ الْكَبَائِرُ فِي مَشِيئَةِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ ذَاكَ إِلَيْهِ عَزَّوَجَلَّ إِنْ شَاءَ عَذَّبَ عَلَيْهَا وَ إِنْ شَاءَ عَفَا﴾. (3)

3-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةُ فَظْلَمُ لَا يُغْفَرْ وَ ظُلْمُ لَا يُتْرَکُ وَ ظُلْمُ مَغْفُورُ لَا. يُطْلَبُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَالشَّرُكَ بِاللَّهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظَلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضَ الْهَنَاتِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكَ فَظَلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً الْقِصَاصِ هَنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بالمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسَّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ﴾. (4)

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿مُوسَى بْن جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ الْبَصْرِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام... فَقَالَ يَا عَمْرُو أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الشَّرْكَ بِاللَّهِ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ﴾. (5)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُبَيْدِ بْن زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أخْبِرْنِي عَنِ الْكَبَائِرِ فَقَالَ هُنَّ خَمْسُ وَ هُنَّ مِمَّا أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَيْهِنَّ النَّارَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ قَالَ إِنَّ الَّذِينَ

ص: 208


1- بحار الأنوار، ج14، ص56
2- الکافی، ج2، ص284/ تفسیر القمی، ج1، ص139/ تفسير العياشي، ج1، ص246/ وسائل الشيعة، ج15، ص336/ مستدرک الوسائل، ج11، ص362/ تفسير البرهان
3- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص574/ وسائل الشيعة، ج15، ص334/ تفسير البرهان
4- نهج البلاغة، ص255/ غرر الحکم، ص455/ بحار الأنوار، ج7، ص271/ أعلام الدين، ص107/ شرح نهج البلاغة، ج 10، ص33/ مجموعة ورام، ج1، ص54/ مستدرک الوسائل، ج12، ص104
5- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص563/ بحار الأنوار، ج47، ص216/ المناقب، ج4، ص251

افرادی که در حکم روز شنبه تعدّی کردند، هنگامی که دچار گناه شدندشان و جایگاه محمّد و آلش علیهم السلام را وجیه نزد خدا قرار می دادند، حتماً خدا آن ها را از آن عذاب مصون می داشت امّا خدای این معنا را به آن ها الهام نکرد و به این کار موفّق نشدند سپس آن چه که در لوح محفوظ نوشته شده و نزد خدا معلوم و حتمی است در مورد آن ها اجرا شد».

* خداوند [هرگز] شرک به او را نمی بخشد؛ و کم تر از آن را برای هرکس بخواهد [و شایسته بداند] می بخشد. و آن کس که برای خدا، همتایی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است. ﴿48﴾

بخش 1: خداوند [هرگز] شرک به او را نمی بخشد؛ و کم تر از آن را برای هرکس بخواهد [و شایسته بداند] می بخشد.

1-1- امام صادق علیه السلام- سلیمان بن خالد نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: در آیه: ﴿إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ﴾ چه کبیره باشد چه غیر آن [خدا می بخشد]. از امام علیه السلام پرسیدم: «آیا کبائر هم داخل در استثنا هست»؟ فرمود: «بله».

2-1- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ﴾ سؤال شد: «آیا گناهان کبیره در مشیّت خداوند وارد می شوند [که آن ها را نیز ببخشد]»؟ فرمود: «آری، این مورد به علم پروردگار بر می گردد؛ اگر بخواهد گناهکار را مجازات می کند و اگر بخواهد او را عفو می کند».

3-1- امام علی علیه السلام- بدانید که ظلم و ستم، سه گونه است: «ستم نابخشودنی و ستم قابل پی گیری، و ستم آمرزیده و بی پیگیری، امّا ظلم نیامرزیدنی؛ شرک به خداست، خداوند سبحان فرموده است: ﴿إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ﴾؛ امّا ستمی که آمرزیده می شود، ظل-م ب-ر خ-ود در برخی پیشامدها است. و امّا ستمی که پی گیری می شود؛ ستم مردم به یکدیگر است، بازخواست در آن جا سخت است، زخم با کارد و تازیانه زدن نیست ولی چنان است که این ها در برابرش کوچک است».

4-1- امام صادق علیه السلام- از امام کاظم علیه السلام روایت است: عمرو بن عبید بصری خدمت امام صادق علیه السلام رسید. امام علیه السلام به ایشان فرمود: «... ای عمرو! بزرگ ترین کبائر، شرک به خدا است، خداوند تبارک و و تعالی در قرآن می فرماید: ﴿إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ﴾».

5-1- امام صادق علیه السلام- عبید بن زراره گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «مرا نسبت به گناهان کبیره آگاه ساز». حضرت فرمود: «گناهان کبیره پنج گناهند و آن ها گناهانی هستند که خداوند بر آن ها آتش دوزخ را واجب گردانده و می فرماید: ﴿إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ﴾ و می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ

ص: 209

يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً وَ قَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ... وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا... وَ رَمْیُ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ وَ قَتْلُ مُؤْمِن مُتَعَمِّداً عَلَى دِينِهِ﴾. (1)

6-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنِ الْحُسَيْنِ بْن عَلَىًّ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْن أَبِي طَالِبِ علیه السلام قَالَ:... وَ لَقَدْ سَمِعْتُ حَبِيِبي رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَقُول: لَوْ أَنَّ الْمُؤْمِنَ خَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا وَ عَلَيْهِ مِثْلُ ذُنُوبِ أَهْلِ الْأَرْضِ لَكَانَ الْمَوْتُ كَفَّارَةً لِتِلْكَ الذُّنُوبِ ثُمَّ قَالَ صلی الله علیه و آله مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِإِخْلَاصٍ فَهُوَ بَرِىءُ مِنَ الشِّرْكِ وَ مَنْ خَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا لَا يُشْرِكْ بِاللَّهِ شَيْئاً دَخَلَ الْجَنَّةَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ شِيعَتِكَ وَ مُحِبَّيكَ يَا عَلِيُّ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَذَا لِشِيعَتِي قَالَ صلی الله علیه و آله إِى وَ رَبِّي إِنَّهُ لِشِيعَتِكَ وَ إِنَّهُمْ لَيَخْرُجُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ يَقُولُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِىُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام حُجَّةُ اللَّهِ فَيُؤْتَوْنَ بِحْلَلٍ خُضْرٍ مِنَ الْجَنَّةَ وَ أَكَالِيلَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ تِيجَانٍ مِنَ الْجَنَّةِ وَ نَجَائِبَ مِنَ الْجَنَّةِ فَيَلْبَسُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ خَلَّةً خَضْرًاءَ وَ يُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ الْمَلِكِ وَ إِكْلِيلْ الْكَرَامَةِ ثُمَّ يَرْكَبُونَ النَّجَائِبَ فَتَطِيرُ بِهِمْ إِلَى الْجَنَّةِ لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ﴾. (2)

7-1- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ عَلِيِاً علیه السلام أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ فَقَالَ أَيَّةُ آيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ أَرْجَى عِنْدَكُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ قَالَ حَسَنَةٌ وَ لَيْسَتْ إِيَّاهَا... فَقَالَ علیه السلام سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَقُولُ أَرْجَى آيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفِي النَّهَارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ وَ قَرَأَ الْآيَةَ كُلَّهَا﴾. (3)

8-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَا فِي الْقُرْآنِ آيَةُ أَحَبَ إِلَى مِنْ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ﴾. (4)

ص: 210


1- وسائل الشيعة، ج15، ص327/ ثواب الأعمال، ص233
2- من لا يحضره الفقیه، ج4، ص411/ بحار الأنوار، ج65 ، ص140/ جامع الأخبار، ص34/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج79، ص220/ تفسير العياشی ، ج2، ص161/ مستدرک الوسائل، ج3، ص39
4- التوحيد، ص409/ تفسير البرهان

أَمْوالَ الْيَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾؛ و می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید، چون کافران را حمله ور دیدید به هزیمت پشت مکنید. (انفال/15). و فرمود: ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا بترسید، و اگر ایمان آورده اید، از ربا هر چه باقی مانده است رها کنید. (بقره/278). و متّهم ساختن زنان شوهردار ساده دل با ایمان و کشتن مؤمنی از روی عمد به خاطر دیندار بودنش».

6-1- امام علی علیه السلام- امام حسین علیه السلام از امام علی علیه السلام نقل می کند:... از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: اگر مؤمنی هم سنگ گناهان اهل زمین بر شانه اش سنگینی کند، مرگ، کفّاره ی تمام این گناهان خواهد بود. هر کسی با اخلاص لا اللهَ إِلَّا اللهُ بگوید از شرک خدا بَری است و هرکس، در حالی از دنیا برود که هیج شرکی به خدا نورزد، به بهشت می رود. سپس این آیه را تلاوت نمود: ﴿إِنَّ اللهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء﴾ اى على علیه السلام! خداوند هر کس را که از مریدان و پیروان تو باشد، بخواهد می بخشد. عرض کردم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! این استثناء برای پیروان من است»؟ فرمود: «به خدا سوگند، آری، این برای پیروان توست و آن ها در روز قیامت در حالی که این عبارت لا الله الا الله، محمّد رسول الله، علیّ بن ابی طالب حجة الله را بر زبان جاری می کنند، از قبرهای خود بیرون می آیند. برای پیروان علی علیه السلام لباس هایی سبز رنگ و حلقه های گل و مرکب هایی از بهشت خواهند آورد. پس هر یک از آنان لباسی سبز رنگ بر تن کرده و بر سر، تاج شاهی و تاج گل کرامت نهاده و سپس بر این مرکب های نجیب، سوار شده و به پرواز در می آیند. مرکب ها پرواز کرده و آن ها را به بهشت می برند؛ آن وحشت بزرگ غمگینشان نکند. و فرشتگان به دیدارشان آیند که این همان روزی است که به شما وعده داده بودند. (انبیاء/103)».

7-1- امام باقر علیه السلام- امام علی علیه السلام نزد مردم آمد و فرمود: «کدام آیه نزد شما امیدوار کننده تر است»؟ عدّه ای گفتند: «إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لَنْ يَشاءُ» فرمود: «آیه ی نیکویی است امّا منظور من نیست»... سپس فرمود: «از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: امیدوار کننده ترین آیه در قرآن آن جا است که می فرماید: نماز بگزار در آغاز و انجام روز و ساعاتی از شب. زیرا نیکی ها، بدی ها را از میان می برند. این اندرزی است برای اندرز پذیران . (هود/114)».

8-1- امام علی علیه السلام- در قرآن آیه ای برای من دوست داشتنی تر از این نیست که خداوند بزرگ می فرماید: ﴿إِنَّ اللهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء﴾.

ص: 211

9-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرِ الْأَنْصَارِىَّ علیه السلام، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ يَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِوَ لَايَةِ عَلَىَّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام وَ طَاعَتِهِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ فَإِنَّهُ مَعَ وَ لَايَتِهِ﴾. (1)

10-1- الباقر علیه السلام- ﴿إِذا دُعِيَ اللهُ بِوَ لَايَةِ عَلَىًّ علیه السلام وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ يَعْنِي بِعَلِيٍ علیه السلام تُؤْمِنُوا أَيْ إِذَا ذُكِرَ إِمَامُ غَيْرُهُ تُؤْمِنُوا بِهِ﴾. (2)

11-1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ الْجَاحِدُ لِوَ لَايَةِ عَلَىًّ علیه السلام كَعَابِدِ وَ ثَنٍ﴾. (3)

12-1- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ الْإِسْلَامُ غَيْرُ الْإِيمَانِ وَ كُلُّ مُؤْمِنٍ مُسْلِمُ وَ لَيْسَ كُلُّ مُسْلِمٍ مُؤْمِناً وَ لَا يَسْرِقُ السَّارِقُ حِينَ يَسْرِقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يَزْنِي الزَّانِي وَ هُوَ مُؤْمِنُ وَ أَصْحَابُ الْحُدُودِ مُسْلِمُونَ لَامُؤْمِنُونَ وَ لَا كَافِرُونَ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يُدْخِلُ النَّارَ مُؤْمِناً وَ قَدْ وَعَدَهُ الْجَنَّةَ وَ لَا يُخْرِجُ مِنَ النَّارِ كَافِراً وَ قَدْ وَ عَدَهُ النَّارَ وَ الْخُلُودَ فِيهَا وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ﴾. (4)

13-1- العسكرى علیه السلام- ﴿قَالَ أَبُو هَاشِمٍ سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ يَعلیه السلام قُولُ إِنَّ اللَّهَ لَيَعْفُو يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَفْواً يُحِيطُ عَلَى الْعِبَادِ حَتَّى يَقُولَ أَهْلُ الشِّرْكِ وَ الله رَبَّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ فَذَكَرْتُ فِي نَفْسِي حَدِيثاً حَدَّثَنِي بِهِ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَرَأَ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ مَنْ أَشْرَكَ فَأَنْكَرْتُ ذَلِكَ وَ تَنَمَّرْتُ لِلرَّجُل فَأَنَا أَقُولُ فِي نَفْسِي إِذْ أَقْبَلَ عَلَى فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ مَنْ يَشَاءُ بِئْسَمَا قَالَ هَذَا وَ بِئْسَمَا رَوَى﴾. (5)

14-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فِي كِتَابِ سَعْدِ السُّعُودِ لِلنُّفُوسِ مَنضُودٍ: مِنْ تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى: إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ قَالَ: لَمَّا جَعَلَ مُطْعِمُ بْنُ عَدِيَّ بْنِ نَوْفَلٍ لِغُلَامِهِ وَحْشِىًّ إِنْ هُوَ قَتَلَ حَمْزَةَ رحمة الله أَنْ يُعْتِقَهُ فَلَمَّا قَتَلَهُ وَ قَدَّمُوا أَمَلَهُ فَلَمْ يُعْتِقَهُ فَبَعَثَ وَحْشِيُّ جَمَاعَةً إِلَى النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ مَا يَمْنَعُنَا مِنْ دِينِكَ إِلَّا أَنَّنَا سَمِعْنَاكَ تَقْرَأْ فِي كِتَابِكَ أَنَّ مَنْ يَدْعُو مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ يَقْتُلُ النَّفْسَ وَ يَزْنِي يَلْقَ أَثَاماً وَ يُخَلَّدْ فِي الْعَذَابِ وَ نَحْنُ قَدْ فَعَلْنَا هَذَا كُلَّهُ. فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ تَعَالَى: إِلَّا مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَقَالُوا: نَخَافُ لَا نَعْمَلْ صَالِحاً. فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ: إِنَّ اللَّهَ لَا

ص: 212


1- بحار الأنوار، ج36، ص136/ تفسیر العیاشی، ج1، ص245/ تفسیر فرات الکوفی، ص105/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج23، ص363
3- بحار الأنوار، ج24، ص123
4- بحار الأنوار، ج10، ص228
5- بحار الأنوار، ج6، ص6/ الخرائج و الجرائح، ج2، ص686/ الصراط المستقيم، ج2، ص209

9-1- امام باقر علیه السلام- جابر انصاری گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: «ای جابر! خداوند، شرک به ولایت على علیه السلام [و قبول نکردن آن] را گناه نابخشودنی می داند و هر گناه دیگری را اگر ولایت علی علیه السلام را پذیرفته باشد می بخشد».

10-1- امام باقر علیه السلام- ﴿ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللهُ﴾ به ولايت على علیه السلام، ﴿وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِن يُشْرَكْ بِهِ﴾ يعنى به على علیه السلام، تُؤْمِنُوا یعنی زمانی که امامی غیر از او ذکر شود به او ایمان می آورید.

11-1- امام صادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ﴾؛ خداوند کسی را که شریک برایش قرار دهد، نمی آمرزد. منکر ولایت علی علیه السلام مانند بت پرست است.

12-1- امام صادق علیه السلام- غیر ایمان است هر مؤمنی مسلمان است امّا هر مسلمانی مؤمن نیست. سارق در حالت سرقت، مؤمن نیست و زناکار در حال زنا ایمان ندارد کسانی که حد بر آن ها جاری شده مسلمان هستند؛ ولی نه مؤمن هستند و نه کافر؛ خداوند تبارک و تعالی مؤمنی را که وعده ی بهشت به او داده داخل آتش نمی کند و کافری را که وعده ی جهنّم و عذاب جاوید به او داده از آتش خارج نمی نماید و غیر از این دو را برای هر که بخواهد ببخشد.

13-1- امام سجاد علیه السلام- ابوهاشم می گوید: از امام حسن عسکری علیه السلام شنیدم که فرمود: «خداوند در روز قیامت، چنان مردم را عفو می کند و از گناهان آن ها می گذرد که بر قلب هیچ کس خطور نکرده است تا این که اهل شرک می گویند: «خدا پروردگار ماست و ما مشرک نیستیم. (انعام/23)». در این هنگام، حدیثی به یادم آمد که مردی شیعه از اهل مکّه گفته بود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آیه: زیرا خدا همه گناهان، را می آمرزد. (زمر/53). را تلاوت کرد، مردی گفت: «[روایت است که] کسی که شرک بورزد را نیز می بخشد»! من این حدیث را انکار کردم و به او پرخاش نمودم. در این فکر بودم که امام علیه السلام رو به من کرد و فرمود: «﴿إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ﴾ چه بد گفته و چه بد روایت کرده است».

14-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- در تفسیر این آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ﴾ آمده است که وقتی مطعم بن عدی نوفل با غَلامش وحشی توافق کرد که اگر حمزه سیدالشهدا رحمة الله را بکشد آزادش می کند و او نیز چنین کرد و او را به آرزویش رساند، مطعم او را آزاد نکرد، پس وحشی [که از کردار خود پشیمان شده بود] عدّه ای را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که چیزی ما را از این که به دین تو ایمان بیاوریم منع نمی کند مگر آن که شنیده ایم که تو در کتابت می خوانی هرکس برای خدا شریک قائل شود و کسی را بکشد و زنا کند، در آخرت به عذاب دچار می شود و در آن عذاب ماندگار و دائمی خواهد بود و ما همه ی این کارها را کرده ایم! پیامبر صلی الله علیه و آله به او پیغام فرستاد: مگر آن کس که توبه کرد و ایمان آورد و کارهای شایسته کرد. (مریم/60) و حشی پیام فرستاد که، ما می ترسیم که نتوانیم عمل صالحی انجام دهیم [تا طبق کلام تو رستگار شویم] پیامبر پیغام فرستاد ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ لَمَنْ يَشَاءُ﴾. وحشی گفت: «می ترسیم که داخل در مشیّت خدا نشویم و خدا نخواهد که ما را ببخشد»! پیامبر صلی الله علیه و آله به او پیغام فرستاد: ای بندگان من که بر زبان خویش اسراف کرده اید، از

ص: 213

يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ مَنْ يَشَاءُ. فَقَالُوا: نَخَافُ أَلَّا نَدْخُلَ فِي الْمَشِيَّةِ. فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ: يَا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً. فَجَاءُوا وَ أَسْلَمُوا. فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله لِوَحْشِيًّ قَاتَلِ حَمْزَةَ رحمة الله غَيِّبٌ وَجْهَكَ عَنِّى فَإِنَّنِي لَا أَسْتَطِيعُ النَّظَرَ إِلَيْكَ فَحَلَقَ فَمَاتَ فِي الْخَمْرِ﴾. (1)

15-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿ثَمَانِ آيَاتٍ نَزَلَتْ فِى سُورَةِ النِّسَاءِ خَيْرٌ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ: يُرِيدُ اللهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ. وَ يُرِيدُ اللهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ. إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ. إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ. وَ مَنْ يَظْلِمُ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ. إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ فِي الْمَوْضِعَيْنِ. مَا يَفْعَلُ اللهُ بِعَذَابِكُمْ﴾. (2)

16-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْإِنْسَانُ مُشْرِكاً قَالَ فَقَالَ مَنِ ابْتَدَعَ رَأْياً فَأَحَبَّ عَلَيْهِ أَوْ أَبْغَضَ﴾. (3)

باب 2: ﴿وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِيماً﴾

اشاره

2-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ اعْلَمْ أَنَّ مَنْ آثَرَ الْمُنَافِقِينَ عَلَى الصَّادِقِينَ وَ الْكُفَّارَ عَلَى الْأَبْرَارِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللهِ إِثْماً عَظِيماً﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً﴾ ﴿49﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿نَزَلَتْ فِي الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى حِينَ قَالُوا: نَحْنُ أَبْنَاءُ اللهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ وَ قَالُوا: لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى﴾. (5)

2- الباقر علیه السلام- ﴿ثَلَاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ شَيْخُ زَانٍ وَ مَلِكُ جَبَّارُ وَ مُقِلُّ مُخْتَالُ﴾. (6)

ص: 214


1- سعد السعود، ص211
2- تفسير بحر العرفان، ج4، ص243
3- وسائل الشيعة، ج27، ص60/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج90، ص116
5- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص245
6- الکافی، ج2، ص311

رحمت خدا مأیوس مشوید. زیرا خدا همه ی گناهان را می آمرزد. (زمر/53) پس وحشی و عدّه ای از همراهانش نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و اسلام آوردند، امّا پیامبر صلی الله علیه و آله به وحشی که قاتل حمزه رحمة الله بود فرمود: «[اسلام تو پذیرفته شد امّا به خاطر کشتن عمویم] رویت را از من دور کن [به نحوی که هیچ گاه نبینمت] که من توان دیدن تو را ندارم»، پس وحشی سرش را تراشید [و از جامعه طرد شد] و در حالی که شراب خواری می کرد مرد.

15-1- ابن عبّاس رحمة الله- هشت آیه است که در سوره ی نساء نازل شده که از هرچه که آسمان بر آن تابیده و سپس غروب کرده برای امّت بهتر است، آن جا که می فرماید: ﴿يُرِيدُ اللهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُم﴾؛ (نساء/28). ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْه﴾؛ (نساء/31). ﴿إِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّة﴾؛ (نساء/40). ﴿و وَ مَنْ يَعْمَل سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَه﴾؛ (نساء/110). ﴿إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ﴾ که در دو جا تکرار شده ﴿ما يَفْعَلُ الله بِعَذَابِكُم﴾؛ (نساء/147).

16-1- امام صادق علیه السلام- ابو عبّاس گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد پایین ترین مرتبه ی شرک انسان پرسیدم، فرمود: «کسی که فکری نو (بدعتی) آورد و براساس آن معیار ساختگی، دوست بدارد یا دشمن بدارد».

بخش 2: و آن کس که برای خدا همتایی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است.

1-2- امام علی علیه السلام- بدانید که کسی که در نظرش منافقین به راستگویان برتری داشته باشند و کافرین به نیکان و ابرار برتری داشته باشند، فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ إِثْماً عَظِيماً.

* آیا ندیدی کسانی را که [بی جهت] خودستایی می کنند؟! ولی خدا هر کس را بخواهد [و شایسته بداند]، ستایش می کند؛ و کم ترین ستمی به آن ها نخواهد شد. ﴿49﴾

1- امام باقر علیه السلام- درباره ی یهودیان و نصرانیان نازل شده است که می گفتند: «ما فرزندان و دوستان خدا هستیم. (مائده/18). و می گفتند: جز یهودیان و ترسایان کسی به بهشت نمی رود. (بقره/111)».

2- امام باقر علیه السلام- سه گروه هستند که خدا با آن ها سخن نمی گوید و به آنان در قیامت نمی نگرد و آن ها را [از گناه] پاک نمی سازد و عذاب دردناکی برای آن هاست (آل عمران/77). پیرمردی که زنا کند و پادشاهی که ستم کند و معتاد به شراب خواری.

ص: 215

3- الصّادق علیه السلام- ﴿تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اللَّهِ وَ لَا تَكُونُوا أَعْرَاباً فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهُ فِي دِينِ اللَّهِ لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَمْ يُزَکَّ لَهُ عَمَلا﴾. (1)

4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿هُوَ مَا يَكُونُ فِي شَقِّ النَّوَاةِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿انظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ وَ كَفَى بِهِ إِثْمًا مُّبِينًا﴾ ﴿50﴾

* قوله تعالى: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدِى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً﴾ ﴿51﴾

* قوله تعالى: ﴿أُوْلَئكَ الَّذِينَ لَعَنهُمُ اللهُ وَ مَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا﴾ ﴿52﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿نَزَلَتْ فِي الْيَهُودِ حِينَ سَأَلَهُمْ مُشْرِكُو الْعَرَب فَقَالُوا أَ دِينُنُا أَفْضَلُ أَمْ دِينُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله قَالُوا بَلَى دِينُكُمْ أَفْضَلُ﴾. (3)

2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَكَانَ جَوَابُهُ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا يَقُولُونَ لِأَئِمَّة الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ هؤُلاءِ أَهْدَى مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام سَبِيلاً أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ يَلْعَنِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿أَمْ لَهُمْ نَصيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقيراً﴾ ﴿53﴾

1- العسكري علیه السلام- ﴿فِي تَفسِيرِ الإِمَامَ علیه السلام: قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام... وَ إِنَّ مِنْهَا يَعْنِي مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ إِذَا أَقْسَمَ عَلَيْهَا بِاسْمِ اللهِ وَ بِأَسْمَاءِ أَوْلِيَائِهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةَ

ص: 216


1- تفسير بحر العرفان، ج5، ص89
2- تفسير بحر العرفان، ج4، ص245
3- بحار الأنوار، ج9، ص193/ تأويل الآيات الظاهرة، ص137/ تفسیر القمی، ج1، ص140
4- الکافی، ج1، ص205/ إرشاد القلوب، ج2، ص297/ تأويل الآيات الظاهرة، ص136/ دعائم الإسلام، ج1، ص20/ تفسير البرهان

3- امام صادق علیه السلام- مسائل دین خدا را بفهمید و عرب بیابانی نباشید زیرا هر که مسائل دین خدا را نفهمد روز قیامت خدا به او نظر نمی کند و کرداری را از او پاک نمی سازد.

4- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از آن، همان شکافی است که در هسته ی (خرما) است.

* ببین چگونه بر خدا دروغ می بندند! و همین گناه [بزرگ و] آشکار، [برای مجازات آنان] کافی است. ﴿50﴾

* آیا ندیدی کسانی را که بهره ای از کتاب آسمانی به آنان داده شده، [با این حال]، به «جِبْتِ» و «الطَّاغُوتِ» (بت و بت پرستان) ایمان می آورند، و درباره ی کافران می گویند: «آن ها، از کسانی که ایمان آورده اند، به راه هدایت نزدیک ترند»؟! ﴿51﴾

* آن ها کسانی هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است؛ و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، هرگز یاوری برای او نخواهی یافت. ﴿52﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- این آیه درباره ی یهودیان نازل شده که از مشرکان عرب پرسیدند آیا دین ما بهتر است یا دین محمّد صلی الله علیه و آله آن ها گفتند: «دین شما بهتر است».

2- امام باقر علیه السلام- برید عجلی گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿أَطِيعواْ اللهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾؛ پرسیدم: «جواب حضرت چنین بود: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً﴾؛ به پیشوایان گمراهی و فراخوانان به آتش جهنّم می گویند که آن ها، از آل محمّد صلی الله علیه و آله به راه خدا، هدایت شده ترند: ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا﴾.

* آیا آن ها (یهود) سهمی در حکومت دارند [که بخواهند چنین داوری کنند]؟! در حالی که اگر چنین بود کم ترین حقّی را به مردم نمی دادند. ﴿53﴾

1- امام عسکری علیه السلام- در تفسیر امام عسکری علیه السلام آمده است: در مورد آیه: پس از آن دل های شما چون سنگ، سخت گردید، حتّی سخت تر از سنگ که از سنگ گاه جوی ها روان شود، و چون شکافته شود آب از آن بیرون جهد، و گاه از ترس خدا از فراز به نشیب فرو غلتد، و خدا از آن چه می کنید غافل نیست. (بقره/74). امام علیه السلام فرمود: «و گاه از ترس خدا از فراز به نشیب فرو غلتد. (بقره/74). بعضی از این سنگ ها از خشیّت خدا فرود می آید وقتی آن ها را به خدا و به اسماء اولیاء خدا محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین و اولاد پاکش علیهم السلام قسم بدهند. ولی در دل های

ص: 217

وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ آلِهِمْ علیهم السلام وَ لَيْسَ فِي قُلُوبِكُمْ شَيْءٌ مِنْ هَذِهِ الْخَيْرَاتِ وَ مَا اللهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ بَلْ عَالِمُ بِهِ يُجَازِيكُمْ عَنْهُ بِمَا هُوَ بِهِ عَادِلُ عَلَيْكُمْ وَ لَيْسَ بِظَالِمٍ لَكُمْ يُشَدِّدُ حِسَابَكُمْ وَ يُؤْلِمُ عِقَابَكُمْ وَ هَذَا الَّذِي وَصَفَ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ قُلُوبَهُمْ هَاهُنَا نَحْوُ مَا قَالَ فِي سُورَةِ النِّسَاءِ أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا﴾. (1)

2- الباقر علیه السلام- ﴿أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ يَعْنِي الْإِمَامَةَ وَ الْخِلَافَةَ فَإِذاً لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا نَحْنُ النَّاسُ الَّذِينَ عَلَى اللَّهُ وَ النَّقِيرُ النُّقْطَةُ الَّتِي فِي وَسَطِ النَّوَاة﴾. (2)

3- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿نَقِيراً يَعْنِي النُّقْطَةَ الَّتِي فِي ظَهْرِ النَّوَاة﴾. (3)

4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿لَوْ كَانَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ مَا أَعْطَوا مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ أَصْحَابَهُ شَيْئاً﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً﴾ ﴿54﴾

باب 1: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿نَحْنُ النَّاسُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ وَ نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ﴾. (5)

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿نَحْنُ النَّاسُ الْمَحْسُودُونَ عَلَى مَا آتَانَا اللَّهُ مِنَ الْإِمَامَة دُونَ خَلْقِ اللَّهِ أَجْمَعِينَ﴾. (6)

1-3- الباقر علیه السلام- ﴿نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾. (7)

4-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ يَعْنِي بالنَّاسِ هُنَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام﴾. (8)

5-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ نَزَلَتْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فِي عَلِىًّ علیه السلام﴾. (9)

ص: 218


1- بحار الأنوار، ج9، ص314/ تفسير الإمام العسكري، ص283
2- الكافي، ج1، ص205/ بحار الأنوار، ج23، ص289/ إرشاد القلوب، ج2، ص297/ بشارة المصطفى، ص193/ بصائر الدرجات، ص34/ تأويل الآيات الظاهرة، ص136/ تفسير العياشي، ج1، ص246/ دعائم الإسلام، ج1، ص20/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج9، ص193/ تفسیر القمی، ج1، ص140
4- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص247
5- بحار الأنوار، ج23، ص299/ تفسیر فرات الكوفي، ص107
6- الکافی، ج1، ص205/ بحار الأنوار، ج23، ص289/ تأويل الآيات الظاهرة، ص136/ بشارة المصطفى، ص193/ دعائم الإسلام، ج1، ص20
7- الکافی، ج1، ص186/ تهذيب الأحكام، ج4، ص132/ بحار الأنوار، ج23، ص194/ بصائر الدرجات، ص 202/ تفسير العياشي، ج1، ص247/ المناقب، ج4، ص215/ تفسير البرهان/ المناقب، ج1، ص285
8- بحار الأنوار، ج9، ص193/ تفسير القمى، ج1، ص140/ تأويل الآيات الظاهرة، ص137
9- بحار الأنوار، ج35، ص425/ شواهد التنزیل، ج1، ص173/ المناقب، ج3، ص213/ تفسير البرهان

شما چنین اثری وجود ندارد؛ و خدا از آن چه می کنید غافل نیست. (بقره/74). خداوند کاملا مطّلع از وضع شما است. طبق استحقاق به شما جزا و کیفر می دهد. او هرگز ظلم به شما نخواهد نمود. حسابی سخت می گیرد و عقابی سخت می نماید. آن چه در این آیه خداوند درباره ی دل های آن ها می فرماید شبیه مطلبی است که در سوره ی نساء می فرماید. ﴿أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذَا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً﴾».

2- امام باقر علیه السلام- ﴿أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّنَ المُلكِ﴾ یعنی امامت و خلافت. ﴿فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا﴾ مردمی که خداوند از آن ها یاد می کند، ما هستیم و النَقير، همان نقطه ای است که در وسط دانه ی گیاه می بینی.

3- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- نَقِيراً منظور، همان نقطه ایست که در پشت دانه ی خرما است.

4- ابن عبّاس رحمة الله- اگر نصیبی از ملک به آنان (منافقان) برسد، چیزی به محمّد صلی الله علیه و آله و اصحابش نمی دهند [و آن ها را در این کار سهیم نمی کنند].

* یا این که نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش)، بر آن چه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟! ما به خاندان ابراهیم، [که یهود از آن ها هستند نیز]، کتاب و حکمت دادیم؛ و حکومت عظیمی در اختیار آن ها (پیامبران بنی اسرائیل) قرار دادیم. ﴿54﴾

بخش 1: یا این که نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش)، بر آن چه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟!

1-1- امام صادق علیه السلام- منظور از ناس در این آیه، ما هستیم که به ما رشک می برند.

2-1- امام باقر علیه السلام- ما مردمی هستیم که به خاطر امامتی که خداوند به ما داده و به دیگر مردم نداده، مورد حسد واقع شده اند.

3-1- امام باقر علیه السلام- به ما حسادت می ورزند که خداوند در این آیه می فرماید: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾.

4-1- ابن عبّاس رحمة الله- در آيه: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ﴾ منظور از النَّاسَ امیرالمؤمنین و ائمّه علیهم السلام هستند.

5-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ﴾؛ این آیه در حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و على علیه السلام نازل شده است».

ص: 219

6-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فِي قَوْلِهِ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ نَحْنُ النَّاسُ وَ فَضْلُهُ النُّبُوَّةُ﴾. (1)

7-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَنَحْنُ النَّاسُ وَ نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ﴾. (2)

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿نَحْنُ وَ اللَّهِ النَّاسُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْمَحْسُودُونَ﴾. (3)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿نَحْنُ وَ اللَّهِ النَّاسُ الْمَحْسُودُونَ﴾. (4)

10-1-الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ نَحْنُ النَّاسُ وَ اللَّهِ﴾. (5)

11-1- الباقر علیه السلام- ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ نَحْنُ النَّاسُ دُونَ النَّاسِ﴾. (6)

12-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ﴾. (7)

13-1-أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿كَانَ نَبِیُّنَا صلی الله علیه و آله فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ أَنْ يُنَزَّلَ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبادِهِ حَسَداً مِنَ الْقَوْمِ عَلَى تَفْضِيلِ بَعْضِنَا عَلَى بَعْضٍ أَلَا وَ نَحْنُ أَهْلُ الْبَيْتِ آلَ إِبْرَاهِيمَ الْمَحْسُودُونَ حَسِدْنَا كَمَا حُسِدَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلِنَا سُنَّةً وَ مَثَلًا﴾. (8)

14-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبَلَادِ عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ علیه السلام: رَأَى مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ علیه السلام رَجُلًا تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ فَقَالَ يَا رَبِّ مَنْ هَذَا الَّذِي أَدْنَيْتَهُ حَتَّى جَعَلْتَهُ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَا مُوسَى علیه السلام هَذَا لَمْ يَكُنْ يَعْقُ وَالِدَيْهِ وَ لَا يَحْسُدُ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾. (9)

15-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿إِنَّ لِنِعَمِ اللَّهِ أَعْدَاءً قِيلَ وَ مَا أَعْدَاءُ نِعَمِ اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ الَّذِينَ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾. (10)

ص: 220


1- بحار الأنوار، ج23، ص291/ شواهد التنزيل، ج1، ص183/ تفسير العياشي، ج1، ص248
2- بحار الأنوار، ج33، ص153/ كتاب سلیم بن قیس، ص769
3- بحار الأنوار، ج23، ص288/ بصائر الدرجات، ص36/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج1، ص206/ تفسیر فرات الكوفي، ص106/ بحار الأنوار، ج47، ص111/ الخرائج و الجرائح، ج1، ص297/ شواهد التنزيل، ج1، ص183/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج23، ص304/ بحار الأنوار، ج23، ص286/ العمدة، ص355/ بصائر الدرجات، ص35/ الصوارم المهرقة، ص115/ المناقب، ج4، ص180/ نهج الحق، ص207/ كشف اليقين، ص409
6- بحار الأنوار، ج23، ص286/ الأمالي للطوسى، ج272
7- الکافی، ج1، ص206/ تفسير البرهان
8- الغارات، ج1، ص115/ بحار الأنوار، ج33، ص133
9- بحار الأنوار، ج71، ص83/ تفسير البرهان
10- بحار الأنوار، ج70، ص256

6-1- ابن عبّاس رحمة الله- أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ ما مردم هستیم و منظور از فضل نبوت است».

7-1- امام علی علیه السلام مردم ما هستیم، ما هستیم که حسد برده شدیم.

8-1- امام صادق علیه السلام- اما همان مردمی هستیم که خداوند در آیه، ذکر کرده است و به خدا سوگند، ما مورد حسد هستیم.

9-1- امام صادق علیه السلام- به خدا ما هستیم آن مردم که مورد حسد واقع شده اند.

10-1- امام باقر علیه السلام- ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾؛ به خدا قسم در این آیه منظور از النَّاسَ ما هستیم.

11-1- امام باقر علیه السلام- در مورد آیه ی ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾ فرمود: «منظور از النَّاسَ ما هستیم نه مردم عادی».

12-1- امام باقر علیه السلام- محمّد بن فضیل نقل می کند: امام باقر علیه السلام درباره ی آیه ی ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾ فرمود: «بر ما رشک می برند».

13-1- امام علی علیه السلام- وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله ما به سوی مردم ارسال شد، به خاطر حسدی که در درونشان حس می کرد به او کافر شدند [که چرا او نبی شد و از طائفه آنان نبود]؟ خداوند فضل خود را شامل هر یک از بندگانش که بخواهد می کند، و این نبود مگر به خاطر حسدشان که قومی را برتر از قوم دیگر می پنداشتند. بدانید که ما اهل بیت، از آل و خاندان ابراهیم علیه السلام هستیم که همواره مورد حسد واقع می شدند و گویا حسد ورزیدن نسبت به ما مانند حسد ورزیدن به پدارانمان سنّت شده است».

14-1- امام صادق علیه السلام- از ابوبلاد روایت شده که امام صادق علیه السلام فرمود: «موسی بن عمران علیه السلام مردی را زیر سایه ی عرش دید و گفت: «پروردگارا او چه کسی است که به خود نزدیک کردی تا جایی که او را در سایه ی عرش جا دادی»؟ خداوند تبارک و تعالی فرمود: «ای موسی علیه السلام او کسی است که ناسپاس پدر و مادر نبوده و بر مردم به خاطر نعمتی که خدا از فضل خویش به آنان ارزانی داشته؛ حسد نمی برد».

15-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- نعمت های خداوند دشمنانی دارند. گفته شد: «دشمنان نعمت خداوند چه کسانی هستند»؟ فرمود: ﴿الَّذِينَ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾.

ص: 221

16-1- أمير المومنين علیه السلام- ﴿احْتِجَاجُهُ علیه السلام عَلَى النَّاكِثِينَ فِي خُطْبَةٍ خَطَبَهَا حِينَ نَكَثُوهَا فَقَالَ: وَ قَدْ أَمَرَكُمُ اللَّهُ أَنْ تَرُدُّوا الْأَمْرَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمُ الْمُسْتَنْبِطِينَ لِلْعِلْمِ فَأَقْرَرْتُمْ ثُمَّ جَحَدْتُمْ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ لَكُمْ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ إِنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ وَ الْإِيمَانِ وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام بَيَّنَهُ اللَّهُ لَهُمْ فَحَسَدُوهُ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً فَنَحْنُ آلَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام فَقَدْ حُسِدْنَا كَمَا حُسِدَ آبَاؤُنَا وَ أَوَّلُ مَنْ حُسِدَ آدَمُ علیه السلام الَّذِي خَلَقَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِيَدِهِ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ أَسْجَدَ لَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ عَلَّمَهُ الْأَسْمَاءَ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْعَالَمِينَ فَحَسَدَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ثُمَّ حَسَدَ قَابِيلُ هَابِيلَ فَقَتَلَهُ فَكَانَ مِنَ الْخَاسِرِينَ وَ نُوحُ علیه السلام حَسَدَهُ قَوْمُهُ ثُمَّ حَسَدُوا نَبِيَّنَا صلی الله علیه و آله أَلَا وَ نَحْنُ أَهْلُ الْبَيْتِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنَّا الرِّجْسَ وَ نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ كَمَا حُسِدَ آبَاؤُنَا﴾. (1)

17-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنِ الرِّيَّانِ بنِ الصَّلْتِ قَالَ: حَضَرَ الرِّضَا علیه السلام مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ بِمَرْوَ وَ قَدِ اجْتَمَعَ فِي مَجْلِسِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ عُلَمَاءِ أَهْلَ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَان... فَقَالَ الْمَأْمُونُ هَلْ فَضَّلَ اللَّهُ الْعِتْرَةَ عَلَى سَائِرِ النَّاسِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَبَانَ فَضْلَ الْعِتْرَةِ عَلَى سَائِرِ النَّاسِ فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً ثُمَّ رَدَّ الْمُخَاطَبَةَ فِي أَثَر هَذَا إِلَى سَائِرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ يَعْنِي الَّذِينَ قَرْنَهُمْ بِالْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ وَ حُسِدُوا عَلَيْهِمَا فَقَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً يَعْنِي الطَّاعَةَ لِلْمُصْطَفَيْنَ الطَّاهِرِينَ فَالْمُلْكُ هَاهُنَا هُوَ الطَّاعَةُ لَهُم﴾. (2)

ص: 222


1- بحار الأنوار، ج32، ص96/ الاحتجاج، ج1، ص160
2- بحار الأنوار، ج25، ص220/ تحف العقول، ص425/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص228/ الأمالي للصدوق، ص522/ بشارة المصطفى، ص229/ تفسير البرهان

16-1- امام علی علیه السلام- با این که خداوند فرموده بود که کار را به خدا و رسول و صاحبان امر بازگردانده و واگذار نمایید همان ها که حقیقت را می فهمند، با این حال شما ابتدا اعتراف نمودید و پس از آن انکار کردید، با این که خداوند برایتان فرموده بود: و به عهد من وفا کنید تا به عهدتان وفا کنم. (بقره/40) خداوند صاحبان کتاب و حکمت و ایمان و آل ابراهیم علیه السلام را برایشان واضح و آشکار ساخت ولی به آن ها حسد ورزیده و این آیه نازل شد: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتابَ وَ الحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً، فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً﴾؛ آل إبراهيم علیه السلام ما هستیم که مورد حسد واقع شدیم همان طور که پدران ما مورد حسد واقع شدند. نخستین فردی که مورد حسادت واقع شد، حضرت آدم علیه السلام بود که خداوند وی را با دست قدرت خود آفریده و از روح خود در کالبد او دمید، و ملائکه را به سجده او واداشت و تمام اسماء و نام ها را به او آموخت و او را بر جهانیان برگزید، پس شیطان بدو رشک برده و از غاویان و خاسران گردید. (اعراف/175). سپس قابیل بر هابیل حسادت نمود و دست خود به قتل او آلوده ساخته و از جمله زیانکاران شد، و حضرت نوح علیه السلام مورد حسد قوم خود قرار گرفت که گفتند: این مرد انسانی است همانند شما از آن چه می خورید می خورد و از آن چه می آشامید می آشامد. و اگر از انسانی همانند خود اطاعت کنید، زیان کرده اید. (مؤمنون/34-33) و انتخاب فرد برگزیده با خدا است، هر که را بخواهد بر می گزیند و مخصوص رحمت خود نموده و حکمت و علم را به هر که بخواهد می دهد. سپس بر پیامبر ما محمّد صلی الله علیه و آله حسد ورزیدند، بدانید که ما أن اهل بیتی هستیم که خداوند رجس و پلیدی را از ما دور ساخته، و ماییم آن جماعتی که همچون پدرانمان مورد حسد و رشک واقع شدیم.

17-1- امام رضا علیه السلام- ریّان بن صلت گوید: امام رضا علیه السلام در مجلسی که در مرو و با حضور مامون و عدّه ای از علماء اهل عراق و خراسان برگزار شده بود شرکت داشت... مأمون گفت: «آیا خداوند، عترت پیامبر صلی الله علیه و آله را بر باقی مردم برتری داده است»؟ امام رضا علیه السلام فرمود: «خداوند برتری عترت را بر دیگر مردم، در این کلام خود به وضوح بیان کرده که می فرماید: خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد، فرزندانی بودند، برخی از نسل برخی دیگر پدید آمده. (آل عمران/33-34). و در جای دیگر می فرماید: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً﴾ و در ادامه همین آیات رو به دیگر مؤمنان کرده و می فرماید: «﴿أَطِیعواْ اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾؛ یعنی همان کسانی که آن ها را همنشین و همطراز کتاب و حکمت قرارشان داده و به همین خاطر به آنان حسد می شود لذا فرموده است: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً﴾ که مراد از مُلْکاً عَظِيماً اطاعت از برگزیدگان پاکیزه است و مُلْکاً به معنای اطاعت از آنان است.

ص: 223

18-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنَّا مَعَ الرَّضَا علیه السلام بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِي الْجَامِعِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأَدَارُوا أَمْرَ الْإِمَامَةِ وَ ذَكَرُوا كَثْرَةَ اخْتِلَافِ النَّاسِ فِيهَا فَدَخَلْتُ عَلَى سيِّدِي علیه السلام فَأَعْلَمْتُهُ خَوْضَ النَّاسِ فِيهِ فَتَبَسَّمَ علیه ااسلام ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ الْعَزِيزِ جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ آرَائِهِمْ... كَيْفَ لَهُمْ بِاخْتِيَارِ الْإِمَامِ وَ الْإِمَامُ عَالِمُ لَا يَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النَّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ مَخْصُوصُ بِدَعْوَةِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ... قَالَ عَزَّوَجَلَّ لِنَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله وَ كَانَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ عَظِيماً وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ فِي الْأَئِمَّةِ علیهم السلام مِنْ أَهْلَ بَيْتِهِ وَ عِتْرَتِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكَاً عَظِيماً﴾. (1)

19-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿يَا ابْنَ عَبَّاسِ رحمة الله أَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ بَعْدَهُ وَ لَكِنْ أُمُورُ اجْتَمَعَتْ عَلَى رَغْبَة النَّاسِ فِي الدُّنْيَا وَ أَمْرِهَا وَ نَهْيِهَا وَ صَرْفِ قُلُوبَ أَهْلِهَا عَنِّي، وَ أَصْلُ ذَلِكَ مَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكَاً عَظِيماً﴾. (2)

20-1- الباقر علیه السلام- ﴿الْمُرَادُ بِالْفَضْلِ فِيهِ النُّبُوَّة وَ فِي عَلِيًّ علیه السلام الْإِمَامَة﴾. (3)

باب 2: ﴿فَقَد آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام القَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَل فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ فَقَالَ النُّبُوَّةَ قُلْتُ الْحِكْمَةَ قَالَ الْفَهْمَ وَ الْقَضَاءَ﴾. (4)

2-2- الباقر علیه السلام- ﴿فَأَمَّا الْكِتَابُ فَهُوَ النُّبُوَّةَ وَ أَمَّا الْحِكْمَةُ فَهُمُ الْحُكَمَاءُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام مِنَ الصَّفْوَةِ﴾. (5)

3-2- الصّادق علیه السلام- ﴿فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً يَقُولُ جَعَلْنَا مِنْهُمْ الرُّسُلَ وَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام فَكَيْفَ يُقِرُّونَ بِهِ فِي آلِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ يُنْكِرُونَهُ فِي آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام﴾. (6)

ص: 224


1- الكافي، ج1، ص201/ بحار الأنوار، ج25، ص127/ الاحتجاج، ج2، ص436/ الأمالي للصدوق، ص677/ تحف العقول، ص439/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص220/ الغيبة للنعماني، ص221/ کمال الدین، ج2، ص678/ معاني الأخبار، ص100
2- بحار الأنوار، ج29، ص549/ الیقین، ص321
3- المناقب، ج3، ص213/ تفسير البرهان
4- الكافي، ج1، ص206/ بحار الأنوار، ج23، ص285/ تفسير القمي، ج1، ص140/ بصائر الدرجات، ص36/ تفسير العياشي، ج1، ص248/ تفسير البرهان
5- الکافی، ج8، ص117/ بحار الأنوار، ج11، ص48/ تفسير العياشي، ج1، ص168/ کمال الدین، ج1، ص217
6- الكافي، ج1، ص205/ بحار الأنوار، ج23، ص289/ تأويل الآيات الظاهرة، ص136/ بشارة المصطفى، ص193/ دعائم الإسلام، ج1، ص20/ الكافي، ج1، ص206/ تفسیر العیاشی، ج1، ص246/ بصائر الدرجات، ص36

18-1- امام رضا علیه السلام- عبد العزيز بن مسلم گوید: با امام رضا علیه السلام در مرو بودیم، روز جمعه ای در اوایل ورود، با عدّه ای در مسجد جامع اجتماع کردیم و سخن در پیرامون مسأله امامت در گرفت، و از اختلاف های بسیاری که درباره آن شده بحث به میان آمد. سپس من نزد آقای خود امام رضا علیه السلام آمدم و او را از این که مردمان در این باره سخن می گفتند آگاه کردم. او لبخند زد و فرمود: «مردم ناآگاه اند و فریب آرای خود را خورده اند... چگونه می توانند امام را انتخاب کنند؟ و حال آن که امام دانشمندی است که نادانی به او راه ندارد و شبانی است که ضعف و سستی به او دست ندهد، معدن قداست و طهارت و عبادات و زهد ورزیدن و دانش و پرستش است. پیغمبر صلی الله علیه و آله را دعوتی خاص درباره ی او بود و از نسل پاکیزه بتول اند.... خداوند عزّوجلّ به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ﴿وَ کانَ فَضْلُ الله عَلَيْكَ عَظِيماً﴾. و همچنین در حقّ اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله و عترت و ذرّیّت آن حضرت فرمود: ﴿أمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكَاً عَظِيما﴾».

19-1- امام علی علیه السلام- ای پسر عبّاس رحمة الله- من بعد از وی، از خود مردم نسبت به خودشان سزاوارترم، ولی اموری دست در دست همدیگر دادند و منجر به تمایل مردم به دنیا و امر و نهی آن شد و آن ها را از من منصرف کرد، و اصل آن همان چیزی است که خداوند متعال در قرآن می فرماید: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكَاً عَظِيماً﴾.

20-1- امام باقر علیه السلام- مراد از فضل در حضرت محمّد صلی الله علیه و آله، مقام پیامبری و در علی علیه السلام مقام امامت است.

بخش 2: در حالی که ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم.

1-2- امام صادق علیه السلام- حمران بن اعین گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از سخن خداوند: ﴿فَقَدْ آتَيْنَا آلَ ابراهیم الْكِتَابَ﴾ چیست؟ حضرت فرمود: «منظور از الکتاب، پیغمبری است». گفتم: «و الحِكْمَةَ چیست»؟ فرمود: «فهم و قضاوت است».

2-2- امام باقر علیه السلام- الْكِتَابُ همان منصب پیامبری است و الحِكْمَهُ منظور حکیمان برگزیده ای از پیامبران علیهم السلام است.

3-2- امام صادق علیه السلام- ﴿فَقَدْ آتَيْنَآ آل ابراهيم الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُم مُّلْكًا عظِيمًا﴾. فرمود: «و از آن ها رسولان و انبیاء و امامان علیهم السلام را قرار دادیم، چگونه است که این را برای آل ابراهیم علیه السلام اقرار می کنند، ولی برای آل محمّد علیهم السلام منکر می شوند؟!

ص: 225

باب 3: ﴿وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظيماً﴾

اشاره

1-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام، فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً قَالَ الطَّاعَةُ الْمَفْرُوضَةُ﴾. (1)

2-3- الصّادق علیه السلام- ﴿الْمُلْكُ الْعَظِيمُ افْتِرَاضُ الطَّاعَةِ﴾. (2)

3-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيما مَا ذَلِكَ الْمُلْكُ الْعَظِيمُ قَالَ فَرْضُ الطَّاعَةِ وَ مِنْ ذَلِكَ طَاعَةُ جَهَنَّمَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَا هِشَامُ﴾. (3)

4-3- الصّادق علیه السلام- ﴿طَاعَةُ اللَّهِ مَعْرِفَةُ الرُّسُلِ علیهم السلام وَ وَ لَايَتُهُمْ هِيَ الْحَلَالُ فَالْمُحَلَّلُ مَا حَلَّلُوا﴾. (4)

5-3- الباقر علیه السلام- ﴿المُلْكُ الْعَظِيمُ أَنَّ جَعَلَ فِيهِمْ أَئِمَّةً مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ فَهُوَ الْمُلْكُ الْعَظِيمُ﴾. (5)

6-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَل... وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً فَقَالَ الطَّاعَةَ﴾. (6)

7-3- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ هِيَ الْخِلَافَةُ بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام﴾. (7)

8-3- الباقر علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا الْمُلْكُ الْعَظِيمُ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام الْهُدَاةُ مِنَ الصَّفْوَة﴾. (8)

9-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَالْمُلْكُ الْعَظِيمُ أَنْ جَعَلَ مِنْهُمْ أَئِمَّةً علیهم السلام مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ وَ الْكِتَابُ وَ الْحِكْمَةُ وَ النُّبُوَّةُ﴾. (9)

10-3- الباقر علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا الْمُلْكُ الْعَظِيمُ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام [الْهُدَاةُ] مِنَ الصَّفْوَةِ وَ كُلُّ هَؤُلَاءِ مِنَ الذُّرِّيَّةِ الَّتِي بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَ الْعُلَمَاءُ الَّذِينَ جَعَلَ اللَّهُ فِيهِمُ الْبَقِيَّةَ وَ فِيهِمُ الْعَاقِبَةَ وَ حِفْظُ الْمِيثَاقِ حَتَّى تَنْقَضِيَ الدُّنْيَا وَ الْعُلَمَاءَ وَ لِوْلَاةِ الْأَمْرِ اسْتِنْبَاطُ الْعِلْمِ وَ لِلْهُدَاةِ فَهَذَا شَأْنُ الْفَضْلِ مِنَ الصَّفْوَةِ وَ

ص: 226


1- الکافی، ج1، ص186/ بحار الأنوار، ج23، ص287/ بصائر الدرجات، ص509/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج23، ص292/ بصائر الدرجات، ص510/ تفسير العياشي، ج1، ص248/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج23، ص287/ بصائر الدرجات، ص35
4- بحار الأنوار، ج24، ص299
5- الکافی، ج1، ص206/ بحار الأنوار، ج23، ص287/ تفسير العياشي، ج1، ص246/ بصائر الدرجات، ص36/ تأويل الآيات الظاهرة، ص137
6- الكافي، ج1، ص206/ بحار الأنوار، ج23، ص194/ تفسير القمي، ج1، ص140/ بصائر الدرجات، ص36/ تفسیر العیاشی، ج1، ص248/ تفسير البرهان
7- بحار الأنوار، ج9، ص193/ تفسیر القمی، ج1، ص140/ تأويل الآيات الظاهرة، ص137
8- بحار الأنوار، ج23، ص292/ تفسير العياشي، ج1، ص248/ تفسير البرهان
9- بحار الأنوار، ج33، ص153/ كتاب سلیم بن قیس، ص769

بخش 3: و فرمانروایی بزرگ ارزانی داشتیم.

1-3- امام باقر علیه السلام- ابوبصیر نقل می کند: امام باقر علیه السلام در مورد کلام خدای متعال: ﴿وَ آتَيْنَاهُمْ مُّلْكًا عظِيمًا﴾ فرمود: «یعنی اطاعت واجب».

2-3- امام صادق عایه السلام- المُلْكُ الْعَظِيمُ وجوب اطاعت است.

3-3- امام صادق علیه السلام- هشام بن حکم گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: در آیه: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكَاً عَظِيما﴾ منظور از المُلْكُ الْعَظِيمُ چیست؟ فرمود: «وجوب اطاعت از ائمّه علیهم السلام و ای هشام! اطاعت کردن جهنّم از ائمّه علیهم السلام در روز قیامت، از مصادیق همین المُلْكُ الْعَظِيمُ است».

4-3- امام صادق علیه السلام- فرمانبرداری خدا، همان شناخت و تبعیّت از فرستادگان خداست که فقط این مطلب جایز است و فقط آن چه که آنان جایز بدانند، جایز است.

5-3- امام باقر علیه السلام- همین که ائمّه علیهم السلام را در میان آن ها قرار داده هر که مطیع آن ها باشد مطیع خدا است و هر که معصیت کند مخالفت با خدا کرده؛ همین المُلْكُ الْعَظِيمُ است.

6-3- امام صادق علیه السلام- حمران بن اعین نقل می کند: امام صادق فرمود: ﴿وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً﴾ یعنی طاعت و فرمانبرداری مردم.

7-3- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً منظور خلافت بعد از نبوّت است و آن ها ائمّه علیهم السلام هستند.

8-3- امام باقر علیه السلام- المُلْكُ الْعَظِيمُ همان امامان برگزیده ی علیهم السلام هدایتگر هستند.

9-3- امام على علیه السلام- الْمُلْكُ الْعَظِيمُ یعنی که خداوند در میانشان امامانی را قرار دهد که اگر هر کس اطاعتشان کند خدای را اطاعت کرده و هر کس نافرمانیشان کند، از خدا و کتاب و حکمت و نبوّت نافرمانی کرده است.

10-3- امام باقر علیه السلام- الْمُلْكُ الْعَظِيمُ همان امامان هدایتند از میان برگزیدگان و همه ی ایشان از نسل یکدیگرند و همان دانشمندانی هستند که خداوند بقیّه ی خود را در آن ها مقرّر کرده است و عاقبت و حفظ میثاق در آن هاست، تا دنیا به سر رسد و کار آن علما پایان گیرد. استنباط علم از آن والیان و هدایتگران است، و این است منزلت فاضلان از برگزیدگان و پیامبران و حکما و پیشوایان هدایت و جانشینانی که والیان امر الهی و عهده داران استنباط علم خدا و اهل نشانه های

ص: 227

الرُّسُلِ وَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ الْحُكَمَاءِ وَ أَئِمَّةِ الْهُدَى علیهم السلام وَ الْخُلَفَاءِ الَّذِينَ هُمْ وَ لَاةُ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اسْتِنْبَاطِ عِلْمَ اللَّهِ وَ أَهْلُ آثَارِ عِلْمِ اللَّهِ مِنَ الذُرِّيَّةِ الَّتِي بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ مِنَ الصَّفَوَةِ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام مِنَ الْآبَاءِ وَ الْإِخْوَانِ وَ الذُّرِّيَّةِ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ علیه السلام فَمَنِ اعْتَصَمَ بِالْفُضَّلِ انْتَهَى بِعِلْمِهِمْ وَ نَجَا بِنُصْرَتِهِمْ وَ مَنْ وَضَعَ وَ لَاةَ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَهْلَ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِهِ فِي غَيْرِ الصَّفْوَةِ مِنْ بُيُوتَاتِ الْأَنْبِيَاءِ علیه السلام فَقَدْ خَالَفَ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَل﴾. (1)

11-3- الصّادق علیه السلام- ﴿نَحْنُ أَهْلُ الْمُلْكِ وَ نَحْنُ وَرَثْنَا النَّبِيِّينَ عَليهم السلام وَ عِنْدَنَا عَصَا مُوسَى علیه السلام﴾. (2)

12-3- الصّادق علیه السلام- ﴿نَحْنُ أَهْلُ هَذَا الْمُلْكِ الَّذِي يَعُودُ إِلَيْنَا﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً﴾ ﴿55﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿فَمِنْ هَؤُلَاءِ وَلَدُ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام مَنْ آمَنَ بِهَذَا وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ﴾. (4)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ يَعْنِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ هُمْ سَلْمَانٌ وَ أَبُوذَرًّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارُ رحمة الله مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ هُمْ غَاصِبُو آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام حَقَّهِمْ، وَ مَنْ تَبِعَهُمْ قَالَ: فِيهِمْ نَزَلَتْ وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً﴾. (5)

* قوله تعالى : ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَاراً كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزاً حَكيمًا﴾ ﴿56﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿حَفْصُ بْنُ غِيَاثٍ الْقَاضِي، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ سَيَّدِ الْجَعَافِرَةِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله لَمَّا أَقْدَمَهُ الْمَنْصُورُ فَأَتَاهُ ابْن أبى الْعَوْجَاءِ وَ كَانَ مُلْحِداً فَقَالَ لَهُ مَا تَقُولُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَها هَبْ هَذِهِ الْجُلُودُ عَصَتْ فَعَذِّبَتْ فَمَا ذَنْبْ الْغَيْرِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ يْحَكَ هِيَ هِيَ وَ هِيَ غَيْرُهَا قَالَ أَعْقِلْنِي هَذَا الْقَوْلَ فَقَالَ لَهُ أَرَأَيْتَ لَوْ أَنْ رَجُلًا عَمَدَ إِلَى لَبَنَةٍ فَكَسَرَهَا ثُمَّ صَبَّ عَلَيْهَا الْمَاءَ وَ جَبَلَهَا ثُمَّ رَدَّهَا إِلَى هَيْئَتِهَا الْأُولَى أَلَمْ تَكُنْ هِيَ هِيَ وَ هِيَ غَيْرُهَاً فَقَالَ بَلَى أَمْتَعَ اللَّهُ بِكَ﴾. (6)

ص: 228


1- الكافي، ج8، ص117/ بحار الأنوار، ج11، ص48/ تفسیر العیاشی، ج1، ص168/ کمال الدین، ج1، ص217
2- بحار الأنوار، ج23، ص299/ تفسیر فرات الكوفي، ص107
3- بحار الأنوار، ج23، ص288/ بصائر الدرجات، ص36/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج23، ص292/ تفسير العياشي، ج1، ص248/ تفسير البرهان
5- تفسیر القمی، ج1، ص140/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج7، ص39/ الأمالي للطوسى، ج581/ الاحتجاج، ج2، ص354/ أعلام الدين، ص211/ مجموعة ورام، ج2، ص73/ تفسير البرهان

دانش الهی هستند، از نسلی که از یکدیگرند و از برگزیدگان خدا پس از پیامبران علیهم السلام اعم از پدران و برادران و نسل انبیاء علیهم السلام هستند پس هر که به دامن فاضلان چنگ اندازد به علم ایشان دست یازد، با پاریشان به نجات رسد، و هر که والیان امر الهی و اهل استنباط دانش او را در میان کسانی جز برگزیدگان خاندان های پیامبران علیهم السلام نهد هلاک می شود.

11-3- امام صادق علیه السلام- ما صاحب ملک و وارث پیامبرانیم. در نزد ما عصای موسی علیه السلام است.

12-3- امام صادق علیه السلام- و ما اهل این ملکی هستیم که به ما باز می گردد.

* ولی جمعی از آن ها به آن ایمان آوردند؛ و جمعی راه [مردم] را بر آن بستند. و شعله ی [سوزان] آتش دوزخ؛ [برای آن ها] کافی است! ﴿55﴾

1- امام صادق علیه السلام- و از آن ها بعضی از فرزندان ابراهیم علیه السلام به آن ایمان آوردند و بعضی دیگر روی گردان شدند.

2- علّی بن ابراهيم رحمة الله- فَمِنْهُم مَنْ آمَنَ بِهِ؛ منظور، امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و مراد از کسانی که به او ایمان آورده اند، سلمان رحمة الله، ابوذر رحمة الله، مقداد رحمة الله و عمّار رحمة الله هستند. منظور از وَ مِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ غصب کنندگان حقّ آل محمّد علیهم السلام و پیروانشان است. در مورد این ها آيه: ﴿وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا﴾ نازل شده است.

* کسانی که به آیات ما کافر شدند، به زودی آن ها را در آتشی وارد می کنیم که هرگاه پوست های تن آن ها [در آن] بسوزد، پوست های دیگری به جای آن برای آن ها قرار می دهیم، تا کیفر [الهی] را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است [و روی حساب، کیفر می دهد]. ﴿56﴾

1- امام صادق علیه السلام- حفص بن غیاث گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم. ابن ابی العوجاء که یک ملحد بود در محضر امام علیه السلام حاضر شد و به حضرت گفت: «در مورد این آیه: ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ﴾ چه می گویی؟ گیرم که این پوست ها مرتکب گناه شده و شکنجه شدند؛ [بعد که تبدیل به پوست دیگری شد، گناه آن پوست جدید چیست و] پوست های دیگر چرا باید عذاب ببینند»؟ حضرت فرمود: «وای بر تو، این پوست ها هم یکی هستند، هم یکی نیستند». گفت: «این معنی را به من بفهمان». فرمود: «وقتی که مردی خشت خامی را بشکند، پس دوباره روی آن آب بریزد و ورز دهد و بعد آن را به شکل اوّلیه درآورد. این همان خشت هست، ولی در عین حال همان خشت اوّل نیست». گفت: «آری، خداوند همه را از وجود تو، بهره مند کند».

ص: 229

2- الصّادق علیه السلام- ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزاً حَكِيماً فَقِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام كَيْفَ تُبَدَّلُ جُلُودُهُمْ غَيْرَهَا؟ فَقَالَ أَرَأَيْتَ لَوْ أَخَذْتَ لَبَنَةً فَكَسَرْتَهَا وَ صَيَّرْتَهَا تُرَاباً ثُمَّ ضَرَبْتَهَا فِي الْقَالِبِ أَهِيَ الَّتِي كَانَتْ إِنَّمَا هِيَ ذَلِكَ وَ حَدَثَ تَغَيُّرُ آخَرُ وَ الْأَصْلُ وَاحِدُ﴾. (1)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَجْسَادِ بِأَلْفَيْ عَامِ فَجَعَلَ أَعْلَاهَا وَ أشْرَفَهَا أَرْوَاحَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهم السلام وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُمْ... فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ مَكَانُ الظَّالِمِينَ لَهُمُ الْمُدَّعِينَ لِمَنْزِلَتِهِمْ فِي أَسْفَلِ دَرْکٍ مِنْهَا كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيها وَ كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلُوا سِوَاهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فيها أَبَداً لَهُمْ فيها أَزْواجُ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاً ظَليلاً﴾ ﴿57﴾

باب 1: ﴿وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فيها أَبَداً﴾

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿ثُمَّ ذَكَرَ الْمُؤْمِنِينَ الْمُقِرِّينَ بِوَ لَايَةِ آل مُحَمَّدٍ علیهم السلام فَقَالَ: وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً لَهُمْ فِيها أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَليلاً﴾. (3)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ بْن مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَن قَوْلِ اللَّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً قَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ الْمَعْرِفَةُ بِالْأَئِمَّة علیهم السلام﴾. (4)

باب 2: ﴿لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحاً وَ لَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَد فِي قَوْلِ اللَّهِ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ قَالَ لَا يَحِضْنَ وَ لَا يُحْدِثْنَ﴾. (5)

ص: 230


1- بحار الأنوار، ج8، ص288/ تفسیر القمی، ج1، ص140/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج11، ص172
3- تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج36، ص106
5- بحار الأنوار، ج8، ص139/ تفسير البرهان

2- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: «چگونه پوست با پوستی دیگر جایگزین می شود»؟ فرمود: «ندیدی اگر خشت خامی را بشکنی و تبدیل به خاکش کنی و پس از آن در قالبی که در آن بود بزنی [و خشت جدیدی تولید کنی]، آیا این همان خشت خام اوّلیّه است یا نه؟ این همان است، که تغییر کرده امّا اصل یکی است».

3- امام صادق علیه السلام- خداوند ارواح را دوهزار سال قبل از اجساد خلق کرد. بهترین و عالی ترین آن ها را ارواح محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین و ائمّه علیهم السلام بعد از آن ها قرار داد... خداوند فرمود: «جایگاه ستمگران به آن ها (معصومین) در بدترین جاهای جهنّم است؛ وَ كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلُوا سِوَاهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ.

* و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، به زودی آن ها را در باغ های بهشتی وارد می کنیم که نهرها از پای درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و در آن جا همسرانی پاکیزه برای آن ها خواهد بود؛ و آنان را در سایه ای گسترده [و فرح بخش] وارد می کنیم. ﴿57﴾

بخش 1: و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، به زودی آن ها را در باغ های بهشتی وارد می کنیم که نهرها از پای درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند.

1-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- پس از ذکر مؤمنینی که به ولایت آل محمّد اقرار کرده اند، گفت: وَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلاً.

2-1- امام صادق علیه السلام- سماعة بن مهران از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «منظور از عمل صالح در آیه: باید کرداری شایسته داشته باشد. (کهف/110). معرفت و شناخت پیدا کردن نسبت به ائمّه علیهم السلام است.

بخش 2: و در آن جا صاحب زنان پاک و بی عیب شوند.

1-2- امام صادق علیه السلام- ابو بصیر نقل می کند امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَد و لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ﴾ فرمود: «زنانی که حائض نمی شوند و تخلیه [نجاست] نمی کنند».

ص: 231

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِها وَ إِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللهَ كَانَ سَمِيعاً بصيراً﴾ ﴿58﴾

باب 1: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِها﴾

اشاره

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمانَاتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ قَالَ إِيَّانَا عَلَى أَنْ يُؤَدِّيَ الْأَوَّلُ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ الْكُتُبَ وَ الْعِلْمَ وَ السَّلَاحَ﴾. (1)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿الْإِمَامُ يُعْرَفُ بِثَلَاثِ خِصَالٍ أَنَّهُ أَوْلَى النَّاسِ بِالَّذِي قَبْلَهُ وَ عِنْدَهُ سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عِنْدَهُ الْوَصِيَّةُ وَ هُوَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ قَالَ السَّلَاحُ فِينَا بِمَنْزِلَةِ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ يَدُورُ الْمُلْكُ حَيْثُ دَارَ السَّلَاحُ كَمَا كَانَ يَدُورُ حَيْثُ دَارَ التَّابُوتُ﴾. (2)

3-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام- فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلٍ- إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِها قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام يُؤَدِّى الْإِمَامُ إِلَى الْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ وَ لَا يَخْصُّ بِهَا غَيْرَهُ وَ لَا يَزْوِيهَا عَنْهِ﴾. (3)

4-1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ يُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ مُوسَى بْن جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى أَهْلِها فَقَالَ هَذِهِ مُخَاطَبَةُ لَنَا خَاصَّةً أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كُلَّ إِمَامٍ مِنَّا أَنْ يُؤَدِّى إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ وَ يُوصِيَ إِلَيْهِ ثُمَّ هِيَ جَارِيَةُ فِي سَائِرِ الْأَمَانَاتِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ لِأَصْحَابِهِ عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَلَوْ أَنْ قَاتِلَ أَبِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيًّ علیه السلام ائْتَمَنَنِي عَلَى السَّيْفِ الَّذِي قَتَلَهُ بِهِ لَأَذَيْتُهُ إِلَيْهِ﴾. (4)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِهَا وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ قَالَ هِيَ الْوَصِيَّةُ يَدْفَعُهَا الرَّجُلُ مِنَّا إِلَى الرَّجُلِ﴾. (5)

ص: 232


1- الكافي، ج1، ص276/ بحار الأنوار، ج23، ص289/ تفسیر العیاشی، ج1، ص246/ بصائر الدرجات، ص188/ تأويل الآيات الظاهرة، ص140/ دعائم الإسلام، ج1، ص20/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج23، ص277/ بصائر الدرجات، ص180/ تفسير العياشي، ج1، ص249/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج1، ص276/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج23، ص276/ بصائر الدرجات، ص476/ تأويل الآيات الظاهرة، ص140/ تفسيرالبرهان
4- بحار الأنوار، ج23، ص278/ معاني الأخبار، ص107
5- بحار الأنوار، ج23، ص278/ الغيبة للنعماني، ص51

* خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید؛ و هنگامی که میان مردم داوری می کنید، به عدالت داوری کنید. خداوند، اندرزهای خوبی به شما می دهد. خداوند، شنوا و بیناست. ﴿58﴾

بخش 1: خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید.

1-1- امام باقر علیه السلام- برید عجلی گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد كلام خداوند متعال: ﴿إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعدْل﴾، سؤال کردم. حضرت فرمود: «منظور خدا ما هستیم. به طوری که امام اوّل ما، کتاب ها، دانش و سلاحی که در دست دارد را به امام علیه السلام بعد از خود بدهد».

2-1- امام صادق علیه السلام- امام علیه السلام با سه خصلت شناخته می شود: «از هر کس دیگر، به امام پیش از خود نزدیک تر است، سلاح پیامبر صلی الله علیه و آله را در اختیار دارد، وصیّت هم نزد اوست، و این همان چیزی است که خداوند در کتاب خود آورده است: ﴿إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّوا الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا﴾. سلاح نزد ما به منزلت تابوت است نزد بنی اسرائیل، هرجا سلاح باشد، مُلک هم همان جاست، همانند بنی اسرائیل که هر جا که تابوت می رفت، مُلک نیز با آن می گشت».

3-1- امام رضا علیه السلام- محمّد بن فضیل نقل می کند: امام رضا علیه السلام در مورد کلام خداوند متعال: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّوا الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا﴾ فرمود: «آن ها امامانی از آل محمّد علیهم السلام هستند، امام، امانت را به امام پس از خود واگذار می کند و به هیچ کس جز او نمی دهد و او را از آن دور نمی سازد».

4-1- امام کاظم علیه السلام- یونس گوید: از امام کاظم علیه السلام درباره ی آيه: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها﴾، سؤال کردم. امام علیه السلام فرمود: «این آیه فقط خطاب به ما است. خداوند هر امامی از ما را امر می کند که امر امامت را به امام علیه السلام بعد از خود بسپارد و به او وصیّت کند همین دستور در مورد سایر امانات نیز جاری است. پدرم از پدر خود نقل کرد که علیّ بن الحسين علیه السلام به اصحاب خود فرمود: «بر شما واجب است که امانت را پس دهید، حتی اگر قاتل پدرم، حسین بن علی علیه السلام شمشیری را که با آن پدرم را شهید کرده به من امانت داده باشد و آن را طلب کند، آن را پس می دهم».

5-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ﴾؛ آن (امانت) عبارت است از: وصیّت و مسأله ی جانشینی که هر یک از ما آن را [هنگام رحلتش] به دیگری ردّ می کند.

ص: 233

6-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى أَهْلِهَا قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْإِمَامِ وَ الْوَصِيَّةُ﴾. (1)

7-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ يَحْيَى بْنِ مَالِكِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِها قَالَ الْإِمَامُ يُؤَدِّى إِلَى الْإِمَامِ قَالَ ثُمَّ قَالَ يَا يَحْيَ إِنَّهُ وَ اللَّهِ لَيْسَ مِنْهُ إِنَّمَا هُوَ أَمْرُ مِنَ اللَّهِ﴾. (2)

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَاناتِ إِلى أَهْلِها قَالَ أَمَرَ اللَّهُ الْإِمَامَ الْأَوَّلَ أَنْ يَدْفَعَ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ كُلَّ شَيْءٍ عِنْدَهُ﴾. (3)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يَدْفَعَ مَا عِنْدَهُ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ﴾. (4)

10-1- الباقر علیه السلام- ﴿أَمَرَ اللهُ الْإِمَامَ مِنَّا أَنْ يُؤَدِّيَ الأَمَانَةَ إِلَى الْإِمَامِ بَعْدَهُ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَزْوِيَهَا عَنْهُ أَ لَا تَسْمَعُ إِلَى قَوْلِهِ وَ إِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّهُمُ الْحَكَامُ أَ وَ لَا تَرَى أَنَّهُ خَاطَبَ بِهَا الْحُكَّامَ﴾. (5)

11-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَرَضَ اللَّهُ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُؤَدِّيَ الْأَمَانَةَ إِلَى الَّذِي أَمَرَهُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ﴾. (6)

12-1- الباقر علیه السلام- ﴿قَالَ السَّيدُ بْنُ طَاوُسٍ فِي كِتَابِ سَعْدِ السُّعُودِ رَأَيْتُ فِي تَفْسِيرٍ مَنْسُوبٍ إِلَى الْبَاقِرِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى أَهْلِهَا قَالَ هَذِهِ الْآيَةُ فِي أَمْرِ الْوَ لَايَةِ أَنْ تُسَلَّمَ إِلَى آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام﴾. (7)

13-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنِ الْوَاحِدِى أَنَّه لَمَّا دَخَلَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله مَكَّةَ يَوْمَ الْفَتْحِ غَلَقَ عُثْمَانُ بْنُ أَبِي طَلْحَةَ الْعَبْدِيُّ بَابَ الْبَيْتِ وَ صَعِدَ السَّطْحَ فَطَلَبَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله الْمِفْتَاحَ مِنْهُ فَقَالَ لَوْ عَلِمْتُ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمْ أَمْنَعْهُ فَصَعِدَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام السَّطْحَ وَ لَوَى يَدَهُ وَ أَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْهُ وَ فَتَحَ الْبَابَ فَدَخَلَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله الْبَيْتَ فَصَلَّى فِيهِ رَكْعَتَيْنِ فَلَمَّا خَرَجَ سَأَلَهُ الْعَبَّاسُ أَنْ يُعْطِيَهُ الْمِفْتَاحَ فَنَزَلَ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ

ص: 234


1- بحار الأنوار، ج23، ص276/ بصائر الدرجات، ص476/ المناقب، ج1، ص252/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج23، ص277/ بصائر الدرجات، ص476
3- الكافي، ج1، ص277/ بحار الأنوار، ج23، ص276/ بصائر الدرجات، ص476
4- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص3/ تهذيب الأحكام، ج6، ص223/ بحار الأنوار، ج23، ص278/ تفسير العياشي، ج1، ص249/ تأويل الآيات الظاهرة، ص140/ وسائل الشيعة، ج27، ص14/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج23، ص278/ الغيبة للنعماني، ص54/ بصائر الدرجات، ص475
6- تفسير القمي، ج1، ص141/ تأويل الآيات الظاهرة، ص137
7- بحار الأنوار، ج23، ص283/ سعد السعود، ص122

6-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأماناتِ إِلى أَهْلِها﴾ به خدا قسم منظور از این آیه، ادا کردن و بازگرداندن امانت و وصیّت به امام علیه السلام است [که همان امامت و مقام ولایت و حکومت است].

7-1- امام صادق علیه السلام- یحیی بن مالک از یکی از یاران ما نقل می کند: از امام صادق علیه السلام در مورد کلام خداوند متعال: ﴿إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى أَهْلِها﴾ سؤال کردم. فرمود: «امام، مقام امامت را به امام بعد از خود می سپارد. ای یحیی! به خدا این کار به خواست او نیست بلکه [امام بعد] از جانب خدا تعیین می شود».

8-1- امام صادق علیه السلام- معلّی بن خنیس گوید: امام صادق علیه السلام در مورد کلام خداوند متعال: ﴿إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلى أَهْلِها﴾ فرمود: «خداوند متعال به امامِ سابق امر کرده که هرچه نزد او است به امامِ بعد از خود بدهد».

9-1- امام صادق علیه السلام- امام باید آن چه را که نزد خود دارد، به امام پس از خود برساند.

10-1- امام باقر علیه السلام- خداوند به ما امامان علیهم السلام امر کرده که امانت [امامت] را به امام بعد از خود بسپاریم و نباید که از امام بعد از خود بگذرد و کس دیگری [برای این مقام] معرفی کند [که مقام امامت انتصابی از جانب خداست]، مگر نشنیدی که خداوند فرمود: ﴿وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ﴾ که آنان (ائمّه علیهم السلام) همان حکام هستند، مگر ندیدی که خداوند آن ها را با اسم حکام خطاب کرده است.

11-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- خدا بر هر امامی واجب کرده که امانت امامت را به امام بعد از خود که خداوند امر به آن کرده، بسپارد.

12-1- امام باقر علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها﴾؛ این آیه در مورد امر ولایت است که باید تسلیم به آل محمّد علیهم السلام شود.

13-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- واحدی نقل می کند: در روز فتح مکّه هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله داخل مکّه شد، عثمان بن ابی طلحه عبدی [که کلیددار کعبه بود] در خانه ی خدا را قفل کرد و از آن بالا رفت و بالای کعبه ایستاد [که کسی دستش به او نرسد]، پیامبر صلی الله علیه و آله امر فرمود که کلید را بیاور [که داخل خانه ی خدا شوم] و او گفت اگر می دانستم که تو پیامبر خدا هستی که کلید را از تو دریغ نمی کردم [ولی تو پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیستی]. علی علیه السلام از [دیوار کعبه بالا رفت] و به روی خانه ی خدا رفت و دست او را پیچاند و کلید را از او گرفت و در خانه ی خدا را باز کرد، پیامبر داخل خانه ی خدا شد و دو رکعت نماز خواند هنگامی که از کعبه خارج شدند [و در را بستند] عبّاس از پیامبر صلی الله علیه و آله درخواست کرد تا کلید را به او بدهند [تا او کلیددار جدید کعبه شود] امّا این آیه نازل شد که: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها﴾ پس پیامبر صلی الله علیه و آله امر فرمود که کلید را به عثمان برگردانند و

ص: 235

أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِها فَأَمَرَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله أَنْ يَرُدَّ الْمِفْتَاحَ إِلَى عُثْمَانَ وَ يَعْتَذِرَ إِلَيْهِ فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ يَا عَلِىُّ علیه السلام أكْرَهْتَ وَ أديت [آذَيْت] ثُمَّ جِئْتَ بِرِفْقٍ قَالَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي شَأْنِكَ وَ قَرَأَ عَلَيْهِ الْآيَةَ فَأَسْلَمَ عُثْمَانُ فَأَقَرَّهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فِي يَدِهِ﴾. (1)

14-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿يَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تَخُونَنَّ أَحَداً فِي مَالٍ يَضَعُهُ عِنْدَكَ أَوْ أَمَانَةِ ائْتَمَنَكَ عَلَيْهَا فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا﴾. (2)

15-1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ يَزِيدَ بْنِ سَلِيطَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَر علیه السلام فِي حَدِيثِ النَّصَّ عَلَى الرِّضَا علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: وَ إِنْ سُئِلْتَ عَنِ الشَّهَادَةِ فَأَدَّهَا فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى أَهْلِها وَ قَالَ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ﴾. (3)

16-1- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا: فِيهِ أَقْوَالُ: أَحَدُهَا أَنَّهَا فِي كُلِّ مَنِ اؤْتُمِنَ أَمَانَةً مِنَ الْأَمَانَاتِ فَأَمَانَاتُ اللَّهِ تَعَالَى أَوَامِرُهُ وَ نَوَاهِيهِ وَ أَمَانَاتُ عِبَادِهِ مَا يَأْتَمِنُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً مِنَ الْمَالِ﴾. (4)

17-1- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِذَا ظَفِرْنَا وَ ظَهَرْنَا﴾. (5)

18-1- الصّادق علیه السلام- ﴿اعْلَمْ أَن ضَارِبَ عَلِىٍ بِالسَّيْفِ وَ قَاتِلَهُ لَوِ ائْتَمَنَنِي عَلَى سَيْفِ أَوِ اسْتَشَارَنِي ثُمَّ قَبْلْت ذَلِكَ مِنْهُ لَأَدَّيْتُ إِلَيْهِ الْأَمَانَةَ﴾. (6)

19-1- السّجّاد علیه السلام- ﴿عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ﴾. (7)

20-1- الصّادق علیه السلام- ﴿لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رَكُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِن ذَلِكَ شَيْءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَلَكِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقٍ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ﴾. (8)

21-1- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِ مِنَ الْأَمَانَةِ﴾. (9)

ص: 236


1- بحار الأنوار، ج21، ص116/ المناقب، ج2، ص143/ سعد السعود، ص294
2- بحار الأنوار، ج74، ص107/ مكارم الأخلاق، ص455/ مستدرک الوسائل، ج14، ص14
3- الکافی، ج1، ص315/ بحار الأنوار، ج49، ص11/ إعلام الورى، ص319/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ص1، ص23/ وسائل الشيعة، ج27، ص313
4- بحار الأنوار، ج23، ص273
5- بشارة المصطفى، ص193
6- تهذيب الأحكام، ج6، ص351
7- الکافی، ج5، ص133
8- الکافی، ج2، ص105
9- الكافي، ج1، ص276/ بحار الأنوار، ج23، ص289/ تفسیر العیاشی، ج1، ص246/ بصائر الدرجات، ص188/ تأويل الآيات الظاهرة، ص140/ دعائم الإسلام، ج1، ص20/ تفسير البرهان

از او عذرخواهی کنند. [علی علیه السلام نزد او رفت و کلید را به او داد و از او دلجویی کرد] عثمان گفت: «ای علی به زور و اذیت آن را از من گرفتی و حالا با نرمی و دوستی به من برمی گردانی [قضیه چیست]؟ امام علی علیه السلام فرمود: «خداوند درباره ی شخص تو آیه ای نازل فرمود» و آیه را برای او تلاوت کرد، عثمان [با شنیدن این آیه منقلب شد و] مسلمان شد و پیامبر صلی الله علیه و آله دست او را در دست خود فشرد.

14-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- ای پسر مسعود! به هیچ کس در مالی که در پیش تو می گذارد یا در امانتی که تو را بر آن امین قرار داده خیانت نکن زیرا که خدای متعال می فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها﴾.

15-1- امام کاظم علیه السلام- یزید بن سلیط از امام کاظم علیه السلام نقل می کند که فرمود: «اگر از تو درخواست شد تا [نسبت به آن چه علم داری] شهادت بدهی، این کار را بکن و حقّ مطلب را ادا کن که خدا فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها﴾ و ستمکارتر از کسی که گواهی خود را از خدا پنهان می کند کیست؟ . (بقره/140)».

16-1- امام باقر علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها﴾ در این مورد چند نظر است.

اول: منظور، تمام امانت هایی است که به اشخاص سپرده می شود و امانت های خدا، اوامر و نواهی اوست و امانات مردم آن اموالی است که به رسم امانت به یکدیگر می سپارند.

17-1- امام باقر علیه السلام خداوند فرمود: ﴿إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلَى أَهْلِها وَ إِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْل﴾ [و هنگامی حکومت به عدل محقّق می شود] که ما پیروز و غالب شویم و امر ما (امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظاهر شود.

18-1- امام صادق علیه السلام- حتّی اگر کسی که با شمشیر به علیّ بن ابی طالب علیه السلام ضربت زده و او را شهید کرد، امانتی به من بسپارد و از من راهنمایی بخواهد و با من مشورت کند و من از او بپذیرم، امانتش را به او باز پس می دهم.

19-1- امام سجاد علیه السلام- هر کس به شما امانتی داد، به او بازگردانید.

20-1- امام صادق علیه السلام- به طول رکوع و سجود شخص نگاه نکنید، ممکن است او به این کارعادت کرده باشد و اگر دست از آن باز دارد ناراحت شود، بلکه بنگرید که آیا او راست سخن می گوید و یا اداء امانت می کند؟

21-1- امام باقر علیه السلام- نماز و روزه و زکات و حج از امانات هستند [که در این آیه ذکر شده است].

ص: 237

22-1- الباقر علیه السلام- ﴿وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ الَّذِي فِي أَيْدِيكُمْ﴾. (1)

23-1- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ قَالَ: هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام﴾. (2)

24-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مَالِكَ الْجُهَنِىَّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ فِيمَنْ نَزَلَتْ قُلْتُ يَقُولُونَ فِي النَّاسِ قَالَ أَفَكُلُّ النَّاسِ يَحْكُمُ بَيْنَ النَّاسِ اعْقِلْ فِينَا نَزَلَتْ﴾. (3)

25-1- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ أُمِرَتِ الْأَئِمَّةُ غلیهم السلام أَنْ يَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ وَ أَمِرَ النَّاسُ أَنْ يَتَّبِعُوهُمْ﴾. (4)

26-1- الباقر علیه السلام- ﴿إِذَا ظَهَرْتُمْ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِذَا بَدَتْ فِي أَيْدِيكُمْ﴾. (5)

27-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿ثُمَّ فَرَضَ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِالْعَدْلِ فَقَالَ وَ إِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ﴾. (6)

28-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَنَّ النَّبِي صلی الله علیه و آله قَالَ لِعَلِيًّ علیه السلام: سَوَّ بَيْنَ الْخَصْمَيْنِ فِي لَحْظِكَ وَ لَفْظِكَ﴾. (7)

باب 2: ﴿إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَميعاً بَصيراً﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبَانَ بْنِ عُثْمَانَ الْأَحْمَرِ قَالَ قُلْتُ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ سَمِيعاً بَصِيراً عَلِيماً قَادِراً قَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ رَجُلًا يَنْتَحِلُ مُوَالَاتَكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ علیهم السلام يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ سَمِيعاً بِسَمْعٍ وَ بَصِيرًا بِبَصَرٍ وَ عَلِيماً بِعِلْمٍ وَ قَادِراً بِقُدْرَةِ فَغَضِبَ علیه السلام ثُمَّ قَالَ مَنْ قَالَ ذَلِكَ وَ دَانَ بِهِ فَهُوَ مُشْرِكُ وَ لَيْسَ مِنْ وَ لَايَتِنَا عَلَى شَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ذَاتُ عَلَامَةٌ سَمِيعَةُ بَصِيرَةٌ قَادِرَةُ﴾. (8)

* قوله تعالى: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً﴾ ﴿59﴾

ص: 238


1- الكافي، ج1، ص276/ بحار الأنوار، ج23، ص289/ تفسیر العیاشی، ج1، ص246/ بصائر الدرجات، ص188/ تأويل الآيات الظاهرة، ص140/ دعائم الإسلام، ج1، ص20/ تفسير البرهان
2- تفسير العياشي، ج1، ص249/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج23، ص277/ بصائر الدرجات، ص476/ تفسير العياشي، ج1، ص249
4- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص3/ تهذيب الأحكام، ج6، ص223/ بحار الأنوار، ج23، ص278/ تفسير العياشي، ج1، ص249/ تأويل الآيات الظاهرة، ص140/ وسائل الشيعة، ج27، ص14/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج23، ص291/ تفسير العياشي، ج1، ص247
6- تفسير القمى، ج1، ص141/ تأويل الآيات الظاهرة، ص137
7- تفسير بحر العرفان، ج4، ص251
8- التوحيد، ص144

22-1- امام باقر علیه السلام- ﴿وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْل﴾ یعنی [هنگامی که] به آن چه دست شماست [حکم می کنید، عدالت پیشه کنید].

23-1- امام صادق علیه السلام- منظور از: وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْل خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله است».

24-1- امام باقر علیه السلام- مالک جهنی گوید: امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْل﴾ پرسید: «درباره ی چه کسی نازل شده»؟ گفتم: «می گویند درباره ی مردم است». فرمود: «همه ی مردم بین مردم حکم می کنند؟ دقّت کن این آیه درباره ی ما نازل شده است».

25-1- امام صادق علیه السلام- امامان علیهم السلام مأمورند به عدل حکومت کنند، مردم نیز موظّفند که از آن ها تبعیّت و پیروی نمایند.

26-1- امام باقر علیه السلام- وقتی که حقیقت برای شما آشکار است مطابق آن چه در دست دارید [از قرآن و سیره و سنّت پیامبر و ائمّه علیهم السلام] حکم بر عدل کنید.

27-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- خداوند بر امام واجب کرده که بین مردم به عدالت قضاوت کند و فرمود: ﴿وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْل﴾.

28-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- پیامبر صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام فرمود: «[وقتی دو طرف برای قضاوت نزد تو می آیند] بین دو طرف دعوا، در نگاه و کلامت عدالت را یکسان رعایت کن».

بخش 2: خدا شما را چه نیکو پند می دهد هرآینه او شنوا و بیناست.

1-2- امام صادق علیه السلام- ابان بن عثمان احمر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «از خدای تبارک و تعالی برایم بگو که آیا همیشه شنوا و بینا و دانا و توانا بوده»؟ فرمود: «آری». گفتم: «مردی از پیروان خاندان شما است و می گوید: خدا شنوایی است که می تواند بشنود و بینایی است که می تواند ببیند و قادری است که قدرت انجام کاری را دارد [و این صفات عارض بر ذات اوست]». امام علیه السلام در خشم شد. و فرمود: «هر که چنین گوید و بدان معتقد باشد مشرک است و پیرو ما نیست. خدای تبارک و تعالی ذاتی است پر دانش و شنوا و بینا و توانا [و صفات عین ذات خداوند هستند]».

* ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر [خدا] و پیشوایان [معصوم] خود را. و هرگاه در امری نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید [و از آن ها داوری بطلبید] اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این [کار برای شما] بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. ﴿59﴾

ص: 239

باب 1: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عِيسَى بْنِ السَّرِىَّ أَبِي الْيَسَعِ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَخْبِرْنِي بِدَعَائِمِ الْإِسْلَامِ الَّتِي لَا يَسَعُ أَحَداً التَّقْصِيرُ عَنْ مَعْرِفَةِ شَيْءٍ مِنْهَا الَّذِي مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَةِ شَيْءٍ مِنْهَا فَسَدَ دِينُهُ وَ لَمْ يَقْبَلِ [اللَّهُ] مِنْهُ عَمَلَهُ وَ مَنْ عَرَفَهَا وَ عَمِلَ بِهَا صَلَحَ لَهُ دِينُهُ وَ قَبْلَ مِنْهُ عَمَلَهُ وَ لَمْ يَضِقْ بِهِ مِمَّا هُوَ فِيهِ لِجَهْلِ شَيْءٍ مِنَ الْأُمُورِ جَهْلُهُ فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْإِيمَانُ بِأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ حَقُّ فِي الْأَمْوَالِ الزَّكَاةُ وَ الْوَ لَايَةُ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهَا وَ لَايَةُ آل مُحَمَّدٍ علیهم السلام قَالَ فَقُلْتُ لَهُ هَلْ فِي الْوَ لَايَةِ شَيْءٍ دُونَ شَيْءٍ فَضْلُ يُعْرَفُ لِمَنْ أَخَذَ بِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً﴾. (1)

2-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ جَابِرِ بْن عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارَىَّ قَالَ:... قال صلی الله علیه و آله فِي عَلىًّ علیه السلام وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَقَدْ أُمِرْتُ أَنْ أَمْرَكُمْ بَيْعَتِهِ وَ طَاعَتِهِ فَبَايِعُوهُ وَ أَطِيعُوهُ فَقَدْ نَزَلَ الْوَحْيُ بِذَلِكَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ جَابِرٌ فَبَايَعْنَاهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنِ اسْتَقَمْتُمْ عَلَى الطَّرِيقَة لِعَلِىًّ علیه السلام فِي وَ لَايَتِهِ أَسْقِيتُمْ مَاءً غَدَقاً وَ أَكَلْتُمْ مِنْ فَوْقَ رُءُوسِكُمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ وَ إِنْ لَمْ تَسْتَقِيمُوا اخْتَلَفَتْ كَلِمَتُكُمْ وَ شَمِتَ بِكُمْ عَدُوُّكُمْ وَ لَتَتَّبِعُنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ شَيْئًا شَيْئًا لَوْدَخَلُوا جُحْرَ ضَبًّ لَتَبِعْتُمُوهُمْ فِيهِ وَ طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِوَ لَايَةِ عَلِىًّ علیه السلام مِنْ بَعْدِي حَتَّى يَمُوتَ وَ بَلَغَنِي وَ أَنَا عَنْهُ رَاض﴾. (2)

3-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَيْسَ فِي جَنَّةَ عَدْنٍ مَنْزِلُ أَشْرَفَ وَ لَا أَفْضَلَ وَ لَا أَقْرَبَ إِلَى عَرْشِ رَبِّي مِنْ منْزِلِي وَ مَعِي ثَلَاثَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي علیهم السلام أَوَّلَهُمْ أَخِي عَلِىُّ علیه السلام وَ ابْنَتِي فَاطِمَةُ علیها السلام وَ ابْنَايَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام وَ تِسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً هُدَاةٌ مُهْتَدُونَ أَنَا الْمُبَلِّغْ عَنِ اللَّهِ وَ هُمُ الْمُبَلِّغُونَ عَنِّى وَ هُمْ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ شُهَدَاؤُهُ فِي أَرْضِهِ وَ خَزَانُهُ عَلَى عِلْمِهِ وَ مَعَادِنُ حِكَمِهِ مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ لَا تَبْقَى الْأَرْضِ طَرْفَةَ عَيْنِ إِلَّا بِبَقَائِهِمْ وَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا بِهِمْ يُخْبِرُونَ الْأُمَّةَ بِأَمْرِ دِينِهِمْ حَلَالِهِمْ وَ

ص: 240


1- الکافی، ج2، ص19/ الکافی، ج2، ص21/ بحار الأنوار، ج65، ص337/ تفسير البرهان/ رجال الکشی، ص424/ تفسير البرهان/ تفسیر فرات الكوفي، ص109
2- بحار الأنوار، ج57، ص125/ سعد السعود، ص115/ اليقين، ص379

بخش 1: ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر [خدا] و پیشوایان [معصوم] خود را.

1-1- امام صادق علیه السلام- عیسی بن سریّ ابی یسع گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: «ارکان اسلام را که خداوند متعال، دین پسندیده ی خود را بر اساس آن ها بنیان نهاده و هیچ انسانی قادر به قصور و کوتاهی در شناخت آن ها نیست، چیست؟ ارکانی که هر که در معرفت آن ها کوتاهی کند، دینش فاسد و اعمالش پذیرفته نمی شود و هر کس به آن ها عمل نماید، دینش اصلاح شده و اعمالش پذیرفته می شود و اگر چیزی را نداند، جهل او نسبت به آن شیء، ضرری برایش نخواهد داشت» فرمود: «بله، شهادت به این که خدایی جز خدای یگانه نیست! ایمان به رسول خداصلی الله علیه و آله، اعتراف به آن چه از نزد خدا آمده و پرداختِ حقّ اموال که همان زکات باشد و پذیرش ولایتی که خداوند به آن فرمان داده است؛ یعنی ولایت خاندان محمّد علیهم السلام». گفتم: «آیا در امر ولایت برتری غیر از این مطلب هست که در نظر گرفته شود»؟ فرمود: «بله، خداوند می فرماید: ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است»».

2-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- جابر انصاری گوید:... پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد علی علیه السلام فرمود: «قسم به آن که که جانم به دست اوست، من مأمور شدم که به شما فرمان دهم تا با او بیعت کنید و اطاعتش کنید، پس با او بیعت کنید و از او فرمان ببرید که در این مورد وحی نازل شده: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. جابر گفت: با او بیعت کردیم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اگر بر روش علی علیه السلام در ولایت او، استوار بمانید، به شما آب گوارا بنوشانیم، و نعمت [خدا را] از بالا و زیر پای خود دریافت خواهید کرد، و اگر بر آن استوار نشوید اتّحادتان به هم می خورد و دشمن شاد می شوید. [و بر اثر فتنه ی یهود] موبه مو پیرو بنی اسرائیل می شوید]. حتّی اگر به سوراخ سوسماری رفته باشند، شما هم به دنبالشان به آن جا می روید [و ذلیل می شوید]. خوشا بر کسی که پس از من بر ولایت علی علیه السلام استوار بماند تا بمیرد و به من ملحق شود که [در این صورت] من از او خشنودم».

3-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- در بهشت عدن، منزلی با شرافت تر و بالاتر و نزدیک تر به عرش پروردگارم از منزل من نیست، و ما در آن جا چهارده نفریم. من و برادرم علی علیه السلام که بهترین آن ها و محبوب ترینشان نزد من است، و فاطمه علیها السلام که او سیّده ی زنان اهل بهشت است، و حسن و حسین علیهما السلام عالمانه و نه امام از فرزندان حسین علیه السلام هستند. ما در آن جا چهارده نفریم در یک منزل که خداوند بدی ها را از ما برده و ما را پاک گردانیده است. همه هدایت کننده و هدایت شده ایم. پیامبر صلی الله علیه و آله در ادامه ی کلامش فرمود: «من از جانب خدا، تبلیغ کننده هستم، و آنان از جانب من و خدای عزّوجلّ، ابلاغ کننده هستند. آنان حجّت های خداوند تبارک و تعالی بر خلقش و شاهدان او در زمینش و خزانه داران علمش و معادن حکمت های او هستند. هر کس از آنان اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هر کس از آنان سرپیچی کند از خدا سرپیچی کرده است. زمین به قدر یک چشم بر هم زدن جز با بقای آنان نمی ماند، و جز با آنان اصلاح نمی شود. آنان امّت را از امر دینشان

ص: 241

حَرَامِهِمْ يَدْلُونَهُمْ عَلَى رِضَى رَبِّهِمْ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ سَخَطِهِ بِأَمْرٍ وَاحِدٍ وَ نَهى وَاحِدٍ لَيْسَ فِيهِمْ اخْتِلَافُ وَ لَا فُرْقَةُ وَ لَا تَنَازَعُ يَأْخُذُ آخِرُهُمْ عَنْ أَوَّلِهِمْ إِمْلَائِي وَ خَطَّ أَخِي عَلِيًّ بِيَدِهِ يَتَوَارَثُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَهْلُ الْأَرْضِ كُلُّهُمْ فِي غَمْرَةٍ وَ غَفْلَةٍ وَ تِيهَةٍ وَ حَيْرَة غَيْرَهُمْ وَ غَيْرَ شِيعَتِهِمْ وَ أَوْلِيَائِهِمْ لَا يَحْتَاجُونَ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْأُمَّةِ فِي شَيْءٍ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ وَ الْأُمَّةُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِمْ هُمُ الَّذِينَ عَنَى اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. (1)

4-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿وَ قَدْ قَرَنَهُ الْجَلِيلُ بِاسْمِهِ وَ شَرَكَهُ فِي عَطَائِهِ وَ أَوْجَبَ لِمَنْ أَطَاعَهُ جَزَاءَ طَاعَتِهِ إِذْ يَقُولُ وَ مَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ صلی الله علیه و آله مِنْ فَضْلِهِ وَ قَالَ يَحْكِي قَوْلَ مَنْ تَرَكَ طَاعَتَهُ وَ هُوَ يُعَذِّبُهُ بَيْنَ أَطْبَاقِ نِيرَانِهَا وَ سَرَابِيلَ قَطِرَانِهَا يَا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا أَمْ كَيْفَ يُوصَفُ بِكُنْهِهِ مَنْ قَرَنَ الْجَلِيلُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله حَيْثُ قَالَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى أَهْلِها وَ قَالَ فَسْتَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾. (2)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿قَالَ عَزَّوَجَلَّ أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ فَرَدَّ الْأَمْرَ أَمْرَ النَّاسِ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمُ الَّذِينَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ وَ بِالرَّدَّ إِلَيْهِمْ﴾. (3)

6-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَالَ علیه السلام وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِلْعِلْمِ أَهْلًا وَ فَرَضَ عَلَى الْعِبَادِ طَاعَتَهُمْ بِقَوْلِهِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ بِقَوْلِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾. (4)

7-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللهِ آمَنَّا بِالله وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ يَعْنِي بِأَنَّهُمْ مُسْلِمُونَ لِأَهْلِ الْفَضْلِ فَضْلَهُمْ وَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَمَا أَجَابَهُ مِنْهُمْ إِلَّا الْحَوَارِيُّونَ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِلْعِلْمِ أَهْلَا وَ فَرَضَ عَلَى الْعِبَادِ طَاعَتَهُمْ بِقَوْلِهِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. (5)

ص: 242


1- بحار الأنوار، ج33، ص267
2- بحار الأنوار، ج50، ص177/ كشف الغمة، ج2، 386
3- الكافي، ج1، ص295/ وسائل الشيعة، ج27، ص66
4- وسائل الشيعة، ج7، ص74/ بحار الأنوار، ج65، ص264
5- الاحتجاج، ج1، ص248

و حلال و حرامشان خبر می دهند، و آنان را با امر و نهی یکسان [و بدون تغییر] به رضایت پروردگارشان راهنمایی می کنند و آنان را از سخط او نهی می کنند، و در بین آنان اختلاف و تفرقه و نزاعی نیست. آخرین آنان از اوّلین آنان، املای من و دست خط برادرم علی علیه السلام را تحویل می گیرد و تا روز قیامت از یکدیگر به ارث می برند. همه ی اهل زمین در جهل و غفلت و سرگردانی و حیرت اند به جز آنان و شیعیان و دوستانشان. آنان در چیزی از امر دینشان به احدی از امّت احتیاج ندارند، ولی امّت به آنان احتیاج دارند. آنان هستند که خداوند در کتابش آنان را قصد کرده و اطاعت آنان را به اطاعت خود و رسولش صلی الله علیه و آله مقرون ساخته و فرموده است: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾».

4-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- خداوند عزیز نام او را همراه نام خویش قرار داده و آن جناب را شریک در عطای خویش فرموده و به کسی که از پیغمبر صلی الله علیه و آله اطاعت کند همان پاداشی را وعده داده که از خودش اطاعت نماید؛ چنان که در این دو آیه به هر دو مطلب تصریح فرموده است: عیب جوییشان از آن روست که خدا و پیامبرش از غنایم بی نیازشان کردند. (توبه/74). و در این آیه سخن کسی را که ترک اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله را نموده بیان می کند موقعی که میان آتش جهنّم در سوزوگداز است ای کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم. (احزاب/66). چگونه می توان کنه کسی را که خداوند اطاعت و فرمانبرداری او را در این آیه: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ و در آیه: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ﴾ و نیز در آیه: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها﴾ و در آیه: خود نمی دانید از اهل کتاب بپرسید. (انبیاء/7). قرین اطاعت و فرمانبرداری از پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داده توصیف کرد.

5-1- امام صادق علیه السلام- خداوند فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ و فرموده است: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الله و الى الرَّسُول وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾؛ پس خواستگاه هر کار که کار مردم باشد به اولی الأمر آن ها واگذار شده که دستور اطاعت و مراجعه به آن ها [در این آیه] داده شده است.

6-1- امام علی علیه السلام- خداوند برای علم، عدّه ای را اهل آن قرار داده و بر بندگان خود واجب کرده که از آن ها اطاعت نمایند و فرموده است: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾، و نیز فرمود: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الله و الى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾.

7-1- امام علی علیه السلام- حواریان گفتند: ما یاران خداییم. به خدا ایمان آوردیم. شهادت ده که ما تسلیم هستیم. (آل عمران/52). مطلوب حضرت عیسی علیه السلام این بود که بفهمد که کدامیک از حواریون، برتری اهل فضل را پذیرفته و در برابر آنان تسلیم اند و از فرمان پروردگار برنمی گردند، و فقط حواریّون جواب مثبت دادند، و خداوند در این آیه برای علم اهلی را برگزید و طاعت ایشان را بر همه واجب فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾».

ص: 243

8-1- الباقر عیله السلام- ﴿عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِىَّ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ أَوْصَى النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله إِلَى عَلِيًّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهم السلام ثُمَّ قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام مِنْ وُلْدِ عَلِىًّ علیه السلام وَ فَاطِمَةَ علیها السلام إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةِ﴾. (1)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَن عَنْ أُولِي الْأَمْرِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ فَقَالَ كَانَ وَ اللَّهِ عَلِىُ علیه السلام مِنْهُم﴾. (2)

10-1- ابن عباس رحمة الله- ﴿فِي قَوْلِهِ تَعَالَى أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ هُمْ أَمَرَاءُ السَّرَايَا وَ عَلِىُ علیه السلام أَوَّلُهُم﴾. (3)

11-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿ثُمَّ فَرَضَ عَلَى النَّاسِ طَاعَتَهُمْ فَقَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ يَعْنِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام﴾. (4)

12-1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَن عَمروِ عَمْرِو بنِ سَعِيدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْن أبي طَالِبٍ علیه السلام وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ بَعْدِهِ﴾. (5)

13-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرٍ الْجَعْفِيَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ الْأَوْصِيَاءَ﴾. (6)

14-1- الباقر علیه السلام- ﴿ثُمَّ قَالَ لِلنَّاسِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا فَجَمَعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً﴾. (7)

15-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ لَمَّا أَنْزَلَ اللهُ عَزَّوَجَلَ وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةَ علیها السلام فَنَحَلَهَا فَدَكَ وَ أَقَامَنِي لِلنَّاسِ عَلَماً وَ إِمَاماً، وَ عَقَدَ لِي وَ عَهْدَ إِلَى فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. (8)

16-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿وَ عَنْهُ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام مِنَّا وَ طَاعَتُهُمْ مَفْرُوضَةٌ﴾. (9)

ص: 244


1- بحار الأنوار، ج23، ص286/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص131/ کمال الدین، ج1، ص222/ تفسير البرهان
2- كشف الغمة، ج1، ص323/ كشف اليقين، ص396/ بحار الأنوار، ج36، ص189
3- روضة الواعظین، ج1، ص106/ تفسیر فرات الكوفي، ص108
4- بحار الأنوار، ج23، ص285/ تفسیر القمی، ج1، ص141
5- بحار الأنوار، ج23، ص293/ تفسير البرهان/ تفسير العياشي، ج1، ص253
6- بحار الأنوار، ج23، ص300/ تفسير العياشي، ج1، ص249/ تفسير البرهان
7- بحار الأنوار، ج23، ص289/ تفسیر بحر العرفان، ج4، ص253
8- بحار الأنوار، ج29، ص563/ العدد القوية، ص195
9- دعائم الإسلام، ج1، ص25

8-1- امام باقر علیه السلام- امام عسکری علیه السلام از پدرانش روایت می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی و حسن و حسین علیهم السلام وصیّت کرد سپس درباره ی این آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾. فرمود: «مراد از اولی الأمر، امامان از نسل علی علیه السلام و فاطمه تا قیامت هستند».

9-1- امام صادق علیه السلام- عبدالغفّار بن قاسم گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «اولی الأمر در این آیه کیست»؟ فرمود: «به خدا سوگند علی علیه السلام از آن هاست».

10-1- ابن عبّاس رحمة الله- در تفسير اين آيه: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ می گوید: «منظور فرماندهان سریه ها (جنگ هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله در آنان شرکت نمی کردند و جانشینی به جای خود می فرستادند) هستند و علی علیه السلام نخستین ایشان است».

11-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- خداوند در این آیه اطاعت ائمّه علیهم السلام را بر مردم واجب نموده و می فرماید: «﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ یعنی اطاعت از امیر المؤمنين علیه السلام».

12-1- امام کاظم علیه السلام- عمرو بن سعید گوید: از امام کاظم علیه السلام درباره ی آيه: ﴿أَطِيعواْ اللهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ سؤال کردم. فرمود: «منظور، علیّ بن ابی طالب و اوصیاء علیهم السلام بعد از آن حضرت می باشند».

13-1- امام باقر علیه السلام- جابر جعفی گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی این آيه: ﴿أَطِيعواْ اللهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ پرسیدم، فرمود: «منظور از اولی الأمر، اوصیاء علیهم السلام هستند».

14-1- امام باقر علیه السلام- خداوند به مردم می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ منظور تمام مؤمنین تا قیامت است. ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ منظور از اولى الأمر، فقط ما هستیم.

15-1- امام علی علیه السلام- رسول خدا صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام را طلبید و فدک را به او عطا فرمود و به من نیز امامت و رهبری امّت را داد و از من پیمان گرفت. سپس خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾.

16-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- در کلام خدا که فرمود: ﴿أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم﴾ منظور از از اولی الأمر امامانی از ماست و اطاعت از آنان واجب است.

ص: 245

17-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ هِيَ فِي عَلِىًّ علیه السلام وَ فِي الْأَئِمَّةِ علیهم السلام جَعَلَهُمُ اللَّهُ مَوَاضِعَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام غَيْرَ أَنَّهُمْ لَا يُحِلُّونَ شَيْئاً وَ لَا يُحَرِّمُونَه﴾. (1)

18-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَن عُبَيْدِ بْنِ كَثِيرٍ مُعَنْعَناً عَنِ الْحُسَيْنِ أَنَّه سَأَلَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ أُولِي الْفِقْهِ وَ الْعِلْمِ قُلْنَا أَخَاصُ أَمْ عَامُ قَالَ بَلْ خَاصِ لَنَا﴾. (2)

19-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا مَا تَأويلُهُ مَعَ تَنْزِيلِهِ فَمِثْلُ... قَوْلُهُ تَعَالَى أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَلَمْ يَسْتَغْنِ النَّاسُ فِي هَذَا الْمَعْنَى بِالتَّنْزِيلِ دُونَ التَّفْسِيرِ كَمَا اسْتَغْنَوْا بالْآيَاتِ الْمُتَقَدِّمَةِ الَّتِي ذُكِرَتْ فِي آيَاتِ مَا تَأْوِيلُهُ فِي تَنْزِيلِهِ اللَّاتِي ذَكَرْنَاهَا فِي الْآيَاتِ الْمُتَقَدِّمَةِ إِلَّا حِينَ بَيَّنَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّ الْوَ لَاةَ لِلْأَمْرِ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ مِنْ عِتْرَتِهِ الْمَنْصُوصَ عَلَيْهِم﴾. (3)

20-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿يَا عَلِىُّ علیه السلام عَلى مَنْ بَرِى مِنْ وَ لَايَتِكَ فَقَدْ بَرِئَ مِنْ وَ لَايَتِي وَ مَنْ بَرِئَ مِنْ وَ لَايَتِي فَقَدْ بَرِئَ مِنْ وَ لَايَةِ اللَّهِ يَا عَلِيُّ علیه السلام طَاعَتُكَ طَاعَتِي وَ طَاعَتِى طَاعَةُ اللَّهِ فَمَنْ أَطَاعَكَ أَطَاعَنِي وَ مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَحْتُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَعَزُّ مِنَ مِنَ الْجَوْهَرِ وَ مِنَ الْيَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ مِنَ الزَّمُرُّدِ وَ قَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ مُحِبَّينَا أَهْلَ الْبَيْتِ علیهم السلام فِي أُمَّ الْكِتَابِ لَا يَزِيدُ فِيهِمْ رَجُلٌ وَ لَا يَنْقُصُ مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَهُوَ عَلِىُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام﴾. (4)

21-1- أمير المؤمنين علیه السلام ﴿عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً علیه السلام يَقُولُ وَ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا فَقَالَ لَهُ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابِ أَمَّا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً أَنْ يُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَهُ فَيُقِرَّ لَهُ بالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله فَيُقِرَّ لَهُ بالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ قُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ إِنْ جَهِلَ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا مَا

ص: 246


1- بحار الأنوار، ج23، ص293/ تفسير العياشي، ج1، ص252/ تفسير البرهان
2- وسائل الشيعة، ج27، ص76/ بحار الأنوار، ج23، ص298/ تفسیر فرات الكوفي، ص108
3- بحار الأنوار، ج90، ص77/ تفسیر القمی، ج1، ص13
4- بحار الأنوار، ج36، ص136/ تفسیر فرات الكوفي، ص109

17-1- امام باقر علیه السلام- عبدالله بن عجلان نقل می کند: امام درباره ی آیه: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ فرمود: «این آیه درباره ی علی و ائمّه علیهم السلام نازل شده است و خداوند ایشان را در مقام پیامبران علیهم السلام قرار داده است؛ با این تفاوت که چیزی را حلال یا حرام نمی کنند».

18-1- امام صادق علیه السلام- عبید بن کثیر از حسین نقل می کند: از امام صادق علیه السلام درباره ی این آی: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ سؤال شد. فرمود: «منظور صاحبان فقه و علم است». گفتیم: «اطلاق آن عمومی است یا مخصوص یک عدّه است». فرمود: «اختصاص به مااهل بیت دارد».

19-1- امام علی علیه السلام- امام علیه السلام [در خطبه ای که در مورد انواع آیات قرآن می فرمود] فرمود: «آیاتی که نزول آن ها همراه با تأویل آن ها است که معنا پیدا می کنند... مثل آيه: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ است که در این مورد به صرف همین آیات نازل شده و بدون تأویل آن، مردم به معنای آن پی نمی برند و این آیه مثل آیاتی که پیش از این ذکر کرده ایم نیست که آن ها تأویلشان در تنزیلشان نهفته بود [و لفظ آیات گویای معنای آن ها بود] به خاطر همین متن آیات برای فهم معنای آن توسّط مردم کافی بود. امّا این آیه زمانی قابل فهم است که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را تبیین کند که منظور از اولی الأمر کسانی هستند که خدا اطاعت آنان را به صورت مکتوب در کتاب خود واجب کرده و آن ها خاندان پیامبرند».

20-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی علیه السلام هر کس از ولایت تو سرپیچی کند از ولایت من سر پیچیده و هرکس از ولایت من سرپیچی کند، از ولایت خدا سرپیچیده است. ای علی علیه السلام اطاعت تو اطاعت من و اطاعت من اطاعت خداست پس هر کس از تو اطاعت کند از من اطاعت کرده و هرکس از من اطاعت کند از خدا اطاعت کرده و قسم به آن خدایی که را به عنوان رسول صلی الله علیه و آله برحقّ خود مبعوث کرده، دوستی ما اهل بیت با ارزش تر از جواهر و یاقوت سرخ و زمرّد است و خدا عهد و پیمان محبّت نسبت به ما اهل بیت را در امّ الکتاب [و در عالم زر] گرفته و ثبت کرده و دیگر تا روز قیامت نه کسی به آن گروه (دوستداران ما) اضافه می شود و نه کسی کم می شود و این همان کلام خداست که فرمود: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ که منظور از اولی الأمر، علی علیه السلام است».

21-1- امام علی علیه السلام- سلیم بن قیس گوید: شنیدم امام علی علیه السلام می فرمود: «کم ترین سطحی که بنده در آن مؤمن نامیده می شود این است که خداوند بلند مرتبه خود را به او معرّفی کند و بنده به اطاعت از او اقرار کند، و پیامبرش را به او معرّفی کند و به اطاعت از آن حضرت اقرار کند، و امام و حجّتش در زمین و شاهد خود بر خلق را به او معرّفی کند و بنده به اطاعت از آن حضرت اقرار کند». گفتم: «ای امیر المؤمنین علیه السلام! اگر به همه چیز، غیر از آن چه که شما توصیف فرمودید، جهل داشته باشد، باز حکم، همین است»؟! فرمود: «آری، اگر به چیزی امر شود، باید دستور را اطاعت کند و اگر از کاری یا چیزی

ص: 247

وَصَفْتَ قَالَ نَعَمْ إِذَا أَمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِيَ انْتَهَى وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَيْئاً نَهَى اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِيناً يَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْبُدُ الَّذِي أَمَرَهُ بِهِ وَ إِنَّمَا يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا يَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَ لَايَتَهُ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام صِفْهُمْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَرْنَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي علیهم السلام فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَىَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضِ﴾. (1)

22-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَقَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهم السلام فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً علیه السلام وَ أَهْلَ بَيْتِهِ علیهم السلام فِي كِتَابَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ فَقَالَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ يُسَمُ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةَ وَ لَمْ يُسَمَّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمْ حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَ الْحَجُّ فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ طُوفُوا أَسْبُوعاً حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آلهد هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ نَزَلَتْ فِي عَلِيًّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهم السلام فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي عَلِیًّ علیه السلام مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ علیه السلام مَوْلَاهُ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي فَإِنِّى سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَاد حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَىَّ الْحَوْضِ﴾. (2)

23-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ إِنَّا نُكَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي أَمَرَاءِ السَّرَايَا فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ ... فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي الْمُؤْمِنِينَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ

ص: 248


1- الکافی، ج2، ص414/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج66، ص16/ معانى الأخبار، ص394/ كتاب سلیم بن قیس، ص616
2- الكافي، ج1، ص286/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج35، ص210/ تفسير العياشي، ج1، ص249/ تفسیر فرات الكوفي، ص110/ شواهد التنزیل، ج1، ص191

نهی شود، باید آن نهی را بپذیرد. امّا کم ترین حدّی که بنده در آن کافر می شود، آن است که چیزی مورد نهی الهی باشد، امّا بنده ی خدا به گمان این که خداوند به آن امر کرده است، به آن پایبند بماند و علاوه بر آن، آن را دین خود قرار داده و ادّعا کند که آن چه را که به او امر شده، عبادت می کند. در حالی که در واقع، شیطان را عبادت کرده است، و کم ترین سطحی که در آن بنده، گمراه می باشد، این است که حُجّت خدا و شاهد او بر بندگانش و کسی که خداوند ولایتش را بر مردم واجب و مردم را به اطاعت از او امر کرده است نشناسد؛ می فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾». گفتم: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام! فدایت شوم، برای من توضیح دهید». حضرت فرمود: «منظور کسانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه و روز وفاتش فرمود: «من برای شما دو چیز باقی گذاشتم، اگر به آن ها چنگ بزنید، هیچ گاه پس از من گمراه نخواهید شد؛ کتاب خداوند بزرگ و عترت (خانواده) و اهل بیت خودم. خداوند لطیف و بسیار آگاه با من پیمان بسته است که این دو، تا زمانی که بر حوض [بهشت] وارد شوند از یکدیگر جد نمی گردند»».

22-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ سؤال کردم، فرمود: «در حقّ علیّ بن ابی طالب علیه السلام و حسن و حسین علیهما السلام نازل شده است». به ایشان عرض کردم: «مردم می گویند: پس چرا خداوند از علی و اهل بیت علیهم السلام او در کتابش نام نمی برد»؟ حضرت فرمود: «در پاسخ به آن ها بگویید: نماز هم بر رسول صلی الله علیه و آله نازل شد بدون آن که سه رکعتی یا چهار رکعتی آن معلوم شود. تا این که رسول خدا صلی الله علیه و آله، خود آن را برای مردم تفسیر نمود. زکات بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد بی آن که ذکر شود که از هر چهل درهم، یک درهم، کنار گذاشته شود تا این که باز رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را تفسیر کرد، و حج نازل شد، امّا نفرمود هفت بار طواف کنید و این رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که آن را برای مردم، تشریح کرد و آیه: ﴿أَطِيعواْ اللهَ وَ أَطِيعواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ در حقّ علی و حسن و حسین علیهم السلام نازل شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در حقّ علی علیه السلام فرمود: «بدانید که هرکس من مولای او هستم، علی علیه السلام هم مولای اوست». و فرمود: «شما را سفارش می کنم به کتاب خدا و اهل بیت خودم؛ چون که من از خداوند بزرگ تقاضا کردم تا روزی که بر حوض بهشت وارد می شوند، بین آن ها جدایی نیفکند و او تقاضایم را اجابت نمود».

23-1- امام صادق علیه السلام- ابو مسروق گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ما با مردم سخن می گوییم و آیه: ﴿أَطیعواْ اللهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ را به عنوان دلیل، ارائه می دهیم، آن ها در جواب می گویند: «این آیه در حقّ فرماندهان گروه های جنگی نازل شده است». آیه: جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز می خوانند و هم چنان که در رکوعند انفاق می کنند. (مائده/55). را به عنوان حجّت ارائه می کنیم، می گویند: «در حقّ مؤمنان نازل شده است». آیهِ: بگو: بر این رسالت مزدی از شما، جز دوست داشتن خویشاوندان، نمی خواهم. (شوری/23). را پیش می آوریم، پاسخ می دهند که مراد، خویشاوندان مسلمانان هستند». گفت: «هر

ص: 249

قُل لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمُوَدَّةَ فِي الْقُرْبى فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي قُرْبَى الْمُسْلِمِينَ قَالَ فَلَمْ أَدَعْ شَيْئاً مِمَّا حَضَرَنِي ذِكْرُهُ مِنْ هَذَا وَ شِبْهِهِ إِلَّا ذَكَرْتُهُ لَهُ فَقَالَ لِي إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْعُهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَة﴾. (1)

24-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَرَضَ عَلَى الْأُمَّةِ طَاعَةَ وُلَاةِ أَمْرِهِ الْقُوَّامِ لِدِينِهِ كَمَا فَرَضَ عَلَيْهِمْ طَاعَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم ثُمَّ بَيَّنَ مَحَلَّ وَ لَاة أَمْرِهِ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ بِتَأْوِيلِ كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ عَجْزَ كُلِّ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ عَنْ مَعْرِفَةِ تَأَوِيلِ كِتَابِهِ غَيْرِهِمْ لِأَنَّهُمْ هُمُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ الْمَأْمُونُونَ عَلَى تَأْوِيلِ التَّنْزِيلِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ...﴾ (2)

25-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىًّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُول وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام مِنْ أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَهْلَ الْعِلْمِ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ ثُمَّ أَوْجَبَ طَاعَتَهُمْ فَقَالَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. (3)

26-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَن جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ فَأُولِي الْأَمْرِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ هُمْ آلْ مُحَمَّدٍ علیهم السلام. (4)

27-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿... كَتَبَ إِلَى مُعَاوِيَةَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ على بن أبي طالب علیه السلام إِلَى مُعَاوِيَةِ... وَ اعْلَمْ أَنَّهُنَّ حُجَّةٌ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ عَلَى مَنْ خَالَفَنَا وَ نَازَعَنَا وَ فَارَقَنَا وَ بَغَى عَلَيْنَا وَ الْمُسْتَعَانَ اللهُ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكَّلُونَ وَ كَانَ جُمْلَةُ تَبْلِيغِهِ رِسَالَةَ رَبِّهِ فِيمَا أَمَرَهُ وَ شَرَعَ وَ فَرَضَ وَ قَسَمَ جُمْلَةُ الدِّينِ يَقُولُ اللَّهُ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ هِيَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَيْسَتْ لَكُم﴾. (5)

28-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ الْأَصْفَهَانِي... دَخَلَ عَلَيْهِ الْحَسَنُ بْنُ صَالِحِ بْنِ حَىًّ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا تَقُولُ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ مَنْ أُولُو

ص: 250


1- بحار الأنوار، ج92، ص349/ تفسير البرهان/ عدة الداعي، ص214
2- بحار الأنوار، ج90، ص55
3- دعائم الإسلام، ج1، ص24
4- بحار الأنوار، ج23، ص298/ تفسیر فرات الكوفي، ص108/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج33، ص133/ الغارات، ج1، ص115

آن چه از این دست مطلب و شبیه آن را به یاد داشتم، مطرح کردم». به من فرمود: «اگر این چنین است که می گویی، پس آن ها را به مباهله دعوت کن».

24-1- امام علی علیه السلام- خداوند اطاعت اولی الأمر که نگهبانان دین او هستند را بر مردم واجب کرد، همان گونه که اطاعت رسول صلی الله علیه و آله را واجب کرده بود، و گفت: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم﴾. بعد از آن، جایگاه اولی الأمر را که از اهل علم هستند بیان کرد و مقام آن ها را روشن ساخت، و در کتاب خود فرمود: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الله و الى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾؛ از این جا معلوم است که مردم از تأویل کتاب عاجز می باشند و فقط صاحبان امر می توانند آن را استنباط کنند، زیرا آن ها راسخ در علم هستند، و محلّ اطمینان در تأویل قرآن می باشند و در قرآن فرمود: ﴿وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ﴾.

25-1- امام باقر علیه السلام- امام علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الله و الى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾؛ فرمود: «آنان امامان از اهل بیت پیامبرند که خدا آن ها را اهل علم خواند که علم را استنباط و درک می کنند. پس اطاعت آنان را واجب کرده و فرموده است: ﴿أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾».

26-1- امام باقر علیه السلام- جعفر بن محمّد فزاری نقل می کند: از امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ سؤال شد. فرمود: «منظور از اولی الأمر در این آیه، خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله هستند».

27-1- امام علی علیه السلام- امام علی علیه السلام نامه ای [در جواب] به معاویه نوشت که چنین بود: «از بنده ی خدا و امیر مؤمنان علیّ بن ابی طالب علیه السلام به معاویه... بدان که آن ها [آن هایی که معاویه در نامه ی خود به آن ها اشاره کرده] خود دلیل و حجّتی آشکار است که صدق گفتار ما را بر مخالفان و دشمنان و دوری کنندگان از ما و ستمگران بر ما آشکار می کند و خدا کمک کار ما است. بر او توکّل کردم و توکّل کنندگان بر او توکّل کنند. (یوسف/67). و بدان که همه ی آن چه که پیامبر صلی الله علیه و آله به مردم ابلاغ کرد، امر و دستور خدایش بود که امر و شریعت و واجباتی بود که خدا فرستاده بود و [و اطاعت در] دین را به این شکل تقسیم کرد و فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ که اولى الأمر مربوط به ما اهل بیت علیهم السلام است نه شما».

28-1- امام صادق علیه السلام- ابو قاسم اصفهانی نقل می کند:... حسن بن صالح بن حی داخل شد و پرسید: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد آیه ی ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ چه می فرمایی؟ اولی الامر چه کسانی هستند که خدا ما را امر به طاعت آنان کرده»؟ فرمود: «منظور علما هستند، وقتی که آن جمعیت که نزد امام بودند خارج شدند حسن بن صالح به آنان گفت ما

ص: 251

الْأَمْرِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ قَالَ الْعُلَمَاءُ فَلَمَّا خَرَجُوا قَالَ الْحَسَنُ مَا صَنَعْنَا شَيْئاً إِلَّا سَأَلْنَاهُ مِنْ هَؤُلَاءِ الْعُلَمَاءِ فَرَجَعُوا إِلَيْهِ فَسَأَلُوهُ فَقَالَ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ﴾. (1)

29-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَ اسْمُهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى كُلِ إِمَامٍ عَهْدَهُ وَ مَا يَعْمَلُ بِهِ وَ عَلَيْهِ خَاتَمُ فَيَفُضُّهُ وَ يَعْمَلُ بِمَا فِيهِ وَ إِنَّ فِي هذا يَا مَعْشَرَ الشَّيْعَةِ لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عَابِدِينَ وَ بَيَاناً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ الْخَيْرَ جَعَلَهُ مِنَ الْمُصَدِّقِينَ الْمُسَلِّمِينَ لِلْأَئِمَّةِ علیهم السلام الْهَادِينَ بِمَا مَنَحَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ كَرَامَتِهِ وَ خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ خِيَرَتِهِ وَ حَبَاهُمْ بِهِ مِنْ خِلَافَتِهِ عَلَى جَمِيعِ بَرِيَّتِهِ دُونَ غَيْرِهِمْ مِنْ خَلْقِهِ إِذْ جَعَلَ طَاعَتَهُمْ طَاعَتَهُ بِقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَوْلِهِ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ فَنَدَبَ الرَّسُولُ صلی الله علیه و آله الْخَلْقَ إِلَى الْأَئِمَّةِ علیهم السلام مِنْ ذُرِّيَّتِهِ الَّذِينَ أَمَرَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِطَاعَتِهِمْ﴾. (2)

30-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَيْمِ بْن قَيْسٍ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَخْبِرْنِي بِأَفْضَلِ مَنْقَبَةٍ لَكَ قَالَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ قَالَ وَ مَا أَنْزَلَ فِيكَ قَالَ أَ فَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ قَالَ أَنَا الشَّاهِدُ مِنْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَوْلُهُ وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ إِيَّايَ عَلَى بِمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ فَلَمْ يَدَعْ شَيْئاً أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِيهِ إِلَّا ذَكَرَهُ مِثْلَ قَوْلِهِ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ وَ قَوْلِهِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. (3)

31-1- أمير المومنين علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهَلَالِيِ أَنَّهُ قَالَ: رَأَيْتُ عَلِيّاً علیه السلام فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةُ يَتَحَدَّثُونَ... قَالَ علیه السلام: قَالَ فَأَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ، أَتَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، وَ حَيْثُ نَزَلَتْ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ، وَ حَيْثُ نَزَلْتَ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً. قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَخَاصَّةٌ فِي بَعْضِ

ص: 252


1- بحار الأنوار، ج47، ص29/ دعائم الإسلام، ج1، ص24/ المناقب، ج4، ص249/ تفسير البرهان
2- الغيبة للنعماني، ص54
3- بحار الأنوار، ج40، ص1

هیچ کاری نمی کردیم و چیزی نمی ساختیم مگر این که از این علما (اهل بیت علیهم السلام) می پرسیدیم، پس برگشتند و از امام علیه السلام مجدّداً سؤال کردند و امام علیه السلام فرمود: «(منظور از علما) ائمه علیهم السلام هستند که از ما اهل بیت اند».

29-1- امام صادق علیه السلام- عبد الرّحمن نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند فرمان هر امامی و وظیفه ای که باید انجام دهد را از آسمان فرو می فرستد و بر آن مهری نهاده است. پس امام علیه السلام آن مهر را بر می دارد و بر آن چه در آن است رفتار می کند. ای گروه شیعه! این هشدار است برای افرادی که خدا را می پرستند و بیان روشنگری است برای مؤمنان و هرکس که خدای تعالی درباره ی او اراده ی خیر می فرماید او را از افرادی قرار می دهد که امامان راهبر را تصدیق نماید و تسلیم آنان گردد که خدای تعالی از کرامت خویش به آنان عطا فرموده و آنان را از میان برگزیدگان خویش به کرامت، مخصوص فرموده و خلافت الهی بر همه ی خلق را فقط به آنان عطا فرموده نه به دیگر مخلوقاتش؛ زیرا فرمانبرداری از آنان را فرمانبرداری از خود دانسته که فرموده است: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ و فرموده است: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ﴾؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز مردم را به امامانی که از ذرّیّه ی او بودند دعوت کرد امامانی که خداوند به فرمانبرداری از آنان امر فرموده بود».

30-1- امام علی علیه السلام- سلیم بن قیس گوید: مردی از علی بن ابی طالب علیه السلام سؤالی پرسید در حالی- که من هم می شنیدم و گفت: «مرا از والاترین فضیلت خود آگاه کن». حضرت علی علیه السلام فرمود: «آن چه خدواند در قرآن نازل کرد». مرد گفت: «در قرآن چه چیزی درباره ی تو نازل کرده است»؟ فرمود: آیا آن کس که از جانب پروردگار خویش دلیلی روشن دارد و زبانش بدان گویاست. (هود/17). من آن شاهد از رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشم، که در این آیه می فرماید: کافران می گویند که تو پیامبر نیستی. بگو: خدا و هرکس که از کتاب آگاهی داشته باشد، به شهادت میان من و شما کافی است. (رعد/43). منظور از کسی که علم کتاب نزد اوست من می باشم»، و آن حضرت تمام آیاتی که درباره اش نازل شده بود را ذکر نمود، مانند آیه: جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز می خوانند و همچنان که در رکوعند انفاق می کنند. (مائده/55). و آیه: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾.

31-1- امام علی علیه السلام- سلیم بن قیس گوید: ابان از سلیم نقل می کند که گفت: در زمان حکومت عثمان، در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را با جماعتی دیدم که با یکدیگر گفتگو می کردند و فقه و علم را مذاکره می کردند. ... علی علیه السلام فرمود: «شما را به خدا قسم می دهم، آیا [غیر از این است که] می دانید که وقتی این آیات نازل شد: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ و آيه: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (مائده/55). و آیه: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ الله وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَ لِيجَةً﴾ (توبه/16). نازل شد مردم گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، آیا این آیات

ص: 253

الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةُ بِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِيَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ يُعْلِمَهُمْ وَ لَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَ لَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجَّهِمْ، فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمًّ﴾. (1)

32-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُرَيْدً الْعِجْلِيَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَكَانَ جَوَابُهُ أَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا يَقُولُونَ لِأَئِمَّةِ علیهم السلام الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ هؤلاءِ أَهْدى مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام سَبِيلًا أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ يَلْعَنِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ يَعْنِي الْإِمَامَةَ وَ الْخِلَافَةَ فَإِذاً لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا نَحْنُ النَّاسُ الَّذِينَ عَنَى اللَّهُ وَ النَّقِيرُ النُّقْطَةُ الَّتِي فِي وَسَطِ النَّوَاةِ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ نَحْنُ النَّاسُ الْمَحْسُودُونَ عَلَى مَا آتَانَا اللَّهُ مِنَ الْإِمَامَةِ دُونَ خَلْق اللَّهِ أَجْمَعِينَ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً يَقُولُ جَعَلْنَا مِنْهُمُ الرُّسُلَ وَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام فَكَيْفَ يُقِرُّونَ بِهِ فِي آل إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ يُنْكِرُونَهُ فِي آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَاراً كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزاً حَكِيماً﴾. (2)

33-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسِ الْهِلَالِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيّاً علیه السلام يَقُولُ مَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله آيَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأْنِيهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَى فَكَتَبْتُهَا بِخَطَّى وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْكَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ دَعَا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يُعَلِّمَنِي فَهُمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَا عِلْماً أَمْلَاهُ عَلَى فَكَتَبْتُهُ وَ مَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ حَلَالِ وَ لَا حَرَامٍ وَ لَا أَمْرٍ وَ لَا نَهْيٍ وَ مَا كَانَ أَوْ يَكُونُ مِنْ طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِيَةِ إِلَّا عَلَّمَنِيهِ وَ حَفِظْتُهُ فَلَمْ أَنْسَ مِنْهُ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ دَعَا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تُعَالَى بأنْ يَمْلَأَ قَلْبِي عِلْماً وَ فَهْماً وَ حِكْمَةً وَ نُوراً وَ لَمْ أَنْسَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً وَ لَمْ يَفُتَنِي مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ لَمْ أَكْتُبُهُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ تَتَخَوَّفُ عَلَى النِّسْيَانَ فِيمَا بَعْدُ فَقَالَ علیه السلام لَسْتُ أَ تَخَوَّفُ عَلَيْكَ نِسْيَاناً وَ لَا جَهْلًا وَ قَدْ أَخْبَرَنِي رَبِّي عَزَّوَجَلَّ أَنَّهُ قَدِ اسْتَجَابَ لِي فِيكَ وَ فِي شُرَكَائِكَ الَّذِينَ يَكُونُونَ مِنْ بَعْدِكَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ شُرَكَائِي مِنْ بَعْدِي قَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ

ص: 254


1- بحار الأنوار، ج1، ص410/ التحصين لابن طاوس ص: ص632/ کتاب سلیم بن قیس، ص643/ کمال الدین، ج1، ص275/ الاحتجاج، ج1، ص147
2- الکافی، ج1، ص205/ دعائم الإسلام، ج1، ص20/ إرشاد القلوب، ج2، ص297/ تأويل الآيات الظاهرة، ص136

درباره ی بعضی از مؤمنین است یا نسبت به همه ی آنان عمومیّت دارد»؟ خداوند عزّوجلّ به پیامبرش صلی الله علیه و آله دستور داد تا والیان امرشان را به آنان بشناساند و ولایت را مانند نماز و زکات و روزه و حجّشان برایشان تفسیر کند. لذا مرا در غدیر خم برای مردم منصوب نمود».

32-1- امام باقر علیه السلام- برید عجلی گوید: از امام باقر علیه السلام تفسیر کلام خدای عزّوجلّ: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ را پرسیدم جوابش این بود: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا﴾؛ این مردم درباره ی پیشوایان ضلالت و دلالان دوزخ می گویند که در راه هدایت، پیشواتر از خاندان محمّد صلی الله علیه و آله هستند، ﴿أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللهُ وَ مَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ المُلْكِ﴾؛ مقصود امامت و خلافت است. ﴿فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً﴾؛ منظور خدا از مردم در این آیه ما هستیم. و نَقِيراً نقطه ای است که میان هسته ی خرما است. أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ما مردمی هستیم که نسبت به آن مقام امامتی که خدا به ما داده و به همه ی مردم دیگر نداده، به ما حسد می برند. ﴿فَقَد آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً﴾ خداوند می فرماید: از خاندان ابراهیم علیه السلام [طبق این آیه] رسولان و پیغمبران و امامان علیهم السلام مقرر نمودیم، چطور از خاندان ابراهیم علیه السلام به این حقیقت اعتراف دارند و در خاندان محمّد صلی الله علیه و آله منکر آنند؟ فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَاراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزاً حَكِيمًا».

33-1- امام علی علیه السلام- سلیم بن قیس گوید: از علی علیه السلام شنیدم که فرمود: «هیچ آیه ای از قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل نشد، مگر این که آن را بر من خوانده و املاء فرمودند و من با خط خود آن را نوشته ام و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه آن را به من آموخت و از خداوند خواست که فهم و حفظ آن را به من بیاموزد و از زمانی که چنین دعایی برایم فرمود، من هیچ آیه ای از آیات قرآن و هیچ دانشی که آن را بر من املا فرموده و من آن را نوشتم، فراموش نکردم و ایشان نیز هیچ حلال و حرام و امر به طاعت و نهی از معصیتی را فرو نگذاشته، مگر این که آن را به من آموخته و من حفظ کرده و حرفی از آن را فراموش نکرده ام. سپس دستش را بر سینه ام گذاشته و برایم از خداوند خواستند که قلبم را سرشار از علم و فهم و حکمت و نور کند و پس از آن چیزی را فراموش نکرده و آن چه را که ننوشته بودم، از دست ندادم. عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! آیا می ترسی که پس از این فراموش کنم»؟ فرمود: «نه، من هیچ ترسی ندارم که تو دچار فراموشی و عدم دانایی شوی، چرا که خداوند مرا آگاه کرد که دعایم را در حقّ تو و شریکان و یاران بعد از تو اجابت کرده است». عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! شریکان بعد از من چه کسانی هستند»؟ فرمود: «کسانی که خداوند نام آن ها را در کنار نام خود و نام من قرار داده و سپس فرمود: «﴿أَطِيعواْ اللهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ یعنی امامان علیهم السلام». عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! منظور از ائمّه چه کسانی اند»؟ فرمود: «اوصیای من که تمام آن ها تا آن زمان که در کنار حوض بر من وارد شوند، هدایت کننده و هدایت شده اند و رفتار کسانی که آن ها

ص: 255

عَزَّوَجَلَّ بِنَفْسِهِ وَ بِي فَقَالَ أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمْ فَقَالَ الْأَوْصِيَاءُ مِنِّى إِلَى أَنْ يَرِدُوا عَلَى الْحَوْضَ كُلُّهُمْ هَادٍ مُهْتَدً لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ لَا يُفَارِقُهُمْ وَ لَا يُفَارِقُونَهُ فَبِهِمْ تُنْصَرُ أُمَّتِي وَ بِهِمْ يُمْطَرُونَ وَ بهِمْ يُدْفَعُ عَنْهُمُ الْبَلَاءُ وَ بِهِمْ يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَمِّهِمْ لِي فَقَالَ ابْنِي هَذَا وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحَسَنِ علیه السلام ثُمَّ ابْنِي هَذَا وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ علیه السلام ثُمَّ ابْنُ لَهُ يُقَالُ لَهُ عَلِیُّ علیه السلام سَيُولَدُ فِي حَيَاتِكَ فَأَقْرِئْهُ مِنِّى السَّلَامَ ثُمَّ تَكْمِلَةُ اثْنَى عَشَرَ إِمَاماً فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَسَمِّهِمْ لِي فَسَمَّاهُمْ رَجُلًا رَجُلًا﴾. (1)

34-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله فَمَنْ أولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرْنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ قَالَ هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ علیهم السلام الْمُسْلِمِينَ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ على بن أبي طالب علیه السلام، ثُمَّ الْحَسَنَ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنَ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنَ عَلِىًّ علیهم السلام الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتَدْرَكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرئْهُ مِنِّى السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّد بْنَ عَلِيًّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيًّ علیهم السلام ثُمَّ سَمِیَّي وَ كَنِیَّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنِ الْحَسَنِ بْن عَلِیًّ علیه السلام ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرَهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ﴾. (2)

35-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَكَيْمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي مَنْ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ؟ فَقَالَ لِى أُولَئِكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيًّ وَ جَعْفَرُ أَنَا علیهم السلام فَاحْمَدُوا اللَّهَ الَّذِي عَرَّفَكُمْ أَئِمَّتَكُمْ وَقَادَتَكُمْ حِينَ جَحَدَهُمُ النَّاسُ﴾. (3)

ص: 256


1- بحار الأنوار، ج89، ص98/ الصراط المستقيم، ج2، ص127/ کمال الدین، ج1، ص284/ کتاب سلیم بن قیس، ص624/ تفسير البرهان/ تفسير العياشي، ج1، ص253/ الغيبة للنعماني، ص80/ تفسير البرهان/ شواهد التنزیل، ج1، ص189
2- بحار الأنوار، ج36، ص249/ کمال الدین، ج1، ص253/ العدد القوية، ص85/ المناقب، ج1، ص282/ إعلام الورى، ص397/ كشف الغمة، ج2، ص509/ تأويل الآيات الظاهرة، ص141/ تفسير البرهان/ قصص الأنبياء للراوندى، ص360/ كفاية الأثر، ص53/ عوالى اللآلى، ج4، ص89/ الصراط المستقیم، ج2، ص143
3- بحار الأنوار، ج23، ص293/ تفسير البرهان

را خوار و تحقیر می کنند، ضرری به ایشان نمی رساند. اوصیاء علیهم السلام با قرآنند و قرآن همراه آن ها. قرآن آن ها را تنها نمی گذارد و آن ها نیز قرآن را رها نمی کنند. تنها به واسطه ی ایشان (اوصیاء)، امّت من یاری شده و باران رحمت الهی بر آنان می بارد و تنها به خاطر وجود آن هاست که عذاب از امّت من دور و دعایشان مستجاب می شود». عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! نام آن ها را بگو»! فرمود: «این پسرم و دستش را بر سر حسن علیه السلام قرار داد، و این پسرم و دستش را بر سر حسین علیه السلام گذاشت و سپس پسر او که علی نام دارد و در زمان حیات تو متولّد می شود؛ سلام مرا به او برسان. و بعد از او بقیّه دوازده امام علیهم السلام از نسل علیّ بن حسین علیه السلام است». عرض کردم: «پدر و مادرم فدای شما، نام آن ها را بگو. سپس نام تک تک آن ها را گفت».

34-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- جابر بن عبدالله انصاری می گوید: هنگامی که خداوند آيه: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ را بر پیامبرش محمّد صلی الله علیه و آله نازل کرد. گفتم: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! ما خدا و پیامبرش صلی الله علیه و آله را شناختیم، پس اولوالامری که خداوند اطاعت از آن ها را به اطاعت از شما پیوند داده است، چه کسانی هستند»؟ حضرت فرمود: «ای جابر! آن ها خلیفه و جانشین من و بعد از من امامان علیهم السلام مسلمانان هستند. اوّل علیّ بن ابی طالب علیه السلام، سپس حسن، بعد از او حسین، بعد علیّ بن حسین، محمّد بن علی علیهم السلام که در تورات به باقر معروف است؛ تو او را خواهی دید، پس وقتی او را ملاقات کردی، سلام مرا به او برسان. پس از او صادق، جعفر بن محمّد و بعد از او موسی بن جعفر، علیّ بن موسی، محمّد بن علی، علیّ بن محمّد، حسن بن علی علیهم السلام و سپس امامی که هم نام و هم کینه من است، حجّت خدا در زمین و بقیّه ی او در میان بندگانش است، فرزند حسن بن علی علیه السلام، او کسی است که خداوند، ذکر و یاد خود را پس از گشودن شرق و غرب به دست این امام علیه السلام، در زمین گسترش می دهد. او کسی است که از دید پیروان و دوستدارانش مخفی می شود، به طوری که جز کسی که خداوند، ایمان قلبی او را آزموده باشد، نمی تواند که بر اظهار امامتش ثابت قدم بماند».

35-1- امام صادق علیه السلام- حکیم گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! برایم بازگو، اولوالأمری که خداوند به اطاعت و پیروی از آن ها فرمان داده، چه کسانی هستند»؟ فرمود: «آن ها، علیّ بن ابی طالب، حسن و حسین و علیّ بن حسین و محمّد بن علی و جعفرعلیهم السلام، یعنی خودم هستم. پس خدای را سپاس کنید که امامان و راهبران شما را برایتان معرفّی کرد، در حالی که مردم آن ها را نمی شناخته و انکار می کرند».

ص: 257

36-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عِمْرَانَ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّكُمْ أَخَذْتُمْ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ جَذْوِهِ يَعْنِي مِنْ أَصْلِهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا لَا مِنْ قَوْلِ فُلَانٍ وَ لَا مِنْ قَوْلِ فَلَانٍ﴾. (1)

37-1- الحسن علیه السلام- ﴿عَنْ هِشَامِ بْنِ حَسَّانَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِىًّ علیه السلام يَخْطُبُ النَّاسَ بَعْدَ الْبَيْعَةِ لَهُ بِالْأَمْرِ فَقَالَ نَحْنُ حِزْبُ اللَّهِ الْغَالِبُونَ وَ عِتْرَةُ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله الْأَقْرَبُونَ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ الطَّيِّبُونَ الطَّاهِرُونَ وَ أَحَدُ الثَّقَلَيْنِ الذين [اللَّذَيْن] خَلَّفَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي أُمَّتِهِ وَ التَّالِي كِتَابَ اللَّهِ فِيهِ تَفْصِيلُ كُلِّ شَيْءٍ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ فَالْمُعَوَّلُ عَلَيْنَا فِي تَفْسِيرِهِ لَا نَتَظَنِّى تَأْوِيلَهُ بَلْ نَتَيَقَنُ حَقَائِقَهُ فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله مَقْرُونَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُم﴾. (2)

38-1- المهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف- ﴿عَلِىُّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الْمَوْتُوقُ بِهِ بِمَدِينَةِ السَّلَامِ قَالَ تَشَاجَرَ ابْنُ أَبِي غَانِمِ الْقَرْوِينِيُّ وَ جَمَاعَةُ مِنَ الشَّيعَةِ فِي الْخَلَفِ فَذَكَرَ ابْنُ أَبِي غَانِمٍ أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ علیه السلام مَضَى وَ لَا خَلَفَ لَهُ ثُمَّ إِنَّهُمْ كَتَبُوا فِي ذَلِكَ كِتَاباً... فَوَرَدَ جَوَاب كِتَابِهِمْ بِخَطَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ السَّلَامُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ... إِنَّهُ أَنْهِىَ إِلَىَّ ارْتِيَابُ جَمَاعَة مِنْكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَا دَخَلَهُمْ مِنَ الشَّكَّ وَ الْحَيْرَةِ فِي وَ لَاةِ أَمْرِهِمْ فَغَمَّنَا ذَلِكَ لَكُمْ لَا لَنَا وَ سَأَوْنَاً فِيكُمْ لَا فِينَا لِأَنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَلَا فَاقَةَ بِنَا إِلَى غَيْرِهِ وَ الْحَقُّ مَعَنَا فَلَنْ يُوحِشَنَا مَنْ قَعَدَ عَنَّا وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبَّنَا وَ الْخَلْقَ بَعْدَ صَنَائِعِنَا يَا هَؤُلَاءِ مَا لَكُمْ فِي الرَّيْبِ تَتَرَدَّدُونَ وَ فِي الْحَيْرَةِ تَنْعَكِسُونَ أَوَ مَا سَمِعْتُمُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ أَوَ مَا عَلِمْتُمْ مَا جَاءَتْ بِهِ الْآثَارُ مِمَّا يَكُونُ وَ يَحْدُثُ فِي أَئِمَّتِكُمْ علیهم السلام عَلَى الْمَاضِينَ وَ الْبَاقِينَ مِنْهُمْ أَوَ مَا رَأَيْتُمْ كَيْفَ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ مَعَاقِلَ تَأْوُونَ إِلَيْهَا﴾. (3)

ص: 258


1- بحار الأنوار، ج23، ص293/ تفسير العياشي، ج1، ص251/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج43، ص359/ وسائل الشيعة، ج27، ص195/ الاحتجاج، ج1، ص252/ العدد القوية، ص34/ الأمالي للطوسى، ج121/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج53، ص178/ الاحتجاج، ج2، ص466/ منتخب الأنوار المضيئة، ص118/ الغيبة للطوسى، ص285/ کمال الدین، ج2، ص486

36-1- امام صادق علیه السلام- عمران حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره ی این آیه: ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ فرمود: «شما این امر [امامت] را از اصل خود آیه ی قرآن و از کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله که می فرماید: «اگر به آن تمسّک جویید گمراه نخواهید شد» گرفته اید، نه از سخن فلانی یا فلانی.

37-1- امام حسن علیه السلام- هشام بن حسّان گوید: شنیدم که امام حسن علیه السلام، پس از بیعت مردم در میان آنان خطبه ای خواند و فرمود: «ما حزب غالب خدا و خاندان مقرّب رسول خدا و اهل بیت پاک و مطهر آن حضرت و یکی از ثقلینی هستیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان امّتش به جای گذاشته و دیگری کتاب خداست که تفصیل هر چیزی در آن آمده است و باطل به هیچ وجه در آن راه ندارد. (فصلت/42). ما اساس و تکیه گاه تفسیر قرآن هستیم، لذا در تأویل آن شکیّ نداشته، بلکه حقایق آن را به یقین خبر داریم. پس از ما اطاعت کنید، چرا که اطاعت از ما واجب است، زیرا مقرون به طاعت خدا و رسول صلی الله علیه و آله اوست؛ خداوند فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ وَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾».

38-1- امام مهدی علیه السلام- ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان درباره ی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام گفتگو نمودند. ابن ابی غانم عقیده داشت که امام عسکری علیه السلام رحلت فرمود و اولادی نداشت. سپس آن ها نامه ای در این خصوص نوشتند ... جواب نامه آن ها به خط آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف، بدین مضمون صادر گشت: بسم اللَّه الرحمن الرحيم ... خبر تردیدی که گروهی از شما در امر دین نموده اید و شک و تحیری که درباره صاحبان امر خود به دل آن ها راه یافته است، به من رسید. ما از این موضوع به خاطر شما غمگین شدیم، نه به خاطر خودمان و درباره شما ناراحت شدیم، نه درباره خودمان، زیرا خدا با ماست و جز به خدا به هیچ کس نیازی نداریم و حق با ماست. بنابراین کسی که از اطاعت ما سرباز می زند، ما را به وحشت نمی اندازد. ما اثر صنع خداییم و مردم به طفیل وجود ما، موجود گشته اند. ای مردم چرا دچار تردید گشته و در حال تحیّر، مطلب را بر خود مشتبه می سازید؟ آیا نشنیده اید که خدا می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. نمی دانید در اخبار رسیده است که حوادثی برای ائمّه علیهم السلام گذشته و آینده شما روی می دهد؟ و آیا ندیده اید که خداوند از زمان حضرت آدم علیه السلام تا زمان امام حسن عسکری علیه السلام سنگرهایی برای شما قرار داده که به آن ها پناه برید.

ص: 259

39-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: يَوْمُ غَدِيرِخُمًّ يَوْمُ شَرِيفٌ عَظِيمُ أَخَذَ اللَّهُ الْمِيثَاقَ لِأَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَمَرَ مُحَمَّدَاً صلی الله علیه و آله أَنْ يَنْصِبَهُ لِلنَّاسِ عَلَماً وَ شَرَحَ الْحَالَ وَ قَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ ثُمَّ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكَ أَنْ تُعْلِمَ أُمَّتَكَ وَ لَايَةَ مَنْ فَرَضْتُ طَاعَتَهُ وَ مَنْ يَقُومُ بِأَمْرِهِمْ مِنْ بَعْدِكَ وَأَكَّدَ ذَلِكَ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَقَالَ أَيْ رَبِّ وَ مَنْ وَلِيٌّ أَمْرِهِمْ بَعْدِي فَقَالَ مَنْ هُوَ لَمْ يُشْرِكْ بِي طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لَمْ يَعْبُدُ وَ تَناً وَ لَا أَقْسَمَ بِزَلَمٍ على بن أبي طالب أمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ إِمَامُهُمْ وَ سَيَّدُ الْمُسْلِمِينَ﴾. (1)

40-1- المهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْن مَهْزِيَارَ أَنَّهُ وَرَدَ الْعِرَاقَ شَاكّاً مُرْتَاداً فَخَرَجَ إِلَيْهِ قُلْ لِلْمَهْزِيَارِيَّ قَدْ فَهِمْنَا مَا حَكَيْتَهُ عَنْ مَوَالِينَا بِنَاحِيَتِكُمْ فَقُلْ لَهُمْ أَمَا سَمِعْتُمُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ هَلْ أَمَرَ إِلَّا بِمَا هُوَ كَائِنُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لَهُمْ مَعَاقِلَ يَأْوُونَ إِلَيْهَا وَ أَعْلَاماً يَهْتَدُونَ بِهَا مِنْ لَدُنْ آدَمَ علیه السلام إِلَى أَنْ ظَهَرَ الْمَاضِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ كُلَّمَا غَابَ عَلَمُ بَدَا عَلَمُ وَ إِذَا أَفَلَ نَجْمُ طَلَعَ نَجْمُ فَلَمَّا قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ قَطَعَ السَّبَبَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ كَلَّا مَا كَانَ ذَلِكَ وَ لَا يَكُونُ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَظْهَرُ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كَارِهُون﴾. (2)

41-1- الرّضا علیه السلام- ﴿فَجَعَلَ لِنَفْسِهِ مَعَهُمَا [مِنْهَا] سَهْماً وَ لِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله سَهْماً فَمَا رَضِيَهُ لِنَفْسِهِ وَ لِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله رَضِيَهُ لَهُمْ وَ كَذَلِكَ الْفَىْءُ مَا رَضِيَهُ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ لِنَبِيَّهِ صلی الله علیه و آله رَضِيَهُ لِذِي الْقُرْبَى كَمَا أَجْرَاهُمْ فِي الْغَنِيمَةِ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ بِهِمْ وَ قَرَنَ سَهْمَهُمْ بِسَهْم اللَّهِ وَ سَهْمِ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ كَذَلِكَ فِي الطَّاعَةِ قَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ بِأَهْلِ بَيْتِهِ علیهم السلام﴾. (3)

42-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لِأَيِّ شَيْءٍ يُحْتَاجُ إِلَى النَّبِيِّ وَ الْإِمَامِ فَقَالَ لِبَقَاءِ الْعَالَمِ عَلَى صَلَاحِهِ... قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله النُّجُومُ أَمَانُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلَ بَيْتِي علیهم السلام أَمَانُ

ص: 260


1- بحار الأنوار، ج37، ص324/ اليقين، ص372
2- بحار الأنوار، ج53، ص185/ دلائل الإمامة، ص287/ الخرائج و الجرائح، ج3، ص116
3- بحار الأنوار، ج93، ص196/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص237/ الأمالي للصدوق، ص531/ بشارة المصطفی، ص234/ تحف العقول، ص434

39-1- امام صادق علیه السلام- امام رضا علیه السلام از پدرانش روایت نمود که امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیرخم، روز شریف و بزرگی است که خداوند عهد و پیمان امامت را برای امیرالمؤمنین علیه السلام [از مردم] گرفت و پیامبر صلی الله علیه و آله را امر کرد که او را مانند راهنما و پرچمی برای مردم تعیین و معرفی کند و [در ادامه امام علیه السلام] واقعه را شرح داد و آن چه بود گفت. و سپس فرمود: «جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت: ای محمّد صلی الله علیه و آله خداوند تو را امر کرده که ولایت کسی را که اطاعتش را واجب کرده ام به مردم گوشزد کنی و به آنان یاد دهی. همان کسی که بعد از تو عهده دار کار تو و تبلیغ دین تو می شود، و خداوند این مطلب را در کتاب خود با تاکید بیان کرده: ﴿أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوندا! ولی امر آنان (مردم) پس از من کیست»:؟ خداوند فرمود: «کسی که حتّی به اندازه ی یک چشم به هم زدن برای من شریک قائل نشد و هرگز بتی را نپرستید و قمار نکرد (در عرب رسم بوده که با انداختن چوبه های نیزه، گوشت دام را بین خود به صورت بخت آزمایی تقسیم می کردند و قمار می کردند) و او علی علیه السلام است که امیر مؤمنان علیه السلام و امام مردم و آقا و سرور مسلمانان است».

40-1- امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف- محمد بن ابراهیم بن مهزیار در حال شک و تردید وارد عراق شد؛ این توقیع برایش صادر شد: «به مهزیار بگو ما آن چه را که از دوستان ما در ناحیه شما برای ما گفتی فهمیدیم. به آنان بگو: آیا این آیه را نخوانده اید که خدای عزّوجلّ می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾؟ آیا این آیه جز به چیزی که تا قیام باقی خواهد بود امر نموده است؟ آیا ندیده اید که خداوند متعال از زمان آدم تا زمان امام عسکری علیه السلام، برای خلق ملجأ و پناه قرار داده تا به آن پناه برند و نشانه هایی قرار داده که که با آن هدایت شوند؟ و هر زمانی که نشانه ای پنهان شد، نشانه و حجّت دیگری آشکار می شد و وقتی ستاره ای غروب می کرد ستاره دیگری طالع می شد؟ وقتی خدا حضرت عسکری علیه السلام را قبض روح فرمود، پنداشتید که خدا سبب بین خود و خلقش را قطع نموده است! هرگز چنین نیست و چنین نخواهد بود، تا قیامت به پا شود و امر خدا در حال کراهت بی دینان آشکار شود».

41-1- امام رضا علیه السلام- حق تعالی برای خود سهمی و برای پیامبر سهمی قرار داده و آن چه برای خود و رسول خود پسندیده برای ذی القربی پسندیده است و همچنین در فیء، هرچه برای خود و پیامبرش پسندیده برای آن ها نیز پسندیده است؛ چنان چه در آیه ی غنیمت که به همین نوع جریان یافته و ابتدا به نفس خود فرمود، پس از آن به رسول خود، پس از آن به ذی القربی و سهم خویشان و ذی القربی را به سهم خود و رسول خود مقترن فرموده و همچنین در آیه شریفه طاعت نیز چنین کرده است: ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ پس در این آیه ابتدا نفس خود را فرموده و پس از آن رسول خود و بعد از آن اهل بیت پیامبر را ذکر کرده است.

42-1- امام باقر علیه السلام- جابر گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: «چرا مردم احتیاج به پیامبر و امام دارند»؟ فرمود: «به جهت این که دنیا در دایره ی صلاح [و درستی] باقی بماند». پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ستارگان سبب آرامش و آسایش اهل آسمان هستند و اهل بیت علیهم السلام من سبب آسایش اهل زمین اند. وقتی

ص: 261

لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَى أَهْلَ السَّمَاءِ مَا يَكْرَهُونَ وَ إِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي أَتَى أَهْلَ الْأَرْضَ مَا يَكْرَهُونَ يَعْنِي بِأَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِينَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَعْصُونَ وَ هُمُ الْمُؤَيَّدُونَ الْمُوَفَّقُونَ الْمُسَدَّدُونَ بِهِمْ يَرْزُقُ اللَّهُ عِبَادَهُ﴾. (1)

43-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحُسَيْنِ بْن أبى الْعَلَاءِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْأَوْصِيَاءُ طَاعَتُهُمْ مُفْتَرَضَةٌ قَالَ نَعَمْ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم﴾. (2)

44-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ كَانَتْ طَاعَةُ عَلِىًّ علیه السلام مُفْتَرَضَةً قَالَ كَانَتْ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَاصَّةً مُفْتَرَضَةً لِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ كَانَتْ طَاعَةُ على بن أبي طالب علیه السلام طَاعَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله﴾. (3)

45-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنِ الرَّيَّانِ بنِ الصَّلْتِ قَالَ: حَضَرَ الرِّضَا علیه السلام مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ بِمَرْوَ وَ قَدِ اجْتَمَعَ فِي مَجْلِسِهِ جَمَاعَةُ مِنْ عُلَمَاءِ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَان... فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَبَانَ فَضْلَ الْعِتْرَةِ عَلَى سَائِرِ النَّاسِ فِي مُحْكَم كِتَابِهِ فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونَ أَيْنَ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ؟ قَالَ لَهُ الرِّضا علیه السلام فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ... وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ فِي مَوْضِع آخَرَ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى ما آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا ثُمَّ رَدَّ الْمُخَاطَبَةَ فِي أَثَر هَذَا إِلَى سَائِرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ يَعْنِي الَّذِينَ قَرْنَهُمْ بِالْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةَ وَ حُسِدُوا عَلَيْهِمَا فَقَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكَاً عَظِيماً يَعْنِي الطَّاعَةَ لِلْمُصْطَفَيْنَ الطَّاهِرِينَ فَالْمُلْكُ هَاهُنَا هُوَ الطَّاعَةُ لَهُم﴾. (4)

46-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ بَشِيرِ الدَّهَّانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : ... ثُمَّ قَالَ إِنَّ هَذِهِ الْمُرْجِنَةَ وَ هَذِهِ الْقَدَرِيَّةَ وَ هَذِهِ الْخَوَارِجَ لَيْسَ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا يَرَى أَنَّهُ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنَّكُمْ إِنَّمَا أَجَبْتُمُونَا فِي اللَّهِ ثُمَّ تَلَا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ. وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا. وَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ. إِنْ كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾. (5)

ص: 262


1- بحار الأنوار، ج19، ص23/ علل الشرائع، ج1، ص123/ تفسير البرهان/ كتاب سلیم بن قیس، ص884
2- الکافی، ج1، ص189/ بحار الأنوار، ج23، ص300/ الاختصاص، ص277/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج23، ص299/ بناء المقالة الفاطمية، ص263/ تفسیر فرات الكوفي، ص108
4- بحار الأنوار، ج25، ص220/ الأمالي للصدوق، ص522/ تحف العقول، ص425/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص228/ بشارة المصطفى، ص229
5- مستدرک الوسائل، ج14، ص218/ بحار الأنوار، ج94، ص27/ بحار الأنوار، ج27، ص94/ تفسير العياشي، ج1، ص167/ المحاسن، ج1، ص156

ستارگان از میان بروند اهل آسمان دچار ناراحتی می شوند وقتی اهل بیت علیهم السلام من نیز از میان بروند اهل زمین دچار ناراحتی خواهند شد». منظور پیامبر صلی الله علیه و آله از اهل بیت، ائمّه علیهم السلام هستند که اطاعت از آن ها را قرین و همراه اطاعت خود قرار داده و در این آیه فرموده است: ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ آن ها پیشوایان معصومی هستند که گناه و معصیت از ایشان سر نمی زند و مؤیّد و موفق و مورد پشتیبانی خدا هستند. به برکت آن ها خدا به بندگان روزی می دهد».

43-1- امام صادق هایه السلام- حسین بن ابی علاء گوید: به امام صادق علسه السلام عرض کردم: «اوصیایی که اطاعتشان واجب است، چه کسانی هستند»؟ فرمود: «آن ها کسانی هستند که خداوند درباره ی ایشان می فرماید: ﴿أَطِيعواْ اللهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾».

44-1- امام صادق علیه السلام- ابو مریم گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی این آيه: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ پرسیدم. فرمود: «اطاعت از علی علیه السلام واجب است». گفتم: «تنها اطاعت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله واجب بود بنا به آيه: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاع اللهَ﴾». فرمود: «اطاعت علیّ بن ابی طالب علیه السلام همان اطاعت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است».

45-1- امام رضا علیه السلام- رَیّان بن صَلت نقل می کند: امام رضا علیه السلام در مرو در مجلس مأمون حاضر شد. گروهی از علمای عراق و خراسان در آن جا جمع بودند... امام رضا علیه السلام فرمود: «... حق تعالی در موضع دیگر می فرماید: «﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً﴾؛ پس از این آیه ی شریفه به فاصله ی چند آیه حق تعالی به سایر مؤمنان خطاب می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنكم﴾ که منظور از اولی الأمر، کسانی هستند که همطراز کتاب خدا [در حدیث ثقلین] و همنشین حکمت هستند و [به همین سبب] مورد حسد واقع شده اند. پس این کلام خدا که می فرماید: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكَاً عظیماً﴾؛ یعنی اطاعت محمّد و آل محمّد علیهم السلام بر مردم لازم است که آن ها برگزیدگان و طاهران هستند و مراد از مُلْکاً، اطاعت ایشان است».

46-1- امام صادق علیه السلام- بشیر دهّان نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: [گروه ها و فرقه های منحرف] مرجئه و قدریّه و خوارج هر کدام ادّعا می کنند که حق با ما است. امّا شما به خاطر خداوند و رضای او به ما متوجّه شدید و سخنان ما را باور کردید و بعد آیه: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. و آیه: هر چه پیامبر به شما داد بستانید، و از هر چه شما را منع کرد اجتناب کنید. (حشر/7)، و مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ. و آیه: اگر خدا را دوست می دارید از من پیروی کنید تا او نیز شما را دوست بدارد. (آل عمران/31) تلاوت کرد.

ص: 263

47-1- الباقر علیه السلام- ﴿دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، رُوِّينَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىًّ علیه السلام أَنَّ سَائِلًا سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَوْلُهُ وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْتَلُونَ قَالَ إِيَّانَا عَلَى فَنَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُون﴾. (1)

48-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا علیه السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى أَنْ أَحِبَّ أَرْبَعَةً عَلِيّاً علیه السلام وَ أَبَاذَرًّ رحمة الله وَ سَلْمَانَ رحمة الله وَ الْمِقْدَادَ فَقُلْتُ أَلَا فَمَا كَانَ مِنْ كَثْرَةِ النَّاسِ أَ مَا كَانَ أَحَدُ يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ فَقَالَ بَلَى ثَلَاثَةُ قُلْتُ هَذِهِ الْآيَاتُ الَّتِي أَنْزِلَتْ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ قَوْلُهُ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ أَمَا كَانَ أَحَدٌ يَسْأَلُ فِيمَ نَزَلَتْ فَقَالَ مِنْ ثُمَّ أَتَاهُمْ لَمْ يَكُونُوا يَسْأَلُونَ﴾. (2)

49-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ أَبَانٍ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَقَالَ ذَلِكَ على بن أبي طالب علیه السلام ثُمَّ سَكَتَ فَلَمَّا طَالَ سُكُوتُهُ قُلْتُ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ الْحَسَنُ علیه السلام ثُمَّ سَكَتَ فَلَمَّا طَالَ سُكُوتُهُ قُلْتُ ثُمَّ مَنْ قَالَ الْحُسَيْنُ علیه السلام قُلْتْ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ عَلَى بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ سَكَتَ فَلَمْ يَزَلْ يَسْكُتُ عَنْ كُلِّ وَاحِدٍ حَتَّى أَعِيدَ الْمَسْأَلَةَ فَيَقُولُ حَتَّى سَمَّاهُمْ إِلَى آخِرِهِمْ علیه السلام﴾. (3)

50-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَن ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَعْرِضُ عَلَيْكَ دِينِي الَّذِي أَدِينُ اللَّهَ بِهِ قَالَ هَاتِهِ قُلْتُ أَشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَقِرُّ بِمَا بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قَالَ ثُمَّ وَصَفْتْ لَهُ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى أَبي جَعْفَرٍ علیه السلام قُلْتُ وَ أَقُولُ فِيكَ مَا أَقُولُ فِيهِمْ فَقَالَ أَنْهَاكَ أَنْ تَذْهَبَ بِاسْمِي فِي النَّاسِ قَالَ أَبَانُ قَالَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ قُلْتُ لَهُ مَعَ الْكَلَامِ الْأَوَّلِ وَ أَرْعُمُ أَنَّهُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ فِي الْقُرْآنِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ الْآيَةَ الْأُخْرَى فَاقْرَأْ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ آيَةٍ قَالَ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ﴾. (4)

ص: 264


1- مستدرک الوسائل، ج17، ص271
2- بحار الأنوار، ج22، ص333/ تفسير العياشي، ج1، ص328
3- بحار الأنوار، ج23، ص292/ تفسير العياشي، ج1، ص251/ تفسیر البرهان
4- بحار الأنوار، ج35، ص187/ تفسير العياشي، ج1، ص327

47-1- امام باقر علیه السلام- در دعائم الاسلام روایت شده است: شخصی از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ و آیه: و این مایه یادآوری [و عظمت] تو و قوم تو است و بزودی سؤال خواهید. (زخرف/44). پرسید. امام علیه السلام فرمود: «مقصود از أُولِي الْأَمِر فقط ما هستیم و ما أَهْلَ الذِّكْر هستیم و ما همان مَسْئُولُون هستیم. [که در قرآن به آن اشاره شده است].

48-1- امام باقر علیه السلام- ابوجمیله از یکی از یارانمان نقل می کند: امام باقر علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرد و فرمود: ««خداوند به من وحی فرمود که چهار فرد را دوست بدارم علی علیه السلام و ابوذر رحمة الله و سلمان رحمة الله و مقداد رحمة الله». از امام علیه السلام پرسیدم: «در بین این جمعیّت انبوه مردم، هیچ کس نیست که این مطلب را شنیده باشد [و به آن شهادت دهد]»؟ فرمود: «آری، سه نفر هستند». گفتم: «کسی نپرسید این آیات که می فرماید: جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او. (مائده/55). ﴿و أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ در مورد چه کسی نازل شده است»؟ فرمود: «[نادانی آنان] از همین جا ناشی می شود که اهل پرسش نیستند».

49-1- امام رضا علیه السلام- ابان نقل می کند: روزی خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم و از آن حضرت درباره ی آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ پرسیدم. فرمود: «مراد از ولی امر علیّ بن ابی طالب علیه السلام است و سپس سکوت کرد». زمانی که سکوت آن حضرت به طول انجامید. عرض کردم: «سپس چه کسی»؟ فرمود: «سپس حسن علیه السلام»، و بعد سکوت کرد، و زمانی که سکوتشان طولانی شد، عرض کردم: «و سپس چه کسی»؟ فرمود: «سپس حسین علیه السلام». گفتم: «و بعد از آن چه کسی»؟ فرمود: «علیّ بن حسین علیه السلام»، و سکوت کرد. و همچنان به نام هر یک که می رسید، سکوت می کرد تا این که من پرسش را تکرار می کردم و ایشان پاسخ می دادند تا این که نام همه را تا آخرین نفر گفت.

50-1- امام صادق علیه السلام- ابن ابی یعفور می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «دینی که با آن خدا را اطاعت می کنم به شما عرضه کنم»؟ فرمود: «بگو» گفتم: «گواهی می دهم که جز خدای یگانه خدایی نیست و شهادت می دهم که محمّد صلی الله علیه و آله فرستاده ی خداوند است و به آن چه از طرف خدا آورده است، اقرار می کنم». پس ائمّه علیهم السلام را وصف کردم تا اقرار به امامت حضرت باقر علیه السلام را نیز بیان کردم، سپس گفتم: «در مورد شما هم آن چه را در مورد ائمّه صلی الله علیه و آله گذشته بیان کردم، معتقدم». سپس امام علیه السلام فرمود: «تو را از این که اسم مرا در بین مردم به زبان بیاوری نهی می کنم [زیرا مورد آزار حکومت واقع می شوی]». ابان می گوید: ابن ابی یعفور گفت: «همراه کلام اوّل خودم این را هم بیان کردم که اعتقادم این است که ایشان کسانی هستند که خداوند در قرآن در موردشان فرموده است: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾». امام علیه السلام فرمود: «آیه ی دیگری را هم [در این مورد] قرائت کن». گفتم: «فدایت شوم کدام آیه را می فرمایید»؟ حضرت فرمود: «جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز می خوانند و هم چنان که در رکوعند انفاق می کنند. (مائده/55)».

ص: 265

51-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قَالَ لِى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّهُ مَنْ عَرَفَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزّوَجَلَّ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ وَ مَنْ دَخَلَ فِي أَمْرٍ بِجَهْل خَرَجَ مِنْهُ بِجَهْلٍ قُلْتُ وَ مَا هُوَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. (1)

52-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولَ صلی الله علیه و آله بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ﴾. (2)

باب 2: ﴿الْأَمْر﴾

1-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿الْإِحْتِجَاجُ، فِي بَابِ رَدَّ مُتَشَابِهِ الْقُرآنِ إِلَى تَأْوِيلِهِ: ... قَالَ السَّائِلُ مَنْ هَؤُلَاءِ الْحُجَجُ قَالَ هُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ مَنْ حَلَّ مَحَلَّهُ مِنْ أَصْفِيَاءِ الله ... وَ هُمْ وَ لَاةُ الْأَمْرِ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ فِيهِمْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ... قَالَ السَّائِلُ مَا ذَلِكَ الْأَمْرُ قَالَ عَلِىُ علیه السلام الَّذِي تَنَزَّلْ بِهِ الْمَلَائِكَةُ فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي يُفَرَّقَ فِيهَا كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ مِنْ خَلْقٍ وَ رِزْقٍ وَأَجَلٍ وَ عَمَلٍ وَ حَيَاةٍ وَ مَوْتِ وَ عِلْمِ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمُعْجِزَاتِ الَّتِي لَا تَنْبَغِي إِلَّا لِلَّهِ وَ أَصْفِيَائِهِ وَ السَّفَرَةِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ هُمْ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي قَالَ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهَ هُمْ بَقِيَّةُ اللَّهِ يَعْنِي الْمَهْدِيَّ عجل الله تعالی فرجه الشریف الَّذِي يَأْتِي عِنْدَ انْقِضَاءِ هَذِهِ النَّظِرَةِ فَيَمْلَأُ الْأَرْضِ عَدْلًا﴾. (3)

باب 3: ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُول﴾

اشاره

1-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ غلیه السلام فِي التَّحْكِيمِ إِنَّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجَالَ وَ إِنَّمَا حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ وَ هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطُّ مَسْطُورُ بَيْنَ الدَّفَتَيْنِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانِ وَ لَابُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ وَ لَمَّا دَعَانَا الْقَوْمُ إِلَى أَنْ نُحَكَّمَ بَيْنَنَا الْقُرْآنَ لَمْ نَكُنِ الْفَرِيقَ الْمُتَوَلَّى عَنْ كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهُ وَ الرَّسُولِ فَرَدُّهُ إِلَى اللَّهُ أَنْ نَحْكُمَ بِكِتَابِهِ وَ رَدُّهُ إِلَى الرَّسُولُ صلی الله علیه و آله أَنْ نَأْخُذَ بِسُنَّتِهِ فَإِذَا حُكِمَ بالصَّدْقَ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ بِهِ وَ إِنْ حُكِمَ بِسُنَّةِ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ وَ أَوْلَاهُمْ بِه﴾. (4)

ص: 266


1- بحار الأنوار، ج23، ص102/ بشارة المصطفى، ص129
2- الکافی، ج1، ص85
3- بحار الأنوار، ج90، ص118
4- بحار الأنوار، ج33، ص370/ تفسير البرهان/ تفسير البرهان/ أعلام الدين، ص103/ شرح نهج البلاغة، ج8، ص103/ نهج البلاغة، ص182/ الاحتجاج، ج1، ص185

51-1- امام صادق علیه السلام- محمّد حلبی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «هر کس دین خود را از کتاب خداوند بگیرد از کوه های استوار پابرجاتر است و هر که با نادانی در کاری وارد شود به نادانی خارج می شود». گفتم: «این مطلب در کدام آیه ی قرآن است». فرمود: «این آیه: هرچه پیامبر به شما داد بستانید، و از هرچه شما را منع کرد اجتناب کنید. (حشر/7) و آیه: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ﴾؛ و این آیه: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾».

52-1- امام علی علیه السلام- امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «خدا را به واسطه ی خدا بشناسید و پیامبر صلی الله علیه و آله را به واسطه ی رسالتش و امام را به واسطه ی کار نیک و عدل و احسانش بشناسید».

بخش 2: امر

1-2- امام علی علیه السلام-فردی پرسید: «منظور از أُولِي الْأَمْرِ در این آیه: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ چیست»؟ امام علی علیه السلام فرمود: «همان چیزی است که ملائکه آن را در شبی که در آن هر امری بر اساس حکمت الهی، تدبیر و جدا می گردد، به سمت زمین نازل می کنند، که شامل اموری می شود مثل مخلوقات و رزق و اجل و عمل و زندگی و مرگ و علم غیب های مربوط به آسمان ها و زمین و معجزاتی که جز از خدا و برگزیدگان او و سفیرانش صادر نمی تواند بشود، سفیرانی که واسطه ی بین او و مخلوقات او هستند و آنان وجه اللهِ هستند که فرمود: پس به هر جای که رو کنید، همان جا رو به خداست. (بقره/115) آنان بقیّة الله هستند و مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از آنان است که در انتهای این دوره می آید و زمین را از عدل و داد آکنده می کند».

بخش 3: و چون در امری اختلاف کردید اگر- به خدا و روز قیامت ایمان دارید - به خدا و پیامبر رجوع کنید.

1-3- امام علی علیه السلام- حضرت علی علیه السلام در مسأله ی حکمین فرمود: «ما در خصوص رفع اختلاف و پایان جنگ؛ اشخاصی را حَکَم قرار نداده ایم، بلکه تنها قرآن را به حکمیّت انتخاب کردیم، و چون قرآن در میان ما خطوطی پوشیده در جلد است، با زبان سخن نمی گوید و نیازمند به ترجمان است و تنها انسان ها می توانند از آن سخن بگویند، وقتی آن قوم ما را دعوت کردند که قرآن میانمان حاکم باشد ما گروهی نبودیم که به کتاب خدای سبحان پشت کرده باشیم در حالی که خدای بزرگ فرموده: ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر﴾ ارجاع دادن اختلاف به خدا این است که کتابش را حاکم قرار دهیم و ارجاع اختلافات به پیامبرش به این است که به سنّتش متمسّک گردیم، هرگاه به راستی کتاب خدا به داوری طلبیده شود، ما سزاوارترین مردم به آن هستیم».

ص: 267

2-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فقه القرآن: كَانَ عَلِىُّ علیه السلام يَقُولُ لِأَهْلِ الْعِرَاقِ حِينَ قَالُوا لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَدْ أَنْصَفَكَ [معاويةُ] حِينَ دَعَاكَ إِلَى مَا فِي الْكِتَابِ فَإِنْ لَمْ تُجِبْهُ إِلَى ذَلِكَ شَدَدْنَا مَعَ الْعَدُوِّ عَلَيْكَ فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ فَقَالَ عَلِىُّ علیه السلام كَلِمَةُ حَقًّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلُ اصْبِرُوا عَلَى ابْنِ هِنْدٍ سَاعَةً يَفْتَحِ اللَّهُ لَكُمْ﴾. (1)

3-3- أمير المومنين علیه السلام- ﴿فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله الْأَخْذُ بِسْنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُتَفَرِّقَةِ وَ نَحْنُ أَهْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الَّذِينَ نَسْتَنْبِطُ الْمُحْكَمَ مِنْ كِتَابِهِ وَ نُمَيِّرُ الْمُتَشَابِهَ مِنْهُ وَ نَعْرِفُ النَّاسِخَ مِمَّا نَسَخَ اللَّهُ وَ وَضَعَ إِصْرَهُ فَسِرْ فِي عَدُوِّكَ بِمِثْل مَا شَاهَدْتَ مِنَّا فِي مِثْلِهِمْ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ وَاتِرُ إِلَيْنَا الْكُتُبَ بِالْإِخْبَارِ بِكُلِّ حَدَثٍ يَأْتِكَ مِنَّا أَمْرُ عَامُ وَ اللَّهُ الْمُستْعان﴾. (2)

* قوله تعالى : ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِيداً﴾ ﴿60﴾

* النُّزُول

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي الزُّبَيْرِ بْنِ الْعَوَّامِ فَإِنَّهُ نَازَعَ رَجُلًا مِنَ الْيَهُودِ فِي حَدِيقَةِ فَقَالَ الزُّبَيْرِ نَرْضَى بِابْنِ شَيْبَةَ الْيَهُودِيَّ وَ قَالَ الْيَهُودِىُّ نَرْضَى بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَنْزَلَ اللَّهُ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِيداً وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً وَ هُمْ أَعْدَاءُ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام كُلُّهُمْ جَرَتْ فِيهِمْ هَذِهِ﴾... (3)

2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ يَعْنِي كَعْبَ بْنَ الْأَشْرَفِ﴾. (4)

ص: 268


1- فقه القرآن، ج1، ص375
2- بحار الأنوار، ج74، ص250/ مستدرک الوسائل، ج13، ص164/ نهج البلاغة، ص433/ وسائل الشيعة، ج9، ص120/ شرح نهج البلاغة، ج17، ص51/ تحف العقول، ص134
3- بحار الأنوار، ج22، ص93
4- تفسير بحر العرفان، ج4، ص257

2-3- امام علی علیه السلام- [در جنگ صفین وقتی که معاویه قرآن ها را بر سرنیزه کرد اصحاب نادان حضرت و خوارج آینده و] اهل عراق به حضرت علی علیه السلام می گفتند: «ای امیر مؤمنان علیه السلام معاویه با تو به انصاف و حق برخورد می کند وقتی که تو را در این نزاع و جنگ به کتاب خدا و رجوع به آن دعوت کرده [و قرآن سر نیزه نموده تا حکم بینمان باشد] و اگر او را اجابت نکنی [و این حکمیّت را نپذیری] ما با آن ها همراه شده و بر تو فشار می آوریم، فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى الله وَ الرَّسُول، امام علیه السلام در جواب این سخنان دائماً می فرمود: «این کلمات، کلمات درست و به حقَّی هستند که از آن ها منظور و هدف باطلی اراده شده، اگر یک ساعت دیگر در مقابل معاویه بایستید، پیروز جنگ خواهید بود».

3-3- امام علی علیه السلام- برگرداندن امر، به خدا، همام گرفتن متن دستورات روشن کتاب [و عمل به آن] است و برگرداندن امر به رسول، گرفتن سنّت فراگیر رسول خداست که پراکندگی ندارد و ما آل رسول خدا صلی الله علیه و آله کسانی هستیم که استنباط محکمات قرآن را می کنیم و میان آیات محکم و متشابه آن فرق می گذاریم [و متوجّه می شویم] و آیات ناسخ از آیاتی که خدا نسخ فرموده و تکلیف را از آن برداشته می شناسیم. با دشمنت آنچنان رفتار کن که ما با دشمنانمان رفتار می کنیم. نامه ای شامل گزارش اخباری که از طرف ما به صورت یک فرمان همگانی صادر می شود را برای من بفرست و خداوند یاری کننده است.

* آیا ندیدی کسانی را که گمان می کنند به آن چه [از کتاب های آسمانی که] بر تو و پیش از تو نازل شده، ایمان آورده اند، در حالی که می خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با این که به آن ها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان می خواهد آنان را در گمراهی دوری بیفکند. ﴿60﴾

* سبب نزول

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- این آیه موقعی نازل شد که زبیر بن عوام با شخصی یهودی بر سر یک باغ کشمکش و اختلاف داشتند. زبیر گفت: «قضاوت را پیش ابن شیبة یهودی ببرم». و یهودی گفت: «من به قضاوت و حکم محمّد راضی هستم»؟ سپس خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالَا بَعِيدًا وَ إِذَا قِيلَ لَهُ مْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُوداً﴾، تمام دشمنان خاندان محمّد صلی الله علیه و آله از مصادیق این آیه می باشند.

2- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از طاغوت در يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّغُوتِ کعب بن اشرف است.

ص: 269

باب 1: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِيداً﴾.

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةُ فِي دَيْنِ أَوْ مِيرَاثٍ فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَيَحِلُّ ذَلِكَ قَالَ مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقًّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْنَا وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ قُلْتُ فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ قَالَ يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْرَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلُهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشَّرْكِ بِاللَّهِ قُلْتُ فَإِنْ كَانَ كُلُّ رَجُلٍ اخْتَارَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَرَضِيَا أَنْ يَكُونَا النَّاظِرَيْنِ فِي حَقَّهُمَا وَ اخْتَلَفَا فِيمَا حَكَمَا وَ كِلَاهُمَا اخْتَلَفَا فِي حَدِيثِكُمْ قَالَ الْحُكْمُ مَا حَكَمَ بِهِ أَعْدَلْهُمَا وَ أَفْقَهُهُمَا وَ أَصْدَقُهُمَا فِي الْحَدِيثِ وَ أَوْرَعْهُمَا وَ لَا يَلْتَفِتْ إِلَى مَا يَحْكُمُ بِهِ الْآخَرُ﴾. (1)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿أَيُّمَا رَجُل كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَخ لَهُ مُمَارَاةُ فِي حَقًّ فَدَعَاهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ إِخْوَانِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ فَأَبَى إِلَّا أَنْ يُرَافِعَهُ إِلَى هَؤُلَاءِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ ...﴾ (2)

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِير عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: فِي قَوْلِهِ تَعَالَى أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ لَوْ كَانَ لَكَ عَلَى رَجُلٍ حَقُّ فَدَعَوْتَهُ إِلَى حَكَّامٍ أَهْلِ الْعَدْلِ فَأَبَى عَلَيْكَ إِلَّا أَنْ يُرَافِعَكَ إِلَى حَكَّامِ أَهْلِ الْجَوْرِ لِيَقْضُوا لَهُ كَانَ مِمَّنْ حَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ﴾. (3)

ص: 270


1- الکافی، ج1، ص67/ بحار الأنوار، ج2، ص220/ الاحتجاج، ج2، ص355/ عوالی اللآلی، ج4، ص133/ تهذيب الأحكام، ج6، ص301/ وسائل الشيعة، ج27، ص13/ مستدرک الوسائل، ج17، ص311
2- الكافي، ج7، ص411/ من لا يحضره الفقیه، ج3، ص4/ تهذيب الأحكام، ج6، ص220/ وسائل الشيعة، ج27، ص11/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج101، ص264/ تفسیر العیاشی، ج1، ص254/ مستدرک الوسائل، ج17، ص239
3- بحار الأنوار، ج101، ص264/ تفسير العياشي، ج1، ص254/ مستدرک الوسائل، ج17، ص239/ تفسير البرهان

بخش 1: آیا ندیدی کسانی را که گمان می کنند به آن چه [از کتاب های آسمانی که] بر تو و پیش از تو نازل شده، ایمان آورده اند، در حالی که می خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با این که به آن ها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان می خواهد آنان را در گمراهی دوری بیفکند.

1-1- امام صادق علیه السلام- عمر بن حنظله گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «در بین دو مرد از هم مذهبان ما درباره ی دین یا ارث اختلاف شده و برای محاکمه، نزد سلطان وقت یا قاضیان معروف می روند، آیا این کار مجاز است»؟ فرمود: «هر که به حق یا ناحق نزد آن ها به محاکمه رود پیش طاغوت به محاکمه رفته با این که خدا فرمان داده به طاغوت کفر ورزند و پشت کنند، خدای متعال می فرماید: ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ﴾ عرض کردم: «پس چه کنند»؟ فرمود: «به سراغ یکی از شماها که حدیث ما را روایت می کند و در حلال و حرام ما نظر دارد و احکام ما را می داند بروند و به حکمیّت او راضی شوند که ما او را حاکم شماها مقرّر ساختم و اگر طبق حکم ما قضاوت کند و از او نپذیرد (کسی که حکم بر ضرر اوست) گویا حکم ما را سبک شمرده و ما را رد کرده و کسی که حکم ما را رد کند گویا حکم خدا را رد کرده و این خود در مرز شرک به خدا است». گفتم: «اگر هر کدام شخصی را حَكَم ساخت و راضی شدند که آن دو شخص ناظر در حقّ آن ها باشند و آن دو حَکَم، حکم مختلف دادند و هر دو استناد به حدیث شما دارند و حدیث ها مختلف هستند، حکم چیست»؟ فرمود: «حکم آن درست است که عادل تر و فقیه تر و در نقل حدیث راستگوتر و با تقوی تر است و به حکم آن دیگری توجّه نشود».

2-1- امام صادق علیه السلام- هر کجا که بین یک فرد و فرد دیگر، بر سر مسأله ای منازعه و اختلاف باشد و آن فرد جهت حکم و قضاوت بینشان، طرف مقابل را به رجوع به یکی از برادران مسلمانش [جهت قضاوت بینشان] دعوت کند، امّا طرف مقابل نپذیرد و قضاوت را به این ها (حاکمان ظالم) ارجاع دهد، همانند کسانی است که خداوند درباره ی آن ها می فرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ﴾.

3-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ﴾ فرمود: «ای ابو محمّد! اگر تو بر گردن شخصی حق داشته باشی و او را به حاکمان عادل دعوت کنی، امّا او امتناع کند و تو را به حاکمان ظالم ارجاع دهد تا آن ها حکم کنند، به منزله ی کسانی است که داوری طاغوت را می پذیرند».

ص: 271

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي كِتَابِهِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ فَقَالَ يَا أَبَابَصِيرٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِي الْأُمَّةِ حُكَّاماً يَجُورُونَ أَمَا إِنَّهُ لَمْ يَعْنِ حُكَّامَ أَهْلِ الْعَدْلِ وَ لَكِنَّهُ عَلَى حُكَّامَ أَهْلِ الْجَوْرِ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ لَوْ كَانَ لَكَ عَلَى رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَى حُكَّامٍ أَهْلِ الْعَدْلِ فَأَبَى عَلَيْكَ إِلَّا أَنْ يُرَافِعَكَ إِلَى حُكَّامٍ أَهْلِ الْجَوْرِ لِيَقْضُوا لَهُ لَكَانَ مِمَّنْ حَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ﴾. (1)

5-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَن عَلِىًّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: كُلُّ حَاكِمِ يَحْكُمُ بِغَيْرِ قَوْلِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ طَاغُوتُ وَ قَرَأَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ... ثُمَّ قَالَ قَدْ وَ اللَّهِ فَعَلُوا وَ تَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ أَضَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ ضَلَالًا بَعِيداً فَلَمْ يَنْجُ مِنْ هَذِهِ الْآيَةِ إِلَّا نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا وَ قَدْ هَلَكَ غَيْرُهُمْ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفُ حَقَّهُمْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ﴾. (2)

6-1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ الْمَعْنِيَّ بِهِ كُلُّ مَنْ يَتَحَاكُمْ إِلَيْهِ مِمَّنْ يَحْكُمُ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ﴾. (3)

7-1- الباقر علیه السلام- ﴿مَنْ رَفَعَ رَايَةَ ضَلَالَةٍ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتُ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ المُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً﴾ ﴿61﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلى مَا أَنزَلَ اللهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً وَ هُمْ أَعْدَاءُ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام كُلُهُمْ جَرَتْ فِيهِمْ هَذِهِ الْآيَةُ﴾. (5)

ص: 272


1- الکافی، ج7، ص411/ تهذیب الأحکام، ج6، ص219/ دعائم الإسلام، ج2، ص530/ فقه القرآن، ج2، ص8/ وسائل الشيعة، ج27، ص12/ مستدرک الوسائل، ج17، ص240/ تفسير البرهان
2- مستدرک الوسائل، ج17، ص244/ دعائم الإسلام، ج2، ص530
3- تفسير بحر العرفان، ج4، ص257
4- الکافی، ج8، ص296/ تفسیر بحر العرفان، ج4، ص257
5- بحار الأنوار، ج22، ص93/ تفسير القمي، ج1، ص141/ تفسير البرهان

4-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: درباره ی آیه: اموال یکدیگر را به ناشایست مخورید و آن را به رشوت به حاکمان مدهید تا بدان سبب اموال گروهی دیگر را به ناحق بخورید. و شما خود می دانید. (بقره/188) از امام صادق علیه السلام پرسیدم فرمود: «ای ابوبصیر! خداوند می دانست که در میان این امّت، حاکمانی ظالم هستند؛ البتّه مراد خداوند حاکمان عادل نیست، بلکه حاکمان ظالم را در نظر دارد. ای ابو محمّد! اگر تو حقّی به گردن انسانی داشته باشی و از آن شخص بخواهی تا آن امر را به نزد حاکمان عادل ببری، امّا او امتناع نماید و آن امر را جهت قضاوت به حاکمان جور (ظالم) ارجاع دهد، قطعاً از کسانی است که داوری را به طاغوت سپرده است و آیه: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ﴾ بیانگر همین مضمون است».

5-1- امام علی علیه السلام- از امام علی علیه السلام روایت است که فرمود: هر حاکمی که غیر مطابق با گفتار ما اهل بيت، حکم کند، طاغوت است و سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ﴾ سپس فرمود: «به خدا قسم! بسیاری از مردم، این کار را کردند و حکومت طاغوت را پذیرفتند و به این سبب شیطان به گمراهی ابدی و غیر قابل بازگشت گمراهشان کرد. و کسی جز ما و شیعیانمان از مصداق شدن در این آیه نجات پیدا نکرد و غیر از اینان (ائمه علیهم السلام و شیعیانشان) همه هلاک شدند و هر کس حقّ آن ها (اهل بیت علیهم السلام) را نشناسد و به جا نیاورد از رحمت خدا دور می شود».

6-1- امام صادق علیه السلام- منظور از این آیه، کسی است که قضاوت را نزد کسی ببرد که حکم بر مبنای غیر حق بکند، در حالی که مردم امر شده اند که به آنان کافر شوند [و آن ها را نپذیرند].

7-1- امام باقر علیه السلام- هر کس پرچم گمراهی برافرازد، طاغوت (سرکش و باطل) است.

* و هنگامی که به آن ها گفته شود: «به سوی آن چه خداوند نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید»، منافقان را می بینی که از [قبول دعوت] تو، به شدت اعراض می کنند. ﴿61﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمَنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً منظور، تمام دشمنان خاندان محمّد صلی الله علیه و آله می باشند که این آیه درباره ی آن ها آمده است.

ص: 273

* قوله تعالى: ﴿فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِالله إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً﴾ ﴿62﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا قَوْلُهُ فَكَيْفَ إِذَا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاؤُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً فَهَذَا مِمَّا تَأْوِيلُهُ بَعْدَ تَنْزِيلِهِ فِي الْقِيَامَةِ إِذَا بَعَثَهُمُ اللَّهُ حَلَفُوا لِرَسُولِ الله صلی الله علیه و آله إِنَّمَا أَرَدْنَا بِمَا فَعَلْنَا مِنْ إِزَالَةِ الْخِلَافَةِ عَنْ مَوضِعِهَا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً﴾. (1)

2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مَنْصُورٍ بُزُرْجَ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ: فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ قَالَ: الْخُسْفُ وَ اللَّهِ عِنْدَ الْحَوْضِ بِالْفَاسِقِينَ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغاً﴾ ﴿63﴾

1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي جَنَادَةَ الْحُصَيْنِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلَ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ فَقَدْ سَبَقَتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَةُ الشَّقَاءِ وَ سَبَقَ لَهُمُ الْعَذَابُ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغاً﴾. (3)

2- علی بن ابراهيم رحمة الله- ﴿أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ يَعْنِي مِنَ الْعَدَاوَةِ لِعَلِىًّ علیه السلام فِي الدُّنْيَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغاً أَي أَبْلِغْهُمْ فِي الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ وَ أَخَّرُ أَمَرَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً﴾ ﴿64﴾

باب 1: ﴿وَ ما أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللهِ﴾

اشاره

ص: 274


1- تفسير القمي، ج1، ص141/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج9، ص194
2- تفسیر القمي، ج1، ص141/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج9، ص194/ تفسير العياشي، ج1، ص254
3- الکافی، ج8، ص184/ تفسیر العیاشی، ج1، ص255/ تفسير البرهان
4- تفسير البرهان

* پس چگونه وقتی به خاطر اعمالی که در گذشته انجام دادند، گرفتار مصیبتی می شوند، سپس به سراغ تو می آیند، به خدا سوگند یاد می کنند که منظور ما [از بردن داوری نزد دیگران]، جز نیکی کردن و توافق [میان طرفین نزاع]، نبوده است؟! ﴿62﴾

1- امام صادق علیه السلام- ﴿فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْسَاناً وَ تَوفِیقاً﴾ این آیه از جمله آیاتی است که تأویل آن بعد از برپا شدن قیامت صورت می گیرد؛ معنای ظاهری آن این است که هرگاه خداوند، آن ها را از خاک برانگیزاند (محشور کند) به رسول خدا صلی الله علیه و آله سوگند یاد می کنند که قصد ما از انحراف حقّ خلافت از جایگاه اصلی اش، تنها به دلیل احسان و یاری [به مردم] بوده است!.

2- امام باقر علیه السلام- منصور بُزُرج از کسی که برای او از امام باقر علیه السلام حدیث کرده، نقل می کند: درباره ی آیه: ﴿فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ﴾ فرمود: «به خدا سوگند، منظور از مصیبت، خواریِ فاسقان در کنار حوض [در روز قیامت] است».

* آن ها کسانی هستند که خدا، آن چه را در دل دارند، می داند. از [مجازات] آنان صرف نظر کن؛ و آن ها را اندرز ده؛ و با بیانی رسا، [نتایج اعمالشان را] به آن ها گوشزد نما. ﴿63﴾

1- امام کاظم علیه السلام- ابو جناده حصین نقل می کند: امام کاظم علیه السلام درباره ی آیه: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ﴾ فرمود: «شقاوت و بدبختی و عذاب بر آنان پیشی گرفت». وَ قُل لَهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغًا.

2- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ و منظور دشمنی موجود در قلب آن ها نسبت به علی علیه السلام در دنیاست. فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عظْهُمْ وَ قُل لَهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيعًا يعنى ولايت و جانشینی علی علیه السلام بعد از خود را به آن ها ابلاغ کن و موضوع [رسیدگی به مخالفت آنان] را به روز قیامت واگذار کن.

* ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند [و فرمان های خدا را زیرپا می گذاردند]، به نزد تو می آمدند، و از خدا طلب آمرزش می کردند، و پیامبر هم برای آن ها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند. ﴿64﴾

بخش 1: ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود.

ص: 275

1-1- علی بن ابراهيم رحمه الله علیه- ﴿وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ أَيْ بِأَمْرِ اللَّهِ﴾. (1)

باب 2: ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ هُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رحيماً﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ النَّجَاشِي قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل ... وَ ما أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً يَعْنِي وَ اللَّهِ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله وَ عَلِيّا علیه السلام مِمَّا صَنَعُوا أَوْ لَوْ جَاءُوكَ بِهَا يَا عَلِيُّ علیه السلام فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ مِمَّا صَنَعُوا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيما﴾. (2)

2-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زَرَارَةَ أَوْ بُرَيْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ: لَقَدْ خَاطَبَ اللَّهُ أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي كِتَابِهِ قَالَ قُلْتُ فِي أَيَّ مَوْضِعٍ قَالَ فِي قَوْلِهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً﴾. (3)

3-2- الباقر علیه السلام- ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاؤُكَ يَا عَلِىُّ علیه السلام فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً﴾. (4)

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ عَنِي بِقَوْلِهِ جاؤُكَ فَقَالَ الرَّجْلُ لَانَدْرِي قَالَ إِنَّمَا عَنَى تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي قَوْلِهِ جَاؤُكَ يَا عَلِيُّ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ ...﴾ (5)

5-2- الباقر علیه السلام- ﴿أَذْنَبَ رَجُلٌ ذَنْباً فِي حَيَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَتَغَيَّبَ حَتَّى وَجَدَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهما السلام فِي طَرِيقٍ خَالٍ فَأَخَذَهُمَا فَاحْتَمَلَهُمَا عَلَى عَائِقَيْهِ وَ أَتَى بهِمَا النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنِّي مُسْتَجِيرُ بِاللَّهِ وَ بِهِمَا فَضَحِكَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّى رَدَّ يَدَهُ إِلَى فَمِهِ ثُمَّ قَالَ لِلرَّجُلِ اذْهَبْ فَأَنْتَ طَلِيقُ وَقَالَ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهما السلام قَدْ شَفَّعْتُكُمَا فِيهِ أَيْ فَتَيَانِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً﴾. (6)

ص: 276


1- تفسير البرهان
2- الکافی، ج8، ص334/ بحار الأنوار، ج30، ص271/ تفسير العياشي، ج1، ص255/ تأويل الآيات الظاهرة، ص139/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج1، ص391/ تأويل الآيات الظاهرة، ص139/ بحار الأنوار، ج65، ص233/ تفسیر البرهان
4- بحار الأنوار، ج36، ص92/ تفسیر القمی، ج1، ص142/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج89/، ص61/ تأويل الآيات الظاهرة، ص138
6- بحار الأنوار، ج43، ص318/ المناقب، ج3، ص400

1-1- علی بن ابراهيم رحمة الله- وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولِ إِلا لِيُطَاعِ بِإِذْنِ اللهِ یعنی از امر خدا [اطاعت کنند].

بخش 2: و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند [و فرمان های خدا را زیرپا می گذاردند]، به نزد تو می آمدند، و از خدا طلب آمرزش می کردند، و پیامبر هم برای آن ها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.

1-2- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن نجاشی گوید: شنیدم امام صادق می فرمود: «﴿وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً﴾ به خدا سوگند، منظور پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام می باشند، به خاطر عملی که آن ها انجام دادند؛ یعنی ای علی علیه السلام! اگر آن (حقّ حکومت) را نزد تو بیاورند و به خاطر آن چه انجام داده اند از خدا طلب آمرزش کنند و پیامبر هم برای آن ها طلب آمرزش کند، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت».

2-2- امام باقر علیه السلام- زراره نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند در قرآن، علی علیه السلام را مخاطب خود قرار داده است». گفتم: «در کجای قرآن»؟ فرمود: «در آیه: ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا﴾».

3-2- امام باقر علیه السلام- ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ﴾؛ منظور از ضمیر کاف، علی علیه السلام است فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا.

4-2- امام صادق علیه السلام- امام صادق علیه السلام از مردی پرسید: «در این بخش از آیه که می فرماید: جاؤُكَ منظور از «تو» کیست»؟ مرد گفت: «نمی دانم»، امام فرمود: «مقصود خداوند تبارک و تعالی در این آیه این است که ای علی علیه السلام اگر آنان نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند، و پیامبر هم برای آن ها استغفار می کرد».

5-2- امام باقر علیه السلام- مردی در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گناهی کرده بود و خود را مخفی نموده بود تا این که در یک راهی که خلوت بود با امام حسن و امام حسین علیهما السلام که کودک بودند روبه رو شد. وی حسنین علیهما السلام را روی دوش خود گرفت و به حضور پیغمبر خدا آورد و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! من به خدا و حسنین علیهما السلام پناهنده شده ام». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به قدری خندید که دست خود را بر دهان مبارک خویش نهاد.. سپس فرمود: «برو تو را آزاد نمودم». آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله به حسنین علیهما السلام فرمود: «من شفاعت شما را درباره ی این مرد پذیرفتم». پس از این جریان این آیه نازل شد: ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً﴾.

ص: 277

* قوله تعالى: ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾ ﴿65﴾

* كُلَّياتُها

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْكَاهِلِيَّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ وَحْدَهُ لَا شریک لَهُ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ وَ حَجُّوا الْبَيْتَ وَ صَامُوا شَهْرَ رَمَضَانَ ثُمَّ قَالُوا لِشَيْءٍ صَنَعَهُ اللَّهُ أَوْ صَنَعَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَلَّا صَنَعَ خِلَافَ الَّذِي صَنَعَ أَوْ وَجَدُوا ذَلِكَ فِي قُلُوبِهِمْ لَكَانُوا بذَلِكَ مُشْرِكِينَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ فَلَا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَلَيْكُمْ بِالتَّسْلِيم﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَعِيدِ بْنِ غَزْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُول: وَ اللَّهِ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ ثُمَّ لَمْ يُسَلِّمُوا لَكَانُوا بِذَلِكَ مُشْرِكِينَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾. (2)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ النَّجَاشِي سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ... فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام هُوَ وَ اللَّهِ عَلِىُّ علیه السلام بِعَيْنِهِ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ عَلَى لِسَانِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَعْنِي بِهِ مِنْ وَ لَايَةِ عَلِىًّ علیه السلام وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً لِعَلِىًّ علیه السلام﴾. (3)

4- الباقر علیه السلام- ﴿قال ... فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ يَا عَلِيُّ علیه السلام فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ يَعْنِي فِيمَا تَعَاهَدُوا وَ تَعَاقَدُوا عَلَيْهِ بَيْنَهُمْ مِنْ خِلَافِكَ وَ غَصْبكَ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ عَلَيْهِمْ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله عَلَی لِسَانِكَ مِنْ وَ لَايَتِهِ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً لِعَلِيًّ علیه السلام﴾. (4)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ النَّجَاشِيَّ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى فَلَا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً قَالَ عَلَى بِهَا عَلِيّاً علیه السلام﴾. (5)

ص: 278


1- الكافي، ج1، ص390/ بحار الأنوار، ج2، ص205/ المحاسن، ج1، ص271/ بصائر الدرجات، ص520/ تفسير العياشي، ج1، ص255/ مستدرک الوسائل، ج18، ص184/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج2، ص200/ بصائر الدرجات، ص521/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج8، ص334/ بحار الأنوار، ج30، ص271/ تفسير العياشي، ج1، ص255/ تأويل الآيات الظاهرة، ص138
4- بحار الأنوار، ج31، ص575/ تفسیر القمی، ج1، ص142/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج36، ص95/ بصائر الدرجات، ص520/ تفسير البرهان

* به پروردگارت سوگند که آن ها ایمان نخواهند آورد، مگر این که در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملاً تسلیم باشند. ﴿65﴾

* کلّیات

1- امام صادق علیه السلام- عبدالله کاهلی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر گروهی تنها خدا را بپرستند و برای او شریک نگیرند و نماز برپا داشته و زکات داده و حجّ خانه ی خدا را بجا آورند و ماه رمضان را روزه بگیرند، امّا درباره ی یکی از افعال خداوند یا رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین بگویند: ای کاش برخلاف آن چه انجام داده، رفتار می کرد یا همین فکر به ذهنشان خطور کند، مشرک می شوند». و سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿فَلاَ وَ رَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مَّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا﴾ پس از آن امام صادق علیه السلام فرمود: «تسلیم باشید».

2- امام صادق علیه السلام- سعید بن غزوان گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: «به خدا سوگند، اگر به خدای یکتا ایمان بیاورند و نماز به پا دارند و زکات دهند، امّا در برابر خداوند تسلیم نشوند، به خاطر این عمل خود، مشرک خواهند بود». سپس آیه: ﴿فَلاَ وَ رَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مَّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ را تلاوت نمود.

3-امام صادق علیه السلام- عبدالله بن نجاشی گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره ی آیه: ... ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ﴾ فرمود: «مقصود از اختلاف میان آن ها و علی علیه السلام است. ﴿ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ﴾؛ یعنی درباره ی اعلان ولایت علی علیه السلام به زبان تو ای پیامبر صلی الله علیه و آله [چاره ای جز تسلیم نمی یابند]، وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً، يعنى تسلیم ولایت علی علیه السلام شوند».

4- امام باقر علیه السلام- ﴿فَلاَ وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ﴾ منظور از ضمیر کاف، علی علیه السلام است. فِيمِا شَجَرَ بَيْنَهُمْ درباره ی مخالفت با تو و غصب خلافت از تو با یکدیگر هم پیمان شده و قرار گذاشته اند. ثُمَّ لاَ يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مَّمَّا قَضَيْتَ مراد از آن چه حکم کردی، این است که تو ای محمّد صلی الله علیه و آله! ولایت علی علیه السلام را به زبان آوردی. وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا یعنی تسلیم علی علیه السلام شوند.

5- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن نجاشی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿فَلَا وَ رَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مَّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ پرسیدم، فرمود: «در این جا منظور، علی علیه السلام است».

ص: 279

6- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ أَخِي أَدَيْمِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِي عُثْمَانَ كَانَ شَتَّاماً لِعَلِىًّ علیه السلام فَحَدَّثَنِي مَوْلَى لَهُمْ يَأْتِينَا وَ يُبَايِعُنَا أَنَّهُ حِينَ أَحْضِرَ قَالَ مَا لِي وَ لَهُمْ قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا آمَنَ هَذَا قَالَ فَقَالَ أَمَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ فَلا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَكُونَ الشَّكُّ فِي الْقَلْبِ وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى﴾. (1)

7- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَيُّوبَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُول: ... إِنَّ رَجُلًا مِنْ آلِ عُثْمَانَ كَانَ سَبَّابَةً لِعَلِيًّ علیه السلام فَحَدَّثَتْنِي مَوْلَاةُ لَهُ كَانَتْ تَأْتِينَا قَالَتْ لَمَّا احْتُضِرَ قَالَ مَا لِي وَ لَهُمْ قُلْتُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ مَا لَهُ قَالَ هَذَا فَقَالَ لِمَا أَرِىَ مِنَ الْعَذَابِ أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَلَا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَكُونَ ثَبَاتُ الشَّيْءِ فِي الْقَلْبِ وَ إِنْ صَلَّى وَ صَامَ﴾. (2)

8- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَيُّوبَ بْنِ حُرَّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: فِي قَوْلِهِ فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ إِلَى قَوْلِهِ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً فَحَلَفَ ثَلَاثَةَ أَيْمَانٍ مُتَتَابِعاً لَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى يَكُونَ تِلْكَ النُّكْتَةُ السَّوْدَاءُ فِي الْقَلْبِ وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى﴾. (3)

9- الجواد علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِيَّ بْن أَسْبَاط عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي علیه السلام قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ فِي الْحَدَاثَةِ قَالَ وَ أَيَّ شَيْءٍ يَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي فَوَ اللَّهِ مَا كَانَ اتَّبَعَهُ إِلَّا عَلِيُّ علیه السلام وَ هُوَ ابْنُ سَبْعِ سِنِينَ وَ مَضَى أَبِي وَ أَنَا ابْنُ تِسْعَ سِنِينَ فَمَا عَسَى أَنْ يَقُولُوا إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ إِلَى قَوْلِهِ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾. (4)

10- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ لَيْسَ كُلُّ مَنْ أَقَرَّ أَيْضاً مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ بِالشَّهَادَتَيْنِ كَانَ مُؤْمِناً إِنَّ الْمُنَافِقِينَ كَانُوا يَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ يَدْفَعُونَ عَهْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِمَا عَهْدَ بِهِ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ عَزَائِمِهِ وَ بَرَاهِينِ نُبُوَّتِهِ إِلَى وَصِيِّهِ وَ يُضْمِرُونَ مِنَ الْكَرَاهَةِ لِذَلِكَ وَ النَّقْضِ لِمَا أَبْرَمَهُ مِنْهُ عِنْدَ إِمْكَانِ الْأَمْرِ لَهُمْ فِيهِ فِيمَا قَدْ بَيَّنَهُ اللَّهُ لِنَبِيَّهِ صلی الله علیه و آله بِقَوْلِهِ فَلَا وَ

ص: 280


1- بحار الأنوار، ج2، ص201/ بصائر الدرجات، ص523/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج6، ص177/ الزهد، ص85/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج2، ص206/ تفسیر العیاشی، ج1، ص256/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج25، ص101/ تفسير العياشي، ج2، ص200

6- امام باقر علیه السلام- ایّوب بن حرّ گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: «یکی از برده های عثمان، حضرت علی علیه السلام را بسیار ناسزا می گفت. یکی از غلامان که از غلامان آن ها بود و نزد ما می آمد و با ما ألفت داشت، در این مورد با من صحبت کرد و گفت: وقتی این برده در حال مرگ بود، گفت: مرا با آن ها چه کار»؟ به امام باقر علیه السلام گفتم: «فدایت گردم، این شخص مؤمن به حساب نمی آید»؟ حضرت فرمود: «آیا این کلام خداوند را در آیه: ﴿فَلاَ وَ رَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ﴾ نشنیده ای؟ بسیار بعید است و امکان ندارد که فردی حتی اگر کسی روزه بگیرد و نماز به پا دارد، بدون باور و یقین قلبی، مؤمن تلقّی شود».

7- امام صادق علیه السلام- ایوب گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: ... «مردی از خاندان عثمان به على علیه السلام بسیار ناسزا می گفت. کنیزی از آن مرد که نزد ما می آمد، با من صحبت کرد و گفت: «وقتی آن مرد در حالت مرگ بود گفت: مرا به آنان چه کار»؟ به حضرت گفتم: «فدایت گردم، دلیل این سخنش، چه بود»؟ حضرت فرمود: «به خاطر عذابی بود که می دید. آیا این آیه: ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا﴾ را نشنیده ای؟ به خدا سوگند، اگرچه شخصی نماز بگذارد و روزه بگیرد، بعید است مؤمن باشد، مگر آن که باور و یقین قلبی پیدا کند».

8- امام صادق علیه السلام- ایّوب بن حرّ گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد آیه: ﴿فَلَا وَ رَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا﴾ سه بار پشت سر هم قسم یاد کرد: این نمی باشد جز این که در دل او نقطه سیاهی است، گرچه روزه گیرد و نماز بخواند».

9- امام جواد علیه السلام- علی بن اسباط گوید: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: «مردم در مورد کم بودن سنّ [شما] حرف می زنند». فرمود: «چه می گویند؟ در حالی که خداوند می فرماید: بگو: این راه من است. من و پیروانم، همگان را در عین بصیرت به سوی خدا می خوانیم. (یوسف/108) به خدا قسم پیروی پیغمبر صلی الله علیه و آله را در آن زمان کسی جز علی علیه السلام نکرد با این که در آن وقت هفت ساله بود و پدرم وقتی از دنیا رفت من نه ساله بودم چه می خواهند بگویند؟! خداوند می فرماید: ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ يَا وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾».

10- امام علی علیه السلام- هر کس که اقرار به کلمه ی شهادتین ﴿أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله﴾ نماید هر چند اهل قبله باشد، [لزوماً] مؤمن محسوب نمی شود چنان چه منافقان در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله اقرار به شهادتین نمودند امّا پیمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد دین خدا و واجبات و برهان های پیامبر برای پذیرش وصایت اوصیاء را نپذیرفتند و رد کردند امّا این مخالفت را در وجود خود پنهان کردند و علی رغم این که امر خداوند در مورد آن ها به صورت روشن و واضح اعلام

ص: 281

رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً وَ بِقَوْلِهِ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَ هَذَا كَثِيرٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ﴾. (1)

11- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّهُ مَنْ عَرَفَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ وَ مَنْ دَخَلَ فِي أَمْرِ بِجَهْلٍ خَرَجَ مِنْهُ بِجَهْلٍ قُلْتُ وَ مَا هُوَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَوْلُهُ تَبَارَكَ اسْمُهُ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ وَ قَوْلُهُ جَلَّ جَلَالُهُ فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾. (2)

12- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ قَوْلُهُ فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً وَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَمَّا أَنْ كَانَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ دَخَلَ أَرْبَعَةُ نَفَرٍ فِي الْكَعْبَةِ فَتَحَالَفُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ كَتَبُوا كِتَاباً لَئِنْ أَمَاتَ اللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله لَا يَرُدُّوا هَذَا الْأَمْرَ فِي بَنِي هَاشِمٍ فَأَطْلَعَ اللَّهُ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله عَلَى ذَلِكَ فَأَنْزَلَ عَلَيْهِ أَمْ أَبْرَمُوا أَمراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ ...﴾ (3)

13- الباقر علیه السلام- ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ فِيمَا تَعَاقَدُوا عَلَيْهِ لَئِنْ أَمَاتَ اللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله أَلَّا يَرُدُّوا هَذَا الْأَمْرَ فِي بَنِي هَاشِمٍ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْقَتْلِ أَوِ الْعَفْوِ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾. (4)

14- السّجّاد علیه السلام- ﴿أَنَّ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنَّا غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا أَطْوَلُ مِنَ الْأُخْرَى أَمَّا الْأُولَى فَسِتَّةً أَيَّامٍ أَوْ سِتَّةُ أَشْهُرٍ أَوْ سِتُّ سِنِينَ وَ أَمَّا الْأُخْرَى فَيَطُولُ أَمَدْهَا حَتَّى يَرْجِعِ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتْهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام إِنَّ دِينَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ لَا يُصَابُ بِالْعُقُولِ النَّاقِصَةِ وَ الْآرَاءِ الْبَاطِلَةِ وَ الْمَقَايِيسِ الْفَاسِدَةِ وَ لَا يُصَابُ إِلَّا بِالتَّسْلِيمِ فَمَنْ سَلَّمَ لَنَا سَلِمَ وَ مَنِ اقْتَدَى بِنَا هُدِیَ وَ مَنْ

ص: 282


1- بحار الأنوار، ج90، ص110/ الاحتجاج، ج1، ص248
2- بحار الأنوار، ج23، ص102
3- بحار الأنوار، ج89، ص61
4- الکافی، ج1، ص391/ تأويل الآيات الظاهرة، ص139/ بحار الأنوار، ج65، ص233/ تفسير البرهان

شده و تأکید شده بود، آن را نقض کردند حال آن که خداوند فرمود: جز این نیست که محمد پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود باز می گردید؟. (آل عمران/144). و امثال این آیات در قرآن فراوان است».

11- امام صادق علیه السلام- محمّد حلبی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «هرکس دین خود را از کتاب خداوند بگیرد از کوه های استوار پابرجاتر است و هر که با نادانی در کاری وارد شود به نادانی خارج می شود». گفتم: «این مطلب در کدام آیه قرآن است». فرمود: «این آیه: هرچه پیامبر به شما داد بستانید، و از هرچه شما را منع کرد اجتناب کنید. (حشر/7) و آیه: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ الله﴾؛ و این آیه: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾؛ و اين آيه جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز می خوانند و هم چنان که در رکوعند انفاق می کنند. (مائده/55). و این آیه: ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾».

12- امام صادق علیه السلام- کلام خدا که می فرماید: ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾ مربوط به زمانی است که درحجّة الوداع، چهار نفر داخل کعبه شدند و باهم هم قسم شده و بر کاغذی نوشتند که اگر محمّد از دنیا رفت، [پس از مرگ او] نگذارید این امر [امامت و حکومت] بازهم به بنی هاشم [و خاندان پیامبر] برگردد. پس خدا پیامبرش صلی الله علیه و آله را از این مطلب مطّلع کرد و این آیه را نازل کرد: آیا آن ها در اعتقاد خویش پای فشرده اند؟ ما هم پای فشرده ایم. آیا می پندارند. (زخرف/80-79)».

13- امام باقر علیه السلام- ﴿فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ﴾ یعنی پیمان بسته بودند که اگر محمّد صلی الله علیه و آله از دنیا برود، دیگر امر خلافت را به بنی هاشم باز نگردانند. ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مَّمَّا قَضَيْتَ درباره ی آن ها به قتل یا بخشش حكم كردى وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا.

14- امام سجّاد علیه السلام- امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دو غیبت دارد که یکی از دیگری طولانی تر است امّا اوّلی شش دوره است که یا شش ماه است یا شش سال امّا دیگری آن قدر طول می کشد تا آن جا که حتّی خیلی از آنان که قائل به این امر (غیبت امام علیه السلام) بودند، از آن بر می گردند [و منکر آن می شوند] و کسی نیست که همچنان به این امر ثابت قدم باشد مگر آن که دارای یقین قوی باشد و معرفتش [به امام علیه السلام] صحیح باشد و در دلش نسبت به حکم ما و فرمان ما، اصلاً احساس دلتنگی نکند و تسلیم فرمان ما، اهل بیت علیهم السلام، باشد. دین خدا با عقل های ناقص و نظرهای باطل و مقایسه های فاسد به دست نمی آید؛ بلکه فقط با تسلیم [به امر خدا و ولایت ما] قابل دسترسی است پس هر کس که تسلیم ما شود، در سلامت می ماند [و منحرف نمی شود] و هرکس که به ما اقتدا کند، هدایت می شود. ولی هر کس که بر اساس قیاس و نظر خود حکم کند، هلاک می شود و

ص: 283

كَانَ يَعْمَلُ بِالْقِيَاسِ وَ الرَّأْيِ هَلَكَ وَ مَنْ وَجَدَ فِي نَفْسِهِ شَيْئاً مِمَّا نَقُولُهُ أَوْ نَقْضِي بِهِ حَرَجاً كَفَرَ بِالَّذِي أَنْزَلَ السَّبْعَ الْمَثَانِيَ وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ وَ هُوَ لَا يَعْلَم﴾. (1)

باب 1: ﴿ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ﴾

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿فَلَا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَى مُحَمَّدٌ وَ آل مُحَمَّدٍ علیهم السلام﴾. (2)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ مِنْ أَمْرِ الْوَالِي﴾. (3)

باب 2: ﴿وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً قَالَ التَّسْلِيمُ فِي الْأَمْرِ﴾. (4)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً قَالَ التَّسْلِيمُ فِي الْأُمُورِ﴾. (5)

3-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً قَالَ التَّسْلِيمُ الرَّضَا وَ الْقُنُوعُ بِقَضَائِهِ﴾. (6)

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ يُسَلِّمُوا لِلَّهِ الطَّاعَةَ تَسْلِيماً﴾. (7)

5-2- الصّادق علیه السلام- ﴿اعْلَمُوا أَنَ الْإِسْلَامَ هُوَ التَسْلِيمُ وَ التَسْلِيمَ هُوَ الْإِسْلَامُ فَمَنْ سَلَّمَ فَقَدْ أَسْلَمَ وَ مَنْ لَمْ يُسَلَّمْ فَلَا إِسْلَامَ لَهُ﴾. (8)

* قوله تعالى: ﴿وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبيتاً﴾ ﴿66﴾

* قوله تعالى: ﴿وَ إِذًا لأَّتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا﴾ ﴿67﴾

* قوله تعالى: ﴿وَ لَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا﴾ ﴿68﴾

ص: 284


1- كمال الدين، ج1، ص323
2- بحار الأنوار، ج2، ص206/ تفسیر العیاشی، ج1، ص256/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج8، ص184/ بحار الأنوار، ج23، ص302
4- بحار الأنوار، ج2، ص200/ بصائر الدرجات، ص522/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج2، ص200/ بصائر الدرجات، ص522/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج2، ص204/ المحاسن ، ج1، ص271/ مشكاة الأنوار، ص18/ تفسير البرهان
7- الكافي، ج8، ص184/ بحار الأنوار، ج23، ص302
8- الکافی، ج8، ص11

هر کس که نسبت به آن چه که ما می گوییم یا حکم می کنیم در دل خودش احساس دلتنگی [و شک] کند. به سبع المثانی (سوره حمد) و قرآن قسم که کافر شده در حالی که خود نمی داند».

بخش 1: و از حکمی که تو می دهی هیچ ناخشنود نشوند.

1-1- امام باقر علیه السلام- ﴿فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا﴾ یعنی آن چه که محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان او قضاوت نمودند.

2-1- امام صادق علیه السلام- ﴿ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ﴾ در مورد فرمان امام علیه السلام و والی می باشد.

بخش 2: و سراسر تسلیم آن گردند.

1-2- امام صادق علیه السلام- مقصود از عبارت وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا، تسلیم شدن در کار است.

2-2- امام صادق علیه السلام- مقصود از آيه: ﴿وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ این است که در تمامی کارها، تسلیم خدا باشند.

3-2- امام باقر علیه السلام- در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر علیه السلام در تفسير آيه: ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾ فرمود: «همان تسلیم، رضایت و قانع شدن به قضاوت رسول خدا صلی الله علیه و آله است».

4-2- امام صادق علیه السلام وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً؛ یعنی تسلیم فرمان خدا می شوند.

5-2- امام صادق علیه السلام- بدانید که اسلام عبارت است از تسلیم و تسلیم همان اسلام است هر که تسلیم خدا باشد اسلام آورده و هر که تسلیم نباشد اسلام ندارد.

* اگر [همانند بعضی از امّت های پیشین]، به آنان دستور می دادیم: «خود را (یکدیگر را) به قتل برسانید»، و یا: «از خانه ها [و سرزمین] خود، بیرون روید»، تنها عدّه ی کمی از آن ها به آن عمل می کردند. و اگر اندرزهایی را که به آنان داده می شد انجام می دادند، برای آن ها بهتر بود؛ و موجب تقویت [ایمان] آن ها می شد. ﴿66﴾

* و در این صورت، پاداش بزرگی از نزد خود به آن ها می دادیم. ﴿67﴾

* و به یقین آنان را به راه راست، هدایت می کردیم. ﴿68﴾

ص: 285

1- الباقر علیه السلام- ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ فِي عَلِيًّ علیه السلام﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ وَ سَلِّمُوا لِلْإِمَامِ تَسْلِيماً أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ رضًا لَهُ ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْخِلَافِ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتا﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾ ﴿69﴾

* قوله تعالى: ﴿ذَالِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهَ وَ كَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا﴾ ﴿70﴾

باب 1: ﴿وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾.

اشاره

1-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿جَاءَ رَجُلُ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا أَسْتَطِيعُ فِرَاقَكَ وَ إِنِّي لَأَدْخُلُ مَنْزِلِي فَأَذْكُرَكَ فَأَتْرَكَ ضَيْعَتِي وَ أَقْبلُ حَتَّى أَنْظُرَ إِلَيْكَ حُبّاً لَكَ فَذَكَرْتُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ أَدْخِلْتَ الْجَنَّةَ فَرْفِعْتَ فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ فَكَيْفَ لِي بِكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَنَزَلَ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً فَدَعَا النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله الرَّجُلَ فَقَرَأَهَا عَلَيْهِ وَ بَشَّرَهُ بِذَلِكَ﴾. (3)

2-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَنَسِ بْنِ مَالِكَ قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَلَّى صَلَاةَ الْفَجْرِ ثُمَّ اسْتَوَى فِي مِحْرَابِهِ كَالْبَدْرِ فِي تَمَامِهِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنْ رَأَيْتَ أَنْ تُفَسِّرَ لَنَا هَذِهِ الْآيَةَ قَوْلَهُ تَعَالَى فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله أَمَّا النَّبِيُّونَ فَأَنَا وَ أَمَّا الصَّدِّيقُونَ فَعلى بن أبي طالب علیه السلام وَ أَمَّا الشُّهَدَاءُ فَعَمِّى حَمْزَةً وَ أَمَّا الصَّالِحُونَ فَابْنَتِي فَاطِمَةُ علیها السلام وَ وَلَدَاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام فَنَهَضَ الْعَبَّاسُ مِنْ زَاوِيَةِ الْمَسْجِدِ إِلَى بَيْنِ يَدَيْهِ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَلَسْتُ أَنَا وَ أَنْتَ وَ عَلِيٌّ علیه السلام وَ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام مِنْ يَنْبُوعٍ

ص: 286


1- الکافی، ج1، ص417/ بحار الأنوار، ج23، ص373/ الصراط المستقيم، ج1، ص288/ تفسير البرهان
2- الکافی، ج8، ص184/ بحار الأنوار، ج23، ص302/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج8، ص188/ الأمالي للطوسى، ج621/ تفسیر البرهان

1- امام باقر علیه السلام- ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ﴾ در حقّ علی علیه السلام نازل شده است.

2- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرد که درباره آيه: ﴿وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ﴾ فرمود: «و تسلیم امام شدند». أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ، «برای رضای امام». ﴿ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ﴾ «اهل خلاف»، فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتاً.

* و کسانی که خدا و پیامبر را اطاعت کنند، [در روز رستاخیز]، همنشین کسانی خواهند بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان؛ و آن ها همنشین خوبی هستند. ﴿69﴾

* این موهبتی از ناحیه ی خداست. و کافی است که او، [از حال بندگان، و نیّات و اعمالشان] آگاه است. ﴿70﴾

بخش 1: و کسانی که خدا و پیامبر را اطاعت کنند، [در روز رستاخیز]، همنشین کسانی خواهند بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان؛ و آن ها همنشین خوبی هستند.

1-1- امام علی علیه السلام- مردی از انصار نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! تحمّل دوری از تو را ندارم، من وارد خانه ام می شوم و تو را به یاد می آورد و دارایی ام را رها می کنم و به سوی تو روانه می شوم تا به خاطر عشق به تو، تو را ببینم؛ ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! این نکته به ذهنم خطور کرد که اگر روز قیامت شود و تو وارد بهشت شوی و در بالاترین مرتبه ی آن قرارگیری، چگونه با شما ارتباط برقرار کنم. در این هنگام آیه: ﴿وَ مَن يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاء وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾ نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله آن مرد را فرا خواند و این آیه را برای او قرائت کرد و به او مژده داد.

2-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- انس بن مالک گوید: یک روز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول نماز صبح بود و در محراب چون ماه تابان ایستاده بود. [بعد از نماز] عرض کردم: «اگر صلاح بدانید این آیه: ﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ﴾ را برای ما تفسیر فرمایید». فرمود: «منظور از پیامبران علیهم السلام من هستم، صدیقین علیّ بن ابی طالب علیه السلام و شهدا عمویم حمزه رحمة الله و صالحین دخترم زهرا علیها السلام و فرزندانش حسن و حسین علیهما السلام». عبّاس (عموی پیامبر) از گوشه ی مسجد به خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده گفت: «مگر من و شما و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام از یک سرچشمه نیستیم»؟ فرمود: «منظورت چیست عمو جان»؟ عرض کرد: «مرا نام نبردی و به این مقام مفتخر نکردی»! فرمود: «عمو جان این که گفتی من و تو و علی و حسن و علیهم السلام از

ص: 287

وَاحِدٍ قَالَ صلی الله علیه و آله وَ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ يَا عَمَّاهُ قَالَ لِأَنَّكَ لَمْ تَذْكُرْنِي حِينَ ذَكَرْتَهُمْ وَ لَمْ تُشَرِّفْنِي حِينَ شَرَّفْتَهُمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَا عَمَّاهُ أَمَّا قَوْلُكَ أَنَا وَ أَنْتَ وَ عَلِيُّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهم السلام مِنْ يَنْبُوعٍ وَاحِدٍ فَصَدَقْتَ وَلَكِنْ خَلَقَنَا اللَّهُ نَحْنُ حَيْثُ لَا سَمَاءَ مَبْنِيَّةَ وَ لَا أَرْضَ مَدْحِيَّةَ وَ لَا عَرْشَ وَ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ كُنَّا نُسَبِّحُهُ حِينَ لَا تَسْبِيحَ وَ نُقَدِّسُهُ حِينَ لَا تَقْدِيسَ فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ بَدْءَ الصَّنْعَةِ فَتَقَ نُورِى فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ فَنُورُ الْعَرْشِ مِنْ نُورِى وَ نُورِى مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ أَنَا أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ ثُمَّ فَتَقَ نُورِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فَخَلَقَ مِنْهُ الْمَلَائِكَةَ فَنُورُ الْمَلَائِكَةِ مِنْ نُورِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ صلی الله علیه و آله وَ نُورُ ابْن أَبِي طَالِبٍ علیه السلام مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ نُورُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام أَفْضَلُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ فَتَقَ نُورَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْهُ فَخَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَنُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ نُورِ ابْنَتِي فَاطِمَةَ علیها السلام وَ نُورُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ فَاطِمَةُ علیها السلام أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحَسَنِ فَخَلَقَ مِنْهُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ فَنُورُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ مِنْ نُورِ الْحَسَنَ علیه السلام وَ نُورُ الْحَسَنِ علیه السلام مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ الْحَسَنُ علیه السلام أَفْضَلُ مِنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَخَلَقَ مِنْهُ الْجَنَّةَ وَ الْحُورَ الْعِينَ فَنُورُ الْجَنَّةِ وَ الْحُورِ الْعِينِ مِنْ نُورِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ نُورُ الْحُسَيْنَ علیه السلام مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ الْحُسَيْنُ علیه السلام أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ الْحُورِ الْعِينَ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الظُّلْمَةَ بِالْقُدْرَةِ فَأَرْسَلَهَا فِي سَحَائِبِ الْبَصَرَ فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبَّنَا مُذْ عَرَفْنَا هَذِهِ الْأَشْبَاحَ مَا رَأَيْنَاً سُوءاً فَبِحُرْمَتِهِمْ إِلَّا كَشَفَتَ مَا نَزَلَ بِنَا فَهُنَالِكَ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى فَنَادِيلَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَّقَهَا عَلَى سُرَادِقِ الْعَرْشِ فَقَالَتْ إِلَهَنَا لِمَنْ هَذِهِ الْفَضِيلَةُ وَ هَذِهِ الْأَنْوَارُ فَقَالَ هَذَا نُورُ أَمَتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیه السلام فَلِذَلِكَ سُمِّيَتْ أمَتِي الزَّهْرَاءَ لِأَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ بِنُورِهَا ظَهَرَتْ وَ هِيَ ابْنَةُ نَبِيَّي وَ زَوْجَةُ وَصِیَّي وَ حُجَّتِي عَلَى خَلْقِي أَشْهِدُكُمْ يَا مَلَائِكَتِي أَنِّي قَدْ جَعَلْتَ ثَوَابَ تَسْبِيحِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ لِهَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ شِيعَتِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ نَهَضَ الْعَبَّاسُ إِلَى على بن أبي طالب علیه السلام وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ قَالَ يَا عَلِىُّ علیه السلام لَقَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُجَّةً بَالِغَةً عَلَى الْعِبَادِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾. (1)

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ حَقّا حَقّا فَلْيَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لْيَبْرَأ إِلَى اللَّهِ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ يُسَلِّمْ لِمَا انْتَهَى إِلَيْهِ مِنْ فَضْلِهِمْ لِأَنَّ فَضْلَهُمْ لَا يَبْلُغُهُ مَلَكُ مُقَرَّبُ وَ لَا نَبِيُّ مُرْسَلُ وَ لَا مَنْ دُونَ ذَلِكَ أَلَمْ تَسْمَعُوا مَا ذَكَرَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِ أَتْبَاعِ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ علیهم السلام وَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً فَهَذَا وَجْهُ مِنْ وُجُوهِ فَضْلِ أَتْبَاعِ الْأَئِمَّةِ فَكَيْفَ بِهِمْ وَ فَضْلِهِمْ وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُتِمَّ اللَّهُ لَهُ إِيمَانَهُ حَتَّى يَكُونَ مُؤْمِناً حَقّاً حَقّاً﴾. (2)

ص: 288


1- بحار الأنوار، ج25، ص16/ تفسير البرهان/ تأويل الآيات الظاهرة، ص143
2- الكافي، ج8، ص9/ بحار الأنوار، ج75، ص219/ إرشاد القلوب، ج2، ص417

یک سرچشمه هستیم صحیح است ولی خداوند ما را موقعی آفرید که نه آسمان افراشته و نه زمین گسترده و نه عرش و نه بهشت و نه جهنّم بود. ما او را تسبیح و تقدیس می کردیم هنگامی که تسبیح و تقدیسی وجود نداشت وقتی خدا اراده کرد که آفرینش را آغاز کند. نور مرا شکافت و از آن عرش را آفرید. نور عرش از نور من است و نور من از نور خداست. سپس نور علیّ بن ابی طالب علیه السلام را شکافت و از آن ملائکه را آفرید پس نور ملائکه از نور علیّ بن ابی طالب علیه السلام است و نور پسر ابی طالب از نور خداست. نور دخترم فاطمه علیها السلام را شکافت آسمان ها و زمین را آفرید نور آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه علیها السلام است و نور فاطمه علیها السلام از نور خدا است و فاطمه علیها السلام بهتر از آسمان ها و زمین است سپس نور حسن علیه السلام را شکافت و از آن خورشید و ماه را آفرید پس نور خورشید و ماه از از نور حسن علیه السلام است و نور حسن علیه السلام از نور خدا است و حسن علیه السلام از خورشید و ماه بهتر است آنگاه نور حسین علیه السلام را شکافت و از آن بهشت و حورالعین را آفرید پس نور بهشت و حورالعین از نور حسین علیه السلام است و نور حسین علیه السلام از نور خداست و حسین علیه السلام از بهشت و حورالعین بهتر است. سپس خداوند به قدرت خود ظلمت را آفرید و آن را بر پرده چشم ها افشاند ملائکه گفتند: «پروردگار ما منزّه و مقدس است. خدایا از وقتی این اشباح را شناخته ایم چیز بدی مشاهده نکردیم تو را سوگند می دهم به مقام آن ها که این گرفتاری را از ما برطرف فرما». در این موقع خداوند قندیل های رحمت را آفرید و بر سرادق عرش آویخت. گفتند: «خدایا این فضیلت و نورها از کیست». خطاب نمود: «این نور کنیزم فاطمه ی زهرا علیها السلام است به همین جهت او را زهرا علیها السلام نامیدم چون آسمان ها و زمین به واسطه ی نور او پدیدار شد او دختر پیامبرم و همسر وصیّ او و حجّت بر خلق است شما را گواه می گیرم که تا روز قیامت، ثواب تسبیح و تقدیس شما را به این بانو و شیعیانش دادم». در این موقع عبّاس از جای حرکت کرد و پیشانی علیّ بن ابی طالب علیه السلام را بوسیده گفت: «یا علی علیه السلام خدا تو را تا روز قیامت، حجّت بالغه بر مردم قرار داده است».

3-1- امام صادق علیه السلام- هر کس مایل است خدا را با ایمان واقعی ملاقات کند، خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنین را دوست بدارد و از دشمنانشان بیزار باشد. و بر فضیلتی که از آن ها می شنود گردن نهد زیرا هیچ ملک مقرّب و پیامبر مرسل و کسی پایین تر از ایشان به فضیلت آن ها نمی رسد. نشنیده اید که خداوند در مورد پیروان ائمّه علیهم السلام در قرآن چه می فرماید: ﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً﴾. این یکی از وجوه فضیلت پیروان ائمّه علیهم السلام است. با این اوصاف شخصیّت خود آن ها و فضل و مقامشان چگونه خواهد بود؟!.

ص: 289

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ يَقُولُ لا حَرَجَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فَقُلْتُ هِيَ خَاصَّةً أَوْ عَامَّةٌ قَالَ هِيَ بِمَنْزِلَةِ قَوْلِهِ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمَنْ دَخَلَ فِيهِمْ مِنَ النَّاسِ كَانَ بِمَنْزِلَتِهِمْ يَقُولُ اللَّهُ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾. (1)

5-1- الباقر علیه السلام- ﴿أَعِينُونَا بِالْوَرَعِ فَإِنَّهُ مَنْ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مِنْكُمْ بِالْوَرَعِ كَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ فَرَجاً وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً فَمِنَّا النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ﴾. (2)

6-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً فَرَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي الْآيَةِ النَّبِيُّونَ وَ نَحْنُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمْ الصَّالِحُونَ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلَاحِ كَمَا سَمَّاكُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ﴾. (3)

7-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿النَّبِيِّينَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الصَّدِّيقِينَ عَلِىُّ علیه السلام وَ الشُّهَدَاءِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام وَ الصَّالِحِينَ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام﴾. (4)

8-1- الباقر علیه السلام- ﴿الْمُرَادُ [ب] النَّبِيِّينَ الْمُصْطَفَى وَ [ب] الصَّدِّيقِينَ الْمُرْتَضَى وَ [ب] الشُّهَدَاءِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام وَ [ب] الصَّالِحِينَ تِسْعَةُ مِنْ أَوْلَادِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً الْمَهْدِيُّ عجل الله تعالی فرجه الشریف﴾. (5)

9-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَنْ قَوْلِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى ف أُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ

ص: 290


1- بحار الأنوار، ج96، ص237/ تفسیر العیاشی، ج1، ص70/ مستدرک الوسائل، ج9، ص436
2- الکافی، ج2، ص78/ بحار الأنوار، ج67 ، ص301/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج8، ص35/ بحار الأنوار، ج65، ص50/ تفسیر العياشي، ج1، ص256/ فضائل الشيعة، ص21/ تفسیر فرات الكوفي، ص113/ دعائم الإسلام، ج1، ص76/ أعلام الدين، ص452/ الاختصاص، ص106/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج24، ص31/ تفسیر القمی، ج1، ص142/ تأويل الآيات الظاهرة، ص145/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج23، ص337/ المناقب، ج1، ص283

4-1- امام صادق علیه السلام- عاصم بن حمید نقل می کند: که از امام صادق علیه السلام درباره این کلام خداوند که فرمود: ﴿إِنَّ الصَّفا وَ المَرْوَهُ مِنْ شَعائِرِ اللهِ﴾ و این که می فرماید: بر کسی که میان آن دو سعی انجام دهد گناهی نیست، سؤال شد. به امام گفتم: «این آیه خاص است یا عام»؟ امام فرمود: «این آیه به منزله این کلام خداوند است که فرمود: سپس این کتاب [آسمانی] را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم (فاطر/32) پس هر یک از مردم که در میان آنان وارد شود هم شأن و منزله آنان است. خداوند می فرماید: ﴿وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾».

5-1- امام باقر علیه السلام- ما را به ورع کمک کنید، هر کس با ورع خدا را ملاقات کند برای او فرج و گشایشی هست، خداوند متعال می فرماید: ﴿مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً﴾. پیامبر از ما می باشد، و صدّیق از ما هست و شهیدان و صالحان هم از ما می باشند.

6-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «ای ابا محمّد! خداوند در کتابش از شما (شیعیان) یاد نموده است؛ خداوند فرمود: ﴿فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاء وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾ که مراد از واژه ی نبیّون، رسول خدا صلی الله علیه و آله است و ما نیز در جایگاه شهدا و صدّیقین هستیم و شما نیز در جایگاه صالحان می باشید. پس همان طور که خداوند، شما را صالح نامید، بکوشید تا نام صالح برای خود فراهم کنید.

7-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- مقصود از نَبِيِّينَ رسول خدا صلی الله علیه و آله است و مراد از الصَّدَّيقِينَ حضرت على علیه السلام و شُهَدَاء حسن و حسين علیهما السلام و الصَّالِحِينَ ائمه علیهم السلام و مقصود از عبارت وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد.

8-1- امام باقر علیه السلام- در این آیه منظور از النَّبِيِّينَ حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و منظور از الصَّدِّيقِينَ علی مرتضی علیه السلام و منظور از شُّهَدَاء امام حسن و حسین علیهما السلام خانه و منظور از الصَّالِحِينَ نُه فرزند از فرزندان امام حسین علیه السلام است [که ائمّه علیهم السلام هستند] و منظور از حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

9-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- امّ سلمه گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی این آیه پرسیدم که خداوند سبحان می فرماید: ﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً﴾ فرمود: مراد از النَّبِيِّينَ من و از الصِّدِّيقِينَ علیّ بن ابی طالب علیه السلام، و از شُّهَدَاء حسن و

ص: 291

رَفِيقاً قَالَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ أَنَا وَ الصَّدِّيقِينَ على بن أبي طالب علیه السلام وَ الشُّهَدَاءِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام وَ الصَّالِحِينَ حَمْزَةُ رحمة الله وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً الْأَئِمَّةُ عليهم السلام اِلاثْنَا عَشَرَ بَعْدِي﴾. (1)

10-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿يَا عَلِىُّ علیه السلام مِنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتِي أَرْبَعِينَ حَدِيثاً يَطْلُبُ بِذَلِكَ وَجْهَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾. (2)

11-1- الصّادق علیه السلام- ﴿الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنَانِ مُؤْمِنٌ وَ فَى لِلَّهِ بِشُرُوطِهِ الَّتِي اشْتَرَطَهَا عَلَيْهِ فَذَلِكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً وَ ذَلِكَ مِمَّنْ يَشْفَعُ وَ لَا يُشْفَعُ لَهُ وَ ذَلِكَ مِمَّنْ لَا يُصِيبُهُ أَهْوَالُ الدُّنْيَا وَ لَا أَهْوَالُ الْآخِرَةِ وَ مُؤْمِنُ زَلَّتْ بِهِ قَدَمُ كَخَامَةِ الزَّرْعِ كَيْفَمَا كَفَتْهُ الرِّيحُ انْكَفَأَ وَ ذَلِكَ مَنْ تُصِيبُهُ أَهْوَالُ الدُّنْيَا وَ أَهْوَالُ الْآخِرَةِ وَ يُشْفَعُ لَهُ وَهُوَ عَلَى خَيْرٍ﴾. (3)

12-1- الصّادق علیه السلام- ﴿أَلَمْ تَسْمَعُوا مَا ذَكَرَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِ أَتْبَاعِ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ علیهم السلام وَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ إِلَى قَوْلِهِ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقًا فَهَذَا وَجْهُ مِنْ وُجُوهِ فَضْلِ أتباع الأَئِمَّةِ علیهم السلام فَكَيْفَ بِهِمْ وَ بِفَضْلِهِمْ﴾. (4)

13-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَن عَلِىَّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قَالَ قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي هَذِهِ الْآيَةِ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَالَ مِنَ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله، وَ مِنَ الصَّدِّيقِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام، وَ مِنَ الشُّهَدَاءِ حَمْزَةُ رحمة الله، وَ مِنَ الصَّالِحِينَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا قَالَ: الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام﴾. (5)

14-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ قَال: ... قَالَ صلی الله علیه و آله يَا حُذَيْفَةً أَنَا مِنَ النَّبِيِّينَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَنَا أَوَّلَهُمْ فِي النُّبُوَّةِ وَ آخِرُهُمْ فِي الْبَعْثِ، وَ مِنَ الصِّدِّيقِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام، وَ لَمَّا بَعَثَنِي اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِرِسَالَتِهِ كَانَ أَوَّلَ مَنْ صَدَّقَ بي، ثُمَّ مِنَ الشُّهَدَاءِ حَمْزَةُ رحمة اللهِ وَ جَعْفَرُ رحمة الله وَ مِنَ الصَّالِحِينَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام سَيِّدَا شَبَاب أَهْل الْجَنَّةِ، وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً الْمَهْدِي عجل الله تعالی فرجه الشریف فِي زَمَانِهِ﴾. (6)

ص: 292


1- بحار الأنوار، ج36، ص347/ كفاية الأثر، ص182/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج2، ص154
3- بحار الأنوار، ج64، ص192
4- بحار الأنوار، ج65، ص3
5- شواهد التنزیل، ج1، ص197
6- شواهد التنزیل، ج1، ص198

حسین علیه السلام، و از الصَّالِحِينَ حمزه رحمة الله، و از حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً امامان دوازده گانه ی بعد از من هستند.

10-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- ای علی علیه السلام! هر کس از امّت من که چهل حدیث [را حفظ کند و] نگهداری کند و در این کار رضای خداوندی و پاداش عالم آخرت را خواسته باشد خداوند، روز قیامت او را با پیغمبران علیهم السلام و صدّیقان و شهیدان و بندگان شایسته محشور می فرماید و آن ها رفیقان خوبی هستند.

11-1- امام صادق علیه السلام- مؤمن بر دو گونه است: «مؤمنی که به شروط خداوند وفا کرده و وظایف خود را انجام داده است، این مؤمن با پیامبران علیهم السلام و صدیقان و شهیدان و صالحان زندگی می کند و آنان رفیقان خوبی هستند، این فرد، خود شفاعت می کند و احتیاج به شفاعت دیگری ندارد. برای این مؤمن در دنیا و آخرت وحشتی نیست، گروه دیگر مؤمنان، مؤمنی است که اندکی برای او لغزش پیدا شده و مانند شاخه ی درخت بادها آن را به هر طرف کشانیده اند، این مؤمن گرفتار مصیبت های دنیا و آخرت خواهد شد، ولی سرانجام از وی شفاعت خواهد شد و عاقبت به خیر خواهد شد».

12-1- امام صادق علیه السلام- آیا آن چه را خداوند در فضیلت پیروی از پیشوایان و رهبران فرموده نشنیده اید، آن ها که از ائمّه علیهم السلام پیروی می کنند مؤمنین هستند و خداوند فرموده است: ﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِم﴾ و همین آیه را قرائت فرمود تا آن جا که می فرماید وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً. این آیه یکی از جهات فضیلت پیروی از ائمّه علیهم السلام است، تا چه رسد به خود آن ها و برتریشان بر دیگران.

13-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام علی علیه السلام روایت است: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره ی این آیه فرمود: «﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ﴾؛ منظور از النَّبِيِّينَ محمّد صلی الله علیه و آله و از الصَّدِّيقِينَ علیّ بن ابی طالب علیهم السلام و از شُّهَدَاء حمزه رحمة الله و از الصَّالِحِينَ حسن و حسین علیهما السلام هستند، وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً قائم آل محمّد عجل الله تعالی فرجه الشریف است».

14-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- حذيفة بن یمان گوید: ... پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ای حذیفه! من از پیامبرانی هستم که [مطابق این آیه] خدا به آنان نعمت داده است. من نخستین آنان در نبوّت و آخرین آنان در مبعوث شدن هستم و از [جمله] الصَّدِّيقِينَ علیّ بن ابی طالب علیه السلام است که چون خداوند مرا به رسالت خود مبعوث نمود، او نخستین کسی بود که مرا تصدیق کرد، از [جمله] شُهَدَاء، حمزه رحمظ الله و جعفر رحمة الله هستند و از الصَّالِحِينَ حسن و حسين علیهما السلام سروران جوانان اهل بهشت هستند و حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان خود است».

ص: 293

15-1- الصّادق علیه السلام- ﴿فَرَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي الْآيَةِ النَّبِيِّينَ علیهم السلام وَ نَحْنُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ أَنْتُمُ الصَّالِحُونَ﴾. (1)

16-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿يُحْشَرُ الْمُؤَذِّنُونَ مِنْ أُمَّتِي مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ﴾. (2)

17-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَوْحَى اللَّهُ إِلَى أَنْ يَا أَخَا الْمُرْسَلِينَ يَا أَخَا الْمُنْذِرِينَ أَنْذِرْ قَوْمَكَ لَا يَدْخُلُوا بَيْتًا مِنْ بُيُوتِي وَ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِى عِنْدَ أَحَدِهِمْ مَظْلِمَةً فَإِنِّى أَلْعَنُهُ مَا دَامَ قَائِماً يُصَلِّى بَيْنَ يَدَيَّ حَتَّى يَرُدَّ تِلْكَ الْمَظْلِمَةَ فَأَكُونُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ أَكُونُ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَكُونُ مِنْ أَوْلِيَائِي وَ أَصْفِيَائِي وَ يَكُونُ جَارِى مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ فِي الْجَنَّةِ﴾. (3)

18-1- الصّادق علیه السلام- ﴿لَمَّا حَجَّ مُوسَى علیه السلام نَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُ مُوسَى علیه السلام يَا جَبْرَئِيلُ مَا لِمَنْ حَجَّ هَذَا الْبَيْتَ بِنِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ نَفَقَةٍ طَيِّبَةٍ قَالَ فَرَجَعَ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ قُلْ لَهُ أَجْعَلُهُ فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾. (4)

19-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَأَبْشِرْ يَا عَلِىُّ علیه السلام، فَإِنَّكَ فِي زُمْرَةِ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ﴾. (5)

20-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ أَبَا طَالِبٍ مِنْ مِنْ رَفَقَاءِ النَّبِيِّينَ علیهم السلام وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾. (6)

باب 2: ﴿معَ﴾

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿يَا ابْنَ مَسْعُودٍ أَحِبُّ الصَّالِحِينَ فَإِنْ الْمَرْءَ مَعَ مَنْ أَحَبَّهُ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ عَلَى أَعْمَالِ الْبِرِّ فَأَحِبَّ الْعُلَمَاءَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾. (7)

باب 3: ﴿الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ﴾

اشاره

ص: 294


1- بحار الأنوار، ج16، ص354
2- بحار الأنوار، ج9، ص300
3- بحار الأنوار، ج81، ص257
4- بحار الأنوار، ج13، ص359
5- بحار الأنوار، ج31، ص439
6- بحار الأنوار، ج35، ص111
7- بحار الأنوار، ج74، ص109/ مكارم الأخلاق، ص456/ جامع الأخبار، ص184

15-1- امام صادق علیه السلام- منظور از النَّبِيِّينَ رسول خدا صلی الله علیه و آله و ما در این آیه ﴿الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ﴾ هستیم و شما الصَّالِحِينَ هستید.

16-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- اذان گویان امّتم، با انبیاء علیهم السلام و صديقان و شهداء و صالحان محشور می شوند.

17-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- خداوند به من وحی فرمود: «ای برادر پیامبران علیهم السلام، و ای برادر بیم دهندگان [مردم از عذاب خدا]، قومت را برحذر دار از این که کسی که مظلمه [حقّ مؤمنی] در گردنش هست، به یکی از خانه های من (مساجد یا کعبه) داخل نشوند. چون اگر داخل شود و در آن جا نماز بگذارد، مادامی که در حال نماز است من به وی لعن می فرستم مگر این که آن مظلمه را از گردنش بردارد. وقتی که این کار را کرد، من گوش او می شوم که با آن همه چیز را بشنود و چشم هایش می شوم که با آن ها ببیند و او از اولیاء و برگزیدگان من محسوب می شود و در قیامت در بهشت با انبیاء علیهم السلام و صدیقین و شهدا همسایه من خواهد بود».

18-1- امام صادق علیه السلام- امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که موسی علیه السلام حج کرد، جبرئیل بر او نازل شد و موسی علیه السلام به او گفت: «ای جبرئیل، نصیب کسی که این خانه (کعبه) را با نیّتی صادق و نفقه ای پاکیزه حجّ کند چیست»؟ جبرئیل به سوی خداوند متعال بازگشت، و خدا به او وحی فرستاد، که به او بگو: «چنین شخصی را با پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان که دوستان خوبی هستند، رفیق و همنشین می گردانم».

19-1- امام علی علیه السلام- مژده به تو ای علی علیه السلام که تو در شمار الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِين هستی.

20-1- امام علی علیه السلام- ابی طالب رحمة الله از جمله دوستان پیغمبران علیهم السلام و صدیقان و شهیدان و نیکان شایسته است و اینان چه خوب رفیقانی هستند.

بخش 2: همنشین

1-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- ای پسر مسعود! شایسته گان را دوست بدار زیرا که انسان با کسی که دوست دارد همنشین خواهد بود، اگر توانایی کردار نیک را نداری پس دانشمندان را دوست بدار زیرا که خدای تعالی می فرماید: ﴿وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾.

بخش 3: [همنشین] کسانی خواهند بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده است.

ص: 295

1-3- العسكري علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ أَنْ قُولُوا اهْدِنَا صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِالتَّوْفِيقِ لِدِينِكَ وَ طَاعَتِكَ وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً﴾. (1)

باب 4: ﴿وَ الصَّدِّيقِينَ﴾

1-4- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ الرَّجُلَ لَيَصْدُقُ حَتَّى يَكْتُبَهُ اللَّهُ صِدِّيقاً﴾. (2)

2-4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿الصِّدِّيقُونَ ثَلَاثَةُ عَلَى بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام وَ حَبِيبُ النَّجَّارُ وَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ﴾. (3)

باب 5: ﴿وَ الشُّهَداءِ﴾

اشاره

1-5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ أَصْبَغَ بن نُبَاتَةَ الْحَنْظَلِىَّ قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَوْمَ افْتَتَحَ الْبَصْرَةَ وَ رَكِبَ بَغْلَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَلَا أَخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ الْخَلْقِ يَوْمَ يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ فَقَامَ إِلَيْهِ أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام حَدَّثْنَا فَإِنَّكَ كُنْتَ تَشْهَدُ وَ نَغِيبُ فَقَالَ إِنَّ خَيْرَ الْخَلْقِ يَوْمَ يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ سَبْعَةُ مِنْ وُلَدِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا يُنْكِرْ فَضْلَهُمْ إِلَّا كَافِرُ وَ لَا يَجْحَدُ بِهِ إِلَّا جَاحِدٌ فَقَامَ عَمَّارَ بْنِ يَاسِرٍ رحمة الله فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَمِّهِمْ لَنَا لِنَعْرِفَهُمْ فَقَالَ إِنَّ خَيْرَ الْخَلْقِ يَوْمَ يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ الرُّسُلُ علیهم السلام وَ إِنَّ أَفْضَلَ الرُّسُلِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ إِنَّ أَفْضَلَ كُلِّ أُمَّةٍ بَعْدَ نَبِيَّهَا صلی الله علیه و آله وَصِيُّ نَبِيَّهَا حَتَّى يُدْرَكَهُ نَبِيُّ أَلَا وَ إِنَّ أَفْضَلَ الْأَوْصِيَاءِ وَصِيُّ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَلَا وَ إِنَّ أَفْضَلَ الْخَلْقِ بَعْدَ الْأَوْصِيَاءِ الشُّهَدَاء أَلَا وَ إِنَّ أَفْضَلَ الشُّهَدَاءِ حَمْزَةَ بْنْ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِب لَهُ جَنَاحَانِ خَضِيبَانِ يَطِيرُ بِهِمَا فِي الْجَنَّةِ لَمْ يُنْحَلْ أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ جَنَاحَانِ غَيْرُهُ شَيْءٌ كَرَّمَ اللَّهُ بِهِ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ شَرَّفَهُ وَ السَّبْطَانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْمَهْدِيُّ علیهم السلام يَجْعَلْهُ اللَّهُ مَنْ شَاءَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ عَلِيماً﴾. (4)

ص: 296


1- بحار الأنوار، ج24، ص10/ معاني الأخبار، ص36/ تفسير الإمام العسكرى، ص47/ مجموعة ورام، ج2، ص98/ تأويل الآيات الظاهرة، ص31
2- الکافی، ج2، ص105
3- الخصال، ج1، ص184
4- الکافی، ج1، ص450/ بحار الأنوار، ج22، ص282/ تفسیر فرات الكوفي، ص111

1-3- امام عسکری علیه السلام- منظور از آیه: راه کسانی که ایشان را نعمت داده ای. (فاتحه/7). یعنی بگویید: ما را به راه کسانی که نعمت توفیق در راه دین و فرمانبرداری از خود دادی هدایت فرما، آن ها کسانی هستند که خداوند در این آیه: ﴿وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً﴾ معرفی کرده است.

بخش 4: راستگویان.

1-4- امام باقر علیه السلام- انسان باید همواره راست گوید تا خداوند او را از صدیقان به حساب آورد.

2-4- پیامبر صلی الله علیه و آله- صدیقان سه نفرند: علیّ بن بی طالب علیه السلام و حبیب نجّار و مؤمن آل فرعون.

بخش 5: شهیدان.

1-5- امام علی علیه السلام- اصبغ بن نباته گوید: امیرالمؤمنین را در روز فتح بصره دیدم که سوار بر استر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود سپس فرمود: «ای مردم! آیا شما را به بهترینِ خلق آگاه سازم در روزی که خداوند آن ها را جمع می کند»؟ ابوایوب انصاریِ به سوی ایشان بلند شد و گفت: «بله ای امیرالمؤمنین! ما را با خبر ساز به راستی که تو چیزهایی را می بینی که از دید ما غایب است». پس فرمود: «بهترینِ خلق در روزی که خداوند آن ها را جمع می کند هفت نفر از فرزندان عبدالمطلّب هستند. کسی جز کافر فضل آن ها را انکار نمی کند و جز منکر کسی حق آن ها را تکذیب نمی سازد». عمار بن یاسر برخاست و گفت: «ای امیر المؤمنین علیه السلام نام ببر تا آن ها را بشناسیم». علی علیه السلام فرمود: «به راستی که بهترینِ مردم در روزی که خداوند آن ها را جمع می کند پیامبران هستند و بهترینِ پیامبران محمّد صلی الله علیه و آله است و بهترینِ هر امّت بعد از پیامبرش ولی پیامبر آن امت است تا این که پیامبری ظهور کند. آگاه باشید که بهترینِ اولیاء، ولیّ محمّد صلی الله علیه و آله است و بهترینِ خلق بعد از اولیاء، شهدا هستند. و بهترینِ شهدا حمزة بن عبدالمطلب و جعفر بن ابی طالب است که جعفر دو بال سبز دارد که در بهشت با آن پرواز می کند. به کسی غیر از او در این امّت دو بال عطا نشده است، چیزی که خداوند به واسطه آن به محمّد صلی الله علیه و آله عزّت بخشید و دو نوه پیامبر صلی الله علیه و آله حسن و حسین علیهما السلام، و مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که خداوند هرگاه بخواهد او را از ما اهل بیت قرار می دهد. سپس این آیه را تلاوت کرد: ﴿وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً. ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَ كَفَى بِالله عَلِيماً﴾.

ص: 297

2-5- الرّضا علیه السلام- ﴿نُورٌ عَلَى نُورٍ إِمَامُ بَعْدَ إِمَامٍ يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ فَالنُّورُ عَلِىُّ علیه السلام يَهْدِي اللَّهُ. اللَّهُ لِوَ لَايَتِنَا مَنْ أَحَبَّ وَ حَقُّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يَبْعَثَ وَلِيَّنَا مُشْرِقاً وَجْهُهُ نَيَّراً بُرْهَانُهُ ظَاهِرَةً عِنْدَ اللَّهِ حُجَّتُهُ حَقُّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يَجْعَلَ وَلَيَّنَا مَعَ الْمُتَّقِينَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً فَشُهَدَاؤُنَا لَهُمْ فَضْلُ عَلَى الشُّهَدَاءِ بِعَشْرِ دَرَجَاتٍ وَ لِشَهِيدِ شِيعَتِنَا فَضْلُ عَلَى كُلِّ شَهِيدِ غَيْرِنَا بِتِسْعِ دَرَجَاتٍ نَحْنُ النَّجَبَاءُ وَ نَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ نَحْنُ أَبْنَاءُ الْأَوْصِيَاءِ وَ نَحْنُ الْمَحْصُوصُونَ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ نَحْنُ الَّذِينَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا دِينَهُ﴾. (1)

3-5- العسكري علیه السلام- ﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ قَالَ الشُّهَدَاءُ يَعْنِي عَلِيّاً علیه السلام وَ جَعْفَراً وَ حَمْزَةَ رحمة الله وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهما السلام هَؤُلَاءِ سَادَاتِ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي سَلْمَانَ رحمة الله وَ أَبَاذَرًّ رحمة الله وَ الْمِقْدَادَ وَ عَمَّاراً وَ بَلَالًا وَ خَبَّاباً وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً يَعْنِي فِي الْجَنَّة ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ الله وَ كَفَى بِاللهِ عَلِيماً أَنَّ مَنْزِلَ عَلِيًّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهم السلام وَ مَنْزِلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَاحِدٌ﴾. (2)

بخش 6: ﴿وَ الصَّالِحِينَ﴾

1-6- الباقر علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْن حَرِيشٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْنَاً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ؟ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ هعلیهم السلام وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيُّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أَسْبُوعاً ... فَيُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ الْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَاللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورٌ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجَهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَام علیهم السلام﴾. (3)

ص: 298


1- بحار الأنوار، ج26، ص241/ بحار الأنوار، ج23، ص307
2- بحار الأنوار، ج35، ص389/ المناقب، ج3، ص87/ تفسير البرهان/ الصراط المستقيم، ج1، ص281/ شواهد التنزیل، ج1، ص198/ شواهد التنزیل، ج1، ص196
3- بحار الأنوار، ج26، ص87/ بصائر الدرجات، ص130

2-5- امام رضا علیه السلام- نوری افزون بر نوری دیگر؛ یعنی امامی بعد از امام علیه السلام خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه می نماید و برای مردم مثَل ها می آورد، زیرا بر هر چیزی آگاه است. (نور/35) نور علی علیه السلام است. خداوند هر که را بخواهد به ولایت ما هدایت می کند؛ بر خدا لازم است که دوست ما را با چهره ای درخشان که از دور شناخته می شود برانگیزد حجّت او نزد خدا آشکار باشد بر خدا لازم است که دوست ما را با متّقین و انبیاء علیهم السلام و صدّیقین و شهداء و صالحین قرار دهد که آن ها خوب رفیق هایی هستند. شهدای ما ده درجه بالاتر از سایر شهداء است و شهید شیعه ی ما بر شهدای غیر ما نُه درجه فضیلت دارند. ما نجیبان و اولاد انبیاء علیهم السلام هستیم و ما فرزند اوصیاء هستیم ما شخصیّت های ممتاز کتاب خدا هستیم ما از همه ی مردم به پیامبر علیه السلام نزدیک تریم خداوند برای ما دینش را تشریع نموده است.

3-5- امام عسکری علیه السلام- ﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ﴾، منظور از الشُّهَداءِ، امام علی علیه السلام و جعفر رحمة الله و حمزه رحمة الله و حسن و حسین علیهما السلام است که اینان، سرور شهیدان هستند و منظور از الصَّالِحِينَ، سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و بلال و خباب رحمة الله است و منظور از حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً یعنی آنان در بهشت، دوستان و همنشینان خوبی هستند ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ الله وَ كَفَى بِالله عَلِیماً جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام [در بهشت] یکی است و [یک جاست]».

بخش 6: صالحین

1-6- امام باقر علیه السلام- حسن بن عبّاس بن حریش نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: ما را در شب های جمعه، کارهای مخصوصی است. عرض کردم: «فدایت شوم چه کار»؟ فرمود: «به ملائکه و پیامبران و اوصیاء از دنیا رفته با ارواح اوصیاء و وصی که حاضر [و زنده] است اجازه داده می شود و آن ها به آسمان عروج می کنند و هفت دور اطراف عرش پروردگار طواف می کنند... به پیامبران و اوصیاء و ارواح اوصیاء علیهم السلام، الهاماتی از علم می شود که گویا تمام علم به صورت یک توده ی عظیم به آن ها وحی شده و [از این اتّفاق] کسی شادمان تر از آن ها نیست». امام در ادامه فرمود: «این مطلب را بپوشان [و به نامحرمان نگو]. به خدا قسم این کار در نزد خدا ارزشش بیش تر از فلان و فلان مقدار حصن و دژ محکم است در نزد تو». فرمود: «ای محبور (کسی که از رهبری پیروی می کند)! اقرار به صحّت این الهامات فقط توسّط صالحین انجام می شود». عرض کردم: «آقا به خدا قسم من در خود صلاح زیادی نمی بینم». فرمود: «دروغ بر خدا نبند چون خداوند تو را صالح نامیده چنان چه در این آیه می فرماید: ﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ﴾ كه صالحین کسانی هستند که به ما و امیرالمؤمنین و ملائکه و انبیاء و تمام امامان علیهم السلام ایمان دارند که درود بر آن ها و بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان پاک و طاهر و برگزیده و نیک کردار اوست».

ص: 299

باب 7: ﴿وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾

اشاره

1-7- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مِنْ تَفْسِيرِ ابْنِ الْجَحَّامِ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْآيَةَ قَالَ قَالَ عَلِيُّ علیه السلام يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَلْ نَقْدِرُ أَنْ نَزُورَكَ فِي الْجَنَّةِ كُلَّمَا أَرَدْنَا قَالَ يَا عَلِيُّ علیه السلام إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٌّ رَفِيقاً أَوَّلُ مَنْ أَسْلَمَ مِنْ أُمَّتِهِ فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِيّاً علیه السلام فَقَالَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَنْزَلَ بَيَانَ مَا سَأَلْتَ فَجَعَلَكَ رَفِيقِي لِأَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ أَسْلَمَ وَ أَنْتَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ﴾. (1)

2-7- الرّضا علیه السلام- ﴿حَقُّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يَجْعَلَ وَلَيَّنَا رَفِيقاً لِلنَّبِيِّينَ علیهم السلام وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً﴾. (2)

3-7- السّجّاد علیه السلام- ﴿یَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ لِوَ لَايَتِنَا وَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ بِأَنْ يَهْدِي مَنْ أَحَبَّ لولَايَتِنَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَبْعَثَ وَلَيَّنَا مُشْرِقاً وَجْهُهُ نَیَّراً بُرْهَانَهُ عَظِيماً عِنْدَ اللَّهِ حُجَّتُهُ وَ يَجِيءُ عَدُوُّنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُدْحَضَةً عِنْدَ اللَّهِ حُجَّتُهُ حَقُّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يَجْعَلَ وَلَيَّنَا رَفِيقَ النَّبِيِّينَ وَ الصَّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً وَ حَقُّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يَجْعَلَ عَدُوَّنَا رَفِيقاً لِلشَّيَاطِينِ وَ الْكَافِرِينَ وَ بِئْسَ أُولَئِكَ رَفِيقاً لِشَهِيدِنَا فَضْلُ عَلَى الشُّهَدَاءِ غَيْرِنَا بِعَشْرِ دَرَجَاتٍ وَ لِشَهِيدِ شِيعَتِنَا عَلَى شَهِيدِ غَيْرِنَا سَبْعُ دَرَجَاتٍ فَنَحْنُ النُّجَبَاءُ وَ نَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ نَحْنُ أَبْنَاءُ الْأَوْصِيَاءِ وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِاللَّهِ وَ نَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بدينِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَميعاً﴾ ﴿71﴾

ص: 300


1- بحار الأنوار، ج38، ص247/ كشف الغمة، ج1، ص87/ المناقب، ج3، ص231
2- بحار الأنوار، ج65، ص32/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج23، ص313

بخش 7: و اینان چه نیکو رفیقانند.

1-7- امام علی علیه السلام- در تفسیر ابن جحّام آمده است: امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهُ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمُ﴾ فرمود: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! آیا ما قادر هستیم که هر وقت که بخواهیم، تو را در بهشت زیارت کنیم»؟ فرمود: «ای علی علیه السلام هر پیغمبری رفیق و هم نشینی دارد که همیشه با اوست که او همان کسی است که اوّلین کسی باشد که به او ایمان آورده پس این آیه نازل شد: ﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً﴾ بعد از آن پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین علیه السلام را طلب کرد و به او گفت: خداوند در بیان آن چه تو از من سؤال کردی آیه فرستاد و تو را رفیق من گردانید، زیرا که تو اوّلین کسی هستی که به من ایمان آورده و صدّیق اکبر تویی».

2-7- امام رضا علیه السلام- سزاوار است خداوند دوست ما را رفیق [و هم صحبت] پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان؛ و آن ها همنشین خوبی هستند.

3-7- امام سجاد علیه السلام- خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه می نماید. (نور/35). هر کس را که بخواهد به واسطه ی آن نور، به ولایت ما هدایت می کند. خدا به هر چیز دانا است. (نور/35). که چه کسی را به ولایت ما هدایت نماید. سزاوار است که خدا، دوست ما را با چهره ای درخشان و برهانی فروزان با سربلندی نزد خدا محشور نماید و دشمن ما را روز قیامت با چهره ای سیاه و سرافکنده در نزد خدا محشور می شود سزاوار است خداوند دوست ما را رفیق پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان؛ و آن ها همنشین خوبی هستند. و دشمن ما را رفیق شیاطین و کافران گرداند که بد رفیقانی هستند. شهید ما به ده امتیاز از سایر شهدا برتر است و شهید شیعه ی ما با هفت امتیاز بر دیگران برتری دارد ما نجباء و بازمانده انبیاء و فرزندان اوصیاء علیهم السلام هستیم ما از همه ی مردم به خدا نزدیک تر و ما شخصیّت های ممتاز در کتاب آسمانی هستیم و ما از همه به دین خدا سزاوارتریم خداوند شریعت را برای ما تشریع نموده است.

* ای کسانی که ایمان آورده اید! آمادگی خود را ]در برابر دشمن] حفظ کنید؛ و در گروه های متعدّد، یا به صورت یک گروه، [طبق شرایط موجود، به سوی دشمن] حرکت نمایید. ﴿71﴾

ص: 301

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ الْإِيمَانُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَى أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ فَمِنْهُ إِقْرَارُ بِاللَّسَانِ قَدْ سَمَّاهُ اللَّهُ إِيمَاناً وَ مِنْهُ تَصْدِيقُ بِالْقَلْبِ وَ مِنْهُ الْأَدَاءُ وَ مِنْهُ التَّأْیِيدُ فَأَمَّا الْإِيمَانُ الَّذِي هُوَ إِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ قَدْ سَمَّاهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِيمَاناً وَ نَادَى أَهْلَهُ بِهِ فَقَوْلُهُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً وَ لَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ الله لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً فَقَالَ الصَّادِقُ علیه السلام لَوْ أَنَّ هَذِهِ الْكَلِمَةَ قَالَهَا أَهْلُ الشَّرْقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ لَكَانُوا بِهَا خَارِجِينَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَكِنْ قَدْ سَمَّاهُمُ اللَّهُ مُؤْمِنِينَ بِإِقْرَارِهِمْ﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا فَسَمَّاهُمْ مُؤْمِنِينَ وَ لَيْسُوا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ وَ لَا كَرَامَةَ قَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً إِلَى قَوْلِهِ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِياً وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ قَالُوا قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَكَانُوا بِذَلِكَ مُشْرِكِينَ وَ إِذَا أَصَابَهُمْ فَضْلُ مِنَ اللَّهِ قَالَ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾. (2)

3- الباقر علیه السلام- ﴿وَ قَوْلَهُ تَعَالَى يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام أَي خُذُوا سِلَاحَكُم﴾. (3)

4- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ الْمُرَادَ بِالثَّبَاتِ السَّرَايَا وَ بِالْجَمِيعِ الْعَسْكَرُ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً﴾ ﴿72﴾

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مِخْنَفٍ قَالَ: دَخَلْتُ مَعَ أَبِي عَلَى عَلىًّ علیه السلام المَقْدَمَهُ مِنَ الْبَصْرَةِ وَ هُوَ عَامُ بَلَغَتُ الْحُلْمَ فَإِذَا بَيْنَ يَدَيْهِ رِجَالُ يُؤنَّبُهُمْ وَ يَقُولُ لَهُمْ: مَا أَبْطَأَ بِكُمْ عَنِّى ... نَظَرَ عَلِىُّ علیه السلام إِلَى أَبِي فَقَالَ: وَ لَكِنْ مِخْنَفَ بْنُ مُسْلِمٍ وَ قَوْمُهُ لَمْ يَتَخَلَّفُوا وَ لَمْ يَكُنْ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الْقَوْمِ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِمْ: وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ

ص: 302


1- بحار الأنوار، ج65، ص273/ تفسیر القمی، ج1، ص142/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج65، ص260/ تفسیر العیاشی، ج1، ص257/ تفسير البرهان
3- فقه القرآن، ج1 ص334
4- تفسير البرهان

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- و ایمان در کتاب خدا چهار معنی دارد، از جمله اقرار به زبان است، که خداوند آن را ایمان نامیده، و باور به دل و اداء و تأیید است. امّا ایمانی که اقرار زبانی است و خداوند تبارک و تعالی آن را ایمان نامیده و اهلش را بدان خوانده، این آیه است: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً و وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً وَ لَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً﴾؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر این کلمه را مردم شرق و غرب گویند همه از ایمان بیرونند، ولی خدا آن ها را به خاطر همان اقرار زبانی مؤمن نامیده است».

2- امام صادق علیه السلام- آيه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ﴾ آن ها را مؤمنان نامید؛ در حالی که آنان مؤمن نیستند و هیچ کرامت و احترامی برای آن ها نیست. سپس آیه: ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً و وَ إِنَّ مِنْكُمْ مَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً وَ لَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً﴾ را خواند، و اگر اهل آسمان و زمین بگویند: «خداوند به ما نعمت عطا کرده که با رسول خدا صلی الله علیه و آله نبودیم، حتماً مشرک هستند و هرگاه از سوی خداوند فضلی به آن ها برسد، خواهند گفت: ای کاش من با آن ها بودم و در راه خدا پیکار می کردم».

3- امام باقر علیه السلام- منظور از حِذْرَ در آیه: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُم﴾ سلاح است. [یعنی اسلحه خود را در دست بگیرید].

4- امام باقر علیه السلام- در این آیه مراد از واژه ثُباتٍ، بخشی از سپاه و مقصود از واژه جمیع، لشکر است.

* در میان شما، کسانی [از منافقان] هستند، که دیگران را به سستی می کشانند؛ اگر مصیبتی به شما برسد، می گویند: «خدا به ما نعمت داد که با آن ها (مجاهدان) شاهد [آن مصیبت] نبودیم». ﴿72﴾

1- امام علی علیه السلام- محمد بن مخنف گوید: هنگامی که علی علیه السلام از بصره آمد، و آن سالی بود که من به حدّ بلوغ رسیده بودم، با او به بصره آمدم. در برابرش مردانی بودند که توبیخشان می فرمود و به آنان می گفت: چه چیز شما را که اشراف قوم خود هستید بر آن داشت که از یاری به من طفره زنید؟... امام علی علیه السلام به پدرم نگاهی کرد و فرمود: «[گرچه مردم عهد می شکنند و به امر من عمل نمی کنند] امّا [تو] مخنف بن مسلم و قومش خلف وعده نمی کنند و مَثل آنان مثل آن قومی نیست که خدا درباره اش فرموده است: ﴿وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ

ص: 303

مَعَهُمْ شَهِيداً وَ لَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ لَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ الله لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾ ﴿73﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً وَ لَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلُ مِنَ اللهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةً يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيمًا فَقَالَ الصَّادِقُ علیه السلام لَوْ أَنَّ هَذِهِ الْكَلِمَةَ قَالَهَا أَهْلُ الشَّرْقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ لَكَانُوا بِهَا خَارِجِينَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَكِنْ قَدْ سَمَّاهُمُ اللَّهُ مُؤْمِنِينَ بِإِقْرَارِهِمْ﴾. (2)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام حَدِيثُ طَوِيلُ وَ فِي آخِرِهِ: وَ إِذَا أَصَابَهُمْ فَضْلُ مِنَ اللَّهِ قَالَ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿فَلْيُقَاتِلِ فِي سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللهِ فَيُقْتَلُ أَوْ يَغْلِبُ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً﴾ ﴿74﴾

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لِلشَّهِيدِ سَبْعُ خِصَالٍ مِنَ اللَّهِ أَوَّلَ قَطْرَة مِنْ دَمِهِ مَغْفُورُ لَهُ كُلُّ ذَنْبِ وَ الثَّانِيَةُ يَقَعُ رَأْسُهُ فِي حَجْرِ زَوْجَتَيْهِ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ وَ تَمْسَحَانَ الْغَبَارَ عَنْ وَجْهِهِ وَ تَقُولَانِ مَرْحَباً بِكَ وَ يَقُولُ هُوَ مِثْلَ ذَلِكَ لَهُمَا وَ الثَّالِثَةُ يُكْسَى مِنْ كِسْوَة الْجَنَّةِ - وَ الرَّابِعَةُ تَبْتَدِرُهُ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ بِكُلِّ ريحٍ طَيِّبَة أَيُّهُمْ يَأْخُذُهُ مَعَهُ وَ الْخَامِسَةُ أَنْ يُرَى مَنْزِلَهُ وَ السَّادِسَةُ يُقَالُ لِرُوحِهِ اسْرَحْ فِي الْجَنَّةِ حَيْثُ شِئْتَ وَ السَّابِعَةُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى وَجْهِ اللهِ وَ إِنَّهَا لَرَاحَةُ لِكُلِّ نَبِيٍّ وَ شَهِيدٍ﴾. (4)

2- الباقر علیه السلام- ﴿كُلَ ذَنْبٍ يُكَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ إِلَّا الدَّيْنَ لَا كَفَّارَةَ لَهُ إِلَّا الْأَدَاءُ أَوْ يُرْضَى صَاحِبُهُ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي لَهُ الْحَقُّ﴾. (5)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَمْ يُعَرِّفُهُ اللَّهُ شَيْئاً مِنْ سَيِّئَاتِهِ﴾. (6)

ص: 304


1- شرح نهج البلاغة، ج3، ص106/ وقعة صفین، ص7
2- بحار الأنوار، ج65، ص273/ تفسیر القمی، ج1، ص30
3- تفسير العياشي، ج1، ص257/ بحار الأنوار، ج65، ص 260
4- وسائل الشيعة، ج15، ص16
5- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص378
6- الکافی، ج5، ص54

أَنْعَمَ اللهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً﴾».

* و اگر غنیمتی از جانب خدا به شما برسد، درست مثل این که هرگز میان شما و آن ها دوستی و مودّتی نبوده، می گویند: «ای کاش ما هم با آن ها بودیم، و به رستگاری [و پیروزی] بزرگی می رسیدیم»! ﴿73﴾

1- امام صادق علیه السلام- ﴿فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً. وَ لَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةً يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً﴾ امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر این کلمه را اهل شرق و غرب می گفتند از ایمان خارج می شدند، امّا خداوند آن ها را به خاطر اقرار خودشان مؤمن نام گذاشته است».

2- امام صادق علیه السلام- سلیمان بن خالد از امام صادق علیه السلام حدیثی طولانی نقل می کند و امام علیه السلام در آخر آن می فرماید: «هرگاه به آن ها نعمتی از خدا می رسید می گفتند: کاش من با آن ها بودم و در راه خدا می جنگیدم».

* کسانی که زندگی دنیا را به آخرت فروخته اند، باید در راه خدا پیکار کنند. و هرکس که در راه خدا پیکار کند، و کشته شود یا پیروز گردد، به زودی پاداش بزرگی به او خواهیم داد. ﴿74﴾

1- پیامبر صلی الله علیه و آله- شهید از سوی خدا دارای هفت خصلت است: 1- نخستین قطره ی خونش که به زمین می ریزد تمام گناهانش آمرزیده می شود. 2- سرش در دامان دو همسرش از حوریان قرار می گیرد، و آن دو، گرد و خاک از صورتش پاک می کنند و به او خوش آمد می گویند، او نیز به آنان خوش آمد می گوید. 3- از لباس های بهشتی به او می پوشانند. 4- خازنان بهشت هر کدام با هر بوی خوشی به سوی او پیشدستی می کنند که او را با خود ببرند. 5- شهید جایگاه خود را می بیند. 6- به روح او خطاب می شود که هر کجای بهشت که می خواهی گردش کن. 7- شهید به خدا نظر می کند و این نگاه مایه ی آرامش هر پیامبر صلی الله علیه و آله و شهیدی خواهد بود.

2- امام باقر علیه السلام- شهادت در راه خدا کفّاره ی همه ی گناهان می شود، به استثنای قرضی که کفّاره ای جز ادا کردن ندارد یا این که دوستش آن را بپردازد، یا این که صاحب حقّ او را ببخشد.

3- امام صادق علیه السلام- هر که در راه خدا کشته شود خداوند او را از هیچ یک از گناهانش آگاه نمی گرداند.

ص: 305

4- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَولُهُ فَلْيُقَاتِل فِي سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ أَي يَشْتَرُونَ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً﴾ ﴿75﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ قَولُهُ وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الله وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ بِمَكَّةَ مُعَذِّبِينَ فَقَاتِلُوا حَتَّى يَتَخَلَّصُوا وَ هُم يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً﴾. (2)

2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿كَانَ أَهْلُ مَكَّةَ اجْتَهَدُوا أَنْ يَفْتِنُوا قَوْماً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ عَنْ دِينِهِمْ وَ الْأَذَى لَهُمْ وَ كَانُوا مُسْتَضْعَفِينَ فِي أَيْدِيهِمْ فَقَالَ تَعَالَى مَا لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ أَوْ مَا لَكُمْ لَا تَسْعَوْنَ فِي خِلَاصِهِمْ﴾. (3)

3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا إِلَى قَوْلِهِ نَصِيراً قَالَ نَحْنُ أُولَئِكَ﴾. (4)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿عُثْمَانُ بْنُ أَبَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقِ علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرَّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا ... قَالَ نَحْنُ ذَلِكَ﴾. (5)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْمُسْتَضْعَفِينَ؟ قَالَ هُمْ أَهْلُ الْوَ لَايَةِ قُلْت أَیَّ وَ لَايَةٍ؟ تَعْنِي قَالَ لَيْسَتْ وَ لَايَةَ الدِّينِ وَلَكِنَّهَا فِي الْمُنَاكَحَةِ وَ الْمُوَارَثَةِ وَ الْمُخَالَطَةِ وَ هُمْ لَيْسُوا بِالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا بِالْكُفَّارِ وَ مِنْهُمُ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ فَأَمَّا قَوْلُهُ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِلَى قَوْلِهِ نَصِيراً فَأُولَئِكَ نَحْنُ﴾. (6)

6- السّجّاد علیه السلام- ﴿كَانَتْ خَدِيجَةُ علیها السلام مَاتَتْ قَبْلَ الْهَجْرَةِ بِسَنَةٍ وَ مَاتَ أَبُو طَالِبٍ بَعْدَ مَوْتِ خَدِيجَةَ علیها السلام بِسَنَةٍ فَلَمَّا فَقَدَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله شَنَأَ الْمُقَامَ بِمَكَّةَ وَ دَخَلَهُ حُزْنُ شَدِيدٌ وَ أَشْفَقَ عَلَى

ص: 306


1- تفسير القمى، ج1، ص143
2- تفسیر القمی، ج1، ص143/ تفسير البرهان
3- فقه القرآن، ج1، ص337
4- بحار الأنوار، ج24، ص172/ تفسیر العیاشی، ج1، ص257/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج27، ص209/ المناقب، ج2، ص209
6- بحار الأنوار، ج24، ص172/ تفسير العياشي، ج1، ص257/ تفسير البرهان

4- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- در آیه: ﴿فَلْيُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الحَيَاةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ﴾ منظور از يَشْرُونَ، يَشْتَرُونَ است یعنی می فروشند.

* چرا در راه خدا، و [برای رهایی] مردان و زنان و کودکانی که [به دست ستمگران] تضعیف شده اند، پیکار نمی کنید؟! همان افراد [ستمدیده ای] که می گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر [مکّه] که اهلش ستمگرند، بیرون ببر [و رهایی ببخش]؛ و از سوی خود، برای ما سرپرستی قرار ده؛ و از جانب خود، یار و یاوری برای ما مقرّر فرما». ﴿75﴾

1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ مَا لَكُمْ لا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهَ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ؛ [به خاطر آن مردان و زنان و کودکانی] که در مکّه مورد شکنجه قرار گرفتند، بجنگید تا آن ها را رها سازید و آن ها می گویند: رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا.

2- ابن عبّاس رحمة الله- مشرکان مکّه بسیار تلاش می کردند که قومی از مؤمنین [که در آن جا ساکن بودند] که [در اقلیّت بودند و از نظر قوا] ضعیف بودند را با فریب از دینشان برگردانند و بر آزار آنان می کوشیدند، پس خداوند فرمود: ﴿ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ﴾ یعنی چرا برای نجات آنان از این گرفتاری، کمکشان نمی کنید!

3- امام باقر علیه السلام- حمران نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: در آیه: ﴿وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا﴾ مقصود از آن ها ما هستیم.

4- امام صادق علیه السلام- عثمان بن ابان گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها﴾ پرسیدم. فرمود: «منظور ما [اهل بیت علیهم السلام] هستیم».

5- امام صادق علیه السلام- سماعه گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی مستضعفین پرسیدم، ایشان فرمود: «آن ها اهل ولایت هستند». گفتیم: «مقصود شما کدام ولایت است»؟ فرمود: «مقصود ولایت ائمّه علیهم السلام نیست، بلکه منظور از آن، ولایت در عقد نکاح و ارث و معاشرت است؛ در حالی که این اولیای امر، حتماً مؤمن و یا کافر نیستند، بلکه کسانی هستند که کارشان موقوف به فرمان خداوند است. و در آيه: ﴿وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاء وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا﴾ مراد از آنان ما هستیم.

6- امام سجاد علیه السلام- حضرت خدیجه علیها السلام یک سال پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله وفات یافت و ابوطالب رحمة الله نیز یک سال پس از مرگ خدیجه علیها السلام از دنیا رفت. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن دو را از دست داد، ماندن در مکّه برای ایشان زجرآور شد و بسیار غمگین بود و به خاطر کفّار قریش، احساس ترس کرد

ص: 307

نَفْسِهِ مِنْ كُفَّارِ قُرَيْشٍ فَشَكَا إِلَى جَبْرَئِيلَ ذَلِكَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله اخْرُجْ مِنَ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ هَاجِرْ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلَيْسَ لَكَ الْيَوْمَ بِمَكَّةَ نَاصِرُ وَ انْصِبْ لِلْمُشْرِكِينَ حَرْباً فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَجَّهَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى الْمَدِينَةِ﴾. (1)

7- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿رَبَّنَا سَهْلَ لَنَا الْخُرُوجَ مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ يَعْنِي مَكَّةَ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبيل الله وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفاً﴾ ﴿76﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ وَ هُمْ مُشْرِكُو قُرَيْشٍ يُقَاتِلُونَ عَلَى الْأَصْنَامِ﴾. (3)

2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْن أَبي لَيْلَى عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ إِذَا سَمِعْتُمُ الْعِلْمَ فَاسْتَعْمِلُوهُ وَ لْتَتَسَعْ قُلُوبُكُمْ فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا كَثُرَ فِي قَلْبِ رَجُلِ لَا يَحْتَمِلُهُ قَدَرَ الشَّيْطَانُ عَلَيْهِ فَإِذَا خَاصَمَكُمُ الشَّيْطَانُ فَأَقْبلُوا عَلَيْهِ بِمَا تَعْرِفُونَ فَ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا فَقُلْتُ وَ مَا الَّذِي نَعْرِفُهُ قَالَ خَاصِمُوهُ بِمَا ظَهَرَ لَكُمْ مِنْ قُدْرَةِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قَالُوا رَبَّنَا لوَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلاً﴾ ﴿77﴾

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَلَمَّا أَمَرَ النَّاسِ بِالْحَرْبِ جَزِعُوا وَ خَافُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قَالُوا رَبَّنَا لوَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْ لَا أَخَّرْتَنا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ إِلَى قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمُوْتُ وَ لَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ فَنَسَخَتْ آيَةُ الْقِتَالِ آيَةَ الْكَفَ﴾. (5)

ص: 308


1- بحار الأنوار، ج19، ص78/ تفسير البرهان
2- تفسير بحر العرفان، ج4، ص273
3- تفسير القمي، ج1، ص143
4- الكافي، ج1، ص45/ تفسیر بحر العرفان، ج4، ص274
5- بحار الأنوار، ج19، ص175

و از این موضوع به جبرئیل شکوه نمود. خداوند بر او وحی نمود: «ای محمّدصلی الله علیه و آله! از قریه ای که اهل آن كفّار هستند، خارج شو و به مدینه هجرت کن، امروز در مکّه برای تو یاوری نیست و علیه مشرکان جنگی بر پا کن»! در همین زمان پیامبر صلی الله علیه و آله به سوی مدینه روانه شد.

7- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از رَبَّنا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها یعنی خدایا خروج ما را از این شهر یعنی مکّه آسان کن.

* کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار می کنند؛ و آن ها که کافرند، در راه طاغوت (بت و افراد طغیانگر). پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید؛ [و از آن ها نهراسید]؛ زیرا که نقشه ی شیطان، [همانند قدرتش] ضعیف است. ﴿76﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- الَّذِينَ آمَنُوا یعنی مؤمنینی که جزء اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله بودند؛ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الله وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ و آنان مشركان قریش هستند که به خاطر بت هایشان با مسلمانان می جنگیدند.

2- امام باقر علیه السلام- عبدالرّحمن بن ابی لیلی گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام فرمود: «چون علم را شنیدید آن را به کار بندید و باید دل های شما گنجایش داشته باشد [زیادتر از استعداد و حوصله ی خود علم را فرا نگیرید] زیرا چون علم در دل مرد به قدری زیاد می شود که نمی تواند تحمّل کند شیطان بر او مسلّط می شود، پس چون شیطان با شما به دشمنی برخاست با آن چه می دانید به مقابله با او روی آورید زیرا نیرنگ شیطان ضعیف است». گفتم: «آن چه می دانیم چیست»؟ فرمود: «به آن چه از قدرت خدای عزّوجلّ برای شما هویدا گشته است با او مبارزه کنید».

* آیا ندیدی کسانی را که [در مکّه] به آن ها گفته شد: «[فعلاً] دست از جهاد بردارید؛ و نماز را برپا کنید؛ و زکات را بپردازید»؛ [امّا آن ها از این دستور ناراحت بودند]، ولی هنگامی که [در مدینه] فرمان جهاد به آن ها داده شد، جمعی از آنان، از مردم می ترسیدند، همان گونه که از خدا می ترسند، بلکه بیش تر و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتی؟! چرا این فرمان را تا زمان نزدیکی تأخیر نینداختی»؟! به آن ها بگو: «سرمایه ی زندگی دنیا، ناچیز است؛ و آخرت، برای کسی که پرهیزگار باشد، بهتر است. و کم ترین ستمی به شما نخواهد شد». ﴿77﴾

1- امام علی علیه السلام- وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله [برای اوّلین بار] مردم را به جهاد [با مشرکین] دعوت کرد، مردم ترسیدند و آه و ناله کردند پس خدا این آیه را نازل کرد: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قَالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لَمَنِ اتَّقى وَ لَا تُظْلَمُونَ فَتِيلاً سُبْحَانَهُ أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكُكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ﴾ و با نزول این آیه که به آیه ی قتال مشهور است، آیه: كُفُّ نسخ شد.

ص: 309

2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- آیه: ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ﴾ در مدینه نازل شد و آیه: ﴿كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ﴾ را که در مکه نازل شده بود، نسخ کرد.

3- على بن ابراهيم رحمة الله- أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ؛ اين آيه قبل از هجرت در مکّه نازل شده است. زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه مهاجرت کرد و جنگ بر آنان واجب شد، این آیه منسوخ شد. اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله بی تابی کردند و خداوند این آیه را نازل کرد: آیا ندیدی کسانی را که در مکّه بودند به آن ها گفته شد: «[فعلاً] دست از جهاد بردارید. چون آنان در مکّه از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواستند به آن ها اجازه جنگ بدهد، خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ﴾ و هنگامی که در مدینه، جنگ بر آنان واجب شد؛ وَ قَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ. پس خداوند فرمود: «ای محمّدصلی الله علیه و آله! قُلْ مَتَاعِ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَ الآخِرَةُ خَيْرٌ لَمَنِ اتَّقَى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلاً؛ فَتِيلاً منظور، نخ درون شکاف هسته ی خرماست».

4- امام باقر علیه السلام- به خدا سوگند کاری که حسن بن علی علیه السلام کرد (صلح با معاویه) از هر آن چه خورشید بدان تابیده بهتر بود. به خدا سوگند منظور از این آیه ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ﴾ که نازل کرده است؛ تنها فرمانبری از امام است ولی ایشان خواهان جنگ شدند. و چون با حسین علیه السلام جنگ بر آن ها مقرّر شد. گفتند: «بار خدایا! چرا بر ما جنگ مقرّر داشتی؟ چرا ما را تا مدّتی کوتاه فرصت ندادی تا دعوتت را بپذیریم و از رسولان علیهم السلام تو پیروی کنیم؟ مقصود آن ها از تأخیر همان زمان ظهور حضرت قائم عج الله تعالی فرجه الشریف بود».

5- امام صادق علیه السلام- حسن بن عطّار گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد کلام خداوند متعال: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ هُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ﴾ پرسیدم. امام علیه السلام فرمود: «درباره ی حسن بن علی علیه السلام نازل شده است که خداوند تعالی او را به انصراف [از جنگ] امر کرد. فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ در مورد حسین بن علی علیه السلام نازل شده است. خداوند بر او واجب کرد که بجنگد و بر اهل زمین واجب کرد که به همراه او بجنگد».

6- امام صادق علیه السلام- ﴿فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ﴾ [یعنی] با حسین علیه السلام. رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ؛ مقصود از إِلَى أَجَلِ قَرِيبٍ تا خروج حضرت قائم عح الله تعالی فرجه الشریف می باشد که یاری و پیروزی همراه اوست. خداوند فرمود: ﴿قُلْ مَتَاعِ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّمَنِ اتَّقَى﴾.

7- امام باقر علیه السلام- فضیل نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: «ای فضیل! آیا راضی نمی شوید که نماز به پا دارید و زکات دهید و جلوی زبانتان را بگیرید و وارد بهشت شوید»؟! سپس آیه: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ﴾ را خواند و فرمود: «به خدا سوگند مقصود این آیه، شما [شیعیان] هستید».

ص: 310

8- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْن عَلِيُّ الْحَلَبِيَّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُوا أَيْدِيَكُمْ قَالَ يَعْنِي كُفُوا أَلْسِنَتَكُمْ﴾. (1)

9- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ الْفَتِيلُ مَا تَفْتَلُهُ بِيَدِكَ مِنَ الْوَسَخِ ثُمَّ تُلْقِيهِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكُكُمُ الْمُوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلِّ مِنْ عِنْدِ اللهِ فَمَا لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً﴾ ﴿78﴾

باب 1: ﴿أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكُكُمُ الْمُوْتُ وَ لَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ﴾

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَمْزَةَ بْن حُمْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: ... قَالَ لَمَّا سَارَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مِنَ الْمَدِينَة ... أتَتْهُ أَفْوَاجُ مُسْلِمِي الْجِنِّ فَقَالُوا يَا سَيِّدَنَا نَحْنُ شِيعَتُكَ وَ أَنْصَارُكَ فَمُرْنَا بِأَمْرِكَ وَ مَا تَشَاءُ فَلَوْ أَمَرْتَنَا بِقَتْلِ كُلِّ عَدُوًّ لَكَ وَ أَنْتَ بِمَكَانِكَ لَكَفَيْنَاكَ ذَلِكَ فَجَزَاهُمُ الْحُسَيْنُ علیه السلام خَيْراً وَ قَالَ لَهُمْ أَوَ مَا قَرَأْتُمْ كِتَابَ اللَّهِ الْمُنْزَلَ عَلَى جَدِّى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمُوْتُ وَ لَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضَاجِعِهِمْ وَ إِذَا أَقَمْتُ بِمَكَانِي فَبِمَا ذَا يُبْتَلَى هَذَا الْخَلْقِ الْمَتْعُوسُ وَ بِمَا ذَا يُخْتَبَرُونَ وَ مَنْ ذَا يَكُونُ سَاكِنَ حُفْرَتِي بِكَرْبَلَاءَ وَ قَدِ اخْتَارَهَا اللَّهُ يَوْمَ دَحَا الْأَرْضَ وَ جَعَلَهَا مَعْقِلًا لِشِيعَتِنَا وَ يَكُونَ لَهُمْ أَمَانَا فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ﴾. (3)

2-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فَلَا تَخَافَنَّ أَحَداً غَيْرَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمُوْتُ وَ لَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ﴾. (4)

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِهِ أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمُوْتُ وَ لَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ يَعْنِي الظُّلُمَاتِ الثَّلَاثَ الَّتِي ذَكَرَهَا اللَّهُ وَ هِيَ الْمَشِيمَةُ وَ الرَّحِمُ وَ الْبَطْنُ﴾. (5)

باب 2: ﴿وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلُّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾

اشاره

ص: 311


1- الكافي، ج2، ص114/ بحار الأنوار، ج68 ، ص299/ تفسیر العیاشی، ج1، ص258/ وسائل الشيعة، ج12، ص190/ تفسير البرهان
2- تفسير بحر العرفان، ج4، ص275
3- بحار الأنوار، ج 44، ص330
4- مستدرک الوسائل، ج12، ص327/ مكارم الأخلاق، ص450
5- بحار الأنوار، ج57، ص366

8- امام صادق علیه السلام- عبيد الله بن علی حلبی نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد این آیه: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ﴾. فرمود: «مقصود این است که جلوی زبانتان را بگیرید».

9- ابن عبّاس رحمة الله- الفَتِیلُ همان چرکی است که از بین انگشتان خارج می کنی و دور می اندازی.

* هرجا باشید، مرگ شما را در می یابد؛ هر چند در برج های محکم باشید؛ و اگر به آن ها (منافقان) نیکی [و پیروزی] برسد؛ می گویند: «این، از ناحیهی خداست». و اگر به آن ها بدی [و شکستی] برسد می گویند: «این از ناحیه ی توست». بگو: «همه از ناحیه ی خداست». پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟! ﴿78﴾

بخش 1: هرجا باشید، مرگ شما را در می یابد؛ هرچند در برج های محکم باشید.

1-1- امام صادق علیه السلام- حمزة بن حمران نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: ... هنگامی که امام حسین علیه السلام از مدینه حرکت نمود... گروه هایی از جن که مسلمان بودند به حضور امام حسین علیه السلام مشرّف شدند و گفتند: «ای سیّد ما! ما شیعه و انصار تو هستیم. هر امری که داری و هرچه که می خواهی به ما بفرما! اگر تو ما را به قتل کلیه ی دشمنانت مأمور فرمایی و در همین مکان باشی ما برای تو کافی خواهیم بود». امام حسین علیه السلام به آنان جزای خیر داد و فرمود: «آیا قرآنی را که خدا بر جدّم نازل کرده قرائت نکرده اید که می فرماید: ﴿أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكُكُمُ المَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ﴾. نیز می فرماید: کسانی که کشته شدن بر آن ها مقرّر شده است از خانه به قتلگاهشان بیرون می رفتند. (آل عمران/154). اگر من در مکان خود بمانم پس این مردم چگونه آزمایش خواهند شد؟ و چه کسی در بقعه ی من که در کربلا است ساکن خواهد شد؟ در صورتی که خدا در موقع گسترش زمین آن بقعه را برای من انتخاب نموده و آن را پناگاهی برای شیعیان ما قرار داده و در دنیا و آخرت برای ایشان محلّ امن و امان خواهد بود».

2-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- کسی جز از خدا نهراسد؛ زیرا که خدای متعال می فرماید: ﴿أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ المَوْتُ وَ لَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ﴾.

3-1- امام باقر علیه السلام- ﴿أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمُوْتُ وَ لَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ﴾؛ یعنی سه تاریکی که خدا ذکر کرده [که جنین را احاطه کرده]، غلاف (پوشش دور جنین)، رحم و شکم است.

بخش 2: و اگر به آن ها (منافقان) نیکی [و پیروزی] برسد می گویند: «این، از ناحیه ی خداست». و اگر به آن ها بدی [و شکستی] برسد، می گویند: «این، از ناحیه ی توست». بگو: «همه از ناحیه ی خداست».

ص: 312

1-2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قُلْ كُلُّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ يَعْنِي الْحَسَنَاتِ وَ السَّيِّئَاتِ﴾. (1)

2-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿الْحَسَنَةُ وَ السَّيِّئَةُ هُوَ السَّرَّاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ الْبُؤْسُ وَ الرَّخَاءُ وَ النَّعْمَةُ وَ الْمُصِيبَةُ وَ الْخِصْبُ وَ الْجَدْبُ﴾. (2)

3-2- العسكرى علیه السلام- ﴿قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام... وَ هَؤُلَاءِ كَانُوا إِذَا أَنْتَجَتْ خُيُولُهُمُ الْإِنَاتَ، وَ نِسَاؤُهُمُ الذُّكُورَ، وَ حَمَلَتْ نَخِيلُهُمْ وَ زَكَتْ زُرُوعُهُمْ، وَ رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ، وَ كَثُرَتِ الْأَلْبَانُ فِي ضُرُوعِ جُذُوعِهِمْ قَالُوا: يُوشِكُ أَنْ يَكُونَ هَذَا بَبَرَكَةِ بَيْعَتِنَا لِعَلِيًّ علیه السلام إِنَّهُ مَبْخُوتُ مُدَالُ [فَبِذَلِكَ] يَنْبَغِى أَنْ نُعْطِيَهُ ظَاهِرَ الطَّاعَةِ لِنَعِيشَ فِي دَوْلَتِهِ. وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا أَيْ [وَ إِذَا] أَنْتَجَتْ خُيُولُهُمُ الذُّكُورَ، وَ نِسَاؤُهُمُ الْإِنَاثَ، وَ لَمْ يَرْبَحُوا فِي تِجَارَتِهِمْ وَ لَا حَمَلَتْ نَخِيلُهُمْ، وَ لَا زَكَتْ زُرُوعُهُمْ، وَ قَفُوا وَ قَالُوا: هَذَا بِشُومٍ هَذِهِ الْبَيْعَةِ الَّتِي بَايَعْنَاهَا عَلَيّاً علیه السلام وَ التَّصْدِيقِ الَّذِي صَدَّقْنَا مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ هُوَ نَظِيرُ مَا قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: قُلْ كُلُّ مِنْ عِنْدِ اللهِ بِحُكْمِهِ النَّافِذِ وَ قَضَائِهِ لَيْسَ ذَلِكَ لِشُؤْمِي وَ لَا لِيُمْنِي﴾. (3)

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ بِغَيْرِ مَشِيَّتِهِ فَقَدْ أَخْرَجَ اللَّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْمَعَاصِيَ عُمِلَتْ بِغَيْرِ قُوَّةِ اللَّهِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ﴾. (4)

5-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللهد علیه و آله مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ بِغَيْرِ مَشِيئَةِ اللَّهِ فَقَدْ أَخْرَجَ اللَّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْمَعَاصِيَ بِغَيْرِ قُوَّةِ اللَّهِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ الله وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً﴾ ﴿79﴾

ص: 313


1- بحار الأنوار، ج5، ص201/ تفسیر القمی، ج1، ص143/ تفسير البرهان
2- متشابه القرآن، ج1، ص194
3- بحار الأنوار، ج31، ص570/ تفسير الإمام العسكري، ص132
4- بحار الأنوار، ج5، ص127
5- تفسیر بحر العرفان، ج4، ص316

1-2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- مراد از کلام خداوند متعال: ﴿قُلْ كُلٌّ مِّنْ عندِ اللهِ﴾ تمام نیکیها و بدی هاست.

2-2- ابن عبّاس -رحمة الله- منظور از حَسَنَةٌ و سَيِّئَةٌ همان آسایش و تنگدستی و بدبختی و رفاه و نعمت و مصیبت و حاصلخیزی و خشکسالی است.

3-2- امام عسکری علیه السلام- امام علیه السلام فرمود: «آنان وقتی که اسب هایشان ماده به دنیا می آوردند و زنانشان پسر به دنیا می آوردند و باغ های نخلشان خوب بار می داد و کشت و زرعشان پربار بود و تجارتشان سوددار بود و شیر در پستان احشامشان زیاد بود می گفتند: انگار که این از برکت بیعت ما با علی علیه السلام است در حالی که او خود ثروتمند است، به خاطر همین باید یک پولی به او بدهیم، تا بتوانیم بر اطاعت او ظاهر سازی کنیم تا بتوانیم در حکومت او زندگی کنیم [از سر مجبوری و کراهت بودند] تا آن که کار برعکس شد و چون خاموش شود، از رفتن بازایستند. (بقره/20). یعنی [وقتی آن چه می خواستند نشد] و ... اسبان آن ها پسر زاییدند و زنانشان دختر زاییدند و در تجارتشان سود نبردند و نخل هایشان بار نداد و کشت و زرعشان پربار نبود، ایستادند و [به شکایت] گفتند، این [بلاها] به خاطر شومی این بیعتی است که با علی علیه السلام کردیم و به خاطر شومی آن است که محمّد صلی الله علیه و آله را در نبوّتش تصدیق کردیم، این برخورد اینان مانند آن موردی است که که خداوند فرمود: «ای پیامبر صلی الله علیه و آله و اگر به آن ها (منافقان) نیکی [و پیروزی] برسد، می گویند: «این، از ناحیه ی خداست». و اگر به آن ها بدی [و شکستی] برسد، می گویند «این، از ناحیه ی توست». و خداوند در جواب آنان فرمود: بگو: «همه از ناحیه ی خداست». یعنی [ای پیامبر صلی الله علیه و آله به آنان بگو] همه ی این امور [مصائب یا فراخی ها] به خاطر حکمت حتمی و مقدّر خداوند است و قضایی است که حتمی شده و هیچ ربطی به شومی من یا یمن و پربرکت بودن من ندارد».

4-2- امام صادق علیه السلام- هر آن کس که گمان برد، خداوند به بدی و پلیدی فرمان می دهد، قطعاً بر خداوند دروغ بسته است، و هر آن کس که گمان برد خیر و شر بدون خواست خداست، خداوند را از [دایره ی] قدرتش خارج می سازد. و هر آن کس که گمان برد که گناهان بدون قدرت الهی صورت می پذیرند، بر خداوند دروغ بسته است و کسی که بر خداوند دروغ بندد، خداوند او را به جهنّم داخل می کند.

5-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام صادق علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس گمان کند که خدا امر کرده که گناه و بدی ها انجام شود، بر خدا دروغ بسته و هر کس گمان کند که خیر و شر جز به مشیّت و اراده ی خدا انجام می شود، خدا را از سلطنت [بر همه چیز] خارج دانسته و هرکس گمان کند که گناهان بدون اراده و قدرت خدا انجام شده به خدا دروغ بسته و هر کس به خدا دروغ ببندد خدا او را به آتش جهنّم می افکند.

* [آری]، آن چه از نیکی به تو می رسد، از طرف خداست؛ و آن چه از بدی به تو می رسد، از سوی خود توست. و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم؛ و کافی است که خدا گواه [بر این امر] باشد. ﴿79﴾

ص: 314

* الحَسَنَة وَ مَا السَّيِّئَة

1- الصّادق علیه السلام- ﴿الْحَسَنَاتُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَى وَجْهَيْنِ وَ السَّيِّئَاتُ عَلَى وَجْهَيْنِ فَمِنَ الْحَسَنَاتِ الَّتِي ذَكَرَهَا اللَّهُ الصَّحَّةُ وَ السَّلَامَةُ وَ الْأَمْنُ وَ السَّعَةُ فِى الرِّزْقِ وَ قَدْ سَمَّاهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَعْنِي بالسَّيِّئَةِ هَاهُنَا الْمَرَضَ وَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعَ وَ الشِّدَّةَ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَ مَنْ مَعَهُ أَيْ يَتَشَاءَمُوا بِهِ وَ الْوَجْهُ الثَّانِي مِنَ الْحَسَنَاتِ يَعْنِي بِهِ أَفْعَالَ الْعِبَادِ وَ هُوَ قَوْلُهُ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مِثْلُهُ كَثِيرُ وَ كَذَا السَّيِّئَاتُ عَلَى وَجْهَيْنِ فَمِنَ السَّيِّئَاتِ الْخَوْفُ وَ الْجُوعُ وَ الشِدَّةُ وَ هُوَ مَا ذَكَرْنَاهُ فِي قَوْلِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَ مَنْ مَعَهُ وَ عُقُوبَاتِ الذُّنُوبِ قَدْ سَمَّاهَا اللهُ السَّيِّئَاتِ كَقَوْلِهِ تَعَالَى جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها وَ الْوَجْهُ الثَّانِي مِنَ السَّيِّئَاتِ يَعْنِي بِهَا أَفْعَالَ الْعِبَادِ الَّذِينَ يُعَاقَبُونَ عَلَيْهَا وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ وَ قَوْلُهُ مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ الله وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ يَعْنِي مَا عَمِلْتَ مِنْ ذُنُوبِ فَعُوقِبْتَ عَلَيْهَا فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَمِنْ نَفْسِكَ بِأَعْمَالِكَ لِأَنَّ السَّارِقَ يُقْطَعُ وَ الزَّانِي يُجْلَدْ وَ يُرْجَمْ وَ الْقَاتِلُ يُقْتَلْ فَقَدْ سَمَّى اللَّهُ الْعِلَلَ وَ الْخَوْفِ وَ الشِّدَّةَ وَ عُقُوبَاتِ الذُّنُوبِ كُلَّهَا سَيِّئَاتِ فَقَالَ مَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ بِأَعْمَالِكَ قَوْلُهُ قُلْ كُلُّ مِنْ عِنْدِ اللهِ يَعْنِي الصَّحَّةَ وَ الْعَافِيَةَ وَ السَّعَةَ وَ السَّيِّئَاتِ الَّتِي هِيَ عُقُوبَاتِ الذُّنُوبِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾. (1)

2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿الْحَسَنَةُ مَا أَصَابَ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله يَوْمَ بَدْرٍ مِنَ الظَّفَرِ وَ الْغَنِيمَةِ وَ السَّيِّئَةُ مَا أَصَابَهُ يَوْمَ أَحْدٍ مِنْ كَسْرِ رَبَاعِيَتِهِ﴾. (2)

باب 1: ﴿ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ﴾

اشاره

1-1- الكاظم علیه السلام- ﴿ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ابْنَ آدَمَ علیه السلام بِمَشِيَّتِي كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي تَشَاءُ وَ تَقُولُ وَ بِقُوَّتِي أَدَّيْتَ إِلَى فَرَائِضِي وَ بِنِعْمَتِي قَويتَ عَلَى مَعْصِيَتِي مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ ذَاكَ أَنِّى أَوْلَى بِحَسَنَاتِكَ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَوْلَى بِسَيِّئَاتِكَ مِنِّي وَ ذَاكَ أَنِّي لَا أَسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلْ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ﴾. (3)

2-1- الرّضا علیه السلام- ﴿وَ أَنْتَ أَوْلَى بِسَيِّئَاتِكَ مِنِّى عَمِلْتَ الْمَعَاصِيَ بِقُوَّتِيَ الَّتِي جَعَلْتُ فِيكَ﴾. (4)

ص: 315


1- بحار الأنوار، ج5، ص201/ تفسير القمي، ج1، ص143/ تفسير البرهان
2- متشابه القرآن، ج1، ص194
3- بحار الأنوار، ج5، ص56/ تفسیر البرهان/ تفسير العياشي، ج1، ص258/ قرب الإسناد، ص155
4- بحار الأنوار، ج5، ص56/ تفسیر البرهان

* حسنه و سیّئه

1- امام صادق علیه السلام- حسنات در قرآن به دو وجه می باشد و سیّئات نیز این گونه است از جمله حسناتی که خداوند ذکر کرده، صحّت، سلامتی، امنیّت و گشایش روزی است و خداوند آن ها را حسنات نامیده است. وَ إِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ؛ سیّئه در این جا به معنای بیماری، ترس، گرسنگی و سختی است. و چون بدیی به آن ها می رسید، موسی و همراهانش را بدشگون می دانستند. (اعراف/131). یعنی بدگمانی می کردند. وجه دوّم حسنات، اعمال بندگان است و در کلام خداوند: هرکس کار نیکی انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند. (انعام/160). آمده است و مانند آن بسیار است. همچنین سیّئات بر دو وجه است، از جمله: ترس، گرسنگی، سختی. مصداق آن را در آیه: و چون بدیی به آن ها می رسید، موسی و همراهانش را بدشگون می دانستند. (اعراف/131). ذکر کردیم. خداوند، عقوبات گناهان را نیز سیّئات نامیده است. وجه دوّم سیّئات، اعمال بندگان است که به خاطر آن ها مجازات می شوند. و این معنا در کلام خداوند آمده است: و آنان را که کارهای بد می کنند سرنگون در آتش اندازند. (نمل/90) و آيه: ﴿مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ﴾ بدين معناست که نتیجه گناهانی که مرتکب می شوی و در دنیا و آخرت می بینی از خود تو و از اعمال تو است، چون دزد که انگشتانش قطع می شود و زناکننده، تازیانه می خورد و سنگسار می شود و قاتل، کُشته می شود. خداوند متعال بیماری ها، ترس و سختی و عقوبات گناهان را سیّئات نامیده است و فرموده: ﴿وَ مَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ﴾ یعنی نتیجه ی اعمالت می باشد، و آیه: ﴿قُلْ كُلٌّ مِّنْ عندِ اللهِ﴾ به معنای صحّت و عافیت و گشایش روزی است. و سیئاتی که مجازات گناهان است، از جانب خداست.

2- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از حسنه و خوبی ای که به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، فتح و پیروزی و غنایمی بود که در جنگ بدر به پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان رسید و منظور از مصیبت و بدی ای که به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، [شکست] در جنگ احد و شکستن دندان میانی پیامبر صلی الله علیه و آله [چهار دندان جلویی] بود.

بخش 1: هر خیری که به تو رسد از جانب خداست و هر شری که به تو رسد از جانب خود تو است.

1-1- امام کاظم علیه السلام- خداوند تعالی و تبارک فرمود: «فرزند آدم! تو با مشیّت من، همان هستی که می خواهی و می گویی، و با نیروی من، فریضه ی مرا به جای آوری، و با نعمت من بر معصیتم قدرت یافتی، هرگونه نیکی می یابی، از خداست و هرگونه بدی می بینی از خود توست».

2-1- امام رضا علیه السلام- تو به بدی هایت سزاوارتری؛ تو با قدرتی که درونت قرار دادم مرتکب گناهان شدی.

ص: 316

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿كَمَا أَنَّ بَادِيَ النَّعَمِ مِنَ اللَّهِ عَزّوَجَلَّ وَ قَدْ نَحْلَكُمُوهُ فَكَذَلِكَ الشَّرُّ مِنْ أَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ جَرَى بِهِ قَدَرُهُ﴾. (1)

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ أَسَاسَ الدِّينِ التَّوْحِيدُ وَ الْعَدْلُ وَ عِلْمُهُ كَثِيرُ وَ لَا بُدَّ لِعَاقِلِ مِنْهُ فَاذْكُرْ مَا يَسْهُلُ الْوُقُوفُ عَلَيْهِ وَ يَتَهَيَّا حِفْظُهُ فَقَالَ علیه السلام أَمَّا التَّوْحِيدُ فَأَنْ لَا تُجَوِّزَ عَلَى رَبِّكَ مَا جَازَ عَلَيْكَ وَ أَمَّا الْعَدْلُ فَأَنْ لَا تَنْسُبَ إِلَى خَالِقِکَ مَا لَامَكَ عَلَيْهِ﴾. (2)

5-1- الرّضا علیه السلام- ﴿مَا عَرَفَ اللَّهَ مَنْ شَبَّهَهُ بِخَلْقِهِ وَ لَا وَصَفَهُ بِالْعَدْلِ مَنْ نَسَبَ إِلَيْهِ ذُنُوبَ عِبَادِهِ﴾. (3)

6-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿الْأَعْمَالُ عَلَى ثَلَاثَةِ أَحْوَالِ فَرَائِضُ وَ فَضَائِلُ وَ مَعَاصِي فَأَمَّا الْفَرَائِضُ فَبِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ بَرضَى اللَّهِ وَ بِقَضَائِهِ وَ تَقْدِيرِهِ وَ مَشِيَّتِهِ وَ عِلْمِهِ وَ أَمَّا الْفَضَائِلُ فَلَيْسَتْ بِأَمْرِ اللَّهِ وَلَكِنْ بِرِضَى اللَّهِ وَ بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ بِقَدَرِ اللَّهِ وَ بِمَشِيَّةِ اللَّهِ وَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَمَّا الْمَعَاصِي فَلَيْسَتْ بِأَمْرِ اللَّهِ وَلَكِنْ بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ بِقَدَرِ اللَّهِ وَ بِمَشِيَّةِ اللَّهِ وَ بِعِلْمِهِ ثُمَّ يُعَاقِبُ عَلَيْهَا﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حفيظا﴾ ﴿80﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ قَالَ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِمَا أَمِرَ بِهِ مِنْ طَاعَةِ بِهِ مِنْ طَاعَةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَهُوَ الْوَجْهُ الَّذِي لَا يَهْلِكُ وَ كَذَلِكَ قَالَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ﴾. (5)

2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَ لَايَةِ ... ثُمَّ قَالَ ذِرْوَةَ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحَةً وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَيْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَ لَايَةَ وَلِيَّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَيْهِ مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ

ص: 317


1- التوحيد، ص368
2- التوحيد، ص96
3- تفسير بحر العرفان، ج4، ص284
4- بحار الأنوار، ج5، ص29
5- الکافی، ج1، ص143/ بحار الأنوار، ج4، ص5/ التوحيد، ص149/ المحاسن، ج1، ص219

3-1- امام صادق علیه السلام- همان گونه که آغاز نعمت [بر بندگان] از جانب خدا بوده [و خدا مسبّب خیرهایی که به تو رسیده است بوده]، همین طور نیز است درباره ی شر و بدی ها که از جانب خودتان است [و شما مسبّب آن هایید] اگرچه که قضا و قدر خدا نیز بر آن (انجام آن بدی) جاری شده باشد.

4-1- امام صادق علیه السلام- اساس دین توحید و عدل است و همه بر این مطلب حکم می کنند و آن را صحیح می دانند و عاقل چاره ای جز پذیرش این دو اصل ندارد، تو نیز [در باب معرفت و اوصاف خدا] چیزی بگو و بر آن پایداری کن که اثبات آن آسان باشد [و از مسائل غامض نباشد] و حفظ کردن آن [برای تو] ممکن باشد. معنی توحید آن است که آن چه برای شما جائز است را برای خدا جایز ندانی [خدا را به صفات ناقص خود متّصف نکنی] و معنی عدل آن است که کاری که به خاطر آن [مردم] تو را سرزنش می کنند [و آن را خارج از حق و انصاف می دانند] به خالقت نسبت ندهی.

5-1- امام رضا علیه السلام- خدا را نشناخته کسی او را مثل و شبیه خلقش [در اوصاف و افعال] بداند و کسی که گناهان بندگانش را به خدا نسبت دهد [بگوید عامل ایجاد گناه، خدا بود] خدا را [به درستی] عادل وصف نکرده است.

6-1- امام علی علیه السلام- اعمال سه حالت دارند: فرایض (یعنی اعمالی که از جانب خدا به طور حتم معیّن شده)، فضایل (یعنی کارهای خوب که انجام آن ها نیک است ولی حتمی نیست)، گناهان (که مورد غدقن است و نباید انجام داد). امّا اعمال واجبه مطابق فرمان خداست و مورد پسند اوست و به حکم الهی و تقدیر و خواست اوست و خدا آن ها را دانسته. امّا فضایل به فرمان خدا نیست و گرنه ترک آن ها روا نبود ولی پسند خداست و به حکم الهی و خواست اوست و خداوند به این امور آگاه است. امّا گناهان به دستور خدا نیست و به سند خدا هم نیست ولی در اثر حکم خدا و به تقدیر و خواست اوست و خدا آن ها را دانسته و سپس به خاطر انجام آن ها، گناهکاران را عقوبت میکا کند و کیفر آن ها را می دهد.

* کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و هرکس که سرباز زند، تو را نگهبان [و مراقب] او نفرستادیم [و در برابر او، مسئول نیستی]. ﴿80﴾

1- امام صادق علیه السلام- صفوان جمّال نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد این کلام خدای عزّوجلّ: هر چیزی نابود شدنی است مگر ذات او. (قصص/88)، فرمود: «هرکس که مطابق امر الهی که همان اطاعت از محمّد صلی الله علیه و آله است به سوی خدا رود، [مصداق] همان وجهی است که نابود نمی گردد؛ چنان که می فرماید: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ الله﴾».

2- امام باقر علیه السلام- زراره نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: دین اسلام بر پنج چیز، یعنی نماز و زکات و حج و روزه و ولایت، بنا شده است ... شرف و رفعت و کلید هر کار و در هر کار و رضایت رحمان، اطاعت امام علیه السلام پس از شناخت اوست. خداوند می فرماید: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعِ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً﴾ اگر شخصی شب را شب زنده داری کند و روز را روزه بگیرد و تمامی اموالش را

ص: 318

جَلَّ وَ عَزَّ حَقُّ فِي ثَوَابِهِ وَ لَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ ثُمَّ قَالَ أُولَئِكَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ يُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ﴾. (1)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ كَانَتْ طَاعَةُ عَلِىًّ علیه السلام مُفْتَرَضَةً قَالَ كَانَتْ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَاصَّةً مُفْتَرَضَةً لِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ كَانَتْ طَاعَةُ على بن أبي طالب علیه السلام طَاعَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله﴾. (2)

4- الرّضا علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ نَبِيَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ مِنَ النَّبِيِّينَ علیهم السلام وَ الْمَلَائِكَةِ وَ جَعَلَ طَاعَتَهُ طَاعَتَهُ وَ مُبَايَعَتَهُ مُبَايَعَتَهُ وَ زِيَارَتَهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ زِيَارَتَهُ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ وَ قَالَ إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ وَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله مَنْ زَارَنِي فِي حَيَاتِي أَوْ بَعْدَ مَوْتِي فَقَدْ زَارَ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ وَ دَرَجَةُ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فِي الْجَنَّةِ أَرْفَعُ الدَّرَجَاتِ فَمَنْ زَارَهُ إِلَى دَرَجَتِهِ فِي الْجَنَّةِ مِنْ مَنْزِلِهِ فَقَدْ زَارَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى﴾. (3)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ النَّحْوِىَّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ نَبِيَّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَوَّضَ إِلَى عَلِىًّ علیه السلام وَ ائْتَمَنَهُ فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ النَّاسُ فَوَاللَّهِ لَنُحِبُّكُمْ أَنْ تَقُولُوا إِذَا قُلْنَا وَ أَنْ تَصْمُتُوا إِذَا صَمَتْنَا وَ نَحْنُ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ خَيْراً فِي خِلَافِ أَمْرِنَا فَإِنْ أَمْرَنَا أَمْرُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ﴾. (4)

6- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارِ قَال: ... فَقَالَ لِي يَا فُضَيْل ... وَ اللَّهُ أَدَّبَ نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله فَأَحْسَنَ تَأْدِيبَهُ فَلَمَّا ائْتَدَبَ فَوَّضَ إِلَيْهِ فَحَرَّمَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَ حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كُلَّ مُسْكِرٍ فَأَجَازَ اللَّهُ ذَلِكَ لَهُ وَ حَرَّمَ اللَّهُ مَكَّةَ وَ حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمَدِينَةَ فَأَجَازَ اللَّهُ كُلَّهُ لَهُ وَ فَرَضَ اللَّهُ

ص: 319


1- الكافي، ج2، ص18/ بحار الأنوار، ج 65، ص332/ تفسير العياشي، ج1، ص259/ الأمالي للمفيد، ص68/ مستدرک الوسائل، ج17، ص268/ تفسير البرهان/ المحاسن، ج1، ص286
2- بحار الأنوار، ج23، ص299/ تفسیر فرات الكوفي، ص108
3- بحار الأنوار، ج4، ص31/ الاحتجاج، ج ، ص408/ الأمالي للصدوق، ص460/ التوحيد، ص117/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص115/ وسائل الشيعة، ج14، ص325
4- الکافی، ج1، ص265/ بحار الأنوار، ج2، ص95/ تفسير العياشي، ج1، ص259/ فضائل الشيعة، ص34/ المحاسن، ج1، ص162/ مستدرک الوسائل، ج17، ص272/ تفسير البرهان/ الاختصاص، 330/ بصائر الدرجات، ص384

صدقه دهد و در تمامی عمرش به حج رود در حالی که ولی خدا را نشناخته تا بتواند او را یاری کند و تمامی اعمالش با ولایت او انجام شود، نزد خداوند عزّوجلّ، حقّ پاداش و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نیست، نیکوکاران این گروه را خداوند به فضل و رحمتش وارد بهشت می کند».

3- امام صادق علیه السلام- ابو مریم گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی این آیه: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ پرسیدم فرمود: «اطاعت از علی علیه السلام واجب است». گفتم: «بنا به آیه: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ﴾، تنها اطاعت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله واجب بود». فرمود: «اطاعت علیِّ بن بی طالب علیه السلام، اطاعت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است».

4- امام رضا علیه السلام- خدای تبارک و تعالی پیغمبر صلی الله علیه و آله خود را بر همه ی انبیاء و ملائکه علیهم السلام برتری داده و در دنیا و آخرت اطاعتش را اطاعت خود و متابعتش را متابعت خود و زیارتش را زیارت خود مقرّر کرده و فرمود: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ﴾ و فرمود: آنان که با تو بیعت می کنند جز این نیست که با خدا بیعت می کنند. دست خدا بالای دست هایشان است. (فتح/10). پیغمبر صلی الله علیه و آله هم فرمود: «هر که مرا در زندگی یا پس از مرگ [قبر مرا] زیارت کند خدا را زیارت کرده است. درجه ی پیغمبر صلی الله علیه و آله در بهشت بالاترین درجه است، هر که او را در درجه بهشتی زیارت کند خدا را زیارت کرده است».

5- امام صادق علیه السلام- ابواسحاق نحوی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیم و شنیدم که ایشان فرمود: «خداوند نبیّ اش صلی الله علیه و آله را بر محبّت خود تربیت کرد و فرمود: و تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری . (قلم/4). سپس امر را به او سپرد و فرمود: هرچه پیامبر به شما داد بستانید، و از هرچه شما را منع کرد اجتناب کنید. (حشر/7) و فرمود: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ﴾ و رسول خدا صلی الله علیه و آله، امر را به علی علیه السلام سپرد و او را امین خویش قرار داد و شما پذیرفتید؛ امّا مردم انکار کردند. به خدا سوگند، اگر با کلام ما، سخن بگویید و با سکوتمان خاموش بمانید، قطعاً دوستدار شماییم، و ما واسطه ی میان شما و خداییم، و خداوند برای هیچ کس در تخلّف از دستور ما خیری قرار نداده و دستور ما دستور خداست».

6- امام صادق علیه السلام- فضیل بن یسار گوید: ... امام صادق علیه السلام به من فرمود: «ای فضیل! خداوند پیامبرش صلی الله علیه و آله را تربیت نموده و خوب تربیت کرده است. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله کار را بر عهده گرفت، خداوند نیز همه ی کارها را بر عهده ی او گذاشت. خداوند شراب را حرام کرد و پیامبر همه ی مسکرات را حرام کرد و خداوند این اجازه را به او داد. خداوند شهر مکّه را شهر حرام [و حرم] قرار داد و پیامبر صلی الله علیه و آله علاوه بر آن مدینه را نیز، حرام [و حرم] اعلام کرد و خداوند اجازه ی همه ی این کارها را به او داد. خداوند احکام کلّی و ریشه ای را می فرمود و پیامبر صلی الله علیه و آله جزئیات آن را بیان

ص: 320

الْفَرَائِضَ مِنَ الصُّلْبِ فَأَطْعَمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْجَدَّ فَأَجَازَ ذَلِكَ كُلَّهُ لَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا فُضَيْلُ حُرِّفَ وَ مَا حُرِّفَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ﴾. (1)

7- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَدَّبَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله فَلَمَّا تَأَدَّبَ فَوَّضَ إِلَيْهِ فَقَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ قَالَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ فَكَانَ فِيمَا فَرَضَ فِي الْقُرْآنِ فَرَائِضُ الصُّلْبِ وَ فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَرَائِضَ الْجَدِّ فَأَجَازَ اللَّهُ ذَلِكَ لَهُ فِي أَشْيَاءَ كَثِيرَةٍ فَمَا حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَهُوَ بِمَنْزِلَة مَا حَرَّمَ اللَّهُ﴾. (2)

8- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَمْزَةَ بْنِ يَزِيعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَا يَأْسَفُ كَأسَفِنَا وَلَكِنَّهُ خَلَقَ أَوْلِيَاءَ لِنَفْسِهِ يَأْسَفُونَ وَ يَرْضَوْنَ وَ هُمْ مَخْلُوقُونَ مَرْبُوبُونَ فَجَعَلَ رِضَاهُمْ رِضَا نَفْسِهِ وَ سَخَطَهُمْ سَخَطَ نَفْسِهِ لِأَنَّهُ جَعَلَهُمُ الدُّعَاةَ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْهِ فَلِذَلِكَ صَارُوا كَذَلِكَ وَ لَيْسَ أَنَّ ذَلِكَ يَصِلُ إِلَى اللَّهِ كَمَا يَصِلُ إِلَى خَلْقِهِ لَكِنْ هَذَا مَعْنَى مَا قَالَ مِنْ ذَلِكَ وَ قَدْ قَالَ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ دَعَانِي إِلَيْهَا وَ قَالَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ قَالَ إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَكُلُّ هَذَا وَ شِبْهُهُ عَلَى مَا ذَكَرْتُ لَكَ وَ هَكَذَا الرِّضَا وَ الْغَضَبُ وَ غَيْرُهُمَا مِنَ الْأَشْيَاءِ مِمَّا يُشَاكِلُ ذَلِكَ﴾. (3)

9- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّهُ كَانَ يَقُولُ: مَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ أَنْ يَغْتَبِطَ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ إِلَى حَنْجَرَتِهِ قَالَ ثُمَّ تَأَوَّلَ بِآيَاتِ مِنَ الْكِتَابِ فَقَالَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ. مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللهُ قَالَ ثُمَّ قَالَ يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَرَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِمَامُكُمْ وَ كَمْ إِمَامٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَجِيءُ يَلْعَنْ أَصْحَابَهُ وَ يَلْعَنُونَهُ﴾. (4)

10- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَأَمَّا مَا عَلِمَهُ الْجَاهِلْ وَ الْعَالِمُ مِنْ فَضْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ قَوْلُهُ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلَّمُوا تَسْلِيما﴾. (5)

ص: 321


1- بحار الأنوار، ج17، ص8/ بصائر الدرجات، ص381
2- بحار الأنوار، ج17، ص10/ بصائر الدرجات، ص382
3- الکافی، ج1، ص144/ بحار الأنوار، ج4، ص65/ التوحید، ص168/ معاني الأخبار، ص19
4- بحار الأنوار، ج8، ص13/ تفسير العياشي، ج2، ص304
5- بحار الأنوار، ج90، ص119/ الاحتجاج، ج1، ص254

می فرمود و خداوند اجازه ی همه ی این کارها را داده بود. ای فضیل! تحریف کردند امّا تحریف نشد: مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ الله».

7- امام باقر علیه السلام- خداوند تبارک و تعالی، محمّد صلی الله علیه و آله را مؤدب به اخلاق الهی کرد و پس امر را (حکم در بین بندگان) به او تفویض کرد و فرمود: ﴿ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾ و فرمود: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ﴾ پس آن چه در قرآن بود احکام اصلی بود [و مثل حکم کردن برای یک نژاد و عمومی بود] و احکام و واجباتی که پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود جزئی بود [و مثل حکم کردن برای پدربزرگ و خصوصی بود]. خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله در موارد مختلفی اجازه داد حکم صادر کند، لذا هر چه رسول خدا صلی الله علیه و آله حرام می کرد در حکم چیزی بود که خدا حرام کرده باشد.

8- امام رضا علیه السلام- حمزة بن بزيع نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ﴾ فرمود: «خداوند مانند ما به خشم نمی آید، خداوند بعضی از انسان ها را به عنوان اولیاء خود خلق و انتخاب کرده که آن ها خشمگین می شوند و یا رضایت پیدا می کنند و آن ها مخلوقات خدایند که توسّط خدا تربیت شده اند پس خداوند رضایت آن ها را رضای خود و خشم آنان را خشم خود قرار داده است؛ چون خود خدا آن ها را راهنما و دعوت کننده به سوی خود قرار داده و لذا آن ها دارای چنین صفاتی شده اند، و حقیقت این است که این صفات (خشم و رضا) آنچنان که برای مخلوقات قابل تصوّر است برای خداوند متصوّر نیست و این تعبیر [که بیان شد] معنای کلام خداست که چنین فرموده و همین طور آن جا که می فرماید، هر کس به یکی از اولیاء من اهانت و جسارتی کند مرا به جنگ طلبیده همان طور که فرمود: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ﴾ و فرمود: کسانی که با توبیعت کردند (ای پیامبر) با خدا بیعت کردند. دست (قدرت) خدا برتر از دست ها [و قدرت های] آنان است. (فتح/10). پس بدان همه ی این امور و امور شبیه به این که برایت ذکر کردم و همین طور مسأله ی رضای خدا و خشم خدا و.... که شبیه این مسأله اند، حکمشان چنین است.

9- امام صادق علیه السلام- بشیر نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «هیچ کدام از شما تا وقتی که جانش به این جا نرسیده نباید شاد باشد [که به خاطر ایمانی که الان دارد رستگار خواهد شد]» و با دست خود به حنجره ی خود اشاره کرد. [یعنی امکان دارد که فرد در آخرین لحضات عمر خود، عاقبت به خیر نشود] سپس این آیات را تلاوت فرمود: «﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. و آیه: اگر خدا را دوست می دارید از من پیروی کنید تا او نیز شما را دوست بدارد. (آل عمران/31). و آیه: روزی که هرگروه از مردم را به پیشوایانشان بخوانیم. (اسراء/71). رسول خدا صلی الله علیه و آله امام شماست [که بهترین امام است و به بهشت هدایت می کند و گرنه امامان و راهبران به سوی جهنّم بسیارند و] چه بسیار رخ خواهد داد که در قیامت، امام هر گروهی یاران و پیروان خود را لعنت کند و آنان او را لعنت کنند».

10- امام علی علیه السلام- آن فضلی که خداوند در قرآن فرمود و همه، چه عالم و چه جاهل، به آن اطّلاع دارند، این کلام خدا است که فرمود: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ﴾ و این که فرمود: خدا و فرشتگانش بر پیامبر صلوات می فرستند. ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او صلوات فرستید و سلام کنید سلامی نیکو. (احزاب/56).

ص: 322

11- أمير المؤمنين علیه السلام ﴿فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى مَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ بِالِانْفِرَادِ وَ الْوَحْدَانِيَّةِ هُوَ النُّورُ الْأَرْلِيُّ الْقَدِيمُ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ لَا يَتَغَيَّرُ وَ يَحْكُمُ مَا مَا يَشَاءُ وَ يَخْتَارُ وَ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ لَارَادَّ لِقَضَائِهِ وَ لَا مَا خَلَقَ زَادَ فِي مُلْكِهِ وَ عِزَّهِ وَ لَا نَقَصَ مِنْهُ مَا لَمْ يَخْلُقُهُ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بالخلق إِظْهَارَ قُدْرَتِهِ وَ إِبْدَاءَ سُلْطَانِهِ وَ تَبْیِينَ بَرَاهِينِ حِكْمَتِهِ فَخَلَقَ مَا شَاءَ كَمَا شَاءَ وَ أَجْرَى فِعْلَ بَعْضِ الْأَشْيَاءِ عَلَى أَيْدِي مَنِ اصْطَفَى دمِنْ أَمَنَائِهِ فَكَانَ فِعْلُهُمْ فِعْلَهُ وَ أَمْرُهُمْ أَمْرَهُ كَمَا قَالَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ﴾. (1)

12- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿لَنْ يُؤْمِنَ بِاللَّهِ إِلَّا مَنْ آمَنَ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ حُجَجِهِ فِي أَرْضِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِيَجْعَلَ لِجَوَارِحِ الْإِنْسَانِ إِمَاماً فِي جَسَدِهِ يَنْفِي عَنْهَا الشَّكُوكَ وَ يُثْبَتْ لَهَا الْيَقِينَ وَ هُوَ الْقَلْبُ وَ يُهْمِلُ ذَلِكَ فِي الْحَجَجِ﴾. (2)

13- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبي جَعْفَرٍ عليه السلام ... قال علیه السلام إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام خَطَبَ النَّاسِ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ علیه السلام ... لَامُصِيبَةٌ عَظْمَتْ وَ لَا رَزِيَّةٌ جَلَّتْ كَالْمُصِيبَةِ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِأَنَّ اللَّهَ خَتَمَ بِهِ الْإِنْذَارَ وَ الْإِعْذَارَ وَ قَطَعَ بِهِ الاحْتِجَاجَ وَ الْعُذْرَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُ بَابَهُ الَّذِي بَيْنَهُ وَ بَيْنَ عِبَادِهِ وَ مُهَيْمِنَهُ الَّذِي لَا يَقْبَلْ إِلَّا بِهِ وَ لَا قُرْبَةَ إِلَيْهِ إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ قَالَ فِي مُحْكَم كِتَابِهِ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً فَقَرَنَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِهِ وَ مَعْصِيَتَهُ بِمَعْصِيَتِهِ فَكَانَ ذَلِكَ دَلِيلًا عَلَى مَا فَوَّضَ إِلَيْهِ وَ شَاهِداً لَهُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَهُ وَ عَصَاهُ وَ بَيْنَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعٍ مِنَ الْكِتَابِ الْعَظِيمِ﴾. (3)

14- الحسين علیه السلام- ﴿بَيْنَمَا أَصْحَابُ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله جُلُوسٌ فِي مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ علیه السلام يَتَذَاكَرُونَ فَضْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا حِبْرُ مِنْ أَحْبَارِ يَهُودِ أَهْلِ الشَّامِ ... فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام ... فَوَ اللَّهِ مَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِيّاً وَ لَا مُرْسَلًا دَرَجَةً وَ لَا فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ وَ زَادَهُ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ علیهم السلام أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً وَ لَقَدْ كَانَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا ذَكَرَ لِنَفْسِهِ فَضِيلَةً قَالَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا أَذْكُرُ لَكَ الْيَوْمَ مِنْ فَضْلِهِ مِنْ غَيْرِ إِزْرَاءٍ عَلَى أَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام مَا يُقِرُّ اللَّهُ بِهِ أَعْيُنَ الْمُؤْمِنِينَ شُكراً لِلَّهِ عَلَى مَا أَعْطَى مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله الْآنَ فَاعْلَمْ يَا أَخَا الْيَهُودِ إِنَّهُ كَانَ مِنْ فَضْلِهِ عِنْدَ رَبِّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَرَفِهِ مَا أَوْجَبَ الْمَغْفِرَةَ وَ الْعَفْوَ لِمَنْ خَفَضَ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ جَلَّ

ص: 323


1- بحار الأنوار، ج 90، ص118/ الاحتجاج، ج1، ص252
2- بحار الأنوار، ج66، ص78
3- الکافی، ج8، 25

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَوْلُهُ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ نَزَلَتْ بِالْمَدِينَةِ وَ نَسَخْتْ آيَةَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمُ الَّتِي نَزَلَتْ بِمَكَّةَ﴾. (1)

3- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ قَوْلُهُ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ فَإِنَّهَا نَزَلَت بِمَكَّةَ قَبلَ الهجرَةِ فَلَمَّا هَاجَرَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله إِلَى المَدِينَةَ وَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ نُسِخَ هَذَا، فَجَزَعَ أَصْحَابُهُ مِن هَذَا فَأَنزَلَ اللهُ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ بِمَكَّةَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ لِأَنَّهُم سَأَلُوا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِمَكَّةَ أَن يَأْذَنَ لَهُم فِي مُحَارَبَتِهِم فَأَنزَلَ اللهُ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ بِالمَدِينَةِ قَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْ لَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَقَالَ اللهُ قُلْ هُم يَا يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَ لَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا الْفَتِيلُ القِشْرِ الَّذِي فِي النَّواة﴾. (2)

4- الباقر علیه السلام- ﴿وَ اللَّهِ لَلَّذِي صَنَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىًّ علیه السلام كَانَ خَيْراً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ اللَّهِ لَقَدْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ إِنَّمَا هِيَ طَاعَةُ الْإِمَامِ وَ طَلَبُوا الْقِتَالَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ مَعَ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالُوا رَبَّنَا لَوَكَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْ لَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَرَادُوا تَأْخِيرَ ذَلِكَ إِلَى الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف﴾. (3)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ الْعَطَّارِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كَفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ قَالَ: نَزَلَتْ فِي الْحَسَنِ بْن عَلِىًّ علیه السلام أَمَرَهُ اللَّهُ بالْكَفَّ قَالَ قُلْتُ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ قَالَ نَزَلَتْ فِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىًّ علیه السلام كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى أهْلِ الْأَرْضِ أَنْ يُقَاتِلُوا مَعَهُ﴾. (4)

6- الصّادق علیه السلام- ﴿فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ مَعَ الْحُسَيْنِ قَالُوا رَبَّنَا لوَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْ لَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ إِلَى خُرُوجِ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف فَإِنَّ مَعَهُ النَّصْرَ وَ الظَّفَرَ قَالَ اللَّهُ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لَمَنِ اتَّقَى ...﴾ (5)

7- الباقر علیه السلام- ﴿عَنِ الْفُضَيْلِ عَن أَبي جَعْفَر علیه السلام، قال: يَا فُضَيْلُ أَمَا تَرْضَوْنَ أَنْ تُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ تُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَ تَكُفُّوا الْسِنَتَكُمْ وَ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ ثُمَّ قَرأَ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ هَذِهِ ...﴾ (6)

ص: 324


1- تفسير القمي، ج1، ص70
2- تفسير القمي، ج1، ص143/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج8، ص330/ بحار الأنوار، ج44، ص25/ تفسیر العیاشی، ج1، ص258/ تفسير البرهان/ تفسیر العیاشی، ج2، ص235
4- بحار الأنوار، ج44، ص220/ تفسير العياشي، ج1، ص258/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج44، ص217/ تفسير العياشي، ج1، ص257/ تفسیر البرهان
6- الکافی، ج8، ص288/ بحار الأنوار، ج24، ص314/ تأويل الآيات الظاهرة، ص679/ تفسير البرهان

11- امام علی علیه السلام- خداوند تبارک و تعالی همان گونه که خود را یکتا وصف فرموده، نوری ازلی و قدیمی است که چیزی مانند او نیست، دستخوش تغییر نشده، و هرچه اراده و اختیار کند عملی سازد، و هیچ کس قادر بر ردّ حکم و قضای او نیست، آفرینش او موجب ازدیاد در ملک و عزّت او نشود، و عدم ایجاد ایشان نیز هیچ نقصی را متوجّه او نمی سازد، و تنها اراده به آفرینش نمود، تا قدرت خود را اظهار و سلطان خود را نمایان و براهین حکمت خود را ظاهر و آشکار سازد، پس آن چه در مشیّت حقّ بود به هر وجه که خواست خلق فرمود و انجام برخی از کارها را بدست برگزیدگان امنای خود جاری گرداند، و فعل آنان همان فعل حضرت حقّ است، همچنان که در قرآن است: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ﴾.

12- امام علی علیه السلام- کسی به خداوند ایمان نمی آورد مگر این که به رسول خدا صلی الله علیه و آله و حجّت های او در زمین ایمان بیاورد، خداوند می فرماید: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاع اللهَ﴾ این طور نیست که خداوندی که در میان اعضاء و جوارح آدمیان رهبر و امامی قرار داده که شک و شبهه را از آن ها دور کند و برای آن ها یقین را ثابت نماید و آن امام قلب آدمی است، در [فرستادن] حجّت ها [برای جامعه ی انسان ها] کوتاهی کند.

13- امام علی علیه السلام- جابر بن یزید گوید: خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم... فرمود: «امیر مؤمنان علیه السلام پس از این که هفت روز از وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله گذشت در مدینه برای مردم خطبه ای ایراد فرمود... هیچ مصیبتی بزرگ تر و فاجعه ای ناگوارتر از مصیبت فقدان رسول خدا صلی الله علیه و آله نبود زیرا خداوند با رحلت آن حضرت بیم دادن و عذر برقرار کردن را برای مردم پایان داد، و به وسیله ی او احتجاج و عذر میان خود و خلق خود را قطع فرمود، و او را وسیله و نگهبانی در بین خود و بندگانش قرار داد که عملی را جز به وسیله ی او نپذیرد، و تقرّب به درگاهش جز با فرمانبرداری او ممکن نشود. و خدای تعالی در آیه ی محکم قرآنش فرمود: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظا﴾ و با این سخن فرمانبرداری خود را به فرمانبرداری از او پیوست کرد، و نافرمانیش را به نافرمانی از او، پس همین (آیه) دلیل است بر آن چه به ایشان واگذار شده و گواهی است برای او بر کسی که پیروی و یا نافرمانی اش کند و این مطلب را در چند جای از قرآن بزرگ خود بیان کرده است.

14- امام حسین علیه السلام- روزی اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد پیامبر نشسته بودند و فضیلت رسول خدا صلی الله علیه و آله را یاد می کردند، در این هنگام فردی از دانشمندان اخبار یهود بر ما داخل شد... امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ... به خدا سوگند خدای عزّوجلّ درجه و فضیلتی را به پیامبر و مرسلی نبخشید، مگر این که تمام آن ها بلکه بیش تر از آن ها را به محمّد صلی الله علیه و آله عطا فرمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که هرگاه فضیلتی برای خود نقل می کرد می گفت مباهاتی برای من نیست و من امروز فضایل او را برای تو خاطر نشان می کنم بدون این که به یکی از انبیاء علیهم السلام جسارتی شود و آن چه را که خدا به واسطه ی آن چشم مؤمنان را روشن کرده می گویم. سپاس خدا را بر آن چه که به محمّد صلی الله علیه و آله بخشیده و بیش تر از انبیاء علیهم السلام به او داده است. بدان ای برادر یهودی [نمونه ای] از فضل پیامبر صلی الله علیه و آله پیش پروردگارش این است که کسی که در برابر او صدایش را [به نشانه ی ادب] پایین بیاورد

ص: 325

ثَنَاؤُهُ فِي كِتَابِهِ إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ الله أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ ثُمَّ قَرْنَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ثُمَّ قَرَّبَهُ مِنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وَ حَبَّبَهُ إِلَيْهِمْ وَ كَانَ يَقُولُ صلی الله علیه و آله حُبَّى خَالَطَ دِمَاءَ أُمَّتِي فَهُمْ يُؤْثِرُونَى عَلَى الْآبَاءِ وَ عَلَى الْأُمَّهَاتِ وَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَقَدْ كَانَ أَقْرَبَ النَّاسِ وَ أَرْأَفَهُم﴾. (1)

15- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيَّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّهُ مَنْ عَرَفَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ وَ مَنْ دَخَلَ فِي أَمْرِ بِجَهْلٍ خَرَجَ مِنْهُ بِجَهْلِ قُلْتُ وَ مَا هُوَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَوْلُهُ تَبَارَكَ اسْمُهُ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ وَ قَوْلُهُ جَلَّ جَلَالُهُ فَلا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِياً وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ وَ مِنْ ذَلِكَ قَوْلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِىًّ علیه السلام مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ علیه السلام مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَآلَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ أَحِبُّ مَنْ أَحَبَّهُ وَ أَبْغِضُ مَنْ أَبْعَضَهُ﴾. (2)

16- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْمُفَضَّلِ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَجَاءَهُ هَذَا الْجَوَابُ مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهَ أَنَّ اللَّهَ أَحَلَّ حَلَالًا وَحَرَّمَ حَرَاماً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَعْرِفَةُ الرُّسُلِ علیهم السلام وَ وَ لَايَتْهُمْ وَ طَاعَتْهُمْ هُوَ الْحَلَالُ فَالْمُحَلَّلُ مَا أَحَلُّوا وَ الْمُحَرَّمُ مَا حَرَّمُوا وَ هُمْ أَصْلُهُ وَ مِنْهُمُ الْفُرُوعِ الْحَلَالُ وَ ذَلِكَ سَعْيُهُمْ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ أَمْرُهُمْ شِيعَتَهُمْ وَ أَهْلَ وَ لَايَتِهِمْ بِالْحَلَالِ ... فَعَدُوُّهُمْ هُمُ الْحَرَامُ الْمُحَرَّمُ وَ أوْلِيَاؤُهُمُ الدَّاخِلُونَ فِي أَمْرِهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَهُمُ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الزِّنَا وَ الرِّبَا وَ الدَّمْ وَ الْمَيْتَةُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ فَهُمُ الْحَرَامُ الْمُحَرَّمْ وَ أَصْلُ كُلِّ حَرَامٍ ... وَ أخْبِرُكَ أَنِّي لَوْ قُلْتُ إِنَّ الصَّلَاةَ وَ الزَّكَاةَ وَ صَوْمَ شَهْر رَمَضَانَ وَ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ وَ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ وَ الطُّهُورَ وَ الِاغْتِسَالَ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ كُلَّ فَرِيضَةٍ كَانَ ذَلِكَ هُوَ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله الَّذِي جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ لَصَدَقْتُ لِأَنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ إِنَّمَا يُعْرَفُ بِالنَّبِيِّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَوْلَا مَعْرِفَةُ

ص: 326


1- بحار الأنوار، ج16، ص341/ إرشاد القلوب، ج2، ص406
2- بحار الأنوار، ج23، ص102/ بشارة المصطفى، ص129

سزاوار آمرزش است، خداوند فرمود: کسانی که در نزد پیامبر خدا صدایشان را پایین می آورند همان هایند که خدا دل هایشان را به تقوی آزموده است. آن ها راست آمرزش و مزد بسیار. (حجرات/3). بعد خدا طاعت رسولش صلی الله علیه و آله را همدوش طاعت خودش قرار داده پس فرموده: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ﴾ بعد او را بدل های مؤمنان نزدیک و مهرش را در دل آنان جایگزین کرده و چنین بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: «دوستی من با خون امّتم آمیخته شده زیرا که آنان من را بر پدران و مادران و جان خویش مقدّم می دارند. پیامبر صلی الله علیه و آله مهربان ترین مردم بود».

15- امام صادق علیه السلام- محمّد حلبی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «هر کس دین خود را از کتاب خداوند بگیرد از کوه های استوار پابرجاتر است و هر که با نادانی در کاری وارد شود به نادانی خارج می شود». گفتم: «این مطلب در کدام آیه قرآن است فرمود این آیه: هرچه پیامبر به شما داد بستانید، و از هرچه شما را منع کرد اجتناب کنید. (حشر/7) و آیه: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ﴾ و این آیه: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾؛ و آیه: و هم چنان که در رکوعند انفاق می کنند. (مائده/55). و این آیه: نه، سوگند به پروردگارت که ایمان نیاورند، مگر آن که در نزاعی که میان آن هاست تو را داور قرار دهند و از حکمی که تو می دهی هیچ ناخشنود نشوند و سراسر تسلیم آن گردند. (نساء/65) و این آیه: ای پیامبر، آن چه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکرده ای. خدا تو را از مردم حفظ می کند. (مائده/67). از آن جمله این فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد علی علیه السلام است: هر که من امیر و فرمانروای اویم علی علیه السلام فرمانروای اوست خدایا دوست بدار دوست علی علیه السلام را و دشمن بدار دشمن علی علیه السلام را! کمک کن به کسی که علی علیه السلام را کمک کند و خوار کن کسی را که علی علیه السلام را خوار کند دوست بدار هر که او را دوست بدارد خشم بگیر بر کسی که با علی علیه السلام خشم دارد.

16- امام صادق علیه السلام- مفضّل نقل می کند: به امام صادق علیه السلام نامه ای نوشته شد و این جواب ایشان می باشد: «خداوند حلال و حرام را تا روز قیامت حلال و حرام قرار داده و شناخت رسولان و پذیرش ولایت آنان و اطاعتشان، از جمله حلال ها [و واجب] است. حلال چیزی است که آن ها جایز بدانند و حرام چیزی است که آن ها حرام بدانند؛ پایه های اصلی آن هایند؛ از ایشان شاخه ی حلال بوجود آمده؛ این است کوشش آن ها که از مأموریت های ایشان یکی آن که پیروان و اهل ولایت خود را امر به کارهای حلال می کنند... دشمنان پیامبر همان حرام ها هستند و پیروان آن ها تا روز قیامت فواحش و کارهای ناپسند پنهان و آشکار و شراب و قمار زنا و ربا خون مردار و گوشت خوک اند. آن هایند حرام واقعی و اصل هر حرامی... توجّه داشته باش که اگر گفتم نماز و زکات و روزه ماه رمضان و حج و عمره و مسجدالحرام و خانه ی خدا و مشعر الحرام و طهارت و غسل جنابت و هر واجبی پیامبر صلی الله علیه و آله است که این دستورات را از جانب خدا آورده حرف صحیحی زده ام؛ زیرا تمام این دستورات به وسیله ی پیامبر صلی الله علیه و آله شناخته شده. اگر معرفت پیامبر و ایمان به او و تسلیم نسبت به فرمانش نباشد این دستورات

ص: 327

ذَلِكَ النَّبِيِّ وَ الْإِيمَانُ بِهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ مَا عُرِفَ ذَلِكَ فَذَلِكَ مِنْ مَنَّ اللَّهِ عَلَى مَنْ يَمُنُّ عَلَيْهِ وَ لَوْلَا ذَلِكَ لَمْ يَعْرِفُ شَيْئًا مِنْ هَذَا فَهَذَا كُلُّهُ ذَلِكَ النَّبِيُّ وَ أَصْلُهُ وَ هُوَ فَرْعُهُ وَ هُوَ دَعَانِي إِلَيْهِ وَ دَلَّنِي عَلَيْهِ وَ عَرَّفَنِيهِ وَ أَمَرَنِي بِهِ وَ أَوْجَبَ عَلَيَّ لَهُ الطَّاعَةَ فِيمَا أَمَرَنِي بِهِ لَا يَسَعُنِي جَهْلُهُ وَ كَيْفَ يَسَعُنِي جَهْلُ مَنْ هُوَ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ وَ كَيْفَ يَسْتَقِيمُ لِي لَوْلَا أَنِّي أَصِفُ أَنَّ دِينِي هُوَ الَّذِي أَتَانِي بِهِ ذَلِكَ النَّبِيُّ أَنْ أَصِفَ أَنَّ الدِّينَ غَيْرُهُ وَ كَيْفَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ مَعْرِفَةَ الرَّجُلِ وَ إِنَّمَا هُوَ الَّذِي جَاءَ بِهِ عَنِ اللَّهِ وَ إِنَّمَا أَنْكَرَ الدِّينَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِأَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللهُ بَشَراً رَسُولًا ... إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا أَحَبَّ أَنْ يُعْرَفَ بِالرِّجَالِ وَ أَنْ يُطَاعَ بِطَاعَتِهِمْ فَجَعَلَهُمْ سَبِيلَهُ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ غَيْرَ ذَلِكَ لا يُسْتَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْتَلُونَ فَقَالَ فِيمَا أَوْجَبَ ذَلِكَ مِنْ مَحَيَّتِهِ لِذَلِكَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً فَمَنْ قَالَ لَكَ إِنَّ هَذِهِ الْفَرِيضَةَ كُلَّهَا إِنَّمَا هِيَ رَجُلُ وَ هُوَ يَعْرِفُ حَدَّ مَا يَتَكَلَّمُ بِهِ فَقَدْ صَدَقَ وَ مَنْ قَالَ عَلَى الصِّفَةِ الَّتِي ذَكَرْتَ بِغَيْرِ الطَّاعَةِ فَلَا يُغْنِي التَّمَسُّكَ فِي الْأَصْل بِتَرْكِ الْفُرُوعِ كَمَا لَا تُغْنِي شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِتَرْكَ شَهَادَة أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَمْ يَبْعَثِ اللَّهُ نَبِيّاً صلی الله علیه و آله قَطُّ إِلَّا بِالْبِرِّ وَ الْعَدْلَ وَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ مَحَاسِنِ الْأَعْمَالِ وَ النَّهْي عَنِ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ فَالْبَاطِنَ مِنْهُ وَ لَايَةُ أَهْلِ الْبَاطِلِ وَ الظَّاهِرُ مِنْهُ فُرُوعُهُم﴾. (1)

17- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ جَلَ اسْمُهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى كُلِ إِمَامٍ عَهْدَهُ وَ مَا يَعْمَلْ بِهِ وَ عَلَيْهِ خَاتَمُ فَيَفُضُّهُ وَ يَعْمَلُ بِمَا فِيهِ وَ إِنَّ فِي هَذا يَا مَعْشَرَ الشَّيعَةِ لَبَلاغَاً لِقَوْمٍ عَابِدِينَ وَ بَيَانَاً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ الْخَيْرَ جَعَلَهُ مِنَ الْمُصَدِّقِينَ الْمُسَلِّمِينَ لِلْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ علیهم السلام بِمَا مَنَحَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ كَرَامَتِهِ وَ خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ خِيَرَتِهِ وَ حَبَاهُمْ بِهِ مِنْ خِلَافَتِهِ عَلَى جَمِيعِ بَرِيَّتِهِ دُونَ غَيْرِهِمْ مِنْ خَلْقِهِ إِذْ جَعَلَ طَاعَتَهُمْ طَاعَتَهُ بِقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ و قوله مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ فَنَدَبَ الرَّسُولُ صلی الله علیه و آله الْخَلْقَ إِلَى الْأَئِمَّةِ علیهم السلام مِنْ ذُرِّيَّتِهِ الَّذِينَ أَمَرَهُمْ اللَّهُ تَعَالَى بِطَاعَتِهِمْ وَ دَلَّهُمْ عَلَيْهِمْ وَ أَرْشَدَهُمْ إِلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ علیه السلام إِنِّي مُخَلَّفُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي حَبْلُ مَمْدُودُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا﴾. (2)

ص: 328


1- بحار الأنوار، ج24، ص292/ بصائر الدرجات، ص530
2- الغيبة للنعماني، ص54

شناخته نخواهد شد این موهبتی است از خدا بر کسانی که چنین نعمتی را دارند. پس تمام این ها از اصل و فرع، پیامبر صلی الله علیه و آله است. او مرا دعوت بدین نمود و راهنمایی کرد و شناساند و امر به این دستورات نمود و فرمانبرداری را به من واجب کرد که شناختن او برایم لازم شد. چگونه ممکن است نشناسم کسی را که واسطه ی بین من و خدا است، چگونه می توانم بگویم دین غیر پیامبر صلی الله علیه و آله است با این که او دین را از جانب خدا برایم آورده و چطور این شناختن شخص نیست با این که همان شخص دین را از جانب خدا آورده. منکر دین کسی است که منکر پیغمبر صلی الله علیه و آله باشد. گفتند: آیا خدا انسانی را به رسالت می فرستد؟. (اسراء/94). خداوند می خواهد به وسیله ی مردان شناخته شود و با پیروی از آن ها اطاعت او را کرده باشند و راه آن مردان را راه خویش قرار داده. جز این از کسی نمی پذیرد از او نمی توان بازخواست کرد امّا مردم مورد بازخواست قرار می گیرند. خداوند در این آیه علاقه خود را به پیروی از پیامبران علیهم السلام بیان می کند؛ ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً﴾ کسی که معتقد باشد تمام این واجبات شخص است و بفهمد منظور از این حرف چیست راست گفته، امّا کسی که این سخن را می گوید بدون پیروی از دستورات و چنگ به اصل می زند امّا فروع را ترک می کند اشتباه کرده و بهره ای نمی برد چنان چه تنها شهادت به لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ بدون شهادت به رسالت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله کافی نیست خداوند هر پیامبری علیهم السلام را مبعوث کرده مأمور به کار نیک و دادگری و اخلاق پسندیده و اعمال نیکو و خودداری از کار زشت پنهان و آشکار کرده. فواحش پنهان همان پذیرش ولایت پیشوایان ستمگر و فواحش آشکار. شاخه های این ولایت و پیروی است.

17- امام صادق علیه السلام- خداوند فرمان هر امام و وظیفه ای را که باید انجام دهد از آسمان فرو می فرستد و بر آن مهری نهاده! پس امام علیه السلام آن مهر را بر می دارد و بر آن چه در آن است رفتار می کند. ای گروه شیعه این هشدار است برای افرادی که خدا را می پرستند و بیان روشنگری است مؤمنان را و هر کسی را که خدای تعالی درباره ی او اراده خیر فرماید او را از افرادی قرار می دهد که امامان راهبر را تصدیق نماید و به آنان تسلیم گردد که خدای تعالی از کرامت خویش به آنان عطا فرموده و آنان را از میان برگزیدگان خویش به کرامت مخصوص فرموده و خلافت الهی بر همه ی خلق را فقط به آنان عطا فرموده نه به دیگران زیرا فرمانبرداری از آنان را فرمانبرداری از خود دانسته که فرموده است: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾؛ و فرموده است: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ﴾ رسول خدا نيز مردم را به امامانی که از ذرّیّه ی او بودند دعوت کرد امامانی که خداوند به فرمانبرداری از آنان امر فرموده بود و خلق را به آنان دلالت و ارشاد کرده بود و دعوت رسول خدا صلی الله علیه و آله آن جا بود که فرمود: «من دو چیز گرانب ها در میان شما به جای می گذارم: کتاب خدا است و عترت من که اهل بیت علیهم السلام من هستند. ریسمانی هستند که میان شما و خدای تعالی کشیده شده است تا دست بر این ریسمان دارید هرگز گمراه نخواهید شد».

ص: 329

18- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن أَبي يَعْفُورٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُور إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ مُتَوَحِّدُ بِالْوَحْدَانِيَّةِ مُتَفَرِّدُ بِأَمْرِهِ فَخَلَقَ خَلْقاً فَفَرَّدَهُمْ لِذَلِكَ الْأَمْرِ فَنَحْنُ هُمْ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فَنَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ وَ شُهَدَاؤُهُ فِي خَلْقِهِ وَ أَمَنَاؤُهُ وَ خُزَانُهُ عَلَى عِلْمِهِ وَ الدَّاعُونَ إِلَى سَبِيلِهِ وَ الْقَائِمُونَ بِذَلِكَ فَمَنْ أَطَاعَنَا فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ﴾. (1)

19- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿قَالَ النَّبِي صلی الله علیه و آله فِي مِفْتَاحِ الْوَصِيَّةِ يَا عَلِىُ علیه السلام مَنْ شَاقَّكَ مِنْ نِسَائِي وَ أَصْحَابِي فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ يَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَالَّذِي تَقُولُ وَ اللهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وكيلاً﴾ ﴿81﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَولُهُ عَزَّوَجَلَّ يَحكِى قَولَ المُنَافِقِينَ فَقَالَ وَ يَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ أى يُبَدِّلُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللهِ وَ كَفَى بِالله وَكِيلًا﴾. (3)

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنِ الْكَاظِمِ عَنْ أَبِيهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فِي وَصِيَّتِهِ لِعَلِيًّ علیه السلام وَ النَّاسِ حُضُورٌ حَوْلَهُ أَمَا وَ اللَّهِ يَا عَلِىُّ علیه السلام لَيَرْجِعَنَّ أَكْثَر هَؤُلَاءِ كُفَّاراً يَضْرِبُ بَعْضُهُمْ رِقَابَ بَعْضٍ وَ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ أَنْ تَرَى ذَلِكَ إِلَّا أَنْ يَغِيبَ عَنْكَ شَخْصِي وَ قَالَ فِي مِفْتَاحِ الْوَصِيَّةِ يَا عَلِى علیه السلام مَنْ شَاقَّكَ مِنْ نِسَائِي وَ أَصْحَابِي فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ أَنَا مِنْهُمْ بَرِيءٌ فَابْرَا مِنْهُمْ فَقَالَ عَلِىُّ علیه السلام نَعَمْ قَدْ فَعَلْتُ فَقَالَ اللَّهُمَّ فَاشْهَدْ يَا عَلِيُّ علیه السلام إِنَّ الْقَوْمِ يَأْتَمِرُونَ بَعْدِي يَظْلِمُونَ وَ يُبَيِّتُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ مَنْ بَيْتَ عَلَى ذَلِكَ فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اختلافاً كثيراً﴾ ﴿82﴾

ص: 330


1- بحار الأنوار، ج26، ص247
2- بحار الأنوار، ج22، ص487
3- تفسیر القمی، ج1، ص145/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج22، ص487

18- امام صادق علیه السلام- عبد الله بن ابی یعفور گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: خداوند تبارک و تعالی یکتای بی همتا است در یکتایی بی نظیر است در مخلوقاتش افرادی را آفرید و آن ها را برای این رهبری جدا نمود ما همان مخلوق ممتاز هستیم. ای پسر ابی یعفور ما حجّت های خدا میان مردم و شهدای او در میان خلق و امنای او و خزینه داران علم و دعوت کنندگان راه او و بپا دارندگان این راه هستیم هر که از ما اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است.

19- پیامبر صلی الله علیه و آله- پیامبر صلی الله علیه و آله در آغاز وصیّتش به علی علیه السلام فرمود: «ای علی علیه السلام هر کس از زنان و اصحابم که با تو به ستیز و دشمنی برخیزد از امر من سرپیچیده و هر کس از امر من سرپیچی کند خدا را معصیت کرده است.

* [آن ها در حضور تو] می گویند: «فرمانبرداریم»؛ امّا هنگامی که از نزد تو بیرون می روند، جمعی از آنان برخلاف گفته های تو، جلسات شبانه تشکیل می دهند؛ آن چه را در این جلسات می گویند، خداوند می نویسد. اعتنایی به آن ها نکن؛ [و از نقشه های آنان وحشت نداشته باش]؛ و بر خدا توکّل کن؛ کافی است که او یار و مدافع تو باشد. ﴿81﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- این آیه کلام منافقین را بیان می کند که می گفتند: ﴿وَ يَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ﴾یعنی خداوند آن چیزی را که منافقان آن را تغییر می دهند، ثبت می کند. فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- امام کاظم علیه السلام از پدرش روایت می کند: پیامبر صلی الله علیه و آله در وصیّت خود به امام علی علیه السلام در حالی که مردم نیز نزد آنان حاضر بودند. «فرمود: به خدا قسم ای علی! بیش تر این مردم کافر می شوند و گردن یکدیگر را می زنند، فقط کافی است من از میان شما بروم تا این اتّفاق بیفتد». پیامبر صلی الله علیه و آله در آغاز وصیّت خود چنین فرمود: «ای علی! هر کس از زنان و صحابه ی من که با تو مخالفت کند از من نافرمانی کرده و هر کس از من نافرمانی کند از خدا نافرمانی کرده است. من از آن ها بیزارم، تو هم از آن ها بیزار باش». علی علیه السلام فرمود: «بله این کار را می کنم». پس فرمود: «خدایا گواه باش. ای علی! این گروه بعد از من دسیسه می کنند و ظلم و ستم می نمایند و شبانه بر آن تدبیری می اندیشند و هر کس شبانه تدبیر کند - با آن ها دسیسه می کند - من از او بیزارم و در مورد آن ها این آیه نازل شده است: ﴿بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ﴾.

* آیا درباره ی قرآن نمی اندیشند؟! در حالی که اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می یافتند. ﴿82﴾

ص: 331

1- الصّادق علیه السلام- ﴿أَنَّ الْمَعْنَى أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ فَيُقْضُوا بِمَا عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَقِّ، وَ تَنْكِيرُ الْقُلُوبِ لِإِرَادَةِ قُلُوبِ هَؤُلَاءِ وَ مَنْ كَانَ مِثْلَهُمْ مِنْ غَيْرِهِمْ﴾. (1)

2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمِ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمْ فِيهَا بِرَأيهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلَافِ قَوْلِهِ ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدُأَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ صلی الله علیه و آله عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ ما فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ وَ فِيهِ تِبْيَانُ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِذا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لا َبَّعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَليلاً﴾ ﴿83﴾

باب 1: ﴿وَ إِذا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَدَاعُوا بِهِ﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ عَيَّرَ أَقْوَاماً بِالْإِذَاعَةِ فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ فَإِيَّاكُمْ وَ الْإِذَاعَةَ﴾. (3)

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْأَحْوَل قَالَ: قَالَ لِي الصَّادِقُ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ قَدْ غَيَّرَ أَقْوَاماً فِي الْقُرْآنِ بِالْإِذَاعَةِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيْنَ قَالَ قَالَ قَوْلُهُ وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ثُمَّ قَالَ الْمُذِيعُ عَلَيْنَا سِرَّنَا كَالشَّاهِرِ بِسَيْفِهِ عَلَيْنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ بِمَكْنُونِ عِلْمِنَا فَدَفَنَهُ تَحْتَ قَدَمَيْهِ يَا ابْنَ النُّعْمَانِ إِنِّي لَأَحَدَّثُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ بِحَدِيثٍ فَيَتَحَدَّتْ بِهِ عَنِّى فَأَسْتَحِلُّ بِذَلِكَ لَعَنْتَهُ وَ الْبَرَاءَةَ مِنْهُ فَإِنَّ أَبِي كَانَ يَقُولُ وَ أَيُّ شَيْءٍ أَقَرُّ لِلْعَيْنِ مِنَ التَّقِيَّةِ إِنَّ

ص: 332


1- بحار الأنوار، ج29، ص305
2- نهج البلاغة، ص61
3- الکافی، ج2، ص369/ بحار الأنوار، ج2، ص75/ تفسير العياشي، ج1، ص259/ المحاسن، ج1، ص256/ مشكاة الأنوار، ص42/ وسائل الشيعة، ج16 ، ص249/ مستدرک الوسائل، ج12، ص295/ تفسير البرهان

1- امام صادق علیه السلام- منظور آیه این است که أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ تا حقّی که خدا برگردنشان نهاده بشناسند و به آن عمل کنند و اگر در آیه، کلمه ی قُلُوبِ به صورت نکره استعمال شده است به دلیل آن است که اشاره کند که منظور، قلب های آنان و هر کس شبیه آنان باشد، است.

2- امام علی علیه السلام- [امام در ردّ قضاوت قاضیان دست نشانده حکومت ظالمان فرمود:] گاهی یک دعوا نزد یکی از قاضی ها مطرح می شود و قاضی به رأی خود حکم می کند، پس از آن عین این جریان نزد قاضی دیگری عنوان می گردد، او درست برخلاف اوّلی رأی می دهد. سپس همه نزد پیشوایشان که آنان را به قضا و داوری منصوب داشته گرد می آیند، او رأی همه را تصدیق می کند، و فتوای همگان را درست می شمارد! در صورتی که خدای آنان یکی، پیغمبرشان یکی و کتابشان یکی است!. آیا خداوند متعال آنان را به پراکندگی و اختلاف فرمان داده و آنان اطاعتش کرده اند؟ و یا آنان را از اختلاف نهی فرموده ولی آن ها معصیتش نموده اند؟ یا این که خدا دین ناقصی نازل کرده و در تکمیل آن از آنان استمداد جسته است؟ و یا ایشان شریک خدا هستند که حقّ دارند بگویند و بر خدا لازم است رضایت دهد؟ و یا این که خداوند دین را کامل نازل کرده امّا پیغمبر صلی الله علیه و آله در تبلیغ و ادای آن کوتاهی ورزیده؟ با این که خداوند می فرماید: ما در این کتاب هیچ

چیزی را فروگذار نکرده ایم. (انعام/38). و نیز می فرماید: در قرآن بیان همه چیز آمده است. و یادآور شده است که آیات قرآن یکدیگر را تصدیق می کنند و اختلافی در آن وجود ندارد چنان که می فرماید: ﴿وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً﴾.

* و هنگامی که خبری امیدبخش یا نگران کننده به آن ها برسد، [بدون تحقیق]، آن را شایع می سازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایانشان باز گردانند، کسانی که قدرت تشخیص کافی دارند، از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد. [و به آن ها اطّلاع خواهند داد] و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، همگی، جز عدّه ی کمی، از شیطان پیروی می کردید [و گمراه می شدید]. ﴿83﴾

بخش 1: و هنگامی که خبری امیدبخش یا نگران کننده به آن ها برسد، [بدون تحقیق]، آن را شایع می سازند.

1-1- امام صادق علیه السلام- خداوند عزّوجلّ در این آیه، اقوامی را به سبب افشا کردن، سرزنش کرده ﴿وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ﴾ یعنی شما را از افشاسازی برحذر می دارم.

2-1- امام باقر علیه السلام- محمّد بن نعمان احول گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «خداوند گروهی را در قرآن به خاطر افشاگری سرزنش نموده است». عرض کردم: «فدایت شوم در کجا»؟ فرمود: «این آیه: ﴿وَ إِذا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ». سپس فرمود: «کسی که اسرار ما را فاش نماید مانند شخصی است که با شمشیر به جنگ ما پرداخته است. خداوند رحمت کند بنده ای را که از علم پنهان ما استفاده کند و آن را زیر پایش دفن نماید. پسر نعمان، من برای یکی از شماها حدیثی [از اسرار] نقل می کنم. او آن حدیث را از قول من نقل می کند [و فاش می کند] با همین کار سزاوار لعنت من و بیزار

ص: 333

التَّقِيَّةَ جُنَّةُ الْمُؤْمِنِ وَ لَوْلَا التَّقِيَّةُ مَا عُبدَ اللَّهُ وَ قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ ... يَا ابْنَ النُّعْمَانِ إِنَّ الْمُذِيعَ لَيْسَ كَقَاتِلِنَا بِسَيْفِهِ بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْراً يَا ابْنَ النُّعْمَانِ إِنَّ الْعَالِمَ لَا يَقْدِرُ أَنْ يُخْبِرَكَ بِكُلِّ مَا يَعْلَمُ لِأَنَّهُ سِرُّ اللَّهِ الَّذِي أَسَرَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ وَ أسَرَّهُ جَبْرَئِيلُ إِلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله إِلَى عَلِىًّ علیه السلام وَ أَسَرَّهُ عَلِىُّ علیه السلام إِلَى الْحَسَنِ وَ أَسَرَّهُ الْحَسَنُ علیه السلام الْحُسَيْنِ وَ أَسَرَّهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام إِلَى عَلِيًّ وَ أَسَرَّهُ عَلِىُّ علیه السلام إِلَى مُحَمَّدٍ وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله إِلَى مَنْ أَسَرَّهُ صلی الله علیه و آله فَلَا تَعْجَلُوا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَرُبَ هَذَا الْأَمْرُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَأَذَعْتُمُوهُ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ وَ اللَّهِ مَا لَكُمْ سِرُّ إِلَّا وَعَدُوكُمْ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكُمْ يَا ابْنَ النُّعْمَانِ ابْقَ عَلَى نَفْسِكَ فَقَدْ عَصَيْتَنِي لَا تُذِعْ سِرَى فَإِنَّ الْمُغِيرَةَ بْنَ سَعْدٍ كَذَبَ عَلَى أَبِي وَ أَذَاعَ سِرَّهُ فَأَذَاقَهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِيدِ وَ إِنَّ أَبَا الْخَطَّابِ كَذَبَ عَلِىَّ وَ أَذَاعَ سِرَّى فَأَذَاقَهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِيدِ وَ مَنْ كَتَمَ أَمْرِنَا زَيَّنَهُ اللَّهُ بِهِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعْطَاهُ حَظَّهُ وَ وَقَاهُ حَرَّ الْحَدِيدِ وَ ضِيقَ الْمَحَابِسِ إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ قُحِطُوا حَتَّى هَلَكَتِ الْمَوَاشِي وَ النَّسْلُ فَدَعَا اللَّهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ علیه السلام فَقَالَ يَا مُوسَى علیه السلام إِنَّهُمْ أَظْهَرُوا الزَّنَى وَ الرِّبَا وَ عَمَرُوا الْكَنَائِسَ وَ أَضَاعُوا الزَّكَاةَ فَقَالَ إِلَهِي تَحَنَّنْ بِرَحْمَتِكَ عَلَيْهِمْ فَإِنَّهُمْ لَا يَعْقِلُونَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ إِنِّي مُرْسِلْ قَطْرِ السَّمَاءِ وَ مُخْتَبِرُهُمْ بَعْدَ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَأَذَاعُوا ذَلِكَ وَ أَفْشَوْهُ فَحَبَسَ عَنْهُمْ الْقَطْرَ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ أَنْتُمْ قَدْ قَرُبَ أَمْرُكُمْ فَأَذَعْتُمُوهُ فِي مَجَالِسِكُمْ إِلَى أَنْ قَالَ وَ مَنِ اسْتَفْتَحَ نَهَارَهُ بِإِذَاعَةِ سِرِّنَا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ حَرَّ الْحَدِيدِ وَ ضِيقَ الْمَحَابِسِ﴾. (1)

باب 2: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُول وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾

اشاره

1-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام﴾. (2)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ مَنْ هُمْ قَالَ نَحْنُ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ بِالرَّدَّ إِلَيْنَا﴾. (3)

ص: 334


1- بحار الأنوار، ج75، ص286/ تحف العقول، ص307/ مستدرک الوسائل، ج12، ص289
2- بحار الأنوار، ج23، ص295/ دعائم الإسلام، ج1، ص24/ تفسیر العیاشی، ج1، ص260/ وسائل الشيعة، ج27، ص200/ تفسير البرهان
3- دعائم الإسلام، ج1، ص27/ مستدرک الوسائل، ج17، ص271/ إرشاد القلوب، ج2، ص298

شدنم از او می گردد»، پدرم می فرمود: «چه چیز بیش تر از تقیّه موجب خوشحالی است، تقیّه سپر بلای مؤمن است اگر تقیّه نبود خدا پرستش نمی شد. و در این آیه خداوند می فرماید: نباید مؤمنان، کافران را به جای مؤمنان به دوستی برگزینند. پس هر که چنین کند او را با خدا رابطه ای نیست. مگر این که از آن ها بیمناک باشید. (آل عمران/28). پسر نعمان، افشاگر اسرار ما شبیه کسی نیست که با ما به وسیله ی شمشیر پیکار می کند بلکه گناهش از او بیش تر است بلکه گناهش بیش تر بلکه گناهش بیش تر است [سه مرتبه تکرار فرمود]. پسر نعمان هر کس به زیان ما حدیثی را نقل کند او از کسانی است که با ما عمداً به جنگ پرداخته نه اشتباهاً. پسر نعمان! عالم نمی تواند آن چه می داند به تو بگوید زیرا آن اسرار خدا است که به جبرئیل سپرده اند و او به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و آن جناب به علی علیه السلام و على علیه السلام به امام حسن علیه السلام و ایشان به حضرت حسین علیه السلام و آن جناب به علیّ بن الحسین علیه السلام و ایشان به محمّد بن علی علیه السلام و آن جناب به کسی که باید سپرده، مبادا عجله کنید! به خدا قسم این امر سه مرتبه نزدیک شد امّا افشا کردید و خداوند آن را تأخیر انداخت، خدا را سوگند یاد می کنم که شما اسراری ندارید مگر این که دشمن شما بهتر از آن اطّلاع دارد. پسر نعمان، جان خود را حفظ کن مخالفت با من نکن و سرّم را فاش نگردان مغیره بن سعید به پدرم دروغ بست و سرّش را فاش کرد خداوند او را مبتلا به حرارت آهن کرد [و مرد] و ابوالخطاب به من دروغ بست و سرم را فاش کرد مبتلا به حرارت آهن شد، هر که امر ما را کتمان بنماید خداوند او را در دنیا و آخرت می آراید و پاداشش را می دهد و او را از گرفتار شدن به حرارت آهن و زندان های تنگ نگه می دارد. بنی اسرائیل دچار قحطی شد تا حدّی که چهار پایانشان هلاک شدند و نسلشان در خطر نابودی بود. موسی بن عمران علیه السلام [برای حلّ این مشکل] به درگاه خدا دعا نمود و خداوند به او وحی فرمود که ای موسی علیه السلام! آن ها زنا و ربا را آشکارا انجام می دهند و کنشت ها (معابد یهود) را [با تجمّل] می سازند [ولی در آن عبادتی نمی شود] و زکات را نابود کردند [به خاطر این گناهان دچار عذاب شدند]. موسی علیه السلام گفت: «خدایا تو به رحمت خودت بر آن ها لطف کن که آن ها نمی فهمند [و چنین می کنند]». خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که من از آسمان باران نازل می کنم ولی بعد از چهل روز آن ها باید باخبر شوند. امّا مردم این خبر را فاش کردند لذا چهل سال از باران محروم شدند. امر فرج شما نیز نزدیک شده بود که آن را در مجالس خود فاش کردید. هر کس روز خود را با افشای سر ما آغاز کند، خداوند حرارت آهن و زندان های تنگ را بر او مسلّط می کند.

بخش 2: در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایانشان باز گردانند، کسانی که قدرت تشخیص کافی دارند، از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد.

1-2- امام باقر علیه السلام- عبدالله بن عجلان نقل می کند: امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ﴾ فرمود: «مقصود، ائمّه علیهم السلام هستند».

2-2- امام صادق علیه السلام- در مورد كلام خدا: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُول وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ﴾ پرسیدند: «آنان (اولی الامر) چه کسانی هستند»؟ فرمود: «ما صاحبان امر هستیم که خداوند امر کرده امور و اخبار به ما بازگشت شود [و صدق و کذب آنان و وجوه آن از ما پرسیده شود].

ص: 335

3-2- الباقر علیه السلام- ﴿لِعِلْمِهِ فِي أَى وَجْهٍ يَذْكُرُهُ أَوْ يَذْكُرُونَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ يَسْتَخْرِجُونَ تَدْبِيرَهُ بِعَقْلِهِمُ الْمُؤَيَّدِ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ أَصْلُ الْإِسْتِنْبَاطِ إِخْرَاجُ النَّبَطِ وَ هُوَ الْمَاءُ يَخْرُجُ مِنْ أَوَّلِ الْبِئْرِ أَوَّلَ مَا يُحْفَرُ﴾. (1)

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله أَسْلَمَ لَهُ الْعَقِبُ مِنَ الْمُسْتَحْفِظِينَ وَ كَذَّبَهُ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَ دَعَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِه ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ عَلَيْهِ أَنْ أَعْلِنُ فَضْلَ وَصِيَّكَ ... فَأَعْلِمْهُمْ فَضْلَهُ عَلَانِيَةً ... فَوَقَعَتِ الْحُجَّةُ بِقَوْلِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله وَ بِالْكِتَابِ الَّذِي يَقْرَأَهُ النَّاسُ فَلَمْ يَزَلْ يُلْقِي فَضْلَ أَهْلِ بَيْتِهِ بِالْكَلَامِ وَ يُبَيِّنُ لَهُمْ بِالْقُرْآنِ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ قَالَ عَزَّ ذِكْرُهُ ... . أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُول وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ فَرَدَّ الْأَمْرَ أَمْرَ النَّاسِ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمُ الَّذِينَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ وَ بِالرَّدُّ إِلَيْهِم﴾. (2)

5-2- الرّضا علیه السلام- ﴿أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ سَنَحَ لَهُمْ شَيْطَانُ اعْتَرَّهُمْ بِالشَّبْهَةِ وَ لَبَّسَ عَلَيْهِمْ أَمْرَ دِينِهِمْ وَ ذَلِكَ لَمَّا ظَهَرَتْ فِرْيَتُهُمْ وَ اتَّفَقَتْ كَلِمَتُهُمْ وَ نَقَمُوا عَلَى عَالِمِهِمْ وَ أَرَادُوا الْهُدَى مِنْ تِلْقَاءِ أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا لِمَ وَ مَنْ وَ كَيْفَ فَأَتَاهُمُ الْهُلْكَ مِنْ مَأْمَنِ احْتِيَاطِهِمْ وَ ذَلِكَ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ مَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ وَ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ لَهُمْ وَ لَا عَلَيْهِمْ بَلْ كَانَ الْفَرْضُ عَلَيْهِمْ وَ الْوَاجِبْ لَهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْوُقُوفَ عِنْدَ التَّحَيُّرِ وَ رَدَّ مَا جَهِلُوهُ مِنْ ذَلِكَ إِلَى عَالِمِه وَ مُسْتَنْبِطِه لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ يَعْنِي آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ هُمُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَ مِنَ الْقُرْآنِ وَ يَعْرِفُونَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ هُمُ الْحُجَّةُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ﴾. (3)

6-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِلْعِلْمِ أَهْلًا وَ فَرَضَ عَلَى الْعِبَادِ طَاعَتَهُمْ بِقَوْلِهِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ بِقَوْلِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ بِقَوْلِهِ اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ وَ بِقَوْلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ بِقَوْلِهِ وَ أَتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها﴾. (4)

ص: 336


1- تفسير بحر العرفان، ج4، ص344
2- الکافی، ج1، ص295/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج23، ص295/ تفسير العياشي، ج1، ص260/ وسائل الشيعة، ج27، ص171/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج90، ص110/ الاحتجاج، ج1، ص248/ وسائل الشيعة، ج27، ص74

3-2- امام باقر علیه السلام- یعنی هر وجه و حالت مطلبی را که ذکر شود یا آنان ذکر کنند را می دانند، کسانی که آن را استنباط می کنند و با عقلشان که توسّط روح القدس (جبرئیل علیه السلام) تأیید شده، تدبیر امور را درک می کنند و منظور از استنباط، استخراج «نبط» است و نبط به اوّلین آبی می گویند که هنگام حفر چاه مشاهده می شود.

4-2- امام صادق علیه السلام- چون خدای عزّوجلّ محمّد صلی الله علیه و آله را مبعوث کرد، مستحفظین گذشته [که به کتب قبلی ایمان صحیح داشتند] به او اسلام آوردند ولی بنی اسرائیل او را تکذیب نمودند، او به سوی خدای عزّوجلّ دعوت کرد و در راهش جهاد نمود تا آن که خداوند به او امر فرستاد که فضیلت وصیّ خود را آشکار کن... پیغمبر صلی الله علیه و آله هم [در روز غدیر] فضیلت علی علیه السلام را آشکارا اعلام کرد... حجّت نسبت به امامت علی علیه السلام هم به قول پیغمبر صلی الله علیه و آله هم به قرآنی که مردم می خوانند تمام شد و پیاپی فضل خاندانش را در ضمن سخن به مردم می فهمانید و با قرآن هم بیان می داشت. ای اهل بیت، خدا می خواهد پلیدی را از شما دور کند و شما را پاک دارد. (احزاب/33) و فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾؛ و نیز فرمود: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ﴾ به خدا ﴿وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾. پس رجوع هر کار که کار مردم باشد به اولی الأمر آن ها شده که دستور اطاعت و مراجعه به آن ها داده شده است.

5-2- امام رضا علیه السلام- این ها چیزی به نظرشان رسید و شیطان آن ها را به شبهه افکند و در راه دین به اشتباه افتادند. این به واسطه ی افترائی بود که زدند و گرد هم آمده و امام علیه السلام خود را ندیده گرفته و می خواستند خودشان، خودشان را هدایت کنند [و امام را رها کنند]. لذا گفتند: «به چه دلیل حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از دنیا رفته، امام بعد از او کیست و به چه دلیل می گوید رضا امام است»؟ این احتیاطی که کردند موجب هلاکت آن ها شد و به دست خود گرفتار شدند خدا به احدی ستم روا نمی دارد. (فصلت/46). این پرسش ها به آن ها ربطی نداشت بلکه بر آن ها لازم بود که در هنگام تحیّر و آن چه نمی دانند به کسی که عالم و دارای قدرت استنباط است مراجعه نمایند. زیرا خداوند در قرآن می فرماید: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُول وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾ منظور آل محمّد علیهم السلام است آن ها هستند که علم قرآن را دارند و حلال و حرام را تشخیص می دهند و ایشان حجّت خدا بر مردم هستند».

6-2- امام علی علیه السلام- خداوند در این آیه برای علم اهلی را برگزید و اطاعت آن را بر همه واجب کرد: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ و آيه: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾. از خدا بترسید و با راستگویان باشید. (توبه/119) و در حالی که تأویل آن را جز خدای نمی داند. و آنان که قدم در دانش استوار کرده اند. (آل عمران/7) و از درها به خانه ها در آیید. (بقره/189).

ص: 337

7-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَمَرَ مَنْ أَمَرَ مِنْ أَصْحَابِهِ بِالسَّلَامِ عَلَيَّ فِي حَيَاتِهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَكُنْتُ أَوَكَّدَ أَنْ أَكُونَ كَذَلِكَ بَعْدَ وَفَاتِهِ ... وَ لَقَدْ طَالَ يَا ابْنَ عَبَّاسِ رحمة الله فِكْرِي وَ هَمِّى وَ تَجَرُّعِي غُصَّةٌ بَعْدَ غُصَّةٍ لِأَمْرٍ أَوْ قَوْمٍ عَلَى مَعَاصِي اللَّهِ وَ حَاجَتُهُمْ إِلَيَّ فِي حُكْمِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ حَتَّى إِذَا أَتَاهُمْ مِنَ الدُّنْيَا أَظْهَرُوا الْغِنَى عَنِّى، كَأَنْ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ. وَ لَقَدْ عَلِمُوا أَنَّهُمُ احْتَاجُوا إِلَيَّ وَ لَقَدْ غَنِيتُ عَنْهُمْ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾. (1)

8-2- الهادي علیه السلام- ﴿قَالَ فَتْحُ بْنُ يَزِيدَ الْجُرْجَانِيُ ضَمَّنِي وَ أَبَا الْحَسَن علیه السلام الطَّرِيقُ مُنْصَرَفِي مِنْ مَكَّةَ إِلَى خُرَاسَانَ وَ هُوَ صَائِرُ إِلَى الْعِرَاقِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ يَقُول: ... بَل كَيْفَ يُوصَفُ بِكُنْهِهِ مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ قَرْنَهُ الْجَلِيلُ بِاسْمِهِ وَ شَرِكَهُ فِى عَطَائِهِ وَ أَوْجَبَ لِمَنْ أَطَاعَهُ جَزَاءَ طَاعَتِهِ إِذْ يَقُولُ وَ مَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ قَالَ يَحْكِي قَوْلَ مَنْ تَرَكَ طَاعَتَهُ وَ هُوَ يُعَذِّبُهُ بَيْنَ أَطْبَاقِ نِيرَانِهَا وَ سَرَابِيلَ قَطِرَانِهَا يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا أَمْ كَيْفَ يُوصَفَ بِكُنْهِهِ مَنْ قَرَنَ الْجَلِيلُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله حَيْثُ قَالَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ قَالَ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ يَا فَتْحُ كَمَا لَا يُوصَفُ الْجَلِيل جَلَّ جَلَالَهُ وَ الرَّسُولُ صلی الله علیه و آله وَ الْخَلِيلُ وَ وَلَدُ الْبَتُولِ فَكَذَلِكَ لَا يُوصَفُ الْمُؤْمِنُ الْمُسَلِّمُ لِأَمْرِنَا﴾. (2)

9-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿وَ قَدْ كَانَتْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سُنَنٌ فِى الْمُشْرِكِينَ وَ مِنَّا بَعْدَهُ سُنَنٌ قَدْ جَرَتْ بِهَا سُنَنٌ وَ أَمْثَالُ فِي الظَّالِمِينَ وَ مَنْ تَوَجَّهَ قِبْلَتَنَا وَ تُسَمَّى بِدِينِنَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا وَ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَا تَبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ الْأَخْذُ بِمُحْكَم كِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الْأَخْذُ بسُنَّتِهِ الْجَامِعَة غَيْرِ الْمُتَفَرِّقَةِ وَ نَحْنُ أَهْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الَّذِينَ نَسْتَنْبِطُ الْمُحْكَمَ مِنْ كِتَابِهِ وَ نُمَيَّزُ الْمُتَشَابِهَ مِنْهُ وَ نَعْرِفُ النَّاسِخَ مِمَّا نَسَخَ اللَّهُ وَ وَضَعَ إِصْرَهُ فَسِرْ فِي عَدُوِّكَ بِمِثْلِ مَا شَاهَدْتَ مِنَّا

ص: 338


1- بحار الأنوار، ج29، ص549/ اليقين، ص321
2- بحار الأنوار، ج50، ص177/ کشف الغمة، ج2، ص386

7-2- امام علی علیه السلام- از امام باقر علیه السلام روایت است: امام علی علیه السلام [خطاب] به ابن عبّاس رحمة الله فرمود: ... رسول خدا صلی الله علیه و آله در دوران حیات خویش به یاران خویش دستور داده بود که بر من به عنوان امیرالمؤمنین سلام دهند و من پس از وفاتش تأکید داشتم که چنین باشم... ابن عباس! فکر و نگرانی و اندوه و غصه خوردن پی در پی من به خاطر امر یا قومی که مشغول گناه هستند و نسبت به امور حلال و حرام نیازمند من هستند، به طول انجامید، و چون دنیا به آن ها اقبال کند، از من اظهار بی نیازی می کنند؛ مثل این که این سخن خداوند را نشنیده اند که می فرماید: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾، و آن ها می دانستند که به من احتیاج دارند و من از آن ها بی نیاز بودم أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُها.

8-2- امام هادی علیه السلام- فتح بن یزید گرگانی گفت: در بازگشت از مکّه به طرف خراسان در خدمت امام هادی علیه السلام بودم. ایشان عازم عراق بودند، در بین راه شنیدم می فرمود: ... حتّی نمی توانیم کنه و عظمت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را درک کنیم. خداوند محمّد صلی الله علیه و آله را هم ردیف اسم خود قرار داده و در بخشش و عطای خویش او را شریک کرده و برای کسی که از او اطاعت نموده پاداش مقرر و لازم کرده است زیرا می فرماید: آن ها فقط از این انتقام می گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود بی نیاز ساختند. (توبه/74) و از قول کسانی که پیروی از پیامبر را ترک کرده اند و در شراره های جهنّم در عذابند و پوششی از قطران جهنم دارند، می فرماید: ای کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم. (احزاب/66) چگونه می توان حقیقت و کنه ذات کسانی را شناخت، که خداوند اطاعت از آن ها را قرین و ردیف اطاعت پیامبر قرار داده است؛ در این آیه: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ و در آیه ی دیگر می فرماید: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ﴾ در این آیه نیز می فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى أَهْلِها﴾ و در آیه ی دیگر نیز می فرماید: اگر خود نمی دانید، از اهل کتاب بپرسید. (نحل/43) فرمود: «ای فتح! همان طوری که نمی توان خداوند عزیز و پیامبر بزرگوار و فرزندان فاطمه زهرا علیهم السلام را توصیف نمود، مؤمنی را که تسلیم دستور ما باشد را نیز نمی توان توصیف کرد».

9-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- رسول خدا صلی الله علیه و آله در برخورد با مشرکان روش هایی داشت و ما نیز بعد از او روش هایی مثل آن سنّت ها درباره ی ستمکاران داریم و هر کس به قبله ی ما رو آورد ما را پذیرفته و هم دین ما نامیده می شود و خداوند درباره ی گروهی که هدایتشان را دوست دارد، فرموده است: ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾ و فرموده است: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْ لا فَضْلُ الله عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَا تَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾. پس برگرداندن امور به خدا، همان عمل کردن به نصّ روشن کتاب است و برگرداندن امور به رسول صلی الله علیه و آله همان عمل به سنّت جامعه است که پراکندگی ندارد و ما آل رسول خدا صلی الله علیه و آله کسانی هستیم که محکمات قرآن را استنباط می کنیم و میان آیات محکم و متشابه آن فرق می گذاریم و آیات ناسخ از آیاتی که خدا نسخ فرموده و تکلیف را از آن برداشته می شناسیم. با دشمنت آنچنان رفتار کن که ما با

ص: 339

فِي مِثْلِهِمْ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ وَاتِرْ إِلَيْنَا الْكُتُبَ بِالْإِخْبَارِ بِكُلِّ حَدَثٍ يَأْتِكَ مِنَّا أَمْرُ عَامُّ وَ اللَّهُ المُسْتَعانُ﴾. (1)

10-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ بِأَبْعَدَ مِنْ قُلُوبِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ وَ فِي ذَلِكَ تَحَيَّرَ الْخَلَائِقُ أَجْمَعُونَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ بِتَعْمِيَتِهِ فِي ذَلِكَ أَنْ يَنْتَهُوا إِلَى بَابِهِ وَ صِرَاطِهِ وَ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَ يَنْتَهُوا فِي قَوْلِهِ إِلَى طَاعَةِ الْقُوَّامِ بِكِتَابِهِ وَ النَّاطِقِينَ عَنْ أَمْرِهِ وَ أَنْ يَسْتَنْبِطُوا مَا احْتَاجُوا إِلَيْهِ مِنْ ذَلِكَ عَنْهُمْ لَا عَنْ أَنْفُسِهِمْ ثُمَّ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ فَأَمَّا غَيْرُهُمْ فَلَيْسَ يُعْلَمُ ذَلِكَ أَبَداً وَ لَا يُوجَدُ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَا يَسْتَقِيمُ أَنْ يَكُونَ الْخَلْقُ كُلُّهُمْ وَ لَاةَ الْأَمْرِ إِذا لَا يَجِدُونَ مَنْ يَأْتَمِرُونَ عَلَيْهِ وَ لَا مَنْ يُبَلِّغُونَهُ أَمْرَ اللَّهِ وَ نَهْيَهُ فَجَعَلَ اللَّهُ الْوُلَاةَ خَوَاصَّ لِيَقْتَدِي بِهِمْ مَنْ لَمْ يَخْصُصْهُمْ بِذَلِكَ﴾. (2)

11-2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ كَانَ مُوسَى علیه السلام يَظُنُّ أَنَّ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ الَّتِي يَحْتَاجُ إِلَيْهَا وَ جَمِيعَ الْعِلْمِ قَدْ كُتِبَ لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ كَمَا يَظُنُّ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ فُقَهَاءُ وَ عَلَمَاءُ وَ أَنَّهُمْ قَدْ أَثْبَتُوا [أُوتُوا] جَمِيعَ الْعِلْمِ وَ الْفِقْهِ فِي الدِّينِ مِمَّا يَحْتَاجُ هَذِهِ الْأُمَّةُ إِلَيْهِ وَ صَحَّ لَهُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِمُوهُ وَ لَفَظُوهُ وَ لَيْسَ كُلُّ عِلْمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِمُوهُ وَ لَا صَارَ إِلَيْهِمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَا عَرَفُوهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ الشَّيْءَ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْأَحْكَامِ يَرِدُ عَلَيْهِمْ فَيُسْأَلُونَ عَنْهُ وَ لَا يَكُونُ عِنْدَهُمْ فِيهِ أَثَرُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ يَسْتَحْيُونَ أَنْ يَنْسُبَهُمُ النَّاسُ إِلَى الْجَهْلِ وَ يَكْرَهُونَ أَنْ يُسْأَلُوا فَلَا يُجِيبُوا فَيَطْلُبَ النَّاسَ الْعِلْمَ مِنْ مَعْدِنِهِ فَلِذَلِكَ اسْتَعْمَلُوا الرَّأَىَ وَ الْقِيَاسَ فِي دِينِ اللَّهِ وَ تَرَكُوا الْآثَارَ وَ دَانُوا لِلَّهِ بِالْبَدَعِ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ فَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ [إِذَا] سُئِلُوا عَنْ شَيْءٍ مِن دِينِ اللَّهِ فَلَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ مِنْهُ أَثَرُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله رَدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ الَّذِينَ [الَّذِي] مَنَعَهُمْ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ مِنَّا الْعَدَاوَةُ وَ الْحَسَدُ لَنَا وَ لَا وَ اللَّهِ مَا حَسَدَ مُوسَى علیه السلام الْعَالِمَ وَ مُوسَى نَبِيُّ اللَّهِ علیه السلام لَمْ يَحْسُدُهُ كَمَا حَسَدَتْنَا هَذِهِ الْأُمَّةُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عِلْمَنَا وَ مَا وَرَثْنَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَمْ يَرْغَبُوا إِلَيْنَا فِي عِلْمِنَا كَمَا رَغِبَ مُوسَى علیه السلام إِلَى الْعَالِمِ﴾. (3)

ص: 340


1- بحار الأنوار، ج74، ص250/ تحف العقول، ص134
2- بحار الأنوار، ج89، ص100/ المحاسن، ج1، ص268/ وسائل الشيعة، ج27، ص190
3- بحار الأنوار، ج2، ص207/ تفسير البرهان

دشمنانمان رفتار می کنیم و به سوی ما نامه های گزارش ها را به هر خبر تازه ای که از طرف ما به تو فرمان همگانی می رسد، بفرست. خداست که یاری رسان است. (یوسف/18)

10-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «هیچ چیز چون فهم و تفسیر قرآن دورتر از اندیشه و فهم مردان نیست. در این موضوع همه ی مردم حیرت زده و سرگردانند مگر آنان که خدا بخواهد و دلیل این که خداوند قرآن را مبهم و دور از دسترس همگان قرار داده این است که مردم به باب و صراط او مراجعه کنند و او را عبادت کنند و در فهم سخنش به اطاعت و پیروی از مفسّران قرانش و گویندگان از جانب امرش بپردازند و در استنباط آن چه که از قرآن بدان نیاز دارند، به این مفسّران و گویندگان مراجعه کنند، نه آن که از پیش خود به تفسیر قرآن و استنباط از آن بپردازند. خداوند فرموده است: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾؛ و امّا غیر این مفسّران واقعی (اهل بیت علیهم السلام) هرگز نمی توانند به تفسیر و استنباط از قرآن بپردازند و دانستی که نظام اجتماع با این حالت که همه مردم صاحب امر و ولایت باشند، مستقیم نخواهد شد، زیرا در این صورت کسی را نخواهند یافت که از آنان اطاعت کنند و امر و نهی خداوند را به آنان ابلاغ کنند [چون همه خود والی و رهبر هستند!] به همین جهت خداوند والیان را گروهی خاص قرار داد تا عموم و باقی مردم به آنان اقتدا کنند».

11-2- امام صادق علیه السلام- موسی علیه السلام گمان می کرد تمامی مسائلی که در نبوّتش به آن نیاز دارد و تمامی علم مورد نیاز، در الواح برای او نگاشته شده است. همان گونه که مدّعی های علم و فقهچنین گمان می کنند؛ آنان تصوّر می کنند تمامی فقه و علم مورد نیاز این امّت در دین را دارا هستند و این علم را از رسول خدا صلی الله علیه و آله آموخته اند و حفظ کرده اند. حال آن که به تمام آن چه رسول خدا عالم بود، علم ندارند و از علم او اطّلاعی ندارند و او را نمی شناسند. هرگاه از حلال و حرام و احکام از آنان سؤال می شود، اگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی در آن باره، روایت نشده باشد، از این که مردم آنان را به جهل نسبت دهند، شرم دارند. و از این که نتوانند سؤالی را جواب دهند، اکراه دارند. این چنین است که مردم، علم را از غیر معدنش طلب می کنند. آنان نیز نظر و قیاس خود را در دین خدا وارد می کنند و کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله را رها می کنند و می خواهند با بدعت، کار خدا را انجام دهند؛ حال آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هرگونه بدعتی گمراهی است». اگر از آنان در مورد مسأله ای در دین خدا سؤال شود و از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد آن روایتی وجود نداشته باشد، آن را به خدا و رسولش صلی الله علیه و آله و اولی الامر ارجاع می دهند، کسانی که علم را از آل محمّد علیهم السلام آموخته اند، پاسخ آن را می دانستند. آن چیزی که آنان را از جستجوی علم در نزد ما باز می دارد، دشمنی و حسد ورزیدن نسبت به ماست. نه، به خدا سوگند که موسی علیه السلام نسبت به آن عالم (خضر علیه السلام)، حسد نورزید. موسی علیه السلام پیامبری است که به او وحی می شد و بدین سبب او را دید و خواستار کلام با او شد و از علم او آگاه شد، بلکه نزد او به علمش اقرار کرد و نسبت به او حسد نورزید، آن گونه که این امّت پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به علم ما و میراث ما از رسول خدا صلی الله علیه و آله حسادت ورزیدند و به دانش ما رغبت نداشتند؛ خلاف آن چه که موسی علیه السلام به آن عالم علاقمند شد».

ص: 341

12-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَالَ السَّائِلُ مَنْ هَؤُلَاءِ الْحُجَجُ قَالَ علیه السلام هُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ حَلَّ مَحَلَّهُ مِنْ أَصْفِيَاءِ اللَّهِ الَّذِينَ قَرْنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ فَرَضَ عَلَى الْعِبَادِ مِنْ طَاعَتِهِمْ مِثْلَ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْهِمْ مِنْهَا لِنَفْسِهِ وَ هُمْ وَ لَاةُ الْأَمْرِ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ فِيهِمْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَالَ فِيهِمْ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ قَالَ السَّائِلُ مَا ذَلِكَ الْأَمْرُ قَالَ عَلِىُّ علیه السلام الَّذِي تَنَزَّلُ بِهِ الْمَلَائِكَةُ فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي يُفَرِّقُ فِيهَا كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ مِنْ خَلْقٍ وَ رِزْقٍ وَ أَجَلٍ وَ عَمَلٍ وَ حَيَاةٍ وَ مَوْتٍ وَ عِلْمِ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمُعْجِزَاتِ الَّتِي لَا تُنْبَغِي إِلَّا لِلَّهِ وَ أَصْفِيَائِهِ وَ السَّفَرَةِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ﴾. (1)

13-2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُول وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ فَرَدَّ الْأَمْرَ أَمْرَ النَّاسِ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمُ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ وَ الرَّدَّ إِلَيْهِمْ﴾. (2)

14-2- الباقر علیه السلام- ﴿يَا جَابِرُ إِنَّ حَدِيثَ آل مُحَمَّدٍ علیهم السلام صَعْبُ مُسْتَصْعَبٌ ذَكْوَانُ أَجْرَدُ ذَعِرُ لَا يُؤْمِنُ وَ اللَّهِ بِهِ إِلَّا مَلَكُ مُقَرَّبُ أَوْ نَبِيُ مُرْسَلُ صلی الله علیه و آله أَوْ عَبْدُ مُؤْمِنٌ [قَدِ] امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ إِنَّمَا الشَّقِيُّ الذَّامُّ الْهَالِكُ مِنْكُمْ مَنْ تَرَكَ الْحَدِيثَ عَلَيْهِ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام فَعَرَفْتُمُوهُ وَ لَانَتْ [ولاية] لَهُ قُلُوبُكُمْ فَتَمَسَّكُوا بِهِ فَإِنَّهُ الْحَقُّ الْمُبِينُ وَ مَا تَقْلَ عَلَيْكُمْ فَلَمْ تُطِيقُوهُ [تُطِيعُوهُ] وَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ فَلَمْ تَحْمِلُوهُ فَرُدُّوا إِلَيْنَا فَإِنَّ الرَّادَّ عَلَيْنَا مُخْبَثُ أَ لَمْ تَسْمَعِ اللَّهَ يَقُولُ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُول وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾. (3)

15-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِيَجْعَلَ لِجَوَارِحِ الْإِنْسَانِ إِمَاماً فِي جَسَدِهِ يَنْفِي عَنْهَا الشُّكُوكَ وَ يُثْبَتُ لَهَا الْيَقِينَ وَ هُوَ الْقَلْبُ وَ يُهْمِلُ ذَلِكَ فِي الْحُجَج فَفَرَضَ عَلَى الْأُمَّةِ طَاعَةَ وُلَاةِ أَمْرِهِ الْقُوَّامِ بِدِينِهِ كَمَا فَرَضَ عَلَيْهِمْ طَاعَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ثُمَّ بَيَّنَ مَحَلَّ وُلَاةِ أَمْرِهِ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ بِتَأْوِيلِ كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ عَجَزَ كُلُّ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ عَنْ مَعْرِفَةِ تَأْوِيلِ كِتَابِهِ غَيْرَهُمْ لِأَنَّهُمْ هُمُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ الْمَأْمُونُونَ عَلَى تَأْوِيلِ التَّنْزِيلِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ

ص: 342


1- بحار الأنوار، ج90، ص118/ الاحتجاج، ج1، ص252
2- وسائل الشيعة، ج27، ص66
3- تفسیر فرات الكوفي، ص114

12-2- امام علی علیه السلام- شخصی پرسید: «حجّت های الهی چه کسانی هستند»؟ فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و برگزیدگان الهی که در جایگاه پیامبرند. همان برگزیدگانی که خداوند آن ها را همنشین و مقرون خود و رسول خود کرده و همان گونه که اطاعت خودش را بر مردم واجب کرده، اطاعت آنان را نیز بر مردم واجب کرده. آنان ولی امر هستند که خداوند در مورد آنان فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ و نیز فرمود: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُم﴾. پرسید: «آن امر کدام است»؟ امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: ««منظور از امر، همان چیزی است که ملائکه آن را نازل کردند، در همان شبی که هر امر و حکمی از جانب خدای حکیم بین مخلوقات تقسیم می شود. اموری مثل ایجاد و خلق و رزق و اجلّ و عمل و حیات و مرگ و علم به غیب آسمان ها و زمین و معجزات و آیاتی که هیچ احدی را سزاوار اطّلاع بر آن ها نیست مگر خدای تعالی و اصفیا و سفیران میان خدا و خلق خدا».

13-2- امام صادق علیه السلام- در سخن خداوند: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُول وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾، منظور از از «ردّ امر» آن است که مردم امور خود را از صاحبان ولایت و اولى الأمر خود بپرسند که خدا مردم را امر به اطاعت از آنان و رجوع مسائل به سمت آنان کرده است.

14-2- امام باقر علیه السلام- ای جابر! احادیث و کلمات اهل بیت پیامبر علیهم السلام، [از لحاظ درک و فهم] سخت و دشوار است کلام آن ها بسیار زیرکانه و لطیف و قاطع است، که به خدا قسم کسی بر این گفتارها ایمان نمی آورد، مگر ملائکه مقرّب درگاه خدا یا پیامبران مرسل یا بنده ی مؤمنی که خداوند قلبش را آزموده و ایمانش را تأیید کرده! و بدان که انسان شقی و مذموم و هلاک شده کسی است که گفتار آل رسول را رها کند [و به آن عامل نباشد]، هرگاه حدیثی از آل محمّد علیهم السلام به شما رسید که آن را شناختید [و فهمیدید که منسوب به اهل بیت علیهم السلام است] و دلتان نسبت به آن نرم و ملایم بود [و آن را می پسندیدید] آن را بپذیرید که احادیث ما، حقیقت آشکارند و آن حدیثی که به نظر شما سنگین آمد و تحمّل پذیرش آن را نداشتید و پذیرش آن بر شما گران می آمد و نمی پذیرید، آن را به ما ارجاع دهید که کسی که [مسائل خود را] به ما ارجاع دهد، [در برابر امر خدا] متواضع است، مگر نشنیده اید که خداوند می فرماید: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾.

15-2- امام علی علیه السلام- این طور نیست که خداوند در میان اعضا و جوارح آدمیان رهبر و امامی قرار دهد که شکّ و شبهه را از آن ها دور کند و برای آن ها یقین را ثابت نماید و آن امام، قلب آدمی می باشد، ولی در [قراردادن] حجّت ها [برای مردم] کوتاهی کند. پس طاعت والیان امر را که نگهبانان دین او هستند، همان گونه که طاعت رسول صلی الله علیه و آله را واجب کرده بود، بر مردم واجب کرد و فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾؛ بعد از این اولیاء امر را که از اهل علم هستند بیان کرد و مقام آن ها را روشن ساخت، و در کتاب خود فرمود: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾. از این جا معلوم است که مردم از تأویل کتاب عاجز می باشند و فقط صاحبان امر می توانند آن را استنباط کنند، زیرا آن ها راسخ در علم هستند،

ص: 343

ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ... وَ قَالَ سُبْحَانَهُ بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ طَلَبُ الْعِلْمِ أَفْضَلُ مِنَ الْعِبَادَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ وَ بِالْعِلْمِ اسْتَحَقُّوا عِنْدَ اللهِ اسْمَ الصِّدْقِ وَ سَمَّاهُمْ بِهِ صَادِقِينَ وَ فَرَضَ طَاعَتَهُمْ عَلَى جَمِيعِ الْعِبَادِ بِقَوْلِهِ یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾. (1)

16-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿كَتَبَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِلَى مُعَاوِيَة ... الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ نَحْنُ آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ أَمَرَ اللَّهُ سَائِرَ الْأُمَّةِ أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا بِهِ كُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبَّنا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبَابِ وَ أَنْ يُسَلِّمُوا إِلَيْنَا وَ يَرُدُّوا الْأَمْرَ إِلَيْنَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ هُمُ الَّذِينَ يُسْأَلُونَ عَنْهُ وَ يَطْلُبُونَهُ وَ لَعَمْرِي لَوْأَنَّ النَّاسِ حِينَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَلَّمُوا لَنَا وَ اتَّبَعُونَا وَ قَلَّدُونَا أُمُورَهُمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم﴾. (2)

باب 3: ﴿وَ لَوْ لا فَضْلُ الله عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لا تَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾

اشاره

1-3- الصّادق علیه السلام- ﴿حُمْرانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ قَالَ فَضْلُ اللَّهِ رَسُولُهُ صلی الله علیه و آله وَ رَحْمَتُهُ وَ لَايَةُ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام﴾. (3)

2-3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿الْفَضْلُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الرَّحْمَةُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ فَضْلُ الْأَوْصِيَاءِ﴾. (4)

3-3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فَضْلُ اللهَ مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله وَ رَحْمَتُهُ عَلِىُّ علیه السلام﴾. (5)

4-3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فَضْلُ الله عَلِىُّ علیه السلام وَ رَحْمَتُهُ فَاطِمَةُ علیها السلام﴾. (6)

5-3- الباقر علیه السلام- ﴿أَنَّ فَضْلَ اللَّهِ وَ رَحْمَتَهُ النَّبِيُّ وَ عَلِىُّ علیهما السلام﴾. (7)

6-3- الباقر علیه السلام- ﴿فَضْلُ اللهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ رَحْمَتُهُ على بن أبي طالب علیه السلام﴾. (8)

7-3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فَضْلُ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَ رَحْمَتُهُ الْقُرْآنُ﴾. (9)

8-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فَضْلُ اللَّهَ الْعِلْمُ بِتَأْوِيلِهِ وَ تَوْفِيقُهُ لِمُوَالاةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ علیهم السلام الطَّيِّبِينِ وَ مُعَادَاةُ أَعْدَائِهِمْ وَ كَيْفَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ خَيْراً مِمَّا يَجْمَعُونَ وَ هُوَ ثَمَنُ الْجَنَّةِ وَ يَسْتَحِقُّ بِهِ الْكَوْنُ بِحَضْرَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ علیهم السلام﴾. (10)

ص: 344


1- بحار الأنوار، ج66، ص80
2- بحار الأنوار، ج33، ص155
3- بحار الأنوار، ج24، ص60/ تفسیر العیاشی، ج1، ص260/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج24، ص61
5- بحار الأنوار، ج35، ص424/ المناقب، ج3، ص99/ تفسير العياشي، ج1، ص261/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج35، ص424/ المناقب، ج3، ص99
7- بحار الأنوار، ج35، ص426
8- بحار الأنوار، ج35، ص426/ تفسیر القمی، ج1، ص145/ تفسير البرهان
9- تفسير بحر العرفان، ج4، ص343
10- بحار الأنوار، ج24، ص65

و محلّ اطمینان در تاویل قرآن می باشند و در قرآن فرمود: در حالی که تأویل آن را جز خدای نمی داند. و آنان که قدم در دانش استوار کرده اند. (آل عمران/7) و در جای دیگر فرمود: بلکه قرآن آیاتی است روشن، که در سینه ی اهل دانش جای دارد. (عنکبوت/49). طلب علم و فضیلت از عبادت بهتر است و خداوند می فرماید: هر آینه از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند. (فاطر/28) خدا آن ها را راستگو نامیده و اطاعت آن ها را بر همه بندگان واجب کرده و فرموده: ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا بترسید و با راستگویان باشید. (توبه/119)».

16-2- امام علی علیه السلام- امام علی علیه السلام در نامه ای به معاویه نوشت... راسخان در علم، ما خاندان محمّد صلی الله علیه و آله هستیم و خداوند سایر امّت را فرموده که بگویند: «ما بدان ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار ماست. و جز خردمندان پند نمی گیرند. (آل عمران/7)». و امر کرده که آن را به ما واگذارند و دانش آن را به ما رد کنند؛ خداوند می فرماید: ﴿وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾ و اولى الأمر كسانی هستند که سؤالات از آنان پرسیده می شود و از آنان درخواست می شود. به جانم سوگند! اگر هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در گذشت، مردم خلافت را به ما واگذار می کردند و از ما پیروی می نمودند و امورشان را از ما تقلید می کردند، نعمت از هر سو بر آنان ارزانی می شد.

بخش 3: و اگر فضل و رحمت خدا نبود، جز اندکی، همگان از شیطان پیروی می کردید.

1-3- امام صادق علیه السلام- حمران نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ لَوْلَا فَضْلُ اللهُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ﴾ فرمود: «فضل خداوند، رسولش و رحمت خداوند، ولایت ائمّه علیهم السلام می باشد».

2-3- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از فَضْلُ در این آیه پیامبر صلی الله علیه و آله و رَحْمَةُ امیر المؤمنين علیه السلام و فضیلت اوصیاء و ائمّه علیهم السلام است.

3-3- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از فَضْلُ اللهِ حضرت رسول صلی الله علیه و آله و منظور از رَحْمَةُ علی علیه السلام است.

4-3- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از فَضْلُ اللهِ على علیه السلام و منظور از رَحْمَة فاطمه علیها السلام است.

5-3- امام باقر علیه السلام- منظور از از فَضْلُ اللهِ پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام است.

6-3- امام باقر علیه السلام- فَضْلُ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و رَحْمَةُ علیّ بن بی طالب علیه السلام است.

7-3- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از فَضْلُ اللهِ اسلام و منظور از رَحْمَةُ قرآن است.

8-3- پیامبر صلی الله علیه و آله- منظور از فَضْلُ اللهِ علم به تأویل [و تفسیر] آیات قرآن و توفیق یافتن [بندگان] به ابراز محبّت نسبت به محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش و ابراز دشمنی نسبت به دشمنان آنان است و چگونه این محبّت بهتر از هرچه آنان (مردم و محبّین پیامبر و اهل بیت علیهم السلام) جمع کرده اند، نباشد که اجر و بهای این محبّت، بهشت است و [دوستدار اهل بیت علیهم السلام] مستحقّ آن است که با محمّد و اهل بیت علیهم السلام او محشور شود.

ص: 345

9-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَا تَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّكَ لَتَسْأَلُ مِنْ كَلَامِ أَهْلِ الْقَدَرِ وَ مَا هُوَ مِنْ دِينِي وَ لَادِينِ آبَائِي وَ لَا وَجَدْتُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَقُولُ بِهِ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿فَقاتِل في سبيل الله لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ اللهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكيلاً﴾ ﴿84﴾

باب 1: ﴿لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَ حَرَّضِ الْمُؤْمِنِينَ﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله كَافَّةً إِلَى الْأَبْيَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ أَعْطَاهُ الْجِزْيَةَ وَ أَسْرَ الْمُشْرِكِينَ وَ فِدَاهُمْ ثُمَّ كُلَّفَ مَا لَمْ يُكَلَّفَ أَحَدُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ سَيْفَ مِنَ السَّمَاءِ فِي غَيْرِ غِمْدٍ وَ قِيلَ لَهُ فَقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ﴾. (2)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَيْمَانَ بْن خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِيهِ قَوْلَ النَّاسِ لِعَلِيًّ علیه السلام إِنْ كَانَ لَهُ حَقُّ فَمَا مَنَعَهُ أَنْ يَقُومَ بِهِ قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ لَمْ يُكَلِّفُ هَذَا إِلَّا إِنْسَاناً وَاحِداً رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ فَقَاتِل فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ فَلَيْسَ هَذَا إِلَّا لِلرَّسُولِ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ لِغَيْرِهِ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالِ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَلَمْ يَكُنْ يَوْمَئِذٍ فِئَةٌ يُعِينُونَهُ عَلَى أَمْرِهِ﴾. (3)

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه: إِنَّ اللَّهَ كَلَّفَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا لَمْ يُكَلِّفُهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ كَلَّفَهُ أَنْ يَخْرُجَ عَلَى النَّاسِ كُلِّهِمْ وَحْدَهُ بِنَفْسِهِ إِنْ لَمْ يَجِدْ فِئَةً تُقَاتِلْ مَعَهُ وَ لَمْ يُكَلِّفُ هَذَا أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ ثُمَّ تَنَا هَذِهِ الْآيَةَ فَقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ ثُمَّ قَالَ وَ جَعَلَ اللَّهُ أَنْ يَأْخُذَ لَهُ مَا أَخَذَ لِنَفْسِهِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ- أَمْثَالِها وَ جُعِلَتِ الصَّلَاةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِعَشْرِ حَسَنَاتٍ﴾. (4)

ص: 346


1- بحار الأنوار، ج5، ص56/ تفسیر العیاشی، ج1، ص261/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج2، ص17/ بحار الأنوار، ج16، ص330
3- بحار الأنوار، ج16، ص340/ تفسير العياشي، ج1، ص261/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج8، ص274/ بحار الأنوار، ج16، ص377/ تفسير البرهان/ تفسير البرهان

9-3- امام صادق علیه السلام- ابن مسکان از کسی که برایش روایت کرده از امام صادق علیه السلام می کند: درباره ی آیه: ﴿وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾ فرمود: «تو از نظر قدریّه [که قائل به جبر هستند] می پرسی، که آن دین من و پدرانم نیست و هیچ یک از اهل بيتم علیهم السلام قائل به آن نیست».

* در راه خدا پیکار کن، تنها مسؤول انجام وظیفه ی خود هستی. و مؤمنان را [بر این کار]، تشویق نما؛ امید است خداوند از قدرت کافران جلوگیری کند [حتّی اگر تنها خودت به میدان بروی]. و خداوند قدرتش بیش تر، و مجازاتش دردناک تر است. ﴿84﴾

بخش 1: در راه خدا پیکار کن، تنها مسؤول انجام وظیفه ی خود هستی. و مؤمنان را [بر این کار]، تشویق نما.

1-1- امام صادق علیه السلام- همانا خدای تبارک و تعالی محمّد صلی الله علیه و آله را به سوی همگان از سفید و سیاه و جنّ و انس ارسال فرمود، و گرفتن جزیه و اسیر کردن مشرکین و فدیه گرفتن را به او عطا فرمود، سپس تکلیفی به او متوجّه شد که به هیچ یک از پیغمبران آن تکلیف متوجّه نشده بود، و از آسمان شمشیری بی غلاف بر او نازل شد و به او گفته شد: ﴿فَقاتِل فِي سَبِيلِ اللهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ﴾.

2-1- امام صادق علیه السلام- سلیمان بن خالد گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «مردم درباره ی علی علیه السلام می گویند: «اگر او حق داشت، چه چیز مانع از آن شد که حقّش را نگیرد»؟ فرمود: «خداوند تنها به یک نفر چنین مسؤلیّتی داد و او رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. فَقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَ حَرَّضِ الْمُؤْمِنِينَ و این امر تنها در مورد رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و در مورد دیگران خداوند فرمود: جز آن ها که برای سازوبرگ نبرد باز می گردند یا آن ها که به یاری گروهی دیگر می روند. (انفال/16). در آن زمان گروهی نبود که او را در این امر یاری کند.

3-1- امام صادق علیه السلام- مرازم نقل می کند: امام صادق علیه السلام السلام فرمود: خداوند کار سختی بر عهده ی رسول خدا صلی الله علیه و آله نهاد که بر عهده ی احدی از خلقش ننهاد؛ به او این مسئولیّت را داد که حتّی اگر گروهی را نیافت که در جنگ او را یاری کنند، خود به تنهایی با تمامی مردم بجنگد، و حال آن که خداوند به احدی از خلقش نه قبل از آن و نه بعد از آن چنین مسئولیّتی نداد. سپس این آیه را تلاوت کرد: ﴿فَقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللهِ لا تُكَلِّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ﴾ سپس فرمود: «خداوند به ایشان اجازه داد تا آن چه را برای خود قرار داده بود، از آن خود کند و فرمود: هرکس کار نیکی انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند. (انعام/160) و صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله را معادل ده حسنه قرار داد».

ص: 347

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿مَا سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله شَيْئاً قَطُّ فَقَالَ لَا إِنْ كَانَ عِنْدَهُ أَعْطَاهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ قَالَ يَكُونُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ لَا كَافَأَ بِالسَّيِّئَةِ قَطُّ وَ مَا أَلْقَى سَرِيَّةً مُذْ نَزَلَتْ عَلَيْهِ فَقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ إِلَّا وَلِيَ بِنَفْسِهِ﴾. (1)

5-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: يَا أَخِي إِنَّكَ لَسْتَ كَمِثْلِي إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَصْدَعَ بالْحَقِّ وَ أَخْبَرَنِي أَنَّهُ يَعْصِمُنِي مِنَ النَّاسِ فَأَمَرَنِي أَنْ أُجَاهِدَ وَ لَوْ بِنَفْسِي فَقَالَ فَقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَ قَالَ حَرَّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ وَ قَدْ مَكَثْتُ بِمَكَّةَ مَا مَكَثْتُ لَمْ أُومَرْ بَقِتَالٍ ثُمَّ أَمَرَنِي بِالْقِتَالِ لِأَنَّهُ لَا يُعْرَفُ الدِّينُ إِلَّا بِي وَ لَا الشَّرَائِعُ وَ لَا السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ الْحُدُودُ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ إِنَّ النَّاسَ يَدَعُونَ بَعْدِى مَا أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ مَا أَمَرَهُمْ فِيكَ فِيكَ مِنْ مِنْ وَ لَايَتِكَ وَ مَا أَظْهَرْتُ مِنْ مَحَبَّتِكَ مُتَعَمِّدِينَ غَيْرَ جَاهِلِينَ مُخَالِفَةً لِمَا أَنْزَلَ اللهُ فِيكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً عَلَيْهِمْ فَجَاهِدْهُمْ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَانَا فَاكْفُفْ يَدَكَ وَ احْقِنُ دَمَكَ فَإِنَّكَ إِنْ نَابَذْتَهُمْ قَتَلُوكَ وَ إِنْ تَابَعُوكَ وَ أَطَاعُوكَ فَاحْمِلْهُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِلَّا فَادْعُ النَّاسَ فَإِن اسْتَجَابُوا لَكَ وَ وَازَرُوكَ فَنَابِذْهُمْ وَ جَاهِدْهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاكْفُفْ يَدَكَ وَ احْقِنُ دَمَكَ﴾. (2)

6-1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَن علیه السلام: جُعِلْتُ فِدَاكَ! إِنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا مَنَعَ عَلِيّا علیه السلام إِنْ كَانَ لَهُ حَقُّ أَنْ يَقُومَ بِحَقِّهِ. فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ لَمْ يُكَلِّفُ هَذَا أَحَداً إِلَّا نَبِيَّهِ صلی الله علیه و آله، قَالَ لَهُ فقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلِّفُ إِلَّا نَفْسَكَ، وَ قَالَ لِغَيْرِهِ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالِ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَعَلِيٌّ لَمْ يَجِدْ فِئَةً، وَ لَوْ وَجَدَ فِئَةً لَقَاتَلَ، ثُمَّ قَالَ لَوْ كَانَ جَعْفَرُ وَ حَمْزَةُ رحمة اللهِ حَيَّيْنِ، إِنَّمَا بَقِيَ رَجُلَانِ﴾. (3)

7-1- الصّادق علیه السلام- ﴿لَمَّا نَزَلَتْ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ قَالَ كَانَ أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ لَاذَ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله﴾. (4)

باب 2: ﴿وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكِيلاً﴾

اشاره

ص: 348


1- بحار الأنوار، ج16، ص340/ تفسير العياشي ، ج1، ص261، تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج33، ص153/ کتاب سلیم بن قیس، ص766
3- بحار الأنوار، ج29، ص452/ تفسير العياشي، ج2، ص51/ وسائل الشيعة، ج15، ص89
4- بحار الأنوار، ج16 ، ص340/ تفسير العياشي، ج1، ص261/ تفسير البرهان

4-1- امام صادق علیه السلام- هرگز چنین نبود که از رسول خدا صلی الله علیه و آله طلب کمک شود و او بگوید: نه؛ اگر چیزی داشت، می بخشید و اگر چیزی نداشت می فرمود: «إن شاء الله می یابی»، و هرگز با بدی پاسخ نداد. و از زمانی که آیه: ﴿فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللهِ لا تُكَلَّفُ إِلا نَفْسَكَ﴾ بر او نازل شد، با هر لشکری روبرو می شد، فرماندهی را خود بر عهده می گرفت.

5-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- ... پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «برادرم، تو مثل من نیستی از این جهت که خداوند به من دستور داده حقّ را آشکارا بیان کنم و به من خبر داده که مرا از شرّ مردم حفظ می کند، و به من دستور داده که جهاد کنم اگرچه فقط خودم باشم، آن جا که می فرماید: ﴿فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ﴾، و فرموده مؤمنان را به جنگ برانگیز. (انفال/65). من و تو [ای علی علیه السلام] دو مجاهد بودیم. آن مدّت که در مکّه ماندم مأمور به جنگ نشدم، و سپس خداوند مرا به جنگ مأمور نمود، چرا که دین و شرایع و سنّت ها و احکام و حدود و حلال و حرام جز با من شناخته نمی شوند. مردم بعد از من آن چه خداوند به آنان دستور داده و آن چه من درباره ی تو به ولایتت دستور داده ام، رها می کنند و حجّت تو را ظاهر ساخته ام، و این کار را عمداً و بدون آن که جاهل باشند و نه این که در این مورد امر بر آنان مشتبه شده باشد انجام می دهند، بخصوص به خاطر آن رفتارهایی که از قبل به عنوان مخالفت با خداوند انجام داده اند. پس اگر یارانی بر علیه آنان یافتی با آنان جهاد کن و اگر یارانی نیافتی دست نگه دار و خون خود را حفظ نما، چرا که اگر با دشمنی با آنان مقابله کنی و از آنان جدا شوی تو را می کشند. و اگر تابع تو شدند و اطاعت تو را کردند آنان را به حق وادار کن وگرنه رها کن. و اگر تو را اجابت کردند و دشمنانت با تو اعلان جنگ دادند، تو نیز با آنان اعلام جنگ نما و با آنان جهاد کن، و اگر یارانی نیافتی دست نگهدار و خون خود را حفظ کن».

6-1- امام کاظم علیه السلام- زيد شحّام گوید: به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم: آن ها (مردم) می گفتند: «اگر حق با علی علیه السلام بود، چه چیزی او را از این که بایستد و حقّش (امامت) را بگیرد، منع می کرد»؟ فرمود: «خداوند به هیچ کس تکلیف نکرده و واجب نکرده که [برای گرفتن حقّش] آغازگر جهاد باشد مگر شخص پیامبر صلی الله علیه و آله، که به او فرمود: ﴿فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللهِ لَا تُكَلِّفُ إِلَّا نَفْسَكَ﴾ و حکم برای بقیّه این است که در صورتی جواز جنگ دارید که گروهی با شما همراهی کنند که جز آن ها که برای سازوبرگ نبرد باز می گردند یا آن ها که به یاری گروهی دیگر می روند. (انفال/16). و علی علیه السلام گروهی که با او همراهی کنند را پیدا نکرده بود که اگر پیدا می کرد حتماً به جهاد بر می خواست و سپس امام علیه السلام فرمود: «اگر جعفر رحمة الله و حمزه رحمة الله زنده بودند، دو مرد می ماند و حتماً چنین می کرد.

7-1- امام صادق علیه السلام- هنگامی که آیه: ﴿لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ﴾ بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد، حتّى شجاع ترین مردم نیز به رسول خدا صلی الله علیه و آله پناه می برد.

بخش 2: خشم و عذاب خدا از هر خشم و عذاب دیگری سخت تر است.

ص: 349

1-2- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ لِكُلِّ كَلْباً يَبْغِي الشَّرِّ فَاجْتَنِبُوهُ يَكْفِكُمُ اللَّهُ قَوْمُ فَاجْتَنِبُوا بِغَيْرِكُمْ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: وَ اللهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَ أَشَدُّ تَنْكِيلًا لَا تُعَلِّمُوا بِالشَّرِّ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿مَنْ يَشْفَعُ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَ مَنْ يَشْفَعُ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَ كَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقيتاً﴾ ﴿85﴾

باب 1: ﴿مَنْ يَشْفَعُ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعُ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا﴾

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا قَالَ يَكُونُ كَفِيلُ ذَلِكَ الظُّلْمُ الَّذِي يَظْلِمُ صَاحِبُ الشفاعه﴾. (2)

2-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَنْ أَمَرَ بِمَعْرُوفٍ أَوْ نَهَى عَنْ مُنْكَرٍ أَوْ دَلَ عَلَى خَيْرٍ أَوْ أَشَارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيكُ وَ مَنْ أَمَرَ بِسُوءٍ أَوْ دَلَّ عَلَيْهِ أَوْ أَشَارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيكُ﴾. (3)

باب 2: ﴿وَ كَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً﴾

اشاره

1-2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ كانَ اللهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً أَي مقتدرا﴾. (4)

*قوله تعالى: ﴿وَ إِذا حُيَّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسيباً﴾ ﴿86﴾

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِذَا عَطَسَ أَحَدُكُمْ فَسَمِّتُوهُ قُولُوا يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ وَ يَقُولُ هُوَ لَكُمْ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ يَرْحَمْكُمْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ إِذَا حُيِّيْتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا﴾. (5)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿السَّلَامُ وَ غَيْرُهُ مِنَ الْبَرِّ﴾. (6)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿الْقَلِيلُ يَبْدَءُونَ الْكَثِيرَ بِالسَّلَامِ وَ الرَّاكِبُ يَبْدَأُ الْمَاشِيَ وَ أَصْحَابُ الْبِغَالِ يَبْدَءُونَ أَصْحَابَ الْحَمِيرِ وَ أَصْحَابُ الْخَيْلِ يَبْدَءُونَ أَصْحَابَ الْبِغَالِ﴾. (7)

ص: 350


1- تفسير العياشي، ج1، ص262/ تفسير البرهان
2- تفسیر القمی، ج1، ص145/ تفسير البرهان
3- الخصال، ج1، ص138/ تفسير بحر العرفان، ج4، ص347
4- تفسیر القمی، ج1، ص145/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج73، ص54/ الخصال، ج2، ص632/ مكارم الأخلاق، ص355/ وسائل الشيعة، ج12، ص89/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج73، ص7/ تفسیر القمی، ج1، ص145/ عوالی اللآلى، ج2، ص51/ مستدرک الوسائل، ج8، ص359/ تفسير البرهان
7- الکافی، ج2، ص646/ تفسير البرهان

1-2- امام باقر علیه السلام- هر کس در وجود خود سگی دارد که به دنبال شر است، از آن دوری کنید تا خداوند شما را از شرّ دیگران کفایت کند؛ خداوند می فرماید: ﴿وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَ أَشَدُّ تَنكِيلاً﴾ مرتکب شرّ و بدی نشوید.

* کسی که شفاعت [تشویق و کمک] برای کار نیکی کند، سهمی از آن برای اوخواهد بود؛ و کسی که شفاعت برای کار بدی کند، سهمی از آن خواهد داشت. و خداوند، حساب هر چیز را نگه می دارد. ﴿85﴾

بخش 1: کسی که شفاعت [تشویق و کمک] برای کار نیکی کند، سهمی از آن برای او خواهد بود؛ و کسی که شفاعت برای کار بدی کند، سهمی از آن خواهد داشت.

1-1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- مَنْ يَشْفَعُ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها کسی که به فردی که به نیکی امر می کند ظلم کند، جزء افرادی است که به ظلم فرمان می دهند.

2-1- پیامبر صلی الله علیه و آله هر کس به کار پسندیده ای فرمان دهد یا از کار زشتی باز دارد یا به کار نیکی راهنمایی کند یا به آن اشاره نماید در آن کار شریک است، و هرکس به کار بدی فرمان دهد یا به آن راهنمایی یا اشاره کند او نیز در آن کار شریک خواهد بود.

بخش 2: و خداوند، حساب هر چیز را نگه می دارد.

1-2- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ كَانَ اللهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتًا یعنی مقتدر است.

* هرگاه به شما تحیّتی گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا [لااقل] به همان گونه پاسخ گویید. خداوند حساب همه چیز را دارد. ﴿86﴾

1- امام علی علیه السلام- هرگاه یکی در میان شما عطسه کرد، برای او دعا کنید. بگویید: «رَحِمَكُمُ الله» و او در جواب بگوید: ﴿يَغْفِرُ اللهُ لَكُمْ وَ يَرْحَمُكُمْ﴾. خداوند تبارک و تعالی فرموده است: ﴿وَ إِذَا حُيِّيْتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا﴾.

2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- از جمله نیکی ها، سلام و دیگر کارهای خوب است.

3- امام صادق علیه السلام- گروهی که تعدادشان کم تر است در سلام بر گروه بیش تر پیش دستی کنند و سواره بر پیاده و آنان که سوار قاطر هستند، بر کسانی که سوار بر الاغ هستند و آنان که سوار اسب اند بر کسانی که سوار قاطراند، ابتدا سلام کنند.

ص: 351

4- الصّادق علیه السلام- ﴿لَا تُسَلِّمُوا عَلَى الْيَهُودِ وَ لَا عَلَى النَّصَارَى وَ لَا عَلَى الْمَجُوسِ وَ لَا عَلَى عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ وَ لَا عَلَى مَوَائِدِ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ لَا عَلَى صَاحِبِ الشَّطْرَنْجِ وَ النَّرْدِ وَ لَا عَلَى الْمُخَنَّثِ وَ لَا عَلَى الشَّاعِرِ الَّذِي يَقْذِفُ الْمُحْصَنَاتِ وَ لَا عَلَى الْمُصَلَّى وَ ذَلِكَ لِأَنَّ الْمُصَلَّى لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَرُدَّ السَّلَامَ لِأَنَّ التَّسْلِيمَ مِنَ الْمُسَلَّمِ تَطَوُّعُ وَ الرَّدَّ عَلَيْهِ فَرِيضَةُ وَ لَا عَلَى آكِلِ الرِّبَا وَ لَا عَلَى رَجُلٍ جَالِسٍ عَلَى غَائِطٍ وَ لَا عَلَى الَّذِي فِي الْحَمَّامِ وَ لَا عَلَى الْفَاسِقِ الْمُعْلِنِ بِفِسْقِه﴾. (1)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْيَهُودِيَّ وَ النَّصْرَانِيَّ وَ الْمُشْرِكِ إِذَا سَلَّمُوا عَلَى الرَّجُلِ وَ هُوَ جَالِسٌ كَيْفَ يَنْبَغِي أَنْ يَرُدَّ عَلَيْهِمْ فَقَالَ يَقُولُ عَلَيْكُمْ﴾. (2)

6- الصادق علیه السلام- ﴿إِذَا سَلَّمَ أَحَدُكُمْ فَلْيَجْهَرْ بِسَلَامِهِ لَا يَقُولُ سَلَّمْتُ فَلَمْ يَرُدُّوا عَلَيَّ وَ لَعَلَّهُ يَكُونُ قَدْ سَلَّمَ وَ لَمْ يُسْمِعُهُمْ فَإِذَا رَدَّ أَحَدُكُمْ فَلْيَجْهَرْ بِرَدِّهِ وَ لَا يَقُولُ الْمُسَلِّمُ سَلَّمْتُ فَلَمْ يَرُدُّوا عَلَىَّ﴾. (3)

7- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أَفْشُوا السَّلَامَ وَ أَطِيبُوا الكَلَامَ وَ صَلُّوا بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامُ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ﴾. (4)

8- الصّادق علیه السلام- ﴿إِذَا سَلَّمَ الرَّجُلُ مِنَ الْجَمَاعَةِ أَجْرًا عَنْهُمْ﴾. (5)

9- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ إِنَّ الْبَخِيلَ مَنْ يَبْخَلُ بِالسَّلَامِ﴾. (6)

10- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ فَهِيَ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ مَنْ قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ فَهِيَ عِشْرُونَ حَسَنَةً وَ مَنْ قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَهِيَ ثَلَاثُونَ حَسَنَةً﴾. (7)

11- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنْ مِنْ تَمَامِ التَّحِيَّةِ لِلْمُقِيمِ الْمُصَافَحَةَ وَ تَمَامِ التَّسْلِيمِ عَلَى الْمُسَافِرِ الْمُعَانَقَة﴾. (8)

12- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿السَّلَامُ تَطَوُّعُ وَ الرَّدُّ فَرِيضَةُ﴾. (9)

13- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فَقَوْلُهُ بِأَحْسَنَ مِنْهَا لِلْمُسْلِمِينَ خَاصَّةً وَ قَوْلُهُ أَوْ رُدُّوهَا لِأَهْلِ الْكِتَابِ﴾. (10)

ص: 352


1- الخصال، ج2، ص484/ تفسير البرهان
2- الکافی، ج2، ص649
3- الکافی، ج2، ص645/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج2، ص645/ تفسير البرهان
5- الکافی، ج2، ص647/ تفسير البرهان
6- الکافی، ج2، ص645/ تفسير البرهان
7- الکافی، ج2، ص645/ تفسير البرهان
8- الکافی، ج2، ص646/ تفسير البرهان
9- الکافی، ج 2، ص 644/ تفسير البرهان
10- بحار الأنوار، ج81، ص273

4- امام صادق علیه السلام- به یهود و نصاری و مجوس و بت پرستان و به حاضران بر سفره ای که در آن شراب نوشیده می شود و به بازیکنان شطرنج و نرد [قمار بازان] و مرد مخنث (خواجه) و شاعری که به زنان پاک دامن افترا می بندد، سلام نکنید؛ همچنین به نمازگزار سلام نکنید، چرا که اولاً نمازگزار نمی تواند جواب سلام را بدهد و ثانیاً سلام کردن برای فرد مسلمان مستحب و جواب سلام واجب است و همچنین به ربا خوار و فردی که برای دستشویی نشسته و مردی که در حمام است و فاسقی که فسق و فجور خود را آشکار می کند، نیز سلام نکنید.

5- امام صادق علیه السلام- سماعه گوید: از امام صادق علیه اللسام پرسیدم: اگر یک یهودی یا مسیحی یا مشرک بر مسلمان سلام گوید، چگونه باید پاسخ بدهد؟ امام فرمود: «فقط بگوید: علیکم، یعنی بر شما باد».

6- امام صادق علیه السلام- اگر یکی از شما سلام کرد با صدای بلند سلام کند و نگوید: سلام کردم و جواب سلامم را ندادند. و شاید او سلام کرده باشد، امّا با صدای بلند نگفته که دیگران بشوند و اگر یکی از شما جواب سلام را داد، با صدای بلند بدهد که سلام دهنده نگوید: سلام کردم و جواب سلامم را ندادند.

7- امام علی علیه السلام- بلند سلام کنید و نیکو سخن بگویید و شب هنگام که مردم خوابند، نماز بخوانید که در این صورت با درود و سلام وارد بهشت می شوید.

8- امام صادق علیه السلام- اگر یک فرد از افراد یک گروه سلام کند، دیگر نیازی به سلام کردن بقیه ی گروه نیست.

9- امام صادق علیه السلام- بخیل کسی است که از سلام کردن بخل بورزد.

10- امام صادق علیه السلام- هر كس السَّلَامُ عَلَيْكُم بگوید، ده حسنه دارد و هر کس السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ بگوید، برای او بیست حسنه و هركس السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ الله وَ بَرَكَاتُه بگوید، برای او سی حسنه نوشته می شود.

11- امام صادق علیه السلام- مصافحة (دست دادن) کامل ترین گونه ی تحیّت برای فرد حاضر و مقیم است و معانقه (در آغوش گرفتن) کامل ترین گونه ی سلام و تحیّت برای مسافر است.

12- پیامبر صلی الله علیه و آله- سلام کردن مستحب است ولی جواب آن واجب است.

13- ابن عبّاس رحمة الله- بِأَحْسَنَ مِنْها یعنی به مسلمانان بهتر از آن که سلام کردند پاسخ دهید و أَوْ رُدُّوها یعنی به اهل کتاب، همان طور که سلام می دهند پاسخ دهید.

ص: 353

14- الصّادق علیه السلام- ﴿ثَلَاثَةٌ تُرَدُّ عَلَيْهِمْ رَدَّ الْجَمَاعَةِ وَ إِنْ كَانَ وَاحِداً عِنْدَ الْعُطَاسِ يُقَالُ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مَعَهُ غَيْرُهُ وَ الرَّجُلُ يُسَلِّمُ عَلَى الرَّجُلِ فَيَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ الرَّجُلُ يَدْعُو لِلرَّجُلِ فَيَقُولُ عافَاكُمُ اللَّهُ وَ إِنْ كَانَ وَاحِداً فَإِنَّ مَعَهُ غَيْرَهُ﴾. (1)

15- الصّادق علیه السلام- ﴿إِذَا كَانَ قَوْمُ فِي مَجْلِسٍ ثُمَّ سَبَقَ قَوْمُ فَدَخَلُوا فَعَلَى الدَّاخِلِ أَخِيراً إِذَا دَخَلَ أَنْ يُسَلَّمَ عَلَيْهِمْ﴾. (2)

16- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿ذَكَرَ الْحَسَنِ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ فَجَاءَهُ آخَرُ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ فَقَالَ صلی الله علیه و آله وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَجَاءَهُ آخَرُ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَيْكَ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله زِدْتَ لِلْأَوَّلَ وَ الثَّانِي فِي التَّحِيَّةِ وَ لَمْ تَزِدْ لِلثَّالِثِ فَقَالَ إِنَّهُ لَمْ يَبْقَ لِي مِنَ التَّحِيَّةِ شَيْئاً فَرَدَدْتُ عَلَيْهِ مِثْلَهُ﴾. (3)

17- الصّادق علیه السلام- ﴿كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ يَرْدُدْنَ عَلَيْهِ السَّلَامَ وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ كَانَ يَكْرَهُ أَنْ يُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّةِ مِنْهُنَّ وَ يَقُولُ أَتَخَوَّفُ أَنْ يُعْجِبَنِي صَوْتُهَا فَيَدْخُلَ عَلَىَ أَكْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْرِ﴾. (4)

18- الرّضا علیه السلام- ﴿مَنْ لَقِيَ فَقِيراً مُسْلِماً فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلَافَ سَلَامِهِ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبَان﴾. (5)

19- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَوْلَى النَّاسِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله مَنْ بَدَأَ بِالسَّلَامِ﴾. (6)

20- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿يُكْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ حَيَّاكَ اللَّهُ ثُمَّ يَسْكُتَ حَتَّى يَتْبَعَهَا بِالسَّلَامِ﴾. (7)

21- الباقر علیه السلام- ﴿مَرَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِىُّ علیه السلام بِقَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ فَقَالُوا عَلَيْكَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتْهُ وَ رِضْوَانَهُ فَقَالَ لَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لَا تُجَاوِزُوا بِنَا مِثْلَ مَا قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ لِأَبِينَا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام إِنَّمَا قَالُوا رَحْمَتُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ﴾. (8)

ص: 354


1- الکافی، ج2، ص645/ تفسير البرهان
2- الکافی، ج2، ص647/ تفسير البرهان
3- تفسير بحر العرفان، ج5، ص1
4- الکافی، ج2، ص648
5- عيون أخبار الرضا، ج2، ص52
6- الکافی، ج2، ص644
7- الکافی، ج2، ص646
8- الکافی، ج2، ص646/ تفسير البرهان

14- امام صادق علیه السلام- سه فرد هستند که هر چند یک نفر باشد به عنوان جمع به آن ها پاسخ داده می شود، به هنگام عطسه زدن، هرچند که یک نفر باشد به او گفته می شود يَرْحَمُكُمُ الله. هرکس که به دیگری سلام کند، می گوید: السَّلَامُ عَلَيْكُم. هر فردی که برای فرد دیگر دعا می کند، هرچند که تنها یک نفر باشد؛ می گوید: عَافَاكُمُ اللهُ هر چند یک نفر باشد یا کس دیگری با او باشد.

15- امام صادق علیه السلام- اگر جماعتی در مجلسی نشسته باشند و جماعتی دیگر وارد شوند، گروه دیگر که وارد مسجد شدند باید به آن جماعت در مجلس هستند سلام کنند.

16- پیامبر صلی الله علیه و آله- روزی فردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و گفت: «سلام بر شما»، پیامبر فرمود: «سلام و رحمت خداوند بر شما»، فرد دیگری آمد و گفت: «ای پیامبر صلی الله علیه و آله سلام و رحمت خداوند بر شما باد»، پیامبر صلی الله علیه و آله جواب داد: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد»، شخص دیگری وارد شد و گفت: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد»، پیامبر صلی الله علیه و آله جواب داد: «و هم چنین بر تو باد». از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال شد چرا هر چه نفر اوّل و دوّم گفتند، شما در جواب سلام آن ها چیزی بر آن افزودید و جواب دادید ولی برای جواب شخص سوّم چیزی نیافزودید، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «زیرا او دیگر در آداب سلام، چیزی برای من باقی نگذاشت که اضافه کنم پس مثل کلام خودش را بر او برگرداندم».

17- پیامبر صلی الله علیه و آله- رسول خدا صلی الله علیه و آله به زنان سلام می کرد و آنان نیز پاسخ می گفتند. و امیر مؤمنان علیه السلام به زنان سلام می کرد ولی کراهت داشت که به زنان جوان سلام کند و می فرمود: «می ترسم از آهنگ صدای آنان خوشم آید، آنگاه زبان این کار بیش از اجری که در نظر دارم بر من وارد شود».

18- امام رضا علیه السلام- هر کس مسلمان فقیری را ببیند و به او همان طور که با یک ثروتمند سلام می کند سلام نکند، روز قیامت خدا را خشمگین ملاقات می کند.

19- پیامبر صلی الله علیه و آله- نزدیک ترین مردم به خدا و رسولش کسی است که گفتارش را با سلام آغاز کند.

20- امام علی علیه السلام- برای انسان ناگوار است که سلام و تحیّت به شخصی بگوید و ساکت شود [و جوابی نیاید] مگر آن که به دنبال آن جواب سلام بیاید.

21- امام باقر علیه السلام- امیرالمؤمنین علی علیه السلام از کنار قومی می گذشت و به آنان سلام کرد. در جواب گفتند: سلام و رحمت خدا و برکات و مغفرت و خشنودی اش بر تو باد امیرالمؤمنین علیه السلام به آنان فرمود: «بیش از آن چه ملائکه به پدرمان ابراهیم علیه السلام گفتند به ما نگویید، آن ها به ابراهیم علیه السلام گفتند: ای اهل بیت رحمت خداوند و برکات او بر شما باد.

ص: 355

22- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُسَلَّمُ عَلَيْهِ وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ قَالَ يَرُدُّ سَلامُ عَلَيْكُمْ وَ لَا يَقُولُ وَ عَلَيْكُمُ السَّلَامُ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كَانَ قَائِماً يُصَلَّى فَمَرَّ بِهِ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ عَمَّارُ فَرَدَّ عَلَيْهِ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله هَكَذَا﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿اللهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً﴾ ﴿87﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَم أَنَّهُ قَالَ الزَّنْدِيقُ لِلصَّادِقِ علیه السلام أَنَّى لِلرُّوحِ بِالْبَعْثِ وَ الْبَدَنُ قَدْ بَلِي وَ الْأَعْضَاءُ قَدْ تَفَرَّقَتْ فَعُضُوْ فِي بَلْدَة تَأْكُلُهَا سِبَاعُهَا وَ عُضْوُ بِأخْرَى تَمْزَقُهُ هَوَامُّهَا وَ عُضْوُ قَدْ صَارَ تُرَاباً بُنِي بِهِ مَعَ الطِّينِ حَائِطُ، قَالَ: إِنَّ الَّذِي أَنْشَأَهُ مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ وَ صَوَّرَهُ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ كَانَ سَبَقَ إِلَيْهِ قَادِرُ أَنْ يُعِيدَهُ كَمَا بَدَأَهُ﴾. (2)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَبْعَثَ أَمْطَرَ السَّمَاءَ عَلَى الْأَرْضِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَاجْتَمَعَتِ الْأَوْصَالُ وَ نَبَتَتِ اللَّحُومُ وَ قَالَ أَتَى جَبْرَئِيلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَخَذَهُ فَأَخْرَجَهُ إِلَى الْبَقِيعِ فَانْتَهَى بِهِ إِلَى قَبْرٍ فَصَوَّتَ بِصَاحِبِهِ فَقَالَ قُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ فَخَرَجَ مِنْهُ رَجُلُ أَبْيَضُ الرَّأْسِ وَ اللَّحْيَةِ يَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ وَ هُوَ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ عُدْ بِإِذْنِ اللَّهِ ثُمَّ انْتَهَى بِهِ إِلَى قَبْرِ آخَرَ فَقَالَ قُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ فَخَرَجَ مِنْهُ رَجُلٌ مُسْوَدُّ الْوَجْهِ وَ هُوَ يَقُولُ يَا حَسْرَتَاهُ يَا ثُبُورَاهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلَ عُدْ إِلَى مَا كُنْتَ بِإِذْنِ اللَّهِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدْ هَكَذَا يُحْشَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ الْمُؤْمِنُونَ يَقُولُونَ هَذَا الْقَوْلَ وَ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ مَا تَرَى﴾. (3)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ فَتَغْشَاهُمْ ظُلْمَةُ شَدِيدَةٌ فَيَضِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُونَ يَا رَبِّ اكْشِفْ عَنَّا هَذِهِ الظُّلْمَةَ قَالَ فَيُقْبِلْ قَوْمُ يَمْشِي النُّورُ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ قَدْ أَضَاءَ أَرْضَ الْقِيَامَةِ فَيَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ هَؤُلَاءِ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ علیهم السلام فَيَجِيئُهُمُ النَّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِأَنْبِيَاءَ علیهم السلام فَيَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ فَهَوْلَاءِ مَلَائِكَةُ فَيَجِيئُهُمُ النَّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِمَلَائِكَةِ فَيَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ فَيَجِيئُهُمُ النَّدَاء مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِشُهَدَاءَ فَيَقُولُونَ مَنْ هُمْ فَيَجِيئُهُمُ النَّدَاءُ يَا أَهْلَ الْجَمْعِ سَلُوهُمْ مَنْ أَنْتُمْ فَيَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ مَنْ أَنْتُمْ فَيَقُولُونَ

ص: 356


1- الكافي، ج3، ص366/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج7، ص37
3- بحار الأنوار، ج7، ص39

22- امام صادق علیه السلام- سماعه گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «اگر در حال نماز به کسی سلام کنند، باید جواب بدهد»؟ امام صادق علیه السلام گفت: «باید در جواب بگوید: «سَلامٌ عَلَيْكُم» و نگوید «عَلَيْكُمُ السَّلَام»، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله در حال نماز ایستاده بود که عمّار یاسر بر آن حضرت گذشت و سلام کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ گفت: «سَلامٌ عَلَيْكُم» [و سنّت بر این جاری گشت].

* معبودی جز خداوند نیست؛ و به یقین، همه ی شما را در روز رستاخیز - که شکّی در آن نیست - جمع می کند و کیست که از خداوند، راستگوتر باشد؟! ﴿87﴾

1- امام صادق علیه السلام- هشام بن حکم نقل می کند: زندیق (بی دین) به امام صادق علیه السلام گفت: «چگونه خداوند می تواند دو مرتبه برانگیزد با این که بدن فرسوده شده و اعضاء از یکدیگر جدا شده اند؟ عضوی در اعماق زمین خوراک درّنده شده و عضو دیگری را کرم ها خورده اند و عضوی را که خاک شده بود با آن دیواری برافراشتند»؟ فرمود: «کسی که آن ها را به وجود آورده و ابتدا او را از هیچ آفرید و صورت بخشیده بدون این که سابقه ی شکل و قیافه داشته باشد، قطعاً قادر است که دو مرتبه آن ها را مانند اوّل باز گرداند».

2- امام صادق علیه السلام- وقتی خدای عزّوجلّ خواست مخلوقات را ایجاد کند چهل روز آسمان بر زمین بارید تا رگ وپی ها جمع شوند و گوشت بروید.

3- امام صادق علیه السلام- وقتی خدا بخواهد خلق را برانگیزد، آسمان را بر زمین چهل روز می باراند، پس رگ و پی ها جمع می شود و گوشت ها می روید، و فرمود: جبرئیل به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و او را بقیع برد و او را به قبری رساند و صاحب قبر را صدا زد و فرمود: به اذن خدا بایست! پس مردی که سر و محاسنش سفید بود بیرون آمد در حالی که خاک از چهره می زدود و می گفت: «الحمد لله و الله اکبر»؛ پس جبرئیل گفت: «به اذن خدا به خاک برگرد»؛ سپس حضرت را به قبر دیگری رساند و گفت: «به اذن خدا برخیز». و مردی سیاه روی بیرون آمد که می گفت: «یا حسرتاه و وای بر هلاکت»؛ سپس جبرئیل به او فرمود: «به اذن خدا برگرد به جایی که بودی». سپس عرض کرد: «ای محمّد! روز قیامت این چنین محشور می شوند و مؤمنان تحمید و تکبیر و غیر مؤمنان واحسرتاه سر می دهند».

4- امام صادق علیه السلام- وقتی در روز قیامت خداوند اوّلین و آخرین مخلوقات خود را جمع می کند و هر آن چه خلق کرده را به روی تپه ای [خاکی] جمع می کند، فرشتگان آسمان دنیا نازل می شوند و دور آن ها صف می کشند و سپس پرده ای از آتش گرداگرد آن ها کشیده می شود سپس ملائکه آسمان دوّم نزول کرده و دور آن ها را احاطه می کنند و پرده ای از آتش دور آن ها را می گیرد پس ملائکه آسمان سوّم نزول کرده و گرد آن ها صف می کشند و پرده ای از آتش نیز آنان را در بر می گیرد و همین طور ادامه پیدا می کنند تا ملائکه هفت آسمان نزول کنند و هفت طبقه ی آتش گرد مخلوقات را بگیرد در این هنگام مرد (کسی که سؤال کرده بود) از هوش رفت و وقتی به

ص: 357

نَحْنُ الْعَلَوِيُّونَ نَحْنُ ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَحْنُ أَوْلَادُ عَلِيًّ وَلِيَّ اللَّهِ علیه السلام نَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ بِكَرَامَةِ اللَّهِ نَحْنُ الْآمِنُونَ الْمُطْمَئِنُّونَ فَيَجِيئُهُمُ النَّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اشْفَعُوا فِي مُحِبَّيكُمْ وَ أَهْلِ مَوَدَّتِكُمْ وَ شِيعَتِكُمْ فَيَشْفَعُونَ فَيُشَفَّعُونَ﴾. (1)

5- السّجّاد علیه السلام- ﴿عَنْ يُونُسَ بْن أَبِي يَعْقُوبَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام: أَنَّ رَجُلًا سَأَلَهُ عَنِ الْقِيَامَة قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَة جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ جَمَعَ مَا خَلَقَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ ثُمَّ نَزَلَتْ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ الدُّنْيَا فَأَحَاطَتْ بِهِمْ صَفّاً ثُمَّ ضَرَبَ حَوْلَهُمْ سُرَادِقَ مِنْ نَارٍ ثُمَّ نَزَلَتْ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ الثَّانِيَةِ فَأَحَاطُوا بِالسُّرَادِقِ ثُمَّ ضَرَبَ حَوْلَهُمْ سُرَادِقَ مِنْ نَارِ ثُمَّ نَزَلَتْ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ فَأَحَاطُوا بِالسَّرَادِقِ ثُمَّ ضَرَبَ حَوْلَهُمْ سُرَادِقَ مِنْ نَارٍ حَتَّى عَدَّ مَلَائِكَةَ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ سُرَادِقَاتٍ فَصَعِقَ الرَّجُلُ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ علیه السلام أَيْنَ عَلِىُّ علیه السلام وَ شِيعَتُهُ؟ قَالَ عَلَى كُثْبَانَ الْمِسْكِ يُؤْتَوْنَ بِالطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ لَا يَحْزُنُهُمْ ذَلِكَ﴾. (2)

6- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ ثُوَيْرِ بن أَبِي فَاخِتَةَ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ علیه السلام يُحَدَّتُ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ حَدَّثَنِي أَبِى أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام يُحَدِّثُ النَّاسَ قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ بَعَثَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى النَّاسَ مِنْ حُفَرِهِمْ عُزْلًا بُهْماً جُرْداً مُرْداً فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ يَسْوقُهُمُ النُّورُ وَ تَجْمَعُهُمُ الظُّلْمَةُ حَتَّى يَقِفُوا عَلَى عَقَبَةِ الْمَحْشَرِ فَيَرْكَبُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ يَزْدَحِمُونَ دُونَهَا فَيُمْنَعُونَ مِنَ الْمُضِيِّ فَتَشْتَدُّ أَنْفَاسُهُمْ وَ يَكْثُرُ عَرَقْهُمْ وَ تَضِيقُ بِهِمْ أُمُورُهُمْ وَ يَشْتَدُّ صَجِيجُهُمْ وَ تَرْتَفِعُ أَصْوَاتُهُمْ قَالَ وَ هُوَ أَوَّلُ هَوْلِ مِنْ أَهْوَالِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿فَمَا لَكُمْ فِي المُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَ اللهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً﴾ ﴿88﴾

باب 1: ﴿فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ﴾

اشاره

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿وَ قِيلَ: نَزَلَتْ فِي الَّذِينَ تَخَلَّفُوا عَنْ أَحُدٍ وَ قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لَا تَّبَعْنَاكُمُ الْآيَةَ فَاخْتَلَفَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ: نَقْتُلُهُمْ وَ قَالَ آخَرُونَ: لَا تَقْتُلُهُمْ فَنَزَلَتِ الْآيَةُ﴾. (4)

ص: 358


1- الأمالي للصدوق، ص284
2- بحار الأنوار، ج7، ص175
3- الکافی، ج8، ص104
4- تفسير بحر العرفان، ج5، ص197

هوش آمد، گفت: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله در این معرکه، علی علیه السلام و شیعیانش کجایند»؟ فرمود: «بر تپه هایی شنی که از مشک است قرار دارند و خوردنی و نوشیدنی برای آنان آورده می شود و این صحنه ها آنان را نمی آزارد و محزون نمی کند».

5- امام سجّاد علیه السلام- یونس بن یعقوب نقل می کند: مردی از امام سجّاد علیه السلام درباره قیامت پرسید؛ فرمود: «وقتی روز قیامت برسد، خدا اولین و آخرین را جمع می کند و تمام خلایق را در زمین واحدی گرد می آورد، سپس فرشتگان آسمان دنیا نازل می شوند و گرد آنان محیط می شوند، سپس دور آنان سراپرده ای از آتش زده می شود، سپس ملائکه آسمان سوم نازل می شوند و دور سراپرده را احاطه می کنند سپس دور آنان سراپرده ای از آتش زده می شود» تا ملائکه هفت آسمان و هفت سراپرده را شمرد؛ پس سؤال کننده غش کرد؛ وقتی به هوش آمد گفت: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! علی علیه السلام و شیعیان او کجا هستند»؟ فرمود: «بر توده هایی از مشک هستند و طعام و شراب برایشان آورده می شود و امور قیامت آنان را محزون نمی سازد».

6- امام علی علیه السلام- ثویر بن ابی فاخته گوید: شنیدم امام سجّاد علیه السلام می فرمود: پدرم از امام علی علیه السلام حدیث فرمود: «وقتی روز قیامت برپا می شود، خداوند مردم را از قبرهایشان خارج می کند در حالی که در کفن پیچیده شده اند و مهار شده اند و مویی بر تن ندارند و امر می کند که بر یک بلندی همه جمع شوند؛ نور از آن ها می رود و تاریکی آن ها را جمع می کند تا آن که در گردنه ی محشر جمع می شوند و می ایستند و [از شدّت تراکم] بعضی بر روی بعضی دیگر سوار می شوند و شلوغی زیاد می شود و از حرکت کردن جلوگیری می شوند، نفس هایشان تندتر می شود و به شماره می افتد و زیاد عرق می کنند و کار برایشان مشکل می شود و صدای ضجّه هایشان زیاد می شود و داد می کشند». امام علیه السلام ادامه داد: «این اوّلین مرحله و هول از اهوال قیامت است».

* چرا درباره ی منافقین دو دسته شده اید؟! [بعضی جنگ با آن ها را ممنوع و بعضی مجاز می دانید]. در حالی که خداوند به خاطر اعمالشان، [افکار] آن ها را کاملاً وارونه کرده است. آیا شما می خواهید کسانی را که خداوند [براثر اعمال زشتشان] گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالی که هر کس را خداوند گمراه کند، هرگز راهی برای [هدایت] او نخواهی یافت. ﴿88﴾

بخش 1: چرا درباره ی منافقین دو دسته شده اید؟! [بعضی جنگ با آن ها را ممنوع و بعضی مجاز می دانید].

1-1- امام باقر علیه السلام- گفته شده است که این آیه در مورد کسانی نازل شده که از شرکت در جنگ احد سر باز زدند و از جنگ فرار کردند و گفتند: اگر یقین داشتیم که جنگی در می گیرد، با شما می آمدیم. آنان به کفر نزدیک ترند تا به ایمان. به زبان چیزهایی می گویند که به دل اعتقاد ندارند و خدا به آن چه در دل نهفته می دارند آگاه تر است. (آل عمران/167) پس اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد نحوه ی برخورد با آنان دچار اختلاف نظر شدند به طوری که عدّه ای می گفتند با آن ها بجنگیم و عدّه ای می گفتند، نجنگیم پس این آیه نازل شد.

ص: 359

باب 2: ﴿وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا﴾

1-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿و اللهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَىْ رَدَّهُمْ إِلَى حُكْمِ الْكُفَّارِ بِمَا أَظْهَرُوا مِنَ الْكُفْرِ﴾. (1)

باب 3: ﴿أَ تُريدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً﴾

اشاره

1-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ رَزِينِ بْنِ حُبَيْشٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً علیه السلام يَقُولُ: إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا أُدْخِلَ حُفْرَتَهُ أَتَاهُ مَلَكَانِ اسْمُهُمَا مُنْكَرُ وَ نَكِيرُ فَأَوَّلُ مَنْ يَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ ثُمَّ عَنْ نَبِيَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ عَنْ وَلِيَّهِ فَإِنْ أَجَابَ نَجَا وَ إِنْ عَجَزَ عَذَّبَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلُ مَا لِمَنْ عَرَفَ رَبَّهُ وَ نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلِيَّهُ فَقَالَ مُذَبْذَبْ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ذَلِكَ لَا سَبِيلَ لَهُ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبيلِ الله فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيراً﴾ ﴿89﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي أَشْجَعَ وَ بَنِي ضَمْرَةَ وَ كَانَ خَبَرُهُ أَنَّهُ لَمَّا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى بَدْرٍ لِمَوْعِدٍ مَرَّ قَرِيباً مِنْ بِلَادِهِمْ وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَادَرَ بَنِي ضَمْرَةَ وَ وَ ادَعَهُمْ قَبْلَ ذَلِكَ فَقَالَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَذِهِ بَنُو ضَمْرَةَ قَرِيباً مِنَّا وَ نَخَافُ أَنْ يُخَالِفُونَا إِلَى الْمَدِينَةِ أَوْ يُعِينُوا عَلَيْنَا قُرَيْشاً فَلَوْ بَدَأْنَا بِهِمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كَلَّا إِنَّهُمْ أَبَرَ الْعَرَبِ بِالْوَالِدَيْنِ وَ أَوْصَلُهُمْ لِلرَّحِمِ وَ أَوْفَاهُمْ بِالْعَهْدِ وَ كَانَ أَشْجَعُ بِلَادُهُمْ قَرِيباً مِنْ بِلَادِ بَنِي ضَمْرَةَ وَ هُمْ بَطْنُ مِنْ كِنَانَةَ وَ كَانَتْ أَشْجَعْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ بَنِي ضَمْرَةَ حِلْفٌ بِالْمُرَاعَاةِ وَ الْأَمَانِ فَأَجْدَبَتْ بِلَادُ أَشْجَعَ وَ أَخْصَبَتْ بِلَادُ بَنِي ضَمْرَةَ فَصَارَتْ أَشْجَعُ إِلَى بَلَادِ بَنِي ضَمْرَةَ فَلَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَسِيرُهُمْ إِلَى بَنِي ضَمْرَةَ تَهَيَّأَ لِلْمَسِيرِ إِلَى أَشْجَعَ فَيَغْرُوهُمْ لِلْمُوَادَعَةِ الَّتِي كَانَتْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ

ص: 360


1- تفسير بحر العرفان، ج5، ص197
2- بحار الأنوار، ج6، ص233

بخش 2: و حال آن که خدا آنان را به سبب کردارشان مردود ساخته است؟

1-2- ابن عبّاس رحمة الله- وَ اللهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا یعنی خدا آنان را در حکم مثل حکم کافران دانسته چون از خودشان نشانه ای از کفر را ظاهر کردند.

بخش 3: آیا می خواهید کسی را که خدا گمراه کرده است هدایت کنید؟ و تو راهی پیش پای کسی که خداوند گمراهش کرده است نتوانی نهاد.

1-3- امام علی علیه السلام- رزین بن حبیش گوید: شنیدم امام علی علیه السلام می فرمود: «بنده [وقتی که مرد و] وقتی که وارد قبرش شد، دو فرشته نزد او می آیند که نامشان نکیر و منکر است. اوّلین چیزی که از او سؤال می کنند در مورد پروردگارش است سپس در مورد پیامبرش سؤال می کنند سپس در مورد ولیّ و امامش سؤال می پرسند که اگر جواب دهد نجات می یابد ولی اگر از جواب دادن عاجز باشد، عذابش می کنند». مردی از امام علیه السلام سؤال کرد: «چگونه می شود که فردی خدا و رسولش را بشناسد امّا امامش را نشناسد»؟ فرمود: «کسی که سرگردان باشد و [در دنیا] نه امامش را قبول کند و نه رد کند؛ ﴿وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا﴾ و چنین فردی هیچ راه گریزی ندارد».

* آنان آرزو می کنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و همانند یکدیگر باشید. بنابراین، از آن ها دوستانی انتخاب نکنید، مگر این که [توبه کنند، و] در راه خدا هجرت نمایند. اگر از این کار سر باز زنند، [و به اقدام برضدّ شما ادامه دهند]، هر جا آن ها را یافتید، اسیر کنید؛ و [در صورت احساس خطر] به قتل برسانید. و از میان آن ها، هیچ دوست و یاوری اختیار نکنید. ﴿89﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- این آیه برای دو قبیله ی اشجع و بنی ضمره نازل شده است و در اخبار آنان آمده است: آن هنگام که رسول خدا صلی الله علیه و آله برای غزوه ی حدیبیه خارج شد، از نزدیکی سرزمین این دو قبیله عبور کرد. قبلاً رسول خدا صلی الله علیه و آله با قبیله ی بنی ضمره، آشتی و مصالحه کرده بود. اصحاب به آن حضرت گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! قبیله ی بنی ضمره به ما نزدیک است و می ترسیم که در رفتن به مدینه با ما مخالفت کنند و به قریش، علیه ما کمک کنند؛ پس بهتر است ابتدا با آنان بجنگیم». رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هرگز، چرا که آنان بیش تر از همه ی عرب ها به پدر و مادر خویش نیکی می کنند و زیاد صله ی رحم به جا می آورند و وفادارترین عرب ها نسبت به عهد و پیمان نیز می باشند. سرزمین قبیله ی اشجع به قبیله ی بنی ضمره [که شاخه ای از کنانه هستند]، نزدیک بود و بین اشجع و بنی ضمره، پیمان مراعات همجواری و صلح بسته شده بود. سرزمین اشجع خشک بود و سرزمین بنی ضمره سرسبز و آباد؛ پس بنی اشجع به سوی سرزمین بنی ضمره حرکت کردند. هنگامی که خبر حرکت آن ها به سوی بنی ضمره به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، به خاطر پیمان صلح و آشتی که بین ایشان و قبیله ی بنی ضمره بود، حضرت رسول صلی الله علیه و آله آماده حرکت به سوی قبیله ی اشجع شدند تا با آنان بجنگند. پس خداوند آیه: ﴿وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاء فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِيَاء حَتَّى يُهَاجِرُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ

ص: 361

بَنِي ضَمْرَةَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ دُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا ... ثُمَّ اسْتَثْنَى بِأَشْجَعَ فَقَالَ إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ إِلَى قَوْلِهِ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ لِشَيَاطِينِ الْإِنْسِ حِيلَةً وَ مَكْراً وَ خَدَائِعَ وَ وَسْوَسَةً بَعْضِهِمْ إِلَى بَعْضٍ يُرِيدُونَ إِنِ اسْتَطَاعُوا أَنْ يَرُدُّوا أَهْلَ الْحَقِّ عَمَّا أَكْرَمَهُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ مِنَ النَّظَرِ فِي دِينِ اللَّهِ الَّذِي لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ شَيَاطِينَ الْإِنْسِ مِنْ أَهْلِهِ إِرَادَةَ أَنْ يَسْتَوِيَ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ أَهْلُ الْحَقِّ فِي الشَّكَ وَ الْإِنْكَارِ وَ التَّكْذِيب فَيَكُونُونَ سَوَاءٌ كَمَا وَصَفَ اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ مِنْ قَوْلِهِ وَ دُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءٌ ثُمَّ نَهَى اللَّهُ أَهْلَ النَّصْرِ بِالْحَقِّ أَنْ يَتَّخِذُوا مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَلِيّاً وَ لَا نَصِيراً﴾. (2)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا أَنْ أَعْرَضُوا عَنِ الْهَجْرَةَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْاْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً﴾ ﴿90﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوْ جَاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ قَالَ نَزَلَتْ فِي بَنِي مُدْلِجٍ لِأَنَّهُمْ جَاءُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالُوا إِنَّا قَدْ حَصِرَتْ صُدُورُنَا أَنْ نَشْهَدَ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَسْنَا مَعَكَ وَ لَا مَعَ قَوْمِنَا عَلَيْكَ قَالَ قُلْتُ كَيْفَ صَنَعَ بِهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ وَاعَدَهُمْ إِلَى أَنْ يَفْرُغَ مِنَ الْعَرَبِ ثُمَّ يَدْعُوهُمْ فَإِنْ أَجَابُوا وَ إِلَّا قَاتَلَهُمْ﴾. (4)

2- الباقر علیه السلام- ﴿الْمُرَادُ بِقَوْلِهِ: قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقُ هُوَ هِلَالُ بْنُ عُوَيْمِ السُّلَمِيُّ وَاثِقُ عَنْ قَوْمِهِ رَسُولَ اللهُ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ فِي مُوَادَعَتِهِ: عَلَى أَنْ لَا تَحِيفَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله مَنْ أَتَانَا وَ لَا نَحِيفَ مَنْ أَتَاكَ فَنَهَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَنْ يُعْرَضَ لِأَحَدِ عَهِدُ إِلَيْهِمْ﴾. (5)

ص: 362


1- بحار الأنوار، ج20، ص305/ تفسیر القمی، ج1، ص145/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج8، ص12/ بحار الأنوار، ج75، ص221
3- تفسير بحر العرفان، ج5، ص199
4- الکافی، ج8، ص327/ بحار الأنوار، ج19، ص172/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج19، ص145/ تفسير البرهان

فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لاَ نَصِيرًا﴾ را نازل کرد و قبیله اشجع را استثناء فرمود: ﴿إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُم مِّيْثَاقٌ أَوْ جَاؤُوكُمْ حَصِرَ-تْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُونَكُمْ أَوْ يُقَاتِلُواْ قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْاْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً﴾.

2- امام صادق علیه السلام- انسان های شیطان صفت، حیله و مکر و فریب ها دارند و نسبت به یکدیگر وسوسه می کنند. قصد دارند که اگر بتوانند اهل حق را از لطفی که خدا درباره ی آن ها کرده برگردانند. خداوند اهل حق را به دین خدا متوجّه نموده است که شیاطین انس اهل آن نیستند و مقصودشان از این کار اینست که دشمنان خدا و اهل حق در شکّ و انکار و تکذیب شریک آن ها شوند و با هم برابر باشند چنان چه خدا در کتاب خود وصف کرده و فرموده است: ﴿وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً﴾ سپس خدا آن ها را که اهل یاری حق بودند نهی کرده که از دشمنان خدا برای خود دوست و یاوری بگیرند.

3- ابن عبّاس رحمة الله- فَإِنْ تَوَلَّوْا یعنی اگر از کوچ کردن در راه خدا سر باز زدند.

* مگر آن ها که با هم پیمانان شما، پیمان بسته اند؛ یا آن ها که به سوی شما می آیند، و از پیکار با شما، یا پیکار با قوم خود به تنگ آمده اند؛ [نه سر جنگ با شما دارند، و نه توان مبارزه با قوم خود]. و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلّط می کند تا با شما پیکار کنند. پس اگر از شما کناره گیری کرده و با شما پیکار ننمودند، [بلکه] پیشنهاد صلح کردند، خداوند برای شما راهی برای تعرّض بر آنان قرار نداده است. ﴿90﴾

1- امام صادق علیه السلام- فضل ابی عباس گوید: امام صادق علیه السلام درباره ی آيه: ﴿أَوْ جَاؤُوكُمْ حَصِرَ-تْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُونَكُمْ أَوْ يُقَاتِلُواْ قَوْمَهُم﴾ فرمود: «این آیه درباره ی بنی مدلج نازل شده است؛ چرا که آنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: «ما نه می توانیم شهادت دهیم که تو رسول خدا هستی؛ نه می توانیم پشتیبان تو باشیم و نه به همراه قوممان ضدّ تو باشیم»». گفتم: «رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنان چه کرد»؟ گفت: «با ایشان پیمان صلح بست تا کارش با عرب ها تمام شود و سپس آنان را به دین اسلام دعوت کند که یا موافقت کنند یا در آن زمان با آنان بجنگد».

2- امام باقر علیه السلام- منظور از کلام خداوند: ﴿قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُم مِّيثَاقُ﴾، هلال بن عویم سُلَمی است که از سوی قومش با رسول خدا صلی الله علیه و آله پیمان بست و در پیمان صلح با او گفت: «ای محمّد! با این شرط که هر کس به نزد ما آمد، او را نترسانی و هر کس به نزد تو آمد، ما او را نترسانیم». و خداوند از این که به فردی از ایشان طبق عهد، آسیبی برسد، نهی کرد».

ص: 363

3- الصّادق علیه السلام- ﴿كَانَتْ سِيرَةُ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَبْلَ نُزُولِ سُورَة بَرَاءَةَ أَنْ لَا يَقْتُلَ إِلَّا مَنْ قَتَلَهُ وَ لَا يُحَارِبَ إِلَّا مَنْ حَارَبَهُ وَ أَرَادَهُ وَ قَدْ كَانَ نَزَلَ عَلَيْهِ فِي ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا يُقَاتِلُ أَحَداً قَدْ تَنَحَّى عَنْهُ وَ اعْتَزَلَهُ حَتَّى نَزَلَتْ عَلَيْهِ سُورَةُ بَرَاءَةَ وَ أَمَرَهُ بِقَتْلِ الْمُشْرِكِينَ مَنِ اعْتَزَلَهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْتَزِلُهُ إِلَّا الَّذِينَ قَدْ كَانَ عَاهَدَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ إِلَى مُدَّةٍ مُدَّةٍ مِنْهُمْ صَفْوَانُ بْن أُمَيَّةَ وَ سُهَيْلُ بْنُ عَمْرٍو﴾. (1)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَيْفِ بْنِ عُمَيْرَةَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله علیه السلام أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ؟ قَالَ: كَانَ أَبِي يَقُولُ: نَزَلَتْ فِي بَنِي مُدْلِجٍ، اعْتَزِلُوا فَلَمْ يُقَاتِلُوا النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله وَ لَمْ يَكُونُوا مَعَ قَوْمِهِمْ، قُلْتُ: فَمَا صَنَعَ بِهِمْ؟ قَالَ: لَمْ يُقَاتِلْهُمُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله حَتَّى فَرَغَ مِنْ عَدُوِّهِ ثُمَّ نَبَذَ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ. قَالَ: وَ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ هُوَ الضَّيقُ﴾. (2)

5- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿ثُمَّ اسْتَثْنَى بِأَشْجَعَ فَقَالَ إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُمْ أَوْ يُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا وَ كَانَتْ أَشْجَعُ مَحَالُّهَا الْبَيْضَاءَ وَ الْجَبَلَ وَ الْمُسْتَبَاحَ، وَ قَدْ كَانُوا قَرُبُوا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَهَابُوا لِقُرْبهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ يَبْعَثَ إِلَيْهِمْ مَنْ يَغْزُوهُمْ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ خَافَهُمْ أَنْ يُصِيبُوا مِنْ أَطْرَافِهِ شَيْئاً فَهَمَّ بِالْمَسِيرِ إِلَيْهِمْ فَبَيْنَمَا هُوَ عَلَى ذَلِكَ إِذْ جَاءَتْ أَشْجَعُ وَ رَئِيسُهَا مَسْعُودُ بْنُ رُجَيْلَةً وَ هُمْ سَبْعُمِائَةٍ، فَنَزَلُوا شِعْبَ سَلْعٍ وَ ذَلِكَ فِي شَهْرِ رَبِيعِ الْأَوَّلَ [الْآخَرِ] سَنَةَ سِتًّ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أسَيْدَ بْنُ حُصَيْنٍ، فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ فِي نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِكَ حَتَّى تَنْظُرَ مَا أَقْدَمَ أَشْجَعَ، فَخَرَجَ أَسَيْدُ وَ مَعَهُ ثَلَاثَةٌ نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَوَقَفَ عَلَيْهِمْ، فَقَالَ مَا أَقْدَمَكُمْ فَقَامَ إِلَيْهِ مَسْعُودُ بْنُ رُجَيْلَةً وَ هُوَ رَئِيسُ أَشْجَعَ فَسَلَّمَ عَلَى أَسَيْدٍ وَ عَلَى أَصْحَابِهِ وَ قَالُوا جِئْنَا لِنُوَادِعَ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله فَرَجَعَ أَسَيْدُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَافَ الْقَوْمُ أَنْ أَغْزُوهُمْ - فَأَرَادُوا الصُّلْحَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ، ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمْ بِعَشَرَةِ أَجْمَال تَمْرٍ فَقَدَّمَهَا أَمَامَهُ، ثُمَّ قَالَ نِعْمَ الشَّيْءُ الْهَدِيَّةُ أَمَامَ الْحَاجَةِ، ثُمَّ أَتَاهُمْ، فَقَالَ يَا مَعْشَرَ أَشْجَعَ مَا أَقْدَمَكُمْ قَالُوا قَرَبَتْ دَارُنَا مِنْكَ وَ لَيْسَ فِي قَوْمِنَا أَقَلُّ عَدَدَاً مِنَّا

ص: 364


1- بحار الأنوار، ج35، ص291/ تفسیر القمی، ج1، ص281
2- تفسیر العیاشی، ج1، ص262/ تفسير البرهان

3- امام صادق علیه السلام- سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از نزول سوره ی توبه چنان بود که با قومی نمی جنگید مگر آنان آغاز جنگ کرده باشند و به جهاد با کسی برنمی خواست مگر آن که او ابتدا به جنگ و به قصد شکست پیامبر صلی الله علیه و آله اقدام می کرد و در این باره بر پیامبر صلی الله علیه و آله این: ﴿فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا﴾ آيه نازل شده بود. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله با کسی که از محاربه ی با او کناره می گرفت ادامه ی جنگ نمی داد و او را رها می کرد تا آن که سوره ی توبه نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله را امر به قتل مشرکین کرد، چه دست از جنگ با او برداشته باشند چه دست برنداشته باشند مگر آن مشرکانی که در روز فتح مکّه با پیامبر صلی الله علیه و آله تا یک زمان معیّنی عهد بستند که صفوان بن امیه و سهیل بن عمرو از آنان بودند.

4- امام صادق علیه السلام- سیف بن عمیره گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آيه: ﴿أَن يُقَاتِلُونَكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ﴾ پرسیدم. فرمود: «پدرم می فرمود: این آیه درباره ی بنی مدلج نازل شده است که [از جنگ] کناره گیری کردند و همراه با پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان نجنگیدند و با قوم خویش نیز نبودند». گفتم: «پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان چه کرد»؟ فرمود: «با آنان نجنگید تا این که کار دشمن خود را به پایان رساند و به همه ی آنان اعلام جنگ داد (پیمان با آنان را شکست و به آنان خبر داد که دیگر به پیمان پایبند نیست). امام فرمود: «﴿حَصِرَتْ صُدُورُهُم﴾ همان به تنگ آمدن است».

5- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- قبیله ی اشجع را استثناء فرمود: إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُم مِّيثَاقٌ أَوْ جَاؤُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُونَكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شَاء اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزِلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً﴾. محلّ استقرار قبیله ی اشجع، مناطقی به نام بیضاء، جیل و مستباح بود. آنان به رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک شده بودند و از این نزدیکی می ترسیدند که مبادا رسول خدا صلی الله علیه و آله سپاهی را برای جنگ با آنان بفرستد و از جهتی، رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز بیم داشت که مبادا از جانب آن ها با مشکلی مواجه شوند. حضرت تصمیم گرفت به سوی آنان برود. در همان زمان که این تصمیم را گرفت و آماده ی حرکت شد، رئیس قبیله ی اشجع یعنی مسعود بن رُجیله به همراه افراد قبیله که هفتصد نفر بودند در درّه ی سلع مستقّر شدند و این واقعه در ماه ربیع الاوّل سال ششم هجری اتّفاق افتاد. رسول خدا صلی الله علیه و آله اسید بن حصین را فرا خواند و به او فرمود: «با چند تن از یارانت به سوی آنان برو و ببین چه چیزی آنان را به این کار را داشته است». اسید به همراه سه نفر از یارانش خارج شد و مقابل آنان ایستاد و گفت: «چه چیزی شما را به این کار را داشته است»؟ مسعود بن رجیله که رئیس آنان بود، مقابل او ایستاد و به اسید و یارانش سلام کرد و گفت: «آمدیم تا با محمّد صلی الله علیه و آله، پیمان صلح و آشتی ببندیم. اسید به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برگشت تا ایشان را باخبر کند». رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «آن قوم ترسیدند که با آنان بجنگیم و تقاضای صلح و آشتی کردند». پیامبر ده بار خرما به سوی آنان فرستاد که به سرپرست ایشان تحویل داده شد. و فرمود: «بهترین چیز، هنگامی که کاری داریم، هدیه است». و به سوی آنان آمد و فرمود: «ای جماعت اشجع! چه چیزی شما را به این کار واداشته است»؟ گفتند: «محلّ استقرارمان نزدیک شماست و از جماعت ما، کم شمارتر در قوم ما نیست. به خاطر نزدیکی محلّ استقرارمان، از جنگ با شما هراس داریم و از جنگ با قوممان به خاطر کم بودن

ص: 365

فَضِقْنَا بِحَرْبِكَ لِقُرْبِ دَارِنَا مِنْكَ، وَ ضِقْنَا بِحَرْبِ قَوْمِكَ لِقِلَّتِنَا فِيهِمْ، فَجِئْنَا لِنُوَادِعَكَ فَقَبِلَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله ذَلِكَ مِنْهُمْ وَ وَ ادَعَهُمْ، فَأَقَامُوا يَوْمَهُمْ ثُمَّ رَجَعُوا إِلَى بِلَادِهِمْ وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ إِلَّا الَّذينَ يَصِلُونَ إِلى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ إلى قوله فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿سَتَجِدُونَ آخَرينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فيها فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً مبيناً﴾ ﴿91﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿سَتَجِدُونَ آخَرِينَ الْآيَةُ نَزَلَتْ فِي عُيَيْنَةَ بْن حِصْنٍ الْفَزَارِيَّ أَجْدَبَتْ بَلَادُهُمْ فَجَاءَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ وَادَعَهُ عَلَى أَنْ يُقِيمَ بِبَطْنِ نَخْلٍ وَ لَا يَتَعَرَّضَ لَهُ وَ كَانَ مُنَافِقاً مَلْعُوناً وَ هُوَ الَّذِي سَمَّاهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْأَحْمَقَ الْمُطَاعَ فِي قَوْمِهِ﴾. (2)

2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿يَبْتَغُونَ بِذَلِكَ أَنْ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ وَ يَأْمَنُوا نَبِيَّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَبَى اللَّهُ ذَلِكَ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوًّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ الله وَ كَانَ اللهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾ ﴿92﴾

باب 1: ﴿وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوًّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ

اشاره

ص: 366


1- تفسیر القمی، ج1، ص146/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج17، ص204/ تفسیر القمی، ج1، ص146/ تفسير البرهان
3- تفسير بحر العرفان، ج5، ص202

تعدادمان ناتوانیم؛ لذا آمده ایم تا با شما صلح و آشتی کنیم». پیامبر صلی الله علیه و آله درخواست آنان را قبول کرد و با آنان صلح کرد و آن روز را پیش پیامبر صلی الله علیه و آله به سر بردند و سپس به سرزمینشان بازگشتند. و این آیه: ﴿إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمِ مِّيْثَاقٌ أَوْ جَاؤُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُونَكُمْ أَوْ يُقَاتِلُواْ قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً﴾ درباره ی آنان نازل شده است».

* به زودی گروه دیگری را می یابید که می خواهند هم از ناحیه ی شما در امان باشند، و هم از ناحیه ی قوم خودشان [که مشر کند؛ ولی] هر زمان آنان را به سوی فتنه [و بت پرستی] فرا خوانند، با سر در آن فرو می روند. اگر از درگیری با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح نکردند و دست از شما نکشیدند، آن ها را هر جا یافتید اسیر کنید و [در صورت احساس خطر] به قتل برسانید. آن ها کسانی هستند که ما برای شما، تسلّط آشکاری نسبت به آنان قرار داده ایم. ﴿91﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- آیه: ﴿سَتَجِدُونَ آخَرينَ﴾ ... این آیه درباره ی عیینه بن حصن فزاریّ نازل شد که در سرزمین او خشک سالی آمده بود. عیینة پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و به ایشان پیشنهاد صلح داد به شرط این که در نخلستانی مقیم شود و کاری به کار او نداشته باشد. عيینة منافق لعنت شده ای بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله او را فرد نادان و جاهلی نامید که بر قومش سروری و حکمرانی می کند».

2- ابن عبّاس رحمة الله- هدفشان از این کار آن بود که از ناحیه ی قوم خود [مشرکان] و از ناحیه ی پیامبر صلی الله علیه و آله در امان باشند و خدا چنین چیزی (نفاق) را نمی پسندد.

* هیچ فرد با ایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر این که [این کار] از روی خطا و اشتباه باشد؛ و اگر کسی مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده ی مؤمن را آزاد کند و خون بهایی به کسان او بپردازد؛ مگر این که آن ها خون بها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمن شما هستند [و کافرند]، ولی مقتول با ایمان بوده، [تنها] باید یک برده ی مؤمن را آزاد کند [و پرداختن خون بها به کافران لازم نیست]. و اگر از گروهی باشد که میان شما و آن ها پیمانی برقرار است، باید خون بهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده ی مؤمن [نیز] آزاد کند. و آن کس که نمی تواند [برده آزاد کند] باید دو ماه پی در پی روزه بگیرد. این، [یک نوع تخفیف، و] توبه ی الهی است. و خداوند، دانا و حکیم است. ﴿92﴾

بخش 1: هیچ فرد با ایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر این که [این کار] از روی خطا و اشتباه باشد؛ و اگر کسی مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده ی مؤمن را آزاد کند و خون بهایی به کسان او بپردازد؛ مگر این که آن ها خون بها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمن شما هستند [و کافرند]، ولی مقتول با ایمان بوده، [تنها] باید یک برده ی مؤمن را آزاد کند [و پرداختن خون بها به کافران لازم نیست]. و اگر از گروهی باشد که میان شما و آن ها پیمانی برقرار است، باید خون بهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده ی مؤمن [نیز] آزاد کند.

ص: 367

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَلَبِيَّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ قَالَ يَعْنِي مُقرَّةً﴾. (1)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿رَوَى ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي رَجُلٍ مُسْلِمٍ كَانَ فِي أَرْضِ الشِّرْكِ فَقَتَلَهُ الْمُسْلِمُونَ ثُمَّ عَلِمَ بِهِ الْإِمَامُ بَعْدُ فَقَالَ يُعْتِقُ مَكَانَهُ رَقَبَةً مُؤْمِنَةً وَ ذُلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٌّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ﴾. (2)

3-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿كُلُّ عِتْقِ يَجُوزُ لَهُ الْمَوْلُودُ إِلَّا فِي كَفَّارَةِ الْقَتْلِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ يَعْنِي بِذَلِكَ مُقِرَّةً قَدْ بَلَغَتِ الْحِنْثَ﴾. (3)

4-1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ كُرْدَوَيْهِ الْهَمْدَانِيَّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ كَيْفَ يُعْرَفُ الْمُؤْمِنَةُ قَالَ عَلَى الْفِطْرَةِ﴾. (4)

5-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿الرَّقَبَةُ الْمُؤْمِنَةُ الَّتِي ذَكَرَ اللَّهُ إِذَا عَقَلَتْ وَ النَّسَمَةُ الَّتِي لَا تَعْلَمُ إِلَّا مَا قُلْتَهُ وَ هِيَ صَغِيرَةٌ﴾. (5)

6-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿الرَّقَبَةُ الْمُؤْمِنَةُ هِيَ الْبَالِغَةُ الَّتِي آمَنَتْ وَ صَلَّتْ وَ صَامَتْ لَا يُجْزِي فِي كَفَّارَةِ الْقَتْلِ الطَّفْلُ وَ لَا الْكَافِرُ﴾. (6)

7-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَا يُؤْخَذُ الرَّجُلُ بجَريرَةِ ابْنِهِ وَ لَا الْإِبْنُ بِجَرِيرَةِ أَبِيهِ وَ لَيْسَ إِلْزَامُ الدِّيَةِ لِلْعَاقِلَةِ عَلَى سَبِيلِ مُؤَاخَذَةِ الْبَرِيءِ بِالسَّقِيمِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَيْسَ بِعُقُوبَةِ بَلْ هُوَ حُكْمُ شَرْعِيُّ تَابِعُ لِلْمَصْلَحَةِ﴾. (7)

8-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَوْلُهُ وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأَ أَيْ لَا عَمْ داً وَ لَا خَطَأَ وَ إِلَّا فِي مَوْضِعِ لَا وَ لَيْ سَتْ بِاسْ تِثْنَاءِ وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا يَعْنِي يَعفُوا ثُمَّ قَالَ فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوًّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ لَيْسَتْ لَهُ دِيَةٌ يَعْنِي إِنْ قُتِلَ رَجُلٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ هُوَ نَازِلُ فِي دَارِ الْحَرْبِ فَلَا دِيَةَ لِلْمَقْتُولِ وَ عَلَى الْقَاتِلِ

ص: 368


1- تهذيب الأحكام، ج8، ص249/ بحار الأنوار، ج101، ص381/ النوادر للأشعرى، ص62/ وسائل الشيعة، ج22، ص371/ تفسير البرهان/ تهذيب الأحكام، ج8، ص320/ تفسير البرهان
2- من لا یحضره الفقیه، ج4، ص147/ تهذيب الأحكام، ج10، ص315/ بحار الأنوار، ج101، ص378/ تفسير العياشي، ج1، ص266/وسائل الشيعة، ج29، ص231/ تفسير البرهان
3- تهذيب الأحكام، ج8، ص320/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج101، ص198/ تفسير العياشي، ج1، ص263/ وسائل الشيعة، ج22، ص371/ تفسير البرهان
5- وسائل الشيعة، ج22، ص371/ تفسير البرهان
6- تفسیر بحر العرفان، ج5، ص205
7- تفسير بحر العرفان، ج5، ص205

1-1- امام صادق علیه السلام- حلبی نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره: ﴿فتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ﴾ فرمود: «برده ی، مؤمن باشد».

2-1- امام صادق علیه السلام- ابن ابی عمیر از یکی از یارانش نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره ی مردی مسلمان که در سرزمین شرک بوده و مسلمانان او را کشتند و بعد از این ماجرا، امام باخبر شد، فرموده است: «به جای آن باید یک برده ی مؤمن را آزاد کند و این همان کلام خداوند عزّوجلّ است که می فرماید: ﴿فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوًّ لَّكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ﴾ سپس فرمود: ﴿وَ إِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً﴾.

3-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- آزاد کردن کودک جایز است به جز در کفّاره ی قتل، چرا که خداوند عزّوجلّ می فرماید: ﴿فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ﴾ یعنی کفّاره ی قتل، آزاد کردن برده ی مؤمن است که شرط آن رسیدن به سنّ بلوغ است.

4-1- امام کاظم علیه السلام- کردویه همدانی نقل می کند: از امام کاظم علیه السلام درباره ی آیه: ﴿فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مؤْمِنَةٍ﴾ سؤال شد: «مؤمن چگونه شناخته می شود». فرمود: «از روی فطرت».

5-1- امام علی علیه السلام- بَرده ی مؤمن که مدّنظر خداست، کسی است که به سنّ بلوغ رسیده باشد [و عاقل باشد] و النّسمة بَرده ای است که چیزی نمی داند، مگر آن چه تو به او یاد دادی و صغیر می باشد.

6-1- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ برده ی مؤمنی است که بالغ باشد و ایمان آورده باشد و نماز و روزه را به پا دارد و صحیح نیست، کفّاره ی قتل، آزادی برده ی طفل یا برده ی کافر باشد.

7-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- مردی به خاطر گناه فرزندش بازخواست نمی شود و فرزندی به خاطر گناه پدرش بازخواست نمی شود و نزد عقلا، واجب دانستن پرداخت دیه بر فرد ضعیفی [که توانایی مخالفت با حکم را ندارد] که بی گناه و مبرّی از آن گناه است، صحیح و لازم نیست زیرا این کار به سزای عملی رساندن نیست بلکه حکمی شرعی است که مصالحی را [در اجتماع] در پی دارد.

8-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- کلام خدا که می فرماید: ﴿وَ ما كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُل مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأَ يعني بدون عمد و بدون خطا و «إِلَّا» در این جا در موضع «لا» نفی است نه در موضع استثناء و در ادامه فرماید: ﴿مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا﴾ يعنی دیه را ببخشند. و سپس فرمود: ﴿فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوًّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ﴾ که در این حالت دیگ-ر دیه ای مطرح نیست یعنی وقتی فردی از مؤمنین در حالی که در خانه ی دشمنان است [و در سرزمین آنان زندگی می کند و قوم او کافرند] برای مقتول هیچ دیه ای واجب نمی شود [چون لازمه ی این دیه، پرداخت مال مسلمانان به کافران است] و بر قاتل واجب است که یک بنده ی مؤمن را آزاد کند و این همان قول پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرمود: «هر کس که در بلاد اهل کفر مسکن گزیند، برئ الذمّه است و حمایت از او برداشته شده؛ پس آیه می فرماید: ﴿وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ

ص: 369

تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ نَزَلَ دَارَ الْحَرْبِ فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ الذَّمَّةُ ثُمَّ قَالَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ يَعْنِي إِنْ كَانَ الْمُؤْمِنُ نَازِلًا فِي دَارِ الْحَرْبِ وَ بَيْنِ أَهْلِ الشِّرْكِ وَ بَيْنِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَوِ الْإِمَامِ علیه السلام عَهْدُ وَ مُدَّةُ ثُمَّ قُتِلَ ذَلِكَ الْمُؤْمِنُ وَ هُوَ بَيْنَهُمْ فَعَلَى الْقَاتِلِ دِيَةُ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾. (1)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مَسْعَدَةَ بْن صَدَقَةَ قَالَ: سُئِلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ قَالَ أَمَّا تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَفِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ وَ أَمَّا الدِّيَةُ الْمُسَلَّمَةُ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوًّ لَكُمْ قَالَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّرْكِ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الصُّلْحِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ الدِّيَةُ وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ﴾. (2)

10-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: فِي قَتْلِ الْخَطَإِ مِائَةُ مِنَ الْإِبِلِ أَوْ أَلْفُ مِنَ الْغَنَمِ أَوْ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ أَوْ أَلْفَ دِينَارٍ فَإِنْ كَانَ الْإِبِلُ فَخَمْسُ وَ عِشْرُونَ ابْنَةَ مَخَاضٍ وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ ابْنَةَ لَبُونٍ وَ خَمْسُ وَ عِشْرُونَ حِقَّةً وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ جَذَعَةً وَ الدِّيَةُ الْمُغَلَّظَةُ فِي الْخَطَإ الَّذِي يُشْبِهُ الْعَمْدَ الَّذِي يَضْرِبُ بِالْحَجَر أَوْ بِالْعَصَا الضَّرْبَةَ وَ الضَّرْبَتَيْنِ لَا يُرِيدُ قَتْلَهُ فَهِيَ أَثْلَاثُ ثَلَاثُ وَ ثَلَاثُونَ حِقَّةً وَ ثَلَاثُ وَ ثَلَاثُونَ جَذَعَةً وَ أَرْبَعُ وَ ثَلَاثُونَ ثَنِيَّةً كُلَّهَا خَلِفَةٌ طَرُوقَةُ الْفَحْلِ وَ إِنْ كَانَ مِنَ الْغَنَمِ فَأَلْفَ كَبْشِ وَ الْعَمْدُ هُوَ الْقَوَدْ أَوْ رِضَا وَلِيِّ الْمَقْتُولِ﴾. (3)

11-1- الصّادق علیه السلام- ﴿الدِّيَةُ مِائَةٌ مِنَ الْإِبل﴾. (4)

12-1- الصّادق علیه السلام- ﴿الدَّيَة عَشَرَةٌ آلَافِ دِرْهَم أَوْ أَلْفَ دِينَارٍ﴾. (5)

13-1- الصّادق علیه السلام- ﴿قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي أَبْوَابِ الدِّيَاتِ فِي الْخَطَإِ شِبْهِ الْعَمْدِ إِذَا قَتَلَ بالْعَصَا أَوْ بِالسَّوْطِ أَوْ بِالْحِجَارَة يُغَلَّظُ دِيَتُهُ وَ هُوَ مِائَةُ مِنَ الْإِبِلِ أَرْبَعُونَ خِلْفَةً بَيْنَ ثَنِيَّةٍ إِلَى بَازِلِ

ص: 370


1- تفسیر القمی، ج1، ص147/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج101 ، ص408/ تفسير العياشي، ج1، ص262/ وسائل الشيعة، ج29، ص232/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج7، ص282/ تفسير البرهان
4- الكافي، ج7، ص281/ تفسير البرهان
5- الكافي، ج7، ص281/ تفسير البرهان

وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ﴾ یعنی اگر مؤمنی که کشته شده ساکن شهری باشد که شهر کفّار باشد و بین مشرکان آن شهر و پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیه السلام عهد و پیمان صلحی که زمان آن منقضی نشده برقرار باشد و آن مؤمن در این حالت کشته شده باشد و در میان قوم مشرک طرف قرار داد زندگی می کرده پس قاتل علاوه بر پرداخت دیه که مسلّماً بر عهده ی اوست و باید به خانواده ی مقتول بدهد و باید یک بنده ی مؤمن را نیز آزاد کند و در ادامه می فرماید: ﴿دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللهِ وَ كَانَ اللهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾.

9-1- امام صادق علیه السلام- مسعدة بن صدقه گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَ مَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ﴾ سؤال شد، فرمود: «یا آزاد کردن بردهای مؤمن است که موضوعی مربوط به خود و خدایش می باشد و یا دیه ای که به اولیاء مقتول باید بپردازد». درباره ی فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوًّ لَّكُمْ فرمود: «اگر مقتول از اهل شرک باشد (کسانی که پیمان صلحی ندارند)، ولی خود او مؤمن می باشد، وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ آزاد کردن برده ی مؤمن است که موضوعی بین خود و خدایش می باشد و دیه ندارد وَ إِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ باید بَرده ی مؤمنی را آزاد کند که موضوعی مربوط به خود و خدایش است و به صاحبان مقتول خون بها بپردازد».

10-1- امام صادق علیه السلام- علاء بن فضیل نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد قتل غیرعمد فرمود: «دیه ی آن صد شتر، یا صد گوسفند، یا ده هزار درهم، یا هزار دینار است و از صدشتر، بیست و پنج بچّه شتری که داخل در سال دوّم شده و بیست و پنج بچّه شتر دوساله که داخل در سه سالگی شده و بیست و پنج نفر شتری که داخل در سال چهارم شده و بیست و پنج شتری که داخل در سال پنجم شده، می باشد. و دیه ی قتل غیر عمدی که شبیه به عمد است؛ یعنی آن که یک ضربه یا دو ضربه به کسی بزنی، امّا قصد کشتن او را نداشته باشی، سه ثلث است: یک سوّم آن سی وسه شتری که داخل در سال چهارم شده و یک سوّم دیگر آن، سی وسه شتری که داخل سال پنجم شده باشد و مابقی، سی و چهار شتری که داخل در سال ششم شده باشد و همه حامله و قابل جفت گیری باشند و اگر دیه از گوسفند باشد، هزار قوچ می باشد و دیه ی قتل عمد، مقابله به مثل (قصاص) و یا رضایت ولی مقتول است».

11-1- امام صادق علیه السلام- دیه، صد شتر است.

12-1- امام صادق علیه السلام- دیه، ده هزار درهم یا هزار دینار می باشد.

13-1- امام صادق علیه السلام- امیرالمؤمنین علیه السلام در باب دیه قتل غیر عمدی که شبیه به عمد است و با ضربه ی عصا یا شلّاق و یا سنگ صورت گرفته باشد، حکم به «دیه ی مغلّظه» یعنی دیه با شدّت و سختگیری دادن است که صد شتر می باشد: چهل تا شتر باردار، ما بین شتری که داخل در سال ششم شده و شتر هشت ساله که داخل در سال نهم شده است. و سی تا شتر چهار ساله و سی تا بچّه شتر دوساله که داخل دو سه سالگی شده است. در مورد قتل غیر عمد فرمود: «از صد شتر، سی تا شتر چهار

ص: 371

عَامِهَا وَ ثَلَاثُونَ حِقَّةً وَ ثَلَاثُونَ بِنْتَ لَبُونٍ وَ قَالَ فِي الْخَطَإ دُونَ الْعَمْدِ يَكُونُ فِيهِ ثَلَاثُونَ حِقَّةً وَ ثَلَاثُونَ بِنْتَ لَبُونٍ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ مَخَاضٍ وَ عِشْرُونَ ابْنَ لَبُونٍ ذَكَراً وَ قِيمَةُ كُلِّ بَعِيرٍ مِنَ الْوَرِقِ مِائَةُ دِرْهَم أَوْ عَشَرَةُ دَنَانِيرَ وَ مِنَ الْغَنَمِ إِذَا لَمْ يَكُنْ قِيمَةَ نَابِ الْإِبِلِ لِكُلِّ بَعِيرٍ عِشْرُونَ شَاة﴾. (1)

14-1- الصّادق علیه السلام- ﴿دِيَةُ الْخَطَإِ إِذَا لَمْ يُرِدِ الرَّجُلَ مِائةُ مِنَ الإِبِلِ أَوْ عَشَرَةُ آلَافٍ مِنَ الْوَرَقِ أَوْ أَلْفُ مِنَ الشَّاةِ وَ قَالَ دِيَةُ الْمُغَلَّظَةِ الَّتِي تُشْبِهُ الْعَمْدَ وَ لَيْسَ بِعَمْدٍ أَفْضَلُ مِنْ دِيَةِ الْخَطَإِ بِأَسْنَانِ الْإِبِلِ ثَلَاثُ وَ ثَلَاثُونَ حِقَّةً وَ ثَلَاثُ وَ ثَلَاثُونَ جَذَعَةً وَ أَرْبَعُ وَ ثَلَاثُونَ ثَنِيَّةً كُلُّهَا طَرُوقَةُ الْفَحْلِ﴾. (2)

15-1- السّجّاد علیه السلام- ﴿فَكَاكُ الْأَسِيرِ الْمُسْلِمِ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ الَّتِي قَاتَلَ عَلَيْهَا قَالَ فَإِذَا آمَنَ أَحَدُ مِنَ الْمُسْلِمِينَ أَحَداً مِنَ الْمُشْرِكِينَ لَمْ يَجِبْ أَنْ تُخْفَرَ ذِمَّتُهُمْ وَ تُعْرَضُ عَلَيْهِمْ شَرَائِطُ الْإِسْلَامِ فَإِنْ قَبْلُوا أَنْ يُسْلِمُوا أَوْ يَكُونُوا ذِمَّةً وَ إِلَّا رُدُّوا إِلَى مَأْمَنِهِمْ وَ قُوتِلُوا وَ إِنْ قُتِلَ أَحَدٌ مِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ فعَلَى مَنْ قَتَلَهُ مَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ رُوِّينَا ذَلِكَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله﴾. (3)

16-1- علی بن إبراهيم عیه السلام- ﴿فِي قَوْلِهِ تَعَالَى فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوًّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ لَيْسَتْ لَهُ دِيَةٌ يَعْنِي إِنْ قُتِلَ رَجُلٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ هُوَ نَازِلُ فِي دَارِ الْحَرْبِ فَلَا دِيَةَ لِلْمَقْتُولِ وَ عَلَى الْقَاتِلِ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ لِقَوْل رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ نَزَلَ دَارَ الْحَرْبِ فَقَدْ بَرَتَتْ مِنْهُ الذِّمَّةُ ثُمَّ قَالَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ يَعْنِي إِنْ كَانَ الْمُؤْمِنْ نَازِلًا فِي دَارِ الْحَرْبِ وَ بَيْن أَهْلِ الشَّرْكِ وَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَوِ الْإِمَامِ علیه السلام عَهْدُ وَ مُدَّةٌ ثُمَّ قُتِلَ ذَلِكَ الْمُؤْمِنَ وَ هُوَ بَيْنَهُمْ فَعَلَى الْقَاتِلِ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ﴾. (4)

17-1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِيَّ بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ أَخِيهِ مُوسَى علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ مَمْلُوكَهُ قَالَ عَلَيْهِ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ صَوْمُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ وَ إِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً ثُمَّ تَكُونُ التَّوْبَةُ بَعْدَ ذَلِكَ﴾. (5)

ص: 372


1- مستدرک الوسائل، ج18، ص298/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج7، ص281/ تفسير البرهان
3- مستدرک الوسائل، ج11، ص128
4- مستدرک الوسائل، ج18، ص308
5- وسائل الشيعة، ج29، ص94/ تفسير البرهان

ساله، و سی تا بچّه شتر دو ساله که داخل دو سه سالگی شده، و بیست تا بچّه شتر ماده که داخل در سال دوّم شده و بیست تا بچّه شتر نر دوساله که داخل در سه سالگی شده، می باشد و ارزش هر شتر برمبنای سکّه ی نقره، صد درهم و برمبنای سکه طلا، ده دینار می باشد و اگر قیمت یک گوسفند با قیمت شترِ پیر، برابر نباشد، می توان به ازای هر شتر، بیست گوسفند پرداخت».

14-1- امام صادق علیه السلام- دیه ی قتل غیر عمد اگر قصد هم نداشته باشد، صد شتر و یا ده هزار درهم و یا هزار گوسفند می باشد، و همچنین فرمود: «دیه ی «مغلَّظه» که شبیه به عمد است و عمدی نیست، بیش تر از دیه ی غیر عمد است و شترهای هم سن و سالی است که سی وسه تای آن شتری است که داخل در سال چهارم شده و سی و سه تا داخل در سال پنجم و سی و چهار تای بقیّه [دو شکم زاییده باشد]؛ یعنی داخل در سال ششم شده اند و همه قابلیّت بارداری داشته باشند».

15-1- امام سجاد علیه السلام- از امام در مورد آزاد کردن اسیر مسلمان و دادن آن به قومی که با آن ها جنگیده شده سؤال شد. فرمود: «اگر یکی از مسلمانان به یکی از مشرکان امان بدهد [و او را نزد خود حفظ کند] واجب نیست که تحت حمایت مسلمانان واقع شود؛ بلکه شرایط اسلام به او عرضه می شود اگر پذیرفتند که مسلمان شوند یا در ذمّه و حمایت مسلمانان در بیایند؛ و الّا آن ها را باید به پناهگاه خود و شهر خود برگرداند و با آنان جنگید. ولی اگر یکی از آنان قبل از این کار، کشته شود پس به کسی که او را کشته واجب است همان چیزی که خداوند فرمود: «آزاد کردن بنده ی مؤمنی و دادن دیه ی واجبی به خانواده ی مقتول است». و این مطلب از رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما روایت شده است».

16-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- و کلام خدا که فرمود: ﴿فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٌّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ﴾ که در این حالت دیگر دیه ای مطرح نیست یعنی وقتی فردی از مؤمنین در حالی که در خانه ی دشمنان است [و در سرزمین آنان زندگی می کند و قوم او کافرند] برای مقتول هیچ دیه ای واجب نمی شود [چون لازمه ی این دیه، پرداخت مال مسلمانان به کافران است] و بر قاتل واجب است که یک بنده ی مؤمن را آزاد کند و این همان قول پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرمود: «هر کس که در بلاد اهل کفر مسکن گزیند، بری الذمّه است و حمایت از او برداشته شده پس آیه می فرماید: ﴿وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَوْمِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ﴾ یعنی اگر مؤمنی که کشته شده ساکن شهری باشد که شهر کفّار باشد و بین مشرکان آن شهر و پیامبر یا امام عهد و پیمان صلحی که زمان آن منقضی نشده برقرار باشد و آن مؤمن در این حالت کشته شده باشد و در میان قوم مشرک طرف قرار داد زندگی می کرده پس قاتل علاوه بر پرداخت دیه که مسلّما بر عهده ی اوست و باید به خانواده ی مقتول بدهد باید یک بنده ی مؤمن را نیز آزاد کند و در ادامه می فرماید: ﴿فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾.

17-1- امام کاظم علیه السلام- علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام روایت می کند: درباره ی فردی که بّرده اش را می کشد، پرسیدم. فرمود: «باید یک بَرده را آزاد کند و دو ماه پی در پی را روز بگیرد و شصت فقیر را طعام دهد و بعد از آن توبه کند».

ص: 373

18-1- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ تَلْزَمُ قَاتِلَهُ كَفَّارَةٌ لِقَتْلِهِ﴾. (1)

19-1- الصّادق علیه السلام- ﴿رَوَى الْفَضْلُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ إِذَا ضَرَبَ الرَّجُلُ بِالْحَدِيدَةِ فَذَلِكَ الْعَمْدُ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْخَطَإِ الَّذِي فِيهِ الدِّيَةُ وَ الْكَفَّارَةُ أَ هُوَ الرَّجُلُ يَضْرِبُ الرَّجُلَ فَلَا يَتَعَمَّدُ قَتْلَهُ؟ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَإِذَا رَمَى شَيْئاً فَأَصَابَ رَجُلًا؟ قَالَ ذَلِكَ الْخَطَأُ الَّذِي لَا يُشَكُّ فِيهِ وَ عَلَيْهِ كَفَّارَةٌ وَدِيَةٌ﴾. (2)

20-1- الصّادق علیه السلام- ﴿كَانَ عَلِىُّ علیه السلام يَقُولُ فِي الْخَطَإِ خَمْسُ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ لَبُونً وَ خَمْسُ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ مَخَاضٍ وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ حِقَّةً وَ خَمْسُ وَ عِشْرُونَ جَذَعَةً وَ قَالَ فِي شِبْهِ الْعَمْدِ ثَلَاثُ وَ ثَلَاثُونَ جَذَعَةً (وَ ثَلَاثُ وَ ثَلَاثُونَ) ثَنِيَّةً إِلَى بَازِل عَامِهَا كُلُّهَا خَلِفَةُ وَ أَرْبَعُ وَ ثَلَاثُونَ ثَنِيَّة﴾. (3)

21-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ بْن مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَوْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا علیه السلام عَمَّنْ قَتَلَ مُؤْمِناً هَلْ لَهُ تَوْبَةُ؟ قَالَ لَا حَتَّى يُؤَدِّى دِيَتَهُ إِلَى أَهْلِهِ وَ يُعْتِقَ رَقَبَةً مُؤْمِنَةً وَ يَصُومَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ وَ يَسْتَغْفِرَ رَبَّهُ وَ يَتَضَرَّعَ إِلَيْهِ فَأَرْجُو أَنْ يُتَابَ عَلَيْهِ إِذَا هُوَ فَعَلَ ذَلِكَ قُلْتُ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ مَا يُؤَدِّى دِيَتَهُ؟ قَالَ يَسْأَلُ الْمُسْلِمِينَ حَتَّى يُؤَدِّيَ دِيَتَهُ إِلَى أَهْلِهِ﴾. (4)

باب 2: ﴿فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿صِيَامُ شَعْبَانَ وَ رَمَضَانَ وَ اللَّهِ تَوْبَةُ مِنَ اللَّهِ ثُمَّ قَرَأَ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللهِ﴾. (5)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا تَقُولُ فِي الرَّجُلِ يَصُومُ شَعْبَانَ وَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَقَالَ هُمَا الشَّهْرَانِ اللَّذَانِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللهِ﴾. (6)

3-2- السّجّاد علیه السلام- ﴿عَن الزُّهْرِىِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ: الصَّوْمُ عَلَى أَرْبَعِينِ وَجْهَاً فَعَشَرَةُ أَوْجُهٍ مِنْهَا وَاجِبَةٌ كَوْجُوبِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ عَشَرَةً أَوْجْهٍ مِنْهَا صِيَامُهُنَّ حَرَامٌ وَ أَرْبَعَةَ عَشَرَ مِنْهَا

ص: 374


1- تفسير بحر العرفان، ج5، ص205
2- من لا يحضره الفقيه، ج4، ص105/ تفسير البرهان
3- وسائل الشيعة، ج29، ص202
4- بحار الأنوار، ج101، ص379/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج94، ص80/ دعائم الإسلام، ج1، ص284/ مستدرک الوسائل، ج7، ص541/ تفسير البرهان
6- الکافی، ج4، ص92/ تهذیب الأحکام، ج4، ص307/ الإستبصار، ج2، ص138/ وسائل الشيعة، ج10، ص496/ تفسیر البرهان

18-1- امام صادق علیه السلام- آزاد کردن برده ای مؤمن، قاتل را ملزم می کند که کفّاره ای برای قتلش که انجام داده بپردازد.

19-1- امام صادق علیه السلام- فضل بن عبدالملک از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: هرگاه ضارب با حربه آهنین بر مضروب زند چنان چه بمیرد قتل، قتل عمد است. درباره ی قتل غیر عمدی که دیه و کفّاره دارد، پرسیدم: «آیا همان قتلی است که یک فرد، فرد دیگر را می زند و نمی خواهد به قتل بیانجامد»؟ فرمود: «بله». گفتم: «اگر چیزی را پرتاب کند و به کسی بخورد، چطور»؟ فرمود: «این همان قتل غیر عمدی است که هیچ شکّی در آن نمی باشد و باید کفّاره بدهد و دیه بپردازد».

20-1- امام صادق علیه السلام- علی علیه السلام در مورد قتل غیر عمد می فرمود: «بیست و پنج بچّه شتر ماده دوساله که داخل در سه سالگی شده و بیست و پنج بچّه شتر ماده که داخل در سال دوّم شده و بیست و پنج شتر چهار ساله و بیست و پنج شتر که داخل در سال پنجم شده است. ایشان در مورد قتل شبیه به عمد فرمود: سی و سه شتر پنج ساله یعنی شتری که دو شکم زاییده باشد تا شتری که در آن سال وارد سال هشتم شده باشد و همگی باردار باشند و سی و چهار شتر که دو شکم زاییده اند».

21-1- امام صادق علیه السلام- سماعة بن مهران گوید: از امام صادق علیه السلام و یا امام موسی کاظم علیه السلام پرسیدم: «آیا کسی که مؤمنی را می کشد توبه دارد»؟ فرمود: «نه، مگر این که دیه را به صاحبان مقتول بپردازد و یک برده ی مؤمن را آزاد کند و دو ماه پی در پی را روزه بگیرد و از خدا استغفار کند و به درگاه او التماس نماید و اگر این کار را انجام داد، امیدوارم که توبه اش پذیرفته شود». گفتم: «اگر نتواند دیه را بپردازد»؟ فرمود: «باید از مسلمانان قرض بگیرد و دیه را به صاحبان مقتول بپردازد».

بخش 2: هرکس که بندهای نیابد برای توبه دو ماه پی در پی روزه بگیرد. و خدا دانا و حکیم است.

1-2- امام صادق علیه السلام- به خدا قسم روزه ماه شعبان و رمضان همان [چیزی است که پذیرش] توبه از ناحیه ی خداست. سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللهِ﴾.

2-2- امام صادق علیه السلام- سلیمان نقل می کند: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «درباره ی فردی که ماه شعبان و رمضان را روزه می گیرد، چه می گویی»؟ فرمود: «این دو، همان دو ماهی هستند که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: ﴿شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعِيْنِ تَوْبَةً مِّنَ الله﴾».

3-2- امام سجاد علیه السلام- زهری نقل می کند: امام سجّاد علیه السلام السلام فرمود: «روزه، چهل گونه دارد که ده نوع آن مانند روزه ماه رمضان واجب است و ده نوع آن روزهاش حرام است و چهارده نوع دیگر هست که فرد مختار است که روزه بگیرد یا نگیرد و باقی آن ها روزه گوش است که خود سه مدل است و روزه ی تأدیب و روزه ی اباحه و روزه سفر و مرض». گفتم: «فدایت شوم، آن ها را برایم بیان می فرمایید»؟

ص: 375

صَاحِبُهَا بِالْخِيَارِ إِنْ شَاءَ صَامَ وَ إِنْ شَاءَ أَفْطَرَ وَ صَوْمُ الْإِذْنِ عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهِ وَصَوْمُ التَّأْدِيبِ وَ صَوْمُ الْإِبَاحَةِ وَ صَوْمُ السَّفَرِ وَ الْمَرَضِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَسِّرْهُنَّ لِي قَالَ أَمَّا الْوَاجِبَةُ فَصِيَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ صِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ فِي قَتْلِ الْخَطَإِ لِمَنْ لَمْ يَجِدِ الْعِتْقَ وَاجِبُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللهِ وَ كَانَ اللهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فيها وَ غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً﴾ ﴿93﴾

1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿لَمَّا نَزَلَتِ الْآيَةُ حَلَفَ أَسَامَةُ لَا يَقْتُلُ رَجُلًا قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ بِهَذَا اعْتَذَرَ إِلَى عَلِىّ علیه السلام لَمَّا تَخَلَّفَ عَنْهُ وَ إِنْ كَانَ عُذْرُهُ غَيْرَ مَقْبُولٍ لِأَنَّهُ قَدْ دَلَّ الدَّلِيلُ عَلَى وُجُوبِ طَاعَةِ الْإِمَامِ فِي مُحَارَبَةِ مَنْ حَارَبَهُ مِنْ الْبُغَاةِ لَا سِيَّمَا﴾. (2)

2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿لَا تَوْبَةَ لِقَاتِلِ الْمُؤْمِنِ إِلَّا إِذَا قَتَلَهُ فِي حَالِ الشَّرْكِ ثُمَّ أَسْلَمَ وَ تَابَ﴾. (3)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيَّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْن جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام... قال أَحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ نَعَمْ يَا عَمْرُو أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الْإِشْرَاكَ بِاللَّه ... وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا﴾. (4)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ الْكَبَائِرَ سَبْعُ فِينَا نَزَلَتْ وَ مِنَّا اسْتُحِلَّتْ فَأَوَّلُهَا الشَّرْكَ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ قَذَفَ الْمُحْصَنَاتِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ إِنْكَارُ حَقَّنَا وَ أَمَّا الشَّرْك باللَّهِ فَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا مَا أَنْزَلَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِينَا مَا قَالَ فَكَذَّبُوا اللَّهَ وَ كَذَّبُوا رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله فَأَشْرَكُوا بِاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَمَّا قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ فَقَدْ قَتَلُو

ص: 376


1- الکافی، ج4، ص83/ من لا يحضره الفقیه، ج2، ص77/ تهذيب الأحكام، ج4، ص294/ بحار الأنوار، ج93، ص259/ تفسیر القمی، ج1، ص185/ الخصال، ج2، ص534/ تفسیر العیاشی، ج1، ص266/ كشف الغمة، ج2، ص103/ وسائل الشيعة، ج10، ص367/ مستدرک الوسائل، ج15، ص415/ فقه الرضا علیه السلام، ص200
2- تفسير بحر العرفان، ج5، ص211
3- تفسير بحر العرفان، ج5، ص208
4- الكافي، ج2، ص285/ من لا یحضره الفقیه، ج3، ص563/ بحار الأنوار، ج76، ص6/ المناقب، ج4، ص251/ إرشاد القلوب، ج1، ص176/ علل الشرائع، ج2، ص391/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ص1، ص285/ وسائل الشيعة، ج15، ص318

فرمود: «روزه های واجب؛ روزهای ماه رمضان و روزه ی دو ماه پیاپی برای کسی که شخصی را به خطا کشته و برده ای برای آزاد کردن ندارد که این روزه طبق این کلام خدا که می فرماید: ﴿مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوًّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللهِ وَ كانَ اللهُ عَلِيماً حَكيماً واجب است».

* و هر کس، فرد با ایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن خواهد بود؛ و خداوند بر او غضب می کند؛ و او را از رحمتش دور می سازد؛ و مجازات بزرگی برای او آماده ساخته است. ﴿93﴾

1- ابن عبّاس رحمة الله- وقتی این آیه نازل شد، اسامه قسم خورد که هیچ کس را که لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ گفته است، نکشد و به بهانه ی همین قسم خود، برای علی علیه السلام بهانه می آورد و از همراهی با او در جنگ سرباز می زد. گرچه عذر او قابل قبول نیست چون دلیل محکمی برای وجوب اطاعت از امام برای جنگ با سرکشان وجود دارد.

2- ابن عبّاس رحمة الله- توبه ی قاتل شخصِ مؤمن قبول نمی شود مگر آن که در حالت شرک بوده باشد و سپس آسمان آورده و توبه کرده باشد.

3- امام صادق علیه السلام- عبد العظیم بن عبدالله حسنی از امام جواد علیه السلام، از پدرانش نقل می کند: عمرو بن عبید بر امام صادق علیه السلام وارد شد و هنگامی که سلام کرد و نشست، ... عرض کرد: دوست دارم گناهان بزرگ را از کتاب خدای عزّوجلّ بشناسم حضرت فرمود: «بلی ای عمرو بزرگ ترین گناهان شرک به خدای عزّوجلّ است... گناه بزرگ دیگر آدم کشی است که خدا جایگاه آدم کش را دوزخ قرار داده مگر آدم کشی به حق باشد که خدای تعالی می فرماید: ﴿فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيها﴾».

4- امام صادق علیه السلام- گناهان بزرگ هفت گناه است که درباری ما از جانب خداوند رسید و همه آن گناهان را نسبت به ما روا داشتند. اوّلش برای خدای بزرگ شریک قرار دادن است و دیگر کشتن کسی که خداوند حرامش فرموده و خوردن مال یتیم و پدر و مادر را رنجاندن و به زنان پاک دامن نسبت ناروا دادن و از جبهه ی جنگ گریختن و حقّ خاندان را انکار نمودن. امّا شرک به خدا؛ خداوند درباره ی ما آن چه لازم بود آیاتی نازل فرمود و رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی ما تذکّرات لازم را داد ولی این مردم خدا را تکذیب کردند و فرمایشات پیغمبر صلی الله علیه و آله را دروغ پنداشتند و مشرک شدند، و امّا آدم کشی که خداوندش حرام فرموده بود؛ اینان حسین بن علی علیه السلام را با یارانش کشتند و امّا خوردن مال یتیم؛ سهم خمسی را که خداوند برای ما قرار داده بود از ما گرفتند و به دست دیگران سپردند و امّا رنجاندن پدر و مادر؛ خداوند در قرآن خود فرمود: «﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ﴾ پیامبر به مؤمنان

ص: 377

الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِىًّ علیه السلام وَ أَصْحَابَهُ وَ أَمَّا أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ فَقَدْ ذَهَبُوا بِفَيْئِنَا الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا فَأَعْطَوْهُ غَيْرَنَا وَ أَمَّا عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ فَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي كِتَابِهِ النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ فَعَقُوا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي ذُرِّيَّتِهِ وَ عَقُّوا أَمَّهُمْ خَدِيجَةَ علیها السلام فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ أَمَّا قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَةَ علیها السلام عَلَى مَنَابِرِهِمْ وَ أَمَّا الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ فَقَدْ أَعْطَوْا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بَيْعَتَهُمْ طَائِعِينَ غَيْرَ مُكْرَهِينَ فَفَرُّوا عَنْهُ وَ خَذَلُوهُ وَ أَمَّا إِنْكَارُ حَقَّنَا فَهَذَا مِمَّا لَا يَتَنَازَعُونَ فِيهِ﴾. (1)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿قَتْلُ النَّفْسِ مِنَ الْكَبَائِرِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً﴾. (2)

6- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي السَّفَاتِجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ قَالَ إِنْ جَازَاهُ﴾. (3)

7- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فِي قَوْلِهِ فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ قَالَ: هِيَ جَزَاؤُهُ فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ وَ إِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ﴾. (4)

8- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيها قَالَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً عَلَى دِينِهِ فَذَلِكَ الْمُتَعَمِّدُ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً قُلْتُ فَالرَّجُلُ يَقَعُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الرَّجُلِ شَيْءٍُ فَيَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ فَيَقْتُلُهُ قَالَ لَيْسَ ذَلِكَ الْمُتَعَمَّدَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ﴾. (5)

9- الصّادق علیه السلام- ﴿كَفَّارَةُ الدَّمِ إِذَا قَتَلَ الرَّجُلُ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ أَنْ يُمَكِّنَ نَفْسَهُ مِنْ أَوْلِيَائِهِ فَإِنْ قَتَلُوهُ فَقَدْ أَدَّى مَا عَلَيْهِ إِذَا كَانَ نَادِماً عَلَى مَا كَانَ مِنْهُ عَازماً عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ وَ إِنْ عُفِى عَنْهُ فَعَلَيْهِ أَنْ يُعْتِقَ رَقَبَةً وَ يَصُومَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ وَ يُطْعِمَ سِتِّينَ مِسْكِيناً وَ أَنْ يَنْدَم عَلَى مَا كَانَ مِنْهُ وَ يَعْزِمَ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ وَ يَسْتَغْفِرَ اللَّهَ أَبَداً مَا بَقِيَ وَ إِذَا قَتَلَ خَطَأَ أَدَّى دِيَتَهُ إِلَى أَوْلِيَائِهِ ثُمَّ أَعْتَقَ رَقَبَةً فَإِنْ لَمْ يَجِدْ صَامَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَطْعَمَ سِتِّينَ مِسْكِيناً مُدّاً مُدّاً وَ كَذَلِكَ إِذَا وَهِبَتْ لَهُ دِيَةُ الْمَقْتُولِ فَالْكَفَّارَةُ عَلَيْهِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ رَبِّهِ لَازِمَةٌ﴾. (6)

ص: 378


1- الخصال، ج2، ص363
2- بحار الأنوار، ج101، ص371/ علل الشرائع، ج2، ص478/ وسائل الشيعة، ج15، ص328/ مستدرک الوسائل، ج15، ص426
3- من لا یحضره الفقیه، ج4، ص98/ تهذيب الأحكام، ج10، ص165/ بحار الأنوار، ج101، ص375/ معاني الأخبار، ص380/ وسائل الشيعة، ج15، ص334/ تفسير البرهان
4- تفسیر بحر العرفان، ج5، ص207
5- الكافي، ج 7، ص275/ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص97/ تهذيب الأحكام، ج10، ص164/ بحار الأنوار، ج101، ص379/ تفسیر العياشي، ج1، ص267/ فقه القرآن، ج2، ص395/ معاني الأخبار، ص380/ عوالى اللآلى، ج2، ص160/ وسائل الشيعة، ج29، ص31/ تفسير البرهان
6- تهذيب الأحكام، ج8، ص322/ تفسير البرهان

از خودشان سزاتر است و زنانش مادران مؤمنان هستند (احزاب/6) با این وصف نسبت به فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم عاق پیغمبر شدند و نافرمانی مادرشان خدیجه علیها السلام را درباره ی فرزندان او نمودند و امّا تهمت به زنان پاکدامن؛ فاطمه علیها السلام را بر فراز منبرهای خود ناسزا گفتند. و امّا فرار از جبهه ی جنگ؛ اینان با کمال میل و بدون این که اجباری بر آنان شده باشد با امیرالمؤمنین علیه السلام دست بیعت دادند سپس از گرد او پراکنده شدند و او را خوار شمردند. و امّا حقّ ما را انکار کردن؛ خودشان نیز معترفند و اختلافی در این ندارند که انکار حقّ ما نمودند.

5- امام صادق علیه السلام- قتل نفس از گناهان کبیره است، زیرا خداوند می فرماید: ﴿وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً﴾.

6- امام صادق علیه السلام- ابوسفاتج نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد: ﴿وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ﴾. فرمود: «اگر او را مجازات کند، مجازاتش جهنّم است».

7- ابن عبّاس رحمة الله- در مورد آن که فرمود: ﴿فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ گوید: «جهنّم جزای اوست امّا اگر خدا بخواهد او را به این جزا، عذاب می کند و اگر بخواهد او را می بخشد».

8- امام صادق علیه السلام- سماعه نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره ی کلام خداوند: ﴿وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَ غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعدَّ لَهُ عَذَابا عظِیماً﴾ فرمود: آن کس که مؤمنی را که هم کیش اوست بکشد، او همان متعمدی (قاتل به عمدی) است که خداوند عزّوجلّ در کتاب خود می فرماید: ﴿وَ أَعدَّ لَهُ عَذَابا عظِيمًا﴾ گفتم: «منظور، فردی است که حادثه ای بین او و دیگری اتّفاق می افتد و او را با شمشیر می زند و می کشد»؟ فرمود: «نه، این، آن متعمدی که خداوند عزّوجلّ می فرماید، نیست».

9- امام صادق علیه السلام- کفّاره ی خون مؤمنی که فردی را به عمد بکشد، این است که خود را در اختیار ولیّ او بگذارد تا حقّی که به گردنش بوده را ادا نموده باشد؛ البتّه در صورتی که از کرده ی خود پشیمان بوده و تصمیم داشته باشد آن را تکرار نکند؛ اگر از او گذشتند، باید یک برده را آزاد کند و دو ماه پی در پی روزه گیرد و شصت مسکین را طعام دهد و از کرده ی خود پشیمان شود و تصمیم بگیرد که دیگر آن را تکرار نکند و برای همیشه تا زمانی که زنده است، استغفار کند. اگر به اشتباه کسی را بکشد، باید به اولیای مقتول دیه بپردازد و سپس یک بَرده را آزاد کند و اگر دسترسی به آزاد کردن برده را ندارد، باید دو ماه پی در پی را روزه بگیرد و اگر نتوانست، باید به هر یک از شصت مسکین، یک مُد طعام دهد و اگر دیه ی مقتول به او بخشیده شد، کفّاره ای که باید برای رضای خدا انجام دهد [دو ماه روزه گرفتن و اطعام شصت فقیر] همچنان بر گردن اوست.

ص: 379

10- الصّادق علیه السلام- ﴿فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ فِي قِصَّةِ أَهْلِ النَّهْرَوَانِ إِلَى أَنْ قَالَ قَالَ لَهُمْ عَلِىُّ علیه السلام فَأَخْبِرُونِي مَا ذَا أَنْكَرْتُمْ عَلِىَّ قَالُوا أَنَّكَ حَكَمْتَ يَوْمَ الْجَمَلِ فِيهِمْ بِحُكْمٍ خَالَفْتَهُ بِصِفِّينَ فَقَالَ لَهُمْ عَلِىُّ علیه السلام أَمَّا حُكْمِي يَوْمَ الْجَمَلِ بِمَا خَالَفْتُهُ يَوْمَ صِفِّينَ فَإِنَّ أَهْلَ الْجَمَلِ أُخِذَتْ عَلَيْهِمْ بَيْعَتِي فَنَكَثُوهَا وَ خَرَجُوا مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمٍ حَرَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى الْبَصْرَةِ وَ لَا إِمَامَ لَهُمْ وَ لَا دَارَ حَرْبٍ تَجْمَعُهُمْ فَإِنَّمَا أَخْرَجُوا عَائِشَةَ زَوْجَةَ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله مَعَهُمْ لِكَرَاهَتِهَا لِبَيْعَتِي ... وَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرَ إِلَى الْحَجِّ فَوَاللَّهِ مَا أَرَادُوا حَجَّةً وَ لَا عُمْرَةً وَ مَسِيرُهَا مِنْ مَكَّةَ إِلَى الْبَصْرَةِ وَ إِشْعَالُهَا حَرْباً قُتِلَ فِيهِ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ وَ خَمْسَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فيها ... فَقُلْتُ لَكُمْ لَمَّا أَظْهَرَنَا اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا قُلْتُهُ لِأَنَّهُ لَمْ تَكُنْ لَهُمْ دَارُ حَرْبٍ تَجْمَعُهُمْ وَ لَا إِمَامُ يُدَاوِي جَرِيحَهُمْ وَ يُعِيدُهُمْ إِلَى قِتَالِكُمْ مَرَّةً أُخْرَى وَ أحْلَلْتُ لَكُمُ الْكُرَاعَ وَ السَّلَاحَ وَ حَرَّمْتُ الدَّرَارِيَّ﴾. (1)

11- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ دِينِهِ مَا لَمْ يُصِبْ دَما حَرَاماً وَ قَالَ لَا يُوَفِّقُ قَاتِلُ الْمُؤْمِنِ مُتَعَمِّداً لِلتَّوْبَة﴾. (2)

12- الصّادق علیه السلام- ﴿الْخَطَأَ أَنْ تَعَمَّدَهُ وَ لَا تُرِيدَ قَتْلَهُ بِمَا لَا يَقْتُلْ مِثْلُهُ وَ الْخَطَأَ لَيْسَ فِيهِ شَكُ أَنْ يَعْمِدَ شَيْئاً آخَرَ فَيُصِيبَه﴾. (3)

13- الباقر علیه السلام- ﴿كُلُ مَا أُريدَ بِهِ فَفِيهِ الْقَوَدُ وَ إِنَّمَا الْخَطَأ أنْ تُرِيدَ الشَّيْءَ فَتُصِيبَ غَيْرَه﴾. (4)

14- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيهَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً قَالَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً عَلَى دِينِهِ لَمْ تُقْبَلْ تَوْبَتُهُ وَ مَنْ قَتَلَ نَبِيّاً أَوْ وَصِيَّ نَبِيًّ صلی الله علیه و آله فَلَا تَوْبَةَ لَهُ لِأَنَّهُ لَا يَكُونُ مِثْلَهُ فَيُقَادَ بِهِ وَ قَدْ يَكُونُ الرَّجُلُ بَيْنَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى يَقْتُلْ رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَلَى أَنَّهُ مُسْلِمُ فَإِذَا دَخَلَ فِي الْإِسْلَامِ مَحَاهُ اللَّهُ عَنْهُ لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْإِسْلَامُ يَجْبُّ مَا كَانَ قَبْلَهُ أَنْ يَمْحُو لِأَنَّ أَعْظَمَ الذُّنُوبِ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ الشَّرْكَ بِاللَّهِ فَإِذَا قُبَلَتْ تَوْبَتُهُ فِي الشَّرْكِ قُبَلَتْ فِيمَا سِوَاهُ فَأَمَّا قَوْلُ الصَّادِقِ علیه السلام لَيْسَتْ لَهُ تَوْبَةٌ فَإِنَّهُ عَلَى مَنْ قَتَلَ نَبِيّاً أَوْ وَصِيّاً فَلَيْسَتْ لَهُ تَوْبَةٌ لِأَنَّهُ لَا يُقَادُ أَحَدُ بِالْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ بِالْأَوْصِيَاءِ إِلَّا الْأَوْصِيَاءُ وَ الْأَنْبِيَا عیلهم السلام

ص: 380


1- مستدرک الوسائل، ج11، ص59
2- الکافی، ج7، ص272
3- وسائل الشيعة، ج29، ص40/ تفسير البرهان
4- وسائل الشيعة، ج29، ص40

10- امام صادق علیه السلام- در روایتی طولانی که در مورد داستان اهل نهروان (خوارج) است آمده. على علیه السلام به آن ها فرمود: «به من بگویید چه چیزی شما را نسبت به من از منکران قرار داده». گفتند: «تو در جنگ صفین بر حکم به حکمی مخالف با حکمت در جنگ جمل کردی»! علی علیه السلام فرمود: «حکم من در جنگ جمل که با حکمم در جنگ صفین مخالف بود، به این خاطر بود که با آن ها بیعت کردم امّا آن ها بیعت شکستند و از حرم خدا (مکّه) و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله (مدینه) خارج شدند و به بصره آمدند در حالی که یک پیشوای بر حق نیز نداشتند و هیچ جنگی رخ نداده بود که برای آن جمع شوند و عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله را نیز به خاطر کراهتش از بیعت با من با خود از خانه ی خود خارج [و همراه] کردند... طلحه و زبیر به قصد حج رفتند ولی به خدا قسم نه قصد حج داشتند و نه قصد عمره بلکه مسیرشان از مکّه به بصره و قصدشان شعله ور کردن آتش جنگی بود که در آن طلحه و زبیر و بیست و پنج هزار مسلمان کشته شدند. شما می دانید که خداوند فرموده: ﴿وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها﴾ و من وقتی بر آن ها پیروز شدیم همین حرف ها را برای شما زدم چون هیچ معرکه ی جنگی پیش نیامده بود که به خاطر آن تجمّع کردند و هیچ پیشوایی نداشتند که زخم های آن ها را مداوا کند. با این حال آن ها مجدّدا برای جنگ با شما بازگشتند به همین دلیل من جنگ را برای شما مجاز دانستم.

11- امام صادق علیه السلام- هشام بن سالم نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «تا هنگامی که مؤمن دست و دامنش به ریختن خون حرامی آلوده نشده در دینداری خویش در فراخی و آسودگی است». و فرمود: «آن کس که مؤمنی را از روی عمد بکشد توفیق توبه نیابد».

12- امام صادق علیه السلام- زراره روایت کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود: خطای غیر عمد یعنی این که قصد انجام آن را داری ولی نمی خواهی به قتل بیانجامد و کفاره آن مقابله به مثل (قصاص) نیست و خطایی که هیچ شکی در آن نیست که خطا بوده است؛ یعنی آن که قصد چیز دیگر را داری، ولی به او برخورد می کند.

13- امام باقر علیه السلام- هر قتلی که در آن اراده ی قتل شده باشد قصاص دارد امّا قتل خطا آن است که قصد قتل با وسیله ای کرده باشد امّا با چیز دیگر هلاک شود.

14- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيهَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً گوید: «هر کس مؤمن هم کیش خود را به قتل برساند، توبه اش پذیرفته نیست، و هرکس پیامبر و یا وصی پیامبری را به قتل برساند نیز توبه اش پذیرفته نمی شود، زیرا در صورت قصاص قاتل هم پایه و همتای مقتول نیست. ممکن است یک مشرک و یا یهودی و یا مسیحی، مسلمانی را به خاطر مسلمان بودنش به قتل برساند، و هنگامی که اسلام آورد، خداوند گناه او را ببخشد. زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله در این خصوص می فرماید: «اسلام هر آن چه را که پیش از اسلام آوردن باشد، می پوشاند، یعنی پاک می کند؛ زیرا بزرگ ترین گناهان در پیشگاه الهی، شرک به خداست، و چون توبه از شرک پذیرفته شود، توبه از گناهان پیش از آن نیز پذیرفته می شود». امّا این که امام صادق علیه السلام می فرماید: «هر کس پیامبر و یا وصی پیامبری را به قتل برساند، توبه او پذیرفته نیست، به این دلیل

ص: 381

وَ الْأَوْصِيَاءُ لَا يَقْتُلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ غَيْرُ النَّبِيِّ وَ الْوَصِيِّ لَا يَكُونُ مِثْلَ النَّبِيِّ وَ الْوَصِيِّ فَيُقَادَ بِهِ وَ قَاتِلُهُمَا لَا يُوَفَّقُ بِالتَّوْبَةِ﴾. (1)

15- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْمُؤْمِنِ يَقْتُلُ الْمُؤْمِنَ مُتَعَمِّداً أَ لَهُ تَوْبَةٌ فَقَالَ إِنْ كَانَ قَتَلَهُ لِإِيمَانِهِ فَلَا تَوْبَةَ لَهُ وَ إِنْ كَانَ قَتَلَهُ لِغَضَبٍ أَوْ لِسَبَبِ شَيْءٍ مِنْ أمْرِ الدُّنْيَا فَإِنَّ تَوْبَتَهُ أَنْ يُقَادَ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عُلِمَ بِهِ انْطَلَقَ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ فَأَقَرَّ عِنْدَهُمْ بِقَتْلِ صاحِبِهِمْ فَإِنْ عَفَوْا عَنْهُ فَلَمْ يَقْتُلُوهُ أَعْطَاهُمُ الدِّيَةَ وَ أَعْتَقَ نَسَمَةً وَ صَامَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ وَ أَطْعَمَ سِتَّينَ مِسْكِيناً تَوْبَةً إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ﴾. (2)

16- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً قَالَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً عَلَى دِينِهِ لَمْ تُقْبَلْ تَوْبَتُهُ وَ مَنْ قَتَلَ نَبِيّاً أَوْ وَصِيَّ نَبِيٌّ فَلَا تَوْبَةَ لَهُ لِأَنَّهُ لَا يَكُونُ مِثْلَهُ فَيُقَادَ بِهِ وَ قَدْ يَكُونُ الرَّجُلُ بَيْنَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى يَقْتُلُ رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَلَى أَنَّهُ مُسْلِمٌ فَإِذَا دَخَلَ فِي الْإِسْلَامِ مَحَاهُ اللَّهُ عَنْهُ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ الله فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لَمِنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ الله مَغانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خبيراً﴾ ﴿94﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لَا تَقُولُوا مِنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيا فَإِنَّهَا نَزَلَتْ لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ غَزْوَةِ خَيْبَرَ وَ بَعَثَ أَسَامَةَ بْنَ زَيْدٍ فِي خَيْلٍ إِلَى بَعْضِ قُرَى الْيَهُودِ فِي نَاحِيَةِ فَدَكٍ لِيَدْعُوَهُمْ إِلَى الْإِسْلامِ وَ كَانَ رَجُلٌ مِنَ الْيَهُودِ يُقَالُ لَهُ مِرْدَاسُ بْنُ نَهِيكٍ الْفَدَكِيُّ فِي بَعْضِ الْقُرَى فَلَمَّا أَحَسَّ بِخَيْلِ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَمَعَ أَهْلَهُ وَ مَالَهُ وَ صَارَ فِي نَاحِيَةِ الْجَبَلِ فَأَقْبَلَ يَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَمَرَّ بِهِ أَسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ فَطَعَنَهُ وَ قَتَلَهُ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَخْبَرَهُ بِذَلِكَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَتَلْتَ رَجُلًا شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّمَا

ص: 382


1- بحار الأنوار، ج6، ص22/ مستدرک الوسائل، ج11، ص365/ تفسير البرهان
2- الکافی، ج7، ص276/ تفسير البرهان
3- مستدرک الوسائل، ج18، ص220/ تفسیر القمی، ج1، ص147

است که هیچ کس جز انبیا و اوصیاء علیهم السلام همتای انبیا و اوصیا قرار نمی گیرند، و انبیا و اوصیا همدیگر را به قتل نمی رسانند؛ و هیچ کس جز نبی و وصی، همانند نبی و وصی نیست تا قصاص گردد و هم پایه ایشان باشد، و قاتل اینان موفق به توبه نمی گردد».

15- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن سنان روایت کرده است که از امام صادق علیه السلام درباره ی مؤمنی که به عمد مؤمنی را می کشد، پرسیدم که توبه دارد؟ فرمود: «اگر او را به خاطر ایمانش کشته باشد، توبه ای ندارد، ولی اگر او را روی خشم و یا به خاطر اسباب دنیوی دیگر کشته باشد، توبه او این است که قصاص شود و اگر اَحَدی از موضوع با خبر نباشد، به سوی اولیاء مقتول برود و نزد آنان به قتل اقرار کند و اگر از او گذشتند و او را نکشتند، به آنان دیه بدهد و یک برده آزاد کند و دو ماه پی در پی را روزه بگیرد و شصت مسکین را به منظور توبه به درگاه خدا غذا دهد».

16- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً؛ هر کس مؤمنی را به خاطر ایمانش بکشد توبه اش پذیرفته نمی شود و توبه ی قاتل نبی و وصی پذیرفته نیست چون کسی هم طراز آن ها نیست تا در مقابل آنان قصاص شود. امّا گاهی ممکن است کسی از مشرکان یا یهودیان و مسیحیان، مسلمانی را [به خاطر اسلامش] بکشد امّا بعدها مسلمان شود که در این صورت خداوند آن گناه را از او محو می کند».

* ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که در راه خدا [و برای جهاد] سفر می کنید، تحقیق کنید؛ و به خاطر این که متاع ناپایدار دنیا [و غنایمی] به دست آورید، به کسی که اظهار صلح و اسلام می کند نگویید: «مسلمان نیستی»؛ زیرا غنیمت های فراوانی [برای شما] نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید؛ و خداوند بر شما منّت نهاد [و هدایت شدید]. پس، [به شکرانه ی این نعمت بزرگ]، تحقیق کنید. خداوند به آن چه انجام می دهید آگاه است. ﴿94﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لَا تَقُولُوا مِنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الحَياةِ الدُّنْیا این آیات، زمانی نازل شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله از جنگ خیبر برگشتند و اسامة بن زید را به همراه سپاهی به سمت بعضی از سرزمین های یهود در منطقه ی فدک فرستادند تا آنان را به اسلام دعوت کنند. فردی از یهودیان در یکی از آن مناطق بود که مِرداس بن نَهیک فَدکی نام داشت هنگامی که از سپاه رسول خدا صلی الله علیه و آله باخبر شد، خانواده و مال و ثروتش را برداشت و به دامنه ی کوه رفت. پس از گذشت مدّتی، جلو آمد و گفت: شهادت می دهم که خدای جز الله نیست و محمّد رسول و فرستاده اوست». اسامة بن زید او را دید و او را با نیزه زد و کُشت. هنگامی که به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برگشت و او را باخبر کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: «تو مردی را کشتی که به یگانگی خداوند و نبوّت من شهادت داده بود»؟ او گفت: «ای

ص: 383

قَالَهَا تَعَوُّذاً مِنَ الْقَتْلِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَا شَقَقْتَ الْغِطَاءَ عَنْ قَلْبِهِ لَا مَا قَالَ بِلِسَانِهِ قَبْلْتَ وَ لَا مَا كَانَ فِي نَفْسِهِ عَلِمْتَ فَحَلَفَ أَسَامَةُ بَعْدَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَا يُقَاتِلُ أَحَداً شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَتَخَلَّفَ عَنْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي حُرُوبِهِ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ فِي ذَلِكَ وَ لا تَقُولُوا لَمِنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللهِ مَعَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ لَا تَقُولُوا لَمِنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿لا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ في سبيل الله بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عظيماً﴾ ﴿95﴾

باب 1: ﴿لا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ﴾

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿ثُمَّ ذَكَرَ فَضْلَ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ فَقَالَ: لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ يَعْنِي الزَّمَنِ كَمَا لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ ...﴾ (3)

باب 2: ﴿فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاً وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَى وَ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- أبو عمرو الزُّبَيْرِىُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ... قُلْتُ أَخْبِرْنِي عَمَّا نَدَبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْمُؤْمِنِينَ إِلَيْهِ مِنَ الاسْتِبَاقِ إِلَى الْإِيمَانِ فَقَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ... فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيمًا دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ قَالَ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ

ص: 384


1- بحار الأنوار، ج21، ص11/ تفسیر القمی، ج1، ص148/ مستدرک الوسائل، ج16، ص79/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- تفسیر القمی، ج1، ص149/ تفسير البرهان

رسول خدا صلی الله علیه و آله! او، فقط به خاطر حفظ جان خود، شهادت گفت». رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «تو پرده از قلب او برنداشتی (از قصد او آگاهی نداشتی) و آن چه بر زبان جاری کرده بود، نپذیرفتی و از آن چه که در دل داشت، آگاه نبودی». و اسامه قسم خورد که بعد از این، هر کس را که شهادتین گوید، نکُشَد. وی در جنگ های امیرالمؤمنین علیه السلام با وی همراه نشد و خداوند تعالی درباره ی این موضوع آيه: ﴿وَ لاَ تَقُولُوا لَمِنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعندَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾ را نازل کرد.

2- امام صادق علیه السلام- ﴿وَ لَا تَقُولُوا مِنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ﴾ به کسی که اظهار اسلام کند یا به شما سلام کند [که سلام ویژه مسلمانان است] نگویید که تو مؤمن نیستی

* [هرگز] افراد با ایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد خودداری می کنند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند. خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر کسانی که از جهاد خودداری کرده اند مقام برتری بخشیده؛ و به هر یک [از این دو گروه به نسبت اعمال نیکشان]، خداوند وعده ی پاداش نیک داده؛ و مجاهدان را بر کسانی که از جهاد خودداری کرده اند، با پاداش مهمّی برتری بخشیده است. ﴿95﴾

بخش 1: [هرگز] افراد با ایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد خودداری می کنند.

1-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- خداوند درباره ی فضیلت و برتری مجاهدان نسبت به کسانی که از حضور در جنگ شانه خالی می کردند، سخن گفت و فرمود: ﴿لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ﴾ منظور از غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ، یعنی به جز کسانی که به بیماری مزمن دچار هستند و همچنین افرادی که معلولیّت جسمانی دارند؛ مثلاً نابینا هستند و المُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً﴾.

بخش 2: بر کسانی که از جهاد خودداری کرده اند مقام برتری بخشیده، و به هر یک [از این دو گروه به نسبت اعمال نیکشان]، خداوند وعده ی پاداش نیک داده؛ و مجاهدان را بر کسانی که از جهاد خودداری کرده اند، با پاداش مهمّی برتری بخشیده است.

1-2- امام صادق علیه السلام- ابو عمرو زبیری نقل می کند: ... به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «به من خبر ده از آن چه که خدای عزّوجلّ به مضمون آن مؤمنین را برای مسابقه در ایمان دعوت کرده است». فرمود: «این کلام خدای عزّوجلّ: و چرا در راه خدا انفاق نمی کنید و حال آن که از آن خداست میراث آسمان ها و زمین؟ از میان شما آنان که پیش از فتح انفاق کرده و به جنگ رفته

ص: 385

قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قَاتَلُوا فَهَذَا ذِكْرُ دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ وَ مَنَازِلِهِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ﴾. (1)

2-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا الْإِيمَانُ وَ الْكُفْرُ وَ الشَّرْكُ وَ زِيَادَتُهُ وَ نُقْصَانُهُ فَالْإِيمَانُ بِاللَّهِ تَعَالَى هُوَ أَعْلَى الْأَعْمَالَ دَرَجَةً وَ أَشْرَفُهَا مَنْزِلَةً وَ أَسْنَاهَا حَظّاً فَقِيلَ لَهُ الْإِيمَانُ قَوْلُ وَ عَمَلُ أَمْ قَوْلُ بِلَا عَمَل فَقَالَ الْإِيمَانُ تَصْدِيقُ بِالْجَنَانِ وَ إِقْرَارُ باللِّسَانِ وَ عَمَلُ بِالْأَرْكَانِ وَ هُوَ عَمَلُ كُلُّهُ وَ مِنْهُ التَّامُ وَ مِنْهُ الْكَامِلُ تَمَامُهُ وَ مِنْهُ النَّاقِصُ الْبَيِّنُ نُقْصَانُهُ وَ مِنْهُ الزَّائِدُ الْبَيِّنُ زِيَادَتُه ... فَلَوْ كَانَ الْإِيمَانُ كُلُّهُ وَاحِداً لَا زِيَادَةَ فِيهِ وَ لَا نُقْصَانَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فَضْلُ عَلَى أَحَدٍ وَ لَتَسَاوَى النَّاسُ فَبِتَمَامِزالْإِيمَانِ وَ كَمَالِهِ دَخَلَ الْمُؤْمِنُونَ الْجَنَّةَ وَ نَالُوا الدَّرَجَاتِ فِيهَا وَ بِذَهَابِهِ وَ نُقْصَانِهِ دَخَلَ الْآخَرُونَ النَّارَ وَ كَذَلِكَ السَّبْقُ إِلَى الْإِيمَانِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ وَ قَالَ تَعَالَى وَ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَة﴾. (2)

3-2- العسكرى علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْن عَلَى الْعَسْكَرِىَّ عَنْ أَبِيهِ علیهما السلام وَ ذَكَرَ أَنَّهُ علیه السلام زَارَ بِهَا فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ فِي السَّنَةِ الَّتِي أَشْخَصَهُ الْمُعْتَصِمِ فَإِذَا أَرَدْتَ ذَلِكَ فَقِفْ عَلَى بَابِ الْقُبَّةِ الشَّرِيفَةِ وَ قل... أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام الْحَقُّ الَّذِي نَطَقَ بوَ لَايَتِكَ التَّنْزِيلُ ... وَ انْتَ وَلِيُّ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ الذَّابُّ عَنْ دِينِهِ وَ الَّذِي نَطَقَ الْقُرْآنُ بِتَفْضِيلِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيمًا﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً﴾ ﴿96﴾

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: اللَّهُ رَحِيمُ بِعِبَادِهِ وَ مِنْ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ خَلَقَ مِائَةَ رَحْمَةٍ جَعَلَ مِنْهَا رَحْمَةً وَاحِدَةً فِي الْخَلْقَ كُلَّهُمْ فَبِهَا يَتَرَاحَمُ النَّاسُ وَ تَرْحَمُ الْوَالِدَةُ وَلَدَهَا وَ تَحَنَّنُ الْأُمَّهَاتِ مِنَ الْحَيَوَانَاتِ عَلَى أَوْلَادِهَا فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَضَافَ هَذِهِ الرَّحْمَةَ الْوَاحِدَةَ إِلَى تِسْع وَ تِسْعِينَ رَحْمَةً فَيَرْحَمْ بِهَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ثُمَّ يُشَفَعُهُمْ فِيمَنْ يُحِبُّونَ لَهُ الشَّفَاعَةَ مِنْ أَهْلِ الْمِلَّةِ حَتَّى إِنَّ الْوَاحِدَ لَيَجِيءُ إِلَى مُؤْمِنٍ مِنَ الشَّيْعَةِ فَيَقُولُ اشْفَعْ لِي فَيَقُولُ وَ أَيُّ حَقًّ لَكَ عَلَىَّ فَيَقُولُ سَقَيْتُكَ يَوْماً مَاءً فَيَذْكُرُ ذَلِكَ فَيَشْفَعُ لَهُ فَيُشَفَعُ فِيهِ وَ يَجِيئُهُ آخَرُ فَيَقُولُ إِنَّ لِي عَلَيْكَ

ص: 386


1- الكافي، ج2، ص40/ بحار الأنوار، ج22، ص308/ دعائم الإسلام، ج1، ص10
2- بحار الأنوار، ج66، ص78
3- بحار الأنوار، ج97، ص363

با آنان که بعد از فتح انفاق کرده اند و به جنگ رفته اند برابر نیستند. (حدید/10) این درجه های ایمان و مراتب آن نزد خدای عزّوجلّ است».

2-2- امام علی علیه السلام- ایمان و کفر و شرک و کم و زیادی آن ها از این قرار است، ایمان به خداوند بالاترین اعمال می باشد و در مرتبه ی عالی قرار دارد، و گرامی تر از آن مقامی نیست و بهره اش از همه افزون تر است. گفته شد: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام ایمان گفتار و کردار است و یا تنها گفتار می باشد»؟ فرمود: «ایمان گواهی به قلب، و اعتراف در زبان و عمل به اعضاء و جوارح می باشد، ایمان همه اش عمل است، ایمان گاهی کامل و گاهی نیمه کامل و زمانی ناقص و گاهی هم زائد است، به طوری که این نقصان و زیادت به وضوح دیده می شود. با ایمان کامل مؤمنان وارد بهشت می گردند و به درجات آن نایل می شوند. اگر کسانی ایمان آن ها ناقص باشد و یا ایمان خود را از دست بدهند وارد دوزخ می شوند، کسانی که در ایمان سابقه دارند بر دیگران برتری پیدا می کنند، خداوند در قرآنش فرموده است: آن ها که سبقت گرفتند و زودتر از همه ایمان آوردند مقرّب می باشند. (واقعه/11-10) و در آیه ای دیگر می فرماید: ﴿وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً﴾.

3-2- امام عسکری علیه السلام- امام عسکری علیه السلام از امام هادی علیه السلام روایت فرمود: وقتی خواستی امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کنی بر در قبّه ی شریف آن حضرت بایست و بگو... شهادت می دهم که تو حقیقتا امیر مؤمنان علیه السلام هستی که آیات نازل شده ی الهی درباره ی ولایت تو بیان شده اند. تو ولی خدا و برادر رسولش و حامی دین خدایی. تو همانی که قرآن به برتری های او گویاست و خداوند فرموده است: ﴿فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً﴾.

* درجات [والا] و آمرزش و رحمت از ناحیه ی خود [نصیب آنان می کند]؛ و [اگر لغزش هایی داشته اند،] خداوند آمرزنده و مهربان است. ﴿96﴾

1- امام علی علیه السلام- پس آنگاه که روز رستاخیز، فرا رسد [رحمت واحد] را به نودونه بخش دیگر، بیفزاید! و با آن، به امّت محمّد صلی الله علیه و آله رحمت آورد! آنگاه درباره ی کسانی از أهل این ملّت - که برایشان خواهان شفاعت اند - شفیعشان گرداند. تا این که فردی پیش مؤمن شیعه می آید و می گوید: «شفاعتم کن»! و [او] می گوید: «چه حقّی بر من داری»؟ می گوید: «روزی، تو را آب دادم». - آن چه رخ داده، به یادش آورد - پس؛ او را شفاعت می کند، و شفاعتش درباره ی او قبول می شود و دیگری می آید و می گوید: «نسبت به تو حقّی دارم! پس شفاعتم کن»! می گوید: «حقّ تو بر من چیست»؟ جواب می دهد: «ساعتی در روز گرم، به سایه ی دیوارم پناهنده شدی»! پس

ص: 387

حَقّاً فَاشْفَعْ لِي فَيَقُولُ وَ مَا حَقَّكَ عَلَى فَيَقُولُ اسْتَظْلَلْتَ بِظِلَّ جِدَارِي سَاعَةً فِي يَوْمٍ حَارًّ فَيَشْفَعُ لَهُ فَيُشَفَّعُ فِيهِ وَ لَا يَزَالُ يَشْفَعُ حَتَّى يَشْفَعَ فِي جِيرَانِهِ وَ خُلَطَائِهِ وَ مَعَارِفِهِ فَإِنَّ الْمُؤْمِنُ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِمَّا تَظُنُّونَ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ المَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِيراً﴾ ﴿97﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ قَوْلُهُ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ المَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالَ نَزَلَتْ فِيمَنْ اِعْ تَزَلَ أمير المُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ لَمْ يُقَاتِلْ مَعَهُ فَقَالَتْ المَلَائِكَةُ لَهُمْ عِنْدَ المَوْتِ فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ أَي لَمْ نَعْ لَمْ مَعَ مِنَ الحَقِّ فَقَالَ اللهُ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللهِ واسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا أَي دِينُ اللهِ وَ كِتَابُ اللهِ وَاسِعُ فَتُنْ ظِرُوا فِيهِ فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ َساءَتْ مَصِيراً ثُمَّ اسْتَثْنَى فَقَالَ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾. (2)

2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِحْتِجَاجُه علیه السلام عَلَى زِنْدِيقٍ جَاءَ مُسْتَدِلًّا عَلَيْهِ بِآيٍ مِنَ الْقُرْآنِ مُتَشَابِهَةً تَحْتَاجُ إِلَى التَّأوِيلِ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ المُؤْمِنِينَ عَلِىّ علیه السلام فَأَمَّا قَوْلُهُ: اللهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَ قَوْلُهُ: يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ المَلائِكَةُ طَيِّبِينَ وَ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَهُوَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَجَلَّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَتَوَلَّى ذَلِكَ بِنَفْسِهِ وَ فِعْلُ رُسُلِهِ وَ مَلَائِكَتِهِ فِعْلُهُ لِأَنَّهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ فَاصْطَفَى جَلَّ ذِكْرُهُ مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ سَفَرَةً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ هُمْ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ فِيهِمْ: اللهُ يَصْطَفِي مِنَ المُلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ فَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الطَّاعَةِ تَوَلَّتْ قَبْضَ رُوحِهِ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْمَعْصِيَةِ تَوَلَّتْ قَبْضَ رُوحِهِ مَلَائِكَةُ النَّقِمَةِ وَ لِمَلَكِ الْمَوْتِ أَعْوَانُ مِنْ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَةِ وَ النَّقِمَة يَصْدُرُونَ عَنْ أَمْرِهِ وَ فِعْلُهُمْ فِعْلُهُ وَ كُلُّ مَا يَأْتُونَ مَنْسُوبٌ إِلَيْهِ وَ إِذَا كَانَ فِعْلُهُمْ فِعْلَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ فِعْلُ مَلَكِ الْمَوْتِ فِعْلَ اللَّهِ لِأَنَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ عَلَى يَدِ مَنْ يَشَاءُ وَ يُعْطِي وَ يَمْنَعُ وَ يُثِيبُ وَ يُعَاقِبْ عَلَى يَدِ مَنْ يَشَاءُ وَ إِنْ فِعْلَ أَمَنَائِهِ فِعْلُهُ فَمَا يَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ﴾. (3)

ص: 388


1- بحار الأنوار، ج8، ص44
2- تفسیر القمی، ج1، ص149/ تفسير البرهان
3- الاحتجاج، ج1، ص247/ تفسير البرهان

شفاعتش کند، و شفاعتش درباره ی او قبول می شود. و دائماً شفاعت می کند! حتّی شفاعت او درباره ی آشنایان و همنشینان و همسایگانش پذیرفته می شود. و یقیناً مؤمن نزد خدا، از آن چه گمان ببرید، گرامی تر است!.

* کسانی که فرشتگان [قبض روح]، جان آن ها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آن ها گفتند: «شما در چه حالی بودید»؟ گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم». آن ها (فرشتگان) گفتند: «مگر زمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟! آن ها [عذری نداشتند، و] جایگاهشان دوزخ است، و فرجام بدی دارند. ﴿97﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ﴾؛ این آیه در مورد کسی که از امیر المؤمنين علیه السلام دست کشیده و در کنار او نمی جنگد، نازل شده است. پس ملائکه به هنگام مرگ به آنان می گویند: ﴿فِیمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ﴾ یعنی نمی دانستیم حق با چه کسی است و خداوند می فرماید: ﴿أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ الله وَاسِعةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا﴾ منظور این است که دین خدا و کتابش وسیع بود، باید به آن نظر می کردید. و سپس می فرماید: ﴿فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِيرًا﴾ و استثناء می کند و می فرماید: ﴿إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً﴾.

2- امام علی علیه السلام- در احتجاجی که یک فرد بی دین با امیرالمؤمنین علیه السلام داشت و از آیاتی متشابهی از قرآن استفاده می کرد که نیازمند تأویل هستند، امیر المؤمنين علیه السلام فرمود: «خدا جان ها را به هنگام مردنشان می گیرد. (زمر/42). فرشته ی مرگ که موکّل بر شماست. (سجده/11). فرستادگان ما بی هیچ کوتاهی و گذشتی جان او بگیرند. (انعام/61). آنان که چون فرشتگانشان پاک سیرت بمیرانند. (نحل/32). و الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ المَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ در [همه ی] این آیات، خداوند بزرگ تر از آن است که خود این کارها را بکند بلکه انجام آن را بر عهده ی فرستادگان و فرشتگان خود گذاشته ولی آن کار را به خود نسبت داده چون آن ها به امر او این کار را می کنند. خداوند بین خود و بندگان خود سفیران و رسولانی انتخاب می کند که همان هایی هستند که فرمود: خدا از میان فرشتگان و مردمان رسولانی بر می گزیند. (حج/75). پس هر کس از اهل اطاعت از خدا باشد، ملائکه رحمت قبض روح او را بر عهده می گیرند و هر کس از اهل عصیان باشد ملائکه عذاب مسئولیّت قبض روح او را دارند. ملک الموت یارانی از ملائکه عذاب و رحمت دارد که به امر او عمل می کنند و کار آن ها کار ملک الموت به حساب می آید و هر کاری که آن ها انجام می دهند به او منسوب می شود. وقتی کار آن ها، کار ملک الموترحساب می شود، کار ملک الموت کار خداوند محسوب می گردد زیرا این خداوند است که جان هرکس را که بخواهد به دست هر کس که بخواهد می گیرد این خداست که به دست هر کس که بخواهد می بخشد یا منع می کند یا ثواب می دهد یا عقاب می کند. پس هر کاری که نایبان او بکنند کار اوست چون تا خداوند نخواهد آن ها آن کار را انجام نمی دهند.

ص: 389

أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُدَبَّرُ الْأُمُورَ كَيْفَ يَشَاءُ وَ يُوَكَّلُ مِنْ خَلْقِهِ مَنْ يَشَاءُ بِمَا يَشَاءُ أَمَّا مَلَكُ الْمَوْتِ فَإِنَّ اللَّهَ يُوَكَّلُهُ بِخَاصَّة مَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ وَ يُوَكَّلُ رُسُلَهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ خَاصَّةً بِمَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ وَ الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ سَمَّاهُمُ اللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ كَّلَهُمْ بِخَاصَّة مَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ إِنَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُدَبَّرُ الْأُمُورَ كَيْفَ يَشَاءُ وَ لَيْسَ كُلُّ الْعِلْمِ يَسْتَطِيعُ صَاحِبُ الْعِلْمِ أَنْ يُفَسِّرَهُ لِكُلِّ النَّاسِ لِأَنَّ مِنْهُمُ الْقَوِيَّ وَ الضَّعِيفَ وَ لِأَنَّ مِنْهُ مَا يُطَاقُ حَمْلُهُ وَ مِنْهُ مَا لَا يُطَاقُ حَمْلُهُ إِلَّا مَنْ يُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ حَمْلَهُ وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ مِنْ خَاصَّة أَوْلِيَائِهِ وَ إِنَّمَا يَكْفِيكَ أَنْ تَعْلَمِ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُحْيِي الْمُمِيتُ وَ أَنَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ عَلَى يَدَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ غَيْرِهِم﴾. (1)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِمَلَكِ الْمَوْتِ أَعْوَاناً مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَقْبِضُونَ الْأَرْوَاحَ بِمَنْزِلَةِ صَاحِبِ الشَّرْطَةِ لَهُ أَعْوَانُ مِنَ الْإِنْسِ يَبْعَثُهُمْ فِي حَوَائِجِهِ فَتَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ وَ يَتَوَفَّاهُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَعَ مَا يَقْبِضُ هُوَ وَ يَتَوَفَّاهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ مَلَكِ الْمَوْتِ﴾. (2)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿اطْلُبِ السَّلَامَةَ أَيْنَمَا كُنْتَ وَ فِي أَيَّ حَالٍ كُنْتَ لِدِينِكَ وَ لِقَلْبِكَ وَ عَوَاقِبِ أَمُورِكَ مِنَ اللَّهِ فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَهَا وَجَدَهَا فَكَيْفَ مَنْ تَعَرَّضَ لِلْبَلَاءِ وَ سَلَكَ مَسَالِكَ ضِدَّ السَّلَامَةِ وَ خَالَفَ أَصُولَهَا بَلْ رَأَى السَّلَامَةَ تَلَفاً وَ التَّلَفَ سَلَامَةً وَ السَّلَامَةُ قَدْ عَزَّتْ فِي الْخَلْقِ فِي كُلِّ عَصْرٍ خَاصَّةً فِي هَذَا الزَّمَانِ وَ سَبِيلُ وُجُودِهَا فِي احْتِمَالِ جَفَاءِ الْخَلْقِ وَ أَذِيَّتِهِمْ وَ الصَّبْرِ عِنْدَ الرَّزَايَا وَ حَقِيقَةِ الْمَوْتِ وَ الْفِرَارِ مِنْ أَشْيَاءَ تَلْزَمُكَ رِعَايَتُهَا وَ الْقَنَاعَةِ بِالْأَقَلَّ مِنَ الْمَيْسُورِ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فَالْعُزْلَةُ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ فَالصَّمْتُ وَ لَيْسَ كَالْعُزْلَةِ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَالْكَلَامُ بِمَا يَنْفَعُكَ وَ لَا يَضُرَّكَ وَ لَيْسَ كَالصَّمْتِ فَإِنْ لَمْ تَجِدِ السَّبِيلَ إِلَيْهِ فَالِانْقِلَابُ وَ السَّفَرُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ طَرْحُ النَّفْسِ فِي بَوَادِي التَّلَفِ بِسِرًّ صَافٍ وَ قَلْبٍ خَاشِعِ وَ بَدَنٍ صَابِرٍ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا وَ انْتَهَزْ مَغْنَمَ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ وَ لَا تُنَافِسِ الْأَشْكَالَ وَ لَا تُنَازِعِ الْأَضْدَادَ وَ مَنْ قَالَ لَكَ أَنَا فَقُلْ أَنْتَ وَ لَا تَدَّعِ فِي شَيْءٍ وَ إِنْ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ وَ تَحَقَّقْتَ بِهِ مَعْرِفَتِكَ وَ لَا تَكْشِفْ

ص: 390


1- التوحيد، ص268
2- من لا يحضره الفقیه، ج1، ص136

3- امام علی علیه السلام- خداوند امور را هر طور که بخواهد تدبیر می کند، هر که را بخواهد بر عهده ی هر کس که بخواهد می گذارد. ملک الموت را خداوند برای افراد مخصوصی که بخواهد قرار می دهد و فرستادگان ویژه از فرشتگانش را نیز مخصوص عدّه ای از مخلوقاتش که بخواهد می کند و ملائکه ای که خداوند از آن ها [در این آیه] نام برده است مخصوص گروه ویژهای می کند که خود می خواهد. خداوند امور را هر طور که بخواهد تدبیر می کند. همه ی علوم این قابلیّت را ندارند که عالم به آن ها، بتواند همه ی آن ها را برای همه ی مردم بیان کند زیرا مردم از لحاظ فهم، قوی و ضعیف دارند، عدّه ای تحمّل پذیرفتن این بار علم را دارند و عدّه ای ندارند، مگر آن که خداوند این تحمّل را به آن ها بدهد و آن ها را به کمک دوستان خاصّ خود کمک کند. همین قدر برای تو بس است که بدانی خداوند است که زنده می کند و می میراند و هر کس را به دست هر کس از ملائکه یا دیگر مخلوقاتش که بخواهد قبض روح می کند.

4- امام صادق علیه السلام- خداوند تبارک و تعالی برای ملک الموت دستیاران و کمک کارانی از فرشتگان قرار داده است که آن ها جان ها را می ستانند مانند رئیس نظمیّه (پلیس) که دارای مددکاران و دستیارانی از میان انسان هاست و برای انجام کارها و نیازهای خود به ایشان مأموریت می دهد و آنان را به نقاط مختلف گسیل می دارد، ملائکه نیز به همین ترتیب از طرف ملک الموت اعزام می شوند و انسان ها را قبض روح می کنند و ملک الموت نیز جان های قبض شده را از فرشتگان می ستاند علاوه بر آن چه که خود قبض کرده است و همه ی آن ها را خداوند از ملک الموت می ستاند.

5- امام صادق علیه السلام- سلامت دین و دلت را در هر مکان و در هر حالتی جستجو کن و سر انجام (نیک) امورت را از خداوند طلب کن. که هر کس که آن را طلب کرده و جستجو کرده، نیافته چه برسد به آن که خود را گرفتار بلاها کند و راهی غیر از راه سلامت نفس را بجوید و خلاف مبانی آن عمل کند. سلامت را هلاکت داند، و هلاکت را سلامت. همیشه سلامت میان مردم کمیاب است به ویژه در این زمان و [گاهاً] دستیابی به آن همراه با جفاکاری و آزار مردم است، و صبر بر آسیب ها و سبک گرفتن مخارج، و گریز از چیزهایی که در نظر داشتن آن ها تو را باز می دارند و قناعت به کم تر از آن چه در دسترس است، و اگر چنین چیزی به دست نیامد باید گوشه گیری کرد و اگر قادر به آن هم نیستی لااقل دهان ببند و چون گوشه گیر نیستی، گفتار در مورد آن نه سودی برایت دارد و نه زیانت می رساند پس چرا خاموش نباشی؟! و اگر بدان هم راهی نداری دیگرگونی و سفر بدور شهرها را انتخاب کن و با درونی پاک و دلی خاشع و تنی صابر خود را به وادی هلاکت افکن. خداوند عزّوجلّ فرموده ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها﴾. آن چه نزد بندگان خوب خدا غنیمت است بدست آور و با هم ردیفان رقابت نکن، و با مخالفان ستیزه نکن و هر که در برابرت ادّعایی کرد با آن مخالفت نکن و ادّعای دانستن چیزی را نکن اگرچه آن را خوب هم بلد باشی و شناخت آن را داری، و راز خود را نگو

ص: 391

سِرَّكَ إِلَّا عَلَى أَشْرَفَ مِنْكَ فِي الدِّينِ وَ أَنَّى تَجِدُ الشَّرَفَ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ أَصَبْتَ السَّلَامَةَ وَ بَقِيتُ مَعَ اللَّهِ بِلَا عِلَاقَةٍ﴾. (1)

6- الباقر علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِهِ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ يَقُولُ لَا تُطِيعُوا أَهْلَ الْفِسْقِ مِنَ الْمُلُوكِ فَإِنْ خِفْتُمُوهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكُمْ عَلَى دِينِكُمْ فَإِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةُ وَ هُوَ يَقُولُ فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ فَقَالَ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيها﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً﴾ ﴿98﴾

* قوله تعالى: ﴿فَأُوْلَئِكَ عَسىَ اللهُ أَن يَعْفُو عَنْهُمْ وَ كَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا﴾ ﴿99﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ حَمَّادِ بْنِ الظَّبْيَانِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُ عَنِ الْمُسْتَضْعَفِ فَقَالَ هُوَ الَّذِي لَا يَسْتَطِيعُ حِيلَةَ الْكُفْرِ فَيَكْفُرَ وَ لَا يَهْتَدِى سَبِيلًا إِلَى الْإِيمَانِ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُؤْمِنَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَكْفُرَ فَهُمُ الصَّبْيَانُ، وَ مَنْ كَانَ مِنَ الرِّجَالَ وَ النِّسَاءِ عَلَى مِثْل عُقُولِ الصَّبْيَانِ مَنْ رُفِعَ عَنْهُ الْقَلَمُ﴾. (3)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ عَرَفَ اخْتِلَافِ النَّاسِ فَلَيْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ﴾. (4)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ ضُرُوبٌ يُخَالِفُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ نَاصِباً فَهُوَ مُسْتَضْعَفُ﴾. (5)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السَّمْطِ الْبَجَلِىَّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا تَقُولُ فِي الْمُسْتَضْعَفِينَ فَقَالَ لِي شَبيهَاً بِالْفَزِعِ فَتَرَكْتُمْ أَحَداً يَكُونُ مُسْتَضْعَفاً وَ أَيْنَ الْمُسْتَضْعَفُونَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ مَشَى بِأَمْرِكُمْ هَذَا الْعَوَاتِقُ إِلَى الْعَوَاتِقِ فِي خُدُورِهِنَّ وَ تُحَدِّثُ بِهِ السَّقَايَاتُ فِي طَرِيقِ الْمَدِينَةِ﴾. (6)

5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام ... قُلْتُ فَهَلْ سَلِمَ أَحَدُ لَا يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ فَقَالَ لَا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ نِسَاؤُكُمْ وَ أَوْلَادُكُمْ ثُمَّ قَالَ أَرَأَيْتَ أَمَّ أَيْمَنَ فَإِنِّي أَشْهَدْ أَنَّهَا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَا كَانَتْ تَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ﴾. (7)

ص: 392


1- بحار الأنوار، ج72، ص400/ مصباح الشريعة، ص109/ مستدرك الوسائل، ج11، ص390
2- بحار الأنوار، ج70، ص386
3- تفسیر القمی، ج1، ص149/ بحار الأنوار، ج69، ص159/ تفسیر العیاشی، ج1، ص269/ معاني الأخبار، ص201/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج2، ص406/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج69، ص159/ تفسير البرهان
6- الکافی، ج2، ص404
7- تفسير بحر العرفان، ج5، ص220

مگر بر کسی که از خودت در دیانت شریف تر باشد، و کجا شرف را پیدا می کنی؟! و چون چنین کنی به سلامت با خدا و بدون علاقه به دیگران، می مانی.

6- امام باقر علیه السلام- ای بندگان من که به من ایمان آورده اید! زمین من فراخ است. (عنکبوت/56)؛ یعنی از پادشاهان و حاکمان فاسد اطاعت نکنید، اگر می ترسید آن ها دین شما را به خطر اندازند، زمین من فراخ است به هرجا می خواهید بروید خداوند متعال می فرماید: ﴿فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ﴾ خداوند فرمود: ﴿أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيها﴾.

* جز آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند؛ نه توان چاره جویی دارند، و نه راهی [برای نجات از آن محیط آلوده] می یابند. ﴿98﴾

* امید است خداوند، آن ها را مورد عفو قرار دهد؛ و خداوند، بخشنده و آمرزنده است. ﴿99﴾

1- امام باقر علیه السلام- حمّاد بن ظبیان گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی مستضعف پرسیدم. حضرت فرمود: «کسی است که ترفندی در برابر کفر نمی یابد تا کفر بورزد و به سوی ایمان نیز راهی نمی یابد؛ نه می تواند ایمان آورد و نه می تواند کفر بورزد، ایشان کودکانند، و هر که از مردان و زنان در عقل و خرد، همپایه کودکان باشد، قلم مجازات از ایشان برداشته می شود».

2- امام صادق علیه السلام- کسی که فرق بین مردمان را بشناسد، مستضعف نیست.

3- امام صادق علیه السلام- مستضعفین چند گروه اند که با هم فرق می کنند و هر که از اهل قبله، ناصب (مخالف ائمّه) نباشد، مستضعف است.

4- امام صادق علیه السلام- سفیان بن سمط بجلی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «در مورد مستضعفین [که توانایی شناخت امام را ندارند] چه می فرمایید»؟ با حالتی خاص فرمود: «آیا شما [با این همه اطّلاع رسانی که کرده اید] کسی را مستضعف گذاشته اید؟! مستضعف کو؟! به خدا قسم زنان پرده نشین و ساقیان آب در راه های مدینه [که بی اطّلاع ترین افرادند] در این زمینه [اطّلاع دارند و] گفتگو می کنند».

5- امام باقر علیه السلام- اسماعیل جعفی گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: ... «[آیا کسی که این امر را نداند سلامت می ماند]»؟ فرمود: «نه، مگر مستضعفان». گفتم: «آن ها چه کسانی هستند»؟ فرمود: «زنان و فرزندان شماها» سپس فرمود: «تو ام ایمن (آزاد کرده رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده و از گواهان فدک است) را مستضعف می دانی»؟ من گواهی می دهم که او از اهل بهشت است گرچه او این مذهب و عقیده ای را که شما دارید نمی فهمید [یعنی امامت سائر ائمّه علیهم السلام جز امیرالمؤمنین علیه السلام را نمی دانست و نسبت بدان معذور بود].

ص: 393

6- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَة عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ ... قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كَافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ لَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا كَافِرٍ قَالَ فَقَالَ أبُو جَعْفَرٍ علیه السلام قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِكَ يَا زُرَارَةُ أَرَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئَاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ فَلَمَّا قَالَ عَسَى فَقُلْتُ مَا هُمْ إِلَّا مُؤْمِنِينَ أَوْ كَافِرِينَ قَالَ فَقَالَ مَا تَقُولُ فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا إِلَى الْإِيمَانِ فَقُلْتُ مَا هُمْ إِلَّا مُؤْمِنِينَ أَوْ كَافِرِينَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ وَ لَا كَافِرِينَ﴾. (1)

7- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ... النَّاسُ عَلَى سِتَّةِ أَصْنَافَ أَهْلَ الْوَعِيدِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَهْلِ النَّارِ وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً قَالَ قُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ وَحْشِيُّ مِنْهُم وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِم إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً إِلَى الْكُفْرِ وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا إِلَى الْإِيمَانِ فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ أَصْحَابَ الْأَعْرَافِ قَالَ قُلْتُ وَ مَا أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ قَالَ قَوْمُ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَيِّئَاتُهُمْ فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ النَّارَ فَبِذُنُوبِهِمْ وَ إِنْ أَدْخَلَهُمُ الْجَنَّةَ فَبِرَحْمَتِهِ﴾. (2)

8- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَيْمَانَ بْن خَالِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُسْتَضْعَفِينَ فَقَالَ الْبَلْهَاءُ فِي خِدْرِهَا وَ الْخَادِمُ تَقُولُ لَهَا صَلَّى فَتُصَلَّى لَا تَدْرِى إِلَّا مَا قُلْتَ لَهَا وَ الْجَلِيبُ الَّذِي لَا يَدْرِي إِلَّا مَا قُلْتَ لَهُ وَ الْكَبِيرُ الْفَانِي وَ الصَّبِيُّ الصَّغِيرِ هَؤُلَاءِ الْمُسْتَضْعَفُونَ فَأَمَّا رَجُلٌ شَدِيدُ الْعُنُقِ جَدِلُ خَصِمٌ يَتَوَلَّى الشَّرَاءَ وَ الْبَيْعَ لَا تَسْتَطِيعُ أَنْ تَغْبَنَهُ فِي شَيْءٍ تَقُولُ هَذَا مُسْتَضْعَفُ؟ لَا وَ لَا كَرَامَةِ﴾. (3)

9- أميرالمؤمنين علیه السلام- ﴿وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ الَّذِينَ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةَ الْكُفْرِ وَ الشَّرْكِ وَ لَا يُحْسِنُونَ أَنْ يَنْصِبُوا وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا إلَى أَنْ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ عَارِفِينَ فَهُمْ أَصْحَابَ الْأَعْرَافِ وَ هَؤُلَاءِ كُلُّهُمْ لِلَّهِ فِيهِمُ الْمَشِيَّةُ إِنْ أَدْخَلَ أَحَدَهُمُ النَّارَ فَبِذَنْبِهِ وَ إِنْ تَجَاوَزَ عَنْهُ فَبِرَحْمَتِهِ﴾. (4)

ص: 394


1- الکافی، ج2، ص402/ بحار الأنوار، ج69، ص164/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج2، ص381/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج69، ص161/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج28، ص16

6- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: «خداوند می فرماید: اوست که شما را بیافرید. بعضی از شما کافر، و بعضی مؤمنند. (تغابن/2). پس به خدا قسم! کسی از مردم نیست که نه مؤمن باشد نه کافر». امام باقر علیه السلام فرمود: «ای زراره! کلام خدا از کلام تو صحیح تر است. مگر خداوند نفرموده است: که اعمال نیکو را با کارهای زشت آمیخته اند. شاید خدا توبه شان را بپذیرد. (توبه/102) وقتی امام علیه السلام فرمود: عَسَى [و این کلمه از آیه را خواند] گفتم: «خب، پس آن ها نیز یا مؤمن اند یا کافر». فرمود: «پس در مورد این آیه چه می گویی؟ ﴿إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾ که یعنی به راه هدایت به سوی ایمان هدایت نشده اند». گفتم: «آن ها هم یا مؤمناند یا کافر». فرمود: «به خدا قسم آن ها نه مؤمناند نه کافر».

7- امام صادق علیه السلام- حمزة بن طیّار گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «... مردمان بر شش دسته اند. گفتم آیا اجازه می فرمایید نام ایشان را بنویسم»؟ فرمود: «آری». گفتم: «چه بنویسم»؟ فرمود: «بنویس اهل ترس از اهالی بهشت و اهالی جهنّم و بنویس و گروهی دیگر به گناه خود اعتراف کردند که اعمال نیکو را با کارهای زشت آمیخته اند. شاید خدا توبه شان را بپذیرد، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است. (توبه/102)». گفتم: «ایشان چه کسانی هستند»؟ فرمود: «وحشی یکی از ایشان بود. و بنویس: و گروهی دیگر به مشیت خداوند واگذاشته شده اند، که یا عذابشان می کند یا توبه شان را می پذیرد. و خدا دانا و حکیم است. (توبه/106) و بنویس جز آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند؛ نه توان چاره جویی دارند، و نه راهی [برای نجات از آن محیط آلوده] می یابند که نه نیرنگی به سوی کفر بلدند و نه به سوی ایمان راه می یابند. باشد که خداشان عفو کند. و بنویس: ساکنان اعراف. (اعراف/48)». به ایشان گفتم: «اصحاب اعراف چه کسانی هستند»؟ فرمود: «گروهی که نیکی ها و زشتی هایشان یکسان باشد و خداوند اگر ایشان را به دوزخ درآورد، از گناه ایشان است و اگر به بهشت فرا خواند، از رحمت ذات ایزدیست».

8- امام باقر علیه السلام- سلیمان بن خالد گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی مستعضفین پرسیدم فرمود: «زنی که در پشت پرده قرار دارد. و خادمی که راه به جائی ندارد، به او می گویی نماز بخوان او هم می خواند و هر چه بگویی اطاعت می کند. و برده ای که همراه مولایش حرکت می کند و چیزی نمی داند هر چه مولایش بگوید، اطاعت می کند. پیرمردی که فکر و عقلش را از دست داده و یا کودکی که توانایی تصمیم گیری ندارد و هرچه به آن ها بگویی انجام می دهند. این ها را می گویند مستضعف، امّا مردی که گردنش کلفت می باشد و اهل مجادله و دشمنی است و توانایی خرید و فروش و تجارت کردن را دارد، و شما نمی توانی سر او کلاه بگذاری و فریبش دهی او را مستضعف می گوئی، خیر این دیگر مستضعف نیست و احترامی ندارد».

9- امام علی علیه السلام- مستضعفین همان هایی هستند که خدا فرمود: ﴿الَّذِينَ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾ که یعنی نه می توانند به حیله ی کفر و شرک در آیند و نه نیکوست که به آن برسند و نه به راهی که منتهی به مسلمان شدنشان شود هدایت می شوند. و این راه را نمی شناسند، آن ها اصحاب اعرافند و خداوند با آنان طبق اراده خود عمل می کند. اگر بخواهد به خاطر گناهانشان آن ها را وارد جهنّم می کند و اگر بخواهد با رحمت خود از آنان می گذرد.

ص: 395

10- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنِ عَلِيَّ بْن جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ نَبِيُّ اللَّهِ ... فَقُلْتُ أَرَأَيْتَكَ قَوْلَهُ لِعَلِيًّ علیه السلام مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ علیه السلام مَوْلَاهُ اللَّهُ أَمَرَهُ بِهِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَأَبْرَا إِلَى اللَّهِ مِمَّنْ أَنْكَرَ ذَلِكَ مُنْذُ يَوْمَ أَمَرَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ نَعَمْ قُلْتُ هَلْ يُسْلِمُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا ذَلِكَ قَالَ لَا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ أَرَأَيْتُمْ خَدَمَكُمْ وَ نِسَاءَكُمْ مِمَّنْ لَا يَعْرِفُ ذَلِكَ أَتَقْتُلُونَ خَدَمَكُمْ وَ هُمْ مُقِرُونَ لَكُمْ وَ قَالَ مَنْ عُرِضَ عَلَيْهِ ذَلِكَ فَأَنْكَرَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ وَ أَسْحَقَهُ لَا خَيْرَ فِيهِ﴾. (1)

11- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوَاجِبُ هُوَ عَلَى الْأُمَّةِ جَمِيعاً قَالَ لَا فَقِيلَ وَ لِمَ قَالَ إِنَّمَا هُوَ عَلَى الْقَوِيَّ الْمُطَاعِ الْعَالِمِ بِالْمَعْرُوفِ مِنَ الْمُنْكَرِ لَا عَلَى الضَّعَفَةِ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾. (2)

12- الهادى علیه السلام- ﴿قَوْلُهُ فِيمَنِ اسْتُضْعِفَ وَ حُظِرَ عَلَيْهِ الْعَمَلُ فَلَمْ يَجِدْ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدِي سَبِيلًا كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا فَأَخْبَرَ أَنَّ الْمُسْتَضْعَفَ لَمْ يُخَلَّ سَرْبُهُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِنَ الْقَوْلِ شَيْءٍ﴾. (3)

13- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنِ الدِّينِ الَّذِي لَا يَسَعُ الْعِبَادَ جَهْلُهُ فَقَالَ الدِّينُ وَاسِعُ وَ لَكِنَ الْخَوَارِجَ ضَيَّقُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ مِنْ جَهْلِهِمْ قُلْتُ جَعِلْتُ فِدَاكَ فَأَحَدَّثْكَ بِدِينِي الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ؟ فَقَالَ بَلَى فَقُلْتُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدَهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ أَتَوَلَّاكُمْ وَ أَبْرَا مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ مَنْ رَكِبَ رِقَابَكُمْ وَ تَأَمَّرَ عَلَيْكُمْ وَ ظَلَمَكُمْ حَقَّكُمْ فَقَالَ مَا جَهِلْت شَيْئاً هُوَ وَ اللَّهِ الَّذِي نَحْنُ عَلَيْهِ قُلْتُ فَهَلْ سَلِمَ أَحَدُ لَا يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ؟ فَقَالَ لَا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ قُلْتُ مَنْ هُمْ؟ قَالَ نِسَاؤُكُمْ وَ أَوْلَادُكُمْ ثُمَّ قَالَ أَ رَأَيْتَ أَمَّ أَيْمَنَ فَإِنِّي أَشْهَدْ أَنَّهَا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَا كَانَتْ تَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ﴾. (4)

14- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَّامٍ مَوْلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ أَخْبِرْنِي أَ يُعَذِّبُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ خَلْقاً بِلَا حُجَّةٍ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ قُلْتُ فَأَوْلَادُ الْمُشْرِكِينَ فِي الْجَنَّةِ أَمْ

ص: 396


1- بحار الأنوار، ج69، ص171
2- بحار الأنوار، ج97، ص93
3- تحف العقول، ص472
4- الکافی، ج2، ص405/ تفسير البرهان

10- امام كاظم علیه السلام- علی بن جعفر نقل می کند: از امام کاظم علیه السلام سؤال کردم... این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله که درباره ی علی علیه السلام فرموده: «﴿مَن كُنتُ مَولَاهُ فَعَلِىُّ مَولَاهُ﴾ آیا خداوند به او دستور داده بود»؟ فرمود: «آری». گفتم: «پس باید از کسانی که آن را (دستور پرودگار مبنی بر معرّفی کردن امام علی علیه السلام به عنوان ولی) انکار کرده اند، از روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله بدان دستور داد، بیزاری بجویم»؟ امام علیه السلام فرمود: «آری چنین است». گفتم: «آیا مردم تا آن را نشناسند، مسلمان شمرده می شوند»؟ فرمود: «خیر، جز آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند؛ نه توان چاره جویی دارند، و نه راهی [برای نجات از آن محیط آلوده] می یابند». گفتم: «آن ها چه کسانی می باشند»؟ فرمود: «مگر شما خادمان و یا زنان خود را مشاهده نمی کنید که از این مسائل چیزی درک نمی کنند، آیا شما خادمان خود را می کشید در حالی که ایشان به هرچیزی که شما بگویید اقرار کرده و آن را انجام می دهند». و بعد فرمود: «هر کس آن حقیقت (دستور پرودگار برای پذیرفتن ولایت امام علی علیه السلام) را بر او عرضه کرده و او را آگاه سازند ولی انکار کند، خداوند او را از رحمتش دور می گرداند و نابودش می کند که در او هیچ خیری نیست».

11- امام صادق علیه السلام- مسعدة بن صدقه نقل می کند: از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: «آیا الْأَمْرِ بِالمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ بر همه ی افراد امّت واجب است»؟ فرمود: «نه». گفتند: «چرا»؟ فرمود: «چون این کار بر فردی که قدرت داشته باشد و به حرفش گوش دهند و معروف را از منکر بشناسد واجب است نه بر کسی که ضعیف است و خود به هیچ راهی هدایت نشده [که بخواهد دیگران را هدایت کند]».

12- امام هادی علیه السلام- کلام الهی درباره ی افراد ناتوان و از کارافتاده ای است که نه چاره ای دارند و نه راهی می یابند، همچنان که فرموده: ﴿إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾؛ و خداوند اعلام فرموده که فرد مستضعف (بی قدرت) راهش آزاد نیست و در صورت داشتن ایمان قلبی دیگر هیچ باکی بر گفتار [خلاف] او نیست.

13- امام باقر علیه السلام- اسماعیل جعفی گوید: از امام باقر علیه السلام از دینی که بندگان نتوانند آن را نادیده گیرند، پرسیدم و ایشان فرمود: «دین گسترده است، ولی خوارج به دلیل جهل خویش آن را بر خود تنگ گرفتند». گفتم: «فدایت شوم، پس رخصت می فرمایی به دینی که بر آنم با تو سخن گویم»؟ فرمود: «آری». گفتم: «شهادت می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و محمّد صلی الله علیه و آله، بنده و فرستاده اوست و اعتراف دارم به آن چه از سوی خدای تعالی نازل گشته و به شما تولّی دارم و از دشمنانتان و آنان که اختیار شما به دست گیرند و بر شما امیری ورزند و حقّتان را سلب کنند، تبرّی می جویم». ایشان فرمود: «به خدا که به چیزی جاهل نیستی و سوگند که آن چه گفتی حال ما (اهل بیت) است». گفتم: «آیا کسی که این امر را نمی داند مسلمان است»؟ فرمود: «نه، مگر مستعضفان». عرض کردم «ایشان کیستند»؟ فرمود: «زنانتان و کودکانتان». آن گاه فرمود: «آیا امّ ایمن را دیده ای. [او از مستضعفین بود و] شهادت می دهم که او از اهل بهشت است، حال آن که مقامی که شما برآنید را درک نمی کرد».

14- پیامبر صلی الله علیه و آله- عبدالله بن سلام گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال نمودم و عرض کردم: «مرا خبر ده که آیا خدای عزّوجلّ بدون اتمام حجّت، بنده ای را عذاب می کند»؟ فرمود: «معاذ اللّه پناه می برم

ص: 397

فِي النَّارِ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْلَى بِهِمْ إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ سَاقَ الْحَدِيثَ إِلَى أَنْ قَالَ فَيَأْمُرُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَاراً يُقَالُ لَهُ الْفَلَقُ أَشَدَّ شَيْءٍ فِي نَارِ جَهَنَّمَ عَذَاباً فَتَخْرُجُ مِنْ مَكَانِهَا سَوْدَاءَ مُظْلِمَةً بِالسَّلَاسِلِ وَ الْأَغْلَالِ فَيَأْمُرُهَا اللهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ تَنْفُخَ فِي وُجُوهِ الْخَلَائِقِ نَفْخَةً فَتَنْفُخُ فَمِنْ شِدَّةِ نَفْخَتِهَا تَنْقَطِعُ السَّمَاءُ وَ تَنْطَمِسُ النُّجُومُ وَ تَجْمُدُ الْبِحَارُ وَ تَزُولُ الْجِبَالُ وَ تُظْلِمُ الْأَبْصَارُ وَ تَضَعُ الْحَوَامِلُ حَمْلَهَا وَ تَشِيبُ الْوِلْدَانُ مِنْ هَوْلِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى أَطْفَالَ الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُلْقُوا أَنْفُسَهُمْ فِي تِلْكَ النَّارِ فَمَنْ سَبَقَ لَهُ فِي عِلْمِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَكُونَ سَعِيداً أَلْقَى نَفْسَهُ فِيهَا فَكَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً كَمَا كَانَتْ عَلَى إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ مَنْ سَبَقَ لَهُ فِي عِلْمِ اللَّهِ تَعَالَى أَنْ يَكُونَ شَقِيّاً امْتَنَعَ فَلَمْ يُلْقِ نَفْسَهُ فِي النَّارِ فَيَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى النَّارَ فَتَلْتَقِطْهُ لِتَرْكِهِ أَمْرَ اللَّهِ وَ امْتِنَاعِهِ مِنَ الدُّخُولِ فِيهَا فَيَكُونُ تَبَعاً لِآبَائِهِ فِي جَهَنَّمَ﴾. (1)

15- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ احْتَجَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى خَمْسَةٍ عَلَى الطَّفْلِ وَ الَّذِي مَاتَ بَيْنَ النَّبِيَّيْنِ علیهما السلام وَ الَّذِي أَدْرَكَ النَّبِي صلی الله علیه و آله وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ وَ الْأَبْلَهِ وَ الْمَجْنُونِ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ الْأَصَمَّ وَ الْأَبْكُمِ فَكُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ يَحْتَجُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ فَيَبْعَثُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ رَسُولًا صلی الله علیه و آله فَيُؤَجَّجُ لَهُمْ نَاراً فَيَقُولُ لَهُمْ رَبُّكُمْ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَثِبُوا فِيهَا فَمَنْ وَثَبَ فِيهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ مَنْ عَصَى سِيقَ إِلَى النَّارِ﴾. (2)

16- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا تَقُولُ فِي الْأَطْفَالِ الَّذِينَ مَاتُوا قَبْلَ أَنْ يَبْلُغُوا فَقَالَ سُئِلَ عَنْهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَىَّ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ هَلْ تَدْرِي مَا عَلَى بِذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ قُلْتُ لَا فَقَالَ إِنَّمَا عَلَى كُفُّوا عَنْهُمْ وَ لَا تَقُولُوا فِيهِمْ شَيْئاً وَ رُدُّوا عِلْمَهُمْ إِلَى اللَّهِ﴾. (3)

ص: 398


1- بحار الأنوار، ج5، ص291
2- الخصال، ج1، ص283/ تفسير بحر العرفان، ج5، ص220
3- الکافی، ج3، ص249

به خدا که چنین امری از خدا سر زند». عرض کردم: «پس فرزندان مشرکان در بهشتند یا در آتش دوزخ»؟ فرمود: «خدای تبارک و تعالی به حکم در مورد ایشان سزاوارتر است. چون روز قیامت شود و خدای عزّوجلّ همه ی خلایق را به جهت فصل قضاء و حکم حق جمع کند فرزندان مشرکان را می آورد و به ایشان می فرماید که ای بندگان و کنیزان من، پروردگار شما کیست و چیست؟ دین شما و کارهای شما چیست»؟ حضرت فرمود: «می گویند خداوندا ای پروردگار ما تو ما را آفریدی و ما چیزی را نیافریدیم و تو ما را می راندی و ما چیزی را نمی راندیم و برای ما زبان ها را قرار ندادی که گویا شود و نه گوش ها که بشنود و نه کتابی که ما آن را بخوانیم و نه پیغمبری که ما او را پیروی کنیم و ما را دانشی نیست مگر آن چه به ما تعلیم داده ای». حضرت فرمود: «خدای عزّوجلّ به ایشان می فرماید: «ای بندگان و کنیزان من اگر شما را به امری فرمان دهم آن را عمل می کنید»؟ عرض می کنند: «ای پروردگار ما، می شنویم و تو را اطاعت می کنیم». حضرت فرمود: «پس خدای عزّوجلّ آتشی را که آن را فلق می نامند امر می کند که برافروخته شود. این آتش سخت ترین آتشی است که در دوزخ است و عذابش از هر چیزی که در دوزخ است بیش تر است. پس آن آتش سیاه و تار با زنجیرها و غل ها از جای خود بیرون آید و خدای عزّوجلّ آن را فرمان دهد که در روی خلایق اندکی بدمد امّا از شدّت دمیدنش آسمان بریده و پاره شود و ستارگان ناپدید شوند و دریاها فشرده و بسته و کوه ها نیست و نابود و دیده ها تار گردند و زنان آبستن بار خود را بر زمین گذارند. و بچّه را بیندازند و بچّگان از ترس آن پیر شوند. بعد از آن در روز قیامت خدای تبارک و تعالی اطفال مشرکان را امر می فرماید که خود را در آن آتش افکنند پس هر که در علم خدای عزوجل برای او پیشی گرفته باشد که نیکبخت باشد خود را در آن افکند و آتش بر او سرد و سلامت باشد چنان که بر ابراهیم علیه السلام سرد و سلامت بود و هرکه در علم خدای عزّوجلّ برای او پیشی گرفته باشد که بدبخت باشد امتناع کند و باز ایستد و خود را در آن آتش نیفکند پس خدای تبارک و تعالی آتش را فرمان دهد تا به جهت ترک امر خدا و امتناع از داخل شدن در آن، آن ها را برچیند و بگیرد. به این ترتیب آن ها در دوزخ پیرو پدرانشان می شوند».

15- امام باقر علیه السلام- زراره از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: «هنگامی که روز قیامت برسد، خداوند عزّوجلّ بر پنج تن احتجاج می کند: کودکان، و کسانی که در فاصله میان پیامبران مرده اند [و هیچ یک از دو پیامبر قبلی و بعدی خود را درک نکرده اند]، و کسانی که زمان یکی از پیامبران را درک کرده اند ولی عقل نداشته اند، و ابلهان، و دیوانگانی که عقل نداشته اند، و انسان های لال و ناشنوا؛ هر یک از آن ها برای خداوند عزّوجلّ دلیل می آورند، خداوند پیکی به نزد آنان می فرستد و آن پیک آتشی را برای آن ها بر می افروزد و به آنان می گوید: پروردگارتان به شما فرمان می دهد که در این آتش بپرید، هر که در آن بپرد، آتش برایش سرد و بی خطر می شود و هر که نافرمانی کند، به دوزخ برده می شود».

16- امام صادق علیه السلام- زراره گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «کودکانی که قبل از بلوغ می میرند، سرنوشت آنان با چه میزانی معیّن می شود»؟ امام صادق علیه السلام گفت: «این مسأله را از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ گفت: «خدا بهتر می داند که آنان چه می کردند». امام صادق علیه السلام فرمود: «می دانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله با ادای این پاسخ چه منظوری داشت»؟ من گفتم: «نه، نمی دانم». امام صادق علیه السلام فرمود: «منظور رسول خدا صلی الله علیه و آله این بود که از بحث و جدل در این مسأله دم فرو بندید و سرنوشت آنان را به خدا محوّل کنید».

ص: 399

17- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَمَّنْ مَاتَ فِي الْفَتْرَةِ وَ عَمَّنْ لَمْ يُدْرِكِ الْحِنْثَ وَ الْمَعْتُوهِ فَقَالَ يَحْتَجُّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ يَرْفَعُ لَهُمْ نَاراً فَيَقُولُ لَهُمْ ادْخُلُوهَا فَمَنْ دَخَلَهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ مَنْ أَبَى قَالَ هَا أَنْتُمْ قَدْ أَمَرْتُكُمْ فَعَصَيْتُمُونِي﴾. (1)

18- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَانِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ أَوْلَادِ الْمُشْرِكِينَ يَمُوتُونَ قَبْلَ أَنْ يَبْلُغُوا الْحِنْثَ ... قَالَ علیه السلام يُؤَجِّجُ لَهُمْ نَاراً فَيُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوهَا فَإِنْ دَخَلُوهَا كَانَتْ عَلَيْهِمْ بَرْداً وَ سَلَامًا وَ إِنْ أَبَوْا قَالَ لَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هُوَ ذَا أَنَا قَدْ أَمَرْتُكُمْ فَعَصَيْتُمُونِي فَيَأْمُرُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِمْ إِلَى النَّارِ﴾. (2)

19- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَمْرِو بْنِ إِسْحَاقَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه اللسام مَا حَدُّ الْمُسْتَضْعَفِ الَّذِي ذَكَرَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ؟ قَالَ مَنْ لَا يُحْسِنُ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ وَ قَدْ خَلَقَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ خِلْقَةً مَا يَنْبَغِي لَهُ أَنْ لَا يُحْسِن﴾. (3)

20- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ الْمُسْتَضْعَفُونَ الَّذِينَ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا قَالَ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً إِلَى الْإِيمَانِ وَ لَا يَكْفُرُونَ الصَّبْيَانُ وَ أَشْبَاهُ عُقُولِ الصَّبْيَانِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ﴾. (4)

21- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ قَالَ هُمْ أَهْلُ الْوَ لَايَةِ قُلْتُ وَ أَيُّ وَ لَايَة فَقَالَ أَمَا إِنَّهَا لَيْسَتْ بوَ لَايَةٍ فِي الدِّينِ وَلَكِنَّهَا الْوَ لَايَةُ فِي الْمُنَاكَحَةِ وَ الْمُوَارَثَةِ وَ الْمُخَالَطَةِ وَ هُمْ لَيْسُوا بِالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا بِالْكُفَّارِ وَ هُمُ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ﴾. (5)

22- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ سَالِمِ بْنِ مُكْرَمٍ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا فَقَالَ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً إِلَى النَّصْبِ فَيَنْصِبُونَ وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلَ أَهْل الْحَقِّ فَيَدْخُلُونَ فِيهِ وَ هَؤُلَاءِ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِأَعْمَالِ حَسَنَةٍ وَ بِاجْتِنَابِ الْمَحَارِمِ الَّتِي نَهَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهَا وَ لَا يَنَالُونَ مَنَازِلَ الأَبْرَارِ﴾. (6)

ص: 400


1- تفسير بحر العرفان، ج5، ص222
2- بحار الأنوار، ج5، ص295
3- معاني الأخبار، ص202/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج2، ص404/ تفسیر العیاشی، ج1، ص268/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج69، ص160/ بحار الأنوار، ج100 ، ص381/ تفسير العياشي، ج1، ص269/ معاني الأخبار، ص202/ وسائل الشيعة، ج20، ص559/ مستدرک الوسائل، ج14، ص442/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج69، ص160/ تفسیر العیاشی، ج1، ص268/ معانى الأخبار، ص201/ تفسير البرهان

17- امام صادق علیه السلام- هشام نقل می کند: از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: در مورد برخورد خداوند با کسانی که در دوران فترت (دوران طولانی بین حضرت عیسی علیه السلام تا حضرت محمّد صلی الله علیه و آله که هیچ پیامبری نیامد) مرده اند و کسانی که دیوانه اند یا به سنّ بلوغ نرسیده اند و مرده اند از ایشان سؤال شد. فرمود: «خداوند با آنان چنین حجّت تمام می کند که آتشی می افروزد و امر می کند تا داخل آن شوند. هرکس که داخل آن شود آتش بر او سرد و ایمن می شود و هرکس سر باز زند به او می گویند: دیدی به تو امر کردیم امّا عصیان کردی»؟!

18- امام صادق علیه السلام- عبد الله بن سنان گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم حکم اولاد مشرکین که پیش از بلوغ می میرند چیست؟ ... فرمود: «آتشی برای ایشان (کودکان) بر می افروزند و می گویند: که وارد آتش شوید، اگر اطاعت کردند و به آتش وارد شدند، آتش برایشان سرد و سلامت می گردد، و چنان که امتناع ورزیدند خداوند عزّوجلّ به آنان می فرماید: چنین است اینک من شما را فرمان دادم و شما نافرمانی نمودید». پس امر می کند آنان را به سوی دوزخ برند».

19- امام صادق علیه السلام- عمرو بن اسحاق گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: «مستضعفی که خدای تعالی در قرآن ذکر کرده، چگونه تعریف می شود»؟ فرمود: «آن که سوره ای از سوره های قرآن را به خوبی نمی داند؛ حال آن که خداوند وی را به گونه ای آفریده است که با وجود آن شایسته نیست که نداند».

20- امام باقر علیه السلام- زراره نقل می کند: امام باقرعلیه السلام در مورد: آيه: ﴿المُسْتَضْعَفُونَ الذِّينَ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾، فرمود: «نه ترفند و راهکاری به سوی ایمان می توانند پیدا کنند و نه توان کفر ورزیدن دارند. [که مصداق آن] کودکان و زنان و مردان همپایه ی کودکان در عقل و خرد هستند».

21- امام صادق علیه السلام- حمران گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ سؤال کردم. ایشان فرمود: «آنان اهل ولایتند». گفتم: «منظور، چه ولایتی است»؟ فرمود: «منظور، ولایت دینی نیست، بلکه ولایت در ازدواج و ارث بردن و آمیزش[با خلق] است و ایشان مؤمنان نیستند و كفّار نیز نیستند. از جمله ایشان، کسانی اند که کارشان متوقّف بر امر خدای عزّوجلّ است».

22- امام صادق علیه السلام- ابوخدیجه نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره ی آیه ی: ﴿إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرَّجَال وَ النِّسَاء وَ الْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعونَ حِيلَةٌ وَ لاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً﴾ فرمود: «نه راهی به سوی فریبکاری دارند تا فریبکاری نمایند و نه به سمت حق راه می یابند تا وارد آن شوند. اینان با کارهای نیک و با دوری جستن از محارمی که خداوند تبارک و تعالی از آن نهی فرموده، به بهشت وارد می شوند، ولی به مرتبه ابرار نمی رسند».

ص: 401

23- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي الْمُسْتَضْعَفِينَ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً فَيَدْخُلُوا فِي الْكُفْرِ وَ لَا يَهْتَدُونَ فَيَدْخُلُوا فِي الْإِيمَانِ فَلَيْسَ هُمْ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْإِيمَانِ فِي شَيْءٍ﴾. (1)

24- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ ... قَالَ يَا سُلَيْمَانُ فِي هَؤُلَاءِ الْمُسْتَضْعَفِينَ مَنْ هُوَ أَثْخَنُ رَقَبَةً مِنْكَ الْمُسْتَضْعَفُونَ قَوْمُ يَصُومُونَ وَ يُصَلُّونَ تَعِفُّ بُطُونُهُمْ وَ فُرُوجُهُمْ لَا يَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ فِي غَيْرِهَا آخِذِينَ بِأَغْصَانِ الشَّجَرَةِ فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ إِذْ كَانُوا آخِذِينَ بِالْأَغْصَانِ وَ إِنْ لَمْ يَعْرِفُوا أُولَئِكَ فَإِنْ عَفَا عَنْهُمْ فَبِرَحْمَتِهِ وَ إِنْ عَذَّبَهُمْ فَبَضَلَالَتِهِمْ عَمَّا عَرَّفَهُمْ﴾. (2)

25- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّي رُبَّمَا ذَكَرْتُ هَؤُلَاءِ الْمُسْتَضْعَفِينَ فَأَقُولُ نَحْنُ وَ هُمْ فِي مَنَازِلِ الْجَنَّةِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَا يَفْعَلُ اللَّهُ ذَلِكَ بِكُمْ أبداً﴾. (3)

26- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ نَحْنُ عِنْدَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا نَخَافُ أَنْ نَنْزِلَ بِذُنُوبِنَا مَنَازِلَ الْمُسْتَضْعَفِينَ قَالَ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَفْعَلُ اللَّهُ ذَلِكَ بِكُمْ أَبَداً﴾. (4)

27- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زَرَارَةَ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ حُمْرَانُ أَوْ أَنَا وَ بُكَيْرُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّا نَمْدُّ الْمِطْمَارَ قَالَ وَ مَا الْمِطْمَارُ قُلْتُ التُّرُّ فَمَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِيًّ أَوْ غَيْرَهِ تَوَلَّيْنَاهُ وَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ عَلَوِيًّ أَوْ غَيْرِهِ بَرِئْنَا مِنْهُ فَقَالَ لِي يَا زَرَارَةٌ قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِكَ فَأَيْنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا أَيْنَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ أَيْنَ الَّذِينَ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً أَيْنَ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ أَيْنَ الْمُؤَلَّفَةُ قُلُوبُهُمْ﴾. (5)

28- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْد اللَّهِ علیه السلام أَتَزَوَّجُ بِمُرْجِئَةً أَوْ حَرُورِيَّةٍ قَالَ لَا عَلَيْكَ بِالْبُلْهِ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ زَرَارَةَ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ مَا هِيَ إِلَّا مُؤْمِنَةٌ أَوْ كَافِرَةُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام

ص: 402


1- بحار الأنوار، ج69، ص162/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج69، ص161/ تفسیر العیاشی، ج1، ص270/ معاني الأخبار، ص202/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج2، ص406/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج2، ص406/ تفسیر بحر العرفان، ج5، ص220
5- الكافي، ج2، ص382/ بحار الأنوار، ج69، ص164/ تفسير العياشي، ج2، ص93

23- امام باقر علیه السلام- ابو صبّاح نقل می کند: امام باقر علیه السلام درباره ی مستضعفینی که نه چاره ای دارند، و نه راهی [برای نجات از آن محیط آلوده] می یابند؛ فرمود: «آن ها راهی پیدا نمی کنند تا وارد کفر شوند و به طرف ایمان هم هدایت نمی گردند تا مؤمن شوند، آن ها نه کافر هستند و نه مؤمن».

24- امام صادق علیه السلام- سلیمان بن خالد گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرَّجَالِ وَ النِّسَاء وَ الْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً﴾ پرسیدم. ایشان فرمود: «ای سلیمان! در میان این مستضعفین کسانی وجود دارند که گردن کلفت تر از تو هستند! [پس مراد ضعف بدنی نیست]، مستضعفین گروهی هستند که نماز می خوانند و روزه هم می گیرند، درباره ی شکم هاشان و فروجشان عفّت به خرج می دهند و حق را در غیر خاندان ما نمی بینند و دست خود بر شاخه های این درخت پربار گرفته اند فَأُولَئِكَ عَسَى اللهُ أَن يَعفُوَ عَنْهُمْ وَ كَانَ اللهُ عفُوًّا غَفُورًا؛ ممکن است خداوند، آن ها را مورد عفو قرار دهد و خداوند، عفو کننده و آمرزنده است. (نساء/99). اگر دست به شاخه های این درخت بیاویزند، هرچند آن ها را نشناسند، خداوند اگر از ایشان در گذرد، از سر رحمت اوست و اگر عذابشان نماید، از سر گمراهی ایشان نسبت به آن چه به آنان فهمانده است، می باشد».

25- امام صادق علیه السلام - جمیل بن درّاج گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «من گاهی این مستضعفان را یاد می کنم و می گویم ما و ایشان در منزلگاه های بهشت خواهیم بود». حضرت فرمود: «خداوند، هرگز با شما چنین نمی کند».

26- امام صادق علیه السلام- ایوب بن حّر گوید: ما در خدمت امام صادق علیه السلام بودیم که مردی به ایشان عرض کرد: «فدایت شوم، ما می ترسیم به واسطه ی گناهانمان [در بهشت] به درجه ی مستضعفین تنزّل کنیم»؟ آن حضرت فرمود: «نه به خدا سوگند هرگز خداوند با شما چنین نمی کند».

27- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: من و حمران (یا بکیر) خدمت امام باقر علیه السلام رفتیم، عرض کردم: «ما خود را تراز می کنیم [و می سنجیم]»؟ فرمود: «تراز چیست»؟ عرض کردم: «[ابزار] ریسمانکار. پس هرکس با ما موافقت داشت چه علوی باشد چه غیر، با او دوستی می کنیم و هرکه با ما مخالف بود چه علوی باشد چه غیر او از او بیزاری می جوییم»؟ فرمود: «ای زراره! سخن خداوند عزّوجلّ از سخن تو درست تر است، پس کجایند آن ها که خدای عزّوجلّ [درباره شان] فرمايد: ﴿إِلَّا المُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرَّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾ کجایند آنان که به امید خدایند؟ کجایند آنان که کار نیک را با کردار بد به هم آمیختند؟ کجایند اصحاب اعراف؟ کجایند آن ها که دل هایشان به هم نزدیک است»؟

28- امام صادق علیه السلام - زراره گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: «آیا می توانم با زنانی از دو گروه منحرف مرجئه و حروریّه ازدواج کنم». فرمود:« نه، از زنان ابله دور باش». زراره گفت: «از این دو حال خارج نیست که آن ها یا مؤمن اند یا کافر». امّا صادق علیه السلام فرمود: «پس آن گروهی که خدا

ص: 403

وَ أَيْنَ أَهْلُ ثَنْوَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِكَ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يُهَاجِرْ في سَبِيلِ الله يَجِدُ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمُوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ وَ كَانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً﴾ ﴿100﴾

باب 1: ﴿وَ مَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللهِ يَجِدُ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً﴾

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَولُهُ وَ مَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللهِ يَجِدُ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً أَي يَجِد خَيْراً إِذَا جَاهَدَ مَعَ الإِمَامِ﴾. (2)

2-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً أَيْ مُتَحَوِّلاً مِنَ الْأَرْضِ وَ سَعَةً فِي الرِّزْقِ﴾. (3)

باب 2: ﴿وَ مَنْ يَخْرُج مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمُوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كَانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً﴾

اشاره

1-2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ قَوْلُهُ وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمُوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ قَالَ: إِذَا خَرَجَ إِلَى الْإِمَامِ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَبْلُغَهُ﴾. (4)

2-2- الكاظم علیه السلام- ﴿مُحَمَّد بْن حَكِيمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام فَذَكَرْتُ لَهُ زُرَارَةَ وَ تَوْجِيهَ ابْنِهِ عُبَيْدٍ إِلَى الْمَدِينَةِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ زُرَارَةُ مِمَّنْ قَالَ اللَّهُ وَ مَنْ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمُوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ﴾. (5)

3-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: ... قال علیه السلام إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا هَلَكَ وَقَعَتْ حُجَّةُ وَصِيِّهِ عَلَى مَنْ هُوَ مَعَهُ فِي الْبَلَدِ وَ حَقُّ النَّفْرِ عَلَى مَنْ لَيْسَ بِحَضْرَتِهِ إِذَا بَلَغَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فَلَوْ لا

ص: 404


1- الكافي، ج5، ص348/ تهذيب الأحكام، ج7، ص304/ الإستبصار، ج3/ تفسير العياشي، ج1، ص269/ وسائل الشيعة، ج20، ص554/ تفسير البرهان/ النوادر للأشعرى، ص127
2- تفسیر القمی، ج1، ص149/ تفسير البرهان
3- تفسير بحر العرفان، ج5، ص351
4- تفسیر القمی، ج1، ص149/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج27، ص297/ تفسیر العیاشی، ج1، ص270/ رجال الکشی، ص155/تفسیر البرهان

اوصاف آن ها را گفته اند چه؟ سخن خداوند عزّوجلّ درست تر از سخن توست که فرموده است: ﴿إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرَّجَالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾».

* و هرکس که در راه خدا هجرت کند، مناطق امن فراوان و امکانات وسیعی در زمین می یابد. و هرکس از خانه ی خود به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، خارج شود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است. ﴿100﴾

بخش 1: و هرکس که در راه خدا هجرت کند، مناطق امن فراوان و امکانات وسیعی در زمین می یابد.

1-1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ مَنْ يُهاجِرٌ فِي سَبِيلِ اللهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً یعنی اگر همراه با امامش مجاهدت نماید، خیر بسیار و واسع نصیبش می گردد.

2-1- ابن عبّاس رحمة الله- يَجِدُ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً یعنی در دیگر سرزمین ها وسعت رزق پیدا می کنند.

بخش2: و هرکس از خانه ی خود به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، خارج شود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است.

1-2- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ مَنْ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْموْتُ فَقَدْ وَقَعَ أجْرُهُ عَلَی علیه السلام؛ اگر [برای پیدا کردن امام خود] از شهر خود خارج شود و قبل از آن که به او برسد بمیرد چنین است.

2-2- امام کاظم علیه السلام- محمّد بن حکیم گوید: به امام کاظم علیه السلام ماجرای زراره و فرستادن فرزندش به مدینه را عرض کردم. ایشان فرمود: «امیدوارم زراره از جمله کسانی باشد که خداوند درباره ی ایشان فرمود: ﴿وَ مَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمْوتُ فَقَدْ وَقَع أَجْرُهُ﴾».

3-2- امام صادق علیه السلام- عبد الأعلی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی امام بمیرد برهان وصیّش بر کسانی است که در سرزمین او هستند [پس آن ها باید وصّی امام را با برهان امامت تعیین کنند] و بر کسانی که در شهر امام نیستند، چون خبر وفات او را شنیدند، لازم است کوچ کنند، خدای عزّوجلّ می فرماید: چرا از هر گروهی دسته ای به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند، باشد که از زشتکاری حذر کنند؟

ص: 405

نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ قُلْتُ فَنَفَرَ قَوْمٌ فَهَلَكَ بَعْضُهُمْ قَبْلَ أَنْ يَصِلَ فَيَعْلَمَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمُوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ﴾. (1)

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: قُلْت لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنْ بَلَغَنَا وَفَاةُ الْإِمَامِ كَيْفَ نَصْنَعُ قَالَ عَلَيْكُمُ النَّفِيرُ قُلْتُ النَّفِيرُ جَمِيعاً قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ ... قُلْتُ نَفَرْنَا فَمَاتَ بَعْضُهُمْ فِي الطَّرِيقِ قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْموْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ﴾. (2)

5-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ أَفَيَسَعُ النَّاسَ إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ أَنْ لَا يَعْرِفُوا الَّذِي بَعْدَهُ فَقَالَ أَمَّا أَهْلُ هَذِهِ الْبَلْدَةِ فَلَا يَعْنِى الْمَدِينَةَ وَ أَمَّا غَيْرُهَا مِنَ الْبُلْدَانِ فَبِقَدْرِ مَسِيرِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فَلَوْ لَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ قَالَ قُلْتُ أَرَأَيْتَ مَنْ مَاتَ فِي طَلَبِ ذَلِكَ فَقَالَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَيْتِهِ مهاجِراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمُوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ﴾. (3)

6-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْد اللَّهِ علیه السلام مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ دُعِيَ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ فَعَرَفَهُ وَ هُوَ فِي أَرْضٍ مُنْقَطِعَةٍ إِذْ جَاءَهُ مَوْتَ الْإِمَامِ فَبَيْنَا هُوَ يَنْتَظِرُ إِذْ جَاءَهُ الْمَوْتَ فَقَالَ هُوَ وَ اللَّهِ بِمَنْزِلَةِ مَنْ هَاجَرَ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله فَمَاتَ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ﴾. (4)

7-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَنْ فَرَّ بِدِينِهِ مِنْ أَرْضٍ إِلَى أَرْضٍ وَ إِنْ كَانَ شِبْرًا مِنَ الْأَرْضِ اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَ كَانَ رَفِيقَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبيناً﴾ ﴿101﴾

ص: 406


1- الکافی، ج1، ص378
2- بحار الأنوار، ج27، ص296/ علل الشرائع، ج2، ص591/ تفسیر العیاشی، ج2، ص118
3- بحار الأنوار، ج27، ص295/ علل الشرائع، ج2، ص591
4- بحار الأنوار، ج69، ص164/ تفسیر البرهان
5- بحار الأنوار، ج19، ص31

(توبه/122)». عرض کردم: «اگر دسته ای کوچ کردند و بعضی از آن ها پیش از آن که [به شهر امام] برسد و بداند، بمیرد چه»؟ فرمود: «خدای عزّوجلّ می فرماید: ﴿وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الَمْوتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ﴾».

4-2- امام صادق علیه السلام- عبدالأ علی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «اگر خبر به ما برسد که امام از دنیا رفته است چه کار باید بکنیم»؟ حضرت فرمود: بر شما واجب است کوچ کرده و در تحصیل علم به سوی امام بعدی سفر نمایید». عرض کردم: «جملگی باید کوچ کنیم»؟ حضرت فرمود: «خداوند می فرماید: چرا از هر گروهی دسته ای به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند. (توبه/122)». عرض کردم: «اگر کوچ کردیم و در راه برخی از ما اگر فوت نمود حکمش چیست»؟ حضرت فرمود: «خداوند می فرماید: ﴿وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمْوتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ﴾».

5-2- امام صادق علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: [به امام صادق علیه السلام] عرض کردم: «آیا زمانی که امام از دنیا رفت مردم اگر ندانند امام بعد از او کیست، معذورند»؟ حضرت فرمود: «اهل این شهر یعنی مدینه، معذور نیستند چون تمکّن از علم دارند و امّا غیر این شهر از شهرهای دیگر، به قدر زمان حرکتشان از مکان خود تا این جا که برای تحصیل علم در سفر هستند معذور می باشند، خداوند متعال در قرآن می فرماید: چرا از هر گروهی دسته ای به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند، باشد که از زشتکاری حذر کنند؟. (توبه/22)». عرض کردم: چه می فرمایید «درباره ی کسی که در طلب علم و آگاهی از امام خود از دنیا برود»؟ حضرت فرمود: «﴿مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْموْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ﴾».

6-2- امام صادق علیه السلام- ابو صبّاح گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «مردی را به مذهب اهل بيت دعوت کردند و او هم قبول کرد، جایی که او زندگی می کند دور است و دسترسی به مرکز نیست تا مطالب زودتر به او برسد، او خبر درگذشت امام را می شنود و منتظر می ماند تا امام بعدی را به او معرفی کنند که ناگهان فوت می کند، سرنوشت او چه می شود»؟ فرمود: «او مانند کسی می باشد که به طرف خدا و رسول مهاجرت کرده و خداوند مزد او را می دهد، فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ».

7-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- هرکس به خاطر دینش از جایی به جایی بگریزد، هرچند که یک وجب زمین باشد، بهشت بر او واجب می شود، و همراه پدرش ابراهیم علیه السلام و پیامبرش محمّد صلی الله علیه و آله می باشد.

* هنگامی که سفر می کنید، گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید در صورتی که از فتنه [و خطر] کافران بترسید؛ زیرا کافران، دشمن آشکاری برای شما هستند. ﴿101﴾

ص: 407

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا قَالَ علیه السلام فِى الرَّكْعَتَيْنِ تُنْقَصُ مِنْهُمَا وَاحِدَةُ﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَقَالَ هَذَا تَقْصِيرُ ثَانٍ وَ هُوَ أَنْ يَرُدَّ الرَّجُلُ رَكْعَتَيْنِ إِلَى رَكْعَةٍ﴾. (2)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿فَرَضَ اللَّهُ عَلَى الْمُقِيمِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ وَ فَرَضَ عَلَى الْمُسَافِرِ رَكْعَتَيْنِ وَ فَرَضَ عَلَى الْخَائِفِ رَكْعَةً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَقُولُ مِنَ الرَّكْعَتَيْنِ فَتَصِيرُ رَكْعَةً﴾. (3)

4- الصادق علیه السلام- ﴿الصَّلَاةُ فِي السَّفَرِ رَكْعَتَانِ لَيْسَ قَبْلَهُمَا وَ لَا بَعْدَهُمَا شَيْءٌ إِلَّا الْمَغْرِبَ ثَلَاثُ﴾. (4)

5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَنَّهُمَا قَالا: قُلْنَا لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام مَا تَقُولُ فِي الصَّلَاةِ فِي السَّفَرِ كَيْفَ هِيَ وَ كَمْ هِيَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ فَصَارَ التَّقْصِيرُ فِي السَّفَرِ وَاجِباً كَوُجُوبِ التَّمَامِ فِي الْحَضَرِ قَالَا قُلْنَا إِنَّمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ وَ لَمْ يَقُلْ افْعَلُوا فَكَيْفَ أَوْجَبَ ذَلِكَ كَمَا أَوْجَبَ التَّمَامَ فِي الْحَضَرِ فَقَالَ علیه السلام أَوَلَيْسَ قَدْ قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ فِي الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا أَلَا تَرَوْنَ أَنَّ الطَّوَافَ بِهِمَا وَاجِبُ مَفْرُوضُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ذَكَرَهُ فِي كِتَابِهِ وَ صَنَعَهُ نَبِیُّهُ وَ كَذَلِكَ التَّقْصِيرُ فِي السَّفَرِ شَيْءٌ صَنَعَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله وَ ذَكَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِي كِتَابِهِ﴾. (5)

6- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ صَلَاةِ الْخَوْفِ وَ صَلَاةِ السَّفَرِ تُقْصَرَانِ جَمِيعاً؛ قَالَ نَعَمْ وَصَلَاةُ الْخَوْفِ أَحَقُّ أَنْ تُقْصَرَ مِنْ صَلَاةِ السَّفَرَ لَيْسَ فِيهِ خَوْفٌ﴾. (6)

ص: 408


1- الكافي، ج3، ص458/ تهذيب الأحكام، ج3، ص300/ وسائل الشيعة، ج8، ص434/ تفسير البرهان
2- من لا يحضره الفقيه، ج1، ص464/ وسائل الشيعة، ج8، ص433
3- بحار الأنوار، ج86، ص114/ وسائل الشيعة، ج8، ص434/ تفسیر العیاشی، ج1، ص271/ تفسير البرهان
4- وسائل الشيعة، ج4، ص82/ تفسير البرهان
5- من لا يحضره الفقیه، ج1، ص434/ بحار الأنوار، ج2، ص276/ تفسير العياشي، ج1، ص271/ دعائم الإسلام، ج1، ص195/ وسائل الشيعة، ج8، ص517/ / مستدرک الوسائل، ج6، ص542/ تفسیر البرهان
6- تهذيب الأحكام، ج3، ص302/ تفسير البرهان

1- امام صادق علیه السلام- زراره نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا﴾ فرمود: «از هر دو رکعت، یکی را می کاهی».

2- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند عزّوجلّ درباره ی آیه: ﴿وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا﴾ سؤال کردند، آن حضرت فرمود: «منظور تقصیر دوّم است، و آن بدین نحو است که شخص دو رکعت را به یک رکعت کوتاه می کند».

3- امام صادق علیه السلام- خداوند تعالی بر مقیم (غیر مسافر)، پنج نماز را واجب گردانید و بر مسافر، دو رکعت تمام را واجب گرداند و بر انسان بیمناک و وحشت زده، یک رکعت؛ و این فرموده خداست که ﴿فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ﴾ یعنی خداوند می فرماید: «[اگر بیمناک فتنه کافران بودید] از نماز دو رکعتی شکسته و بکاهید، پس می شود یک رکعت».

4- امام صادق علیه السلام- نماز در سفر دو رکعت است و پیش و پس از آن نماز دیگری نیست، مگر نماز مغرب که سه رکعت است.

5- امام باقر علیه السلام- زراره و محمّد بن مسلم گویند: به امام باقر علیه السلام عرض کردیم: «درباره ی نماز در سفر چه می فرمایی؟ چگونه است و چند رکعت است»؟ حضرت فرمود: «خدای تعالی می فرماید: ﴿وَ إِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ﴾؛ پس شکستن نماز در سفر واجب گردید؛ همان طور که کامل خواندن در شهر خود واجب است». گفتیم: «خدای تعالی فرموده است: ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ﴾ یعنی گناهی و حرجی بر شما نیست و امر نکرده است که: انجام دهید! پس چگونه شکستن نماز سفر واجب است؛ همان طور که کامل خواندن نماز در محلّ اقامت واجب است»؟ حضرت فرمود: «آیا خدای عزّوجلّ نگفته است صفا و مروه از شعایر خداست. پس کسانی که حجّ خانه را به جای می آورند یا عُمره می گزارند، اگر بر آن دو کوه طواف کنند مرتکب گناهی نشده اند. پس هرکه کار نیکی را به رغبت انجام دهد بداند که خدا شکر گزارندهای داناست. (بقره/58). آیا نمی بینید که طواف و هروله میان آن دو واجب است؛ چرا که خداوند آن را در قرآن ذکر می کند و رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را انجام می دهد؟ شکستن نماز که حضرت آن را انجام داده و خداوند آن را در قرآن ذکر کرده است نیز همچنین است».

6- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی نماز خوف و نماز سفر پرسیدم که آیا هر دو را شکسته می خوانند؟ فرمود: «آری، و نماز خوف را سزاوارتر است که شکسته خوانند تا نماز سفری که در آن ترسی نباشد».

ص: 409

7- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿أَنَّ الْقَصْرَ فِي قَوْلِهِ وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا الْمُرَادُ بِهِ صَلَاةُ شِدَّةِ الْخَوْفِ يُقَصِّرُ مِنْ حُدُودِهَا وَ يُصَلِّيهَا إِيمَاءً﴾. (1)

8- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿انَّ مَعْنَاهُ الْقَصْرِ مِنْ حُدُودِ الصَّلَاةِ﴾. (2)

9- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿مَعْنَاهُ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الصَّلَاةِ﴾. (3)

10- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿سِتَّةُ لَا يُقَصِّرُونَ الصَّلَاةَ، الْجُبَاةُ الَّذِينَ يَدُورُونَ فِي جَبَايَتِهِمْ وَ التَّاجِرُ الَّذِي يَدُورُ فِي تِجَارَتِهِ مِنْ سُوقٍ إِلَى سُوقٍ وَ الْأَمِيرُ الَّذِي يَدُورُ فِي إِمَارَتِهِ وَ الرَّاعِي الَّذِي يَطْلُبُ مَوَاقِعَ الْقَطْرِ وَ مَنْبِتَ الشَّجَرِ وَ الرَّجُلُ يَخْرُجُ فِي طَلَبِ الصَّيْدِ يُرِيدُ لَهُواً لِلدُّنْيَا وَ الْمُحَارِبُ الَّذِي يَقْطَعُ الطَّرِيقَ﴾. (4)

11- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْیَي الْكَاهِلِيَّ أَنَّهُ سَمِعَ الصَّادِقَ علیه السلام يَقُولُ فِي التَّقْصِيرِ فِي الصَّلَاةِ بَرِيدُ فِي بَرِيدٍ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ مِيلًا﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَاباً مُهِيناً﴾ ﴿102﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿تَفْسِيرُ عَلِىَّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ ... فَإِنَّهَا نَزَلَتْ لَمَّا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى الْحُدَيْبِيَةِ يُرِيدُ مَكَّةَ فَلَمَّا وَقَعَ الْخَبَرُ إِلَى قُرَيْشٍ بَعَثُوا خَالِدَ بْنَ الْوَلِيدِ فِى مِائَتَيْ فَارِسٍ لِيَسْتَقْبِلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَكَانَ يُعَارِضُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَى الْجِبَالِ فَلَمَّا كَانَ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ وَ حَضَرَتْ صَلَاةُ الظُّهْرِ أَذَّنَ بِلَالُ وَ صَلَّى رَسُولُ

ص: 410


1- فقه القرآن، ج1، ص154
2- تفسير بحر العرفان، ج5، ص353
3- تفسير بحر العرفان، ج5، ص353
4- تفسیر القمی، ج1، ص149/ تفسير البرهان
5- وسائل الشيعة، ج8، ص452

7- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از أَنْ تَقْصُرُوا که در کلام خدا فرمود: ﴿وَ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا منظور نمازی است که از شدّت ترس [دشمن] بخشی از آن کوتاه می شود و به صورت اشاره ای خوانده می شود.

8- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از أَنْ تَقْصُرُوا کم کردن اجزا و بخش هایی از نماز است.

9- ابن عبّاس رحمة الله- معنای آن این است که اگر ترسیدید کافران شما را در حالی که نماز می خوانید گرفتار کنند.

10- امام علی علیه السلام- هفت تن نمازشان را نمی شکنند: خراج گیرنده که در بین املاک خراج پردازان در گردش است، امیری که در امارت خود تفقّد می کند [و لازمه این کار سفر است]، تاجری که با تجارت خود از بازاری به بازار دیگر در می آید، چوپان و بادیه نشینی که برای یافتن محلّ باران زده و پرعلوفه به جستجو هستند، مردی که به قصد خوشگذرانی به شکار رفته و محاربی که راه را بر مردم می بندد.

11- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن یحیی کاهلی نقل می کند: شنیدم که امام صادق علیه السلام درباره ی شکستن نماز می فرمود: «بَریدی تا بَریدی؛ یعنی مسافت بیست و چهار میل تمام».

* و هنگامی که در میان آن ها باشی، و [در کنار میدان جنگ] برای آن ها نماز را برپا کنی، باید دسته ای از آن ها با تو [به نماز] برخیزند، و سلاح هایشان را [با خود] برگیرند؛ و هنگامی که سجده کردند [و نماز را به پایان رساندند]، باید در پشت سر شما قرار گیرند [و به میدان بازگردند] و آن دسته ی دیگر که نماز نخوانده اند [و مشغول پیکار بوده اند]، بیایند و با تو نماز بخوانند؛ آن ها باید وسایل دفاعی و سلاح هایشان را [در حال نماز با خود] برگیرند؛ [زیرا] کافران آرزو دارند که شما از سلاح ها و وسایل خود غافل شوید تا یک باره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار [و مجروح] هستید، گناهی بر شما نیست که سلاح های خود را بر زمین بگذارید؛ ولی وسایل دفاعی [مانند زره و خُود] را برگیرید. خداوند، عذاب خوار کننده ای برای کافران فراهم ساخته است. ﴿102﴾

1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- آيه: ﴿وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ﴾ ... وقتى نازل شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی حدیبیّه حرکت کرد، تا به مکّه برود، و چون خبر به قریش رسید، خالدبن ولید را با دویست سوار به استقبال رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستادند، و او همه جا بر سر کوه ها می رفت و خود را به لشکر اسلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله نشان می داد. تا آن که در یکی از قسمت های راه هنگام ظهر رسید، و بلال اذان گفت، و رسول خدا صلی الله علیه و آله با لشکرش نماز خواند. خالدبن ولید به همراهان خود گفت: «چه خوب است که هم اکنون که لشکریان اسلام مشغول نمازند، بر آنان بتازی. چون اگر این فرصت را از دست ندهیم به هدف خود می رسیم. زیرا من می دانم که مسلمانان نماز را نمی شکنند، بنابراین ساعتی دیگر که هنگام نماز دیگرشان است، فرا می رسد و آن نمازی است که از نور چشم، بیش تر آن

ص: 411

اللَّهِ بِالنَّاسِ فَقَالَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ لَوْ كُنَّا حَمَلْنَا عَلَيْهِمْ وَ هُمْ فِي الصَّلَاةِ لَأَصَبْنَاهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا يَقْطَعُونَ الصَّلَاةَ وَ لَكِنْ تَجِيءُ لَهُمُ الآنَ صَلَاةُ أُخْرَى هِيَ أَحَبُّ إِلَيْهِمْ مِنْ ضِيَاءِ أَبْصَارِهِمْ فَإِذَا دَخَلُوا فِيهَا حَمَلْنَا عَلَيْهِمْ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام بِصَلَاةِ الْخَوْفِ بِهَذِهِ الْآيَةِ وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ هُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ إِلَى قَوْلِهِ مَيْلَةً وَاحِدَةً فَفَرَّقَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَصْحَابَهُ فِرْقَتَيْنِ فَوَقَفَ بَعْضُهُمْ تُجَاهَ الْعَدُوِّ وَ قَدْ أَخَذُوا سِلَاحَهُمْ وَ فِرْقَةُ صَلَّوْا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَائِماً وَ مَرُّوا فَوَقَفُوا مَوَاقِفَ أَصْحَابِهِمْ وَ جَاءَ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُصَلُّوا فَصَلَّى بِهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الرَّكْعَةَ الثَّانِيَةَ وَ هِيَ لَهُمُ الْأُولَى وَ قَعَدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَامَ أَصْحَابُهُ فَصَلَّوْا هُمُ الرَّكْعَةَ الثَّانِيَةَ وَ سَلَّمَ عَلَيْهِمْ﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: صَلَّى النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله بِأَصْحَابِهِ فِي غَزَاةِ ذَاتِ الرِّقَاعِ فَفَرَّقَ أَصْحَابَهُ فِرْقَتَيْنِ فَأَقَامَ فِرْقَةً بِإِزَاءِ الْعَدُوِّ وَ فِرْقَةً خَلْفَهُ فَكَبَّرَ وَ كَبَّرُوا فَقَرَأَ وَ أَنْصَتُوا وَ رَكَعَ وَ رَكَعُوا فَسَجَدَ وَ سَجَدُوا ثُمَّ اسْتَتَمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَائِماً وَ صَلَّوْا لِأَنْفُسِهِمْ رَكْعَةً ثُمَّ سَلَّمَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ ثُمَّ خَرَجُوا إِلَى أَصْحَابِهِمْ فَأَقَامُوا بِإِزَاءِ الْعَدُوِّ وَ جَاءَ أَصْحَابُهُمْ فَقَامُوا خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَكَبَّرَ وَ كَبَّرُوا وَ قَرَأَ فَأَنْصَتُوا فَرَكَعَ وَ رَكَعُوا فَسَجَدَ وَ سَجَدُوا ثُمَّ جَلَسَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَتَشَهَّدَ ثُمَّ سَلَّمَ عَلَيْهِمْ ثُمَّ قَامُوا ثُمَّ قَضَوْا لِأَنْفُسِهِمْ رَكْعَةً ثُمَّ سَلَّمَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِنَبِيَّهِ صلی الله علیه و آله وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ هُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ ذَكَرَ الْآيَةَ فَهَذِهِ صَلَاةُ الْخَوْفِ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ بِهَا نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ مَنْ صَلَّى الْمَغْرِبَ فِي خَوْفٍ بِالْقَوْمِ صَلَّى بِالطَّائِفَةِ الْأُولَى رَكْعَةً وَ بِالطَّائِفَةِ الثَّانِيَةِ رَكْعَتَيْنِ﴾. (2)

3- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فِي تَفْسِيرُ عَلَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ رحمة الله: صَلَاةُ الْخَوْفِ عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَ لْتَأْْتِ طَائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ فَهَذَا وَجْهُ وَ الْوَجْهُ الثَّانِي مِنْ صَلَاةِ الْخَوْفِ فَهُوَ الَّذِي يَخَافُ اللُّصُوصَ وَ السَّبَاعَ فِي السَّفَرِ فَإِنَّهُ يَتَوَجَّهُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ يَفْتَتِحُ الصَّلَاةَ وَ يَمُرُّ عَلَى وَجْهِهِ الَّذِي هُوَ فِيهِ فَإِذَا فَرَغَ مِنَ الْقِرَاءَةِ وَ أَرَادَ أَنْ يَرْكَعَ وَ يَسْجُدَ وَلَّى وَجْهَهُ إِلَى الْقِبْلَةِ إِنْ قَدَرَ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَيْهِ رَكَعَ وَ سَجَدَ حَيْثُمَا تَوَجَّهَ وَ إِنْ كَانَ رَاكِباً يُومِي إِيمَاءً بِرَأْسِهِ وَ الْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنْ صَلَاةِ الْخَوْفِ صَلَاةُ الْمُجَادَلَةِ

ص: 412


1- بحار الأنوار، ج86، ص110/ تفسیر القمی، ج1، ص150/ مستدرک الوسائل، ج6، ص517
2- وسائل الشيعة، ج8، ص435/ تفسير البرهان

را دوست دارند. همین که داخل نماز شدند، بر آنان حمله می کنیم». در این هنگام جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد، و دستور نماز خوف را آورد، که خدای تعالی می فرماید: ﴿وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ ... مَيْلَةً واحِدَةً﴾ پس پیامبر صلی الله علیه و آله اصحاب را دو قسمت کرد، یک دسته را پیش روی دشمن قرار داد و اسلحه هایشان در دستانشان بود و دسته دیگر که با رسول خدا صلی الله علیه و آله به صورت ایستاده نماز خواندند و سپس به طرف لشکریان رفته و در جایگاه همرزمانشان در برابر دشمن ایستادند و دسته ی دوّم که تاکنون در برابر دشمن ایستاده بودند آمدند و پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله ایستاده و نماز خواندند و این رکعت دوّم رسول خدا صلی الله علیه و آله به شمار می آمد ولی برای آنان رکعت اوّل بود، آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست و تشهد خواند و به ایشان سلام داد، آنان برخاستند و یک رکعت باقیمانده خود را خواندند [و در آخر به یکدیگر سلام دادند].

2- امام صادق علیه السلام- پیامبر در «غزوه ذات الرقاع» [برای نماز خوف] به امامت اصحاب خود ایستاد و یارانش را دو گروه کرد. گروهی را در برابر دشمن صف آرایی داد و گروهی در پشت وی، صف نماز بستند و پیامبرصلی الله علیه و آله تکبیر گفت و دیگران نیز به الله اکبر، قامت بستند و حضرت قرائت کرد و نمازگزاران گوش فرا دادند، پیامبر صلی الله علیه و آله به رکوع رفت و نمازگزاران هم رکوع کردند؛ پیامبر صلی الله علیه و آله به سجده رفت و نمازگزارن هم سجده رفتند؛ آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله همچنان بر پای ایستاد و نمازگزاران خود یک رکعت نماز خواندند و آنگاه یک به یک [بر نبی و بر یکدیگر] سلام دادند و آنگاه به سمت گروه دیگر یاران رفته و به جای ایشان در برابر دشمن ایستادند و آن گروه پشت رسول خدا صلی الله علیه و آله صف بستند و پیامبر، الله اکبر گفت و ایشان الله اکبر گفتند، آنگاه نبی قرائت کرد و ایشان گوش سپردند، پیامبر صلی الله علیه و آله به رکوع رفت و ایشان هم رکوع کردند؛ پیامبر صلی الله علیه و آله به سجده رفت و ایشان نیز سجده کردند و آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله به تشهد نشست و سلام گفت و ایشان، خود رکعتی دیگر به جای آوردند و آنگاه یک به یک [بر نبی و بر یکدیگر] سلام گفتند. و خدای تعالی به نبی مکرّم صلی الله علیه و آله خود فرموده است: ﴿وَ إِذا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَرَيُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَو تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَاباً مُهيناً﴾ و اين نماز خوفی است که خداوند به رسول خود دستور برپا داشتن آن را داد». فرمود: «هر که نماز مغرب را به هنگام هراس و خوف به امامت گروهی بایستد، گروه اوّل را یک رکعت، امامت کند و گروه دوّم را دو رکعت به امامت ایستد».

3- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- نماز خوف سه شکل است که خداوند می فرماید: ﴿وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ﴾ و این یک وجه آن است. وجه دوّم از نماز خوف آن است که در سفر از ترس دزدان یا حیوانات درنده خوانده شود در این حالت به سمت قبله می ایستد و نماز را شروع می کند و در همان جهتی که هست به جلو می رود [و قرائت نماز را می خواند]

ص: 413

وَ هِيَ الْمُضَارَبَةُ فِي الْحَرْبِ إِذَا لَمْ يَقْدِرْ أَنْ يَنْزِلَ وَ يُصَلَّى يُكَبِّرُ لِكُلِّ رَكْعَة تَكْبِيرَةً وَ صَلَّى وَ هُوَ رَاكِبُ فَإِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام صَلَّى وَ أَصْحَابَهُ خَمْسَ صَلَوَاتٍ بِصِفِّينَ عَلَى ظَهْرِ الدَّوَابِّ لِكُلِّ رَكْعَةٍ تَكْبِيرَةً وَ صَلَّى وَ هُوَ رَاكِبُ حَيْثُمَا تَوَجَّهُوا﴾. (1)

4- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فِي الْخَوْفِ فَرَّقَهُمُ الْإِمَامُ فِرْقَتَيْنِ فِرْقَةً مُقْبَلَةً عَلَى عَدُوِّهِمْ وَ فِرْقَةً خَلْفَهُ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَيُكَبِّرُ بِهِمْ ثُمَّ يُصَلَّى بِهِمْ رَكْعَةً ثُمَّ يَقُومُ بَعْدَ مَا يَرْفَعُ رَأْسَهُ مِنَ السُّجُودِ فَيَمْثُلُ قَائِماً وَ يَقُومُ الَّذِينَ صَلَّوْا خَلْفَهُ رَكْعَةً فَيُصَلَّى كُلُّ إِنْسَانِ مِنْهُمْ لِنَفْسِهِ رَكْعَةً ثُمَّ يُسَلِّمُ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ ثُمَّ يَذْهَبُونَ إِلَى أَصْحَابِهِمْ فَيَقُومُونَ مَقَامَهُمْ وَ يَجِيءُ الْآخَرُونَ وَالْإِمَامُ قَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف فَيُكَبِّرُونَ وَ يَدْخُلُونَ فِي الصَّلَاةِ خَلْفَهُ فَيُصَلَّى بِهِمْ رَكْعَةً ثُمَّ يُسَلِّمُ فَيَكُونُ لِلْأَوَّلِينَ اسْتِفْتَاحُ الصَّلَاةِ بِالتَّكْبِيرِ وَ لِلْآخَرِينَ التَّسْلِيمُ مِنَ الْإِمَامِ فَإِذَا سَلَّمَ الْإِمَامُ قَامَ كُلُّ إِنْسَانٍ مِنَ الطَّائِفَةِ الْأَخِيرَةِ فَيُصَلَّى لِنَفْسِهِ رَكْعَةً وَاحِدَةً فَتَمَّتْ لِلْإِمَامِ رَكْعَتَانِ وَ لِكُلِّ إِنْسَانِ مِنَ الْقَوْمِ رَكْعَتَانِ وَاحِدُةُ فِي جَمَاعَةٍ وَ الْأُخْرَى وُحْدَانَا. وَ إِذَا كَانَ الْخَوْفِ أَشَدَّ مِنْ ذَلِكَ مِثْلُ الْمُضَارَبَةِ وَ الْمُنَاوَشَةِ وَ الْمُعَانَقَةِ وَ تَلَاحُمِ الْقِتَالِ فَإِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لَيْلَةَ صِفِّينَ وَ هِيَ لَيْلَةُ الْهَرِيرِ لَمْ يَكُنْ صَلَّى بِهِمُ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ وَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ عِنْدَ وَقْتِ كُلِّ صَلَاةٍ إِلَّا بِالتَّهْلِيلِ وَ التَّسْبِيحِ وَ التَّحْمِيدِ وَ الدُّعَاءِ فَكَانَتْ تِلْكَ صَلَاتَهُمْ لَمْ يَأْمُرُهُمْ بِإِعَادَةِ الصَّلَاةِ وَ إِذَا كَانَتِ الْمَغْرِبُ فِي الْخَوْفِ فَرَّقَهُمْ فِرقَتَيْنِ فَصَلَّى بِفِرْقَةٍ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ جَلَسَ ثُمَّ أَشَارَ إِلَيْهِمْ بِيَدِهِ فَقَامَ كُلُّ إِنْسَانَ مِنْهُمْ فَصَلَّى رَكْعَةً ثُمَّ سَلَّمُوا وَ قَامُوا مَقَامَ أَصْحَابِهِمْ وَ جَاءَتِ الطَّائِفَةُ الْأُخْرَى فَكَبَّرُوا وَ دَخَلُوا فِي الصَّلَاةِ وَ قَامَ الْإِمَامُ فَصَلَّى بِهِمْ رَكْعَةً ثُمَّ سَلَّمَ ثُمَّ قَامَ كُلُّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ فَصَلَّى رَكْعَةً فَشَفَعَهَا بِالَّتِي صَلَّى مَعَ الْإِمَامِ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى رَكْعَةً لَيْسَ فِيهَا قِرَاءَةُ فَتَمَّتْ لِلْإِمَامِ ثَلَاثُ رَكَعَاتِ وَ لِلْأَوَّلِينَ ثَلَاثَ رَكَعَاتٍ ركعتين [رَكْعَتَانِ] فِي جَمَاعَةٍ وَ رَكْعَةُ وَحْدَانَاً وَ لِلْآخَرِينَ ثَلَاثُ رَكَعَاتٍ رَكْعَةُ جَمَاعَةً وَ ركعتين [رَكْعَتَانِ] وُحْدَانَاً فَصَارَ لِلْأَوَّلِينَ افْتِتَاحُ التَّكْبِيرِ وَ افْتِتَاحُ الصَّلَاةِ وَ لِلْآخَرِينَ التَّسْلِيم﴾. (2)

ص: 414


1- بحار الأنوار، ج86، ص109
2- بحار الأنوار، ج86، ص115/ تفسير البرهان

وقتی قرائتش (حمد و سوره) تمام شد و خواست که به رکوع و سجده برود، اگر بتواند رویش را به سمت قبله بچرخاند [و بعد رکوع و سجده کند] والا به هر طرفی که رو کرد، رکوع و سجده کند و اگر سواره است با اشاره ی سرش، رکوع و سجده کند و نوع سوّم از نماز خوف، نماز جنگ و جدلی است که در حالت زدوخورد در جنگ است که نمی تواند از مرکب خود پیاده شد، و نماز بخواند پس [در همان بالای مرکب و اسب جنگی خود] برای هر رکعت یک تکبیر بگوید و نماز بخواند، در حالی که سواره است که امیرالمؤمنین علیه السلام و اصحابش در جنگ صفین، پنج نماز خود را در پشت اسب هایشان و به هر جهتی که بودند می خواندند و در هر رکعت یک تکبیر می گفتند.

4- امام باقر علیه السلام- زراره و محمّد بن مسلم نقل می کنند: امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر به هنگام خوف، وقت نماز مغرب فرا رسد، امام یاران را دو گروه نماید: گروهی در برابر دشمن و گروهی پشت سر وی؛ همان گونه که خداوند تبارک و تعالی فرموده است، آنگاه تکبیر گفته و نماز می خواند و چون از سجده ی اوّل برخاست، همچنان بر پای می ایستد و کسانی که یک رکعت پشت سر وی خوانده اند، برای خود یک رکعت می خوانند و آنگاه بر هم سلام می دهند و به سوی گروه دیگر می روند و در جای ایشان می ایستند و آنگاه گروه دیگر می آیند و امام هنوز ایستاده است و ایشان الله اکبر می گویند و به نماز امام می پیوندند و امام یک رکعت ایشان را به امامت می ایستد و سلام می دهد تا بدین ترتیب گروه اوّل، استفتاح نماز با الله اکبر را همراه امام باشند و گروه دوّم، سلام دادن را با امام همراه باشند و زمانی که امام سلام می دهد، گروه دوّم بر می خیزند و خود یک رکعت دیگر نماز می خوانند و این گونه امام دو رکعت خوانده و هر یک از افراد نیز دو رکعت خوانده است، رکعتی در جماعت و رکعتی را فرادی. و اگر خوف شدیدتر از این بود، نظیر جنگ تن به تن، کشمکش، زد و خورد، و بالا گرفتن درگیری ها و کشتار، باید بدانیم که امیرالمؤمنین علیه السلام در شب جنگ صفین که شب هریر یعنی زوزه ی سگ از شدّت سرما بود، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را به هنگام هر نماز تنها با گفتن لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ و دعاء خواند و همین نماز ایشان بود و امام امر به قضای نمازها نکردند و چون به هنگام خوف، وقت نماز مغرب فرا رسید، یاران را دو گروه کرد و یک گروه را دو رکعت به امامت ایستاد و آنگاه نشست و با دست خود، ایشان را اشارتی داد و آنان رکعت سوّم را خود به جا آوردند و سلام دادند و برخاسته و به جای گروه دیگر ایستادند و آنگاه گروه دوّم آمدند و امام برخاست و یک رکعت که در آن قرائت حمد و سوره نبود، ایشان را امامت کرد و سه رکعت خود را تکمیل نمود و بدین ترتیب، گروه اوّل سه رکعت نماز خواندند که دو رکعت به جماعت بود و یک رکعت فرادی و گروه دوّم، سه رکعت خواندند که یک رکعت جماعت بود و دو رکعت فرادی و گروه اوّل، آغاز نماز و تکبیره الاحرام را درک کردند و گروه دیگر سلام را با امام بودند».

ص: 415

5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبَانَ بْن تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله قَالَ: صَلَاةُ الْمَغْرِبِ فِي الْخَوْفِ أَنْ يَجْعَلَ أَصْحَابَهُ طَائِفَتَيْنِ بِإِزَاءِ الْعَدُوِّ وَاحِدَةً وَ أُخْرَى خَلْفَهُ فَيُصَلِّى بِهِمْ ثُمَّ يَنْتَصِبُ قَائِماً وَ يُصَلُّونَ هُمْ تَمَامَ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يُسَلِّمُ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ ثُمَّ تَأْتِي الطَّائِفَةُ الْأُخْرَى فَيُصَلِّى بِهِمْ رَكْعَتَيْنِ وَ يُصَلُّونَ هُمْ رَكْعَةً فَيَكُونُ لِلْأَوَّلِينَ قِرَاءَةُ وَ لِلْآخَرِينَ قِرَاءَةُ﴾. (1)

6- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ صَلَّى الْمَغْرِبَ فِي خَوْفِ بِالْقَوْمِ صَلَّى بِالطَّائِفَةِ الْأُولَى رَكْعَةَ وَ بِالطَّائِفَةِ الثَّانِيَةِ رَكْعَتَيْنِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأَنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُونَاً﴾ ﴿103﴾

باب 1: ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ﴾

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ يَعْنِي إِذَا وَجَبَتِ الصَّلَاةُ﴾. (3)

2-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ مَعْنَاهُ فَإِذَا فَرَغْتُمْ مِنْ صَلَاتِكُمْ أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ وَ أَنْتُمْ مُواقِفُوا عَدُوِّكُمْ﴾. (4)

باب 2: ﴿فَاذْكُرُوا اللهَ قياماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿الصَّحِيحُ يُصَلَّى قَائِماً بِرُكُوعٍ وَ سُجُودٍ تَامٌ فَهَذَا أَوَّلُ وَجْهِ الصَّلَاةِ وَ الْوَجْهُ الثَّانِي قَوْلُهُ وَ قُعُوداً قَالَ وَ هُوَ الْمَرِيضُ يُصَلَّى جَالِساً وَ الْوَجْهُ الثَّالِثَ وَ عَلَى جُنُوبِكُمْ وَ هُوَ الَّذِي لَا يَقْدِرُ أَنْ يُصَلَّى جَالِساً يُصَلَّى مُضْطَجِعاً بِالْإِيمَاءِ فَهَذِهِ ثَلَاثَةُ أَوْجُهٍ﴾. (5)

2-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا الرَّحْصَةُ الَّتِي هِيَ الْإِطْلَاقُ بَعْدَ النَّهْي قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ وَ مَعْنَى الْآيَةِ أَنَّ الصَّحِيحَ يُصَلَّى قَائِماً وَ الْمَرِيضَ يُصَلَّى قَاعِداً وَ مَنْ لَمْ يَقْدِرْ أَنْ يُصَلَّى قَاعِداً صَلَّى مُضْطَجِعاً وَ يُومِيءُ إِيمَاءً فَهَذِهِ رُخْصَةٌ جَاءَتْ بَعْدَ الْعَزِيمَةِ﴾. (6)

ص: 416


1- تفسير البرهان
2- من لا يحضره الفقيه، ج1، ص463/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج79، ص298
4- تفسیر بحر العرفان، ج5، ص361
5- تفسیر القمی، ج1، ص150/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج79، ص298
6- بحار الأنوار، ج81، ص334/ وسائل الشيعة، ج5، ص487

5- امام صادق علیه السلام- ابان بن تغلب نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «در نماز خوف مغرب باید اصحاب را دو گروه نمود، گروهی در برابر دشمن و گروهی در صف نماز، آنگاه امام نماز می خواند و در رکعت دوّم بر پای می ایستد و ایشان خود دو رکعت دیگر تمام می کنند و آنگاه نمازگزاران بر هم سلام می دهند و سپس گروه دوّم آمده و امام دو رکعت دیگر را می خواند و ایشان خود یک رکعت دیگر را می خوانند و این گونه گروه اوّل یک قرائت (حمد و سوره) را حاضر بوده اند و گروه دوّم نیز یک قرائت».

6- امام صادق علیه السلام- هر که نماز مغرب را به هنگام هراس و خوف به امامت گروهی بایستد، گروه اوّل را یک رکعت، امامت کند و گروه دوّم را دو رکعت به امامت بایستد.

* و هنگامی که نماز را به پایان رساندید، خدا را یاد کنید؛ ایستاده، و نشسته، و در حالی که به پهلو خوابیده اید. و هرگاه آرامش یافتید [و حالت ترس زایل گشت]، نماز را [به طور معمول] بر پا دارید زیرا نماز، برای مؤمنان وظیفه ای است ثابت و دارای اوقات معیّن ﴿103﴾

بخش 1: و هنگامی که نماز را به پایان رساندید.

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ یعنی وقتی نماز بر شما واجب شد.

2-1- ابن عبّاس رحمة الله- فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ یعنی ای مؤمنان وقتی نمازتان تمام شد و رو به دشمن کردید.

بخش 2: خدا را یاد کنید؛ ایستاده، و نشسته، و در حالی که به پهلو خوابیده اید. و هرگاه آرامش یافتید [و حالت ترس زایل گشت]، نماز را [به طور معمول] بر پا دارید.

1-2- امام صادق علیه السلام- نماز صحیح و کامل آن است که در حالی که ایستاده سپس به رکوع برود و سجده کامل کند که این اوّلین حالت نماز خواندن است، حالت دوّم آن است که خداوند می فرماید: قُعُوداً و این برای مریض است که نشسته نماز می خواند و حالت سوّم که می فرماید: وَ عَلَى جُنُوبِكُمْ برای کسی که قادر نیست به صورت نشسته نماز بخواند، که به صورت دراز کشیده و با ایماء و اشاره نماز بخواند، پس این همان سه حالت نماز خواندن است.

2-2- امام علی علیه السلام- رخصت دادن این است که بعد از یک نهی، حکم اطلاق بیاید مثل این کلام خدا که فرمود: ﴿فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِكُمْ﴾ که معنای آن این است که فرد سالم، سرپا نماز بخواند و فرد مریض، نشسته نماز بخواند و فردی که قادر نیست نشسته نماز بخواند، دراز کش و با اشاره نماز بخواند. این همان رخصتی است که بعد از بیان حکم قطعی آمده است.

ص: 417

باب 3: ﴿إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً﴾

اشاره

1-3- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً أَي مَوْجُوباً﴾. (1)

2-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ هُوَ يَقُولُ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً قَالَ: لَوْ كَانَتْ مَوْقُوتاً كَمَا يَقُولُونَ لَهَلَكَ النَّاسُ وَ لَكَانَ الْأَمْرُ ضَيِّقاً وَ لَكِنَّهَا كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْجُوباً﴾. (2)

3-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ عَوَّاضٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ قَالَ: إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتًا قَالَ إِنَّمَا عَلَى وُجُوبَهَا عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ لَمْ يَعْنِ غَيْرَه﴾. (3)

4-3- الصّادق علیهم السلام- ﴿إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتًا قَالَ مَفْرُوضاً﴾. (4)

5-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلُهُ تَعَالَى إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتًا قَالَ كِتَاباً ثَابِتاً وَ لَيْسَ إِنْ عَجَّلْتَ قَلِيلًا أَوْ أَخَرْتَ قَلِيلًا بِالَّذِي يَضُرُّكَ مَا لَمْ تُضَیَّعْ تِلْكَ الْإِضَاعَةَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ لِقَوْمٍ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا﴾. (5)

6-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ اسْمُهُ إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً قَالَ يَعْنِي مَفْرُوضاً وَ لَيْسَ يَعْنِي وَقْتَ فَوْتِهَا إِذَا جَازَ ذَلِكَ الْوَقْتُ ثُمَّ صَلَّاهَا لَمْ تَكُنْ صَلَاتُهُ هَذِهِ مُؤَدَّاةَ وَ لَوْ كَانَ ذَلِكَ لَهَلَكَ سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ علیه السلام حِينَ صَلَّاهَا لِغَيْرِ وَقْتِهَا وَ لَكِنَّهُ مَتَى مَا ذَكَرَهَا صَلَّاهَا قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ مَتَى اسْتَيْقَنْتَ أَوْ شَكَلْتَ فِي وَقْتِهَا أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا أَوْ فِي وَقْتِ فَوْتِهَا أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا صَلَّيْتَهَا فَإِنْ شَكَكْتَ بَعْدَ مَا خَرَجَ وَقْتُ الْفَوْتِ فَقَدْ دَخَلَ حَائِلُ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ مِنْ شَكٍّ حَتَّى تَسْتَيْقِنَ فَإِنِ اسْتَيْقَنْتَ فَعَلَيْكَ أَنْ تُصَلِّيَهَا فِي أَيِّ حَالٍ كُنْتَ﴾. (6)

ص: 418


1- الكافي، ج3، ص272/ وسائل الشيعة، ج4، ص7/ مستدرک الوسائل، ج3، ص9/ تفسير البرهان/ تفسیر القمی، ج1، ص150
2- بحار الأنوار، ج79، ص353/ تفسير العياشي، ج1، ص273/ مستدرک الوسائل، ج3، ص9/ تفسير البرهان
3- تفسير العياشي، ج1، ص274/ بحار الأنوار، ج79، ص354/ مستدرک الوسائل، ج3، ص10/ تفسير البرهان
4- من لا یحضره الفقیه، ج1، ص196/ بحار الأنوار، ج80، ص25/ دعائم الإسلام، ج1، ص131/ وسائل الشيعة، ج4، ص8/ الكافي، ج3، ص294/ مستدرک الوسائل، ج3، ص11
5- الکافی، ج3، ص270/ وسائل الشيعة، ج4، ص29/ بحار الأنوار، ج79، ص312/ تفسير البرهان
6- الکافی، ج3، ص294/ وسائل الشيعة، ج4، ص8/ مستدرک الوسائل، ج3، ص11

بخش 3: که نماز بر مؤمنان در وقت های معیّن واجب گشته است.

1-3- امام باقر علیه السلام- ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا﴾ موقوت به معنی موجوب، یعنی واجب شده می باشد.

2-3- امام صادق علیه السلام- منصور بن حازم گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: «اگر چنان که ایشان می گویند، به معنای موقوت (وقت دار) بود، بی تردید مردم هلاک می شدند و کار بر آنان سخت می شد، ولی درست آن است که نماز بر مؤمنان واجب شده است».

3-3- امام صادق علیه السلام- ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابا مَّوْقُوتًا﴾ مقصود الهی از آن، وجوب نماز است و چیز دیگری اراده نکرده است.

4-3- امام صادق علیه السلام- ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابا مَّوْقُوتًا﴾ یعنی نماز بر مؤمنين واجب است.

5-3- امام صادق علیه السلام- داود بن فرقد گوید: امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابا مَّوْقُوتًا﴾ فرمود: «به معنای کتابی ثابت می باشد و این گونه نیست که اگر اندکی شتاب کنی یا اندکی درنگ نمایی، نمازت تباه گردد؛ البتّه تا زمانی که وقت را با بی تفاوتی تلف نکنی، چرا که خدای تعالی درباره ی گروهی می فرماید: که نماز را ضایع گذاشتند و پیرو شهوات گردیدند و به زودی به غی خواهند افتاد. (مریم/59)».

6-3- امام باقر علیه السلام- زراره و فضیل نقل می کنند: امام باقر علیه السلام در مورد إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً فرمود: «یعنی نماز واجب است نه این که وقت خواندن آن محدود است و از بین می رود که اگر آن فرصت محدود گذشت بعد نماز خواند نمازش ادا نیست. که اگر این حرف صحیح بود، سلیمان بن داود علیه السلام زمانی که نمازش را به تأخیر انداخت، هلاک می گشت. ولی او هرگاه که یادش می افتاد نماز می خواند. اصلاً تو چگونه یقین می کنی یا شک می کنی که آیا در وقت اصلی نماز خوانده ای یا در وقتی که فوت شده؟! فرض کن نماز نخوانده ای و بعد نماز بخوانی، اگر زمانی که از وقت اصلی خارج شوی و شک کنی وارد زمان دیگری که بین دو نماز است شده ای پس نیازی نیست به خاطر شکّت اعاده کنی مگر آن که یقین داشته باشی امّا اگر یقین داشته باشی، در هر حالی که هستی باید نماز را بخوانی».

ص: 419

7-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً قَالَ مُوجَباً إِنَّمَا يَعْنِي بِذَلِكَ وُجُوبَهَا عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ لَوْ كَانَتْ كَمَا يَقُولُونَ لَهَلَكَ سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ علیه السلام حِينَ أَخَّرَ الصَّلَاةَ حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجابِ لِأَنَّهُ لَوْ صَلَّاهَا قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ كَانَ وَقْتاً وَ لَيْسَ صَلَاةُ أَطْوَلَ وَقْتاً مِنَ الْعَصْرِ﴾. (1)

8-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً قَالَ لَوْ عَلَى أَنَّهَا فِي وَقْتٍ لَا تُقْبَلُ إِلَّا فِيهِ كَانَتْ مُصِيبَةً وَلَكِنْ مَتَى أَدَّيْتَهَا فَقَدْ أَدَّيْتَهَا﴾. (2)

9-3- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ لِلصَّلَاةِ وَقْتاً وَ الْأَمْرُ فِيهِ وَاسِعُ يُقَدَّمُ مَرَّةً وَ يُؤَخَّرُ مَرَّةً إِلَّا الْجُمُعَةَ فَإِنَّمَا هُوَ وَقْتُ وَاحِدٌ وَ إِنَّمَا عَلَى اللَّهُ كِتاباً مَوْقُوتاً أَيْ وَاجِباً يَعْنِي بِهَا أَنَّهَا الْفَرِيضَةُ﴾. (3)

10-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ عُبَيْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَوْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً قَالَ كِتَابُ وَاجِبٌ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ مِثْلَ وَقْتِ الْحَجِّ وَ لَا رَمَضَانَ إِذَا فَاتَكَ فَقَدْ فَاتَكَ وَ إِنَّ الصَّلَاةَ إِذَا صَلَّيْتَ فَقَدْ صَلَّيْتَ﴾. (4)

11-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً. مَوْقُوتًا فَقَالَ يَعْنِي بِذَلِكَ وُجُوبَهَا عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ لَيْسَ لَهَا وَقْتُ مَنْ تَرَكَهُ أَفْرَطَ الصَّلَاةَ وَ لَكِنْ لَهَا تَضْيِيعُ﴾. (5)

12-3- الباقر علیه السلام- ﴿فِي صَلَاةِ الْمَغْربِ فِي السَّفَرِ لَا يَضُرُّكَ أَنْ تُؤَخِّرَ سَاعَةً ثُمَّ تُصَلِّيَهَا إِنْ أَحْبَبْتَ أنْ تُصَلَّى الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ وَ إِنْ شِئْتَ مَشَيْتَ سَاعَةً إِلَى أَنْ تَغِيبَ الشَّفَقَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَلَّى صَلَاةَ الْهَاجِرَةِ وَ الْعَصْرَ جَمِيعاً وَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ جَمِيعاً وَ كَانَ يُقَدِّمُ وَيُؤَخِّرُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً إِنَّمَا عَلَى وُجُوبَهَا عَلَى الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يَعْنِ غَيْرَهُ إِنَّهُ لَوْ كَانَ كَمَا يَقُولُونَ لَمْ يُصَلِّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَكَذَا وَ كَانَ أَعْلَمَ وَ أَخْبَرَ وَ لَوْ كَانَ خَيْراً لَأَمَرَ بِهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ فَاتَ النَّاسَ مَعَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَوْمَ صِفِّينَ صَلَاةُ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ

ص: 420


1- بحار الأنوار، ج79، ص340/ علل الشرائع، ج2، ص605/ تفسیر العیاشی، ج1، ص274/ وسائل الشيعة، ج4، ص138/ مستدرک الوسائل، ج3، ص108/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج79، ص354/ تفسير العياشي، ج1، ص274/ مستدرک الوسائل، ج3، ص107/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج86، ص170/ تفسير العياشي، ج1، ص274/ مستدرک الوسائل، ج6، ص17/ تفسير البرهان
4- مستدرک الوسائل، ج3، ص107/ بحار الأنوار، ج79، ص355/ تفسیر العیاشی، ج1، ص274/ تفسير البرهان
5- تفسير العياشي، ج1، ص274/ بحار الأنوار، ج79، ص354/ مستدرک الوسائل، ج3، ص108/ تفسير البرهان

7-3- امام باقر علیه السلام- زراره نقل می کند: امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابا مَّوْقُوتًا﴾ فرمود: «خداوند، وجوب نماز بر مؤمنین را بیان کرده است و اگر این گونه که برخی می گویند نشان این آیه در مقام بیان وقت دقیق نماز بود، بی شک، سلیمان بن داود علیه السلام زمانی که نمازش را به تاخیر انداخت، آن جا که خدا می فرماید: تا آفتاب در پرده غروب پوشیده شد. (ص/32) هلاک می گشت، چرا که اگر پیش از آن موعد می خواند، نمازش را در وقت مناسب ادا کرده بود و هیچ نمازی را وقتی طولانی تر از نماز عصر نیست».

8-3- امام باقر علیه السلام- زراره نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابا موْقُوتًا﴾؛ اگر مقصود خدا این بود که نماز در وقتی است که در غیر آن قبول نمی گردد، آنگاه نماز، مصیبت بود، ولی هرگاه نماز را [در کلّ زمان مجاز آن] بجای آوری، نمازت ادا است».

9-3- امام باقر علیه السلام- نماز وقتی دارد و البته در امر آن فراخی و سهولتی است؛ گاهی اوّل وقت خوانده می شود و گاهی [به دلیلی] با تأخیری خوانده می شود، مگر نماز جمعه که آن را وقت مشخصی است و معنى آيه: ﴿إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابا مَّوْقُوتًا﴾ نوشته و سندی واجب و مفروض می باشد؛ به این معنا که نماز یک فریضه است.

10-3- امام باقر علیه السلام- عبید نقل می کند: امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ کِتَابا مَّوْقُوتًا﴾ فرمود: «منظور ثبت شده و نوشته شده ی واجب است و به این معنا نیست که همچون حج و رمضان، وقت مشخص داشته باشد که اگر از دست بدهی، از دست رفته باشد، ولی نماز را اگر [در هر زمان از وقتش] بخوانی، آن را خوانده ای».

11-3- امام باقر علیه السلام- زراره نقل می کند: امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ کِتَابا مَّوْقُوتًا﴾ این گونه فرمود: «منظور از آن وجوب نماز بر مؤمنان است. نماز، وقت پایان پذیر ندارد و کسی که اوّل وقت نماز را ترک نماید، در حقّ آن فراموشکاری کرده است، ولی نماز [که وقت پایان پذیر ندارد] تباه شدن و تضییع [ارزش ادای اوّل وقت] دارد».

12-3- امام باقر علیه السلام- در سفر، ایرادی ندارد که نماز مغرب را مدّتی عقب بیندازی و آنگاه آن را به جای آوری، اگر تمایل داشتی که نماز عشاء را آخر وقت بخوانی و اگر بخواهی می توانی مدّتی به راهت ادامه دهی تا شفق و سرخی غروب، پنهان گردد. رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز ظهر را با نماز عصر جمع کردند و نماز مغرب و عشای آخر وقت را نیز با هم خواندند و گاهی نماز را جلو انداخته و زود می خواندند و گاهی اندکی آن را دیرتر به جای می آوردند، چرا که خدای تعالی فرموده است: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابا مَّوْقُوتًا﴾ خداوند، تنها وجوب آن را بر مؤمنان قصد کرده و قید دیگری ذکر نکرده و اگر به شکلی که برخی می پندارند بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله که داناتر و آگاه تر از همگان بود، هرگز چنین نماز به پا نمی داشت و اگر این گونه نیکوتر بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله بدان امر می فرمود و دیدیم که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء در روز صفین با همراهی امیر المؤمنين علیه السلام، از یاران ایشان فوت شد و حضرت ایشان را فرمود تا سواره یا پیاده، تکبیر گفته و تهلیل و تسبیح کنند که خدا فرموده است: و اگر از دشمن بیمناک بودید، پیاده یا سواره نماز

ص: 421

الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَأَمَرَهُمْ عَلِيُّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَكَبَّرُوا وَ هَلَّلُوا وَ سَبَّحُوا رِجَالًا وَ ركْبَاناً لِقَوْلِ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَأَمَرَهُمْ عَلِيٌّ فَصَنَعُوا ذَلِكَ﴾. (1)

13-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿الصَّلَاةُ لَهَا وَقْتُ فَرَضَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا تَصْلُحُ إِلَّا بِهِ فَوَقْتُ صَلَاةِ الْفَجْرِ حِينَ تَزَايْلِ الْمَرْءِ لَيْلَهُ وَ يَحْرُمُ عَلَى الصَّائِمِ طَعَامُهُ وَ شَرَابُهُ وَ وَقْتُ صَلَاةِ الظُّهْرِ إِذَا كَانَ الْقَيْظُ حِينَ يَكُونَ ظِلُّكَ مِثْلَكَ وَ إِذَا كَانَ الشَّتَاءُ حِينَ تَزُولُ الشَّمْسُ مِنَ الْفَلَكِ وَ ذَلِكَ حِينَ تَكُونُ عَلَى حَاجِبِکَ الْأَيْمَنِ مَعَ شُرُوطِ اللَّهِ فِي الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ وَ وَقْتُ وَ وَقْتُ الْعَصْرِ وَ الشَّمْسُ بَيْضَاءُ نَقِيَّةُ قَدْرَ مَا يَسْلُكُ الرَّجُلُ عَلَى الْجَمَلِ الثَّقِيلِ فَرْسَخَيْنِ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ وَقْتُ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ إِذَا غَرَبَتِ الشَّمْسُ وَ أَفْطَرَ الصَّائِمُ وَ وَقْتُ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةَ حِينَ غَسَقَ اللَّيْلُ وَ تَذْهَبُ حُمْرَةُ الْأَفُقِ إِلَى ثُلُثِ اللَّيْلِ فَمَنْ نَامَ عِنْدَ ذَلِكَ فَلَا أَنَامَ اللَّهُ عَيْنَهُ فَهَذِهِ مَوَاقِيتُ الصَّلَاةِ إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلُمونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلُمونَ كَما تَأْلُمونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيماً﴾ ﴿104﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَوْله وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ فَإِنَّهُ معطوف عَلَى قَوْلِهِ فِي سورة آلِ عِمْرَانَ إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحُ مِثْلُهُ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخَائِنينَ خَصِيماً﴾ ﴿105﴾

* قوله تعالى: ﴿وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا﴾ ﴿106﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَوْلُهُ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ ... فَإِنَّهُ كَانَ سَبَبَ نُزُولِهَا أَنَّ قَوْماً مِنَ الْأَنْصَارِ مِنْ بَنِي أَبَيْرِقٍ إخوَةٌ ثَلَاثَةً كَانُوا مُنَافِقِينَ بُشَيْرُ وَ مُبَشِّرُ وَ بِشْرُ فَنَقَبُوا عَلَى عَمَّ قَتَادَةَ بْنِ النُّعْمَانِ وَ كَانَ قَتَادَةُ بَدْرِيّاً وَ أَخْرَجُوا طَعَامًا كَانَ أَعَدَّهُ لِعِيَالِهِ وَ سَيْفاً وَ دِرْعاً فَشَكَا قَتَادَةُ

ص: 422


1- بحار الأنوار، ج79، ص352/ تفسير العياشي، ج1، ص273/ وسائل الشيعة، ج8، ص447/ مستدرک الوسائل، ج3، ص142/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج68، ص231/ الغارات، ج2، ص342/ مستدرک الوسائل، ج3، ص116
3- تفسیر القمی، ج1، ص150/ تفسير البرهان

کنید. و چون ایمن شدید خدا را یاد کنید، زیرا به شما چیزهایی آموخت که نمی دانستید. (بقره/239). پس علی علیه السلام به ایشان دستور داد و ایشان چنین کردند».

13-3- امام علی علیه السلام- نماز زمانی خاص دارد که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را واجب کرده است و نماز جز در وقت واجب جایز نیست، هنگام نماز صبح آن است که شب سپری شود و خوردن و آشامیدن بر روزه دار حرام باشد. وقت نماز ظهر هنگامی است که آفتاب به شدّت گرم شود و سایه ات از بین برود، و در هنگام زمستان وقتی است که آفتاب از فلک بگذرد و این هنگامی است که آفتاب در پیشانی راست تو قرار گرفته باشد شرطی که خداوند در رکوع و سجود قرار داده. هنگام نماز عصر آن است که آفتاب هنوز در حال درخشیدن است، و فاصله ی آن تا غروب به اندازه ای است که یک شتر سوار بتواند دو فرسخ راه طی کند، و هنگام مغرب آن است که آفتاب غروب کند و روزه دار افطار نماید. هنگام نماز عشاء آن است که سیاهی شب همه جا را فرا گیرد و سرخی از افق برود و تا ثلث شب وقت نماز عشاء می باشد، هر کس در این هنگام به خواب رود خداوند دیدگان او را نخواباند، این بود مواقع نمازهاِ؛ إِنَّ الصَّلاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتا».

* و در تعقیب دشمن، [هیچ گاه] سست نشوید؛ [زیرا] اگر شما درد و رنج می بینید، آن ها نیز همانند شما درد و رنج می بینند؛ در حالی که شما امیدی از خدا [برای پاداش] دارید که آن ها ندارند؛ و خداوند، دانا و حکیم است. ﴿104﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ القَوْمِ این آیه، به آیه ای در سوره ی آل عمران، معطوف است که فرمود: اگر بر شما زخمی رسید، به آن قوم نیز همچنان زخمی رسیده است. (آل عمران/140).

* ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم؛ تا به آن چه خداوند به تو آموخته در میان مردم قضاوت کنی؛ و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی. ﴿105﴾

* و از خداوند، طلب آمرزش نما، که خداوند آمرزنده و مهربان است. ﴿106﴾

1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَ لَا تَكُن لَّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا؛ شأن نزول این آیه این بود که از میان قومی از انصار بنی اُبَیرق، سه برادر بودند به نام های بشیر، بشر و مُبشّر که هر سه منافق بودند. ایشان بر خانه عموی قتاده بن نعمان دستبرد زدند و غذایی را که برای خوراک سال خانواده اش فراهم کرده بود و یک سپر و شمشیر وی را با خود بردند و قتاده که از اصحاب بدر بود، به رسول خدا صلی الله علیه و آله شکایت برد و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! گروهی به خانه ی عمویم دستبرد زده و طعام سال خانوار و شمشیر و سپر وی را برده اند و این دزدان، اهل خاندانی پلیدند». مردی مؤمن به نام لبید بن سهل نیز در تصمیم گیری با ایشان بود. بنی ابیرق به قتاده گفتند که این کار لبید بن سهل است. این سخن به گوش لبید رسید و او شمشیر خود کشید و به سوی ایشان شتافت و فریاد برآورد: «ای بنی اُبیرق! آیا مرا به سرقت متّهم می کنید؛ حال آن که شما خود بدان سزاوار ترید و شما منافقانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله را هجو می گویید و به قریش نسبت های ناروا می دهید؛ یا سارقان را معرفی می کنید یا آن که شمشیرم را از خون شما سیراب می کنم». ایشان با وی مدارا کردند

ص: 423

ذَلِكَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ قَوْماً أَنْقَبُوا عَلَى عَمِّى وَ أَخَذُوا طَعَاماً كَانَ أَعَدَّهُ لِعِيَالِهِ وَ دِرْعاً وَ سَيْفَاً وَ هُمْ أَهْلُ بَيْتِ سَوْءٍ وَ كَانَ مَعَهُمْ فِي الرَّأَىِ رَجُلٌ مُؤْمِنُ يُقَالُ لَهُ لَبِيدُ بْنُ سَهْلِ فَقَالَ بَنُو أَبَيْرِقٍ لِقَتَادَةَ هَذَا عَمَلُ لَبِيدِ بْنِ سَهْلٍ فَبَلَغَ ذَلِكَ لَبِيداً فَأَخَذَ سَيْفَهُ وَ خَرَجَ عَلَيْهِمْ فَقَالَ يَا بَنِي أَبَيْرِقِ أَتَرْمُونَنِي بِالسَّرَقِ وَ أَنْتُمْ أَوْلَى بِهِ مِنِّى وَ أَنْتُمُ الْمُنَافِقُونَ تَهْجُونَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ تَنْسُبُونَهُ إِلَى قُرَيْشٍ لَتُبَيِّنُنَّ ذَلِكَ أَوْ لَأَمْلَأَنَّ سَيْفِي مِنْكُمْ فَدَارُوهُ فَقَالُوا لَهُ ارْجِعْ رَحِمَكَ اللَّهُ فَإِنَّكَ بَرِيءٌ مِنْ ذَلِكَ فَمَشَى بَنُو أَبَيْرِقٍ إِلَى رَجُلٍ مِنْ رَهْطِهِمْ يُقَالُ لَهُ أُسَيْدُ بْنُ عُرْوَةَ وَ كَانَ مِنْطِيقاً بَلِيغاً فَمَشَى إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ قَتَادَةَ بْنَ النَّعْمَانِ عَمَدَ إِلَى أَهْلِ بَيْتٍ مِنَّا أَهْلِ شَرَفٍ وَ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ فَرَمَاهُمْ بِالسَّرَقِ وَ أَنَّبَهُمْ بِمَا لَيْسَ فِيهِمْ فَاغْتَمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ ذَلِكَ وَ جَاءَ إِلَيْهِ قَتَادَةُ فَأَقْبَلَ عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ عَمَدْتَ إِلَى أَهْلِ بَيْتِ شَرَفٍ وَ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ فَرَمَيْتَهُمْ بِالسَّرقَةِ فَعَاتَبَهُ عِتَاباً شَدِيداً فَاغْتَمَّ قَتَادَةُ مِنْ ذَلِكَ وَ رَجَعَ إِلَى عَمِّهِ وَ قَالَ لَيْتَنِي مِتُّ وَ لَمْ أَكَلَّمْ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَدْ كَلَّمَنِي بِمَا كَرِهْتُهُ فَقَالَ عَمُّهُ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِي ذَلِكَ عَلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ يَعْنِي الْفِعْلَ فَوَقَعَ الْقَوْلُ مَقَامَ الْفِعْلِ ثُمَّ قَالَ ثُمَّ يَرْم بِهِ بَرِيئاً لَبِيدَ بْنَ سَهْلٍ﴾.

2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قال أمير المؤمنين علیه السلام ... أَمَّا الَّذِي تَأْوِيلَهُ قَبْلَ تَنْزِيلِهِ فَمِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَى فِي الْأَمُورِ الَّتِي حَدَثَتْ فِي عَصْرِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِمَّا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ أَنْزَلَ فِيهَا حُكْماً مَشْرُوحاً وَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله فِيهَا شَيْءٌ وَ لَا عُرِفَ مَا وَجَبَ فِيهَا مِثْلُ ذَلِكَ أَنَّ قَوْماً مِنَ الْأَنْصَارِ كَانُوا يُعْرَفُونَ بِبَنِي أَبَيْرِقٍ وَ كَانُوا مُنَافِقِينَ قَدْ أَظْهَرُوا الْإِسْلَامَ وَ أَسَرَّوا النَّفَاقَ وَ هُمْ ثَلَاثَةُ إِخْوَةٍ يُقَالُ لَهُمْ بِشْرُ وَ مُبَشِّرُ وَ بَشِيرٌ وَ كَانَ بِشْرُ يُكَنَّى أَبَاطُعْمَةَ وَ كَانَ رَجُلًا حَثِيثاً شَاعِراً قَالَ فَنَقَبُوا عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ يُقَالُ لَهُ رَفَاعَةُ بْنُ زَيْدِ بْنِ عَامِرٍ وَ كَانَ عَمَّ قَتَادَةَ بْنِ النُّعْمَانِ الْأَنْصَارِيِّ وَ كَانَ قَتَادَةُ مِمَّنْ شَهِدَ بَدْراً فَأَخَذُوا طَعَاماً كَانَ قَدْ أَعَدَّهُ لِعِیَالِهِ وَ سَيْفَاً وَ دِرْعاً فَقَالَ رِفَاعَةُ لِابْنِ أَخِيهِ قَتَادَةَ إِنَّ بَنِي أَبَيْرِقٍ قَدْ فَعَلُوا بِي كَذَا فَلَمَّا بَلَغَ بَنِي أَبَيْرِقٍ ذَلِكَ جَاءُوا إِلَيْهِمَا وَ قَالُوا لَهُمَا إِنَّ هَذَا مِنْ عَمَلَ لَبِيدِ بْنِ سَهْلٍ وَ كَانَ لَبِيدُ بْنُ سَهْلِ رَجُلًا صَالِحاً شُجَاعاً بَطَلًا إِلَّا أَنَّهُ فَقِيرُ لَا مَالَ لَهُ فَبَلَغَ لَبِيداً قَوْلُهُمْ فَأَخَذَ سَيْفَهُ وَ خَرَجَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ يَا بَنِي أَبَيْرِقٍ أَ تَرْمُونَى بِالسَّرِقَةِ وَ أَنْتُمْ أَوْلَى بِهِ مِنِّي وَ اللَّهُ لَتُبَيِّنُنَّ ذَلِكَ أَوْ لَا مَكَّنَنَّ سَيْفِي مِنْكُمْ فَلَا يَزَالُوا يُلَاطِفُونَهُ حَتَّى رَجَعَ عَنْهُمْ وَ قَالُوا لَهُ أَنْتَ بَرِيءٌ مِنْ هَذَا فَجَاءَ

ص: 424

و گفتند: «بازگرد؛ رحمت خدا بر تو باد، که تو از این اتّهام بری هستی». فرزندان ابیرق نزد مردی از طایفه خود به نام اُسیّد بن عروه که بسیار زبان آور و شیوا سخن بود رفتند و او نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! قتاده بن نعمان، دست به آبروی گروهی شریف و با حسب و نسب از خاندان ما برده و ایشان را به سرقت و آن چه در ایشان نیست، متّهم کرده است». رسول خدا صلی الله علیه و آله از این جهت اندوهگین گشت و زمانی که قتاده نزد حضرت آمد، به وی رو کرد و گفت: «با خاندانی شرافتمند و با حسب و نسب رودررو شدی و ایشان را به سرقت متّهم کرده ای»؟ و او را سخت سرزنش نمود. قتاده از این بابت بسیار غمگین شد و نزد عمویش برگشت و گفت: «ای کاش مرده بودم و با رسول خدا صلی الله علیه و آله سخن نگفته بودم؛ چیزهایی به من گفت که بسیار آزرده شدم». عمویش گفت: «خداوند، یاری رسان است». و خداوند در این باره این آیه را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل کرد: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَ لَا تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا * وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا * وَ لَا تُجَادِلُ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا * يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لاَ يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ﴾؛ و مراد از قول، فعل است و سخن را به منزله و همسنگ کردار آورده است. سپس فرمود: ﴿ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا﴾؛ منظور از بی گناه در این آیه، لبیدبن سهل است.

2- امام علی علیه السلام- امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «نمونه ای از آیات که تأویلش قبل از تنزیلش بوده آن آیاتی است که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله رخ داده و خداوند حکم مشروحی برای آنان نازل نکرده بود و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز حکمی در آن مورد در اختیار نداشت و نمی دانست چه کاری بر او واجب است مثل آن مورد که عدّه ای از انصار است که با قبیله ی بنی ابریق آشنایی داشتند که آن ها قبیله ای منافق بودند که اظهار اسلام کرده بودند و نفاق خود را پنهان کرده بودند. آن ها سه برادر بودند که به آن ها بشر و مبشر و بشیر می گفتند. کنیه ی بشر، ابا طعمه بود و مردی عجول و شاعر بود. به قصد سرقت سراغ یکی از انصار به نام رِفاعة بن زید بنِ عامرٍ رفتند که عموی قتادة بنِ نعْمانِ أَنصارِی بود. قتاده نیز خود از کسانی بود که در جنگ بدر شهید شده بود. آن سه برادر از رفاعه، غذایی که برای خانواده اش آماده کرده بود به همراه یک شمشیر و یک لباس دزدیدند. رفاعه به پسر برادرش قتاده گفت که بنی ابریق با من چنین کاری کردند، پیش آن ها برو و بگو که این کار را لبید بن سهیل کرده که مردی خوب و شجاع بود ولی فقیر بود و مالی نداشت. این خبر به لبید رسید و او شمشیرش را برداشت و به سمت آنان رفت و به آن ها گفت: «ای بنی ابریق آیا مرا متّهم به سرقت می کنید در حالی که خودتان به این اتهام سزاوارترید!؟ یا خدا این مطلب را روشن می کند یا شمشیرم را از خون شما سیراب می کنم». آن ها با او از در سازش در آمدند و گفتند: «تو از چنین تهمتی مبرّی هستی». قتاده بن نعمان پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و گفت: «پدر و مادرم فدای تو! خانواده ای شرور که به اعمال بد مشهور هستند به عموی

ص: 425

قَتَادَةُ بْنُ النِّعْمَانِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أَمِّى إِنَّ أَهْلَ بَيْتِ مِنَّا نَقَبُوا عَلَى عَمَّى وَ أَخَذُوا لَهُ كَذَا وَ كَذَا وَ هُمْ أَهْلُ بَيْتِ سَوْءٍ وَ ذَكَرَهُمْ بِقَبِيحٍ فَبَلَغَ ذَلِكَ بَنِي أَبَيْرِقِ فَمَشَوْا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَعَهُمْ رَجُلٌ مِنْ بَنِي عَمِّهِمْ يُقَالُ لَهُ أَشْتَرُ بْنُ عُرْوَةَ وَ كَانَ رَجُلًا فَصِيحاً خَطِيباً فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ قَتَادَةَ بْنَ النَّعْمَانِ عَمَدَ إِلَى أَهْلِ بَيْتٍ مِنَّا لَهُمْ حَسَبُ وَ نَسَبُ وَ صَلَاحُ فَرَمَاهُمْ بِالسَّرَقِ وَ ذَكَرَهُمْ بِالْقَبِيحِ وَ قَالَ فِيهِمْ غَيْرَ الْوَاجِبِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنْ كَانَ مَا قُلْتَهُ حَقّاً فَبِئْسَ مَا صَنَعَ فَاغْتَمَّ قَتَادَةُ مِنْ ذَلِكَ وَ رَجَعَ إِلَى عَمِّهِ فَقَالَ يَا لَيْتَنِي مِتُّ وَ لَمْ أَكُنْ كَلَّمْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي هَذَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَ لَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيماً وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللهَ كَانَ غَفُوراً رَحِيماً وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانَا أَثِيماً إِلَى قَوْلِهِ وَ كَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيما﴾. (1)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿لَا وَ اللَّهِ مَا فَوَّضَ اللَّهُ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ إِلَّا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ إِلَى الْأَئِمَّةِ علیهم السلام قَالَ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَ هِيَ جَارِيَةُ فِي الْأَوْصِيَاءِ﴾. (2)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿الاحتجاج: أَنَّ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ لِأَبِي حَنِيفَةَ ... تَزْعُمُ أَنَّكَ تُفْتِي بِكِتَابِ اللَّهِ وَ لَسْتَ مِمَّنْ وَرِثَهُ وَ تَزْعُمُ أَنَّكَ صَاحِبُ قِيَاسٍ وَ أَوَّلُ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ وَ لَمْ يُبْنَ دَيْنُ الْإِسْلَامِ عَلَى الْقِيَاسِ وَ تَزْعُمُ أَنَّكَ صَاحِبْ رَأَىٍ وَ كَانَ الرَّأَىْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَوَاباً وَ مِنْ دُونِهِ خَطَأَ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَراكَ اللهُ وَ لَمْ يَقُلْ ذَلِكَ لِغَيْرِهِ﴾. (3)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَ فَوَّضَ إِلَى سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیه السلام مُلْكَهُ فَقَالَ هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكُ بِغَيْرِ حِسَابٍ وَ إِنَّ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَوَّضَ إِلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَمْرَ دِينِهِ فَقَالَ: احْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَيْنَا ذَلِكَ كَمَا فَوَّضَ إِلَى مُحَمَّدصلی الله علیه و آله﴾. (4)

ص: 426


1- بحار الأنوار، ج90، ص73
2- الکافی، ج1، ص267/ بحار الأنوار، ج17، ص6/ الاختصاص، ص331/ بصائر الدرجات، ص386/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج2، ص287/ الاحتجاج، ج2، ص360
4- مختصر البصائر، ص265

من دستبرد زدند و این و آن را برده اند. این خبر به بنی ابریق رسید و آن ها پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند یکی از فرزندان پسر عمویشان را نیز با خود بردند که به او اشتر بن عروه می گفتند. او مردی فصیح و سخنور بود و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! قتاده بن نعمان، به خانواده ی ما که خانواده ای با اصل و نسب و سابقه ای خوب هستند تهمت دزدی زده و بدی آن ها را گفته و حرف هایی که لایق آن ها نیست را به آن ها گفته. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اگر این حرف هایی که تو می زنی درست باشد، کار درستی نکرده است. قتاده از این سخن ناراحت شد و پیش عموییش برگشت و گفت: «کاش می مردم و در این مورد با رسول خدا صلی الله علیه و آله صحبت نمی کردم». خداوند نازل کرد: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بما أراكَ اللهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيماً وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُوراً رَحِيماً وَ لَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّاناً أَثِيماً ... وَ كَانَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ عَظِيما﴾.

3- امام صادق علیه السلام- به خدا سوگند که خداوند هرگز قرآن را به احدی از خلقش واگذار نکرد، مگر به رسول خدا صلی الله علیه و آله و به ائمّه علیهم السلام خدای عزّوجلّ می فرماید: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللهُ وَ لَا تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا﴾ و مضمون آیه در میان اوصیای نبی علیهم السلام نیز جاری است.

4- امام صادق علیه السلام- امام صادق علیه السلام به ابو حنیفه فرمود: «تو می پنداری براساس کتاب خدا فتوا می دهی در حالی که از اهل آن نیستی، و می پنداری که صاحب قیاسی، حال این که نخستین فرد قیاس گر ابلیس ملعون بود، و دین اسلام بر پایه ی قیاس بنا نشده، و می پنداری صاحب رأی و نظر هستی. در حالی که تنها رأی رسول خدا صلی الله علیه و آله صواب و درست است، و جز آن خطا و نادرست می باشد، زیرا خداوند متعال فرموده: ﴿لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللهُ﴾، و این را به غیر او نفرمود.

5- امام صادق علیه السلام- خداوند تبارک و تعالی ملک خود را به سلیمان بن داود علیه السلام واگذاشت و فرمود: این عطای بی حساب ماست خواهی آن را ببخش و خواهی نگه دار. (ص/39). و خدای تعالی امر دینش را به محمّد صلی الله علیه و آله واگذاشت و فرمود: ﴿لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَ لَا تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا﴾ و خداوند از امر دینش به ما نیز همچنان که به محمّدصلی الله علیه و آله رسول خود واگذاشته بود، عطا فرموده است».

ص: 427

* قوله تعالى: ﴿وَ لا تُجَادِلُ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّاناً أَثيماً﴾ ﴿107﴾

1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿مَعْنَى الْآيَةِ لَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَظْلِمُونَ أَنْفُسَهُمْ بِالْخِيَانَةِ وَ يَرْمُونَ بِالْخِيَانَةِ غَيْرَهُمْ يُرِيدُ بِهِ سَارِقَ الدَّرْعِ سَرَقَ الدَّرْعَ وَ رَمَى بِالسَّرِقَةِ الْيَهُودِىَّ فَصَارَ خَائِناً بِالسَّرِقَةِ أَثِيماً فِي رَمْيِهِ غَيْرَهُ بِهَا﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحيطاً﴾ ﴿108﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ أَنَاساً مِنْ رَهْطِ بُشَيْرٍ الْأَدْنَيْنَ قَالُوا انْطَلِقُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نُكَلِّمُهُ فِي صَاحِبَنَا وَ نُعْذِرُهُ فَإِنَّ صَاحِبَنَا بَرِيءُ، فَلَمَّاً أَنْزَلَ اللَّهُ يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِلَى قَوْلِهِ وَكِيلًا فَأَقْبَلَتْ رَهْطُ بُشَيْرُ فَقَالُوا يَا بُشَيْرُ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ وَ تُبْ مِنَ الذَّنْبِ فَقَالَ وَ الَّذِي أَحْلِفُ بِهِ مَا سَرَقَهَا إِلَّا لَبِيدُ فَنَزَلَتْ وَ مَنْ يَكْسِبُ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمَا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً ثُمَّ إِنَّ بَشَيْراً كَفَرَ وَ لَحِقَ بِمَكَّةَ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ فِي النَّفْرِ الَّذِينَ أَعْذَرُوا بِشَيْراً وَ أَتَوُا النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله لِيُعْذِرُوهُ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ عَظِيماً﴾. (2)

2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَدْ بَيَّنَ اللهُ تَعَالَى قِصَصَ الْمُغَيَّرِينَ بِقَوْلِهِ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا وَ بِقَوْلِهِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ وَ بِقَوْلِهِ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ بَعْدَ فَقْدِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله مِمَّا يُقِيمُونَ بِهِ أَوَدَ بَاطِلِهِمْ حَسَبَ مَا فَعَلَتْهُ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى بَعْدَ فَقْدِ مُوسَى وَ عِيسَى علیهما السلام مِنْ تَغْيِيرِ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ تَحْرِيفِ الْكَلِمِ عَنْ مَوَاضِعِهِ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿ها أنتُمْ هؤلاء جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً﴾ ﴿109﴾

ص: 428


1- تفسير بحر العرفان، ج5، ص368
2- بحار الأنوار، ج17، ص79/ تفسیر القمی، ج1، ص152/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج89، ص43/ الاحتجاج، ج1، ص249

* و از آن ها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن؛ زیرا خداوند، افراد خیانت پیشه گنهکار را دوست ندارد. ﴿107﴾

1- ابن عبّاس رحمي الله- معنای آیه: ﴿وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّاناً أَثیماً﴾ این است که با کسانی که با خیانت کردن و تهمت خیانت زدن به دیگران، در اصل به خود ظلم می کنند مجادله نکن و منظورش آن کسی است که زره ای را دزدید و تهمت دزدی آن را به یک یهودی زد و با این کارش علاوه بر سرقت، خیانت هم نمود و تهمت آن را به دیگری زد.

* [آن ها زشتکاری خود را] از مردم پنهان می دارند؛ امّا از خدا پنهان نمی دارند؛ و هنگامی که در مجالس شبانه، سخنانی که خدا راضی نبود می گفتند، خدا با آن ها بود؛ خدا به آن چه انجام می دهند، احاطه دارد. ﴿108﴾

1- امام باقر علیه السلام- گروهی از خاندان نزدیک بُشَیر گفتند: «بیایید نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برویم و با او درباره ی رفیقمان صحبت کنیم و او را مبرّا بخوانیم و بگوییم رفیق ما بی گناه است». امّا وقتی خداوند نازل فرمود: ﴿يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ الله وَ هُوَ مَعَهُمْ ... مَن يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَکِیلاً﴾، یاران بُشیر رفتند به او گفتند: «ای بُشیر! از خدا آمرزش بخواه و از گناهت توبه کن». امّا او گفت: «به خدا سوگند آن ها را کسی جز لبید ندزدیده! آن گاه نازل شد: ﴿وَ مَنْ يَكْسِبُ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً﴾؛ بشیر از آن پس کافر شد و به مکّه گریخت. خداوند درباره ی کسانی که بشیر را بی گناه خواندند و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند تا تا او را مبرّا سازند نازل فرمود: ﴿وَ لَوْلَا فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ هَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَ أَنزَلَ اللهِ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ الله عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾.

2- امام علی علیه السلام- خداوند به خوبی قصّه ی تغییر دهندگان را در آیاتی بیان فرموده: پس وای بر آن هایی که کتاب را خود به دست خود می نویسند، و تا سودی اندک برند، می گویند که از جانب خدا نازل شده. (بقره/79) و از میان ایشان گروهی هستند که به شیوه ی کتاب خدا سخن می گویند. (آل عمران/78) ﴿و إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ﴾، پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله آن چه از کجی باطلشان برپا نمودند، همانند تغییری که یهود و نصاری پس از وفات موسی و عیسی علیهما السلام در تورات و انجیل دادند و کلمات را از مواضع خود تحریف نمودند، تحریف کردند.

* آری شما کسانی هستید که در زندگی این جهان، از آنان دفاع کردید؛ امّا کیست که در برابر خداوند، در روز رستاخیز از آن ها دفاع کند؟! یا چه کسی است که حامی آن ها باشد؟! ﴿109﴾

ص: 429

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿ها أَنْتُمْ هؤلاءِ إِلَى وَ مَنْ يَكْسِبُ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً لَبِيدَ بْنَ سَهْلٍ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رحيماً﴾ ﴿110﴾

* قوله تعالى: ﴿وَ مَن يَكْسِبُ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾ ﴿111﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً لَمْ يَرْضَ مِنْ نَفْسِهِ أَنْ يَكُونَ إِبْلِيسُ نَظِيراً لَهُ فِي دِينِهِ وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ نَجَاةُ مِنَ الرَّدَى وَ بَصِيرَةُ مِنَ الْعَمَى وَ دَلِيلٌ إِلَى الْهُدَى وَ شِفَاءُ لِمَا فِي الصُّدُورِ فِيمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ مَعَ التَّوْبَةِ قَالَ اللَّهُ وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ وَ قَالَ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً فَهَذَا مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ وَ اشْتَرَطَ مَعَهُ بِالتَّوْبَةِ وَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ فَإِنَّهُ يَقُولُ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ هَذِهِ الْآيَةُ تَدْلُّ عَلَى أَنَّ الِاسْتِغْفَارَ لَا يَرْفَعُهُ إِلَى اللَّهِ إِلَّا الْعَمَلُ الصَّالِحُ وَ التَّوْبَةُ﴾. (2)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿رَحِمَ اللهُ عَبْداً تَابَ إِلَى اللَّهِ قَبْلَ الْمَوْتِ فَإِنَّ التَّوْبَةَ مَطْهَرَةُ مِنْ دَنَسِ الْخَطِيئَةِ وَ مَنْقَدَةُ مِنْ شَفَا الْهَلَكَةِ فَرَضَ اللَّهُ بِهَا عَلَى نَفْسِهِ لِعِبَادِهِ الصَّالِحِينَ فَقَالَ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمُ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾. (3)

3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَا مِنْ عَبْدِ أَذْنَبَ ذَنْباً فَقَامَ فَتَطَهَّرَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ إِلَّا غُفِرَ لَهُ وَ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَقْبَلَهُ لِأَنَّهُ سُبْحَانَهُ قَالَ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾. (4)

ص: 430


1- بحار الأنوار، ج22، ص74
2- بحار الأنوار، ج6، ص32/ تفسير العياشي، ج1، ص198/ مستدرک الوسائل، ج12، ص120
3- بحار الأنوار، ج6، ص33/ تفسير العياشي، ج1، ص361/ مستدرک الوسائل، ج12، ص125
4- إرشاد القلوب، ج1، ص46/ مجموعة ورام، ج2، ص223/ وسائل الشيعة، ج16، ص79/ تفسير البرهان

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- مصداق آيه ها: ﴿أَنْتُمُ هؤُلاءِ ... وَ مَنْ يَكْسِبُ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً﴾ لبید بن سهل است.

* هرکس کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. ﴿110﴾

* و هرکس گناهی مرتکب شود، به خود زیان رسانده؛ خداوند، دانا و حکیم است. ﴿111﴾

1- امام صادق علیه السلام- خدا رحمت کند کسی را که شیطان نقطه ی مقابل او در دینش باشد [و با او مخالف باشد]. نجات از هلاکت و رهایی از کوری و بی بصیرتی و راهنمایی به سوی هدایت و شفای دردهای سینه در کتاب خداست. خداوند در مورد دستور به استغفار به همراه توبه فرموده است: و آن کسان که چون مرتکب کاری زشت شوند یا به خود ستمی کنند، خدا را یاد می کنند و برای گناهان خویش آمرزش می خواهند و کیست جز خدا که گناهان را بیامرزد؟ و چون به زشتی گناه آگاهند در آن چه می کردند پای نفشرند. (آل عمران/135) و فرموده: ﴿وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللهَ يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾ این دستور خداست که امر به استغفار کرده و شرط آن را توبه و دوری از محرمات قرار داده و فرموده است: سخن خوش و پاک به سوی او بالا می رود و کردار نیک است که آن را بالا می برد. (فاطر/10) این آیات بیان می کند که استغفار جز با عمل صالح و توبه، به درگاه خدا بالا نمی رود و پذیرفته نمی شود.

2- امام صادق علیه السلام- خداوند بنده ای را که قبل از مرگش توبه کند، رحمت کند. توبه، انسان را از آلودگی خطاها پاک می کند و از پرتگاه های هلاکت نجات می دهد. خداوند پذیرش توبه از صالحان را بر خود واجب دانسته است و فرموده است: خدا بر خویش مقرّر کرده که شما را رحمت کند، زیرا هر کس از شما که از روی نادانی کاری بد کند، آنگاه توبه کند و نیکوکار شود، بداند که خدا آمرزنده و مهربان است. (انعام/54) ﴿وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾.

3- پیامبر صلی الله علیه و آله- هیچ بنده ای نیست که گناه کند و برخیزد و وضو گیرد و از گناهش در برابر خدا طلب بخشش کند، مگر آن که خدا او را ببخشد، چرا که خود می فرماید: ﴿وَ مَن يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا﴾.

ص: 431

4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ بَابَ الْإِجَابَة لِأَنَّهُ يَقُولُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ وَ مَا كَانَ لِيَفْتَحَ بَابَ التَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ بَابَ الْمَغْفِرَةِ وَ هُوَ يَقُولُ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾. (1)

5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَنْ أَعْطِيَ أَرْبَعاً لَمْ يُحْرَمُ أَرْبَعاً مَنْ أعْطِيَ الدُّعَاءَ لَمْ يُحْرَمِ الْإِجَابَةَ وَ مَنْ أُعْطِيَ التَّوْبَةَ لَمْ يُحْرَمِ الْقَبُولَ وَ مَنْ أَعْطِيَ الِاسْتِغْفَارَ لَمْ يُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ وَ مَنْ أَعْطِيَ الشَّكْرَ لَمْ يُحْرَمِ الزَّيَادَةَ وَ تَصْدِيقُ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي الدُّعَاءِ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ وَ قَالَ فِي الاسْتِغْفَارِ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً وَ قَالَ فِي الشُّكْر لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ قَالَ فِي التَّوْبَةِ إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾. (2)

6- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَهُوَ الِاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ ما كَانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَ لَا خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلَّا لِرَجُلَيْنِ رَجُل أَذْنَبَ ذَنْباً فَهُوَ يَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ وَ رَجُلٍ يُسَارِعُ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ مَنْ أَعْطِيَ التَّوْبَةَ لَمْ يُحْرَمِ الْقَبُولَ وَ مَنْ أَعْطِيَ الِاسْتِغْفَارَ لَمْ يُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ وَ تَصْدِيقُ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾. (3)

7- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ عَلِيّاً أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ فَقَالَ أَيَّةُ آيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ أَرْجَى عِنْدَكُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ قَالَ حَسَنَةٌ وَ لَيْسَتْ إِيَّاهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ... قَالَ حَسَنَةٌ وَ لَيْسَتْ إِيَّاهَا﴾. (4)

8- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ، عَنْ عَلِىًّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ ثُمَّ يَذْكُرُ بَعْدَ خَمْسٍ وَ عِشْرِينَ سَنَةً فَيَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ فَيَغْفِرْ لَهُ ثُمَّ قَرأَ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾. (5)

ص: 432


1- مجموعة ورام، ج2، ص237/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج66، ص409/ خصائص الأئمة علیهم السلام، ص103/ مستدرک الوسائل، ج12، ص121
3- روضة الواعظين، ج2، ص478/ مكارم الأخلاق، ص314
4- بحار الأنوار، ج79، ص220/ مستدرک الوسائل، ج3، ص39
5- مستدرک الوسائل، ج12، ص139

4- پیامبر صلی الله علیه و آله- خدا هرگز چنین نیست که در دعا را بگشاید و دروازه اجابت را ببندد؛ چرا که می فرماید: بخوانید مرا تا شما را پاسخ گویم. (غافر/60). و هرگز چنین نیست که باب توبه را بگشاید و دروازه آمرزش را ببندد، حال آن که خود می فرماید: ﴿وَ مَن يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا﴾.

5- امام علی علیه السلام- هر کس دارای چهار چیز باشد، از چهار چیز محروم نمی گردد؛ هر کس موفّق به دعا شد از اجابت محروم نمی گردد، هر کس به توبه موفّق شد از قبول اعمال محروم نمی شود. هر کس موفّق به استغفار شد از آمرزش محروم نمی شود، هر کس توفیق شکر و سپاس یافت از افزایش نعمت محروم نخواهد شد؛ خداوند برای هر یک از این ها در قرآن مجید آیه ای نازل کرده و درباره ی دعا فرموده است: بخوانید مرا تا شما را پاسخ گویم. (غافر/60). درباره ی استغفار گفته: ﴿وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحِيما﴾ و درباره ی شکر می فرماید: اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما می افزایم. (ابراهیم/7) و درباره ی توبه می فرماید: ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾.

6- امام علی علیه السلام- در دنیا دو امان از عذاب خداوند سبحان وجود دارد که یکی از آن دو از دسترس شما بیرون شده است. بر شما باد که به امان دوّم دست زنید و توسّل جویید. امانی که در دسترس بود و به آسمان رفت، پیامبر صلی الله علیه و آله است و آن امان که باقی مانده، استغفار است. خداوند متعال فرموده است: ولی [ای پیامبر]! تا تو در میان آن ها هستی، خداوند آن ها را مجازات نخواهد کرد و [نیز] تا استغفار می کنند، خدا عذابشان نمی کند. (انفال/33). و در دنیا خیری نیست مگر برای دو تن، نخست کسی که اگر گناهی می کند آن را با توبه، تدارک و جبران می کند. و دوّم کسی که به انجام نیکی ها پیشی می گیرد. به هرکس سعادت توبه عطا شود، از پذیرفته شدن آن محروم نمی شود و به هر کس سعادت استغفار ارزانی شود، از آمرزش محروم نمی شود و این موضوع در این آیه مطرح شده است: ﴿وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾ و فرموده: ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ كَانَ اللهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾.

7- امام باقر علیه السلام- امام علی علیه السلام رو به مردم کرد و فرمود: «به نظر شما کدام آیه در قرآن امیدوار کننده تر است»؟ عدهّ ای گفتند: «إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ». فرمود: «خوب است امّا این آیه مدّنظر من نیست» گفتند: «وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً». فرمود: «خوب است امّا این آیه نیز مدّنظر من نیست».

8- امام باقر علیه السلام- ممکن است که بنده ای گناهی بکند و بعد از بیست و پنج سال یاد آن بیافتد و استغفار کند؛ در این حال، خداوند او را می آمرزد؛ ﴿وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمُ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾.

ص: 433

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يَكْسِبُ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَاناً وَ إِثْماً مبيناً﴾ ﴿112﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿الْغِيبَةُ أَنْ تَقُولَ فِي أَخِيكَ مَا هُوَ فِيهِ مِمَّا قَدْ سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ فَأَمَّا إِذَا قُلْتَ مَا لَيْسَ فِيهِ فَذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَاناً وَ إِثْماً مُبِيناً﴾. (1)

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلًّ مِنْ نَارِ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِيهِ﴾. (2)

3- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ مَنْ يَكْسِبُ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً لَبِيدَ بْنَ سَهْلٍ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ لَوْ لا فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً﴾ ﴿113﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿أَنْزَلَ اللَّهُ فِي النَّفَرِ الَّذِينَ أَعْذَرُوا بَشِيرًا وَ أَتَوْا النَّبِي صلی الله علیه و آله لِيُعْذِرُوهُ قَوْلُهُ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيما﴾. (4)

2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿نَزَلَتْ فِي بَنَى أَبَيْرِقٍ﴾. (5)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿إِنَّ الْمَعْنِيَّ بِهِمُ، الَّذِينَ شَهِدُوا لِلْخَائِنِينَ مِنْ بَنِي أَبَيْرِقٍ بِالْبَرَاءَةِ﴾. (6)

4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿الْمَعْنَى هَمَّتْ جَمَاعَةُ مِنْهُمْ أَنْ يُزِيلُوكَ عَنِ الْحَقِّ بِشَهَادَتِهِمْ لِلْخَائِنِينَ حَتَّى اطَّلَعَكَ اللَّهُ عَلَى أَسْرَارِهِمْ وَ ثَانِيهَا أَنَّهُمْ وَ قَدْ ثَقِيفٍ الَّذِينَ الْتَمَسُوا مِنْ رَسُولِ اللَّهَ صلی الله علیه و آله مَا لَا يَجُوزُ﴾. (7)

5- الرّضا علیه السلام- ﴿كَيْفَ لَهُمْ بِاخْتِيَارِ الْإِمَامِ وَ الْإِمَامُ عَالِمُ لَا يَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ مَعْدِنَ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ مَخْصُوصُ بِدَعْوَةِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله ... إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ

ص: 434


1- بحار الأنوار، ج72، ص258/ تفسير العياشي، ج1، ص275/ المؤمن، ص70/ وسائل الشيعة، ج12، ص286/ مستدرک الوسائل، ج9، ص127/ تفسير البرهان
2- عيون أخبار الرضا، ج2، ص33/ جامع الأخبار، ص148
3- بحار الأنوار، ج22، ص74/ تفسیر القمی، ج1، ص150
4- تفسير القمي، ج1، ص152
5- تفسیر بحر العرفان، ج5، ص372
6- تفسیر بحر العرفان، ج5، ص372
7- تفسیر بحر العرفان، ج5، ص372

و کسی که خطا یا گناهی مرتکب شود سپس بیگناهی را به آن متهم سازد بار بهتان و گناه آشکاری را بر دوش گرفته است. (112)

امام صادق اس غیبت آن است که چیزی که در برادرت هست و خدا آن را برای او پوشانده است، بازگو نمایی؛ ولی اگر چیزی را که در وی نیست، مدّعی شوی، مصداق این آیه الهی: ﴿فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِينًا﴾ هستی.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- هر که به مرد یا زن با ایمان بهتان زند یا درباره ی او چیزی بگوید که در او نیست؛ خدای تعالی روز قیامت او را بر تلّی از آتش قرار می دهد تا آن چه گفته از سرش بیرون بیاید.

3- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- مصداق آیه: ﴿وَ مَنْ يَكْسِبُ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً﴾ لبيد بن سهیل است.

* اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهی از آنان تصمیم داشتند تو را گمراه کنند؛ امّا جز خودشان را گمراه نمی کنند؛ و هیچ گونه زیانی به تو نمی رسانند. خداوند، کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد؛ و آن چه را نمی دانستی، به تو آموخت؛ و فضل خدا بر تو [همواره] بزرگ بوده است. ﴿113﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- خداوند نیز در مذمّت کسانی که در اثبات بی گناه بودن بشیر تلاش می کردند فرمود: ﴿وَ لَوْ لا فَضْلُ الله عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ الله عَلَيْكَ عَظِيماً﴾.

2- ابن عبّاس رحمة الله- این آیه در مورد قبیله ی بنی ابریق نازل شده است.

3- ابن عبّاس رحمة الله- مخاطب این آیه کسانی هستند مه بر بی گناه بودن قبیله ی بنی ابریق که خائن بودند، شهادت دادند.

4- ابن عبّاس رحمة الله- منظور از این که گروهی از آنان قصد کرده اند که تو را از حق منحرف کنند آن است که با شهادت دروغ به نفع خیانتکاران بدهند که خداوند تو را بر اسرار آن ها آگاه کرد ﴿و أَنْزَلَ اللهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً﴾.

5- امام رضا علیه السلام- آنان چگونه می توانند امام را خود انتخاب کنند؟! و حال آن که امام دانشمندی است که نادانی به او راه ندارد و شبانی است که ضعف و سستی به او دست ندهد معدن قداست و طهارت و عبادات و زهد ورزیدن و دانش و پرستش است پیغمبر را درباره ی او دعوتی خاص بود...

ص: 435

الْأَئِمَّةَ علیهم السلام يُوفِّقُهُمُ اللَّهُ وَ يُؤْتِيهِمْ مِنْ مَخْرُونِ عِلْمِهِ وَ حِكَمِهِ مَا لَا يُؤْتِيهِ غَيْرَهُم قَالَ عَزَّوَجَلَّ لِنَبِيَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجِواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إصلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عظيماً﴾ ﴿114﴾

باب 1: ﴿لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجِواهُمْ﴾

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَهَى عَنِ الْقِيلِ وَ الْقَالِ وَ فَسَادِ الْمَالِ وَ كَثْرَةِ السُّؤَالِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَيْنَ هَذَا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجَواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ﴾. (2)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عیله السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ التَّحَمَّلَ فِي الْقُرْآنِ قُلْتُ وَ مَا التَّحَمُّلْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أَنْ يَكُونَ وَجْهُكَ أَعْرَضَ مِنْ وَجْهِ أَخِيكَ فَتَحَمَّلْ لَهُ وَ هُوَ قَوْلُهُ لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجِواهُمْ﴾. (3)

باب 2: ﴿إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ قَالَ يَعْنِي بِالْمَعْرُوفِ الْقَرْضَ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلَّهِ مَا تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيراً﴾ ﴿115﴾

ص: 436


1- الكافي، ج1، ص201/ بحار الأنوار، ج25، ص127/ الاحتجاج، ج2، ص436/ الغيبة للنعماني، ص221/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص220/ تحف العقول، ص439/ الأمالي للصدوق، ص677/ کمال الدین، ج2، ص678/ معاني الأخبار، ص100
2- الكافي، ج1، ص60/ تهذيب الأحكام، ج7، ص231/ بحار الأنوار، ج46، ص303/ الاحتجاج، ج2، ص322/ المحاسن، ج1، ص269/ فقه القرآن، ج2، ص54/ وسائل الشيعة، ج19، ص83/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج71، ص222/ تفسیر القمی، ج1، ص152/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج71، ص222/ تفسیر القمی، ج1، ص152/ تفسير البرهان

پیامبران و امامان علیهم السلام را خداوند توفیق عنایت می فرماید و از دانش و حکمت نهانی اش که به دیگران نداده است به آنان می دهد خداوند به پیغمبرش فرمود: ﴿أَنْزَلَ اللهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ عَظِيها﴾.

* بسیاری از سخنان درگوشی [و جلسات محرمانه] آن ها، خیر و سودی ندارد؛ مگر کسی که [از این راه]، دعوت به کمک کردن به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند؛ و هرکس برای به دست آوردن خشنودی خداوند چنین کند، به زودی پاداش بزرگی به او خواهیم داد. ﴿114﴾

بخش 1: بسیاری از سخنان در گوشی [و جلسات محرمانه] آن ها، خیر و سودی ندارد.

1-1- امام باقر علیه السلام- از امام باقر علیه السلام روایت است: رسول خدا صلی الله علیه و آله از جرّ و بحث باطل، فساد مالی و گدایی زیاد و التماس کردن، نهی فرمود. گفتند: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! این که می فرمایی، در کجای قرآن آمده است»؟ فرمود: «خدای عزّوجلّ می فرماید: ﴿لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ﴾».

2-1- امام صادق علیه السلام- حمّاد نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند «تحمّل» را در قرآن واجب نموده است». گفتم: «تحمّل چیست، فدایت شوم»؟ فرمود: «این که چهره ی تو از چهره ی برادرت خندان تر و گشاده تر باشد و برای او تحّمل نمایی، و این کلام الهی است که می فرماید: ﴿لاَّ خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحِ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَن يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتَغَاء مَرْضَاتِ اللهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾».

بخش 2: مگر کسی که [از این راه]، دعوت به کمک کردن به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند؛ و هرکس برای به دست آوردن خشنودی خداوند چنین کند، به زودی پاداش بزرگی به او خواهیم داد.

1-2- امام صادق علیه السلام- ابراهیم بن عبدالحمید نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره ی آيه: ﴿لاَّ خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَن يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتَغَاء مَرْضَاتِ اللهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عظِیماً﴾ فرمود: منظور از معروف، قرض دادن است».

* هر کس که بعد از آشکار شدن هدایت برای او، با پیامبر مخالفت کند، و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، ما او را به همان سو که می رود می بریم؛ و به دوزخ داخل می کنیم؛ و چه بد فرجامی است. ﴿115﴾

ص: 437

* النُّزُولُ

1- الباقر علیه السلام- ﴿نَزَلَتْ فِي بَشِيرٍ وَ هُوَ بِمَكَّةَ﴾. (1)

باب 1: ﴿وَ مَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى﴾

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿مَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى أَي يُخَالِفُهُ﴾. (2)

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿وَ شَاقُوا الرَّسُولَ صلی الله علیه و آله مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى فِي أَمْرِ عَلِىًّ صلی الله علیه و آله﴾. (3)

باب 2: ﴿وَ مَنْ ... يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلَّهِ مَا تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيراً﴾

اشاره

1-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ الزَّكَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلَاةِ قُرْبَاناً لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ عَلَى أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ مَنْ لَمْ يُعْطِهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا يَرْجُو بِهَا مِنَ الثَّمَنِ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهَا فَإِنَّهُ جَاهِلُ بِالسُّنَّةِ مَغْبُونُ الْأَجْرِ ضَالُّ الْعُمُرِ طَوِيلُ النَّدَمِ بِتَرْكِ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الرَّغْبَةِ عَمَّا عَلَيْهِ صَالِحُو عِبَادِ اللَّهِ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ ... يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلَّهِ مَا تَوَلَّى مِنَ الْأَمَانَةِ فَقَدْ خَسِرَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا﴾. (4)

2-2- الباقر علیه السلام- ﴿لَمَّا كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي الْكُوفَةِ أَتَاهُ النَّاسُ فَقَالُوا: اجْعَلْ لَنَا إِمَاماً يَؤْمُّنَا فِي [شَهْرِ] رَمَضَانَ. فَقَالَ: لَا. وَ نَهَاهُمْ أَنْ يَجْتَمِعُوا فِيهِ، فَلَمَّا أَمْسَوْا جَعَلُوا يَقُولُونَ: ابْكُوا فِي رَمَضَانَ وَا رَمَضَانَاهُ. فَأَتَاهُ الْحَارِثُ الْأَعْوَرُ فِى أنَاسٍ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام صَجَّ النَّاسُ وَ كَرِهُوا قَوْلَكَ. فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: دَعُوهُمْ وَ مَا يُرِيدُونَ لِيُصَلَّىَ بِهِمْ مَنْ شَاءُوا. ثُمَّ قَالَ فَمَنْ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلَّهِ مَا تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيراً﴾. (5)

3-2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ أَبَانِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْإِمَامِ عَلِىَّ بْنِ مُوسَى علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي شَكَكْتُ فِي إِيمَانِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ فَكَتَبَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ مِنْ يَبْتَغِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلَّهِ مَا تَوَلَّى أَمَا إِنَّكَ إِنْ لَمْ تُقِرَّ بِإِيمَانِ أَبِي طَالِبٍ كَانَ مَصِيرُكَ إِلَى النَّارِ﴾. (6)

ص: 438


1- تفسير القمي، ج1، ص152/ تفسير البرهان
2- تفسير القمي، ج1، ص152
3- تفسير بحر العرفان، ج13، ص152
4- الكافي، ج5، ص36/ بحار الأنوار، ج33، ص446/ وسائل الشيعة، ج15، ص93
5- بحار الأنوار، ج34، ص171
6- بحار الأنوار، ج35، ص110/ إيمان أبي طالب للفخار، ص75/ شرح نهج البلاغة، ج14، ص68

* سبب نزول

1- امام باقر علیه السلام- این آیه درباره ی بشیر نازل شد در حالی که در مکّه بود.

بخش 1: هرکس که بعد از آشکار شدن هدایت برای او، با پیامبر مخالفت کند.

1-1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- مَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الهُدى يعنی هرکس با دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله مخالفت کند.

2-1- امام باقر علیه السلام- [مردم] پس از آن که راه نجات و هدایت برایشان روشن و آشکار گشت، در مورد پذیرش ولایت علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله مخالفت کردند.

بخش 2: هرکس که بعد از آشکار شدن هدایت برای او با پیامبر مخالفت کند، و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، ما او را به همان سو که می رود می بریم؛ و به دوزخ داخل می کنیم؛ و چه بد فرجامی است.

1-2- امام علی علیه السلام- زکات مانند نماز وسیله ی تقرّب مسلمانان به خداست و بر آنان واجب است و هرکس که زکات را با دلی راضی و مطمئن و با امید به بازگشت بهتر از آن [از ناحیه ی خدا] پرداخت نکند، از سنّت الهی بی اطّلاع است و ورشکسته است و تمام عمر در گمراهی است و همواره پشیمان خواهد بود که امر خدا را چرا ترک کرده است و چرا کاری را که بندگان خوب خدا به آن تشویق می کردند را ترک کرده است. خداوند می فرماید: ﴿وَ مَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلَّهِ ما تَوَلَّى﴾ یعنی امانت و کسی که اهل آن نباشد ضرر خواهد کرد.

2-2- امام باقر علیه السلام- وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه بود، مردم نزد ایشان آمدند و گفتند: «ما را پیشوایی قرار ده که در ماه رمضان ما را امامت نماید». فرمود: «نه»! و آنان را از اتّفاق نظر در این امر، نهی نمود. چون شب فرا رسید، چنین شایعه کردند که به حال رمضان بگریید، وای بر رمضان. آنگاه حارث اعور به همراه عدّه ای نزد امام آمد و گفت: «ای امیرالمؤمنين علیه السلام! مردم لابه سر گرفته اند و از سخن شما ناخرسندند». این جا بود که امام فرمود: «بگذارید هر چه می خواهند بکنند؛ هر که را می خواهند، امام خود کنند و فرمود: ﴿فَمن يَتَّبِع غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلَّهِ مَا تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيرًا﴾».

3-2- امام رضا علیه السلام- ابان بن محمّد گوید: در نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتم: «من در ایمان ابوطالب شک دارم». امام در جواب نوشت: «﴿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ مِنْ يَبْتَغِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلَّهِ ما تَوَلَّى﴾؛ و تو نیز اگر به ایمان ابوطالب شک داری [در این گروهی]! و عاقبتت جهنّم خواهد بود».

ص: 439

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لَمَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيداً﴾ ﴿116﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ يَعْنِي ابْنَ كَثِيرٍ قَالَ: حَجَجْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَلَمَّا صِرْنَا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ صَعِدَ عَلَى جَبَلٍ فَأَشْرَفَ فَنَظَرَ إِلَى النَّاسِ فَقَالَ مَا أَكْثَرَ الضَّجيحَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ فَقَالَ لَهُ دَاوُدُ الرَّقَّيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَلْ يَسْتَجِيبُ اللَّهُ دُعَاءَ هَذَا الْجَمْعِ الَّذِي أَرَى قَالَ وَيْحَكَ يَا أَبَا سُلَيْمَانَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ الْجَاحِدُ لِوَ لَايَةِ عَلِىًّ علیه السلام كَعَابِدِ الْوَثَنِ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَاناً مريداً﴾ ﴿117﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الرَّازِيَّ عَنْ رَجُلٍ سَمَّاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: دَخَلَ رَجُلُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَامَ عَلَى قَدَمَيْهِ فَقَالَ مَنْ هَذَا اسْمُ لَا يَصْلُحُ إِلَّا لِأَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَمَّاهُ بِهِ وَ لَمْ يُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ غَيْرُهُ فَرَضِيَ بِهِ إِلَّا كَانَ مَنْكُوحاً وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ ابْتُلِيَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ فِي كِتَابِهِ إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانَاً مَرِيداً قَالَ قُلْتُ فَمَا ذَا يُدْعَى بِهِ قَائِمُكُمْ علیه السلام قَالَ يُقَالُ لَهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ عجل الله تعالی فرجه الشریف السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ علیه السلام﴾. (2)

2- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿قَالَتْ قُرَيْشُ: إِنَّ الْمَلَائِكَةَ هُمْ بَنَاتِ اللَّهِ وَ إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانَاً مَرِيداً قَالَ: كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ﴾. (3)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿كَانَ فِي كُلِّ وَاحِدٍ مِنَ أَصْنَامِهِمُ الَّتِي كَانُوا يَعْبُدُونَهَا شَيْطَانُ مَرِيدُ يَدْعُو الْمُشْرِكِينَ إِلَى عِبَادَتِهَا﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿لَعَنَهُ اللهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً﴾ ﴿118﴾

ص: 440


1- مستدرک الوسائل، ج1، ص157
2- بحار الأنوار، ج37، ص331/ تفسير العياشي، ج1، ص276/ وسائل الشيعة، ج14، ص600/ مستدرک الوسائل، ج10، ص400/ تفسیر البرهان
3- تفسیر القمی، ج1، ص152/ تفسير البرهان
4- تفسير بحر العرفان، ج13، ص274

* خداوند، شرک به او را نمی آمرزد؛ [ولی] کم تر از آن را برای هر کس بخواهد [و شایسته ببیند] می آمرزد. و هرکس برای خدا همتایی قرار دهد، در گمراهی دوری افتاده است. ﴿116﴾

1- امام صادق علیه السلام- ابن کثیر گوید: در خدمت امام صادق علیه السلام به حج رفتم. در بین راه بر فراز کوه رفت و مردم را تماشا کرده فرمود: «چقدر داد و فریاد زیاد است ولی حاجی کم است». داود رقّی عرض کرد: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! آیا دعای این جمعیّت که می بینم مستجاب می شود»؟ فرمود: «وای بر تو ابا سلیمان! خداوند کسی را که شریک برایش قرار دهد نمی آمرزد؛ منکر ولایت علی مانند بت پرست است».

* آن چه آن ها غیر از خدا می خوانند، تنها بت هایی است بی روح و بی اثر یا شیطانی سرکش و ویرانگر. ﴿117﴾

1- امام صادق علیه السلام- محمّد بن اسماعیل رازی نقل می کند: مردی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت: «سلام بر تو ای امیرالمؤمنین علیه السلام»! و و حضرت سریعاً بر بر پا ایستاد و گفت: «بس است! این نامی است که سزاوار غیر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیست و خدا وی را بدان نامیده است و هرکس جز وی اگر به این نام خوانده شود و به آن راضی باشد، حتماً بدکاره (لواط کار) است و اگر تاکنون چنین نکرده باشد، گرفتار آن خواهد شد و این قول خدای تعالی است که می فرماید: ﴿إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَ إِن يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطَانًا مَّرِيدًا﴾». گوید: پرسیدم: «پس امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف از سلاله ی اهل بیت علیهم السلام چه نامیده می شود»؟ فرمود: «ایشان را این گونه خطاب دهند که: سلام بر تو ای بقیّه الله! سلام بر تو ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله»!

2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- قریشیان گفتند: ملائکه، دختران خدایند؛ ﴿إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَ إِن يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانًا مَّرِيدًا﴾؛ ايشان جنّیان را می پرستیدند.

3- ابن عبّاس رحمة الله- در هر بتی که آن را می پرستیدند، شیطانی رانده شده بود که مشرکان را به عبادت آن بت ترغیب می کرد.

* [همان شیطانی که] خدا او را از رحمت خویش دور ساخت و او گفت: «از بندگان تو سهم معیّنی خواهم گرفت. ﴿118﴾

ص: 441

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَولُهُ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً يَعنِي إِبْلِيسَ حَيْثُ قَالَ وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّينَّهُمْ﴾. (1)

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مِنْ بَنِي آدَمَ تِسْعَةُ وَ تِسْعُونَ فِي النَّارِ وَ وَاحِدُ فِي الْجَنَّةِ. وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى مِنْ كُلِّ أَلْفٍ وَاحِدٌ لِلَّهِ وَ سَائِرُهُمْ لِلنَّارِ وَ لِإِبْلِيسَ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّينَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ - خُسْراناً مُبيناً﴾ ﴿119﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿هَذَا شَيْءُ قَدْ كَانَ مُشْرِكُو الْعَرَبِ يَفْعَلُونَهُ يَجْدَعُونَ آذَانَ الْأَنْعَامِ﴾. (3)

2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّه وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ قَالَ دينُ اللهِ﴾. (4)

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿سَأَلُوا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنْ مُتَشَابِهِ الْخَلْقِ فَقَالَ هُوَ عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ وَ رابِعُ فَمِنْهِ ... خَلْقُ التَّغْيِيرِ فَقَوْلُهُ تَعَالَى وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ﴾. (5)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَنْ يُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ قَالَ أَمْرَ اللَّهِ بِمَا أَمَرَ بِهِ﴾. (6)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ يَخْضَعْ لِلَّهِ وَ لَمْ يَرِقَ قَلْبُهُ وَ لَا يَكْتَسِي حُزْناً وَ وَجَلًا فِي سِرِّهِ فَقَدِ اسْتَهَانَ بِعَظِيمِ شَأْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ خَسِرَ خُسْرَاناً مُبِينًا﴾. (7)

* قوله تعالى: ﴿يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُوراً﴾ ﴿120﴾

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿كَانَ إِبْلِيسُ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّى وَ أَوَّلَ مَنْ حَدَا قَالَ لَمَّا أَكَلَ آدَمُ علیه السلام مِنَ الشَّجَرَةِ تَغَنَّى قَالَ فَلَمَّا أَهْبِطَ حَدَا بِهِ فَلَمَّا اسْتَقَرَّ عَلَى الْأَرْضِ نَاحَ فَأَذْكَرَهُ مَا فِي الْجَنَّةِ فَقَالَ

ص: 442


1- تفسیر القمی، ج1، ص152/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج9، ص76/ تفسیر بحر العرفان، ج5، ص379
3- بحار الأنوار، ج9، ص77/ تفسير البرهان
4- تفسیر العیاشی، ج1، ص276/ بحار الأنوار، ج60، ص219/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج90، ص16
6- بحار الأنوار، ج60، ص219/ تفسير العياشي، ج1، ص276/ تفسير البرهان
7- بحار الأنوار، ج82، ص43

1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- لَاتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا؛ منظور، ابلیس است که می گوید: وَ لأُضِلَّنَّهُمْ وَ لأُمَنَيَنَّهُمْ.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- نودونه درصد فرزندان آدم اهل جهنّم و یک درصد بهشتی هستند. در روایت دیگری است که از هر هزار نفر یکی مال خداست و بقیّه سهم شیطان و اهل آتش اند.

* و آن ها را گمراه می کنم؛ و به آرزوها سرگرم می سازم؛ و به آنان دستور می دهم که [اعمال خرافی انجام دهند، و] گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینش [پاک] خدایی را تغییر دهند؛ [و فطرت توحید را به شرک بیالایند]. و هرکس، شیطان را به جای خدا ولیّ خود برگزیند، زیان آشکاری کرده است. ﴿119﴾

1- امام صادق علیه السلام- مشرکان عرب این کار را می کردند. آن ها گوش های چهارپایان را می بریدند.

2- امام باقر علیه اللسام- جابر نقل می کند: امام باقر علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ﴾ فرمود: «منظور، تغییر دین خداست».

3- امام علی علیه السلام- از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره ی اموری که شبیه خلق کردن هستند، سؤال شد. فرمود: «سه گونه اند: ... یک نوع آن نیز خلق تغییر است به این معنی که خداوند فرمود: ﴿وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللهِ﴾.

4- امام صادق علیه السلام- یونس از یکی از یارانش از امام صادق علیه السلام روایت کرده که ایشان درباره ی آيه: ﴿وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيَّرُنَّ خَلْقَ الله وَ مَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللهِ فَقَدْ خَسِرَ - خُسْرَ - انًا مُّبِينًا﴾. فرمود: «منظور از تغییر خلقت خَدا، تغییر امر خداست با امری که [شیطان] صادر می کند».

5- امام صادق علیه السلام- هر کس قرآن بخواند و نسبت به خدا خاضع نباشد و قلبش رقّت پیدا نکند و در سرّ ضمیر گرفتار اندوه و بیم نشود، عظمت شأن خدای متعال را سبک شمرده است زیان آشکاری کرده است.

* شیطان به آن ها وعده ها [ی دروغین] می دهد؛ و به آرزوها، سرگرم می سازد؛ در حالی که جز فریب و نیرنگ، به آن ها وعده نمی دهد.﴿120﴾

1- پیامبر صلی الله علیه و آله- جابر از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: «ابلیس اوّلین کسی بود که نوحه سر داد و اوّلین کسی بود که آواز سر داد و اوّلین کسی بود که حدی خوانی کرد». گفت: «هنگامی که آدم علیه السلام از میوه آن درخت خورد ابلیس آواز سر داد. گفت: «و هنگامی که آدم به زمین فرود آمد حدی خوانی کرد و هنگامی که بر روی زمین استقرار یافت نوحه سر داد و آن چه را که در بهشت بود به یاد او آورد». آدم گفت: «خدایا این همان است که بین من و او دشمنی قرار داده ای و من وقتی که در بهشت بودم در برابر او قدرت نداشتم و اگر مرا یاری نکنی در برابر او توان ندارم». خداوند فرمود: «هر گناه را یکی و هر نیکی را ده برابر تا هفتصد برابر حساب می کنم». گفت: «خدایا! افزون کن»، گفت: «هر کدام از فرزندان تو که متولّد شد با او یک یا دو فرشته می گذارم که از او محافظت کنند». آدم گفت: «خدایا!

ص: 443

آدَمُ علیه السلام رَبِّ هَذَا الَّذِي جَعَلْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الْعَدَاوَةَ لَمْ أَقْوَ عَلَيْهِ وَ أَنَا فِي الْجَنَّةِ وَ إِنْ لَمْ تُعِنِّي عَلَيْهِ لَمْ أَقْوَ عَلَيْهِ فَقَالَ اللَّهُ السَّيِّئَةُ بِالسَّيِّئَة وَ الْحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا إِلَى سَبْعِ مِائَةٍ قَالَ رَبِّ زِدْنِي قَالَ لَا يُولَدُ لَكَ وَلَدٌ إِلَّا جَعَلْتُ مَعَهُ مَلَكاً أَوْ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ قَالَ رَبِّ زِدْنِي قَالَ التَّوْبَةُ مَفْرُوضَةُ فِي الْجَسَدِ مَا دَامَ فِيهَا الرُّوحُ قَالَ رَبِّ زِدْنِي قَالَ أَغْفِرُ الذُّنُوبَ وَ لَا أَبَالِي قَالَ حَسْبِي قَالَ فَقَالَ إِبْلِيسُ رَبِّ هَذَا الَّذِي كَرَمْتَ عَلَيَّ وَ فَضَّلْتَهُ وَ إِنْ لَمْ تَفَضَّلْ عَلَى لَمْ أَقْوَ عَلَيْهِ قَالَ لَا يُولَدُ لَهُ وَلَدٌ إِلَّا وُلِدَ

لَكَ وَلَدَانِ قَالَ رَبِّ زِدْنِي قَالَ تَجْرِي مِنْهُ مَجْرَى الدَّمِ فِي الْعُرُوقِ قَالَ رَبِّ زِدْنِي قَالَ تَتَّخِذُ أَنْتَ وَ ذُرِّيَّتُكَ فِي صُدُورِهِمْ مَسَاكِنَ قَالَ رَبِّ زِدْنِي قَالَ تَعِدُهُمْ وَ تُمَنِّيهِمْ وَ مَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُوراً﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ صَعِدَ إِبْلِيسُ جَبَلًا بِمَكَّةَ يُقَالُ لَهُ ثَوْرُ فَصَرَخَ بِأعْلَى صَوْتِهِ بِعَفَارِيتِهِ فَاجْتَمَعُوا إِلَيْهِ فَقَالُوا يَا سَيِّدَنَا لِمَ دَعَوْتَنَا قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فَمَنْ لَهَا فَقَامَ عِفْرِيتُ مِنَ الشَّيَاطِينِ فَقَالَ أَنَا لَهَا بكَذَا وَ كَذَا قَالَ لَسْتَ لَهَا فَقَامَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَقَالَ لَسْتَ لَهَا فَقَالَ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسُ أَنَا لَهَا قَالَ بِمَا ذَا قَالَ أَعِدُهُمْ وَ أَمَنِّيهِمْ حَتَّى يُوَاقِعُوا الْخَطِيئَةَ فَإِذَا وَاقَعُوا الْخَطِيئَةَ أَنْسَيْتُهُمْ الِاسْتِغْفَارَ فَقَالَ أنْتَ لَهَا فَوَكَّلَهُ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحيصاً﴾ ﴿121﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِيَّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام نَحْنُ وَ اللَّهِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ بطَاعَتِهِمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيَأْخُذْ هُنَا وَ مَنْ شَاءَ فَلْيَأْخُذْ هُنَا وَ لَا يَجِدُونَ عَنَّا وَ اللَّهِ مَحِيصاً ثُمَّ قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ السَّبِيلَ الَّذِي أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِاتِّبَاعِهِ وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمُ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ الَّذِينَ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللهِ قِيلا﴾ ﴿122﴾

* قوله تعالى: ﴿لَيْسَ بِأَمانِيَّكُمْ وَ لا أَمانِيَّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً﴾ ﴿123﴾

ص: 444


1- بحار الأنوار، ج11، ص212/ تفسیر العیاشی، ج1، ص276/ تفسير البرهان
2- الأمالي للصدوق، ص465
3- بحار الأنوار، ج24، ص14

افزون کن»، خداوند فرمود: «توبه را نیز مادامی که روح در بدن است مفروض می گردانم». گفت: «خدایا افزون کن»، گفت: «گناهان را می بخشم و توجّهی نمی کنم». آدم گفت: «همین برای من کافیست». آنگاه ابلیس گفت: «خدایا این (آدم) کسی است که او را تکریم کرده و بر من برتری بخشیدی و اگر بر من از فضل و بخششت روا نداری نمی توانم بر او چیره شوم». فرمود: «به ازای هر فرزند او تو صاحب دو فرزند می شوی». ابلیس گفت: «خدایا افزون کن گفت: مانند جاری شدن خون در رگ ها در او جاری می شوی. ابلیس گفت: خدایا افزون کن»، خداوند فرمود: «تو و ذریه تو در دل آن ها خانه هایی بر می گیرید». ابلیس گفت: «خدایا افزون کن»، خداوند فرمود: «تو به آن ها وعده می دهی و آن ها را در آرزوها می افکنی و شیطان جز فریب به آن ها وعده نمی دهد».

2- امام صادق علیه السلام- چون این آیه نازل شد؛ ﴿وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِم، ابلیس از کوهی در مکّه به نام نور بالا رفت و با فریادی بلند همه عفریت هایش را دور خود جمع کرد. گفتند: «ای سرور ما برای چه ما را دعوت کردی»؟ گفت: «این آیه نازل شده است، کیست به رویارویی با آن بپردازد»؟ عفریتی برخاست و گفت: «من با چنین و چنان»، گفت: «تو برای آن نیستی»، دیگری برخاست و مانند آن را گفت، و همان را شنید، وسواس خنّاس گفت: «این کار من است»، گفت: «با چه»؟ گفت: «به آن ها نوید دهم و به آرزو اندازم تا گناه کنند و چون مرتکب گناه شدند استغفار را از یادشان ببرم»، گفت: «تو برای این کار مناسب هستی». و تا قیامت او را بر آن گماشت.

* آن ها (پیروان شیطان) جایگاهشان جهنّم است؛ و هیچ راه فراری از آن ندارند. ﴿121﴾

1- امام صادق علیه السلام- علیّ بن رئاب گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «به خدا قسم ماییم که خداوند مردم را به اطاعت ما ملتزم نموده هر کس می خواهد از هر طرف برود هیچ راه فراری از آن ندارند. به خدا قسم ما همان راهی هستیم که باید از آن پیروی کنید، به خدا سوگند! ما صراط مستقیم هستیم».

* و کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی آنان را در باغ های بهشتی وارد می کنیم که نهرها از پای درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند بود. خداوند وعده ی حقّی داده است و کیست که در گفتار و وعده هایش، از خدا راستگوتر باشد؟! ﴿122﴾

* [پاداش های الهی] به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست؛ هر کس عمل بدی انجام دهد، مطابق آن کیفر داده می شود؛ و کسی را جز خدا، ولیّ و یاور خود نخواهد یافت. ﴿123﴾

ص: 445

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ لَيْسَ بِأَمانِيَكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ فَقَالَ رَجُلٌ لِرَسُولِ صلی الله علیه و آله يَا رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله جَاءَتْ قَاصِمَةُ الظَّهْرِ فَقَالَ صلی الله علیه و آله كَلَّا أَمَا تَحْزَنُ أَمَا تَمْرَضُ أَمَا يُصِيبُكَ اللَّأْوَاءُ وَ الْهُمُومُ قَالَ بَلَى قَالَ فَذَلِكَ مِمَّا يُجْزَى بِهِ﴾. (1)

2- الباقر علیه السلام- ﴿لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا أَشَدَّهَا مِنْ آيَةٍ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله أَمَا تَبْتَلُونَ فِي أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ ذَرَارِيكُمْ قَالُوا: بَلَى، قَالَ: هَذَا مِمَّا يَكْتُبُ اللَّهُ لَكُمْ بِهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو بِهِ السَّيِّئَاتِ﴾. (2)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَن الرِّضَا علیه السلام عَنْ أَبِيهِ علیه السلام قَالَ: أَنَّ إِسْمَاعِيلَ قَالَ لِلصَّادِقِ علیه السلام يَا أَبَنَاهُ مَا تَقُولُ فِي الْمُذْنِبِ مِنَّا وَ مِنْ غَيْرِنَا فَقَالَ علیه السلام لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَ لَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ﴾. (3)

4- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ يَعْنِي لَيْسَ مَا تَتَمَنَّوْنَ أَنْتُمْ وَ لَا أَهْلُ الْكِتَابِ أَىْ أَنْ لَا تُعَذَّبُوا بِأَفْعَالِكُمْ﴾. (4)

6- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ ... الْمُرَادُ بِهِ الشِّرْكُ﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لَا يُظْلَمُونَ نَقِيراً﴾ ﴿124﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿هِيَ النُّقْطَةُ الَّتِي فِي النَّوَاة﴾. (6)

* قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ للهِ وَ هُوَ مُحْسِنُ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إبراهيمَ حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبراهيمَ خَليلاً﴾ ﴿126﴾

* قوله تعالى: ﴿وَ للهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مِحِيطًا﴾ ﴿126﴾

باب 1: ﴿وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ اللهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ﴾

اشاره

1-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَنَّهُ صلی الله علیه و آله سُئِلَ عَنِ الْإِحْسَانِ فَقَالَ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ﴾. (7)

ص: 446


1- بحار الأنوار، ج78، ص192/ کنز الفوائد، ج1، ص379/ مستدرک الوسائل، ج2، ص60
2- تفسير العياشي، ج1، ص277/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج46، ص175/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص234/ تفسیر نور الثقلين/ متشابه القرآن، ج1، ص118
4- بحار الأنوار، ج9، ص194/ تفسیر القمی، ج1، ص152/ تفسير البرهان
5- متشابه القرآن، ج2، ص85
6- بحار الأنوار، ج9، ص194/ تفسير البرهان
7- بحار الأنوار، ج67، ص219

1- امام صادق علیه السلام- چون این آیه: ﴿لَيْسَ بِأَمانِيَكُمْ وَ لا أَمانِيَّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ﴾ فرود آمد، مردی به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: «آیه ای کمر شکنی نازل شده است». فرمود: «نه هرگز. آیا تو بیمار نمی شوی؟ آیا دچار گرفتاری و اندوه نمی گردی»؟ گفت: «چرا». فرمود: «خدا این ها را جزای آن کارها قرار داده».

2- امام باقر علیه السلام- زمانی که آیه: ﴿مَن يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ﴾ نازل شد، یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: «چه آیه ی شدید اللحن و قاطعی است»! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «آیا در اموال و جان ها و اولادتان آزمایش نمی شوید و دچار بلا نمی شوید»؟ گفتند: «آری». گفت: «این از اموری است که خداوند برای آن حسناتی می نویسد و با آن سیّئات را پاک می کند».

3- امام صادق علیه السلام- امام رضا علیه السلام از پدرش روایت می کند: اسماعیل به [پدرش] امام صادق علیه السلام عرض کرد: «بابا درباره ی گناهکاری که از خانواده ی ما باشد یا از غیر خانواده ی ما چه می فرمایید»؟ امام این آیه را خواند: ﴿لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ﴾.

4- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿لَيْسَ بِأَمانِيَكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ﴾ یعنی این آرزوی شما و اهل کت--اب که در برابر کردارتان عذاب نشوید، به حقیقت نخواهد پیوست.

6- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ﴾؛ منظور از آن عمل، شرک به خدا است.

* و کسانی که کار شایسته ای انجام دهند، خواه مرد باشند یا زن، در حالی که ایمان داشته باشند، چنین کسانی داخل بهشت می شوند؛ و کم ترین ستمی به آن ها نخواهد شد. ﴿124﴾

1- علی بن إبراهيم رحمة الله- نقير، نقطه ای است که بر پشت هسته ی خرماست.

* دین و آیین چه کسی بهتر از آن کس است که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و از آیین ابراهیم که ایمانی خالص و پاک داشت پیروی کند؟! و خدا ابراهیم را به دوستی انتخاب کرد. ﴿125﴾

* آن چه در آسمان ها و زمین است، از آن خداست؛ و خداوند به هر چیزی احاطه دارد. ﴿125﴾

بخش 1: دین و آیین چه کسی بهتر از آن کس است که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد.

1-1- پیامبر صلی الله علیه و آله از پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی احسان سؤال شد ایشان فرمود: «این است که خدا را به گونه ای عبادت نمایی که گویا او را می بینی و اگر تو او را با چشم ظاهر نمی بینی قطعاً او تو را می بیند».

ص: 447

باب 2: ﴿وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً﴾

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿أَنَّهُ مَا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِهِ فِي نَوْمِهِ مِنْ ذَبْحِ وَلَدِهِ إِسْمَاعِيلَ أَبِي الْعَرَبِ فَأَتَمَّهَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام وَ عَزَمَ عَلَيْهَا وَ سَلَّمَ لِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَلَمَّا عَزَمَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ثَوَاباً لَهُ لِمَا صَدَّقَ وَ عَمِلَ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْحَنِيفِيَّةَ وَ هِيَ الطَّهَارَةُ وَ هِيَ عَشَرَةُ أَشْيَاءَ خَمْسَةُ مِنْهَا فِي الرَّأْسِ وَ خَمْسَةُ مِنْهَا فِي الْبَدَنِ فَأَمَّا الَّتِي فِي الرَّأْسِ فَأَخُذُ الشَّارِبِ وَ إِعْفَاءُ اللِّحَى وَ طَمُّ الشَّعْرِ وَ السَّوَاكَ وَ الْخِلَالُ وَ أَمَّا الَّتِي فِي الْبَدَنِ فَخَلْقُ الشَّعْرِ مِنَ الْبَدَنِ وَ الْخِتَانُ وَ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ وَ الْغُسْلُ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ الطُّهُورُ بِالْمَاءِ فَهَذِهِ الْحَنِيفِيَّةُ الطَّاهِرَةُ الَّتِي جَاءَ بِهَا إِبْرَاهِيمُ علیه السلام فَلَمْ تُنْسَخْ وَ لَا تُنْسَخُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا﴾. (1)

2-2- الرّضا علیه السلام- ﴿وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً فَهِيَ عَشَرَةُ سُنَنٍ خَمْسَةُ فِي الرَّأْسِ وَ خَمْسَةٌ فِي الْجَسَدِ فَأَمَّا الَّتِي فِي الرَّأْسِ فَالْفَرْقُ وَ الْمَضْمَضَةَ وَ الِاسْتِنْشَاقُ وَ قَصُّ الشَّارِبِ وَ السِّوَاكُ﴾. (2)

باب 3: ﴿وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً﴾

اشاره

1-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿يَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِنْ شِئْتَ نَبَاتُكَ بِأَمْرِ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ الرَّحْمَنِ علیه السلام كَانَ لِبَاسُهُ الصُّوفَ وَ طَعَامُهُ الشَّعِيرِ يُبْغِضُ مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ يُصَغِّرُ مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ يُزْهِدُ مَا أَزْهَدَ اللَّهُ وَ قَدْ أَثْنَى اللَّهُ عَلَيْهِ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ فَقَالَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلا﴾. (3)

2-3- الرّضا علیه السلام- ﴿الْحَنِيفِيَّةُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِنَبِيِّيهِ صلی الله علیه و آله وَ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا فَهِيَ عَشْرُ سُنَن: خَمْسُ فِي الرَّأْسِ وَ خَمْسُ فِي الْجَسَدِ فَأَمَّا الَّتِي فِي الرَّأْسِ فَالْفِرَاقُ وَ الْمَضْمَضَةُ وَ الِاسْتِنْشَاقُ وَ قَصُّ الشَّارِبِ وَ السَّوَاكُ وَ أَمَّا الَّتِي فِي الْجَسَدِ فَنَتَّفُ الْإِبْطِ وَ تَقْلِيمُ الْأَظافِيرِ وَ حَلْقُ الْعَانَةِ وَ الِاسْتِنْجَاءُ وَ الْخِتَانُ﴾. (4)

3-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلُ اللَّهِ علیه السلام فَإِنَّمَا هُوَ مُشْتَقُّ مِنَ الْخَلَّةِ أَوِ الْخُلَّةِ فَأَمَّا الْخَلَّةُ فَإِنَّمَا مَعْنَاهَا الْفَقْرُ وَ الْفَاقَةُ وَ قَدْ كَانَ خَلِيلًا إِلَي رَبِّهِ فَقِيراً وَ إِلَيْهِ مُنْقَطِعاً وَ عَنْ غَيْرِهِ مُتَعَفِّفاً مُعْرِضاً مُسْتَغْنِياً وَ ذَلِكَ لَمَّا أُرِيدَ قَدْفَهُ فِي النَّارِ فَرْمِيَ بِهِ فِي الْمَنْجَنِيقِ فَبَعَثَ اللَّهُ تَعَالَى

ص: 448


1- بحار الأنوار، ج12، ص56/ وسائل الشيعة، ج2، ص117/ تفسیر القمی، ج1، ص58/ تفسير البرهان
2- مستدرک الوسائل، ج1، ص362/ بحار الأنوار، ج73، ص67
3- بحار الأنوار، ج74، ص97/ مكارم الأخلاق، ص448
4- فقه الرضا العلا، ص65

بخش 2: و از آیین ابراهیم که ایمانی خالص و پاک داشت پیروی کند؟!

1-2- امام صادق علیه السلام- وقتی خداوند پدر اعراب، ابراهیم خلیل علیه السلام را با خوابی که نشانش داد آزمود که خوابش دستور ذبح پسرش اسماعیل علیه السلام بود و ابراهیم علیه السلام نیز خوب از عهده ی آن برآمد و آن را به اتمام رساند و قصد انجام آن را کرد و در برابر امر خدا تسلیم شد، وقتی تصمیم به انجام آن کار گرفت خداوند به عنوان پاداش راستگویی و کار خوب او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!. (بقره/124) سپس احکام دین حنیف را بر او نازل کرد که احکام دین پاکیزه بود و شامل پنج حکم در سر و پنج حکم در بدن بود. احکام مربوط به سر؛ کوتاه کردن سبیل و گذاشتن ریش و شانه کردن مو و مسواک زدن و خلال کردن و احکامی که مربوط به بدن بود؛ تراشیدن موی [زائد] بدن و ختنه کردن و کوتاه کردن ناخن و غسل جنابت و طهارت کردن با آب است. این احکام دین پاکیزه ی حنیف است که ابراهیم علیه السلام آن را آورده و از بین نرفته و تا قیامت نیز از بین نمی رود و این معنای این کلام است که فرمود: ﴿وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً﴾.

2-2- امام رضا علیه السلام- فرمود: ﴿وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً﴾ آيين ابراهيم علیه السلام، ده سنّت بود؛ پنج حکم در سر و پنج حکم در بدن؛ احکام سر، شامل شانه زدن و مضمضه کردن و استنشاق و کوتاه کردن سبیل و مسواک زدن است.

بخش 3: و خدا ابراهیم را به دوستی انتخاب کرد.

1-3- پیامبر صلی الله علیه و آله- ای ابن مسعود! اگر می خواهی تو را از منش ابراهیم خليل الرّحمن علیه السلام مطلع کنم بدان که لباس او از پشم بود و غذایش جو و از هر چیزی که خدا از آن بدش می آمد، متنفّر بود و هرچه را که خداوند بی ارزش می دانست، حقیر می دانست، از هر آن چه که خداوند از آن روی بر می گرداند، روی گردان بود و [به همین خاطر بود که] خداوند او را در کتابش چنین توصیف و تعریف کرد: ﴿اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلا﴾.

2-3- امام رضا علیه السلام- دین حنیفی که خداوند پیامبرش را موظّف به تبعیّت از آن کرده و فرمود: ﴿وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً﴾، ده سنّت است که پنج حکم در سر و پنج حکم در بدن بود. احکام سر، شامل شانه کردن و مضمضه کردن و استنشاق و کوتاه کردن سبیل و مسواک زدن است و پنج حکم در بدن، کندن موی زیر بغل و کوتاه کردن ناخن و تراشیدن عانه و استنجاء و ختنه کردن است».

3-3- پیامبر صلی الله علیه و آله- ابراهیم علیه السلام خلیل خداست، خلیل مشتق از خَلَّة و خُلّه است، امّا اوّلی معنایش فقر و نداری است و ابراهیم علیه السلام خلیل به معنای فقیر به رحمت پروردگارش بود و تنها دل به خدا بسته بود و از غیر او روی گردان و بی نیاز و خوددار بود و به همین دلیل وقتی که خواستند او را در آتش بیاندازند و با منجنیق وی را پرتاب کردند، خدای تعالی جبرئیل را به سویش فرستاد: و گفت: «بنده ام را دریاب»! جبرئیل شتابان او را در میان هوا گرفت و گفت «هرچه خواهی به من دستور فرما که خداوند تعالی مرا به یاری تو فرستاده است». گفت: «خدا مرا کافی است و بهترین کفیل و عهده دار است. من جز او

ص: 449

جَبْرَئِيلَ علیه السلام وَ قَالَ لَهُ أَدْرِكْ عَبْدِي فَجَاءَهُ فَلَقِيَهُ فِي الْهَوَاءِ فَقَالَ كَلِّفْنِي مَا بَدَا لَكَ فَقَدْ بَعَثَنِي اللَّهُ لنُصْرَتِكَ فَقَالَ بَلْ حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ إِنِّي لَا أَسْأَلُ غَيْرَهُ وَ لَا حَاجَةَ لِي إِلَّا إِلَيْهِ فَسَمَّاهُ خَلِيلَهُ أَيْ فَقِيرَهُ وَ وَ مُحْتَاجَهُ وَ الْمُنْقَطِعَ إِلَيْهِ عَمَّنْ سِوَاهُ وَ إِذَا جُعِلَ مَعْنَى ذَلِكَ مِنَ الْخُلَةِ وَ هُوَ أَنَّهُ قَدْ تَخَلَّلَ مَعَانِيَهُ وَ وَقَفَ عَلَى أَسْرَارٍ لَمْ يَقِفْ عَلَيْهَا غَيْرُهُ كَانَ مَعْنَاهُ الْعَالِمَ بِهِ وَ بِأَمُورِهِ وَ لَا يُوجِبُ ذَلِكَ تَشْبِيهَ اللَّهِ بِخَلْقِهِ أَلَا تَرَوْنَ أَنَّهُ إِذَا لَمْ يَنْقَطِعْ إِلَيْهِ لَمْ يَكُنْ خَلِيلَهُ وَ إِذَا لَمْ يَعْلَمْ بِأَسْرَارِهِ لَمْ يَكُنْ خَلِيلَهُ وَ إِنَّ مَنْ يَلِدُهُ الرَّجُلُ وَ إِنْ أَهَانَهُ وَ أَقْصَاهُ لَمْ يَخْرُجْ عَنْ أَنْ يَكُونَ وَلَدَهُ لِأَنَّ مَعْنَى الْوِلَادَةِ قَائِمُ﴾. (1)

4-3- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام هُوَ أَوَّلُ مَنْ حُوِّلَ لَهُ الرَّمْلُ دَقِيقَاً، وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قَصَدَ صَدِيقاً لَهُ بِمِصْرَ فِي قَرْضِ طَعَامٍ، فَلَمْ يَجِدْهُ فِي مَنْزِلِهِ فَكَرِهَ أَنْ يَرْجِعَ بِالْحِمَارِ خَالِياً فَمَلَا جِرَابَهُ رَمْلًا، فَلَمَّا دَخَلَ مَنْزِلَهُ خَلَّى بَيْنَ الْحِمَارِ وَ بَيْنَ سَارَةَ، اسْتِحْيَاءً مِنْهَا وَ دَخَلَ الْبَيْتَ وَ نَامَ، فَفَتَحَتْ سَارَةُ عَنْ دَقِيقٍ أَجْوَدَ مَا يَكُونُ، فَخَبَرَتْ وَ قَدَّمَتْ إِلَيْهِ طَعَاماً طَيِّباً، فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام مِنْ أَيْنَ لَكِ هَذَا قَالَتْ مِنَ الدَّقِيقِ الَّذِي حَمَلْتَهُ مِنْ عِنْدَ خَلِيلِكَ الْمِصْرِىِّ، فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام أَمَا إِنَّهُ خَلِيلِي وَ لَيْسَ بِمِصْرِيٍّ، فَلِذَلِكَ أُعْطِيَ الْخَلَّةَ فَشَكَرَ اللَّهَ وَ حَمِدَهُ وَ أَكَلَ﴾. (2)

5-3- الرّضا علیه السلام- ﴿إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا لِأَنَّهُ لَمْ يَرْدَّ أَحَداً وَ لَمْ يَسْأَلُ أَحَداً قَطُّ غَيْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ﴾. (3)

6-3- العسكرى علیه السلام- ﴿إِنَّمَا اتَّخَذَ اللهُ عَزَّوَجَلَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا لِكَثْرَةِ صَلَاتِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَهْلِ بَيْتِهِ علیهم السلام﴾. (4)

3-7- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِمَ اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا؟ قَالَ لِكَثْرَةِ سُجُودِهِ عَلَى الْأَرْضِ﴾. (5)

8-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَا اتَّخَذَ اللهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا إِلَّا لِإِطْعَامِهِ الطَّعَامَ وَ صَلَاتِهِ بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامُ﴾. (6)

ص: 450


1- بحار الأنوار، ج9، ص260/ تفسير البرهان
2- تفسیر القمی، ج1، ص152/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج12، ص4/ تفسير البرهان
4- علل الشرائع، ج1، ص34/ تفسير البرهان
5- علل الشرائع، ج1، ص34/ تفسير البرهان
6- علل الشرائع، ج1، ص35/ تفسير البرهان

نمی طلبم و به غیر او نیازی ندارم»، و خداوند او را خلیل خود نامید؛ یعنی فقیر به وی و نیازمند به او و دل بریده از غیر او. اگر خلیل را از دوّمی مشتق بدانیم به این معناست که وی به حقیقت معانی الهی رخنه کرده و بر اسراری دست یافته که هیچ انسانی جز او درک نکرده و بنابراین شناسنده خدا و امور خدایی است و هیچ یک از این دو معنی مستوجب تشبیه خداوند به خلقش نیست، آیا این گونه نیست که اگر وی دل بریده از غیر به وی نبود، خلیل حق نمی شد و اگر شناسنده ی اسرار الهی نبود، خلیل حق نمی بود. کسی را که انسان به دنیا می آورد، حتی اگر به وی اهانت کند و دورش نماید، از این حقیقت که فرزند وی است، خارج نمی گردد و معنای ولادت و زایش، هنوز پابرجاست»؟

4-3- امام صادق علیه السلام- ابراهيم علیه السلام، اوّلین کسی است که شن برای او به آرد بدل گشت و داستان این بود که وی به سوی دوست خود در مصر رفت تا از وی طعامی قرض کند و او را در خانه نیافت، و خوش نداشت که الاغ خود را بدون بار بازگرداند و کیسه اش را از شن پر کرد و زمانی که به خانه رسید، از شرمساری خر را پیش ساره رها کرد و خود دور شد و به درون اتاق رفت و خوابید و ساره بهترین آردها را درون کیسه یافت و با آن نان پخت و غذایی نیک برای ابراهيم علیه السلام فراهم نمود. ابراهیم علیه السلام گفت: «این غذا را از کجا آورده ای»؟ گفت: «از همان آردی که از دوست مصری ات گرفتی و آوردی». ابراهیم علیه السلام گفت: «هان! او دوست من است و البتّه مصری نیست». از این رو بود که به ابراهیم «خُلّه» یعنی دوستی عطا شد و او خدا را شکر کرد و ستود و غذا را خورد.

5-3- امام رضا علیه السلام- ﴿إِنَّمَا اتَّخَذَ اللهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا﴾ خداوند عزّوجلّ ابراهیم علیه السلام را خلیل خود خواند، چرا که وی هیچ کس را نراند و از هیچ کس جز خدای سبحان خواهشی نکرد.

6-3- امام عسکری علیه السلام- ﴿إِنَّمَا اتَّخَذَ اللهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا﴾ خداى تعالی ابراهیم علیه السلام را خلیل خ--ود نگرفت، مگر به جهت کثرت صلوات وی بر محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بيت او علیهم السلام.

7-3- امام صادق علیه السلام- ابن ابی عمیر از کسی که برایش حدیث کرده نقل می کند: به امام صادق علیه السلام گفتم: «چرا خداوند عزّوجلّ ابراهیم علیه السلام را خلیل و دوست خود قرار داد»؟ فرمود: «به خاطر سجده ی فراوانش بر زمین».

8-3- پیامبر صلی الله علیه و آله- و خدا ابراهیم را به دوستی انتخاب کرد؛ به خاطر آن که بسیار اطعام می کرد و شب هنگام که مردمان خواب بودند، او نماز می خواند.

ص: 451

9-3- الصّادق علیه السلام- ﴿لَمَّا جَاءَ الْمُرْسَلُونَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ علیه السلام جَاءَهُمْ بِالْعِجْلَ فَقَالَ كُلُوا فَقَالُوا لَا نَأْكُلُ حَتَّى تُخْبَرَنَا مَا ثَمَنْهُ فَقَالَ إِذَا أَكَلْتُمْ فَقُولُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ إِذَا فَرَغْتُمْ فَقُولُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَ فَالْتَفَتَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام إِلَى أَصْحَابِهِ وَ كَانُوا أَرْبَعَةً وَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام رَئِيسُهُمْ فَقَالَ حَقٌّ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ هَذَا خَلِيلًا﴾. (1)

10-3- الصّادق علیه السلام- ﴿لَمَّا اتَّخَذَ اللهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا أَتَاهُ بشَارَةِ الْخُلَّة مَلَكُ الْمَوْتِ فِي صُورَةِ شَابٍ أَبْيَضَ عَلَيْهِ ثَوْبَانِ أَبْيَضَانِ يَقْطُرُ رَأْسُهُ مَاءً وَ دُهْنا فَدَخَلَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام الدَّارَ فَاسْتَقْبَلَهُ خَارِجَاً مِنَ الدَّارِ وَ كَانَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام رَجُلًا غَيُوراً وَ كَانَ إِذَا خَرَجَ فِي حَاجَةٍ أَغْلَقَ بَابَهُ وَ أَخَذَ مِفْتَاحَهُ فَخَرَجَ ذَاتَ يَوْمٍ فِي حَاجَةٍ وَ أَغْلَقَ بَابَهُ ثُمَّ رَجَعَ فَفَتَحَ بَابَهُ فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ قَائِمٍ كَأَحْسَنِ مَا يَكُونُ مِنَ الرِّجَالِ فَأَخَذَتْهُ الْغَيْرَةُ وَ قَالَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ مَا أَدْخَلَكَ دَارِي؟ فَقَالَ رَبُّهَا أَدْخَلَنِيهَا فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام رَبُّهَا أَحَقُّ بِهَا مِنِّى فَمَنْ أَنْتَ؟ قَالَ أَنَا مَلَكَ الْمَوْتِ قَالَ فَفَزِعَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام وَ قَالَ جئْتَنِي لِتَسْلُبَنِي رُوحِي؟ فَقَالَ لَا وَ لَكِن اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَبْداً خَلِيلًا فَجِئْتُ بِشَارَتِهِ فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام فَمَنْ هَذَا الْعَبْدُ لَعَلِّى أَخْدُمُهُ حَتَّى أَمُوتَ؟ قَالَ أَنْتَ هُوَ قَالَ فَدَخَلَ عَلَى سَارَةَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَنِي خَلِيلاً﴾. (2)

11-3- الصّادق علیه السلام- ﴿إنْ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام كَانَ أَبَا أَصْيَافٍ فَكَانَ إِذَا لَمْ يَكُونُوا عِنْدَهُ خَرَجَ يَطْلُبُهُمْ وَ أَغْلَقَ بَابَهُ وَ أَخَذَ الْمَفَاتِيحَ يَطْلُبُ الْأَضْيَافَ وَ إِنَّهُ رَجَعَ إِلَى دَارِهِ فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ أَوْ شِبْهِ رَجُلٍ فِي الدَّارِ فَقَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ بِإِذْنِ مَنْ دَخَلْتَ هَذِهِ الدَّارَ قَالَ دَخَلْتُهَا بِإِذْنِ رَبِّهَا يُرَدِّدُ ذَلِكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَعَرَفَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام أَنَّهُ جَبْرَئِيلُ علیه السلام فَحَمِدَ اللَّهَ ثُمَّ قَالَ أَرْسَلَنِي رَبُّكَ إِلَى عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِهِ يَتَّخِذْهُ خَلِيلًا قَالَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام فَأَعْلِمْنِي مَنْ هُوَ أَخْدُمُهُ حَتَّى أَمُوتَ قَالَ فَأَنْتَ هُوَ قَالَ وَ مِمَّ ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّكَ لَمْ تَسْأَلْ أَحَداً شَيْئاً قَطُّ وَ لَمْ تُسْأَلْ شَيْئًا قَطُّ فَقُلْتَ لَا﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُل اللهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ فِي يَتَامَى النِّساءِ اللاَّتي لا تُؤْتُو نَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَ

ص: 452


1- علل الشرائع، ج1، ص35
2- علل الشرائع، ج1، ص35
3- الكافي، ج4، ص40

9-3- امام صادق علیه السلام وقتی فرستاده های خدا نزد ابراهیم علیه السلام آمدند، گوساله ای بریان برایشان آورد و گفت: «بخورید». گفتند: «نمی خوریم تا بهای آن را به ما بگویی». گفت: «بهای آن این است که وقتی از آن می خورید بگویید بسم الله؛ و وقتی سیر شدید بگویید الحَمدُ للهِ». جبرئیل به یاران خود که چهار نفر بودند و او سرورشان بود، رو کرد و گفت: «سزاوار است که خدا او را دوست خود سازد».

10-3- امام صادق علیه السلام- زمانی که خداوند ابراهیم علیه السلام را به خلیلی گرفت، ملک الموت در صورت جوانی سفیدروی که دو لباس سپید داشت و [موی] سرش آمیخته به آب و روغن بود، بشارت دوستی را آورد، و ابراهیم علیه السلام وارد خانه شد و عزرائیل در حالی که از خانه بیرون می رفت از وی استقبال کرد. ابراهیم رحمة الله مردی بسیار غیرتمند بود و چون از خانه بیرون می رفت در را می بست و کلیدش را هم با خود می برد. روزی به دنبال حاجتی بیرون رفت و در را قفل کرد و چون بازگشت و در را گشود، مردی با آراسته ترین هیئت مردان در برابرش ایستاده بود و ابراهیم علیه السلام وی را گرفت. و گفت: «ای بنده ی خدا! چگونه وارد خانه ی من شدی»؟ گفت: «خدای این خانه مرا بدان وارد ساخت». ابراهیم علیه السلام گفت: «خدای خانه سزاوارتر از من به آن است. تو که هستی»؟ گفت: «من عزرائیل هستم». و ابراهیم علیه السلام هراسید و گفت: آمده ای جانم را بگیری»؟ گفت: «نه، بلکه خداوند بنده ای را به دوستی خود گرفته و من برای او بشارت آورده ام». ابراهیم علیه السلام گفت: «کیست این بنده ی بزرگوار، تا من تا زمان مرگم خادمش باشم»؟ گفت: «خود تو». و ابراهیم علیه السلام نزد ساره رفت و گفت: «خداوند مرا خلیل خود قرار داده است»!

11-3- امام صادق علیه السلام- ابراهيم علیه السلام پدر همه ی مهمان نوازها بود، هر وقت که مهمان نداشت از خانه بیرون می رفت و در خانه را می بست و کلیدهایش را بر می داشت و دنبال مهمان دارها می رفت، شبی وقتی به خانه بازگشت، ناگهان مرد یا شبیه مردی را در خانه دید، فرمود: «ای بنده ی خدا، به اجازه چه کسی وارد این خانه شدی»؟ گفت: «به اجازه ی صاحبخانه»، سه بار این سؤال را کرد و همین جواب را شنید. ابراهیم علیه السلام مطلب را فهمید و پروردگارش را حمد نمود، مهمان گفت: «پروردگارت مرا به سوی بنده ای از بندگانش که او را دوست خود می داند، فرستاده»، ابراهيم علیه السلام گفت: «آن خلیل را به من بشناسان تا قبل از مرگم خدمتش کنم». گفت: «آن خلیل خودت هستی». فرمود: «به چه دلیل»؟ گفت: «زیرا تو هرگز از کسی چیزی نخواسته ای، و چیزی از تو خواسته نشده که جواب رد بدهی».

* از تو درباره ی [حکم و حقوق] زنان سؤال می کنند؛ بگو «خداوند درباره ی آنان به شما پاسخ می دهد و آن چه در قرآن درباره ی زنان یتیمی که حقوقشان را به آن ها نمی دهید و می خواهید با آن ها ازدواج کنید، و نیز آن چه درباره ی کودکان صغیر و ناتوان

ص: 453

الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا﴾ ﴿127﴾

1- على بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ قَالَ إِنَّ أَهْلَ الْجَاهِلِيَّةِ كَانُوا لَا يُوَرِّثُونَ الصَّبِيَّ الصَّغِيرَ وَ لَا الْجَارِيَةَ مِنْ مِيرَاثِ آبَائِهِمْ شَيْئاً وَ كَانُوا لَا يُعْطُونَ الْمِيرَاثَ إِلَّا لِمَنْ يُقَاتِلُ وَ كَانُوا يَرَوْنَ ذَلِكَ فِي دِينِهِمْ حَسَناً فَلَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ فَرَائِضَ الْمَوَارِيثِ وَجَدُوا مِنْ ذَلِكَ وَجْداً شَدِيداً فَقَالُوا انْطَلِقُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَنَذْكُرُ لَهُ ذَلِكَ لَعَلَّهُ يَدَعُهُ أَوْ يُغَيِّرُهُ فَأَتَوْهُ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله لِلْجَارِيَة نِصْفُ مَا تَرَكَ أَبُوهَا وَ أَخُوهَا وَ يُعْطَى الصَّبِيُّ الصَّغِيرُ الْمِيرَاثَ وَ لَيْسَ وَاحِدٌ مِنْهُمَا يَرْكَبُ الْفَرَسَ وَ لَا يَحُوزُ الْغَنِيمَةَ وَ لَا يُقَاتِلُ الْعَدُوَّ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِذَلِكَ أُمِرْتُ﴾. (1)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿أمَّا قَوْلُهُ: وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ، قَالَ: نَزَلَتْ مَعَ قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ ما يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّساءِ اللاَّتي لا تُؤْتُو نَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ، فَنِصْفَ الْآيَة فِي أَوَّلِ السُّورَةِ وَ نِصْفُهَا عَلَى رَأْسِهِ الْمِائَة وَ عِشْرِينَ آيَةً، وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ كَانُوا لَا يَسْتَحِلُّونَ أَنْ يَتَزَوَّجُوا يَتِيمَةً قَدْ رَبَّوْهَا فَسَأَلُوا الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله عَنْ ذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ إِلَى قَوْلِهِ مَثْنَى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ﴾. (2)

3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قَالَ كَانَ نَبِيُّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سُئِلَ عَنِ النِّسَاءِ مَا لَهُنَّ مِنَ الْمِيرَاثِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ الرُّبْعَ وَ الثُّمْنَ﴾. (3)

4- الباقر علیه السلام- ﴿مَا كُتِبَ لَهُنَّ أَيْ مِنَ الْمِيرَاثِ﴾. (4)

5- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿أَنَّهُمْ كَانُوا يُفْسِدُونَ مَالَ الْيَتِيمِ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ أَنْ يُصْلِحُوا أَمْوَالَهُمْ﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أَحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً﴾ ﴿128﴾

ص: 454


1- وسائل الشيعة، ج26، ص304/ تفسیر القمی، ج1، ص154/ تفسير البرهان
2- تفسير القمي، ج1، ص130/ تفسير البرهان
3- وسائل الشيعة، ج26، ص196/ تفسیر القمی، ج1، ص153/ تفسير البرهان
4- تفسير البرهان
5- تفسير البرهان

برای شما بیان شده است، [بخشی از سفارش های خدا در این زمینه است؛ و به شما سفارش می کند که] با یتیمان به عدالت رفتار کنید. و هر کار نیکی انجام می دهید، خداوند از آن آگاه است [و به شما پاداش شایسته می دهد]». ﴿127﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ﴾ اهل جاهلیّت، به کودک کوچک ارث نمی دادند و به دختر نیز از پدرش هیچ ارثی نمی دادند و میراث را تنها به کسانی می دادند که جنگ می کردند و این را در دیانت خود نیک می دانستند و زمانی که خداوند واجبات ارث را نازل نمود، از این امر بسیار خشمگین شدند و گفتند: «نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برویم و در این رابطه سخن گوییم؛ شاید آن را رها کند یا تغییر دهد». ایشان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! دختر نصف ماترک پدرش و برادرش را به ارث می برد و کودک خردسال نیز ارث می برد؛ حال آن که هیچ یک بر اسب سوار نمی شود و غنیمت به دست نمی آورد و با دشمن نمی جنگد»!؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «به همین مطلب، امر شده ام».

2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- آیه ی شریفه: ﴿وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاع﴾؛ به همراه این آیه نازل شده: ﴿وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاء الَّلاتِي لاَ تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ﴾، ﴿وَ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعٍ﴾؛ نیمی از آیه در اوّل سوره است و نیم دیگر آن بعد از صدوبیست آیه، و این بدین دلیل است که اعراب حلال نمی دانستند که با دخترک یتیمی ازدواج کنند که خود، وی را بزرگ کرده اند و از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی این قضیّه پرسیدند و خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاء ... مَثْنَى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاع﴾.

3- امام باقر علیه السلام- در روایت ابوجارود آمده است: امام باقر علیه السلام درباره ی آيه: ﴿وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاء﴾ فرمود: «از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی میزان ارثی که زنان می برند، پرسیدند و خداوند یک چهارم و یک هشتم را نازل کرد».

4- امام باقر علیه السلام- ﴿ما كُتِبَ لَهُنَّ﴾ یعنی از میراث.

5- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- ایشان در مال یتیم فساد می کردند [و آن را به ناحق می خوردند] و خداوند ایشان را امر کرد تا اموال آنان را به اصلاح آورند.

* و اگر زنی، از سرکشی و ناسازگاری یا بی اعتنایی شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم به گونه ای صلح کنند [و از پاره ای از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نمایند]. و صلح بهتر است؛ اگرچه [بسیاری از] مردم [طبق هوای نفسشان، در این گونه موارد] بخل می ورزند. و گذشت ندارند و اگر نیکی [و گذشت] کنید و پرهیزگاری پیشه سازید، خداوند به آن چه انجام می دهید، آگاه است [و پاداش شایسته به شما خواهد داد]. ﴿128﴾

ص: 455

1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعراضاً فَقَالَ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ فَهُمَّ بِطَلَاقِهَا قَالَتْ لَهُ أَمْسِكْنِي وَ أَدَعَ لَكَ بَعْضَ مَا عَلَيْكَ وَ أَحَلَّلَكَ مِنْ يَوْمِي وَ لَيْلَتِي حَلَّ لَهُ ذَلِكَ وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَقَالَ هِيَ الْمَرْأَةُ تَكُونُ عِنْدَ الرَّجُلِ فَيَكْرَهُهَا فَيَقُولُ لَهَا إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَطَلِّقَكَ فَتَقُولُ لَهُ لَا تَفْعَلْ إِنِّي أَكْرَهُ أَنْ تُشْمَتَ بِي وَ لَكِنِ انْظُرْ فِي لَيْلَتِي فَاصْنَعْ بِهَا مَا شِئْتَ وَ مَا كَانَ سِوَى ذَلِكَ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ لَكَ وَ دَعْنِي عَلَى حَالَتِي فَهُوَ قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ هُوَ هَذَا الصُّلْحُ﴾. (2)

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ عَلىٍّ علیه السلام: أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً ... فَقَالَ عَنْ مِثْل هَذَا فَاسْأَلُوا ذَلِكَ الرَّجُلُ يَكُونُ لَهُ امْرَأَتَانِ فَيَعْجِزُ عَنْ إِحْدَاهُمَا أَوْ تَكُونُ ذَمِيمَةً فَيَمِيلُ مِنْهَا وَ يُرِيدُ طَلَاقَهَا وَ تَكْرَهُ ذَلِكَ فَتَصَالِحُهُ عَلَى أَنْ يَأْتِيَهَا وَقْتاً بَعْدَ وَقْتٍ أَوْ عَلَى أَنْ تَدَعَ حَظَّهَا مِنْ ذَلِكَ﴾. (3)

4- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ قَالَ: أَحْضِرَتِ الشُّحَّ فَمِنْهَا مَا اخْتَارَتْهُ وَ مِنْهَا مَا لَمْ تَخْ ترْهُ﴾. (4)

5- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً عَلَى أَنْ يَأْتِيَهَا مَتَى شَاءَ كُلَّ شَهْرٍ أَوْ كُلَ جُمُعَةٍ وَ عَلَى أَنْ لَا يُنْفِقَ عَلَيْهَا إِلَّا شَيْئاً مَعْلُوماً اتَّفَقَا عَلَيْهِ قَالَ الشَّرْطُ بَاطِلُ وَ لَهَا مِنَ النَّفَقَةِ وَ الْقِسْمَة مَا لِلنِّسَاءِ وَ النِّكَاحُ جَائِزٌ فَإِنْ شَاءَ أَمْسَكَهَا عَلَى الْوَاجِبِ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَهَا وَ إِنْ رَضِيَتْ هِيَ بَعْدَ ذَلِكَ مَا شَرَطَ عَلَيْهَا وَ كَرِهَتِ الطَّلَاقَ فَالْأَمْرُ إِلَيْهَا إِذَا صَالَحَتْهُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعراضاً فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُمَا صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ هَذَا إِذَا كَرِهَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ وَ أَرَادَ أَنْ يُطَلَّقَهَا وَ كَرِهَتْ هِيَ الطَّلَاقَ وَ صَالَحَتْهُ عَلَى تَرْكِ

ص: 456


1- الکافی، ج6، ص145/ وسائل الشيعة، ج21، ص350/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج101، ص52/ تفسير العياشي، ج1، ص278/ الکافی، ج6، ص145/ تهذيب الأحكام، ج8، ص103/ من لا يحضره الفقیه، ج3، ص520
2- الکافی، ج6، ص145/ تهذيب الأحكام، ج8، ص103/ بحار الأنوار، ج101، ص52/ تفسير العياشي، ج1، ص279/ وسائل الشيعة، ج21، ص349/ تفسير البرهان
3- مستدرک الوسائل، ج15، ص102/ دعائم الإسلام، ج2، ص253
4- تفسير البرهان

1- امام کاظم علیه السلام- علی بن حمزه گوید: از امام کاظم علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعراضاً﴾ پرسیدم و ایشان فرمود: «اگر این گونه باشد و مرد بخواهد زن را طلاق دهد، زن به شوهر بگوید، نگاهم دار و برخی از آن چه [از مهریه و نفقه]، بر عهده ی توست به تو می بخشم و روز و شبم را که باید با من باشی به تو می بخشم، این کار برای شوهر حلال است و [در این جریان] گناهی بر آن دو نیست».

2- امام صادق علیه السلام- حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضًا﴾ پرسیدم. و ایشان فرمود: «درباره ی زنی است که نزد شوهرش است که او را دوست نمی دارد و به زنش می گوید: «می خواهم طلاقت دهم» و زن به او می گوید: «چنین نکن، من دوست ندارم که به من شماتت کنند و در عوض به شبم [و همخوابی با من] نظر کن و هرگونه خواهی با آن عمل نما و هرچیز غیر از آن بود، از آن تو باشد، ولی همین شرایط را برای من حفظ کن». و این قول خدای تعالی است: ﴿فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَ إِن تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾ و این است معنی صلح.

3- امام علی علیه السلام- از امام در مورد آیه: ﴿وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إعراضاً﴾ سؤال شد. امام فرمود: «[سؤال خوبی است] این گونه سؤالاتی بپرسید. مردی دو همسر دارد و از یکی از آن ها متنفّر شده یا از او بدش می آید، لذا از او منصرف شده و می خواهد طلاقش دهد امّا آن زن از این کار خوشش نمی آید پس با هم صلح می کنند به این طریق که [او را طلاق ندهد ولی می تواند] دیر به دیر به او سر بزند و همچنین حق دارد که حظ و بهره اش را از زن دیگرش ببرد».

4- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ أُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ﴾؛ حرص و خساست در جان آن زنان حاضر می شود، و برخی از زنان، آن را اختیار می کنند و برخی دیگر از آن روی می گردانند».

5- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام پرسیده شد «اگر کسی با زنی ازدواج کند به این نحو که هر وقت خواست پیش او برود؛ چه ماهی یک بار، چه هفته ای یک بار و جز مالی معلوم چیز دیگری به او نفقه ندهد و هر دو این مطلب را بپذیرند حکم چیست»؟ فرمود: «باطل است. به آن زن از سهم و نفقه همان قدر که به دیگر زنان می رسد باید برسد. ازدواج آنان جایز است؛ امّا یا باید او را بر همین حکم واجبی که گفتم نگه دارد یا طلاقش دهد. و اگر بعد از این کار، زن راضی شد که بر اساس شروط پیشین عمل کند و طلاق نگیرد، این شرط از گردن او می رود و اختیار با اوست اگر با هم مصالحه کنند که خداوند فرموده: ﴿إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً﴾ و صلح خیر البتّه این حکم مربوط به زمانی است که مرد از زن خوشش نیاید و قصد طلاق دادن بکند و این زن باشد که از طلاق کراهت دارد و با مرد

ص: 457

حَظَّهَا مِنَ الْقِسْمَةِ لَهَا أَوْ مِنَ النَّفَقَةِ عَلَيْهَا أَوْ عَلَى بَعْضِ ذَلِكَ وَ اتَّفَقَا عَلَى مَا اصْطَلَحَا عَلَيْهِ مِنْ ذَلِكَ فَالصُّلْحُ جَائِزُ﴾. (1)

6- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿خَشِيَتْ سَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ أَنْ يُطَلِّقَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَتْ لَا تُطَلِّقْنِي وَ أَجْلِسْنِي مَعَ نِسَائِكَ وَ لَا تَقْسِمْ لِي فَنَزَلَتْ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوراً أَوْ إِعْرَاضاً﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُوراً رَحِيماً﴾ ﴿129﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَن قَالَ: سَأَلَ ابْنُ أَبِي الْعَوْجَاءِ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ فَقَالَ لَهُ أَلَيْسَ اللَّهُ حَكِيماً قَالَ بَلَى وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَلَيْسَ هَذَا فَرْضاً قَالَ بَلَى قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ أَيُّ حَكِيمٍ يَتَكَلَّمْ بِهَذَا فَلَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ جَوَابُ فَرَحَلَ إِلَى الْمَدِينَةِ إِلَى أبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، فَقَالَ إِنَّ ابْنَ أَبِي الْعَوْجَاءِ سَأَلَنِي عَنْ مَسْأَلَةٍ لَمْ يَكُنْ عِنْدِي فِيهَا شَيْءٌ قَالَ وَ مَا هِيَ قَالَ فَأَخْبَرَهُ بِالْقِصَّةِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللهِ علیه السلام أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً يَعْنِي فِي النَّفَقَة وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ يَعْنِي فِي الْمَوَدَّةِ﴾ (3)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿لَمَّا سَأَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ أَبَا جَعْفَرٍ الأَحْوَلَ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً وَ قَالَ تَعَالَى فِي آخِرِ السُّورَةِ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْميْلِ فَبَيْنَ الْقَوْلَيْنِ فَرْقُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْأَحْوَلُ فَلَمْ يَكُنْ فِي ذَلِكَ عِنْدِي جَوَابُ فَقَدِمْتُ الْمَدِينَةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَسَأَلْتُهُ عَنِ الْآيَتَيْنِ فَقَالَ أَمَّا قَوْلُهُ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً فَإِنَّمَا عنَی فِی

ص: 458


1- مستدرک الوسائل، ج15، ص86/ دعائم الإسلام، ج2، ص228/ تفسير البرهان
2- فقه القرآن، ج2، ص191
3- الكافي، ج5، ص362/ تهذيب الأحكام، ج7، ص420/ بحار الأنوار، ج47، ص225/ تفسير البرهان/ وسائل الشيعة، ج21، ص345/ مستدرک الوسائل، ج15، ص103/ تفسير العياشي، ج1، ص279/ تفسير البرهان

مصالحه کرده باشد که در عوض بهره ی او را از مهریه یا تمام نفقه یا بخشی از آن را ندهد و بر این مصالحه خود اتّفاق نظر داشته باشند که در این صورت، این مصالحه جایز است».

6- ابن عبّاس رحمة الله- سوده بنت زمعه از این که رسول خدا صلی الله علیه و آله او را طلاق دهد، می ترسید لذا به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: «مرا طلاق نده و بگذار با همسران دیگرت باشم و [نمی خواهد] برای من قسمت جداگانه ای در نظر بگیری». پس این آیه نازل شد: ﴿وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً﴾.

* شما هرگز نمی توانید [از نظر محبّت قلبی] در میان زنان خود، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید؛ ولی تمایل خود را به کلّی متوجّه یک طرف نسازید که دیگری را به صورت زنی بلا تکلیف در آورید. و اگر راه صلاح و پرهیزگاری پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. ﴿129﴾

1- امام صادق علیه السلام- نوح بن شعیب نقل می کند: ابن ابی العوجاء از هشام بن حکم سؤال کرد و گفت: «آیا خدا حکیم نیست»؟ گفت: «آری و او احکم الحاکمین است». گفت: «پس درباره ی این آیه ﴿فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاع فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً﴾؛ مرا آگاه نما. آیا این یک فرض و وجوب [در اثر امر] نیست»؟ گفت: «آری»! گفت: «پس بگو که این آیه چه می گوید: ﴿وَ لَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاء وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمْیلِ فَتَذَرُوهَا كَالُمُعَلَّقَةِ﴾ کدام حکیمی این گونه سخن می گوید»؟ هشام پاسخی نداشت و به مدینه نزد امام صادق علیه السلام سفر کرد و حضرت به وی فرمود: «ای هشام! نه وقت حج است و نه وقت عمره»!؟ گفت: «آری فدایت شوم، امر مهمی رخ داد. ابن ابی العوجاء از من سؤالی کرد که چیزی برای پاسخ نداشتم». فرمود: «چیست این مساله»؟ گفت که ماجرا را تعریف کردم و امام صادق علیه السلام فرمود: «درباره ی آیه ی ﴿فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً﴾؛ منظور، عدالت در نفقه است و امّا درباره ی آیه ی ﴿وَ لَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمْیلِ فَتَذَرُوهَا كَالمُعلَّقَةِ﴾، منظور عدالت ورزیدن در محبت است».

2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- یکی از زندیق ها از اباجعفر احول [که از یاران امام صادق علیه السلام بود] پرسید: «درباره ی آيه: ﴿فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاع فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً﴾؛ توضیحی بده و چرا در آخر سوره آمده که ﴿وَ لَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُواْ كُلَّ الْمْيلِ فَتَذَرُوهَا كَالمُعلَّقَةِ﴾. چرا بین دو قول، فرق هست»؟ ابوجعفر احول گوید: «من در توضیح این سؤال جوابی نداشتم؛ پس به مدینه آمدم و نزد امام صادق علیه السلام رفتم و از دو آیه سؤال کردم. ایشان فرمود: «درباره ی کلام الهی؛ ﴿فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاع فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً﴾؛ منظور، عدالت در نفقه است و امّا درباره ی آیه ی دیگر ﴿وَ لَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَ

ص: 459

النَّفَقَةِ وَ قَوْلُهُ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى فِي الْمَوَدَّةِ فَإِنَّهُ لَا يَقْدِرُ أَحَدٌ أَنْ يَعْدِلَ بَيْنَ امْرَأَتَيْنِ فِي الْمَوَدَّةِ﴾. (1)

3- الباقر علیه السلام- ﴿فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ أَي فَتَذَرُوا الَّتِي لَا تَمِيلُونَ إِلَيْ هَا كَالَّتِي هِيَ لَا ذَاتُ زَوْجٍ وَ لَا أَيِّمُ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللهُ كُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ كَانَ اللهُ واسِعاً حَكِيماً﴾ ﴿130﴾

1- الرّضا علیه السلام- ﴿إنْ خَطَبَ إِلَيْكَ رَجُلٌ رَضِيتَ دِينَهُ وَ خُلُقَهُ فَزَوِّجْهُ وَ لَا يَمْنَعْكَ فَقْرُهُ وَ فَاقَتُهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَ قَالَ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللهُ واسِعٌ عَلِيمٌ﴾ (3)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَشَكَا إِلَيْهِ الْحَاجَةَ فَأَمَرَهُ بِالتَّزْوِيجِ قَالَ فَاشْتَدَّتْ بِهِ الْحَاجَةُ فَأَتَى أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ لَهُ اشْتَدَّتْ بِيَ الْحَاجَةُ فَقَالَ فَفَارِقْ ثُمَّ أَتَاهُ فَسَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ أَثْرَيْتُ وَ حَسْنَ حَالِي فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّي أَمَرْتُكَ بِأَمْرَيْنِ أَمَرَ اللَّهُ بِهِمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ أَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ إِلَى قَوْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَ قَالَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ كُلَّا مِنْ سَعَتِهِ﴾. (4)

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَقَفْتْ عَلَى كِتَابِ فِيهِ خُطَبُ لِمَوْلَانَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام ... ذَكَرَ فِي الْكِتَابِ الْمُشَارِ إِلَيْه خُطْبَةً لِأَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام تُسَمَّى الْمَخْرُونَ قال علیه السلام ... يُفَرَّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ بِخُرُوجِ دَابَّةِ الْأَرْضِ ... وَ يَسِيرُ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ بِرَايَةِ الْهُدَى وَ السَّيْفِ ذِي الْفَقَارِ وَ الْمِخْصَرَةِ حَتَّى يَنْزِلَ أَرْضَ الْهِجْرَةِ مَرَّتَيْنِ وَ هِيَ الْكُوفَةُ فَيَهْدِمُ مَسْجِدَهَا وَ يَيْنِيهِ عَلَى بَنَائِهِ الْأَوَّلِ وَ يَهْدِمُ مَا دُونَهُ مِنْ دورِ الجَبَابِرَة وَ يَسِيرُ إِلَى الْبَصْرَةِ حَتَّى يُشْرِفَ عَلَى بَحْرِهَا وَ مَعَهُ التَّابُوتُ وَ عَصَا مُوسَى علیه السلام فَيَعْزِمُ عَلَيْهِ فَيَزْفَرُ فِي الْبَصْرَة زَفْرَةً فَتَصِيرُ بَحراً لُجِّيّاً لَا يَبْقَى فِيهَا غَيْرُ مَسْجِدِهَا كَجُوجُوِ السَّفِينَةِ عَلَى ظَهْرِ الْمَاءِ ثُمَّ يَسِيرُ إِلَى حَرُورَاءَ حَتَّى يُحْرِقَهَا وَ يَسِيرَ مِنْ بَابِ بَنِي أَسَدٍ حَتَّى يَزْفِرَ زَفْرَةً فِي ثَقِيفٍ وَ هُمْ زَرْعُ فِرْعَوْنَ ثُمَّ يَسِيرُ إِلَى مِصْرَ فَيَصْعَدُ مِنْبَرَهُ فَيَخْطُبُ النَّاسَ فَتَسْتَبْشِرُ الْأَرْضِ بِالْعَدْلِ

ص: 460


1- بحار الأنوار، ج10، ص202/ تفسير القمى، ج1، ص155/ المناقب، ج4، ص250/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- مستدرک الوسائل، ج14، ص188/ فقه الرضا علیه السلام، ص235
4- الکافی، ج5، ص331/ وسائل الشيعة، ج20، ص44/ تفسير البرهان

لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُواْ كُلَّ الْمُيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالمُعلَّقَةِ﴾ منظور، عدالت ورزیدن در محبّت است، چرا که هیچ مردی نمی تواند در محبّت ورزیدن به دو زن عدالت را رعایت کند».

3- امام باقر علیه السلام- ﴿فَتَذَرُوهَا كَالمُعلَّقَةِ﴾؛ یعنی تا آن زن را که به وی میلی ندارید همچون زنی که نه شوهر دارد و نه بیوه است رها کنید.

* و اگر [راهی برای اصلاح در میان خود نیابند، و] از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آن ها را با گشایش و فضل خویش، بی نیاز می کند؛ و خداوند، دارای فضل و احسان گسترده، و حکیم است. ﴿130﴾

1- امام رضا علیه السلام- اگر مردی برای خواستگاری پیش تو آمد که از دین و اخلاق او راضی بودی او را به خاطر فقرش رد نکن که خداوند فرموده: ﴿وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ﴾ و فرموده: اگر بینوا باشند خدا به کرم خود توانگرشان خواهد ساخت، که خدا گشایش دهنده و داناست. (نور/32).

2- امام صادق علیه السلام- عاصم بن حمید گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم که مردی نزد وی آمد و از نیازمندی اش شکایت نمود و امام وی را فرمود تا ازدواج کند. [و او ازدواج کرد امّا] روزگار بر آن مرد سخت تر گرفت و وی نزد امام آمد و وقتی حضرت از حالش پرسید، گفت: «که نیازمندتر شده ام». امام فرمود: «جدا شو» و مرد از همسرش جدا گشت. مرد، بار دیگر آمد و امام از احوالش پرسید». و وی گفت: «ثروتمند شدم و اوضاعم خوب است». حضرت فرمود: «تو را به دو امری امر نمودم که خداوند به آن ها امر کرده است. حق تعالی می فرماید: عَزب هایتان را و غلامان و کنیزان خود را که شایسته باشند همسر دهید. اگر بینوا باشند خدا به کرم خود توانگرشان خواهد ساخت، که خدا گشایش دهنده و داناست. (نور/32). و نیز می فرماید: ﴿وَ إِن يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلاً مِّن سَعَتِهِ﴾».

3- امام علی علیه السلام- امام علی علیه السلام در خطبه ای که به نام مخزون معروف است [در وصف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف] فرمود: «با خروج دابة الارض، بین حق و باطل تمییز داده می شود... و صدّیق اکبر با پرچم هدایت و شمشیر ذوالفقار و چیزی شبیه تازیانه حرکت می کند تا این که دو مرتبه به سرزمین هجرت که همان کوفه است، فرود می آید. پس مسجد آن را ویران نموده و آن را بر بنای نخستینش می سازد، و خانه های ستمگران را که پایین مسجد است ویران می کند و به بصره می رود تا مشرف بر دریای آن شود و همراه او تابوت و عصای موسی است. پس تصمیم بر فتح بصره می گیرد و نفس خود را با درنگی خارج می سازد تا این که بصره دریایی ژرف می شود و جز مسجد آن که مانند سینه کشتی بر پشت آب باقی می ماند، چیزی در آن نمی ماند. سپس به «حرورا» می رود تا آن جا را به آتش بکشد، و از باب بنی سقیف می رود تا نفس خود را با درنگی در بین قبیله ثقیف که کشت فرعون هستند، خارج سازد. سپس به مصر می رود و از منبر آن بالا می رود و برای مردم خطبه می خواند و زمین را به عدالت بشارت می دهد. و آسمان باران خود، درختان میوه های خود و زمین گیاهان خود را بیرون می دهند، و زمین برای اهلش زینت می شود و حیوانات وحشی ایمنی می یابند، تا جایی که

ص: 461

وَ تُعْطِي السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ الشَّجَرُ ثَمَرَهَا وَ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ تَتَزَيَّنُ لِأَهْلِهَا وَ تَأْمَنُ الْوُحُوشُ حَتَّى تَرْتَعِيَ فِي طُرُقِ الْأَرْضِ كَأَنْعَامِهِمْ وَ يُقْذَفَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ الْعِلْمُ فَلَا يَحْتَاجُ مُؤْمِنُ إِلَى مَا عِنْدَ أَخِيهِ مِنْ عِلْمٍ فَيَوْمَئِذٍ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ يُغْنِ اللهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَ تُخْرِجُ لَهُمُ الْأَرْضُ كُنُوزَهَا وَ يَقُولُ الْقَائِمُ كُلُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ للهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ للهِ مَا فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَميداً﴾ ﴿131﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ قَدْ أَجْمَعَ اللَّهُ تَعَالَى مَا يَتَوَاصَى بِهِ الْمُتَوَاصُونَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فِي خَصْلَة وَاحِدَةٍ وَ هِيَ التَّقْوَى قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ فِيهِ جَمَاعُ كُلِّ عِبَادَةٍ صَالِحَةٍ وَصَلَ مَنْ وَصَلَ إِلَى الدَّرَجَاتِ الْعُلَى وَ الرُّتْبَةِ الْقُصْوَى وَ بِهِ عَاشَ مَنْ عَاشَ مَعَ اللَّهِ بِالْحَيَاةِ الطَّيِّبَةِ وَ الْأَنْسِ الدَّائِمِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾. (2)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿أَفْضَلُ الْوَصَايَا وَ َألْزَمُهَا أَنْ لَا تَنْسَى رَبَّكَ وَ أَنْ تَذكُرَهُ دَائِماً وَ لَا تَعْصِيَهُ وَ تَعْبُدَهُ قَاعِداً و قَائِماً وَ لَا تَغْتَرَّ بِنِعْمَتِهِ وَ اشْكُرْهُ أَبَداً وَ لَا تَخْرُجُ مِنْ تَحْتِ أَسْتَارِ رَحْمَتِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِهِ فَتَضِلَّ وَ تَقَعَ فِي مَيْدَانِ الْهَلَاكِ وَ إِنْ مَسَّكَ الْبَلَاءُ وَ الضَّرَّاء وَ أَحْرَقَتْكَ نِيرَانُ الْمِحَنِ. وَ اعْلَمْ أَنَّ بَلَايَاهُ مَحْشُوَّةُ بِكَرَامَاتِهِ الْأَبَدِيَّةِ وَ مِحَنَهُ مُورِثَةُ رِضَاهُ وَ قُرْبَهُ وَ لَوْ بَعْدَ حِينٍ فَيَا لَهَا مِنْ أَنْعُمٍ لِمَنْ عَلِمَ وَ وَفِّقَ لِذَلِكَ﴾. (3)

3- الباقر علیه السلام- ﴿أوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ التَّقْوَى وَصِيَّةُ اللَّهِ فِيكُمْ وَ فِي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ للهِ ما فِي السَّماواتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيداً﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿وَ للهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً﴾ ﴿132﴾

ص: 462


1- بحار الأنوار، ج53، ص85
2- بحار الأنوار، ج75، ص200/ مصباح الشريعة، ص162/ تفسير البرهان
3- مصباح الشريعة، ص162/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج3، ص422

مانند چارپایان اهلی در زمین می چرند، و علم در قلوب مؤمنان افکنده می شود و هیچ مومنی نیازمند مطالب علمی برادر مؤمن خویش نیست، و آن روز تأویل این آیه است که: ﴿يُغْنِ اللهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ يُغْنِ اللَّهُ كُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ﴾؛ و زمین گنج های خود را برایشان خارج می کند و قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید: از آن چه در گذشته پیش فرستادید بخورید! گوارا باد شما را. این ها پاداش اعمالی است که در ایّام گذشته به جای می آورده اید. (الحاقه/24)».

* آن چه در آسمان ها و آن چه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانی که پیش از شما، کتاب آسمانی به آن ها داده شده بود، و نیز به شما سفارش کردیم، که از [نافرمانی] خدا بپرهیزید. و اگر کافر شوید، [به خدا زیانی نمی رسد]؛ زیرا آن چه در آسمان ها و آن چه در زمین است برای خداست؛ و خداوند، بی نیاز و ستوده است. ﴿131﴾

1- امام صادق علیه السلام- و خداوند، تمام آن چه را که وصیّت کنندگان از اوّلین و آخرین انسان ها بدان توصیه می نمایند در یک صفت واحد جمع کرده است و آن تقوی است. خدای تعالی می فرماید: ﴿وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللهَ﴾ که در آن جمع تمام عبادت های صالحه است و افراد به واسطه ی آن به درجات عالی و رتبه های دست نیافتنی رسیده اند و به واسطه ی آن، در زندگی نیکو به سر برده و در انس همیشگی بوده اند. خدای تعالی فرماید: پرهیزگاران در باغ ها و کنار جویبارانند. در جایگاهی پسندیده، نزد فرمانروایی توانا. (قمر/55-54).

2- امام صادق علیه السلام- بهترین سفارش ها و پایدارترین آن ها این است که خدایت را فراموش نکنی و همیشه به یاد او باشی و وی را سرکشی نکنی و نشسته و ایستاده به عبادت وی مشغول باشی و به نعمت های وی مغرور نشوی و همواره زبان تو به شکر او گویا باشد و از سرسرای رحمت و عظمت و جلالش بیرون نشوی که گمراه گردی و در میدان هلاکت افتی؛ هر چند که بلا و دشواری به تو رسد و آتش محنت ها تو را بسوزاند. بدان که بلاهای خدایی همراه با کرامات ابدیست و دشواری هایش رضایت و قرب وی را برجای نهد، هر چند پس از مدّتی به وقوع رسد. برای آن که بداند و به آن توفیق یابد، چه بسیار نعمت هاست.

3- امام باقر علیه السلام- ای بندگان خدا! شما را به تقوی و پرهیز از خشم خدا توصیه می کنم. تقوی، همان توصیه الهی است که می فرماید: ﴿وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ للهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدا﴾.

* آن چه در آسمان ها و زمین است از آن خداست؛ و کافی است که خدا، حافظ و نگاهبان [شما] باشد. ﴿132﴾

ص: 463

* قوله تعالى: ﴿إِن يَشَأْ يُذْهِبُكُمْ أَيهَا النَّاسُ وَ يَأْتِ بِآخَرِينَ وَ كَانَ اللَّهُ عَلَى ذَالِكَ قَدِيرًا﴾ ﴿133﴾

* قوله تعالى: ﴿مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ وَ كانَ اللهُ سَمِيعَا بَصِيرًا﴾ ﴿134﴾

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للهِ وَ لَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾ ﴿135﴾

باب 1: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ الله وَ لَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ﴾

1-1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ السَّائِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: كَتَبَ إِلَيَّ فِي رِسَالَتِهِ: سَأَلْتَ عَنِ الشَّهَادَاتِ لَهُمْ فَأَقِمِ الشَّهَادَةَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِكَ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَإِنْ خِفْتَ عَلَى أَخِيكَ ضَيْماً فَلَا وَ ادْعُ إِلَى شَرَائِطِ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرَهُ بِمَعْرِفَتِنَا مَنْ رَجَوْتَ إِجَابَتَهُ﴾. (1)

2-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يَكُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ أَيْ بِالْعَدْلِ وَ لَوْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَوْ عَلَى وَالِدَيْهِمْ أَوْ عَلَى قَرَابَاتِهِمْ. قَالَ أَبُو عَبْدِالله علیه السلام إِنَّ عَلَى الْمُؤْمِنِ سَبْعَ حُقُوقِ، فَأَوْجَبْهَا أَنْ يَقُولَ الرَّجُلُ حَقًّا وَ إِنْ كَانَ عَلَى نَفْسِهِ أَوْ عَلَى وَالِدَيْهِ فَلَا يَمِيلُ لَهُمْ عَنِ الْحَقِ ثُمَّ قَالَ: فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا﴾. (2)

3-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿قُولُوا الْحَقَّ وَ لَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ﴾. (3)

باب 2: ﴿فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا يَعْنِي عَنِ الْحَقِّ﴾. (4)

ص: 464


1- بحار الأنوار، ج48، ص244/ تفسير البرهان
2- تفسیر القمی، ج1، ص155/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج30، ص414
4- تفسیر القمی، ج1، ص155/ تفسير البرهان

* ای مردم! اگر او بخواهد، شما را [از میان] می برد و افراد دیگری را [به جای شما] می آورد؛ و خداوند، بر این کار تواناست. ﴿133﴾

* کسانی که پاداش دنیوی بخواهند، [و از پاداش اخروی غافل باشند، در اشتباهند؛ زیرا] پاداش دنیا و آخرت نزد خداست؛ و خداوند، شنوا و بیناست. ﴿134﴾

* ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره و همیشه قیام به عدالت کنید. برای خدا گواهی دهید، اگرچه به زیان شما، یا پدر و مادر و نزدیکانتان بوده باشد! [چرا که] اگر او (کسی که گواهی شما به زیان اوست) غنی یا فقیر باشد، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوا و هوس پیروی نکنید؛ که منحرف خواهید شد. و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آن چه انجام می دهید، آگاه است. ﴿135﴾

بخش 1: ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره و همیشه قیام به عدالت کنید. برای خدا گواهی دهید، اگرچه به زیان شما، یا پدر و مادر و نزدیکانتان بوده باشد!

1-1- امام کاظم علیه السلام- علی بن سوید سائی نقل می کند: امام کاظم علیه السلام در نامه ای برای من مرقوم فرمود: «درباره ی شهادت دادن برای آنان سؤال کردی، پس به خاطر خدا شهادت بده گرچه به ضرر خود یا پدر و مادر یا خویشاوندانت باشد. امّا اگر احتمال زیانی برای برادر دینی خود دادی شهادت نده. کسی را که امیدواری دعوت ما را بپذیرد، به سوی ما فرا خوان».

2-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- خداوند، مردم را امر نمود که قیام کننده به قسط باشند یعنی به عدل، هر چند برضدّ خودشان یا والدینشان یا نزدیکانشان باشد. امام صادق علیه السلام می فرماید: «مؤمن بر مؤمن هفت حق دارد که واجب ترین آن ها این است که حقیقت را به وی گوید، هرچند به ضرر خودش یا والدینش باشد و نباید به خاطر آنان از حق گفتن، اعراض نماید و فرمود: ﴿فَلا تَتَّبعوا الهَوَى أَن تَعْدِلُوا﴾».

3-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- حق را بگویید حتّی اگر بر علیه شما یا والدینتان و نزدیکانتان باشد.

بخش 2: پس، از هوا نفس پیروی مکنید تا از شهادت حق عدول کنید. چه زبان بازی کنید یا از آن اعراض کنید، خدا به هرچه می کنید آگاه است.

1-2- امام صادق علیه السلام- ﴿وَ إِنْ تَلُوُوا أَوْ تُعْرِضُوا﴾ مقصود، روی گردانی از حق است.

ص: 465

2-2- الباقر علیه السلام- ﴿مَعْنَاهُ إِنْ تَلْوُوا أَنْ تُبَدِّلُوا الشَّهَادَةَ أَوْ تُعْرِضُوا أَيْ تَكْتُمُوهُ﴾. (1)

3-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿إِنْ تَلْوُوا أَنْ تَمْطُلُوا فِي أَدَاءِ الشَّهَادَةِ أَوْ تُعْرِضُوا عَنْ أَدَائِهَا﴾. (2)

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله علیه السلام فِي قَوْلِهِ فَسَتَعْلَمُونَ ... يَا مَعْشَرَ الْمُكَذِّبِينَ حَيْثُ أَنْبَاتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي فِي وَ لَايَةِ عَلِىٍّ علیه السلام وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ مَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ كَذَا أَنْزَلَتْ وَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَقَالَ إِنْ تَلْوُوا الْأَمْرَ وَ تُعْرِضُوا عَمَّا أُمِرْتُمْ بِهِ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً﴾. (3)

5-2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ إِنْ تَلْوُوا الْأَمْرَ أَوْ تُعْرِضُوا عَمَّا أُمِرْتُمْ بِهِ فِي وَ لَايَةِ عَلِىٍ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَ الْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً بَعِيداً﴾ ﴿136﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿قَدْ سَمَّاهُمُ اللَّهُ مُؤْمِنِينَ بِإِقْرَارِهِمْ وَ قَوْلُهُ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَقَدْ سَمَّاهُمُ اللَّهُ مُؤْمِنِينَ بِإِقْرَارِهِمْ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ صَدَقُوا﴾. (5)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ الْإِيمَانُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَى أَرْبَعَة أَوْجْهٍ فَمِنْهُ إِقْرَارُ بِاللِّسَانِ قَدْ سَمَّاهُ اللَّهُ إِيمَاناً وَ مِنْهُ تَصْدِيقُ بِالْقَلْبِ وَ مِنْهُ الْأَدَاءُ وَ مِنْهُ التأييد فَأَمَّا الْإِيمَانُ الَّذِي هُوَ إِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ قَدْ سَمَّاهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِيمَاناً وَ نَادَى أَهْلَهُ بِهِ فَقَوْلُهُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ الله لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً فَقَالَ الصَّادِقُ علیه السلام لَوْ أَنَّ هَذِهِ الْكَلِمَةَ قَالَهَا أَهْلُ الشَّرْقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ لَكَانُوا بِهَا خَارِجِينَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَكِنْ قَدْ سَمَّاهُمُ اللَّهُ مُؤْمِنِينَ بِإِقْرَارِهِمْ وَ قَوْلُهُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَقَدْ سَمَّاهُمْ مُؤْمِنِينَ بِإِقْرَارِ اللِّسَانِ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ صَدِّقُوا وَ أَمَّا الْإِيمَانُ الَّذِي هُوَ التَّصْدِيقُ

ص: 466


1- تفسير البرهان
2- تفسير بحر العرفان، ج5، ص412
3- الكافي، ج1، ص421/ بحار الأنوار، ج23، ص378
4- تأويل الآيات الظاهرة، ص148
5- تفسیر القمی، ج1، ص30/ تفسير البرهان

2-2- امام باقر علیه السلام- معنای ﴿إِن تَلُوُواْ﴾ دیگر گونه جلوه دادن شهادت است ﴿و أَوْ تُعرِضُوا﴾ به معن--ى پنهان کردن است.

3-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿إِن تَلُوُواْ﴾ یعنی اگر در ادای شهادت تاخیر کنید ﴿أَوْ تُعرِضُوا﴾ یا از ادای آن کلّا سر باز زنید.

4-2- امام صادق علیه السلام- ابو بصیر نقل می کند: امام صادق علیه السلام: در تفسیر آيه: ﴿فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلال مُبِینٍ﴾؛ و بزودی می دانید چه کسی در گمراهی آشکار است! (ملک/29). فرمود: «آیه [به ای--ن معناست که] ای گروهی که تکذیب کردید موقعی که امر پروردگار را در مورد ولایت علی و ائمّه علیهم السلام بعد از او به شما رساندم، خواهید فهمید چه کس در گمراهی آشکار است و در مورد آیه: ﴿إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا﴾ فرمود: «اگر جریان را تغییر دهید و از آن چه مأموریّت دارید برگردید؛ ﴿فَإِنَّ اللهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً﴾».

5-2- امام صادق علیه السلام- چه زبان بازی در امرم کنید و یا از آن چه که در مورد ولایت علی علیه السلام به شما امر کردم روی برگردانید، بدانید که خداوند به کارهایی که انجام می دهید آگاه است.

* ای کسانی که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش، و کتابی که بر او نازل کرده، و کتب آسمانی که پیش از آن فرستاده است، ایمان [واقعی] بیاورید. کسی که خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهی دوری افتاده است. ﴿136﴾

1- امام صادق علیه السلام- و در آیه ی دیگر می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ﴾ ابتدا آن ها را مؤمن نامیده به همان اقرار زبانی، و سپس می فرماید باور کنید و تأیید کنید.

2- علی بن ابراهیم رحمة الله- ایمان در کتاب خدا چهار معنی دارد، از جمله اقرار به زبان است، که خداوند آن را ایمان نامیده، و نوع دیگر آن به دل باور کردن و اداء و تأیید است. امّا ایمانی که اقرار زبانیست و خداوند تبارک و تعالی آن را ایمان نامیده و اهلش را بدان خوانده، این آیه است، ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلُ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً﴾؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر این کلمه را مردم شرق و غرب بگویند همه از ایمان بیرونند، ولی خدا به خاطر همان اقرار زبانی آن ها را مؤمن نامیده، و در آیه ی دیگر می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ﴾، ابتدا آن ها را به خاطر همان اقرار زبانی، مؤمن نامیده، و سپس می فرماید باور کنید. و امّا ایمانی که به معنای باور دل است، این آیه است ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ﴾ یعنی آن ها که باور کردند، و آیه ی دیگر: ما تا خدا را به آشکارا نبینیم به تو ایمان نمی آوریم.(بقره/55). یعنی تو را باور نمی کنیم، و

ص: 467

فَقَوْلُهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ كَانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ يَعْنِي صَدَّقُوا وَ قَوْلُهُ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ أَیْ لَا نُصَدِّقُکَ وَ قَوْلُهُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا أَيْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أَقَرُّوا صَدِّقُوا فَالْإِيمَانُ الْخَفِيُّ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ لِلتَّصْدِيقِ شُرُوطُ لَا يَتِمُّ التَّصْدِيقُ إِلَّا بِهَا﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً﴾ ﴿137﴾

* النُّزُولُ

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿نَزَلَتْ فِي الَّذِينَ آمَنُوا بِرَسُول اللَّهُ صلی الله علیه و آله إقْرَاراً لَا تَصْدِيقاً ثُمَّ كَفَرُوا لَمَّا كَتَبُوا الْكِتَابَ فِيمَا بَيْنَهُمْ أَنْ لَا يَرُدُّوا الْأَمْرَ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ أَبَداً، فَلَمَّا نَزَلَتِ الْوَ لَايَةُ وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمِيثَاقَ عَلَيْهِمْ لِأَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام آمَنُوا إِقْرَاراً لَا تَصْدِيقاً، فَلَمَّا مَضَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كَفَرُوا فَازْدَادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ﴾. (2)

2- الباقر علیه السلام- ﴿نَزَلَتْ فِي أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي سَرْحٍ الَّذِي بَعَثَهُ عُثْمَانُ إِلَى مِصْرَ﴾. (3)

باب 1: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً﴾

1-1- الباقرعلیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَمْرَ حَرَامٌ ثُمَّ شَرِبَهَا وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الزِّنَا حَرَامُ ثُمَّ زَنَى وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الزَّكَاةَ حَقٌّ وَ لَمْ يُؤَدِّهَا﴾. (4)

1-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام كَانَ لَا يَزِيدُ الْمُرْتَدَّ عَلَى تَرْكِهِ ثَلَاثًا يَسْتَتِيبُهُ فَإِذَا كَانَ الْيَوْمُ الرَّابِعُ قَتَلَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُسْتَتَابَ ثُمَّ يَقْرَأَ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ...﴾. (5)

باب 2: ﴿ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً﴾

اشاره

ص: 468


1- بحار الأنوار، ج65، ص273/ تفسیر القمی، ج1، ص31
2- بحار الأنوار، ج31، ص576/ تفسیر القمی، ج1، ص156
3- تفسير العياشي، ج1، ص280/ بحار الأنوار، ج30 ، ص219/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج70، ص360/ تفسير العياشي، ج1، ص281/ مستدرک الوسائل، ج7، ص26/ تفسير البرهان
5- مستدرک الوسائل، ج18، ص165/ دعائم الإسلام، ج2، ص479/ الجعفريات، ص128

آیه ی دیگر ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا﴾ یعنی ای کسانی که به زبان اقرار کردید، به دل باور کنید، پس ایمان پنهان، همان باور است و تصدیق شرایطی دارد که بدون آن ها ایمان صورت نمی گیرد، و آن شرایط را در این آیه گرد آورده است».

* کسانی که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، و باز هم ایمان آوردند، و دیگر بار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آن ها را نخواهد بخشید، و آن ها را به راه [راست] هدایت نخواهد کرد. ﴿137﴾

* سبب نزول

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- این آیه در مورد افرادی نازل شد که با زبان به محمّد صلی الله علیه و آله ایمان آورده و اقرار کردند امّا [در دلشان] آن را تأیید نکردند بعد آن زمانی که در بین خود پیمانی نوشتند که نگذارند هیچ گاه امر ولایت به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله برسد، کافر شدند امّا وقتی امر ولایت نازل شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله پیمان پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را از آنان گرفت، به زبان ایمان آوردند و به آن اقرار کردند امّا [در دل] آن را تأیید نکردند. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت کافر شدند و [کفرشان را آشکار کردند و] بر کفرشان افزودند؛ ﴿لَمْ يَكُن للهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ﴾.

امام باقرانه این آیه درباره ی عبدالله بن ابی سرح که عثمان وی را به مصر فرستاد، نازل

شده است.

بخش 1: کسانی که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، و باز هم ایمان آوردند، و دیگر بار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آن ها را نخواهد بخشید، و آن ها را به راه [راست] هدایت نخواهد کرد.

1-1- امام باقر علیه السلام- ابوبصیر گوید: شنیدم که [امام باقر علیه السلام] می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لاَ لِيَهْدِيَهُمْ سَبِیلاً﴾ اینان کسانی هستند که باور داشته باشند شراب حرام است ولی شراب بنوشند و باور داشته باشند که زنا حرام است ولی زنا کنند و کسانی که باور داشته باشند که زکات حق است ولی آن را نپردازند».

2-1- امام علی علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت می کند: امیرالمؤمنین علیه السلام از شخص مرتّد، سه بار پیاپی می خواست که توبه کند امّا اگر در مرتبه چهارم باز توبه نمی کرد او را می کشت. سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً﴾.

بخش 2: سپس بر کفر خود افزودند.

ص: 469

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿و ازْدادُوا كُفْراً حِينَ لَمْ يَبْقَ فِيهِ مِنَ الْإِيمَانِ شَيْءُ﴾. (1)

2-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَأَمَّا الرَّدُّ عَلَى مَنْ أَنْكَرَ زِيَادَةَ الْكُفْرِ فَمِنْ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي كِتَابِهِ إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ وَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كَافِرُونَ وَ قَوْلُهُ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً ... وَ غَيْرُ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿بَشِرِّ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾ ﴿138﴾

* قوله تعالى: ﴿الَّذينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً﴾ ﴿139﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿الَّذينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ للهِ جَمِيعاً، قَالَ نَزَلَتْ فِي بَنِي أُمَيَّةَ، حَيْثُ خَالَفُوهُمْ عَلَى أَنْ لَا يَرُدُّوا الْأَمْرَ فِي بَنِي هَاشِمٍ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ المُنافِقِينَ وَ الْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً﴾ ﴿140﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿ففَرَضَ عَلَى السَّمْعِ أَنْ يَتَنَزَّهَ عَنِ الِاسْتِمَاعِ إِلَى مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ أَنْ يُعْرِضَ عَمَّا لَا يَحِلُّ لَهُ مِمَّا نَهَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ وَ الْإِصْغَاءِ إِلَى مَا أَسْخَطَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ فِي ذَلِكَ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ثُمَّ اسْتَثْنَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مَوْضِعَ النِّسْيَانِ﴾. (4)

ص: 470


1- تفسير العياشي، ج1، ص280/ بحار الأنوار، ج30، ص219/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج69، ص103
3- بحار الأنوار، ج1، ص511/ تفسیر القمی، ج1، ص156/ تفسير البرهان
4- الکافی، ج2، ص35/ بحار الأنوار، ج66، ص25/ تفسير العياشي، ج1، ص282/ دعائم الإسلام، ج1، ص6/ وسائل الشيعة، ج15، ص164/ تفسير البرهان

1-2- امام باقر علیه السلام- ﴿ازْدادُوا كُفْراً﴾ زمانی که ذرّه ای ایمان در وجودشان باقی نمانده بود، کفرشان افزون گشت.

2-2- امام علی علیه السلام- کسانی که زیاده روی در کفر را انکار می کنند باید متوجّه شوند که خداوند گفته های آنان را رد کرده و فرموده: به تأخیر افکندن ماه های حرام، افزونی در کفر است. (توبه/37) و یا در جای دیگر می فرماید: امّا آنان که در دل هایشان مرضی است، جز انکاری بر انکارشان نیفزود و همچنان کافر بمُردند. (توبه/125) کسانی که دلشان بیمار است پلیدی روی پلیدی می آید و آن ها درحال کفر خواهند مرد و در جای دیگر فرمود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً﴾ و امثال این آیات در کتاب خداوند موجود است.

* به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آن هاست! ﴿138﴾

* [همان] کسانی که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می کنند. آیا عزّت و سربلندی را نزد آنان می جویند با این که همه ی عزّت ها از آن خداست؟! ﴿139﴾

1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ للهِ جميعاً﴾؛ درباره ی بنی امیّه نازل شده است؛ زیرا آنان با این خواست پیامبر صلی الله علیه و آله که امر [ولایت] را به بنی هاشم بازگردانند، مخالفت کردند.

* و [خداوند این حکم را] در کتابش بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می کنند، با آن ها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند؛ وگرنه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، همه ی منافقان و کافران را در دوزخ جمع می کند. ﴿140﴾

1- امام صادق علیه السلام- بر گوش واجب است که از شنیدن آن چه خدا حرام کرده است پاکی جوید و از آن چه حلال نیست یعنی چیزهایی که خدا از آن نهی نموده، روی گردان باشد و از گوش سپردن به آن چه خشم خدای را برانگیزد اعراض کند که حق تعالی در این باره فرموده است: ﴿وَ قَدْ نَزَّلَ علَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ يُكَفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعِ الْمُنَافِقِينَ وَ الْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعا﴾ البتّه بعد از آن، موردی را که بر اثر فراموشی [و خطا] گوش آلوده به گناهی شود را استثناء کرده است.

ص: 471

2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ فَرَضَ عَلَى السَّمْعِ أَنْ لَا تُصْغِي بِهِ إِلَى الْمَعَاصِي فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ﴾. (1)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ شُعَيْبِ الْعَقَرْقُوفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها ... فَقَالَ إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا إِذَا سَمِعْتُمُ الرَّجُلَ الَّذِي يَجْحَدُ الْحَقَّ وَ يُكَذِّبُ بِهِ وَ يَقَعُ فِي الْأَئِمَّةِ علیهم السلام فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لَا تُقَاعِدُهُ كَائِنَاً مَنْ كَانَ﴾. (2)

4- الرّضا علیه السلام- ﴿إِذَا سَمِعْتَ الرَّجُلَ يَجْحَدُ الْحَقَّ وَ يُكَذِّبُ بِهِ وَ يَقَعُ فِي أَهْلِهِ فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لَا تُقَاعِدُهُ﴾. (3)

5- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَاصِمٍ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام يَقُولُ: يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَاصِمٍ بَلَغَنِي أَنَّكَ تُجَالِسُ الْوَاقِفَةَ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَجَالِسُهُمْ وَ أَنَا مُخَالِفُ لَهُمْ قَالَ لَا تُجَالِسُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آيَاتِ الله يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ يَعْنِي بِالْآيَاتِ الْأَوْصِيَاءَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِهَا الْوَاقِفَةُ﴾. (4)

6- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿قَالَ لَقْمَانُ لِابْنِهِ يَا بُنَيَّ صَاحِبِ الْعُلَمَاءَ وَ اقْرَبْ مِنْهُمْ وَ جَالِسُهُمْ وَ زَرْهُمْ فِي بُيُوتِهِمْ فَلَعَلَّكَ تُشْبِهُهُمْ فَتَكُونَ مَعَهُمْ وَ اجْلِسُ مَعَ صُلَحَائِهِمْ فَرُبَّمَا أَصَابَهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ فَتَدْخُلُ فِيهَا فَيُصِيبُكَ وَ إِنْ كُنْتَ صَالِحاً فَابْعُدْ مِنَ الْأَشْرَارِ وَ السُّفَهَاءِ فَرُبَّمَا أَصَابَهُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ فَيُصِيبُكَ مَعَهُمْ فَقَدْ أَفْصَحَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى بِقَوْلِهِ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَ بِقَوْلِهِ تَعَالَى أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ يَعْنِي فِي الْإِثْمِ﴾. (5)

7- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللهَ جَامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رحمة الله فِي تَفْسِيرِهِ: آيَاتِ اللَّهِ هُمُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام﴾. (6)

ص: 472


1- من لا يحضره الفقیه، ج2، ص626/ وسائل الشيعة، ج15، ص168/ مستدرک الوسائل، ج11، ص143
2- الکافی، ج2، ص377/ بحار الأنوار، ج71، ص212/ تفسير العياشي، ج1، ص282/ وسائل الشيعة، ج16، ص261/ مستدرک الوسائل، ج12، ص196/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج97، ص96/ تفسير العياشي، ج1، ص281/ مستدرک الوسائل، ج12، ص195/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج48، ص264/ رجال الکشی، ص457/ تفسير البرهان/ المناقب، ج4، ص331
5- بحار الأنوار، ج71، ص189/ أعلام الدين، ص272
6- بحار الأنوار، ج71، ص261/ تفسیر القمی، ج1، ص156/ تفسير البرهان

2- امام علی علیه السلام- خداوند بر گوش واجب کرده است که به سمت معصیت ها میل نکند و فرموده: ﴿وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ﴾.

3- امام صادق علیه السلام- شعیب عقرقوفی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ الله يُكَفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مَّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعِ المَنَافِقِينَ وَ الْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعا﴾ پرسیدم، فرمود: «منظور حق تعالی از این آیه این است که اگر شنیدی کسی حق را انکار می کند و آن را تکذیب می نماید و درباره ی ائمّه علیهم السلام بدگویی می کند، از نزد وی برخیز و با او (هرکس که می خواهد باشد)، همنشین مشو».

4- امام رضا علیه السلام- چون شنیدی کسی حق را انکار می کند و دروغ می شمارد و به اهلش بد می گوید از نزد او بر خیز و با او همنشین مباش.

5- امام رضا علیه السلام- محمّد بن عاصم گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: «ای محمّد بن عاصم! شنیده ام که با واقفی ها نشست و برخاست می کنی»؟ گفتم: «آری، فدایت شوم. با ایشان همنشین می شوم در حالی که مخالف رأی ایشانم». فرمود: «با ایشان همنشین مشو که خداوند فرموده است: ﴿وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعتُمْ آيَاتِ الله يُكَفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مَّثْلُهُمْ إِنَّ اللهَ جَامِعِ الْمُنَافِقِينَ وَ الْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعا﴾ منظور از آیَاتِ، اوصیاء و جانشینان نبی صلی الله علیه و آله است و منظور از ﴿يُكَفَرُ بِهَا﴾، واقفی ها هستند».

6- پیامبر صلی الله علیه و آله- لقمان به پسرش گفت: «پسر جانم یاد علما باش، به آن ها نزدیک شو، و همنشین شو، و در خانه ی آن ها از آن ها دیدار کن تا شاید مانند آن ها شوی و با آن ها باشی، با نیکانشان بنشین، شاید خدا رحمتی به آن ها رساند و شامل تو هم بشود و اگر خود خوبی از بدان و سفیهان دور باش که شاید از جانب خدا عذابی به آن ها رسد و به تو هم برسد». خداوند به طور واضح فرموده: چون به یادت آمد با آن مردم ستمکاره منشین. (انعام/68). و فرموده: ﴿أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذَا مِثْلُهُم﴾. يعنى در این صورت در گناه [کاری] مثل آن ها می شوید».

7- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذَا مَّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَ الْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً﴾. آیاتِ اللهِ در این آیه، ائمّه علیهم السلام می باشند.

ص: 473

* قوله تعالى: ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً﴾ ﴿141﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ ... فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَىٍّ وَ أَصْحَابِهِ الَّذِينَ قَعَدُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَوْمَ أُحُدٍ فَكَانَ إِذَا ظَفِرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالْكُفَّارِ قَالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِذَا ظَفِرَ الْكُفَّارُ قَالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ أَنْ نُعِينَكُمْ وَ لَمْ نُعِنْ عَلَيْكُمْ﴾. (1)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمُ الْآيَةَ فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَيٍّ وَ أَصْحَابِهِ الَّذِينَ قَعَدُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَوْمَ أَحْدٍ فَكَانَ إِذَا ظَفِرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالْكُفَّارِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِذَا ظَفِرَ الْكُفَّارُ قَالُوا أَ لَمْ تَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ أَنْ نَعِينَكُمْ وَ لَمْ نُعِنْ عَلَيْكُمْ قَالَ اللَّهُ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾. (2)

3- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ فِي سَوَادِ الْكُوفَةِ قَوْمًا يَزْعُمُونَ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِىٍّ علیه السلام لَمْ يُقْتَلْ وَ أَنَّهُ أَلْقِيَ شَبَهُهُ عَلَى حَنْظَلَةَ بْنِ أَسْعَدَ الشَّامِيِّ وَ أَنَّهُ رُفِعَ إِلَى السَّمَاءِ كَمَا رُفِعَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ علیه السلام وَ يَحْتَجُّونَ بِهَذِهِ الْآيَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا فَقَالَ كَذَبُوا عَلَيْهِمْ غَضَبُ اللَّهِ وَ لَعْنَتُهُ وَ كَفَرُوا بِتَكْذِيبِهِمْ لِنَبِيِّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي إخْبَارِهِ بِأَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِىٍّ علیه السلام سَيُقْتَلُ وَ اللَّهِ لَقَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ علیه السلام وَ قُتِلَ مَنْ كَانَ خَيْراً مِنَ الْحُسَيْنِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ علیهما السلام وَ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولُ وَ أَنَا وَ اللَّهِ لَمَقْتُولُ بِالسَّمِّ بِاغْتِيَالِ مَنْ يَغْتَالُنِي أَعْرِفُ ذَلِكَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَىَّ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله أَخْبَرَهُ بِهِ جَبْرَئِيلُ عَنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ أَمَّا قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا فَإِنَّهُ يَقُولُ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِكَافِرٍ

ص: 474


1- بحار الأنوار، ج22، ص64
2- بحار الأنوار، ج22، ص64

* [منافقان] کسانی [هستند] که پیوسته انتظار می کشند و اگر فتح و پیروزی از سوی خدا نصیب شما گردد، می گویند: «مگر ما با شما نبودیم؟ [پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم].» و اگر بهره ای نصیب کافران گردد، به آنان می گویند: «مگر ما شما را به مبارزه و تسلیم نشدن در برابر مؤمنان، تشویق نمی کردیم؟! [پس با شما شریک خواهیم بود].» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری می کند؛ و خداوند هرگز راهی برای تسلّط کافران بر مؤمنان قرار نداده است. ﴿141﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبيلاً﴾ در مورد عبدالله بن ابی و یارانش نازل شد که در روز جنگ احد از همراهی با رسول خدا صلی الله علیه و آله [برای شرکت در جنگ] سر باز زدند و اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله پیروز می شد، می گفتند: مگر ما با شما نبودیم؟ و اگر کافران پیروز می شدند، می گفتند: مگر ما شما را به مبارزه و تسلیم نشدن در برابر مؤمنان، تشویق نمی کردیم؟! که یاریتان می کنیم و بر علیه شما به کسی کمک نمی کنیم.

2- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾ این آیه درباره ی عبدالله بن ابی و یارانش که در جنگ احد از یاری رسول خدا صلی الله علیه و آله باز نشستند، نازل شد و وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر کفّار پیروز می گشت، می گفتند: مگر ما با شما نبودیم؟ و وقتی کفّار چیرگی می یافتند، می گفتند: مگر ما شما را به مبارزه و تسلیم نشدن در برابر مؤمنان، تشویق نمی کردیم؟! که یاریتان کنیم و برضدّ شما یاری نکنیم. خدای تعالی فرماید: ﴿فَاللهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَن يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾.

3- امام رضا علیه السلام- اباصلت گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! در روستاهای اطراف کوفه گروهی هستند که فکر می کنند که امام حسین علیه السلام شهید نشده بلکه شخصی به نام حنظلة بن اسد شامی که شبیه او بود کشته شده و امام حسین علیه السلام مانند عیسی بن مریم علیه السلام به آسمان بالا برده شده و دلیلشان هم این آیه است: ﴿وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾» امام علیه السلام فرمود: «دروغ می گویند. خشم و لعنت خدا بر آن ها باد! آنان به خاطر این که اخبار غیب پیامبر صلی الله علیه و آله را درباره ی این که حسین بن علی علیه السلام شهید خواهد شد تکذیب کرده اند،کافرند. به خدا قسم حسین علیه السلام کشته شد و کسانی که از او بهتر بودند یعنی علی علیه السلام و حسن بن علی علیه السلام نیز کشته شدند. اصلاً هیچ کدام از ما اهل بیت نمی میرد مگر آن که کشته می شود. به خدا قسم من نیز با سم توسّط کسی که به من سوء قصد می کند ترور می شوم. این مطلب را از رسول خدا صلی الله علیه و آله که جبرائیل علیه السلام از خدای متعال خبر آورده بود می دانم و به من رسیده است. این کلام خدا: ﴿وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾؛ خداوند هیچ گاه برای کافران

ص: 475

عَلَى مُؤْمِنٍ حُجَّةً وَ لَقَدْ أَخْبَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ كُفَّارٍ قَتَلُوا النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ مَعَ قَتْلِهِمْ إِيَّاهُمْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَنْبِيَائِهِ علیهم السلام سَبِيلًا مِنْ طَرِيقِ الْحُجَّةِ﴾. (1)

4- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِىِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام أَنَّ رَجُلًا سَأَلَهُ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا قَالَ علیه السلام لِكَافِرٍ عَلَى الْمُؤْمِنِ حُجَّةً﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلاً﴾ ﴿142﴾

باب 1: ﴿إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ﴾

اشاره

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله سُئِلَ فِيمَا النَّجَاةُ غَداً؟ فَقَالَ إِنَّمَا النَّجَاةُ فِي أَنْ لَا تُخَادِعُوا اللَّهَ فَيَخْدَعَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ يُخَادِعِ اللَّهَ يَخْدَعْهُ وَ يَخْلَعْ مِنْهُ الْإِيمَانَ وَ نَفْسَهُ يَخْدَعُ لَوْ يَشْعُرُ قِيلَ لَهُ فَكَيْفَ يُخَادِعُ اللَّهَ؟ قَالَ يَعْمَلُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ ثُمَّ يُرِيدُ بِهِ غَيْرَهُ﴾. (3)

2-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن سِنَانٍ قَالَ: كُنَّا جُلُوساً عِنْدَ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذْ قَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ الْجُلَسَاءِ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُول اللَّهِ علیه السلام أَ تَخَافُ عَلَىَّ أَنْ أَكُونَ مُنَافِقاً فَقَالَ لَهُ إِذَا خَلَوْتَ فِي بَيْتِكَ نَهَاراً أَوْ لَيْلًا أَ لَيْسَ تُصَلِّى فَقَالَ بَلَى فَقَالَ فَلِمَنْ تُصَلِّى فَقَالَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ فَكَيْفَ تَكُونُ مُنَافِقاً وَ أَنْتَ تُصَلِّى لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَا لِغَيْرِهِ﴾. (4)

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ يَا بُنَىَ لِكُلِ شَيْءٍ عَلَامَةٌ يُعْرَفُ بِهَا وَ يُشْهَدُ عَلَيْهَا إِلَى قَوْلِهِ وَ لِلْمُنَافِقِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يُخَالِفُ لِسَانُهُ قَلْبَهُ وَ قَلْبُهُ فِعْلَهُ وَ عَلَانِيَتُهُ سَرِيرَتَهُ وَ لِلْكَسْلَانِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَتَوَانَى حَتَّى يُفَرِّطَ وَ يُفَرِّطُ حَتَّى يُضَيِّعَ وَ يُضَيِّعُ حَتَّى يَأْثَمَ وَ لِلْمُرَائِي ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَكْسَلُ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ وَ يَنْشَطُ إِذَا كَانَ النَّاسُ عِنْدَهُ وَ يَتَعَرَّضْ فِي كُلِّ أَمْرٍ لِلْمَحْمَدَةِ﴾. (5)

4-1- علی بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَوْلُهُ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ قَالَ الْخَدِيعَةُ مِنَ اللَّهِ الْعَذَابُ﴾. (6)

ص: 476


1- بحار الأنوار، ج44، ص271/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص203/ تفسير البرهان
2- الجعفريات، ص178
3- وسائل الشيعة، ج1، ص69/ تفسير البرهان
4- معاني الأخبار، ص142
5- الخصال، ج1، ص121
6- بحار الأنوار، ج22، ص64/ تفسیر القمی، ج1، ص156/ تفسير البرهان

بر علیه مؤمنان حجّتی قرار نداده است. اصلاً خداوند از اخبار افرادی که انبیاء خدا علیهم السلام را به ناحق به قتل رسانده اند در قرآن خبر داده با این حال که کشته شده اند امّا خداوند برای قاتلان آن ها بر علیه انبیاء علیهم السلام هیچ راه و دلیل و حجّتی قرار نداده است».

4- امام علی علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت فرمود: مردی از امام علی علیه السلام پرسید: «ای امیرالمؤمنین علیه السلام! در مورد آیه: ﴿وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾ برایم بگو». فرمود: «یعنی کافران حجّتی بر علیه مؤمنان ندارند»

* منافقان [به گمان خود] می خواهند خدا را فریب دهند؛ در حالی که او آن ها را فریب می دهد؛ و هنگامی که به نماز بر می خیزند، با کسالت بر می خیزند؛ و در برابر مردم ریا می کنند؛ و خدا را جز اندکی یاد نمی نمایند. ﴿142﴾

بخش 1: منافقان [به گمان خود] می خواهند خدا را فریب دهند؛ در حالی که او آن ها را فریب می دهد.

1-1- امام باقر علیه السلام- از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند: «فردا [در قیامت] راه نجات چیست»؟ فرمود: «نجات در این است که با خدا فریبکاری نکنید تا او نیز فریبتان دهد، چرا که هر که با خدا نیرنگ کند، خدا او را فریب خورده می سازد و ایمان را از وی سلب می کند و اگر آن فرد بفهمد، در واقع خود را فریب می دهد». گفتند: «با خداوند، چگونه نیرنگ بازی می کنند»؟ فرمود: «به چیزی که خداوند امر کرده، عمل می کند، ولی چیز دیگری از آن کار، اراده می کنند».

2-1- امام صادق علیه السلام- عبدالله بن سنان گوید: محضر امام صادق علیه السلام نشسته بودیم شخصی از حاضرین در مجلس عرض کرد: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! فدایت شوم می ترسم که منافق باشم»؟ حضرت فرمود: «سؤالی دارم، اگر شب یا روز که در خانه ی خودت تنها هستی و جز تو کسی نیست آیا نماز نمی خوانی»؟ عرض کرد: «چرا می خوانم». فرمود: «آن نمازت را برای چه کسی می خوانی»؟ عرضه داشت: «برای خداوند متعال». فرمود: «چطور ممکن است که تو منافق باشی با این که تو برای خداوند متعال نماز می خوانی نه برای کس دیگری»!؟

3-1- امام صادق علیه السلام- لقمان به فرزندش گفت: «ای پسر جان! هر چیزی علامتی دارد که به وجود آن شهادت می دهد... شخص منافق، سه علامت دارد: حرف زبانش با قلبش مخالف است و عملش با گفتارش متفاوت است و احوالاتش در پنهان و آشکار با هم فرق می کند. شخص کسل سه علامت دارد: آن قدر تنبلی می کند تا از انجام آن کار ناامید شود، آن قدر کوتاهی می کند تا آن کار از بین برود و آن قدر کارها را تباه می کند تا آن که به گناه آلوده شود، شخص ریا کار سه خصلت دارد وقتی که تنها است کسل است، وقتی مردم پیش او هستند با نشاط است و هر کاری را فقط به خاطر آن انجام می دهد که به خاطر انجام آن کار ستوده شود».

4-1- علیّ بن ابراهیم رحمة- ﴿وَ هُوَ خَادِعُهُمْ﴾؛ فریب و خدعه خداوند، عذاب است.

ص: 477

5-1- امام كاظم علیه السلام- ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ الله وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاؤُونَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلاً﴾ آنان نه از کافرانند و نه از مؤمنان و نه از مسلمانان، وانمود به ایمان می کنند و راهشان در مسیر کفر و تکذیب است. خدایشان لعنت کند.

بخش 2: و هنگامی که به نماز بر می خیزند، با کسالت بر می خیزند.

1-2- امام باقر علیه السلام- در حال نماز، به معنی و حقیقت نماز توجّه کن. از هر نمازی، آن قسمت را به حساب می آورند که با تمام دل و جان به آن توجّه کرده ای. در اثنای نماز، با دست و سر و ریش خود بازی نکن. با خودت فکر نکن. خمیازه نکش. کش و واکش نکن. دستهایت را بر روی سینه نگذار که این شیوه مجوسیان است. بر دهانت نقاب نزن. پایت را به هم نچسبان. و نه مانند شتر، از هم باز نکن. دو زانو بر روی پنجه پا ننشین. موقع سجده ساعد خود را بر زمین فرش نکن. مفاصل انگشت ها را نشکن؛ که تمام این کارها مایه ی نقصان نماز است. با حال کسالت، چرت و بی میلی به نماز برنخیز که این ها از شیوه ی نفاق است. خداوند سبحان نهی فرمود که مؤمنان با مستی خواب برای نماز برخیزند و در وصف منافقان فرمود: ﴿وَ إِذا قاموا إِلَى الصَّلاةِ قَامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلا﴾.

2-2- امام باقر علیه السلام- حسن بن فضّال گوید: از امام رضا علیه السلام درباره ی آیات: و خداوند مسخره شان می کنند. (توبه/79). خداست که آن ها را استهزا می کند. (بقره/15). و آنان مکر کردند، و خدا هم مکر کرد، و خدا بهترین مکرکنندگان است. (آل عمران/54) ﴿وِيُخادِعُونَ اللهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ﴾، سؤال کردم. فرمود: «خداوند نه مسخره می کند نه استهزاء؛ و نه نیرنگ و فریب بکار می برد، بلکه مطابق عمل مسخره و استهزاء و نیرنگ و فریب آنان به ایشان جزا می دهد، خداوند بسیار برتر از آن چیزهایی است که ظالمین می گویند و می پندارند».

بخش 3: و در برابر مردم ریا می کنند؛ و خدا را جز اندکی یاد نمی نمایند.

1-3- امام صادق علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدرش روایت می کند: از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال شد: «... با خداوند، چگونه نیرنگ بازی می کنند»؟ فرمود: «به چیزی که خداوند امر کرده، عمل می کنند، ولی چیز دیگری از آن کار، اراده می کند. درباره ی ریا تقوا پیشه کنید که ریا، شرک به خدای عزّوجلّ است. ریا کننده در روز قیامت به چهار نام خوانده می شود: ای کافر، ای فاجر، ای خیانتکار، ای خسران دیده، عملت بر باد رفت و اجرت باطل گردید و امروز هیچ بهره ای نداری و اکنون اجرت را از همان کسی بخواه که کارهایت به خاطر او بود».

ص: 478

3-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: يُجَاءُ بِعَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَدْ صَلَّى فَيَقُولُ يَا رَبِّ صَلَّيْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ إِنَّكَ صَلَّيْتَ لِيُقَالَ مَا أَحْسَنَ صَلَاةَ فَلَانٍ اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ وَ يُجَاءُ بِعَبْدٍ قَدْ قَاتَلَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ قَدْ قَاتَلْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ قَاتَلْتَ لِيُقَالَ مَا أَشْجَعَ فُلَانَاً اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ وَ يُجَاءُ بِعَبْدٍ قَدْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ تَعَلَّمْتُ الْقُرْآنَ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ تَعَلَّمْتَ لِيُقَالَ مَا أَحْسَنَ صَوْتَ فُلَانٍ اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ﴾. (1)

3-3- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿يُراؤُنَ النَّاسَ أَنَّهُمْ يُؤْمِنُونَ لا إِلى هؤلاءِ وَ لا إِلَى هؤُلَاءِ أَي لَمْ يَكُونُوا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا مِنَ الْيَهُودِ﴾. (2)

4-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فِي السِّرِّ فَقَدْ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً إِنَّ الْمُنَافِقِينَ كَانُوا يَذْكُرُونَ اللَّهَ عَلَانِيَةً وَ لَا يَذْكُرُونَهُ فِي السِّرِّ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قليلًا﴾. (3)

5-3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا أَي ذِكْراً قَلِيلًا وَ مَعْنَاهُ لَا يَذْكُرُونَ اللّهَ عَنْ نِيَّةٍ وَ إِخْلَاصٍ وَ لَوْ ذَكَرُوهُ مُخْلِصِينَ لَكَانَ كَثِيراً وَ إِنَّمَا وَصَفَ بِالْقِلَّةِ لِأَنَّهُ لِغَيْرِ اللَّهِ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤلاء وَ لا إِلى هَؤُلَاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً﴾ ﴿143﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿لا إلى هؤُلاء وَ لا إِلى هؤلاءِ أَىْ لَمْ يَكُونُوا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا مِنَ الْيَهُودِ﴾. (5)

2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرِّضا علیه السلام بِمَسَائِلَ فَأَجَابَنِي وَ ذَكَرْتُ فِي آخر الْكِتَابِ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إلى هؤلاء وَ لا إِلى هؤلاء فَقَالَ نَزَلَتْ فِي الْوَاقِفَةِ وَ وَجَدْتُ الْجَوَابَ كُلَّهُ بِخَطِّهِ لَيْسَ هُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ هُمْ مِمَّنْ كَذَّبَ بآيَاتِ اللَّهِ﴾. (6)

ص: 479


1- تفسير بحر العرفان، ج5، ص61
2- بحار الأنوار، ج22، ص64/ تفسیر القمی، ج1، ص156/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج2، ص501/ عدة الداعى، ص258/ الدعوات، ص20/ وسائل الشيعة، ج7، ص164/ تفسير البرهان
4- تفسير بحر العرفان، ج5، ص424
5- بحار الأنوار، ج22، ص64/ تفسیر القمی، ج1، ص156
6- بحار الأنوار، ج48، ص268/ رجال الکشی، ص461

2-3- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود: «بنده ای را روز قیامت می آورند، که نماز گزارده است، گوید: «بار خدایا من برای رضای تو نماز گزارده ام»، به او می گویند: خیر! تو برای این که گفته شود خوب نماز گزارده ای، نماز می خواندی». در این هنگام امر می شود او را به طرف دوزخ هدایت کنید. بعد از این بنده ای دیگر را حاضر می کنند که قرآن یاد گرفته است او می گوید: «بار خدایا من برای رضای تو قرآن را فرا گرفتم»، گفته می شود: آری! تو قرآن یاد گرفتی بگویند او خوش صدا می باشد»، در این جا فرمان می رسد او را هم به طرف دوزخ ببرید. بار دیگر بنده ای دیگر می آورند که جهاد کرده است، او می گوید: «بار خدایا من برای رضای تو به جهاد رفته ام». به او می گویند: «خیر! تو به جهاد رفتی تا بگویند فلان کس شجاع می باشد» در این جا امر می آید او را هم به طرف دوزخ هدایت کنید. سپس بنده ای دیگر را حاضر می کنند که مال خود را در راه خداوند متعال انفاق کرده است، او می گوید: «بار خدایا من اموال خود را در راه تو انفاق کردم»، به او هم می گویند: «خیر تو در انفاق خود نظر داشتی که مردم بگویند او چه اندازه سخاوت دارد»، فرمان می آید او را هم وارد آتش کنید».

3-3- علی بن ابراهيم رحمة الله- ﴿يُرَآؤُونَ النَّاسَ﴾؛ منظور از ناس مؤمنانند. لاَ إِلَى هَؤُلاء وَ لَا إِلَى هَؤُلاء؛ یعنی نه با مؤمنان بودند و نه با یهودیان بودند.

4-3- امام علی علیه السلام- کسی که خدای تعالی را در خلوت یاد کند، خدا را بسیار یاد کرده است. منافقان خدا را آشکارا یاد می کردند ولی در خلوت یاد نمی کردند و خداوند تعالی فرمود: ﴿يُرَاؤُونَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلاً﴾.

5-3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ لَا يَذْكُرُونَ اللهَ إِلاَّ قَلِيلاً یعنی کم تر به یاد خدا می افتادند، یعنی از سر نیّت واقعی و اخلاص خدا را یاد نمی کردند چون اگر خدا را خالصانه یاد می کردند، [هر چند کم باشد] زیاد یاد کرده اند پس به این دلیل آن را ذکر اندک توصیف کرده که برای غیر خدا بوده است».

* آن ها افراد بی هدفی هستند که نه سوی این ها هستند و نه سوی آن ها. [در واقع، نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف کافران]. و هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای [نجات] او نخواهی یافت. ﴿143﴾

1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿لا إلى هؤلاء وَ لا إِلى هؤلاءِ﴾ يعنى نه مؤمن بودند و نه یهودی﴾.

2- امام رضا علیه السلام- یحیی بن مبارک گوید: نامه ای برای امام رضا علیه السلام نوشتم و چند مسأله پرسیدم که جواب آن ها را داد، در آخر نامه این آیه را نوشتم: ﴿مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤلاء وَ لا إِلَى هؤلاء. فرمود: «این آیه درباره ی واقفی مذهبان نازل شده. جواب نامه تمام به خط خود امام بود که نوشته بود آن ها نه از مؤمنین و نه از مسلمانان به شمار می آیند، از کسانی هستند که آیات خدا را تکذیب نموده اند».

ص: 480

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ زَرِّبْن حُبَيْشٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً علیه السلام يَقُولُ: إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا أُدْخِلَ حُفْرَتَهُ أَتَاهُ مَلَكَانِ اسْمُهُمَا مُنْكَرُ وَ نَكِيرُ فَأَوَّلُ مَنْ يَسْأَلَانِهِ عَنْ رَّبِّهِ ثُمَّ عَنْ نَبِيِّهِ ثُمَّ عَنْ وَلِيِّهِ فَإِنْ أَجَابَ نَجَا وَ إِنْ عَجَزَ عَذَّبَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مَا لِمَنْ عَرَفَ رَبَّهُ وَ نَبِيَّهُ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلِيَّهُ فَقَالَ مُذَبْذَبُ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ذَلِكَ لَا سَبِيلَ لَهُ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا اللهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَاناً مُبيناً﴾ ﴿144﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِهِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِىُ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نصيراً﴾ ﴿145﴾

* قوله تعالى: ﴿إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾ ﴿146﴾

باب 1: ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً﴾

اشاره

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ نَزَلَتْ فِي عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَىٍّ وَ جَرَتْ فِي كُلِّ مُنَافِقٍ مُشْرِکِ﴾. (3)

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْكِرِينَ هُمُ الْمُكَذِّبُونَ وَ أَنَّ الْمُكَذِّبِينَ هُمُ الْمُنَافِقُونَ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ لِلْمُنَافِقِينَ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً وَ لَا يَفْرَقَنَّ أَحَدُ مِنْكُمْ أَلْزَمَ اللَّهُ قَلْبَهُ طَاعَتَهُ وَ خَشْيَتَهُ مِنْ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ صِفَةِ الْحَقِّ وَ لَمْ يَجْعَلْهُ مِنْ أَهْلِهَا فَإِنَّ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ صِفَةِ الْحَقِّ فَأُولَئِكَ هُمْ شَيَاطِينُ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ﴾. (4)

ص: 481


1- بصائر الدرجات، ص498
2- بحار الأنوار، ج38، ص233/ المناقب، ج2، ص9
3- بحار الأنوار، ج22، ص64/ تفسیر القمی، ج1، ص156/ تفسير البرهان
4- الكافي، ج8، ص11/ بحار الأنوار، ج75، ص221

3- امام علی علیه السلام- زرّ بن حبیش گوید: شنیدم امام علی علیه السلام می فرمود: «وقتی بنده می میرد و وارد قبر خود می شود دو فرشته به نام نکیر و منکر پیش او می آیند و اوّلین چیزی که می پرسند این است که خدایت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ اگر جواب بدهد نجات می یابد امّا اگر نتواند جواب دهد عذابش می دهند». فردی پرسید: «حال کسی که خدا و پیامبرش را می شاسد امّا امامش را نمی شناسد چگونه است»؟ فرمود: «سردرگم است، نه به این سو می رود نه به آن سو ﴿وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا﴾ چنین شخصی هیچ راه فراری ندارد».

* ای کسانی که ایمان آورده اید!، کافران را به جای مؤمنان، ولیّ و تکیه گاه خود انتخاب نکنید. آیا می خواهید [با این عمل]، دلیل آشکاری برضدّ خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟! ﴿144﴾

1- امام باقر علیه السلام- در آیه ی ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ منظور از مؤمن، علی علیه السلام است.

* منافقان در پایین ترین درکات [و طبقات] دوزخ قرار دارند؛ و هرگز یاوری برای آن ها نخواهی یافت. [بنابراین، از طرح دوستی با دشمنان خدا، که نشانه ی نفاق است، بپرهیزید]. ﴿145﴾

* مگر کسانی که توبه کنند، و اصلاح [و جبران] نمایند و به خدا تمسک جویند، و دین خود را برای خدا خالص کنند؛ آن ها با مؤمنان خواهند بود؛ و خداوند به افراد با ایمان، پاداش عظیمی خواهد داد. ﴿146﴾

بخش 1: منافقان در پایین ترین درکات [و طبقات] دوزخ قرار دارند؛ و هرگز یاوری برای آن ها نخواهی یافت.

1-1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿إِنَّ المَنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ﴾ درباره ی عبدالله بن ابی نازل شده و در حقّ هر منافق و مشرکی جاری است.

2-1- امام صادق علیه السلام- و بدانید که آنان که منکرند آن ها تکذیب کنندگانند، و تکذیب کنندگان همان منافقان و درویانند، و خدای عزّوجلّ درباره منافقین فرموده و گفته اش حق است: ﴿إِنَّ الْمَنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً﴾ و نباید بترسد کسی از شماها که خداون--د فرمانبرداری و ترس خود را ملازم دلش گردانیده از هیچ یک از آن مردمی که خداوند آن ها را از صفت حق بیرون کرده و شایسته آن قرارش نداده زیرا کسانی را که خداوند شایسته صفت حق قرارشان نداده آن ها شیاطین انس و جن هستند.

ص: 482

1-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَا تُكَفِّرْ مُسْلِماً بِذَنْبٍ تُكَفِّرُهُ التَّوْبَةُ إِلَّا مَنْ ذَكَرَهُ اللَّهُ فِي الْكِتَابِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ اشْتَغِلْ بِشَأْنِكَ الَّذِي أَنْتَ بِهِ مُطَالَبُ﴾. (1)

4-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿رُوِىَ عَنْ أَبِيِ جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنَ الْمَدِينَة ... قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فِي يَوْمِ الغَدِير ... مَعَاشِرَ النَّاسِ سَيَكُونُ مِنْ بَعْدِي أَئِمَّةُ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لا يُنْصَرُونَ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ وَ أَنَا بَرِيئَانِ مِنْهُمْ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ أَلَا إِنَّهُمْ أَصْحَابُ الصَّحِيفَةِ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ فِي صَحِيفَتِهِ قَالَ فَذَهَبَ عَلَى النَّاسِ إِلَّا شِرْذِمَةً مِنْهُمْ أَمْرُ الصَّحِيفَةِ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِي عَقِبِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾. (2)

5-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿الْوَيْلُ لِظَالِمِي أَهْلِ بَيْتِي كَأَنِّى بِهِمْ غَداً مَعَ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾. (3)

باب 2: ﴿فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾

اشاره

1-2- ابن عبّاس رحمظ الله- ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي تَوَابِيتَ مِنْ حَدِيدٍ مُغْلَقَةٍ عَلَيْهِمْ فِي النَّارِ﴾. (4)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يُحِبُّ أَنْ يَخْزُنَ عِلْمَهُ وَ لَا يُؤْخَذَ عَنْهُ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ إِذَا وُعِظَ أَنفَ وَ إِذَا وَعَظَ عَنَّفَ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الثَّانِي مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يَرَى أَنْ يَضَعَ الْعِلْمَ عِنْدَ ذَوِي الثَّرْوَةِ وَ لَا يَرَى لَهُ فِي الْمَسَاكِينِ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الثَّالِثِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعَلَمَاءِ مَنْ يَذْهَبْ فِي عِلْمِهِ مَذْهَبَ الْجَبَابِرَةِ وَ السَّلَاطِينِ فَإِنْ رُدَّ عَلَيْهِ شَيْءٌ مِنْ قَوْلِهِ أَوْ قُصِّرَ فِي شَيْءٍ مِنْ أَمْرِهِ غَضِبَ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الرَّابِعِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يَطْلُبُ أَحَادِيثَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى لِيَغْزُرَ بِهِ عِلْمُهُ وَ يَكْثُرَ بِهِ حَدِيثُهُ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الْخَامِسِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعَلَمَاءِ مَنْ يَضَعْ نَفْسَهُ لِلْفَتْيَا وَ يَقُولُ سَلُونِي وَ لَعَلَّهُ لَا يُصِيبُ حَرْفًا وَاحِداً وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُتَكَلِّفِينَ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ السَّادِسِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ

ص: 483


1- بحار الأنوار، ج71، ص227/ مصباح الشريعة، ص69
2- بحار الأنوار، ج37، ص211/ التحصين لا بن طاوس، ص585
3- بحار الأنوار، ج27، ص205
4- بحار الأنوار، ج8، ص241

اشاره

3-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- مسلمانی را به ارتکاب گناهی که توبه پذیر است تکفیر مکن مگر آن را که خداوند در کتابش یاد کرده: ﴿إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾ و به کار خود بپرداز که مسئول آنی.

4-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام باقر علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه و آله از مدینه حج گزارد... و در روز غدیر فرمود: «ای گروه مردم! پس از درگذشت من پیشوایانی ظهور کنند که شما را به سوی آتش جهنّم می خوانند، و در روز رستاخیز هیچ یاری و کمکی نشوند. ای گروه مردم! به راستی که خداوند و من از آنان بیزارم. ای گروه مردم! آنان و تمام انصار و اعوان و پیروانشان در فروترین طبقه دوزخند و به راستی چه بد است جایگاه گردنکشان! بدانید که آنان اصحاب صحیفه اند، پس باید هر یک از شما در صحیفه اش نظر کند». امام باقر علیه السلام فرمود: «جز گروهی اندک بقیّه ی مردم؛ ماجرای صحیفه را فراموش کردند». پیامبر صلی الله علیه و آله افزود: «ای گروه مردم! من امامت را در ذرّیّه ی خودم تا روز قیامت باقی گذاشتم».

5-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- بدا بر حال ستمکاران بر خاندان من، گویا جایگاه آنان را با منافقین در درک اسفل (طبقه زیرین) دوزخ در روز قیامت می نگرم.

بخش 2: در فروترین طبقات آتش هستند.

1-2- ابن عبّاس رحمة الله- منافقان [در جهنّم] در تابوت هایی که از آهن است و درب های آن قفل شده و بر آن ها آتش نهاده شده است، قرار دارند.

2-2- امام صادق علیه السلام- برخی از علما و دانشمندان هستند که دوست دارند علمشان ذخیره و اندوخته شود و آن را از او فرا نگیرند، چنین افرادی در نخستین طبقه از آتش است، و برخی از علماء هستند که هرگاه پند داده شود [از پذیرفتن آن] تکبّر و سرکشی نماید و هرگاه خودشان پند و اندرز دهند، با درشتی رفتار نموده و نرمی نمی نماید، آن ها در طبقه ی دوّم از آتش هستند، و برخی از علماء هستند که دیده می شود علم و دانش را نزد کسانی که ثروت و دارایی بسیار و شرافت و بزرگواری دارند می نهند [بیان می کند] و دیده نمی شود که نزد مساکین و بی چیزها، چیزی بگویند [فقراء و درویشان را از دانش خود بهره مند نمی سازد] آن ها نیز در طبقه ی سوّم از آتش هستند، و برخی از علماء هستند که درباره ی علم و دانش خود به طریقه و روش سرکشان و پادشاهان عمل می کنند و اگر چیزی از گفتارش را رد کنند [و به او بگویند: سخن تو باطل و نادرست است] یا در چیزی از امر و کار او کوتاهی شود [او را گرامی نداشته و احسان و نیکی ننمایند] خشمناک گردد، آن ها نیز در طبقه چهارم از آتش هستند، و برخی از علماء نیز هستند که احادیث و سخنان یهود و نصاری را طلب نموده و خواسته ی [آن ها را برای مردم بیان می کنند] تا علم و دانش و سخنش بسیار گردد [مردم بگویند: او بسیار دانشمند است و سخنان هر گروهی را می داند] آن ها نیز در طبقه ی پنجم از آتش اند، و برخی از علماء هستند که خود را برای فتوی و حکم دادن [پرسش های مردم] آماده می کنند و می گویند: [خواسته های خویش را] از من بپرسید و امید می رود که یک کلمه و سخنی را درک نکرده و نیافته [و خود را به رنج انداخته] و خدا کسانی را که [چیزی نمی دانند و می گویند: ما دانا هستیم و هنگام پاسخ

ص: 484

يَتَّخِذُ عِلْمَهُ مُرُوءَةً وَ عَقْلًا فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ السَّابِعِ مِنَ النَّارِ﴾. (1)

2-3- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ قَدْ رَأَيْنَا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ذَكَرَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ مَا عَاقَبَ بِهِ قَوْماً مِنْ خَلْقِهِ حَيْثُ يَقُولُ فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللهَ مَا وَعَدُوهُ وَ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ فَجَعَلَ النِّفَاقَ الَّذِي أَعْقَبَهُمُوهُ عُقُوبَةً وَ مُجَازَاةً عَلَى إِخْلَافِهِمُ الْوَعْدَ وَ سَمَّاهُمْ مُنَافِقِينَ ثُمَّ قَالَ فِي كِتَابِهِ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فَإِذَا كَانَتْ هَذِهِ حَالَ مَنْ أَخْلَفَ الْوَعْدَ فِي أَنَّ عِقَابَهُ النِّفَاقُ الْمُؤَدِّى إِلَى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فَمَا ذَا تَكُونُ حَالَ مَنْ جَاهَرَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله بِالْخِلَافِ عَلَيْهِمَا وَ الرَّدِّ لِقَوْلِهِمَا وَ الْعِصْيَانِ لِأَمْرِ هِمَا وَ الظُّلْمِ وَ الْعِنَادِ لِمَنْ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِالطَّاعَةِ لَهُمْ وَ التَّمَسُّكِ بِهِمْ وَ الْكَوْنِ مَعَهُمْ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿ما يَفْعَلُ اللهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كَانَ اللهُ شَاكِراً عَليماً﴾ ﴿147﴾

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أَرْبَعُ لِلْمَرْءِ لَا عَلَيْهِ الْإِيمَانُ وَ الشُّكُرْ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ الِاسْتِغْفَارُ فَإِنَّهُ قَالَ وَ ما كَانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ مَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَ الدُّعَاءُ فَإِنَّهُ قَالَ تَعَالَى قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لَا دُعَاؤُكُمْ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿لا يُحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كَانَ اللَّهُ سَميعاً عَليماً﴾ ﴿148﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ الضَّيْفَ يَنْزِلُ بِالرَّجْلِ فَلَا يُحْسِنُ ضِيَافَتَهُ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَذْكُرَ سُوءَ مَا فَعَلَهُ﴾. (4)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿إِنْ جَاءَكَ رَجُلٌ وَ قَالَ فِيكَ مَا لَيْسَ فِيكَ مِنَ الْخَيْرِ وَ الثَّنَاءِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَلَا تَقْبَلُهُ مِنْهُ وَ كَذِّبُهُ فَقَدْ ظَلَمَکَ﴾. (5)

ص: 485


1- بحار الأنوار، ج8، ص310
2- الغيبة للنعماني، ص56
3- بحار الأنوار، ج68، ص49/ الأمالي للطوسى، ج493
4- وسائل الشيعة، ج12، ص290/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج70، ص294/ تفسیر القمی، ج1، ص156/ تفسير البرهان

گفتن پرسش ها] خود را به رنج می اندازند دوست نمی دارد [آنان را از رحمت خود بی بهره می سازد] آن ها در طبقه ی ششم از آتش هستند، و برخی از علما هستند که علم و دانشش را برای جوانمردی و خردمندی فرا گیرد [علم را بدست آورد و به دیگران یاد می دهد تا مردم او را از جوانمردان و خردمندان به شمار آورند] او نیز در طبقه ی هفتم از آتش است.

3-2- امام صادق علیه السلام- ما دیده ایم [و خوانده ایم] که خدای عزّوجلّ در کتاب محکمش از آن چه که گروهی از بندگانش را به وسیله ی آن کیفر داده یاد کرده است، آن جا که می فرماید: و از آن پس تا روزی که همراه با آن خلف وعده با خدا و آن دروغ ها که می گفتند با او ملاقات کنند، دل هایشان را جای نفاق ساخت. (توبه/77). و خدا نفاقی را که در دل آنان جایگزین ساخته بود كيفر خلف وعده آنان قرار داد و ایشان را منافقین خواند، سپس در کتاب خود فرمود: ﴿إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار﴾؛ اگر وضع کسی که خلف وعده کرده چنین باشد، کیفرش نفاقی کشاننده به پست ترین مرتبه دوزخ است، پس چگونه خواهد بود حال کسی که در برابر خدای عزّوجلّ و رسول او آشکارا به مخالفت آن ها، و ردّ کردن گفته شان و سرپیچی از فرمانشان برخاسته و ستم می کند و با وجود آگاهی نسبت به آن کسانی که خداوند مردم را به اطاعت از ایشان و دست آویختن به ریسمان آنان و همراه بودن با آنان امر فرموده است، سر ستیز دارد؟!

* اگر شکرگزاری کنید و ایمان آورید چگونه ممکن است خداوند شما را مجازات کند؟! خداوند [در برابر اعمال شما] قدردان و [از آن] آگاه است. ﴿147﴾

1- امام علی علیه السلام- چهار چیز به سود انسان است؛ 1- ایمان 2- شکر و سپاس؛ که خداوند متعال می فرماید: ﴿ما يَفْعَلُ اللهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ﴾ 3- استغفار؛ که خداوند متعال فرموده: تا آن گاه که تو در میانشان هستی خدا عذابشان نکند و تا آن گاه که از خدا آمرزش می طلبند، نیز خدا عذابشان نخواهد کرد. (انفال/33). 4- دعا؛ بگو: اگر پروردگار من شما را به طاعت خویش نخوانده بود به شما نمی پرداخت. (فرقان/77).

* خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدی ها [ی دیگران] را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست. ﴿148﴾

1- امام صادق علیه السلام- اگر برای کسی مهمان بیاید و او از مهمان خوب پذیرایی نکند. برای مهمان اشکال ندارد پذیرایی بد میزبان را بازگو کند، [یعنی غیبت محسوب نمی شود].

2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- اگر مردی نزد تو آید و درباره ی تو نیکی و ثنا و عمل صالحی را بازگو کرد که در تو نیست، از وی نپذیر و تکذیبش کن؛ زیرا که به تو ظلم کرده است.

ص: 486

3- الباقر علیه السلام- ﴿أَبُو الْجَارُودِ عَنْهُ علیه السلام قَالَ: الْجَهْرُ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ أَنْ يُذْكَرَ الرَّجُلُ بِمَا فِيهِ﴾. (1)

4- الباقر علیه السلام- ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الشَّتْمَ فِي الانْتِصَارِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ فَلَا بَأْسَ لَهُ أَنْ يَنْتَصِرَ مِمَّنْ ظَلَمَهُ بِمَا يَجُوزُ الِانْتِصَارَ بِهِ فِي الدِّينِ﴾. (2)

5- الباقر علیه السلام- ﴿مَعْنَاهُ لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالدُّعَاءِ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا أَنْ يُظْلَمَ إِنْسَانُ فَيَدْعُو عَلَى مَنْ ظَلَمَ فَلَا يُكْرَهُ ذَلِكَ﴾. (3)

6- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ أَضَافَ قَوْماً فَأَسَاءَ ضِيَافَتَهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ ظَلَمَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمْ فِيمَا قَالُوا فِيهِ﴾. (4)

* قوله تعالى : ﴿إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَديراً﴾ ﴿149﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿فَأَمَّا مَا فَرَضَ الله عَلَى الْقَلْبِ مِنَ الْإِيمَانِ فَالْإِقْرَارُ وَ الْمَعْرِفَةُ وَ الْعَقْدُ وَ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ بِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى هُوَ الْوَاحِدُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صلی الله علیه و آله وَ الْإِقْرَارُ بِمَا كَانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مِنْ نَبِيٍّ صلی الله علیه و آله أَوْ كِتَابِ فَذَلِكَ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى الْقَلْبِ مِنَ الْإِقْرَارِ وَ الْمَعْرِفَةِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ الْآيَةَ وَ قَالَ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ ... وَ قَالَ الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ ... [وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ] وَ قَالَ إِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ ... فَذَلِكَ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى الْقَلْبِ مِنَ الْإِقْرَارِ وَ الْمَعْرِفَةِ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ رَأْسُ الْإِيمَان﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِالله وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سبيلاً﴾ ﴿150﴾

ص: 487


1- بحار الأنوار، ج72، ص258/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- تفسير بحر العرفان، ج5، ص428
4- بحار الأنوار، ج72، ص258/ تفسير العياشي، ج1، ص283/ وسائل الشيعة، ج12، ص289/ تفسير البرهان
5- مستدرک الوسائل، ج11، ص149/ دعائم الإسلام، ج1، ص4

3- امام باقر علیه السلام- ﴿الجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ القَول﴾ این است که صفاتی که در شخص است را برای دیگران بگویی.

4- امام باقر علیه السلام- خداوند نمی پسندد که در کمک کردن به کسی، کسی را بزنند مگر آن که ظلم کرده باشد که در این صورت اشکالی ندارد که از دست کسی که به او ظلم کرده از کسی که در دین خدا به او اجازه کمک داده شده، طلب کمک کند.

5- امام باقر علیه السلام- یعنی خداوند دوست ندارد که کسی، دیگری را نفرین کند مگر آن که به او ظلم کرده باشد، که در این صورت اشکال ندارد کسی را که ظلم کرده است نفرین کنند.

6- امام صادق علیه السلام- کسی که میزبان قومی گردد و میهمانداری را به خوبی به جای نیاورد، از جمله ظالمان است و بر میهمانان به خاطر حرف هایی که در حقّ میزبان بزنند حرجی نیست.

* اگر نیکی ها را آشکار یا پنهان سازید، و از بدی ها گذشت نمایید، خداوند آمرزنده و تواناست [و با این که قادر بر مجازات است، عفو و گذشت می کند]. ﴿149﴾

1- امام صادق علیه السلام- آن چه که خدا بر قلب واجب کرده، ایمان و شناخت و اقرار و اعتقاد و خوشنودی و تسلیم است که گواهی دهد که خداوند یکی است و شریک و همتایی ندارد، فرزندی و زنی برای او نیست، و گواهی دهد محمّد صلی الله علیه و آله رسول و فرستاده ی خداوند می باشد. هرچه خداوند از کتاب و پیامبر نازل فرموده به آن اقرار کند و اعتراف نماید، این ها مواردی است که خداوند ب--ر قلب واجب گردانیده و باید قلب نسبت به آن ها اقرار کند و شناخت داشته باشد، و همین است معنی آیه ی شریفه که فرمود: نه آن که او را به زور واداشته اند تا اظهار کفر کند و حال آن که دلش به ایمان خویش مطمئن است بل آنان که در دل را به روی کفر می گشایند. (نحل/106). در جای دیگر فرمود: آگاه باشید که دل ها به یاد خدا آرامش می یابد. (رعد/28). و نیز فرمود: کسانی که به زبان ایمان آورده اند ولی دلشان هنوز ایمان پیدا نکرده اند. (مائده/41). در جای دیگر فرمود: آن چه را که در دل دارید خواه آشکارش سازید یا پوشیده اش دارید، خدا شما را بدان بازخواست خواهد کرد. پس هر که را که بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عذاب می کند. (بقره/284). این ها مواردی است که خداوند بر دل واجب ولازم گردانیده و باید قلب به آن ها اقرار کند، و شناخت داشته باشد، عمل قلب انجام این گونه کارها می باشد، و اساس و هستی ایمان هم در قلب است.

* کسانی که به خدا و پیامبران او کفر می ورزند، و می خواهند میان خدا و پیامبرانش جدایی بیفکنند، و می گویند «به بعضی ایمان می آوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و می خواهند در میان این [دو]، راهی [برای خود] انتخاب کنند. ﴿150﴾

ص: 488

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِالله وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ قال هم الذين أقروا برسول الله صلی الله علیه و آله و أنكروا أمير المؤمنين علیه السلام وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا أُولئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿دعائم الاسلام: قَدْ رُوِّينَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنَّ سَائِلًا سَأَلَهُ فَقَالَ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ علیه السلام ... أَخْبِرْنِي عَنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَ هُمْ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله قَالَ نَعَمْ قَالَ أَ وَ لَيْسَ الْمُسْلِمُونَ جَمِيعاً وَ كُلُّ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ صَدَّقَهُ أُمَّتَهُ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله هَذِهِ الْمَسْأَلَةُ مِثْلُ الْمَسْأَلَةِ الْأُولَى فِي آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ لَيْسَ كُلُّ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِنْ بَنِي هَاشِمٍ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ النَّاسُ كَافَّةُ أَهْلِ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا مِنْ عَرَبِهَا وَ عَجَمِهَا وَ إِنْسِهَا وَ جِنِّهَا مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ صَدَّقَهُ وَ اتَّبَعَهُ بِالتَّوَلِّى لِلْأُمَّةِ الَّتِي بُعِثَ فِيهَا فَهُوَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بِالتَّوَلِّى لِتِلْكَ الأمَّة وَ مَنْ كَانَ هَكَذَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ الَّذِينَ يُوَحِّدُونَ اللَّهَ وَ يُقِرُّونَ بِالنَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فَهُوَ مِنَ الأمَّةِ الَّتِي بُعِثَ إِلَيْهَا مُحَمَّد صلی الله علیه و آله وَ مَنْ أَنْكَرَ فَضْلَ هَذِهِ الْأُمَّةِ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ أَحَبُّوا أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا وَ هُمُ الَّذِينَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ أَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله قَالُوا نَعَمْ وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ أَ فَتَقِرُّونَ بِفَضْلِ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ وَ لَهُ مُصَدِّقُونَ قَالُوا لَا لِأَنَّهُمْ لَا فَضْلَ لَهُمْ عَلَيْنَا﴾. (2)

3- الباقر علیه السلام- ﴿أَصْحَابُ عَقَبَةِ أَوْسٍ هُمْ أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً وَ رَوَاهُ جَابِرٌ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام وَ عَدَّ مِنْهُمْ أَبَا السُّرُورِ وَ أَبَا الدَّوَاهِي وَ أَبَا الْمَعَارِفِ وَ ابْنَ عَوْفٍ وَ سَعْدٍ وَ أَبَا سُفْيَانَ وَ ابْنَهُ وَ فَعَلَ وَ فَعِيلَ وَ الْمُغَيْرَةَ بْنَ شُعْبَةَ وَ أَبَا الْأَعْوَرِ السُّلَمِيَّ وَ أَبَا قَتَادَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ نَزَلَ فِيهِمْ: إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِالله وَ رُسُلِهِ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِيناً﴾ ﴿151﴾

* قوله تعالى: ﴿وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَينَ أَحَدٍ مِّنهُ مْ أُولَئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴾ ﴿152﴾

ص: 489


1- تفسیر القمی، ج1، ص157/ تفسير البرهان
2- دعائم الإسلام، ج1، ص29
3- الصراط المستقيم، ص44، ص3

5-1- الكاظم علیه السلام- ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذا قَامُوا إِلَى الصَّلاةِ قَامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هَؤُلَاءِ وَ لا إِلَى هَؤُلَاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا لَيْسُوا مِنَ الْكَافِرِينَ وَ لَيْسُوا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَيْسُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ يُظْهِرُونَ الْإِيمَانَ وَ يَصِيرُونَ إِلَى الْكُفْرِ وَ التَّكْذِيبِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ﴾. (1)

باب 2: ﴿وَ إِذا قَامُوا إِلَى الصَّلاةِ قَامُوا كُسالى﴾

1-2- الباقر علیه السلام- ﴿إِذَا قُمْتَ فِي الصَّلَاةِ فَعَلَيْكَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى صَلَاتِكَ فَإِنَّمَا يُحْسَبُ لَكَ مِنْهَا مَا أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ وَ لَا تَعْبَثْ فِيهَا بِيَدِكَ وَ لَا بِرَأْسِكَ وَ لَا بِلِحْيَتِكَ وَ لَا تُحَدِّثْ نَفْسَكَ وَ لَا تَتَثَاءَبْ وَ لَا تَتَمَطَّ وَ لَا تُكَفِّرْ فَإِنَّمَا يَفْعَلُ ذَلِكَ الْمَجُوسُ وَ لَا تَكَلَّمْ وَ لَا تَحْتَفِرْ وَ لَا تَفَرَّجْ كَمَا يَتَفَرَّجُ الْبَعِيرُ وَ لَا تُقْعِ عَلَى قَدَمَيْكَ وَ لَا تَفْتَرِشُ ذِرَاعَيْكَ وَ لَا تُفَرْقِعْ أَصَابِعَكَ فَإِنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ نُقْصَانُ مِنَ الصَّلَاةِ وَ لَا تَقُمْ إِلَى الصَّلَاةِ مُتَكَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَنَاقِلًا فَإِنَّهَا مِنْ خِلَالِ النِّفَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ نَهَى الْمُؤْمِنِينَ أَنْ يَقُومُوا إِلَى الصَّلَاةِ وَ هُمْ سُكَارَى يَعْنِي سُكْرَ النَّوْمِ وَ قَالَ لِلْمُنَافِقِينَ وَ إِذَا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قَامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا﴾. (2)

2-2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْن فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ وَ عَنْ قَوْلِهِ اللهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ عَنْ قَوْلِهِ وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللهُ وَ عَنْ قَوْلِهِ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَا يَسْخَرُ وَ لَا يَسْتَهْزِئُ وَ لَا يَمْكُرْ وَ لَا يُخَادِعُ وَ لَكِنَّهُ عَزَّوَجَلَّ يُجَازِيهِمْ جَزَاءَ السُّخْرِيَّةِ وَ جَزَاءَ الِاسْتِهْزَاءِ وَ جَزَاءَ الْمَكْرِ وَ الْخَدِيعَةِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً كَبِيراً﴾. (3)

باب 3: ﴿يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلاً﴾

1-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ أَن رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سُئِلَ ... فَقِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ يُخَادِعُ اللَّهَ؟ قَالَ يَعْمَلُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ ثُمَّ يُرِيدُ بِهِ غَيْرَهُ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الرِّيَاءَ فَإِنَّهُ شِرْكَ بِاللَّهِ إِنَّ الْمُرَائِيَ يُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِأَرْبَعَةِ أَسْمَاءٍ يَا كَافِرُ يَا فَاجِرُ يَا غَادِرُ يَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُكَ وَ بَطَلَ أجْرُكَ وَ لَا خَلَاقَ لَكَ الْيَوْمَ فَالْتَمِسُ أَجْرَكَ مِمَّنْ كُنْتَ تَعْمَلْ لَهُ﴾. (4)

ص: 490


1- الکافی، ج2، ص395/ بحار الأنوار، ج69، ص175/ تفسیر العیاشی، ج1، ص282/ الزهد، ص66/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج3، ص299/ بحار الأنوار، ج1، ص201/ علل الشرائع، ج2، ص358/ وسائل الشيعة، ج5، ص463/ تفسیر العیاشی، ج1،ص282/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج6، ص51/ الاحتجاج، ج2، ص411/ التوحيد، ص163/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص125/ معاني الأخبار، ص13/ تفسير البرهان
4- الأمالي للصدوق، ص581/ تفسير البرهان

1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِالله وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ؛ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ﴾؛ ایشان کسانی اند که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آوردند، ولی امیرالمؤمنین علیه السلام را انکار کردند. ﴿وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا﴾.

2- امام صادق علیه السلام- در دعائم آمده است: از امام صادق علیهم السلام روایت شده است: شخصی از ایشان سؤال کرد: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله به من بگو که امّت محمّد صلی الله علیه و آله فقط اهل بیت علیهم السلام او هستند»؟ فرمود: «آری». پرسید: «یعنی همه ی مسلمانان و هرکس که به او ایمان آورده و تصدیقش کرده امّت او نیست»؟! امام صادق علیه السلام فرمود: «سؤال دوّمت مانند سؤال اوّلت است و جوابش این است که مخصوص اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله است و باقی مسلمانان که از اهل بیت محمّد صلی الله علیه و آله از بنی هاشم نیستند، امّت محمّد صلی الله علیه و آله نیستند و تمام مردم زمین، از شرق و غرب عالم، چه عرب چه غیر عرب و چه انسان و چه جن، هر کس که ایمان به خدا و رسولش دارد و او را تصدیق و پیروی می کند، به واسطه ی پیروی از امّتی که محمّد صلی الله علیه و آله در آن امّت [که ما اهل بیت هستیم] مبعوث شده، امّت محمّد صلی الله علیه و آله حساب می شوند، البتّه به تبع تولّی از آن امّت. پس هر کس که از مسلمانان چنین باشد و خدا را یکتا دانسته و به حقانیّت پیامبر صلی الله علیه و آله اقرار کند او از امّتی که محمّد صلی الله علیه و آله در آن ها مبعوث شده حساب می شود و هر کس فضایل این امّت را انکار کند او از کسانی است که فرمود: ﴿قالوا نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ﴾ و دوست دارن که در بین این دو راه یک راه جدید برای خود انتخاب کنند. آن ها کسانی هستند که وقتی به آن ها گفته می شود آیا به خدا و رسولش ایمان دارید می گویند بله ولی وقتی به آن ها گفته می شود آیا به فضائل خاندان محمّد صلی الله علیه و آله که به او ایمان دارید و او را تصدیق می کنید، اقرار دارید می گویند نه، چون آن ها نسبت به ما هیچ برتری ای ندارند».

3- امام باقر علیه السلام- اصحاب عقبه اوس [که قصد کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله را داشتند]، چهارده نفر بودند که جابر از امام باقر علیه السلام نقل کرده که ابوسرور و ابودواهی و ابو معارف و ابن عوف و سعد و اباسفیان و پسرش و فعل و فعیل و مغيرة بن شعبه و ابواعور سلمی و اباقتاده انصاری جزء آن افراد بودند و این آیه در مورد آن ها نازل شده ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ﴾.

* آن ها کافران حقیقی اند؛ و برای کافران، مجازات خوار کننده ای فراهم ساخته ایم. ﴿151﴾

* ولی کسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده، و میان هیچ یک از آن ها فرق نگذاشته، اند خداوند پاداششان را خواهد داد؛ خداوند آمرزنده و مهربان است. ﴿152﴾

ص: 491

* قوله تعالى: ﴿يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنَا مُوسَى سُلطاناً مبيناً﴾ ﴿153﴾

1- العسكرى علیه السلام- ﴿أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كَانَ قَاعِداً ذَاتَ يَوْمٍ بِمَكَّةَ بِفِنَاءِ الْكَعْبَةِ إِذَا اجْتَمَعَ جَمَاعَةُ مِنْ رُؤَسَاءِ قُرَيْشٍ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ تَعَالَوْا نَبْدَأَ بِتَقْرِيعِهِ وَ تَبْكِيتِهِ وَ تَوْبِيخِهِ وَ الِاحْتِجَاجِ عَلَيْهِ ... فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله هَاهُنَا وَاحِدَةُ أَلَسْتَ زَعَمْتَ أَنَّ قَوْمَ مُوسَى علیه السلام احْتَرَقُوا بِالصَّاعِقَةَ لَمَّا سَأَلُوهُ أَنْ يُرِيَهُمُ اللَّهُ جَهْرَةً قَالَ بَلَى قَالَ فَلَوْ كُنْتَ نَبِيّاً صلی الله علیه و آله لَاحْتَرَقْنَا نَحْنُ أَيْضاً فَقَدْ سَأَلْنَا أَشَدَّ مِمَّا سَأَلَ قَوْمُ مُوسَى علیه السلام لِأَنَّهُمْ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ قَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً وَ نَحْنُ نَقُولُ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَأْتِيَ بِاللهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلًا نُعَايِنُهُمْ ... فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ يَا أَبَا جَهْلٍ إِنَّمَا دَفَعَ عَنْكَ الْعَذَابَ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهُ سَيُخْرِجُ مِنْ صُلْبَكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً عِكْرِمَةَ ابْنَكَ وَ سَيَلِي مِنْ أَمُورِ الْمُسْلِمِينَ مَا إِنْ أَطَاعَ اللَّهَ فِيهِ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ جَلِيلًا وَ إِلَّا فَالْعَذَابُ نَازِلُ عَلَيْكَ وَ كَذَلِكَ سَائِرُ قُرَيْشٍ السَّائِلِينَ لَمَّا سَأَلُوا مِنْ هَذَا إِنَّمَا أَمْهَلُوا لِأَنَّ اللَّهَ عَلِمَ أَنَّ بَعْضَهُمْ سَيُؤْمِنُ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ يَنَالُ بِهِ السَّعَادَةَ فَهُوَ لَا يَقْتَطِعْهُ عَنْ تِلْكَ السَّعَادَةِ وَ لَا يَبْخَلْ بِهَا عَلَيْهِ أَوْ مَنْ يُولَدُ مِنْهُ مُؤْمِنٌ فَهُوَ يُنْظِرُ أَبَاهُ لِإِيصَالِ ابْنِهِ إِلَى السَّعَادَةِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ الْعَذَابُ بِكَافَّتِكُمْ﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِيقِ الَّذِي سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ أَنْ قَالَ فَلَوْ أَنَّ اللَّهَ رَدَّ إِلَيْنَا مِنَ الْأَمْوَاتِ فِي كُلِّ مِائَةِ عَامٍ لِنَسْأَلَهُ عَمَّنْ مَضَى مِنَّا إِلَى مَا صَارُوا وَ كَيْفَ حَالَهُمْ وَ مَا ذَا لَقُوا بَعْدَ الْمَوْتِ وَ أَيُّ شَيْءٍ صُنِعَ بِهِمْ لِيَعْمَلَ النَّاسُ عَلَى الْيَقِينِ اضْمَحَلَّ الشَّكُّ وَ ذَهَبَ الْغِلُّ عنِ الْقُلُوبِ قَالَ إِنْ هَذِهِ مَقَالَةٌ مَنْ أَنْكَرَ الرُّسُلِ علیهم السلام وَ كَذَّبَهُمْ وَ لَمْ يُصَدِّقُ بِمَا بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِذَا أَخْبَرُوا وَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ أَخْبَرَ فِي كِتَابِهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَى لِسَانِ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام حَالَ مَنْ مَاتَ مِنَّا أَفَيَكُونُ أَحَدٌ أَصْدَقَ مِنَ اللَّهِ قَوْلًا وَ مِنْ رُسُلِهِ علیهم السلام وَ قَدْ رَجَعَ إِلَى الدُّنْيَا مِمَّنْ مَاتَ خَلْقُ كَثِيرٌ مِنْهُمْ أَصْحَابُ الْكَهْفِ أَمَاتَهُمُ اللَّهُ ثَلَاثَمِائَةِ عَامِ وَ تِسْعَةً ثُمَّ بَعَثَهُمْ ... وَ إِنَّ اللَّهَ أَمَاتَ قَوْماً خَرَجُوا مَعَ مُوسَى علیه السلام حِينَ تَوَجَّهَ إِلَى اللَّهِ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَمَاتَهُمُ اللَّهُ ثُمَّ أَحْيَاهُم﴾. (2)

ص: 492


1- بحار الأنوار، ج9، ص277/ الاحتجاج، ج1، ص35/ تفسير الإمام العسكري، ص513
2- بحار الأنوار، ج10، ص176/ الاحتجاج، ج2، ص344

* اهل کتاب از تو می خواهند کتابی از آسمان [یک جا] بر آن ها نازل کنی؛ [در حالی که این یک بهانه است]؛ آن ها از موسی، بزرگ تر از این را خواستند، و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده»! و به خاطر ظلم و ستمشان، صاعقه آن ها را فرا گرفت. سپس گوساله [سامری] را، پس از آن همه دلایل روشن که برای آن ها آمد، [به خدایی] انتخاب کردند. ولی ما از آن در گذشتیم [و عفو کردیم] و به موسی، برهان آشکاری دادیم. ﴿153﴾

1- امام عسکری علیه السلام- روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک کعبه نشسته بود که جمعّی از بزرگان قریش جمع شدند و به یکدیگر گفتند بیایید کار او را سخت کنیم و منکوب و توبیخش کنیم و با او بحث بکنیم. ابوجهل گفت: «ای محمّد! یک مسأله این جا است و آن این که آیا تو گمان می کنی وقتی قوم موسى علیه السلام از او خواستند که خدا را به طور آشکارا ببینند، با صاعقه سوختند»؟ فرمود: «آری». گفت: «پس اگر تو نیز پیامبر خدایی ما را نیز بسوزان چون ما درخواستی سخت تر از قوم موسی علیه السلام داریم چون به گمان تو، آن ها گفتند ﴿أَرِنَا اللهَ جَهْرَةً﴾ امّا ما می گوییم به تو ایمان نمی آوریم مگر آن که خدا و تمام فرشته هایش را یک جا بیاوری تا ما آن ها را ببینیم»... رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای ابا جهل! خداوند عذاب را از تو دور کرد چون می دانست که در نسل تو فرزندی صالح، پسرت عکرمه به دنیا خواهد آمد. اموری بر مسلمانان خواهد گذشت که اگر خدا را در آنان اطاعت کنند، نزد خداوند دارای جلالت خواهند شد و گرنه عذاب خدا بر تو و بر سایر قریش که چنین درخواستی کردند نازل خواهد شد. خداوند به شما مهلت داده چون می داند که عدّه ای از شما به محمّد صلی الله علیه و آله ایمان خواهید آورد و به این واسطه به سعادت خواهید رسید لذا آن ها را از این سعادت محروم نمی کند و بر این کار بخل ندارد. حتّی اگر کسی در آینده فرزندش مؤمن به دنیا خواهد آمد، به پدرش مهلت داده شده تا فرزندش به سعادت برسد. اگر این چنین نبود عذاب همه ی شما را فرا می گرفت».

2- امام صادق علیه السلام- در سؤالاتی که یک شخص بی دین از امام صادق علیه السلام در مورد مسائل زیادی پرسید آمده که پرسید: اگر خداوند در هر صد سال یکی از مردگان را نزد ما مردود می کرد، از او احوال گذشتگان و آیندگان را پرسیده و جویای حالشان می شدیم، و این که پس از مرگ چه دیدند، و با آنان چه رفتاری شد، تا مردم بر اساس یقین عمل کرده و هر گونه شکّی از میان برود و هر حقد و کینه ای از دل ها زدوده شود». فرمود: «این عقیده کسانی است که منکر انبیاء شده و تکذیبشان کرده و کتابشان را نپذیرفته اند، زیرا خداوند در کتاب خود، حال مردگان ما را بر زبان انبیای خود جاری ساخته و گفته، با این حال چه کلامی از قول خدا و انبیاء راست تر است؟ و جماعت زیادی از مردم پس از مرگ به دنیا بازگشته اند، مانند «اصحاب کهف»، همان ها که خداوند سیصد و نه سال ایشان را می راند، سپس آنان را در زمان جماعتی برانگیخت که منکر بعث و نشور بودند، تا حجّت را بر ایشان تمام کرده و قدرت خود را به ایشان نمایاند، و این که بدانند بعث و نشور حقّ است ... به درستی که خداوند آن گروهی که با موسی خارج شده و گفتند: ﴿أَرنَا اللهَ جَهْرَة﴾؛ همه را می راند و سپس زنده گرداند.

ص: 493

3- المهدى عجل الله تعای فرجه الشریف- ﴿عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّىِّ قَال: ... قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام مَا جَاءَ بِكَ يَا سَعْدُ فَقُلْتُ شَوَّقَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ عَلَى لِقَاءِ مَوْلَانَا قَالَ وَ الْمَسَائِلُ الَّتِي أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَهُ عَنْهَا قُلْتُ عَلَى حَالِهَا يَا مَوْلَايَ قَالَ فَسَلْ قُرَّةَ عَيْنِي وَ أَوْمَأَ إِلَى الْغُلَامِ فَقَالَ لِي الْغُلَامُ سَلْ عَمَّا بَدَا لَكَ مِنْهَا ... فَقُلْتُ لَهُ فَأَخْبِرْنِي يَا مَوْلَايَ عَنِ الْعِلَّةِ الَّتِي تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِيَارِ إِمَامٍ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحٍ أَوْ مُفْسِدٍ قُلْتُ مُصْلِحٍ قَالَ فَهَلْ يَجُوزُ أَنْ تَقَعَ خِيَرَتُهُمْ عَلَى الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدُ بِمَا يَخْطُرُ بِبَالِ غَيْرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادٍ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَهِىَ الْعِلَّةُ أورِدُهَا لَكَ بِبُرْهَانٍ يَثِقُ بِهِ عَقْلُكَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرُّسُلِ الَّذِينَ اصْطَفَاهُمُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ الْكُتُبَ عَلَيْهِمْ وَ أَيَّدَهُمْ بِالْوَحْيِ وَ الْعِصْمَةِ إِذْ هُمْ أَعْلَامُ الْأَمَمِ و أَهْدَى إِلَى الِاخْتِيَارِ مِنْهُمْ مِثْلُ مُوسَى وَ عِيسَى علیهما السلام هَلْ يَجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ كَمَالَ عِلْمِهِمَا إِذَا هَمَّا بِالاخْتِيَارِ أَنْ تَقَعَ خِيرَتُهُمَا عَلَى الْمُنَافِقِ وَ هُمَا يَظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنُ قُلْتُ لَا فَقَالَ هَذَا مُوسَى علیه السلام كَلِيمُ اللَّهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ وَ كَمَالِ عِلْمِهِ وَ نُزُولِ الْوَحْيِ عَلَيْهِ اخْتَارَ مِنْ أَعْيَانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْكَرِهِ لِمِيقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِينَ رَجُلًا مِمَّنْ لَا يَشُكُّ فِي إِيمَانِهِمْ وَ إِخْلَاصِهِمْ فَوَقَعَتْ خِيَرَتُهُ عَلَى الْمُنَافِقِينَ قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ اخْتارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِميقَاتِنا إِلَى قَوْلِهِ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ فَلَمَّا وَجَدْنَا اخْتِيَارَ مَنْ قَدِ اصْطَفَاهُ اللَّهُ لِلنُّبُوَّةِ وَاقِعاً عَلَى الْأَفْسَدِ دُونَ الْأَصْلَحِ وَ هُوَ يَظْنُّ أَنَّهُ الْأَصْلَحَ دُونَ الْأَفْسَدِ عَلِمْنَا أَنْ لَا اخْتِيَارَ إِلَّا لِمَنْ يَعْلَمُ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ وَ تُكِنُّ الضَّمَائِرُ وَ يَتَصَرَّفُ عَلَيْهِ السَّرَائِر﴾. (1)

4- الرضا علیه السلام- ﴿إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ علیه السلام وَ أَصْحَابَهُ السَّبْعِينَ الَّذِينَ اخْتَارَهُمْ صَارُوا مَعَهُ إِلَى الْجَبَلِ فَقَالُوا لَهُ إِنَّكَ قَدْ رَأَيْتَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَأَرِنَاهُ كَمَا رَأَيْتَهُ فَقَالَ لَهُمْ إِنِّي لَمْ أَرَهُ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ فَاحْتَرَقُوا عَنْ آخِرِهِمْ وَ بَقِىَ مُوسَى علیه السلام وَحِيداً فَقَالَ يَا رَبِّ اخْتَرْتُ سَبْعِينَ رَجُلًا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَجِئْت بهمْ وَ أَرْجِعْ وَحْدِى فَكَيْفَ يُصَدِّقُنِي قَوْمِي بِمَا أَخْبِرُهُمْ بِهِ فَ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَتَهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا فَأَحْيَاهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِمْ﴾. (2)

5- العسكري علیه السلام- ﴿إِنَّ مُوسَى علیه السلام لَمَّا أَرَادَ أَنْ يَأْخُذَ عَلَيْهِمْ عَهْدَ الْفُرْقَانِ فَرَّقَ مَا بَيْنَ الْمُحِقِّينَ وَ الْمُبْطِلِينَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بِنُبُوَّتِهِ وَ لِعَلِىٍّ علیه السلام بإِمَامَتِهِ وَ لِلأئِمَّةِ الطَّاهِرِين علیهم السلام بِإِمَامَتِهِمْ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ

ص: 494


1- بحار الأنوار، ج2، ص85/ کمال الدین، ج2، ص461
2- بحار الأنوار، ج13، ص226

3- امام زمان عجل الله تعای فرجه الشریف- سعد بن عبدالله قمّی گوید: ... امام عسکری علیه السلام فرمود: «ای سعد! برای چه آمده ای»؟ گفتم: «احمد بن اسحاق مرا به دیدار مولایمان تشویق کرد». فرمود: «و مسائلی که می خواستی بپرسی چه»! گفتم: «ای مولای من آن مسائل نیز بر حال خود است». فرمود: «از نور چشمم بپرس»! و به آن پسر بچه اشاره فرمود و آن پسر بچه گفت: «از هر چه می خواهی بپرس». پرسیدم: «به چه دلیل مردم نمی توانند برای خود امام انتخاب کنند»؟ فرمود: «امام خوب یا بد»؟ گفتم: «امام خوب و شایسته». فرمود: «امکان دارد انتخابی که می کنند به جای خوب بد از کار در آید با این که هیچ کس اطلّاع از دل دیگری ندارد که چه چیز به خاطرش می گذرد؟ فکر خوب یا فکر بد» گفتم: «آری ممکن است». فرمود: «همین» موجب نداشتن چنین اختیاریست که با دلیلی برای تو توجیه کردم که عقلت بپذیرد». تصدیق کردم. فرمود: «بگو ببینم پیامبرانی که خداوند آن ها را برگزیده و کتاب آسمانی بر آن ها نازل کرده و ایشان را به وحی ممتاز نموده و عصمت بخشیده چون برجسته ترین افراد مردمند و از همه بهتر می توانند انتخاب نمایند اگر به ایشان اختیار بدهند که از جمله این پیامبران موسی و عیسی شان علیهم السلام نیز هستند، با کمال عقل و دانشی که این دو داشتند آیا ممکن است انتخاب آن ها در مورد کسی که خیال می کردند مؤمن است منافق از کار در آید». گفتم «نه». فرمود: «همین موسی علیه السلام با کمال عقل و دانشی که داشت و به او وحی می شد از میان قوم خود برای میقات خدا هفتاد نفر را انتخاب کرد با این که یقین داشت مؤمن و مخلص هستند این انتخاب برخلاف تصوّر او بر منافقین قرار گرفت. خداوند در این آیه به همین مطلب اشاره می کند: موسی برای وعده گاه ما از میان قومش هفتاد مرد را برگزید. (اعراف/155). وقتی انتخاب پیامبری که خدا او را برگزیده بر شخص فاسدی قرار گیرد با این که او خیال می کرد صالح است می فهمیم اجازه انتخاب به کسی که از راز دل ها و افکار پنهان و آینده ی اشخاص خبر ندارد داده نشده».

4- امام رضا علیه السلام- حضرت موسی علیه السلام و هفتاد نفر همراهش که از بین بنی اسرائیل انتخاب کرده بود وقتی به کوه رفتند و گفتند: «تو خدا را دیده ای، او را به ما نیز نشان بده». او گفت: «من او را ندیده ام، ولی ایشان اصرار کرده گفتند: «ما تا خدا را به آشکارا نبینیم به تو ایمان نمی آوریم. و هم چنان که می نگریستید. (بقره/55)». در نتیجه صاعقه ای آنان را سوزاند و نابود ساخت. و موسی علیه السلام تنها ماند و به خداوند عرض کرد: «خداوندا! من هفتادتن از بنی اسرائیل را برگزیدم و همراه خود آوردم، و اکنون تنها بر می گردم، چطور امکان دارد قوم من سخنانم را در این واقعه بپذیرند؟ اگر می خواستی؛ هم من و هم ایشان را قبلاً از بین می بردی، آیا ما را به خاطر کار بی خردان هلاک می سازی؟ خدا نیز ایشان را پس از مرگشان زنده نمود».

5- امام عسکری علیه السلام- وقتی موسی علیه السلام تصمیم گرفت از بنی اسرائیل پیمان فرقان را بگیرد بین اشخاص حقیقت گو و یاوه سرایان جدایی قرار داد. پیمانی که عبارت بود از نبوّت برای محمّد صلی الله علیه و آله و امامت برای علی و ائمّه طاهرین علیهم السلام. گفتند: «ما ایمان به این سخن تو نداریم. (اسراء/90). که

ص: 495

أَنَّ هَذَا أَمْرُ رَبِّكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً عِيَاناً يُخْبِرُنَا بِذلِكَ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ مُعَايَنَةً وَ هُمْ يَنْظُرُونَ إِلَى الصَّاعِقَةِ تَنْزِلُ عَلَيْهِمْ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَا مُوسَى علیه السلام إِنِّي أَنَا الْمُكْرِمُ أَوْلِيَائِي وَ الْمُصَدِّقِينَ بِأَصْفِيَائِي وَ لَا أُبَالِي أَنَا الْمُعَذِّبُ لِأَعْدَائِى الدَّافِعِينَ حُقُوقَ أَصْفِيَائِي وَ لَا أَبَالِي فَقَالَ مُوسَى علیه السلام لِلْبَاقِينَ الَّذِينَ لَمْ يَصْعَقُوا مَا ذَا تَقُولُونَ أَتَقْبَلُونَ وَ تَعْتَرِفُونَ وَ إِلَّا فَأَنْتُمْ بِهَؤُلَاءِ لَاحِقُونَ قَالُوا يَا مُوسَى علیه السلام لَا نَدْرِي مَا حَلَّ بِهِمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ كَانَتِ الصَّاعِقَةُ مَا أَصَابَتْهُمْ لِأَجْلِكَ إِلَّا أَنَّهَا كَانَتْ نَكْبَةً مِنْ نَكَبَاتِ الدَّهْرِ تُصِيبُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ فَإِنْ كَانَتْ إِنَّمَا أَصَابَتْهُمْ لِرَدِّهِمْ عَلَيْكَ فِي أَمْرِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِيّّ علیه السلام وَ آلِهِمَا فسأل [فَاسْأَل] اللَّهَ رَبَّكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ علیهم السلام هَؤُلَاءِ الَّذِينَ تَدْعُونَا إِلَيْهِمْ أَنْ يُحْيِيَ هَؤُلَاءِ الْمَصْعُوقِينَ لِنَسْأَلَهُمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ مَا أَصَابَهُمْ فَدَعَا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَهُمْ مُوسَى علیه السلام فَأَحْيَاهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ لَهُمْ مُوسَى علیه السلام سَلُوهُمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ فَسَأَلُوهُمْ فَقَالُوا يَا بنِي إِسْرَائِيلَ أَصَابَنَا مَا أَصَابَنَا لِإِبَائِنَا اعْتِقَادَ نُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مَعَ اعْتِقَادِ إمَامَةٍ عَلِىٍّ علیه السلام لَقَدْ رَأَيْنَا بَعْدَ مَوْتِنَا هَذَا مَمَالِكَ رَبِّنَا مِنْ سَمَاوَاتِهِ وَ حُجْبِهِ وَ كُرْسِيِّهِ وَ عَرْشِهِ وَ جَنَانِهِ وَ نِيرَانِهِ فَمَا رَأَيْنَا أَنْفَذَ أمراً فِي جَمِيعِ تِلْكَ الْمَمَالِكِ وَ أَعْظَمَ سُلْطَاناً مِنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهم السلام وَ إِنَّا لَمَّا مِتْنَا بِهَذِهِ الصَّاعِقَة ذَهِبَ بِنَا إِلَى النِّيرَانِ فَنَادَاهُمْ مُحَمَّدُ وَ عَلِيُّ علیهما السلام كُفُّوا عَنْ هَؤُلَاءِ عَذَابَكُمْ فَهَوْلَاءِ يُحْيَوْنَ بِمَسْأَلَة سَائِلِ رَبِّنَا عَزَّوَجَلَّ بَنَا وَ بِآلِنَا الطَّيِّبِينَ وَ ذَلِكَ حِينَ لَمْ يُقْذَفُوا فِي الهَاوِيَةِ فَأَخَّرُونا إِلَى أَنْ بُعِثْنَا بِدُعَائِكَ يَا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ علیه السلام بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ علیهم السلام فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِأَهْلِ عَصْرِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَإِذَا كَانَ بِالدُّعَاءِ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ علیهم السلام نَشَرَ ظُلْمَةُ أَسْلَافِكُمْ الْمَصْعُوقِينَ بِظُلْمِهِمْ أَ فَمَا يَجِبْ عَلَيْكُمْ أَنْ لَا تَتَعَرَّضُوا لِمِثْلِ مَا هَلَكُوا بِهِ إِلَى أَنْ أَحْيَاهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ﴾. (1)

6- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أنَّ مُوسَى علیه السلام كَانَ وَعَدَ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ يَأْتِيهِمْ بِكِتَابِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ يَشْتَمِلْ عَلَى أَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِيهِ وَ حُدُودِهِ وَ فَرَائِضِهِ بَعْدَ أَنْ يُنَجِّيهِمُ اللَّهُ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ وَ صَارُوا بِقُرْبِ الشَّامِ جَاءَهُمْ بِالْكِتَابِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ كَمَا وَعَدَهُمْ وَ كَانَ فِيهِ إِنِّي لَا أَتَقَبَّلُ عَمَلًا مِمَّنْ لَا يُعَظِّمُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ عَليّاً وَ آلَهُمَا الطَّيِّبينَ علیهم السلام وَ لَمْ يُكرم أَصْحَابَهُمَا وَ مُحِبِّيهِمَا حقَّ تكْرِيمِهِمْ يَا عُبَيْدِ اللهِ أَلَا فَاشْهَدُوا أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله خَيْرٌ خَلِيقَتِي وَ أَفْضَلُ بَرِيَّتِي وَ أَنَّ عَلِيًّا علیه السلام أَخُوهُ وَ وَصِيُّهُ وَ وَارِتْ عِلْمِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي أُمَّتِهِ وَ خَيْرٌ مَنْ يُخْلِفُهُ بَعْدَهُ وَ أَنَّ آلَ مُحَمَّدِهٍ علیهم السلام أَفْضَلُ آلِ

ص: 496


1- بحار الأنوار، ج26، ص338

دستور پروردگار باشد مگر این که خدا را آشکارا ببینیم و خودش به ما بگوید». و ایشان صاعقه را می دیدند که فرود می آید. خداوند به موسی علیه السلام فرمود: «موسی علیه السلام! من هم دوستانم را گرامی می دارم و هم کسانی که تصدیق اولیای مرا بنمایند و هیچ باکی ندارم که دشمنانم را عذاب کنم. همان کسانی که منکر حقوق برگزیدگان من هستند». موسی علیه السلام به باقیماندگان از صاعقه که نمرده بودند. گفت: «اینک شما چه می گویید قبول می کنید و اعتراف می نمایید؟! وگرنه به این ها ملحق خواهید شد». گفتند: «موسی علیه السلام ما نمی دانیم آن ها چه شدند و به چه جهت گرفتار گردیدند این صاعقه آن ها را به واسطه ی تو فرا نگرفت این یک بدبختی از بدبختی های روزگار است که خوب و بد را فرا می گیرد اگر این گرفتاری به واسطه ی آن باشد که این ها امر محمّد و علی و خانواده ی آن ها علیهم السلام را نپذیرفتند از خدا به حقّ محمّد و آلش علیهم السلام بخواه که این ها زنده کند تا بپرسیم به چه جهت به این گرفتاری مبتلا شدند. موسی علیه السلام از خداوند درخواست کرد و خدا آن ها را زنده نمود. موسی علیه السلام گفت: «بپرسید چرا گرفتار شدند». از آن ها سؤال کردند جواب دادند: «ای بنی اسرائیل این گرفتاری ما به واسطه ی امتناع از اعتقاد به نبوّت محمّد و امامت علی علیهما السلام بود پس از مرگ ممالک پروردگار خود را از آسمان ها و حجب و کرسی و عرش و بهشت و جهنّم دیدیم در تمام این ممالک کسی با نفوذتر از محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نبودند. وقتی ما با این صاعقه مردیم ما را به طرف جهنّم بردند محمّد و علی علیهم السلام صدا زدند عذاب را از این ها بردارید این ها به واسطه ی درخواست کسی که از خداوند خواهد خواست زنده خواهند شد و خدا را به خودشان خاندان پاکشان قسم می داد که ما در هاویه (عذابی کوبنده) نیفتادیم. عذاب ما را به تاخیر انداختند تا خداوند به واسطه ی دعای تو ای موسی بن عمران علیه السلام که از خدا به حقّ محمّد و آل پاکش علیهم السلام خواستی ما را زنده کرد. خداوند برای مردم زمان محمّد صلی الله علیه و آله می فرماید وقتی به واسطه ی دعا به نام محمّد و آل پاکش علیهم السلام پدران ستمگری که به واسطه ی ستم خود دچار صاعقه شدند زنده شوند آیا لازم نیست که شما نیز پرهیز کنید از کاری که آن ها کردند که موجب هلاکشان شد و سپس زنده شان کرد»؟.

6- امام علی علیه السلام- موسی علیه السلام به بنی اسرائیل وعده داد که پس از آن که خدا آن ها را از فرعون و قومش نجات داد، کتابی از جانب خدا برای آن ها خواهد آورد که شامل امر و نهی ها و حدود و واجبات الهی خواهد بود. وقتی نجات پیدا کردند، نزدیک شهر شام بودند که کتابی از خداوند همان طور که به آن ها وعده داده بود آورد. در آن نوشته بود: «من عمل کسی که محمّد صلی الله علیه و آله، على علیه السلام و خاندان آن ها را بزرگ نشمارد و یارانش و دوستدارانش را آن طور که شایسته ی کرامتند، کرامت نکند قبول نمی کنم. ای بندگان خدا! آیا شهادت نمی دهید که محمّد صلی الله علیه و آله بهترین خلق من و برترین موجود است و علی علیه السلام برادر و وصی و وارث علم او جانشین او در امّتش و بهترین جانشین بعد از اوست و این که خاندان او بهترین خاندان پیامبران هستند و یاران محمّد صلی الله علیه و آله برترین

ص: 497

النَّبِيِّينَ وَ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَفْضَلُ صَحَابَةِ الْمُرْسَلِينَ وَ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله خَيْرُ الْأُمَمِ أَجْمَعِينَ فَقَالَ بَنُو إِسْرَائِيلَ لَا نَقْبَلُ هَذَا يَا مُوسَى علیه السلام هَذَا عَظِيمُ يَثْقُلُ عَلَيْنَا بَلْ نَقْبَلُ مِنْ هَذِهِ الشَّرَائِعِ مَا يَخِفُّ عَلَيْنَا وَ إِذَا قَبلْنَاهَا قُلْنَا إِنَّ نَبِيَّنَا صلی الله علیه و آله أَفْضَلُ نَبِيٍّ وَ آلَهُ أَفْضَلُ آل وَ صَحَابَتَهُ أَفْضَلُ صَحَابَةٍ وَ نَحْنُ أُمَّتُهُ أَفْضَلُ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ لَسْنَا نَعْتَرِفْ بِالْفَضْلِ لِقَوْمٍ لَا نَرَاهُمْ وَ لَا نَعْرِفُهُمْ فَأَمَرَ اللَّهُ جَبْرَئِيلَ فَقَطَعَ بِجَنَاحَ مِنْ أَجْنِحَتِهِ مِنْ جَبَلٍ مِنْ جِبَالَ فَلَسْطِينَ عَلَى قَدْرِ مُعَسْكَرِ مُوسَى علیه السلام وَ كَانَ طُولُهُ فِي عَرْضِهِ فَرْسَخاً فِي فَرْسَخٍ ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَوَقَفَهُ عَلَى رُءُوسِهِمْ وَ قَالَ إِمَّا أَنْ تَقْبَلُوا مَا أَتَاكُمْ بِهِ مُوسَى علیه السلام وَ إِمَّا وَضَعْتُ عَلَيْكُمُ الْجَبْلَ فَطَحْطَحْتُكُمْ تَحْتَهُ فَلَحِقَهُمْ مِنَ الْجَزَعِ وَ لْهَلَعِ مَا يَلْحَقُ أَمْثَالَهُمْ مِمَّنْ قُوبِلَ بِهَذِهِ الْمُقَابَلَةِ فَقَالُوا يَا مُوسَى علیه السلام كَيْفَ نَصْنَعُ قَالَ مُوسَى علیه السلام اسْجُدُوا لِلَّهِ عَلَى جِبَاهِكُمْ ثُمَّ غَفِّرُوا خُدُودَكُمُ الْيُمْنَى ثُمَّ الْيُسْرَى فِي التَّرَابِ وَ قُولُوا يَا رَبَّنَا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ قَبْلْنَا وَ اعْتَرَفْنَا وَ سَلَّمْنَا وَ رَضِينَا قَالَ فَعَلُوا هَذَا الَّذِي قَالَ لَهُمْ مُوسَى علیه السلام قَوْلًا وَ فِعْلًا غَيْرَ أَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ خَالَفَ قَلْبُهُ ظَاهِرَ أَفْعَالِهِ وَ قَالَ بِقَلْبِهِ سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا مُخَالِفاً لِمَا قَالَ بِلِسَانِهِ وَ عَفَّرُوا خُدُودَهُمُ الْيُمْنَى وَ لَيْسَ قَصْدُهُمُ التَذلُّلَ لِلَّهِ تَعَالَى وَ النَّدَمَ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُمْ مِنَ الْخَلَافِ وَ لَكِنَّهُمْ فَعَلُوا ذَلِكَ يَنْظُرُونَ هَلْ يَقَعُ عَلَيْهِمُ الْجَبَلُ أَمْ لَا ثُمَّ عَفَّرُوا خُدُودَهُمُ الْيُسْرَى يَنْظُرُونَ كَذَلِكَ وَ لَمْ يَفْعَلُوا ذَلِكَ كَمَا أُمِرُوا فَقَالَ جَبْرَئِيلَ لِمُوسَى علیه السلام أمَا إِنَّ أَكْثَرَهُمْ لِلَّهِ تَعَالَى عَاصُونَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَنِي أَنْ أَزِيلَ عَنْهُمْ هَذَا الْجَبَلَ عِنْدَ ظَاهِرِ اعْتِرَافِهِمْ فِي الدُّنْيَا فَإِنَّ اللَّهَ إِنَّمَا يُطَالِبُهُمْ فِي الدُّنْيَا بِظَوَاهِرِهِمْ لِحَقْنِ دِمَائِهِمْ وَ إِبْقَاءِ الذِّمَّةِ لَهُمْ وَ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ فِي الْآخِرَةِ يُعَذِّبُهُمْ عَلَى عُقُودِهِمْ وَ ضَمَائِرِهِمْ فَنَظَرَ الْقَوْمُ إِلَى الْجَبَلِ وَ قَدْ صَارَ قِطْعَتَيْنِ قِطْعَةُ مِنْهُ صَارَتْ لُؤْلُوَةَ بَيْضَاءَ فَجَعَلَتْ تَصْعَدُ وَ تَرْقَى حَتَّى خَرَقَتِ السَّمَاوَاتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْهَا إِلَى أَنْ صَارَتْ إِلَى حَيْثُ لَا يَلْحَقْهَا أَبْصَارَهُمْ وَ قِطْعَةُ صَارَتْ نَاراً وَ وَقَعَتْ عَلَى الْأَرْضِ بِحَضْرَتِهِمْ فَخَرَقَتْهَا وَ دَخَلَتْهَا وَ غَابَتْ عَنْ عُيُونِهِمْ فَقَالُوا مَا هَذَانِ الْمُفْتَرِقَانِ مِنَ الْجَبَلِ فِرْقُ صَعِدَ لُؤْلُوا وَ فِرقُ انْحَطَّ نَاراً قَالَ لَهُمْ مُوسَى علیه السلام أَمَّا الْقِطْعَةُ الَّتِي صَعِدَتْ فِي الْهَوَاءِ فَإِنَّهَا وَصَلَتْ إِلَى السَّمَاءِ فَخَرَقَتْهَا إِلَى أَنْ لَحِقَتْ بالْجَنَّةِ فَأَضْعِفَتْ أَضْعَافاً كَثِيرةً لَا يَعْلَمُ عدَدَهَا إِلَّا اللهُ وَ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُبْنَى مِنْهَا لِلْمُؤْمِنِينَ بِمَا فِي هَذَا الكِتَابِ قُصُورُ وَ دُورُ و مَنازِلُ وَ مَسَاكِنُ مُشْتَمِلَةٌ عَلَى أنواعِ النِّعْمَةَ الَّتِي وَعَدَهَا الْمُتَّقِينَ مِنْ عِبَادِهِ مِنَ الْأَشْجَارِ وَ الْبَسَاتِينِ وَ الثِّمَارِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْمُخَلَّدِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ كَاللَّتالِي الْمَنْثُورَةِ وَ سَائِرِ نَعِيمِ الْجَنَّةِ وَ خَيْرَاتِهَا وَ أَمَّا الْقِطْعَةُ الَّتِي انْحَطَّتْ إِلَى الْأَرْضِ فَخَرَقْتُهَا ثُمَّ الَّتِي تَلِيهَا إِلَى أَنْ لَحِقَتْ بِجَهَنَّمَ فَأَضْعِفَتْ أضْعَافاً كَثِيرةً و أمَرَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُبْنَى مِنْهَا لِلْكَافِرِينَ بِمَا فِي هَذَا

ص: 498

یاران پیامبران اند و امّت محمّد صلی الله علیه و آله از همه ی امّت ها بهترند»؟ بنی اسرائیل گفتند: «ای موسی علیه السلام ما این مطلب را قبول نمی کنیم که این مطلب برای ما سنگین است و پذیرفتنی نیست. ما از این مجموعه دستورات فقط آن هایی را می پذیریم که برای ما آسان باشد و وقتی پذیرفتیم می گوییم که پیامبر ما بهترین پیامبر و خاندان او بهترین خاندان و یاران او بهترین یاران و ما امّت او از امّت محمّد صلی الله علیه و آله بهتریم. ما نمی توانیم به برتری قومی شهادت دهیم که نه آن ها را دیدیم و نه می شناسیم». خداوند به جبرئیل امر کرد تا با یکی از بال های خود کوهی از کوه های فلسطین را که به اندازه ی لشکر موسی علیه السلام باشد، بکند که اندازه ی آن یک فرسخ در یک فرسخ بود سپس آن را روی سر آن ها بیاورد و بگوید: «یا آن چه موسی علیه السلام آورده را بپذیرید یا این کوه را روی شما قرار می دهم و شما را زیر آن له خواهم کرد». کسانی که این صحنه و مکالمه را دیدند شروع به جزع و فزع کردند. و گفتند: «ای موسی علیه السلام چه کنیم»؟ فرمود: «سجده کنید و پیشانی برخاک بمالید و گونه ی راستتان را بر زمین بمالید سپس گونه ی چپتان را به خاک بمالید و بگویید: «خدایا شنیدیم و اطاعت کردیم و پذیرفتیم و اعتراف کردیم و تسلیم شدیم و راضی شدیم». آن ها همان کاری که موسی علیه السلام به آن ها گفته بود کردند و همان حرف ها را زدند گرچه عدّه ی زیادی از آن ها دلشان مخالف آن چه می کردند می گفت و در قلبشان خلاف آن چه زبانشان می گفت: «می گفتند شنیدیم امّا با آن مخالفت می کنیم، گونه ی چپشان را بر زمین می مالیدند امّا قصدشان تذلّل و خاکساری به درگاه خدا نبود. چنین می کردند امّا آن طور که امر شده بودند انجام ندادند. جبرائیل علیه السلام به موسی علیه السلام گفت: «اکثر آنان در برابر خدا عصیان می کنند ولی خداوند به من دستور داد تا این کوه را به خاطر ظاهر اعترافشان، در دنیا از آنان دور کنم چون خداوند در دنیا به خاطر حفظ جانشان و باقی ماندن حقّ خدا برگردنشان، براساس ظاهر اعمالشان با آن ها برخورد می کند. امّا سروکار آن ها در آخرت با خداست، آن جا آن ها را بر اساس آن چه در ضمیر و دل خود دارند عذاب خواهد کرد. قوم به کوه نگاه کردند که از وسط دو تکّه شد، یک تکّه از آن مثل لولویی درخشان شد و در آسمان بالا رفت تا جایی که آسمان را پاره کرد و آن ها نیز آن را می دیدند تا آن جا که آن قدر بالا رفت که چشم ها به او نمی رسید. آن تکّه ی دیگر تبدیل به آتش شد و در مقابلشان به زمین خورد و زمین را پاره کرد و داخل آن شد و از چشمان آن ها پنهان شد». گفتند: «این دو تکه چه بود که یکی به صورت لؤلؤ بالا رفت و دیگری چون آتش پایین رفت»؟! موسی علیه السلام فرمود: «آن تکّه که در آسمان بالا رفت و آسمان را پاره کرد و آن قدر بالا رفت تا به بهشت رسید و چندین برابر شد که جز خدا کسی مقدار آن را نمی داند. و خداوند امر کرد که مطابق آن چه در این کتاب آمده از آن سنگ، قصرها و خانه ها و منزل ها و مسکن هایی شامل انواع نعمت ها ساخته شود. نعمت هایی که خداوند به بندگان با تقوایش وعده داده، نعمت هایی مثل درختان و بستان ها و میوه ها و حوری های زیبا و فرزندان ماندگاری که مانند لولوء درخشانند و دیگر نعمت ها و

ص: 499

الْكِتَابِ قُصُورُ وَ دُورُ وَ مَسَاكِنُ وَ مَنَازِلُ مُشْتَمِلَةُ عَلَى أَنْوَاعِ الْعَذَابِ الَّتِي وَعَدَهَا الْكَافِرِينَ مِنْ عِبَادِهِ مِنْ بِحار نِيرَانِهَا وَ حِيَاضِ غِسْلِينِهَا وَ غَسَّاقِهَا وَ أَوْدِيَة قَيْحِهَا وَ دِمَائِهَا وَ صَدِيدِهَا وَ زَبَانِيَتِهَا بِمِرْزَباتِهَا وَ أَشْجَارِ زَقُومِهَا وَ ضَرِيعِهَا وَ حَيَّاتِهَا وَ عَقَارِبِهَا وَ أَفَاعِيهَا وَ قُيُودِهَا وَ أَغْلَالِهَا وَ سَلَاسِلِهَا وَ أَنْكَالِهَا وَ سَائِرِ أَنْوَاعِ الْبَلَايَا وَ الْعَذَابِ الْمُعَدِّ فِيهَا ثُمَّ قَالَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِبَنِي إِسْرَائِيلَ أَفَلَا تَخَافُونَ عِقَابَ رَبِّكُمْ فِي جَحْدِكُمْ لِهَذِهِ الْفَضَائِلِ الَّتِي اخْتَصَّ بِهَا مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ عَلِيّاً علیه السلام وَ آلَهُمَا الطَّيِّبينَ عليه السلام﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ رَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَ قُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَ قُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا﴾ ﴿154﴾

* قوله تعالى: ﴿فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل طَبَعَ اللهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾ ﴿155﴾

1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ إبراهيم بْن أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ قَالَ الْحَتُم هُوَ الطَّبْع عَلَى قُلُوبِ الْكُفَّارِ عُقُوبَةً عَلَى كُفْرِهِمْ كَمَا قَالَ تَعَالَى بَل طَبَعَ اللهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلا﴾. (2)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ قَوْلُهُ: فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ يَعْنِي فَبِنَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ قَالَ: هَؤُلَاءِ لَمْ يَقْتُلُوا الْأَنْبِيَاءَ وَ إِنَّمَا قَتَلَهُمْ أَجْدَادُهُمْ وَ أَجْدَادُ أَجْدَادِهِمْ فَرَضُوا هَؤُلَاءِ بِذَلِكَ فَأَلْزَمَهُمُ اللَّهُ الْقَتْلَ بِفِعْلِ أَجْدَادِهِمْ، فَكَذَلِكَ مَنْ رَضِيَ بِفِعْلٍ فَقَدْ لَزِمَهُ وَ إِنْ لَمْ يَفْعَلْهُ، وَ الدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ أَيْضاً قَوْلُهُ فِي سُورةِ الْبَقَرَةِ: فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهَ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ فَهَوْنَاءِ لَمْ يَقْتُلُوهُمْ وَ لَكِنَّهُمْ رَضُوا بِقَتْلِ آبَائِهِمْ فَأَلْزَمَهُمْ فِعْلَهُمْ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهتاناً عَظِيماً﴾ ﴿156﴾

ص: 500


1- تفسير بحر العرفان، ج5، ص433
2- بحار الأنوار، ج5، ص11/ الاحتجاج، ج2، ص413/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص123/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- تفسير القمي، ج1، ص157/ تفسير البرهان

خوبی های بهشت. امّا آن تکّه ای که به زمین فرو رفت و آن را پاره کرد، آن قدر پایین رفت تا به جهنّم رسید و چندین برابر شد و خداوند امر کرد که بر طبق این کتاب از آن برای کافران، قصرها و خانه ها و مسکن ها و منزل هایی شامل انواع عذاب ها ساخته شود، عذاب هایی که به کافران وعده داده، عذاب هایی مثل دریاهای آتش و حوض های پر از چرک و خون و زهر و کاسه هایی از چرک زخم ها و خون و چرک آغشته به خون و شعله های سرکش و درختان زقّوم و شاخه ها و مارها و عقرب ها و افعی ها و غل و زنجیرها و وزر و و بال ها و انواع بلاها و عذاب هایی که در آن جا آماده شده». سپس پیامبر صلی الله علیه و آله به بنی اسرائیل [و یهودیان حاضر در جلسه] فرمود: «آیا از عذاب پروردگارتان به خاطر انکار فضل محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و خاندانشان، نمی ترسید»؟!

* و کوه طور را برفراز آن ها برافراشتیم؛ و در همان حال از آن ها پیمان گرفتیم، و به آن ها گفتیم: «[برای توبه]، از [در بیت المقدس] با خضوع در آیید». و به آنان گفتیم: «در روز شنبه تعدّی نکنید [و دست از کار بکشید].» و از آنان [در برابر همه ی این ها]، پیمان محکمی گرفتیم. ﴿154﴾

* [ولی] به خاطر پیمان شکنی آن ها، و انکار آیات خدا، و کشتن پیامبران به ناحق، و این که [از روی استهزا] می گفتند: «دل های ما، در غلاف است [و سخنان پیامبر را درک نمی کنیم. رانده ی درگاه خدا شدند]. آری، خداوند به سبب کفرشان، بر دل های آن ها مهر زده؛ که جز عدّه ی کمی [که راه حق می پویند] ایمان نمی آورند. ﴿155﴾

1- امام رضا علیه السلام- ابراهیم بن ابی محمود گوید: از امام رضا علیه السلام درباره ی این کلام حق تعالی: خدا بر دل هایشان و بر گوششان مهر نهاده. (بقره/7) پرسیدم. فرمود: «خَتَمَ همان سرپوش نهادن بر قلب های کافران است که به عنوان مجازات کفر ورزیدن ایشان است؛ همچنان که خداوند می فرماید: ﴿بَلْ طَبَعَ اللهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾».

2- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿فَبِنَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُم﴾ یعنی به خاطر پیمان شکنیشان. ﴿وَ كُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللهِ وَ قَتْلِهِمُ الأنبياء بِغَيْرِ حَقٍّ﴾ اینان پیامبران را نکشتند، بلکه نیاکانشان و نیاکان نیاکانشان پیامبران را کشته بودند، و اینان نیز بدان تصمیم راضی شدند و خداوند با این کار نیاکانشان، قتل را به پای ایشان نیز نوشت و بر این منوال، هر که به کاری رضایت داشته باشد، آن امر پاگیر وی نیز هست، هر چند که فاعل آن نباشد. دلیل بر این حکم، همچنین کلام الهی در سوره ی بقره است که می فرماید: ﴿فَلِمَ تَقْتُلُونَ انبياء اللهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ﴾ با این که اینان خود، پیامبران را نکشته بودند، بلکه به کردار پدرانشان در حقّ پیامبران خشنود بودند و خداوند، قتل ایشان را به پای اینان نیز نوشت».

* و [نیز] به خاطر کفرشان، و تهمت بزرگی که بر مریم زدند. ﴿156﴾

ص: 501

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قوله بُهْتَانًا عَظِيمًا أَوْ قَوْلُهُمْ إِنَّهَا فَجَرَت﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿[عَنْ صَالِحِ بْنِ عَلْقَمَةَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ] أَ لَمْ يَنْسُبُوا مَرْيَمَ بنتَ عِمْرَانَ علیه السلام إِلَى أَنَّهَا حَمَلَتْ بِعِيسَى علیه السلام مِنْ رَجُلٍ نَجَّارٍ اسْمُهُ يُوسُفُ﴾؟. (2)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ قَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهتاناً عَظِيماً أَيْ أَعْظَمَ كَذِبٍ وَ أَشْنَعَهُ وَ هُوَ رَمْيُهُمْ إِيَّاهَا بالفَاحِشَةِ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا المَسيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إلاَّ اتَّبَاعَ الظَّنِّ وَ مَا قَتَلُوهُ يَقِينَا﴾ ﴿157﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ حُمْرانَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّ عِيسَى علیه السلام وَعَدَ أَصْحَابَهُ لَيْلَةَ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ فَاجْتَمَعُوا إِلَيْهِ عِنْدَ الْمَسَاءِ وَ هُمْ أَثْنَا عَشَرَ رَجُلًا فَأَدْخَلَهُمْ بَيْنَا ثُمَّ خَرَجَ عَلَيْهِمْ مِنْ عَيْنِ فِي زَاوِيَةِ البَيْتِ وَ يَنْفُضُ رَأْسَهُ مِنَ الْمَاءِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنَّهُ رَافِعِي إِلَيْهِ السَّاعَةَ وَ مُطَهِّرى مِنَ الْيَهُودِ فَأَيُّكُمْ يُلْقَى عَلَيْهِ شَبَحِي فَيُقْتَل وَ يُصْلَبَ وَ يَكُونَ مَعِي فِي دَرَجَتِي فَقَالَ شَابٌ مِنْهُمْ أَنَا يا رُوحَ اللهِ قَالَ فَأَنْتَ هُوَ ذَا فَقَالَ لَهُمْ عِيسَى علیه السلام أمَا إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ يَكْفُرْ بِي قَبْلَ أَنْ يُصْبِحَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ كَفْرَةً فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْهُمْ أَنَا هُوَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ عِيسَى علیه السلام أَ تُحِسُّ بذلكَ فِي نَفْسِكَ فَلْتَكُنْ هُوَ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ عِيسَى علیه السلام أمَا إِنَّكُمْ سَتَفْتَرِقُونَ بَعْدِى عَلَى ثَلَاثِ فِرقٍ فِرقَتَيْنِ مُفْتَرِيَتَيْنِ عَلَى اللهِ فِي النَّارِ وَ فِرْقَةٍ تَتْبَعُ شَمْعُونَ صَادِقَةً عَلَى اللهِ فِي الْجَنَّةِ ثُمَّ رَفَعَ اللَّهُ عِيسَی علیه السلام إِلَيْهِ مِنْ زَاوِيَةِ الْبَيْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ الْيَهُودَ جَاءَتْ فِي طَلَب عِيسَى علیه السلام مِنْ لَيْلَتِهِمْ فَأَخَذُوا الرَّجُلِ الَّذِي قَالَ لَهُ عِيسَى علیه السلام إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ يَكْفُرْ بِي قَبْلَ أَنْ يُصْبِحَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ كَفْرَةً وَ أخَذُوا الشَّابَ الَّذِي الْقِي عَلَيْهِ شَبَحُ عِيسَى علیه السلام فَقُتِلَ وَ صُلِب وَ كَفَرَ الَّذِي قَالَ لَهُ عِيسَى علیه السلام تَكْفُرُ قَبْلَ أَنْ تُصْبِحَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ كَفْرَة﴾. (4)

ص: 502


1- بحار الأنوار، ج14، ص336/ تفسیر القمی، ج1، ص157/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج14، ص319/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج14، ص340
4- بحار الأنوار، ج14، ص336/ تفسیر نور الثقلين

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿بُهْتاناً عَظِیماً﴾ یعنی به این گفته شان که مریم سلام الله علیها، فجور و فاحشه گی نموده است.

2- امام صادق علیه السلام- صالح بن علقمه نقل می کند: امام صادق علیه السلام در حدیثی طولانی فرمود: آیا نگفتند: «مریم دختر عمران سلام الله علیها، از مردی نجّار به اسم یوسف، باردار شده است»؟

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ قَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهتاناً عَظِيماً﴾ یعنی آن دروغ بزرگ و شنیع؛ به مریم سلام الله علیها تهمت زدند که فاحشه است.

* و این که گفتند: «ما، مسیح- عیسی بن مریم- پیامبر خدا را کشتیم». در حالی که نه او را کشتند، و نه بردار کردند؛ بلکه امر بر آن ها مشتبه شد. و کسانی که در مورد [قتل] او اختلاف کردند، نسبت به آن در شک هستند و به هیچ صورت علم به آن ندارند و تنها از پندارهای بی اساس پیروی می کنند؛ و به یقین او را نکشتند. ﴿157﴾

1- امام باقر علیه السلام- حمران بن اعین نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: «عیسی علیه السلام در عصر شبی که خداوند او را به آسمان بالا برد، با اصحاب خود وعده نهاد و دوازده حواری خود را در خانه ای جمع کرد و خود از میان چشمه ای در گوشه ی آن خانه بر آن ها ظاهر شد، در حالی که سرش از آب بیرون بود و به آن ها گفت: «خداوند در همین لحظه مرا به آسمان می برد و از آزار یهود بر کنار می دارد، کدامیک از شما می خواهد به صورت من ممثّل شده و به دست آن ها مصلوب شود تا به درجه ی من نایل گردد»؟ جوانی از میان آن جمع گفت: «ای روح خدا، من حاضرم». عیسی علیه السلام گفت: «پس تو به صورت من در خواهی آمد». سپس فرمود: «به زودی یکی از شما قبل از صبح و قبل از دیگران به من کافر خواهد شد». یکی از آن ها گفت: «آیا من هم از کافران خواهم بود»؟ عیسی علیه السلام گفت: «اگر در نفست چیزی در این باره وجود دارد، چنین خواهی بود». عیسی علیه السلام فرمود: «شما بعد از من به سه فرقه تقسیم خواهید شد، دو فرقه که به خداوند افترا می زنند و در آتش دوزخ خواهند بود و یک فرقه که از شمعون پیروی می کنند و صادق هستند که جایگاهشان بهشت خواهد بود». سپس عیسی علیه السلام از همان زاویه در حالی که آن ها نظاره می کردند عروج کرد. امام علیه السلام فرمود: «پس از آن، یهود در طلب عیسی علیه السلام بر آمدند و آن مردی را که عیسی علیه السلام به او فرمود: تو به زودی کافر خواهی شد، دستگیر کردند و آن جوانی را که به صورت عیسی علیه السلام ممثّل شد زندانی کرده و به صلیب کشیدند و آن مرد دستگیر شده همان طور که عیسی علیه السلام فرموده بود، به عیسی علیه السلام کافر شد و در مجموع دوازده نفر کافر شدند».

ص: 503

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ دَخَلْتُ أَنَا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَى مَوْلَانَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام ... فَقُلْنَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ كَرِّمْنَا وَ شَرِّفْنَا بِإِشْرَاكِكَ إِيَّانَا فِي بَعْضِ مَا أَنْتَ تَعْلَمُهُ مِنْ عِلْمٍ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَدَارَ فِي الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنَّا ثَلَاثَةً أَدارَهَا فِي ثَلَاثَةٍ مِنَ الرُّسُلِ قَدَّرَ مَوْلدَهُ تَقْدِير مَوْلِدِ مُوسَى علیه السلام وَ قَدَّرَ غَيْبَتَهُ تَقْدِيرَ غَيْبَة عِيسَى علیه السلام وَ قَدَّرَ إِبْطَاءَهُ تَقْدِيرَ إِبْطَاءِ نُوحٍ علیه السلام وَ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عُمُرَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ أَعْنِي الْخَضِرَ دَلِيلًا عَلَى عُمُرِهِ فَقُلْتُ اكْشِفَ لَنَا يَا ابْنَ رَسُول اللَّهِ علیه السلام عَنْ وُجُوهِ هَذِهِ الْمَعَانِي قَالَ ... أَمَّا غَيْبَةُ عيسَى علیه السلام فَإِنَّ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى اتَّفَقَتْ عَلَى أَنَّهُ قُتِلَ وَ كَذَّبَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِقَوْلِهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صَلَبُوهُ وَ لَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ كَذَلِكَ غَيْبَةُ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف فَإِنَّ الْأُمَّةَ تَنْكِرُهَا لِطُولِهَا فَمِنْ قَائِلٍ بِغَيْرِ هُدًى بأَنَّهُ لَمْ يُولَدْ وَ قَائِلٍ يَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ وَ مَاتَ وَ قَائِلٍ يَكْفُرُ بِقَوْلِهِ إِنَّ حَادِيَ عَشرنَا كَانَ عَقِيماً وَ قَائِلٍ يَمْرُقُ بِقَوْلِهِ إِنَّهُ يَتَعَدَّى إِلَى ثَالِثَ عَشَرَ فَصَاعِداً و قَائِلٍ يَعْصِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِقَوْلِهِ إِنَّ رُوحَ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف يَنْطِقُ فِي هَيْكَلِ غَيْرِهِ﴾. (1)

3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قال: إِنَّ في القائِمِ عجل الله تهالی فرجه الشریف مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله شَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ سَاقَ الْحَدِيثَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ عِيسَى علیه السلام فَاخْتِلَافُ مَنِ اخْتَلَفَ فِيهِ قَالَتْ طَائِفَةُ مِنْهُمْ مَا وُلِدَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ مَاتَ وَ طَائِفَةٌ قَالَتْ قُتِلَ وَ صُلِبَ. وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بصير عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ أَرْبَعُ سُنَنٍ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِيَاءَ علیهم السلام وَ سَاقَ الْحَدِيثَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ أَمَّا مِنْ عِيسَى علیه السلام فَيُقَالُ إِنَّهُ مَاتَ وَ لَمْ يَمُتْ﴾. (2)

4- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا غَيْبَةُ عِيسَى علیه السلام فَإِنَّ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى اتَّفَقَتْ عَلَى أَنَّهُ قُتِلَ فَكَذَّبَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِقَوْلِهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ﴾. (3)

5- ابن عبّاس علیه السلام- ﴿لَمَّا مَسَخَ مَسَخ اللَّهُ الَّذِينَ سُبُّوا عِيسَى علیه السلام وَ وَ أُمَّهُ بِدُعَائِهِ بَلَغَ ذَلِكَ يَهُودَا وَ هُوَ رَأْسُ الْيَهُودِ فَخَافَ أَنْ يَدْعُوَ عَلَيْهِ فَجَمَعَ الْيَهُودَ وَ اتَّفَقُوا عَلَى قَتْلِهِ فَبَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِيلَ يَمْنَعْهُ مِنْهُمْ وَ يُعِينُهُ عَلَيْهِمْ وَ ذَلِكَ مَعْنَى قَوْلِهِ: وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ فَاجْتَمَعَ الْيَهُودُ حَوْلَ عِيسَى علیه السلام فَجَعَلُوا يَسْأَلُونَهُ فَيَقُولُ لَهُمْ: يَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ إِنَّ اللهَ تَعَالَى يُبْغِضُكُمْ فَثَارُوا إِلَيْهِ لِيَقْتَلُوهُ فَأَدْخَلَهُ جَبْرَئِيلُ خَوْحَةَ الْبَيْتِ الدَّاخِلَ لَهَا رَوْزَنَةً فِي سَقْفها فَرَفَعَهُ جَبْرَئِيلُ إلَى السَّمَاءِ فَبَعَثَ يَهْودًا رَأسُ الْيَهُودِ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ اسْمُهُ ططيانوسُ لِيَدخُلَ

ص: 504


1- بحار الأنوار، ج51، ص219/ الصراط المستقيم، ج2، ص227/ كمال الدين، ج2، ص352/ منتخب الأنوار المضيئة، ص179
2- بحار الأنوار، ج14، ص339/ تفسیر بحر العرفان، ج3، ص444
3- بحار الأنوار، ج14، ص339/ تفسير نور الثقلين

2- امام صادق علیه السلام- سدیر صیرفی گوید: من و مفضل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تغلب به حضور امام صادق علیه السلام شرفیاب شدیم ... عرض کردیم: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! ما را نیز در اطّلاع قسمتی از آن چه در این باره می دانید سهیم نموده و سرافراز فرمائید»! فرمود: «خداوند متعال سه چیز را که در مورد پیغمبران عملی ساخت، در خصوص قائم ما صلی الله علیه و آله نیز عملی می سازد: ولادت او را مانند ولادت موسی علیه السلام و غیبتش را چون غیبت عیسی علیه السلام و طول عمرش را بسان طول عمر نوح علیه السلام مقدّر فرموده، و سپس طول عمر بنده ی صالح خدا، خضر پیغمبر صلی الله علیه و آله را دلیل طول عمر آن حضرت قرار داده است». عرض کردیم: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! علل این معانی را که فرمودی برای ما شرح بده». فرمود: «غیبت عیسی علیه السلام نیز بدین گونه بود: یهود و نصاری اتّفاق دارند که وی کشته شده، ولی خداوند آن ها را تکذیب فرمود: ﴿وَ ما قَتَلُوهُ وَ مَا صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ﴾؛ غیبت قائم ما عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز چنین است. زیرا امّت اسلام به واسطه ی طولانی شدن غیبتش وجود او را انکار می کنند. بعضی خواهند گفت. هنوز متولّد نشده، و گروهی می گویند: متولّد شده و وفات کرده. و طایفه ای می گویند: امام یازدهم عقیم بوده، و جماعتی ائمّه علیهم السلام را سیزده تن و بیش تر خواهند دانست. و عدّه ای هم می گویند: روح قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف در بدن دیگری سخن می گوید»!

3- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: «قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف شباهتی به پنج تن از رسولان الهی دارد: شباهت او به عیسی علیه السلام؛ اختلاف نظر افراد راجع به اوست که عدّه ای می گویند اصلا متولّد نشده و عدّه ای می گویند مرده و عدّه ای می گویند کشته شده و عدّه ای می گویند به صلیب کشیده شده». و ابوبصیر از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود: «امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صاحب این امر، چهار سنّت از چهار پیامبر با خود دارد، سنّت او از عیسی علیه السلام، این است که او [ظاهراً] وفات نموده امّا در واقعیت وفات نکرده است».

4- امام صادق علیه السلام- در مورد غیبت عیسی علیه السلام یهودیان و مسیحیان اتّفاق نظر داشتند که کشته شده است امّا خداوند آن ها را تکذیب کرده و فرمود: ﴿وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ﴾.

5- ابن عبّاس علیه السلام- وقتی خداوند کسانی را که عیسی علیه السلام و مادرش مسخره می کردند به دعای آنان مسخ کرد و این خبر به یهودا که سرکرده ی یهود بود رسید، ترسیدند که نکند در مورد آن ها نیز نفرین کنند لذا همه ی یهودیان را جمع کردند و تصمیم به کشتن او گرفتند. خداوند جبرئیل را فرستاد تا از آن ها ممانعت کند و عیسی علیه السلام را در برابر آنان یاری دهد. این همان معنای این آیه است که فرمود: و او را به روح القدس تأیید نمودیم. (بقره/87). یهودیان اطراف عیسی علیه السلام جمع شدند و در مورد او سؤال می کردند و به آن ها می گفتند: «ای یهودیان، خداوند [به خاطر وجود عیسی علیه السلام] بر شما خشم گرفته، بر او حمله کنید تا او را بکشید». جبرئیل از پنجره ی خانه که روزنه ای در سقف بود وارد شد و عیسی علیه السلام را به آسمان بالا برد. یهودا که سرکرده ی آنان بود یکی از یارانش را که اسمش ططیانوس بود را به دنبال عیسی علیه السلام فرستاد تا داخل آن روزنه شود و عیسی علیه السلام را بکشد. [او رفت] امّا دیگر او را ندیدند و خیلی طول کشید و گمان کردند که او را در آن روزنه کشته است. خداوند نیز چهره ای شبیه چهره ی عیسی علیه السلام بر او افکند و وقتی که او پیش دوستانش رفت او را کشتند و به صایب کشیدند و

ص: 505

عَلَيْهِ الْخَوْحَةَ فَيَقْتُلَهُ فَدَخَلَ فَلَمْ يَرَهُ فَأَبْطَأَ عَلَيْهِمْ فَظُنُّوا أَنَّهُ يُقَاتِلُهُ فِي الْخَوْخَةِ فَأَلْقَى اللَّهُ عَلَيْهِ شِبْهَ عيسى علیه السلام فَلَمَّا خَرَجَ عَلَى أَصْحَابِهِ قَتَلُوهُ وَ صَلَبُوهُ وَ قِيلَ: أَلْقَى عَلَيْهِ شِبْهَ وَجْهِ عِيسَى علیه السلام وَ لَمْ يُلْقِ عَلَيْهِ شِبْهَ جَسَدِهِ. فَقَالَ بَعْضُ الْقَوْمِ: إِنَّ الْوَجْهَ وَجْهُ عِيسَى علیه السلام وَ الْجَسَدَ جَسَدُ طَطيانُوسَ. وَ قَالَ بَعْضُهُمْ: إِنْ كَانَ هَذَا ططيانُوس فَأَيْنَ عِيسَى علیه السلام؟ وَ إِنْ كَانَ هَذَا عِيسَى علیه السلام فَأَيْنَ ططيانوسُ؟ فَاشْتَبَهَ الْأَمْرُ عَلَيْهِمْ وَ قَالَ وَهْبُ بن مُنَبِّهٍ: أَتَى عِيسَى علیه السلام وَ مَعَهُ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنِ الْحَوَارِيِّينَ فِي بَيْتٍ فَأَحَاطُوا بِهِمْ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِمْ صَيَّرَهُمُ اللَّهُ كُلَّهُمْ عَلَى صُورَةِ عِيسَى علیه السلام فَقَالُوا لَهُمْ: سَحَرْتُمُونَا لِتُبْرِزْنَّ لَنَا عِيسَى علیه السلام أَوْ لِنَقْتُلَنَّكُمْ جَمِيعاً. فقال عِيسَى علیه السلام الأَصْحَابِهِ: مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ مِنْكُمُ الْيَوْمَ بِالْجَنَّةِ؟ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْهُمْ اسْمُهُ سَرْجِسُ: أَنَا. فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ: أَنَا عِيسَى علیه السلام فَأَخَذُوهُ وَ قَتَلُوهُ وَ صَلَبُوهُ وَ رَفَعَ اللَّهُ عِيسَى علیه السلام مِنْ يَوْمِهِ ذَلِكَ وَ بِهِ قَالَ قَتَادَةُ و مُجَاهِدُ وَ ابْنُ إِسْحَاقَ وَ إِن اخْتَلَفُوا فِي عَدَدِ الْحَوَارِيِّينَ وَ لَمْ يَذْكُرُ أَحَدُ غَيْرُ وَهْبٍ أَنَّ شِبْهَهُ الْقِي عَلَى جَمِيعِهِمْ بَلْ قَالُوا: الْقِيَ شِبْهُهُ عَلَى وَاحِدٍ وَ رَفَعَ اللَّهُ عِيسَى علیه السلام مِنْ بَيْنِهِمْ. قَالَ الطَّبَرِيُّ: وَ قَوْلُ وَهْبٍ أَقْوَى لِأَنَّهُ لَوْ الْقِي شِبْهُهُ عَلَى وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَعَ قَوْلِ عِيسَى علیه السلام: أَيُّكُمْ يُلْقَى عَلَيْهِ شِبْهِي فَلَهُ الْجَنَّةُ ثُمَّ رَأَوْا عِيسَى علیه السلام رَفَعَ مِنْ بَيْنِهِمْ لَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْهِمْ وَ لَمَا اخْتَلَفُوا وَ إِنْ جَازَ أَنْ يَشْتَبِهِ عَلَى أَعْدَائِهِمْ مِنَ الْيَهُودِ الَّذِينَ مَا عَرَفُوهُ لَكنْ الْقِي شَبْهُهُ عَلَى جَمِيعِهِمْ وَ كَانُوا يَرَوْنَ كُلَّ واحدٍ مِنْهُمْ بصورةِ عِيسَى علیه السلام فَلَمَّا قُتِلَ أَحَدُهُمْ اشْتَبَهَ الْحَالَ عَلَيْهِمْ﴾. (1)

6- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَمَّا مَلَكَ أَسِيخُ بْنُ أَشْكَانَ وَ مَلَكَ مِائَتَيْنِ وَ سِتّاً وَ سَتِّينَ سَنَةً فَفِي سَنَةِ إِحْدَى وَ خَمْسِينَ مِنْ مُلْكِهِ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ علیه السلام وَ اسْتَوْدَعَهُ النُّورَ وَ الْعِلْمَ وَ الْحِكْمَةَ وَ جَمِيعَ عُلُوم الأنبياءِ علیهم السلام قَبْلَهُ وَ زَادَهُ الْإِنْجِيلَ وَ بَعَثَهُ إِلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ يَدْعُوهُمْ إلَى كِتَابِهِ وَ حِكْمَتِهِ وَ إِلَى الْإِيمَانِ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله فَأَبَى أَكْثَرُهُمْ إِلَّا طُغْيَانَا وَ كُفْرًا وَ أَتَى بَيْت الْمَقْدِسِ فَمَكَثَ يَدْعُوهُمْ وَ يُرَغِّبُهُمْ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً حَتَّى طَلَبَتْهُ الْيَهُودُ وَ ادَّعَتْ أَنَّهَا عَذَّبَتُهُ وَ دَفَنَتْهُ فِي الْأَرْضِ حَيّاَ وَ ادَّعَى بَعْضُهُمْ أَنَّهُمْ قَتَلُوهُ وَ صَلَبُوهُ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَجْعَلَ لَهُمْ سُلْطَانَا عَلَيْهِ وَ إِنَّمَا شُبِّهَ لَهُمْ وَ مَا قَدَرُوا عَلَى عَذَابِهِ وَ دَفْنِهِ وَ لَا عَلَى قَتْلِهِ وَ صَلْبِهِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رَافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمْ يَقْدِرُوا عَلَى قَتْلِهِ وَ صَلْبِهِ لِأَنَّهُمْ لَوْ قَدَرُوا عَلَى

ص: 506


1- بحار الأنوار، ج14، ص240

گفته شده که فقط چهره ی او شبیه عیسی علیه السلام شد امّا همه ی بدن او شبیه عیسی علیه السلام نبود لذا عدّه ای از افراد گفتند که او صورتش شبیه عیسی علیه السلام است، امّا بدنش شبیه ططیانوس است. عدّه ای نیز می گفتند این که ططیانوس است پس عیسی علیه السلام کو؟ و اگر این عیسی علیه السلام است پس ططیانوس کو؟ و امر بر آنان مشتبه شد. وهب بن منبه گفت: «عیسی علیه السلام و هفده نفر از حواریون در یک خانه بودند که آن ها را محاصره کردند و وقتی وارد خانه شدند خداوند همه ی آن ها را به چهره ی عیسی علیه السلام تبدیل کرد، آن ها گفتند: ما را سجر کرده اید؟! یا عیسی علیه السلام را به ما نشان دهید یا همه تان را می کشیم». عیسی علیه السلام به یارانش گفت: «کدام شما امروز جانش را در قبال بهشت می فروشد»؟ مردی از آن ها که اسمش سرجس بود گفت: «من». پس بلند شد و گفت: «من عیسی علیه السلام هستم او را گرفتند و کشتند و صلیب کردند و از آن روز خداوند عیسی علیه السلام را به آسمان برد». قتاده و مجاهد و ابن اسحاق نیز همین روایت را نقل کرده اند با این تفاوت که در تعداد حواریون اختلاف دارند و جز وهب کسی نگفته که همه ی آن ها شبیه عیسی علیه السلام شدند و بقیّه گفته اند که فقط یک نفر شبیه عیسی علیه السلام شد و عیسی علیه السلام از میان آن ها به آسمان رفت. امّا طبری می گوید که کلام وهب محکم تر است زیرا اگر این شباهت فقط به یک نفر می رسید و با در نظر گرفتن کلام عیسی علیه السلام که گفت کدام شما می خواهد شبیه من شود تا به بهشت برود و سپس دیدند که موسی علیه السلام به آسمان رفت، دیگر امر بر کسی مشتبه نمی شد و اختلافی پیش نمی آمد و اگر لازم بود که امر بر دشمنان یهودی مشتبه شود که او را نشناسند ولی همه شبیه عیسی علیه السلام می شدند، و می دیدند که همه شبیه عیسی علیه السلام هستند اگر یکی را هم می کشتند باز امر بر آن ها مشتبه می شد».

6- پیامبر صلی الله علیه و آله- چون اشک [اسیخ] پسر اشکان به پادشاهی رسید و دویست و شصت و شش سال پادشاهی کرد، در سال پنجاه و یکم از سلطنتش خدای تعالی عیسی بن مریم علیه السلام را مبعوث فرمود و نور و علم و حکمت و جمیع علوم انبیاء علیهم السلام پیشین را به او داد و انجیل را به آن افزود و او را در بيت المقدس و بر بنی اسرائیل پیامبر ساخت و آن ها را به کتاب و حکمتش و ایمان به خداوند و رسولش فرا خواند. بیش تر آنان سرکشی و کفر را پیشه ساختند و چون به او ایمان نیاوردند، پروردگارش را خواند و او را سوگند داد و بعضی از آن ها را مانند شیاطین مسخ کرد تا آن که نشانه ای به آن ها ارائه کرده باشد و آن ها عبرت گیرند، امّا آن نیز جز به طغیان و کفر آن ها نیفزود، پس از آن به بیت المقدس آمد و آن جا توقّف کرد و مردم آن جا را به مدّت سی و سه سال دعوت کرد و به آن چه نزد خداوند است ترغیب فرمود تا آن که یهود به تعقیب او بر آمدند و مدّعی شدند که او را شکنجه کرده و زنده در زیر خاک دفن کردند و بعضی دیگر ادّعا کردند که او را کشته و به صلیب کشیدند، امّا خداوند آن ها را بر او مسلّط نکرد و امر بر آن ها مشتبه گردید، آن ها نتوانستند او را عذاب کرده و دفن نمایند، همچنین نتوانستند او را کشته و به صلیب کشند، زیرا خدای تعالی فرموده است من تو را بر می گیرم و به سوی خود، بالا می برم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک می سازم. (آل عمران/55). و نتوانستند او را بکشند و به صلیب کشند، زیرا اگر

ص: 507

ذَلِكَ كَانَ تَكْذِيباً لِقَوْلِهِ بَلْ رَفَعَهُ اللهُ إِلَيْهِ بَعْدَ أَنْ تَوَفَّاهُ فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يَرْفَعَهُ أَوْحَى إِلَيْهِ أَنِ اسْتَوْدِعْ نُورَ اللَّهِ وَ حِكْمَتَهُ وَ عِلْمَ كِتَابِهِ شَمْعُونَ بْنَ حَمُّونَ الصَّفَا﴾. (1)

7- الرّسول صلی لله علیه و آله- ﴿عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: لَمَّا اجْتَمَعَتِ الْيَهُودُ إِلَى عِيسَى علیه السلام لِيَقْتُلُوهُ بِزَعْمِهِمْ أَتَاهُ جَبْرَائِيلُ علیه السلام فَغَشَّاهُ بِجَنَاحِهِ فَطَمَحَ عِيسَى علیه السلام بِبَصَرِهِ فَإِذَا هُوَ بِكِتَابِ فِي بَاطِنِ جَنَاحِ جَبْرَئِيلَ وَ هُوَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ بِاسْمِكَ الْوَاحِدِ الْأَعَزِّ وَ أَدْعُوكَ اللَّهُمَّ بِاسْمِكَ الصَّمَدِ وَ أَدْعُوكَ اللَّهُمَّ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْوَتْرِ وَ أَدْعُوكَ اللَّهُمَّ بِاسْمِكَ الْكَبِيرِ الْمُتَعَالِ الَّذِي ثَبَتَتْ بِهِ أَرْكَانُكَ كُلُّهَا أَنْ تَكْشِفَ عَنِّى مَا أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَيْتُ فِيهِ فَلَمَّا دَعَا بِهِ عِيسَى علیه السلام أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى جَبْرَئِيلَ أَنِ ارْفَعْهُ إِلَى عِنْدِي ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ صِلُوا رَبَّكُمْ بِهَذِهِ الْكَلِمَاتِ فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا دَعَا بِهِنَّ عَبْدُ بِإِخْلَاصِ نِيَّتِهِ إِلَّا اهْتَزَّ الْعَرْشَ وَ إِلَّا قَالَ اللَّهُ لِلْمَلَائِكَةِ اشْهَدُوا قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ بِهِنَّ وَ أَعْطَيْتُهُ سُؤْلَهُ فِي عَاجِلِ دُنْيَاهُ وَ آجِلِ آخِرَتِهِ ثُمَّ قَالَ لِأَصْحَابِهِ سَلُوا بِهَا وَ لَا تَسْتَبْطِئُوا الْإِجَابَةَ﴾. (2)

8- الباقر علیه السلام- ﴿سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ لَا يَعْرِفُونَ اللَّهَ مَا هُوَ وَ التَّوْحِيدَ حَتَّى يَكُونَ خُرُوجُ الدَّجَّالِ وَ حَتَّى يَنْزِلَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ علیه السلام مِنَ السَّمَاءِ وَ يَقْتُلَ اللَّهُ الدَّجَّالَ عَلَى يَدَيْهِ وَ يُصَلِّى بِهِمْ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ أَلَا تَرَى أَنَّ عِيسَى علیه السلام يُصَلِّى خَلْفَنَا وَ هُوَ نَبِيُّ إِلَّا وَ نَحْنُ أَفْضَلُ مِنْهُ﴾. (3)

9- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عِيسَى علیه السلام لَمْ يَمْت وَ أَنَّهُ رَاجِعُ إِلَيْكُمْ قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿بَلْ رَفَعَهُ اللهُ إِلَيْهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً﴾ ﴿158﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿لَمَّا قُبَضَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَامَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ علیه السلام فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ قُبِضَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رَجْلُ مَا سَبَقَهُ الأوَّلُونَ وَ لَا يُدْرِكُهُ الْآخِرُونَ وَ اللَّهِ لَقَدْ قُبِضَ فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي فِيهَا قُبِضَ وَصِيُّ مُوسَى علیه السلام يُوشِعُ بْنُ نُونٍ وَ اللَّيْلَةٍ الَّتِي عُرجَ فِيهَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ علیه السلام وَ اللَّيْلَةِ الَّتِي نُزِّلَ فِيهَا الْقُرْآنُ﴾. (5)

ص: 508


1- بحار الأنوار، ج14، ص335/ قصص الأنبياء للجزائري، ص473/ تفسیر نور الثقلين
2- مهج الدعوات، ص312
3- تفسير بحر العرفان، ج3، ص445
4- بحار الأنوار، ج14، ص344
5- الکافی، ج1، ص457/ تفسیر نور الثقلین

توانسته بودند چنین کنند، قول خدای تعالی دروغ بود، امّا خداوند پس از آن که او را گرفت، به سوی خود بالا برد و چون خواست او را بالا برد بدو وحی کرد که نور و حکمت و علم کتاب خدا را به شمعون بن حمون الصفا که جانشین او بر مؤمنان بود بسپارد.

7- پیامبر صلی الله علیه و آله- امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت کرده است: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «چون جماعت یهودی اجتماع نمودند و اراده نمودند که حضرت عیسی علیه السلام را به قتل رسانند، جبرئیل آمد و آن حضرت را به بال خود پوشانید. چون عیسی علیه السلام به بالا نگاه کرد دید که در زیر بال او این دعا نوشته است و آن این است: خداوندا به درستی که من می خوانم تو را به حقّ نام تو که یکتای عزیزتر از همه چیز است و خداوندا تو را به نام تو که دائمی است می خوانم. خداوندا تو را به نام تو که بزرگ بی همتاست می خوانم، خداوندا تو را به نام تو که بزرگ بلند مرتبه است می خوانم که به سبب آن نام همه رکن های تو ثابت است که از من آن چه را که روز و شب بر من می آید برطرف کنی». چون عیسی علیه السلام این دعا را خواند. خدای عزّوجلّ به جبرئیل وحی فرستاد که او را به نزد من بالا بیاور. آن گاه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله فرمود که: «ای اولاد عبدالمطلب! پروردگار خود را به این کلمات سؤال کنید. پس قسم به کسی که نفس من به دست قدرت اوست هر کس این دعا را با اخلاص در دین خود بخواند، عرش می لرزد و خدای تعالی به فرشتگان می گوید که شاهد باشید به آن که حاجت او را به برکت این دعا بر می آورم و سؤال او را عطا می کنم». پس آن گاه آن حضرت به اصحاب خود فرمود: «خدای تعالی را به برکت این دعا سؤال کنید و در اجابت آن شک نکنید».

8- امام باقر علیه السلام روزی بر مردم خواهد آمد که خداوند و توحید را نخواهند شناخت تا ظهور دجّال و تا موقعی که عیسی بن مریم علیه السلام از آسمان فرود آید. و خداوند دجّال را بدست او می کشد و یکی از ما اهل بیت بر آن ها امامت می کند و نماز می خواند، نمی بینی عیسی علیه السلام پشت سر ما نماز می خواند با این که پیامبر است!؟ ما از او برتر و بالاتریم.

9- پیامبر صلی الله علیه و آله- عیسی علیه السلام نمرده است و قبل از برپایی قیامت به میان شما رجعت خواهد کرد.

* بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حکیم است. ﴿158﴾

1- امام باقر علیه السلام- وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام وفات کرد، حسن بن علی علیه السلام در مسجد کوفه به پا خاست و حمد و ثنای خدا گفت و بر پیغمبر صلی الله علیه و آله درود فرستاد. و فرمود: «ای مردم در این شب مردی وفات کرد که پیشینیان بر او سبقت نگرفتند و پسینیان به او نمی رسند. به خدا که او در شبی وفات کرد که یوشع بن نون وصیّ موسی علیه السلام وفات کرد و همان شبی که عیسی بن مریم علیه السلام به آسمان بالا رفت و همان شبی که قرآن فرود آمد».

ص: 509

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿صَعِدْنَا إِلَى السَّمَاءِ الثَّانِيَةِ فَإِذَا فِيهَا رَجُلَانِ مُتَشَابِهَانِ فَقُلْتُ مَنْ هَذَانِ يَا جَبْرَئِيلُ علیه السلام فَقَالَ لِي ابْنَا الْخَالَةِ يَحْيَى علیه السلام وَ عِيسَى علیه السلام فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِمَا وَ سَلَّمَا عَلَىَّ وَ اسْتَغْفَرْتُ لَهُمَا وَ اسْتَغْفَرَا لِي وَ قَالَا مَرْحَباً بِالْأَخِ الصَّالِحِ وَ النَّبِيِّ الصَّالِحِ﴾. (1)

3- الحسن علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ هَارُونَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلَىٍّ فِيمَا نَاظَرَ بِهِ مَلِكَ الرُّومِ كَانَ عُمُرُ عِيسَى علیه السلام فِي الدُّنْيَا ثَلَاثًا وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً ثُمَّ رَفَعَهُ اللَّهُ إلَى السَّمَاءِ وَ يَهْبِطُ إِلَى الْأَرْضِ بِدِمَشْقَ وَ هُوَ الَّذِي يَقْتُلُ الدَّجَّالَ﴾. (2)

4- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿ثُمَّ قَالَ وَ صَوَّرَ ابْنَ مَرْيَمَ علیه السلام فِي الرَّحِمِ دُونَ الصُّلْبِ وَ إِنْ كَانَ مَخْلُوقاً في أَصْلَابِ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ رُفِعَ وَ عَلَيْهِ مِدْرَعَهُ مِنْ صُوفٍ﴾. (3)

5- السّجّاد علیه السلام- ﴿عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام أنَّه قال: سألتُ أبِى سَيِّدَ الْعَابِدِينَ علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ ... يا أَبَةِ أَلَيْسَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ لَا يُوصَفُ بمَكانٍ فَقَالَ بَلَى تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً قُلْتُ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ مُوسَى علیه السلام لِرَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَقَالَ مَعْنَاهُ مَعْنَى قَوْلِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ وَ مَعْنَى قَوْلِ مُوسَى علیه السلام و عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى وَ مَعْنَى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فَفِرُّوا إِلَى اللهُ يَعْنِي حُجُّوا إِلَى بَيْتِ اللَّهِ يَا بُنَيَّ إِنَّ الْكَعْبَةَ بَيْتُ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ بَيْتَ اللَّهِ فَقَدْ قَصَدَ إِلَى اللَّهِ وَ الْمَسَاجِدَ بُيُوتُ اللَّهِ فَمَنْ سَعَى إِلَيْهَا فَقَدْ سَعَى إِلَى اللَّهِ وَ قَصَدَ إِلَيْهِ وَ الْمُصَلِّى مَا دَامَ فِي صَلَاتِهِ فَهُوَ وَاقِفُ بَيْنَ يَدَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِقَاعاً فِي سَمَاوَاتِهِ فَمَنْ عُرِجَ بِهِ إِلَ-ى بُقْعَةٍ مِنْهَا فَقَدْ عُرِجَ بِهِ إِلَيْهِ أَلَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي قِصَّةِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ علیه السلام بَلْ رَفَعَهُ اللهُ إِلَيْهِ وَ يَقُولُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً﴾ ﴿159﴾

* الإيمان

ص: 510


1- تفسير نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج14، ص247
3- بحار الأنوار، ج57، ص365/ تفسیر نور الثقلين
4- من لا یحضره الفقیه، ج1، ص198/ بحار الأنوار، ج18، ص348/ علل الشرائع، ج1، ص132/ الأمالي للصدوق، ص458/ تفسير نور الثقلين

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- به آسمان دوّم عروج کردیم، در آن جا دو مرد شبیه به هم بودند، گفتم: «ای جبرئیل! این دو نفر که هستند»؟ گفت: «پسر خاله های تو عیسی و یحیی علیه السلام». به آن دو سلام کردم و آن ها نیز بر من سلام کردند. من برای آن دو طلب استغفار کردم و آن دو نیز برایم استغفار کردند و گفتند: «خوش آمدی ای برادر صالح و پیامبر صالح خدا».

3- امام حسن علیه السلام- عبدالملک بن هارون نقل می کند: امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت کرده است: امام حسن علیه السلام در خلال مناظره ای که با پادشاه روم داشت فرمود: عمر عیسی علیه السلام در دنیا سی و سه سال بود، سپس خداوند او را به سوی آسمان بالا برد، سپس در سرزمین دمشق بر زمین فرود می آید و او همان کسی است که دجّال را به قتل می رساند.

4- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- پسر مریم سلام الله علیها در رحم [مادر] صورتگری شد، نه در صلب [پدر]، گرچه در اصلاب پیغمبران آفریده شده بود، و در حالی به معراج رفت که جامه ای پشمین بر تن داشت.

5- امام سجاد علیه السلام- زید بن علی گوید: از پدرم امام سجاد علیه السلام پرسیدم: «پدر جان! آیا جز این است که خداوند جا و مکان ندارد»؟ فرمود: «آری، خداوند از این امور بسیار برتر و بالاتر است». پرسیدم: «پس معنی سخن موسی علیه السلام چیست که به پیامبر صلی الله علیه و آله گفته است: «به سوی پروردگارت برگرد». فرمود: «همان است که ابراهیم علیه السلام فرمود: «من به سوی پروردگارم می روم، او مرا هدایت خواهد کرد!. (صافات/99)». و همان است که موسی علیه السلام فرمود: و من به سوی تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوی. (طه/84). و یا خداوند عزّوجلّ می فرماید: پس به سوی خدا بگریزید . (ذاریات/50). یعنی در خانه خدا، حج به جا آورید. ای فرزندم! کعبه، خانه خداست و هر کس حجّ و زیارت خانه خدا را به جا آورد، در اصل خداوند قصد و هدف اوست؛ مسجدها خانه خدا هستند و هر کس به سوی مساجد بشتابد، به سوی خدا شتافته و او را قصد کرده است، و نمازگزار مادام که در حال نماز است، در برابر و محضر خدا ایستاده است. خداوند تبارک و تعالی در آسمان ها هم اماکنی دارد که هر کس به آن بقعه ها عروج کند، در اصل به سوی خدا شتافته و او را قصد کرده است. آیا نشنیده ای خداوند عزبوجلّ فرموده است: فرشتگان و روح [فرشته ی مقرّب خداوند] به سوی او عروج می کنند. (معارج/4). و خدا در داستان عیسی علیه السلام می فرماید: ﴿بَل رَفَعَهُ اللهُ إِلَيْهِ﴾ و می فرماید: سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند، و عمل صالح را بالا می برد. (فاطر/10)».

* و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر این که پیش از مرگش به او (حضرت مسیح) ایمان می آورد؛ و روز قیامت، علیه آن ها گواه خواهد بود. ﴿159﴾

* ایمان

ص: 511

الصّادق علیه السلام- ﴿عَن ابْنِ سِنَانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ فِي عِيسَى علیه السلام وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ... فَقَالَ إِنَّمَا إِيمَانُ أَهْلِ الْكِتَابِ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله﴾. (1)

باب 1: ﴿وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا يَرُدُّ أَحَدٌ عَلَىِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ علیه السلام مَا جَاءَ بِهِ فِيهِ إِلَّا كَانَ كَافِراً وَ لَا يَرُدُّ عَلَى عَلِىِّ بْنِ أبِي طَالِب علیه السلام أَحَدُ مَا قَالَ فِيهِ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله إِلَّا كَافِرُ﴾. (2)

2-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿يَا عَلِيُّ علیه السلام إِنَّ فِيكَ مَثَلًا مِنْ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ علیه السلام قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً يَا عَلِيُّ علیه السلام إِنَّهُ لَا يَمُوتُ رَجُلٌ يَفْتَرى عَلَى عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ علیه السلام حَتَّى يُؤْمِنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَقُولَ فِيهِ الْحَقَّ حَيْثُ لَا يَنْفَعُهُ ذَلِكَ شَيْئًا وَ إِنَّكَ عَلَى مَثَلِهِ لَا يَمُوتُ عَدُوُّكَ حَتَّى يَرَاكَ عِنْدَ الْمَوْتِ فَتَكُونَ عَلَيْهِ غَيْظًا وَ حُزْنَاً حَتَّى يُقِرَّ بِالْحَقِّ مِنْ أَمْرِكَ وَ يَقُولَ فِيكَ الْحَقَّ وَ يُقِرَّ بولَايَتِكَ حَيْثُ لَا يَنْفَعُهُ ذَلِكَ شَيْئاً وَ أَمَّا وَ لِيُّكَ فَإِنَّهُ يَرَاكَ عِنْدَ الْمَوْتِ فَتَكُونُ لَهُ شَفِيعاً وَ مُبَشِّراً وَ قُرَّةَ عَيْنٍ﴾. (3)

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ مِنْ جَمِيعِ الْأَدْيَانِ يَمُوتُ إِلَّا رَأَى رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام الحَقَّاً مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ﴾. (4)

4-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مِنْ ذُرِّيَّتِي الْمَهْدِى عجل الله تعالی فرجه الشریف إِذَا خَرَجَ نَزَلَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ سلام الله علیها لِنُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صَلَّى خَلْفَهُ﴾. (5)

5-1- الحسن علیه السلام- ﴿مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةُ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف الَّذِي يُصَلِّى رُوحُ اللهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ علیه السلام خَلْفَّهُ﴾. (6)

6-1- على بن إبراهيم رحمة الله- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا رَجَعَ آمَنَ بِهِ النَّاسُ كُلُّهُمْ﴾. (7)

7-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ... فَقَالَ هَذِهِ فِينَا نَزَلَتْ خَاصَّةً إِنَّهُ لَيْسَ رَجُلٌ مِنْ وَلْدِ فَاطِمَةَ سلام الله علیها يَمُوتُ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُقِرَّ لِلْإِمَامِ بِإِمَامَتِهِ كَمَا أَقَرَّ وُلْدُ يَعْقُوبَ لِيُوسُفَ علیه السلام حِينَ قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا﴾. (8)

ص: 512


1- بحار الأنوار، ج9، ص195/ تفسیر العیاشی، ج1، ص284/ تفسير البرهان
2- وسائل الشيعة، ج28، ص345/ تفسیر فرات الكوفى، ص115/ بحار الأنوار، ج6، ص188/ تفسیر العیاشی، ج1، ص283/ تفسیر البرهان
3- بحار الأنوار، ج6، ص194/ تفسیر فرات الکوفی، ص116
4- بحار الأنوار، ج6، ص188/ تفسیر العیاشی، ج1، ص284/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- الأمالي للصدوق، ص218/ تفسير بحر العرفان، ج3، ص445
6- كشف الغمة، ج2، ص522/ تفسير بحر العرفان، ج3، ص445
7- بحار الأنوار، ج53، ص50/ تفسیر القمی، ج1، ص157/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
8- بحار الأنوار، ج9، ص195/ تفسیر العیاشی، ج1، ص283/ تفسير البرهان

1- امام صادق علیه السلام- ابن سنان نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد آیه: ﴿وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ﴾ که در مورد حضرت عیسی علیه السلام است، فرمود: «ایمان اهل کتاب به محمّد صلی الله علیه و آله است».

بخش 1: و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر این که پیش از مرگش به او (حضرت مسیح) ایمان می آورد؛ و روز قیامت، علیه آن ها گواه خواهد بود.

1-1- امام صادق علیه السلام- وقتی آیه: ﴿وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ﴾ نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «هیچ کس مطالبی که در مورد عیسی بن مریم علیه السلام آمده را رد نمی کند مگر این که کافر باشد و کسی جز کافر نیز آن چه را که پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد علی علیه السلام بیان کرده نفی نمی کند».

2-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- ای علی علیه السلام در تو چیزی شبیه به عیسی علیه السلام است، خداوند فرمود: ﴿وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيداً﴾ اى على علیه السلام! هیچ کس از افرادی که به عیسی علیه السلام تهمت دروغگو بودن می زدند نمردند مگر آن که قبل از مرگشان به او ایمان آوردند و این حرف صحیح است که این ایمان دیگر برایشان نفعی ندارد. تو نیز چنینی، دشمن تو نمی میرد مگر آن که تو را در لحظه ی مرگ ببیند و اوضاع بر او سخت و غمناک است تا به حقانیّت امر تو اقرار کند و حق را درباره ی تو بگوید و به ولایت تو اقرار کند گرچه دیگر این اقرار برای او نفعی ندارد. امّا دوستدارت تو را در لحظه ی مرگ مشاهده می کند در حالی که از او شفاعت می کنی و به او بشارت می دهی و مایه ی چشم روشنی او هستی.

3-1- امام باقر علیه السلام- هیچ کس از پیروان ادیان مختلف از اوّلین و آخرین نیست که بمیرد، مگر آن که حقانیّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام را دریابد.

4-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از ذرّیّه ی من است که وقتی ظهور کند عیسی بن مریم علیه السلام برای یاری اش فرود می آید و او را مقدّم می کند و پشت سرش نماز می گذارد.

5-1- امام حسن علیه السلام- هر یک از ما ائمّه علیهم السلام ناگزیر بیعت سلطان متجاوز زمانش به گردنمان است، مگر قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف که عیسی روح اللَّه پشت سر او نماز می گذارد.

6-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگردد، همه ی مردمان به وی ایمان می آورند.

7-1- امام صادق علیه السلام مفضّل گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آيه: ﴿وَ إِن مَّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ﴾ پرسیدم، فرمود: «این آیه، مخصوص ما نازل شده است و هیچ یک از فرزندان فاطمه سلام الله علیها نمی میرد و از این دنیا خارج نمی گردد، مگر آن که به امامت امام اقرار می نماید؛ همچنان که فرزندان یعقوب علیه السلام به مقام یوسف علیه السلام اعتراف نمودند، آن گاه که گفتند: به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری بخشیده. (یوسف/91)».

ص: 513

* قوله تعالى: ﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللهِ كَثِيراً﴾ ﴿160﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿مَنْ زَرَعَ حِنْطَةً فِي أَرْضٍ فَلَمْ يَرْكُ زَرْعُهُ أَوْ خَرَجَ زَرْعُهُ كَثِيرَ الشَّعِيرِ فَبِظُلْمٍ عَمَلِهِ فِي مِلْكِ رَقَبَةِ الْأَرْضِ أَوْ بِظُلْمٍ لِمُزَارِعِيهِ وَ أَكَرَتِهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ يَعْنِي لُحُومَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ وَ قَالَ إِنَّ إِسْرَائِيلَ كَانَ إِذَا أَكَلَ مِنْ لَحْمِ الْإِبِلِ هَيَّجَ عَلَيْهِ وَجَعَ الْخَاصِرَةِ فَحَرَّمَ عَلَى نَفْسِهِ لَحْمَ الْإِبِلِ وَ ذَلِكَ قَبْلَ أَنْ تَنْزِلَ التَّوْرَاةُ فَلَمَّا نَزَلَتِ التَّوْرَاةُ لَمْ يُحَرِّمْهُ وَ لَمْ يَأْكُلْهُ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ أَخْذِهِمُ الرِّبوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِ هِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾ ﴿161﴾

* قوله تعالى: ﴿لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ المُقيمينَ الصَّلاَةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْراً عَظِيماً﴾ ﴿162﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- وَ قَوْلُهُ: لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ إِلَى قَوْلِهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِياً فَإِنَّهُ مُحْكَم﴾. (2)

* قوله تعالى : ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنَا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ عَيسَى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هَارُونَ وَ سُلَيْمَانَ وَ آتَيْنا دَاوُدَ زَبُوراً﴾ ﴿163﴾

باب 1: ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا﴾

اشاره

ص: 514


1- الکافی، ج5، ص306/ بحار الأنوار، ج13، ص355/ تفسیر القمی، ج1، ص158/ تفسیر العیاشی، ج1، ص284/ وسائل الشيعة، ج19، ص63/ مستدرک الوسائل، ج17، ص95/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- تفسير القمي، ج1، ص159

* به خاطر ظلمی که از یهود صادر شد، و [نیز] به خاطر بازداشتن فراوان آن ها از راه خدا، بخشی از چیزها [و خوراکی های] پاکیزه را که برای آن ها حلال شده بود، بر آنان حرام کردیم. ﴿160﴾

1- امام صادق علیه السلام- کسی که در زمینی گندمی بکارد و گندم در زمینش رشد نکند و محصولش پر از جو [و علف هرز] باشد به خاطر ستم است که وی در تصاحب منافع زمین داشته یا ستمی است که به کشاورز کرده و او با اکراه کار کرده؛ چرا که خداوند می فرماید: ﴿فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عن سَبِيلِ الله كَثِيرًا﴾ و منظور، گوشت شتر و گاو و گوسفند است. حضرت یعقوب علیه السلام وقتی گوشت شتر می خورد، دچار درد پهلو می شد و از این رو گوشت شتر را بر خود حرام نمود و این پیش از نزول تورات بود و وقتی که تورات نازل شد، گوشت شتر را حرام نکرد امّا آن را نمی خورد.

* و [همچنین] به خاطر ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند؛ و خوردن اموال مردم به باطل؛ و برای کافران آن ها، عذاب دردناکی آماده کرده ایم. ﴿161﴾

* ولی راسخان در علم از آن ها، و مؤمنان [از امَت اسلام]، به تمام آن چه بر تو نازل شده و آن چه پیش از تو نازل گردیده، ایمان می آورند. [همچنین] نمازگزاران و زکات دهندگان و ایمان آورندگان به خدا و روز بازپسین، به زودی به همه ی آنان پاداش عظیمی خواهیم داد. ﴿162﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- آیه: ﴿لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ... وَ كانَ اللهُ عَزِيزاً حَكِيما﴾؛ از آيات محكم است.

* ما به تو وحی فرستادیم؛ همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم؛ و [نیز] به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (پیامبران از فرزندان یعقوب) و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی نمودیم؛ و به داود زبور بخشیدیم. ﴿163﴾

بخش 1: ما وحی فرستادیم.

ص: 515

1-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿سألُوهُ علیه السلام عَنْ لَفْظِ الْوَحْىِ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مِنْهُ وَحْيُ النُّبُوَّةِ وَ مِنْهُ وَحْيُ الْإِلْهَامِ وَ مِنْهُ وَحْيُ الْإِشَارَةِ وَ مِنْهُ وَحْيُ أَمْرٍ وَ مِنْهُ وَحْيُ كَذِبٍ وَ مِنْهُ وَحْيُ تَقْدِيرٍ وَ مِنْهُ وَحْيُ خَبَر وَ مِنْهُ وَحْيُ الرَّالَةِ فَأَمَّا تَفْسِيرُ وَحْيِ النُّبُوَّةِ وَ الرِّسَالَةِ فَهُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ ... ﴾. (1)

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ لَمْ يَسْمَعُوا وَحْيَا فِيمَا بَيْنَ أَنْ بُعِثَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ علیه السلام إِلَى أنْ بُعِثَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِيلَ إِلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله سَمِعَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ صَوْتَ وَحْيِ الْقُرْآنِ كَوَقْعِ الْحَدِيدِ عَلَى الصَّفَا فَصَعِقَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الْوَحْيِ انْحَدَرَ جَبْرَئِيلُ﴾. (2)

باب2 : ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ عيسى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هَارُونَ وَ سُلَيْمَانَ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كَانَ بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَالِساً وَ عِنْدَهُ جَبْرَئِيلَ علیه السلام ... قَالَ جَبْرَئِيلَ علیه السلام: إِنَّ هَذَا حَاجِبُ الرَّب وَ أَقْرَبُ خَلْقِ اللَّهِ مِنْهُ وَ اللَّوْحُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْراءَ فَإِذَا تَكَلَّمَ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْوَحْىِ ضَرَبَ اللَّوْحُ جَبِينَهُ فَنَظَرَ فِيهِ ثُمَّ آلْقَاهُ إِلَيْنَا فَنَسْعَى بِهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾. (3)

2-2- الباقر علیه السلام- ﴿إِنِّى أَوْحَيْتُ إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْتُ إِلَى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ فَجْمِعَ لَهُ كُلُّ وَحْيٍ﴾. (4)

3-2- الحسين علیه السلام- ﴿بَيْنَمَا أَصْحَابُ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله جُلُوسٌ فِي مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ علیه السلام يَتَذَاكَرُونَ فَضْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارٍ يَهُودِ أَهْلِ الشَّامِ ثُمَّ قَالَ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيٍّ دَرَجَةً وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ تَحَمَّلْتُمُوهَا لِنَبِيِّكُمْ فَهَلْ عِنْدَكُمْ جَوَابُ إِنْ أَنَا سَأَلْتُكُمْ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَلْ يَا أَخَا الْيَهُودِ مَا أَحْبَبْت فَوَ اللَّهِ مَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِيَّاً وَ لَا مُرْسَلًا دَرَجَةً وَ لَا فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ زَادَهُ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ علیهم السلام أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً ... وَ لَقَدْ بَلَغَ مِنْ فَضْلِهِ صلی الله علیه و آله أَنَّ أَهْلَ النَّارِ يَهْتِفُونَ وَ يَصْرُخُونَ بِأَصْوَاتِهِمْ نَدَمَا أَنْ لَا

ص: 516


1- بحار الأنوار، ج90، ص16
2- بحار الأنوار، ج18، ص259/ تفسیر نور الثقلین
3- بحار الأنوار، ج56، ص250
4- بحار الأنوار، ج16، ص325/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين

1-1- امام علی علیه السلام- از امام علیه السلام در مورد کلمه ی وحی در قرآن سؤال کردند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «وحی در قرآن در موارد متعدّدی استفاده شده از جمله: وحی نبوّت، وحى الهام، وحى اشاره وحی امر، وحی دروغ، وحی تقدیر، وحی خبر، وحی رسالت. تفسیر وحی نبوّت و رسالت در این آيات است: ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إسحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ عيسى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هَارُونَ وَ سُلَيْمَانَ وَ آتَيْنَا دَاوُدَ زَبُوراً﴾.

2-1- امام باقر علیه السلام- اهل آسمان ها از زمان حضرت عیسی علیه السلام تا بعثت محمّد صلی الله علیه و آله صدای وحی را نشنیده بودند. وقتی خداوند جبرائیل را به سوی محمّد صلی الله علیه و آله فرستاد، اهل آسمان صدای وحی قرآن را مانند برخورد آهنی با کوه صفا شنیدند و اهل آسمان فریاد کشیدند، وقتی وحی تمام شد جبرئیل پایین آمد.

بخش 2: ما به تو وحی فرستادیم؛ همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم؛ و [نیز] به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (پیامبران از فرزندان یعقوب) و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی نمودیم؛ و به داود زبور بخشیدیم.

1-2- امام صادق علیه السلام جابر نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و جبرئیل نشسته بودند ... جبرئیل گفت: «این (عزرائیل) پرده دار خداست و نزدیک ترین خلق به اوست و لوحی که پیش روی اوست از یاقوت سرخ است و وقتی خداوند با وحی سخن می گوید، آن لوح را به پیشانی خود می زند و به آن نگاه می کند، سپس آن را به سوی ما می اندازد و ما با آن به سوی آن چه در آسمان و زمین است می شتابیم».

2-2- امام باقر علیه السلام- من به تو وحی کردم همچنان که به نوح علیه السلام و پیامبران علیهم السلام پس از وی وحی نمودم، و این گونه تمام وحی ها برای محمّد صلی الله علیه و آله جمع شد.

3-2- امام حسین علیه السلام- در زمانی که بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله اصحاب ایشان در مسجد نشسته بودند و فضائل رسول خدا صلی الله علیه و آله را یاد آوری می کردند، بزرگی از بزرگان یهود داخل مجلس شد که از اهالی شام بود و گفت: «ای امّت محمّد صلی الله علیه و آله! هر درجه ای که هر پیامبری داشت و هر فضلی که هر فرستاده ای داشت را به پیامبر خود نسبت دادید! حالا با این اوصاف اگر از شما سؤالی بپرسم پاسخگو خواهید بود»؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «ای برادر یهودی! هرچه دوست داری بپرس که به خدا قسم خداوند هرچه به انبیاء علیهم السلام و فرستادگان داده، یکجا به محمّد صلی الله علیه و آله عطا کرده و و چندین برابر نسبت به انبیاء و رسولان به او عطا کرده. از فضایل او این است که اهل آتش جهنّم می نالند و فریاد می زنند و پشیمانند از این که در دنیا دعوت او را اجابت نکردند. خداوند از روزی که روی ها دگرگون می شود می گوید که می گویند: در آن روز که صورت های آنان در آتش [دوزخ]

ص: 517

يَكُونُوا أَجَابُوهُ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا وَ لَقَدْ ذَكَرَهُ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَعَ الرَّسُلِ فَبَدَأَ بِهِ وَ هُوَ آخِرُهُمْ لِكَرَامَتِهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ علیه السلام وَ قَالَ إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ علیه السلام وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ النَّبِيُّونَ علیهم السلام قَبْلَهُ فَبَدَأَ بِهِ وَ هُوَ آخِرُهُمْ وَ لَقَدْ فَضْلَهُ اللَّهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام﴾. (1)

4-2- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَ الْأَنْبِيَاءَ علیهم السلام إِلَى قَوْمِهِمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْإِقْرَارِ بِمَا جَاءَ [بِهِ] مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَنْ آمَنَ مُخْلِصاً وَ مَاتَ عَلَى ذَلِكَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِذَلِكَ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُنْ يُعَذِّبُ عَبْداً حَتَّى يُغَلِّظَ عَلَيْهِ فِي الْقَتْلِ وَ الْمَعَاصِي الَّتِي أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِهَا النَّارَ لِمَنْ عَمِلَ بِهَا فَلَمَّا اسْتَجَابَ لِكُلِّ نَبِيُّ مَنِ اسْتَجَابَ لَهُ مِنْ قَوْمِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَ لِكُلِّ نَبِيٍّ مِنْهُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجاً وَ الشَّرْعَةُ وَ الْمِنْهَاجُ سَبِيلُ وَ سُنَّةً وَ قَالَ اللَّهُ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَمَرَ كُلَّ نَبِيِّ بِالْأَخْذِ بِالسَّبِيلِ و السُّنَّة﴾. (2)

باب3: ﴿وَ آتَيْنا دَاوُدَ زَبُوراً﴾

اشاره

1-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿سَأَلَ عَبدُ اللهِ ابْنِ سَلَامِ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ ... فَأَخْبِرْنِي ... مَا الْعِشْرُونَ ... قَالَ نَعَمْ يَا ابْنَ سَلَامٍ أَمَّا الْوَاحِدُ [فَ] هُوَ اللهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارِ ... أَمَّا الْعِشْرُونَ أَنْزَلَ الزَّبُورَ عَلَى دَاوُدَ علیه السلام فِي عِشْرِينَ يَوْماً خَلَوْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى فِي الْقُرْآنِ وَ آتَيْنَا دَاوُدَ زَبُوراً﴾. (3)

2-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿وَ أُنْزِلَ الزَّبُورُ لِثَمَانِيَةَ عَشَرَ خَلَوْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ﴾. (4)

3-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أعطيتُ السُّوَرَ الطِّوَالَ مَكَانَ التَّوْرَاةِ وَ أَعْطِيتُ الْمِثِينَ مَكَانَ الْإِنْجِيلِ وَ أعطِيتُ الْمَثَانِي مَكَانَ الزَّبُور﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيماً﴾ ﴿164﴾

ص: 518


1- بحار الأنوار، ج16، ص341/ إرشاد القلوب، ج2، ص406
2- الکافی، ج2، ص28/ تفسیر البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج9، ص340/ الاختصاص، ص47
4- الکافی، ج2، ص628/ تفسیر نورالثقلین
5- تفسیر نور الثقلین

دگرگون خواهد شد [از کار خویش پشیمان می شوند و] می گویند: «ای کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم»!. (احزاب/66) خداوند در ذکر نام پیامبران با نام او آغاز کرده و به خاطر کرامت او به نام او ختم کرده است و فرموده: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ﴾ و فرمود: ﴿إِنَّ-ا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ﴾ و پیامبران قبل از آن. یعنی با این حال که او آخرین پیامبر است، با نام او آغاز کرده به این ترتیب بر همه ی پیامبران علیهم السلام برتری داده است».

4-2- امام باقر علیه السلام- خداوند پیامبران را به سوی قومشان فرستاد تا مردم گواهی دهند که خدایی جز خداوند یگانه نیست و به آن چه که آنان از جانب خداوند آورده اند، اقرار نمایند. پس هر کس که خالصانه ایمان آورد و بر ایمان خود از دنیا رفت، خداوند به واسطه آن او را وارد بهشت می کند زیرا که خداوند به بندگان ستم روا نمی دارد. و خداوند بنده ای را عذاب نمی کند مگر این که در مورد قتل و گناهانی که خداوند بر مرتکبین آن ها جهنّم را واجب ساخته است، بر او سخت گیری نماید. و چون مؤمنان از هر قومی دعوت پیامبر خود را پذیرفتند، خداوند برای هر پیامبری آیین و روشی قرار داد. و آیین و روش همان راه و سنّت است. خداوند به محمد صلی الله علیه و آله فرمود: ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ﴾ و خداوند به هر پیامبری دستور داد که به راه و روش و سنت چنگ بزند.

بخش3: و به داوود زبور دادیم.

1-3- پیامبر صلی الله علیه و آله- عبدالله بن سلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: .... «مرا خبر ده ... عدد بیست چیست». فرمود: «آری. ای ابن سلام! عدد یک اشاره به خدای یکتای قاهر است... امّا عدد بیست، زبور در بیست روز گذشته از ماه رمضان بر داود علیه السلام نازل شد و این آیه اشاره به آن است: ﴿وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً﴾».

2-3- پیامبر صلی الله علیه و آله- زبور، هیجدهم ماه رمضان نازل شده است.

3-3- پیامبر صلی الله علیه و آله- سوره های طولانی (هفت سوره ی اوّل قرآن) به جای تورات به من نازل شده و سوره های صد آیه ای قرآن، به جای انجیل بر من نازل شده، و سوره ی حمد به جای زبور به من نازل شده است.

* و پیامبرانی که سرگذشت آن ها را پیش از این، برای تو باز گفته ایم؛ و پیامبرانی که سرگذشت آن ها را بیان نکرده ایم؛ و خداوند با موسی سخن گفت. [و این امتیاز، از آن او بود]. ﴿164﴾

ص: 519

باب 1: ﴿وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ﴾

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿كَانَ مَنْ بَيْنَ آدَمَ وَ نُوحٍ علیه السلام مِنَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام مُسْتَخْفِينَ وَ لِذَلِكَ خَفِي ذِكْرُهُمْ في الْقُرْآنِ فَلَمْ يُسَمَّوْا كَمَا سُمِّيَ مَنِ اسْتَعْلَنَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رُسُلًا قَدْ قَصَصْناهُمِْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ يَعْنِي لَمْ أُسَمِّ الْمُسْتَخْفِينَ كَمَا سَمَّيْتُ الْمُسْتَعْلِنِينَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام﴾. (1)

1-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِهِ وَ رُسُلًا قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّا صلی الله علیه و آله أَسْوَدَ لَمْ يَقُصُّ عَلَيْنَا قِصَّتَهُ﴾. (2)

باب 2: ﴿وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيماً﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ إِنِّي أَشْتَاقُ إِلَى الْغَرِىِّ قَالَ فَمَا شَوْقُكَ إِلَيْهِ قُلْتُ لَهُ إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَزُورَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ علیه السلام... هُوَ قِطْعَةُ مِنَ الْجَبَلِ الَّذِي كَلَّمَ اللهُ عَلَيْهِ مُوسَى تَكْلِيماً وَ قَدَّسَ عَلَيْهِ عِيسَى علیه السلام تَقْدِيساً وَ اتَّخَذَ عَلَيْهِ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا وَ اتَّخَذَ عَلَيْهِ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله حبيباً وَ جَعَلَهُ لِلنَّبِيِّينَ مَسْكَناً وَ اللَّهِ مَا سَكَنَ فِيهِ أَحَدٌ بَعْدَ أَبَوَيْهِ الطَّيِّبَيْنِ آدَمَ وَ نُوحٍ علیهما السلام أَكْرَمْ مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام﴾. (3)

2-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فِي خَبَرِ ابْنِ سَلَامٍ أَنَّهُ سَأَلَ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله عَنِ الْوَادِ الْمُقَدَّسِ لِمَ سُمِّيَ الْمُقَدَّسَ قَالَ لِأَنَّهُ قُدَّسَتْ فِيهِ الْأَرْوَاحُ وَ اصْطَفِيَتْ فِيهِ الْمَلَائِكَةُ وَ كَلَّمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مُوسَى تَكْلِياً﴾. (4)

3-2- الباقر علیه السلام- ﴿الْغَاصِرِيَّةُ هِيَ الْبُقْعَةُ الَّتِي كَلَّمَ اللَّهُ فِيهَا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ علیه السلام وَ نَاجَى نُوحاً فِيهَا وَ هِيَ أَكْرَمُ أَرْضِ اللَّهِ عَلَيْهِ﴾. (5)

4-2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَ قَالَ: سَألَنِي أَبُو قُرَّةَ الْمُحَدِّثُ صَاحِبُ شُبْرُمَةً أَنْ أُدْخِلَهُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام فَاسْتَأْذَنَهُ فَأَذِنَ لَهُ فَدَخَلَ فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْيَاءَ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ الْأَحْكَامِ حَتَّى بَلَغَ سُؤَالُهُ إِلَى التَّوْحِيدِ فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ عَنْ كَلَامِ اللَّهِ

ص: 520


1- الكافي، ج8، ص115/ بحار الأنوار، ج11، ص38/ كمال الدین، ج1، ص215/ تفسير العياشي، ج1، ص285/ تفسیر نور الثقلين/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج40، ص170/ المناقب، ج2، ص54
3- بحار الأنوار، ج97، ص258
4- بحار الأنوار، ج13، ص66
5- كامل الزيارات، ص268

بخش 1: و پیامبرانی که سرگذشت آن ها را پیش از این، برای تو باز گفته ایم؛ و پیامبرانی که سرگذشت آن ها را بیان نکرده ایم.

1-1- امام باقر علیه السلام- در زمان نوح علیه السلام برخی از پیامبران بودند که به طور پنهانی به رسالت مشغول بودند لذا نام آنان در قرآن نیامده و مانند دیگر پیامبرانی که به طور علنی به رسالت مشغول بوده اند برای آنان نامی ذکر نشده است. این مطلب در آیه ﴿وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَ رُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللهُ مُوسَى تَكْلِيمًا﴾ یعنی خداوند برای پیامبران در خفا نامی مانند دیگر پیامبران علیهم السلام در نظر نگرفت.

2-1- امام على علیه السلام- ﴿وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصُهُمْ عَلَيْكَ﴾ پیامبرانی [با داستان های تاریک و مبهم و] سیاه هستند که داستان آن ها برای ما نقل نشده است.

بخش 2: و خداوند با موسی سخن گفت. [و این امتیاز، از آن او بود].

1-2- امام صادق علیه السلام- مفضّل گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیده و عرض کردم: «مایل و مشتاقم که به غریّ بروم». حضرت فرمود: «چه اشتیاقی به آن داری»؟ عرض کردم: «امیرالمؤمنین علیه السلام را دوست داشته و به زیارتش علاقمند هستم» ... حضرت فرمود: «غری بخشی از کوهی است که خداوند بر روی آن با موسی علیه السلام سخن گفت، عیسی علیه السلام را مقدّس گرداند، ابراهیم علیه السلام را به دوستی برگزید و محمّد را به عنوان محبوب خود انتخاب کرد، و آن را برای پیامبران محل سکونت قرار داد، خداوند بعد از دو پدر پاکش یعنی آدم علیه السلام و نوح علیه السلام کسی را بزرگوارتر از امیر المؤمنین علیه السلام در آن ساکن نکرده است».

2-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- در روایت ابن سلام از پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی علّت نامگذاری وادی مقدّس پرسش شده، آن حضرت فرمود: «مقدّس بودن آن وادی به جهت تزکیه و تقدیس روح ها در آن مکان و ارسال ملائکه در آن جا و وقوع تکلّم خداوند با موسی علیه السلام است».

3-2- امام باقر علیه السلام- قاضریّه همان مکانی است که خداوند با موسی عله السلام در آن جا صحبت کرد و با نوح علیه السلام نجوا کرد و آن جا با کرامت ترین زمین های خداست.

4-2- امام رضا علیه السلام- صفوان بن یحیی گوید: ابوقرّه محدّث رفیق شبرمه از من خواست ترتیب ملاقات او را با امام رضا علیه السلام بدهم، من نیز اذن دخول گرفتم و آن حضرت اجازه فرمود، ابو قرّه داخل شد و از امام علیه السلام مسائلی در حلال و حرام و فرائض و احکام پرسید تا این که رسید به پرسش های توحیدی. گفت: «فدایت شوم، نحوه ی کلام خداوند با حضرت موسی علیه السلام را توضیح فرما»؟ فرمود: «خدا و رسول او داناترند که به چه زبانی با او سخن راند، به زبان سریانی یا

ص: 521

لِمُوسَى علیه السلام؟ فَقَالَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِأَيِّ لِسَانٍ كَلَّمَهُ بِالسُّرْيَانِيَّةِ أَمْ بِالْعِبْرَانِيَّةِ فَأَخَذَ أَبُو قُرَّةَ بِلِسَانِهِ فَقَالَ إِنَّمَا أَسْأَلُكَ عَنْ هَذَا اللِّسَانِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنَ علیه السلام سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا تَقُولُ وَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ يُشْبِهَ خَلْقَهُ أَوْ يَتَكَلَّمَ مَا هُمْ بِهِ مُتَكَلِّمُونَ وَ لَكِنَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ لَا كَمِثْلِهِ قَائِلُ وَ لَا فَاعِلُ قَالَ كَيْفَ ذَلِكَ؟ قَالَ كَلَامُ الْخَالِقِ لِمَخْلُوقٍ لَيْسَ كَكَلَامِ الْمَخْلُوقِ لِمَخْلُوقٍ وَ لَا يَلْفَظُ بِشَقِّ فَمِ وَ لِسَانٍ وَ لَكِنْ يَقُولُ لَهُ كُنْ فَكَانَ بِمَشِيَّتِهِ مَا خَاطَبَ بِهِ مُوسَى علیه السلام مِنَ الْأَمْرِ وَ النَّهْيِ مِنْ غَيْرِ تَرَدُّدٍ فِي نَفَسٍ﴾. (1)

5-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ: لَمْ يَزَلِ اللَّهُ مُتَكَلِّماً؟ قَالَ: فَقَالَ: إِنَّ الْكَلَامَ صِفَةٌ مُحْدَثَةٌ لَيْسَ بِأَزَلِيَّةٍ كَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَا مُتَكَلَّمَ﴾. (2)

6-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فِيمَا أَجَابَ بِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنْ أَسْئِلَةِ الزَّنْدِيقِ الْمُدَّعِي لِلتَّنَاقُضِ فِي الْقُرْآنِ قَالَ علیه السلام وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذِّنِهِ ما يَشاءُ وَ قَوْلُهُ وَ كَلَّمَ اللهُ مُوسى تَكْلِيماً وَ قَوْلُهُ وَ نَادَاهُما رَبُّهُما وَ قَوْلُهُ يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَأَمَّا قَوْلُهُ ما كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللهُ إِلَّا وَحْيا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ مَا يَنْبَغِي لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً وَ لَيْسَ بِكَائِنٍ إِلَّا مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشَاءُ كَذَلِكَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عُلُوّاً كَبِيراً قَدْ كَانَ الرَّسُولُ صلی الله علیه و آله يُوحَى إِلَيْهِ مِنْ رُسُلِ السَّمَاءِ فَتَبْلُغُ رُسُلُ السَّمَاءِ رُسُلَ الْأَرْضِ وَ قَدْ كَانَ الْكَلَامُ بَيْنَ رُسُل أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بَيْنَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُرْسِلَ بِالْكَلَامِ مَعَ رُسُلِ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَا جَبْرَئِيلُ هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ إِنَّ رَبِّي لَا يُرَى فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله مِنْ أَيْنَ تَأْخُذُ الْوَحْيَ فَقَالَ آخُذْهُ مِنْ إِسْرَافِيلَ فَقَالَ وَ مِنْ أَيْنَ يَأْخُذُهُ إِسْرَافِيلُ قَالَ يَأْخُذُهُ مِنْ مَلَكٍ فَوْقَهُ مِنَ الرُّوحَانِيِّينَ قَالَ فَمِنْ أَيْنَ يَأْخُذُهُ ذَلِكَ الْمَلَكَ قَالَ يَقْذِفَ فِي قَلْبِهِ قَدْفَا فَهَذَا وَحْيُ وَ هُوَ كَلَامُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ كَلَامُ اللَّهِ لَيْسَ بِنَحْوِ وَاحِدٍ مِنْهُ مَا كَلَّمَ اللَّهُ بِهِ الرُّسُلَ وَ مِنْهُ مَا قَذَفَهُ فِي قُلُوبِهِمْ وَ مِنْهُ مِ- رُؤْيَا يُرِيهَا الرُّسُلَ وَ مِنْهُ وَحْيٌ وَ تَنْزِيلُ يُتْلَى وَ يُقْرَأُ فَهُوَ كَلَامُ اللَّهِ فَاكْتَفِ بِمَا وَصَفَتْ لَكَ مِنْ كَلَامِ اللَّهِ فَإِنَّ مَعْنَى كَلَامِ اللَّهِ لَيْسَ بِنَحْوٍ وَاحِدٍ فَإِنَّهُ مِنْهُ مَا تَبْلُغُ مِنْهُ رُسُلُ علیهم السلام السَّمَاءِ رُسُلَ الْأَرْضِ﴾. (3)

ص: 522


1- الإحتجاج، ج2، ص405
2- تفسیر نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج18، ص257/ التوحيد، ص254/ تفسیر نورالثقلین

عبرانی»، ابوقرّه با اشاره به زبان خود گفت: «منظورم این است که با این [ماهیچه] زبان صحبت کرد»؟! فرمود: «سبحان اللَّه از این طرز تفکّر! و پناه بر خدا در شباهت او به خلق، یا تشبيه تكلّم حضرت حقّ به سخنرانان، ولی هیچ چیزی مانند او نیست؛ نه گوینده و نه عمل کننده ای». پرسید: «پس چگونه بوده»؟ فرمود: «کلام آفریننده به مخلوق همچون کلام مخلوق با مخلوق نیست، و نه با حرکت لب و زبان، بلکه بدو می فرماید: «بشو و می شود»، و کلام حضرت حقّ با موسی علیه السلام بنا بر مشیّت او از امر و نهی بود بدون آن که تردّدی در نفس پیش آید».

5-2- امام صادق علیه السلام- ابن مسکان گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا خداوند همیشه [با بندگان برگزیده اش] صحبت می کرده»؟ فرمود: «صحبت کردن، صفتی غیر ازلی است و صفتی محدث است، در حالی که خداوند بوده است و هیچ متکلّمی نبوده است».

6-2- امام علی علیه السلام- امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب سؤالات فرد بی دین که مدّعی بود در قرآن تناقض وجود دارد [چنین] فرمود: «در آیه: و شایسته ی هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی می فرستد و به فرمان او آن چه را بخواهد وحی می کند. (شوری/51). و آیه: و پروردگارشان آن ها را نداد داد. (اعراف/22) و آیه: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن. (بقره/35). و آیه: و شایسته ی هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب. (شوری51)؛ وحی یا از پشت یک حجاب است یا به واسطه ی فرستادن رسول و فرستاده و هر طور که خود بخواهد وحی می کند. در مورد رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین بود که از فرستادگان آسمان [یعنی فرشتگان و خصوصاً جناب جبرئیل] به سویش وحی می شد؛ پس فرستادگان آسمان به فرستادگان زمین می رسانیدند؛ و گاه بود که کلام در میانه ی فرستادگان اهل زمین و خدا بود، بی آن که کلام را با فرستادگان اهل آسمان بفرستد. گاهی پیامبر صلی الله علیه و آله سال از جبرائیل می پرسید: «آیا تو خدا را دیده ای»؟ جبرئیل می گفت: «خدای من دیدنی نیست پیامبر صلی الله علیه و آله می پرسید: «وحی را چگونه دریافت می کنی»؟ گفت: «از اسرافیل». پرسید: «اسرافیل از کجا می گرفت»؟ گفت: «از یکی از فرشتگان روحانی فوق خود می گیرد». پرسید: «آن فرشته از کجا می گیرد»؟ گفت: «به نحوی در قلبش قرار می گیرد و این وحی است و کلام خدا این چنین است، کلام خدا همیشه به یک شکل ثابت نیست، گاهی با فرستادگان خود صحبت می کند، گاهی در قلبشان می نهد و گاهی به صورت رویا به رسولان خود نشان می دهد و گاهی وحی و نزول است که خوانده می شود و تلاوت می گردد. این کلام خداست و به همین مقدار که برایت کلام خدا را وصف کردم کفایت کن که معنای کلام خدا به یک معنای ثابت نیست و این که به رسولان آسمانی می دهد تا به رسولان زمینی فقط یک نوع از آن است». آن مرد عرض کرد: «اندوه را از من بردی؛ خدا اندوه را از تو ببرد! و گره ای را از من گشودی؛ پس خدا مزد تو را بزرگ گرداند، یا امیرالمؤمنین علیه السلام»!

ص: 523

7-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى مُوسَى علیه السلام بِالْكَلَامِ وَ الْمُنَاجَاةِ حِينَ تُرَى خُضْرَةُ الْبَقْلِ مِنْ بَطْنِهِ مِنْ هُزَالِهِ وَ مَا سَأَلَ مُوسَى علیه السلام حِينَ تَوَلَّى إِلَى الظَّلِّ إِلَّا طَعَاماً يَأْكُلُهُ مِنْ جُوعٍ ... يُبْغِضُ مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ يُصَغِّرَ مَا صَغَرَ اللَّهُ وَ يُزْهِدُ مَا أَرْهَدَ اللَّهُ وَ قَدْ أَثْنَى اللَّهُ عَلَيْهِمْ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ فَقَالَ وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيماً﴾. (1)

8-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فِي كِتَابِ الإحتِجَاج لِلطَّبَرسَى عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله حَديثُ طُوِيلُ فِي مُكَالَمَةٍ بَيْنَهُ وَ بَينَ اليَهُودِ وَ فِيهِ: قَالَتِ الْيَهُودُ مُوسَى علیه السلام خَيْرٌ مِنْكَ قَالَ النَّبِيُّ وَ لِمَ؟ قَالُوا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ كَلَّمَهُ بِأَرْبَعَةِ آلَافِ كَلِمَة وَ لَمْ يُكَلِّمْكَ بشَيْءٍ فَقَالَ النَّبِيُ صلی الله علیه و آله لَقَدْ أُعْطِيتُ أَنَا أَفْضَلَ مِنْ ذَلِكَ قَالُوا وَ مَا ذَاكَ؟ قَالَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ هُوَ سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى﴾. (2)

9-3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿جَاءَ ابْنَ سَلَام إِلَى النَّبِيِّ فَقَالَ ... فَأَخْبِرْنِي مَا الْوَاحِدُ وَ ... وَ أَرْبَعَةُ وَ عِشْرُونَ ... قَالَ نَعَمْ يَا ابْنَ سَلَامٍ أَمَّا الْوَاحِدُ فَ هُوَ اللَّهُ الْواحِد ... وَ أَمَّا الْأَرْبَعَةُ وَ الْعِشْرُونَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکْلیما﴾. (3)

10-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ نَاجَى مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ علیه السلام بمِائَةِ أَلْفِ كَلِمَة وَ أَرْبَعَةِ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ كَلِمَةٍ فِي ثَلَاثَةٍ أَيَّامٍ وَ لَيَالِيهِنَّ مَا طَعِمَ فِيهَا مُوسَى علیه السلام وَ لَا شَرِبَ فِيهَا فَلَمَّا انْصَرَفَ إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ سَمِعَ كَلَامَهُمْ مَقَتَهُمْ لِمَا كَانَ وَقَعَ فِي مَسَامِعِهِ مِنْ حَلَاوَةِ كَلَامِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ﴾. (4)

11-2-الكاظم علیه السلام- ﴿صَعِدَ مُوسَى علیه السلام إِلَى الطُّورِ وَ سَأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُكَلِّمَهُ وَ يُسْمِعَهُمْ كَلَامَهُ فَكَلَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرَهُ وَ سَمِعُوا كَلَامَهُ مِنْ فَوْقُ وَ أَسْفَلُ وَ يَمِينُ وَ شِمَالُ وَ وَرَاء وَ أَمَامُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحْدَثَهُ فِي الشَّجَرَةِ ثُمَّ جَعَلَهُ مُنْبَعِنَاً مِنْهَا حَتَّى سَمِعُوهُ مِنْ جَمِيعِ الْوُجُوهِ﴾. (5)

12-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿كَلَّمَ مُوسَى تَكْلِيماً بِلَا جَوَارِحَ وَ أَدَوَاتٍ وَ لَا شَفَةٍ وَ لَا لَهَوَاتٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَنِ الصِّفَاتِ﴾. (6)

ص: 524


1- بحار الأنوار، ج74، ص97/ مكارم الأخلاق، ص448
2- الإحتجاج، ج1، ص48/ تفسیر نور الثقلین
3- بحار الأنوار، ج9، ص340/ تفسير البرهان
4- الخصال، ج2، ص642/ تفسیر نورالثقلین
5- التوحيد، ص121/ تفسیر نور الثقلين
6- التوحيد، ص79/ تفسیر نور الثقلين

7-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- خدا موسی علیه السلام را به سخن گفتن و نیایش هنگامی اختیار کرد که رنگ سبز سبزی ها از شکم او از شدّت لاغری دیده می شد و موسی علیه السلام وقتی که پشت به سایه می کرد [و از عبادت فارغ می شد] جز غذایی که آن را از گرسنگی نجات دهد نمی خورد،... آن چه را که خدا دشمن می داشت، دشمن می دانست و آن چه را که خدا کوچک می شمرد، کوچک می شمرد و دوری می کنند از هرچه که خدا از آن دوری می کرد، اجتناب می کرد و خدا او را در کتاب محکمش ستایش می کند و به موسی علیه السلام فرموده: ﴿وَ كَلَّمَ اللهُ مُوسَى تَكْلِيماً﴾.

8-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- در مکالمه ای که بین پیامبر صلی الله علیه و آله و یهودیان انجام شد، یهودیان گفتند: «موسی علیه السلام از تو بهتر بود». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «چرا»؟ گفتند: «چون خداوند چهار هزار کلمه با موسی علیه السلام سخن گفت امّا با تو هیچ سخنی نگفته است». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «به من بهتر از آن عطا شده». گفتند: «چه»؟ فرمود: «این کلام خدا: پاک و منزّه است خدایی که بنده اش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی- که گرداگردش را پربرکت ساخته ایم- برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم چرا که او شنوا و بیناست. (اسراء/1)».

9-3- ابن عبّاس رحمة الله- ابن سلام به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: مرا از [سرّ] عدد یک و... و بیست و چهار و... آگاه کن». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بله، ای ابن سلام! عدد یک، خداوند یکتا است و ... عدد بیست و چهار اشاره به ﴿كَلَّمَ اللهُ مُوسى تَكْلِیماً﴾ دارد».

10-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- خدای عزّوجلّ با موسی بن عمران علیه السلام در سه روز و سه شب یک صدو بیست و چهار هزار کلمه مناجات کرد که در تمام این مدّت موسی علیه السلام نه غذایی خورد و نه چیزی آشامید و چون به سوی بنی اسرائیل بازگشت و سخن گفتن آنان را شنید بدش می آمد که هنوز شیرینی کلام خدای عزّوجل در گوش جان او بود.

11-2- امام کاظم علیه السلام- موسی علیه السلام به سوی طور بالا رفت و از خدای تبارک و تعالی سؤال کرد: که با او سخن گوید و سخنش را به گوش ایشان برساند. سپس خدا با او سخن گفت و ایشان سخن خدا را از بالا و زیر و راست و چپ و پشت سر و پیش رو شنید زیرا که خدای عزّوجلّ آن را در درخت ایجاد فرموده و پدید آورده بود بعد از آن، آن صدا را از آن درخت خارج و برانگیخته گردانید تا آن که آن را از همه ی وجوه و اطراف و جوانب شنید.

12-2- امام علی علیه السلام- ﴿كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِیما﴾ امّا نه به کمک اعضا و وسایل و بدون لب و زبان کوچک. خداوند از این صفات بسیار برتر و منزّه است.

ص: 525

13-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فِي تَفْسِيرِ عَلِىِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله حَدِيثُ فِي قِصَّةِ الْإِسْرَاءِ وَ فِيهِ يقول صلی الله علیه و آله ثُمَّ رَكِبْتُ وَ مَضَيْنَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ قَالَ لِي: انْزِلْ فَصَلِّ فَنَزَلْتُ وَ صَلَّيْتُ فَقَالَ لِي: أَ تَدْرِي أَيْنَ صَلَّيْتَ؟ فَقُلْتُ: لَا فَقَالَ: صَلَّيْتَ بِطُورِ سَيْنَاءَ حَيْثُ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيماً﴾. (1)

14-3- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ مَا كَلَّمَ اللهُ مُوسَى تَكْلِيماً إِلَّا بِوَ لَايَةِ عَلِىٍّ علیه السلام﴾. (2)

15-3- الباقر علیه السلام- ﴿أَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَى مُوسَى علیه السلام أَ تَدْرِي لِمَا اصْطَفَيْتُكَ لِكَلَامِي دُونَ خَلْقِي فَقَالَ مُوسَى علیه السلام لَا يَا رَبِّ فَقَالَ يَا مُوسَى علیه السلام إِنِّي قَلَّبْتُ عِبَادِي ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَجِدْ فِيهِمْ أحَداً أَذَلَّ لِي مِنْكَ نَفْساً يَا مُوسَى علیه السلام إِنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ وَضَعْتَ خَدَّيْكَ عَلَى الْتُرَابِ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً﴾ ﴿165﴾

باب 1: ﴿رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ﴾

1-1- الهادي علیه السلام- ﴿رِسَالَتُهُ علیه السلام فِي الرَّدَّ عَلَى أَهْلِ الجَبْرِ وَ التَّفوِيضِ وَ هِيَ ... إِنَّ اللَّهَ جَلَ وَ عَزَّ لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثا وَ لَا أَهْمَلَهُمْ سُدًى وَ لَا أَظْهَرَ حِكْمَتَهُ لَعِباً وَ بذَلِكَ أَخْبَرَ فِي قَوْلِهِ أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا فَإِنْ قَالَ قَائِلُ فَلَمْ يَعْلَمِ اللَّهُ مَا يَكُونُ مِنَ الْعِبَادِ حَتَّى اخْتَبَرَهُمْ قُلْنَا بَلَى قَدْ عَلِمَ مَا يَكُونُ مِنْهُمْ قَبْلَ كَوْنِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّمَا اخْتَبَرَهُمْ لِيُعَلِّمَهُمْ عَدْلَهُ وَ لَا يُعَذِّبَهُمْ إِلَّا بِحُجَّةِ بَعْدَ الْفِعْلِ وَ قَدْ أَخْبَرَ بِقَوْلِهِ وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا وَ قَوْلِهِ وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا وَ قَوْلِهِ رُسُلًا مُبَشِّرِ-ينَ وَ مُنْذِرِينَ فَالاخْتِبَارُ مِنَ اللَّهِ بِالاسْتِطَاعَةِ الَّتِي مَلَكَهَا عَبْدَهُ وَ هُوَ الْقَوْلُ بَيْنَ الْجَبْرِ وَ التَّفْرِيضِ وَ بِهَذَا نَطَقَ الْقُرْآنُ وَ جَرَتِ الْأَخْبَارُ عَنِ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام مِنْ آلِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله﴾. (4)

باب 2: ﴿لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لِأَيِّ شَيْءٍ بَعَثَ اللَّهُ الْأَنْبِيَاءَ علیهم السلام وَ الرُّسُلَ إِلَى النَّاسِ فَقَالَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ مِنْ بَعْدِ الرُّسُلِ علیهم السلام وَ لِئَلَّا يَقُولُوا

ص: 526


1- تفسیر نور الثقلين
2- الإختصاص، ص250
3- علل الشرائع، ج1، ص56
4- حف العقول، ص474

13-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- در ماجرای معراج، پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: «سوار شدم و هر کجا که خدا می خواست می رفتیم تا جایی که به من فرمود: «پیاده شو و نماز بخوان و من نیز پیاده شدم و نماز خواندم». فرمود: «می دانی در کجا نماز خواندی»؟ گفتم: «نه». گفت: «در طور سینا نماز خواندی که خداوند در آن با موسی علیه السلام صحبت کرد».

14-3- امام صادق علیه السلام- خداوند با موسی علیه السلام جز در مورد ولایت علی علیه السلام سخنی نگفت.

15-3- امام باقر علیه السلام- خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که: «آیا می دانی چرا از میان بندگان تو را برای هم صحبتی با خود انتخاب کردم»؟ موسی علیه السلام گفت: نه، ای خدای من». فرمود: «چون ای موسی علیه السلام اگر بندگان را به پشت و به شکم می افکندم [و ذلیلشان می کردم] هیچ کس را خاکسارتر از تو نمی یافتم». تو وقتی نماز می خواندی گونه هایت را روی خاک می گذاشتی».

* پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودندف تا بعد از [آمدن] این پیامبران، حجّتی برای مردم در برابر خدا باقی نماند، [و بر همه اتمام حجّت شود]؛ و خداوند، توانا و حکیم است. ﴿165﴾

بخش 1: پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند.

1-1- امام هادی علیه السلام- نامه ی امام علیه السلام که حاوی ردّ نظر اهل جبر و تفویض بودند چنین بود: «خدای عزّوجلّ مردم را بیهوده نیافریده و آن ها را سر خود رها نکرده و حکمت خود را بازیچه قرار نداده و این حقیقت را بدین گفته ی خود بیان فرموده که آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم. (مؤمنون/115) پس اگر کسی بگوید: «مگر خدا سرنوشت بندگان را نمی داند که آن ها را آزمایش می کند»؟ گوییم، چرا؛ حتّی پیش از آن که کاری کنند می داند چه خواهند کرد و این بیان اوست که فرماید: و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند باز می گردند. (انعام/28). [امّا] آن ها را می آزماید تا عدل خود را بدان ها بنمایاند، و آنان را جز با حجّت و بعد از آن که کار خطایی بکنند، عذاب نمی کند و از این معنی چنین خبر داده است که اگر ما آنان را پیش از آن [که قرآن نازل شود] با عذابی هلاک می کردیم، [در قیامت] می گفتند: «پروردگارا! چرا پیامبری برای ما نفرستادی. (طه/134). و فرموده اوست: ما هرگز [قومی را] مجازات نخواهیم کرد، مگر آن که پیامبری مبعوث کرده باشیم [تا وظایفشان را بیان کند]. (اسراء/15) و فرموده ی اوست: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ﴾ و [اساس وجود این] آزمایش به خاطر [وجود] توانایی است که خدا به بنده ی خود داده است و این است اعتقاد به [حالتی] میان جبر و تفویض [که اعتقادی صحیح است]. و قرآن به همین مطلب اشاره دارد. و اخبار رسیده از امامان که از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله هستند بر همین جاری است.

بخش 2: تا بعد از [آمدن] این پیامبران، حجّتی برای مردم در برابر خدا باقی نماند، [و بر همه اتمام حجّت شود]؛ و خداوند، توانا و حکیم است.

1-2- امام صادق علیه السلام- ابو بصیر نقل می کند: مردی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: «خداوند برای چه پیامبران و انبیا علیهم السلام را برای مردم فرستاد؟ ایشان پاسخ داد: تا بعد از آمدن پیامبران «مردم بهانه ای بر

ص: 527

ما جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ وَ لِتَكُونَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَلَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ حِكَايَةً عَنْ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ وَ احْتِجَاجِهِمْ عَلَى أَهْلِ النَّارِ بِالْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ الرُّسُلِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالِ كَبِيرٍ﴾. (1)

2-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِيَجْعَلَ لِجَوَارِحِ الْإِنْسَانِ إِمَاماً فِي جَسَدِهِ يَنْفِي عَنْهَا الشُّكُوكَ وَ يُثْبِتُ لَهَا الْيَقِينَ وَ هُوَ الْقَلْبُ وَ يُهْمِلُ ذَلِكَ فِي الْحُجَجِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ وَ قَالَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ قَالَ تَعَالَى أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَّما صَبَرُوا ... ثُمَّ فَرَضَ عَلَى الْأُمَّةِ طَاعَةَ وُلَاةِ أَمْرِهِ الْقُوَّامِ بِدِينِهِ كَمَا فَرَضَ عَلَيْهِمْ طَاعَةَ رَسُولِ صلی الله علیه و آله﴾. (2)

3-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَدْ قَطَعَ اللَّهُ عُدْرَ عِبَادِهِ بِتَبْيینِ آيَاتِهِ وَ إِرْسَالِ رُسُلِهِ علیهم السلام لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ علیهم السلام وَ لَمْ يُخْلِ أَرْضَةَ مِنْ عَالِمٍ بِمَا يَحْتَاجُ الْخَلِيقَةُ إِلَيْهِ وَ مُتَعَلِّمُ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ أُولَئِكَ هُمُ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ قَدْ بَيَّنَ اللَّهُ ذَلِكَ فِي أُمَمِ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام وَ جَعَلَهُمْ مَثَلَا لِمَنْ تَأَخَّرَ بِقَوْلِهِ أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم﴾. (3)

4-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿ضَرَبَ لِلنَّاسِ فِيهِ الْأَمْثَالَ وَ صَرَّفَ فِيهِ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَعْقِلُونَ أَحَلَّ فِيهِ الْحَلَالَ وَ حَرَّمَ فِيهِ الْحَرَامَ وَ شَرَعَ فِيهِ الدِّينَ لِعِبَادِهِ عُدْراً وَ نُدْراً لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ علیهم السلام وَ يَكُونَ بَلَاغاً لِقَوْمٍ عَابِدِينَ﴾. (4)

5-2- أمير المؤمنين علیهم السلام- ﴿فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ علیهم السلام وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ علیهم السلام لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ وَ أَوْصَابَ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ [تَتَابَعُ] تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سَبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيُّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلُ علیهم السلام لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ

ص: 528


1- بحار الأنوار، ج11، ص39
2- بحار الأنوار، ج66، ص78
3- بحار الأنوار، ج90، ص110
4- بحار الأنوار، ج74، ص352

خداوند نداشته باشند». و نیز نگویند «بشارت دهنده و بیم دهنده ای برای ما نیامد». و برای این که پیامبران، حجّت خدا بر مردم باشند. آیا نشنیده ای که خداوند عزوجل حکایتی از زبان نگهبانان جهنّم و استدلال آنان برای جهنّمیان در مورد پیامبران آورده و فرموده است: می پرسند: «مگر بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد؟!» می گویند «آری، بیم دهنده به سراغ ما آمد، ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزی نازل نکرده، و شما در گمراهی بزرگی هستید»!. (ملک/89)».

2-2- امام علی علیه السلام- این طور نیست که خداوند در میان اعضاء و جوارح آدمیان رهبر و امامی قرار دهد که شکّ و شبه را از آن ها دور کند و برای آن ها یقین را ثابت نماید و آن امام قلب آدمی باشد، ولی در حجّت ها [برای هدایت مردم] کوتاهی کند. در قرآن مجید فرمود: دلیل رسا [و قاطع] برای خداست [دلیلی که برای هیچ کس بهانه ای باقی نمی گذارد]. و اگر او بخواهد همه ی شما را [به اجبار] هدایت می کند. [ولی چون هدایت اجباری بی ثمر است، این کار را نمی کند]. (انعام/149) در جای دیگر فرمود: ﴿لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى الله حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل﴾، در آیه ی دیگر فرمود: و از آنان امامان [و پیشوایانی] قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت می کردند. (سجده/24). بعد از آن اطاعت والیان امر که نگهبانان دین او هستند را بر مردم واجب کرد، همان گونه که اطاعت رسول صلی الله علیه و آله را واجب کرده بود.

3-2- امام علی علیه السلام- خداوند هرگونه بهانه را از بندگان خود، با تبیین آیاتش و فرستادن رسولانش گرفته است تا بعد از [آمدن] این پیامبران، حجّتی برای مردم در برابر خدا باقی نماند، [و بر همه اتمام حجّت شود]؛ خداوند زمین را از حجّت خود که به وجود آن جانشین احتیاج باشد خالی نگذاشته است، جانشینی که معلّم راه نجات است. این معلّمان از لحاظ تعداد در اقلیّت اند و خداوند این مطلب را در مورد امّت پیامبران بیان کرده است و داستان آن ها را مثلی برای دیگران قرار داده آن جا که فرمود: اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر [اوصیای پیامبر] را!.

4-2- امام علی علیه السلام- خداوند در قرآن برای مردم مثل هایی زده و نشانه هایی را توضیح داده که شاید آن ها تعقّل کنند، حلال ها و حرام ها را در آن برشمرده و دین را در ضمن آن برای بندگانش قانون نهاده و عذر آن ها را زائل کرده و آن ها را بیم داده تا برای مردم بر خداوند پس از ارسال رسولان حجّتی و بهانه ای نباشد و بیان آشکاری برای مردم خداپرست باشد.

5-2- امام علی علیه السلام- خداوند رسولانی را برانگیخت و پیامبرانش را پیاپی به سوی آنان فرستاد تا مردم را به ادای پیمان فطری که با آفریدگارشان بسته بودند، وادار نمایند و نعمت فراموش شده او را به یادشان بیاورند و با تبلیغ دلایل روشن، وظیفه ی رسالت را به جای آورند، و نیروهای مخفی عقول مردم را بر انگیزانند و بارور بسازد و آیات قدرت الهی را در سقفی که بر فرازشان برافراشته [آسمان] و به صورت یک گهواره در زیرشان قرارداده [زمین] و ابزار زندگی که آن ها را زنده نگه می دارد و اجلی که آن ها را فانی می کند و بیماری هایی که آن ها را پیر می کند و اتّفاقاتی که آن ها را دنبال می کند، ببینند و بیندیشند. هیچ گاه خداوند مخلوقاتش را بدون پیامبری که فرستاده شود یا کتابی که نازل شود یا حجّتی که همراهشان باشد یا برهانی که برپا و استوار باشد رها نکرده. فرستادگان به خاطر کمی تعداد و زیادی تکذیب کنندگان از مأموریّت خود کوتاه

ص: 529

الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّى لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ و مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله رَسُولَ اللَّهِ﴾. (1)

6-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَأَمَّا مَا ظَاهِرُهُ الْعُمُومُ وَ مَعْنَاهُ الْخُصُوصُ فَقَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ يَعْنِي بِالنَّاسِ هَاهُنَا الْيَهُودَ فَقَطْ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿لكِنِ اللهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بالله شَهيداً﴾ ﴿166﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنزَلَ إِلَيْكَ فِي عَلِيٍّ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شهيداً﴾. (3)

2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِكِتَابٍ فَصَّلَهُ وَ أَحْكَمَهُ وَ أَعَزَّهُ ... مَنْ قَامَ بِهِ هُدِى إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ فِيهِ نَبَأَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ الْحُكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ خَبَرْ مَعَادِكُمْ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ أَشْهَدَ الْمَلَائِكَةَ بِتَصْدِيقِهِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَجْهُهُ لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعِيدا﴾ً ﴿167﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَعْنِي بَنِي أَمَيَّةَ وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ عَنْ وَ لَايَةِ عَلِيِّ بنِ أبِي طَالِبٍ علیه السلام﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ طَريقاً﴾ ﴿168﴾

ص: 530


1- نهج البلاغة، ص43/ تفسیر نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج90، ص23
3- بحار الأنوار، ج36، ص93/ تفسیر القمی، ج1، ص159/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج89، ص25/ تفسير العياشي، ج1، ص7
5- بحار الأنوار، ج35، ص364/ المناقب، ج3، ص72

نیامده اند. فرستاده ی قبلی، رسول بعدی را معرفی می کرده یا آن که موجود بوده رسولان قبلی راتأیید می کرده و معرّفی می نموده، قرن ها به این شکل گذشته و روزگار چنین سپری شده. پدران گذشته و پسران جانشین آن ها آمدند تا این که خداوند محمّد صلی الله علیه و آله را برانگیخت.

6-2- امام علی علیه السلام- نمونه ای از آیات قرآن که ظاهرش مخاطب عام است امّا در اصل معنای خود فقط مخاطب خاص دارد این آیه است که می فرماید: ﴿لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾ که در این جا منظور از ناس، فقط یهودیان است.

* [آن ها نبوّت تو را انکار می کنند] ولی خداوند گواهی می دهد به آن چه بر تو نازل کرده؛ که از روی علمش نازل کرده است؛ و فرشتگان [نیز] گواهی می دهند؛ هر چند گواهی خدا کافی است. ﴿166﴾

1- امام صادق علیه السلام- ﴿لَكِنِ اللهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ﴾ ولی خداوند گواهی می دهد به آن چه درباره ی على علیه السلام بر تو نازل کرده- ﴿أَنزَلَهُ بِعِلّمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَى بِالله شَهِيدًا﴾ که از روی علمش نازل کرده است؛ و فرشتگان [نیز] گواهی می دهند؛ هر چند گواهی خدا کافی است».

2- امام علی علیه السلام- شهادت می دهیم که خدایی جز خدای یکتا نیست و محمّد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده ی اوست. کتابی برای او فرستاده که آن را تبیین کرده و مستحکم و عزیز قرار داده... هرکس مطابق قرآن قیام [و عمل] کند، به راه مستقیم هدایت می شود، در آن اخبار پیشینیان و احکام مربوط به امور متداول بین شما و اخباری از قیامت است. خداوند او را براساس علم خود فرو فرستاده و ملائکه را برای گواهی دادن به صحّت آن، به عنوان شاهد گرفته است چنان که فرموده: ﴿لكِنِ اللهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ المَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً﴾.

* کسانی که کافر شدند، و [مردم را] از راه خدا باز داشتند، در گمراهی دوری افتاده اند. ﴿167﴾

1- امام باقر علیه السلام- ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا﴾ منظور از کافران، بنی امیّه است ﴿وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللهِ﴾ یعنی از ولایت علی امیرالمؤمنین علیه السلام جلوگیری کردند.

* کسانی که کافر شدند، و [به خود و دیگران] ستم کردند، هرگز خدا آن ها را نخواهد بخشید، و آنان را به هیچ راهی هدایت نخواهد کرد. ﴿168﴾

ص: 531

1- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ الَّذِينَ ... ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام حَقَّهُمْ لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً وَ كَانَ ذَلِكَ عَلَى اللهِ يَسِيراً﴾. (1)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَلَمَّا نَزَلَتِ الْوَ لَايَةُ وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمِيثَاقَ عَلَيْهِمْ لِأَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام آمَنُوا إِقْرَاراً لَا تَصْدِيقاً، فَلَمَّا مَضَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كَفَرُوا فَازْدَادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَ كَانَ ذَالِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا﴾ ﴿169﴾

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ للهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾ ﴿170﴾

1- الباقر علیه السلام- ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فِي وَ لَايَةِ عَلِىٍّ علیه السلام فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا بِوَ لَايَةِ عَلِىٍّ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ﴾. (3)

2- الباقر علیه السلام- ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ يَعْنِي بِوَ لَايَة عَلِيِّ بنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام﴾. (4)

3- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ قَالَ الْحَقُّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ الدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ قَوْلُهُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ يَعْنِي وَ لَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ مِثْلَهُ كَثِيرُ وَ الدَّلِيلُ عَلَى أَنَّ الْحَقَّ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوِ اتَّبَعَ رَسُولُ اللهِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قُرَيْشاً لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ فَفَسَادُ السَّمَاءِ إِذَا لَمْ تَمْطُرْ وَ فَسَادُ الْأَرْضِ إِذَا لَمْ تَنْبْت وَ فَسَادُ النَّاسِ فِي ذَلِكَ﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دينِكُمْ وَ لَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا المسيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ الله وَ كَلِمَتُهُ أَلقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحُ مِنْهُ فَآمِنُوا

ص: 532


1- الکافی، ج1، ص424/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج31، ص576/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج1، ص424/ بحار الأنوار، ج24، ص224/ تأويل الآيات الظاهرة، ص149/ تفسير نور الثقلين
4- الصراط المستقيم، ج1، ص273/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج9، ص225/ تفسیر القمی، ج2، ص92

1- امام باقر علیه السلام- کسانی که ... در حقّ آل محمّد علیهم السلام ظلم کردند هرگز خدا آن ها را نخواهد بخشید، و آنان را به هیچ راهی هدایت نخواهد کرد مگر به راه دوزخ، که جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این امر برای خدا آسان است!

2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- وقتی امر ولایت نازل شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله پیمان ولایت علی امیرالمؤمنین علیه السلام را از آنان گرفت، اقرار به ایمان کردند امّا [در دل] آن را تأیید نکردند. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت؛ کسانی که کافر شدند، و [به خود و دیگران] ستم کردند، هرگز خدا آن ها را نخواهد بخشید، و آنان را به هیچ راهی هدایت نخواهد کرد.

* مگر به راه دوزخ، که جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این امر برای خدا آسان است!

* ای مردم! پیامبر [ی که انتظارش را می کشیدید]، حق را از جانب پروردگارتان برای شما آورده است، پس به او ایمان بیاورید که برای شما بهتر است. و اگر کافر شوید، [به خدا زیانی نمی رسد]؛ زیرا آن چه در آسمان ها و زمین است از آن خداست، و خداوند، دانا و حکیم است. ﴿170﴾

1- امام باقر علیه السلام- ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ﴾ ای مردم! پیامبر، بر مبنای حق، در قضیّه ی ولایت علی علیه السلام، آن امر را از ناحیه ی خدا برای شما آورده است، به آن ایمان بیاورید که برای شما بهتر است امّا اگر به ولایت علی علیه السلام کفر بورزید، بدانید که آسمان ها و زمین به دست قدرت خداست.

2- امام باقر علیه السلام- ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ﴾، يعنى به ولایت علی علیه السلام ایمان بیاورید.

3- علیّ بن ابراهیم رحمظ الله- در آیه: و اگر حق از هوس های آن ها پیروی کند. (مؤمنون/71) منظور از الحَقُّ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام است. دلیل بر این مطلب آیه: ﴿قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ﴾ که یعنی [آن حق] ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام [است] و شبیه این آیات زیاد است. و دلیل بر این که الحَقُّ، رسول خدا و امیرالمؤمنین علیه السلام است این کلام خداست که می فرماید: «اگر رسول خدا و امیرالمؤمنین علیه السلام تابع قریش شوند آسمان ها و زمین و هرچه در آن ها است تباه می شود. تباه شدن آسمان به باران نباریدن است و فساد زمین به گیاه نروییدن و مردم بر اثر این اتّفاق ها فاسد و نابود می شوند».

* ای اهل کتاب! در دین خود، غلو [و زیاده روی] نکنید؛ و درباره ی خدا، غیر از حق نگویید. مسیح- عیسی بن مریم- فقط فرستاده ی خدا، و کلمه ی [و مخلوق] اوست؛ که او را به مریم القا نمود؛ و روحی [شایسته] از طرف او بود. پس به خدا و پیامبران او، ایمان

ص: 533

بِالله وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةُ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهُ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفَى بِاللهِ وَكِيلاً﴾ ﴿171﴾

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿رَجُلَانِ مِنْ أُمَّتِي لَا تَنَالُهُمَا شَفَاعَتِي إِمَامُ ظَلُومٌ غَشُومُ وَ غَالٍ فِي الدِّينِ مَارِقُ منه﴾. (1)

2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿اللَّهُمَّ إِنِّي بَرِيءٌ مِنَ الْغُلَاةِ كَبَرَاءَةِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ علیه السلام مِنَ النَّصَارَى اللَّهُمَّ اخْذُلْهُمْ أَبَداً وَ لَا تَنْصُرُ مِنْهُمْ أَحَداً﴾. (2)

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أمَّا مَا فَرَضَهُ عَلَى اللِّسَانِ فَقَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ فِي مَعْنَى التَّفْسِيرِ لِمَا عُقِدَ عَلَيْهِ الْقَلْبُ فَقَوْلُهُ تَعَالَى قُولُوا آمَنَّا بِالله وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ ... وَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَ لَا تَقُولُوا ثَلَاثَةُ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهُ وَاحِدٌ فَأَمَرَ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِ الْحَقِّ وَ نَهَى عَنْ قَوْلِ الْبَاطِلِ﴾. (3)

4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿سُمِّيَ الْمَسِيحَ لِأَنَّهُ مَمْسُوحُ الْبَدَنِ مِنَ الْأَدْنَاسِ وَ الْآثَامِ﴾. (4)

5- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ صَوَّرَ ابْنَ مَرْيَمَ علیه السلام فِي الرَّحِمِ دُونَ الصُّلْبِ وَ إِنْ كَانَ مَخْلُوقا فِي أَصْلَابِ الْأَنْبِيَاءِ صلی الله علیه و آله﴾. (5)

6- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رُوحٌ مِنْهُ قَالَ هِيَ رُوحُ اللَّهِ مَخْلُوقَةُ خَلَقَهَا اللَّهُ فِي آدَمَ وَ عِيسَى علیه السلام﴾. (6)

7- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَوْلُهُ فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ فَهُمُ الَّذِينَ قَالُوا بِاللَّهِ وَ بِعِيسَى علیه السلام وَ مَرْيَمَ سلام الله علیها فَقَالَ اللَّهُ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهُ واحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلا﴾. (7)

* قوله تعالى: ﴿لَنْ يَسْتَنْكِفَ المسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْد للَّهِ وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفُ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرُ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا﴾ ﴿172﴾

ص: 534


1- المناقب، ج1، ص263/ بحار الأنوار، ج25، ص284
2- المناقب، ج1، ص263/ بحار الأنوار، ج25، ص284
3- مستدرک الوسائل، ج11، ص143
4- تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج57، ص365/ تفسیر نور الثقلین
6- الکافی، ج1، ص133/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج14، ص219/ الاحتجاج، ج2، ص323/ تفسير القمي، ج1، ص159/ تفسير البرهان
7- تفسیر القمی، ج1، ص159/ تفسیر البرهان

بیاورید؛ و نگویید: «[خداوند] سه گانه است». [از این سخن] خودداری کنید که برای شما بهتر است. خدا تنها معبود یگانه است؛ او منزّه است که فرزندی داشته باشد؛ [بلکه] از آن اوست آن چه در آسمان ها و زمین است؛ و برای تدبیر و سرپرستی آن ها، خداوند کافی است. ﴿171﴾

1- پیامبر صلی الله علیه و آله- دو گروه از امّت من به شفاعت من نمی رسند: «پیشوای ستمگر و ظالم و آن که در دین غلوّ کند و از چهار چوب اصولش خارج شود».

2- امام علی علیه السلام- خداوندا! من از کسانی که غلو می کنند بیزارم، همان طور که عیسی بن مریم علیه السلام بیزار بود. خدایا آن ها را تا ابد خوار کن و هیچ کدامشان را یاری نکن.

3- امام علی علیه السلام- واجبات زبان بیان کردن عقاید قلبی و اظهار آن چه در نهان به آن ایمان آورده است می باشد، خداوند متعال در این باره می فرماید: بگویید: «ما به خدا ایمان آورده ایم و به آن چه بر ما نازل شده و آن چه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب». (بقره/ 136) در جای دیگر فرمود: به مردم نیک بگویید نماز را برپا دارید و زکات بدهید. (بقره/83) خدا به اظهار حق و خودداری از باطل امر فرمود.

4- پیامبر صلی الله علیه و آله- مسیح علیه السلام به این اسم نامیده شده، زیرا که بدنش مسح شده بود و از آلودگی ها و ناپاکی ها پاک شده بود.

5- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- پسر مریم سلام الله علیها در رحم [مادر] صورتگری شد، نه در صلب [پدر] اگرچه در اصلاب پیغمبران علیهم السلام آفریده شده بود.

6- امام صادق علیه السلام- حمران گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی کلام خدا: ﴿وَ رُوحُ مِنْهُ﴾ پرسیدم، فرمود: «آن روح خداوند است که در قالب خلقت ریخته شده، که خداوند آن را در آدم و عیسی علیه السلام خلق نمود».

7- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- درباره ی آیه ی ﴿فَآمِنُوا بِالله وَ رُسُلِهِ وَ لاَ تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا﴾ گوید: «خطاب به کسانی است که به خدایی الله و عیسی و مریم قائل بودند و خداوند فرمود: ﴿انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهُ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً﴾».

* هیچ گاه مسیح از این ابا نداشت که بنده ی خدا باشد؛ و نه فرشتگان مقرّب [از این ابا دارند] و آن ها که از بندگی او، روی برتابند و تکبّر کنند، به زودی خداوند همه ی آن ها را [در قیامت] نزد خود جمع خواهد کرد. ﴿172﴾

ص: 535

باب 1: ﴿لَنْ يَسْتَنْكِف﴾

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَولُهُ لَنْ يَسْتَنْكِفَ المَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً للهِ أَنْ لَا يَأْنَفُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرُ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعاً﴾. (1)

1-2- الحسين علیه السلام- ﴿قَدْ ذَمَ اللَّهُ تَعَالَى الْكِبْرَ فِي مَوَاضِعَ مِنْ كِتَابِهِ وَ ذَمَ كُلَ جَبَّارٍ عَنِيدٍ فَقَالَ سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قَالَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرُ﴾. (2)

1-3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿فَقَالَ الرِّضا علیه السلام حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَلَىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْن عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا تَرْفَعُونِي فَوْقَ حَقِّى فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَنِي عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَنِي نَبِيّاً ... وَ قَالَ عَلِىُّ علیه السلام يَهْلِكُ فِي اثْنَانِ وَ لَا ذَنْبَ لِي مُحِبُّ مُفْرِطٌ وَ مُبْغِضُ مُفْرِطٌ وَ إِنَّا لَنَبْرَأَ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ... مِمَّنْ يَغْلُو فِينَا فَيَرْفَعْنَا فَوْقً حَدِّنَا كَبَرَاءَةٍ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ علیه السلام مِنَ النَّصَارَى قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ... لَنْ يَسْتَنْكِفَ المَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً للهِ وَ لَا المَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ وَ مَعْنَاهُ أَنَّهُمَا كَانَا يَتَغَوَّطَانِ فَمَنِ ادَّعَى لِلْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام رُبوبِيَّةً أَوِ ادَّعَى لِلْأَئِمَّةِ علیهم السلام رُبُوبِيَّةً أَوْ نُبُوَّةً أَوْ لِغَيْرِ الْأَئِمَّةِ إِمَامَةً فَنَحْنُ مِنْهُ بِرَاءُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ﴾. (3)

باب 2: ﴿الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ﴾

اشاره

2-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿الِاحْتِجَاجُ، وَ تَفْسِيرُ الْإِمَامِ، قَالَ: سَأَلَ الْمُنَافِقُونَ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَخْبِرْنَا عَنْ عَلِىٍ هُوَ أَفْضَلْ أَمْ مَلَائِكَةُ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هَلْ شُرِّفَتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَّا بِحُبُهَا لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ علیهما السلام وَ قَبُولِهَا لِوَ لَايَتِهِمَا إِنَّهُ لَا أَحَدَ مِنْ مُحِبِّي عَلِىٍّ علیه السلام نَطَّفَ قَلْبَهُ مِنْ قَذَرِ الْغِشِّ وَ الدَّغَلِ وَ الْغِلَّ وَ نَجَاسَةِ الذُّنُوبِ إِلَّا كَانَ أَطْهَرَ وَ أَفْضَلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ﴾. (4)

2-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رحمة الله قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِيٍّ علیه السلام: يَا عَلِيُ علیه السلام تَخَتَمْ بِالْيَمِينِ تَكُنْ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ قَالَ يَا رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله وَ مَا الْمُقَرَّبُونَ قَالَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ علیهما السلام﴾. (5)

ص: 536


1- تفسیر القمی، ج1، ص159/ تفسير البرهان
2- إرشاد القلوب، ج1، ص189
3- بحار الأنوار، ج25، ص134/ عيون أخبار الرضا العلا، ج2، ص200
4- بحار الأنوار، ج57، ص304/ تفسیر نورالثقلین
5- علل الشرائع، ج1، ص158

بخش 1: هیچ گاه ابا نداشت.

1-1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿لَّن يَسْتَنكِفَ المَسِيحُ أَن يَكُونَ عبْداً للهِ﴾؛ یعنی از این که بنده ی خدا باشد ابا نمی کند. ﴿وَ لَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَن يَسْتَنكِفُ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرُ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا﴾.

2-1- امام حسین علیه السلام- و خدای سبحان در چندین مورد در قرآنف متکبّران عنود را نکوهش کرده و می فرماید: به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبّر می ورزند، از [ایمان به] آیات خود، منصرف می سازم!. (اعراف/146). و آن ها که از بندگی او، روی برتابند و تکبّر کنند.

3-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام رضا علیه السلام روایت است: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «مرا بیش از اندازه ای که هست بلند نکنید خداوند تبارک و تعالی قبل از آن که مرا به مقام پیامبری مفتخر نماید مقام بندگی خود را به من عنایت کرده است ... و علی علیه السلام نیز می فرماید: «دو دسته در مورد من به هلاکت می رسند با این که مرا گناهی نیست دسته اول دوستی که افراط و زیاده روی می کند و دسته دوّم کسی که دشمن تندرو من است. ما بیزاریم از کسانی که درباره ی ما غلو دارند و ما را بیش از حد بالا می برند. همان طوری که عیسی بن مریم علیه السلام از نصاری بیزاری جست. خداوند می فرماید: مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده ی [خدا] بود پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند، مادرش، زن بسیار راستگویی بود هر دو، غذا می خوردند [با این حال، چگونه دعوی الوهیّت مسیح و پرستش مریم را دارید]؟!. (مائده/75). یعنی آن دو مانند همه ی مردم غذا می خوردند [و پس از هضم] دفع فضولات می کردند [و از این لحاظ با مردم عادی فرقی نداشته اند]. هر کس برای انبیاء علیهم السلام ادّعای ربوبیّت کند یا برای ائمّه علیهم السلام، ربوبیّت یا نبوّت قائل شود یا برای غیر ائمّه علیهم السلام ادّعای امامت کند، ما از آنان در دنیا و آخرت بیزاریم».

بخش 2: فرشتگان مقرّب.

1-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- منافقین از پیامبر صلی الله علیه و آله می پرسیدند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! به ما بگو علی برتر است یا فرشته های مقرّب خدا»؟ فرمود: «آیا برای فرشته ها شرفی جز دوستی محمّد و علی علیه السلام و پذیرش ولایت آن ها هست؟! کسی از دوستان علی علیه السلام نیست که دلش را از پلیدی غشّ و دغل و نجاست گناهان پاک کند جز این که پاک تر و برتر از فرشته ها باشد».

2-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- سلمان فارسی رحمة الله گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «انگشتر در دست راست بکن که از مقرّبین خواهی بود». امام علی علیه السلام عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! [فرشتگان] مقرّب چی کسانی هستند»؟ فرمود: «جبرائیل و میکائیل».

ص: 537

3-2- الصّادق علیه السلام- ﴿كَانَ بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَالِساً وَ عِنْدَهُ جَبْرَئِيلُ إِذْ حَانَتْ مِنْ جَبْرَئِيلَ نَظْرَةٌ قِبَلَ السَّمَاءِ إِلَى أَن قَالَ قَالَ جَبْرَئِيلُ هَذَا إِسْرَافِيلُ حَاجِبُ الرَّبِّ ... إِنَّهُ لَأَدْنَى خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْهُ وَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ تِسْعُونَ حِجَاباً مِنْ نُورٍ تُقْطَعُ دُونَهَا الْأَبْصَارُ مَا لَا يُعَدُّ وَ لَا يُوصَفُ وَ إِنِّي لَأَقْرَبُ الْخَلْقِ مِنْهُ وَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ مَسِيرَةُ أَلْفِ عَامٍ﴾. (1)

4-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ أَذَّنَ جَبْرَئِيلُ وَ أَقَامَ مِيكَائِيلُ ثُمَّ قِيلَ لِي ادْنُ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ أَتَقَدَّمُ وَ أَنْتَ بِحَضْرَتِي يَا جَبْرَئِيلُ؟ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ علیهم السلام عَلَى مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ فَضَّلَكَ أَنْتَ خَاصَّةً فَدَنَوْتُ فَصَلَّيْتُ بِأَهْلِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ﴾. (2)

5-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿في تَفسِيرِ عَلِىِّ بن إِبْرَاهِيمَ: عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله حَاكِياً عَن جَبْرَائِيلَ علیه السلام إِنَّ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ تِسْعِينَ أَلْفَ حِجَابَ وَ أَقْرَبُ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ أَنَا وَ إِسْرَافِيلُ وَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ أَرْبَعَةٌ حُجُبٍ حِجَابُ مِنْ نُورٍ وَ حِجَابُ مِنْ ظُلْمَةٍ وَ حِجَابُ مِنَ الْغَمَامِ وَ حِجَابُ مِنْ مَاءٍ﴾. (3)

6-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَمَّا أَسْرِىَ بي إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَىَ رَبِّي جَلَ جَلَالُهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله إِنِّي اطَّلَعْتُ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعاً فَاخْتَرْتُكَ مِنْهَا فَجَعَلْتُك نَبيّاً وَ شَقَقْتُ لَكَ مِن اسْمِي اسْماً فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِيَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلَيّاً علیه السلام وَ جَعَلْتُهُ وَصِيَّكَ وَ خَلِيفَتَكَ وَ زَوْجَ ابْنَتِكَ وَ أَبَا ذُرِّيَّتِكَ وَ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي فَأَنَا لعلى [الْعَلِي] الْأَعْلَى وَ هُوَ عَلِىُّ علیه السلام وَ جَعَلْتُ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهما السلام مَا مِنْ نُورِكُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَ لَايَتَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَمَنْ قَبْلَهَا كَانَ عِنْدِي مِنَ الْمُقَرَّبين﴾. (4)

7-2- الرَّسُولَ صلی الله علیه الله و آله- ﴿فِي الْخَرَائِجِ وَ الْجَرَائِحِ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله حَدِيثُ طَوِيلُ يَذْكُرُ فِيهِ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ فِيهِ: إِنَّهَا لَتَقُومُ فِي مِحْرَابِهَا فَيُسَلِّمُ عَلَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ يُنَادُونَهَا بِمَا نَادَتِ بِهِ الْمَلَائِكَةُ مَرْيَمَ سلام الله علیها فَيَقُولُونَ يَا فَاطِمَةُ سلام الله علیها إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلَى نِسَاءِ العالَمِينَ﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيراً﴾ ﴿173﴾

ص: 538


1- بحار الأنوار، ج56، ص250
2- علل الشرائع، ج1، ص184/ تفسیر نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج55، ص42
4- عيون أخبار الرضا، ج1، ص58/ تفسیر نور الثقلين
5- الأمالي للصدوق، ص486/ تفسیر نور الثقلین

3-2- امام صادق علیه السلام- در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود و جبرائیل همراه او بود و نگاهی به [احوالات] آسمان می کردند. جبرئیل فرمود: «این اسرافیل است، پرده دار خدا ... او نزدیک ترین مخلوق به خداست. بین او و خدا هفتاد حجاب نورانی است که پایین ترین آن ها [آن قدر طولانی و بلند است که] دیده ها به آن قد نمی دهد و نه به شماره می آید و نه وصف می شود. من نیز قریب ترین منزل را به خدا دارم که فاصله ی من و او به اندازه ی یک سال راه است».

4-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- وقتی مرا به آسمان چهارم بردند، جبرائیل اذان گفت و می کائیل اقامه خواند و سپس به من فرمود: «ای محمّد صلی الله علیه و آله پیش بیا [برای امامت جماعت]» گفتم: «ای جبرائیل! من جلو بایستم در حالی که تو این جا هستی»؟! گفت: «آری، خداوند پیامبران و فرستادگان را بر ملائکه ی مقرّب در گاهش برتری داده و تو را خاصّه برتری داده است». من جلو رفتم و [به عنوان امام جماعت] با اهل آسمان چهارم نماز خواندم.

5-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- پیامبر صلی الله علیه و آله از قول جبرائیل نقل می کرد: «بین» خدا و خلقش، هفتاد هزار حجاب وجود دارد و نزدیک ترین مخلوق به خدا، من و اسرافیل هستیم. بین ما و خدا، چهار حجاب است: حجاب نور و ظلمت و ابر و آب».

6-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هنگامی که من به آسمان سیر داده شدم خداوند وحی فرستاد و فرمود: «ای محمّد صلی الله علیه و آله! وقتی نظر مرحمت به زمین انداختم تو را از اهل زمین برگزیدم پس تو را پیغمبر قرار دادم و برای تو از اسم خود اسمی مشتق کردم. من محمود هستم و تویی محمّد صلی الله علیه و آله- برای بار دوّم که نظر کردم از اهل زمین علی علیه السلام را برگزیدم و وی را وصیّ تو و جانشین تو و شوهر دختر تو و پدر ذرّیّه ی تو قرار دادم و برای او اسمی را از اسماء خودم مشتق گردانیدم، من اعلی و او علی است و فاطمه و حسن و حسین علیهما السلام را از نور شما دو نفر قرار دادم و ولایت و محبّت ایشان را بر ملائکه عرضه داشتم و هرکس قبول ولایت نمود نزد من از مقرّبین درگاه شد».

7-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- در حدیثی طولانی که از اوصاف فاطمه زهرا سلام الله علیها بیان می کرد فرمود: «او در حالی در محراب می ایستاد که هفتاد هزار فرشته ی مقرّب الهی به او سلام می دادند و همان طور که با مریم سلام الله علیها صحبت می کردند با او صحبت می کردند».

* پس کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پاداششان را به طور کامل به آنان خواهد داد؛ و از فضل و بخشش خود، بر [پاداش] آن ها خواهد افزود. ولی کسانی را که ابا کردند و تکبّر ورزیدند، با مجازات دردناکی کیفر خواهد داد؛ و برای خود، غیر از خدا، سرپرست و یاوری نخواهند یافت [اگر توبه کنند]. ﴿173﴾

ص: 539

1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الْوَرْدِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ الْوَ لَايَةُ لآِلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً﴾ ﴿174﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿الْبُرْهَانُ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ النُّورُ عَلِىُّ علیه السلام﴾. (2)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِينًا فَالنُّورُ إِمَامَةُ أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ علیه السلام﴾. (3)

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿قَالَ سُبْحَانَهُ فِي سُورَةِ الْبَقَرَةِ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ يَعْنِي مِنْ ظُلْمَةِ الْكُفْرِ إِلَى نُورِ الْإِيمَانِ فَسُمِّى الإِيمَانُ هَاهُنَا نُوراً وَ مِثْلُهُ فِي سُورَةِ إبرَاهِيمَ علیه السلام لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ جَلَّ فِي سُورَةِ بَرَاءَةَ يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِوُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ يَعْنِي نُورَ الْإِسْلَامِ بِكُفْرِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ فِي سُورَةِ النِّسَاءِ وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ فِي سُورَة الْحَدِيدِ فِي ذِكْرَ الْمُؤْمِنِينَ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ فِيهَا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ أَيْ نَمْشِي فِي ضَوْئِكُمْ وَ مِثْلُ هَذَا فِي الْقُرْآنِ كَثِيرٌ﴾. (4)

* قوله تعالى: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِالله وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيماً﴾ ﴿175﴾

باب 1: ﴿وَ اعْتَصَمُوا بِهِ﴾

اشاره

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿الِاعْتِصَامُ التَّمَسُّكُ بِهِ بِوَ لَايَة أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ وَ لَايَةِ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام بَعْدَهُ﴾. (5)

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ طَلْحَةَ الْخُرَاسَانِيُّ مُعَنْعَناَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قال: ... قَوْلُه فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِالله وَ اعْتَصَمُوا بِهِ قَالَ بوَ لَايَة عَلِيَّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام﴾. (6)

3-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿هُمُ الَّذِينَ تَمَسَّكُوا بِوَ لَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام﴾. (7)

ص: 540


1- بحار الأنوار، ج24، ص61/ المناقب، ج4، ص421
2- بحار الأنوار، ج9، ص197/ تفسیر فرات الكوفي، ص116/ تأويل الآيات الظاهرة، ص150/ تفسير العياشي، ج1، ص285/ شواهد التنزیل، ج1، ص79/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- تفسیر القمی، ج1، ص159/ تفسیر نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج90، ص21
5- بحار الأنوار، ج64، ص27
6- بحار الأنوار، ج36، ص136/ تفسیر فرات الکوفی، ص116
7- تفسير القمي، ج1، ص159

1- امام باقر علیه السلام- ﴿وَ يَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ﴾ یعنی پذیرش ولایت خاندان محمّدصلی الله علیه و آله.

* ای مردم! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده؛ و نور آشکاری (کتاب آسمانی) به سوی شما نازل کرده ایم. ﴿74﴾

1- امام صادق علیه السلام- ﴿الْبُرْهَانُ محمّد صلی الله علیه و آله است و النُّور، على علیه السلام.

2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- ﴿وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً﴾ که نُوراً امامت علی علیه السلام است.

3- امام علی علیه السلام- خداوند در سوره ی بقره فرموده: خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند آن ها را از ظلمت ها، به سوی نور بیرون می برد. (بقره/257) یعنی از تاریکی کفر به نور ایمان، پس در این جا، ایمان، نور نامیده شده، مانند آن جا که در سوره ی ابراهیم علیه السلام فرمود: تا مردم را از تاریکی ها [ی شرک و ظلم و جهل]، به سوی روشنایی (ایمان و عدل و آگاهی)، درآوری. (ابراهیم/1) و در سوره ی توبه فرمود: آن ها می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند. (توبه/32) یعنی نور اسلام را با کفر و سرکشی خود بپوشانند و در سوره ی نساء فرمود: خدا هرکس را بخواهد به نور خود هدایت می کند. (نور/35) و در سوره ی حدید در بیان اوصاف مؤمنان فرمود: که نورشان پیش رو و در سمت راستشان به سرعت حرکت می کند [و به آن ها می گویند]: بشارت باد بر شما امروز به باغ هایی از بهشت که نهرها زیر [درختان] آن جاری است. (حدید/12) نظری به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوی برگیریم!. (حدید/13). یعنی در نور شما مسیر خود را می پیماییم و امثال این مورد در قرآن زیاد است.

* پس کسانی که به خدا ایمان آوردند و به آن [کتاب آسمانی] چنگ زدند، به زودی همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت؛ و در راه راستی، به سوی خویش هدایت می کند [ولی کسانی که کافر شدند به عذاب دردناکی گرفتار خواهند شد].

بخش 1: به آن [کتاب آسمانی] چنگ زدند.

1-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله منظور از الاعْتِصَامُ، تمسّک به ولایت علی و ائمّه علیهم السلام پس از او است.

2-1- امام باقر علیه السلام- ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِالله وَ اعْتَصَمُوا بِهِ﴾ یعنی به ولایت عل-ى علیه السلام [تمسّک جویند].

3-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- آن ها کسانی هستند که به ولایت علی و ائمّه علیهم السلام تمسّک می جویند.

ص: 541

باب 2: ﴿رَحْمَةٍ مِنْهُ﴾

1-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ هِيَ الْجَنَّةُ﴾. (1)

باب 3: ﴿يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً﴾

1-3- الصّادق علیه السلام- ﴿الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمُ عَلِىُّ علیه السلام﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالاً وَ نِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ ﴿176﴾

باب 1: ﴿الكَلالَة﴾

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْكَلَالَةِ. قَالَ مَا لَمْ يَكُنْ لَهُ وَالِدٌ وَ لَا وَلَدٌ﴾. (3)

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِهِ يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ إِنَّمَا عَنَى اللَّهُ الْأَخْتَ مِنَ الْآبِ وَ الْأَمِّ أَوْ أَخْت [أَخْتا] لِأَبٍ فَلَهَا النِّصْفَ مِمَّا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ ... وَ إِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَ نِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ فَهُمُ الَّذِينَ يُزَادُونَ وَ يُنْقَصُونَ وَ كَذَلِكَ أَوْلَادُهُمْ يُزَادُونَ وَ يُنْقَصُونَ﴾. (4)

باب 2: ﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَ لَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالاً وَ نِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾

ص: 542


1- بحار الأنوار، ج64، ص27
2- بحار الأنوار، ج9، ص197/ تفسير العياشي، ج1، ص285
3- بحار الأنوار، ج101، ص346/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج101، ص346/ تفسير العياشي، ج1، ص286/ دعائم الإسلام، ج2، ص374/ وسائل الشيعة، ج26، ص84/ مستدرک الوسائل، ج17، ص176/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

بخش 2: در رحمت و فضل خود.

اشاره

1-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ﴾ یعنی بهشت.

بخش 3: و در راه راستی، به سوی خویش هدایت می کند [ولی کسانی که کافر شدند به عذاب دردناکی گرفتار خواهند شد].

1-3- امام صادق علیه السلام- ﴿الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمُ﴾ على علیه السلام است.

* از تو درباره ی حکم [ارث خواهران و برادران] سؤال می کنند، بگو: «خداوند، حکم [ارث] خواهر و برادر را برای شما بیان می کند: اگر مردی از دنیا برود، که فرزندی نداشته باشد و برای او خواهری باشد، نصف اموالی را که به جا گذاشته، از آن اوست؛ [و اگر خواهری از دنیا برود و وارث او یک برادر باشد]، او تمام مال را از آن خواهر، به ارث می برد، در صورتی که آن خواهر فرزند نداشته باشد؛ و اگر [وارث او] دو خواهر باشند دو سوم اموال را می برند؛ و اگر [وارثان] جمعی از برادران و خواهران باشند، سهم هر برادر به اندازه ی سهم دو خواهر است. خداوند [احکام خود را] برای شما بیان می کند تا گمراه نشوید؛ و خداوند به همه چیز داناست». ﴿176﴾

بخش 1: خواهر پدری و مادری است [که از ناحیه ی پدر و مادر با شخص مرده مشترک باشند] یا خواهر پدری [که فقط از ناحیه ی پدر با شخص مرده مشترک باشند].

1-1- امام صادق علیه السلام- حمزة بن حمران گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی الکَلالَه پرسیدم. ایشان فرمود: «تا زمانی که شخص مرده در ورثه ی خود، والدین و فرزندی نداشته باشد این حکم در مورد کلاله جاری است».

2-1- امام باقر علیه السلام- امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللهَ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ﴾ فرمود: «منظور خداوند خواهر پدری و مادری است [که از ناحیه ی پدر و مادر با شخص مرده مشترک باشند] یا خواهر پدری [که فقط از ناحیه ی پدر با شخص مرده مشترک باشند] نصف اموالی را که به جا گذاشته، از آن اوست؛ ... و اگر [وارثان] جمعی از برادران و خواهران باشند، سهم هر برادر به اندازه ی سهم دو خواهر است. این افراد سهم ارث را افزایش و کاهش می دهند، فرزندان آن ها نیز سهم ارث را افزایش و کاهش می دهند».

بخش 2: از تو درباره ی حکم [ارث خواهران و برادران] سؤال می کنند بگو: «خداوند، حکم [ارث] خواهر و برادر را برای شما بیان می کند: اگر مردی از دنیا برود، که فرزندی نداشته باشد، و برای او خواهری باشد، نصف اموالی را که به جا گذاشته، از آن اوست؛ و [اگر خواهری از دنیا برود و وارث او یک برادر باشد]، او تمام مال را از آن خواهر، به ارث می برد، در صورتی که آن خواهر فرزند نداشته باشد؛ و اگر [وارث او] دو خواهر باشند دو سوّم اموال را می برند؛ و اگر [وارثان] جمعی از برادران و خواهران باشند، سهم هر برادر به اندازه ی سهم دو خواهر است. خداوند [احکام خود را] برای شما بیان می کند تا گمراه نشوید؛ و خداوند به همه چیز داناست».

ص: 543

1-2-الصّادق علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي آخِرِ سُورَةِ النِّسَاءِ يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ يَعْنِي أَخْتاً لِأَبِ وَ أُمٍّ أَوْ أَخْتاً لِأَبٍ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَ نِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ﴾. (1)

2-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُكَيْرٍ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ رَجُلُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَنِ امْرَأَةٍ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ أُخْتَهَا لِأَبِيهَا فَقَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ الْأُمِّ التُّلْتُ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ مِنَ الْأَبِ السُّدُسُ سَهْمُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ فَإِنَّ فَرَائِضَ زَيْدٍ وَ فَرَائِضَ الْعَامَّةِ وَ الْقُضَاةِ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ يَقُولُونَ لِلْأُخْتِ مِنَ الْآبِ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ تَصِيرُ مِنْ سِتَّةٍ تَعُولُ إِلَى ثَمَانِيَةِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍَ علیه السلام وَ لِمَ قَالُوا ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ فَقَالَ أبُو جَعْفَرَ علیه السلام فَإِنْ كَانَتِ الْأُخْتُ أَخاً قَالَ فَلَيْسَ لَهُ إِلَّا السُّدُسُ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَمَا لَكُمْ نَقَصْتُمُ الْأَخَ إِنْ كُنتُمْ تَحْتَجُّونَ لِلْأُخْتِ النِّصْفَ بِأَنَّ اللَّهَ سَمَّى لَهَا النَّصْفَ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّى لِلْأَخِ الْكُلَّ وَ الْكُلُّ أَكْثَرُ مِنَ النِّصْفُ لِأَنَّهُ قَالَ عَزَّوَجَلَّ فَلَهَا النِّصْفُ وَ قَالَ لِلْأَخِ وَ هُوَ يَرِثُهَا يَعْنِي جَمِيعَ مَالِهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَلَا تُعْطُونَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَهُ الْجَمِيعَ فِي بَعْضِ فَرَائِضِكُمْ شَيْئاً وَ تُعْطُونَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَهُ النِّصْفَ تَامّاً فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ أَصْلَحَكَ اللهُ فَكَيْفَ نُعْطِي الْأُخْتَ النِّصْفَ وَ لَا نُعْطِي الذَّكَرَ لَوْ كَانَتْ هِيَ ذَكَراً شَيْئاً قَالَ تَقُولُونَ فِي أُمٍّ وَ زَوْجٍ وَ إِخْوَةِ لِأُمٍّ وَ أُخْتٍ لِأَبِ يُعْطُونَ الزَّوْجَ النِّصْفَ وَ الأمَّ السُّدُسَ وَ الْإِخْوَةَ مِنَ الأمِّ الثُّلْتَ وَ الْأَخْتَ مِنَ الْأَبِ النِّصْفَ ثَلَاثَةً فَيَجْعَلُونَهَا مِنْ تِسْعَةٍ وَ هِيَ مِنْ سِتَّةِ فَتَرْتَفِعُ إِلَى تِسْعَةٍ قَالَ وَ كَذَلِكَ تَقُولُونَ قَالَ فَإِنْ كَانَتِ الْأُخْتَ ذَكَراً أَخاً لِأَبٍ قَالَ لَيْسَ لَهُ شَيْءٍ فَقَالَ الرَّجُلُ لِأَبِيِ جَعْفَرٍ علیه السلام جَعَلَنِي اللهُ فِدَاكَ فَمَا تَقُولُ أَنْتَ فَقَالَ لَيْسَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ الْأَبِ وَ الْأَمِّ وَ لَا الْإِخْوَةِ مِنَ الأمِّ وَ لَا الْإِخْوَةِ مِنَ الْأَبِ مَعَ الْأَمِّ شَيْءُ﴾. (2)

3-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْد اللَّه علیه السلام امْرَأَةُ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ إِخْوَتَهَا وَ أَخَوَاتِهَا لِأَبِيهَا فَقَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ الْأُمِّ الثُّلْثَ الذَّكَرُ وَ الْأَنْثَى فِيهِ سَوَاءُ وَ بَقِيَ سَهْمُ فَهُوَ لِلْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الأبِ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ لِأَنَّ السِّهَامَ لَا تَعُولُ وَ لَا يُنْقَصُ الزَّوْجُ مِنَ النِّصْفِ وَ لَا الْإِخْوَةُ مِنَ الْأُمِّ مِنْ ثُلُثِهِمْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ

ص: 544


1- مستدرک الوسائل، ج17، ص176
2- الكافي، ج7، ص102/ تهذيب الأحكام، ج9، ص291/ من لا يحضره الفقیه، ج4، ص277/ وسائل الشيعة، ج26، ص155/ بحار الأنوار، ج10، ص162/ الفصول المختارة، ص180/ فقه القرآن، ج2، ص341/ تفسیر نور الثقلين

1-2- امام صادق علیه السلام- این کلام خدا در اواخر سوره ی نساء که می فرماید: ﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ﴾ یعنی خواهری از ناحیه ی پدر و مادر مشترک یا خواهری از ناحیه ی پدر [که حکم آن ها چنین است] نصف اموالی را که به جا گذاشته، از آن اوست؛ و [اگر خواهری از دنیا برود و وارث او یک برادر باشد]، او تمام مال را از آن خواهر، به ارث می برد، در صورتی که آن خواهر فرزند نداشته باشد؛ و اگر [وارثان] جمعی از برادران و خواهران باشند، سهم هر برادر به اندازه ی سهم دو خواهر است.

2-2- امام باقر علیه السلام- بکیر گوید: مردی خدمت امام باقر علیه السلام رسید و گفت: «چه می فرمایید درباره ی زنی که از دنیا رفته و دارای شوهر و برادران مادری و یک خواهر پدری است»؟ فرمود: «به شوهر نصف مال یعنی سه سهم از شش سهم می رسد و به برادران مادرش یک سوّم که معادل دو سهم از شش سهم است خواهد رسید و برای خواهر پدری یک ششم سهم». آن مرد گفت: «[این حکم در] کتاب فرائض زید و فرائض عامه و قاضیان غیر از این است! ای ابا جعفر علیه السلام! آن ها می گویند خواهر پدری سه سهم می برد که طبق قاعده عول، از شش سهم به هشت سهم افزوده می شود». امام علیه السلام فرمود: «به چه دلیل چنین حرفی می زنید»؟ گفتند: «به دلیل این آیه که خداوند می فرماید: ﴿إِنِ امْرُوُ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ مَا تَرَكَ﴾». فرمود: «اگر به جای خواهر، برادر بود چقدر می برد»؟ گفت: «جز یک ششم بیش تر نمی برد». فرمود: «به چه دلیل شما سهم برادر را کم تر می دهید اگر استدلال می کنید که در آیه تصریح به نصف شده، برای برادر که تصریح به تمام شده است و تمام مال بیش تر از نصف آن است! خداوند می فرماید: ﴿فَلَها نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ﴾ ولى شما در فرائض خود، به کسی که همه ی مال به او تعلّق دارد هیچ نمی دهید و در یک موضع به او یک ششم می دهید و به کسی که خداوند نصف مال را به او داده همان نصف را می دهید». آن مرد گفت: «چگونه ما به خواهر نصف می دهیم و به برادر هیچ نمی دهیم»؟ امام باقر علیه السلام فرمود: درباره ی وارثانی که مادر و شوهر و برادران مادری و خواهر پدری باشد به شوهر نصف (سه سهم از شش سهم) و مادر یک ششم و برادران مادری یک سوّم و خواهر پدری نصف مال سه سهم که شش سهم متجاوز می شود به نُه سهم». گفت: «بلی همین طور می گویند». فرمود: «اگر به جای خواهر برادر پدری بود، چیزی به او نمی دهند»؟! آن مرد گفت: «شما چه می فرمایید»؟ فرمود: «برادر پدر و مادری و برادر پدری و برادر مادری ارث نمی برند [وقتی مادر وارث باشد به آن ها ارث نمی رسد]».

3-2- امام صادق علیه السلام- بکیر بن اعین گوید: به امام صادق علیه السلام: گفتم «زنی که پس از مرگ او، شوهر و برادران از طرف مادرش و برادران و خواهران از طرف پدرش باقی بمانند، سهم ارث آنان چگونه است؟ فرمود: به شوهر، نصف آن که سه سهم است و به برادران از طرف مادر چه پسر و چه دختر به طور یکسان، یک سوم و بقیه سهم به برادران و خواهران از طرف پدر، به پسر دو برابر دختر می رسد؛ چرا که سهم ها کم نمی شود اما سهم شوهر از نصف ارث و سهم برادران از طرف مادر از یک سوم ارث کم نمی شود. زیرا خداوند می فرماید: ﴿وَ إِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ

ص: 545

فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ وَ إِنْ كَانَتْ وَاحِدَةٌ فَلَهَا السُّدُسُ وَ الَّذِي عَنَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي قَوْلِهِ وَ إِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ الْإِخْوَةَ وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأُمِّ خَاصَّةً وَ قَالَ فِي آخِرِ سُورَة النِّسَاءِ يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ يَعْنِي أَخْتَاً لِأَمٍّ وَ أَبٍ أَوْ أَخْتَاً لِأَبٍ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ ... وَ إِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَ نِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ فَهُمُ الَّذِينَ يُزَادُونَ وَ يُنْقَصُونَ وَ كَذَلِكَ أَوْلَادُهُمُ الَّذِينَ يُزَادُونَ وَ يُنْقَصُونَ وَ لَوْ أَنَّ امْرَأَةً تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ أُخْتَيْهَا لِأَبِيهَا كَانَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَةِ مِنْ الْأَمِّ سَهْمَانِ وَ بَقِيَ سَهْمُ فَهُوَ لِلْأَخْتَيْنِ لِلْأَبِ وَ إِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَهُوَ لَهَا لِأَنَّ الْأُخْتَيْنِ لِأَبٍ لَوْ كَانَتَا أَخَوَيْنِ لِأَبٍ لَمْ يُزَادَا عَلَى مَا بَقِيَ وَ لَوْ كَانَتْ وَاحِدَةُ أَوْ كَانَ مَكَانَ الْوَاحِدَةِ أَخٌ لَمْ يُزَدْ عَلَى مَا بَقِيَ وَ لَا يُزَادُ أَنْثَى مِنَ الْأَخَوَاتِ وَ لَا مِنَ الْوَلَدِ عَلَى مَا لَوْ كَانَ ذَكَرا لَمْ يُزَدْ عَلَيْهِ﴾. (1)

4-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ أَخْتَيْنِ وَ زَوْجٍ فَقَالَ النِّصْفُ وَ النِّصْفُ فَقَالَ الرَّجُلُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُمَا أَكْثَرَ مِنْ هَذَا لَهُمَا الثُّلُثَانِ فَقَالَ مَا تَقُولُ فِي أَخٍ وَ زَوْجٍ فَقَالَ النِّصْفُ وَ انِّصْفُ فَقَالَ أَلَيْسَ قَدْ سَمَّى اللَّهُ الْمَالَ فَقَالَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ﴾. (2)

5-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُكَيْرٍ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَنِ امْرَأَةَ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ أَخْتاً لِأَبٍ قَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ ثَلَاثَةَ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ الْأَمِّ الثُّلْتُ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ لِلْأَبِ سَهْمُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ فَإِنَّ فَر فَرَائِضَ زَيْدٍ وَ ابْنِ مَسْعُودٍ وَ فَرَائِضَ الْعَامَّةِ وَ الْقُضَاةِ عَلَى غَيْرِ ذَا يَا أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُونَ لِلْأَبِ وَ الْأَمِّ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ نَصِيبٌ مِنْ سِتَّةٍ يَعُولُ إِلَى ثَمَانِيَةٍ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ لِمَ قَالُوا ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ قَالَ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام فَمَا لَكُمْ نَقَصْتُمُ الْأَخِ إِنْ كُنتُمْ تَحْتَجُّونَ بِأَمْرِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَمَّى لَهَا النِّصْفَ وَ إِنَّ اللَّهَ سَمَّى لِلْأَخِ الْكُلَّ فَالْكُلُّ أَكْثَرُ مِنَ النِّصْفِ فَإِنَّهُ قَالَ فَلَهَا النِّصْفُ وَ قَالَ لِلْأَخِ وَ هُوَ يَرِثُهَا يَعْنِي جَمِيعَ الْمَالِ إِنْ لَمْ

ص: 546


1- الكافي، ج7، ص101/ تهذيب الأحكام، ج9، ص290/ وسائل الشيعة، ج26، ص154/ تهذيب الأحكام، ج9، ص292
2- الکافی، ج7، ص103/ تهذيب الأحكام، ج9، ص293/ وسائل الشیعة، ج26، ص154/ تفسیر نورالثقلین

امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ﴾؛ منظور، فقط برادران و خواهران مادری است و در آخر سوره ی نساء فرموده: ﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ﴾ یعنی خواهر پدری و مادری یا خواهر پدری ﴿فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالاً وَ نِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ﴾ آنان کسانی هستند که سهم ارث آنان و فرزندانشان کم و زیاد می شود. اگر ارث زنی به شوهر و برادران از طرف مادر و دو خواهر از طرف پدرش برسد، سهم شوهر، نصف ارث که سه سهم است، می باشد و به برادران از طرف مادر دو سهم و بقیه سهم به خواهران از طرف پدر می رسد و اگر یک خواهر از طرف پدر داشته باشد، باز هم بقیه سهم به او می رسد و دو خواهر از طرف پدر، اگر برادر بودند، باز هم به سهم ارث آنان چیزی اضافه نمی شد و اگر تنها یک خواهر باشد و یا به جای او یک برادر باشد، چیزی از آن چه که باقی مانده، بر سهم آنان افزوده نمی شود و به خواهران و نیز فرزند مذکر، چیزی اضافه نمی شود».

4-2- امام باقر علیه السلام- بکیر نقل می کند: فردی از دو خواهر و شوهر [که به عنوان ورثه باقی مانده اند] از امام باقر علیه السلام سؤال کرد. فرمود: «نصف نصف کنند». آن مرد گفت: «خدا خیرت دهد، خداوند که بیش تر از این سهم را به آن ها داده است، به دو خواهر دو سوّم داده است». باز پرسید: «در مورد برادر و شوهر [که تنها ورثه باشند] چه می فرمایید»؟ فرمود: «نصف نصف». گفت: «مگر خداوند اموال را تقسیم بندی نکرده است»!؟ فرمود: ﴿وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ﴾.

5-2- امام باقر علیه السلام- بکیر گوید که مردی بر امام باقر علیه السلام وارد شد و درباره زنی پرسید که پس از مرگشف همسرش، برادرانش از مادرش و خواهری از پدرش برجای مانده بودند. حضرت فرمود: «برای زوج، نصف می باشد؛ یعنی سه سهم، و برای برادران از مادر، یک سوّم، برابر دو سهم، و به خواهر پدری نیز یک سهم از مجموع شش سهم تعلّق می گیرد». مرد گفت: «فرایض ارث زید و ابن مسعود و فرایض ارث عامه و قضات بر خلاف این است، ای ابا جعفر! ایشان می گویند: برای خواهر از پدر و مادر سه سهم است از مجموع شش سهم که تا هشت سهم نیز افزایش می یابد ابوجعفر فرمود: «چرا چنین می گویند»؟ گفت: بر اساس آیه: ﴿وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ﴾». امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر شما بر امر خدا برهان می آورید، پس چرا حق برادر را کم کردید؛ چرا که خداوند برای خواهر، نصف قرار داده؛ حال آن که برای برادر، کل را قرار داده و کل بیش تر از نصف است. خداوند فرماید: ﴿فَلَهَا نِصْفُ﴾ و برای برادر می فرماید: ﴿وَ هُوَ يَرِثُهَآ﴾ یعنی تمام مال خواهر را، اگر او فرزندی نداشته باشد، و شما به کسی که خداوند براى او كل سهم الارث را نهاده، در برخی

ص: 547

يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَلَا تُعْطُونَ الَّذِي جُعِلَ لَهُ الْجَمِيعُ فِي بَعْضِ فَرَائِضِكُمْ شَيْئاً وَ تُعْطُونَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَهُ النِّصْف تامّاً﴾. (1)

6-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فَدَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ مَا تَقُولُ فِي أُخْتَيْنِ وَ زَوْجٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ لِلْأُخْتَيْنِ مَا بَقِيَ قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ لَيْسَ هَكَذَا يَقُولُ النَّاسُ قَالَ فَمَا يَقُولُونَ قَالَ يَقُولُونَ لِلْأَخْتَيْنِ الثُّلُثَانِ وَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ يَقْسِمُونَ عَلَى سَبْعَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ لِمَ قَالُوا ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ سَمَّى لِلْأُخْتَيْنِ التَلْثَيْنِ وَ لِلزَّوْجِ النِّصْفَ قَالَ فَمَا يَقُولُونَ لَوْ كَانَ مَكَانَ الأخْتَيْنِ أخٌ قَالَ يَقُولُونَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلْأَح فَقَالَ لَهُ فَيُعْطُونَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ لَهُ بِالْكُلِّ النَّصْفَ وَ مَنْ أَمَرَ اللهُ بِالثُّلُثَيْنِ أَرْبَعَةً مِنْ سَبْعَةٍ قَالَ فَأَيْنَ سَمَّى اللَّهُ ذَلِكَ قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام اقْرَأِ الْآيَةَ الَّتِي فِي آخِرَ السُّورَةِ: يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَإِنَّمَا كَانَ يَنْبَغِي لَهُمْ أَنْ يَجْعَلُوا لِهَذَا الْمِثَالَ لِلزَّوْجِ النِّصْفَ ثُمَّ يَقْسِمُونَ عَلَى تِسْعَةٍ قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ هَكَذَا يَقُولُونَ قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام هَكَذَا يَقُولُونَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَىَّ فَقَالَ يَا بُكَيْرُ نَظَرْتَ فِي الْفَرَائِضِ قَالَ قُلْتُ وَ مَا أَصْنَعْ بِشَيْءٍ هُوَ عِنْدِي بَاطِلُ قَالَ فَقَالَ انْظُرْ فِيهَا فَإِنَّهُ إِذَا جَاءَتْ تِلْكَ كَانَ أَقْوَى لَكَ عَلَيْهَا﴾. (2)

8-2- الباقر علیه السلام- ﴿إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ وَ لَهُ أخْتُ تَأخُذُ نِصْفَ الْمِيرَاثِ ِبالْآيَةِ كَمَا تَأْخُذُ الِابْنَةُ لَوْ كَانَتْ وَ النِّصْفُ الْبَاقِي يُرَدُّ عَلَيْهَا بِالرَّحِمِ إِذَا لَمْ يَكُنْ لِلْمَيِّتِ وَارِثُ أَقْرَبَ مِنْهَا فَإِنْ كَانَ مَوْضِعَ الأخْتِ أَخٌ أَخَذَ الْمِيرَاثَ كُلَّهُ بِالْآيَة لِقَوْلِ اللَّهِ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كانت [كَانَتَا] أُخْتَيْنِ أَخَذَتَا الثُّلُثَيْنِ بِالْآيَةِ وَ الثَّلُثَ الْبَاقِيَ بِالرَّحِمِ وَ إِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَ نِسَاءَ فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ وَ ذَلِكَ كُلُّهُ إِذَا لَمْ يَكُنْ لِلْمَيِّتِ وَلَدُ أَوْ أَبْوَانِ أَوْ زَوْجَةُ﴾. (3)

9-2- الصّادق علیه السلام- ﴿دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، رُوِّينَا عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُمْ أَخْرَجُوا الْفَرَائِضَ الَّتِي أَعَالَهَا أَهْلُ الْعَوْلِ بِلَا عَوْل فِي كِتَابِ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ بَدَءُوا بِمَنْ بَدَأَ اللَّهُ بِهِ فَقَدَّمُوهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ أَخَّرَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَمْ يَحْطُّوا مَنْ حَطَّهُ اللَّهُ عَنْ دَرَجَةٍ إِلَى دَرَجَةٍ دُونَهَا عَنِ الدَّرَجَةِ السُّفْلَى وَ ذَلِكَ مِثْلُ امْرَأَةٍ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا

ص: 548


1- بحار الأنوار، ج101، ص346/ تفسير العياشي، ج1، ص287/ مستدرک الوسائل، ج17، ص178/ تفسير البرهان
2- تفسير العياشي، ج1، ص285/ مستدرک الوسائل، ج17، ص177/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج101، ص341/ وسائل الشيعة، ج26، ص153/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان

تقسیم ارث هایتان هیچ نمی دهید و برای کسی که خداوند برای او نصف سهم الارث را نهاده، تمام می بخشید»؟!

6-2- امام باقر علیه السلام- بکیر گوید: نزد امام باقر علیه السلام بودم و مردی وارد شد و گفت: «درباره ی دو خواهر و یک شوهر، حکم ارث چیست»؟ حضرت فرمود: «زوج، نصف ماترک را می برد و دو خواهر، مابقی را». مرد گفت: «مردم این گونه نمی گویند». فرمود: «پس چه می گویند»؟ گفت: «می گویند برای دو خواهر، دو ثلث است و برای شوهر، نصف و تقسیم بر هفت می کنند». حضرت گفت: «چرا این گونه می گویند»؟ گفت: «زیرا که خداوند برای دو خواهر، دو سوّم قرار داده و برای شوهر نصف». حضرت فرمود: «ایشان چه خواهند گفت اگر به جای دو خواهر یک برادر بود»؟ گفت: «می گویند برای شوهر، نصف و هرچه بماند برای برادر». حضرت فرمود: «یعنی از فرمان خدا به کلّ ارث، به برادر تنها نصف می دهند و از امر خدا به شوهر، دو سوّم، یعنی چهار قسمت از هفت قسمت را می دهند»؟! مرد گفت: «در کجا خدا چنین چیزی گفته است»؟ فرمود: «آیه ای که در آخر سوره ی نساء است، بخوان که می فرماید: ﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِن كَانُوا إِخْوَةً رِّجَالاً وَ نِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللهِ لَكُمْ أَن تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾، بنابراین شایسته بود که از این مال برای همسر، نصف را ق--رار می دادند و آن گاه بر نُه تقسیم می کردند». مرد گفت: «همین طور می گویند». راوی گوید: «ابو جعفر علیه السلام گفت: «پس این گونه می گویند»! گوید: آن گاه رو به من کرد و فرمود: «ای بکیر! شاهد علم فرایض ارث بودی»؟ گوید: «گفتم چیزی که نزد من باطل است [کارآیی ندارد]، به چه کارم آید»؟ فرمود: «در آن دقّت کن که چون نظیر این پیش آمد کرد، در حلّ آن یاری ات می کند».

8-2- امام باقر علیه السلام- اگر مردی فوت شود و خواهری داشته باشد، براساس آیه، نصف ماترک به شکل کامل از آن وی است. همچنین است اگر دختری باشد، همین ارث را می برد و نصف دیگر ماترک اگر وارث دیگری نزدیک تر از آن خواهر یا دختر نداشته باشد، به طریق خویشاوندی به وی رسد و اگر به جای خواهر، برادری باشد، براساس آیه، همه ی میراث را به کلّی می گیرد که خدای تعالی فرمود: ﴿وَ هُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَهَا وَلَدٌ﴾ و اگر دو خواهر باشند، دو ثلث را کامل می گیرند و یک سوّم باقی مانده را به طریق خویشاوندی می گیرند، و اگر جمع خواهران و برادرانی باشند، مذکر، دو برابر سهم مونث ارث می برد و همه ی این موارد در صورتی که میّت، فرزند، والدین یا زوجه ای نداشته باشد.

9-2- امام صادق علیه السلام- در دعائم الإسلام آمده است: ... آن ها احکامی که اهل عول که به قاعده ی عول عمل می کردند را بدون اعمال عول از کتاب خدا استخراج می کردند. آن ها با همان مطالبی که خداوند شروع کرده شروع و با آن چه تمام کرده تمام می کردند امّا آن کسی را که خداوند از جایگاهش [در حکم ارث] پایین آورده را پایین نیاوردند. مثل حکم زنی که همسرش و خواهران مادری و خواهران پدریش را به عنوان ورثه باقی گذاشته است. در این مورد امام باقر علیه السلام فرمود: «همسر نصف مال که معادل سه سهم از شش سهم است می برد. برادران مادری نیز یک سوّم مال که معادل دو سهم از شش سهم است ارث می برند. خواهران پدری بقیّه ی مال را که یک سهم است می برد». به

ص: 549

لِأُمِّهَا وَ أُخْتَهَا لِأَبِيهَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فِيهَا لِلزَّوْجٍ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَةِ مِنَ الْأَمِّ الثُّلْتُ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ مِنَ الْأَبِ مَا بَقِيَ وَ هُوَ سَهُمْ فَقِيلَ لَهُ إِنَّ أَهْلَ الْعَوْلِ يَقُولُونَ لِلْأُخْتِ مِنَ الْأَبِ ثَلَاثَةُ أَسْهُم مِنْ سِتَّةٍ تَعُولُ إِلَى ثَمَانِيَةٍ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ لِمَ قَالُوا ذَلِكَ قِيلَ لَهُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ مَا تَرَكَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ إِنْ كَانَ الْأُخْتُ أَخاً قِيلَ لَيْسَ [لَهُ] إِلَّا السُّدُسُ قَالَ فَلِمَ نَقَصُوا الْأَخَ وَ لَمْ يَنْقُصُوا الْأُخْتَ وَ الْأَخُ أَكْثَرُ قِسْمَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي الْأَخْتِ فَلَهَا النِّصْفُ وَ قَالَ فِي الْآخِ وَ هُوَ يَرِثُهَا يَعْنِي جَمِيعَ الْمَالِ فَلَا يُعْطُونَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَهُ الْجَمِيعَ إِلَّا سُدُسُاً وَ يُعْطُونَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ لَهُ النِّصْفَ النِّصْفَ تَامّاً﴾. (1)

10-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله قَالَ فِي الرَّجُل إِذَا تَرَكَ أَبَوَيْهِ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثَ وَ لِلْأَبِ الثُّلُثَانِ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ يَعْنِي لِلْمَيِّتِ إِخْوَةٌ لِأَبِ وَ أُمِّ أَوْ إِخْوَةٌ لِأَبِ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ وَ لِلْأَبِ خَمْسَةُ أَسْدَاس وَ إِنَّمَا وَ فِّرَ لِلْأَبِ مِنْ أَجْلِ عِیَالِهِ إِذَا وَرَثَهُ أَبَوَاهُ فَأَمَّا الْإِخْوَةُ لِأَمٍّ لَيْسُوا لِأَبٍ فَإِنَّهُمْ لَا يَحْجُبُونَ الْأَمَّ عَنِ الثَّلْثِ وَ لَا يَرِثُونَ وَ إِنْ مَاتَ رَجُلٌ وَ تَرَكَ أَمَّهُ وَ إِخْوَةً وَ أَخَوَاتٍ لِأبٍ وَ أمِّ وَ إِخْوَةً وَ أَخَوَاتٍ لِأَبِ وَ إِخْوَةً وَ أَخَوَاتٍ لِأَمٍّ وَ لَيْسَ الْأَبُ حَيّاً فَإِنَّهُمْ لَا يَرِثُونَ وَ لَا يَحْجُبُونَهَا لِأَنَّهُ لَمْ يُورَثُ كَلَالَةً إِذَا تَرَكَ أمَّهُ أَوْ أَبَاهُ أَوِ ابْنَهُ أَوِ ابْنَتَهُ فَإِذَا تَرَكَ وَاحِداً مِنَ الْأَرْبَعَةِ فَلَيْسَ بِالَّذِي عَنَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي قَوْلِهِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ وَ لَا يَرِثُ مَعَ الْآبِ وَ الْأَمِّوَ لَا مَعَ الأَبْنِ وَ لَا مَعَ الْبِنْتِ أَحَدُ غَيْرُ زَوْجٍ أَوْ زَوْجَة﴾. (2)

11-2- الصّادق علیه السلام- ﴿لَوْ أَنَّ الْمَرْأَةَ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ أَبَاهَا وَ أَوْلَادَاً ذُكُوراً وَ إِنَاثاً كَانَ لِلزَّوْحِ الرُّبُعُ فِي كِتَابِ اللهِ وَ لِلْأَبَوَيْنِ السُّدْسَانِ وَ مَا بَقِيَ فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأَنْثَيَيْن﴾. (3)

12-2- الباقر علیه السلام- ﴿إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ وَ لَهُ أخْتُ تَأخُذُ نِصْفَ مَا تَرَكَ مِنَ الْمِيرَاثَ لَهَا نِصْفُ الْمَيرَاثِ بِالْآيَةِ كَمَا تَأْخُذُ الْبَنْتُ لَوْ كَانَتْ، وَ النِّصْفُ الْبَاقِي يُرَدُّ عَلَيْهَا بِالرَّحِمِ إِذَا لَمْ يَكُنْ لِلْمَيِّتِ وارِثُ أَقْرَبَ مِنْهَا، فَإِنْ كَانَ مَوْضِعَ الْأَخْتِ أَخٌ أَخَذَ الْمِيرَاثَ كُلَّهُ بِالْآيَةِ لِقَوْلُ اللَّهِ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ﴾. (4)

ص: 550


1- مستدرک الوسائل، ج17، ص158
2- دعائم الإسلام، ج2، ص371
3- بحار الأنوار، ج101، ص351
4- تفسير القمي، ج1، ص159

ایشان گفته شد: «قائلان به حکم عول می گویند که به خواهر پدری سه سهم از شش سهم می رسد که به هشت سهم عول می شود». امام باقر علیه السلام فرمود: «چرا چنین می گویند»؟ گفته شد: «چون خداوند می فرماید»؟ ﴿وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ مَا تَرَكَ﴾». امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر به جای دختر، پسر بود چگونه حکم می کردید»؟ گفته شد: «بیش از یک ششم سهم به او نمی رسد». فرمود: «پس چرا سهم برادر را کم می کنید امّا سهم خواهر را کم نمی کنید؟ با این که سهم برادر بیش تر است! خداوند در مورد خواهر فرموده: ﴿فَلَها نِصْفُ﴾ ولی در مورد برادر فرموده ﴿وَ هُوَ يَرِثُهَآ﴾ یعنی همه ی مال را به ارث می برد. امّا شما به کسی که خداوند همه ی مال را به او داده جز، یک ششم نمی دهید ولی به کسی که خداوند نصف مال را به او داده، نصف مال را کمال و تمام به او می دهید»!!

10-2- امام علی علیه السلام- پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد مردی که پدر و مادرش را به عنوان ورثه باقی گذاشته فرمود: «به مادرش یک سوّم می رسد و به پدر دو سوّم». در قرآن فرموده است: اگر او برادر داشت یعنی اگر شخص مرده، برادران پدری و مادری یا برادران پدری داشت سهم مادر یک ششم و سهم پدر پنج ششم است. سهم پدر به خاطر نان خورهایش زیاد شده. این حکم مربوط به زمانی است که ورثه فقط پدر و مادر شخص مرده باشد. امّا برادران مادری مثل برادران پدری نیستند. آن ها مادر را از سهم یک سوّمش محروم نمی کنند و ارث هم نمی برند. امّا اگر مردی بمیرد و مادر و برادران و خواهران پدری و مادری و برادران و خواهران پدری و خواهران و برادران مادری باشند و پدر نیز زنده نباشد، آن ها به ارث می برند و نه مانع ارث بردن کسی می شوند زیرا کلاله وقتی که ورثه، مادر یا پدر یا پسر یا دختر باشند، ارث نمی برد. امّا اگر فقط یکی از این چهار گروه موجود باشند، مصداق این کلام خدا نیستند که فرمود: ﴿قُلِ اللهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ﴾ وقتی پدر یا مادر یا پسر یا دختر موجود باشند، هیچ کس جز زن و شوهر ارث نمی برد».

11-2- امام صادق علیه السلام- اگر ترکه ی یک زن، شوهرش و پدرش و فرزندان دختر و پسر باشد، طبق کتاب خدا، یک چهارم به شوهر، دو ششم به پدر و مادر و مابقی به نسبت دو به یک، بین فرزندان پسر و دختر تقسیم می شود.

12-2- امام باقر علیه السلام- اگر مردی فوت شود و خواهری داشته باشد، بر اساس آیه، نصف ماترک به شکل کامل از آن وی است. همچنین است اگر دختری داشته باشد، همین ارث را می برد و نصف دیگر ماترک، اگر وارث دیگری نزدیک تر از آن خواهر یا دختر نداشته باشد، به طریق خویشاوندی به وی می رسد و اگر به جای خواهر، برادری باشد، بر اساس آیه، همه میراث را به کلی می گیرد که خدای تعالی فرمود: ﴿وَ هُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّمَا وَلَدٌ﴾.

ص: 551

سُورَةُ المَائِدة

اشاره

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

* کلّیات

1- الصادق علیه السلام- ﴿نَزَلَتِ الْمَائِدَةُ كَمَلًا وَ نَزَلَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ﴾. (1)

2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّمَا أُنْزِلَتِ الْمَائِدَةُ قَبْلَ أَنْ يُقْبَضَ بِشَهْرَيْنِ﴾. (2)

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ عِيسَى بْن عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِىٍّ علیه السلام قَالَ: كَانَ الْقُرْآنُ يَنْسَخُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ إِنَّمَا كَانَ يُؤْخَذُ مِنْ أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِآخِرِهِ فَكَانَ مِنْ آخِرِ مَا نَزَلَ عَلَيْهِ سُورَةُ الْمَائِدَةِ نَسَخَتْ مَا قَبْلَهَا وَ لَمْ يَنْسَخْهَا شَيْءٌ فَلَقَدْ نَزَلَتْ عَلَيْهِ وَ هُوَ عَلَى بَغْلَتِهِ الشَّهْبَاءَ وَ تَقْلَ عَلَيْهَا الْوَحْى حَتَّى وَقَفَ وَ تَدَلَّى بَطْنُهَا حَتَّى رُئِيَتْ سُرَّتْهَا تَكَادُ تَمَسُّ الْأَرْضَ وَ أَغْمِيَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّى وَضَعَ يَدَهُ عَلَى ذُوَابَة مُنَبِّهِ بْنِ وَهْبٍ الْجُمَحِيِّ ثُمَّ رُفِعَ ذَلِكَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَرَأَ عَلَيْنَا سُورَةَ الْمَائِدَةِ فَعَمِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَمِلْنَاً﴾. (3)

* ثواب القرائة

1- الباقر علیه السلام- ﴿مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمَائِدَةِ فِي كُلِ يَوْمِ خَمِيسٍ لَمْ يَلْتَبِسْ إِيمَانُهُ بِظُلْمٍ وَ لَمْ يُشْرِكْ بِهِ أبداً﴾. (4)

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمَائِدَة أُعْطِيَ مِنَ الْأَجْرِ بِعَدَدِ كُلِّ يَهُودِيٍّ وَ نَصْرَانِيٍّ يَتَنَفَّسٌ فِي دَارِ الدُّنْيَا عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مُحِيَ عَنْهُ عَشْرُ سَيِّئَاتٍ وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ﴾. (5)

ص: 552


1- تفسیر نور الثقلين
2- وسائل الشيعة، ج1، ص458/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج18، ص271/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص105/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

سوره مائده

اشاره

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

*کلیات

1- امام صادق علیه السلام- سوره ی مائده، یک جا نازل شده است و هفتاد هزار فرشته با آن نازل شد.

2- امام علی علیه السلام- همانا مائده دو یا سه ماه پیش از رحلت رسول مکرّم صلی الله علیه و آله نازل شده است.

3- امام علی علیه السلام- عیسی بن عبدالله از پدرش، از جدش، از علی بن ابی طالب علیه السلام روایت کرده که ایشان فرمود: بخش هایی از قرآن، بخش هایی دیگر را نسخ می کرد و جز این نبود که امر رسول خدا صلی الله علیه و آله پایان دهنده ی آیه نسخ شده می گشت و از آخرین سوره هایی که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد، مائده بود که پیش از خود را نسخ نمود و چیزی آن را نسخ نکرد و این سوره در حالی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد که وی بر استر شهبای (سفید آمیخته به سرخ و سیاه) خود سوار بود و وحی بر استر گران آمد به نحوی که باز ایستاد و شکمش به تدلّی آمد و به طرف زمین خم شد و تا جایی که دیدم، نافش کم مانده بود به زمین بساید و رسول خدا صلی الله علیه و آله از هوش رفت، به طوری که دستش را به ذوابه شیبه بن وهب جمحی نهاد و سپس بیهوشی از رسول خدا برداشته شد و حضرت، سوره مائده را بر ما قرائت نمود و رسول خدا صلی الله علیه و آله بدان عمل کرد و ما نیز عمل نمودیم.

* ثواب قرائت

1- امام باقر علیه السلام- هر که سوره ی مائده را در هر پنجشنبه خواند، ایمانش به ستم آمیخته نگردد و برای خدا شریکی نگیرد.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- هر کس سوره ی مائده را بخواند، به تعداد تمام یهودیان و نصرانیانی که زنده اند و نفس می کشند، ده حسنه به او پاداش داده خواهد شد و ده گناه از او محو خواهد شد و ده درجه به درجات او افزوده خواهد شد.

ص: 553

* قوله تعالى: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ﴾ ﴿1﴾

باب 1: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾

1-1- السّجاد علیه السلام- ﴿لَيْسَ فِي الْقُرْآنِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِلَّا وَ هِيَ فِي التَّوْرَاةِ يَا أَيُّهَا الْمَسَاكِينُ﴾. (1)

2-1- الرّضا علیه السلام- ﴿لَيْسَ فِي الْقُرْآنِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِلَّا فِي حَقِّنَا﴾. (2)

3-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿مَا نَزَلَتْ آيَةُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِلَّا وَ عَلِيٌّ علیه السلام شَرِيفُهَا وَ أَمِيرُهَا﴾. (3)

باب 2: ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾

اشاره

1-2-الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ؟ قَالَ: الْعُهُودُ﴾. (4)

2-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿هُوَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّمَ وَ مَا فَرَضَ وَ مَا حَدَّ فِي الْقُرْآنِ أَیْ فَلَا تَتَعَدَّوْا وَ لَا تنكُثُوا﴾. (5)

3-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أَى بِالْعُهُودِ وَ ذَلِكَ هُوَ الْحَلْفُ﴾. (6)

4-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿الْعِدَةُ دَيْنُ وَ قَدْ أَثْنَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَلَى إِسْمَاعِيلَ علیه السلام فَقَالَ: إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾. (7)

5-2- أمير المؤمنين علیه السلام- في وقعة صفين: ﴿فَقَالَ علیه السلام وَ يْحَكُمْ أَ بَعْدَ الرِّضَا وَ الْمِيثَاقِ وَ الْعَهْدِ نَرْجِعُ أَلَيْسَ اللَّهُ تَعَالَى قَدْ قَالَ أَوْفُوا بِالْعُقُودِ [الْمَائِدَةَ] وَ قَالَ: أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عَاهَدْتُمْ وَ لَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا [النَّحْلَ] فَأَبَى أَنْ يَرْجِعَ وَ أَبَتِ الْخَوَارِجُ إِلَّا تَذْلِيلَ التَّحْكِيمِ وَ الطَّعْنَ فِيهِ فَبَرِثُوا مِنْ عَلِّى علیه السلام وَ بَرِئَ مِنْهُمْ عَلِى علیه السلام﴾. (8)

ص: 554


1- مسائل على بن جعفر و مستدركاتها، ص312/ تفسير البرهان/ تفسیر نور الثقلين
2- المناقب، ج3، ص53/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج36، ص99/ تفسير البرهان
4- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص3
5- بحار الأنوار، ج72، ص95/ تفسیر القمی، ج1، ص160/ تفسیر العیاشی، ج1، ص289/ وسائل الشيعة، ج23، ص327/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
6- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص2
7- شرح نهج البلاغة، ج10، ص140
8- بحار الأنوار، ج32، ص544/ وقعة صفين، ص514/ شرح نهج البلاغة، ج2، ص237

* ای کسانی که ایمان آورده اید! به پیمان ها [و قراردادها] وفا کنید! چهار پایان [و جنین آن ها] برای شما حلال شده است؛ مگر آن چه بر شما خوانده می شود [و استثنا خواهد شد]. و در حالی که در احرام هستید، صید را حلال نشمرید. خداوند هر چه را بخواهد [و مصلحت باشد] حکم می کند. ﴿1﴾

بخش 1: ای کسانی که ایمان آورده اید!

1-1- امام سجّاد علیه السلام- در قرآن، هیچ آیه ای با این عبارت: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ نیست، مگر این که در تورات: ﴿يا أيهَا المَسَاکِین﴾ در برابر آن است.

2-1- امام رضا علیه السلام- در قرآن آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ نیامده، مگر آن که در حقّ ما باشد.

3-1- ابن عبّاس رحمة الله- خدای تعالی در قرآن هیچ آیه ای نازل نکرد که در آن بگوید ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ مگر آن که علیّ بن ابی طالب علیه السلام شریف و امیر آن آیه باشد.

بخش 2: به پیمان ها [و قراردادها] وفا کنید!

1-2- ابن عبّاس رحمة الله- عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی سخن خداوند متعال: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ پرسیدم. فرمود: «مقصود عهدها است».

2-2- ابن عبّاس رحمة الله- عقود، چیزی است که خداوند حلال و حرام کرد و چیزی است که واجب نمود و حدودی است که در قرآن معیّن فرمود؛ پس ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ یعنی از حدود قرآن تجاوز نکنید و [آن را] نشکنید.

3-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ یعنی به عهدها [وفا کنید]. و آن همان معنای سوگند است.

4-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- وعده، بدهی است و خداوند سبحان اسماعیل علیه السلام را ستوده و فرموده است: او در وعده اش صادق بود. (مریم/54). و فرموده است: ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾.

5-2- امام علی علیه السلام- وای بر شما، آیا پس از اعلام رضایت [و پیمان] و عهد بازگردیم؟ مگر نه آن که خدای تعالی فرموده است: ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ و فرمود: و هنگامی که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالی که خدا را کفیل و ضامن بر [سوگند] خود قرار داده اید. (نحل/91). به این ترتیب علی از پیمان شکنی خودداری کرد و خوارج نیز پذیرفتن داوری را گمراهی خواندند و آن را مورد طعن قرار دادند و از علی علیه السلام بیزاری جستند، و علی علیه السلام نیز از آنان بیزاری جست.

ص: 555

باب 3: ﴿أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلاَّ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ﴾

اشاره

1-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا مَا فِي الْقُرْآنِ تَأْوِيلُهُ فِي تَنْزِيلِهِ فَهُوَ كُلُّ آيَةٍ مُحْكَمَةٍ نَزَلَتْ فِي تَحْرِيمِ شَيْءٍ مِنَ الْأُمُورِ الْمُتَعَارَفَةِ الَّتِي كَانَتْ فِي أَيَّامِ الْعَرَبِ تَأْوِيلُهَا فِي تَنْزِيلِهَا فَلَيْسَ يُحْتَاجُ فِيهَا إِلَى تَفْسِيرٍ أَكْثَرَ مِنْ تَأْوِيلِهَا وَ ذَلِكَ مِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَى فِي التَّحْرِيمِ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَ بَنَاتُكُمْ وَ أَخَوَاتُكُمْ ... وَ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فِي مَعْنَى التَّحْلِيلٍ أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعَامُهُ مَتَاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ قَوْلِهِ وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَ قَوْلِهِ تَعَالَى يَسْتَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ إِلَى قَوْلِهِ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللهُ وَ قَوْلِهِ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ قَوْلِهِ أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ قَوْلِهِ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ وَ قَوْلِهِ لا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ مِثْلُهُ كَثِيرُ﴾. (1)

2-3- الصّادقين علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا علیهما السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ فَقَالَ الْجَنِينُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ إِذَا أَشْعَرَ وَ أَوْبَرَ فَذَكَاتُهُ ذَكَاةُ أُمِّهِ فَذَلِكَ الَّذِي عَنَى اللهُ عَزَّوَجَل﴾. (2)

3-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْن أَبِى نَصْرٍ عَنْ بَعْضٍ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ قَالَ الْجَنِينُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ إِذَا أَشْعَرَ وَ أَوْبَرَ فَذَكَاتُهَا ذَكَاتُهُ وَ إِنْ لَمْ يُشْعِرْ وَ لَمْ يُوبِرُ فَلَا يُؤْكَلْ﴾. (3)

4-3- الصّادقين علیهما السلام- ﴿إِنَّ الْمُرَادَ بِذَلِكَ أَجِنَّةُ الْأَنْعَامِ الَّتِى تُؤْخَذُ مِنَ بُطُونِ أُمَّهَاتِهَا إِذا أَشْعِرَتْ وَ قد ذُكِّيَتِ الْأُمَّهَاتُ- وَ هِيَ حَيَّةٌ- فَذَكَاتُهَا ذَكَاةُ أُمَّهَاتِهَا﴾. (4)

5-3- الصّادقين علیهما السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیه السلام قَالَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ قَالَ هُوَ الَّذِي فِي الْبَطْنِ تُذْبَحَ أُمُّهُ فَيَكُونُ فِي بَطْنِهَا﴾. (5)

ص: 556


1- بحار الأنوار، ج2، ص138/ بحار الأنوار، ج90، ص67/ وسائل الشيعة، ج25، ص10
2- الكافي، ج6، ص234/ تهذيب الأحكام، ج9، ص58/ بحار الأنوار، ج61، ص98/ عوالی اللآلی، ج3، ص461/ وسائل الشيعة، ج24، ص33/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج63، ص33/ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص328/ تفسير العياشي، ج1، ص290/ دعائم الإسلام، ج2، ص178/ وسائل الشيعة، ج24، ص36/ مستدرک الوسائل، ج16، ص139
4- تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج29، ص63/ تفسیر العیاشی، ج1، ص289/ وسائل الشيعة، ج24، ص35/ تفسير البرهان

بخش 3: چهار پایان [و جنین آن ها] برای شما حلال شده است؛ مگر آن چه بر شما خوانده می شود [و استثنا خواهد شد].

1-3- امام علی علیه السلام- آیات قرآن که تأویل و تنزیلشان یکی است هر آیه ی محکمی است که درباره ی حرام بودن چیز معروفی است که در زمان عرب بوده که تأویل و تنزیل آن یکی است و نیازی به تفسیر و شرح بیش از تأویل ندارد، مانند کلام خداوند در تحریم؛ مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان بر شما حرام شده اند. (نساء/23). و فرموده ی خدا درباره ی حلال ها: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ﴾؛ و فرموده ی خدا: ﴿وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا﴾؛ و سخن خدای متعال: ﴿يَسْتَلُونَكَ مَا ذَا أُحِلَّ هُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ ممِّا عَلَّمَكُمُ الله﴾. و سخن خداوند: ﴿وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ﴾؛ و فرموده ی او: ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ﴾ و نیز آیه: همبستری با زنانتان در ش--ب م--اه روزه بر شما حلال شد. (بقره/187). و كلام خدا: ﴿لا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ ما أَحَلَّ الله لَكُمْ﴾؛ و مانندش بسیار است.

2-3- امام باقر علیه السلام- و امام صادق علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: از یکی از امامان امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ الأَنْعامِ﴾ پرسیدم. و ایشان فرمود: «جنین در شکم مادرش، چون موی و پرز برآورد، پس پاکی (به خوبی سر بریدن) آن، همان پاکی مادرش است و این است معنایی که خداوند اراده کرده است».

3-3- امام صادق علیه السلام- احمد بن محمّد بن ابی نصر از یکی از یارانش نقل می کند: از امام صادق علیه السلام درباره ی این کلام خداوند عزّوجلّ كه ﴿أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ﴾ سؤال شد. فرمود: «برّه ی در شکم مادر، هرگاه بدنش مو و کرک پیدا کرده ذبحش ذبح مادرش می باشد. و اگر مو و کرک نیاورده حرام است [و خورده نمی شود]».

4-3- امام باقر علیه السلام- و امام صادق علیه السلام- منظور، جنین های چهارپایان است که چون مو درآورده، از شکم مادر خارج می گردد و حال آن که پاکی (به خوبی سر بریدن) مادر وقتی زنده بوده، فراهم گشته و اکنون پاکی این جنین نوزاد، همان پاکی مادرش است.

5-3- امام باقر علیه السلام- و امام صادق علیه السلام- محمّد بن مسلم نقل می کند: امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ الأَنْعامِ﴾ فرمود: «آن چه که در شکم است و مادرش ذبح می گردد و آن را در شکم می یابند».

ص: 557

6-3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ: أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ قَالَ: هِيَ الْأَجِنَّةُ الَّتِي فِي بُطُونِ الْأَنْعَامِ وَ قَدْ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَأْمُرُ بِبَيْعِ الْأَجِنَّةِ﴾. (1)

7-3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ أَنْ عَلِيّاً علیه السلام سُئِلَ عَنْ أَكْلِ لَحْمِ الْفِيلِ وَ الدُّبِ وَ الْقِرْدِ؟ فَقَالَ لَيْسَ هَذَا مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ الَّتِي تُؤْكَلُ﴾. (2)

* الولاية

1- الجواد علیه السلام- ﴿عَنِ ابْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي جَعْفَرِ الثَّانِي علیه السلام فِي قَوْلِهِ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَقَدَ عَلَيْهِمْ لِعَلِىٍّ علیه السلام فِي الْخِلَافَةِ فِي عَشَرَةِ مَوَاطِنَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ الَّتِي عُقِدَتْ عَلَيْكُمْ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام﴾. (3)

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَخَذَ لِعَلِيٍّ اللهِ بِمَا أَمَرَ أَصْحَابَهُ وَ عَقَدَ لَهُ عَلَيْهِمُ الْخِلَافَةَ فِي عَشَرَةِ مَوَاطِنَ ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ يَعْنِي الَّتِي عَقَدْتُ عَلَيْهِمْ لِعَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام﴾. (4)

3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ قَالَ: الْبَهِيمَةُ هَاهُنَا الْوَلِيُّ وَ الْأَنْعَامُ الْمُؤْمِنُونَ﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوَاناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ ﴿2﴾

* النّزول

1- الباقر علیه السلام- ﴿نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي رَجُلٍ مِنْ بَنِي رَبِيعَةَ يُقَالُ لَهُ الْحُطَمْ﴾. (6)

ص: 558


1- بحار الأنوار، ج63، ص29/ تفسیر العیاشی، ج1، ص289/ وسائل الشيعة، ج24، ص36/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- وسائل الشيعة، ج24، ص112/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج36، ص92/ تفسیر القمی، ج1، ص160/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج36، ص191/ سعد السعود، ص121
5- تفسیر العیاشی، ج1، ص290/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
6- بحار الأنوار، ج19، ص150/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

6-3- امام باقر علیه السلام- زراره نقل می کند: امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ الأَنْعامِ﴾ فرمود: «منظور، جنین هایی است که در شکم چهارپایان است و امیرالمؤمنین علیه السلام دستور می داد جنین ها را بفروشند».

7-3- امام علی علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدرش روایت فرمود: از علی امیرالمؤمنین علیه السلام درباره ی خوردن گوشت فیل و خرس و میمون پرسیدند. و ایشان فرمود: «این ها از چهارپایان اهلی که خورده شوند، نمی باشند».

* ولایت

1- امام جواد علیه السلام- رسول خدا صلی الله علیه و آله در ده موضع از ایشان برای خلافت علی علیه السلام پیمان گرفت و سپس خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالعقُودِ﴾ عقود و پیمان هایی را که برای امیر المؤمنين علیه السلام با شما بستم.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام باقر علیه السلام روایت است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله از اصحاب خود برای علی علیه السلام بیعت گرفت و در ده مکان از ایشان بر خلافت وی پیمان گرفت، سپس آیه: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ بر ایشان نازل گشت. یعنی به قراردادهایی که در مورد علی امیرالمؤمنین علیه السلام با شما بستم، وفا کنید.

3- امام صادق علیه السلام- مفضّل نقل می کند: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ الأنعام﴾، پرسیدم. فرمود: بَهِیمَهُ در این جا به معنای ولیّ و الأنعامِ به معنای مؤمنان است.

* ای کسانی که ایمان آورده اید! شعائر الهی [و مراسم حج را محترم بشمرید؛ و مخالفت با حدود الهی] را حلال ندانید؛ و نه ماه حرام را، و نه قربانی های بی نشان و نشان دار را، و نه آن ها را که به قصد خانه ی خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او می آیند. امّا هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صید کردن برای شما مانعی ندارد. و دشمنی با جمعیّتی که شما را از آمدن به مسجدالحرام [در سال حدیبیه] باز داشتند، نباید شما را وادار به تعدّی و تجاوز کند! و [همواره] در راه نیکی و پرهیزگاری به یکدیگر کمک کنید. و [هرگز] در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید. و از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است! ﴿2﴾

* سبب نزول

1- امام باقر علیه السلام- امام باقر علیه السلام فرمود که این آیه درباره ی مردی از بنی ربیعه به نام حُطم نازل شده است.

ص: 559

باب 1: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الحَرامَ وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلَائِدَ وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوانَا وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا﴾

اشاره

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مُوسَى بْن بَكْرِ بْن دَابٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّ زَيْدَ بْنَ عَلِيَّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام دَخَلَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ علیه السلام وَ مَعَهُ كُتُبُ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ يَدْعُونَهُ فِيهَا إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ يُخْبِرُونَهُ بِاجْتِمَاعِهِمْ وَ يَأْمُرُونَهُ بِالْخُرُوجِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام ... إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحَلَّ حَلَالًا وَ حَرَّمَ حَرَامًا وَ فَرَضَ فَرَائِضَ وَ ضَرَبَ أَمْثَالًا وَ سَنَّ سُنَناً وَ لَمْ يَجْعَلِ الْإِمَامَ الْقَائِمَ بِأَمْرِهِ شُبْهَةً فِيمَا فَرَضَ لَهُ مِنَ الطَّاعَةِ أَنْ يَسْبِقَهُ بِأَمْرٍ قَبْلَ مَحَلِّهِ أَوْ يُجَاهِدَ فِيهِ قَبْلَ حُلُولِهِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي الصَّيْدِ لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ أَ فَقَتْلُ الصَّيْدِ أَعْظَمُ أَمْ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ مَحَلًّا وَ قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ: لا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ فَجَعَلَ الشُّهُورَ عِدَّةَ مَعْلُومَةً فَجَعَلَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُماً وَ قَالَ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللهِ ثُمَّ قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ فَجَعَلَ لِذَلِكَ مَحَلًّا ... فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ أَجَلًا وَ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَاباً فَإِنْ كُنْتَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ يَقِينٍ مِنْ أَمْرِكَ وَ تِبْيَانٍ مِنْ شَأْنِكَ فَشَأْنَكَ وَ إِلَّا فَلَا تَرُومَنَّ أَمْرًا أَنْتَ مِنْهُ فِي شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ وَ لَا تَتَعَاطَ زَوَالَ مُلْكٍ لَمْ تَنْقَضِ أَكُلُهُ وَ لَمْ يَنْقَطِعْ مَدَاهُ وَ لَمْ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ فَلَوْ قَدْ بَلَغَ مَدَاهُ وَ انْقَطَعَ أَكْلُهُ وَ بَلَغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ لَانْقَطَعَ الْفَصْلُ وَ تَتَابَعَ النِّظَامُ وَ لَأَعْقَبَ اللهُ فِي التَّابِعِ وَ الْمَتْبُوعِ الذُّلَّ وَ الصَّغَارَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ إِمَامٍ ضَلَّ عَنْ وَقْتِهِ فَكَانَ التَّابِعُ فِيهِ أَعْلَمَ مِنَ الْمَتْبُوع﴾. (1)

2-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام أَرْبَعُ تَعْلِيمٍ مِنَ اللَّهِ لَيْسَ بِوَاجِبَاتٍ قَوْلُهُ تَعَالَى فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً فَمَنْ شَاءَ كَاتَبَ رَقِيقَهُ وَ مَنْ شَاءَ تَرَكَ لَمْ يُكَاتِبُ وَ قَوْلَهُ تَعَالَى: وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا فَإِذَا أَحَلَّ فَمَنْ شَاءَ اصْطَادَ وَ مَنْ شَاءَ تَرَكَ لَمْ يَصْطَدْ وَ قَوْلَهُ تَعَالَى: فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا فَإِذَا ذَبَحَ أَوْ نَحَرَ فَمَنْ شَاءَ أَكَلَ مِنْ أَضْحِيَّتِهِ وَ مَنْ شَاءَ لَمْ يَأْكُلْ وَ

ص: 560


1- الکافی، ج1، ص356/ بحار الأنوار، ج46، ص203/ بحار الأنوار، ج46، ص190/ تفسیر العیاشی، ج1، ص290/ تفسير البرهان

بخش 1: ای کسانی که ایمان آورده اید! شعائر الهی [و مراسم حج را محترم بشمرید؛ و مخالفت با حدود الهی] را حلال ندانید؛ و نه ماه حرام را، و نه قربانی های بی نشان و نشاندار را، و نه آن ها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او می آیند. امّا هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صید کردن برای شما مانعی ندارد.

1-1- امام باقر علیه السلام- موسی بن بکر از کسی که برای او از امام باقر علیه السلام حدیث گفته، نقل می کند: زید بن علی بر امام باقر علیه السلام وارد شد و همراه خود نامه هایی از اهل کوفه داشت که وی را نزد خود می خواندند و او را از اجتماع خود آگاه کرده و به خروج به سوی ایشان امر کردند و امام باقر علیه السلام فرمود: «.... خداوند تبارک و تعالی حلال را حلال کرد و حرام را حرام نمود و مثل هایی زد و سنّت هایی برپا داشت و امام عالم به امر خود را در زمینه ی طاعاتی که واجب نمود، در شبهه ای قرار نداد، تا مبادا که سبقت جوید پیش از آن که گاه آن فرا رسد و یا مجاهدت آغاز کند پیش از حلول زمان آن، و حق تعالی درباره ی صید فرموده است: ﴿لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ﴾؛ در حال احرام، شکار نکنید. (مائده/95). و آیا کشتن صید، بدتر است یا کشتن نفس حرام؟ و خداوند برای هر یک جایگاهی نهاده است و می فرماید: ﴿وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا﴾ و می فرماید: ﴿لا تُحِلُّوا شَعَائِرَ الله وَ لاَ الشَّهْرَ الحَرَام﴾ و ماه ها را شماری معل-وم ق--رار داد و چهار ماه را حرام قرار داد و فرمود: ﴿فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ- و اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي الله﴾؛ با این حال، چهار ماه [مهلت دارید که آزادانه] در زمین سیر کنید [و هر جا می خواهید بروید، و بیندیشید]! و بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید. (توبه/2). سپس خدای متعال فرمود: ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَ جَدْتُمُوهُمْ﴾؛ و چون ماههای حرام به پایان رسید، هر جا که مشرکان را یافتید بکشید. (توبه/5). پس برای این کار موقعی را معین نموده... پس برای هر کار در دین موقع و محل معیّنی است. اگر واقعاً دلیلی از جانب خدا داری و در کار خویش اعتماد داری و بر تو معلوم است هرچه می خواهی بکن وگرنه مبادا در کاری که حیران و سرگردانی اقدام کنی و تصمیم زوال قدرتی را بگیری که هنوز موقعش نرسیده و وقت آن نشده اگر واقعاً هنگام زوال رسیده باشد بندها گسیخته می شود و پی درپی کارها روبراه می گردد و خداوند صاحب قدرتان و پیروانشان را خوار و ذلیل می کند. من پناه به خدا می برم از امامی که وقت کار خود را نداند در این صورت پیرو او از خود او داناتر است».

2-1- امام علی علیه السلام- از علیّ بن ابی طالب علیه السلام [نقل شده است که فرمود]: چهار تعلیم از خداوند واجب نیستند: [اوّل] کلام خداوند تعالی: ﴿فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيراً﴾؛ اگر در آن ها خیری یافتید، بازخریدنشان را بپذیرید. (نور/33). و آن بردگانتان که خواستار قرار داد برای آزادی هستند، با آنان قرارداد ببندید اگر صلاحیّت [زندگی مستقل را] در آنان احساس می کنید؛ پس هرکس خواست با برده اش برای آزادی قرارداد می بندد و هر کس خواست قرارداد نمی بندد. و [دوّم] کلام خداوند تعالى: ﴿وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا﴾؛ پس هنگامی که از احرام بیرون آمد، هر کس خواست صید می کند و هرکس خواست رها می کند و صید نمی کند. و [سوّم] کلام خداوند تعالى: ﴿فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَكُلُوا مِنْها﴾؛ و هنگامی که پهلوهایشان به زمین رسید [و جان دادند]، از گوشت آن ها

ص: 561

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُ-وا فِي الْأَرْضِ فَمَنْ شَاءَ انْتَشَرَ وَ مَنْ شَاءَ أَنْ يَقْعُدَ فِي الْمَسْجِدِ قَعَدَ﴾. (1)

3-1-الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُیَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَأَلَ رَجُلٌ أَبِي ... فَقَالَ أَبِي: ... أَفَتَرَى أَنَّ الصَّيْدَ يُحَرِّمُهُ اللَّهُ بَعْدَ مَا أَحَلَّهُ فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَ فِي تَفْسِيرِ الْعَامَّةِ مَعْنَاهُ وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاتَّقُوا الصَّيْدَ﴾. (2)

4-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ قَوْلُهُ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الحَرامَ فَالشَّعَائِرُ الْإِحْرَامُ وَ الطَّوَافُ وَ الصَّلَاةُ فِي مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ السَّعْیُ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ مَنَاسِكَ الْحَجِّ كُلُّهَا مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ، وَ مِنَ الشَّعَائِرِ إِذَا سَاقَ الرَّجُلُ بَدَنَةً فِي الْحَجِّ ثُمَّ أَشْعَرَهَا أَنْ قَطَعَ سَنَامَهَا أَوْ جَلَّلَهَا أَوْ قَلَّدَهَا لِيَعْلَمَ النَّاسُ أَنَّهَا هَدَى فَلَا تَتَعَرَّضُ لَهَا أَحَدٌ، وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشَّعَائِرَ لِتُشْعِرَ النَّاسَ بِهَا فَيَعْرُفُونَهَا، وَ قَوْلُهُ: وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ هُوَ ذُو الْحَجَّةِ وَ هُوَ مِنَ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ، وَ قَوْلُهُ: وَ لَا الْهَدْيَ وَ هُوَ الَّذِي يَسُوقُهُ إِذَا أَحْرَمَ وَ لاَ الْقَلَائِدَ قَالَ: يُقَلِّدْهَا النَّعْلَ الَّذِي قَدْ صَلَّى فِيهِ. وَ قَوْلُهُ: وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قَالَ: الَّذِينَ يَحْجُّونَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ وَ قَوْلُهُ: وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا فَأَحَلَّ لَهُمُ الصَّيْدَ بَعْدَ تَحْرِيمِهِ إِذَا أَحَلُّوا﴾. (3)

5-1- الباقر علیه السلام- ﴿كَانَتْ عَامَّةُ الْعَرَبِ لَا تَرَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِنَ الشَّعَائِرِ وَ لَا يَطُوفُونَ بَيْنَهُمَا فَنَهَاهُمُ اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ﴾. (4)

6-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قَالَ: قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ رحمة الله إِنَّ ذَلِكَ فِي كُلِّ مَنْ تَوَجَّهَ حَاجَاً﴾. (5)

باب 2: ﴿وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ﴾

اشاره

2-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَن أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: يَا ابْنَ عَبَّاسِ رحمة الله إِنَّ الظُّلْمَ يَتَّسِقُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ وَ يَطُولُ الظُّلْمُ، وَ يَظْهَرُ الْفِسْقُ، وَ تَعْلُو كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَوْلِيَاءِ الدِّينِ أَنْ لَا يُقَارُّوا

ص: 562


1- الجعفريات، ص178/ دعائم الإسلام، ج2، ص185
2- الکافی، ج4، ص521/ وسائل الشيعة، ج13، ص546/ مستدرک الوسائل، ج10، ص31
3- تفسیر القمی، ج1، ص160/ بحار الأنوار، ج96، ص102/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
4- مجمع البحرین، ج3، ص346/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

بخورید. (حج/ 36)؛ پس هنگامی که ذبح کرد یا نحر نمود، هر کس خواست از قربانی اش می خورد و هر کس خواست نمی خورد. و [چهارم] کلام خداوند تعالى ﴿فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ﴾؛ و هنگامی که نماز پایان گرفت [می توانید] در زمین پراکنده شوید. (جمعه/10). پس هر کس خواست پراکنده می شود و هر کس خواست در مسجد می نشیند.

3-1- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام روایت است: امام باقر علیه السلام در جواب شخصی که از ایشان سؤال کرده بود فرمود: آیا به نظر تو خدای عزّوجلّ بعد از این که صید را در سخنش وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادوا حلال فرمود، حرام می کند؟ و در تفسیر اهل تسنّن [آمده است]: معنای آیه ای--ن است که هنگامی که از احرام بیرون آمدید، از صید کردن بپرهیزید.

4-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- و کلام خداوند که ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللهِ وَ لَا الشَّهْرَ الحَرامَ وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الحَرامَ﴾ شعائر، احرام و طواف و نماز در مقام ابراهیم علیه السلام و سعی بین صفا و مروه است و همه ی مناسک از شعائر هستند. از جمله شعائر، این است که مرد، شتر یا گاو قربانی را پیش آورد و کوهان آن را بزند یا به جامه ای بپوشاندش یا حمایلی قلاده آن کند تا مردم بدانند که هدْی است و هیچ کس پیش راه آن قرار نگیرد و همانا شعائر به این اسم نامیده شده به قصد «اشعار» مردم، تا آن را درک کنند و بشناسند. در قول حق تعالى ﴿لا الشَّهْرَ الحَرَامَ﴾ منظور، ذوالحجّه است که از ماه های حرام است و قول حق تعالى: ﴿وَ لاَ الْهَدْی﴾ قربانی است که چون احرام کنند، پیش رانند و قول حق تعالى: وَ لَا الْقَلَائِد؛ پای پوشی را که با آن نماز خوانده است را به گردنش می آویزد و قول حق تعالى: ﴿وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ﴾ گوید: کسانی که گرد خانه ی خدا حج می کنند. ﴿وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا﴾، شکار را برای ایشان پس از آن که حرام نموده بود، با خروج از احرام حلال نمود.

5-1- امام باقر علیه السلام- عادت عرب این بود که صفا و مروه را از شعائر نمی دانست و بین آن دو طواف نمی کردند و خداوند ایشان را از این کار نهی کرد.

6-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الحَرام﴾ نزد اکثر مفسرین درباره ی هر کسی است که به قصد حج حرکت نماید.

بخش 2: و [همواره] در راه نیکی و پرهیزگاری به یکدیگر کمک کنید. و [هرگز] در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید. و از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است.

1-2- امام علی علیه السلام- از امام علی علیه السلام روایت است: ای ابن عبّاس رحمة الله! ظلم برای این امّت جمع و کامل می شود و ظلم طولانی می شود و گناه آشکار می شود و سخن ظالمان والا و برتر می شود و خداوند از سرپرستان دین پیمان گرفته که با دشمنانش موافقت نکنند. خداوند در کتابش به زبان

ص: 563

أَعْدَاءَهُ، بِذَلِكَ أَمَرَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ عَلَى لِسَانِ الصَّادِقِ رَسُولِ للَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعَدْوانِ﴾. (1)

2-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي مَعْمَرٍ السَّعْدِىِّ قَالَ: أَتَى عَلِيّا علیه السلام رَجُلٌ فَقَالَ يَا أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنِّي شَكَكْتُ فِي كِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلَ فَقَالَ لَهُ عَلِىُّ علیه السلام فَهَاتِ الَّذِي شَكَلْتَ فِيهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَواباً وَ يَقُولُ حَيْثُ اسْتَنْطِقُوا قَالُوا وَ اللهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ وَ يَقُولُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ يَقُولُ: إِنَّ ذلِكَ الحَقُّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ وَ يَقُولُ: لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ يَقُولُ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ فَمَرَّةً يَتَكَلَّمُونَ وَ مَرَّةً لَا يَتَكَلَّمُونَ وَ مَرَّةً يَنْطِقُ الْجُلُودُ وَ الْأَيْدِي وَ الْأَرْجُلُ وَ مَرَّةً لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَواباً فَأَنَّى ذَلِكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ عَلِىُّ علیه السلام إِنَّ ذَلِكَ لَيْسَ فِي مَوْطِنٍ وَاحِدٍ هِيَ فِي مَوَاطِنَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ الَّذِي مِقْدَارُهُ خَمْسُونَ أَلْفَ سَنَةٍ فَجَمَعَ اللَّهُ الْخَلَائِقَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ فِي مَوْطِنٍ يَتَعَارَفُونَ فِيهِ فَيُكَلِّمُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ يَسْتَغْفِرُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ أُولَئِكَ الَّذِينَ بَدَتْ مِنْهُمُ الطَّاعَةُ مِنَ الرُّسُلِ وَ الْأَتْبَاعِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ يَلْعَنُ أَهْلُ الْمَعَاصِي بَعْضُهُمْ بَعْضاً الَّذِينَ بَدَتْ مِنْهُمُ الْمَعَاصِي فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ الْمُسْتَكْبِرُونَ مِنْهُمْ وَ الْمُسْتَضْعَفُونَ يَلْعَنُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ يُكَفِّرَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً ثُمَّ يَجْمَعُونَ فِي مَوَاطِنَ يَفِرُّ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: يَوْمَ يَفِرُّ الْمُرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ إِذَا تَعَاوَنُوا عَلَى الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ فِي دَارِ الدُّنْيَا لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ﴾. (2)

3-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِيَّاكُمْ وَ النِّفَاقَ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطِعَ وَ التَّفَرُّقَ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾. (3)

4-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿لا تُسْخِطُوا اللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَا تَتَقَرَّبُوا إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ بِتَبَاعُدٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ شَيْءٌ يُعْطِيهِ بِهِ خَيْرًا أَوْ يَصْرِفَ بِهِ عَنْهُ سُوءاً إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِهِ إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ نَجَاحُ كُلِّ خَيْرٍ يُبْتَغَى وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ شَرٍّ

ص: 564


1- بحار الأنوار، ج29، ص554/ الیقین، ص324
2- بحار الأنوار، ج7، ص313
3- تهذيب الأحكام، ج9، ص176/ بحار الأنوار، ج42، ص248

راستگوی رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن فرمان داد و فرمود: ﴿تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ﴾.

2-2- امام علی علیه السلام- ابی معمر سعدی گوید: مردی نزد حضرت علی علیه السلام آمد و گفت: «ای امیر مؤمنان علیه السلام! من در کتاب نازل شده خدا شک کرده ام». فرمود: «بگو ببینم به چه شک کرده ای»؟ گفت: «در جایی خداوند می فرماید: روزی که روح و فرشتگان به صف می ایستند، و کس سخن نمی گوید مگر آن که خدای رحمان به او رخصت دهد و او سخن به صواب گوید. (نبا/38). و در جایی که از آنان استنطاق می شود و به حرف زدن و صحبت کردن در می آیند، می گوید: سوگند به خدا پروردگار ما که ما مشرک نبوده ایم. (انعام/23). و می گوید: ولی در روز قیامت منکر یکدیگر می شوید و یکدیگر را لعنت می کنید. (عنکبوت25). و می گوید: این جدال اهل جهنّم با یکدیگر چیزی است که به حقیقت واقع شود. (ص/64). و می گوید: نزد من مجادله مکنید. (ق/28). و می گوید: امروز بر دهان هایشان مهر می نهیم. و دست هایشان با ما سخن خواهند گفت و پاهایشان شهادت خواهند داد که چه می کرده اند. (یس/65). پس گاهی سخن می گویند و گاهی سخن نمی گویند، گاهی پوست و دست و پاهایشان را به سخن وا می دارد و گاهی سخن نمی گویند، مگر کسانی که از طرف خدای رحمان اجازه دارند و سخن درستی بر زبان رانند. و کس سخن نمی گوید مگر آن که خدای رحمان به او رخصت دهد و او سخن به صواب گوید. (نبا/38). ای امیر مؤمنان علیه السلام! [آیا این تناقض] نیست»؟ علی علیه السلام به او فرمود: «این [موارد] همه در یک جا رخ نمی دهد و جایگاه های آن ها با یکدیگر متفاوت است، ولی همه ی آن ها در همان روز که اندازه ی آن پنجاه هزار سال است، اتّفاق می افتد. خداوند در آن روز آفریده ها را در جایی جمع می کند که در آن با یکدیگر آشنا می شوند و با یکدیگر سخن می گویند و برای یکدیگر طلب استغفار و آمرزش می کنند و آنان همان کسانی هستند که از پیامبران و از اتباع (اوصیا) ایشان پیروی کرده اند و در دار دنیا در انجام کارهای نیک و پارسایی با یکدیگر همکاری کردند. در حالی که اهل معصیّت، یکدیگر را لعن و نفرین می کنند و آنان از کسانی هستند که معصیت و نافرمانی از آنان دیده شده است و در انجام ظلم و تجاوز در دنیا با یکدیگر همکاری کردند و مستکبران و مستضعفان آنان، یکدیگر را نفرین می کنند و به یکدیگر نسبت کفر می دهند و همدیگر را تکفیر می کنند. سپس ایشان را در جایی گرد می آورند که در آن جا از یکدیگر فرار می کنند و این همان فرموده خداست که: روزی که آدمی از برادرش می گریزد: و از مادرش و پدرش، و از زنش و فرزندانش... (عبس/36-34). کسانی که در دار دنیا برای گسترش ظلم و تجاوز همکاری می کردند؛ هر کس را در آن روز کاری است که به خود مشغولش دارد. (عبس/37)».

3-2- امام علی علیه السلام- از نفاق و قطع ارتباط و قهر با یکدیگر و تفرقه بپرهیزید؛ ﴿وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾.

4-2- امام علی علیه السلام- خدا را با خشنود کردن یکی از افراد خلقش خشمگین نسازید، و با دورشدن از خدا به فردی از خلق تقرّب نجویید، زیرا میان خدا و فردی از خلق تعهّدی وجود ندارد که به مقتضای آن، خیری را به او عطا کند، یا شرّی را از او بگرداند مگر به وسیله ی طاعتش و طلب خشنودی اش. بی گمان طاعت خداوند تبارک و تعالی وسیله ی دست یافتن به هر خیری است که آن

ص: 565

يُتَّقَى وَ إِنَّ اللَّهَ يَعْصِمُ مَنْ أَطَاعَهُ وَ لَا يَعْتَصِمُ مِنْهُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا يَجِدُ الْهَارِبُ مِنَ اللَّهِ مَهْرَباً فَإِنَّ أَمْرَ اللَّهِ نَازِلُ بِإِذْلَالِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْخَلَائِقُ وَ كُلُّ مَا هُوَ آتِ قَرِيبُ مَا شَاءَ اللَّهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾. (1)

5-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جُنْدَبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَرْدِىِّ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيّاً علیه السلام كَانَ يَخْطُبُ يَوْمَ الْفِطْرِ فَيَقُولُ ... عِبَادَ اللَّهِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ تَرَاحَمُوا وَ تَعَاطَفُوا وَ أَدُّوا فَرَائِضَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ فِيمَا أَمَرّكُمْ بِهِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ المَيْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ المُوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ ﴿3﴾

باب 1: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمُوْقُوذَةُ وَ المُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فسُقُ﴾

اشاره

1-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿سألُوهُ علیه السلام ... إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ فِي الْمُتَشَابِهِ لِأَنَّهُمْ لَمْ يَقِفُوا عَلَى مَعْنَاهُ وَ لَمْ يَعْرِفُوا حَقِيقَتَهُ فَوَضَعُوا لَهُ تَأْوِيلَاتِ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ بِآرَائِهِمْ وَ اسْتَغْنَوْا بِذَلِكَ عَنْ مَسْأَلَةِ الْأَوْصِيَاءِ وَ نَبَذُوا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَرَاءَ ظُهُورِهِم وَ الْمُحْكَمْ مِمَّا ذَكَرْتُهُ فِي الْأَقْسَامِ مِمَّا تَأْوِيلُهُ فِي تَنْزِيلِهِ مِنْ تَحْلِيلِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ وَ تَحْرِيمِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ مِنَ الْمَاكِلِ وَ

ص: 566


1- بحار الأنوار، ج68، ص177/ الزهد، ص14
2- بحار الأنوار، ج88، ص31

را می جویند، و نجات از هر شرّی است که از آن پرهیز می کنند، و خداوند عزّوجلّ هر که را که اطاعتش کند محفوظ می دارد، و هر که او را عصیان کند از خشم او مصون نمی ماند، و کسی که از خدا فرار کند پناهگاهی نمی یابد، زیرا فرمان خدای- تعالى ذكره- به خوار ساختن او صادر شده است، اگر چه خلایق خوش نداشته باشند، و هرچه آمدنی است نزدیک است، هرچه خدا بخواهد واقع می شود، و هر چه نخواهد واقع نمی گردد؛ ﴿تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾.

5-2- امام علی علیه السلام- عبدالله ازدی نقل می کند: علی علیه السلام در روز فطر سخنرانی می کرد و می فرمود: «... بندگان خدا (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و نسبت به یکدیگر مهربانی کنید و عطوفت داشته باشید و واجبات خداوند بر شما را در مواردی که به شما دستور داده انجام دهید».

* [گوشت] مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیوانی که به غیر نام خدا ذبح شودف و حیوان خفه شده، و به زجر کشته شده، و حیوانی که براثر پرت شدن از بلندی بمیرد، و حیوانی که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشد. و باقیماندهی صید حیوان درنده- مگر آن که [به موقع به آن شکار برسید و] آن را سر ببرید- و حیوانی که روی بتها [یا در برابر آن ها] ذبح می شود، [همه] بر شما حرام شده است؛ و [همچنین] تقسیم کردن [گوشت حیوان] به وسیله ی چوبه های تیر مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این این ها، فسق و گناه است. - امروز، کافران از [شکست] آیین شما مأیوس شدند؛ بنابراین، از آن ها نترسید؛ و از [مخالفت] من بترسید! امروز، دین شما را برایتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم- امّا کسانی که در حال گرسنگی، ناچار شوند، و تمایل به گناه نداشته باشند، [مانعی ندارد که از گوشت های ممنوع بخورند]؛ - خداوند، آمرزنده ی و مهربان است. ﴿3﴾

بخش 1: [گوشت]، مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیوانی که به غیر نام خدا ذبح شود، و حیوان خفه شده، و به زجر کشته شده، و حیوانی که براثر پرت شدن از بلندی بمیرد، و حیوانی که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشد. و باقیمانده صید حیوان درنده- مگر آن که [به موقع به آن شکار برسید و] آن را سر ببرید- و حیوانی که روی بت ها [یا در برابر آن ها] ذبح می شود، [همه] بر شما حرام شده است؛ و [همچنین] تقسیم کردن [گوشت حیوان] به وسیله ی چوبه های تیرِ مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این این ها، فسق و گناه است.

1-1- امام علی علیه السلام- از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کردند ... فرمود: «همانا مردم در متشابه قرآن دچار هلاکت شدند زیرا به معنای آن واقف نشده و حقیقت آن را نشناخته اند، لذا تأویلاتی را از جانب خودشان و با رأی خودشان آورده و بدین طریق از پرسش از اوصیا خود را بی نیاز دانستند و سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله به پشت سرشان انداختند، آیات محکم که ذکر کردم دارای اقسامی است. گروهی از آن آیاتی است که تأویل آن در تنزیل آن (ظاهر آن) می باشد که شامل آیاتی که حلال خداوند سبحان را

ص: 567

الْمَشَارِبِ وَ الْمَنَاكِحِ وَ مِنْهُ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ مِمَّا دَلَّهُمْ بِهِ مِمَّا لَا غِنَا بِهِمْ عَنْهُ فِي جَمِيعِ تَصَرُّفَاتِهِمْ مِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَى: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَتَأْوِيلُهُ فِي تَنْزِيلِهِ﴾. (1)

2-1- الجواد علیه السلام- ﴿رَوَى عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيُّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٌّ الرِّضَا علیه السلام أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُهُ عَمَّا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَقَالَ مَا ذُبِحَ لِصَنَم أَوْ وَثَنِ أَوْ شَجَرٍ حَرَّمَ اللَّهُ ذَلِكَ كَمَا حَرَّمَ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِير ... فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ علیه السلام مَا مَعْنَى قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمُوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ قَالَ المُنْخَنِقَةُ الَّتِي انْخَنَقَتْ بِأَخْنَاقِهَا حَتَّى تَمُوتَ وَ الْمُوْقُوذَةُ الَّتِي مَرِضَتْ وَ قَذَفَهَا الْمَرَضُ حَتَّى لَمْ يَكُنْ بِهَا حَرَكَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ الَّتِي تَتَرَدَّى مِنْ مَكَانٍ مُرْتَفِعٍ إِلَى أَسْفَلَ أَوْ تَتَرَدَّى مِنْ جَبَلٍ أَوْ فِي بِثْرٍ فَتَمُوتُ وَ النَّطِيحَةُ الَّتِي تَنْطَحُهَا بَهِيمَةُ أُخْرَى فَتَمُوتُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ مِنْهُ فَمَاتَ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ عَلَى حَجَرٍ أَوْ صَنَمٍ إِلَّا مَا أَدْرِكَ ذَكَاتُهُ فَيُدَكَّى قُلْتُ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ قَالَ كَانُوا فِي الْجَاهِلِيَّةِ يَشْتَرُونَ بَعِيراً فِيمَا بَيْنَ عَشَرَةِ أنْفُسٍ وَ يَسْتَقْسِمُونَ عَلَيْهِ بِالْقِدَاحِ وَ كَانَتْ عَشَرَةً سَبْعَةُ لَهَا أَنْصِبَاءُ وَ ثَلَاثَةُ لَا أَنْصِبَاءَ لَهَا أَمَّا الَّتِي لَهَا أَنْصِبَاءُ فَالْفَذُ وَ التَّوْأَمُ وَ النَّافِسُ وَ الْحِلْسُ وَ الْمُسْبِلُ وَ الْمُعَلَّى وَ الرَّقِيبُ وَ أَمَّا الَّتِي لَا أَنْصِبَاءَ لَهَا فَالسَّفِيحُ وَ الْمَنِيحُ وَ الْوَغْدُ فَكَانُوا يُجِيلُونَ السِّهَامَ بَيْنَ عَشَرَةٍ فَمَنْ خَرَجَ بِاسْمِهِ سَهْمُ مِنَ الَّتِي لَا أَنْصِبَاءَ لَهَا الْزِمَ ثُلُثَ ثَمَنِ الْبَعِيرِ فَلَا يَزَالُونَ بِذَلِكَ حَتَّى تَقَعَ السِّهَامُ الثَّلَاثَةُ الَّتِي لَا أَنْصِبَاءَ لَهَا إِلَى ثَلَاثَةٍ مِنْهُمْ فَيُلْزِمُونَهُمْ ثَمَنَ الْبَعِيرِ ثُمَّ يَنْحَرُونَهُ وَ يَأْكُلُهُ السَّبْعَةُ الَّذِينَ لَمْ يَنْقُدُوا فِي ثَمَنِهِ شَيْئاً وَ لَمْ يَطْعَمُوا مِنْهُ الثَّلَاثَةَ الَّذِينَ نَقَدُوا ثَمَنَهُ شَيْئاً فَلَمَّا جَاءَ الْإِسْلَامُ حَرَّمَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ ذَلِكَ فِيمَا حَرَّمَ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ: وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ يَعْنِي حَرَاماً﴾. (2)

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍَ علیه السلام قَالَ: كُلَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنَ الْحَيَوَانِ غَيْرَ الْخِنْزِيرِ وَ النَّطِيحَة وَ الْمُتَرَدِّيَةِ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ فَإِنْ أَدْرَكْتَ شَيْئاً مِنْهَا وَ عَيْنُ تَطْرِفُ أَوْ قَائِمَةُ تَرْكُضُ أَوْ ذَنَبُ يُمْصَعُ فَقَدْ أَدْرَكْتَ ذَكَاتَهُ فَكُلْهُ قَالَ وَ إِنْ ذَبَحْتَ ذَبِيحَةً

ص: 568


1- بحار الأنوار، ج90، ص12/ وسائل الشيعة، ج20، ص411
2- من لا يحضره الفقيه، ج3، ص343/ تهذيب الأحكام، ج9، ص83/ بحار الأنوار، ج62، ص147/ وسائل الشيعة، ج24، ص217/ وسائل الشيعة، ج24، ص212/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين

در کتابش حلال می کنند و حرام او در خوردنی ها و آشامیدنی ها و نکاح ها را حرام می کنند و برخی از این آیات شامل واجبات الهی در نماز زکات روزه، حج و جهاد و همچنین آیاتی که مردم در تمام رفتارهای خود از هدایت آن ها بی نیاز نیستند، مانند این سخن خداوند متعال: ﴿... حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ الله بِهِ﴾ که تأویل آن نیز در ظاهرش است.

2-1- امام جواد علیه السلام- عبدالعظیم بن عبدالله حسنی می فرماید: از امام جواد علیه السلام درباره ی: ﴿أُهِلَّ لِغَيْرِ الله بِهِ﴾، پرسیدم فرمود: «آن چه برای صنم (بت تراشیده و ساخته شده) یا وثن (بت طبیعی نظیر صخره) یا درختی ذبح شده، خداوند آن را به مانند مردار و خون و گوشت خوک، حرام کرده است»... گفتم: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! معنای کلام حق تعالى: ﴿وَ المُنْخَنِقَةُ وَ الْمُوْقُوذَةُ وَ المُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُم﴾ چیست»؟ فرمود: «منخنقه آن است که گلویش فشرده شود تا آن که بمیرد و موقوذه آن است که بیمار گردد و مریضی، آن را بر زمین افکند، به گونه ای که جنبشی در آن نباشد و متردیه آن حیوانی است که از مکان بلندی به پایین پرتاب شده است یا آن که از پرتگاه کوهی به زیرافتد یا در چاه بیفتد و بمیرد. و نطیحه آن است که چهارپایی دیگر آن را شاخ زده و مرده باشد. ﴿وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ﴾ و حیوانی که درندگان، بخشی از آن را خورده باشند و مرده باشد. ﴿وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ﴾ و آن چه که برای تندیس ها قربانی شده باشد، همچون حیوانی که به پای شمایل های سنگی یا صنم قربانی کنند؛ جز آن چه که زکات آن داده شده باشد و بدینسان پاکیزه گردد». عرض کردم: «[معناى] ﴿وَ أَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاَمِ﴾ چیست»؟ فرمود: «در جاهلیّت، یک شتر را ده نفری می خریدند و آن را با قداح (تیر قماربازی ناتمام تراشیده و پر و پیکان ننهاده) بین خود تقسیم می کردند و این تیرها ده تیر بود که هفت تیر، نصیب داشت و سه تیر، هیچ نصیبی نداشت و آن تیرهایی که نصیب داشتند: فَدّ، توأم، نافِس، جلس، مُسبِل، مُعلّی و رقیب نام داشتند و آن سه تیر بی نصیب، سفیح و منیح و وَغد نام داشتند. آن ها تیرها را بین خود می گرداندند و کسی که تیری به نامش در می آمد که نصیبی نداشت، یک سوّم بهای خرید شتر را می پرداخت و ده نفر هر یک به بهره ی خود تیری را می کشید تا آن که تیرهای بدون نصیب به سه نفر از ایشان می افتاد و بهای شتر را به گردن آن ها می نهادند و آن گاه نحرش می کردند و هفت نفری که در پرداخت بهایش هیچ هزینه ای نداده بودند، آن را می خوردند و به آن سه تن نیز که بهایش را تأمین کردند، هیچ نمی دادند و زمانی که دین اسلام آمد، خدای تعالی این قمار بازی را نیز در جمله چیزهایی که حرام نمود، حرام کرد. و فرمود: ﴿وَ أَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ﴾ یعنی حرام است».

3-1- امام باقر علیه السلام- زراره نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: «هرچیزی از حیوان به جز خوک و شاخ خورده و پرتاب شده و آن چه حیوان درنده از آن خورده باشد، حلال است و این کلام الهی است: ﴿إِلا مَا ذَكَّيْتُمْ﴾ پس اگر چیزی از این حیوانات حلال را یافتی در حالی که چشمش پلک زند یا پایش در دویدن باشد و یا دمش بجنبد، بدان که به مرحله حلال بودن آن رسیده ای، پس [آن را ذبح کن و] بخور. و اگر قربانی را سر بریدی و درست ذبح نمودی و آن گاه در آتش افتاد یا در آب

ص: 569

فَأَجَدْتَ الذَّبْحَ فَوَقَعَتْ فِي النَّارِ أَوْ فِي الْمَاءِ أَوْ مِنْ فَوْقِ بَيْتِكَ أَوْ جَبَلٍ إِذَا كُنْتَ قَدْ أَجَدْتَ الذَّبْحَ فَكُلْ﴾. (1)

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَيُوقِ بْن قُرْطٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: فِي قَوْلِ اللَّهِ الْمُنْخَنِقَةُ قَالَ الَّتِي تَخْتَنِقُ فِي رِبَاطِهَا وَ الْمُوْقُوذَةُ الْمَرِيضَةُ الَّتِي لَا تَجِدُ أَلَمَ الذَّبحِ وَ لَا تَضْطَرِبُ وَ لَا يَخْرُجُ لَهَا دَمُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ الَّتِي تَرَدَّى مِنْ فَوْقِ بَيْتٍ أَوْ نَحْوِهِ وَ النَّطِيحَةُ الَّتِي تَنْطَحُ صَاحِبَهَا﴾. (2)

5-1- الباقر علیه السلام- ﴿أبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِير ... قَالَ المَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ مَعْرُوفٌ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ يَعْنِي مَا ذُبِحَ لِلْأَصْنَامِ وَ أَمَّا الْمُنْخَنِقَةُ فَإِنَّ الْمَجُوسَ كَانُوا لَا يَأْكُلُونَ الذَّبَائِحَ وَ يَأْكُلُونَ الْمَيْتَةَ وَ كَانُوا يَخْنُقُونَ الْبَقَرَ وَ الْغَنَمَ فَإِذَا اخْتَنَقَتْ وَ مَاتَتْ أَكَلُوهَا وَ الْمُتَرَدِّيَةُ كَانُوا يَشُدُّونَ أَعْيُنَهَا وَ يُلْقُونَهَا مِنَ السَّطْحِ فَإِذَا مَاتَتْ أَكَلُوهَا وَ النَّطِيحَةُ كَانُوا يُنَاطِحُونَ بِالْكِبَاشِ فَإِذَا مَاتَتْ إِحْدَاهَا أَكَلُوهَا وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَيْتُمْ فَكَانُوا يَأْكُلُونَ مَا يَقْتُلُهُ الذِّئْبُ وَ الْأَسَدُ فَحَرَّمَ اللَّهُ ذَلِكَ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ كَانُوا يَذْبَحُونَ لِبُيُوتِ النِّيرَانِ وَ قُرَيْشُ كَانُوا يَعْبُدُونَ الشَّجَرَ وَ الصَّخْرَ فَيَذْبَحُونَ لَهُمَا وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ قَالَ كَانُوا يَعْمِدُونَ إِلَى الْجَزُورِ فَيُجَزُّونَهُ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ ثُمَّ يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ فَيُخْرِجُونَ السِّهَامَ وَ يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجْلٍ وَ السِّهَامُ عَشَرَةٌ سَبْعَةُ لَهَا أَنْصِبَاءُ وَ ثَلَاثَةٌ لَا أَنْصِبَاءَ لَهَا فَالَّتِي لَهَا أَنْصِبَاءُ الْفَذُّ وَ التَّوْأَمُ وَ الْمُسْبلُ وَ النَّافِسُ وَ الْحِلْسُ وَ الرَّقِيبُ وَ الْمُعَلَّى فَالْفَذُّ لَهُ سَهْمُ وَ التَّوْامُ لَهُ سَهْمَانِ وَ الْمُسْبِلُ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ النَّافِسُ لَهُ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ الْحِلْسُ لَهُ خَمْسَةُ أَسْهُمٍ وَ الرَّقِيبُ لَهُ سِتَّةُ أَسْهُمٍ وَ الْمُعَلَّى لَهُ سَبْعَةُ أَسْهُمٍ وَ الَّتِي لَا أَنْصِبَاءَ لَهَا السَّفِيحُ وَ الْمَنِيحُ وَ الْوَغْدُ وَ ثَمَنُ الْجَزُورِ عَلَى مَنْ لَمْ يَخْرُجْ لَهُ مِنَ الْأَنْصِبَاءِ شَيْءٌ وَ هُوَ الْقِمَارُ فَحَرَّمَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ﴾. (3)

6-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضٍ أَصْحَابِهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِمَ حَرَّمَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ؟ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يُحَرِّمُ ذَلِكَ عَلَى عِبَادِهِ وَ

ص: 570


1- تهذيب الأحكام، ج9، ص58/ تفسیر العیاشی، ج1، ص291/ بحار الأنوار، ج62، ص323/ وسائل الشيعة، ج24، ص219/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- تفسير العياشي، ج1، ص292/ بحار الأنوار، ج2، ص324/ وسائل الشيعة، ج24، ص23/ مستدرک الوسائل، ج16، ص136/ تفسیر البرهان
3- بحار الأنوار، ج62، ص319/ الخصال، ج2، ص451/ وسائل الشيعة، ج24، ص39/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان

افتاد یا از بلندی خانه ای یا پرتگاهی سقوط کرد، اگر درست ذبح کرده باشی، خوردن گوشت آن جایز است».

4-1- امام صادق علیه السلام- عیوق بن قرط نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد المنخَنِقَةُ فرمود: «چهارپایی است که در طنابش خفه شده باشد. وَ المُوْقُوذَةُ حیوان بیماری است که درد قربانی کردن را در نمی یابد و مضطرب نمی گردد و خونی از بدنش نمی جهد. وَ المُتَرَدِّيَةُ آن است که از بام خانه یا شبیه آن سقوط را کرده و مرده باشد. وَ النَّطِيحَةُ آن است که از همتای خود به ضربه شاخ مرده است».

5-1- امام باقر علیه السلام ابان بن تغلب گوید: امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمُوْقُوذَةُ وَ المُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ﴾؛ فرمود: «﴿المَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ﴾ که معلوم است. ﴿وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ الله بِهِ﴾؛ یعنی آن چه برای بت ها قربانی شده است. و امّا المنخَنِقَةُ مجوسیان، قربانی شده نمی خوردند، بلکه مرده می خوردند و گاو و گوسفند را خفه می کردند و چون خفه می شد و می مرد، آن را می خوردند. الموقوذه، این بود که چشم ها و پاهاش را می بستند و او را می زدند تا می مرد و وقتی می مرد آن را می خوردند. وَ المُتَرَدِّيَةُ چشم های حیوان را می بستند و آن را از بامی به پایین می انداختند و چون می مرد، آن را می خوردند. وَ النَّطِيحَةُ قوچ ها را به جنگ شاخ زنی می انداختند و چون یکی از آن ها می مرد، آن را می خوردند. ﴿وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُم﴾ و ایشان آن چه را گرگ و شیر و خرس می کشت، می خوردند و خداوند این امر را حرام نمود ﴿وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ﴾؛ آن ها برای آتشکده ها قربانی می کردند و قریش نیز درخت و صخره ها را می پرستیدند و برایشان قربانی می کردند». ﴿وَ أَن تَسْتَقْسِمُوا بِالأَزْلاَم ذَلِكُمْ فِسْقٌ﴾ فرمود: «آن ها شتری را می آوردند و بدن او را به ده بخش تقسیم بندی می کردند آن گاه گرد آن جمع می شدند و تیرهایی را از تیردان خارج می کردند و هر یک را به یک نفر از ده نفر می دادند و تیرها ده عدد بود: هفت تا از تیرها نصیب داشتند و سه تیر نصیبی نداشتند. آن تیرهایی که نصیب داشتند: فذّ، توام، نافس، حلس، مسبل، معلّی و رقیب نام داشتند. فذّ یک سهم داشت، توام دو سهم، مسبل سه سهم، نافس چهار سهم، حلس پنج سهم، رقیب شش سهم و معلی نیز هفت سهم می برد و آن سه تیر بی نصیب، سفیح، منیح و وغد نام داشت و بهای شتر بر عهده ی کسانی بود که هیچ تیر نصیب داری برایش در نمی آمد و این قمار بود و خدای عزّوجلّ آن را حرام نمود».

6-1- امام صادق علیه السلام- محمّد بن عبدالله از یکی از یارانش نقل می کند: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «فدایت شوم! چرا خداوند، گوشت مردار و خون و گوشت خوک را حرام کرده است»؟ فرمود: «همانا خدای تبارک و تعالی این چیزها را به خاطر رغبت و تمایل خودش به آن چه حرام کرده یا صرف نظر و روی گردانی خودش از آن چه حلال نموده، بر بندگانش حرام یا حلال نکرده است، بلکه خود موجودات را آفریده و می داند که با چه چیزی بدن های موجودات استوار می گردد و به صلاح است؛ پس آن ها را از سر تفضّل خویش بر ایشان و مصلحت آنان حلال نمود و مباح دانست و می داند که چه چیز به آن ها زیان می رساند؛ پس آنان را از آن منع نمود و بر ایشان

ص: 571

أَحَلَّ لَهُمْ مَا سِوَاهُ مِنْ رَغْبَةٍ مِنْهُ فِيمَا حَرَّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا زُهْدٍ فِيمَا أَحَلَ لَهُمْ وَ لَكِنَّهُ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ عَلِمَ مَا يَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا يُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى لَهُمْ وَ أَبَاحَهُمْ تَفَضُّلًا مِنْهُ عَلَيْهِمْ لِمَصْلَحَتِهِمْ وَ عَلِمَ مَا يَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ أَبَاحَهُ لِلْمُضْطَرِّ فَأَحَلَّهُ فِي الْوَقْتِ الَّذِي لَا يَقُومُ بَدَنُهُ إِلَّا بِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ يَنَالَ مِنْهُ بِقَدْرِ الْبُلْغَةِ لَا غَيْرَ ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ: وَ أَكُلُ الْمَيْتَةِ فَإِنَّهُ لَا يَدْنُو مِنْهَا أَحَدٌ وَ لَا يَأْكُلُ مِنْهَا إِلَّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ ذَهَبَتْ قُوَّتُهُ وَ انْقَطَعَ نَسْلَهُ وَ لَا يَمُوتُ آكِلُ الْمَيْتَةِ إِلَّا فَجْأَةً وَ أَمَّا الدَّمُ فَإِنَّهُ يُورِثُ الْكَلَبَ وَ قَسْوَةَ الْقَلْبِ وَ قِلَّةَ الرَّافَةِ وَ الرَّحْمَةِ حَتَّى لَا يُؤْمَنَ أنْ يَقْتُلَ وَلَدَهُ وَ وَالِدَهُ وَ لَا يُؤْمَنَ عَلَى حَمِيمِهِ وَ لَا يُؤْمَنَ عَلَى مَنْ صَحِبَهُ وَ أَمَّا لَحْمُ الْخِنْزِيرِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مَسَخَ قَوْماً فِي صُوَرٍ شَتَّى شِبْهِ الْخِنْزِيرِ وَ الْقِرْدِ وَ الدُّبِّ وَ مَا كَانَ مِنْ أَمْسَاخٍ ثُمَّ نَهَى عَنْ أَكُل مِثْلِهِ لِكَيْ لَا يُنْتَفَعَ بِهَا وَ لَا يُسْتَخَفَّ بِعُقُوبَتِهِ وَ أَمَّا الْخَمْرُ فَإِنَّهُ حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ فَسَادِهَا وَ قَالَ إِنَّ مُدْمِنَ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَ تَن وَ يُورِثُهُ ارْتِعَاشاً وَ يَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ يَهْدِمُ مُرُوتَهُ وَ يَحْمِلُهُ عَلَى أَنْ يَجْسُرَ عَلَى الْمَحَارِمِ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ رُكُوبِ الزِّنَى وَ لَا يُؤْمَنْ إِذَا سَكِرَ أَنْ يَتَبَ عَلَى حَرَمِهِ وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ ذَلِكَ وَ الْخَمْرُ لَنْ تَزِيدَ شَارِبَهَا إِلَّا كُلَّ شَرٌّ﴾. (1)

7-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿روِىَ عَنِ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ سَمَّى الْجَرَادَ وَ السَّمَكَ مَيْتاً فَقَالَ مَيْتَنَانِ مُبَاحَتَانِ الْجَرَادُ وَ السَّمَكُ﴾. (2)

باب 2: ﴿إِلا مَا ذَكَّيْتُمْ﴾

اشاره

1-2- الرّضا علیه السلام- ﴿المُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِذَا أَدْرَكَتَ ذَكَاتَهُ فَكُلْهُ﴾. (3)

2-2- الرّضا علیه السلام- ﴿أَنَّ أَدْنَى مَا تُدْرِكَ بِهِ الزَّكَاةَ أَنْ تُدْرِكَهُ يَتَحَرَّكَ أَذْنَهُ أَوْ ذَنَبَهُ أَوْ يَطْرِفْ عَيْنَهُ﴾. (4)

3-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ اخْتُلِفَ فِي الِاسْتِثْنَاءِ إِلَى مَاذَا يَرْجِعُ؟ فَقِيلَ: يَرْجِعُ إِلَى جَمِيعِ مَا تَقَدَّمَ ذِكْرُهُ مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ سِوَى مَا لَا يَقْبَلْ الذَّكَاةَ مِنَ الْخِنْزِيرِ وَ الدَّمِ﴾. (5)

ص: 572


1- تهذيب الأحكام، ج9، ص128/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج62، ص102
3- بحار الأنوار، ج62، ص324/ تفسیر العیاشی، ج1، ص292/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج80، ص217/ تفسیر نور الثقلين
5- تفسیر نور الثقلين

حرام کرد و آن گاه حرام را برای مضطر، مباح ساخت و در زمانی که بدنش به جز به آن، تاب بقا نداشته، آن را بر ایشان حلال نمود و امر نمود که به هنگام ناچاری، تنها به اندازه ی کفایت از آن بخورد نه بیش تر». سپس فرمود: «امّا مردار، کسی به آن نزدیک نشود و از آن نخورد، مگر آن که بدنش ضعیف گردد و پیکرش فرتوت گردد و قوایش به سستی گراید و نسلش منقطع گردد و مردار خورده جز به مرگ ناگهانی نمی میرد. امّا خون، بدان که کّلّب (بیماری هاری) می آورد و سنگدلی و رأفت و رحمت انسان را می کاهد و خون خورده ایمن نیست که فرزند یا والدین خود را هم بکشد و دوستان صمیمی اش از وی ایمن نیستند و هر که با او همنشین باشد، از وی چندان در امان نمی باشد. امّا درباره ی گوشت خوک، باید بدانی که خداوند، قومی را در صورت چیزی شبیه خوک و میمون و خرس، مسخ نمود و البتّه خوک از جمله مسخ شده ها نمی باشد، ولی خداوند از خوردن شبیه آن مسخ شده ها نیز نهی نمود تا از آن ها استفاده نجویند و عقوبت آن ها نادیده گرفته نشود. امّا خمر را خداوند به خاطر تأثیرش بر آدمی و فساد انگیز بودنش حرام نمود». حضرت فرمود: «همانا دائم الخمر، همچون بت پرست است و شراب، وی را دچار لرزش می کند و نورش را می زداید و جوانمردی اش را بر باد می دهد و او را به جسارت در محارم، از جمله خون ریختن و ارتکاب زنا می کشاند و ایمن نیست از آن که چون مست، در حالی که خود آگاه نیست بر اندرونی ممنوعه خود تعدّی نماید و میگسار به جزّ شر، سراغ چیز دیگر نمی رود».

7-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- روایت است پیغمبر صلی الله علیه و آله ملخ و ماهی را مردار نامیده و فرموده دو مردار مباح، ملخ و ماهی هستند.

بخش 2: مگر آن که [به موقع به آن شکار برسید و] آن را سر ببرید.

1-2- امام رضا علیه السلام- از بلندی افتاده، به ضربِ شاخ مرده، و آن چه درّنده از آن خورده باشد، اگر آن را زنده یافته و سر بریده ای حلال است.

2-2- امام رضا علیه السلام- کم ترین نشانه ی حیات این است که گوش یا دم بجنبد یا چشمش بچرخد.

3-2- امام علی علیه السلام- در مجمع البیان [آمده است] درباره ی ﴿إِلَّا ما ذَكَيْتُم﴾ اختلاف شده است که این استثناء به چه چیزی بر می گردد [و استثناء از چیست]؟ گفته شده است: «به همه ی محرّماتی که [در آیه] پیش تر بیان شده بر می گردد غیر از مواردی مانند خوک و خون که تذکیه نمی پذیرد. [این سخن] از علی علیه السلام [نقل شده است].

ص: 573

4-2- الصّادق علیه السلام- ﴿لَا تَأْكُلْ مِنْ فَرِيسَةِ السَّبْعِ وَ لَا الْمَوْقُوذَةِ وَ لَا الْمُتَرَدِّيَةِ إِلَّا أَنْ تُدْرِكَهَا حَيَّةً فَتُذَكِّيَ﴾. (1)

باب 3: ﴿ذلِكُمْ فِسْقٌ﴾

1-3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿ذلِكُمْ فِسْقٌ مَعْنَاهُ خُرُوجُ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ إِلَى مَعْصِيَتِهِ﴾. (2)

باب 4: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ﴾

1-4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿مَعْنَى يَئِسُوا انْقَطَعَ طَمَعُهُمْ مِنْ دِينِكُمْ أَنْ تَتْرَكُوهُ وَ تَرْجِعُوا مِنْهُ إِلَى الشِّرْكِ﴾. (3)

2-4- الباقر علیه السلام- ... ﴿يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ يَوْمَ يَقُومُ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف يَئِسَ بَنُواْ مَيَّةَ فَهُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَئِسُوا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام﴾. (4)

3-4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله كَانَ يُخْبِرُ عَنْ وَفَاتِهِ بِمُدَّةٍ وَ يَقُولُ قَدْ حَانَ مِنِّي خُفُوقُ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِكُمْ وَ كَانَتِ الْمُنَافِقُونَ يَقُولُونَ لَئِنْ مَاتَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله لَيَخْرُبُ دِينُهُ فَلَمَّا كَانَ مَوْقِفُ الْغَدِيرِ قَالُوا بَطَلَ كَيْدُنَا فَنَزَلَتْ: الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا ... .﴾ (5)

4-4- علی بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فِي تَفْسِيرِ عَلِىِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ رحمة الله- قَوْلُهُ: الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ قَالَ: ذَلِكَ لَمَّا نَزَلَتْ وَ لَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام﴾. (6)

باب 5: ﴿أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾

اشاره

1-5- الصّادق علیه السلام- ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ بِإِقَامَة حَافِظِهِ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي بِوَ لَايَتِنَا وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً أَنْ تَسْلِيمَ النَّفْسِ لِأَمْرِنَا﴾. (7)

2-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَن الحَسَنِ بنِ عَلِىٍّ علیه السلام عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله حَدِيثُ طَوِيلٌ يَقُولُ فِيهِ: حُبْ أَهْلِ بَيْتِي وَ ذُرِّيَّتِي اسْتِعْمَالُ الدِّينِ وَ تَلَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله- هَذِهِ الْآيَةَ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً ... .﴾ (8)

ص: 574


1- الکافی، ج6، ص235/ تفسیر نور الثقلين
2- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص13
3- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص13
4- بحار الأنوار، ج51، ص55/ تفسیر العیاشی، ج1، ص292/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج37، ص163/ المناقب، ج3، ص40
6- تفسیر نور الثقلين
7- المناقب، ج3، ص23/ بحار الأنوار، ج37، ص156
8- الأمالي للصدوق، ص192/ تفسير نور الثقلين

4-2- امام صادق علیه السلام- از گوشت شکاری که درّنده ای از درندگان وحشی آن را شکار کرده نخور، و نه از آن حیوانی که به چوب و عصا کشته شده، و نه از آن که از جای بلندی افتاده و مرده مگر آن که او را زنده یافته و ذبح کنی.

بخش 3: تمام این این ها، فسق و گناه است.

1-3- ابن عبّاس رحمة الله- ذالِكُم فِسْقٌ معنایش از اطاعت خداوند به سوی معصیت او رفتن است.

بخش 4: امروز، کافران از [شکست] آیین شما مأیوس شدند؛ بنابراین، از آن ها نترسید؛ و از [مخالفت] من بترسید! امروز دین شما را برایتان کامل کردم.

1-4- ابن عبّاس رحمة الله- معنای [کافران] مأیوس شدند این است که طمع آن ها از دین شما- که آن را رها کنید و از آن به شرک برگردید- قطع شد.

2-4- امام باقر علیه السلام- ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ﴾؛ روزی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام می کند، بنی امیه که همان مأیوسان هستند، نومید می شوند؛ از آل محمّد علیهم السلام نومید می شوند.

3-4- پیامبر صلی الله علیه و آله- پیامبر صلی الله علیه و آله از زمان وفات خود خبر می داد و می فرمود: «رفتن من از میان شما نزدیک شد». و منافقان می گفتند: «اگر محمّد از دنیا برود، دینش را نابود می کنیم» و هنگامی که جریان غدیر واقع شد، گفتند: «مکر و حیله ما باطل شد». پس نازل شد: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا...﴾

4-4- علیّ بن ابراهيم رحمة الله آيه: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُم﴾، هنگام ولایت یافتن امیر المؤمنين علیه السلام نازل شد.

بخش 5: امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم.

1-5- امام صادق علیه السلام- ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾، یعنی دین را با منصوب کردن حافظ دین کامل کردم. ﴿وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي بولايتنا وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾؛ یعنی تسلیم دستور ما باشید.

2-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام حسن علیه السلام روایت است: پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: حبّ و دوستی خانواده من باعث کمال دین می شود. و این آیه را تلاوت نمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً...﴾

ص: 575

3-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَن الحَسَن بن عَلِىٍّ علیه السلام جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ ... يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله فَأَخْبِرْنِي عَنْ فَضْلِكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله لِي فَضْلُ عَلَى النَّبِيِّينَ فَمَا مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا دَعَا عَلَى قَوْمِهِ بِدَعْوَةٍ وَ أَنَا أَخَّرْتُ دَعْوَتِي لِأُمَّتِي لِأَشْفَعَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ أَمَّا فَضْلُ أَهْلِ بَيْتِي وَ ذُرِّيَّتِي عَلَى غَيْرِهِمْ كَفَضْلِ الْمَاءِ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَ بِهِ حَيَاةُ كُلِّ شَيْءٍ وَ حُبُّ أَهْلِ بَيْتِي سلام الله علیهم وَ ذُرِّيَّتِي اسْتِكْمَالُ الدِّينِ وَ تَلَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَذِهِ الْآيَةَ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًا ... قَالَ الْيَهُودِيُّ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه و آله﴾. (1)

4-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَن الصّادق جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدِ صلی الله علیه و آله قال: لَمَّا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى مَكَّةَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَلَمَّا انْصَرَفَ مِنْهَا وَ فِي خَبَر آخَرَ وَ قَدْ شَيَّعَهُ مِنْ مَكَّةَ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ رَجُلٍ مِنَ الْيَمَنِ وَ خَمْسَةُ أَلْفِ رَجُلٍ مِنَ الْمَدِينَةِ جَاءَهُ جَبْرَئِيلُ فِي الطَّرِيقِ فَقَالَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ تَعَالَى يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَا جَبْرَئِيلَ إِنَّ النَّاسَ حَدِيثُ وَ عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ فَأَخْشَى أَنْ يَضْطَرِبُوا وَ لَا يُطِيعُوا فَعَرَجَ جَبْرَئِيلُ إِلَى مَكَانِهِ وَ نَزَلَ عَلَيْهِ فِي يَوْمِ الثَّانِي وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَازِلَا بِغَدِيرِ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه و آله يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ فَقَالَ لَهُ يَا جَبْرَئِيلَ أَخْشَى مِنْ أَصْحَابِي أَنْ يُخَالِفُونِي فَعَرَجَ جَبْرَئِيلُ وَ نَزَلَ عَلَيْهِ فِي الْيَوْمِ الثَّالِثِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِمَوْضِعِ يُقَالُ لَهُ غَدِيرُ خُمٍّ وَ قَالَ لَهُ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ فَلَمَّا سَمِعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَذِهِ الْمَقَالَةَ قَالَ لِلنَّاسِ أنِيخُوا نَاقَتِي فَوَ اللَّهِ مَا أَبْرَحُ مِنْ هَذَا الْمَكَانِ حَتَّى أَبْلِّغَ رِسَالَةَ رَبِّى وَ أَمَرَ أَنْ يُنْصَبَ لَهُ مِنْبَرُ مِنْ أقْتَابِ الْإِبِلِ وَ صَعِدَهَا وَ أَخْرَجَ مَعَهُ عَلِيّا علیه السلام وَ قَامَ قَائِماً وَ خَطَبَ خُطْبَةً بَلِيغَةً وَ عَظَ فِيهَا وَ زَجَرَ ثُمَّ قَالَ فِي آخِرِ كَلَامِهِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَلَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْكُمْ فَقَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ قُمْ يَا عَلِىُّ عَلِيُّ علیه السلام فَقَامَ عَلِىُّ علیه السلام فَأَخَذَهُ بِيَدِهِ فَرَفَعَهَا حَتَّى حَتَّى رُئِيَ بَيَاضُ إِبْطَيْهِمَا ثُمَّ قَالَ صلی الله علیه و آله أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيُّ علیه السلام مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَآلَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ثُمَّ نَزَلَ مِنَ الْمِنْبَرِ وَ جَاءَ أَصْحَابُهُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ هَنَّبُوهُ بِالْوَ لَايَةِ وَ أَوَّلُ مَنْ قَالَ لَهُ

ص: 576


1- بحار الأنوار، ج9، ص298/ الأمالي للصدوق، ص191

3-5- پیامبر صلی الله علیه و آله از امام حسن علیه السلام روایت است: یک نفر یهودی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیده گفت: «... ای محمّد، اکنون مرا از فضیلت شما اهل بیت آگاه کنید! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «فضیلتی که من بر پیامبران دارم این است که هر پیامبری در حق قوم خود دعایی کرده است، امّا من دعای خود را درباره اُمّتم به تأخیر انداخته ام تا این که در روز قیامت شفاعت ایشان را بکنم؛ و امّا فضیلت اهل بیت و ذرّیه من بر دیگران، به فضیلت آب بر هر چیز دیگری می ماند و حیات هر چیزی به آب است، و دوست داشتن اهل بیت و ذرّیه من کمال دین است و آن گاه رسول خدا صّلى الله علیه و آله این آیه را تلاوت فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِینا...﴾ یهودی گفت: «راست گفتی ای محمّد صلی الله علیه و آله».

4-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- زراره گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله در حجّة الوداع عزم مکه کرد و پس از انجام مناسک از آن خارج گشت- و در روایتی دیگر: و دوازده هزار نفر یمنی و پنج هزار مرد از مدینه وی را مشایعت کردند- جبرئیل در میان راه نزد وی آمده، فرمود: «یا رسول الله، خداوند متعال به تو سلام می رساند و سپس این آیه را خواند: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾ پس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یا جبرئیل، مردم نو مسلمانند، بیم آن دارم که پریشان فکر شوند و سرپیچی کنند». پس جبرئیل علیه السلام، به جایگاه خود بازگشت و روز بعد که پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر خّم بود، بر وی نازل گردید، سپس فرمود: ﴿یا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾؛ فرمود: ای جبرئیل؛ بیم آن دارم که صحابه ام با من مخالفت کنند. پس جبرئیل به آسمان رفت و روز سوم نزد آن حضرت بازگشت که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مکانی بود که آن را به نام غدیرخمّ می گفتند، پس به آن حضرت گفت ﴿بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَغْتَ رِسالَتَهُ وَ الله يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ چون رسول خدا صلی الله علیه و آله این آیه را شنید، به مردم فرمود: شتر مرا بخوابانید که به خدا سوگند تا پیام و رسالت پروردگارم را ابلاغ نکنم، این مکان را ترک نخواهم کرد. آن گاه امر فرمود منبری از جهاز شتران برای وی درست کنند. سپس از آن بالا رفته و علی علیه السلام را نیز با خود بالا برد و برپای ایستاده و خطبه ای بلیغ ایراد فرمود و در آن هم موعظه فرمود و هم از بدی منع نمود و سپس در پایان سخنش فرمود: «ای مردم، آیا من سزاوارتر از شما به خودتان نیستم»؟ گفتند: «بلی یا رسول الله»! سپس فرمود: «برخیز یا علی»، پس علی علیه السلام برخاست، آن گاه پیامبر صلی الله علیه و آله دست وی را گرفته و بالا برد تا جایی که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد، سپس فرمود: «بدانید و آگاه باشید که هر کس من مولای او بوده ام، اینک علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار دوستدارش را و دشمن بدار هر که با وی دشمنی کند و یاری رسان آن که یاری اش نماید و خوار و ذلیل کن آن که او را واگذارد»! سپس از منبر پایین آمده و صحابه وی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمده و ولایت را به وی تبریک گفتند. و اوّلین شخصی که به

ص: 577

عُمَرُ بْنِ الْخَطَّابِ فَقَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ علیه السلام أَصْبَحْتَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِن وَ مُؤْمِنَةٍ وَ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ بِهَذِهِ الْآيَةِ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾. (1)

5-5- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ علیه السلام أَنَّ رَجُلًا قَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ الْحَسَنَ الْبَصْرِيَ حَدَّثَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي برسَالَة فَضَاقَ بِهَا صَدْرَى وَ خَشِيتُ أَنْ يُكَذِّبَنِي النَّاسُ فَتَوَاعَدَنِي إِنْ لَمْ أَبَلِّغْهَا أَنْ يُعَذِّبَنِي قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرِّ علیه السلام فَهَلْ حَدَّثَكُمْ بِالرِّسَالَةِ قَالَ لَا قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ مَا هِيَ وَ لَكِنَّهُ كَتَمَهَا مُتَعَمِّداً قَالَ الرَّجُلُ يَا ابْنَ رَسُولَ اللَّهِ علیه السلام جَعَلَنِي اللَّهُ فِدَاكَ وَ مَا هِيَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَرَ الْمُؤْمِنِينَ بِالصَّلَاةِ فِي كِتَابِهِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا الصَّلَاةُ وَ لَا كَيْفَ يُصَلُّونَ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مُحَمَّداً نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله أَنْ يُبَيِّنَ لَهُمْ كَيْفَ يُصَلُّونَ فَأَخْبَرَهُمْ بِكُلِّ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ الصَّلَاةِ مُفَسَّراً وَ فَرَضَ الصَّلَاةَ فِي الْقُرْآنِ جُمْلَةً فَفَسَّرَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي سُنَّتِهِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِالَّذِي أَمَرَهُمْ بِهِ مِنَ الصَّلَاةِ الَّتِي فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ أَمَرَ بِالزَّكَاةِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَفَسَّرَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَعْلَمَهُمْ بِمَا يُؤْخَذُ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ وَ الزَّرْعِ وَ لَمْ يَدَعْ شَيْئاً مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ مِنَ الزَّكَاةِ إِلَّا فَسَّرَهُ لِأُمَّتِهِ وَ بَيَّنَهُ لَهُمْ وَ فَرَضَ عَلَيْهِمُ الصَّوْمَ فَلَمْ يَدْرُوا مَا الصَّوْمُ وَ لَا كَيْفَ يَصُومُونَ فَفَسَّرَهُ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ بَيَّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ فِي الصَّوْمِ وَ كَيْفَ يَصُومُونَ وَ أَمَرَ بِالْحَجِ فَأَمَرَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ كَيْفَ يَحْجُّونَ حَتَّى أَوْضَحَ لَهُمْ ذَلِكَ فِي سُنَّتِهِ وَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِالْوَ لَايَةِ فَقَالَ: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ فَفَرَضَ اللَّهُ وَ لَايَةَ وَ لَاةِ الْأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اللَّهُ نَبِيَّهِ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مَا الْوَ لَايَةُ مِثْلَ مَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّكَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ ضَاقَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَرْعاً وَ تَخَوَّفَ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنْ دِينِهِ وَ أَنْ يُكَذَّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرَهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ فَأَوْحَى إِلَيْهِ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغُ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ قَامَ بِوَ لَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْن أَبِي طَالِبِ علیه السلام يَوْمَ غَدِيرٍ خُمٍّ وَ نَادَى لِذَلِكَ الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ وَ كَانَتِ الْفَرَائِضُ يَنْزِلُ مِنْهَا شَيْءٌ بَعْدَ شَيْءٍ تَنْزِلُ الْفَرِيضَةُ ثُمَّ تَنْزِلُ الْفَرِيضَةُ الْأُخْرَى وَ كَانَتِ الْوَ لَايَةُ آخِرَ الْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ

ص: 578


1- بحار الأنوار، ج37، ص165/ جامع الأخبار، ص10

وی تبریک گفت، عمر بن خطاب بود، که گفت: «ای علی، اینک مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن شدی». سپس جبرئیل این آیه را نازل فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾.

5-5- امام باقر علیه السلام- از امام باقر علیه السلام [نقل شده است] که مردی به او عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! حسن بصری برای ما حدیث نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند مرا به رسالتی مبعوث فرمود و به خاطر آن سینه ام تنگ شد و ترسیدم که مردم مرا تکذیب کنند؛ پس خداوند به من وعده داد که اگر ابلاغ نکنم مرا عذاب کند». امام باقر علیه السلام به او فرمود: «آیا رسالت [پیامبر صلی الله علیه و آله] را به شما گفت [که چه بود]»؟ گفت: «نه». فرمود: «به خدا سوگند او می داند آن [رسالت] چیست ولی عمداً آن را مخفی کرده است». آن مرد عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! فدایت شوم. آن رسالت چیست»؟ فرمود: «خدای تبارک و تعالی در کتابش به مؤمنین دستور داد که نماز بخوانند و آن ها نمی دانستند که نماز چیست و چگونه نماز بخوانند؛ پس خدای عزّوجلّ به پیامبرش محمّد صلی الله علیه و آله دستور داد برای آن ها بیان کند که چگونه نماز بخوانند؛ پس پیامبر صلی الله علیه و آله از همه ی چیزهایی که خداوند درباره ی نماز بر آن ها واجب کرد خبر داد و تفسیر کرد. خداوند همه ی نمازها را در قرآن واجب فرمود و رسول خدا صلی الله علیه و آله در سنّت و روش خود آن را تفسیر کرد و آن ها را از نمازی که خداوند بر آن ها واجب کرد و به آن دستور داد آگاه ساخت. و خداوند دستور داد زکات بدهند و نمی دانستند زکات چیست؛ پس رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را تفسیر فرمود و آن ها را به آن چه از طلا، نقره، شتر، گاو، گوسفند و کشت [به عنوان زکات] گرفته می شود آگاه ساخت و همه ی چیزهایی که خداوند از زکات واجب کرده بود برای امّتش تفسیر کرد و برای آن ها بیان فرمود. و خداوند روزه را بر آن ها واجب کرد و نمی دانستند روزه چیست و چگونه روزه بگیرند و رسول خدا صلی الله علیه و آله برای آن ها تفسیر فرمود و بیان فرمود که در روزه از چه چیزی پرهیز کنند و چگونه روزه بگیرند. و خداوند دستور داد حجّ انجام دهند و به پیامبرش صلی الله علیه و آله دستور داد برای آن ها تفسیر کند که چگونه حجّ به جا بیاورند تا این که آن را در سنّتش برای آن ها آشکار کرد. و خدای عزّوجلّ به ولایت دستور داد و فرمود: ﴿إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ﴾؛ پس خداوند ولایت اولوا الأمر را واجب فرمود و آن ها نمی دانستند آن چیست. سپس خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و آله دستور داد برای آن ها تفسیر کند که ولایت چیست همان گونه که نماز، زکات، روزه و حجّ را برای آن ها تفسیر کرد. وقتی که آن [رسالت] از طرف خدای عزّوجلّ برایش آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله قلبش پریشان گشت و ترسید که از دینش برگردند و او را تکذیب کنند؛ پس سینه اش تنگ شد و به پروردگارش مراجعه کرد؛ پس خداوند به او وحی کرد: ﴿یا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾؛ پس دستور خدا را آشکارا بیان کرد و ولایت امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السلام را در روز غدیرخم به پا داشت و به خاطر آن به نماز جماعت فرا خواند و دستور داد حاضران به غایبان برسانند و واجبات یکی بعد از دیگری نازل می شد؛ واجبی

ص: 579

رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَا أُنْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هَذِهِ الْفَرِيضَةِ فَرِيضَةً قَدْ أَكْمَلْتُ لَكُمْ هَذِهِ الْفَرَائِضِ﴾. (1)

6-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنَ الْمَدِينَةِ وَ قَدْ بَلَّغَ جَمِيعَ الشَّرَائِعِ قَوْمَهُ غَيْرَ الْحَجِ وَ الْوَ لَايَةِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ يُقْرؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ إِنِّي لَمْ أَقْبَضْ نَبِيَّاً مِنْ أَنْبِيَائِي سلام الله علیهم وَ لَا رَسُولًا مِنْ رُسُلِي إِلَّا مِنْ بَعْدِ كَمَالِ دِينِي وَ تَمَامِ حُجَّتِي وَ قَدْ بَقِيَ عَلَيْكَ مِنْ ذَلِكَ فَرِيضَتَانِ فَرِيضَتَانِ مِمَّا يَحْتَاجُ أَنْ تُبَلِّغَ قَوْمَكَ فَرِيضَةُ الْحَجِّ وَ فَرِيضَةُ الْوَ لَايَةِ وَ الْخَلِيفَة مِنْ بَعْدِكَ فَإِنِّي لَمْ أَخْلِ أَرْضِي مِنْ حُجَّةِ وَ لَنْ أَخَلَّيَهَا أَبَداً وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَأْمُرُكَ أنْ تُبَلِّغَ قَوْمَكَ الْحَجَّ وَ لْيَحْجَّ مَعَكَ مَنِ اسْتَطَاعَ السَّبِيلَ مِنْ أَهْل الْحَضَرَ وَ الْأَطْرَافِ وَ الْأَعْرَابِ فَتَعَلِّمَهُمْ مِنْ حَجَّهِمْ مِثْلَ مَا عَلَّمْتَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صِيَامِهِمْ وَ تُوقِفَهُمْ مِنْ ذَلِكَ عَلَى مِثْلِ الَّذِي أَوْقَفْتَهُمْ عَلَيْهِ مِنْ جَمِيعِ مَا بَلَّغْتَهُمْ مِنَ الشَّرَائِعِ فَنَادَى مُنَادِي رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي النَّاسِ أَلَا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يُرِيدُ الْحَجَّ وَ أَنْ يُعَلِّمَكُمْ مِنْ ذَلِكَ مِثْلَ الَّذِي عَلَّمَكُمْ مِنْ شَرَائِعِ دِينِكُمْ وَ يُوقِفَكُمْ مِنْ ذَلِكَ عَلَى مِثْلِ مَا أَوْقَفَكُمْ قَالَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ خَرَجَ مَعَهُ نَاسُ وَ صَفُّوا لَهُ لِيَنْظُرُوا مَا يَصْنَعُ وَ كَانَ جَمِيعُ مَنْ حَجَّ مَعَ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَة وَ الْأَعْرَابِ سَبْعِينَ أَلْفَا أَوْ يَزِيدُونَ عَلَى نَحْوِ عَدَدِ أَصْحَابِ مُوسَى علیه السلام السَّبْعِينَ أَلْفَاً الَّذِينَ أَخَذَ عَلَيْهِمْ بَيْعَةَ هَارُونَ علیه السلام فَنَكَثُوا أَوِ اتَّبَعُوا السَّامِرِىَّ وَ الْعِجْلَ وَ كَذَلِكَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْبَيْعَةَ لِعَلِىٍّ علیه السلام بالخلافة بِالْخِلَافَة عَلَى نَحْوِ عَدَدِ أَصْحَابِ مُوسَى علیه السلام سَبْعِينَ أَلْفاً فَنَكَثُوا الْبَيْعَةَ وَ اتَّبَعُوا الْعِجْلَ سُنَّةً بِسُنَّةٍ وَ مِثْلًا بِمِثْل لَمْ يَخْرِمْ مِنْهُ شَيْءٌ وَ اتَّصَلَتِ التَّلْبِيَةُ مَا بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ فَلَمَّا وَقَفَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالْمَوْقِفِ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ ع عَنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ يَقْرَأَ عَلَيْكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ إِنَّهُ قَدْ دَنَا أَجَلُكَ وَ مُدَّتُكَ وَ إِنِّي أَسْتَقِدْمَك عَلَى مَا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا عَنْهُ مَحِيصُ اعْهَدْ عَهْدَكَ وَ تَقَدَّمْ فِي وَصِيَّتِكَ وَ اعْهَدْ إِلَى مَا عِنْدَكَ مِنَ الْعِلْمِ وَ مِيرَاثِ عُلُومِ الْأَنْبِيَاءِ سلام الله علیهم مِنْ قَبْلِكَ وَ السِّلَاحِ وَ التَّابُوتِ وَ جَمِيعِ مَا عِنْدَكَ مِنْ آيَاتِ الْأَنْبِيَاءِ سلام الله علیهم فَسَلِّمْهُ إِلَى وَصِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ مِنْ بَعْدِكَ حُجَّتِي الْبَالِغَة عَلَى خَلْقِي عَلِيِّ بْن أَبي طَالِب علیه السلام فَأَقِمْهُ لِلنَّاسِ وَ جَدِّدْ عَهْدَكَ وَ مِيثَاقَكَ وَ بَيْعَتَهُ وَ ذَكِّرْهُمْ مَا فِي الذَّرِّ مِنْ بَيْعَتِي وَ مِيثَاقِي الَّذِي أَوْتَقْتُهُمْ بِهِ وَ عَهْدِي الَّذِي عَهِدْتُ إِلَيْهِمْ مِنَ الْوَ لَايَةِ لِمَوْلَاهُمْ وَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فَإِنِّي لَمْ أَقْبِضُ نَبِيَّا إِلَّا بَعْدَ إِكْمَالِ دِينِي

ص: 580


1- دعائم الإسلام، ج1، ص14

نازل می شد سپس واجب دیگری نازل می شد و ولایت آخرین واجبات بود؛ پس خدای عزّوجلّ نازل فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾. امام باقر علیه السلام فرمود: خدای عزّوجلّ می فرماید: «بعد از این واجب، واجبی بر شما نازل نمی کنم. این واجبات را برای شما کامل کردم».

6-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- رسول خدا صلی الله علیه و آله از مدینه حج گزارد و تا آن زمان، تمام شریعت های الهی به امّتش رسیده بود، مگر حج و ولایت که جبرئیل وحی آورد که: ای محمّد صلی الله علیه و آله! خداوند تو را درود می دهد و می فرماید که من هیچ نبی از انبیا و رسولانم علیهم السلام را قبض روح نکرده ام، مگر پس از تکمیل نمودن دین خود و استوار نمودن حجّتم بر خلق، و از این امور دو فریضه که هنوز ابلاغ نگشته، باقی مانده است: فریضه ی حج و فریضه ی ولایت و جانشینی پس از تو، چرا که تاکنون زمین را از حجّت خالی نکرده و تا ابد نیز نخواهم کرد. خداوند می فرماید که حج را به قومت ابلاغ نمایی. تو حج می گزاری و هرکس از اهل شهرها و حومه ها و بادیه نشینان که تواند با تو حج می گزارد و درباره ی حج، ایشان را به مانند آن چه در نماز و روزه و زکاتشان به آنان آموختیف آموزش ها خواهی داد و ایشان را درباره ی آن به مانند آن چه پیش از این درباره ی دیگر شرایع بدان ها ابلاغ نمودی، آگاه می سازی. در این هنگام، منادی رسول خدا صلی الله علیه و آله مردمان را ندا داد که هان! رسول خدا صلی الله علیه و آله قصد حج دارد و بر آن است تا شما را همانند آن چه از دیگر. شرایع دین آموخته، آموزش دهد و شما را نسبت به آن همچون آگاهی دادنتان بر دیگر امور آگاه سازد. رسول خدا صلی الله علیه و آله روانه گشت و مردمان نیز در پی وی، روان گشتند و به او گوش سپردند تا ببینند چه می کند تا همچون او عمل کنند و نبی آن ها را به حج برد و شمار کسانی که با پیامبر از مدینه و اطراف آن و بادیه نشینان به حج آمدند، هفتاد هزار تن یا بیش تر بودند، به مانند شمار اصحاب موسی علیه السلام که ایشان را با هارون بیعت داد، ولی آن ها عهد شکستند و گوساله ی سامری را پرستیدند. همچنین بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز از ایشان به شمار اصحاب موسی علیه السلام برای علی علیه السلام بیعت گرفت و آنان نیز بیعت را شکسته و پیروی از گوساله و سامری را همچون سنّتی ناپسند از ایشان گرفتند و نظیر همان داستان را تکرار کردند و حال آن که لبّیک گویی مردمان به ندای رسول خدا صلی الله علیه و آله به درازای فاصله ی بین مکّه تا مدینه بود. و آن گاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله در توقفگاه موعود ایستاد، جبرئیل بر وی نازل گشت و گفت: ای محمّد صلی الله علیه و آله! خداوند عزّوجلّ تو را درود دهد و فرماید: که همانا اجل تو و مدّت حیاتت سر رسیده است و من تو را به امری فرا می خوانم که از آن چاره ای نیست و لاجرم باید انجام گردد، پس اندرز و زنهارت را بازگو و سفارش هایت را بر زبان آر و هر آن چه از دانش و میراث علوم انبیای پیشین علیهم السلام و سلاح و صندوق و هر آن چه از نشانه های انبیای گذشته داری را به وصی و جانشین پس از خود، حجّت بالغه ی من بر خلقم علیّ بن ابی طالب علیه السلام، تسلیم نما و او را برای مردمان بر پای دار و برایش عهد و پیمان و ولایت بگیر و ایشان را به بیعت و پیمانی که از ایشان گرفتی برای من و من بدان پای گیرشان کردم، و عهدی که درباره ی ولایت ولیّ خود و مولای ایشان و مولای همه ی زنان و مردان مؤمن علیّ بن ابی طالب علیه السلام با ایشان بستمف یادآور شو؛ چرا که من هیچ یک از انبیا علیهم السلام را قبض روح نکرده ام، مگر پس از کامل کردن حجّتم و دینم و به نهایت رساندن نعمتم با ولایت اولیایم و

ص: 581

وَ تَمَامِ نِعْمَتِي بِوَ لَايَةِ أَوْلِيَائِي وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِي وَ ذَلِكَ كَمَالُ تَوْحِيدِي وَ تَمَامُ نِعْمَتِي عَلَى خَلْقِي بِاتِّبَاعِ وَلِيِّ وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ ذَلِكَ أَنِّى لَا أَتْرُكُ أَرْضِي بِغَيْرِ قَيِّمِ لِيَكُونَ حُجَّةً لِي عَلَى خَلْقِي فَ اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً بوَلِیِّي وَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ عَلِيٌّ عَبْدِي وَ وَصِيِّ نَبِیِّي صلی الله علیه و آله وَ الْخَلِيفَة مِنْ بَعْدِهِ وَ حُجَّتِي الْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِي مَقْرُونٍ طَاعَتُهُ بِطَاعَةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله نَبِیِّي وَ مَقْرُونٍ طَاعَتُهُ مَعَ طَاعَةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بِطَاعَتِي﴾. (1)

7-5- الرَّسُول صلی الله علیه و آله- ﴿رُوىَ أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُنَادِيَ بِوَ لَايَة عَلِىٍّ علیه السلام فَضَاقَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله بِذَلِكَ ذَرْعاً لِمَعْرِفَتِهِ بِفَسَادِ قُلُوبهمْ فَأَنْزَلَ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ ثُمَّ أَنْزَلَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ الله عَلَيْكُمْ ثُمَّ نَزَلَ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾. (2)

8-5- الباقر علیه السلام- ﴿أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله بوَ لَايَةِ عَلِىٍّ علیه السلام وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ فَرَضَ وَ لَايَةَ أُولِي الْأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَ لَايَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّكَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِكَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ تَخَوَّفَ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنْ دِينِهِمْ وَ أَنْ يُكَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرَهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرَهُ فَقَامَ بوَ لَايَةِ عَلِىٍّ علیه السلام يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ﴾. (3)

9-5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ عَلِيّا علیه السلام فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةُ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْعِلْمَ، فَذَكَرُوا قُرَيْشًا وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ هِجْرَتَهَا وَ مَا قَالَ فِيهَا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله مِنَ الْفَضْلِ ... وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام لَا يَنْطِقُ هُوَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ، فَأَقْبَلَ الْقَوْمُ عَلَيْهِ، فَقَالُوا يَا أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام القيم مَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَتَكَلَّمَ. فَقَالَ علیه السلام ... فَأَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ، أَتَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ حَيْثُ نَزَلَتْ: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ، وَ حَيْثُ نَزَلْت وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ الله وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً. قَالَ النَّاسُ يَا

ص: 582


1- اليقين، ص343
2- المناقب، ج3، ص24
3- الكافي، ج1، ص289

دشمنی دشمنانم که این کمال توحید من و دین من و نهایت نعمت من بر بندگانم با پیروی و اطاعت از ولی ام می باشد و این از آن جهت که من زمین را بدون سرپرست که حجّت بر خلق باشد، رها نمی کنم و ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾. على علیه السلام ولىّ من و مولای هر مرد و زن مؤمن است، علی علیه السلام بنده من و وصی نبی من و جانشین پس از وی و حجّت بالغه ی من بر مردم است و اطاعت از وی همچون اطاعت از محمّد صلی الله علیه و آله نبی من است و اطاعت از محمّد علیه السلام نیز هم پایه اطاعت از من است.

7-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- هنگامی که [این آیه] نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ﴾؛ خدای تعالی دستور داد که به ولایت علی علیه السلام ن--دا داده شود؛ پس پیامبر صلی الله علیه و آله به خاطر آن پریشان گشت؛ چون فاسد بودن قلب آن ها را می دانست؛ پس خداوند نازل فرمود: ﴿يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيْكَ ثم أنزل﴾؛ سپس نازل فرمود: ﴿اذْكُرُوا نِعْمَتَ الله عَلَيْكُمْ﴾؛ سپس نازل شد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾.

8-5- امام باقر علیه السلام- خداوند عزّوجلّ، پیامبرش را به ولایت علی علیه السلام امر کرد و این آیه را بر او نازل فرمود: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ﴾؛ و ولایت اولوالامر را واجب گردانید و آن ها نمی دانستند که آن چیست! خداوند، محمّد صلی الله علیه و آله را امر کرد که ولایت را برای آن ها تفسیر کند، آن چنان که نماز، زکات، روزه و حج را برایشان تفسیر کرده بود. پس زمانی که این حکم از جانب خداوند برای او آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله به خاطر این حکم، دلگیر شد و ترسید که آن ها از دینشان بازگردند و او را تکذیب کنند. او دلگیر شد و به سوی پرودگار عزّوجلّ بازگشت [یعنی در این زمینه اقدامی نکرد]. پس خداوند عزیز و بلند مرتبه، این آیه را به او وحی کرد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس﴾ پس به امر خداوند گردن نهاد. او در روز غدیر خم، ولایت را به علی علیه السلام داد، سپس ندا داد: «نماز به جماعت است»، و به مردم امر کرد که شاهدانف این موضوع را به غایبان برسانند.

9-5- امام علی علیه السلام- سلیم بن قیس هلالی گوید: در ایّام خلافت عثمان بن عفّان، گروهی از مهاجرین و انصار را دیدم که در جانبی از مسجد النّبی صلی الله علیه و آله نشسته بودند و حضرت علی علیه السلام در گوشه ای از مسجد جلب توجّه می کرد، آن حلقه در فضایل و امتیازات خودشان بحث می کردندف تا این که به قریش و فضل و سابقه و هجرت آن پرداخته و استناد به گوشه ای از فرمایشات پیامبر صلی الله علیه و آله در فضل آنان نمودند... و علیّ بن ابی طالب علیه السلام تنها به این مذاکرات گوش داده نه او و نه هیچ یک از اهل بیتش سخنی نمی گفت، و جمعیّت به جانب آن حضرت متوجّه شده و گفتند: «ای ابوالحسن علیه السلام چه چیز شما را از سخن گفتن بازداشته»؟... فرمود: «شما را به خدا سوگند، آیا تصدیق می کنید آن جا که آیات: ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولو الامر خویش فرمان برید. (نساء/59). و جز خدا و پیامبرش و مؤمنان را به همرازی نمی گزینند، معلوم دارد؟. (توبه/16). نازل شد؛ مردم پرسیدند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، آیا این آیات فقط مخصوص برخی از مؤمنان است یا تعلقّ به همه ی مردم دارد»؟

ص: 583

رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَخَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةُ بِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِيَّهُ أَنْ يُعْلِمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَ لَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ، فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِخُمٍّ، ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ صلی الله علیه و آله: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِى فَظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ مُكَذِّبُونِي فَأَوْعَدَنِي لَأَبَلِّغُهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنى، ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِالصَّلَاةِ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ، فَقَالَ صلی الله علیه و آله أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ، وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ. قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله. قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ علیه السلام، فَقُمْتُ، فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَ آلِ مَنْ وَ الَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، فَقَامَ سَلْمَانُ رحمة الله، فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَاءُ كَمَا ذَا. قَالَ وَ لَاءُ كَوَ لَائِي، مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيُّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً، فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، وَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ تَمَامُ نُبُوَّتِي وَ تَمَامُ دِينِ اللَّهِ وَ لَايَةُ عَلَى بَعْدِي، فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ قَالَا يَا رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله هَذِهِ الْآيَاتُ خَاصَّةٌ فِي عَلِىٍّ علیه السلام. قَالَ بَلَى، فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. قَالَا يَا رَسُولَ اللهِ بَيْنَهُمْ لَنَا. قَالَ أَخِي وَ وَزِيرِى وَ وَصِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ بَعْدِي، ثُمَّ ابْنِي الْحَسَنُ علیه السلام ثُمَّ ابْنِي الْحُسَيْنُ علیه السلام ثُمَّ تِسْعَةُ مِنْ وَلَدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ، الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضِ، فَقَالُوا كُلُّهُمْ اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ وَ شَهِدْنَا كَمَا قُلْتَ سَوَاءً. وَ قَالَ بَعْضُهُمْ قَدْ حَفِظْنَا جُلَّ مَا قُلْتَ وَ لَمْ نَحْفَظُ كُلَّهُ، وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ حَفِظُوا أَخْيَارُنَا وَ أَفَاضِلْنَا، فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام صَدَقْتُمْ، لَيْسَ كُلُّ النَّاسِ يَسْتَوِى فِي الْحِفْظِ. أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْ حَفِظَ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، لَمَّا قَامَ وَ أَخْبَرَ بِهِ. فَقَامَ زَيْدُ بْنَ أَرْقَمَ وَ الْبَرَاءُ بْنْ عَازِبٍ وَ أَبُوذَرٍّ رحمة الله، وَ الْمِقْدَادُ، وَ عَمَّارُ، فَقَالُوا نَشْهَدْ لَقَدْ حَفِظْنَا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ قائِمُ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ أَنْتَ إِلَى جَنْبِهِ وَ هُوَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِیِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ طَاعَتَهُ وَ قَرْنَهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَتِي، وَ أَمَرَكُمْ بوَ لَايَتِهِ، وَ إِنِّى رَاجَعْتُ رَبِّي خَشْيَةَ طَعْنِ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ تَكْذِيبِهِمْ فَأَوْعَدَنِي رَبِّي لَأَبَلِّغَنَّهَا أَوْ يُعَذِّبُنِي. أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَكُمْ فِي كِتَابِهِ بِالصَّلَاةِ فَقَدْ بَيَّنتُهَا لَكُمْ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَبَيَّنتُهَا لَكُمْ وَ فَسَّرْتُهَا، وَ أَمَرَكُمْ بِالْوَ لَايَةِ وَ إِنِّي أَشْهِدُكُمْ أَنَّهَا لِهَذَا خَاصَّةً وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ لِابْنَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ، ثُمَّ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ

ص: 584

خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله را مأمور فرمود تا ولات امر آنان را معیّن فرماید و همان گونه که نماز و زکات و روزه و حجّ را برای آنان گفته است ولایت را نیز بر ایشان تفسیر نماید، و آن حضرت در روز غدیر خمّ مرا نصب فرمود. سپس خطبه ای بدین شرح ایراد نمود: «ای مردم خداوند مرا مأمور به انجام کاری فرموده که سینه ام تنگ شده و گمان برده ام که مردم مرا تکذیب نمایند و پروردگار مرا فرموده که یا ابلاغ رسالت کنم وگرنه مرا عذاب نماید» سپس منادی را امر فرمود که ندا کند «الصّلاة جامعة» (یعنی همه جمع شوند) سپس این خطبه را ایراد فرمود که: «ای مردم آیا تصدیق می کنید که خداوند عزّوجلّ مولای من است و من مولای مؤمنین هستم و من از ایشان به خودشان برترم»؟ گفتند: «آری، ای رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای علی علیه السلام برخیز». من نیز برخاستم و فرمود: «هر که من مولای او می باشم همانا علی مولای اوست، خداوندا دوستارش را دوست بدار و دشمنش را دشمن دار». پس سلمان رحمة الله برخاسته و گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ولایت او چگونه ولایتی است؟ فرمود: «ولایت او همچون ولایت من است، پس هر که من از خودش به او برترم علی علیه السلام نیز از نفس او به خودش برتر است»، پس خداوند آيه: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ، وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا﴾ را نازل فرمود، و رسول خدا صلی الله علیه و آله تکبیر فرستاده و فرمود: «الله اکبر بر کمال نبّوت و دین خدا؛ ولایت علی علیه السلام پس از من». پس ابوبکر و عمر برخاسته گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، این آیات فقط مخصوص على علیه السلام نازل شده است»؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آری درباره ی او و اوصیای من تا روز قیامت نازل شده است». آن دو گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما آنان را بیان بفرما». فرمود: «علی علیه السلام برادر و وزیر و وصیّ و جانشین من در امّتم می باشد، او مولی و سرپرست همه ی مرد و زن مؤمن پس از من است، سپس فرزندش حسن، بعد حسین علیهما السلام سلیم، سپس نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام، یکی پس از دیگری، قرآن با ایشان است و ایشان با قرآنندف نه ایشان از قرآن جدا شوند و نه قرآن از آنان فارق گردد تا بر حوض نزد من آیند»». اهل مجلس همگی گفتند: «همین طور است، همه این ها را ما شنیده ایم و بر آن شاهد بودیم». و برخی گفتند: «به طور کلّی این مطالب به خاطر ما هست ولی همه اش را به خاطر نداریم، و این گروه که به خاطر دارند از افراد صالح و فاضل ما می باشند». پس امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «راست گفتید، همه ی مردم در حفظ مطالب یکسان نیستند. شما را به خدا سوگند هر که این سخنان را از پیامبر به خاطر دارد برخاسته و به آن خبر دهد»!. پس زید بن ارقم، براء بن عازب، ابوذر رحمة الله و مقداد و عمّار برخاسته و گفتند: «شهادت می دهیم که این سخنان را از رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که بر منبر بود و تو درکنار او بودی این گونه فرموده که: «ای مردم خداوند مرا مأمور فرموده که امام شما و وصیّ و جانشین خود را برایتان معیّن نمایم، همو که خداوند طاعت او را در کتابش بر اهل ایمان واجب فرموده، و آن را قرین طاعت خود و من ساخته، و شما را امر به ولایت او ساخته، و من از ترس طعن اهل نفاق و تکذیبشان ابتدا مراجعت نمودم ولی خدا مرا فرمود یا ابلاغ کن یا عذابت می کنم. ای مردم، خداوند شما را در قرآن امر به نماز نمود و من نیز آن را بیان داشتم، و نیز زکات و روزه و حجّ و من تمام آن ها را توضیح داده و برای شما تفسیر نمودم، حال شما را امر به ولایت نموده و شهادت می دهم که ولایت مختصّ این فرد- و دست مبارکش را بر دست علی علیه السلام گذارد- است، سپس از آن دو فرزند اوست،

ص: 585

بَعْدِهِمْ مِنْ وُلْدِهِمْ سلام الله علیهم لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ. أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ مَفْزَعَكُمْ بَعْدِي وَ إِمَامَكُمْ وَ دَلِيلَكُمْ وَ هَادِيَكُمْ، وَ هُوَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ علیه السلام، وَ هُوَ فِيكُمْ بِمَنْزِلَتِي فِيكُمْ، فَقَلِّدُوهُ دِينَكُمْ وَ أَطِيعُوهُ فِي جَمِيعِ أَمُورِكُمْ، فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَاسْأَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَهُ، وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ وَ لَا تَتَقَدَّمُوهُمْ وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُمْ، فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقِّ مَعَهُمْ، وَ لَا يُزَايِلُونَهُ وَ لَا يُزَايِلُهُمْ ... ثُمَّ جَلَسُوا﴾. (1)

10-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ سُلَيْمٍ أَنَّ مُعَاوِيَةَ لَمَّا دَعَا أَبَا الدَّرْدَاءِ وَ أَبَا هُرَيْرَةَ وَ نَحْنُ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِىٍّ علیه السلام بصِفِّينَ فَحَمَّلَهُمَا الرِّسَالَةَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِىٍّ علیه السلام وَ أَدَّيَاهُ إِلَيْهِ قَالَ قَدْ بَلَّغْتُمَانِي مَا أَرْسَلَكُمَا بِهِ مُعَاوِيَةُ فَاسْتَمِعَا مِنِّى وَ أَبْلِغَاهُ عَنِّى كَمَا بَلَّغْتُمَانِي قَالا نَعَمْ فَأَجَابَهُ عَلِيُّ علیه السلام الْجَوَابَ بِطُولِهِ حَتَّى إِذَا انْتَهَى إِلَى ذِكْرِ نَصْبِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِيَّاهُ بِغَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ... قَالَ عَلِىُّ علیه السلام فَنَصَبَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِغَدِير خُمٍّ وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَرْسَلَنِي بِرَسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي وَ ظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ مُكَذِّبونِي فَأَوْعَدَنِي لَأَبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِي قُمْ يَا عَلِيُّ علیه السلام ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ بَعْدَ أَنْ أَمَرَ أَنْ يُنَادَى بِ الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَصَلَّى بِهِمُ الظُّهْرَ ثُمَّ قَالَ صلی الله علیه و آله يَا يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ مَنْ كُنْتَ مَوْلَاهُ فَعَلَىُّ اللهِ علیه السلام مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ إِلَيْهِ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ رحمة الله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَاءُ مَا مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ رحمة اللهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَاتُ فِي عَلِىٍّ علیه السلام خاصة خاصَّةً قَالَ بَلْ فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله بَيِّنهُمْ لِى قَالَ: عَلِىُّ علیه السلام أَخِي وَ وَصِيِّ وَ وَارثِى وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِن بَعْدِي وَ أَحَدَ عَشَرَ إِمَامًا مِنْ وُلْدِهِ أَوَّ لُهُمْ ابْنِي حَسَنُ علیه السلام ثُمَّ ابْنِي حُسَيْنُ علیه السلام ثُمَّ تِسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ احِداً بَعْدَ وَاحِدٍ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ فَقَامَ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا مِنَ الْبَدْرِيِّينَ فَقَالُوا نَشْهَدُ أَنَّا سَمِعْنَا ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كَمَا قُلْتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَوَاءً لَمْ تُزَدْ وَ لَمْ تُنْقَصُ وَ قَالَ بَقِيَّةُ الْبَدْرِيِّينَ الَّذِينَ شَهِدُوا مَعَ عَلِيٍّ صِفِّينَ قَدْ حَفِظْنَا

ص: 586


1- بحار الأنوار، ج31، ص410/ الاحتجاج، ج1، ص147/ التحصين لا بن طاوس، ص632/ کتاب سلیم بن قیس، ص643/ کمال الدین، ج1، ص277

سپس از آن اوصیای پس از ایشان از فرزندان اوست، از قرآن جدا نشوند و قرآن نیز از ایشان فارغ نشود تا بر حوض نزد من آیند، ای مردم، امام و هادی و دلیل و راهنما و مفزع و ملجأ شما را مبیّن و معین و آشکار گردانیدم، و او برادر من علیّ بن ابی طالب علیه السلام؛ و در میان شما به منزله ی من است، پس در تمام مسائل دینی از او پیروی نموده و در جمیع کارها از او اطاعت کنید، زیرا نزد او تمام علم و حکمتی است که خداوند به من آموخته است، پس از او پرسش و سؤال کنید و از او و اوصیای پس از او بیاموزید و یاد گیرید، و ایشان را تعلیم مدهید و هیچ کس را بر آنان مقدّم مدارید و از ایشان ج-ا نمانید و تخلّف مکنید زیرا ایشان پیوسته با حق بوده و حقّ ملزم به ایشان است»، پس از نقل این کلام از پیامبر صلی الله علیه و آله آن گروه نشستند.

10-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- سلیم نقل می کند: ما با امیرالمؤمنین علیه السلام در صفین بودیم. معاویه پیغام خود را به وسیله ی آن دو نفر (ابودرداء و ابوهریره) رسانید و چون آن دو پیغام رساندند، حضرت علیه السلام به آن ها فرمود: «آن چه معاویه به جهت آن شما را فرستاده بود رساندید اکنون گوش فرا دارید و آن چه را می گویم به او برسانید». عرض کردند: «بلی [می رسانیم]». علی علیه السلام جوابی طولانی برای او فرستاد تا رسید به قصّه ی نصب فرمودن او توسّط رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم به امر پروردگار متعال... پس رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم مرا نصب کرده و فرمود: «خدای عزّوجلّ به رساندن پیغامی مرا فرستاد که سینه ام از رساندش تنگ شد و گمان کردم که مردم مرا تکذیب کنند [و ابلاغ آن را تأخیر انداختم] خدای تعالی مرا تهدید فرمود که برسانم و گر نه مرا عذاب خواهد کرد، سپس به من فرمود: «ای علی علیه السلام برخیز»، آن گاه بعد از این که دستور داد مردم اجتماع کنند و نماز ظهر را با ایشان خواند با صدای بلند فرمود: «ای گروه مردم خداوند مولای من [است]، و من مولای مؤمنین هستم، و من سزاوارترم به ایشان از خودشان، و هر که من مولای اویم علی علیه السلام مولای اوست، پروردگارا دوست دار هر که او را دوست دارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن دارد». پس سلمان رحمة الله به پا خواست و عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله دوستی چه چیز را (چگونه ولایتی را) دستور فرمایی»؟ فرمود: «هر کس را که من نسبت به او سزاوارترم، علی علیه السلام به او از خودش سزاوارتر است. آن گاه خداوند [این آیه را] نازل فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾. سلمان رحمة الله عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله این آیات درباره ی علی علیه السلام به تنهایی است»؟ فرمود: «بلکه درباره ی او و اوصیای من تا روز قیامت می باشد». عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله نام ایشان را برای من بیان فرما». فرمود: «علی علیه السلام برادر و وصی و وارث و خلیفه ی من در امّتم، و ولیّ هر مؤمنی پس از من، و یازده امام از فرزندانم که اوّلی ایشان فرزندم حسن، سپس فرزندم حسین علیه السلام، سپس نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام یکی پس از دیگری، ایشان قرین قرآنند و قرآن با ایشان است، از قرآن جدا نشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند»؟ پس در این هنگام دوازده نفر از بدریّین [کسانی که در جنگ بدر در رکاب پیغمبر صلی الله علیه و آله حاضر بودند به پا خواستند و گفتند: «ما گواهی می دهیم که همین طور که فرمودی بدون کم و زیاد از پیغمبرا شنیدیم». بقیه ی هفتاد نفر از بدرتّین که با علی علیه السلام در جنگ صفین بودند گفتند: «هرچه فرمودی ما هم به یاد داریم، لكن تمامی آن را به یاد نداریم، و این دوازده نفر [که گواهی دادند]

ص: 587

جُلَّ مَا قُلْتَ وَ لَمْ نَحْفَظْ كُلَّهُ وَ هَؤُلَاءِ الِاثْنَا عَشَرَ خِيَارُنَا وَ أَفَاضِلُنَا فَقَالَ عَلِيُّ علیه السلام صَدَقْتُمْ لَيْسَ كُلُّ النَّاسِ يَحْفَظُ وَ بَعْضُهُمْ أَفْضَلُ مِنْ بَعْضٍ وَ قَامَ مِنَ الاثْنَى عَشَرَ أَرْبَعَةُ أَبُو الْهَيْثَمِ بْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَبُو أَيُّوبَ وَ عَمَّارُ وَ خُزَيْمَةُ بْنُ ثَابِتٍ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ فَقَالُوا نَشْهَدُ أَنَّا قَدْ حَفِظْنَا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله﴾. (1)

11-5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ إِنَّ بِوَ لَايَتِي أَكْمَلَ اللَّهُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ دِينَهُمْ وَ أَتَمَّ عَلَيْهِمُ النِّعَمَ وَ رَضِيَ إِسْلَامَهُمْ إِذْ يَقُولُ يَوْمَ الْوَ لَايَةِ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَخْبِرُهُمْ أَنِّي أَكْمَلْتُ لَهُمُ الْيَوْمَ دِينَهُمْ وَ رَضِيتُ لَهُمُ الْإِسْلامَ دِيناً وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْهِمْ نِعْمَتِي كُلُّ ذَلِكَ مِنْ مَنِّ اللَّهِ عَلَيَّ فَلَهُ الْحَمْدُ﴾. (2)

12-5- الباقر علیه السلام- ﴿يَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَا أُنْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هَذِهِ الْفَرِيضَةِ فَرِيضَةً قَدْ أَكْمَلْتُ لَكُمْ هَذِهِ الْفَرَائِض﴾. (3)

13-5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى حَجَّةِ الْوَدَاعِ ثُمَّ صَارَ إِلَى غَدِيرِ خُمِ فَأَمَرَ فَأَصْلِحَ لَهُ شِبْهُ الْمِنْبَرِ ثُمَّ عَلَاهُ وَ أَخَذَ بِعَضُدِي حَتَّى رُئِيَ بَيَاضُ إِبْطَيْهِ رَافِعًا صَوْتَهُ قائِلًا فِي مَحْفِلِهِ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ علیه السلام مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ. فَكَانَتْ عَلَى وَ لَايَتِي وَ لَايَةُ اللَّهِ وَ عَلَى عَدَاوَتِي عَدَاوَةُ اللَّهِ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً. فَكَانَتْ وَ لَايَتِي كَمَالَ الدِّينِ وَ رِضَا الرَّبِّ جَلَّ ذِكْرَهُ﴾. (4)

14-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ رَأَيْتُ عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ مَكْتُوبا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله رَسُولُ اللَّهِ عَلِىُّ علیه السلام وَلِيُّ اللَّهِ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهم السلام سِبْطَا رَسُولِ اللَّهِ وَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ صَفْوَةُ اللَّهِ وَ عَلَى نَاكِرِهِمْ وَ بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ تَعَالَى قِيلَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كَانَ جَالِسًا ذَاتَ يَوْمٍ وَ عِنْدَهُ الْإِمَامُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام إِذْ دَخَلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىٍّ علیه السلام فَأَخَذَهُ النَّبِيُّ وَ أَجْلَسَهُ فِي حَجْرِهِ وَ قَبَّلَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ قَبَّلَ شَفَتَيْهِ وَ كَانَ لِلْحُسَيْنِ علیه السلام سِتُّ سِنِينَ فَقَالَ عَلِىُّ علیه السلام يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ تُحِبُّ وَلَدِى الْحُسَيْنَ علیه السلام قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله وَ كَيْفَ لَا أُحِبُّهُ وَ هُوَ عُضوُ مِنْ أَعْضَائِي فَقَالَ عَلِىُّ علیه السلام يَا رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ أَنَا أَمِ الْحُسَيْنَ علیه السلام فَقَالَ الْحُسَيْنُ علیه السلام: يَا أَبَتَا مَنْ كَانَ أَعْلَى شَرَفاً كَانَ أَحَبَّ إِلَى النَّبِىِّ صلی الله علیه و آله وَ وَ أَقْرَبَ إِلَيْهِ مَنْزِلَةً قَالَ عَلِىُّ علیه السلام لِوَلَدِهِ: أَ تُفَاخِرُنِي يَا حُسَيْنُ علیه السلام قَالَ نَعَمْ يَا أَبَنَاهُ إِنْ شِئْتَ فَقَالَ لَهُ الْإِمَامُ عَلِيُّ علیه السلام يَا حُسَيْنُ علیه السلام أَنَا أَمِيرُ

ص: 588


1- الغيبة للنعماني، ص68/ کتاب سلیم بن قیس، ص757/ تفسير البرهان
2- الخصال، ج2، ص414/ تفسیر نور الثقلین
3- دعائم الاسلام، ج1، ص 15
4- الکافی، ص27/تفسیر الثقلین

برگزیدگان و بزرگان ما هستند [و هر چه گفتند مورد گواهی ما است]. حضرت فرمود: «راست گفتید همه ی مردم حافظه شان قوی نیست؛ بعضی بهتر از بعضی هستند». و از آن دوازده نفر چهار نفر برخاستند که آن ها ابوالهیثم بن تیهان، و ابوایوب، و عمار، و خزیمه ذوالشهادتین بودند و گفتند: «گواهی می دهیم که ما فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله را به یاد داریم».

11-5- امام علی علیه السلام- و خداوند با ولایت من دین این امّت را کامل کرد و نعمت ها را بر آنان تمام نمود و به اسلام آنان راضی شد، و این هنگامی بود که در روز ولایت (روز غدیر خم) به محمّد صلی الله علیه و آله فرمود: «یا محمّد صلی الله علیه و آله! از سوی من به آنان خبر بده که امروز دینشان را کامل کردم و به اسلام به عنوان دین آنان راضی شدم و نعمت خود را بر آنان تمام کردم». همه ی این ها نعمت هایی است که خداوند آن ها را بر من منّت نهاده است، پس خداوند را سپاس.

12-5- امام باقر علیه السلام- خداوند عزّوجلّ می فرماید: «بعد از این برای شما فریضه ای نمی فرستم، فرائض را برای شما تمام کردم».

13-5- امام علی علیه السلام- سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به حجّة الوداع آمد، تا جایی که به غدیرخم رسید و دستور داد که برایش چیزی شبیه یک منبر درست شود. سپس بالای منبر رفت و بازوان مرا گرفت، تا حدّی که سفیدی زیر بغل من دیده شد، و صدایش را بالا برد و در آن محفل فرمود: «هرکس من مولای اویم، علی علیه السلام نیز مولای اوست، خداوندا! دوستان او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار، پس دوستی با خدا در گرو دوستی با من و دشمنی با من، برابر با دشمنی با خداوند قرار گرفت، سپس خداوند در آن روز این آیه را نازل کرد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾ بدين ترتيب ولایت من مایه ی کمال دین و رضایت پروردگار گشت».

14-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- هنگامی که مرا به آسمان بردند، دیدم که بر در بهشت نوشته شده است: «معبودی جز الله نیست؛ محمّد فرستاده ی خداست؛ علی ولیّ خدا است و حسن و حسین علیهم السلام آن دو نوه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و فاطمه زهرا سلام الله علیها برگزیده ی خدا است. لعنت خدای تعالی بر کسی که آن ها را نشناسد و دشمن بدارد». گفته شده است: «روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود و امام علی علیه السلام نزد او بود که حسین بن علی علیه السلام وارد شد. پیامبر صلی الله علیه و آله او را گرفت و در دامن خود نشاند و پیشانی اش را بوسید و لب هایش را بوسید و حسین علیه السلام شش سال داشت. علی علیه السلام عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! آیا فرزندم حسین علیه السلام را دوست داری»؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «چگونه او را دوست نداشته باشم در حالی که او عضوی از اعضای من است». علی علیه السلام گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! کدام یک نزد تو محبوب تریم من یا حسین علیه السلام»؟ حسین علیه السلام گفت: «پدر جان! هر کس نسبت برتری داشته باشد، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله محبوب تر و در منزلت به او نزدیک تر است». علی علیه السلام به فرزندش فرمود: «آیا بر من مباهات می کنی ای حسین علیه السلام»؟! عرض کرد: «گر خواستی، بله ای پدر جان»! امام علی علیه السلام به او فرمود: «ای حسین علیه السلام! من امیر مؤمنانم، من زبان راستگویانم، من وزیر مصطفی صلی الله علیه و آله هستم... من

ص: 589

الْمُؤْمِنِينَ أَنَا لِسَانُ الصَّادِقِينَ أَنَا وَزِيرُ الْمُصْطَفَى... أَنَا الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِيَّ وَ فِي حَقَّى الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَمَنْ أَحَبَّنِي كَانَ مُسْلِماً مُؤْمِناً كَامِلَ الدِّينِ﴾. (1)

15-5- الرّضا علیه السلام- ﴿إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ زُفَتْ أَرْبَعَةُ أَيَّامٍ إِلَى اللَّهِ كَمَا تُزَفُ الْعَرُوسُ إِلَى خِدْرِهَا قِيلَ مَا هَذِهِ الْأَيَّامُ قَالَ يَوْمُ الْأَضْحَى وَ يَوْمُ الْفِطْرِ وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمُ الْغَدِيرِ وَ إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ بَيْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَوَاكِبِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي نَجَا فِيهِ إِبْرَاهِيمُ الْخَلِيلُ علیه السلام مِنَ النَّارِ فَصَامَهُ شُكراً لِلَّهِ... وَ مَثَلُ مَنْ أَبَى وَ لَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ مَثَلُ إِبْلِيسَ وَ فِي هَذَا الْيَوْمِ انْزِلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيًّا إِلَّا وَ كَانَ يَوْمُ بَعْثِهِ مِثْلَ يَوْمِ الْغَدِيرِ عِنْدَهُ وَ عَرَفَ حُرْمَتَهُ إِذْ نَصَبَ لِأُمَّتِهِ وَصِيَّاً وَ خَلِيفَةً مِنْ بَعْدِهِ فِ-ي ذَلِكَ الْيَوْمِ﴾. (2)

16-5- الصّادق علیه السلام- ﴿ذكر علیه السلام قِيَامَ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله بِالْوَ لَايَةِ بِعَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ قَالَ وَ نَزَلَ جَبْرَئِيلَ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً بِعَلِىٍّ علیه السلام أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي هَذَا الْيَوْمِ أَكْمَلَ لَكُمْ مَعَاشِرَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ دِينَكُمْ وَ أَتَمَّ عَلَيْكُمْ نِعْمَتَهُ وَ رَضِيَ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا تَفُورُوا وَ تَغْنَمُوا﴾. (3)

17-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَن مُحَمَّدِ بن إسحَاق عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، قَالَ: لَمَّا انْصَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ نَزَلَ أَرْضاً يُقَالُ لَهَا زَوْجَانُ، فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلْ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ فَلَمَّا نَزَلَتْ عِصْمَتُهُ مِنَ النَّاسِ نَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً. فَاجْتَمَعَ النَّاسُ إِلَيْهِ وَ قَالَ علیه السلام مَنْ أَوْلَى مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ؟ فَضَجُّوا بِأَجْمَعِهِمْ وَ قَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ صلی الله علیه و آله فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيِّ بْن أَبِي طَالِبٍ علیه السلام وَ قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ علیه السلام المَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَآلَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَإِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ علیه السلام مِنْ مُوسَى علیه السلام إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي. وَ كَانَتْ آخِرَ فَرِيضَة فَرَضَهَا اللَّهُ تَعَالِي عَلَى أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالِي عَلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً. قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: فَقَبلُوا مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله كُلَّ مَا أَمَرَهُمُ اللَّهُ مِنَ الْفَرَائِضِ فِي الصَّلَاةِ

ص: 590


1- الفضائل، ص83
2- إقبال الأعمال، ص464
3- بحار الأنوار، ج37، ص137/ اليقين، ص212

کسی هستم که خدای تعالی درباره ی من و در حقّ من فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾؛ پس هر کس مرا دوست داشته باشد، مسلمان و مؤمنی است که دینش کامل است».

15-5- امام رضا علیه السلام- وقتی روز قیامت واقع شود، چهار روز با سرعت به سوی خدا آورده می شوند همان گونه که عروس به سوی اتاقش فرستاده می شود. سؤال شد: «این روزها کدام است»؟ فرمود: «روز قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدیر و روز غدیر بین قربان، فطر و جمعه مانند ماه در میان ستارگان است و آن روزی است که در آن ابراهیم خلیل علیه السلام از آتش نجات یافت؛ پس برای سپاس از خدا آن روز را روزه گرفت... مَثَل کسی که ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را در روز غدیر انکار کند، مثل ابلیس است و در این روز این آیه نازل شد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾ و خداوند پیامبری را مبعوث نکرد جز این که روز بعثتش نزد او مثل روز غدیر بود و احترام آن روز را شناخت زمانی که در آن روز برای امّتش وصیّ و جانشینی برای بعد از خودش نصب کرد».

16-5- امام صادق علیه السلام- امام صادق علیه السلام ماجرای منصوب کردن علی علیه السلام را به ولایت در غدیرخُم نقل نموده و فرمود: «و جبرئیل با کلام خداوند عزبوجلّ نازل گردید: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾. ای گروه مهاجران و انصار! به وسیله ی علی امیر مؤمنان علیه السلام در این روز دینتان را برای شما کامل کرد و نعمتش را بر شما تمام نمود و راضی گشت که اسلام دین شما باشد، پس به سخنش گوش فرا دهید و از وی اطاعت کنید تا پیروز شوید و غنیمت به دست آورید».

17-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- محمد بن اسحاق گوید: امام باقر علیه السلام از پدرانش روایت فرمود: «آن گاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجة الوداع بازگشت، به سرزمینی به نام ضوجان رسید که این آیه نازل شد: ﴿یا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ و چون در پناه بودن وی از شرّ مردمان نازل گردید، فریاد برآورد: نماز جماعت. مردم گرد رسول خدا صلی الله علیه و آله جمع شدند و حضرت فرمود: «چه کسی از شما بر شما اولی تر است»؟ و همگی ایشان با صدای همهمه و فریادی گفتند: «خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: «هر که من مولای اویم، علی علیه السلام نیز مولای اوست، خداوندا! با دوستدار او دوست باش و با دشمنان او دشمن! و آن که او را یاری نمود، یاری نما و بی کس گذار آن که تنهایش گذارد؛ همانا او از من است و من از اویم و او نسبت به من، همچون هارون است به موسی علیه السلام؛ با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست». این آخرین فریضه ای بود که خداوند بر امّت محمّد صلی الله علیه و آله فرض نمود و آن گاه خداوند تعالی این آیه را بر نبی خود نازل کرد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾. مردم هر آن چه را که خدای تعالی از نماز و روزه و زکات و حج فرمود، پذیرفتند و رسول خدا صلی الله علیه و آله را در این باره، تصدیق نمودند». به امام باقر علیه السلام

ص: 591

وَ الصَّوْمِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ صَدَّقُوهُ عَلَى ذَلِكَ. قَالَ ابْنُ إِسْحَاقَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام: مَتَى كَانَ ذَلِكَ؟ قَالَ: لِسَبْعَ عَشْرَةَ لَيْلَةً خَلَتْ مِنْ ذِي الْحَجَّةِ سَنَةَ عَشْرٍ عِنْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ كَانَ بَيْنَ ذَلِكَ وَ بَيْنَ وَفَاةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله مِائَةُ يَوْمٍ وَ كَانَ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِغَدِيرِ خُمٍّ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا﴾. (1)

18-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنَ عَلَىٍّ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ بَعَثَ جَبْرَئِيلَ علیه السلام إِلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَنْ يَشْهَدَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام بالْوَ لَايَةِ فِي حَيَاتِهِ وَ يُسَمِّيَهُ بإِمْرَةَ الْمُؤْمِنِينَ قَبْلَ وَفَاتِهِ فَدَعَا نَبِيُّ نَبِيُّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تِسْعَةَ رَهْطٍ فَقَالَ إِنَّمَا دَعَوْتُكُمْ لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ أَقَمْتُمْ أَمْ كَتَمْتُمْ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا بَكْرٍ قُمْ فَسَلِّمْ عَلَى عَلِىٍّ علیه السلام بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ أَ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله نُسَمِّیهِ أمِیرَ الْمُؤْمِنِينَ؟ قَالَ نَعَمْ فَقَامَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ قَالَ قُمْ يَا عُمَرُ فَسَلَّمْ عَلَى عَلَى اللهِ بِإِمْرَةِ

الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ أَ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ اللهِ نُسَمِّيهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟ قَالَ نَعَمْ فَقَامَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِلْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ الْكِنْدِيِّ قُمْ فَسَلِّمْ عَلَى عَلَىٍّ علیه السلام بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَامَ فَسَلَّمَ وَ لَمْ يَقُلْ مِثْلَ مَا قَالَ الرَّجْلَانِ مِنْ قَبْلِهِ ثُمَّ قَالَ لِأَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِىِّ رحمة الله قُمْ فَسَلِّمْ عَلَى عَلِىٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَامَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِحُذَيْفَةَ الْيَمَانِيِّ قُمْ فَسَلِّمْ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَامَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِعَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ قُمْ فَسَلِّمْ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَامَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودِ قُمْ فَسَلِّمْ عَلَى عَلِىٍّ علیه السلام بإِمْرَةَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَامَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِبْرَيْدَةَ قُمْ فَسَلِّمْ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ كَانَ بُرَيْدَةُ أَصْغَرَ الْقَوْمِ سِنّاً فَقَامَ فَسَلَّمَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّمَا دَعَوْتُكُمْ لِهَذَا الْأَمْرِ لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ اللَّهِ أَقَمْتُمْ أمْ تَرَكْتُمْ﴾. (2)

19-5- أمير المؤمنين علیه السلام- ... ﴿وَ نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ الرَّحْمَةِ بِنَا هَدَاكُمُ اللَّهُ وَ بِنَا اسْتَنْقَذَكُمْ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنَا صَاحِبُ يَوْمِ الدَّوْحِ وَ فِيَّ نَزَلَتْ سُورَةُ مِنَ الْقُرْآنِ وَ أَنَا الْوَصِيُّ عَلَى الْأَمْوَاتِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ سلام الله علیهم وَ أَنَا بَقِيَّتُهُ عَلَى الْأَحْيَاءِ مِنْ أُمَّتِهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ﴾. (3)

20-5- ﴿الباقر علیه السلام- وَ كَانَتِ الْفَرِيضَةُ تَنْزِلُ بَعْدَ الْفَرِيضَةِ الْأخْرَى وَ كَانَتِ الْوَ لَايَةُ آخِرَ الْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَا أُنْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هَذِهِ فَرِيضَةً قَدْ أَكْمَلْتُ لَكُمُ الْفَرَائِضِ﴾. (4)

ص: 592


1- تفسير البرهان
2- الأمالي للمفيد، ص18/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج28، ص247
4- الکافی، ج1، ص289/ بحار الأنوار، ج37، ص138/ تفسیر العیاشی، ج1، ص293/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

گفتم: «این امر چه زمان رخ داد»؟ فرمود: «هفده روز از ذی الحجه گذشته و در سال دهم هجرت به هنگام بازگشت از حجة الوداع بود که تا زمان رحلت رسول صلی الله علیه و آله یکصد روز فاصله داشت و در روز غدیرخم نیز دوازده نفر از راویان از پیامبر صلی الله علیه آله شنیده بودند».

18-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- امام باقر علیه السلام از پدرانش روایت فرمود: خداوند تبارک و تعالی جبرئیل را نزد محمّد صلی الله علیه و آله فرستاد تا به ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السلام در حیات خویش شهادت دهد و او را پیش از رحلتش امیرالمؤمنین نامد، پس پیامبر صلی الله علیه و آله نُه گروه را فرا خواند و فرمود: «شما را فرا خواندم تا شاهدان خدا بر روی زمین باشید؛ [با خودتان است] چه شهادت اقامه نمایید و چه پنهان نمایید».

آن گاه فرمود: «ای ابابکر! برخیز و علی علیه السلام را به امیری مؤمنین سلام ده». گفت: «از جانب خدا و پیغمبرش»؟ فرمود: «آری»، و او برخاست و علی علیه السلام را به امیری مؤمنان سلام داد. آن گاه فرمود: «ای عمر! برخیز و علی را به امیری مؤمنین سلام ده». گفت: «آیا به دستور خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله او را امیرالمؤمنین می نامی»؟ فرمود: «آری»، و او برخاست و به علی علیه السلام داد. آن گاه به مقداد بن اسود کندی فرمود: «برخیز و علی علیه السلام را به امیری مؤمنین سلام ده»، و او برخاست و سلام داد و مثل آن دو سلام دهنده ی دیگر، چیزی نگفت و نپرسید. آن گاه فرمود: «ای سلمان رحمة الله! برخیز و على علیه السلام را به امیری مؤمنین سلام ده». برخاست و سلام داد. آن گاه به ابی ذر غفاری رحمة الله فرمود: «برخیز و علی علیه السلام را به امیری مؤمنین سلام ده». برخاست و سلام داد. آن گاه به حذيفة بن یمان فرمود: «برخیز و علی علیه السلام را به امیری مؤمنین سلام ده». برخاست و سلام داد. آن گاه به عمّار بن یاسر فرمود: «برخیز و علی را به امیری مؤمنین سلام ده. برخاست و سلام داد. آن گاه به عبدالله بن مسعود فرمود: «برخیز و علی را به امیری مؤمنین سلام ده. برخاست و سلام داد. آن گاه به بریده فرمود: «برخیز و علی را به امیری مؤمنین سلام ده». او که جوان ترین فرد گروه ها بود برخاست و سلام داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «شما را دعوت نکردم، مگر برای این امر، تا شاهدان خداوند باشید؛ چه شهادت اقامه کنید و چه ترک کنید».

19-5- امام على علیه السلام- ... ما اهل بيت رحمت هستیم. خداوند تنها به وسیله ی ما شما را هدایت کرد و تنها به وسیله ی ما شما را از گمراهی نجات داد و من صاحب روز دَوح هستم و سوره ای از قرآن، در شأن من نازل شده است و من وصیّ مردگان از اهل بیتش سلام الله علیهم هستم، و من مورد اعتماد او هستم که مرا کفیل و امین زندگان امّت خویش قرار داد. پس تقوای خداوند را پیشه کنید تا شما را ثابت قدم گرداند و نعمتش را بر شما کامل سازد».

20-5- امام باقر علیه السلام- هر فریضه بعد از فریضه دیگری نازل می شد و ولایت، آخرین فریضه بود. پس خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي﴾. خداوند عزّوجلّ می فرماید: «بعد از این برای شما فریضه ای نمی فرستم، فرائض را برای شما تمام کردم».

ص: 593

21-5- الباقر علیه السلام- ﴿آخِر فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا اللهُ الْوَ لَايَةُ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًاً فَلَمْ يُنْزِلْ مِنَ الْفَرَائِضِ شَيْئاً بَعْدَهَا حَتَّى قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله﴾. (1)

22-5- الباقر علیه السلام- ﴿آخِرُ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ تَعَالَى الْوَ لَايَةُ ثُمَّ لَمْ يُنْزِلْ بَعْدَهَا فَرِيضَةً ثُمَّ نَزَّلَ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ بِكُرَاعِ الْغَمِيمِ فَأَقَامَهَا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله بِالْجُحْفَةِ فَلَمْ يُنْزِلْ بَعْدَهَا فَرِيضَةً﴾. (2)

23-5- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّهُ أَنَّمَا أُنْزِلَ بَعْدَ أَنْ نَصَبَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله عَلِيّاَ علیه السلام عَلَمَاً لِلْأَنَامِ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ مُنْصَرَفَهُ عَنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ. قَالَ: وَ هِيَ آخِرُ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا اللهُ تَعَالِي ثُمَّ لَمْ يُنْزِلْ بَعْدَهَا فَرِيضَةً﴾. (3)

24-5- الباقر علیه السلام- ﴿حِينَ أَنْزَلَ اللهُ تَعَالَى: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي قَالَ فَكَانَ كَمَالُ الدِّينِ بوَ لَايَةِ عَلِىِّ بنِ أَبي طَالِبٍ علیه السلام﴾. (4)

25-5- الصّادق علیه السلام- ﴿الْحُسَيْنَ بْنَ سَعِيدٍ مُعَنْعَناً عن جَعَفَرٍ علیه السلام الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي قَالَ بِعَلِي بْن أَبِي طَالِب علیه السلام﴾. (5)

26-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَقُولُ: بَنِي الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسِ خِصَالٍ عَلَى الشَّهَادَتَيْنِ وَ الْقَرِينَتَيْنِ قِيلَ لَهُ أَمَّا الشَّهَادَتَانِ فَقَدْ عَرَفْنَاهُمَا فَمَا الْقَرِينَتَانِ قَالَ الصَّلَاةُ وَ الزَّكَاةَ فَإِنَّهُ لَا يُقْبَلُ أَحَدُهُمَا إِلَّا بِالْأُخْرَى وَ الصِّيَامِ وَ حِجِّ بَيْتِ اللَّهِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ خَتِمَ ذَلِكَ بِالْوَ لَايَةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾. (6)

27-5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرِ علیه السلام يَقُولُ: فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى الْعِبَادِ خَمْساً أَخَذُوا أَرْبَعاً وَ تَرَكُوا وَاحِداً قُلْتُ أَ تُسَمِّيهِنَّ لِي جَعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ الصَّلَاةُ وَ كَانَ النَّاسُ لَا يَدْرُونَ كَيْفَ يُصَلُّونَ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَخْبِرْهُمْ بِمَوَاقِيتِ صَلَاتِهِمْ ثُمَّ نَزَلَتِ الزَّكَاةُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَخْبِرْهُمْ مِنْ زَكَاتِهِمْ مَا أَخْبَرْتَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ ثُمَّ نَزَلَ الصَّوْمُ فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا كَانَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ بَعَثَ إِلَى مَا حَوْلَهُ مِنَ الْقُرَى فَصَامُوا ذَلِكَ الْيَوْمَ فَنَزَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ بَيْنَ شَعْبَانَ وَ شَوَّالٍ ثُمَّ نَزَلَ الْحَجُّ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ أَخْبِرْهُمْ مِنْ

ص: 594


1- بحار الأنوار، ج37، ص138/ تفسیر العیاشی، ج1، ص292/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج37، ص112/ تفسیر القمی، ج1، ص162/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج36، ص131/ بحار الأنوار، ج37، ص171/ تفسیر فرات الكوفي، ص119
5- بحار الأنوار، ج37، ص170/ تفسیر فرات الكوفي، ص117
6- تفسیر نور الثقلین

21-5- امام باقر علیه السلام- آخرین فریضه ای که خداوند نازل فرمود، ولایت بود؛ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمُ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾. و هیچ فریضه دیگری پس از آن نازل نشد تا آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله رحلت فرمود.

22-5- امام باقر علیه السلام- آخرین فریضه ای که خدای متعال نازل فرمود، فریضه «ولایت» بود و پس از آن هیچ فریضه ای نازل نشد، و بعد از آن آیه: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُم﴾ در «كراع الغميم» نازل گردید. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را در جحفه به جای آورد و پس از آن دیگر فریضه ای نازل نگشت.

23-5- امام باقر علیه السلام- همانا این آیه پس از آن نازل شد که پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را در روز غدیر خم به هنگام بازگشت از حجّة الوداع به عنوان پیشوا و علامت راه بندگان قرارداد و این آخرین فریضه ای بود که خداوند نازل نمود و پس از آن فریضه ای نازل نگشت.

24-5- امام باقر علیه السلام- هنگامی که خداوند متعال نازل کرد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ علَيْكُمْ نِعْمَتِي﴾ فرمود: «و کمال دین با ولایت علیّ بن ابیطالب علیه السلام بود».

25-5- امام صادق علیه السلام- حسین بن سعید نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: امروز دین شما را به وسیله ی [ولایت] علیّ بن ابی طالب علیه السلام به کمال رسانیدم و نعمت خود را بر شما تمام کردم.

26-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- امام علی علیه السلام فرمود: شنیدم پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اسلام بر پنج خصلت بنیان شده: بر دو شهادت، و دو قرین (همراه)». گفتند: «دو شهادت را می دانیم، امّا دو قرین چیست»؟ فرمود: «نماز و زکات [این هر دو همراه یکدیگرند] هر کدام از این دو پذیرفته نگردد مگر به دیگری، و روزه و زیارت خانه ی خدا برای آن کس که توانایی داشته باشد، و پایان آن ولایت است، که خداوند [درباره ی آن] می فرماید: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾».

27-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- ابوجارود گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام فرمود: «خدای عزّوجلّ پنج چیز بر بندگان واجب ساخت و آن ها چهار چیزش را گرفتند و یکی را رها کردند»، عرض کردم: «فدایت شوم! آن ها را برای من نام می بری»؟ فرمود: «1- نماز؛ و مردم نمی دانستند چگونه نماز بگزارند تا این که جبرئیل فرود آمد. و گفت: «ای محمّد صلی الله علیه و آله! اوقات نماز را به مردم خبرده». 2- زکات؛ پس از نماز نازل شد، جبرئیل گفت: «ای محمّد صلی الله علیه و آله سه درباره ی زکات، آن ها را خبرده چنان که راجع به نماز خبردادی. 3- روزه بعد از زکات نازل شد، چون روز عاشورا می آمد، پیغمبر صلی الله علیه و آله افرادی را به اطراف مکه می فرستاد تا خبر دهد آن روز را روزه بدارند، سپس روزه ماه رمضان، میان شعبان و شوال نازل شد. 4- سپس امر به حج رسید، و جبرئیل فرود آمد و گفت: «چنان که درباره ی نماز و زکات

ص: 595

حَجِّهِمْ مَا أَخْبَرْتَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ ثُمَّ نَزَلَتِ الْوَ لَايَةُ وَ إِنَّمَا أَتَاهُ ذَلِكَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ بِعَرَفَةَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ كَانَ كَمَالُ الدِّينِ بِوَ لَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام﴾. (1)

28-5- الصّادق علیه السلام- ﴿مُحَمَّدِ بْنِ جَرِيرٍ الطَّبَرِىِّ الْإِمَامِيِّ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قال... فَلَمَّا دَخَلْنَا و أبِى علیه السلام أمَامِي وَ أَنَا خَلْفَهُ على هِشَامُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ مَرْوَانَ فَنَادَى أَبِي علیه السلام وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ علیه السلام ارْمِ مَعَ أَشْيَاخِ قَوْمِكَ الْعَرَضَ فَقَالَ لَهُ إِنِّي قَدْ كَبِرْتُ عَنِ الرَّمْيِ فَهَلْ رَأَيْتَ أَنْ تُعْفِيَنِي فَقَالَ وَ حَقِّ مَنْ أَعَزَّنَا بِدِينِهِ وَ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله لَا أُعْفِيكَ ثُمَّ أَوْمَا إِلَى شَيْخٍ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ أَنْ أَعْطِهِ قَوْسَكَ فَتَنَاوَلَ أَبِي علیه السلام عِنْدَ ذَلِكَ قَوْسَ الشَّيْخِ ثُمَّ تَنَاوَلَ مِنْهُ سَهْماً فَوَضَعَهُ فِي كَبِدِ الْقَوْسِ ثُمَّ انْتَزَعَ وَ رَمَى وَسَطَ الْغَرَضَ فَنَصَبَهُ فِيهِ ثُمَّ رَمَى فِيهِ الثَّانِيَةَ فَشَقَّ فَوَاقَ سَهْمِهِ إِلَى نَصْلِهِ ثُمَّ تَابَعَ الرَّمْيَ حَتَّى شَقَّ تِسْعَةَ أَسْهُم بَعْضُهَا فِي جَوْفِ بَعْضٍ وَ هِشَامُ يَضْطَرِبْ فِي مَجْلِسِهِ فَلَمْ يَتَمَالَكَ إِلَّا أَنْ قَالَ أَجَدْتَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام وَ أَنْتَ أَرْمَى الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ هلَّا زَعَمْتَ أَنَّكَ كَبِرْتَ عَنِ الرَّمْیِ ثُمَّ أَدْرَكَتهُ نَدَامَةُ عَلَى مَا قَالَ... ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَبِي علیه السلام بِوَجْهِهِ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ علیه السلام لَا تَزَالُ الْعَرَبُ وَ الْعَجَمُ تَسْودُهَا قُرَيْشُ مَا دَامَ فِيهِمْ مِثْلُكَ لِلَّهِ دَرُّكَ مَنْ عَلَّمَكَ هَذَا الرَّمْيَ وَ فِي كَمْ تَعَلَّمْتَهُ فَقَالَ أَبِي علیه السلام قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَهْلَ الْمَدِينَةِ يَتَعَاطَوْنَهُ فَتَعَاطَيْتُهُ أَيَّامَ حَدَاثَتِي ثُمَّ تَرَكْتُهُ فَلَمَّا أَرَادَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مِنِّي ذَلِكَ عُدْتُ فِيهِ فَقَالَ لَهُ مَا رَأَيْتُ مِثْلَ هَذَا الرَّمْي قَطُّ مُذ عَقَلْتُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ فِي الْأَرْضِ أَحَداً يَرْمِي مِثْلَ هَذَا الرَّمْيِ أَ يَرْمِي جَعْفَرُ علیه السلام مِثْلَ رَمْيِكَ فَقَالَ إِنَّا نَحْنُ نَتَوَارَتْ الْكَمَالَ وَ التَّمَامَ اللَّذَيْنِ أَنْزَلَهُمَا اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله فِي قَوْلِهِ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًا وَ الْأَرْضُ لَا تَخْلُو مِمَّنْ يُكْمِلُ هَذِهِ الْأُمُورَ الَّتِي يَقْصُرُ غَيْرُنَا عَنْهَا﴾. (2)

29-5- الصّادق علیه السلام- ﴿لَمَّا نَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَرَفَاتٍ يَوْمَ الْجُمْعَةِ أَتَاهُ جَبْرَئِيلَ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ قُلْ لِأُمَّتِكَ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ بِوَ لَايَةِ

ص: 596


1- الكافي، ج1، ص290
2- بحار الأنوار، ج46، ص306/ بحار الأنوار، ج69، ص 183/ دلائل الإمامة، ص105/ الأمان، ص66

و روزه به مردم خبر دادی، درباره ی حج هم خبر ده». 5- سپس امر به ولایت رسید، و آن امر روز جمعه در عرفه رسید، و خدای عزبوجلّ آيه: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي﴾ را نازل کرد، و کمال دین به سبب ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السلام بود».

28-5- امام صادق علیه السلام- محمّد بن جریر طبری امامی با سندش از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود... وارد قصر شدیم. پدرم جلوی من بود و من پشت سرش قرار داشتم. چون نزدیک هشام رسیدیمف به پدرم خطاب کرد: «ای محمّد! شما هم در این مسابقه ی تیراندازی با بزرگان قوم خود شرکت کن و تیری به آماج بینداز». پدرم فرمود: «من دیگر پیر شده ام و از سنّ تیراندازی گذشته ام؛ اگر معافم داری بهتر است». هشام [که فکر می کرد فرصت خوبی جهت اهانت به امام به دست آورده است، اصرار ورزید و] سوگند یاد کرد: «به حقّ آن خداوندی که ما را به دین و پیغمبر خود عزّت بخشید، تو را معاف نمی کنم». سپس به یکی از سران اموی اشاره کرد که تیر و کمانت را به او بده. پدرم- که وضع را چنین دید- کمان را با تیری از آن مرد گرفت، تیر را در چلّه ی کمان نهاد و هدف گیری نمود. زه کمان را کشید و تیر را رها کرد. تیر درست بر میانه ی هدف نشست. سپس تیر دیگری گرفت و بر دهانه ی تیر اوّل زد؛ به طوری که آن را تا پیکان به دو نیم کرد و در آن جای گرفت و تا نُه تیر پشت سر هم انداخت؛ هر یک به دهانه ی تیر قبل می خورد و در میانش جای می گرفت. هر تیری که چنین به هدف می رسید، هشام را- که در جایگاه خود نشسته بود- پریشان تر می ساخت؛ به گونه ای که دیگر نتوانست خودداری کند و بی اختیار فریاد زد: «آفرین بر تو ای ابوجعفر! خوب تیرانداختی و از تمامی عرب و عجم در این کار ماهرتری. چرا می گفتی پیر شده ام و موقع تیراندازی من گذشته است»؟ سپس از گفته ی خود پشیمان شد... آن گاه رو به سوی پدرم کرد و گفت: «ای محمّد، قریش- مادام که شخصی مثل تو در میانش هست- باید بر عرب و عجم سروری و افتخار کند. خدا خیرت دهد! بگو بدانم این تیراندازی را چه کسی به تو آموزش داده است و در چه مدّت آن را فرا گرفته ای»؟ پدرم فرمود: «تو خود می دانی که در میان مردم مدینه این کار رواج دارد و در کودکی تمرین کرده بودم؛ ولی از آن زمان تاکنون آن را رها کرده و به آن نپرداخته بودم. اکنون چون تو اصرار ورزیدی و سوگند خوردی، ناگزیر پذیرفتم و بار دیگر تیر و کمان به دست گرفتم». هشام گفت: «هرگز چنین مهارتی در تیراندازی از کسی ندیده بودم و گمان ندارم بر روی زمین کسی در این فن از تو چیره دست تر باشد. آیا جعفر هم در این حرفه مانند توست»؟ پدرم فرمود: «ما، خاندان رسالت، علم و کمالات ظاهری و باطنی و تمام نعمت را- که خداوند اعطای آن را به ما در قرآن بیان فرموده است- از یکدیگر به ارث می بریم: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾ و هرگز زمین از یکی از ما- که در آن چه دیگران در آن قاصرند، از هر جهت کامل باشد- خالی نمی گردد».

29-5- امام صادق علیه السلام- زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعه به عرفات آمد، جبرئیل نزد وی آمد و گفت: «ای محمّد صلی الله علیه و آله خداوند، به تو سلام می رساند و می فرماید: «به امّتت بگو: امروز دین شما را به وسیله ی ولایت امیرالمؤمنین علیب بن ابی طالب علیه السلام به کمال رسانیدم و نعمت خود را بر

ص: 597

عَلِىِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًا وَ لَسْتُ أُنْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هَذَا قَدْ أَنْزَلْتُ عَلَيْكُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّكَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ وَ هِيَ الْخَامِسَةُ وَ لَسْتُ أَقْبَلُ هَذِهِ الْأَرْبَعَةَ إِلَّا بِهَا﴾. (1)

30-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي أَسَامَةَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنَ الْمُغِيرِيَّةِ فَسُئِلَ عَنْ شَيْءٍ مِنَ السُّنَنِ فَقَال: مَا مِنْ شَيْءٍ يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وُلدُ آدَمَ علیه السلام إِلَّا وَ قَدْ خَرَجَتْ فِيهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ مَا احْتَجَّ عَلَيْنَا بِمَا احْتَجَّ فَقَالَ الْمُغِيرِيُّ وَ بِمَا احْتَجَّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلُهُ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي حَتَّى فَرَغَ مِنَ الْآيَةِ فَلَوْ لَمْ يُكْمِلْ سُنَّتَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ مَا احْتَجَّ بِهِ﴾. (2)

31-5- الصادق علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَمَّا يَقْضِي بِهِ الْقَاضِي قَالَ بِالْكِتَابِ قِيلَ فَمَا لَمْ يَكُنْ فِي الْكِتَابِ قَالَ بِالسُّنَّةِ قِيلَ فَمَا لَمْ يَكُنْ فِي الْكِتَابِ وَ لَا فِي السَّنَةِ قَالَ لَيْسَ شَيْءٌ مِنْ دِينِ اللَّهِ إِلَّا وَ هُوَ فِي الْكِتَابَ وَ السُّنَّةِ قَدْ أَكْمَلَ اللَّهُ الدِّينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ... ثُمَّ قَالَ علیه السلام يُوفِّقُ اللَّهُ وَ يُسَدِّدُ لِذَلِكَ مَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَيْسَ كَمَا تَظُنُّونَ﴾. (3)

32-5- الربضا علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنَّا مَعَ الرَّضا علیه السلام بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِي الْجَامِعِ يَوْمَ الْجُمْعَةِ فِي بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأَدَارُوا أَمْرَ الْإِمَامَةِ وَ ذَكَرُوا كَثْرَةَ اخْتِلَافِ النَّاسِ فِيهَا فَدَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي علیه السلام فَأَعْلَمْتُهُ حَوْضَ النَّاسِ فِيهِ فَتَبَسَّمَ علیه السلام ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ الْعَزِيزِ جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ آرَائِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَقْبِضُ نَبِيَّة صلی الله علیه و آله حَتَّى أَكْمَلَ لَهُ الدِّينَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ بَيَّنَ فِيهِ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ وَ جَمِيعَ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ كَمَا فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ ما فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِيَ آخِرُ عُمُرِهِ صلی الله علیه و آله الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًاً وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ وَ لَمْ يَمْضِ صلی الله علیه و آله حَتَّى بَيَّنَ لِأُمَّتِهِ مَعَالِمَ دِينِهِمْ وَ أَوْضَحَ لَهُمْ سَبِيلَهُمْ وَ تَرَكَهُمْ عَلَى قَصْدِ سَبِيلِ الْحَقِّ وَ أَقَامَ لَهُمْ عَلِيّا علیه السلام عَلَماً وَ إِمَاماً وَ مَا تَرَكَ لَهُمْ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْأُمَّةُ إِلَّا بَيَّنَهُ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يُكْمِلْ دِينَهُ فَقَدْ رَدَّ كِتَابَ اللَّهِ وَ مَنْ رَدَّ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ كَافِرُ بِهِ هَلْ يَعْرِفُونَ قَدْرَ الْإِمَامَةِ وَ مَحَلَّهَا مِنَ الْأُمَّةِ فَيَجُوزَ فِيهَا اخْتِيَارُهُمْ إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْنَا وَ أَعْلَى

ص: 598


1- بحار الأنوار، ج37، ص138/ تفسیر العیاشی، ج1، ص293/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج2، ص169/ بصائر الدرجات، ص517/ تفسير البرهان
3- دعائم الإسلام، ج2، ص535/ مستدرک الوسائل، ج17، ص252

شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم. و آیه ی دیگری پس از این بر شما نازل نخواهم کرد. نماز و زکات و روزه و حج را بر شما فرو فرستاده ام و این پنجمین است و چهار فریضه ی دیگر را، مگر به وسیله ی آن نمی پذیرم».

30-5- امام صادق علیه السلام- ابواسامه گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم و شخصی از گروه مغیریّه نیز وجود داشت و درباره بعضی از سنّت ها سؤال کرد. امام فرمود: «تمام احتیاجات بنی آدم در سنّت خدا و رسول بیان گشته است، اگر چنین نبود، خداوند بر ما احتجاج نمی کرد». مغیری گفت: «احتجاج خدا کدام است»؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «قول خدای متعال: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي....﴾ که اگر سنّت و فریضه اش را بر ما تمام نکرده بود، هرگز بدان حجّت اقامه نمی نمود».

31-5- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام درباره ی آن چه قاضی بدان قضاوت می کند، سؤال شد. حضرت فرمود: «به کتاب خدا». گفتند: «پس آن چه در کتاب نیست»؟ حضرت فرمود: «به سنّت». سؤال شد: «پس آن چه در کتاب و سنّت نیست»؟ حضرت فرمود: «چیزی مربوط به دین خدا نیست مگر این که در کتاب و سنّت هست. خداوند دین را کامل ساخته است. خداوند متعال فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...﴾ خداوند به هر آن کس که از خلقش بخواهد، توفیق می دهد و تأیید می کند و آن گونه که شما می پندارید، نیست».

32-5- امام رضا علیه السلام- عبدالعزیز بن مسلم گوید: با امام رضا علیه السلام در مرو بودیم و در روز جمعه، پس از ورودمان به شهر در مسجد جمع شده بودیم که مردم، سخن از امر امامت بر زبان می راندند و از کثرت اختلاف درباره ی آن می گفتند. من خدمت مولا و سرورم امام رضا علیه السلام رسیدم و از افتادن مردم به دل این معرکه خبر دادم و ایشان تبسّم کرده و فرمود: «ای عبدالعزیز! مردم در جهل ماندند و از دینشان (نظراتشان) فریفته گشتند، خداوند عزّوجلّ رسول صلی الله علیه و آله را به جوار خویش نبرد، مگر پس از تکمیل دین مردم. و قرآن را بر ایشان نازل کرد که تفصیل هر چیز است و حلال و حرام و حدود و احکام و هر آن چیزی را که مردم به آن نیاز دارند، به کمال در آن مشخص نمود و حق تعالی خود می فرماید: ما در این کتاب هیچ چیزی را فروگذار نکرده ایم. (انعام/38). و در حجّة الوداع که آخرین سال عمر شریف نبی اسلام صلی الله علیه و آله بود، این آیه را نازل کرد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإسلاَمَ دِينّا﴾ و امر امامت از جمله مقوله ی تمام و تکمیل دین است و رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت حق را لبّیک نگفت مگر پس از آن که برای امّت خود، چهارگوشه دینشان را تبیین کرد و راهشان را به روشنی به ایشان بیان نمود و آنان را بر مسیر حق ترک گفت. و علی علیه السلام را برای ایشان علامت و امام قرار داد و همه ی نیازهای امّت را تبیین نمود. هرکس ادّعا کند که خدای تعالی دین خود را تکمیل نکرده است، به واقع، کتاب خدا را رد کرده است و هر که کتاب خدا را رد کند، کافر است. آیا آن ها ارزش امامت و جایگاه آن را در میان امّت می دانند؟ آیا آن ها گمان می کنند می تواند امام را برگزینند؟ امامت امری ارجمندتر، عظیم الشان تر، عالی مقام تر، دشوارتر و عمیق تر از آن است که مردم با عقول خود کنه

ص: 599

مَكَانًا وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أَوْ يُقِيمُوا إِمَاماً بِاخْتِيَارِهِمْ إِنَّ الْإِمَامَةَ خَصَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهَا إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلَ علیه السلام بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً وَ فَضِيلَةً شَرَفَهُ بِهَا وَ أَشَادَ بِهَا ذِكْرَهُ فَقَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَقَالَ الْخَلِيلُ علیه السلام سُرُوراً بِهَا وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ فَأَبْطَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ إِمَامَةَ كُلِّ ظَالِمٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾. (1)

33-5- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ... فَقَالَ ... خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى حَجَّةِ الْوَدَاعِ ثُمَّ صَارَ إِلَى غَدِيرِ خُمِّ فَأَمَرَ فَأَصْلِحَ لَهُ شِبْهُ الْمِنْبَرِ ثُمَّ عَلَاهُ وَ أَخَذَ بِعَضُدِى حَتَّى رُئِيَ بَيَاضُ إِبْطَيْهِ رَافِعاً صَوْتَهُ قَائِلًا فِي مَحْفِلِهِ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ علیه السلام مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَكَانَتْ عَلَى وَ لَايَتِي وَ لَايَةُ اللَّهِ وَ عَلَى عَدَاوَتِي عَدَاوَةُ اللَّهِ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًا فَكَانَتْ وَ لَايَتِي كَمَالَ الدِّينِ وَ رِضَا الرَّبِّ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اخْتِصَاصاً لِي وَ تَكَرُّماً نَحَلَنِيهِ وَ إِعْظَاماً وَ تَفْصِيلًا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنَحَنِيهِ﴾. (2)

34-5- الحسن علیه السلام- ﴿أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِمَنِّهِ وَ رَحْمَتِهِ لَمَّا فَرَضَ عَلَيْكُمُ الْفَرَائِضِ لَمْ يَفْرِضُ عَلَيْكُمْ لِحَاجَةٍ مِنْهُ إِلَيْهِ بَلْ رَحْمَةً مِنْهُ إِلَيْكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لِيَمِيزَ ... الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ لِيَبْتَلِيَ ... ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَ لِتَتَسَابَقُوا إِلَى رَحْمَتِهِ وَ لِتَتَفَاضَلَ مَنَازِلُكُمْ فِي جَنَّتِهِ فَفَرَضَ عَلَيْكُمُ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمَ وَ الْوَ لَايَةَ وَ جَعَلَ لَكُمْ بَاباً لِتَفْتَحُوا بِهِ أبْوَابَ الْفَرَائِضِ وَ مِفْتَاحاً إِلَى سَبِيلِهِ وَ لَوْلَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ وَلْدِهِ كُنتُمْ حَيَارَى كَالْبَهَائِمِ لَا تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ هَلْ يَدْخُلُ قَرْيَةً إِلَّا مِنْ بَابِهَا فَلَمَّا مَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ بِإِقَامَةِ الْأَوْلِيَاءِ بَعْدَ نَبِيِّكُمْ صلی الله علیه و آله قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًا وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ لِأَوْلِيَائِهِ حُقُوقاً أَمَرَكُمْ بِأَدَائِهَا لِيَحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ مِنْ

ص: 600


1- الكافي، ج1، ص198/ بحار الأنوار، ج25، ص120/ تحف العقول، ص436/ الاحتجاج، ج2، ص433/ الأمالي للصدوق، ص674/ عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص216/ الغيبة للنعمانی، ص216/ معانى الأخبار، ص96/ کمال الدین، ج2، ص675/ تفسير البرهان/ تفسیر نور الثقلين
2- الکافی، ج8، ص27

آن را دریابند یا با نظرات و آرای خویش بدان دست یابند یا این که به اختیار خود امامی را برگزینند. خداوند متعال پس از مقام نبّوت و خلیل الله بودن، مقام امامت را به ابراهیم علیه السلام عطا فرمود و او را بدین فضیلتف شرافت بخشید و آن را در کتاب خود نیز بیان فرمود: خدا گفت: من تو را پیشوای مردم گردانیدم. (بقره/124) پس ابراهیم خلیل علیه السلام شادمانه گفت: از دودمان من. (بقره/124) و خداوند تبارک و تعالی پاسخ داد: پیمان من ستمکاران را در بر نگیرد. (بقره/134) و بدین ترتیب این آیه امامت هر ظالمی را تا روز قیامت باطل کرد.

33-5- امام باقر علیه السلام- امام علی علیه السلام پس از گذشت هفت روز از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه ای به مردم مدینه فرمود: ... سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به حجبة الوداع آمد، تا جایی که به غدیرخم رسید و دستور داد که برایش چیزی شبیه یک منبر درست شود. سپس بالای منبر رفت و بازوان مرا گرفت، تا حدّی که سفیدی زیر بغل من دیده شد، و صدایش را بالا برد و در آن محفل فرمود: «هرکس من مولای اویم، علی علیه السلام نیز مولای اوست، خداوندا! دوستان او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار، پس دوستی با خدا در گرو دوستی با من و دشمنی با من، برابر با دشمنی با خداوند قرار گرفت»، سپس خداوند در آن روز این آیه را نازل کرد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا﴾ بدین ترتیب ولایت من مایه ی کمال دین و رضایت پروردگار گشت. سپس خداوند تبارک و تعالی آیه ای مخصوص من نازل کرد و آن را به منزله ی گرامی داشتی برای من بیان نمود و آن را بزرگداشت و تفضیلی از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله برای من قرار داد.

34-5- امام حسن علیه السلام- خداوند عزّوجلّ به امتنان و رحمت خویش، زمانی که فرایض را بر شما واجب گرداند، این فرایض را به خاطر نیاز خود به آن ها واجب ننمود، بلکه از سر رحمت ذات پاکش که خدایی جز او نیست واجب نمود تا بین پلید و نیک تمیز داده شود و آن چه در سینه های شماست را بیازماید و آن چه در دل های شماست را به خوبی تصفیه و پاک گرداند و تا به سوی رحمت او از یکدیگر پیشی جویید و جایگاه های شما در بهشت بر یکدیگر برتری جوید و از این رو حج و عمره و برپا کردن نماز و پرداخت زکات و روزه داری و ولایت را فرض نمود و برای شما دری قرارداده تا از طریق آن همچون کلیدی به سوی وی، دروازه های فرایض را بگشایید و اگر محمّد و اوصیای وی از فرزندانش سلام الله علیهم نبودند، شما همچون چهارپایان سردرگم بودید و به سوی هیچ فریضه ای از فرایض روی نمی گرداندید و آیا به هیچ شهری جز از دروازه ی آن وارد شوند؟ و زمانی که با گماردن اولیای پس از نبی صلی الله علیه و آله بر شما منّت نهاد، فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾ و بر شما برای اولیای خود حقوقی را واجب نمود و فرمود تا آن را به جای آورید تا دارایی هایتان از زنان و اموال و خوردنی ها و نوشیدنی هاتان بر شما حلال شود و خداوند به واسطه ی آن برکت و فزونی نعمت و ثروت

ص: 601

أَزْوَاجِكُمْ وَ أَمْوَالِكُمْ وَ مَا كَلِكُمْ وَ مَشْرَبَكُمْ وَ يُعَرِّفَكُمْ بِذَلِكَ الْبَرَكَةَ وَ النَّمَاءَ وَ الثَّرْوَةَ وَ لِيَعْلَمَ مَنْ يُطِيعُهُ مِنْكُمْ بِالْغَيْبِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمُوَدَّةَ فِي الْقُرْبى﴾. (1)

35-5- الرّسول علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا أَسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ ... فَتَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَتَقَدَّمَ حَتَّى سَمِعَ مَا قَالَ الرَّبُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنَا الْمَحْمُودُ وَ أنْتَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله شَقَقْتُ اسْمَكَ مِن اسْمِي فَمَنْ وَصَلَكَ وَصَلْتُهُ وَ مَنْ قَطَعَكَ بَتَكْتُهُ أَنْزِلْ إِلَى عِبَادِي فَأَخْبِرْهُمْ بِكَرَامَتِي إِيَّاكَ وَ أَنِّى لَمْ أَبْعَتْ نَبِيّاً إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ وَزِيراً وَ أَنَّكَ رَسُولِي صلی الله علیه و آله وَ أَنَّ عَلِيّاً علیه السلام وَزِيرُكَ فَهَبَطَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَكَرِهَ أَنْ يُحَدِّثَ النَّاسَ بِشَيْءٍ كَرَاهِيَةَ أَنْ يَتَّهِمُوهُ لِأَنَّهُمْ كَانُوا حَدِيثِي عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّةِ حَتَّى مَضَى لِذَلِكَ سِتَّةُ أَيَّامٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: فَلَعَلَّكَ تارِكُ بَعْضَ ما يُوحَى إِلَيْكَ وَ ضَائِقَ بِهِ صَدْرُكَ فَاحْتَمَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَلِكَ حَتَّى كَانَ يَوْمُ الثَّامِنِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيْهِ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تَهْدِيدُ بَعْدَ وَعِيدٍ لَأَمْضِيَنَّ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأَنْ يَتَّهمُونِي وَ يُكَذِّبُونِي فَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ أَنْ يُعَاقِبَنِي الْعُقُوبَةَ الْمُوجِعَةَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ وَ سَلَّمَ جَبْرَئِيلَ عَلَى عَلِىٍّ اللهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلِىُّ علیه السلام يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَسْمَعُ الْكَلَامَ وَ لَا أَحْسُّ الرُّؤْيَةَ فَقَالَ يَا عَلِيُّ علیه السلام هَذَا جَبْرَئِيلُ أَتَانِي مِنْ قِبَلِ رَّبِّي بِتَصْدِيقِ مَا وَعَدَنِي ثُمَّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله رَجُلًا فَرَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ حَتَّى سَلَّمُوا عَلَيْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ قَالَ يَا بِلَالُ نَادِ فِي النَّاسِ أَنْ لَا يَبْقَى غَداً أَحَدٌ إِلَّا عَلِيلٌ إِلَّا خَرَجَ إِلَى غَدِيرِ خُمٍّ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِجَمَاعَةِ أَصْحَابِهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَنِي عَلَيْكُمْ بِرِسَالَةٍ وَ إِنِّي ضِقْتُ بِهَا ذَرْعاً مَخَافَةَ أَنْ تَتَّهِمُونِي وَ تُكَذِّبُونِي حَتَّى أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىَّ وَعِيداً بَعْدَ وَعِيدٍ فَكَانَ تَكْذِيبُكُمْ إِيَّايَ أَيْسَرَ عَلَىَّ مِنْ عُقُوبَةِ اللَّهِ إِيَّايَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَسْرَى بِي وَ أَسْمَعَنِي وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله أَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله شَفَقَتْ اسْمَكَ مِن اسْمِي فَمَنْ وَصَلَكَ وَصَلْتُهُ وَ مَنْ قَطَعَكَ بَتَكْتُهُ أُنْزِلْ إِلَى عِبَادِي فَأَخْبِرْهُمْ بِكَرَامَتِي إِيَّاكَ وَ أَنِّى لَمْ أَبْعَتْ نَبِيّاً إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ وَزِيراً وَ أَنَّكَ رَسُولِي صلی الله علیه و آله وَ أَنَّ عَلِيّاً علیه السلام وَزِيرُكَ ثُمَّ أَخَذَ صلی الله علیه و آله بِيَدَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فَرَفَعَهُمَا حَتَّى نَظَرَ النَّاسُ إِلَى بَيَاضِ إِبْطَيْهِمَا وَ لَمْ يُرَ قَبْلَ ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَوْلَايَ

ص: 602


1- بحار الأنوار، ج23، ص99/ بحار الأنوار، ج50، ص321/ بحار الأنوار، ج75، ص374/ الأمالي للطوسى، ص654/ تحف العقول، ص484/ رجال الکشی، ص575/ علل الشرائع، ج1، ص249/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

را بر شما نمایان کند تا بداند کدام یک از شما در خلوت از وی فرمان می پذیرید. آن گاه خدای عزّوجلّ فرمود: بگو: بر این رسالت مزدی از شما، جز دوست داشتن خویشاوندان، نمی خواهم. (شوری/23)».

35-5- پیامبر صلی الله علیه و آله- ابن عبّاس رحمة الله گوید: وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از معراج بازگشت، دوست نداشت چیزی از آن موضوع را با مردم در میان بگذارد، مبادا او را متّهم سازند؛ چرا که عرب ها تازه از جاهلیّت فاصله گرفته بودند. از آن موضوع شش روز گذشت و خداوند آیه: شاید [ابلاغ] بعض آیاتی را که به تو وحی می شود، [بخاطر عدم پذیرش آن ها] ترک کنی [و به تأخیر اندازی] و سینه ات از این جهت تنگ [و ناراحت] شود. (هود/12). را نازل کرد. باز رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را بروز نداد و صبر کرد تا هشت روز از آن ماجرا گذشت و پروردگار متعال آيه: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ را نازل کرد. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «این پیام تهدیدی است همراه

با ترساندن؛ بنابراین باید دستور خدا را اجرا کنم. پس اگر مردم مرا متّهم کنند و تکذیبم نمایند، بهتر از آن است که خداوند، مرا در دنیا و آخرت به گونه ای دردناک مجازات کند. جبرئیل به علی علیه السلام به عنوان امیر مؤمنان سلام کرد. علی علیه السلام خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! گفتاری را می شنوم امّا کسی را نمی بینم». رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای علی! این جبرئیل است. از طرف خداوند آمده است تا به آن چه که به من وعده فرموده، عمل نماید». سپس حضرت محمّد صلی الله علیه و آله به تک تک یارانش دستور داد به علی علیه السلام به عنوان امیر مؤمنان درود بگویند. سپس فرمود: «ای بلال! فردا همه ی مردم را صدا بزن و بگو جز افراد مریض هیچ کس حق ندارد در منزل بماند و همه در غدیرخم جمع شوند». وقتی روز بعد فرا رسید، رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه با گروهی از یاران به سوی غدیر رفت و حمد خداوند را به جای آورد و او را ستود. سپس فرمود: «ای مردم! پروردگار، مرا برای انجام رسالت و مسئولیّتی به سوی شما فرستاد و من از ترس این که شما مرا متّهم کنید و دروغگو بدانید، آن را در سینه پنهان کردم و درمانده شدم تا آن که خداوند با فرستادن آیات، پیاپی مرا ترسانید. به همین خاطر تکذیب شما را بسی آسان تر از مجازات و عقوبت الهی دانستم. خداوند متعال مرا به معراج برد و سخنانی با من در میان گذاشت و به من فرمود: «ای محمّد صلی الله علیه و آله! من محمودم و تو محمّد. نامت را از اسم خودم برگرفتم. پس هر که به تو بپیوند، من نیز به او می پیوندم و هر که از تو جدا شود، من نیز از او جدا خواهم شد. بر بندگانم فرودآی و بزرگواری و کرامت مرا نسبت به خودت به اطّلاع آنان برسان و این که من کسی را به پیامبری مبعوث نگردانیدم، مگر آن که برای او وزیری انتخاب نمودم؛ تو پیامبر من هستی و علی علیه السلام وزیر توست». رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی علیه السلام را گرفت و آن را بالا برد، به طوری که مردم سفیدی زیر بغل آن دو را که قبلاً دیده نشده بود، مشاهده کردند. سپس فرمود: «خداوند تبارک و تعالی، مولای من است و من مولای مؤمنانم. پس هر که من مولای او هستم، علی علیه السلام نیز مولای اوست. خدایا! هرکس ولایت علی علیه السلام را پذیرفت، تو نیز مولای او باش و هرکس با علی علیه السلام دشمنی ورزید، تو نیز دشمن او باش و

ص: 603

هر که او را یاری کرد، یاورش باش و هر که ترک یاوری او نمود، تو نیز رهایش کن». سپس شکّاکان و منافقان و آنان که در دلشان بیماری و دروغ بود، گفتند: «به درگاه خدا نسبت به آن چه محمّد گفت؛ برائت و بیزاری می جوییم. این سخنان، قطعی و جدّی نیست و ما راضی نیستیم که علی، وزیر او باشد. چنین انتخابی از سر تعصّب انجام شده است». پس سلمان و مقداد و ابوذر و عمّار بن ياسر رحمة الله گفتند: «ما آن منطقه را ترک نکرده بودیم که آیه: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾ نازل شد و حضرت محمّد صلی الله علیه و آله سه بار آن را تلاوت نموده و سپس فرمود: «کامل شدن دین و تمام شدن نعمت و خشنودی خداوند، با مبعوث گشتن و ارسال من به سوی شما با ولایت پس از خودم، یعنی علیّ بن ابی طالب علیه السلام تکمیل گشت».

36-5- امام باقر علیه السلام- روز جمعه جبرئیل در عرفات بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: «ای محمّد صلی الله علیه و آله! خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: «به امّتت بگو: امروز دین شما را به وسیله ی ولایت امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السلام به کمال رسانیدم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم». سپس [پیامبر صلی الله علیه و آله] سخنی طولانی [برای مردم] بیان فرمود و بعضی از منافقین به بعضی دیگر گفتند: «چشمانش را نمی بینید که می چرخد- [منافقان از این سخن] پیامبر صلی الله علیه و آله را قصد می کردند- گویا او دیوانه است و به وسیله ی پسر عمویش دچار جنون شده است. او را چه شده است که دستش را بالا برده است. اگر بتواند او را مثل کسری و قیصر قرار دهد، این کار را می کند». [بعد از سخنان منافقان] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ﴿بِسم الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾؛ پس مردم فهمیدند که قرآن بر او نازل شده است و ساکت شدند و پیامبر صلی الله علیه و آله قرائت فَرمود: نَ، سوگند به قلم و آن چه می نویسند * که به لطف و نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی. (قلم/1-2)، منظور سخن منافقانی است که [علیه پیامبر صلی الله علیه و آله سخنانی] گفتند. و برای تو پاداشی بزرگ و همیشگی است؛ به خاطر ابلاغ آن چه در مورد علی علیه السلام ابلاغ نمودی. و تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری. و بزودی تو می بینی و آنان نیز می بینند، که کدام یک از شما مجنونید. (قلم/ 5-6)». این گونه نازل شد.

* فضیلت روز عید غدیر

1- امام صادق علیه السلام- فرات بن احنف گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «فدایت شوم، مسلمانان عیدی برتر از فطر، قربان، روز جمعه و روز عرفه دارند». امام علیه السلام به من فرمود: «بله بزرگ ترین آن ها در مقام و منزلت و با شرافت ترین آن ها نزد خداوند است و آن روزی است که خداوند در آن دین را کامل کرد و بر پیامبرش محمّد صلی الله علیه و آله نازل فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾». عرض کردم: «آن چه روزی است»؟ به من فرمود: «وقتی یکی از پیامبران بنی اسرائیل می خواست [از امّتش] وصیّت و امامت را [برای وصیّ] بعد از خودش پیمان بگیرد و این کار را انجام می داد، آن روز را عید قرار می دادند و آن روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن علی علیه السلام را برای مردم نشانه و علامت [هدایت] نصب فرمود و در آن روز نازل شد آن چه نازل شد و در آن روز دین کامل شد و نعمت بر مؤمنین تمام شد». عرض کردم: «آن چه روزی از سال است»؟ امام صلی الله به

ص: 604

فَقَالَ لِي إِنَّ الْأَيَّامَ تَتَقَدَّمُ وَ تَتَأَخَّرُ وَ رُبَّمَا كَانَ يَوْمَ السَّبْتِ وَ الْأَحَدِ وَ الْإِثْنَيْنِ إِلَى آخِرِ أَيَّامِ السَّبْعَةِ قَالَ قُلْتُ فَمَا يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَعْمَلَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ قَالَ هُوَ يَوْمُ عِبَادَةٍ وَ صَلَاةٍ وَ شُكْرٍ لِلَّهِ وَ حَمْدٍ لَهُ وَ سُرُورٍ لِمَا مَنَّ اللَّهُ بِهِ عَلَيْكُمْ مِنْ وَ لَايَتِنَا وَ إِنِّي أُحِبُّ لَكُمْ أَنْ تَصُومُوهُ﴾. (1)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿صِيَامُ يَوْمِ غَدِيرِ خُمِّ يَعْدِلُ صِيَامَ عُمُرِ الدُّنْيَا لَوْ عَاشَ إِنْسَانُ ثُمَّ صَامَ مَا عَمَرَتِ الدُّنْيَا لَكَانَ لَهُ ثَوَابُ ذَلِكَ وَ صِيَامُهُ يَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي كُلِّ عَامٍ مِائَةَ حَجَّةِ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ هُوَ عِيدُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا وَ تَعَيَّدَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ عَرَفَ حُرْمَتَهُ وَ اسْمُهُ فِي السَّمَاءِ يَوْمُ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِي الْأَرْضِ يَوْمُ الْمِيثَاقِ الْمَأْخُوذِ وَ الْجَمْعِ الْمَشْهُودِ فَصَلَّى فِيهِ رَكْعَتَيْن ... وَ لْيَكُنْ مِنْ دُعَائِكَ فِي دُبُرِ هَاتَيْن الرَّكْعَتَيْنِ أَنْ تَقُول ... أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ أَنَّ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ وَ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ أَنَّ الْإِقْرَارَ بوَ لَايَتِهِ تَمَامُ تَوْحِيدِكَ وَ الْإِخْلَاصُ بِوَحْدَانِيَّتِكَ وَ كَمَالُ دِينِكَ وَ تَمَامُ نِعْمَتِكَ وَ فَضْلِكَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ وَ بَريَّتِكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً اللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيْنَا مِنَ الْإِخْلَاصِ لَكَ بِوَحْدَانِيَّتِكَ إِذْ هَدَيْتَنَا لِمُوَالَاةِ وَ لِيِّكَ الْهَادِى مِنْ بَعْدِ نَبِيِّكَ الْمُنْذِرِ وَ رَضِيتَ لَنَا الْإِسْلَامَ دِيناً بِمُوَالَاتِهِ وَ أَتْمَمْتَ عَلَيْنَا نِعْمَتَكَ الَّتِي جَدَّدْتَ لَنَا عَهْدَكَ وَ مِيثَاقَكَ﴾. (2)

3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿يَوْمَ غَدِيرِ خُمِ أَفْضَلُ أَعْيَادِ أُمَّتِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَمَرَنِي اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِيهِ بنَصْبٍ أَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام عَلَماً لِأُمَّتِي يَهْتَدُونَ بِهِ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَكْمَلَ اللَّهُ فِيهِ الدِّينَ وَ أَتَمَّ عَلَى أُمَّتِي فِيهِ النِّعْمَةَ وَ رَضِيَ لَهُمُ الْإِسْلامَ دِينًا﴾. (3)

* علي علیه السلام

1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿عَن ابنِ عَبَّاس رحمة الله قَالَ: بَيْنَا نَحْنُ مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله بِعَرَفَاتٍ إِذْ قَالَ أَ فِيكُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قُلْنَا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَرَّبَهُ مِنْهُ وَ ضَرَبَ يَدَهُ عَلَى مَنْكِبِهِ ثُمَّ قَالَ طُوبَى لَكَ يَا عَلِيُّ علیه السلام نَزَلَتْ عَلَىَّ آيَةٌ ذَكَرَنِي وَ إِيَّاكَ فِيهَا سَوَاءً فَقَالَ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جِئْتَ

ص: 605


1- بحار الأنوار، ج37، ص169/ تفسیر فرات الکوفی، ص117/ مستدرک الوسائل، ج6، ص277 بحار الأنوار، ج37، ص169/ تفسیر فرات الکوفی، ص117/ مستدرک الوسائل، ج6، ص277
2- تهذيب الأحكام، ج3، ص145/ بحار الأنوار، ج95، ص304/ إقبال الأعمال، ص477/ البلد الأمين، ص259/ كتاب المزار، ص90/ المصباح للكفعمي، ص683/ إقبال الأعمال، ص315/ مصباح المتهجد، ص748/ تفسیر نورالثقلین
3- الأمالي للصدوق، ص125/ تفسیر نور الثقلين

من فرمود: «روزها پس و پیش می شود؛ ممکن است روز شنبه، یکشنبه، دوشنبه و... باشد». عرض کردم: «چه کاری سزاوار است که در آن روز انجام دهیم»؟ فرمود: «آن، روز عبادت، نماز، سپاس از خدا، حمد برای او و شادی به خاطر ولایت ما است که خداوند با آن بر شما منّت نهاد و نعمت فراوان داد و من دوست دارم که شما آن روز را روزه بگیرید».

2- امام صادق علیه السلام- روزه روز غدیر خم با روزه عمر دنیا برابری می کند. اگر انسانی زندگی کند و سپس تا دنیا عمر دارد روزه بگیرد، ثواب آن برای او خواهد بود و روزه آن نزد خدای عزّوجلّ در هر سالی با صد حجّ و صد عمره پذیرفته شده و مقبول برابری می کند و آن بزرگ ترین عید خداوند است و خدای عزّوجلّ هرگز پیامبری را نفرستاده مگر آن که این روز را عید قرار داد و احترام آن را شناخت و اسم آن در آسمان، روزِ عهدِ معهود (پیمان شناخته شده) و در زمین روزِ میثاقِ مأخوذ (پیمان گرفته شده) و روز جمع مشهود (جمع حاضر شده) است. هر کس در آن روز دو رکعت نماز بخواند... از جمله دعای تو بعد از این دو رکعت این باشد که بگویی: ... تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست و محمّد صلی الله علیه و آله بنده ی تو و رسول تو و علی علیه السلام امیر مؤمنان است و اقرار به ولایت او تمامیّت توحید تو، اخلاص به یگانگی تو، کامل شدن دین تو و تمامیّت نعمت و فضل تو بر همه ی بندگان و خلق تو است و تو فرمودی و سخن تو حق است: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾. خداوندا! ستايش مخصوص ت-و اس-ت به خاطر اخلاص به وحدانیّتت که با آن بر ما منّت نهادی، زمانی که بعد از پیامبرِ انذار کننده ات ما را به دوستی با ولیّ هدایت کننده ات راهنمایی فرمودی و با دوستی او اسلام را به عنوان آیین [جاویدان] ما پذیرفتی و نعمتت را- که عهد و پیمانت را [درباره ی او] بر ما تازه فرمودی- بر ما تمام کردی.

پیامبر صلی الله علیه و آله- روز غدیر خم بهترین اعیاد و جشنهای امّت من است و آن روزی است که خداوند متعال به من فرمان داد که برادرم علیّ بن ابی طالب علیه السلام را برای امّت خود منصوب کنم که پس از من به وسیلهی او رهنمون شوند و آن روزی است که خداوند دین را کامل و نعمت خویش را بر امّت من تمام فرمود و برای آنان اسلام را برگزید و به آن خشنود گردید.

* على علیه السلام

1- ابن عبّاس رحمة الله- ابن عبّاس رحمة الله گوید: زمانی ما با پیامبر صلی الله علیه و آله در عرفات بودیم که فرمود: «آیا علیّ بن ابی طالب علیه السلام در میان شما است»؟ عرض کردیم: «بله! ای رسول خدا»! او را به خود نزدیک ساخت و دستش را بر شانه او زد سپس فرمود: «ای علی علیه السلام! پاکیزه ترین [زندگی] نصیب تو است؛ آیه ای بر من نازل شده که در آن من و تو را مساوی ذکر کرده و فرموده: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾. اين جبرئیل است؛ از طرف خداوند

ص: 606

أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ رَكْبَاناً عَلَى نُوقٍ مِنْ نُورِ الْبَرْقِ يُطِيرُهُمْ فِي أَرْجَاءِ الْهَوَاءِ يُنَادُونَ فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ نَحْنُ الْعَلَوِيُّونَ فَيَأْتِيهِمُ النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ أَنْتُمُ الْمُقَرَّبُونَ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ﴾. (1)

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سَمُرَةَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَرْشِدْنِي إِلَى النَّجَاةِ قَالَ يَا ابْنَ سَمُرَةَ إِذَا اخْتَلَفَتِ الْأَهْوَاءُ وَ تَفَرَّقَتِ الْآرَاءُ فَعَلَيْكَ بِعَلِيِّ بْن أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فَإِنَّهُ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْفَارُوقُ الَّذِي يَمِيزُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ سَأَلَهُ أَجَابَهُ وَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ أَرْشَدَهُ وَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِهِ وَجَدَهُ وَ مَنِ الْتَمَسَ الْهُدَى وَجَدَهُ لَدَيْهِ وَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ آمَنَهُ وَ مَنِ اسْتَمْسَكَ بِهِ نَجَّاهُ وَ مَنِ اقْتَدَى بِهِ هَدَاهُ يَا ابْنَ سَمُرَةَ سَلِمَ مَنْ سَلَّمَ لَهُ وَ وَالاهُ وَ هَلَكَ مَنْ رَدَّ عَلَيْهِ وَ عَادَاهُ يَا ابْنَ سَمُرَةَ إِنَّ عَلِيّاً علیه السلام مِنِّى رُوحُهُ مِنْ رُوحِي وَ طِينَتُهُ مِنْ طِينَتِي وَ هُوَ أخِي وَ أَنَا أَخُوهُ وَ هُوَ زَوْجُ ابْنَتِي فَاطِمَةَ سلام الله علیها سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ إِنَّ مِنْهُ إِمَامَى أُمَّتِي وَ سَيِّدَى شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهما السلام وَ تِسْعَةً مِنْ وَلَدِ الْحُسَيْنِ علیه السلام تَاسِعُهُمْ قَائِمٌ عجل الله تعالی فرجه الشریف أُمَّتِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلَا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً﴾. (2)

3- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فِي حَدِيثٍ طَويلٍ يَذْكُرُ فِيهِ إِثْيَانَ رَجُلٍ مِنَ الزَّنَادِقَةِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ سُؤَالَهُ عَمَّا اشْتَبَهَ عَلَيْهِ مِنْ آيَاتِ الْقُرْآنِ وَ ظَنَ التَّنَاقْضَ فِيهَا فَأَجَابَهُ علیه السلام وَ أَسْلَمَ فَكَانَ مِمَّا سَأَلَهُ قَوْلُهُ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ فَقَالَ فَمَا هَذِهِ الْوَاحِدَةُ؟ ... فَقَالَ علیه السلام وَ أَمَّا قَوْلُهُ: إِنَّا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ فَإِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ نَزَّلَ عَزَائِمَ الشَّرَائِعِ وَ آيَاتِ الْفَرَائِضِ فِي أَوْقَاتٍ مُخْتَلِفَةٍ كَمَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ لَوْ شَاءَ لَخَلَقَهَا فِي أَقَلَّ مِنْ لَمْحِ الْبَصَرِ وَ لَكِنَّهُ جَعَلَ الْأَنَاةَ وَ الْمُدَارَاةَ أَمْثَالًا لِلْمَنَائِهِ وَ إِيجَابَاً لِلْحُجَّةِ عَلَى خَلْقِهِ فَكَانَ أَوَّلُ مَا قَيَّدَهُمْ بِهِ الْإِقْرَارَ بِالْوَحْدَانِيَّةِ وَ الرُّبُوبِيَّةِ وَ الشَّهَادَةَ بِأَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ فَلَمَّا أَقَرُّوا بذلك تَلَاهُ بِالْإِقْرَارِ لِنَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله بالنُّبُوَّةِ وَ الشَّهَادَةِ لَهُ بِالرِّسَالَةِ فَلَمَّا انْقَادُوا لِذَلِكَ فَرَضَ عَلَيْهِمُ الصَّلَاةَ ثُمَّ الصَّوْمَ ثُمَّ الْحَجَّ ثُمَّ الْجِهَادَ ثُمَّ الزَّكَاةَ ثُمَّ الصَّدَقَاتِ وَ مَا يَجْرِي مَجْرَاهَا مِنْ مَال الْفَيْءِ فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ هَلْ بَقِيَ لِرَبِّكَ عَلَيْنَا بَعْدَ الَّذِي فَرَضَهُ شَيْءٌ آخَرُ يَفْتَرَضُهُ فَتَذْكُرَهُ لِتَسْكُنَ أَنْفُسَنَا إِلَى أَنَّهُ لَمْ يَبْقَ غَيْرُهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِي ذَلِكَ: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ

ص: 607


1- بحار الأنوار، ج7، ص236/ بحار الأنوار، ج36، ص133/ تفسیر فرات الكوفى، ص119/ تفسیر فرات الكوفى، ص120/ شواهد التنزيل، ج1، ص207/ شواهد التنزیل، ج1، ص208
2- روضة الواعظين، ج1، ص100/ تفسير البرهان

به من خبر می دهد که وقتی روز قیامت شود تو و شیعیانت سوار بر شترانی می آیید که از نور برق هستند و آن ها را در اطراف فضا پرواز می دهند. [شیعیان تو] در عرصه ی قیامت فریاد می زنند: «ما علوّیان هستیم». سپس ندایی از طرف خداوند به سوی آن ها می آید که شما مقرّبانی هستید که امروز نه ترسی برشماست و نه اندوهگین می شوید.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- عبدالرّحمن بن سمره نقل می کند: گفتم: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! مرا به راه نجات هدایت فرما». فرمود: «ای ابن سمره! چون هواخواهی مردمان، مختلف گردید و رأی و نظرها به چند دستگی گرایید، تو از علیّ بن ابی طالب علیه السلام پیروی کن که او امام امّت من و جانشین من پس از من است و او فاروق است که حق را از باطل تمییز خواهد داد، هر که بپرسد، پاسخش گوید و هر که راه هدایت جوید، رهنمایش باشد و هر که حق را نزد وی بخواهد، خواهد یافت و هر که خواهشمند رهیافتگی باشد، در وی به دست آورد و هر که به او پناه برد، امنیّتش بخشد و هر که به دامان وی چنگ زند، نجاتش دهد و هر که پیرو او گردد، راه نشانش دهد. ای ابن سمره! هر که خود را به وی واگذار کند و با او دوستی نماید، بی گزند باشد و هر که او را نپذیرد و به دشمنی اش برخیزد، هلاک گردد. ای ابن سمره! همانا علی علیه السلام از من است و روحش از روح من و سرشت او از سرشت من است و او برادر من است و من برادر او و همسر دختر من، فاطمه، بانوی زنان جهان از آغاز تا انجام است و از نسل او دو امام امّت من و دو سرور جوانان بهشت؛ حسن و حسین علیهما السلام و نه فرزند از نسل حسین علیه السلام هستند که آخرین ایشان قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف امّت من است و جهان را چون از جور و ستم لبریز گردد، سراسر قسط و عدل خواهد نمود».

3- امام علی علیه السلام- در کتاب الاحتجاج آمده است: در یک روایت مفصّل که ذکر می کند مردی از کفّار خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید و سؤال هایی را از آیات قرآن که برایش مشکل بود، نمود و خیال می کرد این آیات تناقض دارد. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جوابش را داد تا بالاخره مسلمان شد از جمله سؤال هایی که کرد این بود که گفت در قرآن هست: شما را به یک چیز اندرز می دهم. (سبا/46). این واحده کدام است؟... و امّا کلام حق تعالی: من فقط به شما یک اندرز می دهم. (سبا/46). خداوند تبارک و تعالی، احکام شریعت ها و نشانه های واجبات را در زمان های گوناگونی نازل فرمود، همان گونه که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید و اگر خواسته بود آنان را در کم تر از چشم برهم زدنی بیافریند، هر آینه آفریده بود. امّا او بردباری و حوصله را مثالی از برای امنای خود و حجّتی برای آفریدگانش قرار داد. پس نخستین چیزی که بر آنان واجب کرد، اقرار به یگانگی و ربوبیّت و گواهی به این بود که هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست. چون آنان بدین اقرار کردند، اقرار به پیامبری پیامبرش صلی الله علیه و آله و گواهی به رسالت او را در پی اقرار نخست آورد. چون آنان بدین امر گردن نهادند، نماز و سپس روزه و سپس حج و سپس جهاد و سپس زکات و سپس صدقه و همانند آن یعنی فَیء را بر آنان واجب ساخت. منافقان گفتند: «اگر پس از آن چه پروردگارت بر ما واجب ساخت، چیز دیگری نیز باقی مانده که از واجبات او باشد، آن را برایمان بازگو تا مطمئن شویم چیز دیگری باقی نمانده است. آن گاه خداوند در این باره نازل فرمود: من فقط به شما یک اندرز می دهم (سبا/46). یعنی ولایت. و نازل

ص: 608

يَعْنِي الْوَ لَايَةَ وَ أَنْزَلَ: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ وَ لَيْسَ بَيْنَ الْأُمَّةِ خِلَافُ أَنَّهُ لَمْ يُؤْتِ الزَّكَاةَ يَوْمَئِذٍ أَحَدٌ وَ هُوَ رَاكِعُ غَيْرُ رَجُلٍ وَ لَوْ ذَكَرَ اسْمَهُ فِي الْكِتَابِ لَأَسْقِطَ مَعَ مَا أَسْقِطَ مِنْ ذِكْرِهِ وَ هَذَا وَ مَا أَشْبَهَهُ مِنَ الرُّمُورُ الَّتِي ذَكَرْتُ لَكَ ثُبُوتَهَا فِي الْكِتَابِ لِيَجْهَلَ مَعْنَاهَا الْمُحَرِّفُونَ فَيَبْلُغَ إِلَيْكَ وَ إِلَى أَمْثَالِكَ وَ عِنْدَ ذَلِكَ قَالَ اللَّهُ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا﴾. (1)

4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا وَ أَصْدَقُ مِنْهُ حَدِيثًا مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ رَبَّكُمْ جَلَ جَلَالُهُ أَمَرَنِي أَنْ أَقِيمَ عَلِيّا علیه السلام عَلماً وَ إِمَاماً وَ خَلِيفَةً وَ وَصِيَّا وَ أَنْ أَتَّخِذَهُ أَخَا وَ وَزِيراً مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِيًّا علیه السلام بَابُ الْهُدَى بَعْدِي وَ الدَّاعِي إِلَى رَبِّي وَ هُوَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِيًّا علیه السلام مِنِّي وَ وُلِدَهُ وُلْدِي وَ هُوَ زَوْجُ حَبِيبَتِي أَمْرُهُ أَمْرِى وَ نَهْيُهُ نَهْيِي. مَعَاشِرَ النَّاسِ عَلَيْكُمْ بِطَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِيَتِهِ فَإِنَّ طَاعَتَهُ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتَهُ مَعْصِيَتِي مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِيّاً علیه السلام صِدِّيقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ فَارُوقُهَا وَ مُحَدَّثُهَا إِنَّهُ هَارُونُهَا وَ يُوشَعُهَا وَ آصِفُهَا وَ شَمْعُونَهَا إِنَّهُ بَابُ حِطَّتِهَا وَ سَفِينَةٌ نَجَاتِهَا إِنَّهُ طَالُوتُهَا وَ ذُو قَرْنَيْهَا مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ مِحْنَةُ الْوَرَى وَ الْحُجَّةُ الْعُظْمَى وَ الْآيَةُ الْكُبْرَى وَ إِمَامُ أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِيّاً علیه السلام مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ وَ عَلَى لِسَانِهِ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِيَّا علیه السلام قَسِيمُ النَّارِ لَا يَدْخُلُ النَّارَ وَلِيُّ لَهُ وَ لَا يَنْجُو مِنْهَا عَدُوٌّ لَهُ إِنَّهُ قَسِيمُ الْجَنَّةِ لَا يَدْخُلْهَا عَدُوٌّ لَهُ وَ لَا يُزَحْزَحَ عَنْهَا وَلِيُّ لَهُ مَعَاشِرَ النَّاسِ أَصْحَابِي قَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ﴾. (2)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ قَالَ مَوْلَانَا وَ إِمَامُنَا الصَّادِقُ علیه السلام: إِنَّ حُقُوقَ النَّاسِ تُعْطَى بِشَهَادَةِ شَاهِدَيْنِ وَ مَا أُعْطِيَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام حَقَّهُ بِشَهَادَةِ عَشَرَةِ آلَافٍ نَفْسٍ يَعْنِي يَوْمَ غَدِيرٍ خُمَّ إِنْ هَذَا إِلَّا ضَلَالُ عَنِ الْحَقِّ الْمُبِينِ فَمَاذَا بَعْدَ الحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّي تُصْرَفُونَ كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾. (3)

* ﴿تَمَامُ النِّعْمَة﴾

ص: 609


1- الاحتجاج، ج1، ص354
2- روضة الواعظين، ج1، ص100/ تفسير البرهان
3- تفسير البرهان

فرمود: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ﴾؛ میان این امّت هیچ اختلافی نیست که در آن روز، تنها یک مرد در حالی که رکوع می گذاشت، زکات داد. اگر نام او در کتاب ذکر می شد، بی شک به همراه آن چه که درباره ی او بود و آنان آن را حذف کردند، از میان می رفت. این آیه و رموز همانند آن که برایت ذکر کردم، از آن رو استوار شد که تحریف کنندگان معنایش را در نیابند و به تو و همانندان تو برسد. در آن هنگام خداوند عزّوجلّ فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا﴾.

4- پیامبر صلی الله علیه و آله- رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای مردم! چه کسی از خداوند نیکو گفتارتر است و از وی راستگوتر؟ ای مردم! همانا خدای شما به من امر فرمود تا علی علیه السلام را پیشوای مردمان و جانشین و امام و وصی خود قرار دهم و او را چون برادر و وزیر خودگیرم. ای مردمان! علی علیه السلام پس از من، باب هدایت است و فراخواننده به سوی پروردگار، که او صالح مؤمنان است، چه کسی خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوی خدا می کند و عمل صالح انجام می دهد و می گوید: «من از مسلمانانم؟! (فصلت/33)، هان ای مردمان! همانا علی علیه السلام از من است و فرزندان او فرزندان من می باشند و او همسر دختر و ریحانه من است، فرمان او فرمان من است و بازداری او بازداری من است؛ بر شما باد اطاعت از او و پرهیز از نافرمانی او، چرا که اطاعت از او، پیروی از من است و نافرمانی او، عصیان بر من. ای مردمان! همانا علی علیه السلام راستگوی این امّت است و جدا کننده حق از باطل و راستین اندیشه ی ایشان و به راستی او هارون و یوشع و آصف و شمعون این قوم است و همانا او دروازه حطة و کشتی نجات ایشان است و او طالوت این امّت و ذوالقرنین آن است. ای مردمان! همانا او [مایه] رنجش مردمانِ سست نهاد است و حجّت عظمی و آیه ی کبری است و امام اهل این دنیاست و عروه وثقی. هان ای مردمان! همانا علی با حق است و حق با على علیه السلام است و بر زبانش. ای مردم! علی تقسیم کنندهی آتش است دوست او وارد آن نشود و دشمنش از آن نجات نیابد او تقسیم کننده ی بهشت است دشمنش وارد آن نگردد و دوستش از آن منصرف نشود.. ای اصحاب من، شما را نصیحت نمودم ولی شما نصیحت کنندگان را دوست نمی دارید».

5- امام صادق علیه السلام- در برهان آمده است: سرور و امام ما امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا حقوق مردمان، به گواهی دو شاهد داده می شود ولی حقّ امام علی علیه السلام به شهادت ده هزار نفر داده نشد. - و منظورش روز غدیرخم بود- و این نیست مگر گمراهی از راه حقّ آشکار و بعد از حقیقت جز گمراهی چیست؟ پس به کجا روی می آورید؛ پس سخن پروردگار تو درباره ی عصیانگران که گفت: اینان ایمان نمی آورند، به حقیقت پیوست؟. (یونس/33-32)».

* اتمام نعمت؛

ص: 610

الصّادق علیه السلام- ﴿تَمَامُ النِّعْمَةِ دُخُولُ الْجَنَّةِ﴾. (1)

باب 6: ﴿فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجائِفٍ لِإِثْمِ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾

اشاره

1-6- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ أمًّا قَولُهُ: فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَهُوَ رخصة لِلْمُضْطَرِّ أَنْ يَأْكُل الميته وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ، وَ المخمصه الْجُوعِ﴾. (2)

2-6- الباقر علیه السلام- ﴿فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ: غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ، قَالَ يَقُولُ غَيْرَ مُتَعَمِّدٍ لِإِثْمٍ﴾. (3)

3-6- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا الرُّخْصَةُ الَّتِي ظَاهِرُهَا خِلَافُ بَاطِنِهَا وَ الْمُنْقَطِعُ الْمَعْطُوفُ فِي التَّنْزِيلِ هُوَ أَنَّ الْآيَةَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ كَانَتْ تَجِيءُ بِشَيْءٍ مَا ثُمَّ تَجِيءُ مُنْقَطِعَةَ الْمَعْنَى بَعْدَ ذَلِكَ وَ تَجِيءُ بِمَعْنَى غَيْرِهِ ثُمَّ تَعْطِفُ بِالْخِطَابِ عَلَى الْأَوَّلَ مِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَى فِي سُورَةِ الْمَائِدَةِ: وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ ثُمَّ قَطَعَ الْكَلَامَ بِمَعْنًى لَيْسَ يُشْبِهُ هَذَا الْخَطَّابَ فَقَالَ تَعَالَى: الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ثُمَّ عَطَفَ عَلَى الْمَعْنَى الْأَوَّلِ وَ التَّحْرِيمِ الْأَوَّلِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ: فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾. (4)

4-6- علی بن إبراهيم رحمة الله- ﴿غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ أَي غَيْرَ مَائِلٍ فِي الْإِثْمِ فَلَا يَأْكُلِ الْمِيتَةَ إِذَا اضْطُرَ إِلَيْهَا إِذَا كَانَ فِي سَفَرٍ غَيْرِ حَقٍّ، وَ كَذَلِكَ إِنْ كَانَ فِي قَطْعِ الطَّرِيقِ أَوْ ظُلْمٍ أَوْ جَوْرٍ﴾. (5)

5-6- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أن امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ مَعَ رَجُلٍ يَطَوُّهَا لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا فَأَمَرَ عُمَرُ بِرَجْمِهَا فَقَالَتْ اللَّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحِي الشُّهُودَ أَيْضاً فَأَمَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنْ يَسْأَلُوهَا فَقَالَتْ كَانَ لِأَهْلِي إِبْلُ فَخَرَجْتُ فِي إِبِلِ أَهْلِي وَ حَمَلْتُ مَعِي مَاءً وَ لَمْ يَكُنْ فِي إِبْلِى لَبَنُ وَ خَرَجَ مَعِي خَلِيطُ وَ كَانَ فِي إِبْلِهِ لَبَنُ فَنَفِدَ مَائِي فَاسْتَسْقَيْتُهُ فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي حَتَّى أَمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَأَبَيْتُ فَلَمَّا كَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ

ص: 611


1- بحار الأنوار، ج37، ص138/ تفسير البرهان
2- تفسیر القمی، ج1، ص162/ تفسير البرهان
3- تفسیر القمی، ج1، ص162/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج90، ص31
5- تفسیر القمی، ج1، ص162

1- امام صادق علیه السلام- کمال نعمت، ورود به بهشت است.

بخش 6: پس هر که در گرسنگی بی چاره ماند بی آن که قصد گناه داشته باشد، بداند که خدا آمرزنده و مهربان است.

1-6- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- این آیه: ﴿فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمِ﴾ رخصتی است برای مضطرّ تا بتواند مردار، خون و گوشت خوک بخورد و مخمصه به معنای گرسنگی است.

2-6- امام باقر علیه السلام- در روایت ابوجارود از امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ﴾ آمده است که فرمود: «یعنی بدون تعمّد در ارتکاب این گناه».

3-6- امام علی علیه السلام- و امّا رخصتی که ظاهر آن بر خلاف باطن آن است و در نزول قرآن [جمله مستقل و] بریده شده [از جملات قبلی که به ما قبل خود] عطف شده، آن است که آیه ی کتاب خدای عزّوجلّ مطلبی را می آورد سپس بعد از آن با معنای [مستقل و] جداگانه ای می آید و معنایی غیر آن [معنای اوّل] می آورد سپس در سخن گفتن بر اوّلی عطف می کند؛ مانند کلام خداوند تعالی در سوره ی مائده: ﴿وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِموا بالأزلام ذلِكُمْ فِسْقٌ﴾. سپس کلام را با معنایی که شبیه این سخن نیست قطع کرد و فرمود: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾. سپس بر معنای اوّل و تحریم اوّل عطف کرد و فرمود: ﴿فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجائِفٍ لِإِثْم فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾.

4-6- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمِ﴾، یعنی به گناه تمایل نداشته باشد؛ بنابراین اگر در سفر غیر حق بود، چنان چه به خوردن مردار ناچار شد، آن را نمی خورد و همین طور است اگر در حال راهزنی، یا ظلم و ستم باشد.

5-6- امام علی علیه السلام- در کتاب الارشاد روایت شده که گواهان درباره ی زنی گواهی دادند که او را در برخی از آبادی ها و بلاد عرب دیده اند مردی که شوهر او نبوده با او نزدیک شده و با او زنا کرده است و آن زن شوهردار بود، پس عمر دستور داد سنگسارش کنند، زن گفت: «بار خدایا تو می دانی که من گناهی نکرده ام»، عمر خشمناک شده گفت: «[گذشته از این که گناه کرده ای] گواهان را هم به دروغ نسبت دهی»؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «این زن را بیاورید و از او بپرسید [جریان چه بوده] شاید در این کار عذری داشته است»؟ پس زن را آوردند و از حال او پرسیدند. گفت: «خاندان ما شتران چندی دارند که من [برای چراندن یا سفر] با آن شتران از خانه بیرون رفتم و قدری آب نیز با خود برداشتم و شتران شیر نداشتند، مردی نیز با من همراه شد و شترهای او شیر داشت، پس آب من تمام شد و از آن مرد خواستم که مرا سیراب کند، او از سیراب کردن من امتناع ورزید مگر این که من خود را در اختیار او گذارم، من از این کار سر باز زدم [و به تشنگی تن دادم] تا آن گاه که نزدیک بود [از تشنگی] بمیرم به ناچار به آن چه او می خواست

ص: 612

أَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَكْبَرُ: فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الجَوارِح مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾ ﴿4﴾

باب 1: ﴿وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ﴾

اشاره

1-1- الصّادق علیه السلام ﴿عَنْ جَمِيلَ بْن دَرَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ يُرْسِلُ الْكَلْبَ عَلَىِ الصَّيْدِ فَيَأْخُذُهُ وَ لَا يَكُونُ مَعَهُ سِكِّينُ يُذَكِّيهِ بِهَا أَ يَدَعُهُ حَتَّى يَقْتُلَهُ وَ يَأْكُلَ مِنْهُ قَالَ لَا بَأْسَ قَالَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ لَا يَنْبَغِي أَنْ يُؤْكَلَ مِمَّا قَتَلَ الْفَهْدُ﴾. (2)

2-1-أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي كِتَابِ عَلِىٍّ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ قَالَ: هِيَ الْكِلَابُ﴾. (3)

3-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ قَالَ: هِيَ الْكِلَابُ وَ الْجَارِحُ الْكَاسِبُ وَ مِنْهُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ يَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ أَي كَسَبْتُمْ﴾. (4)

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام كَانَ أبى علیه السلام يُفْتِي وَ كَانَ يَتَّقِي وَ نَحْنُ نَخَافُ فِي صَيْدِ الْبْزَاةِ وَ الصُّقُورِ وَ أَمَّا الْآنَ فَإِنَّا لَا نَخَافُ وَ لَا نَحِلُّ صَيْدَهَا إِلَّا أَنْ تُدْرَكَ ذَكَاتُهُ فَإِنَّهُ فِي كِتَابِ عَلِىٍّ علیه السلام أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلٍّبِينَ فِي الْكِلَابِ﴾. (5)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام عَنْ صَيْدِ الْبُرَاةِ وَ الصُّقُورِ وَ الْكَلْبِ وَ الْفَهْدِ فَقَالَ لَا تَأْكُلْ صَيْدَ شَيْءٍ مِنْ هَذِهِ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمُوهُ إِلَّا الْكَلْبَ الْمُكَلَّبَ قُلْتُ فَإِنْ قَتَلَهُ

ص: 613


1- المناقب، ج2، ص369
2- الکافی، ج6، ص204/ تهذيب الأحكام، ج9، ص23/ عوالى اللآلى، ج2، ص318/ بحار الأنوار، ج62 ، ص268/ وسائل الشيعة، ج23، ص347/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج6، ص202/ تهذيب الأحكام، ج9، ص22/ وسائل الشيعة، ج23، ص331/ مستدرک الوسائل، ج16، ص104/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج62 ، ص275/ دعائم الإسلام، ج2، ص169
5- الکافی، ج6، ص207/ تهذيب الأحكام، ج9، ص32/ الإستبصار، ج4، ص72/ مستدرک الوسائل، ج16، ص109/ وسائل الشيعة، ج23، ص349/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

تن دادم [و او به من نزدیک شد]» امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «اللَّه اکبر؛ پس هر که در گرسنگی بی چاره ماند بی آن که قصد گناه داشته باشد گناهی بر او نیست».

* از تو سوال می کنند چه چیزهایی برای آن ها حلال شده است؟ بگو: «هر آن چه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده؛ و سگ های شکاری تعلیم یافته که از آن چه خداوند به شما یاد داده است به آن ها تعلیم داده اید از آن چه برای شما [صید می کنند و] نگاه می دارند، بخورید؛ و نام خدا را [به هنگام فرستادن آن ها] بر آن ببرید؛ و از [نافرمانی] خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است». ﴿4﴾

بخش 1: و سگ های شکاری تعلیم یافته که از آن چه خداوند به شما یاد داده است به آن ها تعلیم داده اید از آن چه برای شما [صید می کنند و] نگاه می دارند، بخورید.

1-1- امام صادق علیه السلام- جمیل بن درّاج گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «مردی سگی را به شکار می فرستد و سگ، شکار را می گیرد و مرد چاقویی ندارد که با آن حیوان را سر ببرد، آیا باید بگذارد که سگ، حیوان را بکشد و بخورد»؟ ایشان فرمود: «مشکلی نیست؛ خداوند فرموده است: ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكَنَ عَلَيْكُمْ﴾. و شایسته نیست از آن چه یوزپلنگ کشته است، بخورد».

2-1- امام علی علیه السلام- از امام صادق علیه السلام روایت است: علی علیه السلام در نامه ای درباره ی کلام خدا: ﴿وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ فرمود: «منظور سگ ها هستند».

3-1- امام علی علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت فرمود: از علیّ بن ابی طالب علیه السلام در مورد کلام خدای عزّوجلّ: ﴿وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ﴾ پرسش شد، فرمود: «مقصود سگ ها هستند و جارح کاسب است که خدا عزّوجلّ می فرماید: از آن چه در روز کرده اید، با خبر است. (انعام/60) یعنی آن چه که در روز کسب کنید».

4-1- امام صادق علیه السلام- امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم فتوا می داد و تقیّه می کرد و ما از صید با باز و شاهین می ترسیدیم، ولی اکنون دیگر هراسی نداریم و شکار آن ها را حلال نمی دانیم، مگر آن که صید را به دست خود با چاقو سر ببریم تا بمیرد؛ چرا که در کتاب امیر مؤمنان علی علیه السلام است که خداوند عزّوجلّ فرمود: ﴿وَ مَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ علَيْكُم﴾؛ منظور سگ ها است.

5-1- امام صادق علیه السلام- ابوبکر حضر می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی شکار بازها و شاهین ها و یوزها و سگ ها پرسیدم. فرمود: «هیچ چیز را نخورید پیش از آن که خود سرببرید تا بمیرد، مگر

ص: 614

قَالَ كُلْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ... فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ﴾. (1)

6-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي صَيْدِ الْكَلْبِ إِنْ أَرْسَلَهُ الرَّجُلُ وَ سَمَّى فَلْيَأْ كُلْ مِمَّا أَمْسَكَ عَلَيْهِ وَ إِنْ قَتَلَ وَ إِنْ أَكَلَ فَكُلِّ مَا بَقِيَ وَ إِنْ كَانَ غَيْرَ مُعَلَّم يُعَلِّمُهُ فِي سَاعَتِهِ ثُمَّ يُرْسِلُهُ فَيَأْكُلُ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُعَلَّمُ فَأَمَّا خِلَافُ الْكَلْبِ مِمَّا يَصِيدُ الْفَهْدُ وَ الصَّقْرُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِكَ فَلَا تَأْكُلْ مِنْ صَيْدِهِ إِلَّا مَا أَدْرَكْتَ ذَكَاتَهُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: مُكَلِّبِينَ فَمَا كَانَ خِلَافَ الْكَلْبِ فَلَيْسَ صَيْدُهُ مِمَّا يُؤْكَلُ إِلَّا أَنْ تُدْرِكَ ذَكَاتَهُ﴾. (2)

7-1- الرّضا علیه السلام- ﴿اعْلَمْ يَرْحَمُكَ اللَّهُ أَنَّ الطَّيْرَ إِذَا مَلَكَ جَنَاحَهُ فَهُوَ لِمَنْ أَخَذَهُ إِلَّا أَنْ يَعْرِفَ صَاحِبَهُ فَيَرُدَّ عَلَيْهِ وَ لَا يَصْلُحُ أَخْذُ الْفِرَاحَ مِنْ أَوْ كَارِهَا فِي جَبَلٍ أَوْ بئرٍ أَوْ أَجَمَةٍ حَتَّى يَنْهَضَ وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تُرْسِلَ الْكَلْبَ عَلَى الصَّيْدِ فَسَمَّ اللَّهَ عَلَيْهِ فَإِنْ أَدْرَكْتَهُ حَيَا فَاذْبَحْهُ أَنْتَ وَ إِنْ أَدْرَكْتَهُ وَ قَدْ قَتَلَهُ كَلْبُكَ فَكُلْ مِنْهُ وَ إِنْ أَكَلَ بَعْضَهُ لِقَوْلِهِ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مَعَكَ حَدِيدٌ تَذْبَحُهُ فَدَعِ الْكَلْبَ عَلَى الصَّيْدِ وَ سَمَّيْتَ عَلَيْهِ حَتَّى يَقْتُلَ ثُمَّ تَأْكُلُ مِنْهُ وَ إِنْ أَرْسَلْتَ عَلَى الصَّيْدِ كَلْبَكَ فَشَارَكَهُ كَلْبُ آخَرُ فَلَا تَأْكُلْهُ إِلَّا أَنْ تُدْرِكَ ذَكَاتَه﴾. (3)

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مِنْ كَلْبٍ أَفْلَتَ وَ لَمْ يُرْسِلْهُ صَاحِبُهُ فَصَادَ فَأَدْرَكَهُ صَاحِبُهُ وَ قَدْ قَتَلَهُ أَيَأكُلُ مِنْهُ فَقَالَ لَا وَ قَالَ علیه السلام إِذَا صَادَ وَ قَدْ سَمَّى فَلْيَأْكُلْ وَ إِنْ صَادَ وَ لَمْ يُسَمِّ فَلَا يَأْكُلْ وَ هَذَا مِنْ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ﴾. (4)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَن جميل عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله سُئِلَ عَنِ الصَّيْدِ يَأْخُذُهُ الْكَلْبُ فَيَتْرُكْهُ الرَّجُلُ حَتَّى يَمُوتَ قَالَ نَعَمْ كُلْ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ﴾. (5)

ص: 615


1- الکافی، ج6، ص204/ تهذيب الأحكام، ج9، ص24/ بحار الأنوار، ج62، ص289/ تفسیر العیاشی، ج1، ص294/ مستدرک الوسائل، ج16، ص103/ تفسير البرهان
2- الکافی، ج6، ص205/ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص315/ تهذيب الأحكام، ج9، ص24/ بحار الأنوار، ج62، ص290/ تفسیر العیاشی، ج1، ص295/ وسائل الشيعة، ج23، ص339/ مستدرک الوسائل، ج16، ص106/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج62 ، ص287/ فقه الرضا علیه السلام، ص295/ مستدرک الوسائل، ج16 ، ص104/ مستدرک الوسائل، ج16، ص104/ تهذيب الأحكام، ج9، ص29/ وسائل الشيعة، ج23، ص344
4- الکافی، ج6، ص205/ من لا یحضره الفقیه، ج3، ص316/ تهذيب الأحكام، ج9، ص25/ وسائل الشيعة، ج23، ص357/ تفسير نور الثقلين
5- تفسیر العیاشی، ج1، ص295/ تفسیر العیاشی، ج1، ص295/ بحار الأنوار، ج62، ص290/ وسائل الشيعة، ج23، ص341/ تفسير البرهان

شکار سگان» گفتم: «اگر آن را کشت»؟ فرمود: «بخور که خدای تعالی فرموده است: ﴿وَ مَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعلَّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ الله فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ الله﴾».

6-1- امام صادق علیه السلام- الزراره گوید: امام صادق علیه السلام در مورد صیدی که سگ شکاری صید می کند فرمود: «هرگاه صاحب سگ هنگام فرستادن آن بسم الله گوید؛ از آن بخورد، هر چند شکار را کشته باشد، و اگر سگ از آن خورده است از باقیمانده ی آن بخور، و اگر سگ تعلیم ندیده است فوری او را تعلیم دهد و همان هنگام که او را برای شکار می فرستد اگر چنین کرد، از آن بخورد زیرا آن حیوان شکار آموخته است امّا جز سگ های شکاری هر چه را که یوز یا باز شکاری و امثال آن شکار کنند از آن نخور مگر مادامی که شکار را زنده بیاورند که بتوانی آن را ذبح کنی زیرا خداوند عزیز می فرماید: «مکلّبین» و به غیر از سگ ها هر چه شکار کند صیدش خوردنی نیست مگر این که به ذبح آن دست یابی».

7-1- امام رضا علیه السلام- بدان- خدا به تو رحم کند- که چون پرنده به پرواز آید، از آن کسی باشد که آن را بگیرد؛ مگر آن که صاحب معلومی داشته باشد که باید به او بازگرداند. و نمی توان جوجه را از لانه اش در کوه، یا چاه یا نیزار گرفت تا زمانی که پرنده شود. زمانی که می خواهی سگ را به دنبال شکار فرستی بسم الله بگو، و اگر شکار را زنده یافتی، سرش را ببر و اگر سگ آن را کشته از آن بخور؛ گرچه از آن خورده باشد، چرا که خداوند فرمود: ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكُنَ عَلَيْكُمْ﴾ و اگر کارد نداری تا سر شکار را ببری سگ را با بسم الله بر شکار روانه کن تا آن را بکشد و از آن بخور، و اگر سگت را دنبال شکار فرستادی و سگ دیگری در گرفتن شکار با او شرکت کرد از آن نخور، مگر آن که آن را زنده یابی و سرش را ببری.

8-1- امام صادق علیه السلام- قاسم بن سلیمان گوید: از امام صادق علیه السلام: پرسیدم: «سگ شکاری فرار کرده است و در حالی که صاحبش او را رها نکرده، شکاری گرفته است، صاحب سگ که به بالین شکار رسید، سگ آن را کشته بود. آیا از آن بخورد»؟ فرمود: «نه، اگر صید کرده و او بسم الله گفته باشد حلال است، آن گاه می تواند از آن بخورد، و چنانچه سگ صید کرده و او نام خدا را نبرده است از آن نخورد، و این معنای فرمایش خداوند است که فرمود: ﴿ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِين﴾».

9-1- امام صادق علیه السلام- جمیل نقل می کند: از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «آیا شکاری که سگ آن را گرفته است و شکارچی رهایش می کند تا جان دهد، حلال است»؟ فرمود: «آری، بخور که خداوند می فرماید: ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكُنَ عَلَيْكُمْ﴾».

ص: 616

10-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّا أَمْسَكَ عَلَيْهِ الْكَلْبُ الْمُعَلَّمُ لِلصَّيْدِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُو نَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ لَا بَأسَ أَنْ تَأْكُلُوا مِمَّا أَمْسَكَ الْكَلْبُ مِمَّا لَمْ يَأْكُلِ الْكَلْبُ مِنْهُ فَإِذَا أَكَلَ الْكَلْبُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ تُدْرِكَهُ فَلَا تَأْكُلْ مِنْهُ﴾. (1)

11-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي الصَّيْدِ يَأْخُذُهُ الْكَلْبُ فَيُدْرِكُهُ الرَّجُلُ حَيَا ثُمَّ يَمُوتُ يَعْنِي فِي الْمَكَانِ مِنْ فِعْل الْكَلْبِ قَالَ كُلْ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ فَأَمَّا إِنْ أَخَذَهُ الصَّائِدُ حَيّاً فَتَوَانَى فِي ذَبْحِهِ أَوْ ذَهَبَ بِهِ إِلَى مَنْزِلِهِ فَمَاتَ أَوْ لَمْ يَكُنِ الْكَلْبُ الَّذِي قَتَلَهُ مُعَلَّماً لَمْ يَجُزُ أَكْلُهُ﴾. (2)

12-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ صَيْدِ الْبُرَاةِ وَ الصُّقُور وَ الْفُهُودِ وَ الْكِتَابِ قَالَ: لَا تَأْكُلُوا إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ إِلَّا الْكِلَابَ قُلْتُ فَإِنْ قَتَلَتْهُ قَالَ كُلْ فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلَّمُو نَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ ثُمَّ قَالَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ السِّبَاعِ تُمْسِكُ الصَّيْدَ عَلَى نَفْسِهَا إِلَّا الْكِتَابَ الْمُعَلَّمَةَ فَإِنَّهَا تُمْسِكْ عَلَى صَاحِبِهَا وَ قَالَ: إِذَا أَرْسَلْتَ الْكَلْبَ الْمُعَلَّمَ فَاذْكُرِ اللَّهَ عَلَيْهِ فَهُوَ ذَكَاتُهُ﴾. (3)

13-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْفَهْدْ مِمَّا قَالَ اللَّهُ مُكَلِّبِينَ﴾. (4)

14-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ رِفَاعَةَ بْن مُوسَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام عَنِ الْكَلْبِ يَقْتُلُ فَقَالَ كُلْ قُلْتُ إِنْ أَكَلَ مِنْهُ قَالَ إِذَا أَكَلَ مِنْهُ فَلَمْ يُمْسِكُ عَلَيْكَ إِنَّمَا أَمْسَكَ عَلَى نَفْسِهِ﴾. (5)

15-1- السّجاد علیه السلام- ﴿الْجَوَارِحُ الَّتِي فِي قَوْلِهِ: وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ هُوَ كُلِّ مَا عَلِّمَ الصَّيْدَ فَيَتَعَلَّمُهُ بَهِيمَةً كَانَ أَوْ طَائِراً وَ الْفَهْدُ وَ الْبَازِي مِنَ الْجَوَارِحِ﴾. (6)

ص: 617


1- تهذيب الأحكام، ج9، ص27/ الإستبصار، ج4، ص69/ تفسیر العیاشی، ج1، ص295/ وسائل الشيعة، ج23، ص337/ مستدرک الوسائل، ج16، ص105/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- مستدرک الوسائل، ج16، ص106/ بحار الأنوار، ج62، ص276/ دعائم الإسلام، ج2، ص 170
3- بحار الأنوار، ج62، ص285/ تفسیر القمی، ج1، ص162/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- تفسير العياشي، ج1، ص295/ وسائل الشيعة، ج23، ص346/ تفسير البرهان
5- وسائل الشيعة، ج23، ص338/ تفسير نور الثقلين
6- فقه القرآن، ج2، ص246

10-1- امام صادق علیه السلام- سماعة بن مهران گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی چیزی که سگ شکاری، [صید می کند و] نگه می دارد، پرسیدم. و آن [پرسش من درباره ی این] کلام خداوند متعال : ﴿وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسمَ الله عَلَيْهِ﴾ بود. امام صادق علیه السلام فرمود: «خوردن شکاری که سگ گرفته و از آن نخورده اشکالی ندارد و اگر پیش از آن که شکار را بیابی سگ از آن خورده، حلال نیست».

11-1- امام صادق علیه السلام- امام صادق علیه السلام در رابطه با شکاری که سگ گرفته و شکارچی آن را زنده یافته ولی پس از مدّتی در آن جایی که سگ شکار را گرفته، شکار جان دهد، فرمود: «بخور، خداوند عزّوجلّ می فرماید: ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكُنَ عَلَيْكُمْ﴾. امّا اگر شکارچی آن را زنده یافته و در ذبح آن تعلّل ورزد یا آن را به منزل خود برده و شکار جان دهد و یا سگی که آن را گرفته آموزش دیده نباشد، خوردن این شکار جایز نیست».

12-1- امام صادق علیه السلام- ابوبکر حضر می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی شکار بازها و شاهین ها و یوزها و سگ ها پرسیدم. و فرمود: «هیچ چیز را نخورید پیش از آن که خود سر ببرید تا بمیرد، مگر شکار سگان». گفتم: «اگر آن را کشت»؟ فرمود: «بخور که خدای تعالی فرموده است: ﴿وَ مَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُو نَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ﴾ و آن گاه فرمود: همه ی درندگان، شکار را برای خود می گیرند، مگر سگ های تربیت شده که شکار را برای صاحبان خود می گیرند و چون سگ شکاری را به دنبال صید فرستادید، نام خدا را بر آن یاد کنید که این حلال شدن آن شکار است».

13-1- امام صادق علیه السلام- رفاعه گوید: از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: «یوزپلنگ از جمله آن چیزی است که خداوند می فرماید: مُكَلِّبِينَ».

14-1- امام صادق علیه السلام- رفاعه گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی سگ که [شکارش را] می کشد پرسیدم، فرمود: «بخور». عرض کردم: «بخشی از آن [شکار] را خورده است». فرمود: «وقتی از آن بخورد، برای تو [شکار نکرده و برای تو] نگرفته است؛ بلکه برای خودش گرفته است».

15-1- امام سجّاد علیه السلام- الجَوارِحِ که در کلام خداوند ﴿وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ﴾ آمده است، آن هر چیزی است که برای شکار تعلیم یابد و آن را یاد بگیرد؛ چهار پا باشد یا پرنده، یوزپلنگ و باز از جانوران شکاری.

ص: 618

16-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿يَسْأَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُو نَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللهُ وَ هُوَ صَيْدُ الْكِتَابِ الْمُعَلَّمَةِ خَاصَّةً أَحَلَّهَا اللَّهُ إِذَا أَدْرَكْتَهُ وَ قَدْ قَتَلَهُ لِقَوْلِهِ: فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ﴾. (1)

17-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَا قَتَلَتِ الْجَوَارِحُ مُكَلِّبِينَ وَ ذَكَرْتُمُ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ فَكُلُوا مِنْ صَيْدِهِنَّ وَ مَا قَتَلَتِ الْكِتَابُ الَّتِي لَمْ تُعَلَّمُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُدْرِكُوهُ فَلَا تَطْعَمُوهُ﴾ (2)

18-1- الصّادق علیه السلام- ﴿حكَمُ بْنُ حُكَيْمٍ الصَّيْرَفِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا تَقُولُ فِي الْكَلْبِ يَصِيدُ الصَّيْدَ فَيَقْتُلُهُ؟ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِأَكْلِهِ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّهُ إِذَا قَتَلَهُ وَ أَكَلَ مِنْهُ فَإِنَّمَا أَمْسَكَ عَلَى نَفْسِهِ فَلَا تَأْكُلُهُ فَقَالَ كُلْ أَ وَ لَيْسَ قَدْ جَامَعُوكُمْ عَلَى أَنَّ قَتْلَهُ ذَكَاتُهُ؟ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَمَا يَقُولُونَ فِي شَاةٍ ذَبَحَهَا رَجُلُ أَذَكَّاهَا؟ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَإِن السَّبُعَ جَاءَ بَعْدَ مَا ذَكَّاهَا فَأَكَلَ مِنْهَا بَعْضَهَا أَ يُؤْكَلُ الْبَقِيَّةُ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَإِذَا أَجَابُوكَ إِلَى هَذَا فَقُلْ لَهُمْ كَيْفَ تَقُولُونَ إِذَا ذَكَّى ذَلِكَ وَ أَكَلَ مِنْهَا لَمْ تَأْكُلُوا وَ إِذَا ذَكَّاهَا هَذَا وَ أَكَلَ أَكَلْتُمْ﴾. (3)

19-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْمٍ أَرْسَلُوا كِلَابَهُمْ وَ هِيَ مُعَلَّمَةُ كُلُّهَا وَ قَدْ سَمَّوْا عَلَيْهَا فَلَمَّا أَنْ مَضَتِ الْكِلَابُ دَخَلَ فِيهَا كَلْبٌ غَرِيبٌ لَمْ يَعْرِفُوا لَهُ صَاحِبَاً فَاشْتَرَكْنَ جَمِيعاً فِي الصَّيْدِ فَقَالَ لَا يُؤْكَلُ مِنْهُ لِأَنَّكَ لَا تَدْرِي أَخَذَهُ مُعَلَّمْ أَمْ لَا﴾. (4)

20-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَريرٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سُئِلَ عَنْ كَلْبِ الْمَجُوسِ يُكَلِّبُهُ الْمُسْلِمُ وَ يُسَمَّى وَ يُرْسِلْهُ قَالَ نَعَمْ إِنَّهُ مُكَلِّبُ إِذَا ذَكَرَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ فَلَا بَأْسَ﴾. (5)

21-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَن الرَّجُلِ سَرَّحَ الْكَلْبَ الْمُعَلَّمَ وَ يُسَمِّى إِذَا سَرَّحَهُ قَالَ يَأْكُلُ مِمَّا أَمْسَكَ عَلَيْهِ وَ إِنْ أَدْرَكَهُ وَ قَتَلَهُ وَ إِنْ وُجِدَ مَعَهُ كَلْبُ غَيْرُ مُعَلَّمٍ فَلَا يَأْكُلْ مِنْهُ قُلْتُ وَ الصَّقْرُ وَ الْعُقَابَ وَ الْبَازِي قَالَ إِنْ أَدْرَكْتَ ذَكَاتَهُ فَكُلْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تُدْرِكَ ذَكَاتَهُ فَلَا تَأْكُلْ مِنْهُ قُلْتُ فَالْفَهْدْ لَيْسَ بِمَنْزِلَةَ الْكَلْبِ قَالَ فَقَالَ لَا لَيْسَ شَيْءٌ مُكَلَّبُ إِلَّا الْكَلْبَ﴾. (6)

ص: 619


1- بحار الأنوار، ج62، ص285
2- تهذيب الأحكام، ج9، ص23/ تفسیر نورالثقلین
3- الکافی، ج6، ص203/ تفسير نور الثقلين
4- الکافی، ج6، ص206/ تفسیر نورالثقلین
5- بحار الأنوار، ج62، ص274/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج62، ص290/ تفسير البرهان

16-1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُو نَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ الله﴾؛ مقصود تنها شکار سگ های آموزش دیده است که خداوند چنان که شکار را یافتی و سگ آن را کشته باشد، آن را حلال نموده است؛ ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُم﴾.

17-1- امام علی علیه السلام- آن چه سگ های شکاری کشته و اسم خدا را بر آن برده اید، از صید آن بخورید و آن چه سگ های تعلیم نیافته- قبل از این که به آن برسید [و ذبحش کنید] - کشته است، از آن نخورید.

18-1- امام صادق علیه السلام- حکم بن حکیم صیرفی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «درباره ی سگی که صید را شکار می کند و آن را می کشد چه می فرمایی»؟ فرمود: «خوردن آن اشکالی ندارد». عرض کردم: «آن ها (اهل تسنن) می گویند: «وقتی سگ آن را کشت و از آن خورد، برای خود گرفته [و برای خود شکار کرده] است؛ پس آن را نخور». فرمود: «بخور. آیا با شما اتّفاق نظر ندارند بر این که کشتن آن، ذبح آن است»؟ عرض کردم: «بله». فرمود: «درباره ی گوسفندی که مردی آن را ذبح کرده چه می گویند؟ آیا آن را تذکیه [و ذبح شرعی] کرده است»؟ عرض کردم: «بله». فرمود: «[اگر] حیوان درّنده بعد از آن که آن مرد، آن را ذبح شرعی کرد، آمد و مقداری از آن را خورد، آیا باقی مانده، خورده می شود»؟ عرض کردم: «بله» فرمود: «هنگامی که این گونه به تو جواب دادند، به آن ها بگو: «چگونه می گویید هنگامی که آن [سگ] آن را ذبح شرعی کرد و از آن خورد، نمی خورید و هنگامی که این [مرد] ذبح شرعی کرد و [سگ از آن] خورد، می خورید»؟

19-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «مردمی سگ های آموزش دیده خود را برای شکار رها کرده و بسم اللَّه نیز گفتند، و چون سگ ها رفتند، سگ بیگانه ای وارد آن ها شد که صاحب آن را نمی شناسند و همه ی سگ ها در شکار کردن شریک شدند، [حکم شکار آن ها چیست»؟] فرمود: «از آن نخورید؛ زیرا نمی دانید که سگ آموزش دیده آن را گرفته است یا نه».

20-1- امام صادق علیه السلام- الحریز گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی سگ زرتشتیان که مسلمان با آن شکار کند و نام خدا را برد و سگ را به شکار بفرستد، پرسیده شد. فرمود: «آری، آن سگ شکاری است. اگر نام خدا را بر آن ببرد، مشکلی نیست».

21-1- امام صادق علیه السلام- ابو عبيده نقل می کند: از امام صادق علیه السلام درباره ی مردی که سگ شکاری را به تعقیب رها می کند و چون رها می کند، نام خدا را می برد، پرسیدم. او فرمود: «از آن چه سگ برایش گرفته، می خورد»، هر چند که آن را بگیرد و خفه کند و اگر سگی تربیت نشده با آن باشد، از شکار نباید خورد». گفتم: «شاهین و عقاب و باز، چه»؟ فرمود: «اگر توانستی قبل از مرگش آن را سر ببری بخور و اگر نه، نخور». گفتم: «بنابراین یوزپلنگ به منزله ی سگ نیست»؟ فرمود: «نه، جز سگ، حیوان شکاری دیگری وجود ندارد».

ص: 620

22-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿الْفَهْدُ مِنَ الْجَوَارِحِ وَ الْكِلَابُ الْكُرْدِيَّةُ إِذَا عُلِّمَتْ فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ السَّلُوقِيَّةِ﴾. (1)

23-1- الصّادق علیه السلام- ﴿كُلِّ مَا أَمْسَكَ عَلَيْهِ الْكِلَابُ وَ إِنْ بَقَى ثُلُثُهُ﴾. (2)

باب 2: ﴿وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهُ عَلَيْهِ﴾

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ يَعْنِي التَّسْمِيَةَ عِنْدَ النَّحْرِ وَ الذَّبْحِ وَ أَقَلُّ ذَلِكَ أَنْ يَقُولَ بِسْمِ اللَّهِ وَ يُسْتَحَبُّ أَنْ يَقُولَ عِنْدَ ذَبْحِ الْهَدْيِ وَ الضَّحَايَا وَ نَحْرِ مَا يُنْحَرُ مِنْهَا وَ جَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفًا مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ. ... إِنَّ صَلَاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذَلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ اللَّهُمَّ مِنْكَ وَ لَكَ بِسْمِ اللَّهِ﴾. (3)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿إذا أَرْسَلَ الرَّجُلُ كَلْبَهُ وَ نَسِيَ أَنْ يُسَمِّى فَهُوَ بِمَنْزِلَةٍ مَنْ قَدْ ذَبَحَ وَ نَسِيَ أَنْ يُسَمِّى﴾. (4)

3-2- ابن عبّاس دحمة الله- ﴿وَ فِي قَوْلِهِ: اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَي قَبْلَ الْإِرْسَالَ﴾. (5)

* قوله تعالى: ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَ لَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾ ﴿5﴾

باب 1: ﴿وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ﴾

اشاره

1-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا مَا فِي الْقُرْآنِ تَأْوِيلَهُ فِي تَنْزِيلِهِ فَهُوَ كُلُّ آيَةٍ مُحْكَمَة نَزَلَتْ فِي تَحْرِيمِ شَيْءٍ مِنَ الْأُمُورِ الْمُتَعَارَفَةِ الَّتِي كَانَتْ فِي أَيَّامِ الْعَرَبِ تَأْوِيلُهَا فِي تَنْزِيلِهَا فَلَيْسَ يُحْتَاجُ فِيهَا إلى تفسِيرٍ أَكْثَرَ مِنْ تَأْوِيلِهَا وَ ذَلِكَ مِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُم﴾. (6)

ص: 621


1- بحار الأنوار، ج62، ص274/ تفسير البرهان
2- تفسير البرهان
3- مستدرک الوسائل، ج10، ص107
4- من لا يحضره الفقیه، ج3، ص316/ تفسیر نور الثقلین
5- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص21
6- بحار الأنوار، ج65، ص264

وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ علیه السلام مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَقَالَ الشَّكَارکُ وَ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ زَيْعُ نَبْرًا إِلَى اللَّهِ مِنْ مَقَالَتِهِ لَيْسَ بِحَثْمٍ وَ لَا نَرْضَى أَنْ يَكُونَ عَلِيٌّ وَزِيرَهُ هَذِهِ مِنْهُ عَصَبِيَّةٌ فَقَالَ سَلْمَانُ رحمة الله و الْمِقْدَادُ رحمة الله وَ أَبُو ذَرٍّ رحمة الله وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ رحمة الله وَ اللَّهِ مَا بَرِحْنَا الْعَرْصَةَ حَتَّى نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًا فَكَرَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَلِكَ ثَلَاثَاً ثُمَّ قَالَ إِنَّ كَمَالَ الدِّينِ وَ تَمَامَ النِّعْمَةِ وَ رِضَى الرَّبِّ بِإِرْسَالِي إِلَيْكُمْ بِالْوَ لَايَةِ بَعْدِي لِعَلِيِّ بْن أبِي طَالِبٍ علیه السلام﴾. (1)

36-5- الباقر علیه السلام- ﴿نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله بِعَرَفَاتٍ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ: قُلْ لِأُمَّتِكَ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي بِوَ لَايَة أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِىِّ بْن أبِي طَالِب علیه السلام فَذَكَرَ كَلَاماً فِيهِ طُولُ فَقَالَ بَعْضُ الْمُنَافِقِينَ لِبَعْضٍ مَا تَرَوْنَ عَيْنَاهُ تَدُورَانِ يَعْنُونَ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله كَأَنَّهُ مَجْنُونٌ وَ قَدِ افْتَتِنَ بِابْنِ عَمِّهِ مَا يَألُو رَفَعَ بِضَبْعِهِ لَوْ قَدَرَ أَنْ يَجْعَلَهُ مِثْلَ كِسْرَى وَ قَيْصَرَ لَفَعَلَ فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَعَلِمَ النَّاسُ أَنَّ الْقُرْآنَ قَدْ نَزَلَ عَلَيْهِ فَأَنْصَتُوا فَقَرَأَ: ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ يَعْنِي قَوْلَ مَنْ قَالَ مِنَ الْمُنَافِقِينَ وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونَ بِتَبْلِيغِكَ مَا بَلَّغْتَ فِي عَلَىٍّ علیه السلاموَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ بِأَيِّكُمُ الْمُفْتُونُ قَالَ وَ هَكَذَا نَزَلَتْ﴾. (2)

* فضيلة يوم الغدير

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدٌ أَفْضَلُ مِنَ الْفِطْرِ وَ الْأَضْحَى وَ يَوْمِ الْجُمْعَةِ وَ يَوْمِ عَرَفَةَ قَالَ فَقَالَ لِي نَعَمْ أَفْضَلُهَا وَ أَعْظَمُهَا وَ أَشْرَفْهَا عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَكْمَلَ اللَّهُ فِيهِ الدِّينَ وَ أَنْزَلَ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً قَالَ: قُلْتُ وَ أَيُّ يَوْمٍ هُوَ قَالَ فَقَالَ لِي إِنَّ أَنْبِيَاءَ سلام الله علیهم بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانُوا إِذَا أَرَادَ أَحَدُهُمْ أَنْ يَعْقِدَ الْوَصِيَّةَ وَ الْإِمَامَةَ مِنْ بَعْدِهِ فَفَعَلَ ذَلِكَ جَعَلُوا ذَلِكَ الْيَوْمَ عِيداً وَ إِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذِي نَصَبَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِيًّا لِلنَّاسِ عَلَماً وَ أُنْزِلَ فِيهِ مَا أُنْزِلَ وَ كَمَلَ فِيهِ الدِّينُ وَ تَمَّتْ فِيهِ النِّعْمَةُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ قَالَ قُلْتُ وَ أَيُّ يَوْمٍ هُوَ فِي السَّنَةِ قَالَ﴾

ص: 622


1- الأمالي للصدوق، ص354/ تأويل الآيات الظاهرة، ص162/ شواهد التنزیل، ج1، ص256
2- بحار الأنوار، ج37، ص173/ تفسیر فرات الکوفی، ص497

22-1- امام علی علیه السلام- یوزپلنگ از درّندگان است و سگ های کردی اگر آموزش داده شوند، بسان سگ های سلوق می باشد.

23-1- امام صادق علیه السلام- هر آن چه که سگ برای شکارچی بگیرد، بخور، حتی اگر یک سومّ آن باقی مانده باشد.

بخش 2: و نام خدا را [به هنگام فرستادن آن ها] بر آن ببرید.

1-2- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام [نقل شده] که درباره ی کلام خداوند متعال: ﴿وَ اذْكُرُوا اسمَ الله عَلَيْهِ﴾ فرمود: «بردن اسم خداوند هنگام نحر و ذبح منظور است. و کم ترین آن، این است که بگوید: بِسمِ الله؛ و مستحّب است که هنگام ذبح قربانی حج و [دیگر] قربانی ها و [هنگام] نحر آن چه از آن موارد نحر می شود بگوید: من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان ها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم! (انعام/79) نماز و تمام عبادات من و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. همتایی برای او نیست و به همین مأمور شده ام و من نخستین مسلمانم! (انعام/162) خداوندا! از سوی تو و برای توست. بِسمِ الله».

2-2- امام صادق علیه السلام- اگر شکارچی سگ را بفرستد و فراموش کند نام خدا را ببرد، به منزله ی آن است که قصّاب هنگام ذبح گوسفند فراموش کرده باشد نام خدا را ببرد.

3-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿اذْكُرُوا اسْمَ اللهُ عَلَيْهِ﴾؛ یعنی، قبل از فرستادن [حیوانات شکاری] نام خدا را ببرید.

* امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده؛ و [همچنین] طعام اهل کتاب، برای شما حلال است؛ و طعام شما برای آن ها حلال؛ و [نیز] زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از کسانی که پیش از شما به آن ها کتاب آسمانی داده شده، حلالند؛ هنگامی که مهر آن ها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهانی [و نامشروع] گیرید. و کسی که آن چه را باید به آن ایمان بیاورد، انکار کند اعمال او تباه می گردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود. ﴿5﴾

بخش 1: و [همچنین] طعام اهل کتاب، برای شما حلال است؛ و طعام شما برای آن ها حلال.

1-1- امام علی علیه السلام- آیات قرآن که تأویل و تنزیلشان یکی است؛ هر آیه ی محکمی است که درباره ی حرام بودن چیز معروفی است که در زمان عرب بوده که تأویل و تنزیل آن یکی است و نیازی به تفسیر و شرح بیش از تأویل ندارد، مانند سخن خداوند متعال: ﴿وَ طَعَامُكُمْ حِلُّ لَهُم﴾.

ص: 623

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ فَقَالَ علیه السلام الْحُبُوبُ وَ الْبُقُولُ﴾. (1)

3-1- الصادق علیه السلام- ﴿عَنْ قُتَيْبَةَ الْأَعْشَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ رَأَيْتُ عِنْدَهُ رَجُلًا يَسْأَلُهُ فَقَالَ إِنَّ لِي أَخَاً فَيُسْلِفُ فِي الْغَنَمِ فِي الْجِبَالِ فَيُعْطِي السِّنَّ مَكَانَ السِّنِّ فَقَالَ أَلَيْسَ بِطِيبَةِ نَفْسٍ مِنْ أَصْحَابِهِ قَالَ بَلَى. قَالَ فَلَا بَأْسَ قَالَ فَإِنَّهُ يَكُونُ لَهُ فِيهَا الْوَكِيلُ فَيَكُونُ يَهُودِيًا أَوْ نَصْرَانِيّاً فَتَقَعُ فِيهَا الْعَارِضَةُ فَيَبِيعُهَا مَذْبُوحَةً وَ يَأْتِيهِ بِثَمَنِهَا وَ رُبَّمَا مَلَّحَهَا فَيَأْتِيهِ بِهَا مَمْلُوحَةً قَالَ فَقَالَ إِنْ أَتَاهُ بِثَمَنِهَا فَلَا يُخَالِطُهُ بِمَالِهِ وَ لَا يُحَرِّكْهُ وَ إِنْ أَتَاهُ بِهَا مَمْلُوحَةً فَلَا يَأْكُلْهَا فَإِنَّمَا هُوَ الِاسْمُ وَ لَيْسَ يُؤْمَنُ عَلَى الِاسْمِ إِلَّا مُسْلِمُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ مَنْ فِي الْبَيْتِ فَأَيْنَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ فَقَالَ إِنَّ أبى علیه السلام كَانَ يَقُولُ ذَلِكَ الْحُبُوبُ وَ مَا أَشْبَهَهَا﴾. (2)

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ قُتَيْبَةَ الْأَعْشَى سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ لَهُ الْغَنَمُ يُرْسَلُ فِيهَا الْيَهُودِيُّ وَ النَّصْرَانِيُّ فَتَعْرِضُ فِيهَا الْعَارِضَةُ فَيَذْبَحُ أَ نَأْكُلُ ذَبِيحَتَهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَا تُدْخِلْ ثَمَنَهَا مَالَكَ وَ لَا تَأْكُلُهَا فَإِنَّمَا هُوَ الِاسْمُ وَ لَا يُؤْمَنُ عَلَيْهِ إِلَّا مُسْلِمُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام القَلِي كَانَ أبِي علیه السلام يَقُولُ إِنَّمَا هُوَ الْحُبُوبُ وَ أَشْبَاهَهَا﴾. (3)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عن هِشامِ بن سالِم عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ قَالَ الْعَدَسُ وَ الْحُبُوبُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِكَ يَعْنِي مِنْ أهلِ الكِتَابِ﴾. (4)

6-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عن هِشامِ بن سالِم عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ فَقَالَ: الْعَدَسُ وَ الْحِمِّصَ وَ غَيْرُ ذَلِكَ﴾. (5)

ص: 624


1- الكافي، ج6، ص264/ وسائل الشيعة، ج24، ص204/ بحار الأنوار، ج63، ص24/ بحار الأنوار، ج77، ص45/ المحاسن، ج2، ص454/ المحاسن، ج2، ص584/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج24، ص63/ وسائل الشيعة، ج24، ص206/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- الکافی، ج6، ص240/ من لا يحضره الفقیه، ج3، ص347/ تهذيب الأحكام، ج9، ص64/ الإستبصار، ج4، ص81/ وسائل الشيعة، ج24، ص48/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج63، ص24/ وسائل الشيعة، ج24، ص206/ تفسیر البرهان/ تفسير نور الثقلين
5- تهذيب الأحكام، ج9، ص88/ وسائل الشيعة، ج24، ص205/ تفسير البرهان

2-1- امام باقر علیه السلام- ابوجارود گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ﴾ پرسیدم. فرمود: «منظور غلّه ها و سبزیجات است».

3-1- امام صادق علیه السلام- قتیبه اعشی گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم که شخصی از وی پرسید: «برادر من در جبال، گوسفند پیش خرید می کند. پس به جای گوسفند با یک سن گوسفندی با سنّ دیگری به وی تحویل داده می شود». امام علیه السلام فرمود: «آیا این کار با رضایت فروشندگان انجام نمی شود»؟ گفت: «آری». امام علیه السلام فرمود: «اشکال ندارد». آن مرد گفت: «برادرم و کلای یهودی و مسیحی دارد که آن ها را برایش تحویل می گیرند. گاهی یکی از گوسفندان دچار عارضه می شود پس آن را سر می برد و می فروشد و بهایش را می آورد یا آن را نمک سود می کند و می آورد». امام علیه السلام فرمود: «اگر بهای آن را آورد، آن را با مالش در نیامیزد و در آن تصرّف نکند و اگر نمک سود آن را آورد، آن را نخورد؛ زیرا بردن نام خدا سبب حلّیّت می شود و اطمینان به بردن نام خدا جز از سوی مسلمان نیست». یکی از حاضران در مجلس به امام علیه السلام گفت: «پس این کلام خداوند چه می شود که می فرماید: ﴿طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ﴾»؟ امام علیه السلام فرمود: «پدرم می فرمود: مقصود از آن، حبوبات و مانند آن هاست».

4-1- امام صادق علیه السلام- قتیبه اعشی گوید: مردی از امام صادق علیه السلام سؤال نمود و من هم حاضر بودم و گفت: «گله ای را همراه چوپانی یهودی یا نصرانی می فرستیم و ناگهان پیش آمدی رخ می دهد و چوپان ذبح می کند، آیا از ذبح شده ی به دست او می توانیم بخوریم»؟ حضرت علیه السلام فرمود: «قیمت آن را وارد زندگی ات نکن و از آن نخور؛ زیرا که مسأله در ذبح، نام بردن خداست و در آن بر غیر مسلمان اعتمادی نیست». آن مرد گفت: «خداوند می فرماید: ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ﴾». امام صادق علیه السلام فرمود: «پدرم می فرمود: «منظور، تنها حبوبات و نظایر آن است».

5-1- امام صادق علیه السلام- هشام بن سالم نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ﴾ فرمود: «عدس و دانه ها و نظایر آن است. و منظور از ﴿الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ﴾، اهل کتاب است».

6-1- امام صادق علیه السلام- هشام بن سالم نقل می کند: امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ﴾ فرمود: «یعنی عدس و نخود و مانند آن».

ص: 625

7-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَوْلُهُ: وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ قَالَ: يَعْنِي الصَّادِقَ علیه السلام عَنَى بِطَعَامِهِمْ هَاهُنَا الْحُبُوبَ وَ الْفَاكِهَةَ غَيْرَ الدَّبَائِحِ الَّتِي يَذْبَحُونَهَا فَإِنَّهُمْ لَا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ خَالِصاً عَلَى ذَبَائِحِهِمْ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا اسْتَحَلُوا ذَبَائِحَكُمْ فَكَيْفَ تَسْتَحِلُّونَ ذَبَائِحَهُمْ﴾. (1)

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿رُوِىَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ أَنَّ الْمُرَادَ بِهِ الْحِنْطَةُ وَ الشَّعِيرُ وَ سَائِرُ الْحُبُوبِ﴾. (2)

باب 2: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ المُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ﴾.

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ المُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ قَالَ هُنَّ الْمُسْلِمَاتِ﴾. (3)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ هُنَّ ذَوَاتُ الْأَزْوَاجِ قُلْتُ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَالَ هُنَّ الْعَفَائِفُ﴾. (4)

3-2- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ قَالَ: سَأَلْنَاهُ عَنْ قَوْلِهِ: وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ مَا هُنَّ وَ مَا مَعْنَى إِحْصَانِهِنَّ قَالَ هُنَّ الْعَفَائِفُ مِنْ نِسَائِهِم﴾. (5)

4-2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ يَتَزَوَّجُ نَصْرَانِيَّةً عَلَى مُسْلِمَة قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا قَوْلِي بَيْنَ يَدَيْكَ قَالَ لَتَقُولَنَّ فَإِنَّ ذَلِكَ يُعْلَمْ بِهِ قَوْلِي قُلْتُ لَا يَجُوزُ تَزْوِيجُ النَّصْرَانِيَّةِ عَلَى مُسْلِمَةٍ وَ لَا غَيْرِ مُسْلِمَةٍ قَالَ وَ لِمَ قُلْتُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ لَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ قَالَ فَمَا تَقُولُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ: وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ قُلْت فَقَوْلُهُ وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ نَسَخَتْ هَذِهِ الْآيَةَ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ سَكَتَ﴾. (6)

ص: 626


1- عوالی اللآلی، ج2، ص17/ تفسير نور الثقلين
2- عوالی اللآلی، ج2، ص17/ تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج100، ص381/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- من لا یحضره الفقیه، ج3، ص437/ وسائل الشيعة، ج28، ص72/ مستدرک الوسائل، ج14، ص435/ بحار الأنوار، ج100، ص382/ تفسیر العیاشی، ج1، ص296/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- مستدرک الوسائل، ج14، ص435/ بحار الأنوار، ج100، ص382/ تفسیر العیاشی، ج1، ص296/ تفسير البرهان
6- الکافی، ج5، ص357/ تهذيب الأحكام، ج7، ص297/ الإستبصار، ج3، ص178/ وسائل الشيعة، ج20، ص534/ بحار الأنوار، ج2، ص278/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

7-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- درباره ی سخن خداوند متعال: ﴿وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ﴾ امام صادق علیه السلام فرمود: «مقصود از طعام در این جا حبوبات و میوه ها است نه ذبایحی که می کشند زیرا آن ها با خلوص، نام خداوند را بر ذبیحه نمی برند». سپس فرمود: «به خدا سوگند! آن چه شما ذبح می کنید، آن ها حلال نمی دانند؛ پس چگونه حیواناتی را که آن ها ذبح می کنند شما حلال می دانید»!

8-1- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام درباره ی تفسیر کلام خداوند متعال: ﴿وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ﴾ روایت شده است که منظور از آن گندم، جو و سایر دانه ها است.

بخش 2: و [نیز] زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از کسانی که پیش از شما به آن ها کتاب آسمانی داده شده، حلالند.

1-2- امام صادق علیه السلام- ﴿وَ المُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ﴾؛ منظور، زنان مسلمان است.

2-2- امام صادق علیه السلام- محمّد بن علی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی سخن خداوند عزّوجلّ: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّساءِ﴾، سؤال شد. حضرت فرمود: «آنان همان شوهرداران هستند». از ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ﴾ پرسیدم. حضرت فرمود: «آنان همان زنان عفیف از اهل کتابند».

3-2- امام کاظم علیه السلام- از امام کاظم علیه السلام درباره ی سخن خداوند متعال: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ﴾ پرسیدیم که منظور، کدام زنان است و معنای محصن بودن آن ها چیست»؟ فرمود: «ایشان زنان پاکدامن ایشان هستند».

4-2- امام رضا علیه السلام- حسن بن جهم گوید: امام رضا علیه السلام به من فرمود: «ای ابا محمّد! درباره ی مردی که زنی نصرانی را بر زنی مسلمان گرفته چه می گویی»؟ گفتم: «فدایت شوم، سخن در محضر شما چه ارزشی دارد»؟ فرمود: «نه، به حتم پاسخ می دهی، این باعث می شود سخن مرا نیز بدانی». گفتم: «جایز نیست نصرانی را بر زن مسلمان یا غیر مسلمان ترجیح دهی و بگیری». فرمود: «چرا»؟ گفتم: «زیرا خداوند می فرماید: زنان مشرکه را تا ایمان نیاورده اند به زنی مگیرید. (بقره/221)». فرمود: «پس درباره ی این آیه: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ﴾ چه می گویی»؟ گفتم: «آیه: زنان مشرک را به زنی مگیرید. (بقره/221). آن را نسخ کرده است». امام تبسّمی کرد و دیگر چیزی نگفت.

ص: 627

5-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ فَقَالَ هَذِهِ مَنْسُوخَةٌ بِقَوْلِهِ وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِر﴾. (1)

6-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ أمير الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْمُسْلِمِينَ كَانُوا يَنْكِحُونَ فِي أَهْلِ الْكِتَابِ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ يُنْكِحُونَهُمْ حَتَّى نَزَلَتِ الْآيَةُ نَهَى أَنْ يَنْكِحَ الْمُسْلِمُ مِنَ الْمُشْرِكِ أَوْ يُنْكِحُونَهُ ثُمَّ قَالَ تَعَالَى فِي سُورَة الْمَائِدَةِ مَا نَسَخَ هَذِهِ الْآيَةَ فَقَالَ: وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلُّ لَكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ فَأَطْلَقَ عَزَّوَجَلَّ مُنَاكَحَتُهُنَّ بَعْدَ أَنْ كَانَ نَهَى وَ تَرَكَ قَوْلَهُ: وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا عَلَى حَالَةٍ لَمْ يَنْسَخْهُ﴾. (2)

7-2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَقَدْ أَحَلَّ اللَّهُ نِكَاحَ أَهْلِ الْكِتَابِ بَعْدَ تَحْرِيمِهِ فِي قَوْلِهِ فِي سُورَة الْبَقَرَة وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ إِنَّمَا يَحِلُّ نِكَاحْ أَهْلِ الْكِتَابِ الَّذِينَ يُؤَدُّونَ الْجِزْيَةَ عَلَى مَا يَجِبُ فَأَمَّا إِذَا كَانُوا فِي دَارِ الشِّرْكِ وَ لَمْ يُؤَدُّوا الْجِزْيَةَ لَمْ تَحِلَّ مُنَاكَحَتُهُمْ﴾. (3)

8-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ: لَا يَنْبَغِي نِكَاحَ أَهْلِ الْكِتَابِ قُلْتُ جعِلْتُ فِدَاكَ وَ أَيْنَ تَحْرِيمُهُ؟ قَالَ قَوْلُهُ وَ لَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ﴾. (4)

9-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُعَاوِيَةَ بْن وَهْبٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي الرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ يَتَزَوَّجُ الْيَهُودِيَّةَ وَ النَّصْرَانِيَّةَ قَالَ إِذَا أَصَابَ الْمُسْلِمَةَ فَمَا يَصْنَعُ بِالْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ فَقُلْتُ لَهُ يَكُونُ لَهُ فِيهَا الْهَوَى فَقَالَ إِنْ فَعَلَ فَلْيَمْنَعْهَا مِنْ شَرْبِ الْخَمْرِ وَ أَكْلِ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ وَ اعْلَمْ أَنَّ عَلَيْهِ فِي دِينِهِ غَضاضةً﴾. (5)

باب 3: ﴿وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾

اشاره

ص: 628


1- الكافي، ج5، ص358/ تهذيب الأحكام، ج7، ص298/ الإستبصار، ج3، ص179/ بحار الأنوار، ج2، ص279/ وسائل الشيعة، ج20، ص533/ تفسير البرهان/ تفسیر نور الثقلين
2- بحار الأنوار، ج100، ص379/ بحار الأنوار، ج90، ص27/ وسائل الشيعة، ج20، ص538
3- بحار الأنوار، ج100، ص381
4- الکافی، ج5، ص358/ تفسیر نور الثقلين
5- الکافی، ج5، ص356/ تفسیر نورالثقلین

5-2- امام باقر علیه السلام- الزراره گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ﴾ پرسیدم. و ایشان فرمود: «با آیه: و زنان کافر خود را نگه مدارید. (ممتحنه/10). نسخ شده است».

6-2- امام علی علیه السلام- از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره ی کلام خداوند متعال: و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید! [اگرچه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید زیرا] کنیز با ایمان، از زن آزاد بت پرست، بهتر است هر چند [زیبایی، یا ثروت، یا موقعیّت او] شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید! [اگر چه ناچار شوید آن ها را به همسری غلامان با ایمان در آورید زیرا] یک غلام با ایمان، از یک مرد آزاد بت پرست، بهتر است هر چند [مال و موقعیت و زیبایی او،] شما را به شگفتی آورد. (بقره/221). [نقل شده است که فرمود]: «و آن این گونه است که مسلمانان با [زنان] اهل کتاب- از یهودیان و مسیحیان- ازدواج می کردند و زنان خود را به ازدواج مردان آن ها در می آوردند تا این که این آیه نازل شد و از این که مسلمان با مشرک ازدواج کند یا زنان را به ازدواج مشرک در بیاورند، نهی فرمود. سپس خدای متعال در سوره ی مائده چیزی فرمود که این آیه را نسخ کرد؛ فرمود: ﴿وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلَّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلَّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ المُؤْمِنَاتِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ﴾. خداى عزّوجلّ ازدواج با زنان اهل کتاب را بعد از آن که نهی کرده بود آزاد فرمود: و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید!. (بقره/221) را به حال خود رها کرد و آن را نسخ نکرد».

7-2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- خداوند ازدواج با اهل کتاب را حلال ساخت، بعد از آن که در سوره بقره: و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید!. (بقره/221) آن را حرام داشته بود. و ازدواج با اهل کتاب حلال است، آن هم کسانی که جزیه می دهند. امّا اگر اهل کتاب در سرزمین شرک باشند و جزیه نپردازند، ازدواج با آن ها حلال نیست.

8-2- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: «ازدواج با اهل کتاب شایسته نیست». عرض کردم: «فدایت شوم، در کجای [قرآن] این نوع ازدواج حرام دانسته شده است»؟ فرمود: «براساس این کلام خداوند تبارک و تعالی: و زنان کافر خود را نگه مدارید. (ممتحنه/10)».

9-2- امام صادق علیه السلام- معاوية بن وهب نقل می کند: امام صادق علیه السلام در مورد این که آیا مرد مؤمن می تواند از زنان یهود یا ترسایان همسر اختیار کند، فرمود: «هنگامی که زن مسلمان در اختیار اوست او را با زن یهودی و نصرانی چکار»؟ عرض کردم: «به او دلداده است»؟ فرمود: «اگر چنین کاری کرد او را از خوردن خمر و گوشت خوک بازدارد، امّا بدان همانا در دینداری او نقصی هست که حاضر شده با زن کتابی ازدواج کند».

بخش 3: کسی که آن چه را باید به آن ایمان بیاورد انکار کند، اعمال او تباه می گردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.

ص: 629

1-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْد اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ فَقَالَ: مَنْ تَرَكَ الْعَمَلَ الَّذِي أَقَرَّ بِهِ قُلْتُ فَمَا مَوْضِعُ تَرْكِ الْعَمَلِ حَتَّى يَدَعَهُ أَجْمَعَ قَالَ مِنْهُ الَّذِي يَدَعُ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً لَا مِنْ سُكْرٍ وَ لَا مِنْ عِلَّة﴾. (1)

2-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ تَرْکُ الْعَمَلِ الَّذِي أَقَرَّ بِهِ مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ مِنْ غَيْرِ سُقْمٍ وَ لَا شُغْلٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ الْكَبَائِرُ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ قُلْتُ هِيَ أَعْظَمُ مِنْ تَرْكِ الصَّلَاةِ قَالَ إِذَا تَرَكَ الصَّلَاةَ تَرَكاً لَيْسَ مِنْ أَمْرِهِ كَانَ دَاخِلًا فِي وَاحِدَةٍ مِنَ السَّبْعَةِ﴾. (2)

3-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُبَيْدِ بْن زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ تَرْكُ الْعَمَلِ الَّذِي أَقَرَّ بِهِ مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ مِنْ غَيْرِ سُقْمِ وَ لَا شُغُلٍ﴾. (3)

4-3- الصّادقين علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا فِي قَوْلِ اللَّهِ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ: هُوَ تَرْكُ الْعَمَل حَتَّى يَدَعَهُ أَجْمَعَ قَالَ مِنْهُ الَّذِي يَدَعُ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً لَا مِنْ شُغْلٍ وَ لَا مِنْ سُكْرٍ يَعْنِي النَّوْمَ﴾. (4)

5-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قال: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ أَدْنَى مَا يَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِسْلَامِ أَنْ يَرَى الرَّأْيَ بِخِلَافِ الْحَقِّ فَيُقِيمَ عَلَيْهِ قَالَ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ قَالَ الَّذِي يَكْفُرُ بِالْإِيمَانِ الَّذِي لَا يَعْمَلُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ لَا يَرْضَى بِهِ﴾. (5)

6-3- الصّادق علیه السلام- ﴿قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ مَنْ يَكْفُرُ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ كُفْرُهُ بِهِ تَرْكُهُ الْعَمَلَ بِالَّذِي أَمِرَ بِهِ﴾. (6)

7-3- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ هَارُونَ بْن خَارِجَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: وَ مَنْ يَكْفُرُ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ فَقَالَ مِنْ ذَلِكَ مَا اشْتَقَّ فِيهِ﴾. (7)

ص: 630


1- الكافي، ج2، ص387/ وسائل الشيعة، ج1، ص31/ بحار الأنوار، ج79، ص219/ المحاسن، ج1، ص79/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- مستدرک الوسائل، ج3، ص45/ تفسير البرهان
3- الکافی، ج2، ص384/ بحار الأنوار، ج69، ص97/ تفسیر العیاشی، ج1، ص296/ مستدرک الوسائل، ج3، ص45/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج69، ص98/ تفسیر العیاشی، ج1، ص297/ مستدرک الوسائل، ج3، ص46/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج69، ص98/ تفسیر العیاشی، ج1، ص297/ وسائل الشيعة، ج27، ص60/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
6- دعائم الإسلام، ج1، ص11/ مستدرک الوسائل، ج11، ص153
7- بحار الأنوار، ج69، ص98/ تفسير البرهان/ تفسیر العیاشی، ج1، ص297/ تفسیر نور الثقلين

1-3- امام صادق علیه السلام- عبید بن زراره گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ مَن يَكْفُرُ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عمَلُهُ﴾ پرسیدم، ایشان فرمود: «آن که عملی که بدان اقرار نموده است را ترک نماید». عرض کردم: «فرق این ترک عمل با آن که به کلّی آن را کنار بگذارد، چیست»؟ فرمود: «این مثل آن کسی است که نماز خود را عمداً ترک کند نه به خاطر [ممنوعّیت نماز برای او به دلیل] مست بودن و نه به خاطر بیماری».

2-3- امام صادق علیه السلام- عبید بن زراره گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ مَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ پرسیدم، فرمود: «ترک عملی است که فرد به آن اقرار نموده است و از جمله ترک نماز بدون بیماری و بدون گرفتاری». گفتم: «آیا گناهان کبیره، بزرگ ترین گناهانند»؟ فرمود: «آری». گفتم: «آیا از ترک نماز بزرگ ترند»؟ فرمود: «اگر نماز را به گونه ای که مورد پذیرش و بخشش نباشد، ترک نماید، عمل وی جزء یکی از هفت گناه کبیره است».

3-3- امام صادق علیه السلام- عبید بن زراره گوید: «از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ مَن يَكْفُرُ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾ پرسیدم. فرمود: «ترک عملی که بدان اقرار نموده است و از جمله آن که بدون آن که بیماری داشته باشد یا شدیداً درگیر کاری باشد، نماز را ترک گوید».

4-3- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم نقل می کند: امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾ فرمود: «آن است که او اعمال دینی را ترک می گوید تا آن گاه که به هیچ یک عمل نمی کند، مانند کسی که از روی تعمّد نماز نمی خواند یعنی به خاطر گرفتاری به کاری، آن را ترک نکرده است یا این که خواب نمانده است ولی نماز را بی جهت ترک کرده است».

5-3- امام صادق علیه السلام- ابان بن عبدالرّحمن گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «کم ترین چیزی که انسان به خاطر آن از اسلام خارج می گردد این است که نظری را به خلاف حق ببیند و بنا را بر آن گذارد». امام افزود: ﴿وَ مَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾ و فرمود: «کسی که به ایمان کفر می ورزد، همانند آن است که به آن چه خداوند، امر کرده است، عمل نمی کند و بدان رضایت قلبی ندارد».

6-3- امام صادق علیه السلام- ﴿وَ مَنْ يَكْفُرُ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾؛ كفرش نسبت به آن، عمل نکردن او به امری است که به آن دستور داده شده است.

7-3- امام صادق علیه السلام- هارون بن خارجه گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «تفسیر آیه: ﴿وَ مَنْ يَكْفُرُ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾ چیست»؟ فرمود: «یکی از موارد آن اعمالی است که به خاطر سختی مورد عمل قرار نمی گیرد؛ آدم راحت طلب بعضی از کارهای دینی را که انجام آن زحمت دارد ترک می کند و به آن اعتنایی ندارد».

ص: 631

8-3- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَوْلُهُ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ مَنْ آمَنَ ثُمَّ أَطَاعَ أَهْلَ الشِّرْكِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ كَفَرَ بِالْإِيمَانِ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾. (1)

9-3- الصّادق علیه السلام- ﴿قَدْ رُوِّينَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْن مُحَمَّدِ علیه السلام أَنَّ سَائِلًا سَأَلَهُ عَنْ، أَيُّ الْأَعْمَالَ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ مَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَمَلًا إِلَّا بِهِ قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ أَعْلَى الْأَعْمَالِ دَرَجَةً وَ أَشْرَفُهَا مَنْزِلَةً وَ أَسْنَاهَا حَظَاً... فَهَذِهِ دَرَجَاتُ الْإِيمَانِ وَ مَنَازِلُهُ وَ وُجُوهُهُ وَ حَالَاتُ الْمُؤْمِنِينَ وَ تَفَاضُلُهُمْ فِي السَّبْقِ وَ لَا يَنْفَعُ السَّبْقُ بِلَا إِيمَانِ وَ مَنْ نَقَصَ إِيمَانَهُ أَوْ هَدَمَهُ لَمْ يَنْفَعْهُ تَقَدُّمُهُ وَ لَا سَابِقَتُهُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾. (2)

10-3- الباقر علیه السلام- ﴿مَنْ كَانَ مُؤْمِناً فَعَمِلَ خَيْراً فِي إِيمَانِهِ ثُمَّ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ فَكَفَرَ ثُمَّ تَابَ بَعْدَ كُفْرِهِ كُتِبَ لَهُ وَ حُوسِبَ بِكُلِّ شَيْءٍ كَانَ عَمِلَهُ فِي إِيمَانِهِ وَ لَا يُبْطِلُهُ الْكُفْرُ إِذَا تَابَ بَعْدَ كُفْرِهِ﴾. (3)

* الولاية

1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ سَأَلْتَهُ عَنْ تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ فَقَالَ يَعْنِي بولَايَة عَلِىِّ علیه السلام وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾. (4)

2- الباقر علیه السلام- ﴿وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ قَالَ الْإِيمَانُ فِي بَطْنِ الْقُرْآنِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب علیه السلام فَمَنْ كَفَرَ بِوَ لَايَتِهِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾. (5)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿إِنَّ لِعَلِيِّ بن أبِي طَالِب علیه السلام فِي كِتَابِ اللهِ أَسْمَاءَ لَا يَعْرِفُهَا النَّاسُ قُلْنَا وَ مَا هِيَ قَالَ سَمَّاهُ الْإِيمَانَ فَقَالَ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾. (6)

4- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلَهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ قَالَ تَفْسِيرهَا فِي بَطْنِ الْقُرْآنِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِوَ لَايَةِ عَلِىُّ علیه السلام وَ عَلِىُّ علیه السلام هُوَ الْإِيمَانِ﴾. (7)

ص: 632


1- تفسیر القمی، ج1، ص163/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- دعائم الإسلام، ج1، ص4
3- الکافی، ج2، ص461/ تفسیر نور الثقلین
4- بحار الأنوار، ج69، ص98/ تفسير العياشي، ج1، ص297/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين/ المناقب، ج3، ص94/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج35، ص348/ تفسیر فرات الكوفي، ص121
6- بحار الأنوار، ج35، ص348/ تفسیر فرات الكوفي، ص121
7- بحار الأنوار، ج35، ص369/ بصائر الدرجات، ص77/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان

8-3- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾؛ و هرکس ایمان آورد و آن گاه از اهل شرک پیروی نماید، بی شک عملش از بین رفته و به ایمان کفر ورزیده است. در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.

9-3- امام صادق علیه السلام- سؤال کننده ای از ایشان پرسید: «کدام یک از اعمال در نزد خداوند بهترند»؟ فرمود: «آن عملی که خداوند جز آن، چیزی را قبول نمی کند». گفتم: «آن چیست»؟ فرمود: «ایمان به خداوند یگانه که بالاترین و شریفترین و عالی ترین چیز است این ها درجات ایمان، منزل های آن، گونه های آن، حالت های مؤمنان و برتری آن ها بر یکدیگر در پیشگامی [در ایمان] است و پیشگامی بدون ایمان سودی ندارد و کسی که ایمانش ناقص باشد یا آن را از بین ببرد، [نه ایمانش] و نه سابقه اش سودی برای او ندارد. خدای عزّوجّل فرمود: ﴿وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾».

10-3- امام باقر علیه السلام- هرکس مؤمن باشد و عمل خیری در حال ایمانش انجام دهد؛ سپس دچار فتنه ای شود و کافر گردد و بعد از کفرش توبه کند، [عمل خیرش] برای او نوشته می شود و هر چیزی که در حال ایمان انجام داده بود برای او حساب می شود و چنان چه بعد از کفرش توبه کند، کفر، آن [عمل های خیر] را از بین نمی برد.

* ولایت

1- امام باقر علیه السلام- جابر گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی تفسیر آیه: ﴿وَ مَن يَكْفُرُ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عمَلُهُ﴾ پرسیدم. و فرمود: «یعنی به ولایت علی علیه السلام [کافر شود]. در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود».

2- امام باقر ﴿وَ مَنْ يَكْفُرُ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الخَاسِرِينَ﴾؛ ايمان در تفسیر باطنی قرآن، علیّ بن ابی طالب علیه السلام است؛ پس هرکس به ولایت او کافر شود اعمال او تباه می گردد.

3- ابن عبّاس رحمة الله- جعفر بن احمد با سند خود از ابن عباس رحمة الله روایت می کند که گفت: «علیّ بن ابی طالب علیه السلام در کتاب خدا اسم هایی دارد که مردم آن ها را نمی دانند». گفتیم: «آن ها کدام است»؟ گفت: «خداوند او را ایمان نامید و فرمود: ﴿وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾.

4- امام باقر علیه السلام ابوحمزه گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿وَ مَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾ پرسیدم. ایشان فرمود: «تفسیر آن در بطن قرآن است: و هر که کفر به ولایت علی علیه السلام ورزد، و علی علیه السلام همان ایمان است».

ص: 633

5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلَىٍّ علیه السلام قَالَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ يَوْمٍ وَ هُوَ رَاكِبُ وَ خَرَجَ عَلِيُّ علیه السلام وَ هُوَ يَمْشِي فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا الْحَسَن علیه السلام... مَنْ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِغَيْرِ وَ لَايَتِكَ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَعْداً يُنْجِرُ لِي وَ مَا أَقُولُ إِلَّا قَوْلَ رَبِّي تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ إِنَّ الَّذِي أَقُولُ لَمِنَ اللَّ-هِ عَزَّوَجَلٌ أَنْزَلَهُ فِيكَ﴾. (1)

6- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فِي خَبَرَ الزِّنْدِيقِ الَّذِي سَأَلَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَمَّا زَعَمَ مِنَ التَّنَاقُضِ فِي الْقُرْآن حَيْثُ قَالَ أَجِدُ اللَّهَ يَقُولُ فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَ يَقُولُ وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ فَقَالَ على علیه السلام وَ أَمَّا قَوْلُهُ: فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَ قَوْلُهُ: وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَى فَإِنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ لَا يُغْنِي إِلَّا مَعَ الِاهْتِدَاءِ وَ لَيْسَ كُلُّ مَنْ وَقَعَ عَلَيْهِ اسْمُ الْإِيمَان كَانَ حَقِيقاً بالنَّجَاةِ مِمَّا هَلَكَ بِهِ الْغُوَاةُ وَ لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَنَجَتِ الْيَهُودُ مَعَ اعْتِرَافِهَا بِالتَّوْحِيدِ وَ إِقْرَارِهَا بِاللَّهِ وَ نَجَا سَائِرُ الْمُقِرِّينَ بِالْوَحْدَانِيَّةِ مِنْ إِبْلِيسَ فَمَنْ دُونَهُ فِي الْكُفْرِ... فَمَنْ لَمْ يَهْتَدِ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ إِلَى سَبِيلِ النَّجَاةِ لَمْ يُغْنِ عَنْهُ إِيمَانُهُ بِاللَّهِ مَعَ دَفْعِهِ حَقَّ أَوْلِيَائِهِ وَ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ وَ كَذَلِكَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا وَ هَذَا كَثِيرُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْهِدَايَةُ فِي الْوَ لَايَةِ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ ما يُرِيدُ اللهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ ﴿6﴾

* کلّیات

ص: 634


1- بحار الأنوار، ج38، ص105
2- بحار الأنوار، ج65، ص264

5- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام باقر علیه السلام روایت است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله سواره بیرون شد و علی علیه السلام همراهش پیاده می رفت. فرمود: «ای ابا الحسن... هر که خدا را بدون پذیرفتن ولایت تو ملاقات کند عملش از بین رفته است. این وعده ایست که برای من منجز است. من چیزی نمی گویم مگر آن که پروردگارم بگوید. و آن چه می گویم از طرف خدای عزّوجلّ است که درباره ی تو نازل کرده است».

6- امام علی علیه السلام- امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ زندیقی که گفت در قرآن تناقض وجود دارد، فرمود: «امّا کلام حق تعالی: و هر کس چیزی از اعمال شایسته بجا آورد، در حالی که ایمان داشته باشد، کوشش او ناسپاسی نخواهد شد. (انبیاء/94). و هر کس که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند و به راه هدایت بیفتد، می آمرزمش. (طه/82). تمامی این ها بدون هدایت شدن، نیازی را برآورده نمی سازد و این گونه نیست که هر کس نام ایمان بر خود داشته باشد، سزاوار آن است که از مهلکه های گمراهان نجات یابد. اگر چنین بود، یهودیان با اعتراف خود به توحید و اقرار به وجود خداوند، نجات می یافتند و دیگر کسانی که به یگانگی خداوند اقرار می کنند نیز، از ابلیس گرفته تا پیروان او در کفرورزی، همه نجات می یافتند... پس هر که از اهل ایمان سوی راه نجات، هدایت نیابد، ایمان او به خداوند تبارک و تعالی همراه با پایمال کردن حقّ اولیای خدا، هیچ بهره ای به او نمی رساند؛ ﴿فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾ همچنین خداوند سبحان فرمود: امّا بدان هنگام که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برایشان سودی نبخشید. (غافر/85). و از این دست آیه، در کتاب خداوند عزّوجلّ بسیار است و هدایت همان ولایت است، چنان که خداوند عزّوجلّ فرمود: ﴿وَ مَن يَتَوَلَّ الله وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾».

* ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز بر می خیزید، صورت و دست ها را تا آرنج بشویید؛ و سروپاها را تا برآمدگی روی پا مسح کنید. و اگر جنب باشید، خود را بشویید [و غسل کنید]. و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده [و قضای حاجت کرده]، یا با زنان آمیزش جنسی داشته اید، و آب [برای غسل یا وضو] نیافتید، بر زمین پاکی تیمّم کنید؛ [به این طریق که] صورت (پیشانی) و دست هایتان را با آن مسح کنید، خداوند نمی خواهد شما را در تنگنا قرار دهد؛ بلکه می خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ شاید شکر به جا آورید. ﴿6﴾

* کلّیات

ص: 635

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ الْمُحْكَمُ مِمَّا ذَكَرْتُهُ فِي الْأَقْسَامِ مِمَّا تَأْوِيلُهُ فِي تَنْزِيلِهِ مِنْ تَحْلِيلِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ وَ تَحْرِيمِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ مِنَ الْمَآكِلِ وَ الْمَشَارِبِ وَ الْمَنَاكِحِ وَ مِنْهُ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ مِمَّا دَلَّهُمْ بِهِ مِمَّا لَا غِنَا بِهِمْ عَنْهُ فِي جَمِيعِ تَصَرُّفَاتِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِ تَعَالَى: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ... وَ هَذَا مِنَ الْمُحْكَمِ الَّذِي تَأْوِيلُهُ فِي تَنْزِيلِهِ لَا يَحْتَاجُ فِي تَأْوِيلِهِ إِلَى أَكْثَرَ مِنَ التَّنْزِيل﴾. (1)

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿رُوِىَ أَنَّ النَّبِي صلی الله علیه و آله كَانَ إِذَا أَحْدَثَ امْتَنَعَ مِنْ الْأَعْمَالَ كُلِّهَا حَتَّى أَنَّهُ لَا يَرُدُّ جَوَابَ السَّلَامِ حَتَّى يَتَطَهَّرَ لِلصَّلَاةِ ثُمَّ يُجِيبُ حَتَّى نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ﴾. (2)

3- الصبادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي عَمْرٍو الزُّبَيْرِى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ إِنَّ الْإِيمَانَ لَيَتِمُّ وَ يَنْقُصُ وَ يَزِيدُ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَرَضَ الْإِيمَانَ عَلَى جَوَارِحِ ابْنِ آدَمَ علیه السلام وَ قَسَّمَهُ عَلَيْهَا وَ فَرَّقَهُ فِيهَا فَلَيْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَةُ إِلَّا وَ قَدْ وَ كَلَتْ مِنَ الْإِيمَانِ بِغَيْرِ مَا وَكِّلَتْ بِهِ أُخْتِهَا... وَ فَرَضَ اللَّهُ عَلَى الْيَدَيْنِ أَنْ لَا يَبْطِشَ بِهِمَا إِلَى مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ أَنْ يَبْطِشَ بِهِمَا إِلَى مَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ فَرَضَ عَلَيْهِمَا مِنَ الصَّدَقَةِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ وَ الْجِهَادِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الطَّهورِ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن﴾. (3)

4- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَا فَرَضَ الْإِيمَانَ عَلَى جَارِحَةٍ مِنْ جَوَارِحِ الْإِنْسَانِ إِلَّا وَ قَدْ وَكِلَتْ بِغَيْرِ مَا وَكِلَتْ بِهِ الْأَخْرَى... وَ أَمَّا مَا فَرَضَ سُبْحَانَهُ عَلَى الْيَدَيْنِ فَالطَّهُورُ وَ هُوَ قَوْلُهُ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾. (4)

5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ فَرَضَ عَلَى الْيَدَيْنِ أَنْ لَا تَمُدَّهُمَا إِلَى مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْكَ وَ أَنْ تَسْتَعْمِلَهُمَا بِطَاعَتِهِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾. (5)

ص: 636


1- بحار الأنوار، ج90، ص12/ وسائل الشيعة، ج1، ص399
2- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص26
3- الکافی، ج2، ص36/ بحار الأنوار، ج66، ص25/ دعائم الإسلام، ج1، ص6/ وسائل الشيعة، ج15، ص166/ مستدرک الوسائل، ج1، ص458/ تفسیر نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج90، ص51/ بحار الأنوار، ج66، ص76/ مستدرک الوسائل، ج1، ص313/ مستدرک الوسائل، ج11، ص146
5- من لا يحضره الفقيه، ج2، ص626/ وسائل الشيعة، ج15، ص171

1- امام علی علیه السلام- دسته بندی آیات که بیان کردم، آیات محکم از مواردی است که تأویل آن در نزول آن است؛ مانند حلال نمودن آن چه خداوند سبحانه در کتابش حلال کرد و حرام کردن خوردنی ها، آشامیدنی ها و ازدواج هایی که خداوند حرام کرد و از جمله آن [آیات محکم] نماز، زکات، روزه، حج و جهادی است که خدای عزّوجّل واجب کرد و از جمله آیاتی که آن ها را به آن آیات محکم] راهنمایی کرد- از آیاتی که در همه ی کارهایشان از آن بی نیاز نیستند- مانند ای--ن کلام خداوند تعالی است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ...﴾ و این [آیه] از آیات محکمی است که تأویل آن در نزول آن است و تأویلش [روشن است و] به بیش تر از نزول نیاز ندارد».

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله هنگامی که قضای حاجت می کرد، از همه ی کارها خودداری می کرد حتی جواب سلام را نمی داد تا برای نماز وضو بگیرد و سپس جواب دهد تا این که این آیه نازل شد.

3- امام صادق علیه السلام- ابو عمر و زبیری گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا ایمان هم در حد کمال است و هم نقصان پذیر می باشد و هم در حال تزاید»؟، فرمود: «آری» گفتم: «چگونه است»؟ امام علیه السلام فرمود: «خداوند متعال ایمان را بر جوارح فرزندان آدم واجب گردانید و آن را بر اعضاء تقسیم فرمود و برای هر یک سهمی معیّن کرد. هر یک از وظایف آدمیان را به یکی از جوارح اختصاص داده، و هر عضوی تکلیف مخصوصی دارد که عضو دیگرش به آن مکلّف نیست... و باز بر دست های انسان واجب کرده که در آن چه خداوند حرام گردانیده، به کار نبرد و در آن چه خدا فرمان داده است به کار برد، و واجب کرده خدا بر آن ها صدقه و احسان و صله ی رحم و جهاد در راه خدا و پاکیزگی برای نمازها را، و می گوید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾».

4- امام علی علیه السلام- خداوند متعال برای هر یک از اعضاء و جوارح انسانی وظیفه ای را معیّن کرده است که این وظیفه به عضوی دیگر ارتباط ندارد... امّا واجبات دست؛ یکی از آن ها وضو گرفتن است؛ در قرآن مجید می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾.

5- امام علی علیه السلام- و بر دست ها فرض کرده است که آن دو را به سوی چیزی که خدای عزّوجّل آن را حرام کرده است دراز نکنی، و آن ها را در طاعت او بکار بری، و در این باره فرموده است: ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾.

ص: 637

باب 1: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ﴾

1-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ ابْنِ بُكَيْر قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلُهُ تَعَالَى: إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ مَا يَعْنِي بِذَلِكَ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ قَالَ: إِذَا قُمْتُمْ مِنَ النَّوْمِ قُلْتُ يَنْقُضُ النَّوْمُ الْوُضُوءَ فَقَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ يَغْلِبُ عَلَى السَّمْعِ وَ لَا يَسْمَعُ الصَّوْتَ﴾. (1)

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المَرَافِقِ قُلْتُ مَا عَنَى بِهَا قَالَ مِنَ النَّوْمِ﴾. (2)

3-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا أَقَمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ مَعْنَاهُ إِذَا أَرَدْتُمْ الْقِيَامَ إِلَى الصَّلَاةِ وَ أَنْتُمْ عَلَى غَيْرِ طُهْرٍ﴾. (3)

باب 2: ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾.

اشاره

1-2-أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ الْوُضُوءَ عَلَى عِبَادِهِ بِالْمَاءِ الطَّاهِرِ وَ كَذَلِكَ الْغُسْلُ مِنَ الْجَنَابَةِ فَقَالَ تَعَالَى: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَالْفَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْغُسْلُ بِالْمَاءِ عِنْدَ وُجُودِهِ لَايَجُوزُ غَيْرُهُ وَ الرُّحْصَةُ فِيهِ إِذَا لَمْ يَجِ-دِ الْمَاءَ الطَّاهِرَ التَّيَمُّمُ بِالتَّرَابِ مِنَ الصَّعِيدِ الطَّيِّب﴾. (4)

2-2- الصادق علیه السلام- ﴿جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله فَسَأَلُوهُ عَنْ مَسَائِلَ فَكَانَ فِيمَا سَأَلُوهُ أَخْبِرْنَا يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله لِأَى عِلَّةٍ تُوَضَّأَ هَذِهِ الْجَوَارِحُ الْأَرْبَعُ وَ هِيَ أَنْظُفُ الْمَوَاضِعِ فِي الْجَسَدِ؟ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله لَمَّا أَن وَسْوَسَ الشَّيْطَانُ إِلَى آدَمَ علیه السلام دَنَا مِنَ الشَّجَرَةِ فَنَظَرَ إِلَيْهَا فَذَهَبَ مَاءُ وَجْهِهِ ثُمَّ قَامَ وَ مَشَى إِلَيْهَا وَ هِيَ أَوَّلُ قَدَمٍ مَشَتْ إِلَى الْخَطِيئَةِ ثُمَّ تَنَاوَلَ بِيَدِهِ مِنْهَا مَا عَلَيْهَا فَأَكَلَ فَطَارَ الْحُلِيُّ وَ الْحُلَلْ مِنْ جَسَدِهِ فَوَضَعَ آدَمُ علیه السلام يَدَهُ عَلَى أَمْ رَأْسِهِ وَ بَكَى فَلَمَّا تَابَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْهِ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى ذُرِّيَّتِهِ تَطْهِيرَ هَذِهِ الْجَوَارِحِ الْأَرْبَعِ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِغَسْلِ الْوَجْهِ لِمَا نَظَرَ إِلَى الشَّجَرَةِ وَ أَمَرَهُ بِغَسْلِ الْيَدَيْنِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ لِمَا تَنَاوَلَ بِهِمَا وَ أَمَرَهُ بِمَسْحِ الرَّأْسِ لِمَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى أَمِّ رَأْسِهِ وَ أَمَرَهُ بِمَسْحِ الْقَدَمَيْنِ لِمَا مَشَى بِهِمَا إِلَى الْخَطِيئَةِ﴾. (5)

ص: 638


1- تهذيب الأحكام، ج1، ص7/ الإستبصار، ج1، ص80/ بحار الأنوار، ج77، ص221 تفسیر العیاشی، ج1، ص297/ فقه القرآن، ص1، ص66/ وسائل الشيعة، ج1، ص253/ مستدرک الوسائل، ج1، ص231/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج77، ص221/ تفسیر العیاشی، ج1، ص298/ مستدرک الوسائل، ج1، ص230/ تفسير البرهان
3- تفسير بحر العرفان، ج6، ص25
4- بحار الأنوار، ج77، ص297/ بحار الأنوار، ج90، ص27/ مستدرک الوسائل، ج1، ص289
5- من لا يحضره الفقيه، ج1، ص55/ تفسیر نور الثقلین

بخش 1: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز بر می خیزید.

1-1- امام صادق علیه السلام- ابن بکیر گوید: درباره ی آیه: ﴿إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ﴾ از امام صادق علیه السلام پرسیدم و گفتم: «منظور از: ﴿إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ﴾ چیست؟ فرمود: «یعنی آن گاه که از خواب برخاستید». گوید: «گفتم آیا خواب وضو را باطل می کند»؟ فرمود: «بله، اگر بر گوش غلبه کند و صدا را نشنوی».

2-1- امام باقر علیه السلام- بکیر بن اعین نقل می کند: از امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ﴾ پرسیدم: «معنای آن چیست»؟ فرمود: «یعنی از خواب».

3-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ﴾ معنایش این است که وقتی خواستید به نماز برخیزید و شما وضو نداشتید.

بخش 2: صورت و دست ها را تا آرنج بشویید؛ و سر و پاها را تا برآمدگی روی پا مسح کنید.

1-2- امام علی علیه السلام- خداوند وضوی با آب پاک را بر بندگانش واجب کرد و همین طور است غسل جنابت. خدای تعالی فرمود: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ... فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً﴾؛ پس واجب از طرف خدای عزّوجلّ غسل کردن با آب است و هنگام وجود آب، غیر آن جایز نیست و هنگامی که آب پاک پیدا نکرد، به جای آن، تیمّم بر خاک از زمین پاکیزه اجازه داده شده است.

2-2- امام صادق علیه السلام- جماعتی از یهود نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمده و از آن حضرت سؤالاتی کردند و یکی از سؤالات این بود که: «ای محمّد صلی الله علیه و آله به چه سبب این چهار عضو را در وضو باید شست. در حالی که این اعضا پاکیزه ترین عضوهاست»؟ [منظور از چهار عضو صورت و دو دست و سر و پاهاست که به ترتیب مورد شستن و مسح قرار می گیرد]. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «هنگامی که شیطان آدم علیه السلام را وسوسه کرد حضرت آدم علیه السلام نزدیک آن درخت رفته و به آن درخت نگریست پس آبروی او رفت (شاید منظور این باشد که آب و رنگ او دگرگون شد چون خود را باخت﴾، سپس برخاست و به سوی آن درخت رفت و این نخستین گامی بود که به راه خطا برداشته شد، پس با دست از میوه ی آن چید و خورد و زیورها و جامگان زرّین که بر تن داشت از بدنش پرید و آدم علیه السلام دست خود را بر فرق سرش نهاد و گریست. و هنگامی که خداوند عزّوجلّ توبه او را پذیرفت، بر او و بر فرزندان و ذرّیه ی او پاک ساختن این اعضاء چهارگانه را واجب گردانید. پس خداوند به خاطر آن که به آن درخت نگاه کرد او را امر به شستن صورت فرمود، و چون با دست ها میوه را چیده بود وی را به شس تن دو دست تا آرنج ها امر فرمود، و چون دست خود را بر مغز سر نهاده بود او را امر به مسح سرش کرد و به خاطر آن که با دو پایش به راه خطا گام برداشته بود او را به مسح دو پایش امر فرمود».

ص: 639

3-2- الرضا علیه السلام- ﴿أَنَّ عِلَّةَ الْوُضُوءِ الَّتِي مِنْ أَجْلِهَا صَارَ غَسْلَ الْوَجْهِ وَ الذَّرَاعَيْنِ وَ مَسْحَ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ فَلِقِيَامِهِ بَيْنَ يَدَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اسْتِقْبَالِهِ إِيَّاهُ بِجَوَارِحِهِ الظَّاهِرَةِ وَ مُلَاقَاتِهِ بِهَا الْكِرَامَ الْكَاتِبِينَ فَغَسْلُ الْوَجْهِ لِلسُّجُودِ وَ الْخُضُوعِ وَ غَسْلُ الْيَدَيْنِ لِيَقْلِبَهُمَا وَ يَرْغَبَ بِهِمَا وَ يَرْهَبَ وَ يَتَبَيَّلَ وَ مَسْحُ الرَّأْسِ وَ الْقَدَمَيْنِ لِأَنَّهُمَا ظَاهِرَانِ مَكْشُوفَانِ مُسْتَقْبِلُ بِهِمَا فِي كُلِّ حَالَاتِهِ وَ لَيْسَ فِيهَا مِنَ الْخُضُوعِ وَ التَّبَتْلِ مَا فِي الْوَجْهِ وَ الذَّرَاعَيْنِ عِلَّةُ غُسْلِ الْجَنَابَةِ لِلنَّظَافَةِ وَ تَطْهِيرِ الْإِنْسَانِ نَفْسَهُ مِمَّا أَصَابَهُ مِنْ أَذَاهُ وَ تَطْهِيرِ سَائِرِ جَسَدِهِ لِأَنَّ الْجَنَابَةَ خَارِجَةُ مِنْ كُلِّ جَسَدِهِ فَلِذَلِكَ وَجَبَ عَلَيْهِ تَطْهِيرُ جَسَدِهِ كُلِّهِ﴾. (1)

4-2- الرّسول علیه السلام- ﴿عَنِ الصَّبَاحِ الْمُزَنِىِّ وَ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ وَ عُمَرَ بْنِ أَذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي حَدِيثٍ طَويلٍ فِي وَصْفِ الْمِعْرَاجِ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله قَالَ قَالَ رَبِّي عَزَّوَجَلَّ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله مُدَّ يَدَكَ فَيَتَلَقَّاكَ مَا يَسِيلُ مِنْ سَاقِ عَرْشِي الأَيْمَنَ فَنَزَلَ الْمَاءُ فَتَلَقَّيْتُهُ بِالْيَمِينِ فَمِنْ أجل ذَلِكَ أَوَّلُ الْوُضُوءِ بِالْيُمْنَى ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله خُذْ ذَلِكَ الْمَاءَ فَاغْسِلْ بِهِ وَجْهَكَ وَ عَلَّمَهُ غَسْلَ الْوَجْهِ فَإِنَّكَ تُرِيدُ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى عَظَمَتِي وَ أَنْتَ طَاهِرُ ثُمَّ اغْسِلْ ذِرَاعَيْكَ الْيَمِينَ وَ الْيَسَارَ وَ عَلَّمَهُ ذَلِكَ فَإِنَّكَ تُريدُ أَنْ تَتلَقَّى بيَدَيْكَ كَلَامِي وَ امْسَحْ بِفَضْلِ مَا فِي يَدَيْكَ مِنَ الْمَاءِ رَأْسَكَ وَ رِجْلَيْكَ إِلَى كَعْبَيْكَ وَ عَلَّمَهُ الْمَسْحَ بِرَأْسِهِ وَ رِجْلَيْهِ وَ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَمْسَحَ رَأْسَكَ وَ أَبَارِكَ عَلَيْكَ فَأَمَّا الْمَسْحُ عَلَی رِجْلَيْكَ فَإِنِّي أُرِيدُ أنْ أُوطِئَكَ مَوْطِئاً لَمْ يَطَأَهُ أَحَدٌ قَبْلَكَ وَ لَا يَطَؤُهُ أَحَدٌ غَيْرُكَ فَهَذَا عِلَّةُ الْوُضُوءِ﴾. (2)

5-2- الباقر علیه السلام- ﴿فِي قَوْلِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ بَيَانُ أَنَّ الْمَسْحَ إِنَّمَا هُوَ بِبَعْضِهَا لِمَكَانِ الْبَاءِ فِي قَوْلِهِ: بِرُوسِكُمْ كَمَا قَالَ فِي التَّيَمُّمِ فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ عَلِمَ عَزَّوَجَلَّ أَنَّ غَبَارَ الصَّعِيدِ لَا يَجْرِى عَلَى كُلِّ الْوَجْهِ وَ لَا كُلِّ الْيَدَيْنِ فَقَالَ: بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ وَ كَذَلِكَ مَسْحُ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ فِي الْوُضُوءِ﴾. (3)

6-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ أَنَّهُمَا سَأَلَا أَبَا جَعْفَرِ علیه السلام عَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَدَعَا بِطَسْتٍ أَوْ تَوْرِ فِيهِ مَاءُ فَغَمَسَ يَدَهُ الْيُمْنَى فَعَرَفَ بِهَا غُرْفَةً فَصَبَّهَا عَلَى وَجْهِهِ فَغَسَلَ بِهَا وَجْهَهُ ثُمَّ

ص: 640


1- علل الشرائع، ج1، ص281
2- بحار الأنوار، ج77، ص288
3- دعائم الإسلام، ج1، ص108/ مستدرک الوسائل، ج1، ص316

3-2- امام رضا علیه السلام- علّت وضو که به خاطر آن شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها بر بندگان واجب شده است همانا بپا خاستن در برابر خدای تعالی و روی نمودن به سوی او با اعضای ظاهری و ملاقات همراه با آن اعضاء با فرشتگان نویسنده ی اعمال است. پس صورت را برای به جا آوردن سجده و حالت خضوع و فروتنی می شوید و دست ها را می شوید تا از گناهان پاک و پاکیزه گردد و به این جانب و آن جانب برده، و به وسیله آن ها حوائج را درخواست و مسألت نموده و مراتب خوف و ترس خود و اخلاص و از غیر بریدن را معمول دارد. سر و دو پایش را مسح می کشد زیرا آشکار و باز است و در تمام حالات خود همراه با آن دو روبرو می شود، ولی آن چه از خضوع و اخلاص و انقطاع از غیر که در دست ها و صورت است در آن دو نیست پس به مسح سر و پا اکتفا می شود. علّت غسل جنابت پاکیزگی است که انسان را از زحمتی که به او رسیده است پاک سازد و نیز پاک گردانیدن باقی بدنش. زیرا منی از تمامی بدن بیرون می آید، بنابراین پاک ساختن تمام بدن بر او واجب است.

4-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام صادق علیه السلام در مورد شب معراج پیامبر صلی الله علیه و آله روایت است: ... پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «پروردگارم فرمود: ای محمّد! دست خود را پیش ببر تا آبی که از ساق راست عرشم جاری است به تو برسد، پس آب فرو ریخت و من دست راست خود را بدان زدم، از این رو اوّل وضو با دست راست است. سپس فرمود: «ای محمّد! آن آب را بگیر و با آن روی خود بشوی- و نحوه مسح کردن سر و پا را به ایشان تعلیم داد- چرا که تو می خواهی در حال پاکی به عظمت من نظر کنی. سپس دست راست و چپت را تا آرنج بشوی- و نحوه شستن را به او تعلیم داد- که تو می خواهی با دو دستت کلام مرا دریافت کنی. و با باقیمانده آب دستانت، سرت و دو پایت را تا دو کعب خود مسح كن- و نحوه مسح سر و پا را به او آموخت- و فرمود: من می خواهم سرت را مسح کنم و بر تو مبارک گردانم. و امّا مسح بر دو پایت، برای این است که می خواهم قدمت را بر جایی بگذارم که پیش از تو، کسی بر آن گام نگذارده و کسی جز تو بر آن گام نخواهد گذاشت، پس این علّت وضوست».

5-2- امام باقر علیه السلام- در کلام خداوند تبارک و تعالی ﴿وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾ این نکته وجود دارد که مسح بر بخشی از اعضای مسح می باشد؛ به خاطر جایگاه «باء» در کلام خداوند: بِرُوسِكُمْ [که «باءِ» تبعیض است]. همان گونه که در تیمّم فرمود: ﴿فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ﴾ و آن به این خاطر است که خدای عزّوجلّ می داند که غبار خاک [در تیمّم] ب--ر بر همه ی صورت و بر همه ی دو دست جاری نمی شود؛ پس فرمود: ﴿بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ﴾ و همین طور است مسح سر و دو پا در وضو».

6-2- امام باقر علیه السلام- زراره و بکیر، فرزندان اعین روایت کرده اند که از امام باقر علیه السلام درباره ی وضوی رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدیم. فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود تشتی یا تّوری پر آب آوردند و دست راستش را در آب فرو برد و کف دستی آب برداشت و آن را بر پیشانی اش ریخت و صورت را با آن شست. آن گاه دست چپ را در آب فرو برد کف دستی آب برداشت و بر ساعد راستش ریخت و ساعد را از آرنج تا پایین دست شست؛ بدون آن که دست را از پایین به بالا ببرد و آن گاه دست راست را در ظرف برده و کف دستی آب را از آرنج بر ساعد راست ریخت و همچون دست دیگر

ص: 641

غَمَسَ كَفَهُ الْيُسْرَى فَغَرَفَ بِهَا غُرْفَةً فَأَفْرَغَ عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُمْنَى فَغَسَلَ بِهَا ذِرَاعَهُ مِنَ الْمِرْفَقِ إِلَى الْكَفِّ لَا يَرُدُّهَا إِلَى الْمِرْفَق ثُمَّ غَمَسَ كَفَّهُ الْيُمْنَى فَأَفْرَغَ بِهَا عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى مِنَ الْمِرْفَقِ وَ صَنَعَ بِهَا مِثْلَ مَا صَنَعَ بِالْيُمْنَى ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ قَدَمَيْهِ بِبَلَل كَفِّهِ لَمْ يُحْدِتْ لَهُمَا مَاءً جَدِيداً ثُمَّ قَالَ وَ لَا يُدْخِلُ أَصَابِعَهُ تَحْتَ الشِّرَاكِ قَالَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يَدَعَ شَيْئاً مِنْ وَجْهِهِ إِلَّا غَسَلَهُ وَ أَمَرَ بِغَسْل الْيَدَيْنِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يَدَعَ شَيْئاً مِنْ يَدَيْهِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ إِلَّا غَسَلَهُ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ فَأَغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ ثُمَّ قَالَ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ فَإِذَا مَسَحَ بِشَيْءِ مِنْ رَأْسِهِ أَوْ بِشَيْءٍ مِنْ قَدَمَيْهِ مَا بَيْنَ الْكَعْبَيْنِ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَاهُ قَالَ فَقُلْنَا أَيْنَ الْكَعْبَانِ قَالَ هَاهُنَا يَعْنِي الْمَفْصِلَ دُونَ عَظْمِ السَّاقِ فَقُلْنَا هَذَا مَا هُوَ فَقَالَ هَذَا مِنْ عَظْمِ السَّاقِ وَ الْكَعْبُ أَسْفَلُ مِنْ ذَلِكَ فَقُلْنَا أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَالْغُرْفَةُ الْوَاحِدَةُ تُجْزِئُ لِلْوَجْهِ وَ غُرْفَةُ لِلذَّرَاعِ قَالَ نَعَمْ إِذَا بَالَغْتَ فِيهَا وَ الثَّنْتَانِ تَأْتِيَانِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ﴾. (1)

7-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ قَالَ: أَلَا أَحْكِي لَكُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله؟ قُلْنَا بَلَى فَأَخَذَ كَفَاً مِنْ مَاءٍ فَصَبَّهُ عَلَى وَجْهِهِ ثُمَّ أَخَذَ كَفَّاً آخَرَ فَصَبَّهُ عَلَى ذِرَاعِهِ الْأَيْمَنِ ثُمَّ أَخَذَ كَفَاً آخَرَ فَصَبَّهُ عَلَى ذِرَاعِهِ الْأَيْسَرِ ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ قَدَمَيْهِ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى ظَهْرِ الْقَدَمِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ هَذَا هُوَ الْكَعْبُ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى الْعُرْقُوبِ وَ لَيْسَ بِالْكَعْبِ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى عَنْهُ علیه السلام قَالَ إِلَى الْعُرْقُوبِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ هَذَا هُوَ الظُّنْبُوبُ وَ لَيْسَ بِالْكَعْبِ﴾. (2)

8-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام أَ لَا تُخْبِرْنِي مِنْ أَيْنَ عَلِمْتَ وَ قُلْتَ إِنَّ الْمَسْحَ بَبَعْضُ الرَّأْسِ وَ بَعْض الرِّجْلَيْنِ فَضَحِكَ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ اللَّهِ وَ نَزَلَ بِهِ الْكِتَابُ مِنَ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ فَعَرَفْنَا أَنَّ الْوَجْهَ كُلَّهُ يَنْبَغِي أَنْ يُغْسَلَ ثُمَّ قَالَ: وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ ثُمَّ فَصَّلَ بَيْنَ الْكَلَامِ فَقَالَ: وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ فَعَرَفْنَا حِينَ قَالَ برُوسِكُمْ أَنَّ الْمَسْحَ بَبَعْض الرأس لِمَكَانَ الْبَاءِ ثُمَّ وَصَلَ الرَّجْلَيْنِ بالرَّأْسِ كَمَا وَصَلَ الْيَدَيْنِ بِالْوَجْهِ فَقَالَ: وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ فَعَرَفْنَا حِينَ وَصَلَهَا بِالرَّأْسِ أَنَّ الْمَسْحَ عَلَى بَعْضِهَا ثُمَّ فَسَّرَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِلنَّاسِ فَضَيَّعُوهُ ثُمَّ قَالَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ

ص: 642


1- الکافی، ج3، ص25/ تهذيب الأحكام، ج1، ص76/ بحار الأنوار، ج77، ص273/ تفسیر العیاشی، ج1، ص298/ وسائل الشيعة، ج1، ص388/ مستدرک الوسائل، ج1، ص302/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان الکافی، ج3، ص25/ تهذيب الأحكام، ج1، ص76/ بحار الأنوار، ج77، ص273/ تفسیر العیاشی، ج1، ص298/ وسائل الشيعة، ج1، ص388/ مستدرک الوسائل، ج1، ص302/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج77، ص284/ تفسير البرهان

شست و آن گاه سرش را و دو پایش را با باقی مانده آب دستش و نه با برداشتن آبی تازه، مسح کشید. و آن گاه فرمود: و لازم نیست [وضو گیرنده] دستش را زیر بند کفش کند». سپس فرمود: «خدای تبارک و تعالی می فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ﴾ و نمی تواند بخشی از صورت را نشسته بگذارد و امر فرموده است به شستن دست ها تا آرنج ها و نمی تواند بخشی از دست ها تا آرنج را نشسته بگذارد، چرا که حق تعالی می فرماید: ﴿فاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾ و سپس فرمود: ﴿وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ﴾ و چون بخشی از سر را مسح نماید یا بخشی از دو پا از کعبین (برآمدگی روی پاه-ا) ت-ا س-ر انگشتان را مسح نماید، حقّ وضو را ادا کرده است». گفتیم: «کعبین کجا هستند»؟ و با اشاره دست فرمود: «همین جا». و منظورش محل مفصل بدون استخوان ساق بود. [با اشاره به انحنای زیر راستی ساق] گفتیم: «این جا چیست»؟ فرمود: «این استخوان ساق است و کعب پایین تر از آن است». گفتیم: «خداوند پایدارت دارد، آیا یک کف دست آب برای صورت و یکی برای دست کافی است»؟ فرمود: «آری، اگر آن را پر کنی و دو کف دست آب کاملاً آن ها را شستشو می تواند بکند».

7-2- امام باقر علیه السلام- عبد الله بن سلیمان از امام باقر علیه السلام روایت کرده که حضرت فرمود: «می خواهید وضوی رسول خدا صلی الله علیه و آله را به شما نشان دهم»؟ گفتیم: «آری»، و ایشان یک کف دست آب برداشت و بر صورتش ریخت و آن گاه یک کف دست دیگر آب برداشت و بر صورتش ریخت و آن گاه کف دست دیگری آب برداشت و بر ساعد راستش ریخت و آن گاه کف دست دیگری آب برداشت و بر ساعد چپش ریخت و بعد سر و دو پایش را مسح نمود. آن گاه دستش را بر پشت پایش نهاد و گفت: «همانا این دست است که حرکت می کند [و با دستش به عرقوب اشاره کرد] و نه کعب» و در روایتی دیگر است که گفت: «به عرقوب» و فرمود: «همانا این ظنبوب است و کعب نیست».

8-2- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: به ابی عبدالله علیه السلام عرض کردم: «آیا مرا آگاه نمی کنی که از کجا دانستی که مسح به بعضی از سر و به بعضی از پا می باشد»؟ حضرت خندید و سپس فرمود: «ای زراره، این حکم را رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده و درباره ی آن، آیه از طرف خدا نازل شده است، خداوند متعال فرمود: ﴿فاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ﴾ پس از این جمله فهمیدیم که باید همه صورت را شست. تا آن که فرمود: ﴿وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾ پس از آن خداوند متعال، بین کلام فاصله انداخت و فرمود: ﴿وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ﴾ پس از این که در شستن صورت «با» نیاورد و در مسح سر «باء» آورد و فرمود: برؤوسِكُم؛ دانستیم که مسح به خاطر حرف باء، به بعضی از سر است. سپس پاها را به سر عطف کرد، چنان که که دستان را به صورت عطف کرد و فرمود: ﴿وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ﴾. پس زمانی که آن را به سر عطف نمود، دانستیم که مسح بر بعضی از آن است. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را برای مردم تفسیر کرد، و مردم آن را ضایع نمودند. سپس فرمود: ﴿فَلَمْ تَجِدُوا مَاء فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُم مِّنْهُ﴾؛ زمانی که

ص: 643

أيْدِيكُمْ مِنْهُ فَلَمَّا وَضَعَ الْوُضُوءَ إِنْ لَمْ تَجِدُوا الْمَاءَ أَثْبَتَ بَعْضَ الْغَسْلِ مَسْحاً لِأَنَّهُ قَالَ: بِوُجُوهِكُمْ ثُمَّ وَصَلَ بِهَا وَ أَيْدِيَكُمْ ثُمَّ قَالَ مِنْهُ أَي مِنْ ذَلِكَ التَّيَمُّمِ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ أَجْمَعَ لَمْ يَجْرِ عَلَى الْوَجْهِ لِأَنَّهُ يُعَلَّقُ مِنْ ذَلِكَ الصَّعِيدِ بَبَعْضُ الْكَفَّ وَ لَا يَعْلَقُ بِبَعْضِهَا ثُمَّ قَالَ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ وَ الْحَرَجُ النِّيقُ﴾. (1)

9-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْهَيْتَمِ بْنِ عُرْوَةَ التَّمِيمِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ فَقُلْتُ هَكَذَا وَ مَسَحْتُ مِنْ ظَهْرِ كَفِّى إِلَى الْمِرْفَقِ فَقَالَ لَيْسَ هَكَذَا تَنْزِيلُهَا إِنَّمَا هِيَ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ مِنَ الْمَرَافِقِ ثُمَّ أَمَرَّ يَدَهُ مِنْ مِرْفَقِهِ إِلَى أصَابِعِهِ﴾. (2)

10-2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْن أَبي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَن الْمَسْحِ عَلَى الْقَدَمَيْنِ كَيْفَ هُوَ؟ فَوَضَعَ كَفَّهُ عَلَى الْأَصَابِعِ فَمَسَحَهَا إِلَى الْكَعْبَيْنِ إِلَى ظَاهِرِ الْقَدَمِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَالَ بِإِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِهِ هَكَذَا؟ فَقَالَ لَا إِلَّا بِكَفِّهِ﴾. (3)

11-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ غَالِبِ بْنِ الْهُذَيْلَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ عَلَى الْخَفْضِ هِيَ أَمْ عَلَى الرَّفْعِ فَقَالَ هِيَ عَلَى الْخَفْضِ﴾. (4)

13-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زَرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يَدَعَ شَيْئاً مِنْ وَجْهِهِ إِلَّا غَسَلَهُ وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَدَعَ شَيْئاً مِنْ يَدَيْهِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ إِلَّا غَسَلَهُ ثُمَّ قَالَ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ فَإِذَا مَسَحَ بِشَيْءٍ مِنْ رَأْسِهِ أَوْ بِشَيْءٍ مِنْ قَدَمَيْهِ مَا بَيْنَ كَعْبَيْهِ إِلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ فَقَدْ أَجْزَاهُ قَالَ فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللهُ أَيْنَ الْكَعْبَانِ قَالَ هَاهُنَا يَعْنِي الْمَفْصِلَ دُونَ عَظْمِ السَّاقِ﴾. (5)

14-2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ فَقَالَ قَدْ سَأَلَ رَجُلُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام

ص: 644


1- الكافي، ج3، ص30/ من لا يحضره الفقيه، ج1، ص103/ تهذيب الأحكام، ج1، ص61/ وسائل الشیعة، ج3، ص364/ مستدرک الوسائل، ج2، ص539/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- الكافي، ج3، ص28/ تهذيب الأحكام، ج1، ص57/ وسائل الشيعة، ج1، ص405/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج3، ص30/ تفسير نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج77، ص285/ تفسیر العیاشی، ج1، ص301/ مستدرک الوسائل، ج1، ص318/ تفسير البرهان
5- تفسير العياشي، ج1، ص298/ بحار الأنوار، ج77، ص274/ مستدرک الوسائل، ج1، ص304/ تفسير البرهان

وضو را از کسی که آب نیابد برداشت، به جای شستن، مسح را قرار داد، زیرا فرمود: ﴿وُجُوهَكُم سپس وَ أَيْدِيَكُمْ﴾ را به آن عطف نمود، سپس فرمود: «منه» یعنی از آن تیمم! زیرا او می دانست که دستی که بر خاک می زنند، خاکش به تمامی صورت نمی رسد، و چرا که بعضی از آن خاک بر قسمتی از کف دست می چسبد و بر قسمتی نمی چسبد، سپس فرمود: ﴿مَا يُرِيدُ اللهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ، و حرج به﴾ معنای تنگی و سختی است.

9-2- امام صادق علیه السلام- هیثم بن عروه تمیمی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿فاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾ پرسیدم و گفتم: «آیا این گونه است»؟ و از پشت دست تا آرنج مسح نمودم. فرمود: «قرآن این گونه نازل نشده است، بلکه این گونه است که ﴿فاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾. و برخاست و دستش را از آرنجش تا سر انگشتانش کشید.

10-2- امام رضا علیه السلام- احمد بن محمّد گوید: از امام رضا علیه السلام: «پرسیدم مسح پاها به چه صورت انجام می گیرد؟ امام رضا علیه السلام کف دست را بر روی انگشت های پا نهاد و پشت پا را تا محلّ قاپ ها مسح کشید. من گفتم: «اگر کسی فقط با دو انگشت خود این طوری مسح بکشد، کفایت نمی کند»؟ فرمود: «نه. جز این که با کف دست بکشد».

13-2- امام باقر علیه السلام- زراره از امام باقر علیه السلام روایت کرده که درباره ی آيه: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ﴾ پرسیدم، فرمود: «نمی تواند بخشی از صورت را نشسته بگذارد [و امر فرموده است به شستن دست ها تا آرنج ها] و نمی تواند بخشی از دست ها تا آرنج را نشسته بگذارد». و سپس فرمود: «﴿وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ﴾ و چون بخشی از سر را مسح می نماید یا بخشی از دو پا از کعبین (برآمدگی روی پاها) تا سرانگشتان را مسح می نماید، حقّ وضو را ادا کرده است». پرسیدم: «خداوند حفظت نماید، کعبین کجاست»؟ فرمود: «همین جا». و منظورش مفصل بدون استخوان ساق بود.

14-2- امام رضا علیه السلام- صفوان گوید: از امام رضا علیه السلام درباره ی آیه: ﴿فاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعَبَينِ﴾ پرسیدم. ایشان فرمود: «مردی از امام علی علیه السلام در این باره پرسید و ایشان فرمود: «سوره ی مائده برای تو کافی است» و منظورش این بود که مسح بر سر و دو یا [یعنی کیفیت خاصی نمی خواهد و مجرد کشیدن دست تر کافی است]». به ایشان عرض کردم: «خدای تعالی فرموده است: ﴿فاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى

ص: 645

عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ سَيَكْفِيكَ أَوْ كَفَتْكَ سُورَةُ الْمَائِدَة يَعْنِي الْمَسْحَ عَلَى الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ قُلْتُ فَإِنَّهُ قَالَ فَاغْسِلُوا... أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ فَكَيْفَ الْغَسْلُ قَالَ هَكَذَا أَنْ يَأْخُذَ الْمَاءَ بِيَدِهِ الْيُمْنَى فَيَصُبَّهُ فِي الْيُسْرَى ثُمَّ يَفْضَّهُ عَلَى الْمِرْفَقِ ثُمَّ يَمْسَحَ إِلَى الْكَفِّ قُلْتُ لَهُ مَرَّةً وَاحِدَةً فَقَالَ كَانَ يَفْعَلُ ذَلِكَ مَرَّتَيْنِ قُلْتُ يَرُدُّ الشَّعْرَ قَالَ إِذَا كَانَ عِنْدَهُ آخَرُ فَعَلَ وَ إِلَّا فَلَا﴾. (1)

15-2- الكاظم علیه السلام- ﴿عَلِىِّ بنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ إِلَى قَوْلِهِ إِلَى الْكَعْبَيْنِ فَقَالَ صَدَقَ اللَّهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ يُتَوَضَّأُ قَالَ مَرَّتَيْنِ مَرَّتَيْنِ قُلْتُ كَذَا يُمْسَحُ قَالَ مَرَّةَ مَرَّةً قُلْتُ مِنَ الْمَاءِ مَرَّةً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَالْقَدَمَيْنِ قَالَ اغْسِلْهُمَا غَسْلًا﴾. (2)

16-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ مَيْسَرَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ الْوُضُوءُ وَاحِدَةُ وَاحِدَةُ وَ وَصَفَ الْكَعْبَ فِي ظَهْرِ الْقَدَمِ﴾. (3)

17-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَة عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ قُلْتُ كَيْفَ يُمْسَحُ الرَّأْسُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ فَمَا مَسَحْتَ مِنْ رَأْسِكَ فَهُوَ كَذَا وَ لَوْ قَالَ امْسَحُوا رُءُوسَكُمْ لَكَانَ عَلَيْكَ الْمَسْحُ بكُلِّهِ﴾. (4)

18-2-أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ اللَّهِ [بْنِ] خَلِيفَةَ أَبِي الْعَرِيفِ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ: قَامَ ابْنُ الْكَوَّاءِ إِلَى عَلِيٌّ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَنِ الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّيْنِ فَقَالَ بَعْدَ كِتَابَ اللَّهِ تَسْأَلُنِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى إِلَى الْكَعْبَيْنِ ثُمَّ قَامَ إِلَيْهِ ثَانِيَةً فَسَأَلَهُ قَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ كُلِّ ذَلِكَ يَتْلُو عَلَيْهِ هَذِهِ الْآيَةً﴾. (5)

19-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّه أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِب علیه السلام كَانَ يَتَوَضَّأُ لِكُلِّ صَلَاة وَ يَقْرَأْ إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ... قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَطْلُبُ بِذَلِكَ الْفَضْلَ وَ قَدْ جَمَعَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله وَ جَمَعَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ جَمِيعُ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَلَوَاتٍ بِوُضُوءٍ وَاحِدٍ﴾. (6)

20-2- الصّادق علیه السلام- ﴿أَنَّ عَلِيًّا علیه السلام خَالَفَ الْقَوْمَ فِي الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّيْنِ عَلَى عَهْدِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالُوا رَأَيْنَا النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله يَمْسَحُ عَلَى الْخُفَّيْنِ قَالَ فَقَالَ عَلِىُّ علیه السلام قَبْلَ نُزُولَ الْمَائِدَةِ أَوْ بَعْدَهَا فَقَالُوا لَا

ص: 646


1- بحار الأنوار، ج77، ص283/ تفسیر العیاشی، ج1، ص300/ مستدرک الوسائل، ج1، ص311/ تفسير البرهان
2- مستدرک الوسائل، ج1، ص327/ بحار الأنوار، ج77، ص284/ تفسیر العیاشی، ج1، ص301/ تفسير البرهان
3- الكافي، ج3، ص26/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- بحار الأنوار، ج77، ص282/ تفسیر العیاشی، ج1، ص300/ مستدرک الوسائل، ج1، ص314/ تفسير البرهان
5- تفسیر العیاشی، ج1، ص301/ بحار الأنوار، ج77، ص285/ مستدرک الوسائل، ج1، ص332/ تفسير البرهان
6- مستدرک الوسائل، ج1، ص293/ الجعفريات، ص17/ مستدرک الوسائل، ج1، ص295

المَرافِقِ﴾ غسل و شستن آن ها چگونه است»؟ فرمود: «این گونه که آب را با دست راست برداری و بر دست چپ بریزی و تا آرنج دست را خیس کنی و آن گاه تا سر انگشتان دست به حالت مسح، آب را بکشی». گفتم: «یک بار»؟ فرمود: «وی دو بار انجام می داد». گفتم: «آیا [هنگام شستن دست] مو را باید کنار زد»؟ فرمود: «اگر مویی غیر از موی معمول داشت آری وگرنه نیازی نیست».

15-2- امام کاظم علیه السلام- علی بن حمزه گوید: از امام کاظم علیه السلام درباره ی آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ﴾ پرسیدم. فرمود: «راست گفت خدا». گفتم: «فدایت شوم، چگونه وضو می گیرند»؟ فرمود: «دوبار، دوبار». گفتم: «مسح چگونه»؟ فرمود: «یک بار، یک بار». گفتم: «از آب یک بار [ممکن است]»؟ فرمود: «آری». گفتم: «فدایت شوم پاها چه»؟ فرمود: «آن ها را خوب بشوی».

16-2- امام باقر علیه السلام- میسره گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: «وضو یک بار است». و کعب را به پشت پا تعبیر نمود.

17-2- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: «چگونه سر را مسح می کشند»؟ فرمود: «خداوند می فرماید: ﴿وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ﴾ و هر آن چه از سرت مسح نمودی، مسحت صحیح است و اگر گفته بود: ﴿امْسَحُوا رُؤُوسَكُمْ﴾ لازم بود که تمام سر را مسح بکشی».

18-2- امام علی علیه السلام- عبدالله بن خلیفه همدانی گوید: ابن کوّاء نزد على علیه السلام رفت و درباره ی مسح بر روی پایپوش ها سؤال کرد و ایشان فرمود: «با وجود کتاب خدا از من می پرسی؟ خداوند می فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ﴾» آن گاه ابن کوّاء همین مساله را بار دیگری نیز پرسید و حضرت همان مطلب را سه بار تکرار کرد و در نهایت هر بار آیه را تلاوت نمود.

19-2- امام علی علیه السلام- امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت کرده است: علیّ بن ابی طالب علیه السلام برای هر نمازی وضو می گرفت و می خواند: ﴿إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ... امام صادق علیه السلام فرمود: «امیر مؤمنان علیه السلام با این کار در پی فضیلت بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله امیر مؤمنان علیه السلام و همه ی اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله نمازهایی را با یک وضو جمع کردند [و با یک وضو خواندند]».

20-2- امام صادق علیه السلام- على علیه السلام در مسح کشیدن بر روی پایپوش با مردم مخالفت نمود و این در زمان خلافت عمر بود. مردم می گفتند: پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدیم که از روی پایپوش مسح می نمود. على علیه السلام فرمود: «آیا پیش از نزول مائده بود یا پس از آن»؟ گفتند: «نمی دانیم». علی علیه السلام فرمود:

ص: 647

نَدْرِي قَالَ وَلَكِنِّي أَدْرِى أَنَّ النَّبِي صلی الله علیه و آله تَرَكَ الْمَسْحَ عَلَى الْخُفَّيْنِ حِينَ نَزَلَتِ الْمَائِدَةُ وَ لَأَنْ أَمْسَحَ عَلَى ظَهْرِ حِمَارٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَمْسَحَ عَلَى الْخُفَّيْنِ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾. (1)

21-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام أَخْبِرْنِي عَنْ حَدِّ الْوَجْهِ الَّذِي يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يُوَضَّأَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ الْوَجْهُ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ بِغَسْلِهِ الَّذِي لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَزِيدَ عَلَيْهِ وَ لَا يَنْقُصُ مِنْهُ إِنْ زَادَ عَلَيْهِ لَمْ يُؤْجَرُ وَ إِنْ نَقَصَ مِنْهُ أَثِمَ مَا دَارَتْ عَلَيْهِ السَّبَّابَةُ وَ الْوُسْطَى وَ الْإِبْهَامُ مِنْ قُصَاصِ الشَّعْرِ إِلَى الذَّقَنِ وَ مَا جَرَتْ عَلَيْهِ الْإِصْبَعَانِ مُسْتَدِيراً فَهُوَ مِنَ الْوَجْهِ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ الْوَجْهِ قُلْتُ الصُّدْغَ لَيْسَ مِنَ الْوَجْهِ قَالَ لا﴾. (2)

22-2- الباقر علیه السلام- ﴿رَوَى زُرَارَةُ صَحِيحاً عَن الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ مِنْ أَيْنَ كَانَ الْمَسْحُ بِبَعْضِ الرَّأْسِ فَقَالَ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ سَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَإِنَّهُ تَعَالَى لَمَّا قَالَ: فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَلِمْنَا أَنَّ الْمَأْمُورَ بِهِ مَجْمُوعُ الْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ ثُمَّ فَصَلَ تَعَالَى بَيْنَ الْكَلَامَيْنِ فَقَالَ: وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ فَعَرَفْنَا حِينَ قَالَ: بِرُوسِكُمْ أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ لِمَكَانِ الْبَاءِ﴾. (3)

23-2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿الْوُضُوءُ غَسْلَتَانِ وَ مَسْحَتَانِ﴾. (4)

24-2- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ يُونُسَ قَالَ: أَخْبَرَنِي مَنْ رَأَى أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام بِمِنَى يَمْسَحُ ظَهْرَ قَدَمَيْهِ مِنْ أَعْلَى الْقَدَمِ إِلَى الْكَعْبِ وَ مِنَ الْكَعْبِ إِلَى أَعْلَى الْقَدَمِ وَ يَقُولُ الْأَمْرُ فِي مَسْحِ الرِّجْلَيْنِ مُوَسَّعُ مَنْ شَاءَ مَسَحَ مُقْبِلًا وَ مَنْ شَاءَ مَسَحَ مُدْبِراً فَإِنَّهُ مِنَ الْأَمْرِ الْمُوَسَّعِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ﴾. (5)

25-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرِ علیه السلام تَابِعْ بَيْنَ الْوُضُوءِ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ابْدَأَ بِالْوَجْهِ ثُمَّ بِالْيَدَيْنِ ثُمَّ امْسَحَ الرَّأْسَ وَ الرِّجْلَيْنِ وَ لَا تُقَدِّمَنَّ شَيْئاً بَيْنَ يَدَى شَيْءٍ تُخَالِفُ مَا أمِرْتَ بِهِ وَ إِنْ غَسَلْتَ الذِّرَاعَ قَبْلَ الْوَجْهِ فَابْدَأَ بِالْوَجْهِ وَ أَعِدْ عَلَى الذِّرَاعِ وَ إِنْ مَسَحْتَ الرِّجْلَ قَبْلَ الرَّأْسِ فَأَمْسَحْ عَلَى الرَّأْسِ قَبْلَ الرِّجْلِ ثُمَّ أَعِدْ عَلَى الرِّجْلِ ابْدَأَ بِمَا بَدَأَ اللَّهُ بِهِ﴾. (6)

ص: 648


1- بحار الأنوار، ج77، ص285/ تفسیر العیاشی، ج1، ص301/ مستدرک الوسائل، ج1، ص333
2- تفسیر العیاشی، ج1، ص299/ تفسير البرهان/ تفسیر نور الثقلين/ مستدرک الوسائل، ج1، ص310
3- عوالی اللآلی، ج3، ص43
4- فقه القرآن، ج1، ص18/ متشابه القرآن، ج2، ص163/ جامع الأخبار، ص63
5- الکافی، ج3، ص31/ تفسیر نور الثقلين
6- الکافی، ج3، ص34/ تفسیر نور الثقلين

ولی می دانم که نبیّ خدا پس از سوره ی مائده، مسح از روی پایپوش را ترک نمود و به حقّ که اگر من بر پشت خری مسح بکشم، بهتر باشد از آن که بر روی پایپوش مسح بکشم، و این آیه را تلاوت نمود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ﴾».

21-2- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «مرا درباره ی مقداری از صورت که شایسته است در وضو شسته شود، آن گونه که خدا در قرآن گفته آگاهی ده». فرمود: «آن مقداری از صورت که خداوند تعالی فرمان به شستن آن داده و بر کسی شایسته نیست که از آن افزون شوید یا کم تر و اگر بیش تر شوید، اجری ندارد و اگر کم تر بشوید، گناه کرده است. آن مقداری است که انگشتان سبابه و وسط و شست آن را در بر می گیرد، از رستنگاه مو تا چانه، و آن چه که این دو انگشت به چرخاندن بر آن بگذرد، صورت می باشد و بیش تر از آن از صورت نیست» گفتم: «آیا زیر گیجگاه از صورت است»؟ فرمود: «نه».

22-2- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «از کجا [و به چه دلیل] مسح بر بخشی از سر می باشد [نه همه ی آن]»؟ فرمود: «خداوند به آن دستور داده و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله است. وقتی خدای تعالی فرمود: ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ﴾، دانستیم که آن چه دستور به [شستن] آن داده شده همه ی صورت و دست ها است. سپس خدای تعالی بین دو کلام تفصیل داد و فرمود: ﴿وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ﴾؛ پس زمانی که فرمود: ﴿بِرُوسِكُم﴾ به خاطر جایگاه «باء» دانستیم که مسح بر مقداری از سر است.

23-2- ابن عبّاس رحمة الله- وضو دو شستن و دو مسح است.

24-2- امام کاظم علیه السلام- یونس گوید: کسی که امام کاظم علیه السلام را در منی دید به من خبر داد که روی پاهایش را از نوک انگشتان پا تا مفصل و از مفصل تا نوک انگشتان مسح می کند و می فرماید: «کار در مسح پاها راحت است، هر کس خواست، به طرف جلو [ازمفصل به طرف نوک انگشتان] و هر کس خواست به طرف عقب [از نوک انگشتان به طرف مفصل] مسح می کند؛ چون این کار- ان شاء الله- از اموری است که در آن اختیار دارد».

25-2- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: وضویت را پی در پی بگیر. آن چنان که خدای عزّوجلّ گفته است؛ ابتدا به شستن صورتت بپرداز، بعد به شستن دو ساعد، بعد از آن به مسح سر، و در آخر به مسح دو پا. هیچ یک را بر دیگری مقدم نکن که فرمان خدا را مخالفت خواهی کرد. اگر ساعد خود را شستی، پیش از آن که صورت خود را بشویی، برگرد و صورت خود را بشوی و بعد از آن دوباره ساعد خود را بشوی. و اگر پای خود را مسح کردی، پیش از آن که سر خود را مسح کنی، برگرد، و سر خود را مسح کن و بعد از آن دوباره پای خود را مسح کن. هماره به آن عضوی ابتدا کن که خداوند عزّوجلّ ابتدا کرده است.

ص: 649

26-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْأَذْنَانِ لَيْسَا مِنَ الْوَجْهِ وَ لَا مِنَ الرَّأْسِ قَالَ وَ ذُكِرَ الْمَسْحُ فَقَالَ امْسَحْ عَلَى مُقَدَّمِ رَأْسِكَ وَ امْسَحْ عَلَى الْقَدَمَيْنِ وَ ابْدَأَ بِالشِّقِّ الْأَيْمَنِ﴾. (1)

27-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنِ الْمُيَسِّرِ بْنِ ثَوْبَانَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيًّا علیه السلام يَقُولُ سَبَقَ الْكِتَابُ الْخُفَّيْنِ وَ الْحِمَارِ﴾. (2)

28-2- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرَ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ جَمَعَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ أَصْحَابَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله وَ فِيهِمْ عَلَىُّ علیه السلام فَقَالَ مَا تَقُولُونَ فِي الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّيْنِ؟ فَقَامَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ فَقَالَ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَمْسَحُ عَلَى الْخُفَّيْنِ فَقَالَ عَلِىُّ علیه السلام قَبْلَ الْمَائِدَةِ أَوْ بَعْدَهَا؟ فَقَالَ لَا أَدْرِي فَقَالَ عَلِىُّ علیه السلام سَبَقَ الْكِتَابُ الْخُفَّيْنِ إِنَّمَا أَنْزَلَتِ الْمَائِدَةُ قَبْلَ أَنْ يُقْبَضَ بِشَهْرَيْنِ أَوْ ثَلَاثَةِ﴾. (3)

29-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْن أَحْمَدَ الْخُرَاسَانِيِّ رَفَعَ الْحَدِيثَ قَالَ أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنِ الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّيْنِ فَأَطْرَقَ فِي الْأَرْضِ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ يَا هَذَا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَرَ عِبَادَهُ بِالطَّهَارَةِ وَ قَسَمَهَا عَلَى الْجَوَارِحِ فَجَعَلَ لِلْوَجْهِ مِنْهُ نَصِيباً وَ جَعَلَ لِلْيَدَيْنِ مِنْهُ نَصِيباً وَ جَعَلَ لِلرَّأْسِ مِنْهُ نَصِيباً وَ جَعَلَ لِلرِّجْلَيْنِ مِنْهُ نَصِيباً فَإِنْ كَانَتَا خفَّاكَ مِنْ هَذِهِ الْأَجْزَاءِ فَامْسَحْ عَلَيْهَا﴾. (4)

30-2- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَن علیه السلام عَنِ الْمَسْحِ عَلَى الْقَدَمَيْنِ كَيْفَ هُوَ فَوَضَعَ كَفَّهُ عَلَى الْأَصَابِعِ ثُمَّ مَسَحَهَا إِلَى الْكَعْبَيْنِ فَقُلْتُ لَهُ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَالَ بِإِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِهِ هَكَذَا إِلَى الْكَعْبَيْنِ قَالَ لَا إِلَّا بِكَفِّهِ كُلَّهَا﴾. (5)

31-2- الصّادق علیه السلام- ﴿أَنَّ مَنْ تَوَضَّأَ فَذَكَرَ اسْمَ اللهِ طَهُرَ جَمِيعُ جَسَدِهِ وَ كَانَ الْوُضُوءُ إِلَى الْوُضُوءِ كَفَّارَةً لِمَا بَيْنَهُمَا مِنَ الذُّنُوبِ وَ مَنْ لَمْ يُسَمِّ لَمْ يَطْهُرْ مِنْ جَسَدِهِ إِلَّا مَا أَصَابَهُ الْمَاءُ﴾. (6)

باب 3: ﴿وَ إِنْ كُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا﴾

اشاره

ص: 650


1- الكافي، ج3، ص29/ تفسير البرهان
2- مستدرک الوسائل، ج1، ص331/ تفسير البرهان
3- وسائل الشيعة، ج1، ص458/ تفسير البرهان
4- مستدرک الوسائل، ج1، ص332/ تفسير البرهان
5- تهذيب الأحكام، ج1، ص64
6- من لا يحضره الفقيه، ج1، ص50/ متشابه القرآن، ج2، ص163/ جامع الأخبار، ص63

26-2- امام صادق علیه السلام- محمّد بن مسلم نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «گوش ها از صورت نیستند و از سر [در اشاره به مسح سر] هم نیستند». از مسح، سخن گفت و فرمود: «بر جلوی سرت مسح بکش و بر دو پایت مسح بکش و از پای راست شروع کن».

27-2- امام علی علیه السلام- میسّر بن ثوبان گوید: شنیدم علی علیه السلام می گفت: «قرآن مسح کردن بر کفش ها و روسری را نسخ کرده است».

28-2- امام باقر علیه السلام- زراره گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: عمر بن خطاب، اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله را گرد آورد و علی علیه السلام نیز در میان ایشان بود و گفت: «رأیتان درباره ی مسح بر دو پای پوش چیست»؟ مغيرة بن شعبه برخاست و گفت: «دیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر دو پای پوش مسح می کرد». على علیه السلام گفت: «قبل از مائده یا بعد از آن»؟ مغیره گفت: «نمی دانم». علی علیه السلام فرمود: «قرآن مسح کردن بر کفش ها و روسری را نسخ کرده است. همانا مائده دو یا سه ماه پیش از رحلت رسول مکرم صلی الله علیه و آله نازل شده است».

29-2- امام علی علیه السلام- از محمّد بن احمد خراسانی روایت است: مردی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و درباره ی مسح روی پایپوش ها پرسید. امام مدّتی به زمین خیره ماند و آن گاه سر برداشت و فرمود: ای مرد! خدای تعالی بندگانش را به پاکیزگی فراخوانده است و آن را بر اندام ها پخش نمود و برای صورت بهره ای از آن نهاد و برای سر بهره ای و برای دست ها قسمتی و برای پاها نیز نصیبی مشخص نمود. پس اگر پایپوش های تو بخشی از این اندام هستند، بر آن ها مسح بکش».

30-2- امام رضا علیه السلام- از احمد بن محمّد روایت است که گفت: از امام رضا علیه السلام پرسیدم: «مسح بر قدمین به چه کیفیّت است»؟ پس آن حضرت در مقام بیان آن درآمده، کف دست مبارک خود را بر انگشتان گذاشتند و بعد از آن مسح کردند تا کعبین. بعد از آن که حضرت کیفیّت مسح را به این طریق بیان نمود، گفتم: «اگر چنانچه شخصی به دو انگشت به این طریق مسح کند تا کعبین»؟ پس آن حضرت فرمود: «نه، مگر آن که به تمام کف خود تمام پشت پای را مسح کند».

31-2- امام صادق علیه السلام- هر کس وضو بسازد و خدا را یاد کند یا بسم الله بگوید تمام بدنش پاک می شود و از این وضو تا وضوی دیگر کفّاره گناهان بین دو وضو خواهد بود، و هر کس نام خدا را نبرد از بدنش جز آن مقدار که آب به آن رسیده پاک نمی شود.

بخش 3: و اگر جنب باشید، خود را بشویید [و غسل کنید].

ص: 651

2-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَن مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ يَرْوُونَ عَنْ عَلِىَّ علیه السلام الأَنَّهُ كَانَ يَأْمُرُ بِالْوُضُوءِ قَبْلَ الْغُسْلِ مِنَ الْجَنَابَة قَالَ كِّذَبُوا عَلَى عَلِىِّ علیه السلام مَا وَجَدْنَا ذَلِكَ فِي كِتَابِ عَلِىِّ علیه السلام قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ إِنْ كُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا﴾. (1)

3-2- الصّادقين علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ مَتَى يَجِبُ الْغُسْلُ عَلَى الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ فَقَالَ إِذَا أَدْخَلَهُ فَقَدْ وَجَبَ الْغُسْلُ وَ الْمَهْرُ وَ الرَّحْمُ﴾. (2)

3-3- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ يُجَامِعُ الْمَرْأَةَ قَرِيباً مِنَ الْفَرْجِ فَلَا يُنْزِلَانِ مَتَى يَجِبُ الْغُسْلُ فَقَالَ إِذَا الْتَقَى الْخِتَانَانِ فَقَدْ وَجَبَ الْغُسْلُ فَقُلْتُ الْتِقَاءُ الْخِتَانَيْنِ هُوَ غَيْبُوبَةُ الْحَشَفَةِ؟ قَالَ نَعَمْ﴾. (3)

4-3- الرّسول علیه السلام- ﴿جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَسَأَلَهُ أَعْلَمُهُمْ عَنْ مَسَائِلَ وَ كَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لِأَي شَيْءٍ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى بِالاغْتِسَالِ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ لَمْ يَأْمُرُ بِالْغُسْلِ مِنَ الْغَائِطِ وَ الْبَوْلِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ آدَمَ لَمَّا أَكَلَ مِنَ الشَّجَرَةَ دَبَّ ذَلِكَ فِي عُرُوقِهِ وَ شَعْرِهِ وَ بَشَرِهِ فَإِذَا جَامَعَ الرَّجُلُ أَهْلَهُ خَرَجَ الْمَاءُ مِنْ كُلِّ عِرْقٍ وَ شَعْرَةٍ فِي جَسَدِهِ فَأَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى ذُرِّيَّتِهِ الِاغْتِسَالَ مِنَ الْجَنَابَةِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة وَ الْبَوْلُ يَخْرُجُ مِنْ فَضْلَة الشَّرَابِ الَّذِي يَشْرَبُهُ الْإِنْسَانُ وَ الْغَائِطِ يَخْرُجُ مِنْ فَضْلَةِ الطَّعَامِ الَّذِي يَأْكُلُهُ الْإِنْسَانُ فَعَلَيْهِ مِنْ ذَلِكَ الْوُضُوءُ قَالَ الْيَهُودِيُّ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّد صلی الله علیه و آله﴾. (4)

باب 4: ﴿وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ﴾

اشاره

1-4- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿وَ أَمَّا الرُّحْصَةَ الَّتِي هِيَ الْإِطْلَاقُ بَعْدَ النَّهْي فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ الْوُضُوءَ عَلَى عِبَادِهِ بِالْمَاءِ الطَّاهِرِ وَ كَذَلِكَ الْغُسْلُ مِنَ الْجَنَابَة فَقَالَ تَعَالَى: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنتُمْ مَرْضى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَا مَسْتُمُ

ص: 652


1- تهذيب الأحكام، ج1، ص139/ تهذيب الأحكام، ج1، ص142/ الإستبصار، ج1، ص125/ وسائل الشيعة، ج2، ص247
2- الکافی، ج3، ص46/ تفسیر نورالثقلین
3- الکافی، ج3، ص46/ تفسیر نور الثقلین
4- من لا يحضره الفقيه، ج1، ص75/ تفسیر نور الثقلين

1-3- امام باقر علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «اهل کوفه از علی علیه السلام روایت می کنند که ایشان قبل از غسل جنابت، به وضو امر می کرد». فرمود: «بر علی علیه السلام دروغ بستند. آن را در کتاب علی علیه السلام نیافتیم. خدای تعالی فرمود: ﴿وَ إِنْ كُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا﴾.

2-3- امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام- محمّد بن مسلم گوید: از یکی از ایشان پرسیدم: «غسل جنابت کی واجب می شود»؟ آن حضرت گفت: «موقعی که آلت تناسلی مرد، داخل فرج زن شود، غسل و کابین و سنگسار کردن، واجب می شود».

3-3- امام رضا علیه السلام- محمّد بن اسماعیل گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: «کسی که با همسر خود مباشرت می کند، امّا دخول نمی کند و انزال هم صورت نمی گیرد، آیا جنب می شود»؟ امام رضا علیه السلام گفت: «هرگاه» که ختنه گاه مرد با ختنه گاه زن تماس پیدا کند، غسل جنابت بر هر دو واجب می شود». من گفتم: «تماس ختنه گاه، همان پنهان شدن سر آلت است»؟ امام علیه السلام فرمود: «آری».

4-3- پیامبر صلی الله علیه و آله- عدّه ای از یهود خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدند و داناترین آنان از آن حضرت پرسش هایی کرد و در میان آن سؤال ها یکی این بود که: «به چه سبب خداوند تعالی به غسل از جنابت امر فرموده ولی به غسل از بول و غائط امر نفرموده است»؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله پاسخ فرمود: «همانا آدم علیه السلام ابوالبشر هنگامی که از میوه ی آن درخت خورد، نوش و لذّت آن در رگ ها و موی و پوستش جریان یافت، پس هنگامی که مرد با همسرش نزدیکی کند آب منی از هر رگ و مویی که در بدن اوست خارج می گردد، پس خداوند عزّوجلّ بر ذرّیّه و نسل او غسل از جنابت را تا روز قیامت واجب ساخته است، ولی بول ما زاد و سموم آن چه که انسان می نوشد، می باشد که از بدن خارج می شود، و غائط ما زاد خوراکی است که آدمی خورده و به آن شکل خارج می گردد. پس به سبب آن وضو بر او لازم می آید». آن مرد یهودی گفت: «ای محمّد صلی الله علیه و آله راست گفتی».

بخش 4: و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده [و قضای حاجت کرده]، یا با زنان آمیزش جنسی داشته اید، و آب [برای غسل یا وضو] نیافتید، بر زمین پاکی تیمم کنید؛ [به این طریق که] صورت (پیشانی) و دست هایتان را با آن مسح کنید.

1-4- امام علی علیه السلام- و امّا رخصتی که اجازه بعد از نهی است این است که خدای تعالی [در مرحله ی اوّل] وضوی با آب پاک را بر بندگانش واجب کرد و همین طور است غسل جنابت [که باید با آب پاک باشد]. خدای تعالی فرمود: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى المُرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً﴾. پس واجب از طرف خدای عزّوجلّ غسل کردن با آب است و در صورت وجود آن،

ص: 653

النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَالْفَرِيضَةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْغُسْلُ بِالْمَاءِ عِنْدَ وُجُودِهِ لَا يَجُوزُ غَيْرُهُ وَ الرُّخْصَةُ فِيهِ إِذَا لَمْ تَجِدِ الْمَاءَ الطَّاهِرَ التَّيَمُّمُ بِالْتُرَابِ مِنَ الصَّعِيدِ الطَّيِّب﴾. (1)

2-4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرِ علیه السلام عَنِ التَّيَمُّمِ فَقَالَ: إِنَّ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرِ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ أَجْنَبْتُ وَ لَيْسَ مَعِي مَاءُ فَقَالَ فَكَيْفَ صَنَعْتَ يَا عَمَّارُ قَالَ نَزَعْتُ ثِيَابِي ثُمَّ تَمَعَكْتُ عَلَى الصَّعِيدِ فَقَالَ هَكَذَا يَصْنَعُ الْحِمَارُ إِنَّمَا قَالَ اللَّهُ: فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ ثُمَّ وَضَعَ يَدَيْهِ جَمِيعاً عَلَى الصَّعِيدِ ثُمَّ مَسَحَهُمَا ثُمَّ مَسَحَ مِنْهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ إِلَى أَسْفَلِ حَاجِبَيْهِ ثُمَّ دَلَكَ إِحْدَى يَدَيْهِ بِالْأُخْرَى عَلَى ظَهْرِ الْكَفِّ بَدَأَ بِالْيُمْنَى﴾. (2)

3-4- الباقر علیه السلام- ﴿فَرَضَ اللَّهُ الْغَسْلَ عَلَى الْوَجْهِ وَ الذِّرَاعَيْنِ وَ الْمَسْحَ عَلَى الرَّأْسِ وَ الْقَدَمَيْنِ فَلَمَّا جَاءَ حَالُ السَّفَرِ وَ الْمَرَضِ وَ الضَّرُورَةِ وَضَعَ اللَّهُ الْغَسْلَ وَ أَثْبَتَ الْغَسْلَ مَسْحاً فَقَالَ: وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ إِلَى وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ﴾. (3)

4-4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زَرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لَهُ هَلْ عَلَى الْمَرْأَةِ غُسْلُ مِنْ جَنَابَتِهَا إِذَا لَمْ يَأْتِهَا الرَّجُلُ قَالَ لَا وَ أَيُّكُمْ يَرْضَى أَنْ يَرَى أَوْ يَصْبِرُ عَلَى ذَلِكَ أَنْ يَرَى ابْنَتَهُ أَوْ أُخْتَهُ أَوْ أَمَّهُ أَوْ زَوْجَتَهُ أَوْ وَاحِدَةً مِنْ قَرَابَتِهِ قَائِمَةً تَغْتَسِلُ فَيَقُولَ مَا لَكِ فَتَقُولَ احْتَلَمْتُ وَ لَيْسَ لَهَا بَعْلٌ ثُمَّ قَالَ لَا لَيْسَ عَلَيْهِنَّ ذَاكَ وَ قَدْ وَضَعَ اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْكُمْ قَالَ الله تَعَالَى: وَ إِنْ كُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ لَمْ يَقُلْ ذَلِكَ لَهُنَّ﴾. (4)

5-4- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ التَّيَمُّمِ فَتَلَا هَذِهِ الْآيَةَ: وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما وَ قَالَ: فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ قَالَ: فَامْسَحْ عَلَى كَفَيْكَ مِنْ حَيْثُ مَوْضِعِ الْقَطْعِ وَ قَالَ: وَ مَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا﴾. (5)

6-4- فقه الرّضا علیه السلام- ﴿اعْلَمُوا رَحِمَكُمُ اللهُ أَنَّ التَّيَمُّمَ غُسْلُ الْمُضْطَرِّ وَ وُضُوهُ وَ هُوَ نِصْفُ الْوُضُوءِ فِي غَيْرِ ضَرُورَةٍ إِذَا لَمْ يُوجَدِ الْمَاءُ وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَتَيَمَّمَ حَتَّى يَأْتِيَ إِلَى آخِرِ الْوَقْتِ أَوْ إِلَى

ص: 654


1- وسائل الشيعة، ج1، ص483
2- مستدرک الوسائل، ج2، ص540/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج78، ص159
3- تفسیر العیاشی، ج1، ص302/ مستدرک الوسائل، ج1، ص338 تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- الإستبصار، ج1، ص107/ تهذيب الأحكام، ج1، ص124/ وسائل الشيعة، ج2، ص192/ بحار الأنوار، ج2، ص278/ عوالی اللآلی، ج3، ص31
5- الکافی، ج3، ص62/ تهذيب الأحكام، ج1، ص207/ الإستبصار، ج1، ص170/ وسائل الشيعة، ج3، ص365/ مستدرک الوسائل، ج2، ص540/ بحار الأنوار، ج76، ص189/ تفسیر العیاشی، ج1، ص318/ تفسیر نور الثقلين

غیر آن جایز نیست و [در مرحله ی دوم] رخصت در آن- وقتی که آب پاک نیافتی- تیمّم بر خاک از زمین پاکیزه است.

2-4- پیامبر صلی الله علیه و آله- زراره گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد تیمم پرسیدم. ایشان فرمود: «عمار بن یاسر نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: «جنب شدم و آبی نداشتم». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آن گاه چه کردی ای عمار»؟ و گفت: «لباسم را در آوردم و در خاک غلتیدم». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خرها این چنین می کنند. همانا خداوند فرموده است: ﴿فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُم مِّنْهُ﴾ آن گاه تمام هر دو کف دست خود را بر زمین نهاد، آن گاه خاک آن ها را اندکی زدود، سپس از میان دو چشمش تا زیر دو ابرویش مسح کشید و آن گاه یک دستش را بر پشت دست دیگر مالید و ابتدا از دست راست شروع کرد».

3-4- امام باقر علیه السلام- خداوند، شستن را بر صورت، دو ساق دست، و مسح سر و دو پا را واجب گردانید و چون حالت های سفر و بیماری و ضرورت پیش آمد، خداوند غسل را از عهده برداشت و غسل را به شکل مسح واجب گردانید و فرمود: ﴿وَ إِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَ مَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُوا مَاء فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُم مِّنْهُ﴾.

4-4- امام صادق علیه السلام- عبید بن زراره گفت: به امام علیه السلام عرض کردم: «آیا زنی که با او دخول نشده ولی جنب است، باید غسل نجابت کند»؟ فرمود: «نه، کدام یک از شما راضی بوده و تحمّل می کند که دختر، خواهر، کنیز، همسر یا یکی از خویشان خود را ببیند که دارد غسل می کند و از او بپرسد چه می کنی»؟ و او در جواب بگوید: «جنب شدم، در حالی که شوهر هم ندارد. خدای متعال فرمود: ﴿وَ إِنْ كُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا﴾ و مخصوص مردان است نه زنان».

5-4- امام صادق علیه السلام- حمّاد بن عیسی نقل می کند: از امام صادق علیه السلام درباره ی تیمّم پرسیدند و ایشان این آیه را تلاوت کرد: ﴿وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما﴾ و فرمود: ﴿فاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِلَى المَرَافِقِ﴾ و نیز «بر دو دستت از موضع قطع، مسح بکش». و نیز: «و پروردگار تو فراموشکار نیست. (مریم/64)».

6-4- فقه الرّضا علیه السلام- بدانید- خداوند شما را بیامرزد، آگاه باشید که تیمّم برای مضطرّ به منزله غسل و وضو است، و در غیر حالت ضرورت نیز اگر کسی به آب دست نیابد تیمّم نصف وضو به شمار می آید، و جایز نیست که تیمّم کند مگر در اواخر وقت تعیین شده برای نماز و یا زمانی که بیم آن داشته باشد که وقت نماز در حال گذر است. شیوه تیمّم کردن برای وضو، جنابت و سایر موجبات غسل یکسان است به این ترتیب: یک بار با دستانت بر زمین می زنی، سپس با آن ها صورتت را از ابروها تا چانه مسح می نمایی، در برخی از روایت ها ذکر شده که از موضع سجده بر روی پیشانی از رستنگاه مو به سوی بینی مسح می شود، سپس بار دیگر دستانت را بر زمین

می زنی و پشت دست راست را با کف دست چپ و پشت دست چپ را با کف دست راست از مُچ،

ص: 655

أَنْ يَتَخَوَّفَ خُرُوجَ وَقْتِ الصَّلَاةِ وَ صِفَةُ التَّيَمُّمِ لِلْوُضُوءِ وَ الْجَنَابَةِ وَ سَائِرِ أَبْوَابِ الْغُسْلِ وَاحِدُ وَ هُوَ أَنْ تَضْرِبَ بِيَدَيْكَ عَلَى الْأَرْضِ ضَرْبَةً وَاحِدَةً ثُمَّ تَمْسَحَ بِهِمَا وَجْهَكَ مِنْ حَدِّ الْحَاجِبَيْنِ إِلَى الذَّقَنِ وَ رُوِيَ مِنْ مَوْضِعِ السُّجُودِ مِنْ مَقَامِ الشَّعْرِ إِلَى طَرَفِ الْأَنْفِ ثُمَّ تَضْرِبُ بِهِمَا أُخْرَى فَتَمْسَحُ بِهِمَا الْكَفَّيْنِ مِنْ حَدِّ الزَّنْدِ وَ رُوِيَ مِنْ أَصُولِ الْأَصَابِعِ تَمْسَحُ بِالْيُسْرَى الْيُمْنَى وَ بِالْيُمْنَى الْيُسْرَى عَلَى هَذِهِ الصَّفَةِ وَ أَرْوِ إِذَا أَرَدْتَ التَّيَمُّمَ اضْرِبْ كَفَيْكَ عَلَى الْأَرْضِ ضَرْبَةً وَاحِدَةً ثُمَّ تَضَعُ إِحْدَى يَدَيْكَ عَلَى الْأُخْرَى ثُمَّ تَمْسَحُ بِأَطْرَافِ أَصَابِعِكَ وَجْهَكَ مِنْ فَوْقِ حَاجِبَيْكَ وَ بَقِيَ مَا بَقِيَ ثُمَّ تَضَعُ أَصَابِعَكَ الْيُسْرَى عَلَى أَصَابِعِكَ الْيُمْنَى مِنْ أَصْلِ الْأَصَابِعِ مِنْ فَوْقِ الْكَفِّ ثُمَّ تُمِرُّهَا عَلَى مُقَدَّمِهَا عَلَى ظَهْرِ الْكَفِّ ثُمَّ تَضَعُ أَصَابِعَكَ الْيُمْنَى عَلَى أَصَابِعِكَ الْيُسْرَى فَتَصْنَعُ بِيَدِكَ الْيُمْنَى مَا صَنَعْتَ بِيَدِكَ الْيُسْرَى عَلَى الْيُمْنَى مَرَّةً وَاحِدَةٌ فَهَذَا هُوَ التَّيَمُّمُ وَ هُوَ الْوُضُوءُ التَّامُ الْكَامِلُ فِي وَقْتِ الضَّرُورَةِ فَإِذَا قَدَرْتَ عَلَى الْمَاءِ انْتَقَضَ التَّيَمُّمُ وَ عَلَيْكَ إِعَادَةُ الْوُضُوءِ وَ الْغُسْلِ بِالْمَاءِ لِمَا تَسْتَأْنِفُ الصَّلَاةَ اللَّهُمَّ إِلَّا أَنْ تَقْدِرَ عَلَى الْمَاءِ وَ أَنْتَ فِي وَقْتِ مِنَ الصَّلَاةِ الَّتِي صَلَّيْتَهَا بِالتَّيَمُّمِ فَتَطَهَّرُ وَ تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ نَرْوِي أَنَّ جَبْرَئِيلَ نَزَلَ إِلَى سَيِّدِنَا رَسُولِ اللَّهِ فِي الْوُضُوءِ بِغَسْلَيْنِ وَ مَسْحَيْنِ غَسْلِ الْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ وَ مَسْحِ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ ثُمَّ نَزَلَ فِي التَّيَمُّم بِإِسْقَاطِ الْمَسْحَيْنِ وَ جَعْلِ مَكَانِ مَوْضِعِ الْغَسْلِ مَسْحاً وَ نَرْوِي عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ رَبُّ الْمَاءِ وَ رَبُّ الصَّعِيدِ وَاحِدُ وَ لَيْسَ لِلْمُتَيَمَّمِ أَنْ يَتَيَمَّمَ إِلَّا فِي آخِرِ الْوَقْتِ وَ إِنْ تَيَمَّمَ وَ صَلَّى قَبْلَ خُرُوجِ الْوَقْتِ ثُمَّ أَدْرَكَ الْمَاءَ وَ عَلَيْهِ الْوَقْتُ فَعَلَيْهِ أَنْ يُعِيدَ الصَّلَاةَ وَ الْوُضُوءَ وَ إِنْ مَرَّ بِمَاءٍ فَلَمْ يَتَوَضَّأَ وَ قَدْ كَانَ تَيَمَّمَ وَ صَلَّى فِي آخِرِ الْوَقْتِ وَ هُوَ يُرِيدُ مَاءً آخَرَ فَلَمْ يَبْلُغَ الْمَاءَ حَتَّى حَضَرَتِ الصَّلَاةُ الْأُخْرَى فَعَلَيْهِ أَنْ يُعِيدَ التَّيَمُّمَ لِأَنَّ لِأَنَّ مَمَرَّهُ بِالْمَاءِ نَقَضَ تَيَمُّمَهُ وَ قَدْ يُصَلِّى بِتَيَمُّمٍ وَاحِدٍ خَمْسَ صَلَوَاتٍ مَا لَمْ يُحْدِثُ حَدَثاً يُنْقَضُ بِهِ الْوُضُوءُ وَ تَتَيَمَّمُ لِلْجَنَابَةِ وَ الْحَائِضُ تَتَيَمَّمُ مِثْلَ تَيَمُّمِ الصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَرَضَ الطُّهْرَ فَجَعَلَ غَسْلَ الْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ وَ مَسْحَ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ وَ فَرَضَ الصَّلَاةَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَجَعَلَ لِلْمُسَافِرِ رَكْعَتَيْنِ وَ وَضَعَ عَنْهُ الرَّكْعَتَيْنِ لَيْسَ فِيهِمَا الْقِرَاءَةُ وَ جَعَلَ لِلَّذِي لَا يَقْدِرُ عَلَى الْمَاءِ التَّيَمُّمَ مَسْحَ الْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ وَ رَفَعَ عَنْهُ مَسْحَ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً وَ الصَّعِيدُ الْمَوْضِعُ الْمُرْتَفِعُ عَنِ الْأَرْضِ وَ الطَّيِّبُ الَّذِي يَنْحَدِرُ عَنْهُ الْمَاءُ وَ قَدْ رُوِيَ أَنَّهُ

ص: 656

و در روایتی دیگر از بیخ انگشتان، مسح می نمایی. و من روایت می کنم که هرگاه قصد تیمّم نمودی کف دستانت را یک بار بر زمین بکوب، سپس یکی از دستانت را روی دیگری قرار ده و با کناره انگشتانت صورتت را از بالای ابروهایت مسح می نمایی و قسمت های باقی مانده به همان حال باقی می ماند، سپس انگشتان دست چپ را از بیخ انگشتان و بالای کف بر روی انگشتان دست راست قرار می دهی، آن گاه آن ها را بر پشت دست می کشی، سپس انگشتان دست راست را بر روی انگشتان دست چپ قرار می دهی و همان کارهایی را که یک بار با دست چپ در مورد دست راست انجام دادی با دست راست در مورد دست چپ انجام می دهی. این شیوه تیمّم کردن است، تیمّم در هنگام ضرورت به منزله وضوی کامل است، و هرگاه به آب دست یابی تیمّم باطل می گردد و هنگام شروع نمازهای بعدی باید وضو و غسل را دوباره با آب انجام دهی، مگر به آب دست یابی و برای نمازی که آن را به جا آورده ای وقت داری پس باید تطهیر کنی و نماز را اعاده کنی. و روایت می کنیم که جبرئیل علیه السلام هنگام وضو بر مولایمان رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آمد و شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را به ایشان وحی نمود، سپس هنگام تیمّم نیز فرود آمد و مسح سر و پاها را حذف و مسح صورت و دست ها را به جای شستن آن ها وضع نمود. همچنین از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت می کنیم که فرمود: «پروردگار آب و خاک یکی است». و برای شخص تیمّم کننده جایز نیست جز در پایان وقت نماز تیمّم کند، و اگر قبل از به پایان رسیدن وقت نماز تیمّم کند و نماز بخواند سپس به آب دست یابد و وقت نماز همچنان باقی باشد، باید نماز و وضو را دوباره با استفاده از آب انجام دهد، و اگر بر آب گذر کند و وضو نگیرد و نماز را در آخر وقت با تیمّم به جا آورده باشد و طلب آب دیگری کند ولی تا فرا رسیدن نماز بعدی به آب نرسد باید دوباره تیمّم را تکرار کند، چراکه گذر کردن او بر آب باعث باطل شدن تیمّم می گردد. و با یک تیمّم امکان به جا آوردن نمازهای پنجگانه وجود دارد، البته به شرط این که آن چه باعث نقض وضو می گردد روی ندهد، و برای جنابت نیز می توانی تیمّم کنی و زن حائض نیز مانند تیمّم نماز تیمّم می کند. همانا خداوند متعال طهارت و پاکی را واجب گردانده است، پس شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را وضع نموده و نماز را در چهار رکعت واجب گردانده است، ولی برای مسافر دو رکعت را واجب گردانده و دو رکعت را به او تخفیف داده است و در دو رکعت باقیمانده نیز قرائت سوره وجود ندارد، همچنین برای کسی که به آب دست نمی یابد [یا توان استعمال آب را ندارد] مسح صورت و دست ها را وضع نموده و مسح سر و پاها را از میان برداشته است. خداوند متعال فرموده است: ﴿فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً﴾ و [ صعيد] به معنای مکان مرتفع زمین می باشد و [طیّب] زمینی است که آب از آن سرازیر می شود، و روایت شده است که شخص تیمّم کننده پیشانی، ابروها و

ص: 657

يَمْسَحُ الرَّجُلُ عَلَى جَبِينَيْهِ وَ حَاجِبَيْهِ وَ يَمْسَحُ عَلَى ظَهْرِ كَفَّيْهِ فَإِذَا كَبَرْتَ فِي صَلَاتِكَ تَكْبِيرَةَ الِافْتِتَاحِ وَ أُتِيتَ بِالْمَاءِ فَلَا تَقْطَعِ الصَّلَاةَ وَ لَا تَنْقُصْ تَيَمُّمكَ وَ امْضَ فِي صِلَاتِ﴾. (1)

باب 5: لا مَسْتُمُ

1-5- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ الْحَلَبِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَقَالَ هُوَ الْجِمَاعُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَتِيرُ يُحِبُّ السَّتْرَ فَلَمْ يُسَمِّ كَمَا تُسَمُّونَ﴾. (2)

2-5- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ عَلىَّ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ أَنَّ الْمُرَادَ بِهِ الْجِمَاعُ خَاصَّةً﴾. (3)

3-5- الصّادق علیه السلام- ﴿مُلَامَسَةُ النِّسَاءِ هُوَ الْإِيقَاعُ بِهِنَ﴾. (4)

4-5- الباقرعلیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام مَا تَقُولُ فِي الرَّجُلِ يَتَوَضَّأُ ثُمَّ يَدْعُو جَارِيَتَهُ فَتَأْخُذُ بِيَدِهِ حَتَّى يَنْتَهَى إِلَى الْمَسْجِدِ فَإِنَّ مَنْ عِنْدَنَا يَزْعُمُونَ أَنَّهَا الْمُلَامَسَةُ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا بِذَلِكَ بَأْسُ وَ رُبَّمَا فَعَلْتُهُ وَ مَا يَعْنِي بِهَذَا أَوْ لا مَسْتُمُ النِّسَاءَ إِلَّا الْمُوَاقَعَةَ فِي الْفَرْجِ﴾. (5)

باب 6: ﴿ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجِ﴾

1-6- الباقر علیه السلام- ﴿ما يُرِيدُ اللهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ في الدين مِنْ حَرَجٍ وَ الْحَرَجُ الضِّيقُ﴾. (6)

2-6- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى- مَوْلَى آلِ سَامِ- قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَثِرَ بِي فَانْقَطَعَ ظُفْرِي فَجَعَلْتْ عَلَى إِصْبَعِي مِرَارَةً كَيْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ لِلصَّلَاةِ؟ قَالَ فَقَالَ علیه السلام تَعْرِفْ هَذَا وَ أَشْبَاهَهُ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ﴾. (7)

باب 7: ﴿وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ﴾

اشاره

7-1- ﴿الرّسول صلی الله علیه و آله- إِنَّ الْوُضُوءَ يُكَفِّرُ مَا قَبْلَهُ﴾. (8)

* قوله تعالى: ﴿وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ الله عَلَيْكُمْ وَ مِيثَاقَهُ الَّذِي وَ اثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ ﴿7﴾

ص: 658


1- بحار الأنوار، ج78، ص148
2- الکافی، ج5، ص555/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج77، ص222
4- الکافی،ج6، ص109/ تفسیر نور الثقلين
5- الإستبصار، ج1، ص87
6- الكافي، ج3، ص30/ تفسیر العیاشی، ج1، ص302/ تفسير البرهان
7- مستدرک الوسائل، ج1، ص338/ تفسير البرهان
8- بحار الأنوار، ج78، ص144

پشت دستانش را مسح می کند، و آن گاه که تكبيرة الإحرام گفتی و از قضا آب برایت فراهم شد، نماز را قطع نمی کنی و تیمّمت نیز باطل نمی شود و نمازت را پی بگیر.

بخش 5: نزدیکی کرده بودید.

1-5- امام صادق علیه السلام- حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی سخن حقّ تعالى: ﴿أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء﴾ سؤال کردم. فرمود: «منظور آمیزش است، ولی خداوند تبارک و تعالی پوشاننده است پوشیدگی را دوست دارد و آن گونه که مردمان سخن می گویند، نام نبرده است».

2-5- امام علی علیه السلام- از علی علیه السلام درباره ی كلام خداوند متعال: ﴿أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ﴾ [روایت شده است] که منظور از آن فقط جماع است.

3-5- امام صادق علیه السلام- تماس با خانم ها به معنی جماع و مباشرت است.

4-5- امام باقر علیه السلام- ابومریم گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «چه می فرمایی در مورد مردی که وضو می گیرد سپس کنیزش را فرا می خواند و دستش را می گیرد تا به مسجد برسد؛ چون کسانی که نزد ما هستند، گمان می کنند که این کار، تماس [باطل کننده طهارت] است». فرمود: «نه به خدا سوگند، این کار اشکالی ندارد و شاید گاهی انجام دادم و مقصود از: ﴿أَوْ لامَسْتُمُ النِّسَاءَ﴾ جز آمیزش جنسی با زنان نیست».

بخش 6: خداوند نمی خواهد شما را در تنگنا قرار دهد

1-6- امام باقر علیه السلام- ﴿مَا يُرِيدُ الله لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ﴾ و حرج به معنی تنگاست.

2-6- امام صادق علیه السلام- عبد الأعلی گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم که: «من زمین خوردم و ناخنم شکست و بر انگشتانم مراره- گیاهی خاردار و تلخ- گذاشتم، چگونه برای نماز وضو بگیرم؟ فرمود: این و موارد شبیه بدان را در کتاب خداوند تبارک و تعالی می شناسی که می فرماید: در دین [اسلام] کار سنگین و سختی بر شما قرار ندارد. (حج/78)».

بخش 7: بلکه می خواهد شما را پاک سازد.

1-7- پیامبر صلی الله علیه و آله- وضو [گناهان] قبل از خودش را می پوشاند.

* و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانی را که با تأکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم». و از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید که خدا، از آن چه درون سینه هاست، آگاه است. ﴿7﴾

ص: 659

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثَاقَهُ الَّذِي واثَقَكُمْ بِهِ قَالَ لَمَّا أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمِيثَاقَ عَلَيْهِمْ بِالْوَ لَايَةِ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا ثُمَّ نَقَضُوا مِيثَاقَهُ﴾. (1)

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ عَطِيَّةَ السَّعْدِىِّ قَالَ سَأَلْتُ حُذَيْفَةَ بْنَ الْيَمَانِ عَنْ إِقَامَةِ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله عَلِيَّا علیه السلام يَوْمَ الْغَدِيرِ غَدِيرِ خُمٍّ كَيْفَ كَانَ؟ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ عَلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله أَقُولُ أَنَا لَعَلَّهُ يَعْنِي بِالْمَدِينَةِ النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا هَذِهِ الْوَ لَايَةُ الَّتِي أَنْتُمْ بِهَا أَحَقُّ مِنَّا بِأَنْفُسِنَا فَقَالَ صلی الله علیه و آله السَّمْعَ وَ الطَّاعَةَ فِيمَا أَحْبَبْتُمْ وَ كَرِهْتُمْ فَقُلْنَا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثَاقَهُ الَّذِي وَ اثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا فَخَرَجْنَا إِلَى مَكَّةَ مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ انْصِبْ عَلِيّا علیه السلام عَلَماً لِلنَّاسِ فَبَكَى النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ وَ قَالَ يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّ قَوْمِي حَدِيثُو عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّةِ ضَرَبْتُهُمْ عَلَى الدِّينِ طَوْعاً وَ كَرْهاً حَتَّى انْقَادُوا لِي فَكَيْفَ إِذَا حَمَلَتْ عَلَى رِقَابِهِمْ غَيْرِي فَصَعِدَ جَبرَئِيلُ﴾. (2)

3- الباقر علیه السلام- ﴿الْمِيثَاقُ هُوَ مَا بَيَّنَ اللَّهُ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ مِنْ تَحْرِيمِ كُلِّ مُسْكِرٍ وَ كَيْفِيَّةِ الْوُضُوءِ عَلَى مَا ذَكَرَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ نَصْبِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِمَاماً لِلْخَلْقِ كَافَّةً﴾. (3)

4- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أَنَّ عَلِيّا علیه السلام كَتَبَ إِلَى مُعَاوِيَة.. أَدْعُوكَ يَا مُعَاوِيَةُ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ كِتَابِهِ وَ وَلِيِّ أَمْرِهِ الْحَكِيمِ مِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ إِلَى الَّذِي أَقْرَرْتَ بِهِ زَعَمْتَ إِلَى اللَّهِ وَ الْوَفَاءِ بِعَهْدِهِ وَ مِيثَاقَهُ الَّذِي وَ اثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا. وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ فَنَحْنُ الْأُمَّةُ الْأَرْبَى [فَ] لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَ هُمْ لَا يَسْمَعُونَ اتَّبِعْنَا وَ اقْتَدِ بِنَاَ فَإِنَّ ذَلِكَ لَنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام عَلَى الْعَالَمِينَ مُفْتَرَضُ﴾. (4)

ص: 660


1- بحار الأنوار، ج23، ص370/ بحار الأنوار، ج66، ص351/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان/ تفسیر القمی، ج1، ص163
2- بحار الأنوار، ج37، ص127إقبال الأعمال، ص454
3- مستدرک الوسائل، ج17، ص61/ بحار الأنوار، ج66، ص349/ تفسیر البرهان/ تفسیر نور الثقلین
4- بحار الأنوار، ج33، ص138

1- علىّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ الله عَلَيْكُمْ وَ مِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ﴾؛ زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله پیمان به ولایت را از ایشان گرفت، گفتند: «شنیدیم و اطاعت نمودیم» و آن گاه پیمانش را نقض کردند.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- عطیه سعدی گوید: از حذیفه بن یمان درباره ی چگونگی منصوب کردن پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را به ولایت در روز غدیرخم پرسیدم که چگونه بوده است»؟ گفت: «خداوند متعال این آیه را بر پیامبرش- من می گویم: شاید منظورش نزول آیه در مدینه باشد- نازل فرمود: پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آن ها (مؤمنان) محسوب می شوند؛ و خویشاوندان نسبت به یگدیگر از مؤمنان و مهاجران در آن چه خدا مقرّر داشته اولی هستند. (احزاب/ 6) پس گفتند: «یا رسول الله صلی الله علیه و آله، این ولایتی که شما به سبب برخورداری از آن از خودِ ما به آن سزاوارترید، چیست»؟ آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: «شنیدن و اطاعت محض کردن است، چه دوست داشته باشید و چه ناپسند بدارید». عرض کردیم: «شنیدیم و اطاعت کردیم». سپس خداوند متعال آيه: ﴿وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ الله عَلَيْكُمْ وَ مِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنا﴾ را نازل فرمود. سپس به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله برای ادای مناسک حجة الوداع عازم مکه شدیم که جبرئیل نازل گردیده و گفت: ای محمّد صلی الله علیه و آله، پروردگارت تو را سلام می رساند و می گوید: «علی علیه السلام را به عنوان امیر بر مردم منصوب کن»! پس پیامبر صلی الله علیه و آله چنان گریست که محاسن مبارکش خیس شد و فرمود: «ای جبرئیل، قوم من فاصله زیادی با دوره جاهلیّت ندارند و من برای پذیرفتن دین اسلام بر فرق آنان کوفته ام تا رام من گشته اند، پس اگر دیگری را بر ایشان مسلّط گردانم، چه وضعی پیش خواهد آمد»؟ آن گاه جبرئیل به آسمان رفت.

3- امام باقر علیه السلام «میثاق» چیزی است که خداوند در حجّة الوداع بیان فرمود که عبارتند از: حرام کردن هر مست کننده، کیفیّت وضو بر اساس چیزی که خداوند در کتابش بیان فرمود و نصب امیر مؤمنان علیه السلام به عنوان امام برای همه ی مردم.

4- امام علی علیه السلام- ای معاویه، تو را به خدا و پیامبرش و کتابش و ولیّ امر حکیم او از خاندان ابراهیم علیه السلام فرا می خوانم. آن کس که در برابر خدا به او اقرار کرده ای که به عهدی که با خدای می بندی وفا کنی، که خود گفتی شنیدیم و اطاعت کردیم. پس همانند آنان که پس از آگاهی اختلاف کردند و پراکنده شدند مباشید. (آل عمران/19) و همانند آن زن [سبک مغز] نباشید که پشم های تابیده خود را، پس از استحکام، وامی تابید! در حالی که [سوگند و پیمان] خود را وسیله خیانت و فساد قرار می دهید به خاطر این که گروهی، جمعیتشان از گروه دیگر بیش تر است] و کثرت دشمن را بهانه ای برای شکستن بیعت با پیامبر می شمرید]! (نحل/92) ماییم همان گروه که بیش تر است. پس مانند کسانی که گفتند شنیدیم و حال آن که نمی شنوند مباشید. (انفال/21). ما متابعت کردیم و اقتدا نمودیم و در میان همه ی مردم جهان این ویژگی از آن ماست.

ص: 661

5- الصّادق علیه السلام- ﴿وَ لْيَكُنْ مِنْ قَوْلِكُمْ إِذَا الْتَقَيْتُمْ أَنْ تَقُولُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِهَذَا الْيَوْمِ وَ جَعَلَنَا مِنَ الْمُوفِينَ بِعَهْدِهِ إِلَيْنَا وَ مِيثَاقِهِ الَّذِي وَاثَقَنَا بِهِ مِنْ وَ لَايَةِ وُلَاةِ أَمْرِهِ وَ الْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ للهُ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ ﴿8﴾

* قوله تعالى: ﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظمُ﴾ ﴿9﴾

1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿كِتَابُ الْغَارَاتِ، لِإِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ رَفَعَهُ قَالَ: إِنَّ النَّجَاشِيَّ الشَّاعِرَ شَرِبَ الْخَمْرَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَحَدَّهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَقَامَهُ فِي سَرَاوِيلَ فَضَرَبَهُ ثَمَانِينَ ثُمَّ زَادَهُ عِشْرِينَ سَوْطاً وَ قَالَ هَذَا لِجُرْأَتِكَ عَلَى رَبِّكَ وَ إِفْطَارِكَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَغَضِبَ وَ لَحِقَ بمُعَاوِيَةَ فَدَخَلَ طَارِقُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مَا كُنَّا نَرَى أَنَّ أَهْلَ الْمَعْصِيَةِ وَ الطَّاعَةِ وَ أَهْلَ الْفُرْقَةِ وَ الْجَمَاعَةِ عِنْدَ وَ لَاةِ الْعَدْلِ وَ مَعَادِنِ الْفَضْلِ سِيَّانِ فِي الْجَزَاءِ حَتَّى رَأَيْتُ مَا كَانَ مِنْ صَنِيعِكَ بأخى الْحَارِثِ فَأَوْغَرْتَ صُدُورَنَا وَ شَبَّتْ أُمُورَنَا وَ حَمَّلْتَنَا عَلَى الْجَادَّةِ الَّتِي كُنَّا نَرَى أَنَّ سَبِيلَ مَنْ رَكِبَهَا النَّارُ فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ يَا أَخَا بَنِي نَهْدٍ فَهَلْ هُوَ إِلَّارَجُلٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ انْتَهَكَ حُرْمَةً مِنْ حُرَمِ اللَّهِ فَأَقَمْنَا عَلَيْهِ حَدَاً كَانَ كَفَّارَتَهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ: وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقوى﴾. (2)

2- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا أَئ لَا يَحْمِلَنَّكُمْ عَدَاوَةُ قُرَيْشٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فِي غَزْوَةِ الْحُدَيْبِيَّةِ أَنْ تَعْتَدُوا عَلَيْهِمْ وَ تَظْلِمُ وَ هُمْ وَ تَعَاوَنُوا عَلَيَّ الْبَرِّ وَ التَّقْوَي وَ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ نُسِخَتْ هَذِهِ ال آيَةُ بِقَوْلِهِ: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِ-كِينَ حَيْثُ وَ جَدْتُمُوهُمْ﴾. (3)

ص: 662


1- تهذيب الأحكام، ج3، ص144/ تفسیر نورالثقلین
2- بحار الأنوار، ج33، ص272/ الغارات، ج2، ص369/ بحار الأنوار، ج41، ص9/ المناقب، ج2، ص147/ شرح نهج البلاغة، ج4، ص90
3- تفسير البرهان

5- امام صادق علیه السلام- [در روز غدیر] باید از جمله سخنان شما هنگامی که با هم دیدار کردید این باشد که بگویید: ستایش مخصوص خداوندی است که به وسیله ی این روز به ما کرامت بخشید و ما را از جمله وفاکنندگان به عهد و پیمان- که از ما برای ولایت اولوالامر و برپاکنندگان عدالتش گرفت- قرار داد.

* ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید. دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت پیشه کنید، که به پرهیزگاری نزدیک تر است. و از [نافرمانی] خدا بپرهیزید، که خداوند از آن چه انجام می دهید، آگاه است.﴿8﴾

* خداوند، به آن ها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده ی آمرزش و پاداش بزرگی داده است.﴿9﴾

1- امام علی علیه السلام- نجّاشی شاعر در ماه رمضان شراب نوشید و امیر مؤمنان حد را بر او جاری کرد و او را در سراویل قرار داد و هشتاد ضربه بر او زد، سپس بیست تازیانه بر آن افزود و فرمود: این به جهت گستاخی ات بر پروردگارت و باز کردن روزه در ماه رمضان است. پس خشمگین شد و به معاویه ملحق شد. طارق بن عبدالله بر امیر مؤمنان علیه السلام القا وارد شد و گفت: «ای امیرمؤمنان نمی دیدیم که اهل معصیت و طاعت و اهل تفرقه و اجتماع نزد والیان عدل و معادن فضل در جزاء برابر باشند تا این که رفتارت بر برادرم حارث را دیدیم که ما را خشمگین کرد و امورمان را پراکنده ساخت و ما را وارد مسیری کرد که می دیدیم پایان هر که در آن داخل شد آتش است». پس علی علیه السلام فرمود: ﴿وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ﴾ اى برادر بنى نهد، آیا او جز مردی از مسلمانان است که حرمت کسی که خدا حرام کرده است، هتک کرده است و ما بر او حدی که کفّاره ی آن بود را بر او جاری کرده ایم که خداوند در کتابش می فرماید: ﴿وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى﴾.

2- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُوا﴾؛ يعنى دشمنی قریش در غزوه ی حدیبیه که شما را از مسجد الحرام بازداشتند، شما را بر آن ندارد که دست درازی کرده و به ایشان ستم نمایید. ﴿وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبَرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَ الْعدْوَانِ﴾؛ و آن گاه این آیه به این قول الهی نسخ شد که می فرماید: ﴿فَاقْتُلُوا الْمُشْرِ-كِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ﴾.

ص: 663

* قوله تعالى: ﴿وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴾ ﴿10﴾

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ يَعْنِي كَفَرُوا وَ كَذَبُوا بِالْوَ لَايَةِ وَ بِحَقِ عَلَىٍِّ علیه السلام﴾. (1)

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ هُمُ الَّذِينَ قَاسَمَ عَلَيْهِمُ النَّارَ فَاسْتَحَقُّوا الْجَحِيمَ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ ﴿11﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ يَعْنِي أَهْلَ مَكَّةَ مِنْ قَبْلِ أَنْ فَتَحَهَا فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ بِالصُّلْحِ يَوْمَ الْحَدَيْبِيَة﴾. (3)

2- الرَّسُولَ صلی الله علیه و آله- ﴿لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى الْمَدِينَةِ مِنْ بَدْرٍ لَمْ يُقِمْ بِالْمَدِينَةِ... ثُمَّ كَانَتْ غَزْوَةُ ذِي أَمَرٍ بَعْدَ مُقَامِهِ بِالْمَدِينَةِ بَقِيَّةَ ذِي الْحِجَّةِ وَ الْمُحَرَّمَ مَرْجِعَهُ مِنْ غَزْوَةِ السَّوِيقِ وَ ذَلِكَ لَمَّا بَلَغَهُ أَنَّ جَمْعاً مِنْ غَطَفَانَ قَدْ تَجَمَّعُوا يُرِيدُونَ أَنْ يُصِيبُوا مِنْ أَطْرَافِ الْمَدِينَةِ عَلَيْهِمْ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ دُعْتُورُ بْنُ الْحَارِثِ بْنِ مُحَارِب فَخَرَجَ فِي أَرْبَعِمِائَة رَجُل وَ خَمْسِينَ رَجُلًا وَ مَعَهُمْ أَفْرَاسُ وَ هَرَبَ مِنْهُ الْأَعْرَابُ فَوْقَ ذَرَى الْجِبَالِ وَ نَزَلَ صلی الله علیه و آله ذَا أَمَرٍ وَ عَسْكَرَ بِهِ وَ أَصَابَهُمْ مَطَرُ كَثِيرٌ فَذَهَبَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله لِحَاجَة فَأَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَطَرُ فَبَلَّ تَوْبَهُ وَ قَدْ جَعَلَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله وَادِيَ أَمَر بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَصْحَابِهِ ثُمَّ نَزِّعَ ثِيَابَهُ فَنَشَرَهَا لِتَجْفَّ وَ أَلْقَاهَا عَلَى شَجَرَةٍ ثُمَّ اضْطَجَعَ تَحْتَهَا وَ الْأَعْرَابُ يَنْظُرُونَ إِلَى كُلِّ مَا يَفْعَلْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَتِ الْأَعْرَابُ لِدُعْتُورٍ وَ كَانَ سَيِّدَهُمْ وَ أَشْجَعَهُمْ قَدْ أَمْكَنَكَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ قَدِ انْفَرَدَ مِنْ بَيْنِ أَصْحَابِهِ حَيْثُ إِنْ غَوَّتَ بِأَصْحَابِهِ لَمْ يُغَتْ حَتَّى تَقْتُلَهُ فَاخْتَارَ سَيْفَا مِنْ سُيُوفِهِمْ صَارِماً ثُمَّ أَقْبَلَ مُشْتَمِلا عَلَى السَّيْفِ حَتَّى قَامَ عَلَى رَأْسِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالسَّيْفِ

ص: 664


1- تأويل الآيات الظاهرة، ص582
2- الأمالي للطوسي، ص378
3- بحار الأنوار، ج18، ص51/ تفسير البرهان

* و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنان اهل دوزخند.﴿10﴾

1- پیامبر صلی الله علیه و آله- ﴿وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولئِكَ أَصْحابُ الجحيم﴾؛ آن ها همان کسانی هستند که کفر ورزیدند و ولایت و حقّ علی علیه السلام را تکذیب کردند.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله ﴿وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولئِكَ أَصْحَابُ الجَحِيمِ﴾؛ آن ها همان کسانی هستند که آن حضرت درباره ی آن ها حکم ورود به دوزخ را صادر کرد و سزاوار ورود به آتش شده اند.

* ای کسانی که ایمان آورده اید! نعمت خدا را بر خویشتن، به یاد آورید؛ آن زمان که گروهی [از دشمنان]، قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند [و شما را از میان بردارند]، امّا خدا دستشان را از شما کوتاه کرد. از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید. و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند. ﴿11﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُم﴾ مقصود اهل مکه است پیش از آن که خداوند آن را فتح کند و با صلح در روز حدیبیه دستشان را از شما کوتاه داشت.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- در کتاب اعلام الوری آمده است: هنگامی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله از بدر مراجعت کردند در مدینه نماندند.... حضرت خاتم النبیین صلی الله علیه و آله هنگامی که از غزوه ی سویق برگشت بقیه ی ماه ذي الحجه و محرّم را در مدینه اقامت فرمود. در این هنگام اطّلاع رسید که گروهی از غطفان اجتماع کرده و قصد دارند در اطراف مدینه دست به آشوب و بلوا بزنند، و ریاست آن ها نیز با مردی به نام دعثور بن حارث بن محارب است. پیغمبر صلی الله علیه و آله به اتّفاق چهار صد و پنجاه نفر در حالی که چند اسب نیز ب--ا خود داشتند به مقابله ی این جماعت پرداختند، این اعراب هنگامی که از حرکت حضرت رسول صلی الله علیه و آله مطّلع شدند به ارتفاعات کوهستان ها فرار کردند، پیغمبر به اتّفاق اصحاب خود در محلّی به نام ذا امر فرود آمدند، و آن جا لشکرگاه قرار دادند. هنگامی که پیغمبر صلی الله علیه و آله با اصحاب خود در این جا اقامت داشت باران زیادی بارید و آن جناب برای انجام امری به محلّی رفت و لباس هایش به خاطر بارش باران تر شده بود، پس از این حضرت لباس های خود را بیرون آورد و آن ها را فشار داد تا آب های آن ریخت، و سپس بالای درختی انداخت تا خشک گردد، و خودش هم در زیر درخت به استراحت پرداخت. در این هنگام اعراب از دور ناظر این جریان بودند، و به رئیس خود «دعثور» که بسیار شجاع و بی باک بود گفتند: این محمّد است که اکنون از اصحاب خود دور افتاده و در این جا راحت نشسته است، اینک شما می توانید او را بکشید، و اگر او بخواهد اصحاب خود را به یاری بطلبد تا آن ها برسند تو او را خواهی کشت. این مرد نیز بلافاصله شمشیر برّان و خونریزی را برداشت، و به طرف حضرت رسول صل الله علیه و آله آمد و ناگهان با شمشیر کشیده بالای سر آن جناب ایستاد و گفت: «یا محمّد! جه کسی امروز قادر است مرا از کشتن تو بازدارد»؟، حضرت فرمود: «خداوند»! در این هنگام جبرئیل ضربتی به سینه ی او نواخت و شمشیر از دستش رها شد، پیغمبر صلی الله علیه آله بلافاصله شمشیر را برداشت و فرمود: «چه کسی قادر است از کشتن تو جلوگیری کند»؟، عرض کرد: «هیچ کس قدرت ندارد مرا از دست شما نجات دهد». دعثور بن حارث در این وقت کلمه ی شهادتین را بر زبان جاری کرد. و گفت: «به خدا قسم من پس از

ص: 665

مَشْهُوراً فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّى الْيَوْمَ قَالَ اللَّهُ وَ دَفَعَ جَبْرَئِيلُ فِي صَدْرِهِ فَوَقَعَ السَّيْفُ مِنْ يَدِهِ فَأَخَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَامَ عَلَى رَأْسِهِ فَقَالَ مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي قَالَ لَا أَحَدَ وَ أَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّد صلی اللهِ علیه و آله رَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَا أُكْثِرُ عَلَيْكَ جَمْعاً أَبَداً فَأَعْطَاهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَيْفَهُ ثُمَّ أَدْبَرَ ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ لَأَنْتَ خَيْرٌ مِنِّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَا أَحَقُّ بِذَلِكَ فَأَتَى قَوْمَهُ فَقِيلَ لَهُ أَيْنَ مَا كُنْتَ تَقُولُ وَ قَدْ أَمْكَنَكَ وَ السَّيْفُ فِي يَدِكَ قَالَ قَدْ كَانَ وَ اللَّهِ ذَلِكَ وَ لَكِنِّي نَظَرْتُ إِلَى رَجُل أَبْيَضَ طَوِيل دَفَعَ فِي صَدْرِي فَوَقَعْتُ لِظَهْرِي فَعَرَفْتُ أَنَّهُ مَلَكُ وَ شَهِدْتُ أَنَّ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله رَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَا أُكْثِرُ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ يَدْعُو قَوْمَهُ إِلَى الْإِسْلَامِ وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ...﴾ (1)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿نَزَلَت فِي رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام وَزِيرِهِ حِينَ أَتَاهُمْ يَسْتَعِينُهُمْ فِي الْقَتِيلَين﴾. (2)

4- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿مَا لِلَّهِ آيَةً أَكْبَرُ مِنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُم وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ لَقَدْ أَخَذَ اللهُ ميثاقَ بَنِي إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ- نَقِيباً وَ قَالَ اللهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَ آمَنتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ﴾ ﴿12﴾

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ المَسْرُوقٍ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْن مَسْعُودٍ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ هَلْ حَدَّثَكُمْ نَبِئُكُمْ صلی الله علیه و آله كَمْ يَكُونُ بَعْدَهُ مِنَ الْخُلَفَاءِ قَالَ نَعَمْ وَ مَا سَأَلَنِي عَنْهُ أَحَدُ قَبْلَكَ وَ إِنَّكَ لَأَحْدَتْ الْقَوْمِ سِنَا نَعَمْ قَالَ يَكُونُ بَعْدِي عِدَّةٌ نُقَبَاءِ مُوسَى علیه السلام﴾. (4)

ص: 666


1- بحار الأنوار، ج20، ص2/ إعلام الورى، ص79/ بحار الأنوار، ج18، ص60
2- بحار الأنوار، ج36، ص137/ تفسیر فرات الكوفي، ص121/ شواهد التنزیل، ج1، ص173
3- تفسير بحر العرفان، ج6، ص34
4- بحار الأنوار، ج36، ص233/ الغيبة للطوسى، ص133/ متشابه القرآن، ج2، ص53/ المناقب، ج1، ص300

این بر ضدّ شما مردم را جمع نخواهم کرد». پیغمبر صلی الله علیه و آله پس از این جریان شمشیر او را پس داد و از آن محل دور شد، وی هنگامی که از حضرت جدا شد روی خود را برگردانید و عرض کرد: «به خداوند سوگند تو از من بهتری». حضرت فرمود: «آری مطلب همین است و باید چنین باشد». وی موقعی که پیش رفقایش برگشت، به او گفتند: «پس آن حرف ها که می گفتی و از شجاعت خود تعریف می کردی کجا رفت؟! تو شمشیر بر دست گرفتی و فرصت مناسبی داشتی ولی نتوانستی محمّد را بکشی»، گفت: «شما راست می گویید، جریان از همین قرار بود، ولیکن من مردی دراز قد و سفید پوشی را دیدم که با دست خود بر سینه ام زد که پشتم را به لرزه در آورد و فهمیدم که این شخص جز فرشته چیز دیگری نیست، و لذا اسلام را برگزیدم. اینک به خداوند سوگند من مردم را بر ضدّ او تحریک نخواهم کرد»، وی بعد از این مذاکرات خویشاوندان خود را به طرف اسلام دعوت کرد و این آیه ی شریفه در این مورد نازل شد: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ الله عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ﴾.

3- ابن عبّاس رحمة الله- درباره ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و وزیر او علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است؛ آن گاه که برای دریافت کمک به منظور پرداخت خون بهای دو کشته، نزد یهودیان بنی النضیر رفته بودند.

4- امام علی علیه السلام- خدای تعالی آیه ای بزرگ تر از [این] سخنش ندارد: ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنونَ﴾.

* خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت. و از آن ها، دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم. و خداوند [به آن ها] گفت: «من با شما هستم؛ اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به پیامبران من ایمان بیاورید و آن ها را یاری کنید، و به خدا قرض نیکویی دهید [و به نیازمندان کمک کنید]، گناهان شما را می بخشم و شما را در باغ های بهشتی، که نهرها از پای درختانش جاری است، وارد می کنم. امّا هرکس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف شده است». ﴿12﴾

1- پیامبر صلی الله علیه و آله- مسروق گوید: مردی نزد عبدالله بن مسعود آمد و گفت: «ای ابو عبدالرحمن، آیا پیامبرتان با شما درباره تعداد خلفای پس از خود سخن گفته است»؟ گفت: «آری، و کسی پیش از تو این پرسش را از من نکرده است و تو جوان ترین جمع هستی، آری، فرمود: «تعداد جانشینان من به تعداد نقبای موسی علیه السلام العلی خواهند بود».

ص: 667

2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَبَان بنِ عُثْمَانَ الْأَحْمَرِ عَنْ جَمَاعَةِ مَشِيحَة قَالُوا اخْتَارَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ أُمَّتِهِ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً أَشَارَ إِلَيْهِمْ جَبْرَئِيلُ وَ أَمَرَهُ بِاخْتِيَارِهِمْ كَعِدَّة نُقَبَاءِ مُوسَى علیه السلام تِسْعَةُ مِنَ الْخَزْرَجِ وَ ثَلَاثَةُ مِنَ الْأَوْسِ فَمِنَ الْخَزْرَجِ أَسْعَدُ بْنُ زَرَارَةَ وَ الْبَرَاءُ بْنُ مَعْرُورٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ حَرَامٍ وَالِدُ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ رَافِعُ بْنُ مَالِكِ وَ سَعْدُ بْنُ عُبَادَةَ وَ الْمُنْذِرُ بْنُ عَمْرُو وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ وَ سَعْدُ بْنُ الرَّبِيعِ وَ ابْنُ الْقَوَافِلِ عُبَادَةُ بْنُ الصَّامِتِ وَ مَعْنَى الْقَوَافِلِ الرَّجُلُ مِنَ الْعَرَبِ كَانَ إِذَا دَخَلَ يَثْرِبَ يَجِيءُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَشْرَافِ الْخَزْرَجِ فَيَقُولُ أَجِرْنِي مَا دُمْتُ بِهَا مِنْ أَنْ أَظْلَمَ فَيَقُولُ قوفل حَيْثُ شِئْتَ فَأَنْتَ فِي جَوَارِى فَلَا يَتَعَرَّضُ لَهُ أَحَدٌ وَ مِنَ الْأَوْسِ أَبُو الْهَيْثَمِ بْنُ التَّيِّهَانِ وَ أُسَيْدُ بْنُ حُضَيْرٍ وَ سَعْدُ بْنُ خَيْثَمَةَ﴾. (1)

3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَن ابْنِ عَبَّاس رحمة الله قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَقُول مَعَاشِرَ النَّاسِ اعْلَمُوا أَنَّ لِلَّهِ بَابَاً مَنْ دَخَلَهُ أَمِنَ مِنَ النَّارِ فَقَامَ إِلَيْهِ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِئُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اهْدِنَا إِلَى هَذَا الْبَاب حَتَّى نَعْرِفَهُ قَالَ هُوَ عَلِىُّ بْن أَبِي طَالبِ علیه السلام سَيِّد الْوَصِيِّینَ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ أَخُو رَسُول صلی الله علیه و آله رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَعْرِفَ الْحُجَّةَ بَعْدِي فَلْيَعْرف عَلَىِ بنَ أبى طالب علیه السلام مَعَاشِرَ النَّاسِ مَن سَرَّهُ أَنْ يَتَوَلَّى وَ لَّايَةَ اللَّهِ فَلْيَقْتَدِ بِعَلِيِّ بْنَ أَبِي طَالِب علیه السلام وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِي فَإِنَّهُمْ خَزَّانُ عِلْمِي فَقَامَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ رحمة الله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَا عِدَّةُ الْأَئِمَّةِ سلام الله علیهم فَقَالَ يَا جَابِرُ سَأَلْتَنِي رَحِمَكَ اللهُ عَنِ الْإِسْلَامِ بِأَجْمَعِهِ عِدَّتْهُمْ عِدَّةُ الشُّهُورِ وَ هِيَ عِنْدَ اللهِ اثْناعَشَرَ- شَهْراً فِي كِتابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ عِدَّتْهُمْ عِدَّةَ الْعُيُونِ الَّتِي انْفَجَرَتْ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ علیه السلام حِينَ ضَرَبَ بِعَصَاهُ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً وَ عِدَّتْهُمْ عِدَّةُ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً فَالْأَئِمَّهُ يَا جَابِرُ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بن أبي طَالِب علیه السلام وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف﴾. (2)

4- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّ الْأَوْسَ وَ الْخَزْرَجَ قَدْ دَخَلُوا فِي الْإِسْلَامِ وَ كَتَبَ إِلَيْهِ مُصْعَبُ بِذَلِكَ... فَلَمَّا قَدِمَتِ الْأَوْسُ وَ الْخَزْرَجُ مَكَّةَ جَاءَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فَقَالَ لَهُمْ تَمْنَعُونَ لِي جَانِبِي حَتَّى أَتْلُوَ عَلَيْكُمْ كِتَابَ رَبِّكُمْ وَ تَوَابُكُمْ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةُ قَالُوا نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فَخُدْ لِنَفْسِكَ وَ لِرَبِّكَ مَا شِئْتَ فَقَالَ مَوْعِدُكُمُ الْعَقَبَةُ فِي اللَّيْلَةِ الْوُسْطَى مِنْ لَيَالِي التَّشْرِيقِ... فَاحْضُرُوا

ص: 668


1- الخصال، ج3، ص491
2- بحار الأنوار، ج36، ص263/ إرشاد القلوب، ج2، ص293/ مئة منقبة، اليقين، ص244/ الیقین، ص374

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- ابان بن عثمان احمر نقل می کند: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از امّت خود دوازده نفر نقیب (رئیس) برگزید که با اشاره و امر جبرئیل و مانند تعداد نقبای موسی علیه السلام بود. نه نفر از قبیله خزرج و سه نفر از قبیله اوس بودند، از خزرج: اسعد بن زراره و براء بن معرور و عبدالله بن عمرو بن حرام و جابر بن عبدالله و رافع بن مالک و سعد بن عباده و منذر بن عمرو و عبدالله بن رواحه و سعد بن ربیع و ابن قوافل عبادة بن صامت- و معنای قوافل این است که وقتی کسی وارد یثرب می شد، نزد یکی از اشراف خزرج می آمد و می گفت: «تا وقتی که من در این شهر هستم به من پناه بده تا مورد ستم واقع نشوم». او می گفت: «هر کجا خواستی اقامت کن که تو در پناه منی». و کسی متعرّض او نمی شد- و از اوس هم ابوالهیثم بن تیهان و اسید بن حضیر و سعد بن خیثمه بودند.

3- پیامبر صلی الله علیه و آله- ابن عبّاس رحمة الله گوید: شنیدم پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ای مردم، بدانید که خداوند را دری است که هرکس وارد آن شود، از آتش در امان می ماند. پس ابوسعید خدری برخاست و عرض کرد: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، ما را به این در رهنمون شوید تا آن را بشناسیم». فرمود: «آن در، علی بن ابی طالب علیه السلام، سرور اوصیا، امیرمؤمنان، برادر فرستاده پروردگار عالم و جانشین او بر همه مردم است؛ ای مردم، هر کس دوست دارد حجّتِ پس از مرا بشناسد، باید علی بن ابی طالب علیه السلام را بشناسد؛ ای مردم، هر که دوست دارد ولایت خدا را بپذیرد، به علی بن ابی طالب و امامانی که از ذريّه من هستند، اقتدا کند که آن ها گنجوران گنجینه عِلم من هستند». پس جابر بن عبدالله انصاری رحمة الله برخاسته و عرض کرد: «ای رسول صلی الله علیه و آله، خدا ائمّه چند نفرند»؟ فرمود: «ای جابر، خدا تو را رحمت کند که از من درباره ی تمام اسلام پرسیدی»؟ آنان به تعداد ماه ها هستند که در کتاب خدا از روزی که آسمان ها و زمین را آفرید دوازده ماه است، به تعداد چشمه هایی که موسی بن عمران با زدن عصایش بر زمین، از زمین جوشیدند، و تعدادشان برابر با نقبای بنی اسرائیل است. خدای تعالی می فرماید: ﴿وَ لَقَدْ أَخَذَ الله مِیثاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً﴾. و امامان ای جابر دوازده نفرند اوّل آنان علیّ بن ابی طالب علیه السلام و آخرشان حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

4- پیامبر صلی الله علیه و آله- خبر مسلمان شدن اوس و خزرج به پیغمبر صلی الله علیه و آله رسید و مصعب نیز جریان را به آن جناب اطّلاع داد... هنگامی که عده ای از اوس و خزرج برای انجام مناسک حج به مکّه آمده بودند، حضرت رسول به آنان فرمود: «شما از من حمایت کنید تا آیات قرآن را برای شما بخوانم، و خداوند برای این عمل شما را به بهشت خواهد برد»، گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! هر تصمیم و اراده ای را که داری انجام بده». پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «وعده ی ما با شما در شب دوازدهم ماه که از لیالی تشریق است در عقبه خواهد بود... در خانه ی عبدالمطلب واقع در عقبه اجتماع کنید، مواظب باشید خوابیده ها را بیدار نکنید، و به طور پراکنده در آن مجلس شرکت کنید، و به طور دسته جمعی نیایید»! پیغمبر صلی الله علیه و آله در آن روز در خانه ی عبدالمطلّب رحمة الله بودند و حمزه رحمة الله و علی علیه السلام و عبّاس نیز در خدمت آن جناب بودند. در این هنگام هفتاد نفر از اوس و خزرج خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمدند، و در

ص: 669

دَارَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَلَى الْعَقَبَةِ وَ لَا تُنَبِّهُوا نَائِماً وَ لْيَتَسَلَّلْ وَاحِدٌ فَوَاحِدٌ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَازِلًا فِي دَارِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ حَمْزَةَ رحمة الله وَ عَلَىٍّ علیه السلام وَ الْعَبَّاسُ رحمة الله مَعَهُ فَجَاءَهُ سَبْعُونَ رَجُلًا مِنَ الْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ فَدَخَلُوا الدَّارَ فَلَمَّا اجْتَمَعُوا... قَامَ الْعَبَّاسُ بْنُ نَضْلَةَ وَ كَانَ مِنَ الْأَوْسِ فَقَالَ يَا مَعْشَرَ الْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ تَعْلَمُونَ عَلَى مَا تُقْدِمُونَ عَلَيْهِ إِنَّمَا تُقْدِمُونَ عَلَى حَرْبِ الْأَحْمَرِ وَ الْأَبْيَضِ وَ عَلَى حَرْبِ مُلُوكِ الدُّنْيَا فَإِنْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ إِذَا أَصَابَتْكُمُ الْمُصِيبَةُ فِي أَنْفُسِكُمْ خَذَلْتُمُوهُ وَ تَرَكْتُمُوهُ فَلَا تُغِرُّوهُ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ إِنْ كَانَ قَوْمُه خَالَفُوهُ فَهُوَ فِي عَزٍّ وَ مَنَعَةٍ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حِرَامٍ وَ أَسْعَدُ بْنُ زُرَارَةَ وَ أَبُو الْهَيْتَمِ بْنُ التَّيِّهَانِ مَا لَكَ وَ لِلْكَلَامِ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بَلْ دَمُنَا بِدَمِكَ وَ أَنْفُسُنَا بنَفْسِكَ فَاشْتَرِطْ لِرَبِّكَ وَ لِنَفْسِكَ مَا شِئْتَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَخْرِجُوا إِلَيَّ مِنْكُمُ اثْنَي عَشَرَ- نَقِيباً يَكْفُلُونَ عَلَيْكُمْ بِذَلِكَ كَمَا أَخَذَ مُوسَى علیه السلام مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً﴾. (1)

5- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مِنْ أَهْلِ بَيْتِي اثْنَا عَشَرَ نَقِيباً مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُونَ مِنْهُمْ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف بِالْحَقِّ يَمْلَأَ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً﴾. (2)

6- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَخَذَ مِيثَاقِي وَ مِيثَاقَ اثْنَي عَشَرَ إِمَاماً بَعْدِي وَ هُمْ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ الثَّانِي عَشَرَ مِنْهُمُ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف الَّذِي يَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.﴾ (3)

* قوله تعالى: ﴿فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾ ﴿13﴾

1- الباقر علی السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخَذَ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ عَلَى وَ لَايَةِ عَلَىٍ علیه السلام وَ أَخَذَ عَهْدَ النَّبِيِّينَ بوَ لَايَةِ عَلِىٍّ علیه السلام.﴾ (4)

2- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿كَانَ نَقْضُهُمُ الْمِيثَاقَ مِنْ وُجُوهٍ: فَمِنْهَا أَنَّهُمْ كَتَمُوا صِفَةَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله﴾. (5)

3- ابن عبّاس قَوْلُهُ: ﴿جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً أَنْ يَابِسَةً غَلِيظَةً تَنْبُو عَنْ قَبُولِ الْحَقِّ وَ لَا تَلِينُ﴾. (6)

ص: 670


1- بحار الأنوار، ج19، ص12
2- المناقب، ج1، ص300
3- المناقب، ج1، ص283
4- بصائر الدرجات، ج1، ص73
5- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص40
6- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص40

منزل پیرامون وی اجتماع کردند... از این میان عبّاس بن نضله که از اوس بود به پا خواست و گفت: «ای گروه اوس و خزرج! می دانید شما پس از این با کدام اشخاص روبرو خواهید شد؟ بعد از این شما با ملوک جهان طرف خواهید شد، و با نژاد سفید و قرمز روبرو می گردید، اینک خوب متوجّه قضیه باشید اگر قادر به دفاع از وی نیستید او را فریب ندهید، زیرا حضرت رسول صلی الله علیه و آله اگر چه خویشاوندانش او را ترک گفته اند، لیکن وی در عزّت و حشمت زندگی می کند»، عبدالله بن حزام و اسعد بن زراره و ابوالهیثم ابن تیهان گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! چرا از این گونه گفتارها بر زبان جاری می سازی؟! ما خون خود را در راه شما خواهیم ریخت و از شما حمایت و جانبداری خواهیم کرد، اینک عهد و پیمانی را که با خداوند بسته ای انجام بده». پس از این مذاکرات حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «اینک دوازده نفر «نقیب» از میان خود انتخاب کنید، تا امور شما را اداره کنند، همان طور که موسی بن عمران علیه السلام از میان بنی اسرائیل دوازده نفر انتخاب کرد».

5- پیامبر صلی الله علیه و آله- از اهل بیت من دوازده نقیب خواهند بود که فرشتگان با ایشان سخن گویند و آخرشان قائم بر حق است که زمین را پر از عدل و داد کند، در حالی که پیش از آن پر از ظلم و ستم شده باشد

6- پیامبر صلی الله علیه و آله- خدای تعالی از من و از دوازده امام بعد از من پیمان گرفت و آن ها حجّت های خداوند بر خلق او هستند. دوازدهمین آن ها قائم صلی علیه و آله است که خداوند زمین را به وسیله ی او از قسط و عدل پر می کند همان گونه که از ظلم و ستم پرشده است.

* ولی به خاطر پیمان شکنی آن ها، از رحمت خویش دورشان ساختیم؛ و دل های آنان را سخت و پر قساوت نمودیم؛ آن ها کلمات الهی را از موردش تحریف می کنند؛ و بخشی از آن چه را به آن ها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و پیوسته از خیانتی [تازه] از آن ها آگاه می شوی، مگر عدّه ی کمی از آنان؛ ولی از آن ها در گذر و صرف نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. ﴿13﴾

1- امام باقر علیه السلام- خدای تبارک و تعالی از پیامبران بر ولایت علی علیه السلام پیمان گرفت و از پیامبران نیز برای ولایت علی علیه السلام عهد و پیمان گرفت.

2- ابن عبّاس رحمة الله- پیمان شکنی بنی اسرائیل از چند جهت است؛ از جمله آن که آن ها ویژگی های پیامبر صلی الله علیه و آله را مخفی کردند.

3- ابن عبّاس رحمة الله علیه و آله- کلام خداوند: ﴿جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً﴾ یعنی سخت و خشن [قرار دادیم] که حق را قبول نمی کند و نرم نمی شود.

ص: 671

4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿لَا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ يَعْنِي عَلَى خِيَانَةٍ أَي مَعْصِيَةٍ﴾. (1)

5- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿وَ قَوْلُهُ: فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ يَعْنِي نَقْضَ عَهْدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ. قَالَ: مَنْ نَحَّى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنْ مَوْضِعِهِ، وَ الدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ أَنَّ الْكَلِمَةَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ قَوْلُهُ: وَ لَا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحُ قَالَ: مَنْسُوخَةٌ بِقَوْلِهِ: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ﴾. (2)

6- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿عَلَىُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رحمة الله قَالَ: مَنْسُوخَةٌ بِقَوْلِهِ: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا كانُوا يَصْنَعونَ ﴿14﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عن أبي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ: قَالُ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَا تَشْتَرِ مِنَ السُّودَانِ أَحَداً فَإِنْ كَانَ لَا بُدَّ فَمِنَ النُّوبَةِ فَإِنَّهُمْ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ أَمَا إِنَّهُمْ سَيَذْكُرُونَ ذَلِكَ الْحَظَّ وَ سَيَخْرُجُ مَعَ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف مِنَّا عِصَابَةُ مِنْهُمْ﴾. (4)

2- على بن إبراهيم رحمي الله- ﴿وَ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ قَالَ عَلَى أَنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ علیه السلام عَبْدُ مَخْلُوقُ فَجَعَلُوهُ رَبَّاً فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ. (5)

3- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَا قَبَضَ اللَّهُ نَبِيّاً حَتَّى أَمَرَهُ أَنْ يُوصِي إِلَى عَشِيرَتِهِ مِنْ عَصَبَتِهِ وَ أَمَرَنِي أَنْ أوصِىَ فَقُلْتُ إِلَى مَنْ يَا رَبِّ فَقَالَ أَوْصِ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله إِلَى ابْنِ عَمِّكَ عَلِيَّ بْن أَبِي طَالِبِ علیه السلام فَإِنِّي قَدْ أَثْبَتُّهُ فِي الْكُتُبِ السَّالِفَة وَ كُتِبَ فِيهَا أَنَّهُ وَصِيُّكَ وَ عَلَى ذَلِكَ أَخَذْتُ مِيثَاقَ الْخَلَائِقِ وَ مَوَاثِيقَ أَنْبِيَائِي سلام الله علیهم وَ رُسُلِي أَخَذْتُ مَوَاثِيقَهُمْ لِى بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لَكَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله بِالنُّبُوَّةِ وَ لِعَلِيٍّ بَنِ أبِي طَالِبٍ علیه السلام بِالْوَ لَايَةِ﴾. (6)

ص: 672


1- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص40
2- تفسیر القمی، ج1، ص163/ تفسير البرهان
3- تفسير البرهان
4- الکافی، ج5، ص352/ تهذیب الأحکام، ج7، ص405/ وسائل الشيعة، ج20، ص83/ عوالى اللآلى، ج3، ص302/ تفسير نور الثقلين/ تفسير البرهان
5- بحار الأنوار، ج9، ص197/ تفسیر القمی، ج1، ص164/ تفسير البرهان
6- بحار الأنوار، ج26، ص272

4- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾ یعنی [همواره] بر خیانتی یعنی معصیتی [از آن ها آگاه می شوی].

5- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيْثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ﴾ به معنای نقض پیمان با امیرالمؤمنین علیه السلام است. ﴿وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ﴾ منظور، کسانی هستند که امیرالمؤمنین علیه السلام را از جایگاهش دور نمودند و این دلالت به خاطر آن است که منظور از الكَلِم امیر المؤمنین علیه السلام است. و فرمود: کلام خداوند: ﴿وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ﴾ به وسیله ی این کلام خداوند ﴿فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُم﴾ نسخ شده است.

6- علی بن ابراهیم رحمه الله علیه- این آیه با آیه: اقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ منسوخ شده است.

* و از کسانی که می گفتند: «ما نصرانی [و یاور مسیح] هستیم» [نیز] پیمان گرفتیم؛ ولى آن ها بخش مهمّی از آن چه را به آنان تذکّر داده شده بود به دست فراموشی سپردند؛ از این رو در میان آن ها، تا روز قیامت، [و پایان دنیا] دشمنی و کینه افکندیم. و خداوند، [در قیامت] آن ها را از [نتایج] اعمالشان آگاه خواهد ساخت﴾. ﴿14﴾

1- امام صادق علیه السلام- ابو ربیع شامی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «هیچ یک از سیاهان را خریداری نکن و اگر چاره ای جز این نبود از النوبة به غلامی گیر که آن ها از جمله کسانی هستند که خداوند می فرماید: ﴿وَ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُوا بِهِ﴾. هان! ایشان آن بخت را به یاد خواهند آورد و همراه با قائم آل محمّد گروهی از آن ها خروج خواهند نمود».

2- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا ميثاقَهُم﴾؛ همانا عيسى بن مريم علیه السلام بنده ی آفریده ی خدا بود ولی او را خدا نامیدند: ﴿فَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُوا بِهِ﴾.

3- پیامبر صلی الله علیه و آله- هیچ پیامبری را خداوند قبض روح نکرد جز این که به او دستور داد به خانواده ی خود از میان فامیل وصیّت نماید به من نیز دستور وصیّت داده است. گفتم: «خدایا به چه کس وصیّت کنم»؟ فرمود: «به پسر عمویت علیّ بن ابی طالب علیه السلام وصیّت کن! من نام او را در کتاب های گذشته نوشته ام و در آن ها معیّن نموده ام که او وصی تو است و بر همین قرار پیمان مردم و انبیاء سلام الله علیهم و رسل را گرفته ام. از آن ها پیمان به ربوبیّت خود و نبّوت تو و ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السلام گرفته ام».

ص: 673

* قوله تعالى: ﴿يا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتَابٌ مُبِينٌ﴾ ﴿15﴾

* قوله تعالى: ﴿يَهْدِي بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ ﴿16﴾

1- على بن إبراهيم الله رحمة الله- ﴿يُبَيِّنُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله مَا أَخْفَيْتُمُوهُ مِمَّا فِي التَّوْرَاةِ مِنْ أَخْبَارِهِ وَ يَدَعُ كَثِيراً لَا يُبَيِّنُهُ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتَابٌ مُبِينٌ يَعْنِي بِالنُّورِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام الْأَئِمَّةَ سلام الله علیهم قَوْلُهُ: قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ مُخَاطَبَةٌ لِأَهْلِ الْكِتَابِ﴾. (1)

2- الباقر علیه السلام- ﴿إِنَّ امْرَأَةً مِنْ خَيْبَرَ ذَاتَ شَرَفٍ بَيْنَهُمْ زَنَتْ مَعَ رَجُلٍ مِنْ أَشْرَافِهِمْ وَ هُمَا مُحْصَنَانِ فَكَرِهُوا رَجْمَهُمَا فَأَرْسَلُوا إِلَى يَهُودِ الْمَدِينَة وَ كَتَبُوا لَهُمْ أَنْ يَسْأَلُوا النَّبِيَّ صلی اللله علیه و آله عَنْ ذَلِكَ طَمَعاً فِي أَنْ يَأْتِيَ لَهُمْ بِرُخْصَةِ فَانْطَلَقَ قَوْمٌ مِنْهُمْ كَعْبُ بْنُ الْأَشْرَفِ وَ كَعْبُ بْنُ أَسَيْدٍ وَ شُعْبَةُ بْنُ عَمْرُو وَ مَالِكِ بْنُ الضَّيْفِ وَ كِنَانَةُ بْنُ أَبِي الْحَقِيقِ وَ غَيْرُهُمْ فَقَالُوا يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله أَخْبِرْنَا عَنِ الزَّانِيَةِ وَ الزَّانِي إِذَا أَحْصِنَا مَا حَدُّهُمَا فَقَالَ وَ هَلْ تَرْضَوْنَ بِقَضَائِي فِي ذَلِكَ قَالُوا نَعَمْ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلَ بِالرَّجْمِ فَأَخْبَرَهُمْ بِذَلِكَ فَأَبَوْا أَنْ يَأْخُذُوا بِهِ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ ابْنَ صُورِيَا [وَ] وَصَفَهُ لَهُ فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله هَلْ تَعْرِفُونَ شَابّاً أَمْرَدَ أَبْيَضَ أَعْوَرَ سَكَنَ فَدَكَ يُقَالُ لَهُ ابْنُ صُورِيَا قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَأَيُّ رَجُل هُوَ فِيكُمْ قَالُوا أَعْلَمُ يَهُودِيُّ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى مُوسَى علیه السلام قَالَ فَأَرْسِلُوا إِلَيْهِ فَفَعَلُوا فَأَتَاهُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ صُورِيَا فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلی اللهِ علیه و آله إِنِّى أَنْشُدُكَ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ عَلَى مُوسَى علیه السلام وَ فَلَقَ لَكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَاكُمْ وَ أَغْرَقَ آلَ فِرْعَوْنَ وَ ظَلَّلَ عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْكُمُ الْمُنَّ وَ السَّلْوَى هَلْ تَجِدُونَ فِي كِتَابِكُمُ الرَّجْمَ عَلَى مَنْ أَحْصِنَ قَالَ ابْنُ صُورِيَا نَعَمْ وَ الَّذِي ذَكَّرْتَنِي بِهِ لَوْ لَا خَشْيَةُ أَنْ يُحْرِقَنِي رَبُّ التَّوْرَاةِ إِنْ كَذَبْتُ أَوْ غَيَّرْتُ مَا اعْتَرَفْتُ لَكَ وَ لَكِنْ أَخْبِرْنِي كَيْفَ هِيَ فِي كِتَابِكَ يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله قَالَ إِذَا شَهَدَ أَرْبَعَةُ رَهْطٍ عُدُولٍ أَنَّهُ قَدْ أَدْخَلَهُ فِيهَا كَمَا يَدْخُلُ الْمِيلُ فِي الْمُكْحُلَة وَجَبَ عَلَيْهِ الرَّجْمُ فَقَالَ ابْنُ صُورِيَا هَكَذَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِي التَّوْرَاةِ عَلَى مُوسَى علیه السلام فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فَمَا ذَا كَانَ أَوَّلَ مَا تَرَخَّصْتُمْ بِهِ أَمْرَ اللَّهِ قَالَ كُنَّا إِذَا زَنَى الشَّرِيفُ

ص: 674


1- بحار الأنوار، ج9، ص197/ تفسیر القمی، ج1، ص164/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

* ای اهل کتاب! فرستاده ی ما، به سوی شما آمد در حالی که بسیاری از حقایق کتاب مانی را که شما کتمان می کردید روشن می سازد؛ و از بسیاری از آن، [که در این زمان مصلحت نیست]، صرف نظر می نماید. [آری]، از طرف خدا، نور و کتاب روشنگری به سوی شما آمد. ﴿15﴾

* خداوند به برکت آن، کسانی را که از رضای او پیروی کنند، به راه های سلامت و امنیت، هدایت می کند؛ و به فرمانش آنان را از ظلمت ها خارج ساخته به سوی نور می برد؛ و آن ها را به سوی راه راست، هدایت می نماید. ﴿16﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- پیامبر صلی الله علیه و آله آن چه را که در تورات از خبرهای مربوط به وی را، مخفی کرده اید آشکار می سازد و بسیاری را رها کرده و تبیین نمی کند. ﴿قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللهُ نُورٌ وَ كِتَابٌ مُّبِينٌ﴾. منظور از نور امیرالمؤمنین و ائمّه سلام الله علیهم است. آيه ﴿قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُم﴾ خطاب به اهل کتاب است.

2- پیامبر صلی الله علیه و آله- زنی از خیبر که در بین آن ها صاحب نسب بود با مردی از اشراف زادگانشان مرتکب عمل زنا شد و هر دو محصن بودند. آنان دوست نداشتند که آن دو سنگسار شوند. پس آن ها کسی را پیش یهودیان مدینه فرستادند و برای آن ها نوشتند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد حکم زنای آن ها بپرسند به طمع این که برای آن ها مجوزی صادر شود. پس گروهی از آن ها از جمله کعب بن اشرف و کعب بن اسید و شعبة بن عمر و مالک بن ضيف و كنانة بن ابی الحقیق و افرادی دیگر به راه افتادند و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفتند و گفتند: «ای محمّد صلی الله علیه و آله! ما را از مجازات زن و مرد محصن زناکار آگاه کن». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آیا به قضاوت من در آن مورد راضی می شوید»؟ گفتند: «بله»، جبرئیل علیه السلام با حکم سنگسار فرود آمد و آن ها را از آن آگاه کرد. بعد از آن از پذیرفتن حکم خودداری کردند. جبرئیل گفت: «بین خودت و آن ها ابن صوریا را واسطه قرار بده». جبرئیل خصوصیّات او را برای پیامبر صلی الله علیه و آله توضیح داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله به یهودیان فرمود: «آیا شما جوانی که نوخاسته و بی ریش و چپ چشم است و در فدک اقامت دارد، با نام ابن صوریا می شناسید»؟ گفتند: «آری»، ایشان فرمود: «در بین شما چگونه فردی است»؟ گفتند: «عالم ترین یهودی نسبت به کتاب تورات که بر روی زمین مانده است». ایشان فرمود: «کسی را بفرستید و او را حاضر کنید». آن ها چنین کردند و عبدالله بن صوریا به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله یهودیان رسید. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: «من تو را قسم می دهم به خدای یگانه همان کسی که تورات را بر موسی علیه السلام نازل کرد و دریا را برای شما شکافت تا شما را نجات دهد و آل فرعون را در آب غرق کرد و بر شما توده های ابر را سایه افکند و برای شما گزانگبین و بلدرچین را فرستاد. آیا در کتاب شما حکم سنگسار زن و مرد محصن زناکار مشخص شده است»؟ ابن صوریا گفت: «قسم به توراتی که خداوند مرا به آن پند داد، آری، اگر ترس از این نبود که اگر تورات را تکذیب کنم و یا تغییر بدهم خدای تورات مرا می سوزاند، برای تو نمی گفتم». ای محمد صلی الله علیه و آله! تو به من بگو که حکم سنگسار در کتاب تو چگونه است؟ ایشان فرمود: «چنان که از مردم چهار نفر عادل گواهی دهند که مرد محصن

ص: 675

تَرَكْنَاهُ وَ إِذَا زَنَى الضَّعِيفُ أَقَمْنَا عَلَيْهِ الْحَدَّ فَكَثْرَ الزِّنَى فِي أَشْرَافِنَا حَتَّى زَنَى ابْنُ عَمِّ مَلِكٍ لَنَا فَلَمْ نَرْجُمْهُ ثُمَّ زَنَى رَجُلٌ آخَرُ فَأَرَادَ رَجْمَهُ فَقَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا حَتَّى تَرْجُمَ فَلَانَا يَعْنُونَ ابْنَ عَمِّهِ فَقُلْنَا تَعَالَوْا نَجْتَمِعْ فَلْنَضَعْ شَيْئًا دُونَ الرَّجْمِ يَكُونُ عَلَى الشَّرِيفِ وَ الْوَضِيعِ فَوَضَعْنَا الْجَلْدَ وَ التَّحْمِيمَ وَ هُوَ أَنْ يُجْلَدَا أَرْبَعِينَ جَلْدَةً ثُمَّ يُسَوَّدُ وُجُوهُهُمَا ثُمَّ يُحْمَلَانِ عَلَى حِمَارَيْنِ وَ يُجْعَلُ وُجُوهُهُمَا مِنْ قِبَلِ دُبُرِ الْحِمَارِ وَ يُطَافُ بِهِمَا فَجَعَلُوا هَذَا مَكَانَ الرَّجْمِ فَقَالَتِ الْيَهُودُ لِابْنِ صُورِيَا مَا أَسْرَعَ مَا أَخْبَرْتَهُ بِهِ وَ مَا كُنْتَ لِمَا أَثْنَيْنَا عَلَيْكَ بِأَهْلٍ وَ لَكِنَّكَ كُنْتَ غَائِباً فَكَرِهْنَا أَنْ نَعْتَابَكَ فَقَالَ إِنَّهُ أَنْشَدَنِي بِالتَّوْرَاةِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمَا أَخْبَرْتُهُ بِهِ فَأَمَرَ بِهِمَا النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فَرُحِمَا عِنْدَ بَابِ مَسْجِدِهِ وَ قَالَ أنَا أَوَّلُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَكَ إِذَا أَمَاتُوهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِيهِ: يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ فَقَامَ ابْنُ صُورِيَا فَوَضَعَ يَدَيْهِ عَلَى رُكْبَتَيْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِاللَّهِ وَ بِكَ أَنْ تَذكُرَ لَنَا الْكَثِيرَ الَّذِي أُمِرْتَ أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ فَأَعْرَضَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله عَنْ ذَلِكَ ثُمَّ سَأَلَهُ ابْنُ صُورِيَا عَنْ نَوْمِهِ فَقَالَ تَنَامْ عَيْنَايَ وَ لَا يَنَامُ قَلْبِي فَقَالَ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ شَبَهِ الْوَلَدِ بِأَبِيهِ لَيْسَ فِيهِ مِنْ شَبَهِ أُمِّهِ شَيْءٌ أَوْ بِأُمِّهِ لَيْسَ فِيهِ مِنْ شَبَهِ أَبِيهِ شَيْءٍ فَقَالَ أَيُّهُمَا عَلَا وَ سَبَقَ مَاؤُهُ مَاءَ صَاحِبِهِ كَانَ الشَّبَهُ لَهُ قَالَ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي مَا لِلرَّجُلِ مِنَ الْوَلَدِ وَ مَا لِلْمَرْأَةِ مِنْهُ قَالَ فَأَغْمِيَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله طَوِيلًا ثُمَّ خُلَّى عَنْهُ مُحْمَرًا وَجْهُهُ يُفِيضُ عَرَقَا فَقَالَ اللَّحْمُ وَ الدَّمُ وَ الظُّفُرُ وَ الشَّعْرُ لِلْمَرْأَةِ وَ الْعَظْمُ وَ الْعَصَبُ وَ الْعُرُوقُ لِلرَّجُلِ قَالَ لَهُ صَدَقْتَ أَمْرُكَ أَمْرُ نَبِيٍّ فَأَسْلَمَ ابْنُ صُورِيَا عِنْدَ ذَلِكَ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله مَنْ يَأْتِيكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ قَالَ جَبْرَئِيلُ قَالَ صِفْهُ لِي فَوَصَفَهُ لَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ أَشْهَدْ أَنَّهُ فِي التَّوْرَاةِ كَمَا قُلْتَ وَ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَقًّا فَلَمَّا أَسْلَمَ ابْنُ صُورِيَا وَقَعَتْ فِيهِ الْيَهُودُ وَ شَتَمُوهُ فَلَمَّا أَرَادُوا أَنْ يَنْهَضُوا تَعَلَّقَتْ بَنُو قُرَيْظَةَ بَنِي النَّصِيرِ فَقَالُوا يَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله إِخْوَانُنَا بَنُو النَّصِيرِ أَبُونَا وَاحِدٌ وَ دِينُنَا وَاحِدٌ وَ نَبِيُّنَا وَاحِدٌ إِذَا قَتَلُوا مِنَّا قَتِيلًا لَمْ يَفْدُونَا وَ أَعْطَوْنَا دِيَتَهُ سَبْعِينَ وَ سْقَاً مِنْ تَمْرِ وَ إِذَا قَتَلْنَا مِنْهُمْ قَتِيلًا قَتَلُوا الْقَاتِلَ وَ أَخَذُوا مِنَّا الضَّعْفَ مِائَةً وَ أَرْبَعِينَ وَ سْقَاً مِنْ تَمْرِ وَ إِنْ كَانَ الْقَتِيلُ امْرَأَةَ قَتَلُوابِهَا الرَّجُلَ مِنَّا وَ

ص: 676

آلت خود را فرو برده همان گونه که میل را وارد سرمه دان کنند سنگسار واجب است». ابن صوریا گفت: «در تورات موسی نیز حکم بدین گونه است». رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «چه چیز به شما اجازه می داد که حکم سنگسار را آسان بگیرید»؟ ابن صوریا گفت: «ما هرگاه انسان شریفی مرتکب چنین عملی می شد او را وا می گذاشتیم و اگر انسان ضعیف و بیچاره ای زنا می کرد حکم سنگسار را برای او اجرا می کردیم. در نتیجه زنا در میان اشراف زادگان ما زیاد گشت تا این که پسر عموی پادشاه مرتکب زنا شد و او را سنگسار نکردیم ولی مرد دیگری که زنا کرد پادشاه خواست حد سنگسار را بر او جاری سازد. مردم به پادشاه گفتند: نه، اوّل پسر عمویت را سنگسار کن. ما گفتیم بیایید جلسه تشکیل دهیم تا قانونی کم تر از سنگسار را وضع نماییم که برای فقیر و ثروتمند یکسان باشد، ما هم شلاق زدن و سیاه کردن صورت را وضع نمودیم. بدین مفهوم که چهل تازیانه زده شود سپس صورتشان سیاه گردد، سپس مرد و زن زناکار را برعکس سوار بر الاغ می کنند و الاغ دور می زند». یهودیان این روش را به جای سنگسار قرار دادند. یهودیان به ابن صوریا گفتند: «چقدر سریع پیامبر صلی الله علیه و آله را آگاه کردی و ما وقتی تو را تمجید کردیم شایسته ی ستایش نبودی. امّا تو غایب بودی و ما نمی خواستیم که از تو بدگویی کنیم». گفت: «پیامبر صلی الله علیه و آله مرا به تورات قسم داد اگر چنین نمی کرد او را آگاه نمی ساختم». رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد مرد و زن زناکار را رو به روی مسجد سنگسار کنند و فرمود: «بعد از این که قوم یهود حکم را نادیده گرفتند من احیا کننده این حکم هستم». بعد از این واقعه خداوند سبحان این آیه را نازل کرد: ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَعْفُو عَن كَثِيرٍ﴾؛ ابن صوريا برخاست و دو دستش را روی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و آله نهاد. سپس گفت: «این موقعیّت پناه برنده به خدا و توست. پس مواردی را که در آن به گذشت دستور داده شده ای برای ما بیان کن». رسول خدا صلی الله علیه و آله از پاسخ به سؤال خودداری کرد. سپس ابن صوریا در مورد خواب ایشان سؤال کرد. ایشان فرمود: «چشمانم به خواب می روند در حالی که قلبم بیدار است». ابن صوریا گفت: «شما صحیح می فرمایید. مرا آگاه کن از جریان شباهت فرزند به پدرش و عدم شباهت به مادرش یا برعکس شباهت داشتن به مادرش و این که هیچ گونه شباهتی به پدرش ندارد». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کدام که آبش بر آب دیگری برتری و سبقت گرفته باشد [فرزند به او شبیه تر است]. گفت: به من بگو که از پدر و مادر چه به فرزند می رسد»؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدّت طولانی بیهوش شد سپس با چهره ای بر افروخته و عرق ریزان از این حالت بیرون آمد و فرمود: «گوشت، خون، ناخن و مو از زن است و استخوان، رگ و پی از مرد است». ابن صوریا گفت: «درست می فرمایید. امر تو امر یک پیامبر است.» در همان لحظه اسلام آورد و گفت: «ای محمّد صلی الله علیه و آله کدام فرشته بر تو نازل می شود»؟ ایشان فرمود: «جبرئیل». گفت: «او را توصیف کن». رسول خدا صلی الله علیه و آله به شرح حال جبرئیل پرداخت. سپس ابن صوریا گفت: «گواهی می دهم اوصاف جبرئیل در تورات نیز مثل توصیف شماست. تو به راستی

ص: 677

بِالرَّجُلِ مِنْهُمُ الرَّجُلَيْنِ مِنَّا وَ بِالْعَبْدِ الْحُرَّ مِنَّا وَ جِرَاحَاتُنَا عَلَى النَّصْفِ مِنْ جِرَاحَاتِهِمْ فَاقْضِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِي الرَّجْمِ وَ الْقِصَاصِ الْآيَاتِ﴾ (1)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿أَخْفَوْا صِفَةَ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله وَ أَخْفَوُا الرَّحْمَ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللهَ هُوَ المُسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ المَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ اللهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ ﴿17﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِمَ خَلَقَ اللَّهُ عِيسَى اللهِ مِنْ مِنْ غَيْرِ أَبٍ وَ خَلَقَ سَائِرَ النَّاسِ مِنَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ فَقَالَ لِيَعْلَمَ النَّاسُ تَمَامَ قُدْرَتِهِ وَ كَمَالَهَا وَ يَعْلَمُوا أَنَّهُ قَادِرُ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ خَلْقاً مِنْ أَنْثَى مِنْ غَيْرِ ذَكَرٍ كَمَا هُوَ قَادِرُ عَلَى أَنْ يَخْلُقَهُ مِنْ غَيْرِ ذَكَرٍ وَ لَا أُنْثَى وَ إِنَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَعَلَ ذَلِكَ لِيُعْلَمَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ الله وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾ ﴿18﴾

1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿إِنَّ جَمَاعَةً مِنَ الْيَهُودِ مِنْهُمْ كَعْبُ بْنُ الْأَشْرَفِ وَ كَعْبُ بْنُ أَسَيْدٍ وَ زَيْدُ بْنُ التَّابُوهِ وَ غَيْرِهِمْ قَالُوا لِلنَّبِي صلی الله علیه و آله حِينَ حَذَرَهُمْ بِنَقِمَاتِ اللهِ وَ عُقُوبَاتِهِ: لَا تُخَوِّفْنَا فَإِنَّا أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ فَإِنْ غَضِبَ عَلَيْنَا فَإِنَّمَا يَغْضَبْ كَغَضَبِ الرَّجْلِ عَلَى وَلْ دِهِ يَعْنِي أَنَّهُ يَزُولُ عَنْ قَرِيبٍ﴾. (4)

ص: 678


1- بحار الأنوار، ج22، ص25/ سعد السعود، ص213/ عوالی اللآلی، ج2، ص154/ فقه القرآن، ج2، ص375
2- بحار الأنوار، ج17، ص175
3- بحار الأنوار، ج14، ص218
4- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص47

فرستاده ی به حق خداوند هستی». وقتی ابن صوریا اسلام آورد، قوم یهود به او اهانت کردند و او را دشنام دادند. وقتی خواستند برخیزند قوم بنی قریظه به بنی نضیر پیوستند. گفتند: «ای محمّد صلی الله علیه و آله! برادران ما بنی نضیر هستند که پدر، پیامبر و دین ما یکی است، هرگاه بنی نضیر یکی از ما را بکشند و از پرداخت فدیه ناتوان باشند و به جای دیه هفتاد بار شتر خرما پرداخت می کنند و هرگاه یکی از بنی نضیر به دست افراد ما کشته شوند، قاتل را می کشند و از ما دو برابر آن یعنی یکصد و چهل بار شتر خرما دریافت می کنند. و اگر مقتول زن باشد در عوض آن یک مرد ما کشته می شود و اگر یک مرد از آن ها کشته شود دو مرد ما عوض آن کشته می شود. یک مرد شریف و آزاده از ما در عوض کشته شدن برده ای از بنی نضیر، کشته می شود. در حالی که دیه مجروحین ما را نصف دیه مجروحین بنی نضیر حساب می کنند پس تو بین ما و بنی نضیر قضاوت کن. همین جا بود که خداوند در مورد سنگسار و قصاص این آیات را نازل کرد.

3- ابن عبّاس رحمة الله- [اهل کتاب] ویژگی های محمّد صلی الله علیه و آله را مخفی کردند و سنگسار کردن را [که در کتاب آسمانی آن ها آمده بود] مخفی کردند.

* کسانی که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، به یقین کافر شدند؛ بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه ی کسانی را که روی زمین هستند هلاک کند، چه کسی می تواند مانع شود؟ [آری]، حکومت آسمان ها و زمین و آن چه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هرچه بخواهد، می آفریند؛ [حتی انسانی بدون پدر، مانند مسیح]؛ و خدا بر هر چیزی تواناست». ﴿17﴾

1- امام صادق علیه السلام- ابو بصیر گوید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: «چرا خداوند عزّوجلّ عیسی علیه السلام را بدون پدر و سایر مردمان را از پدران و مادران آفرید»؟ امام علیه السلام فرمود: «تا مردم به تمام قدرت و کمال توانایی او پی برده و بدانند که حق تعالی می تواند مخلوقی را از مادر به تنهایی بدون پدر بیافریند؛ چنان چه قادر است موجودی را بدون وجود پدر و مادر ایجاد نماید و اقدام به آن نمود تا مردم بدانند که حضرت به هر چیزی قادر و توانا است».

* یهود و نصاری گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان [خاصِّ] او هستیم». بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات می کند؟! بلکه شما هم انسانی هستید از خلوقات او؛ هرکس را بخواهد [و شایسته ببیند]، می بخشد؛ و هر کس را بخواهد [و سزاوار باشد]، مجازات می کند؛ و حکومت آسمان ها و زمین و آن چه در میان آن هاست، از آن اوست؛ و بازگشت [همه]، به سوی اوست». ﴿18﴾

1- ابن عبّاس رحمة الله- گروهی از یهودیان مانند کعب ابن اشرف و کعب ابن اسید و زید بن تابوه و دیگران هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن ها را از کیفر و عذاب خداوند برحذر می داشت به آن جناب عرض کردند: «ما را نترسان ما فرزندان و دوستان خدا هستیم. اگر هم بر ما خشم بگیرد مانند خشمی است که پدر به فرزندش می گیرد». منظورشان این بود که به زودی از ما راضی خواهد شد.

ص: 679

* قوله تعالى: ﴿يا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ ﴿19﴾

باب 1: ﴿يا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ﴾

اشاره

1-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿قَوْلُهُ: قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ مُخَاطَبَةُ لِأَهْلِ الْكِتَابِ يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ قَالَ عَلَى انْقِطَاعِ مِنَ الرُّسُلِ ثُمَّ احْتَجَّ عَلَيْهِمْ فَقَالَ أَنْ تَقُولُوا أَيْ لِئَلَّا تَقُولُوا﴾. (1)

2-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي رَافِعٍ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله حَدِيثُ طَوِيلُ قَالَ فِيهِ بَعدَ أَن ذَكَرَ عِیسَی علیه السلام ثُمَّ يَحْيَى ثُمَّ العُزَيرَ ثُمَّ دَانِيَالَ سلام الله علیهم وَ مُلُوكَ زَمَانِهِم: فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَقْبِضُ دَانِيَالَ أَمَرَهُ أَنْ يَسْتَوْدِعَ نُورَ اللَّهِ وَ حِكْمَتَهُ مكيخا بْنَ دَانِيَالَ فَفَعَلَ وَ عِنْدَ ذَلِكَ مَلَكَ هُرْمُزُ ثَلَاثًا وَ سِتِّينَ سَنَةً وَ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ وَ أَرْبَعَةَ أَيَّامٍ وَ مَلَكَ بَعْدَهُ بَهْرَامُ سِتّاً وَ عِشْرِينَ سَنَةً وَ وَلِيَ أَمْرَ اللَّهِ مكيخا بْنُ دَانِيَالَ وَ أَصْحَابُهُ الْمُؤْمِنُونَ وَ شِيعَتُهُ الصِّدِّيقُونَ غَيْرَ أَنَّهُمْ لَا يَسْتَطِيعُونَ أَنْ يُظْهِرُوا الْإِيمَانَ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ وَ لَا أَنْ يَنْطِقُوا بِهِ وَ عِنْدَ ذَلِكَ مَلَكَ بَهْرَامُ بْنُ بَهْرَامَ سَبْعَ سِنِينَ وَ فِي زَمَانِهِ انْقَطَعَتِ الرُّسُلُ صلی الله علیه و آله فَكَانَتِ الْفَتْرَةُ وَ وَلِى أَمْرَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ مكيخا بْنُ دَانِيَالَ وَ أَصْحَابُهُ الْمُؤْمِنُونَ فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَقْبَضَهُ أَوْحَى إِلَيْهِ فِي مَنَامِهِ أَنْ يَسْتَوْدِعَ نُورَ اللَّهِ وَ حِكْمَتَهُ ابْنَهُ أَنشو بنَ مكيخا وَ كَانَتِ الْفَتْرَةُ بَيْنَ عِيسَى علیه السلام وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَرْبَعَمِائَة وَ ثَمَانِينَ سَنَةً وَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ فِي الْأَرْضِ ذُرِّيَّةً أنشو بْنِ مكيخا يَرِثُ ذَلِكَ مِنْهُمْ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ مِمَّنْ يَخْتَارُهُ الْجَبَّارُ عَزَّوَجَلَّ﴾. (2)

3-1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿وَ أَوْصَى عِيسَى علیه السلام إِلَى شَمْعُونَ بْن حَمُّونَ الصَّفَا وَ أَوْصَى شَمْعُونُ إِلَى يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا وَ أَوْصَى يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا إِلَى مُنْذِرٍ وَ أَوْصَى مُنْذِرُ إِلَى سُلَيْمَةَ وَ أَوْصَى سُلَيْمَةُ إِلَى بُردَةَ﴾. (3)

4-1- الرّضا علیه السلام- ... ﴿لراس الجالوت وَ قَدْ قَالَ دَاوُدُ علیه السلام فِي زَبُورِهِ وَ أَنْتَ تَقْرَأُ اللَّهُمَّ ابْعَثْ مُقِيمَ السُّنَّةِ بَعْدَ الْفَتْرَةِ فَهَلْ تَعْرِفُ نَبِيّاً أَقَامَ السُّنَّةَ بَعْدَ الْفَتْرَةِ غَيْرَ مُحَمَّدٍ صلی اللَّه علیه و آله؟ قَالَ رَأْسُ الْجَالُوتِ هَذَا

ص: 680


1- بحار الأنوار، ج9، ص197/ تفسیر القمی، ج1، ص164/ تفسير البرهان
2- کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص224/ تفسیر نور الثقلين
3- الأمالي للصدوق، ص403/ تفسیر نور الثقلين

* ای اهل کتاب! پیامبر ما، پس از فاصله و فترتی میان پیامبران، به سوی شما آمد؛ در حالی که حقایق را برای شما بیان می کند؛ تا مبادا بگویید «نه بشارت دهنده ای به سراغ ما آمد، و نه بیم دهنده ای». هم اکنون، [پیامبر] بشارت دهنده و بیم دهنده، به سوی شما آمد. و خداوند بر هر چیزی تواناست. ﴿19﴾

بخش 1: ای اهل کتاب! پیامبر ما، پس از فاصله و فترتی میان پیامبران، به سوی شما آمد؛ در حالی که حقایق را برای شما بیان می کند.

1-1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُم﴾؛ این خطاب به اهل کتاب است. ﴿علَى فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُل﴾؛ یعنی بعد از انقطاع فرستاده شدن رسولان. آن گاه بر ایشان برهان می آورد و می فرماید: ﴿أَنْ تَقُولُوا﴾ یعنی تا مبادا که بگویید.

2-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- اسماعیل بن ابی رافع از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت می کند: و چون خدای تعالی خواست که دانیال را قبض روح کند به او فرمان داد که نور و حکمت خدا را به فرزندش مکیخا دهد و او نیز چنین کرد و در این اوقات هرمز شصت و سه سال و سه ماه و چهار روز سلطنت کرد و پس از او بهرام بیست و شش سال پادشاهی کرد و ولیّ امر خداوند مکیخا فرزند دانیال و اصحاب مؤمن و شیعیان صدّیق او بودند، امّا آن ها در آن زمان نمی توانستند ایمانشان را ظاهر ساخته و از آن سخن بگویند و بعد از آن بهرام فرزند بهرام به مدّت هفت سال پادشاهی کرد و در زمان او در سلسله ی رسولان انقطاع حاصل شد و فترت پدید آمد، امّا ولیّ امر خداوند همان مکیخا فرزند دانیال و اصحاب مؤمن او بودند. و چون خدای تعالی خواست که او را قبض روح کند، در خواب به او وحی کرد که نور و حکمت خدا را در اختیار فرزندش انشو قرار دهد. و فترت بین عیسی علیه السلام و محمّد صلی الله علیه و آله چهار صد و هشتاد سال به طول انجامید و اولیای خدای تعالی در زمین و در این مدّت فرزندان انشوبن مکیخا بودند که یکی بعد از دیگر مواریث نبّوت را به ارث می بردند و خدای تعالی آنان را بر می گزید.

3-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- عیسی علیه السلام شمعون بن حمون صفا را وصی خود قرار داد و شمعون یحیی بن زکریا را و یحیی منذر را جانشین خود تعیین کرد و منذر به سلیمه سپرد و سلیمه به بُرده سپرد.

4-1- امام رضا علیه السلام- امام رضا علیه السلام به رأس جالوت [عالم یهودی] فرمود: «داود در زبورش گفت- و تو آن را می خوانی- «خداوندا! برپادارنده سنّت، بعد از فّترت را مبعوث گردان»! آیا غیر از محمّد صلی الله علیه و آله پیامبری می شناسی که سنت [الهی] را بعد از فترت (مدّت زمانی که پیامبری در آن نباشد) به پاداشته است»؟ رأس جالوت گفت: «این سخن داود علیه السلام است؛ آن را می شناسیم و انکار نمی کنیم ولکن داود علیه السلام با آن سخنان عیسی علیه السلام را قصد کرده است و روزگار او [دوران] فترت است». امام رضا علیه السلام فرمود: «تو نمی دانی. عیسی علیه السلام با سنّت مخالفت نکرد و با سنّت تورات موافق بود [و سنّت جدیدی نیاورد] تا این که خداوند او را به سوی خود بالا برد و در انجیل نوشته

ص: 681

قَوْلُ دَاوُدَ علیه السلام نَعْرِفُهُ وَ لَا نُنْكِرُهُ وَ لَكِنْ عَنَى بِذَلِكَ عِيسَى علیه السلام وَ أَيَّامُهُ هِيَ الْفَتْرَةُ قَالَ الرِّضَا علیه السلام جَهِلْتَ إِنَّ عِيسَى علیه السلام لَمْ يُخَالِفِ السُّنَّةَ وَ قَدْ كَانَ مُوَافِقاً لِسُنَّة التَّوْرَاةِ حَتَّى رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ فِي الإنْجِيلِ مَكْتُوبُ إِنَّ ابْنَ الْبَرَّة ذَاهِبُ وَ الْفَارَ قَلِيطَا جَاء مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الَّذِي يُخَفِّفُ الْأَصَارَ وَ يُفَسِّرُ لَكُمْ كُلَّ شَيْءٍ وَ يَشْهَدُ لِي كَمَا شَهِدْتُ لَهُ أَنَا جِئْتُكُمْ بِالْأَمْثَالِ وَ هُوَ يَأْتِيكُمْ بِالتَّأْوِيلِ أَ تُؤْمِنُ بِهَذَا فِي الْإِنْجِيلِ؟ قَالَ نَعَمْ لَا أَنْكِرُهُ﴾. (1)

5-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبي الرَّبِيعِ قَالَ: حَجَجْنَا مَعَ أَبِي جَعْفَر علیه السلام... فَقَالَ نَافِعُ أَخْبِرْنِي كَمْ بَيْنَ عِيسَى علیه السلام وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِنْ سَنَةٍ؟ قَالَ أَخْبِرُكَ بِقَوْلِى أَوْ بِقَوْلِكَ؟ قَالَ أَخْبِرْنِي بِالْقَوْلَيْنِ جَمِيعاً قَالَ: أَمَّا فِي قَوْلِى فَخَمْسُمِائَة سَنَة وَ أَمَّا فِي قَوْلِكَ فَسِتُّمِائَةِ سَنَة﴾. (2)

6-1- الكاظم علیه السلام- ﴿عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام يَخْطُبُ بِهَذِهِ الْخُطْبَةِ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَالِمِ بِمَا هُوَ كَائِنُ إِلَى أَن قَالَ علیه السلام أَنَّ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الْمُصْطَفَى وَ وَلِيُّهُ الْمُرْتَضَى وَ بَعِيثُهُ بِالْهُدَى أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ سلام الله علیهم وَ اخْتِلَافٍ مِنَ الْمِلَلِ وَ انْقِطَاعٍ مِنَ السُّبُلِ وَ دُرُوسٍ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ طُمُوسٍ مِنْ أَعْلَامِ الْهُدَى وَ الْبَيِّنَاتِ﴾. (3)

7-1- الصّادق علیه السلام- ﴿رَن إِبْلِيسُ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ أَوَّلُهُنَ يَوْمَ لَعِنَ وَ حِينَ أَهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ وَ حِينَ بُعِثَ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ حِينَ أُنْزِلَتْ أَمِّ الْكِتَابِ﴾. (4)

8-1- الباقر علیه السلام- ﴿إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ الْأَطْفَالَ وَ الَّذِي مَاتَ مِنَ النَّاسِ فِي الْفَتْرَةِ وَ الشَّيْخَ الْكَبِيرَ الَّذِي أَدْرَكَ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ وَالْأَصَمَّ وَ الْأَبْكُمَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ الْمَجْنُونَ وَ الْأَبْلَهَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ يَحْتَجُ عَلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَيَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَيُؤَجِّجُ لَهُمْ نَاراً ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً فَيَقُولُ لَهُمْ إِنَّ رَبَّكُمْ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَشِبُوا فِيهَا فَمَنْ دَخَلَهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا دَخَلَ النَّارَ﴾. (5)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَمَّنْ مَاتَ فِي الْفَتْرَةِ وَ عَمَّنْ لَمْ يُدْرِكِ الْحِنْتَ وَ الْمَعْتُوهِ فَقَالَ يَحْتَجُّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ يَرْفَعُ لَهُمْ نَاراً فَيَقُولُ لَهُمْ ادْخُلُوهَا فَمَنْ دَخَلَهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ مَنْ أَبَى قَالَ هَا أَنْتُمْ قَدْ أَمَرْتُكُمْ فَعَصَيْتُمُونِي﴾. (6)

ص: 682


1- التوحيد، ص428/ تفسیر نور الثقلين
2- الکافی، ج8، ص120/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- تفسیر نور الثقلين
4- الخصال، ج1، ص263/ تفسیر نور الثقلین
5- الکافی، ج3، ص248/ تفسیر نور الثقلين
6- الکافی، ج3، ص249/ تفسیر نور الثقلين

شده است که فرزند زن نیکوکار (فرزند مریم) می رود و فارقلیطا بعد از او می آید و او کسی است که بارهای گران را سبک می گرداند [و تکلیف های سنگین را بر می دارد] و همه چیز را برای شما تفسیر و بیان می کند و برای [نبوّت] من گواهی می دهد همان گونه که من برای [رسالت] او گواهی دادم. من مَثل ها را برای شما آوردم و او تأویل [و تفسیر و معنی] را برایتان می آورد. آیا به این مطلب در انجیل ایمان داری»؟ گفت: «بله. آن را انکار نمی کنم».

5-1- امام باقر علیه السلام- ابوربیع گوید: ... نافع گفت: «مرا خبرده که بین عیسی و محمّد علیهما السلام چند سال فاصله بود»؟ و امام باقر علیه السلام فرمود: «بنا به قول خود پاسخت گویم یا قول تو؟ گفت به هر دو پاسخم ده». فرمود: «در قول ما پانصد سال فرق است و در قول تو ششصد سال».

6-1- امام کاظم علیه السلام عبدالعظیم بن عبدالله گوید: شنیدم امام کاظم علیه السلام این گونه خطبه خواند: ستایش مخصوص خداوندی است که به همه ی موجودات آگاه است... و [گواهی می دهم] که محمّد صلی الله علیه و آله بنده ی او، رسول برگزیده او و ولیّ پسندیده ی اوست و او را به هدایت مبعوث کرد و پس از فاصله و فترتی میان پیامبران، اختلاف ،آیین ها، بریده شدن راه ها، نابود شدن دانش و حکمت و از بین رفتن نشانه های هدایت و دلایل روشن، او را فرستاد.

7-1- امام صادق علیه السلام- ابلیس چهار بار ناله و فغان سرداده که اوّلین بار در روزیست که مورد لعن الهی واقع شد و دوّمی هنگام هبوط بر زمین و سوّمی هنگام بعثت محمّد صلی الله علیه و آله بود که بعد از سال ها فترت و عدم ارسال رسول صورت گرفت.

8-1- امام باقر علیه السلام- هشام نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که روز قیامت واقع شود، خدای عزّوجّل اطفال مردمی که در دوران فترت مرده اند، پیر کهنسالی که پیامبر صلی الله علیه و آله را درک کرده و چیزی نمی فهمد، کرولالی که چیزی نمی فهمد و دیوانه و ابلهی که چیزی نمی فهمد را جمع می کند و هر یک از آن ها بر خدای عزّوجّل احتجاج می کنند؛ پس خداوند فرشته ای از فرشتگان را به سوی آن ها می فرستد و آتشی را برای آن ها شعله ور می سازد. سپس خداوند فرشته ای را به سوی آن ها می فرستد که به آن ها می گوید «پروردگارتان به شما دستور می دهد که در آن [آتش] مستقرّ شوید»! پس هر کس در آن وارد شود، بر او سرد و سلامت می شود و وارد بهشت می شود و هر کس وارد نشود، داخل آتش [جهنم] می شود.

9-1- امام صادق علیه السلام- از امام صادق علیه السلام [نقل شده است] که از ایشان درباره ی کسی که در دوران فترت مرده و درباره ی کسی که [به سنّ بلوغ نرسیده و] گناه را درک نکرده و [درباره ی] كم عقل سؤال شد، فرمود: «خداوند بر آن ها احتجاج می کند؛ آتشی برای آن ها می افروزد و به آن ها می فرماید: «در آن داخل شوید». هر کس در آن وارد شود، برای او سرد و سلامت می شود و هر کس خودداری کند، می فرماید: «به شما دستور دادم و مرا نافرمانی کردید».

ص: 683

10-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَن هِشامِ بن حَكَم سَأَلَ الزِّنْدِيقُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فَمِنْ أَيْنَ يصل [أَصْلُ] الْكِهَانَةِ وَ مِنْ أَيْنَ يُخْبَرُ النَّاسُ بِمَا يَحْدُثُ قَالَ: إِنَّ الْكِهَانَةَ كَانَتْ فِي الْجَاهِلِيَّةِ فِي كُلِّ حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ سلام اللهِ علیهم كَانَ الْكَاهِنُ بِمَنْزِلَةِ الْحَاكِمِ﴾. (1)

باب 2: ﴿أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي بَصِير عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لِأَيِّ شَيْءٍ بَعَثَ اللَّهُ الْأَنْبِيَاءَ سلام الله علیهم وَ الرُّسُلَ إِلَى النَّاسِ فَقَالَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ مِنْ بَعْدِ الرُّسُلِ وَ لِئَلَّا يَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لَا نَذِيرٍ وَ لِتَكُونَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ حِكَايَةً عَنْ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ وَ احْتِجَاجِهِمْ عَلَى أَهْلِ النَّارِ بِالْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ سلام الله علیهم أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ * قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِير﴾. (2)

2-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿فَيُقَامُ الرَّسُلُ فَيُسْأَلُونَ عَنْ تَأْدِيَةِ الرِّسَالَةِ الَّتِي حَمَلُوهَا إِلَى أَمَمِهِمْ وَ تُسْأَلُ الْأَمَمُ فَتَجْحَدْ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ فَيَقُولُونَ مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَتَسْتَشْهِدُ الرُّسُلُ سلام الله علیهم رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَيَشْهَدْ بِصِدْقِ الرُّسُلِ وَ تَكْذِيبٍ مَنْ جَحَدَهَا مِنَ الْأُمَمِ فَيَقُولُ لِكُلِّ أُمَّةٍ مِنْهُمْ بَلَى فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ أَيْ مُقْتَدِرُ عَلَى شَهَادَةِ جَوَارِحِكُمْ عَلَيْكُمْ- بِتَبْلِيغِ الرُّسُلِ إِلَيْكُمْ رِسَالَاتِهِمْ كَذَلِكَ قَالَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ فَكَيْفَ إِذا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّ شَهَادَتِهِ خَوْفًا مِنْ أَنْ يَخْتِمَ اللَّهُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ أَنْ تَشْهَدَ عَلَيْهِمْ جَوَارِحُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾. (3)

3-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةَ وَ جَمَعَ اللَّهُ الْخَلْقَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ سَأَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ النَّبِيِّينَ سلام الله علیه هَلْ بَلَّغْتُمْ فَيَقُولُونَ نَعَمْ فَيَسْأَلُ الْأمَمَ فَيَقُولُونَ مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لَا نَذِيرٍ فَيَقُولُ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ: وَ هُوَ أَعْلَمُ بِذَلِكَ لِلنَّبِيِّينَ مَنْ شُهَدَاؤُكُمُ الْيَوْمَ فَيَقُولُونَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ أُمَّتُهُ فَتَشْهَدُ لَهُمْ أُمَّةً مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بِالتَّبْلِيغِ وَ تُصَدَّقْ شَهَادَتْهُمْ وَ شَهَادَةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَيُؤْمِنُونَ عِنْدَ ذَلِكَ﴾. (4)

ص: 684


1- بحار الأنوار، ج60، ص76
2- بحار الأنوار، ج11، ص39
3- الإحتجاج، ج1، ص242/ تفسیر نور الثقلين
4- بحار الأنوار، ج16، ص347

10-1- امام صادق علیه السلام هشام بن حکم نقل می کند: مرد زندیقی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد و گفت: «اصل و ریشه کهانت از کجاست؟ و از کجا از آینده به مردم خبر داده می شود»؟ امام فرمود: «در جاهلیّت در دوران فترت پیامبران، کهانت پدید می آمد. کاهن به منزله ی داور و قاضی بود».

بخش 2: تا مبادا بگویید: «نه بشارت دهنده ای به سراغ ما آمد، و نه بیم دهنده ای». هم اکنون، [پیامبر] بشارت دهنده و بیم دهنده به سوی شما آمد. و خداوند بر هرچیزی تواناست.

1-2- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر نقل می کند: شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: «برای چه خداوند انبیاء و رسل سلام را برای مردم فرستاد»؟ حضرت فرمود: «برای این که بعد از ارسال رسل مردم حجّتی بر خدا نداشته باشند. و نگویند: بشیر و نذیری برای ما نیامد. و نیز برای این که حجّت خدا بر مردم تمام باشد و شاهد بر این گفتار کلام حق عزّوجلّ است که از زبان نگهبانان جهنّم استدلالشان بر اهل دوزخ را این چنین نقل می فرماید: مگر بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد؟!»

گویند: چرا، بیم دهنده آمد ولی تکذیبش کردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نکرده است شما در گمراهی بزرگی هستید. (ملک/9)».

2-2- امام علی علیه السلام- در آن هنگام فرستادگان را به پا می دارند و از ایشان درباره ی رساندن پیام هایی که برای امتّ هاشان برده اند، می پرسند و آن ها خبر می دهند که پیام ها را به امّت های خود رسانده اند. آن گاه از امّت ها می پرسند و آنان منکر می شوند؛ همچنان که خداوند متعال فرمود: البتّه از مردمی که برایشان پیامبرانی فرستاده شده و نیز از پیامبرانی که فرستاده شده اند سؤال خواهیم کرد. (اعراف6) می گویند: هیچ مژده دهنده و هیچ هشدار دهنده ای نزد ما نیامد. آن گاه فرستادگان، رسول خدا صلی الله علیه و آله را گواه می گیرند و ایشان به راستگویی فرستادگان و دروغگویی امتّ های انکار کننده گواهی می دهد و به هر یک از آن امتّ ها می فرماید: «بله، مژده دهنده و هشدار دهنده نزدتان آمده است و خداوند بر هر چیز تواناست». یعنی تواناست تا از اندامتان علیه شما گواهی گیرد که فرستادگان، پیام هایشان را به شما رسانده اند؛ از این روست که خداوند متعال به پیامبرش صلی الله علیه و آله فرمود: چگونه خواهد بود آن روز که از هر امتی گواهی بیاوریم و تو را بر این امّت به گواهی فرا خوانیم؟. (نساء/41) در این صورت دیگر آنان نمی توانند گواهی ایشان را رد کنند؛ چرا که می ترسند بر دهان هایشان مُهر نهاده شود و اندامشان علیه آنان به کردارشان گواهی دهند.

3-2- امام علی علیه السلام- روز قیامت خداوند تمام مردم را در یک جا جمع می کند. سپس خدوند متعال از پیامبران می پرسد: «آیا رسالت را رسانیدید». عرض می کنند: «آری». سپس از امّت ها پرسیده می شود، می گویند: «به سوی ما مژده دهنده و بیم دهنده ای نیامده است». سپس خدای عزّوجلّ که خودش به این مطلب داناتر است، به پیامبران صلی الله علیه و آله می فرماید: «گواهان شما کیست»؟ سپس همه می گویند: «محمّد صلی الله علیه و آله و امّت». او پس امّت محمّد صلی الله علیه و آله به رساندن رسالت پیامبران گواهی می دهند و گواهی ایشان را محمّد صلی الله علیه و آله امضا می کند. در این هنگام همه ایمان می آورند.

ص: 685

4-2- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى مَا فَرَضَ الْإِيمَانَ عَلَى جَارِحَةٍ مِنْ جَوَارِحِ الْإِنْسَانِ إِلَّا وَ قَدْ وُكِلَتْ بِغَيْرِ مَا وُكِلَتْ بِهِ الْأُخْرَى فَمِنْهَا قَلْبُهُ الَّذِي يَعْقِلُ بِهِ وَ ويَفْقَهُ وَيَفْهَم وَ يَحِلُّ وَ يَعْقِدُ وَ يُرِيدُ وَ هُوَ أَمِيرُ الْبَدَنِ وَ مِنْهَا لِسَانُهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ مِنْهَا أَذُنَاهُ اللَّتَانِ يَسْمَعُ بِهِمَا وَ مِنْهَا عَيْنَاهُ اللَّتَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا وَ مِنْهَا يَدَاهُ اللَّتَانِ يَبْطِشُ بِهِمَا وَ مِنْهَا رِجْلَاهُ اللَّتَانِ يَسْعَى بِهِمَا وَ مِنْهَا فَرْجُهُ الَّذِي الْبَاهُ مِنْ قِبَلِهِ وَ مِنْهَا رَأْسُهُ الَّذِي فِيهِ وَجْهُهُ وَ لَيْسَ جَارَحَةُ مِنْ جَوَارِحِهِ إِلَّا وَ هِيَ مَخْصُوصَةُ بِفَرْضِهِ... وَ مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِيَجْعَلَ لِجَوَارِحِ الْإِنْسَانِ إِمَاماً فِي جَسَدِهِ يَنْفِي عَنْهَا الشُّكُوكَ وَ يُثْبِتُ لَهَا الْيَقِينَ وَ هُوَ الْقَلْبُ وَ يُهْمِلُ ذَلِكَ فِي الْحُجَجِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى: فَلِلِهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ وَ قَالَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ قَالَ تَعَالَى: أَنْ تَقُولُوا ما جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ: وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا... ثُمَّ فَرَضَ عَلَی الْأُمَّةِ طَاعَةَ وَ لَاةِ أَمْرِهِ الْقُوَّامِ بِدِينِهِ كَمَا فَرَضَ عَلَيْهِمْ طَاعَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾. (1)

5-2- ﴿أمير المؤمنين علسه السلام فِي حَدِيثٍ طَوِيل يَذْكُرُ فِيهِ إِثْيَانَ رَجُلٍ مِنَ الزَّنَادِقَةِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ سُؤَالَهُ عَمَّا اشْتَبَهَ عَلَيْهِ مِنْ آيَاتِ الْقُرْآنِ وَ ظَنَّ التَّنَاقُضَ فِيهَا فَأَجَابَهُ علیه السلام وَ أَسْلَمَ فَكَانَ مِمَّا قال له... أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ: يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا * لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صواباً وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ الله رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ: يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ قَوْلُهُ علیه السلام إِنَّ ذلِكَ لَحَقُّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ وَ قَوْلُهُ: لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ وَ قَوْلُهُ: الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ فَإِنْ ذَلِكَ فِي مَوَاطِنَ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ مَوَاطِنِ ذَلِكَ الْيَوْمِ الَّذِي كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَة... و مَوْطِن فِيهِ يُسْتَنْطَقُ فِيهِ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَ أَصْفِيَاؤُهُ فَلَا يَتَكَلَّمُ أَحَدٌ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَاباً فَتْقَامُ الرُّسُلُ سلام الله علیهم فَيُسْأَلُونَ عَنْ تَأْدِيَة الرِّسَالَاتِ الَّتِي حَمَلُوهَا إِلَى أُمَمِهِمْ فَأَخْبَرُوا أَنَّهُمْ قَدْ أَدَّوْا ذَلِكَ إِلَى أُمَمِهِمْ وَ يُسْأَلُ الْأُمَمُ فَتَجْحَدُ كَمَا قَالَ اللهُ: فَلَنَسْتَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ

ص: 686


1- بحار الأنوار، ج66، ص78/ بحار الأنوار، ج90، ص55

4-2- امام علی علیه السلام- خداوند متعال برای هر یک از اعضاء و جوارح انسانی وظیفه ای را معیّن کرده است که این وظیفه به عضوی دیگر ارتباط ندارد، یکی از آن ها قلب آدمی است که به وسیله ی آن مسائل را درک می کند و فهم و شعورش باز می گردد، و مشکلات را حل می نماید و خیر و شرش را می فهمد. قلب امیر و فرمانده بدن است یکی از آن جوارح زبان است که با آن سخن می گوید، و دیگر گوش است که با آن می شنود، و بعد از آن چشم است که با آن مشاهده می کند، و سپس دست است که با آن اشیاء را بر می دارد، و بعد از آن پا هست که با آن حرکت می کند. یکی از آن ها دامن و آلت تناسل اوست که به آن وسیله ی زناشوئی می کند و تولید مثل می نماید، یکی از آن ها سرش هست که صورت او در آن قرار دارد، و هیچ عضوی در بدن نیست مگر این که خداوند برای او فریضه ای معین کرده است... این طور نیست که خداوند در میان اعضاء و جوارح آدمیان رهبر و امامی قرار دهد که شک و شبهه را از آن ها دور کند و برای آن ها یقین را ثابت نماید و آن امام قلب آدمی می باشد، ولی در حجّت ها آن را مهمل بگذارد. در قرآن مجید فرمود: خاص خداست دلیل محکم و رسا، اگر می خواست همه ی شما را هدایت می کرد. (انعام/149) و فرمود: تا از آن پس مردم را بر خدا حجّتی نباشد. (نساء/165). و نیز فرمود: ﴿أَنْ تَقُولُوا ما جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِیر﴾. و در آیه ای دیگر فرمود: و از آنان امامان [و پیشوایانی] قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت می کردند چون شکیبایی نمودند (سجده/24) بعد از آن طاعت والیان امر که نگهبانان دین او هستند بر مردم واجب کرد، همان گونه که طاعت رسول صلی الله علیه و آله را واجب کرده بود، و فرمود: از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولوالامر خویش فرمان برید. (نساء/59)».

5-2- امام علی علیه السلام- در یک روایت مفصّل که ذکر می کند مردی از کفّار خدمت امام علی علیه السلام رسید و سؤال هایی از آیات قرآن که برایش مشکل بود، کرد. و خیال می کرد این آیات تناقض دارد؛ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جوابش را داد و بالأخره مسلمان شد و از جمله آن چه که فرمود... و امّا كلام حقّ تعالی: روزی که «روح» و «ملائکه» در یک صف می ایستند و هیچ یک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمی گویند، [و آن گاه که می گویند] درست می گویند. (نبا/ 38) و می گویند: سوگند به خدا پروردگار ما که ما مشرک نبوده ایم. (انعام/23) و ولی در روز قیامت منکر یکدیگر می شوید و یکدیگر را لعنت می کنید (عنکبوت/25) و این جدال اهل جهنّم با یکدیگر چیزی است که به حقیقت واقع شود. (ص/64) و نزد من مجادله مکنید. من پیش از این با شما سخن از عذاب گفته بودم. (ق/28) و امروز بر دهان هایشان مهر می نهیم. و دست هایشان با ما سخن خواهند گفت و پاهایشان شهادت خواهند داد که چه می کرده اند. (پس /65) این ها هر یک در جایگاهی از جایگاه های آن روزی است که پنجاه هزار سال به درازا می کشد... سپس در جایگاه های دیگری گرد هم می آیند و آن جا دوستان خدا و برگزیدگان او به سخندر آورده می شوند و هیچ یک سخن نمی گوید، جز آن که خداوند بخشنده به او اجازه دهد و او سخنی نیک می گوید. در آن هنگام فرستادگان را به پا می دارند و از ایشان درباره ی رساندن پیام هایی که برای امّت هایشان برده اند، می پرسند و ایشان خبر می دهند که پیام ها را به امتّ های خود رسانده اند. آن گاه از امتّ ها می پرسند و آنان منکر می شوند؛ همچنان که خداوند تعالی فرمود: به یقین، [هم] از کسانی که پیامبران

ص: 687

المُرْسَلِينَ فَيَقُولُونَ مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَتَسْتَشْهِدُ الرُّسُلُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَيَشْهَدُ بِصِدْقِ الرُّسُلِ صلی الله علیه و آله وَ تَكْذِيبِ مَنْ يَجْحَدُهَا مِنَ الْأُمَمِ فَيَقُولُ لِكُلِّ أُمَّةٍ مِنْهُمْ بَلَى قَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ أَيْ مُقْتَدِرُ عَلَى شَهَادَةِ جَوَارِحِكُمْ عَلَيْكُمْ بِتَبْلِيغِ الرُّسُلِ صلی الله علیه و آله إِلَيْكُمْ رِسَالَاتِهِمْ وَ كَذَلِكَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِنَبِيِّهِ: فَكَيْفَ إِذا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى هؤُلاءِ شَهِيداً فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّ شَهَادَتِهِ خَوْفاً مِنْ أَنْ يَخْتِمَ اللَّهُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ أَنْ تَشْهَدَ عَلَيْهِمْ جَوَارِحُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ آتَاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ﴾ ﴿20﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله علیه و آله- ﴿قَوْلُهُ: اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً يَعْنِي فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ لَمْ يَجْمَعِ اللَّهُ لَهُمُ النُّبُوَّةَ وَ الْمُلْكَ فِي بَيْتٍ وَاحِدٍ ثُمَّ جَمَعَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله﴾. (2)

2- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ جَعَلَكُمْ أَنْبِيَاءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ سلام الله علیهم رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ إِبْرَاهِيمُ وَ إِسْمَاعِيلُ علیهما السلام وَ ذُرِّيَّتُهُ وَ الْمُلُوكَ الْأَئِمَّةُ سلام الله علیهم قَالَ فَقُلْتُ وَ أَىَّ مُلْكٍ أَعْطِيتُمْ فَقَالَ مُلْكَ الْجَنَّةِ وَ مُلك الْكَرَّة﴾. (3)

3- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ زِيَادِ بْنِ الْمُنْذِرِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ علیه السلام وَ هُوَ يَقُولُ نَحْنُ شَجَرَةٌ أَصْلُهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فَرْعُهَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىُّ علیه السلام وَ أَغْصَانُهَا فَاطِمَةُ سلام الله علیها بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ ثَمَرَتُهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السلام فَإِنَّهَا شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مِفْتَاحُ الْحِكْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَوْضِعُ سِرِّ اللَّهِ وَ وَدِيعَتُهُ وَ الْأَمَانَةُ الَّتِي عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ حَرَمُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ وَ بَيْتُ اللَّهِ الْعَتِيقُ وَ حَرَمُهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْوَصَايَا وَ فَصْلُ الْخِطَابِ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ كَانُوا نُوراً مُشْرِقَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّهِمْ فَأَمَرَهُمْ فَسَبِّحُوا فَسَبَّحَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ بِتَسْبِيحِهِمْ ثُمَّ أَهْبِطُوا إِلَى الْأَرْضِ فَأَمَرَهُمْ فَسَبَّحُوا فَسَبَّحَ

ص: 688


1- بحار الأنوار، ج90، ص101/ الاحتجاج، ج1، ص242
2- بحار الأنوار، ج9، ص197/ بحار الأنوار، ج13، ص174/ تفسير البرهان
3- بحار الأنوار، ج53، ص45/ تفسیر البرهان

به سوی آن ها فرستاده شدند سؤال خواهیم کرد [و هم] از پیامبران سؤال می کنیم!. (اعراف/6) می گویند: هیچ مژده دهنده و هیچ هشدار دهنده ای نزد ما نیامد. آن گاه فرستادگان، رسول خدا صلی الله علیه و آله را گواه می گیرند و ایشان به راستگویی فرستادگان و دروغگویی امّت های انکار کننده گواهی می دهد و به هر یک از آن امّت ها می فرماید: «بله، مژده دهنده و هشدار دهنده نزدتان آمده است و خداوند بر هر چیز تواناست، یعنی تواناست تا از اندامتان علیه شما گواهی گیرد که فرستادگان، پیام هایشان را به شما رسانده اند؛ از این روست که خداوند متعال به پیامبرش صلی الله علیه و آله فرمود: چگونه خواهد بود آن روز که از هر امتی گواهی بیاوریم و تو را بر این امّت به گواهی فرا خوانیم؟. (نساء/41) در این صورت دیگر آنان نمی توانند گواهی ایشان را رد کنند؛ چرا که می ترسند بر دهان هایشان مُهر نهاده شود و اندامشان علیه آنان به کردارشان گواهی دهند.

* [یاد کنید] هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! نعمت خدا را برخود به یاد آورید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد؛ [و از اسارت فرعونیان رهایی بخشید] و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد؛ و به شما نعمت هایی داد که به هیچ یک از جهانیان نداده بود. ﴿20﴾

1- علیّ بن ابراهيم رحمة الله- ﴿اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهُ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوکا﴾ یعنی در میان بنی اسرائیل. خداوند نبوّت و فرمانروایی و سلطنت را به یک خانواده نداد ولی این دو مقام را برای پیامبر ما صلی الله علیه و آله جمع نمود.

2- امام صادق علیه السلام- سلیمان دیلمی گوید: از امام باقر علیه السلام درباره ی آیه: ﴿إِذْ جَعَلَ فِيكُم انبيا وَ جَعَلَكُم مُّلُوكًا﴾ پرسیدم. فرمود: «پیامبران، رسول خدا صلی الله علیه و آله و ابراهیم و اسماعیل و فرزندان وی سلام الله علیهم هستند و فرمانروایان، ائمّه سلام الله علیهم هستند». گفتم: «کدام فرمانروایی به شما داده شده است»؟ فرمود: «فرمانروایی بهشت و فرمانروایی دوزخ».

3- امام باقر علیه السلام- زیاد بن منذر گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم می فرمود: ما درختی هستیم که ریشه ی آن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و تنه ی آن امیرالمؤمنین علی علیه السلام و شاخه هایش فاطمه سلام الله علیها دختر محمّد و میوه ی آن حسن و حسین علیهما السلام هستند آن ها درخت نبّوت و خاندان رحمت و کلید حکمت و معدن علم و پایگاه رسالت و محل رفت و آمد ملائکه و مخزن اسرار خدا و ودیعه او و امانتی که به آسمان ها و زمین عرضه شد و حرم بزرگ خدا و بیت عتیق او و حرم خدائیم. در نزد ما علم منایا و بلایا و وصایا و فصل الخطاب و میلاد اسلام و نژاد عرب که آن ها نور درخشان اطراف عرش خدا بودند. خداوند دستور داد آن ها تسبیح بگویند. ساکنین آسمان ها از ایشان تسبیح را آموختند سپس به زمین آورده شدند؛ در آن جا دستور تسبیح به آن ها داد. اهل زمین به وسیله ی تسبیح آن ها تسبیح گفتند. به پای ایستادگان در خدمت خدا آن هایند و تسبیح کنندگان که در قرآن

ص: 689

أَهْلُ الْأَرْضِ بِتَسْبِيحِهِمْ فَإِنَّهُمْ لَهُمُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمُسْبِّحُونَ فَمَنْ أَوْفَى بِذِمَّتِهِمْ فَقَدْ أَوْفَى بِذِمَّةِ اللَّهِ وَ مَنْ عَرَفَ حَقَّهُمْ فَقَدْ عَرَفَ حَقَّ اللَّهِ هُمْ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خُزَّانُ وَحْيِ اللَّهِ وَ وَرَثَةُ كِتَابَ اللَّهِ وَ هُمُ الْمُصْطَفَوْنَ بِسِرِّ اللَّهِ وَ الْأَمَنَاءُ عَلَى وَحْى اللَّهِ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ الْمُسْتَأْنِسُونَ بِخَفْقِ أَجْنِحَةِ الْمَلَائِكَةِ مَنْ كَانَ يَغْذُوهُمْ جَبْرَئِيلُ مِنَ الْمَلِكِ الْجَلِيلِ بِخَبَرِ التَّنْزِيلَ وَ بُرْهَانِ التَّأْوِيلِ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتٍ أَكْرَمَهُمُ اللَّهُ بِسِرِّهِ وَ شَرَّفَهُمْ بِكَرَامَتِهِ وَ أَعَزَّهُمْ بِالْهُدَى وَ ثَبَّتَهُمْ بِالْوَحْيِ وَ جَعَلَهُمْ أَئِمَّةَ سلام الله علیهم هُدًى وَ نُوراً فِي الظُّلَمِ لِلنَّجَاةِ وَ اخْتَصَّهُمْ لِدِينِهِ وَ فَضَّلَهُمْ بِعِلْمِهِ وَ آتَاهُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ﴾. (1)

4- الباقر علیه السلام- ﴿أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ شَرَّفَهُمُ اللَّهُ بِكَرَامَتِهِ وَ أَعَزَّهُمْ بِهُدَاهُ وَ اخْتَصَّهُمْ لِدِينِهِ وَ فَضَّلَهُمْ بِعِلْمِهِ وَ اسْتَحْفَظَهُمْ وَ أَوْدَعَهُمْ عِلْمَهُ عَلَى غَيْبِهِ فَهُمْ عِمَادُ لِدِينِهِ شُهَدَاءُ عَلَيْهِ وَ أَوْتَادُ فِي أَرْضِهِ قُوَّامُ بِأَمْرِهِ بَرَأَهُمْ قَبْلَ خَلْقِهِ أَظِلَّةُ عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ نُجَبَاءُ فِي عِلْمِهِ اخْتَارَهُمْ وَ انْتَجَبَهُمْ وَ ارْتَضَاهُمْ فَجَعَلَهُمْ عَلَماً لِعِبَادِهِ وَ أَدِلَّاءَ لَهُمْ عَلَى صِرَاطِهِ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ سلام الله علیهم الدُّعَاةُ وَ الْقَادَةُ الْهَادِيَةُ وَ الْقُضَاةُ الْحُكَّامُ وَ النُّجُومُ الْأَعْلَامُ وَ الْأَسْرَةُ الْمُتَخَيَّرَةُ وَ الْعِتْرَةُ الْمُطَهَّرَةُ وَ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى وَ الصِّرَاطِ الْأَعْلَمُ وَ السَّبِيلُ الْأَقْوَمُ زِينَةُ النُّجَبَاءِ وَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ سلام الله علیهم وَ هُمُ الرَّحِمُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْكَهْفُ الْحَصِينُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ نُورُ أَبْصَارِ الْمُهْتَدِينَ وَ عِصْمَةٌ لِمَنْ لَجَأَ إِلَيْهِمْ وَ أَمْنُ لِمَنِ اسْتَجَارَ بِهِمْ وَ نَجَاةُ لِمَنْ تَبِعَهُمْ يَغْتَبِطُ مَنْ وَالَاهُمْ وَ يَهْلِكُ مَنْ عَادَاهُمْ وَ يَفُورُ مَنْ تَمَسَّكَ بِهِمْ وَ الرَّاغِبُ مِنْهُمْ مَارِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقُ وَ هُمُ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ مَنْ أَتَاهُ نَجَا وَ مَنْ أَبَاهُ هَوَى حِطَّةٌ لِمَنْ دَخَلَهُ وَ حُجَّةٌ عَلَى مَنْ تَرَكَهُ إِلَى اللَّهِ يَدْعُونَ وَ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ وَ بِكِتَابِهِ يَحْكُمُونَ وَ بِآيَاتِهِ يَرْشُدُونَ فِيهِمْ نَزَلَتْ رِسَالَتُهُ وَ عَلَيْهِمْ هَبَطَتْ مَلَائِكَتُهُ وَ إِلَيْهِمْ نَفَثَ الرُّوحُ الْأَمِينُ فَضْلًا مِنْهُ وَ رَحْمَةً وَ آتَاهُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ﴾. (2)

5- الباقر علیه السلام- ﴿أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ شَرَّفَهُمُ اللَّهُ بِكَرَامَتِهِ وَ اسْتَحْفَظَهُمْ سِرَّهُ وَ

ص: 690


1- بحار الأنوار، ج26، ص250
2- بحار الأنوار، ج26، ص255

یاد شده این خانواده اند هر که وفا به پیمان آن ها نماید وفا به پیمان خدا کرده هر که حقّ آن ها را بشناسد حقّ خدا را شناخته آن ها فرمانروایان امر خدا و گنجینه های وحی او و وارث کتاب خدا و برگزیدگان اسرار او و امین های وحی خدایند این ها اهل بیت نبّوت و معدن رسالت و کسانی هستند که انس به بال و پر ملائکه گرفته اند کسانی که جبرئیل از جانب خدا به آن ها تغذیه تنزیل و تأویل قرآن می کرد. این ها خانواده ای هستند که خداوند آن ها را به اسرار خود گرامی داشت و آن ها را به کرامت خویش ممتاز نمود و با هدایت عزّت بخشید و به وحی پایدار کرد و ایشان را رهبران هدایت و نور نجات در تاریکی قرار داد آن ها را به دین خویش اختصاص داد و با علم خود مزّیت بخشید و به آن ها نعمت هایی داد که به هیچ یک از جهانیان نداده بود.

4- امام باقر علیه السلام- ای مردم! خداوند با کرامت خویش به اهل بیت پیامبرتان شرافت بخشید و با هدایتش به آن ها عزّت داد و آن ها را به دینش اختصاص داد و با علمش برتری داد و آن ها را حافظ [اسرارش] قرار داد و آن ها را نگهدار و امانتدار علمش بر غیب قرار داد؛ پس آن ها تکیه گاه دینش و گواهان بر آن، وسیله ی ثبات در زمینش و برپا دارندگان امر او هستند. آن ها را قبل از مخلوقاتش، نوری از سمت راست عرشش آفرید. در علم او شریف هستند. آن ها را انتخاب کرد و برگزید و پسندید؛ در نتیجه آن ها را نشانه ی هدایت برای بندگانش و راهنمای آن ها بر راهش قرار داد؛ پس آن ها امامان دعوت کننده، رهبران هدایت کننده، قاضیان حکم کننده، ستارگان هدایت، خانواده ی برگزیده، خاندان پاک، امّت میانه تر [و در حدّ اعتدال]، راه داناتر، راه مستقرتر، زینت شرافتمندان و وارثان پیامبران هستند و آن ها خویشاوندان پیوند داده شده، پناهگاه مستحکم برای مؤمنان و نور دیدگان هدایت شدگان هستند و برای کسی که به آن ها پناهنده شود، پناهگاه و نگهدار هستند و برای کسی که از آن ها یاری بخواهد مایه ی ایمنی هستند و برای کسی که از آن ها پیروی کند، نجات دهنده هستند. هر کس آن ها را یاری کند شادمان می شود و کسی که با آن ها دشمنی کند هلاک می شود و کسی که به آن ها تمسّک جوید، رستگار می شود و کسی که از آن ها روی گردان شود، گمراه و از دین خارج است و کسی که ملازم آن ها باشد، [به آن ها] می پیوندد و آن ها درهای آزمایش [مردم] هستند؛ هرکس به سوی آن بیاید نجات می یابد و هر کس امتناع ورزد، سقوط می کند. ریزش [گناهان] برای کسی است که در آن وارد شود و حجّت است بر کسی که آن را رها کند. به سوی خدا دعوت می کنند و [پیوسته] به فرمان او عمل می کنند. و به وسیله ی کتاب او حکم می کنند و با آیات او هدایت می کنند. رسالت خداوند در میان آن ها نازل شده است و فرشتگانش بر آن ها فرود آمده اند و جبرئیل امین به آن ها دمیده است که این، احسان و رحمتی از خداوند است و به آن ها نعمت هایی داد که به هیچ یک از جهانیان نداده بود.

5- امام باقر علیه السلام- ای مردم! خداوند خاندان پیامبر را به کرامت خویش ممتاز نموده و به آن ها اسرار و علم خود را سپرده آن ها پایه های دین و گواهان علم او هستند آن ها را پیش از مردم بوجود آورده و در سایه ی عرش خویش جای داده آن ها را برگزیده و راهنمای مردم قرار داده و

ص: 691

اسْتَوْدَعَهُمْ عِلْمَهُ فَهُمْ عِمَادُ لِدِينِهِ شُهَدَاءُ عِلْمِهِ بَرَأَهُمْ قَبْلَ خَلْقِهِ وَ أَظَلَّهُمْ تَحْتَ عَرْشِهِ وَ اصْطَفَاهُمْ فَجَعَلَهُمْ عَلَمَ عِبَادِهِ وَ دَلَّهُمْ عَلَى صِرَاطِهِ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ الْمَهْدِيَّةُ وَ الْقَادَةُ الْبَرَرَةُ وَ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى عِصْمَةُ لِمَنْ لَجَأَ إِلَيْهِمْ وَ نَجَاةٌ لِمَنِ اعْتَمَدَ عَلَيْهِمْ يَغْتَبِطُ مَنْ وَآلَاهُمْ وَ يَهْلِكُ مَنْ عَادَاهُمْ وَ يَفُورُ مَنْ تَمَسَّكَ بِهِمْ فِيهِمْ نَزَلَتِ الرِّسَالَةُ وَ عَلَيْهِمْ هَبَطَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ إِلَيْهِمْ نَفَثَ الرُّوحُ الْأَمِينُ وَ آتَاهُمُ الله ما لَم يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ﴾. (1)

6- السّجاد علیه السلام- ﴿لَمَّا أُتِيَ بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ رَأْسِ أَبِيهِ إِلَى يَزِيدَ بِالشَّامِ قَالَ... أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَهُ الْحَمْدُ ابْتَلَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ بِبَلَاءٍ حَسَن حَيْثُ جَعَلَ رَآيَةَ الْهُدَى وَ الْعَدْلِ وَ التُّقَى فِينَا وَ جَعَلَ رَآيَةَ الضَّلَالَةِ وَ الرَّدَى فِي غَيْرِنَا فَضَّلَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ بِسِتِّ خِصَالٍ فَضَّلَنَا بِالْعِلْمِ وَ الْحِلْمِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ السَّمَاحَةِ وَ الْمَحَبَّةِ وَ الْمَحَلَّةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وَ آتَانَا مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِين من قبلنا﴾. (2)

الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لَهُ يَا يُونُسُ إِذَا أَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحِيحَ فَخُذْ عَنْ أَهْلِ الْبَيْتِ فَإِنَّا رَوَيْنَاهُ وَ أُوتِينَا شَرْحَ الْحِكْمَةِ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَانَا وَ آتَانَا مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ﴾ ﴿21﴾

باب 1: ﴿يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ﴾

اشاره

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّىِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ كَانَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام يَقُولُ نِعْمَ الْأَرْضُ الشَّامُ وَ بِئْسَ الْقَوْمُ أَهْلُهَا وَ بِئْسَ الْبِلَادُ مِصْرُ أَمَا إِنَّهَا سِجْنُ مَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ دُخُولُ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِصْرَ إِلَّا مِنْ سَخَطٍ وَ مَعْصِيَة مِنْهُمْ لِلَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ قَالَ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ يَعْنِي الشَّامَ فَأَبَوْا أَنْ يَدْخُلُوهَا فَتَاهُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعِينَ سَنَةً فِي مِصْرَ وَ فَيَافِيهَا ثُمَّ دَخَلُوهَا بَعْدَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ وَ مَا كَانَ خُرُوجُهُمْ مِنْ مِصْرَ وَ دُخُولُهُمُ الشَّامَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ تَوْبَتِهِمْ

ص: 692


1- بحار الأنوار، ج26، ص253
2- بحار الأنوار، ج45، ص174
3- بحار الأنوار، ج26، ص158

مطلع بر راه خویش قرار داده است. آن ها هستند ائمّه ی هدی سلام الله علیهم و رهبران پاک و امّت وسطی پناه هر کس که به آن ها پناه بَرَد و سبب نجات کسی که بر آن ها اعتماد نماید. هر که آن ها را دوست بدارد محلّ رشک و حسرت مخالفین خود و هر که با آن ها دشمنی کند هلاک می شود و متمسّک به آن ها رستگار است. در میان آن ها رسالت نازل شده و بر آن ها ملائکه فرود آمده و به آن ها روح الأمین وحی القا می کرد خداوند و به آن ها نعمت هایی داد که به هیچ یک از جهانیان نداده بود.

6- امام سجّاد علیه السلام- هنگامی که امام سجّاد علیه السلام به همراه سر پدرش، در شام نزد یزید آورده شد، گفت... ای مردم! خداوند بلند مرتبه است و ستایش برای اوست. ما اهل بیت را با آزمایش خوبی آزمود، آن گاه که پرچم هدایت، عدل و تقوی را در میان ما قرار داد و پرچم گمراهی و نابودی را در غير ما قرار داد. ما اهل بیت را با شش ویژگی برتری داد؛ ما را با علم، حلم، شجاعت، آقایی، محبّت و فرود آمدن در قلب های مؤمنان برتری داد و به ما نعمت هایی داد که به هیچ یک از جهانیان نداده بود.

7- امام صادق علیه السلام- یونس بن ظبیان نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: ای یونس! هرگاه علم صحیح خواستی از اهل بیت پیامبر بگیر! علم را به ما داده اند و حکمت را برای ما تشریح کرده اند و فصل خطاب خداوند ما را برگزیده و به ما نعمت هایی داد که به هیچ یک از جهانیان نداده بود.

* «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما معین کرده، وارد شوید؛ و به پشت سرخود بازنگردید [و عقب نشینی نکنید] که زیانکار خواهید بود». ﴿21﴾

بخش 1: ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما معین کرده.

1-1- امام باقر علیه السلام- امام صادق علیه السلام روایت است که امام باقر علیه السلام می فرمود: شام سرزمین خوبی بود ولی مردم آن مردم خوبی نبودند و سرزمین مصر سرزمین خوبی نبود، هرکس که مورد خشم خداوند قرار می گرفت او را در آن جا زندانی می کرد و خداوند به خاطر این بنی اسراییل را وارد آن جا کرد چون گناه و معصیت خداوند را انجام داده بودند. چون خداوند فرمود: ﴿ادْخُلُوا الأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللهُ لَكُمْ﴾ که منظور از آن شام بود ولی آن ها قبول نکردند که وارد آن بشوند و به خاطر این چهل سال در مصر و بیابان های آن سرگردان شدند سپس بعد از چهل سال وارد آن شدند و بعد از این که توبه کردند از مصر خارج شدند و داخل شام شدند و خداوند از آن ها راضی شده بود. و سپس حضرت فرمود: من دوست ندارم که از غذایی که در تنور سفالی آن جا پخته شده باشد،

ص: 693

وَ رِضَى اللَّهِ عَنْهُمْ وَ قَالَ إِنِّي لَأَكْرَهُ أَنْ أَكُلَ مِنْ شَيْءٍ طُبِخَ فِي فَخَّارِهَا وَ مَا أُحِبُّ أَنْ أَغْسِلَ رَأْسِي مِنْ طِينِهَا مَخَافَةَ أَنْ يُورَثَنِي تُرَابُهَا الذُّلَّ وَ يَذْهَبَ بِغَيْرَتِي﴾. (1)

2-1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ فَإِنَّ ذَلِكَ نَزَلَ لَمَّا قَالُوا لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامِ وَاحِدٍ فَقَالَ لَهُمْ مُوسَى علیه السلام اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ فَقَالُوا إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ فَنِصْفُ الْآيَةِ هَاهُنَا وَ نِصْفُهَا فِي سُورَة الْبَقَرَة فَلَمَّا قَالُوا لِمُوسَى إِنَّ فِيها قَوْمًا جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْها فَقَالَ لَهُمْ مُوسَى علیه السلام لَا بُدَّ أَنْ تَدْخُلُوهَا فَقَالُوا لَهُ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ فَأَخَذَ مُوسَى علیه السلام بِيَدِ هَارُونَ وَ قَالَ كَمَا حَكَى اللَّهُ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي يَعْنِي هَارُونَ فَافْرُقُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ فَقَالَ اللَّهُ: فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَعْنِي مِصْرَ أَنْ يَدْخُلُوهَا أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَمَّا أَرَادَ مُوسَى علیه السلام أَنْ يُفَارِقَهُمْ فَزِعُوا وَ قَالُوا إِنْ خَرَجَ مُوسَى علیه السلام مِنْ بَيْنِنَا نَزَلَ عَلَيْنَا الْعَذَابُ فَفَرْعِوا إِلَيْهِ وَ سَأَلُوهُ أَنْ يُقِيمَ مَعَهُمْ وَ يَسْأَلَ اللَّهَ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ قَدْ تُبْتُ عَلَيْهِمْ عَلَى أَنْ يَدْخُلُوا مِصْراً وَ حَرَّمْتُهَا عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ عُقُوبَةً لِقَوْلِهِمْ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلا فَدَخَلُوا كُلُّهُمْ فِي التَّوْبَةِ وَ التِّيهِ إِلَّا قَارُونَ فَكَانُوا يَقُومُونَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ وَ يَأْخُذُونَ فِي قِرَاءَةِ التَّوْرَاةِ فَإِذَا أَصْبَحُوا عَلَى بَابِ مِصْرَ دَارَتْ بِهِمُ الْأَرْضُ فَرَدَّتْهُمْ إِلَى مَكَانِهِمْ وَ كَانَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مِصْرَ أَرْبَعُ فَرَاسِخَ فَبَقُوا عَلَى ذَلِكَ أَرْبَعِينَ سَنَةً فَمَاتَ هَارُونُ وَ مُوسَى علیه السلام فِي الِّتِيهِ وَ دَخَلَهَا أَبْنَاؤُهُمْ وَ أَبْنَاءُ أَبْنَائِهِمْ﴾. (2)

3-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: لَمَّا انْتَهَى بِهِمْ إِلَى الْأَرْضِ الْمُقَدَّسَةِ قَالَ لَهُمْ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ إِلَى قَوْلِهِ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ قَالُوا فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنا قَاعِدُونَ قَالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ فَلَمَّا أَبَوْا أَنْ يَدْخُلُوهَا حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَيْهِمْ فَتَاهُوا فِي أَرْبَعَة فَرَاسِخَ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ كَانُوا إِذَا أَمْسَوْا نَادَى مُنَادِيهِمْ أَمْسَيْتُمُ الرَّحِيلَ فَيَرْتَحِلُونَ

ص: 694


1- بحار الأنوار، ج13، ص181/ تفسیر العیاشی، ج1، ص305/ قصص الأنبياء للراوندى، ص186/ مستدرک الوسائل، ج13، ص291 تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج13، ص175/ تفسیر القمی، ج1، ص164/ تفسير البرهان

بخورم و دوست ندارم که سرم را با آب کوزه سفال آن بشورم چون می ترسم که خاک آن ذلیل بودن را به من ارث بدهد و غیرتم را ببرد.

2-1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- درباره ی آیه: ﴿اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ﴾ فرمود: اين قول الهی زمانی نازل شد که آن ها گفتند: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفاء کنیم!. (بقره /61)». و موسی علیه السلام به آن ها گفت: «در شهری فرود آیید زیرا هر چه خواستید، در آن جا برای شما هست. (بقره /61)». و گفتند: ﴿إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّی یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِن یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ﴾؛ و نصف آیه این جاست و نیمه ی دیگرش در سوره ی بقره است. زمانی که به موسی علیه السلام: گفتند: ﴿إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّی یَخْرُجُوا مِنْهَا﴾ موسى علیه السلام به آن ها گفت: «به ناچار باید وارد شوید». و گفتند: ﴿فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ﴾؛ موسى علیه السلام دست هارون را گرفت و آن گونه که خدا فرماید، گفت: ﴿إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلاَّ نَفْسِی وَ أَخِی﴾ یعنی هارون؛ ﴿فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ﴾ خداوند [به موسی] فرمود: این سرزمین [مقدس]، تا چهل سال بر آن ها ممنوع است [و به آن نخواهند رسید] و خداوند فرمود: ﴿قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً﴾؛ چهل سال نمی توانند بر خاک مصر پای نهند. ﴿يَتِيهُونَ فِي الأَرْضِ﴾؛ و زمانی که موسی علیه السلام خواست از ایشان جدا شود، بیمناک شدند و گفتند: اگر موسی علیه السلام از بین ما برود، عذاب بر ما نازل خواهد شد و هراسان نزد وی رفتند و از او خواستند تا با ایشان بماند و از خدا بخواهد که توبه ی ایشان را بپذیرد و خداوند به موسی علیه السلام وحی نمود که توبه ی ایشان پذیرفتم تا به مصر وارد شوند و آن را چهل سال بر آنان حرام نمودم در حالی که به عنوان مجازات این سخن ایشان: ﴿فَاذْهَبٌ أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلا﴾؛ در بیابان ها سرگردان خواهند بود. همه شان توبه کردند و وارد بیابان شدند، جز قارون. آنان از سر شب برخاسته و به قرائت تورات می پرداختند و چون صبح هنگام به نزدیک دروازه مصر می رسیدند، زمین بر ایشان می گردید و آنان را به محل اوّل خود باز می گرداند؛ حال آن که فاصله ی بین ایشان تا مصر تنها چهار فرسنگ بود و مدّت چهل سال در این مکان باقی ماندند و هارون و موسی علیه السلام در این بیابان درگذشتند و فرزندان ایشان و فرزندان فرزندانشان به مصر پای نهادند.

3-1- امام باقر علیه السلام- ابوحمزه نقل می کند: امام باقر علیه السلام فرمود: زمانی که موسی علیه السلام آن ها را به سرزمین مقدس رساند، گفت: ﴿ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ... فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ﴾ گفتند: ﴿فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّکَ فَقَتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَعِدُونَ قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ﴾؛ و زمانی که از پای نهادن سر باز زدند، خداوند آن را بر ایشان حرام کرد و در مساحتی چهار فرسخی، چهل سال سرگردان بودند و گِرد خود می چرخیدند؛ درباره ی [سرنوشت] این جمعیّت گنهکار، غمگین مباش. امام باقر علیه السلام می فرماید: این قوم چون که شب می شد، منادی ایشان فریاد بر می آورد: کوچ را تا نهایت به سر برید! و با حداء و راندن حیوانات، حرکت را آغاز می کردند و وقتی سحر می شد، خداوند دستور می داد تا زمین بر ایشان بگردد و چون صبح می شد در منزل

ص: 695

بِالْحُدَاءِ وَ اَلرَّجَزِ حَتَّی إِذَا أَسْحَرُوا أَمَرَ اَللَّهُ اَلْأَرْضَ فَدَارَتْ بِهِمْ فَیُصْبِحُونَ فِی مَنْزِلِهِمُ اَلَّذِی اِرْتَحَلُوا مِنْهُ فَیَقُولُونَ قَدْ أَخْطَأْتُمُ اَلطَّرِیقَ فَمَکَثُوا بِهَذَا أَرْبَعِینَ سَنَهً وَ نَزَلَ عَلَیْهِمُ اَلْمَنُّ وَ اَلسَّلْوَی حَتَّی هَلَکُوا جَمِیعاً إِلاَّ رَجُلَیْنِ یُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ کَالِبَ بْنَ یُوفَنَّا وَ أَبْنَاءَهُمْ وَ کَانُوا یَتِیهُونَ فِی نَحْوٍ مِنْ أَرْبَعَهِ فَرَاسِخَ فَإِذَا أَرَادُوا أَنْ یَرْتَحِلُوا ثَبَتَ ثِیَابُهُمْ عَلَیْهِمْ وَ خِفَافُهُمْ قَالَ وَ کَانَ مَعَهُمْ حَجَرٌ إِذَا نَزَلُوا ضَرَبَهُ مُوسَی علیه السلام بِعَصَاهُ فَانْفَجَرَتْ اِثْنَتَا عَشْرَهَ عَیْناً لِکُلِّ سِبْطٍ عَیْنٌ فَإِذَا اِرْتَحَلُوا رَجَعَ اَلْمَاءُ فَدَخَلَ فِی اَلْحَجَرِ وَ وَضَعَ اَلْحَجَرَ عَلَی اَلدَّابَّهِ﴾. (1)

4-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی طَلْحَهَ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَ یَأْتِی اَلرُّسُلُ عَنِ اَللَّهِ بِشَیْءٍ ثُمَّ تَأْتِی بِخِلَافِهِ قَالَ نَعَمْ إِنْ شِئْتَ حَدَّثْتُکَ وَ إِنْ شِئْتَ أَتَیْتُکَ بِهِ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ تَعَالَی جَلَّتْ عَظَمَتُهُ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ... فَمَا دَخَلُوهَا وَ دَخَلَ أَبْنَاءُ أَبْنَائِهِمْ وَ قَالَ عِمْرَانُ إِنَّ اَللَّهَ وَعَدَنِی أَنْ یَهَبَ لِی غُلاَماً نَبِیّاً فِی سَنَتِی هَذِهِ وَ شَهْرِی هَذَا ثُمَّ غَابَ وَ وَلَدَتْ اِمْرَأَتُهُ مَرْیَمَ وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا فَقَالَتْ طَائِفَهٌ صَدَقَ نَبِیُّ اَللَّهِ وَ قَالَتِ اَلْآخَرُونَ کَذَبَ فَلَمَّا وَلَدَتْ مَرْیَمُ سلام الله علیها عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَتِ اَلطَّائِفَهُ اَلَّتِی أَقَامَتْ عَلَی صِدْقِ عِمْرَانَ هَذَا اَلَّذِی وَعَدَنَا اَللَّهُ﴾. (2)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ قَالَ: کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ مَحَاهَا ثُمَّ کَتَبَهَا لِأَبْنَائِهِمْ فَدَخَلُوهَا وَ اَللَّهُ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتَابِ﴾. (3)

6-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ أَ کَانَ کَتَبَهَا لَهُمْ قَالَ إِی وَ اَللَّهِ لَقَدْ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ بَدَا لَهُ لَا یَدْخُلُوهَا﴾. (4)

7-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ قَالَ کَانَ فِی عِلْمِهِ أَنَّهُمْ سَیَعْصُونَ وَ یَتِیهُونَ أَرْبَعِینَ سَنَهً ثُمَّ یَدْخُلُونَهَا بَعْدَ تَحْرِیمِهِ إِیَّاهَا عَلَیْهِمْ﴾. (5)

ص: 696


1- بحار الأنوار، ج13، ص176/ تفسیر البرهان
2- بحار الأنوار، ج14، ص203/ قصص الأنبياء للراوندی، ص214/ قصص الأنبياء للجزائري، ص403
3- بحار الأنوار، ج13، ص180/ تفسیر العیاشی، ج1، ص304/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان/ بحار الأنوار، ج13، ص181
4- بحار الأنوار، ج13، ص181/ تفسیر العیاشی، ج1، ص304/ تفسير البرهان/ تفسير نور الثقلين
5- بحار الأنوار، ج13، ص182/ تفسیر العیاشی، ج1، ص306/ تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان

اوّل خود بودند و می گفتند: راه را گم کردیم، و این جریان تا چهل سال، همچنان برای ایشان ادامه یافت و برای آن ها ترنجبین و پرنده بریان فرو فرستاده می شد تا آن که همگی مردند، مگر دو تن: یوشع بن نون و کالب بن یوفنا و فرزندان ایشان. ایشان در زمینی به اندازه ی چهار فرسنگ، سرگردان بودند و چون بانگ آغاز حرکت می کردند، لباس ها و کفش هایشان بر تن ایشان می خشکید. فرمود: «و با ایشان سنگی بود که اگر به آن شهر پای می نهادند، موسی علیه السلام عصایش بر آن می زد و از آن دوازده چشمه جاری می گشت برای هر خاندانی یک چشمه. و چون دور می شدند، آب به سنگ باز می گشت و سنگ را بر روی چهارپا می نهاد».

4-1- امام رضا علیه السلام- حسن بن محمّد گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: «ممکن است چیزی از جانب خدا به پیامبری گفته شود بعد بر خلاف آن انجام گردد». فرمود: «آری، اگر می خواهی حدیثی برایت نقل کنم و اگر مایلی از قرآن شاهد بیاورم؛ خداوند عزیز در قرآن می فرماید: ﴿اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ...﴾ داخل آن سرزمین نشدند ولی فرزند فرزندان آن ها داخل شدند. عمران گفت: خداوند به من وعده داده پسری که پیامبر است امسال به من عنایت کند او خود رفت همسرش مریم را زایید و عهده دار کارهای او زکریّا شد بعضی گفته اند پیامبر خدا راست گفته و بعضی نسبت دروغ به او دادند؛ وقتی عیسی علیه السلام از مریم سلام الله علیها متولّد شد آن هایی که عمران را تصدیق کرده بودند گفتند این همان کسی است که خدا به ما وعده داده بود.

5-1- امام صادق علیه السلام- مسعدة بن صدقه از امام صادق علیه السلام روایت کرده که از ایشان درباره ی آیه: ﴿اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ﴾ سؤال شد. فرمود: «خداوند داخل شدن به آن شهر را بر بنی اسرائیل واجب کرد ولی آن را محو کرد سپس آن را بر فرزندانشان واجب کرد که آن ها وارد آن شدند و خداوند هر چیزی را که بخواهد پاک می کند و هرچه را که بخواهد ثابت و برقرار می کند و اصل کتاب آفرینش در نزد اوست».

6-1- امام صادق علیه السلام- اسماعیل جعفی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: «خداوند تو را خیر دهد معنای آیه: ﴿اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ﴾ این است که آن را بر آن ها واجب کرده بود»؟ فرمود: «بله، به خدا قسم آن را بر آن ها واجب کرده بود ولی برای او بدا حاصل شد- آشکار شد- که وارد آن نشوند».

7-1- امام صادق علیه السلام- ابن سنان از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه: ﴿اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ﴾ روایت کرده که فرمود: «خداوند می دانست که آن ها سرکشی خواهند کرد و چهل سال سرگردان خواهند بود و چهل سال پس از حرام نمودن آن سرزمین بر آن ها، به آن وارد خواهند شد».

ص: 697

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿فَقَالَ تَعَالَی یا قَوْمِ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ یَعْنِی بَیْتَ اَلْمَقْدِسِ وَ اَلْقُرَی اَلَّتِی حَوْلَهَا﴾. (1)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِی إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ: لَهُمْ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ فَلَمْ یَدْخُلُوهَا حَتَّی حَرَّمَهَا عَلَیْهِمْ وَ عَلَی أَبْنَائِهِمْ وَ إِنَّمَا دَخَلَهَا أَبْنَاءُ اَلْأَبْنَاءِ﴾. (2)

10-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿عَنْ قَیْسِ بْنِ اَلسَّکَنِ أَنَّهُ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ وَ نَحْنُ بِمَسْکِنَ یَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِینَ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلی أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ فَبَکَوْا وَ قَالُوا اَلْبَرْدُ شَدِیدٌ. وَ کَانَ غَزَاتُهُمْ فِی اَلْبَرْدِ. فَقَالَ إِنَّ اَلْقَوْمَ یَجِدُونَ اَلْبَرْدَ کَمَا تَجِدُونَ. قَالَ فَلَمْ یَفْعَلُوا وَ أَبَوْا، فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ مِنْهُمْ قَالَ أُفٍّ لَکُمْ، إِنَّهَا سُنَّهٌ جَرَتْ عَلَیْکُمْ﴾. (3)

11-1- أمير المؤمنين علیه السلام- ﴿أَنَّهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ خَطَبَ بِهَذِهِ اَلْخُطْبَهِ بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنْ أَمْرِ اَلْخَوَارِجِ، بِالنَّهْرَوَانِ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ قَالَ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَدْ أَحْسَنَ نَصْرَکُمْ، فَتَوَجَّهُوا مِنْ فَوْرِکُمْ هَذَا إِلَی عَدُوِّکُمْ مِنَ أَهْلِ اَلشَّامِ. فَقَالُوا لَهُ قَدْ نَفِدَتْ نِبَالُنَا، وَ کَلَّتْ سُیُوفُنَا، اِرْجِعْ بِنَا إِلَی مِصْرِنَا لِنُصْلِحَ عُدَّتَنَا، وَ لَعَلَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَزِیدُ فِی عَدَدِنَا مِثْلَ مَنْ هَلَکَ مِنَّا لِنَسْتَعِینَ بِهِ. فَأَجَابَهُمْ یا قَوْمِ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلی أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ. فَتَلَکَّئُوا عَلَیْهِ وَ قَالُوا إِنَّ اَلْبَرْدَ شَدِیدٌ. فَقَالَ [لَهُمْ] إِنَّهُمْ یَجِدُونَ اَلْبَرْدَ کَمَا تَجِدُونَ، ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَی: قالُوا یا مُوسی إِنَّ فِیها قَوْماً جَبّارِینَ وَ إِنّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِیها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ. فَقَامَ نَاسٌ مِنْهُمْ وَ اِعْتَذَرُوا بِکَثْرَهِ اَلْجِرَاحِ فِی اَلنَّاسِ، وَ طَلَبُوا [مِنْهُ] أَنْ یَرْجِعَ بِهِمْ إِلَی اَلْکُوفَهِ أَیَّاماً ثُمَّ یَخْرُجُ [بِهِمْ]﴾. (4)

12-1- الصّادقين علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلَامُ أَنَّ رَأْسَ الْمَهْدِیِّ یُهْدَی إِلَی مُوسَی بْنِ عِیسَی علیه السلام عَلَی طَبَقٍ قُلْتُ فَقَدْ مَاتَ هَذَا وَ هَذَا قَالَ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ: ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ فَلَمْ یَدْخُلُوهَا وَ دَخَلَهَا الْأَبْنَاءُ أَوْ قَالَ أَبْنَاءُ الْأَبْنَاءِ فَکَانَ ذَلِکَ دُخُولَهُمْ فَقُلْتُ أَ

ص: 698


1- روضة الواعظين، ج2، ص408
2- بحار الأنوار، ج13، ص181/ تفسیر العیاشی، ج1، ص304/ تفسیر البرهان/ تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج34، ص46/ الغارات، ج1، ص16/ بحار الأنوار، ج34، ص47
4- بحار الأنوار، ج34، ص75/ شرح نهج البلاغة، ج2، ص192

8-1- امام صادق علیه السلام- ﴿یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِى كَتَبَ اللّهُ لَكُم﴾؛ منظور بيت المقدس و دهکده های اطراف آن است»

9-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: همانا خداوند به بنی اسرائیل فرمود: ﴿ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ﴾ و ایشان وارد نشدند و آنان و فرزندانشان از آن محروم گشتند و تنها فرزندان فرزندان ایشان بدان پای نهادند.

10-1- امام علی علیه السلام- قيس بن سکن گوید: ما در مسکن بودیم. شنیدیم که علی علیه السلام می فرمود: «ای مهاجران! ﴿ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِى كَتَبَ اللّهُ لَکُمْ وَ لاَ تَرْتَدُّوا علَی أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ﴾ آنان گریستند و اندکی درنگ کردند و گفتند: سرما سخت است- و این جنگ در فصل سرمای هوا بود- على علیه السلام فرمود: «دشمن شما نیز همانند شما سرمای هوا را احساس می کنند». ولی آنان همچنان از جنگ سر بر می تافتند. چون علی علیه السلام چنان دید گفت: «اف شما، این سنتی است که بر شما جاری شده است».

11-1- امام علی علیه السلام- چون علیّ بن ابیطالب علیه السلام از نبرد با خوارج فراغت یافت، در نهروان، به میان مردم برخاست و سخن گفت. نخست حمد و ثنای خدای را به جای آورد. سپس فرمود: «امّا بعد، خداوند در حقّ شما نیکی کرد و در جنگ پیروزتان کرد. اکنون بی درنگ روی به دشمن خود- مردم شام- نهید». گفتند: «یا امیرالمؤمنین علیه السلام تیرهایمان به پایان رسیده و شمشیرهایمان کند شده ما را به شهرمان بازگردان تا ساز و برگمان را نیکو گردانیم. شاید هم امیر المؤمنين علیه السلام به جای آن شمار که از ما کشته شده اند، شمار دیگری بر ما بیفزاید تا از آن ها کمک بگیریم». حضرت به آن ها پاسخ داد: ﴿يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِى كَتَبَ اللّهُ لَکُمْ وَ لاَ تَرْتَدُّوا علَی أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ﴾ مردم سر از فرمان برتافتند و زبان به شکایت گشودند که هم هوا سرد است. علی علیه السلام فرمود: «دشمنان شما هم چون شما سرما را احساس می کنند». سپس این کلام خداوند تعالی را تلاوت کرد: ﴿قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّك فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ﴾؛ سپس گروهی از آن ها برخواستند و [به بهانه ی] زیاد بودن زخمی ها در میان مردم، عذرخواهی کردند و از او خواستند که آن ها را چند روزی به کوفه برگرداند و سپس آن ها را [به جنگ] بیاورد.

12-1- امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام- ابوبصیر نقل می کند که امام علیه السلام فرمود: «سر مهدی در طبقی به عیسی بن موسی علیه السلام پیشکش خواهد شد». گفتم: «این ها هر دو مرده اند». فرمود: «خداوند می فرماید: ﴿ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِى كَتَبَ اللّهُ﴾ و ایشان وارد نشدند و فرزندانشان یا فرزندان فرزندانشان وارد شدند و این [در واقع] وارد شدن آن ها بود. گفتم: «آیا آن چیزی که درباره ی

ص: 699

وَ تَرَی أَنَّ اَلَّذِی قَالَ فِی اَلْمَهْدِیِّ وَ فِی عِیسَی علیه السلام یَکُونُ مِثْلَ هَذَا فَقَالَ نَعَمْ یَکُونُ فِی أَوْلَادِهِمْ فَقُلْتُ مَا یُنْکَرُ أَنْ یَکُونَ مَا کَانَ فِی وَ فِی اِبْنِ اَلْحَسَنِ علیه السلام یَکُونُ فِی وُلْدِهِ قَالَ لَیْسَ ذَاکَ مِثْلَ ذَا﴾. (1)

13-1- ابن عبّاس رحة الله علیه- ﴿الَّتِي كَتَبَ اللهُ لَكُمْ أَىْ كَتَبَ فِي اللَّوْحَ الْمَحْفُوظِ أَنَّهَا لَكُمْ وَ قِيلَ: مَعْنَاهُ وَهَبَ اللهُ لَكُمْ عَنِ ابْ نِ عَبَّاسِ رحمة الله ثُمَّ كَلَّفَهُمْ سُبْحَانَهُ دُخُولَ الْ أَرْضِ الْ مُقَدَّسَةِ بَعْدَ ذِكْرِ النَّعَمِ. فَقَالَ: يَا قَوْمِ حِكَايَةُ عَنْ خِطَابِ مُوسَى علیه السلام لِقَوْمِهِ ادْخُلُوا الْأَرْضِ المُقَدَّسَةِ﴾. (2)

14-1- الرّضا علیه السلام- ﴿عَنِ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام إِنَّ أَهْلَ مِصْرَ یَزْعُمُونَ أَنَّ بِلَادَهُمْ مُقَدَّسَهٌ قَالَ وَ کَیْفَ ذَلِکَ؟ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ یُحْشَرُ مِنْ جَیلِهِمْ سَبْعُونَ أَلْفاً یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ... بِغَیْرِ حِسَابٍ قَالَ لَا لَعَمْرِی مَا ذَاکَ کَذَلِکَ وَ مَا غَضِبَ اللَّهُ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ إِلَّا أَدْخَلَهُمْ مِصْرَ وَ لَا رَضِیَ عَنْهُمْ إِلَّا أَخْرَجَهُمْ مِنْهَا إِلَی غَیْرِهَا وَ لَقَدْ أَوْحَی اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَی مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنْ یُخْرِجَ عِظَامَ یُوسُفَ علیه السلام مِنْهَا فَاسْتَدَلَّ مُوسَی علیه السلام عَلَی مَنْ یَعْرِفُ اَلْقَبْرَ فَدُلَّ عَلَی اِمْرَأَهٍ عَمْیَاءَ زَمِنَهٍ فَسَأَلَهَا مُوسَی علیه السلام أَنْ تَدُلَّهُ عَلَیْهِ فَأَبَتْ إِلَّا عَلَی خَصْلَتَیْنِ فَیَدْعُو اَللَّهَ فَیَذْهَبُ زَمَانَتِهَا وَ یُصَیِّرَهَا مَعَهُ فِی اَلْجَنَّهِ فِی اَلدَّرَجَهِ اَلَّتِی هُوَ فِیهَا فَأَعْظَمَ ذَلِکَ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ وَ مَا یَعْظُمُ عَلَیْکَ مِنْ هَذَا أَعْطِهَا مَا سَأَلَتْ فَفَعَلَ فَتَوَعَّدَتْهُ طُلُوعَ اَلْقَمَرِ فَحَبَسَ اَللَّهُ اَلْقَمَرَ حَتَّی جَاءَ مُوسَی علیه السلام لِمَوْعِدِه فَأَخْرَجَهُ مِنَ اَلنِّیلِ فِی سَفَطِ مَرْمَرٍ فَحَمَلَهُ مُوسَی علیه السلام وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَا تَغْسِلُوا رُءُوسَکُمْ بِطِینِهَا وَ لَا تَأْکُلُوا فِی فَخَّارِهَا فَإِنَّهُ يُورَثُ الذِّلَّةَ وَ یُذْهِبُ بِالْغَیْرَهَ﴾. (3)

15-1- الصّادق علیه السلام- ﴿مُحَمَّدُ بْنُ عُمَارَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قُلْتُ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَخْبِرْنِی بِوَفَاهِ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لهُ إِنَّهُ لَمَّا أَتَاهُ أَجَلُهُ وَ اِسْتَوْفَی مُدَّتُهُ وَ اِنْقَطَعَ أَکْلُهُ أَتَاهُ مَلَکُ اَلْمَوْتِ فَقَالَ لَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا کَلِیمَ اَللَّهِ فَقَالَ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عَلَیْکَ اَلسَّلاَمُ مَنْ أَنْتَ؟ فَقَالَ: أَنَا مَلَکُ اَلْمَوْتِ. قَالَ مَا اَلَّذِی جَاءَ بِکَ؟ قَالَ جِئْتُ لِأَقْبِضَ رُوحَکَ فَقَالَ لَهُ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْ أَیْنَ تَقْبِضُ رُوحِی؟ قَالَ مِنْ فَمِکَ قَالَ لَهُ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَیْفَ وَ قَدْ کَلَّمْتُ بِهِ رَبِّی جَلَّ جَلاَلُهُ قَالَ فَمِنْ یَدَیْکَ قَالَ کَیْفَ وَ قَدْ حَمَلْتُ بِهِمَا اَلتَّوْرَاهَ قَالَ فَمِنْ رِجْلَیْکَ قَالَ کَیْفَ وَ قَدْ وَطِئْتُ بِهِمَا طُورَ سَیْنَا قَالَ فَمِنْ عَیْنَیْکَ قَالَ کَیْفَ، وَ لَمْ تَزَلْ إِلَی رَبِّی بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَهً قَالَ فَمِنْ أُذُنَیْکَ قَالَ کَیْفَ وَ

ص: 700


1- بحار الأنوار، ج13، ص179/ تفسیر العیاشی، ج1، ص303/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص52
3- بحار الأنوار، ج57، ص208/ تفسير البرهان/ تفسير نورالثقلين

مهدی و عیسی علیه السلام نیز گفته شده، این گونه است»؟ فرمود: «آری، در فرزندان ایشان خواهد بود». گفتم: «چه چیزی مانع آن است تا آن چه درباره ی ابن الحسن گفته شده در فرزندان وی نمود یابد»؟ فرمود: «این مانند آن مطلب نیست».

13-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿الَّتِي كَتَبَ الله لَكُمْ﴾ یعنی خداوند در لوح محفوظ نوشته که آن [سرزمین] برای شما است. و گفته شده: معنای آن خداوند به شما بخشیده است، می باشد. سپس خداوند سبحانه بعد از بیان نعمت ها، آن ها را به وارد شدن در سرزمین مقدّس، مکّلف ساخت و درحال حکایت سخن موسی علیه السلام به قوم خود فرمود: ﴿یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ.﴾

14-1- امام رضا علیه السلام- بزنطی از امام رضا علیه السلام روایت کرده: «به ایشان گفتم اهالی مصر مدّعی هستند که سرزمینشان مقدس است. فرمود: «چطور»؟ گفتم: «فدایت شوم، بر این باورند که از پشت ایشان، نسلی هفتاد هزار نفری محشور می گردد که بی حساب به بهشت می روند». فرمود: «به خدا سوگند که نه، چنین نیست. خداوند بر بنی اسرائیل خشم نگرفت، مگر آن که آن ها را به مصر راه نشان داد و از آن ها خشنود نگشت، مگر آن که آن ها را از مصر به سرزمینی دیگر برد و به حق، خداوند به موسی علیه السلام وحی نمود تا استخوان های یوسف را از خاک این سرزمین خارج سازد و موسی علیه السلام در پی کسی برآمد که محلّ قبر را بشناسد و او را به نزد زنی کور و زمین گیر راهنمایی کردند و موسی علیه السلام از وی خواست تا مکان قبر را به وی نشان دهد و زن سرننهاد، مگر به دو نیکی: یکی آن که وی را از آن بیماری مزمن نجات دهد و دیگر آن که وی را با خود به بهشت در همان مرتبه ای که خود قرار دارد، ببرد. موسی علیه السلام این خواسته را گران یافت و خداوند به وی وحی نمود: «چه چیزی از این خواسته بر تو گران می آید؟ هرچه خواهد به وی بده! و موسی علیه السلام چنین کرد و زن، طلوع ماه را موعد قرار داد و خداوند طلوع ماه را مدّتی بازداشت تا موسی علیه السلام به قرارش برسد و آن زن پیکر یوسف علیه السلام را در سبدی مرمری از درون آب نیل خارج ساخت و موسی علیه السلام آن را با خود برد. آن گاه حضرت فرمود: همانا رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «در سفال های غذا نخورید و سرتان را به گل آن نشویید که برایتان ذلّت به ارث می نهد و غیرتتان می زداید».

15-1- امام صادق علیه السلام- عماره گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «درباره ی رحلت موسی بن عمران علیه السلام مرا خبر ده». فرمود: «زمانی که اجلش سر رسید و مدّت عمرش را به پایان برد و روزی اش به آخر رسید، ملک الموت نزد وی آمد و گفت: سلام بر تو ای کلیم الله! موسی علیه السلام گفت: «و بر تو سلام. که هستی»؟ گفت: «من ملک الموتم». موسی علیه السلام گفت: «برای چه آمده ای»؟ گفت: «آمده ام تا جانت را بستانم». موسی علیه السلام گفت: «از کجا روحم را می ستانی»؟ گفت: «از دهانت». موسی علیه السلام گفت: «چگونه، حال آن که با این دهان با خدای تعالی هم سخن شده ام»؟ گفت: «پس از دستت». گفت: «چگونه، حال آن که با آن تورات را به سوی مردم آوردم»؟ گفت: «پس از پاهایت». موسی علیه السلام گفت: «چگونه، حال آن که با آن بر طور سینا گام نهاده ام»؟ گفت: «پس از چشمانت». گفت: «چگونه، حال آن که همچنان به امید به خدا می نگرد»؟ گفت: «پس از گوش هایت». موسی علیه السلام گفت: «چگونه، حال آن که با آن سخن خدایم عزّوجلّ را شنیده ام»؟ حضرت فرمود: «پس خداوند، ملک الموت

ص: 701

قَدْ سَمِعْتُ بِهِمَا کَلَامَ رَبِّی جَلَّ وَ عَزَّ قَالَ فَأَوْحَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَی مَلَکِ الْمَوْتِ لَا تَقْبِضْ رُوحَهُ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الَّذِی یُرِیدُ ذَلِکَ وَ خَرَجَ مَلَکُ الْمَوْتِ فَمَکَثَ مُوسَی علیه السلام مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَمْکُثَ بَعْدَ ذَلِکَ وَ دَعَا یُوشَعَ بْنَ نُونٍ فَأَوْصَی إِلَیْهِ وَ أَمَرَهُ بِکِتْمَانِ أَمْرِهِ وَ بِأَنْ یُوصِیَ بَعْدَهُ إِلَی مَنْ یَقُومُ بِالْأَمْرِ وَ غَابَ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْمِهِ فَمَرَّ فِی غَیْبَتِهِ بِرَجُلٍ وَ هُوَ یَحْفِرُ قَبْراً فَقَالَ لَهُ أَ لَا أُعِینُکَ عَلَی حَفْرِ هَذَا الْقَبْرِ؟ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ بَلَی فَأَعَانَهُ حَتَّی حَفَرَ الْقَبْرَ وَ سَوَّی اللَّحْدَ ثُمَّ اضْطَجَعَ فِیهِ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ عَلَیْهِ السَّلَامُ لِیَنْظُرَ کَیْفَ هُوَ فَکُشِفَ لَهُ عَنِ الْغِطَاءِ فَرَأَی مَکَانَهُ مِنَ الْجَنَّهِ فَقَالَ یَا رَبِّ اقْبِضْنِی إِلَیْکَ فَقَبَضَ مَلَکُ الْمَوْتِ رُوحَهُ مَکَانَهُ وَ دَفَنَهُ فِی الْقَبْرِ وَ سَوَّی عَلَیْهِ التُّرَابَ وَ کَانَ الَّذِی یَحْفِرُ الْقَبْرَ مَلَکاً فِی صُورَهِ آدَمِیٍّ وَ کَانَ ذَلِکَ فِی التِّیهِ فَصَاحَ صَائِحٌ مِنَ السَّمَاءِ مَاتَ مُوسَی علیه السلام کَلِیمُ اللَّهِ فَأَیُّ نَفْسٍ لَا تَمُوتُ فَحَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سُئِلَ عَنْ قَبْرِ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ هُوَ عِنْدَ الطَّرِیقِ الْأَعْظَمِ عِنْدَ الْکَثِیبِ الْأَحْمَرِ﴾. (1)

16-1- الباقر علیه السلام- ﴿عَن الْعَلَاء عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَر علیه السلام قَالَ: فَقُلْتُ وَ كَانَ هَارُونَ علیه السلام أَخَا مُوسَى علیه السلام لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ؟ قَالَ نَعَمْ أَ مَا تَسْمَعُ اَللَّهَ یَقُولُ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی فَقُلْتُ فَأَیُّهُمَا کَانَ أَکْبَرَ سِنّاً قَالَ: هَارُونُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قُلْتُ وَ کَانَ اَلْوَحْیُ یَنْزِلُ عَلَیْهِمَا جَمِیعاً؟ قَالَ کَانَ اَلْوَحْیُ یَنْزِلُ عَلَی مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مُوسَی یُوحِیهِ إِلَی هَارُونَ علیه السلام. فَقُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنِ اَلْأَحْکَامِ وَ اَلْقَضَاءِ وَ اَلْأَمْرِ وَ اَلنَّهْیِ کَانَ ذَلِکَ إِلَیْهِمَا؟ قَالَ کَانَ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلَّذِی یُنَاجِی رَبَّهُ وَ یَکْتُبُ اَلْعِلْمَ وَ یَقْضِی بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ هَارُونُ علیه السلام یَخْلُفُهُ إِذَا غَابَ مِنْ قَوْمِهِ لِلْمُنَاجَاهِ، قُلْتُ فَأَیُّهُمَا مَاتَ قَبْلَ صَاحِبِهِ؟ قَالَ مَاتَ هَارُونُ قَبْلَ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَاتَا جَمِیعاً فِی اَلتِّیهِ قُلْتُ وَ کَانَ لِمُوسَی علیه السلام وَلَدٌ؟ قَالَ: لَا کَانَ اَلْوَلَدُ لِهَارُونَ علیه السلام وَ اَلذُّرِّیَّهُ لَهُ.﴾ (2)

17-1- ﴿الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله- مَاتَ دَاوُدُ اَلنَّبِیُّ علیه السلام یَوْمَ اَلسَّبْتِ مَفْجُوءاً فَأَظَلَّتْهُ اَلطَّیْرُ بِأَجْنِحَتِهَا وَ مَاتَ مُوسَی کَلِیمُ اَللَّهِ فِی اَلتِّیهِ فَصَاحَ صَائِحٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ مَاتَ مُوسَی علیه السلام وَ اَیُّ نَفْسٍ لاَ تَمُوتُ.﴾ (3)

* الوِلَایَةُ

ص: 702


1- الأمالي للصدوق، ص232/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج13، ص25/ تفسیر البرهان
3- الزهد، ص80/ تفسير البرهان

را الهام نمود که روحش را نستان تا او خود بخواهد». ملک الموت بازگشت و موسی علیه السلام مدّت زمان بسیاری پس از آن به خواست خود زندگی نمود و یوشع بن نون را فرا خواند و به وی سفارش ها کرد و گفت: «تا آن را نزد خود نگاه دارد و وصیت ها را به شخصی که پس از وی به امارت بر می خیزد، رساند». موسی علیه السلام از پیش قومش رفت و در زمان تنهایی اش بر مردی گذشت که قبری می کند و به او گفت: «می خواهی در کندن این قبر کمکت کنم؟ مرد گفت: «آری، و او را کمک نمود تا قبر را کند و سنگ لحد را هم نهاد. آن گاه موسی بن عمران علیه السلام درون قبر دراز کشید تا ببیند چگونه قبری است و ناگهان پرده از چشمان وی برداشته شد و جایگاه خود را در بهشت مشاهده نمود». و گفت: «خداوندا! مرا نزد خود ببر! و ملک الموت همان جا جانش را ستاند و او را در قبرش به خاک سپرد و خاک روی او را صاف نمود و کسی که قبر می کند، فرشته ای بود در صورت آدمی و آن محل در بیابان بود و ناگاه ندا زننده ای از آسمان فریاد برآورد: موسی کلیم الله علیه السلام جان سپرد و کدامین نفس است که جان نسپرد. پدرم از جدم، از پدرش علیه السلام به من چنین حدیث گفت: «که از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی قبر موسی علیه السلام پرسیدند». فرمود: «کنار راه بزرگ، نزد تپه ی سرخ».

16-1- امام باقر علیه السلام- علاء نقل می کند: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «آیا هارون، برادر تنی موسی علیه السلام بود»؟ فرمود: «آری، آیا نشنیده ای که خداوند فرماید: « [هارون] گفت: «ای فرزند مادرم! [ای برادر]! ریش و سر مرا مگیر! (طه/94)». گفتم: «کدامیک بزرگ تر بود؟ فرمود: «هارون». پرسیدم: «آیا بر هر دو وحی می شد»؟ فرمود: «وحی بر موسی علیه السلام نازل می شد و موسی علیه السلام آن را به هارون الهام می نمود». گفتم: «می خواهم بدانم که آیا احکام و قضاوت و امر و نهی نیز در دست ایشان بود»؟ فرمود: «موسی علیه السلام بود که با خداوند نجوا می نمود و دانش را می نگاشت و در میان بنی اسرائیل قضاوت می نمود و چون موسی علیه السلام برای مناجات از قومش دور می گشت، هارون جانشین وی می شد». پرسیدم: «کدام یک پیش از دیگری درگذشت»؟ فرمود: «هارون پیش از موسی علیه السلام جان سپرد و هر دو در بیابان درگذشتند». پرسیدم: «آیا موسی علیه السلام فرزندی داشت»؟ فرمود: «نه، فرزند از آن هارون بود و خاندان پس از ایشان از نسل او بود».

17-1- امام باقر علیه السلام- داود نبی علیه السلام روز شنبه، ناگهان جان سپرد و پرندگان با بال های خود بر او سایه افکندند و موسی علیه السلام در بیابان درگذشت و منادی حق از آسمان ندا برآورد: موسی علیه السلام جان سپرد و کدامین نفس است که جان نسپرد.

* ولایت

ص: 703

1- الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أبي جَعفَر علیه السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَتَرْكَبُنَّ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُدَّةِ بِالْقُدَّةِ حَتَّى لَا تُخْطِئُونَ طَرِيقَهُمْ وَ لَا يُخْطِئُكُمْ سُنَّةُ بَنِي إِسْرَائِيلَ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ مُوسَى علیه السلام لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ فَرَدُّوا عَلَيْهِ وَ كَانُوا سِتَّمِائَةِ أَلْفٍ فَ قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْماً جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ أَحَدُهُمَا يُوشَعُ بْن نُوُنٍ وَ الْآخَرُ كَالِبُ بْنُ يَافَنَّا قَالَ وَ هُمَا ابْنَا عَمِّهِ فَقَالَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ إِلَى قَوْلِهِ إِنَّا هَاهُنا قَاعِدُونَ قَالَ فَعَصَى أَرْبَعُونَ أَلْفاً وَ سَلَّمَ هَارُونَ وَ ابْنَاهُ وَ يُوشَعُ بْن نُونَ وَ كَالِبُ بْنَ يَافَنَّا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ فَاسِقِينَ فَقَالَ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ فَتَاهُوا أَرْبَعِينَ سَنَةً لِأَنَّهُمْ عَصَوْا فَكَانَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا قُبِضَ لَمْ يكُن عَلَى أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا عَلَىُّ علیه السلام وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْن علیهما السلام وَ سَلْمَانُ رحمة الله وَ الْمِقْدَادُ رحمة الله وَ أَبُوذَرٍّ رحمة الله فَمَكْثُوا أَرْبَعِينَ حَتَّى قَامَ عَلِىُّ علیه السلام فَقَاتَلَ مَنْ خَالَفَه﴾. (1)

* قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿قالُوا یا مُوسی إِنَّ فِیها قَوْماً جَبّارِینَ وَ إِنّا لَنْ نَدْخُلَها حَتّی یَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْها فَإِنّا داخِلُونَ﴾ ﴿22﴾

1- على بن إبراهيم رحمة الله- ﴿فَإنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَمَّا عَبَرَ بِهِمْ مُوسَى علیه السلام الْبَحْرَ نَزَلُوا فِي مَفَارَةٍ فَقَالُوا يَا موسَى علیه السلام أهْلَكْتَنَا وَ قَتَلْتَنَا وَ أخْرَجْتَنَا مِنَ الْعُمْرَانِ إِلَى مَفَارَةٍ لَا ظِلَّ وَ لَا شَجَرَ وَ لَا مَاءَ وَ كَانَتْ تَجِيءُ بِالنَّهَارِ غَمَامَةُ تُظْلُّهُمْ مِنَ الشَّمْسِ وَ يَنْزِلُ عَلَيْهِمْ بِاللَّيْلِ الْمَنُ فَيَقَعْ عَلَى النَّبَاتِ وَ الشَّجَرِ وَ الحَجَر فَيَأكُلُونَهُ و بِالْعَشِىِّ يَجِيءُ طَائِرُ مَشْوِىُّ فَيَقَعُ عَلَى مَوَائِدِهِمْ وَ إِذَا أَكَلُوا وَ شَبِعُوا طَارَ وَ مَرَّ وَ كَانَ مَعَ مُوسَى علیه السلام حَجَرُ يَضَعُهُ فِي وَسَطِ الْعَسْكرِ ثُمَّ يَضْرِبُهُ بِعَضَاهُ فَتَنْفَجِرُ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً كَمَا حَكَى اللَّهُ فَيَذْهَبُ الْمَاءُ إِلَى كُلِّ سِبْطٍ فِي رَحْلِهِ وَ كَانُوا اثْنَيْ عَشَرَ سِبْطَاً فَلَمَّا طَالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ قَالُوا يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجُ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِها وَ الْقُومُ هِيَ الْحِنْطَةُ فَقَالَ لَهُمْ مُوسَى علیه السلام أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ فَقَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ

ص: 704


1- بحار الأنوار، ج13، ص180/ تفسير العياشي، ج1، ص303/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان

پیامبر صلی الله علیه و آله- از امام باقر علیه السلام روایت است: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «سوگند به آن که جانم در کف اوست، بی شک، سنّت های پیشینان بر شما نیز پیاده خواهد شد همچون شباهت لنگه پایپوش به لنگه دیگرش و ریشه ریشه های پر، تا آن که راهشان را از پیش چشم عبرت بین] گم نکنید و سنّت بنی اسرائیل شما را به بیراهه نیندازد». آن گاه امام باقر علیه السلام فرمود: «موسی علیه السلام به قومش گفت: ﴿یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ﴾ و ایشان که ششصد هزارتن بودند به وی پاسخ دادند: ﴿قالُوا یا مُوسَی إِنَّ فِیها قَوْماً جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّیَ یَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ یَخْرُجُواْ مِنْها فَإِنَّا داخِلُونَ.﴾ يكى یوشع بن نون و دیگری کالب بن یافنا بودند و گفت: آن دو پسر عموهای موسی علیه السلام بودند و گفتند: ﴿ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ... إِنَّا هَاهُنَا قَاعدُونَ.﴾ و آن چهل هزارتن سرکشی نمودند و هارون و دو فرزندش و یوشع بن نون و کالب بن یافنا نجات یافتند و خداوند آن قوم را فاسقین نامید؛ پس فرمود: ﴿فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ﴾؛ و آن ها چهل سال سرگردان بودند، چرا که سرکشی نمودند و در شباهت چون دو لنگه کفش بودند. همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله چون رحلت نمود، کسی بر امر خداوند بر پای نبود، مگر علی و حسن و حسین علیهما السلام و سلمان و مقداد و ابوذر رحمة الله؛ آن ها چهل روز شکیبا بودند تا آن که على علیه السلام به پای خواست و با مخالفان خود جنگید.

* گفتند: «ای موسی! در آن جا، گروهی [نیرومند و] ستمگرند؛ و ما هرگز وارد آن نمی شویم تا آن ها از آن خارج شوند؛ اگر آن ها از آن خارج شوند، ما وارد خواهیم شد». ﴿22﴾

1- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- هنگامی که حضرت موسی علیه السلام بنی اسرائیل را از دریا عبور داد، به بیابانی رسیدند و به موسی علیه السلام گفتند: «تو ما را به هلاکت افکندی، چون ما را از شهر و آبادی به بیابانی آورده ای که نه سایه ای دارد، نه درختی و نه آبی، لذا در روز ابری می آمد و سایبان آن ها از خورشید می شد و شب نیز از آن ابر ترنجبین فرو می ریخت و بر روی گیاهان و درختان و سنگ ها می افتاد و آن ها آن را برداشته و می خوردند و آخر شب مرغ بریان می آمد و در دسترس آن ها قرار می گرفت، وقتی می خوردند و سیر می شدند، پرنده مجدداً پرواز می کرد و می رفت. و موسی علیه السلام سنگی داشت که آن را در وسط لشکریان خود قرار می داد، سپس با عصایش به آن ضربه می زد و دوازده چشمه از آن سنگ می جوشید، و هر قبیله ای از آبشخور جداگانه خود استفاده می کردند همان طور که خداوند حکایت کرده پس آب به سوی آبشخور هر قبیله ای می رفت و آن ها دوازده قبیله بودند، پس آب با این همه چون مدّتی گذشت، گفتند: ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفاء کنیم! از خدای خود بخواه که از آن چه زمین می رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد. (بقره/61) و منظور از فوم گندم است، موسی علیه السلام به آن ها گفت: آیا غذای پست تر را به جای غذای بهتر انتخاب می کنید؟! [اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان] در شهری فرود آیید زیرا

ص: 705

نَدْخُلَها حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ فَنِصْفُ الْآيَة فِي سُورَة الْبَقَرَةِ وَ تَمَامُهَا وَ جَوَابُهَا لِمُوسَى علیه السلام فِي سُورَةِ المَائِدَة.﴾ (1)

2- علىّ بن إبراهيم رحمة الله- ﴿لَمَّا أخْرَجَ مُوسَى علیه السلام بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ مِصْرَ وَ أَنْزَلَهُمُ الْبَادِيَةَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَى وَ انْفَجَرَ لَهُمْ مِنَ الْحَجَرِ اثْنَنَا عَشْرَةَ عَيْناً بَطِرُوا وَ قَالُوا لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجُ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِهَا وَ فُومِها وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِها قَالَ لَهُمْ موسَى أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ فَقَالُوا كَمَا حَكَى اللَّهُ إِنَّ فِيهَا قَوْماً جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا ثُمَّ قَالُوا لِمُوسَى علیه السلام فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنا قَاعِدُونَ فَفَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ دُخُولَهَا وَ حَرَّمَهَا عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةٌ يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَكَانُوا يَقُومُونَ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ وَ يَأْخُذُونَ فِي قِراءَة التَّوْرَاةِ وَ الدُّعَاءِ وَ الْبُكَا﴾. (2)

3- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿عَن سُلَيم قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللهِ بْنُ جَعْفَرَ بْنِ أبِي طَالِب علیه السلام قَالَ كُنْتُ عِنْدَ مُعَاوِيَةَ وَ مَعَنَا الْحَسَن وَ الْحُسَيْنُ علیه السلام وَ عِنْدَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاس رحمة الله... فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسِ رحمة الله يَا مُعَاوِيَةُ إِنَّ أَمْرَ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَعْجَبُ حَيْثُ قَالَتِ السَّحَرَةُ لِفِرْعَوْنَ فَاقْضِ مَا أَنتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيا إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا فَآمَنُوا بِمُوسَى علیه السلام وَ صَدَّقُوهُ وَ تَابَعُوهُ فَسَارَ بِهِمْ وَ بِمَنْ تَبِعَهُ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَأَقْطَعَهُمْ الْبَحْرَ وَ أَرَاهُمُ الْأَعَاجِيبَ وَ هُمْ مُصَدِّقُونَ بِهِ وَ بِالتَّوْرَاةِ مُقِرُّونَ لَهُ بِدِينِهِ فَمَرَّ بِهِمْ عَلَى قَوْمٍ يَعْبُدُونَ أَصْنَامَاً لَهُمْ فَ قَالُوا يَا مُوسَى علیه السلام اجْعَلْ لَنَا إِلهَاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ فَعَكَفُوا عَلَيْهِ جَمِيعاً غَيْرَ هَارُونَ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ قَالَ لَهُمُ السَّامِرِيُّ هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسَى علیه السلام وَ قَالَ لَهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللهُ لَكُمْ فَكَانَ مِنْ جَوَابِهِمْ مَا قَصَّ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ إِنَّ فِيهَا قَوْماً جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ تَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ قَالَ مُوسَى علیه السلام رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ فَاحْتَدَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ ذَلِكَ الْمِثَالَ سَوَاءً وَ قَدْ كَانَتْ لَهُمْ فَضَائِلٌ وَ سَوَابِقٌ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَنَازِلُ بَيْنَهُ قَرِيبَةٌ مِنْهُ مُقِرِّينَ بِدِينَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ الْقُرْآنِ حَتَّى فَارَقَهُمْ نَبِيُّهُمْ صلی الله علیه و آله فَاخْتَلَفُوا وَ تَفَرَّقُوا وَ تَحَاسَدُوا وَ خَالَفُوا إِمَامَهُمْ وَ وَلِيَّهُمْ حَتَّى لَمْ يَبْقَ مِنْهُمْ عَلَى مَا عَاهَدُوا عَلَيْهِ نَبِيَّهُمْ غَيْرَ صاحِبِنَا الَّذِي هُوَ مِنْ نَبِيِّنَا بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى علیه السلام وَ نَفَرٍ قَلِيلٍ اتَّقُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ عَلَى دِينِهِمْ وَ إِيمَانِهِمْ وَ رَجَعَ الْآخَرُونَ الْقَهْقَرَى عَلَى أَدْبَارِهِمْ كَمَا

ص: 706


1- بحار الأنوار، ج13، ص174/ تفسیر القمی، ج1، ص27/ بحار الأنوار، ج13، ص174
2- بحار الأنوار، ج13، ص249/ تفسیر القمی، ج3، ص144

هرچه خواستید، در آن جا برای شما هست. (بقره/61) امّا آن ها گفتند: ﴿یَا مُوسَی إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّیَ یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنْ یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ﴾ این آیه نیمش در سوره ی بقره است و نیم دیگر و جوابش [جوابشان به موسی علیه السلام] در سوره ی مائده است.

2- علیّ بن ابراهیم رحمة الله- چون موسی علیه السلام قوم بنی اسرائیل را از مصر خارج کرد و در بیابان مقیم نمود و خداوند بر ایشان «مَنّ و سَلوي» را نازل فرمود و از دل سنگ، دوازده چشمه برای ایشان جوشید، دچار تکبّر و غرور شدند و گفتند: ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفاء کنیم! از خدای خود بخواه که از آن چه زمین می رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد. (بقره/61) موسی علیه السلام به ایشان گفت: آیا غذای پست تر را به جای غذای بهتر انتخاب می کنید؟! [اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان] در شهری فرود آیید زیرا هرچه خواستید، در آن جا برای شما هست. (بقره/61) و پاسخ آن ها چنین بود: ﴿إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ يَخْرُجُوا مِنْهَا﴾ و سپس به موسی علیه السلام گفتند: ﴿اذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ﴾ امّا خداوند ورودشان به شهر را برایشان واجب گردانید و دستیابی به آن را به مدّت چهل سال برایشان حرام گردانید. از این رو، بر روی زمین سرگردان بودند. آن ها از آغاز شب به خواندن تورات و دعا و زاری کردن می پرداختند.

3- ابن عبّاس رحمة الله- سلیم از عبدالله بن جعفر روایت کرده است: ... ابن عبّاس رحمة الله گفت: «ای معاویه، عجیب تر از مسأله ی ما، کار بنی اسرائیل است. ساحران به فرعون گفتند: هر حکمی می خواهی بکن تو تنها در این زندگی دنیا می توانی حکم کنی! ما به پروردگارمان ایمان آوردیم. (طه/ 73-72)، آنان به موسی علیه السلام ایمان آوردند و او را تصدیق نمودند و تابع او شدند. او هم با آنان و تابعین خود از بنی اسرائیل به راه افتاد تا آنان را از دریا گذرانید و عجایب را به آنان نشان داد. و این در حالی بود که او را قبول داشتند و تورات را تصدیق می کردند و به دین او اقرار داشتند. حضرت موسی علیه السلام آنان را از کنار قومی که بتان خود را می پرستیدند عبور داد، به موسی گفتند: «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همان گونه که آن ها معبودان و [خدایانی] دارند»!. (اعراف/ 138) سپس گوساله را اتّخاذ کردند و همگی- به جز هارون و اهل بیتش- ملازم آن شدند و سامری به آنان گفت: این خدای شما و خدای موسی است. (طه/ 88) و سپس حضرت موسی علیه السلام به آنان گفت: ﴿ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ الله لَكُم.﴾ در جواب، آن چه خداوند در کتابش نقل کرده گفتند: ﴿إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّیَ یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ﴾ تا آن جا که حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: ﴿رَبِّ إِنِّی لَا أَمْلِکُ إِلاَّ نَفْسِی- وَ أَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ﴾؛ پس این امّت نیز راه آن مثال را در پیش گرفت. و همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله فضائل و سوابقی و منازل روشن نزدیک به او داشتند، به دین محمّد و قرآن اقرار داشتند، تا این که نبی شان از آن ها جدا شد. پس دچار اختلاف و تفرقه شدند و بر یکدیگر حسادت ورزیدند و با امام و ولی شان مخالفت کردند، تا این که کسی از آنان بر آن چه که با نبی شان عهد بسته بودند، نماند جز رفیق ما که او نبست. به نبی مان به منزله هارون نسبت به موسی بود و نیز تعداد اندکی که بر دین و ایمان شان تقوای خدا در پیش گرفتند و دیگران به جای نخست خویش بازگشتند، چنان که یاران موسی

ص: 707

فَعَلَ أَصْحَابُ مُوسَی علیه السلام بِاتِّخَاذِهِمُ اَلْعِجْلَ وَ عِبَادَتِهِمْ إِیَّاهُ وَ زَعْمِهِمْ أَنَّهُ رَبُّهُمْ وَ إِجْمَاعِهِمْ عَلَیْهِ غَیْرَ هَارُونَ وَ وُلْدِهِ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غالِبُونَ وَ عَلَی اللّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ ﴿23﴾

باب 1: ﴿قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غالِبُونَ﴾

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿قالَ رَجُلانِ مِنَ اَلَّذِینَ یَخافُونَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمَا أَحَدُهُمَا یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ اَلْآخَرُ کَالِبُ بْنُ یَافَنَّا قَالَ وَ هُمَا اِبْنَا عَمِّهِ فَقَالَا اُدْخُلُوا عَلَیْهِمُ اَلْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ إِلَی قَوْلِهِ إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ قَالَ فَعَصَی أَرْبَعُونَ أَلْفاً وَ سَلَّمَ هَارُونُ وَ اِبْنَاهُ وَ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ کَالِبُ بْنُ یَافَنَّا فَسَمَّاهُمُ اَللَّهُ فَاسِقِینَ فَقَالَ فَلا تَأْسَ عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْفاسِقِینَ فَتَاهُوا أَرْبَعِینَ سَنَهً لِأَنَّهُمْ عَصَوْا﴾َ. (2)

2-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿قِيلَ: رَجُلَانِ كَانَا مِنَ الْ مَدِينَةِ الْجَبَّارِينَ وَ كَانَا عَلَى دِينِ مُوسَى علیه السلام لَمَّا بَلَغَهَا خَبَرَ مُوسَى علیه السلام جَاءَ وَ اتَّبَعَاهُ﴾. (3)

باب 2: ﴿وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿اَلتَّوَکُّلُ کَأْسٌ مَخْتُومٌ یَختْمِ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَلَا یَشْرَبُ بِهَا وَ لَا یَفُضُّ خِتَامَهَا إِلَّا اَلْمُتَوَکِّلُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی وَ عَلَی اَللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ اَلْمُتَوَکِّلُونَ وَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ عَلَی اَللّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ جَعَلَ اَلتَّوَکُّلَ مِفْتَاحَ اَلْإِیمَانِ وَ اَلْإِیمَانَ قُفْلَ اَلتَّوَکُّلِ﴾ِ. (4)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی وَ عَلَی اَللّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ جَعَلَ اَللَّهُ اَلتَّوَکُّلَ مِفْتَاحَ اَلْإِیمَانِ وَ اَلْإِیمَانَ قُفْلَ اَلتَّوَکُّلِ وَ حَقِیقَهُ اَلتَّوَکُّلِ اَلْإِیثَارُ وَ أَصْلُ اَلْإِیثَارِ تَقْدِیمُ اَلشَّیْءِ بِحَقِّهِ وَ لَا یَنْفَکُّ اَلْمُتَوَکِّلُ فِی تَوَکُّلِهِ مِنْ إِثْبَاتِ أَحَدِ اَلْإِیثَارَیْنِ فَإِنْ آثَرَ مَعْلُولَ وَ هُوَ اَلْکَوْنُ حُجِبَ بِهِ وَ إِنْ آثَرَ اَلْمُعَلِّلَ عِلَّهَ اَلتَّوَکُّلِ وَ هُوَ اَلْبَارِئُ سُبْحَانَهُ بَقِیَ مَعَهُ﴾. (5)

ص: 708


1- بحار الأنوار، ج33، ص269/ کتاب سلیم بن قیس، ص843
2- بحار الأنوار، ج13، ص180/ تفسیر العیاشی، ج1، ص303
3- تفسير بحر العرفان، ج6، ص55
4- بحار الأنوار، ج68، ص147/ مصباح الشريعة، ص164
5- مصباح الشريعة، ص164/ تفسیر نورالثقلین

با اتّخاذ گوساله و پرستش آن و پنداشتن این که آن پروردگار آنان است، و اجماعشان بر آن، جز هارون و فرزندانش و تعداد اندکی از اهل بیتش چنین کردند.

* [ولی] دو نفر از مردان خدا ترس که خداوند به آن ها، نعمت [عقل و ایمان و شجاعت] داده بود، گفتند: «شما [به یک باره] وارد دروازه [شهر آنان] شوید و هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید». ﴿23﴾

بخش 1: [ولی] دو نفر از مردان خدا ترس که خداوند به آن ها، نعمت [عقل و ایمان و شجاعت] داده بود، گفتند: «شما [به یک باره] وارد دروازه [شهر آنان] شوید و هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد.

1-1- امام باقر علیه السلام- ﴿قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعمَ اللّهُ علَیْهِمَا﴾ يکی یوشع بن نون و دیگری کالب بن یافنا بودند و گفت: آن دو پسر عموهای موسی علیه السلام بودند و گفتند: ﴿اُدْخُلُوا عَلَیْهِمُ اَلْبابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ ... إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ﴾؛ و آن چهل هزارتن سرکشی نمودند و هارون و دو فرزندش و يوشع بن نون و کالب بن یافنا نجات یافتند و خداوند آن قوم را فاسقین نامید و فرمود: ﴿فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ؛﴾ و ایشان هفتاد سال سرگردان بودند، چرا که سرکشی نمودند.

2-1- ابن عبّاس رحمة الله- گفته شده: دو نفر، از شهر ستمگران بودند و بر دین موسی علیه السلام بودند. وقتی خبر موسی علیه السلام به آن ها رسید، نزد او آمدند و از او تبعیّت کردند.

بخش 2: و بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید.

1-2- امام صادق علیه السلام- توکّل مانند کاسه ای است که به مهر پروردگار متعال، مهر شده است، پس از آن جام نمی آشامند و مهر آن را باز نمی کنند مگر آنان که در مرحله ی توکّل هستند.

همان طور که خدای تعالی فرمود: و توکّل کنندگان، باید فقط بر خدا توکّل کنند. (ابراهیم/12) درجایی دیگر فرمود: ﴿وَ عَلَی الله فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾، پس در آیه ی شریفه توکّل را کلید ایمان و ایمان را قفل توکّل قرار داده است.

2-2- امام صادق علیه السلام- خداوند در قرآن مجید فرمود: ﴿وَ عَلَی الله فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ در این جا توکّل را کلید ایمان دانسته است و ایمان قفل توکّل به حساب می آید، حقیقت توکّل ایثار است و اصل ایثار استعمال شیء در حقیقت آن می باشد. متوکّل در توکّل خود دو ایثار را اثبات می کند، اگر ایثارش دنیایی باشد در آن محجوب خواهد ماند، و اگر خدایی باشد با وی باقی می ماند.

ص: 709

* قوله تعالى: ﴿قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ﴾ ﴿24﴾

1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ ذَکَرَ أَهْلَ مِصْرَ وَ ذَکَرَ قَوْمَ مُوسَی علیه السلام وَ قَوْلَهُمْ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ فَحَرَّمَهَا اَللَّهُ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَهً وَ تَیَّهَهُمْ فَکَانَ إِذَا کَانَ اَلْعِشَاءُ أَخَذُوا فِی اَلرَّحِیلِ وَ نَادَوُا اَلرَّحِیلَ اَلرَّحِیلَ اَلْوَحَا اَلْوَحَا فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی تَغِیبَ اَلشَّفَقُ حَتَّی إِذَا اِرْتَحَلُوا وَ اِسْتَوَتْ بِهِمُ اَلْأَرْضُ قَالَ اَللَّهُ لِلْأَرْضِ دِیرِی بِهِمْ فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی إِذَا أَسْحَرُوا وَ قَارَبَ اَلصُّبْحُ قَالُوا إِنَّ هَذَا اَلْمَاءُ قَدْ أَتَیْتُمُوهُ فَانْزِلُوا فَإِذَا أَصْبَحُوا إِذَا أَبْنِیَتُهُمْ وَ مَنَازِلُهُمُ اَلَّتِی کَانُوا فِیهَا بِالْأَمْسِ فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضِ یَا قَوْمِ لَقَدْ ضَلَلْتُمْ وَ أَخْطَأْتُمُ اَلطَّرِیقَ فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی أَذِنَ اَللَّهُ لَهُمْ فَدَخَلُوهَا وَ قَدْ کَانَ کَتَبَهَا لَهُمْ﴾. (1)

* قوله تعالى: ﴿قالَ رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَ أَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ﴾ ﴿25﴾

1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿إِنَّهُ سَأَلَ اللَّهَ تَعَالَى لَنْ يَحْكُمَ وَ يَقْضِي بِمَا يَدُلُّ بِعَدْلِهِمْ عَنِ الْحَقِّ وَ الصَّوَابِ فِيمَا ارْتَكَبُوا مِنَ الْعِصْيَانِ وَ لِذَلِكَ الْقُوا فِى التِّيهِ﴾. (2)

* قوله تعالى: ﴿قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ﴾ ﴿26﴾

باب 1: ﴿قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ﴾

اشاره

1-1- الرسول صلی الله علیه و آله- ﴿مَاتَ مُوسَی کَلِیمُ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلتِّیهِ فَصَاحَ صَائِحٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ مَاتَ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اَیُّ نَفْسٍ لاَ تَمُوتُ﴾. (3)

2-1- ابن عبّاس رحمة الله- ﴿مَاتَ مُوسَى علیه السلام فِي الِّتِيهِ وَ فَتَحَ الْمَدِينَةَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَصِيُّ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْدَهُ وَ كَانَ يُوشَعُ ابْنَ أُخْتِ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ وَصِيَّهُ وَ النَّبِيَّ فِى قَوْمِهِ بَعْدَهُ﴾. (4)

ص: 710


1- بحار الأنوار، ج13 ص181/ تفسیر العیاشی، ج1، ص305/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص56
3- الكافي، ج3، ص111
4- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص57

بنی [اسرائیل] گفتند: «ای موسی! تا آن ها در آن جا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد؛ تو و پروردگارت بروید و با [آنان] بجنگید، ما همین جا نشسته ایم». ﴿24﴾

1- امام صادق علیه السلام- حسین بن ابی علاء نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: مردم مصر و قوم موسی علیه السلام گفتند: ﴿فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ﴾ سپس خداوند چهل سال آن را بر آن ها حرام کرد و آن ها را در بیابان سرگردان کرد. در هنگام اوّل شب شروع به کوچ کردن می کردند و فریاد می زدند که آماده کوچ کردن شوید، بشتابید بشتابید و همیشه این گونه بودند تا این که خورشید غروب می کرد و در حالی که حرکت کرده بودند زمین بر آن ها راست و مستقیم می شد. خداوند به زمین دستور می داد که آن ها را بچرخان و همچنان در راه بودند تا این که سحر می شد و صبح می کردند می گفتند: این آبی است که بر آن وارد شدید، پس پیاده شوید، وقتی که هوا روشن می شد می دیدند که خانه هایشان همان خانه هایی هستند که دیروز در آن ها بودند و به همدیگر می گفتند که: ای قوم گمراه شده اید، راه را اشتباه آمده اید و همچنان آن گونه بودند تا این که خداوند به آن ها اجازه داد و وارد آن شهر شدند و آن را بر آن ها واجب کرده بود.

* [موسی] گفت: «پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایی بیفکن». ﴿25﴾

1- ابن عبّاس رحمةالله- موسی علیه السلام از خدای تعالی خواست تا در مورد گناهی که آن ها انجام داده اند [میانشان] حکمی و قضاوتی کند که دلیل دوری آن ها از حقّ و [راه] درست باشد؛ از این رو گرفتار بیابان شدند.

* خداوند [به موسی] فرمود: «این سرزمین [مقدّس]، تا چهل سال بر آن ها ممنوع است [و به آن نخواهند رسید]؛ پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود؛ و درباره ی [سرنوشت] این جمعیّت گنهکار، غمگین مباش» ﴿26﴾

بخش 1: خداوند [به موسی] فرمود: «این سرزمین [مقدّس] تا چهل سال بر آن ها ممنوع است [و به آن نخواهند رسید]؛ پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود.

1-1- پیامبر صلی الله علیه و آله- موسی علیه السلام در بیابان درگذشت و منادی حق از آسمان ندا برآورد: موسى علیه السلام موسی علیه السلام جان سپرد و کدامین نفس است که جان نسپرد.

2-1- ابن عبّاس رحمة الله- موسی علیه السلام در بیابان «تیه» از دنیا رفت و شهر [مقدس] را یوشع بن نون، وصیّ موسی علیه السلام بعد از او فتح کرد و یوشع فرزند خواهر موسی علیه السلام، وصىّ او و پیامبر در میان قومش بعد از موسی علیه السلام بود.

ص: 711

باب 2: ﴿فَلَا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ﴾

1-2- أمیر المومنین علیه السلام- ﴿بِئْسَ اَلْقَوْمُ مَنْ خَفضَنِی وَ حَاوَلُوا اَلْإِدِّهَانَ فِی دِینِ اَللَّهِ فَإِنْ یُرْفَعْ عَنَّا مِحَنُ اَلْبَلْوَی حَمِلْهُمْ مِنَ اَلْحَقِّ عَلَی مَحْضِهِ وَ إِنْ یَکُنِ اَلْأُخْرَی فَلا تَأْسَ عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْفاسِقِینَ﴾. (1)

2-2- أمیر المومنین علیه السلام- ﴿بِئْسَ اَلْقَوْمُ وَ اَللَّهِ مَنْ خَفَّضَنِی و هینی وَ حَاوَلُوا اَلْإِدْهَانَ فِی ذَاتِ اَللَّهِ، هَیْهَاتَ ذَلِکَ مِنِّی فَإِنْ تَنْحَسِرْ عَنَّا مِحَنُ اَلْبَلْوَی أَحْمِلْهُمْ مِنَ اَلْحَقِّ عَلَی مَحْضِهِ، وَ إِنْ تَکُنِ اَلْأُخْرَی فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ فَلا تَأْسَ عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْفاسِقِینَ﴾. (2)

* وَ قَوْلَهُ تَعَالَی: ﴿وَ اتُلُ عَلَيهِمْ نَبَأَ ابْنَي آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّك قالَ إِنَّما يتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾ ﴿27﴾

باب 1: ﴿وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ﴾

اشاره

1-1- الباقر علیهما السلام- ﴿فَلَمَّا أَکَلَ آدَمُ علیه السلام مِنَ اَلشَّجَرَهِ أُهْبِطَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَوُلِدَ لَهُ هَابِیلُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ وَ وُلِدَ لَهُ قَابِیلُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ ثُمَّ إِنَّ آدَمَ علیه السلام أَمَرَ هَابِیلَ وَ قَابِیلَ أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً وَ کَانَ هَابِیلُ صَاحِبَ غَنَمٍ وَ کَانَ قَابِیلُ صَاحِبَ زَرْعٍ فَقَرَّبَ هَابِیلُ کَبْشاً مِنْ أَفَاضِل غَنَمِهِ وَ قَرَّبَ قَابِیلُ مِنْ زَرْعِهِ مَا لَمْ یُنَقَّ فَتُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِیلَ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ قُرْبَانُ قَابِیلَ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ اِبْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ اَلْآخَرِ... وَ کَانَ اَلْقُرْبَانُ تَأْکُلُهُ اَلنَّارُ فَعَمَدَ قَابِیلُ إِلَی النَّارِ فَبَنَی لَهَا بَیْتاً وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ بَنَی بُیُوتَ النَّارِ فَقَالَ لَأَعْبُدَنَّ هَذِهِ النَّارَ حَتَّی تَتَقَبَّلَ مِنِّی قُرْبَانِی ثُمَّ إِنَّ إِبْلِیسَ لَعَنَهُ اللَّهِ أَتَاهُ وَ هُوَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَی الدَّمِ فِی الْعُرُوقِ فَقَالَ لَهُ یَا قَابِیلُ قَدْ تُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِیلَ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ قُرْبَانُکَ وَ إِنَّکَ إِنْ تَرَکْتَهُ یَکُونُ لَهُ عَقِبٌ یَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِکَ وَ یَقُولُونَ نَحْنُ أَبْنَاءُ الَّذِی تُقُبِّلَ قُرْبَانُهُ فَاقْتُلْهُ کَیْلَا یَکُونَ لَهُ عَقِبٌ یَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِکَ فَقَتَلَهُ فَلَمَّا رَجَعَ قَابِیلُ إِلَی آدَمَ علیه السلام قَالَ لَهُ یَا قَابِیلُ أَیْنَ هَابِیلُ فَقَالَ اطْلُبُوهُ حَیْثُ قَرَّبْنَا الْقُرْبَانَ فَانْطَلَقَ آدَمُ علیه السلام فَوَجَدَ هَابِیلَ قَتِیلًا فَقَالَ آدَمُ علیه السلام لُعِنْتِ مِنْ أَرْضٍ كَمَا قَبِلْتِ دَمَ هَابِيلَ وَ

ص: 712


1- بحار الأنوار، ج36، ص356
2- بحار الأنوار، ج29، ص557/ الفصول المختارة، ص77

بخش 2: و درباره ی [سرنوشت] این جمعیّت گنهکار، غمگین مباش.

1-2- امام علی علیه السلام- چه بد مردمانی هستند آنان که جایگاه مرا کاستند و سعی کردند بر دین خدا سرپوش نهند؛ پس اگر آزمایش های بلا از ما برداشته شود، آن ها را به پذیرش حق محض وادار می کنیم، درباره ی [سرنوشت] این جمعیّت گنهکار، غمگین مباش.

2-2- امام علی علیه السلام- به خدا قسم! مردم از رفق و مدارای با من مأیوسند و می خواهند در کار خدا مداهنه کنند و آن هم که از من ساخته نیست و اگر محنت ها از ما دور شود ایشان را به صراط حقیقت می خوانم و اگر بمیرم یا کشته شوم باید بر آن ها حسرت نخوری و بر فاسقان متأسف نشوی.

* و داستان دو فرزند آدم را به درستی بر آن ها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب انجام دادند؛ امّا از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد؛ [برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر] گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت»! [برادر دیگر] گفت: [من چه گناهی دارم؟ زیرا] خدا، تنها از پرهیزگاران می پذیرد. ﴿27﴾

بخش 1: و داستان دو فرزند آدم را به درستی بر آن ها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب انجام دادند؛ امّا از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد؛ [برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر] گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت»!

1-1- امام باقر علیه السلام- وقتی آدم علیه السلام از درخت ممنوع خورد و به زمین فرود آمد، هابیل علیه السلام و خواهرش دو قلو برای او متولّد شد. بعد از آن دو قابیل و خواهرش دو قلو متولّد شدند. آدم علیه السلام به هابیل و قابیل دستور داد که قربانی کنند. هابیل گوسفنددار بود و قابیل زراعت داشت. هابیل یکی از بهترین گوسفندهای خود را برای قربانی آورد، امّا قابیل از زراعت خود مقداری ناپاک آورد. قربانی هابیل قبول شد، ولی از قابیل نپذیرفتند. این آیه قرآن اشاره به همین جریان است؛ ﴿وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لاَءَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّه ُمِنَ الْمُتَّقِینَ.﴾ قرباني وقتي قبول می شد که آتش می گرفت. از آن پس قابیل آتشکده ای بنا کرد و او اولین کسی بود که آتشکده ساخت. گفت: «آن قدر این آتش را می پرستم تا قربانی مرا قبول کند». بعد شیطان که می تواند مانند خون در رگ انسان نفوذ کند، پیش قابیل آمد و گفت: «چون قربانی هابیل قبول شد و از تو رد گردید، اگر چاره ای برای این کار نکنی دارای فرزند خواهد شد و فرزندان او بر فرزندان تو فخر می کنند و می گویند ما کسی هستیم که قربانی اش قبول شد و شما فرزند کسی هستید که قربانی او را نپذیرفتند. صلاح این است که او را بکشی تا دارای فرزندی نشود و بر فرزند تو فخر نمایند». قابیل هم او را کشت. وقتی پیش آدم آمد، به او گفت: «ای قابیل! هابیل کجاست»؟ گفت: «بروید همان جایی را که قربانی کردیم بگردید». وقتی آدم علیه السلام جستجو کرد، هابیل علیه السلام را کشته یافت. آدم گفت: «نفرین بر تو

ص: 713

بَکَی آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَی هَابِیلَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ إِنَّ آدَمَ سَأَلَ رَبَّهُ وَلَداً فَوُلِدَ لَهُ غُلَامٌ فَسَمَّاهُ هِبَهَ اَللَّهِ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ هَبَهُ لَهُ﴾. (1)

2-1- السجاد علیه السلام- ﴿لَمَّا قَرَّبَ أَبْنَاءُ آدَمَ علیه السلام اَلْقُرْبَانَ قَرَّبَ أَحَدُهُمَا أَسْمَنَ کَبْشٍ کَانَ فِی ضَأْنِهِ وَ قَرَّبَ اَلْآخَرُ ضِغْثاً مِنْ سُنْبُلٍ فَتُقُبِّلَ مِنْ صَاحِبِ اَلْکَبْشِ وَ هُوَ هَابِیلُ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ اَلْآخَرِ فَغَضِبَ قَابِیلُ فَقَالَ لِهَابِیلَ وَ اَللَّهِ لَأَقْتُلَنَّکَ فَقَالَ هَابِیلُ: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اَللّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ *لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخافُ اَللّهَ رَبَّ اَلْعالَمِینَ * إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَ إِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحابِ اَلنَّارِ وَ ذلِکَ جَزاءُ اَلظّالِمِینَ فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَلَمْ یَدْرِ کَیْفَ یَقْتُلُهُ حَتَّی جَاءَ إِبْلِیسُ فَعَلَّمَهُ فَقَالَ ضَعْ رَأْسَهُ بَیْنَ حَجَرَیْنِ ثُمَّ اِشْدَخْهُ فَلَمَّا قَتَلَهُ لَمْ یَدْرِ مَا یَصْنَعُ بِهِ فَجَاءَ غُرَابَانِ فَأَقْبَلَا یَتَضَارَبَانِ حَتَّی اِقْتَتَلَا فَقَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ ثُمَّ حَفَرَ اَلَّذِی بَقِیَ اَلْأَرْضَ بِمَخَالِبِهِ وَ دَفَنَ فِیهِ صَاحِبَهُ قَالَ قَابِیلُ یا وَیْلَتی أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هذَا اَلْغُرابِ فَأُوارِیَ سَوْأَهَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ اَلنّادِمِینَ فَحَفَرَ لَهُ حَفِیرَهً وَ دَفَنَ فِیهَا فَصَارَتْ سُنَّهً یَدْفِنُونَ اَلْمَوْتَی فَرَجَعَ قَابِیلُ إِلَی أَبِیهِ فَلَمْ یَرَ مَعَهُ هَابِیلَ فَقَالَ لَهُ آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَیْنَ تَرَکْتَ اِبْنِی قَالَ لَهُ قَابِیلُ أَرْسَلْتَنِی عَلَیْهِ رَاعِیاً فَقَالَ آدَمُ اِنْطَلِقْ مَعِی إِلَی مَکَانِ اَلْقُرْبَانِ وَ أَحَسَّ قَلْبُ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِالَّذِی فَعَلَ قَابِیلُ فَلَمَّا بَلَغَ مَکَانَ اَلْقُرْبَانَ اِسْتَبَانَ قَتْلُهُ فَلَعَنَ آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْأَرْضَ اَلَّتِی قَبِلَتْ دَمَ هَابِیلَ وَ أُمِرَ آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنْ یَلْعَنَ قَابِیلَ وَ نُودِیَ قَابِیلُ مِنَ اَلسَّمَاءِ لُعِنْتَ کَمَا قَتَلْتَ أَخَاکَ وَ لِذَلِکَ لَا تَشْرَبُ اَلْأَرْضُ اَلدَّمَ فَانْصَرَفَ آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَبْکَی عَلَی هَابِیلَ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْلَهً فَلَمَّا جَزِعَ عَلَیْهِ شَکَا ذَلِکَ إِلَی اَللَّهِ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنِّی وَاهِبٌ لَکَ ذَکَراً یَکُونُ خَلَفاً مِنْ هَابِیلَ فَوَلَدَتْ حَوَّاءُ غُلاَماً زَکِیّاً مُبَارَکاً فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلسَّابِعُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ یَا آدَمُ علیه السلام إِنَّ هَذَا اَلْغُلاَمَ هِبَهٌ مِنِّی لَکَ فَسَمِّهِ هِبَهَ اَللَّهِ فَسَمَّاهُ آدَمُ علیه السلام هِبَهَ اَللَّهِ﴾. (2)

3-1- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّ قَابِیلَ لَمَّا رَأَی اَلنَّارَ قَدْ قَبِلَتْ قُرْبَانَ هَابِیلَ قَالَ لَهُ إِبْلِیسُ إِنَّ هَابِیلَ کَانَ یَعْبُدُ تِلْکَ اَلنَّارَ فَقَالَ قَابِیلُ لَا أَعْبُدُ اَلنَّارَ اَلَّتِی عَبَدَهَا هَابِیلُ وَ لَکِنْ أَعْبُدُ نَاراً أُخْرَی وَ أُقَرِّبُ قُرْبَاناً لَهَا فَتَقْبَلُ قُرْبَانِی فَبَنَی بُیُوتَ اَلنَّارِ فَقَرَّبَ وَ فَلَمْ یَکُنْ لَهُ عِلْمٌ بِرَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَمْ یَرِثْ مِنْهُ وُلَدُهُ إِلَّا عِبَادَهَ اَلنِّیرَانِ﴾. (3)

ص: 714


1- الكافي، ج8، ص113/ بحار الأنوار، ج23، ص63/ بحار الأنوار، ج11، ص43/ کمال الدین، ج1، ص213/ تفسیر العیاشی، ج1، ص309/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
2- بحار الأنوار، ج11، ص230/ بحار الأنوار، ج23، ص59/ تفسیر القمی، ج1، ص165/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
3- تفسير نور الثقلين

زمین که خون هابیل را قبول کردی». پس چهل شبانه روز بر او گریه کرد. بعد از خدا خواست فرزندی به او عنایت کند. پسری برایش متولّد شد که او را هبة اللَّه نام نهاد. زیرا خداوند او و خواهرش را به آدم علیه السلام بخشید.

2-1- امام سجّاد علیه السلام- زمانی که دو فرزند آدم علیه السلام، قربانی خود را پیشکش کردند، یکی فربه ترین قوچی که در گله اش بود قربانی کرد و دیگری خوشه ای از سنبل های کشتزارش را و قربانی از صاحب قوچ که هابیل بود پذیرفته شد و از دیگری که قابیل بود، پذیرفته نشد. پس به هابیل گفت: «به خدا سوگند که تو را خواهم کشت». و هابیل گفت: ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقِينَ * لَئِنْ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ * إِنِّی أُرِیدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِی وَ إِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَ ذَالِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ * فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ﴾؛ و او نمی دانست چگونه هابیل را بکشد تا آن که ابلیس آمد و او را آموخت و گفت: سرش را بین دو سنگ بگذار و محکم بکوب و بشكن. وقتی هابیل را کشت، نمی دانست که با پیکرش چه کند. ناگهان دو کلاغ آمدند و شروع کردند به زدن یکدیگر و قصد جان هم کردند و یکی دیگری را کشت کردند و آن گاه، آن که مانده بود با پاهایش حفره ای در زمین کند و دیگری را در آن دفن کرد. قابیل گفت: ﴿يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ﴾ و حفره ای کند و هابیل را در آن پنهان کرد و سنّتی شد تا مردگان را دفن کنند. قابیل نزد پدرش بازگشت و آدم علیه السلام هابیل را با وی ندید و پرسید: «فرزندم را کجا رها کردی»؟ قابیل گفت: مگر مرا به نگاهبانی از وی فرستاده بودی»؟ آدم علیه السلام گفت: «همراه من به محلّ قربانی بیا و قلب آدم علیه السلام از نگرانی آن چه قابیل کرده است، هراسان گشت و زمانی که به محل رسید، کشته شدن وی را دریافت و زمینی را که خون هاییل را پذیرفت، نفرین نمود و به آدم علیه السلام دستور داده شد تا قابیل را لعنت کند و از آسمان قابیل را ندا آمد: نگون بخت گردی آن گاه که برادرت را کشتی. از همین روست که زمین، خون را نمی نوشد. آدم علیه السلام روی گرداند و رفت و چهل شبانه روز بر هابیل زاری می کرد و چون از داغ وی بی قرار گشت، به خداوند شکایت نمود و خداوند وحی نمود که تو را پسری عطا خواهم کرد که جانشین هابیل باشد. حوّا پسری پاکیزه و مبارک زاد و چون روز هفتم میلاد نوزاد بود، خداوند، وحی نمود: «ای آدم علیه السلام! این طفل، هبه و بخششی از من به توست، پس او را هبة الله بنام».

3-1- امام صادق علیه السلام- هنگامی که قابیل دید آتش، قربانی هابیل را پذیرفت و قربانی او را اعتناء نکرد شیطان به وی گفت: «علّت پذیرفته شدن قربانی هابیل آن است که او این آتش را می پرستد پس تو نیز آن را عبادت کن». قابیل در جواب شیطان گفت: «آتشی را که هابیل پرستیده عبادت نمی کنم ولی نسبت به آتش دیگر حرفی ندارم و قربانی برایش می برم». این بار آتش جدید قربانی وی را پذیرفت از این رو قابیل آتشخانه ای بنا کرد و در آن آتش افروخت و به آن تقرّب می جست و عبادتش می کرد و بدین ترتیب از پروردگار عزّوجلّ به طور کلّی غافل گردید و همین سبب شد که آتش پرستی در دودمانش به میراث باقی ماند.

ص: 715

4-1- الصّادق علیه السلام- ﴿ثُمَّ أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَی آدَمَ علیه السلام سَبَقَ عِلْمِی أَنْ لاَ أَتْرُکَ اَلْأَرْضَ مِنْ عَالِمٍ یُعْرَفُ بِهِ دِیْنِی وَ أَنْ أُخْرِجَ ذَلِکَ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ فَانْظُرْ إِلَی اِسْمِیَ اَلْأَعْظَمِ وَ إِلَی مِیرَاثِ اَلنُّبُوَّهِ وَ مَا عَلَّمْتُکَ مِنَ اَلْأَسْمَاءِ کُلِّهَا وَ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْخَلْقُ مِنَ اَلْأُثْرَهِ عَنِّی فَادْفَعْهُ إِلَی هَابِیلَ قَالَ فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ علیه السلام بِهَابِیلَ فَلَمَّا عَلِمَ قَابِیلُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِ آدَمَ علیه السلام غَضِبَ فَأَتَی آدَمَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ یَا أَبَتِ أَلَسْتُ أَکْبَرَ مِنْ أَخِی وَ أَحَقَّ بِمَا فَعَلْتَ بِهِ فَقَالَ آدَمُ علیه السلام یَا بُنَیَّ إِنَّمَا اَلْأَمْرُ بِیَدِ اَللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَ إِنْ کُنْتَ أَکْبَرَ وُلْدِی فَإِنَّ اَللَّهَ خَصَّهُ بِمَا لَمْ یَزَلْ لَهُ أَهْلاً فَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ خِلاَفُ مَا قُلْتُ وَ لَمْ تُصَدِّقْنِی فَقَرِّبَا قُرْبَاناً فَأَیُّکُمَا قُبِلَ قُرْبَانُهُ فَهُوَ أَوْلَی بِالْفَضْلِ مِنْ صَاحِبِهِ قَالَ وَ کَانَ اَلْقُرْبَانُ فِی ذَلِکَ اَلْوَقْتِ تَنْزِلُ نَارٌ فَتَأْکُلُهُ فَخَرَجَا فَقَرَّبَا قُرْبَاناً کَمَا ذَکَرَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ: وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ اِبْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ اَلْآخَرِ قَالَ وَ کَانَ قَابِیلُ صَاحِبَ زَرْعٍ فَقَرَّبَ قَمْحاً نَسْیاً رَدِیئاً وَ کَانَ هَابِیلُ صَاحِبَ غَنَمِ فَقَرَّبَ کَبْشاً سَمِیناً مِنْ خِیَارِ غَنَمِهِ فَأَکَلَتِ اَلنَّارُ قُرْبَانَ هَابِیلَ وَ لَمْ تَأْکُلْ قُرْبَانَ قَابِیلَ فَأَتَاهُ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ فَقَالَ یَا قَابِیلُ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ اَلَّذِی أَنْتَ فِیهِ لَیْسَ بِشَیْءٍ لِأَنَّهُ إِنَّمَا أَنْتَ وَ أَخُوکَ فَلَوْ وُلِدَ لَکُمَا وَلَدٌ وَ کَثُرَ نَسْلُکُمَا اِفْتَخَرَ نَسْلُهُ عَلَی نَسْلِکَ بِمَا خَصَّهُ بِهِ أَبُوکَ وَ لِقَبُولِ اَلنَّارِ قُرْبَانَهُ وَ تَرْکِهَا قُرْبَانَکَ وَ إِنَّکَ إِنْ قَتَلْتَهُ لَمْ یَجِدْ أَبُوکَ بُدّاً مِنْ أَنْ یَخُصَّکَ بِمَا دَفَعَهُ إِلَیْهِ قَالَ فَوَثَبَ قَابِیلُ إِلَی هَابِیلَ فَقَتَلَهُ﴾. (1)

5-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَلنَّاسَ یَزْعُمُونَ أَنَّ آدَمَ علیه السلام زَوَّجَ اِبْنَتَهُ مِنِ اِبْنِهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَدْ قَالَ اَلنَّاسُ ذَلِکَ وَ لَکِنْ یَا سُلَیْمَانُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ لَوْ عَلِمْتُ أَنَّ آدَمَ علیه السلام زَوَّجَ اِبْنَتَهُ مِنِ اِبْنِهِ لَزَوَّجْتُ زَیْنَبَ مِنَ اَلْقَاسِمِ وَ مَا کُنْتُ لِأَرْغَبَ عَنْ دِیْنِ آدَمَ علیه السلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ قَابِیلَ إِنَّمَا قَتَلَ هَابِیلَ لِأَنَّهُمَا تَغَایَرَا عَلَی أُخْتِهِمَا فَقَالَ لَهُ یَا سُلَیْمَانُ تَقُولُ هَذَا أَ مَا تَسْتَحْیِی أَنْ تَرْوِیَ هَذَا عَلَی نَبِیِّ اَللَّهِ آدَمَ علیه السلام؟ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَفِیمَ قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیلَ فَقَالَ فِی اَلْوَصِیَّهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی آدَمَ علیه السلام أَنْ یَدْفَعَ اَلْوَصِیَّهَ وَ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ إِلَی هَابِیلَ وَ کَانَ قَابِیلُ أَکْبَرَ مِنْهُ فَبَلَغَ ذَلِکَ قَابِیلَ فَغَضِبَ فَقَالَ أَنَا أَوْلَی بِالْکَرَامَهِ وَ اَلْوَصِیَّهِ فَأَمَرَهُمَا أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً بِوحَی مِنَ اَللَّهِ إِلَیْهِ فَفَعَلَا فَقَبِلَ اَللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ فَحَسَدَهُ قَابِیلُ فَقَتَلَهُ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ

ص: 716


1- بحار الأنوار، ج11، ص226

4-1- امام صادق علیه السلام- خداوند به آدم علیه السلام وحی کرد که: علم من بر این رفته است که زمین را خالی از عالمی که دین من با او شناخته شود نکنم و این که آن عالم را از نسل تو خارج کنم. پس به اسم اعظم من و به میراث نبوّت و آن اسمائی که تماماً به تو آموختم و آن میراثی که مخلوقات به آن نیازمند هستند بنگر و آن را به هابیل بده و فرمود: آدم علیه السلام این کار را در مورد هابیل انجام داد. وقتی قابیل از این کار آدم آگاه شد، خشمگین شد و به سوی آدم آمد و به او گفت: «ای پدر آیا من از برادرم بزرگ تر نیستم؛ و در آن چه در مورد او انجام دادی شایسته تر نیستم»؟ پس آدم گفت: «ای فرزند من! امر در دست خداست و به هرکس بخواهد می دهد. اگرچه تو فرزند بزرگ من هستی ولی خداوند چیزی را به او اختصاص داد که همیشه شایستگی آن را دارد. اگر به خلاف آن چه گفتم اعتقاد داری و مرا تصدیق نمی کنی پس هر دوی شما قربانی بیاورید». هر کدام از شما قربانی اش پذیرفته شود او نسبت به دوستش بر این فضل و رحمت شایسته تر است». فرمود: در آن زمان آتشی بر قربانی خارج شده و قربانی را می خورد. هابیل و قابیل خارج شده و همان طور که خداوند متعال در کتابش ذکر کرده است قربانی آوردند؛ ﴿وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّباً قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ﴾. فرمود: «قابیل صاحب کشت و زرع بود و گندم پس مانده و نامرغوبی را پیش آورد و هابیل صاحب گلّه بود از میان آن قوچ فربه ای از بهترین گوسفندانش را پیش آورد و آتش قربانی هابیل را خورد و قربانی قابیل را نخورد. ابلیس که لعنت خدا بر او باد نزد قابیل آمد و گفت: «ای قابیل این مسأله ای که تو در آن هستی هیچ نیست چون فقط تو و برادرت هستید. اگر شما صاحب فرزند شوید و نسل شما زیاد شود فرزندان نسل او بر فرزندان نسل تو به خاطر آن چه پدرت به او اختصاص داده است فخر فروشی خواهند کرد. همچنین چون آتش قربانی او را قبول کرده و قربانی تو را رها کرده است. ولی اگر تو او را بکشی پدرت چاره ای نخواهد داشت جز این که آن چه را به او داده به تو اختصاص دهد». گفت:«قابیل به سمت هابیل حمله برد و او را کشت».

5-1- امام صادق علیه السلام سلیمان بن خالد گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم، مردم می گویند که آدم علیه السلام دخترش را به نکاح پسرش درآورد. ابو عبد الله علیه السلام فرمود: مردم چنین چیزی گفته اند ولی ای سلیمان! آیا نشنیده ای که پیامبر فرمود: «اگر می دانستم که آدم دخترش را به ازدواج پسرش درآورده، من نیز زینب را به ازدواج قاسم در می آوردم و این گونه نبود که از دین آدم علیه السلام روی گردان شوم»؟ گفتم: فدایت شوم، مردم گمان می کنند که قابیل، هابیل را تنها به خاطر اختلاف درباره ی گرفتن خواهرهایشان کشته است». و فرمود: «ای سلیمان! چنین می گویی؟ آیا شرم نمی کنی اگر بخواهی این حرف را در برابر نبی خدا آدم بازگو نمایی»؟ گفتم: «پس به خاطر چه قابیل، هابیل را کشت»؟ فرمود: «به خاطر وصیّت» آن گاه فرمود: «ای سلیمان! همانا خداوند تبارک و تعالی به آدم علیه السلام العلم وحی نمود تا وصیّت و اسم اعظم الهی را به هابیل دهد؛ حال آن که قابیل بزرگ تر بود». این سخن به قابیل رسید و خشمگین گشت و گفت: من به کرامت و وصیّت اولی ترم. پس آدم علیه السلام به فرمان خداوند

ص: 717

فَمِمَّنْ تَنَاسَلَ وُلْدُ آدَمَ علیه السلام هَلْ کَانَتْ أُنْثَی غَیْرَ حَوَّاءَ وَ هَلْ کَانَ ذَکَرٌ غَیْرَ آدَمَ علیه السلام؟ فَقَالَ یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَزَقَ آدَمَ مِنْ حَوَّاءَ قَابِیلَ وَ کَانَ ذَکَرُ وُلْدِهِ مِنْ بَعْدِهِ هَابِیلَ، فَلَمَّا أَدْرَکَ قَابِیلُ مَا یُدْرِکُ اَلرِّجَالُ أَظْهَرَ اَللَّهُ لَهُ جِنِّیَّهً، وَ أَوْحَی إِلَی آدَمَ علیه السلام أَنْ یُزَوِّجَهَا قَابِیلَ فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ علیه السلام وَ رَضِیَ بِهَا قَابِیلُ وَ قَنِعَ فَلَمَّا أَدْرَکَ هَابِیلُ مَا یُدْرِکُ الرِّجالُ أَظْهَرَ اَللَّهُ لَهُ حَوْرَاءَ وَ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ علیه السلام أَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ هَابِیلَ فَفَعَلَ ذَلِکَ فَقَتَلَ هَابِیلَ وَ اَلْحَوْرَاءُ حَامِلٌ فَوَلَدَتْ اَلْحَوْرَاءُ غُلاَماً فَسَمَّاهُ آدَمُ علیه السلام هِبَهَ اَللَّهِ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی آدَمَ علیه السلام أَنِ اِدْفَعْ إِلَیْهِ اَلْوَصِیَّهَ وَ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ وَ وَلَدَتْ حَوَّاءُ غُلَاماً فَسَمَّاهُ آدَمُ علیه السلام شَیْثَ بْنَ آدَمَ علیه السلام، فَلَمَّا أَدْرَکَ مَا یُدْرِکُ اَلرِّجَالُ أَهْبَطَ اَللَّهُ لَهُ حَوْرَاءَ وَ أَوْحَی إِلَی آدَمَ علیه السلام اَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ شِیثِ بْنِ آدَمَ علیه السلام فَفَعَلَ فَوَلَدَتِ اَلْحَوْرَاءُ جَارِیَهً فَسَمَّاهَا آدَمُ علیه السلام حَوْرَهً فَلَمَّا أَدْرَکَتِ اَلْجَارِیَهُ زَوَّجَ آدَمُ علیه السلام حُوْرَهَ بِنْتَ شَیْثٍ مِنْ هِبَهِ اَللَّهِ بْنِ هَابِیلَ فَنَسْلُ آدَمَ علیه السلام مِنْهُمَا فَمَاتَ هِبَهُ اللَّهِ بْنُ هَابِیلَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ علیه السلام أَنِ ادْفَعِ الْوَصِیَّهَ وَ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ وَ مَا أَظْهَرْتُکَ عَلَیْهِ مِنْ عِلْمِ النُّبُوَّهِ وَ مَا عَلَّمْتُکَ مِنَ الْأَسْمَاءِ إِلَی شَیْثِ بْنِ آدَمَ علیه السلام فَهَذَا حَدِیثُهُمْ یَا سُلَیْمَانُ﴾. (1)

6-1- الباقر علیه السلام- ﴿قَالُوا: إِنَّ حَوَّا اِمْرَأَهَ آدَمَ علیه السلام کَانَتْ تَلِدُ فِی کُلِّ بَطْنٍ غُلَاماً وَ جَارِیَهً فَوَلَدَتْ فِی أَوَّلِ بَطْنِ قَابِیلَ وَ قِیلَ: قَابِیلَ وَ تَوْأَمَتَهُ إِقْلِیمَا بِنْتَ آدَمَ علیه السلام، وَ اَلْبَطْنِ اَلثَّانِی هَابِیلَ علیه السلام وَ تَوْأَمَتَهُ لِیُوذَا فَلَمَّا أَدْرَکُوا جَمِیعاً أَمَرَ اَللَّهُ تَعَالَی آدَمَ علیه السلام أَنْ یُنْکِحَ قَابِیلَ أُخْتَ هَابِیلَ وَ هَابِیلَ أُخْتَ قَابِیلَ فَرَضِیَ هَابِیلُ وَ أَبَی قَابِیلُ لِأَنَّ أُخْتَهُ کَانَتْ أَحْسَنَهُمَا وَ قَالَ: مَا أَمَرَ اَللَّهُ بِهَذَا وَ لَکِنْ هَذَا مِنْ رَأْیِکَ. فَأَمَرَهُمَا آدَمُ علیه السلام أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً، فَرَضِیَا بِذَلِکَ فَغَدَا هَابِیلُ علیه السلام وَ کَانَ صَاحِبَ مَاشِیَهٍ فَأَخَذَ مِنْ خَیْرِ غَنَمِهِ زَبَداً وَ لَبَناً وَ کَانَ قَابِیلُ صَاحِبَ زَرْعٍ فَأَخَذَ مِنْ شَرِّ زَرْعِهِ ثُمَّ صَعِدَا فَوَضَعَا اَلْقُرْبَانَیْنِ عَلَی اَلْجَبَلِ فَأَتَتِ اَلنَّارُ فَأَکَلَتْ قُرْبَانَ هَابِیلَ علیه السلام وَ تَجَنَّبَتْ قُرْبَانَ قَابِیلَ فَکَانَ آدَمُ علیه السلام غَائِباً بِمَکَّهَ عَنْهُمَا خَرَجَ إِلَیْهَا لِیَزُورَ اَلْبَیْتَ بِأَمْرِ رَبِّهِ فَقَالَ قَابِیلُ: لاَ عِشْتَ یَا هَابِیلُ علیه السلام فِی اَلدُّنْیَا وَ قَدْ تُقُبِّلَ قُرْبَانُکَ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ قُرْبَانِی وَ تُرِیدُ أَنْ تَأْخُذَ أُخْتِیَ اَلْحَسْنَاءَ وَ آخُذَ أُخْتَکَ اَلْقَبِیحَهَ. فَقَالَ لَهُ هَابِیلُ علیه السلام مَا حَکَاهُ اَللَّهُ تَعَالَی. فَشَدَخَهُ بِحَجَرٍ فَقَتَلَهُ﴾. (2)

ص: 718


1- بحار الأنوار، ج11، ص245/ تفسیر البرهان/ تفسير نور الثقلين
2- تفسیر نور الثقلين

ایشان را امر کرد تا قربانی پیشکش کنند و چنین کردند و خدا قربانی هابیل را پذیرفت و قابیل نیز رشک ورزید و او را کشت». گفتم: فدایت شوم، پس فرزندان آدم علیه السلام چگونه فرزنددار شدند؟ آیا زنی غیر از حوّا وجود داشت و مرد دیگری غیر از آدم وجود داشت»؟ فرمود: ای سلیمان! خداوند، قابیل را از حوّا روزی آدم علیه السلام نمود و فرزند پسرشان پس از وی، هابیل بود و چون قابیل به سن مردی رسید، خداوند جنّی مونث، ظاهر ساخت و آدم علیه السلام را امر کرد تا وی را به ازدواج قابیل درآورد و آدم علیه السلام چنین کرد و قابیل نیز به آن زن خرسند گشت و قانع بود و زمانی که هابیل به سنّ مردانگی رسید، خداوند برای وی حوری ای پدیدار کرد و به آدم علیه السلام فرمان داد تا وی را به همسری هابیل درآورد و چنین کرد و هابیل زمانی کشته شد که حوری باردار بود و پسرکی زایید و آدم او را هبة الله نامید و خداوند به آدم علیه السلام وحی نمود تا وصیّت و اسم اعظم را به او ده و حوّا نیز پسرکی به دنیا آورد که آدم علیه السلام وی را شیث نامید و چون به سنّ مردانگی رسید، خداوند برای او نیز یک حوری فرستاد و به آدم علیه السلام وحی کرد تا وی را به ازدواج شیث درآورد و چنین کرد و این حوری دخترکی زاد و آدم علیه السلام آن را حوره نامید و چون این دخترک بزرگ شد، آدم علیه السلام او را که دختر شیث بود به ازدواج هبة الله درآورد و نسل آدم علیه السلام از آن دو پدید آمد. هبه الله درگذشت و خداوند به آدم علیه السلام فرمود: وصیّت و اسم اعظم و آن چه که از علم نبّوت به تو آموختم و اسمایی که فراگرفته ای را به شیث فرزندت واگذار. و این حدیث داستان ایشان است، ای سلیمان»!

6-1- امام باقر علیه السلام- [در مجمع البیان آمده است بعضی ها] گویند: حوّا همسر آدم علیه السلام در هر شکمی پسری و دختری می زایید. در حمل اوّل، قابیل را به دنیا آورد و گفته شده است: «قابیل و اقلیما دختر آدم علیه السلام با او دو قلو زاییده شد» و در حمل دوّم هابیل را به دنیا آورد و «لیوذا» با او دو قلو زاییده شد. و هنگامی که همگی [به سنّ بلوغ] رسیدند، خدای تعالی به آدم دستور داد که خواهر هابیل را به ازدواج قابیل و خواهر قابیل را به ازدواج هابیل در بیاورد. هابیل راضی شد و قابیل امتناع ورزید؛ چون خواهرش زیباتر بود [می خواست با خواهر خودش ازدواج کند. به پدرش] گفت: «این دستور خداوند نیست بلکه این نظر تو است»؛ در نتیجه آدم علیه السلام به آن دو دستور داد که کاری برای تقرّب به خداوند انجام دهند و آن ها به آن راضی شدند. هابیل که صاحب گاو و گوسفند بود فردا [یکی] از بهترین گوسفندانش در چاقی و شیر دهی را [برای قربانی] گرفت و قابیل صاحب زراعت بود و از بدترین قسمت کشتش [برای قربانی] گرفت و سپس بالا رفتند و قربانی را بر روی کوه گذاشتند؛ آتش آمد قربانی هابیل را خورد و از قربانی قابیل دوری کرد. و آدم غایب بود و به دستور پروردگار به مکّه رفته بود تا خانه ی خدا را زیارت کند. قابیل گفت: «ای هابیل! در دنیا زنده نمی مانی. قربانی تو قبول شد و قربانی من قبول نشد و تو می خواهی خواهر زیبای مرا بگیری و من خواهر زشت تو را بگیرم». هابیل چیزی که خدای تعالی حکایت کرده: ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾ به او گفت. پس قابیل سنگی به گردن او زد و او را کشت.

ص: 719

7-1- الصّادق علیه السلام- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا عِلَّهُ اَلْأُضْحِیَّهِ فَقَالَ إِنَّهُ یُغْفَرُ لِصَاحِبِهَا عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَهٍ تَقْطُرُ مِنْ دَمِهَا عَلَی اَلْأَرْضِ وَ لِیَعْلَمَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مَنْ یَتَّقِیهِ بِالْغَیْبِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَنْ یَنالَ اَللّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ اَلتَّقْوی مِنْکُمْ ثُمَّ قَالَ انْظُرْ کَیْفَ قَبِلَ اَللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ وَ رَدَّ قُرْبَانَ قَابِیلَ﴾. (1)

8-1- الصّادق علیه السلام- ﴿کَانَ مَوْضِعُ اَلْکَعْبَهِ رَبْوَهً مِنَ اَلْأَرْضِ بَیْضَاءَ تُضِیءُ کَضَوْءِ اَلشَّمْسِ وَ اَلْقَمَرِ حَتَّی قَتَلَ اِبْنَا آدَمَ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَاسْوَدَّتْ﴾. (2)

9-1- الصّادق علیه السلام- ﴿کَانَتِ اَلْوُحُوشُ وَ اَلطَّیْرُ وَ اَلسِّبَاعُ وَ کُلُّ شَیْءٍ خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مُخْتَلِطاً بَعْضُهُ بِبَعْضٍ فَلَمَّا قَتَلَ اِبْنُ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَخَاهُ نَفَرَتْ وَ فَزِعَتْ فَذَهَبَ کُلُّ شَیْءٍ إِلَی شَکْلِهِ﴾. (3)

* القَتْلُ

1- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَوَّلَ مَا یَحْکُمُ اَللَّهُ فِیهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ اَلدِّمَاءُ فَیُوقَفُ اِبْنَا آدَمَ فَیَفْصِلُ بَیْنَهُمَا ثُمَّ اَلَّذِینَ یَلُونَهُمَا مِنْ أَصْحَابِ اَلدِّمَاءِ حَتَّی لاَ یَبْقَی مِنْهُمْ أَحَدٌ ثُمَّ اَلنَّاسِ بَعْدَ ذَلِکَ حَتَّی یَأْتِیَ اَلْمَقْتُولُ بِقَاتِلِهِ فَیَتَشَخَّبُ فِی دَمِهِ وَجْهُهُ فَیَقُولُ هَذَا قَتَلَنِی فَیَقُولُ أَنْتَ قَتَلْتَهُ فَلاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَکْتُمَ اَللَّهَ حَدِیثاً﴾. (4)

2- أَمیر المومنین علیه السلام- ﴿الْحُسَیْنِ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ کانَ عَلِیُّ بنُ أَبی طالبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالکوفَهِ فِی الجامِعِ إذ قَامَ إِلَیهِ رَجُلٌ مِن أَهلِ الشَّامِ فَقالَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إنِّی أَسأَلُکَ عَنْ أُشیاءَ فَقالَ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَأَحْدَقَ النَّاسُ بِأَبصارِهِمْ- وَ ذَکَرَ اَلْحَدِیثَ إِلَی أَنْ قَالَ- وَ سَأَلَهُ کَمْ کَانَ عُمُرُ آدَمَ علیه السلام فَقَالَ تِسْعُمِائَهِ سَنَهٍ وَ ثَلَاثِینَ سَنَهً وَ سَأَلَهُ عَنْ أَوَّلِ مَنْ قَالَ الشِّعْرَ فَقَالَ آدَمُ علیه السلام. قَالَ وَ مَا کَانَ شِعْرُهُ؟ قَالَ لَمَّا أُنْزِلَ إِلَی الْأَرْضِ مِنَ السَّمَاءِ فَرَأَی تُرْبَتَهَا وَ سِعَتَهَا وَ هَوَاهَا وَ قَتْلَ قَابِیلَ هَابِیلَ قَالَ آدَمُ علیه السلام:

تَغَیَّرَتِ الْبِلَادُ وَ مَنْ عَلَیْهَا *** فَوَجْهُ الْأَرْضِ مُغْبَرٌّ قَبِیحٌ

تَغَیَّرَ کُلُّ ذِی لَوْنٍ وَ طَعْمٍ *** وَ قَلَّ بَشَاشَهُ الْوَجْهِ الْمَلِیحِ﴾

ص: 720


1- وسائل الشيعة، ج14، ص207/ تفسیر نورالثقلين
2- الکافی، ج4، ص189/ تفسیر نورالثقلين/ تفسير البرهان
3- علل الشرائع، ج 1، ص4/ تفسیر نور الثقلين/ تفسير البرهان
4- وسائل الشيعة، ج29، ص12/ تفسير نورالثقلين

7-1- امام صادق علیه السلام- ابوبصیر نقل کرده است که به امام صادق علیه السلام گفتم: «فلسفه قربانی کردن چیست»؟ فرمود: «کسی که قربانی می کند، با اوّلین قطره خونی که از قربانی بر زمین فرو می چکد، گناه صاحبش آمرزیده می شود و برای این که، خداوند عزّوجلّ کسی را که پنهانی تقوای او را پیشه می کند بشناسد. خداوند عزّوجلّ فرمود: نه گوشت ها و نه خون های آن ها، هرگز به خدا نمی رسد. آن چه به او می رسد، تقوا و پرهیزگاری شماست. (حج/37) بنگر که چگونه خداوند قربانی هابیل را قبول کرد امّا قربانی قابیل را نپذیرفت.

8-1- امام صادق علیه السلام- محلّ کعبه تپه ای سفید از زمین بود، که مانند نور خورشید و ماه می درخشید، و این وضع همچنان باقی بود تا آن زمان که یکی از دو پسر آدم برادر خود را کشت، و آن تپه ی نورانی سفید سیاه شد.

9-1- امام صادق علیه السلام- قبل از کشته شدن هابیل بدست قابیل همه ی حیوانات وحشی و پرندگان و درندگان و سایر حیوانات به نحو مختلط با هم زندگی می کردند، امّا بعد از آن از یکدیگر رمیده و وحشت کردند و هر یک به صورت نوعی جداگانه در آمد.

* کشتن

1- پیامبر صلی الله علیه و آله- اوّلین امری که خداوند در روز قیامت در آن حکم می فرماید، ریختن خون آدمی است، پس پسران آدم علیه السلام را نگه داشته ما بین آن دو حکم می کند، سپس کسانی که پس از قابیل به خونریزی دست گشوده اند تا آن که کسی از آن مردم باقی نماند مگر این که مقتول، قاتلش را بیاورد و در حالی که خون از رخساره اش فرو می ریزد، مأمور خدا به او گوید: تو او را کشته ای، قاتل توان آن را ندارد که از خداوند چیزی را کتمان نماید.

2- امام علی علیه السلام- از امام حسین علیه السلام روایت است: علیّ بن ابی طالب علیه السلام در مسجد کوفه بود که مردی از اهل شام نزدش آمد و گفت: «ای امیرمؤمنان علیه السلام! چند سؤال از شما دارم». و ایشان فرمود: «برای دانستن بپرس و برای لجبازی و عناد نپرس». و مردمان همه به او خیره شده بودند. امام حسین علیه السلام حدیث را ادامه می دهد تا آن جا که فرمود، پرسید که: «عمر آدم علیه السلام چقدر بود»؟ و حضرت به او پاسخ داد: «نهصد و سی سال». و از اوّلین کسی که شعر گفت پرسید. و امام علیه السلام: فرمود: «آدم علیه السلام». پرسید: «شعر وی چه بود»؟ امام گفت: زمانی که از آسمان بر زمین فرو فرستاده شد و خاک آن و پهنه گسترده و هوای آن را دید و قابیل هابیل را کشت، چنین گفت:

«سرزمین ها و هرچه در آن است، دگرگون شد

و پهنه ی زمین، غبار گرفته و زشت است

هر چیز دارای رنگ و طعم دگرگون شد

و خنده رویی چهره های زیبا بسیار کم شد

ص: 721

فَأَجَابَهُ إِبْلِیسُ

تَنَحَّ عَنِ اَلْبِلاَدِ وَ سَاکِنِیهَا *** فَفِي الْفِرْدَوْسِ ضَاقَ بِكَ الْفَسِيحُ

وَ کُنْتَ بِهَا وَ زَوْجُکَ فِی قَرَارٍ *** وَ قَلْبُکَ مِنْ أَذَی اَلدُّنْیَا مُرِیحٌ

فَلَمْ تَنْفَکَّ مِنْ کَیْدِی وَ مَکْرِی *** إِلَی أَنْ فَاتَکَ اَلثَّمَنُ اَلرَّبِیحُ

فَلَوْ لاَ رَحْمَهت اَلْجَبَّارِ أَضْحَی *** بِکَفِّکَ مِنْ جِنَانِ اَلْخُلْدِ رِیحٌ

ثُمَّ قَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَخْبِرْنِی عَنْ یَوْمِ اَلْأَرْبِعَاءِ وَ تَطَیُّرِنَا مِنْهُ وَ ثِقْلِهِ وَ أَیُّ أَرْبِعَاءَ هُوَ قَالَ: آخِرُ أَرْبِعَاءَ فِی اَلشَّهْرِ وَ هُوَ اَلْمُحَاقُ، وَ فِیهِ قَتْلُ قَابِیلُ هَابِیلَ أَخَاهُ﴾. (1)

3- أمیر المومنین علیه السلام- ﴿مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِإِسْنَادِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِبَعْضِ اَلْیَهُودِ وَ قَدْ سَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ: وَ إِنَّمَا قِیلَ لِلْحِمَارِ حَرِّ لِأَنَّ أَوَّلَ مَنْ رَکِبَ اَلْحِمَارَ حَوَّاءُ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ کَانَ لَهَا حِمَارَهٌ وَ کَانَتْ تَرْکَبُهَا لِزِیَارَهِ قَبْرِ وَلَدِهَا هَابِیلَ وَ کَانَتْ تَقُولُ فِی مَسِیرِهَا وَا حَرَّاهْ فَإِذَا قَالَتْ هَذِهِ اَلْکَلِمَاتِ سَارَتِ اَلْحِمَارَهُ وَ إِذَا سَکَتَتْ تَقَاعَسَتْ فَتَرَکَ اَلنَّاسُ ذَلِکَ وَ قَالُوا حَرِّ وَ إِنَّمَا قِیلَ لِلْفَرَسِ إِجِدْ لِأَنَّ أَوَّلَ مَنْ رَکِبَ اَلْخَیْلَ قَابِیلُ یَوْمَ قَتَلَ أَخَاهُ هَابِیلَ وَ أَنْشَأَ یَقُولُ

إجِدِ اَلْیَوْمَ وَ مَا *** تَرَکَ اَلنَّاسُ دَماً

فَقِیلَ لِلْفَرَسِ إجِدْ لِذَلِکَ﴾ (2) .

4- الصّادق علیه السلام- ﴿لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یُوصِیَ إِلَی هِبَهِ اَللَّهِ أَمَرَهُ أَنْ یَسْتُرَ ذَلِکَ فَجَرَتِ اَلسُّنَّهُ فِی ذَلِکَ بِالْکِتْمَانِ فَأَوْصَی إِلَیْهِ وَ سَتَرَ ذَلِکَ﴾. (3)

باب 2: ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾

اشاره

1-2- الصّادق علیه السلام- ﴿إِنَّكُمْ لاَ تَكُونُونَ صَالِحِينَ حَتَّى تَعْرِفُوا وَ لاَ تَعْرِفُو حَتَّى تُصَدِّقُوا وَ لاَ تُصَدِّقُو حَتَّى تُسَلِّمُوا أَبْوَاباً أَرْبَعَةً لاَ يَصْلُحُ أَوَّلُهَا إِلاَّ بِآخِرِهَا ضَلَّ أَصْحَابُ اَلثَّلاَثَةِ وَ تَاهُوا تَيْهاً بَعِيداً إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لاَ يَقْبَلُ إِلاَّ اَلْعَمَلَ اَلصَّالِحَ وَ لاَ يَقْبَّلُ اَللَّهُ إِلَّا بِالْوَفَاءِ بِالشُّرُوطِ وَ اَلْعُهُودِ وَ فَمَنْ وَ فَى لِلَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِشَرْوطِهِ وَ اِسْتَعْمَلَ مَا وَصَفَ فِي عَهْدِهِ نَالَ مَا عِنْدَهُ وَ اِسْتَكْمَلَ وَعْدَهُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ

ص: 722


1- علل الشرائع، ج2، ص593/ تفسیر البرهان
2- علل الشرائع، ج1، ص2/ تفسير نور الثقلين
3- بحار الأنوار، ج23، ص65/ تفسیر البرهان

و شیطان که نفرین خدا بر او باد، او را چنین پاسخ داد: از سرزمین ها و مردمانش دوری گزین

که در بهشت از دست من، عرصه ی گسترده تنگ آمد تو در بهشت بودی و همسرت در آرامش

و دلت از آزار دنیا در آسایش

و از نیرنگ و فریب من رهایی نیافتی

تا آن که پرداخت هزینه ی اندک را از کف دادی

و اگر بخشندگی خداوند قادر نبود

از بهشت تنها بادی بر گفت می ماند».

آن گاه مردی دیگر نزد علی علیه السلام آمد و گفت: «ای امیرمؤمنان علیه السلام! ما را از روز چهارشنبه که به سنگینی اش بدبین هستیم، با خبرساز؛ آن کدام چهارشنبه است؟ فرمود: «چهارشنبه ی آخر ماه است که محاق نام دارد و در آن بود که قابیل برادرش هابیل را به قتل رساند».

3- امام علی علیه السلام- از علی بن محمّد نقل شده است: حضرت علی علیه السلام به بعضی از یهودیان که از حضرت سؤالاتی نمودند فرمود: «به دراز گوش حرّ گفته اند؛ به این دلیل است که: اوّلین کسی که بر دراز گوش نشست حوّا بود، وی دراز گوشی داشت که برای زیارت نمودن قبر فرزندش هابیل بر آن سوار می شد و در اثناء راه مکرّر می گفت: وا حرّاه و هر وقت این عبارت را ادا می نمود حیوان راه می رفت و در وقتی که ساکت می شد حیوان نیز از رفتن باز می ماند، پس گویا این کلمه نام این حیوان است که وقتی آن را می شنود به وجد آمده و حرکت می کند، بعدا مردم در آن تصرّف کرده و کلمه ی «وا حرّاه» را «حرّ» گفتند و امّا این که به اسب چرا «اجد» گفته اند، به این دلیل است که اوّلین کسی که روی اسب نشست قابیل بود که در روز کشتن برادرش هابیل سوار آن شد و این بیت را انشاء کرد:

اجد اليوم و ما *** ترك الناس دما

یعنی: می یابم که مردم در امروز، خونی را که ریخته ام نادیده نگرفته و به دنبال من می آیند.

4- امام صادق علیه السلام وقتی که خداوند به آدم علیه السلام فرمان داد تا به هبة الله وصیّت کند، فرمود تا آن را پنهان دارد. و سنّت بر این گشت که آن را کتمان نمایند و وصیّت نمود و آن را مخفی نگاه داشت.

بخش 2: خدا، تنها از پرهیزگاران می پذیرد.

1-2- امام صادق علیه السلام- شما صالح نخواهید بود، مگر آن که بشناسید، و نمی شناسید، مگر آن که نمایید و تصدیق نمی کنید، مگر آن که بپذیرید، دروازه هایی چهارگانه را که اصلاح نمی گردد اوّلین آن ها مگر به آخری، اصحاب سه دروازه گمراهند و بسیار به راه ناراست رفتند. خداوند تبارک و تعالی جز عمل صالح را نمی پذیرد، و جز وفای به عهدها و شروط را نمی پذیرد، و هر که برای خداوند به عهد و شرط خود وفا نمود و آن چه در عهدش ذکر نمود، به کار بست، به آن چه نزد خداست دست می یابد و پیمان خدا را به کمال می رساند. خدای تعالی به بندگان راه های

ص: 723

تَعَالَی أَخْبَرَ اَلْعِبَادَ بِطُرُقِ اَلْهُدَی وَ شَرَعَ لَهُمْ فِیهَا اَلْمَنَارَ وَ أَخْبَرَهُمْ کَیْفَ یَسْلُکُونَ فَقَالَ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اِهْتَدی وَ قَالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اَللّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ فَمَنِ اِتَّقَی اَللَّهَ فِیمَا أَمْرَهُ لَقِیَ اَللَّهَ مُؤْمِناً بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾. (1)

2-2- الصّادق علیه السلام- ﴿عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ آیَهً فِی اَلْقُرْآنِ تُشَکِّکُنِی قَالَ وَ مَا هِیَ قُلْتُ قَوْلُ اَللَّهِ: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اَللّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ قَالَ: وَ أَیُّ شَیْءٍ شَکَکْتَ فِیهَا قُلْتُ مَنْ صَلَّی وَ صَامَ وَ عَبَدَ اَللَّهَ قُبِلَ مِنْهُ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ اَلْعَارِفِینَ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَزْهَدُ فِی اَلدُّنْیَا أَمِ اَلضَّحَّاکُ بْنُ قَیْسٍ قُلْتُ لاَ بَلِ اَلضَّحَّاکُ بْنُ قَیْسٍ قَالَ فَذَلِکَ لاَ یُتَقَبَّلُ مِنْهُ شَیْءٌ مِمَا ذَکَرْتُ﴾. (2)

3-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَصْلُ اَلدِّینِ اَلْوَرَعُ کُنْ وَرِعاً تَکُنْ أَعْبَدَ اَلنَّاسِ وَ کُنْ بِالْعَمَلِ بِالتَّقْوَی أَشَدَّ اِهْتِمَاماً مِنْکَ بِالْعَمَلِ بِغَیْرِهِ فَإِنَّهُ لاَ یَقِلُّ عَمَلٌ بِالتَّقْوَی وَ کَیْفَ یَقِلُّ عَمَلٌ یُتَقَبَّلُ لِقَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اَللّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾. (3)

4-2- أمیر المومنین علیه السلام- ﴿لایَقِلُّ مَعَ التَّقْوَى وَ کَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ﴾. (4)

5-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿عَنْ أَبِي الْأَسْوَدِ، قَالَ: قَدِمْتُ الرَّبَدَةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ فَحَدَّثَنِي أَبُوذَرٍّ رحمة الله قَالَ دَخَلْتُ ذَاتَ يَوْمٍ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي مَسْجِدِهِ فَلَمْ أَرَ فِي الْمَسْجِدِ أَحَداً مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىُّ إِلَى جَانِبِهِ جَالِسُ فَاغْتَنَمْت خَلْوَةً الْمَسْجِدِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أوْصِنِى بِوَصِيَّةٍ يَنْفَعُنِي اللَّهُ بِهَا فَقَالَ نَعَمْ وَ أَكْرِمُ بکَ یَا أَبَاذَرٍّ رحمة الله... کُنْ بِالْعَمَلِ بِالتَّقْوَی أَشَدَّ اهْتِمَاماً مِنْکَ بِالْعَمَلِ فَإِنَّهُ لَا یَقِلُّ عَمَلٌ بِالتَّقْوَی وَ کَیْفَ یَقِلُّ عَمَلٌ یَتَقَبَّلُ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ یَا أَبَاذَرٍّ رحمة الله لَا یَکُونُ الرَّجُلُ مِنَ الْمُتَّقِینَ حَتَّی یُحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَهِ الشَّرِیکِ شَرِیکَهُ فَیَعْلَمَ مِنْ أَیْنَ مَطْعَمُهُ وَ مِنْ أَیْنَ مَشْرَبُهُ وَ مِنْ أَیْنَ مَلْبَسُهُ أَ مِنْ حِلٍّ ذَلِکَ أَمْ مِنْ حَرَامٍ﴾. (5)

6-2- أمیر المومنین علیه السلام- ﴿یَا کُمَیْلُ الدِّینُ لِلَّهِ تَعَالَی فَلَا یَقْبَلُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ أَحَدٍ الْقِیَامَ بِهِ إِلَّا رَسُولًا أَوْ نَبِیّاً أَوْ وَصِیّاً یَا کُمَیْلُ هِیَ نُبُوَّهٌ وَ رِسَالَهٌ وَ إِمَامَهٌ وَ لَا بَعْدَ ذَلِکَ إِلَّا مُتَوَلِّینَ وَ مُتَغَلِّبِین وَ

ص: 724


1- الكافي، ج1، ص181/ بحار الأنوار، ج66، ص10/ بحار الأنوار، ج64، ص190/ تفسیر البرهان
2- بحارالأنوار، ج27، ص 185/ المحاسن، ج1، ص168/ مستدرک الوسائل، ج1، ص161/ تفسیر البرهان
3- بحار الأنوار، ج67، ص286/ عدة الداعى، ص303
4- بحار الأنوار، ج7، ص292
5- بحار الأنوار، ج74، ص88/ مكارم الأخلاق، ص467/ مجموعة ورام، ج2، ص 61/ أعلام الدین، ص199

هدایت را نشان داده و در آن برای آنان منار نهاده و آگاه نمود که چگونه راه پویند و می فرماید: هر کس که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند و به راه هدایت بیفتد، او را می آمرزم (طه/82) و می فرماید: ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾ و هر که از خدا در آن چه به او فرمان داده، تقوا پیشه کند، خدا را در حال ایمان به آن چه محمّد صلی الله علیه و آله آورده، دیدار خواهد کرد.

2-2- امام صادق علیه السلام- عمر بن حنظله گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: «آیه ای از قرآن، مرا دو دل می کند». فرمود: «آن آیه چیست؟ گفتم: سخن خداوند: ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾ .» فرمود: «از چه چیز آن شک می کنی»؟ گفتم: «کسی که نماز بخواند و روزه بگیرد و پرستش نماید، اعمالش پذیرفته خواهد شد»؟ فرمود: همانا خداوند نمی پذیرد، مگر از تقواپیشگان صاحب شناخت. آن گاه فرمود: «تو در این دنیا پارساتری یا ضحاک بن قیس»؟ گفتم: نه، بلکه ضحاک بن قیس». فرمود: «با این حساب، خداوند هیچ یک از آن چه گفتی را از وی نمی پذیرد».

3-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- اساس و ریشه دین، ترک محرمات است، تارک محرمات باش تا عابدترین مردم گردی، به کار نیک همراه با تقوا بیش تر اهمیت بده تا کار نیک بدون آن، که عمل همراه با تقوا کم شمرده نمی شود و چگونه کم شمرده می شود عملی که مورد قبول ذات اقدس الهی است، چون خداوند عزیز و جلیل فرموده است: ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾

4-2- امام علی علیه السلام- هر عملی که با تقوا آمیخته باشد اندک نیست، و چگونه اندک باشد چیزی که مورد قبول خداوند قرار می گیرد!

5-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- ابوالاسود گوید: به ربذه رسیدم و خدمت ابوذر رفتم. ابوذر رحمة الله برایم حدیث کرد که روزی در مسجد بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد شدم که هیچ کس جز رسول اکرم صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام که در کنار او نشسته بود در مسجد دیده نمی شد، از خلوت مسجد استفاده کردم و عرض کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله پدر و مادرم فدایت ممکن است مرا وصیّتی سودمند فرمایید»؟ فرمود: «آری تو را گرامی می دارم ای اباذر رحمة الله... به عمل با تقوی بیش تر همّت داشته باش تا به عمل [تنها] که عمل با تقوی کاسته نشود و چگونه عمل مقبول کاسته گردد، و حال آن که خداوند متعال می فرماید: ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾ یا اباذر رحمة الله! انسان متقّی نخواهد بود مگر آن که از خود حساب بکشد؛ دقیق تر از حساب کشیدن شریکی از شریک خود! تا بداند که لباس و غذا و نوشابه اش از چه ممرّی است، از حرام یا حلال.

6-2- امام علی علیه السلام- ای کمیل! دین برای خدای تعالی است، پس خدا از هیچ کس جز رسول یا جانشین او، قیام کردن را نمی پذیرد. ای کمیل! این نبوت، رسالت و امامت است و نیست بعد از این ها، مگر پشت کنندگان، شکست خوردگان، گمراهان و عنادورزان. ای کمیل! یهود و نصاری دین خدای تعالی را معطّل نگذاردند، موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام را هم انکار نکردند، ولی اینان در دین کم و زیاد و تحریف کردند و کفر ورزیدند، پس نفرین شدند و مورد خشم قرار گرفتند، نه

ص: 725

ضَالِّینَ وَ مُعْتَدِینَ- یَا کُمَیْلُ إِنَّ النَّصَارَی لَمْ تُعَطِّلِ اللَّهَ تَعَالَی وَ لَا الْیَهُودَ وَ لَا جَحَدَتْ مُوسَی علیه السلام وَ لَا عِیسَی علیه السلام وَ لَکِنَّهُمْ زَادُوا وَ نَقَصُوا وَ حَرَّفُوا وَ أَلْحَدُوا فَلُعِنُوا وَ مُقِتُوا وَ لَمْ یَتُوبُوا وَ لَمْ یَقْبَلُوا یَا کُمَیْلُ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ یَا کُمَیْلُ إِنَّ أَبَانَا آدَمَ علیه السلام لَمْ یَلِدْ یَهُودِیّاً وَ لَا نَصْرَانِیّاً وَ لَا کَانَ ابْنُهُ إِلَّا حَنِیفاً مُسْلِماً فَلَمْ یَقُمْ بِالْوَاجِبِ عَلَیْهِ فَأَدَّاهُ ذَلِکَ إِلَی أَنْ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ قُرْبَانَهُ بَلْ قَبِلَ مِنْ أَخِیهِ فَحَسَدَهُ وَ قَتَلَهُ وَ هُوَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ فِی الْفَلَقِ الَّذِینَ عِدَّتُهُمْ اثْنَا عَشَرَ سِتَّهٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ سِتَّهٌ مِنَ الْآخِرِینَ وَ الْفَلَقُ الْأَسْفَلُ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ بُخَارِهِ حَرُّ جَهَنَّمَ﴾. (1)

7-2- الرّسول صلی الله علیه و آله و سلم: عدة الداعي: قال صلی الله علیه و آله و سلم: ﴿إنَّ أحَدَکُمْ لَیَرْفَعُ یَدَیْهِ إلَی السَّماءِ فَیَقولُ یا رَبِّ یا رَبِّ وَ مَطْعَمُهُ حَرامٌ وَ مَلْبَسُهُ حَرامٌ فَأَیُّ دُعاءٍ یُسْتَجابُ لِهذا وَ أیُّ عَمَلٍ یُقبَلُ مِنْهُ وَ هُوَ یُنْفِقُ مِن غَیْرِ حِلٍّ إنْ حَجَّ حَجَّ حَرَاماً وَ إنْ تَصَدَّقَ تَصَدَّقَ بِحَرامٍ وَ إنْ تَزَوَّجَ تَزَوَّجَ بِحَرامٍ وَ إنْ صَامَ أفْطَرَ عَلی حَرامٍ فَیَا وَیْحَهُ ما عَلِمَ أنَّ اللّهَ طَیِّبٌ لَا یَقْبَلُ إلاَّ الطَّیِّبَ و قَدْ قالَ فی کِتَابِهِ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ﴾ (2)

8-2- ابن عبّاس رحمه الله- ﴿أَرَادَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللهُ مِمَّنْ كَانَ زَاكِيَ الْقَلْبِ وَ رَدَّ عَلَيْكَ بِأَنَّكَ لَسْتَ بِزَاكِي الْقَلْبِ﴾. (3)

* قوله تعالى: ﴿لَئِنِ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ﴾ ﴿28﴾

* قوله تعالى: ﴿إِنِّی أُرِیدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِی وَ إِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَ ذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ﴾ ﴿29﴾

باب 1: ﴿إِنِّی أُرِیدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِی وَ إِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ﴾

1-1- الباقر علیه السلام- ﴿مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً أَثْبَتَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی قَاتِلِهِ جَمِیعَ اَلذُّنُوبِ وَ بَرِئَ اَلْمَقْتُولُ مِنْهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَ إِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحابِ اَلنّارِ﴾. (4)

ص: 726


1- بحار الأنوار، ج74، ص276/ بحار الأنوار، ج74، ص417
2- إرشاد القلوب، ج1، ص69
3- تفسیر بحر العرفان، ج6، ص65
4- بحار الأنوار، ج101، ص377/ ثواب الأعمال، ص278/ المحاسن، ج1، ص105/ وسائل الشيعة، ج29، ص 15/ تفسیر نور الثقلين

برگشتند و نه این که پذیرفتند. ای کمیل! همانا خداوند از پرهیزکاران می پذیرد. ای کمیل! پدر ما آدم، فرزندان یهودی و نصرانی به وجود نیاورد و پسر او نیز جز مایل به حقّ و مسلمان نبود. قابیل قیام نکرد به آن چه که بر او واجب شده بود، تا این که خدا قربانی او را قبول نکرد، بلکه قربانی برادرش را پذیرفت. پس حسد ورزید و او را کشت. او از زندانیان تابوتی است که آمارشان دوازده نفر است؛ شش نفر از اولین و شش تا از آخرین. آن تابوت در وادی فلق است که پایین جهنّم است و گرمی جهنّم از بخار آن است.

7-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- در عدة الداعی آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یکی از شما دست به طرف آسمان بر می دارد و می گوید: ای خدا ای خدا و حال آن که طعام او و لباس او حرام است. پس برای چنین شخص چه دعایی مستجاب می شود و چه عملی از او قبول می گردد. و حال آن که از غیر حلال خرج می کند. اگر حج کند حج حرام کرده و اگر صدقه دهد صدقه حرام داده و اگر زن بگیرد به حرام گرفته. و اگر روزه بگیرد بر حرام افطار کرده است. پس وای بر او! آیا نمی داند که خدا پاک است و جز پاک را قبول نمی کند. و به تحقیق در قرآن کریم فرمود: ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾.

8-2- ابن عبّاس رحمه الله علیه- منظور [از: إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ] این است که خدا، تنها از کسی که قلب پاکی دارد می پذیرد و [قربانی] تو را رد کرد به دلیل این که قلبت پاک نیست.

* اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی گشایم، چون من از خداوند که پروردگار جهانیان است می ترسم. ﴿28﴾

* من می خواهم تو بار گناه من و گناه خود را بر دوش کشی؛ و از دوزخیان گردی. و همین است سزای ستمکاران! ﴿29﴾

بخش 1: من می خواهم تو بار گناه من و گناه خود را بر دوش کشی؛ و از دوزخیان گردی.

1-1- امام باقر علیه السلام- کسی که از روی عمد مؤمنی را بکشد، خداوند همه ی گناهان را بر وی ثبت می کند کند و مقتول را از همه ی گناهان پاک می سازد و این همان فرموده ی خداوند متعال است: ﴿إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّار﴾.

ص: 727

2-1- ابن عبّاس رحمه الله- ﴿إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ باثْمِي وَ إِثْمِكَ مَعْنَاهُ إِنِّي لَا أَ بَدَأَكَ بِالْقَتْلِ لِأَنِّي أُرِيدُ أَنْ تَرْجِعَ بِإِثْمٍ قَتْلَى إِنْ قَتَلْتَنِي وَ إِثْمِكَ الَّذِي كَانَ مِنْكَ قَبْلَ قَتْلِي﴾. (1)

باب 2: ﴿فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ﴾

اشاره

1-2- الرّسول صلی الله علیه و آله- ﴿أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَنِی وَ أَهْلَ بَیْتِی مِنْ طِینَهٍ لَمْ یَخْلُقْ مِنْهَا أَحَداً غَیْرَنَا فَکُنَّا أَوَّلَ مَنِ ابْتَدَأَ مِنْ خَلْقِهِ فَلَمَّا خَلَقَنَا فَتَقَ بِنُورِنَا کُلَّ ظُلْمَهٍ وَ أَحْیَا بِنَا کُلَّ طِینَهٍ طَیِّبَهٍ وَ أَمَاتَ بِنَا کُلَّ طِینَهٍ خَبِیثَهٍ ثُمَّ قَالَ هَؤُلَاءِ خِیَارُ خَلْقِی وَ حَمَلَهُ عَرْشِی وَ خُزَّانُ عِلْمِی وَ سَادَهُ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ هَؤُلَاءِ الْأَبْرَارُ الْمُهْتَدُونَ الْمُهْتَدَی بِهِمْ مَنْ جَاءَنِی بِطَاعَتِهِمْ وَ وَ لَایَتِهِمْ أَوْلَجْتُهُ جَنَّتِی وَ کَرَامَتِی وَ مَنْ جَاءَنِی بِعَدَاوَتِهِمْ وَ الْبَرَاءَهِ مِنْهُمْ أَوْلَجْتُهُ نَارِی وَ ضَاعَفْتُ عَلَیْهِ عَذَابِی وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمِینَ﴾. (2)

ص: 728


1- تفسير بحر العرفان، ج6، ص76
2- بحار الأنوار، ج16، ص374

2-1- ابن عبّاس رحمه الله- معناى ﴿إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ﴾ اين است که من برای کشتن تو پیش قدم نمی شوم؛ زیرا می خواهم اگر مرا کشتی، گناه کشتن من و گناه دیگری که داشتی، بر دوش کشی.

بخش 2: و همین است سزای ستمکاران.

1-2- پیامبر صلی الله علیه و آله- ای مردم! خدای تبارک و تعالی من و اهل بیتم را از طبیعتی آفریده که غیر از ما هیچ کس را از آن نیافریده است. ما اوّلین کسی بودیم که آفریدنش او را آغاز کرد و هنگامی که ما را آفرید، با نور ما هر ظلمتی را شکافت و به وسیله ی ما هر طینت پاکی را زنده کرد و به وسیله ی ما هر طینت خبیثی را می راند و سپس فرمود: «این ها بهترین خلق من، حمل کنندگان عرش من، خزانه داران علم من و سرور اهل آسمان و زمین هستند. این ها نیکوکاران هدایت شده ای هستند که [دیگران ] به وسیله ی آن ها هدایت می شوند. هرکس با اطاعت آن ها و ولایتشان نزد من آید، او را در بهشت خودم و کرامتم داخل می سازم و هرکس درحال دشمنی با آن ها و بیزاری از آن ها نزد من آید، او را در آتشم داخل می گردانم و عذابم را برای او دو برابر می گردانم؛ ﴿وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمِینَ.﴾

ص: 729

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109