سرشناسه:عصام رودسری، عبدالله، 1334 -
عنوان و نام پديدآور:در جستجوی رستگاری: بررسی کلمه دوزخ برگرفته از تفاسیر لاهیجی،نمونه، المیزان...و سایر منابع / نویسنده و گردآورنده عبدالله عصام رودسری.
وضعيت ويراست:[ویراست2؟].
مشخصات نشر:ساری: انتشارات الحاوی،1402.
مشخصات ظاهری:592ص.؛5/14×5/21س م.
شابک:978-622-93307-2-2
وضعیت فهرست نویسی:فیپا
عنوان دیگر:بررسی کلمه دوزخ برگرفته از تفاسیر لاهیجی،نمونه، المیزان...و سایر منابع .
موضوع:دوزخ (اسلام) -- جنبه های قرآنی
Hell -- Islam -- Qur'anic teaching
رستگاری (اسلام) -- جنبه های قرآنی
Salvation -- Islam -- Qur'anic teaching
رده بندی کنگره:BP104
رده بندی دیویی:297/159
شماره کتابشناسی ملی:9149837
اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا
ویراستار دیجیتالی:محمد منصوری
در جستجوی رستگاری
جلد سوم
پژوهش قرآنی
«بررسی کلمه دوزخ»
برگرفته از تفاسیر لاهیجی، نمونه، المیزان و ...، سایر منابع
نویسنده و گرد آورنده:
عبدالله عصام رودسری
ص: 1
بسمه تعالی
تقدیم به برترین و بالاترین خلایق هستی و
آخرین فرستاده خالق یکتا و ناجی بشریت
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم
عبدالله عصام رودسری
ص: 2
بسمه تعالی
به حول و فضل الهی و عنایات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها، بعد از توفیق درنگارش جلد اول و جلد دوم کتاب شریف (درجستجوی رستگاری) در ادامه آن متون، جلد سوم آن تقدیم جویندگان راه حق و حقیقت یعنی طالبان راه شناخت خداوند متعال و رسول برگزیده او و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم می گردد و ثواب معنوی نگارش آن را تقدیم برترین و بالاترین خلایق جهان یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها می نمایم و امیدوارم که خداوند عظیم الشأن شفاعت این بزرگواران را نصیب عزیزان ما که از دنیا رفته اند و در صدر آنان پدر و مادر و برادرم و دیگر حقداران ما فرماید و بواسطه عظمت وجود آنان خیر دنیا و آخرت را به ما و عزیزان ما عطا فرموده و شر دنیا و آخرت را از ما و عزیزان ما برطرف بفرماید آمین یا رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنا بهم. آمین یا رب العالمین.
با ادب و احترام و آرزوی گشایش امر ظهور ولی الله الاعظم حضرت حجه بن الحسن المهدی، کلب آستان حضرت علامه امینی، عبدالله عصام رودسری
ص: 3
بسمه تعالی
سخنی با مخاطبین:
زندگی هر انسان در هر نقطه از جهان به دو عامل اصلی اختیاری و غیراختیاری او وابسته است، یعنی اینکه در کجا به دنیا می آید و در چه شرایط اجتماعی تولد می یابد و...، در اختیار اونیست،اینکه سیاه است یا سفید و یا زرد و ...، یا مرد است یا زن ولی در هر کجا و در هر اجتماع و به هر شکل و ظاهر و ...، که بوجود بیاید عامل دوم یعنی تعقل و تفکر و اندیشه و تشخیص راه خوب از راه بد و شناخت اطراف و در خلقت خود و اینکه از کجا آمده، به کجا آمد، برای چه آمد و به کجا خواهد رفت و ...، دراختیار او است. بنابراین، انسان ها بایستی در این چند صباح عمر خود، تلاش نمایند تا حقایق هستی را درک نمایند و ...، نگارنده در این راستا ذهن جستجوگر خود را معطوف تحری حقیقت جهان نمود، سپس دریافت که جوامع بشری نیازمند زندگی اجتماعی هستند و قوانین اجتماعی آنها و یا پاسخ به سوالات ذهنی آنها از دو ناحیه تأمین می شود، اول از ناحیه اندیشمندان هر جامعه که براساس تفکرات و یافته های ذهن خود سخن گفته و می گویند و گروه دوم کسانی هستند که مدعی هستند اعتقادات و یافته های آنان بر اساس پیام هایی است که خالق این جهان به واسطه پیامبران خود به آنها رسانده است و در این خصوص گروه سومی وجود ندارد، پس ما در ادامه و در طریق جستجوی خود به دنبال حقایقی بودیم که در آنها خلل و نقص و عیب وجود نداشته باشد یعنی همانگونه که از روی عقل به دنبال غذای خوب و سالم و ...، هستیم پس در این راستا تشخیص دادیم که استنباط های انسانی که ناشی از تفکرات
ص: 4
انسانی هستند، نمی توانند خالی از نقص و اشکال باشند، پس به دنبال گروه دوم تحقیق نموده و ملاحظه نمودیم که این گروه، برای اینکه اثبات نمایند که پیام آور ازناحیه خداوند هستند و خالق هستی به آنها وحی نموده و گفتار آنان ازجانب خدواند است، گفتار خود را با آیات و نشانه هایی همراه می نمایند که به آنها معجزه می گویند و به عبارتی معجزه، آیات و نشانه هایی است که خداوند برای اثبات نبوت آنان و راهنمایی بندگان خود، در اختیار پیامبران خود قرار می دهد مانند شکافتن دریا، زنده کردن مردگان و ...، و در این راستا در طول چند هزار سال پیامبران بزرگ الهی از سوی خالق جهان، برای راهنمایی بشر مبعوث شدند، و تا این زمان، مدعیان اصلی پیام آوری و نبوت از جانب خداوند، یعنی کسانی که کلام آنها متکی به معجزات بوده است، عبارتند از حضرت موسی (ع)، حضرت عیسی (ع) و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم و عجّل فرجهم)، که پیروان آنها یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، نامیده می شوند. و نیز با دقت در این نکته که در حال حاضر تمامی انبیاء الهی از جهان رفته اند و از معجزات انها نیز فقط خبر آن نقل شده است، ولی رسول خدا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم و عجّل فرجهم)، علاوه بر معجزاتی که در زمان خود داشت، کتاب آسمانی خود قرآن مجید را از سوی خداوند به عنوان معجزه باقی خود به جهانیان معرفی فرموده است و این خود در واقع معجزه دیگر و امر عظیمی است که معجزه یک پیامبر ابدی و در تمامی اعصار و قرون باقی و در درخشش و نورافشانی باشد، پس این معجزه جاوید پیامبر اسلام و کلام وحی خداوند است که بواسطه فرشته وحی حضرت جبرائیل امین بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم و عجّل فرجهم) نازل گردیده است که تا ابد باقی است و خداوند علی اعلی در همین قرآن، وعده حفظ و حراست آن را از هر لحاظ اعلام فرموده است و نیز بررسی های نگارنده نشان داد که کتب انبیاء گذشته مانند حضرت موسی و حضرت عیسی علیه السلام، دچار تحریف
ص: 5
و تغییر و تبدیل شده ولی کلام خداوند یعنی قرآن مجید که کتاب آسمانی ما مسلمانان است از گزند هر گونه نغییر و تحریف و تبدیل مصون مانده است، پس در نهایت اسلام، دین پسندیده خداوند، مورد توجه نگارنده قرار گرفت و باز هم بررسی های او نشان داد که مسلمانان پیرو این دین، به دو دسته عمده و اصلی، اهل سنت و شیعیان اثنی عشری تقسیم شده اند، ولی همه اسلام در پیروی از کتاب خدا دارای وحدت نظر هستند، و نکته مهم دیگر در این فراز آن است که کتاب خدا در اجرا متکی به شرح و تفصیل است. همانگونه قوانین دراجرا متکی به بخشنامه و آیین نامه هستند به طور مثال خداوند در قرآن مجید امر به اقامه نماز فرموده ولی کمیت و کیفیت آن بر اساس روایات معلوم می شود که در شیعه این روایات با روش و رویه رسول خدا و امامان معصوم علیه السلام و عجل فرجهم معلوم می شود و باز هم در این راستا، نگارنده دریافت که در این روایات هر جا ین اهل اسلام وحدت نظر وجود داشت این وحدت نظر لازم الاتباع است، بطور مثال وقتی همه اهال اسلام اتفاق نظر دارند که نماز صبح دو رکعت است و یا اینکه همه آنان اتفاق نظر دارند که شخصیت حضرت علی علیه السلام در بین صحابه رسول خدا از جایگاه و منزلت والایی برخوردار است و یا ...، نظرات امت اسلام لازم الاتباع است و لذا باز هم در همین راستا، عدم وقوع هرگونه تحریف و تغییر و تبدیل در کتاب خدا و آیات نازل شده آن یعنی آیات عظیمه قرآن مجید که بر وجود پاک و مطهر رسول خدا نازل شده است، مورد تأیید همه اهل اسلام است، پس نگارنده با تکیه بر این برداشت های عقلی، بررسی خود را بر اساس این تحقیقات به سوی کتاب خدا می برد تا آگاه شود که خالق یکتا در این مجموعه کلام خود، که آن را در قالب وحی و توسط جبرئیل امین بر سینه پاک حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم عجّل فرجهم) نازل فرموده است، چه مطالبی را مد نظر خود داشته ایت، و ما ار امر به توجه به چه مطالبی فرموده است، ...، آری بررسی های نگارنده در این راستا
ص: 6
نشان داد که در یک نظر اجمالی، خداوند تبارک و تعالی در کتاب شریف خود یعنی قرآن مجید، بطور مستقیمو غیر مستقیم به ابدیت انسان ها توجه فرموده است و اهمیت عظیم جایگاه ابدی انسان ها را در بهشت و دوزخ متذکر شده است و لذا در این راستا به فرازهایی اشاره دارد که عمل به آنها، بندگان را مستوجب ورود به بهشت و یا دوزخ که جایگاه ابدی انسان ها است، می نماید، یعنی احکام و فرایض و اوامر و نواهی یعنی مواردی که بایستی انسان به آنها عمل نموده تا رستگار شده و از دوزخ نجات یابد و در این راستا به هیچ وجه بدواً به سوی روایات نمی رویم، بلکه فقط می خواهیم آگاه شویم که حضرت پروردگار جل جلاله در این کتاب شریف خود چه موضوعاتی را بیان فرموده و چه مطالبی را در نظر داشته و چه مواردی از نظر آن ذات اقدس الهی مهم بوده است و ...، پس ما با این هدف در می یابیم که اگر نهایت کار انسان به دوزخ و بهشت است، پس به حکم عقل باید در ابتدا از آنچه که متضمن ورود بندگان به دوزخ است آگاه شویم و از آن امور به ذات اقدس الهی پناه ببریم و چون از این موارد هلاکت آگاه شدیم، پس با توسل به ذات اقدس احدیت از آن پرهیز نمائیم و با این حساب، راهی دیگر جز بهشت جاوید باقی نمی ماند و لذا در این راستا، عندالزوم از آن بخش از تاریخ اسلام که مورد اتفاق همه اهل اسلام باشد بهره گیری خواهیم نمود.
و من الله التوفیق و علیه التکلان
عبدالله عصام رودسری
ص: 7
ضربه تازیانه بزنید و شهادت آن ها را هرگز نپذیرید و آن ها همان فاسقان هستند....، پس مولای مظلوم ما حضرت رضا علیه السلام در شرح این آیه فرموده است که: (خداوند عزوجل نسبت ناروا دادن به زنان پاکدامن را حرام فرموده است زیرا در آن مفاسدی است به این شرح، فساد و تباه شدن نسب ها، نفی و سلب کردن
ص: 8
فرزند از مادر، ابطال و از بین بردن مواریث، ترک تربیت فرزند، نابود شدن معارف و آنچه در آن است از مساوی و علت های دیگر که همگی موجب فساد خلایق می باشد...، پس حضرت حق جل جلاله در آیه عظیمه 5 اینسوره مبارکه می فرماید (إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) یعنی مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آن ها را می بخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که ما در شرح و تفسیر آیات کتاب خدا تلاش می نماییم که فقط در راستای اهداف این نگارش یعنی شرح کلمه دوزخ طی طریق نماییم و از ورود به سایر موارد اجتناب نماییم زیرا همانگونه که قبلاً معروض گردید قرار ما بر اختصار مطالب و تحدید و تدقیق این نگارش است و لذا از شرح و بیان فرازهای زیبای بسیاری از کتاب خدا محروم می شویم و البته در راستای مسیری که طی می نماییم لحظه و یا کمتر از لحظه ای از قرار دادن خود در پناه ذات اقدس احدیت جل جلاله غافل نمی شویم و به لحظه و یا کمتر از لحظه ای غافل نمی شویم به اینکه خداوند را به ذات اقدس او و آبروی عزیزان درگاهش از ابتدای آفرینش تا انقضای آن یعنی پیامبران و اوصیاء معصوم الهی و در صدر آنان محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم و دیگر مقربان درگاه حضرتش از غیر معصومین قسم بدهیم تا بواسطه این درخواست عاجزانه بر احوال ما ترحم نماید و ما و عزیزان ما را از دوزخ جاوید خود نجات داده و هرچند لیاقت آن را نداریم به بهشت جاویدان خود وارد نماید و تا خدایی می فرماید ما و عزیزان ما را از نعمت های بی انتهای آن بهره مند فرماید، پس ای خداوند بزرگ و مهربان هرچند فرموده ای که از رگ گردن به ما نزدیک تر هستی ولی درک ما ناقص و محدود است و نمی توانیم عظمت وجود تو را درک نماییم و مثال ما مثال کودکانی است که در هنگام بروز خطرات و ناامنی ها به پدر و مادر خود پناه می برند پس ما نیز در این احوالات و این روزگار هراسناک و این ایام نا پیدا و...، به سوی پدران و مادران خود یعنی رسول خدا و امیرالمؤمنین و امامان معصوم و حضرت زهرا و حضرت خدیجه و سایر همسران رسول خدا و امامان معصوم که تو از آن ها راضی هستی و آن ها را ام المؤمنین خطاب فرمودی و...، پناه می بریم و از آن ها می خواهیم تا به حق تو و مقام و منزلتی که در نزد آن ها داری که عظیم و غیر قابل تصور است و به حق آن منزلتی که آنان در نزد تو دارند که عظیم غیرقابل تصور است که لحظه ای و کمتر از لحظه ای ما و عزیزان ما را به حال خود وا مگذاری و بر بدی های ما توجه ننمایی و به این
ص: 9
حقیقت که ما امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم هستیم و طاقت عذاب نداریم، محاسبه خود را از ما برداری پس تو ای خداوند بزرگ و مهربان ما به درگاه تو، این عزیزان تو را شفیع خودقرار می دهیم یعنی نه فقط حضرات معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم بلکه غیر معصومین از مقربین به درگاه تو را به نزد و شفیع می آوریم زیرا جایگاه معصومین به واسطه معرفت عظیم آن ها به نزد تو معلوم است ولی غیرمعصومین پس ظرف وجودی آن ها مانند معصومین نیست ولی ما به شهادت تاریخ ملاحظه نمودیم که چگونه جان خود را قربان تو و قربان معصومین تو نمودند مانند مادر عزیز و گرامی ما حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها که جان و هستی و زندگی خود را فدای برترین و بالاترین و آخرین پیامبر تو حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم نمود و درحالی که صاحب شوکت و سلطنت ظاهری بود از تمامی آن ها دست کشید تا جایی که در شعب ابی طالب در نهایت زجر و شکنجه و محنت و...، دیده از جهان فروبست و البته تو شرافت دنیا و آخرت را بر او عرضه فرمودی و او را مفتخر فرمودی به همسری اشرف خلایق و دامادی وصی عالیقدر او و کوثر عظیم یعنی وجود مقدس و مطهر و منزه حضرت زهرا سلام الله علیها را به او هدیه نمودی و از نسل پاک و مطهر او امامان معصوم را به جهان هدیه بخشیدی و حسن و حسین دو گوشواره عرش الهی را به او مرحمت فرمودی و او را مفتخر فرمودی به وجود پیام آوران کربلای حسین، یعنی زینبین که اسلام و اسلامیان تا ابدالآباد مدیون فداکاری ها و ایثارگری های آن ها هستند، و او را شفیع ما در دنیا و آخرت قرار دادی تا در وقایع ناپیدای هولناک دنیا و آخرت به وجود پاک و منزه و مطهر او پناه ببریم پس سلام و تحیت تو ای خالق حی و دوود تا خدایی می فرمایی بر وجود پاک و مطهر و رنج دیده او نثار و ایثارباد، همان بزرگواری که یاد و یادآوری او چشمان مهربان و گرامی رسول عالیقدر تو را غرق در اشک محبت نسبت به ایشان می فرمود یعنی مادر گرامی ما حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین و توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که اگر نگارنده اراده می نمود پس قادر بود تابه حول و فضل الهی و عنایات مخصوصه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها برهمین فراز یعنی بیان عظمت و رفعت مقام و منزلت مادر گرامیمان حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها هزاران صفحه بنگارد ولی افسوس که قرار او بر تحدید وتدقیق
ص: 10
اصل نگارش است پس چون بر این فراز آگاه شدی پس در ادامه به شرح و تفسیر آیات عظیمه سوره مبارکه نور توجه نما یعنی به آیات عظیمه 11 به بعد این سوره مبارکه که ما قبلاً در خصوص آن شرح و تفسیرنمودیم که خلاصه آن بدین قرار است که گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه و در راس آن ها ابابکر و عمر و دختران آن ها و...، در راستای اعمال مجرمانه خود بر علیه رسول خدا و ترور شخصیت آن حضرت و...، تهمت عظیمی را به حضرت ام المؤمنین حضرت ماریه وارد نمودند، آن ها در این رقابت گستاخانه خود، از غلافهای خود بیرون آمده ولی ذات اقدس احدیت آن ها را رسوا نموده و وعده دوزخ ابدی را به ایشان ابلاغ نموده و اهل ایمان نیز که به طور ناخواسته در ازای پیروی خود در معرض عذاب خدا افتاده بودند نیز با هشدار عظیم خداوند بسوی توبه توجه نموده و از دوزخ ابدی نجات یافتند و خداوند حکیم نیز با توجه به ماهیت عمل آن ها یعنی عالمانه و عمدی بودن عمل فتنه گران و نیز غیرعمدی و ناآگاهانه پیروی نمودن اهل ایمان از ایشان و...، این حقیقت را در کتاب خود به طور واضح و آشکار بیان فرمود که درواقع شرح و تفسیر عملی آیه عظیمه (كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ) می باشد پس ذات اقدس الهی در آیات عظیمه 11 به بعد می فرماید (إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ) یعنی به یقین کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند (یعنی عمدا و با سوء نیت بر ضد رسول خدا و در راستای ستیزه گری با آن حضرت به حضرت ام المؤمنین ماریه تهمت زناکاری زدند)، گروهی (خاص و متشکل و توطئه گر) از میان شما (مؤمنین) بودند اما گمان نکنید که این فتنه و ماجرا به زیان شما است بلکه خیر شما در آن است (یعنی خداوند شما را به رحمت خود، توبه شما را که از روی جهل، فریب آن اشقیا یعنی گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه را خوردید، می آمرزد ولی آن ها را به واسطه جرم عظیم آن ها به دوزخ محکوم می نماید) و هر یک از آن ها سهم (خاص) خود را از این گناهی که مرتکب شدند، دارند و آن کسی از میان آنان (یعنی رهبر گروه الذین فی قلوبهم مرض که رهبری می نماید این فتنه گری ها را) که بخش مهم آن را برعهده داشت عذاب عظیمی برای اوست (یعنی در مدار شقاوت ابدی قرار گرفته و وفق مفاد آیه عظیمه كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ، در دنیا به عذاب ابدی در آخرت محکوم شده است) و سپس ذات اقدس احدیت جل جلاله در این فراز به سرزنش اهل ایمان می پردازد و به آن ها هشدار می دهد که
ص: 11
آنها می بایست وفق موازین شریعت با این فتنه عظیم گروه الذین فی قلوبهم مرض مواجه می شدند و از روی جهل و نادانی فریب توطئه این شیاطین را بر ضد رسول خدا نمی خوردند در این آیه عظیمه خداوند می فرماید(لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُبِينٌ) یعنی چرا وقتی که (شما اهل ایمان این تهمت عظیم) را شنیدید پس مردان و زنان باایمان (از شما) نسبت به (این تهمت درباره) کسی که از خودشان بود گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغ بزرگ و آشکار است (و چرا تهمت زنندگان و مرجفه طبق آئین شرع مقدس چهار شاهد برای آن نیاوردند)، یعنی در ادامه آیه شریفه (لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ ۚ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَٰئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ) یعنی چرا چهار شاهد برای (آن تهمت عظیم خود) نیاوردند و (چرا) وقتی گواهان را نیاوردند (یقین نکردید این تهمت عظیم است و) آن ها در پیشگاه خدا از دروغ گویان هستند...، پس جناب حسین بن حمدان رحمه الله علیه از مولای مظلوم ما حضرت رضا علیه السلام روایت نموده است که روزی آن حضرت به گروهی از شیعیان که در محضر شریف آن حضرت بودند فرمودند که آیا شما ازتهمتی که (گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه در راستای ستیزه گری با رسول خدا و امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عجل فرجهم) به ماریه قبطی درباره فرزندش ابراهیم فرزند رسول خدا زدند آگاه هستید پس آن ها عرض کردند که ای سرور ما، تو آگاه تر هستی پس ما را نیز آگاه بفرما، پس آن حضرت فرمود مقوقس (پادشاه قبط) از روی محبت و ارادت، ماریه را به جدم رسول خدا هدیه نمود و رسول خدا او را به عنوان همسر خود برگزید و ماریه خادمی خواجه بنام جریح داشت (که به رسم پادشاهان آن زمان خواجه بوده و به منظور آموزش آداب و روش های زندگی با بزرگان و...، با آن ها همراه می شدند) و این دو (یعنی حضرت ماریه و جناب جریح بواسطه عظمت روح و ایمان و تقدیس خود) در اسلام و ایمان جایگاهی رفیع داشتند پس ماریه ( با رفتارهای خوب و از روی صداقت و ایمان و ارادت) مهر و محبت رسول خدا را بدست آورد ولی همسران آن حضرت نسبت به او حسادت کردند و از این جهت عایشه و حفصه (دختران ابوبکر و عمر) نزد پدران خود رفته و از مهر و محبتی که رسول خدا در حق ماریه داشت و او را (به واسطه سجایای اخلاقی و ایمان و ادب، بر آن ها ترجیح می داد شکایت بردند تااینکه این چهار نفر یعنی عایشه و حفصه و پدران آن ها ابابکر و عمر، دستخوش وسوسه های شیطانی شدند که به ماریه تهمت زنا کاری بزنند و بگویند که (العیاذبالله)
ص: 12
او از جریح به حضرت ابراهیم باردار شده است درحالی که گمان نمی کردند که جریح خواجه است پس پدران این دو زن (فتنه گر یعنی عایشه و حفصه یعنی ابوبکر و عمر)، نزد رسول خدا که در مسجد نشسته بود آمدهو کنار حضرت نشستند (و در نهایت بی شرمی و وقاحت و...) گفتند بر ما حلال و شایسته نیست که جنایتی را که در حق شما شده است را پنهان نماییم، پس رسول خدا سؤال کرد چه می گویید آن ها گفتند: جریح با ماریه عملی قبیح و بزرگ مرتکب شده و او به واسطه جریح حامله شده نه به واسطه شما، پس این زمان صورت مبارک رسول خدا از شدت خشم و ناراحتی کبود شده و به خاطر گفته سنگین آن دو (شقی) مبهوت گردید و فرمود: ای وای بر شما چه می گویید، آن ها (به دروغ) گفتند: ای رسول خدا ما جریح و ماریه را تا مشربه اش و مقصود آن ها از مشربه ماریه، اتاق ماریه بود تعقیب کردیم و دیدیم که جریح با او مزاح و بازی می نمود و از او چیزی طلب می کند که مردان از زنان خود طلب دارند، پس تو الان به دنبال جریح بفرست و در این این صورت است که بدون شک او را در چنین وضعی خواهی دید پس آنگاه حکم خدا را درباره او اجرا کن، پس رسول خدا رو به سوی علی نموده و فرمود: ای برادرم برخیز و با ذوالفقار خود برو تا به اتاق ماریه برسی و اگر ماریه و جریح را به همین صورت که این دو نفر یعنی (ابابکر و عمر) می گویند دیدی پس هر دو را از دم شمشیر بگذران پس علی از جای برخاست و شمشیر خود را در غلاف نموده و زیر جامه خود قرار داد و وقتی خواست از نزد رسول خدا حرکت کند به ایشان عرض کرد ای رسول خدا در آنچه به من امر فرمودی مانند آهن گداخته در پشم باشم یا مانند حاضری که می بیند آنچه را که غایب نمی بیند؟ (یعنی اگر در عمل با موردی روبرو شدم که نیاز به تحقیق داشت، تحقیق کنم و عمل نمایم و یا بدون تحقیق دستور را اجرا نمایم) پس رسول خدا فرمود ای علی، جانم فدای تو بلکه مانند حاضری باش که می بیند آنچه را که غایب نمی بیند، پس درحالی که شمشیر در دست داشت حرکت کرد تا از دیوار حجره ماریه بالا رفت ماریه در میان حجره نشسته و جریح که همراه او بود، آداب و رسوم پادشاهان را به او می آموخت و به او می گفت که رسول خدا را بزرگ و گرامی دار و به درخواست او پاسخ بگو و...، و به همین صورت سخن می گفت که ناگهان متوجه حضور امیرالمؤمنین گردید که شمشیر خود را از نیام برکشید پس جریح که این صحنه را دید هراسناک شده و از درخت خرمایی که در منزل ماریه بود بالا رفت و امیرالمؤمنین داخل منزل شد پس در این زمان باد لباس جریح را کنار زد و ناگهان
ص: 13
مشخص شد که او خادم خواجه است پس در این زمان امیرالمومنین به جریح فرمود ای جریح پائین بیا پس او عرض ای امیر مؤمنین آیا جانم در امان است حضرت فرمود بله ای جریح در امان هستی پس در این زمانجریح پائین آمد و امیرالمؤمنین دست او را گرفت و نزد رسول خدا آورذ و فرمود ای رسول خدا جریح خادمی خواجه است پس رسول خدا صورت خود را به سمت دیوار برگردانید و فرمود ای جریح خودت را به آن دو نفر نشان بده تا دروغ و رسوایی آن ها و گستاخی آن ها علیه خدا و رسول او آشکار شود، پس جریح لباس خود را کنار زد و در این زمان اثبات شد که جریح خادم خواجه است، پس این زمان این دو منافق بدست و پای رسول خدا افتادند و گفتند یا رسول الله توبه می کنیم و طلب بخشایش داریم و دیگر به مانند این عمل برنمی گردیم و پس رسول خدا فرمود: خداوند توبه شما را نمی پذیرد و با این گستاخی طلب آمرزش من برای شما سودی ندارد پس خداوند این دو آیه را در مورد این دونفر نازل (و حکم دوزخی بودن آن ها را ابلاغ) فرمود: ( یعنی آیه 24 این سوره مبارکه) (إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ)، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که ذات اقدس احدیت در ادامه آیه عظیمه 13 یعنی در هشدار خود به اهل ایمان فریب خورده یعنی در آیه 14 به خطر عظیمی که از آنان برطرف شده است یعنی دوزخ جاوید که کیفر ستیزه گران با رسول خداست اشاره و تصریح می فرماید که فضل و رحمت خداوند آن ها را دربرگرفته و از دوزخ رهانیده است زیرا در ستیزه گری خود با رسول خدا فریب خورده و با عمد و سوءنیت به مانند گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه و پیروان آن ها عمل ننموده اند: (وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ) یعنی اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل حال شما نمی شد به خاطر این عملی که صورت دادید (مانند گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه و پیروان معاند آن ها) عذاب سختی به شما می رسید (یعنی اهل دوزخ جاوید می شدید) پس در ادامه یعنی آیه عظیمه 15 این سوره مبارکه، حضرت حق جل جلاله به نکته عظیمی اشاره می فرماید که درواقع درس بزرگی در طول تاریخ برای اهل ایمان است و آن اینکه اهل ایمان بایستی مواظبت نمایند به دهان خود و گفتارهای خود و آنچه به زبان می آورند را کوچک نپندارند زیرا ممکن است آن کلام در نزد خداوند گناهی عظیم باشد: (إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ
ص: 14
عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ) یعنی به یاد آورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر می گرفتید و با دهان خود سخنی می گفتید که به آن یقین نداشتید و آن را ساده و کوچک فرض می کردید درحالی کهنزد خدا عظیم بود، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز آگاه باش که این خداوند عظیم است که دشمنان رسول خدا و اولیاء خود را کیفر می دهد و ستیزه گری با رسول خدا و اهل بیت آن حضرت در نزد خداوند عظیم است و این به واسطه منزلت عظیم ایشان در نزد ذات اقدس الهی است مانند منزلتی که مولانا المظلوم حضرت رضا علیه السلام در نزد ذات اقدس الهی دارد مانند آنچه در عصر ما بر خاندان شقی رومانوف واقع شد و...، نگارنده به یاد دارد که بین آشنایان فردی بود که به دهان خود جسارتی را به حضرت رضا نمود و درحالی که تصور می کرد هزار سال عمر می کند و او از قضا بیمار شد و آمپولی را که می بایست تست می کردند بدون تست به او تزریق کردند و او ظرف چند دقیقه دار فانی را وداع گفت و...، و یا کلامی را که یکی از خوانندگان و رقاصه های مشهور در خصوص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر زبان آورد به عنوان خود شیرینی ولی تصور نگارنده آن است که او از جرگه معصیت کاران به جرگه مجرمین وارد شده و در طبقات دوزخ فرورفته است و البته کسی نبود که به آن احمق بگوید که به کار خود برس پس چی کار داری به اینکه ستیزه گری نمایی با امام معصوم و...، مقصود نگارنده از این فراز آن است که تاکید نماید به اینکه قلب و آنچه در آن می گذرد و سپس به استناد این فراز از آیه عظیمه الهی، دهان و آنچه بر او می گذرد و قهراً اعمال و آنچه از آن ها صادر می شود در نزد خداوند عظیم است پس تو ای عاقل و دانا و خردمند حال که چنین است پس قلب خود را باایمان به خداوند و پیامبران و اوصیاء معصوم الهی پاک و مطهر فرما و به زبان خود بر آن ها شهادت بده و به عمل صالح و به اطاعت از خدا و دوری از زشتی ها مشغول باش تا مشمول ایمان و عمل صالح گردی و شایسته ورود به بهشت جاویدان و نجات از دوزخ باشی و همیشه خودت و خاندانت و عزیزان خودت را بیمه نمایی با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یارب العالمین،.... سپس ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 17 و 18 به اهل ایمان اندرز و پند می دهد که اگر اهل ایمان هستید هرگز به این اعمال و مانند آن برگشت نکنید و این حقیقت از آیات الهی است و خدا برای شما بیان می نماید و این حقیقت البته تسری دارد بر تمامی اهل ایمان تا روز قیام قیامت: (يَعِظُكُمُ
ص: 15
اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ ۚ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ) یعنی خداوند به شما اندرز و پند می دهد که اگر اهل ایمان هستید هرگز به مانند این عمل برگشت ننمایید و اینگونه خداوند آیاترا برای شما بیان می کند و خداوند دانا و حکیم است، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه شو برکلام ذات اقدس الهی در آیه عظیمه 19 این سوره مبارکه که اگر نگارنده اراده نماید قادر است تا به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرج الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها تا هزاران صفحه در خصوص آن بنگارد و آن داستان اعمال خلاف شرع در این جمعیت های خداوند است و ما کلام خود را در خصوص عمل بلعام بن بعورکه در زمان حضرت موسی و برعلیه بنی اسرائیل صورت داد و از طریق اشاعه فحشا و زناکاری در بنی اسرائیل موجب شد تا قوم خداوند از نظر خداوند افتاده واسباب نزول بلا را فراهم نماید و...، و آن را در شرح و تفسیر کتاب شریف نورالانوار خود آوردیم و اثبات نمودیم که چگونه اشاعه فحشا در بین اهل ایمان اسباب غضب خداوند رابرای اشاعه دهندگان و فریب خوردگان فراهم می آورد و نگارنده دراین عصر و زمان نمونه بارز دیگر آن را در فضاهای مجازی مانند اینستاگرام و.. ملاحظه می نماید یعنی ملاحظه می نماید که چگونه جماعتی از علم و تکنولوژی به جای پیشرفت درامور علمی و رفاه بشریت ورشد اخلاق در جامعه و. برضد آن یعنی اشاعه فحشا و زشتی ها و...بهره برداری می نمایند درحالی که نمی دانند خواسته ویا ناخواسته به عذاب دردناکی دنیایی و آخرتی دچار خواهند شد ومثال آن در نزد نگارنده مانند آن است که عده ای از مقوله صحیح آزادی زنان به جای آنکه تحصیل و تعلیم و تربیت در امور علمی و اخلاقی و دانشگاهی و پزشکی و...، را دنبال نمایند این آزادی را به رقاصی و فحشا و بی بندوباری و تعبیر می نمایند درحالی که هدف بزرگان جامعه از اعطای آزادی به زنان ایجاد فضای رشد و تعالی در جامعه با هدف رسیدن به مدارج عالی علمی و فرهنگی و. زنان جامعه می باشد ولی ملاحظه می شود که چگونه عده ای اراذل و اوباش جامعه از آن تعبیر وارونه نموده و آزادی زنان را در تبدیل آنان به کالاهای مصرفی و اشاعه فحشا و زناکاری و عیاشی و...، تعبیر می نمایند پس البته همه کسانی که دانسته ویا ندانسته برخلاف اراده ذات اقدس احدیت قدم بر می دارند، باید در انتظار عذاب دنیایی و آخرتی ذات اقدس الهی بر اساس این وعده خداوند در آیه عظیمه 19 این سوره مبارکه یعنی سوره نور تا قیام قیامت باشند در این آیه عظیمه حضرت پروردگار جل
ص: 16
جلاله می فرماید: (إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ) یعنی به یقین کسانی که دوستدارند که زشتی ها در میان مردم با ایمان شایع شود پس برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است و خداوند می داند و شما نمی دانید و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نمود و اینکه خدا رئوف و مهربان است (البته مجازات سختی دامان شما را فرا می گرفت)...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 21 این سوره مبارکه یعنی نور که حضرت پروردگار جل جلاله در این آیه به اهل ایمان می فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۚ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید از گام های (قدم به قدم) شیطان پیروی نکنید، هر کسی که از خطوات شیطان پیروی نماید (پس آگاه باشد) که شیطان او را به کارهای زشت و (ناشناخته) منکر فرمان می دهد و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود پس هرگز احدی از شما پاک نمی شد (یعنی رستگار نمی شد) ولی خداوند هر که را که بخواهد پاکیزه می سازد و خدا شنوا و دانا است پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که نگارنده قادر است بر شرح این فراز عظیم از این آیه عظیم نیز، به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت بقیة الله الاعظم حضرت حجه بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها هزاران صفحه بنگارد ولی قرار او بر تحدید و تدقیق این نگارش است پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که مقصود ذات اقدس احدیت از خطوات شیطان، غرق نمودن گام به گام اهل ایمان یعنی مرحله به مرحله در منجلاب فحشا و منکر یعنی زشتی های ناشناخته است بررسی وضعیت های رفتاری جوامع بشری نشان می دهد که چگونه آن ها به مرور زمان و گام به گام و قدم به قدم از طهارت ها و پاکی ها و کرامت های انسانی دور شده و چگونه مرحله به مرحله عقل را زیر پا نهاده و با پیروی از هوی و هوس هرکدام تبدیل به اسوه های شقاوت و بی رحمی و بی تفاوتی در برابر زشتی ها و اعمال ناروا و...، شده اند و این شیطان ملعون است که اعمال زشت و ناروای انسان ها را در نزد آن ها جلوه می دهد و دست ها و افکار آن ها را به وسوسه های خود و. ملوث می نماید و این
ص: 17
محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم است که آئین و شریعت جاودانه او، و تمامی راه های شیطان را بسته و او را در غل و زنجیر نهاده است و این تعالیم عالیه آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهماست که با شرح و تفسیر آیات کتاب خدا و بیان سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم به منزله چراغ های فروزان و درخشان در بیابانهای گمراهی و ظلالت هستند، بطور مثال در شریعت پسندیده خدا، شرابخواری در هر حد و حدود حرام گردیده است پس هر اهل ایمانی که به این فریضه الهی عمل نماید پس او از تمامی تبعات سوء آن در امان است یعنی همان تبعاتی دهشتناک و عظیم که هرگز قابل جبران نیست یعنی همان تبعات ناشی از مستی که حاصل از شراب خواری است یعنی قتل ها، زناها، کشتارها و...، پس توجه نما توبه تمثیلی که نقل کرده اند که شخصی را مجبور نمودند به انجام یکی از این سه عمل تا جان او از مرگ رهایی یابد که یا پدر و مادر خود را به قتل برساند و یا با خواهر خود زنا کند و یا مقداری شراب بخورد پس او از قتل پدر و مادر و زنای با خواهر خود بر خود لرزید و گفت البته شراب خواهد خورد پس شراب خورده و مست و لایعقل گردید ابتدا پدر و مادر خود را به قتل رسانید و سپس با خواهر خود زنا کرد و...، آری ما می دانیم که شاخصه شناخت حق و باطل و راه صحیح از ناصحیح، و خوب از بد و سعادت ابدی و شقاوت ابدی عقل است پس چگونه بشر با ترویج بی عقلی یعنی ترویج شراب خواری به سعادت ابدی خواهد رسید و این کتاب تفسیر شریف ما در مجموعه مهم نورالانوار در رابطه با شرح کتب آسمانی تورات و انجیل و...، است که اثبات نموده ایم که چگونه تحریف گران معاند در راستای خطوات شیطان احکام و فرایض شریعت های خداوند را نابود کرده و مبانی زشتی ها و ستمگری های بی بازگشت را به عنوان احکام دین خدا جایگزین نموده اند و چگونه با تحریف کتب آسمانی ضمن وارد نمودن بدترین تهمت ها و ناروایی ها به پیامبران و اوصیاء گرامی آنان، به ترویج کفر و الحاد در قالب آموزه های دینی و فرایض خداوند پرداخته اند اموری مانند قتل عام های کودکان و نوزادان، زنا و زناکاری پیامبران، جادو و جادوگری مقدسین و شرک و شرک ورزی انبیاء الهی و....، و البته ما در کتب شریف الاحتجاج، سراج منیر و مجموعه گرامی نورالانوار خود، تحریفی بودن تمامی این تهمت ها به ساحت انبیاء الهی و اوصیاء آنان و غیره الهامی بودن آن ها را اثبات نموده ایم و نیز اثبات نموده ایم که چگونه این کتب و صحف آسمانی بواسطه تحریفی بودن غیر قابل پیروی است و چگونه
ص: 18
پیروی از شریعت جاودانی اسلام یعنی دین پسندیده خدا به واسطه غیر تحریفی بودن احکام و فرایض و کتاب آسمانی آن برای اهل ایمان تا ابدالآباد واجب است، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس آگاه باش که چراذات اقدس الهی در روز معاد پیروی از هیچ دینی غیر از دین اسلام را از بندگان خود نمی پذیرد و چرا عذاب کسانی که غاصبانه بر مسندهای هدایت امت اسلام تکیه زده و نابکاری های خود را در پوشش های اسلامی و جاهت بخشیدند تا این حد (که در روایات و آیات بیان شده است)، عظیم است زیرا آن ها به عنوان مثال در پوشش جهاد اسلامی که در شریعت اسلام امری دفاعی بوده، به قتل و غارت و تجاوز به نوامیس کشورهای همسایه پرداخته و با قطع نسل و حرث انسانهای بی گناه تا ابدالآباد تخم عداوت و کینه ورزی و...، را در امت ها به واسطه این تهاجمات دد منشانه کاشتند و تصویری زشت از اسلام را در جهان و برای جهانیان تا به ابد و...، ترسیم نمودند و ما در آثار خود به گوشه هایی از این فساد در ارض خلفای غاصب اشاره نمودیم و آن را تکرار نمی نماییم و البته قادریم که اگر اراده نماییم به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها هزاران صفحه بر این فراز نیز بنگاریم ولی قرار و مدار ما بر خلاصه نویسی و تحدید و تدقیق موضوع این اثر است پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما که یکی دیگر از راه های خطوات شیطان زینت دادن اعمال انسان ها در نظر آن ها است مثلاً از شقاوت ها و بی رحمی ها و نسل کشی ها به عنوان شجاعت و انتقام گیری های نظامی و...، نام ببرند به طور مثال در عهد عتیق تحریف گران به دروغ مدعی شده اند که دینه دختر یعقوب از سوی شاهزاده منطقه ای که یعقوب با سران خود به آن وارد شده بود مورد تجاوز قرار گرفت و دو پسر یعقوب به کیفر این بی احترامی تمامی مردم آن سرزمین را قتل عام نمودند و....، که ما در جای خود تحریفی بودن این دروغ پردازی های تحریف گران را اثبات نمودیم و یا آنچه که در دیگر فرازهای این کتب تحریف شده و....، مذکور گردیده است، نکته مهم در این کتب آن است که این دروغ پردازی ها در قالب آموزه های رفتاری جوامع بشری نهادینه گردیده و به قتل عام ها و کشتارهای جمعی و....، منتهی گردیده است و مثل و مانند این آموزه های مشرکانه و ضد بشری ناشی از تحریفات این کتب دینی، در جوامع بشری خارج از حد احصاء است که ما شواهد بسیاری از آنها را نقل وبه بسیاری از آن ها استناد نمودیم که بسیاری از این آموزه ها هنوز که هنوز است علیرغم تمامی پیشرفت های
ص: 19
علمی و علوم تکنولوژیک بازهم در جوامع حاکم است مانند اعتقادات به تغییر رفتارهای انسان ها به واسطه حلول جن در کالبد آن ها تا جایی که خروج اجنه را از کالبد انسان های بیمار، علیل، مریض، یا زنان فاحشه ویا دیوانگان و یا مصروعان و...، و عطای شفا و تندرستی به آن ها را به دروغ در قالب صدور معجزات فراوان به عیسی مسیح نسبت می دهند و یا تسخیر اجنه و یا جادو و جادوگری و...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که شیطان در قالب زینت دادن اعمال ناروا که ممکن است به نظر جالب و انتقام گیرانه باشد تلاش می نماید تا راه خود را در میان اهل ایمان و جوامع آنان باز نماید و این شریعت اسلام و آئین حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم و آموزه ها و تعالیم آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم است که راه را برای او و ایادی او می بندد و خلایق را به سوی رستگاری جاوید سوق می دهد پس ما در این فراز به طور خیلی گذرا و تیتروار به بعضی از این موارد به عنوان نمونه و مشتی از خروار اشاره نمودیم و در ادامه نیز اشاراتی به مصادیق دیگر آن خواهیم نمود، ولی و البته از شرح و توضیح آن به واسطه اراده خود در تحدید و تدقیق این اثر اجتناب می نماییم پس به عنوان نمونه به روایتی از جناب محمد بن مسلم رحمه الله علیه اشاره می نماییم که از مولای مظلوم خود حضرت امام باقر روایت نموده است که گفت از آن حضرت سؤال کردند که زنی با خود قرار کرده است که اگر با خواهرش (که با او قهر نموده بود) کلامی تکلم نماید تمامی هستی و اموال او هدیه به خانه ی خدا شود و تمامی بردگان او نیز در راه خدا آزاد شوند، پس حضرت با قاطعیت نهی نمود و فرمودند (هرگز بلکه) با او سخن بگوید و این امور (یعنی قرارها) هیچ ریشه ای ندارد و به درستی که این عمل و مانند آن از خطوات شیطان است و سپس این آیه یعنی آیه 21 سوره مبارکه یعنی نور را تلاوت فرمودند، پس در این روایت حضرت اینگونه عمل و تمامی اعمال مانند آن را که از حد احصاء خارج است را از خطوات شیطان و باطل اعلام فرموده اند تا اینگونه روش ها و عهد و نذرها و...، در قالب آموزه های رفتاری در جامعه نهادینه نشود...، دیگر از مصادیق ناروایی ها که می تواند در قالب اعمال شرعی جلوه گری نماید مصداقی است که ذات اقدس احدیت در آیه 22 این سوره شریفه بیان می فرماید حضرت پروردگار در این آیه عظیمه می فرمایند: (وَلَا يَأ ْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ) یعنی آن هایی که در میان شما دارای برتری مالی
ص: 20
و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد نمایند که به نزدیکان و مساکین و مهاجران در راه خدا انفاق نخواهند نمود بلکه باید (از خطاهای آن ها) عفو نمایند و چشم پوشی کنند، آیا دوست ندارید که خداوند (هم) شما را بیامرزدبه درستی که خداوند آمرزنده و مهربان است ، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما به شرح و تفسیر صادق آل محمد یعنی حضرت جعفر بن محمد صادق علیه السلام و ارتباط کلام آن حضرت در اینکه عفو در هنگام قدرت از سنت های پیامبران و متقین است و آن از اوصاف کسانی است که خداوند آن ها را آمرزیده و گناهان گذشته و آینده آن ها را عفو نموده و...، و ما در این خصوص یعنی بهشتی بودن صاحب این صفت کلام خود را مذکور نموده و تکرار نمی نماییم، پس در این فراز توجه نما که آن حضرت می فرمایند (.... عفو در هنگام قدرت از سنت های پیامبران و پرهیزگاران است و حقیقت عفوآن است که از رفیق خود گذشت نمایی و چیزی را ظاهر ننمایی و سخن ناروای او را فراموش کنی و از اصل قضیه در باطن خود چیزی نگاه نداری و بر احسان خود به آن بیفزایی و کسی به این مقام نخواهد رسید مگر اینکه خداوند او را مورد گذشت خود قرار داده و گناهان گذشته و آینده او را آمرزیده باشد و زینت داده باشد و او را به کرامت خود پوشانیده باشد و از انوار خود بر او بپوشاند)، عفو و غفران دو صفت از صفات خداوند هستند که آن ها را در میان بندگان خود به ودیعت قرارداده است تا مردم به اخلاق خداوند متخلق شود و خداوند فرموده است :(وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ)...، پس چون بر این فراز از شرح این آیه عظیمه که در واقع در مصداق کامل آن بیانگر اوصاف محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم است، آگاه شدی پس در ادامه به آیه عظیمه 23 این سوره مبارکه توجه نما که ما قبلاً شأن نزول آن را در خصوص تهمت زنندگان بر ام المؤمنین حضرت ماریه مذکور نمودیم و معلوم و محرز گردید که چگونه خداوند وعده دوزخ جاوید را به ستیزه گران با رسول برگزیده خود را ابلاغ فرموده است ذات اقدس احدیت در این آیه عظیمه می فرماید: (إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ) یعنی کسانی که زنان پاکدامن و بی خبر از (هر گونه آلودگی) و مؤمن را متهم می سازند، در دنیا و آخرت لعنت شده و عذاب سختی برای آن ها (مهیا شده)است پس تو ای مخاطب ارجمند توجه نما که چگونه گناه این عمل در نزد خداوند عظیم است که در طول تاریخ مرتکب را به دنبال امام آن ها یعنی گروه الذین فی قلوبهم مرض به
ص: 21
دوزخ جاوید داخل می فرماید و توجه نما که در رابطه با بحث این اثر یعنی موارد هلاکت و داخل کننده به دوزخ این فراز بسیار اهمیت می یابد، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما به حدیثی که از رسول گرامی اسلامحضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم، روایت شده و در راستای مباحث مطروحه این نگارش است در این روایت مذکور است که رسول خدا فرموده اند : (اجْتَنِبُوا السَّبْعَ المُوبِقَاتِ الشِّرْكُ باللهِ، والسِّحْرُ، وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللهُ إِلاَّ بالحَقِّ، وأكلُ الرِّبَا، وأكْلُ مَالِ اليَتِيمِ، والتَّوَلِّي يَوْمَ الزَّحْفِ، وقَذْفُ المُحْصَنَاتِ المُؤْمِنَاتِ الغَافِلاَتِ) پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که روایات فوق از طریق ابو هریره نقل شده است که گفت رسول خدا چنین فرموده است و ما نیز در رابطه با بررسی متون احادیث و نحوه تشخیص و سقم روایات تاکید نمودیم که متن شناسی روایات مقدم است بر سندشناسی روایات یعنی رجال ناقل و اثبات نمودیم که چگونه رد نمودن روایات براساس ثقه و یا عدم ثقه بودن راویان شیوه ی نادرست و نامعقولی است زیرا بسیاری از روایات که حتی توسط اشخاص معلوم الحال نقل شده است، و بعد از بررسی با کتاب خدا و احادیث نظیر آن به صحت آن دست یافته می شود و شاهد این ادعا همین روایات فوق الذکر است که راوی آن ابو هریره است پس اساس منطق در شناخت روایات صحیح از ناصحیح راویان آن ها نیستند و ما نمی توانیم به صرف این که روایتی را ابوبکر یا عمر و یا عثمان و یا معاویه و یا....، نقل نموده است را رد کنیم درحالی که اساس آن با کتاب خدا مطابقت داشته است و روایت نظیر آن نیز در بین سایر راویان و از طرق دیگر بیان شده است به طور مثال روایت فوق به چند طریق از مولای مظلوم ما حضرت عبدالعظیم حسنی با اندک تفاوت هایی با هم نقل شده و ما از تطبیق این روایات با یکدیگر و استخراج موارد مشترک درمی یابیم که هر کدام از فرقه های اسلامی ضمن اینکه می تواند در عمل به روایات به راه خود برود ولی باید بداند که در فصول مشترک برای آن ها اجماع حاصل است یعنی به طور مثال وقتی در موارد معنونه و در تمامی این روایات، شرک به خداوند از گناهان نابخشودنی و همگی در آن وجه اشتراک دارند، پس لازم می شود تبعیت از آن و لذا بسیاری از بزرگان شریعت ما که عالم بر احادیث بوده اند در زمان مراجعه پیروان اهل تسنن اعم از شافعی و حنبلی و مالکی و...، به آن ها و پرسش از موضوعات واحد، نظیر فقهی هر یک از فرقه های مذکور را به فرا خور پیروان آن ها به آن ها اعلام می نمودند پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به طریق های نقل شده
ص: 22
و اختلاف این احادیث و وجه مشترک آن ها که مطابقت کامل دارد با آیات کتاب خدا و این فراز را نگارنده به عنوان شاهد بر نحوه بررسی روایات مذکور نموده و اثبات این حقیقت که توجه به متن روایات در تمامی فرقه های اسلامی وتطبیق آن با کتاب خدا ارجح و صحیح تر است از توجه به راویان احادیث و پیروی از این روش در واقع مطابق است با حکم خدا و رسول و امامان معصوم و روایات وارده در تمامی فرقه های اسلامی در این رابطه، پس چون بر این حقیقت آگاه شدی پس توجه نما به روایات وارده در این خصوص که ما اصل آیات را به جهت اختصار مذکور ننموده ولی آدرس آن را ذکر می نماییم، در روایت اول راوی احمد بن محمد از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام و آن بزرگوار از حضرت امام محمد تقی علیه السلام و ایشان از پدر بزرگوار خود حضرت رضا و ایشان از باب الحوائج الی الله موسی بن جعفر علیه السلام با این مضمون روایت نموده اند که ایشان فرمود که عمرو بن عبید به حضور حضرت صادق علیه السلام شرفیاب شد و چون نشست (آیه 22 سوره نجم) را تلاوت فرمود و سپس ساکت شد و امام صادق علیه السلام به ایشان گفت چرا ساکت شدی عرض کرد من می خواهم گناهان کبیره را از روی قرآن خداوند عزوجل بشناسم پس امام فرمود آری ای عمرو 1_ بزرگ ترین گناهان کبیره شرک به خدا است که خدا می فرماید (آیه 72 سوره مائده) 2_ و سپس نومیدی از رحمت خداست که خدا می فرماید (آیه 78 سوره یوسف) 3_ ایمنی از مکر و عقوبت خداوند زیرا خداوند عزوجل می فرماید (آیه 99 سوره اعراف) 4_ و از آن ها از عقوق و ناسپاسی حق پدر و مادر زیرا خداوند سبحان عاق را جبار و شقی مقرر ساخت (آیه 32 سوره مریم) 5_و قتل نفسی که خدا او را محترم ساخته جز به قانون حق الهی (آیه 93 سوره نساء) 6_ و متهم نمودن زن پاکدامن به زنا زیرا خدای عزوجل می فرماید (آیه 23 سوره نور) 7_ و خوردن مال یتیم زیرا خداوند عزوجل می فرماید (آیه 10 سوره نساء) 8_ فرار از جبهه جهاد زیرا خداوند عزوجل می فرماید (آیه 16 سوره انفال) 9_ و خوردن ربا زیرا خداوند عزوجل می فرماید (آیه 277 سوره بقره) 10_ سحر و جادوگری زیرا خداوند عزوجل می فرماید (آیه 102 سوره بقره) 11_ زنا نمودن زیرا خداوند عزوجل می فرماید (آیه 69 سوره فرقان) 12_ سوگند دروغ در راه نابکاری و تبهکاری زیرا خداوند می فرماید (آیه سوره 77 آل عمران) 13_ غلول (یعنی از غنیمت دزدی کند) زیرا خداوند عزوجل می فرماید (آیه 161 سوره آل عمران) 14_ منع زکات واجب زیرا خداوند عزوجل فرمود (آیه 35 سوره توبه) 15 و 16_ گواهی
ص: 23
ناحق و کتمان شهادت به حق زیرا خداوند عزوجل می فرماید (آیه 283 سوره بقره) 17_ شرب خمر 18 و 19_ ترک نماز عمدا و یا ترک آنچه خدا واجب نموده (برای نماز) 20 و 21_ عهدشکنی و قطع رحم (آیه 25 سورهرعد ) پس می فرماید که عمرو از خانه امام علیه السلام بیرون آمد درحالی که شیون و گریه آشکار می نمود و می گفت هلاک است هر کسی که به رای خود فتوی دهد و با شما ( اهل بیت عصمت و طهارت) در علم و فضل منازعه نماید) پس در روایتی دیگر یعنی به طریقی دیگر از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام روایت شد....، که فرمود حضرت موسی بن جعفر که عمرو بن عبید نزد امام صادق آمد و...، پس حضرت فرمود بزرگ ترین گناهان کبیره شرک به خداست (آیه 72 سوره 5)، بعد ناامیدی از رحمت خدا (آیه 78 سوره 12) و سپس ایمنی از مکر خدا آیه 98 سوره 7) عقوق والدین (آیه 32 سوره 19) قتل نفسی که خدا آن را محترم داشته مگر به حق ... (آیه 93 سوره 4) متهم ساختن زن پاکدامن به زنا (آیه 23 سوره 24) خوردن مال یتیم (آیه 10 سوره 4) فرار از جهاد (آیه 16 سوره 8) رباخواری (آیه 277 سوره 2) سحر و جادوگری (آیه 102 سوره 2) زناکاری (آیه 68 سوره 25) سوگند دروغ برای تبهکاری (آیه 77 سوره 3) خیانت در غنیمت جنگی (آیه 161 سوره 3) منع از زکات واجب (آیه 36 سوره 9) شهادت دروغ و کتمان شهادت حق (آیه 283 سوره 2) شراب خواری، ترک نماز یا واجب دیگر، پیمان شکنی و قطع رحم (آیه 25 سوره 130)... راوی گوید که در این زمان عمرو از خدمت امام بیرون رفت و درحالی که گریه و شیون او بلند بود می گفت هلاک شد کسی که برای خود فتوی داد و در علم و فضل با شما ستیزه گری نمود) و باز در روایتی دیگر از حضرت عبدالعظیم حسنی از طریق دیگر (... حضرت فرمود آری ای عمرو بزرگ ترین گناهان کبیره شرک به خدا...، ناامیدی از رحمت خدا....، ایمن بودن از مکر خدا، عقوق والدین...، قتل آن نفس که خدا قتل او را حرام گردانیده است مگر به حق....، تهمت به زن پاکدامن...، خوردن مال یتیم، گریختن در میدان جنگ، رباخواری...، سحر و جادوکردن، زنا کردن، سوگند دروغ، خیانت در غنیمت، شهادت دروغ و کتمان شهادت و خوردن شراب، ترک نماز از روی عمد یا ترک واجبات، قطع رحم...، پس عمرو بن عبید بیرون رفت درحالی که شیون و گریه بلند می نمود و می گفت هلاک شد هر کسی که برای خود سخن گفت و با شما در فضل و علم منازعه نمود) پس تو ای عاقل دانا و خردمند نگارنده فقط این فراز را به عنوان نمونه و طرح کلی موضوع مورد بحث عنوان نمود و غرض او بررسی
ص: 24
جامع و کامل آن نبوده و مخاطب ارجمند تصور ننماید که آنچه مذکور گردید تمامی آنچه موجود است می باشد و بلکه فقط هدف شرح شیوه کار و روش بررسی بوده است، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما درادامه به روایتی عظیم از حضرت صادق علیه السلام که راوی آن جناب مفضل رحمه الله علیه است و در این حدیث عظیم تاکید شده است که غلو در مقام و منزلت دوازده امام و چهارده معصوم از مصادیق بارز تهمت است در این روایت مذکور گردیده است (فجاءه هذا الجواب من ابی عبد الله (... و اما ما ذکرت فی آخر کتابک انهم یزعمون ان الله رب العالمین هو النبی (... پس خبر می دهم به تو که خداوند تبارک و تعالی به حقیقت همان خدایی است که خلق را خلقت فرموده و شریکی برای او نیست، آفرینش و امر و دنیا و آخرت در اختیار اوست او آفریننده همه چیز است، خلق فرمود خلایق را و دوست داشت که به وسیله پیامبران خود شناخته شود و به وسیله پیامبران خود محبت را نیز بر آن ها تمام کرده و رسول خدا (حضرت محمد صلی الله علیه واله و سلم و عجل فرجهم) که راهنمای به سوی خدا است بنده خلق شده خدا است که خدا پروردگار اوست که خداوند او را برگزیده و اکرام نموده و خلیفه خود و زبان گویای خود در میان آن ها و امین خود بر آن ها قرار داده است و نگهبان او در آسمان ها و زمین است گفتار او گفتار خداست و درباره ی خدا جز حقیقت نمی گوید و هر که مطیع او باشد مطیع خداست و هر که به او ستیزه گری کند با خدا ستیزه گری کرده است و او مولای هر کسی است که خدا مولی و پروردگار اوست و هر کسی که به اطاعت پیامبر اقرار ندارد از اطاعت خدا و بندگی او امتناع ورزیده و هرکه اقرار به طاعت پیامبر کند از خدا اطاعت نموده و هدایت یافته است، پیامبر اکرم مولای جهانیان است چه او را بشناسند و چه انکار کنند و پدر مهربان است و هر کسی که مطیع و دوستدار او باشد فرزندی نیکوکار و پرهیزکار از گناهان است پس به درستی که برای تو نوشتم آنچه را از من پرسیدی و به درستی که من می دانم که گروهی این اوصاف ما را شنیده اند ولی در خصوص حقیقت آن کلام خود را نیاوردند بلکه آن را تحریف نموده و بر غیر حدود آن به شرحی که به شما ابلاغ نمودم، قرار دادند خدا و رسول او از گروهی که اعمال زشت و قبیح خبیث خود را به وسیله ما حلال می نمایند بیزار هستند و به درستی که مردم به واسطه عمل آن ها بر ما تهاجم می نمایند و البته خداوند حکم خواهد کرد بین ما و آن ها و به درستی که خداوند در قرآن می فرماید: (الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ
ص: 25
وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ...) پس تو ال عاقل دانا و خردمند آگاه باش که از مصادیق عظیم دیگر این آیه مبارکه تهمت های ناروایی است که به خاندان عصمت و طهارت به لحاظ غلو پردازی می زنند و این امر تسری دارد بههر گونه تهمت از انواع دیگر که برخلاف حقایق اوصاف و فضل ایشان است الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون، و این کلام عظیم مولاتنا حضرت زهرا سلام الله علیها است در شرح این فراز که فرمودند در خطبه عظیم خود در برابر طاغیان زمان ( فرض الله اجتناب قذف المحصنات حجبا عن اللعنه) یعنی خداوند متعال واجب فرمود اجتناب از زدن تهمت ناروا به زنان پاکدامن را به خاطر برحذر ماندن از لعنت خداوند، یعنی ابتلاء به دوزخ الهی...، و درادامه توجه نما به کلام ذات اقدس الهی در آیه عظیمه 24 این سوره مبارکه و آن رمزگشایی که مولای مظلوم ما حضرت باقر علیه السلام در شرح و تفسیر این فراز مذکور می نماید، خداوند متعال در این آیه عظیمه می فرماید (يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ) یعنی در روزی که زبان ها و دست ها و پاهای آن ها بر علیه آنها شهادت می دهند در رابطه با آنچه عمل می نمودند، پس مولای مظلوم ما حضرت باقر علیه السلام در تفسیر این فراز می فرماید که جوارح بر ضد مؤمن گواهی نمی دهند بلکه برای آن گروهی که مستحق عذاب هستند گواهی می دهند و ما البته شأن نزول این آیات عظیمه را مذکور و این تفسیر معانی آن فرازها را تحکیم می فرماید و...، در ادامه یعنی در آیه عظیمه 26 ذات اقدس احدیت بعد از بیان قانونی از قوانین جاری خود، وعده نجات و آمرزش خود را به مظلومان اعلام می فرماید (الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ ۖ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ۚ أُولَٰئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ ۖ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ) یعنی زنان ناپاک برای مردان ناپاک و مردان ناپاک برای زنان ناپاک و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک هستند و پس این گروه مبرا هستند از آنچه (از تهمت های زشت) در باره آن ها گفته اند و برای آنها مغفرت و رزق کریم (در بهشت جاویدان) خواهد بود، پس تو ای عاقل دانا و خردمند ما در فراز قبل ملاحظه نمودیم که چگونه امام معصوم ما یعنی حضرت صادق علیه السلام غلو پردازی و تهمت های ناروای مردم درباره خدا بودن رسول خدا (و قهراً با تسری در حق امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم) را از مصادیق یرمون محصنات و دوزخی بودن تهمت زنندگان مذکور فرموده اند یعنی مصداق آیه از معنی ظاهری آن به ناروایی تبدیل و تحریف حقیقت وجودی اهلبیت عصمت و
ص: 26
طهارت، تسری یافته و تهمت زننده به استناد آن از اهل دوزخ خواهد بود یعنی به وادی شرک داخل شده و مستحق عذاب الهی می شود در این فراز هم مولانا المظلوم حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام معنی زوجیترا در این آیه عظیمه از معنی ظاهری آن خارج و به مصداق معنوی آن بر معاویه و اصحاب و پیروان او منطبق و زوجیت پاکیزه گی ها را بر مولانا المظلوم علی علیه السلام و اصحاب بزرگوار او منطبق می فرماید و این است درواقع مفهوم و معنی واقعی و حقیقی این آیه پس در روایت مفسر واقعی قرآن یعنی حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام به معاویه می فرماید (الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ، ای معاویه تو و اصحاب تو داخل این جماعت خواهد بود و (وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ۚ أُولَٰئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ ۖ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ) منظور از اینگونه افراد علی بن ابی طالب و یاران و شیعیان آن بزرگوار هستند) پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز به نکته ای عظیم توجه کند و آن اینکه تفسیر قرآن با قرآن و با مفسران قرآن یعنی امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم مانند این دو نمونه که پی در پی مذکور شده اند یعنی (يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ) و (الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ....) که امامان معصوم ما علیهم السلام و عجل فرجهم برای شرح و تفسیر کلمات آن معانی صحیح آن را مذکور نموده اند پس یعنی مقدم است در تفسیر قرآن مراجعه به کتاب خدا و تفاسیر امامان معصوم و مؤخر است در تفسیر قرآن مراجعه به کتاب لغت عرب که چندصد سال بعد تدوین شده است و خصوصا در تفسیر مولانا المظلوم امام حسن مجتبی علیه السلام معنی ظاهر کلمه طبق لغتنامه های لغت نامه نویسان مقصود نیست پس آن ها بایستی معانی دیگری را نیز به غیر از آنچه آورده اند در معنی کلمات کلام خدا وارد نمایند زیرا اگر آن معانی که مقصود نظر آن ها است را در نظر بگیریم با حقیقت خارجی آن منطبق نیست زیرا حضرت آسیه که همسر فرعون بود زن صالح و اهل بهشت است و تعدادی از زنان پیامبران اهل دوزخ هستند و یا مانند این فراز که در تفسیر کلام خدا در (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ در آیه ی 71 سوره مریم) وجود داشت که ما کلام خود را وفق تفسیر امام معصوم علیه السلام در خصوص آن مذکور نمودیم و آن روایت حسین بن ابی علاء است که گوید من از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر آیه (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ ) سؤال کردم پس حضرت فرمود آیا نمی شنوی که گفته می شود (وردنا ماء بني فلان فهو الورود و لم يدخله) یعنی به آب فلان قبیله وارد شدیم پس این ورود است (یعنی نزدیک شدن به آن
ص: 27
قبیله) و هرگز معنی دخول در قبیله را نمی دهد و...، پس چون بر این فراز یعنی برتری معانی واژگان و اولویت بیان امامان معصوم علیهم السلام که کلام قرآن است بر لغت نامه های تدوین شده علما کلام و...، آگاه شدیپس توجه نما به فراز دیگر از شرح کلام خدا با کلام خدا از مفسر قرآن یعنی حضرت باقر علیه السلام که در روایتی عظیم به ابواسحاق لیثی می فرماید: (... ای ابراهیم آنچه در شیعیان ما در دنیا از اعمال بد می بینی از ریا، زنا، لواط، جنایت، می خواری و ترک (اعمال) نماز و روزه و زکات و حج و جهاد، همه از دشمن ناصبی است (جرم آن مستحق وجود نجس آنان است) و برخاسته از طبع و مزاج او چون با طینت او آمیخته است و آنچه (در دنیا) در این دشمن ناصبی (از اعمال خوب ) می بینی از زهد و عبادت و مواظبت بر نماز و پرداخت زکات و روزه و حج و جهاد و کارهای خیر و خوب، همه (شایسته وجود) از مؤمن و طبق و مزاج اوست.... و چون قیامت برپا شود خدا از دشمن ناصبی منش مؤمن و مزاج و سرشت و جوهر و مایه او را با همه کارهای خوب می گیرد و به مؤمن برمی گرداند و از مؤمن نیز منش و مزاج و سرشت و جوهر و مایه او را با هر کار بدی که کرده باشد می گیرد و به ناصبی برمی گرداند و از روی عدالت، خداوند متعال جل جلاله و تقدست اسمائه به ناصبی می فرماید بر تو ستم نشده این کارهای بد از سرشت و مزاج توست و تو به داشتن آن ها سزاواری و این کارهای خوب از سرشت و مزاج مؤمن است و او به آن ها سزاوار است و امروز کیفر ببیند هر کسی به آنچه به دست آورده و ظلم در این روز نیست و به درستی که خداوند سریع الحساب است (سوره غافر آیه 17) و سپس فرمود ای ابراهیم آیا در این خصوص ستم و ناروایی می بینی راوی می گوید من عرض کردم نه ای پسر رسول خدا بلکه حکمتی رسا و روشن بیان فرمودی پس امام فرمود آیا می خواهی از قرآن در این معنی برای تو اضافه کنم پس راوی می گوید عرض کردم بلی یابن رسول الله پس فرمود آیا نشنیده ای که خداوند متعال می فرماید: (الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ....) و نیز می فرماید ((انفال آیه 37) وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ) پس راوی عرض می کند که من گفتم سبحان الله چه روشن است آن برای هر کسی که بفهمد و این خلق وارونه در شناخت آنچه چه کوردل هستند، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در شرح و تفسیر این روایت عظیم توجه داشته باشی که مقصود از جوهره و سرشت کافر ناصبی و یا مؤمن پیرو اهلیت اهل بیت عصمت و طهارت خلقت
ص: 28
آنان، در ذات به این وصف نیست زیرا با اصول اختیار در تناقض است بلکه نهایت کار ایشان در دنیا است که براساس اختیار خود یا از عقل پیروی نموده و پیرو محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم می شوند ویا بر اساس اختیار خود از هوی و هوس پیروی نموده و در سلک دشمنان ناصبی درمی آیند و اگر ایشان هرکدام متصف به این اوصاف باشند که امام فرمود بعد از اثرگذاری این اعمال در برزخ بر این مؤمن و این ناصبی و...، پس در آن زمان که به قیامت وارد می شوند عدالت خداوند بر آنان اجرا شده و اعمال نیک از ناصبی بر کنده و بر صاحب حق خود یعنی مؤمن مستقر و به بهشت وارد می شود و به عکس اعمال بد از مؤمن برکنده و بر ناصبی ملعون مستقر شده و به سوی دوزخ سرازیر می گردد....، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس تو ای عاقل دانا و خردمند در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیه عظیمه 30 که می فرماید: (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ) یعنی به مؤمنان بگو چشم های خود را (از گناه به نامحرمان) فرو گیرند و دامان خود را (از بی عفتی) حفظ کنند که این برای آن ها پاکیزه تر است خداوند به آنچه انجام می دهند آگاه است، پس در تفسیر این فراز مولانا المظلوم حضرت صادق علیه السلام می فرماید: تمامی مواردی که در کتاب خداوند متعال در خصوص حفظ و نگهداری فرج یا عورت سخن به میان آمده مقصود خودداری از زنا است جز در این فراز که این آیه آن مربوط به حفظ عورت از دیده شدن و نظر کردن نامحرمان به آن است، و نیز در روایت دیگر از آن حضرت مذکور شده است که فرمودند:( کسی به چیزی چنگ نزد (در راستای قرب به خداوند) مانند فروبستن چشم (از حرام)، زیرا چشم از حرام های الهی بسته نمی شود مگر این که قبل از آن، جلوه عظمت و جلال (خداوندی) در دل ملاحظه گردد، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که در ادامه ذات اقدس احدیت جل جلاله احکام ابدی و فرایض جاودانه خود را در رابطه با حفظ حجاب و احکام تزویج و...، بیان می فرماید و ما در آثار دیگر خود در باب اهمیت عظیم این حکم خداوند، کلام خود را آورده و هشدار عظیم خود را در خصوص کسانی که در جامعه مسئولیت تسهیل امر ازدواج جوانان برعهده آنان است را مذکور نمودیم ونیز هشدار عظیم تر خود را در رابطه با ایجاد هر نوع نا کامی در زندگی جوانان را به کسانی که امور جامعه را تصدی نموده و به مسئولیت
ص: 29
آن بی اعتنا هستند آورده و کلام خداوند متعال را در باب قرار گرفتن آنان در سراشیبی دوزخ بیان نمودیم و نگارنده تأکید می نماید که این جوانان به واسطه بی آلایشی به خداوند از هر انسان دیگر نزدیک تر هستند وخدمت به آن ها قطعا موجبات رضایت حضرت پروردگار متعال را فراهم خواهد آورد و لعنت خدا و رسول و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم و لعنت همه لعنت کنندگان تا ابدالآباد بر کسانی نثار و ایثار باد که از ظلم و ثمره ظلم بر مظلومان و خصوصا جوانان اهل ایمان ارتزاق می نمایند و رنج ها و محرومیت های این قشر پاک و محروم، قلوب سخت و تیره آن ها را به درد نمی آورد و....، الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا ای منقلب ینقلبون...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما در ادامه به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 34 و 35 این سوره عظیم و مبارک یعنی سوره نور که در آن خداوند عظیم الشان می فرماید:( وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَمَثَلًا مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ) پس تو ای مخاطب محترم توجه نما که چگونه خداوند در آیه 34 کلام قرآن عظیم را آیات خود بیان می فرماید و چگونه ما به دنبال معانی آیات در کتاب خدا بودیم زیرا که ذات اقدس احدیت تکذیب کنندگان آیات خود را به دوزخ بشارت داده است ونیز توجه به این نکته مهم که مصادیق و معانی این واژه ها را بایستی بدواً از کلام معصومین جستجو شده و سپس به لغت نامه ها مراجعه شود همان لغت نامه ها که چند صد سال بعد برای شرح واژه های عربی و از جمله کلام خدا تدوین شده است خداوند در این آیات می فرماید:( ما برای شما آیاتی روشنگر فرستادیم و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند و موعظه و نصیحت برای پرهیزکاران، الله نور سموات و زمین است و مثل نور او مانند (مشکوه) چراغدانی باشد که در آن چراغی پرفروغ باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد حبابی شفاف و درخشنده مانند ستاره ای فروزان، چراغ که فروخته می شود از روغن درخت پربرکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی روغن آن (آنچنان صاف و خالص است که نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نوری است بر فراز نوری دیگر و خداوند هر کسی را بخواهد با نور خود هدایت می کند و خدا برای مردم
ص: 30
مثل ها می زند و خداوند به هر چیزی دانا است) پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش به عظمت تمثیل ها و مثال هایی که خداوند در طول تاریخ برای هدایت خلایق به زبان انبیاء خود بیان فرموده و می فرماید و ما درسلسله کتاب های شریف الاحتیاج و سراج منیر و نورالانوار خود و در بخش بشارات آنان از تمثیل هایی که پیامبران معظم خداوند و خصوصا حضرت عیسی مسیح بیان داشته است سخن به میان آوردیم و اثبات نمودیم که چگونه این مثال ها و تمثیل ها از گزند تحریفات به واسطه تمثیل بودن آن، محفوظ مانده و چگونه مقاصد و اراده های خداوند در قالب این مثال ها در طی قرون و اعصار باقی مانده و چگونه پیام های عظیم خداوند در آن برای اهل ایمان بیان شده است و چگونه ذات اقدس احدیت در قالب این تمثیل ها از ظهور پیامبران خود و وقایع عظیم قیامت و رجعت و...، خبر داده است و ما در خلال این اثر و سایر آثار خود در خصوص معانی مختلف و مقاصد مختلف خداوند از واژه های واحد در آیات مختلف کلام خود را آوردیم و تفاوت آن ها را به استناد کلام معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم بیان نمودیم که نمونه آن ها معانی مختلف واژگان: (آیات) و (شرک) و (کفر)،... بوده است و در این فراز مولانا المظلوم علی علیه السلام درضمن روایتی زیبا در مقدمه آن معانی مختلف (نور) را در کتاب خدا با شرح مختصری بیان و سپس به تفسیر آیه عظیمه 35 آن می پردازد و ما این حدیث شریف را به عنوان نمونه ای از احادیث فراوان در شرح و تفسیر این آیه مذکور می نماییم و این شرح و تفسیرهای عظیم نشان می دهد که چگونه وجود اقدس و مطهر محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم نیز به موازات کتاب عظیم خداوند از آیات خداوند محسوب می شود و چگونه خداوند از وجود این آیات عظیمه خود با عنوان نور علی نور یاد می فرماید در این روایت از مولانا المظلوم علی علیه السلام در خصوص معنی اقسام نور در فرازهای مختلف آیات قرآن سؤال نمودند پس حضرت فرمود:( نور در جایی به معنی قرآن است، نور درجایی به معنی نامی از نام های خداوند است، نور در جایی از آیات کتاب خدا به معنی روشنایی است و در جایی نور ماه و در جایی نور سیمای مؤمن و آن نور همان نتیجه دوستی و پیروی مؤمن است که به وسیله آن در قیامت به نور ملبس می شود، نور در مواردی از تورات و انجیل و قرآن حجت الهی بر بندگان است که همان وجود معصوم است....، و خداوند متعال در سوره نور فرموده است که خداوند نور سماوات و زمین است... پس مقصود خداوند از مشکوه رسول خدا است و از مصباح وصی آن حضرت و دیگر اوصیاء آن حضرت
ص: 31
و مقصود از زجاجه فاطمه و مقصود از شجره مبارکه رسول خدا و مقصود خداوند از کوکب دری همان امام قائم است که انتظار او را می کشند همان امام که زمین را پر از عدالت خواهد نمود و سپس خداوند می فرماید:(يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ) یعنی گوینده ای به آن سخن خواهد گفت و سپس می گوید خداوند متعال (نور علی نور...، آیه 36 و 37 سوره مبارکه نور) که آن ها امامان معصوم و جانشینان و اوصیاء رسول خدا هستند، و در این راستا و در شرح این آیات کتاب خدا از مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که حضرت در این خصوص می فرمایند:( این تمثیل برای معرفی ما (خاندان عصمت و طهارت) است پس پیامبر و امامان معصوم از دلیل های خداوند و آیات او هستند همان دلایل و آیات که هدایت می نمایند به سوی توحید و مصالح دین و شرایع اسلام و واجبات و سنت ها و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم ) یعنی تمام کلام آورده شد...، پس در ادامه توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به روایت زیبای دیگری از امام مظلوم و شهید ما حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام که می فرماید:( ای مردم تعقل نمایید از کلام پروردگار خود (سوره آل عمران آیه34 )و به درستی که (إِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْض وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ) پس ما (آن) خاندان (مقصود خداوند) از فرزندان حضرت آدم می باشیم ما (مقصود خداوند) از اهل بیت نوح می باشیم ما از برگزیدگان حضرت ابراهیم می باشیم ما سلاله حضرت اسماعیل هستیم ما آل محمد هستیم ما در میان شما مانند آسمان برافراشته شده و زمین گسترده شده و آفتاب درخشنده و مانند ( کالشجره الزیتونه لا شرقیه و لا غربیه) التی بورک زیتها یعنی ثمره و روغن آن با برکت است پس آن شجره و درخت اصل آن رسول خدا و شاخه های آن علی و ما (خاندان عصمت و طهارت یعنی امامان معصوم)، قسم به ذات اقدس الهی ثمره و میوه آن درخت (عظیم) هستیم (که مقصود خلقت است) پس کسی که به یکی از شاخه های این درخت چنگ بزند نجات می یابد و کسی که از آن تخلف ورزد به دوزخ خواهد رفت اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای عاقل دانا و خردمند توجه نما به اینکه اگر از نعمت عظیم ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم بهره مند هستی پس آگاه باش به اینکه از کسانی هستی که ذات اقدس احدیت تو را از رحمت خود بهره مند فرموده است و این روایت عظیم مولانا المظلوم حضرت رضا علیه السلام
ص: 32
است که می فرماید:( یهدی الله لنوره من یشاء یعنی که خداوند متعال هدایت می فرماید به ولایت ما خاندان عصمت و طهارت هر کسی را که دوست بدارد) پس تو ای مخاطب ارجمند به این نعمت عظیم ذات اقدسالهی دست های خود را به شکرانه آن بالا ببر و وفق کلام حضرت صادق علیه السلام بالاترین شکر را بجای آور یعنی بگو (الحمدلله رب العالمین) که امید است، خداوند نام تورا در جمله شاکرین درگاه خود منظور و بر برکات عمر و جان و مال تو بیفزاید و عاقبت تو و عزیزان تو را به سبب رحمت بی انتهای خود به خیر و سعادت ختم نماید اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس به کلام عظیم ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 36 این سوره مبارکه نور توجه نما تا از شرح و معنی و تفسیر آن نیز آگاه شوی پس حضرت حق جل جلاله در این آیه عظیمه می فرماید:( في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ) یعنی (این چراغ پرفروغ)، در خانه هایی قرار دارد که خداوند اذن داده تا بالا رود (اساس آن) و در آن ها نام خدا برده شده و صبح و شام در آن ها تسبیح گویند...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما به کلام عظیم مولانا المظلوم علی علیه السلام در شرح و تفسیر این آیه عظیمه و توجه نما به مقام و منزلتی که ذات اقدس احدیت به محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم عطا فرموده است و نیز عظمت جایگاهی که برای نجات خلایق جهان برای ایشان نصب فرموده است تا جایی که محرز می گردد که چگونه دوری از هدایت ایشان، فرد طاغی را گمراه و به سوی دوزخ سوق می دهد پس در این روایت عظیم مولانا المظلوم علی علیه السلام می فرماید:( اصل ایمان علم است و خداوند برای علم، اهلی را معین فرموده و مردم و خلایق را به اطاعت از ایشان و سؤال کردن از آن ها (برای کسب علم و ایمان و...)، دعوت و نیز فرموده است (در سوره نحل آیه 43 ...فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ) و در آیه دیگر می فرماید:( وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ) و مقصود خداوند از بیوت یعنی خانه ها در این موضع خانه هایی است که خداوند آن ها را بزرگ دانسته و فرموده است:( في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ)، و اینگونه معنی آن را روشن و واضح فرموده تا جاهلان تصور ننمایند که آن خانه ها از نوع خانه های معمولی می باشند و نیز فرمود:( رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ) پس هر کسی که علم را ازاین جهت دنبال نماید، به آن می رسد و رسول خدا فرمود: من شهر علم می باشم و در جای دیگر فرمود: من شهر حکمت
ص: 33
می باشم و علی هم باب و دروازه آن شهر می باشد پس اکنون هر کسی طالب حکمت و یا علم است باید از باب و دروازه آن وارد شود و علم و حکمت را فرا گیرد و تمام این مطالبی که مذکور گردید در کتاب خدا به آنتصریح شده است و نیز کسانی هستند که تأویل آن را می دانند پس با این شرایط هر کسی که از پیروی آن ها (یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم) عدول نماید و به طرف کسانی که خود را عالم می دانند متمایل شود، (پس همگی) به سبب فتنه جویی و میل به تأویل از متشابهات پیروی می کنند( آیه 7 سوره آل عمران) و بدون برهان و دلیل خود را هلاک می کنند و دیگران را هم به هلاکت می رسانند پس آنها زیان می کنند و از کوشش های خود بهره ای نمی برند و آنگاه که (آن) پیشوایان (یعنی پیروی شدگان) عذاب الهی را ببینند از پیروان خود بیزاری می جویند و پیوند میان آن ها گسسته می گردد (آیه 166 سوره مبارکه بقره)، (إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ) و تو ای مخاطب ارجمند بسیار واضح و آشکار است که چه کسانی براساس حدس و گمان و بدون این که منصوب از طرف خدا باشند به رهبری خلایق اقدام کرده اند و...، و آن ها البته درنهایت کیفر کار خود خواهند دید یعنی آنچه را که مولای مظلوم ما در فراز آخر کلام عظیم خود اشاره و آیه عظیم کتاب خدا را به آن تفسیر فرموده است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند توجه نما به روایت عظیمی که از مولای مظلوم ما حضرت باقر علیه السلام مذکور گردیده است به این مضمون که (زید شحام روایت می نماید قتاده بن دعامه به حضور حضرت امام باقر شرفیاب شد و امام به او فرمود تو فقیه اهل بصره هستی او پاسخ داد آری پس حضرت فرمود وای بر تو ای قتاده بدرستی که خداوند عزوجل خلق فرموده است گروهی (خاص) از مخلوقات خود را و سپس آن ها را حجت بر خلایق قرار داده است (یعنی آن ها منصوب شده از سوی ذات اقدس احدیت هستند یعنی انبیاء عظام الهی و اوصیاء ایشان که همگی معصوم هستند) آن ها ارکان در زمین هستند (یعنی به واسطه آنان جهان برقرار است) و به پا دارنده اوامر خداوند هستند، این گروه خاص نجباء در علم او هستند و ذات اقدس احدیت آن ها را قبل از خلقت خود به صورت سایه ای در طرف راست عرش خود برگزید پس در این زمان قتاده مدت طولانی سکوت کرد و سپس عرض کرد خداوند به شما نیکویی عطا فرماید به خدا قسم که من در خدمت فقها و دانشمندان و ابن عباس
ص: 34
نشسته ام ولی آن گونه که در خدمت شما وجودم به لرزه درآمده در نزد هیچ کس چنین حالتی پیدا نکرده ام پس در این زمان امام باقر علیه السلام فرمودند وای بر تو آیا می دانی که در کجا هستی تو در نزد (کسانیهستی که خداوند در شأن آن ها فرموده است)، (فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ)، پس در این زمان قتاده عرضکرد خداوند مرا فدای شما بفرماید قسم به خداوند متعال شما صحیح می فرمایید آن خانه ها که خداوند در قرآن فرموده است خانه های ساخته شده از سنگ و گل نیست (بلکه وجود اقدس شما امامان معصوم است) اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس چون بر این فراز آگاه شده پس توجه نما به آنچه از امامان معصوم در زمان زیارت قبور پاک و مطهر ایشان روایت شده است که چگونه متون این زیارت نامه ها بیانگر گوشه هایی از فضایل عظیم ایشان است و چگونه ذات اقدس الهی احترام و عرض ادب و تقدیم صلوات و سلام را بر وجود مقدس ایشان را وسیله ای برای نزول رحمت و کفاره ای برای ذنوب زائرین اخبار می فرماید به عنوان نمونه مولای مظلوم ما حضرت باقر علیه السلام می فرماید چون به زیارت امامان بقیع رفتی پس نزد قبور ایشان بایست و قبر را مقابل خویش قرار بده و بگو:( السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ التَّقْوىٰ و...، أَنَّكُمْ دَعَائِمُ الدِّينِ وَأَرْكَانُ الْأَرْضِ لَمْ تَزالُوا بِعَيْنِ اللّٰهِ يَنْسَخُكُمْ مِنْ أَصْلابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ، وَيَنْقُلُكُمْ مِنْ أَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجاهِلِيَّةُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَكْ فِيكُمْ فِتَنُ الْأَهْوَاءِ، طِبْتُمْ وَطَابَ مَنْبَتُكُمْ، مَنَّ بِكُمْ عَلَيْنا دَيَّانُ الدِّينِ فَجَعَلَكُمْ ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ﴾، وَجَعَلَ صَلاتَنا عَلَيْكُمْ رَحْمَةً لَنا وَكَفَّارَةً لِذُنُوبِنا) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین ، پس چون بر فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 37 این سوره مبارکه یعنی سوره نور که در آن می فرماید:( رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ) یعنی مردانی که هیچ تجارت و دادوستدی آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمی کند آن ها از روزی می ترسند که در آن روز دل ها و چشم ها (از ترس اهوال آن) دگرگون می گردد، پس تو ای مخاطب ارجمند توجه نما که اولاً برای این فراز و امثال آن شأن نزول یعنی دلیل نزول اعلام می شود و این دلایل نزول و...، فقط نشانه و علامت معرفی اهل بیت عصمت و طهارت
ص: 35
علیهم السلام و عجل فرجهم است و ذات اقدس احدیت در این آیات اراده می فرماید تا عزیزان درگاه خود را به خلایق تا ابدالآباد معرفی فرماید به عنوان نمونه آیاتی که در خصوص مباهله نازل شد پس ذات اقدس احدیتدر آن وجود مقدس و مطهر پنج تن آل عبا را معرفی فرمود پس در سوره انسان یا دهر هم ذات اقدس احدیت عزیزان خود را به خلایق معرفی فرمود نیز در آیه تصدق و دادن زکات در هنگام رکوع پس خداوند متعال اراده فرمود تا وجود مقدس وصی پیامبر آخرالزمان را به خلایق معرفی نماید و اینگونه است آیه ایثارگری امیرالمؤمنین در شب هجرت رسول خدا و اینگونه است این آیه و تمامی آیات دیگر که در این راستا از سوی ذات اقدس الهی نازل شده است و همچنین توجه به مفاد این آیه عظیمه نشان می دهد که اساساً مخاطب کلام خداوند در آیات عظیمه قرآن و از اطلاق مؤمن و یا رجال و یا...، اطلاق بر همه اهل ایمان اعم از زن و مرد است یعنی این فراز دلیل قاطع است بر اینکه در شرح لغات عربی و قرآن بایستی از کلام ائمه و روایات و آیات کتاب خدا بهره جویی نمود نه اینکه از روی کتاب لغات که چند صد سال بعد تدوین شده است قرآن را تفسیر و معنی نمود و به طور مثال در آیه عظیمه 41 سوره مبارکه ابراهیم که خداوند می فرماید:( رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ) مقصود ذات اقدس الهی از مؤمنین همه اهل ایمان اعم از مردان و زنان با ایمان است و تفسیر اینکه مقصود از مؤمنین فقط مردان مؤمن است از جهل ناشی می شود و در شرح این فراز نیز با توجه به شأن نزول آیه درمی یابیم که مقصود ذات اقدس احدیت از (رجال) وجود مطهر و مقدس معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم بوده است یعنی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین و...، پیروان ایشان یعنی در روایت است که:( روزی دحیه کلبی از شام آمد و با خود خواربار همراه داشت پس در کنار احجار زیت فرود آمد و به طبل خود کوبید تا مردم را از آمدن خود آگاه کند و در این زمان رسول خدا در مسجد حاضر و درحال ایراد خطبه بود پس همه مردم رسول خدا را ترک نمودند و به سوی او رفتند به غیر از علی و فاطمه و حسن و حسین و سلمان و ابوذر و مقداد و صهیب، کسی در مسجد باقی نماند پس خداوند این آیات را نازل فرمود و رسول خدا متذکر شدند که خداوند در ( آن) روز به مسجد من نظر افکند و اگر این گروه که در مسجد من نشسته بودند در مسجد حضور نمی داشتند پس مدینه با مردان آن در آتش می سوختند و مردم آن مانند قوم لوط سنگ باران می شدند)....، پس چون بر این نکات آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به این نکات عظیمه ای
ص: 36
که در این آیه و تمامی آیات قرآن وجود دارد و آگاه نیستند از این نکات مگر صاحبان قرآن و کسانی که ذات اقدس احدیت از جانب خود علم و آگاهی به حقایق و رموز آن را به ایشان عطا فرموده است یعنی وجود مقدسمعصومین علیهم السلام و عجل فرجهم، در این فراز مولانا المظلوم علی علیه السلام به عظمت و بزرگی پایبندی پیروان به نماز تأکید می فرماید و آن را فریضه ای عظیم که مورد توجه ذات اقدس احدیت است معرفی می فرماید پس این عقیل خزاعی است که روایت می نماید که هر گاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جنگی شرکت می نمود پس مسلمانان را به جملاتی موعظه کرده و می فرمود:( به نماز پایبند باشید و بر آن مراقبت نمایید و آن را زیاد بخوانید و به وسیله آن به خداوند تقرب بجویید زیرا (در سوره نساء آیه 103خداوند می فرماید..... فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ ۚ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا) یعنی به درستی که آن یعنی نماز وظیفه ای ثابت و معین برای مؤمنین است (و نیز توجه نما در این فراز تو ای عاقل دانا و خردمند که مقصود از مؤمنین در این آیه عظیمه تمامی اهل ایمان اعم از مؤمنین و مؤمنات تا انقضای عالم می باشد یعنی مردان و زنان با ایمان و در ادامه روایت) و این حقیقت را زمانی کافران می فهمند که از آن ها (در دوزخ) سوال می شود که مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ( که اشاره است به این آیه عظیمه و کلام خداوند در آیه 42 و 43 سوره موثر که می فرماید:( ...في جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ...) که چه چیز شما را به دوزخ انداخت پس می گویند که ما از نمازگزاران نبودیم و البته به درستی که از آگاهی به حق نماز را، آن مؤمنینی درمی یابند که به آن مواظبت نمایند و به آن احترام کنند همان مؤمنین که رها نمی کنند آن را به واسطه زیبایی کالای دنیا و روشنی چشمان آن ها یعنی اموال و فرزندان و خداوند عزوجل می فرماید:( رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ) و این رسول خدا بود که پیوسته خود را برای به جا آوردن نماز به زحمت می انداخت درحالی که قبلاً خداوند به او بشارت بهشت را عطا فرموده بود، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند در ادامه توجه نما به این روایت عظیم که از مولای مظلوم ما حضرت سجاد علیه السلام یعنی همان معجزه عظیم که حضرت حق جل جلاله به دست قدرت خود و به وسیله مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها ، آن حضرت را از میان دریای شمشیرهای برکشیده اهریمنان دوزخی نجات عطا فرمود و چراغ روشن شریعت اسلام قرارداد همان امام مظلوم که وارث غم ها و مصائب فراموش نشدنی
ص: 37
وقایع عظیم و دهشتناک کربلا و شام خراب...، بوده است، حضرت در این روایت می فرماید:( عقل راهنمای خیر است (یعنی رسیدن به سعادت دو جهان است) و الهوی مرکب المعاصی (و هوی و هوس مرکب معاصی خداوندو راهنمای شرارت ها و بدبختی ها ....است) و دانایی ظرف عمل (هر انسان یعنی فهم و عقل و درک و تجزیه و تحلیل هر انسان، شاکله رفتاری او را تشکیل می دهد) و دنیا بازار آخرت است و وجود انسان تاجر این بازار و شب ها و روزهای عمر انسان درواقع سرمایه این تجارت است و سودآوری این تجارت در ورود انسان به بهشت جاودانی یعنی به سعادت ابدی رسیدن است و خسران این تجارت آتش ابدی دوزخ است و قسم به حضرت الله که تجارتی است که فانی نمی شود و جنسی است که در معامله آن ضرر نیست (یعنی اگر عاقلانه رفتار شود)) پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که چگونه امام معصوم در قالب چند عبارت، فلسفه خلقت و اصول صحیح رفتاری انسان ها یعنی عمل براساس عقل و عدم پیروی از هوی نفس را شرح داد. و چگونه دعوت می فرماید به سعادت ابدی و دوری از شقاوت ابدی، یعنی ورود به بهشت و نجات از دوزخ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس تو ای مخاطب ارجمند آگاه باش که مقصود ذات اقدس الهی از (بیوت اذن الله و...) وجود مقدس و مطهر و مظلوم اوصیاء معصوم پیامبر آخرالزمان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم است که اول آنان امیرالمؤمنین و آخر آنان حضرت حجه بن الحسن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است...، پس ذات اقدس احدیت در ادامه آیات عظیمه این سوره مبارکه یعنی نور در خصوص کافران و اعمال آنان در آیه عظیمه 39 این سور مبارکه می فرماید:(... وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ ۗ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ) یعنی پس آن کسانی که کافر شدند اعمال آنان مانند سرابی در یک کویر است که انسان تشنه آن را آب می پندارد ولی وقتی به سراغ آن می آید چیزی نمی یابد (و بلکه آن کافر) خدا را نزد آن اعمال پلید خود می یابد که حساب او را بطور کامل می دهد (یعنی او را شدت کیفر می نماید) و به درستی که خداوند سریع الحساب است پس مصداق کامل این کافران یعنی ناسپاسان، همانا دشمنان محمد و آل محمد هستند که تصور می نمودند که ظلم آنان تا به ابد پایدار است ولی در آن زمان که مقهور شدند و آثار عذاب خدا را ملاحظه نمودند پس آن زمان آرزو می کنند که ای کاش خدا آن ها را خلق نمی نمود، آری آن ها فساد
ص: 38
در زمین خداوند را علیرغم علم به بطلان راه خود، بپا نمودند و تصور نمودند که تا به ابد زندگانی خواهند داشت و شیطان اعمال تباه آنان را در نظر آن ها زینت داد پس قتل معصومین و قتل عام خاندان محمد وقتل عام پیروان و شیعیان حضرت مرتضی علی و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم در نظر آن ها کم و کوچک به نظر رسید پس به هنگام مرگ به بطلان تصورات خود و انتقام ذات اقدس الهی و کیفر خداوند قهار می رسند و عذاب ابدی
را در انتهای کار خود و در خاتمه کار خود ملاحظه می نمایند و این عمروعاص ملعون بود که در زمان به دوزخ واصل شدن خود خبر از احوال خود می داد و می گفت که حال او مانند کسی است که از سوراخ سوزن نفس می کشد و این خلیفه اول بود که ابراز ندامت می نمود از تهاجم به خانه فاطمه دختر رسول خدا و قتل او ...، و این عمر بن الخطاب است که می گوید ای کاش از زمین تا ماه طلای احمر داشتم و می دادم به کسی که آنچه را که به من نشان داد که دیگر نشان ندهد و...، و مانند این احوالات است برای دیگر سگ های هار دوزخ مانند هارون و مامون و معاویه و سگ توله او یزید و...، الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون...، پس ذات اقدس الهی در ادامه این آیات عظیمه در آیه 41 می فرماید:( أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ ۖ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ) یعنی آیا ندیدی هر آنچه در آسمان ها و زمین است به تسبیح خداوند مشغولند و پرندگان نیز در آن زمان که در آسمان بال خود را گسترده و در حال پرواز هستند، هر یک از آن ها عبادت و تسبیح خود را می داند و خداوند به آنچه انجام می دهند آگاه است و البته نگارنده به دنبال شرح و تفسیر این فراز و مانند آن نیست زیرا که با اهداف نگارشی او مطابقت ندارد و اگر اراده نماید البته به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت بقیةالله حضرت حجه بن الحسن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیهما، قادر است تا هزاران صفحه در خصوص آنها بنگارد پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما که چگونه حضرت حق جل جلاله در ادامه این آیات عظیمه به مالکیت مطلق خود در سراسر جهان هستی که بی نهایت است تصریح می فرماید همان بی نهایت که تصور آن هر انسان با فهم و شعور را بیهوش و حیران می نماید و مخاطب ارجمند می تواند برای آگاهی از نقطه نظرات نگارنده در بیان عظمت خلقت و حقارت بندگان و محدودیت ادراکات آنان (در آگاهی به حقایق جهان هستی یعنی محدودیت در حواس پنجگانه) به
ص: 39
کتب شریف برهان ذوالفقار اول و دوم ایشان مراجعه نماید، ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 42 این سوره مبارکه می فرماید:( وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ) یعنی و متعلق به خداوند است حکومت ومالکیت آسمان ها و زمین و بازگشت همه بسوی اوست، حضرت حق جل جلاله در ادامه این آیات عظیمه از عجایب خلقت و حکمت نزول باران و... پدید آوردن شب و روز و خلقت موجودات به انواع مختلف و...، اشاراتی را بیان و سپس به نازل فرمودن آیات عظیمه خود تصریح می فرماید یعنی آیه عظیمه 46 این سوره مبارکه:( لَقَدْ أَنْزَلْنَا آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ ۚ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ) یعنی به درستی که ما آیات روشنگری نازل نمودیم و خداوند هرکه را که بخواهد به صراط مستقیم هدایت خواهد نمود...، پس در ادامه یعنی در آیه عظیمه 47 ، ذات اقدس احدیت از نفاق درونی گروهی از اصحاب رسول خدا خبر می دهد و به عدم ایمان ایشان تصریح می فرماید همان گروه که افراد خاص آن ها در قالب گروه الذین فی قلوبهم مرض شناسایی شده اند و ذات اقدس احدیت جل جلاله از این جماعت ستیزه گر با عنوان ظالمین یاد نموده است همان ظالمین که وفق مفاد آیات کتاب خدا، از جمله اصحاب دوزخ هستند پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما بر کلام ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیات عظیمه 47 به بعد این سوره مبارکه یعنی سوره نور و توجه نما به شأن نزول آن پس حضرت حق جل جلاله در این آیات عظیمه می فرماید:( وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا أُولَٰئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ وَإِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ ۚ بَلْ أُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) یعنی و آن ها (یعنی جماعت منافقین یعنی رهبران آن ها یعنی گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه و گروه منافقین پیرو آن ها که دو دسته می شدند اول گروه معاند پیرو این اشقیا و اعوان و انصار ایشان یعنی معاونین و همراهان و پیروان ایشان و دیگر گروه منافقین فریب خورده و عادی که امکان هدایت آن ها وجود داشته و مخاطب خداوند برای هدایت به سوی سعادت و توبه از اعمال ناروا هستند) می گویند که به خدا و رسول ایمان آورده و اطاعت کرده ایم ولی بعد از این ادعا گروهی از آنان (یعنی گروه الذین فی قلوبهم مرض و پیروان خاص ایشان از حق) روی گردان می شوند و آن ها
ص: 40
(البته و به حقیقت از) مؤمنین یعنی اهل ایمان نیستند ( پس ذات اقدس احدیت در این فراز شهادت می دهند که گروه خاص الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه و پیروان خاص آن ها که به ظاهر به خدا و رسول او ادعا واظهار ایمان می کنند به دلیل وجود نفاق باطنی و روی گردانی از حق و...، مؤمن محسوب نمی شوند یعنی از اصحاب خاص منافقین هستند و این جماعت هستند) که وقتی که به سوی خدا و رسول او دعوت می شوند تا در میان آن ها داوری کند در این زمان گروهی از آن ها (یعنی بین جماعت خاص از منافقین یعنی رهبران و پیروان خاص آن ها، از حق یعنی خدا و رسول او) روی گردان می شوند (ونیز به دلیل نفاق باطنی و نیاز به ظاهرسازی در ایمان) اگر برای آنها حقی (متصور) باشد (و داوری به نفع آن ها باشد) با سرعت و با ادعای تسلیم به سوی او یعنی (خدا و رسول او) می آیند، آیا در قلوب آن ها مرض است یا مرتد شده و یا می ترسند که خدا و رسول او بر آنها ستم کنند بلکه (حقیقت آن است که این اعمال ایشان یعنی مرض در قلب و یا ارتداد و یا بی ایمانی به خدا و رسول او به واسطه آن است که) آن ها همان (مصداق واقعی) ظالمان هستند (درحالی که در مقابل آنها) سخن اهل ایمان آن است که وقتی به سوی خدا و رسول او دعوت شوند ( از جان و دل) می گویند (سمعنا و اطعنا) یعنی شنیدیم و اطاعت کردیم و این گروه در واقع همان رستگاران و مؤمنین واقعی هستند و در ادامه آیه شریفه یعنی آیه عظیمه 52 به بعد خداوند متعال می فرماید:( وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ ۖ قُلْ لَا تُقْسِمُوا ۖ طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ ۖ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا ۚ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) یعنی و هر کسی که اطاعت خدا و رسول او نموده و از خدا خوف داشته و از او بترسد پس این گروه (اهل ایمان و متقین و....) همان رستگاران هستند( ای رسول ما این منافقین خاص و پیروان آن ها به دروغ و) با نهایت تاکید به خدا سوگند یاد نمودند که اگر به آن ها فرمان دهی (به سوی میدان جهاد و یا اطاعت از خود و... ) پس (سربلند) بیرون می روند (یعنی بسوی اطاعت تمام و کمال از تو ولی به آن ها )بگو شما (هرگز) قسم یاد ننمایید که طاعت معروفه( یعنی طاعت نیکو و شایسته اهل ایمان را )دارید زیرا که خداوند به آنچه انجام می دهید (یعنی از روی ریا و دروغ) آگاه است (پس ای رسول ما به همه مسلمانان که در میان آنان فریب خوردگان نیز هستند) بگو
ص: 41
که( نصیحت می کنم و توصیه می کنم و دستور می دهم که) اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از رسول او و اگر سرپیچی نمایید (آگاه باشید) که پیامبر ( فقط) مسئول (تکالیف خود یعنی ابلاغ و دعوت و..) است و شمانیز مسئول تکالیف (عقلی خود در پیروی) هستید و (به این لحاظ اگر) اطاعت نمایید پس هدایت می شوید (یعنی در بستر و مسیر و راه سعادت جاوید و رستگاری قدم گذاشته اید و به رضای خداوند و بهشت جاوید می رسید و البته در این راستا) بر رسول خدا هیچ وظیفه ای جز ابلاغ آشکار وجود ندارد... پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش این آیات عظیمه در خصوص بیان فضیلت مولای مظلوم ما علی علیه السلام و نشان دادن کفر و نفاق دشمنان آن حضرت نازل گردیده است در روایت از امام مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام مذکور است که فرموده اند که این آیه درباره امیرالمؤمنین و عثمان نازل شده است و ماجرا از این قرار بوده است که بین آن حضرت و عثمان در رابطه با باغی اختلاف بروز کرد پس مولانا المظلوم علی علیه السلام، به عثمان فرمود آیا به داوری رسول خدا راضی می شوی پس عبدالرحمن به عثمان گفت داوری را به سوی رسول خدا نبر چون او قطعا حکم به نفع علی و برعلیه تو خواهد نمود و بلکه داوری را به سوی ابن شیبه یهودی ببر پس عثمان (در کمال وقاحت و بی شرمی) به امیرالمؤمنین گفت نه فقط به داوری ابن شیبه یهودی راضی می شوم( یعنی پیامبر را به داوری قبول ندارم) پس ابن شیبه یهودی (با همه یهودیت خود از راه استهزا به عثمان گفت با این مضمون که شما چگونه مسلمانی هستید) شما محمد را امانت دار وحی می دانید ولی او را در داوری های خود متهم (به خیانت) می کنید، پس در این زمان خداوند به پیامبر خود چنین وحی فرمود:(وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ وَإِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ ۚ بَلْ أُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ) پس ذات اقدس احدیت در این فراز و آیات بعد از این تعداد گروه الذین فی قلوبهم مرض که در قلب و کلام و رفتار خود با رسول خدا، بطور منافقانه ستیزه گری دارند، با عناوین کسانی که از ایمان عاری بوده و از خدا و رسول او اعراض می کنند و در راستای منافع خود از اسلام و قرآن استفاده ابزاری می نمایند و در قلوب آن ها مرض هست و در واقع کسانی هستند که نمی توان آن ها را مرتد و یا کسانی نامید که ترس دارند از بی عدالتی خدا و رسول زیرا اینگونه اشخاص از ایمان به سوی این اعمال کفرآمیز می روند ولی این جماعت الذین فی قلوبهم مرض اساساً ظالم هستند زیرا
ص: 42
مرض نفاق و ستیزه گری در قلوب آن ها قرار دارد و اعمال ناروای آن ها که این مصداقی از دیگر اعمال مجرمانه آن ها است ریشه در کفر و نفاق آن ها دارد یعنی به عکس دیگران یعنی مرتدین و فریب خوردگان که ایماناحتمالی در آن ها مسبوق به سابقه است و ...، به عبارتی این جماعت، مجرم حرفه ای هستند و آنها مجرم اتفاقی...، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس در ادامه توجه نما که ذات اقدس احدیت از جماعتی که در نقطه مقابل ایشان قرار دارند یعنی مؤمنین یعنی کسانی که به قلب و جان به حکم خدا و رسول او راضی هستند هرچند آنچه حکم می شود به ضرر آن ها باشد، در آیه 51 می فرماید:( إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) یعنی به درستی که کلام اهل ایمان در آن زمانی که به سوی حکم خدا و رسول او دعوت شوند، این است که می گویند: شنیدیم و اطاعت نمودیم و این گروه در واقع همان رستگاران هستند، که امام معصوم ما حضرت باقر علیه السلام در روایت منسوب به شرح این آیه می فرمایند( مقصود ذات اقدس احدیت از این آیه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است) و مانند این روایت از حضرت صادق علیه السلام نیز روایت شده است که شأن نزول آیه را در خصوص ستیزه گری عثمان بن عفان و...، با رسول خدا و امیرالمؤمنین بیان فرموده اند و بازهم از جناب ابن عباس رحمه الله علیه روایت شده است که آیه بعدی یعنی آیه عظیمه 52 نیز در بیان فضایل مولانا المظلوم علی علیه السلام از سوی خداوند تبارک و تعالی نازل شده است:( وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ) یعنی و آن کسی که اطاعت نماید از خدا و رسول او و از خدا بترسد و (از مخالفت او و فرمان او ) هراس داشته باشد پس چنین کسانی همان جماعت رستگار و سعادتمند( دنیا و آخرت )هستند و این مولای مظلوم ما امام باقر علیه السلام است که در این راستا از پیروان می خواهد تا ایشان را با (ورع) و تقوا و پرهیزکاری و...، یاری نمایند، پس حضرت پروردگار در آیه عظیمه 53 پرده از دروغ پردازی های جماعت الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه و...، برمی دارد و نهی می نماید آنان را از دروغ گوئی و دروغ پردازی در رابطه با داشتن (طاعه معروفه) که مخصوص اهل ایمان است یعنی کسانی که از جان و دل تسلیم امر خدا و رسول او هستند پس در ادامه ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 54 این سوره مبارکه یعنی نور، راز عظیم و قانون عظیم خود در روند آزمایش از خلایق در این دنیا را بیان می فرماید یعنی (قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا
ص: 43
عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ ۖ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا ۚ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) یعنی بگو (ای رسول گرامی ما) که اطاعت کنید خدا را و اطاعت نمایید رسول خدا را و اگر سرپیچی نمایید پس پیامبر مسئولتکالیف خود است و شما مسئول تکالیف خود هستید و لذا اگر از او اطاعت نمایید هدایت خواهید شد (یعنی اگر عصیان نمایید بسوی دوزخ خواهید رفت) و بر رسول ما جز ابلاغ مبین (وظیفه ای) نیست، پس از مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام در شرح و تفسیر این آیه مذکور شده است که رسول خدا فرمودند:(..
ای مردم مراقب نفس و وجود خود باشید و وقتی که هدایت شدید پس گمراه شدن دیگران به شما ضرری نمی رساند و علی به منزله نفس و وجود من و او برادر من است پس از او اطاعت کنید زیرا او مطهر و معصوم است و به او نه گمراهی راه دارد و نه شقاوت و بدکاری در او حاصل خواهد شد و سپس این آیه را تلاوت فرموند) و مضمون این آیه و این روایت و نیز روایات نظیر آن این است که اگر از علی علیه السلام و امامان معصوم و مطهر علیهم السلام و عجل فرجهم پیروی نمائید به شاهراه هدایت و بسوی بهشت رهنمون خواهید شد( و مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ ۗ المبین) و رسول خدا جز ابلاغ آشکار این حقیقت وظیفه ای ندارد یعنی هرگز از راه جبر و زور و ایجاد ترس و رعب و...، کسی را به سوی خدا و پیروی از خود و امامان معصوم دعوت نمی فرمایند و خداوند نیز هرگز از این طریق بندگان خود را به سوی خود دعوت نمی نماید و این است اساس اسلام و قرآن که دنیا مزرعه آخرت است، پس در پایان این جهان دو بی انتهایی در انتظار انسان ها است بهشت و جهنم پس آن کسانی که از عقل خود پیروی نموده و از ظلم و ستم پرهیز نمودند و سجایای اخلاقی را زینت خود نمودند و رحم و دوستی و صلح را برای وجود خود و دیگران به ارمغان آوردند و...، به بهشت و آن کسانی که به عقل خود پشت کرده و هوی و هوس را امام و رهبر خود قرار دادند و مانند گروه الذین فی قلوبهم مرض و پیروان شقی خود مانند معاویه و سگ توله او یزید عمل کردند و در زمین خداوند به قتل عام و نابودی حرث و نسل پرداخته و خون های ناحق بی حد و حصر بر زمین ریخته و به نوامیس خلایق تجاوز نموده و جوانان و کودکان را به نام اسلام و قرآن به قتل رسانیده و قربانی هوس رانی و زن باره گی خود نمودند و...، به دوزخ واصل می شوند ولی آنها تصور می کنند که هیچ اتفاقی نیفتاده و بر ایشان عذاب از سوی خدا نازل نشد و آتش نیامد تا آن ها را در بر بگیرد و فراموش کردند که این سنت و قانون خداست که به شیطان و پیروان او مهلت داده است
ص: 44
و لذا اهل ایمان می دانند که چگونه از ابتداء تاریخ، ظالمان و ستمگران بر اهل ایمان و مردم بی گناه تاخته و به جان و مال و ناموس آن ها تجاوز کرده اند این چنگیز است که به انتقام قتل داماد خود یک میلیون نفر راسلاخی می کند و...، این حاکمان در جنگ های جهانی اول و دوم هستند که انسان های بی گناه را تکه تکه کرده اند، این فجایع عظیم است که ما در این عصر ملاحظه می نماییم که چگونه به نام اسلام و قرآن، سر می برند و قتل عام می کنند و...، آری این تیر رهاشده از سقیفه است که بر گلوی علی اصغر ما در کربلا می نشیند و این آثار سیلی بر صورت مادر ما زهرای اطهر است که در خرابه شام تبدیل به صدای بابا بابا می شود و این سر بریده حسین بن علی بن ابی طالب است که بر فراز نی قرآن می خواند و اگر گوش هوش تو باز باشد آن صدا و آن تلاوت را خواهی شنید پس خداوند در جمیع این احوال حاضر و ناظر بر اعمال ستمکاران و مظلومیت بندگان خود است و او البته در دنیا و آخرت از ستمکاران انتقام خواهد کشید و او در کمین ستمکاران است پس در ایام رجعت و سپس در ورای آن در دوزخ ابدی انتقام بندگان مظلوم خود را خواهد گرفت و این ظالمان و ستمگران و پیروان هوی و هوس هستند که در آتش ابدی دوزخ که از قهر و غضب ذات اقدس او شعله ور است تا ابدالآباد معذب خواهند بود یعنی تا آن زمان که او خدایی می فرماید پس در آن زمان است که دشمنان او و دشمنان رسولان او و دشمنان اوصیاء رسولان او و دشمنان اهل ایمان و دشمنان مردم بی گناه و مظلوم جهان در تمامی اعصار و ادوار و...، آرزو می کنند که ای کاش خدا آنان را خلق نمی کرد، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما به این قانون خداوند یعنی مهلت دادن به ظالمان و آن را تسری بده به همه فرازهای شریعت و آن زمان خواهی دانست که چرا وقتی دختر عظیم الشأن رسول خدا را مضروب نموده و کودک شش ماهه او را به قتل رسانیدند و حقوق او را غصب نمودند و حرمت او را شکستند و در عنفوان جوانی او را با هزاران امید و آرزو به زیر خروارهای خاک فرستادند و...، آتشی از آسمان بر ستمکاران نازل نشد و خواهی دانست که چرا وقتی سر امام معصوم حسین بن علی را از قفا با دوازده ضربه خنجر پولاد و با لب تشنه و مابین دو نهر آب که هر چه فریاد نمود که جگرم از تشنگی می سوزد را در نهایت قساوت و بی رحمی درحالی که زنده بود در نهایت شکنجه جدا کردند و...، آتش از آسمان بر ستمکاران فرود نیامد و...، زیرا این قانون خداوند است که برای خلایق وضع نموده است و این شیطان و پیروان او هستند که مهلت تاخت وتاز دارند که تا هر چه
ص: 45
می خواهند را بعمل بیاورند پس همه آن کسانی که صاحب عقل هستند می توانند به یکی از دو مسیر قدم بگذارند یا در مسیر پیروی از عقل و به سوی ایمان و عمل صالح و بهشت بروند و یا در مسیر پیروی از هویو هوس به ظلم و ستم اقدام و به سوی دوزخ جاوید بروند یعنی یا با خدا باشند و پادشاهی نمایند و یا بی خدا باشند و هر آنچه خواهند انجام دهند اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس تو ای عاقل دانا و خردمند چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما به این حدیث عظیم که حضرت جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه واله و سلم و عجل فرجهم روایت نموده و در آن اراده خداوند در تجلی انوار خود را در ظهور محمد و آل محمد علیه السلام و عجل فرجهم را به زبان حضرت موسی علیه السلام اخبار فرموده است و این امر بیانگر اراده و مشیت خداوند در ظهور و بعثت انبیاء الهی و اوصیاء معصوم آنها است که قبل از خلقت دنیایی آن ها، در علم ازلی ذات اقدس احدیت جل جلاله، مقدر شده است پس انوار پر جلالت آنان را از میان اصلاب پاک و ارحام مطهره منتقل فرمود تا در جهان متولد شده و به انوار الهی خود جهان پر از ظلمت و جهل را روشنایی بخشند پس در این روایت عظیم که مطابقت دارد با آیات عظیمه الهی، جناب جابر رحمه الله علیه با این مضمون روایت می نمایند که:( روزی جندل بن جناده یهودی خیبری به محضر رسول خدا وارد شد و عرض کرد...، ای رسول خدا من شب گذشته حضرت موسی را در خواب دیدم و به من امر فرمود که ای جندل به محمد ایمان بیاور و به اوصیاء بعد از آن حضرت، متمسک شو و خدا اکنون سعادت اسلام را نصیب من نمود پس بفرمایید که اوصیاء شما چه کسانی هستند تا پس از شما به آن ها تمسک جویم فرمود ای جندل تعداد اوصیاء بعد از من به تعداد نقیبان (اسباط) بنی اسرائیل است پس جندل عرض کرد که ایشان دوازده نقیب (سبط) بودند و ما در تورات آن ها را این چنین یافتیم پس رسول خدا فرمود آری و امامان بعد از من هم دوازده نفر هستند پس جندل عرض نمود ای رسول خدا آیا همه آن ها در یک زمان خواهند بود، رسول خدا فرمود خیر آن ها هر یک جانشین دیگری می شوند و تو فقط سه نفر از آن ها را خواهی دید پس جندل عرض کرد پس آن ها را برای من نام ببرید پس رسول خدا فرمود آری تو (در مقام امامت و وصایت) سید اوصیا و وارث انبیاء و پدر امامان، علی بن ابی طالب را بعد از من (یعنی شهادت من و ارتحال بسوی ذات اقدس احدیت)، درک خواهی نمود و بعد از شهادت او فرزند او حسن و سپس
ص: 46
حسین را (در مقام امامت) درک خواهی کرد پس به آن ها تمسک بجوی و جهل نادانان تو را فریب ندهد...، جندل عرض کرد ای رسول خدا در تورات ما اینگونه یافتیم( الیا یقطوا شبرا و شبیرا) ولی متوجه نام هایایشان نشده بودم پس بفرمایید که تعداد اوصیاء شما بعد از حسین چند نفر است و اسامی آن ها چیست، حضرت فرمود نه نفر از نسل حسین هستند و مهدی از جمله آن هاست چون امامت حسین به سر آمد پسرش علی جانشین وی خواهد شد و به زین العابدین ملقب خواهد شد و چون دوره او بگذرد پسرش باقر امام خواهد بود و چون عمر محمد باقر به سر آید این مسئولیت را پسرش جعفر که صادق نامیده می شود برعهده خواهد گرفت و پس از جعفر فرزند او موسی ملقب به کاظم امامت را برعهده خواهد داشت و پس از موسی فرزند او علی معروف به رضا این مهم را بر عهده خواهد گرفت و پس از پایان یافتن مدت امامت رضا نوبت به پسر او محمد که زکی نامیده می شود خواهد رسید بعد از محمد زکی پسرش علی معروف به نقی امام خواهد بود و چون عمر امامت علی نقی به سر آید پسرش حسن ملقب به امین امام خواهد بود و بعد از وی امام (اهل اسلام) از دید آن ها غایب خواهد شد پس جندل عرض کرد یا رسول الله حسن است که از نظرها پنهان می شود فرمود خیر پسرش حجت پس جندل سؤال کرد ای رسول خدا نام او چیست فرمود تا زمانی که خدا او را آشکار کند نامش برده نمی شود( یعنی حرام است نام حضرت را آوردن بلکه بایستی عرض کرد حجه بن حسن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس جندل سؤال کرد ای رسول خدا ما ذکر شما را در تورات دیده ایم و موسی بن عمران ما را به شما و اوصیاء بعد از شما که از ذریه شما هستند آشنا ساخته است پس در این زمان رسول خدا این آیه را تلاوت فرمودند:( سوره نور آیه 55: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) پس جندل سوال کرد که رسول خدا علت ترس آن ها چیست فرمود ای جندل در زمان هر یک از آنان (یعنی این امامان معصوم) جباری (طاغی و عصیانگر )خواهد بود که متعرض آنان شده و آن ها را آزار و اذیت خواهد کرد پس هنگامی که خداوند در خروج و ظهور قائم ما تعجیل نماید و او قیام نماید پس زمین را از عدل وداد خود خود مملو خواهد نمود پس از آن که از ظلم و جور آکنده شده باشد و سپس فرمود پس خوشا به حال کسانی که بر دوستی آن ها استوار
ص: 47
باشند و آن ها کسانی هستند که خداوند آن ها را در قرآن وصف نموده است (بقره آیه 3) آن ها کسانی هستند که به غیب ایمان می آورند (و مجادله آیه 23)و آن ها حزب خداوند هستند و آگاه باشید که جمعیت خداوندیعنی حزب خداوند رستگاران هستند، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که این روایت عظیم دقیقاً براساس وعده های خداوند و بشارات عظیمه ذات اقدس احدیت در صحف آسمانی و تورات و انجیل است و پیامبران عظیم الشأن خداوند این اخبار را در قالب بشارت به اهل ایمان و به پیروان خود بشارت داده اند و امر فرموده اند به ایمان به ایشان در زمانی که درک می نمایند ظهور ایشان یعنی رسول وعده داده شده آخرالزمان و اوصیاء عالیقدر او را پس تو ای عاقل دانا و خردمند به این نعمت عظیم یعنی دوستی و محبت محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم خداوند عظیم الشأن را شاکر باش و دست های خود را به آسمان افراشته نما و از صمیم قلب به خداوند عرضه بدار (الحمدلله رب العالمین) تا ذات اقدس احدیت به حول و فضل خود این شکرگزاری تو را به درگاه خود مورد قبول قرار داده و بر برکات عمر و زندگی و جان و مال تو و...، بیفزاید و رفتگان تو را رحمت فرموده و عزیزان تو را که هستند و یا بعداً پا به جهان خواهند گذاشت را در پناه ذات اقدس خود از جمیع خطرات و بلایا محفوظ دارد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین ، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند به جایگاه و منزلت محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم در قبل از خلقت جهان و نیز توجه نما به عظمت جایگاه آنان در میان پیامبران و معصومین الهی و نیز توجه نما به عهد و پیمان آنان در یاری حضرت علی علیه السلام که آیت عظیم پروردگار است در ایام رجعت و...، در این روایت عظیم که راوی آن، مولانا المظلوم امام باقر علیه السلام است مذکور است که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود(... خداوند تبارک و تعالی یکتای بی همتا است و یگانگی او مانند ندارد پس خدای متعال در ابتداء کلمه ای فرمود و آن کلمه به نور مبدل شد و سپس از آن نورمحمد را آفرید و من و خاندانم را از او آفرید، و سپس کلمه ای فرمود که آن کلمه به روح مبدل شد و خداوند آن روح را در آن نور قرار داد و آن را در بدن های ما جای داد پس ما روح و کلمات و نشانه های خدا هستیم و خدا به واسطه ما حجت های خود را بر خلق خود تمام گردانید و ما پیوسته در سایه سار سبز بودیم همان جا که نه خورشید و نه ماه و نه شب و نه روزی بود و نه چشمی که پلک زند، ما در آن جا او را
ص: 48
پرستش می نمودیم و تقدیس می کردیم و تسبیح می گفتیم و این قبل از آن بود که چیزی آفریده شود پس خدا از همه انبیاء خود پیمان ایمان و یاری ما را گرفت و این همان کلام خداوند است (آل عمران آیه 81: وَإِذْأَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ ۚ) یعنی ایمان بیاورید به محمد و یاری نمایید وصی او را و آن ها همگی مرا یاری خواهند کرد و خداوند از من و محمد عهد گرفت تا یکدیگر را یاری کنیم پس من محمد را یاری کردم و در رکاب او جنگیدم و دشمنان او را از پای درآوردم و به آن عهدی که خداوند از من گرفته بود وفا کردم و من محمد را یاری کردم ولی هیچ یک از انبیاء الهی و رسولان پروردگار مرا یاری نکردند زیرا که خداوند جان آن ها را گرفته و نزد خود برده بود ولی آن ها قطعا مرا یاری خواهند کرد و از شرق تا غرب عالم از من خواهد بود و خداوند آنان را از آدم تا خاتم زنده نموده و بر می انگیزاند (یعنی) کل نبی مرسل را و آن ها در حضور من گردن مردگان و زندگان (کافر) از جن و انس را با شمشیر خواهند زد شگفتا و چگونه در شگفت نمانم از (رستاخیز) مردگانی که خداوند آنان را (در ایام رجعت مقدسین )زنده می فرماید و گروه گروه ندای لبیک سر می دهند: ای دعوت کننده به سوی خدا لبیک لبیک و از راه ها و جاده های کوفه نفوذ می کنند و گردن کافران و جباران و پیروان آن ها را از اول تا آخر از دم تیغ می گذرانند تااینکه خداوند وعده خود را (در تعذیب دنیایی ایشان و سپس روانه نمودن این نمادهای کفر و الحاد به سوی دوزخ) محقق می سازد یعنی در آنجاکه در کتاب خود می فرماید:( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) یعنی در حال امنیت مرا می پرستند و از احدی از بندگان نمی ترسند و دیگر تقیه نمی کنند پس همانا (لی الکره بعد الکره و الرجعه بعد الرجعه) برای من بازگشتی به دنباله بازگشتی و رجعتی به دنبال رجعتی خواهد بود و من هستم که یورش می برم و بر دشمنان به سختی می تازم و من هستم که صاحب دگرگونی های شگفت هستم و من هستم شاخی از آهن و بنده خدا و برادر رسول خدا و من هستم امین خداوند و خزانه دار او و رازدار و حجاب (اسرار) او و من هستم صورت و صراط و میزان خداوند) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین و تو ای مخاطب ارجمند در عظمت امر رجعت و دقایق مربوط
ص: 49
به آن وفق وعده های داده شده در صحف آسمانی به شرحی که ما در سلسله کتب شریف نورالانوار خود ذکر نمودیم و آنچه که ذات اقدس احدیت در کتاب عظیم خود قرآن ذکر فرموده است و...، توجه نما که ما کلامخود را آورده و تکرار نمی نماییم...، و این مولانا المظلوم امام صادق علیه السلام است که فرمودند این آیه درباره حضرت قائم و یاران او نازل شده است ، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به روایت عظیم دیگری از مولانا المظلوم علی علیه السلام که مضمون آن در قبل مذکور و در این روایت به فرازهای کامل تر مزین شده است در این روایت علی علیه السلام در خصوص امر رجعت مقدسین و بازگشت خود و رهبری آنان و... می فرماید:( و خداوند زنده و مبعوث می فرماید از آدم تا خاتم هر پیامبر مرسلی را در رکاب من، تا مغز مردگان و زندگان (کافر) و جن و انس را با شمشیر می کوبد و عجیب است و چگونه تعجب ننمایم از مردگانی که خدا آن ها را زنده نموده و گروه گروه با این نوا لبیک می گویند که: ای دعوت کننده لبیک، آن ها در میان خیابان های کوفه ظاهر می شوند و شمشیرهای خود را بر دوشهای خود حمل می کنند تا با آن مغز سر کافران و زورگویان و پیروان آن ها از اولین و آخرین را بکوبند تا خداوند عزوجل وعده خود را در خصوص آن ها عملی سازد چنانچه می فرماید:( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) یعنی مرا در امنیت پرستش نمایند و از احدی از بندگانم نهراسند و تقیه ای نکنند و من بازگشتی بعد از بازگشتی و رجعتی بعد از رجعتی دارم من صاحب بازگشت ها و رجعت ها هستم من صاحب حمله ها و ضربات سخت و چیرگی ها شگفت آور هستم من دٌر آهنین هستم و من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم من امین خدا و خزانه دار او هستم من جایگاه اسرار و حجاب (رازها) و حقیقت و صراط و میزان هستم من حاشر مردم به سوی خداوند هستم من کلمه خدا هستم که خدا با آن مؤمنان پراکنده را جمع و کفار مجتمع را پراکنده می سازد من نام های نیکوی خدا و مثل های بلند و آیات عظیم او هستم من صاحب بهشت و جهنم هستم من بهشتیان را در بهشت جای داده و دوزخیان را به جهنم می فرستم، تزویج اهل بهشت به دست من و عذاب اهل دوزخ نیز به دست من است و به سوی من است بازگشت خلایق و من هستم آن جایگاهی که هر چیزی بعد از فنا به آن برمی گردد و حساب تمامی
ص: 50
خلایق به سوی من است) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس در ادامه توجه نما که وفق کلام مولانا المظلوم علی علیه السلام تاویل گروهی از آیات کتاب خدا بعد ازنزول آن می باشد و این در واقع معجزه غیبی رسول خدا بوده است که ذات اقدس احدیت، رسول گرامی خود را از وقوع آن ها اخبار فرموده است حضرت در این روایت می فرماید:( و اما آیاتی که تاویل آن ها بعد از نازل شدن آن ها است مواردی است که خداوند عزوجل به پیامبر خود خبر داده است و اعلام فرموده که بعد از او اتفاق خواهد افتاد مانند آنچه در مورد قاسطین (معاویه و پیروان او)، مارقین (آتش افروزان جنگ جمل) و خوارج (آتش افروزان جنگ نهروان) خبر داده است و نیز کشته شدن عمار( بدست فئه باغیه یعنی گروه طاغی که در جنگ صفین و بدست معاویه طاغی و پیروان ملعون او صورت گرفت)، و اخبار مربوط به وقوع قیامت و ایام رجعت و ویژگی های قیامت که همگی از این قبیل هستند...)، و نیز جناب مفضل رحمه الله علیه از مولا و سید خود حضرت صادق علیه السلام روایت نموده است که روزی آن حضرت یعنی مولایش از او سوال کرد... ( ای مفضل آیا می دانی کدام آیات قرآن است که کافر را ظالم دانسته است پس مفضل عرض می نماید بلی ای مولای من این آیه که در آن خداوند می فرماید (و الکافرون هم الظالمون، و الکافرون هم الفاسقون) و کسی که کافر و فاسق و ظالم باشد خداوند او را امام مردم قرار نمی دهد و در این زمان حضرت صادق علیه السلام فرمود احسنت یا مفضل) آری و مقصود از این روایت کسانی هستند که اشخاص نجس و خبیث چون معاویه و سگ توله او یزید و اربابان آن ها و پیروان ناصبی آن ها را پرستش می کنند و اجرای اوامر این سگ های دوزخی را واجب و لازم می دانند درحالی که این اوهام و یاوه هایی است که آن ها در ذهن علیل خود آن ها را به هم می بافند و بلکه لعنت خداوند بر این ظالمان است الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون....، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 56 و آیات نظیر آن در رابطه با اجرای احکام و فرایض که در شریعت پسندیده او یعنی اسلام ابدی و تحریف نشدنی است و اجرای این اوامر و نواهی، موجبات نزول رحمت را بر اهل ایمان فراهم می آورد و حتی اجرای آن بر کافران نیز عذاب آن ها را به تعویق می اندازد به شرحی که در عملکرد آن در دنیا و برزخ مذکور نمودیم که خداوند اجرای این اعمال و سایر اعمال به ظاهر نیک آن ها را در دنیا پاداش می دهد یعنی به رفع بلایا و
ص: 51
شفا از بیماری ها و...، ولی هرچه به سوی قیامت نزدیک می شوند آثار این خیرات از آن ها زایل و آثار عذاب ذات اقدس الهی بر آنها ظاهر می گردد و عکس این حالت برای اهل ایمان است که کیفر داده می شوند بهشداید و بیماری ها و غم ها و..، و هر چیزی به سوی قیامت می روند آثار رحمت الهی بر آن ها بیشتر ظاهر می شود پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 56 این سوره مبارکه یعنی سوره نور:( وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) یعنی و نماز را به پای دارید و زکات بدهید و پیامبر را اطاعت کنید تا مشمول رحمت الهی شوید و تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که اگر نگارنده اراده نماید بر شرح همین یک آیه قادر است تا به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیهم، هزاران صفحه بنگارد ولی هدف او تحدید و تدقیق این اثر می باشد پس توجه نماید مخاطب ارجمند که هر مسلمان بایستی بعد از معرفت ذات اقدس احدیت و پرستش بی ریا و خالصانه او و...، به اصطلاح مکارم اخلاق خود، وفق الگوی رفتاری ارائه شده خداوند یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم بپردازد و مهربانی و رحم و نوع دوستی و نشر خوبی ها و جلوگیری از بدی ها و ظلم ها و..، را در وجود خود و اجتماع اطراف خود نهادینه نماید و توجه نماید که تمامی احکام عملی شریعت جاودانی در این راستا می باشد به طور مثال پرداخت زکوه برای کمک به محرومان و...، در راستای ترویج رحم و دوستی اهل ایمان و مردم محروم در هر تفکر و اعتقادات یعنی همه انسان ها و...، و اطاعت از رسول خدا درواقع کسب مکارم اخلاق است که آن حضرت برای تمام نمودن آن از سوی حضرت حق جل جلاله به سوی خلایق جهان مبعوث گردیده اند و نیز توجه داشته باشند اهل ایمان که با انجام این اوامر و نواهی، رحمت و برکات الهی از زمین و آسمان بر اهل ایمان نازل خواهد شد زیرا رضای ذات اقدس احدیت فراهم آمده و رحمت و برکات خداوند نازل خواهد شد و شاهد عادل و گواه صادق این حقیقت، عمل به وقف توسط متصرفان وقف است که در صورت انجام نیت واقف به سعادت ابدی و خوشبختی دو سرا و در صورت خیانت و دزدی و چپاول موقوفات در شکل سگی دوزخی و محارب با اهل اسلام و ستیزه گر با اهل بیت عصمت و طهارت، بسوی دوزخ روانه خواهند شد و ما در خصوص اهمیت موقوفات و عظیم بودن خطر غارت آن ها برای موقوفه خواران که به منزله دزدان شقی و مشرک تلقی
ص: 52
می شوند، کلام خود را در کتب شریف مبانی اشتغال و نگهداری اموال دولتی خود آورده و آن ها را تکرار نمی نماییم، و نیز توجه نمایند مخاطبان ارجمند به اینکه توجه به مکارم اخلاق و اخلاقیات که لازمه زندگیهر انسان شریف است می تواند برای انسان ها خیر دنیا و آخرت را به ارمغان بیاورد و نگارنده در شرح حال شخصی روستایی مطالعه می نمود که این شخص به شغل دست فروشی مشغول بود پس روزی که از سر کار خود برمی گشت دو گردشگر را دید که سرگردان و غریب و حیران بودند پس ایشان را محبت نموده به خانه روستایی خود و به میان زن و فرزندان خود برد و باصفای قلب و محبت واقعی از آن ها پذیرایی نمود پس آن ها مدتی را نزد آن ها به سر بردند و سپس به کشور خود که آلمان بود بازگشت نمودند و یکی از بستگان آن ها که خبرنگار بود شرح احوال آن ها را رسانه ای نمود و بعد از مدتی سیل گردشگران به سوی روستای این شخص و با مدیریت و اطلاع سازمان جهانی مرتبط و...، سرازیر شدند و این شخص با همان صفا و خلوص و محبت و امنیت و...، از آن ها پذیرایی نموده و برای خود و تمامی اهالی روستای خود ایجاد اشتغال نمود و بدینگونه روستای محروم او به یکی از جاذبه های گردشگری ایران تبدیل گردید و اگر سؤال کننده ای از من سؤال کند که عمل این فرد مسلمان و آزاده بالاتر است یا دو حلقه چاه نفت من عرض خواهم کرد عمل این فرد مسلمان، زیرا چاه های نفت بزودی تمام می شود ولی ارز آوری این بزرگوار و اشتغال زایی او پاینده است و در همین راستا اگر برای صنعت گردشگری اتفاقی ناگوار بیفتد پس بایستی برای جوانان و زنان خود گریه نماییم زیرا نوامیس کشور، زمانی در سراشیبی سقوط قرار می گیرد که کشور ارز آوری خود را از دست بدهد و قادر نباشد که ساختارهای تولید و خدمات خود را سازماندهی نماید پس شایسته است که مخاطب ارجمند دراین راستا و جهت اخذ اطلاعات بیشتر به کتاب های شریف اشتغال و اموال دولتی نگارنده و...، مراجعه نماید، پس در منظر و دیدگاه نگدیدگا، توهین و اهانت به گردشگران و تخریب وجهه جهانی گردشگری در ایران، به منزله به آتش کشیدن چاه های نفت کشور و نابود نمودن مهمترین منابع ارزآور کشور و سوق دادن نوامیس و زنان کشور به دامنه فقر و فحشاء و قتل جوانان و پدران و مادران و مردم محروم و بی پناه و...، پس نگارنده توجه به این امر حیاتی را در راستای اجرای اوامر الهی و پیروی از فرایض و نواهی خداوند به همه اهل اسلام توصیه می نماید و حتی اگر اهل اسلام نمی خواهند به عنوان یک فریضه دینی و ایمانی این فریضه را انجام داده و از مواهب و
ص: 53
برکات الهی آن بهره مند شوند (زیرا نشان دادن انسانیت، محبت، امنیت، آسایش و...، به گردشگران بالاترین تبلیغ برای نشان دادن چهره واقعی اسلام یعنی اشاعه مکارم اخلاق رسول الله به خلایق است)، پس به جهتبهره برداری از مصالح دنیایی خود به آن توجه نمایند زیرا بسیاری از کشورهای جهان مانند هندوستان، اسپانیا، فرانسه، اتریش، سوئد، انگلیس و....، از محل صنعت گردشگری به توسعه اقتصادی خود پرداخته اند و این کشور ترکیه است که درآمد از محل میراث فرهنگی آن شش برابر درآمد نفت ایران است درحالی که نسبت به کشور ما ایران در فقر منابع گردشگری و میراث فرهنگی قرار دارد و...، پس چون بر این فراز و اهمیت عظیم آن در ایجاد اشتغال و رفاه و توسعه اقتصادی و...، در کشور آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 57 و هشدار عظیم خداوند به کافران که تمامی تلاش و سعی خود را در نابودی اهل ایمان به کار می گیرند و در راستای نابودی و قتل و...، نسبت به کسانی که پناهی جز ذات اقدس احدیت ندارند، بطور جنون آمیز تلاش می کنند ولی غافل از این که خدا در کمین ستمکاران است و عاقبت نیکو نیز برای متقین و پرهیزکاران پس در این آیه عظیمه یعنی آیه 57 این سوره مبارکه حضرت حق جل جلاله می فرماید:( لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ۖ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ ) یعنی گمان مبر آن کسانی که کفر ورزیده اند ما را در زمین درمانده می نمایند (بلکه) جایگاه آنان در آتش دوزخ است و البته چه بد بازگشتگاهی است، و این مولای مظلوم ما حضرت علی علیه السلام است که می فرماید با این مضمون که برای حق دولت پایدار و پاینده خواهد بود و برای باطل موفقیت های کوچک و بی مقدار و اعمال او به منزله جولان دادن موقت او است و...، آری این ستمگران از ابتدای تاریخ بودند که از آن ها دیگر نام و نشانی نیست و....، کسانی که قتل عام می نمودند و شکم ها می دریدند و به نوامیس خلایق تجاوز می کردند و کودکان و نوزادان و زنان و مردان را به قتل می رسانیدند و به بردگی می کشیدند پس در این زمان همگی در زیر خاک آرام گرفته اند و دست های پلید آن ها از اعمال مجرمانه آن ها کوتاه شده است این معاویه خون خوار است که زبان او کوتاه شد و افکار و شرارت های او در زیر خاک و گل مدفون شد، این یزید پلید سگ توله نحس و نجس او بود که دیگر از وحشی گری های او خبری نیست و این ابن زیاد و ابن عمر سعد و این شمرها و حرمله ها هستند و...، و دیگر نماد اشقیا هستند که همگی آرام گرفته اند و قدرت لایزال حضرت حق جل جلاله همگی آنان را به
ص: 54
چنگال فرشته مرگ اسیر فرموده و به زیر خاک فرستاده و همگی آن کسانی که به عذاب خداوند به دوزخ نرفته اند منتظر بازگشت خود در ایام رجعت و معذب شدن دنیایی و سپس ورود در دوزخ ابدی هستند همانجایی که آرزو می کنند که ای کاش خدا آنان را خلق نمی کرد پس این جهان محل آزمایش خلایق است پس وفق کلام خداوند متعال، خلایق بایستی در طعام خود بنگرند و به عاقبت کار خود توجه نمایند و از ظلم و ستم بپرهیزند و آگاه باشند که خدا در کمین ستمکاران است و از بندگان مظلوم خود دادخواهی خواهد نمود آری او صدای گریه فرزند شیرخواره حسین را شنیده است او صدای برخورد تیر سه شعبه را بر حنجره نازک تر از گل او را شنیده است او صدای محزون و ناله های جانکاه دختر سه ساله او را که از عمق جان خود، پدر مظلوم خود را طلب می نمود شنیده است او صدای عزاداران و ناله های حزن آور دوستان و محبان آل الله را که در مصایب عظیم آنان چشمان آنها مجروح و قلوب آنان محزون است را شنیده است آری کافران تا توانستند جنایت و فساد و تباهی به بار آوردند و این جهان پر از ظلم و جور است که وارث فساد و تبهکاری های آنان است و این ظالمان و تبهکاران این عصر جهان هستند که قدم های نحس و نجس خود را در جای پای آن ها قرار می دهند و این خون های ناحق اهل ایمان و خلایق بی گناه جهان است که هر روز و هر ساعت و هر لحظه بر زمین ریخته می شود و این نوامیس محترم آن ها هستند که به بدترین وضع دچار می شوند و این کودکان و نوزادان آن ها هستند که در اثر فتنه و فساد و تبهکاری آن ها به کام مرگ فرو می روند و...، و این ظلم و جور آنان است که جهان را از خود مملو نموده و این جهان پر از ظلم و جور است که در انتظار عدالت است و این عدالت است که در انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و این خداوند است که در کمین ستمکاران و وارد کننده آنان به دوزخ جاودانی خود است، همان دوزخ که شعله های آن از غضب ذات اقدس احدیت تا ابدالآباد ملتهب است یعنی برای تعذیب دشمنان او تا آن زمان که خدایی می فرماید پس لعنت خدا بر ظالمان و ستمگران نثار و ایثار باد الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس در ادامه توجه نما بر کلام عظیم ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیه عظیمه 62 و 63 این سوره مبارکه یعنی نور که می فرماید:( إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّىٰ يَسْتَأْذِنُوهُ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ۚ فَإِذَا
ص: 55
اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا ۚ قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا ۚ فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْتُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ)، یعنی مؤمنین واقعی کسانی هستند که به خدا و رسول او ایمان آورده اند و هنگامی که در کار مهمی در خدمت او باشند بدون اجازه او جایی نمی روند، کسانی که از تو اجازه می گیرند به راستی به خدا و رسول او ایمان آورده اند دراین صورت، هر زمان برای بعضی از کارهای خود از تو اجازه بخواهند به هر کدام که می خواهی اجازه بده و برای آنان از خدا طلب آمرزش نما که خدا آمرزنده و مهربان است (ای اهل ایمان) ندا کردن رسول خدا را در میان خود مانند خواندن و خطاب کردن یکدیگر قرار ندهید و به درستی که خدا می داند( بی ادبی و گستاخی و ستیزه گری) گروهی از شما را که پشت سر دیگران پنهان شده و یکی پس از دیگری (از محضر رسول خدا و یا امر مهم مسلمین) فرار می کنند پس آن کسانی که فرقان او را مخالفت می کنند باید بترسند (از این جنایت بزرگ نسبت به رسول خدا ) از اینکه فتنه ای دامنگیر آنان شده و یا عذاب دردناکی به آنان برسد (یعنی به دوزخ وارد شوند)...، پس تو ای مخاطب عاقل و دانا و خردمند محتوای کلام ذات اقدس احدیت بیانگر حال و احوال گروه منافقین و رهبری آنان یعنی گروه الذین فی قلوبهم مرض و دلقکان یعنی مرجفه است که گروهی را نیز فریب داده و به دنبال خود راه انداخته بودند در این آیات ذات اقدس احدیت به لزوم یکپارچه بودن مسلمانان خصوصا در زمانی که رسول خدا آنان را در امر مهمی جمع می نمود کاملاً آشکار است و در این راستا طبق معمول گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه و یاوران شقی آنها به فریب گروهی از مسلمانان پرداخته از راه های مختلف یعنی بی ادبی نسبت به رسول خدا با خطاب نمودن (یا محمد)، (یا ابوالقاسم) و...، تلاش در جسارت به رسول خدا و ترور شخصیت آن حضرت داشتند و یا با بی ادبی و بدون اجازه حضرت، اجتماع و جلسه مسلمانان را به عنوان تحقیر جلسه ترک می کردند و یا با دلقک بازی به طور پنهانی از جمع خارج می شدند و در این اعمال گروهی مسلمانان را نیز فریب داده و با خود همراه می نمودند و از این طریق در اتحاد و احترام اهل اسلام نسبت به رسول خدا شکست ایجاد کرده و تلاش می نمودند در ایجاد زمینه بی احترامی به رسول خدا، پس خداوند در این آیات هشدار خود را به این جماعت اعلام و آن ها را از ستیزه گری با رسول خدا بر حذر می دارد تا جایی که می ترساند فریب خوردگان از آنان را
ص: 56
که اعمال خود را ترک نموده تا مبادا برای تعیین تکلیف دچار آزمایش الهی شده و سر بلند بیرون نیایند و یا در آن مردود شده و به مانند رهبران فتنه گر خود به دوزخ وارد شوند پس چون بر این فرازها آگاه شدی پستو ای مخاطب ارجمند آگاه شو بر جان فشانی های اهل ایمان در صدر اسلام تا آگاه شوی وفق کلام مولانا المظلوم علی علیه السلام چگونه اساس اسلام و درخشش قرآن در سایه فداکاری های عاشقانه دوستان و پیروان و شیعیان محمد رسول الله و سپس در ادامه با ایثارگری های پیروان و شیعیان آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم شکل گرفت و نیز توجه نما که چگونه حاصل زحمات و مرارت های آن ها در طول تاریخ، ملعبه دست و بازیچه عده ای فرصت طلب و دلقک گردید و چگونه خون اهل اسلام و آبروی اهل اسلام و عرض و ناموس ایشان در طول تاریخ نابود شد و چگونه فتنه انگیزهای آنان یعنی گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه و دو نفر از همسران نالایق رسول خدا آسیاب اسلام را از محور خود خارج نموده و در طول تاریخ اسباب گمراهی و نابودی امت اسلام و درگیری های فرقه ای آنان را پدید آورد و یعنی آن گمراهی ها که حاصل شد و آن بسیار خلایق که با اعتقادات باطل از دنیا رفته و در سراشیبی دوزخ قرار گرفتند و آن خون های ناحقی که بر زمین ریخته شد و آن تجاوزهایی که به نوامیس مردم بی گناه صورت گرفت و آن جوانان و کودکان و دختران و زنان بی گناه که قربانی هوسرانی های این سگ های هار دوزخی و پیروان آن ها در طول تاریخ گردیدند و...، که درنهایت تأسف، هنوز هم که هنوز است ماهیت کثیف آنان بر عده ای جاهل و عامی برملا نگردیده و همچنان در تقدیس و توجیه اعمال مشرکانه و خلاف شرع و غیر انسانی و...، آن ها می کوشند و برای اعمال مجرمانه آن ها که خداوند کیفر آن را دوزخ جاودانی تعیین فرموده است، راه های فرار و توجیه و تأویل های شیطانی قرار می دهند درحالی که بین قانون خدا و سنت رسول خدا و اوامر ایشان با اعمال تباه و خیانت کارانه آن ها فاصله ای به مانند فاصله بین دنیا و آخرت قرار دارد و ما در این خصوص یعنی اعمال تباه خلفای غاصب و عملکرد عایشه و حفصه و معاویه بن ابی سفیان و سگ توله او یزید پلید و پیروان خبیث آنان یعنی خلفای بنی امیه و بنی العباس و...، کلام خود را آورده و تکرار نمی کنیم و واگذار می نماییم آن ها و پیروان ناصبی و خبیث آن ها را تا زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به انتقام سران آن به تعذیب دنیایی توسط بازوی مقتدر خداوند یعنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یعنی در ایام رجعت و در زمان برپایی
ص: 57
حکومت عدل و عدالت الهی و تحقق وعده خداوند به جمعیت خداپرستان در ارثیت دادن زمین به صالحین و سپس تعذیب آخرتی این مجرمین و این رئوس اشقیا در دوزخ ابدی خداوند تا ابدالآباد یعنی تا آن زمان کهخدا خدایی می فرماید الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند به نمونه این کجروی ها و مثال آن در اینکه که عقلا و بزرگان جهان در صدد شدند تا با اعطای آزادی به زنان فرصتی را فراهم آورند تا این قشر از جامعه در فعالیت های سازنده و مفید جامعه وارد شده و در رشد و تعالی تمدن بشری نقش مهم خود را ایفا نمایند یعنی پزشک و مهندس و معلم و دانشمند و...، شده و به تربیت و تعالی روح انسان های آزاده و شریف بپردازند و.... و به عنوان مثال زنان محروم جامعه در اثر شرم و خجالت از مراجعه به پزشکان مرد، دچار انواع بیماری های حاد نشده و به قبرستان ها نروند بلکه به پزشکان و متخصصان زن و پرستاران زن مراجعه و جان خود را احیا نموده و به زندگی عادی خود بازگشت نمایند و به همینگونه در تمامی ابعاد زندگی و...، ولی در عمل سر از کاباره ها و رقاص خانه ها و فاحشه خانه ها و...، درآورند و توسط عده ای اوباش و اراذل جامعه به فساد و فحشا روی آورند و اساس شهوت رانی و زناکاری را پایه گذاری نمودند یعنی به همان راهی رفتند که اشقیا و غاصبان حکومت های دینی رفتند ولی به شکل دیگر و در قالب دیگر پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند در ادامه به شرحی تاریخی از این آیه عظیمه تا آگاه شوی از مظلومیت اسلام و قرآن و مظلومیت آل محمد که چگونه بعد از رسول خدا در شرارت اشرار و ظالمان گرفتار و هر کدام به بدترین شکل و در نهایت زجر و شکنجه به قتل رسیدند و اینگونه وارث تلاش های مقدسین صدر اسلام گردیدند و اگر البته و البته صبر و شکیبایی های امامان معصوم و در صدر آن ها حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نبود البته از اسلام جز نامی و رسمی پوچ و توخالی باقی نمی ماند یعنی صبر عظیم و شکیبایی عظیم وجود مقدس آن حضرت و فرزندان معصوم او موجب گردید تا با گذشت زمان درخت اسلام تناور گردیده و در برابر طوفان ها و سیلاب های کفر و نفاق اهل ظلم و ستم مقاومت نموده و شاخه ها و برگ های آن در اقصی نقاط جهان گسترش یافته و با گذشت زمان ابرهای کفر و نفاق از پیش خورشید درخشان اسلام و قران به کنار رفت و انوار تابان خورشید شریعت پسندیده خداوند در جهان طالع و درخشنده گردید و اینگونه جویندگان حقیقت از
ص: 58
حقایق اسلام و قرآن آگاه شدند و بین حق و باطل قضاوت کردند و سلام خود را به محمد و آل محمد که وارثان اسلام و قرآن بودند و لعنت خود را به دشمنان آن ها که دشمنان اسلام و قرآن بودند نثار کردند پستو ای مخاطب ارجمند در این فراز یادی می نماییم از شهید باعظمت اسلام حضرت حنظله غسیل الملائکه که وجود مبارک او از مصادیق نزول این آیه شریفه بوده است همانگونه که در تاریخ ضبط شده است و سرور ما جناب علی بن ابراهیم رحمه الله علیه نقل می فرماید حضرت حنظله بن ابی عامر بزرگوار از قبیل خزرج بود و او در همان شبی که فردای آن روز جنگ عظیم احد بر پا می شد ازدواج کرد و از رسول خدا برای ماندن در نزد همسرش اجازه گرفت پس خداوند این آیه را نازل فرمود و رسول خدا به او اجازه داد پس او نزد همسر بزرگوار خود ماند و چون صبح شد همسرش به دنبال چهار نفر از انصار فرستاد و آن ها را بر آمیزش همسر خود شاهد گرفت پس کسی از او سوال کرد که علت این عمل تو چه بود ایشان فرمودند شب گذشته در خواب دیدم که گویا آسمان شکافته شد و حنظله در آن شکاف افتاد و شکاف به هم پیوسته شد پس تاویل نمودم که حنظله به شهادت می رسد و لذا می خواستم بر این امر شاهد داشته باشم و ثمره این آمیزش فرزند رشید و سرباز بزرگ اسلام عبدالله بود پس صبح آن روز حنظله از شوق جهاد در راه خدا، به صفوف رزمندگان اسلام پیوست و فرصتی برای غسل نداشت پس چون زمان جنگ فرارسید حنظله با رشادت فراوان به قلب کارزار توجه نموده و نظرش بر ابوسفیان ملعون افتاد که سوار اسبی میان لشکر جولان می داد پس حنظله به سرعت خود را به او رسانیده و پای اسب او را قطع کرد و ابوسفیان از پشت اسب افتاد ولی به سرعت به سوی لشکریان خود فرار نموده و به سپاهیان خود فریاد کرد که ای جماعت قریش من فلانی هستم و این حنظله است که می خواهد مرا به قتل برساند پس در این زمان جناب حنظله سلام الله علیه به سوی او حمله ور شد ولی یکی از مشرکین با نیزه خود مانع شد و حنظله نیز با او وارد نبرد شد ولی آن ملعون ضربه ای به حضرت حنظله زد که در اثر آن به شهادت رسید پس جناب حنظله میان پیکرهای پاک حضرت حمزه سیدالشهدا و عمرو بن جموح و عبد الله بن عمرو بن حرام و گروهی دیگر از شهدای عالیقدر انصار بر روی زمین افتاد و در این زمان رسول خدا فرمود فرشتگان را دیدم که حنظله را در میان آسمان و زمین به آب باران و در ظرف هایی از طلا غسل می دادند پس به همین واسطه این بزرگوار به حنظله غسیل الملائکة مشهور شد یعنی حنظله که او را
ص: 59
ملائکه و فرشتگان خداوند غسل دادند، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس آگاه باش که حنظله در میان دوستان و دشمنان جایگاه رفیع و خاص داشته است و فرزند او حضرت عبدالله نیز که نه ماه بعد به دنیا آمد ازصالحان با فضیلت و بزرگوار و از راویان احادیث رسول خدا مانند پدر بزرگوار خود معرفی شده است، پس آگاه باش تو ای مخاطب ارجمند که شهادت حضرت حنظله برای مشرکین بسیار مهم بوده است و با نهایت تاسف پدر او ابوعامر در سپاه کفر و شرک بود و پس از پایان جنگ پیکر پاک او به نظر پدرش رسید و ناراحت شد و به همین علت کسی متعرض مثله کردن حنظله نگردید ازجمله فضایل حضرت حنظله آن بود که نام او نیز در میان کاتبان وحی مذکور شده است و اما سرنوشت فرزند گرامی او عبدالله بدینگونه بود که او بعد از شهادت امام حسین با هیاتی به شام رفت و گزارش فساد و جنایات سگ توله معاویه و ابوسفیان یعنی یزید پلید را برای مردم مدینه آورد و...، در نهایت برخلاف نهی امام سجاد طاقت نیاورد و اعلام نمود شما مردم مدینه اگر قیام بنمایید یا ننمایید من قیام می کنم حتی اگر فقط با همین هشت فرزندم باشد پس در قیام او که به قیام حره معروف است این پاک فرزند پاک به همراه هشت پسر پاک خود در راه اسلام و قرآن شهید شدند و مرگ آن ها و جنایات یزید در مدینه تا ابدالآباد لکه ننگی بر پیشانی طرف داران حزب شیطان خواهد بود، الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون....، پس تو ای عاقل و دانا و خردمند آگاه باش که نگارنده امیدوار است تا بعد از نگارش این اثر، کتابی دیگر را در رابطه با آثار خارجی کلام خداوند بر رفتارهای بشری و یا به عبارت دیگر جلوه های عملی و کاربردی آن ها را شرح و بیان نماید به طور مثال در رابطه با قتل عمدی مؤمن که کیفر آن دوزخ ابدی است، آثار کلام ذات اقدس احدیت را به موضوع خودکشی بعضی از انسان های احمق و نادان تسری دهد و برای آیندگان عواقب سوء آن را که دوزخ جاودانی است تشریح نماید و البته این موضوع در کتاب شریف تلبیس ابلیس که در انتقاد به آثار صادق هدایت مذکور گردیده و در آن اثبات گردیده است که او نه تنها نویسنده ای منفی باف و...، نبوده و بلکه ابر ایده لوگ حزب مارکسیت بوده است و او بوده است که در راستای تسریع حرکت تاریخی دیالکتیک و انتقال از جامعه بورژوازی به سمت انقلاب پرولتاریای کارگری و برقراری حکومت جهانی کارگری و...، در تقدیس موضوع خودکشی در جوامع محروم و عقب مانده و...، می کوشید و آثار او در بعضی از اشخاص بی تفکر و بی تعقل...، آن ها را به سوی این عمل هولناک
ص: 60
سوق داده و دنیا و آخرت آن ها را تباه کرده است و در این اثر شریف توضیح داده شده است که چگونه فردی که دست به خودکشی می زند نسل خود و نسلهای دیگری را در قتل خود و قتل کسانی که از او الگو گرفته اندرا بر گردن دارد ولی شیطان عمل زشت و هولناک او را در نظر او جلوه می دهد و او را در وادی بی بازگشت سوق می دهد و انسان ها به جای ستیزه گری با ظلم و فساد در جامعه به حالت انفعالی تسلیم می رسند و هم دنیا و آخرت خود و هم دنیا و آخرت دیگران را به باد می دهند و آن ها اگر برای عمل خود هم مواخذه نشوند قطعا به واسطه سرمشق شدن و الگو شدن برای گروهی ابله و نادان و دست داشتن در ریختن خون آن ها به واسطه آن فرزندان که مقدر بوده است از نسل آن ها به دنیا بیایند مورد حساب واقع خواهند شد و...، و لذا زشتی های این عمل و آثار عظیم هولناک آن در جوامع بشری و غضب خداوند و...، در این کتاب شریف شرح و توضیح داده شده است پس تو ای عاقل دانا و خردمند مانند این فراز را در تمامی آیات خداوند و بازتاب عملی آن را در رفتارهای بشری تسری بده مثال دیگر قتل عام های هولناک و نسل کشی های لجام گسیخته مردم بی گناه در سراسر جهان و در جنگ های قومی و قبیله ای و یا عقیدتی و...، همگی از بی توجهی به فرمان های خداوند در امت ها بوده است و بدتر از همه جور و فساد و تبهکاری حاکمان امت های اسلامی بودند که بنام دین و اسلام و قرآن به جعل احادیث پرداخته و بدون توجه به ضدیت این روایات با آیات روشن قرآن و سنت های رسول خدا و امامان معصوم به فساد در زمین و قتل عام های بی حد و حصر پرداخته اند و ما در خصوص عملکرد مشرکانه خلیفه دوم در این خصوص کلام خود را آورده و تکرار نمی کنیم یعنی آنچه او در قالب آموزه های رفتاری اسلامی با جعل احادیث در میان اهل اسلام ترویج نمود و با حمله های دد منشانه خود به کشورهای همسایه و چپاول و غارت مردم بی گناه و قتل عام مردان و جوانان و تجاوز به نوامیس آن ها و به بردگی کشیدن زنان و دختران و پسران آن ها و...، که قلم شرم دارد از شرح این جنایات و اخراج اهل کتاب از عربستان و تقدیس قوم عرب و نابودی تمدن های با شعار کفرآمیز حسبنا کتاب الله درحالی که آگاه بود کتاب خدا هرگز نهی از تعلیم و تربیت در علوم و فنون و خصوصا علوم پزشکی و فیزیک و شیمی و...، نداشته است و این آموزه های او و پیروان متعصب او بود که در طول تاریخ فجایعی را به بارآورد و خون های ناحقی را بر زمین ریخت که قلم از شرح آن شرم دارد و همگی لکه های ننگ عظیم و پاک نشدنی بر دامان پاک اسلام و اهل
ص: 61
اسلام بوده است که در میان آن ها به عنوان نمونه می توان به قتل عام و نسل کشی ارامنه در سال 1915 در سرزمین های تحت کنترل عثمانی در قالب کشتارهای دسته جمعی یعنی قتل عام حدود یک ونیم میلیون انسانبی گناه در حال هولوکاست ارامنه که به گروه های قومی دیگر ازجمله آشوریان و یونانیان و کردها و...، تسری داشت اشاره نمود که در واقع بخشی از سیاست های مشرکانه و ضد الهی خلیفه دوم عمر بن الخطاب و پیروان متعصب او در برخورد با اهل کتاب و نقل احادیث دروغین او در طول تاریخ بوده است همان جنایات که تا قیام قیامت قلب هر مسلمان و هر انسان شریف و آزاده را به غم عظیم مبتلا می نماید الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون ،پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس در ادامه توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به شرح و تفسیر کلمه دوزخ در آیات عظیمه سوره مبارکه فرقان به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت بقیةالله حضرت حجه بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها، حضرت حق جل جلاله در آیات عظیمه اول و دوم آن می فرمایند:( تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا) یعنی بابرکت است آن کسی که نازل فرمود فرقان را بر بنده خود تا بیم دهنده جهانیان باشد همان کسی که حکومت آسمان ها و زمین به او تعلق دارد و برای او فرزندی نیست و برای او شریکی وجود ندارد و خلق فرمود همه چیز را و تقدیر نمود آنچه را شایسته آن است، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز به کلمات عظیم امام مظلوم ما حضرت باقر توجه نما که می فرماید:( خداوند تبارک و تعالی عالم و قدیم بوده و اشیا را از هیچ آفریده و هر کسی که تصور نماید که خداوند تبارک و تعالی خلق نموده است اشیاء را از چیزی (یعنی چیزی را تبدیل نموده است) پس به درستی که کافر شده است زیرا آن چیزی که اشیاء را از آن آفریده، باید قدیم و با حق تعالی از ازل بوده باشد درحالی که این طور نیست بلکه حق تعالی کل اشیا را از هیچ آفریده است) پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما به تأویل و تفسیر عظیم امام معصوم حضرت باقر علیه السلام که مانند این شرح و تفسیر نیز، از سایر امامان معصوم ما علیهم السلام و عجل فرجهم درباب خلقت جهان و پیدایش آن و قهرا عدم ازلیت و ابدیت آن و نیز عدم تبدیل آن و پیدایش از عدم و هیچ بودن و...، رسیده است و نیز توجه نما که گفتار آنان هرگز منطبق بر یافته ها و
ص: 62
باورهای محدود و متکی به حواس پنجگانه نیست بلکه وابسته به نقطه وحی و کلام الهی و منطبق است بر حقایق هستی که از درک بشر خارج است و ما در دو کتاب شریف برهان ذوالفقار اول و دوم خود (در اصلخداشناسی و رد نظریات خطرناک مشرکان وحدت وجود در دو قالب جهان خدایی و یا نمود جهان خدایی)، کلام خود را آورده و بر اظهارنظرهای فلاسفه جهان و اندیشمندان متفکر که به استناد حواس محدود پنج گانه خود در مورد خداوند و کیفیت و کمیت و اصل و فرع آن یاوه هایی به هم بافته اند کلام خود را آورده و به حد کافی به عقل سخیف آن ها استهزا نموده ایم و اثبات نموده ایم حقارت انسان ها و درک آن ها را از درک اطراف خود که متکی به حواس پنجگانه است که شباهت دارد این محدودیت درک او به محدودیت درک مورچه ای که تمامی درک و احساس او از جهان خلقت محدود می شود به فضای ده متر در ده متری که در آن تولد و زندگی و مرگ خود را تجربه می کند و در عین حال، ادعای خود در شناخت فضای محدود خود را به تمامی خلقت بی انتها تسری می دهد و این ذات اقدس الهی است که (به واسطه حکمت خود و در رابطه با هدف خود از خلقت انسان ها که همانا شناخت ذات اقدس او از پیدایش خود و دیگر موجودات جهان هستی است و نیز کسب فیض ابدی به واسطه اطاعت از پیامبران او و اوامر خیر او در انجام واجبات و پرهیز از زشتی های مضر به واسطه نهی او از انجام محرمات، و شناخت و معرفت به عظمت او از طریق توجه به خلقت و عظمت آن و اینکه این خلقت خالقی دارد که حکیم و مهربان است و...)، بندگان خود را محدود فرموده است به حواس پنجگانه آنها و ضمن کوبیدن مهر حقارت بر پیشانی آنها به واسطه این محدودیت در حواس پنجگانه، به بهترین وجه حکمت خود را نیز به آنها ثابت فرموده است زیرا آنها را مستغنی فرموده است از داشتن آنچه برای آنها سود و نفعی ندارد پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که با پیشرفت زمان و پیشرفت ابزارهای علمی بشر این نیاز یعنی توجه به ذات اقدس الهی و بهره گیری از راهنمایی های پیامبران او، محسوس تر و لازم تر می گردد زیرا آنچه که اساس بشریت را تهدید می نماید انحطاط اخلاقی و فرورفتن در منجلاب های تباهی ظلم و جور و ستمگری است و ما در عمل ملاحظه می نماییم که چگونه بشر راه تکبر و خودبینی و غرور را در پیش گرفته و تصور می نماید که با دست یافتن به ابزارهای علم و دانش و تکنولوژی به شناخت جهان و تمامی حقایق آن رسیده است و حال آنکه می داند جهل او در برابر آگاهی های او
ص: 63
از آنچه وجود دارد به منزله صفر در برابر بی نهایت است، و توجه نماید هر عاقل دانا و خردمند که اگر نگارنده اراده نماید به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت بقیةالله الاعظم حضرت حجه بن الحسن المهدی عجلالله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها قادر است که بر شرح این فراز هزاران صفحه بنگارد ولی نیت او بر تحدید و تدقیق موضوع نگارش است پس چون بر این فراز از عظمت ذات اقدس احدیت و زیبایی حاکمیت او بر جهان هستی و زیبایی کبریایی و اقتدار و جلالت بی انتهای او و...، آگاه شدی پس در ادامه توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که حضرت حق جل جلاله در آیه عظیمه اول این سوره مبارکه خبر از نزول کتاب خدا بر بنده عالی مقام خود حضرت محمد صلی الله علیه واله و سلم و عجل فرجهم داده و هدف خود از نزول این برکات عظیم را نجات انسان ها بیان می فرماید و این امر نشان می دهد که انسان ها حق ندارند حیات خود را وقف عمل به زشتی ها و بدی ها و ظلم ها و نجاست ها نمایند بلکه بایستی زندگی آن ها توام با داشتن سجایای اخلاقی و محبت و دوستی و خداپرستی و نیل به درجات عالی مکارم اخلاق باشد و به عبارتی حق ندارند به ظلم و ستم عمل نموده و یا راضی به ظلم و ستم باشند همان گونه که اکنون این روند در جهان ساری و جاری است یعنی که مملو از ظلم و جور و عدوان شده است و این مدعیان دین هستند که فساد آن ها آشکارتر و ظلم آن ها سیاه تر و نجاست آن ها متعفن تر است و البته خداوند در کمین ستمکاران است...، پس ذات اقدس الهی در آیه عظیمه 4 این سوره مبارکه می فرماید:( وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ ۖ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا) یعنی و کافران گفتند این (قرآن) فقط دروغی است که او به خدا افترا بسته است و گروهی دیگر او را بر این کار یاری داده اند ولی به درستی که این کافران ظلم و دروغ بزرگی را مرتکب شدند...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما به عظمت کلام خدا و عظمت منزلت رسول خدا که دشمنان آن ها را خداوند با عنوان کافران مورد عتاب وخطاب قرار داده است و نیز در ادامه توجه نما به شرح و تفسیر این آیه عظیمه که آن را ربیعه سعدی از جناب حذیفه بن یمان نقل می نماید و تو ای مخاطب ارجمند قبلاً از جایگاه پر عظمت حذیفه آگاه شدی و دانستی که او صحابی عالی قدر رسول خدا و از نخستین اسلام آورندگان بود و در اکثریت قریب به اتفاق تمامی غزوات رسول خدا حضور داشت وی بعد از رسول خدا از اصحاب و شیعیان خاص حضرت علی علیه السلام بود، رسول خدا به حذیفه
ص: 64
بسیار اعتماد داشت و اخبار بسیاری از حوادث و فتنه های آینده را به او از روی معجزه خود خبر داده بود و از عاقبت دوزخی بودن گروهی از اصحاب منافق خود خبردار فرموده بود و او بود که رسول خدا در فتنه بازگشتاز تبوک و در جریان سوء قصد به جان خود، نام تک تک منافقین سوء قصد کننده را که قصد راندن مرکب حضرت و قتل آن حضرت را داشتند به او خبر داد و به همین دلیل او را صاحب سر رسول خدا نامیده اند و این اعلام بزرگ رسول خدا بود که فرمودند که حذیفه و علی بهتر از همه مردم منافقان را می شناسند، حذیفه از یاران خاص علی علیه السلام و کسی بود که بر پیکر زهرای شهید نماز خواند و در خاک سپاری او حضور داشت و در جنگ جمل حضرت علی علیه السلام را یاری نمود و خلایق را به سوی او دعوت کرد و...، او راوی روایت غدیر و امامت دوازده امام معصوم بعد از رسول خدا و...، بوده است حذیفه همان صاحبی عالی قدر است که دو فرزند خود سعد و صفوان را برعلیه شیطان طاغی یعنی معاویه بن ابی سفیان به یاری علی علیه السلام در جنگ صفین اعزام نمود که هر دو در رکاب امام مظلوم خود به درجه عالی شهادت نایل شدند و سرور ما حضرت علامه امینی رحمه الله علیه نام این بزرگوار را در زمره راویان حدیث عظیم غدیر در اولین جلد کتاب عظیم الغدیر خود نقل فرموده است و...، او کسی است که پیکر پاک و مقدس او (در زمان انتقال به دلیل طغیان رود دجله و، بعد از سیزده قرن یعنی هزار و سیصد سال)، سالم و صحیح بوده است و...، پس چون بر این فراز از عظمت قدر و منزلت او آگاه شدی پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که در این روایت عظیم حضرت حذیفه رحمه الله علیه، شاخصه پیروی از امامان معصوم یعنی دوازده امام معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم را دلیل قاطع و نشانه ورود به بهشت و دشمنی با آنان را تا روز قیامت از شاخصه های ورود به دوزخ بیان می فرمایند و نیز مخاطبان ارجمند توجه داشته باشند که جناب حذیفه و سایر یاران و یاوران وصی عالی قدر رسول خدا یعنی حضرت علی علیه السلام در تقیه شدید بوده اند و غاصبین حاکم مترصد فرصتی بوده اند تا با کوچک ترین غفلت ، آنها و اهل بیت رسول خدا و پیروان ایشان را قتل عام نمایند و این هراس هولناک همچنان با ایشان بوده است و لذا همراهی ظاهری آنان با خلفا به این دلیل و نیز در راستای جلوگیری از ستمگری های لجام گسیخته آن ها در تهاجمات برعلیه اقوام و ملت های همسایه بوده است و استنباط رضایت به اعمال آن ستمگران توسط این بزرگان در ذهن کسی تداعی نمی شود مگر آنکه آن شخص عنود و متعصب و یا احمق
ص: 65
باشد و این روایت در واقع به عنوان مشت نمونه خروار، بیانگر همین حقیقت یعنی وجود جو هراس انگیز حاکم از سوی غاصبان و طرف داران ناصبی ایشان در جامعه بر ضد اوصیاء مظلوم رسول خدا یعنی امامان معصومعلیهم السلام و عجل فرجهم بوده است در این روایت و روایات مانند آن به طور واضح و آشکار مظلومیت اصحاب رسول خدا در برابر تهاجمات دد منشانه و آمادگی غاصبان خلافت و طرفداران ناصبی آن ها در قتل عام ایشان محرز است و به خوبی نشان می دهد که آن ها به هیچ وجه نمی توانسته اند در برابر دستورات آن ها سرپیچی و یا حتی مقاومت نمایند و بلکه کاملا مجبور بوده اند و در عین حال همیشه تلاش بازدارنده خود را برای جلوگیری از دد منشی های آن ها در تهاجمات لجام گسیخته آن ظالمان برعلیه اقوام و ملت های همسایه بکار گرفته و از هر فرصتی برای نشان دادن حق و حقیقت اسلام و برملا کردن ماهیت کثیف این منافقان سفاک و بدوی جاهلی بهره برداری می نمودند در این روایت نمونه نشان داده می شود که چگونه راوی در برابر مقاومت حذیفه در بیان حق او را تحت فشار قرار می دهد و جناب حذیفه رحمه الله علیه به طور اجمالی راه بهشت و جهنم را به راوی و به تمامی خلایق عالم تا قیام قیامت نشان می دهد در این روایت، راوی حدیث جناب ربیعه سعدی می گوید:( من نزد حذیفه بن یمان آمدم و گفتم برایم حدیثی از احادیث رسول خدا را که شنیده ای و دیده ای که به آن عمل می کند (یعنی مانند احادیث دروغین دیگر نیست) روایت کن پس می گوید که حذیفه گفت (قرآن را رها نکن) راوی می گوید من (چون مقاومت حذیفه را دیدم) گفتم من قرآن را خوانده ام (یعنی کاری به کلام خلیفه غاصب دوم ندارم که گفت حسبنا کتاب الله که تو مرا به آن از روی تقیه امر می نمایی بلکه) آمده ام تا از تو حدیثی بشنوم که از پیامبر اکرم ندیده و نشنیده ام( و سپس برای این که جناب حذیفه را در برابر هدایت جویی خود و در برابر خداوند در معذوریت قرار دهد می گوید ) خدایا من تو را گواه می گیرم که نزد حذیفه آمدم و از او درخواست حدیث کردم (تا به وسیله آن هدایت ابدی یابم و به سوی بهشت رهسپار شوم و از دوزخ نجات یابم ولی ) او شنید (درخواست مرا) ولی (از بیان حقیقت و نشان دادن راه نجات به من کلام خود را) کتمان کرد (پس در این زمان حذیفه تسلیم می شود و متوجه می شود که مقصود راوی نجات و سعادت ابدی است و در پی شرارت و گزارش دادن به خلفای جور و ستم نیست پس حذیفه) گفت تو به طور عجیبی بر من (در برابر حق گویی و ترک تقیه)، دشوار و سخت گرفتی پس حالا (که طالب حقیقت نجات و
ص: 66
سعادت ابدی و رهایی از دوزخ هستی) گوش کن جمله کوتاهی از سخنی طولانی را که جامع تمام امور توست (یعنی من به طور اجمالی تمام حقیقت و راه سعادت ابدی و نجات از دوزخ را می گویم)، پس حذیفه گفتنشانه بهشت ( آیه الجنه) در این امت در میان آنان طعام می خورد و در میان بازار راه می رود، پس راوی می گوید برای من شرح بده (آیه الجنة یعنی)، نشانه و آیت بهشت را بشناسم و او را امام خود قرار داده و پیرو او شوم و (آیه النار یعنی)، آیت و نشانه دوزخ را هم بشناسم و از آن دوری کنم( تا از دوزخ نجات یابم پس در این زمان چون راه بر حذیفه بسته شده و آگاه شد که راوی در حقیقت به دنبال پیروی از حق و نجات از باطل است) پس حذیفه گفت قسم به آن کسی که جان حذیفه در اختیار اوست که آیت بهشت و راهنمای به بهشت تا روز قیامت امامان از آل محمد هستند و به درستی که نشانه دوزخ و دعوت کنندگان به سوی جهنم نیز تا روز قیامت دشمنان امامان از آل محمد هستند) پس توجه نما که چگونه جناب حذیفه رحمه الله علیه در این روایت خبر از طول عمر و غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به خبر غیبی رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم می دهد زیرا در روایت مذکور مقصود او از امامان معصوم یعنی دوازده وصی عالیقدر رسول الله علیهم السلام و عجل فرجهم است که خبر می دهد برای هدایت آنان تا قیامت و این امر محقق نمی شود جز به طول عمر و غیبت حتمی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تا آنکه ظهور فرماید به اذن الله تبارک و تعالی و جهان را از عدل وداد خود پر نماید بعد از آنکه از ظلم و جور مملو شده باشد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین....، پس در ادامه ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیه عظیمه 11 این سوره مبارکه یعنی فرقان می فرماید:( بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ ۖ وَأَعْتَدْنَا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا)بلکه آن ها یعنی کسانی که تو را و قرآن را انکار کردند و... قیامت را تکذیب نمودند و ما برای کسی که قیامت را تکذیب نماید آتش سعیر را آماده نموده ایم....، پس تو ای عاقل دانا و خردمند توجه نما که این کفر و الحاد به قرآن و رسول خدا که در انکار قیامت تجلی یافته است بعد از غلبه اسلام بر شرک و الحاد به، انکار باطنی قرآن و رسول خدا و به دشمنی با اوصیاء الهی آن حضرت یعنی دوازده امام معصوم و در صدر آنان امیرالمؤمنین علی علیه السلام تجلی یافته است یعنی همانگونه که کفر کافران ریشه در انکار قیامت داشته است کفر منافقان و در صدر آنان گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه، ریشه در دشمنی
ص: 67
و انکار ولایت امیرمؤمنین علی بن ابی طالب و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم داشته است و لذا در روایات کثیره وارده، مقصود از (ساعه) ولایت امیرمؤمنین و اولاد طاهرین آن حضرت است و لذا مولانا المظلومامام صادق علیه السلام می فرماید (خداوند سال را دوازده ماه آفرید و شب و روز را هر کدام دوازده ساعت قرارداد و از میان ما اهل بیت نیز دوازده امام قرار داد و امیرالمؤمنین نیز ( ساعه من تلک الساعات) ساعتی از آن ساعات بوده است... و این کلام مولای مظلوم و غریب ما حضرت رضا علیه السلام است که می فرماید:( منظور از آیه (بل کذبوا بالساعه) یعنی کذبوا بولایه علی) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پس در ادامه ذات اقدس احدیت در خصوص این دشمنان و این معاندین ظاهری و باطنی یعنی کافرین و منافقین می فرماید:( إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا) یعنی هنگامی که این آتش آن ها را از مکان بعید ببیند آن ها صدای خشم آلود او را که با نفس زدن شدید همراه است را می شنوند.... پس ذات اقدس احدیت پس از ذکر احوالات هولناک آنها خطاب خود را به سوی رسول معظم خود نموده و می فرماید یعنی در آیه عظیمه 15 این سوره مبارکه:( قُلْ أَذَٰلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۚ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا) یعنی (ای رسول خدا به بندگان) ما بگو آیا این عذاب هولناک و دهشتناک بهتر است یا بهشت جاودانی که به پرهیزکاران وعده داده شده است همان بهشت که با دانش اعمال و سرانجام (نیک خداپرستان و متقین یعنی)، آن ها است پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما در ادامه به معجزه غیبی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم در رابطه با اعلام بهشتی بودن حضرت اباذر و گروهی دیگر از پیروان مولانا المظلوم علی علیه السلام که در راه ولایت آن حضرت و محبت به اهل بیت عصمت و طهارت در بدترین شرایط و حالات شکنجه شده و به قتل رسیده اند یعنی به توسط غاصبان شقی و بی رحم یعنی خلیفه سوم عثمان بن عفان و معاویه بن ابی سفیان لعنه الله علیهم پس در این روایت مذکور شده است که روزی رسول خدا در مسجد قبا نشسته بودند و عده ای نیز از اصحاب آن حضرت در کنار او بودند پس آن حضرت رو به ابوذر غفاری نموده و فرموند: دوست دارم که قوم من آگاه باشند که تو فردی از اهل بهشت هستی و چرا اینگونه نباشد زیرا تو کسی هستی که به خاطر محبت خود به اهل بیت من از شهر مدینه تبعید خواهی شد، تو تنها خواهی زیست و تنها خواهی مرد ولی گروهی عهده دار کفن نمودن و دفن نمودن تو خواهند شد که
ص: 68
دوستان من در بهشت جاودانی هستند همان بهشت که به متقین وعده داده شده است) پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که اگر نگارنده اراده نماید می تواند در مظلومیت های وارده بر حضرت اباذر غفاری و والاییو عظمت قدرو منزلت او و تلاش ها و زحمات او در راه تعالی اسلام و قران و....، به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها هزاران صفحه بنگارد ولی قرار او بر اختصار است و توجه نما که چگونه در این فراز وجود اقدس رسول خدا به حکم خداوند تبارک و تعالی خبر از بهشتی بودن حضرت اباذر و تعدادی دیگر از اصحاب خود را اعلام می فرماید یعنی حکم بهشتی بودن آن ها به حکم ذات اقدس در دنیا صادر شده است، و توجه نما که حضرت اباذر غفاری کسی بوده است که رسول خدا در حق او فرمود در این حدیث مشهور که (آسمان سایه نیفکند و زمین در برنگرفت کسی را که راستگو تر از اباذر باشد) ابوذر از اولین مسلمانانی بود که به محضر رسول خدا شرفیاب شد و اسلام آورد به گونه ای که بعضی او را چهارمین یا پنجمین نفر در سبقت به اسلام ذکر نموده اند او به فرمان رسول خدا بعد از اسلام به طایفه خود برگشت نموده و آنان را به اسلام دعوت نمود پس ابتدا برادر و مادر بزرگوار آن حضرت و سپس قبیله او یعنی غفاری مسلمان شدند او در زمان حیات رسول خدا همیشه در کنار آن حضرت بود و پس از غصب خلافت توسط غاصبان ستمگر، در کنار وصی عالی قدر رسول خدا یعنی حضرت علی علیه السلام حضور داشت و مبارزه بی امان او با چپاولگری های معاویه و عثمان، موجب شد تا خلیفه هتاک و بی ادب و گستاخ و متکبر، آن صحابی ارجمند و حق گو را به ربذه تبعید نماید.... و چون تبعید او برای خلیفه غاصب، اسباب رسوایی را فراهم آورد و...، به وسیله غلامان خود برای حضرت ابوذر پول فرستاد....، حضرت اباذر پیام فرستاد که من به این پول ها نیازی ندارم و البته محاکمه و احقاق حق میان من و تو به روز رستاخیز بماند تا خدا میان من و تو به حق داوری نماید، همانگونه که نگارنده اثبات نموده است تمامی صحابی عالی قدر پیرو مولانا المظلوم علی علیه السلام، ابتدا در راستای برپایی خلافت حق علی علیه السلام تلاش نمودند و چون مقهور هجمه شیطانی آن ها شدند مانند مولای خود برای حفظ اساس اسلام و قرآن مجبور به مماشات و مدارا شدند و توجیه حضور آن ها در کنار این شیاطین غاصب، فقط به منظور بازداشتن آن ها از ظلم و ستم لجام گسیخته و غارت ها و کشتارهای بیشتر بوده است زیرا هرگونه مقابله و مخالفت صریح با این طبقه غاصب
ص: 69
و طرفداران ناصبی آنها، اسباب قتل عام آن ها و خانواده ها و قبایل آن ها را فراهم می آورد و برخورد غاصب اول با حضرت مالک بن نویره و قبیله مظلوم او و تجاوز به نوامیس ایشان و آنهم به نام اسلام و قرآن از جمله اینرفتارهای دد منشانه و با قساوت کامل بوده است و...، با این وجود در حد امکان ایشان و سایر صحابی عالی قدر مانند حذیفه و عمار و مقداد و سلمان و...، و علیرغم جو بسیار خطرناک حاکم در دوران اختناق خلفای جور و ستم، درباره عظمت و لزوم پیروی از امیرالمؤمنین و تمسک به ولایت آن حضرت بعد از رسول خدا و تبلیغ برای آشنایی مسلمانان با اسلام واقعی و....، تلاش می نمودند که در خصوص حضرت اباذر منتهی به اقدامات دد منشانه و شرک آمیز معاویه ملعون و عثمان غاصب گردید و...، و این رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم بود که بیست و سه سال قبل از وقوع این جنایات به علم الهی و معجزه ربانی، خبر این حوادث هولناک را اخبار فرمودند...، آری زمانی که این راد مرد الهی و فدایی راه خدا و قرآن و رسول معظم و وصی عالی قدر اهل بیت محترم رسول خدا، به جرم حق گویی و دعوت به عدل و عدالت و ولایت به ربذه تبعید و به اندوه غربت و مظلومیت و انواع شکنجه های روحی و جسمی مبتلا شد پس روزبه روز قوای بدنی او تحلیل رفت و به بستر مرگ افتاد و همسر مهربان او به سیمای نورانی او الهی و نظر نموده و می گریست پس ابوذر سوال کرد چرا گریه می کنی او پاسخ داد برای این گریه می کنم که تو اکنون خواهی مرد و لباسی که با آن پیکر تو را کفن کنم ندارم پس حضرت ابوذر خنده ای از روی اندوه به روی لب آورد و فرمود آرام باش گریه نکن که من روزی با گروهی از یاران در محضر رسول خدا نشسته بودم پس رسول خدا رو به سوی ما نمود و فرمود که یکی از شما در بیابان ها، تنها و دور از جمعیت از دنیا می رود و گروهی از مؤمنین او را به خاک می سپارند....، و من یقین دارم که آن شخصی که رسول خدا از او خبر داده است من هستم پس بعد از مرگ من بر سر راه حجاج عراق بنشین و طولی نخواهد کشید که گروهی از مؤمنین می آیند پس آن ها را از مرگ من آگاه نما ولی همسرش گفت اکنون زمان عبور کاروان ها سپری شده است پس ابوذر فرمود تو مراقب راه باش به خدا سوگند که نه دروغ می گویم و نه دروغ شنیده ام پس این کلام را گفت و از دنیا رفت، پس همسرش به همان وصیت عمل نمود پس کاروان اهل ایمان سر رسید در میان این کاروان بزرگانی چون عبد الله بن مسعود، حجر بن عدی، مالک اشتر...، حاضر بودند، عبد الله بن مسعود تا چشم مبارک او بر پیکر بیجان
ص: 70
ابوذر مظلوم و شهید راه خدا افتاد با چشمان پر از اشک به یاد خبر غیبی رسول خدا در جنگ تبوک افتاد و گفت راست فرموده رسول خدا که تو تنها می روی و تنها می میری و تنها مبعوث می شوی پس بر پیکر بی جاناو نماز خوانده و چون از دفن او فارغ شدند حضرت مالک اشتر در کنار قبر او ایستاد و گفت: خدایا این ابوذر یار و یاور پیامبر توست که عمری تو را پرستش نمود و در راه تو با مشرکان جهاد کرد و هرگز در پیروی از آیین حق، تغییر روش و مسیر نداد ولی چون با زبان و قلب خود به مبارزه با فساد و زشتی ها پرداخت پس مورد ستمگری واقع شد و تبعید گردید و اینگونه سرانجام تنها از دنیا رفت یعنی در نهایت جفا و ستم و محرومیت و تحقیر و تبعید و در سرزمین غربت، مظلومانه جان سپرد الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون ، از رسول عالی قدر اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم روایت شده است که فرمودند:( یا علی تو و اصحابت در بهشت هستید یا علی تو و پیروانت در بهشت خواهید بود) پس ذات اقدس الهی در آیه عظیمه 16 این سوره مبارکه یعنی فرقان می فرماید:( لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ وَعْدًا مَسْئُولًا) یعنی هر چه بخواهند در آن جا برای آن ها فراهم است و جاودانه در آن خواهند بود و این وعده ای است قطعی و مسلم که پروردگار تو برعهده گرفته است، تو ای خداوند مهربان و رئوف، با ما و عزیزان ما هرچند لایق نیستیم ولی به خاطر محبت و علاقه ای که به دوستان و شهیدان راه تو داریم و به واسطه تنفر و انزجاری که از دشمنان شقی و تبهکار تو داریم، از تو استدعا داریم که عیوب ما را پوشانیده و گناهان نابخشودنی ما را ببخشایی یا ستارالعیوب و یا غفارالذنوب دعای مارا به لطف و فضل خود استجابت فرما و بر ما و عزیزان ما ترحم فرما که ما پناهی جز ذات اقدس تو نداریم پس دعای ما را از استجابت فرما به حق ذات اقدس خودت و آبروی همه آبرومندان درگاهت و در صدر آن ها محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین... ، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 20 این سوره مبارکه یعنی فرقان که در آن به رسول گرامی خود می فرماید:( وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ ۗ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ ۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا) یعنی ما هیچ یک از پیامبران قبل از تو را (برای هدایت مردم)، نفرستادیم مگر
ص: 71
آنکه آن ها هم (از نوع بشر بودند) و غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قرار دادیم، پس آیا صبر و شکیبایی می نمائید (و از عهده آزمون برمی آئید و آگاه باش که) پروردگار تو هموارهبصیر و بینا بوده است، پس تو ای مخاطب ارجمند در شرح این آیات عظیمه توجه نما به روایتی که فتح بن ترید گرگانی از مولای خود حضرت موسی بن جعفر روایت نموده است که می گوید:( من به خدمت حضرت امام کاظم شرفیاب شدم دیدم که حضرت تکیه زده و در مقابل او مقداری گندم بریان بود که آن ها را به هم می زد و مخلوط می کرد پس شیطان مرا وسوسه نمود که امامان نباید بخورند و بیاشامند زیرا خوردن آشامیدن یک نوع گرفتاری است و امام نباید مبتلا به گرفتاری گردد پس امام علیه السلام فرمود ای فتح بنشین و آگاه باش که ما باید پیرو پیامبران باشیم که آن ها هم می خورند و می آشامیدند و در میان بازارها راه می رفتند (پس حضرت در این فراز به توصیف خالق و مخلوق و تفاوت آن ها اشاره می فرماید که هر حرف و کلمه آن راهنما و هدایتگر هر انسان فهیم و عاقل است تا قیام قیامت، تا مخلوق را به جای خالق به خدایی نگیرند و یا العیاذ بالله مانند گروهی احمق نادان جهان خلقت را خدا و یا نمودی از خدا ندانند و خود و دیگران را به سوی دوزخ رهسپار ننمایند) و هر جسمی احتیاج به غذا دارد مگر خالق رازق زیرا او جسم را به وجود آورده و خود جسم نیست و نمی توان او را تجزیه کرد و او نه زیاد می شود و نه کم می شود و منزه است از آنچه اختصاص به اجسام داده و او یکتا و بی همتا است و او بی نیاز است که زاییده نشده و نزاییده است و او را نظیری نیست و او به وجودآورنده اشیاء و اجسام است و او سمیع و علیم و لطیف و خبیر است و منزه و پاک تر از آن عقاید (مشرکانه) است که ستمگران درباره او معتقد هستند و اگر می شد که او را توصیف نمود پس فرقی بین پروردگار و موجودات و خالق و مخلوقات و به وجودآورنده و به وجود آمده نبود، اما او بین خود و اجسام و اشیاء فرق گذاشته زیرا هیچ چیز شبیه او نیست و او نیز شبیه چیزی نیست) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس چون بر این فراز از این روایت عظیم آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به روایت عظیم دیگر از وجود پاک و مقدس سرور کائنات حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم که آن را در باب ابتلاء و آزمون خداوند متعال از آن حضرت و اهل بیت معصوم آن حضرت که قهراً تسری خواهد داشت این آزمون مخصوص تا امام دوازدهم حضرت مهدی عجل الله تعالی
ص: 72
فرجه الشریف، از قول ذات اقدس احدیت بیان می فرمایند در این روایت مذکور است که( روزی رسول خدا، حضرت علی و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین را جمع نموده و در خانه را به روی خود و آن ها قفلکرد و فرمود (یا اهلی و اهل الله) بدرستی که خداوند عزوجل بر شما سلام می رساند و این جبرئیل است که با شما در خانه است (و از قول خداوند تبارک و تعالی) می فرماید: به درستی که من دشمنان شما را موجب آزمایش شما قرار دادم پس چه می گوئید پس همگی عرض کردند صبر می کنیم یا رسول الله به امر خدای تعالی و آنچه نازل شود از قضای او تا آن زمان که به پیشگاه خداوند عزوجل وارد شویم و پاداش و اجر کامل او را در یابیم و به درستی که ما شنیده ایم که خداوند به صابرین وعده خیر کامل داده است پس در این زمان رسول خدا گریست به گونه ای که صدای گریه او در خارج از خانه شنیده می شد پس در این زمان این آیه نازل گردید:( وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ ۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا) و سپس به خدا عرض کرد که خدایا آن ها صبر خواهند کرد یعنی صبر خواهند نمود همانگونه که گفته اند (یعنی وعده دادند وعده کردند)) یعنی در این فراز حضرت زهرا عهد نمود که اگر شیاطین حاکم شدند و حرمت او را شکسته و بر صورت او سیلی زده و به خانه او هجوم آورده و فرزند شش ماهه او را که در کنار قلب او آرامیده بود را به قتل رسانیده و علی وصی را کشان کشان به منظور قتل او می برند و....، صبر خواهد کرد و عهد نمود تا اگر در عنفوان جوانی و با هزاران امید و آرزو و اگر روز روشن او را تبدیل به شب تار و ظلمانی نموده و پیکر پاک و مطهر او را تبدیل به پوست و استخوان نموده و او را شبیه مردگان نمایند و در نهایت زجر و شکنجه روحی و جسمی با بازوی خرد شده و پهلوی شکسته از کنار فرزندان عزیزش به سوی دفن در زیر خروارها خاک بفرستند صبر نماید پس مولای مظلوم ما علی علیه السلام وصی رسول خدا و فاتح خیبر و نابودکننده دشمنان خون خوار اسلام و قرآن هم، اگر تمامی این ظلم ها را نسبت به همسر خود دید صبر نماید مانند کسی که استخوانی در گلو و خار در چشم دارد هر چند این صبر نمودن تا چهل سال طول بکشد و بعد از رسول خدا صبر نماید بر فتنه شیاطین و هجمه آنان برحق الهی او و گمراهی امت و قتل عام خلایق و نابودی حرث و نسل ملت ها و... صبر نماید ونیز صبر نماید تا آن زمان که صورت مبارک او را از خون فرق سر او خضاب نمایند و نیز این حسن مجتبی است که وارث غم های مادر و پدر خواهد بود و چون بی یار و یاور می شود مجبور است برای این که شیطان طاغی معاویه
ص: 73
بن ابی سفیان یعنی آن سگ درنده دوزخی دست به نابودی شیعیان و پیروان آل الله نزده و اساس اسلام و قرآن را نابود ننماید، با او عهدنامه ای را امضاء کند که او مفاد آن را زیر پای خود قرار خواهد داد و...، صبر خواهدکرد بر قتل شیعیان خاص و پیروان اهل بیت تا جایی که پیکر مبارک او در اثر سم مهلک معاویه به رنگ سبز درآید و به سوی جد مطهر خود رود درحالی که پیکر پاک او را بعد از شهادت آماج تیرهای فتنه می نمایند و این حسین بن علی حضرت سیدالشهدا است که عهد می نماید صبر نماید بر مصائب عظیم پدر و مادر و برادر خود و چون اساس اسلام و قرآن را در خطر دید تمام قد در برابر شیطان طاغی و مجسم یعنی سگ هار و درنده دوزخی یعنی یزید بن معاویه نجس قیام نماید و فدای خداوند نماید، خود و اهل بیت و اصحاب و یاران خود را تا جایی که فرزندان او علی اکبر را تکه تکه نموده و علی اصغر او را بر روی دست او به تیر سه شعبه ذبح نمایند و عهد می نماید که صبر می فرماید بر اسارت حرم رسول خدا و صبر می فرماید بر مقتول شدن خود با لبان تشنه و مابین دو نهر آب و در حالی که زنده است به بریده شدن سر خود از قفابه دوازده ضربه خنجر پولادین و...، و این تعهد صبر برای خداوند، تسری می یابد به دیگر امامان معصوم و این وارث رنج های عظیم کربلا و غم های عمو و مادر و پدر و جد بزرگوار خود، حضرت امام سجاد است که با این غم های جانکاه و با قلبی داغدار و چشمانی اشک بار بعد از عمری زجر و شکنجه به سوی خدا رفت و این امام باقر و امام صادق هستند که گرفتار شیاطین خونخوار زمان خود هستند و...، تا آنکه با پیکر مسموم و شهید خود حضرت حق جل جلاله را ملاقات نمودند و این عبد صالح خداوند حضرت موسی به جعفر است که به دست شیطان سفاک شقی دوران خود یعنی هارون ملعون مبتلا و گرفتار شد و سال های عمر گران بهای خود را در اعماق سیاه چال های این سگ ملعون خبیث و درنهایت شکنجه های جسمی و روحی و در نهایت عذاب در غل وزنجیر سپری نمود که تصور آن سیاه چال های تاریک و نم دار که شب و روز آن تفاوت نداشت و خرد شدن استخوان های پیکر مبارک او و تصور یک لحظه از آن لحظات طولانی برای هر انسان شریف و آزاده مرگ را بدنبال دارد...، پس همگی آن ها عهد نمودند به این عهد برای خداوند و این مولای غریب ما حضرت رضا علیه السلام است که مبتلا می شود به سگی هار و خون خوار که با او از در مکر و حیله وارد می شود و در راستای قدرت طلبی خود، او را به زهر جفا در دیار غربت مسموم و مقتول می نماید و این فرزند جوان او امام جواد است که در سنین
ص: 74
جوانی در راه بقای اسلام و قرآن و شریعت پسندیده خداوند بدست سگ های هار دوزخ به شهادت می رسد و این فرزندان گرانقدر او علی و بعد از او حسن هستند که در بدترین شرایط و ترسناک ترین شرایط به عهد خوددر برابر خداوند عمل می کنند و سرانجام این مهدی موعود است که وارث تمامی غم های عالم است و اوست که تمامی روزها و شب های غربت خود را به عزای اجداد طاهرین و همه مظلومان عالم از ابتدا تا آن زمان که فرمان ظهور او از سوی ذات اقدس الهی صادر گردد و...، سپری می نماید پس تو ای دوست و محب و پیرو محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم که سعادت پیروی از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف راداری پس عمر شریف خود را در طلب گشایش امر ظهور آن حضرت سپری نما تا نجات تو و نجات همه اهل عالم را موجب شوی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین ، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای عاقل دانا و خردمند توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 23 این سوره مبارکه که در آن در خصوص نابودی اعمال این کافران و مشرکان و... می فرماید:( وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا) یعنی و ما به سراغ اعمالی که (به نظر این تبهکاران نیکو است و) انجام داده اند می رویم و همه را مانند غباری پراکنده در هوا قرار می دهیم، پس در روایت از مولای غریب ما حضرت رضا علیه السلام نقل شده است که می فرمایند:( خداوند نمی پذیرد عملی را از عبد خود مگر به ولایت ما( اهل بیت عصمت و طهارت) پس اگر ولایت ما را نداشته باشد پس او اهل این آیه است که خداوند می فرماید:( وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا) پس در روایت دیگری از مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که به جناب سلیمان بن خالد فرمودند:( اعمال بندگان هر پنجشنبه به رسول خدا عرضه می شود پس چون روز عرفه (شناخت حقیقت )می شود پس پروردگار تبارک و تعالی خود داوری خواهد نمود و این است معنی آیه (وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا) پس می گوید من عرض کردم ای فرزند رسول خدا اعمال چه کسانی دچار چنین حالتی می شود پس فرمود: اعمال دشمنان ما و دشمنان شیعیان ما) پس مانند این روایات در خصوص نابودی اعمال زاهدان ناصبی و دخول آنان در دوزخ ابدی فراوان است و ما قبلاً در خصوص خاصیت عمل و اثرات آن بر عامل، کلام خود را در شرح برزخ و رسیدن خلایق به قیامت بیان نمودیم و تکرار نمی نماییم و تو ای عاقل دانا و خردمند بحث قرآنی این مقوله این گونه
ص: 75
اثبات می گردد که دشمن آل محمد، مشرک و ظالم است پس تمامی مراتب پائین تر از شرک نیز برای او مترتب است پس اعمال نیکوی او به او سود نمی رساند و در مثال اعمال نیکوی او در برابر شرک و کفر و ظلم اوبه مانند غذای طیب و طاهر است که در چاه توالت مملو از مدفوع ریخته می شود و آلوده به نجاست شده و غیر قابل استفاده و نابود شده است پس هر فرد باایمان بایستی که ابتدا راه و روش خداپرستی که پیروی از امام معصوم است را، در دستور کار خود قرار دهد و سپس با این مبنا به انجام عمل صالح بپردازد زیرا که خداوند اعمال را از متقین می پذیرد و متقین کسانی هستند که پیروی می کنند از کسانی که خداوند آن ها را نجات دهنده و امام و رهبر معصوم قرار داده است یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم، پس در ادامه به روایت دیگری اشاره می شود که در رابطه با غلو پردازان نسبت به آل محمد نقل گردیده است و نشان می دهد که چگونه شیطان این جماعت را از آن طرف بام بر زمین کفر و ارتداد پرت نموده است در این روایت یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام به حضور حضرت مشرف شده و عرض می نماید که:( بعضی از شیعیان خارج شده از دین چنین می گویند که ارتکاب به محارم خداوند بر ما حلال است و سپس استدلال می کنند که دین معرفت است پس زمانی که معرفت به امام حاصل شد پس هر عملی که خواستی صورت بده، پس امام فرمودند با ناراحتی انا الله و انا الیه راجعون، و ادامه دادند که این کافران آنچه را نمی دانند تاویل می کنند (یعنی از روی جهل و نادانی، تاویل شیطانی نموده و به سراشیبی دوزخ گرفتار شده اند) و حال آنکه حق مطلب، شناختن و عمل کردن در مسیر طاعت خدا است که در آن صورت است که عملی پذیرفته می شود زیرا که خداوند عملی را بدون شناخت و معرفت نمی پذیرد و سپس ادامه دادند که اگر شخصی تمامی اعمال نیک را صورت دهد و تمام عمر خود را روزه بگیرد و شب ها به عبادت سپری نموده و اموال خود را در راه خدا انفاق نماید و تمام عمر خود را صرف اطاعت خدا کنند ولی پیامبری را که این واجبات را آورده نشناسد و امام زمان خود را اطاعت نکند( یعنی به شرک عظیم دچار شده) و از اعمال خود سودی نبرد و در خصوص چنین افرادی این آیه نازل شده است( وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا)) و ما در فرازهای قبل وفق کلام معجزه آسای مولای مظلوم و غریب خود اثبات نمودیم که چگونه حرامهای خدا بواسطه ضرر و بدی و خباثت ذاتی خود برای بندگان حرام گردیده و در این خصوص چگونه می شود که العیاذبالله بعد از معرفت به امام جایز
ص: 76
شود برای این گونه مدعیان مبادرت به افعال حرام درحالی که افعال حرام به واسطه خباثت ذاتی خود بر بندگان حرام شده است یعنی انجام زنا و شراب خواری و...، همانند خوردن مدفوع است و هرگز حکم مصلحت و سودآوریو...، برای خلایق نخواهد یافت و بلکه این الهام شیطان است که اعمال زشت بندگان را در نظر آن ها زینت می دهد تا آن ها را به سراشیبی بی بازگشت دوزخ مبتلا نماید و وفق کلام امام عسکری علیه السلام بعضی از اعمال، موجبات ابطال بعضی از اعمال خیر را سبب می شود یعنی همانگونه که ثواب صدقات ابطال می شود با منت و آزار و...، پس بسیاری از اعمال خیر با برخی از اعمال بد نابود می شوند... پس در ادامه ذات اقدس احدیت جل جلاله در خصوص کلام ندامت آمیز کافران در روز قیامت و حسرت آنان در دوری از اطاعت مولانا المظلوم علی علیه السلام در آیات عظیمه 26 و 27 این سوره مبارکه یعنی فرقان می فرماید:( الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَٰنِ ۚ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا) یعنی حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است و آن روز، روز بسیار سختی برای کافران خواهد بود روزی که ظالم دستان خود را( از شدت ندامت و حسرت) به دندان می گزد و می گوید ای کاش با رسول خدا (حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم) راهی را که مورد رضای خدای تبارک و تعالی بود را برگزیده بودم، پس تو ای عاقل دانا و خردمند ما در فرازهای قبل اثبات نمودیم که چرا ذات اقدس احدیت از قوه قاهره خود برای ایمان آوردن خلایق بهره نمی گیرد و در این راستا به روایت عظیم مولای مظلوم خود امیرالمؤمنین علی علیه السلام استناد نمودیم که مضمون روایت حضرت این بود که اگر خدا و رسول از قدرت لایزال برای پیشبرد اهداف خود یعنی تعالی دین بهره گیری می نمودند به گونه ای که مردم از ترس و ارعاب ایمان می آوردند این ایمان از روی ترس ارزشی نداشته و آن ها را شایسته ورود به بهشت خداوند نمی کند و بلکه اهل ایمان بایستی از روی عقل و تفکر به خدا و رسول و...، ایمان بیاورند و در راه او فداکاری نموده و مقاتله و تلاش و...، نمایند تا شایسته ورود به بهشت شوند و از دوزخ نجات یابند ونیز در رابطه با مراتب وجودی انسان ها کلام خود را آوردیم و اثبات نمودیم که چگونه خداوند متعال جل جلاله با توجه به مراتب وجودی بندگان خود با آن ها برخورد می کند زیرا درجات معرفت و عقول آن ها با یکدیگر متفاوت است یعنی معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم هرگز رخصت گناه و معصیت چه صغیره و چه کبیره ندارند
ص: 77
زیرا آن معصوم هستند و لذا خداوند در صورت انجام ترک اولی آن ها را مواخذه می فرماید و ترک اولی در واقع همان اعمال مستحب و مکروهی است که انجام و یا عدم انجام آن از سوی بندگان عادی اسباب مؤاخذه الهیرا فراهم نمی نماید و...، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس در شرح این آیات عظیم الهی توجه نما که مقصود ذات اقدس احدیت از فراز (يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا) وفق روایت عظیم تماد بن حریز از امام مظلوم ما امام صادق علیه السلام این راه، راه وصی عالی قدر آن حضرت یعنی راه علی بن ابی طالب است یعنی ولایت آن حضرت که تسری دارد به ولایت دوازده امام و چهارده معصوم و این کلام مولانا المظلوم امام باقر علیه السلام است که در شرح این فراز یعنی حسرت ظالمان می فرماید: یعنی کسانی که با ولایت مولانا المظلوم علی علیه السلام ستیزه گری نموده و کلام رسول خدا و آیات عظیم کتاب خدا را امام و رهبر خود قرار نداده و آن حضرت پیروی نکرده اند، حضرت امام باقر علیه السلام می فرمایند:(( اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ) یعنی ای کاش در کنار رسول خدا، علی را پیروی می کردیم) پس در روایت دیگر از حضرت جابر بن عبدالله انصاری با این مضمون روایت شده است که فرمود مردی از یمن با چهره گشاده و بشاش به حضور رسول خدا شرفیاب شد و چون وارد شد رسول خدا فرمود این قوم مردمی دل رحم و دارای ایمانی راسخ هستند و یاری شده از ایشان است که با هفتاد هزار رزمنده برای یاری خلف من و خلف وصی من خروج می کند...، پس سوال کردند یا رسول الله وصی شما کیست حضرت فرمود او کسی است که خدای تعالی امر فرمود که به او متمسک شوید و فرمود خدای عزوجل (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ) پس عرض کردند یا رسول الله برای ما روشن نما که این ریسمان الهی کیست حضرت فرمود: پس او قول خداوند است (إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ) پس ریسمان از سوی خدا کتاب اوست و ریسمان از سوی مردم وصی من است پس گفتند یا رسول الله وصی تو کیست پس حضرت فرمود او کسی است که خداوند متعال در حق او فرمود (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ) پس گفتند یا رسول الله این جنب الله کیست حضرت فرمود او کسی است که خداوند درباره او فرمود (وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا) او وصی من است و راه به سوی من بعداز من است... حضرت جابر بن عبدالله انصاری می فرماید در این زمان ابوعامر الاشعری در میان اشعری ها و ابو غره الخولانی از خولانی ها و ظبیان و عثمان بن قیس و عرنه دوسی از میان دوسیان و لاحق
ص: 78
بن علاقه، صفوف اهل مسجد را شکافتند و به چهره ها خیره شدند و در میان همه اهل اسلام دست (الانزع الاصلع البطین) یعنی علی را گرفته و گفتند ای رسول خدا این است آن کسی که دل های ما از کلام تو بهسوی او گرایش یافت، پس رسول خدا فرمود شما به حمد خداوند متعال وصی رسول خدا را شناختید قبل از آنکه معرفی شود و... (و رسول خدا آن ها را دعا فرمود و...) حضرت جابر می فرماید و آن ها زنده بودند تااینکه همراه علی در جنگ های جمل و صفین (بدست اشقیای امت) به شهادت رسیدند که خداوند آن ها را رحمت نماید)، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس واقف باش که در روایت است که وقتی رسول خدا به معراج رفت خطاب آمد ای محمد خداوند تو را در سه چیز آزمون خواهد نمود تا ببیند صبر تو چگونه است پس حضرت محمد عرض کرد خدایا من تسلیم امر تو هستم ولی ای خدای من، تو باید در صبر کردن به من نیرو عطا بفرمایی پس آن سه چیز کدامند خطاب آمد اول گرسنگی و...، دوم تکذیب خلایق و... سوم کشتار و قتلی که بعد از تو نسبت به اهل بیت تو صورت می گیرد پس رسول خدا عرض کرد انا لله و انا الیه راجعون من قبول کردم ای پروردگارم، و خداوند فرمود...، اما دخترت فاطمه را به خاطر صبر و تحمل او در برابر مصایب وارده در روز قیامت در کنار عرش خود می نشانم و به وی گفته می شود اکنون خداوند تو را در میان مردم داور قرار داده است پس درباره هر کس که به تو و فرزندانت ظلم نموده داوری کن من به استناد داوری تو اجازه می دهم تا آن ظالم را به سوی دوزخ ببرند پس در آن زمان ظالم می گوید( وا حسرتاه علی ما فرطت فی جنب الله) و وعده های خدا را به مسخره گرفتم و آرزو می کند که دوباره بدنیا بازگردد تا جبران نماید (وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا) و (يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا) فیقال لهم أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ، الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ) پس چون بر این فراز از عظمت جرم دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت و خصوصا حضرت زهرا علیهاالسلام آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس الهی در آیه عظیمه 28 و 29 این سوره ی مبارکه یعنی فرقان تا آگاه شوی از گفتار حسرت آمیز دشمنان امامت و ولایت معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم در این آیات عظیمه خداوند متعال می فرماید:( يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا، لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي ۗ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا) یعنی (کافران و مشرکان و دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت گویند): ای وای بر من
ص: 79
کاش فلان (گمراه ) را به دوستی انتخاب نکرده بودم زیرا او مرا از یادآوری حق گمراه ساخت بعد از آنکه (سعادت یاد حق) به سراغ من آمده بود و شیطان همیشه انسان را تنها و بی یاور می گذارد، پس این مولایمظلوم ما حضرت باقر علیه السلام است که می فرماید این آیات در مورد آن دو مرد قریشی غاصب نازل شده که با زبان اسلام آورده ولی با رسول خدا نفاق می نمودند و در روز اخوت و برادری بین آن ها پیمان برادری ایجاد فرمود و یکی از آن دو، آن دیگری را از راه درست بازداشت و این گونه هر دو به هلاکت رسیدند و خداوند عزوجل حکایت آن دو و سخنان آن ها را در هنگام نزول عذاب بر آن ها حکایت می فرماید به این که یکی از آن ها اندوهگین می شود و بر آنچه انجام داده افسوس می خورد و در جایی که پشیمانی سودی ندارد، احساس پشیمانی می کند (یعنی آرزو می نماید که ای کاش خدا او را خلق نکرده بود)... پس چون بر این فراز آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس الهی در آیه عظیمه 30 این سوره مبارکه یعنی فرقان که در روز قیامت شکوائیه رسول خدا را در خصوص متروک ساختن قرآن بیان می فرماید آری اگر اهل اسلام قرآن را مهجور نمی ساختند، پس خیر دنیا و آخرت بر آن ها نازل می شد ولی افسوس که پوست را گرفته و مغز آن یعنی معانی آن یعنی ولایت دوازده امام و چهارده معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم را رها کردند خداوند عظیم الشأن در این آیه عظیمه می فرماید:( وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا) یعنی و رسول خدا عرضه می دارد که خدایا به درستی که قوم من قرآن را مهجور و متروک ساختند، آری این رسول معظم اسلام حضرت محمد مصطفی است که در خصوص عظمت قرآن و شفاعت او و پناه بودن او و می فرماید:( هر گاه که آشوب ها چون شب تاریک شما را فراگرفت به قرآن پناه ببرید زیرا که قرآن شفیعی است که شفاعت او پذیرفته می شود و گزارش بدی ها را می دهد و تصدیق می شود پس هر کسی که قرآن را رهبر خود قرار دهد پس او را به بهشت رهنمون می شود و هر کسی که آن را پشت سر خود بیندازد پس او را به دوزخ خواهد راند، پس قرآن همان کتاب راهنما است که بهترین راه را نشان می دهد و کتابی است که در آن تفصیل و بیان و تحصیل مقاصد است و این قرآن است که جداکننده حق و باطل و رافع هر گونه اختلاف است و کتابی است که یاوه گویی ندارد پس ظاهری دارد و باطنی دارد پس ظاهرش حکم و دستورات باطنش علم و دانش است ظاهر آن خرم و زیبا است و باطن آن ژرف و دست نیافتنی، قرآن اخترانی دارد و اختران او نیز اخترانی دارد
ص: 80
(قسمت هایی دارد و قسمت های آن نیز قسمت هایی دارند) پس شگفت زدگی های آن شماره نشوند و تازگی های آن کهنه نمی گردند، در قرآن چراغ های هدایت و مشعل های حکمت و دلیل است برای کسی که راه آن رابسوی معرفت بداند) پس چون بر این فراز از عظمت کتاب خدا آگاه شدی پس توجه نما که اگر نگارنده اراده نماید به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها قادر است تا هزاران صفحه بر عظمت کتاب خدا یعنی قرآن مجید درج نماید ولی قرار و مدار او بر تحدید و تدقیق است پس چون بر این فراز آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به کلام عظیم ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 31 این سوره مبارکه که در آن می فرماید:( وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ ۗ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا) یعنی این گونه قرار دادیم برای هر پیامبری دشمنی از مجرمین و اما همین بس که پروردگارت هادی و یاور تو باشد، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش در عظمت این فراز از آیه عظیمه که ذات اقدس احدیت در آن دشمنان خدا و رسولش و امامان معصوم علیهم السلام و حضرت زهرا سلام الله علیهم اجمعین و عجل فرجهم را از گروه دشمنان مجرم یعنی اهل دوزخ جاوید معرفی می فرماید و این که به استناد این آیه، هجمه ظلمانی و شقاوت بار و هولناک و دد منشانه و سفاکانه و... این مجرمین در حدی است که خداوند علی اعلی کفایت هدایت و نصرت را به رسول خود و امامان معصوم و حضرت زهرا سلام الله علیهم اجمعین و عجل فرجهم را داده است و هر ورق صفحات تاریخ گواه عادل و شاهد صادق در رابطه با این حقیقت عظیم بوده است یعنی در هر زمان که شریعت پسندیده اسلام و قرآن و حیات رسول خدا و حیات اوصیاء گرامی آن حضرت و...، در اثر کفر ورزی و شقاوت شیاطین جن و انس، در معرض نابودی کامل قرار می گرفت، ذات اقدس احدیت شریعت پسندیده خود را نجات عطا فرموده و اساس هدایت را برقرار می فرمود و نگارنده قادر است به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت بقیة الله الاعظم حضرت حجه بن الحسن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها بر این فراز هزاران صفحه بنگارد ولی قرار او بر تحدید و تدقیق موضوع نگارش است پس آگاه باش که هر ورق تاریخ از قبل از خلقت تا ظهور و تجلی انوار وجود محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم که وعده داده شده ذات اقدس الهی بوده اند همگی بر عظمت این فراز از کتاب حق تعالی شهادت می دهند که چگونه خداوند انوار
ص: 81
خود را در طی قرون و اعصار از گمراهی ها و صدمات حفظ فرموده و انوار خود را در جهان با تولد ایشان متجلی نموده و چگونه آن ها را از شرارت اشقیا مجرم به واسطه آیات عظیمه خود حفظ فرموده و چگونه در راستایاین قانون عظیم خود به زودی نور وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را که وعده داده شده به صالحین جهان است را متجلی خواهد فرمود و به دست او عدل و عدالت را در سرتاسر جهان حاکم خواهد فرمود پس از آنکه این گونه از ظلم و جور مشحون شده باشند و حکومت جهانی عدل و عدالت او در جهان به ارثیت صالحین خواهد رسید و رئوس دشمنان او از ابتداء تاریخ (بشرط عدم عذاب دنیایی)، در ایام رجعت زنده خواهند شد و پس از تعذیب دنیایی بسوی دوزخ جاوید روانه خواهند شد پس تو ای عاقل دانا و خردمند به دقایق امور توجه نما تا به عظمت کلام حق، به اندازه درک خود واقف شوی و نیز آگاه شوی بر عظمت کلام خدا و عظمت رنج ها و مصایب و شدایدی که بواسطه محبت به خداوند متعال، به برگزیدگان معصوم او یعنی پیامبران و اوصیاء او و در صدر آنان به محمد و آل محمد علیهم السلام وعجل فرجهم رسیده است ولی دست قدرت ذات اقدس حی سبحان حفظ فرموده است وجود پاک و شریف و معصوم آنان را از هر نوع گزند و نجات داده است آن ها را به لطف قدرت خود و این گونه ارج نهاده است به تلاش ها و کوشش های عاشقانه و جان فرسای ایشان و چگونه تمام نموده است این عنایات خود را و تسری داده است آن را به عزیزان دیگر درگاه خود که معصوم نبوده اند و...، این عنایات عظیم اوست به مادر بزرگوار ما حضرت خدیجه سلام الله علیها که او را مفتخر فرمود به وجود حضرت زهرا و این وجود مقدس حضرت حمزه سیدالشهدا است که خداوند او را شرف داد به محبت رسول خدا و...، این عباس بن علی است که خداوند شرف داد او را به باب الحوائج شدن و... و این فرزندان مظلوم حسین بن علی یعنی حضرت علی اصغر و علی اکبر و سه ساله او حضرت رقیه هستند که معصوم نبودند ولی در کارنامه درخشان آنان مظلومیت آل محمد و ایثارگری های آنها درج و ثبت است و خون پاک به ناحق ریخته شده آن ها و نام عظیم متعالی آن ها تا ابدالآباد گواه توجه ذات اقدس احدیت به مظلومیت های معصومین برگزیده خود و کسانی است که به واسطه عشق جدایی ناپذیر خود از ایشان جاودانی شده اند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس در ادامه شرح این آیه عظیمه، توجه نما به روایتی از مظلومیت امام معصوم حضرت امام حسن مجتبی، در آن زمان که شیطان طاغی
ص: 82
وسفاک یعنی معاویه بن ابی سفیان لعنت الله علیه بعد از شهادت امیرالمؤمنین و...، به مدینه آمد پس در یکی از روزها بر منبر بالا رفت و در خلال خطبه خود بر امیرالمؤمنین جسارت کرد پس در این زمان امام حسنمجتبی از جای برخاست و خداوند را حمد و ستایش کرد و سپس فرمود ان الله تعالی لم یبعث نبیا إلا جعل له عدوا من المجرمین قال الله تعالی (و کذالک جعلنا لکل نبی عدوا من المجرمین) و سپس فرمود پس ای معاویه من پسر علی بن ابی طالب هستم و تو پسر صخر می باشی و مادر تو هند (جگر خواره و هرزه )است و مادرمن فاطمه و جده تو نثیله ( که هرزه مشهور عرب بوده) است و مادربزرگ من خدیجه کبری است پس ای معاویه خداوند در میان ما دو نفر حکم فرموده و هر کسی را که در اصل و نسب پست تر و در شهرت به نیکی پایین تر و در کفر به پیشگاه خدا و به درگاه او عظیم تر و در نفاق شدت بیشتری دارد را لعنت فرماید پس در این زمان تمامی خلایق در مسجد به صدای بلند در مدینه آمین گفتند و در این زمان معاویه ملعون خطبه خود را قطع کرد و به منزل خود رفت، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آیا به نظر شما این کلام امام برای این مجرم خبیث درس عبرت شد هرگز، بلکه به عکس نقشه قتل امام را در سر پر سودای خود کشید تا سرانجام آن حضرت را مسموم نمود الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون پس آگاه شدی تو ای مخاطب ارجمند که چگونه خداوند متعال پدران و مادران ارجمند این انوار مقدس را در پناه عظمت خود و قدرت لایزال خود از خطرات ارضی و سماوی در طول تاریخ حفظ فرمود و وجود مقدس آن ها را منتقل فرمود تا به وعده گاه خود رسیدند پس از پدران و مادران پاک و مطهر بدنیا آمدند پس حفظ فرمود آن ها را تا آنکه به وظایف خود عمل کردند و ....، تا آنکه جهان ظلمانی را به نور شریعت جاودانی پیامبر گرامی خود منور فرمود و هر زمان که شریعت پسندیده او در معرض نابودی قرار گرفت ذات اقدس احدیت به واسطه آیت کبری خود یعنی وجود مقدس حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام دین خود را یاری فرمود و چون زمان او سپری شد و وصی عالیقدر او حضرت امام مجتبی و وارث صبرهای عظیم پدر گردید و مکرم و مشرف فرمود او را به صلحی که به واسطه آن جان شیعیان در سراسر جهان حفظ گردد و چون وجود شریفش، به زهر آن مجرم ناپاک از دنیا رفت و سگ توله آن مجرم ناپاک یعنی یزید اریکه قدرت شیطانی حاکم گردید پس به سوی ولی خدا حضرت حسین علیه السلام تهاجم نمود و تصور نمود که راضی می شود امام معصوم به
ص: 83
نابودی دین و شریعت جد بزرگوار خود پس فدا نمود حسین، جان خود و عزیزان خود و اصحاب و یاران خود را و مذبوح گردید با لبان تشنه در ما بین دو نهر آب تا آنجا که سر مطهر او را از قفا درحالی که زنده بود بادوازده ضربه ی خنجر فولاد از بدن جدا کردند و با خون گلوی او جگر تشنه او را سیراب کردند و سر مطهر او را شهر به شهر و دیار به دیار به همراه حرم مطهر پیامبر عالی مقام به گردش و نمایش آوردند تا اینکه هدیه بردند آن را به سوی شیطان طاغی و سفاک یعنی یزید فرزند معاویه و...، تا آنکه در نیمه های شب به سوی دختر سه ساله او در خرابه شام، ارمغان برده شد و وسیله شد تا پس از به آغوش گرفتن سر مطهر پدر خود، آرام گرفته و جان خود را تقدیم پدر نماید... الا لعنه الله علی الظالمین و سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون، (زائرین قبر من این شام عبرت خانه است/ مدفنم آباد و قصر دشمنم ویرانه است، دختری بودم سه ساله، دستگیر و بی پدر/ مرغ بی بال و پری را این قفس کاشانه است، بود سلطانی ستمگر صاحب قدرت یزید/ فخر می کرد او که مستم در کفم پیمانه است، داشت او کاخی مجلل دستگاهی باشکوه/ خود چه مردی کز غرور سلطنت دیوانه است، داشتم من بستری از خاک و بالینی ز خشت/ همچو مرغی کو بسا محروم ز آب ودانه است، تکیه میزد او به تخت سلطنت با کبر و ناز/ این تکبر ظالمان را عادت روزانه است، من به دیوار خرابه می نهادم روی خود/ زین سبب شد روی سفیدم، شهرتم شاهانه است، بر تن رنجور من شد کهنه پیراهن کفن/ پر شکسته بلبلی را این خرابه لانه است، محو شد آثار او تابنده شد آثار من / ذلت او، عزت من هر دو جاویدانه است، کهنمویی چشم عبرت باز کن، بیدار شو/ هر که از اسرار حق آگه نشد بیگانه است) ، پس تو ای عاقل دانا و خردمند چون قلب خود را مطهر به عزای مظلوم آل الله نمودی و با ابراز این هم دردی و محزون شدن، در راه شهادت مظلومانه امامان معصوم و عزیزان آن ها که در راستای برپایی خوبی ها و محو زشتی ها و به حکم خداوند تبارک و تعالی جان شریف خود را فدای خداوند متعال و شریعت پاک حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم نمودند پس در ادامه شرح آیات کتاب خدا توجه نما به این روایت عظیم که وجود مقدس و مطهر رسول خدا حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم در شرح و تفسیر آیه عظیمه 32 این سوره مبارکه و در شرح ترتیل قرآن عظیم و در رابطه با این کلام عظیم از ذات اقدس احدیت جل جلاله که می فرماید:( وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ
ص: 84
فُؤَادَكَ ۖ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا) یعنی و کافران گفتند چرا قرآن یکجا بر او نازل نشده است درحالی که این نزول تدریجی برای این است که قلب تو را به وسیله آن محکم داریم و لذا آن را به تدریج بر تو خواندیم، در این روایت رسولخدا به جناب ابن عباس رحمت الله علیه می فرماید:(... ای پسر عباس زمانی که خواستی قرآن بخوانی آن را با ترتیل بخوان، پس ابن عباس عرض کرد ترتیل چیست فرمود قرآن را واضح بخوانید و مانند ریگ و شن آن را بهم نریزید و مانند خواندن شعر آن را باعجله نخوانید بس توقف نمایید نزد عجایب آن و دل های خود را به آن متوجه نمایید و کوشش شما آن نباشد که سریع به آخر سوره برسید) پس تو ای عاقل دانا و خردمند توجه نما که اگر ترتیل این باشد پس کسانی که بتوانند قرآن را با ترتیل قرائت نمایند بسیار اندک خواهند بود زیرا تصور خلایق از ترتیل، قرائت قرآن براساس قوانین من درآوردی و ابداعی یرملون و...، است درحالی که این قوانین و از جمله این قانون ادغام به شرح یرملون و...، برخلاف نص صریح این روایت عدم تبیان و در حکم به هم زدن ریگ و شن است زیرا ادغام یعنی به طور مثال محمدرضا بخوانی مم رضا و سپس مم رضا را بخوانی ممی و ممی را بخوانی مم و...، پس توجه نما توای مخاطب ارجمند که قوانین این تجوید ریشه در آموزه های تشیع ندارد و بر اساس غنا است که در شیعه حرام است و...، لذا می بینید که اعمال بعضی از قاریان بر ضد قرآن است زیرا وفق کلام عظیم رسول خدا در عجایب کتاب خدا توقف نمی کنند زیرا توقف در عجایب باعث توجه و تزکیه نفس و دوری از حرام و خشوع و خضوع و تقوا می شود و ما در این خصوص قبلاً کلام خود را آورده و تکرار نمی نماییم و تاکید می نماییم که این گونه قرائت نه تنها قرآن را زیبا نمی کند بلکه به مانند برهم زدن شن و ریگ است و...، و به اعتقاد نگارنده اگر آداب آن در نماز بکار برده شود با توجه به تغییر معنی در قرائت صحیح، از موجبات ابطال نماز است همانگونه که معنی ( اللهم کن لولیک....)، با ( اللهم کل ولیک ....) تفاوت دارد پس در ادامه ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 34 در خصوص دشمنان قرآن ناطق و صامت یعنی قرآن مجید و محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم می فرماید:( الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ أُولَٰئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا) یعنی آنان که بر صورت های خود به سوی دوزخ محشور می شوند و بدترین محل را دارند و گمراه ترین افراد هستند و در ادامه ذات اقدس احدیت نمونه این گونه افراد ، یعنی تکذیب کنندگان آیات خود را در امت های قبل مثال آورده و به تعذیب آن ها در آیات عظیمه 35 و 36 تأکید
ص: 85
می فرماید:( وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا) یعنی و ما به موسی کتاب آسمانی دادیم و برادر او هارون را وزیر او قرار دادیم و گفتیم بهسوی این قوم که آیات ما را تکذیب نمودند بروید و چون به مخالفت برخاستند ما آن ها را به طور کامل هلاک نمودیم، یعنی در آخرالزمان نیز خداوند به آخرین رسول خود قرآن را عطا نمود و علی برادر او را وزیر او نمود و در برابر آن ها تکذیب کنندگان آیات قرار گرفتند یعنی قرآن صامت و قرآن ناطق را تکذیب نمودند پس همان گونه که آن تکذیب کنندگان آیات به سوی دوزخ رفتند پس این تکذیب کنندگان نیز به سوی دوزخ خواهند رفت یعنی این اصل، سنت و قانون خداوند است...، پس ذات اقدس احدیت جل جلاله در ادامه این آیات عظیمه، همچنان به نزول عذاب بر کافرانی که رسولان او را تکذیب نمودند اشاره فرموده و در آیه 37 این سوره مبارکه، عذاب قوم نوح را آیه ای برای خلایق اعلام می فرماید و ما قبلاً در خصوص وجود این هشدارها در ضمایر ناخودآگاه انسان ها کلام خود را آورده و تکرار نمی نمایم، در آیات عظیمه 37 به بعد این سوره مبارکه خداوند علی اعلی به عذاب نمودن قوم نوح و عاد و ثمود و اصحاب رس و نیز بسیاری اقوام دیگر که در ادوار مابین آن ها بودند اشاره نموده و می فرماید:( وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً ۖ وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَٰلِكَ كَثِيرًا) یعنی و قوم نوح را که پیامبران را تکذیب نمودند غرق نمودیم و آنان را نشانه ( آیه) برای مردم قرار دادیم و برای ستمکاران عذاب دردناکی فراهم ساختم ونیز قوم عاد و ثمود و اصحاب رس و اقوام بسیاری را که دراین میان بودند (هلاک نمودیم)،
پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این آیات عظیمه توجه نما که چگونه ذات اقدس احدیت در خصوص قوم نوح می فرماید که آن ها رسولان خدا را انکار و تکذیب نمودند و از این فراز معلوم می شود که ایمان به تمام رسولان پروردگار مورد تاکید خداوند علی اعلی است و از نظر ذات اقدس او، بندگان بایستی به همه رسولان او ایمان داشته باشند یعنی ایمان به تمام رسولانی که از قبل مبعوث شدند و ایمان به پیامبر زمان خود و لذا خداوند در فرازهای دیگر کتاب خدا به این حقیقت و قانون مهم اشاره و تأکید فرموده است که از جمله آن ها آیه عظیمه 285 و 286 سوره مبارکه بقره است که می فرماید:( آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ
ص: 86
الْمَصِيرُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْلَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ) یعنی پیامبر خود به آن چه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان دارد و همه مؤمنین یعنی مردان و زنان مؤمن به خدا و فرشتگان او و کتاب هایش و پیامبران او ایمان دارند و کلام آن ها این است که ما تفاوتی میان هیچ یک از پیامبران او قائل نیستیم یعنی همه را بندگان او می دانند و...، و در این فراز هم اشاره ای داریم به بعضی از معانی واژه های قرآن کریم که اطلاق می شود به معانی گسترده تری که در لغت نامه ها وجود ندارند مانند آنچه در قبل آوردیم و این نمونه که مقصود از مؤمنون یعنی مردان و زنان مؤمن و...، است و همچنین قرار دادن عذاب قوم نوح در اثر طوفان عظیم و...، به عنوان آیه ای برای خلایق که تسری می یابد به خلایق آن زمان و دیگر خلایق تا قیام قیامت و...، پس ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 39 این سوره مبارکه می فرماید:( وَكُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ ۖ وَكُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِيرًا) و برای هر یک از آن ها مثال ها زدیم و چون در آن ها تأثیری نکرد، همگی را نابود کردیم...، پس ذات اقدس احدیت در ادامه یعنی در آیه عظیمه 40 این سوره مبارکه در خصوص عدم عبرت گرفتن کافران و مشرکان از عاقبت سوء اقوام نابود شده می فرماید:( وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا ۚ بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا) یعنی از کنار شهری که باران (غضب) سوء بر آن باریده بود عبور کردند آیا آن را نمی دیدند (تا عبرت بگیرند ولی می دیدند) ولی به رستاخیز ایمان نداشتند...، پس ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 41 این سوره مبارکه یعنی فرقان به هتاکی و استهزاء گروهی اشاره می کند که هر زمان رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم را می دیدند به مسخره می گفتند آیا این همان کسی است که خدا او را به پیامبری برگزیده است و...، و تو ای مخاطب ارجمند هرگز تصور ننما که مخاطب این کلام خداوند مشرکین بوده اند که به اسلام و قرآن ایمان نیاورده و در شمول اهل اسلام نبوده اند یعنی کسانی مانند ابوجهل و ابولهب و...، بلکه اساسا در واقع مخاطب کلام خداوند همه مشرکین تا قیام قیامت هستند چه آنانی که در شمول اهل اسلام هستند مانند منافقین گروه الذین فی قلوبهم مرض و مرجفه و پیروان ناصبی آن ها و...، و چه کسانی که در شمول اهل اسلام نیستند، زیرا هر دوی این گروه، اعتقاد به رسالت
ص: 87
رسول خدا نداشته و العیاذ بالله آن حضرت را ساحر و پیشگو و یا مفتری و...، می دانسته اند و لذا ملاحظه می شود که چگونه خداوند در کتاب خود اسن ستیزه گران را نماد ورود به دوزخ قرار داده و دائماً به آن ها درمورد اعمال آن ها هشدار می داد تا آن زمان که در اطلاق قرار گرفته و در مدار شقاوت شکله اعمال مجرمانه خود قرار گرفته و خبر دوزخی بودن آن ها اعلام شد که فساد آن ها و پیروان آنها در زمین و قتل معصومین و مردم بی گناه و...، از آثار اعمال مجرمانه آن ها بوده است، همانگونه که قبلاً تشریح گردید پس در این آیات عظیمه یعنی آیه 41 به بعد این سوره مبارکه ذات اقدس احدیت جل جلاله می فرماید:( وَإِذَا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِنْ كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَنْ صَبَرْنَا عَلَيْهَا ۚ وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ ۚ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ ۖ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا) یعنی و هنگامی که تو را می بینند کاری جز مسخره کردن تو ندارند (و می گویند) آیا این همان کسی است که خدا او را به پیامبری برگزید، اگر ما بر معبودهای خود استقامت نمی کردیم بیم آن می رفت که ما را گمراه سازد ولی وقتی عذاب الهی را ملاحظه کنند به زودی خواهند فهمید که چه کسی گمراه تر بوده است (پس تو ای رسول ما) آیا دیدی کسی را که هوای نفس خود را معبود خود برگزیده است (یعنی به عقل خود پشت کرده و تابع هوای نفس و القائات شیطان شده که اعمال بد او را در نظر او زینت می دهد و او را به بدی و فحشا امر می نماید...) آیا تو می توانی از مواضع باطل او دفاع کنی (و او را هدایت کنی)، آیا گمان می بری بیشتر آنان (به غیر از گروه فریب خورده آنان که تابع هوی و هوس خود شده و اینگونه از حق و حقیقت کور و کر و بی فهم شده اند) می شنوند و یا تعقل می کنند (بلکه) آن ها مانند چهارپایان هستند بلکه گمراه تر هستند، پس این سرور ما جناب علی بن ابراهیم رحمه الله علیه است که می فرماید گفتار خداوند در ( اتخذ الهه هواه) درباره بت های قریش نازل شده است که ( از ابتدا) رسالت رسول خدا را پذیرش نکردند و این هوی پرستی جاری شد بعد از رسول خدا در پیروان ایشان یعنی همان کسانی که حق امیرالمؤمنین را غصب کردند و امام خود را هوی پرستی خود قرار دادند، پس این روایت عظیم نیز از مولای مظلوم ما امام هادی علیه السلام مذکور شده است که فرمودند به جناب عبد الله بن محمد که(... الغوغاء قتله الانبیاء و العامه اسم مشتق من العمی...) یعنی ارازل و اوباش قاتلان پیامبران هستند و عامه( یعنی عامیانه
ص: 88
و بی فرهنگان جامعه) نامی است که از عمی به معنی نابینایی گرفته شده و خداوند نپسندید که این ها (زباله ها) را به چهارپایان تشبیه نماید تا آنکه فرمود( بل هم اضل) یعنی بلکه گمراه تر هستند و این مولای مظلوم ماعلی علیه السلام است که در صفت این جماعت می فرماید:( الْغَوْغَاءِ: هُمُ الَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَإِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ یُعْرَفُوا. وَقِیلَ بَلْ قال(علیه السلام): هُمُ الَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا، وَإِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا. فَقِیلَ: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟ فَقَالَ: یَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ، فَیَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ،کَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ، وَالنَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ، وَالْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ.) پس تو ای عاقل دانا و خردمند چون به این اوصاف قاتلان و ستمگران به معصومین یعنی اراذل و اوباش پیرو اشقیا آگاه شدی پس آگاه باش که هرگز غاصبین ملعون و یا پیروان آن ها چون معاویه و یزید و اشقیای بنی امیه و بنی عباس و...، لعنت الله علیهم اجمعین، قادر نبودند بر قتل عام اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه واله و سلم و عجل فرجهم مگر به واسطه اجتماع این اشقیا و...، چگونه یزید قادر بود به قتل امام حسین اگر که این اراذل و اوباش جامعه دور او را نمی گرفتند و اگر این معاونت ها نبود کجا قادر بود هارون ملعون که عبد صالح خداوند حضرت موسی بن جعفر را چهارده سال در سیاه چال های ظلمانی و...، زنده به گور نماید و کجا قادر بود مأمون ملعون تا در غربت محض امام معصوم حضرت علی بن موسی الرضا را به زهر جفا مسموم نموده و برای عوام فریبی برای او مراسم عزا برپا نماید.... و کجا قادر بودند پیروان آن ها در طول تاریخ به قتل عام پیروان آن ها و تجاوز به نوامیس آن ها و فساد در زمین و... بپردازند پس تو ای خدای قادر متعال دعای بندگان مضطر و گناهکار خود را بپذیر و نجات خود را به جهانیان مرحمت فرما و هرچند لیاقت آن را ندارند ولی تو به فضل و رحمت خود نجات خود را در جهان ظاهر فرما و امر ظهور آخرین معصوم از سلسله انبیاء الهی یعنی حضرت حجه بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را صادر فرما و جهان را همانگونه که وعده دادی به ارثیت صالحین برسان و عدل و عدالت را در جهان حاکم بفرما زیرا که از ظلم و جور مملو شده است و با این ظهور پر جلالت، معاندین خود و دشمنان انبیاء خود را که جهان را به فساد و تباهی کشیده اند را در ایام معجزه رجعت مقدسین خود، تعذیب و سپس به سوی دوزخ جاوید روانه فرما که تو خداوند بخشنده و مهربان و شنونده دعای بندگان مضطر و بی گناه خود هستی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه شو که ذات اقدس
ص: 89
احدیت جل جلاله در آیات عظیمه 45 به بعد این سوره مبارکه یعنی فرقان به عظمت خلقت جهان هستی و خلقت خورشید و گردش افلاک و پدیدار شدن شب و روز و...، و حکمت آن و باد و باران و نعمت های عظیممتأثر از آن ها را، برای مخلوقات بیان می فرماید:( أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ ۚ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَىٰ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيرًا فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا) یعنی آیا ندیدی چگونه پروردگار تو سایه را گسترده نمود و اگر اراده می نمود آن را ساکن قرار می داد پس به دنبال آن خورشید را دلیلی بر آن قرار دادیم سپس آن را آهسته جمع می کنیم (و نظام حیات بخش سایه و آفتاب را حاکم می سازیم) و خداوند آن کسی است که شب را برای شما پوشش قرارداد و خواب را مایه استراحت و روز را وسیله حیات (و حرکت) قرار داد و او کسی است که بادها را بشارت کنندگان قبل از (نزول) رحمت خود فرستاد و ما از آسمان آبی پاک کننده نازل نمودیم تا به وسیله آن سرزمین مرده را زنده نماییم و آن را به مخلوقاتی که آفریدیم چهارپایان و انسان های بسیار بنوشانیم ما (به درستی که) این آیات را به صورت های گوناگون برای آن ها بیان نمودیم تا متذکر شوند ولی بیشتر مردم جز راه انکار و کفر در پیش نگرفتند و اگر اراده می نمودیم در هر شهر و دیاری بیم دهنده ای مبعوث می نمودیم (ولی این کار را به حکمت خود صورت ندادیم) پس از کافران اطاعت مکن و به وسیله قرآن با آنان مبارزه و جهادی بزرگ بنما، پس تو ای عاقل دانا و خردمند، آگاه باش که این ها از الطاف بی کران ذات اقدس الهی است ولی انسان ها با اعمال ناروای خود اسباب ناسپاسی و تخریب و ضرر را در آن فراهم می آورند و از روی ظلم و ستم و شقاوت، آن را به خدا نسبت می دهند و ما قبلاً در این خصوص کلام خود را آورده و مکرر نمی نماییم به طور نمونه انسان شقی و تبهکار برای آزمایش سلاح های هسته ای خود اعماق زمین و یا جو آسمان و...، را مورد تهاجم قرار می دهد و با انواع بمب های مخرب به شهرها و روستاها حمله و مردم و زمین های آن ها را بمباران می نماید و با تشعشعات مخرب حرث و نسل آن ها را نابود می کند و با نابودی جنگل ها و پوشش های گیاهی موجبات زلزله و سیل و کشتار مردم را فراهم می آورد و کودکان و نسل های
ص: 90
معیوب و ناقص را به وجود می آورد و یا با استفاده لجام گسیخته از سموم کشاورزی اسباب مرگ انسان ها و ابتلاء آن ها به سرطان و MS و...، فراهم می آورد ولی گروهی احمق و جاهل و نادان بروز این مصایب را ازناحیه خدا می دانند درحالی که عمل خداوند خیر محض و عمل انسان تبهکار شر محض است و اوست که فسادش در خشکی ها و دریاها ظاهر شده است همانگونه که ذات اقدس احدیت شهادت می دهد به شرح آیه عظیمه 41 سوره مبارکه روم:( ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) یعنی فساد در صحرا و یا به واسطه اعمالی که مردم صورت داده اند، ظاهر شده است و خدا می خواهد نتیجه بعضی از اعمال آن ها را به آنها بچشاند شاید بسوی او برگردند....، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که کفران های نعمت های الهی اسباب نکبت و بدبختی ها را فراهم می آورد و موجب نزول انواع و اقسام بلاها می گردد و بالاترین کفران های نعمت از سوی بندگان کفران نعمت هدایت است و لذا عظیم ترین نماد این کفران نعمت درواقع کفران نعمت به ولایت مولانا المظلوم علی علیه السلام و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم است زیرا درنتیجه ستیزه گری با آن ها حقیقت اسلام پوشیده شده و خلایق از نعمت هدایت و درنتیجه نیل به سعادت دنیا و آخرت محروم می شوند و شاهد عادل و گواه صادق این ستمکاری عظیم، غصب غاصبانه خلافت و تصدی جایگاه الهی وصی رسول خدا و به نام اسلام و قرآن و جهاد، اقدام به چپاولگری و غارت و تجاوز به نوامیس ملت های مظلوم و...، از سوی سردمداران کفر و الحاد و پای بندان به سنت های چپاولگری اعراب غارتگر و...، بوده است یعنی همان اقدامات که هرگز مورد تأیید و تصدیق رسول خدا و امامان معصوم نبوده و بلکه به استناد شواهدی که ارائه نمودیم برای تهاجم گران و قاتلین نفوس خلایق و تجاوزگران به نوامیس و...، دوزخ جاودانی را بدنبال داشته و نیز البته برای هر کسی که در طول تاریخ به اعمال شیطانی آن ها راضی باشد و یا پای نحس و نجس خود را در جای پای ایشان بنهد که البته برای ایشان دوزخ جاودانی را به شرح آیات کتاب خدا بدنبال خواهد داشت الا لعنة الله علي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَ سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون، پس ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیه ی عظیمه 52 خود، به رسول گرامی خود امر می فرماید که به وسیله قرآن با ستمگران و ستیزه گران مبارزه و جهاد کبیر فرماید و این فراز درواقع بیانگر عظمت لایتناهی کتاب خدا یعنی قرآن مجید است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و
ص: 91
فرجنابهم آمین یا رب العالمین...، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیه عظیمه 53 این سوره مبارکه که در آن حضرت حق جلجلاله می فرمایند:( وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا) یعنی او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد، این گوارا و شیرین و آن شور و تلخ و در میان آن ها برزخی قرار داد( تا با هم مخلوط نشوند گویی هر یک به دیگری می گوید) دورباش و نزدیک نیا پس تو ای مخاطب ارجمند ما می دانیم که وفق کلام معصومین کلام خدا ظاهر و باطن و معانی مختلفی را در بر دارد یعنی هم به ظاهر و هم به باطن و...، دارای مفاهیم و معانی مختلف است و نمونه آن این فراز است که هم به معنی ظاهری آن افاده دارد و هم به معنی باطنی آن مانند طاعت و معرفت و...، پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند به روایت عظیمی که مولانا المظلوم علی علیه السلام در رابطه با شرح این آیه بیان می فرمایند در این روایت حضرت با این مضمون می فرماید( ای مردم بر خود لازم و واجب بدانید که در راستای طاعت و معرفت نسبت به کسی که در عدم شناخت او معذور نیستید تلاش نمایید (یعنی شناخت امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم که عدم شناخت آنان طبق روایات اهل اسلام مرگ در جاهلیت است) زیرا که آن دانشی که آدم از آسمان فرود آورد و همه آنچه پیامبران به آن برتری یافتند تا آن جا که به پیامبر شما رسید که خاتم النبیین است، پس همگی در عترت (معصوم) محمد (یعنی آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم) است پس در کجا سرگردان شده و به کجا می روید، ای کسانی که از صلب های اصحاب کشتی (نوح) کنده شده اید مثل عترت (رسول خدا) در میان شما مانند کشتی نوح است پس برکشتی آل محمد سوار شوید و همان گونه که آن نجات یافتگان با سوار شدن بر کشتی نوح نجات یافتند (شما هم نجات یابید یعنی) هر که در این کشتی در آید نجات یابد و من به آنچه که می گویم با سوگند خود در گرو این گفتار هستم و سخن زور نمی گویم و وای بر آن کسی که (سرپیچی نماید) و روی گردان شود پس وای بر آن کسی که روی گردان شود آیا آنچه که پیامبر شما در خصوص ایشان (یعنی آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم)، فرموده است به شما ابلاغ نشده است آیا نشنیده اید که رسول خدا در سفر حجةالوداع فرمود ای مردم همانا من در میان شما دو ثقل گران بها را قرار می دهم که اگر به آن ها چنگ زنید پس بعد از من هرگز گمراه نمی شوید یکی کتاب
ص: 92
خدا و دیگری عترت من اهل بیت من و این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شود پس بنگرید که بعد از من چگونه درباره آن دو رفتار می کنید و آگاه باشید که این تمسک به عترت، آبخوشگوار و شیرین است پس از آن بیاشامید و آن دیگر (یعنی دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت یعنی غاصبین و طرف داران ناصبی آن ها) آب شور و تلخ است، پس از آن بپرهیزید) و از این فراز از خطبه عام آن حضرت معلوم می شود که چگونه تبلیغات مسموم غاصبان و طرف داران ناصبی آن ها در جامعه گسترده و همه جانبه و فراگیر بوده است که آن حضرت سفارش رسول خدا در حجةالوداع را با ذکر این روایت ثقلین که همان مفاد را دارد و مورد تایید اهل اسلام است تداعی می فرماید زیرا که هیچکس را یارای نبود تا انکار این روایت که از رسول خدا در بین اهل اسلام جاری بوده است را انکار نماید...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در ادامه به کلام ذات اقدس احدیت جل جلاله که در آیه عظیمه 54 این سوره مبارکه می رسیم که هم بر معانی ظاهری و هم بر معانی باطنی دلالت می نماید حضرت حق جل جلاله در این آیه عظیمه می فرماید:( وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا) و او کسی است که از آب انسانی را آفرید سپس او را دارای نسب و سبب قرار داد و نسل او را از این دو طریق گسترش داد و پروردگار تو همواره توانا بوده است...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند براساس آنچه ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه دوم این سوره مبارکه بیان فرمود و شرحی که از مولای ما حضرت صادق علیه السلام در خصوص آن برای خلایق مذکور است، به دنبال غیر رضای حضرت الله رفتن در تمامی عمر کاری عبث و بیهوده است و گروهی تصور می نماید که با خشونت و زور می توان به رضای خدا دست یافت و حال آن که مقصود خداوند تکامل مکارم اخلاق در انسان ها است و به همین لحاظ حضرت حق جل جلاله رسول خود را مبعوث فرمود پس رحم داشتن و محبت به انسان ها و نو عدوستی و به دنبال پاکی ها و خوبی ها رفتن و دوری از زشتی ها و ظلم ها تو را به سوی خدا رهنمون خواهد شد و اگر در این مسیر قدم برداری پس به محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم میرسی زیرا بهترین خلایق هستی، به لحاظ مکارم اخلاق هستند ولی اگر به دنبال مکر و حیله و تزویر باشی و دین وسیله دنیای تو باشد و به وسیله آن بخواهی ریاست و شکم چرانی نمایی و اساس کار تو فریب باشد پس امام و رهبر تو کسانی خواهند بود که تو را به سوی دوزخ سوق خواهند داد و نمونه این امامان کذبه و هادیان به سوی دوزخ الهی،
ص: 93
همین غاصبان و ستمگران به اوصیاء حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم هستند که با تغییر اساس رهبری اسلام و قرآن، خلایق را فریب داده و وادار به اعمالی نمودند که کیفر آن اعمال دوزخ الهیاست یعنی انسان های حر و آزاده و صاحب عقل و انسان های شریف از پیامبر خدا و کسانی که خداوند آن ها را برای پیروی امت رسول خود از جانب خود تعین و وصی آن حضرت قرار داد و آن ها را برای ادای رسالت و رسانیدن پیام خود به خلایق تا روز قیامت تعین فرمود یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما به کلام عظیم امام مظلوم ما حضرت صادق علیهم السلام که با این مضمون در این خصوص می فرماید:( ...با مذمت اشخاص چیزی از تو کم نمی شود زیرا خداوند عزوجل فرموده است ( و شهادت خداوند برای تو کفایت می کند آیه 79 سوره نساء) و کسی که نمی تواند نکوهش را از خود برطرف کند و نمی تواند مدحی را برای خود فراهم نماید (یعنی پیروی از کسی که هیچ جایگاهی در نزد خداوند خدا ندارد و...، هرگز پیروی از او به منزلت عبادت خدا و پرستش او نخواهد بود بلکه پیروی از کسانی که فرستاده و منصوب و معصوم از سوی خدای تبارک و تعالی هستند، به منزله اطاعت خداوند و عبادت خداوند و کسب رضای او خواهد بود پس از غیر آنها هرگز نبایستی اطاعت و پیروی نمود زیرا جایگاه رهبری آن ها جایگاه دروغ و تزویر است پس پیروی تو از دروغ و تزویر خواهد بود، آن ها در پیشگاه خدا عنوان مجرمانه دارند و ستیزه گر با او محسوب می شوند پس از آن ها پیروی مکن زیرا) چه امیدی به ستایش او و چه ترسی از نکوهش اوست( یعنی که اگر از این زباله های غاصب پیروی نکردی ولی مواخذه شدی پس با خلایق و کلام یاوه آن ها نیز کاری نداشته باش) و به مدح و ذم مردم کاری نداشته باش و کاری کن که ستایش خدای عزوجل و رضای او شامل حال تو شود (یعنی آب گوارای هدایت را از سرچشمه پاک و زلال آن نوش جان نما تا حیات ابدی یابی یعنی با پیروی از محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم که پیروی از آن ها درواقع پیروی از خداوند متعال جل جلاله است و آگاه باش که) مردم از آب پستی خلق شده اند و فقط کسانی می توانند سعادت ابدی پیدا نمایند که در کارهای نیک شتاب داشته باشند و خداوند متعال می فرماید:( و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست آیه 39 سوره نجم) و نیز فرموده است (وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا آیه 3 سوره فرقان))، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس
ص: 94
کلام ما راجع می شود و برمی گردد به شرح آیه عظیمه 54 این سوره مبارکه که در روایت از رسول عالیقدر اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم مذکور است(... که جبرئیل به حضرتنازل شد و عرض کرد ای احمد خداوند متعال بر تو سلام می رساند و می فرماید برخیز به سوی علی بن ابی طالب.... و به درستی که خداوند متعال امر فرمود به تو که فاطمه را به عقد و ازدواج او در زمین درآوری( پس معلوم می شود که امر آن ازدواج در آسمان امری الهی بوده و در زمین تجلی یافته است) و به عثمان بن عفان، (که داماد دیگر رسول خدا بود برای تفهیم امر الهی بودن آن) بگو مگر کلام خدا را در قرآن نشنیده ای (آیه 19 و 20 سوره الرحمن: بسم الله الرحمن الرحیم مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ (یعنی امر آن ها الهی و آسمانی و پیوند آن ها از جانب خداست)) و یا نشنیده ای کلام مرا در کتاب من (آیه 54 سوره فرقان: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ) پس در این زمان چون رسول خدا کلام جبرئیل را شنید بلافاصله به دنبال عمار بن یاسر و سلمان و عباس فرستاده و آن ها را احضار فرمود و سپس به علی فرمود: که خداوند مرا مأمور ازدواج تو با دخترم فرموده است) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که در روایتی دیگر از مولای مظلوم ما حضرت علی علیه السلام نقل گردیده است در آن زمان که آن وصی عالیقدر از جهاد با کافران ناصبی نهروان مراجعت می فرمود و به آن حضرت خبر دادند که آن سگ هار دوزخی یعنی معاویه بن ابی سفیان لعنت الله علیه آن حضرت را دشنام داده و بر او عیب می گیرد و یاران و یاوران آن حضرت را به قتل می رساند پس حضرت در کوفه خطبه ای ایراد و در ضمن آن فرمود:( ... انا الصهر یقول الله عزوجل و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا...) یعنی من مقصود ذات اقدس الهی از این فراز هستم و به امر ذات اقدس الهی داماد رسول خدا شدم تا اوصیاء آن حضرت از فرزندان من و زهرای اطهر به دنیا بیایند و جهان را به انوار طیبه و طاهره خود منور نمایند و...، پس خدایا تو لعنت ابدی و بی نهایت خود را بر سگ های دوزخی یعنی معاویه و سگ توله او یزید نازل بفرما و عذاب خود را بر آنها و اربابان، پیروان شقی و ناصبی آن ها در دنیا و برزخ، دوزخ نازل بفرما و تا خدایی می فرمایی بر عذاب آن ها شدت ببخش و نعمت های ابدی و دائمی و آمرزش با برکت خود را بر پیروان امیرالمؤمنین وصی رسول خدا و امامان معصوم و محبان آن ها در دنیا و برزخ و بهشت نثار و
ص: 95
ایثار بفرما و تا خدایی می فرمایی بر رحمت خود بر آن ها بیافزا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس چون بر این فرازها شدی پس تو ای عاقل دانا و خردمند درادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 55 این سوره مبارکه یعنی فرقان که در آن می فرماید:( وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ ۗ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَىٰ رَبِّهِ ظَهِيرًا) یعنی و آنان جز خدا را می پرستند که نه به آن ها سودی می رساند و نه زیانی و کافران همیشه در برابر پروردگارشان (در طریق کفر) پشتیبان یکدیگر هستند، آری این مولای مظلوممان علی علیه السلام بود که مبتلا شد به سگی هار که زاده زنی هرزه و پدری شقی بود یعنی معاویه بن ابی سفیان که به دور خود گروهی کافر را جمع نموده بود که همگی با هم یک دل و یک زبان بر علیه خداوند و ولی او یعنی علی بن ابیطالب وصی رسول خدا بودند ولی افسوس که پیروان آن حضرت را به غیر از گروهی خالص که در کنار او بودند، افرادی سست عنصر و بی مقدار و متشتت تشکیل می دادند و در نهایت او و فرزندان او را تنها گذاشته و دین خدا را به دشمنان خدا و رسول او تسلیم نمودند، و چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند در ادامه توجه نما به کلام عظیم ذات حضرت احدیت در آیات 56 و 57 این سوره مبارکه که می فرماید:( وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِيلًا) یعنی ای رسول گرامی، ما تو را جز بشارت دهنده و بیم دهنده برای خلایق عالم تا قیام قیامت نفرستادیم و به خلایق بگو من در برابر ابلاغ شریعت پسندیده خداوند به شما که راه سعادت ابدی را به شما نشان می دهد و شما را تا ابدالآباد سعادتمند می نماید هیچ اجر و مرادی نمی خواهم مگر (اینکه) کسی بخواهد (با راهنمایی من و اراده خود)، به سوی پروردگار خود راهی برای نجات و سعادت در پیش گیرد، که در واقع این راه سعادت راه پیروی از امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم است که هر کدام امام زمان دوره خود می باشند و هر کس به آن ها معرفت نداشته باشد به اجماع اهل اسلام به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است و ما به حول و فضل الهی در عصر و زمان آخرین امام حی و مقتدر و بازوی توانای خداوند و آخرین ذخیره الهی و وعده داده شده به امت ها در ارثیت دادن زمین به صالحین و انتقام از رئوس شیاطین هستیم یعنی تعذیب دنیایی کافرانی که اسباب فساد در زمین را در طی قرون و اعصار فراهم نموده و جهان را به تباهی کشیده و حقوق الهی اوصیاء خداوند را غصب نموده و قتل های
ص: 96
فجیع و ستمهای غیرقابل وصف را پایه ریزی نموده اند را در ایام رجعت داریم یعنی با زنده شدن مقدسین ونیز زنده شدن پیکرهای این تبهکاران شقی و سپس عذاب نمودن آن ها در دنیا و سپس به سوی دوزخ روانه نمودنایشان و برقراری حکومت جهانی عدل و عدالت خداوند و...، پس تو ای مخاطب ارجمند حال که سعادتمند شده ای به این که در عصر و زمان چنین امام عالیقدر باشی پس به بالاترین وظیفه خود که دعای خالصانه برای تعجیل در فرج و ظهور آن حضرت است عمل نما تا بدین وسیله به بالاترین درجه ایمان و قرب الهی دست یابی زیراکه دعا به زبان غیر مستجاب است و نجات تو و نجات همه اهل ایمان در ظهور پر جلالت این وعده داده شده خداوند به امت ها و مقدسین جهان است پس نگاه کن که چگونه جهان مملو از ظلم و جور شده و چگونه جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، و توجه نما تو ای مخاطب گرامی به این فراز از دعای عظیم و شریف ندبه ، که بندگان مضطر و درمانده به سوی ذات اقدس احدیت بدین گونه تضرع می نمایند و به خداوند متعال عرضه می دارند:( ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتابِكَ ، فَقُلْتَ : ﴿قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ﴾ (آیه 23 سوره شوری)، وَقُلْتَ : ﴿مٰا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ (آیه 47 سوره سبا) وَقُلْتَ : ﴿مٰا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّٰ مَنْ شٰاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلىٰ رَبِّهِ سَبِيلاً ( آیه 57 فرقان)، فَكانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ ، وَالْمَسْلَكَ إِلَىٰ رِضْوانِكَ) یعنی ای خدای متعال در کتاب خود پاداش محمد (که صلوات تو بر او و آل گرامی او نثار باد) را دوستی آن ها مقرر نمودی و فرمودی: بگو من هیچ پاداشی از شما برای ادای رسالت خود درخواست نمی کنم جز مودت و دوستی نزدیکانم (یعنی دوستی اهل بیت عصمت و طهارت) و یا فرمودی هر آنچه از شما خواستم به نفع خود شما است و در جایی دیگر فرمودی من در برابر رسالت خود از شما هیچ پاداشی طلب نمی نمایم مگر کسی که بخواهد راهی بسوی پروردگار خود (برای سعادت ابدی خود) برگزیند و به درستی که اهل بیت عصمت و طهارت مسیر پسندیده تو برای رسیدن به تو و راه مطمئن و مستقیم برای رسیدن به رضوان و خشنودی تو هستند، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس در ادامه ذات اقدس احدیت جل جلاله آموزش می دهد بندگان خود را به آنگونه که به رسول خود امر می فرماید، تا بر ذات اقدس او که حی و پاینده است توکل
ص: 97
نمایند و تسبیح و حمد گویان بسوی آمرزش گناهان خود بروند زیرا او بر ذنوب بندگان خود آگاه است یعنی به شرح آیه عظیمه 58 این سوره مبارکه یعنی فرقان که می فرماید:( وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْبِحَمْدِهِ ۚ وَكَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا) یعنی و توکل نما بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد و تسبیح و حمد او را بگو و همین بس که او به گناهان بندگانش آگاه است، پس تو ای عاقل دانا و خردمند بر کلام ذات اقدس احدیت توجه نما که چگونه امر می فرماید به توکل نمودن و تسبیح و حمد نمودن و توجه نما که چگونه ذات اقدس الهی در این فراز سخن از ذنوب بندگان خود می آور زیرا این ذنوب بندگان او ریشه در غفلت و جهل آنان دارد و اساس آن با جرم که ریشه در ستیزه گری و طغیان علیه خداوند و رسولان او و اوصیاء رسولان او و...، دارد به کلی در تفاوت است زیرا خداوند در ذنوب، موضوع غفران را مطرح و در جرم موضوع عذاب ابدی را مطرح فرموده است زیرا ذنوب ریشه در خطا و نادانی و غفلت و ...،دارد که اساس آن ضدیت با خدا و رسولان و اوصیاء رسولان او نیست پس چون بر این فراز آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در خلقت جهان و اساس خلقت که از آن با عنوان کلی (السماوات والأرض و مابینهما) یاد می فرماید یعنی کل هستی یعنی همان خلقت لایتناهی که نزد خداوند ناچیز و محدود است ولی مشرکان وحدت وجودی آن را خدا و یا نمود خدا می دانند و سپس در اوهام خود یاوه ها می تراشند و بهم می بافند و تلاش می کنند تا کتاب خدا را بر یاوه های شیطانی خود منطبق کنند و...، و این گونه شیطان اعمال زشت آن ها را در نظر آن ها جلوه و زینت داده و با این اعتقادات مشرکانه که در آن بخشایش وجود ندارد ایشان را بسوی دوزخ جاوید سوق می دهد و این کلام زرین نگارنده است که این ایده لوژی مشرکانه و این اعتقاد باطل و نجس وحدت وجودی را در یک عبارت و در دو شکل آن معرفی و سپس در همان عبارت مردود نموده و از خود به یادگار گذاشته است که:( پست است پرستش خدایی که این جهان او و یا نمود او باشد) و این احمقان ابله و این بیماران خودبزرگ بین توجه ندارند به کلام ها و گفتارهای عظیم امامان معصوم، علیهم السلام و عجل فرجهم و یا حداقل به عقل خود رجوع نمی کنند تا دریابند که جهان هستی خلقت خداست و مخلوق خداست و حادث شده است به امر ذات اقدس الهی و حادث و مخلوق نمی تواند خالق باشد و این مضمون کلام مولانا المظلوم علی علیه السلام است که خلقت در مراحل چندگانه جهان هستی، در واقع اثبات مخلوق بودن آن و اراده ذات اقدس احدیت
ص: 98
در به وجود آوردن آن است پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 59 این سوره مبارکه یعنی فرقان که می فرماید:( الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِوَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ الرَّحْمَٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا) یعنی همان کسی که خلق فرمود آسمان ها و زمین و آنچه در بین آن ها است را در شش روز (شش مرحله) و سپس بر عرش قرار گرفت و خدای رحمان است پس از او بخواه که از همه چیز آگاه است، و توجه نماید مخاطب ارجمند که ذات اقدس احدیت از ابتدای بعثت انبیاء الهی و راهنمایی انسان های متفکر و عاقل به پرستش خود، سخن از خلقت جهان هستی در شش روز و قرار گرفتن بر عرش و...، را مطرح فرموده است ولی تحریف گران و پیروان ابله و گمراه رسولان الهی و نیز در این امت پیامبر آخرالزمان، تمامی کسانی که آب گوارای حیات بخش هدایت را از سر چشمه آن، یعنی از تعالیم امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم نمی نوشند، به راه تاویلات نابجا و شیطانی می روند و سر خود را در هر باتلاق متعفن و هر چاه مزبله فرومی برند در حالی که خود می دانند که به راه باطل یعنی به راه ضد عقل خود می روند یعنی به صراط شیطان پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که این دوری از نمایندگان معصوم خداوند و تحریف کتب آسمانی، از ابتداء نبوت انبیاء الهی وجود داشت ولی با بعثت برترین و آخرین انبیاء الهی یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم، و کتاب آسمانی او قرآن مجید از گزند هر گونه تغییر و تحریف حفظ شده و ذات اقدس الهی نیز حفاظت از آن را تا ابدالآباد ضمانت فرموده است و این امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم هستند که از سوی ذات اقدس احدیت جهت حفظ و حراست و تفسیر و شرح دین مبین اسلام در هر عصر و زمانه ای حضور داشته اند و این دوره آخرین آن ها یعنی آخرین معصوم از سلسله انبیاء الهی یعنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که ما افتخار پیروی از ایشان را داریم و حضرت حق جل جلاله ما را ملزم فرموده است به دعا برای تعجیل در ظهور آن حضرت زیرا جهان در ظلمت ظلم و جور فرو رفته و این وجود باعظمت و با جلالت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که بازوی خداوند و مأمور خواهد بود برای انتقام از دشمنان او از ابتداء با معجزه رجعت که تمامی مقدسین وعده داده شده برای یاری او از خاک برخواهند خاست و وجود نحس و نجس آن گروه از دشمنان خداوند که سران کفر و نفاق هستند نیز از ابتداء که جهان را به فساد و
ص: 99
تباهی کشیده اند زنده خواهند شد و پس از تعذیب دنیایی وفق وعده خداوند به سوی دوزخ جاوید روانه خواهند گشت و زمین طبق وعده خدا، به ارثیت صالحین داده خواهد شد و حکومت جهانی عدل و عدالت خداوند بهوجود شریف و عالیقدر آن حضرت برقرار خواهد شد یعنی از عدل و داد لبریز می شود پس از آنکه از ظلم و جور مشحون شده باشد پس خدایا اکنون جهان پر از ظلم و جور در انتظار عدل و عدل در انتظار مهدی توست پس در ظهور آن حضرت تعجیل فرما آمین آمین آمین یا رب العالمین پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما به این حقیقت عظیم که کتب آسمانی پیامبران پیشین همگی تحریف شده است و خلایق چه مقدسین آن ها و چه شیاطین آن ها چه از روی جهل و چه از روی عناد به برداشت های شخصی و یا سوق دادن پیروان به اعتقادات مشرکانه روی آورده اند و این سلسله کتب شریف الاحتیاج نگارنده است که با اقامه یکصد و هفتاد هزار دلیل قاطع، تحریفی بودن آن ها را اثبات نموده است که انکار نمی کند آن را مگر شخص عنود و متعصب که آتش کینه توزی و سیاهی جهل چشمان حق بین و گوش های حق شنوای او را کور و کر نموده باشد آری و این تحریف گران هستند که مقصود خداوند را از روز نفهمیده و مقصود خداوند از قرار گرفتن بر روی کرسی درک نکرده و با مقصود خدا از موجودات دیگر جهان مانند جن را درک نکرده و در اوهام خود، شش روز خلقت را شش شب و روز منظومه شمسی و عرش خدا را تختی در آسمان فرض نموده و جن را موجوداتی که در وجود انسان ها وارد شده و آن ها را دیوانه نموده و یا به کارهای زشت مانند زنا و قتل و...، وادار می نماید و...، تصور نموده و به پیروان جاهل نیز این گونه القاء نموده و همگی به همراه یکدیگر، به سوی دوزخ جاوید روانه شده اند و...، آری این است ثمره دوری از محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم و البته به همین دلیل هیچ عذری در روز قیامت پذیرفته نخواهد شد از احدی که دینی غیر دین اسلام و شریعتی غیر از شریعت محمد و امامانی غیر از دوازده امام پاک و معصوم برای رستگاری خود برگزیند، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 60 و 61 این سوره مبارکه یعنی فرقان که در آن ها حضرت حق جل جلاله می فرماید:( وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَٰنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَٰنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا) یعنی و زمانی که به آن ها گفته می شود برای خدای رحمان سجده نمایید می گویند رحمان چیست، آیا ما برای آنچه
ص: 100
که تو به ما فرمان می دهی سجده نماییم و آنگاه بر نفرتشان افزوده می شود، مبارک است آن خدایی که در آسمان منزل گاه هایی قرار داد و در میان آن ها چراغ روشن و ماه تابان قرارداد، پس تو ای مخاطب ارجمندتوجه نما که این آیات عظیم هم بر ظاهر دلالت دارد و هم بر باطن یعنی در ظاهر به ظاهر خلقت و در باطن ، به هدایت خلایق و به عبارت دیگر این آیات کلام خداوند است که خود آیه الهی است یعنی معجزه ذات اقدس الهی است در ذات خود و بیان آن در ظاهر افاده می فرماید در شرح آیات الهی یعنی در آفاق یعنی در عجایب جهان هستی که از آیات الهی است و نیز دلالت دارد بر انفس یعنی خلایق که آیات او در میان خلایق که همان وجود معصومین یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم است یعنی برترین و والاترین معصومین از ابتداء خلقت تا انتهای آن پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند بر کلام سرور ما أصبغ بن نباته رحمه الله علیه که از جناب ابن عباس رحمه الله علیه نقل می فرماید که می گوید من از ابن عباس شنیدم که گفت:( رسول خدا فرمود ذکر خدا عبادت است و ذکر من عبادت است و ذکر علی عبادت است و ذکر امامان از فرزندان او عبادت است و سوگند به آن خدایی که مرا به پیغمبری مبعوث فرمود و مرا بهترین خلایق قرار داد که وصی من بهترین وصی (از بین اوصیاء انبیاء الهی) است و به درستی که او حجت خدا بر بندگان اوست و خلیفه او بر خلق اوست و از فرزندان او، امامان هدایت برای خلایق بعد از من خواهند برد و به واسطه وجود (مقدس) آن ها است که خداوند عذاب را از اهل زمین نگه می دارد و به واسطه وجود (معظم) آن ها است که خداوند زمین را نگاه می دارد تا جز به اذن او بر زمین فرود آید و نگه می دارد به واسطه وجود آن ها کوهها را از اینکه مردم را به اضطراب درآورند و به برکت وجود آن ها خلایق را به وسیله باران سیراب می فرماید و به واسطه ایشان گیاه را می رویاند و این امامان به راستی اولیای خدا و به درستی که جانشینان من هستند و شماره آن ها به شماره ماه های سال است که دوازده ماه است و تعداد آن ها به تعداد نقیبان موسی بن عمران است یعنی دوازده سبط بنی اسرائیل و سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود (آیه اول سوره بروج: و السماء ذات البروج) و سپس فرمود ای پسر عباس آیا فکر می کنی که خداوند به آسمان دارای برج ها سوگند یاد فرموده و مقصود او (فقط) همین آسمان ها و برج ها است پس ابن عباس می گوید که من عرض کردم یا رسول الله پس مقصود (دیگر) خداوند چیست حضرت فرمود: آسمان
ص: 101
من هستم و برج ها امامان معصوم بعد از من هستند که اول آن ها علی و آخر ایشان مهدی است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین و چون بر این فرازها آگاه شدی پستوجه نما تو ای مخاطب ارجمند به آیه عظیمه 62 این سوره مبارکه یعنی فرقان که در آن ذات اقدس احدیت تنها همین آیه را کافی می داند برای کسی که بخواهد به وجود ذات اقدس او متذکر و متوجه شود و یا اگر بخواهد شکرگزاری نماید و ما در قبل در خصوص عظمت موضوع شکرگزاری به درگاه خداوند متعال کلام خود را آوردیم و این که تمامی سعی و تلاش شیطان ملعون در آن است که سعادت شکرگزاری به درگاه ذات اقدس الهی را از انسان ها بگیرد پس ما در خصوص تمامی نعمت های ظاهر و باطن خداوند عموماً و نعمت هدایت خصوصا یعنی سعادت ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم، دو دست خود را بالا می بریم و از صمیم قلب می گوییم (الحمدلله رب العالمین) و این همان روشی است و همان راهی است و همان طریقی است که مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام به ما آموزش داد پس چون بر این فراز آگاه شدی پس به کلام بعدی ذات اقدس احدیت توجه نما ، یعنی در آیه عظیمه 62 سوره مبارکه فرقان که می فرماید:( وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا) یعنی و او همان (خدای باعظمت است یعنی) کسی است که شب و روز را به دنبال هم قرار داد (و این آیه عظیم به تنهایی کفایت می نماید و کافی خواهد بود) برای کسی که بخواهد از روی تعقل و تحری حقیقت متذکر عظمت خداوند و حکمت عظیم او و قدرت لایتناهی و...)، شود و (سر تعظیم و خشوع را به درگاه ذات اقدس او به زمین بساید و سعادتمند شود) و یا (به تمامی نعمت های عظیم او در خلقت آفرینش و خلقت خود و... شاکر شده) و شکرگزاری نماید و (این گونه با تقدیم ادب و احترام و قدردانی از نعمت های عظیم او، به درگاه ذات اقدس او تقرب جوید...)، و در ادامه حضرت حق جل جلاله در آیه عظیمه بعد یعنی آیه 63 می فرماید:( وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا) یعنی بندگان خدای رحمان کسانی هستند که با آرامش و بدون تکبر به روی زمین راه می روند هنگامی که جاهلان آن ها را مخاطب قرار می دهند (و سخنان نابخردانه بکار می برند)، به آن ها سلام می گویند، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما به مفهوم و معنی حسن خلق که ذات اقدس احدیت رسول گرامی خود را به این صفت عظیم ستوده است و آگاه باش که مفهوم حسن خلق
ص: 102
این نیست که همیشه نیش تو تا بناگوش تو باز باشد بلکه مفهوم آن این است که در برابر اعمال ناپسند دیگران عکس العمل مناسبی را در پیش بگیری یعنی بحرانی را مدیریت نمایی تا بهترین محصول از میانه آن فتنه عظیم خارج شود و اگر با دقت توجه نمایی، تمامی عمر رسول خدا و مشی و طریق او و نیز طریق امامان معصوم و نیز پیروان آن بزرگواران و...، همگی به همین طریق بوده و همگی به همین راه، می رفته اند و...، یعنی در راه رضایت حضرت الله این گونه رفتارهای متناسب با رضایت الله را در پیش می گرفته اند، و توجه نما که اگر نگارنده در این باب بخواهد و اراده نماید پس به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت بقیةالله و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها قادر است تا هزاران صفحه در این خصوص بنگارد پس توجه نماید مخاطب ارجمند با این مضمون، به نمونه های این رفتارهای عظیم که از این برگزیدگان خلقت سر زد به عنوان نمونه در رابطه با عبادت رسول گرامی و مهربان اسلام از آن شخص یهودی که هر روز به سر و روی حضرت خاکروبه و...، می ریخت و چون چند روزی نیامده بود و حضرت جویا شود پس اصحاب عرض کردند که مریض شده است و....، رسول خدا به احوال پرسی او رفت و...، و یا مهربانی حضرت علی علیه السلام با یکی از خادمان خود که حضرت او را در هوای گرم صدا می کرد پس او جواب نمی داد و حضرت چون جستجو کرد او را بیرون خانه پیدا کرد که در سایه ای لم داده بود و استراحت می کرد پس حضرت سوال کرد که آیا این همه تو را صدا کردم نشنیدی او پاسخ داد چرا شنیدم پس حضرت گفت چرا نیامدی گفت در سایه کیف می کردم و حوصله نداشتم و می دانستم تو خیلی مهربان هستی و مرا مواخذه نمی کنی و...، پس حضرت خنده نمود و فرمود به خاطر این حسن ظن ، من تو را در راه خدا آزاد می کنم و...،و یا آن غلامی که حضرت امام مظلوم حضرت سجاد داشت که روزی برای این که حضرت را ناراحت کند با چوب دست ها و پاهای یکی از گوسفندان حضرت را با قساوت تمام شکست و چون حضرت از او سوال کرد چرا این کار را کردی گفت می خواستم با این کار شما را به غضب درآورم پس حضرت فرمود شیطان خواست تو با این کار زشت مرا به غضب آوری ولی من در عوض تو را در راه خدا آزاد می کنم تا شیطان را به غضب درآورم یعنی نه تنها تو را مجازات نمی کنم بلکه تو را در راه خدا آزاد می کنم و...، این سرور ما حضرت مالک اشتر بود که در کوچه ای می رفت پس بقالی از روی مسخره بازی پوست خربزه ای به صورت آن حضرت زد پس حضرت مالک اشتر راه خود را به سوی مسجد تغییر
ص: 103
داد و مردم به آن بقال بدبخت گفتند آن کسی که تو به او اهانت کردی سپهسالار علی علیه السلام مالک اشتر نخعی بود پس بقال هراسان شده و دنبال حضرت مالک اشتر به مسجد وارد شد و چون نماز حضرت تمام شدشروع به عذرخواهی کرد و...، و حضرت مالک اشتر فرمود من در مسجد کاری نداشتم جز این که آمدم برای تو دعا کنم که خدا تو را هدایت کند زیرا فرد نادانی هستی و بی جهت دیگران را آزار می کنی و...، یا داستان آن قصاب که در زمان موسی پیامبر، خدای متعال او را هم نشین موسی در بهشت قرار داده بود و چون موسی تحقیق کرد دید که این هم نشینی با او در بهشت برای آن قصاب به خاطر استجابت دعای مادر آن مرد قصاب بود که او را که پیر و فرتوت شده بود پرستاری می کرد تا جایی که مجبور بود بعد از تر و خشک کردن مادر، او را در داخل قفس قرار داده آویزان نماید پس حضرت موسی سؤال کرد از علت این کار گفت مادرم توان دفاع از خود را ندارد و من می ترسم حیوانات موذی به او حمله کنند پس چون موسی خوب گوش کرد دید که آن مادر فرزند خود را اینگونه دعا می کند که ای پسرم امیدوارم که هم نشین موسی پیامبر در بهشت باشی و...، و یاخاطره ای که از خود نگارنده است که روزی می خواستم که خودروی خود را پارک نمایم پس با خودرویی که در حال خارج شدن بود برخورد نمودم پس راننده آن خودرو که جوانی قوی هیکل و عصبانی بود پائین آمده و چند فحش کرد که اگر به آب دریا می زدی تمام آب دریا را نجس می کرد و آنها را حواله نگارنده نمود و با صدای بلند چند بار فریاد زده و نعره کشان آن ها را تکرار می کرد پس بسیار ناراحت و..، شده پایین آمده دیدم خسارتی به ماشین طرف وارد نشده است پس به آن جوان عصبانی گفتم که اولاً ماشین شما چیزی نشد و ثانیاً اگر می شد من خسارت آن را تقدیم می کردم و ثالثا من از قصد و با تعمد نزدم بلکه اتفاق افتاد پس این حرف های بد چه بود که شما به زبان آوردی پس او بازهم از روی غرور گفت بشین و برو پی کارت و...، و رفت و من هنوز هم که هنوز است از شنیدن آن حرف ها ناراحت هستم ولی می دانم برخورد و عکس العمل من بسیار آموزنده و صحیح بوده است زیرا در بسیاری از مواقع برای همین برخوردهای ساده و بی ارزش، اتفاقات بسیار ناگوار و جبران ناشدنی واقع می شود که در روز نامه های حوادث، اخبار آن به وفور یافت می شود و البته تفاوت عکس العمل نگارنده با سایر اولیا الله در آن بود که آن ها برای خدا آن عکس العمل ها را داشتند و ما از ترس جان خود ولی به هرحال آموزنده بود، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند آگاه
ص: 104
باش که در این آیه عظیمه ذات اقدس احدیت جل جلاله سخن از بندگان خود می فرماید و این امام مظلوم ما حضرت امام عسکری علیه السلام است که از مولای خود و از امیر خود حضرت علی علیه السلام روایتی را با اینمضمون نقل می فرماید که امیرالمؤمنین می فرماید:( ...از رسول خدا شنیدم که می فرمود خداوند عظیم الشأن می فرماید من رحمان هستم و آن را رحم (خویشاوندی) است اسمی از نام خود را به او اختصاص دادم پس هر کسی به آن بپیوندد به او می پیوندم و هر که آن را قطع نماید از او قطع می کنم...، پس علی علیه السلام می فرماید: به درستی که آن خویشاوندی که خداوند او را جدا کرده با این کلام خود که فرمود من رحمان هستم، در واقع خویشاوندی محمد است و به درستی که از جمله (مصادیق) بزرگداشت ها نسبت به خداوند بزرگداشت نسبت به رسول خداست و از جمله (مصادیق) بزرگداشت های حضرت محمد بزرگداشت خویشاوند اوست و به درستی که کل مردان مؤمن و زنان مؤمنه (امت) از پیروان ما (آل محمد) همگی خویشاوند محمد محسوب می شوند و احترام به آن ها به منزله احترام به محمد است پس وای بر کسی که خوار بشمارد احترام به حضرت محمد را و خوشا به حال آن کسی که بزرگ بشمارد حرمت رسول خدا را و احترام نماید خویشاوندان او را (یعنی مردان مؤمن و زنان مؤمنه امت او را که از شیعیان حضرت علی علیه السلام هستند) و به آن ها بپیوندد پس تو ای مخاطب ارجمند در این فراز عظیم آگاه شدی که خویشاوند حضرت محمد به استناد این روایت سادات نیستند بلکه مردان و زنان باایمان هستند پس اگر سادات، صاحب ایمان باشند پس برای آن ها فضیلت است و اگر صاحب ایمان نباشند از شمول خویشاوندان حضرت محمد خارجند یعنی آن ساداتی که در طی قرون و اعصار بر ضد اهل ایمان عمل می کنند و حرث و نسل و اعتقادات آن ها را به لجن می کشند هرگز نه تنها خویشاوند حضرت محمد نیستند بلکه به واسطه ستیزه گری خود با شریعت رسول خدا و امت مظلوم او و...، مشرک محسوب شده و وفق آیات کتاب خدا از جمله اهل دوزخ محسوب می شوند و مصداق بارز امثال این جرثومه های فساد و تباهی سید محمد علی باب و...، می باشند که از ابواب دوزخ الهی محسوب گردیده و خلایق پیرو آن ها ، از طریق آن ها به دوزخ جاوید وارد می شوند پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند توجه نما به کلام عظیم رسول خدا به ابن مسعود رحمه الله علیه که به ایشان فرمودند:( یَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَیْکَ بِالسَّکِینَهًِْ وَ الْوَقَارِ وَ کُنْ سَهْلًا لَیِّناً عَفِیفاً مُسْلِماً تَقِیّاً نَقِیّاً بَارّاً طَاهِراً مُطَهَّراً صَادِقاً
ص: 105
خَالِصاً سَلِیماً صَحِیحاً لَبِیباً صَالِحاً صَبُوراً شَکُوراً مُؤْمِناً وَرِعاً عَابِداً زَاهِداً رَحِیماً عَالِماً فَقِیهاً یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی أُولئِکَ فِی جَنَّاتٍ مُکْرَمُون... (آیه 75 سوره هود)، (آیه 83سوره بقره)، (آیات 72 و 76 فرقان)) یعنی ایپسر مسعود با آرامش و باوقار و سهل گیر و نرم خو و عفیف و پارسا و نیکوکار و راست گو و خالص و سالم و عاقل و شکیبا و شاکر و مؤمن و پاک دامن و عابد و زاهد و دلسوز و دانا و فهیم باش زیرا خدای تعالی در این آیات خود می فرماید ......، : پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند به آیات عظیمه 64 به بعد این سوره ی مبارکه یعنی فرقان که در آن حضرت حق جل جلاله می فرماید:( وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ ۖ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا) یعنی کسانی که شبانگاه برای عبادت پروردگار خود به سجده و قیام تلاش می کنند برای پروردگار خود سجده و قیام می کنند و کسانی که می گویند خدایا عذاب جهنم را از ما برطرف گردان که عذاب دوزخ عذابی سخت و پانیده است و مسلماً دوزخ جایگاهی بد و محلی بد برای اقامت ابدی است، و این کلام مولای مظلوم ما امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که می فرماید:(... خداوند امامت مرا در قرآن قرار داده است و می فرماید کسانی که شبانگاه برای خدای خود سجده و قیام می نمایند و کسانی که می گویند خدایا عطا فرما از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم و ما را برای متقین امام قرار بده، همان کسانی که هر گاه در زمین به آن ها قدرت عطا نمودیم نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند و پایان همه کارها از آن خداست...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند به آیه عظیمه 68 این سوره مبارکه و در آن به عظمت حرمت شرک و قتل و زنا پی ببر و توجه نما که چگونه ذات اقدس احدیت در این آیه تهدید به مجازات سخت نموده و می فرماید:( وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا) یعنی و کسانی که معبود دیگری با خداوند نمی خوانند و انسانی را که خداوند ریختن خون او را حرام شمرده جز به حق نمی ریزند و زنا نمی کنند و هر کس چنین کند مجازات سختی خواهد دید، پس تو ای عاقل دانا و خردمند ما قبلاً در خصوص معانی کلمات و واژگان قرآن از دیدگاه خدا و رسول و امامان علیهم السلام و عجل فرجهم با آنچه مردم چندصد سال بعد از نزول قرآن ، برای این کلمات و واژه های عربی تدوین نمودند کلام خود را آوردیم و اثبات نمودیم که
ص: 106
چگونه این تفاوت در معانی و مصادیق، اسباب انحرافات فکری و ایدئولوژیک را برای کسانی که دین خدا ملعبه ی دست های کثیف و افکار نحس و نجس آن ها و پیروان ناصبی آن ها بوده است را فراهم آورده است ونمونه های آن در معانی کلمات مؤمن که هم به زنان و هم به مردان مؤمن اطلاق می شود و یا معانی واژه های (خبیثات) و (طیبات) است که اطلاق می شود در کلام قرآن به اعمال خوب و بد و یا واژه ( واردها) به معنی نزدیک شدن و نه داخل شدن و واژه (یلونکم) به معنی بسوی شما آمدند ( به حالت تهدید) نه این که نزدیک شما هستند و یا در این فراز در خصوص زنا که به نظر می رسد که زنا در معنی ظاهر به ارتباط نامشروع زن و مرد اطلاق می شود و...، درحالی که امعان نظر به روایت عظیم امام معصوم و مظلوم ما نشان می دهد که چگونه عمل شنیع لواط نیز از دیدگاه خداوند و از منظر کتاب خدا در شمول زنا و از اسباب ورود شخص مرتکب به دوزخ جاودانی است، پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که اگر نگارنده اراده نماید به حول و فضل الهی و عنایات مخصوص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها قادر است تا بر شرح این فراز یعنی تفاوت معانی واژه های کتاب خدا با تصورات و یافته های خلایق در کتابهای لغت و...، هزاران صفحه بنگارد ولی نیت او در تحدید و تدقیق این اثر شریف است پس تو ای مخاطب ارجمند در این فراز توجه نما به روایتی که از امام هادی یعنی همان امام که هادی است به سوی حق و حقیقت یعنی به شریعت بی زوال حضرت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم ، در این روایت مذکور گردیده است که سگ نجس و هار دربار خلفای ملعون بنی العباس یعنی یحیی بن اکثم، برای توجیه اعمال کثیف لواط کردن خود که به آن مشهور بود در نهایت بی شرافتی به کتاب خدا استناد می کند و در رابطه با توجیه اعمال خود آن را در قالب سوال از جناب موسی بن محمد برادر حضرت امام هادی مطرح می نماید و آن بزرگوار پاسخ آن را به آن شقی دوزخی اعلام می فرماید در این روایت مذکور است که:( یحیی بن اکثم از موسی بن محمد از مسائل مختلف پرسید، که یکی از آن ها این بود که ما را خبر از موضوع آیه 50 سوره شوری که خداوند می فرماید:( أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا ۖ) یعنی یا اگر بخواهد پسر و دختر هر دو را برای آنان جمع می کند آیا خداوند مردان را به ازدواج هم درمی آورد درحالی که گروهی را به خاطر آن یعنی قوم لوط را عقوبت کرده است، پس جناب موسی رحمه الله علیه این یاوه آن ملعون را به محضر حضرت امام هادی به همراه سایر
ص: 107
سؤالات عرض نمود و حضرت به تمامی آن ها و از جمله این فراز پاسخ داده و فرمودند:( خداوند متعال مردان مطیع را به ازدواج زنانی از حور العین درمی آورد و زنان مطیع را به ازدواج مردان مطیع و معاذ الله که مقصودخداوند عزوجل آن چیزی باشد که تو خودت را به آن گول زده و فریب داده ای تا به واسطه آن رخصتی و مجوزی و اجازه ای را برای ارتکاب گناهان (یعنی لواط کردن با مردان) را پیدا کنی درحالی که لواط کردن در شمول این آیه عظیمه خداوند است که خداوند در آیه 68 فرقان می فرماید:(وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا)، در صورتی که توبه نکند( یعنی لواط کار و زناکار اهل دوزخ جاوید هستند ولی اگر توبه نمایند و اگر توبه آن ها را خدا بپذیرد نجات می یابند در غیر این صورت در دوزخ جاودانی مخلد خواهند بود)) پس تو ای مخاطب ارجمند در این فراز به نکات مهمی توجه نما اول این که ملاحظه نما که چگونه اسلام و قرآن از ابتدا در معرض فساد و تبهکاری غاصبین و پیروان ناصبی آن ها یعنی معاویه و یزید و بنی امیه و بنی عباس و...، بوده است و چگونه این سگهای هار دوزخی برای فریب خلایق به توجیه و تأویل اعمال شیطانی خود از قرآن بهره گیری می نمودند و چگونه امامان معصوم که مفسران معصوم کتاب خدا بودند در برابر فساد این دوزخیان مقاومت می نمودند و با بیان احکام خدا مبتلا به انواع و اقسام شکنجه های روحی و جسمی شده و سرانجام مبتلا به زهر جفا و یا شمشیر زهرآلود و یا خنجرهای برنده می شدند و این که اثبات می گردد که چگونه قرآن صاحب و مفسر معصوم دارد و چگونه تحری کنندگان حق و حقیقت بایستی آن را در نزد صاحب آن جستجو نمایند و این خداوند است که می داند رسالت خود را در وجود چه کسانی قرار دهد و این خاندان عصمت و طهارت بودند که تمامی عمر خود را در برابر این سگ های هار دوزخی به سر می برند که لحظه ای و آنی از شرارت آنها در امن و امان نبودند و آن ها و پیروان آن ها را به بدترین وضع شکنجه نموده و به قتل می رسانیدند و نمونه این سگ های هار که در دربار این جرثومه های فساد و تباهی به انواع جنایات مشغول بودند می توان از خالد بن ولید و مغیره و ولید و شریح قاضی و..، نام برد و همین یحیی بن اکثم ملعون است که او و مانند او فتوا می دادند در پیروی مردم از غاصبین در تهاجم به ملت های مظلوم، بنام جهاد در دین و توجیه و تأویل شیطانی می نمودند قتل عام بی گناهان و تجاوز به نوامیس مردم و غارت اموال و دارایی های کشورهای همسایه و تجاوز به بردگان و عمل لواط با آنان و....، تلاش جنون آمیز خود را برای برداشتن حکم
ص: 108
حرمت شراب خوارگی و رواج زنا و لواط از راه های مختلف و ادامه تحریم حکم ازدواج موقت به پیروی از امام خود عمر بن الخطاب و تظاهر به دین داری و....، بکار می گرفتند و تنها موانع سر راه آن ها، تعالیم الهی و وجودمقدس امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم جهان بود که اجازه نمی دادند تا دین پسندیده خدا ، ملعبه دست این مشرکان ستیزه گر دین نما باشد هرچند که در این راه به فتوی امثال شریح قاضی ها مهمان شمشیرها شده و سرهای مقدس آنان بالای نی رفته و اصحاب و جوانان و خاندان آن ها برای حفظ شریعت حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم تکه تکه شوند... پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که چگونه در طی قرون و اعصار مانند این اوباش و اراذل بنام دین بر اذهان مردم عوام و جاهل حکومت نموده و با تظاهر به دین و آگاهی بر احکام شریعت، تیشه بر ریشه دین و احکام خداوند زده اند ولی در نهایت، سرهای نحس آنان به طاق لحد های آن ها برخورد کرده و آثار عذاب خداوند را ملاحظه نمودند پس بازی آن ها به سر رسید و آن زمان آرزو کردند که ای کاش خدا آن ها را خلق نمی کرد تا دین و شریعت عظیم خداوند را وسیله هوسرانی و شهوترانی های خود نمایند پس در احوالات یحیی بن اکثم آورده اند که او به مانند یزید ملعون شخصی کریه المنظر و زشت روی بوده است و به مانند شریح قاضی از طریق انجام قضاوت و بیان احادیث اظهار وجود نموده و به دربار عباسیان ملعون راه یافت و ابتدا توسط هارون ملعون قاضی بصره شد و شهرت او به لواط کاری چنان بالا گرفت که در دوران مأمون ملعون از سمت خود عزل شد ولی مأمون او را به خود نزدیک نمود و او کسی بود که وقتی مأمون حکم ازدواج موقت را به حکم رسول خدا و سنت او آزاد نمود ، در پیروی از عمر بن الخطاب آنقدر در گوش مأمون یاوه سرایی کرد تا مأمون را از این کار منصرف نمود و بار دیگر در دستگاه او به سمت قاضی القضاتی منصوب شد او که اهل سنت به نقل احادیث او اعتماد دارند کسی بود که در راه ستیزه گری با امامان معصوم تلاش می نمود و مناظرات و مکاتبات او با امام جواد و امام هادی از طریق جناب موسی مبرقع برادر عظیم الشأن حضرت هادی و موسی بن محمد برادر دیگر حضرت هادی بوده است، او که به عظمت مقام و منزلت امامان معصوم آگاهی داشته است ، عالماً و عامدا در جهت تقرب به خلفای غاصب بنی عباس با آل محمد یعنی با اوصیاء مظلوم و معصوم رسول خدا ستیزه گری می نمود و ضمن حمایت مادی و معنوی سگان دوزخی بنی العباس که عناوین خلفاء بنی العباس را یدک می
ص: 109
کشیدند به شهوت رانی و اعمال خلاف شرع لواط می پرداخت و وقاحت او تا جایی بود که برای حلال نمودن آن به آیات قرآن استناد و با امام مکاتبه نمود که حضرت امام هادی علیه السلام با صراحت تمام او و امثال اورا وفق آیات عظیم کتاب خدا به دوزخ جاودانی بشارت داده است زیرا آنچه مسلم است توبه هرگز برای آنها و مانند آنها متصور نیست زیرا دین و شریعت ابزاری برای شهوت رانی و رسیدن کامل آن ها به لذایذ دنیایی بوده است...، او در سال 240 هجری به واسطه لجن کاری های خود به دستور متوکل ملعون از قضاوت عزل و تمام دارایی های او مصادره و تبعید گردید و...، و سرانجام در سن 83 سالگی به دوزخ روانه گردید در احوال او که از امامان و راویان مهم اهل سنت است آورده اند که از قوم لوط نیز بدنام تر بود تا جایی که با دیدن هر جوان خوش سیمایی از خود بی خود شده و...، در خیانت این سگ هار دوزخی همین بس که در راستای خوش خدمتی به خلفای نحس و نجس بنی عباس از راه نفاق، به مسائل اختلاف انگیز دامن می زد تا از این طریق بر جان و عمر پاک و شریف امامان معصوم و پیروان مظلوم آن ها تهاجم نماید ولی علی رغم رعایت تقیه بازهم شدیدترین صدمات بر امامان مظلوم و پیروان آن ها وارد آمد آری همان گونه که خلفای غاصب ، به شمشیر سگ هار دوزخی خالد بن ولید قاتل، نیاز دارند، یزید نیز به شریح قاضی و دیگر کفتارهای بنی امیه نیاز دارد و بنی عباس نیز به امثال ابن اکثم ها و...، و در این راستا همه ظالمین تا انقضای عالم نیازمند کسانی هستند که به واسطه آن ها بر عوام گمراه حکومت نمایند و به واسطه آن ها تظاهر به دین داری نمایند و به اهداف خود برسند و این جرثومه های فساد و تباهی نیز اینگونه دین خود را می فروشند تا با این حربه، به طور لجام گسیخته به انواع شهوت رانی ها و انواع فسادهای دیگر خود و...، برسند و لذا برای آن ها موضوع همجنسگرایی و این که در این امر نام آورترین آن ها باشند اهمیتی ندارد زیرا بهای آن را قبلاً پرداخت کرده اند آری بهای دین فروشی و ستیزه گری با خدا و رسول و امامان معصوم و شریعت پسندیده خداوند همان دوزخی است که در آن عذاب خواهند شد تا ابدالآباد یعنی تا آن زمان که خدا خدایی می فرماید یعنی همان جا که همیشه آرزو کنند ای کاش خدا آن ها را خلق نمی کرد....، پس تو ای مخاطب ارجمند آگاه باش که این جرثومه های فساد و تباهی از نجاست امور یکدیگر کاملاً مطلع بوده اند ولی در راستای مصالح یکدیگر با هم تعامل می نمودند از جمله ثعالبی در کتاب خود آورده است که روزی مأمون نگاهش به یحیی افتاد درحالی که یحیی به فرزند برادر مامون یعنی
ص: 110
واثق نگاه می کرد درحالی که وی جوانی بود... پس مأمون خنده ای به یحیی کرد و گفت ای ابومحمد با ما کار نداشته باش و به سراغ دیگران برو (یعنی آزادی) پس پاسخ داد ای امیرمؤمنان سگ نمی تواند با آتش طرفشود یعنی من نمی توانم با شما کاری داشته باشم آری هرچند عمل شنیع لواط در بین اهل اسلام مردود است و ما در روایت امام معصوم ملاحظه نمودیم که چگونه مرتکب به دوزخ جاوید بشارت داده شده است ولی این فتواهای عجیب و غریب پیروان سقیفه است که از سوی امثال ابو حنیفه صادر شده است که البته هر انسانی که ذره ای شرف و دیانت در او باشد زیر بار این فتواهای شیطانی نخواهد رفت...، از جمله فتوا داده است ابوحنیفه که در این کار حد جاری نمی شود ولی تعزیر برای مرتکب خواهد بود و تعزیر در نزد علماء این مکتب ، یعنی مجازات به میل حاکم است یا می بخشد و یا تا 79 ضربه شلاق می زند و بخاری نیز در صحیح خود آورده که حد الهی شلاق از ده ضربه تجاوز نمی کند پس این حال علنی این جماعت است پس لعنت خدا و رسول و امامان معصوم و همه لعنت کنندگان بر همه کسانی که مانند این تبهکاران در لباس دین و دیانت به این اعمال مبادرت می نمایند و این اعمال را توجیه و تفسیر می کنند... پس در تاریخ مضبوط است که روزی نوه ابوحنیفه شنید که یحیی بن اکثم از پدر بزرگ او ابوحنیفه بدگویی می کند پس به او گفت آیا این پاداش پدربزرگ من ابوحنیفه است که مسکرات را حلال دانست و حد را از لواط برداشت و....، این آمار تجاوزات علمای مکتب سقیفه به کودکان است که جسته و گریخته به سمع و نظر می رسد و البته آن ها و امثال آن ها در این امور جری تر و جسورتر هستند زیرا به فکر خود هر کدام به نوعی خود را در برابر خدا قانع می کنند ولی حقیقت آن است که خدا در کمین ستمکاران است و بزودی به حساب همه آن ها خواهد رسید و آن زمان است که آرزو می کنند ای کاش خدا آن ها را خلق نمی نمود الا لعنه الله علی الظالمین و سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون ، پس تو ای عاقل دانا و خردمند چون بر این فراز آگاه شدی پس در این زمان واقف باش به عظمت مقام و منزلت امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم که چگونه در برابر سیل عظیم کفر و نفاق و الحاد غاصبین ملعون ایستادگی نموده و از اساس و ارکان شریعت پسندیده خدا دفاع نمودند و آگاه باش که چرا اساسا محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم تا این حد در نزد خدا منزلت دارند تا جایی که دوستی آن ها شرط اساسی ورود به بهشت و نجات از دوزخ است زیرا محمد رسول الله اساس تمام خوبی ها را در جهان
ص: 111
نهادینه نمود و آل محمد این اساس را حفظ و حراست نمودند تا مقصود ذات اقدس احدیت از بعثت انبیاء الهی از ابتدا تا انقضاء در جهان برای جویندگان راه حق و حقیقت آشکار باشد و به عبارت دیگر اگر محمد و آل محمدعلیهم السلام و عجل فرجهم نبودند به هیچ وجه مقصود خداوند از خلقت خلایق آشکار نمی شد و لذا در این راستا جرم تمام کسانی که به هر دلیل موجب می شوند تا به محمد و آل محمد اهانت و جسارت شود از هر مجرم دیگری بالاتر است و البته خدا در کمین ستمکاران است و هر شخص می داند که چه چیز را برای بعد از مرگ خود ذخیره کرده است و به زودی به آنچه پیش فرستاده است خواهد رسید پس در آن زمان مکر مکر کنندگان و شرارت شرارت کنندگان و ظلم ظالمان و...، به خود آن ها برگشت خواهد نمود ، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش به کلام عظیم امام مظلوم ما امام باقر علیه السلام در شرح و تفسیر این فراز از کلام خداوند که می فرماید:( و من یفعل ذالک یلق اثاما)( پس امام معصوم ما علیه السلام می فرماید که ( اثاما) دره ای از دره های جهنم است که پر است از مواد مذاب و کسی که در آن قدم می گذارد می سوزد و در آن کسی که قدم می گذارد که عبادت غیر خدا را نموده باشد و مرتکب قتل نفس و زنا شده باشد) پس ما ای خدای بزرگ به تو پناه می بریم از عذاب دوزخ جاوید و تو را به حق ذات اقدس خود و آبروی همه عزیزان درگاهت و در صدر آنها، محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم قسم می دهیم که ما و عزیزان ما را از عذاب دوزخ حفظ فرما و هرچند لایق نیستیم ولی از تو می خواهیم تا به واسطه فضل و مرحمت خود ، ما را و عزیزان ما را در بهشت جاوید خود وارد و تا ابدالآباد یعنی تا آن زمان که خدایی می فرمایی در نعمت های خود که نه گوشی شنیده و نه چشمی آن ها را دیده است به انواع نعمت های خود و بالاتر از همه به رضوان خود متنعم بفرمایی آمین آمین آمین یا رب العالمین ، پس تو ای مخاطب ارجمند توجه نما که ما عبادت غیر الله را شرح دادیم و کلام خود را نیز در خصوص قتل نفس و ارتکاب زنا مذکور نمودیم و اثبات نمودیم که چگونه اطاعت از دشمنان محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم به منزله شرک و ستیزه گری با خدا و اطاعت غیر خدا و عبادت غیر او تلقی می شود ونیز چگونه رضایت به اعمال دشمنان خدا و پیروی از ایشان موجب می شود تا فرد در عمل آن ها سهیم شود و نیز چگونه درجه دشمنی با محمد و آل محمد در حد و مرتبه ای است که فرد ظالم و ستمگر در نامه اعمال پلید خود ارتکاب زناکاری را نیز درج شده خواهد داشت زیرا چو
ص: 112
صد آمد نود هم پیش اوست زیرا و ما می دانیم که جرم قتل مؤمن بالاتر از جرم زناکاری است پس کسی که ستیزه گری نماید با محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم یعنی در نامه عمل این مشرک به طور خودبه خود قتل و زنا درج خواهد بود، همانگونه عذاب هر مشرک ستیزه گر با محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم از عذاب هر قاتل و زناکار بیشتر است، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به کلام عظیم ذات اقدس احدیت جل جلاله از عذاب مضاعف این جماعت مجرم در روز معاد و در دوزخ که در آن جاوید خواهند بود و نیز توجه نما به راه نجات اهل معصیت از این جماعت که از روی جهالت ناخواسته و نه از روی ستیزه گری و عناد با خداوند و...، به این بدبختی های عظیم دچار شده اند که ذات اقدس احدیت جل جلاله به فضل و مرحمت خود راه توبه را بر ایشان باز گذاشته تا با ایمان و عمل صالح به جمعیت خداوند وارد شده و بالاتر اینکه، نه تنها خداوند از سر جرایم اعمال آن ها می گذرد بلکه سیئات آن ها را نیز به حسنات تبدیل می فرماید و این از عظمت محبت خداوند است و پاداش اوست به کسانی که از روی حقیقت به دنبال رضایت خداوند برآمده و در راه کسب رضایت او تلاش نموده اند که نمونه بارز این افراد وجود پاک و مقدس حضرت حر بن یزید ریاحی سلام الله علیه است که چگونه بر سر دو راهی دوزخ و جهنم قرار گرفت ولی به حکم عقل خود توجه نموده و به هوی و هوس خود پشت نموده و رضای حضرت حق جل جلاله را در نظر گرفت پس ذات اقدس حضرت حق جل جلاله او را از مقام گناهکاران به منزلت اولیاء خود وارد فرموده و گناهان او را به حسنات تبدیل فرما به گونه ای که باب نجات و توسل گردید که تا قیام قیامت خلایق با توسل به وجود مبارک او از خداوند طلب نجات و سعادت می نمایند و این در واقع تفسیر همین فراز از آیه عظیمه کتاب خداست و این کلام مولای مظلوم ما حضرت علی علیه السلام است که می فرماید:( آن کسی که توبه می نماید و خداوند توبه او را می پذیرد پس به اعضای بدن او فرمان می رسد که گناهانی را که به وسیله آن ها انجام شده است را پنهان نمایند و به مکان هایی که در آن به گناه آلوده شده فرمان می رسد که گناه او را فاش ننمایند و به فرشتگان نگهبان امر می شود که گناهانی را که نوشته اند فراموش نمایند) و توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که توبه نمودن دارای شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا است و نگارنده را اعتقاد بر آن است که بنده تا به قیامت نرسیده و بر نتیجه آن آگاه نشده نمی تواند به پذیرش توبه مطمئن شود و این بالاترین درد و رنج است
ص: 113
پس بندگان هرگز تصور ننمایند که به محض ادعای توبه و برگشت، خدا ملزم است به آمرزش پس این البته فکری است که شخص جاهل به خود راه می دهد بلکه بهترین کار آن است که بنده توجه نماید به این کلامعظیم امام عزیز ما حضرت علی علیه السلام که با این مضمون فرمودند که (گناه نکردن راحت تر از توبه کردن است)، پس با این اندیشه از هرگونه نافرمانی پرهیز نماید و این گونه با کمترین خطر خدای خود را ملاقات و روسفید با او و با محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم ملاقات نماید و بازهم از مولای مظلوم ما حضرت باقر علیه السلام روایت شده است از رسول خدا که فرمودند:( کسی که یک سال قبل از مرگ خود توبه کند خداوند توبه او را می پذیرد و سپس فرمود یک سال زیاد است هر کس یک ماه قبل از مرگ خود توبه نماید خداوند توبه او را نیز می پذیرد و سپس فرمود یک ماه هم زیاد است کسی که یک روز قبل از مرگ خود توبه کند پس خداوند توبه او را می پذیرد و سپس در ادامه فرمود یک روز هم زیاد است و سپس فرمود کسی که هنگامی که جانش به این جا برسد و با دست مبارک خود اشاره به گلوی خود نمود و توبه کند خداوند توبه او را نیز خواهد پذیرفت) و توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که این توبه مربوط به کسانی است که از روی جهل و غفلت نه از روی ظلم و ستیزه گری و یا از روی علم و عمد به بعضی از امور دست بزنند و سپس پشیمان شوند که در این شرایط شامل این فراز از کلام حضرت رسول الله خواهند بود پس این توبه هرگز شامل قاتلان انبیاء الهی و امامان معصوم و پیروان مظلوم ایشان و قاتلان اهل ایمان و ستیزه گران با شریعت پسندیده خدا و وقفی خوران و...، و کسانی که با اعمال خود دست خود را تا مرفق در خون اهل اسلام برده اند نخواهند بود، یعنی به شرحی که ما در قبل، در این رابطه مذکور نمودیم و حالات این گونه افراد مکار شباهت دارد به توبه منافقان یعنی کسانی که در تاریخ اسلام قبل از فتح مکه با رسول خدا ستیزه گری می نمودند مانند ابوسفیان و همسر هرزه او هنده جگر خوار مادر معاویه ملعون و جده سگ توله او یزید و...، که اسلام آوردند ولی هرگز مسلمان نبودند بلکه در شمول منافقان فتنه گر عمل نمودند تا درنهایت به دوزخ واصل شدند پس توبه آن ها نیز در زمان مرگ به مانند ایمان منافقانه آن ها در زمان غلبه اوضاع و احوال سیاسی و حکومتی روز است پس این جناب محمد بن مسلم ثقفی است که از مولای ما حضرت باقر علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت در خصوص شرح آیه ( فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیما) فرمودند: در روز قیامت
ص: 114
مؤمن گناهکار را می آورند و در جایگاه حساب قرار می دهند پس خداوند به حساب و کتاب او می پردازد ولی هیچ کس را بر آن مطلع نمی گرداند ولی به آن بنده آن گنا هان را نشان می دهد و آن بنده به آن گناهاناعتراف می کند و در این لحظه خداوند تبارک و تعالی به فرشتگان کاتب می گوید (آن ها را تبدیل به نیکی نموده و به مردم نشان دهید) و مردم در این زمان می گویند که این بنده حتی یک گناه هم نداشت و سپس خداونددستور می دهد که او را وارد بهشت کند و این است تأویل این آیه که به ویژه و فقط در خصوص گناهکاران از شیعیان ما می باشد)، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای عاقل دانا و خردمند توجه نما به این روایت عظیم که مولای مظلوم ما علی علیه السلام آن را به حضرت أصبغ بن نباته فرمود و در واقع بشارتی عظیم است برای همه دوستان آن حضرت و این که دلخوش باشند به سعادت ابدی ان شاءالله تعالی پس در این روایت أصبغ بن نباته مذکور می نماید: که روزی به نزد امیرالمؤمنین رفتم تا عرض سلام نمایم پس نشستم به انتظار حضرت ماندم پس چون حضرت تشریف فرما شدند من به پای حضرت به احترام برخاستم و عرض سلام نمودم پس آن حضرت با دست خود به دست من زد و انگشتان مبارک خود را در انگشتان من قرار داد و فرمود ای اصبغ بن نباته من عرض کردم لبیک و سعدیک یعنی بفرمایید در خدمت هستم ای امیر مؤمنان پس حضرت فرمودند همانا دوستدار ما دوستدار خداست و هر گاه چنین فردی از دنیا برود نزد خداوند می رود و او را از نهری سردتر از برف و شیرین تر از شهد و لطیف تر از روغن می نوشاند پس اصبغ می گوید من عرض کردم پدر و مادر من به فدای تو یا امیرالمؤمنین حتی اگر آن شخص گناهکار باشد پس حضرت فرمودند آری حتی اگر گناهکار باشد آیا تو این آیه را نخوانده ای :( فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا) ای اصبغ همانا اگر دوست ما خدا را دیدار کند درحالی که گناهانی به اندازه کف روی دریا و سنگ ریزه های بیابان داشته باشد پس خدای متعال او را می آمرزد ان شاءالله تعالی) پس این مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام است که در خصوص عظمت عنایات خداوند به زائرین قبر امام حسین علیه السلام می فرماید:( کمترین چیزی که نصیب زائر امام حسین می شود این است که هر نیکی او هزار هزار برابر می شود ولی برای بدی او یک بدی ثبت می شود و یکی کجا و هزار هزار کجا و سپس فرمود ای صفوان مژده بده که همانا خداوند تبارک و تعالی فرشتگانی دارد که عصاهایی از نور دارند و هر گاه فرشتگان کاتب بخواهند گناهی
ص: 115
را در دفتر زایر امام حسین ثبت کنند آن ها می گویند صبر کنید و آن هم نمی نویسند و اگر نیکی صورت دهد آن ها به فرشتگان مامور ثبت اعمال می گویند بنویس پس آن ها کسانی هستند که خدا تبدیل می کند سیئاتآن ها را به حسنات) پس چون بر این فراز آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به این روایت عظیم که از رسول عالیقدر اسلام حضرت محمد صل الله علی واله و سلم و عجل فرجهم نقل گردیده است که آن حضرت فرمودند:( دوستی ما اهل بیت موجب از بین رفتن گناهان می شود و حسنات را نیز مضاعف می گردند و خداوند متعال از دوستان ما اهل بیت آن ظلمهایی را که نسبت به بندگان نموده اند تحمل می نماید مگر آن دسته از ظلم هایی که در آن اصرار باشد و ظلم به مؤمنین و آنگاه به بدی ها دستور می فرماید تا به نیکی ها تبدیل شوند) و توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به این روایت عظیم که رسول معظم اسلام آن را در باب عظمت دوستی وصی عالیقدر خود حضرت علی علیه السلام فرموده است:(( حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ يَأْكُلُ [الذُّنُوبَ] السَّيِّئَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب.) یعنی دوستی علی بن ابی طالب نابود می نماید بدی ها را همانگونه که آتش هیزم را نابود می نماید) پس در ادامه ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیه عظیمه 71 می فرماید:( وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا) یعنی و کسی که توبه نموده و عمل صالح صورت دهد پس به درستی که او بسوی خدا بازگشت نموده و از او پاداش خود را می گیرد و توجه نماید مخاطب ارجمند به کلام عظیم خداوند در آیه عظیمه 72 این سوره ی مبارکه یعنی فرقان که در آن می فرماید:( وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا) یعنی و کسانی که شهادت باطل نمی دهند (و در مجالس باطل شرکت نمی کنند) و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند بزرگوارانه از آن می گذرند، پس در این فراز از امام مظلوم و معصوم ما حضرت صادق علیه السلام در خصوص معنی این آیه سؤال شد پس حضرت فرمودند (یعنی در مجالس موسیقی و شطرنج شرکت نمی کنند) پس توجه نماید مخاطب ارجمند که انسان عاقل و فهیم همیشه بهترین گزینه را انتخاب می کند و آن گزینه، تخصیص بهترین بهره برداری او از عمر خود به نفع سعادت ابدی اوست و آن به اعتقاد نگارنده مطالعه و تفکر و تعمق و تدبر و تعقل است پس اگر مطالعه می کند، این مطالعه می تواند تنها اختصاص به مطالعه آثار دینی و اخلاقی نداشته باشد بلکه می تواند مطالعه در کتب تاریخی، علمی و علوم طبیعی و...، باشد مثلاً مطالعه تاریخ پیدایش حکومت ها و پادشاهان و...، و یا مطالعه کتب علوم طبیعی در رابطه با مثلاً
ص: 116
زندگانی زنبور عسل، انواع حیوانات و...، و یا مطالعه علوم فیزیک و عجایب ستارگان و...، عجایب دریاها و...، پس در این راستا شخصی که ده ساعت و یا ده روز و یا ده ماه و یا ده سال ...، مطالعه نماید پس اندوخته هایفهم و ادراک او تا چه حد خواهد بود و در مقابل کسی که ده ساعت و یا ده روز و یا ده ماه و یا ده سال و...، را در برابر ورقه ای بنشیند و مهره هایی را در برابر خود جابه جا کند و نام آن را ورزش فکر بگذارد و یا به انواع موسیقی گوش فرا دهد پس هرگز یافته های این اشخاص با هم برابر نیست و این در واقع از عظمت کلام خداست که سوق می دهد انسان ها را به سوی درک بیشتر و بالاتر و بهترین بهره گیری از ایام و اوقات زندگی برای نیل به سعادت ابدی و خوشبختی دنیا و آخرت و...، یعنی سوق می دهد آن ها را به سوی اعمالی که متضمن رستگاری جاوید برای آن ها است و برحذر می دارد آن ها را از عمل به اعمالی که وارد می نماید آن ها را به دوزخ جاوید و سوق می دهد آنان را که در جوامع خود افراد آگاه و فهیم نسبت به گذشته و حال انسان ها باشند و بدانند که از کجا آمده اند به کجا آمده اند و به کجا خواهند رفت و این مضمون روایتی است که منسوب است به مولانا المظلوم علی علیه السلام که فرمودند:( خدا رحمت نماید کسی را که بداند از کجا آمده به کجا آمده و به کجا خواهد رفت) پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که فقط یک بار در دنیا می آیی و عمر رفته تو بازنمی گردد و تو قادر به جبران آن نیستی مگر آنکه آنچه را که از عمر تو باقی مانده است را به معرفت ذات اقدس احدیت و پیروی از محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم ، با قدر و با منزلت نمایی و تمامی لحظات زندگی خود را تلاش نمایی تا در رضایت حضرت حق سپری گردد آمین آمین آمین یا رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین ، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 73 به بعد این سوره مبارکه یعنی فرقان تا به شرح آن واقف شوی و به این نکته عظیم برسی که وفق کلام امام معصوم چگونه بعضی از آیات می تواند مخاطبان مختلف داشته باشد یعنی قسمتی از آیه مخاطب با گروهی و قسمتی دیگر مخاطب با گروه دیگر باشد و در عین حال همان آیه مخصوص گروهی خاص باشد و در عین حال بعضی از قسمت آن شامل غیر آن مخاطبی باشد که خداوند قصد فرموده است حضرت حق جلاله در این آیات عظیمه می فرماید:( وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ
ص: 117
أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا) یعنی و کسانی که هر گاه آیات پروردگارشان به آن ها یادآوری شود کر و کور روی آن نمی افتند (یعنی وفق کلام امام علیه السلام به آن آیات بصیرت دارند و به آن آیات شکو تردید ندارند) و کسانی که می گویند پروردگارا همسران و فرزندان ما را مایه روشنی چشم ما قرار بده و ما را برای متقین امام قرار بده، پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که اگر اشخاص عادی از اهل ایمان این آیات را تلاوت نمایند قسمت ( ربنا هب لنا تا قره اعین) به آن ها مربوط می شود و از ( و اجعلنا للمتقین اماماً) به امامان معصوم و اگر امامان معصوم این آیات را تلاوت نمایند کل آیه بر آن ها شامل خواهد بود و این فراز درواقع الگویی خاص برای شرح و تفسیر تمامی آیات الهی مانند این فراز خواهد بود و لذا در روایتی از حضرت صادق علیه السلام خطاب به شخصی که در حال طواف این آیات را نسبت به خود از خدا مسئلت می کرد فرمودند:( درخواستن خود از خدا از حد خارج شدی زیرا از او می خواهی که تو را امام مفترض الطاعة برای متقین قرار دهد پس با شنیدن این کلام بعضی از اصحاب سوال کردند فدای شما شویم این آیه در حق چه کسانی نازل شده است حضرت فرمودند قسمت اول آیه در حق شما و قسمت دوم آیه در حق ما نازل شده است)، و لذا در روایت دیگر امام مظلوممان فرمودند مقصود از آیه ما اهل بیت هستیم (یعنی مصداق کامل آیه) پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که نگارنده می خواست که در ضمن نگارش این اثر شریف، و در زمان مذکور شدن نام و اسامی شخصیت های والای اسلامی از میان بزرگان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و عجل فرجهم، به گوشه هایی از زندگانی و شرح حال وجود شریف آن ها اشاره نماید شخصیت هایی مانند جناب ابن مسعود رحمه الله علیه و یا جناب أصبغ بن نباته و...، که نام آن ها در زمان نقل احادیث مذکور می گردد یعنی که راوی حدیث از معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم هستند ولی بیم آن داشت که حق مطلب آن ها ادا نشود و یا از هدف تحدید و تدقیق نگارش دور بماند بااین وجود از این فراز به بعد تلاش می نماید تا به طور خیلی خلاصه به گوشه هایی از عظمت شخصیت و بزرگواری و فداکاری های آن ها اشاره داشته باشد شاید با ذکر نام بزرگ و با عظمت آنها به نوعی از تلاش های عاشقانه آنها قدردانی شده و ذات اقدس احدیت جل جلاله نیز به واسطه این عرض ارادت ها بر ما ترحم فرموده و ما و عزیزان ما را مورد رحمت و بخشایش خود قرار دهند آمین آمین آمین یا رب العالمین ،پس تو ای عاقل دانا و خردمند ما در ضمن شرح احادیث
ص: 118
متأخر به نام های مبارکی برخورد نمودیم که در میان آن ها نام ابن مسعود شاخص بوده است پس آگاه باش تو ای مخاطب ارجمند که جناب عبدالله بن مسعود که به ابن مسعود معروف است از بزرگان و محترمین صحابهرسول خدا و ششمین کسی بود که به اسلام گروید و از اولین حافظان قرآن در زمان رسول خدا بود و از صحابه ای است که تمام اهل اسلام به او احترام می گذارند او جزء مهاجرین بود و در جنگ های بدر و احد حاضر بود و در جنگ بدر ابوجهل دشمن سرسخت رسول خدا را به دوزخ واصل نمود، او در زمان عثمان بن عفان سومین خلیفه غاصب با ولید بن عقبه مشاجره نمود و عثمان او را به مدینه احضار کرد و بر او خشم گرفت و به او ناسزا گفت و دستور داد تا او را مضروب و مسجد بیرون انداختند به گونه ای که دنده های او را شکستند و سپس دستور بازداشت او را در مدینه صادر کرد و حق او را از بیت المال قطع نمود، او کسی بود که بر خلاف میل و رأی عثمان در خصوص حضرت ابوذر به اراده او توجه نکرد و در تدقیق مظلومانه و نماز بر وجود مطهر حضرت ابوذر شرکت نمود و عثمان کثیف کینه او را به دل گرفت و به بهانه تحویل ندادن مصحف خود، او را مضروب نمود، ابن مسعود به واسطه مصاحبت زیاد با رسول خدا احادیث بسیاری را از آن حضرت روایت نموده است ، در میان کسانی که از او روایت کرده اند اسامی صحابه دیگر چون ابن عباس، ابوسعید خدری، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر، ابوموسی اشعری، انس بن مالک، جابر بن عبدالله انصاری و...، و بسیاری از تابعین مانند علقمه بن قیس، اسود بن یزید، زید بن وهب، عبدالرحمن بن ابی لیلی، ابو الاسود دوئلی و...، دیده می شوند در روایات او، احادیث در خصوص موضوع (ملاحم و فتن) به چشم می خورد (و احادیث ملاحم و فتن) به احادیثی گفته می شود که در خصوص اخبار غیبی دوره آخرالزمان روایت شده است) از مشهورترین احادیث ابن مسعود در این زمینه تصریح روایی او در خصوص بشارت به ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که از طریق بسیاری روایت شده است و در خصوص تعداد امامان معصوم اثنی عشر نیز روایت او مشهور است، ابن مسعود در شمار آن صحابه ای بود که به دلیل علم فراوان و تقوی ثابت شده و...، برای اهل اسلام فتوی می دادند و مردم در مسائل فقهی به آن ها رجوع می کردند نقل احادیث فراوان در تأیید فضایل اهل بیت علیهم السلام و عجل فرجهم و مسائل مربوط به امامت و خصوصاً حدیث مشهور ( نقبا اثنی عشر) در اثبات امامت دوازده امام معصوم دلالت بر تشیع خالص ابن مسعود رحمه الله علیه است ابن مسعود به واسطه
ص: 119
معجزه ای که از رسول خدا دید اسلام آورد و او همان کسی بود که داوطلبانه سوره مبارکه الرحمن را با صدای بلند بر مشرکین خواند و به همین دلیل مشرکین قریش او را تا سرحد مرگ مضروب نمودند ولی او درهمان حالتلاوت را به پایان رسانید، در وصف ظاهر او گفته اند که او قدی کوتاه و ساق پای نازکی داشت و در روزی که پیامبر به او دستور بالا رفتن از درختی را داد عده ای به نازکی پای او خندیدند ولی رسول خدا فرمود (پای عبدالله در روز قیامت و در میزان اعمال از کوه احد سنگین تر است) او به همراه مادر گرامی خود که اسلام آورده بود در منزل رسول خدا به عزت و شرف خدمتکاری رسول خدا مشرف بود و در سفر و حضر آن حضرت را همراهی می کرد او از کسانی بود که به نقل راویان، در بحبوحه جنگ احد که همه رسول خدا را تنها گذاشتند، او از اندک کسانی بود که رسول خدا را ترک نکرد و از جان او دفاع نمود، و نیز از جمله صحابه ای است که رسول خدا به او بشارت بهشت را داده است، منزلت او در علم و فقاهت تا جایی بود که ابن عباس با تمام بزرگی خود بعد از علی علیه السلام از او قرآن و شرح آن را فراگرفته است....، او از جمله دوازده نفری است که به خلافت ابوبکر اعتراض نموده و تصدی غاصبانه او را رد نموده و از خواص و نزدیکان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و عجل فرجهم بود، او ازجمله کسانی بود که بر مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها شاهد و از جمله کسانی بود که در نماز به پیکر مطهر سیدة نساء العالمین حضور داشت و اینگونه کینه توزی عثمان برعلیه ابن مسعود ریشه در محبت او به خاندان رسول خدا داشت و لذا وقتی در زمان حکومت غاصبانه خود و درزمانی که به حاتم بخشی های لجام گسیخته خود عمل می کرد ، حکومت کوفه و بیت المال مسلمین را به ولید بن عقبه ملعون داد همان کسی که در زمان رسول خدا و به حکم قرآن فاسق معرفی شد و خدا به رسول خود امر نمود تا به او اعتماد نکند و...، پس ابن مسعود به این عمل عثمان اعتراض کرد و ولید به عثمان نوشت که ابن مسعود مردم را بر علیه تو تحریک می کند و...، پس عثمان او را به مدینه احضار نمود و زمانی که ابن صحابی ارجمند به مدینه و مسجد رسید، عثمان درنهایت بی شرمی او را به حشره ای کثیف تشبیه نمود و...، و دستور داد او را در نهایت خشونت و خفت از مسجد بیرون بیندازند که در اثر این خشونت دنده های حضرت ابن مسعود شکست که در این راستا حضرت علی و حتی عایشه به رفتار دد منشانه عثمان اعتراض کردند ولی عثمان اعتنا نکرد و او را در مدینه بازداشت کرد و او از کسانی بود که تقدیس سیاسی زید بن ثابت
ص: 120
را که توسط عمال حکومتی تبلیغ می شد یعنی در اعضاری شمردن مصحف او را رد کرد و فرمود آن زمان که زید با کودکان مشغول بازی در کوچه ها بود من هفتاد سوره قرآن را از زبان پیامبر حفظ کرده بودم و....، وهمچنین ابن مسعود به واسطه احادیث فراوانی که از رسول خدا در فضایل مولانا المظلوم علی علیه السلام نقل نمود مورد غصب خلیفه غاصب سوم قرار گرفت او راوی احادیث عظیم از رسول معظم اسلام در خصوص سبقت علی علیه السلام و موضوع خلافت و ولایت و حکومت آن حضرت بود و اخبار غیبی و معجزه رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم را در قتال وصی عالیقدر او علی علیه السلام با ناکثین و مارقین و قاسطین و...، نقل نموده است که روایات مذکور به واسطه عظمت شخصیت آن بزرگوار در کتب صحاح سته و دیگر کتب معتبر اهل اسلام نیز نقل شده است و....، او در زمره اصحابی بود که توسط خلفای غاصب از نوشتن حدیث نهی شدند و نقل احادیث او موجب برآشفته شدن عمر بن الخطاب گردید، ابن مسعود در زمان خلیفه سوم به بدعت های من درآوردی او اعتراض می کرد و بزرگی مقام او درواقع اسباب خشونت های رفتاری عثمان را فراهم نمود و...، ابن مسعود در زمان شهادت خود در منتها درجه خشم از عثمان از دنیا رفت و او را تهدید کرد که در پیشگاه خداوند حق خود را از او خواهد گرفت الا لعنه الله علی الظالمین و سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون، و اما در خصوص سرور ما جناب أصبغ بن نباته پس او از یاران خالص مولانا المظلوم علی علیه السلام و از اعضای مهم شرطه الخمیس بود که ما قبلاً در خصوص آن کلام خود را آورده و تکرار نمی کنیم و معنی عنوان شرطه الخمیس را جناب اصبغ اینگونه روایت فرموده است که گفت (که ما با علی علیه السلام شرط و پیمان بستیم که تا پای جان در راه او فداکاری کنیم) و حضرت نیز بهشت را برای ایشان ضمانت فرمود او از جنگاوران عراق و از سرداران حضرت علی علیه السلام به شمار می آید و میزان عظمت محبوبیت و منزلت او در نزد مولای او حضرت علی علیه السلام در برخی از روایات به خوبی آشکار است، جناب أصبغ بن نباته از راویان رویدادهای جنگ صفین و جمل با کافران و مشرکان امت و ستیزه گران با شریعت پسندیده خدا بوده است، مایه شهرت او در واقع بعد از خلوص و فداکاری او در راه شریعت پسندیده خدا و یاوری وصی رسول خدا یعنی حضرت علی علیه السلام، شخصیت والای علمی و روایی اوست أصبغ بن نباته مدتی بعد از شهادت مولای خود علی علیه السلام زنده بود و موضوع شهادت آن حضرت را گزارش نموده است او را از بزرگان زاهد
ص: 121
و عابد و متقی معرفی نموده اند که پس از عمری تلاش و مجاهده و یاری و یاوری مولای مظلوم ما حضرت علی علیه السلام در نهایت مظلومیت و غم های وارده در سنین بالا به دیدار مولای مظلوم خود دار فانی را وداعفرمود أصبغ بن نباته کسی بود که می گفت هر کسی به ناروا و با سوء نیت به آن حضرت نگاه کند او را تباه خواهیم نمود أصبغ بن نباته کسی بود که بعد از ضربت خوردن حضرت نتوانست از آن حضرت دور شود و اجازه حضور بر بالین آن حضرت را یافت، و این واقعه عظیم را روایت نمود که مضمون آن این گونه است(... هنگامی که امیرمؤمنان علی علیه السلام ضربتی بر فرق مبارکش فرود آمد که به شهادت او انجامید مردم بر در دارالاماره جمع شدند و...، و امام حسن مردم را دعا نمود و مرخص فرمود.... ولی اصبغ پای رفتن نداشت پس استغاثه حضور خواست و حضرت به او اجازه شرفیابی داد، اصبغ می گوید وقتی وارد شدم امیرمؤمنان را دیدم که دستمال زردی به سر بسته که زردی صورت او بر زردی دستمال غلبه داشت و از شدت درد و کثرت الم پاشنه های پای خود را یکی پس از دیگری بلند می کرد و زمین می گذاشت پس مرا دید فرمود ای اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدی گفتم چرا...، پس حضرت فرمود بنشین و حدیثی از من بشنو که فکر نمی کنم که از این روز به بعد از من حدیثی بشنوی پس آگاه باش ای اصبغ که من به عیادت رسول خدا رفتم همانگونه که تو این زمان آمدی پس رسول خدا به من فرمود ای اباالحسن برو و مردم را جمع کن و بالای منبر برو و یک پله پایین تر از جایگاه من بنشین و به مردم بگو ای مردم آگاه باشید هر کسی که عاق والدین شود لعنت خدا بر او باد، بترسید هر کس از صاحبان خود بگریزد لعنت خدا بر او باد و بترسید هر که مزد اجیر خود را ندهد لعنت خدا بر او باد....، پس حضرت چنین عمل نمود و شخصی شرح آن پیام را خواست پس حضرت می فرماید من مراجعت کردم و سپس فرمود ای اصبغ دست خود را پیش بیاور و سپس حضرت یکی از انگشتان مرا گرفت و فرمود ای اصبغ رسول خدا نیز همینگونه یکی از انگشتان دست مرا گرفت و سپس فرمود ای اباالحسن من و تو پدران این امت هستیم هر که ما را ناخشنود کند لعنت خدا بر او باد، من و تو مولای این امت هستیم هر کس از ما بگریزد لعنت خدا بر او باد و ما برای امت تلاش نموده ایم پس هر کسی که از اجرت ما بکاهد و مزد ما را ندهد پس لعنت خدا بر او باد آنگاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم پس در این زمان حضرت بیهوش شد و چون به هوش آمد فرمود ای اصبغ هنوز هم نشسته ای عرض کردم آری ای مولای من پس فرمود
ص: 122
حالا حدیثی دیگر برای تو می گویم: ای اصبغ رسول خدا در یکی از کوچه های مدینه مرا غمگین دید به گونه ای که آثار غم از چهره من پدیدار بود پس فرمود ای ابوالحسن تو را غمگین می بینم آیا برای تو حدیثی نگویمکه بعد از آن هرگز غمگین نشوی گفتم آری پس حضرت فرمود: چون روز قیامت شود خداوند منبری بر پا خواهد داشت که برتر از منابر همه پیامبران و شهیدان است پس خداوند مرا امر می نماید که بر آن منبر بالا روم و تو را امر می فرماید تا یک پله پایین تر از من قرار گیری و سپس دو فرشته را امر می فرماید که یک پله پایین تر از تو بنشینند...، و چون بر منبر قرار گیریم احدی از گذشتگان و آیندگان نیست مگر آنکه حاضر می شود پس آنگاه آن فرشته که یک پله پایین تر از تو نشسته است ندا می کند که ای مردم بدانید که من رضوان دربان بهشت هستم و خداوند به کرم و فضل و جلال خود مرا امر فرموده است که کلیدهای بهشت را به محمد بسپارم و محمد نیز مرا امر فرموده است که آن ها را به علی بن ابی طالب بسپارم پس گواه باشید که به او سپردم و سپس فرشته دیگر.... می گوید: ای مردم ....من مالک دربان دوزخ هستم پس خداوند به فضل و کرم و جلال خود مرا امر فرموده که کلیدهای جهنم را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرمود که آن ها را به علی بن ابی طالب بسپارم پس گواه باشید که آن ها را به او سپردم پس من کلیدهای بهشت و دوزخ را می گیرم پس در این زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم به من فرمود ای علی تو به من متوسل می شوی و خاندان تو به تو و شیعیان به خاندان تو متوسل می شوند پس من از شادی دست زدم و گفتم ای رسول خدا همه به بهشت می رویم حضرت فرمود آری به پروردگار کعبه قسم پس أصبغ گوید من جز این دو حدیث دیگر چیزی از مولایم نشنیدم که حضرت چشم خود را از جهان فروبست پس درود خدا بر او باد، پس با این وصف جناب أصبغ بن نباته آخرین کسی است که از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حدیث شنیده است و این بزرگ ترین افتخار برای آن بزرگوار است که تا ابد بر کارنامه درخشان او در درخشش است خدایا به حق عشق و محبت جناب أصبغ بن نباته که تا آخرین لحظات در کنار مولای مظلوم ما علی علیه السلام بود و از یاران با محبت و خالص آن حضرت بود تو را قسم می دهیم که ما و عزیزان ما را هم به آبروی آن بزرگوار در دنیا و آخرت رستگار فرمایی و دعای ما را در حق مولای مظلوم ما حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مستجاب فرمایی و جهان پر از ظلم و جور را از عدل و عدالت خود به واسطه وجود آن حضرت بهره مند
ص: 123
فرمایی که دعای دائم و بی انقطاع ما این است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین پس تو ای عاقل دانا و خردمند توجه نما که ما درخصوص تعدد مخاطبین در کلام خدا،قبلاً شرح داده و نمونه های بارز آن را ذکر نموده ایم به گونه ای که به نظر می رسد سراسر کتاب خدا در راستای شرح اصول کلی در این مسیر باشد پس در ادامه در فراز پایانی این سوره مبارکه به آیه عظیمه 77 این سوره مبارکه می رسیم که خداوند در آن می فرماید:( قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا)، یعنی بگو پروردگار من برای شما ارزشی قائل نیست اگر دعای شما نباشد و به درستی که شما تکذیب نمودید و (به زودی این تکذیب دامان شما را خواهد گرفت) و از شما جدا نخواهد شد، و شاهد این مدعا تفسیر مستقل و جدایی از فراز دوم آیه توسط امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم است و این امر دلالت بر استقلال این دو فراز از یکدیگر دارد، جناب برید عجلی از مولای مظلوم ما حضرت باقر علیه السلام روایت می نماید که:( ... من به امام باقر عرض کردم کدام یک از این دو عمل در نماز افضل است بیشتر قرآن خواندن و یا طول دادن رکوع و سجود پس حضرت فرمود بسیار طول دادن رکوع و سجود و آیا کلام خداوند متعال را نشنیده ای که می فرماید:( آیه 20 مزمل: فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ ۚ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ ) یعنی به اندازه ای که برای شما ممکن است از آن تلاوت کنید و نماز را برپا دارید پس قطعا مقصود خداوند از بپا داشتن نماز، طول دادن در رکوع و سجود است پس عرض کردم که کدامیک از این دو افضل است قرائت بسیار قرآن و یا دعای بسیار نمودن پس حضرت فرمود دعای بیشتر مگر فرمایش خداوند متعال را نشنیده ای که می فرماید:( قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ) پس شاهد دیگر کلام مولای معصوم و مظلوم ما حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است که می فرماید:(... دعا برتر از قرائت قرآن است زیرا که خدا می فرماید؛ قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا و روایت نمودم که دعا همه بلاها از آنچه مقدر شده و از آنچه مقدر نشده است را دفع می کند پس شخصی سوال کرد: دفع بلای غیر مقدر به چه معنی است پس امام فرمود دعا موجب می شود که بلا از اساس تحقق نگیرد) و این مولای مظلوم ما علی علیه السلام است که می فرماید:( محبوب ترین اعمال در نزد خداوند در روی زمین دعا است و افضل ترین عبادت ها عفاف و آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ) و بازهم مولای مظلوم ما حضرت علی علیه السلام در روایت دیگری می فرماید:( چهار
ص: 124
چیز است که به نفع انسان می باشد و هیچ بر ضرر او نیست ( و آن) ایمان و شکر زیرا خداوند متعال (در آیه 147 سوره نساء) می فرماید:( مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ) یعنی خدا چه نیازی به مجازات شمادارد اگر شکرگزاری نموده و ایمان بیاورید و سپس استغفار زیرا که خداوند متعال (در آیه 33 انفال) می فرماید:( وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ) یعنی ای پیامبر تا زمانی که تو در میان آن ها هستی آن ها را عذاب نمی کند و نیز تا زمانی که استغفار نمایند خدا آن ها را عذاب نخواهد کرد و دیگری دعا، زیرا خداوند متعال فرموده است؛ (قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ)) و اما در شرح فراز آخر امام مظلوم ما امام باقر می فرماید و حکم آن درباره اهل نجران این است که اگر مباهله می کردند صحرا پر از آتش می شد پس از این کار امتناع کردند و درستی سخن رسول خدا را دریافتند و مانند این که فرمود:( فسوف یکون لزاما) و در کلام دیگر (آیه 16 سوره مبارکه دخان) يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَىٰ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ : یعنی در آن روزی که آن ها را با قدرت خواهیم گرفت) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین ، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز، شرح این آیات عظیمه در این سوره مبارکه یعنی فرقان به اتمام رسید و در ادامه به شرح آیات عظیمه سوره بعد یعنی سوره مبارکه ( الشعراء) می رسیم ولی قبل از آن یادآوری می نماید نگارنده روایتی را با این مضمون که در آن یکی از پیروان حضرت جعفر بن محمد الصادق علیه السلام به حضور حضرت مشرف می شود و ملاحظه می نماید که حضرت بیش از پیش به او اظهار محبت و دوستی می نماید پس عرض می کند ای پسر رسول خدا با من مهربان شده ای حضرت می فرماید این اثر دعای خود تو به درگاه حضرت پروردگار است آیا تو به درگاه خدا دعا نکردی که خدایا قلب امام زمان من حضرت صادق را نسبت به من مهربان نما پس خداوند دعای تو را مستجاب کرد و قلب مرا نسبت به تو مهربان نمود پس ای خدایی که سر رشته تمامی امور خیر به دست توست پس قلب حضرت مهدی صاحب الزمان را نسبت به ما و عزیزان ما مهربان بفرما و ما از تو استدعای عاجزانه داریم که در امر ظهور آن حضرت تعجیل بفرمایی زیرا مهدب چشم و گوش تو و خلیفه تو است و او می بیند تمامی ظلم های عالم را و می شنود صدای مظلومان بی پناه عالم را ولی دست های او بسته است و قلب او مجروح است و او وارث تمام غم های عالم است و به هرحال او بشر است و تو خالق و پروردگار یکتا هستی پس به صبر جمیل پرده ای بر قلب و چشم و گوش
ص: 125
او بیفکن تا رنج نکشد و زجر نبیند و اگر این امر امکان پذیر نیست پس او را نجات بده به فرمان ظهور تا به دیوار کعبه تکیه داده و ندای (انا بقیةالله) او در جهان طنین انداز شود، و آنگاه تعذیب دنیایی رئوس معاندینتو از بین همه ستمکاران به اهل ایمان را با زنده کردن آن ها در ایام رجعت مقدسین تو آغاز نماید و سپس آن ها را بعد از تعذیب دنیایی به سوی دوزخ جاوید خود روانه کنی همانگونه که به همه انبیاء و اوصیاء و اهل ایمان وعده داده ای پس تو ای خدای قادر حی متعال دعای مضطرین را استجابت فرما که جز تو کسی اجابت نمی کند و اگر اجابت نماید قادر نیست به برطرف نمودن ظلم و جور در عالم مگر تو که قادر هستی که اساس عدل و داد خود را در جهان بگسترانی بعد از آن که از ظلم و جور مملو شده باشد پس تو می دانی و تو آگاه هستی که چگونه جهان زیبای تو به ننگ و نفرت و تعفن ظلم و ستم مشحون شده است و تو می بینی همه آن ظلم هایی را که خلایق قادر به درک کمترین آن ها نیستند تو می شنوی صدای ضجه و ناله مظلومان و محرومان عالم را و می بینی که چگونه گروه گروه در فجیع ترین وضعیت ها به چنگال مرگ گرفتار شده و به زیر خروارهای خاک می روند پس برای ما و همه بشریت بس باشد رنج هایی را که مقدسین تو از میان انبیاء و اوصیاء و درصدر آنان بر محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم و بر عزیزان آن ها از خاندان آن ها و اصحاب و پیروان آن ها واقع شده است و آنها بر تو شهادت می دهند از همه ظلم هایی که واقع شد و...، قلب مجروح و آگاه محمد رسول الله و فرق شکافته وصی عالیقدر او و پیکر نحیف رنجیده و بازوی خرد شده و پهلوی شکسته و صورت نیلی از سیلی و گل پر پر شده صدیقه طاهره فاطمه زهرا و شهادت می دهد برای تو لب های به سم و خون آغشته امام مجتبی و شهادت می دهد بر تو رگ های بریده ی گردن حسین شهید و بر تو شهادت می دهد خنده های علی او بر پدر مظلوم به هنگام ورود تیر سه شعبه بر حنجر نازک تر از گل او و شهادت می دهد بر تو اسارت آل الله به کوفه و شام و....، شهادت می دهد برای تو ناله های بابا بابای طفل سه ساله حسین رقیه بنت الحسین در خرابه شام و بر تو شهادت می دهد وجود در غل و زنجیر بیمار کربلا و بر تو شهادت می دهند رنجهای اسارت امام باقر و امام صادق در چنگال هراس انگیز طاغیان زمان و بر تو شهادت می دهد حلقه های زنجیر و دیوارهای زندان های مخوف پست ترین و سفاک ترین و خون خوار ترین موجودات زمین یعنی هارون ملعون و آن مظلومیت های جان فرسای امام مظلومان موسی بن جعفر و بر تو شهادت می دهد مظلومیت و
ص: 126
غربت امام رضا که اسیر عفریت مکر و ریا و جنایات سگ هار دوزخی یعنی مامون ملعون بود و بر تو شهادت می دهد جوانی فرزند گرامی او جواد و بر تو شهادت می دهد مظلومیت امام هادی و بر تو شهادت می دهد غربت امام عسکری و بر تو شهادت می دهد رنج های جانکاه و طاقت فرسای مهدی، که این مقدسین درگاه تو، درواقع نماد مظلومیت مظلومان عالم هستند پس تو شنونده دعا و تو استجابت کننده آن هستی پس به درگاه تو تضرع می کنیم و از تو نجات آخرین معصوم از سلسله مقدسین معصوم تو یعنی انبیاء و اوصیاء یعنی حضرت مهدی را خواستار هستیم زیرا جهان پر از ظلم و جور در انتظار عدالت فراگیر توست که پروردگار عالم هستی و عدالت فراگیر تو نیز به واسطه ظهور بازوی توانمند تو اجرایی خواهد شد پس ای خدای قادر متعال همانگونه که به همه مقدسین و صالحین و بندگان خود وعده فرموده ای نجات خود را در جهان ظاهر فرما و اساس کفر و نفاق و شرک و ظلم را در جهان به ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از جای خود برکنده بفرما و جهان زیبای خود را به عدل وداد خود آراسته بفرما که تو بهترین استجابت کننده و بهترین پناه و بهترین شفادهنده قلوب مجروح هستی آمین آمین آمین یا رب العالمین ، پس تو ای مخاطب ارجمند در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه دوم و سوم این سوره مبارکه یعنی شعرا:( تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ) یعنی ( ای رسول ما) این آیات کتاب مبین (یعنی قرآن عظیم است) گویا تو می خواهی که جان خود را از شدت اندوه از دست بدهی به خاطر این که آن ها ایمان نمی آورند، یعنی رسول خدا از شدت اندوه این که مشرکان ایمان نمی آورند جان خود را به خطر می انداخت پس عمار بن سوید از حضرت صادق علیه السلام روایت می نماید که حضرت فرمودند:( رسول خدا می فرماید ای علی من از خدا خواستم که بین من و تو پیوند دوستی برقرار کند پس خداوند اجابت فرمود و باز از او خواستم که بین ما پیوند برادری برقرار کند پس اجابت فرمود پس از خدا خواستم تا تو را وصی من قرار دهد پس خدا چنین نمود (یعنی تو را وصی من قرار داد) پس کسی از قریش گفت به خدا قسم یک پیمانه خرما در داخل مشکی کهنه بهتر از چیزی است که محمد از پروردگارش (درباره علی) خواست چرا (برای یاری خود) از فرشته ای نخواست تا دربرابر دشمنانش او را یاری کند یا گنجینه ای نخواست که در برابر فقر از آن کمک بگیرد، پس خداوند این آیه را نازل فرمود) پس ذات اقدس احدیت جل جلاله پاسخ این شیاطین و همه
ص: 127
شیاطین جن و انس در این رابطه را روز قیامت در ایات عظیمه چهارم به بعد این سوره ی مبارکه اینگونه ابلاغ می فرماید:(( إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَٰنِمُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ) یعنی اگر ما اراده نماییم از آسمان بر آن ها آیه ای نازل می نماییم که (از ترس) گردن های آن ها در برابر آن خاضع گردد (یعنی قرار و مدار بر ایمان از روی تعقل است زیرا وفق کلام مولانا المظلوم علی علیه السلام ایمان از روی ترس هیچ ارزشی نداشته و شخص را که مستحق بهشت ننموده و برای او شایستگی رسیدن به بهشت را فراهم نمی نماید و لذا) و هیچ یادآوری تازه ای از سوی خدای رحمان بر آن ها نمی آید مگر این که از آن رویگردان می شوند، آن ها تکذیب نمودند ولی بزودی اخبار (کیفر) آنچه را که استهزاء می نمودند به آن ها می رسد، آیا آن ها به زمین توجه نکردند که چقدر از انواع گیاهان پرارزش در آن رویانیدیم ، پس در این آیه ای است ولی اکثریت آن ها هرگز مؤمن نبوده اند و (البته) پروردگار تو توانا و مهربان است...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز به شرح و تفسیر مولانا المظلوم علی علیه السلام وصی رسول الله و خلیفه بلا فصل او بر امت اسلام توجه نما و آنگاه به وجود آن حضرت افتخار نما و شکر گزاری کن وفق کلام آنچه مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام امر فرمود یعنی برای سعادت عظیم پیروی از دوازده امام و چهارده معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم، یعنی دست های خود را به سوی آسمان ببر و از صمیم قلب به خداوند عرضه بفرما (الحمدلله رب العالمین)، پس تو ای مخاطب ارجمند به این روایت عظیم توجه نما و صلوات و درود خالصانه خود را به محضر حضرت محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم تقدیم نما یعنی صلواتی که برای آن نهایت و عددی نباشد یعنی به عظمت الله و تا آن زمان که خدا خدایی می فرماید در این روایت حضرت علی علیه السلام می فرماید:( اگر خداوند (که بزرگ است حمد و ثنای او)، در هنگام بعثت انبیاء الهی اراده می فرمود تا برای آن ها درهای گنج های طلا و معدن های شهرها و باغ های سرسبز را به روی آن ها بگشاید و پرندگان آسمان و حیوانات وحشی زمین را (برای یاری آن ها) همراه آن ها نماید البته می توانست چنین اعمالی را صورت دهد ولی اگر چنین می نمود دراین صورت جایی برای آزمون و امتحان باقی نمی ماند (یعنی همه از روی ترس و
ص: 128
اکراه و اجبار ایمان می آوردند) و اجر و پاداش باطل می شد و اخبار آسمانی (بشارت ها و هشدارهای اله)،ی از میان می رفت و واجب نمی شد برای قبول کنندگان دعوت های الهی اجرها و پاداش های کسانی که در راهخداوند به آزمایش و بلا دچار شده اند و نیز به اهل ایمان ثواب نیکوکاران نمی رسید و (هرگز) نام ها (مرتبط در این راه یعنی مؤمن، کافر، مشرک، منافق، مقتول در راه خداوند و...) معانی روشن خود را نداشت (یعنی همه از روی ترس و اکراه و جبر و زور و یا تعقل و تدبر و...، ایمان می آوردند ولی بین آن ها هیچ فرقی نبود و از هم شناخته نمی شدند) و به این دلیل اگر خداوند از آسمان آیه ای نازل می نمود( فضلت اعناقهم لها خاصعین) و اگر چنین می نمود دیگر آزمایش و امتحان الهی از همه خلایق جهان ساقط می شد) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین...، پس جناب عمر بن حنظله روایت می نماید از مولای خود حضرت صادق علیه السلام که فرمود قبل از قیام قائم (آل محمد علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف) پنج علامت ظاهر می شود (صیحه، سفیانی، خسف، قتل نفس زکیه، یمانی) یعنی (صیحه آسمانی، ظهور سفیانی، فرورفتن زمین، قتل نفس زکیه و خروج یمانی) پس عمر بن حنظله عرض می نماید ای مولای من فدای تو شوم اگر کسی از اهل بیت تو قبل از ظهور این علامت ها قیام نماید من او را همراهی کنم حضرت فرمود نه، پس من فردا آیه ( إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ)را خواندم و به آن حضرت عرض کردم آیا این همان فریاد است ایشان فرمود اگر این آیه همان صیحه باشد پس گردن اعداء خداوند عزوجل برای آن خاضع می گردد، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما که علم غیب خصوصا ساعت قیام حضرت مهدی و رجعت مقدسین و برپایی قیامت و....، و بسیاری از علوم دیگر که مربوط به آینده است فقط در نزد ذات اقدس الهی است و بلکه کلیات آن در نزد اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و عجل فرجهم و سایر معصومین از انبیا و اوصیاء الهی علیهم السلام است و این کلام ما مستند است به روایت عظیمی که منسوب است به مولای مظلوم ما علی علیه السلام (و سایر معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم) که فرمودند با این مضمون که اگر یک آیه در کتاب خدا نبود من تمامی وقایع تا روز قیامت را اخبار می نمودم پس تلاوت فرمود آیه (يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ) (یعنی آیه 39 سوره مبارکه رعد یعنی خداوند هر چه را بخواهد محو و هرچه بخواهد ثبت می کند و در نزد اوست علم کتاب) و توجه نما که امام
ص: 129
معصوم ما علیه السلام تمامی شیادان و رمالان و جادوگران و کلاهبردارانی را که ادعای داشتن علم آینده را می نمودند نفی و تعزیر می نمود و ما قبلاً در خصوص برخورد حضرت با شخصی که ادعای پیش گویی از آیندهرا در حضور حضرت داشت را مذکور نمودیم و البته در تاریخ شرح وقایع امثال این رمالان و جادوگران و...، ثبت است و تمامی آن ها برگرفته شده از الهام شیطان و تحریف تحریف گران یهودی است که به این پیش گو های جادوگر، عنوان نبی اطلاق می نمودند و ما در کتاب شریف نورالانوار خود به شرح حال آنان پرداخته ایم و....، در تاریخ ثبت است که شخصی که مدعی پیش گویی از آینده بود را به نزد استالین جلاد آوردند و به او گفتند شخصی آمده و مدعی است که از آینده اطلاع دارد و می تواند آن ها را پیش گویی نماید پس استالین بلافاصله دستور اعدام او را صادر کرد و سپس گفت این احمق اگر می توانست از آینده خبر دهد قتل خود را پیش بینی می کرد و نیز توجه نماید مخاطب ارجمند که ذات اقدس احدیت به پیامبران خود اخبار آینده را اعلام می نمود و آن قضای حتمی ذات اقدس احدیت است مانند ظهور انبیاء الهی موسی، عیسی، و حضرت محمد علی نبینا وآله و علیهم السلام و یا وعده ارثیت دادن زمین به صالحین و یا وقوع رجعت یا وقوع قیامت ولی زمان وقوع آن ها در علم ذات اقدس الهی جل جلاله است ولیکن برای وقوع آنان علائمی ذکر می شود و نمونه آن در این روایت است که از مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام نقل گردید پس توجه نماید مخاطب ارجمند که تمامی روایاتی که از معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم در این باب وارد شده است اگر معنی اول را افاده کند صحیح و اگر مفهوم دوم را افاده کند جعلی است و در همین راستا تمامی احادیثی که مفهوم جبر در اعمال و استناد اعمال ظالمانه به خداوند متعال در رابطه با تقدیر آن در اعمال انسان ها را افاده می نماید جعلی خواهد بود و در کنار تمام این احوالات حکم وقوع (بداء) در امر الهی است که بازهم ریشه در اختیار انسان ها و توجه ذات اقدس الهی به عملکرد آن ها دارد و بر این اساس تمامی یاوه هایی که مشرکین وحدت وجودی و یا سایر تفکرات فرقه ای دیگر در این باب دارند باطل و لایق مزبله دانی خواهد بود پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند بر عظمت شخصیت علمی مولانا المظلوم حضرت صادق علیه السلام که در برهه زمانی امامت ایشان بر جویندگان حقیقت تجلی نمود و البته این فضیلت برای تمامی امامان معصوم ما علیهم السلام و عجل فرجهم وجود دارد ولی بواسطه جو اختناق حاکمان تبهکار، فرصت جلوه
ص: 130
برای آن ها به وجود نیامد و آنچه مسلم است آن حضرت بیش از چهار هزار شاگرد بنام داشته است یعنی شاگردانی که اسامی تمامی آن ها در صفحات تاریخ مذکور است و این امر دلالت بر استمرار فراگیری آن ها درطول سالیان متمادی دارد آن ها از سراسر ممالک اسلامی به سوی آن حضرت شرفیاب می شدند و از دریای بی کران علم لدنی آن حضرت بهره می بردند و...، از میان راویان و شاگردان آن حضرت می توان به ابان بن تغلب اشاره نمود که از ایشان سی هزار حدیث نقل شده است نکته مهم این که بسیاری از پرورش یافتگان مکتب امام صادق علیه السلام خود از دانشمندان و بزرگان فقهای زمان خود بوده اند که از جمله آن ها می توان به زراره بن أعین و دو برادر او بکر و حمران اشاره کرد و نیز جمیل بن صالح و جمیل بن دراج و محمد بن مسلم و برید بن معاویه و هاشم بن حکم و هاشم بن ثابت و ابوبصیر...، اشاره نمود ابن خلکان در شرح حال آن حضرت می نویسد که شاگرد او ابوموسی جابر بن حیان است که کتابی در هزار ورق تالیف نمود و پانصد رساله حضرت جعفر بن محمد را در آن گردآوری نموده است جمیل بن دراج از خواص آن حضرت بود و روایت شده است که حضرت اسراری به او می آموخت که به دیگران تعلیم نمی داد و یا لیث بن البختری که امام صادق او را که از علم امام باقر نیز بهره گیری نموده بود را، از ارکان زمین و دانشمندان معرفی می نماید و یا هشام بن حکم که حضرت در مورد او می فرماید که ایشان مراقب و نگهبان حق ما و مؤید صدق ما و نابودکننده نظرات باطل دشمنان ما است و کسی که از او پیروی کند از ما پیروی کرده و کسی که با او مخالفت کند با ما مخالفت کرده است و یا جابر بن یزید جعفی که امام در حق او فرموده اند که او را جابر نامیده اند زیرا کمبودهای مؤمنین را با دانش خود جبران می کند و اوست که دریای بی کران از علم در عصر خود است و یا جناب عمران بن اعین که از شاگردان آن حضرت و امام باقر بوده و امام باقر در حق او فرموده است که تو شیعه ما هستی در دنیا و آخرت و نیز ابان بن تغلب، ابوحمزه ثمالی، معلی بن خنیس، عبدالله بن ابی یعفور، اسحاق بن عمار، بهلول، مفضل بن عمر.... علاوه بر این بزرگواران که از بزرگان شیعه اثنی عشری هستند، شمار بسیاری از دانشمندان و پیشوایان اهل سنت نیز افتخار شاگردی آن حضرت را داشته اند...، ابن حجر کسانی مانند ابوحنیفه، مالک بن انس، سفیان ثوری، شعبه، ابن جریج، یحیی بن سعید...، را از شاگردان آن حضرت معرفی می نماید و این افتخار شیعه جناب ابن شهر آشوب مازندرانی سروینه باغی است که می فرماید که مالک بن انس در بسیاری از موارد
ص: 131
ادعا کرد که روایات خود را شخصا از امام صادق علیه السلام دریافت کرده و می گفت:( راوی موثق و بسیار معتمد جعفر بن محمد برایم این گونه حدیث نمود و...)، ابوحنیفه در خصوص آن حضرت می گوید:( اگر آن دوسالی که شاگردی امام صادق را نمودم نبود قطعا هلاک می شدم و نیز گفت من هیچ کس را عالم تر از جعفر بن محمد نمی دانم)، جابر بن حیان ابتدا از شاگردان امام باقر بود و بعد از شهادت آن حضرت به افتخار شاگردی امام صادق رسید و او از در تمامی علوم و فنون مخصوصاً شیمی تألیفات بسیار دارد و به اقرار خود همه آن ها را از امام صادق آموخته است، او در اکثر آثار و رساله های خود می نویسد (قال لی جعفر علیه السلام)، (القی علی جعفر علیه السلام)، ( حدثنی مولای جعفر علیه السلام)، ( اخذت هذا العلم من جعفر بن محمد سید اهل زمانه علیهم السلام) و جابر بن حیان علاوه بر ارائه فرضیات و تئوری های علمی موفق شد تا آزمایشگاهی متناسب با وسایل آن روز به وجود آورد و تئوری های خود را عملی نماید، از اختراعات او اسید آزتیک (تیزاب معمولی) و تیزاب سلطانی که ترکیب اسید ازتیک و اسید کلریدریک است می باشد و همچنین کاشف الکل است و اوست که چندین فلز را کشف کرد پیشرفت های او در علوم طبیعی مخصوصاً شیمی موجب شد که دانشمندان بزرگ مانند زکریای رازی و ابوعلی سینا و ابوعلی مسکویه و..، از آثار او بهره گیری نمایند... در دوره رنسانس در اروپا حدود سیصد رساله از جابر بن حیان به زبان آلمانی به چاپ رسید او از شاگردان مخصوص حضرت صادق علیه السلام بود و در تالیفات خود تصریح نموده است که توانسته است پانصد رساله خود را با نظر امام صادق علیه السلام تکمیل نماید که اغلب این رسالات غیر از علوم شرعی و در رشته های تخصصی دیگر مانند حیات، نجوم، طبیعیات، پزشکی و... غیره تدوین یافته است...، از شاگردان بزرگ دیگر آن حضرت مفضل بن عمر است که می گوید یکی از سفارشات امام علیه السلام به من این بود که می فرمود ای مفضل مطالب را بنویس و علم خود را بین برادران ایمانی خود منتشر کن تا پس از مرگ تو، نوشته های تو به دیگران به ارث برسد زیرا بر این مردم زمانی خواهد رسید که به چیزی اهمیت نمی دهند مگر به آثار گذشتگان...، و این جمیل بن دراج است که می گوید من از امام صادق علیه السلام (در عظمت مقام و منزلت چهار شاگرد مخصوص او) شنیدم که می فرمود:( صاحبان محبت را به بهشت بشارت دهید:( برید بن معاویه العجلی)، ( ابوبصیر)، (محمد بن مسلم)، (زراره) این چهار نفر همان چهار مرد نجیب و امین خدا بر حلال و حرام هستند که اگر نبودند آثار نبوت
ص: 132
قطع شده و از بین می رفت...، پس چون با این کلیات از عظمت شخصیت مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام و والایی منزلت شاگردان آن حضرت آشنا شدی پس در ادامه توجه نما به شرح این آیه عظیمه ازمولای غریب و مسموم و معصوم ما حضرت رضا علیه السلام که شهید شد در غربت به دست سگ هار طاغی و یاغی یعنی مأمون ملعون، در این روایت که از جناب حسین بن خالد مذکور گردیده است حضرت رضا علیه السلام می فرماید:( کسی که ورع ندارد دین ندارد و کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد (ان اکرمکم عند الله اعملکم بالتقیه قبل خروج قائمنا) یعنی به درستی که گرامی ترین شما نزد خدا بیشترین عمل کننده شما به تقیه قبل از خروج قائم ما است و هر کس فریضه تقیه قبل از خروج قائم ما ترک نماید از ما (اهل بیت) نیست، پس به حضرت عرض شد که ای فرزند رسول خدا قائم شما کیست فرمود چهارمین فرزند من زاده سیده کنیزان (خداوند) و خداوند به وسیله او زمین را از هر خلافی پاک می کند و از هر ستمی منزه می دارد و اوست همان کسی که مردم در ولادت او شک می کنند و اوست که پیش از خروج خود غیبت دارد و چون خروج نماید ( اشرقت الارض بنور ربها) و ( وضع میزان العدل بین الناس) یعنی زمین به نور رب او درخشان می شود و میزان عدل در میان مردم برقرار می گردد و هیچکس به دیگری ستم نمی کند و اوست آن کسی که زمین برای او به هم پیچیده می شود و سایه ندارد و اوست آن کسی که منادی از آسمان به نام وی فریاد می زند که همه اهل زمین دعوت به سوی او را می شنوند که می گوید: آگاه باشید به درستی که حجت خدا در خانه ی خدا ظاهر شد ، پس از او پیروی کنید و به درستی که حق با اوست و در اوست و این است تفسیر قول و کلام خداوند عزوجل ( إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ))، پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که در این روایت عظیم نکته هایی عظیم وجود دارد اول این که مولای مظلوم و غریب و شهید و مسموم به زهر جفای سگ سفاک عباسی یعنی مامون ملعون، در این روایت تاویل های آیات عظیم الهی در ( ان اکرمکم عند الله اتقیکم)، ( و اشرقت الارض به نور ربها) و (وضع میزان و...)، را بدینگونه که ملاحظه شد بیان فرموده است دوم، توجه به این نکته عظیم که هر انسان خداترس باید به عواقب آن توجه نماید و آن عظمت و حرمت حفظ جان و حیات اهل ایمان و اهل ولایت در پیشگاه خداوند است که وظیفه شده است برای ایشان که حفظ نمایند جان شریف خود را از تهاجم شیاطین جن و انس با رعایت اصل تقیه ونیز شرکت نکردن در
ص: 133
هر غوغایی بنام دین تا قبل از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تا جان شریف ایشان در مهلکه فنا نیفتاده و اساس دین و شریعت که خلاصه می شود در پیروی اهل ایمان از ولایت مولانا المظلوم علیعلیه السلام و اولاد طاهرین ایشان علیهم السلام و عجل فرجهم و نیز خبر دادن از وجود اقدس منزلت شاهزاده جهان و دختر شاه شاهان و آن مقدس از نسل عیسی یعنی مادر عزیز و گرامی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که افتخار یافت به عروس بودن حضرت محمد صلی الله علیه واله و سلم و عجل فرجهم و عروس بودن برای حضرت علی و خاندان عصمت و طهارت و عروس بودن برای سیده نساء العالمین من الأولین و الآخرین یعنی حضرت زهرای اطهر علیهاالسلام و این که سعادت یافت که آخرین مقدس از سلسله انبیاء الهی از وجود پاک و مطهر او پای مبارک را جهان قرار دهد همان وجود عظیم که به جا آورنده وعده خدا در ارثیت دادن زمین به صالحین و در برقراری عدل و عدالت در جهان بعد از مملو شدن از ظلم و جور و...، است و دیگر خبر غیبی در این که مردم در ولادت او شک می کنند و...، و این که صاحب غیبت طولانی یعنی عمر طولانی است و اوست تفسیر (اشرقت الارض بنور ربها و...) و اوست صاحب عجایب و تصرف در کائنات و صاحب صیحه آسمانی که به نام وی ظهور پر جلالت وی را از کنار خانه خدا بر اهل عالم اعلام می نمایند و اوست که امر می شود به پیروی و اوست تأویل آیه عظیم (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ)) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این حدیث عظیم که راوی آن حسین بن خالد رحمه الله علیه است دانستی که چگونه حفظ جان پیروان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم که پیرو وصی عالیقدر آن حضرت یعنی شیعیان اثنی عشری هستند در قالب فریضه تقیه و عدم شرکت در غوغا های دنیا طلبان، قبل از خروج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و...، در نزد خداوند عظیم است پس در نقطه مقابل دوزخ جاودانی است برای کسانی که آن ها را مجبور به تقیه می نمایند و یا مرگ را برای آن ها و خاندان آن ها به طرق مختلف رقم می زنند الا لعنه الله علی الظالمین و سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون، پس تو ای مخاطب ارجمند آگاه باش که حسین بن خالد رحمه الله علیه از راویان بزرگ و مقدس سده سوم بوده است و نام او در زنجیره بسیاری از احادیث وارد شده است او دارای عمر طولانی و با برکت بوده و از حضرت صادق و امام کاظم و حضرت رضا
ص: 134
روایت نقل نموده است او گاهی به صیرفی و گاهی پسر ابو العلاء و گاهی حسین بن خالد بن طهمان و...، خطاب شده و آنچه مسلم است این سروران گرامی و محترم بوده اند که آثار تلاش های آن ها و زحمات آن هاو عشق و محبت آن ها به خاندان عصمت و طهارت تمامی اهل ایمان را تا قیام قیامت و تا ظهور مولانا المظلوم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از فیض بی انتها و رحمت بی زوال و علم محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم بهره مند و برخوردار نموده است و کدام اجر و پاداش بالاتر از رضایت و رضوان الهی می تواند پاداش این بزرگواران باشد ما از خداوند متعال علو درجات و رحمت بی انتها را برای ایشان خواستاریم و امیدواریم تا خداوند رحمان ما و عزیزان ما را از شفاعت این بزرگواران در دنیا و آخرت بهره مند فرماید و خیر دنیا و آخرت را برای ما نازل و شر دنیا و آخرت را از ما و عزیزان ما دفع و رفع بفرماید به حق سید و سالار و بزرگان ایشان یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند در ادامه به این روایت عظیم توجه نما که با این مضمون نقل شده است که شخصی مشرف شد به حضور امام عالیقدر حضرت صادق علیه السلام و عرض کرد که من دبه بزرگ روغن دارم که در داخل آن موشی افتاده است پس حکم آن چیست حضرت فرمود آیا وقتی پیمانه را در داخل آن زده و بر می داری جای آن پر می شود (یعنی روغن چه مقدار رقیق است) پس آن شخص عرض کرد جایش بلافاصله پر می شود پس حضرت فرمود نجس است و آن شخص گفت آیا موش به این کوچکی تمام روغن آن دبه بزرگ را نجس می کند پس حضرت فرمود موش در نظر تو کوچک نیست بلکه دین خدا در نظر تو کوچک است پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند در این که برای کسانی که غصه های دختران و پسران در موضوع ازدواج و مادر و پدر شدن آنها و یا ضایع شدن نسل امت رسول خدا و یا نحوه معیشت و گذران زندگی آنها و یا نیازها و یا رنج های آنها و یا تامین شدن آنها در برابر خطرات و معضلات جامعه و...، اهمیت ندارد و کوچک است پس دین خدا در نظر آنها کوچک است پس به زودی به حفره ای که آن را قبر می گویند وارد خواهد شد و خشت لحد را بر فرا روی آنها قرار خواهند داد و آن زمان آرزو می کند که ای کاش خدا آنها را خلق نمی کرد، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 5 به بعد این سوره شریفه یعنی شعراء که در آن خداوند متعال به دشمنان خود و رسولان خود هشدار داده و خلقت
ص: 135
عظیم گیاهان را از آیات خود برای توجه آنان متذکر می شوند:( وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّزَوْجٍ كَرِيمٍ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ) یعنی و هیچ ذکر تازه ای از سوی خدای رحمان برای آن ها نمی آید مگر آنکه از آن روی گردان می شوند پس آن ها تکذیب کردند پس به زودی اخبار (هراسناک عکس العمل) آنچه را استهزا می کردند به آن ها می رسد آیا آنها (برای بیدار شدن و هوشیار شدن از خواب غفلت خود) به (عجایب) زمین نگاه نکردند که چه حد از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندیم و در این آیه (ای الهی عظیم) است (بر اثبات عظمت و حکمت و رحمت خدا) ولی آنها مؤمن نبوده اند و به درستی که پروردگار تو قادر توانا و مهربان است...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند در ادامه به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 10 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعراء که در آن حضرت حق جل جلاله موضوع نبوت حضرت موسی و نجات بنی اسرائیل را از فرعون و فرعونیان بیان می فرماید و توجه داشته باش که بعد از ورود یوسف و بنی یعقوب در مصر دوران افول ایشان و اسارت در مصر ظاهر می شود و خداوند حضرت موسی، یعنی نبی معظم خود را وفق وعده های خود به انبیاء سلف، مبعوث فرموده و به نجات بنی اسرائیل از مصر و حرکت به سوی سرزمین موعود مامور می فرماید و خداوند در مصر به استغاثه بنی اسرائیل توجه نموده و نجات آن ها را زودتر محقق می فرماید و لذا در روایات عظیمه در دعا برای تعجیل ظهور مولای مظلوم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تأکید گردیده و توجه به تعجیل در نجات جهان و جهانیان و نیز امت اسلام از ظلم و جور، بواسطه دعا و استغاثه به درگاه خداوند، تشبیه شده است به استغاثه بنی اسرائیل برای نجات خود و توجه خداوند در تعجیل نجات ایشان بواسطه استجابت دعای ایشان، پس ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیات عظیمه 10 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعراء می فرماید:( وَإِذْ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰ أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ قَوْمَ فِرْعَوْنَ ۚ أَلَا يَتَّقُونَ قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَىٰ هَارُونَ وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ قَالَ كَلَّا ۖ فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا ۖ إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ) یعنی و آن زمانی که پروردگار تو موسی را ندا داد که به سراغ قوم ستمکار برو (یعنی) قوم فرعون، آیا آن ها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمی کنند، پس موسی گفت خدایا
ص: 136
می ترسم که مرا تکذیب کنند، و سینه ام تنگ می شود و زبانم گویا نیست پس بفرست با من هارون را (تا مرا یاری نماید) و برای آن ها بر گردن من گناهی است پس می ترسم که مرا به قتل برسانند پس گفت (خداوند)هرگز چنین نخواهد بود (یعنی آن ها نمی توانند کاری انجام دهند و صدمه ای به تو بزنند) پس شما دونفر (یعنی موسی و هارون) با آیات ما بروید ما با شما هستیم و (کلام شما و آن ها را)، می شنویم...، پس در ادامه ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیات عظیمه 16 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعراء می فرماید:( فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ) یعنی شما (دونفر یعنی موسی و هارون) بسوی فرعون بروید و بگویید ما فرستادگان پروردگار جهانیان هستیم پس بنی اسرائیل را با ما بفرست پس فرعون گفت آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم، و سرانجام آن کار را (که نمی بایست انجام می دادی) صورت دادی (و یک نفر از ما را کشتی) و تو از کافرین (یعنی ناسپاسان ) بودی، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه شدی در رابطه با آنچه ما در خصوص معانی واژه های قرآنی برخلاف تصورات و معانی متداول و مصطلح مردم عوام، کلام خود را آورده و تکرار نمی نماییم در این فراز هم وفق کلام مولانا المظلوم امام رضا علیه السلام واژه هایی از کتاب خدا متمسک عفریت نجس یعنی شیطان مجسم مامون سگ توله هارون خبیث گردیده و تلاش می نماید تا در میان انظار بر ضد آن حضرت و ولایت حضرت علی علیه السلام کلام خود را القاء نماید پس سرور ما علی بن محمد رحمةالله تعالی علیه از مولای خود روایت نموده است که (روزی مأمون ملعون از حضرت سؤال کرد ای فرزند رسول خدا آیا شما اعتقاد ندارید که پیامبران معصوم هستند حضرت فرمود بلی... پس مأمون سؤال کرد که معنی این کلام موسی که به فرعون گفت:( قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ) پس امام رضا فرمود وقتی موسی نزد فرعون رفت به او گفت( وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ) یعنی از ناسپاسان نسبت ب من بودی موسی گفت من آن کار را انجام دادم درحالی که از گمراهان بودم یعنی راه را گم کرده بودم و نخواسته به شهری از شهرهای تحت سلطه تو وارد شدم پس وقتی که از شما ترسیده و فرار کردم پروردگار من به من حکمت و دانش بخشید و مرا از پیامبران قرار داد (و سپس امام درادامه به عنوان شاهد این کلام عظیم خود را می فرماید) خداوند عزوجل به پیامبرش محمد می فرماید:( ضحی_6_ الم یجدک یتیما فاوی)
ص: 137
یعنی آیا او تو را یتیم نیافت و پناه نداد یعنی آیا تو را تنها نیافت و مردم را بسوی تو سوق نداد و ( وجدک ضالا فهدی_ ضحی_7) یعنی آیا تو را تنها نیافت که مردم را به سوی تو سوق داد و نزد قوم خود گمشده وناشناخته بودی و هدایت کرد یعنی قومت را هدایت کرد به شناخت تو و تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود( ضحی_8) یعنی دعای تو را مستجاب کرد و این گونه تو را بی نیاز نمود) پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که چگونه کتاب خدا دارای واژگانی است که علم معنی آن ها در اختیار کسانی است که ذات اقدس احدیت از علم لدنی خود ایشان را آکنده نمود زیرا ظرف وجودی آن ها به واسطه عصمتی ذاتی که حضرت حق جل جلاله به آن ها عطا فرموده است، این قابلیت را دارد ونیز توجه نما که چگونه معانی صحیح این واژگان عقاید ترا پاک از هرگونه شرک و معانی شیطانی می نماید و چگونه تو را هدایت می نماید به دین پاک و پسندیده خدا و این ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم است که تو را از سر چشمه های پاک و زلال هدایت الهی بهره مند می سازد ونیز توجه نما که هدایت آن ها برای کسانی که عقل را امام و رهبر خود ساختند منتهی به سعادت جاویدان و برای کسانی که هوی و هوس را امام خود قرار دادند اسباب شقاوت را فراهم می آورد یعنی وفق کلام خداوند( وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا) یعنی وجود این قرآن های ناطق مانند قرآن صامت برای ظالمین جز خسارت چیزی را به همراه ندارد و تو ای مخاطب ارجمند یقین داشته باش که این کلام های عظیم امام معصوم نه تنها هدایت آن سگ شقی یعنی مأمون نیفزود بلکه بر طغیان او افزود همانگونه که معجزه رسول خدا در نظر شخص همراه او این تصور را ایجاد کرد که العیاذبالله رسول خدا آنگونه که همه می گویند ساحر است وگرنه کشتی و قایق و دریا در ته غار چه معنی دارد و...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند در ادامه و توجه نما به آیات عظیمه 22 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعراء که ذات اقدس احدیت در این آیات عظیمه می فرماید:( وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ) یعنی آیا این که بنی اسرائیل را برده خود ساخته ای نعمتی است که منت آن را بر من می گذاری پس فرعون گفت پروردگار جهانیان چیست پس موسی پاسخ داد پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آن ها است اگر خواهان یقین هستید، پس مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام در شرح این آیات عظیمه می فرماید:( وقتی که
ص: 138
خداوند موسی را به سوی فرعون مبعوث نمود و به نزد فرعون آمد و برای کسب اجازه با عصای خود به در زد و همه درها برای او گشوده شد پس داخل شد بر فرعون و به او خبر داد که من پیام آور از سوی رب العالمینهستم پس در این زمان فرعون گفت رب العالمین چیست و پرسش فرعون از موسی از کیفیت خدا بود (یعنی موسی، خدا را برای او توصیف کند ولی) موسی پاسخ داد« پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه مابین آن ها است اگر اهل یقین هستید، در این زمان فرعون با تعجب به پیروان خود می گوید آیا نمی شنوید این مرد چه می گوید من از او از کیفیت خدا سؤال می کنم و او از آفریدگان به من پاسخ می دهد دراین حال موسی گفت پروردگار شما و پروردگار نیاکان شما است) پس در این راستا جناب حارث الاعور از مولای مظلوم ما امیرالمؤمنین نقل می نماید که روزی حضرت علی علیه السلام بعد از عصر خطبه ای خواند و...، فرمود:(... از انبیا و پیامبران الهی درباره خداوند سؤال شد ولی آنها خدا را به وسیله مقدار و جزء وصف نکردند بلکه او را به وسیله افعال او توصیف نموده و راهنمایی به سوی او نمودند از روی آیات او(... فلم تصفه بحد و لا ببعض بل وصفته بفعاله و دلت علیه بایاته)) پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به عظمت کتاب خدا و به عظمت مفسران آن یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم که چگونه خلایق را بسوی خداوند دعوت می نمایند یعنی به خداوند برسند با حواس محدود پنجگانه خود و از طریق توجه به آثار و عجایب خلقت و در ذات حضرت حق جل جلاله تفحص ننمایند که حیران و گمراه و سرگردان می شوند مانند مشرکین وحدت وجود که جهان را خدا و یا نمود آن می دانند و حال آنکه پست است پرستش خدایی که این جهان او و یا نمود او باشد یعنی الله اکبر یعنی خداوند بالاتر است از آنچه وصف شود و وفق مضمون کلام مولانا المظلوم علی علیه السلام در ذات خدا تفکر ننمایید که گمراه می شوید بلکه از توجه به آثار و (عجایب) خلقت حضرت حق، به سوی آن ذات اقدس توجه نمایید ونیز آن کلام دیگر حضرت که می فرماید با این مضمون (تمامی آنچه که شما به اوهام خود می سازید پس آن مخلوق شما است و به سوی شما بازمی گردد( ولی تصور می نمایید به الهام شیطان که بر خدا دست یافته اید)، آری و این انسان گمراه است که تصور می نماید که با حواس محدود پنجگانه خود می تواند به ذات اقدس الهی راه پیدا نماید و...، درحالی که عاجز است از درک پیرامون خود در آب و خشکی و آسمان و...، پس در ادامه گفت وگوی حضرت موسی با فرعون شقی و گمراه، فرعون از تکبر و غرور با این مضمون به
ص: 139
موسی می گوید اگر معبودی غیر از من برای خود بگیری تو را به زندان زندانیان خود می فرستم پس حضرت موسی فرمود حتی اگر برای تو نشانه ای آشکار و دلیل قاطع بیاورم پس فرعون گفت اگر راست می گویی بیاورپس در این زمان حضرت موسی عصای خود را بر زمین افکند و ناگهان اژدهای بزرگ آشکار شد یعنی به شرح آیه عظیمه 32 این سوره مبارکه:( فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ) پس سرور ما ابان بن عثمان از مولای ما حضرت امام صادق علیه السلام روایت نموده است که... وقتی حضرت موسی عصای خود را بر زمین انداخت و آن عصا تبدیل به اژدهایی سهمناک گردید و...، در این زمان ترس بر مجلس فرعون حاکم شد و خود فرعون نیز از ترس بی اختیار شد و موسی را به خدا و حق رضاعی قسم داد که آن را دور کند پس موسی آن را دور کرد و دست خود را بالا آورد پس برای ناظرین نور افشانی نمود پس وقتی که موسی عصا را گرفت فرعون به خود آمد و خواست که موسی را به پیامبری تصدیق نماید ولی هامان (وزیر او) وی را فریب داد و به او گفت که اکنون تو خدا هستی و مورد پرستش قرار می گیری پس یکباره می خواهی پیرو یکی از بندگان خود شوی...) آری بسیاری از اوقات هم نشین می تواند راه رستگاری را نشان دهد و بسیاری از اوقات هم نشین می تواند تو را با خود به سوی دوزخ ببرد پس مانند این وقایع در تاریخ بسیار است و مانند این نیز از خلفای غاصب نیز نقل شده است و اگر نگارنده اراده نماید پس به حول و فضل الهی و عنایات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها قادر است هزاران صفحه بر همین فراز بنگارد ولی قرارومدار او بر تحدید و تدقیق این اثر است پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز ما از دو سرور خود جناب حارث اعور و جناب ابان به عثمان یاد نمودیم که از راویان احادیث مولای مظلومان علی علیه السلام و حضرت صادق علیه السلام بوده اند پس آگاه باش که جناب حارث بن عبداله همدانی یا حارث اعور از اصحاب خاص مولانا المظلوم علی علیه السلام بوده است او فردی باسواد و متقی و راوی احادیث فراوان بوده است و او نخستین کسی بود که خطبه های امام علی علیه السلام را گردآوری نموده است تقوا و علم او موجب شد تا روایات بسیاری از او در کتب شیعه و سنی مذکور شود او از علی علیه السلام و عبدالله بن مسعود و زید بن ثابت حدیث نقل نموده و ذهبی از او با عناوین بزرگی چون علامه، فقیه، امام و کثیر العلم یاد کرده است، حارث چون یک چشم داشت به اعور مشهور است و...، شیخ بهایی و پدربزرگوار او از نسل حارث همدانی بوده
ص: 140
و لذا به حارثی و همدانی معروف هستند او در زمره اصحاب دانشمند علی علیه السلام است و ابن سیرین او را در زمره پنج عالم و فقیه بزرگ کوفه نام برده است...، حارث محبت و علاقه ویژه ای به مولای ما علی علیه السلامداشته است و روایت عظیم ایشان از علی علیه السلام درباره دیدار آن حضرت در هنگام مرگ مشهور است که فرمودند:( هر بنده ای که مرا دوست داشته باشد در هنگام مرگ مرا به گونه ای که دوست دارد می بیند و کسی که مرا دشمن بدارد پس در هنگام مرگ مرا به گونه ای که دوست ندارد می بیند) و این سرور ما جناب سید اسماعیل بن محمد حمیری است که مضمون این روایت را به شعر درآورده و این روایت و این ابیات در میان شیعیان رواج دارد و شیعیان در موضوع دیدار امیرالمؤمنین و اهل بیت عصمت و طهارت در هنگام احتضار به آن استناد می کنند و این روایت این گونه نیز مذکور گردیده است که شبی حارث به خدمت علی علیه السلام مشرف شد پس حضرت از او سوال کرد که چه چیز تو را در این شب به نزد من آورد پس حارث گفت قسم به ذات اقدس خداوند که دوستی و علاقه من به شما باعث شد که من در این زمان نزد شما بیایم پس حضرت فرمود: ای حارث آگاه باش که نمی میرد آن کسی که مرا دوست بدارد مگر آن که در وقت جان دادن مرا ببیند و با دیدن من به رحمت الهی امیدوار شود و همچنین نمی میرد کسی که مرا دشمن دارد مگر آنکه در وقت مرگ با دیدن من در عرق خجالت و ناامیدی بنشیند و این شعر منسوب به این فضیلت عظیم آن حضرت، از سید حمیری است:( یا حار همدان من یمت یرنی/ من مؤمن او منافق قبلاً).....، پس تو ای مخاطب ارجمند آگاه باش که در میان اصحاب علی علیه السلام تا حضرت صادق علیه السلام واژه همدانی با سکون میم است و همدان قبیله ای بزرگ در یمن است که همگی شیعه و دوستدار علی علیه السلام بوده اند...، و این روایت نیز از حارث رحمه الله علیه نقل گردیده است که می فرماید من روزی هنگام ظهر به حضور امام علی علیه السلام مشرف شدم و حضرت پرسید برای چه به این جا آمده ای پس حارث می گوید من عرض کردم محبت و علاقه به شما باعث شد که به محضر شما بیایم پس حضرت فرمود اگر چنین علاقه ای داشته باشی پس مرا در سه محل خواهی دید اول آن زمانی که روح تو به حلقوم تو برسد دوم در کنار پل صراط و سوم در کنار حوض کوثر پس خدایا نام ما و نام عزیزان ما را در زمره دوستان امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین او یعنی یازده امام معصوم دیگر ثبت بفرما و از کسانی قرار بده که به سعادت و رحمت و شفاعت او رستگار می شویم آمین آمین
ص: 141
آمین یا رب العالمین و تو ای مخاطب ارجمند به این روایت نیز توجه نما که مذکور شده است که جمعی در محضر مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام مشرف بودند، پس سخن از منزلت شیعیان و پیروان خاندانعصمت و طهارت در میان آمد پس در این زمان امام صادق علیه السلام فرمودند پیروان ما در لحظات آخر عمر چیزهایی می بینند که چشمان آن ها با دیدن آن ها روشن و شاد می گردد، پس یکی از حاضرین پرسید چه می بینند و این سوال را ده بار تکرار کرد و اصرار داشت تا امام علیه سلام به او پاسخ دهد ولی امام در هر بار می فرمود می بینند پس درنهایت امام علیه السلام آن شخص را مخاطب ساخت و فرمود مثل این که اصرار داری تا آگاه شوی که چه می بینند و او عرض کرد آری به طورقطع می خواهم بدانم و سپس گریه کرد پس امام صادق علیه السلام بر حال او دلسوزی کرد و فرمود آنها دو نفر را بر بالین خود می بینند و آن شخص باز با اصرار پرسید کدام دو نفر را پس امام صادق علیه السلام فرمود رسول خدا و علی ما را می بینند پس هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه در لحظات آخر عمر این دو بزرگوار را خواهد دید و این دو بزرگوار به او بشارت می دهند پس فرمود و این مطلب را خداوند متعال در قرآن بیان فرموده است پس حاضران پرسیدند خداوند در کجا و در کدام سوره آن را بیان فرموده است امام صادق علیه السلام فرمود در سوره یونس آیات 63 و 64 آنجاکه می فرماید:( الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۚ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ) و بشارت دنیایی آن ها همانا حضور رسول خدا و علی در لحظات آخر عمر آنها و بر سر بالین آنها است که آنها را شاد و مسرور می کند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین....، چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند توجه نما به عظمت مقام و منزلت جناب ابان بن عثمان احمر بجلی رحمةالله علیه که از بزرگان و دانشمندان و از اصحاب خاص حضرت صادق و امام کاظم علیهم السلام است او روایات بسیاری را با واسطه و بی واسطه از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده است و برخی او را با ابان بن عثمان فرزند عثمان بن عفان خلیفه غاصب سوم اشتباه می گیرند ، ابان بن عثمان احمر بجلی از بزرگان علم و ادب و دارای آثار علمی می باشد و بزرگان شیعه از او روایت کرده اند از جمله سرور ما علی بن ابراهیم قمی که در تفسیر عظیم خود از او و آثار او بهره گیری نموده اند، در عظمت شخصیت او آورده اند که از حافظه عجیبی برخوردار بوده است و محمد بن ابی عمیر در خصوص او می گوید:
ص: 142
ابان از همه انسان ها بیشتر حافظ حدیث بوده است، حافظه این دانشمند چنان قوی بوده است که برای حفظ هر کتابی تنها یک بار مطالعه آن کتاب برای او کافی بود و سپس او کل آن کتاب را بدون یک حرف پس و بیشتکرار می کرده است....، او صاحب آثاری بدیع و مهم در تاریخ اسلام بوده است ولی تمامی آثار او به واسطه تعصبات دشمنان ازبین رفته است، دانشمندان شیعه او را جزء اصحاب اجماع می دانند و اصحاب اجماع تعیین کنندگان احکام و قانون های دینی و حقوق مذهبی و صاحبان فتوا و مجتهدان مذهب شیعه بوده اند و آنها می بایست احکام خود را از چهار منبع قرآن، سنت عقل و اجماع، تحصیل نمایند، او راوی روایات فراوانی در باب های مختلف فقه است... رحمت و رضوان ذات اقدس الهی بر این عاشقان و ایثارگران که با تلاش های عاشقانه خود آثار امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم را تا قیام قیامت و تا زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای دوستان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت به یادگار قرار دادند همان آثار که هدایت می نمایند خلایق جهان را به سوی رستگاری جاوید پس خدایا به حق ذات اقدس خود و آبروی همه آبرومندان درگاهت و در صدر آنان محمد وال محمد علیهم السلام و عجل فرجهم و به حق همه شیعیان و پیروان و دوستان حضرت رسول خدا و امامان معصوم و حضرت زهرا، ما و عزیزانمان را در دنیا و آخرت از شرور و فتن آخرالزمان محفوظ بدار و رفتگان ما را در آمرزش و رحمت خود قرار بده و تمامی دعای خیر ما را و در صدر آنان دعا برای سلامتی و ظهور مولانا المظلوم حجه بن الحسن المهدی را مستجاب فرما آمین آمین آمین یا رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس در ادامه توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 33 این سوره مبارکه یعنی شعراء که می فرماید:( وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ) یعنی و دست خود را در گریبان خود فرو برد و بیرون آورد و در برابر بینندگان نورافشانی می کرد پس در روایت است از حسن بن منصور رحمةالله علیه که از برادر خود روایت می نماید که شبی به خدمت حضرت رضا علیه السلام مشرف شدم حضرت در داخل صندوق خانه در آن شب دست خود را بلند کرد گویی که در اطاق ده چراغ روشن است پس در این زمان مردی اجازه ورود خواست پس حضرت دست خود را پایین آورده و اجازه ورود داد تا آن شخص وارد شود، پس تو ای مخاطب ارجمند در این فراز توجه نما که حضرت برای بعضی از پیروان خود که محرم تر بودند
ص: 143
بعضی از عجایب آن قدرتی که ذات اقدس احدیت به مقدسین درگاه خود داده است را به دست ایشان ظاهر می فرمود و در عین حال همان فضیلت را برای دیگری مخفی می نمود تا آیندگان بر عظمت قدرت ایشان درتمامی موارد آگاه شوند و نیز آگاه شوند که آن بزرگواران چگونه این فضایل را پنهان می نمودند تا خلایق به واسطه اعمال به سوی آن ها نروند بلکه به واسطه تفکر و تعقل و بر پایه اندیشه های صحیح به آن ها روی آورند پس آن زمان شایسته توجه خداوند و بهره گیری از حیات جاویدان شوند یعنی آنگونه که مولای مظلوم ما حضرت علی علیه السلام فرمودند و ما آن را مذکور نموده و مکرر نمی نماییم ونیز توجه نما که نه تنها امامان معصوم بلکه پیروان ایشان قادر به انجام عجایب عظیم بوده اند ولی هرگز حق استفاده از این قدرت را نداشته اند بلکه بایستی مانند مردم عادی عمل می نمودند و توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که اگر نگارنده اراده می نمود به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت بقیةالله حضرت حجه بن الحسن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها قادر بود تا بر این فراز هزاران صفحه بنگارد ولی قرارومدار او بر تحدید و تدقیق این اثر است و فقط متذکر می شود که ذات اقدس احدیت جل جلاله به هر کس از اولیاء خود که بخواهد عطایای عظیم خود را عطا خواهد نمود اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین ، پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند در ادامه به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 34 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعرا:( قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ) یعنی فرعون به اطرافیان خود گفت این ساحری دانا است و می خواهد با سحر خود شما را از سرزمین شما بیرون کند پس چه نظر می دهید و آنها گفتند او و برادرش را مهلت بده و ماموران را برای گردآوری ساحران به تمام شهرها اعزام کن تا هر ساحر ماهر و دانایی را نزد تو آورند...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما به موضوع سحر و جادو و ساحری و جادوگری و...، که رواج داشته و دارد در اقوام مختلف خصوصاً یهودیان و حتی در اهل اسلام درحالی که ذات اقدس احدیت وفق آیات عظیمه خود ساحران را در زمره کافران و ظالمان و مفتریان به خداوند و..، محسوب و تأکید فرموده است که رستگار نخواهند شد یعنی اهل دوزخ هستند، خداوند علی اعلی در آیات عظیمه 77 سوره مبارکه یونس و 69 سوره طه در خصوص سحر و جادو و ساحر و
ص: 144
جادوگر می فرماید:( قَالَ مُوسَىٰ أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ ۖ أَسِحْرٌ هَٰذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ) یعنی موسی به آن ها گفت آیا به آیات حق که برای شما آمد نسبت سحر می دهید آیا این سحر و جادو است و حال آنکهساحران هرگز رستگار نخواهند شد ونیز آیه 69 سوره طه:( وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ ۖ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ) یعنی و این عصایی که در دست داری بیافکن (تا اژدها شود و یکباره) بساط سحر و ساحری آن ها را ببلعد که کار آن ها حیله ی ساحر است و ساحر هر جا که رود (و هر چه به عمل آورد و از هر دری وارد شود)، رستگار نخواهد شد پس تو ای مخاطب ارجمند ما می دانیم که وفق بررسی های قرآنی تا این فراز کسانی که اهل دوزخ هستند مجرمین، ظالمین، کافرین و....، و در این فراز ساحرین هستند به عنوان نمونه کلام خداوند در آیه 17 سوره مبارکه یونس:( فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۚ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ) یعنی کیست ستمکارتر از کسی که به خدا دروغ ببندد و یا آیات او را دروغ بشمارد قطعا مجرمان رستگار نمی شوند ونیز آیه 117 سوره مبارکه مؤمنون:(... وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ ۚ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ) یعنی و هر کسی با وجود خداوند معبود دیگری را پرستش نماید که او را بر این پرستش دلیلی نیست پس به درستی که به حسب کار او در نزد خداست و به درستی که کافران رستگار نخواهند شد و یا آیه عظیمه 135 سوره مبارکه انعام:( قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ ۖ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) یعنی بگو ای قوم من شما هر چه در خور شماست به عمل آورید و من نیز چنین خواهم نمود پس به زودی شما آگاه می شوید که برای چه کسی عاقبت بخیر می شود و به درستی که ظالمان ستمکار نمی شوند...، پس چون بر این فرازها یعنی عظمت جرم و گناه و ستیزه گری با خدا در رابطه با سحر و جادو بر تو آشکار شد پس توجه نما به این آیات عظیم از مولای غریب و مظلوم و مسموم و ستمدیده ما حضرت رضا علیه السلام که در حدیثی فرمودند:( سحر واقعیت دارد ولی اما تنها با اجازه خدا می تواند اثرگذار باشد) یعنی برای کسی که توکل او به خداست سحر و جادو اثری ندارد ولی اگر خدا کسی را رها کند و اراده حفظ او را در رابطه با اعمال او نداشته باشد پس سحر به او اثر می کند و در رابطه با حفظ از آثار سحر و جادوگری درادامه فرمودند:( وقتی تو را سحر کردند دستت را تا رو به روی صورتت بالا ببر و بخوان بسم الله العظیم، بسم الله العظیم، رب العرش العظیم إلا ذهبت و
ص: 145
انقرضت و آنچه از روایات برمی آید ذات اقدس احدیت نیروهایی در انسان ها قرار داده است که انسان ها به واسطه آن می توانند اعمالی صورت دهند و بعضی از این قدرت برای عمل خلاف اراده خداوند بهره گیری می نماید ولذا گروهی می توانند علم آن را آموزش گرفته و آن جادوها را باطل نمایند، آنچه مسلم است در احادیث عظیمی که از معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم رسیده است از سحر و جادو به شدت نهی شده و کلام خداوند نیز ساحران را به دوزخ جاوید وعده داده است و مولانا المظلوم علی علیه السلام نیز در روایتی می فرماید:(... کسی که جادوگری بیاموزد کم یا زیاد کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلی قطع می شود و حد او آن است که کشته شود مگر آنکه توبه نماید) پس ازنظر شرع مقدس اسلام ، سحر و جادوگری عملی شیطانی و کفرآمیز است و تعلیم و تعلم و کسب از روی سحر و جادو حرام است و از گناهان کبیره و لذا در بعضی از روایات تعلیم و تعلم سحر و جادو گری را اساس کفر و ورود به دوزخ اعلام نموده اند اما سحر از نظر کتاب خدا دو بخش دارد اول از راه تصور و فریفتن مانند آنچه ساحران در مقابله با حضرت موسی نمودند :( به شرح آیه 66 سوره طه ، قَالَ بَلْ أَلْقُوا ۖ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ) یعنی هنگامی که ریسمانهای خود را انداختند در اثر سحر ساحران چنین تصور می شد که حرکت می کنند و در آیه دیگر( اعراف-116 قَالَ أَلْقُوا ۖ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ) یعنی هنگامی که طناب های خود را انداختند چشم های مردم را سحر کردند و موجب رعب آن ها را فراهم آوردند و در آیه ای دیگر (بقره آیه 102، فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ) یعنی سحر هایی را یاد می گرفتند که میان مرد و همسرش جدایی می افکند و ( وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ) یعنی چیزهایی یاد می گرفتند که مضر به حال آن ها بود و نفعی برای آن ها نداشت پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند از مجموعه این آیات و روایات چنین برمی آید که گروهی به راهی می روند که خدا آن ها را نهی می نماید و نه تنها نهی می نماید بلکه به آن ها وعده دوزخ می دهد و از طرفی اهل ایمان را خبر می دهد که اگر بر خدا توکل کنند و او اراده نماید ضرری به آن ها از این سحر و جادو نمی رسد و به عبارتی (صوفی نهاد دام و سحر حقه باز کرد/ بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد/ بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه/ زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد) پس ذات اقدس احدیت به تعبیر نگارنده صرف نظر از هشدار به دوزخ برای ساحران و جادوگران چه کم و چه زیاد، اهل ایمان را در پناه خود
ص: 146
حفظ نموده و به آن ها اطمینان می دهد که اگر بر او توکل نمایند شیطنت شیاطین جن و انس به آن ها لطمه ای وارد نمی نماید و اما اگر لازم شود یعنی در راستای عکس العمل در برابر شیطنت این شیاطین جن و انسیعنی ابطال اعمال شیطانی آن ها ، این یادگیری یعنی در این راستا منع شرعی ندارد و در روایت است که شخصی مشرف شد به نزد حضرت امام صادق علیه السلام و عرض کرد شغل من جادوگری بود و...، ولی اکنون توبه کردم آیا برای من راه نجاتی هست پس حضرت فرمود (گره سحر را باز کن ولی گره جادوگری مزن) آری ( گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی/ صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت)، و نیز امعان نظر بر آیه عظیمه چهارم سوره مبارکه فلق:(... وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ...) یعنی از شر زنان جادوگر که در گره ها می دمند، بیانگر آن است که زنان بیشتر از مردان به دنبال این کفریات و اعمال تباه هستند و تعجیل آن ها برای ورود به دوزخ از مردان در این خصوص بیشتر است و این بیان شهید ثانی است که می فرماید جادو و سحر، کلام یا کتابت و یا افسون...، که بر اثر آن ضرری بر غیر وارد شود مانند جادوگری برای اینکه، مرد نتواند از همسر خود بهره ای ببرد که این جادوگری اقسام دارد مانند دود کردن، گره زدن، افسون، صورت کشیدن، دمیدن....، که درنتیجه آن ضرری بر غیر حادث شود که تمام شعب آن حرام است، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای عاقل دانا و خردمند در بین احادیث موجود در این رابطه به روایاتی برخورد می نمایی که خبر از سحر و جادو بر رسول خدا دارد و...، به گونه ای که در رفتار و حال و احوال آن حضرت اثر گذاری نموده است پس توجه نما که تمامی این احادیث در خصوص آن حضرت و سایر معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم لایق مزبله دانی است زیرا این گونه آیات بر ضد کلام خداست زیر قول و فعل و کلام و روش رسول خدا و امامان معصوم هرگز نمی تواند مؤثر از شیطان و یا اعمال شیطانی باشد و سحر و جادو از اعمال شیطان است و در معصومین اثرگذار نیست زیرا اگر العیاذبالله اثرگذاری نماید این اثرگذاری با اصل معصومیت و اصل حفظ خداوند از برگزیدگان خود منافات دارد زیرا در اصل عصمت در هدایت آن ها خلل ایجاد می نماید و شاهد عادل و گواه صادق ما وجود روایات معارض در این خصوص است که قول ما را در این رابطه تحکیم می نماید پس نه تنها این سحر و جادو در معصومین تاثیر ندارد بلکه در شیعیان ایشان و نیز در دیگر اولیاءالله نیز اثر ندارد و بلکه برعکس اسباب نابودی جادوگران را فراهم می نماید و کید و مکر آنان را به آنان باز می گرداند پس تو ای مخاطب
ص: 147
ارجمند آگاه باش که چشم زخم و جادو و طلسم و..، حق است یعنی وجود دارد ولی نه برای معصومین و اولیاءالله زیرا اگر چنین باشد موضوع رسالت و ابلاغ کلام خداوند و احکام و شرایع آن غیرقابل اعتماد خواهدبود و....، پس کلیه روایاتی که در این باب آمده است جعلی است و این منافاتی با وجود این مطالب برای افراد عادی ندارد و این روایت از مولای مظلوم ما علی علیه السلام است که با این مضمون فرمودند:( چشم زخم حق است (یعنی وجود دارد) طلسم حق است (وجود دارد) جادوگری حق است (یعنی وجود دارد) و فال نیکو زدن حق است (یعنی راست است) ولی فال بد زدن حقیقت ندارد و سرایت نیز حقیقت ندارد...) پس تو ای عاقل دانا و خردمند منظور حضرت از اینکه چشم زخم و یا طلسم حق است، این نیست که خوب و مورد تایید است بلکه مقصود آن حضرت این است که (بله چنین چیزی هست و اثرات خود را دارد) و بدشگونی حق نیست یعنی حقیقت ندارد و خرافه پردازی است و مقصود حضرت از سرایت آن است که در راستای فال بد، ممکن است شیطان به اشخاص چنین القاء نماید که مانع شوید از این که زن شوهر مرده و یا مطلقه و یا دوبار شوهر کرده و...، سر سفره عقد حاضر شود زیرا شومی سرنوشت او به این عروس سرایت می کند یا اگر فلانی بچه دار نمی شود و یا فرزندانش پس از تولد مرده اند نزدیک نشوند و نوعروس هم از لقمه آن ها نخورد چون نکبت به او سرایت می نماید و...، تا جایی که مردم کافر می شوند مثلاً گروهی احمق و جاهل به الهام شیطان می گفتند که بر دختران خود نام زینب مگذارید که دچار بلا می شوند و...، آری مولای مظلوم ما در این راستا می فرماید که سرایت یعنی سرایت سرنوشت ها خلاف حق است و خرافی می باشد و اما آن دسته روایات که جعلی بودن آن براساس کلام خداوند محرز است ، به عنوان نمونه روایتی است که در شأن نزول این سوره آورده اند و آن این که پیامبر بیمار شد و جبرئیل خبر داد که لبید بن اعصم یهودی حضرت را جادو کرده است...، پس رفته و طلسمی را یافتند که در آن ریسمانی بود که یازده گره خورده بود...، اما روایت عظیمی که معارض اینگونه روایات جعلی است و حقیقت آن مطابق با آیات کتاب خداوند است روایتی است که از مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام (در کافی، ج 1، ص 204) نقل شده است در این روایت عظیم که امام به حق ناطق حضرت جعفر بن محمد الصادق آن را در رابطه با ویژگی های امام معصوم بیان فرموده است مذکور شده است که:( امام صادق علیهم السلام درضمن خطبه ای که در آن صفات و ویژگی های امامان معصوم را بیان می فرماید بعد از آنکه به
ص: 148
این فراز یعنی شرح ویژگی های امام معصوم می رسد می فرماید...، امام همیشه زیر نظر خدا محافظت شده و (خداوند) با (قدرت ) پوشش خود او را حفظ و نگهداری کرده و دام های ابلیس و لشکرش از او دور شده و (شر هر موجود شروری که در) تاریکی شب وارد می شود و دمیدن هر فاسقی (برای سحر و افسون) از آن دور شده است) ( عن ابی عبد الله علیه السلام فی خطبه له یذکر فیها حال الائمه علیهم السلام و صفاتهم ...، لم یزل مرعیا بعین الله یحفظه و یکلوه بستره مطرودا عنه حبائل ابلیس و جنوده مدفوعا عنه وقوب الغواسق و نفوث کل فاسق) و توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که امام معصوم علیهم السلام در این فراز دمندگان در گره ها یعنی (نفاثات فی العقد)، را فاسق یعنی اهل دوزخ معرفی فرموده است پس در روایت است که زنی به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم آمد و گفت یا رسول الله من شوهری دارم که با من بسیار تند خو است و من با او کاری کردم (یعنی جادو و سحر نمودم) تا وی را با خود مهربان نمایم پس رسول خدا به او فرمود( اف لک، کدرت دینک لعنتک الملائکه الاخیار، لعنتک الملائکه الاخیار، لعنتک الملائکه الاخیار، لعنتک ملائکه السماء، لعنتک ملائکه الارض) یعنی اف بر تو، دین خود را تباه کردی، لعنت فرشتگان بزرگ بر تو باد، لعنت فرشتگان بزرگ بر تو باد، لعنت فرشتگان بزرگ بر تو باد، لعنت فرشتگان آسمان بر تو باد، لعنت فرشتگان زمین بر تو باد) و تو ای مخاطب محترم آگاه باش از مفاد این آیات و روایات، در بزرگی و زشتی عظیم آن در نزد خداوند تا جایی که حد جادوگر را مرگ اعلام نموده اند و این امر به لحاظ از بین بردن آثار سوء و جلوگیری از نهادینه شدن آن در رفتارهای اجتماعی و خصوصا در بین زنان است...، پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به روایتی که مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام در این خصوص یعنی موضوع جادو و جادوگری بیان فرموده اند و به دنبال آن توجه نما به اعمال این تبهکاران و در آن زمان خواهی دانست که کیفر مرگ و دوزخ در دنیا و آخرت برای این جرثومه های فساد و تباهی، کیفر کم و ناچیزی است پس مولای ما حضرت صادق علیه السلام در پاسخ سوال شخصی بی اعتقاد به اسلام درباره جادوگری و اینکه منشأ جادو چیست و چگونه جادوگر می تواند امور عجیب از خود بروز دهد می فرماید:(... جادو گونه های مختلفی دارد، گونه ای از آن به منزله طبابت است، همانگونه که پزشکان برای هر بیماری و درد، دارویی دارند، جادوگران نیز در علم جادوگری برای هر صحتی آفتی و برای هر عافیتی درد و رنجی و برای هر کاری چاره ای اندیشیدند،
ص: 149
گونه ای دیگر از آن چشم بندی، چالاکی، مهارت و تردستی است نوع دیگری از آن اموری است که دوستان شیطان ها از آن ها یاد می گیرند و.. نزدیک ترین عقیده درباره جادو به واقعیت آن است که جادو به منزله طبابتاست جادوگر مردی را جادو می کند که نتواند با زن خود نزدیکی نماید و پزشک می آید و او را از طریق دیگر (یعنی دارو) معالجه می کند و بهبود می یابد...)، در کتاب خدا یعنی قرآن مجید، خداوند متعال از دو فرشته به نام هاروت و ماروت در سوره مبارکه بقره نام می برد و قضیه این دو فرشته مربوط است به ایامی که در سرزمین بابل، بازار سحر و جادو رواج یافته و به اوج خود رسیده بود و جادوگران از این طریق به آزار و اذیت مردم می پرداختند پس خداوند متعال دو فرشته را در شکل انسانی به زمین فرستاد تا به میان مردم رفته و نکات علم سحر را برای مردم تشریح و اسباب ابطال اعمال جادوگران را به آن ها آموزش داده و تاکید می کردند که این علم را در راه باطل بکار گیری ننمایید و کسی که سوءاستفاده نماید پس به خدا کافر شده است...، رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم می فرماید: کسی که نزد ساحر یا کاهن و یا دروغ گویی برود و تصدیق نماید آنچه را می گویند به تمام کتب آسمانی که خدا فرستاده کافر شده است، و از امام صادق علیه السلام روایت شده است که ساحر را با یک ضربت شمشیر می زنند و او را می کشند، مرحوم سید در وسیله می نویسد:( سحر عبارت است از نوشتن و یا خواندن وردهای مخصوص و یا سوزانیدن با آتش و دود کردن چیزهای مخصوص یا نقش کردن صورت یا دمیدن و گره زدن، یا چند چیز را به وضع خاصی در جاهایی دفن کردن به طوری که در بدن یا قلب یا عقل شخص سحر شده اثر کند مثل این که اگر غائب باشد او را ظاهر کنند و یا او را خواب و بیهوش نمایند و یا ایجاد محبت یا دشمنی بین او و دیگری نمایند یا مثل بستن مرد از زن و جدایی انداختن بین آن ها و....، پس تو ای مخاطب ارجمند قبل از اینکه نگارنده وارد توضیح و شرح ابعاد گسترده و دهشتناک موضوع جادو و جادوگری و جنایات مرتبط با آن شود بدواً تلاش می نماید تا با آوردن مثالی در رابطه با موضوع جن و اجنه و شراب و شراب خواری موضوع را بهتر معرفی نماید ما می دانیم که خوردن شراب و شراب خوارگی و مسکرات به حکم عقل و شرع امری ناپسند و نامعقول است ولی زمانی که به ابعاد گسترده فساد ناشی از آن پی می بریم خودبخود به اینکه از پیروان احکام خداوند هستیم افتخار می کنیم و...، و همچنین نگارنده در رابطه با یاوه سرایی های تحریف گران کتاب مقدس یعنی تورات و
ص: 150
انجیل، کلام خود را در رابطه با دروغ پردازی های آنها در مورد وجود جن در کالبد انسان های مریض، بیمار، مصروع، دیوانه، فاحشه، قاتل و...، در سلسله کتب شریف الاحتجاج و خصوصا مجموعه شریف نورالانوار مذکورنموده و تحریف شدن کتب آسمانی را با اقامه حدود یکصد و هفتاد هزار دلیل اثبات نموده ونیز اثبات نمود که چگونه این اعتقادات باطل در قالب تحریفات متون جعلی در کتب مقدس راه یافت و چگونه این اعتقادات ناپاک در طی قرون، خون های بسیاری از انسان های بی گناه را بر زمین ریخت و چگونه خلایق برای بیرون آوردن اجنه از کالبد انسان ها و نجات خود و یا آنها از شرارت این اجنه، آنها را به آتش کشیده و یا به قتل رسانیده و یا جمجمه سر آنها را سوراخ کرده اند تا جن وجود آنها از آن طریق خارج شود و...، یعنی اوهام هراسناک حاکم بر جوامع از موهوماتی که تحت عنوان ورود اجنه در کالبد انسان ها و...، موجبات بروز انواع و اقسام ناهنجاری های اجتماعی را موجب گردید ونیز جنایات بی حد و حصری که در طی قرون متمادی نسبت به انسان های بی گناه و کودکان و دختران و زنان و مردان و....، متهم به وجود اجنه در کالبد آن ها صورت گرفت و چگونه جوامع بشری حتی تا این زمان در ترس ناشی از این موهومات و این مزخرفات گروهی خرافه پرور، گرفتار و بیمار و وحشت زده، عمر خود را سپری نمود و چه بهای سنگینی در طی قرون بابت جهل و حماقت تحریف گران کتب مقدس و پیروان کور و کر و متعصب آنها پرداخت نموده اند و..، آری جن وجود دارد ولی با ما انسان ها کاری ندارد و در کالبد و تن انسان ها وارد نمی شود و آن ها را وادار به دیوانگی، صرع، فاحشگی و قتل و...، نمی نماید و انسانی که دچار اختلالات عصبی است کسی نیست که جن درون تن او رفته و او را مصروع و یا دیوانه نموده باشد و یا شخص فاحشه و یا قاتل آن شخص عاقل بی گناه نیست که قربانی ورود شیطان و یا جن به کالبد خود شده باشد که با فریاد مسیح و یا شاگردان و یا اسقف ها و کشیش ها بیرون بیاید و آنگاه شخص دیوانه دانشمند شده و شخص فاحشه تبدیل به زن پارسا و عابد شود و یا...، نگارنده در کتب شریف برهان های ذوالفقار اول و دوم ونیز کتاب تلبیس ابلیس خود بیشتر به این موضوع پرداخته است و این معضل را در کتاب شریف نورالانوار خود خصوصا در جلدهای ششم به بعد بیشتر توضیح و آنها را بطور کامل شرح و بسط داده است و تو ای عاقل دانا و خردمند موضوع جادو و جادوگری و سحر و ساحری و...، نیز دقیقاً در طول قرون و اعصار به همان باطلاق متعفن اعتقاد به اجنه و وجوب خوردن مسکرات و فجایع ناشی
ص: 151
از این اعتقادات پست و زشت دچار شده است خداوند جل جلاله در شریعت پاک و پسندیده خود ، و امامان معصوم در آموزه های برگرفته شده از کتاب خدا و سنت محمد رسول الله صلی الله علیه واله و سلم و عجلفرجهم، راه راست و راه امن و راه امان را به خلایق نشان داده اند ولی به مرور زمان تحریف گران بر این اعتقادات پاک و سالم، الهامات شیطان را اضافه کرده و به مهلکه هایی وارد شده اند که روح و عواطف پاک هر انسان شریف و حر و آزاده را متأسف و رنجور می نماید آئین های خرافی قربانی ها و خون خوردن ها و قتل ها و...، همگی گوشه هایی از انحرافات فکری برگرفته شده از حرکت در بستر جادو و جادوگری و سحر و ساحری و...، است و نگارنده دامنه این کلام را جمع می نماید و این فراز از کلام او، فقط برای تذکر و نشان دادن اهمیت آنها در آموزه های بشری و انحرافات اخلاقی جوامع انسانی است و اگر اراده نماید می تواند به حول و فضل الهی و عنایات مخصوصه مولانا المظلوم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها هزاران صفحه در این رابطه بنگارد ولی قرارومدار او بر تحدید و تدقیق موضوع کتاب است، پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که دامنه جادو و جادوگری از ابتدا تا این زمان و آینده هرگز در محدوده جدا نمودن زن ها از مردها و یا جلب محبت و یا...، محدود نشده بلکه ساحران و جادوگران در راستای نیل به اهداف خود به جنایاتی دست زده اند که شنیدن احوال آنان هر وجدان آزاده ای را تا ابدالآباد غمگین و سردر گریبان خواهد نمود...، آری تو ای مخاطب ارجمند توجه نما که آلت زنا در همه انسان ها موجود است و همه قادرند بر زناکاری ولی نهی خداوند را در پیش رو دارند و برای کسب رضای او خودداری از عمل شنیع زنا نموده و خود را پاک و طاهر از اعمال زشت می نمایند تا شایسته توجه خدا و ورود به بهشت شوند و یا همه انسانها می توانند از عقل پیروی نکرده و با پیروی از هوی و هوس به فساد و زشتی کاری بپردازند و خود را از نعمت های خدا محروم نمایند، و همچنین هر انسان دست هایی دارد که می تواند با آن ها قتل نماید و یا دست خود را از قتل بی گناهان عقب بکشد و یا او پاهایی دارد که می تواند به طرف رضای خدا و یا به طرف غضب خدا حرکت نماید و یا او چشمانی دارد که می تواند به زشتی ها بنگرد و از چشم خدا بیفتد و یا به زیبایی های پاک بنگرد و عزیز خداوند شود و...، پس هر انسان می تواند به سوی جادو و جادوگری رفته و با انجام اعمال شیطانی به قدرت هایی دست پیدا کند ولی در برابر خدا قرار می گیرد مستوجب عذاب و مؤاخذه الهی می شود
ص: 152
و یا می تواند به نهی خدا توجه نموده و به سوی اعمال تباه و شیطانی نرفته و مهر رضای خدا را در کارنامه اعمال خود نقش نماید پس او مخیر است و این گونه نیست که اشخاص خاصی، قادر بر جادو و جادوگری باشندبلکه کسانی قادر به جادو و جادوگری و اعمال شیطانی هستند که وفق کلام حضرت رضا علیه السلام به خیر و سعادت و منفعت و صلاح و...، خود توجه ننموده و به اعمالی بر خلاف اوامر خداوند عمل می نمایند که در آن ضرر و بدی و زشتی و تباهی برای آنها وجود دارد پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما که ساحران و جادوگران با صورت دادن اعمالی که بر ضد رضای حضرت الله و شریعت پاک و پسندیده او و بر پایه و اساس اعمال و الهام شیطان است، به قدرت هایی دست می یابند و از این قدرت ها در راه باطل و خلاف رضای خدا بهره جویی می نمایند و توجه نما که این گونه قدرت ها و این گونه سحرها و جادوها گاهی در حدی از شقاوت و پلیدی قرار دارند که هرگز با توصیه دیگر رمال های شیاد با خوردن ادرار کودکان و دختران و یا سرکه و نمک و یا مدفوع سگ و یا...، برطرف نمی شود بلکه سزای این تبهکاران همان دوزخ جاوید است که خدا به ایشان وعده داده است پس تو ای مؤمن و خداپرست به همه آن کسانی که برای تو و برای برادران و خواهران ایمانی تو به سحر و جادو مشغول هستند، در هر سطح و در هر درجه بگو، هر چه می توانید صورت دهید که دوزخ خداوند برای شما کافی است و البته بد جایگاهی است و...، آری این از مصیبت های اهل ایمان است که در این قرن و به نام دین ، رخصتی به نام ابطال سحر جعل نموده و بواسطه آن سر کتاب باز می کنند و نام آن را انجام معاینه روحانی می نامند و سفارش جفر می گیرند و از آینده اطلاع می دهند و مشکلات مختلف را بررسی و علت و راهکارهای آن را به تو می گویند آنها برای تو دعا نویسی می کنند و طلسمات شرعی می سازند و سحرها و طلسمهای علیه تو را باطل می کنند آن ها به دور تو حصار می کشند و درضمن استخاره هم می کنند آنها می گویند که دانای علوم غریبه هستند، آن ها برای تو لوح قوی شیر و خورشید درست می کنند که برای محبت است و زبان بند خلایق است، آن ها برای تو انواع بخورات را که دافع ترکیبی برای دفع چشم زخم و انرژی های منفی است را توصیه می کنند آن ها ادعیه قوی و مجرب در موضوعات مختلف دارند آن ها برای تو انواع و اقسام لوح ها را می نویسند آن ها برای تو طلسم حضرت علی می سازند آن ها به تو ریاضت و چله نشینی و تسخیر موکل را آموزش می دهند و در مورد انجام ختم در ایام قمر درعقرب پاسخ گویی می نمایند آن ها
ص: 153
صاحبان گنجینه های گره گشا هستند آن ها دعا نویسی را به تو آموزش می دهند و برای تو طالع بینی فلکی و شمسی می کنند آن ها کتب علوم غریبه را به تو به رایگان می دهند و تجربه های ماورایی و هپروتی خود را القاءمی نمایند آنان با اوراد خود زبان دشمنان تو را بند می کنند و بخت و ازدواج تو را موجب می شوند و اگر می خواهی موفقیت تو تضمین شود زبان بند را با تیغ بند همراه کن پس هر کس این تیغ بند را با خود داشته باشد تیغ های آن دشمنان او را نابود می کند و نیز آگاه باش که زبان بند ها انواع و اقسام دارد و درجه قدرت آن ها بستگی به میزان گشادی سر کیسه پول شما است، آن ها قادرند تا دشمنان شما را طلسم کنند و تو را از سعد و نحس ساعات و کواکب مطلع کنند، آن ها می توانند جوهرهای مخصوص و محلول هایی به تو بدهند که با آن ها دعا نویسی کنی و جهانی را به تلاطم درآوری و می گوید اگر خواستی با دعای ایشان به خواب معشوق خود بروی تا در بیداری برای تصاحب شما تلاش نماید پس قبل از خواب دوازده مرتبه صلوات بفرست و دعای زیر را بدون کم وکاست بر یک لیوان آب شکر غلیظ بخوان و به آن بدم یعنی فوت کن و سپس انگشت خود را بزن در داخل آب شکر و یک خط بکش به بازوی چپ و وقتی می مالی باید نام و نام مادر شخص موردنظر را بر زبان جاری کنی و...، داغ است، آن ها به تو خبر می دهند به نحسی تو در امورات و یا نحسی تو در طالع تو، آن ها تو را با انواع ادعیه از خوراکی، مالیدنی، دودی و آویزان کردنی و...، آشنا می کنند آن ها به تو کتاب طمطم هندی را که مخصوص طلسمات هندی و تسخیر روحانیات و عزایم جنیان است را مجانی می دهند و تو را با علوم غریبه آشنا می کنند و به تو می گویند کشف الهدایه و مفتاح الولایه چیست، آن ها تو را با صمور هندی و خواص سوره های قرآن آشنا می کنند و بازار دعاهای مجرب آن ها در بخت گشایی و حاجت روایی و رزق وروزی و کارگشایی و بارداری و چشم زخم و ابطال سحر و جادو و شفای بیمار و...، آن ها تو را با سنگ و هفت چاکرا درمان می کنند، آن ها برای تو انواع و اقسام خدمات و محصولات علوم غریبه دعا نویسی شرعی را در کیسه دارند مانند سرکتاب قرآنی، دعا و تعویذ نویسی، آنها به دور تو حصار دائمی با پوست آهو می کشند و تو را با انواع الواح و طلسمات شرعی مانند عین علی، لوح شیر و خورشید، هفت شرف شمس و...، و بخور دافع ترکیبی از جمع خطرات محفوظ می دارند آن ها انواع سحر و جادو را بدوا با ادرار مخصوص باطل و اگر با ادرار مخصوص نشد با مدفوع سگ و اگر با مدفوع سگ نشد با ریختن ادرار در کفش و حیاط خانه
ص: 154
طرف باطل می کنند و اگر نشد ادرار پسر نابالغ را دم کرده به خورد طرف می دهند و...، پس اگر از آن ها سوال کنی که آیا ادرار باعث باطل شدن سحر و جادو می شود پاسخ می دهند بلی ولی همه طلسمات و سحرهااین گونه باطل نمی شوند و بستگی به انواع آن ها دارد و یک چهارم آن ها با ادرار باطل می شوند و این ادرار البته طلسمات شیطانی و سحر و جادو را باطل می کند و دعاهای رحمانی را نمی شود با ادرار باطل کرد و لذا تشخیص اینکه آن سحر با ادرار باطل می شود یا نه با متخصص این امر یعنی با دعاگر محترم است و او باید اگر تشخیص به ادرار زدن داد باید به ان طلسم و جادو ادرار کرد پس لازم است همه کسانی که سحر و جادو را در محل کار یا منزل خود پیدا می کنند باید بلافاصله و به طور اورژانسی به دعاگر و رمال متخصص مراجعه و به او اطلاع دهند و نحوه برخورد با آن سحر و جادو را دعاگر بایستی اعلام نماید یعنی اگر دعاگر گفت می توانی به آن جادو ادرار کنی پس حالا جایز است و نکته مهم این که آن ادرار حتما بایستی ادرار پسربچه نابالغ باشد یعنی در آن ادرار نبایستی آثار غریزه جنسی فعال شده باشد پس هر چه سن آن پسربچه کمتر باشد بهتر است، و اگر در منزل یا محیط کار یا هر جای دیگر چیز مشکوک به جادو پیدا کردید که به شکل ابزار سحر و جادو بود به هیچ وجه آن را باز نکنید بلکه فورا داخل نایلون قرار داده و سر آن را محکم ببندید و در اولین فرصت به رمال معتبر و شرعی اطلاع بدهید و البته یکی از اشتباهات بسیار خطرناک که اکثر افراد معتقد مرتکب می شوند این است که وقتی دعایی یا چیزی در منزل یا جای دیگر پیدا می کنند بلافاصله از روی کنجکاوی آن را باز می کنند و یا کارهای دیگر مثل سوزاندن و شستن و یا در چاه انداختن را صورت می دهند و یا آن را در سطل زباله می اندازند و...، و نمی دانند که این کار تا چه حد می تواند به آن ها آسیب و صدمه بزند آن ها باید توجه داشته باشند که بازکردن دعا قاعده و قانون دارد و حتی اگر خودتان هم قبلاً از جایی دعا گرفته اید هرگز باز نکنید و حتی اگر مدت دعا تمام شده و یا مشکل شما حل شده و می خواهید دعا را معدوم نمائید باید آن را بدون این که بازکنید در آب جاری تمیز بیندازید و البته باید در تمامی این احوال به رمال شرعی مراجعه کنید زیرا اگر آن رمال، رمال شرعی نباشد یعنی خودش اهل جادو و جنبل باشد شما را درست راهنمایی نمی کند زیرا ساحرهای شیطانی حق ابطال هیچ سحر و جادویی را ندارند یعنی اگر این کار را انجام دهند آن موکل جن یعنی و آن شیطان مخصوص خود را از دست می دهند زیرا آن ها فقط سحر
ص: 155
و جادو می کنند پس ابطال سحر با رمال شرعی است، البته برای باطل کردن سحر با ادرار بایستی یک قطره از ادرار را درون یک لیوان آب بریزید و به فرد جادو شده بدهید تا بخورد و کاری نداشته باشید که ادرار نجساست و یا چگونه می شود موکل جن را از کالبد فرد خارج کرد و یا چگونه باید جن عاشق را از کالبد انسانی که معشوقه اوست خارج کرد...، آری و این اوهام و این یاوه سرایی ها است که جوامع را به لجن زار موهومات فرومی برد و جامعه ای بیمار و پرهراس، شکاک و...، به وجود می آورد جامعه ای که خدا و رسول و امامان معصوم در آن فریاد رس نیستند بلکه ناجی و مددکار و حافظ تو از جمیع بلایای ارضی و سماوی، رمال شیادی است که خود را به شرح فوق رمال شرعی می داند و این شرح حال رمال مقدس این جماعت است پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل و این مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام که می فرماید:( الساحر ملعون... و الساحر کالکافر و الکافر فی النار) پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش بر علت این نهی عظیم که ذات اقدس احدیت جل جلاله و معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم بر عظمت جرم و عصیان آن ، اینگونه تاکید داشته اند زیرا جادو و جادوگری ریشه در اعمال انسان دارد که حضرت حق جل جلاله در او نیرو و قدرت شناخت اشیا را قرار داده است و انسان ها برای دستیابی به قدرت به هر نحو و وسیله چنگ انداخته و در این راستا با پیروی از هوی و هوس به اعمالی مبادرت می نمایند که بر ضد تعالیم خداوند و شریعت پیامبران اوست و ما در سلسله کتب شریف نورالانوار خود خصوصا در تفسیر صحف انبیاء سلف موضوع پرداختن به شرک و شرک ورزی و جادو و جادوگری و بت و بت پرستی و دوستی اصحاب اجنه و راه های رسیدن به این قدرت های شیطانی را توسط تحریف گران کاملاً تشریح نموده و بیان کرده ایم و در واقع اثبات نموده ایم که چگونه آن ها این فرهنگ ها و آموزه های شیطانی را در قالب آموزه های الهی در میان فرهنگ های جوامع بشری وارد نموده و به رفتارهای اجتماعی بدل نموده اند به گونه ای که علی رغم تمامی پیشرفت های عظیم در علوم و فنون مختلف این اباطیل و یاوه ها همچنان ریشه در افکار و اوهام مردم عوام و گمراه دارد و این موضوع یعنی جادو و جادوگری و ارتباط با اجنه یعنی ارتباط با شیاطین و انجام اعمالی که در راستای رسیدن به اهداف با شرک ورزی و تقدیم قربانی و...، صورت می دهند که این آموزه های شیطانی همچنان در میان اقوام و جوامع بدوی و حتی مترقی به انحاء مختلف قربانی می گیرد و این اعمال درواقع عدول از راه حق و ورود در
ص: 156
طریق شیطان و دخول در آتش دوزخ است و این تعالیم خداوند و آموزه های شریعت جاویدان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم و تعالیم حافظان قرآن و شریعت پسندیده خداوند یعنی تعالیمامامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم است که نهی شدید می فرماید از این اعمال شیطانی و وفق کلام مولانا المظلوم علی علیه السلام چه کم و چه زیاد آن، به سوی دوزخ جاوید سوق می دهد، بررسی های آثار تاریخی نشان می دهد که این خدعه و نیرنگ برای فریب انسان ها از ابتدای تاریخ به توسط القاء شیطان و اعوان و انصار او با قوت و قدرت جریان داشته و کتیبه ها و تصاویر و علائم و اشیایی که از حفاری های باستان شناسی بدست آمده است بر این حقیقت مهر تأیید زند و در این راستا آموزه های تحریف شده کتاب مقدس در بخش عهد عتیق که مربوط به صحف تحریف شده انبیاء سلف در باب جادو و جادوگری و در قالب الهام الهی به پیروان گمراه القاء شده است در واقع دلیل قاطع بر این حقیقت است ونیز این گمراهی آشکار در تحریف تحریف گران یعنی القاء حلول اجنه و شیاطین در کالبد انسان ها که میراث کثیف و آلوده کتاب مقدس در عهد جدید و به واسطه تعالیم پولس یهودی گمراه است درواقع سند قاطع پیروی گمراهان از الهامات شیطان در قالب کلمات الهی منتسب به وحی است پس اعتقادات محکم و پا برجای اقوام سلف در رابطه با سحر و جادو و ارتباط با اجنه و بهره گیری از قدرت های ایشان از طریق اعمال و رفتارهای جنون آمیز خصوصا تقدیم قربانی و....، که ریشه در کفر و شرک و ستیزه گری با خداوند و تعالیم انبیاء الهی دارد، بیانگر ریشه دار بودن این اعتقادات شدیداً انحرافی و متأثر از الهام شیطان از ابتدا تاریخ می باشد و حمایت پادشاهان و حاکمان فاسد و تبهکار از این حرکت های شیطانی که در راستای بقای حکومت و حفظ تاج وتخت آن ها صورت می گرفت، از عوامل ناگوار انحرافات بشری بوده است تا جایی که به شهادت کتاب خدا، یکی از دشمنی های جنون آمیز با رسولان پروردگار در همین راستا و از سوی همین ستیزه گران صورت می گرفته و لذا رسولان الهی را متهم به جادوگری و یا حضور شیطان در کالبد آن ها می نمودند و اطلاق لفظ مجنون بر ایشان به مفهوم بی عقلی و دیوانگی نبوده بلکه آن ها را صاحب و حامل و دارای شیطان قوی و برتر می دانسته اند و ذات اقدس احدیت در آیه عظیم 52 سوره مبارکه ذاریات به این حقیقت عظیم اشاره می فرماید؛( كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ) یعنی و اینگونه هیچ پیامبری به سوی مردم قبل از ایشان نرفته است مگر
ص: 157
آنکه گفته اند که او جادوگر و یا مجنون (یعنی صاحب جن) می باشد، پس توجه نما که سحر به استناد آیات کتاب خدا به سه معنی آورده شده است اول فریب و ایجاد افکار بدون حقیقت و واقعیت یعنی ایجاد خیال وتصور مانند آنچه ساحران فرعون با وسایل خود در مردم ایجاد نمودند، دوم جلب شیاطین و اجنه به روش های خاص و کمک گرفتن از آن ها به شرح آیات عظیمه 221 به بعد سوره مبارکه شعراء:( هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ) یعنی آیا به شما خبر بدهم که شیاطین و اجنه بر چه کسانی نازل می شوند آن ها بر کسانی نازل می شوند که کذاب و بسیار گناهکار هستند (یعنی کاهنان و رمالان و پیشگویان مفتری و...، که در واقع دروغ گویان و فریب کاران پست می باشند) گوش فرامی دهند و اکثریت آن ها دروغ گو و کذاب هستند (یعنی از پیش خود برای فریب خلایق به هم می بافند) و دیگر انجام اعمالی که فرد با توسل و تمسک به آن ها به شیطان نزدیک می شود اعمال سیاه و رعب آور مانند قتل و خون ریزی بی گناهان و یا انجام اعمال شیطانی دیگر مانند تقدیم قربانی و...، و اساسا هر عملی که خداوند رحمان را به غضب درآورد و نیز در این راستا مبادرت نمودن به ریاضت های خلاف شریعت و...، به منظور دستیابی به قدرت های خلاف رضای ذات اقدس احدیت که ما در کتاب های شریف برهان های ذوالفقار خود و کتاب شریف تلبیس ابلیس خود به آن ها اشاره نموده ایم در این روش شخص مرتاض و ریاضت کش و...، با نیروی فکری خود بر اشیاء محیط اثرگذاری می نماید و در بسیاری از اوقات با شیاطین و جن ها ارتباط برقرار نموده و از آن ها یاری می گیرد و سپس با ایجاد وحشت در اوهام مردم عوام و بر ناشناخته های ذهنی ایشان و باورهای غلط آن ها ، مانند ادعا به داشتن اسم اعظم و امثال آن و یا تسخیر اجنه و این که اجنه تابع آن ها هستند بر قلب و عقل مردم عوام و گمراه حاکم و مسلط می شوند و این گونه این راه شیطانی یعنی سحر و جادوگری به مرگ بی گناهان و ایجاد اختلالات رفتاری در بین انسان های بی گناه و اختلاف و تشتت در میان افراد جامعه و..، منجر می شود یعنی به سوء و فحشاء یعنی همان هدف شیطان لعنت الله علیه و اعوان و انصار او لعنه الله علیهم اجمعین، و این خداوند علی اعلی است که در آیه عظیمه 116 اعراف با واژه عظیم از جادوی جادوگران
ص: 158
معدن های شهرها و باغ های سرسبز را به روی آن ها بگشاید و پرندگان آسمان و حیوانات وحشی زمین را (برای یاری آن ها) همراه آن ها نماید البته می توانست چنین اعمالی را صورت دهد ولی اگر چنین می نمود دراین صورت جایی برای آزمون و امتحان باقی نمی ماند (یعنی همه از روی ترس و اکراه و اجبار ایمان می آوردند) و اجر وپاداش باطل می شد و اخبار آسمانی (بشارت ها و هشدارهای اله)،ی از میان می رفت و واجب نمی شد برای قبول کنندگان دعوت های الهی اجرها و پاداش های کسانی که در راه خداوند به آزمایش و بلا دچار شده اند و نیز به اهل ایمان ثواب نیکوکاران نمی رسید و (هرگز) نام ها (مرتبط در این راه یعنی مؤمن، کافر، مشرک، منافق، مقتول در راه خداوند و...) معانی روشن خود را نداشت (یعنی همه از روی ترس و اکراه و جبر و زور و یا تعقل و تدبر و...، ایمان می آوردند ولی بین آن ها هیچ فرقی نبود و از هم شناخته نمی شدند) و به این دلیل اگر خداوند از آسمان آیه ای نازل می نمود( فضلت اعناقهم لها خاصعین) و اگر چنین می نمود دیگر آزمایش و امتحان الهی از همه خلایق جهان ساقط می شد) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین...، پس جناب عمر بن حنظله روایت می نماید از مولای خود حضرت صادق علیه السلام که فرمود قبل از قیام قائم (آل محمد علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف) پنج علامت ظاهر می شود (صیحه، سفیانی، خسف، قتل نفس زکیه، یمانی) یعنی (صیحه آسمانی، ظهور سفیانی، فرورفتن زمین، قتل نفس زکیه و خروج یمانی) پس عمر بن حنظله عرض می نماید ای مولای من فدای تو شوم اگر کسی از اهل بیت تو قبل از ظهور این علامت ها قیام نماید من او را همراهی کنم حضرت فرمود نه، پس من فردا آیه ( إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ)را خواندم و به آن حضرت عرض کردم آیا این همان فریاد است ایشان فرمود اگر این آیه همان صیحه باشد پس گردن اعداء خداوند عزوجل برای آن خاضع می گردد، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما که علم غیب خصوصا ساعت قیام حضرت مهدی و رجعت مقدسین و برپایی قیامت و....، و بسیاری از علوم دیگر که مربوط به آینده است فقط در نزد ذات اقدس الهی است و بلکه کلیات آن در نزد اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و عجل فرجهم و سایر معصومین از انبیا و اوصیاء الهی علیهم السلام است و این کلام ما مستند است به روایت عظیمی که منسوب است به مولای مظلوم ما علی علیه السلام (و سایر معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم) که فرمودند با این
ص: 159
مضمون که اگر یک آیه در کتاب خدا نبود من تمامی وقایع تا روز قیامت را اخبار می نمودم پس تلاوت فرمود آیه (يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ) (یعنی آیه 39 سوره مبارکه رعد یعنی خداوند هر چه را بخواهد محو و هرچه بخواهد ثبت می کند و در نزد اوست علم کتاب) و توجه نما که امام معصوم ما علیه السلامتمامی شیادان و رمالان و جادوگران و کلاهبردارانی را که ادعای داشتن علم آینده را می نمودند نفی و تعزیر می نمود و ما قبلاً در خصوص برخورد حضرت با شخصی که ادعای پیش گویی از آینده را در حضور حضرت داشت را مذکور نمودیم و البته در تاریخ شرح وقایع امثال این رمالان و جادوگران و...، ثبت است و تمامی آن ها برگرفته شده از الهام شیطان و تحریف تحریف گران یهودی است که به این پیش گو های جادوگر، عنوان نبی اطلاق می نمودند و ما در کتاب شریف نورالانوار خود به شرح حال آنان پرداخته ایم و....، در تاریخ ثبت است که شخصی که مدعی پیش گویی از آینده بود را به نزد استالین جلاد آوردند و به او گفتند شخصی آمده و مدعی است که از آینده اطلاع دارد و می تواند آن ها را پیش گویی نماید پس استالین بلافاصله دستور اعدام او را صادر کرد و سپس گفت این احمق اگر می توانست از آینده خبر دهد قتل خود را پیش بینی می کرد و نیز توجه نماید مخاطب ارجمند که ذات اقدس احدیت به پیامبران خود اخبار آینده را اعلام می نمود و آن قضای حتمی ذات اقدس احدیت است مانند ظهور انبیاء الهی موسی، عیسی، و حضرت محمد علی نبینا وآله و علیهم السلام و یا وعده ارثیت دادن زمین به صالحین و یا وقوع رجعت یا وقوع قیامت ولی زمان وقوع آن ها در علم ذات اقدس الهی جل جلاله است ولیکن برای وقوع آنان علائمی ذکر می شود و نمونه آن در این روایت است که از مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام نقل گردید پس توجه نماید مخاطب ارجمند که تمامی روایاتی که از معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم در این باب وارد شده است اگر معنی اول را افاده کند صحیح و اگر مفهوم دوم را افاده کند جعلی است و در همین راستا تمامی احادیثی که مفهوم جبر در اعمال و استناد اعمال ظالمانه به خداوند متعال در رابطه با تقدیر آن در اعمال انسان ها را افاده می نماید جعلی خواهد بود و در کنار تمام این احوالات حکم وقوع (بداء) در امر الهی است که بازهم ریشه در اختیار انسان ها و توجه ذات اقدس الهی به عملکرد آن ها دارد و بر این اساس تمامی یاوه هایی که مشرکین وحدت وجودی و یا سایر تفکرات فرقه ای دیگر در این باب دارند باطل و لایق مزبله دانی خواهد بود پس چون بر این فراز آگاه شدی
ص: 160
پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند بر عظمت شخصیت علمی مولانا المظلوم حضرت صادق علیه السلام که در برهه زمانی امامت ایشان بر جویندگان حقیقت تجلی نمود و البته این فضیلت برای تمامی امامان معصوم ما علیهم السلام و عجل فرجهم وجود دارد ولی بواسطه جو اختناق حاکمان تبهکار، فرصت جلوه برای آن ها بهوجود نیامد و آنچه مسلم است آن حضرت بیش از چهار هزار شاگرد بنام داشته است یعنی شاگردانی که اسامی تمامی آن ها در صفحات تاریخ مذکور است و این امر دلالت بر استمرار فراگیری آن ها در طول سالیان متمادی دارد آن ها از سراسر ممالک اسلامی به سوی آن حضرت شرفیاب می شدند و از دریای بی کران علم لدنی آن حضرت بهره می بردند و...، از میان راویان و شاگردان آن حضرت می توان به ابان بن تغلب اشاره نمود که از ایشان سی هزار حدیث نقل شده است نکته مهم این که بسیاری از پرورش یافتگان مکتب امام صادق علیه السلام خود از دانشمندان و بزرگان فقهای زمان خود بوده اند که از جمله آن ها می توان به زراره بن أعین و دو برادر او بکر و حمران اشاره کرد و نیز جمیل بن صالح و جمیل بن دراج و محمد بن مسلم و برید بن معاویه و هاشم بن حکم و هاشم بن ثابت و ابوبصیر...، اشاره نمود ابن خلکان در شرح حال آن حضرت می نویسد که شاگرد او ابوموسی جابر بن حیان است که کتابی در هزار ورق تالیف نمود و پانصد رساله حضرت جعفر بن محمد را در آن گردآوری نموده است جمیل بن دراج از خواص آن حضرت بود و روایت شده است که حضرت اسراری به او می آموخت که به دیگران تعلیم نمی داد و یا لیث بن البختری که امام صادق او را که از علم امام باقر نیز بهره گیری نموده بود را، از ارکان زمین و دانشمندان معرفی می نماید و یا هشام بن حکم که حضرت در مورد او می فرماید که ایشان مراقب و نگهبان حق ما و مؤید صدق ما و نابودکننده نظرات باطل دشمنان ما است و کسی که از او پیروی کند از ما پیروی کرده و کسی که با او مخالفت کند با ما مخالفت کرده است و یا جابر بن یزید جعفی که امام در حق او فرموده اند که او را جابر نامیده اند زیرا کمبودهای مؤمنین را با دانش خود جبران می کند و اوست که دریای بی کران از علم در عصر خود است و یا جناب عمران بن اعین که از شاگردان آن حضرت و امام باقر بوده و امام باقر در حق او فرموده است که تو شیعه ما هستی در دنیا و آخرت و نیز ابان بن تغلب، ابوحمزه ثمالی، معلی بن خنیس، عبدالله بن ابی یعفور، اسحاق بن عمار، بهلول، مفضل بن عمر....
علاوه بر این بزرگواران که از بزرگان شیعه اثنی عشری هستند، شمار بسیاری از دانشمندان و پیشوایان اهل سنت
ص: 161
نیز افتخار شاگردی آن حضرت را داشته اند...، ابن حجر کسانی مانند ابوحنیفه، مالک بن انس، سفیان ثوری، شعبه، ابن جریج، یحیی بن سعید...، را از شاگردان آن حضرت معرفی می نماید و این افتخار شیعه جناب ابن شهر آشوب مازندرانی سروینه باغی است که می فرماید که مالک بن انس در بسیاری از موارد ادعا کرد کهروایات خود را شخصا از امام صادق علیه السلام دریافت کرده و می گفت:( راوی موثق و بسیار معتمد جعفر بن محمد برایم این گونه حدیث نمود و...)، ابوحنیفه در خصوص آن حضرت می گوید:( اگر آن دو سالی که شاگردی امام صادق را نمودم نبود قطعا هلاک می شدم و نیز گفت من هیچ کس را عالم تر از جعفر بن محمد نمی دانم)، جابر بن حیان ابتدا از شاگردان امام باقر بود و بعد از شهادت آن حضرت به افتخار شاگردی امام صادق رسید و او از در تمامی علوم و فنون مخصوصاً شیمی تألیفات بسیار دارد و به اقرار خود همه آن ها را از امام صادق آموخته است، او در اکثر آثار و رساله های خود می نویسد (قال لی جعفر علیه السلام)، (القی علی جعفر علیه السلام)، ( حدثنی مولای جعفر علیه السلام)، ( اخذت هذا العلم من جعفر بن محمد سید اهل زمانه علیهم السلام) و جابر بن حیان علاوه بر ارائه فرضیات و تئوری های علمی موفق شد تا آزمایشگاهی متناسب با وسایل آن روز به وجود آورد و تئوری های خود را عملی نماید، از اختراعات او اسید آزتیک (تیزاب معمولی) و تیزاب سلطانی که ترکیب اسید ازتیک و اسید کلریدریک است می باشد و همچنین کاشف الکل است و اوست که چندین فلز را کشف کرد پیشرفت های او در علوم طبیعی مخصوصاً شیمی موجب شد که دانشمندان بزرگ مانند زکریای رازی و ابوعلی سینا و ابوعلی مسکویه و..، از آثار او بهره گیری نمایند... در دوره رنسانس در اروپا حدود سیصد رساله از جابر بن حیان به زبان آلمانی به چاپ رسید او از شاگردان مخصوص حضرت صادق علیه السلام بود و در تالیفات خود تصریح نموده است که توانسته است پانصد رساله خود را با نظر امام صادق علیه السلام تکمیل نماید که اغلب این رسالات غیر از علوم شرعی و در رشته های تخصصی دیگر مانند حیات، نجوم، طبیعیات، پزشکی و... غیره تدوین یافته است...، از شاگردان بزرگ دیگر آن حضرت مفضل بن عمر است که می گوید یکی از سفارشات امام علیه السلام به من این بود که می فرمود ای مفضل مطالب را بنویس و علم خود را بین برادران ایمانی خود منتشر کن تا پس از مرگ تو، نوشته های تو به دیگران به ارث برسد زیرا بر این مردم زمانی خواهد رسید که به چیزی اهمیت نمی دهند مگر به آثار گذشتگان...، و این جمیل بن دراج است
ص: 162
که می گوید من از امام صادق علیه السلام (در عظمت مقام و منزلت چهار شاگرد مخصوص او) شنیدم که می فرمود:( صاحبان محبت را به بهشت بشارت دهید:( برید بن معاویه العجلی)، ( ابوبصیر)، (محمد بن مسلم)، (زراره) این چهار نفر همان چهار مرد نجیب و امین خدا بر حلال و حرام هستند که اگر نبودند آثار نبوتقطع شده و از بین می رفت...، پس چون با این کلیات از عظمت شخصیت مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام و والایی منزلت شاگردان آن حضرت آشنا شدی پس در ادامه توجه نما به شرح این آیه عظیمه از مولای غریب و مسموم و معصوم ما حضرت رضا علیه السلام که شهید شد در غربت به دست سگ هار طاغی و یاغی یعنی مأمون ملعون، در این روایت که از جناب حسین بن خالد مذکور گردیده است حضرت رضا علیه السلام می فرماید:( کسی که ورع ندارد دین ندارد و کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد (ان اکرمکم عند الله اعملکم بالتقیه قبل خروج قائمنا) یعنی به درستی که گرامی ترین شما نزد خدا بیشترین عمل کننده شما به تقیه قبل از خروج قائم ما است و هر کس فریضه تقیه قبل از خروج قائم ما ترک نماید از ما (اهل بیت) نیست، پس به حضرت عرض شد که ای فرزند رسول خدا قائم شما کیست فرمود چهارمین فرزند من زاده سیده کنیزان (خداوند) و خداوند به وسیله او زمین را از هر خلافی پاک می کند و از هر ستمی منزه می دارد و اوست همان کسی که مردم در ولادت او شک می کنند و اوست که پیش از خروج خود غیبت دارد و چون خروج نماید ( اشرقت الارض بنور ربها) و ( وضع میزان العدل بین الناس) یعنی زمین به نور رب او درخشان می شود و میزان عدل در میان مردم برقرار می گردد و هیچکس به دیگری ستم نمی کند و اوست آن کسی که زمین برای او به هم پیچیده می شود و سایه ندارد و اوست آن کسی که منادی از آسمان به نام وی فریاد می زند که همه اهل زمین دعوت به سوی او را می شنوند که می گوید: آگاه باشید به درستی که حجت خدا در خانه ی خدا ظاهر شد ، پس از او پیروی کنید و به درستی که حق با اوست و در اوست و این است تفسیر قول و کلام خداوند عزوجل ( إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ))، پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که در این روایت عظیم نکته هایی عظیم وجود دارد اول این که مولای مظلوم و غریب و شهید و مسموم به زهر جفای سگ سفاک عباسی یعنی مامون ملعون، در این روایت تاویل های آیات عظیم الهی در ( ان اکرمکم عند الله اتقیکم)، ( و اشرقت الارض به نور ربها) و (وضع میزان و...)، را بدینگونه که ملاحظه شد بیان
ص: 163
فرموده است دوم، توجه به این نکته عظیم که هر انسان خداترس باید به عواقب آن توجه نماید و آن عظمت و حرمت حفظ جان و حیات اهل ایمان و اهل ولایت در پیشگاه خداوند است که وظیفه شده است برای ایشان که حفظ نمایند جان شریف خود را از تهاجم شیاطین جن و انس با رعایت اصل تقیه ونیز شرکت نکردن درهر غوغایی بنام دین تا قبل از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تا جان شریف ایشان در مهلکه فنا نیفتاده و اساس دین و شریعت که خلاصه می شود در پیروی اهل ایمان از ولایت مولانا المظلوم علی علیه السلام و اولاد طاهرین ایشان علیهم السلام و عجل فرجهم و نیز خبر دادن از وجود اقدس منزلت شاهزاده جهان و دختر شاه شاهان و آن مقدس از نسل عیسی یعنی مادر عزیز و گرامی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که افتخار یافت به عروس بودن حضرت محمد صلی الله علیه واله و سلم و عجل فرجهم و عروس بودن برای حضرت علی و خاندان عصمت و طهارت و عروس بودن برای سیده نساء العالمین من الأولین و الآخرین یعنی حضرت زهرای اطهر علیهاالسلام و این که سعادت یافت که آخرین مقدس از سلسله انبیاء الهی از وجود پاک و مطهر او پای مبارک را جهان قرار دهد همان وجود عظیم که به جا آورنده وعده خدا در ارثیت دادن زمین به صالحین و در برقراری عدل و عدالت در جهان بعد از مملو شدن از ظلم و جور و...، است و دیگر خبر غیبی در این که مردم در ولادت او شک می کنند و...، و این که صاحب غیبت طولانی یعنی عمر طولانی است و اوست تفسیر (اشرقت الارض بنور ربها و...) و اوست صاحب عجایب و تصرف در کائنات و صاحب صیحه آسمانی که به نام وی ظهور پر جلالت وی را از کنار خانه خدا بر اهل عالم اعلام می نمایند و اوست که امر می شود به پیروی و اوست تأویل آیه عظیم (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ)) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این حدیث عظیم که راوی آن حسین بن خالد رحمه الله علیه است دانستی که چگونه حفظ جان پیروان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم که پیرو وصی عالیقدر آن حضرت یعنی شیعیان اثنی عشری هستند در قالب فریضه تقیه و عدم شرکت در غوغا های دنیا طلبان، قبل از خروج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و...، در نزد خداوند عظیم است پس در نقطه مقابل دوزخ جاودانی است برای کسانی که آن ها را مجبور به تقیه می نمایند و یا مرگ را برای آن ها و خاندان آن ها به طرق مختلف رقم می زنند
ص: 164
الا لعنه الله علی الظالمین و سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون، پس تو ای مخاطب ارجمند آگاه باش که حسین بن خالد رحمه الله علیه از راویان بزرگ و مقدس سده سوم بوده است و نام او در زنجیره بسیاری از احادیث وارد شده است او دارای عمر طولانی و با برکت بوده و از حضرت صادق و امام کاظم و حضرت رضاروایت نقل نموده است او گاهی به صیرفی و گاهی پسر ابو العلاء و گاهی حسین بن خالد بن طهمان و...، خطاب شده و آنچه مسلم است این سروران گرامی و محترم بوده اند که آثار تلاش های آن ها و زحمات آن ها و عشق و محبت آن ها به خاندان عصمت و طهارت تمامی اهل ایمان را تا قیام قیامت و تا ظهور مولانا المظلوم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از فیض بی انتها و رحمت بی زوال و علم محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم بهره مند و برخوردار نموده است و کدام اجر و پاداش بالاتر از رضایت و رضوان الهی می تواند پاداش این بزرگواران باشد ما از خداوند متعال علو درجات و رحمت بی انتها را برای ایشان خواستاریم و امیدواریم تا خداوند رحمان ما و عزیزان ما را از شفاعت این بزرگواران در دنیا و آخرت بهره مند فرماید و خیر دنیا و آخرت را برای ما نازل و شر دنیا و آخرت را از ما و عزیزان ما دفع و رفع بفرماید به حق سید و سالار و بزرگان ایشان یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند در ادامه به این روایت عظیم توجه نما که با این مضمون نقل شده است که شخصی مشرف شد به حضور امام عالیقدر حضرت صادق علیه السلام و عرض کرد که من دبه بزرگ روغن دارم که در داخل آن موشی افتاده است پس حکم آن چیست حضرت فرمود آیا وقتی پیمانه را در داخل آن زده و بر می داری جای آن پر می شود (یعنی روغن چه مقدار رقیق است) پس آن شخص عرض کرد جایش بلافاصله پر می شود پس حضرت فرمود نجس است و آن شخص گفت آیا موش به این کوچکی تمام روغن آن دبه بزرگ را نجس می کند پس حضرت فرمود موش در نظر تو کوچک نیست بلکه دین خدا در نظر تو کوچک است پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند در این که برای کسانی که غصه های دختران و پسران در موضوع ازدواج و مادر و پدر شدن آنها و یا ضایع شدن نسل امت رسول خدا و یا نحوه معیشت و گذران زندگی آنها و یا نیازها و یا رنج های آنها و یا تامین شدن آنها در برابر خطرات و معضلات جامعه و...، اهمیت ندارد و کوچک است پس دین خدا در نظر آنها کوچک است پس به زودی به حفره ای که آن را قبر می گویند وارد خواهد شد
ص: 165
و خشت لحد را بر فرا روی آنها قرار خواهند داد و آن زمان آرزو می کند که ای کاش خدا آنها را خلق نمی کرد، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 5 به بعد این سوره شریفه یعنی شعراء که در آن خداوند متعال به دشمنان خود و رسولان خود هشدار داده و خلقتعظیم گیاهان را از آیات خود برای توجه آنان متذکر می شوند:( وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ) یعنی و هیچ ذکر تازه ای از سوی خدای رحمان برای آن ها نمی آید مگر آنکه از آن روی گردان می شوند پس آن ها تکذیب کردند پس به زودی اخبار (هراسناک عکس العمل) آنچه را استهزا می کردند به آن ها می رسد آیا آنها (برای بیدار شدن و هوشیار شدن از خواب غفلت خود) به (عجایب) زمین نگاه نکردند که چه حد از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندیم و در این آیه (ای الهی عظیم) است (بر اثبات عظمت و حکمت و رحمت خدا) ولی آنها مؤمن نبوده اند و به درستی که پروردگار تو قادر توانا و مهربان است...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند در ادامه به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 10 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعراء که در آن حضرت حق جل جلاله موضوع نبوت حضرت موسی و نجات بنی اسرائیل را از فرعون و فرعونیان بیان می فرماید و توجه داشته باش که بعد از ورود یوسف و بنی یعقوب در مصر دوران افول ایشان و اسارت در مصر ظاهر می شود و خداوند حضرت موسی، یعنی نبی معظم خود را وفق وعده های خود به انبیاء سلف، مبعوث فرموده و به نجات بنی اسرائیل از مصر و حرکت به سوی سرزمین موعود مامور می فرماید و خداوند در مصر به استغاثه بنی اسرائیل توجه نموده و نجات آن ها را زودتر محقق می فرماید و لذا در روایات عظیمه در دعا برای تعجیل ظهور مولای مظلوم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تأکید گردیده و توجه به تعجیل در نجات جهان و جهانیان و نیز امت اسلام از ظلم و جور، بواسطه دعا و استغاثه به درگاه خداوند، تشبیه شده است به استغاثه بنی اسرائیل برای نجات خود و توجه خداوند در تعجیل نجات ایشان بواسطه استجابت دعای ایشان، پس ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیات عظیمه 10 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعراء می فرماید:( وَإِذْ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰ أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ قَوْمَ فِرْعَوْنَ ۚ أَلَا يَتَّقُونَ قَالَ رَبِّ إِنِّي
ص: 166
أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَىٰ هَارُونَ وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ قَالَ كَلَّا ۖ فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا ۖ إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ) یعنی و آن زمانی که پروردگار تو موسی را ندا داد که به سراغ قوم ستمکار برو (یعنی) قوم فرعون، آیا آن ها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمی کنند، پس موسی گفت خدایامی ترسم که مرا تکذیب کنند، و سینه ام تنگ می شود و زبانم گویا نیست پس بفرست با من هارون را (تا مرا یاری نماید) و برای آن ها بر گردن من گناهی است پس می ترسم که مرا به قتل برسانند پس گفت (خداوند) هرگز چنین نخواهد بود (یعنی آن ها نمی توانند کاری انجام دهند و صدمه ای به تو بزنند) پس شما دونفر (یعنی موسی و هارون) با آیات ما بروید ما با شما هستیم و (کلام شما و آن ها را)، می شنویم...، پس در ادامه ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیات عظیمه 16 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعراء می فرماید:( فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ) یعنی شما (دونفر یعنی موسی و هارون) بسوی فرعون بروید و بگویید ما فرستادگان پروردگار جهانیان هستیم پس بنی اسرائیل را با ما بفرست پس فرعون گفت آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم، و سرانجام آن کار را (که نمی بایست انجام می دادی) صورت دادی (و یک نفر از ما را کشتی) و تو از کافرین (یعنی ناسپاسان ) بودی، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه شدی در رابطه با آنچه ما در خصوص معانی واژه های قرآنی برخلاف تصورات و معانی متداول و مصطلح مردم عوام، کلام خود را آورده و تکرار نمی نماییم در این فراز هم وفق کلام مولانا المظلوم امام رضا علیه السلام واژه هایی از کتاب خدا متمسک عفریت نجس یعنی شیطان مجسم مامون سگ توله هارون خبیث گردیده و تلاش می نماید تا در میان انظار بر ضد آن حضرت و ولایت حضرت علی علیه السلام کلام خود را القاء نماید پس سرور ما علی بن محمد رحمةالله تعالی علیه از مولای خود روایت نموده است که (روزی مأمون ملعون از حضرت سؤال کرد ای فرزند رسول خدا آیا شما اعتقاد ندارید که پیامبران معصوم هستند حضرت فرمود بلی... پس مأمون سؤال کرد که معنی این کلام موسی که به فرعون گفت:( قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ) پس امام رضا فرمود وقتی موسی نزد فرعون رفت به او گفت( وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ) یعنی از ناسپاسان نسبت ب من بودی موسی گفت من آن کار را انجام دادم درحالی که از گمراهان بودم یعنی راه را گم کرده بودم و
ص: 167
نخواسته به شهری از شهرهای تحت سلطه تو وارد شدم پس وقتی که از شما ترسیده و فرار کردم پروردگار من به من حکمت و دانش بخشید و مرا از پیامبران قرار داد (و سپس امام درادامه به عنوان شاهد این کلام عظیم خود را می فرماید) خداوند عزوجل به پیامبرش محمد می فرماید:( ضحی_6_ الم یجدک یتیما فاوی)یعنی آیا او تو را یتیم نیافت و پناه نداد یعنی آیا تو را تنها نیافت و مردم را بسوی تو سوق نداد و ( وجدک ضالا فهدی_ ضحی_7) یعنی آیا تو را تنها نیافت که مردم را به سوی تو سوق داد و نزد قوم خود گمشده و ناشناخته بودی و هدایت کرد یعنی قومت را هدایت کرد به شناخت تو و تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود( ضحی_8) یعنی دعای تو را مستجاب کرد و این گونه تو را بی نیاز نمود) پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که چگونه کتاب خدا دارای واژگانی است که علم معنی آن ها در اختیار کسانی است که ذات اقدس احدیت از علم لدنی خود ایشان را آکنده نمود زیرا ظرف وجودی آن ها به واسطه عصمتی ذاتی که حضرت حق جل جلاله به آن ها عطا فرموده است، این قابلیت را دارد ونیز توجه نما که چگونه معانی صحیح این واژگان عقاید ترا پاک از هرگونه شرک و معانی شیطانی می نماید و چگونه تو را هدایت می نماید به دین پاک و پسندیده خدا و این ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم است که تو را از سر چشمه های پاک و زلال هدایت الهی بهره مند می سازد ونیز توجه نما که هدایت آن ها برای کسانی که عقل را امام و رهبر خود ساختند منتهی به سعادت جاویدان و برای کسانی که هوی و هوس را امام خود قرار دادند اسباب شقاوت را فراهم می آورد یعنی وفق کلام خداوند( وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا) یعنی وجود این قرآن های ناطق مانند قرآن صامت برای ظالمین جز خسارت چیزی را به همراه ندارد و تو ای مخاطب ارجمند یقین داشته باش که این کلام های عظیم امام معصوم نه تنها هدایت آن سگ شقی یعنی مأمون نیفزود بلکه بر طغیان او افزود همانگونه که معجزه رسول خدا در نظر شخص همراه او این تصور را ایجاد کرد که العیاذبالله رسول خدا آنگونه که همه می گویند ساحر است وگرنه کشتی و قایق و دریا در ته غار چه معنی دارد و...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند در ادامه و توجه نما به آیات عظیمه 22 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعراء که ذات اقدس احدیت در این آیات عظیمه می فرماید:( وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ) یعنی آیا
ص: 168
این که بنی اسرائیل را برده خود ساخته ای نعمتی است که منت آن را بر من می گذاری پس فرعون گفت پروردگار جهانیان چیست پس موسی پاسخ داد پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آن ها است اگر خواهان یقین هستید، پس مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام در شرح این آیات عظیمه می فرماید:( وقتی کهخداوند موسی را به سوی فرعون مبعوث نمود و به نزد فرعون آمد و برای کسب اجازه با عصای خود به در زد و همه درها برای او گشوده شد پس داخل شد بر فرعون و به او خبر داد که من پیام آور از سوی رب العالمین هستم پس در این زمان فرعون گفت رب العالمین چیست و پرسش فرعون از موسی از کیفیت خدا بود (یعنی موسی، خدا را برای او توصیف کند ولی) موسی پاسخ داد« پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه مابین آن ها است اگر اهل یقین هستید، در این زمان فرعون با تعجب به پیروان خود می گوید آیا نمی شنوید این مرد چه می گوید من از او از کیفیت خدا سؤال می کنم و او از آفریدگان به من پاسخ می دهد دراین حال موسی گفت پروردگار شما و پروردگار نیاکان شما است) پس در این راستا جناب حارث الاعور از مولای مظلوم ما امیرالمؤمنین نقل می نماید که روزی حضرت علی علیه السلام بعد از عصر خطبه ای خواند و...، فرمود:(... از انبیا و پیامبران الهی درباره خداوند سؤال شد ولی آنها خدا را به وسیله مقدار و جزء وصف نکردند بلکه او را به وسیله افعال او توصیف نموده و راهنمایی به سوی او نمودند از روی آیات او(... فلم تصفه بحد و لا ببعض بل وصفته بفعاله و دلت علیه بایاته)) پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به عظمت کتاب خدا و به عظمت مفسران آن یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم که چگونه خلایق را بسوی خداوند دعوت می نمایند یعنی به خداوند برسند با حواس محدود پنجگانه خود و از طریق توجه به آثار و عجایب خلقت و در ذات حضرت حق جل جلاله تفحص ننمایند که حیران و گمراه و سرگردان می شوند مانند مشرکین وحدت وجود که جهان را خدا و یا نمود آن می دانند و حال آنکه پست است پرستش خدایی که این جهان او و یا نمود او باشد یعنی الله اکبر یعنی خداوند بالاتر است از آنچه وصف شود و وفق مضمون کلام مولانا المظلوم علی علیه السلام در ذات خدا تفکر ننمایید که گمراه می شوید بلکه از توجه به آثار و (عجایب) خلقت حضرت حق، به سوی آن ذات اقدس توجه نمایید ونیز آن کلام دیگر حضرت که می فرماید با این مضمون (تمامی آنچه که شما به اوهام خود می سازید پس آن مخلوق شما است و به سوی شما بازمی گردد( ولی تصور می نمایید به الهام شیطان که بر
ص: 169
خدا دست یافته اید)، آری و این انسان گمراه است که تصور می نماید که با حواس محدود پنجگانه خود می تواند به ذات اقدس الهی راه پیدا نماید و...، درحالی که عاجز است از درک پیرامون خود در آب و خشکی و آسمان و...، پس در ادامه گفت وگوی حضرت موسی با فرعون شقی و گمراه، فرعون از تکبر و غرور با این مضمون بهموسی می گوید اگر معبودی غیر از من برای خود بگیری تو را به زندان زندانیان خود می فرستم پس حضرت موسی فرمود حتی اگر برای تو نشانه ای آشکار و دلیل قاطع بیاورم پس فرعون گفت اگر راست می گویی بیاور پس در این زمان حضرت موسی عصای خود را بر زمین افکند و ناگهان اژدهای بزرگ آشکار شد یعنی به شرح آیه عظیمه 32 این سوره مبارکه:( فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ) پس سرور ما ابان بن عثمان از مولای ما حضرت امام صادق علیه السلام روایت نموده است که... وقتی حضرت موسی عصای خود را بر زمین انداخت و آن عصا تبدیل به اژدهایی سهمناک گردید و...، در این زمان ترس بر مجلس فرعون حاکم شد و خود فرعون نیز از ترس بی اختیار شد و موسی را به خدا و حق رضاعی قسم داد که آن را دور کند پس موسی آن را دور کرد و دست خود را بالا آورد پس برای ناظرین نور افشانی نمود پس وقتی که موسی عصا را گرفت فرعون به خود آمد و خواست که موسی را به پیامبری تصدیق نماید ولی هامان (وزیر او) وی را فریب داد و به او گفت که اکنون تو خدا هستی و مورد پرستش قرار می گیری پس یکباره می خواهی پیرو یکی از بندگان خود شوی...) آری بسیاری از اوقات هم نشین می تواند راه رستگاری را نشان دهد و بسیاری از اوقات هم نشین می تواند تو را با خود به سوی دوزخ ببرد پس مانند این وقایع در تاریخ بسیار است و مانند این نیز از خلفای غاصب نیز نقل شده است و اگر نگارنده اراده نماید پس به حول و فضل الهی و عنایات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها قادر است هزاران صفحه بر همین فراز بنگارد ولی قرارومدار او بر تحدید و تدقیق این اثر است پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز ما از دو سرور خود جناب حارث اعور و جناب ابان به عثمان یاد نمودیم که از راویان احادیث مولای مظلومان علی علیه السلام و حضرت صادق علیه السلام بوده اند پس آگاه باش که جناب حارث بن عبداله همدانی یا حارث اعور از اصحاب خاص مولانا المظلوم علی علیه السلام بوده است او فردی باسواد و متقی و راوی احادیث فراوان بوده است و او نخستین کسی بود که خطبه های امام علی علیه السلام را گردآوری نموده است تقوا و علم او موجب شد تا
ص: 170
روایات بسیاری از او در کتب شیعه و سنی مذکور شود او از علی علیه السلام و عبدالله بن مسعود و زید بن ثابت حدیث نقل نموده و ذهبی از او با عناوین بزرگی چون علامه، فقیه، امام و کثیر العلم یاد کرده است، حارث چون یک چشم داشت به اعور مشهور است و...، شیخ بهایی و پدربزرگوار او از نسل حارث همدانی بودهو لذا به حارثی و همدانی معروف هستند او در زمره اصحاب دانشمند علی علیه السلام است و ابن سیرین او را در زمره پنج عالم و فقیه بزرگ کوفه نام برده است...، حارث محبت و علاقه ویژه ای به مولای ما علی علیه السلام داشته است و روایت عظیم ایشان از علی علیه السلام درباره دیدار آن حضرت در هنگام مرگ مشهور است که فرمودند:( هر بنده ای که مرا دوست داشته باشد در هنگام مرگ مرا به گونه ای که دوست دارد می بیند و کسی که مرا دشمن بدارد پس در هنگام مرگ مرا به گونه ای که دوست ندارد می بیند) و این سرور ما جناب سید اسماعیل بن محمد حمیری است که مضمون این روایت را به شعر درآورده و این روایت و این ابیات در میان شیعیان رواج دارد و شیعیان در موضوع دیدار امیرالمؤمنین و اهل بیت عصمت و طهارت در هنگام احتضار به آن استناد می کنند و این روایت این گونه نیز مذکور گردیده است که شبی حارث به خدمت علی علیه السلام مشرف شد پس حضرت از او سوال کرد که چه چیز تو را در این شب به نزد من آورد پس حارث گفت قسم به ذات اقدس خداوند که دوستی و علاقه من به شما باعث شد که من در این زمان نزد شما بیایم پس حضرت فرمود: ای حارث آگاه باش که نمی میرد آن کسی که مرا دوست بدارد مگر آن که در وقت جان دادن مرا ببیند و با دیدن من به رحمت الهی امیدوار شود و همچنین نمی میرد کسی که مرا دشمن دارد مگر آنکه در وقت مرگ با دیدن من در عرق خجالت و ناامیدی بنشیند و این شعر منسوب به این فضیلت عظیم آن حضرت، از سید حمیری است:( یا حار همدان من یمت یرنی/ من مؤمن او منافق قبلاً).....، پس تو ای مخاطب ارجمند آگاه باش که در میان اصحاب علی علیه السلام تا حضرت صادق علیه السلام واژه همدانی با سکون میم است و همدان قبیله ای بزرگ در یمن است که همگی شیعه و دوستدار علی علیه السلام بوده اند...، و این روایت نیز از حارث رحمه الله علیه نقل گردیده است که می فرماید من روزی هنگام ظهر به حضور امام علی علیه السلام مشرف شدم و حضرت پرسید برای چه به این جا آمده ای پس حارث می گوید من عرض کردم محبت و علاقه به شما باعث شد که به محضر شما بیایم پس حضرت فرمود اگر چنین علاقه ای داشته باشی پس مرا در سه
ص: 171
محل خواهی دید اول آن زمانی که روح تو به حلقوم تو برسد دوم در کنار پل صراط و سوم در کنار حوض کوثر پس خدایا نام ما و نام عزیزان ما را در زمره دوستان امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین او یعنی یازده امام معصوم دیگر ثبت بفرما و از کسانی قرار بده که به سعادت و رحمت و شفاعت او رستگار می شویم آمین آمینآمین یا رب العالمین و تو ای مخاطب ارجمند به این روایت نیز توجه نما که مذکور شده است که جمعی در محضر مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام مشرف بودند، پس سخن از منزلت شیعیان و پیروان خاندان عصمت و طهارت در میان آمد پس در این زمان امام صادق علیه السلام فرمودند پیروان ما در لحظات آخر عمر چیزهایی می بینند که چشمان آن ها با دیدن آن ها روشن و شاد می گردد، پس یکی از حاضرین پرسید چه می بینند و این سوال را ده بار تکرار کرد و اصرار داشت تا امام علیه سلام به او پاسخ دهد ولی امام در هر بار می فرمود می بینند پس درنهایت امام علیه السلام آن شخص را مخاطب ساخت و فرمود مثل این که اصرار داری تا آگاه شوی که چه می بینند و او عرض کرد آری به طورقطع می خواهم بدانم و سپس گریه کرد پس امام صادق علیه السلام بر حال او دلسوزی کرد و فرمود آنها دو نفر را بر بالین خود می بینند و آن شخص باز با اصرار پرسید کدام دو نفر را پس امام صادق علیه السلام فرمود رسول خدا و علی ما را می بینند پس هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه در لحظات آخر عمر این دو بزرگوار را خواهد دید و این دو بزرگوار به او بشارت می دهند پس فرمود و این مطلب را خداوند متعال در قرآن بیان فرموده است پس حاضران پرسیدند خداوند در کجا و در کدام سوره آن را بیان فرموده است امام صادق علیه السلام فرمود در سوره یونس آیات 63 و 64 آنجاکه می فرماید:( الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۚ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ) و بشارت دنیایی آن ها همانا حضور رسول خدا و علی در لحظات آخر عمر آنها و بر سر بالین آنها است که آنها را شاد و مسرور می کند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین....، چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند توجه نما به عظمت مقام و منزلت جناب ابان بن عثمان احمر بجلی رحمةالله علیه که از بزرگان و دانشمندان و از اصحاب خاص حضرت صادق و امام کاظم علیهم السلام است او روایات بسیاری را با واسطه و بی واسطه از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده است و برخی او را با ابان بن عثمان فرزند عثمان بن عفان خلیفه غاصب سوم اشتباه می گیرند ،
ص: 172
ابان بن عثمان احمر بجلی از بزرگان علم و ادب و دارای آثار علمی می باشد و بزرگان شیعه از او روایت کرده اند از جمله سرور ما علی بن ابراهیم قمی که در تفسیر عظیم خود از او و آثار او بهره گیری نموده اند، در عظمت شخصیت او آورده اند که از حافظه عجیبی برخوردار بوده است و محمد بن ابی عمیر در خصوص او می گوید:ابان از همه انسان ها بیشتر حافظ حدیث بوده است، حافظه این دانشمند چنان قوی بوده است که برای حفظ هر کتابی تنها یک بار مطالعه آن کتاب برای او کافی بود و سپس او کل آن کتاب را بدون یک حرف پس و بیش تکرار می کرده است....، او صاحب آثاری بدیع و مهم در تاریخ اسلام بوده است ولی تمامی آثار او به واسطه تعصبات دشمنان ازبین رفته است، دانشمندان شیعه او را جزء اصحاب اجماع می دانند و اصحاب اجماع تعیین کنندگان احکام و قانون های دینی و حقوق مذهبی و صاحبان فتوا و مجتهدان مذهب شیعه بوده اند و آنها می بایست احکام خود را از چهار منبع قرآن، سنت عقل و اجماع، تحصیل نمایند، او راوی روایات فراوانی در باب های مختلف فقه است... رحمت و رضوان ذات اقدس الهی بر این عاشقان و ایثارگران که با تلاش های عاشقانه خود آثار امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم را تا قیام قیامت و تا زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای دوستان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت به یادگار قرار دادند همان آثار که هدایت می نمایند خلایق جهان را به سوی رستگاری جاوید پس خدایا به حق ذات اقدس خود و آبروی همه آبرومندان درگاهت و در صدر آنان محمد وال محمد علیهم السلام و عجل فرجهم و به حق همه شیعیان و پیروان و دوستان حضرت رسول خدا و امامان معصوم و حضرت زهرا، ما و عزیزانمان را در دنیا و آخرت از شرور و فتن آخرالزمان محفوظ بدار و رفتگان ما را در آمرزش و رحمت خود قرار بده و تمامی دعای خیر ما را و در صدر آنان دعا برای سلامتی و ظهور مولانا المظلوم حجه بن الحسن المهدی را مستجاب فرما آمین آمین آمین یا رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس در ادامه توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 33 این سوره مبارکه یعنی شعراء که می فرماید:( وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ) یعنی و دست خود را در گریبان خود فرو برد و بیرون آورد و در برابر بینندگان نورافشانی می کرد پس در روایت است از حسن بن منصور رحمةالله علیه که از برادر خود روایت می نماید که شبی به خدمت حضرت رضا علیه السلام مشرف شدم حضرت در داخل
ص: 173
صندوق خانه در آن شب دست خود را بلند کرد گویی که در اطاق ده چراغ روشن است پس در این زمان مردی اجازه ورود خواست پس حضرت دست خود را پایین آورده و اجازه ورود داد تا آن شخص وارد شود، پس تو ای مخاطب ارجمند در این فراز توجه نما که حضرت برای بعضی از پیروان خود که محرم تر بودندبعضی از عجایب آن قدرتی که ذات اقدس احدیت به مقدسین درگاه خود داده است را به دست ایشان ظاهر می فرمود و در عین حال همان فضیلت را برای دیگری مخفی می نمود تا آیندگان بر عظمت قدرت ایشان در تمامی موارد آگاه شوند و نیز آگاه شوند که آن بزرگواران چگونه این فضایل را پنهان می نمودند تا خلایق به واسطه اعمال به سوی آن ها نروند بلکه به واسطه تفکر و تعقل و بر پایه اندیشه های صحیح به آن ها روی آورند پس آن زمان شایسته توجه خداوند و بهره گیری از حیات جاویدان شوند یعنی آنگونه که مولای مظلوم ما حضرت علی علیه السلام فرمودند و ما آن را مذکور نموده و مکرر نمی نماییم ونیز توجه نما که نه تنها امامان معصوم بلکه پیروان ایشان قادر به انجام عجایب عظیم بوده اند ولی هرگز حق استفاده از این قدرت را نداشته اند بلکه بایستی مانند مردم عادی عمل می نمودند و توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که اگر نگارنده اراده می نمود به حول و فضل الهی و عنایات خاصه حضرت بقیةالله حضرت حجه بن الحسن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها قادر بود تا بر این فراز هزاران صفحه بنگارد ولی قرارومدار او بر تحدید و تدقیق این اثر است و فقط متذکر می شود که ذات اقدس احدیت جل جلاله به هر کس از اولیاء خود که بخواهد عطایای عظیم خود را عطا خواهد نمود اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین ، پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند در ادامه به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 34 به بعد این سوره مبارکه یعنی شعرا:( قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ) یعنی فرعون به اطرافیان خود گفت این ساحری دانا است و می خواهد با سحر خود شما را از سرزمین شما بیرون کند پس چه نظر می دهید و آنها گفتند او و برادرش را مهلت بده و ماموران را برای گردآوری ساحران به تمام شهرها اعزام کن تا هر ساحر ماهر و دانایی را نزد تو آورند...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما به موضوع سحر و جادو و ساحری و جادوگری و...، که رواج داشته و دارد در اقوام مختلف خصوصاً یهودیان
ص: 174
و حتی در اهل اسلام درحالی که ذات اقدس احدیت وفق آیات عظیمه خود ساحران را در زمره کافران و ظالمان و مفتریان به خداوند و..، محسوب و تأکید فرموده است که رستگار نخواهند شد یعنی اهل دوزخ هستند، خداوند علی اعلی در آیات عظیمه 77 سوره مبارکه یونس و 69 سوره طه در خصوص سحر و جادو و ساحر وجادوگر می فرماید:( قَالَ مُوسَىٰ أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ ۖ أَسِحْرٌ هَٰذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ) یعنی موسی به آن ها گفت آیا به آیات حق که برای شما آمد نسبت سحر می دهید آیا این سحر و جادو است و حال آنکه ساحران هرگز رستگار نخواهند شد ونیز آیه 69 سوره طه:( وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ ۖ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ) یعنی و این عصایی که در دست داری بیافکن (تا اژدها شود و یکباره) بساط سحر و ساحری آن ها را ببلعد که کار آن ها حیله ی ساحر است و ساحر هر جا که رود (و هر چه به عمل آورد و از هر دری وارد شود)، رستگار نخواهد شد پس تو ای مخاطب ارجمند ما می دانیم که وفق بررسی های قرآنی تا این فراز کسانی که اهل دوزخ هستند مجرمین، ظالمین، کافرین و....، و در این فراز ساحرین هستند به عنوان نمونه کلام خداوند در آیه 17 سوره مبارکه یونس:( فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۚ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ) یعنی کیست ستمکارتر از کسی که به خدا دروغ ببندد و یا آیات او را دروغ بشمارد قطعا مجرمان رستگار نمی شوند ونیز آیه 117 سوره مبارکه مؤمنون:(... وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ ۚ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ) یعنی و هر کسی با وجود خداوند معبود دیگری را پرستش نماید که او را بر این پرستش دلیلی نیست پس به درستی که به حسب کار او در نزد خداست و به درستی که کافران رستگار نخواهند شد و یا آیه عظیمه 135 سوره مبارکه انعام:( قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ ۖ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) یعنی بگو ای قوم من شما هر چه در خور شماست به عمل آورید و من نیز چنین خواهم نمود پس به زودی شما آگاه می شوید که برای چه کسی عاقبت بخیر می شود و به درستی که ظالمان ستمکار نمی شوند...، پس چون بر این فرازها یعنی عظمت جرم و گناه و ستیزه گری با خدا در رابطه با سحر و جادو بر تو آشکار شد پس توجه نما به این آیات عظیم از مولای غریب و مظلوم و مسموم و ستمدیده ما حضرت رضا علیه السلام که در حدیثی فرمودند:( سحر واقعیت دارد ولی اما تنها با اجازه خدا می تواند اثرگذار باشد) یعنی برای کسی که توکل او به خداست
ص: 175
سحر و جادو اثری ندارد ولی اگر خدا کسی را رها کند و اراده حفظ او را در رابطه با اعمال او نداشته باشد پس سحر به او اثر می کند و در رابطه با حفظ از آثار سحر و جادوگری درادامه فرمودند:( وقتی تو را سحر کردند دستت را تا رو به روی صورتت بالا ببر و بخوان بسم الله العظیم، بسم الله العظیم، رب العرش العظیم إلا ذهبت وانقرضت و آنچه از روایات برمی آید ذات اقدس احدیت نیروهایی در انسان ها قرار داده است که انسان ها به واسطه آن می توانند اعمالی صورت دهند و بعضی از این قدرت برای عمل خلاف اراده خداوند بهره گیری می نماید و لذا گروهی می توانند علم آن را آموزش گرفته و آن جادوها را باطل نمایند، آنچه مسلم است در احادیث عظیمی که از معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم رسیده است از سحر و جادو به شدت نهی شده و کلام خداوند نیز ساحران را به دوزخ جاوید وعده داده است و مولانا المظلوم علی علیه السلام نیز در روایتی می فرماید:(... کسی که جادوگری بیاموزد کم یا زیاد کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلی قطع می شود و حد او آن است که کشته شود مگر آنکه توبه نماید) پس ازنظر شرع مقدس اسلام ، سحر و جادوگری عملی شیطانی و کفرآمیز است و تعلیم و تعلم و کسب از روی سحر و جادو حرام است و از گناهان کبیره و لذا در بعضی از روایات تعلیم و تعلم سحر و جادو گری را اساس کفر و ورود به دوزخ اعلام نموده اند اما سحر از نظر کتاب خدا دو بخش دارد اول از راه تصور و فریفتن مانند آنچه ساحران در مقابله با حضرت موسی نمودند :( به شرح آیه 66 سوره طه ، قَالَ بَلْ أَلْقُوا ۖ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ) یعنی هنگامی که ریسمانهای خود را انداختند در اثر سحر ساحران چنین تصور می شد که حرکت می کنند و در آیه دیگر( اعراف-116 قَالَ أَلْقُوا ۖ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ) یعنی هنگامی که طناب های خود را انداختند چشم های مردم را سحر کردند و موجب رعب آن ها را فراهم آوردند و در آیه ای دیگر (بقره آیه 102، فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ) یعنی سحر هایی را یاد می گرفتند که میان مرد و همسرش جدایی می افکند و ( وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ) یعنی چیزهایی یاد می گرفتند که مضر به حال آن ها بود و نفعی برای آن ها نداشت پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند از مجموعه این آیات و روایات چنین برمی آید که گروهی به راهی می روند که خدا آن ها را نهی می نماید و نه تنها نهی می نماید بلکه به آن ها وعده دوزخ می دهد و از طرفی اهل ایمان را خبر می دهد که اگر بر خدا توکل کنند و او اراده نماید ضرری به آن ها
ص: 176
از این سحر و جادو نمی رسد و به عبارتی (صوفی نهاد دام و سحر حقه باز کرد/ بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد/ بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه/ زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد) پس ذات اقدس احدیت به تعبیر نگارنده صرف نظر از هشدار به دوزخ برای ساحران و جادوگران چه کم و چه زیاد، اهل ایمان را در پناه خودحفظ نموده و به آن ها اطمینان می دهد که اگر بر او توکل نمایند شیطنت شیاطین جن و انس به آن ها لطمه ای وارد نمی نماید و اما اگر لازم شود یعنی در راستای عکس العمل در برابر شیطنت این شیاطین جن و انس یعنی ابطال اعمال شیطانی آن ها ، این یادگیری یعنی در این راستا منع شرعی ندارد و در روایت است که شخصی مشرف شد به نزد حضرت امام صادق علیه السلام و عرض کرد شغل من جادوگری بود و...، ولی اکنون توبه کردم آیا برای من راه نجاتی هست پس حضرت فرمود (گره سحر را باز کن ولی گره جادوگری مزن) آری ( گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی/ صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت)، و نیز امعان نظر بر آیه عظیمه چهارم سوره مبارکه فلق:(... وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ...) یعنی از شر زنان جادوگر که در گره ها می دمند، بیانگر آن است که زنان بیشتر از مردان به دنبال این کفریات و اعمال تباه هستند و تعجیل آن ها برای ورود به دوزخ از مردان در این خصوص بیشتر است و این بیان شهید ثانی است که می فرماید جادو و سحر، کلام یا کتابت و یا افسون...، که بر اثر آن ضرری بر غیر وارد شود مانند جادوگری برای اینکه، مرد نتواند از همسر خود بهره ای ببرد که این جادوگری اقسام دارد مانند دود کردن، گره زدن، افسون، صورت کشیدن، دمیدن....، که درنتیجه آن ضرری بر غیر حادث شود که تمام شعب آن حرام است، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس تو ای عاقل دانا و خردمند در بین احادیث موجود در این رابطه به روایاتی برخورد می نمایی که خبر از سحر و جادو بر رسول خدا دارد و...، به گونه ای که در رفتار و حال و احوال آن حضرت اثر گذاری نموده است پس توجه نما که تمامی این احادیث در خصوص آن حضرت و سایر معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم لایق مزبله دانی است زیرا این گونه آیات بر ضد کلام خداست زیر قول و فعل و کلام و روش رسول خدا و امامان معصوم هرگز نمی تواند مؤثر از شیطان و یا اعمال شیطانی باشد و سحر و جادو از اعمال شیطان است و در معصومین اثرگذار نیست زیرا اگر العیاذبالله اثرگذاری نماید این اثرگذاری با اصل معصومیت و اصل حفظ خداوند از برگزیدگان خود منافات دارد زیرا در اصل عصمت در هدایت آن ها خلل ایجاد می نماید و شاهد عادل و گواه صادق ما
ص: 177
وجود روایات معارض در این خصوص است که قول ما را در این رابطه تحکیم می نماید پس نه تنها این سحر و جادو در معصومین تاثیر ندارد بلکه در شیعیان ایشان و نیز در دیگر اولیاءالله نیز اثر ندارد و بلکه برعکس اسباب نابودی جادوگران را فراهم می نماید و کید و مکر آنان را به آنان باز می گرداند پس تو ای مخاطبارجمند آگاه باش که چشم زخم و جادو و طلسم و..، حق است یعنی وجود دارد ولی نه برای معصومین و اولیاءالله زیرا اگر چنین باشد موضوع رسالت و ابلاغ کلام خداوند و احکام و شرایع آن غیرقابل اعتماد خواهد بود و....، پس کلیه روایاتی که در این باب آمده است جعلی است و این منافاتی با وجود این مطالب برای افراد عادی ندارد و این روایت از مولای مظلوم ما علی علیه السلام است که با این مضمون فرمودند:( چشم زخم حق است (یعنی وجود دارد) طلسم حق است (وجود دارد) جادوگری حق است (یعنی وجود دارد) و فال نیکو زدن حق است (یعنی راست است) ولی فال بد زدن حقیقت ندارد و سرایت نیز حقیقت ندارد...) پس تو ای عاقل دانا و خردمند منظور حضرت از اینکه چشم زخم و یا طلسم حق است، این نیست که خوب و مورد تایید است بلکه مقصود آن حضرت این است که (بله چنین چیزی هست و اثرات خود را دارد) و بدشگونی حق نیست یعنی حقیقت ندارد و خرافه پردازی است و مقصود حضرت از سرایت آن است که در راستای فال بد، ممکن است شیطان به اشخاص چنین القاء نماید که مانع شوید از این که زن شوهر مرده و یا مطلقه و یا دوبار شوهر کرده و...، سر سفره عقد حاضر شود زیرا شومی سرنوشت او به این عروس سرایت می کند یا اگر فلانی بچه دار نمی شود و یا فرزندانش پس از تولد مرده اند نزدیک نشوند و نوعروس هم از لقمه آن ها نخورد چون نکبت به او سرایت می نماید و...، تا جایی که مردم کافر می شوند مثلاً گروهی احمق و جاهل به الهام شیطان می گفتند که بر دختران خود نام زینب مگذارید که دچار بلا می شوند و...، آری مولای مظلوم ما در این راستا می فرماید که سرایت یعنی سرایت سرنوشت ها خلاف حق است و خرافی می باشد و اما آن دسته روایات که جعلی بودن آن براساس کلام خداوند محرز است ، به عنوان نمونه روایتی است که در شأن نزول این سوره آورده اند و آن این که پیامبر بیمار شد و جبرئیل خبر داد که لبید بن اعصم یهودی حضرت را جادو کرده است...، پس رفته و طلسمی را یافتند که در آن ریسمانی بود که یازده گره خورده بود...، اما روایت عظیمی که معارض اینگونه روایات جعلی است و حقیقت آن مطابق با آیات کتاب خداوند است روایتی است که از مولای مظلوم ما حضرت صادق
ص: 178
علیه السلام (در کافی، ج 1، ص 204) نقل شده است در این روایت عظیم که امام به حق ناطق حضرت جعفر بن محمد الصادق آن را در رابطه با ویژگی های امام معصوم بیان فرموده است مذکور شده است که:( امام صادق علیهم السلام درضمن خطبه ای که در آن صفات و ویژگی های امامان معصوم را بیان می فرماید بعد از آنکه بهاین فراز یعنی شرح ویژگی های امام معصوم می رسد می فرماید...، امام همیشه زیر نظر خدا محافظت شده و (خداوند) با (قدرت ) پوشش خود او را حفظ و نگهداری کرده و دام های ابلیس و لشکرش از او دور شده و ( شر هر موجود شروری که در) تاریکی شب وارد می شود و دمیدن هر فاسقی (برای سحر و افسون) از آن دور شده است) ( عن ابی عبد الله علیه السلام فی خطبه له یذکر فیها حال الائمه علیهم السلام و صفاتهم ...، لم یزل مرعیا بعین الله یحفظه و یکلوه بستره مطرودا عنه حبائل ابلیس و جنوده مدفوعا عنه وقوب الغواسق و نفوث کل فاسق) و توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که امام معصوم علیهم السلام در این فراز دمندگان در گره ها یعنی (نفاثات فی العقد)، را فاسق یعنی اهل دوزخ معرفی فرموده است پس در روایت است که زنی به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم آمد و گفت یا رسول الله من شوهری دارم که با من بسیار تند خو است و من با او کاری کردم (یعنی جادو و سحر نمودم) تا وی را با خود مهربان نمایم پس رسول خدا به او فرمود( اف لک، کدرت دینک لعنتک الملائکه الاخیار، لعنتک الملائکه الاخیار، لعنتک الملائکه الاخیار، لعنتک ملائکه السماء، لعنتک ملائکه الارض) یعنی اف بر تو، دین خود را تباه کردی، لعنت فرشتگان بزرگ بر تو باد، لعنت فرشتگان بزرگ بر تو باد، لعنت فرشتگان بزرگ بر تو باد، لعنت فرشتگان آسمان بر تو باد، لعنت فرشتگان زمین بر تو باد) و تو ای مخاطب محترم آگاه باش از مفاد این آیات و روایات، در بزرگی و زشتی عظیم آن در نزد خداوند تا جایی که حد جادوگر را مرگ اعلام نموده اند و این امر به لحاظ از بین بردن آثار سوء و جلوگیری از نهادینه شدن آن در رفتارهای اجتماعی و خصوصا در بین زنان است...، پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به روایتی که مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام در این خصوص یعنی موضوع جادو و جادوگری بیان فرموده اند و به دنبال آن توجه نما به اعمال این تبهکاران و در آن زمان خواهی دانست که کیفر مرگ و دوزخ در دنیا و آخرت برای این جرثومه های فساد و تباهی، کیفر کم و ناچیزی است پس مولای ما حضرت صادق علیه السلام در پاسخ سوال شخصی بی اعتقاد به اسلام درباره جادوگری و اینکه منشأ
ص: 179
جادو چیست و چگونه جادوگر می تواند امور عجیب از خود بروز دهد می فرماید:(... جادو گونه های مختلفی دارد، گونه ای از آن به منزله طبابت است، همانگونه که پزشکان برای هر بیماری و درد، دارویی دارند، جادوگران نیز در علم جادوگری برای هر صحتی آفتی و برای هر عافیتی درد و رنجی و برای هر کاری چاره ای اندیشیدند،گونه ای دیگر از آن چشم بندی، چالاکی، مهارت و تردستی است نوع دیگری از آن اموری است که دوستان شیطان ها از آن ها یاد می گیرند و.. نزدیک ترین عقیده درباره جادو به واقعیت آن است که جادو به منزله طبابت است جادوگر مردی را جادو می کند که نتواند با زن خود نزدیکی نماید و پزشک می آید و او را از طریق دیگر (یعنی دارو) معالجه می کند و بهبود می یابد...)، در کتاب خدا یعنی قرآن مجید، خداوند متعال از دو فرشته به نام هاروت و ماروت در سوره مبارکه بقره نام می برد و قضیه این دو فرشته مربوط است به ایامی که در سرزمین بابل، بازار سحر و جادو رواج یافته و به اوج خود رسیده بود و جادوگران از این طریق به آزار و اذیت مردم می پرداختند پس خداوند متعال دو فرشته را در شکل انسانی به زمین فرستاد تا به میان مردم رفته و نکات علم سحر را برای مردم تشریح و اسباب ابطال اعمال جادوگران را به آن ها آموزش داده و تاکید می کردند که این علم را در راه باطل بکار گیری ننمایید و کسی که سوءاستفاده نماید پس به خدا کافر شده است...، رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم می فرماید: کسی که نزد ساحر یا کاهن و یا دروغ گویی برود و تصدیق نماید آنچه را می گویند به تمام کتب آسمانی که خدا فرستاده کافر شده است، و از امام صادق علیه السلام روایت شده است که ساحر را با یک ضربت شمشیر می زنند و او را می کشند، مرحوم سید در وسیله می نویسد:( سحر عبارت است از نوشتن و یا خواندن وردهای مخصوص و یا سوزانیدن با آتش و دود کردن چیزهای مخصوص یا نقش کردن صورت یا دمیدن و گره زدن، یا چند چیز را به وضع خاصی در جاهایی دفن کردن به طوری که در بدن یا قلب یا عقل شخص سحر شده اثر کند مثل این که اگر غائب باشد او را ظاهر کنند و یا او را خواب و بیهوش نمایند و یا ایجاد محبت یا دشمنی بین او و دیگری نمایند یا مثل بستن مرد از زن و جدایی انداختن بین آن ها و....، پس تو ای مخاطب ارجمند قبل از اینکه نگارنده وارد توضیح و شرح ابعاد گسترده و دهشتناک موضوع جادو و جادوگری و جنایات مرتبط با آن شود بدواً تلاش می نماید تا با آوردن مثالی در رابطه با موضوع جن و اجنه و شراب و شراب خواری موضوع را بهتر معرفی نماید ما
ص: 180
می دانیم که خوردن شراب و شراب خوارگی و مسکرات به حکم عقل و شرع امری ناپسند و نامعقول است ولی زمانی که به ابعاد گسترده فساد ناشی از آن پی می بریم خودبخود به اینکه از پیروان احکام خداوند هستیم افتخار می کنیم و...، و همچنین نگارنده در رابطه با یاوه سرایی های تحریف گران کتاب مقدس یعنی تورات وانجیل، کلام خود را در رابطه با دروغ پردازی های آنها در مورد وجود جن در کالبد انسان های مریض، بیمار، مصروع، دیوانه، فاحشه، قاتل و...، در سلسله کتب شریف الاحتجاج و خصوصا مجموعه شریف نورالانوار مذکور نموده و تحریف شدن کتب آسمانی را با اقامه حدود یکصد و هفتاد هزار دلیل اثبات نموده ونیز اثبات نمود که چگونه این اعتقادات باطل در قالب تحریفات متون جعلی در کتب مقدس راه یافت و چگونه این اعتقادات ناپاک در طی قرون، خون های بسیاری از انسان های بی گناه را بر زمین ریخت و چگونه خلایق برای بیرون آوردن اجنه از کالبد انسان ها و نجات خود و یا آنها از شرارت این اجنه، آنها را به آتش کشیده و یا به قتل رسانیده و یا جمجمه سر آنها را سوراخ کرده اند تا جن وجود آنها از آن طریق خارج شود و...، یعنی اوهام هراسناک حاکم بر جوامع از موهوماتی که تحت عنوان ورود اجنه در کالبد انسان ها و...، موجبات بروز انواع و اقسام ناهنجاری های اجتماعی را موجب گردید ونیز جنایات بی حد و حصری که در طی قرون متمادی نسبت به انسان های بی گناه و کودکان و دختران و زنان و مردان و....، متهم به وجود اجنه در کالبد آن ها صورت گرفت و چگونه جوامع بشری حتی تا این زمان در ترس ناشی از این موهومات و این مزخرفات گروهی خرافه پرور، گرفتار و بیمار و وحشت زده، عمر خود را سپری نمود و چه بهای سنگینی در طی قرون بابت جهل و حماقت تحریف گران کتب مقدس و پیروان کور و کر و متعصب آنها پرداخت نموده اند و..، آری جن وجود دارد ولی با ما انسان ها کاری ندارد و در کالبد و تن انسان ها وارد نمی شود و آن ها را وادار به دیوانگی، صرع، فاحشگی و قتل و...، نمی نماید و انسانی که دچار اختلالات عصبی است کسی نیست که جن درون تن او رفته و او را مصروع و یا دیوانه نموده باشد و یا شخص فاحشه و یا قاتل آن شخص عاقل بی گناه نیست که قربانی ورود شیطان و یا جن به کالبد خود شده باشد که با فریاد مسیح و یا شاگردان و یا اسقف ها و کشیش ها بیرون بیاید و آنگاه شخص دیوانه دانشمند شده و شخص فاحشه تبدیل به زن پارسا و عابد شود و یا...، نگارنده در کتب شریف برهان های ذوالفقار اول و دوم ونیز کتاب تلبیس ابلیس خود بیشتر به این موضوع پرداخته است و
ص: 181
این معضل را در کتاب شریف نورالانوار خود خصوصا در جلدهای ششم به بعد بیشتر توضیح و آنها را بطور کامل شرح و بسط داده است و تو ای عاقل دانا و خردمند موضوع جادو و جادوگری و سحر و ساحری و...، نیز دقیقاً در طول قرون و اعصار به همان باطلاق متعفن اعتقاد به اجنه و وجوب خوردن مسکرات و فجایع ناشیاز این اعتقادات پست و زشت دچار شده است خداوند جل جلاله در شریعت پاک و پسندیده خود ، و امامان معصوم در آموزه های برگرفته شده از کتاب خدا و سنت محمد رسول الله صلی الله علیه واله و سلم و عجل فرجهم، راه راست و راه امن و راه امان را به خلایق نشان داده اند ولی به مرور زمان تحریف گران بر این اعتقادات پاک و سالم، الهامات شیطان را اضافه کرده و به مهلکه هایی وارد شده اند که روح و عواطف پاک هر انسان شریف و حر و آزاده را متأسف و رنجور می نماید آئین های خرافی قربانی ها و خون خوردن ها و قتل ها و...، همگی گوشه هایی از انحرافات فکری برگرفته شده از حرکت در بستر جادو و جادوگری و سحر و ساحری و...، است و نگارنده دامنه این کلام را جمع می نماید و این فراز از کلام او، فقط برای تذکر و نشان دادن اهمیت آنها در آموزه های بشری و انحرافات اخلاقی جوامع انسانی است و اگر اراده نماید می تواند به حول و فضل الهی و عنایات مخصوصه مولانا المظلوم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها هزاران صفحه در این رابطه بنگارد ولی قرارومدار او بر تحدید و تدقیق موضوع کتاب است، پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که دامنه جادو و جادوگری از ابتدا تا این زمان و آینده هرگز در محدوده جدا نمودن زن ها از مردها و یا جلب محبت و یا...، محدود نشده بلکه ساحران و جادوگران در راستای نیل به اهداف خود به جنایاتی دست زده اند که شنیدن احوال آنان هر وجدان آزاده ای را تا ابدالآباد غمگین و سردر گریبان خواهد نمود...، آری تو ای مخاطب ارجمند توجه نما که آلت زنا در همه انسان ها موجود است و همه قادرند بر زناکاری ولی نهی خداوند را در پیش رو دارند و برای کسب رضای او خودداری از عمل شنیع زنا نموده و خود را پاک و طاهر از اعمال زشت می نمایند تا شایسته توجه خدا و ورود به بهشت شوند و یا همه انسانها می توانند از عقل پیروی نکرده و با پیروی از هوی و هوس به فساد و زشتی کاری بپردازند و خود را از نعمت های خدا محروم نمایند، و همچنین هر انسان دست هایی دارد که می تواند با آن ها قتل نماید و یا دست خود را از قتل بی گناهان عقب بکشد و یا او پاهایی دارد که می تواند به طرف رضای خدا و یا به طرف غضب
ص: 182
خدا حرکت نماید و یا او چشمانی دارد که می تواند به زشتی ها بنگرد و از چشم خدا بیفتد و یا به زیبایی های پاک بنگرد و عزیز خداوند شود و...، پس هر انسان می تواند به سوی جادو و جادوگری رفته و با انجام اعمال شیطانی به قدرت هایی دست پیدا کند ولی در برابر خدا قرار می گیرد مستوجب عذاب و مؤاخذه الهی می شودو یا می تواند به نهی خدا توجه نموده و به سوی اعمال تباه و شیطانی نرفته و مهر رضای خدا را در کارنامه اعمال خود نقش نماید پس او مخیر است و این گونه نیست که اشخاص خاصی، قادر بر جادو و جادوگری باشند بلکه کسانی قادر به جادو و جادوگری و اعمال شیطانی هستند که وفق کلام حضرت رضا علیه السلام به خیر و سعادت و منفعت و صلاح و...، خود توجه ننموده و به اعمالی بر خلاف اوامر خداوند عمل می نمایند که در آن ضرر و بدی و زشتی و تباهی برای آنها وجود دارد پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس توجه نما که ساحران و جادوگران با صورت دادن اعمالی که بر ضد رضای حضرت الله و شریعت پاک و پسندیده او و بر پایه و اساس اعمال و الهام شیطان است، به قدرت هایی دست می یابند و از این قدرت ها در راه باطل و خلاف رضای خدا بهره جویی می نمایند و توجه نما که این گونه قدرت ها و این گونه سحرها و جادوها گاهی در حدی از شقاوت و پلیدی قرار دارند که هرگز با توصیه دیگر رمال های شیاد با خوردن ادرار کودکان و دختران و یا سرکه و نمک و یا مدفوع سگ و یا...، برطرف نمی شود بلکه سزای این تبهکاران همان دوزخ جاوید است که خدا به ایشان وعده داده است پس تو ای مؤمن و خداپرست به همه آن کسانی که برای تو و برای برادران و خواهران ایمانی تو به سحر و جادو مشغول هستند، در هر سطح و در هر درجه بگو، هر چه می توانید صورت دهید که دوزخ خداوند برای شما کافی است و البته بد جایگاهی است و...، آری این از مصیبت های اهل ایمان است که در این قرن و به نام دین ، رخصتی به نام ابطال سحر جعل نموده و بواسطه آن سر کتاب باز می کنند و نام آن را انجام معاینه روحانی می نامند و سفارش جفر می گیرند و از آینده اطلاع می دهند و مشکلات مختلف را بررسی و علت و راهکارهای آن را به تو می گویند آنها برای تو دعا نویسی می کنند و طلسمات شرعی می سازند و سحرها و طلسمهای علیه تو را باطل می کنند آن ها به دور تو حصار می کشند و درضمن استخاره هم می کنند آنها می گویند که دانای علوم غریبه هستند، آن ها برای تو لوح قوی شیر و خورشید درست می کنند که برای محبت است و زبان بند خلایق است، آن ها برای تو انواع بخورات را که دافع ترکیبی برای دفع چشم زخم و
ص: 183
انرژی های منفی است را توصیه می کنند آن ها ادعیه قوی و مجرب در موضوعات مختلف دارند آن ها برای تو انواع و اقسام لوح ها را می نویسند آن ها برای تو طلسم حضرت علی می سازند آن ها به تو ریاضت و چله نشینی و تسخیر موکل را آموزش می دهند و در مورد انجام ختم در ایام قمر درعقرب پاسخ گویی می نمایند آن هاصاحبان گنجینه های گره گشا هستند آن ها دعا نویسی را به تو آموزش می دهند و برای تو طالع بینی فلکی و شمسی می کنند آن ها کتب علوم غریبه را به تو به رایگان می دهند و تجربه های ماورایی و هپروتی خود را القاء می نمایند آنان با اوراد خود زبان دشمنان تو را بند می کنند و بخت و ازدواج تو را موجب می شوند و اگر می خواهی موفقیت تو تضمین شود زبان بند را با تیغ بند همراه کن پس هر کس این تیغ بند را با خود داشته باشد تیغ های آن دشمنان او را نابود می کند و نیز آگاه باش که زبان بند ها انواع و اقسام دارد و درجه قدرت آن ها بستگی به میزان گشادی سر کیسه پول شما است، آن ها قادرند تا دشمنان شما را طلسم کنند و تو را از سعد و نحس ساعات و کواکب مطلع کنند، آن ها می توانند جوهرهای مخصوص و محلول هایی به تو بدهند که با آن ها دعا نویسی کنی و جهانی را به تلاطم درآوری و می گوید اگر خواستی با دعای ایشان به خواب معشوق خود بروی تا در بیداری برای تصاحب شما تلاش نماید پس قبل از خواب دوازده مرتبه صلوات بفرست و دعای زیر را بدون کم وکاست بر یک لیوان آب شکر غلیظ بخوان و به آن بدم یعنی فوت کن و سپس انگشت خود را بزن در داخل آب شکر و یک خط بکش به بازوی چپ و وقتی می مالی باید نام و نام مادر شخص موردنظر را بر زبان جاری کنی و...، داغ است، آن ها به تو خبر می دهند به نحسی تو در امورات و یا نحسی تو در طالع تو، آن ها تو را با انواع ادعیه از خوراکی، مالیدنی، دودی و آویزان کردنی و...، آشنا می کنند آن ها به تو کتاب طمطم هندی را که مخصوص طلسمات هندی و تسخیر روحانیات و عزایم جنیان است را مجانی می دهند و تو را با علوم غریبه آشنا می کنند و به تو می گویند کشف الهدایه و مفتاح الولایه چیست، آن ها تو را با صمور هندی و خواص سوره های قرآن آشنا می کنند و بازار دعاهای مجرب آن ها در بخت گشایی و حاجت روایی و رزق وروزی و کارگشایی و بارداری و چشم زخم و ابطال سحر و جادو و شفای بیمار و...، آن ها تو را با سنگ و هفت چاکرا درمان می کنند، آن ها برای تو انواع و اقسام خدمات و محصولات علوم غریبه دعا نویسی شرعی را در کیسه دارند مانند سرکتاب قرآنی، دعا و تعویذ نویسی، آنها به دور تو حصار دائمی با پوست آهو
ص: 184
می کشند و تو را با انواع الواح و طلسمات شرعی مانند عین علی، لوح شیر و خورشید، هفت شرف شمس و...، و بخور دافع ترکیبی از جمع خطرات محفوظ می دارند آن ها انواع سحر و جادو را بدوا با ادرار مخصوص باطل و اگر با ادرار مخصوص نشد با مدفوع سگ و اگر با مدفوع سگ نشد با ریختن ادرار در کفش و حیاط خانهطرف باطل می کنند و اگر نشد ادرار پسر نابالغ را دم کرده به خورد طرف می دهند و...، پس اگر از آن ها سوال کنی که آیا ادرار باعث باطل شدن سحر و جادو می شود پاسخ می دهند بلی ولی همه طلسمات و سحرها این گونه باطل نمی شوند و بستگی به انواع آن ها دارد و یک چهارم آن ها با ادرار باطل می شوند و این ادرار البته طلسمات شیطانی و سحر و جادو را باطل می کند و دعاهای رحمانی را نمی شود با ادرار باطل کرد و لذا تشخیص اینکه آن سحر با ادرار باطل می شود یا نه با متخصص این امر یعنی با دعاگر محترم است و او باید اگر تشخیص به ادرار زدن داد باید به ان طلسم و جادو ادرار کرد پس لازم است همه کسانی که سحر و جادو را در محل کار یا منزل خود پیدا می کنند باید بلافاصله و به طور اورژانسی به دعاگر و رمال متخصص مراجعه و به او اطلاع دهند و نحوه برخورد با آن سحر و جادو را دعاگر بایستی اعلام نماید یعنی اگر دعاگر گفت می توانی به آن جادو ادرار کنی پس حالا جایز است و نکته مهم این که آن ادرار حتما بایستی ادرار پسربچه نابالغ باشد یعنی در آن ادرار نبایستی آثار غریزه جنسی فعال شده باشد پس هر چه سن آن پسربچه کمتر باشد بهتر است، و اگر در منزل یا محیط کار یا هر جای دیگر چیز مشکوک به جادو پیدا کردید که به شکل ابزار سحر و جادو بود به هیچ وجه آن را باز نکنید بلکه فورا داخل نایلون قرار داده و سر آن را محکم ببندید و در اولین فرصت به رمال معتبر و شرعی اطلاع بدهید و البته یکی از اشتباهات بسیار خطرناک که اکثر افراد معتقد مرتکب می شوند این است که وقتی دعایی یا چیزی در منزل یا جای دیگر پیدا می کنند بلافاصله از روی کنجکاوی آن را باز می کنند و یا کارهای دیگر مثل سوزاندن و شستن و یا در چاه انداختن را صورت می دهند و یا آن را در سطل زباله می اندازند و...، و نمی دانند که این کار تا چه حد می تواند به آن ها آسیب و صدمه بزند آن ها باید توجه داشته باشند که بازکردن دعا قاعده و قانون دارد و حتی اگر خودتان هم قبلاً از جایی دعا گرفته اید هرگز باز نکنید و حتی اگر مدت دعا تمام شده و یا مشکل شما حل شده و می خواهید دعا را معدوم نمائید باید آن را بدون این که بازکنید در آب جاری تمیز بیندازید و البته باید در تمامی این احوال
ص: 185
به رمال شرعی مراجعه کنید زیرا اگر آن رمال، رمال شرعی نباشد یعنی خودش اهل جادو و جنبل باشد شما را درست راهنمایی نمی کند زیرا ساحرهای شیطانی حق ابطال هیچ سحر و جادویی را ندارند یعنی اگر این کار را انجام دهند آن موکل جن یعنی و آن شیطان مخصوص خود را از دست می دهند زیرا آن ها فقط سحرو جادو می کنند پس ابطال سحر با رمال شرعی است، البته برای باطل کردن سحر با ادرار بایستی یک قطره از ادرار را درون یک لیوان آب بریزید و به فرد جادو شده بدهید تا بخورد و کاری نداشته باشید که ادرار نجس است و یا چگونه می شود موکل جن را از کالبد فرد خارج کرد و یا چگونه باید جن عاشق را از کالبد انسانی که معشوقه اوست خارج کرد...، آری و این اوهام و این یاوه سرایی ها است که جوامع را به لجن زار موهومات فرومی برد و جامعه ای بیمار و پرهراس، شکاک و...، به وجود می آورد جامعه ای که خدا و رسول و امامان معصوم در آن فریاد رس نیستند بلکه ناجی و مددکار و حافظ تو از جمیع بلایای ارضی و سماوی، رمال شیادی است که خود را به شرح فوق رمال شرعی می داند و این شرح حال رمال مقدس این جماعت است پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل و این مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام که می فرماید:( الساحر ملعون... و الساحر کالکافر و الکافر فی النار) پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش بر علت این نهی عظیم که ذات اقدس احدیت جل جلاله و معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم بر عظمت جرم و عصیان آن ، اینگونه تاکید داشته اند زیرا جادو و جادوگری ریشه در اعمال انسان دارد که حضرت حق جل جلاله در او نیرو و قدرت شناخت اشیا را قرار داده است و انسان ها برای دستیابی به قدرت به هر نحو و وسیله چنگ انداخته و در این راستا با پیروی از هوی و هوس به اعمالی مبادرت می نمایند که بر ضد تعالیم خداوند و شریعت پیامبران اوست و ما در سلسله کتب شریف نورالانوار خود خصوصا در تفسیر صحف انبیاء سلف موضوع پرداختن به شرک و شرک ورزی و جادو و جادوگری و بت و بت پرستی و دوستی اصحاب اجنه و راه های رسیدن به این قدرت های شیطانی را توسط تحریف گران کاملاً تشریح نموده و بیان کرده ایم و در واقع اثبات نموده ایم که چگونه آن ها این فرهنگ ها و آموزه های شیطانی را در قالب آموزه های الهی در میان فرهنگ های جوامع بشری وارد نموده و به رفتارهای اجتماعی بدل نموده اند به گونه ای که علی رغم تمامی پیشرفت های عظیم در علوم و فنون مختلف این اباطیل و یاوه ها همچنان ریشه در افکار و اوهام مردم عوام و گمراه دارد و این موضوع
ص: 186
یعنی جادو و جادوگری و ارتباط با اجنه یعنی ارتباط با شیاطین و انجام اعمالی که در راستای رسیدن به اهداف با شرک ورزی و تقدیم قربانی و...، صورت می دهند که این آموزه های شیطانی همچنان در میان اقوام و جوامع بدوی و حتی مترقی به انحاء مختلف قربانی می گیرد و این اعمال درواقع عدول از راه حق و ورود درطریق شیطان و دخول در آتش دوزخ است و این تعالیم خداوند و آموزه های شریعت جاویدان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم و تعالیم حافظان قرآن و شریعت پسندیده خداوند یعنی تعالیم امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم است که نهی شدید می فرماید از این اعمال شیطانی و وفق کلام مولانا المظلوم علی علیه السلام چه کم و چه زیاد آن، به سوی دوزخ جاوید سوق می دهد، بررسی های آثار تاریخی نشان می دهد که این خدعه و نیرنگ برای فریب انسان ها از ابتدای تاریخ به توسط القاء شیطان و اعوان و انصار او با قوت و قدرت جریان داشته و کتیبه ها و تصاویر و علائم و اشیایی که از حفاری های باستان شناسی بدست آمده است بر این حقیقت مهر تأیید زند و در این راستا آموزه های تحریف شده کتاب مقدس در بخش عهد عتیق که مربوط به صحف تحریف شده انبیاء سلف در باب جادو و جادوگری و در قالب الهام الهی به پیروان گمراه القاء شده است در واقع دلیل قاطع بر این حقیقت است ونیز این گمراهی آشکار در تحریف تحریف گران یعنی القاء حلول اجنه و شیاطین در کالبد انسان ها که میراث کثیف و آلوده کتاب مقدس در عهد جدید و به واسطه تعالیم پولس یهودی گمراه است درواقع سند قاطع پیروی گمراهان از الهامات شیطان در قالب کلمات الهی منتسب به وحی است پس اعتقادات محکم و پا برجای اقوام سلف در رابطه با سحر و جادو و ارتباط با اجنه و بهره گیری از قدرت های ایشان از طریق اعمال و رفتارهای جنون آمیز خصوصا تقدیم قربانی و....، که ریشه در کفر و شرک و ستیزه گری با خداوند و تعالیم انبیاء الهی دارد، بیانگر ریشه دار بودن این اعتقادات شدیداً انحرافی و متأثر از الهام شیطان از ابتدا تاریخ می باشد و حمایت پادشاهان و حاکمان فاسد و تبهکار از این حرکت های شیطانی که در راستای بقای حکومت و حفظ تاج وتخت آن ها صورت می گرفت، از عوامل ناگوار انحرافات بشری بوده است تا جایی که به شهادت کتاب خدا، یکی از دشمنی های جنون آمیز با رسولان پروردگار در همین راستا و از سوی همین ستیزه گران صورت می گرفته و لذا رسولان الهی را متهم به جادوگری و یا حضور شیطان در کالبد آن ها می نمودند و اطلاق لفظ مجنون بر ایشان به مفهوم بی عقلی و
ص: 187
دیوانگی نبوده بلکه آن ها را صاحب و حامل و دارای شیطان قوی و برتر می دانسته اند و ذات اقدس احدیت در آیه عظیم 52 سوره مبارکه ذاریات به این حقیقت عظیم اشاره می فرماید؛( كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ) یعنی و اینگونه هیچ پیامبری به سوی مردم قبل از ایشان نرفته است مگرآنکه گفته اند که او جادوگر و یا مجنون (یعنی صاحب جن) می باشد، پس توجه نما که سحر به استناد آیات کتاب خدا به سه معنی آورده شده است اول فریب و ایجاد افکار بدون حقیقت و واقعیت یعنی ایجاد خیال و تصور مانند آنچه ساحران فرعون با وسایل خود در مردم ایجاد نمودند، دوم جلب شیاطین و اجنه به روش های خاص و کمک گرفتن از آن ها به شرح آیات عظیمه 221 به بعد سوره مبارکه شعراء:( هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ) یعنی آیا به شما خبر بدهم که شیاطین و اجنه بر چه کسانی نازل می شوند آن ها بر کسانی نازل می شوند که کذاب و بسیار گناهکار هستند (یعنی کاهنان و رمالان و پیشگویان مفتری و...، که در واقع دروغ گویان و فریب کاران پست می باشند) گوش فرامی دهند و اکثریت آن ها دروغ گو و کذاب هستند (یعنی از پیش خود برای فریب خلایق به هم می بافند) و دیگر انجام اعمالی که فرد با توسل و تمسک به آن ها به شیطان نزدیک می شود اعمال سیاه و رعب آور مانند قتل و خون ریزی بی گناهان و یا انجام اعمال شیطانی دیگر مانند تقدیم قربانی و...، و اساسا هر عملی که خداوند رحمان را به غضب درآورد و نیز در این راستا مبادرت نمودن به ریاضت های خلاف شریعت و...، به منظور دستیابی به قدرت های خلاف رضای ذات اقدس احدیت که ما در کتاب های شریف برهان های ذوالفقار خود و کتاب شریف تلبیس ابلیس خود به آن ها اشاره نموده ایم در این روش شخص مرتاض و ریاضت کش و...، با نیروی فکری خود بر اشیاء محیط اثرگذاری می نماید و در بسیاری از اوقات با شیاطین و جن ها ارتباط برقرار نموده و از آن ها یاری می گیرد و سپس با ایجاد وحشت در اوهام مردم عوام و بر ناشناخته های ذهنی ایشان و باورهای غلط آن ها ، مانند ادعا به داشتن اسم اعظم و امثال آن و یا تسخیر اجنه و این که اجنه تابع آن ها هستند بر قلب و عقل مردم عوام و گمراه حاکم و مسلط می شوند و این گونه این راه شیطانی یعنی سحر و جادوگری به مرگ بی گناهان و ایجاد اختلالات رفتاری در بین انسان های بی گناه و اختلاف و تشتت در میان افراد جامعه و..، منجر می شود یعنی به سوء و فحشاء یعنی همان هدف شیطان لعنت الله علیه و اعوان و انصار
ص: 188
او لعنه الله علیهم اجمعین، و این خداوند علی اعلی است که در آیه عظیمه 116 اعراف با واژه عظیم از جادوی جادوگران سخن به میان می آورد و این امر دلالت بر قابلیت امکان انحراف عظیم در این حرکت شیطانی و در راستای فریب خلایق و ورود آن ها به دوزخ جاوید دارد و به عبارتی خداوند برای سحر و جادوگری صفت عظیمرا مذکور فرموده است و این امر دلالت دارد براینکه گمراهی در این طریق و ستیزه گری در این بستر با خداوند متعال و اهداف او در خلقت انسان ها ، از حدود تصور خارج است و لذا به پیروان این راه و این طریق لعنت فرموده و دوزخ خود را وعده داده است و بخاری نادان در صحیح خود حدیث مجعولی را در کمال نادانی نقل نموده به اینکه لبید یهودی پیامبر را جادو کرد و از اثر سحر او رسول خدا بیمار شد به حدی که تصور می نمود که کارهایی را که انجام نداده است، انجام داده است و...، که ما با استدلال قرآنی و روایات معارض و حکم عقل یاوه بودن این روایات و مانند آن را اثبات نمودیم و نیز اثبات نمودیم که چگونه معصومین علیهم السلام و عجل فرجهم به حکم قرآن و اقرار شیطان، در پناه ذات اقدس احدیت جل جلاله قرار دارند و در این راستا نیز اهل ایمان با توکل بر خداوند در حفظ و حراست ذات اقدس او قرار گرفته و از جمیع شرور و فتن و از جمله این شرارت ها ایمن و محفوظ خواهند بود و این ذات اقدس احدیت است که ابطال می فرماید کید و مکر دشمنان خود را...، ولی عوام گمراه و بدبخت از طریق های شیطانی دیگر، تصور ابطال مکرهای شیطانی، شیاطین جن و انس را دارند مانند نوشیدن ادرار و یا ریختن آن ها به داخل کفش و یا در منزل طرف متخاصم و..، و یا کشتن و قربانی حیوانات برای استمداد و یاری گرفتن از شیاطین و اجنه و ارتکاب به گناهان کبیره و اعمالی که اطاعت مرتکب را، از شیاطین و اجنه حاکم اثبات نماید و از این راهها اسباب خشنودی و رضایت ایشان را فراهم نماید...، آری ساحران و جادوگران قبل از آنکه به دیگران ضرر و صدمه برسانند به خود ضرر و صدمه می زنند یعنی ضدیت با خدا و ورود به دوزخ جاوید و این روایت منسوب به رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم است که فرمودند با این مضمون:( از ما نیست کسی که فال بد بگیرد و یا نزد کاهن (و فال گیر و رمال و پیشگو) برود یا تقاضای فال گیری نماید (و یا پیش گویی نموده و یا درخواست پیش گویی نماید) و یا این که جادو کند یا نزد جادوگری رود تا برای او جادوگری نماید) و یا (کسی که گرهی بست و در آن (به قصد جادوگری) دمید پس به درستی که جادوگری نموده و کسی که جادوگری نماید (پس
ص: 189
مشرک شده و) شرک ورزی نموده است)، زیرا که که سحر و جادو و ساحری و جادوگری ریشه در نهی خداوند و ترک رضایت او و ستیزه گری با شریعت پسندیده او و آموزه های رسول خدا و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم دارد و لذا قهراً ساحران و جادوگران افرادی فاسق و ماجراجو و فتنه انگیز هستند که جوامع بشریو آرامش انسان ها را دچار تشنج و ناآرامی و اختلال می نمایند و با اعمال تباه خود ، خلایق را به انواع انحرافات رفتاری و عقیدتی دچار می نمایند که از جمله این انحرافات فکری و رفتاری، احضار ارواح است و بعضی تصور می کنند که این علمی است که از سال 1848 میلادی و از بین منحرفین آمریکایی منتشر شد و حال آن که ما در کتاب شریف نورالانوار خود به این فراز استدلال و استناد و آن را شرح و تفسیر نموده و اثبات نمودیم که چگونه این عمل در نزد ساحران و جادوگران عهد عتیق عملی عادی بوده و چگونه در راستای اباطیل خود به آن مبادرت می نموده اند پس توجه نمایند محققان به این فراز که نگارنده استناد می نماید تا تصور نشود که احضار ارواح از سال 1848 میلادی در جهان باب شده است بلکه آگاه باشند که داستان احضار ارواح توسط جادوگران گمراه، مسبوق به سابقه در حدود شش هزار سال قبل است پس توجه نماید مخاطب ارجمند به این فراز که نگارنده از عبارت 7 به بعد باب 28 کتاب اول سموئیل به آن استناد می نماید:( ... و شاول به خادمان خود گفت زنی را که صاحب اجنه نباشد برای من بطلبید تا نزد او رفته از او مسئلت نمایم خادمان او گفتند اینک زنی صاحب اجنه درعین دور می باشد و شاول صورت خویش را تبدیل نموده لباس دیگری پوشید و دو نفر همراه خود برداشت و شبانگاه نزد آن زن آمد و گفت تمنا اینکه به واسطه جن برای من فال گیری نمایی و روح کسی را که به تو می گویم از برای من بر آوری (یعنی روح آن کسی را که می گویم برای من احضار نمایی) آن زن وی را گفت اینک آنچه شاول (پادشاه) کرده است می دانی که چگونه (وفق احکام تورات) اصحاب اجنه و فالگیران (و جادوگران و کسانی که اجنه را در تسخیر خود دارند و با آن ها هستند) را از زمین منقطع نموده است (یعنی آن ها را قتل عام کرده است) پس تو چرا برای جان من و برای من دام می گذاری تا مرا به قتل رسانی و شاول برای وی به یهوه قسم خورد و گفت به حیات یهوه قسم که از این امر به تو هیچ بدی نخواهد رسید پس آن زن گفت از برای تو که را بیاورم (یعنی روح چه کسی را برای تو احضار کنم) او گفت روح سموئیل نبی را برای من بر آور (یعنی احضار کن) و چون آن زن (سموئیل را احضار کرد و) سموئیل
ص: 190
را دید به آواز بلند صدا کرد و زن شاول را خطاب کرده گفت (ای پادشاه شاول) برای چه مرا فریب دادی زیرا تو شاول پادشاه هستی پادشاه (شاول) وی را گفت مترس چه دیدی، آن زن در جواب شاول گفت خدایی را می بینم که از زمین برمی آید (یعنی پیامبری را که مانند خدا عظمت دارد را می بینم که از میان قبر خودبیرون می آید)، او (شاول) وی را گفت صورت او چگونه است زن گفت مردی پیر برمی آید (یعنی آن کسی که از قبر بیرون آمده احضار شده) و به ردایی ملبس است پس شاول دانست که (او) سموئیل نبی است و رو به زمین خم شده به سموئیل تعظیم کرد و سموئیل نبی به شاول گفت چرا (روح مرا احضار کردی و مرا از داخل زمین و قبر بیرون آوردی) مرا بر آوردی و مضطرب ساختی شاول گفت در شدت تنگی هستم چون که فلسطینیان با من جنگ می کنند و خدا از من دور شده و مرا نه به واسطه انبیاء (یعنی فالگیران و جادوگران) و نه به خوابها دیگر جواب می دهد و لذا تو را خواندم (یعنی روح تو را احضار کردم) تا مرا اعلام نمایی (خبر دهی) که چه باید انجام دهم... سموئیل گفت...، ( یعنی از آینده خبر داد و سپس) آن زن گوساله پرواری را ذبح کرد و آرد گرفته خمیر ساخت و قرص های نان فطیر پخت و آن ها را نزد شاول و خادمانش گذاشت (و آن ها غذای نجس آن جادوگر صاحب اجنه را که روح سموئیل را برای آن ها به توسط اجنه ظاهر کرده و آینده را به شاول خبر داده بود و...، در حالی که قتل او طبق حکم تورات واجب بود را خوردند پس برخاسته در آن شب روانه شدند)) پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند بر تحریف تحریف گران عهد عتیق یعنی تورات مقدس که در اثر دروغپردازی های ایشان تبدیل شده است به تقدیس آموزه های جادو و جادوگری و شراب و شراب خواری و زنا و زناکاری و شرک و شرک ورزی و ....، و از این طریق یعنی در قالب کلمات الهامی خداوند، این یاوه های شیطانی، در فکر و جان و روح ملت های جهان وارد شده و در رفتارهای اجتماعی بشر اثرگذاری نموده است، پس در ادامه نگارنده صرف نظر می نماید از شرح آداب قربانی نمودن کودکان و جوانان و زنان بی گناه به پای بت ها و تقرب به آن ها و انجام امور شیطانی دیگر از سوی این جادوگران و ساحران و....، به منظور وقوع وقایع، وفق اراده جادوگران صاحبان اجنه و...، و هدایت می نماید محققین را به مطالعه کتب شریف نورالانوار، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند که مقصود ذات اقدس احدیت از مقابله با ساحران و جادوگران تنها این نیست که مردم نادان از خدا و رسول و امامان معصوم
ص: 191
علیه السلام و عجل فرجهم و از قرآن عظیم روی گردانی نموده و زندگی خود را عرصه تاخت وتاز رمالان می نمایند بلکه اثر عظیم این روی گردانی است و این کلام ذات اقدس احدیت است که در آیه عظیمه 36 زخرف می فرماید:( وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ) یعنی و هر کسی که از ذکر خداروی گردان شود پس (گمراه شده و) شیطان قرین و همدم او می شود و...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که حس جاه طلبی و قدرت طلبی و...، و کسب قدرت های شیطانی از مرحله اوهام گذر نموده و در مرحله عمل گریبانگیر پیروان هوی و هوس و شیطان و....، گردیده و اعمال آن ها را در نظر آن ها زینت می دهد تا جایی که برای رسیدن به قدرت هایی که به آن ها وعده داده می شود به قتل جوانان و نوجوانان و کودکان و دختران بی گناه باکره و...، می پردازند و این جنایات هولناک را برای تقدیم آرامش و احترام به شیطان در طی مراسمی چندش آور و سهمگین لازم و واجب می دانند، این مراسم که درواقع دنباله تقدیم قربانی برای خدایان و بت ها و..، بوده است در قالب اعمال جادو و جادوگری و تسخیر اجنه و خدمت به شیطان و شیاطین است زیرا در دیدگاه این گمراهان، شیطان از لشکریان آسمان یعنی خدایی از خدایان است که به خدای خدایان خدمت می کند همان خدای خدایان که او را ژوپیتر و یا زئوس و یا ...، هم می نامند و در آسمان بر تخت نشسته و لشکریان آسمان در دور او حلقه زده اند و....، و ما در کتاب شریف برهان ذوالفقار خود و نیز کتاب شریف نورالانوار خود، تمامی این فرازهای کتاب مقدس را در بخش هایی که تبدیل به آموزه های جادو و جادوگری و....، شده است را دقیقاً شناسایی و مورد کنکاش قرار داده و تحریفی بودن و غیرالهی بودن آن ها و...، را اثبات نموده ایم، آری در کتاب مقدس یعنی عهد عتیق تحریف شده، ما به مواردی برخورد می نماییم که پیامبران و مقدسین دین یهود در قالب نذر و عهد، دختران خود را برای خشنودی شیطان و به علامت استماع و شنیدن نذر آن ها توسط بت هایی که پرستش می نمودند قربانی نموده و این کفر و شرک عظیم را به عنوان الهام الهی در کتاب های خود وارد کرده و سپس اعلام کرده اند که این دختران قربانی، آگاهانه و با رضا و رغبت خود، به این جنایات هولناک تن داده اند و سپس این اعمال آنها را تقدیس می نمایند و این گونه و از این طریق این تبهکاری ها در بین اقوام به عنوان پرستش خدا نهادینه نمودند تا کودکان خود را قربانی نمایند و...، و از جمله این جنایات هولناک به عنوان الهام الهی، فرازی است که تحریف گران عهد عتیق در کتاب داوران در خصوص
ص: 192
پیامبر خود، یفتاح مقدس، در عبارات 29 به بعد باب 11 آن مذکور و آن را جزء فرازهای عالی و برتر وحی خداوند می دانند:(... و روح خداوند بر یفتاح آمد و او را از جلعاد و منسی گذشت و از مصفه جلعاد عبور کرد ....، و یفتاح برای خداوند نذر کرده گفت اگر قوم بنی عمون را به دست من تسلیم نمایی (یعنی بر آن ها پیروزشوم)، آن گاه که به سلامتی از بنی عمون برگردم هر چه به استقبال من از در خانه ام بیرون آید از آن خداوند خواهد بود و آن را برای قربانی سوختنی خواهم گذراند( یعنی او را به عنوان قربانی خواهم سوزانید یعنی به پای بت که مظهر خدای خدایان یعنی یهوه است) پس یفتاح به سوی بنی عمون گذشت تا با ایشان جنگ نماید، و خداوند ایشان را به دست او تسلیم کرد (یعنی نذر او را قبول کرد)،.. و یفتاح به مصفه به خانه خود آمد و اینک دخترش به استقبال وی با دف و رقص بیرون آمد و او دختر یگانه او بود (یعنی تنها دختر او بود) و غیر از او پسری یا دختری نداشت و چون او را دید لباس خود را دریده گفت آه ای دختر من مرا بسیار ذلیل کردی و تو یکی از آزارندگان من شدی زیرا دهان را به خداوند (برای نذر) باز نمودم و نمی توانم (از عهد خودم) برگردم و او وی را گفت ای پدر من دهان خود را نزد خداوند باز کردی پس با من چنان که از دهانت بیرون آمد عمل نما چون که خداوند انتقام تو را از دشمنان تو یعنی بنی عمون کشیده است و به پدر خود گفت این کار به من معمول شود (یعنی مرا قربانی نما ولی) مرا دو ماه مهلت بده تا رفته بر کوه های گردش نمایم و برای بکریت (دوشیزه بودن خود و به ناکام از دنیا رفتن) خود با دوستانم ماتم گیرم او گفت برو و او را دو ماه روانه نمود....، و واقع شد که بعد از انقضای دو ماه نزد پدر خود برگشت و او موافق نذری که کرده بود (که او را به پای بت که مظهر خدای خدایان یهوه بود) به او عمل نمود (یعنی او را قربانی نمود یعنی آتش زد) و آن دختر مردی را نشناخت (یعنی باکره بود) پس در اسرائیل (این نوع قربانی نمودن) عادت شد و نیز دختران اسرائیل (یعنی دختران قوم بنی اسرائیل) سال به سال می رفتند (تا بر اساس این آموزه دینی و مذهبی یهود) برای دختر یفتاح جلعادی چهار روز در هر سال ماتم بگیرند) پس تو ای عاقل دانا و خردمند تداعی معانی می شود این داستان و این دروغپردازی شیطانی با داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل با این فرق که سررشته کار در داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل در دست خداوند بود که می خواست با این عمل نمادین، به پیروان گمراه و امت ها اثبات نماید که تقدیم قربانی انسانی به درگاه او کفر است و بایستی عنداللزوم گوسفندی را قربانی
ص: 193
نمایند یعنی جهت تقرب به خدا و در داستان یفتاح جلعادی این سررشته در دست شیطان و تحریف گران کتب تحریف شده بود تا به واسطه این دروغ پردازی ها ، کفر و شرک و الحاد و ظلم و جنایات دد منشانه را به آموزه های دینی تبدیل نموده و آن را در طی نسل ها تقدیس نمایند، ما در کتاب شریف نورالانوار خود که درشرح و تفسیر کتاب مقدس عهدین یعنی عهد عتیق و عهد جدید مشهور به تورات و انجیل است تمامی فرازهایی را که مربوط به این اعمال شیطانی و این آموزه های جادو و جادوگری و قتل کودکان و قربانی نمودن انسان ها برای برآورده شدن حاجات و...، را مذکور نموده ایم و اثبات نموده ایم که چگونه این ستیزه گران با خداوند و پیامبران او و اوصیاء مظلوم این پیامبران، در قالب الهامات وحی، یاوه های شیطانی خود را به باورهای دینی و آموزه های شرع یهود تبدیل نموده و در قالب یک عمل نمادی آن را در قوم خود و تمامی اقوام جهان ساری و جاری نمودند و نیز توجه نما که چگونه نگارنده در تمامی فرازهای این صحف کنکاش نموده و تمامی فرازهایی را که مشتمل بر آموزه های جادو و جادوگری و شرک و شرک ورزی بوده است را شناسایی و تشریح نموده است و...، که داستان تجویز لحاف خیس الیشع برای بنهدد پادشاه آرام از این نمونه ها است یعنی عبارات 7 به بعد باب 8 کتاب دوم پادشاهان:( ... و الیشع به دمشق رفت و بنهدد پادشاه آرام بیمار بود و به او خبر داده گفتند که مرد خدا (الیشع) به اینجا آمده است پس پادشاه به حزائیل گفت هدیه به دست خود گرفته برای ملاقات مرد خدا برو و به واسطه او از خدا سوال نما که آیا از این مرض شفا خواهم یافت (یعنی دوای مرا که مشتمل بر جادو و جنبل است از او بگیر) و حزائیل برای ملاقات وی رفته هدیه خود را به دست گرفت.... پس حزائیل از نزد الیشع روانه شده نزد آقای خود ( بنهدد پادشاه آرام) آمد و او وی را گفت الیشع تو را چه گفت او جواب داد به من گفت (این کار را بکن) که البته شفا خواهد یافت (و آن کار جادو و جنبلی چه بود اینکه) و در فردای آن روز آمد لحاف را گرفته ( در نزد تمام خاندان سلطنتی و پزشکان دربار و وزیران و بزرگان دربار و خانواده بنهدد به عنوان تجویز جادویی الیشع) آن را در آب فرو برد و بر رویش گسترد که مرد و حزائیل در جایش پادشاه شد) پس تو ای عاقل دانا و خردمند آگاه باش که این تجویز یک تجویز جادوگری بود و لذا این عمل احمقانه که در حضور تمامی اعضای خاندان سلطنتی انسان سالم را به دیار عدم می فرستاد بدون اعتراض اطرافیان و حتی خود بنهدد روی او قرار گرفت و به امید شفا او را راهی قبرستان نمود و....، پس چون
ص: 194
بر این فراز آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند در ادامه توجه نما به عبارات سوم به بعد باب 16 کتاب دوم پادشاهان که می گوید:( آحاز بیست ساله بود که پادشاه شد و شانزده سال در اورشلیم سلطنت کرد و آنچه در نظر یهوه خدایش شایسته بود موافق پدرش داود عمل ننمود و نه فقط به راه پادشاهان اسرائیل در (کفر وشرک و جادو و جادوگری و ...) سلوک نمود بلکه پسر خود را نیز (به پای بت و در راستای آداب جادو و جادوگری...) از آتش گذرانید (و این عمل او الگو برای تمامی بنی اسراییل و اقوام دیگر شد و همگی به سوزاندن کودکان بی گناه خود برای رضای شیطان اقدام کردند) موافق رجاسات امت هایی که خداوند ایشان را از حضور بنی اسرائیل اخراج نموده بود (پس در این فراز نیز پرده از جنایات هولناک دیگر این قوم فاسد و تبهکار، در راستای تقدیس شیطان و بت و بت پرستی و جادو و جادوگری برداشته می شود در این فراز آمده است) و در مکان های بلند و تل ها و زیر هر درخت سبز، قربانی می گذرانید و بخور می سوزانید (یعنی مکان های بلند یعنی معابد عظیم در نوک کوه های بلند و تل ها یعنی معابد روی تپه ها ولی در زیر هر درخت سبز یعنی هر جایی که ممکن بود به قتل کودکان بی گناه و قربانی نمودن آن ها اقدام می کردند)) پس نگارنده این فرازها را به عنوان نمونه مذکور می نماید تا طیف گسترده آداب جادو و جادوگری و تبعات سوء آن را بر انسان ها و جوامع و اقوام و رفتارهای بشری در طول تاریخ مذکور نماید و نشان دهد که چگونه نهی خداوند با ابلاغ شریعت جاودانه پیامبر آخر الزمان یعنی حضرت محمد صلی الله علیه واله و سلم و عجل فرجهم ناجی خلایق تا ابدالآباد است و چگونه شیطان و پیروان شیطان در ستیزه گری خود با اسلام و قرآن و تعالیم امامان معصوم به دوزخ جاوید روانه خواهند گردید الا لعنة الله علي الظالمین و سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون ، پس در ادامه شرح و تفسیر آیات عظیمه سوره مبارکه شعراء به آیات عظیمه 38 به بعد می رسیم که ذات اقدس احدیت جل جلاله از عجایب عظیم خود در رابطه با معجزات صادره از ناحیه حضرت موسی علیه السلام بر علیه فرعون و فرعونیان خبر می دهد در این آیات ساحران فرعون از اقصی نقاط مصر جمع شدند و در حضور مردم به مقابله با حضرت موسی پرداختند:(فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ قَالَ لَهُمْ مُوسَىٰ أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ
ص: 195
فَأَلْقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ) یعنی سرانجام ساحران برای وعده گاه روز معینی جمع آوری شدند و به مردم گفته شد آیا شما نیز اجتماع می کنید تا اگر ساحران پیروز شوند از آنان پیروی نماییم، پس زمانی که ساحران آمدند به فرعون گفتند آیا اگر ما پیروزی شویم پاداش مهمی خواهیم داشت پس فرعونگفت اری و دراین صورت مسلماً شما از مقربان من خواهید بود پس روز موعود فرارسید و همگی جمع شدند موسی به ساحران گفت آنچه می خواهید (از وسایل سحر و جادو) بیفکنید پس بیفکنید پس آن ها طناب ها و عصاهای خود را انداختند و گفتند سوگند به عزت فرعون که ما به یقین پیروز هستیم پس موسی نیز عصای خود را افکند که ناگهان تمام وسایل دروغین آن ها را بلعید...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما به موضوع معجزات الهی که ما در کتاب شریف تلبیس ابلیس خود پاسخی شافی به یاوه های ایده لوگ حزب مارکسیت یعنی هدایت ملعون دادیم او در آثار خود به رغم تصورات جاهلانه خود در باب معجزات انبیاء الهی نتوانست بین آیات الهی و معجزات الهی تفاوت آن ها را درک نماید یعنی او فکر می کرد تمامی آیات معجزه است و حال آنکه تمامی معجزات از آیات الهی است ولی تمامی آیات، معجزات الهی نیست بلکه آیات مشتمل است بر آیات که انواع و مصادیق مختلف دارد که یکی از آن ها نیز معجزات خداوند است یعنی خلقت زمین و آسمان و آنچه در بین آن هاست یعنی خلقت خلایق و موجودات و خلقت خورشید و....، خلقت پرندگان و حیوانات و....، همگی آیات الهی هستند ونیز معجزات که خداوند آن ها را به پیامبران خود برای اثبات نبوت آن ها به آن ها می دهد پس آن هم آیه و از آیات است پس در ماهیت معجزه بایستی مذکور نمود بدوا چنین تصور می شود که جهان مشحون از قوانین است که بشر به واسطه ادراک محدود خود یعنی حواس پنج گانه به تعداد انگشت شمار آن آگاه می شود و حال آن که ممکن است میلیاردها میلیارد قانون در جهان حاکم باشد و معجزات الهی یکی از قوانین ناشناخته نزد انسان ها است که به صورت معجزه یعنی خارق العاده یعنی عجیب به نظر می رسد ولی این تصور باطل است بلکه تصور صحیح این است که بدانی که معجزه یعنی شکسته شدن قوانین بدون تغییر و سنت های پولادین حاکم بر جهان هستی، که فقط ذات اقدس احدیت جل جلاله قادر به شکستن آن است مانند بیرون آوردن ناقه حضرت صالح از دل کوه سنگی و یا عصای موسی و یا ید بیضاء و یا زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی و یا شکافتن دریا توسط حضرت موسی و یا شکافتن ماه توسط
ص: 196
رسول خدا و یا قرآن مجید که معجزه جاویدان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم است و یا دو نیم شدن درخت عظیم و حرکت نیمی از آن به سوی رسول خدا و سپس بازگشت آن و بهم آمدن آن ها و یا معجزه ی غار و یا شهادت سوسمار و گواهی سنگ ریزه بر رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آلهو سلم و عجل فرجهم و...، یعنی همه این معجزات الهی ، شکستن قوانین حاکم بر جهان هستی بوده است و یا توقف حرکت خورشید و برگشت آن و...، همگی عین شکستن قوانین عظیم حاکم بر جهان هستی است که صادر نمی شود مگر از ناحیه ذات اقدس احدیت جل جلاله و به جز از ذات اقدس او امکان صدور آن هرگز وجود ندارد پس اکنون می توان دریافت که مفهوم بلعیدن وسایل و آلات و ابزار جادوگران توسط عصای موسی چیست و یا می توان به عظمت معجزه کشتی حضرت نوح پی برد و یا مفهوم مجسم شدن شیر پرده و بلعیدن دشمنان ناصبی در حضور مأمون ملعون چه معنایی دارد و چرا کافران و معاندان از روی جهل و نفاق و عناد خود بر این معجزات ، عنوان سحر و جادو اطلاق می نموده اند پس چون بر این فراز یعنی مفهوم معجزه یعنی شکسته شدن قوانین عظیم حاکم در جهان هستی به اذن الهی و تفاوت آن با آیات و نشانه های دیگر خداوند آگاه شدی و دانستی که معجزه ، وقوع واقعه ای براساس قوانین دیگر از قوانین الهی نیست پس در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیات عظیمه 46 به بعد این سوره مبارکه یعنی سوره شعراء:( فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَارُونَ قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ ۖ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ۚ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ قَالُوا لَا ضَيْرَ ۖ إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ) یعنی در این زمان همه ساحران به سجده افتادند و گفتند ما ایمان به رب عالمین آوردیم، رب موسی و هارون پس فرعون به آن ها گفت آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید به یقین او معلم شما است که به شما جادوگری تعلیم کرده ولی بزودی خواهید دانست که چگونه دست ها و پاهای شما را به عکس یکدیگر قطع می کنم و همه شما را به دار می زنم آن ها گفتند مهم نیست (هر کاری که از دست تو برمی آید انجام بده) ما به سوی پروردگار خود بازمی گردیم و ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را بیامرزد چرا که ما اولین ایمان آورندگان بودیم پس چون بر فراز آگاه شدی پس در ادامه توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به ادامه کلام خداوند جل جلاله در آیات
ص: 197
عظیمه 52 به بعد که در این آیات ذات اقدس احدیت درخصوص خروج بنی اسرائیل از مصر و نزول عذاب بر فرعون و فرعونیان می فرماید:( وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ وَكُنُوزٍوَمَقَامٍ كَرِيمٍ كَذَٰلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ قَالَ كَلَّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ فَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ ۖ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ وَأَنْجَيْنَا مُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ ثمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ) یعنی و ما به موسی وحی نمودیم که شبانه بندگانم را از مصر بیرون ببر، زیرا شما مورد تعقیب هستید، فرعون ماموران گردآوری نیرو را به شهرها فرستاد و گفت به یقین این ها گروهی اندک هستند و این جماعت ما را به خشم درآوردند و ما همگی آماده جنگ هستیم و ما آن ها را از باغ ها و چشمه ها خارج کردیم و از گنج ها و قصرهای مجلل محروم نمودیم و این گونه بنی اسراییل را وارث آن ها نمودیم، آن ها به تعقیب بنی اسرائیل اقدام و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند و هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند یاران موسی گفتند همه ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم موسی گفت هرگز چنین نیست و به یقین پروردگار با من است او بزودی مرا هدایت خواهد کرد، پس وحی نمودیم به موسی که عصای خود را به دریا بزن و او چنین کرد پس دریا از هم شکافته شد و هر بخش چون کوهی عظیم گردید و لشکر فرعون را نیز به دریا نزدیک نمودیم و موسی و همه کسانی را که با او بودند نجات دادیم و بقیه را غرق کردیم و در این ماجرا نشانه روشنی بود (آیه ای بود) ولی بیشتر آن ها ایمان نیاوردند و به درستی که پروردگار تو باعزت و پیروز و شکست ناپذیر و مهربان است...، در روایتی نگارنده ملاحظه نمود با این مضمون که شخصی مشرف شد به حضور حضرت امام به حق ناطق حضرت جعفر بن محمد صادق و عرض کرد ای پسر رسول خدا آیا خداوند قادر است که جهان را در یک تخم مرغ قرار دهد بدون آنکه جهان کوچک شود و یا تخم مرغ بزرگ شود پس حضرت فرمود به چشمان خودت نگاه کن که چگونه حضرت حق جل جلاله جهانی را در آن قرار داد و آن را می بینی بدون آنکه جهان کوچک شده و یا چشم تو بزرگ شود آری خداوند قادر است و توانا و حکیم و این انسان های مغرور و جاهل و ستمگر و عنود هستند که به جای اقرار به عظمت خلقت و اظهار
ص: 198
کوچکی و بی مقداری به درگاه ذات اقدس او به دنبال اباطیل و یاوه سرایی هستند و تصور می نمایند که می توانند تمامی حقایق جهان هستی را با ادراکات محدود به حواس پنجگانه خود درک نمایند و حال آنکه آنچه آن ها درمی یابند قسمتی بسیار ناچیز از آن چیزهایی است که وجود دارد آری این جهان پر عظمت ولایتناهی است که بشر قادر نیست عظمت آن را درک نماید و اگر بخواهد به معنی آن تفکر نماید دیوانه خواهد شد پس چگونه می تواند العیاذ بالله، به ذات خالق خود پی ببرد، چگونه کوزه می تواند به حقیقت وجود سازنده خود واقف شود، زمان چیست محصول حرکت در عالم آیا جهان هستی شناخته می شود به طول و عرض و ارتفاع و زمان، آیا امکان ندارد که میلیاردها میلیارد، بعد دیگر در جهان هستی وجود داشته باشد آیا عدم در جهان هستی به معنی نیستی است یا هیچ بودن آیا حرکت در جهان به معنی این نیست که محدود است و حادث و مخلوق است و ابتدا و انتها دارد و...، پس خارج از این ابتدا و انتها چیست و آیا ما نباید از عظمت خلقت به سوی عظمت خدای خود توجه نماییم، آیا این پیامبران او نیستند که از سوی او برای بشر پیام آورده اند تا انسان ها را به سوی خیرات و سعادت ابدی، و ایمان و عمل صالح و دوری از زشتی ها دعوت نمایند همان خیرها و خوبی ها که در دنیا به نفع اوست ونیز همان دوری از زشتی ها و بدی ها و اعمال زشت که در دنیا بر ضرر اوست آیا این امام رضا علیه السلام نیست که این گونه خیر و صلاح و نجات از زشتی ها در دنیا و سعادت ابدی در آخرت و نجات از دوزخ جاوید را در قالب ایمان به شریعت پسندیده خدا و اجرای اوامر و نواهی خداوند و ایمان به محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم که حافظان شریعت جاودانی اسلام هستند را به خلایق اعلام نموده اند...، خدایا حق و انصاف آن است که ما لحظه ای از تو غافل نباشیم و عمر ناقابل و زندگی بی ارزش خود را در معرفت تو و عبادت و تقدیس و حمد تو...، سپری نماییم ولی تو شاهد بودی که ما عمر خود را در بطالت و بیهودگی و اعمال زشت سپری کرده و از حق یعنی پرداختن به آنچه می بایست انجام دهیم غافل شدیم و اکنون به این قصور و تقصیر اعتراف و اقرار می نماییم و از تو می خواهیم که با فضل و رحمت و محبت خود ، خطایا و زشتی های ما را جبران نمایی زیرا ما در برابر تو جز دست خالی و روی سیاه نداریم پس دست های ما را با هدایای ابدی خود یعنی رضوان و رضایت و بهشت جاویدان خود پر نما و روی های سیاه ما را با وسطه نزول رحمت بی انتهای خود به سپیدی سعادت و سلامت دنیا و آخرت منور بفرما و ما و عزیزان ما
ص: 199
را در دنیا و آخرت نجات عطا و مرحمت بفرما و در صدر خواسته های ما جهانی را که مشحون از ظلم و بیداد و سلطنت بی رحمانه شیطان و سپاهیان او شده است را به ظهور آخرین معصوم الهی از سلسله معصومین درگاهت یعنی وجود پاک و مقدس و مطهر حضرت حجه بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریفمزین و منور بفرما و این جهان تباه و سیاه را که تشنه عدل و عدالت است را به انوار تابناک عدل و عدالت جهانی خود مفتخر بفرما و وعده خود را در ارثیت دادن زمین به صالحین محقق فرموده و نجات خود را به جهان عرضه بفرما پس ای خدایی که به استحقاق خود پرستش نمی شوی و به استحقاق خود حمد و تسبیح گفته نمی شوی و به استحقاق خود شکر به درگاه تو عرضه نمی شود پس ما به این عجز و به این تقصیر و این قصور به درگاه تو معترف می شویم پس با ما با فضل و مرحمت و بزرگواری خود عمل بفرما همانگونه که انتظار محبت و نجات از تو برای خود و عزیزان خود داریم آمین آمین آمین یا رب العالمین ، پس تو ای مخاطب ارجمند در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 62 این سوره مبارکه یعنی شعراء که خداوند متعال از قول پیامبر خود موسی می فرماید:( قَالَ كَلَّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ) یعنی موسی گفت چنین نیست به یقین پروردگارم با من است و مرا نجات خواهد داد، پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند در شرح معانی واژه های قرآن که در این فراز (سیهدین) یعنی هدایت به معنی نجات و کفایت است نه راهنمایی کردن و این فراز را نگارنده در ارتباط با تحکیم فرازهای قبلی مذکور می نماید تا محققان به دنبال شرح و تفسیر کلام خدا از روی فرهنگ های لغاتی نباشند که چند صد سال بعد از نزول قرآن، تألیف و تدوین شده بلکه معانی و مفهوم واژه های کتاب خدا در کتاب خدا و کلام حافظان و نگهبانان آن ها یعنی محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم جستجو نمایند و این مقوله در تفسیر به حدی دارای اهمیت است که می توان ادعا نمود هیچ بخشی مانند آن این اهمیت را در رابطه با کسب معانی قرآن شریف ندارد به طور مثال مفهوم کلام ( واردها) و ( الی المرافق) و ( یلونکم) است که تعابیر اشتباه از آن ها به دنبال خود گمراهی های خطرناک را پیش می آورد پس توجه نما به کلام و شرح مولانا المظلوم امام باقر علیه السلام که در شرح این واژه که می فرماید:( فی قوله معی ربی سیهدین یقول سیکفین) یعنی کفایت می کند و به روایت امام صادق علیهم السلام( سیهدین ای سینجین) یعنی مرا نجات خواهد داد و کلام سرور ما علی بن ابراهیم که (هدایت در کتاب خدا به معانی
ص: 200
مختلف به کاررفته و یکی از آن ها نجات دادن است و...)، پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند در اهمیت درک مفاهیم قرآنی در بخش احکام، اعتقادات و در بخش فتواهای غلط هولناک و برداشت های سیاسی شیطانی و...، به طور مثال در بخش احکام تفسیر نموده اند معنی واژه ( الی) در، ( الی المرافق) را به معنی (بسوی مرافق) ولذا وضو را از پائین به بالا می گیرند در حالی که (الی) در این فراز یعنی (از) نه (به) یعنی از مرافق که می شود وضوی صحیح که از مرفق به پایین است و ما کاری نداریم که به حکم عقل (الی) در (الی المرافق)، نمی تواند به سوی مرافق معنی دهد زیرا حد یقف ندارد درحالی که در معنی الی المرافق یعنی از مرافق به انگشتان دست ختم می شود ولی در معنی فوق تا زیر کتف را نیز می تواند شامل می شود و یا در معنی واردها در بحث اعتقادات که (وارد) را به معنی (داخل) آورده و بر این انحراف، روایت جعل کرده اند و حال آنکه در روایات معارض و صحیح آن وارد به معنی نزدیک شدن است نه داخل شدن و این مطابق است با آیات و روایاتی که وارد شدگان در بهشت و دوزخ هرگز از آن ها یعنی بعد از داخل شدن به آنها از آنها خارج نمی شوند و دیگر در بحث فتواهای هولناک و عظیم که وارد کننده مرتکب به دوزخ است مانند تعبیر معنی (یلونکم) را که به معنی (نزدیک شمایند) آورده اند و به این استناد ، سیاست تهاجمی الد الخصام یعنی عمر بن الخطاب را توجیه نموده و به ملت های بی گناه که در همسایگی مسلمانان هستند تهاجم می نمایند و بنام جهاد و به نام اسلام مانند بربرها و مغول ها و تا تارها عمل می کنند همانگونه که با کشورهای ایران و مصر و...، ملت های بی گناه آنها در آن زمان و در هولوکاست ارامنه در این زمان و...، عمل نمودند درحالی که مفهوم (یلونکم) یعنی به سوی شما می آیند و به سوی شما نزدیک می شوند یعنی آمدن آن ها به سوی شما تهدید کننده است یعنی در مقام دفاع برآئید که در معنی اول از اسلام تعبیر نابجای تهاجم را تداعی می نماید ولی در معنی دوم یعنی معنی صحیح دفاع تلقی می شود که حق هر انسان مسلمان و هر ملت و قوم است پس چون بر این فرازهای عظیم آگاه شدی پس تو ای مخاطب ارجمند آگاه باش که اگر نگارنده اراده نماید در شرح این فراز ها به حول و فضل الهی و عنایت مخصوص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مولاتنا حضرت زینب بنت امیرالمؤمنین سلام الله علیها قادر است تا هزاران صفحه بنگارد ولی قرارومدار او بر تحدید و تدقیق موضوع نگارش است....، پس توجه نما در ادامه به کلام ذات اقدس احدیت جل جلاله در بیان سرگذشت پیامبر
ص: 201
عظیم الشأن یعنی حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام است یعنی آیات عظیمه 69 به بعد این سوره مبارکه یعنی سوره الشعراء:( وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُمْمَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ) یعنی (ای رسول ما) برای آن ها سرگذشت ابراهیم را تلاوت کن هنگامی که به پدرش( یعنی عموی او و سرپرست او در آن زمان که عموی او آزر بود) و قوم او گفت چه چیزی را می پرستید و آنها گفتند ما این بت ها را می پرستیم و پیوسته در خدمت آن ها به عبادت هستیم پس ابراهیم گفت آیا زمانی که آن ها را می خوانید صدای شما را می شنوند یا سود و یا زیانی به شما می رسانند همه آن ها پاسخ دادند بلکه ما پدران خود را بر این روش یافتیم که چنین می کنند و ما هم از آن ها پیروی می کنیم، پس ابراهیم گفت آیا خبر دارید این چیزهایی که شما و پدران گذشته شما پرستش می کردید همه آن ها دشمن من هستند مگر رب العالمین همان خدایی که مرا آفرید و پیوسته راهنماییم می کند و کسی که مرا غذا می دهد و سیراب می نماید و هنگامی که بیمار می شوم ، مرا شفا می دهد و کسی که مرا می میراند و سپس زنده می کند و کسی که امیدوارم خطایم را در روز جزا بیامرزد پس پروردگارا به من علم و دانش عطا بفرما و مرا به صالحان ملحق کن...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت که در خلال شرح حال پیامبر گرامی خود حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیهم السلام به اصل تفکر و تعقل در موضوع تحری حقیقت عالم یعنی معرفت و شناخت ذات اقدس او و پرستش آن وجود مبارک و دوری از تقلید بی جا و بدون فکر و از روی عادت و یا تعصب و یا ...، تاکید می فرماید و تو ای مخاطب ارجمند توجه نما که انجام اعمال براساس تفکر و تعقل در تمامی مبادی ذی ربط اصلی شریعت ساری و جاری است یعنی توحید، نبوت، امامت و....، یعنی شخص مسلمان هرگز نبایستی این اصول را چشم بسته و از روی تعبد و تقلید و...، بپذیرد یعنی خداشناسی او بایستی از روی تفکر و تعقل باشد و نیز اعتقاد به نبوت که آنهم بایستی از روی دلیل و استدلال و....، باشد ونیز امامت که آنهم بایستی از روی تعقل و تفکر باشد و تمامی این امور در بالاترین
ص: 202
درجه از اهمیت قرار دارند و خصوصا امامت یعنی ایمان به دوازده امام و چهارده معصوم پاک علیهم السلام و عجل فرجهم یعنی مسلمانی که ایمان به خدا و رسول داشته باشد ولی منکر امامت و ولایت باشد دین او کامل نیست زیرا او به دستورات خدا و رسول او عمل نکرده و به دینی عمل می کند که رهبرانش او را به دوزخ جاویدمی اندازند و لذا رسول خدا فرمود کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است یعنی اسلام نیاورده است و نماد کامل این گونه رهبری ها و این گونه پیروی های منتهی به دوزخ، در فتوای شیطانی شریح قاضی و امثال اوست که فتوا داد که حسین کافر شده و خون او هدر است یعنی قتل او واجب است و یا گمراهانی که فتوا دادند که رهبران شیطان آن ها مانند یزید و معاویه و اربابان و پیروان آن ها مجتهد بوده اند و اگر خطا هم کرده اند در برابر خطای خود اجر و ثواب می برند و در همین راستا فتوا داده اند به کفر و ارتداد پیروان محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم و ایشان را کافر و مشرک و...، دانسته و در طول تاریخ به خون و ناموس و اموال آن ها تجاوز نموده و همگی با صاحبان گمراه این فتواها و رهبران گمراه تر از آنها، با سر به سوی دوزخ سوق داده شده اند همان دوزخ که عدم تعقل و تفکر انسان ها موجب می شود که تا ابدالآباد در آتش آن که از غضب خداوند قهار و تا آن زمان که خدایی می فرماید ملتهب است در عذاب باشند همان دوزخ که دیدار آن برای کسانی که در دنیا به عقل خود پشت کرده و شقاوت و هوی و هوس را امام و رهبر خود قرار داده اند این آرزو را فراهم می کند که ای کاش خدا ایشان را خلق نمی کرد پس تو ای عاقل دانا و خردمند چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما که نگارنده از شرح و بسط مواردی که از موضوع نگارش او اندکی انصراف موضوعی دارد ولی به اصل آن مرتبط است خوداری می نماید مگر به اشاره ای گذرا وگرنه به حول و فصل الهی و عنایات مولای مظلوم خود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مادر معصوم و مظلوم خود حضرت زینب سلام الله علیها قادر است که هزاران صفحه در خصوص این موضوعات بنگارد ولی هدف او تحدید و تدقیق نگارش است پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس به این نکته نیز توجه نما که در این آیات عظیمه، ذات اقدس احدیت از قول وجود مقدس حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام درخصوص ذات اقدس خود می فرماید:( الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ.....) پس توجه نماید هر عاقل دانا و خردمند به عظمت این آیات عظیمه در این فراز و فرازهایی مانند
ص: 203
آن که دلالت نموده و گواهی می دهد به عصمت انبیاء الهی و اوصیاء مکرم ایشان و آن ها هستند که مخاطب ذات اقدس احدیت در اینگونه آیات هستند و بی توجهی آنان به این فرازها و مانند آن ترک اولی محسوب و با تخطی از آنها، در برابر مؤاخذه الهی واقع می شوند یعنی همان اموریکه اگر از افراد عادی اهل ایمان سر بزندذات اقدس الهی بر آنها مؤاخذه ای ندارد و لذا اهل ایمان بایستی در کتاب خدا ، به مخاطبین ذات اقدس الهی توجه نمایند و امور مختص و مربوط به آنان را بر خود و امثال خود تسری ندهند زیرا نه در حد آنان است و نه آن جایگاه را دارند و ما قبلاً در خصوص این موارد به عنوان نمونه مخاطبت ذات اقدس الهی را با حضرت نوح و کلام حضرت یوسف و مانند این فرازها را مذکور نمودیم و لذا اهل ایمان چون بیمار شدند بایستی به پزشک مراجعه نمایند و معصومین علیهم السلام بایستی نظر به خدا داشته و مراجعه آن ها به پزشک از باب آموزش و ترویج آموزه های دینی در این رابطه و مانند آن باشد مانند نماز شب که برای آن ها واجب و برای دیگران مستحب است مانند توجه صرفاً به خدا و عدم توجه به چیز دیگر که برای آن ها ترک اولی و برای دیگران مکروه است مانند گناهان کبیره از قبیل العیاذبالله زنا که برای آن ها موجب استحقاق دوزخ می شود و توبه برای آن متصور نیست ولی برای اهل ایمان اگر از روی جهالت و غفلت و عدم ستیزه گری و...، باشد به شرط توبه شاید مورد قبول خداوند قرار گیرد و لذا وفق کلام مولای مظلومان علی علیه السلام گناه نکردن راحت تر از توبه کردن است پس اهل ایمان بایستی دوری نمایند از حرام و عمل نمایند به واجب و عنداللزوم دوری کنند از مکروه و عمل نمایند در صورت توانایی به مستحبات و...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما به نکته ای دیگر که مانند آن را در کتاب خدا در رابطه با معنی واژگان، بیشتر از این اشاره نمودیم و آن اینکه معنی واژه های کتاب خدا را بایستی در کتاب خدا و کلام معصومین که صاحب و نگهبان آن هستند جستجو کرد و تفسیر آن از روی لغت نامه هایی که چند صد سال بعد تدوین شده است و اصرار و تاکید روی آن، البته اسباب گمراهی و ورود به دوزخ را فراهم می آورد پس یکی دیگر از این واژگان کلام ذات اقدس احدیت است در آیه عظیمه 70 که می فرماید:( إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ) که در این فراز واژه ابیه معنی پدر ندارد بلکه به عمو نیزاین کلمه اطلاق می شود و این اعتقاد برای انبیاء و اوصیاء معصوم ایشان است که انوار طیبه و طاهره ایشان از اصلاب و ارحام پاک منتقل می شود و لذا تأویل و تفسیر بر غیر قول معصومین
ص: 204
که دلالت بر معانی متعدد واژگان قرآنی دارد می تواند اسباب گمراهی فرد عنود و طاغی را فراهم بیاورد، و ما در قبل نمونه این واژگان را در کتاب خدا مانند معانی قرآنی (شرک، کفر، آیه، یلونکم، واردها، الی المرافق و...) بیان نمودیم پس در ادامه توجه نما تو ای مخاطب ارجمند به کلام ذات اقدس احدیت در آیه 84 این سورهمبارکه که از قول پیامبر بزرگ خود می فرماید:( وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ) یعنی و برای من در میان امت های آخر (یعنی امت آخر الزمان) نام نیکی قرار بده، پس تو ای عاقل دانا و خردمند توجه نما که در روایات عظیمه امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم مذکور است که مقصود از ( لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ) وجود اقدس و مطهر شمس آسمان ولایت و امامت حضرت مولانا المظلوم علی علیه السلام است و این کلام از معجزات عظیم قرآن کریم است زیرا که نام عظیم حضرت ابراهیم در صحف آسمانی در اثر تحریف تحریف گران و تغییر مطالب به لجن کشیده شده است و نه تنها آن حضرت بلکه حضرت لوط و داود و موسی و عیسی و...، که تحریف گران ملعون با دروغپردازی های خود بدترین تهمت ها از زناکاری و قتل عام کودکان و نوزادان و...، که از بدترین اشقیا و العیاذ بالله حیوانات صادر نمی شود را به پیامبران الهی و اوصیاء عظیم الشان ایشان نسبت داده و کتب خود را با این تهمت های عظیم مشحون نموده اند یعنی انتساب کفر و ارتداد و زشتی های عظیم نسبت به ساحت مقدس این پیامبران و اوصیاء گرامی خداوند و اگر مخاطب ارجمند می خواهد به این معنی آگاه شود پس مراجعه نماید به سلسله کتاب های شریف الاحتجاج ما یعنی الاحتجاج، سراج منیر و کتاب عظیم نورالانوار که در آن با اقامه حدود یکصد و هفتاد هزار دلیل، تحریفی بودن این کتب را ثابت نمودیم و مبرا نمودیم ساحت قدس و مطهر آن ها را از یاوه گویی تحریف گران و اثبات نمودیم عظمت قرآن کریم را در رابطه با این که حقایق مربوط به تمامی انبیاء سلف و گذشته را در خصوص طهارت و پاکی و عصمت ایشان ثابت فرموده است یعنی این وجود مقدس حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم است که تمامی زشتی ها و تهمت ها را از تمامی انبیاء الهی زدوده است و....، و در این فراز این معنی یعنی ( لسان صدق) برمی گردد به وجود اقدس مولانا امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین ایشان علیهم السلام و عجل فرجهم زیرا در تعالیم غیر آل محمد، این تهمت ها زدوده نشده و بلکه تمامی زشتی ها و تهمت ها از ساحت حق مقدس انبیاء عظام و اوصیاء ایشان به واسطه ولایت آن حضرت و امامان معصوم و تعالیم ایشان علیهم السلام و عجل فرجهم
ص: 205
از ایشان زدوده شده است و قبول وجود این اصل عصمت در تمامی انبیاء و اوصیاء الهی است که بالاترین اصل اعتقادی شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت است که ایمان به این اصل، دلیل قاطع است بر برائت تمامی انبیاء الهی و اوصیاء ایشان از تمامی تهمت ها و افتراهایی که به آن ها وارد شده است و این از مفهوم ومعنی( لسان صدق فی الاخرین) که مستجاب شد دعای آن حضرت به ظهور برترین و آخرین پیامبر الهی یعنی پیامبر عظیم الشأن مبعوث در آخرالزمان یعنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم و امامت وصی عالیقدر او حضرت علی علیه السلام که حفظ فرمود به صبر عظیم خود اصل و اساس اسلام و قرآن را تا آنکه نهال نوپای اسلام پا گرفت و شاخ و برگ های آن در تمامی جهان گسترده گردید و حقایق اسلام و قرآن به تمامی خلایق جهان ابلاغ گردید و این جویندگان حق و حقیقت هستند که با تحقیق و بررسی حقایق اسلام به ماهیت رجاسات وجود مدعیان دروغین اسلام و قرآن پی برده و آثار به وجود آمده از ظلم و بیداد آن ها را در حرث و نسل جهانیان ملاحظه و بر آنان لعنت می فرستند و ملاحظه می نمایند و درمی یابند حقیقت توحید و نبوت را یعنی ولایت آن حضرت و امامان معصوم را تا قیامت و منتظر هستند به جهت نجات عالم به ظهور بازوی توانای وعده داده شده خداوند یعنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و دادن زمین به ارثیت صالحین و انتقام از نمادهای کفر و شرک در جهان در ایام معجزه رجعت و برپایی حکومت جهانی عدل و عدالت جهان پس خدایا تورا به عزت خودت و آبروی همه آبرومندان درگاهت و در صدر آنان محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم هر چه زودتر امر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را اصلاح بفرما و جهان پر از ظلم و جور و عدوان را به نور جلال و جمال او روشن و منور بفرما زیرا دشمنان تو جهان زیبا و پرجلال تو را به نجاست ظلم و جور و عدوان مشحون نموده اند و اینکه جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار مهدی توست پس ظهور آن حضرت را برسان و اینگونه خیر دنیا و آخرت را بر ما و عزیزان ما ببخش و شر دنیا و آخرت را از ما و عزیزان ما برطرف بفرما آمین آمین آمین یا رب العالمین ، و این سرور ما چنان به علی بن ابراهیم است که در شرح این فراز می فرماید:( وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ قال هو امیر المومنین) و نیز در شرح آیه عظیمه 50 سوره مبارکه مریم یعنی کلام ذات اقدس احدیت:( وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا) یعنی و از رحمت خود به آنان عطا کردیم
ص: 206
و برای آن ها نام نیک و مقام برجسته ای قرار دادیم می فرماید:( وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا ) یعنی رسول خدا و( وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا) مقصود امیرالمؤمنین است و با همین مضمون از مولانا حضرت صادق علیه السلام و امام عسکری و امام رضا نیز روایت شده است و اما تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز در خصوص سرورمانجناب علی بن ابراهیم قمی باید عرض کنیم که او از دانشمندان عالی مقام و مفسران بزرگ شیعه و از شاگردان مخصوص حضرت امام هادی علیه السلام است و مشهورترین اثر مکتوب او تفسیر اوست که به تفسیر قمی شهرت دارد پیکر پاک این بزرگوار در شهر مقدس قم مدفون است و زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت است پدر بزرگوار او نیز از محدثان بزرگ شیعه است که موفق به زیارت حضرت رضا نیز شده است برادر بزرگوار او و فرزندان او نیز از دانشمندان و رجال بزرگ شیعه می باشند، جناب علی بن ابراهیم در ضمن این که از شاگردان مخصوص امام هادی علیه السلام است ولی دوران امامت حضرت امام حسن عسکری ونیز ایام غیبت صغری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را درک کرده است، جایگاه علمی او در حدی از عظمت است که عالم بزرگوار کلینی که مؤلف معتبرترین منبع روایی شیعه است از این بزرگوار حدود هفت هزار حدیث نقل نموده است و جناب طبرسی او را از بزرگ ترین راویان احادیث شیعه می داند و عالم بزرگوار و افتخار شیعه جناب محمد بن یعقوب کلینی و عالم جلیل القدر جناب علی بن بابویه قمی پدر گرامی شیخ صدوق از شاگردان عالی مقام وی بوده اند از دیگر آثار گرانقدر او می توان به (شرایع، التوحید و الشرک، فضایل امیرالمؤمنین، المغازی، المناقب، اختیار القران و...) را نام برد، پدر بزرگوار او ابراهیم بن هاشم از بزرگان و شیعیان کوفه بود که به قم مهاجرت فرمود، او از اصحاب امام رضا و امام جواد علیه السلام است، او اولین کسی بود که احادیث امامان معصوم علیه السلام و عجل فرجهم را که در میان شیعیان کوفه رایج بوده است را به شهر قم منتقل و نشر داده است او روایات بسیاری را از امام جواد علیه السلام نقل کرده که در کتب مشهور شیعه به ثبت رسیده است که مجموع این روایات به حدود شش هزار و پانصد حدیث می رسد، علاقه و دلدادگی جناب علی بن ابراهیم به امامان معصوم به قدری بود که نه تنها شیعیان را به تعجب وا دار کرده بود بلکه دانشمندان بزرگ اهل سنت ازجمله ابن حجر عسقلانی از او به عنوان شیعه سرسخت نام برده است، بزرگ ترین و بالاترین امتیاز سرور ما جناب علی بن ابراهیم ، تلاش عظیم او در گردآوری، تدوین و تالیف و نقل و نشر روایات امامان
ص: 207
معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم است، تلاش بی وقفه و زحمات طاقت فرسای او در استماع احادیث و بدست آوردن و یادگیری و آموزش و انتشار این روایات و احادیث و...، نام او را در زمره بزرگ ترین خادمان به اسلام و قرآن و ولایت ثبت و ضبط کرده است، او در راه جمع آوری احادیث مورد اتفاق شیعه و سنی به نقاط مختلف جهان سفر نمود و لذا علاوه بر بهره گیری از بزرگان شیعه، نزد حافظان اهل سنت رفته و از آنان نیز حدیث های ارزنده ای را ثبت نموده است که عالم بزرگ اهل سنت به نام ابن حجر عسقلانی به این نکته مهم اشاره و تاکید دارد که جناب علی بن ابراهیم رحمه الله علیه و رضوان الله تعالی علیه از بسیاری از بزرگان اهل سنت چون ابو داود سجستانی، ابن عقده و...، افراد دیگر روایت نقل نموده است...، پس تو ای عاقل دانا و خردمند در این فراز به نکته ای عظیم در باب روایات جعلی وارده در میان روایات رسیده از این ستاره درخشان آسمان ولایت و امامت و دیگر ستارگان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت...، توجه نما ونیز دقت نما به این که رسول خدا و امامان معصوم حتی در زمان خود به این مصیبت عظیم دچار بوده اند یعنی این که مشرکین و دشمنان ناصبی به منظور ستیزه گری با رسول خدا و شریعت پسندیده او ونیز دشمنی با امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم مبادرت به جعل احادیث در ابعاد مختلف نموده و حتی در زمان رسول خدا به رسول خدا و هم در زمان امامان معصوم به امامان معصوم نسبت دروغ می داده اند و این ستیزه گری ایشان همچنان در طول تاریخ از سوی معاندین و دشمنان محمد و آل محمد در جریان بوده است و لذا رسول خدا از همان ابتدا روش عظیم خود را در رابطه با نحوه شناسایی روایات جعلی از روایات صحیح بیان فرمودند و اولین نفر که به این امر توجه نمود دختر والا گهر او حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود که در برابر روایت جعلی خلیفه اول به صحیح بودن روایت از طریق توجه به شخصیت راوی آن و ثقه بودن و یا ثقه نبودن او و یا...، عمل ننمود بلکه بر طبق اوامر پدر بزرگوار خود حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم عمل نموده و جعلی بودن روایت خلیفه اول را از تطبیق موضوعی آن روایت با آیات عظیم قرآن که شاخصه حق و باطل است، ارائه فرمود و این درس عظیمی در طول تاریخ برای همه اهل ایمان و اهل اسلام بود که توجهی به رجال ناقل احادیث ننمایند بلکه برای تشخیص روایات صحیح از غیرصحیح یعنی تشخیص جعلی بودن این روایات، آن ها را با آیات قرآن تطبیق دهند اگر منطبق بود بپذیرند و اگر نبود به سینه دیوار بکوبند یعنی به تعبیر نگارنده آن را به تماشای
ص: 208
اهل علم بگذارند تا الگوی ایشان برای رد احادیث باطل باشد، ما در کتاب شریف عروه الوثقی خود که آن را در حین تطبیق و شرح تفسیر روایی حضرت علامه لاهیجی آورده ایم و.....، عملاً به این امر مهم پرداخته ایم و روایاتی را که بر ضد قرآن جعل شده بود را مردود اعلام نمودیم و مغایر بودن آن را با آیات عظیمه کتاب خدانشان داده و اصول کلی و مبانی تطبیق را نیز بعد از هزار و چهارصد سال ارائه نمودیم و اثبات نمودیم که تا فتوای حضرت زهرا سلام الله علیها و اوامر حضرت رسول خدا در نحوه شناسایی روایات صحیح از روایات جعلی یعنی از روی تطبیق آن ها با آیات عظیمه کتاب خدا وجود دارد، نیازی به داشتن علم رجال نیست تا اهل اسلام در ثقه بودن و یا جاعل بودن راویان احادیث اتلاف وقت نمایند و ما در این خصوص رد نمودیم روایاتی را که به دروغ به جناب علی بن ابراهیم منسوب نموده بودند و ضدیت روایات واصله را با کتاب خدا و دیگر روایات معارض آن و...، اثبات نمودیم، همان ضدیت و تفاوت که میان دیگر روایات نقل شده از سرور ما جناب علی بن ابراهیم در کتب معتبر شیعه و مطالب معنونه در کتاب تفسیر منسوب به آن بزرگوار وجود داشته است، از مولای مظلوم و غریب ما و آن فرزند زهرای اطهر و آن امام مسموم و شهید و مدفون به ارض خراسان یعنی حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمودند:( مخالفان ما احادیثی را در فضایل ما ساختند که سه گونه است: غلو، تقصیر در کار ما و تصریح به مثالب ( و این اصطلاح در برابر مناقب است) دشمنان ما پس اگر کسی غلو در حق ما را بشنود شیعیان ما را تکفیر می کند و آن ها را معتقد به خدایی ما می شمارد و اگر تقصیر را بشنود آن را باور می کند و اگر مثالب را به نام های آن ها بشنود، به ما دشنام می دهد....)، رایج ترین روش جعل احادیث توسط دشمنان ناصبی اهل بیت عصمت و طهارت، ساختن احادیث جعلی و نسبت دادن آن ها به امامان معصوم و داخل نمودن این احادیث جعلی در میان احادیث صحیح بوده است که ازجمله این اشخاص ملعون جاعل و ناصبی، مغیره بن سعید بود که ادعا می کرد دوازده هزار حدیث جعلی را در میان احادیث صحیح امام صادق علیه السلام وارد کرده است....، و این روایت جناب هشام بن حکم رحمه الله علیه است که از امام صادق علیه السلام نقل نموده است که آن حضرت فرمود:( مغیره بن سعید به طور عمدی در دفاتر حدیثی شاگردان پدرم، مطالب کفرآمیز وارد کرده و سپس به آن ها تحویل داده است) که نگارنده هیچ شکی ندارد که قطعا روایات وارده در رابطه با تحریف کتاب خدا ازجمله روایات جعلی این تبهکاران است تا به واسطه شنیدن آن،
ص: 209
اسباب تنفر و تکفیر اهل اسلام از شیعیان فراهم گردد و... از دیگر روایان خبیث و جاعل اینگونه احادیث می توان به احمد بن هلال اشاره کرد که از سوی حضرت امام حسن عسکری مورد مذمت واقع شده است...، و نیز با بررسی در نام سلسله راویان آن گروه از روایات ضد قرآن که جعلی بودن آن ها اظهر من الشمس استبه اسامی اشخاص معلوم الحال چون عمرو بن شمر، سعد بن طریف، علی بن حسان و...، برخورد می شود که غالی بودن ایشان در نزد علماء شریعت اثبات شده است...، و نیز توجه نما تو ای مخاطب ارجمند که مهم ترین ملاک در پذیرش روایات صحیح، ابتداء تطبیق موضوعی و تعقل نسبت به آن لازم است و سپس عند اللزوم تطبیق آنها با قرآن کریم زیرا در اغلب اوقات به شرحی که در روش معنونه در این رابطه ذکر نموده ایم، بسیاری از اوقات با بررسی موضوعی روایات، نیاز به تطبیق آن ها با آیات کتاب خدا از بین می رود به طور مثال روایاتی که انسان های چشم زاغ را العیاذبالله حرامزاده و اهل دوزخ معرفی می کند و...، اینگونه روایات از اساس جعلی و لایق و سزاوار کوبیدن به دیوار است زیرا ملاک خداوند ایمان و عمل صالح است نه چشمان زاغ که انسان های دارای آن در داشتن آن نقشی ندارند و...، تحکیم می نماید این کلام را روایت عظیمی که جناب ابن سکیت رحمه الله علیه از امام هادی علیه السلام نقل می نماید در این روایت ایشان از حضرت سؤال می نمایند که:( امروز حجت بر مردم چیست، امام می فرماید عقل است که به وسیله آن هر کسی که بر خدا راست گوید شناخته شود و تصدیق خواهد شد و هر کسی که به خدا دروغ ببندد نیز شناسایی و تکذیب می گردد) و لذا رسول خدا و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم بعد از آنکه حجم عظیمی از احادیث دروغ را که به ایشان نسبت داده شده بود ملاحظه نمودند، به پیروان امر فرمودند که هیچ روایتی را نپذیرند مگر پس از عرضه بر قرآن و عدم مخالفت آن روایات با نص صریح و ظاهر آن و...، و این زمامداران اموی و عباسی بودند که بر این هجمه عظیم بر ضد شریعت خداوند یعنی ایجاد احادیث جعلی افزودند و گمراهی بر گمراهی ایجاد کردند..... و ما در خصوص روایت جعلی تهمت ناروای بر حضرت داوود، روایت امام رضا علیه السلام را ذکر نمودیم که چگونه حضرت بعداز شنیدن این روایت جعلی از شدت ناراحتی به پیشانی مبارک زده و فرمود انا لله و انا الیه راجعون، آیا به پیامبری از انبیاء الهی این چنین نسبت هایی می دهید آیا نشنیده اید....، آری جاعلان احادیث با وارد نمودن روایات جعلی در بین احادیث شیعه و نسبت دادن آن احادیث جعلی به امامان معصوم
ص: 210
و یا دست بردن در اسناد روایات و...، سعی در تخریب مکتب شیعه اثنی عشری داشته اند....، و توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند به شرحی که ما در قبل در اهمیت تشخیص روایات جعلی از روایت صحیح و منطبق بر قرآن، ذکر نمودیم روایات جعلی در طول قرون و اعصار متمسک عالمان فاجر و فاسق و پیروان خشن و متحجرشده است و آنها به استناد این روایات و تعابیر شیطانی از آیات قرآن دست به تجاوز و تعدی و قتل و غارت اهل اسلام و دیگر انسان های بی گناه زده اند و در واقع لکه ننگی بر دامان اسلام و قرآن تا ابدالآباد شده اند و این نگارنده است که اگر اراده نماید به حول و فضل الهی و عنایات خاص حضرت حجه بن الحسن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مادر گرامی روحانی خود مولاتنا حضرت زینب سلام الله علیها قادر است تا هزاران صفحه در همین راستا بنگارد ولی قرار او بر تحدید و تدقیق موضوع نگارش است...، و توجه نمایند مخاطبان محترم به این نکته عظیم که علما و دانشمندان بزرگ و متعهد بسیار به این موضوع توجه و عنایات نموده اند که از جمله این اعاظم می توان به حضرت علامه شیخ محمد تقی شوشتری نوه حضرت آیت الله شیخ جعفر شوشتری رحمت الله تعالی علیه اشاره نمود حضرت علامه در این باب خصوصا در کتاب شریف اخبار الدخیله خود، بحث عظیمی در این رابطه را ارائه داده و کتاب قاموس الرجال وی را معجزه قرن می دانند که این زمان در دانشگاه الازهر مصر تدریس می شود کتاب قاموس الرجال کتابی است که حضرت علامه در آن روایان احادیث را مورد شناسایی قرار داده و بر اساس مستندات تاریخی هویت روایی ایشان را مورد بررسی قرار داده و از این طریق احادیث صحیح و احادیث ضعیف و یا جعلی مورد شناسایی ایشان قرار گرفته اند حضرت علامه در کتاب شریف اخبار الدخیله خود به نقد اخبار و به تصحیح انتقادی و توجه به وضع و تحریف در آن ها پرداخته است در دوران های پیشین علمای قبل در خلال بحث فقهی و رجالی و...، به ارزیابی احادیث می پرداخته و در برابر اصول علم درایه( یعنی علم دریافت مفهوم و سند حدیث و این زمان مفهوم شناسی را به همان علم فقه حدیث تعبیر نموده اند، درایه درواقع به معنی دانستن است و آن به معنی فهم حدیث دربرابر روایه به معنی نقل حدیث آمده است و به مباحث اصطلاحات مقدمات، روات، راه های اخذ حدیث، نوع حدیث، اوصاف راویان، تعداد آن ها...) آن ها را نقد کرده یا در کتب رجالی خود سند این روایات را بررسی می نموده اند و این اثر مرحوم شوشتری رحمه الله علیه حرکتی اعجاب آور در راستای اوامر رسول خدا صلی الله علیه و آله و
ص: 211
سلم و عجل فرجهم و فتوی مولاتنا حضرت زهرا صلوات الله علیها تلقی می شود و نگارنده امیدوار است تا آیندگان از تلفیق این داده ها و تکمیل روشی که نگارنده در کتاب شریف عروه الوثقی خود به آن اشاره داشته است به اصولی صحیح در راستای اجرای اوامر خدا و رسول و امامان معصوم یعنی تدوین اصول تطبیق متون احادیث با آیات کتاب خدا، به عنوان شاخصه حق و باطل اقدام نمایند مولانا حضرت علامه این کتاب عظیم و شریف یعنی (اخبار الدخیله) را در سه باب و هجده فصل تدوین فرموده است که باب اول آن اختصاص دارد به احادیث تحریف شده که مشتمل است بر اخباری که ( ضرورت مذهب، مستندات تاریخی سیاق روایت درهم آمیختگی روایت تشابه خطی و افتادگی، حکم به تحریف آن دارد و یا در آن روایت تحریفی، دو امر متقابل را دربرگرفته است، و نیز روایاتی که تحریف در آن ها به واسطه تحریف در اسناد آن ها واقع شده، احادیثی که تحریف در آن ها به جهت نقل به معنی صورت گرفته است، و یا احادیثی که تحریف در آن ها به واسطه افتادگی است، و یا احادیثی که تحریف در آنها به جهت عدم دقت در نگارش متن یا سند است، و یا احادیثی که تحریف آن ها به واسطه دخالت سخن راوی یا مؤلف با اصل حدیث است، و یا احادیثی که تحریف در آنها به واسطه درهم شدن حواشی یا متن است، و باب دوم در اخبار موضوعه که فصل اول اختصاص دارد به جمعی که به دروغ مدعی دیدار با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند، فصل دوم اخبار تفسیری که به امام حسن عسکری نسبت داده شده است، فصل سوم روایاتی که واژگان آن به جهت هدف های فاسد کم و یا زیاد شده است، فصل چهارم در روایات گوناگون باب سوم در ادعیه تحریف شده، در فصل اول دعاهای تحریف شده فصل دوم دعاهایی که به دروغ به امام معصوم نسبت داده شده است ...حضرت علامه شوشتری در خلال بررسی های خود به گروه های معاند و شخصیت های فاسد حدیث ساز و جاعل حدیث اشاره می فرماید که از جمله اشخاص پلید مغیره بن سعید است، این پلید در زمان امام باقر زندگی می کرد...، جناب کشی در کتاب خود از جناب یونس بن عبدالرحمن نقل می نماید که به او گفته شد چرا آنچه را که اصحاب ما روایت می کنند را به شدت انکار می کنی و ایشان فرمود که جناب هشام بن حکم برای من حدیث نمود که از امام صادق علیه السلام شنیده است که فرمود (حدیثی از ما نپذیرید مگر آنچه را که موافق قرآن و سنت باشد یا با گواهی از احادیث گذشته ما همراه باشد زیرا مغیره در کتاب های اصحاب پدرم حدیث وارد کرده و
ص: 212
آنچه را که پدرم نگفته است به او نسبت داده است پس تقوای الهی پیشه کنید و علیه ما نپذیرید آنچه را که مخالف سخن پروردگار و سنت پیامبر ما باشد پس بدرستی که ما وقتی حدیث نقل می کنیم می گوییم خدا فرمود و رسول خدا فرمود) و بازهم جناب کشی در روایت دیگری به نقل از یونس بن عبدالرحمن از قول هشامو از قول حضرت صادق علیه السلام آورده است که حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:( مغیره بن سعید بطور مداوم و از روی عمد بر پدر من دروغ می بست (یعنی روایات جعلی ساخته و به آن حضرت نسبت می داد به این طریق که) او کتاب های اصحاب پدرم را می گرفت و همینگونه یاران او در بین اصحاب پدرم پنهان بودند و شناخته نمی شدند، آن ها نیز کتاب ها را از اصحاب پدرم می گرفتند و به مغیره می دادند و سپس او مخفیانه در آن کتاب ها مطالب کفر و زندقه وارد نموده و به پدرم نسبت می داد و سپس آن کتاب های رونویسی شده را که حاوی کفر و زندقه بود را به اصحاب و یاران خود می داد و امر می نمود که آن ها را در بین مردم تکثیر نمایند و بین شیعیان پخش نماید پس آنچه که از غلو ( گزافه گویی و از حد خارج شدن ها) در کتاب های اصحاب پدرم هست (آن روایات) همان (دروغ هایی) است که مغیره بن سعید (و یاران او لعنت الله علیهم اجمعین) در کتاب های آن ها وارد نموده است و گروه فاسد دیگر که به جعل احادیث دروغ و انتساب آن ها به امامان معصوم و تخریب اذهان اهل اسلام بر علیه امامان معصوم تلاش می نمود، گروه ابو الخطاب است این فرد تبهکار نیز که یکی دیگر از سران سازنده احادیث جعلی بود به تنهایی هفتاد شاگرد مخصوص داشت و (به طور جنون آمیز) در به تباهی کشیدن عقاید مردم (شیعیان) تلاش می کرد و این مولای غریب ما حضرت رضا علیه السلام است که در خصوص این شخص پلید فرموده اند:( ...ان ابا الخطاب افسد اهل الکوفه) او به اصحاب و یاران مخصوص خود دستور داده بود تا کتاب های امام صادق علیه السلام را جمع آوری نموده و به بهانه رونویسی و تکثیر، احادیث جعلی را در آن بنام امام وارد نمایند و این کار او و گروه او مدت ها به طور مستمر انجام شد و بسیاری از آثار امام صادق علیه السلام بدینگونه و از این طریق به جعلیات ابو الخطاب ملعون آلوده شد و در میان مردم پخش گردید، و این جنایات او پنجاه سال ادامه داشت و بگونه ای جعل این روایات جعلی با مهارت صورت گرفته بود که آگاه ترین اصحاب ائمه نیز نمی توانستند آن ها را تشخیص دهند...، و این امام رضا علیه السلام است که بسیاری از روایات آن ملعون را شناسایی نموده و در خصوص آن تبهکار فرمود:(
ص: 213
بدون تردید ابوالخطاب بر حضرت صادق دروغ بسته ( و این روایات جعلی است) و خدا لعنت کند ابوخطاب را که تا امروز هم (یعنی عصر حضرت امام رضا علیه السلام) اصحاب او حیله گرانه و با پنهان کاری این احادیث دروغ را در آثار و کتاب های شاگردان امام صادق وارد می کنند و شما ( البته) هر حدیث مخالف قرآن را با مانسبت می دهند را قبول نکنید زیرا ما هر چه را بگوییم موافق قرآن و سنت رسول خداست و ما از خدا و رسول او حدیث می نماییم) و نیز این روایت عظیم از امام مظلوم و معصوم و غریب ما حضرت رضا علیه السلام است که مذکور شد و در واقع شاخصه ای دیگر برای تشخیص روایات جعلی است و...، که فرمودند:( دشمنان ما سه گونه خبر (روایت) در برتری ها و شایستگی ما (علیه ما جعل کرده) و ساخته اند، اول: روایاتی که بیانگر غلو درباره ماست (مثلاً دادن درجه خدایی و یا علم تمامی علوم گذشته و حال و آینده و...، و یا سایر امور و احوالی که مخصوص ذات اقدس احدیت است و آن را تفویض نفرموده است به احدی مانند علم به آینده و وقوع ساعت قیامت و یا زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و...)، دوم اخباری که بیانگر تقصیر در امر ما است و سوم اخباری که به طور آشکار در آن ها از بدی های دشمنان ما بازگو می شود و در بردارنده دشنام به آن ها است پس آن زمان که مردم غلو و گزافه گویی ها را درباره ما می شنوند شیعیان ما را تکفیر می کنند و می گویند شیعیان به خدایی امامان خویش اعتقاد دارند و آنگاه که در حق ما کوتاهی را می شنوند به آن باور می کنند و آن زمان که بدی های دشمنان ما را و دشنام به آن ها را با تصریح به نام آن ها از ما می شوند با تصریح به نام ما ، مقابله به مثل می کنند و حال آنکه خدا می فرماید( آنان را که به سوی جز خدا می خوانند دشنام ندهید که آن ها (مقابله به مثل نموده و) از روی ظلم و بی دانشی به خدا دشنام می دهند) و اما گروهی دیگر که به وفور مبادرت به ساختن روایات جعلی نموده اند جماعت صوفی ها هستند، این جماعت برای به حق جلوه دادن خود و محبوبیت در میان مردم عوام دست به جعل حدیث و نقل روایت دروغ کرده اند درحالی که روایت قاطع داریم بر اینکه ( کذاب و دروغ گو است هر آن کسی که ادعا نماید که حضرت مهدی را در دوران غیبت کبری آشکارا دیده است) پس چگونه است که حضرت بر این جماعت معلوم الحال ظاهر می شود و با آن ها بیعت می نماید و...، جماعت دیگر که به جعل احادیث درباره حضرت مهدی پرداختند جماعت زیدیه بودند که ادعا می کردند که بزرگان آن ها با حضرت مهدی دیدار کرده و...، تا با این ترفند شیطانی، خود را در میان مردم
ص: 214
عوام محق جلوه دهند...، دیگر از گروه جاعلان روایت و حدیث، حاکمان و خلفای جور ستم و از جمله خلفای تبهکار اموی و عباسی بودند به طور مثال منصور دوانیقی با توجه به اینکه اعتقاد به ظهور حضرت مهدی در میان اهل اسلام شایع شده بود دستور داد برای اینکه مردم با پسر او مهدی بیعت کنند فرازی را به روایت مشهور رسول خدا در مورد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اضافه نمایند یعنی به روایت:( لو یبق من الدنیا الا یوم لطول الله تعالی ذالک الیوم حتی یبعث رجلا منی یواطی اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی یملا الارض عدلا کما ملئت ظلما) که فراز (و اسم ابیه اسم ابی) بر روایت رسول خدا اضافه شد زیرا اسم پسر منصور دوانیقی محمد بود و اسم خود منصور ملعون عبدالله پس او با این جعل و با این ادعا به سرتاسر بلاد اسلامی نامه نوشت و به کارگزاران خود دستور داد تا آن ها از مردم برای پسرش مهدی با توجه به این روایت بیعت بگیرند و البته این روایت جعلی مسبوق به سابقه و جعل از سوی نواده امام حسن مجتبی نیز می باشد یعنی عبدالله بن حسن که برای پسرش محمد ادعای مهدی بودن نمود به استناد این حدیث جعلی، جدال نمود با امام صادق در این خصوص که جدال او با امام مظلوم و معصوم ما مشهور و معروف است و این منصور بود که متعاقباً خواست تا از این نمد گندیده یعنی روایت دروغ، برای فرزند تبهکار خود کلاهی درست کند...، از جمله شخصیت های دیگر در جعل احادیث که توسط حضرت علامه شوشتری شناسایی شده و برای تبهکاری آن ها اقامه دلیل شده است، سیف بن عمرو می باشد که از راویان طبری است و...، ونیز ابوهریره که شاگرد کعب الاحبار یهودی بود و شهرت او در جعل احادیث تا جایی است که ابن کثیر عالم بزرگ اهل تسنن درباره او می گوید:( ... ابوهریره در روایت کردت تدلیس می کرد به این صورت که آنچه را که از کعب (یهودی) شنیده بود و آنچه را که از پیامبر شنیده بود همه را برای مردم روایت می کرد و روایت کعب را از روایت پیامبر جدا نمی کرد و معلوم نمی کرد که کدام روایت به پیامبر و کدام روایات به کعب تعلق دارد) ، آری و این امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم بودند که در برابر این افراد تبهکار و این جریان های حدیث سازی، ملاک ها و شاخصه های دیگری را معرفی نمودند و سپس حضرت علامه این ملاک های دیگر را از زبان امامان معصوم شماره می فرماید: اول ناسازگاری با قرآن یعنی وفق کلام رسول خدا روایات بایستی با قرآن تطبیق داده شود (یعنی شاخصه اصلی تشخیص روایات جعلی کتاب خدا قرآن مجید یعنی معجزه جاوید رسول خدا حضرت
ص: 215
محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم است) دوم ناسازگاری با سنت رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه واله و سلم و عجل فرجهم سوم: ناسازگاری با مسلمات تاریخ چهارم: ناسازگاری با لغت صحیح، رحمت و رضوان حق تعالی بر روح و روان حضرت علی بن ابراهیم و علامه محمد تقی شوشتری و جناب آیت اللهشیخ جعفر شوشتری و...، ما از ذات اقدس احدیت مسئلت داریم تا به حق خود و به حق همه آبرومندان درگاهش و درصدر آنان محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم اول دعای ما را در باب تعجیل در ظهور پر جلالت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بپذیرد و جهان پر از ظلم و جور را که خود او از همه کس آگاه تر به حقایق دهشتناک آن است را به ظهور آن حضرت از عدل وداد خود مملو نماید و سپس به ما و عزیزان ما به حق خود و مقربین درگاهش و در صدر آن ها محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم و همه کسانی که در راه شریعت پاک و پسندیده او و اعتلای کلمه حق لا اله الا الله محمد رسول الله و علی ولی الله در طول تاریخ تلاش نموده اند یعنی در راه محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم، خیر دنیا و آخرت عطا فرموده و شر دنیا و آخرت را از ما و عزیزان ما و همه اهل ایمان برطرف بفرماید و هر چند لایق و سزاوار نیستیم ولی به لطف و کرم و فضل خود از دوزخ نجات مرحمت فرموده و در بهشت جاویدان به انواع نعمت های خود تا ابدالآباد یعنی تا آن زمان که خدایی می فرماید بهره مند بفرماید آمین آمین آمین یا رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین ، پس چون بر این فرازها آگاه شدی پس تو ای عاقل دانا و خردمند در ادامه توجه نما به کلام ذات اقدس احدیت جل جلاله در آیات 85 به بعد این سوره مبارکه یعنی الشعراء که خداوند متعال از قول حضرت ابراهیم می فرماید:( وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ أَوْ يَنْتَصِرُونَ فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ) یعنی و مرا از وارثان بهشت پرنعمت قرار بده و
ص: 216
پدرم (یعنی عمویم آزر) را بیامرز که او از گمراهان بود و در آن روزی که مردم برانگیخته می شوند مرا خوار مفرما، در آن روز که مال و فرزندان سودی نمی بخشد مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید (در آن روز) بهشت برای پرهیزکاران نزدیک می شود و دوزخ برای گمراهان آشکار می شود و به آن ها گفته می شود کجاهستند آن معبودانی که آن ها را پرستش می کردند (یعنی معبودهای) غیر از خدا، آیا آن ها شما را یاری می کنند یا کسی به یاری آن ها می آید، پس همه (آن ها یعنی) آن معبودان و عابدان گمراه به دوزخ افکنده می شوند و نیز همگی لشکریان ابلیس (و به تبع آن ها خود ابلیس)، آن ها در آن جا درحالی که به مخاصمه برخاسته اند می گویند، به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکاری بودیم، چون شما را با پروردگار جهانیان برابر می شمردیم و کسی جز مجرمان ما را گمراه نکرد پس برای ما (امروز) شفاعت کننده ای وجود ندارد نه دوست صمیمی و پرمحبت، ای کاش بار دیگر برگشت نمودیم به دنیا و از مؤمنین می شدیم، به یقین در این ماجرا آیه است و اکثر آن ها مؤمن نبودند و پروردگار تو توانا و مهربان است، پس تو ای عاقل دانا و خردمند توجه نما به معانی عظیم این آیات به اینکه چگونه خداوند از اهل دوزخ به نام غاوین نام می برد و آن ها و معبودان آن ها را به دوزخ واصل می فرماید پس توجه نما که این معبودان هرگز نمی توانند بت های چوبی و سنگی باشند بلکه آن ها رهبران گمراهی های جنون آمیز بودند که پیروی از آنان به منزله عبادت و بندگی شیطان بوده است همانگونه که پیروی از رسول خدا و امامان معصوم که برگزیدگان او بوده اند، در راستای اطاعت خداوند و در راستای پرستش خداوند است زیرا به دستور ذات اقدس احدیت از آن ها پیروی می شود و ایشان نمایندگان آن ذات اقدس هستند و اوامر او را به خلایق ابلاغ می نمایند و در ادامه ذات اقدس احدیت از گمراه کنندگان با عنوان مجرمین یاد می فرماید و ایشان در دوزخ با یکدیگر مخاصمه می نمایند...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما به روایتی که سلمان دیلمی رحمةالله علیه آن را نقل کرده است که گفت:( ما نزد امام صادق بودیم که ابوبصیر نفس زنان وارد شد چون نشست امام صادق فرمود این چه حالی است او عرض کرد یا بن رسول الله من پیر شدم و مغز استخوانم آب شده و اجلم نزدیک شده و نمی دانم در آخرت (به درگاه خداوند) چه وضعی خواهم داشت (یعنی آیا آمرزیده می شوم یا نه) پس حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند؛ ای ابا محمد تو هم اینگونه سخن می گویی (یعنی نبایستی مثل تو چنین کلامی را بر زبان بیاورد) پس ابوبصیر
ص: 217
عرض کرد: فدای شما شوم چگونه این را نگویم، پس حضرت فرمود: یا ابا محمد آیا نمی دانی که خداوند متعال جوانان شما را اکرام می نماید و حیا می کند از پیران شما و خداوند اکراه نموده از اینکه جوانان شما را عذاب کند و یا پیران شما را حسابرسی نماید پس ابا بصیر عرض کرد فدایت شوم آیا این موهبت (عظیم) ویژه ما(دوستداران شما اهل بیت عصمت و طهارت و اهل ولایت) است و یا برای تمامی اهل توحید است (یعنی شامل غیر پیروان ولایت معصومین نیز می شود) پس حضرت فرمود: نه این موهبت فقط برای شما است نه دیگران و خداوند متعال می فرماید پیری در مؤمن نور من است و من شرم دارم که نور را به آتش بسوزانم و گفته اند که پیری زینت عقل و نشان وقار است پس جناب ابا بصیر (با دل شکسته و با ناراحتی و غمگین) می گوید فدای تو شوم ما مورد حمله ای (دد منشانه و بیرحمانه از سوی معاندین ولایت) قرار گرفته ایم به گونه ای که پشت ما را شکسته و دل های ما را میرانده است و این قاضیان آن ها هستند که ( قتل ما را واجب و ریختن) خون ما را حلال دانسته اند (آن هم) به خاطر حدیثی (مجعول) که فقهای آن ها برای آن ها روایت کرده اند، پس امام صادق علیه السلام فرمود (منظور تو لقب) رافضه است؟ عرض کرد آری پس حضرت فرمود به خداوند سوگند که آن ها شما را با این اسم ننامیده اند بلکه پروردگار عالمیان شما را به این نام نامید، آیا نمی دانی که هفتاد مرد از بنی اسرائیل هنگامی که گمراهی فرعون به ایشان آشکار شد او را ترک کرده و به حضرت موسی پیوستند و زمانی که هدایت موسی بر آنان آشکار شد در لشکر موسی به رافضه مشهور شدند چون فرعون را ترک کردند، و این گروه در بندگی خدا و محبت به موسی و هارون و فرزندان او سرسخت ترین مردان بودند پس خداوند به موسی وحی فرمود که این اسم را در تورات به نام آن ها ثبت کن که من آن ها را به این نام نامیدم و این لقب را به آن ها عطا کردم، پس موسی این نام را برای ایشان در تورات ثبت فرمود و سپس خداوند متعال این اسم را ذخیره کرد تا به شما عطا فرماید یا ابامحمد آن ها ترک خیر کردند و شما به خاطر خیر، شر را ترک نمودید، مردم متفرق و دسته دسته شدند ولی شما به اهل بیت پیامبر خود پیوستید و به راهی که به خدا می رسد رفتید و آنچه را که خدا اختیار و اراده نمود، اراده و اختیار کردید پس بر شما بشارت باد که مورد رحمت و عنایت خداوند هستید، اعمال نیکوکار از شما مورد پذیرش و اعمال گناهکار شما مورد آمرزش الهی واقع می شود و (البته) اگر کسی از راهی که شما به سوی خدا می روید نرود (یعنی از طریق محبت و پیروی
ص: 218
از اهل بیت عصمت و طهارت) اعمال خیر آن ها قبول نشده و گناهان آن ها آمرزیده نمی شود ای ابا محمد خداوند فرشتگانی دارد که گناهان شیعیان را می ریزند همانگونه که باد، برگ درختان را (در پاییز) می ریزد و این مصداق فرمایش خداوند در قرآن مجید است در آن جا می فرماید: سوره شوری آیه 5، (وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَبِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ ۗ) پس ای ابا محمد قسم به خداوند که استغفار فرشتگان فقط برای شما است و ارتباط به این خلایق (که پیرو ولایت ما نیستند) ندارد و سپس فرمود ای ابا محمد حالا بگو آیا مسرور و شاد شدی پس ابا بصیر عرض کرد فدای شما شوم بازهم اضافه کن پس امام صادق علیه السلام فرمود: ای ابامحمد خداوند عالمیان احدی از اوصیاء پیامبران را استثنا نکرد مگر امیرالمؤمنین و شیعیان او را و در کتاب خود فرمود:( يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ الا من اتی الله بقلب سلیم) یعنی به آن، علی و شیعیان او را اراده فرموده است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین ، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس به روایت عظیم دیگر از مولای مظلوم ما حضرت باقر علیه السلام توجه نما که در آن می فرماید:( خداوند متعال حضرت محمد را در مکه به رسالت مبعوث فرمودند و در مدت ده سال اعتقاد پیروان آن حضرت این بود که (لااله الاالله محمد رسول الله) پس هر کسی که به این دو ایمان داشت و از دنیا می رفت به بهشت داخل می شد و لذا همه پیروان حضرت محمد که به این عقیده از دنیا رفتند از پیروان او به حساب می آیند (یعنی وارد بهشت می شوند) مگر آن هایی که مشرک مرده باشند و گواه بر این مطلب این است که خداوند در سوره بنی اسرائیل که در مکه نازل شده است فرموده است:( و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و...) ونیز آیات 23 تا 30 سوره اسری....) پس در دوزخ همه (دوزخیان) تلاش می نمایند تا از آن ورطه نجات یابند و از مشکلات آن رهایی یابند ولی دیگر آن جا محل امتحان و آزمایش نیست و معذرت هم قبول نمی شود و راه نجاتی هم نیست، پس این مولای ما حضرت صادق علیه السلام است که واژه قرآنی (الغاوون) را این گونه معنی می فرماید:( الْغَاوُونَ هُمُ الَّذِینَ عَرَفُوا الْحَقَّ وَ عَمِلُوا بِخِلَافِهِ، یعنی الغاوون کسانی هستند که حق را شناختند ولی بر خلاف آن عمل کردند)، یعنی ولایت علی علیه السلام را شناختند ولی به امامت او راضی نشدند یعنی امام تعیین شده از جانب خدا را ترک کردند و روی به سوی کسانی دیگر آوردند ، یعنی از کسانی پیروی کردند که پیرو هوی و هوس خود بودند و بر ضد
ص: 219
امام تعیین شده از سوی خدا ستیزه گری کردند و شیطان نیز اعمال تباه آن ها را در نظر آن ها زینت داد پس غیر خدا را با پیروی از دشمنان خدا پرستش کرده و همگی یعنی شیطان و جنود وی و این رهبران کفر و نفاق و همراهان آن ها و نیز همگی پیروان ناصبی آن ها بسوی دوزخ یعنی راه بی بازگشت سوق داده می شوندزیرا همگی مشرک بوده اند یعنی که عمر خود را در راه ستیزه گری با خدا و رسول او و امامان معصوم علیهم السلام و عجل فرجهم سپری نموده اند و این سرور ما جناب علی بن ابراهیم رحمه الله علیه است که در شرح این فراز می فرماید:( وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ) یعنی آن گمراهان به کسانی که (در دنیا) از آن ها پیروی می کرده اند می گویند از شما چنانکه از خدا اطاعت می کردیم فرمان برداری نمودیم در نتیجه شما تبدیل به خدایگان شدید ( فصرتم اربابا) و این کلام عظیم مولای مظلوم ما علی علیه السلام است که از غاصبین حق الهی خود، با کنایه با عنوان قریش نام می برد و...، حضرت در این روایت می فرماید:( ما را با قریش چکار، تنها چیزی که قریش نسبت به ما منکر هستند این است که ما اهل بیتی هستیم که خداوند بنیان ما را از بنیان آن ها بالاتر برد و مقام ما را از مقام آن ها بالاتر قرار داد و ما را بر آن ها برگزید، پس به خاطر این گزینش ما بر آن ها از سوی خداوند، باخدا دشمنی کردند و از آن چه که خدا به آن راضی بود خشمگین شدند و آنچه را که خداوند از آن نفرت داشت را دوست داشتند، و آن زمان که خداوند ما را بر آن ها انتخاب کرد، ما آن ها را در حریم خود شریک کردیم و آن ها را با قرآن و نبوت آشنا نمودیم و واجبات دین را به آن ها آموزش دادیم و کتاب های مقدس و صحیفه ها را به آن ها آموختیم و آن ها را با دین و اسلام متدین کردیم ولی آن ها به ما هجوم آوردند و فضل ما را منکر شدند و ما را از حق خود منع کردند و اسباب قدرت و اقتدار ما را گرفتند....، پس ای گروه مهاجرین و انصار من نسبت به خودم آگاهی و بصیرت دارم و نسبت به دین خود اطمینان دارم، امروز راز و رمز ها را برای شما روشن و آشکار نمودم و این روزی است که راستی راستگویان به آن ها نفع می دهد، ما بر مرز حق و باطل ایستاده ایم و من شما را از شبهه بیرون آوردم و شما را در حق وارد نمودم و از شک به یقین آوردم پس از کسی که دو بیعت را شکست و هوای نفس او بر او غالب شده و گمراه شد، تبری بجویید خداوند شما را رحمت نماید، و تبری بجویید خداوند شما را رحمت نماید، از کسی که مکر و خیانت را مخفی کرد و حق را از غیر اهل آن طلب کرد و گمراه شد....،
ص: 220
تبری بجویید خداوند شما را رحمت نماید از آن شخص گمراه شده، قبل از آنکه فرا برسد روزی که در آن نه دادوستد و نه دوستی کسی نفع رساند...، قریش در پی سعادت بود ولی به شقاوت رسید (یعنی غاصبین به دنبال اصلاح بودند ولی به ظلم و فساد و...، رسیدند) و در پی رستگاری بود ولی به هلاکت رسید، در پی هدایت بودولی به گمراهی رسید، قریش (یعنی غاصبین) اهل زمانه خود و همه نسل هایی که بعد از آن می آیند را گمراه نمود (یعنی غاصبین گمراه، گناه تمامی خلایق را بر دوش خود گرفتند و آن ها را گمراه نمودند و همگی به سوی دوزخ روان شدند) پس تو ای مخاطب ارجمند در این فراز توجه نما به معنی شرک از کلام مولانا المظلوم امام باقر علیه السلام در شرح این آیات عظیمه که حضرت می فرمایند:( و در کلام خداوند که از قول اهل دوزخ (از امت اسلام) می فرماید:( و ما اضلنا الا المجرمون) یعنی مشرکین (یعنی آن حضرت، واژه مشرک را در معنی قرآنی آن، مجرم تعریف می فرماید) یعنی کسانی که به آن ها اقتداء کردند این جماعت (ناصبی یعنی رئوس گمراهان که ستیزه گری نمودند و غصب نمودند و مجرم یعنی مشرک محسوب شدند و قرار گرفتند در محل رهبری و امامت این پیروان و این جماعت متعصب از آن ها و شرک آن ها پیروی کردند و این ها ، جماعت گمراه یعنی رهبران ضلالت و پیروان آنها که در کلام خداوند مجرم و در معنی ستیزه گر با خدا و مشرک محسوب می گردند) قوم محمد رسول الله هستند که در میان آن ها یهود و نصاری قرار ندارند و تصدیق این حقیقت قول خداوند عزوجل است که (به دنبال این آیات می فرماید) (کذبت قبلهم قوم نوح، کذبت اصحاب الایکه کذبت قوم لوط، پس در میان (این جماعت که خدا از آن ها نام می برد یهود و نصاری وجود ندارند که از آن ها به واسطه پرستش عزیر و مسیح به عنوان مشرک یاد نمایی) آن ها یهود قرار ندارند که گفتند عزیر فرزند خداست و یا نصاری (مسیحیان) وجود ندارد که گفتند مسیح پسر خداست (یعنی به این واسطه مشرک شدند) پس خدا (همانگونه که) یهود و نصاری را (به واسطه شرک آن ها)، وارد دوزخ می فرماید کل اقوام (مشرک) را بواسطه اعمال آن ها وارد دوزخ می فرماید و این است معنی ( و ما اضلنا الا المجرمون) یعنی آن ها ما را به راه خود دعوت نموده (و اهل دوزخ نمودند بواسطه جرم و شرک خود یعنی ستیزه گری با خدا یعنی دعوت مردم به پیروی از خود و سپس جایگاه الهی را غصب نموده و جهان را به گمراهی و فساد و نابودی حرث و نسل کشیدند) و این کلام مولانا حضرت صادق علیه السلام است که جناب مفضل و سایرین از آن حضرت نقل
ص: 221
نمودند که فرمود:( در کلام خداوند (در قرآن مجید از قول اهل دوزخ که به واسطه پیروی از غاصبین مجرم و مشرک شدند می فرماید)، ( فمالنا من شافعین و لا صدیق حمیم ) (یعنی مقصود اهل دوزخ از این)، شافعین امامان (معصوم) و مقصود از صدیق حمیم، دوستان از مؤمنین (اهل ولایت) است و در روایت دیگر حضرتصادق علیه السلام می فرماید: که نازل شده است این آیه در حق ما و شیعیان ما و این به خاطر آن است که خداوند سبحان فضیلت و برتری داد ما و شیعیان ما را زیرا که ما و آن ها (به حکم این آیه و اعلام خداوند) اجازه شفاعت خواهیم داشت و هر گاه یکی از غیر شیعیان ما آن را ببیند می گوید: فمالنا من شافعین و لا صدیق حمیم...، و باز هم در روایات عظیم دیگر مولانا المظلوم امام صادق علیه السلام می فرماید:( خداوند منزلت شفاعت را به حضرت محمد در امت او به ایشان عطا فرمود و به ما نیز منزلت شفاعت شیعیان ما را عطا فرمود و به شیعیان ما هم منزلت شفاعت درباره خویشاوندان ایشان را عطا فرمود و به این حقیقت اشاره دارد کلام خداوند متعال در آیه شریفه ( فمالنا من شافعین) و سپس فرمود که به خدا قسم ما درباره شیعیان خود شفاعت می کنیم تا جایی که دشمنان ما می گویند( فمالنا من شافعین) و سپس فرمود به خدا قسم که شیعیان ما نیز درباره بستگان و خویشاوندان خود شفاعت می کنند به گونه ای که پیروان دشمنان ما می گویند( ولا صدیق حمیم) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پس توجه نما تو ای مخاطب ارجمند در این فراز به قانون عظیم شفاعت محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم یعنی دوازده امام و چهارده معصوم و خصوصا مولاتنا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که اگر نگارنده اراده نماید تا در این فراز کلام خود را بیاورد قادر است تا به حول و فضل الهی و عنایت مخصوص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مادر معنوی خود حضرت زینب بنت امیرالمؤمنین سلام الله علیها هزاران صفحه در این خصوص بنگارد و این کلام مولانا المظلوم حضرت امام صادق علیه السلام است که در طی حدیث طولانی در خصوص عظمت شفاعت نمودن حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جزا و شفاعت محبین ایشان در حق اهل ولایت و...، می فرماید: و قسم به خداوند باقی نمی مانند از خلایق (محروم از شفاعت) مگر شکاک (مجرم) و یا کافر و یا منافق و چون در طبقات (دوزخ) وارد شوند، ندا می کنند همانگونه که خداوند می فرماید:( فمالنا من شافعین و لا صدیق حمیم) و نیز می گویند:( فلو ان لنا کره فنکون من المومنین) یعنی آن ها می گویند اگر برای ما برگشتی بود
ص: 222
در آن دنیا از مؤمنین می شدیم و سپس امام باقر فرمود: هیهات هیهات آن ها منع می شوند از آنچه می طلبند و البته اگر برگشت داده می شدند بازهم برگشت می کردند به اعمالی که از آن نهی شده بودند آن ها دروغ گو می باشند:( لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ سوره انعام آیه 28) یعنی آنها در شاکله و مدار شقاوتقرار گرفته و اهل دوزخ شده اند یعنی معاویه و یزید و اربابان و پیروان ناصبی ایشان و طرف داران آن ها اگر به دنیا نیز برگشت می نمودند بازهم همین راه را می رفتند زیرا در زمان انتخاب بجای پیروی از عقل و انتخاب راه حق، از هوی و هوس پیروی و باطل را انتخاب نمودند پس اینگونه سزاوار دوزخ جاوید شدند یعنی به خاطر جنایات هولناکی که صورت دادند و فساد و تبهکاری که در جهان بشریت حادث نمودند و...، الا لعنت الله علی الظالمین و سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون ، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس در ادامه به عظمت منزلت حسین بن علی و جایگاه او در پیشگاه خدا و عظمت عزاداران حقیقی آن حضرت پی ببر و توجه نما که پیروان و عاشقان آن حضرت و دلسوختگان آن حضرت در چه درجه ای خواهند بود پس مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام در این روایت عظیم به زراره که از اصحاب خاص آن حضرت و محرم اسرار آن حضرت است می فرماید:( ای زراره هیچ چشمی که برای حسین گریه کند و هیچ اشکی که برای حسین ریخته شود در نزد خدا محبوب تر وجود ندارد و هیچ کس برای امام حسین اشک نمی ریزد مگر آنکه محبت او و ارادت او به حضرت فاطمه زهرا ثابت شده و به واسطه این ولایت رستگار می شود ونیز ارادت او به رسول خدا اثبات می گردد (و ولایت او نسبت به ما خاندان عصمت و طهارت نیز اثبات می گردد و درواقع) حق ما (یعنی حق محمد و آل محمد را به واسطه دوستی خود با امام حسین که همانا حق هدایت و اطاعت از امر خدا در ولایت ما است) را ادا کرده و به جای آورده است...، ای زراره هر بنده ای که فردای قیامت محشور شود پس چشمان او گریان است مگر آن چشمی که برای جدم حسین گریان باشد به درستی که چنین شخصی (یعنی شخص عزادار و علاقه مند به حسین بن علی) در حالی محشور می شود که چشمان او (به جمال محمد و آل طاهرین) او روشن است و با بشارتی که به او داده می شود و آثار سرور و شادی که در صورت او خواهد بود، همه مردم در آن روز (یعنی روز قیامت) دچار جزع و فزع هستند مگر آنها که در امن و امان هستند، خلایق در آن روز برای حساب و کتاب عرضه می شوند ولی آن ها در زیر سایه عرش با امام حسین در مجالست هستند و از سوء
ص: 223
حساب ترسی ندارند به آن ها گفته می شود به بهشت وارد شوید ولی نمی پذیرند بلکه نشستن و مجالست با امام حسین را ترجیح می دهند و حورالعین نزد آن ها فرستاده می شوند و به ایشان می گویند به درستی که ما و این غلامان بهشتی مشتاق شما( مردان و زنان اهل ایمان) هستیم ولی آن ها به واسطه آن (عشق و آن علاقهو آن سروری که از) شادی و کرامت مجلس امام حسین دارند سرهای خود را بلند نمی کنند (و به آن ها اعتنائی نمی کنند) و در عوض دشمنان آن ها با صورت به سوی آتش جهنم کشیده می شوند و گروه دیگری می گویند:( فمالنا من شافعین و لا صدیق حمیم) و آن ها جایگاه ایشان را می بیند ولی قدرت ندارند که خود را نجات داده و به ایشان نزدیک شده و به ایشان برسند، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین و این کلام مولای مظلوم ما حضرت صادق علیه السلام است که می فرماید:( چون روز رستاخیز شود، خداوند ما را مأمور بر حساب شیعیان ما قرار می دهد پس هر چه از خدا خیر و خوبی برای شیعیان خود تقاضا کنیم خداوند به واسطه ما به آن ها عطا می فرماید و هر آنچه از خیر و خوبی و سعادت برای ما است برای آن ها نیز خواهد بود و سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود ( ان الینا ایابهم ثم علینا حسابهم) یعنی ذات اقدس احدیت جل جلاله تفویض می فرماید این امر را و مرحمت می فرماید عطایای خود را به عزیزترین مخلوقات خود یعنی به محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم و به پیروان ایشان اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، پس مانند اینگونه روایت ها در شأن اهل بیت عصمت و طهارت و پیروان ایشان از حد احصاء خارج است...، پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند در رابطه با موضوع نگارش به مفاد آیه عظیمه ای که ذات اقدس احدیت در آیه 67 سوره مبارکه شعرا بعد از ظهور آیت عظیم غرق نمودن فرعون پلید و لشکریان او در دریا اعلام می فرماید:( إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ) ونیز عین همین آیه عظیمه را بعد از ظهور آیت عظیم طوفان نوح و عذاب نمودن کافران بیان می فرماید یعنی آیه عظیمه 121:( ان فی ذالک لایه و ما کان اکثرهم مومنین) و این کلام ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 8 این سوره مبارکه یعنی شعراء است که بعد از انکار رسول خدا توسط معاندین و تهدید خداوند به عذاب آن ها و عدم توجه معاندین به عجایب خلقت او اعلام می شود:( ان فی ذالک لایه و ما کان اکثرهم مومنین) و باز هم عین همین آیه عظیمه بعد از بیان سرگذشت حضرت ابراهیم و تکذیب قوم او و
ص: 224
تهدید خداوند به سرانجام سوء معاندین در آیه عظیمه 103 تکرار می شود( ان فی ذالک لایه و ما کان اکثرهم مومنین) و در ادامه بازهم ذات اقدس احدیت در آیه عظیمه 121 این فراز را بعد از غرق فرعون پلید و فرعونیان خون خوار اعلام می فرماید و باز در ادامه در آیه عظیمه 139 این سوره مبارکه حضرت حق جل جلاله بعد ازنزول عذاب به قوم عاد یعنی ، انکار پیامبر محترم ایشان یعنی حضرت هود که ایشان را از عذاب یوم عظیم یعنی روز معاد و دوزخ جاودانی ترسانده و بیم داده است، بیان می فرماید( فکذبوه فاهلکناهم ان فی ذالک لایه و ما کان اکثرهم مومنین) و سپس به دنبال این آیات ذات اقدس احدیت سرگذشت قوم صالح یعنی ثمود را بیان می فرماید که به انکار حضرت صالح پرداخته و در زمین فساد نمودند و اصلاح پذیر نبودند و چون از حضرت صالح معجزه خواستند پس ذات اقدس احدیت این معجزه را که شتر صالح بود از دل کوه برای آن ها بیرون آورد و تاکید فرمود که این شتر معجزه خداوند است پس به آن سوءقصد نکنید که اهل دوزخ خواهید شد پس آن ها شتر صالح را پی کردند و سپس از عمل خود نادم شدند و نکته مهم اینکه این ندامت به آن ها سودی نرسانید همانگونه که هیچ ندامتی پس از قرار گرفتن در شاکله دوزخ سودی نمی رساند زیرا به محض برگشت همان عمل از ایشان تکرار می شود و لذا اینگونه ندامت ها که مانند ندامت در دوزخ است به نادم سود نمی رساند و لذا حضرت حق جل جلاله در ادامه آیه یعنی آیه عظیمه 158 می فرماید:( فاخذهم العذاب ان فی ذالک لایه و ما کان اکثرهم مومنین) و سپس حضرت حق جل جلاله کلام عظیم خود را در خصوص قوم لوط بیان می فرماید و چون مستحق عذاب شده و نابود شدند خداوند متعال در آیه عظیمه 174 می فرماید:( ان فی ذالک لایه و ما کان اکثرهم مومنین) و باز به دنبال این آیات عظیمه خداوند متعال سرگذشت قوم شعیب پیامبر یعنی اصحاب (ایکه) را بیان می فرماید و چون ایشان نیز به هشدارهای پیامبر عظیم الشان خود در رابطه با عذاب دوزخ و...، توجه ننمودند پس مستحق عذاب شده و به دنبال آن حضرت حق جل جلاله در آیه عظیمه 191 می فرماید:( ان فی ذالک لایه و ما کان اکثرهم مومنین) و نکته عجیب اینکه ذات اقدس احدیت جل جلاله به دنبال تمامی این فرازها که در عذاب دنیایی و آخرتی منکران و ستیزه گران با رسولان آن ها فرموده است بلافاصله می فرماید:( و ان ربک لهو العزیز الرحیم) و نکته بسیار مهم و عظیم این آیات آن است که حضرت حق جل جلاله این روند و این سرگذشت ها را بیان نموده است تا قانون عظیم و سنت عظیم خود را در خصوص
ص: 225
امت ها و پیامبران خود و هشدارها و عذاب آن ها در دنیا و آخرت بیان فرماید و چون نوبت به پیامبر آخر الزمان او می رسد به لحاظ اختصاص رحمت خود به او، عذاب معاندین خود را مؤخر می فرماید یعنی به عذاب رجعت و سپس این کافران و منافقان را به سوی دوزخ روانه می فرماید پس در آیات پایانی این سوره عظیم ، ذات اقدس احدیت جل جلاله از معجزه و آیت عظیم خود یعنی قرآن مجید یاد فرموده و در آیه عظیمه 192 به بعد می فرماید:( وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ...) یعنی در همان راستای هشدار رسولان به امت ها با اتکا بر معجزات، به پیامبر عظیم الشان خود فرمان بیم دادن و هشدار دادن به امت را بیان می فرماید و چون رسول مکرم اسلام نبی رحمت الهی است پس عذاب بعد از معصیت بر امت او وارد نمی شود و خداوند به واسطه رسول خدا و سپس امامان معصوم که اوصیاء آن ها هستند و نیز فرصتی که برای استغفار عطا فرموده است عذاب نابودکننده نازل فرماید همانگونه که به امت های سابق نازل می شد و ذات اقدس احدیت ضمن بیان همان نکته عظیم که بعد از تمامی آن فرازهای عذاب به عنوان آیه می فرمود یعنی:( ان ربک لهو العزیز الرحیم) در آیه عظیمه 217 به رسول معظم خود حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم می فرماید:( و توکل علی العزیز الرحیم) و در انتهای آیات الهی در این سوره مبارکه یعنی آیه عظیمه 227 می فرماید:( إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا ۗ وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ) پس ما در خصوص وقوع عذاب ها بر اقوام پیشین یعنی فرعون و فرعونیان، قوم نوح، قوم ابراهیم، عاد، ثمود، ایکه، قوم لوط و شعیب و...، کلام خود را مذکور نمودیم و موضوع تداعی معانی آن ها را در ضمیر ناخودآگاه انسان ها به عنوان بالاترین کمک ذات اقدس احدیت برای عبرت گرفتن بندگان مذکور نمودیم و این زمان و این عصر مربوط است به نبوت بزرگ ترین و آخرین رسولان پروردگار یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم و این کلام خدا یعنی قرآن عظیم است که معجزه ابدی خداوند متعال است و این انکار معجزات و آیات الهی یعنی انکار محمد و آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم ولی انکار آیات الهی و ستیزه گری با آیات الهی و...، مانند امت های قبل نخواهد بود بلکه ( و سیعلم الَّذِينَ ظلموا آي منقلب ینقلبون) یعنی عذاب رئوس ظالمان و ستمگران بعد از تعذیب دنیایی ایشان در رجعت به روز رستاخیز و دوزخ جاودانی محول شده است ولی برای فریب خوردگان و غافلان و
ص: 226
بی توجهان و...، زندگی قبل از مرگ فرصتی طلایی است تا توبه نموده و با ایمان و عمل صالح یعنی پذیرش ولایت آل محمد علیهم السلام و عجل فرجهم که وجود پاک و مطهر ایشان ازجمله آیات عظیمه الهی است، خود را از ورطه هلاک رهانیده و به ساحل نجات رستگاری جاوید برسانند یعنی به حیات جاویدان یعنی به رضوان خداوند و بهشت ابدی و یعنی جایگاهی که تا خداوند خدایی می فرماید از نعمت های بی زوال او بهره مند گردند، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پس چون بر این شرح موضوعی آگاه شدی پس آگاه باش که خداوند همان قدرتمند شکست ناپذیر است و هم توانایی بر ارائه آیات بزرگ دارد و هم در هم کوبنده تکذیب کنندگان است ولی بااین حال رحیم است و رحمت واسعه او همه جا را فراگرفته ولی علی رغم تمامی این هشدارها و...، در طول تاریخ خلایق توجهی به آیات الهی ننموده و اکثریت ایمان نیاورده و...، یعنی وعده کمی به رسولان ایمان آورده و خود را نجات داده اند یعنی اکثریت پیرو هوی و هوس شده و بر خلاف مصالح دنیایی و آخرتی خود تابع عقل نشده و زیان نمودند...، پس چون بر این فراز آگاه شدی پس توجه نما تو ای عاقل دانا و خردمند به شرح آیات عظیمه 105 به بعد این سوره مبارکه که در آن ذات اقدس احدیت جل جلاله می فرماید:( كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلا تَتَّقُونَ ﴿106﴾ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿107﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿108﴾ وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿109﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿110﴾ قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الأرْذَلُونَ ﴿111﴾ قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿112﴾ إِنْ حِسَابُهُمْ إِلا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿113﴾ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿114﴾ إِنْ أَنَا إِلا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿115﴾ قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ ﴿116﴾ قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ ﴿117﴾ فَافْتَحْ بَیْنِی وَبَیْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِی وَمَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿118﴾ فَأَنْجَیْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿119﴾ ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ ﴿120﴾ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿121﴾ وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ) پس توجه نما تو ای مخاطب گرامی که خداوند در ابتداء آیه می فرماید که قوم نوح پیامبران را تکذیب نمودند پس عمل آنها در مثال شباهت دارد به اعتقاد کسانی که به امامت امامان تا حضرت موسی بن جعفر اعتقاد دارند و العیاذ بالله به امامت امام رضا ایمان ندارند پس به چنین کسانی اعتقاد به امامت آن هفت امام فایده ای نمی رساند و...، و چون بعد از حضرت رضا فرقه ای وجود ندارد پس اعتقاد به امامت امام رضا علیه السلام به منزله قبول ولایت دوازده امام
ص: 227
و چهارده معصوم پاک است و لذا ثواب زیارت آن حضرت بالاتر از زیارت حضرت سیدالشهدا است زیرا فقط شیعیان دوازده امامی مشرف می شوند به زیارت امام رضا پس وقتی که اهل ایمان آن حضرت را امام معصوم برای اطاعت از سوی ذات اقدس احدیت بدانند پس به دوازده امام یعنی تا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجهالشریف را اعتقاد دارند و این از عظمت مقام و منزلت مولای مظلوم ما حضرت رضا علیه السلام است و لذا حضرت حق جل جلاله وقتی ستمگران حضرت نوح را تکذیب نمودند این تکذیب آنان را تسری داد به همه انبیاء دیگر و لذا با بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم که آخرین پیامبر وعده داده شده پیامبران گذشته است، هیچ پیرو پیامبری حق ندارد در دین پیامبر خود باقی بماند زیرا کتاب های آن ها تحریف شده است و قابلیت پیروی ندارد و احکام و فرایض آن ها آلوده به آموزه های شیطانی شده است یعنی کسی که به رسول خدا ایمان دارد یعنی به همه انبیای الهی ایمان دارد و کسی که به رسول خدا ایمان ندارد یعنی به هیچ پیامبری ایمان ندارد و ما در سلسله کتاب های شریف (الاحتجاج فی تقرب الامام علی بن موسی الرضا) که مشتمل است بر کتاب های شریف (الاحتجاج، سراج منیر، نورالانوار) این مطالب را کاملا تشریح نموده ایم به گونه ای که گمان نمی بریم تا هزار سال دیگر کسی بتواند اینگونه حقایق این کتب آسمانی یعنی کتاب مقدس عهد قدیم و عهد جدید که مشهور به تورات و انجیل است را بررسی نماید و البته این توفیق به حول و فضل الهی و عنایات مخصوص مولانا المظلوم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجهات مادر روحانی ما حضرت زینب سلام الله علیها حاصل گردیده است و این دلایل متقن اقامه شده را انکار نمی کند مگر شخص عنود و متعصب که شدت عناد و تعصب، چشمان حقیقت بین او را کور و گوشهای حقیقت شنوای او را کر نموده باشد و لذا کسی که مدعی باشد در دین موسی و عیسی است این ادعای او پذیرفته نیست زیرا موسی و عیسی به شرح بشارات موجود در این مجموعه های تورات و انجیل به ظهور با جلالت آخرین پیامبر الهی یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و سلم و عجل فرجهم بشارت داده اند و اعلام نموده اند که هر کس سخن او نشنود یعنی به او ایمان نیاورد از قوم و جمعیت خداوند منقطع خواهد شد یعنی در داخل جمعیت خداوند نخواهد بود، زیرا تکذیب آن حضرت به منزله انکار تمامی پیامبران الهی در پیشگاه ذات اقدس الهی خواهد بود اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم آمین یا رب العالمین، ترجمه آیات:
ص: 228
یعنی قوم نوح پیامبران را تکذیب نمودند و هنگامی که برادر آن ها نوح به آن ها گفت آیا تقوا پیشه نمی نمایید به یقین که من برای شما پیامبری امین هستم، پس بترسید و اطاعت کنید، من برای این دعوت هیچ پاداشی از شما نمی طلبم پاداش من تنها بر پروردگار جهانیان است پس تقوای الهی پیشه کرده و مرا اطاعت کنیدپس گفتند آیا ما به تو ایمان بیاوریم درحالی که افراد پست و بی ارزش از تو پیروی نموده اند پس نوح گفت من چه می دانم آن ها چه کاری انجام داده اند حساب آن ها تنها با پروردگار من است اگر شما ( این مطلب را) درک می کردید و ( لذا )من هرگز مؤمنان را از خود طرد نخواهند نمود من تنها بیم دهنده آشکارم، پس گفتند ای نوح اگر از ادعاهای خود دست برنداری سنگسار خواهی شد نوح گفت خدایا قوم من مرا تکذیب نمودند اکنون میان من و آن ها جدایی بینداز و نجات بده مرا و آن کسانی که با من هستند، پس ما او و کسانی را که با او بودند را در آن کشتی مشحون نجات دادیم و سپس باقی ماندگان را غرق نمودیم، در این ماجرا آیه است ولی اکثر آن ها مؤمن نبودند و به درستی که خدای تو عزیز و مهربان است، قوم عاد نیز رسولان را تکذیب نمودند در آن زمانی که هود (برادر ایشان به مهربانی به آن ها گفت آیا از خدا نمی ترسید به درستی که من برای شما پیامبری خیرخواه و امین هستم پس از خدا بترسید و اطاعت کنید و من از شما اجری برای رسالت خود نمی خواهم بلکه اجر و پاداش من بر خدای جهانیان است آیا بر هر مکان مرتفع عمارتی انگشت نما می سازید برای این که غافل شوید و یا چیزهای می سازید که جاودانی باشید و هر زمان ظلم می کنید آن را به بی نهایت می رسانید مانند جبارین، پس از خدا بترسید و اطاعت کنید و بترسید از خدایی که شما را یاری کرد به آنچه که می دانید، مدد فرمود به چهارپایان و فرزندان و باغ ها و چشمه ها پس من می ترسم بر شما (به واسطه کفران شما) از عذاب یوم عظیم، پس آن ها گفتند ما را وعظ کنی یا نکنی برای ما تفاوتی ندارد این داستان جز نهاد این جهان نیست و ما عذابی نخواهیم داشت پس تکذیب نمودند و ما هم آن ها را هلاک نمودیم و به درستی که در این عذاب آیه ای هست که (رسولان با معجزات ایشان را دعوت نمودند ولی سرکشی کرده و عذاب شدند زیرا) اکثریت آن ها ایمان نیاورده بودند و به درستی که پروردگار تو با عزت و اقتدار و رحیم است و قوم ثمود نیز رسولان پروردگار را تکذیب نمودند در آن زمان که برادر ایشان صالح به آن ها گفت آیا از خدا نمی ترسید به درستی که من برای شما رسول امین هستم پس بترسید و اطاعت کنید من از شما بابت
ص: 229
انجام رسالت خود اجر و مزدی نمی خواهم و به درستی که اجر و پاداش من بر کسی نیست جز پروردگار جهانیان، آیا شما تصور می کنید که تا ابد از مرگ در امان خواهید بود ، و در این باغ ها و چشمه ها زندگانی خواهید کرد و از زراعت ها و نخل ها و شکوفه های آن ها برخوردار خواهید شد و در این خانه هایی که در کوه هاکنده اید مرفه زندگی خواهید کرد پس بترسید از خدا و اطاعت کنید و اطاعت نکنید از کار مسرفین، همان کسانی که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند پس قوم گفتند به یقین که تو را سحر و جادو کردند که دعوی نبوت می کنی زیرا تو نیز نیستی مگر انسانی مثل ما و اگر غیر این است پس آیه ای برای ما بیاورد اگر از راستگویان هستی ( پس صالح به امر و اذن پروردگار برای آنها ناقه ای از دل کوه بیرون آورد) و گفت این ناقه آیت خدا و معجزه خداست یک روز ناقه از آب نهر بنوشد و روز دیگر شما بنوشید (و روزی که آب نهر می نوشید از شیر ناقه بهره مند شوید) و هرگز سوء قصدی به ناقه ننمائید که اگر به آن سوء قصد نمائید عذاب یوم عظیم یعنی دوزخ جاودانی بر شما نازل می شود (ولی آن اشقیا یعنی مباشرین و معاونین یعنی کسانی که این عمل پی کردن ناقه را انجام دادند و آن دیگران که به جنایت آن ها راضی بودند، ناقه را که معجزه خداوند بود را پی کردند یعنی کشتند و صبح نمودند درحالی که نادم بودند ولی عذاب آن ها را فرا گرفت (یعنی این قانون خداوند است) و به درستی که در این سرگذشت آیه خداوند است و در خصوص این قوم نیز اکثریت آن ها ایمان نیاوردند ونیز قوم لوط نیز پیامبران را تکذیب نمودند یعنی با تکذیب لوط تمامی پیامبران را تکذیب نمودند در آن زمان که برادر ایشان لوط به آن ها گفت آیا از خدا نمی ترسید من برای شما پیامبری امین هستم پس بترسید و اطاعت کنید و من از شما اجری برای رسالت خود نمی خواهم و به درستی که پاداش من بر کسی نیست مگر بر رب العالمین آیا عمل زشت را با مردان صورت می دهید و رها می کنید آنچه را که خدای شما برای شما خلق نمود که همسران و زنان شما باشند ولی شما قوم سرکش و عصیانگر هستید پس آن اشقیا گفتند اگر ای لوط دست از نهی خود برنداری تو را از سرزمین خود بیرون می کنیم پس لوط گفت من نیز از عمل زشت شما بیزار هستم پس به خداوند عرض کرد خدایا مرا و اهل مرا نجات بده از آنچه به عمل می آورند پس ما نیز او و اهل او همگی را نجات دادیم مگر پیر زنی (که همسر ملعون حضرت لوط بود) که با گناهکاران معذب و به دوزخ واصل شد پس اینگونه همگی آن را (به غیر از لوط و اهل او) نابود نمودیم و آن ها
ص: 230
را به سنگ باران که باران بسیار سختی بر سر این بیم داده شدگان بود نابود نمودیم پس در این سرگذشت آیه ای است (برای صاحبان عقل) و اکثر این جماعت (هم) مؤمن نبودند و به درستی که پروردگار تو بسیار مقتدر و مهربان است و باز هم اصحاب ایکه رسولان را تکذیب نمودند در هنگامی که شعیب به آن ها فرمود آیانمی ترسید من برای شما رسولی امین هستم پس بترسید از خدا و اطاعت کنید و من برای انجام رسالت خود اجری نمی خواهم و پاداش من داده نمی شود مگر از سوی پروردگار عالمیان پس آنچه را می فروشید به حجم کامل بدهید و از گروه کم فروشان مباشید و در زمین خداوند فساد بپا نکنید و بترسید از خدایی که شما را خلق نمود و پیشینیان شما را نیز آفرید پس گفتند به درستی که با سحر دیگران مسحور شده ای و تو به جز بشری مثل ما نیستی و گمان ما این است که تو از دروغ گویان هستی پس اگر راست می گویی قطعه ای از آسمان را بر سر ما بینداز پس شعیب گفت خدای من خدای من آگاهتر است به آنچه شما عمل می کنید پس آن ها شعیب را تکذیب کردند
ص: 231