سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -
عنوان قراردادي : الجنه والنار في الكتاب والسنه. فارسي - عربي
عنوان و نام پديدآور : بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث، فارسي - عربي / محمد محمدي ري شهري ، با همكاري رسول موسوي؛مترجم حميدرضا شيخي.
مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث،سازمان چاپ و نشر ، 1389 .
مشخصات ظاهري : 2 ج.
فروست : پژوهشكده علوم و معارف حديث؛ 217.
شابك : 220000 ريال : دوره 978-964-493-536-7: ؛ ج.1 978-964-493-537-4: ؛ ج. 2: 978-964-493-538-1
يادداشت : ج. 2 ( چاپ اول : 1389 ).
يادداشت : ج.2 (چاپ دوم: 1390).
يادداشت : كتابنامه.
موضوع : بهشت (اسلام)
موضوع : بهشت (اسلام) -- احاديث
موضوع : بهشت (اسلام) -- جنبه هاي قرآني
موضوع : دوزخ -- احاديث
موضوع : دوزخ -- جنبه هاي قرآني
شناسه افزوده : موسوي، سيدرسول، 1340 -
شناسه افزوده : شيخي، حميدرضا، 1337 -، مترجم
شناسه افزوده : دار الحديث. مركز چاپ و نشر
رده بندي كنگره : BP222/65/م28ج9041 1389
رده بندي ديويي : 297/44
شماره كتابشناسي ملي : 2566718
ص: 1
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
ص: 7
درآمددوزخ ، كانون خشم خداوند ، زندان ابد ، و جايگاه هميشگى متكبّران و جنايت پيشگان است . در اين زندان ، كيفرهايى سخت پيش بينى شده كه فوق تصوّر انسان اند . با نگاهى اجمالى به ويژگى هاى اين زندان و شكنجه هاى جسمى و روحى آن ، مهم ترين پرسشى كه به ذهن مى رسد ، اين است كه : حكمت خلقت دوزخ چيست؟
حكمت خلقت دوزخنخستين پرسش ، اين است كه : حكمت خلقت زندان وحشتناكى به نام «دوزخ» با ويژگى هايى كه براى آن ذكر شده ، چيست؟ آيا بهتر نبود كه خداوند مهربان _ كه مهربان ترينِ مهربانان است _ ، چنين زندانى را نمى آفريد و همه مجرمان را مى بخشيد ، يا در همين جهان با انواع مشكلات ، مجازات مى كرد و يا در كيفر آنان به محروم كردنشان از نعمت هاى بهشت جاويد ، اكتفا مى نمود؟ وانگهى چه تناسبى ميان جرم دنيايى و آن جزا وجود دارد ؛ چرا كه جرم محدود ، هر قدر هم سنگين باشد ، تناسبى با كيفر نامحدود در آن زندان وحشتناك ندارد؟ و سرانجام ، آفريدن چنين زندان مخوفى ، آيا با حكمت و رحمت آفريدگار ، بلكه با عدل الهى ، سازگار است؟
.
ص: 8
انواع كيفرهابراى پاسخ به اين پرسش ها ، شناخت انواع كيفرها و ماهيت دوزخ ، ضرورى است . به طور كلّى ، كيفر كارهاى ناشايست را به سه دسته مى توان تقسيم كرد :
1 . كيفرهاى قانونى (قراردادى)خاستگاه اين نوع از كيفرها ، قوانين و مقرّراتى است كه به وسيله قانون گذار با هدف ايجاد نظم ، پيشگيرى از جرم ، تربيت مجرم و حمايت از ستم ديده ، وضع گرديده است . بديهى است كه در اين نوع كيفرها براى رعايت عدالت ، تناسب ميان جرم و جزا ، ضرورى است .
2 . كيفرهاى تكوينى دنيوىخاستگاه اين نوع از كيفرها ، قانون و مقرّرات نيست تا گفته شود : بايد عدل و تناسب جرم و مجازات رعايت شود ؛ بلكه اين نوع از كيفرها اثر طبيعى و ذاتى جرم و جنايت است . اثر طبيعى خوردن سم ، مرگ است . نمى توان گفت كه «بين اين جرم _ كه در مدّت زمان بسيار كوتاه انجام مى گيرد _ و محروم شدن هميشگى از نعمت زندگى ، چه تناسبى وجود دارد ؟!» ؛ زيرا رابطه جرم و كيفر ، قراردادى نيست . در احاديث اسلامى ، به اين گونه كيفرها _ كه «مكافات عمل» يا اثر «وضعى گناه» نيز ناميده مى شوند _ مكرّر اشاره شده است . (1)
.
ص: 9
3 . كيفرهاى تكوينى اخروىمى توان گفت خاستگاه كيفرهاى جهان آخرت نيز مانند كيفرهاى تكوينى دنيوى ، اعتبارى و قراردادى نيست ؛ اما رابطه تكوينى آنها با اعمال زشت و كردارهاى ناپسند ، قوى تر از رابطه كيفرهاى تكوينى دنيوى است ، بدين معنا كه رابطه تكوينى كيفرهاى دنيوى ، رابطه علّت و معلول است ؛ ولى رابطه كيفرهاى تكوينى اخروى ، رابطه اتّحاد ظاهر و باطن است . گفتنى است كه در نصوص اسلامى ، رابطه عمل و جزاى اخروى ، به دو گونه تصوير شده است :
يك . رابطه كشت و درودر شمارى از احاديث ، رابطه عمل و جزاى اخروى ، رابطه درخت و ميوه آن، معرّفى گرديده است ، مانند آنچه از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه مى فرمايد : الدُّنيا مَزرَعَةُ الآخِرَةِ . (1) دنيا، كشتزار آخرت است. مَن يَزرَع خَيرا يوشِكُ أن يَحصُدَ رَغبَةً ، و مَن يَزرَع شَرّا يوشِكُ أن يَحصُدَ نَدامَةً ، و لِكُلِّ زارِعٍ ما زَرَعَ . (2) هر كه خوبى بكارد ، زودا كه منفعت بِدرَوَد و هر كه بدى بكارد ، به زودى پشيمانى مى دِرَود. [آرى!] هر كشتگر ، آن درويد كه كاشت.
.
ص: 10
كَما لا يُجتَنى مِنَ الشَّوكِ العِنَبُ كَذلكَ لا يَنزِلُ الفُجّارُ مَنازِلَ الأبرارِ ، و هُما طَريقانِ ، فَأيَّهُما أخَذتُم أدرَكتُم إلَيهِ . (1) همان گونه كه از بوته خار، انگور چيده نمى شود، بدكاران نيز در منازل نيكوكاران ، فرود نمى آيند. دو راه اند. هر كدام را در پيش گيريد ، به همان مى رسيد. و نيز از امام على عليه السلام روايت شده است كه : ثَمَرَةُ العَمَلِ الصّالِحِ كَأَصلِهِ . (2) ميوه كار نيك، همانند ريشه آن است. ثَمَرَةُ العَمَلِ السَّيِّئِ كَأَصلِهِ . (3) ميوه كار بد، همانند ريشه آن است. بر پايه اين گونه احاديث ، هر كار نيك يا بد انسان ، همانند درختى است كه ميوه آن ، پس از مرگ و در عالم آخرت ظاهر مى شود . بهشت ، ميوه خوبى ها ، و دوزخ ، ميوه بدى هاست . بنا بر اين، باغ دلگشاى بهشت و زندان مخوف دوزخ ، حاصل عمل خود انسان است ، نه چيز ديگر ، و همان طور كه حاصل درخت تيغ و حنظل ، تيغ و حنظل است ، نه ميوه انگور ، محصول كفر و كارهاى زشت نيز زندان دوزخ است ، نه باغ بهشت : «مَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صَ__لِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ. (4)هر كه كفر ورزد ، كفرش به زيان اوست و كسانى كه كار شايسته كنند، [فرجام نيك را] به سود خودشان آماده مى كنند» . بر اين اساس ، كيفرهاى تكوينى اخروى ، همانند كيفرهاى تكوينى دنيوى ، محصول و معلول كارهاى ناشايستند ، با اين تفاوت كه برخى از اعمال ، ميوه شان زودرس است و در همين جهان آثار تكوينى آنها ظاهر مى گردد ؛ ولى برخى ديگر ، ميوه شان پس از مرگ و در عالم آخرت آشكار مى شود .
.
ص: 11
دو . رابطه ظاهر و باطن يا تجسّم اعمالبا تأمّل در شمارى از آيات و احاديث مى توان گفت كه رابطه تكوينى عمل و جزاى اخروى ، بيش از رابطه علّت و معلول است . قرآن كريم و احاديث اسلامى ، تعبيرهاى دقيق و لطيفى در مورد پاداش و كيفر اخروى دارند كه از آنها استفاده مى شود كه بهشت و دوزخ ، تجسّم كارهاى نيك و بد انسان در دنيا هستند :
الف _ پيش فرستادن و پس گرفتن عملقرآن با قاطعيت تمام ، عمل نيك و بد انسان را پيش فرستاده خود او براى زندگى پس از مرگ ، مى داند : ط «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ. (1) اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا پروا كنيد ، و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده است» . اين آيه نشان مى دهد كه انسان در جهان آخرت عينا كارهايى را كه پيش فرستاده ، تحويل مى گيرد ، چنان كه در آيه ديگر مى خوانيم : «وَاتَّقُواْ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْ_لَمُونَ . (2) و از روزى بترسيد كه در آن روز ، شما را به سوى خدا باز مى گردانند . سپس به هر كس ، آنچه انجام داده ، به طور كامل باز پس داده مى شود و به آنها ستم نخواهد شد» .
.
ص: 12
ب _ حاضر يافتن عملشمارى از آيات به روشنى دلالت دارند كه انسان ، عمل نيك و بد خود را در قيامت ، حاضر مى يابد : «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدَما بَعِيدًا. (1) روزى كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده ، حاضر مى بيند و آرزو مى كند ميان او و آنچه از اعمال بد انجام داده ، فاصله زمانى زيادى باشد» . «وَ وَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرًا وَلَا يَظْ_لِمُ رَبُّكَ أَحَدًا. (2) و همه اعمال خود را حاضر مى بينند و پروردگارت به هيچ كس ستم نمى كند» .
.
ص: 13
ج _ ديدن عملدر سوره زلزال مى خوانيم كه انسان ها حتّى كوچك ترين كار نيك و بد خود را مشاهده مى كنند : «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُو * وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُو. (1) پس هر كس هموزن ذرّه اى كار خير انجام دهد ، آن را مى بيند و هر كس هموزن ذرّه اى كار بد انجام دهد ، آن را مى بيند» .
د _ جزا ، چيزى جز عمل نيستدر بسيارى از موارد ، هنگامى كه قرآن موضوع عذاب وحشتناك دوزخ را مطرح مى نمايد ، براى دفع شبهه ظلم و عدم تناسب جرم و جزا ، تصريح مى كند كه اين جزا ، چيزى جز همان عمل دوزخيان نيست . در برخى از آيات ، اين معنا به صورت سؤال ، مطرح شده است ، مانند : «وَ مَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (2) و آنها كه اعمال بدى انجام دهند ، به صورت ، در آتش افكنده مى شوند . آيا جزايى جز آنچه عمل مى كرديد ، خواهيد داشت ؟ !» . «هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَا مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ. (3) آيا جز آنچه را عمل مى كردند ، پاداش داده مى شوند ؟!» .همچنين در برخى آيات ، تصريح شده كه آنچه تبهكاران مى بينند ، همانا جزاى عمل آنهاست ، مانند :
.
ص: 14
«اصْلَوْهَا فَاصْبِرُواْ أَوْ لَا تَصْبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (1) در آن (آتش) وارد شويد . صبر كنيد يا نكنيد ، براى شما يكسان است ؛ چرا كه تنها به اعمالتان جزا داده مى شويد» .و برخى آيات ، تصريح مى كنند كه دوزخيان به چيزى جز عمل ، جزا داده نمى شوند : «وَ مَا تُجْزَوْنَ إِلَا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ . (2) و جز به آنچه انجام مى داديد ، كيفر نمى شويد» .در حديثى نيز آمده كه جبرئيل به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد : يا مُحَمَّدُ! عِشْ ما شِئتَ فَإنَّكَ مَيِّتٌ ، و أحبِبْ مَن أحبَبتَ فإنَّكَ مُفارِقُهُ ، وَ اعمَلْ ما شِئتَ فإنَّكَ مُلاقيهِ . (3) اى محمّد! هر چه مى خواهى ، زندگى كن، سرانجام مى ميرى. هر كس را مى خواهى دوست بدار، سرانجام از او جدا مى شوى. و هر كارى كه مى خواهى بكن ؛ امّا بدان كه آن را ديدار خواهى كرد.
ه _ همراهى هميشگى عملاز قيس بن عاصم ، يكى از اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، روايت شده كه مى گويد : روزى با گروهى از بنى تميم به حضور آن حضرت رسيديم ، من عرض كردم : اى پيامبر خدا ! ما را نصيحتى كن كه از آن بهره مند گرديم ؛ چرا كه ما گروهى هستيم كه در صحرا در گردش هستيم . پيامبر صلى الله عليه و آله در پاسخ من ضمن مطالبى فرمود : إنَّهُ لا بُدَّ لَكَ يا قَيسُ مِن قَرينٍ يُدفَنُ مَعَكَ وهُوَ حَىٌّ ، و تُدفَنُ مَعَهُ و أنتَ مَيِّتٌ ، فإن كانَ كَريما أكرَمَكَ ، و إن كانَ لَئيما أسلَمَكَ ، ثُمَّ لا يُحشَرُ إلّا مَعَكَ ، و لا تُبعَثُ إلّا مَعَهُ ، و لا تُسأَلُ إلّا عَنهُ ، و لا تَجعَلْهُ إلّا صالِحا ، فإنَّهُ إن صَلُحَ أنِستَ بِه ، و إن فَسَدَ لا تَستَوحِشُ إلّا مِنهُ ، و هُوَ فِعلُكَ . (4) اى قيس! ناچار تو را همدمى است كه با تو دفن مى شود و او زنده است و تو با او دفن مى شوى ، در حالى كه تو مرده اى. اگر كريم و بزرگوار باشد ، تو را گرامى مى دارد و اگر پست و فرومايه باشد، تو را به زانو درمى آورد . سپس آن همدم جز با تو محشور نمى شود و تو جز با آن برانگيخته نمى شوى و جز در باره او از تو بازخواست نمى شود . پس آن را جز شايسته و صالح قرار مده؛ زيرا اگر خوب باشد، با وى انس مى گيرى و اگر بد باشد، جز از او وحشت نمى كنى. آن همدم، كردار توست. از امام على عليه السلام نيز روايت شده كه فرمود : أعمالُ العِبادِ فى عاجِلِهم ، نُصبُ أعيُنِهِم فى آجالِهِم . (5) كردار بندگان در دنياى آنان ، پيش ديده هاشان در آخرت ايشان است . اين گونه آيات و احاديث را كه به روشنى بر تجسّم اعمال دلالت دارند ، مى توان چنين تفسير كرد كه در قيامت ، كارهاى نيك ، زيبا مجسّم مى شوند و نيكوكاران در كنار ساير نعمت هاى بهشت ، از همراهى آنها نيز بهره مند مى گردند . شمارى از محقّقان نيز بر اين باورند كه اين آيات و احاديث ، نشان مى دهند كه رابطه تكوينى عمل و جزا ، رابطه وحدت ظاهر و باطن است و بهشت ، تجسّم كارهاى نيك و دوزخ ، تجسّم كارهاى زشت است و در جهان آخرت ، اعمال انسان ها به صورت بهشت و دوزخ به آنها باز گردانده مى شوند ، چنان كه در حديثى ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمده است : إنَّما هِىَ أعمالُكُم تُرَدُّ إلَيكُم . (6) جز اين نيست كه آنها (نعمت ها و عذاب هاى قيامت) كردار شماست كه به سوى شما باز مى گردد . بنا بر اين باور ، جزاى آخرت ، در واقع ، عين كردار دنياست و چيزى جدا از عمل نيست : متّهم كن نفس خود را اى فتى!متّهم كم كن جزاى عدل را توبه كن مردانه سر آور به رهكه فمن يعمل بمثقالٍ يره فعل تو كه زايد از جان و تنتهمچو فرزندت ، بگيرد دامنت اين جهان ، كوه است و فعل ما نداسوى ما آيد نداها را صدا زانچه مى بافى همه روزه ، بپوشزانچه مى كارى همه روزه ، بنوش گر ز خارى خسته اى ، خود كِشته اىور حرير و قَزدَرى ، (7) خود رشته اى
.
ص: 15
چون ز دستت زخم بر مظلوم رُستآن درختى گشت از او زقّوم رُست اين سخن هاى چو مار و كژدُمتمار و كژدم مى شود ، گيرد دُمت .بر اين اساس ، مى توان گفت كه بى ترديد ، بخشى از كيفرهاى اخروى، تكوينى و نتيجه كردار زشت انسان و يا تجسّم آن اند . از اين رو ، طرح شبهه تناسبِ جرم و جزا در مورد كيفرهاى اخروى ، همانند كيفرهاى تكوينى دنيوى ، بى معناست ؛ امّا بايد ديد آيا همه كيفرهاى اخروى ، تكوينى اند، يا ممكن است بخشى از آنها قراردادى باشند ، كه به نظر مى رسد دليل قاطعى براى نفى كيفرهاى قراردادى در آخرت ، وجود ندارد . حكمت اين نوع كيفر (كيفر قراردادى) ، آثار تربيتى آن در دنياست ؛ زيرا اعتقاد به وجود مجازات شديد اخروى در مقابل كارهاى ناشايست و پاداش بهشت جاويد در برابر كارهاى شايسته يا حتّى احتمال مجازات و پاداش اخروى ، انسان را به نيكوكارى و دادورزى در دنيا ، وادار مى نمايد . در روايتى آمده است كه : خَلَقَ اللّه ُ تَعالى جَهَنَّمَ مِن فَضلِ رَحمَتِهِ سَوطا يَسوقُ اللّه ُ بِهِ عِبادَهُ إلى الجَنَّةِ . (1) خداى بزرگ ، دوزخ را از فزونىِ رحمت خويش ، به سان تازيانه اى آفريد كه با آن ، بندگانش را به سوى بهشت براند . گفتنى است كه با توجّه به عدل الهى در كيفر مجرمان ، تناسب جرم و جزا (مجازات) در موضوع كيفرهاى قراردادى اخروى ، همانند كيفرهاى تكوينى ، نه تنها منع عقلى ندارد ، بلكه قطعى و غير قابل ترديد است . نكته بسيار مهم و قابل توجّه درباره تناسب معصيت الهى و كيفرهاى اخروى ، اين است كه از منظر عقل ، نافرمانى كسى كه نعمت هايش به انسان ، نامتناهى است ، بى نهايت قبيح است و نافرمان از او (گنهكار) ، مستحقّ سخت ترين كيفرهاست ، چنان كه از امام زين العابدين عليه السلام نقل شده كه خطاب به خداوند متعال ، عرضه مى دارد : يا إلهى! لَو بَكَيتُ إلَيكَ حَتّى تَسقُطَ أشفارُ عَينَىَّ ، وَ انتَحَبتُ حَتّى يَنقَطِعَ صَوتى و قُمتُ لَكَ حَتّى تَنتَشِرَ قَدَماىَ و رَكَعتُ لَكَ حَتّى يَنخَلِعَ صُلبى و سَجَدتُ لَكَ حَتّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتاىَ ، و أَكَلتُ تُرابَ الأَرضِ طولَ عُمُرى و شَرِبتُ ماءَ الرَّمادِ آخِرَ دَهرى ، و ذَكَرتُكَ في خِلالِ ذلِكَ حَتّى يَكِلَّ لِسانى ، ثُمَّ لَم أرفَع طَرفى إلى آفاقِ السَّماءِ استِحياءً مِنكَ مَا استَوجَبتُ بِذلِكَ مَحوَ سَيّئَةٍ واحِدَةٍ مِن سَيِّئاتى و إن كُنتَ تَغفِرُ لى حينَ أستَوجِبُ مَغفِرَتَكَ ، و تَعفو عنّى حين أستِحَقُّ عَفوَكَ فَإنَّ ذلِكَ غَيرُ واجِبٍ لى بِاستِحقاقٍ وَ لا أنَا أهلٌ لَهُ بِاستيجابٍ ، إذ كانَ جَزائى مِنكَ في أوّلِ ما عَصَيتُكَ النّارَ ، فَإن تُعَذِّبنى فَأنتَ غَيرُ ظالِمٍ لى. (2) خداوندا! اگر به درگاهت ، چندان بنالم كه پلك هاى چشمانم بيفتند و چندان زار بزنم كه صدايم بريده شود و چندان در برابرت بِايستم كه پاهايم ورم كنند و چندان برايت ركوع كنم كه استخوان پشتم از هم بگسلد و چندان برايت سجده كنم كه تخم چشمانم از كاسه در ايد و در همه عمر ، خاك زمين بخورم و تا پايان زندگى ام آب تيره بنوشم و در اين ميان چندان به ياد تو گويا باشم كه زبانم از كار بيفتد و آن گاه از شرم تو ، گوشه چشمم را به اطراف آسمان نيندازم ، با اين همه ، سزاوار آن نيستم كه گناهى از گناهان من ، پاك شود . حال اگر مستوجب آمرزش تو شوم و تو مرا بيامرزى ، و مستحقّ بخشش تو شوم و تو مرا ببخشايى ، اين آمرزش و بخشايش ، به سبب استحقاق من و سزاوار بودن من نيست ؛ زيرا كيفرم از همان آغاز نافرمانى ام، آتش [دوزخ] بود . پس اگر عذابم كنى ، به من ستم نكرده اى.
.
ص: 16
. .
ص: 17
. .
ص: 18
. .
ص: 19
. .
ص: 20
الفصل الأوّل: أسماء جهنّم1 / 1النّارُالكتاب«وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ» . (1)
«فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ» . (2)
«فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» . (3)
الحديث710.الإمام عليّ عليه السلام _ بَعدَ أن بَيَّنَ مَعن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اِعلَموا _ عِبادَ اللّه ِ _ أنَّ العَبدَ يُبعَثُ يَومَ القِيامَةِ عَلى ما ماتَ ، وقَد خَلَقَ اللّه ُ عز و جل الجَنَّةَ وَالنّارَ ، فَمَنِ اختارَ النّارَ عَلَى الجَنَّةِ انقَلَبَ بِالخَيبَةِ ، ومَنِ اختارَ الجَنَّةَ فَقَد فازَ وَانقَلَبَ بِالفَوزِ ؛ لِقَولِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ : «فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» . (4) .
ص: 21
فصل يكم : نام هاى دوزخ1 / 1آتشقرآن«و بترسيد از آتش كه براى كافران ، آماده گرديده است».
«پس بترسيد از آتش كه سوخت آن ، مردمان و سنگ هايند و براى كافران ، آماده شده است» .
«پس هر كه را از آتش به دور دارند و به بهشت در آورند ، قطعا كامياب شده است» .
حديث701.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بدانيد _ اى بندگان خدا _ كه بنده در روز قيامت ، بر همان حال كه مرده است ، بر انگيخته مى شود. خداوند عز و جل بهشت و آتش را آفريد. پس هر آن كه آتش را بر بهشت بر گزيند ، ناكام مى شود، و هر آن كه بهشت را بر گزيند ، كامياب مى شود و به كاميابى مى رسد، به دليل اين سخن خداوند عز و جل : «پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت در آورند ، قطعا كامياب شده است» .
.
ص: 22
700.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام _ لِعَبدِ اللّه ِ بنِ عَبّاسٍ عِندَ استِخلافِهِ عَلَى البَصرَةِ _ : اِعلَم أنَّ ما قَرَّبَكَ مِنَ اللّه ِ يُباعِدُكَ مِنَ النّارِ ، وما باعَدَكَ مِنَ اللّه ِ يُقَرِّبُكَ مِنَ النّارِ . (1)699.عنه صلى الله عليه و آله _ في بَيانِ آدابِ كِتاب حلية الأولياء عن الفضيل : أَشرَفتُ لَيلةً عَلى عَلِيٍّ عليه السلام وَهُوَ في صَحنِ الدّارِ ، وَهُوَ يَقُولُ : النّارُ ، ومَتَى الخَلاصُ مِنَ النّارِ ؟! (2)698.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تهذيب الكمال عَن أَبي نوحٍ الأَنصارِيِّ : وَقَعَ حَريقٌ في بَيتٍ فيهِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام وَهُوَ ساجِدٌ ، فَجَعَلوا يَقُولونَ لَهُ : يا بنَ رَسولِ اللّه ِ ، النّارَ ! يَابنَ رَسُولِ اللّه ِ ، النّارَ ! فَما رَفَعَ رَأسَهُ حَتّى طَفِئَت .
فَقيلَ لَهُ : مَا الَّذي ألهاكَ عَنها ؟ قالَ : ألهَتني عَنهَا النّارُ الاُخرى . (3)1 / 2جَهَنَّمُالكتاب«وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْاءِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ» . (4)
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ * وَ جَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ» . (5)
الحديث691.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّ الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : إلهي ! لَيتَني لَم أسمَع بِذِكرِ جَهَنَّمَ وسَلاسِلِها وتَثقيلِ أغلالِها . إلهي ! لَيتَني كُنتُ طائِرا فَأَطيرَ في الهَواءِ مِن خَوفِكَ . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ إلى جَهَنَّمَ مَحشَري . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ فِي النّارِ مَجلِسي . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ الزَّقّومُ فيها طَعامي . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ الحَميمُ فيها شَرابي . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ الشَّيطانُ وَالكُفّارُ فيها أقراني . (6) .
ص: 23
690.الإمام الرضا عليه السلام : امام على عليه السلام _ به عبد اللّه بن عبّاس ، هنگامى كه او را به استاندارى بصره گمارد _ : بدان كه آنچه تو را به خدا نزديك كند ، از آتش دور مى كند ، و آنچه تو را از خدا دور كند ، به آتش نزديك مى كند .689.قرب الإسناد عن حنّان بن سدير : حلية الأولياء _ به نقل از فضيل _ : شبى در حالى كه على عليه السلام در حياط خانه اش بود ، بر او سرك كشيدم و ديدم كه مى گويد: «آتش ! كِى مى توان از آتش ، رهايى يافت ؟ !» .688.الأمالي عن أبي حفص الصائغ : تهذيب الكمال _ به نقل از ابو نوح انصارى _ : در اتاقى كه در آن ، امام زين العابدين عليه السلام در حال سجده بود ، آتش سوزى شد . اهل خانه شروع به داد و فرياد كردند و مى گفتند: «اى پسر پيامبر خدا ، آتش! اى پسر پيامبر خدا ، آتش!» ؛ ولى ايشان سرش را [از سجده] بر نداشت ، تا آن كه آتش خاموش شد. آن گاه ، به ايشان گفتند: چه چيزى شما را از آتش غافل ساخت؟
فرمود: «آتش ديگر (آتش آخرت) ، مرا از آن غافل ساخت» .1 / 2جهنّمقرآن«و هر گاه به او گفته شود: «از خدا بترس» ، نخوت ، وى را به گناه كشانَد. پس جهنّم براى او بس است، و چه بدبسترى است!».
«آيا به كسانى كه در برابر نعمت خدا ناسپاسى كردند و قوم خود را به سراى هلاكت كشاندند ، نمى نگرى؟ [قوم خود را] به جهنّم [كشاندند] كه وارد آن مى شوند و چه بد قرارگاهى است! و براى خدا مانندهايى قرار دادند تا از راه او گم راه كنند. بگو: [از نعمت هاى دنيا ]برخوردار شويد كه قطعا بازگشت شما به سوى آتش است».
حديث681.الإمام الصادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا _ : خداوندا! كاش خبر جهنّم و زنجيرها و سنگينىِ
غُل هايش را نشنيده بودم . خداوندا! كاش پرنده اى بودم كه از بيم تو ، در هوا پرواز مى كردم . خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر جهنّم ، محشر من باشد! خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر جاى نشستنم جهنّم باشد ! خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر غذايم در جهنّم ، زقّوم باشد! خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر آب جوش جهنّم ، آشاميدنى ام باشد! خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر شيطان و كافران ، همنشينان من در جهنّم باشند!
.
ص: 24
680.سنن الدارقطني عن الحكم بن عمير : الإمام العسكريّ عليه السلام _ في دُعاءِ الصَّباحِ _ : يا مَن في جَهَنَّمَ سَخَطُهُ ، يا مَن فِي الجَنَّةِ رَحمَتُهُ . (1)1 / 3الجَحيمُالكتاب«ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُواْ الْجَحِيمِ» . (2)
«وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ» . (3)
الحديث673.الإمام الباقر عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في دُعاءٌ عَلَّمَهُ إيّاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام _ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي إذا ذُكِرتَ بِهِ تَزَعزَعَت مِنهُ السَّماواتُ وَانشَقَّت مِنهُ الأَرَضونَ . . . وبِالاِسمِ الَّذي وُضِعَ عَلَى الجَنَّةِ فَاُزلِفَت ، وعَلَى الجَحيمِ فَسُعِّرَت ، وعَلَى النّارِ فَتَوَقَّدَت . (4) .
ص: 25
672.المستدرك عن أبي هريرة : امام عسكرى عليه السلام _ در دعاى صباح _ : اى آن كه خشم[_ِ واقعى]اش در جهنّم است ! اى آن كه رحمت[_ِ حقيقى]اش در بهشت است !1 / 3جَحيم (آتش فروخته) (1)قرآن«آن گاه به يقين، آنان به جَحيم در مى آيند».
«و آن گاه كه جحيم ، برافروخته شود».
حديث665.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعايى كه جبرئيل عليه السلام به او آموخت _ : بار خدايا ! از تو درخواست مى كنم به آن نامت كه هر گاه با آن ياد شوى ، از [عظمتِ] آن ، آسمان ها به لرزه مى افتند و زمين ها از هم مى شكافند ... ، و به آن نامى كه بر بهشت ، نهاده شد و بهشت ، نزديك آورده [و خرّم] شد، و بر دوزخ نهاده شد و دوزخ ، بر افروخته گشت، و بر آتش ، نهاده شد و آتش ، شعله ور گرديد.
.
ص: 26
664.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : بِالمَوتِ تُختَمُ الدُّنيا ، وبِالدُّنيا تُحرَزُ الآخِرَةُ ، وبِالقِيامَةِ تُزلَفُ (1) الجَنَّةُ [لِلمُتَّقينَ] (2) ، وتُبَرَّزُ الجَحيمُ لِلغاوينَ . (3)663.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ فِي الخُطبَةِ المونِقَةِ _ : ذو لُطفٍ خَفِيٍّ ، وبَطشٍ قَوِيٍّ ، ورَحمَةٍ موسِعَةٍ ، وعُقوبَةٍ موجِعَةٍ ، رَحمَتُهُ جَنَّةٌ عَريضَةٌ مونِقَةٌ ، وعُقوبَتُهُ جَحيمٌ موصَدَةٌ موبِقَةٌ (4) . (5)1 / 4السَّعيرُالكتاب«وَ قَالُواْ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِى أَصْحَابِ السَّعِيرِ * فَاعْتَرَفُواْ بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَ_بِ السَّعِيرِ » . (6)
«وَ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَ بُكْمًا وَ صُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا» . (7)
راجع : النساء : 10 ، 55 ، الحج : 4 ، الفرقان : 11 ، لقمان : 21 ، سبأ : 12 ، الاحزاب : 64 ، فاطر : 6 ، الشورى : 7 ، الفتح : 13 ، الملك : 5 ، الانسان : 4 ، الانشقاق : 12 .
.
ص: 27
656.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : با مردن ، دنيا به پايان مى رسد، و با دنيا آخرت به دست مى آيد . با فرا رسيدن قيامت ، بهشت [براى پرهيزگاران] نزديك مى شود، و دوزخ براى گم راهان ، آشكار مى گردد.655.المصنّف عن أبيهريرة : امام على عليه السلام _ در خطبه مونقه _ : [خداوند] عز و جل داراى لطفى پنهان و ضربتى نيرومند و رحمتى گسترده و كيفرى دردآور است . رحمتش بهشتى است پهناور و زيبا، و كيفرش مغاك آتشينى است فراگير و نابودگر.1 / 4سعير (آتش پرشراره)قرآن«و گويند: «اگر شنيده بوديم يا تعقّل كرده بوديم ، در ميان اهلِ آتشِ پرشراره نبوديم» . پس به گناه خود ، اعتراف كنند ، مرگ باد بر اهل آتش فروزان!».
«و هر كه خدا هدايتش كند ، او ره يافته است و هر كه را گم راه سازد ، در برابر او براى آنان هرگز حاميانى نيابى، و روز قيامت ، آنان را كور و لال و كر، به چهره شان در افتاده، بر خواهيم انگيخت . جايگاهشان جهنّم است كه هر بار كه آتشِ آن فرو نشيند، آتشى پرشراره بر ايشان بيفزاييم».
.
ص: 28
الحديث648.الإمام العسكري عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الصَّومُ يُذبِلُ اللَّحمَ ، ويُبعِدُ مِن حَرِّ السَّعيرِ . (1)647.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : إنَّ في جَهَنَّمَ لَوادِيا يُقالُ لَهُ : سَعيرٌ ؛ إذا خَبَت جَهَنَّمُ فُتِحَ بِسَعيرِها ، وهُوَ قَولُ اللّه ِ : «كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا» . (2)646.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : اللّهُمَّ ... وأعِذنا مِن عَذابِ السَّعيرِ . (3)1 / 5الحُطَمَةُالكتاب«وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ * الَّذِى جَمَعَ مَالًا وَ عَدَّدَهُ * يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ * كَلَّا لَيُن_بَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئدَةِ * إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ * فِى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ» . (4)
الحديث640.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تُعرَضُ لِلنّاسِ جَهَنَّمُ كَأَنَّها سَرابٌ ، يَحطِمُ بَعضُها بَعضا . (5)639.الإمام الصادق عليه السلام : تفسيرالقمي _ في قوله تعالى : «كَلَّا لَيُن_بَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ » _ : وَالحُطَمَةُ النّارُ الَّتي تُحَطِّمُ كُلَّ شَيءٍ ، ثُمَّ قالَ : «وَ مَا أَدْرَاكَ» يا مُحَمَّدُ «مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ *
الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ » قال : تَلتَهِبُ عَلَى الفُؤادِ . (6) .
ص: 29
حديث637.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روزه، گوشت را آب مى كند و [در عوض ،] از گرماى آتش پرشراره ، دور مى گرداند.636.الإمام الصادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : در جهنّم ، درّه اى است كه به آن ، «سعير» مى گويند و هر گاه آتش دوزخ فرو نشيند، درِ سعير آن ، باز مى شود و اين ، معناى سخن خداوند است كه : «و هر بار كه آتش آن فرو نشيند ، شراره اى [تازه] بر ايشان مى افزاييم» .635.عنه صلى الله عليه و آله _ لِرَجُلٍ مِنَ الأَنصا امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا _ : بار خدايا ! ... و ما را از عذاب آتشِ پرشراره ، در پناه خويش بدار.1 / 5حُطَمَه (آتش متلاشى كننده)قرآن«واى بر هر بدگوى عيبجويى كه مالى گرد آورْد و آن را بر شمرد . مى پندارد كه مالش او را جاويد كرده ؛ ولى نه! قطعا در آتشِ متلاشى كننده ، فرو افكنده خواهد شد ؛ آن هم چه آتش متلاشى كننده اى ، آتشِ افروخته خدا كه بر دل ها مى رسد ؛ آتشى كه آنان را در ميان مى گيرد ، با ستون هايى دراز» .
حديث629.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جهنّم چونان سرابى كه شعله هاى آن بر يكديگر مى كوبند، بر مردم نمايان مى شود.628.مكارم الأخلاق : تفسير القمّى _ در مورد فرمايش خداوند : «هرگز! حتماً در حُطَمه ، پرتاب خواهد شد» _ : حُطَمه ، آتشى است كه همه چيز را مى بلعد . آن گاه فرمود : و تو _ اى محمّد _ «و تو چه مى دانى حُطَمه چيست؟ آتش بر افروخته خداوند است كه به دل ها
مى رسد» . فرمود : [يعنى] بر دل ها شعله مى كشد .
.
ص: 30
1 / 6سَقَرُالكتاب«إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِى ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ * يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِى النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ» . (1)
«سَأُصْلِيهِ سَقَرَ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ * لَا تُبْقِى وَ لَا تَذَرُ * لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ * عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ» . (2)
«فِى جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِينَ * مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ * قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ * وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ * وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ» . (3)
الحديث620.الإمام الباقر عليه السلام _ حينَ سُئِلَ عَنِ ال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ هذِهِ الآيَةَ نَزَلَت فِي القَدَرِيَّةِ : «إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِى ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ * يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِى النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ ... » . (4)619.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ في جَهَنَّمَ لَجَبَلاً يُقالُ لَهُ : الصَّعدى ، وإنَّ فِي الصَّعدى لَوادِيا يُقالُ لَهُ : سَقَرُ ، وإنَّ في سَقَرَ لَجُبّا يُقالُ لَهُ : هَبْهَبٌ ؛ كُلَّما كُشِفَ غِطاءُ ذلِكَ الجُبِّ ضَجَّ أهلُ النّارِ مِن حَرِّهِ ، وذلِكَ مَنازِلُ الجَبّارينَ . (5) .
ص: 31
1 / 6سَقَر (1)قرآن«قطعا بزهكاران در گم راهى و جنون اند ؛ روزى كه در آتش به صورت ، كشيده مى شوند [و به آنان گفته مى شود :] بچشيد [طعم ]سَقَر را» .
«زود است كه او را به سَقَر در آورم ؛ آن هم چه سَقَرى! نه باقى مى گذارد و نه رها مى كند. پوست ها را سياه مى كند. بر آن ، نوزده [نگهبان ]است» .
«در ميان باغ ها از يكديگر در باره مجرمان مى پرسند كه : «چه چيزى شما را به سَقَر كشاند؟» . گويند: «از نمازگزاران نبوديم وبه بينوايان غذا نمى داديم. با هرزه درايان ، هرزه درايى مى كرديم و روز جزا را دروغ مى شمرديم»».
حديث611.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اين آيه در باره قَدَريان فرود آمد: «همانا بزهكاران در گم راهى و جنون اند. روزى كه در آتش ، به صورت ، كشيده مى شوند [و به آنان گفته مى شود: ]بچشيد [طعم] سقر را» .610.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : در جهنّم ، كوهى است كه به آن ، «صَعدى» مى گويند و در صعدى ، پرتگاهى است كه به آن ، «سَقَر» مى گويند و در سقر ، چاهى است كه به آن ، «هَبهَب» مى گويند و هر بار كه درِ آن چاه برداشته شود ، دوزخيان از حرارت آن ، فرياد بر مى آورند . اين چاه ، جايگاه متكبّران است .
.
ص: 32
609.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ في بَيانِ صِفَةِ عَذابِ الكافِرينَ يَومَ القِيامَةِ _ : ويَغضَبُ الحَيُّ القَيّومُ ، فَيَقولُ : يا مالِكُ ! قُل لَهُم : ذوقوا فَلَن نَزيدَكُم إلّا عَذاباً (1) ، يا مالِكُ ، سَعِّر سَعِّر ! قَدِ اشتَدَّ غَضَبي عَلى مَن شَتَمَني عَلى عَرشي ، وَاستَخَفَّ بِحَقّي ، وأنَا المَلِكُ الجَبّارُ .
فَيُنادي مالِكٌ : يا أهلَ الضَّلالِ وَالاِستِكبارِ وَالنِّعمَةِ في دارِ الدُّنيا ، كَيفَ تَجِدونَ مَسَّ سَقَرَ؟
قالَ : فَيَقولونَ : قَد أنضَجَت قُلوبَنا ، وأكَلَت لُحومَنا ، وحَطَمَت عِظامَنا ، فَلَيسَ لَنا مُستَغيثٌ ، ولا لَنا مُعينٌ . (2)608.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ مِن وَصاياهُ ل الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ في جَهَنَّمَ لَوادِيا لِلمُتَكَبِّرينَ ، يُقالُ لَهُ : سَقَرُ ؛ شَكا إلَى اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ شِدَّةَ حَرِّهِ ، وسَأَلَهُ أن يَأذَنَ لَهُ أن يَتَنَفَّسَ ، فَتَنَفَّسُ فَأَحرَقَ جَهَنَّمَ (3)607.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام : إنَّ فِي النّارِ لَوادِيا يُقالُ لَهُ : سَقَرٌ ، لَم يَتَنَفَّس مُنذُ خَلَقَهُ اللّه ُ ، لَو أذِنَ اللّه ُ عز و جل لَهُ فِي التَّنَفُّسِ بِقَدرِ مِخيَطٍ لَأَحرَقَ ما عَلى وَجهِ الأَرضِ ، وإنَّ أهلَ النّارِ لَيَتَعَوَّذونَ مِن حَرِّ ذلِكَ الوادي ونَتنِهِ وقَذَرِهِ وما أعَدَّ اللّه ُ فيهِ لِأَهلِهِ . وإنَّ في ذلِكَ الوادي لَجَبَلاً ؛ يَتَعَوَّذُ جَميعُ أهلِ ذلِكَ الوادي مِن حَرِّ ذلِكَ الجَبَلِ ونَتنِهِ وقَذَرِهِ وما أعَدَّ اللّه ُ فيهِ لِأَهلِهِ . وإنَّ في ذلِكَ الجَبَلِ لَشِعباً (4) ؛ يَتَعَوَّذُ جَميعُ أهلِ ذلِكَ الجَبَلِ مِن حَرِّ ذلِكَ الشِّعبِ ونَتنِهِ وقَذَرِهِ وما أعَدَّ اللّه ُ فيهِ لِأَهلِهِ . وإنَّ في ذلِكَ الشِّعبِ لَقَليباً (5) ؛ يَتَعَوَّذُ [ جَميعُ] (6) أهلِ ذلِكَ الشِّعبِ مِن حَرِّ ذلِكَ القَليبِ و نَتنِهِ وقَذَرِهِ وما أعَدَّ اللّه ُ فيهِ لِأَهلِهِ . وإنَّ في ذلِكَ القَليبِ لَحَيَّةً ؛ يَتَعَوَّذُ جَميعُ أهلِ ذلِكَ القَليبِ مِن خُبثِ تِلكَ الحَيَّةِ ونَتنِها وقَذَرِها وماأعَدَّ اللّه ُ في أنيابِها مِنَ السَّمِّ لِأَهلِها . (7) .
ص: 33
606.تهذيب الأحكام عن سماعة : امام باقر عليه السلام _ در بيان چگونگىِ عذاب كافران در روز رستاخيز _ : و [خداوندِ ]زنده بيدار ، به خشم مى آيد و [به فرشته گماشته بر دوزخ] مى فرمايد: «اى مالك! به آنها بگو: بچشيد كه شما را جز عذاب نمى افزاييم . اى مالك! بر افروز، [آتش جهنّم را] بر افروز؛ كه خشم من ، بر آن كس كه منِ عرش نشين را دشنام داده و _ با آن كه منم پادشاه پرتوان _ حق و مقام مرا سبك شمرده، بالا گرفته است».
مالك ندا مى دهد كه: اى گم راهان و مستكبران و اى كسانى كه در سراى دنيا برخوردار بوده ايد ! مزه سَقَر را چگونه يافتيد؟
مى گويند: دل هاى ما را پخت، گوشت هايمان را خورد و استخوان هايمان را خُرد كرد . نه فريادمان به جايى مى رسد و نه ياورى داريم.605.الإمام عليّ عليه السلام _ كانَ إذا دَخَلَ المَس امام صادق عليه السلام : در جهنّم ، درّه اى است مخصوص متكبّران كه به آن ، «سَقَر» مى گويند. آن از گرماى زياد خود به خداوند عز و جل شكايت كرد و از او درخواست نمود تا اجازه اش دهد نفس بكشد، و نفس كشيد و جهنّم را سوزاند !604.جامع الأخبار : امام كاظم عليه السلام : در آتش ، وادى اى هست كه به آن «سَقَر» گويند و اين وادى ، از زمانى كه خداوند آن را آفريده ، نفس نكشيده است. اگر خداوند عز و جل به او اجازه دهد تا به اندازه سوزنى نفس بكشد ، هر آنچه را بر روى زمين است ، مى سوزاند. دوزخيان از گرماى آن وادى و بوى گند و كثافتش و از آنچه خداوند در آن وادى براى اهلش آماده ساخته است ، به خدا پناه مى برند.
در آن وادى ، كوهى است كه باز همه اهل آن وادى ، از گرماى آن و از بوى گند و كثافتش و از آنچه خداوند در آن كوه براى اهلش آماده ساخته است ، به خدا پناه مى برند. در آن كوه ، درّه اى است كه باز همه اهل آن كوه ، از گرماى آن درّه و از بوى تعفّن و كثافت آن و از آنچه خداوند در آن درّه براى اهلش آماده ساخته است ، به خدا پناه مى برند. در آن درّه، چاهى است كه باز همه اهل آن درّه ، از گرماى آن و كثافتش و از آنچه خداوند در آن چاه براى اهلش آماده ساخته است ،
به خدا پناه مى برند . در آن چاه نيز مارى است كه همه اهل آن چاه ، از پليدى آن مار و از بوى تعفّن و كثافت آن و از زهرى كه خداوند در نيش هاى آن مار براى اهلش فراهم آورده است ، به خدا پناه مى برند. .
ص: 34
1 / 7لَظىالكتاب«كَلَّا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى * تَدْعُواْ مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى * وَ جَمَعَ فَأَوْعَى» . (1)
الحديث598.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام _ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _ : يا كُمَيلُ ، كُلُّ مَصدورٍ يَنفِثُ (2) ، فَمَن نَفَثَ إلَيكَ مِنّا بِأَمرٍ أمَرَكَ بِسِترِهِ فَإِيّاكَ أن تُبدِيَهُ ، ولَيسَ لَكَ مِن إبدائِهِ تَوبَةٌ ، وإذا لَم يَكُن تَوبَةٌ فَالمَصيرُ إلى لَظى . (3)597.الإمام الباقر عليه السلام : عنه عليه السلام _ يَذكُرُ أخاهُ عقيلاً حينَ طَلَبَ مِنهُ عليه السلام صاعا مِن بُرٍّ مِن بَيتِ المالِ يَسُدُّ بِهِ جَوعَةَ صِبيَةٍ لَهُ _ : ... فَأَحمَيتُ لَهُ حَديدَةً ، ثُمَّ أدنَيتُها مِن جِسمِهِ لِيَعتَبِرَ بِها ، فَضَجَّ ضَجيجَ ذي دَنَفٍ (4) مِن ألَمِها ، وكادَ أن يَحتَرِقَ مِن ميسَمِها (5) ، فَقُلتُ لَهُ : ثَكِلَتكَ (6) الثَّواكِلُ يا عَقيلُ ، أتَئِنُّ مِن حَديدَةٍ أحماها إنسانُها لِلَعِبِهِ ، وتَجُرُّني إلى نارٍ سَجَّرَها جَبّارُها لِغَضَبِهِ؟! أتَئِنُّ مِنَ الأَذى ، ولا أئِنُّ مِن لَظى؟! (7) .
ص: 35
1 / 7لَظى (آتشِ زبانه كِش)قرآن«نه چنين است . آتشِ زبانه كش است! بر كَنَنده پوست سر و اندام است . هر كه را پشت كرده و روى بر تافته و [مال حرام] گرد آورده و انباشته ، فرا مى خوانَد».
حديث591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در سفارش به كميل بن زياد _ : اى كميل! هر كس كه دردى در سينه دارد ، آن را بيرون مى افكند . پس اگر يكى از ما سرّى به تو گفت [و با تو درددلى كرد] و به پوشيده داشتن آن ، فرمانت داد، مبادا آشكارش سازى ؛ چرا كه اگر آشكارش كنى ، جاى توبه برايت نخواهد و هر گاه توبه اى نباشد، فرجام[_ِ كار] ، آتش زبانه كش خواهد بود .590.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام _ در باره برادرش عقيل كه از ايشان پيمانه اى از گندمِ بيت المال خواست تا با آن ، شكم دخترش را سير كند _ : ... آهنى را تفته كردم و سپس آن را به بدن او نزديك ساختم تا از آن عبرت گيرد . او از حرارت آن ، مانند بيمار مُشرِف به مرگ ، فرياد بر آورد و نزديك بود از داغىِ آن بسوزد. به او گفتم: مادرانِ فرزندمرده، بر تو بگريند ، اى عقيل ! آيا خود از آهنى مى نالى كه انسانى از سرِ شوخى ، تفته اش كرده است و با اين حال ، مى خواهى مرا به سوى آتشى
بكشانى كه پروردگار بزرگش ، آن را با خشم خود ، افروخته است؟! تو از گزندى مى نالى و من از آتشِ زبانه كش ننالم؟!
.
ص: 36
589.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : إلهي ! قَلبٌ حَشَوتَهُ مِن مَحَبَّتِكَ في دارِ الدُّنيا ، كَيفَ تَطَّلِعُ عَلَيهِ نارٌ مُحرِقَةٌ في لَظى؟ إلهي ! نَفسٌ أعزَزتَها بِتَأييدِ إيمانِكَ ، كَيفَ تُذِلُّها بَينَ أطباقِ نيرانِكَ؟ إلهي ! لِسانٌ كَسَوتَهُ مِن تَماجيدِكَ أنيقَ أثوابِها ، كَيفَ تُهوي إلَيهِ مِنَ النّارِ مُشتَعَلاتِ التِهابِها؟! (1)1 / 8الهاوِيَةُالكتاب«وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِينُهُ * فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَاهِيَهْ * نَارٌ حَامِيَةُ» . (2)
الحديث583.تحف العقول عن داوود الصرمي : تفسير الطبري عن عبداللّه بن مسعود عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : القَتلُ في سَبيلِ اللّه ِ يُكَفِّرُ الذُّنوبَ كُلَّها _ أو قالَ : يُكَفِّرُ كُلَّ شَيءٍ _ إلَا الأَمانَةَ ؛ يُؤتى بِصاحِبِ الأَمانَةِ فَيُقالُ لَهُ : أدِّ أمانَتَكَ ، فَيَقولُ : أي رَبِّ ، وقَد ذَهَبَتِ الدُّنيا _ ثَلاثا _ ! فَيُقالُ : اِذهَبوا بِهِ إلىَ الهاوِيَةِ .
فيُذهَبُ بِهِ إلَيها ، فَيَهوي فيها حَتّى يَنتَهي إلى قَعرِها ، فَيَجِدُها هُناكَ كَهَيئَتِها ، فَيَحمِلُها فَيَضَعُها عَلى عاتِقِهِ ، فَيَصعَدُ بِها إلى شَفيرِ جَهَنَّمَ ، حَتّى إذا رَأى أنَّهُ قَد خَرَجَ زَلَّت فَهَوى في أثَرِها أبَدَ الآبِدينَ .
قالوا : وَالأَمانَةُ فِي الصَّلاةِ ، وَالأَمانَةُ فِي الصَّومِ ، وَالأَمانَةُ فِي الحَديثِ ، وأشَدُّ ذلِكَ الوَدائِعُ . (3) .
ص: 37
582.المراسيل عن أبي مالك : امام على عليه السلام : معبود من! دلى كه در سراى دنيا آن را از محبّتت آكنده ساخته اى ، چگونه ممكن است كه آتش سوزنده دوزخ بر آن زبانه كشد؟! معبود من! جانى را كه با نيروى ايمان به خودت ، عزّت بخشيده اى ، چگونه در ميان لايه هاى آتشت خوار مى كنى؟! معبود من! زبانى كه از تمجيدهايت ، زيباترين جامه ها را بر آن پوشانده اى ، چگونه شعله هاى افروخته آتش را به سويش مى كشانى؟!1 / 8هاويه (سياه چال)قرآن«و امّا هر كه سنجيده هايش سبك بر آيد، پس جايش هاويه است و تو چه مى دانى كه آن چيست؟! آتشى است سوزنده».
حديث576.سنن الدار قطني عن عبد خير : تفسير الطبرى _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «كشته شدن در راه خدا ، همه گناهان را پاك مى كند» يا فرمود: «هر چيزى را پاك مى كند ، بجز امانت را. [روز قيامت] شخصى را كه امانتى نزدش بوده [و آن را ادا نكرده است]، مى آورند و به او گفته مى شود: "امانتت را ادا كن" .
مى گويد: پروردگارا ! دنيا سپرى شده است .
سه مرتبه [اين سخنان ، ردّ و بدل مى شود] و سپس گفته مى شود: "او را به سياه چال ببريد" .
او را به آن جا مى بَرَند و در آن فرو مى افتد و چون به قعرش رسيد ، آن امانت را عينا در آن جا مى يابد . پس آن را بر مى دارد و بر دوش خود مى نهد و تا لبه جهنّم بالا مى آورد؛ ولى همين كه ديد بيرون آمده است ، دو باره آن امانت در جهنّم فرو مى لغزد و او نيز در پىِ آن پايين مى رود ، و اين وضع تا ابد تكرار مى شود» .
گفته اند كه اين امانت ، شامل امانت در نماز، امانت در روزه و امانت در گفتار مى شود و از همه مهم تر ، سپرده ها[ى امانىِ مردم نزد يكديگر] است.
.
ص: 38
575.الإمام الحسين عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : ألا وإنَّ الدُّنيا دارٌ غَرّارَةٌ خَدّاعَةٌ ، تَنكِحُ في كُلِّ يَومٍ بَعلاً ، وتَقتُلُ في كُلِّ لَيلَةٍ أهلاً ، وتُفَرِّقُ في كُلِّ ساعَةٍ شَملاً ، فَكَم مِن مُنافِسٍ فيها وراكِنٍ إلَيها مِنَ الاُمَمِ السّالِفَةِ ، قَد قَذَفَتهُم فِي الهاوِيَةِ ، ودَمَّرَتهُم تَدميرا ، وتَبَّرَتهُم (1) تَتبيرا . (2)574.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : سَيِّدي ! عَلَيكَ مُعتَمَدي ومُعَوَّلي ورَجائي وتَوَكُّلي ، وبِرَحمَتِكَ تَعَلُّقي ، وبِفِنائِكَ أحُطُّ رَحلي ، ولِجودِكَ أقصِدُ طَلِبَتي ، وبِكَرَمِكَ _ أي رَبِّ _ أستَفتِحُ دُعائي ، ولَدَيكَ أرجو غِنى فاقَتي ، وبِغِناكَ أجبُرُ عَيلَتي (3) ، وتَحتَ ظِلِّ عَفوِكَ قِيامي ، وإلى جودِكَ وكَرَمِكَ أرفَعُ بَصَري ، وإلى مَعروفِكَ اُديمُ نَظَري ، فَلا تُحرِقني بِالنّارِ وأنتَ مَوضِعُ أمَلي ، ولا تُسكِنِّي الهاوِيَةَ فَإِنَّكَ قُرَّةُ عَيني . (4)1 / 9الأثامُالكتاب«وَ الَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إلَّا بِالْحَقِّ وَ لَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ يَلْقَ أَثَامًا * يُضَ_عَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا» . (5)
.
ص: 39
569.عنه صلى الله عليه و آله _ كانَ يَقولُ _ : امام على عليه السلام : آگاه باشيد كه دنيا ، سرايى فريبنده و حيله گر است . هر ، روز شويى مى كند و هر شب ، همسرى را مى كُشد و هر ساعتى ، جمعى را از هم مى پراكند. چه بسيارند امّت هايى كه در گذشته ، براى اين دنيا سخت كوشيدند و به آن روى آوردند ؛ ولى دنيا آنان را در سياه چال دوزخ پرتاب نمود و به كلّى تباه و نابودشان كرد .568.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا _ : آقاى من! اعتماد و تكيه و اميد و توكّل من ، به توست . به رحمت تو چنگ در زده ام و به آستان تو بار مى افكنم . بخشايش تو را مى طلبم و به اميد كَرَم تو _ اى پروردگار من _ دعايم را آغاز مى كنم . رفع درويشى ام را از تو اميد دارم و با توانگرىِ تو ، فقر خويش را جبران مى كنم . زير سايه عفو تو ايستاده ام، به بخشندگى و بزرگوارىِ تو مى نگرم و به احسان تو چشم مى دوزم . پس مرا به آتش مسوزان ، كه تو نقطه اميد و آرزوىِ منى، و مرا در سياه چال دوزخ ، جاى مده ؛ كه تو [مايه دل شادى و] نور ديده منى .1 / 9اَثام (كيفرگاه)قرآن«[بندگان خدا] كسانى اند كه با خداوند ، معبود ديگرى را نمى خوانند، و جانى را كه خدا [كشتنش را] حرام كرده ، جز به حق نمى كُشند و زنا نمى كنند ، و هر كه اينها را انجام دهد ، به اَثام در خواهد آمد . در روز قيامت ، عذابش دوچندان مى گردد و در آن ، خوار [و ذليل] ، ماندگار مى شود» .
.
ص: 40
الحديث562.أسباب نزول القرآن عن عبد اللّه بن مسعود : المعجم الكبير عن لقمان بن عامر : جِئتُ أبا أُمامَةَ الباهِليَّ فَقُلتُ : حَدِّثنا ما سَمِعتَ مِن رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . فَقالَ :
قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَو أَنَّ صَخرَةً وُزِنَت عَشرَ خَلِفاتٍ ، قُذِفَ بِها مِن شَفيرِ جَهَنَّمَ ما بَلَغَت قَعرَها سَبعينَ خَريفا ، حَتّى يَنتَهِىَ إِلى غَيٍّ وَأَثامٍ . قيلَ : وَما غَيٌّ وَأَثامٌ ؟
قالَ : بِئرانِ في أَسفَلِ جَهَنَّمَ يَسيلُ مِنهُما صَديدُ أهلِ النّارِ ، وَهُما اللَّذانِ ذَكَرَهُما اللّه ُ في كِتابِهِ : «أَضَاعُوا الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَ تِ فَسَوفَ يَلقَونَ غَيًّا» (1) ، «وَمَن يَفعَل ذَ لِكَ يَلقَ أَثَامًا» . (2)561.المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس : تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ الَّذِينَ لَا يَدعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلاهاً ءَاخَرَ وَلَا يَقتُلُونَ النَّفسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إلَّا بِالحَقِّ وَ لَا يَزنُونَ وَمَن يَفعَل ذَ لِكَ يَلقَ أَثَامًا » _ : أَثامٌ وادٍ مِن أَودِيَةِ جَهَنَّمَ مِن صُفرٍ مُذابٍ ، قُدّامَها خُدَّةٌ في جَهَنَّمَ يَكونُ فيهِ مِن عَبَدَ غَيرَ اللّه ِ ، وَمَن قَتَلَ النَّفسَ الَّتي حَرَّمَ اللّه ُ ، وَيَكونُ فيهِ الزُّناةُ . (3)1 / 10سِجّينٌالكتاب«كَلَّا إِنَّ كِتَ_بَ الْفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ» . (4)
.
ص: 41
حديث555.تفسير العيّاشي عن سليمان الجعفري : المعجم الكبير _ به نقل از لقمان بن عامر _ : نزد ابو امامه باهلى رفتم و گفتم : برايمان حديثى كه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيده اى ، بگو .
گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر تخته سنگى به وزن ده شتر حامله از لبه جهنّم [به درون آن ]پرتاب شود ، هفتاد [سال و] خزان ، طول مى كشد تا به غَى و اَثام ، در قعر جهنم برسد» . گفته شد : غَى و اَثام چيست؟ فرمود : «دو چاه اند در ته جهنّم كه چركابه دوزخيان از آنها جارى مى شود ، و اين دو ، همان است كه خداوند متعال در كتابش فرموده است : «نماز را تباه ساخته و از هوس ها پيروى كردند . پس به زودى به غَى خواهند رسيد» ، «و هر كس اين كارها را انجام دهد ، به اَثام مى رسد» .554.الدرّ المنثور عن ابن عبّاس : تفسير القمّى _ در باره آيه شريف : «و كسانى كه با خدا ، معبودى ديگر نمى خوانند و جانى را كه خدا [كشتنش را ]حرام كرده است ، جز به حق نمى كشند و زنا نمى كنند ، و هر كه اينها را انجام دهد ، به اثام در خواهد آمد» _ : اَثام ، درّه اى از درّه هاى جهنم است كه در آن مس گداخته جارى است ، و جلوى آن ، گودالى است در جهنّم و در آن كسانى هستند كه غير خدا را پرستش كرده اند و كسانى كه قتل نفس كرده اند و زناكاران نيز در آن جا هستند .1 / 10سجّين (زندان ابدى)قرآن«نه چنين است [ كه مى پندارند ]! كارنامه بدكاران در «سجّين» است و تو چه مى دانى كه «سجّين» چيست؟!» .
.
ص: 42
الحديث548.الإمام الرضا عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إِنَّ المَلَكَ لَيَصعَدُ بِعَمَلِ العَبدِ مُبتَهِجا بِهِ ، فَإِذا صَعِدَ بِحَسَناتِهِ يَقُولُ اللّه ُ عز و جل : اِجعَلوها في سِجّينٍ ؛ إِنَّهُ لَيسَ إِيّاي أَرادَ بِها . (1)547.مُهج الدعوات عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق الإمام عليّ عليه السلام : وَصاحِبُ البُخلِ يَقِف حَزينٌتَهوي بِهِ النّارُ إِلى سِجّينٍ . (2)زاجع : ص 120 (الفصل الخامس : مواصفات جهنّم / أبواب جهنّم وطبقاتها) ، و ص 348 (الفصل العاشر : عوامل دخول النار / إيثار الدنيا على الآخرة) .
.
ص: 43
حديث544.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فرشته با خوش حالى ، عمل بنده را [به درگاه خدا] بالا مى برد و چون كارهاى نيك او را بالا برد ، خداوند مى فرمايد : آنها را در سجّين بگذاريد . او اين كارها را براى من انجام نداده است .543.المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس : امام على عليه السلام : مرد بخيل ، اندوهناك مى ايستدو آتش ، او را به سجّين فرو مى افكند .ر . ك : ص 121 (فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم / درهاى جهنّم و طبقه هاى آن) ، و ص 349 (فصل دهم : آنچه به دخول دوزخ مى انجامد / برگزيدن دنيا بر آخرت) .
.
ص: 44
. .
ص: 45
توضيحى در باره نام هاى دوزخاز نگاه قرآن ، تبهكارانى كه از فرمان عقل و ره نمودهاى فرستادگان الهى سرپيچى كرده اند و فساد و تباهى ، سراسر زندگى آنها را فرا گرفته ، در رستاخيز ، پس از محاسبه و رسيدگى دقيق به پرونده اعمالشان ، در جايگاهى كه انواع عذاب هاى غير قابل تصوّر وجود دارد ، مجازات خواهند شد . قرآن ، از اين جايگاه با تعبيرهاى مختلفى ياد كرده است ، مانند :
1 . جهنّمجهنّم ، معروف ترين نام جايگاه مجازات مجرمان در قيامت است .
واژه شناسى «جهنّم»واژه شناسان در باره ريشه واژه «جهنّم» اختلاف نظر دارند . برخى بر اين باورند كه اين واژه ، عبرانى است و اصل آن ، «كِهِنّام» بوده و با تعريب ، «جهنّم» شده است . (1) برخى ، ريشه عبرانى آن را «جهينوم» يا «جحينوم» دانسته اند ، كه محلّى در چهار كيلومترى قدس بوده و زباله هاى شهر و لاشه هاى حيوانات را در آن جا مى ريختند و مى سوزاندند . (2) برخى اين كلمه را فارسى معرّب مى دانند . (3) به تونل زير حمّام كه حرارت در آن مى دمند تا زمين حمّام را گرم كند نيز جهنّم مى گويند . (4) شايد به دليل مشكوك بودن عربيت اين واژه ، ابن فارس ، آن را در مقاييس اللغة آن را نياورده ؛ اما ابن منظور در وجه تسميه آن مى گويد : الجهنام : القعر البعيد ، و بئر جهنّم و جهنام ، بكسر الجيم و الهاء : بعيدة القعر ، و به سمّيت جهنّم لبعد قعرها . (5) جهنام : عمق زياد . چاه جَهْنَم و جِهْنام ، چاهى كه ژرف باشد . جهنّم را به خاطر عمقش به اين نام ناميده اند .
.
ص: 46
واژه «جهنّم» در قرآن و حديثواژه «جهنّم» ، هر ريشه اى كه داشته باشد ، در قرآن و حديث ، براى تبيين جايگاه مجازات تبهكاران به كار رفته و به نظر مى رسد كه عرب پيش از اسلام نيز با اين واژه آشنا بوده است . گفتنى است كه واژه «جهنّم» در قرآن ، 77 بار تكرار شده و در نُه مورد ، مضافٌ إليه «نار» قرار گرفته است و در همه اين موارد ، مقصود از آن جايگاه مجازات تبهكاران در قيامت است ؛ امّا واژه «نار» در قرآن ، كاربردهاى مختلفى دارد كه توضيح خواهيم داد . تكرار اضافه «نار» به «جهنّم» در قرآن ، بيانگر آن است كه «جهنّم» عين «نار» نيست و اين اضافه به اصطلاح ، اضافه بيانيه نيست . از سوى ديگر ، جهنّم داراى معنايى متناسب با «نار» است . از اين رو معناى «بئر بعيدة القعر» كه لسان العرب براى آن ذكر مى كند ، تقويت مى يابد ، چنان كه احاديثى با تعابيرى از قبيل : «حُفَر النيران» مؤيّد ديگرى براى اين تفسيراند .
.
ص: 47
2 . جحيمدومين نام دوزخ ، «جحيم» است كه لفظا و معنا مشابه نام نخست آن است .
واژه شناسى «جحيم»كلمه «جحيم» در لغت ، به معناى آتشى است كه به شدّت برافروخته شده باشد . خليل بن احمد در اين باره مى گويد : الجحيم : النار الشديد التأجّج و الالتهاب . و جاحم الحرب : شدّة القتل فى معركتها . (1) جحيم ، آتش تند ، شعله ور و سركش است . حاحم الحرب ، به معناى كشتار هولناك در جنگ است . اما جوهرى در تبيين واژه «جحيم» آورده : الجحيم : اسم من اسماء النار وكلّ نارٍ عظيمة في مهواة فهي جحيم ، من قوله تعالى : «قَالُواْ ابْنُواْ لَهُ بُنْيَ_نًا فَأَلْقُوهُ فِى الْجَحِيمِ» (2) . و الجاحم : المكان الشديد الحرّ . (3) جحيم ، از نام هاى آتش است ، وهر آتش زياد داخل گودال را جحيم گويند كه برگرفته از اين سخن خداوند است : گفتند : «براى او خانه اى بسازيد و او را در آتشى بزرگ بيندازيد» . جاحم ، جاى بسيار داغ است . به نظر مى رسد همان طور كه بسيارى از واژه شناسان گفته اند ، (4) اصل در معناى «جحيم» ، همان معناى اوّل يعنى آتشى است كه به شدت برافروخته شده و آنچه جوهرى در معناى آن آورده ، يكى از مصاديق آن است .
.
ص: 48
واژه «جحيم» در قرآن و حديثدر قرآن كريم ، واژه «جحيم» ، 26 بار تكرار شده كه 25 بار ، در آتش دوزخ و يك بار در آتشى كه نمروديان افروختند و حضرت ابراهيم عليه السلام را در آن افكندند ، به كار رفته است . در احاديث نيز اين واژه، مكرّر در معناى آتش دوزخ ، به كار رفته است . بنا بر اين ، قرآن و حديث ، اين واژه را در معناى لغوى آن به كار برده اند .
3 . نارسومين نام دوزخ ، «نار» است .
واژه شناسى «نار»كلمه «نار» و «نور» از نگاه برخى از واژه شناسان عرب ، به يك ريشه مى رسند . ابن فارس در اين باره مى گويد : النون و الواو و الراء أصل صحيح يدلّ على إضاءة و اضطراب و قلّة ثبات . منه النور و النار ، سمّيا بذلك من طريقة الإضاءة ، و لأنّ ذلك يكون مضطربا سريع الحركة . (1) ن و ر ، يك ريشه صحيح است كه بر روشنى و موج و كم ثباتى دلالت مى كند . از همين ريشه اند نار و نور ، و ناميده شدنشان به اين نام ، از اين روست كه نورافشان اند ، و اين از آن جهت است كه موّاج و شتابان اند . برخى از پژوهشگران در تبيين رابطه «نار» و «نور» گفته اند : إنّ الضوء و الحرارة متلازمان ؛ فإنّهما يتحصّلان من التموّج و الاهتزاز الشديد فى ذرّات الشى ء و داخله. فإذا كان النظر إلى جهة الضوء يقال : إنّه نور و يطلق عليه النور ، و إذا لوحظ النظر إلى جهة الحرارة يطلق عليه النار و يناسبها وجود الألف الدالّ على التشعشع و الارتفاع و التلألؤ . (2) روشنى و حرارت ، همراه هميشگى اند ، كه از موج و حركت تند در ذرّات و داخل يك شى ء به دست مى آيند . وقتى به حيث نور آن نگريسته شود ، به آن نور گفته مى شود ، و بر آن ، «نور» اطلاق مى گردد ، و وقتى كه به حيث گرمايش آن نگريسته شود ، به آن «نار» گفته مى شود . و وجود الف د رنار ، كه دلالت بر شعاع و رفعت و برافروختگى دارد ، با آن مناسبت دارد .
.
ص: 49
واژه «نار» در قرآن و حديثدر قرآن ، كلمه «نار (بدون الف و لام)» و «النار (با الف و لام)» در مجموع ، 145 بار تكرار شده است كه در 118 مورد ، آتش جهنّم ، دو مورد ، آتش برزخ و 25 مورد ، معانى مختلف آتش دنيا ، مراد است . كاربردهاى آتش در قرآن را بدين سان مى توان خلاصه كرد : 1 . آتش ، به عنوان يكى از نشانه هاى توحيد، (1) 2 . آتش ، مبدأ آفرينش جن و شيطان، (2) 3 . آتش ، مبدأ مشاهدات موسى عليه السلام در آغاز نبوّت، (3) 4 . آتشى كه ابراهيم عليه السلام در آن افكنده شد ، (4) 5 . مَثَل زدن به آتش، (5) 6 . آتش جنگ، (6) 7 . آتش گرفتارى ها و سختى هاى دنيا، (7) 8 . آتش گناه، (8) 9 . آتش برزخ، (9) 10 . آتش دوزخ. (10) گفتنى است كه در قرآن ، كلمه «نار» ، هنگامى كه براى آتش دوزخ به كار رفته ، با كلمه «جهنّم» تركيب گرديده است . در احاديث نيز كلمه «نار» مكرّر در آتش دوزخ به كار رفته است .
.
ص: 50
. .
ص: 51
4 . سَقَرچهارمين نام دوزخ ، «سَقَر» است .
واژه شناسى «سَقَر»واژه «سقر» در اصل به معناى سوختن و دگرگون شدن به وسيله آتش است . ابن فارِس مى گويد : السين و القاف و الراء أصل يدلّ على إحراق أو تلويح بنار ، يقال : سقرتْهُ الشمس ، إذا لوّحته . (1) س ق ر ، ريشه اى است كه بر سوزاندن يا داغ كردن با آتش ، دلالت دارد . گفته مى شود . «سقرته الشمس»، يعنى آفتاب ، او را داغ كرد . بعضى اين واژه را عربى مى دانند و بر اين باورند كه وجه تسميه آتش دوزخ به «سقر» ، اين است كه جسم را ذوب مى نمايد؛ (2) ولى برخى ديگر معتقدند كه اين نام ، عجمى است . (3)
واژه «سقر» در قرآن و حديثدر قرآن ، چهار بار كلمه «سقر» به كار رفته (4) و در همه موارد ، مقصود از آن ، آتش دوزخ است . در يكى از اين موارد ، «سقر» چنين تعريف شده است : «وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا سَقَرُ * لَا تُبْقِى وَ لَا تَذَرُ * لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ . (5) و تو نمى دانى «سقر» چيست ؟ [آتشى است كه] نه چيزى را باقى مى گذارد و نه چيزى را رها مى سازد» .اين تعريف ، نشان مى دهد كه در نام گذارى دوزخ به «سقر» ، ريشه لغوى آن مورد توجّه بوده است . با عنايت به اين كه آيات ياد شده ، بيانگر جايگاه يكى از سران شرك و كفر يعنى وليد بن مغيره است ، مى توان گفت : «سقر» در دوزخ ، نام جايگاهى است كه عذاب آن ، بيش از ساير مكان هاى دوزخ است . به اين معنا در شمارى از احاديث ، تصريح شده است . (6)
.
ص: 52
5 . سعيرپنجمين نام دوزخ ، «سعير» است .
واژه شناسى «سعير»اين واژه در اصل به معناى افروخته شدن چيزى و بالا آمدن آن است . بدين جهت به آتشى كه زبانه مى كشد و بالا مى آيد ، «سعير» گفته مى شود . ابن فارس مى گويد : السين و العين و الراء أصل واحد يدلّ على اشتعال الشى ء و اتّقاده و ارتفاعه . من ذلك السعير سعير النار . (1) س ع ر ، ريشه اى است كه بر شعله كشيدن ، آتش زدن و بالا رفتن دلالت دارد . از همين واژه است سعير النار (شعله آتش) .
.
ص: 53
واژه «سعير» در قرآن و حديثدر قرآن ، واژه «سعير» ، شانزده بار (1) و واژه «سُعِّرتْ» ، يك بار آمده است . در قرآن ، واژه «سعير» گاهى در توصيف آتش دوزخ ، به كار رفته است مانند : «مَّأْوَل_هُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَ_هُمْ سَعِيرًا . (2) جايگاهشان دوزخ است . هر زمان آتش آن فرو نشيند ، شعله تازه اى بر آنان مى افزاييم !» .ولى قرار گرفتن اين واژه در برابر «جنّت (بهشت)» مانند : «فَرِيقٌ فِى الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِى السَّعِيرِ . (3) گروهى در بهشت و گروهى در آتش سوزان اند» .و تعبير «أصحاب السعير» (4) در چند آيه ديگر ، قرينه اند كه «سعير» علاوه بر معناى وصفى ، يكى از نام هاى دوزخ نيز هست . در احاديث نيز از دوزخ با عنوان «سعير» ياد شده است ، مانند : «حرّ السعير» و «عذاب السعير» . (5)
6 . حُطَمهششمين نام دوزخ «حُطَمه» است .
.
ص: 54
واژه شناسى «حُطَمه»حطمه ، صيغه مبالغه است از مادّه «حطم» به معناى در هم شكستن . از اين رو به سال هاى قحطى ، «حُطْمه (بر وزن لقمه)» گفته مى شود ؛ زيرا همه چيز را در هم مى شكند . نيز به محلّى از اطراف كعبه كه ميان حجر الأسود و درِ خانه واقع شده ، «حطيم» گفته مى شود ؛ زيرا در اثر ازدحام و فشار مردم ، گويا استخوان ها در هم مى شكند . ابن فارس در اين باره آورده است : الحاء و الطاء و الميم أصل واحد ، و هو كسر الشيء . يقال : حطمت الشيء حطما : كسرته ... و الحطمة : السنة الشديدة ، لأنّها تحطم كلّ شى ء . (1) ح ط م ، يك ريشه است و آن ، شكستن چيزى است . گفته مى شود : «حطمتُ الشى ء حطما» ، يعنى : آن را شكستم . حُطمه ، به معناى قحطى شديد است ؛ چون همه چيز را در هم ، مى شكند . بنا بر اين ، نام گذارى دوزخ به «حُطمه» بدين جهت است كه آتش دوزخ ، همه چيز را در هم مى شكند و متلاشى مى سازد .
واژه «حُطَمه» در قرآن و حديثواژه «حطمه» دو بار در سوره هُمَزه، تكرار شده است . قرآن در توضيح اين نام ، اوّلاً براى تصوير مبالغه و بيان عظمت آن ، «نار (آتش)» را به «اللّه» اضافه مى كند و ثانيا از ويژگى هاى آن مى گويد كه : آتشى است كه نه تنها ظاهر جسم ، بلكه جان و دل را هم مى سوزاند : «وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْ_?دَةِ . (2) و تو چه مى دانى «حطمه» چيست ؟ ! آتش برافروخته خداوند است . كه به دل ها مى رسد» .اين بيان ، مؤيّد آن است كه در كاربرد واژه «حطمه» براى دوزخ معناى لغوى آن ، مورد توجّه بوده ؛ چرا كه آتش دوزخ تا اعماق جان انسانِ تبهكار نفوذ مى كند و آن را در هم مى شكند . در حديثى آمده است كه آتش دوزخ ، علاوه بر اين كه دوزخيان را به شدّت در هم مى شكند و خرد مى كند ، خودِ پاره ها و توده هاى آتش نيز يكديگر را در هم مى شكنند . متن حديث چنين است : تُعرَضُ لِلنّاسِ جَهَنَّمُ كَأَنَّها سَرابٌ يَحطِمُ بَعضُها بَعضا . (3) دوزخ ، چونان سرابى كه شعله هاى آن بر يكديگر فرو مى كوبند ، بر مردم نمايان مى شود . سيّد رضى در توضيح اين حديث مى گويد : اين گفته، مَجاز است ؛ زيرا منظور پيامبر خدا _ كه درود و سلام بر او باد _ شدّت شعله و در هم پيچيدن زبانه اش است، چنان كه گويى بخش هايى از آن، بخش هاى ديگر را در هم مى كوبد ؛ يعنى خرد مى كند و مى شكند. «حَطْم» به معناى شكستن است. احتمال هم دارد كه مراد ، اين باشد كه جهنّم، تن عذاب شوندگان را در هم مى شكند و آنها را جزئى از جهنّم قرار مى دهد ؛ زيرا آنان مدام در آن ماندگارند و از آن بيرون نمى آيند. (4)
.
ص: 55
. .
ص: 56
7 . هاويههفتمين نام دوزخ ، «هاويه» است .
واژه شناسى «هاويه»اين واژه در اصل ، از مادّه «هوى» به معناى افتادن به پايين و سقوط كردن از بلندى است . ابن فارس مى گويد : الهاء و الواو و الياء : أصل صحيح يدلّ على خلوّ و سقوط ... و يقال : هوى الشيء يهوى : سقط . و هاوية : جهنّم ، لأنّ الكافر يهوى فيها . و الهاوية : كلّ مهواة ، و الهوّة : الوهدة العميقة . (1) ه و ى ، ريشه صحيحى است كه بر رها شدن و فرو افتادن ، دلالت مى كند . گفته مى شود : «هوى الشى ء يهوى» ، يعنى : سقوط كرد . هاويه جهنّم ، براى اين است كه كافر در آن ، سقوط مى كند . هاويه ، به هر گودالى گفته مى شود . هوّه ، گودال عميق است . بنا بر اين ، ناميده شدن جهنّم به «هاويه» ، بِدان جهت است كه تبهكاران در چنين جايگاه عميق و خطرناكى سقوط مى كنند .
واژه «هاويه» در قرآن و حديثواژه «هاويه» تنها يك بار در قرآن آمده است : «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِينُهُ * فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ * وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَاهِيَهْ * نَارٌ حَامِيَةُ . (2) و امّا كسى كه ترازوهايش سبُك است ، پناهگاهش «هاويه» است ! و تو چه مى دانى «هاويه» چيست ؟! آتشى است سوزان !» .كلمه «اُمّ» در اين آيه ، به معناى جايگاه و قرارگاه است. (3) بنا بر اين ، معناى آيه ، اين است كه جايگاه كسانى كه اعمال نيك آنان وزن و ارزشى ندارد ، پرتگاه سوزان و عميق دوزخ است. گفتنى است كه از برخى احاديث نيز استفاده مى شود كه در نام گذارى جهنّم به «هاويه» ، عميق بودن دوزخ و سقوط دوزخيان در آن ، مورد عنايت بوده است . (4)
.
ص: 57
8 . لَظىهشتمين نام دوزخ ، «لَظى» است .
واژه شناسى «لظى»برخى از واژه شناسان ، اين واژه را به زبانه و شعله خالص آتش ، تفسير كرده اند و برخى از آنان ، آن را به معناى آتش مى دانند . خليل بن احمد فراهيدى مى گويد : لظى : هو اللهب الخالص . (1) لظى ، شعله ناب (بدون دود) است . امّا ابن منظور مى گويد : اللظى : النار ، و قيل : اللهب الخالص ... و لظى : اسم جهنّم ، نعوذ باللّه منها ، غير مصروف ، و هى معرفة لا تنوّن و لا تنصرف للعلميّة و التأنيث ، و سمّيت بذلك لأنّها أشدّ النيران . (2) لظى ، آتش است و گفته شده شعله خالص است . لظى ، نام جهنّم است كه از آن به خدا پناه مى بريم . اين كلمه ، غير منصرف است و تنوين نمى گيرد . غير منصرف بودنش به خاطر علم بودن و مؤنّت بودن است . ناميده شدن دوزخ به «لظى» ، به سبب سخت ترين آتش بودن آن است . بنا بر اين ، از نظر واژه شناسى ، كلمه «لظى» اگر با تنوين بيايد ، صفت آتش است ؛ ولى اگر بدون تنوين بيايد ، نام عام و يا نام خاصّ آن است . البته از بعضى احاديث استفاده مى شود كه لظى ، نام يكى از دركات جهنّم است . (3)
.
ص: 58
واژه «لظى» در قرآن و حديثواژه «لظى» ، تنها يك بار در قرآن آمده است : «كَلَا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى . (1) نه چنين است! آن ، شعله هاى سوزان آتش است . بر كَننده پوست سر و اندام است» .مرجع ضمير «إنّها» در اين آيه ، اگر «نار» (2) باشد ، «لظى» معناى وصفى آن را در بر دارد و ديگر ، نام دوزخ نخواهد بود ، مانند : «فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى . (3) و من شما را از آتشى كه زبانه مى كشد ، بيم مى دهم» .امّا اگر ضمير «إنّها» ضمير مبهم و يا ضمير قصّه باشد _ چنان كه بسيارى از واژه شناسان (4) و مفسّران (5) گفته اند _ ، «لظى» نامى از نام هاى دوزخ است . گفتنى است كه برخى از احاديث نيز اين معنا را تأييد مى نمايد . (6)
.
ص: 59
9 . اَثامنهمين نام دوزخ ، «اَثام» است .
واژه شناسى «اَثام»اين واژه از ريشه «إثم» به معناى گناه است و «اَثام» ، به معناى كيفر گناه است . خليل بن احمد مى گويد : و الأثام فى جملة التفسير : عقوبة الإثم . (1) اثام در تفاسير ، كيفر گناه ، معنا شده است . همچنين ابن منظور مى نويسد : و الأثام جزاء الإثم . (2) اَثام ، كيفر گناه است . از اين رو ، دوزخ را مى توان «اَثام» ناميد ؛ زيرا جايگاه كيفر گنهكاران است .
.
ص: 60
واژه «اَثام» در قرآن و حديثدر قرآن ، يك بار كلمه «اثام» آمده است : «وَ الَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إِلَا بِالْحَقِّ وَ لَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ يَلْقَ أَثَامًا . (1) و كسانى كه معبود ديگرى را با خداوند نمى خوانند و انسانى را كه خداوند خونش را حرام شمرده ، جز به حق نمى كُشند و زنا نمى كنند ، و هر كس چنين كند ، مجازات سختى خواهد ديد !» .مفسّران غالبا همانند واژه شناسان ، «أثام» را به كيفر گناه ، تفسير كرده اند؛ (2) امّا يكى از آنان اين واژه را به وادى اى در جهنّم تفسير كرده است ، (3) اين معنا از ابن عمر ، قتاده ، مجاهد ، عكرمه و سعيد بن جبير نيز گزارش گرديده است. (4) برخى نيز اين واژه را نامى از نام هاى دوزخ دانسته اند . (5)
.
ص: 61
10 . سجّيندهمين نام دوزخ ، «سجّين» است .
واژه شناسى «سجّين»اين واژه ، صيغه مبالغه از مادّه «سجن» به معناى زندان است . بنا بر اين ، «سجّين» جايگاه ابدى تبهكاران است كه به دليل وجود انواع عذاب ها در آن _ كه قابل مقايسه با سخت ترين زندان هاى دنيوى نيست _ ، چنين ناميده شده است . ابن منظور مى گويد : سجّين : فِعّيل من السجن ، و السجّين : السجن . و سجّين : وادٍ فى جهنّم ، نعوذ باللّه منها ، مشتقٌّ من ذلك . (1) سجّين ، صيغه مبالغه از «سجن» است . سجّين ، همان سجن (زندان) است . سجّين ، وادى اى در جهنّم _ كه از آن به خدا پناه مى بريم _ ، از همين ريشه مشتق شده است . راغب اصفهانى نيز اين واژه را چنين معنا كرده است : و السجّين : اسم لجهنّم بإزاء عِلّيّين ، و زيد لفظه تنبيها على زيادة معناه . (2) سجّين ، نامى است براى جهنّم در برابر علّيّين . بر اصل آن، براى توجّه به زيادت معنايش [حروفى] افزوده شده است .
واژه «سجّين» در قرآن و حديثدر قرآن ، اين واژه دو بار به كار رفته است : «كَلَا إِنَّ كِتَ_بَ الْفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ * وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا سِجِّينٌ . (3) نه چنين است [كه آنها مى پندارند]! به يقين ، نامه اعمال بدكاران ، در «سجّين» است ، و تو چه مى دانى كه «سجّين» چيست ؟!» .كلمه «كتاب» در اين آيه ، به معناى مكتوب است . البتّه نه به معناى نوشته چيزى با قلم در كاغذ ؛ بلكه به معناى قضاى حتمى الهى است ، بدين معنا كه سرنوشت قطعى تبهكاران ، زندانى ابدى است كه به دليل وجود انواع سختى ها در آن ، قابل توصيف نيست . بنا بر اين ، آيه «وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا سِجِّينٌ» ، تأكيد بر اين است كه عذاب هاى زندان دوزخ ، فوق ادراك و توصيف اند . (4) برخى از روايات نيز به همين معنا اشاره دارند . (5)
.
ص: 62
چند نظريّه در باره نام هاى دوزخدر تبيين و تحليل نام هاى دوزخ ، چند نظريّه و يا احتمال وجود دارد :
1 . اشاره به ويژگى هاى دوزخبسيارى از واژه شناسان و مفسّران ، هر يك از نام هاى دوزخ را اشاره به بُعدى از ابعاد و ويژگى اى از ويژگى هاى دوزخ مى دانند . مثلاً دوزخ ، «جهنّم» ناميده مى شود ؛ چون آتش آن به سختى بر انسان حمله مى كند ، يا اين كه از عمق زيادى برخوردار است، (1) يا «جحيم» ناميده مى شود ؛ چون به شدّت، افروخته است، (2) يا «لظى» ناميده مى شود ؛ چون زبانه مى كشد، (3) يا «سقر» ناميده مى شود ؛ چون چهره را دگرگون مى نمايد، (4) يا «حطمه» ناميده مى شود؛ چون همه چيز را در هم مى شكند و در عمق جان نفوذ مى كند، (5) يا «هاويه» ناميده مى شود؛ چون تبهكاران در عمق آن سقوط مى نمايند (6) و يا ... .
.
ص: 63
2 . اشاره به طبقات دوزخنظريّه ديگر ، اين است كه شمارى از نام هاى ياد شده ، به طبقات دوزخ اشاره دارند، (1) چنان كه در حديثى از امام على عليه السلام آمده است : إنَّ جَهَنَّمَ لَها سَبَعَةُ أَبوابٍ أَطباقٍ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ _ و وَضَعَ إحدى يَدَيهِ عَلى الاُخرى ، فَقالَ : هَكَذا _ و إنَّ اللّه َ وَضَعَ الجِنانَ عَلى العَرضِ ، و وَضَعَ النِّيرانَ بَعضَها فَوقَ بَعضٍ ، فأَسفَلُها جَهَنَّمُ ، و فَوقُها لَظى ، و فَوقُها الحُطَمَةُ ، و فَوقُها سَقَرُ ، و فَوقُها الجَحِيمُ ، و فَوقُها السَّعِيرُ ، و فَوقُ ها الهاوِيَةُ . (2) _ آن حضرت دستانش را بر روى هم گذاشت و فرمود : اين گونه _ خداوند باغ هاى بهشت را در كنار هم قرار داد ، ولى عذاب هاى آتش را بر روى هم . طبقه زيرين آن ، جهنّم است . بالاى آن ، لظى است . بالايش حطمه و بر بالاى آن ، جحيم و بر روى آن ، سعير و بالاى آن ، هاويه است . بنا بر اين روايت ، درهاى دوزخ هماهنگ با طبقات آن است ، بدين معنا كه براى هر طبقه ، درب ويژه اى است . اين معنا در احاديث ديگر (3) نيز آمده است . البتّه طولى بودن طبقات جهنّم و عرضى بودن طبقات بهشت در اين حديث ، مؤيّدى ندارد و با توجّه به ضعف سند آن ، چيزى را نمى تواند اثبات كند .
.
ص: 64
3 . اشاره به درهاى دوزخاحتمال سوم ، اين است كه نام هاى ياد شده به درهاى دوزخ اشاره دارند ، بدين معنا كه درهاى هفتگانه دوزخ كه در قرآن آمده، (1) به اين نام ها ، ناميده شده اند . (2)
4 . اشاره به مكان هاى خاصّى در دوزخشمارى از احاديث ، دلالت دارند كه برخى از نام هاى ياد شده ، مانند «سعير» (3) و «سقر» (4) ، نام درّه هاى خاصّى در دوزخ اند . با توجّه به اين احاديث ، مى توان گفت برخى از نام هايى كه توضيح داده شدند، نام همه دوزخ و برخى از نام ها ، نام نقاط خاصّى از آن هستند ، چنان كه در دوزخ ، نقاط ديگرى نيز به نام هاى «حصينه» ، (5) «هبهب»، (6) «غسّاق»، (7) «صعدى» 8 و ... وجود دارد . گفتنى است كه موارد ياد شده ، احتمالاتى هستند كه نمى توانند چيزى را اثبات كنند . بنا بر اين ، اظهار نظر قطعى در مورد چگونگى نام هاى دوزخ ، ممكن نيست . آنچه به ذهن نزديك تر مى رسد ، اين است كه شمارى از نام هاى ياد شده ، نام دوزخ و شمارى ، اوصاف آن اند ، چنان كه ناميده شدن بخش هايى از دوزخ به نام هايى كه بدانها اشاره شد ، بعيد نيست .
.
ص: 65
. .
ص: 66
الفَصلُ الثّاني: خلقة نار جهنم2 / 1حِكمَةُ خَلقِ جَهَنَّمَ466.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ خَلَقَ الجَنَّةَ ثَوابا لِأَوليائِهِ ، فَحَفَّها بِالجودِ وَالكَرَمِ ، وخَلَقَ النّارَ عِقابا لِأَعدائِهِ ، فَحَفَّها بِاللَّؤمِ وَالبُخلِ . (1)465.عدّة الداعي : إحياء علوم الدين : فِي الخَبَرِ : خَلَقَ اللّه ُ تَعالى جَهَنَّمَ مِن فَضلِ رَحمَتِهِ سَوطا يَسوقُ اللّه ُ بِهِ عِبادَهُ إلى الجَنَّةِ . (2)2 / 2مَخلُوقِيَّةُ جَهَنَّمَ الآنَالكتاب«يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَافِرِينَ» . (3)
«وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّى وَلَا تَفْتِنِّى أَلَا فِى الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَافِرِينَ» . (4)
«وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَى» . (5)
.
ص: 67
فصل دوم : آفرينش آتش جهنّم2 / 1حكمت آفرينش جهنّم455.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، بهشت را پاداشى براى دوستانش قرار داد و آن را در ميان بخشندگى و آقايى نهاد ، و دوزخ را كيفرى براى دشمنانش قرار داد و آن را در ميان پستى و بخل قرار داد .454.الإمام عليّ عليه السلام : إحياء علوم الدين: در خبر است كه: «خداى بزرگ ، جهنّم را از فزونىِ رحمت خويش ، به سان تازيانه اى آفريد كه با آن ، بندگانش را سوى بهشت براند».2 / 2جهنّم ، هم اكنون آفريده شده استقرآن«و شتاب زده از تو عذاب مى خواهند ، حال آن كه جهنّم ، كافران را در ميان گرفته است».
«و از آنان كسى است كه مى گويد: «مرا اجازه[ى ماندن] ده و به فتنه ام مينداز» . هان! آنان خود به فتنه افتاده اند و بى ترديد ، دوزخ ، كافران را در ميان دارد».
«و دوزخ بر هر كه ببيند ، آشكار مى گردد».
.
ص: 68
الحديث446.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الجَنَّةُ أقرَبُ إلى أحَدِكُم مِن شِراكِ نَعلِهِ ، وَالنّارُ مِثلُ ذلِكَ . (1)445.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اِعلَموا أنَّ الجَنَّةَ وَالنّارَ أقرَبُ إلى أحَدِكُم مِن شِراكِ نَعلِهِ ؛ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيرا يَرَهُ ، ومَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرّا يَرَهُ . (2)444.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : جَهَنَّمُ تُحيطُ بِالدُّنيا ، وَالجَنَّةُ مِن وَرائِها ؛ فَلِذلِكَ صارَ الصِّراطُ عَلى جَهَنَّمَ طَريقا إلَى الجَنَّةِ . (3)ع : ج 1 ص 50 (القسم الأوّل : الجنّة / الفصل الثانى : خلقة الجنة) .
2 / 3يَومُ خَلقِ جَهَنَّمَ440.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل خَلَقَ النّارَ يَومَ الأَربِعاءِ ، فَأَوجَبَ صَومَهُ لِيُتَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ . (4)439.الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : تَوَقَّوُا الحِجامَةَ يَومَ الأَربِعاءِ ، وَالنّورَةَ ؛ فَإِنَّ يَومَ الأَربِعاءِ يَومُ نَحسٍ مُستَمِرٍّ ، وفيهِ خُلِقَت جَهَنَّمُ . (5) .
ص: 69
حديث437.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بهشت به هر يك از شما ، از بند كفشش نزديك تر است . آتش نيز چنين است.436.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بدانيد كه بهشت و دوزخ ، به هر يك از شما از بند كفشش نزديك تر است. هر كس به وزن ذرّه اى نيكى كند ، آن را مى بيند و هر كس به وزن ذرّه اى بدى كند ، آن را مى بيند .435.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جهنّم ، دنيا را در ميان گرفته و بهشت در پسِ آن است . از همين رو ، [پل] صراط بر روى دوزخ نهاده شده تا راهى به سوى بهشت باشد .ر . ك : ج 1 ص 51 (فصل دوم : آفرينش بهشت) .
2 / 3روز آفرينش جهنّم431.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : خداى عز و جل ، آتش [دوزخ] را در روز چهارشنبه آفريد . پس روزه گرفتن در اين روز را واجب فرمود تا از آتش ، بدان پناه آورند .430.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : در روز چهارشنبه ، از حجامت كردن و نوره كشيدن خوددارى كنيد؛ زيرا روز چهارشنبه ، روزى است كه پيوسته شوم است و دوزخ نيز
در اين روز آفريده شده است.
.
ص: 70
429.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله سُئِلَ عَن صَومِ خَميسَينِ بَينَهُما أربِعاءٌ ، فَقالَ : أمَّا الخَميسُ فَيَومٌ تُعرَضُ فيهِ الأَعمالُ ، وأمَّا الأَربِعاءُ فَيَومٌ خُلِقَت فيهِ النّارُ ، وأمَّا الصَّومُ فَجُنَّةٌ مِنَ النّارِ . (1)396.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : خُلِقَتِ يَومَ الثَّلاثاءِ النّارُ ، وذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «انطَ_لِقُواْ إِلَى مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ * انطَ_لِقُواْ إِلَى ظِ_لٍّ ذِى ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَ_لِيلٍ وَ لَا يُغْنِى مِنَ اللَّهَبِ» (2) . (3) .
ص: 71
397.الإمام عليّ عليه السلام : امام صادق عليه السلام : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره روزه دو پنج شنبه و چهارشنبه ميان آنها (1) سؤال شد . فرمود: «پنج شنبه روزى است كه در آن ، اعمال عرضه مى شوند. (2) چهارشنبه روزى است كه در آن روز ، دوزخ آفريده شد . روزه هم يك سپر [در برابر آتش ]است» .398.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : دوزخ در روز سه شنبه آفريده شده است ؛ همان چيزى كه خداى عز و جل درباره اش مى فرمايد: «برويد به سوى آنچه دروغش مى شمرديد. برويد به سوى آن دود سه شاخه . نه سايه دار است و نه از شعله[ى آتش] حفاظت مى كند» . .
ص: 72
الفَصلُ الثّالث: اَلتَّحذيرُ مِن جَهَنَّمَ3 / 1تَحذيرُ اللّه ِالكتاب«قُلْ إِنَّ الْخَ_سِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ أَلَا ذَ لِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ * لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُ_لَلٌ مِّنَ النَّارِ وَ مِن تَحْتِهِمْ ظُ_لَلٌ ذَ لِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَ_عِبَادِ فَاتَّقُونِ » . (1)
«وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْكَ_فِرِينَ » . (2)
«فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى * لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى * الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلَّى * وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى » . (3)
«أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَ نَ اللَّهِ كَمَن بَاءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ » . (4)
«وَ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ ءَايَ_تُنَا بَيِّنَ_تٍ تَعْرِفُ فِى وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمُنكَرَيَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ ءَايَ_تِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشْرٍّ مِّن ذَ لِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ » . (5)
«فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَ لَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَ_فِرِينَ » . (6)
.
ص: 73
فصل سوم : هشدار در باره جهنّم3 / 1هشدار خداقرآن«بگو: زيانكاران، در حقيقت ، همان كسانى هستند كه به خود و كسانشان در روز قيامت زيان رسانده اند. آرى، اين همان زيان آشكار است. آنان از بالاى سرشان چترهايى از آتش خواهند داشت و از زير پايشان نيز طبق هايى [آتشين] . اين ، همان [كيفرى] است كه خدا بندگانش را به آن بيم مى دهد. اى بندگان من ! از من بترسيد».
«و بترسيد از آتشى كه براى كافران آماده شده است».
«پس، شما را به آتشى كه زبانه مى كشد ، هشدار دادم. جز نگون بخت ترين [_ِ مردم ، كسى ]در آن در نمى آيد ؛ همان كه تكذيب كرد و رُخ بر تافت. و پرهيزگارترين [_ِ مردم] ، از آن دور داشته خواهد شد».
«آيا كسى كه خشنودىِ خدا را پيروى مى كند ، همانند كسى است كه به ناخشنودىِ خدا دچار گرديده و جايگاهش دوزخ است؟! و چه بد بازگشتگاهى است!».
«و هر گاه آيات روشن ما بر آنان خوانده مى شود، در چهره كسانى كه كفر ورزيده اند ، انكار را در مى يابى . چيزى نمانده كه بر كسانى كه آيات ما را بر ايشان تلاوت مى كنند ، حمله ور شوند. بگو: آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم؟ همان آتشى كه خدا آن را به كسانى كه كفر ورزيده اند ، وعده داده است، و چه بدسرانجامى است!».
«پس اگر نكرديد _ و هرگز نمى توانيد كرد _ ، از آتشى بترسيد كه سوختش مردمان و سنگ ها هستند و براى كافران ، آماده شده است».
.
ص: 74
الحديث420.عنه صلى الله عليه و آله _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي الكافي عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام : فيما وَعَظَ اللّه ُ عز و جل بِهِ عيسى عليه السلام : . . . يا عيسى اهرُب إلَيَّ مَعَ مَن يَهرُبُ ، مِن نارٍ ذاتِ لَهَبٍ ، ونارٍ ذاتِ أغلالٍ وأنكالٍ ، لا يَدخُلُها رَوحٌ ، ولا يَخرُجُ مِنها غَمٌّ أبَدا ، قِطَعٌ كَقِطَعِ اللَّيلِ المُظلِمِ ، مَن يَنجُ مِنها يَفُز ، ولَن يَنجُوَ مِنها مَن كانَ مِنَ الهالِكينَ . هِيَ دارُ الجَبّارينَ وَالعُتاةِ الظّالِمينَ ، وكُلِّ فَظٍّ غَليظٍ ، وكُلِّ مُختالٍ فَخورٍ .
يا عيسى بِئسَتِ الدّارُ لِمَن رَكَنَ إلَيها ! وبِئسَ القَرارُ دارُ الظّالِمينَ ، إنّي اُحَذِّرُكَ نَفسَكَ فَكُن بي خَبيرا . (1)3 / 2تَحذيرُ النَّبِيِّ صلّي الله عليه و آله423.عنه عليه السلام : المصنّف لابن أبي شيبة عن النعمان بن بشير : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وهُوَ عَلَى المِنبَرِ يَقولُ : أُنذِرُكُمُ النّارَ! حَتّى سَقَطَ إحدى عِطفَي رِدائِهِ عَن مِنكَبَيهِ . (2)424.الإمام زين العابدين عليه السلام _ في دُعاءِ أبي سنن الدارمي عن النّعمان بن بشير : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَخطُبُ فَقالَ : أنذَرتُكُمُ النّارَ ، أنذَرتُكُمُ النّارَ ، أنذَرتُكُمُ النّارَ! فَمازالَ يَقولُها حَتّى لَو كانَ في مَقامي هذا
لَسَمِعَهُ أهلُ السّوقِ ، وحَتّى سَقَطَت خَميصَةٌ (3) كانَت عَلَيهِ عِندَ رِجلَيهِ . (4) .
ص: 75
حديث426.الإمام المهدي عليه السلام : الكافى _ به نقل از على بن اسباط _ : از پيامبر صلى الله عليه و آله يا اهل بيت عليهم السلام روايت شده كه در اندرزهاى خداوند عز و جلبه عيسى عليه السلام آمده است : «... اى عيسى! همراه با آنان كه از آتشِ شعله ور و آتشِ پر از غُل و زنجير مى گريزند، به سوى من بگريز ؛ آتشى كه هرگز هيچ شادى اى وارد آن نمى شود و هيچ اندوهى از آن خارج نمى گردد ؛ آتشى كه پاره هايش همچون پاره هاى شبِ تار است. هر كه از اين آتش بِرَهَد ، كامياب است و آن كه از هلاكْ شوندگان باشد ، هرگز از اين آتش نخواهد رَست . اين آتش، سراى متكبّران و سركشانِ ستمگر و هر سنگ دل درشت خوى و هر مغرور خودستايى است .
اى عيسى! چه بد سرايى است [اين سراى آتش] براى آن كه بدان اعتماد كرده، و چه بد جايگاهى است سراى ستمگران ! من هشدارت مى دهم كه مراقب خويش باشى . پس حواست به من باشد» .3 / 2هشدار پيامبر9746.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : المصنّف ، ابن ابى شيبه _ به نقل از نعمان بن بشير _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در حالى كه بر منبر بود _ شنيدم كه مى فرمايد: «شما را از آتش ، زنهار مى دهم !» . [چندان اين جمله را با شور و حرارت فرمود كه ]يكى از گوشه هاى ردايش از دوشش افتاد.747.عنه صلى الله عليه و آله : سنن الدارمى _ به نقل از نعمان بن بشير _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه مشغول سخنرانى بود، شنيدم كه فرمود: «بترسيد از آتش ، بترسيد از آتش، بترسيد از آتش!» و پيوسته اين جمله را مى فرمود ، چندان كه اگر در جاى من مى بود ، مردم بازار آن
را مى شنيدند، و چندان كه پيراهن سياه نقش دارى كه بر تن داشت، جلو پاهايش افتاد.
.
ص: 76
748.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يا مَعشَرَ المُسلِمينَ ، اِرغَبوا فيما رَغَّبَكُمُ اللّه ُ فيهِ ، وَاحذَروا مِمّا حَذَّرَكُمُ اللّه ُ مِنهُ ، وخافوا مِمّا خَوَّفَكُمُ اللّه ُ بِهِ مِن عَذابِهِ وعِقابِهِ ، ومِن جَهَنَّمَ! فَإِنَّها لَو كانَت قَطرَةٌ مِنَ الجَنَّةِ مَعَكُم في دُنياكُمُ الَّتي أنتُم فيها حَلَّتها لَكُم ، ولَو كانَت قَطرَةٌ مِنَ النّارِ مَعَكُم في دُنياكُمُ الَّتي أنتُم فيها خَبَّثَتها عَلَيكُم . (1)749.عنه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم عن أنس : صَلّى بِنا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ ، فَلَمّا قَضَى الصَّلاةَ أقبَلَ عَلَينا بِوَجهِهِ ، فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ! إنّي إمامُكُم ؛ فَلا تُسبِقوني بِالرُّكوعِ ولا بِالسُّجودِ ، ولا بِالقِيامِ ولا بِالاِنصِرافِ . فَإِنّي أراكُم أمامي ومِن خَلفي .
ثُمَّ قالَ : وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! لَو رَأَيتُم ما رَأَيتُ لَضَحِكتُم قَليلاً ولَبَكَيتُم كَثيرا . قالوا : وما رَأَيتَ يا رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : رَأَيتُ الجَنَّةَ وَالنّارَ . (2)750.المستدرك عن أبي طلحة الأنصاري : مسند البزّار عن عبداللّه بن الزُّبير : إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله مَرَّ بِقَومٍ يَضحَكونَ ، فَقالَ : أتَضحَكونَ وذِكرُ الجَنَّةِ وَالنّارِ بَينَ أظهُرِكُم ؟!
قالَ : فَما رُئِيَ أحَدٌ مِنهُم ضاحِكا حَتّى ماتَ . قالَ : ونَزَلَت فيهِم : «نَبِّئْ عِبَادِى أَنِّى أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنَّ عَذَابِى هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ» (3) . (4) .
ص: 77
751.مسند ابن حنبل عن ربيعة بن كعب : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى گروه مسلمانان! رغبت كنيد به چيزى كه خداوند ، شما را بدان ترغيب كرده است، و حذر كنيد از آنچه خداوند ، شما را از آن بر حذر داشته است. از عذاب و كيفر خدا و از دوزخ _ كه شما را از آن ترسانده است _ بترسيد؛ زيرا در دنيايى كه در آن به سر مى بريد ، اگر قطره اى از بهشت همراه شما باشد ، دنيا را براى شما روا و [گوارا] مى گردانَد، و در دنيايى كه در آن به سر مى بريد، اگر قطره اى از آتش با شما باشد ، دنيا را بر شما [تلخ و] ناپاك مى سازد.752.صحيح مسلم عن أبي ذرّ : صحيح مسلم _ به نقل از اَنَس _ : روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى ما نماز خواند و چون نماز را تمام كرد، رو به ما نمود و فرمود: «اى مردم! من امامِ [جماعتِ] شما هستم . پس در ركوع و سجود و قيام و تمام كردن نماز ، بر من پيشى نگيريد؛ زيرا من از پيشِ رو و از پشت سرم [نيز] ، شما را مى بينم» .
سپس فرمود: «سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، اگر آنچه من ديده ام ، شما هم مى ديديد ، كمتر مى خنديديد و بيشتر مى گريستيد» .
[اصحاب] گفتند : مگر شما چه ديده ايد ، اى پيامبر خدا ؟!
فرمود: «بهشت و دوزخ را ديده ام» .753.سنن الترمذي عن أبي ذرّ _ أنَّهُ قالَ لِ رَسولِ مُسند البزّار _ به نقل از عبد اللّه بن زبير _ : پيامبر صلى الله عليه و آله بر گروهى گذشت كه مى خنديدند . فرمود: «با آن كه ياد بهشت و دوزخ ، در ميان شماست، مى خنديد؟!» .
از آن پس، هيچ يك از آنها تا زنده بود ، خندان ديده نشد . نيز اين آيات ، در باره آنان نازل گشت: «به بندگانم خبر ده كه منم آمرزنده مهربان و عذابم ، عذابى دردناك است» . .
ص: 78
754.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم عن أبي هريرة : لَمّا اُنزِلَت هذِهِ الآيَةُ : «وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ » (1) دَعا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قُرَيشا ، فَاجتَمَعوا . فَعَمَّ وخَصَّ ، فَقالَ :
يا بَني كَعبِ بنِ لُؤَيٍّ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني مُرَّةَ بنِ كَعبٍ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني عَبدِ شَمسٍ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني عَبدِ مَنافٍ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني هاشِمٍ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني عَبدِ المُطَّلِبِ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا فاطِمَةُ! أنقِذي نَفسَكِ مِنَ النّارِ ؛ فَإِنّي لا أملِكُ لَكُم مِنَ اللّه ِ شَيئا ، غَيرَ أنَّ لَكُم رَحِما سأَبُلُّها بِبَلالِها (2) . (3)755.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما رَأَيتُ مِثلَ النّارِ نامَ هارِبُها! ولا مِثلَ الجَنَّةِ نامَ طالِبُها! (4)756.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أنَّهُ قالَ لِجِبرَئيلِ عليه السلام : ما لي لَم أرَ ميكائيلَ ضاحِكا قَطُّ ؟! قالَ : ما ضَحِكَ ميكائيلُ مُنذُ خُلِقَتِ النّارُ . (5)757.الإمام زين العابدين عليه السلام : صحيح البخاري عن ابن عبّاس : اِنخَسَفَتِ (6) الشَّمسُ فَصَلّى رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ :
اُريتُ النّارَ ، فَلَم أرَ مَنظَرا كَاليَومِ _ قَطُّ _ أفظَعَ! (7) .
ص: 79
758.الإمام الصادق عليه السلام : صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ : چون آيه «و خويشان نزديكت را هشدار ده» نازل شد، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله قريش را فرا خواند . چون آنان گرد آمدند ، پيامبر صلى الله عليه و آله ايشان را گروهى و تك تك ، مخاطب ساخت و فرمود: «اى فرزندان كعب بن لُؤَى! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى فرزندان مُرّة بن كعب! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى فرزندان عبد شمس! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى فرزندان عبد مناف! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى بنى هاشم! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى بنى عبد المطّلب! خويشتن را از آتش، نجات دهيد. اى فاطمه! خويشتن را از آتش ، نجات ده ؛ زيرا در برابر خدا ، از من براى شما كارى ساخته نيست، جز آن كه شما [با من] رشته خويشاوندى داريد و من به سبب آن [و براى پذيرايى] ، كام شما را تر خواهم كرد» . (1)759.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چيزى را چون آتش[_ِ جهنّم] نديده ام كه گريزان از آن ، خفته باشد! و نه چونان بهشت كه جوينده آن ، خفته باشد!760.الإمام الباقر عليه السلام : مسند ابن حنبل _ به نقل از اَنَس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به جبرئيل عليه السلام فرمود: «از چه روست كه ميكائيل را هرگز خندان نديده ام؟» .
جبرئيل عليه السلام گفت: از زمانى كه آتش آفريده شد ، ميكائيل عليه السلام ديگر نخنديد .761.سنن أبي داوود عن العرباض بن سارية : صحيح البخارى _ به نقل از ابن عبّاس _ : يك بار كه خورشيد گرفتگى رخ داد، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نماز خواند و سپس فرمود: «آتش[_ِ دوزخ] به من نمايانده شد و
من هرگز منظره اى وحشتناك تر از [منظره ]امروز نديده ام» . .
ص: 80
762.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : كُلُّ نَعيمٍ دونَ الجَنَّةِ صَغيرٌ ، وكُلُّ بَلاءٍ دونَ النّارِ يَسيرٌ . (1)763.عنه صلى الله عليه و آله : معاني الأخبار عن أبي ذر : قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ! فَما كانَت صُحُفُ موسى عليه السلام ؟ قالَ : كانَت عِبَرا كُلُّها : عَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِالمَوتِ لِمَ يَفرَحُ ؟! ولِمَن أيقَنَ بِالنّارِ لِمَ يَضحَكُ ؟! (2)764.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في قَولِ اللّه ِ تَعالى : «وَ كَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا» (3) _ : كانَ تَحتَهُ لَوحٌ مِن ذَهَبٍ مَكتوبٌ فيهِ خَمسَةُ أسطُرٍ ؛ أوَّلُها : عَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِالمَوتِ كَيفَ يَفرَحُ ؟ وعَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِالنّارِ كَيفَ يَضحَكُ ؟ وعَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِالقَدَرِ كَيفَ يَحزَنُ ؟ وعَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِزَوالِ الدُّنيا وتَقَلُّبِها بِأَهلِها كَيفَ يَطمَئِنُّ إلَيها ؟ وفِي الخامِسِ : لا إلهَ إلَا اللّه ُ ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ . (4)765.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : عَجِبتُ لِمَن يَحتَمي مِنَ الطَّعامِ مَخافَةَ الدّاءِ ، كَيفَ لا يَحتَمي مِنَ الذُّنوبِ
مَخافَةَ النّارِ ؟! (5) .
ص: 81
766.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر نعمتى در برابر بهشت ، خُرد است و هر رنج و بلايى در برابر آتش [جهنّم] ، اندك .767.الإمام الصادق عليه السلام : معانى الأخبار _ به نقل از ابو ذر _ : گفتم : اى پيامبر خدا ! نبشته هاى موسى عليه السلام چه بوده است؟
فرمود: «سراسر اندرز بوده است[ ، از جمله اين كه] : "در شگفتم چرا كسى كه به مردن يقين دارد ، شادى مى كند ؟! و چرا كسى كه به آتش يقين دارد ، مى خندد ؟!"» .768.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال: «و در زير آن [ديوار] ، گنجى بود متعلّق به آن دو [يتيم]» _ : در زير آن ديوار ، لوحى زرين قرار داشت كه در آن ، پنج سطر نوشته شده بود: اوّل اين كه : «در شگفتم از كسى كه به مرگ يقين دارد ، چگونه شادمانى مى كند ؟! [دوم:] در شگفتم از كسى كه به آتش يقين دارد ، چگونه مى خندد؟! [سوم: ]در شگفتم از كسى كه به سرنوشت يقين دارد ، چگونه غم مى خورَد ؟! [چهارم: ]در شگفتم از كسى كه به ناپايدارىِ دنيا و فراز و نشيب آن نسبت به اهلش يقين دارد، چگونه به آن اعتماد مى كند ؟!» و در سطر پنجم آمده بود: «معبودى جز خدا نيست . محمّد ، فرستاده خداست» .769.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در شگفتم از كسى كه از بيم بيمارى ، از غذا پرهيز مى كند،
چگونه از بيم آتش ، از گناهان پرهيز نمى كند؟ ! .
ص: 82
770.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله _ في ذِكرِ المِعراجِ _ : صَعِدَ جَبرَئيلُ وصَعِدتُ مَعَهُ إلى سَماءِ الدُّنيا ، وعَلَيها مَلَكٌ يُقالُ لَهُ : «إسماعيلُ» وهُوَ صاحِبُ الخَطفَةِ الَّتي قالَ اللّه ُ عز و جل «إلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ» وتَحتَهُ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، تَحتَ كُلِّ مَلَكٍ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، فَقالَ : يا جَبرَئيلُ ، مَن هذا مَعَكَ ؟ فَقالَ : مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله . قالَ : أوَقَد بُعِثَ ؟ قالَ : نَعَم . فَفَتَحَ البابَ ، فَسَلَّمتُ عَلَيهِ وسَلَّمَ عَلَيَّ ، وَاستَغفَرتُ لَهُ وَاستَغفَرَ لي ، وقالَ : مَرحَبا بِالأَخِ النّاصِحِ ، وَالنَّبِيِّ الصّالِحِ .
وتَلَقَّتني المَلائِكَةُ حَتّى دَخَلتُ سَماءَ الدُّنيا ، فَما لَقِيَني مَلَكٌ إلّا ضاحِكا مُستَبشِرا ، حَتّى لَقِيَني مَلَكٌ مِنَ المَلائِكَةِ لَم أرَ أعظَمَ خَلقا مِنهُ ، كَريهُ المَنظَرِ ، ظاهِرُ الغَضَبِ ، فَقالَ لي مِثلَ ما قالوا مِنَ الدُّعاءِ ، إلّا أنَّهُ لَم يَضحَك ولَم أرَ فيهِ مِنَ الاِستبِشارِ وما رَأَيتُ مِمَّن ضَحِكَ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَقُلتُ : مَن هذا يا جَبرَئيلُ ، فَإِنّي قَد فَزِعتُ ؟
فَقالَ : يَجوزُ أن تَفزَعَ مِنهُ وكُلُّنا نَفزَعُ مِنهُ ، هذا مالِكٌ خازِنُ النّارِ ؛ لَم يَضحَك قَطُّ ولَم يَزَل مُنذُ وَلّاهُ اللّه ُ جَهَنَّمَ يَزدادُ كُلَّ يَومٍ غَضَباً وغَيظا عَلى أعداءِ اللّه ِ وأهلِ مَعصِيَتِهِ ، فَيَنتَقِمُ اللّه ُ بِهِ مِنهُم ، ولَو ضَحِكَ إلى أحَدٍ قَبلَكَ أو كانَ ضاحِكا لِأَحَدٍ بَعدَكَ لَضَحِكَ إلَيكَ ، ولكِنَّهُ لا يَضحَكُ . (1)771.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حَيثُ اُسريَ بِهِ إلَى السَّماءِ لَم يَمُرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ إلّا رَأى مِنهُ ما يُحِبُّ مِنَ البِشرِ وَاللُّطفِ وَالسُّرورِ بِهِ ، حَتّى مَرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ ،
فَلَم يَلتَفِت إلَيهِ ولَم يَقُل لَهُ شَيئا ، فَوَجَدَهُ قاطِبا عابِسا ، فَقالَ صلى الله عليه و آله : يا جَبرَئيلُ ، ما مَرَرتُ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ إلّا رَأَيتُ البِشرَ وَاللُّطفَ وَالسُّرورَ مِنهُ إلّا هذا ، فَمَن هذا ؟!
قالَ : هذا مالِكٌ خازِنُ ، النّارِ وهكَذا خَلَقَهُ رَبُّهُ .
قالَ : فَإِنّي اُحِبُّ أن تَطلُبَ إلَيهِ أن يُريَني النّارَ .
فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ : إنَّ هذا مُحَمَّدٌ (2) رَسولُ اللّه ِ ، وقَد سَأَلَني أن أطلُبَ إلَيكَ أن تَريَهُ النّارَ .
قالَ : فَأَخرَجَ لَهُ عُنُقاً مِنها ، فَرَآها ، فَما افتَرَّ ضاحِكا حَتّى قَبَضَهُ اللّه ُ عز و جل . (3) .
ص: 83
772.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در خبر معراج _ : جبرئيل بالا رفت و من همراه او تا آسمان دنيا بالا رفتم. بر آن آسمان ، فرشته اى گماشته شده كه به او اسماعيل مى گويند و او مأمور[_ِ پيگيرى] همان استراق سمع است كه خداى عز و جلفرموده است: «مگر كسى كه [از سخن عالم بالا] يك باره استراق سمع كند ، كه [در اين صورت ]شهابى شكافنده ، از پىِ او مى تازد» . هفتاد هزار فرشته تحت[_ِ فرمان] او بودند كه تحت [_ِ فرمان] هر يك از آنان نيز هفتاد هزار فرشته بود . آن فرشته گفت: اى جبرئيل! اين همراه تو كيست ؟
جبرئيل گفت: محمّد . گفت: آيا مبعوث گشته است؟ جبرئيل گفت: آرى.
پس [اسماعيل] در[_ِ آسمان دنيا] را گشود و من بر او سلام گفتم و او جواب سلامم را داد. من برايش آمرزش طلبيدم و او نيز برايم آمرزش طلبيد و گفت: خوش آمدى ، اى برادر يك دل و پيامبر شايسته !
فرشتگان ديگر نيز به استقبال من آمدند تا آن كه وارد آسمان دنيا شدم. هر فرشته اى به من مى رسيد ، خندان و شادان بود تا آن كه يكى از فرشتگان به من رسيد كه مخلوقى تنومندتر از او نديده ام. ظاهرى زمخت و خشم آلود داشت. او نيز همچون ديگر فرشتگان ، برايم دعا كرد ؛ امّا خنده بر لب نداشت و آن شادى اى كه در چهره ديگر فرشتگان ديده بودم ، در چهره او نديدم. گفتم: «اين كيست ، اى جبرئيل ؟! من از او ترسيدم» .
جبرئيل گفت: حق دارى كه از او بترسى. همه ما از او مى ترسيم. او مالك [نام دارد و] دوزخبان است. او هرگز نخنديده است و از زمانى كه خداوند ، وى را بر دوزخ گماشته ، روز به روز خشم و كين او بر دشمنان خدا و گنهكاران ، افزوده مى شود . خداوند به واسطه او ، از ايشان انتقام مى گيرد. اگر بنا بود پيش از تو يا پس از تو ، به روى كسى لبخند بزند ، قطعا بر روى تو نيز لبخند مى زد ؛ ليكن او [هرگز] نمى خندد.773.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في مَوعِظَتِهِ امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شبى كه به آسمان برده شد، بر هر يك از مخلوقات خدا كه گذشت ، او را نسبت به خود ، خوش رو و مهربان و خندان يافت ، تا آن كه
بر يكى از مخلوقات خدا گذشت كه نه به ايشان نگريست و نه به ايشان چيزى گفت، و چهره اى در هم و عبوس داشت. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى جبرئيل ! من بر هر يك از مخلوقات خدا كه گذشتم ، او را خوش رو و مهربان و شادمان ديدم ، مگر اين يكى. او كيست؟» .
جبرئيل گفت: او مالك [نام دارد و] دوزخبان است . پروردگارش او را همين گونه آفريده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: دوست دارم كه از او بخواهى آتش[_ِ دوزخ] را به من نشان دهد.
جبرئيل به مالك گفت: اين ، محمّد پيامبر خداست. از من خواست تا از تو تقاضا كنم كه آتش را به او بنمايانى.
مالك ، عدّه اى را از دوزخ بيرون آورد و پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را ديد و با ديدن آنها _ تا زمانى كه خداوند عز و جل جانش را ستاند _ ، ديگر نخنديد. .
ص: 84
774.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا تَبَسَّمَ يَرُدُّ يَدَهُ عَلى فيهِ ويَقولُ : سَمِعتُ جَبرَئيلَ عليه السلام يَقولُ : ما ضَحِكتُ مُنذُ خُلِقَت جَهَنَّمُ .
فَما رَأَيتُ نَواجِذَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مِن ضَحِكٍ بَعدَ ذلِكَ حَتّى قَبَضَهُ اللّه َ عز و جل . (1)راجع : ص 134 (الفصل الخامس : مواصفات جهنم / سواد جهنم) .
3 / 3تَحذيرُ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السّلام778.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعدَهُ الجَنَّةُ ، وما خَيرٌ بِخَيرٍ بَعدَهُ النّارُ . وكُلُّ نَعيمٍ دونَ الجَنَّةِ مَحقورٌ ، وكُلُّ بَلاءٍ دونَ النّارِ عافيَةٌ . (2) .
ص: 85
779.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هر گاه تبسّم مى كرد، دستش را بر دهانش مى نهاد و مى فرمود: «از جبرئيل شنيدم كه مى گويد: از زمانى كه دوزخ آفريده شد ، من نخنديده ام» .
من نيز از آن پس ، تا وقتى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زنده بود ، نديدم طورى بخندد كه دندان هاى آسيايش ديده شوند .ر . ك : ص 135 (فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم / سياهىِ جهنّم) .
3 / 3هشدار امام على عليه السّلام783.الخصال عن إسماعيل بن الفضل : امام على عليه السلام : شرّى كه بهشت را در پى داشته باشد ، شر نيست، و خيرى كه در پى اش آتش باشد ، خير نيست . هر نعمتى در قياس با بهشت ، ناچيز است، و هر بلا و رنجى در برابر دوزخ ، عافيت است.
.
ص: 86
784.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ سَبِّ ) عنه عليه السلام : اِعلَموا أنَّهُ لَيسَ لِهذَا الجِلدِ الرَّقيقِ صَبرٌ عَلَى النّارِ ، فَارحَموا نُفوسَكُم! فَإِنَّكُم قَد جَرَّبتُموها في مَصائِبِ الدُّنيا .
أفَرَأَيتُم جَزَعَ أحَدِكُم مِنَ الشَّوكَةِ تُصيبُهُ ، وَالعَثرَةِ تُدميهِ ، وَالرَّمضاءِ تُحرِقُهُ؟! فَكَيفَ إذا كانَ بَينَ طابِقَينِ مِن نارٍ ، ضَجيعَ حَجَرٍ ، وقَرينَ شَيطانٍ! أعَلِمتُم أنَّ مالِكا إذا غَضِبَ عَلى النّارِ حَطَمَ بَعضُها بَعضا لِغَضَبِهِ ، وإذا زَجَرَها تَوَثَّبَت بَينَ أبوابِها جَزَعا مِن زَجرَتِهِ؟!
أيُّها اليَفَنُ (1) الكَبيرُ ، الَّذي قَد لَهَزَهُ القَتِيرُ (2) ! كَيفَ أنتَ إذَا التَحَمَت أطواقُ النّارِ بِعِظامِ الأَعناقِ! ونَشَبَتِ الجَوامِعُ حَتّى أكَلَت لُحومَ السَّواعِدِ؟! (3)785.عنه عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «وَ مِنَ الَّيْل ) عنه عليه السلام : كَفى بِالنّارِ عِقابا ووَبالاً . (4)786.مجمع البيان ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً ط ) عنه عليه السلام : كَفى بِجَهَنَّمَ نَكالاً (5) . (6)787.بحار الأنوار : عنه عليه السلام : لا خَيرَ في لَذَّةٍ بَعدَهَا النّارُ . (7)788.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} « وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَ ) عنه عليه السلام _ في وَصِيَّتِهِ لِأَصحابِهِ _ : ألا وإنَّهُ لا فَقرَ بَعدَ الجَنَّةِ ، ألا وإنَّهُ لا غِنى بَعدَ النّارِ ؛ لايُفَكُّ أسيرُها ، ولا يَبرَأُ ضَريرُها . (8) .
ص: 87
789.عنه عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَب ) امام على عليه السلام : بدانيد كه اين پوستِ نازك ، تاب آتش ندارد . پس بر خويشتن رحم كنيد ، كه شما خود را در رنج و سختى هاى دنيا آزموده ايد [و مى دانيد كه ياراى تحمّل كوچك ترين سختى هاى آن را نداريد ؛ چه رسد به آتش آخرت] .
آيا ديده ايد كه هر يك از شما ، از خارى كه در بدن او مى خَلَد يا از لغزيدنى كه خونينش مى كند يا از ديگى داغ كه پايش را مى سوزاند ، چه سان بى تابى مى كند؟ پس چگونه است آن گاه كه ميان دو لايه از آتش قرار گيرد ، و هم بستر سنگ باشد و همدم شيطان؟! آيا مى دانيد كه مالك (فرشته دوزخيان) آن گاه كه بر آتش ، خشم گيرد ، از خشم او آتش به تلاطم در مى آيد، و آن گاه كه بر آن نهيب بزند، از نهيب او، بى تابانه ميان درهايش در هم مى جهد؟!
اى پير سال خورده، كه موى سپيد [و ناتوانىِ پيرى] وجودت را فرا گرفته است ! چه حالى خواهى داشت آن گاه كه طوق هاى آتش به استخوان هاى گردن فرو چسبد، و كُنده ها[ى آتشين] چنان فرو گيرند كه گوشت ساعدها را بخورند؟!790.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : آتش، خود، براى كيفر و مجازات ، كافى است .791.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : براى گوشمالى دادن، دوزخ، خود، كافى است .792.تهذيب الأحكام عن عقبة بن عامر الجهني : امام على عليه السلام : در لذّتى كه از پى اش آتش باشد ، خيرى نيست .793.الدعاء للطبراني عن حذيفة : امام على عليه السلام _ در سفارش به يارانش _ : آگاه باشيد كه پس از [دستيابى به ]بهشت ، فقرى نيست . آگاه باشيد كه پس از [گرفتار شدن به] دوزخ ، توانگرى اى نيست . اسير دوزخ ، آزاد نمى گردد و نابينايش بهبود نمى يابد . .
ص: 88
794.صحيح مسلم عن عائشة : عنه عليه السلام : عِبادَ اللّه ِ ! . . . اِرغَبوا في ثَوابِ اللّه ِ ، وَارهَبوا عَذابَهُ . (1)795.سنن أبي داوود عن عوف بن مالك الأشجعي : عنه عليه السلام : اِتَّقُوا اللّه َ حَقَّ تُقاتِهِ ، وَاسعَوا في مَرضاتِهِ ، وَاحذَروا ما حَذَّرَكُم مِن أليمِ عَذابِهِ . (2)796.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : اِجعَل كُلَّ هَمِّكَ وسَعيِكَ لِلخَلاصِ مِن مَحَلِّ الشَّقاءِ وَالعِقابِ ، وَالنَّجاةِ مِن مَقامِ البَلاءِ وَالعَذابِ . (3)797.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام : احذَروا نارا لَجَبُها عَتيدٌ ، ولَهَبُها شَديدٌ ، وعَذابُها أبَداً جَديدٌ . (4)798.الكافي عن أبان بن تغلب : عنه عليه السلام : احذَروا نارا قَعرُها بَعيدٌ ، وحَرُّها شَديدٌ ، وعَذابُها جَديدٌ! دارٌ لَيسَ فيها رَحمَةٌ ، ولا تُسمَعُ فيها دَعوَةٌ ، ولا تُفَرَّجُ فيها كُربَةٌ . (5)799.الكافي عن أبي بكر الحضرمي : عنه عليه السلام : اِتَّقوا نارَا حَرُّها شَديدٌ ، وقَعرُها بَعيدٌ ، وحِليَتُها حَديدٌ ، وشَرابُها صَديدٌ . (6)800.الإمام عليّ عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «و ) عنه عليه السلام : _ لِعُثمانَ بنِ حُنَيفٍ _ : اِتَّقِ اللّه ِ يَا بنَ حُنَيفٍ ، وَلتَكفُف (7) أقراصُكَ لِيَكونَ مِنَ النّارِ خَلاصُكَ . (8)801.سنن أبي داوود عن أبي برزة الأسلمي : عنه عليه السلام : كَيفَ مَن عَصى (9) بِالسَّمعِ وَالبَصَرِ وَاللِّسانِ وَاليَدِ وَالرِّجلِ وَالفَرْجِ وَالبَطنِ إن لَم يَغفِرِ اللّه ُ لَهُ ويَرحَمهُ مِن ذلِكَ اليَومِ ؟! لِأَنَّهُ يُقضى ويَصيرُ إلى غَيرِهِ ، إلى نارٍ قَعرُها
بَعيدٌ ، وحَرُّها شَديدٌ ، وشَرابُها صَديدٌ ، وعَذابُها جَديدٌ ، ومَقامِعُها حَديدٌ ، لا يَفتُرُ (10) عَذابُها ، ولا يَموتُ سُكّانُها ، دارٌ ليس فيها رَحمَةٌ ، ولا يُسمَعُ لِأَهلِها دَعوَةٌ . (11) .
ص: 89
802.المستدرك عن عائشة : امام على عليه السلام : بندگان خدا!... به پاداش خدا راغب باشيد و از عذابش بهراسيد.803.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : از خدا، چنان كه سزاوار پروادارى است، پروا بداريد و در كسب خشنودىِ او بكوشيد، و از عذاب دردناكش _ كه شما را از آن بر حذر داشته است _ بپرهيزيد .804.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : تمام همّت و تلاش خويش را براى رهايى از محلّ رنج و كيفر ، و نجات از جايگاه بلا و عذاب ، به كار بگمار .805.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : بترسيد از آتشى كه بس پر جوش و خروش است، زبانه هايش سخت، و عذابش هماره نو.806.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : بترسيد از آتشى كه ژرفايش ناپيدا ، گرمايش سخت و عذابش تازه است ! سرايى است كه در آن ، هيچ رحمى نيست ، هيچ دعا و فريادى شنيده نمى شود، و هيچ اندوهى گشاده نمى گردد.807.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : بترسيد از آتشى كه گرمايش سخت است، و ژرفايش دور، زيورش آهن[_ِ تفته] است و نوشيدنى اش چركابه .808.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ به عثمان بن حُنيف _ : اى پسر حُنيف! از خدا بترس و به چند قُرص نانت بسنده كن تا از آتش ، رهايى يابى.809.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : چه آيد بر سرِ كسى كه با گوش و چشم و زبان و دست و پا و فرج و شكم ، گناه نموده است، اگر خداوند ، او را نيامرزد و از [شدايدِ] آن روز ، بر وى رحم نياورد؟! زيرا چنين كسى [از سختى هاى آن روز] مى گذرد و ره سپار مرحله اى ديگر مى شود : ره سپار آتشى كه ژرفايش دور است و گرمايش سخت .
نوشيدنى اش چركابه ، عذابش نو به نو و گرزهايش آهنين است . عذابش فروكش نمى كند، و ساكنانش هرگز نمى ميرند. سرايى كه در آن ، هيچ رحمتى نيست و دعاى اهل آن ، هرگز شنيده [و اجابت] نمى شود. .
ص: 90
810.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : _ في خُطبَةٍ يَذكُرُ فيها جَزاءَ المُذنِبينَ يَومَ القِيامَةِ _ : أمّا أهلُ المَعصِيَةِ فَأَنزَلَهُم شَرَّ دارٍ ، وغَلَّ الأَيدِيَ إلَى الأَعناقِ ، وقَرَنَ النَّواصِيَ بِالأَقدامِ ، وألبَسَهُم سَرابيلَ القَطِرانِ ومُقَطَّعاتِ النّيرانِ ، في عَذابٍ قَدِ اشتَدَّ حَرُّهُ ، وبابٍ قَد اُطبِقَ عَلى أهلِهِ ، في نارٍ لَها كَلَبٌ (1) ولَجَبٌ (2) ، ولَهَبٌ ساطِعٌ ، وقَصيفٌ (3) هائِلٌ ، لا يَظعَنُ مُقيمُها ، ولا يُفادى أسيرُها ، ولا تُفصَمُ (4) كُبولُها (5) ، لا مُدَّةَ لِلدّارِ فَتَفنى ، ولا أجَلَ لِلقَومِ فَيُقضى . (6)811.الإمام عليّ عليه السلام _ كانَ إذا سَمِعَ الرَّ عنه عليه السلام : _ في صِفَةِ نارِ جَهَنَّمَ _ : فَاللّه َ اللّه َ عِبادَ اللّه ِ! فَإِنَّ الدُّنيا ماضِيَةٌ بِكُم عَلى سَنَنٍ (7) ، وأنتُم وَالسّاعَةُ في قَرَنٍ وكَأَنَّها قَد جاءَت بِأَشراطِها ، وأزِفَت بِأَفراطِها (8) ، ووَقَفَت بِكُم عَلى صِراطِها . وكَأَنَّها قَد أشرَفَت بِزَلازِلِها ، وأناخَت بِكَلاكِلِها (9) ، وَانصَرَمَتِ الدُّنيا بِأَهلِها ، وأخرَجَتهُم مِن حِضنِها ، فَكانَت كَيَومٍ مَضى ، أو شَهرٍ انقَضى ، وصارَ
جَديدُها رَثّا ، وسَمينُها غَثّا ، في مَوقِفٍ ضَنكِ المَقامِ ، واُمورٍ مُشتَبِهَةٍ عِظامٍ ، ونارٍ شَديدٍ كَلَبُها ، عالٍ لَجَبُها ، ساطِعٍ لَهَبُها ، مُتَغَيِّظٍ زَفيرُها ، مُتَأَجِّجٍ سَعيرُها ، بَعيدٍ خُمودُها ، ذاكٍ (10) وَقودُها ، مَخوفٍ وَعيدُها ، عَمٍ (11) قَرارُها ، مُظلِمَةٍ أقطارُها ، حامِيَةٍ قُدورُها ، فَظيعَةٍ أُمورُها . (12) .
ص: 91
812.شرح الأخبار عن عيسى بن عبد اللّه بن عمر : امام على عليه السلام _ در خطبه اى كه در آن ، از مجازات گنهكاران در روز رستاخيز ، ياد مى كند _ : گنهكاران را در بدترين سراى ، جاى مى دهد، دست ها را با كُند و زنجير به گردن ها مى بندد، زلف ها را به پاها گره مى زند و جامه هايى از قطران و تكّه هاى آتش ، بر ايشان مى پوشاند ؛ در دوزخى كه گرمايش سخت و سوزان است و درى كه بر روى اهل دوزخ فرو بسته شده است ؛ در آتشى ديوانه وار و پرخروش، با شعله هايى سركش، كه فريادى رعدآسا و هولناك دارد ؛ ساكنانش از آن جا رخت بر نمى بندند، اسيرانش با هيچ بهايى آزاد نمى شوند و زنجيرهايش از هم نمى گسلد ؛ آن سراى را عمرى نيست كه به سر آيد و ساكنانش را اجلى نيست كه به پايان رسد [تا خلاص شوند].813.تفسير العيّاشي عن يونس بن عبد الرحمن عن داوود : امام على عليه السلام _ در وصف آتش دوزخ _ : خدا را خدا را _ اى بندگان خدا _ كه دنيا همه شما را بر يك راه مى برد [همان راه منتهى به آخرت كه گذشتگان نيز رفتند] ، و شما و [زمانِ] قيامت ، به يك ريسمان بسته شده ايد (1) و تو گويى قيامت [هم اينك] نشانه هاى خود را آورده، پرچم هايش را نزديك ساخته و شما را بر گذرگاه صراط ، نگه داشته است، و گويا [هم اكنون] زلزله هايش را پيش آورده و [چونان اشترى] سينه خويش را بر زمين نهاده [و تحقّق يافته ]است. دنيا از اهل خود ، بريده و آنان را از آغوش خويش بيرون افكنده است. گويا روزى بود كه گذشت، يا ماهى بود كه به پايان رسيد . تازه آن ، كهنه گرديده و فربه آن ، لاغر گشته است ؛ در جايگاهى تنگ ، با كارهايى در هم و بزرگ و آتشى سخت گزنده
كه هياهويش بلند است و زبانه اش سركش و خروشش خشم آلود، شعله اش فروزان است و فسرده شدنش دور و دير ، هيمه اش پرشعله است و تهديدش خوف انگيز ، ژرفاى آن ناپيدا و كران تا كرانش غرقه در تاريكى است، ريگ هايش جوشان، و كارهايش وحشتناك است. .
ص: 92
814.كتاب من لا يحضره الفقيه : عنه عليه السلام : _ لِلأَحنَفِ بنِ قَيسٍ بَعدَ أن ذَكَرَ لَهُ نَعيمَ الجَنَّةِ _ : إن فاتَكَ يا أحنَفُ ما ذَكَرتُ لَكَ في صَدرِ كَلامي لَتُترَكَنَّ في سَرابيلِ القَطِرانِ ، ولَتَطوفَنَّ بَينَها وبَينَ حَميمٍ آنٍ ، ولَتُسقيَنَّ شَرابا حارَّ الغَلَيانِ في إنضاجِهِ ، فَكَم يَومَئِذٍ فِي النّارِ مِن صُلبٍ مَحطومٍ ، ووَجهٍ مَهشومٍ ، ومُشَوَّهٍ مَضروبٍ عَلى الخُرطومِ ، قَد أكَلَتِ الجامِعَةُ كَفَّهُ ، وَالْتَحَمَ الطَّوقُ بِعُنُقِهِ .
فَلَو رَأَيتَهُم يا أحنَفُ يَنحَدِرونَ في أودِيَتِها ، ويَصعَدونَ جِبالَها ، و قَد اُلبِسُوا المُقَطَّعاتِ مِنَ القَطِرانِ ، وَاُقرِنوا مَعَ فُجّارِها وشَياطينِها ، فَإِذَا استَغاثوا بِأَسوَاَ?أخذٍ (1) مِن حَريقٍ ، شَدَّت عَلَيهِم عَقارِبُها و حَيّاتُها .
ولَو رَأَيتَ مُنادِيا يُنادي و هُوَ يَقولُ : يا أهلَ الجَنَّةِ ونَعيمِها! ويا أهلَ حُلِيِّها وحُلَلِها! خُلودٌ فَلا مَوتَ! فَعِندَها يَنقَطِعُ رَجاؤُهُم ، وتُغلَقُ الأَبوابُ ، وتَنقَطِعُ بِهِمُ الأَسبابُ . فَكَم يَومَئِذٍ مِن شَيخٍ يُنادي : وا شَيبَتاه! وكَم مِن شَبابٍ (2) يُنادي : وا شَباباه! وكَم مِنِ امرَأَةٍ تُنادي : وا فَضيحَتاه! هُتِكَت عَنهُمُ السُّتورُ ، فَكَم يَومَئِذٍ مِن مَغموسٍ بَينَ أطباقِها مَحبوسٌ ، يا لَكَ غَمسَةٌ ألبَسَتكَ بَعدَ لِباسِ الكَتّانِ ، وَالماءِ المُبَرَّدِ عَلَى
الجُدرانِ ، وأكلِ الطَّعامِ ألوانا بَعدَ ألوانٍ ؛ لِباسا لَم يَدَع لَكَ شَعرا ناعِما كُنتَ مُطعَمَهُ (3) إلّا بَيَّضَهُ ، ولا عَينا كُنتَ تُبصِرُ بِها إلى حَبيبٍ إلّا فَقَأَها . هذا ما أعَدَّ اللّه ُ لِلمُجرِمينَ ! (4) .
ص: 93
815.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ پس از بيان نعمت هاى بهشت براى احنف بن قيس _ : اى احنف! اگر آنچه را [از اين نعمت ها ]كه در آغاز سخنم برايت گفتم ، از دست دادى، آن گاه است كه بى گمان، در جامه هايى از قَطران خواهى بود، و ميان آن [آتش] و ميان آبى جوشان ، سرگردان مى شوى، و از نوشيدنى اى داغ و جوشان و پَزان ، نوشانده خواهى شد. در آن روز، چه كمرهاى خُرد شده و چهره هاى متلاشى شده و بدْريخت و بينى هاى در هم شكسته كه در آتش خواهند بود ؛ انسان هايى كه كند و زنجير ، دست هاى آنها را خورده و طوق ها در گردنشان فرو رفته است.
اى احنف! كاش آنان را ببينى كه در دره هاى دوزخ ، پايين و از كوه هاى آن ، بالا مى روند ، در حالى كه جامه هايى از قَطران بر ايشان پوشانيده اند و با تبهكاران و اهريمنانِ آن جا همدم گشته اند. هر گاه از بدترين مجازات آتش ، فرياد كمك سر دهند ، كژدم ها و مارهاى دوزخ ، سخت بر آنان يورش مى آورند.
كاش آواز دهنده اى را ببينى كه مى گويد: «اى بهشتيانِ غوطه ور در نعمت هاى آن ، و اى برخورداران از جامه ها و زيورهاى آن! جاودانه بمانيد كه مرگى در كار نيست» . در اين هنگام، اميد آن [دوزخى]ها قطع مى گردد، درها [به رويشان ]بسته مى شود و رشته ها[ى روابط] ميانشان بريده مى شود . در آن روز، چه پيرها كه فرياد مى زنند: اى داد از پيرى! و چه جوان ها كه فرياد بر مى آورند: اى داد از جوانى! و چه زن ها كه فرياد مى زنند: اى داد از رسوايى! پرده ها از ايشان دريده مى گردد [و رسوا مى شوند].
در آن روز، چه بسيار كسانى كه در ميان طبقات دوزخ ، غوطه ور و محبوس اند. خدا به داد تو رسد [اى احنف] از آن غوطه ور شدنى كه _ بعد از پوشيدن جامه هاى كتانى[_ِ نرم و لطيف] و [نوشيدن] آبِ خنك شده در كنار ديوارها، و خوردن غذاهاى رنگارنگ [در دنيا] _ جامه اى بر تو مى پوشاند كه هر
موى نرم و
لطيفى را كه به تو ارزانى شده باشد ، سفيد مى گرداند و چشمانى را كه با آن ، عزيزى را مى ديده اى ، از كاسه به در مى آورد. اين است آنچه خداوند براى گنهكاران ، آماده ساخته است. .
ص: 94
816.المعجم الكبير عن عمران بن الحصين : عنه عليه السلام : _ في خُطبَةٍ لَهُ طَويلَةٍ _ : فَتَصيرُ _ يا ذَا الدّلالِ وَالهَيئَةِ وَالجَمالِ _ إلى مَنزِلَةٍ شَعثاءَ ، ومَحَلَّةٍ غَبَراءَ ، فَتُنَوَّمُ عَلى خَدِّكَ في لَحدِكَ ، في مَنزِلٍ قَلَّ زُوّارُهُ ، ومَلَّ عُمّالُهُ ، حَتّى تُشَقَّ عَنِ القُبورِ ، وتُبعَثَ إلَى النُّشورِ ، فَإِن خُتِمَ لَكَ بِالسَّعادَةِ صِرتَ إلَى الحُبورِ (1) ، وأنتَ مَلِكٌ مُطاعٌ، وآمِنٌ لا يُراعُ، يَطوفُ عَلَيكُم وِلدانٌ كَأَنَّهُمُ الجُمانُ بِكَأسٍ مِن مَعينٍ بَيضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبينَ . أهلُ الجَنَّةِ فيها يَتَنَعَّمونَ، وأهلُ النّارِ فيها يُعَذَّبونَ، هؤُلاءِ فِي السُّندُسِ وَالحَريرِ يَتَبَختَرونَ، وهؤُلاءِ فِي الجَحيمِ وَالسَّعيرِ يَتَقَلَّبونَ، هؤُلاءِ تُحشى جَماجِمُهُم بِمِسكِ الجِنانِ، وهؤُلاءِ يُضرَبونَ بِمَقامِعِ النّيرانِ، هؤُلاءِ يُعانِقونَ الحورَ في الحِجالِ، وهؤُلاءِ يُطَوَّقونَ أطواقا فِي النّارِ بِالأَغلالِ، في قَلبِهِ فَزَعٌ قَد أعيَا الأَطِبّاءَ ، وبِهِ داءٌ لا يَقبَلُ الدَّواءَ . (2) .
ص: 95
817.مكارم الأخلاق عن عبد اللّه بن مسعود عن رسول اللّه امام على عليه السلام _ در خطبه اى بلند _ : تو با آن همه ناز و كرشمه و خوش سيمايى و جمالت، به منزلى آشفته و ويرانه و جايگاهى پر از خاك و غبار [يعنى گور ]مى روى، و در لحد خويش ، بر گونه ات خوابانده مى شوى ، در منزلى كه ديدار كنندگانش اندك اند و كارگرانش خسته و دل تنگ ، تا آن گاه كه از گور ، سر بر آورى و به صحراى محشر روانه شوى. در آن هنگام، اگر مُهر سعادت بر تو خورده باشد، ره سپار [سراى] شادمانى مى شوى، و پادشاهى مُطاع و آسوده خاطرى بى هراس خواهى بود . پسركانى مرواريدسان ، با جامى از باده ناب و سپيد كه نوشندگان را لذّتى خاص مى دهد، بر گرد شما به گردش در مى آيند. بهشتيان در بهشت ، در ناز و نعمت به سر مى برند و دوزخيان در دوزخ ، عذاب مى كشند. آنان در جامه هايى از پرنيان نرم و حرير مى خرامند و اينان در دوزخ و آتشِ سوزان ، دست و پا مى زنند . آنان جمجمه هايشان از مُشك بهشتى پر شده است، و بر سر اينان گرزهاى آتشين ، فرو كوفته مى شود. آنان با سيه چشمان بهشتى ، در حجله ها هم آغوش مى شوند، و بر گردن اينان طوق ها و غل و زنجيرهايى از آتش ، بسته مى شود . [اهل دوزخ ،] در دلش وحشتى است كه طبيبان را [از درمانش ]ناتوان ساخته، و در او ، دردى است كه درمان نمى پذيرد. .
ص: 96
الفَصلُ الرّابع: الحث على ذكر جهنم والاستعاذة منها4 / 1ذِكرُ جَهَنَّمَ821.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اُذكُروا مِنَ النّارِ ما شِئتُم ، فَلا تَذكُرونَ مِنها شَيئا إلّا وهِيَ أشَدُّ مِنهُ . (1)822.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّ المطالب العالية عن عبد اللّه بن عمر : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : لا تَنسَوُا العَظيمَينِ . قُلنا : ومَا العَظيمانِ ؟ قالَ : اَلجَنَّةُ وَالنّارُ .
فَذَكَرَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ما ذَكَرَ ثُمَّ بَكى حَتّى جَرى _ أو بَلَّ _ الدَّمعُ جانِبَي لِحيَتِهِ ، ثُمَّ قالَ : وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! لَو تَعلَمونَ مِنَ الأَمرِ ما أعلَمُ لَمَشَيتُم إلى الصَّعيدِ فَحَثَيتُم عَلى رُؤوسِكُمُ التُّرابَ . (2)823.الإمام العسكريّ عليه السلام : المستدرك على الصحيحين عن سَهل بن سعد : إنَّ فَتىً مِنَ الأَنصارِ دَخَلَتهُ خَشيَةٌ مِنَ النّارِ فَكانَ يَبكي عِندَ ذِكرِ النّارِ حَتّى حَبَسَهُ ذلِكَ فِي البَيتِ ، فَذُكِرَ ذلِكَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَجاءَهُ في البَيتِ ، فَلَمّا دَخَلَ عَلَيهِ اعتَنَقَهُ الفَتى وخَرَّ مَيِّتا ، فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : جَهِّزوا
صاحِبَكم ؛ فَإِنَّ الفَرَقَ (3) فَلَّذَ (4) كَبِدَهُ . (5) .
ص: 97
فصل چهارم : تشويق به ياد كردن از جهنّم و پناه بردن از آن به خدا4 / 1ياد جهنّم827.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در باره آتش هر چه خواستيد، بگوييد؛ زيرا هر چه از آن بگوييد ، بازهم بدتر و سخت تر از آن وجود دارد. (1)828.عنه صلى الله عليه و آله : المطالب العالية _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد: «دو بزرگ را فراموش نكنيد» .
گفتيم: دو بزرگ چيست؟
فرمود: «بهشت و آتش» .
آن گاه ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله [از دوزخ] گفت و گفت . سپس چندان گريست كه اشك از دو گوشه محاسنش جارى شد _ يا آنها را تر كرد _ . آن گاه فرمود: «سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، اگر آنچه من در اين باره مى دانم ، شما نيز مى دانستيد ، سر به صحرا مى گذاشتيد و خاك بر سر خود مى ريختيد» .829.عنه صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از سهل بن سعد _ : ترس از آتش[_ِ دوزخ] ، وجود جوانى از انصار را فرا گرفت و هنگام يادكرد از دوزخ ، مى گريست . سرانجام ، اين حالت ، او را خانه نشين كرد. ماجرا را به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند و ايشان به خانه اش نزد او رفت. چون وارد خانه شد، آن جوان ايشان را در آغوش گرفت
و افتاد و مُرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «برادرتان را آماده دفن كنيد ، كه ترس و وحشت ، جگر او را پاره پاره كرد» .
.
ص: 98
830.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : أكثِر ذِكرَ الآخِرَةِ وما فيها مِنَ النَّعيمِ وَالعَذابِ الأَليمِ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يُزَهِّدُكَ فِي الدُّنيا ويُصَغِّرُها عِندَكَ . (1)831.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : الجَنَّةُ حَسرَةُ أهلِ النّارِ ، وَالنّارُ مَوعِظَةُ المُتَّقينَ . (2)832.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : _ في وَصفِ المُتَّقينَ _ : هُم وَالجَنَّةُ كَمَن قَد رَآها ؛ فَهُم فيها مُنَعَّمونَ ، وهُم وَالنّارُ كَمَن قَد رَآها ؛ فَهُم فيها مُعَذَّبونَ . . . أمَّا اللَّيلَ فَصافّونَ أقدامَهُم ، تالينَ لِأَجزاءِ القُرآنِ ، يُرَتِّلونَها تَرتيلاً ، يُحَزِّنونَ بِهِ أنفُسَهُم ، ويَستَثيرونَ بِهِ دَواءَ دائِهِم ؛ فَإِذا مَرّوا بِآيَةٍ فيها تَشويقٌ رَكَنوا إلَيها طَمَعا ، وتَطَلَّعَت نُفوسُهُم إلَيها شَوقا ، وظَنّوا أنَّها نُصبُ أعيُنِهِم ، وإذا مَرّوا بِآيَةٍ فيها تَخويفٌ أصغَوا إلَيها مَسامِعَ قُلوبِهِم ، وظَنّوا أنَّ زَفيرَ جَهَنَّمَ وشَهيقَها في أُصولِ آذانِهِم ، فَهُم حانونَ عَلى أوساطِهِم ، مُفتَرِشونَ لِجِباهِهِم وأكُفِّهِم ورُكَبِهِم وأطرافِ أقدامِهِم يَطلُبونَ إلَى اللّه ِ تَعالى في فَكاكَ رِقابِهِم . (3)833.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام زين العابدين عليه السلام : ألا ومَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سَلا (4) عَنِ الشَّهَواتِ ، ومَن أشفَقَ مِنَ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ ، ومَن زَهِدَ فِي الدُّنيا هانَت عَلَيهِ المَصائِبُ .
ألا إنَّ للّه ِِ عِبادا كَمَن رَأى أهلَ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ مُخَلَّدينَ ، وكَمَن رأى أهلَ النّارِ فِي النّارِ مُعَذَّبينَ ، شُرورُهُم مَأمونَةٌ ، وقُلوبُهُم مَحزونَةٌ ، أنفُسُهُم عَفيفَةٌ ، وحَوائِجُهُم خَفيفَةٌ ، صَبَروا أيّاما قَليلَةً ، فَصاروا بِعُقبى راحَةٍ طَويلَةٍ ، أمَّا اللَّيلَ فَصافّونَ أقدامَهُم ، تَجري دُموعُهُم عَلى خُدودِهِم وهُم يَجأَرونَ إلى رَبِّهِم ، يَسعَونَ في فَكاكَ رِقابِهِم ، وأمَّا النَّهارَ فَحُلَماءُ ، عُلماءُ ، بَرَرَةٌ ، أتقِياءُ ، كَأَنَّهُمُ القِداحُ ، قَد بَراهُمُ الخَوفُ مِنَ العِبادَةِ ، يَنظُرُ إلَيهِمُ النّاظِرِ فَيَقولُ : مَرضى _ وما بِالقَومِ مِن مَرَضٍ _ أم خولِطوا! فَقَد خالَطَ القَومَ أمرٌ عَظيمٌ ؛ مِن ذِكرِ النّارِ وما فيها . (5) .
ص: 99
834.الإمام الحسن عليه السلام _ في ذِكرِ أسئِلَةِ ال امام على عليه السلام : از آخرت و نعمت ها و عذاب دردناك آن ، بسيار ياد كن؛ زيرا اين كار ، تو را به دنيا بى رغبت مى سازد و آن را در نزد تو ، خوار و بى مقدار مى گرداند .835.علل الشرايع : امام على عليه السلام : بهشت ، مايه دريغِ دوزخيان است و دوزخ ، مايه پند گرفتن پرهيزگاران .836.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در وصف پرهيزگاران _ : آنان به بهشت چنان باور دارند كه گويى آن را مى بينند ؛ پس ، [از هم اكنون ]از نعمت هايش برخوردارند، و آتش را چنان باور دارند كه گويا آن را مشاهده مى كنند ؛ پس ، [از هم اينك] در آن ، عذاب مى كشند ... . شب هنگام ، برپا مى خيزند و آيات قرآن را شمرده و با درنگ ، تلاوت مى كنند . با آن ، جان هاى خويش را اندوهناك مى سازند و داروى درد خود را در آن مى جويند. پس، هر گاه به آيه اى تشويق آميز برخورند ، به آن اميد مى بندند و جان هايشان مشتاق آن مى شود و آن [نعمت] را در برابر ديدگان خويش مى پندارند و هر گاه به آيه اى تهديدآميز رسند ، گوش دل به آن مى سپارند و چنان مى پندارند كه خروشِ دم و بازدمِ دوزخ ، در بيخ گوش هايشان است. پس، كمرهاى خويش را [به ركوع] خم مى كنند، و پيشانى و دست و زانوان و سرانگشتان پاهاى خود را بر زمين مى زنند و از خداوند ، آزادىِ خويش را [از دوزخ] مى طلبند .837.عنه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام : بدانيد كه هر كس مشتاق بهشت باشد ، از هوس هاى خويش غافل مى شود و آن كه از آتش بهراسد ، از حرام ها روى مى گرداند و آن كه به دنيا بى رغبت باشد ، مصيبت ها بر او آسان مى گردند .
بدانيد كه خداوند ، بندگانى دارد كه [در دنيا] چونان كسى هستند كه بهشتيان را در بهشت ، جاويدان مى بيند، و نيز چونان كسى هستند كه دوزخيان را در دوزخ ، معذّب مى بيند. گزندشان به كس نمى رسد و دل هايشان اندوهناك است، جان هايشان خويشتندار و نيازهايشان اندك. چند روزه اندك[_ِ دنيا ]را تحمّل كرده اند و در نتيجه ، به فرجامى آسوده و بى پايان ، دست يافته اند. شب هنگام ، برپا مى خيزند و اشك هايشان بر گونه هايشان روان مى شود و به پروردگار خويش پناه مى برند، و براى آزادىِ خود [از عذاب دوزخ] مى كوشند.
ولى روز هنگام ، مردمانى هستند بردبار، دانا، نيكوكار و پرهيزگار. [از لاغرى و نحيفى ،] گويى تيرهايى تراش خورده اند. ترس از عبادت ، آنان را تراش داده است. ديگران كه او را مى بينند ، يا مى گويند: «بيمار است» _ در حالى كه اين طايفه را هيچ بيمارى اى نيست _ و يا [مى گويند:] «قاطى كرده اند!» ، در صورتى كه پديده اى بزرگ _ يعنى ياد دوزخ و عذاب هاى آن _ ، با وجود آنان در آميخته است [و آنان را اين گونه ، پريشان و در هم ساخته است]. .
ص: 100
838.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : اللّهُمَّ وخَلَقتَ نارا لِمَن عَصاكَ، وأعدَدتَ لِأَهلِها مِن أنواعِ العَذابِ فيها ، ووَصَفتَهُ وَصَنَّفتَهُ مِنَ الحَميمِ ، وَالغَسّاقِ ، وَالمُهلِ ، وَالضَّريعِ ، وَالصَّديدِ ، وَالغِسلينِ ، وَالزَّقّومِ ، وَالسَّلاسِلِ وَالأَغلالِ ، ومَقامِعِ الحَديدِ ، وَالعَذابِ الغَليظِ ، وَالعَذابِ الشَّديدِ ، وَالعَذابِ المُهينِ ، وَالعَذابِ المُقيمِ ، وعَذابِ الحَريقِ ، وعَذابِ السَّمومِ ، وظِلٍّ مِن يَحمومٍ ، وسَرابيلِ القَطِرانِ ، وسُرادِقاتِ النّارِ ، وَالنُّحاسِ ، وَالزَّقّومِ ، وَالحُطَمَةِ ، وَالهاوِيَةِ ، ولَظى ، وَالنّارِ الحامِيَةِ ، وَالنّارِ الموقَدَةِ ، الَّتي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفئِدَةِ ، وَالنّارِ المُؤصَدَةِ ذاتِ العَمَدِ المُمَدَّدَةِ ، وَالسَّعيرِ ، وَالحَميمِ ، وَالنّارِ الَّتي لا تُطفَأُ ، وَالنّارِ الَّتي تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الغَيظِ ، وَالنّارِ الَّتي وَقودُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ ، وَالنّارِ الَّتي يُقالُ لَها : هَلِ امتَلَأتِ؟ فَتَقولُ : هَل مِن مَزيدٍ! وَالدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ . (1) .
ص: 101
839.عنه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام : بار خدايا! براى كسى كه نافرمانى تو كند ، آتشى آفريدى و در آن براى اهلش انواع عذاب را آماده ساختى و آن عذاب ها را با تعابير گونه گون ، وصف و طبقه بندى كردى: جوشاب، زردآب دوزخيان، مس گداخته، خارِ تَر، خونابه ، چركابه، دوزخبان، زنجيرها، كُندها، گرزهاى آهنين، شكنجه درشت، شكنجه سخت، شكنجه خوار كننده، شكنجه پايدار، شكنجه سوزان، شكنجه مرگبار، سايه اى از دود تار، تن پوش هاى قطران، سراپرده هاى آتش و مس، دوزخبان، آتشِ خرد كننده، سياه چال ، زبانه آتش، آتش سوزان، آتشِ افروخته كه بر دل ها مى رسد، وآتش احاطه كننده با ستون هاى بلند و كشيده، شعله، آب داغ، آتش خاموش ناشدنى، آتشى كه نزديك است از خشمْ شكافته شود، آتشى كه سوختش مردم و سنگ هايند، آتشى كه به او گفته مى شود: «آيا سير شدى؟» و او [كه سيرى ناپذير است ،] مى گويد: «آيا باز هم هست؟!» و پايين ترين طبقه آتش . .
ص: 102
840.شعب الإيمان عن أنس : الإمام الباقر عليه السلام : بَكى أبو ذَرٍّ رحمه الله مِن خَشيَةِ اللّه ِ عز و جل حَتَّى اشتَكى بَصَرَهُ ، فَقيلَ لَهُ : يا أبا ذَرٍّ ، لَو دَعَوتَ اللّه َ أن يَشفِيَ بَصَرَكَ ! فَقالَ : إنّي عَنهُ لَمَشغولٌ ، وما هُوَ مِن أكبَرِ هَمّي . قالوا : وما يَشغَلُكَ عَنهُ ؟ قالَ : اَلعَظيمَتانِ : اَلجَنَّةُ وَالنّارُ . (1)4 / 2الاِستِعاذَةُ مِنَ النّارِالكتاب«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَ_مًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمَ_وَ تِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَ_ذَا بَ_طِلاً سُبْحَ_نَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ» . (2)
«وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا» . (3)
«وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الْاخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» . (4)
«الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» . (5)
الحديث849.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عوذوا بِاللّه ِ مِن عَذابِ القَبرِ ومِن عَذابِ جَهَنَّمَ . (6)850.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ يَعجَبُ مِن سائِلٍ يَسأَلُ غَيرَ الجَنَّةِ ، ومِن مُعطٍ يُعطي لِغَيرِ اللّه ِ ، ومِن
مُتَعَوِّذٍ يَتَعَوَّذُ مِن غَيرِ النّارِ . (7) .
ص: 103
851.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : ابو ذر _ كه خدايش رحمت كناد _ از ترس خداى عز و جل چندان گريست كه ديده اش آسيب ديد. به او گفته شد: اى ابو ذر! خوب است دعا كنى كه خداوند ديده ات را شفا بخشد.
ابو ذر گفت: «من از آن غافلم، و ديده ام بزرگ ترين غم و اندوه من نيست» .
گفتند: چه چيزى تو را از آن غافل ساخته است؟
گفت: «آن دو امر بزرگ: بهشت و دوزخ» .4 / 2پناه جستن به خدا از آتشقرآن«آنان كه ايستاده و نشسته و به پهلو خفته ، خدا را ياد مى كنند و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند [ ، مى گويند] : اى پروردگار ما ! اينها را بيهوده نيافريده اى، كه تو [از بيهوده كارى] منزّهى . پس ما را از عذاب آتش ، نگه بدار. اى پروردگار ما ! تو هر كه را در آتش ببرى، بى گمان ، خوارش ساخته اى، و ستمكاران را هيچ ياورى نيست».
«و كسانى كه مى گويند: اى پروردگار ما ! عذاب دوزخ را از ما بگردان كه به راستى ، عذابش سخت و دائمى است».
«و برخى از آنان مى گويند: اى پروردگار ما ! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت نيز نيكى عطا كن، و ما را از عذاب آتش ، نگه دار» .
«كسانى كه مى گويند: اى پروردگار ما ! ما ايمان آورديم . پس گناهانمان را بيامرز و از عذاب آتش ، نگاهمان بدار».
حديث860.السنن الكبرى عن ربيعة بن كعب الأسلمي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از عذاب قبر و از عذاب دوزخ ، به خدا پناه ببريد.861.البلد الأمين عن الإمام الباقر عن الإمام عليّ عليه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، تعجّب مى كند از درخواستْ كننده اى كه غير بهشت را درخواست مى كند، و از عطا كننده اى كه براى غير خدا عطا مى كند، و از پناه
برنده اى كه از غير آتش ، [به خدا] پناه مى برد.
.
ص: 104
862.حلية الأولياء عن عبد الرحمن بن قرط : عنه صلى الله عليه و آله : أعوذُ بِاللّه ِ مِن حالِ أهلِ النّارِ . (1)863.ثواب الأعمال عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى عنه صلى الله عليه و آله : أعوذُ بِاللّه ِ مِنَ النّارِ ، وَيلٌ لِأَهلِ النّارِ . (2)864.سنن أبي داوود عن سعد بن أبي وقّاص عن رسول اللّه ص عنه صلى الله عليه و آله : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ ، ومِن وَسواسِ الصَّدرِ ، ومِن شَتاتِ الأَمرِ ، ومِن عَذابِ النّارِ . (3)865.السنن الكبرى عن محمّد بن سعد بن زرارة عن أبي اُما عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن عَبدٍ يَقولُ كُلَّ يَومٍ سَبعَ مَرّاتٍ : «أسأَلُ اللّه َ الجَنَّةَ ، وأعوذُ بِهِ مِنَ النّارِ» إلّا قالَتِ النّارُ : يا رَبِّ أعِذهُ مِنّي . (4)866.سنن النسائي عن ابن عبّاس عن جويريّة بنت الحارث : صحيح البخاري عن أنس : كانَ النَّبِي صلى الله عليه و آله يَقولُ : اللّهُمَّ رَبَّنا ! آتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً ، وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً ، وقِنا عَذابَ النّارِ . (5) .
ص: 105
867.كنز العمّال عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به خدا پناه مى برم از حال و روز دوزخيان.868.مُهج الدعوات عن إبراهيم بن أبي يحيى عن الإمام الص پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به خدا پناه مى برم از آتش. واى بر اهل آتش !869.كنز العمّال عن الإمام عليّ عليه السلام عن رسول ال پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بار خدايا! من از نادارى و از وسوسه سينه و از پراكندگى كار و از عذاب آتش ، به تو پناه مى برم.870.الكافي عن أحمد بن الحسن الميثمي رفعه ، قال : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بنده اى نيست كه روزى هفت مرتبه بگويد: «از خدا بهشت را درخواست مى كنم و از آتش به او پناه مى برم» ، مگر آن كه آتش مى گويد: اى پروردگار من! او را از من ، در پناه خود بگير.871.فلاح السائل عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ صحيح البخارى _ به نقل از اَنَس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فراوان مى فرمود : خدايا، اى پروردگار ما ! در دنيا به ما نيكى و در آخرت نيز نيكى عطا فرما، و ما را از عذاب آتش ، نگاه دار . .
ص: 106
872.البلد الأمين عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله صحيح البخاري عن أبي هريرة: كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَدعو : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ، ومِن عَذابِ النّارِ، ومِن فِتنَةِ المَحيا وَالمَماتِ ، ومِن فِتنَةِ المَسيحِ الدَّجّالِ. (1)873.سنن الترمذي عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلى الله ع فاطمة عليهاالسلام _ في دُعائِها _ : رَبِّ أستَجيرُكَ مِنَ النّارِ فَأَجِرني ، رَبِّ أعوذُ بِكَ مِنَ النّارِ فَأَعِذني . (2)874.المعجم الكبير عن عبد اللّه بن مسعود عن رسول اللّه الإمام عليّ عليه السلام : مَنِ استَجارَ مِنَ النّارِ قالَتِ النّارُ : يا رَبِّ أجِر عَبدَكَ مِمَّا استَجارَكَ . (3)875.المصباح عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في عنه عليه السلام _ في أحوالِ الآخِرَةِ _ : وأعظَمُ ما هُنالِكَ بَلِيَّةً نُزولُ الحَميمِ ، وتَصليَةُ الجَحيمِ ، وفَوراتُ السَّعيرِ ، وسَوراتُ الزَّفيرِ . لا فَترَةٌ مُريحَةٌ ، ولا دَعَةٌ مُزيحَةٌ ، ولا قُوَّةٌ حاجِزَةٌ ، ولا مَوتَةٌ ناجِزَةٌ ، ولا سِنَةٌ مُسَلِّيَةٌ ، بَينَ أطوارِ المَوتاتِ ، وعَذابِ السّاعاتِ ، إنّا بِاللّه ِ عائِذونَ . (4)876.المصباح عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ فِي عنه عليه السلام _ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ في قُنوتِ صَلاةِ الوَترِ _ : يا مَن كَرَّمَني وشَرَّفَني ونَعَّمَني ، أعوذُ بِكَ مِنَ الزَّقّومِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الحَميمِ ، وأعوذُ بِكَ مِن مَقيلٍ فِي النّارِ ، بَينَ أطباقِ النّارِ ، في ظِلالِ النّارِ ، يَومَ النّارِ ، يا رَبَّ النّارِ .
اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مَقيلاً فِي الجَنَّةِ بَينَ أنهارِها وأشجارِها وثِمارِها ورَيحانِها وخَدَمِها وأزواجِها .
اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ خَيرَ الخَيرِ : رِضوانَكَ وَالجَنَّةَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ الشَّرِّ :
سَخَطِكَ وَالنّارِ . هذا مَقامُ العائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ . (5) .
ص: 107
877.البلد الأمين : صحيح البخارى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اين دعا را فراوان مى خواند : بار خدايا ! به تو پناه مى برم از عذاب قبر، و از عذاب آتش، و از فتنه زندگى و مرگ، و از فتنه مسيح دجّال. (1)878.مُهَج الدعوات عن الإمام عليّ عليه السلام عن رسول فاطمه عليهاالسلام _ در دعايش _ : پروردگارا ! در برابر آتش ، از تو حمايت مى طلبم، پس مرا حمايت فرما . پروردگارا ! از آتش ، به تو پناه مى برم، پس مرا پناه ده .879.رجال الكشّي عن سعيد بن المسيّب : امام على عليه السلام : هر كه در برابر آتش ، از خداوند حمايت بطلبد ، آتش مى گويد: «پروردگارا ! بنده ات را در برابر آنچه از تو حمايت طلبيد، حمايت كن» .880.مستدرك الوسائل عن النوفلي بإسناده عن رسول اللّه ص امام على عليه السلام _ در احوال آخرت _ : بزرگ ترين بلاى آن جا ، پذيرايى شدن با آب جوشان است و در افتادن در دوزخ فروزان و فَوَران هاى آتش سوزان، و غليان هاى شعله هاى خروشان. نه دَمى آتش فروكش مى كند تا آسايشى بيايد و نه رها شدنى در كار است تا رنج بزدايد، و نه نيرويى كه [عذاب را] باز دارد، و نه مرگى يك باره، و نه اندك خوابى كه آرامش بخشد ؛ بلكه با انواع مرگ ها [و شكنجه هاى مرگ آور] و عذاب هاى پياپى ، سپرى مى شود . ما به خدا پناه مى بريم !881.وقعة صفّين عن عبد الرحمن بن عبيد بن أبي الكنود عن امام على عليه السلام _ در دعايى كه در قنوت نماز وَتْر مى خواند _ : اى آن كه مرا گرامى داشتى و شرافت بخشيدى و نعمتم دادى! از زَقّوم ، به تو پناه مى برم و از آب جوشان ، به تو پناه مى برم و _ اى پروردگار آتش _ ! از خفتن در آتش در ميان طبقات آتش ، در سايه هاى آتش ، در روز آتش ، به تو پناه مى برم .
بار خدايا! آسودن در بهشت را در ميان جويباران و درختان و ميوه ها و گل ها و خدمتكاران و همسران بهشتى ، از تو مى خواهم .
بار خدايا ! بهترينِ بهترين ها را كه همان خشنودى ات و بهشت است ، از تو مى خواهم و از بدترينِ بدها كه همان ، خشم تو و آتشت است ، به تو پناه
مى برم. اينك در پيشگاه تو ، كسى ايستاده است كه از آتش به تو پناه آورده است. .
ص: 108
882.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الحسين عليه السلام : اللّهُمَّ ... أسأَلُكَ فَكاكَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ . (1)883.إثبات الوصيّة عن الإمام عليّ عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ فَكاكَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ . (2)884.الأمالي للطوسي عن زيد بن عليّ عن الإمام زين العاب عنه عليه السلام _ مِن دُعائِهِ في صَلاةِ اللَّيلِ _ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن نارٍ تَغَلَّظْتَ بِها عَلى مَن عَصاكَ ، وتَوَعَّدْتَ بِها مَن صَدَفَ (3) عَن رِضاكَ ، ومِن نارٍ نورُها ظُلمَةٌ ، وهَيِّنُها أليمٌ ، وبَعيدُها قَريبٌ ، ومِن نارٍ يَأكُلُ بَعضَها بَعضٌ ، ويَصولُ بَعضُها عَلى بَعضٍ ، ومِن نارٍ تَذَرُ العِظامَ رَميما ، وتَسقي أهلَها حَميما ، ومِن نارٍ لا تُبقي عَلى مَن تَضَرَّعَ إلَيها ، ولا تَرحَمُ مَنِ استَعطَفَها ، ولا تَقدِرُ عَلَى التَّخفيفِ عَمَّن خَشَعَ لَها وَاستَسلَمَ إلَيها ، تَلقى سُكّانَها بِأَحَرِّ ما لَدَيها مِن أليمِ النَّكالِ وشَديدِ الوَبالِ .
وأعوذُ بِكَ مِن عَقارِبِهَا الفاغِرَةِ أفواهَها ، وحَيّاتِهَا الصّالِقَةِ بِأَنيابِها ، وشَرابِهَا الَّذي يَقطَعُ أمعاءَ وأفئِدَةَ سُكّانِها ، ويَنزِعُ قُلوبَهُم ! و أستَهديكَ لِما باعَدَ مِنها وأخَّرَ عَنها . (4)885.كنز الفوائد عن الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِكِتابِكَ المُنزَلِ وما فيهِ ، وفيهِ اسمُكَ الأَعظَمُ الأَكبَرُ وأسماؤُكَ الحُسنى وما يُخافُ ويُرجى ؛ أن تَجعَلَني مِن عُتَقائِكَ مِنَ النّارِ . (5)886.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ عافِيَتَكَ في أُموري كُلِّها ، وأعوذُ بِكَ مِن خِزيِ الدُّنيا وعَذابِ الآخِرَةِ . (6) .
ص: 109
887.العقد الفريد عن الإمام عليّ عليه السلام : امام حسين عليه السلام : بار خدايا ! ... از تو درخواست مى كنم كه مرا از آتش بِرَهانى.888.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : بار خدايا ! آزادى ام را از آتش ، از تو درخواست مى كنم.889.مُهج الدعوات عن الإمام عليّ عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعاى نماز شب _ : بار الها! به تو پناه مى برم از آتشى كه هر كه نافرمانى تو كند ، با آن ، به سختى مجازاتش مى كنى و هر كه از خشنودى تو دورى گزيند ، بِدان تهديدش كرده اى ؛ از آتشى كه روشنايى اش تاريكى ، اندكش دردناك و دورش نزديك است ؛ از آتشى كه شعله هايش يكديگر را فرو مى بلعند و بر يكديگر تازيانه مى كوبند ؛ از آتشى كه استخوان ها را مى پوساند و ساكنانش را آب جوشان مى نوشاند ؛ از آتشى كه نه بر جان كسى كه به پايش زارى كند ، دلسوزى مى كند، و نه بر كسى كه از او خواهش و التماس كند ، رحم مى آورد، و نه قادر است كه بر كسى كه در برابرش خاكسارى مى كند و سر تسليم فرود مى آورد ، سبك گيرد ؛ بلكه با ساكنان خويش ، با دردناك ترين شكنجه و سخت ترين كيفر برخورد مى كند .
و به تو پناه مى برم از كژدم هاى آن [آتش] ، كه دهان هايشان را گشوده مى دارند ، و از مارهاى آن ، كه نيش هايشان را به هم مى سايند ، و از نوشاك آن ، كه دل و روده ساكنانش را تكه تكه مى كند و قلبشان را از بيخ بر مى كَند! از تو مى خواهم كه مرا به چيزى ره نمون شوى كه از چنين آتشى دور گردانَد و آن را به تأخير اندازد .890.التوحيد عن الحصين بن عبد الرحمن عن أبيه عن الإمام امام باقر عليه السلام : بار خدايا! به حقّ كتاب آسمانى ات و آنچه در آن است _ از جمله : شكوهمندترين و بزرگ ترين نامت و ديگر نام هاى نيكويت و مايه هاى بيم و اميد _ ، از تو درخواست مى كنم كه مرا در شمار آزاد شدگانت از آتش قرار دهى.891.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام _ مِن خُ امام باقر عليه السلام : بار خدايا! عافيت تو را در همه كارهايم ، از تو مى خواهم و از خوارى در دنيا و عذاب آخرت ، به تو پناه مى برم. .
ص: 110
892.شرح نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام _ فِ عنه عليه السلام : اللّهُمَّ ارفَع ظَنّي صاعِدا ، ولا تُطمِع فِيَّ عَدُوّا ولا حاسِدا ، وَاحفَظني قائِما وقاعِدا ويَقظانا وراقِدا ، اللّهُمَّ اغفِر لي وَارحَمني وَاهدِني سَبيلَكَ الأَقوَمَ ، وقِني حَرَّ جَهَنَّمَ . (1)893.شرح نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام _ أي الإمام الصادق عليه السلام : اللّهُمَّ فُكَّني مِنَ النّارِ . (2)894.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعَزائِمِ مَغفِرَتِكَ ، وبِواجِبِ رَحمَتِكَ ، السَّلامَةَ مِن كُلِّ إثمٍ ، وَالغَنيمَةَ مِن كُلِّ بِرٍّ ، وَالفَوزَ بِالجِنَّةِ ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ . (3)895.مصباح المتهجّد عن الإمام الصادق عليه السلام _ ف عنه عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ النِّسيانِ وَالكَسَلِ وَالتَّواني في طاعَتِكَ ، ومِن عِقابِكَ الأَدنى وعَذابِكَ الأَكبَرِ . (4)896.كامل الزيارات عن أبي سعيد المدائني : عنه عليه السلام : إنَّ القُرآنَ لا يُقرَأُ هَذرَمَةً (5) ، ولكِن يُرَتَّلُ تَرتيلاً ، فَإِذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ الجَنَّةِ فَقِف عِندَها وسَلِ اللّه َ عز و جل الجَنَّةَ ، وإذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ النّارِ فَقِف عِندَها وتَعَوَّذ بِاللّه ِ مِنَ النّارِ . (6)897.فلاح السائل عن الإمام عليّ عليه السلام _ مِن دُ عنه عليه السلام : تَدعو في أعقابِ الصَّلَواتِ الفَرائِضِ بِهذِهِ الأَدعِيَةِ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ بَراءَةً مِنَ النّارِ فَاكتُب لَنا بَراءَتَنا ، وفي جَهَنَّمَ فَلا تَجعَلنا ، وفي عَذابِكَ
وهوانِكَ فَلا تَبتَلِنا ، ومِنَ الضَّريعِ وَالزَّقّومِ فَلا تُطعِمنا ، ومَعَ الشَّياطينِ فِي النّارِ فَلا تَجمَعنا ، وعَلى وُجوهِنا فَلا تَكبُبنا ، ومِن ثِيابِ النّارِ وسَرابيلِ القَطِرانِ فَلا تُلبِسنا ، ومِن كُلِّ سوءٍ لا إلهَ إلّا أنتَ يَومَ القِيامَةِ فَنَجِّنا . (7) .
ص: 111
898.البلد الأمين عن الإمام عليّ عليه السلام : امام باقر عليه السلام : بار خدايا ! گمان مرا بالا بِبَر ، (1) طمع هيچ دشمنى و حسودى را بر من مَيَنگيز و مرا ، ايستاده باشم يا نشسته، بيدار باشم يا خفته ، [در همه حال ]محافظت فرما. بار خدايا ! مرا بيامرز و بر من رحم آور، به درست ترين راهت راه نمايى ام كن، و از گرماى جهنّم نگاهم دار.899.جمال الاُسبوع عن عبد اللّه بن عطاء عن الإمام البا امام صادق عليه السلام : بار خدايا! مرا از آتش بِرَهان.900.فلاح السائل عن فاطمة عليهاالسلام _ مِن دُعائِها امام صادق عليه السلام : بار خدايا! به حقّ موجبات آمرزشت و به رحمت واجب گشته ات [بر خويش] ، از تو مى خواهم كه مرا از هر گناهى به سلامت دارى، از هر نيكى [و طاعتى ]بهره مند سازى ، به بهشت نائل گردانى و از آتش برهانى .901.فلاح السائل عن فاطمة عليهاالسلام _ مِن دُعائِها امام صادق عليه السلام : بار خدايا! از فراموشى و تنبلى و سستى در طاعتت ، و از كيفر نزديكت و از عذاب بزرگ ترت ، به تو پناه مى برم .902.كامل الزيارات عن أبي سعيد المدائني : امام صادق عليه السلام : قرآن را نبايد تند تند خواند ؛ بلكه بايد شمرده و با درنگ ، تلاوت كرد . هر گاه به آيه اى رسيدى كه در آن از بهشت ياد شده است ، لختى [از تلاوت ]دست نگه دار و از خداوند عز و جل بهشت را بخواه، و هر گاه به آيه اى رسيدى كه در آن از دوزخ ياد شده است ، لختى دست نگه دار و از آتش به خدا پناه ببر .903.الإقبال عن الإمام الحسين عليه السلام _ مِن دُعا امام صادق عليه السلام : در تعقيبات نمازهاى واجب ، اين دعا را مى خوانى: «بار خدايا! به حقّ محمّد و خاندان محمّد ، خلاصى از آتش را از تو مى خواهم . پس خلاصىِ ما را برايمان بنويس، در دوزخ قرارمان مده، به عذاب و تحقيرت
گرفتارمان مساز، از [خوراك دوزخيان ، يعنى] خارِ تر و زقّوم به ما مخوران، ما را در آتش با اهريمنان گرد مياور، در آتش سرنگونمان مكن، از جامه هاى آتش و پوشش هاى قَطرانى بر ما مپوشان، و از هر گونه گزند و بدى اى در روز قيامت _ اى كه معبودى جز تو نيست _ نجاتمان بخش» . .
ص: 112
904.تحف العقول عن الإمام زين العابدين عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارحَمنا وأعتِقنا مِنَ النّارِ . (1)905.الصحيفة السجّاديّة عن الإمام زين العابدين عليه ال عنه عليه السلام : اَللّهُمَّ . . . و أستَجيرُ بِكَ مِن جَميعِ عَذابِكَ فَأَجِرني . (2)906.الصحيفة السجّاديّة عن الإمام زين العابدين عليه ال الكافي عن زياد بن مروان : كانَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام يَقولُ في سُجودِهِ : أعوذُ بِكَ مِن نارٍ حَرُّها لا يُطفَأُ ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ جَديدُها لا يُبلى ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ عَطشانُها لا يُروى ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ مَسلوبُها لا يُكسى . (3)907.الكافي عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عليه الإمام الرضا عليه السلام : اللّهُمَّ أجِرني مِن عَذابِكَ ومِن سَخَطِكَ . (4)908.فلاح السائل عن الإمام الباقر عليه السلام _ مِمّ عنه عليه السلام : مَن تَعَوَّذَ بِاللّه ِ مِنَ النّارِ ولَم يَترُكِ الشَّهَواتِ فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ . (5)4 / 3الاِستِغاثَةُ مِنَ النّارِالكتاب«قُلْ إِنِّى أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّى عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» . (6)
.
ص: 113
913.جمال الاُسبوع عن أبان عن الإمام الصادق عليه السلا امام كاظم عليه السلام : بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بر ما رحمت آور و از آتش ، آزادمان گردان .914.الدروع الواقية عن الإمام الصادق عليه السلام _ ف امام كاظم عليه السلام : بار خدايا!... از همه عذاب هايت به تو پناه مى آورم ، پس پناهم ده.915.بحار الأنوار عن الإمام الصادق عليه السلام : الكافى _ به نقل از زياد بن مروان _ : امام كاظم عليه السلام در سجودش مى فرمود : از آتشى كه حرارتش فروكش نمى كند ، به تو پناه مى برم . از آتشى كه دمادم تازه است و كهنه نمى شود ، به تو پناه مى برم . از آتشى كه تشنه اش هرگز سيراب نمى شود ، به تو پناه مى برم . و از آتشى كه برهنه اش پوشانده نمى شود ، به تو پناه مى برم.916.الإقبال عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام امام رضا عليه السلام : بار خدايا! مرا از عذابت و از ناخشنودى ات ، در پناه خويش بدار .917.الكافي عن هلقام بن أبي هلقام : امام رضا عليه السلام : كسى كه از آتش به خدا پناه بَرَد ، ولى از هوس ها دست بر ندارد ، در واقع ، خود را مسخره كرده است.4 / 3فريادخواهى از آتشقرآن«بگو: اگر پروردگارم را نافرمانى كنم ، از عذاب روزى بزرگ مى ترسم».
.
ص: 114
الحديث923.الدعوات : الإمام عليّ عليه السلام : إلهي ! إن أخَذتَني بِجُرمي أخَذتُكَ بِعَفوِكَ ، وإن أخَذتَني بِذُنوبي أخَذتُكَ بِمَغفِرَتِكَ ، وإن أدخَلتَنِي النّارَ أعلَمتُ أهلَها أنّي اُحِبُّكَ . (1)924.المصباح عن ابن عبّاس يرفعه : عنه عليه السلام : آهٍ مِن نارٍ تُنضِجُ الأَكبادَ وَالكُلى ! آهٍ مِن نارٍ نَزّاعَةٍ لِلشَّوى ! آهٍ مِن غَمرَةٍ مِن مُلهَباتٍ لَظى ! (2)925.المصباح : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _ : أفَتُراكَ سُبحانَكَ يا إلهي وبِحَمدِكَ ، تَسمَعُ فيها صَوتَ عَبدٍ مُسلِمٍ سُجِنَ فيها بِمُخالَفَتِهِ ، وذاقَ طَعمَ عَذابِها بِمَعصِيَتِهِ ، وحُبِسَ بَينَ أطباقِها بِجُرمِهِ وجَريرَتِهِ ، وهُوَ يَضِجُّ إلَيكَ ضَجيحَ مُؤَمِّلٍ لِرَحمَتِكَ ، ويُناديكَ بِلِسانِ أهلِ تَوحيدِكَ ، ويَتَوَسَّلُ إلَيكَ بِرُبوبِيَّتِكَ ، يا مَولايَ ! فَكَيفَ يَبقى فِي العَذابِ وهُوَ يَرجو ما سَلَفَ مِن حِلمِكَ ؟! أم كَيفَ تُؤلِمُهُ النّارُ وهُوَ يَأمُلُ فَضلَكَ ورَحمَتَكَ ؟! أم كَيفَ يُحرِقُهُ لَهيبُها وأنتَ تَسمَعُ صَوتَهُ وتَرى مَكانَهُ ؟! أم كَيفَ يَشتَمِلُ عَلَيهِ زَفيرُها وأنتَ تَعلَمُ ضَعفَهُ ؟! أم كَيفَ يَتَغَلغَلُ بَينَ أطباقِها وأنتَ تَعلَمُ صِدقَهُ ؟! أم كَيفَ تَزجُرُهُ زَبانِيَتُها وهُوَ يُناديكَ يا رَبَّهُ ؟! أم كَيفَ تُنزِلُهُ فيها وهُوَ يَرجو فَضلَكَ في عِتقِهِ مِنها فَتَترُكُهُ ؟! هَيهاتَ ، ما ذلِكَ الظَّنُّ بِكَ ، ولَا المَعروفُ مِن فَضلِكَ ، ولا مُشبِهٌ لِما عامَلتَ بِهِ المُوَحِّدينَ مِن بِرِّكَ وإحسانِكَ . (3)926.كنز العمّال عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و عنه عليه السلام _ أيضا _ : يا كَريمُ يا رَبِّ ، وأنتَ تَعلَمُ ضَعفي عَن قَليلٍ مِن بَلاءِ الدُّنيا وعُقوباتِها ، وما يَجري فيها مِنَ المَكارِهِ عَلى أهلِها! عَلى أنَّ ذلِكَ بَلاءٌ ومَكروهٌ قَليلٌ
مَكثُهُ ، يَسيرٌ بَقاؤُهُ ، قَصيرٌ مُدَّتُهُ ، فَكَيفَ احتِمالي لِبَلاءِ الآخِرَةِ وجَليلِ وُقوعِ المَكارِهِ فيها ! وهُوَ بَلاءٌ تَطولُ مُدَّتُهُ ، وَيَدومُ مَقامُهُ ، ولا يُخَفَّفُ عَن أهلِهِ ؛ لِأَنَّهُ لا يَكونُ إلّا عَن غَضَبِكَ وَانتِقامِكَ وَسَخَطِكَ . (4) .
ص: 115
حديث928.الكافي عن محمّد بن عيسى بإسناده عن الصالحين عليهم ( _ في ذِكرِ أعمالِ العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَ ) امام على عليه السلام : خداوندا! اگر تو مرا در باره جرمم به پرسش گيرى، من درباره گذشتت تو را به پرسش مى گيرم و اگر تو مرا در باره گناهانم به پرسش گيرى، من در باره آمرزشت ، تو را به پرسش مى گيرم و اگر وارد آتشم كنى ، به اهل آتش اعلام مى كنم كه دوستت دارم .929.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : آه از آتشى كه جگرها و كليه ها را مى پزد ! آه از آتشى كه پوست سر و اندام را بر مى كَنَد ! آه از فرو رفتن در شعله هاى سركش!930.الإمام الصادق عليه السلام _ لِأَبي هارونَ المَك امام على عليه السلام _ در دعاى معروف به دعاى كميل _ : آيا به راستى ، به تو چنين گمانى مى رود _ اى معبود پاك و ستودنىِ من _ كه در دوزخ ، صداى بنده مسلمانى را بشنوى كه بر اثر مخالفتش ، در آن جا زندانى شده و به سبب نافرمانى اش ، طعم عذاب را چشيده و به واسطه جرم و جنايتش ، در ميان طبقات آن محبوس گشته و با ضجّه اميدوار به رحمت تو، به درگاهت ضجّه مى زند و به زبان آنان كه تو را به يكتايى پرستيده اند ، تو را مى خواند و به ربوبيّتت به تو توسّل مى جويد؟! آقاى من! [چنين كسى] چگونه در عذاب بماند ، در حالى كه به بردبارىِ ازلى تو اميد دارد ؟! يا چگونه آتش ، او را به درد آورَد ، در حالى كه به بخشايش و مهر تو آرزومند است ؟! يا چگونه زبانه هاى آتش ، بسوزانندش ، در حالى كه تو بانگ او را مى شنوى و جايش را مى بينى ؟! يا چگونه شعله سركش آتش ، او را فرا گيرد ، در حالى كه تو خود مى دانى كه او ناتوان است ؟! يا چگونه در ميان طبقات دوزخ غوطه ور شود ، در حالى كه از راستگويىِ او آگاهى ؟! يا چگونه دوزخبانان بر او نهيب زنند ، در حالى كه او تو را با فرياد «يا ربّ !» مى خواند ؟! يا چگونه او را در آتش جاى دهى و او اميد دارد كه به فضل و بخشايش خود ، از آن برهانى اش ؛ ولى تو در آن رهايش سازى؟!
هرگز! چنين گمانى به تو نمى رود و اين گونه رفتارى ، با لطف و بخشايش شناخته شده ات نمى سازد و به نيكى و احسانى كه هماره با يكتاپرستان كرده اى ، نمى ماند !931.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام _ در دعاى كميل _ : كريما! پروردگارا ! تو خود مى دانى كه در برابر اندكْ بلاى دنيا و كيفرهاى دنيايى و ناملايماتى كه بر اهل آن مى گذرد ، چه سان
ناتوانم . اين ، در حالى است كه اين بلا و ناملايمات ، درنگش اندك و ماندگارى اش ناچيز و مدّتش كوتاه است . پس چگونه بتوانم بلاى آخرت و ناملايمات بزرگ آن را تاب آورم ، در حالى كه آن بلا مدّتش طولانى و ماندگارى اش ديرپاست و با اهل آن ، مدارا نمى شود ؛ چرا كه آن بلا ، جز از خشم و انتقام و ناخشنودى تو بر نمى خيزد؟! .
ص: 116
932.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ أَسأَلُكَ اللّهُمَّ بِالمَخزونِ مِن أسمائِكَ ، وبِما وارَتهُ الحُجُبُ مِن بَهائِكَ ، إلّا رَحِمتَ هذِهِ النَّفسَ الجَزوعَةَ ، وهذِهِ الرُّمَّةَ الهَلوعَةَ ، الَّتي لا تَستَطيعُ حَرَّ شَمسِكَ ، فَكَيفَ تَستَطيعُ حَرَّ نارِكَ ؟! وَالَّتي لا تَستَطيعُ صَوتَ رَعدِكَ ، فَكَيفَ تَستَطيعُ صَوتَ غَضَبِكَ ؟! (1)933.تأويل الآيات الظاهرة عن إسماعيل بن عمّار : عنه عليه السلام : إلهي وسَيِّدي ! وعِزَّتِكَ وجَلالِكَ ، لَئِن طالَبتَني بِذُنوبي لَاُطالِبَنَّكَ بِعَفوِكَ ، ولَئِن طالَبتَني بِلُؤمي لَاُطالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ ، ولَئِن أدخَلتَنِي النّارَ لَاُخبِرَنَّ أهلَ النّارِ بِحُبّي لَكَ .
إلهي وسَيِّدي ! إن كُنتَ لا تَغفِرُ إلّا لِأَولِيائِكَ وأهلِ طاعَتِكَ ، فَإِلى مَن يَفزَعُ المُذنِبونَ ؟! وإن كُنتَ لا تُكرِمُ إلّا أهلَ الوَفاءِ بِكَ ، فَبِمَن يَستَغيثُ المُسيؤونَ ؟!
إلهي ! إن أدخَلتَنِي النّارَ فَفي ذلِكَ سُرورُ عَدُوِّكَ ، وإن أدخَلتَنِي الجَنَّةَ فَفي ذلِكَ سُرورُ نَبِيِّكَ ، وأنا وَاللّه ِ أعلَمُ أنَّ سُرورَ نَبِيِّكَ أحَبُّ إلَيكَ مِن سُرورِ عَدُوِّكَ . (2)934.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام _ في مُناجاةٍ لَهُ _ : سَيِّدي ! ألِضَربِ المَقامِعِ خَلَقتَ أعضائي ؟! أم لِشُربِ الحَميمِ خَلَقتَ أمعائي! (3)935.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ وَجهي وكانَ لَكَ مُصَلِّيا ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ عَيني وكانَت مِن خَوفِكَ باكِيَةً ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ لِساني وكانَ لِلقُرآنِ تالِيا ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ قَلبي وكانَ لَكَ مُحِبّا ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ جِسمي وكانَ لَكَ خاشِعا ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ أركاني وكانَت لَكَ رُكَّعا سُجَّدا ؟! (4) .
ص: 117
936.عنه عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا _ : بار الها! به حقّ آن نامِ نهانت، و به آن شكوه و روشنايى ات كه پرده ها آن را فرو پوشانده اند ، از تو درخواست مى كنم كه بر اين جانِ بى تاب و بر اين پيكر ناشكيبا رحم آورى كه حتّى تاب گرماى آفتاب تو را ندارد . پس چه سان بتواند گرماى آتش تو را تاب آورد ؟! پيكرى كه تحمّل بانگ آذرخش تو را ندارد، چگونه تحمّل بانگ خشم تو را داشته باشد ؟!937.عنه عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : خداوندا و سَرورا! به عزّت و جلالت سوگند ، اگر تو در پىِ گناه من باشى ، من در پىِ گذشت تو خواهم بود و اگر تو در پىِ سرزنش من باشى ، من در پىِ كَرَم تو خواهم بود و اگر مرا وارد آتش كنى ، علاقه ام را به تو ، به اهل آتش اعلام مى كنم .
خداوندا و سَرورا! اگر تو جز دوستان و اهل طاعتت را نيامرزى ، گناهكاران ، فريادشان را پيش چه كسى ببرند؟ و اگر تو جز وفاداران را گرامى ندارى ، بدكاران به چه كسى پناه ببرند؟
خداوندا! اگر مرا وارد آتش كنى ، اين ، [مايه] خوش حالى دشمنت خواهد شد ، و اگر مرا وارد بهشت كنى ، [مايه] خوش حالى پيامبرت خواهد شد . به خدا سوگند ، من مى دانم كه خوش حالى پيامبرت ، برايت دوست داشتنى تر از خوش حالىِ دشمنت است .938.مشكاة الأنوار : امام زين العابدين عليه السلام _ در يكى از مناجات هايش _ : سَرورم! آيا اندام هاى مرا براى كوبيدن با گرزها آفريده اى ؟! يا معده و روده هايم را براى نوشيدن آب جوشان خلق كرده اى ؟!939.الإمام عليّ عليه السلام _ لِرَجُلٍ مِن بَني سَع امام زين العابدين عليه السلام : معبود من! آيا رخسار مرا كه براى تو نماز گزارده است ،
در آتش مى سوزانى؟! معبود من! آيا چشم مرا كه از ترس تو گريان بوده است ، با آتش مى سوزانى؟! معبود من! آيا زبان مرا كه قرآن تلاوت كرده است ، با آتش مى سوزانى؟! معبود من! آيا قلب مرا كه عاشق و دوستدار تو بوده است ، با آتش مى سوزانى؟! معبود من! آيا جسم مرا كه در برابر تو خاكسار بوده است ، در آتش مى سوزنى؟! معبود من! آيا اعضاى بدن مرا كه در پيشگاه تو ركوع و سجود مى كرده است ، با آتش مى سوزانى؟! .
ص: 118
940.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام _ مِن دُعائِهِ فِي الصَّلاةِ عَلى حَمَلَةِ العَرشِ _ : اللّهُمَّ ... فَصَلِّ عَلَيهِم وعَلَى المَلائِكَةِ الَّذينَ مِن دونِهِم ؛ مِن سُكّانِ سَماواتِكَ ، وأهلِ الأَمانَةِ عَلى رِسالاتِكَ ، وَالَّذينَ لا تَدخُلُهُم سَأمَةٌ مِن دُؤوبٍ ، ولا إعياءُ مِن لُغوبٍ ، ولا فُتورٌ ، ولا تَشغَلُهُم عَن تَسبيحِكَ الشَّهَواتُ ، ولا يَقطَعُهُم عَن تَعظيمِكَ سَهوُ الغَفَلاتِ ، الخُشَّعُ الأَبصارِ فَلا يَرومونَ النَّظَرَ إلَيكَ ، النَّواكِسُ الأَذقانِ (1) الَّذينَ قَد طالَت رَغبَتُهُم فيما لَدَيكَ ، المُستَهتَرونَ بِذِكرِ آلائِكَ ، وَالمُتَواضِعونَ دونَ عَظَمَتِكَ وجَلالِ كِبرِيائِكَ ، وَالّذينَ يَقولونَ إذا نَظَروا إلى جَهَنَّمَ تَزفِرُ عَلى أهلِ مَعصِيَتِكَ : سُبحانَكَ ! ما عَبَدناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ . (2) .
ص: 119
941.الكافي عن محمّد بن عذافر : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا براى درود فرستادن بر فرشتگان حامل عرش الهى _ : بار خدايا ! درود فرست بر آنان و بر فرشتگانى كه فروتر از آنان اند و در آسمان هاى تو جاى دارند و امانتداران پيام هاى تو اند ؛ همانان كه هر چه بكوشند ، بيزارى به آنان راه نمى يابد و هر اندازه رنج برند ، خستگى و سستى نمى گيرند . نه خواهشى دارند كه آنها را از ذكر تسبيح تو باز دارد، و نه سهو و غفلتى كه از بزرگداشت تو مانعشان شود. [از هيبت تو ،] ديدگانْ فرو هشته اند و به تو نمى نگرند، و چانه ها فرو داشته اند [و سر به زيرند] ؛ همانان كه آنچه را از نزد تو باشد ، بسى خواهان اند، به ياد كردن از نعمت هاى تو آزمندند، و در برابر بزرگىِ تو و شكوه كبرياى تو خاكسارند ؛ همانان كه هر گاه به جهنّم مى نگرند _ كه بر نافرمانان از تو نهيب مى زند _ ، مى گويند: «پاكا تو! ما تو را چنان كه شايسته بندگىِ توست ، بندگى نكرديم» . .
ص: 120
الفصل الخامِسُ: مُواصَفاتِ جَهَنَّمَ5 / 1أبوابُ جَهَنَّمَ وطَبَقاتُهاالكتاب«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ * لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَ بٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ» . (1)
«وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَاوَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ ءَايَاتِ رَبِّكُمْ وَ يُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَ_ذَا قَالُواْ بَلَى وَ لَ_كِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ * قِيلَ ادْخُلُواْ أَبْوَ بَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» . (2)
الحديث949.الإمام عليّ عليه السلام _ لِنَوفٍ البِكالِيِّ _ رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ لِلنّارِ سَبعَةَ أبوابٍ . (3) .
ص: 121
فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم5 / 1درهاى جهنّم و طبقه هاى آنقرآن«و قطعا وعده گاه همه آنان ، جهنّم است كه هفت در دارد و از هر درى ، بخشى معيّن از آنان [وارد مى شوند]» .
«و كسانى كه كافر شده اند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده مى شوند تا اين كه بِدان مى رسند ، درهاى آن گشوده مى گردد و نگهبانانش به آنان مى گويند: «مگر فرستادگانى از خودتان بر شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را به ديدار چنين روزى هشدار دهند؟». مى گويند: «چرا»؛ ولى فرمان عذاب ، بر كافران ، واجب آمد. و گفته مى شود: «از درهاى دوزخ وارد شويد . جاودانه در آن بمانيد». وه ، كه چه بد جايى است جاى سركشان !» .
حديث957.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش، هفت در دارد.
.
ص: 122
958.الإمام الصادق عليه السلام _ لَمّا سُئِلَ عَنِ ا البعث والنشور عن الخليل بن مرّة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كانَ لا يَنامُ حَتّى يَقرَأَ «تَبارَكَ» و«حم» السَّجدَةَ ، وقالَ : الحَواميمُ سَبعٌ، وأبوابُ جَهَنَّمَ سَبعٌ : جَهَنَّمُ ، وَالحُطَمَةُ ، ولَظى، وسَعيرٌ، وسَقَرُ ، وَالهاوِيَةُ ، وَالجَحيمُ . قالَ : يَجيءُ كُلٌّ «حم» مِنها يَومَ القِيامَةِ _ أحسَبُهُ قالَ : _ تَقِفُ عَلى بابٍ مِن هذِهِ الأَبوابِ فَتَقولُ : «اللّهُمَّ لا يَدخُلُ هذا البابَ مَن كانَ يُؤمِنُ بي ويَقرَؤُني» . (1)959.كمال الدين عن داوود بن فرقد : الخصال عن ابن عبّاس عن الإمام عليّ عليه السلام _ حينَ سَألَهُ اليَهوديُّ : فَمَا السَّبعَةُ؟ _ قالَ : سَبعَةُ أبوابِ النّارِ مُتَطابِقاتٌ . قالَ : فَمَا الثَّمانِيَةُ ؟ قالَ : ثَمانِيَةُ أبوابِ الجَنَّةِ . (2)960.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : أبوابُ النّارِ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ، يُبدَأُ بِالأَسفَلِ فَيُملَأُ فَهُوَ أسفَلُ سافِلينَ ، ثُمَّ الَّذي يَليهِ، ثُمَّ الَّذي يَليهِ ، حَتّى يُملَأَ النّارُ . (3)961.عنه صلى الله عليه و آله : الزهد لابن حنبل عن حطان بن عبداللّه : قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : أتَدرونَ كَيفَ أبوابُ جَهَنَّمَ؟ قالَ : قُلنا : كَنَحوِ هذِهِ الأَبوابِ . قالَ : لا، ولكِنَّها هكَذا _ ووَضَعَ يَدَهُ فَوقَ ، وبَسَطَ أبو عَمرٍو (4) يَدَهُ عَلى يَدِهِ _ . (5)962.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لِجَهَنَّمَ سَبعَةُ أبوابٍ ؛ بابٌ مِنها لِمَن سَلَّ السَّيفَ عَلى أُمَّتي . (6) .
ص: 123
963.الدرّ المنثور عن عائشة عن رسول اللّه صلى الله علي البعث و النشور _ به نقل از خليل بن مُرّه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نمى خوابيد ، مگر آن كه [سوره هاى] ملك و سجده را مى خواند. ايشان فرمود : «حاميم ها ، هفت تا هستند و درهاى جهنّم نيز هفت تا: جهنّم، آتشِ خرد كننده، آتش زبانه زننده، آتش فروزان، دوزخ، سياه چال، مغاك آتشين» .
نيز فرمود: «در روز رستاخيز ، هر يك از اين حاميم ها مى آيد» و به گمانم فرمود : «و جلوى يكى از اين درها مى ايستد و مى گويد: بار خدايا! كسى كه به من ايمان داشته و مرا تلاوت مى كرده است ، از اين در وارد نشود» .964.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الخصال _ به نقل از ابن عبّاس ، در بيان گفتگوى امام على عليه السلام با مرد يهودى _ : پرسيد : آن هفت تا ، كدام اند؟
فرمود: «هفت درِ آتش كه روى هم نهاده شده اند» .
پرسيد: آن هشت چيست؟
فرمود: «هشت درِ بهشت» .965.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : درهاى دوزخ ، يكى بر روى ديگرى است كه از پايين ترين _ كه همان اسفلُ السافلين است _ آغاز مى شود و پر مى گردد . سپس نوبت ديگرى مى رسد و سپس ديگرى ، تا آن كه دوزخ [از دوزخيان] پر مى شود .966.عنه عليه السلام : الزهد ، ابن حنبل _ به نقل از حطان بن عبد اللّه _ : على عليه السلام فرمود: «آيا مى دانيد درهاى جهنّم چگونه است؟» .
گفتيم : مانند همين درها.
فرمود: «نه ؛ بلكه آنها چنين اند» و دستش را بالا گرفت و ابو عمرو دستش را بالاى دست ايشان قرار داد [يعنى بر روى هم اند] .967.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جهنّم ، هفت در دارد كه يكى از آنها براى [ورود] كسى است كه بر روى امّت من ، شمشير بكشد. .
ص: 124
968.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لِلنّارِ بابٌ لا يَدخُلُ مِنهُ إلّا مَن شَفى غَيظَهُ بِسَخَطِ اللّه ِ عز و جل . (1)969.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ قالَ لي جَبرَئيلُ عليه السلام : قَد اُمِرتُ بِعَرضِ الجَنَّةِ وَالنّارِ عَلَيكَ . قالَ : فَرَأَيتُ الجَنَّةَ وما فيها مِنَ النَّعيمِ ، ورَأَيتُ النّارَ وما فيها مِن عَذابٍ أليمٍ ...
ثُمَّ رَأَيتُ أبوابَ جَهَنَّمَ ، فَإِذا عَلَى البابِ الأَوَّلِ مِنها مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ ، وهِيَ : مَن رَجا اللّه َ تَعالى سَعِدَ ، ومَن خافَ اللّه َ تَعالى أمِنَ ، وَالهالِكُ المَغرورُ مَن رَجا غَيرَ اللّه ِ وخافَ سِواهُ .
وعَلَى البابِ الثّاني مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : مَن أرادَ أن لا يَكونَ عُريانا يَومَ القِيامَةِ فَليَكسُ الجُلودَ العارِيَةَ فِي الدُّنيا ، ومَن أرادَ أن لا يَكونَ عَطشانا يَومَ العَطَشِ فَليَسقِ العَطشانَ فِي الدُّنيا ، ومَن أرادَ أن لا يَكونَ جائِعا فِي القِيامَةِ فَليُطعِمِ البُطونَ الجائِعَةَ فِي الدُّنيا .
وعَلَى البابِ الثالِثِ مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : لَعَنَ اللّه ُ الكاذِبينَ ، لَعَنَ اللّه ُ الباخِلينَ ، لَعَنَ اللّه ُ الظّالِمينَ .
وعَلَى البابِ الرّابِعِ مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : أذَلَّ اللّه ُ مَن أهانَ الإِسلامَ ، أذَلَّ اللّه ُ مَن أهانَ أهلَ بَيتِ النَّبِيِّ ، لَعَنَ اللّه ُ مَن أعانَ الظّالِمينَ عَلى ظُلمِ المَخلوقينَ .
وعَلَى البابِ الخامِسِ مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : لا تَتَّبِعِ الهَوى فَإِنَّ الهَوى مُجانِبُ الإيمانِ ، ولا تُكثِر مَنطِقَكَ فيما لا يَعنيكَ فَتَقنُطُ مِن رَحمَةِ اللّه ِ تَعالى ، ولا تَكُن عَونا لِلظّالِمينَ .
وعَلَى البابِ السّادِسِ مَكتوبٌ : أنَا حَرامٌ عَلى المُتَهَجِّدينَ ، أنَا حَرامٌ عَلَى المُتَصَدِّقينَ ، أنَا حَرامٌ عَلَى الصّائِمينَ .
وعَلَى البابِ السّابِعِ مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : حاسِبوا أنفُسَكُم قَبلَ أن تُحاسَبوا ، وَبِّخوا أنفُسَكُم قَبلَ أن تُوَبَّخوا ، اُدعُوا اللّه َ عز و جل قَبلَ أن تَرِدوا عَلَيهِ ولا تَقدِرونَ عَلى ذلِكَ . (2) .
ص: 125
970.فاطمة عليهاالسلام _ في الدُّعاءِ _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش ، درى دارد كه از آن وارد نمى شود ، مگر كسى كه دقّ دل خود را به قيمتِ به خشم آوردن خداوند، خالى كند .971.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شبى كه مرا به آسمان بردند، جبرئيل عليه السلام به من گفت: «من مأمورم كه بهشت و آتش را به تو نشان دهم» .
پس من بهشت و نعمت هاى آن را و آتش و عذاب دردناكى را كه در آن بود، مشاهده كردم... . سپس درهاى جهنّم را ديدم. بر نخستين درِ آن ، سه جمله نوشته شده بود، چنين: «آن كه به خداى بزرگ اميدوار باشد ، به سعادت مى رسد . آن كه از خداى بزرگ بترسد ، در امان است . تباه شده فريب خورده ، كسى است كه به غير خدا اميدوار باشد و از غير او بترسد» .
بر درِ دوم نيز اين سه جمله نوشته شده بود: «هر كه مى خواهد در روز رستاخيز برهنه نباشد ، بر بدن هاى برهنه در دنيا جامه بپوشاند. هر كه مى خواهد در روز تشنگى تشنه نباشد ، در دنيا تشنه را سيراب كند . هر كه مى خواهد در روز رستاخيز گرسنه نباشد ، در دنيا شكم هاى گرسنه را غذا دهد» .
بر درِ سوم ، اين سه جمله نوشته شده بود: «لعنت خدا بر دروغگويان! لعنت خدا بر بخل ورزان! لعنت خدا بر ستمكاران !» .
بر درِ چهارم ، اين سه جمله نوشته شده بود: «خدا خوار گردانَد كسى را كه اسلام را خوار مى كند! خدا خوار گردانَد كسى را كه اهل بيت پيامبر را خوار مى كند! خدا لعنت كند كسى را كه به ستمگران ، در ستم كردن به مخلوقان ، يارى مى رسانَد!» .
بر درِ پنجم ، اين سه جمله نوشته شده بود: «پيروى هوس مكن ؛ زيرا هوس ، از ايمان به دور است . بيهوده بسيار سخن مگو ؛ چرا كه از رحمت خداى بزرگ نوميد مى گردى . و ياور ستمگران مباش» .
بر درِ ششم ، اين [سه جمله] نوشته شده بود: «من بر شب زنده داران ، حرام هستم . من بر صدقه دهندگان ، حرام هستم . من بر روزه گيران ، حرام هستم» .
بر درِ هفتم ، اين سه جمله نوشته شده بود: «به حساب خود برسيد ، پيش از آن كه به حساب شما رسيده شود . خويشتن را سرزنش كنيد ، پيش از آن كه مورد سرزنش شويد . خداى عز و جل را بخوانيد ، پيش از آن كه نزد او بياييد و ديگر توان اين كار (خواندن خداوند) را نداشته باشيد» . .
ص: 126
972.الإمام الصادق عليه السلام _ فِي الدَّوابِّ _ الإمام زين العابدين عليه السلام : لِلنّارِ سَبعَةُ أبوابٍ : بابٌ يَدخُلُ مِنهُ فِرعونُ وهامانُ وقارونُ، وبابٌ يَدخُلُ مِنهُ المُشرِكونَ وَالكُفّارُ مِمَّن لَم يُؤمِن بِاللّه ِ طَرفَةَ عَينٍ، وبابٌ يَدخُلُ مِنهُ بَنو أُمَيَّةَ ؛ هُوَ لَهُم خاصَّةً لا يُزاحِمُهُم فيهِ أحَدٌ وهُوَ بابُ لَظى، وهُوَ بابُ سَقَرَ، وهُوَ بابُ الهاوِيَةِ تَهوي سَبعينَ خَريفا، وكُلَّما هَوى بِهِم سَبعينَ خَريفا فارَ بِهِم فَورَةً قَذَفَ بِهِم في أعلاها سَبعينَ خَريفا، ثُمَّ تَهوي بِهِم كَذلِكَ سَبعينَ خَريفا، فَلا يَزالونَ هكَذا أبَدا خالِدينَ مُخَلَّدينَ، وبابٌ يَدخُلُ مِنهُ مُبغِضونا ومُحارِبونا وخاذِلونا ، وإنَّهُ لَأَعظَمُ الأَبوابِ وأشَدُّها حَرّا . (1)973.عنه عليه السلام : الكافي عن محمّد بن مسلم : كُنتُ قاعِدا عِندَ أبي جَعفَرٍ عليه السلام عَلى بابِ دارِهِ بِالمَدينَةِ، فَنَظَرَ إلَى النّاسِ يَمُرّونَ أفواجا ، فَقالَ لِبَعضِ مَن عِندَهُ : حَدَثَ بِالمَدينَةِ أمَرٌ ؟ فَقالَ : جُعِلتُ فِداكَ ، وَلِيَ المَدينَةَ والٍ فَغَدَا النّاسُ يُهَنِّؤونَهُ . فَقالَ : إنَّ الرَّجُلَ لِيُغدى عَلَيهِ بِالأَمرِ تَهَنَّأَ بِهِ (2) ، وإنَّهُ لَبابٌ مِن أبوابِ النّارِ . (3)راجع : ص 20 (الفصل الأوّل : أسماء جهنّم) .
.
ص: 127
975.الإمام الصادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : آتش ، هفت در دارد كه از يك درِ آن ، فرعون و هامان و قارون وارد مى شوند . از يك درش مشركان و كافرانى داخل مى شوند كه چشم بر هم زدنى به خدا ايمان نياورده اند . از يك درش بنى اميّه داخل مى شوند و مختصّ آنان است و كسى ديگر با آنان از آن در ، وارد نمى شود .
و [دو در ديگر] درِ آتشِ زبانه زننده است و درِ دوزخ، و [ششمى] درِ سياه چال كه تا عمق آن ، هفتاد سال راه است و هر بار كه پس از هفتاد سال در آن فروافتند ، چنان فَوَرانى مى كند كه آنان را دو باره به بالاى آن پرتاب مى كند و اين نيز هفتاد سال طول مى كشد [تا به بالاى سياه چال برسند] . سپس بار ديگر در آن فرو مى افتند و باز هفتاد سال طول مى كشد تا به قعر آن برسند، و پيوسته و هميشه چنين خواهند بود و [در اين حالت ،] جاويدان و ابدى مى مانند.
از يك درِ ديگر [كه درِ هفتم است] ، دشمنان ما و كسانى كه با ما مى جنگند و [كسانى كه] تنهايمان مى گذارند ، داخل مى شوند . اين ، بزرگ ترين و سوزان ترين درِ جهنّم است . (1)976.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ : نزد امام باقر عليه السلام بر درِ خانه ايشان در مدينه نشسته بودم كه ديد مردم ، گروه گروه مى گذرند. به يكى از كسانى كه نزد ايشان بود، فرمود: «در مدينه اتّفاقى افتاده است؟» .
او گفت: فدايت شوم ! حكمرانى براى مدينه آمده است و مردم براى شادباشگويى نزدش مى روند.
فرمود: «چه بسا سِمَتى به كسى واگذار مى شود و به وى شادباش گفته مى شود ، در حالى كه آن سِمَت ، درى از درهاى آتش است» .ر . ك : ص 21 (فصل يكم : نام هاى دوزخ) .
.
ص: 128
5 / 2وَقودُ جَهَنَّمَالكتاب«فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَ لَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ» . (1)
«وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبًا» . (2)
«وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِىَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَاوَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِى غَفْلَةٍ مِّنْ هَ_ذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ * إِنَّكُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَ رِدُونَ * لَوْ كَانَ هَ_ؤُلَاءِ ءَالِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَ كُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ * لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ» . (3)
الحديث985.الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي المُناجاة الرقّة والبكاء لابن قدامة عن محمّد بن هاشم : لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ» قَرَأهَا النَّبيُّ صلى الله عليه و آله فَسَمِعَها شابٌّ إلى جَنبِهِ فَصَعِقَ ، فَجَعَلَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله رَأسَهُ في حِجرِهِ رَحمَةً لَهُ ، فَمَكَثَ ما شاءَ اللّه ُ أن يَمكُثَ ثُمَّ فَتَحَ عَينَيهِ ، فَإِذا رَأسُهُ في حِجرِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : بِأَبي أنتَ واُمّي مِثلُ أيِّ شَيءٍ الحَجَرُ ؟ فَقالَ : أما يَكفيكَ ما أصابَكَ؟! عَلى أنَّ الحَجَرَ مِنها لَو وُضِعَ عَلى جِبالِ الدُّنيا لَذابَت مِنهُ ، وإنَّ مَعَ كُلِّ إنسانٍ مِنهُم حَجَرا وشَيطانا . (4)986.الإمام الصادق عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ ... الغُلولَ (5) مِن جَمرِ جَهَنَّمَ ، وَالسُّكرَ جَمرُ النّارِ . (6) .
ص: 129
5 / 2سوخت جهنّمقرآن«پس اگر اين كار (آورده يك سوره مانند قرآن) را نكنيد _ كه نمى توانيد كرد _ ، پس بترسيد از آتشى كه سوخت آن ، مردمان و سنگ هايند و براى كافران ، آماده گشته است».
«و امّا كجروان ، هيزم جهنّم خواهند بود».
«و وعده حق نزديك مى گردد . ناگهان ديدگان كسانى كه كفر ورزيده اند ، خيره مى شود [و مى گويند] كه : «اى واى بر ما كه از اين روز در غفلت بوديم ! بلكه ما ستمگر بوديم» . در حقيقت، شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد ، هيمه جهنّم هستيد . شما وارد آن خواهيد شد. اگر اينها خدايانى [واقعى] بودند ، وارد آن نمى شدند و حال آن كه جملگى در آن ، ماندگارند . آنان در آن جا ، ناله اى زار دارند و در آن جا [چيزى ]نمى شنوند».
حديث994.طبّ الأئمّة عن الحارث بن المغيرة : الرقّة و البكاء ، ابن قدامه _ به نقل از محمّد بن هاشم _ : چون آيه «و سوخت آن ، مردمان و سنگ هايند» فرود آمد، پيامبر صلى الله عليه و آله آن را خواند. جوانى كه در كنار وى بود ، آن را شنيد و از هوش رفت. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر او ترحّم فرمود و سرش را در دامن خويش نهاد. مدّتى كه گذشت، آن جوان چشمانش را گشود و ديد سرش در دامن پيامبر خداست. گفت : پدر و مادرم به فدايت ! آن سنگ ها مانند چه چيزند؟
فرمود: «آنچه بر سرت آمد ، برايت كافى نيست؟! هر سنگ آن [چنان است كه ]اگر بر كوه هاى دنيا نهاده شود ، كوه ها از حرارت آن ، آب مى شوند . و با هر انسانى از ايشان (دوزخيان) ، يك سنگ و يك شيطان همراه است» .995.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في فَضلِ التَّمرِ البَرنِيِّ {-1-} _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دستبرد به غنايم ، از اخگر جهنّم است، و مستى نيز اخگر آتش است.
.
ص: 130
996.الإمام زين العابدين عليه السلام _ في مُناجاتِهِ الإمام عليّ عليه السلام : وَقودُ النّارِ يَومَ القِيامَةِ كُلُّ غَنِيٍّ بَخِلَ بِمالِهِ عَلَى الفُقَراءِ ، وكُلُّ عالِمٍ باعَ الدّينَ بِالدُّنيا . (1)997.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في دُعاءِ الأَ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد عن أبي الحسن المدائني : كانَ الحَسَنُ عليه السلام ... تَزَوَّجَ ... امرأَةً مِن بَني شَيبانَ مِن آلِ هَمّامِ بنِ مُرَّةَ ، فَقيلَ لَهُ : إنَّها تَرى رَأيَ الخَوارِجِ ، فَطَلَّقَها ، وقالَ : إنّي أكرَهُ أن أضُمَّ إلى نَحري جَمرَةً مِن جَمرِ جَهَنَّمَ . (2)998.تفسير القمّي : الكافي عن عثمان بن عيسى عن رجل عن الإمام الباقر عليه السلام : إنَّهُ كانَت عِندَهُ امرَأَةٌ تُعجِبُهُ ، وكانَ لَها مُحِبّا، فَأَصبَحَ يَوما وقَد طَلَّقَها وَاغتَمَّ لِذلِكَ ، فَقالَ لَهُ بَعضُ مَواليهِ : جُعِلتُ فِداكَ ، لِمَ طَلَّقتَها ؟ فَقالَ : إنّي ذَكَرتُ عَلِيّا عليه السلام فَتَنَقَّصَتْهُ ، فَكَرِهتُ أن اُلصِقَ جَمرَةً مِن جَمرِ جَهَنَّمَ بِجِلدي . (3)5 / 3حَرارَةُ جَهَنَّمَالكتاب«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُواْ أَن يُجَاهِدُواْ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فِى الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ كَانُواْ يَفْقَهُونَ * فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلاً وَلْيَبْكُواْ كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» . (4)
الحديث1004.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : نارُكُم هذِهِ جُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ ، لِكُلِّ جُزءٍ مِنها حَرُّها . (5) .
ص: 131
1005.الإمام زين العابدين عليه السلام : امام على عليه السلام : سوخت آتش روز قيامت، هر توانگرى است كه از بخشيدن مال خويش به تهى دستان ، بخل ورزد، و نيز هر عالمى كه دين را به دنيا بفروشد.1006.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد _ به نقل از ابو الحسن مدائنى _ : حسن عليه السلام ... با زنى از بنى شيبان، از خاندان همّام بن مُرّه، ازدواج كرده بود . به ايشان گفته شد كه او هم عقيده خوارج است.
ايشان ، وى را طلاق داد و فرمود: «من خوش ندارم كه اخگرى از اخگرهاى جهنّم را به سينه ام بچسبانم» .1007.الإمام الحسن عليه السلام : الكافى _ به نقل از عثمان بن عيسى ، از مردى ديگر _ : امام باقر عليه السلام به يكى از همسران خود ، علاقه شديدى داشت . روزى او را طلاق داد و از طلاق دادنش غمگين بود. يكى از خدمتكاران ايشان گفت : فدايت شوم ! چرا طلاقش داديد؟
فرمود: «من از على عليه السلام ياد كردم و او از ايشان ، بد گفت. بنا بر اين، خوش نداشتم كه اخگرى از اخگرهاى جهنّم را به پوستم بچسبانم» .5 / 3گرماى جهنّمقرآن«بر جاى ماندگان، به [در خانه] نشستنِ خود پس از پيامبر خدا [و همراه نشدن با او]، شادمان شدند و از اين كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند ، كراهت داشتند و [به ديگر مسلمانان نيز] گفتند: «در اين گرما بيرون نرويد» . بگو: «اگر در يابيد ، آتش جهنّم گرم تر است». از اين پس ، كم بخندند و به [جزاى ]آنچه به دست مى آورند، بسيار بگريند».
حديث1013.بحار الأنوار عن محمّد بن عليّ بن إبراهيم في كتاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اين آتشِ [دنيايىِ] شما ، يكى از هفتاد جزء آتش جهنّم است كه هر جزئى از آن ، گرماى خود را دارد. (1)
.
ص: 132
1014.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صحيح البخاري عن أبي هريرة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : نارُكُم جُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ . قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، إن كانَت لَكافِيَةً ! قالَ : فُضِّلَت عَلَيهِنَّ بِتِسعَةٍ وسِتّينَ جُزءا ، كُلُّهُنَّ مِثلُ حَرِّها . (1)1015.الأمالي عن أنس : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ نارَكُم هذِهِ جُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ ، ولَولا أنَّها أُطفِئَت بِالماءِ مَرَّتَينِ مَا انتَفَعتُم بِها ، وإنَّها لَتَدعُو اللّه َ عز و جل ألّا يُعيدَها فيها . (2)1016.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ نارَكُم هذِه لَجُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ ، ولَقَد أُطفِئَت سَبعينَ مَرَّةً بِالماءِ ثُمَّ التَهَبَت ، ولَولا ذلِكَ لَمَا استَطاعَ آدَمِيٌّ أن يُطفِئَها إذَا التَهَبَت ، وإنَّهُ لَيُؤتى بِها يَومَ القِيامَةِ حَتّى توضَعَ عَلَى النّارِ فَتَصرُخُ صَرخَةً ما يَبقى مَلَكُ مُقَرَّبٌ ولا نَبِيٌّ مُرسَلٌ إلّا جَثا عَلَى رُكبَتَيهِ فَزَعا مِن صَرخَتِها . (3)1017.الإمام الكاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لَو كانَ فِي المَسجِدِ مِئَةُ ألفٍ أو يَزيدونَ ، فَتَنَفَّسَ رَجُلٌ مِن أهلِ النّارِ فَأَصابَهُم نَفَسُهُ لَأَحرَقَ المَسجِدَ ومَن فيهِ . (4) .
ص: 133
1018.عنه عليه السلام : صحيح البخارى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «آتشِ شما، يكى از هفتاد جزء آتش جهنّم است».
گفته شد: اى پيامبر خدا ! به راستى كه [براى سوزاندن مجرمان ،] كافى است!
فرمود: «شصت و نه جزء بيشتر از اين آتش دارد كه همه آنها همانند آن ، داغ اند».1019.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اين آتش شما ، يك جزء از هفتاد جزء آتش جهنّم است، در حالى كه اگر نبود كه [همين آتش معمولى ]دو بار با آب خاموش شود ، شما نمى توانستيد از آن استفاده كنيد، و اين آتش به درگاه خداوند عز و جل دعا مى كند كه آن را به آن (آتش جهنّم) باز نگردانَد.1020.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اين آتش شما ، جزئى از هفتاد جزء آتش جهنّم است كه هفتاد بار با آب ، خاموش شد و آن گاه شعله ور گشت، و اگر اين [سرد شدن ها ]نبود ، هيچ انسانى نمى توانست آن را هنگام شعله ور شدنش تحمّل كند. در روز قيامت ، همين آتش را مى آورند و بر آتش[_ِ دوزخ] مى نهند . پس چنان فريادى مى زند كه تمام فرشتگان مقرّب و پيامبران مُرسَل ، از وحشت فرياد آن ، به زانو در مى آيند.1021.الحاوي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر در [اين] مسجد ، صد هزار نفر يا بيشتر باشند و مردى از اهل دوزخ نفسى بكشد و نفس او به آنان برسد ، مسجد و همه كسانى را كه در آن اند ، مى سوزاند. .
ص: 134
1022.البداية والنهاية : الإمام عليّ عليه السلام : نارُكُم هذِهِ جُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ ، ولَولا أنَّها غُسِلتُ بِسَبعينَ ماءً ما أطاقَ آدَمِيٌّ أن يُسعِرَها ، وإنَّ لَها يَومَ القِيامَةِ لَصَرخَةً لا يَبقى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ ولا نَبِيٌّ مُرسَلٌ إلّا جَثا عَلى رُكبَتَيهِ مِن صَرخَتِها ، ولَو أنَّ رَجُلاً مِن أهلِ النّارِ عُلِّقَ بِالمَشرِقِ لَاحتَرَقَ أهلُ المَغرِبِ مِن حَرِّهِ . (1)5 / 4سَوادُ جَهَنَّمَ1025.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تَحسَبونَ أنَّ نارَ جَهَنَّمَ مِثلُ نارِكُم هذِهِ؟ هِيَ أشَدُّ سَوادا مِنَ القارِ، هِيَ جُزءٌ مِن بِضعَةٍ وسِتّينَ جُزءا مِنها ، أو نَيِّفٍ وأربَعينَ جُزءا . (2)1026.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : اُوقِدَ عَلَى النّارِ ألفَ سَنَةٍ حَتَّى احمَرَّت ، ثُمَّ اُوقِدَ عَلَيها ألفَ سَنَةٍ حَتَّى ابيَضَّت ، ثُمَّ اُوقِدُ عَلَيها ألفَ سَنَةٍ حَتَّى اسوَدَّت ، فَهِيَ سَوداءُ مُظلِمَةٌ . (3)1027.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يُنشِئُ اللّه ُ سَحابَةً لِأَهلِ النّارِ سَوداءَ مُظلِمَةً، فَيُقالُ : يا أهلَ النّارِ، أيَّ شَيءٍ تَطلُبونَ؟ فَيَذكُرونَ بِها سَحابَةَ الدُّنيا، فَيَقولونَ : يا رَبَّنَا الشَّرابُ! فَيُمطِرُهُم أغلالاً تَزيدُ في أغلالِهِم ، وسَلاسِلَ تَزيدُ في سَلاسِلِهِم ، وجَمرا تَلتَهِبُ عَلَيهِم . (4)1028.عنه عليه السلام _ وقَد سُئِلَ عَنِ استِعمالِ ال تفسير القميّ عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال : قُلتُ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّه ِ خَوِّفني ؛ فَإِنَّ قَلبي قَد قَسا .
فَقالَ عليه السلام : يا أبا مُحَمَّدٍ ، استَعِدَّ لِلحَياةِ الطَّويلَةِ ؛ فَإِنَّ جَبرَئيلَ جاءَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وهُوَ قاطِبٌ وقَد كانَ قَبلَ ذلِكَ يَجيءُ وهُوَ مُبتَسِمٌ ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا جَبرَئيلَ ، جِئتَنِي اليَومَ قاطِباً ؟ فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، قَد وُضِعَت مَنافِخُ النّارِ . فَقالَ : وما مَنافِخُ النّارِ يا جَبرَئيلَ ؟
فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللّه َ عز و جل أمَرَ بِالنّارِ فَنُفِخَ عَلَيها ألفَ عامٍ حَتَّى ابيَضَّت ، ونُفِخَ عَلَيها ألفَ عامٍ حَتَّى احمَرَّت ، ثُمَّ نُفِخَ عَلَيها ألفَ عامٍ حَتَّى اسوَدَّت ، فَهِيَ سَوداءُ مُظلِمَةٌ . لَو أنَّ قَطرَةً مِنَ الضَّريعِ قَطَرَت في شَرابِ أهلِ الدُّنيا لَماتَ أهلُها مِن نَتنِها . ولَو أنَّ حَلقَةً مِنَ السِّلسِلَةِ _ الَّتي طولُها سَبعونَ ذِراعا _ وُضِعَت عَلَى الدُّنيا لَذابَتِ الدُّنيا مِن حَرِّها . ولَو أنَّ سِربالاً مِن سَرابيلِ أهلِ النّارِ عُلِّقَ بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ لَماتَ أهلُ الأَرضِ مِن ريحِهِ ووَهَجِهِ !
فَبَكى رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وبَكى جَبرَئيلُ ، فَبَعَثَ اللّه ُ إلَيهِما مَلَكاً ، فَقالَ لَهُما : إنَّ رَبَّكُما يُقرِئُكُمَا السَّلامَ ويَقولُ : قَد آمَنتُكُما أن تُذنِبا ذَنباً اُعَذِّبُكُما عَلَيهِ .
فَقالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : فَما رَأى رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله جَبرَئيلَ مُبتَسِماً بَعدَ ذلِكَ .
ثُمَّ قالَ : إنَّ أهلَ النّارِ يُعَظِّمونَ النّارَ ، وإنَّ أهلَ الجَنَّةِ يُعَظِّمونَ الجَنَّةَ وَالنَّعيمَ . وإنَّ أهلَ جَهَنَّمَ إذا دَخَلوها هَوَوا فيها مَسيرَةَ سَبعينَ عاماً ، فَإِذا بَلَغوا أعلاها قُمِعوا بِمَقامِعِ الحَديدِ واُعيدوا في دَرَكِها . هذِهِ حالُهُم ، وهُوَ قَولُ اللّه ِ عز و جل : «كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا» اِلَخ ، ثُمَّ تُبَدَّلُ جُلودُهُم جُلوداً غَيرَ الجُلودِ الَّتي كانَت عَلَيهِم .
فَقالَ أبو عبدِاللّه ِ عليه السلام : حَسبُكَ يا أبا مُحَمَّدٍ ؟ قُلتُ : حَسبي ، حَسبي . (5) .
ص: 135
1029.تهذيب الأحكام عن محمّد بن عبد اللّه بن جعفر الحمي امام على عليه السلام : اين آتش شما ، جزئى از هفتاد جزء آتش جهنّم است، در حالى كه [همين آتش نيز] اگر با هفتاد آب شسته نشده بود ، هيچ آدمى طاقت نداشت كه آن را بر افروزد. همين آتش در روز قيامت ، [از داغىِ آتش دوزخ ]چنان فريادى مى كشد كه تمام فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل ، از فرياد آن به زانو در مى آيند. اگر مردى از اهل آتش دوزخ ، در مشرق آويزان شود ، اهالى مغرب از گرماى آن مى سوزند.5 / 4سياهىِ جهنّم1032.الاحتجاج _ في ذِكرِ مَسائِلِ الحِمَيرِيِّ لِلإِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مى پنداريد كه آتش جهنّم ، همانند اين آتش شماست؟ [نه، ]آتش جهنّم، از قير هم سياه تر است. اين آتش دنيا ، جزئى است از شصت و اندى جزء آن، يا چهل و اندى جزء آن .1033.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هزار سال در آتش [جهنّم] دميده شد تا سرخ گرديد . سپس هزار سال ديگر در آن دميده شد تا سفيد گشت . سپس هزار سال در آن دميده شد تا سياه گرديد. بنا بر اين، آتش جهنّم سياه و تاريك است.1034.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، ابر سياه تاريكى را براى اهل آتش پديد مى آورد و گفته مى شود: «اى اهل آتش! چه مى خواهيد؟» .
دوزخيان با ديدن آن ، به ياد ابرهاى دنيا مى افتند و مى گويند: پروردگارا ! نوشيدنى!
پس خداوند بر آنان كُند و زنجيرهايى فرو مى بارانَد كه بر كُند و زنجيرهايشان مى افزايد، و اخگرهايى مى بارانَد كه بر آنان شعله ور مى شوند .1035.عنه صلى الله عليه و آله : تفسير القمّى _ به نقل از ابو بصير _ : به امام صادق عليه السلام گفتم : اى پسر پيامبر خدا ! در من خوف ايجاد كن كه دلم سخت گشته است.
فرمود: «اى ابو محمّد! براى زندگىِ طولانى آماده شو؛ چرا كه جبرئيل با چهره اى گرفته ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد، در حالى كه پيش از آن ، تبسّم كنان مى آمد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: "اى جبرئيل! [چرا] امروز با چهره اى گرفته ، نزد من آمده اى؟".
جبرئيل گفت: اى محمّد! دَمه هاى آتش نصب شد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: "دمه هاى آتش چيست، اى جبرئيل؟" .
گفت: اى محمّد! به دستور خداوند عز و جل ، هزار سال در آتش دميده شد تا سفيد گرديد، و هزار سال ديگر در آن دميده شد تا سرخ گشت . ديگر بار ، هزار سال در آن دميده شد تا سياه گرديد. بنا بر اين، آتش دوزخ ، سياه و تاريك است. اگر قطره اى از خارِ سمّ در نوشيدنىِ اهل دنيا بچكد ، همه آنها از بوى تعفّن آن مى ميرند و اگر حلقه اى از زنجيرِ هفتاد گزى آن ، بر اهل دنيا نهاده شود، همه آنان از حرارتش آب مى شوند و اگر جامه اى از جامه هاى اهل آتش ، ميان آسمان و زمين آويزان گردد ، همه اهل زمين از بوى آن و از برافروختگى اش مى ميرند.
در اين هنگام، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و جبرئيل گريستند. پس خداوند ، فرشته اى را به سوى آن دو فرستاد كه به ايشان گفت: پروردگارتان به شما سلام مى رساند و مى فرمايد : شما را از اين كه گناهى كنيد تا به سبب آن عذابتان كنم، مصون داشتم .
از آن زمان به بعد، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ديگر جبرئيل را متبسّم نديد».
امام صادق عليه السلام فرمود : «اهل آتش، آتش را بزرگ مى شمارند و اهل بهشت نيز بهشت و نعمت هاى آن را بزرگ مى شمارند . اهل جهنّم چون وارد آن شوند ، بعد از هفتاد سال در قعرش فرو مى افتند و چون [دو باره] به بالاى آن رسند ، با گرزهاى آهنى بر سرشان كوفته مى شود و به قعر آن باز مى گردند، و پيوسته بر اين حال اند. اين ، همان سخن خداى عز و جل است كه : «هر گاه بخواهند از آن خارج شوند ، ...» . سپس پوست هايشان به پوستى ديگر تبديل مى شود».
امام صادق عليه السلام فرمود: «كافى است ، اى ابو محمّد؟!» .
گفتم : كافى است، كافى است .
.
ص: 136
. .
ص: 137
. .
ص: 138
5 / 5سُرادِقُ جَهَنَّمَالكتاب«وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَ مَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّ_ا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَ إِن يَسْتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا» . (1)
الحديث1041.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لِسُرادِقِ النّارِ أربَعَةُ جُدُرٍ، كَثفُ كُلِّ جِدارٍ مِثلُ مَسيرَةِ أربَعينَ سَنَةً . (2)1042.الإمام عليّ عليه السلام _ فِي الحِكَمِ المَنسوب الإمام الباقر عليه السلام _ كانَ يَقولُ _ : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جُعِلَ سُرادِقُ مِن نارٍ، وجُعِلَ فيهِ أعوانُ الظّالِمينَ ، وتُجعَلُ لَهُم أظافيرُ مِن حَديدٍ يَحُكّونَ بِها أبدانَهُم ، حَتّى تَبدُوَ أفئِدَتُهُم ، ويَقولونَ : رَبَّنا ألَم نَعبُدكَ ؟ فَيُقالُ : بَلى ، ولكِنَّكُم كُنتُم أعوانا لِلظّالِمينَ . (3)1043.عنه عليه السلام _ في كِتابِهِ إلى مَلِكِ الرّوم الكافي عن ابن أبي يعفور : كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام إذ دَخَلَ عَلَيهِ رَجُلٌ مِن أصحابِنا فَقالَ لَهُ : أصلَحَكَ اللّه ُ ، إنَّهُ رُبَّما أصابَ الرَّجُلَ مِنَّا الضِّيقُ أو الشِّدَةُ ، فَيُدعى إلَى البِناءِ يَبنيهِ أو النَّهرِ يَكريهِ ، أوِ المُسَنّاةِ يُصلِحُها ، فَما تَقولُ في ذلِكَ؟ فَقالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : ما اُحِبُّ أنّي عَقَدتُ لَهُم (4) عُقدَةً أو وَكَيتُ لَهُم وِكاءً وإنَّ لي ما بَينَ لابِتَيها (5) ، لا ولا مَدَّةً
بِقَلَمٍ ! إنَّ أعوانَ الظَّلَمَةِ يَومَ القيامَةِ في سُرادِقٍ مِن نارٍ حَتّى يَحكُمَ اللّه ُ بَينَ العِبادِ . (6) .
ص: 139
5 / 5سراپرده جهنّمقرآن«و بگو: حق ، از پروردگارتان [رسيده] است . پس هر كه خواست ، بگرود و هر كه خواست ، انكار كند . ما براى ستمگران ، آتشى آماده كرده ايم كه سراپرده اش آنان را در بر مى گيرد و اگر فريادرسى جويند ، به آبى چون مسِ گداخته كه چهره هايشان را بريان مى كند ، يارى مى شوند. وه ، چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است!».
حديث1049.مكارم الأخلاق : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سراپرده دوزخ ، چهار ديوار دارد كه ضخامت هر ديوارى ، به اندازه چهل سال راه است.1050.الكافي عن حمّاد بن عثمان : امام باقر عليه السلام _ همواره مى فرمود _ : چون روز قيامت شود ، سراپرده اى از آتش برپا مى گردد و دستياران ستمگران را در آن ، جاى مى دهند و ناخن هايى از آهن برايشان قرار مى دهند كه با آنها بدن هايشان را مى خارانند ، چندان كه قلب هايشان نمايان مى شود و مى گويند: پروردگارا ! مگر ما تو را عبادت نكرديم؟
گفته مى شود: «چرا ؛ ليكن شما يار ستمگران بوديد» .1051.الكافي عن أبي بصير : الكافى _ به نقل از عبد اللّه بن ابى يعفور _ : در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه مردى از يارانمان وارد شد و گفت : خداوند ، شما را به سلامت بدارد ! ممكن است مردى از ما ، دچار مضيقه و فشار گردد و از او خواسته شود كه [براى دولت و حكومت جور] بنايى را بسازد يا نهرى حفر كند يا آب بندى درست كند . در اين باره چه مى فرماييد؟
امام صادق عليه السلام فرمود: «من دوست نمى دارم كه براى آنان [حتّى] گرهى بزنم يا بند كيسه اى را ببندم ، اگرچه از شرق تا غرب مدينه را به من بدهند . نه چنين مى كنم و نه حتّى حاضرم قلمى را به مركّب ، آغشته كنم. كسانى كه به ستمگران
كمك كنند ، در روز رستاخيز ، در خيمه هايى از آتش اند تا آن گاه كه خدا ميان بندگان ، داورى كند» .
.
ص: 140
1052.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافي عن زياد ابن أبي سلمة : دَخَلتُ عَلى أبِي الحَسَنِ موسى عليه السلام فَقالَ لي : يا زِيادُ ، إنَّكَ لَتَعمَلُ عَمَلَ السُّلطانِ ؟ قالَ : قُلتُ : أجَل ، قالَ لي : ولِمَ؟ قُلتُ : أنَا رَجُلٌ لي مُرُوَّةٌ وعَلَيَّ عِيالٌ ولَيسَ وَراءَ ظَهري شَيءٌ .
فَقالَ لي : يا زِيادُ ، لَئِن أسقُطَ مِن جالِقٍ (1) فَأَتَقَطَّعُ قِطعَةً قِطعَةً أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أتَوَلّى لِأَحَدٍ مِنهُم عَمَلاً ، أو أطَأَ بِساطَ أحَدِهِم إلّا لِماذا ؟ قُلتُ : لا أدري جُعِلتُ فِداكَ ! فَقالَ : إلّا لِتَفريجِ كُربَةٍ عَن مُؤمِنٍ ، أو فَكِّ أسرِهِ ، أو قَضاءِ دَينِهِ .
يا زيادُ ، إنَّ أهوَنَ ما يَصنَعُ اللّه ُ بِمَن تَوَلّى لَهُم عَمَلاً أن يَضرِبَ عَلَيهِ سُرادِقٌ مِن نارٍ إلى أن يَفرُغَ اللّه ُ مِن حِسابِ الخَلائِقِ . (2)5 / 6سَمومُ جَهَنَّمَالكتاب«وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِى سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ * وَ ظِ_لٍّ مِّن يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ * إِنَّهُمْ كَانُواْ قَبْلَ ذَ لِكَ مُتْرَفِينَ * وَ كَانُواْ يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ * وَ كَانُواْ يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَ كُنَّا تُرَابًا وَ عِظَامًا أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * أَوَ ءَابَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ * قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْاخِرِينَ * لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ» . (3)
الحديث1058.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو فَتَحَ اللّه ُ مِن عَذابِ السَّمومِ عَلى أهلِ الأرضِ مِثلَ الأَنمُلَةِ أحرَقَتِ
الأَرضَ ومَن عَلَيها . (4) .
ص: 141
1059.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از زياد بن ابى سلمه _ : خدمت امام كاظم عليه السلام رسيدم. به من فرمود: «اى زياد! تو براى حكومت ، كار مى كنى؟» .
گفتم : بله .
فرمود: «چرا؟» .
گفتم : من مردى آبرومند و عيالوارم و پشتوانه اى [مالى] هم ندارم.
فرمود: «اى زياد! اگر از فراز كوهى بلند فرو افتم و تكّه تكّه شوم، برايم خوش تر از آن است كه براى يكى از اينها (ظلمه و حكّام جور) عهده دار كارى شوم، يا بر فرش يكى از آنان قدم بگذارم، مگر براى چه؟» .
گفتم : نمى دانم، قربانت گردم !
فرمود: «مگر براى غم گساردن از مؤمنى، يا آزاد كردن او از بند، يا اداى دَينش . اى زياد! هر كس براى اينان عهده دار كارى شود، كمترين كارى كه خدا با او مى كند ، اين است كه خيمه اى از آتش بر او مى زند تا آن گاه كه خداوند از حسابرسىِ خلايق ، آسوده گردد» .5 / 6باد سوزان جهنّمقرآن«و ياران دست چپ ؛ چه ياران دست چپى! در ميان بادِ سوزان و آب جوشاننده و در سايه اى از دود تار ؛ نه خنك و نه خوش. ايشان بودند كه پيش از اين ، نازپروردگان بودند و بر گناه بزرگ ، پافشارى مى كردند و مى گفتند: «آيا چون مُرديم و خاك و استخوان شديم، واقعا [باز ]زنده مى گرديم؟ و آيا پدران گذشته ما [نيز زنده مى شوند]؟» . بگو: در حقيقت، اوّلين و آخرين[_ِ آدميان] ، قطعا همه در وعده گاه روزى معلوم ، گرد آورده مى شوند».
حديث1065.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في جَوابِ اليَ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر خداوند از عذاب بادِ سوزان ، به اندازه سرِ انگشتى بر اهل زمين
بفرستد ، زمين و زمينيان را مى سوزاند.
.
ص: 142
5 / 7مَقامِعُ جَهَنَّمَالكتاب«هَ_ذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُواْ فِى رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُواْ قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ * يُصْهَرُ بِهِ مَا فِى بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ * وَ لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ * كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُواْ فِيهَا وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» . (1)
الحديث1071.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو ضُرِبَ مِقمَعٌ مِن حَديدِ جَهَنَّمَ الجَبَلَ لَتَفَتَّتَ _ كَما يُضرَبُ بِهِ أهلُ النّارِ _ فَصارَ رَمادا . (2)1072.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ مِقمَعا مِن حَديدٍ وُضِعَ فِي الأَرضِ، فَاجتَمَعُ لَهُ الثَّقَلانِ ما أقَلّوهُ مِنَ الأَرضِ . (3)1073.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لَو أنَّ مِقماعا واحِدا مِمّا ذَكَرَهُ اللّه ُ في كِتابِهِ وُضِعَ عَلى جِبالِ الأَرضِ لَساخَت إلى أسفَلِ سَبعِ أرَضينَ ، ولَما أطاقَتهُ ، فَكَيفَ بِمَن يُقمَعُ بِهِ
يَومَ القِيامَةِ فِي النّارِ . (4) .
ص: 143
5 / 7گرزهاى جهنّمقرآن«اين دو گروه ، دشمنان يكديگرند كه در باره پروردگارشان با هم ستيزه مى كنند، و كسانى كه كفر ورزيدند ، جامه هايى از آتش برايشان بريده شده و از بالاى سرشان ، آب جوشان ريخته مى شود تا آنچه در شكم هاى آنهاست با پوستشان ، بِدان گداخته گردد. و براى آنان گرزهايى آهنين است. هر بار كه بخواهند از اندوه آن بيرون آيند ، به درون آن باز گردانيده مى شوند، و [به آنها گفته مى شود :] بچشيد آتش سوزان را».
حديث1079.الإمام الرضا عليه السلام _ في خُطبَةٍ لَهُ _ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر يكى از گرزهاى آهنين جهنّم بر كوه كوبيده شود ، از هم مى پاشد، چنان كه با آن بر اهل دوزخ كوبيده مى شود و خاكستر مى گردند.1080.الإمام عليّ عليه السلام _ في خُطبَةٍ لَهُ _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر يكى از گرزهاى آهنين[_ِ جهنّم] در زمين نهاده شود و جنّ و انس جمع شوند ، نمى توانند آن را از زمين بلند كنند.1081.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، اگر يك گرز از گرزهايى كه خداوند در كتابش از آنها ياد كرده، بر كوه هاى زمين نهاده شود ، كوه ها به قعر زمين هفتم فرو مى روند و آن را تحمّل نتوانند كرد ، چه رسد به كسى كه در روز
قيامت ، با آن گرزها در آتش بر او بكوبند.
.
ص: 144
1082.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : مَرَّ سَلمانُ رضى الله عنه عَلَى الحَدّادينَ بِالكوفَةِ ، فَرَأى شابّا صَعِقَ وَالنّاسُ قَدِ اجتَمَعوا حَولَهُ ، فَقالوا لَهُ : يا أبا عَبدِاللّه ِ ، هذَا الشابُّ قَد صُرِعَ ، فَلَو قَرَأتَ في اُذُنِهِ . قالَ : فَدَنا مِنهُ سَلمانُ ، فَلَمّا رَآهُ الشابُّ أفاقَ، وقالَ : يا أبا عَبدِاللّه ِ ؛ لَيسَ بي ما يَقولُ هؤُلاءِ القَومُ ، ولكِنّي مَرَرتُ بِهؤُلاءِ الحَدّادينَ وهُم يَضرِبونَ بِالمِرزَباتِ ، فَذَكَرتُ قَولَهُ تَعالى : «وَ لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ» (1) فَذَهَبَ عَقلي خَوفا مِن عِقابِ اللّه ِ تَعالى .
فَاتَّخَذَهُ سَلمانُ أخا ، ودَخَلَ قَلبَهُ حَلاوَةُ مَحَبَّتِهِ فِي اللّه ِ تَعالى ، فَلَم يَزَل مَعَهُ حَتّى مَرِضَ الشابُّ ، فَجاءَهُ سَلمانُ فَجَلَسَ عِندَ رَأسِهِ وهُوَ يَجودُ بِنَفسِهِ ، فَقالَ : يا مَلَكَ المَوتِ اُرفُق بِأَخي ، فَقالَ : يا أبا عَبدِاللّه ِ ، إنّي بِكُلِّ مُؤمِنٍ رَفيقٌ . (2)5 / 8سَلاسِلُ جَهَنَّمَالكتاب«إِنَّ_ا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَاْ وَ أَغْلَالاً وَ سَعِيرًا» . (3)
«خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِى سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ» . (4)
«الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِالْكِتَابِ وَ بِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ * إِذِ الْأَغْلَالُ فِى أَعْنَاقِهِمْ وَ السَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ * فِى الْحَمِيمِ ثُمَّ فِى النَّارِ يُسْجَرُونَ» . (5)
.
ص: 145
1089.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : سلمان رضى الله عنه در كوفه از بازار آهنگران ، گذر كرد . جوانى را ديد كه از هوش رفته و مردم ، پيرامون او گرد آمده اند. به سلمان گفتند: اى ابو عبد اللّه! اين جوان غش كرده است. خوب است دعايى در گوش او بخوانى.
سلمان نزديك او رفت . چشم جوان كه به او افتاد ، به هوش آمد و گفت: اى ابو عبد اللّه! من آن طور كه اين جماعت مى گويند ، [صرعى] نيستم ؛ بلكه چون گذرم بر اين آهنگران افتاد و ديدم كه با پتك مى كوبند، به ياد اين سخن خداوند متعال افتادم كه: «براى آنان گُرزهايى آهنين است» . پس ، از ترس كيفر خداى متعال ، هوش از سرم رفت.
پس از آن ، سلمان ، او را به برادرى گرفت و شيرينىِ عشق او به خداوند متعال ، در دل سلمان افتاد و هميشه با او بود ، تا اين كه آن جوان بيمار شد. سلمان نزد او آمد و او در حال جان دادن بود . بر بالينش نشست و گفت: «اى فرشته مرگ ! با برادرم مدارا كن» .
فرشته مرگ گفت: اى ابو عبد اللّه! من با هر مؤمنى مدارا مى كنم.5 / 8زنجيرهاى جهنّمقرآن«ما براى كافران ، زنجيرها و كُندها و شراره آتش ، آماده ساخته ايم».
«او را بگيريد و به كند و زنجيرش كشيد. سپس او را به آتش افروخته در افكنيد . آن گاه به زنجيرى كه هفتاد گز درازاى آن است، بكِشيد».
«كسانى كه كتاب را و آنچه فرستادگانمان را با آن فرستاديم ، تكذيب كردند ، به زودى خواهند دانست ، آن گاه كه كُندها در گردن هايشان [افتد ]و با زنجيرها كشانيده شوند، در ميان جوشاب . سپس در آتش ، برافروخته شوند».
.
ص: 146
الحديث1097.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الحسن عليه السلام : إنَّ اللّه َ تَعالى لَم يَجعَلِ الأَغلالَ في أعناقِ أهلِ النّارِ لِأَنَّهُم أعجَزوهُ ، ولكِن إذا اُطفِئَ بِهِمُ اللَّهَبُ أرسَبَهُم في قَعرِها _ ثُمَّ غُشيَ عَلَيهِ ، فَلَمّا أفاقَ مِن غَشوَتِهِ قالَ : _ يَابنَ آدَمَ ، نَفسَكَ نَفسَكَ! فَإِنَّما هِيَ نَفسٌ واحِدَةٌ ؛ إن نَجَت نَجَوتَ ، وإن هَلَكَت لَم يَنفَعكَ نَجاةٌ مِن نَجاةٍ . (1)1098.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ جَبرَئيلَ جاءَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وهُوَ قاطِبٌ ... فَقالَ : ... لَو أنَّ حَلقَةً مِنَ السِّلسِلَةِ الَّتيطولُها سَبعونَ ذِراعا وُضِعَت عَلَى الدُّنيا لَذابَتِ الدُّنيا مِن حَرِّها. (2)5 / 9حَيّاتُ جَهَنَّمَ1101.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في جَوابِ حِبرٍ {-1-} مِن أحبارِ اليَهودِ لَمّا ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ فِي النّارِ حَيّاتٍ كَأَمثالِ أعناقِ البُختِ (3) ، تَلسَعُ إحداهُنَّ اللَّسعَةَ ، فَيَجِدُ حُمُوَّتَها أربَعينَ خَريفا . وإنَّ فِي النّارِ عَقارِبَ كَأَمثالِ البِغالِ المُؤكَفَةِ (4) ، تَلسَعُ إحداهُنَّ اللَّسعَةَ فَيَجِدُ حُمُوَّتَها أربَعينَ سَنَةً . (5) .
ص: 147
حديث1103.وقعة صفّين عن حبّة العرني _ عَن كِتابٍ كَتَبَهُ امام حسن عليه السلام : اين كه خداى متعال ، گردن دوزخيان را در كُند و زنجير مى كند ، به اين دليل نيست كه از عهده مهار آنان بر نمى آيد ؛ بلكه هر گاه شعله آتش خاموش گردد ، آنان را به قعر دوزخ مى فرستد، سپس از هوش مى روند و چون به هوش مى آيند، مى فرمايد: «اى پسر آدم! جان خويش را در ياب، جان خويش را در ياب! كه يك جان بيش نيست ؛ اگر به سلامت رست ، نجات مى يابى و اگر تباه شد، هيچ چيز در نجات تو سود نخواهد بخشيد» .1104.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : جبرئيل با چهره اى در هم ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد... و گفت: «... اگر يك حلقه از آن زنجير هفتاد گزى ، در دنيا نهاده شود، از حرارتش دنيا ذوب مى گردد» .5 / 9مارهاى جهنّم1107.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آتش ، مارهايى هستند چونان گردنِ بُختى ، (1) و هر يك از آنها چنان نيشى مى زند كه [دوزخى ]سوزش آن را تا چهل سال احساس مى كند . (2) [نيز] در آتش ، كژدم هايى هستند به سان قاطر پالان شده، و هر يك از آنها چنان نيشى مى زند كه [دوزخى] سوزش آن را تا چهل سال احساس مى كند.
.
ص: 148
5 / 10كِلابُ جَهَنَّمَ1110.عنه عليه السلام _ في خُطبَةٍ لَهُ _ : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في مَوعِظَتِهِ لِمُعاذِ بنِ جَبَلٍ _ : لا تُمَزِّقِ النّاسَ فَيُمَزِّقَكَ كِلابُ أهلِ النّارِ، قالَ اللّه ُ : «وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا» (1) أتَدري مَا النّاشِطاتُ ؟ كِلابُ أهلِ النّارِ، تَنشِطُ اللَّحمَ وَالعَظمَ . (2)1111.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صفة النار لابن أبي الدنيا عن حذيفة بن اليمان : أسَرَّ إلَيَّ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حَديثا فِي النّارِ ، فَقالَ : يا حُذَيفَةُ ، إنَّ في جَهَنَّمَ لَسِباعا مِن نارٍ، وكِلابا مِن نارٍ ، وكَلاليبَ مِن نارٍ ، وسُيوفا مِن نارٍ ، وإنَّهُ يُبعَثُ مَلائِكَةٌ يُعَلِّقونَ أهلَ النّارِ بِتِلكَ الكَلاليبِ بِأَحناكِهِم ، ويُقَطِّعونَهُم بِتِلكَ السُّيوفِ عُضوا عُضوا ، ويُلقونَهُم إلى تِلكَ السِّباعِ وَالكِلابِ ، كُلَّما قَطَعوا عُضوا عادَ مَكانَهُ غَضّا جَديدا . (3)1112.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا تُجالِسوا مَعَ شارِبِ الخَمرِ ، ولا تَعودوا مَرضاهُم ، ولا تُشَيِّعوا جَنائِزَهُم ، ولا تُصَلّوا عَلى أمواتِهِم ؛ فَإِنَّهُم كِلابُ أهلِ النّارِ ، كَما قالَ اللّه ُ عز و جل : «قَالَ اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» (4) . (5)1113.كتاب الدعاء المأثور : عنه صلى الله عليه و آله : الخَوارِجُ كِلابُ النّارِ . (6) .
ص: 149
5 / 10سگ هاى جهنّم1116.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در اندرز به معاذ بن جبل _ : مردم را از هم مَدَر كه [اگر چنين كنى ، ]سگ هاى اهل دوزخ نيز تو را از هم مى درند. خداوند فرموده است: «وَ النَّ_شِطَ_تِ نَشْطًا» . آيا مى دانى «ناشطات» چيست؟ سگ هاى اهل دوزخ كه گوشت و استخوان را به دندان مى گزند .1117.الإمام الصادق عليه السلام : صفة النار ، ابن ابى الدنيا _ به نقل از حُذَيفة بن يمان _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره آتش، حديثى را نهانى با من در ميان نهاد و فرمود: «اى حذيفه! در جهنّم ، درندگان و سگ ها و چنگك ها و شمشيرهايى از آتش وجود دارد. فرشتگانى فرستاده مى شوند و دوزخيان را از كمرهايشان به آن چنگك ها آويزان مى كنند و با آن شمشيرها اعضايشان را مى بُرند و جلوى آن درندگان و سگ ها مى اندازند، و هر عضوى را كه قطع كنند ، عضو جديدى به جاى آن مى رويد» .1118.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : با شرابخواران ، هم نشينى نكنيد و اگر بيمار شدند ، به عيادتشان نرويد و در تشييع جنازه هايشان شركت ننماييد و بر مرده شان نماز نخوانيد؛ زيرا آنها سگ هاى اهل آتش اند و خداى عز و جل[ در باره آنان] فرموده است: «مى فرمايد: در آن [آتش] گم شويد (1) و با من سخن مگوييد» .1119.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خوارج، سگ هاى دوزخ اند .
.
ص: 150
5 / 11شُواظُ جَهَنَّمَالكتاب«يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَ نُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ * فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» . (1)
الحديث1125.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَعاشِرَ النّاسِ! لا تَمُنّوا عَلَيَّ بِإِسلامِكُم ، بَل لا تَمُنّوا عَلَى اللّه ِ فَيُحبِطَ عَمَلَكُم ، ويَسخَطَ عَلَيكُم ، ويَبتَلِيَكُم بِشُواظٍ (2) .
قالَ : وهَل كانَتِ العَرَبُ تَعرِفُ ذلِكَ قَبلَ أن يَنزِلَ الكِتابُ عَلى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ؟ قالَ : نَعَم ، أما سَمِعتَ قَولَ اُمَيَّةَ بنِ أبِي الصَّلتِ :...
يَمانِيّا يَظَلُّ يَشُبُّ كيراويَنفُخُ دائِبا لَهَبَ الشُّواظِ .(3) مِن نارٍ و نُحاسٌ ، إنَّ رَبَّكُم لَبِالمِرصادِ . (4)5 / 12شَرَرُ جَهَنَّمَالكتاب«إِنَّهَا تَرْمِى بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ» . (5)
.
ص: 151
5 / 11زبانه جهنّم (1)قرآن«پس، بر سرِ شما از آتش و مس ، فرو فرستاده خواهد شد و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد. پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را منكريد ؟!».
حديث1135.الكافي عن عليّ بن الحكم عن دعبل بن عليّ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى مردم! براى اسلام آوردنتان ، بر من منّت مگذاريد، و بلكه بر خدا هم منّت منهيد كه [در اين صورت ،] عمل شما را بى حاصل مى گرداند، بر شما خشم مى گيرد و به شراره هايى از آتش و مس[_ِ گداخته] ، گرفتارتان مى سازد . به راستى كه پروردگار شما در كمين [گنه كاران] است.5 / 12شراره جهنّمقرآن«[دوزخ] چون كاخى [بلند] ، شراره مى افكند ؛ [شراره هايى كه] گويى شتران زردرنگ اند» .
.
ص: 152
الحديث1141.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ولَو أنَّ شَرَرَةً مِن شَرَرِ جَهَنَّمَ بِالمَشرِقِ ، لَوَجَدَ حَرَّها مَن بِالمَغرِبِ . (1)5 / 13أشجارُ جَهَنَّمَالكتاب«أَذَ لِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ * إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ * إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِى أَصْلِ الْجَحِيمِ * طَ_لْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ * فَإِنَّهُمْ لَأَكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئونَ مِنْهَا الْبُطُونَ * ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ * ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَاءِلَى الْجَحِيمِ» . (2)
الحديث1147.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : رُبَّما خَوَّفَنا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَيَقولُ : والَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! لَو أنَّ قَطرَةً مِنَ الزَّقّومِ (3) قَطَرَت عَلى جِبالِ الأَرضِ لَساخَت أسفَلَ سَبعِ أرَضينَ ولَما أطاقَتهُ ، فَكَيفَ بِمَن هُوَ طَعامُهُ ؟! (4)1148.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : البُخلُ شَجَرَةٌ مِن أشجارِ النّارِ ، لَها أغصانٌ مُتَدَلِيَّةٌ فِي الدُّنيا ، فَمَن كانَ بَخيلاً تَعَلَّقَ بِغُصنٍ مِن أغصانِها ، فَساقَهُ ذلِكَ الغُصنُ إلَى النّارِ . (5)ع : ص 198 (الفصل الثامن : معيشة أهل النار / طعامهم) .
.
ص: 153
حديث1151.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر زبانه اى از شعله هاى دوزخ در مشرق باشد ، گرمايش را كسى كه در مغرب است ، حس مى كند .5 / 13درختان جهنّمقرآن«آيا براى پذيرايى ، اين بهتر است يا درخت زقّوم؟! ما آن را عذابى براى ستمكاران گردانيديم . آن، درختى است كه از قعر جَحيم مى رويد. ميوه اش گويى چون كلّه هاى ديوان است. پس دوزخيان از آن مى خورند و شكم ها را از آن پر مى كنند. سپس بر سر آن ، معجونى از آب جوشان براى آنان است. آن گاه ، بازگشت آنان بى گمان ، به سوى جحيم است».
حديث1157.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ما را بيم مى داد و مى فرمود: «سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، اگر يك قطره از زقّوم بر كوه هاى زمين بچكد ، كوه ها به زير زمين هفتم فرو مى روند و در برابر آن قطره ، تاب نمى آورند . پس چگونه خواهد بود كسى كه زقّوم ، خوراك اوست ؟» .1158.الكافي عن أبي حمزة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بُخل، درختى از درختان جهنّم است كه شاخه هايى از آن در دنيا آويزان شده اند. پس هر كه بخيل است ، [در واقع ،] به شاخه اى از شاخه هاى آن درخت ، آويخته است و آن شاخه او را به سوى آتش مى كشد.ر . ك : ص 199 (فصل هشتم : زندگى اهل آتش / خوراك آنان) .
.
ص: 154
5 / 14أظلالُ جَهَنَّمَالكتاب«انطَ_لِقُواْ إِلَى مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ * انطَ_لِقُواْ إِلَى ظِ_لٍّ ذِى ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَ_لِيلٍ وَ لَا يُغْنِى مِنَ اللَّهَبِ» . (1)
الحديث1165.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : إذا استَوى أهلُ النّارِ إلَى النّارِ لِيُنطَلقَ بِهِم قَبلَ أن يَدخُلُوا النّارَ ، فَيُقالُ لَهُم : اُدخُلوا إلى ظِلٍّ ذي ثَلاثِ شُعَبٍ مِن دُخانِ النّارِ ، فَيَحسَبونَ أنَّهَا الجَنَّةُ ، ثُمَّ يُدخَلونَ النّارَ أفواجا أفواجا ، وذلِكَ نِصفَ النَّهارِ . (2)5 / 15قَعرُ جَهَنَّمَ1168.مصباح المتهجّد عن معاوية بن عمّار {-1-} : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! إنَّ قَدرَ ما بَينَ شَفيرِ النّارِ وقَعرِها كَصَخرَةٍ زِنَتُها سَبعُ خَلِفاتٍ (3) بِشُحومِهِنَّ ولُحومِهِنَّ وأولادِهِنَّ ، تَهوي فيما بَينَ شَفيرِ النّارِ وقَعرِها إلى أن تَقَعَ قَعرَها سَبعينَ خَريفا . (4) .
ص: 155
5 / 14سايه هاى جهنّمقرآن«برويد به سوى همان چيزى كه تكذيبش مى كرديد . برويد به سوى آن سايه سه شاخه كه نه سايه مى كند و نه از شعله[ى آتش ]نگه مى دارد».
حديث1174.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : آن گاه كه اهل آتش به سوى آتش صف مى كشند تا ايشان را ببرند، پيش از آن كه وارد آتش شوند ، به آنان مى گويند: «به سايه اى سه شاخه از دود آتش برويد» . آنان مى پندارند كه آن بهشت است . پس گروه گروه وارد آتش مى شوند . و آن ، هنگام نيم روز است.5 / 15قعر جهنّم1177.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، از لب دوزخ تا قعر آن ، به اندازه اى است كه اگر تخته سنگى به وزن هفت ناقه باردار با چربى ها و گوشت ها و بچّه هاى آنها، در آن بيفتد ، هفتاد پاييز (1) طول مى كشد تا به قعر آن برسد.
.
ص: 156
1178.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ حَجَرا يُقذَفُ بِهِ في جَهَنَّمَ ، هَوى سَبعينَ خَريفا قَبلَ أن يَبلُغَ قَعرَها . (1)1179.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أُخِذَ سَبعُ خَلِفاتٍ بِشُحومِهِنَّ فَيُلقَينَ مِن شَفيرِ جَهَنَّمَ ، مَا انتَهَينَ إلى آخِرِها سَبعينَ عاما . (2)1180.الإقبال : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ الصَّخرَةَ العَظيمَةَ لَتُلقى مِن شَفيرِ جَهَنَّمَ ، فَتَهوي فيها سَبعينَ عاما وما تُفضي إلى قَرارِها . (3)1181.سنن الترمذي عن أبي اُمامة : المعجم الأوسط عن أبي سعيد الخدري : سَمِعَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله صَوتا هالَهُ ، فَأتاهُ جِبريلُ عليه السلام ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما هذَا الصَّوتُ يا جِبريلُ؟! فَقالَ : هذِهِ صَخرَةٌ هَوَت مِن شَفيرِ جَهَنَّمَ مِن سَبعينَ عاما ، فَهذا حينَ بَلَغَت قَعرَها ؛ فَأَحَبَّ اللّه ُ أن يُسمِعَكَ صَوتَها .
فَما رُؤِيَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بَعدَ ذلِكَ اليَومِ ضاحِكا مِل ءَ فيهِ حَتّى قَبَضَهُ اللّه ُ . (4)1182.سنن أبي داوود عن أبي سعيد الخدري : صحيح مسلم عن أبي هريرة : كُنّا مَعَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذ سَمِعَ وَجبَةً (5) فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : تَدرونَ ما هذا ؟ قالَ : قُلنا : اَللّه ُ ورَسولُهُ أعلَمُ ! قالَ : هذا حَجَرٌ رُمِىَ بِهِ فِي النّارِ مُنذُ سَبعينَ خَريفا ، فَهُوَ يَهوي فِي النّارِ الآنَ حَتّى انتَهى إلى قَعرِها . (6) .
ص: 157
1183.صحيح البخاري عن أبي اُمامة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر سنگى در جهنّم انداخته شود ، هفتاد پاييز طول مى كشد تا به تَهِ آن برسد.1184.مسند ابن حنبل عن نعيم بن سلامة عن رجل من بني سليم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر هفت ناقه باردار با پيه و چربى هايشان گرفته و از لبه جهنّم [به پايين آن] انداخته شوند ، تا هفتاد سال هم به قعر آن نمى رسند.1185.مكارم الأخلاق : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تخته سنگ غول پيكرى از لبه جهنّم انداخته مى شود و تا هفتاد سال همچنان پايين مى رود ؛ ولى به كف آن نمى رسد.1186.سنن أبي داوود عن أبي أيّوب الأنصاري : المعجم الأوسط _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله صدايى شنيد كه او را به وحشت انداخت. جبرئيل عليه السلام نزدش آمد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيد: «اين ، چه صدايى بود ، اى جبرئيل؟» .
گفت: تخته سنگى بود كه هفتاد سال پيش ، از لبه دوزخ فرو افتاده بود و اكنون به قعر آن رسيد . خدا دوست داشت كه صداى آن را به گوش تو برساند.
از آن روز به بعد ، تا وقتى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زنده بود ، ديده نشد كه دهانش را كاملاً به خنده بگشايد .1187.الشكر عن أنس : صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ : ما با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بوديم كه صداى سقوط چيزى را شنيد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «مى دانيد كه اين ، چه صدايى بود؟» .
گفتيم: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند.
فرمود: «اين سنگى بود كه هفتاد سال پيش ، در آتش پرتاب شد و تا كنون در حال سقوط بود و اينك به قعر دوزخ رسيد» . .
ص: 158
1188.الإمام الباقر عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ رُضَاضَةً مِثلُ هذِهِ _ وأشارَ إلى مِثلِ الجُمجُمَةِ _ أُرسِلَت مِنَ السَّماءِ إلَى الأَرضِ، وهيَ مَسيرَةُ خَمسِمِئَةِ سَنَةٍ لَبَلَغَتِ الأَرضَ قَبلَ اللَّيلِ ، ولَو أنَّها أُرسِلَت مِن رَأسِ السِّلسِلَةِ لَصارَت (1) أربَعينَ خَريفا اللَّيلَ وَالنَّهارَ قَبلَ أن تَبلُغَ أصلَها _ أو قَعرَها _ . (2)5 / 16ريحُ جَهَنَّمَ1191.المحاسن عن أبي بصير : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ غَربا (3) مِن جَهَنَّمَ جُعِلَ وَسَطَ الأَرضِ ، لَاذى نَتنُ ريحِهِ وشِدَّةُ حَرِّهِ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ . (4)1192.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لَو اُخرِجَ رَجُلٌ مِن أهلِ النّارِ ثُمَّ اُقيمَ بِالمَشرِقِ ، واُقيمَ رَجُلٌ بِالمَغرِبِ ؛ لَماتَ ذلِكَ الرَّجُلُ مِن نَتنِ ذلِكَ الرَّجُلِ . (5)5 / 17مَجيءُ جَهَنَّمَالكتاب«وَ جِاْى ءَ يَوْمَ_ئِذِ بِجَهَنَّمَ يَوْمَ_ئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْاءِنسَانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرَى * يَقُولُ يَالَيْتَنِى قَدَّمْتُ لِحَيَاتِى * فَيَوْمَ_ئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ * وَ لَا يُوثِقُ وَ ثَاقَهُ أَحَدٌ» . (6)
.
ص: 159
1197.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ با اشاره به چيزى مانند كاسه سر _ : اگر قطعه سربى به اندازه اين ، از آسمان به زمين رها شود كه فاصله اش پنجاه سال است، پيش از شب به زمين مى رسد ، در حالى كه اگر همين قطعه از بالاى زنجير (1) رها شود و شب و روز حركت كند، چهل سال طول مى كشد تا به تَهِ آن زنجير برسد.5 / 16بوى جهنّم1200.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر به مقدار دلو بزرگى از آتش جهنّم در وسط زمين گذاشته شود، بوى بد آن و شدّت گرماى آن ، تمام زمينيان را آزار مى دهد .1201.كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبي عبيدة الحذّاء عن ا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر مردى از اهل آتش را بيرون آورند و در مشرق بگذارند و مرد ديگرى در مغرب باشد ، آن مرد از بوى تعفّن او مى ميرد.5 / 17آمدن جهنّمقرآن«و جهنّم را در آن روز بياورند . آن روز است كه انسان پند مى گيرد ؛ ولى كجا او را جاى پند گرفتن است ؟! مى گويد: «كاش براى زندگانىِ خود ، چيزى پيش فرستاده بودم» . پس در آن روز ، هيچ كس چون عذاب كردن او، عذاب نمى كند و هيچ كس چون در بند كشيدن او، در بند نمى كشد» .
.
ص: 160
الحديث1207.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِجَهَنَّمَ يَومَئِذٍ لَها سَبعونَ ألفَ زِمامٍ ، مَعَ كُلِّ زِمامٍ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ يَجُرّونَها . (1)1208.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : أخبَرَنِي الرّوحُ الأَمينُ أنَّ اللّه َ لا إلهَ غَيرُهُ إذا وَقَفَ الخَلائِقَ وجَمَعَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، اُتِيَ بِجَهَنَّمَ تُقادُ بِأَلفِ زِمامٍ ، أخَذَ بِكُلِّ زِمامٍ مِئَةُ ألفِ مَلَكٍ مِنَ الغِلاظِ الشِّدادِ ، ولَها هَدَّةٌ وتَحَطُّمٌ وزَفيرٌ وشَهيقٌ ، وإنَّها لَتَزفِرُ الزَّفرَةَ فَلَولا أنَّ اللّه َ عز و جلأخَّرَها إلَى الحِسابِ لَأَهلَكَتِ الجَميعَ . ثُمَّ يَخرُجُ مِنها عُنُقٌ يُحيطُ بِالخَلائِقِ ؛ البِرِّ مِنهُم وَالفاجِرِ ، فَما خَلَقَ اللّه ُ عَبدا مِن عِبادِهِ _ مَلَكٍ ولا نَبِيٍّ _ إلّا ويُنادي : يا رَبِّ ، نَفسي نَفسي !! وأنتَ تَقولُ : يا رَبِّ ، اُمَّتي اُمَّتي !! (2)1209.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن جعفر : عنه صلى الله عليه و آله : هَل تَدرونَ ما تَفسيرُ هذِهِ الآيَةِ : «كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا» ؟ قالَ : إذا كانَ يَومُ القيامَةِ تُقادُ جَهَنَّمُ بِسَبعينَ ألفَ زِمامٍ بِيَدِ سَبعينَ ألفَ مَلَكٍ ، فَتَشرُدُ شَردَةً ، لَولا أنَّ اللّه َ تَعالى حَبَسَها لَأَحرَقتِ السَّماواتِ وَالأَرضَ . (3) .
ص: 161
حديث1211.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آن روز ، جهنّم را در حالى مى آورند كه هفتاد هزار افسار بر اوست و هر افسارش را هفتاد هزار فرشته مى كشند.1212.مسند ابن حنبل عن أبي هريرة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روح الأمين عليه السلام به من خبر داد كه خداوند يگانه و يكتا، هر گاه خلايق را به موقف آورَد و همه مردمان را، از اوّلين تا آخرين نفر، جمع كند ، جهنّم را در حالى مى آورند كه هزار افسار بر اوست و هر افسارى را صد هزار فرشته دژخيم و درشت خوى مى كشند و او نيز لگد مى كوبد و هر چيزى را در هم مى شكند و مى غرّد و مى خروشد و آه و ناله سر مى دهد، و اگر نبود كه خداوند عز و جل آن را تا پس از حسابرسى مهلت داده است ، همگان را نابود مى كرد .
سپس گردنى از آن بيرون مى زند كه خلايق را، از نيك و بد، در ميان مى گيرد . خداوند ، هيچ بنده اى از بندگانش را نيافريده است، از فرشته و پيامبر، مگر آن كه [در اين هنگام] فرياد خواهد زد : «پروردگارا ! به دادم برس، به دادم برس» ؛ ولى تو مى گويى: «پروردگارا ! امّتم را در ياب، امّتم را در ياب».1213.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آيا مى دانيد كه تفسير اين آيه چيست: «نه چنان است، آن گاه كه زمين سخت در هم كوبيده شود» ؟ چون روز قيامت شود ، جهنّم را در حالى كه هفتاد هزار افسار دارد و هفتاد هزار فرشته آن را مى كشند، مى آورند و جهنّم چنان مى گريزد كه اگر خداوند آن را نگه ندارد ، آسمان ها و زمين را مى سوزاند. .
ص: 162
1214.عنه عليه السلام : مجمع البيان عن أبي سعيد الخدريّ : لَمّا نَزَلَت «وَ جِى ءَ يَوْمَ_ئِذِ بِجَهَنَّمَ» (1)
تَغَيَّرَ وَجهُ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، وعُرِفَ في وَجهِهِ حَتَّى اشتَدَّ عَلى أصحابِهِ ما رَأَوا مِن حالِهِ ، وَانطَلَقَ بَعضُهُم إلى عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام فَقالوا : يا عَلِيُّ ، لَقَد حَدَثَ أمرٌ قَد رَأَيناهُ في نَبِيِّ اللّه ِ صلى الله عليه و آله .
فَجاءَ عَلِيٌّ عليه السلام فَاحتَضَنَهُ مِن خَلفِهِ وقَبَّلَ بَينَ عاتِقَيهِ ، ثُمَّ قالَ : يا نَبِيَّ اللّه ِ ، بِأَبي أنتَ وأُمّي ، ما الَّذي حَدَثَ اليَومَ؟ قالَ : جاءَ جَبرَئيلُ عليه السلام فَأَقرَأَني «وَ جِى ءَ يَوْمَ_ئِذِ بِجَهَنَّمَ» .
قالَ : فَقُلتُ : كَيفَ يُجاءُ بِها ؟ قالَ : يَجيءُ بِها سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ يَقودونَها بِسَبعينَ ألفَ زِمامٍ ، فَتَشرُدُ شَرَدَةً لَو تُرِكَت لَأَحرَقَت أهلَ الجَمعِ ، ثُمَّ أتَعَرَّضُ لِجَهَنَّمَ فَتَقولُ : ما لي ولَكَ يا مُحَمَّدُ ؟ فَقَد حَرَّمَ اللّه ُ لَحمَكَ عَلَيَّ ! فَلا يَبقى أحَدٌ إلّا قالَ : نَفسي نَفسي ! وإنَّ مُحَمَّدا يَقولُ : رَبِّ ، اُمَّتي اُمَّتي ! (2)5 / 18شُعورُ جَهَنَّمَالكتاب«وَ أَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا * إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانِ بَعِيدٍ سَمِعُواْ لَهَا تَغَيُّظًا وَ زَفِيرًا» . (3)
«يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ» . (4)
«كَلَّا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى * تَدْعُواْ مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى» . (5)
.
ص: 163
1221.الإمام عليّ عليه السلام : مجمع البيان _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ : چون آيه «و در آن روز ، جهنّم را بياورند» نازل شد، رخسار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دگرگون شد و چنان منقلب گشت كه يارانش از ديدن حال او نگران شدند. عدّه اى از آنان نزد على بن ابى طالب عليه السلام رفتند و گفتند: اى على! براى پيامبر خدا ، اتّفاقى افتاده است.
على عليه السلام آمد و پيامبر را از پشت سرش در آغوش گرفت و ميان دو شانه اش را بوسيد و گفت: پدر و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! امروز چه رخ داده است؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «جبرئيل عليه السلام نزدم آمد و برايم [اين آيه را] خواند: «و آن روز ، جهنّم را بياورند» » .
على عليه السلام گفت : گفتم : چگونه آن را مى آورند؟
فرمود: هفتاد هزار فرشته آن را مى آورند و با هفتاد هزار افسار ، آن را مى كِشند و آن ، چنان مى گريزد كه اگر رها شود ، همه اهل محشر را مى سوزاند. من معترض جهنّم مى شوم و او مى گويد: مرا با تو كارى نيست _ اى محمّد _ ؛ زيرا خداوند ، گوشت تو را بر من حرام ساخته است» .
پس در آن روز ، هر كسى به فكر نجات خويش است ؛ ولى [تنها] محمّد مى گويد: "پروردگارا! امّتم، امّتم !"» .5 / 18آگاهى جهنّمقرآن«براى كسى كه قيامت را تكذيب كند ، آتشى پرشراره مهيّا كرديم . هر گاه كه آنها را از جايى دور ببيند ، خشم و خروش آن را مى شنوند» .
«روزى كه به جهنّم مى گوييم : «آيا پُر شدى ؟»، مى گويد : آيا باز هم هست؟!» .
«نه چنين است . آتشِ زبانه كش است . بر كَنَنده پوستِ سر و اندام است . هر كه را پشت كرده و روى بر تافته ، فرا مى خواند» .
.
ص: 164
الحديث1229.كنزالعمّال عن عائشة : مجمع البيان : رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أنَّهُ سُئِلَ عَن مَعنَى الآيَةِ : «ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا» (1) فَقالَ : إنَّ اللّه َ تَعالى يَجعَلُ النّارَ كَالسَّمنِ الجامِدِ، ويَجمَعُ عَلَيهَا الخَلقَ ، ثُمَّ يُنادي المُنادي : أن خُذي أصحابَكِ وذَري أصحابي ، قالَ صلى الله عليه و آله : فَوَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ لَهِيَ أعرَفُ بِأَصحابِها مِنَ الوالِدَةِ بِوَلَدِها . (2)1230.الأمالي عن علي بن ربيعة الأسدي : التخويف من النار : خَرَّجَ ابنُ أبي حاتِمٍ مِن حَديثِ خالِدِ بنِ دُرَيكٍ ، عَن رَجُلٍ مِنَ الصَّحابَةِ ، قالَ : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن تَقَوَّلَ عَلَيَّ ما لَم أقُل ، فَليَتَبَوَّأ بَينَ عَينَي جَهَنَّمَ مَقعَدا .
قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ! وهَل لَها عَينانِ ؟
قالَ : نَعَم ، أوَ لَم تَسمَع قَولَ اللّه ِ عز و جل : «إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانِ بَعِيدٍ سَمِعُواْ لَهَا تَغَيُّظًا وَ زَفِيرًا » (3) ؟ (4)5 / 19كَلامُ جَهَنَّمَالكتاب«يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ» . (5)
.
ص: 165
حديث1236.الإمام الصادق عليه السلام : مجمع البيان: روايت شده است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله در باره معناى آيه «سپس كسانى را كه پروا داشته اند ، نجات مى دهيم و ستمگران را در آتش ، به زانو در افتاده ، رها مى سازيم» سؤال شد . فرمود: «خداى متعال ، آتش را مانند روغن جامد مى گرداند، و آفريدگان را بر روى آن گرد مى آورد . آن گاه ، جارچى بانگ مى زند كه: "يارانت را بگير و ياران مرا رها كن"» .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، جهنّم ياران خود را بهتر مى شناسد تا مادر ، فرزندش را» .1237.الإمام الصادق عليه السلام : التخويف من النّار : ابن ابى حاتم از حديث خالد بن دُرَيكْ تخريج كرده ، از مردى صحابى كه گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس چيزى به من نسبت دهد كه نگفته ام ، در برابر دو چشم جهنّم ، جايگاه خود را فراهم مى كند» .
گفته شد : اى پيامبر خدا! آيا جهنّم ، دو چشم دارد؟
فرمود : «آرى . آيا اين سخن خداى عز و جل را نشنيده اى : «هر گاه آنها را از فاصله اى دور ببيند ، خشم و خروش آن را مى شنوند» .5 / 19سخن گفتن جهنّمقرآن«روزى كه به جهنّم مى گوييم: «آيا پر شدى؟» ، مى گويد: آيا باز هم هست؟!».
.
ص: 166
الحديث1243.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تُكَلِّمُ النّارُ يَومَ القِيامَةِ ثَلاثَةً : أميرا ، وقارِئا ، وذا ثَروَةٍ مِنَ المالِ . فَتَقولُ لِلأَميرِ : يا مَن وَهَبَ اللّه ُ لَهُ سُلطانا فَلَم يَعدِل! فَتَزدَرِدُهُ (1) كَما يَزدَرِدُ الطَّيرُ حَبَّ السِّمسِمِ . وتَقولُ لِلقارِىِ?: يا مَن تَزَيَّنَ لِلنّاسِ وبارَزَ اللّه َ بِالمَعاصي ! فَتَزدَرِدُهُ . وتَقولُ لِلغَنِيِّ : يا مَن وَهَبَ اللّه ُ لَه دُنيا كَثيرَةً واسِعَةً فَيضا ، وسَأَلَهُ الفَقيرُ اليَسيرَ قَرضا، فَأَبى إلّا بُخلاً! فَتَزدَرِدُهُ . (2)1244.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : ما يَسأَلُ رَجُلٌ مُسلِمٌ اللّه َ الجَنَّةَ ثَلاثا إلّا قالَتِ الجَنَّةُ : اللّهُمَّ أدخِلهُ . ولَا استَجارَ رَجُلٌ مُسلِمٌ اللّه َ مِنَ النّارِ ثَلاثا إلّا قالَتِ النّارُ : اللّهُمَّ أجِرهُ . (3)1245.الاحتجاج عن ابن عبّاس _ في خَبرِ احتِجاجِ النَّ عنه صلى الله عليه و آله : مَن سَأَلَ اللّه َ الجَنَّةَ ثَلاثَ مَرّاتٍ قالَتِ الجَنَّةُ : اللّهُمَّ أدخِلهُ الجَنَّةَ . ومَنِ استَجارَ مِنَ النّارِ ثَلاثَ مَرّاتٍ قالَتِ النّارُ : اللّهُمَّ أجِرهُ مِنَ النّارِ . (4)1246.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا صَلَّى العَبدُ ، فَلَم يَسأَلِ اللّه َ الجَنَّةَ ، قالَتِ الجَنَّةُ : يا وَيحَ هذا ، أما كانَ يَنبَغي لَهُ أن يَسأَلَ رَبَّهُ الجَنَّةَ ؟! فَإِذا لَم يَتَعَوَّذ بِاللّه ِ مِنَ النّارِ ، قالَتِ النّارُ : يا وَيحَ هذا ، ما كانَ يَنبَغي لَهُ أن يَتَعَوَّذَ بِاللّه ِ مِنّي ؟! (5)1247.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ فِي الدُّعاءِ الإمام عليّ عليه السلام : مَن سَأَلَ اللّه َ الجَنَّةَ قالَتِ الجَنَّةُ : يا رَبِّ ! أعطِ عَبدَكَ ما سَأَلَهُ . ومَنِ استَجارَ مِنَ النّارِ قالَتِ النّارُ : يا رَبِّ ! أجِر عَبدَكَ مِمَّا استَجارَكَ . (6) .
ص: 167
حديث1249.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جهنّم در روز رستاخيز، با سه كس سخن مى گويد: فرمان روا، قارى قرآن، و توانگر مالدار. به فرمان روا مى گويد: «اى كسى كه خدا قدرتش بخشيد و دادگرى نكرد!» . سپس او را فرو مى بلعد ، چنان كه مرغ دانه كنجد را مى بلعد .
به قارى مى گويد: «اى كسى كه در ظاهر ، خود را براى مردم آراست ؛ ولى [در باطن] با گناهان به مبارزه با خدا بر خاست!» و او را نيز فرو مى بلعد .
و به توانگر مى گويد: «اى كسى كه خداوند ، دنياى بسيار و سرشار به او بخشيد و نادار ، اندكى وام از او خواست ؛ ولى او بخل ورزيد!» و او را هم فرو مى بلعد.1250.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ مرد مسلمانى سه بار از خداوند ، بهشت را درخواست نمى كند ، مگر آن كه بهشت مى گويد: «خدايا ! او را داخل گردان» و هيچ مرد مسلمانى سه بار از آتش به خدا پناه نمى برد ، مگر آن كه آتش مى گويد: «خدايا ! پناهش ده» .1251.عمل اليوم والليلة عن أنس : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از خداوند ، بهشت را سه بار درخواست كند، بهشت مى گويد: «بار خدايا ! او را به بهشت در آور» و هر كس از آتش سه بار به خدا پناه برد، آتش مى گويد: «بار خدايا ! او را از آتش پناه ده».1252.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه بنده نماز بگزارد و بهشت را از خدا نخواهد، بهشت مى گويد: «بيچاره او! آيا سزاوارش نبود كه از پروردگارش بهشت بخواهد؟!» و اگر از آتش به خدا پناه نبرد ، آتش مى گويد: «اى بيچاره او! آيا سزاوارش نبود كه از من به خدا پناه ببرد؟!» .1253.البلد الأمين : امام على عليه السلام : هر كس از خدا بهشت را درخواست كند، بهشت مى گويد: «پروردگارا ! آنچه بنده ات خواست ، به او عطا فرما» و هر كس از آتش به خدا پناه برد، آتش
مى گويد: «پروردگارا ! بنده ات را از آنچه از تو زنهار خواست، زنهار ده» . .
ص: 168
1254.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : إذا حُمِلَ أهلُ وَلايَتِنا عَلى صِراطِ يَومِ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : يا نارُ اخمُدي . فَتَقولُ النّارُ : عَجِّلوا جُوزوني ، فَقَد أطفَأَ نورُكُم لَهَبي! (1)راجع : ص 102 (الفصل الرابع : الحث على ذكر جهنم والاستعاذة منها / الاستعاذة من النار) .
5 / 20زَفيرُ جَهَنَّمَالكتاب«إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانِ بَعِيدٍ سَمِعُواْ لَهَا تَغَيُّظًا وَ زَفِيرًا» . (2)
«وَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ * إِذَا أُلْقُواْ فِيهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِيقًا وَ هِىَ تَفُورُ» . (3)
الحديث1262.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام _ في أحوالِ الآخِرَةِ _ : وأعظَمُ ما هُنالِكَ بَلِيَّةً نُزولُ الحَميمِ ، وتَصليَةُ الجَحيمِ ، وفَوراتُ السَّعيرِ ، وسَوراتُ الزَّفيرِ . (4)1263.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام _ في بَيانِ صِفَةِ عَذابِ الكافِرينَ يَومَ القِيامَةِ _ : فَمِن ضيقِ مَنازِلِهِم عَلَيهِم ، ومِن ريحِها وشِدَّةِ سَوادِها ، وزَفيرِها وشَهيقِها وتَغَيُّظِها ونَتنِهَا ، اسودَّ
وُجوهُهُم وعَظُمَت ديدانُهُم . (5)راجع : ص 158 (مجيء جهنم) وص 112 (الفصل الرابع : ذكر جهنم / الإستغاثة من النار) .
.
ص: 169
1265.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : هر گاه ولايتمدارانِ ما بر صراط روز قيامت بگذرند، منادى اى بانگ مى زند كه: اى آتش! فرو نشين.
و آتش مى گويد: زود از من بگذريد، كه نور شما شعله مرا خاموش كرد!ر . ك : ص 103 (فصل چهارم : تشويق به ياد كردن از جهنّم و پناه بردن از آن به خدا / پناه جستن از آن به خدا)
5 / 20خروش جهنّمقرآن«هر گاه آنها را از فاصله دور ببيند ، خشم و خروش آن را مى شنوند» .
«سزاى كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند ، عذاب جهنّم است ، و بد جايگاهى است جهنّم! آن گاه كه در آن ، افكنده شوند ، خروشى از آن مى شنوند ، در حالى كه مى جوشد» .
حديث1273.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در احوال آخرت _ : بزرگ ترين بلاى آن جا ، پذيرايى شدن با آب جوشان است و در افتادن در دوزخ افروخته و فَوَران هاى شراره آتش ، و غليان هاى شعله هاى خروشان.1274.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام _ در بيان چگونگى عذاب كافران در روز رستاخيز _ : از تنگىِ جايگاه هايشان ، از بوى [تعفّن] آن جا ، از شدّت سياهى اش ، و از فرياد و خروش و خشم سختگيرانه و بوى گند آن جايگاه ها ، چهره هايشان سياه مى گردد
و كِرم هايشان [كه در قبر يا در جهنّم ، او را مى خورند] بزرگ مى شود .
ر . ك : ص 159 (آمدن جنّهم) و ص 113 (فصل چهارم : ياد جهنّم / فرياد خواهى از آتش) .
.
ص: 170
5 / 21تَسبِيحُ جَهَنَّمَ1277.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِالأَسماءِ الحُسنى _ : يا اللّه ُ وأسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي أثبَتَّ بِهِ البَردَةَ مُطبِقَةً (1) عَلَى النّارِ بِقُدرَتِكَ ، فَهِيَ مُسَبِّحَةٌ لَكَ بِذلِكَ الاِسمِ ، لا تَفتُرُ مِنَ التَّسبيحِ وَالتَّقديسِ خَشيَةَ أن تَذوبَ مِن وَهَجِ النّارِ الكُبرى .
يا اللّه ُ وأسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي أثبَتَّ بِهِ جَهَنَّمَ بِجَميعِ ما خَلَقتَ فيها عَلَى مَتنِ الرّيحِ فَاستَقَرَّت عَلَيهِ بِقُدرَتِكَ ، فَهِيَ مُسَبِّحَةٌ لَكَ بِذلِكَ الاِسمِ ، لا تَفتُرُ مِنَ التَّسبيحِ وَالتَّقديسِ لِئَلّا تَختَرِقَ بِهَا الرّيحُ فَتَذرِيَها . (2) .
ص: 171
5 / 21تسبيح جهنّم1280.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعاى معروف به «أسماءُ الحُسنى» _ : اى خداوند يكتا! درخواست مى كنم ، به نام تو كه با آن با قدرت خود ، برف را بر روى آتش ، مستقر كردى و آن برف ، به خاطر آن نام ، تسبيحگوى توست و از تسبيح و تقديس تو ، كوتاهى نمى كند ، از ترس اين كه مبادا از زبانه هاى آتش بزرگ ، ذوب شود .
اى خداوند يكتا! درخواست مى كنم به نام تو كه با آن ، جهنّم را در ميان باد ، مستقر كردى و با قدرت تو در آن قرار گرفت و جهنّم به خاطر آن نام ، تسبيحگوى توست و از تسبيح و تقديس ، كوتاهى نمى كند ، تا مبادا آن باد ، توفانى شود و جهنّم را بپراكَنَد .
.
ص: 172
الفَصلُ السّادِسُ: الآم النفسيه في النار6 / 1شِدَّةُ الخِزيِالكتاب«رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ» . (1)
«وَ لَعَذَابُ الْاخِرَةِ أَخْزَى وَ هُمْ لَا يُنصَرُونَ» . (2)
الحديث1288.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ العارَ لَيَلزَمُ المَرءَ يَومَ القِيامَةِ حَتّى يَقولَ : يا رَبِّ ! لَاءِرسالُكَ بي إلَى النّارِ أيسَرُ عَلَيَّ مِمّا ألقى . وإنَّهُ لَيَعلَمُ ما فيها مِن شِدَّةِ العَذابِ! (3)1289.عنه عليه السلام : الإقبال عن أميرالمؤمنين والأئمّة من ولده عليهم السلام _ في مُناجاةٍ كانوا يَدعونَ بِها في شَهرِ شَعبانَ _ : ... إلهي! قَد سَتَرتَ عَلَيَّ ذُنوبا فِي الدُّنيا وأنَا أحوَجُ إلى سَترِها عَلَيَّ مِنكَ فِي الاُخرى ، إلهي ! قَد أحسَنتَ إلَيَّ إذ لَم تُظهِرها لِأَحَدٍ مِن عِبادِكَ الصّالِحينَ ، فَلا
تَفضَحني يَومَ القِيامَةِ عَلى رُؤوسِ الأَشهادِ . (4) .
ص: 173
فصل ششم : دردهاى روحى در آتش6 / 1خوارى بسيارقرآن«پروردگارا! هر كه را وارد آتش [دوزخ] كردى ، به راستى كه خوارش كردى ، و ستمكاران ، هيچ ياورى ندارند» .
«عذاب آخرت ، خوار كننده تر است و به آنها ، كمكى نمى شود» .
حديث1297.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ننگ در روز قيامت ، آدمى را رها نمى كند، چندان كه مى گويد: «پروردگارا ! مرا به آتش بفرستى ، برايم آسان تر است از اين حالى كه دارم»، با آن كه از سختىِ عذاب آن آگاه است.1298.عنه عليه السلام : الإقبال - به نقل از امير مؤمنان و امامان از نسل او عليهم السلام ، در مناجاتى كه در ماه شعبان داشتند _ : ... خداوندا! در دنيا گناهان بسيارى را از من پوشاندى كه من به پوشاندن آنها در آخرت ، نيازمندترم .
خداوندا! به من فراوانْ احسان كردى ، به گونه اى كه براى هيچ يك از بندگان
خوبت ، آنها را بر ملا نكردى . پس در روز قيامت ، در ملأ عام ، رسوايم مكن .
.
ص: 174
1299.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام _ في دُعاءٍ مَنسوبٍ إلَيهِ _ : يا غَفّارُ يا سَتّارُ! نَجِّني بِرَحمَتِكَ مِن عَذابِ النّارِ وفَضيحَةِ العارِ ، إذَا امتازَ الأَخيارُ مِنَ الأَشرارِ ، وحالَتِ الأَهوالُ ، وقَرُبَ المُحسِنونَ وبَعُدَ المُسيؤونَ ، ووُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت وهُم لا يُظلَمونَ . (1)6 / 2شِدَّةُ التَّحقيرِالكتاب«تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيهَا كَ__لِحُونَ * أَلَمْ تَكُنْ ءَايَ_تِى تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ * قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ كُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ * رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَ__لِمُونَ * قَالَ اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» . (2)
الحديث1305.عنه عليه السلام : صحيح مسلم عن أنس بن مالك : إنَّ رَجُلاً قالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، كَيفَ يُحشَرُ الكافِرُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ ؟ قال : ألَيسَ الَّذي أمشاهُ عَلى رِجلَيهِ في الدُّنيا قادِرا عَلى أن يُمشِيَهُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ ؟ (3) .
ص: 175
1306.عنه عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعاى منسوب به ايشان _ : اى بخشنده و اى پوشاننده! به رحمت خودت ، مرا از عذاب جهنّم و رسوايى ننگين ، نجات ده ، در آن روز كه صف خوبان ، از بدان ، جدا مى شود و وحشت ها ، برانگيخته مى شوند و خوبانْ نزديك و بَدانْ دور مى شوند و به هر كسى هر چه به دست آورده ، كاملاً داده مى شود ، بى آن كه ستمى بر آنها روا داشته شود .6 / 2تحقيرِ بسيارقرآن«آتش ، چهره آنها را مى سوزانَد و آنها در آن ، ترش رويند . آيا آيات من بر شما خوانده نشد و شما ، آنها را تكذيب كرديد؟ مى گويند : پروردگارا! شقاوت ما ، بر ما چيره شد و ما ، گروهى گم راه بوديم . پروردگارا! ما را از جهنّم ، بيرون ببر ، و اگر به همان كارها باز گشتيم ، ستم پيشه كرده ايم . خداوند مى گويد : «[برويد و] در آن ، گم شويد و با من ، سخن مگوييد»» .
حديث1312.عنه عليه السلام : صحيح مسلم _ به نقل از انس بن مالك _ : مردى گفت : اى پيامبر خدا! چگونه كافر در روز قيامت ، واژگونه به محشر مى آيد؟
فرمود : «آيا كسى كه او را در دنيا روى دو پايش راه مى برد ، قادر نيست كه در روز قيامت وى را سرنگون راه ببرد؟» .
.
ص: 176
1313.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : يا كُمَيلُ ، مَن لا يُسكَنُ الجَنَّةَ فَبَشِّرهُ بِعَذابٍ أليمٍ وخِزيٍ مُقيمٍ ، وأكبالٍ ومَقامِعَ وسَلاسِلَ طُوالٍ ومُقَطَّعاتِ النِّيرانِ ... يا كُمَيلُ ، ثُمَّ يُنادونَ اللّه َ تَقَدَّسَت أسماؤُهُ بَعدَ أن يَمكُثُوا أحقابَا : اِجْعَلْنا عَلَى الرَّخاءِ (1) ، فَيُجيبُهُم : «اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» . (2)1314.عنه عليه السلام : تفسير القمّي : قُولُهُ تعالى : «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيهَا كَ__لِحُونَ» قال : أي تَلهَبُ عَلَيهِم فَتُحْرِقُهُم «وَ هُمْ فِيهَا كَ__لِحُونَ» أي مَفتُوحي الفَمِ ، مُتَرَبِّدي الوجُوهِ . (3)راجع : ص 184 (الفصل السابع : خصائص أهل النار / قبح الوجوه) .
6 / 3دَوامُ الحُزنِالكتاب«كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُواْ فِيهَا وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» . (4)
الحديث1321.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : كُلُّ هَمٍّ مُنقَطِعٌ ، إلّا هَمُّ أهلِ النّارِ . (5)1322.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن هَمٍّ إلّا ولَهُ فَرَجٌ ، إلّا هَمُّ أهلِ النّارِ . (6)1323.عنه عليه السلام : سنن الترمذي عن أبي هريرة : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : تَعَوَّذوا بِاللّه ِ مِن جُبِّ الحُزنِ . قالوا : يا
رسولَ اللّه ِ ، وما جُبُّ الحُزنِ ؟ قالَ : وادٍ في جَهَنَّمَ تَتَعَوَّذُ مِنهُ جَهَنَّمُ كُلَّ يَومٍ مِئَةَ مَرَّةٍ . قُلنا : يا رَسولَ اللّه ِ ، ومَن يَدخُلُهُ ؟ قالَ : اَلقُرّاءُ المُراؤونَ بِأَعمالِهِم . (7) .
ص: 177
1324.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : اى كميل! كسى را كه در بهشت ساكن نمى شود ، به عذابى دردناك و خوارى پايدار و گرزها و زنجيرهاى ضخيم و بلند و پاره هاى آتش ، بشارت ده ... . سپس پس از آن كه دوران هايى چند را در آن مى مانند ، خداوندِ پاك نام را ندا مى دهند كه : «ما را در كرانه (1) [ى جهنّم] قرار ده» و خدا پاسخشان مى دهد كه : «در آن گم شويد و با من سخن مگوييد» .1325.عنه عليه السلام : تفسير القمّى : سخن خداوند : «آتش ، چهره آنان را مى سوزاند» يعنى بر آنان شعله مى كشد و آنها را مى سوزاند «و آنان در آن جا چهره در هم كشيده اند» يعنى دهانشان باز است و رو ترش كرده اند . ر . ك : ص 185 (فصل هفتم : ويژگى هاى اهل آتش / زشتى چهره) . 6 / 3اندوه پايدارقرآن«هر زمان كه بخواهند از اندوهى از آن بيرون آيند ، دو باره به آن باز گردانيده مى شوند و [گفته مى شود: ]بچشيد عذاب سوزان را».
حديث1331.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر اندوهى به پايان مى رسد، بجز اندوه اهل آتش .1332.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ اندوهى نيست ، مگر آن كه [سرانجام ،] گشايشى دارد ، جز اندوه اهل آتش .1333.عنه عليه السلام : سنن الترمذى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «از چاه غم ، به خدا پناه
ببريد» .
[اصحاب] گفتند : اى پيامبر خدا ! چاه غم چيست؟
فرمود: «منطقه اى است در جهنّم كه خود جهنّم ، روزى صد بار از آن به خدا پناه مى برد» .
گفتيم : اى پيامبر خدا ! چه كسى وارد آن مى شود؟
فرمود: «قاريان رياكار» .
.
ص: 178
1334.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : مَن يَبتَغِ غَيرَ الإِسلامِ دِينا تَتَحَقَّقُ شِقوَتُهُ ، وتَنفَصِمُ عُروَتُهُ ، وتَعظُمُ كَبوَتُهُ ، ويَكُن مَآبَهُ إلَى الحُزنِ الطَّويلِ وَالعَذابِ الوَبيلِ . (1)6 / 4شِدَّةُ الحَسرَةِالكتاب«أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَ_حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَن_بِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّ_خِرِينَ» . (2)
«كَذَ لِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَ__لَهُمْ حَسَرَ تٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُم بِخَ_رِجِينَ مِنَ النَّارِ» . (3)
«يَقُولُ يَ__لَيْتَنِى قَدَّمْتُ لِحَيَاتِى * فَيَوْمَ_ئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ» . (4)
«وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَ__لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً» . (5)
الحديث1343.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ أحَدٌ الجَنَّةَ إلّا اُرِيَ مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ لَو أساءَ ؛ لِيَزدادَ شُكرا . ولا يَدخُلُ النّارَ أحَدٌ إلّا أُرِيَ مَقعَدَهُ مِنَ الجَنَّةِ لَو أحسَنَ ؛ لِيَكونَ عَلَيهِ حَسرَةً . (6) .
ص: 179
1344.عنه عليه السلام _ في ذَمِّ العاصينَ مِن أصحابِه امام على عليه السلام : هر كس دينى غير از اسلام بجويد، بدبختى اش محقّق مى شود و دستگيره اش مى گسلد و فرو افتادنش سخت و فرجامش اندوهِ دور و دراز و عذاب دل خراش خواهد بود .6 / 4افسوس بسيارقرآن«تا آن كه [ مبادا ] كسى بگويد: «دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم . بى ترديد ، من از ريشخند كنندگان بودم»» .
«كارهايشان را _ كه بر آنان مايه حسرت هاست _ به ايشان مى نماياند و از آتش بيرون آمدنى نيستند» .
«گويد: «كاش براى زندگانى خود، [ چيزى ] پيش فرستاده بودم» . پس در آن روز ، هيچ كس چون عذاب كردن او، عذاب نمى كند» .
«و روزى است كه ستمكار ، دست هاى خود را مى گَزد [ و ] مى گويد: «اى كاش با پيامبر ، راهى بر مى گرفتم!»» .
حديث1353.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ كس نيست كه وارد بهشت شود ، مگر آن كه جايگاهش در آتش _ كه اگر بدى مى كرد ، به آن جا مى رفت _ به او نشان داده مى شود تا سپاس گزارى اش افزون شود، و هيچ كس نيست كه وارد آتش شود ، مگر آن كه جايگاهش در بهشت _ كه اگر كار نيك مى كرد ، به آن جا مى رفت _ به او نمايانده مى شود تا مايه [افزايش] دريغ و افسوس او گردد.
.
ص: 180
1354.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : كُلُّ أهلِ النّارِ يَرى مَقعَدَهُ مِنَ الجَنَّةِ ، فَيَقولُ : لَو أنَّ اللّه َ هَداني . فَيَكونُ عَلَيهِم حَسرَةً ... وكُلُّ أهلِ الجَنَّةِ يَرى مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ ، فَيَقولُ : لَولا أنَّ اللّه َ هَداني . قالَ : فَيَكونُ لَهُ شُكرا . (1)1355.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام _ في صِفَةِ جَهَنَّمَ _ : يا كُمَيلُ ، فَعِندَها يَيأَسونَ مِنَ الكَرَّةِ ، واشتَدَّتِ الحَسْرَةُ ، وأيقَنوا بِالهَلَكَةِ والمَكْثِ جَزاءً بِما كَسَبُوا وعُذِّبُوا . (2)راجع : ج 1 ص 586 (القسم الأوّل : الجنّة / الفصل الخامس عشر : نظام الجنّة / وراثة أهل الجنّة) .
6 / 5نارُ الفُرقَةِالكتاب«كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَ_ئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ» . (3)
الحديث1362.فاطمة عليهاالسلام : الإمام عليّ عليه السلام : نارُ الفُرقَةِ أحَرُّ مِن نارِ جَهَنَّمَ . (4)1363.عنها عليهاالسلام : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _ : يا إلهي ورَبّي وسَيِّدي ومَولايَ ! لِأَيِّ الأُمورِ إلَيكَ أشكو ، ولِما مِنها أضِجُّ وأبكي ؟ ألِأَليمِ العَذابِ وشِدَّتِهِ ، أم لِطولِ البَلاءِ ومُدَّتِهِ ؟ فَلَئِن صَيَّرتَني لِلعُقوباتِ مَعَ أعدائِكَ ، وجَمَعتَ بَيني وبَينَ أهلِ بَلائِكَ ، وفَرَّقتَ بَيني وبَينَ أحِبّائِكَ وأولِيائِكَ ، فَهَبني _ يا إلهي وسَيِّدي ومَولايَ ورَبّي _ صَبَرتُ عَلى عَذابِكَ ، فَكَيفَ أصبِرُ عَلى فِراقِكَ ؟! وهَبني صَبَرتُ عَلى حَرِّ نارِكَ ، فَكَيفَ أصبِرُ عَنِ النَّظَرِ إلى كَرامَتِكَ ؟! أم كَيفَ أسكُنُ فِي النّارِ ورَجائي عَفوُكَ؟! (5)راجع : ص 216 (الفصل التاسع : أحوال أهل النار) .
.
ص: 181
1365.عنها عليهاالسلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به هر اهل آتشى، جايگاهش در بهشت ، نشان داده مى شود و او مى گويد: «كاش خدا هدايتم كرده بود!» و افسوس مى خورند... و به هر اهل بهشتى نيز جايگاهش در آتش نشان داده مى شود و او مى گويد: «اگر خدا هدايتم نكرده بود[ ، سرنوشتم جز اين بود] !» . و اين ، شكرگزارى او شمرده مى شود.1366.الإمام الحسن عليه السلام : امام على عليه السلام : اى كميل! در اين هنگام ، از باز گشت ، مأيوس مى شوند و دچار حسرت شديد مى گردند ، و به هلاكت خويش و ماندگارى در آتش ، يقين مى كنند ، به سزاى اعمالى كه كرده اند ، و عذاب و شكنجه مى شوند .
ر . ك : ج 1 ص 587 (بخش يكم : بهشت / فصل پانزدهم : نظام بهشت / وراثت بهشتيان) . 6 / 5آتش جدايىقرآن«نه! آنان در آن روز ، از پروردگارشان پوشيده اند» .
حديث1372.عنه عليه السلام _ في خُطبَتِهِ بَعدَ وَفاةِ أبي امام على عليه السلام : آتشِ جدايى ، سوزان تر از آتش جهنّم است.1373.التوحيد عن محمّد بن أحمد بن يحيى عن بعض أصحابنا ر امام على عليه السلام _ در دعاى معروف به دعاى كميل _ : اى معبود و پروردگار من و اى آقا و سَرور من! از كدامين كار به تو شكوه كنم ، و براى كدام يك از آنها بنالم و بگريم؟ براى دردناكى و سختىِ عذاب يا براى درازناكى گرفتارى و بلا؟ كه اگر مرا با دشمنانت هم كيفر گردانى و مرا با سزامندانِ گرفتارى و بلايت در يك جا گرد آورى، و بين من و دوستان و اوليايت جدايى افكنى، گيرم كه _ اى معبود
و پروردگار من و اى آقا و سَرورم _ بر عذابت شكيب ورزيدم ؛ امّا چگونه بر جدايى از تو شكيبايى كنم؟! گيرم كه بر سوز آتش تو شكيب ورزيدم ؛ امّا چگونه بر محروم ماندن از ديدن كرامت تو شكيبايى كنم؟! يا چگونه در آتش جاى گيرم ، در حالى كه به بخشايش تو اميد بسته ام؟!ر . ك : ص 217 (فصل نهم : احوال دوزخيان) .
.
ص: 182
. .
ص: 183
. .
ص: 184
الفَصلُ السّابِعُ: خَصائِصُ أهلِ النّارِ7 / 1قُبحُ الوُجوهِالكتاب«وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِينُهُ فَأُوْلَ_ائِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فِى جَهَنَّمَ خَالِدُونَ * تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيهَا كَالِحُونَ * أَلَمْ تَكُنْ ءَايَاتِى تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ * قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ كُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ * رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ * قَالَ اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» . (1)
الحديث1381.الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ هُمْ فِيهَا كَالِحُونَ» _ : تَشويهُ النّارُ ؛ فَتُقَلِّصُ شَفَتَهُ العُليا حَتّى تَبلُغُ وَسَطَ رَأسِهِ ، وتَستَرخي شَفَتَهُ السُفلى حَتّى تَضرِبَ سُرَّتَهُ . (2) .
ص: 185
فصل هفتم : ويژگى هاى اهل آتش7 / 1زشتى چهرهقرآن«و كسانى كه كفه ميزان [اعمال] شان سبك باشد، آنان به خويشتن زيان زده اند و هميشه در جهنّم مى مانند. آتش ، چهره هاى آنان را مى سوزاند و آنان در آن جا ترش رويند. آيا آيات من بر شما خوانده نمى شد و آن را مورد تكذيب قرار نمى داديد؟ ! مى گويند: «پروردگارا ! شقاوت ما ، بر ما چيره شد و ما مردمى گم راه بوديم. پروردگارا ! ما را از اين جا بيرون بر . پس اگر باز هم [به بدى] بر گشتيم ، در آن صورت ، ستمگر خواهيم بود» . مى فرمايد: در آن ، گم شويد و با من سخن مگوييد» .
حديث1388.عنه عليه السلام _ أيضا _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «و آنان در آن جا ترش رويند» _ : آتش او را از ريخت مى اندازد و لب زبرين او را به طورى بالا مى برد كه به وسط سرش مى رسد، و لب زيرينش را چنان وارفته و دراز مى گرداند كه به ناف او مى خورد.
.
ص: 186
1389.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ» _ : تَلفَحُهُم لَفحَةً فَتُسيلُ لُحومَهُم عَلى أعقابِهِم . (1)1390.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ إذا قالَ لِأَهلِ النّارِ : «اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» عادَت وُجوهُهُم قِطَعَ لَحمٍ لَيسَ فيها أفواهٌ ولا مُناخِرُ ، يَتَرَدَّدُ النَّفَسُ في أجوافِهِم . (2)7 / 2سَوادُ الوُجوهِالكتاب«وَ الَّذِينَ كَسَبُواْ السَّيِّئاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةِ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْ_لِمًا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» . (3)
الحديث1396.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل «كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْ_لِمًا» _ : أماتَرَى البَيتَ إذا كانَ اللَّيلُ كانَ أشَدَّ سَوادا مِن خارِجٍ ، فَلِذلِكَ هُم يَزدادونَ سَوادا . (4)1397.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَبعَثُ اللّه ُ المُقَنِّطينَ (5) يَومَ القِيامَةِ مُغَلَّبَةً وُجوهُهُم _ يَعني غَلَبَةَ السَّوادِ عَلَى البَياضِ _ فَيُقالُ لَهُم : هؤُلاءِ المُقَنِّطونَ مِن رَحمَةِ اللّه ِ تَعالى . (6) .
ص: 187
1398.عنه عليه السلام : ( _ في بَيانِ الحَمدِ الَّذي يَكفي عَن كُلِّ حَمدٍ؟ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال: «آتش ، چهره هاى آنان را مى گدازد» _ : چنان آنان را مى گدازد كه گوشتشان بر رگ و پىِ آنها جارى مى شود.1399.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن گاه كه خداوند به دوزخيان بگويد: «در آن گم شويد و با من سخن مگوييد» ، صورت هايشان به قطعه اى گوشت تبديل مى شود ، آن سان كه در آن ، نه دهانى باشد و نه حفره بينى اى، و نَفَس در درونشان به شماره مى افتد.7 / 2سياهى چهرهقرآن«و كسانى كه مرتكب بدى ها شده اند، جزاى بدى ، چيزى مانند آن است ، و خوارى ، آنان را فرو مى گيرد. آنان در مقابل خدا، هيچ حمايتگرى ندارند . گويى چهره هايشان با پاره هايى از شب تار ، پوشيده شده است. آنان همدم آتش اند و در آن جاودانه خواهند بود».
حديث1405.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام _ در باره اين سخن خداى عز و جل : «گويى چهره هايشان با پاره هايى از شب تار ، پوشيده شده است» _ : نمى بينى اتاق را كه چون شب مى شود، از فضاى بيرون ، سياه تر و تاريك تر است؟ به همين سان، آنان سياه تر و تاريك تر مى شوند .1406.الكافي عن عليّ بن حسّان عن بعض أصحابه : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز رستاخيز، خداوند ، نوميد كنندگان[_ِ مردم از رحمت حق] را در حالى بر مى انگيزد كه سياهىِ روى آنان بر سفيدى آن ، غالب است و گفته مى شود: «اينان ، نوميد كنندگان از رحمت خداى متعال هستند» .
.
ص: 188
1407.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : يا أهلَ الاِنحِرافِ وَالصُّدودِ عَنِ اللّه ِ _ عَزَّ ذِكرُهُ _ ورَسولِهِ وصِراطِهِ وأعلامِ الأَزمِنَةِ ! أيقِنوا بِسَوادِ وُجوهِكُم وغَضَبِ رَبِّكُم ؛ جَزاءً بِما كُنتُم تَعمَلونَ . (1)7 / 3تَبَدُّلُ الجُلودِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا» . (2)
الحديث1413.مصباح المتهجّد عن المفضّل بن عمر : المعجم الأوسط عن ابن عمر : قُرِئَ عِندَ عُمَرَ «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا» فَقالَ عُمَرُ : أعِدْها ، فَأَعادَها . فَقالَ مَعاذُ بنُ جَبَلٍ : عِندي تَفسيرُها : تُبَدَّلُ في ساعَةٍ مِئةَ مَرَّةٍ . فَقالَ عُمَرُ : هكَذا سَمِعتُ مِن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . (3)1414.الإمام الصادق عليه السلام _ في دُعاءِ وَداعِ شَ تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا» _ : قيلَ لِأَبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام : كَيفَ تُبَدَّلُ جُلودٌ غَيرَها؟ قالَ : أرَأَيتَ لَو أخَذتَ لَبِنَةً فَكَسَرتَها وصَيَّرتَها تُرابا ، ثُمَّ ضَرَبتَها فِي القالَبِ ، أهِيَ الَّتي كانَت؟ إنَّما هيَ ذلِكَ ، وحَدَثَ تَفسيرا (4) آخَرَ وَالأَصلُ واحِدٌ . (5) .
ص: 189
1415.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : اى كجروان و اى كسانى كه [مردم را] از خداى بلندنام و از پيامبر او و از راه خدا و نشانه هاى زمان ها (1) باز مى داريد ! يقين بداريد كه به سزاى كارهايى كه مى كنيد، روسياهى و خشم پروردگارتان را براى خود مى خريد.7 / 3پوست انداختنقرآن«به زودى ، كسانى را كه به آيات ما كفر ورزيده اند، در آتش درمى آوريم كه هر چه پوستشان بسوزد ، پوست هاى ديگرى بر جايش مى نهيم تا عذاب را بچشند . آرى! خداوند ، تواناى حكيم است».
حديث1421.قرب الإسناد عن عليّ بن جعفر عليه السلام : المعجم الأوسط _ به نقل از ابن عمر _ : در نزد عمر ، اين آيه خوانده شد: «هر چه پوستشان بسوزد ، پوست هاى ديگرى بر جايش مى نهيم» . عمر گفت: دو باره بخوان.
[آن قارى] آيه را دوباره خواند. معاذ بن جبل گفت: تفسير آن نزد من است ؛ در يك ساعت ، صد بار پوست جاى گزين مى شود.
عمر گفت: من هم از پيامبر خدا چنين شنيدم .1422.الإمام الكاظم عليه السلام : تفسير القمّى _ در باره اين سخن خداى متعال : «هر چه پوستشان بسوزد ، پوست هاى ديگرى بر جايش مى نهيم تا عذاب را بچشند. آرى ! خداوند ، تواناى حكيم است» _ : به امام صادق عليه السلام گفته شد : چگونه پوست هاى ديگرى جاى گزين آن مى شود؟
فرمود: «به من بگو كه اگر خشتى بردارى و آن را خُرد كنى و خاكش گردانى، سپس آن را [دوباره ]قالب بزنى، آيا اين خشت ، همان خشت اوّل است؟ بى گمان ، همان خشت اوّل است ؛ امّا تغييرى ديگر رخ داده است، ليكن مادّه يكى است».
.
ص: 190
7 / 4العَمْيُ والبَكَمُ والصَّمُّالكتاب«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَايَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَايُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَايَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَ_ائِكَ كَالأَْنْعَ_مِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْغَ_فِلُونَ» . (1)
«وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَ بُكْمًا وَ صُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَ_هُمْ سَعِيرًا» . (2)
«وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ أَعْمَى» . (3)
الحديث1430.الإمام الهادي عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَا بنَ مَسعودٍ ، يَأتي عَلَى النّاسِ زَمانٌ ، الصّابِرُ فيهِ عَلى دينِهِ مِثلُ القابِضِ عَلى الجَمرَةِ بِكَفِّهِ . يَقولُ لِذلِكَ الزَّمانِ: إن كانَ ذلكَ الزَّمانُ ذِئبا وإلّا أكَلَتهُ الذِّئابُ . (4)
يا بنَ مَسعودٍ ، عُلَماؤُهُم وفُقَهاؤُهُم خَونَةٌ فَجَرَةٌ ، ألا إنَّهُم أشرارُ خَلقِ اللّه ِ ، وكذلكَ أتباعُهُم ومَن يَأتِيهِم ويَأخُذُ مِنهُم ويُحِبُّهُم ويُجالِسُهُم ويُشاوِرُهُم أشرارُ خَلقِ اللّه ِ ، يُدخِلُهُم نارَ جَهَنَّمَ: «صُمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ» ، «وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَ بُكْمًا وَ صُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَ_هُمْ سَعِيرًا» ، «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَ_هُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ» ، «إِذَا أُلْقُواْ فِيهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِيقًا وَ هِىَ تَفُورُ * تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ» ، «كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمٍّ
أُعِيدُواْ فِيهَا وَ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» ، «لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ» يَدَّعونَ أنَّهُم عَلى ديني وسُنَّتي ومِنهاجِي وشَرائِعي ، إنَّهُم مِنّي بَراءٌ وأنَا مِنهُم بَريءٌ . (5) .
ص: 191
7 / 4كورى و گنگى و كرىقرآن«ما بسيارى از جنّيان و انسان ها را براى جهنّم آفريديم . آنان ، دل هايى دارند كه با آن نمى انديشند ، و چشمانى دارند كه با آن نمى بينند ، و گوش هايى دارند كه با آن نمى شنوند . آنان ، همانند چارپايان اند ؛ بلكه بدتر . آنان ، همان غافلان اند» .
«روز قيامت ، آنها را كور و لال و كَر ، محشور مى كنيم . جايگاهشان ، جهنّم است . هر گاه شعله اش آرام شود ، آن را شعله ور مى كنيم» .
«او را در قيامت ، كور محشور مى كنيم» .
حديث1438.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى پسر مسعود! زمانى بر مردم مى آيد كه شكيبا بر دين خود ، مانند كسى است كه اخگرى را در كف خويش گرفته باشد . به آن زمان مى گويد : در آن زمان ايشان بايد گرگ باشد ، و گرنه گرگ ها او را مى خورند .
اى پسر مسعود! عالمان و فقيهان آنان ، خيانتكار و نابكارند . آنان بدترين خلق خدا هستند . همچنين پيروان آنها و كسانى كه نزد آنها مى روند و از ايشان چيز مى گيرند و دوستشان مى دارند و با آنان همنشينى و مشورت مى كنند ، بدترين خلق خدايند . خداوند ، همه آنان را به آتش جهنّم مى برد : «كرند ، لال اند ، كورند . پس باز نمى گردند» ، «و روز قيامت ، آنان را كور و لال و كر ، به روى چهره شان در افتاده ، محشور مى كنيم . جايگاهشان دوزخ است . هر بار كه آتشِ آن فرو نشيند ، شراره اى [تازه ]بر ايشان مى افزاييم» «هر چه پوستشان بسوزد ، پوست هاى ديگرى بر جايش مى نهيم تا عذاب را بچشند» «چون در آن جا افكنده شوند ، از آن خروشى مى شنوند ، در حالى كه مى جوشد . نزديك است كه از خشم ، شكافته شود» «هر بار بخواهند از شدّت غم ، از آن بيرون آيند ، در آن باز گردانيده مى شوند و [به آنان گفته مى شود : ]بچشيد
عذاب آتش سوزان را» . «براى آنها در آن جا ناله اى زار است و در آن جا چيزى نمى شنوند» . ادّعا مى كنند كه بر دين و سنّت و روش و احكام من هستند ، در حالى كه آنان از من بيزارند و من از آنها بيزارم .
.
ص: 192
1439.الإقبال عن أبي عمرو محمّد بن محمّد بن نصر السكوني الإمام الباقر عليه السلام _ لِعَمرِو بنِ ثابِتٍ _ : إنَّ أهلَ النّارِ يَتَعاوَونَ فيها كَما يَتَعاوَى الكِلابُ وَالذِّئابُ مِمّا يَلقَونَ مِن ألَمِ العَذابِ ، ما ظَنُّكَ يا عَمرُو بِقَومٍ «لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُواْ وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا» ، عِطاشٍ فيها جِياعٍ ، كَليلَةٍ أبصارُهُم ، صُمٍّ بُكمٍ عُميٍ ، مُسوَدَّةٍ وُجوهُهُم ، خاسِئينَ فيها نادِمينَ ، مَغضوبٍ عَلَيهِم فَلا يُرحَمونَ ، ومِنَ العَذابِ لا يُخَفَّفُ عَنهُم ، وفِي النّارِ يُسجَرونَ (1) ، ومِنَ الحَميمِ يَشرَبونَ ، ومِنَ الزَّقّومِ يَأكُلونَ ، وبِكَلاليبِ النّارِ يُخطَمونَ (2) ، وبِالمَقامِعِ يُضرَبونَ ، وَالمَلائِكَةُ الغِلاظُ الشِّدادُ لايَرحَمونَ ، فَهُم فِي النّارِ يُسحَبونَ عَلى وُجوهِهِم ، ومَعَ الشَّياطينِ يُقرَنونَ ، وفِي الأَنكالِ وَالأَغلالِ يُصفَدونَ ، إن دَعَوا لَم يُستَجَب لَهُم ، وإن سَألَوا حاجَةً لَم تُقضَ لَهُم!! هذِهِ حالُ مَن دَخَلَ النّارَ . (3)1440.الإمام الرضا عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : فَاتَّقُوا اللّه َ وكُفُّوا ألسِنَتَكُم إلّا مِن خَيرٍ ، وإيّاكُم أن تُزلِقُوا ألسِنَتَكُم بِقَولِ الزُّورِ والبُهتانِ والإثمِ والعُدوانِ ، فَإنَّكُم إن كَفَفتُم ألسِنَتَكُم عَمّا يَكرَهُهُ اللّه ُ مِمّا نَهاكُم عَنهُ ، كانَ خَيرا لَكُم عِندَ رَبِّكُم مِن أن تُزلِقُوا ألسِنَتَكُم بِهِ ، فَإنَّ زَلَقَ اللِّسانِ فيما يَكرَهُ اللّه ُ وما يَنهى عَنهُ مَرداةٌ لِلعَبدِ عِندَ اللّه ِ ، ومَقتٌ مِنَ اللّه ِ وصَمٌّ وعَميٌ وبَكَمٌ يُورِثُهُ اللّه ُ إيّاهُ يَومَ القِيامَةِ ، فَتَصيروا كَما قالَ اللّه ُ : «صُمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ» (4) يعني لا يَنطِقونَ «وَ لَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» (5) . (6) .
ص: 193
1441.مسند ابن حنبل عن أبي هريرة : امام باقر عليه السلام _ به عمرو بن ثابت _ : اهل آتش، از درد عذابى كه مى كشند، در دوزخ مانند سگ ها و گرگ ها زوزه مى كشند. چه مى پندارى _ اى عمرو _ در باره گروهى كه «نه فرمان مرگشان مى رسد تا بميرند و نه از عذابشان در آتش كاسته مى شود» ؟! در آن ، تشنه و گرسنه اند . چشمانشان ناتوان گشته است . كر و لال و كورند . سيه رويند . در آن جا مطرود و زبون و پشيمان اند. مورد خشم اند و هيچ رحمى به آنان نمى شود . در عذابشان دمى تخفيف داده نمى شود ؛ [بلكه] آتش آنان، بى وقفه شعله مى كشد . از آب جوشان مى نوشند و از زقّوم مى خورند . با چنگك هاى آتشين مهار مى شوند و با گرز كوفته مى شوند . فرشتگان دژخيم درشت خوى ، به آنان رحم نمى كنند و در آتش ، آنان را به رو در افتاده ، مى كشند . با شيطان ها به يك بند كشيده مى شوند و آنان را به كُند و زنجير مى بندند. اگر دعا كنند، دعايشان پذيرفته نمى شود و اگر چيزى بخواهند ، درخواستشان برآورده نمى گردد . اين است حال و روز كسى كه وارد آتش دوزخ گردد .1442.الإمام الرضا عليه السلام _ في بَيانِ حِكمَةِ جُ امام صادق عليه السلام : از خدا بترسيد و زبان هايتان را جز از خير ، نگه داريد . مبادا زبان هايتان را به سخن دروغ و بهتان و گناه و تجاوز بلغزانيد ؛ زيرا اگر زبان هايتان را از آنچه خدا ناخوش مى دارد و شما را از آن نهى كرده است ، نگه داريد ، اين از نظر پروردگارتان براى شما بهتر است از اين كه زبان هايتان را به آن چيز بلغزانيد ؛ چرا كه حركت دادن زبان به آنچه خداوند آن را ناخوش مى دارد و
شما را از آن نهى مى كند ، از نظر خداوند ، موجب هلاكت بنده و مايه خشم خداست ، و خداوند در روز قيامت ، آن بنده را كر و كور و لال مى گرداند و چنان مى شويد كه خداوند فرموده است : «كرند ، لال اند ، كورند . پس نمى فهمند» يعنى سخن نمى گويند «و رخصت نمى يابند تا پوزش بخواهند» . .
ص: 194
. .
ص: 195
. .
ص: 196
الفَصلُ الثّامِنُ: مَعيشَةُ أهلِ النّارِ8 / 1لِباسُهُمالكتاب«سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ». (1)
الحديث1563.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ» _ : هُوَ الصُّفرُ الحارُّ الذائِبُ ، يَقولُ : اِنتَهى حَرُّهُ (2) ، يَقولُ اللّه ُ : «وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ» سُربَلوا ذلِكَ الصُّفرَ فَتَغشَى وُجوهَهُمُ النّارُ. (3)1562.عنه عليه السلام : الكافي عن حذيفة بن منصور : كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام بِالحيرَةِ ، فَأَتاهُ رَسولُ أبي جَعفَرٍ الخَليفَةِ يَدعوهُ . فَدَعا بِمِمطَرٍ أحَدُ وَجهَيهِ أسوَدُ وَالآخَرُ أبيَضُ فَلَبِسَهُ ، ثُمَّ قالَ
أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : أما إنّي ألبَسُهُ وأنَا أعلَمُ أنَّهُ لِباسُ أهلِ النّارِ (4) . (5) .
ص: 197
فصل هشتم : زندگى اهل آتش8 / 1پوشاك آنانقرآن«جامه هايشان از قَطران است ، و آتش ، چهره هايشان را فرا مى گيرد».
حديث1555.الإمام الحسين عليه السلام : امام باقر عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال كه: «جامه هايشان از قطران است» _ : آن (قَطران) ، مسِ داغِ ذوب شده است كه به نهايت درجه داغى رسيده است. خداوند مى فرمايد: «و چهره هايشان را آتش فرا مى گيرد» . آن مس را بر تن پوشيده اند و آتش[_ِ آن] ، چهره هايشان را فرا مى گيرد.1554.الإمام الحسن عليه السلام : الكافى _ به نقل از حذيفة بن منصور _ : در حيره، خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه فرستاده خليفه ابو جعفر [منصور دوانيقى] آمد و ايشان را [به نزد منصور ]فرا خواند . امام عليه السلام [آماده سفر شد و] فرمود تا برايش بارانى اى آوردند كه يك روى آن ، سياه بود و روى ديگرش سفيد. آن را پوشيد و سپس فرمود: «اين را
مى پوشم ، با آن كه مى دانم جامه اهل آتش است» . (1)
.
ص: 198
1553.عنها عليهاالسلام : الكافي عن محسن بن أحمد عمّن ذكره عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قال : قُلتُ لَهُ : اُصَلّي فِي القَلَنسُوَةِ السَّوداءِ؟ فَقالَ : لا تُصَلِّ فيها ؛ فَإِنَّها لِباسُ أهلِ النّارِ. (1)1552.فاطمة عليهاالسلام : الإمام الصّادق عليه السلام _ فِي الرَّجُلِ يُصَلّي وعَلَيهِ خاتَمُ حَديدٍ _ : لا ، ولا يَتَخَتَّمُ بِهِ الرَّجُلُ؛ فَإِنَّهُ مِن لِباسِ أهلِ النّارِ. (2)8 / 2طَعامُهُمالكتاب«هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ * وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ * عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ * تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً * تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ ءَانِيَةٍ * لَّيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إلَّا مِن ضَرِيعٍ * لَا يُسْمِنُ وَ لَا يُغْنِى مِن جُوعٍ». (3)
«فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَ_هُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إلَّا مِنْ غِسْلِينٍ» . (4)
«إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ * كَالْمُهْلِ يَغْلِى فِى الْبُطُونِ * كَغَلْىِ الْحَمِيمِ * خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَآءِ الْجَحِيمِ * ثُمَّ صُبُّواْ فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ * ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ * إِنَّ هَ_ذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ». (5)
«أَذَ لِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ * إِنَّا جَعَلْنَ_هَا فِتْنَةً لِّلظَّ__لِمِينَ * إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِى أَصْلِ الْجَحِيمِ * طَ_لْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَ_طِينِ * فَإِنَّهُمْ لَأَكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئونَ مِنْهَا الْبُطُونَ» . (6)
«ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ * لَاكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ * فَمَالِئونَ مِنْهَا الْبُطُونَ * فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ * فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ * هَ_ذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ». (7)
«إِنَّ لَدَيْنَا أَنكَالًا وَجَحِيمًا * وَ طَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَ عَذَابًا أَلِيمًا». (8)
.
ص: 199
1542.عنه صلى الله عليه و آله _ مِن دُعائِهِ يَومَ ال الكافى _ به نقل از محسن بن احمد ، از كسى كه نام او را برده است ، از امام صادق عليه السلام _ : از ايشان پرسيدم : آيا با عرقچين سياه ، نماز بخوانم؟ فرمود : با آن نماز مگزار ؛ زيرا جامه اهل آتش است .1541.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام _ در اين باره كه آيا جايز است مرد با انگشترى آهنى نماز بخواند _ : نه، و نبايد مرد ، چنين انگشترى را به دست كند ، زيرا آن (آهن) ، پوشش اهل آتش است .8 / 2خوراك آنانقرآن«آيا خبر «غاشيه» به تو رسيده است؟ در آن روز ، چهره هايى زبون اند كه تلاش كرده و رنج برده اند. [ناچار] در آتشى سوزان در آيند. از چشمه اى داغ نوشانيده مى شوند. خوراكى جز خار خشك ندارند كه نه فربه مى كند و نه گرسنگى را باز مى دارد».
«در آن روز ، آن جا ، برايش دوستى صميمى نيست ، و غذايى جز چرك و خون نيست» .
«آرى، درخت زقّوم، خوراك گناه پيشه است. چون مس گداخته ، در شكم ها مى گدازد ، همانند جوشش آب جوشان . او را بگيريد و به ميان دوزخش كشانيد. آن گاه ، از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ريزيد. [به او بگوييد :] بچش كه تو همان ارجمند بزرگوارى! اين است همان چيزى كه در باره آن ترديد مى كرديد».
«آيا از نظر پذيرايى ، اين بهتر است يا درخت زقّوم؟! در حقيقت، ما آن را براى ستمگران [ مايه آزمايش و ]عذابى گردانيديم. آن، درختى است كه از قعر آتش سوزان مى رويد . ميوه اش گويى چون كلّه هاى شياطين است . پس [ دوزخيان ]حتماً از آن مى خورند و شكم ها را از آن پر مى كنند» .
«آن گاه شما _ اى گم راهان دروغ پرداز _ قطعا از درختى از زقّوم خواهيد خورد و از آن ، شكم هايتان را خواهيد آكند و روى آن از آب جوش مى نوشيد ، مانند نوشيدن اشتران تشنه. اين است پذيرايى آنان در روز جزا».
«در حقيقت، پيش ما زنجيرها و دوزخ است ، و غذايى گلوگير و عذابى پردرد».
.
ص: 200
الحديث1530.البلد الأمين : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الضَّريعُ شَيءٌ يَكونُ فِي النّارِ شِبهُ الشَّوكِ ، أمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ ، أنتَنُ مِنَ الجيفَةِ ، و أشَدُّ حَرّا مِنَ النّارِ ، سَمّاهُ اللّه ُ الضَّريعَ. إذا طَعِمَهُ صاحِبُهُ لا يَدخُلُ البَطنَ ولا يَرتَفِعُ إلَى الفَمِ ، فَيَبقى بَينَ ذلِكَ ، ولا يُغني مِن جوعٍ. (1)1529.عنه صلى الله عليه و آله : سنن التّرمذي عن ابن عبّاس : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قَرَأَ هذِهِ : «اِتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» ، قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لو أنَّ قَطرَةً مِنَ الزَّقّومِ قُطِرَت في دارِ الدُّنيا لَأَفسَدَت عَلى أهلِ الدُّنيا مَعايِشَهُم ، فَكَيفَ بِمَن يَكونُ طَعامُهُ؟! (2) .
ص: 201
حديث1527.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ضريع، (1) چيزى است در آتش ، كه شبيه خار است و از صبر زرد، تلخ تر و از مردار ، متعفّن تر و از آتش ، داغ تر است. خداوند ، آن را ضريع ناميده است. چيزى است كه هر گاه شخصى آن را بخورد ، نه به شكم فرو مى رود و نه به دهانْ بالا مى آيد ؛ بلكه در بين آن دو مى ماند و گرسنگى را برطرف نمى كند.1526.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سنن التِّرمِذى _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اين آيه را خواند: «از خدا چنان كه سزامند پرواست ، پروا بداريد و جز مسلمان نميريد» و فرمود: «اگر قطره اى از زقّوم در دنيا بچكد ، زندگىِ مردم دنيا را بر آنان تباه مى گرداند . پس چگونه است حال كسى كه خوراكش زقّوم باشد؟!» . .
ص: 202
1525.المحاسن عن سعيد بن المسيّب عن رسول اللّه صلى الله رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ دَلوا صُبَّ مِن غِسْلينٍ (1) في مَطلَعِ الشَّمسِ ، لَغَلَت مِنهُ جَماجِمُ مَن في مَغرِبِها. (2)1524.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ دَلوا مِن غَسّاقٍ (3) يُهراقُ فِي الدُّنيا لَأَنتَنَ أهلَ الدُّنيا. (4)1523.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ دَلوا مِنَ الغَسّاقِ يُهراقُ فِي الدُّنيا ما أقَلَّهُ الثَّقَلانِ. (5)راجع : ص 152 (الفصل الخامس : مواصفات جهنّم / أشجار جهنم) .
8 / 3شَرابُهُمالكتاب«وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَ عَذَابٌ أَلِيم بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ». (6)
«وَ سُقُواْ مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَآءَهُمْ». (7)
«وَ اسْتَفْتَحُواْ وَ خَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ * مِّن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ * يَتَجَرَّعُهُ وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ». (8)
«وَ أَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ * فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ * وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ». (9)
راجع : الأنعام : 70 ؛ الكهف : 19 ؛ الصافات : 67 ؛ ص : 56 ، 57 ؛ الواقعة : 42 ، 54 ، 55 ؛ النبأ : 21 _ 25 ؛ الغاشية : 4 ، 5 .
.
ص: 203
1513.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر يك سطل از چركاب دوزخيان در مشرق زمين ريخته شود ، كاسه سر كسانى كه در مغرب زمين هستند، از آن به جوش مى آيد .1512.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر يك سطل از زردآب بدن دوزخيان در دنيا ريخته شود، همه مردم دنيا را متعفّن مى سازد.1511.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر سطلى از زردآب بدن دوزخيان در دنيا ريخته شود ، جنّ و انس نمى توانند آن را بر دارند.
ر . ك : ص 153 (فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم / درختان جهنّم) . 8 / 3نوشيدنى آنانقرآن«و كسانى كه كافر شدند، به سزاى كفرشان، شربتى از آب جوشان و عذابى پردرد خواهند داشت».
«آبى جوشان نوشانده مى شوند كه روده هايشان را از هم فرو پاشد».
«و [پيامبران از خدا] گشايش خواستند و [سرانجام] هر زورگوى لجوجى نوميد شد. دوزخ پيش روى اوست و به او آبى از خونِ آميخته به چرك نوشانده مى شود. آن را جرعه جرعه مى نوشد و نمى تواند آن را فرو بَرَد و مرگ از هر سويى به جانبش مى آيد ؛ ولى نمى ميرد و عذاب سخت به دنبال دارد».
«و امّا اگر از دروغزنان گم راه باشد ، پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد و [با] افتادن در آتش افروخته» .
ر . ك : انعام : آيه 70 ؛ كهف : آيه 19 ؛ صافّات : آيه 67 ؛ ص : آيه 56 و 57 ؛ واقعه : آيه 43 و 54 و 58 ؛ نبأ : آيه 21 - 25 ؛ غاشيه : آيه 4 و 5 .
.
ص: 204
الحديث1501.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «وَيُسْقَى مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ يَتَجَرَّعُهُ» _ : يُقَرَّبُ إلى فيهِ فَيَكرَهُهُ ، فَإِذا اُدنِيَ مِنهُ شَوى وَجهَهُ وَوَقَعَت فَروَةُ رَأسِهِ ، فَإِذا شَرِبَهُ قَطَّعَ أمعاءَهُ حَتّى تَخرُجُ مِن دُبُرِهِ ، يَقولُ اللّه ُ : «وَ سُقُواْ مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ» ويقول : «وَ إِن يَسْتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ» . (1)1500.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «كَالْمُهْلِ» _ : كَعَكَرِ (2) الزَّيتِ ، فَإِذا قَرَّبَهُ إلى وَجهِهِ سَقَطَت فَروَةُ وَجهِهِ فيهِ . (3)1499.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ الحَميمَ (4) لَيُصَبُّ عَلى رُؤوسِهِم فَيَنفُذُ الحَميمُ حَتّى يَخلُصَ إلى جَوفِهِ ،
فَيَسلُتُ ما في جَوفِهِ حَتّى يَمرُقَ مِن قَدَمَيهِ وهُوَ الصَّهَرُ ، ثُمَّ يُعادُ كَما كانَ . (5) .
ص: 205
حديث1497.المعجم الأوسط عن زيد بن أرقم : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى بزرگ : «و به او آبى از خونِ آميخته به چرك نوشانده مى شود. آن را جرعه جرعه مى نوشد» _ : [آن نوشيدنى،] نزديك دهانش برده مى شود و او آن را ناخوش مى دارد . چون به نزديكش برده شد ، چهره اش را بريان مى كند و پوست سرش مى افتد، و همين كه آن را نوشيد ، روده هايش را از هم فرو مى پاشد ، به گونه اى كه از مخرجش بيرون مى آيد. خداوند مى فرمايد: «و آبى جوشان نوشانده مى شوند و روده هايشان را از هم فرو مى پاشد» و مى فرمايد: «و اگر فريادرسى جويند ، با آبى چون مسِ گداخته يارى مى شوند كه چهره ها را بريان مى كند ؛ چه بد نوشيدنى اى است!» .1496.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «چون مُهل» _ : [مُهل،] چيزى است مانند دُردىِ روغن زيتون و هر گاه آن را به صورتش نزديك كند ، پوست صورتش در آن [ظرف پر از مُهل] مى افتد.1495.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في مَوعِظَتِهِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جوشاب بر سر آنان ريخته مى شود و آن جوشاب در سرشان فرو مى رود تا به شكمشان مى رسد و آنچه را درون آن است ، ذوب مى كند و از
پاهايش خارج مى شود _ و اين ، همان «صَهَر (موادّ مذاب)» است _ و دوباره از نو آغاز مى شود. .
ص: 206
1494.الإمام الباقر عليه السلام عن جابر بن عبد اللّه ال عنه صلى الله عليه و آله : لَعَنَ اللّه ُ الخَمرَ وغارِسَها وعاصِرَها وشارِبَها... مَن شَرِبَها لَم يَقبَلِ اللّه ُ لَهُ صَلاةً أربَعينَ يَوما ، فَإِن ماتَ وفي بَطنِهِ شَيءٌ مِن ذلِكَ كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جل أن يَسقِيَهُ مِن طينَةِ خَبالٍ ؛ وهِيَ صَديدُ أهلِ النّارِ وما يَخرُجُ مِن فُروجِ الزُّناةِ ، فَيَجتَمِعُ ذلِكَ في قُدورِ جَهَنَّمَ فَيَشرَبُهُ أهلُ النّارِ ، فَيُصهَرُ بِهِ ما في بُطونِهِم وَالجُلودُ. (1)1493.الأمالي عن أبي الصلت الهروي : الخصال عن أبي موسى الأشعري : قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يَدخُلونَ الجَنَّةَ : مُدمِنُ خَمرٍ ، ومُدمِنُ سِحرٍ ، وقاطِعُ رَحِمٍ . ومَن ماتَ مُدمِنَ خَمرٍ سَقاهُ اللّه ُ عز و جل مِن نَهرِ الغُوطَةِ .
قيلَ : وما نَهرُ الغُوطَةِ؟
قالَ صلى الله عليه و آله : نَهرٌ يَجري مِن فُروجِ المومِساتِ ، يُؤذي أهلَ النّارِ ريحُهُنَّ . (2)1492.التوحيد عن إسحاق بن راهويه : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ! إنَّ شارِبَ الخَمرِ يَموتُ عَطشانا ، وفِي القَبرِ عَطشانٌ ، ويُبعَثُ يَومَ القِيامَةِ وهُوَ عَطشانٌ ، ويُنادي : «واعَطَشاهُ» ألفَ سَنَةٍ ، فُيُؤتى بِماءٍ كَالمُهلِ يَشوِي الوُجوهَ بِئسَ الشَّرابُ ، فَيَنضَجُ وَجهُهُ وتَتَناثَرُ أسنانُهُ وعَيناهُ في ذلِكَ الإِناءِ ، فَلَيسَ لَهُ بُدٌّ مِن أن يَشرَبَ فَيُصهَرَ ما في بَطنِهِ . (3) .
ص: 207
1491.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خدا لعنت كند شراب را و كِشت كننده [درخت] آن را و افشرنده شراب را و نوشنده اش را...! كسى كه آن را بنوشد ، خداوند تا چهل روز نمازش را نمى پذيرد و اگر بميرد و قطره اى از آن در شكمش باشد ، بر خداوند عز و جل است كه از «طينت خبال» به او بنوشاند و آن ، زردابه بدن دوزخيان و چركابه اى است كه از فرج زنان زناكار ، خارج مى شود. اينها در ديگ هاى جهنّم جمع مى شود و اهل آتش آن را مى نوشند، و معده و روده هاى آنها و پوستشان را ذوب مى كند.1490.عنه صلى الله عليه و آله : الخصال _ به نقل از ابو موسى اشعرى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «سه كس به بهشت نمى روند: باده گسار، جادوگر و بُرنده پيوند خويشاوندى. كسى كه باده گسار بميرد ، خداوند عز و جل از نهر غوطه به او مى نوشاند».
گفته شد: نهر غوطه چيست؟
فرمود: «نهرى است كه از چِركابه فرج هاى زنان روسپى جارى مى شود و بوى آن ، دوزخيان را آزار مى دهد».1489.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه مرا به حق بر انگيخت ، شرابخوار، تشنه مى ميرد و در قبر ، تشنه است . روز قيامت نيز تشنه بر انگيخته مى شود و فرياد مى زند: واى كه هزار سال است تشنه ام!
پس آبى چون مسِ گداخته _ كه چهره را بريان مى كند و بد نوشيدنى اى است _ به او داده مى شود و بر اثر آن ، چهره اش مى پزد و دندان ها و چشمانش در آن ظرف مى ريزد . او چاره اى از نوشيدن آن ندارد [و مى نوشد] و هر چه در شكم اوست ، ذوب مى شود . .
ص: 208
1488.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ كَم مِن مُبَرَّدٍ لَهُ الماءُ وَالحَميمُ يُغلى لَهُ! (1)1487.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ لِرَجُلٍ قالَ : لا إلهَ إلَا اللّه ُ _ ) الإمام الصّادق عليه السلام : قالَ اللّه ُ عز و جل : مَن شَرِبَ مُسكِرا ، أو سَقاهُ صَبِيّا لا يَعقِلُ ؛ سَقَيتُهُ مِن ماءِ الحَميمِ ، مُعَذَّبا أو مَغفورا لَهُ. (2)8 / 4مَكانُهُمالكتاب«وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا * إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا». (3)
«وَ إِذَا أُلْقُواْ مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُّقَرَّنِينَ دَعَوْاْ هُنَالِكَ ثُبُورًا». (4)
الحديث1449.عنه صلى الله عليه و آله : رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ إِذَا أُلْقُواْ مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا» _ : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ! إنَّهُم لَيُستَكرَهونَ فِي النّارِ كَما يُستَكرَهُ الوَتَدُ فِي الحائِطِ. (5)راجع : ص 168 (الفصل الخامس : مواصفات جهنم / زفير جهنّم) .
8 / 5قَرينُهُمالكتاب«وَ مَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَالَيْتَ بَيْنِى وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَ لَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّ_لَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِى الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ». (6)
«أَلْقِيَا فِى جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ * مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ * الَّذِى جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِى الْعَذَابِ الشَّدِيدِ * قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَآ أَطْغَيْتُهُ وَ لَ_كِن كَانَ فِى ضَ_لَالِ بَعِيدٍ * قَالَ لَا تَخْتَصِمُواْ لَدَىَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ * مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ مَا أَنَا بِظَ_لَّامٍ لِّلْعَبِيدِ». (7)
.
ص: 209
1456.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ : بسا نوشنده آب خنكى [در دنيا] كه جوشاب[_ِ جهنّم] برايش مى جوشد!1457.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل فرمود: «هر كس نوشيدنىِ مست كننده اى بنوشد و يا آن را به طفلى نادان بنوشاند ، از آب جوشان[_ِ دوزخ] به او مى نوشانم ، چه اهل عذاب باشد و چه آمرزيده» .8 / 4جايگاه آنانقرآن«و كسانى كه مى گويند: پروردگارا ! عذاب جهنّم را از ما باز گردان ، كه عذابش دائمى است. در حقيقت، بد قرارگاه و جايگاهى است».
«و چون آنان را در تنگنايى از آن به زنجير كشيده بيندازند، آن جاست كه مرگ را مى خواهند».
حديث1464.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «و چون آنان را در تنگنايى بيندازند» _ : سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، آنان را به زور در آتش مى افكنند، چنان كه ميخ را به زور در ديوار مى كوبند.
ر . ك : ص 169 (فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم / خروش جهنّم) . 8 / 5هم بند آنانقرآن«و هر كه از ياد خداى مهربان دل بگرداند ، شيطانى بر او مى گماريم تا هم بندى براى وى باشد. و مسلّما آنها ايشان را از راه باز مى دارند و آنها مى پندارند كه راه يافتگان اند. تا آن گاه كه او [با هم بندش] به حضور ما مى آيد ، [خطاب به شيطان] مى گويد: «اى كاش ميان من و تو ، فاصله خاور تا باختر بود، كه چه بد هم بندى هستى» . و امروز هرگز [پشيمانى] براى شما سود نمى بخشد ؛ چون ستم كرديد . در حقيقت ، شما در عذاب ، مشترك خواهيد بود».
«[به آن دو فرشته خطاب مى شود:] هر كافر سرسختى را در جهنّم فرو افكنيد ؛ هر باز دارنده از خيرى، هر متجاوز شكّاكى را كه با خداوند ، خدايى ديگر قرار داد . او را در عذاب شديد فرو افكنيد. [شيطانِ ]هم بندش مى گويد: «پروردگارا! من او را به عصيان وا نداشتم ؛ بلكه خودش در گم راهىِ دور و درازى بود». [خدا ]مى فرمايد: «در پيشگاه من ، با يكديگر مستيزيد كه از پيش ، به شما هشدار داده بودم. پيش من ، حكم ، دگرگون نمى شود و من نسبت به بندگانم ستمكار نيستم» .
.
ص: 210
الحديث1471.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن سَرَدَ اسمَهُ مَعَ إمامٍ جائِرٍ كانَ قَرينَهُ فِي النّارِ . (1)1472.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن خَفَّ لِسُلطانٍ جائرٍ في حاجَةٍ كانَ قَرينَهُ فِي النّارِ . (2)1473.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : مَن لا يَسكُنُ الجَنَّةَ فَبَشِّرهُ بِعَذابٍ أليمٍ ، وخِزيٍ مُقيمٍ ، وأكبالٍ ومَقامِعَ ، وسَلاسِلَ طِوالٍ ، ومُقَطَّعاتِ النّيرانِ ، ومُقارَنَةِ كُلِّ شَيطانٍ . (3)1474.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : أفَرَأَيتُم جَزَعَ أحَدِكُم مِنَ الشَّوكَةِ تُصيبُهُ ، وَالعَثرَةِ تُدميهِ ، وَالرَّمضاءِ تُحرِقُهُ؟ فَكَيفَ إذا كانَ بَينَ طابِقَينِ مِن نارٍ ، ضَجيعَ حَجَرٍ ، وقَرينَ شَيطانٍ؟! (4)1475.الإمام الكاظم عليه السلام : تفسير القمّي : في رِوايَةِ أبي الجارودِ عَن أبي جَعفَرٍ [الباقر] عليه السلام في قَولِهِ : «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» (5) قالَ : أمّا أهلُ الجَنَّةِ فَزُوِّجُوا الخَيراتِ الحِسانِ ، وأمّا أهلُ النّارِ فَمَعَ كُلِّ
إنسانٍ مِنهُم شَيطانٌ . يَعني قُرِنَت نُفوسُ الكافِرينَ وَالمُنافِقينَ بِالشَّياطينِ فَهُم قُرَناؤُهُم . (6)راجع : ص 288 (الفصل العاشر : عوامل دخول النار / الرّكون إلى الظّالم) .
.
ص: 211
حديث1478.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس نام خود را در كنار پيشواى ستمگر بياورد، در آتش با او هم بند خواهد بود .1479.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس براى فرمان رواى ستمگرى در كارى بشتابد، هم بند او در آتش خواهد بود .1480.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : به كسى كه در بهشت ساكن نمى شود، نويد ده به عذاب دردناك و خوارىِ پايدار، و به كُندها و گرزها و زنجيرهاى دراز، و به تكّه هاى آتش و هم بندى با هر شيطانى .1564.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : آيا ديده ايد كه هر يك از شما وقتى خارى به او مى خَلَد، يا پايش به جايى مى خورد و خونى مى شود، يا داغى مى سوزاندش، چگونه بى تابى مى كند؟ حال، چگونه خواهد بود آن گاه كه در ميان دو طبقه از آتش باشد و هم بستر سنگى و هم بند شيطانى؟!1565.عنه عليه السلام : تفسير القمّى _ به نقل از ابو الجارود ، از امام باقر عليه السلام در باره اين سخن خداى بزرگ: «و آن گاه كه جان ها جفت گردانيده شوند» _ : بهشتيان با زنان نكوخوى زيبا ، جفت گردانيده مى شوند، و دوزخيان ، با هر نفرشان يك اهريمن هم بند مى شود . يعنى
جان هاى كافران و منافقان ، با اهريمنان به يك بند ، بسته مى شود . پس، آنها هم بند ايشان اند .
ر . ك : ص 289 (فصل دهم : آنچه به دخول دوزخ مى انجامد / گرايش به ستمگر) . .
ص: 212
8 / 6حَياتُهُمالكتاب«فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَى * سَيَذَّكَّرُ مَن يَخْشَى * وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى * الَّذِى يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى * ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَ لَا يَحْيَى» . (1)
«إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى» . (2)
«مِن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ * يَتَجَرَّعُهُ وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ» . (3)
الحديث1573.الإمام عليّ عليه السلام _ في صِفَةِ القائِمِ عل صحيح مسلم عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ... أمّا أهلُ النّارِ الَّذينَ هُم أهلُها فَإِنَّهُم لا يَموتونَ فيها ولا يَحيَونَ ، ولكِن ناسٌ أصابَتهُمُ النّارُ بِذُنوبِهِم _ أو قالَ : بِخَطاياهُم _ فَأَماتَهُم إماتَةً ، حَتّى إذا كانوا فَحما ، اُذِنَ بِالشَّفاعَةِ ، فَجيءَ بِهِم ضَبائِرَ ضَبائِرَ ، فَبُثّوا عَلى أنهارِ الجَنَّةِ ، ثُمَّ قيلَ : يا أهلَ الجَنَّةِ أفيضوا عَلَيهِم ، فَيَنبُتونَ نَباتَ
ص: 213
8 / 6زندگى آنانقرآن«پس پند ده، اگر پند سود مى بخشد. آن كس كه بترسد ، به زودى عبرت مى گيرد. و نگون بخت، خود را از آن ، دور مى دارد ؛ همان كس كه در آتش بزرگ درمى آيد. آن گاه ، نه در آن مى ميرد و نه زندگانى مى يابد».
«هر كه به نزد پروردگارش، گنهكار رود ، جهنّم براى اوست كه نه در آن مى ميرد و نه زندگانى مى يابد».
«[آن كس كه] دوزخ پيش روى اوست و به او از آبى آميخته به خون و چرك نوشانده مى شود، آن را جرعه جرعه مى نوشد . نمى تواند آن را فرو بَرَد، و مرگ از هر طرف به سويش مى آيد ؛ ولى نمى ميرد و عذابى سنگين به دنبال دارد».
حديث1581.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم _ به نقل از ابو سعيد خدرى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ : ... امّا اهل آتش كه ساكن آن اند، در آن ، نه مى ميرند و نه زنده اند ؛ ليكن آتش ، عدّه اى را، به سبب گناهانشان _ يا فرمود: خطاهايشان _ فرو مى گيرد و آنها را مى ميراند و هنگامى كه چون زغال شدند، اجازه شفاعت [در حقّ آنان] داده مى شود . پس آنان را بسته بسته مى آورند و بر [كناره] نهرهاى بهشت مى پاشند . آن گاه گفته مى شود: «اى اهل بهشت! بر آنان [آبِ زندگى] بپاشيد» و آن [بدن هاى زغال شده دوزخى]ها ،
چون دانه كه در گل و لاى سيلاب مى رُويد، خواهند روييد .
.
ص: 214
1582.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ أهلَ النّارِ لَمّا غَلَى الزَّقّومُ وَالضَّريعُ في بُطونِهِم كَغَليِ الحَميمِ سَأَلُوا الشَّرابَ ، فَأُتُوا بِشَرابٍ غَسّاقٍ وصَديدٍ «يَتَجَرَّعُه وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُه وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَآئِه عَذَابٌ غَلِيظٌ » (1) ، وحَميمٌ يَغلي بِهِ جَهَنَّمُ مُنذُ خُلِقَت ، «كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَآءَتْ مُرْتَفَقًا » (2) . (3) .
ص: 215
1583.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : دوزخيان، چون زقّوم و خارِ خشك ، در شكم هايشان مانند آب جوش، به غلغل آمد، آب درخواست مى كنند . پس نوشيدنى اى از زردآب و چركاب برايشان آورده مى شود كه « [هر يك از آنان] آن را جرعه جرعه مى نوشد ؛ ولى نمى تواند آن را فرو ببرد . مرگ از هر طرف به سويش مى آيد ؛ ولى نمى ميرد و عذابى سخت به دنبال دارد» و نيز آبى جوشان كه از زمانى كه جهنّم آفريده شده است، «همچنان در آن جا همانند مسِ گداخته مى جوشد و چهره ها را بريان مى كند . چه بد نوشيدنى اى است آن ، و چه بد رامشگاهى است دوزخ!» . .
ص: 216
الفَصلُ التّاسِعُ: أحوالُ أهلِ النَّار9 / 1احتِجاجُ اللّه ِ عَلى أهلِ النّارِالكتاب«وَالَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُواْ وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا كَذَ لِكَ نَجْزِى كُلَّ كَفُورٍ * وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَ__لِحًا غَيْرَ الَّذِى كُنَّا نَعْمَلُ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَ جَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُواْ فَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِن نَّصِيرٍ» . (1)
«وَ امْتَ_زُواْ الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ * أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَ_بَنِى ءَادَمَ أَن لَا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَ_نَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِى هَ_ذَا صِرَ طٌ مُّسْتَقِيمٌ * وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلاًّ كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُواْ تَعْقِلُونَ * هَ_ذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ» . (2)
الحديث1591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُؤمَرُ يَومَ القيامَةِ بِناسٍ مِنَ النّاسِ إلَى الجَنَّةِ ، حَتّى إذا دَنَوا مِنها وَاستَنشَقوا رائِحَتَها ونَظَروا إلى قُصورِها وإلى ما أعَدَّ اللّه ُ لِأَهلِها فيها نودوا أنِ اصرِفوهُم عَنها ، لا نَصيبَ لَهُم فيها !
فَيَرجِعونَ بِحَسرَةٍ ما رَجَعَ الأَوَّلونَ بِمِثلِها ، فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! لَو أدخَلتَنَا النّارَ قَبلَ أن تُرِيَنا ما أرَيتَنا مِن ثَوابِكَ وما أعدَدتَ فيها لِاُولئِكَ كانَ أهوَنَ عَلَينا .
قالَ : ذاكَ أرَدتُ بِكُم ، كُنتُم إذا خَلَوتُم بارَزتُموني بِالعَظيمِ ، وإذا لَقيتُمُ النّاسَ لَقيتُموهُم مُخبِتينَ ، تُراؤونَ النّاسَ بِخِلافِ ما تُعطوني بِقُلوبِكُم ، هِبتُمُ النّاسَ ولَم تَهابوني ، وأجلَلتُمُ النّاسَ ولَم تُجِلّوني ، وتَرَكتُم لِلنّاسِ ولَم تَترُكوا لي ، فَاليَومَ اُذيقُكُمُ العَذابَ الأَليمَ ما حَرَمتُكُم مِنَ الثَّوابِ . (3)راجع : ص 380 و 388 (الفصل العاشر : عوامل دخول النار / الرياء ، الكفران) ، وص 534 (الفصل الثاني عشر : نظام جهنم / أوّل من يدخل النار) .
.
ص: 217
فصل نهم : احوال دوزخيان9 / 1احتجاج خدا بر دوزخيانقرآن«و[ لى ] كسانى كه كافر شده اند، آتش جهنّم براى آنان خواهد بود. [حكم مرگ] بر ايشان [ جارى ] نمى شود تا بميرند، و نه عذابِ آن از ايشان كاسته شود. [ آرى، ] هر ناسپاسى را چنين كيفر مى دهيم . و آنان در آن جا فرياد بر مى آورند: «پروردگارا! ما را بيرون بياور، تا غير از آنچه مى كرديم، كار شايسته كنيم» . مگر شما را [ آن قدر ] عمر دراز نداديم كه هر كس كه بايد در آن عبرت گيرد، عبرت مى گرفت؛ و [ آيا ] براى شما هشدار دهنده نيامد؟ پس بچشيد كه براى ستمگران ، ياورى نيست» .
«و اى گناهكاران! امروز [ از بى گناهان ] جدا شويد . اى فرزندان آدم! مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد _ كه وى دشمن آشكار شماست _ و اينكه مرا بپرستيد؟ اين است راه راست! و [ او ] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گم راه كرد . آيا تعقّل نمى كرديد؟ اين است جهنّمى كه به شما وعده داده مى شد!» .
حديث1600.الإمام الرضا عليه السلام ( _ فيما رَواهُ عَنهُ الفَضلُ بنُ شاذانَ مِن عِلَلِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت، امر مى شود كه گروهى از مردم را به سوى بهشت ببرند . هنگامى كه نزديك آن مى رسند و بوى بهشت را استشمام مى كنند و چشمشان به كوشك هاى آن و ديگر چيزهايى مى افتد كه خداوند براى بهشتيان آماده كرده است ، ندا مى آيد كه : «آنان را بر گردانيد كه بهره اى در آن ندارند» .
پس با چنان حسرت و افسوسى باز مى گردند كه هيچ كس با چنان حسرتى باز نگشته است . مى گويند: پروردگارا ! اگر پيش از آن كه به ما نشان دهى آنچه را نشانمان دادى، از پاداشت و نعمت هايى كه در بهشت آماده كرده اى، ما را به آتش مى بردى ، برايمان آسان تر بود .
خداوند مى فرمايد : «اين كار را عمدا با شما كردم ؛ چرا كه شما در خلوت خود ، با ارتكاب گناهان به جنگ با من بر مى خاستيد ؛ ولى هر گاه با مردم رو به رو مى شديد ، فروتنانه برخورد مى كرديد . به وارونه آنچه در دل هايتان با من بوديد ، به مردم وانمود مى كرديد . از مردم مى ترسيديد و از من نمى ترسيديد . مردم را بزرگ مى داشتيد و مرا بزرگ نمى داشتيد . به خاطر مردم [گناه و خلاف را] ترك مى كرديد و به خاطر من ترك نمى كرديد. پس، امروز با محروم كردنتان از پاداش، عذاب دردناك را به شما مى چشانم» .
ر . ك : ص 381 و 389 (فصل دهم : آنچه به دخول دوزخ مى انجامد / ريا و ناسپاسى) و ص 535 (فصل دوازدهم : نظام دوزخ / نخستين كسى كه وارد آتش مى شود) .
.
ص: 218
احتِجاجُ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ عَلى أهلِ النّارِالكتاب«وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ ءَايَ_تِ رَبِّكُمْ وَ يُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَ_ذَا قَالُواْ بَلَى وَ لَ_كِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَ_فِرِينَ» . (1)
«وَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ * إِذَا أُلْقُواْ فِيهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِيقًا وَ هِىَ تَفُورُ * تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِىَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ * قَالُواْ بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَىْ ءٍ إِنْ أَنتُمْ إلَّا فِى ضَلَ_لٍ كَبِيرٍ» . (2)
.
ص: 219
9 / 2احتجاج نگهبانان جهنّم بر دوزخيانقرآن«و كسانى كه كافر شده اند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند، تا چون بدان رسند، درهاى آن [ به رويشان ] گشوده مى گردد و نگهبانانش به آنان مى گويند: «مگر فرستادگانى از خودتان بر شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و به ديدار چنين روزى شما را هشدار دهند؟» . مى گويند: «چرا»؛ ولى فرمان عذاب بر كافران ، واجب آمد» .
«و كسانى كه پروردگارشان را انكار كردند ، عذاب آتش جهنّم خواهند داشت و چه بد سرانجامى است! چون در آن جا افكنده شوند، از آن خروشى مى شنوند ، در حالى كه مى جوشد . نزديك است كه از خشم ، شكافته شود. هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند، نگاهبانان آن از ايشان مى پرسند: «مگر شما را هشدار دهنده اى نيامد؟» . مى گويند: «چرا؛ هشدار دهنده اى به سوى ما آمد ؛ امّا ما تكذيب كرديم و گفتيم: خدا چيزى فرو نفرستاده است . شما جز در گم راهى بزرگ نيستيد»» .
.
ص: 220
الحديث1611.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : وأنزَلَ في سُورَةِ تَبارَك : «كُلَّمَا أُلْقِىَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ * قَالُواْ بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَىْ ءٍ» فهؤلاء مشركون . (1)1612.سنن ابن ماجة عن سعد المؤذّن : الإمام الصّادق عليه السلام _ لَمّا سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقالَ : لِأَيِّ شَيءٍ بَعَثَ اللّه ُ الْأَنْبِياءَ وَالرُّسُلَ إِلَى النّاسِ ؟ _ : لِئَلّا يَكونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّه ِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ ، وَلِئَلّا يَقُولُوا ما جاءَنا مِن بَشيرٍ وَلا نَذيرٍ ، وَلِيَكُونَ حُجَّةُ اللّه ِ عَلَيهِم ، أَلا تَسمَعُ اللّه َ عز و جليَقُولُ حِكايَةً عَن خَزَنَةِ جَهَنَّمَ وَاحتِجاجِهِم عَلى أَهلِ النّارِ بِالأَنبِياءِ وَالرُّسُلِ : «أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ * قَالُواْ بَلَى قَد جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبنَا وَ قُلنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَى ءٍ إِن أَنتُم إلَّا فِى ضَلَ_لٍ كَبِيرٍ » (2) ؟ (3)راجع : ص 234 (طلب الطعام والشراب) .
9 / 3شَهادَةُ أعضاءِ أهلِ النّارِ عَلَيهِمالكتاب«وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ * حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصَ_رُهُمْ وَ جُلُودُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» . (4)
«الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَ هِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» . (5)
.
ص: 221
حديث1620.عنه صلى الله عليه و آله ( _ كانَ إذا رَأَى الهِلالَ قالَ _ ) امام باقر عليه السلام : و در سوره تبارك نازل فرمود : «هر گاه گروهى در دوزخ افكنده شوند ، دوزخبانان از آنها مى پرسند : آيا بيم دهنده اى سوى شما نيامده بود؟ مى گويند : چرا ، بيم دهنده اى آمد ؛ امّا ما تكذيب كرديم و گفتيم : خدا چيزى فرو نفرستاده است» . اينها مشركان اند .1621.الإمام عليّ عليه السلام ( _ أيضا _ ) امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال مردى كه از ايشان پرسيد : براى چه خداوند، پيامبران و رسولان را به سوى مردم فرستاده است؟ _ : براى اين كه با آمدن پيامبران ، ديگر مردم را بر خداوند ، حجّتى نباشد . نگويند : نويد دهنده و بيم دهنده اى نزد ما نيامد ، و خدا بر آنها حجّت داشته باشد . آيا نشنيده اى كه خداوند عز و جل از زبان دوزخبانان كه به وجود پيامبران و رسولان بر اهل دوزخ احتجاج مى كنند ، مى فرمايد : «آيا هشدار دهنده اى براى شما نيامد ؟ مى گويند : «چرا ، هشدار دهنده اى برايمان آمد ؛ امّا ما تكذيب كرديم و گفتيم : خدا چيزى نازل نكرده است . شما نيستيد مگر در گم راهى بزرگ»» .
ر . ك : ص 235 (درخواست آب و غذا) . 9 / 3گواهى عضوهاى بدن اهل آتش بر ضدّ آنهاقرآن«و [ ياد كن ] روزى را كه دشمنان خدا به سوى آتش گردآورده و بازداشت [ و دسته دسته تقسيم ] مى شوند ، تا چون بدان رسند، گوششان و ديدگانشان و پوستشان به آنچه مى كرده اند، بر ضدّشان گواهى دهند» .
«امروز بر دهان هاى آنان مُهر مى نهيم، و دست هايشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان بدانچه فراهم مى ساختند ، گواهى مى دهند» .
.
ص: 222
الحديث1628.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تَجيئُونَ يَومَ القِيامَةِ عَلى أفواهِكُمُ الفِدامُ (1) ، وَإِنَّ أَوَّلَ ما يَتَكَلَّمُ مِنَ الْادَمِيِّ فَخِذُهُ وَكَفُّهُ . (2)1629.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إِنَّ أَوَّلَ عَظمٍ مِنَ الْاءِنْسانِ يَتَكَلَّمُ يَوْمَ يُخْتَمُ عَلَى الْأَفْواهِ فَخِذُهُ مِنَ الرِّجْلِ الشِّمالِ . (3)1630.الكافي عن يعقوب بن شعيب : عنه صلى الله عليه و آله : ما لي اُمسِكُ بِحُجزِكُم عَنِ النّارِ ! أَلا إِنَّ ربّي عز و جل داعِيَّ وإِنَّهُ سائِلي : هَل بَلَّغتُ عِبادَه ؟ وَإِنّي قائِلٌ : رَبِّ إِنّي قَد بَلَّغتُهُم . فَليُبلِّغِ الشّاهِدُ مِنكُم اَلغائِبَ ، ثُمَّ إِنَّكُم مَدعُوُّونَ مُفَدَّمَةً أَفواهُكُم بِالفِدامِ ، ثُمَّ إِنَّ أَوَّلَ ما يُبَيِّنُ عَن أَحَدِكُم لَفَخِذُهُ وَكَفُّهُ . (4)1631.الإمام الصادق عليه السلام : المستدرك على الصّحيحين عن أنس بن مالك : ضَحِكَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ أَو تَبَسَّمَ ، فَقالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أَلا تَسأَلوني مِن أَيِّ شَيءٍ ضَحِكتُ ؟ فَقالَ : عَجِبتُ مِن مُجادَلَةِ العَبدِ رَبَّهُ يَومَ القِيامَةِ ، يَقُولُ : يا رَبِّ ! أَلَيسَ وَعَدتَني أَن لا تَظلِمَني ؟ قالَ : بَلى ، قالَ : فَإِنّي لا أَقبَلُ عَلَيَّ شَهادَةَ شاهِدٍ إلّا مِن نَفسي ، فَيَقولُ : أَوَ لَيسَ كَفى بي شَهيدا وَبِالمَلائِكَةِ الكِرامِ الكاتِبينَ ؟
قالَ : فَيُرَدِّدُ هذا الكَلامَ مَرّاتٍ فَيَختِمُ عَلى فيهِ وَتَكَلَّمُ أَركانُهُ بِما كانَ يَعمَلُ ،
فَيَقُولُ : بُعدا لَكُم وَسُحقا ، عَنكُم كُنتُ أُجادِلُ . (5) .
ص: 223
حديث1633.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت ، در حالى مى آييد كه بردهان هايتان پوزه بند زده شده است ، و نخستين چيزى كه از آدمى سخن مى گويد ، ران و دست اوست .1634.صحيح البخاري عن مالك عن محمّد بن أبي بكر الثقفي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نخستين استخوان انسان كه در آن روزى كه دهان ها مُهر مى شوند ، سخن مى گويد ، استخوان پاى چپ اوست .1635.كنز العمّال عن عبيدة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : من نمى توانم مانع رفتن شما به آتش شوم . پروردگارم عز و جل مرا مى خواند و از من مى پرسد كه آيا [پيام او را] به بندگانش ابلاغ كرده ام و من مى گويم : پروردگارا! ابلاغ كردم . بنا بر اين ، حاضرانِ شما به غايبان ابلاغ كنيد . وانگهى شما را در حالى كه پوزه بند بر دهان هايتان زده شده است ، فرا مى خوانند . آن گاه نخستين عضوى كه از هر يك از شما به سخن مى آيد ، ران و دست اوست .1636.مستطرفات السرائر عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباق المستدرك على الصحيحين _ به نقل از اَنَس بن مالك _ : يك روز پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خنديد يا تبسّم كرد و سپس فرمود : «آيا نمى پرسيد كه از چه چيز مى خندم؟». فرمود : «از مجادله بنده با پروردگارش در روز قيامت تعجّب كردم . بنده مى گويد : پروردگارا! مگر تو مرا وعده ندادى كه به من ستم نكنى؟ خداوند مى فرمايد : چرا . بنده مى گويد : پس ، من هم شهادت هيچ گواهى را نمى پذيرم ، مگر اين كه آن گواه از خودم باشد . خداوند مى فرمايد : آيا گواهىِ خود من و فرشتگان بزرگوار نويسنده اعمال ، كافى نيست؟ و اين سخن را چند بار تكرار مى كند . سپس دهان او را مُهر مى كنند و اندام هايش از آنچه انجام داده اند ، سخن
مى گويند بنده به آنها مى گويد : گم شويد ، مرگتان باد ! من از شما دفاع مى كردم» . .
ص: 224
1637.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام _ في خُطبَةٍ بَليغَةٍ خالِيَةٍ مِنَ الأَلِفِ في أحوالِ الإِنسانِ يَومَ القيامَةِ _ : يُلجِمُهُ (1) عَرَقُهُ ، ويَحفِزُهُ (2) قَلَقُهُ ، عَبَرتُهُ غَيرُ مَرحومَةٍ ، وصَرخَتُهُ غَيرُ مَسموعَةٍ ، وحُجَّتُهُ غَيرُ مَقبولَةٍ ، وتَؤولُ (3) صَحيفَتُهُ ، وتُبَيَّنُ جَريرَتُهُ ، ونَطَقَ كُلُّ عُضوٍ مِنهُ بِسوءِ عَمَلِهِ ، فَشَهِدَت عَينُهُ بِنَظَرِهِ ، ويَدُهُ بِبَطشِهِ ، ورِجلُهِ بِخَطوِهِ ، وجِلدُهُ بِمَسِّهِ ، وفَرجُهُ بِلَمسِهِ ، ويُهَدِّدُهُ مُنكَرٌ ونَكيرٌ ، وكَشَفَ عَنهُ بَصيرٌ ، فسُلسِلَ جِيدُهُ (4) ، وغُلَّت يَدُهُ ، وسيقَ يُسحَبُ وَحدَهُ ، فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِكَربٍ شَديدٍ ، وظَلَّ يُعَذَّبُ في جَحيمٍ ، ويُسقى شَربَةً مِن حَميمٍ ، تَشوي وَجهَهُ ، وتَسلَخُ جِلدَهُ ، يَضرِبُهُ زَبنيَتُهُ (5) بِمِقمَعٍ مِن حَديدٍ ، يَعودُ جِلدُهُ بَعدَ نُضجِهِ بِجِلدٍ جَديدٍ ، يَستَغيثُ فَيُعرِضُ عَنهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمَ ، ويَستَصرِخُ فَيَلبَثُ حُقُبَهُ (6) بِنَدَمٍ ، نَعوذُ بِرَبٍّ قَديرٍ مِن شَرِّ كُلِّ مَصيرٍ . (7)1638.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : تفسير العيّاشي عن أبي معمّر السّعديّ : أَتى عَلِيّا عليه السلام رَجُلٌ فَقالَ : يا أَميرَ المُؤمِنينَ ، إِنّي شَكَكتُ في كِتابِ اللّه ِ المُنزَلِ ، فَقالَ لَهُ عَلِيٌّ عليه السلام : ثَكِلَتكَ أُمُّكَ ، وَكَيفَ شَكَكتَ في كِتابِ اللّه ِ المُنزَلِ ؟ فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : لِأَنّي وَجَدتُ الكِتابَ يُكَذِّبُ بَعضُهُ بَعضا وَيَنقُضُ بَعضُهُ بَعضا ! قالَ : فَهاتِ الَّذي شَكَكتُ فيهِ ، فَقالَ : لِأَنَّ اللّه َ يَقُولُ : «يَومَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ المَلَ_ائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إلَّا مَن أَذِنَ لَهُ الرَّحمَ_نُ وَ قَالَ صَوَابًا» (8) ، وَيَقُولُ حَيثُ استُنطِقُوا ، قالَ اللّه ُ : «وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشرِكِينَ» ، ويقول : «يَومَ القِيَ_مَةِ يَكفُرُ بَعضُكُم بِبَعضٍ وَيَلعَنُ بَعضُكُم بَعضًا» ، وَيَقُولُ : «إِنَّ ذَ لِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهلِ النَّارِ» ، وَيَقُولُ «لَا تَختَصِمُوا لَدَىَّ» ، وَيَقُولُ : «اليَومَ نَختِمُ عَلَى أَفوَ هِهِم وَ تُكَلِّمُنَا أَيدِيهِم وَ تَشهَدُ أَرجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ» ، فَمَرَّةً يَتَكَلَّمونَ ، وَمَرَّةً لا يَتَكَلَّمُونَ ، وَمَرَّةً يُنطِقُ الجُلودَ وَالْأَيْدِيَ وَالْأَرْجُلَ ، وَمَرَّةً لا يَتَكَلَّمُونَ إلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَقالَ صَواباً ، فَأَنّى ذلِكَ يا أَميرَ المُؤمِنينَ ؟
فَقالَ لَهُ عليه السلام : إِنَّ ذلِكَ لَيسَ في مَوطِنٍ واحِدٍ ، وهِيَ في مَواطِنَ في ذلِكَ اليَومِ الَّذي مِقدارُهُ خَمسونَ أَلفَ سَنَةٍ ، فَجَمَعَ اللّه ُ الخَلائِقَ في ذلِكَ اليَومِ في مَوطِنٍ يَتَعارَفونَ فيهِ ، فَيُكَلِّمُ بَعضُهُم بَعضا وَيَستَغفِرُ بَعضُهُم لِبَعضٍ ، اُولئِكَ الَّذينَ بَدَت مِنهُم الطّاعَةُ مِنَ الرُّسُلِ وَالْأَتْباعِ ، وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقْوى في دارِ الدُّنْيا . وَيَلْعَنُ أَهْلُ المَعاصي_'20بَعضُهم بَعضا مِنَ الَّذينَ بَدَت مِنهُمُ المَعاصي في دارِ الدُّنيا ، وَتَعاوَنوا عَلَى الظُّلمِ وَ العُدوانِ في دارِ الدُّنيا ، وَالمُستَكبِرُونَ مِنهُم ، وَالمُستَضعَفُونَ يَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا وَ يُكَفِّرُ بَعضُهُم بَعضا .
ثُمَّ يُجمَعُونَ في مَوطِنٍ يَفِرُّ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ، وَذلِكَ قَولُهُ «يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِيهِ * وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ * وَ صَ_حِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» إِذا تَعاوَنوا عَلَى الظُّلمِ وَالعُدوانِ في دارِ الدُّنيا «لِكُلِّ امرِئٍ مِّنهُم يَومَ_ئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ» .
ثُمَّ يُجمَعونَ في مَوطِنٍ يَبكُونَ فيهِ ، فَلَو أَنَّ تِلكَ الْأَصْواتَ بَدَتْ لِأَهْلِ الدُّنْيا
لَأَذْهَلَتْ جَميعَ الْخَلائِقِ عَنْ مَعايِشِهمْ ، وَصَدَعَتِ الْجِبالَ إلَّا ما شاءَ اللّه ُ ، فَلا يَزالونَ يَبكونَ حَتّى يَبكونَ الدَّمَ .
ثُمَّ يَجتَمِعونَ في مَوطِنٍ يُستَنطَقُونَ فيهِ ، فَيَقُولونَ : «وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشرِكِينَ» ولا يُقِرّونَ بِما عَمِلوا ، فَيُختَمُ عَلى أَفواهِهِم وَيُستَنطِقُ الا?يدِي وَالا?رجُلُ وَالجُلُودُ ، فَتَنطِقُ ، فَتَشهَدُ بِكُلِّ مَعصِيَةٍ بَدَت مِنهُم ، ثُمَّ يُرفَعُ الخاتَمُ عَن أَلسِنَتِهِم فَيَقولونَ لِجُلودِهِم وَأَيديهِم وَأَرجُلِهِم : لِمَ شَهِدتُم عَلَينا ؟ فَتَقولُ : أَنطَقَنا اللّه ُ الَّذي أَنطَقَ كُلَّ شَيءٍ !
ثُمَّ يَجْتَمِعونَ في مَوطِنٍ يُستَنطَقُ فيهِ جَميعُ الخَلائِقِ ، فَلا يَتَكلَّمُ أَحَدٌ « إلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَ_نُ وَ قَالَ صَوَابًا » . وَيَجتَمِعونَ في مَوطِنٍ يَختَصِمونَ فيهِ ، وَيُدانُ لِبَعضِ الخَلائِقِ مِن بَعضٍ ، وَهُوَ القَولُ ، وَذلِكَ كُلُّهُ قَبلَ الحِسابِ . فَإِذا أُخِذَ بِالحِسابِ شُغِلَ كُلُّ اِمرِئٍ بِما لَدَيهِ ، نَسأَلُ اللّه َ بَرَكَةَ ذلِكَ اليَومِ . (9) .
ص: 225
1639.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در خطبه اى رسا و خالى از حرف الف ، در باره احوال انسان در روز رستاخيز _ : عرقش بر گوشه هاى دهانش سرازير مى شود . تشويش و بى قرارى ، طاقت از كف او مى ربايد ؛ امّا نه بر اشك او رحمى آورده مى شود، نه فريادش شنيده مى شود و نه حجّتش پذيرفته مى گردد . كارنامه اش به دست او داده مى شود و جرم و گناهانش بر او آشكار مى گردد . هر عضوى از او به كارهاى بدش گويا مى شود ؛ چشمش به نگاه هاى [نامشروع] خويش گواهى مى دهد، دستش به ضربه اى كه زده، پايش به گامى كه برداشته، پوستش به تماسى كه برقرار كرده و شرمگاهش به آميزشى كه كرده است . منكر و نكير ، تهديدش مى كنند و پرده از ديدش كنار مى رود . (1) به گردنش زنجير مى كشند و بر دستانش كُند مى زنند . تك و تنها او را مى كِشند و با غم و اندوهى سخت ، وارد جهنّم مى گردد . پس در آتشِ افروخته (جحيم) ، پيوسته عذاب و شكنجه مى شود و از جوشاب ، چنان شربتى به او مى نوشانند كه چهره اش بريان و پوستش كنده مى شود . دوزخبانان با گرز آهنين ، بر او مى كوبند . پوست سوخته او دوباره از نو مى رويد . فرياد كمك سر مى دهد ؛ امّا نگهبانان جهنّم به او اعتنايى نمى كنند و [او باز] فرياد مى زند . پس روزگارى دراز ، با پشيمانى درنگ مى كند. پناه مى بريم به پروردگار توانا از شرّ هر فرجامى!1640.كتاب من لا يحضره الفقيه عن كامل بن العلاء : تفسير العيّاشى _ به نقل از ابو معمّر سعدى _ : مردى نزد على عليه السلام آمد و گفت : اى امير مؤمنان! من در كتاب آسمانى خدا ، دچار شك شده ام .
على عليه السلام به او فرمود : «مادرت در سوگت بنشنيد! چگونه در كتاب آسمانى خدا ، دچار شك شده اى؟».
مرد گفت: چون ملاحظه كرده ام كه آيات قرآن، يكديگر را نفى ونقض مى كنند.
فرمود : «بگو آنچه را كه در آن شك كرده اى» .
مرد گفت : خداوند مى فرمايد : «روزى كه روح و فرشتگان ، به صف مى ايستند ، هيچ كس سخن نمى گويد ، مگر كسى كه خداى مهربان به او اجازه دهد ، و او حقيقت را مى گويد» ، و در جايى ديگر از قول آنها مى فرمايد : «به پروردگارمان خدا سوگند كه ما مشرك نبوديم» و مى فرمايد : «روز قيامت ، بعضى از شما بعضى ديگر را انكار و برخى از شما برخى ديگر را لعنت مى كنند» و مى فرمايد : «اين مجادله اهل آتش ، قطعا راست است» و مى فرمايد : «در حضور من مجادله مكنيد» و مى فرمايد : «امروز بر دهان هاى آنان مُهر مى نهيم و دست هايشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان بدانچه فراهم مى آوردند ، گواهى مى دهند» . يك بار [مى فرمايد كه] سخن مى گويند ، يك بار سخن نمى گويند . يك بار پوست ها و دست ها و پاها سخن مى گويند ، يك بار سخن نمى گويند ، مگر آن كه خداى مهربان اجازه دهد و حقيقت را بگويند . اينها چگونه است اى امير مؤمنان؟
فرمود : «اينها در يك جا نيست ؛ بلكه هر كدام مربوط به موطنى از آن روزى مى شود كه پنجاه هزار سال طول مى كشد . در آن روز ، خداوند ، خلايق را در موطنى گرد مى آورد ، و در آن جا خلايق با يكديگر آشنا مى شوند و با هم سخن مى گويند و هر يك براى ديگرى طلب آمرزش مى كند . اينان كسانى هستند كه در سراى دنيا از پيامبران و پيروان آنها فرمان بردارى كرده اند و در كارهاى نيك و پرهيزگارى ، همديگر را كمك رسانده اند ؛ امّا گنهكاران ، يكديگر را لعنت مى كنند و اينان كسانى هستند كه در سراى دنيا از آنان گناه سر زده و در ستم و تجاوز به يكديگر كمك كرده اند ، اعم از مستكبران و مستضعفان . آنان يكديگر را لعنت مى كنند و برخى شان برخى ديگر را انكار مى نمايند . سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند كه در آن جا از يكديگر مى گريزند ، و اين است سخن خدا كه : «روزى كه آدمى از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود مى گريزد» ؛ زيرا در سراى دنيا بر ستم و تجاوز همكارى كرده اند ، «در آن روز ، هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مى دارد» . سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند كه در آن جا مى گريند ، به طورى كه اگر آن صداها براى مردم دنيا آشكار شود ، همه خلايق
را از را از زندگى شان باز مى دارد و كوه ها از هم مى شكافند ، مگر آنچه خدا بخواهد . پس پيوسته مى گريند تا جايى كه خون گريه مى كنند . سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند و در آن جا از آنها مى خواهند كه سخن بگويند . پس مى گويند : «به پروردگارمان خدا سوگند كه ما مشرك نبوده ايم» و به كارهايى كه مى كرده اند ، اقرار نمى كنند . از اين رو ، لذا خداوند بر دهان هايشان مُهر مى زند و از دست ها و پاها و پوست ها مى خواهد كه سخن بگويند ، و آنها به سخن مى آيند و به هر گناهى كه از ايشان سر زده است ، گواهى مى دهند . آن گاه مهر از زبان هايشان برداشته مى شود و به پوست ها و دست ها و پاهاى خود مى گويند : چرا عليه ما گواهى داديد؟ و آنها مى گويند : ما را همان خدايى به سخن آورد كه هر چيزى را به سخن آورده است .
سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند و از همه خلايق خواسته مى شود كه سخن گويند و هيچ كس زبان به سخن نمى گشايد ، «مگر كسى كه خداى مهربان به او اجازه دهد و حقيقت را مى گويد» . سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند و در آن جا با يكديگر مجادله مى كنند و برخى خلايق ، برخى ديگر را محكوم مى كنند و اين همان گفتن [حقيقت در سخن خداوند است] . همه اينها پيش از حسابرسى است ، و چون كار حسابرسى شروع شود ، هر فردى به كار خود مشغول مى گردد . از خداوند ، بركت آن روز را مى خواهيم . .
ص: 226
. .
ص: 227
. .
ص: 228
1641.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : لَيسَت تَشهَدُ الجَوارِحُ عَلى مُؤمِنٍ ، إِنَّما تَشهَدُ عَلى مَن حَقَّت عَلَيهِ كَلِمَةُ العَذابِ ، فَأَمّا المُؤمِنُ فَيُعطى كِتابَهُ بِيَمينِهِ ، قالَ اللّه ُ عز و جل : «فَمَن أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَ_ائكَ يَقرَءُونَ كِتَ_بَهُم وَ لَا يُظلَمُونَ فَتِيلاً» . (1)9 / 4مُكالَمَةُ أهلِ الجَنَّةِ والنّارِالكتاب«وَنَادَى أَصْحَ_بُ الْجَنَّةِ أَصْحَ_بَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّ__لِمِينَ» . (2)
.
ص: 229
1889.الإمام عليّ عليه السلام : امام باقر عليه السلام : اعضاى بدن ، عليه مؤمن شهادت نمى دهند ؛ بلكه عليه كسى شهادت مى دهند كه سزاوار عذاب است ؛ امّا مؤمن، كارنامه اش به دست راست او داده مى شود . خداوند عز و جل فرموده است : «امّا كسى كه كارنامه او به دست راستش داده شود ، اينان كارنامه خويش را مى خوانند و به قدر نَخَك هسته خرمايى به آنها ستم نمى شود» .9 / 4گفتگوى بهشتيان و دوزخيانقرآن«و بهشتيان، دوزخيان را آواز مى دهند كه: «ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، درست يافتيم . آيا شما [ نيز ] آنچه را پروردگارتان وعده كرده بود ، راست و درست يافتيد؟» . مى گويند: آرى . پس آواز دهنده اى ميان آنان آواز در مى دهد كه: «لعنت خدا بر ستمكاران باد!»» .
.
ص: 230
«وَنَادَى أَصْحَ_بُ النَّارِ أَصْحَ_بَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَ_فِرِينَ» . (1)
الحديث1882.موسى عليه السلام ( _ لَمّا وَقَفَ عَلى فِرعَونَ _ ) الدّروع الواقية : فيِ الحَديثِ عَنِ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله : أَنَّهم يَعرِفونَ أَنَّ أَهلَ الجَنَّةِ في نَعيمٍ عَظيمٍ فَيُؤَمِّلونَ أَن يُطعِموهُم أَو يَسقوهُم لِيَخِفَّ عَنهُم بَعضُ العَذابِ الأَليمِ ، كَما قالَ جَلَّ جَلالُهُ : «وَنَادَى أَصحَ_بُ النَّارِ أَصحَ_بَ الجَنَّةِ أَن أَفِيضُوا عَلَينَا مِنَ المَاءِ أَو مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ » (2) قالَ : فَيُحبَسُ عَنهُمُ الجَوابُ أَربَعينَ سَنَةً ، ثُمَّ يُجيبونَهُم بِلِسانِ الاحتِقارِ وَالتَّهَوُّنِ : «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الكَ_فِرِينَ » (3) ! فَيَرَونَ أَنَّ الخَزَنَةَ عِندَهُم يُشاهِدونَ ما قَد نَزَلَ بِهِم مِنَ المَصائِبِ ، فَيُؤَمِّلونَ أن يَجِدُوا عِندَهُم فَرَجا بِسَبَبٍ مِنَ الأَسبابِ ، فَقالَ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : «وَ قَالَ الَّذِينَ فِى النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادعُوا رَبَّكُم يُخَفِّف عَنَّا يَومًا مِّنَ العَذَابِ » (4) . (5)9 / 5مَلامَةُ أصحابِ الأَعرافِ أصحابَ النّارِالكتاب«وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَ_رُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَ_بِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّ__لِمِينَ * وَنَادَى أَصْحَ_بُ الأَْعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُم بِسِيمَ_اهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ * أَهَ_ؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لَاخَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ» . 6
.
ص: 231
«و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى دهند كه: «از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده، بر ما فرو ريزيد» . مى گويند: خدا آنها را بر كافران ، حرام كرده است» .
حديث1875.عنه صلى الله عليه و آله : الدروع الواقية : در حديث از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است كه آنان (دوزخيان) مى دانند كه بهشتيان در ناز و نعمتى عظيم به سر مى برند . پس آرزو مى كنند كه بهشتيان به آنها غذايى يا آبى دهند تا عذاب دردناك آنان ، اندكى تخفيف يابد . خداوند عز و جل در اين باره فرموده است : «و دوزخيان ، بهشتيان را آواز مى دهند كه : از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده ، بر ما فرو ريزيد» ؛ امّا چهل سال پاسخى نمى شنوند . سپس با زبان تحقير و خفّت به آنها جواب مى دهند : «خدا آنها را بر كافران ، حرام كرده است» . پس چشمشان به دوزخبانان مى افتد كه شاهد بلاها و عذاب هايى هستند كه بر سرشان آمده است . آرزو مى كنند به سببى از اسباب ، نزد ايشان به گشايشى دست يابند . خداوند عز و جل در اين باره نيز فرموده است : «و كسانى كه در آتش اند ، به نگهبانان دوزخ مى گويند : پروردگارتان را بخوانيد تا يك روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد» .9 / 5سرزنش ياران اعراف ، ياران آتش راقرآن«و چون چشمانشان به سوى دوزخيان گردانيده شود، مى گويند: «پروردگارا! ما را در زمره گروه ستمكاران قرار مده» . و اهل اَعراف، مردانى را كه آنان را از سيمايشان مى شناسند، ندا مى دهند [ و ] مى گويند: «جمعيت شما و آن [ همه ] گردنكشى كه مى كرديد، به حال شما سودى نداشت.» * «آيا اينان همان كسان نبودند كه سوگند ياد مى كرديد كه خدا آنان را به رحمتى نخواهد رسانيد؟» «[ اينك ] به بهشت درآييد. نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين مى شويد»» .
.
ص: 232
الحديث1869.عنه عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ بَعدَ الفَراغِ مِنَ الاِس ) مجمع البيان عن ابن عبّاس : «وَنَادَى» أي وسَيُنادي «أَصحَ_بُ الأَْعْرَافِ رِجَالًا» من أصحابِ النّارِ «يَعْرِفُونَهُم بِسِيمَ_اهُمْ » أَي بِصِفاتِهِمْ ؛ يَدْعونَهُم بِأَساميهِم وَكُناهُم ، وَيُسَمّونَ رُؤَساءَ المُشرِكينَ . (1)9 / 6طَلَبُ التَّخفيفِالكتاب«وَ قَالَ الَّذِينَ فِى النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُواْ رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ * قَالُواْ أَوَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُواْ بَلَى قَالُواْ فَادْعُواْ وَ مَا دُعَ_ؤُاْ الْكَ_فِرِينَ إلَّا فِى ضَلَالٍ * إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ * يَوْمَ لَا يَنفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» . (2)
الحديث1863.الإمام عليّ عليه السلام : الدر المنثور عن ابن جريج : بَلَغَنا أنَّ أهلَ النّارِ نادَوا خَزَنَةَ جَهَنَّمَ أنِ «ادْعُواْ رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ» فَلَم يُجيبوهُم ما شاءَ اللّه ُ ، فَلَمّا أجابوهُم بَعدَ حينٍ قالوا لَهُم : «فَادْعُواْ وَ مَا دُعَ_ؤُاْ الْكَ_فِرِينَ إِلّا فِى ضَلَالٍ» (3) ، ثُمَّ نادَوا «يَ_مَ__لِكُ» لِخازِنِ النّارِ
«لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ» ، فَسَكَتَ عَنهُم مالِكٌ مِقدارَ أربَعينَ سَنَةً ، ثُمَّ أجابَهُم فَقالَ : «إِنَّكُم مَّاكِثُونَ» (4) ، ثُمَّ نادَى الأَشقِياءُ رَبَّهُم فَقالوا : «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ» فسكَتَ عَنهُم ... مِقدارَ الدُّنيا ، ثُمَّ أجابَهُم بَعدَ ذلِكَ : «اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» (5) . (6) .
ص: 233
حديث1861.عنه صلى الله عليه و آله : مجمع البيان _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره آيه : «و اهل اعراف ، مردانى را كه آنها را از سيمايشان مى شناسند ، ندا مى دهند» _ : يعنى با خصوصياتشان آنها را مى شناسند و با نام و كنيه صدايشان مى زنند و سرانِ مشركان را نام مى برند .9 / 6درخواست تخفيفقرآن«و كسانى كه در آتش اند، به نگهبانان جهنّم مى گويند: «پروردگارتان را بخوانيد تا يك روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد». مى گويند: «مگر پيامبرانتان دلايل روشن به سوى شما نياوردند؟» . مى گويند: «چرا». مى گويند: «پس بخوانيد ؛ ولى دعاى كافران جز در بيراهه نيست» . در حقيقت، ما فرستادگان خود را و [نيز] كسانى را كه گرويده اند، در زندگى دنيا و روزى كه گواهان بر پاى مى ايستند ، يارى مى كنيم ؛ همان روزى كه ستمگران را پوزش خواهى شان سود نمى بخشد و براى آنان لعنت است و برايشان بدفرجامىِ آن سراى است».
حديث1855.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ في قُنوتِهِ _ ) الدرّ المنثور _ به نقل از ابن جَريج _ : روايت شده است كه دوزخيان به نگهبانان جهنّم مى گويند : «پروردگارتان را بخوانيد تا يك روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد» ؛ ولى آنان تا مدّتى كه خدا بخواهد ، پاسخ دوزخيان را نمى دهند و پس از مدّتى كه پاسخشان را مى دهند، مى گويند: «پس بخوانيد ؛ ولى دعاى كافران جز در بيراهه نيست» . دوباره به نگهبان دوزخ مى گويند كه : «اى مالك! پروردگارت [را بخوان تا]
جان ما را بستاند» ؛ ولى مالك نيز تا چهل سال ، پاسخ ايشان را نمى دهد و سپس در پاسخشان مى گويد: «شما ماندگاريد» .
آن گاه ، تيره بختان ، پروردگارشان را مى خوانند و مى گويند: «پروردگارا ! ما را از اين جا (آتش) بيرون بياور. اگر دو باره [به بدى] بازگشتيم، در آن صورت ، ستمگر خواهيم بود» و خدا به اندازه [عمرِ] دنيا در پاسخ آنان سكوت مى كند و آن گاه ، پاسخشان مى دهد كه: «در آن ، گم شويد و با من سخن مگوييد» .
.
ص: 234
9 / 7طَلَبُ الشَّفيعِ والصَّديقِالكتاب«فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ» . (1)
الحديث1849.الإمام زين العابدين عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : لَقَد عَظُمَت مَنزِلَةُ الصَّديقِ! حتّى إنَّ أهلَ النّارِ لِيَستَغيثونَ بِهِ ، ويَدعونَهُ فِي النّارِ قَبلَ القَريبِ وَالحَميمِ ؛ قالَ اللّه ُ عز و جل مُخبِرا عَنهُم : «فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ» . (2)9 / 8طَلَبُ الطَّعامِ وَالشَّرابِالكتاب«وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ» . . (3)
«وَ إِن يَسْتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا» . (4)
.
ص: 235
9 / 7درخواست شفيع و دوستقرآن«پس ما نه شفاعت كنندگانى داريم و نه دوستى دلسوز» .
حديث1838.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في مُناجاةِ المُعتَصِمينَ _ ) امام صادق عليه السلام : به راستى كه دوست ، چنان جايگاه والايى دارد كه حتّى دوزخيان نيز از او فريادخواهى مى كنند و قبل از خويشاوندان و نزديكان ، او را به كمك مى خوانند. خداوند عز و جل به نقل از آنان مى فرمايد: «ما نه شفاعت كنندگانى داريم و نه دوستى دلسوز» .9 / 8درخواست آب و غذاقرآن«و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى دهند كه: «از آن آب يا از آنچه خدا روزى تان كرده است ، بر ما فرو ريزيد». [در پاسخ ]مى گويند: «خدا اينها را بر كافران ، حرام كرده است»».
«و اگر فريادرسى جويند، به آبى چون مسِ گداخته كه چهره ها را بريان مى كند ، يارى مى شوند. وه! چه بد شرابى است و چه زشت جايگاهى».
.
ص: 236
الحديث1831.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في دُعاءٍ لَهُ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُلقى عَلى أهلِ النّارِ الجوعُ ، فَيَعدِلُ ما هُم فيهِ مِنَ العَذابِ ، فَيَستَغيثونَ ، فَيُغاثونَ بِطَعامٍ مِن ضَريعٍ لا يُسمِنُ ولا يُغني مِن جوعٍ ، فَيَستَغيثونَ بِالطَّعامِ ، فَيُغاثونَ بِطَعامٍ ذي غُصَّةٍ ، فَيَذكُرونَ أنَّهُم كانوا يُجيزونَ الغُصَصَ فِي الدُّنيا بِالشَّرابِ ، فَيَستَغيثونَ بِالشَّرابِ ، فَيُرفَعُ إلَيهِمُ الحَميمُ بِكَلاليبِ الحَديدِ ، فَإِذا دَنَت مِن وُجوهِهِم شَوَت وُجوهَهُم ، فَإِذا دَخَلَت بُطونَهُم قَطَعَت ما في بُطونِهِم .
فَيَقولونَ : اُدعوا خَزَنَةَ جَهَنَّمَ ، فَيَقولونَ : «أَوَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُواْ بَلَى قَالُواْ فَادْعُواْ وَ مَا دُعَ_ؤُاْ الْكَ_فِرِينَ إلَّا فِى ضَلَالٍ» فَيَقولونَ : اُدعوا مالِكا ، فَيَقولونَ : «يَامَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ» ! فَيُجيبُهُم : «إِنَّكُم مَّاكِثُونَ» . (1)1830.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ بَعدَ الثَّماني رَكَع ) الكافي عن زرارة : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن قَولِ اللّه ِ عز و جل : «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ» (2)
؟ قالَ : تُبَدَّلُ خُبزَةً نَقِيَّةً يَأكُلُ مِنهَا النّاسُ حَتّى يَفرُغوا مِنَ الحِسابِ . فَقالَ لَهُ قائِلٌ : إنَّهُم لَفي شُغُلٍ يَومَئِذٍ عَنِ الأَكلِ وَالشُّربِ! فَقالَ : إنَّ اللّه َ عز و جلخَلَقَ ابنَ آدَمَ أجوَفَ ، ولا بُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ، أهُم أشَدُّ شُغلاً يَومَئِذٍ أم مَن فِي النّارِ ؟ فَقَدِ
استَغاثوا ، وَاللّه ُ عز و جل يَقولُ : «وَ إِن يَسْتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ» . (3) .
ص: 237
حديث1828.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در دوزخيان، چنان گرسنگى اى افكنده مى شود كه با عذابى كه در آن به سر مى برند ، برابرى مى كند. پس فرياد كمك خواهى بر مى دارند ؛ ولى با خوراكى از خارِ خشك _ كه نه فربه مى سازد و نه گرسنگى را مى زدايد _ به فريادشان رسيده مى شود. دوباره فرياد بر مى آورند كه گرسنه ايم . اين بار ، خوراكى گلوگير به آنان خورانده مى شود. به ياد مى آورند كه در دنيا اگر لقمه اى در گلويشان گير مى كرد ، آن را با نوشيدن آب فرو مى بردند. پس آب مى طلبند، و با چنگك هاى آهنى، ظرف هاى آب جوشان به طرفشان برده مى شود. همين كه به نزديك صورت آنان مى رسد، چهره هايشان را بريان مى كند . و چون وارد معده هايشان شود ، امعا و احشاى آنها را تكّه تكّه مى كند .
در اين هنگام، مى گويند: نگهبانان جهنّم را بخوانيد . و آنها به ايشان مى گويند: «مگر پيامبرانتان دلايل روشن به سوى شما نياوردند ؟! مى گويند: «چرا». مى گويند: پس بخوانيد ؛ ولى دعاى كافران جز در بيراهه نيست» .
دوزخيان مى گويند: مالك [_ِ دوزخ ]را بخوانيد [و از او خواهش كنيد]، پس مى گويند: «اى مالك ! پروردگارت [را بخوان تا] جان ما را بستاند» و او پاسخشان مى دهد كه: «شما ماندگاريد» .1827.عنه عليه السلام : الكافى _ به نقل از زراره _ : از امام باقر عليه السلام در باره اين سخن خداى عز و جل پرسيدم: «روزى كه زمين به زمينى ديگر بَدَل مى شود» .
فرمود: «به گِرده نانى خالص تبديل مى شود و مردم از آن مى خورند تا آن گاه كه از حسابرسى فارغ شوند» .
كسى گفت : در آن روز، آنان چندان گرفتارند كه به خوردن و آشاميدن نمى رسند!
فرمود: «خداوند عز و جل آدمى زاده را ميانْ تهى آفريده است و ناگزير از خوردن و آشاميدن است . آيا در آن روز ، آنان گرفتارترند يا كسانى كه در آتش اند؟ [حتّى]
كسانى هم كه در آتش اند ، آب [و غذا ]مى طلبند، و خداوند عز و جل مى فرمايد: «و اگر آب بطلبند، با آبى چون مسِ گداخته به دادشان رسيده مى شود كه چهره ها را بريان مى كند، و چه بد نوشيدنى است آن !» » . .
ص: 238
1826.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ في حِجابِهِ _ ) الإمام الباقر أو الإمام الصّادق عليهماالسلام : إِنَّ أَهلَ النّارِ يَموتُونَ عِطاشا ، وَ يَدخُلونَ قُبورَهُم عِطاشا ، وَيُحشَرُونَ عِطاشا ، وَيَدخُلونَ جَهَنَّمَ عِطاشا ، فَيُرفَعُ لَهُم قَراباتُهُم مِنَ الجَنَّةِ فَيَقولونَ : «أَفِيضُوا عَلَينَا مِنَ المَاءِ أَو مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ » . (1)1825.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ _ ) الإمام الصّادق عليه السلام : «يَومَ التَّنَادِ» (2) يَومٌ يُنادى أَهلُ النّارِ أَهلَ الجَنَّةِ : «أَن أَفِيضُوا عَلَينَا مِنَ المَاءِ أَو مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ» . (3)9 / 9شِدَّةُ التَّخاصُمِالكتاب«هَ_ذَا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَئَابٍ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ * هَ_ذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ * وَ ءَاخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَ جٌ * هَ_ذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَبَا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُواْ النَّارِ * قَالُواْ بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبَا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ * قَالُواْ رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَ_ذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِى النَّارِ * وَ قَالُواْ مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ * إِنَّ ذَ لِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ» . (4)
«احْشُرُواْ الَّذِينَ ظَ_لَمُواْ وَ أَزْوَ جَهُمْ وَ مَا كَانُواْ يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَ طِ الْجَحِيمِ * وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئولُونَ * مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ * بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ * وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ * قَالُواْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ * قَالُواْ بَل لَّمْ تَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ * وَ مَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانِ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ * فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ * فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ * فَإِنَّهُمْ يَوْمَ_ئِذٍ فِى الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ * إِنَّا كَذَ لِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ * إِنَّهُمْ كَانُواْ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَ_هَ إلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ * وَ يَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُواْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونِ * بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ * إِنَّكُمْ لَذَائِقُواْ الْعَذَابِ الْأَلِيمِ * وَ مَا تُجْزَوْنَ إلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . (5)
«وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِى النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَ_ؤُاْ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ * قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ» . (6)
«وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ * وَ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنصُرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ * فَكُبْكِبُواْ فِيهَا هُمْ وَ الْغَاوُنَ * وَ جُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ * قَالُواْ وَ هُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ * تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِى ضَلَالٍ مُّبِينٍ * إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ * وَ مَا أَضَلَّنَا إلَّا الْمُجْرِمُونَ * فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ * فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَأَيَةً وَ مَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ» . (7)
«قَالَ ادْخُلُواْ فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَ الإِنسِ فِى النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُِولَ_اهُمْ رَبَّنَا هَ_ؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَ_ئتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَ_كِن لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَ_اهُمْ لأُِخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ» . (8)
.
ص: 239
1816.الإمام عليّ عليه السلام : امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام : اهل آتش ، تشنه مى ميرند و تشنه وارد قبرهايشان مى شوند و تشنه به حشر مى آيند و تشنه داخل دوزخ مى شوند . پس ، خويشاوندانشان را از دور در بهشت مى بينند و به آنها مى گويند : «از آن آب يا از آنچه خدا روزى تان كرده است ، بر ما فرو ريزيد» .1815.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : «روزِ ندا دادن به يكديگر» روزى است كه دوزخيان به بهشتيان ندا مى دهند كه : «از آن آب يا از آنچه خدا روزى تان كرده است ، بر ما فرو ريزيد» .9 / 9ستيزه گرى شديدقرآن«اين است [حال بهشتيان] و [امّا] براى طغيانگران ، به راستى كه بد فرجامى است ؛ به جهنّم مى روند كه چه بد آرامگاهى است ! اين ، جوشاب و چركاب است . بايد آن را بچشند ، و از همين گونه، انواع ديگر [عذاب ها]. اينها گروهى هستند كه با شما به اجبار وارد [آتش ]مى شوند . بدا به حال آنها ؛ زيرا آنان داخل آتش مى شوند. [به رؤساى خود ]مى گويند: «بلكه بر خود شما خوش مباد! اين عذاب را شما خود براى ما از پيش فراهم آورديد، و چه بد قرارگاهى است». مى گويند: «پروردگارا ! هر كس اين عذاب را از پيش براى ما فراهم آورده، عذاب او را در آتش ، دو چندان كن» و مى گويند: «ما را چه شده است كه مردانى را كه ما آنان را از اشرار مى شمرديم ، يا آنان را [در دنيا ]به ريشخند مى گرفتيم ، نمى بينيم؟ يا چشمان [ما ]بر آنها نمى افتد؟» . اين ستيزه اهل آتش ، قطعا راست است».
«كسانى را كه ستم كرده اند ، با هم رديفانشان و آنچه غير از خدا مى پرستيده اند، گرد آوريد و به سوى آتشِ افروخته ، رهبرى شان كنيد و آنان را باز داريد كه آنها مسئول اند. شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمى كنيد؟! [نه!] بلكه امروز ، آنان از دَرِ تسليم درآمدگان اند. و بعضى به بعضى ديگر روى مى آورند و از يكديگر مى پرسند. مى گويند: «شما [ظاهرا] از درِ راستى با ما در مى آمديد» . [متّهمان] مى گويند: «[نه! ]بلكه شما با ايمان نبوديد و ما هيچ تسلّطى بر شما نداشتيم ؛ بلكه خودتان سركش بوديد. پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد كه ما واقعا بايد [عذاب را] بچشيم. و شما را گم راه كرديم؛ زيرا خودمان گم راه بوديم» . پس آنان در آن روز ، در عذاب ، شريك يكديگرند. آرى، ما با مجرمان چنين رفتار مى كنيم ؛ چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مى شد: «خدايى جز خداى يگانه نيست»، تكبّر مى ورزيدند و مى گفتند: «آيا ما براى شاعرى ديوانه ، دست از خدايانمان بر داريم؟!»؛ ولى نه! [او] حقيقت را آورده و فرستادگان را تصديق كرده است . در واقع ، شما عذاب پردرد را خواهيد چشيد و جز آنچه مى كرديد ، جزا نمى يابيد».
«و آن گاه كه در آتش ، شروع به آوردن حجّت مى كنند، زيردستان به كسانى كه گردنكش بودند، مى گويند: «ما پيرو شما بوديم . پس آيا مى توانيد پاره اى از اين آتش را از ما دفع كنيد؟» . كسانى كه گردنكشى مى كردند، مى گويند: «اكنون همه ما در آن هستيم . خداست كه ميان بندگان ، داورى كرده است»».
«و آتشِ افروخته ، براى گم راهان ، نمودار مى گردد و به آنان گفته مى شود: «كجايند آن چيزهايى كه به جاى خدا مى پرستيديد ؟! آيا يارى تان مى كنند ، يا خود را يارى مى دهند؟» . پس آنها و همه گم راهان و نيز همه سپاهيان ابليس ، در آن افكنده مى شوند . آنها در آن جا با يكديگر ستيزه مى كنند و مى گويند: «سوگند به خدا كه ما در گم راهىِ آشكارى بوديم ، آن گاه كه شما را با پروردگار جهانيان ، برابر مى كرديم ، و جز تبهكاران ما را گم راه نكردند. در نتيجه، نه شفاعتگرانى داريم و نه دوستى نزديك. و اى كاش بازگشتى داشتيم تا از مؤمنان مى شديم». به راستى كه در اين، عبرتى است ؛ ولى بيشترشان مؤمن نبودند».
«مى فرمايد: «به ميان امّت هايى از پرى و آدمى برويد كه پيش از شما وارد آتش شدند» و هر بار كه امّتى وارد [آتش] شود ، همتايش را لعنت مى كند ، تا آن كه چون همگى در آن به هم پيوندند ، پيروانشان در باره پيشوايانشان مى گويند: «پروردگارا ! اينان ما را گم راه كردند. پس عذاب آتشى دو برابر به آنان بده» . خدا مى فرمايد: «براى هر كدام ، دو چندان است ؛ ولى شما نمى دانيد» و پيشوايانشان به پيروانشان مى گويند: «شما بر ما امتيازى نداريد . پس به سزاى آنچه به دست مى آورديد، عذاب را بچشيد»».
.
ص: 240
. .
ص: 241
. .
ص: 242
الحديث1805.الدرّ المنثور عن ابن عبّاس : الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا» (1) _ : بَرِئَ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ولَعَنَ بَعضُهُم بَعضا ، يُريدُ بَعضُهُم أن يَحُجَّ بَعضا رَجاءَ الفَلجِ فَيُفلِتوا مِن عَظيمِ ما نَزَلَ بِهِم ، ولَيسَ بِأَوانِ بَلوى ، ولاَ اختِبارٍ ولا قَبولِ مَعذِرَةٍ ، ولاتَ حينَ نَجاةٍ! (2)1804.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام _ لأصحابه _ : إذَا استَقَرَّ أهلُ النّارِ فِي النّارِ يَفقِدونَكُم فَلا يَرَونَ مِنكُم أحَدا ، فَيَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ : «مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ» قالَ : وذلِكَ قَولُ اللّه ِ عز و جل : «إِنَّ ذَ لِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ» (3) يَتَخاصَمونَ فيكُم فيما كانوا يَقولونَ فِي الدُّنيا . (4)9 / 10رَهَقُ الذِّلَّةِالكتاب«وَ الَّذِينَ كَسَبُواْ السَّيِّئاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةِ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْ_لِمًا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» . (5)
.
ص: 243
حديث1798.السنن الكبرى عن ابن عبّاس : امام باقر عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال كه: «هر بار كه امّتى وارد [آتش] گردد ، همتايش را لعنت مى كند ، تا آن كه چون همگى در آن به هم پيوستند» _ : اين عدّه از آن عدّه بيزارى مى جويند و آن عدّه اين عدّه را لعنت مى كنند . عدّه اى با عدّه اى ديگر احتجاج مى كنند ، بدان اميد كه [در اين ستيزه گرى] چيره شوند و از بلاى بزرگى كه بر آنان فرود آمده است، بِرَهَند ، غافل از اين كه آن هنگام ، نه موقع امتحان است، نه هنگام پذيرش پوزش، و نه هنگام رهايى.1797.عنه عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «وَ لَقَدْ عَهِد ) امام صادق عليه السلام : _ به يارانش _ : آن گاه كه دوزخيان در آتش قرار گيرند ، شما [مؤمنان ]را گم مى كنند و هيچ يك از شما را نمى بينند. در اين هنگام ، به يكديگر مى گويند: «ما را چه شده است كه مردانى را كه ما آنان را از بَدان مى شمرديم ، يا آنان را [در دنيا] به ريشخند مى گرفتيم ، نمى بينيم؟ يا چشم ها[ى ما] بر آنها نمى افتد؟» .
اين ، سخن خداى عز و جل است كه: «اين ستيزه اهل آتش ، قطعا راست است» . آنان در باره شما، راجع به آنچه در دنيا مى گفتند، با يكديگر ستيزه (بگو مگو) مى كنند .9 / 10تنگناى خوارىقرآن«و كسانى كه مرتكب بدى ها شده اند، جزاى هر بدى اى ، مانند آن است و خوارى ، آنان را فرو مى گيرد . آنان در مقابل خدا، هيچ حمايتگرى ندارند . گويى چهره هايشان با پاره هايى از شبِ تار ، پوشانده شده است . آنان همدم آتش اند و در آن ، جاودانه خواهند بود».
.
ص: 244
الحديث1791.الإمام الباقر عليه السلام : التوحيد عن محمّد بن عليّ الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام _ في قَوله عز و جل : «يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ» (1) _ : تَبارَكَ الجَبّارُ (2) ، ثُمَّ أشارَ إلى ساقِهِ فَكَشَفَ عَنهَا الإِزارَ . قالَ : «وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ» (3) ، قالَ : اُفحِمَ (4) القَومُ ودَخَلتَهُمُ الهَيبَةُ ، وشَخَصَتِ الأَبصارُ ، وبَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ «خَ_شِعَةً أَبْصَ_رُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كَانُواْ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سَ__لِمُونَ» (5) . (6)1790.سنن ابن ماجة عن اُسامة بن زيد : الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ الَّذِينَ كَسَبُواْ السَّيِّئاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةِ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ» (7) _ : هؤُلاءِ أهلُ البِدَعِ وَالشُّبَهاتِ وَالشَّهَواتِ ، يُسَوِّدُ اللّه ُ وُجوهَهُم ثُمَّ يَلقونَهُ ... ويُلبِسُهُمُ الذُّلَّ وَالصَّغارَ . (8)9 / 11تَمَنّي الرُّجوعِ إلَى الدُّنياالكتاب«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ وَ رَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ * وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُواْ مِنَّا كَذَ لِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَ__لَهُمْ حَسَرَ تٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُم بِخَ_رِجِينَ مِنَ النَّارِ» . (9)
«وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَ__لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِايَ_تِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» . (10)
«فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» . 11
راجع : الأحزاب : 66 ، الفرقان : 27 ، الزمر : 58 _ 60 ، الفجر : 23 و 24 .
.
ص: 245
حديث1781.الكافي عن ابن الطيّار : التوحيد _ به نقل از محمّد بن على حلبى _ : از امام صادق عليه السلام در باره آيه «روزى كه ساق ، آشكار شود» پرسيدم . فرمود: «بلندمرتبه است خداى بزرگ!» سپس با اشاره به ساق پاى خود ، دامان آن را بالا زد . (1)
امام عليه السلام اين آيه را خواند : «و به سجده فرا خوانده مى شوند ؛ ولى نمى توانند [سجده كنند]» و فرمود: «[يعنى] مردم ، مُجاب مى شوند و هيبت ، وجودشان را فرا مى گيرد، چشم ها خيره مى گردند و [از ترس ،] قلب ها به حلق ها مى رسند ، «ديدگانشان به زير افتاده است و خوارى ، آنان را فرا مى گيرد ، در حالى كه [پيش از اين ، ]به سجده فرا خوانده مى شدند و تن درست بودند» .1780.سنن أبي داوود عن عائشة بنت سعد بن أبي وقّاص عن أب امام باقر عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «و كسانى كه مرتكب بدى ها شده اند، [بدانند كه] جزاى بدى ، بدى اى مانند آن است ، و خوارى ، آنان را فرا مى گيرد. در مقابل خدا ، هيچ حمايتگرى ندارند» _ : اينان همان بدعت گذاران و شبهه افكنان و پيروان خواهش هاى نفسانى هستند. خدا روى آنها را سياه مى كند، سپس [با روسياهى ]به ديدار او مى روند... و جامه خوارى و خفّت را بر ايشان مى پوشاند.9 / 11آرزوى بازگشت به دنياقرآن«آنگاه كه پيشوايان از پيروان بيزارى جويند و عذاب را مشاهده كنند و ميانشان پيوندها بريده گردد . و پيروان مى گويند: «كاش براى ما بازگشتى بود تا همان گونه كه [ آنان ] از ما بيزارى جستند، [ ما نيز ] از آنان بيزارى مى جستيم». اين گونه خداوند، كارهايشان را _ كه براى آنان ، مايه حسرت هاست- به ايشان مى نماياند، و از آتش ، بيرون آمدنى نيستند» .
«و اى كاش [ منكران را ] هنگامى كه بر آتش عرضه مى شوند، مى ديدى كه مى گويند: كاش باز گردانده مى شديم و [ ديگر ] آيات پروردگارمان را تكذيب نمى كرديم و از مؤمنان مى شديم!» .
«اى كاش كه بازگشتى براى ما بود و از مؤمنان مى شديم!» .
ر . ك : احزاب : آيه 66 ، فرقان : آيه 27 ، زمر : آيات 58 _ 60 ، فجر : آيات 23 و 24 .
.
ص: 246
الحديث1771.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إِنَّ النّاسَ يَمُرُّونَ يَومَ القِيامَةِ عَلَى الصِّراطِ ، وَالصِّراطُ دَحضٌ (1) مَزَلَّةٌ يَتَكَفَّأُ بِأَهلِهِ ، وَالنّارُ تَأخُذُ مِنهُم ، وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَتَنطِفُ (2) عَلَيهِم مِثلَ الثَّلجِ إِذا وَقَعَ ، لَها زَفيرٌ وَشَهيقٌ .
فَبَينَما هُم كَذلِكَ إِذ جاءَهُم نِداءٌ مِنَ الرَّحمنِ : عِبادي مَن كُنتُم تَعبُدونَ في دارِ الدُّنيا؟ فَيَقولُونَ : رَبِّ ! أَنتَ تَعلَمُ أَنّا إِيّاكَ كُنّا نَعبُدُ . فَيُجيبُهُم بِصَوتٍ لَم يَسمَع الخَلائِقُ مِثلَهُ قَطُّ : عِبادي ! حَقٌّ عَلَيَّ أَلّا أَكِلَكُمُ اليَومَ إِلى أَحَدٍ غَيري ، فَقَدعَفَو تُ عَنكُم وَرَضيتُ عَنكُم .
فَتَقومُ المَلائِكَةُ عِندَ ذلِكَ بِالشَّفاعَةِ ، فَيُنَحَّونَ مِن ذلِكَ المَكانِ ، فَيَقولُ الَّذينَ تَحتُهُم فِي النّارِ : «فَمَا لَنَا مِن شَ_فِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ * فَلَو أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ » . قالَ اللّه ُ : «فَكُبكِبُوا فِيهَا هُم وَ الغَاوُنَ» . (3) .
ص: 247
حديث1769.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، مردم از صراط مى گذرند . صراط ، ليز و لغزنده است ، به طورى كه عبور كنندگان از خود را واژگون مى كند و آتش ، قسمتى از بدن آنان را مى گيرد ، و جهنّم مانند برفى كه مى بارد، [شراره هاى خود را ]بر آنان فرو مى ريزد ، و جوش و خروشى دارد . در همين حال از جانب خداى مهربان ، ندا مى آيد كه : «اى بندگان من! شما در سراى دنيا چه كسى را مى پرستيديد؟» .
مى گويند : پروردگارا! تو خود مى دانى كه ما فقط تو را مى پرستيديم .
و خداوند با صدايى كه خلايق هرگز مانند آن را نشنيده اند ، پاسخشان مى دهد : «بر من است كه امروز شما را به هيچ كسى غير از خودم واگذار نكنم . پس شما را بخشيدم و از شما خشنود گشتم» .
در اين هنگام ، فرشتگان به شفاعت بر مى خيزند و آنان را از آن مكان دور مى سازند . پس ، كسانى كه زير پاى آنها در آتش هستند ، مى گويند : «براى ما نه شفاعت كنندگانى است و نه دوستى مهربان . كاش [به دنيا] باز مى گشتيم تا از مؤمنان باشيم» . خداوند فرموده است : «پس آنها و همه گم راهان ، در آتش افكنده مى شوند» . .
ص: 248
1768.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إذا ماتَ الكافِرُ شَيَّعَهُ سَبعونَ ألفاً مِنَ الزَّبانِيَةِ إلى قَبرِهِ ، وإنَّهُ لَيُناشِدُ حامِليهِ بِصَوتٍ يَسمَعُهُ كُلُّ شَيءٍ إلَا الثَّقَلانِ و يَقولُ : لَو أنَّ لي كَرَّةً فَأَكونَ مِنَ المُؤمِنينَ ! ويَقولُ : اِرجِعوني لَعَلّي أعمَلُ صالِحاً فيما تَرَكتُ ! فَتُجيبُهُ الزَّبانِيَّةُ : كَلّا إنَّها كَلِمَةٌ أنتَ قائِلُها ! ويُناديهِم مَلَكٌ : لَو رُدَّ لَعادَ لِما نُهيَ عَنهُ .
فَإِذا اُدخِلَ قَبرَهُ و فارَقَهُ النّاسُ ، أتاهُ مُنكَرٌ ونَكيرٌ في أهوَلِ صورَةٍ ، فَيَقيمانِهِ ثُمَّ يَقولانِ لَهُ : مَن رَبُّكَ ، وما دينُكَ ، ومَن نَبِيُّكَ ؟ فَيَتَلَجلَجُ لِسانُهُ ولا يَقدِرُ عَلَى الجَوابِ ، فَيَضرِبانِهِ ضَربَةً مِن عَذابِ اللّه ِ يَذعَرُ لَها كُلُّ شَيءٍ . ثُمَّ يَقولانِ لَهُ : مَن رَبُّكَ ، وما دينُكَ ، ومَن نَبِيُّكَ ؟ فَيَقولُ : لا أدري ! فَيَقولانِ لَهُ : لا دَرَيتَ ولا هُديتَ ولا أفلَحتَ .
ثُمَّ يَفتَحانِ لَهُ باباً إلَى النّارِ ، ويُنزِلانِ إلَيهِ الحَميمَ مِن جَهَنَّمَ ؛ وذلِكَ قَولُ اللّه ِ عز و جل : «وَأَمّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضّالِّينَ * فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ» يَعني فِي القَبرِ «وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ» يَعني فِي الآخِرَةِ . (1)1767.الإمام الرضا عليه السلام : تفسير القمّي عن أبي اُسامة عن أبي عبد اللّه وأبي جعفر عليهماالسلام : وَاللّه ِ لَنَشفَعَنَّ فِي المُذنِبينَ مِن شيعَتِنا حَتّى تَقولَ (2) أعداؤُنا إذا رَأَوا ذلِكَ : «فَمَا لَنَا مِن شَ_فِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ * فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» قالَ : مِنَ المُهتَدينَ ، قالَ : لِأَنَّ الإيمانَ قَد لَزِمَهُم بِالإِقرارِ . (3)1766.الإمام زين العابدين عليه السلام : الإمام الصّادق عليه السلام : إِنَّ المَيِّتَ إِذا كانَ مِن أهلِ الجَنَّةِ نادى : عَجِّلوا بي ، وَإِن كانَ مِن أَهلِ النّارِ نادى : رُدّوني . (4) .
ص: 249
1765.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر گاه كافر بميرد ، هفتاد هزار دوزخبان ، او را به سوى قبرش تشييع مى كنند و او با صدايى كه جز پريان و آدميان، همه موجودات آن را مى شنوند، حاملان تابوتش را سوگند مى دهد و مى گويد: كاش مرا بازگشتى [دوباره به دنيا ]بود تا از مؤمنان مى شدم ! و مى گويد: مرا بر گردانيد تا شايد در آنچه وا نهاده ام ، كار نيكى انجام دهم .
امّا دوزخبانان پاسخش مى دهند: «هرگز ! اين ، سخنى است كه تو مى گويى» .
و فرشته اى به آنان ندا مى دهد كه: «اگر هم باز گردانيده شود ، باز همان كارهايى را مى كند كه از آن نهى شده بود» .
چون او را در گورش نهند و مردم پراكنده شوند ، نكير و منكر در هولناك ترين چهره به نزدش مى آيند و او را مى شناسند . سپس به وى مى گويند: «پروردگارت كيست ؟ دينت چيست ؟ پيامبرت چه كسى است؟» .
او زبانش بند مى آيد و نمى تواند پاسخ دهد. پس منكر و نكير ، چنان ضربتى از عذاب خدا بر او مى كوبند كه همه موجودات ، از آن به وحشت مى افتند. دوباره به او مى گويند: «پروردگارت كيست ؟ دينت چيست ؟ پيامبرت چه كسى است؟» .
او مى گويد: نمى دانم.
نكير و منكر به او مى گويند : «نه دانستى و نه راه يافتى و نه رستگار شدى» .
سپس درى به سوى آتش برايش مى گشايند و از جوشاب جهنّم برايش فرود مى آورند. اين است سخن خداى عز و جل كه: «و امّا اگر از دروغزنانِ گم راه باشد، پس با آب جوشان پذيرايى مى شود» ؛ يعنى در قبر «و در آتش افروخته جاى مى گيرد» ؛ يعنى در آخرت.1764.مهج الدعوات عن صفوان بن مهران الجمّال : تفسير القمّى _ به نقل از ابو اُسامه ، از امام صادق و امام باقر عليهماالسلام _ : به خدا سوگند ، ما در حقّ شيعيان گنهكارمان شفاعت مى كنيم ، تا جايى كه دشمنان ما با ديدن آن مى گويند : «ما را نه شفاعت كنندگانى است و نه دوستى مهربان . پس ، كاش ما را بازگشتى بود تا از مؤمنان مى بوديم!» ؛ يعنى از ره يافتگان ؛ چون لازمه ايمان ، اقرار كردن آنها [به ولايت ما] است .1763.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في دُعاءِ الاِستِخارَةِ _ ) امام صادق عليه السلام : ميّت اگر از اهل بهشت باشد ، [به حاملانِ خود] صدا مى زند : زودتر مرا ببريد . و اگر از اهل آتش باشد ، صدا مى زند : مرا بر گردانيد . .
ص: 250
9 / 12كَثرَةُ البُكاءِ1760.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في حِرزٍ استَخرَجَهُ مِن كِتابِ اللّه ِ العَزيز ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يا أيُّهَا النّاسُ! اِبكوا ، فَإِن لَم تَبكوا فَتَباكَوا ؛ فَإِنَّ أهلَ النّارِ يَبكونَ حَتّى تَسيلَ دُموعُهُم في وُجوهِهِم كَأَنَّها جَداوِلُ ، حَتّى تَنقَطِعَ الدُّموعُ فَتَسيلَ الدِّماءُ فَتَقرَحَ العُيونَ ، فَلَو أنَّ سُفُنا اُجرِيَت فيها لَجَرَت . (1)1759.الكافي عن سعد بن زيد عن أبي الحسن عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهلَ النّارِ لَيَبكونَ حَتّى لَو اُجرِيَتِ السُّفُنُ في دُموعِهِم لَجَرَت ، وإنَّهُم لَيَبكونَ الدَّمَ . (2)1758.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يُرسَلُ البُكاءُ عَلى أهلِ النّارِ ، فَيَبكونَ حَتّى يَنقَطِعَ الدُّموعُ ، ثُمَّ يَبكونَ الدَّمَ حَتّى يَصيرَ في وُجوهِهِم كَهَيئَةِ الأُخدودِ (3) ؛ لَو أُرسِلتَ فيهِ السُّفُنُ لَجَرَت . (4)9 / 13تَمَنِّى الجَهْلِ بِحِسابِ أعمالِهِمالكتاب«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَ__لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتَ_بِيَهْ * وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ» . (5)
.
ص: 251
9 / 12گريه بسيار1751.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى مردم! گريه كنيد و اگر گريه تان نيامد ، تظاهر به گريه كنيد؛ زيرا اهل آتش چنان گريه مى كنند كه اشك هايشان مانند جوى ، بر گونه هايشان روان مى گردد ، تا آن كه اشك ها مى خشكد و خون جارى مى شود و چشم ها زخم مى شوند، و اگر چندين كشتى در آنها به حركت در آورده شوند، حركت مى كنند.1750.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اهل آتش چندان گريه مى كنند كه اگر چندين كشتى در اشك هايشان به حركت در آورده شوند، حركت مى كنند . آنان خون مى گريند .1749.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اهل آتش را گريه فرا مى گيرد و چندان مى گريند كه اشك ها [مى خشكد و] قطع مى شود . آن گاه ، چندان خون مى گريند كه چهره هايشان مانند گودال مى شود ، به طورى كه اگر چندين كشتى در آنها به حركت در آورده شوند، حركت مى كنند .9 / 13آرزوى ناآگاهى از رسيدگى به كارهايشانقرآن«امّا آن كسى كه نامه اش به دست چپش داده مى شود ، مى گويد : «اى كاش نامه ام به من داده نشده بود و از حسابم ، خبردار نمى شدم!»» .
.
ص: 252
الحديث1743.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _ ) الإمام الباقر عليه السلام : وَأُنزِلَ فِي الحاقَّةِ : «وَ أَمَّا مَن أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَ__لَيتَنِى لَم أُوتَ كِتَ_بِيَه * وَ لَم أَدرِ مَا حِسَابِيَه * يَ__لَيتَهَا كَانَتِ القَاضِيَةَ * مَا أَغنَى عَنِّى مَالِيَه _ إلى قَولِهِ _ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤمِنُ بِاللَّهِ العَظِيمِ» (1) فَهذا مُشرِكٌ . (2)9 / 14تَمَنِّى النَّجاةِ ولَو بِفِداءِ ما فِي الأَرضِ وأعَزِّ النّاسِالكتاب«قَالُواْ رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ» . (3)
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِى الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُواْ بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * يُرِيدُونَ أَن يَخْرُجُواْ مِنَ النَّارِ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ» . (4)
«يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمَ_ئِذِ بِبَنِيهِ * وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ * وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِى تُئوِيهِ * وَ مَن فِى الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ * كَلَّا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى» . (5)
«لِلَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُواْ لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِى الْأَرْضِ جَمِيعًا وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْاْ بِهِ أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهَادُ» . (6)
.
ص: 253
حديث1734.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : در سوره حاقّه نازل شده است : «امّا آن كسى كه نامه عملش به دست چپش داده مى شود ، مى گويد : «اى كاش نامه ام به من داده نشده بود و از حسابم ، خبردار نمى شدم ! اى كاش [مرگ ، آن را] تمام كرده بود . مالم سودى برايم نداشت»» تا اين جا كه : «او به خداى بزرگ ، ايمان نياورده است» . اين شخص ، همان مشرك است .9 / 14آرزوى رهايى ، هر چند به قيمت فدا شدن آنچه در روى زمين است و عزيزترين كسانقرآن«مى گويند: «پروردگارا! دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده گردانيدى. به گناهانمان اعتراف كرديم؛ پس آيا راه بيرون شدنى [ از آتش ] هست؟»» .
«كسانى كه كفر ورزيدند، اگر تمام آنچه در زمين است ، براى آنان باشد و مانند آن را [نيز] با آن [داشته باشند] تا به وسيله آن ، خود را از عذاب روز قيامت باز خرند، از ايشان پذيرفته نمى شود و عذابى پردرد خواهند داشت. مى خواهند كه از آتش بيرون آيند ، در حالى كه از آن ، بيرون آمدنى نيستند و برايشان عذابى پايدار خواهد بود».
«آنان را به ايشان نشان مى دهند. گنهكار ، آرزو مى كند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز ، مى توانست پسران خود را به عوض دهد و نيز همسر و برادرش را و قبيله اش را كه به او پناه مى دهند ، و هر كس را كه در روى زمين است و همه را [عوض مى داد] و آن گاه خود را مى رهانيد. هرگز! آن ، آتش زبانه كش است ؛ [آتشى كه] بر كَنَنده پوست سر و اندام است».
«براى كسانى كه پروردگارشان را اجابت كرده اند ، پاداشى بس نيكوست ؛ ولى كسانى كه وى را اجابت نكرده اند، اگر سراسر آنچه در زمين است و مانند آن را با آن داشته باشند، قطعا آن را براى بازخريد خود خواهند داد ؛ امّا آنان به سختى بازخواست مى شوند و جايشان در دوزخ است و چه بد جايگاهى است !».
.
ص: 254
الحديث1725.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ تَعالى لِأَهوَنِ أهلِ النّارِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ : لَو أنَّ لَكَ ما فِي الأَرضِ مِن شَيءٍ أكُنتَ تَفتَدي بِهِ؟ فَيَقولُ : نَعَم . فَيَقولُ : أرَدتُ مِنكَ أهوَنَ مِن هذا وأنتَ في صُلبِ آدَمَ ألّا تُشرِكَ بي شَيئا ، فَأَبيتَ إلّا أن تُشرِكَ بي! (1)1724.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّةٍ لَهُ أوصى بِها عَلِيّا عليه السلا ) عنه صلى الله عليه و آله _ كانَ يَقولُ _ : يُجاءُ بِالكافِرِ يَومَ القِيامَةِ فَيُقالُ لَهُ : أرَأَيتَ لَو كانَ لَكَ مِل ءُ الأَرضِ ذَهَبا ، أكُنتَ تَفتَدي بِهِ ؟ فَيَقولُ : نَعَم . فَيُقالُ لَهُ : قَد كُنتَ سُئِلتَ ما هُوَ أيسَرُ مِن ذلِكَ ! (2)1723.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِسُفيانَ الثَّورِيِّ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِرَجُلٍ مِن أهلِ النّارِ فَيَقولُ لَهُ : يَابنَ آدَمَ ، كَيفَ وَجَدتَ مَنزِلَكَ؟ فَيَقولُ : أي رَبِّ ! شَرُّ مَنزِلٍ . فَيَقولُ : أتَفتَدي مِنهُ بِطِلاعِ الأَرضِ ذَهَبا ؟ فَيَقولُ : نَعَم أي رَبِّ . فَيَقولُ : كَذَبتَ! قَد سَأَلتُكَ ما هُوَ أقَلُّ مِن ذلِكَ فَلَم تَفعَل . فَيُرَدُّ إلَى النّارِ . (3)راجع : ص 566 (الفصل الثاني عشر : نظام جهنّم / أهون الناس عذابا) .
9 / 15تَمَنِّى المَوتِالكتاب«وَ نَادَوْاْ يَ_مَ__لِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّ_كِثُونَ» . (4)
«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَ__لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتَ_بِيَهْ * وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ * يَ__لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ» . (5)
.
ص: 255
حديث1662.كنزالعمّال عن عبد اللّه بن يسار : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوندِ بلندمرتبه در روز قيامت ، به آن كس از اهل دوزخ كه عذابش از همه سبك تر است، مى فرمايد: «اگر هر آنچه در زمين است از آنِ تو بود ، آيا حاضر بودى آن را فديه خود دهى؟» . او مى گويد: آرى.
مى فرمايد : «من از تو كمتر از اين را خواستم ، در حالى كه تو در پشت آدم بودى ، [خواستم] كه چيزى را شريك من قرار ندهى ؛ امّا تو نخواستى ، جز اين كه به من شرك بورزى» .1661.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ همواره مى فرمود _ : كافر در روز قيامت آورده مى شود و به او گفته مى شود: «اگر همه آنچه در زمين است طلا بود، حاضر بودى آن را فديه خود بدهى؟» .
مى گويد: آرى .
به او گفته مى شود: «آنچه [در دنيا] از تو خواسته شده بود، سبك تر از اين بود» .1660.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردى از اهل آتش را مى آورند و خداوند به او مى فرمايد: «اى پسر آدم! منزل خود را چگونه يافتى؟» .
مى گويد : پروردگارا ! بدترين منزل است.
خداوند مى فرمايد: «آيا حاضرى به اندازه زمين ، طلا بدهى تا خود را از اين منزل آزاد گردانى؟» .
مى گويد : آرى ، اى پروردگار من !
خداوند مى فرمايد : «دروغ مى گويى! كمتر از اين را از تو خواستم و تو ندادى» . آن گاه ، به سوى آتش بر گردانده مى شود . ر . ك : ص 567 (فصل دوازدهم : نظام دوزخ / كم عذاب ترينِ مردم) . 9 / 15آرزوى مرگقرآن«و فرياد مى كشند: «اى مالك! [ بگو: ] پروردگارت جان ما را بستاند» پاسخ مى دهد «شما ماندگاريد» .
«و امّا كسى كه كارنامه اش به دست چپش داده مى شود، مى گويد: اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم و از حساب خود ، خبردار نشده بودم ! اى كاش آن ( مرگ ) كار را تمام مى كرد!» .
.
ص: 256
الحديث1653.علل الشرايع عن المفضّل بن عمر : الإمام عليّ عليه السلام : مَن لا يَسكُنُ الجَنَّةَ فَبَشِّرهُ بِعَذابٍ أليمٍ ، وخِزيٍ مُقيمٍ ، وأكبالٍ ومَقامِعَ ، وسَلاسِلَ طِوالٍ ، ومُقَطَّعاتِ النّيرانِ ، ومُقارِنَةِ كُلِّ شَيطانٍ . الشَّرابُ صَديدٌ ، وَاللِّباسُ حَديدٌ ، والخَزَنَةُ فَظظَةٌ ، وَالنّارُ مُلتَهِبَةٌ ، وَالأَبوابُ موثَقَةٌ مُطبَقَةٌ ، يُنادَونَ فَلا يُجابونَ ، ويَستَغيثونَ فَلا يُرحَمونَ ، نِداؤُهُم : «يَ_مَ__لِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّ_كِثُونَ * لَقَدْ جِئْنَ_كُم بِالْحَقِّ وَ لَ_كِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَ_رِهُونَ» (1) . (2)1652.سنن الترمذي عن أبي هريرة : تفسير القمّي : «إِنَّ المُجرِمِينَ فِى عَذَابِ جَهَنَّمَ خَ__لِدُونَ * لَا يُفَتَّرُ عَنهُم وَ هُم فِيهِ مُبلِسُونَ» أَي آيِسُونَ مِنَ الخَيرِ ، فَذلِكَ قَولُ أَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام : وَأَمّا أَهلُ المَعصِيَةِ فَخَلَدُوا فِي النّارِ ، وَأُوثِقَ مِنهُم اَلْأَقدامُ ، وَغُلَّ مِنهُمُ الأَيدي إِلَى الأَعناقِ ، وَأُلبِسَ أَجسادُهُم سَرابيلَ القَطِرانِ ، وَقُطِّعَت لَهُم مُقَطَّعاتٌ مِنَ النّارِ ، هُم في عَذابٍ قَد اِشتَدَّ حَرُّهُ ، وَنارٍ قَد أُطبِقَ عَلى أَهلِها ، فَلا يُفَتَّحُ عَنهُم أَبَدا ، وَلا يَدخُلُ عَلَيهِم ريحٌ أَبدا ، وَلا يَنقَضي مِنهُم اَلغَمُّ أَبَدا ، وَالعَذابُ أَبَدا شَديدٌ ، وَالعِقابُ أَبَدا جَديدٌ ، لَا الدّارُ زائِلَةٌ فَتَفنى ، وَلا آجالُ القَومِ تُقضى .
ثُمَّ حَكى نِداءَ أَهلِ النّارِ فَقالَ : «وَ نَادَوا يَ_مَ__لِكُ لِيَقضِ عَلَينَا رَبُّكَ» قالَ : أَي نَموتُ ، فَيَقولُ مالِكٌ : «إِنَّكُم مَّ_كِثُونَ» . (3) .
ص: 257
حديث1650.سنن ابن ماجة عن أبي حُمَيد الساعدي : امام على عليه السلام : كسى كه در بهشت ساكن نشد، پس نويدش ده به عذاب پردرد و خوارىِ ماندگار، دستبندها و گُرزها، زنجيرهاى دراز و پاره هاى آتش، هم بندى با شيطان ها، نوشيدن خون آميخته به چرك ، جامه آهنى ، نگهبانان دژخيم ، آتش شعله كشان و درهاى سخت بسته و محكم . صدا مى زنند ؛ امّا پاسخ داده نمى شوند . فريادخواهى مى كنند ؛ ولى به آنان رحم نمى شود. فريادشان اين است كه : «اى مالك [_ِ دوزخ] ! [بگو :] پروردگارت ما را بميراند. و او مى گويد: «شما ماندگاريد . ما حق را براى شما آورديم ؛ ليك بيشترشان حق را ناخوش داشتند»» .1649.الإمام عليّ عليه السلام : تفسير القمّى : «همانا مجرمان در عذاب جهنّم ماندگارند . عذاب از آنان تخفيف نمى يابد و آنها در آن جا نوميدند» يعنى از خير نوميدند ، و اين ، سخن فرموده امير مؤمنان عليه السلام است كه مى فرمايد : «و امّا گنهكاران در آتش جاويدان اند ، و پاهايشان را مى بندند ، و دست هايشان به گردن هايشان به كند و زنجير بسته مى شود ، و جامه هايى از قطران بر تن آنان مى پوشانند ، و تكّه هايى از آتش برايشان مى بُرند ، و در عذابى سخت داغ و در آتشى هستند كه اهل خود را فرو مى پوشاند و هرگز دَرَش به روى آنان باز نمى شود ، و هرگز بادى بر آنان نمى وزد ، و هرگز غم و اندوهشان پايان نمى پذيرد ، و عذاب همواره سخت و شديد است ، و هر دم كيفرى نو مى بينند . نه خانه از بين مى رود ، و نه عمر آنان به سر مى آيد . سپس خداوند ، فرياد اهل آتش را بازگو كرده ، مى فرمايد : «و فرياد مى كشند : اى مالك! [بگو : ]پروردگارت بر ما حكم كند» . يعنى بميريم ، و مالك مى گويد : «شما ماندگاريد» » . .
ص: 258
الفَصلُ العاشِرُ: ما يؤدّي إلى دخول النّار10 / 1الغَفلَةُالكتاب«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَايَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَايُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَايَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَ_ائِكَ كَالأَْنْعَ_مِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْغَ_فِلُونَ» . (1)
«إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ اطْمَأَنُّواْ بِهَا وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ ءَايَ_تِنَا غَ_فِلُونَ * أُوْلَ_ائِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» . (2)
«قُتِلَ الْخَرَّ صُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِى غَمْرَةٍ سَاهُونَ * يَسْئلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ * يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ * ذُوقُواْ فِتْنَتَكُمْ هَ_ذَا الَّذِى كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ» . (3)
«وَ تَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَ_ئِذٍ يَمُوجُ فِى بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَجَمَعْنَ_هُمْ جَمْعًا * وَ عَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَ_ئِذٍ لِّلْكَ_فِرِينَ عَرْضًا * الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِى غِطَ_اءٍ عَن ذِكْرِى وَ كَانُواْ لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا» . (4)
.
ص: 259
فصل دهم : آنچه به دخول دوزخ مى انجامد10 / 1غفلتقرآن«و در حقيقت، بسيارى از پريان و آدميان را براى دوزخ آفريده ايم ؛ [چرا كه] دل هايى دارند كه با آن دريافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى بينند و گوش هايى دارند كه با آنها نمى شنوند. آنان همانند چارپايان اند ؛ بلكه گم راه ترند. آنان همان غافلان اند».
«كسانى كه اميدى به ديدار ما ندارند و به زندگىِ دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته اند و كسانى كه از آيات ما غافل اند، آنان به كيفر آنچه به دست مى آورند، جايگاهشان آتش است».
«مرگ بر دروغ پردازان ؛ همانان كه در ورطه نادانى ، بى خبرند . مى پرسند: «روز پاداش ، كى است؟» . همان روز كه آنان به آتش ، عقوبت مى شوند . [به آنان گفته مى شود :] بچشيد اين عذابتان را كه با شتاب ، خواستار آن بوديد».
«و در آن روز ، آنان را رها مى كنيم تا موج آسا بعضى با برخى در آميزند و [همين كه] در صور دميده مى شود، همه آنها را گرد خواهيم آورد. و آن روز، جهنّم را آشكارا به كافران بنمايانيم ، به همان كسانى كه چشمان آنها از ياد من در پرده بود و توانايىِ شنيدن [حق را ]نداشتند».
.
ص: 260
الحديث2002.سنن النسائي عن اُمِّ سلمة : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ألا رُبَّ مَسرورٍ ومَغبونٍ وهُوَ لا يَشعُرُ ، يَأكُلُ ويَشرَبُ ويَضحَكُ ، وحَقٌّ لَهُ مِنَ اللّه ِ أن يَصلَى السَّعيرَ . (1)2001.الأدب المفرد عن ابن عبّاس : الإمام عليّ عليه السلام : لا تَكُن غافِلاً عَن دينِكَ ، حَريصا عَلى دُنياكَ ، مُستَكثِرا مِمّا لا يَبقى عَلَيكَ ، مُستَقِلّاً مِمّا يَبقى لَكَ ، فَيورِدُكَ ذلِكَ العَذابَ الشَّديدَ . (2)2000.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : عنه عليه السلام : ما بالُ مَن خالَفَكُم أشَدُّ بَصيرَةً في ضَلالَتِهِم ، وأبذَلُ لِما في أيدِيهِم مِنكُم ؟! ما ذاكَ إلّا أنَّكُم رَكَنتُم إلَى الدُّنيا ؛ فَرَضيتُم بِالضَّيمِ ، وشَحَحتُم عَلَى الحُطامِ ، وفَرَّطتُم فيما فيه عِزُّكُم وسَعادَتُكُم وقُوَّتُكُم عَلى مَن بَغى عَلَيكُم ، لا مِن رَبِّكُم تَستَحيونَ فيما أمرَكُم بِهِ ، ولا لِأَنفُسِكُم تَنظُرونَ ، وأنتُم في كُلِّ يَومٍ تُضامونَ ، ولا تَنتَبِهونَ مِن رَقدَتِكُم ، ولا يَنقَضي فُتورُكُم ، أما تَرونَ إلى بِلادِكُم ودينِكُم كُلَّ يَومٍ يَبلى وأنتُم في غَفلَةِ الدُّنيا ، يَقولُ اللّه ُ عز و جل : «وَ لَا تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَ_لَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ» . (3)10 / 2الِاستِكبارُالكتاب«فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَاسْتَكْبَرُواْ فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا» . (4)
«وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (5)
«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَ بُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَ لِكَ نَجْزِى الْمُجْرِمِينَ» . (6)
«أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَ_حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَن_بِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّ_خِرِينَ * أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِى لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ * أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِى كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ * بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ ءَايَ_تِى فَكَذَّبْتَ بِهَا وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنتَ مِنَ الْكَ_فِرِينَ» . (7)
«فَادْخُلُواْ أَبْوَ بَ جَهَنَّمَ خَ__لِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» . (8)
«النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ * وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِى النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَ_ؤُاْ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ» . (9)
.
ص: 261
حديث1989.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ نافِلَةِ الفَجرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى بسا شادمانى كه زيانكار است و خود نمى داند، در حالى مى خورد و مى نوشد و مى خندد كه سزاوار است خداوند ، او را در آتش فروزان درافكند .1988.تنبيه الغافلين عن أبي ذرّ عن رسول اللّه صلى الله امام على عليه السلام : از دين خود غافل و به دنيايت آزمند مباش تا [مبادا] از آنچه برايت نمى ماند ، بسيار گرد آورى و از آنچه برايت مى ماند ، اندك داشته باشى و در نتيجه، تو را به آن عذاب سخت در آورد .1987.مسند ابن حنبل عن أبي اُمامة ( _ في ذِكرِ حَديثِ أبي ذَرٍّ مَعَ النَّبِيِّ صلى ا ) امام على عليه السلام : چه شده است كه مخالفان شما، در گم راهى شان بينش دارتر از شما هستند و در بذل و بخششِ آنچه دارند ، گشاده دست تر از شمايند ؟! اين نيست مگر از آن روى كه شما به دنيا دل بسته ايد و به ستم و خوارى رضايت داده ايد، به حطام دنيا حريص گشته ايد و در آنچه مايه عزّت و سعادت شما و موجب قدرت شما در برابر كسى است كه بر شما سركشى و تعدّى كرده ، كوتاهى ورزيده ايد. نه از پروردگارتان در آنچه به شما فرمان داده است [و آن را به جا نمى آوريد] ، شرم مى داريد و نه به فكر خويشتنيد. هر روز با شما بدرفتارى و ستم مى شود ؛ ولى شما از خواب [غفلت] خود بيدار نمى شويد و سستى تان به سر نمى آيد. آيا به سرزمينتان و دينتان نمى نگريد كه هر روز كهنه مى شود و شما همچنان در غفلت دنيازدگى به سر مى بريد ؟! خداوند عز و جل مى فرمايد: «و به كسانى كه ستم كرده اند ، متمايل مشويد كه آتش به شما مى رسد و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود و سرانجام ، يارى نخواهيد شد» .10 / 2تكبّرقرآن«امّا كسانى كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند ، پاداششان را به تمام خواهد داد و از فضل خود ، به ايشان افزون تر مى بخشد ، و امّا كسانى كه [از پذيرش حق] خوددارى ورزيده اند و بزرگى [تكبّر] فروخته اند، آنان را به عذابى دردناك دچار مى سازد و در برابر خدا ، براى خود ، يار و ياورى نخواهند يافت».
«و كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند و از پذيرش آنها تكبّر ورزيدند ، آنان همدم آتش اند و در آن جاويدان اند».
«كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند و از [پذيرفتن] آنها تكبّر ورزيدند، درهاى آسمان برايشان گشوده نمى گردد و وارد بهشت نمى شوند ، مگر شتر در سوراخ سوزن داخل شود، (1) و بزهكاران را اين چنين كيفر مى دهيم».
«تا آن كه [مبادا] كسى بگويد: «دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى نمودم ! بى ترديد ، من از ريشخندكنندگان بودم» ، يا بگويد: «اگر خدا هدايتم مى كرد، مسلّما از پرهيزگاران بودم» ، يا چون عذاب را ببيند، بگويد: «كاش مرا برگشتى بود تا از نيكوكاران مى شدم!» . آرى، نشانه هاى من بر تو آمد ؛ ولى آنها را تكذيب كردى و تكبّر ورزيدى و از كافران شدى».
«پس، از درهاى جهنّم وارد شويد و در آن ، جاودانه بمانيد . و حقّا كه چه بد است جايگاه متكبّران!».
«هر بام و شام ، بر آتش عرضه مى شوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود ، [فرياد مى رسد كه:] فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد، و آن گاه كه در آتش شروع به آوردن حجّت مى كنند، زيردستان به كسانى كه مستكبر بودند ، مى گويند: «ما پيرو شما بوديم . پس آيا مى توانيد پاره اى از اين آتش را از ما دفع كنيد ؟»».
.
ص: 262
الحديث1976.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُحشَرُ المُتَكَبِّرونَ يَومَ القِيامَةِ أمثالَ الذَّرِّ في صُوَرِ الرِّجالِ ، يَغشاهُمُ الذُّلُّ مِن كُلِّ مَكانٍ ، فَيُساقونَ إلى سِجنٍ في جَهَنَّمَ يُسَمّى «بُولَسَ» تَعلوهُم نارُ الأَنيارِ ، يُسقَونَ مِن عُصارَةِ أهلِ النّارِ طينَةَ الخَبالِ (1) . (2) .
ص: 263
حديث1974.سنن أبي داوود عن أبي سعيد الخدري : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : متكبّران، در روز رستاخيز ، چونان مورانِ انسان نما محشور مى شوند و خوارى ، از هر سو آنان را فرا مى گيرد، و به سوى زندانى در جهنّم، به نام «بَوْلَس» (1) رانده مى شوند و آتشِ آتش ها (2) آنها را فرو مى پوشاند و از عصاره دوزخيان، به نام «طينة الْخَبال»، به آنان مى نوشانند. .
ص: 264
1973.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِن كِبرٍ أكَبَّهُ اللّه ُ عَلى وَجهِهِ فِي النّارِ . (1)1972.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ عز و جل : لِيَ العَظَمَةُ وَالكِبرِياءُ وَالفَخرُ ، وَالقَدَرُ سِرّي ، فَمَن نازَعَني في واحِدَةٍ مِنهُنَّ كَبَبتُهُ فِي النّارِ . (2)1971.تفسير القمّي ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ قُل رَّبِّ أَعُوذُ ) عنه صلى الله عليه و آله : قالَ اللّه ُ عز و جل : الكِبرِياءُ رِدائي وَالعَظَمَةُ إزاري ، فَمَن نازَعَني واحِدا مِنهُما قَذَفتُهُ فِي النّارِ . (3)1970.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن تَكَبَّرَ عَلَى اللّه ِ دَرَجَةً وَضَعَهُ اللّه ُ دَرَجَةً حَتّى يَجعَلَهُ في أسفَلِ السّافِلينَ . (4)1969.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهلَ النّارِ كُلُّ جَعظَرِيٍّ (5) ، جَوّاظٍ (6) ، مُستَكبِرٍ ، جَمّاعٍ ، مَنّاعٍ . وأهلُ الجَنَّةِ الضُّعَفاءُ المَغلوبونَ . (7)1968.الإمام الباقر عليه السلام : المعجم الأوسط عن أبي هريرة : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ألا أُنَبِّئُكُم بِأَهلِ النّارِ؟ قُلنا : بَلى
يا رَسولَ اللّه ِ ، قالَ : كُلُّ جَظٍّ جَعظٍ مُستَكبِرٍ ، قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، مَا الجَظُّ؟ قالَ : الضَّخمُ (8) ، قُلتُ : فَمَا الجَعظُ؟ قالَ : اَلعَظيمُ في نَفسِهِ . (9) .
ص: 265
1967.عدّة الداعي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به اندازه دانه خردلى تكبّر در دلش باشد ، خداوند ، او را به رو ، در آتش مى افكند.1966.المعجم الأوسط عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عز و جل مى فرمايد: «بزرگى و والايى (كبريا) و نازِش ، از آنِ من است و تقدير ، راز من است . پس هر كه بر سر يكى از اينها با من بستيزد ، او را در آتش فرو مى افكنم» .1965.طبُّ الأئمّة عن الحلبي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عز و جل فرمود: «والايى ، رداى من است و بزرگى ، پاىْ جامه ام . پس هر كه بر سر يكى از اين دو با من بستيزد ، او را در آتش مى افكنم» .1964.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در برابر خدا يك درجه بزرگى نمايد ، خداوند ، او را يك درجه پست و پايين مى آورد ، [و اين ادامه دارد] تا جايى كه وى را در اسفل السافلين قرار دهد.1963.المعجم الأوسط عن خالد بن الوليد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اهل آتش، هر درشت خوىِ ددمنش (1) متكبّر مال اندوزِ بخيل است و اهل بهشت، مستضعفان بى پناه اند.1962.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : المعجم الأوسط _ به نقل از ابو هُريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «آيا شما را از اهل آتش خبر ندهم؟» .
گفتيم : چرا، اى پيامبر خدا !
فرمود: «هر جَظّ جَعظ مستكبرى» .
گفتم : اى پيامبر خدا ! جَظ يعنى چه؟
فرمود: «تنومند گوشتالو» .
گفتم : جَعظ يعنى چه؟
فرمود: «خودبزرگ بين». .
ص: 266
1961.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يقول اللّه تعالى : ... ما مِن عَبدٍ مِن عَبيدي تَكَبَّرَ عِندَ حَقّي إلّا وأنَا اُدخِلُهُ ناري . (1)1960.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : كُلُّ مَن كانَ فِي الدُّنيا شاكّا أو جَبّارا أدخَلَهُ النّارَ . (2)1959.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام : مَن لَبِسَ الثِّيابَ الفاخِرَةَ فَلا بُدَّ لَهُ مِنَ الكِبرِ ، ولا بُدَّ لِصاحِبِ الكِبرِ مِنَ النّارِ . (3)1958.الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : مَن لَبِسَ المُرتَفِعَ مِنَ الثِّيابِ فَلا بُدَّ لَهُ مِنَ التَّكَبُّرِ ، ولابُدَّ لِلمُتَكَبِّرِ مِنَ النّارِ . (4)1957.صحيح مسلم عن أبي هريرة : عنه عليه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل يَستَجيبُ لِكُلِّ مَن دَعاهُ ، ويورِدُ النّارَ مَن عَصاهُ وكُلَّ مُستَكبِرٍ عَن عِبادَتِهِ ، قالَ اللّه ُ عز و جل : «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» . (5)1956.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : الكِبرُ مَطايَا النّارِ . (6)1955.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) عنه عليه السلام : العِزُّ رِداءُ اللّه ِ ، وَالكِبرُ إزارُهُ ، فَمَن تَناوَلَ شَيئا مِنهُ أكَبَّهُ اللّه ُ في جَهَنَّمَ . (7)1954.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : الكِبرُ رِداءُ اللّه ِ ، فَمَن نازَعَ اللّه ُ شَيئا مِن ذلِكَ أكَبَّهُ اللّه ُ فِي النّارِ . (8) .
ص: 267
1953.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند متعال مى فرمايد : «هر بنده اى از بندگانم كه در برابر حقّ من گردن فرازى كند ، بى گمان ، او را وارد آتش خويش مى كنم» .1952.طبّ الأئمّة عن خالد العبسي : امام على عليه السلام : هر كسى كه در دنيا اهل شك يا گردن فرازى بوده ، [خداوند ،] او را به آتش مى برد.1951.طبّ الأئمّة عن داوود الرقّي عن الإمام الكاظم عليه امام على عليه السلام : هر كسى جامه هاى فاخر بپوشد ، ناچار دچار تكبّر مى شود و شخص متكبّر هم ناچار در آتش است.1950.الكافي عن إبراهيم بن عبد الحميد عن رجل : امام على عليه السلام : كسى كه جامه هاى مجلّل بپوشد ، حتما دچار تكبّر مى شود، و شخص متكبّر هم قطعا در آتش است.1949.طبّ الأئمّة عن حريز عن الإمام الصادق عن آبائه علي امام على عليه السلام : خداوند عز و جل به هر كسى كه او را بخواند ، پاسخ مى دهد، و هر كه را نافرمانى اش كند و از عبادتش تكبّر ورزد ، به آتش مى برد. خداى عز و جل فرموده است: «مرا بخوانيد تا پاسختان دهم . همانا كسانى كه از عبادت من تكبّر مى ورزند ، زود است كه با خوارى ، وارد جهنّم شوند» .1948.طبّ الأئمّة عن يونس بن ظبيان عن الإمام الصادق علي امام باقر عليه السلام : تكبّر، مَركَبِ آتش است.1947.الإمام الباقر عليه السلام : امام باقر عليه السلام : عزّت و عظمت ، رداى خدا و والايى (كبريا) پاىْ جامه اوست . پس هر كه چيزى از آن را [براى خود ]بر گيرد ، خداوند ، او را در جهنّم سرنگون مى سازد .1946.طبّ الأئمّة عن الحارث الأعور : امام صادق عليه السلام : كبر و بزرگى ، رداى خداست . بنا بر اين، هر كس در چيزى از آن با خداوند بستيزد ، خداوند ، او را در آتش سرنگون مى سازد . .
ص: 268
10 / 3الكُفرُالكتاب«أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَ مِن قَبْلِهِ كِتَ_بُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَ_ائِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ من يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ» . (1)
«وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ» . (2)
«وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (3)
«وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأيَ_تِنَا هُمْ أَصْحَ_بُ الْمَشئمَةِ * عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةُ (4) » . (5)
«وَكَذَ لِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّهُمْ أَصْحَ_بُ النَّارِ» . (6)
«وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ الْجَحِيمِ» . (7)
«لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لَا عَن ظُهُورِهِمْ وَ لَا هُمْ يُنصَرُونَ * بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَ لَا هُمْ يُنظَرُونَ» . (8)
الحديث1934.سنن الترمذي عن معاذ بن جبل : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ الكافِرَ إذا حَضَرَ بُشِّرَ بِعَذابِ اللّه ِ وعُقوبَتِهِ . (9) .
ص: 269
10 / 3كفرقرآن«آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجّتى روشن است و شاهدى از [خويشان] او، پيرو آن است [، دروغ مى بافد] ، در حالى كه پيش از وى نيز كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است ؟! آنان [كه در جستجوى حقيقت اند ]به آن مى گروند، و هر كس از گروه ها[ى مخالف ]به آن كفر ورزد ، آتش ، وعده گاه اوست» .
«و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را تكذيب كردند ، ايشان اهل آتش اند و در آن جاويدان اند، و چه بد فرجامى است!».
«و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند ، آنان اهل آتش اند و در آن جاويدان اند».
«و كسانى كه به آيات ما كفر ورزيدند ، ايشان اند ناخجستگان شوم. بر آنان ، آتشى سرپوشيده احاطه دارد».
«و بدين سان ، فرمان پروردگارت در باره كسانى كه كفر ورزيدند ، به حقيقت پيوست كه ايشان اهل آتش اند».
«و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را دروغ شمردند ، ايشان سزاوار آتشِ افروخته اند».
«كاش آنان كه كافر شده اند ، مى دانستند كه آن هنگام ، آتش را نه از چهره هاى خود و نه از پشتشان باز نمى توانند داشت و خود ، مورد حمايت قرار نمى گيرند ؛ بلكه آتش به طور ناگهانى به آنان مى رسد و ايشان را بهت زده مى كند ، به گونه اى كه نه مى توانند آن را بر گردانند و نه به آنان ، مهلت داده مى شود».
حديث1922.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كافر، چون مرگش فرا رسد، به عذاب خدا و كيفر او بشارت داده مى شود.
.
ص: 270
1921.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : الكافِرُ لَيُلجِمُهُ العَرَقُ يَومَ القِيامَةِ فَيَقولُ : أرحِني ولَو إلَى النّارِ . (1)1920.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : الدُّنيا جَنَّةُ الكافِرِ وَالقَبرُ سِجنُهُ وَالنّارُ مَأواهُ . (2)10 / 4الشِّركُالكتاب«سَنُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَ_نًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّ__لِمِينَ» . (3)
«لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَ_بَنِى إِسْرَ ءِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّى وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ» . (4)
«ذَ لِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ فَتُلْقَى فِى جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورًا» . (5)
الحديث1912.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل يُحاسِبُ كُلَّ خَلقٍ إلّا مَن أشرَكَ بِاللّه ِ ؛ فَإِنَّهُ لا يُحاسَبُ يَومَ
القِيامَةِ ويُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ . (6) .
ص: 271
1911.عنه عليه السلام ( _ في قُنوتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز رستاخيز ، كافر در حالى كه عرق از سر و صورت او سرازير است ، مى گويد: [پروردگارا ! ]مرا [از دشوارىِ موقف ]بياساى ، اگرچه با فرستادنم به آتش .1910.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في قُنوتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دنيا، بهشت كافر است ، گور زندان او و آتش ، سراى او .10 / 4شركقرآن«به زودى در دل هاى كسانى كه كفر ورزيده اند ، وحشت خواهيم افكند ؛ زيرا چيزى را با خدا شريك گردانيده اند كه [خدا] بر [حقّانيت ]آن ، دليلى نازل نكرده است و جايگاهشان آتش است . و جايگاه ستمگران ، چه بد است !».
«هر آينه كافر گشتند آنان كه گفتند: «خدا همان مسيح پسر مريم است» ، در حالى كه مسيح، خود گفت: «اى بنى اسرائيل! خداوند را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شماست . هر كه به خدا شرك ورزد، هر آينه خدا بهشت را بر او حرام مى گرداند و جايگاهش آتش است، و ستمكاران ياورانى ندارند»».
«اين [سفارش ها] از حكمت هايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است . و با خداى يگانه ، معبودى ديگر قرار مده و گر نه ، نكوهيده و مطرود در جهنّم افكنده خواهى شد».
حديث1902.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ عليه السلام عِندَ الشَّدائِدِ و ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عز و جل از هر مخلوقى حسابرسى مى كند ، مگر از كسى كه به خدا شرك ورزد . چنين كسى در روز قيامت حسابرسى نمى شود و دستور مى رسد كه
او را [يكراست] به آتش برند.
.
ص: 272
1901.عنه عليه السلام ( _ في حِجابِهِ عليه السلام _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن ماتَ يُشرِكُ بِاللّه ِ شَيئا ، دَخَلَ النّارَ . (1)1900.عنه عليه السلام ( _ في حِرزٍ لَهُ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن ماتَ يَجعَلُ للّه ِِ نِدّا (2) ، اُدخِلَ النّارَ . (3)1899.عنه عليه السلام : الدّرّ المنثور عن جابر : سُئِلَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَنِ الموجِبَتَينِ ، قالَ : «مَن جَاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِّنهَا وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَومَ_ئِذٍ ءَامِنُونَ * وَ مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّت وُجُوهُهُم فِى النَّارِ هَل تُجزَونَ إِلّا مَا كُنتُم تَعمَلُونَ» قالَ : مَن لَقِيَ اللّه َ لا يُشرِكُ بِهِ شَيئاً دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن لَقِيَ اللّه َ يُشرِكُ بِهِ دَخَلَ النّارَ . (4)1898.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ بَعدَ الفَجرِ وفِي ا ) الدّرّ المنثور عن صفوان بن عسّال : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جاءَ الإيمانُ وَالشِّركُ يَجثُوانِ بَينَ يَدَيِ الرَّبِّ ، فَيَقولُ اللّه ُ لِلإيمانِ : اِنطَلِق أَنتَ وَأَهلُكَ إِلَى الجَنَّةِ ، وَيَقولُ لِلشِّركِ : اِنطَلِق أَنتَ وَأَهلُكَ إِلَى النّارِ .
ثُمَّ تَلا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «مَن جَاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِّنهَا» يَعني قَولَ : لا إِلهَ إلَّا اللّه ُ «مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ » يَعنِي الشِّركَ «فَكُبَّت وُجُوهُهُم فِى النَّارِ» . (5) .
ص: 273
1897.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِمَّا استَعاذَ بِهِ في يَومِ وادِي القُرى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در حالِ شرك ورزيدن به خدا بميرد، وارد آتش مى شود.1896.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در حالى بميرد كه براى خدا همتا قرار مى دهد، به آتش برده مى شود.1895.عنه صلى الله عليه و آله : الدرّ المنثور _ به نقل از جابر _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره دو چيز واجب كننده[ى بهشت و دوزخ] سؤال شد . «فرمود : «هر كس نيكى به ميان آورَد ، پاداشى بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ايمن اند ، و هر كس بدى به ميان آورَد ، به رو در آتش [دوزخ] سرنگون مى شود . آيا جز آنچه مى كرديد ، سزا داده مى شويد؟!» » و فرمود : «هر كس خدا را بدون آن كه بدو شرك بياورد ، ملاقات كند ، به بهشت مى رود ، و هر كس با شرك به خدا او را ديدار كند ، به آتش مى رود» .1894.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ عَلَّمَهُ لِلإِمامِ عَلِيٍّ عليه الس ) الدرّ المنثور _ به نقل از صفوان بن عسّال _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چون روز قيامت شود ، ايمان و شرك مى آيند و در برابر خدا زانو مى زنند . پس ، خداوند به ايمان مى فرمايد : "تو و پيروانت به بهشت برويد" و به شرك مى فرمايد : "تو و پيروانت به آتش برويد» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را تلاوت نمود : «هر كس نيكى به ميان آورَد ، پاداشى بهتر از آن خواهد داشت» و [نيكى] يعنى : «لا إله إلّا اللّه» [كه همان توحيد است] ، «و هر كس بدى به ميان آورَد» يعنى شرك بياورد ، «به رو در آتش سرنگون مى شود» . .
ص: 274
10 / 5الاِرتِدادُالكتاب«وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَ_ائِكَ حَبِطَتْ أَعْمَ__لُهُمْ فِى الدُّنْيَا وَالْاخِرَةِ وَأُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (1)
الحديث2018.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَرِدُ عَلَيَّ يَومَ القِيامَةِ رَهطٌ مِن أصحابي فَيُجلَونَ عَنِ الحَوضِ ، فَأَقولُ : يا رَبِّ أصحابي ! فَيَقولُ : إنَّكَ لا عِلمَ لَكَ بِما أحدَثوا بَعدَكَ ! إنَّهُم ارتَدّوا عَلى أدبارِهِمُ القَهقَرى . (2)2019.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لَأَذودَنَّ رِجالاً عَن حَوضي كَما تُذادُ الغَريبَةُ مِنَ الإِبِلِ عَنِ الحَوضِ . (3)2020.الإمام الكاظم عليه السلام : صحيح البخاري عن أبي حازم عن سهل بن سعد : قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : إنّي فَرَطُكُم عَلَى الحَوضِ ، مَن مَرَّ عَلَيَّ شَرِبَ ، ومَن شَرِبَ لَم يَظمَأ أبَداً . لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ أقوامٌ أعرِفُهُم ويَعرِفونَني ، ثُمَّ يُحالُ بَيني وبَينَهُم .
قالَ أبو حازِمٍ : فَسَمِعَنِي النُّعمانُ بنُ أبي عَيّاشٍ ، فَقالَ : هكَذا سَمِعتَ مِن سَهلٍ ؟
فَقُلتُ : نَعَم . فَقالَ : أشهَدُ عَلى أبي سَعيدٍ الخُدرِيِّ لَسَمِعتُهُ وهُوَ يَزيدُ فيها :
فَأَقولُ : إنَّهُم مِنّي ؟ فَيُقالُ : إنَّكَ لاتَدري ما أحدَثوا بَعدَكَ ، فَأَقولُ : سُحقا سُحقا لِمَن غَيَّرَ بَعدي . (4) .
ص: 275
10 / 5برگشت از دينقرآن«و آن كس از شما كه از دين خود برگردد و كافر بميرد، چنين كسانى كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مى شود، و ايشان اهل آتش اند و در آن جاويدان اند».
حديث2026.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن خُطبَتِهِ فِي التَّحذيرِ مِن إبليسَ لَعَنَه ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز رستاخيز، دسته اى از يارانم نزد من مى آيند ؛ امّا آنها را از حوض [كوثر] دور مى كنند. من مى گويم : پروردگارا ! آنها ياران من اند.
خدا مى فرمايد: «تو نمى دانى كه پس از تو آنها چه كردند . آنها به عقب باز گشتند».2027.شعب الإيمان عن أبي بكر : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جانم در دست اوست، مردانى را از حوض خود دور خواهم كرد ، همچنان كه شتر بيگانه را از آبگير دور مى كنند .2028.منية المريد : صحيح البخارى _ به نقل از ابو حازم _ : سهل بن سعد گفت : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «من پيشرو (1) شما در كنار حوض[_ِ كوثر ]هستم . كسى كه [از آن] بنوشد ، ديگر هرگز تشنه نخواهد شد. مردمانى بر من وارد مى شوند كه هم من آنها را مى شناسم و هم آنها مرا مى شناسند . سپس ميان من و آنان مانعى ايجاد مى شود» .
نعمان بن ابى عيّاش [اين حديث را] از من شنيد و گفت: اين گونه از سهل
شنيدى؟ گفتم: آرى. گفت: گواهى مى دهم كه از ابو سعيد خُدرى [نيز همين را ]شنيدم ؛ ولى اين عبارت را نيز مى افزود [كه پيامبر صلى الله عليه و آله در ادامه فرموده است] : «پس من مى گويم: [پروردگارا !] آنان از [امّت] من اند. در جواب گفته مى شود: "تو نمى دانى كه پس از تو ، چه ها كردند" و من مى گويم: نابود باد، نابود باد آن كه پس از من ، [آيين و سنّتم را] دگرگون ساخت!».
.
ص: 276
2029.سنن الترمذي عن أبي هريرة : صحيح البخاري عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : بَينا أنَا نائِمٌ إذا زُمرَةٌ ، حَتّى إذا عَرَفتُهُم خَرَجَ رَجُلٌ مِن بَيني وبَينِهِم ، فَقالَ : هَلُمَّ ، فَقُلتُ : أينَ ؟ قالَ : إلَى النّارِ وَاللّه ِ ، قُلتُ : وما شَأنُهُم ؟ قالَ : إنَّهُمُ ارتَدّوا بَعدَكَ عَلى أدبارِهِمُ القَهقَرى .
ثُمَّ إذا زُمرَةٌ ، حَتّى إذا عَرَفتُهُم خَرَجَ رَجُلٌ مِن بَيني وبَينِهِم ، فَقالَ : هَلُمَّ ، قُلتُ : أينَ ؟ قالَ : إلى النّارِ وَاللّه ِ ، قُلتُ : ما شَأنُهُم ؟ قالَ : إنَّهُمُ ارتَدّوا بَعدَكَ عَلى أدبارِهِمُ القَهقَرى ، فَلا أراهُ يَخلُصُ مِنهُم إلّا مِثلُ هَمَلِ النَّعَمِ . (1)2030.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لَتُفَرَّقَنَّ هذِهِ الاُمَّةُ عَلى ثَلاثٍ وسَبعينَ فِرقَةً ، كُلُّها فِي النّارِ إلّا فِرقَةً : «وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ» فَهذِهِ الَّتي تَنجو مِن هذِهِ الاُمَّةِ . (2)10 / 6النِّفاقُالكتاب«وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَ_فِقِينَ وَالْمُنَ_فِقَ_تِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَ__لِدِينَ فِيهَا هِىَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ» . (3)
«وَ يُعَذِّبَ الْمُنَ_فِقِينَ وَ الْمُنَ_فِقَ_تِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَ_تِ الظَّ_انِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيرًا» . (4)
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُواْ يَقُولُونَ لِاءِخْوَ نِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَ_بِ لَ_ئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَ إِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَ_ذِبُونَ * لَ_ئِنْ أُخْرِجُواْ لَا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَ_ئِن قُوتِلُواْ لَا يَنصُرُونَهُمْ وَ لَ_ئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَ_رَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ * لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِى صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ * لَا يُقَ_تِلُونَكُمْ جَمِيعًا إلَّا فِى قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرِ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى_ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ * كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُواْ وَ بَالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * كَمَثَلِ الشَّيْطَ_نِ إِذْ قَالَ لِلْاءِنسَ_نِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّى بَرِى ءٌ مِّنكَ إِنِّى أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَ__لَمِينَ * فَكَانَ عَ_قِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِى النَّارِ خَ__لِدَيْنِ فِيهَا وَ ذَ لِكَ جَزَ ؤُاْ الظَّ__لِمِينَ» . (5)
.
ص: 277
1667.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِمَعاذٍ _ ) صحيح البخارى _ به نقل از ابو هريره ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ : خواب بودم كه گروهى را [در عالم رؤيا] ديدم و آنها را شناختم . ناگاه مردى از بين من و آنها بيرون آمد و گفت: بياييد. گفتم: به كجا ؟ گفت: به خدا سوگند به سوى آتش . گفتم: مگر چه كرده اند؟ گفت: آنان پس از تو، به قهقرا [و آيين جاهلى خويش] باز گشتند.
سپس گروهى ديگر آمدند و آنها را هم شناختم . پس مردى از ميان من و آنان بيرون آمد و گفت: بياييد. گفتم: به كجا؟ گفت: به خدا سوگند به سوى آتش. گفتم: مگر چه كرده اند؟ گفت: آنان، پس از تو، به قهقرا باز گشتند.
پس، فكر نمى كنم كه از ايشان كسى نجات يابد ، مگر به اندازه شترهاى بى چوپان [و از رمه و قافله مانده] . (1)1668.مجمع الزوائد عن عبد اللّه بن مسعود : امام على عليه السلام : سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اين امّت به هفتاد و سه فرقه پراكنده مى شوند كه همه آنها در آتش اند ، مگر يك فرقه : «و از كسانى كه آفريديم ، امّتى هستند كه به حق ، هدايت مى كنند و به حق ، داورى مى نمايند» . اين همان فرقه نجات يافته اين امّت است .10 / 6نفاققرآن«خدا به مردان و زنانِ دورو و كافران، آتش جهنّم را وعده داده است كه در آن ، جاودانه اند. آن برايشان كافى است، و خدا لعنتشان كرده و براى آنان عذابى پايدار است».
«و [تا] مردان و زنان دورو و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد برده اند ، عذاب كند . بَدِ زمانه بر آنان باد! و خدا بر ايشان خشم نموده و لعنتشان كرده و جهنّم را براى آنان آماده گردانيده و [چه] بد سرانجامى است».
«مگر كسانى را كه دورويى كردند ، نديدى كه به برادران اهل كتاب خود _ كه از درِ كفر در آمده بودند _ مى گفتند: «اگر اخراج شديد، حتما با شما بيرون خواهيم آمد و عليه شما هرگز از كسى فرمان نخواهيم برد ، و اگر با شما جنگيدند ، حتما شما را يارى خواهيم كرد» . و خدا گواهى مى دهد كه قطعا آنان درغگويان اند. اگر [يهود] اخراج شوند ، آنها با ايشان بيرون نخواهند رفت و اگر ضدّ آنان جنگى در گيرد ، آنها را يارى نخواهند كرد و اگر هم يارى شان كنند ، حتما [در جنگ] پشت خواهند كرد و يارى نمى گردند . شما قطعا در دل هاى آنان بيش از خدا مايه هراسيد ؛ چرا كه آنان مردمانى اند كه نمى فهمند. [آنان به صورت ]دسته جمعى ، جز در قريه هاى داراى استحكامات يا از پشت ديوارها ، با شما نخواهند جنگيد. جنگشان ميان خودشان سخت است. آنان را متّحد مى پندارى ؛ ولى دل هايشان پراكنده است؛ زيرا آنان مردمانى اند كه نمى انديشند ؛ درست مانند همان كسانى كه اخيرا [در واقعه بدر] سزاى كار [بد] خود را چشيدند و [افزون بر اين ،] عذاب دردناكى خواهند داشت ، چون حكايت شيطان كه به ايشان گفت: «كافر شو !» و چون وى كافر شد ، گفت: «من از تو بيزارم ؛ زيرا من از خدا، پروردگار جهانيان، مى ترسم» ، و فرجام هر دوشان ، آن است كه هر دو ، در آتش جاويد مى مانند، و سزاى ستمكاران ، همين است».
.
ص: 278
الحديث1676.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» كَلِمَةٌ عَظيمَةٌ كَريمَةٌ عَلَى اللّه ِ عز و جل ، مَن قالَها مُخلِصا استَوجَبَ الجَنَّةَ ، ومَن قالَها كاذِبا عَصَمَت مالَهُ ودَمَهُ وكانَ مَصيرُهُ إلَى النّارِ . (1)1677.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ لَهُ وَجهانِ فِي الدُّنيا ، كانَ لَهُ يَومَ القِيامَةِ لِسانانِ مِن نارٍ . (2) .
ص: 279
حديث1679.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به راستى كه «لا إله إلّا اللّه» ، شعارى بزرگ و ارجمند در نزد خداى عز و جلاست. هر كه آن را با اخلاص بگويد ، شايسته بهشت مى شود و هر كه به دروغ [و نه از صميم دل] بگويد ، مال و جانش مصون مى ماند ؛ ولى فرجامش آتش است.1680.سنن الترمذي عن قيس بن سعد بن عبادة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه در دنيا دورو داشته باشد ، در روز رستاخيز ، دو زبان از جنس آتش خواهد داشت . .
ص: 280
1681.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ ذا لِسانَينِ فِي الدُّنيا ، جَعَلَ اللّه ُ لَهُ لِسانَينِ مِن نارٍ يَومَ القِيامَةِ . (1)1682.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَجيءُ يَومَ القِيامَةِ ذُوالوَجهَينِ دالِعا لِسانَهُ في قَفاهِ وآخَرُ مِن قُدّامِهِ يَلتَهِبانِ نارا حَتّى يُلهِبا جَسَدَهُ ، ثُمَّ يُقالُ لَهُ : هذَا الَّذي كانَ فِي الدُّنيا ذا وَجهَينِ وذا لِسانَينِ يُعرَفُ بِذلِكَ يَومَ القِيامَةِ . (2)1683.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : وَيلٌ لِلمُنافِقِ مِنَ النّارِ . (3)2033.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : اُحَذِّرُكُم أهلَ النِّفاقِ ؛ فَإِنَّهُمُ الضّالّونَ المُضِلّونَ ، وَالزّالّونَ المُزِلّونَ . يَتَلَوَّنونَ ألوانا ، ويَفتَنّونَ افتِنانا ، ويَعمِدونَكُم بِكُلِّ عِمادٍ ، ويَرصُدونَكُم بِكُلِّ مِرصادٍ 4 ، قُلوبُهُم دَويَّةٌ وصِفاحُهُم نَقِيَّةٌ ، يَمشونَ الخَفاءَ ، ويَدِبّونَ الضَّرّاءَ ، وَصفُهُم دَواءٌ ، وقَولُهُم شِفاءٌ ، وفِعلُهُمُ الدّاءُ العَياءُ ، حَسَدَةُ الرَّخاءِ ، ومُؤَكِّدُو البَلاءِ ، ومُقَنِّطُو الرَّجاءِ ، لَهُم بِكُلِّ طَريقٍ صَريعٌ ، وإلى كُلِّ قَلبٍ شَفيعٌ ، ولِكُلِّ شَجوٍ دُموعٌ ، يَتَقارَضونَ الثَّناءَ ، ويَتَراقَبونَ الجَزاءَ ، إن سَأَلوا ألحَفوا (4) ، وإن عَذَلوا (5) كَشَفوا ، وإن حَكَموا أسرَفوا ، قَد أعَدّوا لِكُلِّ حَقٍّ باطِلاً ، ولِكُلِّ قائِمٍ مائِلاً ، ولِكُلِّ حَيٍّ قاتِلاً ، ولِكُلِّ بابٍ
مِفتاحا ، ولِكُلِّ لَيلٍ مِصباحا ، يَتَوَصَّلونَ إلَى الطَّمَعِ بِاليَأسِ ؛ لِيُقيموا بِهِ أسواقَهُم ويُنفِقوا بِهِ أعلاقَهُم ، يَقولونَ فَيُشَبِّهونَ ، ويَصِفونَ فَيُمَوِّهونَ ، قَد هَوَّنُوا الطَّريقَ ، وأضلَعُوا المَضيقَ ، فَهُم لُمَةُ الشَّيطانِ ، وحُمَةُ النّيرانِ : «أُوْلَ_ائِكَ حِزْبُ الشَّيْطَ_نِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَ_نِ هُمُ الْخَ_سِرُونَ» . (6) .
ص: 281
2034.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه در دنيا داراى دو زبان باشد، خداوند در روز رستاخيز برايش دو زبان از آتش قرار مى دهد .1686.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، دورو ، در حالى [به محشر] مى آيد كه يك زبان از پس گردنش آويزان است و زبانى ديگر از جلوى او ، و هر دو [زبانش ]چنان شعله ورند كه به تمام بدنش زبانه مى كشند . سپس در باره او گفته مى شود: «اين ، كسى است كه در دنيا دورو و دوزبان بود . او بدين گونه در روز رستاخيز شناخته مى شود» .1687.مستطرفات السرائر عن سلمان الفارسيّ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : واى بر منافق از آتش !1688.الخصال عن أبي ذرّ : امام على عليه السلام : شما را از دورويان بر حذر مى دارم؛ زيرا آنان مردمانى گم راه و گم راه كننده اند . خود لغزيده اند و ديگران را نيز مى لغزانند. هر دم به رنگى در مى آيند، هر گاه نيرنگى مى سازند و با هر وسيله اى و از هر راهى ، قصد [فريب و اغواى] شما مى كنند و در هر كمينگاهى ، به كمين شما مى نشينند. دل هايشان پر از بيمارى است ؛ ولى چهره ها [و ظاهر]شان آراسته و پاكيزه. در نهان ، راه مى روند و پنهانى مى جنبند. (1) شرح و بيانشان دارو و گفتارشان شفاست ؛ امّا كردارشان دردِ بى درمان است. حسودانِ نعمت و آسايش[_ِ ديگران]اند، و به رنج و گرفتارى[_ِ مردمان] دامن مى زنند و بذر نوميدى مى پاشند . در هر راهى ، به خاك هلاكت افكنده اى دارند و براى رخنه در هر دلى ، وسيله اى [از زبانْ بازى و تملّق]، و براى هر غم و اندوهى ، اشك هايى [دروغين]. به يكديگر ، مدح و ستايش قرض مى دهند و از يكديگر چشمداشت پاداش [متقابل] دارند. اگر چيزى بخواهند ، پافشارى مى كنند و هر گاه خرده گيرى كنند ، پرده درى مى كنند و اگر حكم كنند، زياده روى [و ستم ]مى نمايند. در برابر هر حقّى ، باطلى در چنته دارند و در برابر هر راستى اى ، كژى اى و براى هر زنده اى ، قاتلى و براى هر
درى ، كليدى و براى هر شبى ، چراغى. چشمْ نداشتن و بى نيازى را دستاويز طمع قرار مى دهند تا از اين راه ، بازار خود را داغ كنند و به كالاهايشان رونق بخشند. سخن كه مى گويند ، ايجاد شبهه مى كنند و هنگامى كه وصف مى كنند ، حقيقت را وارونه جلوه مى دهند . راه[_ِ ورود به مسير باطل] را آسان مى كنند و تنگه [آن را] كج و پيچ در پيچ مى سازند [تا افراد به راحتى قدم به راه باطل گذارند . آن گاه ، در پيچ و خم هاى آن سرگردان شوند و بيرون شدن از آن ، برايشان ناممكن يا دشوار گردد]. اينان ، دار و دسته شيطان اند و زبانه هاى انبوه آتش . «آنان حزب شيطان اند و بدانيد كه حزب شيطان ، زيانكارند» . .
ص: 282
1689.مسند ابن حنبل عن أبي هريرة : الإمام الصادق عليه السلام : مَن لَقِيَ المُسلِمينَ بِوَجهَينِ ولِسانَينِ ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ ولَهُ لِسانانِ مِن نارٍ . (1)10 / 7الظُّلمُالكتاب«فَالْيَوْمَ لَا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَّفْعًا وَ لَا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَ_لَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ النَّارِ الَّتِى كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ» . (2)
«ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَ_لَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إلَّا بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ» . (3)
الحديث1696.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ وقَد تَلا هذِهِ الآيَةَ : {Q} «الرَّحْمَ_نُ عَل ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : قالَ رَبُّكُم : وعِزَّتي وجَلالي لِأَنتَقِمَنَّ مِنَ الظّالِمِ في عاجِلِهِ وآجِلِهِ . (4) .
ص: 283
1697.الإمام الصادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كه با مردم، دورو و دوزبانه برخورد كند ، روز رستاخيز با دو زبان از آتش ، [به محشر] مى آيد.10 / 7ستمقرآن«اكنون براى يكديگر ، اختياردارِ هيچ سود و زيانى نيستيد ، و [ما] به كسانى كه ستم كرده اند ، مى گوييم: بچشيد عذاب آتشى را كه آن را دروغ مى شمرديد!».
«سپس به كسانى كه ستم كرده اند، گفته مى شود: «بچشيد عذاب جاويدان را ! آيا جز به كيفر آنچه به دست مى آورديد ، جزا داده مى شويد؟»» .
حديث1704.تفسير القمّي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پروردگارتان فرمود : «به عزّت و جلالم سوگند ، حتما در دنيا و آخرت ، از ظالم ، انتقام مى گيرم!» .
.
ص: 284
1705.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اَلحَمدُ للّه ِِ الَّذي . . . جَعَلَ الجَنَّةَ ثَوابَ المُتَّقينَ ، وَالنّارَ عِقابَ الظّالِمينَ . (1)1706.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : أهلُ الجَورِ وأعوانُهُم فِي النّارِ . (2)1707.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! إنَّ العَبدَ لَيَأتي يَومَ القِيامَةِ لَهُ حَسَناتٌ كَأَمثالِ الجِبالِ الرَّواسي يَظُنُّ أنَّهُ سَيَدخُلُ بِهَا الجَنَّةَ ، فَلا تَزالُ مَظلِمَتُهُ تَأتيهِ حَتّى ما يَبقى لَهُ حَسَنَةٌ ، وحَتّى يُجعَلَ عَلَيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ أمثالُ الجِبالِ الرَّواسي ويُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ . (3)1708.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اَلعَدلُ ميزانُ اللّه ِ فِي الأَرضِ ؛ فَمَن أخَذَهُ قادَهُ إلَى الجَنَّةِ ، ومَن تَرَكَهُ ساقَهُ إلَى النّارِ . (4)1709.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن طَلَبَ قَضاءَ المُسلِمينَ حَتّى يَنالَهُ ثُمَّ غَلَبَ عَدلُهُ جَورَهُ فَلَهُ الجَنَّةُ ، ومَن غَلَبَ جَورُهُ عَدلَهُ فَلَهُ النّارُ . (5)1710.سنن الترمذي عن أبي سعيد وأبي هريرة عن رسول اللّه عنه صلى الله عليه و آله : إن شِئتُم أنبَأتُكُم عَنِ الإِمارَةِ وما هِيَ : أوَّلُها مَلامَةٌ ، وثانيها نَدامَةٌ ، وثالِثُها عَذابُ يَومِ القِيامَةِ ؛ إلّا مَن عَدَلَ . (6)1711.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : الظُّلمُ يوجِبُ النّارَ . (7)1712.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : مَن ظَلَمَ عِبادَ اللّه ِ كانَ اللّه ُ خَصمَهُ دونَ عِبادِهِ . مَن يَكُنِ اللّه ُ سُبحانَهُ خَصمَهُ يُدحِضْ حُجَّتَهُ ، ويُعَذِّبْهُ فِي الدُّنيا ومَعادِهِ . (8) .
ص: 285
1713.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ستايش ، خدايى را كه... بهشت را پاداش پرهيزگاران قرار داد، و آتش را كيفر ستمكاران.1714.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ستمگران و ياران آنان ، در آتش اند.1715.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، روز قيامت ، بنده در حالى مى آيد كه [در نامه اعمالش] به اندازه كوه هاى استوار ، كار نيك دارد و مى پندارد كه به سبب آنها به زودى وارد بهشت خواهد شد ؛ امّا ستم ها [و حق كشى ها]يى كه كرده است ، پيوسته نزد او مى آيند ، تا جايى كه حتّى يك كار نيك هم برايش باقى نمى ماند و [افزون بر اين ،] گناهانى به اندازه كوه هاى استوار ، برايش قرار داده مى شود . آن گاه ، فرمان مى رسد كه او را به آتش برند .1716.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عدالت، ترازوى خدا در زمين است . پس هر كه عدالت را در پيش بگيرد ، عدالت ، او را به بهشت مى كشاند و هر كه آن را وا نهد ، وى را به سوى آتش مى رانَد .1717.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه در جستجوى مسند قضاى مسلمانان بر آيد و هنگامى كه به آن دست يافت ، عدالت او بر ستمش چيره آيد ، بهشتى خواهد بود ؛ ولى آن كه ستم او بر عدالتش چيره آيد ، دوزخى است .2035.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر بخواهيد، شما را از فرمان روايى و چيستى آن ، خبر مى دهم: آغازش سرزنش است، ميانه اش پشيمانى، و فرجامش عذاب روز رستاخيز، مگر براى آن كس كه دادگرى پيشه كند.2036.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ فِي الظُّلاماتِ _ ) امام على عليه السلام : ستم، آتش را [بر ستمگر] واجب مى گرداند.2037.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : كسى كه به بندگان خدا ستم كند ، خداوندْ خود، طرف دعواى اوست
و نه بندگانش، (1) و هر گاه خداوند سبحان ، طرف دعواى كسى باشد ، دليل او را [در ستمى كه كرده ،] ابطال مى كند و وى را در دنيا و آخرتش عذاب مى دهد . .
ص: 286
2038.علل الشرايع عن أبي بصير : عنه عليه السلام : ظالِمُ النّاسِ يَومَ القيامَةِ مَنكوبٌ بِظُلمِهِ ، مُعَذَّبٌ مَحروبٌ (1) . (2)2039.المصنّف عن أنس : عنه عليه السلام : هَيهاتَ أن يَنجوَ الظّالِمُ مِن أليمِ عَذابِ اللّه ِ وعَظيمِ سَطَواتِهِ . (3)2040.الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : لا يُؤمِنُ اللّه ُ عذابَهُ مَن لا يَأمَنُ النّاسُ جَورَهُ . (4)2041.الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : لِكُلِّ ظالِمٍ عُقوبَةٌ لا تَعدوهُ ، وصَرعَةٌ لا تَخطوهُ . (5)2042.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : مَن ضَرَبَ رَجُلاً سَوطاً ظُلماً ، ضَرَبَهُ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى بِسَوطٍ مِن نارٍ . (6)2043.مصباح المتهجّد عن الشيخ أبي عمرو العمري ( _ فيما يُدعى بِهِ في غَيبَةِ القائِمِ عليه السلام ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن حَبَسَ حَقَّ المُؤمِنِ ، أقامَهُ اللّه ُ عز و جل يَومَ القِيامَةِ خَمسَمِئَةِ عامٍ عَلى رِجلَيهِ حَتّى يَسيلَ عَرَقُهُ أو دَمُهُ ، ويُنادي مُنادٍ مِن عِندِ اللّه ِ : «هذَا الظّالِمُ الَّذي حَبَسَ عَنِ اللّه ِ حَقَّهُ» ، فَيُوَبَّخُ أربَعينَ يَوما ، ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ . (7)2044.الإمام الصادق عليه السلام : الكافي عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام : فيما وَعَظَ اللّه ُ عز و جل بِهِ عيسى عليه السلام : ... يا عيسى ! بِئسَتِ الدّارُ لِمَن رَكَنَ إلَيها ، وبِئسَ القَرارُ دارُ الظّالِمينَ . (8) .
ص: 287
2045.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : كسى كه به مردم ستم كند ، در روز قيامت به واسطه ستمش ، گرفتار و معذّب و مورد خشم خواهد بود .2046.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : هرگز چنين نخواهد شد كه ستمگر ، از عذاب دردناك خدا و كيفرهاى سهمگين او بِرَهَد !2047.مجمع الزوائد عن قطبة : امام على عليه السلام : خداوند ، كسى را كه مردم از ستم او در امان نباشند ، از عذابش ايمن نمى دارد.2048.الإمام الباقر عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَقولُ في سُجودِهِ _ ) امام على عليه السلام : هر ستمگرى ، كيفرى دارد كه حتما به او خواهد رسيد ، و هلاكتى دارد كه قطعا گريبانش را خواهد گرفت.2049.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : هر كه از روى ستم ، به كسى تازيانه اى بزند ، خداوند _ تبارك و تعالى _ با تازيانه اى از آتش ، بر او خواهد كوبيد .2050.مسند ابن حنبل عن عائشة ( _ وقَد سُئِلَت عَن دُعاءِ النَّبِيِّ صلى الله علي ) امام صادق عليه السلام : هر كس حقّ مؤمن را نگه دارد [و نپردازد] ، خداوند عز و جل، در روز قيامت، پانصد سال او را سر پا نگه مى دارد ، چندان كه عرق او يا خونش سرازير شود، و منادى اى از جانب خداوند ، ندا مى دهد كه: «اين ، همان ستمكارى است كه حقّ خدا را از او باز داشت» .
وى تا چهل روز ، توبيخ خواهد شد و سپس دستور مى دهند كه او را به آتش ببرند.2051.الإمام عليّ عليه السلام : الكافى _ به نقل از على بن اسباط ، از معصومان عليهم السلام _ : در اندرزهاى خداوند عز و جلبه عيسى عليه السلام آمده است : «اى عيسى! بد سرايى است [جهنّم] براى كسى كه در آن سكونت گزيند ، و بد قرارگاهى است جايگاه ستمگران !» . .
ص: 288
10 / 8الرُّكونُ إلَى الظّالِمِالكتاب«وَ لَا تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَ_لَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ» . (1)
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِأيَ_تِنَا وَ سُلْطَ_نٍ مُّبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِيْهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ» . (2)
الحديث2058.سنن أبي داوود عن أنس : الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ لَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَ_لَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» _ : هُوَ الرَّجُلُ يَأتِي السُّلطانَ ، فَيُحِبُّ بَقاءَهُ إلى أن يُدخِلَ يَدَهُ إلى كيسِهِ فَيُعطِيَهُ . (3)2059.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن تَوَلّى خُصومَةَ ظالمٍ أو أعانَ عَلَيها ، ثُمَّ نَزَلَ بِهِ مَلَكُ المَوتِ ، قالَ لَهُ : أبشِر بِلَعنَةِ اللّه ِ ونارِ جَهَنَّمَ وبِئسَ المَصيرُ . (4)2060.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن مَدَحَ سُلطانا جائِرا أو تَخَفَّفَ وتَضَعضَعَ لَهُ طَمَعا فيهِ ، كانَ قَرينَهُ فِي النّارِ . (5) .
ص: 289
10 / 8گرايش به ستمگرقرآن«و به سوى كسانى كه ستم كرده اند ، متمايل مشويد كه آتش به شما مى رسد و در برابر خدا ، دوستانى نخواهيد داشت [كه حمايتتان كنند] و سرانجام ، يارى نخواهيد شد».
«و به راستى ، موسى را با آيات خود و حجّتى آشكار ، به سوى فرعون و سران [قوم] وى فرستاديم ؛ ولى [سران ]از فرمان فرعون پيروى كردند ، در حالى كه فرمان فرعون ، صواب نبود. روز قيامت ، [فرعون] پيشاپيش قومش مى رود و آنان را به آتش در مى آورد . و [دوزخ ]چه ورودگاه بدى براى واردان است !».
حديث2067.الدرّ المنثور عن سعيد بن أبي سعيد : امام صادق عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «و به كسانى كه ستم كرده اند ، متمايل مشويد كه آتش به شما مى رسد» _ : [حتّى در اين حد كه] شخص ، نزد سلطان رود و دوست بدارد كه او زنده بماند تا دستش را در كيسه اش كند و به او دهشى كند [ ، اين نيز تمايل به ستمگر است].2068.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دفاع از [ادّعاى] ستمكارى را بر عهده بگيرد يا در آن دعوا به او كمك كند، هنگامى كه فرشته مرگ بر او نازل مى شود ، به او خواهد گفت : «بشارت باد تو را به لعنت خدا و آتش جهنّم !» و چه بد سرانجامى است !2069.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به اميد رسيدن به نوايى از سلطان ستمگر، او را مدح گويد يا خود را در برابرش خوار و خفيف گرداند، همدم او در آتش خواهد بود .
.
ص: 290
2070.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن وَلِيَ جائِرا عَلى جَورٍ ، كانَ قَرينَ هامانَ في جَهَنَّمَ . (1)2071.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن عالِمٍ أتى صاحِبَ سُلطانٍ طَوعا ، إلّا كانَ شَريكَهُ في كُلِّ لَونٍ يُعَذَّبُ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ . (2)2072.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن مَشى إلى سُلطانٍ جائِرٍ طَوعا مِن ذاتِ نَفسِهِ تَمَلُّقاً إلَيهِ بِلِقائِهِ وَالتَّسليمِ عَلَيهِ ، خاضَ نارَ جَهَنَّمَ بِقَدرِ خُطاهُ إلى أن يَرجِعَ مِن عِندِهِ إلى مَنزِلِهِ . فَإِن مالَ إلى هَواهُ أو شَدَّ عَلى عَضُدِهِ ، لَم يَحلُل بِهِ مِنَ اللّه ِ لَعنَةٌ إلّا كانَ عَلَيهِ مِثلُها ، ولَم يُعَذَّب فِي النّارِ بِنَوعٍ مِنَ العَذابِ إلّا عُذِّبَ بِمِثلِهِ . (3)2073.سنن أبي داوود عن عبد اللّه بن قيس : عنه صلى الله عليه و آله : يا مَعاذُ ، كُلُّ ظالِمٍ لَهُ أخِلّاءُ عَلَى الظُّلمِ صاروا أعداءً بَعضُهُم لِبَعضٍ يَتَبَرَّأُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ، عَلى ما كانوا يَتَخالَلونَ عَلَيهِ فِي الدُّنيا ؛ فَيَجمَعُهُمُ اللّه ُ في دَرَكٍ واحِدٍ . (4)2074.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فيما عَلَّمَهُ عَلِيّا عِندَ النّائِبَةِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : أينَ الظَّلَمَةُ وأعوانُ الظَلَمَةِ وأشياعُ الظَلَمَةِ ! حَتّى مَن لاقَ لَهُم دَواةً ، وحَتّى مَن بَرى لَهُم قَلَماً . قالَ : فَيُجمَعونَ في تابوتٍ واحِدٍ ، ثُمَّ يُقذَفونَ في نارِ جَهَنَّمَ . (5) .
ص: 291
2075.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ طَويلٍ لِجَميعِ الحَوائِجِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس ستمگرى را در ستمش يارى رساند ، همدم هامان در جهنّم است .2076.الإمام الحسن عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ عَلى مُعاوِيَةَ وأصحابِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ عالِمى نيست كه داوطلبانه نزد صاحب قدرتى رود ، مگر آن كه گرفتار هر نوع عذابى خواهد شد كه آن صاحب قدرت در جهنّم ، بدان عذاب مى شود .2077.الإمام زين العابدين عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس داوطلبانه و از پيش خود نزد سلطان ستمگرى برود و نزد او زبان به چاپلوسى بگشايد و بر او سلام گويد، به شمار گام هايى كه براى رفتن [به سوى آن سلطان] تا هنگام باز گشتن به خانه اش بر داشته ، در آتش جهنّم فرو خواهد رفت ، و اگر به دلخواه او گرايد يا به او كمك كند، همانند هر لعنتى كه از جانب خداوند شامل حال آن سلطان شود، دامن او را نيز مى گيرد و هر نوع عذابى كه آن سلطان در آتش داشته باشد ، او نيز به چون آن ، گرفتار مى آيد.2078.عنه عليه السلام ( _ فيما دَعا بِهِ حينَ بَلَغَهُ تَوَجُّهُ مُسرِفِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى معاذ! هر ستمگرى كه دوستانى [و ياورانى] بر ستمش داشته باشد، [در قيامت] آن دوستان ، دشمن يكديگر خواهند شد و به خاطر آنچه در دنيا براى آن با يكديگر دوستى مى كرده اند ، از همديگر بيزارى خواهند جست [و هر يك ، گناه آن ستم را به گردن ديگرى خواهد انداخت] . پس خداوند ، آنان را در يك طبقه از آتش ، گرد خواهد آورد .2079.الكافي عن معاوية بن عمّار والعلاء بن سيّابة وظريف پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چون روز قيامت شود، فريادگرى بانگ مى زند كه: «كجايند ستمگران و ياوران ستمگران و پيروان ستمگران ؛ حتّى كسى كه براى آنان (ستمگران) ، دواتى را ليقه كرده و حتّى كسى كه برايشان قلمى تراشيده است ؟!» .
در اين هنگام، همه آنان را در يك تابوت مى گذارند و سپس در آتش جهنّم پرتابشان مى كنند. .
ص: 292
10 / 9السِّعايَةُ إلى الظّالِمِ2082.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن سَعى بِأَخيهِ إلى سُلطانٍ لَم يَبدُ لَهُ مِنهُ سَوءٌ ولا مَكروهٌ أحبَطَ اللّه ُ عز و جلكُلَّ عَمَلٍ عَمِلَهُ ، فَإِن وَصَلَ إلَيهِ مِنهُ سَوءٌ أو مَكروهٌ أو أذىً جَعَلَهُ اللّه ُ في طَبَقَةٍ مَعَ هامانَ في جَهَنَّمَ . (1)2083.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ لِلنَّجاةِ مِن كَيدِ هارونَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن رَوَّعَ مُؤمِنا بِسُلطانٍ لِيُصيبَهُ مِنهُ مَكروهٌ فَلَم يُصِبهُ ، فَهُوَ فِي النّارِ . ومَن رَوَّعَ مُؤمِنا بِسُلطانٍ لِيُصيبَهُ مِنهُ مَكروهٌ فَأَصابَهُ ، فَهُوَ مَعَ فِرعَونَ وآلِ فِرعَونَ فِي النّارِ . (2)10 / 10البَغيُ2086.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن بَغى عَلى فَقيرٍ أو تَطاوَلَ عَلَيهِ وَاستَحقَرَهُ حَشَرَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ مِثلَ الذَّرَّةِ في صورَةِ رَجُلٍ حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (3)2087.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : ما أعظَمَ عِقابَ الباغي ! (4) .
ص: 293
10 / 9بدگويى نزد ستمگر2090.سنن الترمذي عن ابن حميد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از برادرِ [مؤمنِ] خود نزد حاكمى بدگويى كند ، حتّى اگر آن حاكم ، بدى و رفتار ناخوشايندى با آن مؤمن نكند ، خداوند عز و جل تمام اعمالى را كه انجام داده است ، باطل مى گرداند . حال اگر از او به آن مؤمن ، بدى يا ناگوارى يا آزارى رسد ، خداوند ، او را با هامان در يك طبقه جهنّم قرار خواهد داد .2091.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر كس مؤمنى را از فرمان روايى بترساند تا از او به وى بدى و گزندى رسد امّا نرسد ، چنان كسى در آتش است . و هر كس مؤمنى را از سلطانى بترساند تا از او به وى بدى و گزندى برسد و برسد ، چنان كسى با فرعون و فرعونيان در آتش خواهد بود .10 / 10تجاوز2094.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به حقوق نادارى تجاوز كند ، يا بر او دست يابد و كوچكش كند ، خداوند در قيامت ، او را همانند مورى خُرد در شكل مردى محشور مى كند تا وارد آتش [دوزخ] شود .2095.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) امام على عليه السلام : كيفر متجاوز ، چه سنگين است!
.
ص: 294
2096.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ _ ) عنه عليه السلام : أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ البَغيَ يَقودُ أصحابَهُ إلَى النّارِ . (1)10 / 11الفِسقُالكتاب«وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُواْ فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا أُعِيدُواْ فِيهَا وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُواْ عَذَابَ النَّارِ الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ» . (2)
الحديث2102.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اَلعَبدُ إِذا شَرِبَ شَربَةً مِنَ الخَمرِ ، اِبتَلاهُ اللّه ُ بِخَمسَةِ أَشياءَ : الأَوَّلُ : قَسا قَلبُهُ . وَالثّاني : تَبَرَّأَ مِنهُ جَبرائيلُ وميكائِيلُ وَإِسرافيلُ وَجَميعُ المَلائِكَةِ . وَالثّالِثُ : تَبَرَّأَ مِنهُ جَميعُ الأَنبياءِ وَالأَئِمَّةِ عليهم السلام . وَالرّابِعُ : تَبَرَّأَ مِنهُ الجَبّارُ جَلَّ جَلالُهُ . وَالخامِسُ : قَولُهُ عز و جل : «وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخرُجُوا مِنهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَ قِيلَ لَهُم ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ» . (3)2103.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : إِيّاكَ وَمَحاضِرَ الفُسُوقِ ؛ فَإِنَّها مَسخَطَةٌ لِلرَّحمنِ ، مُصلِيَةٌ لِلنّيرانِ . (4)2104.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصّادق عليه السلام : لا تَقبَل في ذي رَحِمِكَ وَأَهلِ الرِّعايَةِ مِن أَهلِ بَيتِكَ قَولَ مَن حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ الجَنَّةَ وَجَعَلَ مَأواهُ النّارَ ، فَإِنَّ النَّمّامَ شاهِدُ زورٍ وشَريكُ إِبليسَ فِي الإِغراءِ بَينَ النّاسِ ، وَقَد قالَ اللّه ُ تَعالى : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِن جَاءَكُم فَاسِقُ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن
تُصِيبُوا قَومَا بِجَهَ__لَةٍ فَتُصبِحُوا عَلَى مَا فَعَلتُم نَ_دِمِينَ» . (5) .
ص: 295
2105.سنن النسائي عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى امام على عليه السلام : اى مردم! تجاوز ، پيروانش را به دوزخ مى كشاند.10 / 11هرزگى (1)قرآن«و امّا كسانى كه نافرمانى كرده اند، پس جايگاهشان آتش است. هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند ، به آن باز گردانيده مى شوند و به آنان گفته مى شود: «بچشيد عذاب آتشى را كه دروغش مى پنداشتيد ، بچشيد !»».
حديث2111.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنده هر گاه جرعه اى شراب بنوشد ، خداوند ، او را به پنج چيز مبتلا مى سازد : اوّل : سنگ دلى . دوم : جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و همه فرشتگان از او بيزارى مى جويند . سوم : همه پيامبران و امامان عليهم السلام از او بيزارى مى جويند . چهارم : خداوند بزرگ از او بيزارى مى جويد . و پنجم : اين سخن خداوند عز و جل ]شامل حال او مى شود كه] : «و امّا كسانى كه نافرمانى كرده اند ، جايگاهشان آتش است . هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند ، به آن باز گردانيده مى شوند و به آنان گفته مى شود : بچشيد عذاب آن آتشى را كه دروغش مى شمرديد !» .2112.عنه عليه السلام ( _ لِابنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِيَّةِ _ ) امام على عليه السلام : از مجالس فسق و فجور دورى كن ؛ زيرا اين مجالس موجب خشم خداى مهربان و بر افروخته شدن آتش اند .2113.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : در باره خويشاوندت و افراد خانواده ات سخن كسى را كه خدا بهشت را بر او حرام كرده و آتش را جايگاهش قرار داده است ، نپذير ؛ زيرا سخن چين ، گواهِ دروغگو و شريك شيطان در فتنه انگيزى ميان مردم است . خداوند متعال فرموده است : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اگر فاسقى برايتان خبرى
آورد ، وارسى كنيد كه مبادا ندانسته به گروهى آسيب برسانيد و آن گاه از آنچه كرده ايد ، پشيمان شويد» .
.
ص: 296
10 / 12الإِسرافُالكتاب«وَ يَ_قَوْمِ مَا لِى أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَوةِ وَ تَدْعُونَنِى إِلَى النَّارِ * تَدْعُونَنِى لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِى بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّ_رِ * لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِى إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِى الدُّنْيَا وَ لَا فِى الْاخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَ_بُ النَّارِ» . (1)
الحديث2119.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : اِعمَلوا وأطيعوا ، لا تَتَّكِلوا ولا تَستَصغِروا عُقوبَةَ اللّه ِ عز و جل ؛ فَإِنَّ مِنَ المُسرِفينَ مَن لا تَلحَقُهُ شَفاعَتُنا إلّا بَعدَ عَذابِ ثَلاثِمِئَةِ ألفِ سَنَةٍ . (2)10 / 13تَوَلّي أعداءِ اللّه ِالكتاب«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم مَّا هُم مِّنكُمْ وَ لَا مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ * أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ * اتَّخَذُواْ أَيْمَ_نَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ * لَّن تُغْنِىَ عَنْهُمْ أَمْوَ لُهُمْ وَ لَا أَوْلَ_دُهُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (3)
«تَرَى كَثِيرًا مِّنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِى الْعَذَابِ هُمْ خَ__لِدُونَ» . (4)
«وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُواْ مِنَّا كَذَ لِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَ__لَهُمْ حَسَرَ تٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُم بِخَ_رِجِينَ مِنَ النَّارِ» . (5)
.
ص: 297
10 / 12زياده روىقرآن«اى قوم من! چه شده است كه من شما را به نجات فرا مى خوانم ؛ ولى [شما] مرا به آتش فرا مى خوانيد ؟! مرا فرا مى خوانيد تا به خدا كفر ورزم و چيزى را كه بدان علمى ندارم ، شريك او گردانم ؛ ولى من شما را به سوى آن ارجمند آمرزنده دعوت مى كنم. آنچه مرا به سوى آن دعوت مى كنيد، به ناچار ، نه در دنيا [در خور] خواندن است و نه در آخرت . و در حقيقت، برگشت ما به سوى خداست . و زياده روان ، همدمان آتش اند».
حديث2131.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : عمل كنيد و [از خدا و ما] فرمان ببريد، [و به غير اين دو] تكيه نكنيد (1) و كيفر خداى عز و جل را دست كم نگيريد؛ زيرا در ميان زياده روان ، (2) كسانى هستند كه شفاعت ما به آنان نمى رسد ، مگر پس از سيصد هزار سال عذاب.10 / 13دوستى كردن با دشمنان خدا (3)قرآن«آيا نديده اى كسانى را كه قومى را كه مورد خشم خدايند، به دوستى گرفته اند؟ آنها نه از شمايند و نه از ايشان، و به دروغ ، سوگند ياد مى كنند و خودشان هم مى دانند. خدا براى آنان عذابى سخت آماده كرده است. راستى كه چه بد مى كردند ؛ سوگندهاى خود را سپرى قرار داده بودند و از راه خدا باز داشتند و آنان عذابى خفّت آور خواهند داشت . در برابر خداوند ، نه از اموالشان و نه از اولادشان ، هرگز كارى ساخته نيست. آنها دوزخى اند و در آن ، جاودانه خواهند بود».
«بسيارى از آنان را مى بينى كه با كسانى كه كفر ورزيده اند ، دوستى مى كنند . راستى چه زشت است آنچه براى خود پيش فرستادند! [در نتيجه ]خدا بر ايشان خشم گرفت و پيوسته در عذاب مى مانند».
«و پيروان مى گويند: «كاش براى ما بازگشتى بود تا همان گونه كه آنان از ما بيزارى جستند ، ما نيز از آنان بيزارى مى جستيم !» . اين گونه خداوند ، كارهايشان را _ كه براى آنان مايه حسرت هاست _ به ايشان مى نماياند و از آتش ، بيرون آمدنى نيستند».
.
ص: 298
الحديث2139.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في قُنوتِهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله عن جبرئيل عليه السلام عن اللّه تعالى : وعِزَّتي وجَلالي ! لَاُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ في الإِسلامِ دانَت بِوَلايَةِ إمامٍ جائِرٍ لَيسَ مِنَ اللّه ِ عز و جل وإن كانَتِ الرَّعِيَّةُ في أعمالِها بَرَّةً تَقِيَّةً ، ولَأَعفُوَنَّ عَن كُلِّ رَعِيَّةٍ دانَت لِوَلايَةِ إمامٍ عادِلٍ مِنَ اللّه ِ تَعالى وإن كانَتِ الرَّعِيَّهُ في أعمالِها طالِحَةً مُسيئَةً . (1)2140.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ مَا هُم بِخَ_رِجِينَ مِنَ النَّارِ» _ : أعداءُ عَلِيٍّ عليه السلام هُمُ المُخَلَّدونَ فِي النّارِ أبَدَ الآبِدينَ ودَهرَ الدّاهِرينَ . (2)10 / 14مُخالَفَةُ القُرآنِالكتاب«وَ الَّذِينَ سَعَوْاْ فِى ءَايَ_تِنَا مُعَ_جِزِينَ أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ الْجَحِيمِ» . (3)
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجَ_دِلُونَ فِى ءَايَ_تِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ * الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِالْكِتَ_بِ وَ بِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ * إِذِ الْأَغْلَ_لُ فِى أَعْنَ_قِهِمْ وَ السَّلَ_سِلُ يُسْحَبُونَ * فِى الْحَمِيمِ ثُمَّ فِى النَّارِ يُسْجَرُونَ» . (4)
.
ص: 299
حديث2147.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به نقل از جبرئيل عليه السلام _ : خداى متعال فرمود : «به عزّت و جلالم سوگند كه هر جامعه مسلمانى را كه به ولايت پيشواى ستمگرِ نامنصوب از جانب خداى عز و جل گردن نهد، عذاب مى كنم ، اگر چه كردار آن جامعه ، نيك و پرهيزگارانه باشد و هر جامعه اى را كه به ولايت پيشواى دادگرِ منصوب از جانب خداى متعال گردن نهد ، مى بخشم ، اگرچه كردار آن جامعه ، بد و ناپسند باشد» .2148.بحار الأنوار : امام صادق عليه السلام _ در باره آيه «و از آتش ، بيرون آمدنى نيستند» _ : دشمنان على عليه السلام تا ابد و براى هميشه ، در آتش ، جاويدان اند .10 / 14مخالفت با قرآنقرآن«و كسانى كه در [ستيز با] آيات ما مى كوشند تا [به خيال خود ،] عاجز كنندگان ما باشند ، آنان اهل دوزخ اند».
«آيا كسانى را كه در [ابطال] آيات خدا مجادله مى كنند، نديده اى كه تا كجا منحرف شده اند ؟ كسانى كه كتاب[_ِ خدا] و آنچه را كه فرستادگان خود را بِدان گسيل داشته ايم ، تكذيب كرده اند، به زودى خواهند دانست ، هنگامى كه غُل ها در گردن هايشان مى افتد و با زنجيرها كشانيده مى شوند ، در ميان جوشاب، و آن گاه در آتش ، بر افروخته مى شوند».
.
ص: 300
الحديث2155.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عَلَيكُم بِالقُرآنِ ؛ فَإِنَّهُ شافِعٌ مَشَفَّعٌ ، وماحِلٌ مُصَدَّقٌ ، ومَن جَعَلَهُ أمامَهُ قادَه إلَى الجَنَّةِ ، ومَن جَعَلَهُ خَلفَهُ ساقَهُ إلَى النّارِ . (1)2156.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اَلقُرآنُ هُدىً مِنَ الضَّلالَةِ ، وتِبيانٌ مِنَ العَمى ، وَاستِقالَةٌ مِنَ العَثرَةِ ، ونورٌ مِنَ الظُّلمَةِ ، وضِياءٌ مِنَ الأَحداثِ ، وعِصمَةٌ مِنَ الهَلَكَةِ ، ورُشدٌ مِنَ الغَوايَةِ ، وبَيانٌ مِنَ الفِتَنِ ، وبَلاغٌ مِنَ الدُّنيا إلَى الآخِرَةِ ، وفيهِ كمالُ دينِكُم ، وما عَدَلَ أحَدٌ عَنِ القُرآنِ إلّا إلَى النّارِ . (2)2157.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ هذَا القُرآنُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ وماحِلٌ مُصَدَّقٌ ؛ مَن شَفَعَ لَهُ القُرآنُ يَومَ القِيامَةِ نَجا ، ومَن مَحَلَ بِهِ القُرآنُ يَومَ القِيامَةِ كَبَّهُ اللّه ُ فِي النّارِ عَلى وَجهِهِ . (3)10 / 15الفَسادُ فِي الأَرضِالكتاب«إِنَّمَا جَزَ ؤُاْ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِى الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَ_فٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ ذَ لِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فِى الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِى الْاخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» . (4)
.
ص: 301
حديث2163.المعجم الكبير عن أبي اُمامة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به قرآن ، چنگ در زنيد؛ زيرا قرآن ، شفاعت كننده اى است كه شفاعتش پذيرفته مى شود، و سعايت كننده اى است كه سعايتش تصديق مى گردد . (1) هر كه قرآن را پيشواى خود قرار دهد ، قرآن او را به بهشت رهبرى مى كند ؛ ولى هر كه آن را پشت سر خود قرار دهد ، به سوى آتش سوقش مى دهد.2164.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : قرآن ، در گم راهى ها راه نماست و زداينده كورى ها و نجات دهنده از لغزش است . نورى است در تاريكى و پرتوى در رخدادها [و بدعت ها] . نگه دارنده از نابودى و ارشاد كننده در كج راهه هاست . در فتنه ها روشنگر است و از [حضيضِ] دنيا به [سعادت] آخرت مى رساند . كمال دين شما ، در آن است و هيچ كس از قرآن منحرف نمى شود ، مگر آن كه به سوى دوزخ خواهد رفت .2165.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همانا اين قرآن ، شفاعت كننده اى است كه شفاعتش پذيرفته است و سعايت كننده اى است كه سخنانش تصديق مى شود. كسى كه قرآن در روز قيامت برايش شفاعت كند، نجات مى يابد و كسى كه قرآن در روز قيامت از او بد بگويد، خداوند ، او را در آتش ، سرنگون خواهد ساخت .10 / 15فساد در روى زمينقرآن«سزاى كسانى كه با خدا و پيامبر او مى جنگند و در زمين به فساد مى كوشند، جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر ، بريده شود يا از آن سرزمين ، تبعيد گردند. اين، رسوايىِ آنان در دنياست و در آخرت نيز عذابى بزرگ خواهند داشت» .
.
ص: 302
الحديث2171.بحار الأنوار : سنن النسائي عن أبي هريرة : جاءَ رَجُلٌ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أرَأَيتَ إن عُدِيَ عَلى مالي؟ قالَ : فَأَنشِد بِاللّه ِ ، قالَ : فَإِن أبَوا عَلَيَّ؟ قالَ : فَأَنشِد بِاللّه ِ ، قالَ : فَإِن أبَوا عَلَيَّ ؟ قالَ : فَأَنشِد بِاللّه ِ ، قالَ : فَإِن أبَوا عَليَّ؟ قالَ : فَقاتِل ، فَإِن قُتِلتَ فَفِي الجَنَّةِ ، وإن قَتَلتَ فَفِي النّارِ . (1)2172.صحيح البخاري عن اُمِّ خالد بنت خالد : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إذا أشارَ المُسلِمُ عَلى أخيهِ المُسلِمِ بِالسِّلاحِ فَهُما عَلى جُرُفِ جَهَنَّمَ (2) ، فإِذا قَتَلَهُ خَرّا جَميعاً فيها . (3)10 / 16البِدعَةُ فِي الدّينِ2175.الكافي عن أبي بصير : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أصحابُ البِدَعِ كِلابُ النّارِ . (4)2176.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فيما يُقالُ عَلَى الصَّفا _ ) عنه صلى الله عليه و آله : كُلُّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ ، وكُلُّ ضَلالَةٍ سَبيلُها إلَى النّارِ . (5)2177.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : « الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ » (6) _ : إنَّهُم أهلُ البِدَعِ
وَالأَهواءِ مِن هذِهِ الاُمَّةِ . (7) .
ص: 303
حديث2179.عنه صلى الله عليه و آله : سنن النسائى _ به نقل از ابو هريره _ : مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! اگر به مال من تجاوز شود ، چه كنم؟
فرمود: «[متجاوز را] به خدا سوگند ده [كه از تعدّى به مال تو ، دست بر دارد و آن را پس دهد]» .
گفت : اگر نپذيرفت ، چه ؟
فرمود: «باز هم به خدا سوگند ده» .
گفت : اگر باز هم نپذيرفت؟ فرمود: «ديگر باره به خدا سوگند ده» .
گفت : اگر باز هم نپذيرفت؟
فرمود: «بجنگ، كه اگر كشته شدى ، در بهشتى، و اگر كشتى ، [او] در آتش است» .2180.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه مسلمان با اسلحه به برادر مسلمانش اشاره كند [و او را نشانه بگيرد]، هر دو در لبه پرتگاه جهنّم اند و اگر او را كشت، هر دو در آتش فرو مى افتند. (1)10 / 16بدعت نهادن در دين2183.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بدعت گذاران، سگ هاى آتش اند .2184.فاطمة عليهاالسلام ( _ مِن دُعائِها بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر بدعتى ، گم راهى است و هر گم راهى اى ، راهش به سوى آتش است.2185.الإمام زين العابدين عليه السلام : امام على عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «كسانى كه چهره هايشان سياه گشته
است» _ : آنان بدعت گذاران و فرقه گرايان اين امّت هستند .
.
ص: 304
2186.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : إذا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ قَد حَسُنَ سَمتُهُ (1) وهَديُهُ ، وتَماوَتَ في مَنطِقِهِ ، وتَخاضَعَ في حَرَكاتِهِ ، فَرُوَيدا لا يَغُرَّنَّكُم . . . حَتّى تَنظُروا أمَعَ هَواهُ يَكونُ عَلى عَقلِهِ ، أو يَكونُ مَعَ عَقلِهِ عَلى هَواهُ؟ وكَيفَ مَحَبَّتُهُ لِلرِّئاساتِ الباطِلَةِ ، وزُهدُهُ فيها؟ فَإِنَّ فِي النّاسِ مَن خَسِرَ الدُّنيا وَالآخِرَةَ ؛ يَترُكُ الدُّنيا لِلدُّنيا ، ويَرى أنَّ لَذَّةَ الرِّئاسَةِ الباطِلَةِ أفضَلُ مِن لَذَّةِ الأَموالِ وَالنِّعَمِ المُباحَةِ المُحَلَّلَةِ ، فَيَترُكُ ذلِكَ أجمَعَ طَلَبا لِلرِّئاسَةِ الباطِلَةِ حَتّى : «وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْاءِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ» . (2)
فَهُوَ يَخبِطُ خَبطَ (3) عَشواءَ ، يَقودُهُ أوَّلُ باطِلٍ إلى أبعَدِ غاياتِ الخَسارَةِ ، ويُمِدُّهُ رَبُّهُ بَعدَ طَلَبِهِ لِما لا يَقدِرُ عَلَيهِ في طُغيانِهِ ، فَهُوَ يُحِلُّ ما حَرَّمَ اللّه ُ ، ويُحَرِّمُ ما أحَلَّ اللّه ُ ، لا يُبالي ما فاتَ مِن دينِهِ إذا سَلِمت لَهُ رِئاسَتُهُ الَّتي قَد شَقِيَ مِن أجلِها ، فَاُولئِكَ الَّذينَ غَضِبَ اللّه ُ عَلَيهِم ولَعَنَهُم وأعَدَّ لَهُم عَذابا مُهينا ، ولكِنَّ الرَّجُلَ كُلَّ الرَّجُلِ نِعمَ الرَّجُلُ هُوَ الَّذي جَعَلَ هَواهُ تَبَعا لِأَمرِ اللّه ِ . (4)10 / 17مُخالَفَةُ أهلِ البَيتِ:2189.الكافي عن سليمان بن خالد : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل نَصَبَ عَلِيّا عَلَما بَينَهُ وبَينَ خَلقِهِ ؛ فَمَن عَرَفَهُ كانَ مُؤمِنا ، ومَن
أنكَرَهُ كانَ كافِراً ، ومَن جَهِلَهُ كانَ ضالّاً ، ومَن عَدَلَ بَينَهُ وبَينَ غَيرِهِ كانَ مُشرِكا ، ومَن جاءَ بِوَلايَتِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ ، ومَن جاءَ بِعَداوَتِهِ دَخَلَ النّارَ . (5) .
ص: 305
2190.الكافي عن زياد بن مروان : امام زين العابدين عليه السلام : اگر ديديد مردى ظاهر الصلاح است ، در گفتارش دم از زهد و پارسايى مى زند و در حركات و رفتارهايش فروتنى مى نمايد، مراقب باشيد كه فريبتان ندهد... تا آن كه ببينيد آيا با هوس خويش است و مخالف خِرَدش، يا با خرد خويش است و مخالف هَوَسش ، و ببينيد كه عشق و علاقه او به رياست هاى دروغين يا بى رغبتى اش به آنها ، چگونه است ؛ زيرا در ميان مردم ، كسانى هستند كه دنيا و آخرت، هر دو، را مى بازند . دنيا را براى دنيا رها مى كنند و لذّت رياست پوچ را از لذّت ثروت و نعمت هاى روا و حلال ، برتر مى دانند . بنا بر اين، [چنين كسى] براى رسيدن به رياست پوچ ، از همه آنها مى گذرد تا آن جا كه: «چون به او گفته شود : «از خدا بترس!» ، نخوت ، او را به گناه مى كشانَد . پس جهنّم براى او بس است و چه بد بسترى است !» .
پس چنين كسى كوركورانه حركت مى كند . نخستين باطل ، او را به دورترين پايانه هاى زيان و بازَندگى مى كشاند و پروردگارش او را كه در طلب چيزى بر آمده كه توان به دست آوردنش را ندارد، در طغيانش فرو مى برد ، به طورى كه آنچه را خدا حرام كرده ، او حلال مى گرداند و آنچه را خدا حلال كرده ، او حرام مى كند و برايش مهم نيست كه دينش از بين برود ؛ مهم اين است كه آنچه براى به دست آوردنش رنج برده ، برايش بماند. اينان همان كسانى هستند كه خداوند بر ايشان خشم گرفته و لعنتشان كرده و عذابى خفّت آور برايشان آماده ساخته است . بلكه مَرد، تمامْ مَرد، نيكومَرد ، آن كسى است كه هوس خويش را پيرو فرمان خداوند گرداند.10 / 17مخالفت با اهل بيت:2193.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ عِندَ قِراءَةِ القُرآنِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عز و جل على را نشانى ميان خود و خلقش قرار داد . پس هر كه
او را بشناسد [و به او معتقد باشد] ، مؤمن است و هر كه انكارش كند ، كافر است و هر كه نشناسدش ، گم راه است و هر كه او را با ديگران همسنگ داند ، مشرك است و هر كس ولايت او را داشته باشد، به بهشت مى رود و هر كس با او دشمنى داشته باشد ، به آتش مى رود.
.
ص: 306
2194.تفسير الفخر الرازي : الإمام زين العابدين عليه السلام : اعلَموا أنَّهُ مَن خالَفَ أولِياءَ اللّه ِ ، ودانَ بِغَيرِ دينِ اللّه ِ ، واستَبَدَّ بِأَمرِهِ دونَ أمرِ وَلِيِّ اللّه ِ ، كانَ في نارٍ تَلتَهِبُ ؛ تَأكُلُ أبَداناً قَد غابَت عَنها أرواحُها ، وغَلَبَت عَلَيها شِقوَتُها ، فَهُم مَوتى لا يَجِدونَ حَرَّ النّارِ ، ولَو كانوا أحياءً لَوَجَدوا مَضَضَ حَرِّ النّارِ . (1)2195.المصنّف عن عبد اللّه : الإمام الصادق عليه السلام : مَن سَرَّهُ أن يَعلَمَ أنَّ اللّه َ يُحِبُّهُ فَليَعمَل بِطاعَةِ اللّه ِ وَليَتَّبِعنا ، ألَم يَسمَع قَولَ اللّه ِ عز و جل لِنَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله : « قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ » ؟ وَاللّه ِ ! لا يُطيعُ اللّه َ عَبدٌ أبَداً إلّا أدخَلَ اللّه ُ عَلَيهِ في طاعَتِهِ اتِّباعَنا ، ولا وَاللّه ِ ! لا يَتَّبِعُنا عَبدٌ أبَداً إلّا أحَبَّهُ اللّه ُ ، ولا وَاللّه ِ ! لا يَدَعُ أحَدٌ اتِّباعَنا أبَدا إلّا أبغَضَنا ، ولا وَاللّه ِ ! لا يُبغِضُنا أحَدٌ أبَداً إلّا عَصَى اللّه َ ، ومَن ماتَ عاصِياً للّه ِِ أخزاهُ اللّه ُ وأكَبَّهُ عَلى وَجهِهِ فِي النّارِ . (2)2196.السنن الكبرى عن عائشة : الإمام الهادي عليه السلام _ فِي الزِّيارَةِ الجامِعَةِ الَّتي تُزارُ بِهَا الأَئِمَّةُ عليهم السلام _ : مَنِ اتَّبَعَكُم فَالجَنَّةُ مَأواهُ ، ومن خالَفَكُم فَالنّارُ مَثواهُ . (3) .
ص: 307
2197.سنن أبي داوود عن عوف بن مالك الأشجعي : امام زين العابدين عليه السلام : بدانيد كه هر كس با اولياى خدا ناسازگارى كند ، از غير دين خدا پيروى مى نمايد و در برابر فرمان ولىّ خدا خودرأيى كند ، در آتشى خواهد بود كه شعله مى كشد و پيكرهايى را كه جان هايشان از آنها دور گشته و بدبختى بر آنها چيره گشته است، مى خورد. آنان مردگانى هستند كه حرارت آتش را حس نمى كنند ، در حالى كه اگر زنده بودند ، سوزش حرارت آتش را احساس مى كردند.2198.مسند ابن حنبل عن حذيفة : امام صادق عليه السلام : هر كس خوش حال مى شود كه بداند خداوند او را دوست دارد، پس به فرمان خدا عمل كند و از ما پيروى نمايد. مگر سخن خداى عز و جل به پيامبرش را نشنيده است كه: «بگو: اگر خدا را دوست مى داريد ، پس ، از من پيروى كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد» . به خدا سوگند كه هيچ بنده اى هرگز از خدا اطاعت نمى كند ، مگر آن كه خداوند ، او را پيرو ما نيز قرار مى دهد . به خدا سوگند هيچ بنده اى هرگز از ما پيروى نمى كند ، مگر آن كه خداوند ، او را دوست مى دارد. به خدا سوگند هرگز كسى پيروى از ما را رها نمى كند ، مگر آن كه ما را دشمن داشته است . به خدا سوگند ، هرگز كسى ما را دشمن نمى دارد ، مگر آن كه خدا را نافرمانى كرده . هر كس با نافرمانىِ خدا بميرد ، خداوند ، او را خوار مى گرداند و در آتش سرنگونش مى سازد.2199.سنن ابن ماجة عن أبي ليلى : صَلَّيتُ إلى جَنبِ ال ( _ وهُوَ يُصَلّي مِنَ اللَّيلِ تَطَوُّعا _ ) امام هادى عليه السلام _ در زيارت جامعه كه با آن ، امامان عليهم السلام را زيارت مى كنند _ : هر كه از شما پيروى كند ، بهشت ، خانه اوست و هر كه با شما مخالفت ورزد ، آتش ، جايگاه اوست. .
ص: 308
2200.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام العسكري عليه السلام : نَحنُ كَهفٌ لِمَنِ التَجَأَ إلَينا ، ونورٌ لِمَنِ استَضاءَ بِنا ، وعِصمَةٌ لِمَنِ اعتَصَمَ بِنا ، مَن أحَبَّنا كانَ مَعَنا فِي السَّنامِ الأَعلى ، ومَنِ انحَرَفَ عَنّا فَإِلَى النّارِ . (1)10 / 18بُغضُ أهلِ البَيتِ:2203.الكافي عن الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام ، ق رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لا يُبغِضُنا أهلَ البَيتِ رَجُلٌ إلّا أدخَلَهُ اللّه ُ النّارَ . (2)2204.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن سَبَّ عَلِيّا فَقَد سَبَّني ، ومَن سَبَّني فَقَد سَبَّ اللّه َ ، ومَن سَبَّ اللّه َ أدخَلَهُ اللّه ُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدا فيها مُخَلَّدا ولَهُ عَذابٌ مُقيمٌ . (3)2205.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّ عنه صلى الله عليه و آله : مَن أحَبَّ فاطِمَةَ ابنَتي فَهُوَ فِي الجَنَّةِ مَعي ، ومَن أبغَضَها فَهُوَ فِي النّارِ . (4)2206.المصنّف عن أبي سعيد الخدري : عنه صلى الله عليه و آله : الحَسَنُ وَالحُسَينُ ابنايَ ؛ مَن أحَبَّهُما أحَبَّني ، ومَن أحَبَّني أحَبَّهُ اللّه ُ ، ومَن أحَبَّهُ اللّه ُ أدخَلَهُ الجَنَّةَ ، ومَن أبغَضَهُما أبغَضَني ، ومَن أبغَضَني أبغَضَهُ اللّه ُ ، ومَن أبغَضَهُ اللّه ُ أدخَلَهُ النّارَ . (5)2207.مسند ابن حنبل عن أبي اُمامة الباهلي : عنه صلى الله عليه و آله : يا بَني عَبدِ المُطَّلِبِ ! إنّي سَأَلتُ اللّه َ لَكُم أن يُعَلِّمَ جاهِلَكُم ، وأن يُثَبِّتَ قائِمَكُم ،
وأن يَهدِيَ ضالَّكُم ، وأن يَجعَلَكُم نُجَداءَ جُوَداءَ رُحَماءَ . أما وَاللّه ِ ! لَو أنَّ رَجُلاً صَفَّ قَدَمَيهِ بَينَ الرُّكنِ وَالمَقامِ مُصَلِّيا ، ولَقِيَ اللّه َ بِبُغضِكُم أهلَ البَيتِ لَدَخَلَ النّارَ . (6) .
ص: 309
2208.المستدرك عن جبير بن مُطعِم : امام عسكرى عليه السلام : ما پناهگاه كسى هستيم كه به ما پناه آورد، و نورى هستيم براى آن كه از ما روشنايى جويد، و نگه دارنده كسى هستيم كه از ما نگهدارى خواهد . هر كه ما را دوست بدارد ، با ما در بالاترين مرتبه[ى بهشت] خواهد بود و كسى كه از ما منحرف شود ، فرجامش آتش است.10 / 18كينه توزى با اهل بيت:2211.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جان من در دست اوست، هيچ مردى كينه ما اهل بيت را در دل نمى گيرد ، مگر آن كه خداوند ، او را به آتش مى برد .2212.تهذيب الأحكام عن حنّان بن سدير : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به على ناسزا گويد ، به من ناسزا گفته است و هر كه به من ناسزا گويد ، به خدا ناسزا گفته است و هر كه به خدا ناسزا گويد، خداوند ، او را وارد آتش جهنّم مى كند و در آن ، جاويدان و ابدى خواهد بود و عذابى ماندگار خواهد داشت .2213.تهذيب الأحكام عن عثمان بن عيسى عن سماعة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دخترم فاطمه را دوست داشته باشد ، او در بهشت با من خواهد بود و هر كس او را دشمن بدارد ، در آتش است .2214.الإمام المهدي عليه السلام ( _ في جَوابِ الحِميَرِيِّ وقَد كَتَبَ يَسأَ لُهُ ع ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حسن و حسين ، فرزندان من اند . هر كس آن دو را دوست داشته باشد ، مرا دوست داشته است و هر كس مرا دوست بدارد ، خدا او را دوست مى دارد و هر كه خدا دوستش بدارد ، او را به بهشت مى برد و هر كس آن دو را دشمن داشته باشد ، مرا دشمن داشته است و هر كه مرا دشمن بدارد ، خداوند ، او را دشمن مى دارد و هر كه خدا دشمنش بدارد ، او را به آتش مى بَرَد.2215.مسند ابن حنبل عن أبي بكرة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى فرزندان عبد المطّلب! من از خداوند برايتان درخواست كردم
كه به نادانِ شما دانايى بياموزد، ايستاده (1) شما را استوار بدارد، گم راهتان را راه نمايى كند ، و شما را مردمانى دلاور و بخشنده و مهربان قرار دهد. هان! به خدا سوگند، اگر مردى ميان ركن و مقام ، پيوسته به نماز ايستد ، ولى خداوند را در حال دشمنى با شما خاندان ملاقات كند، هر آينه به آتش مى رود .
.
ص: 310
2216.مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس : عنه صلى الله عليه و آله : في النّارِ ثَلاثُ دَرَكاتٍ . . . وفي أسفَلِ دَركٍ مِنَ النّارِ مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ ويَدِهِ ، وفِي الدَّركِ الثّانِيَةِ مِنَ النّارِ مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ ، وفِي الدَّركِ الثّالِثَةِ مِنَ النّارِ مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ . (1)2217.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُبُرِ الصَّلَواتِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ ويَدِهِ فَهُوَ مَعَ عَدُوِّنا فِي النّارِ ، ومَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ فَهُوَ فِي النّارِ ، ومَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ ولَم يُعِن عَلَينا بِلِسانِهِ ولا بِيَدِهِ فَهُوَ فِي النّارِ . (2)2218.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : إنَّ لِمُبغِضينا أفواجٌ مِن عَذابِ اللّه ِ . (3)2219.الإمام الباقر عليه السلام : المعجم الأوسط عن ابن عمر : سَمِعتُ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله يَقولُ وهُوَ في حَجَّةِ الوَداعِ ، وهُوَ عَلى ناقَتِهِ ويَدُهُ عَلى مَنكِبِ عَلِيٍّ : اللّهُمَّ هَل بَلَّغتُ ، اللّهُمَّ هَل بَلَّغتُ ؟ هذَا ابنُ عَمّي وأبو وُلدِي ، اللّهُمَّ كُبَّ مَن عاداهُ فِي النّارِ . (4)2220.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الحسن عليه السلام _ لِمُعاوِيَةَ بنِ حُدَيجٍ _ : يا مُعاوِيَةَ بنَ حُدَيجٍ ! إيّاكَ وبُغضَنا ؛ فَإِنَّ
رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : لا يُبغِضُنا ولا يَحسُدُنا أحَدٌ إلّا ذيدَ عَنِ الحَوضِ يَومَ القِيامَةِ بِسِياطٍ مِن نارٍ . (5) .
ص: 311
2221.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش دوزخ ، سه طبقه دارد... . در پايين ترين طبقه آن ، كسى جاى دارد كه در دل خويش ، ما را دشمن بدارد و با دست و زبانش بر ضدّ ما كمك كند. در طبقه دوم آتش ، كسى جاى دارد كه در دل خويش ما را دشمن بدارد و [تنها] با زبانش بر ضدّ ما كمك كند . در طبقه سوم آتش ، كسى جاى دارد كه [فقط] در دلش ما را دشمن بدارد .2222.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : هر كس در دلش ما را دشمن بدارد و با دست و زبانش بر ضدّ ما كمك كند ، با دشمن ما در آتش خواهد بود . هر كس در دلش ما را دشمن بدارد و با زبانش بر ضدّ ما كمك نمايد ، در آتش خواهد بود . هر كس در دلش ما را دشمن بدارد ، ولى با دست و زبانش بر ضدّ ما كمك نكند ، او نيز در آتش خواهد بود .2223.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : انواع عذاب خدا ، در انتظار دشمنان كينه توز ماست.2224.عنه عليه السلام ( _ بَعدَ صَلاةِ الفَجرِ _ ) المعجم الأوسط _ به نقل از ابن عمر _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در حجّة الوداع شنيدم كه در حالى كه بر ناقه خويش سوار و دستش بر شانه على عليه السلام بود، مى فرمايد: «بار خدايا! آيا [پيام را] رساندم ؟ بار خدايا ! آيا [پيام را] رساندم ؟ اين ، پسرعموى من و پدر فرزندان من است. بار خدايا! هر كس را كه با او دشمنى كند، در آتش سرنگون ساز» .2225.الإمام الصادق عليه السلام : امام حسن عليه السلام _ به معاوية بن حديج _ : اى معاويه! از كين ورزى با ما بپرهيز ؛
چرا كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هيچ كس با ما كين ورزى نكرد يا نسبت به ما بدخواهى ننمود ، مگر آن كه در روز قيامت با تازيانه هايى آتشين ، [از حوض كوثر] دور رانده مى شود» . .
ص: 312
2226.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الحسين عليه السلام عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله عَن جَبرَئيلَ عَنِ اللّه ِ تعالى : مَن عادى أولِيائي فَقَد بارَزَني بِالمُحارَبَةِ ، ومَن حارَبَ أهلَ بَيتِ نَبِيِّي فَقَد حَلَّ عَلَيهِ عَذابي . (1)2227.الإمام الباقر عليه السلام ( _ بَعدَ دُعاءٍ ذَكَرَهُ لِقُنوتِ الوَترِ _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : « وَ مَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ» _ : عَنى بِذلِكَ مَن جَحَدَ وَصِيَّهُ ولَم يَتَّبِعهُ مِن أُمَّتِهِ ، وكَذلِكَ _ وَاللّه ِ _ حالُ هذِهِ الاُمَّةِ . (2)2228.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قُنوتِ صَلاةِ العيدِ _ ) الإمام الباقر عليه السلام : مَن قَعَدَ في مَجلِسٍ يُسَبُّ فيهِ إمامٌ مِنَ الأَئِمَّةِ يَقدِرُ عَلَى الاِنتِصابِ فَلَم يَفعَل ؛ ألبَسَهُ اللّه ُ الذُّلَّ فِي الدُّنيا ، وعَذَّبَهُ فِي الآخِرَةِ ، وسَلَبَهُ صالِحَ ما مَنَّ بِهِ عَلَيهِ مِن مَعرِفَتِنا . (3)2229.السنن الكبرى عن خزيمة بن ثابت : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ الرَّجُلَ لَيُبغِضُكُم وما يَدري ما تَقولونَ ؛ فَيُدخِلُهُ اللّه ُ عز و جل النّارَ . (4)2230.الإمام الباقر عليه السلام : عنه عليه السلام : إنَّ اللّه َ أخَذَ مِن شيعَتِنَا الميثاقَ كَما أخَذَ عَلى بَني آدَمَ « أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» فَمَن وَفى لَنا وَفَى اللّه ُ لَهُ بِالجَنَّةِ ، ومَن أبغَضَنا ولَم يُؤَدِّ إلَينا حَقَّنا فَفِي النّارِ خالِدا مُخَلَّدا . (5) .
ص: 313
2231.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فيما يُقالُ فِي السَّفَرِ إلى زِيارَةِ الحُسَين ) امام حسين عليه السلام _ به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله ، از جبرئيل عليه السلام _ : خداوند عز و جل مى فرمايد: «هر كس با دوستان من دشمنى ورزد ، هر آينه به جنگ با من برخاسته است، و هر كس با اهل بيت پيامبرم بجنگد ، عذاب من بر او فرود مى آيد» .2232.الأمالي عن جابر الجعفي عن الإمام الباقر عليه السل امام زين العابدين عليه السلام _ در باره آيه «و هر كه كفر ورزد ، اندكى او را برخوردار مى سازم ، سپس او را به عذاب آتش مى كشانم» _ : مقصود [از كافر] ، كسانى از امّت او (ابراهيم عليه السلام ) هستند كه وصيّش را انكار كردند و از وى پيروى ننمودند . به خدا سوگند كه حال اين امّت (امّت محمّد صلى الله عليه و آله ) نيز چنين است.2233.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَةٍ طَويلَةٍ _ ) امام باقر عليه السلام : هر كس در مجلسى بنشيند كه در آن به امامى از امامان ، ناسزا گفته مى شود ، اگر بتواند از آن مجلس بر خيزد و برود ولى چنين نكند، خداوند در دنيا جامه خوارى بر او مى پوشاند و در آخرت عذابش مى كند و نعمت شيرين شناخت ما را كه به او ارزانى داشته است ، از وى مى ستاند.2234.عنه عليه السلام ( _ مِن خُطبَتِهِ فِي الجُمُعَةِ بِالكوفَةِ وَالمَد ) امام صادق عليه السلام : كسى كه شما [شيعيان] را دشمن بدارد در حالى كه نمى داند شما چه مى گوييد [و سخن و عقيده شما چيست] ، خداوند عز و جل او را در آتش مى افكند.2235.عنه عليه السلام ( _ في خُطبَةِ الجُمُعَةِ _ ) امام صادق عليه السلام : خداوند از شيعيان ما ، [بر ولايت ما] پيمان ستاند، چنان كه از فرزندان آدم عليه السلام [در باره ربوبيت خويش ]پيمان ستاند و فرمود: «آيا من پروردگار شما نيستم ؟» . بنا بر اين، هر كس به پيمانش با ما وفا كند ، خداوند به وعده بهشتش كه به او داده ، وفا مى كند و هر كس ما را دشمن بدارد و حقّ ما را ادا نكند، در آتش جاويدان و ابدى خواهد بود . .
ص: 314
2236.عنه عليه السلام ( _ في خُطبَةِ الجُمُعَةِ _ ) الإمام الكاظم عليه السلام : مَن تَقَدَّمَ إلى وَلايَتِنا اُخِّرَ عَن سَقَرَ ، ومَن تَأَخَّرَ عَنّا تَقَدَّمَ إلى سَقَرَ . (1)2237.الكافي عن عبد العظيم بن عبد اللّه : عنه عليه السلام : مَن أبغَضَنا فَقَد أبغَضَ مُحَمَّدا ، ومَن أبغَضَ مُحَمَّدا فَقَد أبغَضَ اللّه َ ، ومَن أبغَضَ اللّه َ عز و جل كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ أن يُصَلِيَهُ النّارَ وما لَهُ من نَصيرٍ . (2)10 / 19ظُلمُ أهلِ البَيتِ:2240.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الوَيلُ لِظالِمي أهلِ بَيتي ! كَأَنّي بِهِم غَدا مَعَ المُنافِقينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ . (3)2241.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام زين العابدين عليه السلام _ في فَضلِ كَربَلاءَ وزِيارَةِ الحُسَينِ عليه السلام _ : يوحِي اللّه ُ إلَى السَّماواتِ وَالأَرضِ وَالجِبالِ وَالبِحارِ ومَن فيهِنَّ : . . . وعِزَّتي وجَلالي لأُعَذِّبَنَّ مَن وَتَرَ رَسولي وصَفِيّي ، وَانتَهَكَ حُرمَتَهُ ، وقَتَلَ عِترَتَهُ ، ونَبَذَ عَهدَهُ ، وظَلَمَ أهلَ بَيتِهِ ، عَذابا لا أُعَذِّبُهُ أحَدا مِنَ العالَمينَ . (4)10 / 20نَكثُ بَيعَةِ الإِمامِ2244.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في حَديثِ تَزويجِ فاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَجيءُ كُلُّ ناكِثٍ بَيعَةَ إمامٍ أجذَمَ حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (5) .
ص: 315
2245.الإمام الصادق عليه السلام : امام كاظم عليه السلام : هر كس به ولايت ما نزديك شود ، از دوزخ دور مى ماند و هر كس از ما دور بماند ، به دوزخ نزديك مى شود. (1)2246.الكافي عن الحلبي ، قال : امام كاظم عليه السلام : هر كس ما را دشمن بدارد، در واقع، محمّد صلى الله عليه و آله را دشمن داشته است، و هر كس محمّد صلى الله عليه و آله را دشمن بدارد ، در واقع، خدا را دشمن داشته است، و هر كس خداى عز و جل را دشمن بدارد ، بر خداست كه او را در آتش بكشاند، در حالى كه هيچ ياورى ندارد.10 / 19ستم به اهل بيت:2249.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : واى بر كسانى كه بر اهل بيت من ستم كنند ! گويا آنان را مى بينم كه فرداى قيامت ، با منافقان در طبقه زيرين آتش اند.2250.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ وِلادَةِ فاطِمَةَ عليهاالسلامالحَسَنَ ) امام زين العابدين عليه السلام _ در باره فضيلت كربلا و زيارت امام حسين عليه السلام _ : خداوندِ آسمان ها و زمين و كوه ها و درياها و هر موجودى كه در آنهاست... ، وحى مى كند : «به عزّت و جلالم سوگند، هر آن كس كه به فرستاده ام و برگزيده ام ستم كرد ، حرمت او را زير پا نهاد، عترتش را كشت، پيمانش را دور افكنْد و به خاندانش ستم نمود، او را چنان عذابى كنم كه هيچ كس از جهانيان را آن سان عذاب نمى نمايم» .10 / 20شكستن بيعت با امام2253.سنن الترمذي عن اُمّ سلمة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس بيعت با امامى را بشكند، [در روز قيامت] دستْ بريده مى آيد ، تا آن كه وارد آتش شود.
.
ص: 316
2254.سنن أبي داوود عن اُمَّ سلمة : الجمل عن الحارث بن سريع : لَمّا ظَهَرَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام عَلى أهلِ البَصرَةِ وقَسَمَ ما حَواهُ العَسكَرُ ، قامَ فيهِم خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، وصَلّى عَلى رَسولِهِ وقالَ :
أيُّهَا النّاسُ! إنَّ اللّه َ عز و جل ذو رَحمَةٍ واسِعَةٍ ومَغفِرَةٍ دائِمَةٍ لِأَهلِ طاعَتِهِ ، وقَضى أنَّ نَقِمَتَهُ وعِقابَهُ عَلى أهلِ مَعصِيَتِهِ .
يا أهلَ البَصرَةِ! يا أهلَ المُؤتَفِكَةِ ! ويا جُندَ المَرأَةِ ، وأتباعَ البَهيمَةِ! رَغا فَأَجَبتُم ، وعُقِرَ فَانهَزَمتُم ، أحلامُكُم دِقاقٌ ، وعَهدُكُم شِقاقٌ ، ودينُكُم نِفاقٌ ، وأنتُم فَسَقَةٌ مُرّاقٌ .
يا أهلَ البَصرَةِ! أنتُم شَرُّ خَلقِ اللّه ِ ، أرضُكُم قَريبَةٌ مِنَ الماءِ ، بَعيدَةٌ مِنَ السَّماءِ . خَفَّت عُقولُكُم ، وسَفِهَت أحلامُكُم . شَهَرتُم سُيوفَكُم ، وسَفَكتُم دِماءَكُم ، وخالَفتُم إمامَكُم . فَأَنتُم اُكلَةُ الآكِلِ ، وفَريسَةُ الظّافِرِ ، فَالنّارُ لَكُم مُدَّخَرٌ ، وَالعارُ لَكُم مَفخَرٌ .
يا أهلَ البَصرَةِ! نَكَثتُم بَيعَتي ، وظاهَرتُم عَلَيَّ ذَوي عَداوَتي ، فَما ظَنُّكُم يا أهلَ البَصرَةِ الآنَ ؟! (1)2255.الإمام الباقر عليه السلام : إثبات الوصية _ مِن ذِكرِ خُطبَةِ الإِمامِ الحَسَنِ عليه السلام بَعدَ أن وَجَّهَ رَجُلاً مِن كِندَةَ في أربَعَة آلافٍ لِحَربِ مُعاوِيَةَ ، فَغَدَرَ وَالتَحَقَ بِمُعاوِيَةَ ، ثُمَّ أرسَلَ رَجُلاً مِن مُرادٍ في أربَعَةِ آلافٍ أيضا ، فَفَعَلَ فَعلَةَ الأوَّلِ _ : فَقامَ أبو مُحَمَّدٍ عليه السلام خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّه ُ وأثنى عَلَيهِ ، وقالَ : قَد عَرَفتُكُم أنَّكُم لا تَفونَ بِعَهدٍ ، ولا تُستَأمَنونَ إلى عَقدٍ ، وقَد غَدَرَ المُرادِيُّ الَّذي أختَرتُموهُ ، وقَبلَهُ ما اختَرتُمُ الكِندِيَّ .
فَقامَ اُناسٌ فَقالوا : إن كانَ الرَّجُلانِ غَدَرا فَنَحنُ نَنصَحُ ولا نَغدِرُ .
فَقالَ لَهُم : كَلّا ، وإنّي أُعَذِّرُ بَيني وبَينَكُم مَعَ عِلمي بِسوءِ ما تُبطِنونَ وتَنطَوونَ عَلَيهِ ، ومَوعِدُكُم عَسكَري بِالنُّخَيلَةِ .
ثُمَّ خَرَجَ فَعَسكَرَ بِالنُّخَيلَةِ ، وأقامَ بِهِ عَشَرَةَ أيّامٍ ، فَلَم يَلحَق بِهِ مِنهُم إلّا عَدَدٌ يَسيرٌ . فَانصَرَفَ عليه السلام إلَى الكوفَةِ ، وقامَ خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :
يا عَجَبًا مِن قَومٍ لا حَياءَ لَهُم ولا دينٌ ، مِن غَدرَةٍ بَعدَ غَدرَةٍ ! أما وَاللّه ِ لَو وَجَدتُ أعواناً لَقُمتَ ، بِهذَا الأَمرِ أيَّ قِيامٍ ، ونَهَضتُ بِهِ أيَّ نُهوضٍ . وايمُ ، اللّه ِ ! لا رَأَيتُم فَرَجا ولا عَدلاً أبَدا مَعَ ابنِ آكِلَةِ الأَكبادِ وبَني أُمَيَّةَ ، ولَيَسومُنَّكُم سوءَ العَذابِ حَتّى تَتَمَنَّوا أن يَلِيَكُم عَبدٌ حَبَشِيٌّ مُجَدَّعٌ ، فَأُفٍّ لَكُم ، وبُعداً ، وتَرَحا ، يا عَبيدَ الدُّنيا ومَوالِيَ الحُطامِ .
ثُمَّ نَزَلَ وهُوَ يَقولُ : «وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ» (2) . فَاتَّبَعَهُ مِن شيعَةِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام عَدَدٌ يَسيرٌ ؛ إشفاقاً عَلَيهِ وحَقنًا لِدَمِهِ . (3) .
ص: 317
2256.عنه عليه السلام : الجمل _ به نقل از حارث بن سريع _ : [پس از جنگ جمل] هنگامى كه امير مؤمنان عليه السلام بر بصريان چيره شد و آنچه را سپاهيان به دست آورده بودند ، تقسيم كرد، در ميان آنان به خطابه ايستاد و پس از حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، فرمود: «اى مردم! خداوند توانا و بزرگ ، نسبت به فرمان بردارانش مِهرى بى كران و آمرزشى پاينده دارد، و خشم و كيفرش را براى نافرمانانش رقم زده است.
اى بصريان! اى مردمِ شهرِ واژگون شده (1) و اى سپاهيانِ زن (عايشه)، و اى پيروان حيوانِ (جَمَل) بى زبان كه بانگ بر آورْد و شما در پى اش روان گشتيد و چون پى شد ، در هم شكستيد ! انديشه هايتان خام است (2) و پيمانتان سست ، و دينتان نفاق ، و خود مردمانى سركش و نافرمانيد .
اى بصريان! شما بدترينِ خلق خدا هستيد . سرزمينتان به آب ، نزديك و از آسمان به دور است. خردهايتان سبك، و انديشه هايتان سست است. شمشيرهايتان را بر كشيديد ، خون هايتان را ريختيد و با پيشوايتان ناسازگارى در پيش گرفتيد . پس شما طعمه خورنده ايد و شكارِ پيروز شونده. آتش برايتان اندوخته شده، و ننگ برايتان نازش است.
اى بصريان! شما بيعت خويش را با من ، شكستيد و دشمنان مرا بر ضدّ من يارى داديد . پس اينك چه گمان مى كنيد ، اى بصريان؟!» .2257.الإمام الصادق عليه السلام : إثبات الوصيّة _ در باره سخنان امام حسن عليه السلام پس از آن كه مردى از قبيله كنده با چهارهزار نفر را به جنگ معاويه فرستاد ، پس آن مرد حيله ورزيد و به معاويه پيوست . سپس مردى از قبيله مراد را نيز با چهار هزار نفر فرستاد و او هم به معاويه ملحق شد _ : امام حسن عليه السلام ايستاد و خطبه اى خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «شما خود مى دانيد كه به هيچ پيمانى وفا نمى كنيد و به هيچ قرارى كه شما بگذاريد ، اطمينانى نيست . مرادى و پيش از او كندى را بر گزيديد ؛ ولى پيمان شكستند و خيانت كردند» .
عدّه اى برخاستند و گفتند: اگر آن دو ، خيانت كردند، ما وفاداريم و خيانت نمى كنيم.
امام عليه السلام به آنان فرمود: «هرگز ، و ليكن من حجّت را بر شما تمام مى كنم ، با آن كه مى دانم چه انديشه بدى در سر مى پرورانيد و در دل نهان مى داريد. وعده من با شما ، اردوگاهم در نُخَيله» .
سپس خارج شد و در نُخَيله اردو زد و تا ده روز ، در آن جا ماند ؛ امّا از آن مردمان ، جز شمارى اندك ، كسى به او ملحق نگشت . از اين رو ، امام حسن عليه السلام به كوفه باز گشت و خطبه اى خواند و پس از حمد و ثناى الهى، فرمود: «اى شگفتا از جماعتى بى شرم و بى دين كه پى در پى ، پيمان مى شكنند ! به خدا سوگند كه اگر يارانى مى يافتم ، بى گمان ، به اين كار بر مى خاستم و دمى از پاى نمى نشستم. به خدا سوگند كه با وجود فرزند آن زن جگرخوار و [ديگر] فرزندان اُميّه، هرگز روى آسايش و داد را نخواهيد ديد. بدترين شكنجه ها را بر شما روا خواهند داشت ، چندان كه آرزو كنيد غلام سياهى بينى بريده ، بر شما حكومت كند. تفو بر شما، نفرين بر شما، غم و اندوه بر شما، اى بندگان دنيا و اى غلامانِ كالاى بى ارزش دنيا !» . آن گاه ، در حالى از منبر پايين آمد كه مى فرمود : «از شما و از آنچه به جاى خدا مى خوانيد ، كناره مى گيرم» .
سپس شمار اندكى از شيعيان امير مؤمنان عليه السلام ، از سرِ همدردى با ايشان و براى حفظ جان او، در پىِ امام عليه السلام حركت كردند. .
ص: 318
10 / 21مُحارَبَةُ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السّلام2260.عنه صلى الله عليه و آله ( _ إذا أرادَ أن يَخرُجَ في سَفَرٍ _ ) الإمام عليّ عليه السلام عن النبيّ صلى الله عليه و آله : أنَّه تَلا هذِهِ الآيَةَ : «أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» (1) ، قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، مَن أصحابُ النّارِ ؟ قالَ : مَن قاتَلَ عَلِيّا بَعدي ، أولئِكَ هُم أصحابُ النّارِ مَعَ الكُفّارِ ، فَقَد كَفَروا بِالحَقِّ لَمّا جاءَهُم . ألا وإنَّ عَلِيّا مِنّي ، فَمَن حارَبَهُ فَقَد حارَبَني وأسخَطَ رَبّي .
ثُمَّ دَعا عَلِيا عليه السلام فَقالَ : يا عَلِيُّ ، حَربُكَ حَربي ، وسِلمُكَ سِلمي ، وأنتَ العَلَمُ فيما بَيني وبَينَ أُمَّتي بَعدي . (2) .
ص: 319
10 / 21جنگيدن با امام على عليه السّلام2263.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را تلاوت كرد: «آنان اهل آتش اند و در آن ، جاويدان اند» . يكى پرسيد: اى پيامبر خدا ! چه كسانى اهل آتش اند؟
فرمود: «كسانى كه پس از من ، با على بجنگند. اينان با كافران در آتش اند؛ زيرا به حق _ كه برايشان آمد _ ، كفر ورزيده اند . بدانيد كه على از من است . پس هر كه با او بجنگد ، با من جنگيده و پروردگارِ مرا به خشم آورده است» .
پيامبر صلى الله عليه و آله سپس مرا صدا زد و فرمود: «اى على! جنگ تو ، جنگ من است و صلح تو ، صلح من . پس از من، تو در آنچه ميان من و امّت من است، نشانه هستى» .
.
ص: 320
2264.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تاريخ بغداد عن أبي أيوب : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ لِعَمّارٍ : يا عَمّارُ ، تَقتُلُكَ الفِئَةُ الباغيَةُ ، وأنتَ إذ ذاكَ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَكَ .
يا عَمّارَ بنَ ياسِرٍ ، إن رَأَيتَ عَليًّا قَد سَلَكَ واديا وسَلَكَ النّاسُ وادياً غَيرَهُ ، فَاسلُك مَعَ عَليٍّ ؛ فَإِنَّهُ لَن يُدليَكَ في رَدىً ، ولَن يُخرِجَكَ مِن هُدىً .
يا عَمّارُ ، مَن تَقَلَّدَ سَيفاً أعانَ بِهِ عَليّاً عَلى عَدُوِّهِ قَلَّدَهُ اللّه ُ يَومَ القيامَةِ وِشاحَينِ مِن دُرٍّ ، ومَن تَقَلَّدَ سَيفاً أعانَ بِهِ عَدوَّ عَليٍّ عَلَيهِ قَلَّدَهُ اللّه ُ يَومَ القيامَةِ وِشاحَينِ مِن نارٍ . (1)2265.الأمان : الإمام عليّ عليه السلام _ مِن كِتابٍ كَتَبَهُ إلى مُعاوِيَةَ جَواباً عَلى كِتابٍ مِنهُ إلَيهِ _ : أمّا طَلَبُكَ إلَيَّ الشّامَ ، فَإِنّي لَم أكُن لِاُعطِيَكَ اليَومَ ما مَنَعتُكَ أمسِ . وأمّا قَولُكَ : إنَّ الحَربَ قَد أكَلَتِ العَرَبَ إلّا حُشاشاتِ أنفُسٍ بَقِيَت ، ألا ومَن أكَلَهُ الحَقُّ فَإِلَى الجَنَّةِ ، ومَن أكَلَهُ الباطِلُ فَإِلَى النّارِ . (2)10 / 22عِبادَةُ الطّاغوتِالكتاب«اللَّهُ وَلِىُّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّ_لُمَ_تِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّ_غُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّ_لُمَ_تِ أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (3)
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِأيَ_تِنَا وَ سُلْطَ_نٍ مُّبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِيْهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ * وَ أُتْبِعُواْ فِى هَ_ذِه لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ» . (4)
.
ص: 321
2271.مسند ابن حنبل عن عبادة بن الصامت : تاريخ بغداد _ به نقل از ابو ايّوب _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه به عمّار مى فرمايد: «اى عمّار! گروه ياغى ، در حالى تو را مى كشند كه تو در آن هنگام ، با حق هستى و حق با توست. اى عمّار بن ياسر! اگر على را ديدى كه از راهى مى رود و مردم از راهى ديگر، تو با على برو؛ چرا كه او تو را به نابودى نمى كشانَد و هرگز از راه درست بيرونت نمى بَرَد. اى عمّار! هر كس شمشيرى حمايل كند تا با آن ، على را در برابر دشمنش يارى دهد، خداوند در روز قيامت ، بر او دو حمايل دُرنشان مى بندد، و هر كس شمشيرى حمايل كند تا با آن ، دشمن على را در برابرش يارى رساند ، خداوند در روز قيامت ، دو حمايل از آتش بر او مى بندد» .2272.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام _ در پاسخ به نامه معاويه _ : امّا اين كه شام را از من خواسته اى [كه به تو واگذار نمايم]، من كسى نيستم كه آنچه را ديروز از تو دريغ ورزيدم ، امروز به تو ببخشم. و امّا اين كه گفته اى: جنگ، عرب ها را خورده و تنها نيمْ جان هايى باقى مانده است، آگاه باش كه هر كس حق ، او را خورده [و در راه حق كشته شده] ، ره سپار بهشت گشته است، و هر كس كه باطل ، او را طعمه خويش كرده ، راه دوزخ را در پيش گرفته است.10 / 22بندگى طاغوتقرآن«خدا سَرور كسانى است كه ايمان آورده اند ؛ آنان را از تاريكى ها به سوى روشنايى به در مى برد . و كسانى كه كفر ورزيده اند، سَرورانشان طاغوت (عصيانگران)اند كه آنان را از روشنايى ، به سوى تاريكى ها به در مى برند. آنان اهل آتش اند و در آن ، جاويدان اند».
«همانا ما موسى را با نشانه ها و دليل روشن به سوى فرعون و سران [قوم] وى فرستاديم ؛ ولى [سران] از فرمان فرعون پيروى كردند و فرمان فرعون ، صواب نبود . روز قيامت ، پيشاپيش قومش مى رود و آنان را وارد آتش مى كند و چه بد ورودگاهى است براى وارد شوندگان!».
.
ص: 322
الحديث2279.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : بينا عيسَى بنُ مَريَمٍ عليهماالسلام في سِياحَتِهِ إذ مَرَّ بِقَريَةٍ ، فَوَجَدَ أهلَها مَوتى فِي الطَّريقِ وَالدّورِ ، فَقالَ : إنَّ هؤُلاءِ ماتوا بِسَخطَةٍ ، ولَو ماتوا بِغَيرِها تَدافَنوا ، قالَ : فَقالَ أصحابُهُ : وَدِدنا أنّا عَرَفنا قِصَّتَهُم ، فَقيلَ لَهُ : نادِهِم يا روحَ اللّه ِ ، فَقالَ : يا أهلَ القَريَةِ! فَأَجابَهُ مُجيبٌ مِنهُم : لَبَّيكَ يا روحَ اللّه ِ . قالَ : ما حالُكُم و ما قِصَّتُكُم ؟ قالَ : أصبَحَنا في عافيَةٍ و بِتنا فِي الهاوِيَةِ . فَقالَ : مَا الهاوِيَةُ ؟ قالَ : بِحارٌ مِن نارٍ فيها جِبالٌ مِنَ النّارِ ، قالَ : وما بَلَغَ بِكُم ما أرى ؟ قالَ : حُبُّ الدُّنيا وعِبادَةُ الطّاغوتِ . قالَ : وما بَلَغَ مِن حُبِّكُمُ الدُّنيا ؟ قالَ : كَحُبِّ الصَّبِيِّ لِأُمِّهِ ؛ إذا أقبَلَت فَرِحَ ، وإذا أدبَرَت حَزِنَ . قالَ : وما بَلَغَ مِن عِبادَتِكُمُ الطّاغوتِ ؟ قالَ : كانوا إذا أمَرونا أطَعناهُم . قالَ : فَكَيفَ أجَبتَني أنتَ مِن دونِهِم ؟ قالَ : لِأَنَّهُم مُلجَمونَ بِلُجُمٍ مِن نارٍ ، عَلَيهِم مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ ، و إنّي كُنتُ فيهِم ولَم أكُن مِنهُم ، فَلَمّا أصابَهُمُ العَذابُ أصابَني مَعَهُم ، فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعرَةٍ ، أخافَ أن اُكَبكَبَ فِي النّارِ .
قالَ : فَقالَ عيسى عليه السلام لِأَصحابِهِ : اَلنَّومُ عَلَى المَزابِلِ وأكلُ خُبزِ الشَّعيرِ يَسيرٌ مَعَ سَلامَةِ الدّينِ . (1) .
ص: 323
حديث2281.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : عيسى بن مريم عليه السلام در حال گشت و گذار بود كه به آبادى اى رسيد . ديد كه مردم آن ، در كوچه ها و خانه ها همگى مرده اند. گفت: «اينان بر اثر خشم[_ِ الهى] مرده اند ؛ زيرا اگر به علّت چيزى جز آن مرده بودند ، يكديگر را دفن مى كردند» . يارانش گفتند: دوست داريم داستان آنها را بدانيم.
يكى به عيسى عليه السلام گفت : آنان را صدا بزن ، اى روح خدا ! عيسى عليه السلام فرمود: «اى مردمِ آبادى!» . از ميان آنان ، يكى جوابش داد: بله ، اى روح خدا !
عيسى عليه السلام فرمود: «در چه حاليد و داستان شما چه بوده؟» . گفت: ما در عافيت بوديم ؛ ولى اكنون در سياه چاليم. فرمود: «سياه چال چيست؟» .
گفت: درياهايى از آتش كه در آن ، كوه هايى از آتش است. فرمود: «چه چيزى شما را به اين جا كشاند كه مى بينم؟» . گفت: علاقه به دنيا و بندگى طاغوت.
فرمود: «علاقه شما به دنيا ، تا چه اندازه بود؟» .
گفت: مانند علاقه كودك به مادرش كه هر گاه [نزد او] مى آيد ، شاد مى شود و چون مى رود ، اندوهگين مى گردد. فرمود: «بندگى شما نسبت به طاغوت ، چه سان بود؟» . گفت: [آن سان كه] هر گاه به ما فرمانى مى دادند ، از آنان اطاعت مى كرديم. فرمود: «چرا تو جواب مرا دادى و نه ديگران؟» .
گفت: چون بر [دهان] آنان لگام هايى از آتش زده شده و فرشتگانى دژخيم و درشت خوى ، بر ايشان گماشته شده اند . من نيز در ميان ايشان بودم ، ولى از ايشان نبودم ؛ امّا چون عذاب به آنان رسيد، دامن مرا هم گرفت و اكنون من به مويى آويزانم و مى ترسم كه در آتش فرو افتم .
عيسى عليه السلام به يارانش فرمود: «خفتن در زباله دانى ها و خوردن نان جوين، با وجود سالم بودن دين، آسان است» . .
ص: 324
10 / 23عِصيانُ اللّه ِ وَالرَّسولِالكتاب«وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَ__لِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ» . (1)
«ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يَشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * ذَ لِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَ_فِرِينَ عَذَابَ النَّارِ» . (2)
الحديث2288.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن يُطِعِ الشَّيطانَ يَعصِ اللّه َ ، ومَن يَعصِ اللّه َ يُعَذِّبُهُ اللّه ُ . (3)2289.كنز العمّال عن أبي عبيد اللّه الجدلي : عنه صلى الله عليه و آله : لا يَزالُ العَذابُ مَكشوفاً ما استَتَروا بِمَعاصِي اللّه ِ ، فَإِذا أعلَنوهَا استَوجَبوا عَذابَ النّارِ . (4)2290.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : المُنكَرُ يَقودُ صاحِبَهُ أو يَسوقُهُ إلَى النّارِ . (5)2291.الكافي عن مفضّل بن عمر : عنه صلى الله عليه و آله : النّارُ لِمَن رَكِبَ مُحَرَّما ، وَالجَنَّةُ لِمَن تَرَكَ الحَلالَ ، فَعَلَيكَ بِالزُّهدِ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ مِمّا يُباهِي اللّه ُ بِهِ المَلائِكَةَ ، وبِهِ يُقبِلُ اللّه ُ عَلَيكَ بِوَجهِهِ ، ويُصَلّي عَلَيكَ الجَبّارُ . (6) .
ص: 325
10 / 23نافرمانى از خدا و پيامبر9قرآن«و هر كس كه از خدا و پيامبر او نافرمانى كند و از حدود مقرّر او تجاوز نمايد، [خداوند ]وى را در آتشى در مى آورد كه همواره در آن خواهد بود و عذابى خفّت آور خواهد داشت».
«اين [كيفر] ، بدان سبب است كه آنان با خدا و پيامبر او به مخالفت بر خاستند و هر كس كه با خدا و پيامبر او به مخالفت بر خيزد ، قطعا خدا سختْ كيفر است. اين [عذاب دنيا] را بچشيد، و براى كافران ، عذاب آتش خواهد بود».
حديث2298.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه از شيطان فرمان بَرد ، خدا را نافرمانى كرده و هر كه خدا را نافرمانى كند ، خداوند عذابش مى كند .2299.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تا زمانى كه مردم ، معاصىِ خدا را پنهانى انجام دهند، عذاب [از آنان ]دور داشته مى شود ؛ ولى هر گاه آن گناهان را آشكارا نمودند ، مستوجب عذاب آتش مى شوند .2300.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عمل ناپسند و حرام، صاحب خود را به سوى آتش مى كشاند و يا مى راند.2301.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش ، براى كسى است كه مرتكب حرامى شود و بهشت ، از آنِ كسى است كه [نه فقط حرام ، بلكه ]حلال را ترك گويد . پس بر تو باد زهدورزى ؛ زيرا زهد ، از جمله چيزهايى است كه خداوند با آن ، بر فرشتگان ، مباهات مى كند و به سبب آن است كه خداوند به تو روى مى نمايد و خداى جبّار ، بر تو درود مى فرستد.
.
ص: 326
2302.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن أذنَبَ ذَنبا وهُوَ ضاحِكٌ ، دَخَلَ النّارَ وهُوَ باكٍ . (1)2303.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : اَلنّاسُ اثنانِ ؛ فَواحِدٌ استَراحَ وآخَرُ أراحَ ، فَأَمَّا الَّذي استَراحَ فَعَبدٌ أطاعَ اللّه َ في حَياتِهِ ثُمَّ ماتَ فَأَفضى إلى رَحمَةِ اللّه ِ ونَعيمٍ مُقيمٍ ، وأمَّا الّذَي أراحَ فَعَبدٌ عَصَى اللّه َ في حَياتِهِ ثُمَّ ماتَ فَأَفضى إلى عِقابٍ وعَذابٍ وهَوانٍ أليمٍ . (2)2304.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : اَلتَهَجُّمُ عَلى المَعاصي يوجِبُ عِقابَ النّارِ . (3)2305.مكارم الأخلاق : عنه عليه السلام : راكِبُ المَعصيَةِ مَثواهُ النّارُ . (4)2306.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : مَن يَعصِ اللّه َ ورَسولَهُ فَقَد خَسِرَ خُسرانا مُبينا وَاستَحَقَّ عَذابا أليما . (5)2307.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في دُعاءٍ يَلجَأُ فيهِ إلَى اللّه ِ لِيَهدِيَهُ ) عنه عليه السلام : إنَّ اللّه َ ... جَعَلَ عُقوبَةَ أهلِ مَعصِيَتِهِ نارا تَأَجَّجُ لِغَضَبِهِ «وَ مَا ظَ_لَمَهُمُ اللَّهُ وَ لَ_كِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْ_لِمُونَ» (6) . (7)2308.عنه عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن لَم يَنتَهِ عَمّا نَهَى اللّه ُ عَنهُ فَقَد عَصاهُ ، فَإِن ماتَ عَلى مَعصِيَتِهِ أكَبَّهُ اللّه ُ عَلى وَجهِهِ فِي النّارِ . (8) .
ص: 327
2309.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس گناهى مرتكب شود و در آن حال ، خندان باشد، با چشم گريان وارد آتش مى شود.2310.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردم بر دو گونه اند: يكى آسوده مى شود و ديگرى آسوده مى سازد. (1) آن كه آسوده مى شود، بنده اى است كه در زمان حياتش ، خدا را اطاعت كرده و سپس از دنيا رفته و به رحمت خدا و نعمت جاويدان رسيده است، و امّا آن كه [ديگران را] آسوده مى گرداند، بنده اى است كه در زمان حياتش خدا را نافرمانى كرده و سپس از دنيا رفته و به كيفر و عذاب و خوارىِ دردناكى گرفتار آمده است.2311.مكارم الأخلاق : امام على صلى الله عليه و آله : هجوم آوردن به گناهان ، مجازات آتش را در پى دارد .2312.سنن الترمذي عن ابن عبّاس : امام على صلى الله عليه و آله : مرتكب شونده نافرمانى و گناه، جايگاهش آتش است.2313.مكارم الأخلاق عن ابن عبّاس : امام على صلى الله عليه و آله : هر كه خدا و پيامبرش را نافرمانى كند ، گرفتار زيانى آشكار شده و سزاوار عذابى دردآور گشته است.2314.الإمام الباقر عليه السلام : امام على صلى الله عليه و آله : خداوند ، ... [كيفرِ] نافرمانانش را آتشى قرار داده كه از خشم او شعله ور مى شود «و خدا به آنان ستم نكرده ؛ بلكه آنان خود ، به خويشتن ستم مى كردند» .2315.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : امام صادق صلى الله عليه و آله : هر كه از آنچه خداوند نهى كرده است ، باز نايستد، در واقع ، او را نافرمانى كرده است و اگر در حال نافرمانىِ خدا بميرد ، خداوند او را در آتش سرنگون مى سازد. .
ص: 328
2316.طبّ الأئمّة عن محمّد بن إبراهيم : كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبان بن عثمان الأحمر عن الإمام الصادق عليه السلام : أنَّهُ جاءَ إلَيهِ رَجُلٌ ، فَقالَ لَهُ : بِأَبي أنتَ وأُمّي يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ! عَلِّمْنِي مَوعِظَةً .
فَقالَ لَهُ عليه السلام : إن كانَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى قَد تَكَفَّلَ بِالرِّزقِ ، فَاهتِمامُكَ لِماذا ؟ وإن كانَ الرِّزقُ مَقسوما ، فَالحِرصُ لِماذا ؟ وإن كانَ الحِسابُ حَقّا ، فَالجَمعُ لِماذا ؟ وإن كانَ الخَلَفُ مِنَ اللّه ِ عز و جل حَقّا ، فَالبُخلُ لِماذا ؟ وإن كانَتِ العُقوبَةُ مِنَ اللّه ِ عز و جل النّارَ ، فَالمَعصِيَةُ لِماذا ؟! (1)10 / 24كَثرَةُ الخَطيئَةِالكتاب«بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحَ_طَتْ بِهِ خَطِيئتُهُ فَأُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (2)
«وَ قَدْ أَضَلُّواْ كَثِيرًا وَ لَا تَزِدِ الظَّ__لِمِينَ إلَّا ضَلَ_لاً * مِّمَّا خَطِيئتِهِمْ أُغْرِقُواْ فَأُدْخِلُواْ نَارًا فَلَمْ يَجِدُواْ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا» . (3)
الحديث2323.المعجم الكبير عن البراء بن عازب : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن لَم يَحسِب كَلامَهُ مِن عَمَلِهِ ؛ كَثُرَت خَطاياهُ ، وحَضَرَ عَذابُهُ . (4) .
ص: 329
2324.صحيح مسلم عن عبد اللّه [ بن مسعود] : كتاب من لايحضره الفقيه _ به نقل از ابان بن عثمان احمر _ : مردى خدمت امام صادق عليه السلام آمد و گفت : پدر و مادرم به فدايت ، اى فرزند پيامبر خدا ! به من اندرزى بياموز.
امام صادق عليه السلام به او فرمود : «اگر خداوند _ تبارك و تعالى _ روزى را ضمانت كرده است ، پس دلواپسى ات براى چيست؟ و اگر روزى قسمت شده است ، پس حرص زدن براى چيست؟ و اگر حسابرسى[_ِ روز قيامت ]حقيقت دارد ، پس گرد آوردن [اموال] براى چيست ؟ و اگر عوض دادن از جانب خداى عز و جلراست است ، پس بخل ورزيدن براى چيست؟ و اگر كيفر خداوند عز و جل آتش است ، پس نافرمانى براى چيست؟10 / 24بسيارىِ گناهانقرآن«آرى، كسى كه بدى اى به دست آورد و گناهش او را در ميان بگيرد، پس چنين كسانى اهل آتش اند و در آن ، ماندگار خواهند بود».
«و بسيارى را گم راه كرده اند. [بار خدايا !] جز بر گم راهىِ ستمكاران ميفزاى. [تا] به سبب گناهانشان ، غرقه گشتند و [پس از مرگ ،] به آتشى برده شدند و براى خود، در برابر خدا يارانى نيافتند».
حديث2331.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس گفتارش را از كردارش به شمار نياورَد ، [آن گاه ]گناهانش بسيار مى شود و عذابش حاضر مى گردد .
.
ص: 330
2332.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ سَقَطُهُ (1) ، ومَن كَثُرَ سَقَطُهُ كَثُرَت ذُنوبُهُ ، ومَن كَثُرَت ذُنوبُهُ كانَتِ النّارُ أولى بِهِ . (2)2333.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فيما يُقالُ كُلَّ يَومٍ عِندَ الصَّباحِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ ، ومَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ ، ومَن قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ ، ومَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ ، ومَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ . (3)2334.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : إيّاكَ والإساءَةَ ! فَإِنَّها خُلُقُ اللِّئامِ ، وإنَّ المُسيءَ لَمُتَرَدٍّ في جَهَنَّمَ بِإِساءَتِهِ . (4)2335.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : قالَ اللّه ُ عز و جل لِموسى عليه السلام : اِجعَل لِسانَكَ مِن وَراءِ قَلبِكَ تَسلَم ، وأكثِر ذِكري بِاللَّيلِ والنَّهارِ ، ولا تَتَّبِ_عِ الخَطيئَةَ في مَعدِنِها فَتَندَمَ ؛ فَإِنَّ الخَطيئَةَ مَوعِدُ أهلِ النّارِ . (5)2336.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في بَيانِ فَضلِ يَومِ الجُمُعَةِ _ ) عنه عليه السلام : إيّاكُم ومَعاصِيَ اللّه ِ أن تَركَبوها ؛ فَإِنَّهُ مَنِ انتَهَكَ مَعاصِيَ اللّه َ فَرَكِبَها فَقَد أبلَغَ فِي الإِساءَةِ إلى نَفسِهِ ، ولَيسَ بَينَ الإِحسانِ وَالإِساءَةِ مَنزِلَةٌ ، فَلِأَهلِ الإِحسانِ عِندَ رَبِّهِمُ الجَنَّةُ ، ولِأَهلِ الإِساءَةِ عِندَ رَبِّهِمُ النّارُ . (6) .
ص: 331
2337.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه گفتارش بسيار شود ، لغزشش (1) نيز بسيار مى گردد و هر كه لغزشش بسيار گردد ، گناهانش بسيار مى شود و هر كه گناهانش بسيار شود ، آتش بر او سزاوارتر مى گردد.2338.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في لَيلَةِ السَّبتِ بَعدَما صَلّى ) امام على عليه السلام : هر كه بسيار گويد ، بسيار خطا مى كند و هر كه بسيار خطا كند ، حيايش اندك مى شود و هر كه حيايش اندك شود، پارسايى اش اندك مى شود و هر كه پارسايى اش اندك شود ، دلش مى ميرد و هر كه دلش بميرد ، وارد آتش مى شود . (2)2339.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ الإِثنَينِ _ ) امام على عليه السلام : از بدى كردن بپرهيز؛ زيرا آن ، خوىِ فرومايگان است و بدى كننده ، به سبب بدى كردنش، در جهنّم فرو مى افتد.2340.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن ) امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل به موسى عليه السلام فرمود : «زبانت را در پس دلت قرار ده تا به سلامت بمانى . شب و روز ، بسيار مرا ياد كن و گناه را در كانون آن دنبال مكن؛ (3) زيرا گناه ، وعده گاه اهل آتش است».2341.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : زنهار! خداى را نافرمانى نكنيد؛ زيرا هر كس خداى را نافرمانى كند ، در حقيقت ، به خويشتن بسى بد كرده است . و ميان نيكى كردن و بدى كردن ، حدّ وسطى نيست؛ نيكوكاران ، در نزد پروردگارشان بهشت دارند و بدى كنندگان ، نزد پروردگارشان آتش . .
ص: 332
10 / 25شَهادَةُ الزُّورِ2344.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَن تَزُولَ قَدَما شاهِدِ الزّورِ حَتّى يوجِبَ اللّه ُ لَهُ النّارَ . (1)2345.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن شَهِدَ شَهادَةَ زورٍ عَلى أحَدٍ مِنَ النّاسِ ، عُلِّقَ بِلِسانِهِ مَعَ المُنافِقينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ . (2)2346.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : ما مِن رَجُلٍ يَشهَدُ بِشَهادَةِ زورٍ عَلى مالِ رَجُلٍ مُسلِمٍ لِيَقطَعَهُ ، إلّا كَتَبَ اللّه ُ عز و جل لَهُ مَكانَهُ صَكّا إلَى النّارِ . (3)2347.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ يَومَ اُحُدٍ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : شاهِدُ الزّورِ لا تَزولُ قَدَماهُ حَتّى تَجِبَ لَهُ النّارُ . (4)10 / 26قَتلُ المُؤمِنِالكتاب«وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَ__لِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا» . (5)
.
ص: 333
10 / 25شهادت دروغ2354.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه به دروغ شهادت دهد ، هنوز قدم از قدم بر نداشته كه خداوند آتش را بر او واجب مى گرداند .2355.المعجم الكبير عن ابن عبّاس : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به زيان احدى از مردم شهادت دروغ دهد ، همراه با منافقان در پايين ترين طبقه آتش ، به زبانش آويخته مى شود .2356.الإمام عليّ عليه السلام : امام باقر عليه السلام : هيچ مردى نيست كه به منظور بردن مال مرد مسلمانى ، بر ضدّ او شهادت دروغ دهد ، مگر آن كه خداوند عز و جلبه جاى آن، سند دوزخى بودنِ او را مى نويسد .2357.الإمام الباقر عليه السلام : امام صادق عليه السلام : گواهى دهنده به دروغ ، هنوز قدم از جاى خود بر نداشته كه آتش دوزخ بر او واجب مى شود.10 / 26كشتن مؤمنقرآن«و هر كس عمدا مؤمنى را بكشد ، كيفرش دوزخ است كه در آن ، ماندگار خواهد بود، و خدا بر او خشم مى گيرد و لعنتش مى كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است».
.
ص: 334
الحديث2363.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : كُلُّ ذَنبٍ عَسَى اللّه ُ أن يَغفِرَهُ إلّا مَن ماتَ مُشرِكا ، أو مَن قَتَلَ مُؤمِنا مُتَعَمِّدا . (1)2364.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ الثَّقَلَينِ اجتَمَعوا عَلى قَتلِ مُؤمِنٍ لَأَكَبَّهُمُ اللّه ُ عَلى مَناخِرِهِم فِي النّارِ ، وإنَّ اللّه َ حَرَّمَ الجَنَّةَ عَلَى القاتِلِ وَالآمِرِ . (2)2365.الكافي عن هارون بن خارجة ، قال : عنه صلى الله عليه و آله : قُسِمَتِ النّارُ سَبعينَ جُزءا ، فَلِلآمِرِ تِسعٌ وسِتّونَ ، ولِلقاتِلِ جُزءٌ ، وحَسبُهُ ! (3)2366.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَقولُهُ إذا مَرَّ بِالرُّكنِ اليَما ) عنه صلى الله عليه و آله : والَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ ! لَو أنَّ أهلَ السَّماءِ وَالأَرضِ شَرِكوا في دَمِ امرِىً?مُسلِمٍ ورَضوا بِهِ ، لَأَكَبَّهُمُ اللّه ُ عَلى مَناخِرِهِم فِي النّارِ . (4)2367.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ فِي الكَعبَةِ وهُوَ ساجِدٌ _ ) الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا» (5) _ : لَهُ فِي النّارِ مَقعَدٌ لَو قَتَلَ النّاسَ جَميعا لَم يَرِد إلّا إلى ذلِكَ المَقعَدِ . (6) .
ص: 335
حديث2369.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در هر گناهى ، اميد آن هست كه خدا آن را ببخشايد ، بجز [گناه] كسى را كه مشرك بميرد، يا مؤمنى را عمدا بكشد.2370.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر جن و انس در كشتن مؤمنى همدست باشند ، خداوند ، همه آنها را در آتش سرنگون مى سازد . خدا بهشت را بر قاتل و كسى كه دستور قتل را صادر كند، حرام كرده است.2371.جامع الأخبار : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتشِ جهنّم به هفتاد جزء تقسيم شده است كه شصت و نه جزء آن ، براى فرمان دهنده [به قتل] است و تنها يك جزء ، براى قاتل و [البتّه] همين يك جزء ، او را بس است .2372.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِمّا كانَ يَقولُهُ إذا دَخَلَ المَسجِدَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه مرا به حق بر انگيخت ، اگر اهل آسمان و زمين در خون مرد مسلمانى شريك شوند و بدان رضايت دهند ، خداوند ، همه آنان را به بينى شان در آتش سرنگون مى سازد.2373.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام _ در باره اين آيه : «هر كه كسى را جز به قصاص قتل يا به [كيفر ]فسادى در زمين ، بكشد ، چنان است كه گويى همه مردم را كشته است» _ : [يعنى] چنين كسى ، جايگاهى در آتش دارد كه اگر همه مردم را هم مى كشت ، باز به همان جايگاه وارد مى شد. .
ص: 336
2374.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافي عن أبي حمزة عن الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : اُتِيَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَقيلَ لَهُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، قَتيلٌ في جُهَينَةَ! فَقامَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَمشي ، حَتَّى انتَهى إلى مَسجِدِهِم . قالَ : وتَسامَعَ النّاسُ فَأَتَوهُ .
فَقالَ : مَن قَتَلَ ذا؟ قالوا : يا رَسولَ اللّه ِ ، ما نَدري !
فَقالَ : قَتيلٌ بَينَ المُسلِمينَ لا يُدرى مَن قَتَلَهُ؟! وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ ، لَو أنَّ أهلَ السَّماءِ وَالأَرضِ شَرِكوا في دَمِ امرِىً?مُسلِمٍ ورَضوا بِهِ ، لَأَكَبَّهُمُ اللّه ُ عَلى مَناخِرِهِم فِي النّارِ _ أو قالَ : عَلى وُجوهِهِم _ . (1)2375.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فيما يُقالُ عِندَ دُخولِ الحَمّامِ _ ) تهذيب الأحكام عن زيد بن عليّ عن آبائه عليهم السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذَا التَقَى المُسلِمانِ بِسَيفِهِما (2) عَلى غَيرِ سُنَّةٍ ، القاتِلُ وَالمَقتولُ فِي النّارِ . فَقيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ! القاتِلُ ، فَما بالُ المَقتولِ ؟! قالَ [ صلى الله عليه و آله ] : لِأَنَّهُ أرادَ قَتلاً . (3)10 / 27اقتطاع حَقِّ المُسلِمِ2378.الغارات عن النعمان بن سعد : سنن الدارمي عن أبي اُمامة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : مَنِ اقتَطَعَ حَقَّ امرِىً?مُسلِمِ بِيَمينِهِ فَقَد أوجَبَ اللّه ُ لَهُ النّارَ وحَرَّمَ عَلَيهِ الجَنَّةَ . فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : وإن كانَ شَيئا يَسيرا يا
ص: 337
2379.كتاب من لا يحضره الفقيه عن سدير : الكافى _ به نقل از ابو حمزه ، از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام _ : نزد پيامبر خدا عليه السلام آمدند و گفتند: اى پيامبر خدا ! در [محلّه قبيله] جُهينه ، مقتولى افتاده است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر خاست و پياده رفت تا به مسجد آنان رسيد. خبر [آمدن پيامبر] ، در ميان مردم پيچيد و نزد ايشان آمدند. فرمود: «چه كسى او را كشته است؟» .
گفتند: نمى دانيم ، اى پيامبر خدا !
فرمود: «كشته اى در ميان مسلمانان است و معلوم نيست چه كسى او را كشته است؟! سوگند به آن كه مرا به حق بر انگيخت، اگر اهل آسمان و زمين [همگى ]در خون مرد مسلمانى شريك شوند و به آن ، رضايت دهند، خداوند ، همه آنها را به بينى هايشان _ يا فرمود: به صورت هايشان _ ، در آتش مى افكند» .2380.الإمام الصادق عليه السلام : تهذيب الأحكام _ به نقل از زيد بن على ، از پدرانش عليهم السلام _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هر گاه دو مسلمان بر يكديگر شمشير كشند ، بدون آن كه پاى [دفاع از ]سنّتى در ميان باشد، قاتل و مقتول ، هر دو در آتش اند» .
گفته شد: اى پيامبر خدا ! قاتل آرى، مقتول چرا؟
فرمود: «چون او هم قصد كشتن داشته است» .10 / 27جلوگيرى از حقّ مسلمان2383.صحيح البخاري عن أنس : سنن الدارمى _ به نقل از ابو امامه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هر كس با سوگندِ خود ، حقّ مسلمانى را از آنِ خود گرداند ، خداوند ، آتش را بر او واجب و بهشت را بر وى حرام مى گرداند» .
مردى به ايشان گفت : اگر چه چيز اندكى باشد، اى پيامبر خدا؟!
فرمود: «اگرچه تكّه اى از شاخه درخت مسواك باشد» .
.
ص: 338
10 / 28الفُجورُالكتاب«وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍ» . (1)
الحديث2389.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِمّا دَعا بِهِ فِي السُّجودِ لَيلاً _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ الكَذِبَ يَهدي إلَى الفُجورِ ، وإنَّ الفُجورَ يَهدي إلَى النّارِ . (2)2390.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إيّاكُم وَالكَذِبَ! فَإِنَّهُ مَعَ الفُجورِ ، وهُما فِي النّارِ . (3)2391.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمر : إنَّ رَجُلاً جاءَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : ... يا رَسولَ اللّه ِ ، ما عَمَلُ النّارِ ؟ قالَ : اَلكَذِبُ ، إذا كَذِبَ فَجَرَ ، وإذا فَجَرَ كَفَرَ ، وإذا كَفَرَ دَخَلَ يَعِني : النّارَ . 42392.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا تَغبِطَنّ فاجِرَا بِنِعمَةٍ ، فَإنَّ مِن وَرائِهِ طالِبا حَثيثَا ، وقَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :
«مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَ_هُمْ سَعِيرًا» . (4) .
ص: 339
10 / 28كجروى (1)قرآن«همانا كجروان ، در آتش افروخته اند».
حديث2398.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همانا دروغ گفتن ، [آدمى را] به كجروى مى كشاند و كجروى نيز به آتش ره نمون مى شود.2399.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از دروغگويى بپرهيزيد؛ زيرا دروغ ، با كجروى همراه است، و اينها هر دو ، در آتش اند .2400.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ : مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : ... اى پيامبر خدا ! كدام عمل است كه به دوزخ مى بَرد؟
فرمود: «دروغ؛ [زيرا] هر گاه شخص دروغ بگويد ، كجروى كرده و هر گاه كجروى كند ، به كفر افتاده و هر گاه به كفر در افتد ، وارد آتش مى شود» .2401.عنه صلى الله عليه و آله : الدرّ المنثور : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هرگز براى نعمتى كه يك گنهكار دارد ، غبطه مخور ؛ چرا كه جوينده اى كوشا (مرگ) ، در پى اوست» . آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اين
آيه را تلاوت كرد : «جايگاه آنان جهنّم است . هر بار كه آتش آن فرو نشنيد ، شراره اى تازه برايشان مى افزاييم» .
.
ص: 340
10 / 29الشِّقوَةُالكتاب«فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ» . (1)
«فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَى * سَيَذَّكَّرُ مَن يَخْشَى * وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى * الَّذِى يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى» . (2)
«فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى * لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى * الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلَّى» . (3)
الحديث2409.عنه صلى الله عليه و آله : سنن ابن ماجة عن أبي هريرة : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ النّارَ إلّا شَقِيٌّ . قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ومَنِ الشَّقِيُّ؟ قالَ : مَن لَم يَعمَل للّه ِِ بِطاعَةِ ، ولَم يَترُك لَه مَعصِيَةً . (4)2410.عنه صلى الله عليه و آله : مجمع البيان عن ابن عبّاس : إنَّ رَجُلاً كانَت لَهُ نَخلَةٌ فَرعُها في دارِ رَجُلٍ فَقيرٍ ذي عِيالٍ ، وكانَ الرَّجُلُ إذا جاءَ فَدَخَلَ الدّارَ وصَعِدَ النَّخلَةَ لِيَأخُذَ مِنهَا التَّمرَ ، فَرُبَّما سَقَطَتِ التَّمرَةُ فَيَأخُذُها صِبيانُ الفَقيرِ ، فَيَنزِلُ الرَّجُلُ مِنَ النَّخلَةِ حَتّى يَأخُذَ التَّمرَ مِن أيديهِم ، فَإِن وَجَدَها في في (5) أحَدِهِم أدخَلَ إصبَعَهُ حَتّى يَأخُذَ التَّمرَةَ مِن فيهِ .
فَشَكا ذلِكَ الرَّجُلُ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وأخبَرَهُ بِما يَلقى مِن صاحِبِ النَّخلَةِ . فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «اِذهَب» .
ولَقِيَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله صاحِبَ النَّخلَةِ ، فَقالَ : «تُعطيني نَخلَتَكَ المائِلَةَ الَّتي فَرعُها في دارِ فُلانٍ ولَكَ بِها نَخلَةٌ فِي الجَنَّةِ»؟ فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : إنَّ لي نَخلاً كَثيرا وما فيهِ نَخلَةٌ أعجَبُ إلَيَّ تَمرَةً مِنها !
قالَ : ثُمَّ ذَهَبَ الرَّجُلُ ، فَقالَ رَجُلٌ كانَ يَسمَعُ الكَلامَ مِن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا رَسولَ اللّه ِ ، أتُعطيني ما أعطَيتَ الرَّجُلَ نَخلَةً فِي الجَنَّةِ إن أنَا أخَذتُها ؟ قالَ : «نَعَم» .
فَذَهَبَ الرَّجُلُ ولَقِيَ صاحِبَ النَّخلَةِ فَساوَمَها مِنهُ ، فَقالَ لَهُ : أشَعرتَ أنَّ مُحَمَّدا أعطاني بِها نَخلَةً فِي الجَنَّةِ ، فَقُلتُ لَهُ : يُعجِبُني تَمرَتُها ، وإنَّ لي نَخلاً كَثيرا فما فيهِ نَخلَةٌ أعجَبُ إلَيَّ تَمرَةً مِنها ! فَقالَ لَهُ الآخَرُ : أتُريدُ بَيعَها؟ فَقالَ : لا ، إلّا أن اُعطى ما لا أظُنُّهُ اُعطى . قالَ : فَما مُناكَ ؟ قالَ : أربَعونَ نَخلَةً . فَقالَ الرَّجُلُ : جِئتَ بِعَظيمٍ! تَطلُبُ بِنَخلَتِكَ المائِلَةِ أربَعينَ نَخلَةً ؟! ثُمَّ سَكَتَ عَنهُ ، فَقالَ لَهُ : أنَا أُعطيكَ أربَعينَ نَخلَةً . فَقالَ لَهُ : أشهِد إن كُنتَ صادِقا . فَمَرَّ إلى اُناسٍ فَدَعاهُم فَأَشهَدَ لَهُ بِأَربَعينَ نَخلَةً .
ثُمَّ ذَهَبَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ :
يا رَسولَ اللّه ِ ، إنَّ النَّخلَةَ قَد صارَت في مِلكي ، فَهِيَ لَكَ . فَذَهَبَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إلى صاحِبِ الدّارِ ، فَقالَ لَهُ : «النَّخلَةُ لَكَ ولِعِيالِكَ» . فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى : «وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشَى» (6) السّورَةَ .
وعَن عطاءٍ قالَ : اِسمُ الرَّجُلِ أبُو الدَّحداحِ ، «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى» (7) هُوَ أبُو الدَّحداحِ «وَ أَمَّا مَن بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى» (8) وهُوَ صاحِبُ النَّخلَةِ ، وقَولُهُ : «لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى» (9) وهُوَ صاحِبُ النَّخلَةِ ، «وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» (10) هُوَ أبُو الدَّحداحِ «وَ لَسَوْفَ يَرْضَى» (11) إذا دَخَلَ الجَنَّةَ .
قالَ : وكانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَمُرُّ بِذلِكَ الحُشِّ (12) وعُذوقُهُ دانِيَةٌ ، فَيَقولُ : عُذوقٌ وعُذوقٌ لِأَبِي الدَّحداحِ فِي الجَنَّةِ . (13) .
ص: 341
10 / 29تيره بختىقرآن«و امّا كسانى كه تيره بخت شده اند، در آتش ، فرياد و ناله اى دارند».
«پند ده كه پند ، سودمند است . هر كس اهل خشيت است ، پند مى گيرد و هر كس اهل شقاوت است ، از آن مى گذرد ؛ آن كه آتش بزرگ را مى چشد» .
«شما را از آتش شعله ور ، بيم مى دهم ؛ آتشى كه جز نگون بخت ترين[_ِ مردم] ، در آن در نمى آيد ؛ آن كه دروغ پنداشت و روى گردانْد» .
حديث2418.عنه صلى الله عليه و آله : سنن ابن ماجة _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «وارد آتش نمى شود ، مگر شقى (بدفرجام)» .
گفته شد : اى پيامبر خدا! شقى ، چه كسى است؟
فرمود: «كسى كه به هيچ طاعتى از طاعات خدا عمل نكند، و هيچ معصيتى از معاصى او را فرو نگذارد» .2419.عنه صلى الله عليه و آله : مجمع البيان : ابن عبّاس گفت : مردى نخلى داشت كه شاخه اش در سراى مردى درويش و عيالوار ، آويخته شده بود . هنگامى كه صاحب نخل ، مى آمد و وارد سرا[ى آن درويش] مى شد تا از درخت ، بالا رود و خرماى آن را بچيند، گاهى مى شد كه خرمايى مى افتاد و كودكان مرد درويش ، آن را بر مى داشتند. صاحب نخل ، از درخت ، پايين مى آمد و خرما را از دستشان مى ستاند و اگر يكى از آنها خرمايى در دهانش نهاده بود ، انگشت خويش را در دهان او فرو مى برد و خرما را بيرون مى آورد!
مرد درويش ، از اين كار ، به پيامبر صلى الله عليه و آله شِكوه نمود و به ايشان گفت كه از دست صاحب نخل ، چه مى كشد. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «اينك تو برو» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه صاحب نخل را ديد، به او فرمود: «آن نخل خميده ات را كه شاخه اش در سراى فلان كس است، به من مى دهى تا به جاى آن، نخلى در بهشت داشته باشى؟».
مرد گفت: من نخل هاى بسيار دارم ؛ ولى خرماى هيچ يك از آنها به نيكويىِ خرماى آن نخل نيست . آن مرد اين را گفت و رفت . مردى كه سخنان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را مى شنيد، به آن جناب گفت: اى پيامبر خدا ! اگر من آن نخل را از او بگيرم ، آيا نخلى را كه در بهشت به آن مرد مى دادى، به من مى دهى؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «آرى» .
مرد رفت و صاحب نخل را يافت و آن را از او خريدار شد . صاحب نخل گفت: آيا تو فهميدى كه محمّد به من گفت كه آماده است به جاى آن، نخلى در بهشت به من دهد، و من به او گفتم كه خرماى آن ، خوشايند من است، و من نخل هاى بسيارى دارم ؛ ولى در ميان آنها خرماى هيچ نخلى به نيكويىِ خرماى آن نيست ؟
آن ديگرى گفت: مى خواهى كه آن را بفروشى يا نه ؟
گفت : نه، مگر اين كه به من ، آن بهايى را دهند كه گمان نمى كنم بدهند.
گفت: مگر چه مى خواهى؟
گفت: چهل نخل .
مرد گفت: سخن بزرگى گفتى! براى يك نخل خميده ، چهل نخل مى طلبى؟
سپس لختى خاموش ماند و آن گاه گفت: من چهل نخل به تو مى دهم .
صاحب نخل گفت: گواه بگير، اگر راست مى گويى.
پس، مرد خريدار ، نزد عدّه اى رفت و آنان را فرا خواند و گواهشان گرفت كه چهل نخل ، به آن مرد مى دهد.
سپس به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفت و گفت: اى پيامبر خدا ! آن نخل ، از آنِ من شد . پس اينك ، از آنِ شما باشد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به نزد صاحبِ آن سراى رفت و به او فرمود: «آن نخل ، از آنِ تو و خانواده تو باشد» .
در اين هنگام، خداى متعال ، اين سوره را فرو فرستاد: «سوگند به شب ، آن گاه كه پرده مى افكند » .
از عطا نقل است كه گفت: نام آن مرد [خريدار] ، ابو دَحداح است . «پس امّا آن كه داد و
پروا داشت» ، يعنى ابو دحداح . «و امّا آن كه بخل ورزيد و خود رابى نياز ديد» ، يعنى صاحب آن نخل . و سخن خدا: «جز نگون بخت ترين[_ِ مردم] ، در آن [آتش] در نيايد» ، باز يعنى صاحب آن نخل . «و با پرواترين[_ِ مردم] ، از آن [آتش] ، دور نگاه داشته خواهد شد» ، يعنى ابو دحداح . «و قطعا به زودى ، خشنود خواهد شد» ، يعنى زمانى كه به بهشت در مى آيد.
عطا گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه بر آن نخلستان كه [ابو دحداح به جاى آن يك نخل ، به صاحب آن داده بود و] خوشه هايش آويزان بود ، مى گذشت ، مى فرمود: «از اين خوشه ها براى ابو دحداح در بهشت ، بسيار خواهد بود» .
.
ص: 342
. .
ص: 343
. .
ص: 344
2420.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ _ ) تفسير القمّي عن عبدالرحمن بن كثير عن الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى * لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى * الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلَّى» (1) _ : في جَهَنَّمَ وادٍ فيهِ نارٌ لا يَصلاها إلَا الأَشقى ، الَّذي كَذَّبَ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في عَلِيٍّ عليه السلام وتَوَلّى عَن وِلايَتِهِ .
ثُمَّ قالَ عليه السلام : النّيرانُ بَعضُها دونَ بَعضٍ ، فَما كانَ مِن نارِ هذَا الوادي فَلِلنُّصّابِ . (2)2421.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ إذا سافَرَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : السَّعادَةُ سَبَبُ خَيرٍ تَمَسَّكَ بِهِ السَّعيدُ فَيَجُرُّهُ إلَى النَّجاةِ ، وَالشَّقاوَةُ سَبَبُ خُذلانٍ تَمَسَّكَ بِهِ الشَّقِيُّ فَيَجُرُّهُ إلَى الهَلَكَةِ ، وكُلٌّ بِعِلمِ اللّه ِ . (3)10 / 30القَسوَةُ2424.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : ما قَبَّلتُ صَبِيّا قَطُّ . فَلَمّا وَلّى قالَ
رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : هذا رَجُلٌ عِندي أنَّهُ مِن أهلِ النّارِ . (4) .
ص: 345
2425.عنه صلى الله عليه و آله : تفسير القمّى _ به نقل از عبد الرحمان بن كثير _ : امام صادق عليه السلام در باره آيه «پس شما را از آتشى بيم داده ام كه زبانه مى كشد و جز نگون بخت ترين[_ِ مردم] ، در آن نمى افتد ؛ همان كسى كه تكذيب كرد و رخ بر تافت» ، فرمود : «در جهنّم ، درّه اى هست كه در آن ، آتشى برپاست و جز نگون بخت ترينِ مردم ، كسى در آن نمى افتد ؛ همان كسى كه سخن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در باره على عليه السلام تكذيب كرد و از ولايت او ، رخ بر تافت» .
سپس فرمود: «طبقات آتش ، يكى فروتر از ديگرى است . آتش آن درّه ، مخصوص ناصبيان است» .2426.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : خوش بختى ، رشته خيرى است كه خوش بخت ، به آن چنگ زده و آن رشته او را به سوى نجات مى كشاند . بدبختى نيز رشته بى توفيقى است كه بدبخت ، به آن آويخته و آن رشته او را به هلاكت مى كشاند، و اين هر دو ، به علم خداى متعال است .10 / 30سنگ دلى2429.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في قُنوتِ الوَترِ _ ) امام صادق عليه السلام : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: من هرگز كودكى را نبوسيده ام.
چون رفت، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «اين ، مردى است كه به نزد من ، اهل آتش است».
.
ص: 346
2430.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ العِشاءِ _ ) اُسد الغابة عن أبي عامر الأشعريّ : إنَّ رَجُلاً سَأَلَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عَن أهلِ النّارِ ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَقَد سَأَلَ عَن عَظيمٍ ! كُلُّ شَديدٍ قَبَعثَرِيٍّ . قالَ : ومَا القَبَعثَرِيُّ؟ قالَ : الشَّديدُ عَلَى الصّاحِبِ . (1)2431.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) التاريخ الكبير عن أبي عامر : إنَّ رَجُلاً سَأَلَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عَن أهلِ النّارِ ، فَقالَ : سُبحانَ اللّه ِ! سَأَلتَ عَن عَظيمٍ ، كُلُّ شَديدٍ قَعبَرِيٍّ ! قالَ : ومَا القَعبَرِيُّ؟ قالَ : اَلشَّديدُ عَلَى الأَهلِ وَالصّاحِبِ وَالعَشيرَةِ . وأهلُ الجَنَّةِ كُلُّ ضَعيفٍ مُزهِدٍ . (2)10 / 31كَنزُ المالِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَْحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ النَّاسِ بِالْبَ_طِ_لِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِى نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَ_ذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَِنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ» . (3)
الحديث2437.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما مِن صاحِبِ ذَهَبٍ ولا فِضَّةٍ لا يُؤَدّي مِنها حَقَّها إلّا إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ
صُفِحَت لَهُ صَفائِحُ مِن نارٍ ، فَاُحمِيَ عَلَيها في نارِ جَهَنَّمَ ، فَيُكوى بِها جَنبُهُ وجَبينُهُ وظَهرُهُ ، كُلَّما بَرَدَت اُعيَدت لَهُ ، في يَومٍ كانَ مِقدارُهُ خَمسينَ ألفَ سَنَةٍ ، حَتّى يُقضى بَينَ العِبادِ ، فَيُرى سَبيلُهُ ؛ إمّا إلَى الجَنَّةِ وإمّا إلَى النّارِ . (4) .
ص: 347
2438.عنه عليه السلام : اُسد الغابة _ به نقل از ابو عامر اشعرى _ : مردى از پيامبر صلى الله عليه و آله در باره اهل آتش پرسيد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «سؤال بزرگى كردى . هر درشت خوى قَبَعثَرى [اهل آتش است]» .
گفت : قَبَعثَرى كيست ؟
فرمود : «سختگير بر يار» .2439.عنه عليه السلام : التاريخ الكبير _ به نقل از ابو عامر _ : مردى از پيامبر صلى الله عليه و آله در باره اهل آتش پرسيد . ايشان فرمود: «سبحان اللّه! سؤال بزرگى كردى. هر درشت خوى قَعبَرى [اهل آتش است]» .
گفت : قَعبَرى چيست؟
فرمود: «مرد سختگير بر خانواده و دوست و خويشان ؛ ولى اهل بهشت ، انسان هاى ناتوانِ نادارند» .10 / 31مال اندوزىقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان ، اموال مردم را به ناروا مى خورند و از راه خدا باز مى دارند، و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى كنند، به ايشان از عذابى دردناك ، خبر ده ؛ روزى كه آن [گنجينه]ها را در آتش دوزخ بگدازند ، آن گاه پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند [و گفته مى شود ]كه : اين است آنچه براى خود مى اندوختيد . پس بچشيد آنچه را مى اندوختيد!» .
حديث2445.عنها عليهاالسلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ دارنده زر و سيمى نيست كه حقّ آنها را نپردازد ، مگر آن كه چون
روز رستاخيز شود _ روزى كه مدّتش پنجاه هزار سال است _ ، آن زر و سيم ها به ورقه هايى از آتش تبديل مى شوند و آنها را در آتش جهنّم ، سرخ خواهند كرد تا با آنها ، پهلو و پيشانى و پشت او را داغ كنند، و هر بار كه سرد شوند ، دو باره سرخشان مى نمايند، تا آن گاه كه داورى در باره بندگان به پايان رسد . آن گاه ، راهش به او نشان داده مى شود ؛ يا به سوى بهشت و يا به سوى آتش .
.
ص: 348
2446.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في مُناجاةِ العارِفينَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : لا يوضَعُ الدّينارُ عَلَى الدّينارِ ولَا الدِّرهَمُ عَلَى الدِّرهَمِ ، ولكِن يُوَسَّعُ جِلدُهُ «فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَ_ذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَِنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ» (1) . (2)10 / 32إيثارُ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِالكتاب«فَإِذَا جَاءَتِ الطَّ_آمَّةُ الْكُبْرَى * يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْاءِنسَ_نُ مَا سَعَى * وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَى * فَأَمَّا مَن طَغَى * وَ ءَاثَرَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى» . (3)
«مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَ__لَهُمْ فِيهَا وَ هُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ * أُوْلَ_ائِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الْاخِرَةِ إلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَ بَ_طِ_لٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» . (4)
«وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُواْ عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَ_تِكُمْ فِى حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَ اسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ» . (5)
«مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَ_اهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا» . (6)
.
ص: 349
2454.عنه عليه السلام ( _ مِن مُناجاتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دينار روى دينار و درم روى درم نهاده نمى شود ؛ بلكه پوستش وسعت مى يابد «آن گاه ، با آنها پيشانى و پهلو و پشت آنان داغ مى شود [و گفته مى شود ]كه : اين است آنچه براى خود مى اندوختيد . پس بچشيد آنچه را مى اندوختيد!» .10 / 32برگزيدن دنيا بر آخرتقرآن«پس آن گاه كه هنگامه بزرگ در رَسد، آن روز است كه انسان آنچه را در پىِ آن كوشيده است ، به ياد مى آورد ، و جهنّم براى هر كه ببيند ، آشكار مى گردد. امّا هر كه طغيان كرد و زندگىِ پست دنيا را بر گزيد ، پس جايگاه[_ِ او] ، همان آتش است».
«كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند ، [جزاى] كارهايشان را در آن جا به طور كامل به آنها مى دهيم و به آنان در آن جا ، كم داده نخواهد شد. اينان ، كسانى هستند كه در آخرت ، جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آن جا كرده اند ، به هدر رفته و آنچه انجام مى داده اند ، باطل گرديده است» .
«و در آن روز ، كسانى را كه كفر ورزيده اند ، بر آتش عرضه مى دارند [و به آنان مى گويند ]كه : نعمت هاى پاكيزه خود را در زندگىِ دنيايتان [خودخواهانه ]صرف كرديد و از آنها برخوردار شديد . پس امروز _ به سزاى آن كه در زمين به ناحق ، سركشى مى نموديد و به سبب آن كه نافرمانى مى كرديد _ به عذاب خفّت آور ، كيفر مى يابيد».
«هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است، به زودى ، هر كه را بخواهيم ، [نصيبى] از آن مى دهيم . آن گاه ، جهنّم را _ كه خوار و رانده ، داخل آن خواهد شد _ براى او مقرّر مى داريم».
.
ص: 350
الحديث2463.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُجاءُ بِالدُّنيا مُصوَّرَةً يَومَ القِيامَةِ ، فَتَقولُ : يا رَبِّ اجعَلني لِرَجُلٍ مِن أدنى أهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً . فَيَقولُ اللّه ُ : أنتِ أنتَنُ مِن ذلِكَ ، بَل أنتِ وأهلُكِ فِي النّارِ . (1)2464.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِالدُّنيا يَومَ القِيامَةِ فَيُمازُ ما كانَ للّه ِِ ، ثُمَّ يُقَدَّمُ سائِرُهُ إلَى النّارِ . (2)2465.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ الظُّهرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِأَنعَمِ أهلِ الدُّنيا مِن أهلِ النّارِ يَومَ القِيامَةِ ، فَيُصبَغُ فِي النّارِ صَبغَةً ثُمَّ يُقالُ : يَابنَ آدَمَ ! هَل رَأَيتَ خَيرا قَطُّ ؟ هَل مَرَّ بِكَ نَعيمٌ قَطُّ ؟ فَيَقولُ : لا وَاللّه ِ يا رَبِّ ! (3)2466.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ المَغرِبِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ألا إنَّ الدُّنيا حُلوَةٌ خَضِرَةٌ ، فَرُبَّ مُتَخَوِّضٍ فِي الدُّنيا مِن مالِ اللّه ِ ورَسولِهِ لَيسَ لَهُ يَومَ القِيامَةِ إلَا النّارُ . (4)2467.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن تَقَحَّمَ فِي الدُّنيا فَهُوَ يَتَقَحَّمُ فِي النّارِ . (5) .
ص: 351
حديث2469.عنه عليه السلام ( _ مِمّا يُقالُ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت، دنيا را به صورت پيكره اى مى آورند و دنيا مى گويد: پروردگارا ! مرا براى مردى از دون پايه ترين افراد اهل بهشت ، قرار ده.
خداوند مى فرمايد: «تو گَندتر از آنى . نه، كه تو و دوستدارانت در آتش اند» .2470.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، دنيا را مى آورند و [از چيزهاى دنيايى ،] آنچه را براى خدا بوده ، جدا مى كنند . سپس بقيّه آن ، به سوى آتش برده مى شود .2471.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ المَروِيِّ عَنهُ فِي الصَّباحِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت، برخوردارترينِ مردم دنيا را _ كه اهل دوزخ است _ مى آورند و او را در آتش ، غوطه ور مى سازند . سپس به او گفته مى شود: «اى پسر آدم! آيا هرگز خيرى ديدى ؟ آيا هرگز به نعمتى برخوردى؟» .
و او مى گويد: نه به خدا، اى پروردگار من !2472.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هان! دنيا شيرين و خُرّم است . پس بسا كسى كه در دنيا فرو مى رود و از مال خدا و پيامبر او مى خورد ؛ امّا در روز قيامت ، نصيبى جز آتش ندارد .2473.عنه عليه السلام ( _ مِن حِرزِهِ الجَليلِ الَّذي رَواهُ عَن آبائِهِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه در دنيا غوطه ور شود، در آتش ، غوطه ور مى شود. .
ص: 352
2474.عنه عليه السلام ( _ فيما عَلَّمَهُ أبا يَحيى لِيَدعُوَ بِهِ في لَيل ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن أسِفَ عَلى دُنيا فاتَتهُ اقتَرَبَ مِنَ النّارِ مَسيرَةَ ألفِ سَنَةٍ . (1)2475.الإمام الكاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن بَكى عَلَى الدُّنيا دَخَلَ النّارَ . (2)2476.عنه عليه السلام ( _ فيما عَلَّمَهُ لِعَلِيِّ بنِ رِئابٍ أن يَدعُوَ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن طَلَبَ الدُّنيا بِعَمَلِ الآخِرَةِ طُمِسَ وَجهُهَ ، ومُحِقَ ذِكرُهُ ، واُثبِتَ اسمُهُ فِي النّارِ . (3)2477.الكافي عن زياد بن مروان : عنه صلى الله عليه و آله : مَن عَرَضتَ لَهُ دُنيا وآخِرَةٌ ، فَاختارَ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ ، لَقِيَ اللّه َ يَومَ القيامَةِ ولَيسَت لَهُ حَسَنَةٌ يَتَّقي بِهَا النّارَ . (4)2478.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ الأَربِعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن أخَذَ مِنَ الدُّنيا مِنَ الحَرامِ عَذَّبَهُ اللّه ُ . (5)2479.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ الخَميسِ _ ) عدّة الداعي عن النبيّ صلى الله عليه و آله : لَيَجيئَنَّ أقوامٌ يَومَ القِيامَةِ لَهُم مِنَ الحَسَناتِ كَجِبالِ تِهامَةِ فَيُأمَرُ بِهِم إلَى النّارِ . فَقيلَ : يا نَبِيَّ اللّه ِ ! أمُصَلّونَ ؟ قالَ : كانوا يُصَلّونَ ويَصومونَ ويَأخُذونَ وَهنا مِنَ اللَّيلِ ، لكِنَّهُم كانوا إذا لاحَ لَهُم شَيءٌ مِنَ الدُّنيا وَثَبوا عَلَيهِ . (6)2480.الإمام الرضا عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ كَتَبَهُ لِأَحَدِ أصحابِهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن عَظَّمَ صاحِبَ دُنيا وأحَبَّهُ لِطَمَعِ دُنياهُ ، سَخِطَ اللّه ُ عَلَيهِ وكانَ في دَرَجَةٍ مَعَ قارونَ فِي التّابوتِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ . (7) .
ص: 353
2481.الإمام الجواد عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هركه براى آنچه از دنيا از دست داده است ، افسوس بخورد ، به اندازه هزار سال راه ، به آتش نزديك شده است .2482.عنه عليه السلام ( _ مِن عوذَتِهِ في يَومِ الإِثنَينِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه براى دنيا بگريد ، وارد آتش مى شود .2483.عنه عليه السلام ( _ مِن عوذَتِهِ فِي يَومِ الثُّلاثاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه با كار آخرت، دنيا را بجويد ، رويش تاريك و يادش محو مى شود و نامش در [سياهه] آتش ثبت مى گردد.2484.عنه عليه السلام ( _ مِن عَوذَتِهِ في يَومِ الأَربِعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس امر دنيوى و اخروى برايش پيش آيد و او دنيا را بر آخرت بر گزيند ، روز قيامت در حالى خدا را ديدار خواهد كرد كه هيچ كار نيكى ندارد تا با آن خود را از آتش حفظ نمايد.2485.عنه عليه السلام ( _ مِن عَوذَتِهِ في يَومِ الخَميسِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از حرام دنيا بر گيرد ، خداوند ، او را عذاب مى كند.2486.الإمام الهادي عليه السلام ( _ مِمّا دَعا بِهِ في قُنوتِهِ _ ) عدّة الداعى : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «در روز قيامت، مردمانى مى آيند كه به اندازه كوه هاى تهامه ، كار نيك دارند ؛ امّا امر مى شود كه آنان را به سوى آتش ببرند» .
گفته شد: اى پيامبر خدا ! آيا از نمازگزاران بوده اند؟
فرمود: «آنها ، هم نماز مى خوانده اند و هم روزه مى گرفته اند و هم پاسى از شب را به عبادت مى پرداخته اند ؛ امّا چنان بودند كه هر گاه چيزى از دنيا مى ديدند ، آن را مى قاپيدند» .2487.الإمام المهدي عليه السلام ( _ مِمّا عَلَّمَهُ لِلعَلَوِيِّ المِصرِيِّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دنيادارى را به چشمداشت دنيايش، احترام نهد و دوستش بدارد، خداوند بر او خشم مى گيرد و با قارون در تابوتِ زيرين آتش ، هم درجه خواهد بود . .
ص: 354
2488.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الأمالي للمفيد عن الحسن بن أبي الحسن البصري عن الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ كُلَّ عامِلٍ فِي الدُّنيا لِلآخِرَةِ لابُدَّ أن يُوَفّى أجرَ عَمَلِهِ فِي الآخِرَةِ ، وكُلَّ عامِلِ دُنيا (1)
لِلدُّنيا عُمالَتُهُ (2) فِي الآخِرَةِ نارُ جَهَنَّمَ .
ثُمَّ تَلا أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام قَولَهُ تَعالى : «فَأَمَّا مَن طَغَى * وَ ءَاثَرَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى» . (3)10 / 33أكلُ مالِ اليَتيمِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ الْيَتَ_مَى ظُ_لْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا» . (4)
الحديث2494.عنه عليه السلام : صحيح ابن حبّان عن أبي برزة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : يُبعَثُ يَومَ القِيامَةِ قَومٌ مِن قُبورِهِم تَأَجَّجُ أفواهُهُم نارا . فَقيلَ : مَن هُم يا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ : ألَم تَرَ اللّه َ يَقولُ : «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ الْيَتَ_مَى ظُ_لْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًا» . (5)2495.تحف العقول عن كميل بن زياد : تفسير الطبري عن أبي سعيد الخدريّ : حَدَّثنَا النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله عَن لَيلَةِ أُسري بِهِ ، قالَ : نَظَرتُ فَإِذا أنَا بِقَومٍ لَهُم مَشافِرُ (6) كَمَشافِرِ الإِبِلِ ، وقَد وُكِّلَ بِهِم مَن يَأخُذُ بِمَشافِرِهِم ، ثُمَّ
يُجعَلُ في أفواهِهِم صَخرا مِن نارٍ يَخرُجُ مِن أسافِلِهِم . قُلتُ : يا جِبريلُ ! مَن هؤُلاءِ ؟ قالَ : هؤُلاءِ الَّذينَ يَأكُلونَ أموالَ اليَتامى ظُلما ، إنَّما يَأكُلونَ في بُطونِهِم نارا . (7) .
ص: 355
2496.الإمام عليّ عليه السلام ( _ لِقائِلٍ قالَ بِحَضرَتِهِ : أستَغفِرُ اللّه َ _ ) الأمالى ، مفيد _ به نقل از حسن بن ابى الحسن بصرى _ : امام على عليه السلام فرمود : «هر كس در دنيا براى آخرت كار كند ، قطعا مزد كار خود را در آخرت به طور كامل دريافت مى كند ، و هر كس به امور دينى اش براى رسيدن به دنيا عمل كند ، مزد او در آخرت ، آتش جهنّم خواهد بود» .
سپس امير مؤمنان عليه السلام ، اين سخن خداوند متعال را تلاوت كرد : «امّا آن كس كه سركشى كند و زندگى دنيا را بر گزيند ، همانا دوزخ جايگاه اوست» .10 / 33خوردن مال يتيمقرآن«در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى برند و به زودى ، وارد آتش پرشراره خواهند شد».
حديث2502.الإمام عليّ عليه السلام : صحيح ابن حبّان _ به نقل از ابو برزه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «در روز قيامت، گروهى از گورهايشان بر انگيخته مى شوند كه از دهان هايشان آتش شعله مى كشد» .
گفته شد: آنان چه كسانى هستند ، اى پيامبر خدا؟
فرمود: «آيا نديده اى كه خدا مى فرمايد: «كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند ، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى برند» ؟» .2503.عنه عليه السلام : تفسير الطبرى _ به نقل از ابو سعيد خدرى _ : پيامبر صلى الله عليه و آله از شبى كه به معراج رفت ، براى ما نقل كرد و فرمود : «نگاه كردم، مردمانى را ديدم كه لب هايى چون لفچ (1) شتر دارند و يكى بر آنها گماشته شده است كه لفچ هايشان را مى گيرد و
خرسنگ هايى آتشين در دهان آنها مى گذارد كه از مقعدشان بيرون مى آيد . گفتم : اى جبرئيل ! اينها كيستند؟
گفت: اينها كسانى هستند كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، و با اين كار خود، در حقيقت، آتش در شكم هاى خود فرو مى برند» .
.
ص: 356
2504.الإمام الرضا عليه السلام : كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبي بصير : قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : أصلَحَكَ اللّه ُ ، ما أيسَرَ ما يَدخُلُ بِهِ العَبدُ النّارَ؟ قالَ : مَن أكَلَ مِن مالِ اليَتيمِ دِرهَما ، ونَحنُ اليَتيمُ . (1)2505.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الفقه المنسوب إلى الإمام الرِّضا عليه السلام : أروي عَنِ العالِمِ عليه السلام أنَّهُ قالَ : مَن أكَلَ مِن مالِ اليَتيمِ دِرهَما واحِدا ظُلما مِن غَيرِ حَقٍّ خَلَّدَهُ اللّه ُ فِي النّارِ . (2)10 / 34أكلُ مالِ الحَرامِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَ لَكُم بَيْنَكُم بِالْبَ_طِ_لِ إلَّا أَن تَكُونَ تِجَ_رَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلَا تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا * وَمَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ عُدْوَ نًا وَظُ_لْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَ لِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا» . (3)
«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَْحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ النَّاسِ بِالْبَ_طِ_لِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِى نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَ_ذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَِنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ» . (4)
.
ص: 357
2511.عنه صلى الله عليه و آله : كتاب من لايحضره الفقيه _ به نقل از ابو بصير _ : به امام باقر عليه السلام گفتم : آقا به سلامت باد ! كمترين چيزى كه خدا به سبب آن ، بنده را به آتش مى برد ، چيست؟
فرمود: «[كارِ] كسى كه يك دِرَم از مال يتيم را بخورد، و [مقصود از] يتيم، ما [اهل بيت] هستيم» .2512.عنه صلى الله عليه و آله : الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : امام رضا عليه السلام فرمود : از عالِم (امام كاظم) عليه السلام روايت مى كنم كه فرمود: «هر كس يك درهم از مال يتيم را به ستم و به ناحق بخورد، خداوند ، او را در آتش ، جاويدان خواهد ساخت» .10 / 34خوردن مال حرامقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اموال يكديگر را به ناروا نخوريد، مگر آن كه داد و ستدى با رضايت يكديگر ، ميان شما انجام گرفته باشد . و خودتان را مكُشيد؛ زيرا خدا همواره با شما مهربان است ، و هر كس از روى تجاوز و ستم چنين كند، به زودى ، وى را درون آتشى مى بريم . و اين كار ، براى خدا آسان است».
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا مى خورند و از راه خدا باز مى دارند، و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى كنند ، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده ، روزى كه آن [گنجينه ها] را در آتش دوزخ بگدازند ، آن گاه پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند و [گفته مى شود] كه : اين است آنچه براى خود اندوختيد . پس بچشيد آنچه را مى اندوختيد!».
.
ص: 358
الحديث2519.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اكتَسَبَ مالاً مِن غَيرِ حِلِّهِ كانَ رادَّهُ (1) إلَى النّارِ . (2)2520.تحف العقول : عنه صلى الله عليه و آله : مَن لَم يُبالِ مِن أينَ اكتَسَبَ المالَ ، لَم يُبالِ اللّه ُ عز و جل مِن أينَ أدخَلَهُ النّارَ . (3)2521.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لا يُعجِبُكَ امرُؤٌ أصابَ مالاً مِن غَيرِ حِلِّهِ ، فَإِن أنفَقَ مِنهُ لَم يُقبَل مِنهُ ، وما بَقِيَ كانَ زادَهُ إلَى النّارِ . (4)2522.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في ذِكرِ أحوالِ أبيهِ لَيلَةَ عاشوراءَ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ أعظَمَ الحَسَراتِ يَومَ القِيامَةِ حَسرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مالاً في غَيرِ طاعَةِ اللّه ِ، فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنفَقَهُ في طاعَةِ اللّه ِ سُبحانَهُ، فَدَخَلَ بِهِ الجَنَّةَ ودَخَلَ الأَوَّلُ بِهِ النّارَ . (5)2523.الإمام الباقر عليه السلام ( _ في وَصِيَّتِهِ عليه السلام لِجابِرِ بنِ يَزيدَ ) الأمالي للمفيد عن الحسن بن أبي الحسن البصري : لَمّا قَدِمَ عَلَينا أميرُالمُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام البَصرَةَ ... دَخَلَ سوقَ البَصرَةِ ، فَنَظَرَ إلَى النّاسِ يَبيعونَ ويَشتَرونَ ، فَبَكى عليه السلام بُكاءً شَديدا ، ثُمَّ قالَ : يا عَبيدَ الدُّنيا وعُمّالَ أهلِها ! إذا كُنتُم بِالنَّهارِ تَحلِفونَ ، وبِاللَّيلِ في فُرُشِكُم تَنامونَ ، وفي خِلالِ ذلِكَ عَنِ الآخِرَةِ تَغفُلونَ ، فَمَتى تُحرِزونَ الزّادَ ، وتَفَكَّرونَ فِي المَعادِ؟!
فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : يا أميرَالمُؤمِنينَ ! إنَّهُ لا بُدَّ لَنا مِنَ المَعاشِ ، فَكَيفَ نَصنَعُ؟
فَقالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : إنَّ طَلَبَ المَعاشِ مِن حِلِّهِ لا يَشغَلُ عَن عَمَلِ الآخِرَةِ ،
فَإِن قُلتَ : «لا بُدَّ لَنا مِنَ الاِحتِكارِ» لَم تَكُن مَعذورا .
فَوَلَّى الرَّجُلُ باكِيا ، فَقالَ لَهُ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : أقبِل عَلَيَّ أزدِكَ بَيانا ، فَعادَ الرَّجُلُ إلَيهِ ، فَقالَ لَهُ :
اِعلَم _ يا عَبدَ اللّه ِ _ أنَّ كُلَّ عامِلٍ فِي الدُّنيا لِلآخِرَةِ لا بُدَّ أن يُوَفّى أجرَ عَمَلِهِ فِي الآخِرَةِ ، وكُلَّ عامِلِ دُنيا (6) لِلدُّنيا عُمالَتُهُ فِي الآخِرَةِ نارُ جَهَنَّمَ . ثُمَّ تَلا أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام قَولَهُ تَعالى : «فَأَمَّا مَن طَغَى * وَ ءَاثَرَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى» (7) . (8) .
ص: 359
حديث2525.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس مالى را از غير حلال به دست آورد، آن مال توشه او به سوى آتش خواهد بود.2526.عنه عليه السلام ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِعَبدِ اللّه ِ بنِ جُندَبٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس باكى نداشته باشد كه از چه راهى مال و ثروت به دست مى آورد ، خداوند عز و جل هم باكى ندارد كه از چه راهى او را به آتش ببرد .2527.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردى كه از ناروا به مال و ثروتى دست يافته است، تو را به تحسين وا ندارد؛ زيرا اگر از آن مال چيزى انفاق كند ، از او پذيرفته نمى شود، و آنچه هم باقى بماند ، ره توشه او به سوى آتش خواهد بود .2528.الإمام العسكري عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ فِي الصَّباحِ _ ) امام على عليه السلام : سخت ترين افسوس ها در روز رستاخيز، افسوس مردى است كه مالى را به ناروا و در غير طاعت خدا گرد آورده باشد و آن مال ، به مردى به ارث رسيده كه او آن را در راه طاعت خداوند سبحان خرج كرده باشد و بدان سبب ، به بهشت برود و آن اوّلى به سبب همان مال ، به دوزخ برود .2529.السنن الكبرى عن أبي هريرة : الأمالى ، مفيد _ به نقل از حسن بصرى _ : چون امير مؤمنان على عليه السلام به بصره آمد ، ... در بازار بصره به مردمى كه سرگرم خريد و فروش بودند ، نگاهى كرد و سخت گريست . آن گاه فرمود: «اى بردگان دنيا و كارگران اهل دنيا! اگر روز را به سوگند خوردن مى گذرانيد و شب را به آرميدن در بسترهايتان، و در اين ميان ، از آخرت غافليد ، پس كِى توشه[ى آخرت ]فراهم مى آوريد و در كار معاد مى انديشيد؟!» .
مردى به ايشان گفت : اى امير مؤمنان ! ناچاريم براى گذران زندگى ، بكوشيم . پس چه كنيم؟
امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «كسب درآمد از راه حلالش ، مانع كار آخرت نيست ؛
امّا اگر بگويى: چاره اى از احتكار نداريم، عذرت پذيرفته نيست» .
آن مرد ، گريه كنان باز گشت . امير مؤمنان عليه السلام به او فرمود: «به سوى من باز گرد تا برايت بيشتر توضيح دهم» .
مرد بر گشت و امام عليه السلام به او فرمود : «بدان _ اى بنده خدا _ كه هر كس در دنيا براى آخرت كار كند ، بى گمان ، مزد كارش را در آخرت به طور كامل دريافت مى كند؛ ولى هر كس كه در دنيا براى دنيا كار كند، مزد كارش در آخرت ، آتش جهنّم است» .
امير مؤمنان عليه السلام سپس اين سخنِ خداى متعال را تلاوت فرمود: «پس هر كه طغيان كرد و زندگىِ اين جهانى را بر گزيد ، همانا جهنّم ، جايگاه اوست» . .
ص: 360
2530.صحيح البخاري عن عائشة : الإمام الصادق عليه السلام : مَن أكَلَ مالَ أخيهِ ظُلما ولَم يَرُدَّهُ إلَيهِ أكَلَ جَذوَةً مِنَ النّارِ يَومَ القِيامَةِ . (1)2531.صحيح مسلم عن عائشة : الإمام الرضا عليه السلام : ثَمَنُ الكَلبِ سُحتٌ (2) ، وَالسُّحتُ فِي النّارِ . (3)10 / 35أكلُ الرِّباالكتاب«وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَواْ فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَى فَلَهُ مَاسَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (4)
.
ص: 361
2536.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر كس مال برادر[_ِ دينى] خود را به ستم بخورد و به او باز نگرداند، در روز قيامت ، اخگرى از آتش خواهد خورد .2537.السنن الكبرى عن حذيفة بن اليمان : امام رضا عليه السلام : پول [خريد و فروش] سگ ، حرام است، و حرام ، در آتش است.10 / 35خوردن رباقرآن«خدا داد و ستد را حلال و ربا را حرام گردانيده است . پس هر كه اندرزى از جانب پروردگارش به او رسيد و [از رباخوارى] باز ايستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست و كارش به خدا واگذار مى شود ؛ ولى كسانى كه [به رباخوارى] باز گردند ، آنان اهل آتش اند و در آن ماندگار خواهند بود».
.
ص: 362
الحديث2543.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أكَلَ الرِّبا مَلَأَ اللّه ُ بَطنَهُ مِن نارِ جَهَنَّمَ بِقَدرِ ما أكَلَ ، وإنِ اكتَسَبَ مِنهُ مالاً لا يَقبَلُ اللّه ُ تَعالى مِنهُ شَيئا مِن عَمَلِهِ ، ولَم يَزَل في لَعنَةِ اللّه ِ وَالمَلائِكَةِ ما كانَ عِندَهُ مِنهُ قيراطٌ . (1)2544.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : أتَيتُ لَيلَةَ اُسرِيَ بي عَلى قَومٍ بُطونُهُم كَالبُيوتِ ، فيهَا الحَيّاتُ تُرى مِن خارِجِ بُطونِهِم ، فَقُلتُ : مَن هؤُلاءِ يا جَبرائيلُ؟ قالَ : هؤُلاءِ أكَلَةُ الرِّبا . (2)2545.سنن ابن ماجة عن عائشة : عنه صلى الله عليه و آله _ في حَديثِ المِعراجِ _ : ثُمَّ مَضَيتُ فَإِذا أنَا بِأَقوامٍ يُريدُ أحَدُهُم أن يَقومَ فَلا يَقدِرُ مِن عِظَمِ بَطنِهِ ، فَقُلتُ : مَن هؤُلاءِ يا جَبرَئيلُ؟ قالَ : هؤُلاءِ الَّذينَ يَأكُلونَ الرِّبا ؛ لا يَقومونَ إلّا كَما يَقومُ الَّذي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيطانُ مِنَ المَسِّ ، فَإِذا هُم مِثلُ آلِ فِرعَونَ يُعرَضونَ عَلَى النّارِ غُدُوّا وعَشِيّا ، يَقولونَ : رَبَّنا مَتى تَقومُ السّاعَةُ ؟! (3)2546.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ التَّوبَةَ مُطَهِّرَةٌ مِن دَنَسِ الخَطيئَةِ ، قالَ : « يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِىَ مِنَ الرِّبَواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ » إلى قَولِهِ «لَا تُظْ_لَمُونَ » ، فَهذا ما دَعَا اللّه ُ إلَيهِ عِبادَهُ مِنَ التَّوبَةِ ، ووَعَدَ عَلَيها مِن ثَوابِهِ ، فَمَن خالَفَ ما أمَرَهُ اللّه ُ بِهِ مِنَ التَّوبَةِ
سَخِطَ اللّه ُ عَلَيهِ ، وكانَتِ النّارُ أولى بِهِ وأحَقَّ . (4) .
ص: 363
حديث2548.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس ربا خورَد، خداوند به همان اندازه كه [ربا] خورده است ، شكم او را از آتش جهنّم پر مى كند، و اگر از آن [ربا] مالى كسب كند ، خداوند بزرگ ، هيچ عملى را از او نمى پذيرد و تا زمانى كه قيراطى از آن در نزد او باشد، پيوسته در لعنت خدا و فرشتگان خواهد بود .2549.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شبى كه در آسمان سير داده شدم، بر عدّه اى گذشتم كه شكم هايشان چون خانه ها [بر آمده] بود و درونشان مارهايى بودند كه از بيرون شكم هايشان ديده مى شدند. گفتم: اينها چه كسانى هستند ، اى جبرئيل؟
گفت: ايشان رباخواران اند .2550.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در حديث معراج _ : سپس به راه خود ادامه دادم و به مردمانى رسيدم كه هر يك از آنها كه مى خواست از جايش بلند شود ، از بس شكمش بزرگ بود، نمى توانست. گفتم: اينان چه كسانى هستند ، اى جبرئيل؟
گفت: اينان كسانى هستند كه ربا مى خورند . از جاى خود بر نمى خيزند ، مگر همانند برخاستنِ كسى كه شيطان بر اثر تماس، آشفته سرش كرده است. اينان همچون فرعونيان، هر بام و شام ، بر آتش عرضه مى شوند و [از شدّت عذابى كه مى كشند ،] مى گويند: پروردگارا ! [پس] كى قيامت برپا مى شود؟2551.عنه عليه السلام ( _ في ذِكرِ أحوالِ أهلِ الدُّنيا فِي الآخِرَةِ _ ) امام صادق عليه السلام : توبه ، پاك كننده آلودگى گناه است . [خداوند] فرموده است : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا بترسيد ، اگر مؤمنيد و آنچه از ربا باقى مانده است ، وا گذاريد... نه ستم مى بينيد» . در اين جا خداوند ، بندگانش را به توبه فرا خوانده و به آن ، وعده پاداش داده است . بنا بر اين، هر كس كه از فرمان خدا به توبه ، سرپيچى كند ، خداوند بر او خشم مى گيرد و آتش به او سزاوارتر
و شايسته تر خواهد بود . .
ص: 364
2552.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سعد السعود _ فيما أوحَى اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى إلى داوودَ عليه السلام _ : بَني آدَمَ! لا تَستَخِفّوا بِحَقّي فَأَستَخِفَّ بِحَقِّكُم فِي النّارِ ، إنَّ أكَلَةَ الرِّبا تُقَطَّعُ (1) أمعاؤُهُم وأكبادُهُم . (2)10 / 36الفِرارُ مِنَ الزَّحفِالكتاب«وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَ_ئِذٍ دُبُرَهُ إلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» . (3)
الحديث2558.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : اِستَحيوا مِنَ الفَرِّ ! فَإِنَّهُ عارٌ فِي الأَعقابِ ، ونارٌ يَومَ الحِسابِ . (4)10 / 37تَركُ الصَّلاةِالكتاب«مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ * قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» . (5)
.
ص: 365
2563.حياة الحيوان عن وهيب بن الورد : سعد السعود : خداوند _ تبارك و تعالى _ به داوود عليه السلام وحى فرمود : «اى فرزندان آدم! حقّ مرا خوار نداريد كه [در اين صورت ،] من نيز شما را در آتش ، خوار مى دارم. رباخواران ، روده ها و جگرهايشان تكّه تكّه مى شود» .10 / 36گريختن از ميدان جهادقرآن«و هر كه در آن هنگام [نبرد] به آنان پشت كند _ مگر كسى كه هدفش كناره گيرى براى نبردى [مجدّد] يا پيوستن به جمعى [ديگر از همرزمانش ]باشد _ قطعا گرفتار خشم خدا خواهد شد و جايگاهش دوزخ خواهد بود ، و چه بد سرانجامى است!».
حديث2569.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : از گريختن ، شرم بداريد؛ زيرا اين كار ، مايه ننگ براى فرزندان شما و آتش در روز حسابرسى است.10 / 37ترك نمازقرآن«چه چيزى شما را به دوزخ آورْد؟ مى گويند: از نمازگزاران نبوديم».
.
ص: 366
الحديث2575.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا تُضَيِّعوا صَلاتَكُم ؛ فَإِنَّ مَن ضَيَّعَ صَلاتَهُ حُشِرَ مَعَ قارونَ وهامانَ ، وكانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ أن يُدخِلَهُ النّارَ مَعَ المُنافِقينَ ، فَالوَيلُ لِمَن لَم يُحافِظ عَلى صَلاتِهِ ! (1)2576.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : تَعاهَدُوا الصَّلاةَ ، وحافِظوا عَلَيها ، وَاستَكثِروا مِنها ، وتَقَرَّبوا بِها ، فَإِنَّها كانَت عَلَى المُؤمِنينَ كِتابا مَوقوتا ، وقَد عَلِمَ ذلِكَ الكُفّارُ حينَ سُئِلوا : «مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» . (2)10 / 38اِتِّباعُ الشَّهَواتِالكتاب«فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُواْ الشَّهَوَ تِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا» . (3)
«فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى» . (4)
«يَ_دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَ_كَ خَلِيفَةً فِى الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدُ بِمَا نَسُواْ يَوْمَ الْحِسَابِ» . (5)
.
ص: 367
حديث2584.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى : {Q} «مَّا يَلْفِظُ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نمازتان را فرو مگذاريد كه هر كس نمازش را فرو گذارَد ، با قارون و هامان محشور مى شود و بر خداست كه او را با منافقان ، وارد آتش كند . پس واى بر آن كس كه از نمازش مراقبت نكند !2585.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : به نماز اهتمام بورزيد و بر آن مواظبت كنيد، و بسيار نماز بگزاريد و با آن خود را به خدا نزديك سازيد . نماز در اوقاتى معيّن ، بر مؤمنان واجب گشته است . كافران نيز اين را مى دانسته اند؛ زيرا هنگامى كه از آنان سؤال مى شود: «چه چيزى شما را به دوزخ آورْد؟» ، مى گويند: از نمازگزاران نبوديم» .10 / 38هَوَسرانىقرآن«آن گاه، پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساختند و از هوس ها پيروى كردند، و به زودى ، [سزاى] گم راهىِ خود را خواهند ديد».
«پس هرگز نبايد كسى كه به آن (قيامت) ايمان ندارد و از هواى خويش پيروى كرده است ، تو را از [ايمان به] آن باز دارد ، كه هلاك خواهى شد».
«اى داوود! ما تو را در زمين ، جانشين گردانيديم . پس ميان مردم به حق داورى كن و از هوس ، پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در مى كند. در حقيقت ، كسانى كه از راه خدا به در مى روند ، به سزاى آن كه روز حساب را فراموش كرده اند، عذابى سخت خواهند داشت».
.
ص: 368
الحديث2593.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اِحذَرِ الهَوى ؛ فَإِنَّهُ قائِدُ الأَشقِياءِ إلَى النّارِ . (1)2594.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَمّا خَلَقَ اللّه ُ الجَنَّةَ قالَ لِجِبريلَ : اِذهَب فَانظُر إِلَيها ، فَذَهَبَ فَنَظَرَ إلَيها ، ثُمَّ جاءَ فَقالَ : أي رَبِّ ، وعِزَّتِكَ لا يَسمَعُ بِها أحَدٌ إلّا دَخَلَها ! ثُمَّ حَفَّها بِالمَكارِهِ ثُمَّ قالَ : يا جِبريلُ ! اِذهَب فَانظُر إلَيها . فَذَهَبَ فَنَظَرَ إلَيها ، ثُمَّ جاءَ فَقالَ : أي رَبِّ ، وعِزَّتِكَ لَقَد خَشيتُ أن لا يَدخُلَها أحَدٌ !
فَلَمّا خَلَقَ اللّه ُ النّارَ قالَ : يا جِبريلُ ! اِذهَب فَانظُر إلَيها . فَذَهَبَ فَنَظَرَ إلَيها ، ثُمَّ جاءَ فَقالَ : أي رَبِّ ، وعِزَّتِكَ لا يَسمَعُ بِها أحَدٌ فَيَدخُلَها ! فَحَفَّها بِالشَّهَواتِ ، ثُمَّ قالَ : يا جِبريلُ ! اِذهَب فَانظُر إلَيها . فَذَهَبَ فَنَظَرَ إلَيها ، ثُمَّ جاءَ فَقالَ : أي رَبِّ ، وعِزَّتِكَ لَقَد خَشيتُ أن لا يَبقى أحَدٌ إلّا دَخَلَها ! (2)2595.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : أكثَرُ ما تَلِجُ بِهِ أُمَّتِي النّارَ الأَجوَفانِ : اَلبَطنُ وَالفَرْجُ . (3)2596.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن قَبَّلَ غُلاما مِن شَهوَةٍ ألجَمَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ بِلِجامٍ مِنَ النّارِ . (4) .
ص: 369
حديث2598.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از هَوَس بپرهيز؛ زيرا هوس ، راهبر تيره بختان به سوى آتش است.2599.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چون خدا بهشت را آفريد، به جبرئيل عليه السلام فرمود: «برو آن را تماشا كن» .
جبرئيل عليه السلام رفت و تماشايش كرد . سپس آمد و گفت : اى پروردگار من! به عزّتت سوگند كه هر كس وصف آن را بشنود ، [كارى مى كند تا] وارد آن شود!
پس خدا آن را به ناملايمات و ناخوشى ها در هم پيچيد . سپس فرمود: «اى جبرئيل! [حالا] برو آن را تماشا كن» .
جبرئيل عليه السلام رفت و بدان نگريست . آن گاه ، آمد و گفت : اى پروردگار من! به عزّتت سوگند كه مى ترسم هيچ كس نتواند وارد آن شود !
نيز هنگامى كه خدا آتش را آفريد، فرمود: «اى جبرئيل! برو آن را تماشا كن» .
جبرئيل عليه السلام رفت و تماشايش كرد . سپس آمد و گفت : اى پروردگار من! به عزّتت سوگند كه هر كس وصف آن را بشنود ، [كارى مى كند كه] وارد آن نشود!
پس خدا آن را به خواهش ها در ميان گرفت . سپس فرمود: «اى جبرئيل! [حالا ]برو و آن را تماشا كن» .
جبرئيل عليه السلام رفت و بدان نگريست . آن گاه ، آمد و گفت : اى پروردگار من! به عزّتت سوگند كه مى ترسم هيچ كس نماند ، مگر اين كه وارد آن شود !2600.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بيشترين چيزى كه امّت من به سبب آن به دوزخ مى روند، دو [عضو ]ميان تهى است: شكم و فرج.2601.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس پسرى را از روى شهوت ببوسد، در روز قيامت ، خدا لگامى از آتش بر او مى زَنَد. .
ص: 370
2602.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : الهَوى يَقودُ إلَى النّارِ . (1)2603.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : النّاجونَ مِنَ النّارِ قَليلٌ ؛ لِغَلَبَةِ الهَوى وَالضَّلالِ . (2)2604.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام _ لِهِشامِ بنِ الحَكَمِ _ يا هِشامُ ، رَحِمَ اللّه ُ مِنَ استَحيا مِنَ اللّه ِ حَقَّ الحَياءِ ؛ فَحَفِظَ الرَّأسَ وما حَوى ، وَالبَطنَ وما وَعى ، وذَكَرَ المَوتَ وَالبِلى ، وعَلِمَ أنَّ الجَنَّةَ مَحفوفَةٌ بِالمَكارِهِ وَالنّارَ مَحفوفَةٌ بِالشَّهَواتِ . (3)راجع : ج 1 ص 372 (القسم الأوّل : الجنة / الفصل السابع : مبادئ دخول الجنّة / تجشم المكاره) .
10 / 39كِتمانُ العِلمِ النّافِعِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَ_بِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَ_ائِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ إلَّا النَّارَ وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * أُوْلَ_ائِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلَ__لَةَ بِالْهُدَى وَ الْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ» . (4)
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَ_تِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّ_هُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَ_بِ أُوْلَ_ائِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّ_عِنُونَ» . (5)
«وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَ_قَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَ_بَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ» . (6)
.
ص: 371
2612.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : هوس، به سوى آتش مى كشاند.2613.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : از آتش رهيدگان ، اندك اند؛ زيرا هوس و گم راهى ، [بر مردمان ]چيره است.2614.عنه عليه السلام : امام كاظم عليه السلام _ به هشام بن حكم _ : اى هشام! رحمت خدا بر آن كه از خدا چنان كه بايد ، شرم كند و سر و آنچه را كه سر در خود دارد، و شكم و آنچه را كه شكم در خود جاى مى دهد ، نگهدارى كند [تا از بدانديشى و حرامخوارى ، دور بماند ]و به ياد مردن و پوسيده شدن باشد، و بداند كه بهشت را ناخوشايندها در بر گرفته اند و آتش را هوس ها !
ر . ك : ج 1 ص 373 (بخش يكم : بهشت / فصل هفتم : عوامل بهشتى شدن / تحمّل ناملايمات) . 10 / 39پنهان داشتن دانش سودمندقرآن«كسانى كه آنچه از كتاب را كه خداوند نازل كرده ، پنهان مى دارند و بدان ، بهاى ناچيزى به دست مى آورند، آنان ، جز آتش در شكم هاى خويش ، فرو نمى برند و خداوند روز قيامت ، با ايشان سخن نخواهد گفت و پاكشان نخواهد كرد و عذابى دردناك خواهند داشت. آنان ، همان كسانى هستند كه گم راهى را به [بهاى] هدايت ، و عذاب را به ازاى آمرزش خريده اند . پس به راستى چه اندازه بايد بر آتش ، شكيبا باشند !».
«كسانى كه نشانه هاى روشن [ما] را و ره نمودى را كه فرو فرستاده ايم، بعد از آن كه آن را براى مردم در كتابْ توضيح داده ايم، نهفته مى دارند، خداوند ، آنان را لعنت مى كند و لعنت كنندگان نيز لعنتشان مى كنند».
«و [ياد كن] هنگامى را كه خداوند ، از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه : «حتما بايد آن را براى مردم ، بيان نماييد و آن را كتمان مكنيد» . پس آن پيمان را پشت سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند ؛ و چه بد معامله اى كردند !» .
.
ص: 372
الحديث2622.الفرج بعد الشدّة : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن كَتَمَ عِلما مِمّا يَنفَعُ اللّه ُ بِهِ في أمرِ النّاسِ ، أمرِ الدّينِ ، (1) ألجَمَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ بِلِجامٍ مِنَ النّارِ . (2)2623.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن سُئِلَ عَن عِلمٍ فَكَتَمَهُ ، ألجَمَهُ اللّه ُ بِلِجامٍ مِن نارٍ يَومَ القِيامَةِ . (3)2624.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن سُئِلَ عَن عِلمٍ فَكَتَمَهُ حَيثُ يَجِبُ إظهارُهُ ويَزولُ عَنهُ التَّقِيَّةُ ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ مُلجَما بِلِجامٍ مِنَ النّارِ . (4)2625.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كَتَمَ عِلما يَعلَمُهُ ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ مُلجَما بِلِجامٍ مِن نارٍ . (5)2626.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كَتَمَ عِلما عَلَّمَهُ اللّه ُ أو أخَذَ عَلَيهِ أجرا ، جيءَ بِهِ يَومَ القِيامَةِ مُلجَمٌ بِلِجامٍ مِن نارٍ . (6)2627.عنه عليه السلام ( _ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن رَجُلٍ يَحفَظُ عِلما فَيَكتُمُهُ ، إلّا اُتِيَ بِهِ يَومَ القيامَةِ مُلجَما بِلِجامٍ مِنَ النّارِ . (7) .
ص: 373
حديث2629.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانشى را كه خدا با آن در كار مردم ، يعنى كار دين آنان، سود مى بخشد، پنهان بدارد، خداوند در روز قيامت ، لگامى از آتش بر او مى زَنَد.2630.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِسُفيانَ الثَّورِيِّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در باره دانشى از او پرسند و او [آن را بداند ، ولى] كتمان كند، خداوند در روز قيامت ، لگامى از آتش بر او مى زَند.2631.الكافي عن إبراهيم بن صالح ، عن رجل من الجعفريّين پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در باره دانشى از او پرسيده شود و او آن را در جايى كه بايد اظهار كند و تقيّه از او برداشته شده ، پنهان بدارد، روز قيامت ، در حالى مى آيد كه لگامى از آتش بر او زده شده است.2632.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في صَلاةِ الاِستِغفارِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانشى را بداند و كتمان كند، روز قيامت ، در حالى كه لگامى از آتش بر او زده شده است ، وارد محشر مى شود.2633.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانشى را كه خدا به او آموخته است ، كتمان كند [و به ديگران تعليم ندهد] يا براى [تعليم ]آن مزد بگيرد ، روز قيامت ، او را در حالى مى آورند كه لگامى از آتش بر او زده شده است.2634.الكافي عن إسماعيل بن سهل : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ مردى نيست كه دانشى را ياد بگيرد و آن را پوشيده بدارد [و تعليم ندهد] ، مگر آن كه در روز رستاخيز ، او را در حالى مى آورند كه با لگامى از آتش لگام زده شده است . .
ص: 374
10 / 40الإِفتاءُ بِغَيرِ عِلمٍالكتاب«وَ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ» . (1)
«وَمَنْ أَظْ_لَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِأيَ_تِهِ» . (2)
«وَ مَنْ أَظْ_لَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أُوْلَ_ائِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهَ_دُ هَ_ؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّ__لِمِينَ * الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُم بِالْاخِرَةِ هُمْ كَ_فِرُونَ» . (3)
«ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ» . (4)
الحديث2643.الكافي عن عمر بن أبي حسنة الجمّال : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أجرَؤُكُم عَلَى الفُتيا أجرَؤُكُم عَلَى النّارِ . (5)2644.ثواب الأعمال عن إسماعيل بن سهل : عنه صلى الله عليه و آله : إذا سُئِلتَ عَن عِلمٍ لا تَعلَمُهُ فَقُل : «لا أعلَمُهُ» ؛ تَنجُ مَن تَبِعَتِهِ ، ولا تُفتِ النّاسَ بِما لا عِلمَ لَكَ بِهِ ؛ تَنجُ مِن عَذابِ يَومِ القِيامَةِ . (6)2645.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : مَن أفتَى النّاسَ بِغَيرِ عِلمٍ ولا هُدىً لَعَنَتهُ مَلائِكَةُ الرَّحمَةِ ومَلائِكَةُ العَذابِ ، ولَحِقَهُ وِزرُ مَن عَمِلَ بِفُتياهُ . (7) .
ص: 375
10 / 40فتوا دادن بدون آگاهىقرآن«روز قيامت، كسانى را كه بر خدا دروغ بسته اند ، روسياه مى بينى».
«و كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ ببندد ، يا آيات او را دروغ شمارد ؟!».
«و كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ ببندد؟ آنان ، بر پروردگارشان عرضه مى شوند و گواهان خواهند گفت: «اينان بودند كه بر پروردگارشان ، دروغ بستند» . هان! لعنت خدا بر ستمكاران باد ؛ همانان كه [مردم را] از راه خدا ، باز مى دارند و آن را كج مى خواهند ؛ و آنان به آخرت ، كافرند».
«آيا خدا به شما اجازه داده است ، يا به خدا دروغ مى بنديد ؟».
حديث2654.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بى باك ترينِ شما در فتوا دادن، بى باك ترينِ شما در برابر [ورود به ]آتش است.2655.عدّة الداعي عنهم عليهم السلام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه در باره چيزى از تو سؤال شد كه آن را نمى دانى، بگو: «نمى دانم» ، تا از گناه [و مسئوليت] آن بِرَهى؛ و براى مردم ، ندانسته ، فتوا مده تا از عذاب روز قيامت ، رهايى يابى.2656.المعجم الأوسط عن أنس : امام باقر عليه السلام : هر كس بدون دانش يا بدون هدايتى [از جانب خدا] براى مردم فتوا دهد ، هم فرشتگان رحمت و هم فرشتگان عذاب ، بر او نفرين مى فرستند
و گناه كسى كه به فتواى او عمل كند ، بر عهده اوست .
.
ص: 376
2657.الكافي عن أحمد بن عبد العزيز : الإمام الصادق عليه السلام : مِنَ العُلَماءِ مَن يَضَعُ نَفسَهُ لِلفُتيا ويَقولُ : «سَلوني» ولَعَلَّهُ لا يُصيبُ حَرفا واحِدا ، وَاللّه ُ لا يُحِبُّ المُتَكَلِّفينَ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ السّادِسِ مِنَ النّارِ . (1)10 / 41قَذفُ المُحصِنِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَ_تِ الْغَ_فِلَ_تِ الْمُؤْمِنَ_تِ لُعِنُواْ فِى الدُّنْيَا وَ الْاخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» . (2)
الحديث2663.تهذيب الأحكام عن معاوية بن عمّار : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يَقذِفُ امرَأَتَهُ إلّا مَلعونٌ _ أو قالَ : مُنافِقٌ _ ؛ فَإِنَّ القَذفَ مِنَ الكُفرِ ، وَالكُفرُ فِي النّارِ . (3)10 / 42التَّفريطُ في جَنبِ اللّه ِالكتاب«أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَ_حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَن_بِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّ_خِرِينَ» . (4)
.
ص: 377
2668.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : از عالمان ، كسانى هستند كه خود را در جايگاه فتوا قرار مى دهند و مى گويند: «از من بپرسيد»، در حالى كه ممكن است حتّى يك كلمه را هم درست نگويد . خدا ، لاف زنان را دوست نمى دارد و چنين كسى ، در طبقه ششم از آتش است.10 / 41تهمت زدن به زنان پاك دامنقرآن«كسانى كه به زنان پاك دامنِ بى خبر [از همه جا] و باايمان ، نسبت زِنا مى دهند، در دنيا و آخرت ، لعنت شده اند و براى آنها ، عذابى سخت خواهد بود».
حديث2674.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به زن خود ، تهمت [زنا] نمى زند ، مگر شخص ملعون (/ منافق) ؛ زيرا تهمت زدن ، از كفر است و كفر ، در آتش است .10 / 42كوتاهى و سهل انگارى در كار خداقرآن«آن گاه كه هر نفسى [به خود آيد و] فرياد وا حسرتا بر آورد و بگويد : واى بر من كه كار خدا را فرو گذاشتم و [وعده هاى خدا را ]استهزا نمودم».
.
ص: 378
الحديث2680.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : النّارُ غايَةُ المُفَرِّطينَ . (1)2681.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ واثنانِ ؛ خَمسَةٌ لَيسَ لَهُم سادِسٌ (2) : مَلَكٌ يَطيرُ بِجَناحَيهِ ، ونَبِيٌّ أخَذَ اللّه ُ بِضَبعَيهِ (3) ، وساعٍ مُجتَهٍدٌ ، وطالِبٌ يَرجو ، ومُقَصِّرٌ فِي النّارِ . (4)2682.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : شُغِلَ مَن الجَنَّةُ وَالنّارُ أمامَهُ (5) ! ساعٍ سَريعٌ نَجا ، وطالِبٌ بَطيءٌ رَجا ، ومُقَصِّرٌ فِي النّارِ هَوى . (6)10 / 43الكَذِبُالكتاب«وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُم مُّفْرَطُونَ» . (7)
«قُتِلَ الْخَرَّ صُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِى غَمْرَةٍ سَاهُونَ * يَسْئلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ * يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ» . (8)
.
ص: 379
حديث2689.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : آتشِ دوزخ، فرجامِ كوتاهى كنندگان است.2690.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : [موجودات ،] سه گروه به علاوه دو گروه، يعنى پنج گروه اند و ششمين ندارند: فرشته اى كه با بال هايش پرواز مى كند، پيامبرى كه خدا بازوانش را گرفته است، شتابنده سختكوش، و جوينده اى كه اميدوار است [مطلوب خويش را بيابد]، و كوتاهى كننده كه در آتش است.2691.مصباح المتهجّد عن زيد بن عليّ : امام على عليه السلام : آن كه بهشت و دوزخ را فراروى خويش دارد ، همواره دلواپس است ! [مردم ، سه دسته اند: ]دونده تيزرو كه مى رَهَد، جوينده كُندرو كه اميدوار است [بِرَهد]، و كوتاهى كننده [در عمل] كه در آتش ، فرو مى افتد .10 / 43دروغ گفتنقرآن«و چيزى را كه خوش نمى دارند، براى خدا قرار مى دهند، و زبانشان دروغ پردازى مى كند كه سرانجامِ نيكو ، از آنِ ايشان است. حقّا كه آتش براى آنان است و به سوى آن ، پيش فرستاده خواهند شد».
«مرگ بر دروغ پردازان ؛ همانان كه در ورطه نادانى ، بى خبرند! مى پرسند: روز پاداش ، كى است؟ همان روز كه آنان بر آتش، عقوبت مى شوند».
.
ص: 380
الحديث2698.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو : إنَّ رَجُلاً جاءَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ... ما عَمَلُ النّارِ ؟ قالَ : الكَذِبُ ؛ إذا كَذَبَ فَجَرَ ، وإذا فَجَرَ كَفَرَ ، وإذا كَفَرَ دَخَلَ _ يَعنِي النّارَ _ . (1)2699.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : الكَذِبُ فِي العاجِلَةِ عارٌ ، وفِي الآجِلَةِ عَذابُ النّارِ . (2)2700.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : ثَمَرَةُ الكَذِبِ المَهانَةُ فِي الدُّنيا وَالعَذابُ فِي الآخِرَةِ . (3)10 / 44الرِّياءُ2703.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام _ في ذِكرِ مَناهِي النَّبيِّ صلى الله عليه و آله _ : قالَ صلى الله عليه و آله : . . . مَن بَنى بُنيانا رِياءً وسُمعَةً حَمَلَهُ يَومَ القِيامَةِ مِنَ الأَرضِ السابِعَةِ وهُوَ نارٌ تَشتَعِلُ ، ثُمَّ تُطَوَّقُ في عُنُقِهِ ويُلقى فِي النّارِ ، فَلا يَحبِسُهُ شَيءٌ مِنها دونَ قَعرِها إلّا أن يَتوبَ . قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ كَيفَ يَبني رِياءً وسُمعَةً ؟ قالَ : يَبني فَضلاً عَلى ما يَكفيهِ ؛ استِطالَةً مِنهُ عَلى جيرانِهِ ومُباهاةً لِاءِخوانِهِ . (4)2704.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : يُجاءُ بِعَبدٍ يَومَ القِيامَةِ قَد صَلّى ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ! صَلَّيتُ ابتِغاءَ وَجهِكَ . فَيُقالُ لَهُ : بَل إنَّكَ صَلَّيتَ ليُقالَ : ما أحسَنَ صَلاةَ فُلانٍ ! اذهَبوا بِهِ إلَى النّارِ . ويُجاءُ بِعَبدٍ قَد قاتَلَ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ! قاتَلتُ ابتِغاءَ وَجهِكَ . فَيُقالُ لَهُ : بَل قاتَلتَ لِيُقالَ ما أشجَعَ فُلانا ! اذهَبوا بِهِ إلَى النّارِ . ويُجاءُ بِعَبدٍ قَد تَعَلَّمَ القُرآنَ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ! تَعَلَّمتُ القُرآنَ ابتِغاءَ وَجهِكَ . فَيُقالُ لَهُ : بَل تَعَلَّمتَ لِيُقالَ : ما أحسَنَ صَوتَ فُلانٍ ! اِذهَبوا بِهِ إلَى النّارِ . ويُجاءُ بِعَبدٍ قَد أنفَقَ مالَهُ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ! أنفَقتُ مالي ابتِغاءَ وَجهِكَ . فَيُقالُ لَهُ : بَل أنفَقتَهُ لَيُقالَ : ما أسخى فُلانا ! اِذهَبوا بِهِ إلَى النّارِ . (5) .
ص: 381
حديث2706.السنن الكبرى عن عبد اللّه بن عمرو عن رسول اللّه ص مسند ابن حنبل _ به نقل از عبد اللّه بن عمرو _ : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا ! ... كارِ دوزخى چيست؟
فرمود: «دروغ گفتن ! هر گاه [شخصى] دروغ بگويد ، كجرَوى كرده است، و هر گاه كجروى كند ، كفر ورزيده است و هر گاه كفر ورزد ، وارد مى شود» يعنى: به آتش.2707.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : دروغ گفتن، در دنيا ننگ است، و در آخرت ، مايه عذاب آتش.2708.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : نتيجه دروغگويى، در دنيا ، خوارى و در آخرت ، عذاب است.10 / 44ريا2711.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در يادكرد آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله از آن ، نهى نمود _ : [پيامبر صلى الله عليه و آله ] فرمود: «... هر كس براى خودنمايى و شهرت طلبى بنايى بسازد، روز قيامت ، آن بنا را كه به آتشِ شعله ور تبديل شده است، از زمين هفتم بر دوش خود ، حمل مى كند . سپس آن را طوقِ گردنش مى كنند و او را در آتش ، فرو مى افكنند و هيچ چيزى ، مانع رسيدنش به قعر آتش نمى شود ، مگر آن كه توبه كند».
گفته شد: اى پيامبر خدا ! چگونه براى خودنمايى و شهرت طلبى مى سازد؟
فرمود: «[يعنى] بيشتر از اندازه نيازش بسازد تا با آن بر همسايگانش بزرگى بنمايد و بر برادرانش فخر بفروشد» .2712.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : روز قيامت ، بنده اى را كه نماز گزارده است، مى آورند. مى گويد: «پروردگارا ! من به خاطر تو ، نماز خواندم» ؛ امّا به او گفته مى شود: نه ؛ بلكه تو
به خاطر اين نماز خواندى كه بگويند: «فلانى چه نماز خوبى مى خواند!» . او را به آتش ببريد. سپس بنده اى را كه جنگيده است ، مى آورند . مى گويد: «پروردگارا ! من به خاطر تو جنگيدم» ؛ امّا به او گفته مى شود: نه ؛ بلكه تو به خاطر اين جنگيدى كه بگويند: «فلانى چه آدم شجاعى است !» . او را به آتش ببريد . آن گاه بنده اى را كه قرآن آموخته است ، مى آورند. مى گويد: «پروردگارا ! من به خاطر تو ، قرآن آموختم» ؛ امّا به او گفته مى شود: نه ؛ بلكه آموختى تا بگويند: «فلانى چه آواز خوشى دارد !» . او را به آتش ببريد . سپس بنده اى را كه مالش را انفاق كرده است، مى آورند . او مى گويد: «پروردگارا ! من به خاطر تو ، اموالم را انفاق كردم» ؛ امّا به او گفته مى شود: نه ؛ بلكه از آن انفاق كردى تا بگويند: «فلانى چه سخاوتمند است !» . او را به آتش ببريد.
.
ص: 382
2713.مسند ابن حنبل عن ربيعة الجرشي : الإمام الصادق عليه السلام : الرِّياءُ مِنَ الجَفاءِ ، وَالجَفاءُ فِي النّارِ (1) . (2)10 / 45سوءُ الخُلقِ2716.الإمام الباقر عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إيّاكُم وسوءَ الخُلُقِ ؛ فَإِنَّ سوءَ الخُلُقِ فِي النّارِ لا مَحالَةَ . (3)2717.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : سوءُ الخُلُقِ شَجَرَةٌ فِي النّارِ ، فَصاحِبُها مُتَعَلِّقٌ بِغُصنِها يَجذِبُهُ إلَيها . (4)2718.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : سوءُ الخُلُقِ زِمامٌ مِن عَذابِ اللّه ِ في أنفِ صاحِبِهِ ، وَالزِّمامُ بِيَدِ الشَّيطانِ ، وَالشَّيطانُ يَجُرُّهُ إلَى الشَّرِّ ، وَالشَّرُّ يَجُرُّهُ إلَى النّارِ . (5) .
ص: 383
2719.الكافي عن معاوية بن عمّار عن أبي عبد اللّه عليه ا ( _ أنَّهُ كانَ إذَا انتَهى إلَى المُلتَزَمِ قالَ ل ) امام صادق عليه السلام : خودنمايى ، نوعى جفا [در حقّ پروردگار] است و جفا ، جايگاهش در آتش [دوزخ ]است .10 / 45بداخلاقى2722.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از بداخلاقى بپرهيزيد؛ زيرا بداخلاقى ، قطعا در آتش است.2723.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بداخلاقى، درختى در آتش [دوزخ] است و شخص بداخلاق ، به شاخه آن ، آويزان است و آن شاخه ، او را به سوى آتش مى كشد .2724.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بداخلاقى، مهارى از عذاب خداست كه در بينىِ شخص بداخلاق است و آن مهار ، در دست شيطان است و شيطان ، او را به سوى بدى ، و بدى ، او را به سوى آتش مى كشد.
.
ص: 384
2725.عمل اليوم والليلة عن أبي اُمامة : عنه صلى الله عليه و آله _ لمّا قيلَ لَهُ : إنَّ فُلانَةَ تَقومُ اللَّيلَ وتَصومُ النَّهارَ وتَفعَلُ وتَصَدَّقُ وتُؤذي جيرانَها بِلِسانِها _ : لا خَيرَ فيها ، هِيَ مِن أهلِ النّارِ . (1)10 / 46البُخلُ2728.المعجم الأوسط عن رافع بن خديج : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : البُخلُ شَجَرَةٌ مِن أشجارِ النّارِ لَها أغصانٌ مُتَدَلِّيَةٌ فِي الدُّنيا ، فَمَن كانَ بَخيلاً تَعَلَّقَ بِغُصنٍ مِن أغصانِها ، فَساقَهُ ذلِكَ الغُصنُ إلَى النّارِ . (2)2729.سنن الترمذي عن ابن عمر : عنه صلى الله عليه و آله : فِي النّارِ شَجَرَةٌ تُسَمَّى الشُحَّ ، مِنها يَخرُجُ الشُحُّ ، ولَن يَلِجَ الجَنَّةَ شَحيحٌ . (3)2730.منية المريد : الإمام عليّ عليه السلام : الباخِلُ فِي الدُّنيا مَذمومٌ ، وفِي الآخِرَةِ مُعَذَّبٌ مَلومٌ . (4)2731.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام : أيُّما مُؤمِنٍ بَخِلَ بِجاهِهِ عَلى أخيهِ المُؤمِنِ وَهُوَ أوجَهُ جاها مِنهُ ، إلّا مَسَّهُ قَتَرٌ وذِلَّةٌ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وأصابَت وَجهَهُ يَومَ القِيامَةِ نَفَحاتُ النّيرانِ مُعَذَّبا كانَ أو مَغفورا لَهُ . (5) .
ص: 385
2732.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ هنگامى كه به ايشان گفته شد: فلان زن ، شب ها را به نماز مى گذراند و روزها را روزه مى گيرد و كار خير مى كند و صدقه مى دهد ؛ ولى همسايگانش از زبان او در آزارند _ : خيرى در او نيست . او از اهل آتش است .10 / 46بخل2735.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بخل، درختى از درختان آتش [دوزخ] است و شاخه هايش در دنيا آويزان اند . پس آن كه بخيل باشد، به شاخه اى از شاخه هاى آن درخت ، آويخته است و آن شاخه ، او را به سوى آتش مى بَرَد.2736.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آتش [دوزخ] ، درختى است كه به آن «بخل» مى گويند و از آن ، بخل به بار مى نشيند، و هيچ بخيلى ، هرگز وارد بهشت نمى شود.2737.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : بخيل، در دنيا نكوهيده، و در آخرت ، معذّب و مورد ملامت است.2738.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هيچ مؤمنى نيست كه از برادر مؤمنش [نفوذ و] اعتبار بيشترى داشته باشد و آن را از او دريغ ورزد ، (1) مگر آن كه در دنيا و آخرت ، دچار پستى و خوارى مى شود، و روز قيامت، نَفَس هاى آتش بر چهره او مى خورَد، چه اهل عذاب باشد يا آمرزيده.
.
ص: 386
2739.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الحسن عليه السلام : إنَّ السَّخاءَ عَلَى العِبادِ فَريضَةٌللّه ِِ يُقرَأُ في كِتابٍ مُحكَمِ وَعَدَ العِبادَ الأَسخِياءَ جِنانَهُوأعَدَّ لِلبُخَلاءِ نارَ جَهَنَّمِ . (1)10 / 47طَلَبُ العِلمِ للدُّنيا2742.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن تَعَلَّمَ العِلمَ يُريدُ بِهِ الدُّنيا ، وآثَرَ عَلَيهِ حُبَّ الدُّنيا وزينَتَهَا ، استَوجَبَ سَخَطَ اللّه ِ عَلَيهِ ، وكانَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ مَعَ اليَهودِ وَالنَّصارَى الَّذينَ نَبَذوا كِتابَ اللّه ِ تَعالى . قالَ اللّه ُ تَعالى : «فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَ_فِرِينَ» (2) . (3)2743.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن أكَلَ بِالعِلمِ طَمَسَ اللّه ُ عَينَيهِ ، وكانَتِ النّارُ أولى بِهِ . (4)2744.المعجم الأوسط عن ابن عمر : عنه صلى الله عليه و آله : اِحذَروا زَلَّةَ العالِمِ ؛ فَإِنّ زَلَّتَهُ تُكَبكِبُهُ فِي النّارِ . (5)2745.فاطمة عليهاالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن طَلَبَ العِلمَ لَيُماري بِهِ السُّفَهاءَ أو لَيُباهي بِهِ العُلَماءَ ، أو لِيَصرِفَ وُجوهَ النّاسِ إلَيهِ ؛ فَهُوَ فِي النّارِ . (6) .
ص: 387
2746.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِاُمِّ رافِعٍ لَمّا قالَت لَهُ : دُلَّني عَلى ) امام حسن عليه السلام :
بخشندگى، از جانب خدا، بر بندگان ، واجب آمده است
كه در كتاب محكم [الهى] تلاوت مى شود
[خدا] بهشت هايش را به بندگان بخشنده اش وعده داده
و براى بخيلان ، آتش جهنّم را آماده كرده است.10 / 47تحصيل دانش براى دنيا2749.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانش را براى دنيا بياموزد و علاقه به دنيا و زيور آن را بر دانش ، ترجيح دهد، مستوجب خشم خدا مى شود و با يهود و نصارا _ كه كتاب خداى متعال را دور افكندند _ ، در پايين ترين طبقه دوزخ خواهد بود . خداوند متعال [در باره يهود و نصارا] فرموده است: «پس چون آنچه را مى شناختند ، برايشان آمد ، آن را انكار كردند . پس لعنت خدا بر كافران باد !» .2750.مسند ابن حنبل عن زاذان عن رجل من أصحاب النبيّ صلى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از طريق دانش ، امرار معاش كند، خداوند ، چشمان او را كور مى گردانَد و آتش براى او سزاوارتر است .2751.تهذيب الأحكام عن عبيد بن زرارة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از لغزش عالِم ، بر حذر باشيد؛ چرا كه لغزش عالِم ، او را در آتش ، سرنگون مى سازد.2752.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانش را براى اين بجويد كه با نادانان ، مجادله كند يا با آن بر عالمان ، فخر بفروشد يا توجّه مردم را به خود جلب نمايد، او در آتش است.
.
ص: 388
2753.الإمام الصادق عليه السلام : عيسى عليه السلام : وَيلٌ لِلعُلَماءِ السّوءِ كَيفَ تَلَظّى عَلَيهِمُ النّارَ ! (1)10 / 48الكُفرانُالكتاب«وَالَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُواْ وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا كَذَ لِكَ نَجْزِى كُلَّ كَفُورٍ * وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَ__لِحًا غَيْرَ الَّذِى كُنَّا نَعْمَلُ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَ جَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُواْ فَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِن نَّصِيرٍ» . (2)
«وَ إِذَا مَسَّ الْاءِنسَ_نَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِىَ مَا كَانَ يَدْعُواْ إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحَ_بِ النَّارِ» . (3)
الحديث2760.السنن الكبرى عن عبد الرحمن بن سويد الكاهلي : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِعَبدٍ يَومَ القِيامَةِ ، فَيوقَفُ بَينَ يَدَيِ اللّه ِ عز و جل ، فَيَأمُرُ بِهِ إلَى النّارِ ، فَيَقولُ : أي رَبِّ ! أمَرتَ بي إلَى النّارِ وقَد قَرَأتُ القُرآنَ ؟ فَيَقولُ اللّه ُ : أي عَبدي ، إنّي أنعَمتُ عَلَيكَ ولَم تَشكُر نِعمَتي . فَيَقولُ : أي رَبِّ ! أنعَمتَ عَلَيَّ بِكَذا فَشَكَرتُكَ بِكَذا ، وأنعَمتَ عَلَيَّ بِكَذا وَشَكَرتُكَ بِكَذا . فَلا يَزالُ يُحصِي النِّعَمَةَ ويُعَدِّدُ الشُّكرَ . فَيَقولُ اللّه ُ تَعالى : صَدَقتَ عَبدي ، إلّا أنَّكَ لَم تَشكُر مَن أجرَيتُ لَكَ نِعمَتي عَلى يَدَيهِ ، وإنّي قَد آلَيتُ عَلى نَفسي أن لا أقبَلَ شُكرَ عَبدٍ لِنِعمَةٍ أنعَمتُها عَلَيهِ حَتّى يَشكُرَ مَن ساقَها
مِن خَلقي إلَيهِ . (4) .
ص: 389
2761.الإمام الصادق عليه السلام : عيسى عليه السلام : واى بر عالمانِ بد، كه آتش [دوزخ] چگونه براى آنان ، شعله ور مى شود !10 / 48نا سپاسىقرآن«كسانى كه كافر شدند ، برايشان ، آتش جهنّمى است پايان ناپذير ، و عذاب آن ، از آنها كاسته نمى شود . اين چنين ، هر ناسپاسى را كيفر مى دهيم . آنان ، در جهنّم ، فريادخواهى مى كنند كه : «پروردگارا! ما را بيرون ببر تا كار شايسته بكنيم ، غير از آنچه مى كرديم» . [گفته مى شود : ]آيا به شما عمر نداديم تا با آنچه پند گيرنده ، پند مى گيرد ، پند بگيريد؟ و بيم دهنده برايتان آمد . پس بچشيد كه براى ستمكاران ، هيچ ياورى نيست» .
«به انسان ، هر گاه آسيبى مى رسد ، پروردگارش را اِنابه كنان مى خوانَد ، و آن گاه كه نعمتى از او گرفته مى شود ، آنچه را كه پيش تر مى خوانْد ، از ياد مى برد ، و براى خداوند ، شريكانى قرار مى دهد تا از راه او گم راه كند . بگو : «با كفرت ، اندكى بهره ببر . تو از اهل آتشى»» .
حديث2768.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنده اى در روز قيامت آورده و در پيشگاه خداوند عز و جل نگه داشته مى شود و دستور داده مى شود كه وارد آتش گردد . مى گويد : پروردگارا! دستور دادى وارد آتشم كنند ، در حالى كه من ، قرآن مى خواندم!؟
خداوند مى فرمايد : «بنده من! من به تو نعمتْ ارزانى داشتم و تو سپاس گزارى نكردى» .
او مى گويد : پروردگارا! به من ، فلان مقدار ، نعمت دادى . من هم فلان مقدار ، سپاس گزارى كردم . و همين طور نعمت ها را شماره مى كند و از تعداد شكرگزارى اش ياد مى كند .
خداوند متعال مى فرمايد : «بنده من! راست گفتى ؛ امّا از كسى كه نعمت من از طريق او به دست تو رسيد ، سپاس گزارى نكردى ، در حالى كه من با خودم عهد كرده ام كه شكر نعمت بنده اى را كه به او نعمتى داده ام ، نپذيرم ، مگر
اين كه از كسى كه آن نعمت را به او رسانده ، سپاس گزارى كند» .
.
ص: 390
2769.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن مسعود : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ أهلَ النّارِ كُلُّ كَفورٍ مَكورٍ (1) . (2)10 / 49الغَضَبُ2772.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما غَضِبَ أحَدٌ إلّا أشفى (3) عَلى جَهَنَّمَ . (4)2773.الكافي عن هلقام بن أبي هلقام : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ الرَّجُلَ لَيَغضَبُ فَما يَرضى أبَدا حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (5)10 / 50الطَّمَعُ2776.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مصباح الشريعة _ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _ : الطَّمَعُ وَالرَّغبَةُ فِي الدُّنيا أصلانِ لِكُلِّ شَرٍّ ، وصاحِبُهُما لا يَنجو مِنَ النّارِ إلّا أن يَتوبَ عَن ذلِكَ . (6) .
ص: 391
2777.المعجم الكبير عن الشفاء بنت خلف : امام على عليه السلام : دوزخيان ، همگى ناسپاسِ مكّارند .10 / 49خشم2780.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ كس خشم نگرفت ، مگر اين كه در آستانه جهنّم قرار گرفت .2781.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِمّا أمَرَ بِهِ أن يُقالَ عِندَ قَبرِ النَّبِي ) امام باقر صلى الله عليه و آله : شخصى خشم مى گيرد و هرگز [از طرف مقابلش] راضى نمى شود ، تا وارد آتش شود .10 / 50آز2784.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في ذِكرِ الإِفاضَةِ مِنَ المَشعَرِ _ ) مصباح الشريعة _ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _ : آزمندى و علاقه مندى به دنيا ، دو ريشه هر بدى اند . آزمند و شيفته دنيا ، از آتش رهايى نمى يابد ، مگر از آنها توبه كند .
.
ص: 392
10 / 51اللُّؤمُ2787.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إيّاكَ وَاللُّؤمَ ؛ فَإِنَّ اللُّؤمَ كُفرٌ ، وَالكُفرُ فِي النّارِ . (1)10 / 52شُربُ المُسكِرِ2790.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أقسَمَ رَبّي أن لا يَشرَبَ عَبدٌ لي فِي الدُّنيا خَمرا إلّا سَقَيتُهُ مِثلَ ما شَرِبَ مِنها مِنَ الحَميمِ يَومَ القِيامَةِ ؛ مُعَذَّبا أو مَغفورا لَهُ ، ولا يَسقيها عَبدٌ لي صَبِيّا صَغيرا أو مَملوكا إلّا سَقَيتُهُ مِثلَ ما سَقاهُ مِنَ الحَميمِ يَومَ القيامَةِ ؛ مُعَذَّبا بَعدُ أو مَغفورا لَهُ . (2)2791.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ثواب الأعمال عن عمّار عن إلامام الصادق عليه السلام ، قال : سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ إذا شَرِبَ المُسكِرَ ما حالُهُ ؟ قالَ : لا يَقبَلُ اللّه ُ صَلاتَهُ أربَعينَ يَوما ، ولَيسَ لَهُ تَوبَةٌ فِي الأَربَعينَ ، وإن ماتَ فيها دَخَلَ النّارَ . (3)10 / 53السَّرِقَةُ2794.عنه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم عن أبي اُمامة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : مَنِ اقتَطَعَ حَقَّ امرِئٍ مُسلِمٍ بِيَمينِهِ فَقَد أوجَبَ اللّه ُ لَهُ النّارَ وحَرَّمَ عَلَيهِ الجَنَّةَ . فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : وإن كانَ شَيئا يَسيرا يا
رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : وإن قَضيبا مِن أراكٍ . (4) .
ص: 393
10 / 51سرزنش2797.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از سرزنش ، پرهيز كن كه سرزنش ، كفر است و كفر ، در آتش .10 / 52ميخوارگى2800.المعجم الأوسط عن ابن عمر : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پروردگارم سوگند ياد كرده است كه : «بنده من در دنيا شرابى نمى خورد ، مگر اين كه به همان اندازه از آبِ جوش جهنّم در قيامت ، به او مى نوشانم ؛ عذاب شود ، يا آمرزيده شود . هر بنده اى از بندگان من كه ساقى شراب باشد ، كودك باشد ، يا برده ، به همان اندازه در قيامت ، آب جوش به او مى نوشانم ؛ عذاب شود يا آمرزيده شود» .2801.الإمام الصادق عليه السلام : ثواب الأعمال _ به نقل از عمّار _ : از امام صادق عليه السلام در باره حال و روزِ كسى كه ميخوارگى كرده ، پرسيده شد .
فرمود : «خداوند تا چهل روز ، نمازش را نمى پذيرد و تا چهل روز ، توبه اش پذيرفته نمى شود و اگر در آن چهل روز بميرد ، وارد جهنّم مى شود» .10 / 53دزدى2804.مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدري : صحيح مسلم _ به نقل از ابو اُمامه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس با سوگندش حقّ مسلمانى را به چنگ آورَد ، خداوند ، جهنّم را برايش قطعى مى كند و بهشت را بر او حرام مى گردانَد» .
مردى به ايشان گفت : اگر چه چيز كمى باشد ، اى پيامبر خدا؟
فرمود : «اگر چه تكّه چوبى از درخت اَراك (1) باشد» .
.
ص: 394
10 / 54صاحِبُ القَلَمِ في مَعصِيَةِ اللّه ِ2807.سنن أبي داوود عن عثمان بن عفّان : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِصاحِبِ القَلَمِ يَومَ القِيامَةِ في تابوتٍ مِن نارٍ مُقفَّلٍ عَلَيهِ بِأَقفالٍ مِن نارٍ ، فَيُنظَرُ قَلَمُهُ فيمَ أجراهُ؟ فَإِن كانَ أجراهُ في طاعَةِ اللّه ِ ورِضوانِهِ فُكَّ عَنهُ التابوتُ ، وإن أجراهُ في مَعصِيَةِ اللّه ِ هَوى بِهِ التّابوتُ سَبعينَ خَريفا ؛ حَتّى بارِي القَلَمِ ولائِقُ الدَّواةِ . (1)2808.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نادى مُنادٍ مِنَ السَّماءِ مِن قِبَلِ اللّه ِ عز و جل : أينَ الظَّلَمَةُ ؟ أينَ أعوانُ أعوانِ الظَّلَمَةِ ؟ أينَ مَن بَرى لَهُم قَلَما ؟ أينَ مَن لاقَ لَهُم دَواةً ؟ أينَ مَن جَلَسَ مَعَهُم ساعَةً ؟ فَيُؤتى بِهِم جَميعا ، فَيُؤمَرُ بِهِم أن يُضرَبَ عَلَيهِم بِسورٍ مِن نارٍ ، فَهُم فيهِ حَتّى يَفرَغَ النّاسُ مِنَ الحِسابِ ، ثُمَّ يُرمى بِهِم إلَى النّارِ . (2)10 / 55الغَدرُ2811.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَجيءُ كُلُّ غادِرٍ يَومَ القِيامَةِ بِإِمامٍ مائِلٍ شَدقُهُ حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (3) .
ص: 395
10 / 54نوشتن در نافرمانى خدا2814.تفسير العيّاشي عن أبي إسحاق الهمداني ، عن رجل : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نويسنده ، در روز قيامت ، در تابوتى آتشين كه قفل هاى متعدّدِ آتشين دارد ، آورده مى شود و بررسى مى شود كه در باره چه چيزى قلم زده است ؟ اگر در راه طاعت و رضاى خدا قلم زده باشد ، تابوتش باز مى شود ؛ امّا اگر در راه نافرمانى خدا نوشته باشد ، تابوت ، او را به مدّت هفتاد سال پرتاب مى كند ، حتّى قلم تراش و ليقه سازِ دوات را .2815.تفسير العيّاشي عن إبراهيم بن أبي البلاد ، عن بعض پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت كه مى شود ، منادى از آسمان از جانب خداى عز و جل فرياد مى زند : «ستمگران كجايند؟ ياران ستمگران ، كجايند؟ قلم تراشان آنها ، كجايند؟ ليقه سازان دوات آنان ، كجايند؟ آنان كه لحظاتى را با آنها همنشين شده اند ، كجايند؟» .
همه آنها آورده مى شوند و فرمان داده مى شود كه ديوارى آتشين برايشان بسازند . آنها ميان آن ديوارها مى مانند تا به حساب مردمان ، رسيدگى شود . سپس اينان ، به آتش افكنده مى شوند .10 / 55دغلكارى2818.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِحَرمَلَةَ بنِ زَيدٍ وقَد عَرَضَ عَلَى النَّبِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر دغلكارى روز قيامت ، با پيشواىِ لُپ افتاده [و كج شده ]مى آيد تا وارد جهنّم مى شود .
.
ص: 396
10 / 56الغِشُّ2821.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصفِ المُؤمِنينَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن غَشَّ أخاهُ وحَقَّرَهُ وناواهُ ، جَعَلَ اللّه ُ النّارَ مَأواهُ . (1)10 / 57الخِيانَةُ2824.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن خانَ أمانَةً فِي الدُّنيا ولَم يَرُدَّها عَلى أربابِها ، ماتَ عَلى غَيرِ دينِ الإِسلامِ ، ولَقِيَ اللّه َ عز و جل وهُوَ عَلَيهِ غَضَبانُ ؛ فَيُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ فَيُهوى بِهِ في شَفيرِ جَهَنَّمَ أبَدَ الآبِدينَ . (2)2825.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : إيّاكَ وَالخِيانَةَ ؛ فَإِنَّها شَرُّ مَعصِيَةٍ ، وإنَّ الخائِنَ لَمُعَذَّبٌ بِالنّارِ عَلى خِيانَتِهِ . (3)2826.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَصحابِهِ _ ) عنه عليه السلام : خِيانَةُ المُستَسلِمِ وَالمُستَشيرِ مِن أفظَعِ الاُمورِ وأعظَمِ الشَّرورِ ، وموجِبُ عَذابِ السَّعيرِ . (4)10 / 58الإيذاءُ2829.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن نَظَرَ إلى أخيهِ المُسلِمِ نَظرَةً يُخيفُهُ بِها ، أخافَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ . (5) .
ص: 397
10 / 56فريبكارى (غش)2832.الإمام الصادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كس برادرش را بفريبد و تحقير كند و با او دشمنى نمايد ، خداوند ، جهنّم را جايگاه او قرار مى دهد .10 / 57خيانت2835.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در دنيا در امانتى خيانت كند و آن را به صاحبانش بر نگرداند ، غير مسلمان مى ميرد و با خداوند عز و جل ملاقات مى كند ، در حالى كه خدا از او خشمگين است و دستور مى دهد كه در آتش افكنده شود و براى هميشه ، در گوشه اى از جهنّم ، رها مى شود .2836.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : از خيانت ، دورى كن كه بدترين گناه است ، و خيانتكار ، به خاطر خيانتش ، در آتش ، عذاب مى شود .2837.تفسير القمّي عن حمّاد عن الإمام الصادق عليه السلا امام على عليه السلام : خيانت به فرد تسليم شده و مشورت خواه ، از بدترينِ كارها و بالاترينِ شرهاست و مايه عذاب آتش پرشراره مى شود .10 / 58آزار رساندن2840.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به برادر مسلمانش نگاهى ترس آور اندازد ، خداوند ، او را در روز قيامت مى ترسانَد .
.
ص: 398
2841.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن خافَ النّاسَ لِسانُهُ فَهُوَ مِن أهلِ النّارِ . (1)2842.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في فَضلِ مُؤَذِّنِ المَسجِدِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ مُؤذِيا لِجارِهِ مِن غَيرِ حَقٍّ ، حَرَمَهُ اللّه ُ ريحَ الجَنَّةِ ومَأواهُ النّارُ . (2)2843.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يُسَلِّطُ اللّه ُ الجَرَبَ عَلى أهلِ النّارِ، فَيَحُكّونَ حَتّى تُبدُوَ عِظامُهُم ، فَيُقالُ لَهُم : هَل يُؤذيكُم هذا ؟ فيَقولونَ : إي وَاللّه ! فَيُقالُ : هذا بِما كُنتُم تُؤذونَ المُؤمِنينَ . (3)10 / 59النَّميمَةُ2846.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ في بَيانِ فَضلِ اللَّيلَةِ الا ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن مَشى في نَميمَةٍ بَينَ اثنَينِ سَلَّطَ اللّه ُ عَلَيهِ في قَبرِهِ نارا تُحرِقُهُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وإذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ سَلَّطَ اللّه ُ عَلَيهِ تِنيّنا أسوَدَ يَنهَشُ لَحمَهُ حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (4)2847.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : صاحِبُ النَّميمَةِ لا يَستَريحُ مِن عَذابِ اللّه ِ عز و جل فِي الآخِرَةِ . (5) .
ص: 399
2848.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس زبانش مردم را بترسانَد ، اهل جهنّم است .2849.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به ناحق ، همسايه اش را بيازارد ، خداوند ، نسيم بهشت را بر او حرام مى كند و جايگاهش ، جهنّم است .2850.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند بر دوزخيان ، [بيمارىِ] گَرى مسلّط مى كند ، چندان كه از بس خود را مى خارانند ، استخوان هايشان آشكار مى شود . پس به آنها گفته مى شود : «آيا اين بلا شما را آزار مى دهد ؟» و آنها مى گويند : آرى ، به خدا سوگند ! گفته مى شود : «اين [بلا] به خاطرِ آزارتان به مؤمنان است» .10 / 59سخن چينى2853.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس ميان دو كس به سخن چينى بپردازد ، خداوند ، آتشى را در قبرش بر او مسلّط مى كند كه تا روز قيامت ، او را مى سوزانَد و هنگامى كه از قبرش بيرون بيايد ، خداوند ، رُتِيلى سياه را بر او مسلّط مى كند و او را نيش مى زند تا وارد جهنّم شود .2854.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخن چين ، در آخرت ، از عذاب خداى عز و جل ، آرام ندارد .
.
ص: 400
10 / 60الغيبَةُ2857.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : كانَ المُغتابُ فِي النّارِ خالِدا فيها وبِئسَ المَصيرُ . (1)2858.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : مَن قالَ في مُؤمِنٍ ما رَأَتهُ عَيناهُ وسَمِعَتهُ أُذناهُ فَهُوَ مِنَ الَّذينَ قالَ اللّه ُ عز و جل : «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَ_حِشَةُ فِى الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» . (2)2859.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اغتابَ مُؤمِنا غازِيا أو آذاهُ أو خَلَفَهُ في أهلِهِ بِسوءٍ ، نُصِبَ لَهُ يَومَ القِيامَةِ فَيَستَغرِقُ حَسَناتِهِ ، ثُمَّ يُركَسُ فِي النّارِ ؛ إذا كانَ الغازي في طاعَةِ اللّه ِ عز و جل . (3)2860.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : الغِيبَةُ قُوتُ كِلابِ النارِ . (4)10 / 61البُهتانُ2863.الأمالي عن معتب مولى الإمام الصادق عليه السلام ، رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اغتابَ مُؤمِنا بِما لَيسَ فيهِ انقَطَعَتِ العِصمَةُ بَينَهُما ، وكانَ المُغتابُ فِي النّارِ خالِدا فيها وبِئسَ المَصيرُ . (5) .
ص: 401
10 / 60غيبت2866.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِقَومٍ مِن شيعَتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : غيبت كننده ، همواره در آتش خواهد بود . و چه بدْ فرجامى است آن!2867.الإمام الصادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كس در حقّ مؤمنى ، آنچه را كه با چشمانش ديده و با گوش هايش شنيده ، بگويد ، او از كسانى است كه خداوند عز و جل در باره شان فرموده است : «آنان كه دوست دارند فحشا در ميان مؤمنان رايج شود ، عذاب دردناكى برايشان هست» .2868.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از مؤمن رزمنده اى غيبت كند يا آزارش دهد يا در غياب او به خانواده اش بدى كند ، روز قيامت ، ترازويى براى [رسيدگى به اعمال ]او نصب مى شود و حسناتش از ميان مى رود و آن گاه ، وارونه در آتش انداخته مى شود ، تا زمانى كه آن رزمنده ، در طاعت خداى عز و جل باشد .2869.كنز العمّال عن أنس : امام على عليه السلام : غيبت ، خورش سگ هاى دوزخ است .10 / 61بهتان2872.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن نافع : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس پشت سر مؤمنى چيزى بگويد كه در او نيست، رشته [اخوّت اسلامىِ] ميان آن دو ، گسسته مى شود و غيبت كننده در آتش ، جاويدان خواهد بود و اين ، بد سرانجامى است!
.
ص: 402
10 / 62الفُحشُ2875.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ الفُحشَ مِنَ البَذاءِ ، وَالبَذاءُ فِي النّارِ . (1)2876.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن شانَ عَلى مُسلِمٍ كَلِمَةً يَشينُهُ بِها بِغَيرِ حَقٍّ ، أشانَهُ اللّه ُ بِها فِي النّارِ يَومَ القِيامَةِ . (2)10 / 63تَعييرُ المُؤمِنِ2879.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن عابَ أخاهُ بِعَيبٍ فَهُوَ مِن أهلِ النّارِ . (3)10 / 64الاِمتِناعُ مِن قَضاءِ حاجَةِ المُؤمِنِ5641.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءٍ لَهُ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : أيُّما مُؤمِنٍ مَنَعَ مُؤمِنا شَيئا مِمّا يَحتاجُ إلَيهِ وهُوَ يَقدِرُ عَلَيهِ مِن عِندِهِ أو مِن عِندِ غَيرِهِ ، أقامَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ مُسوَدّا وَجهُهُ ، مُزرَقَّةً عَيناهُ ، مَغلولَةً يَداهُ إلى عُنُقِهِ ، فَيُقالُ : هذَا الخائِنُ الَّذي خانَ اللّه َ ورَسولَهُ ، ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ . (4) .
ص: 403
10 / 62ناسزاگويى5638.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ناسزاگويى ، از بدزبانى است و بدزبانى ، در آتش است .5637.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى جوشن كبير _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس كلمه اى ننگ آور به ناحق در حقّ مسلمانى بگويد و او را رسوا كند ، خداوند در قيامت در آتش ، او را رسوا مى كند .10 / 63سرزنش مؤمن5636.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في زِيارَةِ صاحِبِ الأَمرِ عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام : هر كس برادر مؤمنش را با عيبى ، عيبناك نشان دهد ، دوزخى است .10 / 64خوددارى از تأمين نياز مؤمن5633.امام زين العابدين عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر مؤمنى كه توانايى دارد نياز مؤمنى را خود و يا از طريق ديگرى برآورده كند و نكند ، خداوند در قيامت ، او را روسياه ، كبودچشم و دست به گردن بسته شده ، محشور مى كند .
سپس گفته مى شود : اين ، آن خائنى است كه به خدا و پيامبر خدا ، خيانت كرده است .
آن گاه ، دستور داده مى شود تا وارد آتش [دوزخ] شود .
.
ص: 404
5632.امام زين العابدين عليه السلام : عنه عليه السلام : أيُّما رَجُلٍ مِن شيعَتِنا أتى رَجُلاً مِن إخوانِهِ ، فَاستَعانَ بِهِ في حاجَتِهِ فَلَم يُعِنهُ وهُوَ يَقدِرُ ، إلَا ابتَلاهُ اللّه ُ بِأَن يَقضِيَ حَوائِجَ غَيرِهِ مِن أعدائِنا ، يُعَذِّبُهُ اللّه ُ عَلَيها يَومَ القِيامَةِ . (1)10 / 65تَزيينُ المَرأَةِ لِغَيرِ زَوجِها5633.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : نَهى رَسوُل اللّه ِ صلى الله عليه و آله . . . أن تَتَزَيَّنَ [أيِ المَرأَةُ] لِغَيرِ زَوجِها ، فَإِن فَعَلَت كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جل أن يُحرِقَها بِالنّارِ . (2)10 / 66تَتَبُّعُ عَوراتِ النّاسِ5630.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از دعايش براى حفاظت از حوادث ناگوار _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اطَّلَعَ في بَيتِ جارِهِ فَنَظَرَ إلى عَورَةِ رَجُلٍ أو شَعرِ إمرَأَةٍ أو شَيءٍ مِن جَسَدِها ، كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ أن يُدخِلَهُ النّارَ مَعَ المُنافِقينَ الَّذينَ كانوا يَتَّبِعونَ عَوراتِ النّاسِ فِي الدُّنيا ، ولا يَخرُجُ مِنَ الدُّنيا حَتّى يَفضَحَهُ اللّه ُ و يُبدِيَ لِلنّاسِ عَورَتَهُ فِي الآخِرَةِ . (3) .
ص: 405
5629.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى جوشن كبير _ ) امام صادق عليه السلام : هر يك از شيعيان كه نزد يكى ديگر از برادرانش برود و از او براى تأمين نيازش از وى كمك بخواهد و او در حالى كه مى تواند كمك كند ، كمك نكند ، خداوند ، او را به برآوردن نيازهاى دشمنان ما مبتلا مى كند و خداوند ، او را به خاطر آن در قيامت ، كيفر مى دهد .10 / 65آرايش زن براى مرد بيگانه5631.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ في يَومِ الجُمُعَةِ لِلأَمانِ م ) امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ... از آرايش زن براى غير شوهرش منع فرمود و اگر زنى چنين كند ، بر خداست كه او را با آتش بسوزانَد .10 / 66دنبال عيب مردم بودن5628.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به خانه همسايه سَرَك بكِشد و به عورت مرد يا موى زنى يا به ديگر جاهاى بدن او نگاه كند ، بر خداست كه او را با منافقانى كه در دنيا به دنبال عيب مردم بودند ، وارد آتش [دوزخ ]كند . چنين كسى از دنيا بيرون نمى رود ، مگر خداوند ، رسوايش كند و در آخرت هم عيبش را بر ملا مى سازد .
.
ص: 406
10 / 67اليَمينُ الفاجِرَةُ5625.امام صادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : كَيفَ يَسلَمُ مِن عَذابِ اللّه ِ المُتَسَرِّعُ إلَى اليَمينِ الفاجِرَةِ ؟! (1)10 / 68قَطعُ الرَّحِمِ5625.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ الرَّحِمَ لَها لِسانٌ يَومَ القِيامَةِ ذَلقٌ ، تَقولُ : يا رَبِّ ! صِل مَن وَصَلَني ، وَاقطَع مَن قَطَعَني . فَالرَّجُلُ لَيُرى بِسَبيلِ خَيرٍ إذا أتَتهُ الرَّحِمُ الَّتي قَطعَها فَتَهوي بِهِ إلى أسفَلِ قَعرٍ فِي النّارِ . (2)10 / 69هِجرانُ الإِخوانِ5622.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش بعد از نماز شب _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن هَجَرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثٍ فَهُوَ فِي النّارِ ، إلّا أن يَتَدارَكَهُ اللّه ُ بِكَرامَتِهِ . (3)5623.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَن قَومِ صالِحٍ عليه السلام : هَل ) الإمام عليّ عليه السلام : نَهى رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . . . عَنِ الهِجرانِ ، فَمَن كانَ لابُدَّ فاعِلاً فَلا يَهجُر أخاهُ أكثَرَ مِن ثَلاثَةِ أيّامٍ ، فَمَن كانَ مُهاجِرا لِأَخيهِ أكثَرَ مِن ذلِكَ كانَتِ النّارُ أولى بِهِ . (4) .
ص: 407
10 / 67سوگند ناروا5620.امام على عليه السلام : امام على عليه السلام : آن كه به شتاب ، سوگند ناروا مى خورَد ، چگونه از عذاب خدا در امان مى مانَد؟!10 / 68قطع رابطه با خويشاوندان5617.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خويشاوندى ، در قيامت ، زبانى گوياست كه مى گويد : «پروردگارا! هر كسى كه با من پيوند داشته ، با او پيوند داشته باش و هر كسى كه با من قطعِ پيوند كرده ، با او قطعِ رابطه كن» . پس به شخص ، راه خوبى نشان داده مى شود ، تا اين كه خويشاوندى اى را كه آن شخص بُريده ، نزدش مى آيد و او را به قعر آتش [دوزخ] ، پرتاب مى كند .10 / 69قهر با برادران5619.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في دُعاءِ اليَومِ الرّابِعِ مِنَ الشَّهرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس بيش از سه روز با برادرش قهر كند ، در آتش [دوزخ ]است ، مگر اين كه خداوند با بزرگوارى خود ، آن را جبران كند .5618.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ... از قهر با برادران ، نهى كرده است و [فرموده كه ]اگر ناچار به آن شد ، بيشتر از سه روز نباشد . اگر كسى بيش از سه روز با برادرش قهر كند ، آتش [دوزخ] برايش سزاوارتر است .
.
ص: 408
10 / 70عَدَمُ حِفظِ اللِّسانِ5615.امام كاظم عليه السلام ( _ از دعايش درباره گسترش روزى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ العَبدَ لَيَتَكَلَّمُ بِالكَلِمَةِ مِن سَخَطَ اللّه ِ لا يُلقي لَها بالاً ، يَهوي بِها في جَهَنَّمَ . (1)5614.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ الرَّجُلَ لَيَتَكَلَّمُ بِالكَلِمَةِ لا يَرى بِها بَأسا ، يَهوي بِها سَبعينَ خَريفا فِي النّارِ . (2)5613.البلد الأمين ( _ در دعاى ادريس عليه السلام _ ) الكافي عن قيس أبي إسماعيل رفعه : جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أوصِني . فَقالَ[ صلى الله عليه و آله ] : اِحفَظ لِسانَكَ . قالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أوصِنيِ . قالَ[ صلى الله عليه و آله ] : اِحفَظ لِسانَكَ . قالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أوصِني . قالَ[ صلى الله عليه و آله ] : اِحفَظ لِسانَكَ . وَيحَكَ ! وهَل يَكُبُّ النّاسَ عَلى مَناخِرِهِم فِي النّارِ إلّا حَصائِدُ ألسِنَتِهِم؟! (3)5616.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : بِاللِّسانِ كُبَّ أهلُ النّارِ فِي النّارِ . (4)5615.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ من دُعائِهِ لِسَعَةِ الرِّزقِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : ما مِن يَومٍ إلّا وكُلُّ عُضوٍ مِن أعضاءِ الجَسَدِ يُكفِّرُ اللِّسانَ ، يَقولُ : نَشَدتُكَ اللّه َ أن نُعَذَّبَ فيكَ ! (5) .
ص: 409
10 / 70مهار نكردن زبان5612.امام كاظم عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنده ، سخنى را كه ناخشنود كننده خداوند است ، مى گويد و به آن توجّه ندارد ، حال آن كه با آن ، در جهنّم سقوط مى كند .5611.امام صادق عليه السلام ( _ در توصيف خداوند ارجمندِ والا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردى ، سخنى بر زبان مى راند كه اشكالى در آن نمى بيند ، در حالى كه با آن ، به مدّت هفتاد سال ، در جهنّم ، سقوط مى كند .5610.امام حسين عليه السلام ( _ در دعايش در روز عرفه _ ) الكافى _ به نقل از ابو اسماعيل قيس كه سند حديث را به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى رساند _ : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت : اى پيامبر خدا! به من ، سفارشى كن .
فرمود : «زبانت را حفظ كن» .
[دوباره] گفت : اى پيامبر خدا! به من ، سفارشى كن .
فرمود : «زبانت را حفظ كن» .
[باز] گفت : اى پيامبر خدا! به من ، سفارشى كن .
فرمود : «زبانت را حفظ كن . واى بر تو! آيا مردم را جز محصول زبان هايشان ، بر بينى شان در آتش مى افكند؟!» .5609.امام على عليه السلام : امام على عليه السلام : به خاطر زبان ، دوزخيان در دوزخ ، انداخته مى شوند .5608.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) امام صادق عليه السلام : هيچ عضوى از بدن نيست ، مگر اين كه هر روز ، در برابر زبان ، سرِ تعظيم فرود مى آورد و مى گويد : «تو را به خدا سوگند مى دهم [كه خودت را نگه دار] تا به خاطر تو ، عذاب نشويم» .
.
ص: 410
10 / 71اِستِماعُ الغِناءِ5610.الإمام الحسين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ يَومَ عَرَفَةَ _ ) الكافي عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام ، قالَ سَمِعتُهُ يَقولُ : الغِناءُ مِمّا وَعَدَ اللّه ُ عز و جلعَلَيهِ النّارَ . وتَلا هذِهِ الآيَة : «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ» (1) . (2)10 / 72السُّؤالُ بِغَيرِ حاجَةٍ5607.امام على عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : ما مِن عَبدٍ يَسأَلُ مِن غَيرِ حاجَةٍ ، فَيَموتُ ، حَتّى يُحوِجَهُ اللّه ُ إلَيها ويُثبِتُ اللّه ُ لَهُ بِهَا النّارَ . (3)10 / 73تَركُ العَمَلِ بِالعِلمِ5607.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَطَّلِعُ قَومٌ مِن أهلِ الجَنَّةِ إلى قَومٍ مِن أهلِ النّارِ ، فَيَقولونَ : ما أدخَلَكُمُ النّارَ ! وإنّما دَخَلنَا الجَنَّةَ بِفَضلِ تَأديبِكُم وتَعليمِكُم؟ فَيَقولونَ : إنّا كُنّا نُأمُرُكُم بِالخَيرِ ولا نَفعَلُهُ . (4) .
ص: 411
10 / 71گوش دادن به غِنا5604.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو ذر ، از پيامبر صلى الله عليه و آل ) الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ : شنيدم كه امام باقر عليه السلام مى فرمود : «غِنا ، از چيزهايى است كه خداى عز و جلبراى آن ، وعده آتش [دوزخ] داده است» .
سپس ، اين آيه را تلاوت فرمود : «و برخى از مردمان ، كسانى هستند كه سخنِ بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بدون داشتن دانش ، از راه خدا ، گم راه كنند و آن را به ريشخند گيرند . آنان ، برايشان عذابى ذلّتبار است» .10 / 72درخواست بدون نياز5601.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى جوشن كبير _ ) امام صادق عليه السلام : هر كس بدون نياز ، درخواست كند ، نمى ميرد ، مگر اين كه خداوند ، او را به آن محتاج نمايد و آتش [دوزخ] را برايش قطعى كند .10 / 73عمل نكردن به دانش5602.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصفِ اللّه ِ تَعالى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى از بهشتيان ، به گروهى از دوزخيان مى نگرند و مى گويند: چه چيزى موجب شد كه به آتش در آييد ، در حالى كه ما به لطفِ تعليم و تربيت شما ، وارد بهشت شديم؟
آن دوزخيان مى گويند: [علّتش اين است كه] ما ، شما را به كارهاى خوب توصيه مى كرديم ؛ ولى خودمان ، آنها را انجام نمى داديم .
.
ص: 412
5601.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : يُجاءُ بِالرَّجُلِ يَومَ القيامَةِ فَيُلقى فِي النّارِ ، فَتَندَلِقُ أقتابُهُ (1) فِي النّارِ ، فَيَدورُ كَما يَدورُ الحِمارُ بِرَحاهُ ، فَيَجتَمِعُ أهلُ النّارِ عَلَيهِ ، فَيَقولونَ : أي فُلانُ ، ما شَأنُكَ؟ ألَيسَ كُنتَ تَأمُرُنا بِالمَعروفِ وتَنهانا عَنِ المُنكَرِ؟! قالَ : كُنتُ آمُرُكُم بِالمَعروفِ ولا آتيهِ ، وأنهاكُم عَنِ المُنكَرِ وآتيهِ . (2)5600.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أشَدَّ أهلِ النّارِ نَدامَةً وحَسرَةً رَجُلٌ دَعا عَبدا إلَى اللّه ِ ، فَاستَجابَ لَهُ وقَبِلَ مِنهُ فَأَطاعَ اللّه َ ، فَأَدخَلَهُ اللّه ُ الجَنَّةَ وأدخَلَ الدّاعِيَ النّارَ بِتَركِهِ عِلمَهُ وَاتِّباعِهِ الهَوى وطولِ الأَمَلِ . أمَّا اتِّباعُ الهَوى فَيَصُدُّ عَنِ الحَقِّ ، وطولُ الأَمَلِ يُنسِي الآخِرَةَ . (3)5599.امام صادق عليه السلام ( _ در بيان سپاه خرد _ ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ لِكُلِّ قَولٍ مِصداقا مِن عَمَلٍ يُصَدِّقُهُ أو يُكَذِّبُهُ ، فَإِذا قالَ ابنُ آدَمَ وصَدَّقَ قَولَهُ بِعَمَلِهِ رُفِعَ قَولُهُ بِعَمَلِهِ إلَى اللّه ِ ، وإذا قالَ وخالَفَ قَولُهُ عَمَلَهُ رُدَّ قَولُهُ عَلى عَمَلِهِ الخَبيثِ وهَوى بِهِ فِي النّارِ . (4)10 / 74تِلكَ الأَعمالُالكتاب«كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ * إلَّا أَصْحَ_بَ الْيَمِينِ * فِى جَنَّ_تٍ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِينَ * مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ * قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ * وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ * وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ * حَتَّى أَتَ_انَا الْيَقِينُ » . (5)
.
ص: 413
3142.الإمام المهديّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، مردى را مى آورند و در آتش مى اندازند . پس روده هايش در آتش مى ريزد، و خودش مانند الاغى كه بر گِرد آسياب مى چرخد، [در فضاى جهنّم] به چرخش در مى آيد. دوزخيان ، بر گِرد او جمع مى شوند و مى گويند: فلانى! تو را چه شده است؟ مگر تو نبودى كه ما را به خوبى دعوت مى كردى و از بدى ، بازمان مى داشتى ؟!
او مى گويد: من ، شما را به خوبى دعوت مى كردم ؛ ولى خودم آن را به كار نمى بستم، و شما را از بدى باز مى داشتم ؛ امّا خودم آن را انجام مى دادم.3141.مصباح المتهجّد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پشيمان ترين و پُرافسوس ترينِ دوزخيان ، مردى است كه بنده اى را به سوى خدا فرا خوانده است و او دعوتش را پاسخ گفته و از او پذيرفته و خدا را اطاعت كرده است و خداوند نيز وى را به بهشت در آورده ؛ ولى آن دعوتگر را به سبب عمل نكردن به علمش و پيروى كردنش از هواى نفس و داشتن آرزوى دراز، به آتش در آورده است ؛ زيرا پيروى كردن از هواى نفس ، از حق ، باز مى دارد و آرزوى دراز ، آخرت را از ياد مى بَرَد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : براى هر گفتارى ، مصداقى از كردار است كه آن گفتار را تصديق يا تكذيب مى كند. پس هر گاه آدمى سخنى بگويد و سخنش را با كردارش تصديق كند ، آن گفتار او به وسيله كردارش به درگاه خدا ، بالا مى رود، و هر گاه سخنى بگويد و گفتار او بر خلاف كردارش باشد ، آن گفتار او به كردار زشتش باز گردانده مى شود و او را در آتش مى افكند .10 / 74و اين كارهاقرآن«هر كس ، در گرو دستاورد خويش است ، بجز ياران دستِ راست كه در ميان باغ ها از يكديگر مى پرسند ، در باره مجرمان كه : «چه چيز ، شما را در دوزخ ، در آورد؟» . مى گويند: «از نمازگزاران نبوديم و بينوايان را اِطعام نمى كرديم و با هرزه درايان ، هرزه درايى مى كرديم . و روز جزا را دروغ مى شمرديم ، تا مرگ ما در رسيد» .
.
ص: 414
الحديث2885.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن قالَ : «إنّي فِي الجَنَّةِ» فَهُوَ فِي النّارِ . (1)2886.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِوَلَدِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَ ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ النَّميمَةَ وَالحِقدَ فِي النّارِ ، لا يَجتَمِعانِ في قَلبِ مُسلِمٍ . (2)2887.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : صِنفانِ مِن أهلِ النّارِ لَم أرَهُما ؛ قَومٌ مَعَهُم سياطٌ كَأَذنابِ البَقَرِ يَضرِبونَ بِهَا النّاسَ ، ونِساءٌ كاسياتٌ عارياتٌ مُميلاتٌ مائِلاتٌ ، رُؤوسُهُنَّ كَأَسنِمَةِ البُختِ (3) المائِلَةِ ، لا يَدخُلنَ الجَنَّةَ ولا يَجِدنَ ريحَها ، وإنَّ ريحَها لَيوجَدُ مِن مَسيرَةِ كَذا وكَذا . (4)2888.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن ضَمِنَ وَصِيَّةَ المَيِّتِ ثُمَّ عَجَزَ عَنها بِغَيرِ عُذرٍ ، لا يُقبَلُ مِنهُ صَرفٌ ولا عَدلٌ ، ولَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، ويُصبِحُ ويُمسي في سَخَطِ اللّه ِ ، وكُلَّما قالَ : «يا رَبِّ» نَزَلَت عَلَيهِ اللَّعنَةُ ، وكَتَبَ اللّه ُ ثَوابَ حَسَناتِهِ كُلَّها لِذلِكَ المَيِّتِ ، فَإِن ماتَ عَلى حالِهِ دَخَلَ النّارَ . (5)2889.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ المَكرَ وَالخَديعَةَ وَالخِيانَةَ فِي النّارِ . (6) .
ص: 415
حديث2891.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه بگويد : «من در بهشت هستم» ، در آتش است.2892.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخن چينى و كينه توزى ، در آتش اند . اين دو ، در دلِ هيچ مسلمانى جاى نمى گيرند.2893.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دو دسته از اهل آتش اند كه من ، [هنوز] آنها را نديده ام [و در آينده ، خواهند آمد] : عدّه اى كه تازيانه هايى مانند دُم گاو دارند و با آنها ، مردم را مى زنند ؛ و زنانى كه پوشيده اند و در عين حال ، برهنه اند، منحرف كننده اند و خود ، منحرف اند (1) و سرهايشان ، همچون كوهان هاى شتر خراسانى ، فروهِشته است. اينان ، به بهشت نمى روند و بوى آن را كه از فاصله اى چنين و چنان (بسيار دور) به مشام مى رسد، استشمام نمى كنند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس [به كار بستنِ] وصيّت متوفّايى را بر عهده بگيرد و سپس بدون عذرى، از اجراى آن سر باز بزند، هيچ توبه و فديه اى از او پذيرفته نمى شود و همه فرشتگان ميان آسمان و زمين ، لعنتش مى كنند و روز و شب ، مورد خشم خدا خواهد بود و هر گاه «يا ربّ» بگويد ، لعنت بر او فرود مى آيد و خداوند ، پاداش همه كارهاى نيكش را براى آن متوفّا مى نويسد، و اگر در همان حال بميرد، به آتش در مى آيد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نيرنگ و فريب و خيانت ، در آتش اند . .
ص: 416
عنه صلى الله عليه و آله : النَّميمَةُ وَالشَّتيمَةُ وَالحَمِيَّةُ فِي النّارِ ، ولا يَجتَمِعن في صَدرِ مُؤمِنٍ . (1) الإمام عليّ عليه السلام : المَكرُ وَالخَديعَةُ وَالغَدرُ فِي النّارِ . (2) عنه عليه السلام : لَولا أنَّ المَكرَ وَالخَديعَةَ فِي النّارِ لَكُنتُ أمكَرَ النّاسِ . (3) الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ الشَّكَّ وَالمَعصِيَةَ فِي النّارِ ، لَيسا مِنّا ولا إلَينا . (4) عنه عليه السلام : مَن وَعَظَهُ اللّه ُ بِخَيرٍ فَقَبِلَ بِالبُشرى فَلَهُ البُشرى ، ومَن لَم يَقبَل فَالنّارُ لَهُ أحرى . (5) الاُصول الستّة عشر عن زيد النرسي عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال : سَأَلَهُ بَعضُ أصحابِنا عَن طَلَبِ الصَّيدِ وقالَ لَهُ : إنّي رَجُلٌ ألَهو بِطَلَبِ الصَّيدِ وضَربِ الصَّوالِجِ (6) ، وألَهو بِلَعِبِ الشِّطرَنجِ . قالَ : فَقالَ أبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام . . . وأمّا ضَربُكَ بِالصَّوالِجِ ، فَإِنَّ الشَّيطانَ مَعَكَ يَركُضُ وَالمَلائِكَةَ تَنفِرُ عَنكَ ، وإن أصابَكَ شَيءٌ لَم تُؤجَر ، ومَن عَثَرَ بِهِ دابَّتُهُ فَماتَ دَخَلَ النّارُ . (7) .
ص: 417
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخن چينى و دشنامگويى و تعصّب ، در آتش اند . اينها در سينه هيچ مؤمنى جاى نمى گيرند. امام على عليه السلام : نيرنگ و فريب و پيمان شكنى ، در آتش اند.3140.مصباح المتهجّد عن أبي محمّد عبد اللّه بن محمّد ال امام على عليه السلام : اگر نبود كه نيرنگ و فريب در آتش اند، بى گمان ، نيرنگبازترينِ مردم بودم.3139.الإمام العسكري عليه السلام : امام صادق عليه السلام : شك و نافرمانى [از خدا] ، در آتش اند . اين دو ، از ما نيستند و به ما راه ندارند.3138.عنه عليه السلام ( _ فِي الزِّيارَةِ الجامِعَةِ _ ) امام صادق عليه السلام : كسى كه خداوند ، او را پندى نيكو دهد و او شادمانه بپذيرد ، خوشا به حالش ! و كسى كه نپذيرد، آتش براى او سزاوارتر است.3137.الإمام الهادي عليه السلام : الاُصول الستّة عشر _ به نقل از زيد نَرْسى _ : يكى از شيعيان ، از امام صادق عليه السلام در باره شكار پرسيد و گفت : من سرگرمى ام ، شكار و چوگان زدن و شطرنج بازى است .
امام صادق عليه السلام فرمود: «... تو را چه به چوگان زدن؛ چرا كه [وقتى در چوگانگاه مى دَوى ،] شيطان ، با تو مى دَوَد و فرشتگان ، از تو مى گريزند، و اگر [در آن حال ]آسيبى به تو برسد ، اجرى نخواهى داشت و كسى كه [در ميدان بازى چوگان] از اسب به زير بيفتد و بميرد ، به آتش [دوزخ ]مى رود» . .
ص: 418
3136.الإمام الجواد عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ مِن خَلائِقِ أهلِ النّارِ : الكِبرُ ، وَالعُجبُ ، وسوءُ الخُلُقِ . (1)3135.قرب الإسناد عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عن الإمام عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُحجَبونَ عَلَى النّارِ : المَنّانُ ، وعاقُّ والِدِهِ ، ومُدمِنُ الخَمرِ . (2)3134.الإمام الرضا عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ يَدخُلونَ النّارَ : رَجُلٌ قاتَلَ لِلدُّنيا ، وعالِمٌ أرادَ أن يُذكَرَ لا يَحتَسِبُ عِلمَهُ ، ورَجُلٌ وُسِّعَ عَلَيهِ فَجادَ بِهِ فِي الثَّناءِ وذِكرِ الدُّنيا . (3)3133.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : تُكَلِّمُ النّارُ يَومَ القِيامَةِ ثَلاثَةً : أميرا ، وقارِئا ، وذا ثَروَةٍ مِنَ المالِ ؛ فَتَقولُ لِلأَميرِ : يا مَن وَهَبَ اللّه ُ لَهُ سُلطاناً فَلَم يَعدِل ! فَتَزدَرِدُهُ (4) كَما يَزدَرِدُ الطَّيرُ حَبَّ السِّمسِمِ . وتَقولُ لِلقارِىِ?: يا مَن تَزَيَّنَ لِلنّاسِ وبارَزَ اللّه َ بِالمَعاصي ! فَتَزدَرِدُهُ . وتَقولُ لِلغَنِىِّ : يا مَن وَهَبَ اللّه ُ لَهُ دُنيا كَثيرَةً واسِعَةً فَيضا ، وسَأَلَهُ الحَقيرُ اليَسيرَ قَرضا ، فَأَبى إلّا بُخلاً ! فَتَزدَرِدُهُ . (5)3132.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ ولا يَنظُرُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : شَيخٌ زانٍ ، ومَلِكٌ جَبّارٌ ، ومُقِلٌّ مُختالٌ . (6)3131.الإمام الكاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : مُعَلِّمُ الكُتّابِ يُكَلِّفُ اليَتيمَ ما لا يُطيقُ ، وسائِلٌ يَسأَلُ وهُوَ مُستَغنٍ عَنِ السُّؤالِ ، ورَجُلٌ قَعَدَ عِندَ
السُّلطانِ يَتَكَلَّمُ بِهَوَى السُّلطانِ . (7) .
ص: 419
3130.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه خصلت ، از خصلت هاى دوزخيان است: تكبّر، خودپسندى، و بداخلاقى .3129.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه دسته اند كه چيزى مانع رسيدن آتش به آنها نمى شود: سخن چين، نافرمانِ از پدر، و باده گسار.3128.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه نفر به آتش مى روند : مردى كه براى دنيا بجنگد ؛ عالِمى كه در پىِ نام باشد و دانش او براى خدا نباشد ؛ و مردى كه به او مال و ثروت داده شده است و او ، آن را براى ستوده شدن و كسب آوازه در دنيا ، بذل و بخشش كند.3127.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، آتش با سه نفر سخن مى گويد: فرمان روا، قارى قرآن، و شخص ثروتمند. به فرمان روا مى گويد: «اى آن كه خداوند به او حكومت بخشيد ؛ امّا دادگرى نكرد !» . سپس او را مانند دانه كُنجدى كه پرنده مى بلعد، فرو مى بلعد.
و به قارى قرآن مى گويد: «اى آن كه خود را در نظر مردم آراست ؛ امّا با گناهان ، به جنگ خدا رفت !» . سپس ، او را نيز فرو مى بلعد.
و به ثروتمند مى گويد: «اى آن كه خداوند ، به او دنياى بسيار ، فراخ و سرشارى بخشيد ؛ امّا نادار ، اندكى از او قرض خواست ، ليكن بخل ورزيد و به او نداد !» . آن گاه ، او را هم فرو مى بلعد.3126.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه كس اند كه خداوند ، در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و به آنها نمى نگرد و بر خوبى آنان ، گواهى نمى دهد (1) و برايشان عذابى دردناك است : پيرمرد زناكار، پادشاه گردن فراز و نادارِ متكبّر.3125.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه دسته اند كه خداوند ، در روز قيامت ، به آنان نمى نگرد و بر خوبى آنان ، گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است : معلّم مكتب خانه اى كه به بچّه يتيم ، بيش از توانش تكليف دهد ؛ مردى كه نيازى به درخواست از ديگران
ندارد و درخواست كند ؛ و مردى كه نزد سلطان بنشيند و به دلخواه او سخن بگويد . .
ص: 420
3124.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : رَجُلٌ عَلى فَضلِ ماءٍ بِالطَّريقِ يَمنَعُ مِنهُ ابنَ السَّبيلِ ، ورَجُلٌ بايَعَ إماما لا يُبايِعُهُ إلّا لِدُنياه ؛ إن أعطاهُ ما يُريدُ وَفى لَهُ وإلّا لَم يَفِ لَهُ ، ورَجُلٌ بايَعَ رَجُلاً بِسِلعَةٍ بَعدَ العَصرِ ، فَحَلَفَ بِاللّه ِ لَقَد اُعطِيَ بِها كَذا وكَذا ، فَصَدَّقَهُ ، فَأَخَذَها ولَم يُعطَ بِها . (1)3123.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : اَلمُرخي ذَيلَهُ مِنَ العَظَمَةِ ، وَالمُزَكّي سِلعَتَهُ بِالكَذِبِ ، ورَجُلٌ استَقبَلَكَ بِنورِ صَدرِهِ (2) فَيُواري وقَلبُهُ مُمتَلِى ءٌ غِشّا . (3)3122.الإمام الصادق عليه السلام : صحيح مسلم عن أبي ذر عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ، ولا يَنظُرُ إلَيهِم ، ولا يُزَكّيهِم ، ولَهُم عَذابٌ أليمٌ . قالَ : فَقَرَأَها رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ثَلاثَ مِرارٍ . قالَ أبوذَرٍّ : خابوا وخَسِروا ! مَن هُم يا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ : المُسبِلُ ، وَالمَنّانُ ، وَالمُنَفِّقُ سِلعَتَهُ بِالحَلفِ الكاذِبِ . (4) .
ص: 421
3121.تهذيب الأحكام عن عبيد اللّه الحلبي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه دسته اند كه خداوند ، در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است : مردى كه در راه [عبور مردم ، چاه] آبى داشته باشد و اجازه ندهد كه در راه ماندگان ، از اضافه آن آب (1) ، استفاده كنند ؛ و مردى كه با پيشوايى بيعت كند و بيعت او ، جز براى دنيايش نباشد ، به طورى كه اگر آنچه را مى خواهد ، به او بدهد ، به بيعتش با او وفا كند ، و گر نه وفا نكند ؛ و مردى كه بعد از ظهر ، كالايى را به مردى بفروشد و سوگند بخورد كه [صبحْ] آن را به فلان و بَهمان مبلغ خريده است ، و خريدار هم قبول كند و كالا را بخرد ، در حالى كه دروغ گفته باشد .3120.جمال الاُسبوع عن حريز : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه دسته اند كه خداوند ، در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و بر پاكى آنها گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است : كسى كه از روى تكبّر ، دامن كشان راه برود ؛ كسى كه از كالاى خود ، به دروغ ، تعريف كند ؛ و مردى كه در روى تو اظهار يك رنگى كند و پشتِ سر ، دلش آكَنده از ناخالصى [نسبت به تو] باشد .3119.عنه عليه السلام : صحيح مسلم _ به نقل از ابو ذر _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سه مرتبه فرمود : «سه دسته اند كه خداوند ، در روز قيامت ، به آنان نمى نگرد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است» .
گفت_[_م] ذر گفت: چه نگون بخت و زيانكارند! اينان ، چه كسانى هستند ، اى پيامبر خدا؟
فرمود: «آن كه از روى تكبّر ، دامن كشان راه برود ؛ آن كه منّت بگذارد ؛ و آن كه كالاى خود را با سوگند دروغ خوردن ، تبليغ كند» . .
ص: 422
3118.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ عُنُقٌ مِنَ النّارِ يَتَكَلَّمُ يَقولُ : وُكِّلتُ اليَومَ بِثَلاثَةٍ : بِكُلِّ جَبّارٍ ، وبِمَن جَعَلَ مَعَ اللّه ِ إلها آخَرَ ، وبِمَن قَتَلَ نَفسا بِغَيرِ نَفسٍ . فَيَنطَوي عَلَيهِم فَيَقذِفُهُم في غَمَراتِ جَهَنَّمَ . (1)3117.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : تَخرُجُ عُنُقٌ مِنَ النّارِ يَومَ القِيامَةِ ، لَها عَينانِ تُبصِرانِ ، وأُذُنانِ تَسمَعانِ ، ولِسانٌ يَنطِقُ ، يَقولُ : إنّي وُكِّلتُ بِثَلاثَةٍ : بِكُلِّ جَبّارٍ عنيدٍ ، وبِكُلِّ مَن دَعا مَعَ اللّه ِ إلها آخَرَ ، وبِالمُصَوِّرينَ . (2)3116.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : المُدخِلُ فينا مَن لَيسَ مِنّا ، وَالمُخرِجُ مِنّا مَن هُوَ مِنّا ، وَالقائِلُ إنَّ لَهُما فِي الإِسلامِ نَصيبا ؛ أعني هذَينِ الصِّنفَينِ . (3)3115.عنه عليه السلام ( _ في فَضلِ الصَّلاةِ عَلَى النَّبيِّ وآلِهِ عليهم ) الإمام الصادق عليه السلام : ثَلاثٌ إذا كُنَّ فِي الرَّجُلِ فَلا تَحَرَّج أن تَقولَ إنَّهُ في جَهَنَّمَ : الجَفاءُ ، وَالجُبنُ ، وَالبُخلُ . وثَلاثٌ إذا كُنَّ فِي المَرأَةِ فَلا تَحَرَّج أن تَقولَ إنَّها في جَهَنَّمَ : البَذاءُ (4) ، وَالخُيَلاءُ (5) ، وَالفَجرُ (6) . (7)3114.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ يُدخِلُهُمُ اللّه ُ النّارَ بِغَيرِ حِسابٍ . . . إمامٌ جائِرٌ ، وتاجِرٌ كَذوبٌ ، وشَيخٌ زانٍ . (8) .
ص: 423
3113.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تنوره اى از آتش بيرون مى آيد و حرف مى زند و مى گويد: «امروز ، من بر سه كس گماشته شده ام: بر هر متكبّرى ؛ بر هر آن كس كه خدايى ديگر را شريك خداوند ، قرار داده است ؛ و بر كسى كه انسانى را بدون آن كه مستحقّ قصاص باشد ، كُشته است» . آن گاه ، بر آنان مى پيچد و آنها را در گرداب هاى جهنّم ، فرو مى افكند .3112.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت ، تنوره اى از آتش بيرون مى آيد كه داراى دو چشمى است كه مى بينند ، و دو گوشى كه مى شنوند ، و زبانى كه حرف مى زند . مى گويد: من ، بر سه كس گماشته شده ام: بر هر متكبّرِ سركشى ؛ و بر هر كسى كه خدايى ديگر را شريك خداوند ، قرار داده است ؛ و بر صورتگران .3111.عنه عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : سه كس اند كه خداوند ، روز قيامت به آنان نظر نمى اندازد و بر پاك بودنشان گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است: آن كه كسى را كه از ما نيست ، در زمره ما در بياورد ؛ آن كه كسى را كه از ماست ، از زمره ما خارج سازد ؛ و آن كه بگويد كه اين دو ، از اسلام ، بهره اى دارند (يعنى اين دو دسته [ى پيش گفته]) .3110.الإمام الباقر عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه خصلت است كه هر گاه در مردى وجود داشته باشد ، باك مدار و بگو كه او در جهنّم است: بى انصافى ، ترسويى ، و بخل . و سه خصلت است كه هر گاه در زنى وجود داشته باشد ، باك مدار و بگو كه او در جهنّم است: بدزبانى، تكبّر، و هَرزِگى .3109.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه گروه اند كه خداوند ، آنان را بدون حسابرسى به آتش مى بَرَد : ...
پيشواى ستمگر ( / منحرف)، تاجر دروغگو، و پيرمرد زناكار. .
ص: 424
3108.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : مَنِ ادَّعى إمامَةً مِنَ اللّه ِ لَيسَت لَهُ ، ومَن جَحَدَ إماما مِنَ اللّه ِ ، ومَن زَعَمَ أنَّ لَهُما فِي الإِسلامِ نَصيبا . (1)3107.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : الشَّيخُ الزّاني ، وَالدَّيّوثُ ، وَالمَرأَةُ توطِئُ فِراشَ زَوجِها . (2)3106.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : الدَّيّوثُ مِنَ الرِّجالِ ، وَالفاحِشُ المُتَفَحِّشُ ، وَالَّذي يَسأَلُ النّاسَ وفي يَدِهِ ظَهرُ غِنىً . (3)3105.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ولا يَنظُرُ إلَيهِم ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : النّاتِفُ شَيبَهُ ، وَالنّاكِحُ نَفسَهُ ، وَالمَنكوحُ في دُبُرِهِ . (4)3104.عنه عليه السلام : مسند ابن حنبل عن معاذ عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ للّه ِِ تَبارَكَ وتَعالى عِبادا لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولا يَنظُرُ إلَيهِم . قيلَ لَهُ : مَن اُولئِكَ يا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ : مُتَبَرٍّ مِن والِدَيهِ راغِبٌ عَنهُما ، ومُتَبَرٍّ مِن وَلَدِهِ ، ورَجُلٌ أنعَمَ عَلَيهِ قَومٌ فَكَفَرَ نِعمَتَهُم وتَبَرَّأَ مِنهُم . (5) .
ص: 425
3103.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه نفرند كه خداوند در روز قيامت به آنان نمى نگرد و بر خوبىِ آنان ، گواهى نمى دهد و برايشان ، عذابى دردناك است: كسى كه ادّعا كند كه پيشواى الهى است و نباشد ؛ كسى كه پيشواى الهى را انكار كند ؛ و كسى كه معتقد باشد كه اين دو كس (مدّعى دروغين و منكر پيشواى الهى) ، بهره اى از اسلام دارند.3102.الإمام زين العابدين عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه كس اند كه خداوند ، روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان ، عذابى دردناك است: پيرمرد زناكار، مرد بى غيرت، و زنى كه به شوهرش خيانت كند.3101.الإمام الصادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه گروه اند كه خداوند ، روز قيامت به آنان نمى نگرد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان ، عذابى دردناك است: مردان بى غيرت، ناسزاگوىِ بددهن (/ دشنامگوىِ دشنام پذير) (1) ، و كسى كه بى نياز است و با اين حال ، از مردم ، درخواست مى كند .3100.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه كس اند كه خداوند ، در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و به آنها نمى نگرد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است : كسى كه موى سپيد خود را بچيند ، كسى كه خودارضايى كند، و كسى كه لواط دهد .3099.عنه عليه السلام : مسند ابن حنبل _ به نقل از معاذ _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «همانا خداوند _ تبارك و تعالى _ بندگانى دارد كه در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و به آنان ، نگاه نمى اندازد» .
گفته شد : آنان ، چه كسانى اند ، اى پيامبر خدا؟
فرمود: «كسى كه از پدر و مادرش بيزارى بجويد و از آنان ، روى بگردانَد ؛ كسى كه از فرزندش بيزارى بجويد ؛ و مردى كه قومى به او نيكى كنند و او نسبت به آنان ، ناسپاسى كند و از آنها بيزارى بجويد» . .
ص: 426
3098.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أكَلَ بِأَخيهِ المُسلِمِ أكلَةً أطعَمَهُ اللّه ُ مِثلَها مِن نارٍ ، ومَن لَبَسَ بِأَخيهِ المُسلِمِ ثَوبا ألبَسَهُ اللّه ُ ثَوبا مِثلَهُ مِنَ النّارِ ، ومَن قامَ بِأَخيهِ المُسلِمِ رِياءً وسُمعَةً أقامَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ مَقامَ رِياءٍ وسُمعَةٍ . (1)3097.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : ألا وإنَّ الغَدرَ وَالفُجورَ وَالخِيانَةَ فِي النّارِ . (2)3096.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أربَعَةٌ حَقٌّ عَلَى اللّه ِ أن لا يُدخِلَهُمُ الجَنَّةَ ولا يُذيقَهُم نَعيمَها : مُدمِنُ الخَمرِ ، وآكِلُ الرِّبا ، وآكِلُ مالِ اليَتيمِ بِغَيرِ حَقٍّ ، وَالعاقُّ لِوالِدَيهِ . (3)3095.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أربَعَةٌ يُصلَبونَ عَلى شَفيرِ جَهَنَّمَ : الجائِرُ في حُكمِهِ ، وَالمُعتَدي عَلى رَعِيَّتِهِ ، وَالمُكَذِّبُ بِالقَدَرِ ، وباغِضُ آلِ مُحَمَّدٍ . (4)3094.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى مَن ظَلَمَ أهلَ بَيتي ، وعَلى مَن قاتَلَهُم ، وعَلَى المُعينِ عَلَيهِم ، وعَلى مَن سَبَّهُم ، «أُوْلَ_ائِكَ لَا خَلَ_قَ لَهُمْ فِى الْاخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ » (5) . (6)3093.الإمام الحسين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ يَومَ عَرَفَةَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : خَمسٌ لَيسَ لَهُنَّ كَفّارَةٌ : الشِّركُ بِاللّه ِ عز و جل ، وقَتلُ النَّفسِ بِغَيرِ حَقٍّ ، أو نَهبُ
مُؤمِنٍ ، أوِ الفِرارُ يَومَ الزَّحفِ ، أو يَمينٌ صابِرَةٌ يَقتَطِعُ بِها مالاً بِغَيرِ حَقٍّ . (7) .
ص: 427
3092.الإمام الحسن عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ في قُنوتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس با بدگويى از برادر مسلمانش [نزد دشمن او] لقمه اى بخورد ، خداوند ، همانند آن را از آتش به او مى خورانَد ؛ و هر كس با بدگويى از برادر مسلمانش جامه اى را بپوشد ، خداوند ، همانند آن ، جامه اى از آتش بر او مى پوشاند ؛ و هر كس با برادر مسلمانش از در رياكارى و شهرت طلبى در آيد ، خداوند در روز قيامت ، او را در مقام ريا و شهرت طلبى بر پا مى دارد.3091.عنها عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ العِشاءِ _ ) امام على عليه السلام : آگاه باشيد كه پيمان شكنى و نافرمانى و خيانت ، در آتش اند !3090.عنها عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ المَغرِبِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهار كس اند كه بايسته است خداوند ، آنان را به بهشت نبرَد و نعمت هاى آن را به آنان نچشانَد : باده گُسار، رِباخوار، كسى كه مال يتيم را به ناحق بخورد، و كسى كه با پدر و مادرش بدرفتارى كند ( / از فرمان پدر و مادرش سرپيچى كند) .3089.عنها عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ الظُّهرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهار كس اند كه بر كناره جهنّم به دار آويخته مى شوند: آن كه در حكومتش ستم كند، آن كه نسبت به زيردستانش بى انصاف باشد ، آن كه تقدير خداوند را دروغ بشمارد، و آن كه خاندان محمّد را دشمن بدارد.3088.فاطمة عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بهشت بر كسى كه به اهل بيت من ستم كند و بر كسى كه با آنان بجنگد و بر كسى كه عليه آنان يارى و كمك رساند و بر كسى كه ناسزايشان گويد، حرام شده است . «اينان را در آخرت بهره اى نيست و خدا روز قيامت با آنان سخن نمى گويد و به ايشان نمى نگرد و پاكشان نمى گرداند و عذابى دردناك خواهند داشت» .3087.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پنج چيز است كه برايشان ، كفّاره اى نيست: شرك ورزيدن به خداوند عز و جل ، كُشتن كسى به ناحق ، غارت كردن مؤمنى، گريختن از ميدان جهاد، و
سوگند دروغى كه سوگند خورند ، با آن ، مالى را به ناحق ، از آنِ خود گردانَد . .
ص: 428
3086.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : خَمسَةٌ لا تُطفى نَيرانُهُم ، ولا تَموتُ أبدَانُهُم : رَجُلٌ أشرَكَ ، ورَجُلٌ عَقَّ والِدَيهِ ، ورَجُلٌ سَعى بِأَخيهِ إلَى السُّلطانِ فَقَتَلَهُ ، ورَجُلٌ قَتَلَ نَفسا بِغَيرِ نَفسٍ ، ورَجُلٌ أذنَبَ وحَمَلَ ذَنبَهُ عَلَى اللّه ِ عز و جل . (1)3085.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : خَمسَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ ، وهُم : النّائِمونَ عَنِ العَتَماتِ ، وَالغافِلونَ عَنِ الغَدَواتِ ، وَاللّاعِبونَ بِالشّاماتِ ، وَالشّارِبونَ القَهَواتِ ، وَالمُتَفَكِّهونَ بِشَتمِ الآباءِ وَالأُمَّهاتِ . (2)3084.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) صحيح مسلم عن عياض بن حمار : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ ذاتَ يَومٍ في خُطبَتِهِ : . . . «أهلُ النّارِ خَمسَةٌ : الضَّعيفُ الَّذي لا زَبْرَ (3) لَهُ ؛ الَّذينَ هُم فيكُم تَبَعا لا يَتَّبِعونَ أهلاً ولا مالاً ، وَالخائِنُ الَّذي لا يَخفى لَهُ طَمَعٌ وإن دَقَّ إلّا خانَهُ ، ورَجُلٌ لا يُصبِحُ ولا يُمسي إلّا وهُوَ يُخادِعُكَ عَن أهلِكَ ومالِكَ» وذَكَرَ البُخلَ أوِ الكَذِبَ «وَالشِّنظيرُ الفَحّاشُ (4) » . (5)3083.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سِتَّةٌ يَدخُلونَ النّارَ بِلا حِسابٍ : الأُمَراءُ بِالجَورِ ، وَالعَرَبُ بِالعَصَبِيَّةِ ، وَالدَّهاقينُ بِالكِبرِ ، وَالتُّجّارُ بِالكَذِبِ ، وَالفُقَراءُ بِالحَسَدِ ، وَالأَغنِياءُ بِالبُخلِ . (6)3082.الإمام عليّ عليه السلام : منية المريد : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : سِتَّةٌ يَدخُلونَ النّارَ قَبلَ الحِسابِ بِسِتَّةٍ ، قيلَ : يا
رَسولَ اللّه ِ مَن هُم؟ قالَ : الاُمَراءُ بِالجَورِ ، وَالعَرَبُ بِالعَصَبِيَّةِ ، وَالدَّهاقينُ بِالكِبرِ ، وَالتُّجّارُ بِالخِيانَةِ ، وأهلُ الرُّستاقِ (7) بِالجَهالَةِ ، وَالعُلَماءُ بِالحَسَدِ . (8) .
ص: 429
3081.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پنج كس اند كه آتش آنها [در دوزخ] خاموش نمى شود و بدن هايشان نمى ميرد: مردى كه شرك بورزد ؛ مردى كه پدر و مادرش را نافرمانى كند ؛ مردى كه از برادرش نزد حكمران ، بدگويى كند و موجب كُشته شدن او شود ؛ مردى كه انسانى را بى گناه بكُشد ؛ و مردى كه گناهى را انجام دهد و آن گناه را به خداوند عز و جلنسبت دهد .3080.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في دُعائِهِ لِلنَّبيِّ صلى الله عليه و آله _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پنج نفرند كه خداوند ، روز قيامت ، به آنان نمى نگرد و پاكشان نمى شمارد و برايشان ، عذابى دردناك است : خفتگان از شامگاهان، (1) غافلان از صبحگاهان، (2) شمشيربازان، باده نوشان، (3) و كسانى كه تفريحشان فحش دادن به پدران و مادران [يكديگر ]است.3079.البلد الأمين : صحيح مسلم _ به نقل از عياض بن حمار _ : روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در سخنرانى خود فرمود: «... اهل دوزخ ، پنج طايفه اند: ناتوانى كه از خِرد ، بى بهره است ؛ آنان كه در ميان شما خدمتكارند ( / دنباله روند) و در پى [به دست آوردن ]زن و دارايى نيستند ؛ خيانتكارى كه با بُروز كمترين طمعى در او ، دست به خيانت مى زند ؛ مردى كه روز و شب مى كوشد تو را در باره زن و دارايى ات بفريبد».
سپس از بخل يا دروغ نيز ياد كرد [و فرمود :] «و بداخلاقِ ناسزاگو».3078.مسند ابن حنبل عن اُمّ سلمة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شش گروه اند كه بدون حسابرسى به آتش مى روند: فرمان روايان ، به سبب ستم كردن ؛ عرب ، به سبب عصبيّت ؛ مَلّاكان ، به سبب تكبّر ؛ بازاريان ، به سبب دروغگويى، تهى دستان ، به سبب حسادت ؛ و توانگران ، به سبب بخل .3077.الإمام الرضا عليه السلام : منية المريد: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «شش گروه اند كه به سبب شش [خصلت]، پيش از حسابرسى به آتش مى روند» .
گفته شد: اى پيامبر خدا ! آنان ، چه كسانى هستند؟
فرمود: «فرمان روايان ، به سبب ستم كردن ؛ عرب به سبب عصبيّت ؛ ملّاكان ، به سبب تكبّر، بازاريان ، به سبب خيانت ؛ روستائيان ، به سبب نادانى ؛ و عالمان ، به سبب حسادت» . .
ص: 430
3076.عنه عليه السلام ( _ فيما يُقالُ عِندَ الاُسطُوانَةِ الخامِسَةِ مِن ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سَبعَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ عز و جل إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولا يَجمَعُهُم مَعَ العالَمينَ ، يُدخِلُهُمُ النّارَ أوَّلَ الدّاخِلينَ إلّا أن يَتوبوا ، إلّا أن يَتوبوا ، إلّا أن يَتوبوا ، فَمَن تابَ تابَ اللّه ُ عَلَيهِ : النّاكِحُ يَدَهُ ، وَالفاعِلُ ، وَالمَفعولُ بِهِ ، وَالمُدمِنُ بِالخَمرِ ، وَالضّارِبُ أبَوَيهِ حَتّى يَستَغيثا ، وَالمُؤذي جيرانَهُ حَتّى يَلعَنوهُ ، وَالنّاكِحُ حَليلَةَ جارِهِ . (1)3075.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في دُعاءِ اُمِّ داوودَ _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام _ في ذِكرِ مُساءَلَةِ المَلَكَينِ فِي القَبرِ _ : يابنَ آدَمَ ! ... ألا وإنَّ أوَّلَ ما يَسأَلانِكَ عَن رَبِّكَ الَّذي كُنتَ تَعَبُدُهُ ، وعَن نَبِيِّكَ الَّذي اُرسِلَ إلَيكَ ، وعَن دينِكَ الَّذي كُنتَ تَدينُ بِهِ ، وعَن كِتابِكَ الَّذي كُنتَ تَتَلوهُ ، وعَن إمامِكَ الَّذي كُنتَ تَتَوَلّاهُ ، ثُمَّ عَن عُمُرِكَ فيما كُنتَ أفنَيتَهُ ، ومالِكَ مِن أينَ اكتَسَبتَهُ وفيما أنتَ أنفَقتَهُ ؛ فَخُذ حِذرَكَ ، وَانظُر لِنَفسِكَ ، وأعِدَّ الجَوابَ قَبلَ الاِمتِحانِ وَالمُسائَلَةِ وَالاِختِبارِ .
فَإِن تَكُ مُؤمِنا عارِفا بِدينِكَ مُتَّبِعا لِلصّادِقينَ مُوالِيا لِأَولِياءِ اللّه ِ ؛ لَقّاكَ اللّه ُ حُجَّتَكَ ، وأنطَقَ لِسانَكَ بِالصَّوابِ ، وأحسَنتَ الجَوابَ ، وبُشِّرتَ بِالرِّضوانِ وَالجَّنَةِ مِنَ اللّه ِ عز و جل ، وَاستَقبَلَتكَ المَلائِكَةُ بِالرَّوحِ وَالرَّيحانِ . وإن لَم تَكُن كَذلِكَ ؛ تَلَجلَجَ لِسانُكَ ، ودَحَضَت حُجَّتُكَ ، وعَييتَ عَنِ الجَوابِ ، وبُشِّرتَ بِالنّارِ ، وَاستَقبَلَتكَ مَلائِكَةُ العَذابِ بِنُزُلٍ مِن حَميمٍ وتَصلِيَةِ جَحيمٍ . (2) .
ص: 431
3074.الأمالي عن معاوية بن عمّار : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هفت نفرند كه خداوند عز و جل ، روز قيامت ، به آنان نمى نگرد و پاكشان نمى شمارد و با ديگر مردمان ، گِردشان نمى آورد ؛ بلكه نخستين كسانى هستند كه آنان را به آتش در مى آورد ، مگر آن كه توبه كنند، مگر آن كه توبه كنند ، مگر آن كه توبه كنند ؛ و آن كه توبه كند ، خداوند ، توبه اش را مى پذيرد: كسى كه خودارضايى كند ؛ آن كه لواط كند ؛ آن كه لواط بدهد ؛ باده گسار ؛ و كسى كه پدر و مادرش را بزند ، چندان كه كمك بطلبند ؛ كسى كه همسايگانش را بيازارد تا جايى كه او را لعنت كنند ؛ و كسى كه با ناموس همسايه اش زنا كند.3041.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام : اى انسان ! ... بدان! نخستين چيزى كه آن دو (نكير و منكر) از تو مى پرسند ، در باره پروردگار توست كه او را مى پرستيده اى، و در باره پيامبر توست كه برايت فرستاده شده، و در باره دين توست كه بِدان باور داشته اى، و در باره كتاب توست كه آن را تلاوت مى كرده اى ، و در باره امام توست كه از او پيروى مى كرده اى ، و سپس عمرت كه آن را چگونه صرف كرده اى، و دارايى ات كه از كجا به دستش آورده اى و در چه راهى خرج كرده اى. پس، به هوش باش و براى خودت ، فكرى كن و پيش از شروع امتحان و پرسش و آزمون، پاسخى آماده ساز، كه اگر مؤمن و به دينت ، آشنا و دنباله رو راستگويان ، و پيرو و دوستدار اولياى خدا بودى ، خداوند ، حجّتت را به تو تلقين مى كند و زبانت را به حقيقت ، گويا مى سازد و پاسخ نيكو و درست مى دهى و از جانب خداوند عز و جلبه تو ، نويد خشنودى و بهشت ، داده مى شود و فرشتگان ، با شادى و خوشى از تو استقبال مى كنند ؛ و اگر نه چنان بودى، زبانت به لكنت مى افتد و حجّتت باطل مى گردد و از پاسخ دادن ، در مى مانى و تو را به آتش ، نويد مى دهند و فرشتگان عذاب ، با آب جوشان به استقبالت مى آيند و به سوى دوزخ مى كشانند. .
ص: 432
الفَصلُ الحادي عشر: مَوانِعُ دُخولِ النّارِ11 / 1الإيمانُالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَ لِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَ لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» . (1)
الحديث3021.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ كافِرٌ ، ولا يَدخُلُ النّارَ مُؤمِنٌ . (2)3020.مسند ابن حنبل عن عبد الرحمن بن عوف : عنه صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ النّارَ أحَدٌ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةِ خَردَلٍ مِن إيمانٍ ، ولا يَدخُلُ الجَنَّةَ أحَدٌ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةِ خَردَلٍ مِن كِبرِياءَ . (3) .
ص: 433
فصل يازدهم : موانع رفتن به دوزخ11 / 1ايمانقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! آيا شما را به داد و ستدى راه نمايى كنم كه از عذابى دردناك ، نجاتتان بخشد؟ به خدا و فرستاده او ، ايمان بياوريد و با مال و جان خود ، در راه خدا جهاد كنيد . اين ، براى شما بهتر است ، اگر بدانيد» .
حديث3013.الإمام الرضا عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ كافرى به بهشت وارد نمى شود، و هيچ مؤمنى به آتش در نمى آيد .3012.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه به وزن دانه خَردلى ايمان در دلش باشد ، به آتش [دوزخ ]وارد نمى شود، و كسى كه به اندازه دانه خَردلى تكبّر در دلش باشد ، به بهشت وارد نمى شود.
.
ص: 434
3011.مسند زيد عن أبي خالد : صحيح البخارى عن أنس : إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله ومَعاذٌ رَديفُهُ (1) عَلَى الرَّحلِ ، قالَ : يا مَعاذَ بنَ جَبَلٍ ! قالَ : لَبَّيكَ يا رَسولَ اللّه ِ وسَعدَيكَ ، قالَ : يا مَعاذُ ! قالَ : لَبَّيكَ يا رَسولَ اللّه ِ وسَعدَيكَ _ ثَلاثا _ قالَ : ما مِن أحَدٍ شَهِدَ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُ وأنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه ِ صِدقا مِن قَلبِهِ ، إلّا حَرَّمَهُ اللّه ُ عَلَى النّارِ . (2)3010.الإمام الحسن عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ لَمّا عَزَمَ عَلَى الصُّلحِ _ ) سنن ابن ماجة عن ابن عمر : كُنّا مَعَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في بَعضِ غَزَواتِهِ ، فَمَرَّ بِقَومٍ ، فَقالَ : مَنِ القَومُ؟ فَقالوا : نَحنُ المُسلِمونَ ، وَامرَأَةٌ تُحصِبُ (3) تَنّورَها ، ومَعَهَا ابنٌ لَها ، فَإِذَا ارتَفَعَ وَهَجُ التَّنّورِ تَنَحَّت بِهِ ، فَأَتَتِ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَت : أنتَ رَسولُ اللّه ِ؟ قالَ : نَعَم ، قالَت : بِأَبي أنتَ وأُمّي ! ألَيسَ اللّه ُ بِأَرحَمَ الرّاحِمينَ ؟ قالَ : بَلى ، قالَت : أوَلَيسَ اللّه ُ بِأَرحَمَ بِعِبادِهِ مِنَ الاُمِّ بِوَلَدِها ؟ قالَ : بَلى ، قالَت : فَإِنَّ الاُمَّ لا تُلقي وَلَدَها فِي النّارِ!
فَأَكَبَّ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَبكي ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ إلَيها فَقالَ : إنَّ اللّه َ لا يُعَذِّبُ مِن عِبادِهِ إلَا المارِدَ المُتَمَرِّدَ ، الَّذي يَتَمَرَّدُ عَلَى اللّه ِ وأبى أن يَقولَ : لا إلهَ إلَا اللّه ُ . (4)3009.الإمام الصادق عليه السلام : التوحيد عن ابن عبّاس : قالَ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ بَشيرا! لا يُعَذِّبُ اللّه ُ بِالنّارِ مُوَحِّدا أبَدا ، وإنَّ أهلَ التَّوحيدِ لَيَشفَعونَ فَيُشَفَّعونَ .
ثُمَّ قالَ عليه السلام : إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أمَرَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى بِقَومٍ ساءَت أعمالُهُم في دارِ الدُّنيا إلَى النّارِ ، فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ، كَيفَ تُدخِلُنَا النّارَ وقَد كُنّا نُوَحِّدُكَ في دارِ الدُّنيا ؟! وكَيفَ تُحرِقُ بِالنّارِ ألسِنَتَنا وقَد نَطَقَت بِتَوحيدِكَ في دارِ الدُّنيا؟! وكَيفَ تُحرِقُ قُلوبَنا وقَد عَقَدَت عَلى أن لا إلهَ إلّا أنتَ؟! أم كَيفَ تُحرِقُ وُجوهَنا وقَد عَفَّرناها لَكَ فِي التُّرابِ؟! أم كَيفَ تُحرِقُ أيدِيَنا وقَد رَفَعناها بِالدُّعاءِ إلَيكَ؟!
فَيَقولُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : عِبادي ! ساءَت أعمالُكُم في دارِ الدُّنيا ، فَجَزاؤُكُم نارُ جَهَنَّمَ .
فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! عَفوُكَ أعظَمُ أم خَطيئَتُنا؟
فَيَقولُ عز و جل : بَل عَفوي .
فَيَقولونَ : رَحمَتُكَ أوسَعُ أم ذُنوبُنا؟
فَيَقولُ عز و جل : بَل رَحمَتي .
فَيَقولونَ : إقرارُنا بِتَوحيدِكَ أعظَمُ أم ذُنوبُنا؟
فَيَقولُ عز و جل : بَل إقرارُكُم بِتَوحيدي أعظَمُ .
فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! فَليَسِعنا عَفوُكَ ورَحمَتُكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ .
فَيَقولُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : مَلائِكَتي! وعِزَّتي وجَلالي ، ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَيَّ مِنَ المُقِرّينَ لي بِتَوحيدي ، وأن لا إلهَ غَيري ، وحَقٌّ عَلَيَّ أن لا اُصلِيَ بِالنّارِ أهلَ تَوحيدي ، أدخِلوا عِبادِيَ الجَنَّةَ . (5) .
ص: 435
3008.قرب الإسناد عن بكر بن محمّد : صحيح البخارى _ به نقل از اَنَس _ : پيامبر صلى الله عليه و آله به مَعاذ كه در تركِ شتر ايشان نشسته بود، فرمود: «اى مَعاذ بن جَبَل !» .
معاذ گفت: بله ، اى پيامبر خدا ! امر بفرما .
دوباره فرمود: «اى معاذ!» .
معاذ گفت: بله ، اى پيامبر خدا ! در خدمتم .
اين جملات ، سه بار ردّ و بدل شد . بار سوم ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «هيچ كس نيست كه از صميم دلش گواهى دهد كه خدايى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، فرستاده خداست ، مگر آن كه خداوند ، او را بر آتش ، حرام مى گردانَد» .3007.معاني الأخبار عن أبي حمزة : سنن ابن ماجة _ به نقل از ابن عمر _ : همراه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به يكى از غزوات ايشان مى رفتيم كه بر مردمانى گذشت. پرسيد: «شما كيستيد؟» .
گفتند: ما مسلمانيم . زنى مشغول هيزم كردن به تنورش بود و پسربچّه اى با خود داشت. شعله تنور كه بالا مى آمد ، بچّه اش را از آن ، دور مى كرد. آن زن ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : تو پيامبر خدايى؟
فرمود: «آرى» .
گفت : پدر و مادرم به فدايت ! آيا خداوند ، مهربان ترينِ مهربانان نيست؟
فرمود: «چرا» .
گفت : آيا خداوند به بندگانش ، مهربان تر از مادر به فرزندش نيست؟
فرمود: «چرا» .
زن گفت: ولى مادر ، فرزندش را در آتش نمى اندازد!
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، شروع به گريستن كرد . سپس سرش را به طرف آن زن كرد و فرمود: «خداوند ، از بندگانش تنها آن نافرمانِ سركشى را عذاب مى كند كه در برابر خدا ، سركشى مى نمايد و از گفتن "لا إله إلّا اللّه" ، امتناع مى ورزد» .3006.صحيح البخاري عن عبد الرحمن بن أبي ليلى : التوحيد _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «سوگند به آن كه مرا به راستى ، نويد دهنده بر انگيخت ، خداوند ، هرگز هيچ يكتاپرستى را با آتش ، عذاب نمى كند، و [بلكه] يكتاپرستان [براى ديگران] شفاعت مى كنند و شفاعتشان هم پذيرفته مى شود» .
سپس فرمود: «چون روز قيامت شود ، خداوند _ تبارك و تعالى _ دستور مى دهد تا عدّه اى را كه در سراى دنيا كردارهايشان بد بوده است ، به سوى آتش ببرند. آنها مى گويند:
پروردگارا ! چگونه ما را به آتش در مى آورى ، حال آن كه در سراى دنيا ، تو را به يگانگى مى پرستيديم؟! و چگونه زبان هايمان را در آتش مى سوزانى ، با آن كه در سراى دنيا به توحيد تو ، گويا بوده اند؟! و چگونه دل هاى ما را مى سوزانى ، در حالى كه معتقد بوده اند كه خدايى جز تو نيست؟! يا چگونه چهره هاى ما را مى سوزانى ، با آن كه آن را براى تو بر خاك نهاده ايم؟! يا چگونه دستان ما را مى سوزانى ، در حالى كه آنها را به دعا ، به سوى تو بلند كرده ايم ؟!
خداوند عز و جل مى فرمايد: "بندگان من! كردارهاى شما در سراى دنيا بد بود . پس سزاى شما ، آتش جهنّم است" .
مى گويند: پروردگارا ! بخشايش تو بزرگ تر است يا خطاهاى ما؟
خداوند عز و جل مى فرمايد: "بخشايش من" .
مى گويند: رحمت تو ، پهناورتر است يا گناهان ما؟
مى فرمايد: "بلكه رحمت من" .
مى گويند: اقرار ما به يكتايى تو بزرگ تر است يا گناهان ما؟
خداوند عز و جل مى فرمايد: "بلكه اقرار شما به يكتايى من ، بزرگ تر است".
مى گويند: پروردگارا ! پس بايد بخشايش و رحمت تو كه همه چيز را در بر گرفته است ، ما را نيز در بر بگيرد .
پس، خداوند عز و جل مى فرمايد: "فرشتگان من! به عزّت و جلالم سوگند ، هيچ مخلوقى را نيافريده ام كه نزد من ، محبوب تر از كسانى باشد كه به يكتايى من و اين كه خدايى جز من نيست ، اقرار دارند، و بر من است كه يكتاپرستانم را به آتش ، در نياورم. بندگانم را به بهشت در آوريد !"» . .
ص: 436
3005.صحيح البخاري عن أبي سعيد الخدريّ : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَن يُوافِيَ عَبدٌ يَومَ القِيامَةِ يَقولُ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» يَبتَغي بِها وَجهَ اللّه ِ ، إلّا حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ النّارَ . (1) .
ص: 437
3004.صحيح البخاري عن كعب بن عجرة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر بنده اى روز قيامت ، كه به قصد قربت ، «لا إله إلّا اللّه» گفته باشد ، چيزى دريافت نمى كند ، جز اين كه خداوند ، آتش را بر او حرام مى گردانَد . .
ص: 438
3003.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : سَمّانِيَ اللّه ُ مِن فَوقِ عَرشِهِ عَشرَةَ أسماءٍ ... وجَعَلَ اسمي فِي التَّوراةِ : اُحَيدَ ، فَبِالتَّوحيدِ حَرَّمَ أجسادَ اُمَّتي عَلَى النّارِ . (1)3002.الصواعق المحرقة عن الشافعي : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل دَلَّكُم عَلى تِجارَةٍ تُنجيكُم مِن عَذابٍ أليمٍ ، وتُشفي بِكُم عَلَى الخَيرِ : الإيمانِ بِاللّه ِ وَالجِهادِ في سَبيلِ اللّه ِ ، وجَعَلَ ثَوابَهُ مَغفِرَةً لِلذَّنبِ ومَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنّاتِ عَدنٍ . (2)3001.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : اللّهُمَّ ألبِسني خُشوعَ الإيمانِ بِالعِزِّ قَبلَ خُشوعِ الذُّلِّ فِي النّارِ . (3)3000.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام _ أيضا _ : أتُعَذِّبُني بِالنّارِ وأنتَ أمَلي ؟! أو تَسَلِّطُها عَلَيَّ بَعدَ إقراري لَكَ بِالتَّوحيدِ وخُضوعى وخُشوعى لَكَ بِالسُّجودِ ؟! (4)2999.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _ : يا إلهي وسَيِّدي ورَبّي ! أتُراكَ مُعَذِّبي بِنارِكَ بَعدَ تَوحيدِكَ ، وبَعدَ مَا انطَوى عَلَيهِ قَلبي مِن مَعرِفَتِكَ ، ولَهِجَ (5) بِهِ لِساني مِن ذِكرِكَ ، وَاعتَقَدَهُ ضَميري مِن حُبِّكَ ، وبَعدَ صِدقِ اعتِرافي ودُعائي خاضِعا لِرُبوبِيَّتِكَ . هَيهاتَ! أنتَ أكرَمُ مِن أن تُضَيِّعَ مَن رَبَّيتَهُ ، أو تُبَعِّدَ مَن أدنَيتَهُ ، أو تُشَرِّدَ مَن آوَيتَهُ ، أو تُسَلِّمَ إلَى البَلاءِ مَن كَفَيتَهُ ورَحِمتَهُ .
ولَيتَ شِعري يا سَيِّدي وإلهي ومَولايَ! أتُسَلِّطُ النّارَ عَلى وُجوهٍ خَرَّت لِعَظَمَتِكَ
ساجِدَةً ، وعَلى ألسُنٍ نَطَقَت بِتَوحيدِكَ صادِقَةً ، وبِشُكرِكَ مادِحَةً ، وعَلى قُلوبٍ اعتَرفَت بِإِلهِيَّتِكَ مُحَقِّقَةً ، وعَلى ضَمائِرَ حَوَت مِنَ العِلمِ بِكَ حَتّى صارَت خاشِعَةً ، وعَلى جَوارِحَ سَعَت إلى أوطانِ تَعَبُّدِكَ طائِعَةً ، وأشارَت بِاستِغفارِكَ مُذعِنَةً؟!
ما هكَذَا الظَّنُّ بِكَ ، ولا أُخبِرنا بِفَضلِكَ عَنكَ ، يا كَريمُ يا رَبِّ ، وأنتَ تَعلَمُ ضَعفي عَن قَليلٍ مِن بَلاءِ الدُّنيا وعُقوباتِها ، وما يَجري فيها مِنَ المَكارِهِ عَلى أهلِها ، عَلى أنَّ ذلِكَ بَلاءٌ ومَكروهٌ قَليلٌ مَكثُهُ ، يَسيرٌ بَقاؤُهُ ، قَصيرٌ مُدَّتُهُ ، فَكَيفَ احتِمالي لِبَلاءِ الآخِرَةِ وجَليلِ وُقوعِ المَكارِهِ فيها؟! وهُوَ بَلاءٌ تَطولُ مُدَّتُهُ ، ويَدومُ مَقامُهُ ، ولا يُخَفَّفُ عَن أهلِهِ ؛ لِأَنَّهُ لا يَكونُ إلّا عَن غَضَبِكَ وَانتِقامِكَ وسَخَطِكَ ، وهذا ما لا تَقومُ لَهُ السَّماواتُ وَالأَرضُ .
يا سَيِّدي ، فَكَيفَ لي وأنَا عَبدُكَ الضَّعيفُ الذَّليلُ الحَقيرُ المِسكينُ المُستَكينُ ! (6) .
ص: 439
2998.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، از فراز عرشش ، ده نام بر من نهاد... . در تورات ، نامم را «اُحَيد (دور كننده)» (1) گذاشت؛ زيرا به واسطه توحيد ، پيكرهاى امّت مرا بر آتش ، حرام گردانيد .2997.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : خداوند عز و جل ، شما را به داد و ستدى راه نمايى فرمود كه از عذاب دردناك ، نجاتتان مى دهد و به خير [و نيكى ]نزديكتان مى سازد. [آن داد و ستد ، عبارت است از:] ايمان آوردن به خدا و جهاد كردن در راه خدا، و پاداش آن را هم آمرزش گناه و سكونتگاه هاى پاكيزه خود در بهشت هاى جاويدان ، قرار داد .2996.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در دعا _ : بار خدايا! جامه خشوع و عزّتمندانه ايمان را بر من بپوشان ، پيش از آن كه جامه خشوعِ خوارى در آتش [دوزخ] ، بر من پوشانيده شود.2995.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در دعا _ : آيا مرا به آتشْ عذاب مى كنى ، در حالى كه تو اميد منى؟ يا آتش را بر من مسلّط مى گردانى ، پس از آن كه به يكتايى تو اقرار كرده ام و با سجده هايم در برابر تو ، خضوع و خاكسارى نموده ام؟!2994.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در دعاى معروف به «دعاى كميل» _ : اى معبود من و اى سَرور و اى پروردگار من! آيا به راستى مرا با آتشت عذاب خواهى كرد، پس از آن كه به يكتايى تو اقرار كرده ام و پس از آن كه شناخت تو را در دل پروراندم و زبانم ، پيوسته از تو ياد كرد و عشق تو ، با جانم در آميخت و از سرِ صدق به تو اعتراف كردم و تو را خواندم و در برابر پروردگارى ات ، سرِ تسليم فرود آوردم؟ هرگز! تو بزرگوارتر از آنى كه آن را كه پرورده اى ، تباه سازى، يا آن را كه به خود نزديك ساخته اى ، از خويشتن دور گردانى، يا آن را كه سرپناه داده اى ، آواره نمايى، يا كسى را كه در سايه حمايت و رحمت خود آورده اى ، به دست بلا بسپارى .
كاش مى دانستم _ اى آقا و معبود و سَرور من _ كه آيا آتش را بر چهره هايى چيره مى گردانى كه در برابر عظمت تو ، سجده كنان ، به خاك افتاده اند، و بر
زبان هايى كه صادقانه ، به يكتايىِ تو گويا شده اند و ستايش كنان ، به شُكرگزارى از تو پرداخته اند، و بر دل هايى كه حقيقتا به خدايىِ تو اعتراف كرده اند، و بر درون هايى كه از شناخت تو آكنده شده ، چندان كه خاشع گشته اند، و بر اندام هايى كه دادخواهانه ، به سوى جايگاه هاى عبوديت و پرستش تو دويده اند و اعتراف كنان [به گناهانشان] ، از تو آمرزش طلبيده اند!
[هرگز] چنين گمانى به تو نمى رود و به لطف تو، خبرى هم در اين باره ، از تو به ما نرسيده است، اى بزرگوار، اى پروردگار ! تو ، ناتوانىِ مرا در برابر اندكْ بلا و كيفرهاى دنيا و ناملايماتى كه بر اهل آن مى گذرد ، مى دانى، با آن كه اين بلاها و ناملايمات ، درنگش اندك و دورانش ناچيز و مدّتش كوتاه است . پس چگونه تاب تحمّل بلاى آخرت و ناملايمات بزرگ آن جا را دارم، در حالى كه بلاى آن ، مدّتش طولانى و درنگش هميشگى است ، و بر اهل آن (بلا و كيفر) ، تخفيف نمى يابد؛ زيرا آن بلا ، از خشم و انتقام و ناخشنودى تو سرچشمه مى گيرد ؛ و اين ، چيزى است كه آسمان ها و زمين ، ياراى ايستادگى در برابرش را ندارند، چه رسد به من _ اى سَرورم _ كه من ، بنده ناتوان و خوار و حقير و بيچاره و بينواى تو ام! .
ص: 440
2993.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ في مُناجاةٍ لَهُ _ : إلهي ، قَلبٌ حَشَوتَهُ مِن مَحَبَّتِكَ في دارِ الدُّنيا ، كَيفَ تَطَّلِعُ عَلَيهِ نارٌ مُحرِقَةٌ في لَظى ؟! إلهي ، نَفسٌ أعزَزتَها بِتَأييدِ إيمانِكَ ، كَيفَ تُذِلُّها بَينَ أطباقِ نيرانِكَ ؟! إلهي ، لِسانٌ كَسَوتَهُ مِن تَماجيدِكَ أنيقَ أثوابِها ، كَيفَ تَهوي إلَيهِ مِنَ النّارِ مُشتَعِلاتُ التِهابِها ؟! (1)2992.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام زين العابدين عليه السلام : إلهي ، أتُراكَ بَعدَ الإيمانِ بِكَ تُعَذِّبُني ؟! أم بَعدَ حُبّي إيّاكَ تَبَعِّدُنِي ؟! (2)2991.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في حَديثٍ يَذكُرُ فيهِ أبخَلَ النّاسِ و . . . و ) عنه عليه السلام _ في مُناجاةِ الخائِفينَ _ : إلهي ، نَفسٌ أعزَزتَها بِتَوحيدِكَ ، كَيفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ
هِجرانِكَ ؟! وضَميرٌ انعَقَدَ عَلى مَوَدَّتِكَ ، كَيفَ تُحرِقُهُ بِحَرارَةِ نيرانِكَ؟! (3) .
ص: 441
2990.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در يكى از مناجات هايش _ : معبودا ! دلى كه آن را در سراى دنيا از محبّت خود بياكَنْده اى، چگونه آتش سوزان شعله ور ، در آن ، جا خواهد گرفت؟!
معبودا ! جانى را كه آن را با نيروى ايمان به خودت تقويت كرده اى، چگونه در ميان لايه هاى آتش هاى خود ، خوارش خواهى كرد؟!
معبودا ! زبانى را كه زيباترين جامه هاى تمجيد و ستايش خود را بر آن پوشانده اى، چگونه شعله هاى سوزان آتش به سويش كشيده خواهد شد؟!2989.عنه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام : معبودا ! آيا به راستى مرا، پس از آن كه به تو ايمان آورده ام، عذاب خواهى كرد، يا با وجود عشقم به تو ، مرا [از خود] دور خواهى ساخت؟!2988.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام _ در «مناجات الخائفين» _ : معبودا ! جانى را كه با [ايمان به ]يكتايى ات عزّتش بخشيده اى، چگونه به خوارىِ دورى از خودت ، دچار
خواهى كرد؟! و درونى را كه با مهرورزى به تو گِره خورده است ، چگونه با حرارت آتشت خواهى سوزاند؟! .
ص: 442
2987.عنه عليه السلام : الكافي عن زرارة : قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : يَدخُلُ النّارَ مُؤمِنٌ؟ قالَ : لا وَاللّه ِ . (1)2986.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : بِتَمامِ الإيمانِ دَخَلَ المُؤمِنونَ الجَنَّةَ ، وبِالزِّيادَةِ فِي الإيمانِ تَفاضَلَ المُؤمِنونَ بِالدَّرَجاتِ عِندَ اللّه ِ ، وبِالنُّقصانِ دَخَلَ المُفَرِّطونَ النّارَ . (2)2985.سنن ابن ماجة عن أبي الدرداء : التوحيد عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» (3) _ : قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : أنَا أهلٌ أن اُتَّقى ولا يُشرِكَ بي عَبدي شَيئا ، وأنَا أهلٌ إن لَم يُشرِك بي عَبدي شَيئا أن اُدخِلَهُ الجَنَّةَ .
وقالَ عليه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى أقسَمَ بِعِزَّتِهِ وجَلالِهِ أن لا يُعَذِّبَ أهلَ تَوحيدِهِ بِالنّارِ أبَدا . (4)2984.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى حَرَّمَ أجسادَ المُوَحِّدينَ عَلَى النّارِ . (5)2983.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ لَمّا سُئِلَ : لِمَ سُمِّيَ المُؤمِنُ مُؤمِنا؟ _ : لِأَنَّهُ اشتَقَّ لِلمُؤمِنِ اسما مِن أسمائِهِ تَعالى ، فَسَمّاهُ مُؤمِنا ، وإنَّما سُمِّيَ المُؤمِنُ لِأَنَّهُ يُؤمَنُ مِن عَذابِ اللّه ِ تَعالى . (6)2982.عنه صلى الله عليه و آله : كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبي هاشم الجعفريّ : أصابَتني ضيقَةٌ شَديدَةٌ ، فصِرتُ إلى أبِي الحَسَنِ عَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام ، فَاستأذَنتُ عَلَيهِ فَأَذِنَ لي ، فَلَمّا جَلَستُ قالَ :
يا أبا هاشِمٍ ، أيَّ نِعَمِ اللّه ِ عز و جل عَلَيكَ تُريدُ أن تُؤَدِّيَ شُكرَها؟ قالَ أبو هاشِمٍ : فَوَجَمتُ فَلَم أدرِ ما أقولُ لَهُ ، فَابتَدَأَني عليه السلام ، فَقالَ : إنَّ اللّه َ عز و جل رَزَقَكَ الإيمانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَكَ عَلَى النّارِ ... . (7) .
ص: 443
2981.عنه صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از زُراره _ : به امام باقر عليه السلام گفتم : مؤمن به آتش مى رود؟ فرمود: «به خدا ، نه !» .2980.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : به سبب كامل شدن ايمان، مؤمنان به بهشت مى روند، و به سبب فزونى ايمان[_ِ يكى بر ديگرى] ، درجات مؤمنان در نزد خدا ، متفاوت مى شود، و به سبب كاسته شدن ايمان، كوتاهى كنندگان ، به آتش مى روند .2979.عنه صلى الله عليه و آله : التوحيد _ به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل : «او اهل پرهيزگارى و اهل آمرزش است» _ : خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «من ، سزاوار آنم كه از من ، پروا داشته شود و بنده ام چيزى را شريك من نگردانَد . من سزاوار آنم كه اگر بنده ام ، چيزى را شريك من قرار ندهد، او را به بهشت در آورم» .
خداوند _ تبارك و تعالى _ ، به فرّ و شكوه خويش ، سوگند ياد كرده است كه يكتاپرستانش را هرگز با آتش ، عذاب نكند.2978.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : خداوند _ تبارك و تعالى _ ، پيكرهاى يكتاپرستان را بر آتش ، حرام كرده است .2977.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّ امام صادق عليه السلام _ آن گاه كه از ايشان پرسيدند: چرا مؤمن، مؤمن ناميده شده است؟ _ : چون خداوند ، نامى از نام هاى خود را براى مؤمن بر گرفت و او را مؤمن ناميد . به اين دليل مؤمن ناميده شده كه از عذاب خداوند متعال ، در امان است .2976.عنه عليه السلام : كتاب من لايحضره الفقيه _ به نقل از ابو هاشم جعفرى _ : من به شدّت ، دچار تنگ دستى شدم . پس نزد امام هادى عليه السلام رفتم. مرا به حضور پذيرفت . چون
نشستم ، فرمود: «اى ابو هاشم ! شُكر كدام يك از نعمت هاى خداوند عز و جل را مى خواهى به جا بياورى؟» .
من ، زبانم بند آمد ( / خجالت كشيدم) و ندانستم كه به ايشان ، چه بگويم. امام عليه السلام ، خود شروع كرد و فرمود: «به تو ، ايمان روزى نمود و به سبب آن ، بدنت را بر آتش ، حرام ساخت» . .
ص: 444
11 / 2وَلايَةُ أهلِ البَيتِ:2973.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَلايَتي ووَلايَةُ أهلِ بَيتي أمانٌ مِنَ النّارِ . (1)2972.عنه عليه السلام ( _ لِعُمَرَ بنِ يَزيدٍ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَا اختَلَطَ حُبّي بِقَلبِ عَبدٍ فَأحَبَّني إلّا حَرَّمَ اللّه ُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (2)2971.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله عَن جَبرَئيلَ عَن ميكائيلَ عَن إسرافيلَ عَنِ اللَّوحِ عَنِ القَلَمِ ، قالَ : يَقولُ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : وَلايَةُ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ _ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ _ حِصني ، فَمَن دَخَلَ حِصني أمِنَ ناري . (3)2970.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ ونُصِبَ الصِّراطُ عَلى جَهَنَّمَ ، لَم يَجُز عَلَيهِ إلّا مَن مَعَهُ جَوازٌ فيهِ وَلايَةُ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، وذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئولُونَ» (4) ؛
يَعني عَن وَلايَةِ عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام . (5) .
ص: 445
11 / 2ولايت اهل بيت:2967.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ولايت من و ولايت اهل بيت من ، [مايه] امان از آتش است.2966.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : محبّت من ، با دل هيچ بنده اى در نياميخت و مرا دوست نداشت ، مگر آن كه خداوند ، بدن او را بر آتش ، حرام گردانيد .2965.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جبرئيل ، از ميكائيل ، از اسرافيل ، از لوح ، از قلم ، نقل كرد كه گفت: خداوند _ تبارك و تعالى _ فرمود: «ولايت على بن ابى طالب _ كه درودهاى خدا بر او باد _ ، دژِ من است . هر كس به دژِ من وارد شود ، از آتشم در امان خواهد بود» .2964.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چون روز قيامت شود و [پُل] صراط بر روى جهنّم نصب گردد ، تنها آن كس از آن مى گذرد كه با خود ، گذرنامه اى داشته باشد كه در آن ، ولايت على بن ابى طالب ، آمده باشد، و اين ، سخن خداوند متعال است كه: «آنان را نگه
داريد كه بايد بازخواست شوند» ؛ يعنى در باره ولايت على بن ابى طالب عليه السلام » .
.
ص: 446
2963.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله عَن جَبرَئيلَ عَن ميكائيلَ عن إسرافيلَ عَنِ اللّه ِ تَعالى جَلَّ جَلالُهُ _ أنَّهُ قالَ _ : ... بِعِزَّتي حَلَفتُ ، وبِجَلالي قَسَمتُ! إنَّهُ لا يَتَولّى عَلِيّا عَبدٌ مِن عِبادي إلّا زَحزَحتُهُ عَنِ النّارِ وأدخَلتُهُ الجَنَّةَ ، ولا يُبغِضُهُ عَبدٌ مِن عِبادي ويَعدِلُ عَن وَلايَتِهِ إلّا أبغَضتُهُ وأدخَلتُهُ النّارَ وبِئسَ المَصيرُ . (1)2962.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام على عليه السلام : إذا حَمَلَ أهلُ وَلايَتِنا عَلى صِراطِ يَومِ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : يا نارُ اخمُدي ، فَتَقولُ النّارُ : عَجِّلوا جوزوني فَقَد أطفَأَ نورُكُم لَهبي! (2)2961.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : نَحنُ المَثانِي الَّتي أعطاهَا اللّه ُ تَعالى نَبِيَّنا ، ونَحنُ وَجهُ اللّه ِ الَّذي نَتَقَلَّبُ فِي الأَرضِ بَينَ أظهُرِكُم ، مَن عَرَفَنا فَأَمامَهُ اليَقينُ ، ومَن جَهِلَنا فَأَمامَهُ السَّعيرُ . (3)11 / 3التَّقوىالكتاب«فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى * لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى * الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلَّى * وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» . (4)
.
ص: 447
2956.الكافي عن عبد اللّه بن سليمان : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جبرئيل ، از ميكائيل ، از اسرافيل ، از خداوند متعال عز و جل نقل كرد كه فرمود: «... به عزّتم سوگند خورده ام و به جلالم سوگند ياد كرده ام كه هر بنده اى از بندگانم كه ولايت على را داشته باشد ، او را از آتش [دوزخ] ، دور مى گردانم و او را به بهشت در مى آورم، و هر بنده اى از بندگانم او را دشمن بدارد و از ولايتش كناره بگيرد ، او را دشمن مى دارم و به آتش در مى آورم كه بدفرجامى است» .2955.تهذيب الأحكام عن أبي بصير : امام على عليه السلام : آن گاه كه پيروان ولايت ما روز قيامت ، بر صراط قرار گيرند، منادى اى ندا مى دهد كه: «اى آتش، خاموش شو!» و آتش مى گويد: «زود باشيد از من بگذريد كه نورتان ، شعله مرا خاموش كرد» .2954.الكافي عن عبد السلام بن نعيم : امام باقر عليه السلام : ماييم آن «مَثانى» (1) كه خداوند متعال ، آن را به پيامبرمان عطا كرد، و ماييم وجه خدا كه در زمين ، در ميان شما ، آمد و شد مى كنيم. آن كه ما را شناخت (به ما معتقد بود) ، يقين ، فرا روى اوست، (2) و آن كه ما را نشناخت [و منكر ما شد] ، آتش پرشراره در انتظار اوست .11 / 3پرهيزگارىقرآن«پس شما را از آتشى كه زبانه مى كشد ، هشدار دادم. جز نگون بخت ترين[_ِ مردم] در آن در نمى آيد. همان كه تكذيب كرد و رُخ بر تافت ، و پرهيزگارترين[_ِ مردم] از آن ، دور داشته خواهد شد».
.
ص: 448
الحديث2948.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سَلا (1) عَنِ الشَّهَواتِ ، ومَن أشفَقَ مِنَ النّارِ رَجَعَ عَنِ الحُرُماتِ . (2)2947.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سارَعَ إلَى الخَيراتِ ، ومَن أشفَقَ مِنَ النّارِ لَهى عَنِ الشَّهَواتِ . (3)2946.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن عَرَضَت لَهُ فاحِشَةٌ أو شَهوَةٌ فَاجتَنَبَها مِن مَخافَةِ اللّه ِ عز و جل ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ النّارَ ، وآمَنَهُ مِنَ الفَزَعِ الأَكبَرِ، وأنجَزَ لَهُ ما وَعَدَهُ في كِتابِهِ في قَولِهِ تَبارَكَ وتَعالى : «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ» (4) . (5)2945.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن خافَ النّارَ تَرَكَ الشَّهَواتِ . (6) .
ص: 449
حديث2943.المصنّف عن يعقوب بن زيد التيمي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه مشتاق بهشت باشد ، از شهواتْ دست بر مى دارد، و آن كه از آتش مى ترسد ، از حرام ها رُخ بر مى تابد .2942.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه مشتاق بهشت است ، به سوى كارهاى نيك مى شتابد، و كسى كه از آتش [دوزخ] مى ترسد ، از شهوت ها دست بر مى دارد .2941.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس [موقعيت] فحشايى يا شهوترانى برايش پيش بيايد و از ترس خداى عز و جل ، از آن دورى كند ، خداوند ، آتش را بر او حرام مى گردانَد و او را از آن هراس سهمگين (روز قيامت) ، ايمن مى دارد و آنچه را در كتاب خود در آيه «و براى آن كه از مقام و عظمت پروردگارش بترسد ، دو بهشت خواهد بود» ، به او وعده داده ، برايش عملى مى سازد .2940.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن كه از آتش [دوزخ] بترسد، شهوت ها را ترك مى گويد . .
ص: 450
2939.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : التَّقوى آكَدُ سَبَبٍ بَينَكَ وبَينَ اللّه ِ إن أخَذتَ بِهِ ، وجُنَّةٌ مِن عَذابٍ أليمٍ . (1)2938.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام : لَن يَنجُوَ منَ النّارِ إلَا التّارِكُ عَمَلَها . (2)2937.جمال الاُسبوع عن عبد الرحمن بن كثير : الإمام الصادق عليه السلام : مَن مَلَكَ نَفسَهُ إذا رَغِبَ ، وإذا رَهِبَ ، وإذَا اشتَهى ، وإذا غَضِبَ ، وإذا رَضِيَ ؛ حَرَّمَ اللّه ُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (3)11 / 4التَّوبَهُ والاستِغفارُ2934.معاني الأخبار عن أبي حمزة : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : توبوا إلَى اللّه ِ مِن فُضولِ الدُّنيا وسَيِّئاتِ أعمالِكُم ؛ تَنجوا مِن شِدَّةِ العَذابِ . (4)2933.الكافي عن عليّ بن رئاب عن الإمام الكاظم عليه السل عنه صلى الله عليه و آله : لا يَزالُ العَبدُ آمِنا مِن عَذابِ اللّه ِ مَا استَغفَرَ اللّه َ . (5)2932.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : قالَ موسى : ... إلهي ! أُريدُ النَّجاةَ مِنَ النّارِ . قالَ : ذلِكَ لِمَن اِستَغفَرَ في لَيلَةِ القَدرِ . (6)2931.الإمام الباقر عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ كانَ عليه السلام يُسَمّيهِ الجامِعَ ) الإمام الباقر عليه السلام : كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : «مُقامي فيكُم وَالاستِغفارُ لَكُم حِصنٌ حَصينٌ مِنَ العَذابِ» ، فَمَضى أكبَرُ الحِصنَينِ وبَقِيَ الاستِغفارُ ، فَاكثِروا مِنهُ ؛ فَإِنَّهُ مَمحاةٌ لِلذُّنوبِ ، قالَ اللّه ُ عز و جل : «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»(7) . .
ص: 451
2930.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعاءِ الأَمانِ _ ) امام على عليه السلام : پرهيزگارى ، محكم ترين رشته ميان تو و خداست ، اگر به آن چنگ در زنى، و سپرى در برابر عذاب دردآور[_ِ دوزخ] است.2929.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : از آتش دوزخ نمى رَهَد ، مگر كسى كه كارهاى دوزخى را ترك گويد.2928.الإمام عليّ عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كس در هنگام خواستن يا ترسيدن يا شهوت يا خشم و يا خشنودى ، خود را نگه دارد ، خداوند ، بدن او را بر آتش [دوزخ] ، حرام مى گرداند.11 / 4توبه و آمرزش خواهى2925.صحيح البخاري عن أبي بكر : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از زوايدِ دنيا و كردارهاى بد خويش ، به درگاه خدا توبه كنيد تا از سختى عذاب [دوزخ] ، نجات يابيد.2924.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ اللَّيلَةِ العِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنده، تا زمانى كه از خدا طلبِ آمرزش كند، از عذاب خدا ، در امان است .2923.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : موسى عليه السلام گفت:... معبودا ! من ، خواهان نجات از آتش هستم.
خداوند فرمود: «اين (رهايى از آتش) ، براى كسى است كه در شب قدر ، آمرزش بخواهد» .2922.صحيح البخاري عن شدّاد بن أوس عن النبيّ صلى الله ع امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود: «وجود من در ميان شما و آمرزش خواهى [شما] براى خودتان ، دژى استوار در برابر عذاب است» . دژ بزرگ تر ، رفت و آمرزش خواهى ، مانده است . پس تا مى توانيد ، طلب آمرزش كنيد كه اين كار ، گناهان را پاك مى كند . خداوند عز و جل فرموده است: «تا تو در ميان آنان هستى ، خداوند ، عذابشان نمى كند، و تا زمانى كه طلب آمرزش مى كنند ، خداوند ، آنان را
عذاب نمى كند» .
.
ص: 452
2921.كنز العمّال عن ابن عمر : الإمام عليّ عليه السلام : لَو أنَّ النّاسَ حينَ عَصَوا تابوا وَاستَغفَروا ؛ لَم يُعَذَّبوا ولَم يَهلِكوا . (1)2920.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : اللّهُمَّ ! وأستَغفِرُكَ لِكُلِّ ذَنبٍ أدناني مِن عَذابِكَ . (2)2919.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في عَمَلِ أوَّلِ لَيلَةٍ مِن رَجَب ) الإمام زين العابدين عليه السلام : مَن أشفَقَ مِنَ النّارِ بادَرَ بِالتَّوبَةِ إلَى اللّه ِ مِن ذُنوبِهِ ، وراجَعَ عَنِ المَحارِمِ . (3)11 / 5ذِكرُ اللّه ِ2916.عنه عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَقولُ في سُجودِهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما مِن شَيءٍ أنجى مِن عَذابِ اللّه ِ مِن ذِكرِ اللّه ِ . (4)2915.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن أكثَرَ ذِكرَ اللّه ِ عز و جل أحَبَّهُ اللّه ُ ، ومَن ذَكَرَ اللّه َ كَثيرا كُتِبَت لَهُ بَراءَتانِ : بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وبَراءَةٌ مِنَ النِّفاقِ . (5)2914.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ذِكرُ اللّه ِ عَلَمُ الإيمانِ ، وبَرءٌ مِنَ النِّفاقِ ، وحِصنٌ مِنَ الشَّيطانِ ، وحِرزٌ مِنَ النّارِ . (6)2913.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن صَلَّى الفَجرَ ثُمَّ جَلَسَ في مَجلِسِهِ يَذكُرُ اللّه َ عز و جل حَتّى تَطلُعَ الشَّمسُ ؛ سَتَرَهُ اللّه ُ عز و جل مِنَ النّارِ ، سَتَرَهُ اللّه ُ عز و جل مِنَ النّارِ ، سَتَرَهُ اللّه ُ عز و جل مِنَ النّارِ . (7) .
ص: 453
2912.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) امام على عليه السلام : اگر مردم ، زمانى كه [خدا را] نافرمانى مى كنند توبه بنمايند و آمرزش بطلبند ، عذاب نمى شوند و نابود نمى گردند.2911.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ فِي المُناجاةِ المَعروفَةِ بِمُناجاةِ الذّاكِري ) امام على عليه السلام : بار خدايا! براى هر گناهى كه مرا به عذابت نزديك مى كند ، از تو آمرزش مى طلبم.2910.عنها عليهاالسلام ( _ في دُعائِها عَقيبَ صَلاةِ المَغرِبِ _ ) امام زين العابدين عليه السلام : هر كه از آتش [دوزخ] بترسد ، از گناهان خود به درگاه خدا ، توبه مى كند و از حرام ها دست بر مى دارد .11 / 5ياد خدا2907.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ چيزى چون ياد خدا ، رهاننده از عذاب خدا نيست .2906.بحار الأنوار عن مصباح الكفعمي والبلد الأمين والاخ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس خداى عز و جل را بسيار ياد كند ، خداوند ، او را دوست مى دارد ؛ و هر كس خدا را بسيار ياد كند، دو بَرات آزادى برايش نوشته مى شود: بَرات آزادى از آتش، و بَرات آزادى از نفاق.2905.البلد الأمين : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ياد خدا، نشانه ايمان و [مايه] پاك شدن از نفاق، و دژى در برابر شيطان، و نگه دارنده از آتش [دوزخ ]است.2904.عنه عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَقولُهُ في سَحَرِ كُلِّ لَيلَةٍ وبَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس نماز صبح را بخواند و سپس در جاى خود بنشيند و تا طلوع آفتاب ، خداوند عز و جل را ياد كند ، خداى عز و جل ، او را از آتش [دوزخ] حفظ
مى كند ؛ خداى عز و جل ، او را از آتش [دوزخ] ، حفظ مى كند ؛ خداى عز و جل ، او را از آتش [دوزخ] حفظ مى كند.
.
ص: 454
2903.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ في سَحَرِ كُلِّ لَيلَةٍ ب ) الإمام عليّ عليه السلام : أفيضوا في ذِكرِ اللّه ِ _ جَلَّ ذِكرُهُ _ فَإِنَّهُ أحسَنُ الذِّكرِ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ النِّفاقِ ، وبَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وتَذكيرٌ لِصاحِبِهِ . (1)11 / 6خَشيَةُ اللّه ِ2896.الإمام الجواد عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن عَرَضَت لَهُ فاحِشَةٌ أو شَهوَةٌ فَاجتَنَبَها مِن مَخافَةِ اللّه ِ عز و جل ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ النّارَ ، وآمَنَهُ مِنَ الفَزَعِ الأَكبَرِ . (2)2897.صحيح البخاري عن أبي موسى الأشعريّ عن النبيّ صلى ا ( _ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ صلى الله عليه و آله _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن قَدَرَ عَلَى إمرَأَةٍ أو جارِيَةٍ حَراما ، فَتَرَكَها مَخافَةَ اللّه ِ ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عز و جلعَلَيهِ النّارَ ، وآمَنَهُ اللّه ُ تَعالى مِنَ الفَزَعِ الأَكبَرِ ، وأدخَلَهُ اللّه ُ الجَنَّةَ . وإن أصابَها حَراما ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ الجَنَّةَ ، وأدخَلَهُ النّارَ . (3)2898.مسند ابن حنبل عن أبي اُمامة الباهلي : عنه صلى الله عليه و آله : أنجاكُم مِن عَذابِ اللّه ِ أشَدُّكُم لَهُ خَوفا. (4) .
ص: 455
2899.الإمام الحسن عليه السلام : امام على عليه السلام : خداوند را _ كه يادش بِشكوه باد _ ، بسيار ياد كنيد؛ زيرا كه ياد او ، بهترين ياد ، [مايه] ايمنى از نفاق، بَرات آزادى از آتش ، و موجب ياد شدن از ياد كننده [در نزد ياد شونده ، يعنى خداوند] است .11 / 6ترس از خدا2902.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس [موقعيت] فحشا يا شهوترانى برايش پيش آيد و از ترس خداوند عز و جل مرتكب آن نشود ، خداوند ، آتش [دوزخ] را بر او حرام مى گردانَد و از آن وحشت بزرگ (قيامت) ، او را در امان مى دارد .5654.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس بتواند با زن يا كنيزى مرتكب حرامى شود ، امّا از ترس خداوند عز و جل آن را رها كند ، خداوند عز و جل ، آتش را بر او حرام مى سازد و از وحشت بزرگ (قيامت) ، او را در امان مى دارد و او را به بهشت مى بَرَد ؛ و اگر مرتكب حرام شود ، خداوند ، بهشت را بر او حرام مى سازد و وى را به آتش در مى آورد .5653.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في مُناجاتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رَهيده ترينِ شما از عذاب خدا ، آن كسى است كه از خداوند ، بيشتر بترسد .
.
ص: 456
5652.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : خَفِ اللّه َ يُؤمِنكَ ، ولا تَأمَنهُ فَيُعَذِّبَكَ . (1)5651.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : إنَّ أنجاكُم مِن عَذابِ اللّه ِ أشَدُّكُم خَشيَةً للّه ِِ . (2)11 / 7البُكاءُ للّه ِِ5648.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن بَكى عَلى ذَنبِهِ حَتّى تَسيلَ دُموعُهُ عَلى لِحيَتِهِ ، حَرَّمَ اللّه ُ ديباجَةَ وَجهِهِ عَلَى النّارِ . (3)5647.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ سؤالى درباره متشابه بودن «قضاء» [بين چن ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن ذَكَرَ اللّه َ فَفَاضَت عَيناهُ مِن خَشيَةِ اللّه ِ حَتّى يُصيبَ الأَرضَ مِن دُموعِهِ ، لَم يُعَذِّبهُ اللّه ُ تَعالى يَومَ القِيامَةِ . (4)5646.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لا يَلِجُ النّارَ رَجُلٌ بَكى مِن خَشيَةِ اللّه ِ حَتّى يَعودَ اللَّبَنُ فِي الضَّرعِ ، ولا يَجتَمِعُ غُبارٌ في سَبيلِ اللّه ِ ودُخانُ جَهَنَّمَ . (5)5650.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن مُؤمِنٍ يَخرُجُ مِن عَينَيهِ مِثلُ رَأسِ الذُّبابَةِ مِنَ الدُّموعِ فَيُصيبُ حَرَّ وَجهِهِ ، إلّا حَرَّمَهُ اللّه ُ عَلَى النّارِ . (6) .
ص: 457
5649.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : از خدا بترس تا تو را ايمن بدارد، و خود را از او ايمن مشمار كه عذابت مى كند.5648.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءٍ لَهُ _ ) امام زين العابدين عليه السلام : رَهيده ترينِ شما از عذاب خداوند ، كسى است كه ترس او از خداوند ، بيشتر باشد.11 / 7گريستن براى خدا5645.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس بر گناه خويش بگِريد ، چندان كه اشك هايش بر ريش او جارى شود ، خداوند ، رُخساره او را بر آتش ، حرام مى گرداند .5644.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس خدا را ياد كند و از ترس خداوند ، اشك از چشمانش جارى شود ، به طورى كه از اشك هايش بر زمين بريزد ، خداوند، روز قيامت، او را عذاب نمى كند .5643.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد ، در حديثى مرفو ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردى كه از ترس خدا گريسته باشد، وارد آتش نمى شود ، مگر آن كه شير رفته ، به پستان باز گردد، (1) و غبارِ [جهاد] در راه خدا و دود جهنّم با هم جمع نمى شوند.5645.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ مؤمنى نيست كه از چشمانش به اندازه سرِ مگسى اشك بيرون بيايد و بر گونه اش بغلتد ، مگر آن كه خداوند ، او را بر آتش [دوزخ] ، حرام مى گرداند.
.
ص: 458
5644.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : رَأَيتُ البارِحَةَ عَجائِبَ ... رَأَيتُ رَجُلاً مِن أُمَّتي قَد هَوى فِي النّارِ ، فَجاءَتهُ دُموعُهُ الَّتي بَكى مِن خَشيَةِ اللّه ِ ، فَاستَخرَجَهُ (1) مِن ذلِكَ . (2)5643.الكافي عن أحمد بن محمّد بن خالد رفعه : الإمام زين العابدين عليه السلام : إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ عَيني وكانَت مِن خَوفِكَ باكِيَةً . (3)5642.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : لَمّا كَلَّمَ اللّه ُ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ مُوسى... إلهي ! ما جَزاءُ مَن دَمَعَت عَيناهُ مِن خَشيَتِكَ؟ قالَ : يا موسى ، آمَنُ وَجهَهُ مِن حَرِّ النّارِ . (4)5641.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعايش _ ) الإمام الصادق عليه السلام : ما مِن عَينٍ إلّا وهِيَ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ إلّا عَينا بَكَت مِن خَوفِ اللّه ِ ، ومَا اغرَورَقَت عَينٌ بِمائِها مِن خَشيَةِ اللّه ِ عز و جل إلّا حَرَّمَ اللّه ُ عز و جل سائِرَ جَسَدِهِ عَلَى النّارِ ، ولا فاضَت عَلى خَدِّهِ فَرَهِقَ ذلِكَ الوَجهَ قَتَرٌ ولا ذِلَّةٌ ، وما مِن شَيءٍ إلّا ولَهُ كَيلٌ ووَزنٌ ، إلَا الدَّمعَةُ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل يُطفي بِاليَسيرِ مِنهَا البِحارَ مِنَ النّارِ ، فَلَو أنَّ عَبدا بَكى في اُمَّةٍ لِرَحِمَ اللّه ُ عز و جل تِلكَ الأُمَّةَ بِبُكاءِ ذلِكَ العَبدِ . (5) .
ص: 459
5640.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى روز سوم ماه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ديشب ، چيزهاى شگفتى ديدم... . ديدم كه مردى از امّتم در آتش افتاد ؛ امّا اشك هايش كه از ترس خدا گريسته بود ، آمدند و او را از آن ، بيرون كشيدند .5639.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از خطبه اش در غدير خُم _ ) امام زين العابدين عليه السلام : معبودا ! آيا چشمان مرا كه از ترس تو گريان بوده اند ، به آتش مى سوزانى؟!5638.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعايش _ ) امام باقر عليه السلام : آن گاه كه خداى عز و جل با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت، موسى گفت : ... معبودا ! پاداش كسى كه چشمانش از ترس تو اشك بريزند، چيست؟
فرمود: «اى موسى ! چهره او را از گرماى آتش ، در امان مى دارم» .5642.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هيچ چشمى نيست ، مگر آن كه در روز قيامت ، گريان است ، بجز چشمى كه از خوف خدا گريسته باشد، و هيچ چشمى از ترس خداوند عز و جل اشكبار نگشت ، مگر آن كه خداوند عز و جل ، بقيّه بدن او را نيز بر آتش ، حرام كرد، و اگر اشكش بر رُخسارش سرازير شود ، هرگز گرد زبونى و خوارى ، بر آن رُخ نمى نشيند .
هر چيزى [و عملى از اعمال انسان] پيمانه و وزنى دارد، مگر اشك؛ چرا كه خداوند عز و جل با اندكِ آن ، درياهاى آتش را خاموش مى سازد، و اگر در ميان امّتى يك بنده [از خوف خدا ]بگِريد ، خداوند عز و جل به واسطه گريه آن بنده ، بر آن امّت ، رحم مى آورد . .
ص: 460
11 / 8مَحَبَّةُ اللّه ِ5653.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در مناجاتش _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَاللّه ِ ! لا يُلقِي اللّه ُ حَبيبَهُ فِي النّارِ . (1)5654.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعا _ ) الإمام عليّ عليه السلام : يا إلهي وسَيِّدي ورَبّي ، أتُراكَ مُعَذِّبي بِنارِكَ بَعدَ تَوحيدِكَ ، وبَعدَ مَا انطَوى عَلَيهِ قَلبي مِن مَعرِفَتِكَ ، ولَهِجَ بِهِ لِساني مِن ذِكرِكَ ، وَاعتَقَدَهُ ضَميري مِن حُبِّكَ ؟! (2)5655.عنه عليه السلام : الكافي عن أبي حمزة : رَأَيتُ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام في فِناءِ الكَعبَةِ فِي اللَّيلِ و هُوَ يُصَلّي ، فَأَطالَ القيامَ حَتّى جَعَلَ مَرَّةً يَتَوَكَّأُ عَلى رِجلِهِ اليُمنى ومَرَّةً عَلى رِجلِهِ اليُسرى ، ثُمَّ سَمِعتُهُ يَقولُ بِصَوتٍ كَأَنَّهُ باكٍ : يا سَيِّدي ، تُعَذِّبُني وحُبُّكَ في قَلبي؟! (3)5656.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ لِلعيدَينِ وَالجُمُعَةِ _ ) رجال النجاشي عن الياس : سَمِعتُ أبا عَبدِاللّه ِ عليه السلام يَقولُ : وَاللّه ِ ! لا يَموتُ عَبدٌ يُحِبُّ اللّه َ ورَسولَهُ ويَتَولَّى الأَئِمَّةَ عليهم السلام ، فَتَمَسُّهُ النّارُ . ثُمَّ أعادَ الثّانِيَةَ وَالثّالِثَةَ مِن غَيرِ أن أسأَلَهُ . (4)5657.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ النّاسَ يَعبُدونَ اللّه َ عز و جل عَلى ثَلاثَةِ أوجُهٍ : فَطَبَقَةٌ يَعبُدونَهُ رَغبَةً في ثَوابِهِ ، فَتِلكَ عِبادَةُ الحُرَصاءِ ؛ وهُوَ الطَّمَعُ ، وآخَرونَ يَعبُدونَهُ فَرَقا مِنَ النّارِ ، فَتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ ؛ وهِيَ الرَّهبَةُ ، ولكِنّي أعبَدُهُ حُبّا لَهُ عز و جل ، فَتِلكَ عِبادَةُ الكِرامِ ؛ وهُوَ الأَمنُ ؛ لِقَولِهِ عز و جل : «وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَ_ئِذٍ ءَامِنُونَ» (5) ، ولِقَولِهِ عز و جل : « قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ » (6) ، فَمَن أحَبَّ اللّه َ أحَبَّهُ اللّه ُ عز و جل ، ومَن أحَبَّهُ اللّه ُ عز و جل كانَ مِنَ الآمِنينَ . (7) .
ص: 461
11 / 8محبّت خدا5657.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در روز عرفه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به خدا سوگند كه خداوند ، دوست خود را در آتش نمى اندازد !5658.عنه عليه السلام ( _ فِي المُناجاةِ الإِنجيلِيَّةِ _ ) امام على عليه السلام : معبودا، سَرورا، پروردگارا ! آيا به راستى مرا با آتشت ، عذاب خواهى كرد، پس از آن كه به يكتايى تو ايمان آورده ام ؟! و پس از آن كه شناخت تو در قلبم آميخته است و زبانم به ياد و نام تو گويا گشته و نهادم با محبّت تو گِره خورده است؟!5659.الإمام الصادق عليه السلام : الكافى _ به نقل از ابو حمزه _ : امام زين العابدين عليه السلام را شب هنگام ، در آستان كعبه ديدم كه به نماز ، ايستاده است و چندان قيام خود را به درازا كشانْد كه گاه بر پاى راست خود ، تكيه مى داد و گاه بر پاى چپش . سپس شنيدم كه با صدايى اندوهناك مى گويد: «اى سَرور من! آيا مرا عذاب خواهى كرد ، در حالى كه مهر تو در دلم جاى دارد؟!» .5660.عنه عليه السلام : رجال النجاشى _ به نقل از الياس _ : شنيدم كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «به خدا سوگند ، هر بنده اى كه خدا و پيامبر او را دوست بدارد و دوستدارِ امامان باشد و بميرد ، آتش [دوزخ] به او نمى رسد» .
اين مطلب را دوباره و سه باره ، تكرار كرد، بدون آن كه من از ايشان بخواهم .5661.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام صادق عليه السلام : مردم ، خداوند عز و جل را سه گونه عبادت مى كنند : يك طبقه ، او را از سرِ اشتياق به پاداشش عبادت مى كنند كه اين ، عبادت آزمندان است و اين ، طمع است . گروهى ديگر ، او را از ترس آتش ، عبادت مى كنند كه اين ، عبادتِ بندگان است و اين [ناشى از] بيم است ؛ ولى من از سرِ محبّت به او عبادتش مى كنم كه اين ، عبادتِ آزادگان است و اين ، [مايه] امن [و امان ]است، به دليل اين
سخن خداى عز و جل كه: «و آنان از وحشت آن روز ، در امان اند» ، و به دليل اين سخن خداى عز و جل كه: «بگو: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خداوند نيز دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد» .
پس هر كه خدا را دوست بدارد ، خداوند عز و جل نيز او را دوست مى دارد، و هر كه خداوند عز و جل دوستش بدارد ، از امان يافتگان است .
.
ص: 462
5662.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام _ في المناجات _ :
أتُحرِقُني بِالنّارِ يا غايَةَ المُنىفَأَينَ رَجائي ثُمَّ أينَ مَحَبَّتي . (1)11 / 9طَاعَةُ اللّه ِ5659.امام صادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : طاعَةُ الخالِقِ أمانٌ مِنَ العَذابِ . (2)5660.امام صادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : وَقّوا أنفُسَكُم مِن عَذابِ اللّه ِ بِالمُبادِرَةِ إلى طاعَةِ اللّه ِ . (3)5661.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام : اِشتَغِلوا في هذِهِ الدُّنيا بِطاعَةِ اللّه ِ ، وَاغتَنِموا أيّامَها ، وَاسعَوا لِما فيهِ نَجاتُكُم غَدا مِن عَذابِ اللّه ِ . (4)5662.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) عنه عليه السلام _ لِطاووسِ الفَقيهِ _ : يا طاووسُ ، دَع عَنّي حَديثَ أبي وأُمّي وجَدّي! خَلَقَ اللّه ُ الجَنَّةَ لِمَن أطاعَهُ وأحسَنَ ولَو كانَ عَبدا حَبَشِيّا ، وخَلَقَ النّارَ لِمَن عَصاهُ ولَو كانَ قُرَشِيّا . أما سَمِعتَ قَولَهُ تَعالى : «فَإِذَا نُفِخَ فِى الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ
يَوْمَ_ل_ءِذٍ وَ لَا يَتَسَاءَلُونَ» (5) ؟ وَاللّه ِ ! لا يَنفَعُكَ غَدا إلّا تَقدِمَةٌ تُقَدِّمُها مِن عَمَلٍ صالِحٍ . (6) .
ص: 463
5663.امام صادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در مناجات با خداوند متعال _ : آيا مرا با آتش خواهى سوزانْد ، اى نهايتِ آرمانم؟
پس اميدم چه مى شود ؟ پس محبّتم [به تو] كجا مى رود؟11 / 9فرمانبرى از خدا5666.الإمام الهادي عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في قُنوتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فرمانبرى از آفريدگار ، [مايه] ايمنى از عذاب است.5667.مصباح المتهجّد ( _ في دُعاءٍ ذكَرَهُ بَعدَ صَلاةِ عَلِيٍّ عليه الس ) امام على عليه السلام : با شتافتن به فرمانبرى از خداوند ، خويشتن را از عذاب خدا نگه داريد.5668.الإمام عليّ عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : در اين دنيا ، به طاعت خدا مشغول شويد و روزهاى آن را غنيمت بشماريد و در آنچه فردا[ى قيامت] ، شما را از عذاب خدا مى رَهاند، بكوشيد.5664.امام رضا عليه السلام ( _ در توصيف پروردگار عز و جل _ ) امام زين العابدين عليه السلام _ به طاووس فقيه _ : اى طاووس! سخن گفتن از پدر و مادرم و جدّم را رها كن! خداوند ، بهشت را براى كسى آفريد كه از او فرمان ببَرد و كار نيك انجام دهد ، اگر چه بنده اى حبشى باشد ؛ و آتش را براى كسى آفريد كه او را نافرمانى كند ، اگر چه قُرَشى باشد. مگر نشنيده اى سخن خداوند متعال را كه :
«چون در شيپور [قيامت] دميده شود ، پس در آن روز ، ميانشان نسبت خويشاوندى نيست و از [حال] يكديگر نمى پرسند» ؟ به خدا سوگند ، فرداى قيامت ، تو را سود نمى بخشد ، مگر همان كردار نيكى كه پيش تر فرستاده باشى !
.
ص: 464
5665.امام جواد عليه السلام ( _ در زيارت پدرش امام رضا عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام : إذا هَمَمتَ بِشَيءٍ مِنَ الخَيرَ فَلا تُؤَخِّرهُ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل رُبَّمَا اطَّلَعَ عَلَى العَبدِ _ و هُوَ عَلى شَيءٍ مِنَ الطّاعَةِ _ فَيَقولُ : وعِزَّتي وجَلالي ل_'c7 أُعَذِّبُكَ بَعدَها أبَدا . (1)11 / 10ذِكرُ القِيامَةِ5668.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ذِكرُ القِيامَةِ يُباعِدُكُم مِنَ النّارِ . (2)11 / 11الزُّهدُ فِي الدُّنيا5671.الإمام زين العابدين عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : اُترُكُوا الدُّنيا ومُخالَطَةَ النّاسِ ؛ تَستَريحوا فِي الدّارَينِ وتَأمَنوا مِنَ العَذابِ . (3)5672.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) مصباح الشريعة _ فيما نَسَبَهُ إلى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _ : الزُّهدُ مِفتاحُ بابِ الآخِرَةِ ، وَالبَراءَةُ مِنَ النّارِ . (4) .
ص: 465
5669.امام على عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر گاه آهنگِ كار نيكى كردى ، [انجام دادن] آن را به تأخير ميفكن؛ زيرا خداوند عز و جل ، گاه بنده را در حال طاعتى مى بيند و مى فرمايد: «به عزّت و جلالم سوگند كه بعد از اين ، ديگر تو را عذاب نخواهم كرد» .11 / 10ياد قيامت5672.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعاى او در روز عرفه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ياد قيامت، شما را از آتش [دوزخ] ، دور مى سازد .11 / 11پارسايى در دنيا5675.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) امام على عليه السلام : دنيا و آميختن با مردم را رها كنيد تا در هر دو سرا بياساييد و از عذاب ، در امان بمانيد .5676.عنه عليه السلام ( _ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _ ) مصباح الشريعة _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _ : پارسايى ، كليد درِ آخرت و بَرات آزادى از آتش است .
.
ص: 466
11 / 12حُسنُ الخُلُقِ5675.امام صادق عليه السلام ( _ از دعايش در روز عرفه _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَاللّه ُ ! ما حَسَّنَ اللّه ُ خُلُقَ رَجُلٍ وخَلقَهُ فَتَطعَمُهُ النّارُ أبَدا . (1)5676.امام صادق عليه السلام ( _ به مفضّل بن عمر _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ما حَسَّنَ اللّه ُ خُلُقَ عَبدٍ وخَلقَهُ وجَعَلَهُ في مَنصَبٍ غَيرَ شائِنٍ إلَا استَحى أن يُطعِمَ النّارَ لَحمَهُ . (2)5677.الكافي عن معتّب : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ هَيِّنا لَيِّنا قَريبا حَرَّمَهُ اللّه ُ عَلَى النّارِ . (3)5678.الكافي عن الإمام الكاظم عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أل_'c7 اُخبِرُكُم بِمَن تَحرُمُ عَلَيهِ النّارُ غَدا؟ قيلَ : بَلى يا رَسولَ اللّه ِ ، قالَ : الهَيِّنُ اللَّيِّنُ القَريبُ السَّهلُ . (4)11 / 13كَظمُ الغَيظِ5679.الإمام العسكريّ عليه السلام ( _ فِي التَّفسيرِ المَنسوبِ إلَيهِ ، في قِصَّةِ ذَ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللّه ُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ عَنهُ عَذابَ يَومِ
القِيامَةِ . (5) .
ص: 467
11 / 12خوش خويى5681.عنه عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به خدا سوگند ، هر مردى را كه خداوند ، خوش خوى و زيبا بيافريند، هرگز خوراكِ آتش [دوزخ ]نمى گردد .5680.امام باقر عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «در حقيقت ، خدا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : وقتى خداوند ، خلقت و خوى هر بنده اى را زيبا مى سازد و او را در موقعيتى غيرننگين قرار مى دهد، شرم مى كند از اين كه گوشتِ او را طعمه آتش گردانَد.5681.امام باقر عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «در حقيقت ، خدا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس آرام و نرم خو و خون گرم باشد ، خداوند ، او را بر آتش [دوزخ] ، حرام مى گردانَد .5682.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا شما را از كسى كه فردا[ى قيامت] ، آتش بر او حرام است، خبر ندهم؟» .
گفته شد: چرا، اى پيامبر خدا !
فرمود: «شخص آرام و نرم خو و خون گرم و آسانگير» .11 / 13فرو خوردن خشم5682.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس خشم خود را از مردم ، باز بدارد ، خداوند _ تبارك و تعالى _
عذاب روز قيامت را از او باز مى دارد.
.
ص: 468
11 / 14الدِّفاعُ عَن عِرضِ المُؤمِنِ5685.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ بِالغَيبَةِ (1) ، كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ أن يُعتِقَهُ مِنَ النّارِ . (2)5686.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ المُسلِمِ ، كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جل أن يَرُدَّ عَنهُ نارَ جَهَنَّمَ يَومَ القِيامَةِ . (3)5687.عنه عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ ، رَدَّ اللّه ُ عَن وَجهِهِ النّارَ يَومَ القِيامَةِ . (4)5688.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ ، كانَ لَهُ حِجابا مِنَ النّارِ . (5) .
ص: 469
11 / 14دفاع از آبروى مؤمن5691.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در غياب برادرش از آبروى او دفاع كند ، بر خداست كه او را از آتش [دوزخ] ، آزاد سازد.5692.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از آبروى برادر مسلمانش دفاع كند ، بر خداوند عز و جل است كه در روز قيامت ، آتش جهنّم را از او دور كند.5693.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از آبروى برادرش دفاع كند، خداوند ، در روز قيامت، آتش را از چهره او پس مى زند.5685.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از آبروى برادرش دفاع كند، اين كار ، مانع او در برابر آتش [دوزخ] مى شود.
.
ص: 470
5686.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن ذَبَّ عَن عِرضِ أخيهِ بِالمَغيبِ ، كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جلأن يُعتِقَهُ مِنَ النّارِ . (1)11 / 15السَّخاءُ5689.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : السَّخِيُّ قَريبٌ مِنَ اللّه ِ ، قريبٌ من الجَنَّةِ ، قَريبٌ مِنَ النّاسِ ، بَعيدٌ مِنَ النّارِ . وَالبَخيلُ بَعيدٌ مِنَ اللّه ِ ، بَعيدٌ مِنَ الجَنَّةِ ، بَعيدٌ مِنَ النّاسِ ، قَريبٌ مِنَ النّارِ . (2)5690.امام على عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام : كانَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام يوصي أصحابَهُ ، يَقولُ : ... وَليكَن ... طَبيعَتُكُمُ السَّخاءَ (3) ؛ فَإِنَّهُ لا يَدخُلُ الجَنَّةَ بَخيلٌ ، ولا يَدخُلُ النّارَ سَخِيٌّ (4) .5691.امام على عليه السلام : الكافي عن مسعدة بن صدقة : قالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام لِبَعضِ جُلَسائِهِ : ألا اُخبِرُكَ بِشَيءٍ يُقَرِّبُ مِنَ اللّه ِ ، ويُقَرِّبُ مِنَ الجَنَّةِ ، ويُباعِدُ مِنَ النّارِ؟ فَقالَ : بَلى ! فَقالَ : عَلَيكَ بِالسَّخاءِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ خَلَقَ خَلقا بِرَحمَتِهِ لِرَحمَتِهِ ، فَجَعَلَهُم لِلمَعروفِ أهلاً ولِلخَيرِ مَوضِعا ولِلنّاسِ وَجها ، يُسعى إلَيهِم لِكَي يُحيوهُم كَما يُحيِى المَطَرُ الأَرضَ المُجدِبَةَ ، اُولئِكَ هُمُ المُؤمِنونَ الآمِنونَ يَومَ القِيامَةِ . (5) .
ص: 471
5692.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در غياب برادرش از آبروى او دفاع كند، بر خداوند عز و جلاست كه او را از آتش [دوزخ] ، آزاد سازد.11 / 15بخشندگى5695.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : انسان بخشنده، به خدا و به بهشت و به مردم ، نزديك است و از آتش [دوزخ] ، دور است ؛ و شخص بخيل ، از خدا و از بهشت و از مردم ، دور است و به آتش [دوزخ] ، نزديك است.5696.الإمام الصادق عليه السلام _ سُئِلَ عن صِفَةِ العَ امام كاظم عليه السلام : امير مؤمنان عليه السلام ، به يارانش سفارش مى كرد و مى فرمود: «... بايد... سرشت شما ، بخشندگى باشد؛ زيرا هيچ بخيلى وارد بهشت نمى شود، و هيچ بخشنده اى به آتش نمى رود».5697.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از مسعدة بن صدقه _ : امام صادق عليه السلام به يكى از هم نشينانش فرمود: «آيا تو را از چيزى خبر ندهم كه به خدا و بهشت ، نزديك مى كند و از آتش [دوزخ] ، دور مى گردانَد؟» .
او گفت : چرا ؟
فرمود: «بخشنده باش؛ زيرا خداوند ، به رحمت خويش ، خَلقى را براى رحمت خويش آفريد و آنان را اهل نيكى كردن و جايگاه خير و محلّ توجّه [و مراجعه] مردم قرار داد، كه براى مردم مى كوشند ، تا آنان را زنده كنند ، همچنان كه باران ، زمين خشك را زنده مى كند . اينان اند همان مؤمنانى اند كه روز قيامت ، در امان اند».
.
ص: 472
11 / 16الصَّلاةُ5694.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ للّه ِِ مَلَكا يُنادي عِندَ كُلِّ صَلاةٍ : يا بَني آدَمَ ! قوموا إلى نيرانِكُمُ الَّتي أوقَدتُموها عَلى أنفُسِكُم ، فَأَطفِئوها بِالصَّلاةِ . (1)5695.امام باقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : تَكونُ صَلاةُ العَبدِ عِندَ المَحشَرِ تاجا عَلى رَأسِهِ ، ونورا عَلى وَجهِهِ ، ولِباسا عَلى بَدَنِهِ ، وسَترا بَينَهُ وبَينَ النّارِ . (2)5696.امام صادق عليه السلام ( _ در پاسخ پرسشى درباره زمان به وجود آمدن صفت عدال ) عنه صلى الله عليه و آله : حافِظوا عَلَى الصَّلَواتِ الخَمسِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يَدعُو العَبدَ ، فَأَوَّلُ شَيءٍ يَسأَلُ عَنهُ الصَّلاةُ ، فَإِن جاءَ بِها تامَّةً وإلّا زَخَّ بِهِ فِي النّارِ . (3)5697.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن صَلّى رَكعَتَينِ لا يَراهُ إلَا اللّه ُ _ عَزَّوَجَلَّ _ وَالمَلائِكَةُ كانَت لَهُ بَراءَةً مِنَ النّارِ (4) .5698.امام على عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : لَمّا كَلَّمَ اللّه ُ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ موسى : إلهي ! ما جَزاءُ مَن شَهِدَ أنّي رَسولُكَ ونَبِيُّكَ وأنَّكَ كَلَّمتَني؟ قالَ : يا موسى ! تَأتيهِ مَلائِكَتي فَتُبَشِّرُهُ بِجَنَّتي . قالَ موسى : إلهي ! فَما جَزاءُ مَن قامَ بَينَ يَدَيكَ فَصَلّى؟ فَقالَ : يا موسى ، أُباهي بِهِم مَلائِكَتي راكِعا و ساجِدا وقائِما وقاعِدا ، ومَن باهَيتُ بِهِ مَلائِكَتي لا أُعَذِّبُهُ . (5) .
ص: 473
11 / 16نماز5700.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، فرشته اى دارد كه به هنگام هر نماز ، بانگ مى زند: «اى فرزندان آدم! بر خيزيد و آتش هايى را كه براى خويش افروخته ايد، با نماز ، خاموش كنيد» .5701.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نماز بنده، در محشر ، تاجى بر سرِ او ، نورى بر چهره اش و جامه اى بر تَنَش مى شود و پرده اى ميان او و آتش مى گردد .5702.الإمام عليّ عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ التَّوحيدِ وَالعَدلِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نمازهاى پنجگانه را پاس بداريد؛ زيرا چون روز قيامت شود ، خداوند عز و جل ، بنده را فرا مى خواند و از نخستين چيزى كه مى پرسد ، نماز است . اگر آن را كامل آورده بود [، نجات مى يابد] ؛ و گر نه ، او را در آتش [دوزخ] ، پرتاب مى كند .5703.أعلام الدين : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دو ركعت نماز بخواند ، به طورى كه او را [در آن حال ]كسى جز خداوند عز و جل و فرشتگان نبيند، آن دو ركعت ، بَرات آزادى او از آتش خواهد بود .5704.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وقَد سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ التَّوحيدِ وَالعَدلِ ) امام باقر عليه السلام : آن گاه كه خداوند با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت، موسى عليه السلام گفت : بار الها ! پاداش كسى كه گواهى دهد كه من ، فرستاده و پيامبرِ تو هستم و تو با من سخن گفتى، چيست؟
فرمود: «اى موسى! فرشتگان من ، نزدش مى آيند و او را به بهشتم ، مژده مى دهند» .
موسى عليه السلام گفت : بار الها! پاداش كسى كه در برابر تو بِايستد و نماز بگزارد ، چيست؟
فرمود: «اى موسى! آن گاه كه در ركوع و سجود و قيام و قعود است ، به [وجود] او بر فرشتگانم مباهات مى كنم، و كسى كه من به او بر فرشتگانم مباهات كنم، عذابش نمى كنم» .
.
ص: 474
5701.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : مَن قَبِلَ اللّه ُ مِنهُ صَلاةً واحِدَةً لَم يُعَذِّبهُ ، ومَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنَةً لَم يُعَذِّبهُ . (1)5702.امام على عليه السلام ( _ وقتى كه درباره توحيد و عدل ، مورد پرسش قرار گرف ) عنه عليه السلام : ما مِن قَدَمٍ سَعَت إلَى الجُمُعَةِ إلّا حَرَّمَ اللّه ُ جَسَدَها عَلَى النّارِ . (2)5703.أعلام الدين : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما مِن عَبدٍ اهتَمَّ بِمَواقيتِ الصَّلاةِ ومَواضِعِ الشَّمسِ إلّا ضَمِنتُ لَهُ الرَّوحَ عِندَ المَوتِ ، وَانقِطاعَ الهُمومِ وَالأَحزانِ ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ . (3)5704.امام صادق عليه السلام ( _ وقتى كه مردى درباره توحيد و عدالت از وى پرسيد _ ) عنه صلى الله عليه و آله : عَلَيكُم بِصَلاةِ اللَّيلِ ولَو رَكعَةً واحِدَةً ؛ فَإِنَّ صَلاةَ اللَّيلِ مَنهاةٌ عَنِ الإِثمِ ، وتُطفئُ غَضَبَ الرَّبِ تَبارَكَ وتَعالى ، وتَدفَعُ عَن أهلِها حَرَّ النّارِ يَومَ القِيامَةِ . (4)5705.الإمام عليّ عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَالقَدَرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : صَلاةُ اللَّيلِ مَرضاةُ الرَّبِ ، وحُبُّ المَلائِكَةِ ، وسُنَّةُ الأَنبِياءِ ، ونورُ المَعرِفَةِ ، وأصلُ الإيمانِ ، وراحَةُ الأَبدانِ ، وكَراهِيَةٌ لِلشَّيطانِ ، وسِلاحٌ عَلَى الأَعداءِ ، وإجابَةٌ لِلدُّعاءِ ، وقَبولٌ لِلأَعمالِ ، وبَرَكَةٌ فِي الرِّزقِ ، وشَفيعٌ بَينَ صاحِبِها وبَينَ مَلَكِ المَوتِ ، وسِراجٌ في قَبرِهِ ، وفِراشٌ تَحتَ جَنبَيهِ ، وجَوابُ مُنكَرٍ و نَكيرٍ ، ومونِسٌ وزائِرٌ في قَبرِهِ ، فَإِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ كانَتِ الصّلاةُ ظِلّاً عَلَيهِ ، وتاجا عَلى رَأسِهِ ، ولِباسا عَلى بَدَنِهِ ، ونورا يَسعى بَينَ يَدَيهِ ، وسَترا بَينَهُ وبَينَ النّارِ . (5)5706.الكافي عن يونس عن عدّة عن الإمام الصادق عليه السل الإمام الرضا عليه السلام : عَلَيكُم بِصَلاةِ اللَّيلِ ؛ فَما مِن عَبدٍ يَقومُ في آخِرِ اللَّيلِ فَيُصَلّي ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ورَكعَتَينِ لِلشَّفعِ ورَكعَةً لِلوَترِ ، ثُمَّ قَنَتَ وَاستَغفَرَ اللّه َ في قُنوتِهِ سَبعينَ مَرَّةً ،
إلّا أُجيرَ مِن عَذابِ القَبرِ وعَذابِ النّارِ . (6) .
ص: 475
5707.الكافي عن الحسن بن عليّ الوشّاء عن الإمام الرضا ع امام صادق عليه السلام : كسى كه خداوند ، از او يك نماز را بپذيرد، دچار عذاب خدا نمى شود ، و كسى كه [خداوند] از او يك كار نيك را بپذيرد، به عذاب خدا گرفتار نمى گردد .5705.امام على عليه السلام ( _ وقتى كه درباره قضا و قدر ، مورد پرسش قرار گرفت ) امام صادق عليه السلام : هيچ گامى نيست كه به سوى نماز جمعه برداشته شود ، جز آن كه خداوند ، بدن او را بر آتش [دوزخ ]حرام مى گردانَد .5706.الكافى ( _ به نقل از يونس ، از گروهى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر بنده اى به اوقات نماز و وضعيت هاى خورشيد ، توجّه نشان دهد ، راحتى در وقت مُردن و برطرف شدن غم و اندوه ها و رهايى از آتش [دوزخ] را برايش ضمانت مى كنم.5707.الكافى ( _ به نقل از حسن بن على وشّاء _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بر شما باد خواندن نماز شب ، اگر چه يك ركعت؛ زيرا نماز شب ، بازدارنده از گناه است و خشم خداوند _ تبارك و تعالى _ را فرو مى نشانَد و روز قيامت ، گرماى آتش را از اهل آن دور مى كند.5708.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في بَيانِ الجَبرِ وَالتَّفويضِ وَالأَمرِ بَينَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نماز شب ، [مايه] خشنودى خداوند و محبّت فرشتگان مى شود و سنّت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان و [موجب] آسودگى بدن ها و نفرت شيطان و سلاحى در برابر دشمنان است و موجب اجابت دعا و پذيرش اعمال، بركت در روزى و شفيع ميان نماز شب خوان و مَلَك الموت است، و چراغى در گور او، بسترى در زير پهلويش، پاسخى براى منكر و نَكير، و مونس و بازديد كننده اى در گور اوست . پس چون روز قيامت شود ، نماز [شب] ، سايه اى بر فراز او و تاجى بر سرش ، جامه اى بر تنش ، نورى پيشاپيشِ او ، و پرده اى ميان او و آتش مى شود .5709.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ : مِمَّنِ المَعصِيَةُ ؟ _ ) امام رضا عليه السلام : بر شما باد خواندن نماز شب؛ زيرا هيچ بنده اى نيست كه در آخرِ شب بر خيزد و هشت ركعت [نماز] ، دو ركعت [نماز] شَفْع و يك ركعت [نماز ]وَتْر بگزارد ، سپس قنوت بخواند و در قنوتش هفتاد بار از خدا آمرزش بخواهد ،
مگر آن كه از عذاب قبر و از عذاب آتش [دوزخ] ، پناه داده مى شود. .
ص: 476
11 / 17الصِّيامُ5709.امام كاظم عليه السلام ( _ در جواب اين پرسش كه : گناه ، از ناحيه كيست؟ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ . (1)5710.الطرائف : عنه صلى الله عليه و آله : الصَّومُ جُنَّةٌ مِن عَذابِ اللّه ِ . (2)5711.عيون أخبار الرِّضا عليه السلام عن إبراهيم بن أبي عنه صلى الله عليه و آله : الصَّومُ جُنَّةٌ _ أي سَترَةٌ _ مِن آفاتِ الدُّنيا ، وحِجابٌ مِن عَذابِ الآخِرَةِ . (3)5712.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لا يَصومُ عَبدٌ يَوما في سَبيلِ اللّه ِ إلّا باعَدَ اللّه ُ تَعالى بِذلِكَ اليَومِ النّارَ عَن وَجهِهِ سَبعينَ خَريفا . (4)5713.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن إبراهيم بن العبّا عنه صلى الله عليه و آله : مَن صامَ يَوما في سَبيلِ اللّه ِ باعَدَ اللّه ُ مِنهُ جَهَنَّمَ مَسيرَةَ مِئَةِ عامٍ . (5) .
ص: 477
11 / 17روزه3025.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روزه ، سپرى در برابر آتش [دوزخ] است .3026.عنه عليه السلام ( _ لِاءِسحاقَ بنِ فَرّوخٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روزه، سپرى در برابر عذاب خداست.3027.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روزه، سپر است؛ يعنى پوششى در برابر گزندهاى دنيا و پرده اى در برابر عذاب آخرت است.3028.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بنده اى نيست كه يك روز در راه خدا روزه بگيرد ، مگر اين كه خداوند متعال در مقابل آن روز ، چهره او را هفتاد سال ، از آتش [دوزخ ]دور مى گردانَد.3029.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس يك روز در راه خدا روزه بگيرد ، خداوند ، جهنّم را به فاصله يكصد سال راه ، از او دور مى گردانَد.
.
ص: 478
3030.الإمام الحسن عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن صامَ رَجَبا كُلَّهُ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ رِضاهُ ، ومَن كَتَبَ لَهُ رِضاهُ لَم يُعَذِّبهُ . (1)3031.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أُعطِيَت أُمَّتي في شَهرِ رَمَضانَ خَمسا لَم يُعطَهُنَّ أُمَّةُ نبِيٍّ قَبلي : أمّا واحِدَةٌ ؛ فَإِذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نَظَرَ اللّه ُ عز و جل إلَيهِم ، ومَن نَظَرَ اللّه ُ إلَيهِ لَم يُعَذِّبهُ أبَدا ... . (2)3032.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لَمّا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ وذلِكَ في ثَلاثٍ بَقينَ مِن شَعبانَ ، قالَ لِبِلالٍ : نادِ فِي النّاسِ ، فَجُمِعَ النّاسُ ، ثُمَّ صَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :
أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ هذَا الشَّهرَ قَد خَصَّكُمُ اللّه ُ بِهِ وحَضَرَكُم ، وهُوَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، لَيلَةٌ فيهِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، تُغلَقُ فيهِ أبوابُ النّارِ وتُفتَحُ فيهِ أبوابُ الجِنانِ . (3)3033.الإمام الرضا عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ أفضَلَ ما يَتَوسَّلُ بِهِ المُتَوَسِّلونَ الإيمانُ بِاللّه ِ ورَسولِهِ ، وَالجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ ، وكَلِمَةُ الإِخلاصِ ؛ فَإِنَّهَا الفِطرَةُ ، وإقامُ الصَّلاةِ ؛ فَإِنَّهَا المِلَّةُ ، وإيتاءُ الزَّكاةِ ؛ فَإِنَّها مِن فَرائِضِ اللّه ِ عز و جل ، وَالصَّومُ ؛ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِن عَذابِهِ . (4)3034.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام زين العابدين عليه السلام : حَقُّ الصَّومِ أن تَعلَمَ أنَّهُ حِجابٌ ضَرَبَهُ اللّه ُ عز و جل عَلى لِسانِكَ وسَمعِكَ وبَصَرِكَ وبَطنِكَ وفَرجِكَ لِيَستُرَكَ بِهِ مِنَ النّارِ ، فَإِن تَرَكتَ الصَّومَ خَرَقتَ
سِترَ اللّه ِ عَلَيكَ . (5) .
ص: 479
3035.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس تمام ماه رجب را روزه بگيرد ، خداوند ، خشنودى خود را برايش مى نويسد، و كسى كه خداوند ، خشنودى خود را براى او نوشته باشد ، دچار عذاب او نمى شود .3036.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به امّت من در ماه رمضان ، پنج چيز داده شده كه به امّت هيچ پيامبرى پيش از من ، داده نشده است: يكى آن كه چون اوّلين شب ماه رمضان فرا برسد ، خداوند عز و جل به آنان مى نگرد ، و كسى كه خدا به او بنگرد ، ديگر هرگز دچار عذاب او نمى شود .5712.امام صادق عليه السلام : امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، در آستانه فرا رسيدن ماه رمضان، يعنى سه روز مانده از ماه شعبان، به بلال فرمود: «در ميان مردم ، ندا بده [تا جمع گردند]» .
مردم جمع شدند . ايشان ، بر منبر رفت و حمد و ثناى الهى را به جا آورد و سپس فرمود: «اى مردم! اين ماه كه خداوند ، شما را بدان مفتخر ساخته است و به زودى از راه مى رسد، آقاى ماه هاست . يك شب آن ، از هزار ماه ، بهتر است . در اين ماه ، درهاى آتش [دوزخ] ، بسته و درهاى بهشت ، باز مى شوند» .5713.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن عبّاس _ ) امام على عليه السلام : بهترين وسيله تقرّب به خدا ، براى آنان كه جوياى وسيله تقرّب هستند ، ايمان به خدا و پيامبرِ اوست و جهاد در راه خدا ، و [اظهار] شعار اخلاص (توحيد) _ كه [آواى] فطرت است _ ، و بر پا داشتن نماز _ كه عين دين است _ ، و دادن زكات _ كه از واجبات خداوند عز و جل است _ ، و گرفتن روزه _ كه سپرى در برابر عذاب اوست _ .5714.الإمام عليّ عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : حقّ روزه ، اين است كه بدانى روزه ، پرده اى است كه خداوند عز و جلبر زبان و گوش و چشم و شكم و شرمگاه تو زده است تا بدان وسيله ، تو را از آتش [دوزخ] بپوشاند . پس اگر روزه را ترك كردى ، پرده خدا را
بر خود دريده اى. .
ص: 480
5715.عنه عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن كَتَمَ صَومَهُ قالَ اللّه ُ عز و جل لِمَلائِكَتِهِ : «عَبدِي استَجارَ مِن عَذابي فَأَجيروهُ» ، ووَكَّلَ اللّه ُ _ تَعالى _ مَلائِكَتَهُ بِالدُّعاءِ لِلصّائِمينَ ؛ ولَم يَأمُرهُم بِالدُّعاءِ لِأَحَدٍ إلَا استَجابَ لَهُم فيهِ . (1)5714.امام على عليه السلام : عنه عليه السلام : إنَّ العَبدَ يَصومُ اليَومَ الحارَّ يُريدُ ما عِندَاللّه ِ ، فَيُعتِقُهُ اللّه ُ بِهِ مِنَ النّارِ . ولا تَستَقِلَّ ما يُتَقَرَّبُ بِهِ إلَى اللّه ِ عز و جلولَو شِقَّ تَمرَةٍ . (2)11 / 18الزَّكاةُ3044.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ الزَّكاةَ جُعِلَت مَعَ الصَّلاةِ قُربانا لِأَهلِ الإِسلامِ ، فَمَن أعطاها طَيِّبَ النَّفسِ بِها فَإِنَّها تُجعَلُ لَهُ كَفّارَةً ، ومِنَ النّارِ حِجازا (حِجابا خ ل) و وِقايَةً . (3)11 / 19الإِنفاقُ3047.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ استَطاعَ مِنكُم أن يَقِيَ وَجهَهُ حَرَّ النّارِ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ فَليَفعَل . (4) .
ص: 481
3048.مسند ابن حنبل عن اُبيّ بن كعب : امام صادق عليه السلام : هر كس روزه خويش را نهان بدارد ، خداوند عز و جل به فرشتگانش مى فرمايد: «بنده من ، از عذاب من ، زينهار خواست . پس زينهارش دهيد» و خداوند متعال ، فرشتگان خويش را به دعا براى روزه داران مى گمارد ، و او ، ايشان را به دعا براى كسى فرمان نمى دهد ، مگر آن كه دعايشان را در باره او مى پذيرد .3049.سنن الترمذي عن اُبيّ بن كعب : امام صادق عليه السلام : بنده ، روز گرمى را براى پاداش خدا، روزه مى گيرد، و خدا به واسطه همان روزه ، او را از آتش [دوزخ ]مى رَهاند. آنچه را موجب تقرّب به خداوند عز و جلمى شود، كوچك مشمار، اگر چه [صدقه دادن] نصف خرمايى باشد .11 / 18زكات دادن3052.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : در كنار نماز، براى نزديك شدن مسلمانان به خدا، زكات قرار داده شد . پس، آن كس كه زكات را با رضايتِ خاطر بپردازد، كفّاره گناهان او، و بازدارنده [ى حجاب] و نگه دارنده او از آتش [دوزخ] ، قرار داده مى شود.11 / 19انفاق كردن3055.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر يك از شما توانست كه صورت خود را از حرارت آتش [دوزخ ]نگه دارد، اگرچه با نصف خرمايى، اين كار را بكند.
.
ص: 482
3056.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في فَضائِلِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ ! اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشَربَةٍ مِن ماءٍ! (1)3057.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ ، فَمَن لَم يَجِد فَبِكَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ . (2)3058.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : تَصَدَّقوا ؛ فَإِنَّ الصَّدَقَةَ فَكاكُكُم مِنَ النّارَ . (3)3059.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن عَبدٍ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ يَبتَغي بِها وَجهَ اللّه ِ إلّا قالَ اللّه ُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ : عَبدي ! رَجَوتَني ، فَلَن اُحَقِّرَكَ ، حَرَّمتُ جَسَدَكَ عَلَى النّارِ ، وَادخُل مِن أيِّ أبوابِ الجَنَّةِ شِئتَ . (4)3060.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : الصَّدَقَةُ جُنَّةٌ عَظيمَةٌ مِنَ النّارِ لِلمُؤمنِ . (5)3061.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إذا أرَدتَ شَيئا مِنَ الخَيرِ فَلا تُؤَخِّرهُ ؛ فَإِنَّ العَبدَ لَيَصومُ اليَومَ الحارَّ يُريدُ بِهِ ما عِندَاللّه ِ عز و جلفَيُعتِقُهُ اللّه ُ مِنَ النّارِ ، ويَتَصَدَّقُ بِصَدَقَةٍ يُريدُ بِها وَجهَ اللّه ِ فَيُعتِقُهُ اللّه ُ مِنَ النّارِ . (6) .
ص: 483
3062.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خود را از آتش [دوزخ] ، حفظ كنيد ، اگر چه با [انفاق] نصف خرمايى! خود را از آتش [دوزخ ]حفظ كنيد ، اگر چه با [انفاق] جرعه آبى !3063.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خود را از آتش [دوزخ] نگه داريد ، اگر چه با نصف خرمايى ؛ و اگر كسى [آن را هم ]نداشت ، با گفتن سخن پاكيزه اى .3064.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : صدقه بدهيد؛ زيرا صدقه ، رَهاننده شما از آتش [دوزخ] است .3065.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بنده اى نيست كه براى رضاى خدا صدقه اى بدهد ، مگر اين كه خداوند ، روز قيامت به او مى فرمايد: «بنده ام! تو به من ، اميد بستى . پس هرگز تو را تحقير نخواهم كرد . پيكر تو را بر آتش ، حرام كردم . از هر در بهشت كه مى خواهى، وارد شو» .3066.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : صدقه، سپر بزرگى براى مؤمن در برابر آتش [دوزخ] است .3067.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر گاه اراده كار خيرى كردى ، آن را به تأخير مينداز؛ زيرا بنده در يك روز داغ، به قصد پاداش خداوند عز و جل ، روزه مى گيرد و خداوند [به سبب همان] ، او را از آتش [دوزخ] مى رَهاند، و [يا ]براى رضاى خدا صدقه اى مى دهد و خداوند ، او را [به سبب همان] ، از آتش [دوزخ ]مى رَهاند. .
ص: 484
11 / 20الحَجُّ3070.فاطمة عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ الظُّهرِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : زِيارَةُ بَيتِ اللّه أمنٌ مِن عَذابِ جَهَنَّمَ . (1)11 / 21الجِهادُ3073.عنه عليه السلام ( _ فِي الصَّلاةِ عَلى آدَمَ عليه السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن قاتَل في سَبيلِ اللّه ِ عز و جل فَواقَ ناقَةٍ (2) حَرَّمَ اللّه ُ عَلى وَجهِهِ النّارَ . (3)5715.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما خالَطَ قَلبَ امرِىً?مُسلِمٍ رَهَجٌ (4) في سَبيلِ اللّه ِ إلّا حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ النّارَ . (5)5716.الكافي عن الحسن بن عمّار عن الإمام الصادق عليه ال عنه صلى الله عليه و آله : مَن رابَطَ فَواقَ ناقَةٍ حَرَّمَهُ اللّه ُ عَلَى النّارِ . (6)5717.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصفِ اللّه ِ تَعالى _ ) عنه صلى الله عليه و آله : لا يَجتَمِعُ غُبارٌ في سَبيلِ اللّه ِ ودُخانُ جَهَنَّمَ في جَوفِ عَبدٍ أبَدا . (7)5718.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ الأَحزابِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : لا يَجتَمِعُ غُبارٌ في مَنخَرَي عَبدٍ في سَبيلِ اللّه ِ فَتَمَسَّهُ النّارُ أبَدا . (8) .
ص: 485
11 / 20حج گزاردن5717.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در توصيف خداى متعال _ ) امام على عليه السلام : زيارت خانه خدا ، امان از عذاب دوزخ است .11 / 21جهاد كردن5720.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به اندازه فاصله ميان دو بار دوشيدن شتر، (1) در راه خدا بجنگد ، خداوند ، آتش [دوزخ] را بر چهره او حرام مى كند.5721.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في تَعظيمِ اللّه ِ جَلَّ وعَلا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : با دلِ (2) هيچ مرد مسلمانى ، غبار [جنگ و جهاد] در راه خدا نياميخت ، مگر آن كه خداوند ، آتش [دوزخ] را بر او حرام گردانيد.5722.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به اندازه فاصله ميان دو بار دوشيدن شتر، جهاد (/ مرزبانى) كند ، خداوند ، او را بر آتش [دوزخ ]حرام مى گردانَد .5720.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : غبار [جهاد] در راه خدا و دود دوزخ ، هرگز در درون بنده اى با هم جمع نمى شوند.5721.امام على عليه السلام ( _ در تعظيم خداوند جلّ و علا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه غبار [جهاد] در راه خدا ، در بينىِ بنده اى بنشيند، آتش دوزخ ، هرگز با او تماس پيدا نخواهد كرد .
.
ص: 486
5722.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن حَبَسَ فَرَسا في سَبيلِ اللّه ِ كانَ سِترَهُ فِي النّارِ . (1)5723.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن تَقَلَّدَ سَيفا في سَبيلِ اللّه ِ قَلَّدَهُ اللّه ُ وشِاحا (2)
فِي الجَنَّةِ لا تَقومُ لَهَا الدُّنيا مُنذُ خَلَقَهَا اللّه ُ إلى يَومِ يُفنيها ، وإنَّ اللّه َ لَيُباهي بِسَيفِ الغازي ورُمحِهِ وسِلاحِهِ ، وإذا باهَى اللّه ُ بِعَبدٍ لَم يُعَذِّبهُ أبَدا . (3)5724.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : الغُزاةُ إذا هَمّوا بِالغَزوِ كَتَبَ اللّه ُ لَهُم بَراءَةً مِنَ النّارِ ، فَإِذا تَجَهَّزوا لِغَزوِهِم باهَى اللّه ُ بِهِمُ المَلائِكَةَ . (4)11 / 22إصلاحُ المَعادِ5724.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعا _ ) الإمام عليّ عليه السلام : اِشتِغالُكَ بِإِصلاحِ مَعادِكَ يُنجيكَ مِن عَذابِ النّارِ . (5)11 / 23تَحصيلُ العِلمِ5727.مصباح الشريعة ( _ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السل ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أحَبَّ أن يَنظُرَ إلى عُتَقاءِ اللّه ِ مِنَ النّارِ فَلَينظُر إلَى المُتَعَلِّمينَ ، فَوَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! ما مِن مُتَعَلِّمٍ يَختَلِفُ إلى بابِ العالِمِ إلّا كَتَبَ اللّه ُ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ عِبادَةَ سَنَةٍ ، وبَنَى اللّه ُ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ مَدينَةً فِي الجَنَّةِ ، ويَمشي عَلَى الأَرضِ وهِيَ تَستَغفِرُ لَهُ ،
ويُمسي ويُصبِحُ مَغفورا لَهُ ، وشَهِدَتِ المَلائِكَةُ أنَّهُم عُتَقاءُ اللّه ِ مِنَ النّارِ . (6) .
ص: 487
5726.معاني الأخبار ( _ به نقل از سمرقندى ، كه سندش را به امام صادق علي ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس اسبى را در راه خدا وقف كند، آن اسب ، مانعى براى او در برابر آتش [دوزخ ]خواهد بود .5727.مصباح الشريعة ( _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در راه خدا ، شمشير به ميان ببندد، خداوند در بهشت ، شمشيرى جواهرنشان بر او حمايل مى كند كه دنيا، از زمانى كه خداوند آن را آفريده تا روزى كه نابودش مى كند، با آن برابرى نمى كند . خداوند ، به شمشير و نيزه و سلاح رزمنده ، مباهات مى كند، و هر گاه خدا به بنده اى مباهات كند، هرگز او را عذاب نمى نمايد.5728.الاحتجاج : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رزمندگان، آن گاه كه آهنگ نبرد كنند، خداوند ، برايشان بَرات آزادى از آتش را مى نويسد و چون خود را براى نبرد تجهيز كنند، خداوند متعال ، به وجود آنان بر فرشتگان ، فخر مى فروشد.11 / 22آباد كردن معاد5729.امام على عليه السلام ( _ در ياد كرد پيامبر صلى الله عليه و آله _ ) امام على عليه السلام : پرداختن تو به آباد كردن معادت ، تو را از عذاب آتش مى رَهاند.11 / 23آموختن دانش5732.تفسير القمّي ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ لَا يُظْلَمُونَ فَت ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دوست دارد به آزادشدگانِ خدا از آتش بنگرد، به فراگيرندگان دانش نگاه كند؛ زيرا _ سوگند به آن كه جانم در دست اوست _ هيچ فراگيرنده دانشى نيست كه به درِ خانه عالم ، آمد و شد كند ، مگر آن كه خداوند براى هر گامى ، يك سال عبادت برايش مى نويسد و براى هر گامى ، يك شهر در بهشت برايش مى سازد، و هنگامى كه راه مى رود ، زمين برايش طلب آمرزش
مى كند . او شب و روز خود را با آمرزش الهى سپرى مى كند و فرشتگان ، گواهى مى دهند كه آنان آزادشدگانِ خدا از آتش اند.
.
ص: 488
5732.تفسير القمّي ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ لَا يُظْلَمُونَ فَت ) 11 / 24 تَأليفُ الكِتابِ 725 . رسول اللّه صلى الله عليه و آله : المُؤمِنُ إذا ماتَ وتَرَكَ وَرَقَةً واحِدَةً عَلَيها عِلمٌ ، تَكونُ تِلكَ الوَرَقَةُ يَومَ القِيامَةِ سِترا فيما بَينَهُ و بَينَ النّارِ . (1) 11 / 25 حِفظُ القُرآنِ وقِراءَتُهُ وَالعَمَلُ بِهِ 726 . رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يُعَذِّبُ اللّه ُ قَلبا وَعَى القُرآنَ . (2) 727 . عنه صلى الله عليه و آله : مَن قَرَأَ القُرآنَ ؛ يَقومُ بِهِ آناءَ اللَّيلِ وَالنَّهارِ يُحِلُّ حَلالَهُ ويُحَرِّمُ حَرامَهُ ، حَرَّمَ اللّه ُ لَحمَهُ ودَمَهُ عَلَى النّارِ . (3) 728 . عنه صلى الله عليه و آله _ لِسَلمانَ _ : عَلَيكَ بِقِراءَةِ القُرآنِ ؛ فَإِنَّ قِراءَتَهُ كَفّارَةٌ لِلذُّنوبِ ، وسِترَةٌ مِنَ النّارِ ، وأمانٌ مِنَ العَذابِ . (4) .
ص: 489
11 / 24نگارش كتاب5732.تفسير القمّى ( _ در بيان اين گفته خداى متعال : {Q} «به قدر فتيل ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمن هر گاه بميرد و يك برگ از علم به جاى بگذارد، در روز قيامت آن برگ ، پرده اى ميان او و آتش خواهد بود .11 / 25حفظ و قرائت قرآن و عمل كردن به آن5735.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خدا، قلبى را كه قرآن را در خود جاى داده باشد، عذاب نمى كند.5736.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس قرآن بخواند و شب و روز به آن بپردازد و حلال قرآن را حلال و حرامش را حرام بداند، خداوند ، گوشت و خون او را بر آتش حرام مى گرداند.5733.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به سلمان _ : بر تو باد قرائت قرآن؛ زيرا قرائت آن ، كفّاره اى براى گناهان و پرده اى در برابر آتش دوزخ، و مايه ايمنى از عذاب است.
.
ص: 490
11 / 26حِفظُ أربَعينَ حَديثا5736.امام على عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن حَفِظَ عَنّا أربَعينَ حَديثا مِن أحاديثِنا فِي الحَلالِ وَالحَرامِ ، بَعَثَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ فَقيها عالِما ولَم يُعَذِّبهُ . (1)11 / 27الصَّلاةُ عَلَى النَّبِيِّ وآلِهِ :5739.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الصَّلاةُ عَلَيَّ نورٌ عَلَى الصِّراطِ ، ومَن كانَ لَهُ عَلَى الصِّراطِ مِنَ النّورِ لَم يَكُن مِن أهلِ النّارِ . (2)5737.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعاى آن حضرت در ستايش خداوند عز و جل_ ) عنه صلى الله عليه و آله : لَن يَلِجَ النّارَ مَن صَلّى عَلَيَّ . (3)5738.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در پناه بردن به خداى متعال _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن ذُكِرتُ عِندَهُ فَلَم يُصَلِّ عَلَيَّ دَخَلَ النّارَ ، فَأَبعَدَهُ اللّه ُ . (4)5739.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ جَبرَئيلَ أتاني فَقالَ :... ومَن ذُكِرتَ عِندَهُ فَلَم يُصَلِّ عَلَيكَ فَماتَ فَدَخَلَ النّارَ ، فَأبعُدَهُ اللّه ُ . (5) .
ص: 491
11 / 26حفظ چهل حديث5742.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في أسحارِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) امام صادق عليه السلام : هر كس چهل حديث از احاديث ما در باره حلال و حرام حفظ كند ، خداوند در روز قيامت ، او را فقيه و دانشمند بر مى انگيزد و عذابش نمى كند.11 / 27صلوات فرستادن بر پيامبر و خاندان او:5742.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در سحرهاى ماه رمضان _ ) پيامبر صلى الله عليه و آله : صلوات بر من ، نورى بر روى صراط است و كسى كه در روى صراط ، نور داشته باشد ، از اهل آتش نخواهد بود .5743.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر صلى الله عليه و آله : كسى كه بر من صلوات بفرستد ، هرگز به دوزخ نمى رود.5744.الإمام الحسين عليه السلام ( _ في دُعاءِ عَرَفَةَ _ ) پيامبر صلى الله عليه و آله : هر كس در نزد او از من نام برده شود و بر من صلوات نفرستد ، به آتش مى رود و خداوند ، او را [از رحمت خود ]دور كناد! (1)5745.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءِ عَرَفَةَ _ ) پيامبر صلى الله عليه و آله : جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و گفت: «... كسى كه نام تو در نزدش برده شود ، ولى بر تو صلوات نفرستد و [با همين حالت] بميرد ، به آتش رود، خدايش [از رحمت خويش] دور كناد!» .
.
ص: 492
5746.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءِ عَرَفَةَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن صَلّى عَلَيَّ مَرَّةً صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِ عَشرا ، ومَن صَلّى عَلَيَّ عَشرا صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِ مِئَةَ مَرَّةٍ ، ومَن صَلّى عَلَيَّ مِئَةَ مَرَّةٍ صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِ ألفَ مَرَّةٍ ، ومَن صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِ ألفَ مَرَّةٍ لا يُعَذِّبُهُ اللّه ُ فِي النّارِ أبَدا . (1)5743.امام على عليه السلام : ثواب الأعمال عن الصباح بن سيابه عن الإمام الصادق عليه السلام : ألا اُعَلِّمُكَ شَيئاً يَقِي اللّه ُ بِهِ وَجهَكَ مِن حَرِّ جَهنّم؟ قالَ : قُلتُ : بلى . قالَ : قُل بَعدَ الفَجرِ : «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» مِئَةَ مَرَّةٍ ؛ يَقي بِهِ وَجهَكَ مِن حَرِّ جَهَنَّمَ . (2)راجع : نهج الذكر : ج 2 ص 479 (القسم العاشر : الصلاة على النبيّ وآله والأنبياء عليهم السلام ) .
11 / 28زِيارَةُ قُبورِ أهلِ البَيتِ :5899.امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام ( _ به ابو حمزه ثمالى _ ) الإمام الصادق عليه السلام _ لاِبنِ مارِدٍ لَمّا سَأَلَهُ عَن ثَوابِ زِيارَةِ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام _ : يَابنَ مارِدٍ ! مَن زارَ جَدّي عارِفا بِحَقِّهِ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ حَجَّةً مَقبولَةً وعُمرَةً مَبرورَةً . وَاللّه ِ ! يَابنَ مارِدٍ ، ما يُطعِمُ اللّه ُ النّارَ قَدَما اغبَرَّت في زِيارَةِ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام ماشِيا كانَ أو راكِبا .
يَابنَ مارِدٍ ! اُكتُب هذَا الحَديثَ بِماءِ الذَّهَبِ . (3)5901.الإمام الرضا عليه السلام : عنه عليه السلام : مَن زارَ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام للّه ِِ وَفِي اللّه ِ أعتَقَهُ اللّه ُ مِنَ النّارِ ، وآمَنَهُ يَومَ الفَزَعِ الأَكبَرِ . (4)5900.تفسير العيّاشي عن حمران : كامل الزيارات عن سليمان بن خالد عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال : سَمِعتُهُ يَقولُ : إنَّ للّه ِِ في كُلِّ
يَومٍ ولَيلَةٍ مِئَةَ ألفِ لَحظَةٍ إلَى الأَرضِ ، يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ مِنهُ ويُعَذِّبُ مَن يَشاءُ مِنهُ . ويَغفِرُ لِزائِري قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام خاصَّةً ، ولِأَهلِ بَيتِهِم ، ولِمَن يَشفَعُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ كائِنا مَن كانَ .
قُلتُ : وإن كانَ رَجُلاً قَدِ استَوجَبَ (5) النّارَ؟ قالَ : وإن كانَ ، ما لَم يَكُن ناصِبِيّا . (6) .
ص: 493
5899.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ( _ لاِبي حَمزَةَ الثُّمالِيِّ _ ) پيامبر صلى الله عليه و آله : هر كس يك بار بر من صلوات بفرستد ، خداوند ، ده بار بر او صلوات مى فرستد . هر كس ده بار بر من صلوات بفرستد ، خداوند ، صد بار بر او صلوات مى فرستد . هر كس صد بار بر من صلوات بفرستد ، خداوند ، هزار بار بر او صلوات مى فرستد . هر كس هزار بار بر من صلوات بفرستد ، خداوند هرگز او را در آتش عذاب نكند .5898.امام باقر عليه السلام : ثواب الأعمال _ به نقل از صباح بن سيابه _ : امام صادق عليه السلام فرمود : «آيا چيزى را به تو نياموزم كه چهره ات را از حرارت دورخ ، نگه دارد؟» .
گفتم : بله!
فرمود : «پس از نماز صبح ، صد مرتبه بگو : "اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد" . گفتن آن ، چهره ات را از حرارت دوزخ ، نگه مى دارد» .
ر . ك : نهج الذكر : ج 2 ص 479 (صلوات فرستادن بر پيامبر و خاندان او و بر ديگر پيامبران عليهم السلام ) . 11 / 28زيارت قبور اهل بيت:5898.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال ابن مارد در باره ثواب زيارت امير مؤمنان عليه السلام _ : اى پسر مارد! هر كس جدّ مرا با معرفت به حقّ او ، زيارت كند ، خداوند براى هر گامى كه بر مى دارد ، يك حج و يك عمره پذيرفته شده مى نويسد. به خدا سوگند _ اى پسر مارد _ كه خداوند ، قدمى را كه در راه رفتن به زيارت امير مؤمنان عليه السلام غبار گرفته باشد _ چه پياده برود و چه سواره _ ، خوراك آتش نمى كند. اى پسر مارد! اين حديث را با آب طلا بنويس.5897.الإمام الباقر عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كس براى خدا و در راه خدا، قبر حسين عليه السلام را زيارت كند ، خداوند ، او را از آتش ، آزاد مى سازد و در آن روز وحشت بزرگ ، او را ايمن مى دارد.5896.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «يَمْحُواْ اللَّ ) كامل الزيارات _ به نقل از سليمان بن خالد _ : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «خداوند در هر شبانه روز ، صد هزار مرتبه به زمين نظر مى افكند كه هر كه را
خواست ، بيامرزد و هر كه را خواست ، عذاب كند . خداوند ، زائران قبر حسين عليه السلام را مخصوصا، و خانواده هايشان را ، و هر كسى را كه آن زائر در روز قيامتْ شفاعت كند، مى آمرزد ؛ هر كه مى خواهد باشد» .
گفتم : اگر چه مردى باشد كه مستوجب آتش شده است؟
فرمود: «[آرى ،] اگر چه چنين باشد ، به شرط آن كه ناصبى نباشد» .
.
ص: 494
5895.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «خداوند ، آنچه ) كامل الزيارات عن هارون بن خارجة عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال : سَأَلتُهُ عَمَّن تَرَكَ الزِّيارَةَ _ زِيارَةَ قَبرِ الحُسَينِ بنِ عَليٍّ _ مِن غَيرِ عِلَّةٍ . قالَ : هذا رَجُلٌ مِن أهلِ النّارِ . (1)5894.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «خداوند، آنچه ر ) كامل الزيارات عن عليّ بن ميمون الصائغ عن الإمام الصادق عليه السلام : يا عَليُّ ! زُرِ الحُسَينَ ولا تَدَعهُ . قالَ : قُلتُ : ما لِمَن أتاهُ مِنَ الثَّوابِ؟ قالَ : مَن أتاهُ ماشِيا كَتَبَ اللّه ُ لَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ حَسَنَةً ، ومَحا عَنهُ سَيِّئَةً ، ورَفَعَ لَهُ دَرَجَةً . فَإِذا أتاهُ وَكَّلَ اللّه ُ بِهِ مَلَكَينِ يَكتُبانِ ما خَرَجَ مِن فيهِ مِن خَيرٍ ، ولا يَكتُبانِ ما يَخرُجُ مِن فيهِ مِن شَرٍّ ولا غَيرِ ذلِكَ . فَإِذَا انصَرَفَ وَدَّعوهُ وقالوا : يا وَلِيَّ اللّه ِ مَغفورا لَكَ ، أنتَ مِن حِزبِ اللّه ِ وحِزبِ رَسولِهِ وحِزبِ أهلِ بَيتِ رَسولِهِ ، وَاللّه ِ ! لاتَرَى النّارَ بِعَينِكَ أبَدا ولا تَراكَ ولا تَطعَمُكَ أبَدا . (2)5893.امام صادق عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداوند عز و جل : {Q} «دست خدا، ب ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سَتُدفَنُ بَضعَةٌ مِنّي بِأَرضِ خُراسانَ ، لا يَزورُها مُؤمِنٌ إلّا أوجَبَ اللّه ُ لَهُ الجَنَّةَ ، وحَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (3)5892.تفسير العيّاشى : الإمام الرضا عليه السلام : ما مِن مُؤمِنٍ يَزورُني فَيُصيبُ وَجهَهُ قَطرَةٌ مِنَ الماءِ ، إلّا حَرَّمَ اللّه ُ تَعالى
جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (4) .
ص: 495
5895.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ : {Q} «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ) كامل الزيارات _ به نقل از هارون بن خارجه _ : از امام صادق عليه السلام در باره كسى پرسيدم كه زيارت قبر امام حسين عليه السلام را بدون دليل، ترك گويد . فرمود: «چنين مردى ، اهل آتش است» .5894.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ : {Q} «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ) كامل الزيارات _ به نقل از على بن ميمون صائغ _ : امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اى على ! [قبر ]حسين عليه السلام را زيارت كن و رهايش مكن» .
گفتم : كسى كه به زيارت او برود ، چه پاداشى دارد ؟
فرمود: «هر كس پياده به زيارتش برود ، خداوند براى هر گامى ، يك ثواب برايش مى نويسد و يك گناه از او مى زدايد و او را يك درجه بالا مى برد، و چون نزد [قبر] او برسد ، خداوند ، دو فرشته بر وى مى گمارد كه هر خوبى اى را كه از دهانش خارج شود، مى نويسند؛ ولى هر بدى اى كه از دهانش در آيد ، نمى نويسند، و از اين دو حال هم خارج نيست. و چون بر گردد ، با او بدرود مى گويند و مى گويند : "اى دوست خدا ! تو آمرزيده شدى . تو از حزب خدا و حزب پيامبر او و حزب خاندان پيامبرش هستى . به خدا سوگند كه هرگز آتش را به چشم خود نخواهى ديد و آن نيز تو را نخواهد ديد، و هرگز آتش تو را نخواهد خورد"».5893.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «يَدُ اللَّهِ مَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آينده، پاره اى از تن من ، در خاك خراسان دفن خواهد شد. هر مؤمنى كه او را زيارت كند ، خداوند عز و جل بهشت را براى وى واجب مى سازد و بدنش را بر آتش حرام مى گرداند.5892.تفسير العيّاشي عن يعقوب بن شعيب : امام رضا عليه السلام : هيچ مؤمنى نيست كه مرا زيارت كند و قطره اى از آسمان (1) بر چهره اش
بريزد (كمترين آزارى به او برسد) ، مگر آن كه خداوند بزرگ ، بدن او را بر آتش ، حرام مى گرداند. .
ص: 496
5891.امام صادق عليه السلام ( _ درباره سخن خداوند عز و جل : {Q} «و يهود گفتند : ) الإمام الجواد عليه السلام : ما زارَ أبي عليه السلام أحَدٌ فَأَصابَهُ أذىً مِن مَطَرٍ أو بَرَدٍ أو حَرٍّ ، إلّا حَرَّمَ اللّه ُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (1)11 / 29تَحَمُّلُ الأَذى في أهلِ البَيتِ :5890.عنه عليه السلام ( _ فِي الدّيوانِ المَنسوبِ إلَيهِ _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام : أيُّما مُؤمِنٍ مَسَّهُ أذىً فينا ، فَدَمَعَت عَيناهُ حَتّى تَسيلَ عَلى خَدِّهِ مِن مَضاضَةِ ما اُوذِيَ فينا ، صَرَفَ اللّه ُ عَن وَجهِهِ الأَذى وآمَنَهُ يَومَ القِيامَةِ مِن سَخَطِهِ وَالنّارِ . (2)11 / 30البُكاءُ عَلى مَصائِبِ أهلِ البَيتِ:5887.امام صادق عليه السلام ( _ كه درودهاى خدا بر او باد _ ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن ذُكِرنا عِندَهُ فَفاضَت عَيناهُ ، حَرَّمَ اللّه ُ وَجهَهُ عَلَى النّارِ . (3)11 / 31إحياءُ لَيلَةِ القَدرِ5887.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أحيى لَيلَةَ القَدرِ حُوِّلَ عَنهُ العَذابُ إلَى السَّنَةِ القابِلَةِ . (4) .
ص: 497
5886.مجمع البيان : امام جواد عليه السلام : هر كس پدرم را زيارت كند و [در اين راه ،] از باران يا سرما و يا گرما گزندى به او رسد، خداوند ، بدنش را بر آتش ، حرام مى گرداند.11 / 29تحمّل آزار در راه اهل بيت:5886.مجمع البيان : امام زين العابدين عليه السلام : هر مؤمنى كه به خاطر ما آزارى به او رسد و از درد آزارى كه در راه ما به او رسيده است ، اشكش بر گونه اش جارى شود ، خداوند ، آن گزند و آزار ر ا از چهره او دور مى كند و در روز قيامت ، وى را از خشم خود و از آتش ، در امان مى دارد.11 / 30گريستن بر مصائب اهل بيت:5883.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در ناگوارى ها _ ) امام صادق عليه السلام : هر كه در نزد او از ما ياد شود و چشمانش اشكبار گردد ، خداوند ، چهره اش را بر آتش ، حرام مى گرداند.11 / 31احياى شب قدر5880.تاريخ دمشق ( _ به نقل از قتاده _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس شب قدر را احيا بدارد، تا سال آينده ، عذاب از او بر گردانده مى شود.
.
ص: 498
11 / 32طولُ القُنوتِ وَالسُّجودِ5882.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : طولُ القُنوتِ وَالسُّجودِ يُنجي مِن عَذابِ النّارِ . (1)11 / 33غَمُّ العِيالِ5879.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : غَمُّ العِيالِ سَترٌ مِنَ النّارِ . (2)5878.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : نِعمَ الوَلَدُ البَناتُ المُخَدَّراتُ ، مَن كانَت عِندَهُ واحِدَةٌ جَعَلَهَا اللّه ُ سِترا لَهُ مِنَ النّارِ ، ومَن كانَت عِندَهُ اثنَتانِ أدخَلَهُ اللّه ُ بِهِمَا الجَنَّةَ . (3)11 / 34الأَكلُ مِن كَدِّ اليَدِ5875.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أكَلَ مِن كَدِّ يَدِهِ نَظَرَ اللّه ُ إِلَيهِ بِالرَّحمَةِ ، ثُمَّ لا يُعَذِّبُهُ أبَدا . (4)11 / 35خِدمَةُ الزَّوجِ5872.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أيُّمَا امرَأَةٍ خَدَمَت زَوجَها سَبعَةَ أيّامٍ ، غَلَقَ اللّه ُ عَنها سَبعَةَ أبوابِ النّارِ . (5) .
ص: 499
11 / 32طول دادن قنوت و سجده5869.امام على عليه السلام : امام على عليه السلام : طول دادن قنوت و سجده، [نمازگزار را] از عذاب آتش مى رهاند.11 / 33غمخوارى براى خانواده5876.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : غمخوارى براى خانواده، پرده اى در برابر آتش است.5875.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چه خوش فرزندانى هستند دختران پرده نشين (محجّبه و باحيا) ! هر كس يك دختر[_ِ اين چنينى ]داشته باشد، خداوند ، او را براى وى پرده اى در برابر آتش قرار مى دهد و هر كس دو دختر داشته باشد ، خداوند به واسطه آن دو ، او را به بهشت مى بَرَد .11 / 34خوردن از دست رنج5872.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه از دست رنج خويش بخورد، خداوند به او به مِهر مى نگرد و پس از آن [كه خداوند به او به مهر نگريست] ، هرگز عذابش نخواهد كرد .11 / 35خدمت به شوهر5869.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر زنى كه هفت روز به شوى خويش خدمت كند ، خداوند ، هفت درِ دوزخ را بر روى او مى بندد.
.
ص: 500
5868.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أيُّمَا امرَأَةٍ رَفَعَت مِن بَيتِ زَوجِها شَيئا مِن مَوضِعٍ إلى مَوضِعٍ تُريدُ بِهِ صَلاحا ؛ نَظَرَ اللّه ُ عز و جل إلَيها ، ومَن نَظَرَ اللّه ُ إلَيهِ لَم يُعَذِّبهُ . (1)11 / 36البِرُّ بِالوالِدَينِ5865.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَن يَدخُلَ النّارَ البارُّ بِوالِدَيهِ . (2)11 / 37البِرُّ بِالإخوانِ5862.امام على عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ البارَّ بِالإِخوانِ لَيُحِبُّهُ الرَّحمنُ ، وفي ذلِكَ مَرغَمَةٌ لِلشَّيطانِ وتَزَحزُحٌ عَنِ النّيرانِ . (3)11 / 38إنصافُ النّاسِ5868.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن سَرَّهُ أن يُزَحزَحَ عَنِ النّارِ ويُدخَلَ الجَنَّةَ ؛ فَلتُدرِكهُ مَوتَتُهُ وهُوَ يُؤمِنُ بِاللّه ِ وَاليَومِ الآخَرِ ، وَليَأتِ إلَى النّاسِ الَّذي يُحِبُّ أن يَأتوا إلَيهِ . (4) .
ص: 501
5867.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر زنى كه براى مرتّب كردن، چيزى را در خانه شوهرش جا به جا كند ، خداى توانا و بزرگ به او نظر مى كند، و خدا هر كه را كه بر او نظر كند ، عذاب نخواهد كرد .11 / 36نيكى به پدر و مادر5864.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه به پدر و مادرش نيكى كند ، هرگز به آتش نمى رود.11 / 37نيكى با برادران دينى5861.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : كسى كه با برادران[_ِ دينى اش] مهربان باشد ، خداى مهربان ، او را دوست دارد . اين كار ، بينىِ شيطان را به خاك مى مالد و آتش را دور مى گرداند.11 / 38انصاف داشتن با مردم5858.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه خوش دارد كه از آتش ، دور داشته شود و او را به بهشت ببرند ، بايد هنگامى كه مرگش فرا مى رسد ، به خدا و روز واپسين ، ايمان داشته باشد و با مردم همان گونه رفتار كند كه دوست دارد با او رفتار كنند.
.
ص: 502
11 / 39مُواساةُ المُؤمِنِ5855.امام على عليه السلام ( _ از سخنانش در خطبه نكاح _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عِبادَ اللّه ِ ! أطيعُوا اللّه َ في أداءِ الصَّلَواتِ المَكتوباتِ وَالزَّكَواتِ المَفروضاتِ ، وتَقَرَّبوا بَعدَ ذلِكَ إلَى اللّه ِ بِنَوافِلِ الطّاعاتِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل يُعَظِّمُ بِهِ المَثوباتِ .
وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ نَبِيّا ! إنَّ عَبدا مِن عِبادِ اللّه ِ لَيَقِفُ يَومَ القِيامَةِ مَوقِفا يَخرُجُ عَلَيهِ مِن لَهَبِ النّارِ أعظَمُ مِن جَميعِ جِبالِ الدُّنيا حَتّى ما يَكونُ بَينَهُ وبَينَها حائِلٌ ، بَينا هُوَ كَذلِكَ قَد تَحَيَّرَ إذ تَطايَرَ مِنَ الهَواءِ رَغيفٌ أو حَبَّةٌ قَد واسى بِها أخا مُؤمِنا عَلى إضافَتِهِ ، فَتَنزِلُ حَوالَيهِ ، فَتَصيرُ كَأَعظَمِ الجِبالِ مُستَديرا حَوالَيهِ تَصُدُّ عَنهُ ذلِكَ اللَّهَبَ ، فَلا يُصيبُهُ مِن حَرِّها ولا دُخانِها شَيءٌ إلى أن يَدخُلَ الجَنَّةَ . (1)11 / 40اِماطَةُ الأَذى عَن طَريقِ مَكَّةَ5858.عنه عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن أماطَ أَذىً عَن طَريقِ مَكَّةَ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَةً ، ومَن كَتَبَ لَهُ حَسَنَةً لَم يُعَذِّبهُ . (2)11 / 41اِصطِناعُ المَعروفِ5855.عنه عليه السلام ( _ مِن كَلامِهِ في خُطبَةِ النِّكاحِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ المُؤمِنَ مِنكُم يَومَ القِيامَةِ لَيَمُرُّ بِهِ الرَّجُلُ لَهُ المَعرِفَةُ بِهِ فِي الدُّنيا
وقَد اُمِرَ بِهِ إلَى النَّارِ وَالمَلَكُ يَنطَلِقُ بِهِ ، قالَ : فَيَقولُ لَهُ : يا فُلانُ أغِثني ؛ فَقَد كُنتُ أصنَعُ إلَيكَ المَعروفَ فِي الدُّنيا واُسعِفُكَ فِي الحاجَةِ تَطلُبُها مِنّي ، فَهَل عِندَكَ اليَومَ مُكافَأَةٌ ؟ فَيَقولُ المُؤمِنُ لِلمَلَكِ المُوَكَّلِ بِهِ : خَلِّ سَبيلَهُ . قالَ : فَيَسمَعُ اللّه ُ قَولَ المُؤمِنِ فَيَأمُرُ المَلَكَ أن يُجيزَ قَولَ المُؤمِنِ ، فَيُخَلّي سَبيلَهُ . (3) .
ص: 503
11 / 39مواسات و همدردى با برابر مؤمن5852.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى بندگان خدا! از خداوند در گزاردن نمازهاى واجب و پرداخت زكات هاى لازم ، فرمان ببريد و پس از آن، با به جا آوردن طاعت هاى مستحبّى ، خود را به خدا نزديك سازيد؛ زيرا خداوند براى آنها پاداش هاى بزرگ مى دهد. سوگند به آن كه مرا به حقْ پيامبر كرد ، (1) در روز قيامت ، بنده اى از بندگان خدا در مَوقفى (2) [از مواقف قيامت] مى ايستد و شعله اى از آتش كه بزرگ تر از همه كوه هاى دنياست ، به طرفش رها مى شود ، در حالى كه هيچ حايلى ميان او و آن شعله نيست . در همين هنگام كه حيرت و درماندگى ، او را فرا گرفته است، ناگهان گِرده نان يا حبّه اى كه با آن برادر مؤمنى را مهمان و با وى مواسات و همدردى كرده است ، پروازكنان از بالا مى رسد و نزديك او فرود مى آيد و به صورت بزرگ ترين كوه عالم در مى آيد و گرداگرد او را مى گيرد و چنان مانع آن شعله از [برخورد با ]او مى شود كه چيزى از گرما و دود آن ، به وى نمى رسد ، تا آن كه وارد بهشت مى شود.11 / 40هموار ساختن راه مكّه5849.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر كس يك شى ء مزاحم را از راه مكّه كنار بزند، خداوند برايش يك ثواب مى نويسد، و خدا كسى را كه برايش ثواب بنويسد ، عذاب نمى كند.11 / 41نيكى كردن5851.تاريخ دمشق عن محمّد السعدي : امام صادق عليه السلام : در روز قيامت، مردى _ كه امر شده او را به دوزخ ببرند ، در حالى كه
فرشته او را مى بَرَد _ ، از كنار فردى مؤمن از شما مى گذرد كه در دنيا به آن مؤمن نيكى كرده است . پس به آن مؤمن مى گويد: فلانى! كمكم كن. من در دنيا به تو نيكى مى كردم و در خواسته اى كه از من داشتى ، كمكت مى نمودم. پس آيا امروز مى توانى جبران كنى؟
مؤمن ، به فرشته مأمور بُردن مى گويد: رهايش كن.
خدا سخن آن مؤمن را مى شنود و به فرشته دستور مى دهد كه گفته مؤمن را اجرا كند و آن كس را رها سازد.
.
ص: 504
11 / 42إكرامُ الضَّيفِ5848.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما مِن عَبدٍ يَأتيهِ ضَيفٌ فَنَظَرَ في وَجهِهِ إلّا حُرِّمَت عَينُهُ عَلَى النّارِ . (1)11 / 43إعانَةُ الضَّعيفِ5845.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أعانَ ضَعيفا في بَدَنِهِ عَلى أمرِهِ ؛ أعانَهُ اللّه ُ تَعالى عَلى أمرِهِ ، ونَصَبَ لَهُ فِي القِيامَةِ مَلائِكَةً يُعينونَهُ عَلى قَطَعِ تِلكَ الأَهوالِ وعُبورِ تِلكَ الخَنادِقِ مِنَ النّارِ حَتّى لا يُصيبَهُ مِن دُخانِها ولا سُمومِها ، وعَلى عُبورِ الصِّراطِ إلَى الجَنَّةِ سالِما آمِنا . (2)11 / 44إغاثَةُ المَلهوفِ5846.حلية الأولياء عن أنس : الإمام عليّ عليه السلام : بِإِغاثَةِ المَلهوفِ يَكونُ لَكَ مِن عَذابِ اللّه ِ حِصنٌ . (3) .
ص: 505
11 / 42گراميداشت ميهمان5843.امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بنده اى نيست كه ميهمانى بر او وارد شود و آن بنده به چهره او بنگرد ، مگر آن كه چشم او بر آتش ، حرام مى گردد .11 / 43كمك به ناتوان5843.عنه عليه السلام ( _ أيضا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس ناتوانى را در كارش كمك كند ، خداى متعال ، او را در كارش كمك مى نمايد و در قيامت ، فرشتگانى بر او مى گمارد كه وى را در پشت سر نهادنِ آن صحنه هاى هراسناك و گذر از گودال هاى آتش ، كمك كنند تا از دود و بادهاى سوزان آنها ، چيزى به او اصابت نكند و با سلامت و امنيّت ، از صراط به سوى بهشت بگذرد .11 / 44يارى دادن ستم ديده فريادخواه5840.امام صادق عليه السلام : امام على عليه السلام : يارى دادنِ ستم ديده فريادخواه، براى تو دژى در برابر عذاب خداست.
.
ص: 506
5839.امام صادق عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «مدّتى را [براى ) عنه عليه السلام : مَن أجارَ المُستَغيثَ أجارَهُ اللّه ُ _ سُبحانَهُ _ مِن عَذابِهِ . (1)11 / 45قَضاءُ حاجَةِ الضَّريرِ5840.عنه عليه السلام ( _ أيضا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن كَفى ضَريرا حاجَةً مِن حَوائِجِ الدُّنيا ومَشى لَهُ فيها حَتّى يَقضِيَ اللّه ُ لَهُ حاجَتَهُ ، أعطاهُ اللّه ُ بَراءَةً مِنَ النِّفاقِ وبَراءَةً مِنَ النّارِ . (2)11 / 46العَفوُ مَعَ القُدرَةِ5837.الغيبة ، طوسى ( _ به نقل از عبد اللّه بن سنان _ ) الإمام عليّ عليه السلام : العَفوُ مَعَ القُدرَةِ جُنَّةٌ مِن عَذابِ اللّه ِ سُبحانَهُ . (3)11 / 47أداءُ الدَّينِ إلَى الخُصَمَاءِ5837.الغيبة للطوسي عن عبد اللّه بن سنان : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ دِرهَما إلَى الخُصَماءِ ، أعتَقَ اللّه ُ رَقَبَتَهُ مِنَ النّارِ . (4)5836.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ أدنى شَيءٍ إلَى الخُصَماءِ ، جَعَلَ اللّه ُ بَينَهُ وبَينَ النّارِ سِترا كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (5) .
ص: 507
5835.عنه عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ تَعالى : {Q} «وَ لَن يُؤَخِّرَ ) امام على عليه السلام : هر كس فريادخواهى را پناه دهد ، خداوند سبحان ، او را از عذاب خود پناه مى دهد.11 / 45بر آوردن نياز نابينا5832.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به نابينايى در رفع يكى از نيازهاى دنيوى اش كمك نمايد و در آن نياز ، با او همراهى كند تا آن كه خداوند نيازش را بر آوَرَد، خداوند به او براتى از نفاق و براتى از آتش عطا مى كند .11 / 46گذشت ، هنگام توانايى بر انتقام5832.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : گذشت كردن هنگام توانايى [بر گرفتن انتقام] ، سپرى در برابر عذاب خداى سبحان است.11 / 47پرداختِ طلبِ طلبكاران5831.الكافي عن سهل بن زياد وإسحاق بن محمّد وغيرهما رفع پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس يك درهم به طلبكاران بپردازد ، خداوند ، او را از آتش ، آزاد مى كند.5830.تفسير القمّي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس كمترين چيزى را به طلبكاران بر گرداند ، خداوند ، ميان او و آتش ، پرده اى به ضخامت آسمان تا زمين قرار مى دهد.
.
ص: 508
11 / 48إقالَةُ المُسلِمِ5828.حلية الأولياء ( _ به نقل از خزيمة بن محمّد عابد _ ) المؤمن عن أبي حمزة عن أحدهما عليهماالسلام : أيُّما مُسلِمٌ أقالَ مُسلِما نَدامَةً (في بَيعٍ) أقالَهُ اللّه ُ عز و جلعَذابَ يَومِ القِيامَةِ . (1)11 / 49تِلكَ الخِصالُ5828.حلية الأولياء عن خزيمة بن محمّد العابد : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عَينانِ لا تَمَسُّهُما النّارُ : عَينٌ بَكَت مِن خَشيَةِ اللّه ِ ، وعَينٌ باتَت تَحرُسُ في سَبيلِ اللّه ِ . (2)5827.الإمام الكاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : حَرَّمَ اللّه ُ عَينا بَكَت مِن خَشيَةِ اللّه ِ عَلَى النّارِ ، وحَرَّمَ اللّه ُ عَينا سَهِرَت في طاعَةِ اللّه ِ عَلَى النّارِ . (3)5826.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : حُرِّمَتِ النّارُ عَلى ثَلاثَةِ أعيُنٍ : عَينٌ بَكَت مِن خَشيَةِ اللّه ِ ، وعَينٌ غَضَّت عَن مَحارِمِ اللّه ِ ، وعَينٌ سَهِرَت في سَبيلِ اللّه ِ . (4)5825.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إذا ماتَ الرَّجُلُ مِن أهلِ الجَنَّةِ ، استَحيَى اللّه ُ أن يُعَذِّبَ مَن حَمَلَهُ ومَن تَبِعَهُ
ومَن صَلّى عَلَيهِ . (5) .
ص: 509
11 / 48پذيرشِ تقاضاى مسلمان براى فسخِ معامله5822.امام صادق عليه السلام : المؤمن _ به نقل از ابو حمزه ، از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام _ : هر مسلمانى به تقاضاى مسلمانى كه [در معامله ]پشيمان شده است، فسخ معامله را بپذيرد، خداوند عز و جل او را از عذاب روز قيامت ، معاف مى دارد.11 / 49ديگر موارد5824.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دو چشم اند كه آتش با آنها تماس پيدا نمى كند: چشمى كه از ترس خدا بگريد، و چشمى كه در راه خدا شبانه نگهبانى دهد.5823.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، چشمى را كه از ترس خدا گريسته باشد ، بر آتش ، حرام كرده است، و خداوند ، چشمى را كه در راه طاعت خدا شب را نخفته باشد ، بر آتش ، حرام كرده است.5822.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش بر سه چشم ، حرام گشته است: چشمى كه از ترس خدا بگريد، چشمى كه از حرام هاى خدا فرو بسته شود، و چشمى كه در راه خدا شب را نخوابد.5821.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه مردى كه اهل بهشت است ، بميرد، خداوند از عذاب كردن كسانى كه پيكرش را حمل مى كنند و كسانى كه او را تشييع مى كنند و كسانى كه بر
او نماز مى خوانند، شرم مى كند.
.
ص: 510
5820.امام باقر صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنّي رَأَيتُ البارِحَةَ ... رَجُلاً مِن أُمَّتي قائِما عَلى شَفيرِ جَهَنَّمَ ، فَجاءَهُ رَجاؤُهُ مِنَ اللّه ِ عز و جل فَاستَنقَذَهُ مِن ذلِكَ . (1)5819.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ حُرِّمَ عَلَى النّارِ وحُرِّمَتِ النّارُ عَلَيهِ : إيمانٌ بِاللّه ِ ، وحُبُّ اللّه ِ ، وأن يُلقى فِي النّارِ فَيُحرَقَ أحَبُّ إلَيهِ مِن أن يَرجِعَ فِي الكُفرِ . (2)5820.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثٌ مَن لَقِيَ اللّه َ وهُنَّ فيهِ حُرِّمَ عَلَى النّارِ وحُرِّمَت عَلَيهِ : إيمانٌ بِاللّه ِ ورُسُلِهِ ، وَالثّانِيَةُ حُبُّ اللّه ِ عز و جل ، وَالثّالِثَةُ أن يوقَدَ نارٌ فَيُلقى فيها أحَبُّ إلَيهِ مِن أن يَرجِعَ إلَى الكُفرِ . (3)5819.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا تَمَسُّهُمُ النّارُ : المَرأَةُ المُطيعَةُ لِزَوجِها ، وَالوَلَدُ البارُّ لِوالِدَيهِ ، وَالسَّخِيُّ يَحسُنُ خُلُقُهُ . (4)5818.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به نقل از جبرئيل _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا تَمَسُّهُمُ النّارُ : المَرأَةُ المُطيعَةُ لِزَوجِها ، وَالوَلَدُ البارُّ لِوالِدَيهِ ، وَالمَرأَةُ الصَّبورُ عَلى غَيرَةِ زَوجِها . (5)5817.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَقَد حَرَّمَ اللّه ُ لَحمَهُ عَلَى النّارِ ولَهُ الجَنَّةُ : مَن إذا أصابَتهُ مُصيبَةٌ
استَرجَعَ (6) ، وإذا أنعَمَ اللّه ُ عَلَيهِ بِنِعمَةٍ حَمِدَ اللّه َ عِندَ ذِكرِهِ إيّاها ، وإذا أذنَبَ استَغفَرَ اللّه َ . (7) .
ص: 511
5816.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ديشب... مردى از امّتم را ديدم كه بر پرتگاه دوزخ ايستاده است ؛ ولى «اميدش به خداوند عز و جل» آمد و او را از آن جا نجات داد.5815.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه خصلت است كه در هر كس وجود داشته باشد ، او بر آتش و آتش بر او حرام گشته است: ايمان به خدا، محبّت خدا، و اين كه اگر در آتش افكنده و سوزانده شود ، نزد او خوش تر از آن باشد كه به كفر باز گردد.5818.عنه صلى الله عليه و آله عن جبرئيل عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه خصلت است كه هر كس با داشتن آنها خداوند را ديدار كند ، او بر آتش و آتش بر او حرام مى گردد: [نخست :] ايمان داشتن به خدا و پيامبران او، دوم: محبّت خداوند عز و جل ، و سوم : اين كه اگر آتشى افروزند و او را در آن افكنند ، برايش خوش تر از آن باشد كه به كفر باز گردد.5817.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه كس اند كه آتش با آنان تماس پيدا نمى كند: زنى كه فرمان بردار شوهر خويش است، فرزندى كه با پدر و مادرش نيكوكار و مهربان است و بخشنده اى كه خوى او نيكوست .5816.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه كس اند كه آتش با آنان تماس پيدا نمى كند: زنى كه فرمان بردار شوهر خويش است، فرزندى كه با پدر و مادرش نيكوكار و مهربان است ، و زنى كه بر غيرت شوهرش شكيباست .5747.الإمام زين العابدين عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه خصلت است كه در هر كس وجود داشته باشد ، خداوند ، گوشت او را بر آتش ، حرام مى كند و بهشتى خواهد بود: كسى كه هر گاه مصيبتى به او رسيد ، بگويد : «إنا للّه و إنّا اليه راجعون» و هر گاه خدا به او نعمتى بخشيد ، آن گاه
كه به ياد آن مى افتد ، خدا را سپاس بگويد و هر گاه گناه كرد ، از خدا آمرزش بطلبد. .
ص: 512
5748.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في وَداعِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ رَفَعَ اللّه َ عَنهُمُ العَذابَ يَومَ القِيامَةِ : الرّاضي بِقَضاءِ اللّه ِ ، وَالنّاصِحُ لِلمُسلِمينَ ، وَالدّالُّ عَلَى الخَيرِ . (1)5749.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أربَعٌ مَن كُنَّ فيهِ حَرَّمَهُ اللّه ُ تَعالى عَلَى النّارِ وحَفِظَهُ مِنَ الشَّيطانِ : مَن مَلَكَ نَفسَهُ حينَ يَرغَبُ ، وحينَ يَرهَبُ ، وحينَ يَغضَبُ ، وحينَ يَشتَهي . (2)5747.امام زين العابدين عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : الحَياءُ مِنَ اللّه ِ _ سُبحانَهُ _ يَقي عَذابَ النّارِ . (3)5748.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعاى ايشان در وداع ماه رمضان _ ) عنه عليه السلام : ما دَفَعَ اللّه ُ _ سُبحانَهُ _ عَنِ المُؤمِنِ شَيئا مِن بَلاءِ الدُّنيا وعَذابِ الآخِرَةِ إلّا بِرِضاهُ بِقَضائِهِ وحُسنِ صَبرِهِ عَلى بَلائِهِ . (4)5749.امام زين العابدين عليه السلام : التوحيد عن الأصبغ بن نباتة : لَمّا جَلَسَ عَلِيُّ عليه السلام فِي الخِلافَةِ وبايَعَهُ النّاسُ ، خَرَجَ إلَى المَسجِدِ مُتَعَمِّما بِعِمامَةِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لابِسا بُردَةَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مُتَنَعِّلاً نَعلَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مُتَقَلِّدا سَيفَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَصَعِدَ المِنبَرَ ، فَجَلَسَ عليه السلام عَلَيهِ مُتَمَكِّنا ، ثُمَّ شَبَّكَ بَينَ أصابِعِهِ فَوَضَعَها أسفَلَ بَطنِهِ ، ثُمَّ قالَ : يا مَعشَرَ النّاسِ ! سَلوني قَبلَ أن تَفقِدوني ... فَقامَ إلَيهِ رَجُلٌ مِن أقصَى المَسجِدِ مُتَوَكِّيا عَلى عَصاهُ ، فَلَم يَزَل يَتَخَطَّى النّاسَ حَتّى دَنا مِنهُ ، فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ! دُلَّني عَلى عَمَلٍ أنَا إذا عمِلتُهُ نَجّانِيَ اللّه ُ مِنَ النّارِ .
قالَ لَهُ : اِسمَع يا هذا ، ثُمَّ افهَم ، ثُمَّ استَيقِن ؛ قامَتِ الدُّنيا بِثَلاثَةٍ : بِعالِمٍ ناطِقٍ
مُستَعمِلٍ لِعِلمِهِ ، وبِغَنِيٍّ لا يَبخَلُ بِمالِهِ عَلى أهلِ دينِ اللّه ِ ، وبِفَقيرٍ صابِرٍ ؛ فَإِذا كَتَمَ العالِمُ عِلمَهُ وبَخِلَ الغَنِيُّ ولَم يَصبِرِ الفَقيرُ فَعِندَهَا الوَيلُ وَالثُّبورُ ، وعِندَها يَعرِفُ العارِفونَ بِاللّه ِ أنَّ الدّارَ قَد رَجَعَت إلى بَدئِها _ أي الكُفرُ بَعدَ الإيمانِ _ .
أيُّهَا السّائِلُ ! فَلا تَغتَرَّنَّ بِكَثرَةِ المَساجِدِ ، وجَماعَةِ أقوامٍ أجسادُهُم مُجتَمِعَةٌ وقُلوبُهُم شَتّى .
أيُّهَا النّاسُ ! إنَّمَا النّاسُ ثَلاثَةٌ : زاهِدٌ ، وراغِبٌ ، وصابِرٌ ؛ فَأَمَّا الزّاهِدُ فَلا يَفرَحُ بِشَيءٍ مِنَ الدُّنيا أتاهُ ، ولا يَحزُنُ عَلى شَيءٍ مِنها فاتَهُ ، وأمَّا الصّابِرُ فَيَتَمَنّاها بِقَلبِهِ ، فَإِن أدرَكَ مِنها شَيئا صَرَفَ عَنها نَفسَهُ لِما يَعلَمُ مِن سوءِ عاقِبَتِها ، وأمَّا الرّاغِبُ فَلا يُبالي مِن حِلٍّ أصابَها أم مِن حَرامٍ . (5) .
ص: 513
5750.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَمّا يَجوزُ وعَمّا لا يَجوزُ مِنَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه نفرند كه خداوند عز و جل عذاب روز قيامت را از آنان برداشته است: آن كه بر قضاى الهى خرسند باشد، آن كه خيرخواه مسلمانان باشد، و آن كه به سوى نيكى ، راه نمايى كند .5751.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي التَّخويفِ مِنَ القِيامَةِ وَالحِسابِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهار خصلت است كه هر كس آنها را داشته باشد ، خداى متعال ، او را بر آتش ، حرام مى گرداند و از شيطان ، محفوظ مى دارد: كسى كه وقتى راغب مى شود و وقتى مى ترسد و وقتى خشمگين مى شود و وقتى شهوتش سر بر مى دارد ، خود را نگه بدارد .5752.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : شرم كردن از خداى سبحان، [شخص را] از عذاب خدا مصون مى دارد.5753.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : خداوند سبحان ، چيزى از بلاى دنيا و عذاب آخرت را از مؤمن دور نمى كند ، مگر به سبب راضى بودن او به قضاى الهى و شكيبايى نيكو [بدون جزع و فزع] در برابر بلاى او .5815.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : التوحيد _ به نقل از اَصبغ بن نُباته _ : چون على عليه السلام به خلافت رسيد و مردم با او بيعت كردند ، در حالى كه عمامه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را بر سر بسته ، جامه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را پوشيده ، كفش هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به پا كرده و شمشير پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در ميان بسته بود ، به سوى مسجد آمد و بالاى منبر رفت و بر آن نشست . سپس انگشتان دو دستش را در هم كرد و زير شكمش نهاد . آن گاه فرمود: «اى مردم! از من بپرسيد ، پيش از آن كه مرا از دست بدهيد...» .
مردى كه بر عصايش تكيه داده بود ، از انتهاى مسجد برخاست و جمعيت را شكافت و جلو آمد تا آن كه به ايشان نزديك شد و گفت: اى امير مؤمنان ! مرا به عملى راه نمايى فرما كه هر گاه انجامش دهم ، خداوند ، مرا از آتش برهاند .
به او فرمود: «اى مرد! بشنو، سپس بفهم، و آن گاه يقين كن كه دنيا به
وجود سه كس برپاست: به عالمى كه مى گويد و به علم خويش عمل مى كند، و به توانگرى كه مال و دارايىِ خويش را از پيروان دين خدا دريغ نمى ورزد، و به تهى دست شكيبا . پس هر گاه عالم ، علم خويش را پوشيده بدارد و توانگر بخل ورزد و تهى دست [بر نادارىِ خويش] شكيبايى نورزد، در آن هنگام است كه تباهى و نابودى ، دامنگير مردمان مى شود . در آن هنگام است كه خداشناسان ، شناخته مى شوند و سراى دنيا به آغاز خود باز گشته است _ يعنى دو باره كفر ، جاى ايمان را گرفته است _ .
اى پرسنده ! زنهار فريب بسيارىِ مسجدها و اجتماع مردمانى را نخورى كه پيكرهايشان با هم است ، ولى دل هايشان پراكنده .
اى مردم! مردمان ، سه دسته اند: بى رغبت به دنيا، دنياخواه، و شكيبا. بى رغبت به دنيا اگر چيزى از دنيا به او برسد ، شادمان نمى شود و هر گاه چيزى از آن را از دست بدهد ، بر آن ، اندوه نمى خورد . شكيبا، دنيا را در دلش آرزو مى كند ؛ امّا اگر چيزى از آن به او برسد ، نفس خويش را از آن ، روى گردان مى سازد؛ زيرا از فرجام بدِ آن ، آگاه است . دنياخواه، باكى ندارد كه دنيا از راه حلال به او رسد يا از راه حرام». .
ص: 514
5814.امام زين العابدين عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : مَنِ استَفادَ أخا فِي اللّه ِ عَلى إيمانٍ بِاللّه ِ ، ووَفاءٍ بِإِخائِهِ ، طَلَبا لِمَرضاةِ اللّه ِ ، فَقَدِ استَفادَ شُعاعا مِن نورِ اللّه ِ وأمانا مِن عَذابِ اللّه ِ . (1)5813.التوحيد ( _ به نقل از عبداللّه بن مسعود _ ) الإمام الرضا عليه السلام : مَن تَبَسَّمَ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَةً ، ومَن كَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَةً لَم يُعَذِّبهُ . (2)5812.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از صهيب _ ) الإمام الهادي عليه السلام : لَمّا كَلَّمَ اللّه ُ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ موسى : ... إلهي ! فَما جَزاءُ مَن كَفَّ أذاهُ عَنِ النّاسِ ، وبَذَلَ مَعروفَهُ لَهُم ؟ قالَ : يا موسى ! تُناديهِ النّارُ يَومَ القِيامَةِ : لا سَبيلَ لي عَلَيكَ . (3) .
ص: 515
5814.الإمام زين العابدين عليه السلام : امام باقر عليه السلام : هر كس براى خدا برادرى بر پايه ايمان به خدا و وفادارى به برادرى و براى جلب خشنودىِ خدا به دست آورَد ، هر آينه پرتوى از نور خدا و امانى از عذاب خدا به دست آورده است.5813.التوحيد عن عبد اللّه بن مسعود : امام رضا عليه السلام : هر كس به روى برادر مؤمنش لبخند بزند ، خداوند برايش يك ثواب مى نويسد، و خداوند ، كسى را كه برايش ثوابى مى نويسد ، عذاب نمى كند .5812.مسند ابن حنبل عن صهيب : امام هادى عليه السلام : چون خدا با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت، موسى عليه السلام گفت : ... معبودا ! پاداش كسى كه آزار خويش را از مردم باز دارد و به آنان نيكى كند ، چيست؟
خدا فرمود: «اى موسى! در روز قيامت، آتش ، او را بانگ مى زند كه: مرا به تو دسترس نيست». .
ص: 516
الفَصلُ الثاني عشر: نِظامُ جَهَنَّمَ12 / 1وُرودُ جَهَنَّمَ وَالخُروجُ مِنهاالكتاب«فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا * ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمانِ عِتِيًّا * ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا * وَ إِن مِّنكُمْ إلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا * ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا» . (1)
الحديث5810.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن جابر بن عبداللّه : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : الوُرودُ الدُّخولُ ؛ لا يَبقى بَرٌّ ولا فاجِرٌ إلّا دَخَلَها ، فَتَكونُ عَلَى المُؤمِنِ بَردا وسَلاما كَما كانَت عَلى إبراهيمَ ، حَتّى إنَّ لِلنّارِ _ أو قالَ : لِجَهَنَّمَ _ ضَجيجا مِن بَردِهِم ، ثُمَّ يُنَجِّي اللّه ُ الَّذينَ اتَّقَوا وَيَذَرُ الظّالِمينَ فيها جِثِيّا . (2) .
ص: 517
فصل دوازدهم : نظام دوزخ12 / 1ورود به دوزخ و خروج از آنقرآن«به پروردگارت سوگند كه هر آينه آنان را با شيطان ها محشور خواهيم كرد . سپس در حالى كه به زانو در آمده اند ، آنان را گرداگرد دوزخ ، حاضر خواهيم ساخت. آن گاه ، از هر دسته اى، كسانى از آنان را كه بر خداى مهربان سركش تر بوده اند ، بيرون خواهيم كشيد. پس از آن، به كسانى كه براى رفتن به آن (دوزخ) سزاوارترند ، خود داناتريم. و هيچ كس از شما نيست ، مگر اين كه وارد آن مى شود . اين امر ، همواره بر پروردگارت حكمى قطعى است. سپس كسانى را كه پرهيزگار بوده اند ، مى رهانيم و ستمكاران را در آن [دوزخ] به زانو درافتاده رها مى كنيم».
حديث5803.امام صادق عليه السلام : مسند ابن حنبل _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد: «ورود ، به معناى داخل شدن است . (1) هيچ نيكوكار و بدكارى نيست ، مگر اين كه به دوزخ مى رود ؛ امّا همچنان كه آتش بر ابراهيم سرد شد ، دوزخ نيز بر مؤمن سرد و خنك مى گردد ، تا جايى كه آتش» يا فرمود: دوزخ «از سردىِ آنان فريادش بلند مى شود . سپس خداوند ، پرهيزگاران را مى رهاند و ستمكاران را از پافتاده ، در آن رها مى كند» .
.
ص: 518
5806.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «وَ إِن مِّنكُمْ إلَّا وَارِدُهَا» _ : يَرِدُ النّاسُ النّارَ ، ثُمَّ يَصدُرونَ مِنها بِأَعمالِهِم ؛ فَأَوَّلُهُم كَلَمحِ البَرقِ ، ثُمَّ كَالرّيحِ ، ثُمَّ كَحُضْرِ (1) الفَرَسِ ، ثُمَّ كَالرّاكِبِ في رِجلِهِ (2) ، ثُمَّ كَشَدِّ (3) الرَّجُلِ ، ثُمَّ كَمَشيِهِ . (4)5805.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا أدخَلَ اللّه ُ عز و جل المُوَحِّدينَ النّارَ أماتَهُمُ اللّه ُ فيها ، فَإِذا أرادَ أن يُخرِجَهُم مِنها أمَسَّهُم ألَمَ العَذابِ تِلكَ السّاعَةَ . (5)5804.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الدّيوانِ المَنسوبِ إلَيهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ يُعَذِّبُ المُوَحِّدينَ في جَهَنَّمَ بِقَدرِ نُقصانِ إيمانِهِم ، ثُمَّ يَرُدُّهُم إلَى الجَنَّةِ خُلودا دائِما بِإيمانِهِم . (6)5803.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : قالَ اللّه ُ عز و جل : ... ما مِن عَبدٍ أُريدُ أن اُدخِلَهُ النّارَ إلّا صَحَّحتُ لَهُ جِسمَهُ ، فَإِن كانَ ذلِكَ تَماما لِطَلِبَتِهِ عِندي وإلّا آمَنتُ خَوفَهُ مِن سُلطانِهِ ، فَإِن كانَ ذلِكَ تَماما لِطَلِبَتِهِ عِندي وإلّا وَسَّعتُ عَلَيهِ في رِزقِهِ ، فَإِن كانَ ذلِكَ تَماما لِطَلِبَتِهِ عِندي وإلّا هَوَّنتُ عَلَيهِ مَوتَهُ حَتّى يَأتِيَني ولا حَسَنَةَ لَهُ عِندي ، ثُمَّ اُدخِلُهُ النّارَ . (7)5802.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ إِن مِّنكُمْ إلَّا وَارِدُهَا» _ : أما تَسمَعُ الرَّجُلَ
يَقولُ : وَرَدنا ماءَ بَني فُلانٍ؟ فَهُوَ الوِردُ ولَم يَدخُلهُ . (8) .
ص: 519
5801.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره آيه : «و هيچ كس از شما نيست ، مگر اين كه وارد آن مى شود» _ : مردم [به دوزخ] وارد مى شوند و سپس بر وفق كردارهايشان ، از آن خارج مى شوند: يكى چون برق جهان، يكى چون باد، يكى چون اسبِ تازان، يكى چون اشترسوار، يكى چون مردِ دوان، و يكى قدم زنان.5800.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه خداى عز و جل يكتاپرستان را به درون آتش ببرد ، ايشان را در آن مى ميراند و هنگامى كه خواست آنان را از آتش بيرون ببرد ، همان لحظه درد عذاب را به ايشان مى رساند.5799.امام على عليه السلام ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند، يكتاپرستان را به اندازه كاستىِ ايمانشان در دوزخ ، عذاب مى كند . سپس آنان را به بهشت مى برد كه به سبب ايمانشان در آن ، جاويدان و هميشگى مى مانند.5798.امام على عليه السلام ( _ در ستايش خداوند سبحان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى عز و جل فرمود: «... هيچ بنده اى نيست كه بخواهم او را به برزخ ببَرَم ، مگر آن كه تن او را سالم نگه مى دارم. اگر با اين كار ، طلبش از من تمام [و تسويه حساب] شد [كه هيچ] ، و گر نه ترس او را از حكومت به ايمنى مبدّل مى كنم . و اگر با اين كار طلبش از من تمام شد [كه هيچ] ، و گر نه روزى اش را بر او گشايش مى بخشم . و اگر با اين كار ، طلبش از من تمام شد [كه هيچ] ، و گر نه مرگش را بر او آسان مى گردانم تا وقتى نزد من مى آيد ، هيچ كردار نيكى نزد من نداشته باشد و سپس او را به آتش مى برم» .5802.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) امام صادق عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «و هيچ كس از شما نيست ، مگر اين كه در آن وارد مى شود» _ : مگر نشنيده اى كه شخص مى گويد: «بر آب فلان قبيله
وارد شديم»؟ ! يعنى به آن رسيديم ، نه اين كه داخل آب شديم. .
ص: 520
12 / 2صِفَةُ حَشرِ المُجرِمينَ إلى جَهَنَّمَالكتاب«الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُوْلَ_ائِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَ أَضَلُّ سَبِيلاً» . (1)
«وَ مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . (2)
«وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا * لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمانِ عَهْدًا» . (3)
«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَ صِى وَ الْأَقْدَامِ * فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * هَ_ذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِى يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ حَمِيمٍ ءَانٍ * فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» . (4)
«إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِى ءَايَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَن يُلْقَى فِى النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِى ءَامِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُواْ مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» . (5)
«يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا * هَ_ذِهِ النَّارُ الَّتِى كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ * أَفَسِحْرٌ هَ_ذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ * اصْلَوْهَا فَاصْبِرُواْ أَوْ لَا تَصْبِرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . (6)
«يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَ تُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَ حِدِ الْقَهَّارِ * وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَ_ئِذٍ مُّقَرَّنِينَ فِى الْأَصْفَادِ * سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ» . (7)
.
ص: 521
12 / 2چگونگى روانه ساختن بزهكاران به سوى دوزخقرآن«كسانى كه به رو در افتاده ، به سوى دوزخ رانده مى شوند، آنان بدترين جاى و گم ترين راه را دارند».
«و كسانى كه بدى آورند، به رو در آتش ، سرنگون مى شوند. آيا جز آنچه مى كرديد ، سزا داده مى شويد؟».
«و مجرمان را تشنه به سوى دوزخ مى رانيم. آنان اختيار شفاعت ندارند ، جز آن كس كه از جانب خداى مهربان ، پيمان گرفته است».
«بزهكاران از نشانشان شناخته مى شوند . پس ، از [ناحيه] پيشانى و پاهايشان گرفته مى شوند . پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را منكريد؟ اين است آن دوزخى كه بزهكاران ، آن را دروغ مى خواندند. ميان آتش و ميان آب جوشان ، سرگردان اند. پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را منكريد؟».
«كسانى كه در آيات ما كژ مى روند ، بر ما پوشيده نيستند. آيا كسى كه در آتشْ افكنده مى شود ، بهتر است يا كسى كه روز قيامت ، آسوده خاطر مى آيد؟ هر چه مى خواهيد ، بكنيد كه او به آنچه انجام مى دهيد ، بيناست».
«روزى كه به سوى آتش دوزخ ، كشيده مى شوند ، [چه] كشيدنى. [و به آنان مى گويند: ]اين ، همان آتش است كه دروغش مى پنداشتيد. آيا اين افسون است يا شما [درست ]نمى بينيد؟ به آن در آييد . خواه بشكيبيد يا نشكيبيد، به حال شما يكسان است. جز آن نيست كه سزاى كردارهاى خود را مى چشيد».
«روزى كه زمين به غير اين زمين، و آسمان ها [به غير اين آسمان ها] مبدّل مى گردند و [مردم ]در برابر خداى يگانه قهّار ، ظاهر مى شوند. و در آن روز ، بزهكاران را مى بينى كه با هم در زنجيرها بسته شده اند. تن پوش هايشان از قطران است و چهره هايشان را آتش مى پوشاند» .
.
ص: 522
الحديث5789.الإمام الصادق عليه السلام : صحيح البخاري عن أنس : إنَّ رَجُلاً قالَ : يا نَبِيَّ اللّه ِ ، كَيفَ يُحشَرُ الكافِرُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ؟
قال صلى الله عليه و آله : ألَيسَ الَّذي أمشاهُ عَلَى الرِّجلَينِ فِي الدُّنيا قادِرا عَلى أن يُمشِيَهُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ؟! (1)5788.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافِرُ إذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ في صورَةٍ سَيِّئَةٍ وبِشارَةٍ سَيِّئَةٍ ، فَيَقولُ : ما أنتَ؟ فَوَاللّه ِ إنّي لَأَراكَ امرَأَ سَوءٍ ، فَيَقولُ : أنَا عَمَلُكَ ، فَيَنطَلِقُ بِهِ حَتّى يُدخِلَهُ النّارُ . (2)5787.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن البراء بن عازب : قالَ [رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ] : إنَّ العَبدَ الكافِرَ إذا كانَ فِي انقِطاعٍ مِنَ الدُّنيا وإقبالٍ مِنَ الآخِرَةِ ، نَزَلَ إلَيهِ مِنَ السَّماءِ مَلائِكَةٌ سودُ الوُجوهِ مَعَهُمُ المُسُوحُ (3) ، فَيَجلِسونَ مِنهُ مَدَّ البَصَرِ ، ثُمَّ يَجيءُ مَلَكُ المَوتِ حَتّى يَجلِسَ عِندَ رأسِهِ ، فَيَقولُ : أيَّتُهَا النَّفسُ الخَبيثَةُ اخرُجي إلى سَخَطٍ مِنَ اللّه ِ وغَضَبٍ .
قالَ : فَتَفَرَّقُ في جَسَدِهِ ، فَيَنتَزِعُها كَما يُنتَزَعُ السَّفّودُ (4) مِنَ الصُّوفِ المَبلولِ ،
فَيَأخُذُها ، فَإِذا أخَذَها لَم يَدَعوها في يَدِهِ طَرفَةَ عَينٍ حَتّى يَجعَلوها في تِلكَ المُسوحِ ، ويَخرُجُ مِنها كَأَنتَنِ ريحِ جيفَةٍ وُجِدَت عَلى وَجهِ الأَرضِ ، فَيَصعَدونَ بِها ، فَلا يَمُرّونَ بِها عَلى مَلَاً?مِنَ المَلائِكَةِ إلّا قالوا : ما هذَا الرّوحُ الخَبيثُ؟ فَيَقولونَ : فُلانُ بنُ فلانٍ ، بِأَقبَحِ أسمائِهِ الَّتي كانَ يُسَمّى بِها فِي الدُّنيا ، حَتّى يُنتَهى بِهِ إلَى السَّماءِ الدُّنيا فيُستَفتَحُ لَهُ فلا يُفتَحُ لَهُ ، ثُمَّ قَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَ بُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ» (5) فَيَقولُ اللّه ُ عز و جل : اُكتُبوا كِتابَهُ في سِجّينٍ فِي الأَرضِ السُّفلى ، فَتُطرَحُ روحُهُ طَرحا ، ثُمَّ قَرَأَ : «وَ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِى بِهِ الرِّيحُ فِى مَكَانٍ سَحِيقٍ» (6) ، فَتُعادُ روحُهُ في جَسَدِهِ ويَأتيهِ مَلَكانِ ، فَيُجلِسانِهِ فَيَقولانِ لَهُ : مَن رَبُّكَ؟ فَيَقولُ : هاه هاه ، لا أدري ! فَيَقولانِ لَهُ : ما دينُكَ؟ فَيَقولُ : هاه هاه ، لا أدري ! فَيَقولانِ لَهُ : ما هذَا الرَّجُلُ الَّذي بُعِثَ فيكُم؟ فَيَقولُ : هاه هاه ، لا أدري ! فَيُنادي مُنادٍ مِنَ السَّماءِ : أن كَذَبَ ، فَافرُشوا لَهُ مِنَ النّارِ وَافتَحوا لَهُ بابا إلَى النَّارِ ، فَيَأتيهِ مِن حَرِّها وسُمومِها ، ويَضيقُ عَلَيهِ قَبرُهُ حَتّى تَختَلِفَ فيهِ أضلاعُهُ ، ويَأتيهِ رَجُلٌ قَبيحُ الوَجهِ قَبيحُ الثِّيابِ مُنتِنُ الرّيحِ ، فَيَقولُ : أبشِر بِالَّذي يَسوءُكَ ، هذا يَومُكَ الَّذي كُنتَ توعَدُ ، فَيَقولُ : مَن أنتَ ؟ فَوَجهُكَ الوَجهُ يَجيءُ بِالشَّرِّ؟ فَيَقولُ : أنَا عَمَلُكَ الخَبيثُ ، فَيَقولُ : رَبِّ ! لا تُقِمِ السّاعَةَ . (7) .
ص: 523
حديث5785.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : صحيح البخارى _ به نقل از اَنَس _ : مردى گفت: اى پيامبر خدا! چگونه در روز رستاخيز ، كافر ، وارونه محشور مى شود؟
فرمود: «آيا آن كس كه او را در دنيا بر دو پا راه مى برد ، قادر نيست كه در روزِ رستاخيز ، او را بر رويش راه برد؟» .5788.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : وقتى كافر از گورش بيرون مى آيد ، كردارش با صورتى زشت و بشارتى بد در برابرش ظاهر مى گردد. كافر مى گويد: تو كيستى كه _ به خدا سوگند _ تو را بد آدمى مى بينم؟
او مى گويد: من كردار تو هستم .
پس او را مى بَرد و وارد آتش مى كند .5787.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل _ به نقل از براء بن عازب _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «آن گاه كه بنده كافر در آستانه بريدن از دنيا و رفتن به آخرت قرار مى گيرد ، فرشتگانى سياه چهره با پلاس هايى سياه از آسمان ، فرود مى آيند و در ديدرَسِ او مى نشينند. سپس فرشته مرگ مى آيد و كنار سرش مى نشيند و مى گويد: اى نفْس ناپاك! به سوى ناخشنودى و خشم خدا بيرون شو.
پس آن فرشته در جسم او پراكنده مى شود و نفْس را مانند سيخ كباب كه از پشم تَر بيرون مى كشند، بيرون مى كشد و آن را مى گيرد و چون آن را گرفت ، آن فرشتگان سياه چهره در چشم بر هم زدنى ، آن را از دستش مى ستانند و در آن
پلاس ها مى گذارند و از آن ، [بويى] مانند گندترين بوى مردارى كه در روى زمين يافت شده ، بر مى خيزد . آن فرشتگان ، او را بالا مى برند. هر جمعى از فرشتگان كه او را بر آنان مى گذرانند ، مى گويند: اين روح پليد چيست؟
آن فرشتگان مى گويند: فلان ، پسر فلان ! و زشت ترين نام هايش را كه در دنيا او را با آنها مى خوانده اند، به كار مى برند ، تا اين كه او را به آسمان پايين مى رسانند و مى گويند: در را برايش باز كنيد . امّا برايش باز نمى شود» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند: «درهاى آسمان را برايشان نمى گشايند و در بهشت در نمى آيند ، مگر آن كه طناب در سوراخ سوزن ، داخل شود» [و فرمود :] «پس خداوند عز و جل مى فرمايد: كارنامه او را در زندانى در زمين زيرين بنويسيد . در اين هنگام، روح او به سختى به زير افكنده مى شود» .
پيامبر صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را قرائت نمود : «و كسى كه براى خدا شريك آورد ، چنان است كه گويى از آسمان ، فرو افتاده و مرغان [شكارى] ، او را ربوده اند ، يا باد ، او را به جايى دور ، افكنده است» [و فرمود :] «دوباره روحش به پيكرش باز مى گردد و دو فرشته به نزدش مى آيند و او را مى نشانند و مى پرسند: خداوندِ تو كيست؟
او مى گويد: هاه، هاه ! (1) نمى دانم.
مى پرسند: دينت چيست؟
مى گويد: هاه، هاه ! نمى دانم.
مى پرسند: اين مردى كه در ميان شما برانگيخته شد ، كيست؟
مى گويد: هاه، هاه ! نمى دانم.
پس، منادى اى از آسمان ندا مى دهد كه: تكذيب كرد . پس، فرشى از آتش برايش بگسترانيد و درى سوى دوزخ به رويش بگشاييد.
آن گاه از حرارت و باد سوزان دوزخ به طرفش مى آيد و قبرش بر او چنان تنگ مى گردد كه دنده هايش در هم فرو مى روند، و مردى زشت روى و زشت جامه و بدبو نزدش مى آيد و مى گويد: بشارتت باد به كسى كه تو را به رنج آورَد! اين، روزى است كه به تو وعده داده مى شد.
مى پرسد: تو كيستى كه از چهره ات بدى مى بارد؟
مى گويد: من كردار پليد و زشت تو هستم.
او مى گويد: پروردگارا ! قيامت را برپا مكن» . .
ص: 524
5786.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لَقَد خُلِقَت زَبانِيَةُ (1) جَهَنَّمَ قَبلَ أن تُخلَقَ جَهَنَّمُ بِأَلفِ
عامٍ ، فَهُم كُلَّ يَومٍ يَزدادونَ قُوَّةً إلى قُوَّتِهِم ، حَتّى يَقبِضوا مَن قَبَضوا عَلَيهِ بِالنَّواصي وَالأَقدامِ . (2) .
ص: 525
5785.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، دژخيمان دوزخ، هزار سال پيش
از آن كه دوزخ آفريده شود، آفريده شدند و روز به روز ، نيرومندتر مى شوند تا [بتوانند] آن را كه مى گيرند ، از پيشانى و كف پاهايش بگيرند . .
ص: 526
5784.تاريخ دمشق ( _ به نقل از حارث _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ جَهَنَّمَ لَمّا سيقَ إليها أهلُها تَلَقَّتهُم فَلَفَحَتهُم (1) لَفحَةً ، لَم تَدَع لَحما عَلى عَظمٍ إلّا ألقَتهُ عَلَى العُرقوبِ (2) . (3)5784.تاريخ دمشق عن الحارث : عنه صلى الله عليه و آله : أيُّما والٍ وَلِيَ أمرَ أُمَّتي مِن بَعدي ، اُقيمَ يَومَ القِيامَةِ عَلى حَدِّ الصِّراطِ ونَشَرَتِ المَلائِكَةُ صَحيفَتَهُ ، فَإِن نَجا فَبِعَدلِهِ ، وإن جارَ انتَقَضَ بِهِ الصِّراطُ انتِقاضَةً تُزيلُ ما بَينَ مَفاصِلِهِ حَتّى يَكونَ بَينَ كُلِّ عُضوٍ وعُضوٍ مِن أعضائِهِ مَسيرَةُ مِئَةِ عامٍ يُخرَقُ بِهِ الصِّراطُ ، فَأَوَّلُ ما يَلقى بِهِ النّارَ أنفُهُ وحُرُّ وجَهِهِ . (4)5783.تاريخ دمشق ( _ به نقل از عبد اللّه بن جعفر _ ) عنه صلى الله عليه و آله : أيُّما والٍ وَلِيَ شَيئا مِن أمرِ أُمَّتي فَلَم يَنصَح لَهُم ويَجتَهِد لَهُم كَنَصيحَتِهِ وجَهدِهِ لِنَفسِهِ ، كَبَّهَ اللّه ُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ فِي النّارِ . (5)5782.امام على عليه السلام ( _ وقتى درباره قَدَر مورد پرسش قرار گرفت _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن قَرَأَ القُرآنَ يُريدُ بِهِ السُّمعَةَ وَالتِماسَ شَيءٍ ، لَقِيَ اللّه َ عز و جل يَومَ القِيامَةِ ووَجهُهُ عَظمٌ لَيسَ عَلَيهِ لَحمٌ ، وزَجَّ القُرآنُ في قَفاهُ حَتّى يُدخِلَهُ النّارَ ويَهوي فيها
مَعَ مَن يَهوي . (6) .
ص: 527
5781.التوحيد ( _ به نقل از عنتره شيبانى، از پدرش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هنگامى كه اهل دوزخ به سوى آن سوق داده مى شوند ، دوزخ ، شعله هاى خود را بر آنان چنان مى كوبد كه هر چه گوشت بر استخوان هاى آنهاست ، زير زانوهايشان فرو مى ريزد.5780.امام على عليه السلام ( _ هنگامى كه درباره قَدَر، مورد پرسش قرار گرفت _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر حكمرانى كه پس از من زمام امور امّتم را به دست گيرد، روز قيامت ، او را بر لبه صراط نگه مى دارند و فرشتگان ، نامه اعمالش را مى گشايند . پس اگر [در دنيا] به عدالت رفتار كرده بود ، نجات مى يابد و اگر ستم كرده بود، صراط ، او را چنان تكانى مى دهد كه بندهاى بدنش را از هم جدا مى كند ، به طورى كه هر عضوى از اعضايش به اندازه صد سال راه ، از ديگرى فاصله مى گيرد، و صراط ، شكاف مى خورد و نخستين جا از او كه به آتش مى رسد ، بينى و برآمدگى گونه هاى اوست.5779.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر حكمرانى كه زمام امرى از امور امّت مرا بر عهده گيرد ، ولى همان گونه كه براى خود ، دلسوز و كوشاست ، براى آنان دلسوزى و كوشش نكند، در قيامت ، خداوند ، او را در آتش سرنگون مى سازد.5778.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس قرآن را به قصد شهرت و [يا] درخواست چيزى تلاوت كند، روز قيامت با چهره اى از اسكلت بدون گوشت ، خداى عز و جل را ديدار مى كند، قرآن او را از پشت سرش هُل مى دهد تا آن كه او را به آتش در مى آورَد و او در آن
سقوط مى كند و در كنار ديگر سقوط كنندگان در آتش قرار مى گيرد. .
ص: 528
5783.تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن جعفر عن الإمام عليّ عل الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ أهلَ النّارِ يُعَظِّمونَ النّارَ ، وإنَّ أهلَ الجَنَّةِ يُعَظِّمونَ الجَنَّةَ وَالنَّعيمَ ، وإنَّ أهلَ جَهَنَّمَ إذا دَخَلوها هَوَوا فيها مَسيرَةَ سَبعينَ عاما ، فَإِذا بَلَغوا أعلاها قُمِعوا بِمَقامِعِ الحَديدِ ، واُعيدوا في دَركِها ، هذِهِ حالُهُم ، وهُوَ قولُ اللّه ِ عز و جل : «كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُواْ فِيهَا وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» (1) ، ثُمَّ تُبَدَّلُ جُلودُهُم جُلودا غَيرَ الجُلودِ الَّتي كانَت عَلَيهِم . (2)12 / 3صِفَةُ مُواجَهَةِ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ لِلمُجرِمينَالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَ_ائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ» . (3)
«سَأُصْلِيهِ سَقَرَ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ * لَا تُبْقِى وَ لَا تَذَرُ * لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ * عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ * وَ مَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إلَّا مَلَ_ائِكَةً وَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إلّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَ يَزْدَادَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِيمَانًا وَ لَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَ_ذَا مَثَلاً كَذَ لِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ وَ مَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إلّا هُوَ وَ مَا هِىَ إلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ» . (4)
.
ص: 529
5777.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : اهل دوزخ، دوزخ را باعظمت مى يابند و اهل بهشت نيز بهشت و نعمت هاى آن را باعظمت مى يابند. اهل دوزخ ، هر گاه به دوزخ در آيند ، مدّت هفتاد سال همچنان در حال سقوط اند . چون به بالاى آن رسيدند ، با گرزهاى آهنى بر سرشان مى كوبند و دوباره به قعر آن فرو مى افتند. اين وضع ، همچنان تكرار مى شود و اين ، سخن خداى عز و جل است ، آن جا كه مى فرمايد: «هر بار بخواهند از [شدّت] غم، از آن بيرون روند ، به آن باز گردانيده مى شوند [كه] : بچشيد عذاب آتش سوزان را!» . سپس پوست هايشان به پوست هاى ديگرى غير از آنچه داشته اند ، تبديل مى شود.12 / 3چگونگى برخورد دوزخبانان با گنهكارانقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوختِ آن ، مردم و سنگ هايند ، حفظ كنيد . بر آن آتش ، فرشتگان خَشِن و سختگير [گماشته شده]اند، [كه] از آنچه خدا به آنان دستور داده ، سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مأمورند ، انجام مى دهند» .
«زودا كه او را به دوزخ در آورم ! آن هم چه دوزخى ! نه باقى مى گذارد و نه رها مى كند. پوست ها را سياه مى گرداند. بر آن دوزخ ، نوزده [نگهبان ]است. و ما گماردگان بر آتش را جز فرشتگان نگردانيديم و شماره آنها را جز آزمايشى براى كسانى كه كافر شده اند ، قرار نداديم تا آنان كه اهل كتاب اند ، يقين كنند و بر ايمان مؤمنان افزوده شود و اهل كتاب و مؤمنان نيز به شك نيفتند، و تا كسانى كه در دل هايشان بيمارى است و [نيز] كافران بگويند: خدا از اين وصف كردن ، چه چيزى را اراده كرده است؟ اين گونه، خدا هر كه را بخواهد ، گم راه مى كند و هر كه را بخواهد ، هدايت مى كند، و [شماره] سپاهيان پروردگارت را جز او نمى داند، و اين [آيات] ، جز يادآورى اى براى بشر نيست» .
.
ص: 530
الحديث5775.عنه صلى الله عليه و آله : تفسير القمّي عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في حَديثِ المِعراجِ _ : سَمِعتُ صَوتا أفزَعَني ، فَقالَ جَبرَئيلُ : أتَسمَعُ يا مُحَمَّدُ؟ قُلتُ : نَعَم ، قالَ : هذِهِ صَخرَةٌ قَذَفتُها عَن شَفيرِ جَهَنَّمَ مُنذُ سَبعينَ عاما فَهذا حينَ استَقَرَّت . قالوا : فَما ضَحِكَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حَتّى قُبِضَ .
قالَ : فَصَعِدَ جَبرَئيلُ وصَعِدتُ مَعَهُ إلى سَماءِ الدُّنيا وعَلَيها مَلَكٌ يُقالُ لَهُ : إسماعيلُ ، وهُوَ صاحِبُ الخَطفَةِ الَّتي قالَ اللّه ُ عز و جل : «إلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ» وتَحتَهُ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، تَحتَ كُلِّ مَلَكٍ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، فَقالَ : يا جَبرَئيلُ ، مَن هذا مَعَكَ؟ فَقالَ : مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، قالَ : أَوَقَد بُعِثَ ؟ قالَ : نَعَم ، فَفَتَحَ البابَ فَسَلَّمتُ عَلَيهِ وسَلَّمَ عَلَيَّ ، وَاستَغفَرتُ لَهُ وَاستَغفَرَ لي ، وقالَ : مَرحَبا بِالأَخِ النّاصِحِ وَالنَّبِيِّ الصّالِحِ ، وتَلَقَّتنِي المَلائِكَةُ حَتّى دَخَلتُ سَماءَ الدُّنيا ، فَما لَقِيَني مَلَكٌ إلّا كانَ ضاحِكا مُستَبشِرا ، حَتّى لَقِيَني مَلَكٌ مِنَ المَلائِكَةِ لَم أرَ أعظَمَ خَلقا مِنهُ ، كَريهُ المَنظَرِ ظاهِرُ الغَضَبِ ، فَقالَ لي مِثلَ ما قالوا مِنَ الدُّعاءِ إلّا أنَّهُ لَم يَضحَك ، ولَم أرَ فيهِ مِنَ الاِستِبشارِ وما رَأَيتُ مِمَّن ضَحِكَ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَقُلتُ : مَن هذا يا جَبرَئيلُ ، فَإِنّي قَد فَزِعتُ ؟ فَقالَ : يَجوزُ أن تَفزَعَ مِنهُ ، وكُلُّنا نَفزَعُ مِنهُ ، هذا مالِكٌ خازِنُ النّارِ ، لَم يَضحَك قَطُّ ، ولَم يَزَل مُنذُ وَلّاهُ اللّه ُ جَهَنَّمَ يَزدادُ كُلَّ يَومٍ غَضَبا وغَيظا عَلى أعداءِ اللّه ِ وأهلِ مَعصِيَتِهِ ، فَيَنتَقِمُ اللّه ُ بِهِ مِنهُم ، ولَو ضَحِكَ إلى أحَدٍ قَبلَكَ أو كانَ ضاحِكا لِأَحَدٍ بَعدَكَ لَضَحِكَ إلَيكَ ، ولكِنَّهُ لا يَضحَكُ . فَسَلَّمتُ عَلَيهِ ، فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلامَ وبَشَّرَني بِالجَنَّةِ ، فَقُلتُ لِجَبرَئيلِ _ وجَبرَئيلُ بِالمَكانِ الَّذي وَصَفَهُ اللّه َ «مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ» (1) _ : ألا تَأمُرُهُ أن يُرِيَنِي النّارَ؟ فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ : يا مالِكُ ! أرِ مُحَمَّدا النّارَ ، فَكَشَفَ عَنها
غِطاءَها وفَتَحَ بابا مِنها ، فَخَرَجَ مِنها لَهَبٌ ساطِعٌ فِي السَّماءِ وفارَت ، فَارتَعَدتُ حَتّى ظَنَنتُ لَيَتَناوَلُني مِمّا رَأَيتُ ، فَقُلتُ لَهُ : يا جَبرَئيلُ ، قُل لَهُ فَليَرُدَّ عَلَيها غِطاءَها ، فَأَمَرَها ، فَقالَ لَها : اِرجِعي ، فَرَجَعَت إلى مَكانِهَا الَّذي خَرَجَت مِنهُ . (2) .
ص: 531
حديث5773.تفسير الصنعاني عن صخر بن جويرية : تفسير القمّى _ به نقل از هشام بن سالم ، از امام صادق عليه السلام ، در بيانِ حديث معراج _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «صدايى شنيدم كه مرا به وحشت انداخت. جبرئيل گفت: شنيدى، اى محمّد؟
گفتم: آرى. گفت: اين [صداى] خَر سنگى بود كه هفتاد سال پيش ، از لبه جهنّم انداختم و اكنون به تهِ آن رسيد» .
[اصحاب] گفتند: از آن پس، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تا زنده بود ، خنده به لبانش نيامد .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس، جبرئيل بالا رفت و من همراه او تا آسمان دنيا بالا رفتم. بر آن آسمان ، فرشته اى گمارده شده بود كه به او اسماعيل مى گويند . او صاحب همان رُبايشى است كه خداوند عز و جل فرموده است: «مگر آن كسى كه ربود ، ربودنى . پس ، بر او شعله روشنى از پس در آمد» . و در زير [فرمانِ] او ، هفتاد هزار فرشته بودند و زير [فرمانِ] هر يك از آنها نيز هفتاد هزار فرشته .
او (اسماعيل) گفت: اى جبرئيل ! اين كه همراه توست ، كيست ؟
جبرئيل گفت: محمّد صلى الله عليه و آله .
گفت: مگر برانگيخته شده است؟
گفت: آرى.
پس، آن فرشته در را گشود و به او سلام كردم و او به من سلام كرد . برايش طلب آمرزش كردم و او نيز برايم طلب آمرزش كرد و گفت: خوش آمدى ، اى برادر مخلص و اى پيامبر پاك ! و فرشتگان به استقبالم آمدند تا آن كه وارد آسمان دنيا شدم . به هر فرشته اى كه بر مى خوردم ، خندان و شادان بود ، تا آن كه به فرشته اى از فرشتگان برخوردم كه هنوز مخلوقى تنومندتر از او نديده ام و چهره اى زشت و خشم آلود داشت. او نيز همانند ديگر فرشتگان برايم دعا كرد ؛ امّا نخنديد و آن شادمانى و خنده اى را كه در ديگر فرشتگان ديدم ، در او مشاهده نكردم. گفتم: اين كيست ، اى جبرئيل ؟ به راستى كه ترسيدم !
گفت: جا دارد كه از او بترسى . همه ما از او مى ترسيم. اين ، مالك، دوزخبان است. او هرگز نخنديده است و از زمانى كه خداوند، او را بر دوزخ گماشته، هر روز، خشم وكين او بردشمنان خدا و گنهكاران ، افزوده مى شود. خداوند به وسيله او ، از آنان انتقام مى گيرد. اگر بنا بود پيش از تو يا پس از تو به روى كسى بخندد ، قطعا به روى تو مى خنديد ؛ امّا او [هرگز ]نمى خندد.
من به او سلام كردم. سلامم را پاسخ گفت و به بهشت ، نويدم داد. به جبرئيل _ كه مقامش چنان است كه خداوند در وصف او فرموده: «[فرمانش] مُطاع و [نزد خداوند ،] امين است» _
گفتم: به او دستور نمى دهى كه آتش را به من نشان دهد؟
جبرئيل به او گفت: اى مالك ! آتش را به محمّد ، نشان بده.
او درپوش جهنّم را برداشت و درى از آن را گشود. شعله اى درخشان از آن به آسمان رفت و جهنّم فوران كرد. چنان لرزه اى بر من افتاد كه خيال كردم آنچه ديدم ، مرا فرو خواهد گرفت.
به جبرئيل گفتم: اى جبرئيل ! به او بگو درپوش آن را بگذارد.
مالك ، دستور داد و به شعله گفت: بر گرد . و شعله به جاى خود باز گشت» . .
ص: 532
5772.امام على عليه السلام ( _ در سرزنش بدعت گذاران و نهى آنان از سخن گفتن درب ) الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حَيثُ اُسرِيَ بِهِ إلَى السَّماءِ لَم يَمُرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ إلّا رَأى مِنهُ ما يُحِبُّ مِنَ البِشرِ وَاللُّطفِ وَالسُّرورِ بِهِ ، حَتّى مَرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ ، فَلَم يَلتَفِت إلَيهِ ولَم يَقُل لَهُ شَيئا ، فَوَجَدَهُ قاطِبا عابِسا ، فَقالَ : يا جَبرَئيلُ ! ما مَرَرتُ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ إلّا رَأَيتُ البِشرَ وَاللُّطفَ وَالسُّرورَ مِنهُ إلّا هذا ، فَمَن هذا؟ قالَ : هذا مالِكٌ خازِنُ النّارِ ، وهكَذا خَلَقَهُ رَبُّهُ ، قالَ : فَإِنّي اُحِبُّ أن تَطلُبَ إلَيهِ أن يُرِيَنِي النّارَ ، فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ : إنَّ هذا مُحَمَّدا رَسولُ اللّه ِ ، وقَد سَأَلَني أن أطلُبَ إلَيكَ أن تُرِيَهُ النّارَ ، قالَ : فَأَخَرجَ لَهُ عُنُقا مِنها فَرَآها ، فَمَا افتَرَّ (1) ضاحِكا حَتّى قَبَضَهُ اللّه ُ عز و جل . (2)5771.امام على عليه السلام : سنن الترمذي عن جابر بن عبد اللّه : قالَ ناسٌ مِنَ اليَهودِ لِأُناسٍ مِن أصحابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : هَل يَعلَمُ نَبِيُّكُم كَم عَدَدُ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ؟ قالوا : لا نَدري حَتّى نَسألَ نَبِيَّنا ... فَلَمّا جاؤوا قالوا : يا أبَا القاسِمِ ، كَم عَدَدُ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ ؟ قالَ : هكَذا ، وهكَذا _ في مَرَّةٍ عَشَرَةٌ ، وفي مَرَّةٍ تِسعٌ _ . (3)5770.امام صادق عليه السلام ( _ در بيان انواع آيات قرآن _ ) البعث والنشور عن البراء بن عازب : إنَّ رَهطا مِنَ اليَهودِ سَأَلوا رَجُلاً مِن أصحابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله عَن خَزَنَةِ جَهَنَّمَ ، قالَ : اللّه ُ ورَسولُهُ أعلَمُ ، فَجاءَ الرَّجُلُ فَأَخبَرَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله ،
ص: 533
5772.عنه عليه السلام ( _ في تَوبيخِهِ لِلمُبتَدِعينَ ونَهيِهِم عَنِ التّ ) امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در شبى كه به آسمان برده شد، بر هر مخلوقى از مخلوقات خدا كه مى گذشت ، خوش رويى و مهربانى و شادمانى را در او مى ديد، تا آن كه بر مخلوقى از مخلوقات خدا گذشت ؛ ولى آن مخلوق به پيامبر صلى الله عليه و آله توجّه نكرد و چيزى به ايشان نگفت .
پيامبر صلى الله عليه و آله او را اخم كرده و ترش رو ديد . به جبرئيل فرمود : «اى جبرئيل ! من بر هر مخلوقى از مخلوقات خدا كه گذشتم ، او را خوش رو و مهربان و شادمان ديدم ، بجز اين يكى . مگر او كيست؟» .
جبرئيل گفت: او مالك، دوزخبان است. پروردگارش او را اين گونه آفريده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «دوست دارم از او بخواهى آتش را به من نشان دهد» .
جبرئيل به مالك گفت: اين ، محمّد پيامبر خداست و از من خواسته كه از تو بخواهم آتش را به او نشان دهى.
مالك، تنوره اى از آن را براى پيامبر صلى الله عليه و آله بيرون آورد و ايشان آن را ديد . پيامبر صلى الله عليه و آله از آن پس ، تا زمانى كه خداوند عز و جل جانش را ستاند ، لبانش به خنده باز نشد.5754.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سنن الترمذى _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ : مردمى از يهود به مردمانى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: آيا پيامبر شما مى داند شمار نگهبانان جهنّم ، چند تاست؟
گفتند: نمى دانيم . بايد از پيامبرمان بپرسيم... .
پس، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: اى ابو القاسم ! شمار نگهبانان جهنّم ، چند تاست؟
فرمود: «اين تعداد و اين تعداد»، و با دست ، يك ده تا و يك نُه تا [و مجموعا نوزده تا] را نشان داد .5754.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : البعث و النشور _ به نقل از براء بن عازب _ : گروهى يهودى از مردى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله در باره نگهبانان جهنّم پرسيدند .
گفت: خدا و پيامبرش داناترند . و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و به ايشان خبر داد . پس،
اين آيه نازل شد: «بر آن ، نوزده [نگهبان] است» . .
ص: 534
5753.امام على عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ نيرانَ جَهَنَّمَ عَذابٌ عَلَى الكُفّارِ ، وخَزَنَةُ جَهَنَّمَ مَعَهُم فيها ، فَهِيَ رَحمَةُ اللّه ِ عَلَيهِم . (1)راجع : ص 232 (الفصل التاسع : أحوال أهل النار / طلب التخفيف) .
12 / 4أوّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ5927.الاُصول الستّة عشر عن سليمان الطلحي : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ سُلطانٌ مُسَلِّطٌ لَم يَعدِل في سُلطانِهِ ، أطغاهُ كِبرُهُ وأبطَرَتهُ قُوَّتُهُ . (2)5926.تفسير القمّي ( _ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى : {Q} «فِيهَا يُفْرَق ) عنه صلى الله عليه و آله : أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ أميرٌ مُتَسَلِّطٌ لَم يَعدِل ، وذو ثَروَةٍ مِنَ المالِ لَم يُعطِ المالَ حَقَّهُ ، وفَقيرٌ فَخورٌ . (3)5925.الغيبة ، نعمانى _ به نقل از داوود بن قاسم جعفرى _ عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ فُقَراءَ المُسلِمينَ يَدخُلونَ الجَنَّةَ قَبلَ أغنِيائِهِم بِمِقدارِ أربَعينَ عاما حَتّى يَتَمَنّى أغنِياءُ المُسلِمينَ يَومَ القِيامَةِ أنَّهُم كانوا فُقَراءَ فِي الدُّنيا ، وإنَّ أغنِياءَ الكُفّارِ
لَيَدخُلونَ النّارَ قَبلَ فُقَرائِهِم بِمِقدارِ أربَعينَ عاما حَتّى يَتَمَنّى أغنِياءُ الكُفّارِ أنَّهُم كانوا فِي الدُّنيا فُقَراءَ . (4) .
ص: 535
5925.الغيبة للنعماني عن داوود بن القاسم الجعفري : امام صادق عليه السلام : آتش هاى جهنّم ، براى كافران ، عذاب است و نگهبانان جهنّم ، با كافران ، در آن هستند . بنا بر اين، همين جهنّم ، براى نگهبانانش رحمت است.
ر . ك : ص 233 (فصل نهم : احوال دوزخيان / درخواست تخفيف) . 12 / 4نخستين كسى كه وارد آتش مى شود5922.امام باقر عليه السلام ( _ وقتى اين سخن خداى متعال ذكر شد : {Q} «در آن [شب ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نخستين كسى كه وارد آتش جهنّم مى شود ، پادشاه قدرتمندى است كه در پادشاهى اش دادگرى نكند و تكبّرش او را سركش و قدرتش او را سرمست كند .5921.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن مسلم، از امام باقر يا امام ص ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نخستين كسى كه به آتش وارد مى شود ، فرمان رواى قدرتمندى است كه دادگرى نكند، و ثروتمندى كه حقوق مال خود را نپردازد ، و نيز تهى دست متكبّر.5920.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تهى دستان مسلمان به اندازه چهل سال زودتر از توانگرانشان وارد بهشت مى شوند ، تا جايى كه توانگران مسلمان ، در روز قيامت ، آرزو مى كنند كه كاش در دنيا تهى دست بودند؛ و توانگران كافر به اندازه چهل سال زودتر از
تهى دستانشان وارد آتش مى شوند تا جايى كه توانگران كافر ، آرزو مى كنند كه كاش در دنيا تهى دست بودند.
.
ص: 536
5924.الكافي عن معلّى بن محمّد : عنه صلى الله عليه و آله : أيُّمَا امرَأَةٍ آذَت زَوجَها بِلِسانِها لَم يَقبَلِ اللّه ُ عز و جل مِنها صَرفا ولا عَدلاً ولا حَسَنَةً مِن عَمَلِها حَتّى تُرضِيَهُ ، وإن صامَت نَهارَها وقامَت لَيلَها وأعتَقَتِ الرِّقابَ وحَمَلَت عَلى جِيادِ الخَيلِ في سَبيلِ اللّه ِ ، وكانَت في أوَّلِ مَن يَرِدُ النّارَ . وكَذلِكَ الرَّجُلُ إذا كانَ لَها ظالِما . (1)5923.الإمام الصادق عليه السلام : سنن الترمذي عن أبي هريرة : حَدَّثَني رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أنَّ اللّه َ _ تَبارَكَ وتَعالى _ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يَنزِلُ إلَى العِبادِ لِيَقضِيَ بَينَهُم ، وكُلُّ اُمَّةٍ جاثِيَةٌ (2) ، فَأَوَّلُ مَن يَدعو بِهِ : رَجُلٌ جَمَعَ القُرآنَ ، ورَجُلٌ يَقتَتِلُ في سَبيلِ اللّه ِ ، ورَجُلٌ كَثيرُ المالِ .
فَيَقولُ اللّه ُ لِلقارِئِ : ألَم أُعَلِّمكَ ما أنزَلتُ عَلى رَسولي؟ قالَ : بَلى يا رَبِّ ، قالَ : فَماذا عَمِلتَ فيما عُلِّمتَ؟ قالَ : كُنتُ أقومَ بِهِ آناءَ اللَّيلِ وآناءَ النَّهارِ ! فَيَقولُ اللّه ُ لَهُ : كَذَبتَ ، وتَقولُ لَهُ المَلائِكَةُ : كَذَبتَ ، ويَقولُ اللّه ُ : بَل أرَدتَ أن يُقالَ : إنّ فُلانا قارِئٌ ، فَقَد قيلَ ذاكَ .
ويُؤتى بِصاحِبِ المالِ ، فَيَقولُ اللّه ُ لَهُ : ألَم أُوَسِّع عَلَيكَ حَتّى لَم أدَعكَ تَحتاجُ إلى أحَدٍ؟ قالَ : بَلى يا رَبِّ ، قالَ : فَماذا عَمِلتَ فيما آتَيتُكَ؟ قالَ : كُنتُ أصِلُ الرَّحِمَ و أتَصَدَّقُ ! فَيَقولُ اللّه ُ لَهُ : كَذَبتَ ، وتَقولُ لَهُ المَلائِكَةُ : كَذَبتَ ، ويَقولُ اللّه ُ تَعالى :
بَل أرَدتَ أن يُقالَ : فُلانٌ جَوادٌ ، فَقَد قيلَ ذاكَ .
ويُؤتى بِالَّذي قُتِلَ في سَبيلِ اللّه ِ ، فَيَقولُ اللّه ُ لَهُ : فيماذا قُتِلتَ ؟ فَيَقولُ : أُمِرتُ بِالجِهادِ في سَبيلِكَ ، فَقاتَلتُ حَتّى قُتِلتُ ! فَيَقولُ اللّه ُ تَعالى لَه : كَذَبتَ ، وتَقولُ لَهُ المَلائِكَةُ : كَذَبتَ ، ويَقولُ اللّه ُ : بَل أرَدتَ أن يُقالَ : فُلانٌ جَريءٌ ، فَقَد قيلَ ذاكَ .
ثُمَّ ضَرَبَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَلى رُكبَتيَّ ، فَقالَ : يا أبا هُرَيرَةَ ، أولئِكَ الثَّلاثَةُ أوَّلُ خَلقِ اللّه ِ تُسعَرُ بِهِمُ النّارُ يَومَ القِيامَةِ . (3) .
ص: 537
5922.الإمام الباقر عليه السلام ( _ وقَد ذُكِرَ قَولُهُ تَعالى : {Q} «فِيهَا يُفْرَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر زنى كه شوهرش را با زبانش بيازارد ، تا زمانى كه او را از خود راضى نگرداند ، خداوند عز و جل از او هيچ هزينه و انفاق و هيچ كردار نيكى را نمى پذيرد ، هرچند روزها را روزه بگيرد و شب هايش را به عبادت بگذراند و بنده ها آزاد كند و بهترين اسب ها را در راه خدا [به جهاد ]بفرستد . او در زمره نخستين كسانى خواهد بود كه به آتش وارد مى شوند . همچنين است مرد ، اگر به زنش ستم كند.5921.الكافي عن محمّد بن مسلم عن أحدهما عليهماالسلام ( _ وقَد سُئِلَ عَن لَيلَةِ القَدرِ _ ) سنن الترمذى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود كه : «چون روز قيامت شود، خداوند _ تبارك و تعالى _ به سوى بندگان ، فرود مى آيد تا ميان آنان داورى كند و همه امّت ها [براى حسابرسى] زانو زده اند. نخستين كسى را كه [خداوند] فرا مى خواند ، مردى است كه قرآن را [در سينه خود] گرد آورده و مردى كه در راه خدا جنگيده و مردى را كه دارايى بسيار داشته است. آن گاه خداوند به قارى قرآن مى فرمايد: آيا آنچه را كه بر پيامبرم فرو فرستادم ، به تو نياموختم؟
مى گويد: چرا ، اى پروردگار من !
مى فرمايد: به آنچه به تو آموخته شد ، چگونه عمل كردى؟
مى گويد: در اوقات شب و روز ، آن را مى خواندم.
خداوند به او مى فرمايد: دروغ مى گويى. و فرشتگان نيز به او مى گويند : دروغ مى گويى.
خداوند مى فرمايد: بلكه خواستى كه بگويند: فلانى ، قارى قرآن است . و اين هم گفته شد.
آن گاه، صاحب دارايى را مى آورند و خداوند به او مى فرمايد: آيا آن قدر به تو ثروت ندادم كه نگذارم به كسى محتاج شوى؟
مى گويد: چرا ، اى پروردگار من !
مى فرمايد: با آنچه به تو دادم ، چه كردى؟
مى گويد: [با آن] به خويشاوندان ، رسيدگى مى كردم و صدقه مى دادم.
خداوند به او مى فرمايد: دروغ مى گويى . و فرشتگان نيز به او مى گويند: دروغ مى گويى.
خداوند مى فرمايد: بلكه خواستى بگويند: فلانى ، بخشنده است . و اين هم گفته شد.
سپس مردى را كه در راه خدا كشته شده است ، مى آورند . خداوند به او مى فرمايد: در چه راهى كشته شدى؟
مى گويد: به جهاد در راه تو امر شدم . من هم جنگيدم تا كشته شدم.
خداى متعال به او مى فرمايد: دروغ مى گويى . و فرشتگان نيز به او مى گويند: دروغ مى گويى.
خداوند مى فرمايد: بلكه خواستى بگويند: فلانى ، آدم شجاعى است . و اين هم گفته شد» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس بر زانوان من زد و فرمود: «اى ابو هريره ! اين سه گروه ، نخستين مخلوق خدايند كه در روز قيامت ، آتشْ آنها را مى سوزاند» . .
ص: 538
5920.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ أوَّلَ أهلِ النّارِ دُخولاً إلَى النّارِ أهلُ المُنكَرِ . (1)5919.علل الشرائع ( _ به نقل از سماعه _ ) مصباح الشريعة _ في ما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _ : أوحَى اللّه ُ عز و جل إلى موسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام : المُغتابُ إذا تابَ فَهُوَ آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ ، وإن لَم يَتُب فَهُوَ أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ . (2)5918.الغيبة ، طوسى ( _ به نقل از ابو هاشم جعفرى _ ) تنبيه الخواطر : أوحَى اللّه ُ تَعالى إلى موسى عليه السلام : مَن ماتَ تائِبا مِنَ الغيبَةِ فَهُوَ آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ ، ومَن ماتَ مُصِرّا عَلَيها فَهُوَ أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ . (3)5919.علل الشرايع عن سماعة : تنبيه الخواطر : فِي الوَحيِ القَديمِ : ... هَل تَدرونَ أوَّل مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ؟ الفُقَراءُ الرّاضونَ . هَل تَدَرونَ أوَّلَ مَن يَدخُلُ النّارَ ؟ الجَبّارونَ المُتَكَبِّرونَ . هَل تَدَرونَ أوَّلَ
مَن يَخرُجُ مِنَ النّارِ ؟ الفَسَقَةُ المُحسِنونَ . (4)راجع : ص 620 (الفصل الثالث عشر : طائفة من المبشّرين بالنار / إبليس وأتباعه) .
.
ص: 539
5917.امام صادق عليه السلام ( _ وقتى درباره عرش و كرسى، مورد پرسش قرار گرفت _ ) امام باقر عليه السلام : نخستين دوزخيانى كه وارد آتش مى شوند، اهل منكرات اند.5916.تفسير العيّاشى ( _ به نقل از ابن سنان _ ) مصباح الشريعة _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _ : خداى عز و جلبه موسى بن عمران وحى فرمود كه : غيبت كننده، هر گاه توبه كند، آخرين كسى است كه وارد بهشت مى شود و اگر توبه نكند ، نخستين كسى است كه وارد آتش مى شود .5917.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ العَرشِ وَالكُرسِيِّ _ ) تنبيه الخواطر: خداى متعال به موسى عليه السلام وحى فرمود كه: هر كس از غيبت ، توبه كرده باشد و بميرد، آخرين كسى است كه وارد بهشت مى شود و هر كس در حال ادامه بر آن از دنيا برود ، نخستين كسى است كه وارد آتش مى شود.5916.تفسير العياشي عن ابن سنان عن الإمام الصادق عليه ا تنبيه الخواطر: در وحى قديم (اديان گذشته) آمده است كه: آيا مى دانيد نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند ، چه كسانى هستند ؟ درويشان خُرسند.
آيا مى دانيد نخستين كسانى كه وارد آتش مى شوند ، چه كسانى هستند ؟ پادشاهان گردن فرازند .
آيا مى دانيد نخستين كسانى كه از آتشْ بيرون مى روند ، چه كسانى هستند؟ گنهكارانِ احسان كننده اند.
ر . ك : ص 621 (فصل سيزدهم : گروهى از نويد دادگان به آتش / شيطان و پيروانش) . .
ص: 540
12 / 5أشَدُّ النّاسِ عَذاباالكتاب«فَوَقَ_اهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ مَا مَكَرُواْ وَ حَاقَ بِألِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» . (1)
الحديث5914.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ مِن أشَدِّ النّاسِ عَذابا أشَدَّهُم عَذابا فِي الدُّنيا لِلنّاسِ . (2)5913.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه ِ يَومَ القِيامَةِ وأشَدَّهُم عَذابا إمامٌ جائِرٌ . (3)5912.الكافي عن منصور بن حازم : عنه صلى الله عليه و آله : مَن دَلَّ سُلطانا عَلَى الجَورِ قُرِنَ مَعَ هامانَ (4) ، وكانَ هُوَ وَالسُّلطانُ مِن أشَدِّ أهلِ النّارِ عَذابا . (5) .
ص: 541
12 / 5آنان كه سخت ترين عذاب را دارندقرآن«پس ، خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مى كردند ، نگه داشت و فرعونيان را عذاب سخت فرا گرفت : اين كه هر صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند . و در روزى كه رستاخيز برپا شود ، [فرياد مى رسد كه:] فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد».
حديث5910.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخت ترين عذاب را [در قيامت ،] آن كسانى دارند كه در دنيا مردم را سخت تر عذاب [و شكنجه ]مى دهند.5909.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : منفورترينِ مردم نزد خدا در روز قيامت و آن كه عذابش از همه آنان سخت تر است ، پيشواى ستمكار است .5908.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس سلطانى را به ستم راه نمايى كند ، با هامان (1) همدم مى شود و عذاب او و آن سلطان ، از همه دوزخيان ، سخت تر است .
.
ص: 542
5907.تفسير القمّى ( _ در تفسير اين سخن خداى متعال : {Q} «در آن، هر كا ) عنه صلى الله عليه و آله _ لَمّا سَأَلَهُ الإِمامُ عَلِيٌّ عليه السلام : ما مَنزِلةُ إمامٍ جائِرٍ مُعتَدٍ لَم يُصلِح لِرَعِيَّتِهِ ولَم يَقُم فيهِم بِأَمرِ اللّه ِ تَعالى ؟ _ : هُوَ رابِعُ أربَعَةٍ مِن أشَدِّ الناسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ : إبليسُ ، و فِرعَونُ ، وقاتِلُ النَّفسِ ، ورابِعُهُم سُلطانٌ جائِرٌ . (1)5906.امام عسكرى عليه السلام ( _ در تفسير منسوب به ايشان ، درباره اين سخن خداى م ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ مِن أعظَمِ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن أشرَكَهُ اللّه ُ في سُلطانِهِ فَجارَ في حُكمِهِ . (2)5905.تفسير القمى ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسكان _ ) عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ الناسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ رَجُلٌ قَتَلَهُ نَبِيٌّ أو قَتَلَ نَبِيّا ، وإمامُ ضَلالَةٍ ، ومُمَثِّلٌ مِنَ المُمَثِّلينَ (3) . (4)5907.تفسير القمّي ( _ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى : {Q} «فِيهَا يُفْرَق ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أشَدَّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن قَتَلَ نَبِيّا ، أو قَتَلَهُ نَبِيٌّ ، أو قَتَلَ أحَدَ والِدَيهِ ، وَالمُصَوِّرونَ ، وعالِمٌ لَم يَنتَفِع بِعِلمِهِ . (5)5906.الإمام العسكريّ عليه السلام ( _ فِي التَّفسيرِ المَنسوبِ إلَيهِ ، في قَولِهِ تَ ) عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ عالِمٌ لَم يَنفَعهُ عِلمُهُ . (6)5905.تفسير القمّي عن عبد اللّه بن مسكان عن الإمام الصا عنه صلى الله عليه و آله : مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ يُريدُ بِهِ رِياءً وسُمعَةً ، لِيُمارِيَ بِهِ السُّفَهاءَ ، ويُباهِيَ بِهِ العُلَماءَ ،
ويَطلُبُ بِهِ الدُّنيا ؛ بَدَّدَ اللّه ُ عز و جل عِظامَهُ يَومَ القِيامَةِ ، ولَم يَكُن فِي النّارِ أشَدُّ عَذابا مِنهُ ، ولَيسَ نَوعٌ مِن أنواعِ العَذابِ إلّا ويُعَذَّبُ بِهِ مِن شِدَّةِ غَضَبِ اللّه ِ عَلَيهِ وسَخَطِهِ . (7) .
ص: 543
5904.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ وقتى امام على عليه السلام از ايشان پرسيد : پيشواى ستمگر و متجاوزى كه به اصلاح رعيّتش نپردازد و فرمان خداى متعال را در ميان آنها بر پاى ندارد، چه جايگاهى دارد؟ _ : او در روز قيامت ، يكى از چهار نفرى است كه سخت ترين عذاب را دارند: ابليس، فرعون، قاتل، و چهارمين آنها ، سلطان ستمگر است .5903.تفسير القمّى : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : يكى از كسانى كه در روز قيامت ، سخت ترين عذاب را دارند ، كسى است كه خداوند ، او را در سلطنتش شريك كند و او در حكومت خود ، ستم روا دارد.5902.امام كاظم عليه السلام ( _ در دعايش پس از نماز عصر _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخت ترين عذاب را در روز قيامت ، مردى دارد كه پيامبرى ، او را بكشد يا او پيامبرى را بكشد، و [نيز ]پيشواى گم راهى، و صورتگرى (1) از صورتگران .5904.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخت ترين عذاب در روز قيامت ، براى كسى است كه پيامبرى را بكشد يا به دست پيامبرى كشته شود، يا يكى از والدينش را بكشد، و [نيز براى ]صورتگران و عالِمى كه از علم خود استفاده نكند.5903.تفسير القمي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : معذّب ترينِ مردم در روز قيامت ، دانشمندى است كه دانشش او را سود نبخشد.5902.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ في دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس قرآن را براى خودنمايى و شهرت طلبى بياموزد تا با آن به مجادله با نادانان بپردازد و بر دانايان ، فخر بفروشد و به وسيله آن ، دنيا را بجويد،
خداوند عز و جل در روز قيامت، استخوان هايش را خُرد مى كند و در آتش ، كسى سخت تر از او عذاب نمى شود و هيچ نوع عذابى نيست ، مگر اين كه از شدّت خشم و غضب خدا بر او ، با آن، عذاب و شكنجه مى شود. .
ص: 544
5901.امام رضا عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ الناسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ الَّذينَ يُضاهونَ بِخَلقِ اللّه ِ (1) . (2) .
ص: 545
5900.تفسير العيّاشى ( _ به نقل از حمران _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : معذّب ترين مردم در روز قيامت ، كسانى هستند كه براى مخلوقات خداوند ، شبيه مى سازند . (1) .
ص: 546
. .
ص: 547
توضيحى درباره حكم ساختن مجسّمهاحاديث فراوانى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، در كتب روايى شيعه و اهل سنّت نقل شده ونيز احاديث متعدّدى از ائمه اهل بيت عليهم السلام مبنى بر حرمت مجسمه سازى انسان و حيوانات و موجودات زنده آمده است . (1) اكثر فقهاى مذاهب اسلامى اعمّ از اهل سنّت و اماميّه، بر اساس اين روايات فراوان، فتوا به حرمت مجسمه سازى موجود زنده داده اند وحتّى برخى فقهاى شيعه مانند صاحب «جواهر» (2) ، و شيخ انصارى (3) در كتاب«المكاسب» و آيت اللّه خويى در «مصباح الفقاهة» (4) و فقهاى اهل سنّت مانند عبد الرحمن جزيرى در «الفقه على المذاهب الأربعة» (5) و دكتر وهبه زحيلى در «الفقه الإسلامى» (6) ادّعاى اجماع كرده اند. امّا برخى فقهاى متقدّم اماميّه مانند شيخ طوسى در تفسير «التبيان» (7) و طبرسى در «مجمع البيان» (8) قائل به كراهت شده و حرمت را اختصاص به بت سازى داده اند . از معاصران نيز برخى از فقها نيز همين گونه فتوا داده اند. (9) منشأ اين اختلاف فتوا ، اختلاف برداشت در موقّت بودن حكم حرمت مجسمه سازى و صورتگرى است كه در احاديث متعدّد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمّه اهل بيت عليهم السلام رسيده است. گروه اوّل از فقها آن حكم را يك تكليف ثابت دانسته اند ؛ امّا گروه دوم آن را حكم موقّت و مختص به شرايط صدر اسلام دانسته اند كه هنوز رسوبات بت پرستى در ذهن مسلمانان وجود داشته و احيانا با نقّاشى و مجسمه سازى ، معبودهاى مشركان و تكريم و احترام و تقديس آنان، و جلوه هاى شرك و بت پرستى گاه و بى گاه بروز مى كرده است. يكى از فقهاى معاصر مى گويد : ظاهر گروهى از احاديث آن است كه تحريم مجسّمه سازى و نقّاشى صُوَر انسان وحيوان به خاطر مبارزه با ترويج بت پرستى آن زمان بوده است. شدّت لحن اين روايات در توبيخ صورتگرى و تعيين عذاب هاى شديد براى نقّاشان و مجسّمه سازان ، شاهدى است بر اينكه مقصود ، صورتگرى عادى نيست، مانند: «أشدّ الناس عذابا يوم القيامة رجل قتل نبيّا أو قتله نبيّ ورجل يضلّ الناس بغير علم ومصوّر التماثيل؛ شديدترين عذاب روز قيامت ، براى كسى است كه پيامبرى را به قتل برساند، يا پيامبرى او را مستحق قتل بداند و او را بكشد و كسى كه مردم را به خاطر جهل و ناآگاهى گمراه سازد، و نيز كسى كه مجسّمه سازى كند». (10) روشن است كه اين عذاب هاى بسيار سخت ، تناسبى با هر نقّاشى و مجسّمه سازى اى ندارد، زيرا گناه اين كارهايى كه به صورت عادى (غير بت پرستى) از آدم كشى و زنا و شرابخوارى و ديگر كبائر بيشتر نيست، چگونه هم طراز با پيامبر كُشى است؟ بنا بر اين ، مقصود از اين صورتگرى بايد چيزى باشد كه واقعا هم سنگ و برابر پيامبر كشى و جنگ با خدا و خروج از دين باشد كه همان «بت سازى» است (11) . (12)
.
ص: 548
. .
ص: 549
. .
ص: 550
5927.الاُصول الستّة عشر ( _ به نقل از سليمان طلحى _ ) عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ أهلِ النّارِ عَذابا مَن وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَ إلى غَيرِهِ . (1)5928.امام باقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن يَرَى النّاسُ فيهِ خَيرا ولا خَيرَ فيهِ . (2)5929.الكافي عن اسحاق بن عمّار عنه صلى الله عليه و آله : يُجاءُ بِالرَّجُلِ يَومَ القِيامَةِ فَيُلقى فِي النّارِ ، فَتَندَلِقُ أقتابُهُ (3) فِي النّارِ ، فَيَدورُ كَما يَدورُ الحِمارُ بِرَحاهُ ، فَيَجتَمِعُ أهلُ النّارِ عَلَيهِ فَيَقولونَ : أي فُلانُ ، ما شَأنُكَ؟ ألَيسَ كُنتَ تَأمُرُنا بِالمَعروفِ وتَنهانا عَنِ المُنكَرِ؟ قالَ : كُنتُ آمُرُكُم بِالمَعروفِ ولا آتيهِ ، وأنهاكُم عَنِ المُنكَرِ وآتيهِ . (4)5755.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَرَرتُ لَيلَةَ اُسرِيَ بي عَلى قَومٍ تُقرَضُ شِفاهُهُم بِمَقاريضَ مِن نارٍ ، قالَ : قُلتُ : مَن هؤُلاءِ؟ قالوا : خُطَباءُ مِن أهلِ الدُّنيا ، كانوا يَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ ويَنسَونَ أنفُسَهُم ، وهُم يَتلونَ الكِتابَ ، أفَلا يَعقِلونَ (5) ؟ (6) .
ص: 551
نظام دوزخ5757.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : معذّب ترينِ دوزخيان ، كسى است كه از عدالت [و حق] ، سخن بگويد و خود ، خلاف آن ، عمل كند.5758.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخت ترين عذاب را در روز قيامت ، كسى دارد كه مردم در او خوبى ببينند ، در حالى كه از خوبى ، بى بهره است.5759.عنه عليه السلام ( _ في بَيانِ أنواعِ الظُّلمِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت، مردى را مى آورند و در آتش مى افكنند ، به طورى كه روده هايش در آتش مى ريزد و مانند اُلاغ آسياب ، دور خود مى چرخد. دوزخيان بر گرد او مى آيند و مى گويند: اى فلان! چرا به چنين روزى افتاده اى؟ مگر تو نبودى كه ما را امر به معروف و نهى از منكر مى كردى؟
مى گويد: شما را امر به معروف مى كردم ؛ ولى خودم آن را انجام نمى دادم، و شما را از منكر باز مى داشتم ؛ ولى خودم آن را انجام مى دادم .5755.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شبى كه به معراج برده شدم ، بر گروهى گذشتم كه لب هاى آنها را با قيچى هايى از آتش ، قيچى مى كردند. گفتم: اينها كيستند؟
گفتند: خطيبان دنيا كه مردم را به نيكى فرمان مى دادند و خود را از ياد مى بردند ، در حالى كه كتاب [خدا ]را مى خواندند . پس آيا تعقّل نمى كنند ؟ (1) .
ص: 552
5756.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : التبيان عن أبي عبيدة بن الجرّاح : قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أيُّ النّاسِ أشَدُّ عَذابا يَومَ القِيامَةِ ؟ قالَ : رَجُلٌ قَتَلَ نبيّا أو رَجُلاً أمَرَ بِمَعروفٍ ونَهى عَن مُنكَرٍ . ثُمَّ قَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله «وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» . (1)
ثُمَّ قالَ : يا أبا عُبَيدَةَ ، قَتَلَت بَنو إسرائيلَ ثَلاثَةً وأربَعينَ نَبِيّا مِن أوَّلِ النَّهارِ في ساعَةٍ واحِدَةٍ ، فَقامَ مِئَةُ رَجُلٍ وَاثنا عَشَرَ رَجُلاً مِن عُبّادِ بَني إسرائيلَ ، فَأمَروا مَن قَتَلَهُم بِالمَعروفِ ، ونَهَوهُم عَنِ المُنكَرِ ، فَقُتِلوا جَميعا مِن آخِرِ النَّهارِ في ذلِكَ اليَومِ ، وهُمُ الَّذينَ ذَكَرَهُمُ اللّه ُ . (2)5757.امام على عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ المُتَسَخِّطُ لِقَضاءِ اللّه ِ . (3)5758.امام على عليه السلام : عنه عليه السلام : أشَدُّ النّاسِ عُقوبَةً رَجُلٌ كافَأَ الإِحسانَ بِالإِساءَةِ . (4)5759.امام على عليه السلام ( _ در بيان انواع ستم _ ) الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ لَا تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً» _ : مَعصِيَةً ومَقتا ، فَإِنَّ اللّه َ يَمقُتُهُ ويُبغِضُهُ ، قَولُهُ : «وَسَاءَ سَبِيلاً» (5) : وهُوَ أشَدُّ النّاسِ عَذابا ، وَالزِّنا مِن أكبَرِ الكَبائِرِ . (6)5760.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن أقَرَّ نُطفَتَهُ في رَحِمٍ مُحَرَّمٍ عَلَيهِ . (7) .
ص: 553
5761.عنه عليه السلام : التبيان _ به نقل از ابو عبيدة بن جرّاح _ : گفتم : اى پيامبر خدا ! مُعذّب ترين مردم در روز قيامت ، چه كسانى هستند؟
فرمود: «مردى كه پيامبرى را و يا مردى را كه امر به معروف و نهى از منكر مى كند ، بكشد» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند: «و كسانى از مردم كه فرمان دهندگان به عدالت را مى كشند ، آنان را به عذابى دردناك ، بشارت ده» .
آن گاه فرمود: «اى ابو عبيده! بنى اسرائيل، از آغاز روز، در يك ساعت ، چهل و سه پيامبر را كشتند . پس يكصد و دوازده تن از عابدان بنى اسرائيل برخاستند و قاتلان آنها را امر به معروف و نهى از منكر كردند و آنها هم تا آخر همان روز به قتل رسيدند . اينها همانان اند كه خداوند از ايشان ياد كرده است .5762.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : معذّب ترينِ مردم در روز قيامت ، كسى است كه از قضاى الهى ناخشنود باشد.5760.امام على عليه السلام : امام على عليه السلام : سخت ترين كيفر را مردى خواهد داشت كه نيكى را به بدى پاسخ دهد.5761.امام على عليه السلام : امام باقر عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «به زنا نزديك نشويد كه فحشاست» _ : يعنى معصيت است و منفور؛ چرا كه خدا آن را دشمن مى دارد و از آن نفرت دارد . فرمود: «و بد راهى است!» ؛ يعنى چنين كسى سخت ترين عذاب را دارد . زنا از بزرگ ترين گناهان بزرگ است .5762.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، سخت ترين عذاب را كسى دارد كه نطفه خود را در رحمى كه بر او حرام است، جاى دهد. .
ص: 554
5763.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في بَيانِ مَعنَى القَضاءِ وتَفسيرِهِ _ ) إرشاد القلوب عن رفاعة بن أعين : قالَ لِيَ الصّادِقُ عليه السلام : ألا اُخبِرُكَ بِأَشَدِّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ ؟ قُلتُ : بَلى يا مَولايَ ، قالَ : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن أعانَ عَلى مُؤمِنٍ بِشَطرِ كَلِمَةٍ . ثُمَّ قالَ : ألا اُخبِرُكَ بِأَشَدَّ مِن ذلِكَ ؟ فَقُلتُ : بَلى يا سَيِّدي ، فَقالَ : مَن عابَ عَلَيهِ شَيئا مِن قَولِهِ أو فِعلِهِ . (1)5763.امام على عليه السلام ( _ در بيان معنا و تفسير «قضا» _ ) جامع الأحاديث عن رفاعة النحاس : قالَ لي أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : يا رِفاعَةُ ، ألا أُحَدِّثُكَ بِأَشَدِّ أهلِ النّارِ عَذابا؟ قُلتُ : بَلى . قالَ : مَن أعانَ عَلى مُؤمِنٍ بِشَطرِ كَلِمَةٍ . ثُمَّ قالَ : ألا أُخبِرُكَ بِأَشَدَّ مِن هذا عَذابا؟ قُلتُ : بَلى . قالَ : مَنِ ادَّخَرَ عَنهُ شَيئا يَحتاجُ إلَيهِ في دُنياهُ و آخِرَتِهِ ، فَأُولئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّه ُ ويَلعَنُهُمُ اللّاعِنونَ .
ثُمَّ قالَ : ألا أُخبِرُكُم بِأَشَدَّ مِن هذَينِ؟ قُلتُ : بَلى . قالَ : مَنِ اغتابَ عَلَيهِ شَيئا في قَولٍ لِكَي يَغتابَهُ ويَرُدَّ عَلَيهِ ، فَهُوَ يَومَ القِيامَةِ مِمَّن قالَ اللّه ُ : « فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِيدَكُمْ إلَّا عَذَابًا » .(2)5764.المحاسن عن محمّد بن إسحاق : الإمام عليّ عليه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ : يا عَلِيُّ ، عَلِمتَ أنَّ جَبرَئيلَ عليه السلام أخبَرَني أنَّ أُمَّتي تَغدِرُ بِكَ مِن بَعدي ، فَوَيلٌ ثُمَّ وَيلٌ (ثُمَّ وَيلٌ لَهُم) _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، وما وَيلٌ؟ قالَ : وادٍ في جَهَنَّمَ أكثَرُ أهلِهِ مُعادوكَ ، وَالقاتِلونَ لِذُرِّيَّتِكَ ، وَالنّاكِثُ لِبَيعَتِكَ .
فَطوبى ثُمَّ طوبى (ثُمَّ طوبى ، ثَلاثَ مَرّاتٍ) لِمَن أَحَبَّكَ ووَفى لَكَ . قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، وما طوبى؟ قالَ : شَجَرَةٌ في دارِكَ فِي الجَنَّةِ ، لَيسَ دارٌ مِن دورِ شيعَتِكَ فِي الجَنَّةِ إلّا وفيها غُصنٌ مِن تِلكَ الشَّجَرَةِ ، تُهدي (تَهَدَّلُ (3) ) عَلَيهِم (إلَيهِم)
بِكُلِّ ما يَشتَهونَ . (4) .
ص: 555
5764.المحاسن ( _ به نقل از محمّد بن اسحاق _ ) إرشاد القلوب _ به نقل از رفاعة بن اَعيَن _ : امام صادق عليه السلام به من فرمود: «آيا تو را از معذّب ترينِ مردم در روز قيامت ، خبر ندهم؟» .
گفتم : چرا، اى سَروَر من !
فرمود: «معذّب ترينِ مردم در روز قيامت ، كسى است كه با نيم كلمه اى ، بر ضدّ مؤمن كمك كند» .
سپس فرمود: «آيا تو را به معذّب تر از او خبر ندهم؟» .
گفتم : چرا، اى سَروَر من !
فرمود: «كسى كه او (مؤمن) را به چيزى از گفتار يا كردارش سركوفت زند» .5765.الكافي عن عليّ بن إبراهيم الهاشمي : جامع الأحاديث _ به نقل از رفاعه نحّاس _ : امام صادق عليه السلام به من فرمود: «اى رفاعه! آيا از معذّب ترينِ دوزخيان برايت نگويم؟» .
گفتم : بفرماييد.
فرمود: «كسى كه [حتّى] نيم كلمه بر ضدّ مؤمن ، كمك كند» .
سپس فرمود: «آيا تو را از معذّب تر از او خبر ندهم؟» .
گفتم : بفرماييد.
فرمود: «كسى كه چيزى را كه مؤمن در دنيا و آخرتش بِدان نياز دارد ، از او دريغ ورزد. اينان را خدا و لعنت كنندگان ، لعنت مى كنند» .
باز فرمود: «آيا تو را از معذّب تر از اين دو ، خبر ندهم؟» .
گفتم : بفرماييد.
فرمود: «كسى كه در غياب مؤمن ، سخنى عليه او بگويد ، به طورى كه او نيز [وادار شود ]از او غيبت كند و پاسخش را بدهد. چنين فردى در روز قيامت ، از كسانى است كه خداوند فرموده است: «پس بچشيد كه جز بر عذابتان نمى افزاييم» ».5766.الكافي عن يونس بن عبدالرحمن : امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روزى فرمود: «اى على! دانستى كه جبرئيل عليه السلام به من خبر داد كه امّتم پس از من با تو پيمان مى شكنند. پس ويل، ويل ، ويل براى ايشان باد !» .
گفتم : اى پيامبر خدا ! ويل چيست؟
فرمود: «درّه اى است در جهنّم كه بيشتر اهل آن را دشمنان تو و كُشندگان فرزندان تو و بيعت شكنانِ با تو ، تشكيل مى دهند . و طوبا، طوبا و طوبا براى آن كه تو را دوست بدارد و با تو وفادار باشد» .
گفتم : اى پيامبر خدا ! طوبى چيست؟
فرمود: «درختى است در خانه تو در بهشت، و هيچ خانه اى از خانه هاى شيعيان تو در بهشت نيست ، مگر اين كه شاخه اى از آن درخت در آن وجود دارد و هر چه دلشان بخواهد ، به آنان تقديم مى كند ( / از سنگينى بار و بر ،
به سمت آنها سر خم مى كند)» . .
ص: 556
12 / 6مَن يُضاعَفُ لَهُ العَذابُالكتاب«الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُم بِالْاخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ * أُوْلَائِكَ لَمْ يَكُونُواْ مُعْجِزِينَ فِى الْأَرْضِ وَ مَا كَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُواْ يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ مَا كَانُواْ يُبْصِرُونَ» . (1)
«وَ عِبَادُ الرَّحْمانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا * وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَ قِيَامًا * وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا * إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا * وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ يُسْرِفُواْ وَ لَمْ يَقْتُرُواْ وَ كَانَ بَيْنَ ذَ لِكَ قَوَامًا * وَ الَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إلَّا بِالْحَقِّ وَ لَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ يَلْقَ أَثَامًا * يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا» . (2)
«الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ صَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُواْ يُفْسِدُونَ» . (3)
«قَالَ ادْخُلُواْ فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَ الإِنسِ فِى النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُِولَ_اهُمْ رَبَّنَا هَ_ؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَئَاتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَ_كِن لَا تَعْلَمُونَ» . (4)
«يَانِسَاءَ النَّبِىِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَ لِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا» . (5)
.
ص: 557
12 / 6كسانى كه دو چندان عذاب مى شوندقرآن«همانان كه مردم را از راه خدا باز مى دارند و آن را كج مى خواهند و به آخرت ناباورند. آنان در زمين ، درمانده كنندگان [خدا] نيستند و جز خدا دوستانى ندارند . عذاب براى آنان ، دو چندان مى شود . آنان توان شنيدن [حق را] نداشتند و [حق را ]نمى ديدند».
«و بندگان خداى مهربان ، كسانى اند كه روى زمين ، به نرمى گام بر مى دارند ، و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند ، به ملايمت پاسخ مى دهند، و آنان[اند] كه در حال سجده يا ايستاده ، شب را به روز مى آورند و كسانى كه مى گويند: «پروردگارا ! عذاب جهنّم را از ما باز گردان كه عذابش سخت و دائمى است و بد قرارگاه و جايگاهى است» . و كسانى اند كه چون انفاق مى كنند ، نه ولخرجى مى كنند و نه تنگ مى گيرند و ميان اين دو [روش] ، حدّ وسط را بر مى گزينند، و كسانى[اند ]كه با خدا معبودى ديگر نمى خوانند و كسى را كه خدا [خونش را ]حرام كرده است ، جز به حق نمى كشند، و زنا نمى كنند . و هر كس اينها را انجام دهد ، سزايش را دريافت خواهد كرد . در روز قيامت ، عذاب براى او دو چندان مى شود و پيوسته در آن ، خوار مى ماند» .
«كسانى كه كفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند ، به [سزاى] آن كه فساد مى كردند ، عذابى بر عذابشان مى افزاييم».
«مى فرمايد: در ميان امّت هايى از جن و انس كه پيش از شما بوده اند، داخل آتش شويد. هر بار كه امّتى [در آتش] در آيد، همكيشان خود را لعنت مى كند تا وقتى كه همگى در آن به هم بپيوندند . [آن گاه] پيروانشان در باره پيشوايانشان مى گويند: «پروردگارا ! اينان ما را گم راه كردند . پس دو برابر ، عذاب آتش به آنان بده». خدا مى فرمايد: براى هر كدام [عذاب] دو چندان است ؛ ولى شما نمى دانيد».
«اى زنان پيامبر ! هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند ، عذابش دو چندان خواهد بود، و اين بر خدا همواره آسان است».
.
ص: 558
الحديث5933.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن مَشى في قَطيعَةٍ بَينَ اثنَينِ كانَ عَلَيهِ مِنَ الوِزرِ بِقَدرِ ما لِمَن أصلَحَ بَينَ اثنَينِ مِنَ الأَجرِ ، مَكتوبٌ عَلَيهِ لَعنَةُ اللّه ِ حَتّى يَدخُلَ جَهَنَّمَ ، فَيُضاعَفَ لَهُ العَذابُ . (1)5934.الإمام الرضا عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : لِمُسيئِنا ضِعفانِ مِنَ العَذابِ . (2)12 / 7مَن يُخَفَّفُ عَنهُ العَذابُ5934.امام رضا عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ يَأمُرُ بِالكافِرِ السَّخِيِّ إلى جَهَنَّمَ ، فَيَقولُ لِمالِكٍ خازِنِ جَهَنَّمَ : عَذِّبهُ وخَفِّفَ عَنهُ العَذابَ عَلى قَدرِ سَخائِهِ الَّذي كانَ في دارِالدُّنيا . (3)5935.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله _ لِعَدِيِّ بنِ حاتِمٍ _ : إنَّ اللّه َ دَفَعَ عَن أبيكَ العَذابَ الشَّديدَ لِسَخاءِ نَفسِهِ . (4) .
ص: 559
حديث5936.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در جدايى انداختن ميان دو كس بكوشد، گناهش به اندازه پاداش كسى است كه ميان دو كس آشتى مى افكند، و لعنت خدا بر او نوشته شده است تا آن كه به جهنّم وارد شود و دو چندان عذاب شود.5937.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي استِغفارِهِ فِي السَّحَرِ _ ) امام زين العابدين عليه السلام : براى گنهكارِ [خاندان] ما ، دو برابر عذاب است .12 / 7كسانى كه عذابشان تخفيف مى يابد5939.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى متعال دستور مى دهد كه كافر سخاوتمند را به جهنّم ببرند و به مالك، نگهبان جهنّم، مى فرمايد: «او را عذاب كن ؛ امّا به اندازه سخاوتى كه در دنيا داشته است ، عذابش را تخفيف بده».5940.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به عدى بن حاتم _ : خداوند ، عذاب سخت را از پدرت، به خاطر سخاوتش برداشت .
.
ص: 560
5941.عنه صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين عن عبداللّه بن مسعود : عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قالَ : ما أحسَنَ مُحسِنٌ مِن مُسلِمٍ ولا كافِرٍ إلّا أثابَهُ اللّه ُ . قالَ : فَقُلنا : يا رَسولَ اللّه ِ ، ما إثابَةُ اللّه ِ الكافِرَ ؟ قالَ : إن كانَ قَد وَصَلَ رَحِما ، أو تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ ، أو عَمِلَ حَسَنَةً ؛ أثابَهُ اللّه ُ المالَ وَالوَلَدَ وَالصِّحَّةَ وأشباهَ ذلِكَ . قالَ : فَقُلنا : ما إثابَتُهُ فِي الآخِرَةِ ؟ فَقالَ : عَذابا دونَ العَذابِ ، قالَ : وقَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» (1) . (2)5942.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : قِراءَةُ القُرآنِ فِي المُصحَفِ تُخَفِّفُ العَذابَ عَنِ الوالِدينَ ولَو كانا كافِرَينِ . (3)12 / 8مَن يَتَأَذّى بِهِم أهلُ النّارِ!5945.عنه عليه السلام ( _ في نِهايَةِ كِتابِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه الس ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أربَعَةٌ يُؤذونَ أهلَ النّارِ عَلى ما بِهِم مِنَ الأَذى ، يُسقَونَ مِنَ الحَميمِ فِي الجَحيمِ ، يُنادونَ بِالوَيلِ وَالثُّبورِ ، فَيَقولُ أهلُ النّارِ بَعضُهُم لِبَعضٍ : ما بالُ هؤُلاءِ الأَربَعَةِ قَد آذَونا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟!
فَرَجُلٌ مُعَلَّقٌ في تابوتٍ مِن جَمرٍ ، ورَجُلٌ يَجُرُّ أمعاءَهُ ، ورَجُلٌ يَسيلُ فَوهُ قَيحا ودَما ، ورَجُلٌ يَأكُلُ لَحمَهُ .
فَيُقالُ لِصاحِبِ التابوتِ : ما بالُ الأَبعَدِ ؛ قَد آذانا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟ فَيَقولُ : إنَّ الأَبعَدَ ماتَ وفي عُنُقِهِ أموالُ النّاسِ ، لَم يَجِد لَها في نَفسِهِ أداءً ولا مَخلَصا ولا وَفاءً .
ثُمَّ يُقالُ لِلَّذي يَجُرُّ أمعاءَهُ : ما بالُ الأَبعَدِ قَد آذانا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟ فَيَقولُ : إنَّ الأَبعَدَ كانَ لا يُبالي أينَ أصابَ البَولُ مِن جَسَدِهِ .
ثُمَّ يُقالُ لِلَّذي يَسيلُ فَوهُ قَيحا ودَما : ما بالَ الأَبعَدِ ؛ قَد آذانا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟ فَيَقولُ : إنَّ الأَبعَدَ كانَ يُحاكي ، فَيَنظُرُ إلى كُلِّ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ فَيُفسِدُ بِها ويُحاكي بِها .
ثُمَّ يُقالُ لِلَّذي يَأكُلُ لَحمَهُ : ما بالُ الأَبعَدِ ؛ قَد آذانا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟ فَيَقولُ : إنَّ الأَبعَدَ كانَ يَأكُلُ لُحومَ النّاسِ بِالغيبَةِ ، ويَمشي بِالنَّميمَةِ . (4) .
ص: 561
5938.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هيچ نيكوكارى از مسلمان و كافر، نيكى نمى كند ، مگر آن كه خداوند به او پاداش مى دهد».
گفتيم : اى پيامبر خدا ! پاداش خدا به كافر چيست؟
فرمود: «اگر صله رحمى كرده يا صدقه اى داده يا كار نيكى كرده باشد ، خداوند به او مال و فرزند و سلامت و مانند اينها پاداش مى دهد» .
گفتيم : پاداشش در آخرت چيست؟
فرمود: «عذابى تخفيف يافته» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند: «فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد» .5939.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : خواندن قرآن از روى آن، عذاب پدر و مادر را سبُك مى گرداند ، اگرچه آن دو كافر باشند.12 / 8آنان كه دوزخيان ، از دستشان آزار مى كِشند !5942.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهار دسته اند كه دوزخيان با آن كه خود در عذاب اند ، از آنها آزار مى بينند ، در دوزخ ، به آنها آب جوش نوشانده مى شود و صداى آه و وا ويلا ، سر مى دهند . دوزخيان به همديگر مى گويند : اينان را چه مى شود كه ما را آزار مى دهند ، با اين كه خود در اذيّتيم؟! مردى آويزان در تابوتى از اَخگر ؛ مردى كه معده و روده اش را مى كِشد ؛ مردى كه از دهانش چرك و خونْ جارى است ؛ و مردى ديگر كه گوشت او را مى خورَد .
به آويزانِ در تابوت ، گفته مى شود : اين دور از رحمت خدا را چه شده كه ما را _ به رغمِ رنجى كه داريم _ آزار مى دهد؟
مى گويد : اين دور از رحمت خدا ، مُرد ، در حالى كه اموال مردم بر عهده اش بود و چيزى نداشت تا آنها را پس بدهد و راه رهايى هم نداشت و وفاى به عهد نكرد .
آن گاه به آن كه روده و معده هايش را با خود مى كِشد ، گفته مى شود : اين دور از رحمت خدا را چه شده كه ما را _ به رغمِ رنجى كه داريم _ آزار مى دهد؟
مى گويد : اين دور از رحمت خدا ، باكى نداشت كه بول به بدنش ترشّح كند .
سپس به آن كه از دهانش چرك و خون جارى است ، گفته مى شود : اين دور از رحمت خدا را چه شده كه ما را _ به رغم رنجى كه داريم _ آزار مى دهد؟
مى گويد : اين دور از رحمت خدا ، نقلِ قول مى كرد . به هر سخن بدى مى نگريست و با آن ، فساد به پا مى كرد و آن را نقل مى نمود .
و به آن كه گوشتش را مى خورَد ، گفته مى شود : اين دورترين از رحمت را چه شده كه ما را _ به رغمِ رنجى كه داريم _ آزار مى دهد؟
مى گويد : اين دورترين از رحمت ، با غيبت كردن ، گوشت مردم را مى خورد و در پىِ سخن چينى بود .
.
ص: 562
5943.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بحارالأنوار عن أسرار الصلاة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ النّارَ وأهلَها يَعِجّونَ مِن أهلِ الرِّئاءِ . فَقيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، كَيفَ تَعِجُّ النّارُ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : مِن حَرِّ النّارِ الَّتي يُعَذَّبون بِها . (1)5944.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : العُلَماءُ رَجُلانِ : رَجُلٌ عالِمٌ آخِذٌ بِعِلمِهِ ؛ فَهذا ناجٍ . وعالِمٌ تارِكٌ لِعِلمِهِ ؛ فَهذا هالِكٌ .
وإنَّ أهلَ النّارِ لَيَتَأَذَّونَ مِن ريحِ العالِمِ التّارِكِ لِعِلمِهِ .
وإنَّ أشَدَّ أهلِ النّارِ نَدامَةً وحَسرَةً رَجُلٌ دَعا عَبدا إلَى اللّه ِ ، فَاستَجابَ لَهُ وقَبِلَ مِنهُ ، فَأَطاعَ اللّه َ ، فَأَدخَلَهُ اللّه ُ الجَنَّةَ ، وأدخَلَ الدّاعيَ النّارَ بِتَركِهِ عِلمَهُ ، وَاتِّباعِهِ
الهَوى وطولَ الأَمَلِ . (2) .
ص: 563
5945.امام على عليه السلام ( _ در انتهاى نامه اش به فرزندش حسن عليه السلام _ ) بحار الأنوار _ به نقل از أسرار الصلاة _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «دوزخ و دوزخيان ، از دست رياكاران ، ضجّه سر مى دهند» .
گفته شد : اى پيامبر خدا! آتش جهنّم ، چگونه ضجّه سر مى دهد؟
فرمود : «از داغىِ آتشى كه با آن دوزخيان را عذاب مى كنند» .5946.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : علما ، دو دسته اند : عالمى كه به علمش عمل مى كند كه نجات يافته است ، و عالمى كه به علمش بى اعتناست كه هلاك شده است . دوزخيان ، از بوى عالم بى عمل ، اذيّت مى شوند .
بدترين پشيمانى و حسرت در ميان دوزخيان ، از آنِ مردى است كه كسى را به سوى خدا ، دعوت مى كند و او ، آن را مى پذيرد و قبول مى كند و از خدا ، اطاعت مى نمايد و خدا ، او را به بهشت مى برد ؛ امّا دعوت كننده را به خاطر ترك عملش
و پيروى از هوس و آرزوى طولانى ، به جهنّم مى برد . .
ص: 564
5947.الإمام زين العابدين والإمام الباقر عليهماالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَنِ اغتابَ امرَءا مُسلِما بَطَلَ صَومُهُ ، ونُقِضَ وُضوؤُهُ ، وجاءَ يَومَ القيامَةِ تَفوحُ مِن فيهِ رائِحَةٌ أنتَنُ مِنَ الجيفَةِ ، يَتَأَذّى بِها أهلُ المَوقِفِ ، فَإِن ماتَ قَبلَ أن يَتوبَ ماتَ مُستَحِلّاً لِما حَرَّمَ اللّه ُ عز و جل . (1)5948.الكافي عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام ، قا عنه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِالزّاني يَومَ القِيامَةِ حَتّى يَكونَ فَوقَ أهلِ النّارِ ، فَيَقطُرُ قَطرَةٌ مِن فَرجِهِ فَيَتَأَذّى بِها أهلُ جَهَنَّمَ مِن نَتنِها ، فَيَقولُ أهلُ جَهَنَّمَ لِلخُزّانِ : ما هذِهِ الرّائِحَةُ المُنتِنَةُ الَّتي قَد آذَتنا؟ فَيُقالُ لَهُم : هذِهِ رائِحَةُ زانٍ .
وتُؤتى بِامرَأَةٍ زانِيَةٍ فَيَقطُرُ قَطرَةٌ مِن فَرجِها ، فَيَتَأَذّى بِها أهلُ النّارِ مِن نَتنِها . (2)5949.الكافي عن حمّاد بن عثمان : عنه صلى الله عليه و آله : ألا ومَن زَنا بِامرَأَةٍ مُسلِمَةٍ أو يَهودِيَّةٍ أو نَصرانِيَّةٍ أو مَجوسِيَّةٍ ؛ حُرَّةٍ أو أمَةٍ ، ثُمَّ لَم يَتُب مِنهُ وماتَ مُصِرّا عَلَيهِ ، فَتَحَ اللّه ُ لَهُ في قَبرِهِ ثَلاثَمِئَةٍ بابٍ ، تَخرُجُ مِنها حَيّاتٌ وعَقارِبُ وثُعبانُ النّارِ ، فَهُوَ يَحتَرِقُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، فَإِذا بُعِثَ مِن قَبرِهِ تَأَذَّى النّاسُ مِن نَتنِ ريحِهِ ، فَيُعرَفُ بِذلِكَ وبِما كانَ يَعمَلُ في دارِ الدُّنيا ، حَتّى يُؤمَرَ بِهِ إلَى النّارِ . (3) .
ص: 565
5950.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از مسلمانى غيبت كند ، روزه و وضويش باطل است و روز قيامت مى آيد ، در حالى كه بوى گندى بدتر از بوى لاشه از دهانش خارج مى شود ، به گونه اى كه اهل موقِف ، از آن اذيّت مى شوند . اين شخص ، اگر قبل از توبه بميرد ، در حالى مُرده كه حرام خداوند عز و جل را حلال شمرده است .5951.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت ، مرد زناكار ، آورده مى شود ، تا بالاى همه دوزخيان [قرار مى گيرد] ، قطره اى از نرينگى اش مى چكد و دوزخيان ، از گندش آزرده مى شوند .
دوزخيان به دوزخبانان مى گويند : اين بوى گند كه ما را آزار داد ، چيست؟
به آنان گفته مى شود : اين ، بوى زناكار است .
و زنى زناكار آورده مى شود . از مادينگى اش ، قطره اى مى چكد و دوزخيان ، از گند آن ، آزرده مى شوند .5946.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس با زن مسلمان ، يهودى ، نصرانى و يا مجوسى _ آزاده باشند يا كنيز _ ، زنا كند و از آن كار ، توبه ننمايد و بر آن ، اصرار بورزد ، خداوند در قبرش ، سيصد در باز مى كند و از آن ، مارها و كژدُم ها و اژدهاى جهنّم ، بيرون مى آيد . او تا روز قيامت مى سوزد و زمانى كه از قبرش بيرون آورده شود ، مردم از گند بويش آزرده مى شوند و با اين و با آنچه در دنيا عمل مى كرده ، شناخته مى شود ، تا دستور وارد شدن به آتش مى گيرد . .
ص: 566
5947.امام زين العابدين و امام باقر عليهماالسلام : ثواب الأعمال عن زيد بن عليّ عليه السلام : قالَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام : إذا كانَ يومُ القِيامَةِ أهَبَّ اللّه ُ ريحا مُنتِنَةً يَتَأَذّى بِها أهلُ الجَمعِ ، حَتّى إذا هَمَّتَ أن تُمسِكَ بِأَنفاسِ النّاسِ ناداهُم مُنادٍ : هَل تَدرونَ ما هذِهِ الرّيحُ الَّتي قَد آذَتكُم؟ فَيَقولونَ : لا ، فَقَد آذَتنا وبَلَغَت مِنّا كُلَّ مَبلَغٍ ! قالَ : فَيُقالُ : هذِهِ الرّيحُ ريحُ فُروجِ الزُّناةِ الَّذينَ لَقُوا اللّه َ بِالزِّنا ثُمَّ لَم يَتوبوا ، فَالعَنوهُم لَعَنَهُمُ اللّه ُ . قالَ : فَلا يَبقى فِي المَوقِفِ أحَدٌ إلّا قالَ : اللّهُمَّ العَنِ الزُّناةَ . (1)12 / 9أهوَنُ النّاسِ عَذابا5950.امام صادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهوَنَ أهلِ النّارِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ لَرَجُلٌ توضَعُ في أخمَصِ (2) قَدَمَيهِ جَمرَةٌ يَغلي مِنها دِماغُهُ . (3)5951.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهوَنَ أهلِ النّارِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ رَجُلٌ عَلى أخمَصِ قَدَمَيهِ جَمرَتانِ ، يَغلي مِنهُما دِماغُهُ كَما يَغلِي المِرْجَلُ (4) بِالقُمْقُمِ (5) . (6) .
ص: 567
5952.عنه عليه السلام : ثواب الأعمال _ به نقل از زيد بن على عليه السلام _ : امير مؤمنان عليه السلام فرمود : «وقتى قيامت برپا شود ، خداوند ، بادى بدبو را به جريان مى اندازد كه اهل قيامت با آن ، اذيّت مى شوند ، تا جايى كه مى خواهد نفَس مردم را بند بياورد . منادى ندا مى دهد : آيا مى دانيد كه اين ، چه بويى بود كه شما را آزرد؟
مى گويند : نه . ما را به سختى آزرد و به هر يك از ما ، آسيبى جدّى رسانْد .
گفته مى شود : اين ، بوى زناكاران است كه با زناى بدون توبه ، به محضر خدا رسيده اند . پس لعنتشان كنيد كه خدا ، لعنتشان كند» .
[سپس] امير مؤمنان فرمود : «در موقف ، كسى نمى مانَد ، مگر اين كه زناكاران را لعنت مى كند» .12 / 9كم عذاب ترينِ مردم5955.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ دوزخيان در روز قيامت ، كسى است كه در گودى كف پاهايش اخگرى آتش مى نهند كه از [حرارت] آن ، مغزش به جوش مى آيد .5956.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ اهل آتش در روز قيامت، چنان است كه در گودى كف دو پايش ، دو اخگر آتش است كه از آنها مغزش مانند مخزن ديگِ تقطير ، مى جوشد.
.
ص: 568
5957.تفسير العيّاشي عن الحسين بن زيد بن عليّ عن جعفر ب عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أدنى أهلِ النّارِ عَذابا يَنتَعِلُ بِنَعلَينِ مِن نارٍ ، يَغلي دِماغُهُ مِن حَرارَةِ نَعلَيهِ . (1)5952.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهوَنَ أهلِ النّارِ عَذابا مَن لَهُ نَعلانِ وشِراكانِ مِن نارٍ ، يَغلي مِنهُما دِماغُهُ كَما يَغلِي المِرجَلُ ، ما يَرى أنَّ أحَدا أشَدَّ مِنهُ عَذابا ، وإنَّهُ لَأَهوَنُهُم عَذابا . (2)5953.الكافى ( _ به نقل از عمر بن يزيد _ ) عنه صلى الله عليه و آله : أهوَنُ أهلِ النّارِ عَذابا رَجُلٌ في رِجلَيهِ نَعلانِ ، يَغلي مِنهُما دِماغُهُ . ومِنهُم فِي النّارِ إلى كَعبَيهِ مَعَ إجراءِ العَذابِ . ومِنهُم مَن فِي النّارِ إلى رُكبَتَيهِ مَعَ إجراءِ العَذابِ . ومِنهُم مَنِ اغتَمَرَ فِي النّارِ إلى أرنَبَتِهِ (3) مَعَ إجراءِ العَذابِ . ومِنهُم مَن هُوَ فِي النّارِ إلى صَدرِهِ مَعَ إجراءِ العَذابِ . ومِنهُم مَن قَدِ اغتَمَرَ فِي النّارِ . (4)5954.امام هادى عليه السلام ( _ در قنوتش _ ) الكافي عن عبيد اللّه بن الوليد الوصّافي : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : ... إنَّ مُؤمِنا كانَ في مَملَكَةِ جَبّارٍ ، فَوَلِعَ (5) بِهِ فَهَرَبَ مِنهُ إلى دارِ الشِّركِ ، فَنَزَلَ بِرَجُلٍ مِن أهلِ الشِّركِ فَأَظَلَّهُ وأرفَقَهُ وأضافَهُ ، فَلَمّا حَضَرَهُ المَوتُ أوحَى اللّه ُ عز و جل إلَيهِ : «وعِزَّتي وجَلالي لَو كانَ لَكَ في جَنَّتي مَسكَنٌ لَأَسكَنتُكَ فيها ، ولكِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلى مَن ماتَ بي مُشرِكا ، ولكِن يا نارُ هيديهِ ولا تُؤذيهِ (6) !» ، ويُؤتى بِرِزقِهِ طَرَفَيِ النَّهارَ .
قُلتُ : مِنَ الجَنَّةِ ؟ قالَ : مِن حَيثُ شاءَ اللّه ِ . (7) .
ص: 569
5955.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ اهل آتش، دو كفش از آتش به پا دارد كه از حرارت كفش هايش ، مغزش به جوش مى آيد.5956.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ اهل آتش ، چنان است كه دو كفش و دو دام (تَله) كفش از آتش دارد كه به خاطر يكى از آنها مغز او مانند ديگ مى جوشد و مى پندارد كه هيچ كس ديگر ، عذابش از او شديدتر نيست ، در حالى كه عذاب او از همه سبُك تر است.5957.تفسير العيّاشى ( _ به نقل از حسين بن زيد بن على _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ اهل آتش، مردى است كه در پاهاى او دو كفش است كه بر اثر [حرارت ]آنها ، مغزش به جوش مى آيد . برخى از اهل آتش تا مچ هاى پا در آتش اند و عذاب مى شوند. برخى شان تا زانو در آتش اند و عذاب مى كشند . برخى شان تا پره بينى شان در آتش اند و عذاب مى كشند . برخى شان تا سينه در آتش اند و عذاب مى كشند . و برخى در آتش ، فرو رفته اند.5958.الإمام عليّ عليه السلام ( _ كانَ يَقولُ _ ) الكافى _ به نقل از عبيد اللّه بن وليد وصّافى _ : از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «مؤمنى در كشور پادشاهى ستمگر ، زندگى مى كرد و آن پادشاه در آزار او مى كوشيد. آن مؤمن از دست او به سرزمين شرك گريخت و بر يكى از مشركان وارد شد و آن مشرك او را سرپناه داد و با او مهربانى كرد و پذيرايى اش نمود.
پس چون مرگ آن مشرك فرا رسيد ، خداوند عز و جل به او الهام فرمود كه: "به عزّت و جلالم سوگند ، اگر در بهشتم براى تو مسكنى بود ، هر آينه تو را در آن جاى مى دادم ؛ ولى بهشت بر كسى كه در حال شرك به من بميرد ، حرام شده است ؛ امّا _ اى آتش _ او را بترسان ؛ ولى آزارش مده!" .
روزىِ او ، صبح و عصر مى رسد».
گفتم : از بهشت؟
فرمود: «از هر جا كه خدا بخواهد». .
ص: 570
5959.عنه عليه السلام : الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنَّ أهوَنَ أهلِ النّارِ عَذابا عَبدُاللّه ِ بنُ جَذعانَ . فَقيلَ لَهُ : ولِمَ يا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ : إنَّهُ كانَ يُطعِمُ الطَّعامَ . (1)5960.عنه عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام : كانَ في بَني إسرائيلَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ ، وكانَ لَهُ جارٌ كافِرٌ ، وكانَ يَرفُقُ بِالمُؤمِنِ ويُوَلِّيهِ المَعروفَ فِي الدُّنيا ، فَلَمّا أن ماتَ الكافِرُ بَنَى اللّه ُ لَه بَيتا فِي النّارِ مِن طينٍ ، فَكانَ يَقيهِ حَرَّها ، ويَأتيهِ الرِّزقُ مِن غَيرِها ، وقيلَ لَهُ : هذا بِما كُنتَ تُدخِلُ عَلى جارِكَ المُؤمِنِ فُلانِ بنِ فُلانٍ مِنَ الرِّفقِ ، وتُوَلِّيهِ مِنَ المَعروفِ فِي الدُّنيا . (2)راجع : ص 558 (من يخفف عنه العذاب) .
12 / 10دَرَكاتُ النّارِالكتاب«إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا» . (3)
«كَلَّا لَيُن_بَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» . (4)
.
ص: 571
5961.امام باقر عليه السلام : امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «در ميان اهل آتش ، عبد اللّه بن جذعان عذابش از همه سبُك تر است» .
گفته شد: چرا، اى پيامبر خدا؟
فرمود: «چون مردم را اطعام مى كرد» .5962.امام صادق عليه السلام : امام كاظم عليه السلام : در ميان بنى اسرائيل ، مردى مؤمن بود كه همسايه اى كافر داشت. او با آن مؤمن با مهربانى رفتار مى كرد و به او نيكى مى نمود. چون كافر از دنيا رفت ، خداوند در آتش ، خانه اى از گِل برايش ساخت كه او را از گرماى آن حفظ مى كرد و روزى اش از غير جهنّم مى رسيد . به او گفته شد: «اين براى آن است كه تو در دنيا با همسايه مؤمنت، فلان فرزند فلان، با مهربانى رفتار مى كردى و به او نيكى مى نمودى» .
ر . ك : ص 559 (كسانى كه عذابشان تخفيف مى يابد) . 12 / 10طبقات آتشقرآن«منافقان در پايين ترين طبقه آتش اند و هرگز برايشان ياورى نمى يابى».
«نه ! قطعا در آتش خُرد كننده ، فرو افكنده خواهد شد. و تو چه مى دانى كه آتشِ خرد كننده چيست ؟ آتش افروخته خداست كه به دل ها مى رسد».
.
ص: 572
الحديث5967.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ النّارَ تَأكُلُ أهلَها حَتّى إذَا اطَّلَعتَ عَلى أفئِدَتِهِمُ انتَهَت ، ثُمَّ يَعودُ كَما كانَ ، ثُمَّ يَستَقبِلُهُ أيضا ، فَيَطَّلِعُ عَلى فُؤادِهِم ، فَهُوَ كَذلِكَ أبَدا ؛ فَذلِكَ قَولُهُ : «نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» (1) . (2)5966.امام عسكرى عليه السلام ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله : «الوَيلُ» وادٍ في جَهَنَّمَ ، يَهوي فيهِ الكافِرُ أربَعينَ خَريفا قَبلَ أن يَبلُغَ قَعْرَهُ . (3)5967.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : «الصَّعودُ» جَبَلٌ مِن نارٍ يَتَصَعَّدُ فيهِ الكافِرُ سَبعينَ خَريفا ، ويَهوي بِهِ كَذلِكَ مِنهُ أبَدا . (4)5968.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا» (5) _ : جَبَلٌ مِن نارٍ فِي النّارِ يُكَلَّفُ أن يَصعَدَهُ ، فَإِذا وَضَعَ يَدَهُ عَلَيهِ ذابَت ، فَإِذا رَفَعَها عادَت، وإذا وَضَعَ رِجلَهُ عَلَيهِ ذابَت ، فَإِذا رَفَعَها عادَت . (6)5969.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : «الفَلَقُ» سِجنٌ في جَهَنَّمَ ، يُحبَسُ فيهِ الجَبّارونَ وَالمُتَكَبِّرونَ ، فَإِنَّ جَهَنَّمَ لَتَعوذُ
بِاللّه ِ مِنهُ . (7) .
ص: 573
حديث5968.امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش، اهل خود را مى خورد تا اين كه به دل هايشان مى رسد ، آن گاه باز مى ايستد. آن گاه دوزخيان به حال اوّل خود باز مى گردند و آتش دوباره آنها را مى خورد تا به دل هايشان برسد، و تا ابد ، همين وضع ادامه دارد. اين است سخن خداى متعال كه : «آتش افروخته خداست كه به دل ها مى رسد» .5969.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : وَيل ، پرتگاهى در جهنّم است كه كافر در آن سقوط مى كند و چهل سال طول مى كشد تا به تهِ آن برسد.5970.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : صَعود ، كوهى از آتش است كه كافر ، هفتاد سال از آن بالا مى رود و در همين مدّت از آن سقوط مى كند و اين كار او تا ابد ادامه مى يابد.5971.كامل الزيارات عن عبد الملك الخثعمي عن الإمام الصا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «به زودى ، او را به بالا رفتن از گردنه وادار مى كنم» _ : آن ، كوهى از آتش در دوزخ است كه [كافر] وادار مى شود از آن بالا رود، و هر گاه دستش را بر آن بگذارد ، دست او ذوب مى شود و چون بردارد ، دستش بر مى گردد، و هر گاه پايش را بر آن بگذارد ، پاى او ذوب مى شود و چون بردارد ، پايش بر مى گردد .5972.تهذيب الأحكام عن منصور بن حازم {-1-} ، قال : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فَلَق ، زندانى در جهنّم است كه گردن فرازان و متكبّران ، در آن زندانى
مى شوند و [حتّى ]جهنّم از آن به خدا پناه مى برد . .
ص: 574
5973.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا ) منية المريد عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اِستَعيذوا بِاللّه ِ مِن «جُبِّ الخِزيِ» . قيلَ : وما هُوَ يا رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : وادٍ في جَهَنَّمَ اُعِدَّ لِلمُرائينَ . (1)5971.كامل الزيارات ( _ به نقل از عبد الملك خَثعَمى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : جاءَني جَبرَئيلُ مُتَغَيَّرَ اللَّونِ ، فَقُلتُ : يا جَبرَئيلُ ، ما لي أراكَ مُتَغَيِّرَ اللَّونِ ؟ قالَ : اطَّلَعتُ فِي النّارِ فَرَأَيتُ وادِيا في جَهَنَّمَ يَغلي ، فَقُلتُ : يا مالِكُ ، لِمَن هذا؟ فَقالَ : لِثَلاثِ نَفَرٍ : لِلمُحتَكِرينَ ، وَالمُدمِنينَ عَلَى الخَمرِ ، وَالقَوّادينَ . (2)5972.تهذيب الأحكام ( _ به نقل از منصور بن حازم _ ) جامع الأخبار عن أنس : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنَّ في جَهَنَّمَ لَوَادِيا يَستَغيثُ مِنهُ أهلُ النّارِ كُلَّ يَومٍ سَبعينَ ألفَ مَرّةٍ ، وفي ذلِكَ الوادي بَيتٌ مِن نارٍ ، وفي ذلِكَ البَيتِ جُبٌّ مِن نارٍ ، وفي ذلِكَ الجُبِّ تابوتٌ مِن نارٍ ، وفي ذلِكَ التّابوتِ حَيَّةٌ لَها ألفُ رَأسٍ ، في كُلِّ رَأسٍ ألفُ فَمٍ ، في كُلِّ فَمٍ عَشَرَةُ آلافِ نابٍ ، وكُلُّ نابٍ ألفُ ذِراعٍ .
قالَ أنَسٌ : قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، لِمَن يَكونُ هذَا العَذابُ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : لِشارِبِ الخَمرِ مِن حَمَلَةِ القُرآنَ . (3)5973.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «خدا آنچه را بخ ) الكافي عن سدير عن الإمام الباقر عليه السلام : يُؤتى شارِبُ الخَمرِ يَومَ القِيامَةِ مُسوَدّا وَجهُهُ ، مُدلَعا لِسانُهُ ، يَسيلُ لُعابُهُ عَلى صَدرِهِ ، وحَقٌّ عَلَى اللّه ِ عز و جل أن يَسقِيَهُ مِن طينَةِ خَبالٍ _ أو قالَ : مِن بِئرِ خَبالٍ _ ، قُلتُ : وما بِئرُ خَبالٍ ؟ قالَ : بِئرٌ يَسيلُ فيها صَديدُ الزُّناةِ . (4) .
ص: 575
5974.الأمالي للشجري عن الأوزاعي : منية المُريد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «از جُبّ الخِزْى (چاهِ رسوايى و خوارى) به خدا پناه ببريد» .
گفته شد: آن چيست، اى پيامبر خدا؟
فرمود: «درّه اى است در جهنّم كه براى رياكاران ، آماده شده است» .5975.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جبرئيل با رخسارى رنگ برگشته نزد من آمد. گفتم: اى جبرئيل ! چه شده است كه تو را رنگ برگشته مى بينم؟
گفت: به آتش نگريستم . درّه اى را در جهنّم ديدم كه مى جوشد. گفتم: اى مالك! اين براى چه كسانى است؟
گفت: براى سه دسته: احتكار كنندگان، دائم الخمرها و جاكش ها.5974.الأمالى ، شجرى ( _ به نقل از اوزاعى _ ) جامع الأخبار _ به نقل از انس بن مالك _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در جهنّم ، درّه اى است كه دوزخيان ، روزى هفتاد هزار بار از آن [به درگاه خدا] فريادخواهى مى كنند . در آن درّه ، اتاقى از آتش است و در آن اتاق ، چاهى از آتش و در آن چاه ، صندوقى از آتش و در آن صندوق ، مارى هزار سر است كه در هر سرى ، هزار دهان و در هر دهانى ، ده هزار نيش و هر نيشى هزار گز است» .
گفتم : اى پيامبر خدا ! اين عذاب براى چه كسى است؟
فرمود: «براى قرآن دانى است كه شراب بنوشد» .5975.امام باقر عليه السلام : الكافى _ به نقل از سدير _ : امام باقر عليه السلام فرمود : «روز قيامت، شرابخوار را در حالى مى آورند كه رويش سياه و زبانش آويزان است و آب دهانش بر سينه اش كش كرده است ، و بر خداوند عز و جل است كه از زرداب دوزخيان به او بنوشاند» يا فرمود: «از چاه زرداب» .
گفتم : چاه زرداب چيست؟
فرمود: «چاهى است كه زردابِ [فرج] روسپيان ، در آن مى ريزد» . .
ص: 576
5976.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافي عن عمرو بن أبان : قالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : مَن شَرِبَ مُسكِرا كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جلأن يَسقِيَهُ مِن طينَةِ خَبالٍ . قُلتُ : وما طينَةُ خَبالٍ ؟ فَقالَ : صَديدُ فُروجِ البَغايا . (1)5977.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ عَلِيّا عليه السلام قالَ : إنَّ في جَهَنَّمَ رَحا تَطحَنُ ، أفَلا تَسأَلونّي ما طَحنُها؟ فَقيلَ : وما طَحنُها يا أميرَ المُؤمِنينَ؟ فَقالَ عليه السلام : العُلَماءُ الفَجَرَةُ ، وَالقُرّاءُ الفَسَقَةُ ، وَالجَبابِرَةُ الظَّلَمَةُ ، وَالوُزَراءُ الخَوَنَةُ ، وَالعُرَفاءُ الكَذَبَةُ .
وإنَّ فِي النّارِ لَمَدينَةً يُقالُ لَها : «الحَصينَةُ» ، أفَلا تَسأَلونّي ما فيها؟ فَقيلَ لَهُ : وما فيها يا أميرَالمُؤمِنينَ؟ قال عليه السلام : فيها أيدِي النّاكِثينَ . (2)5978.عنه صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين عن محمّد بن واسع : دَخَلتُ عَلى بِلالِ بنِ أبي بُردَةَ ، فَقُلتُ لَهُ : يا بِلالُ ، إنَّ أباكَ حَدَّثني عَن جَدِّكَ عَن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أنَّهُ قالَ : إنَّ في جَهَنَّمَ وادٍ ، في ذلِكَ الوادي بِئرٌ يُقالُ لَهُ : «هَبهَبٌ» ؛ حَقٌّ عَلَى اللّه ِ تَعالى أن يُسكِنَها كُلَّ جَبّارٍ ، فَإِيّاكَ أن تَكونَ مِنهُم يا بِلالُ (3)5976.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ في جَهَنَّمَ لَوادِيا يُقالُ لَهُ : «غَسّاقٌ» ، فيهِ ثَلاثونَ وثَلاثُمِئَةِ قَصرٍ ، في كُلِّ قَصرٍ ثَلاثونَ وثَلاثُمِئَةِ بَيتٍ ، في كُلِّ بَيتٍ ثَلاثونَ وثَلاثُمِئَةِ عَقرَبٍ ، في حُمَّةِ كُلِّ عَقرَبٍ ثَلاثونَ وثَلاثُمِئَةِ قُلَّةِ (4) سَمٍّ ، لَو أنَّ عَقرَبا مِنها نَضَحَت (نَفَخَت) سَمَّها عَلى
أهلِ جَهَنَّمَ لَوَسِعَتهُم سَمّا! (5) .
ص: 577
5977.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از عمرو بن ابان _ : امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس نوشيدنى مستى آورى بنوشد ، بر خداى عز و جلاست كه از طينت خَبال به او بنوشاند» .
گفتم : طينت خَبال چيست؟
فرمود: «چركابه فرج زنان روسپى» .5978.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : على عليه السلام فرمود: «در جهنّم ، آسيابى است كه آرد مى كند. آيا از من نمى پرسيد كه چه آرد مى كند؟» .
گفته شد: چه آرد مى كند ، اى امير مؤمنان؟
فرمود: «عالمان تباهكار و قاريان گنهكار و پادشاهان ستمگر و وزيران خيانتكار و خبرآوران (1) دروغگو را. در آتش دوزخ ، شهرى است كه به آن ، حَصينه مى گويند . آيا از من نمى پرسيد كه در آن شهر چيست؟» .
گفته شد: در آن چيست ، اى امير مؤمنان؟
فرمود: «دست هاى پيمان شكنان در آن است» .5979.عنه صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از محمّد بن واسع _ : بر بِلال بن ابى بُرده در آمدم و به او گفتم: اى بلال! پدرت از جدّت از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم حديث كرد كه ايشان فرمود: «در جهنّم ، درّه اى است و در آن درّه ، چاهى است به نام "هَبهَب". بر خداى متعال است كه گردن فرازان را در آن ، جاى دهد» . پس زنهار كه تو از آنان باشى ، اى بلال !5980.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : در جهنّم ، درّه اى است كه به آن ، «غَسّاق» مى گويند و در آن ، سيصد و سى قصر است و در هر قصرى ، سيصد و سى اتاق و در هر اتاقى ، سيصد و سى كژدم و در نيش هر كژدمى ، سيصد و سى كيسه زهر كه اگر هر كژدمى از آنها
زهر خود را بر اهل جهنّم بپاشد ، زهرش همه آنها را جواب مى دهد . .
ص: 578
5981.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ فِي النّارِ لَنارا يَتَعَوَّذُ مِنها أهلُ النّارِ ، ما خُلِقَت إلّا لِكُلِّ مُتَكَبِّرٍ جَبّارٍ عَنيدٍ ، ولِكُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ ، ولِكُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤمِنُ بِيَومِ الحِسابِ ، وِلُكلِّ ناصِبِ العَداوَةِ لِالِ مُحَمَّدٍ . (1)5979.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : إنَّ مِنَ العُلَماءِ مَن يُحِبُّ أن يَخزُنَ عِلمَهُ ولا يُؤخَذَ عَنهُ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ الأَوَّلِ مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن إذا وُعِظَ أنِفَ وإذا وَعَظَ عَنَفَ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ الثّاني مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن يَرى أن يَضَعَ العِلمَ عِندَ ذَوِي الثَّروَةِ وَالشَّرَفِ ، ولا يَرى لَهُ فِي المَساكينِ وَضعا، فَذاكَ فِي الدَّركِ الثّالِثِ مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن يَذهَبُ في عِلمِهِ مَذهَبَ الجَبابِرَةِ وَالسَّلاطينِ ، فَإِن رُدَّ عَلَيهِ شَيءٌ مِن قَولِهِ أو قُصِّرَ في شَى ءٍ مِن أمرِهِ غَضِبَ ، فَذاكَ فِي الدّرِكِ الرّابِعِ مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن يَطلُبُ أحاديثَ اليَهودِ وَالنَّصارى لِيُعزَّرَ بِهِ ويَكثُرَ بِهِ حَديثُهُ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ الخامِسِ مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن يَضَعُ نَفسَهُ لِلفُتيا ويَقولُ : سَلوني، ولَعَلَّهُ لا يُصيبُ حَرفا واحِدا ، وَاللّه ُ لا يُحِبُّ المُتَكَلِّفينَ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ السّادِسِ مِنَ النّارِ . (2)5980.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ثواب الأعمال عن المفضّل بن عمر عنه عليه السلام : لا يَنظُرُ اللّه ُ عز و جل إلى عَبدٍ ولا يُزَكّيهِ إذا تَرَكَ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّه ِ ، وارتَكَبَ كَبيرَةً مِنَ الكَبائِرِ . قالَ : قُلتُ : لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِ؟! قالَ عليه السلام : نَعَم ، قَد أشرَكَ بِاللّه ِ . قالَ : قُلتُ : أشرَكَ؟! قالَ عليه السلام : نَعَم ، إنَّ اللّه َ _ جَلَّ وجَلّ _ أمرَهُ بِأَمرٍ وأمرَهُ إبليسُ بِأَمرٍ ، فَتَرَكَ ما أمَرَ اللّه ُ عز و جل بِهِ وصارَ إلى ما أمَرَ إبليسُ بِهِ
فَهذا مَعَ إبليسَ بِهِ فِي الدَّركِ السّابِعِ مِنَ النّارِ . (3) .
ص: 579
5981.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : در آتش [جهنّم] ، آتشى است كه اهل آتش از آن به خدا پناه مى برند. آن آتش ، فقط براى هر متكبّر مغرور خيره سرى، و براى هر شيطان سركشى، و براى هر متكبّرى كه به روز حسابرسى ايمان ندارد، و براى هر دشمن كينه توز خاندان محمّد صلى الله عليه و آله آفريده شده است.5982.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : در ميان عالِمان ، كسانى هستند كه دوست دارند دانش خويش را پنهان بدارند و [كسى] از آنان نياموزد . چنين كسانى در دَرَكِ (1) اوّلِ آتش اند. در ميان عالمان ، كسانى هستند كه هر گاه پندشان دهند ، نمى پذيرند و چون پند مى دهند ، درشتى مى كنند . چنين كسانى در دَرَك دوم آتش اند. از عالمان ، كسانى هستند كه دانش [خود] را در اختيار ثروتمندان و بزرگان قرار مى دهند و مستمندان را شايسته دانش خود نمى دانند . چنين كسانى در دَرَك سوم آتش اند . از عالمان ، كسانى هستند كه در علم خويش ، چونان متكبّران و پادشاهان رفتار مى كنند [يعنى] : اگر چيزى از گفته او را رد كنند يا در [اطاعت] امر او كوتاهى اى كنند ، به خشم مى آيد . چنين كسانى در دَرَك چهارم آتش اند. از عالمان ، كسانى هستند كه در جستجوى احاديث يهود و نصارا هستند تا بِدان وسيله ، حديث خود را قوّت و افزونى بخشند . چنين كسانى در دَرَك پنجم آتش اند . از عالمان ، كسانى هستند كه خويشتن را در مسند فتوا قرار مى دهند و مى گويند: «از من بپرسيد»، در صورتى كه شايد حتّى يك كلمه درست نگويند و خدا مدّعيان بى صلاحيّت را دوست نمى دارد . چنين كسانى در دَرَك ششم آتش اند .5983.عنه صلى الله عليه و آله : ثواب الأعمال _ به نقل از مفضّل بن عمر _ : امام صادق عليه السلام فرمود : «خداوند عز و جل به بنده اى كه واجبى از واجبات خدا را ترك گويد تا گناه بزرگى از گناهان بزرگ را مرتكب شود، نمى نگرد و بر پاكىِ او گواهى نمى دهد».
گفتم : خدا به او نمى نگرد؟
فرمود: «آرى ؛ او به خدا شرك ورزيده است».
گفتم : شرك ورزيده است؟
فرمود: «آرى، [چون] خداوند بزرگ و توانا او را به كارى فرمان داده و ابليس هم به كارى ديگر فرمان داده است و او فرمان خداى عز و جل را وا نهاده و به فرمان ابليس گردن نهاده است .
پس، او با ابليس در طبقه هفتم آتش است» . .
ص: 580
5984.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الكاظم عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُواْ الشَّهَوَ تِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا» _ : هُوَ جَبَلٌ مِن صُفْرٍ (1) يَدورُ في وَسَطِ جَهَنَّمَ . (2)12 / 11مَن يُخَلَّدُ فِي النّارِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِى نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُوْلَائِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ» . (3)
«وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا» . (4)
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِىَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ» . (5)
«وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِئَايَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا أُوْلَائِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» . (6)
«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِئَايَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَ بُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَ لِكَ نَجْزِى الْمُجْرِمِينَ* لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَ لِكَ نَجْزِى الظَّالِمِينَ» . (7)
«إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِى عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ* لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ* وَ مَا ظَ_لَمْنَاهُمْ وَ لَ_كِن كَانُواْ هُمُ الظَّالِمِينَ* وَ نَادَوْاْ يَامَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ» . (8)
«أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَ لِكَ الْخِزْىُ الْعَظِيمُ» . (9)
«كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْاءِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّى بَرِى ءٌ مِّنكَ إِنِّى أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ* فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِى النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَ ذَ لِكَ جَزَ ؤُاْ الظَّالِمِينَ» . (10)
.
ص: 581
5989.الإمام الباقر عليه السلام : امام كاظم عليه السلام _ در باره اين سخنِ خداى متعال : «پس بعد از ايشان ، جانشينانى آمدند كه نماز را تباه كردند و از هوس ها پيروى نمودند و زودا كه غَى را خواهند ديد» _ : غَى ، كوهى است از مس كه در ميانه جهنّم مى چرخد.12 / 11كسانى كه در آتش ، جاويدان اندقرآن«كسانى از اهل كتاب كه كفر ورزيده اند و [نيز] مشركان ، در آتش جهنّم اند [و] در آن ، جاويدان اند. اينان ، بدترين آفريدگان اند».
«و كسى كه از خدا و فرستاده او سرپيچى كند ، برايش آتش جهنّم است ، و در آن براى هميشه ماندگار است».
«خدا به مردان و زنان منافق و به كافران ، آتش جهنّم را وعده داده است . در آن ، جاودانه اند [و] آن برايشان كافى است، و خدا لعنتشان كرده و براى آنان ، عذابى ماندگار است».
«و كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و از [پذيرش] آنها سر باز زدند ، آنان اهل آتش اند و در آن ، جاودانه اند».
«كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و در [پذيرش] آنها تكبّر ورزيدند ، درهاى آسمان برايشان گشوده نمى شود و به بهشت در نمى آيند ، مگر آن كه طناب در سوراخ سوزن داخل شود و بدين سان ، مجرمان را سزا مى دهيم. براى آنان از جهنّم ، بسترى و از بالايشان پوشش هاست ، و اين گونه ستمگران را سزا مى دهيم» .
«مجرمان در عذاب جهنّم ، جاودانه اند . [عذاب] از آنان سبُك نمى شود و ايشان در آن ، نوميدند. ما به ايشان ستم نكرديم ؛ بلكه خود ستمكارند. و ندا مى دهند كه: اى مالك ! [بگو : ]پروردگارت جان ما را بستاند. پاسخ مى دهد: شما ماندگاريد».
«آيا ندانسته اند كه هر كس با خدا و پيامبر او در افتد ، برايش آتش جهنّم است كه در آن ، جاودانه خواهد بود . اين ، همان رسوايى بزرگ است».
«همچون حكايت شيطان ، كه به انسان گفت: «كافر شو» و چون وى كافر شد، گفت: «من از تو بيزارم؛ زيرا من از خدا، پروردگار جهانيان، مى ترسم». و فرجام هر دوشان ، آن است كه هر دو در آتش جاويدان مى مانند و سزاى ستمكاران ، اين است» .
.
ص: 582
الحديث5996.تفسير العيّاشي عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو قيلَ لِأَهلِ النّارِ : إنَّكُم ماكِثونَ فِي النّارِ عَدَدَ كُلِّ حَصاةٍ فِي الدُّنيا لَفَرِحوا بِها، ولَو قيلَ لِأَهلِ الجَنَّةِ : إنَّكُم ماكِثونَ فِي الجَنَّةِ عَدَدَ كُلِّ حَصاةٍ فِي الدُّنيا لَحَزِنوا ! ولكِن جُعِلَ لَهُمُ الأَبَدُ . (1)5997.علل الشرايع عن أبي بصير : عنه صلى الله عليه و آله : إذا أدخَلَ اللّه ُ أهلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلَ النّارِ النّارَ ... ثُمَّ يَقولُ لِأَهلِ النّارِ : كَم لَبِثتُم فِي الأَرضِ عَدَدَ سِنينَ؟ قالوا: لَبِثنا يَوما أو بَعضَ يَومٍ . فَيَقولُ : بِئسَ مَا اتَّجَرتُم في يَومٍ أو بَعضِ يَومٍ : سَخَطي ومَعصِيَتي ونارِي ! اُمكُثوا فيها خالِدينَ مُخَلَّدينَ . فَيَقولونَ : رَبَّنا أخرِجنا مِنها ، فَإِن عُدنا فَإِنّا ظالِمونَ . فَيَقولُ : «اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» (2) ، فَيَكونُ ذلِكَ آخِرَ عَهدِهِم بِكَلامِ رَبِّهِم تَعالى . (3) .
ص: 583
حديث5995.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر به اهل آتش گفته شود: «شما به شمار ريگ هاى دنيا در آتش خواهيد ماند» ، از آن شادمان مى شوند، و اگر به اهل بهشت گفته شود: «شما به شمار ريگ هاى دنيا در بهشت خواهيد ماند» ، اندوهگين مى شوند ؛ امّا خداوند براى آنان ، جاودانگى رقم زده است .5996.تفسير العيّاشى ( _ به نقل از ابو بصير _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پس از آن كه خداوند ، بهشتيان را به بهشت و دوزخيان را به دوزخ در مى آورد... ، به دوزخيان مى فرمايد: «شما چند سال در زمين مانديد؟» .
مى گويند: روزى يا پاره اى از روز مانديم.
خدا مى فرمايد: «در ظرف يك روز يا پاره اى از روز ، بد سودايى كرديد و ناخشنودى و نافرمانى من و آتش را خريديد ! [حال] در آتش براى هميشه و جاويدان بمانيد» .
آنان مى گويند : پروردگارا ! ما را از اين جا بيرون ببر . اگر باز گشتيم، ما ستمكاريم.
خداوند مى فرمايد: «در آن ، گم شويد و با من سخن مگوييد» و اين ، آخرين سخنى است كه پروردگارشان با آنان مى گويد . .
ص: 584
5997.علل الشرائع ( _ به نقل از ابو بصير _ ) الإمام عليّ عليه السلام : ... أمّا أهلُ المَعصِيَةِ فَخُلِّدوا فِي النّارِ ، واُوثِقَ مِنهُمُ الأَقدامُ ، وغُلَّ مِنهُمُ الأَيدي إلَى الأَعناقِ ، واُلبِسَ أجسادُهُم سَرابيلَ القَطِرانِ ، وقُطِّعَت لَهُم مُقَطَّعاتٌ مِنَ النّارِ .
هُم في عَذابٍ قَدِ اشتَدَّ حَرُّهُ ، ونارٌ قَد اُطبِقَ عَلى أهلِها ، فَلا يُفَتَّحُ عَنهُم أبَدا، ولا يُدخَلُ عَلَيهِم ريحٌ أبَدا، ولا يَنقَضي مِنهُمُ الغَمُّ أبَدا، وَالعَذابُ أبَدا شَديدٌ ، وَالعِقابُ أبَدا جَديدٌ ، لَا الدّارُ زائِلَةً فَتَفنى ، ولا آجالُ القَومِ تُقضى . (1)5998.علل الشرائع ( _ به نقل از سماعه _ ) عنه عليه السلام : وَفدُ النّارِ أبَدا مُعَذَّبونَ . (2)5999.الإمام الباقر عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ إِذْ وَ عَدْنَا مُو ) عنه عليه السلام : وارِدُ النّارِ مُؤَبَّدُ الشَّقاءِ . (3)5999.امام باقر عليه السلام ( _ درباره اين گفته خداى متعال: {Q} «و آن گاه كه با ) عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _ : فَبِاليَقينِ أقطَعُ لَولا ما حَكَمتَ بِهِ مِن تَعذيبِ جاحِديكَ ، وقَضَيتَ بِهِ مِن إخلادِ مُعانِديكَ ، لَجَعَلتَ النّارَ كُلَّها بردا وسَلاما ، وما كانَ لِأَحَدٍ فيها مَقَرّا ولا مُقاما، لكِنَّكَ تَقَدَّسَت أسماؤُكَ أقسَمتَ أن تَملَأَها مِنَ الكافِرينَ ، مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاسِ أجمَعينَ ، وأن تُخَلِّدَ فيهَا المُعانِدينَ ، وأنتَ جَلَّ ثَناؤُكَ قُلتَ مُبتَدِئا ، وتَطَوَّلتَ بِالإِنعامِ مُتَكَرِّما : «أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ» (4) . (5)6000.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «يَ_قَوْمِ ادْخُلُواْ ا ) الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ اللّه َ _ تَبارَكَ وتَعالى _ ل_'c7 يُدخِلُ النّارَ مُؤمِنا وقَد وُعِدَ الجَنَّةَ ، ولا يُخرِجُ مِنَ النّارِ كافِرا وقَد أوعَدَهُ النّارَ وَالخُلودَ فيها. (6) .
ص: 585
6001.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّه ِ : {Q} «ادْخُلُوا ) امام على عليه السلام : معصيتكاران براى هميشه در آتش مى مانند . پاهاى آنان را مى بندند و دست هايشان را به گردن در غُل مى كنند و پيراهن هاى قطران بر تن آنان مى پوشانند و جامه هايى از آتش برايشان بريده مى شود و در عذابى هستند كه بسيار داغ است و در آتشى جاى دارند كه بر اهل خود ، فروبسته است و هرگز از هم باز نمى شود، و هيچ گاه بادى بر آنان نمى وزد و تا ابد ، اندوهشان برطرف نمى شود و عذاب ، ابدى و سخت است و كيفر ، هميشگى و تازه . نه خانه از بين رفتنى است كه نابود شود و نه عمر دوزخيان به سرآمدنى است !6002.عنه عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «ادْخُلُواْ الْأ ) امام على عليه السلام : وارد شوندگان به آتش ، تا ابد در عذاب اند .6003.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : وارد شونده به آتش ، تا ابد در رنج است.6000.امام باقر و امام صادق عليهماالسلام ( _ درباره اين سخن خداى متعال: {Q} «اى قوم من! به س ) امام على عليه السلام _ در دعاى معروف به دعاى كميل _ : يقين دارم كه اگر نبود كه حكم كرده اى تا منكِرانِ تو عذاب شوند و عنادورزان با تو ، [در آتش] جاودانه بمانند، بى گمان ، تمام آتش [جهنّم] را سرد و بى گزند مى ساختى و هيچ كس را در آن، جا و مكانى نبود ؛ امّا تو _ كه نام هايت پاك اند _ ، سوگند ياد كرده اى كه آن را از كافرانِ جن و انس ، آكنده سازى و عنادورزان را در آن ، جاودانه دارى، و تو كه _ ثنايت بزرگ است و از سر بخشندگى ، بى دريغ ، نعمت ارزانى داشته اى _ ، خود فرموده اى: «آيا آن كه مؤمن است ، همانند كسى است كه [بى ايمان و] نافرمان است؟! يكسان نيستند» .6001.امام صادق عليه السلام ( _ وقتى درباره اين سخن خداوند، مورد پرسش قرار گرفت ) امام صادق عليه السلام : خداى _ تبارك و تعالى _ مؤمن را كه وعده بهشت داده شده است، به آتش در نمى آورد و كافر را كه به او وعده آتش و جاودانگى در آن داده است ، از آتش بيرون نمى برد. .
ص: 586
6002.امام صادق عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداوند عز و جل: {Q} «به سرزمين م ) الكافي عن أبي هاشم: قال أبو عبداللّه عليه السلام : إنَّما خُلِّدَ أهلُ النّارِ فِي النّارِ لِأَنَّ نِيّاتِهِم كانَت فِي الدُّنيا أن لَو خُلِّدوا فيها أن يَعصُوا اللّه َ أبَدا ، وإنَّما خُلِّدَ أهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ لِأَنَّ نِيّاتِهِم كانَت فِي الدُّنيا أن لَو بَقوا فيها أن يُطيعُوا اللّه َ أبَدا ، فَبِالنِيّاتِ خُلِّدَ هؤُلاءِ وهؤُلاءِ . ثُمَّ تَلا قَولَهُ تَعالى : «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ» (1) ، قالَ : عَلى نِيَّتِهِ . (2)6003.امام صادق عليه السلام ( _ به ابو بصير _ ) الإمام الكاظم عليه السلام : لا يُخَلِّدُ اللّه ُ فِي النّارِ إلّا أهلَ الكُفرِ وَالجُحودِ ، وأهلَ الضَّلالِ وَالشِّركِ . ومَنِ اجتَنَبَ الكَبائِرَ مِنَ المُؤمِنينَ لَم يُسأَل عَنِ الصَّغائِرِ ؛ قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : «إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا (3) » . (4)راجع : ج 1 ص 578 (القسم الأوّل : الجنّة / الفصل الخامس عشر / خلود أهل الجنّة) .
12 / 12مَن يُخرَجُ مِنَ النّارِالكتاب«وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَامَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الْاءِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الْاءِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِى أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ» . (5)
«فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ* خَالِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَاوَ تُ وَ الْأَرْضُ إلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ» . (6)
«إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا* لِّلطَّاغِينَ مَئَابًا* لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا* لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَ لَا شَرَابًا* إلَّا حَمِيمًا وَ غَسَّاقًا* جَزَاءً وِفَاقًا* إِنَّهُمْ كَانُواْ لَا يَرْجُونَ حِسَابًا* وَ كَذَّبُواْ بِئَايَاتِنَا كِذَّابًا* وَ كُلَّ شَىْ ءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا* فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِيدَكُمْ إلَّا عَذَابًا» . (7)
.
ص: 587
6007.امام عسكرى عليه السلام : الكافى _ به نقل از ابو هاشم _ : امام صادق عليه السلام فرمود: «دوزخيان از آن رو در آتش ، جاويدان اند كه در دنيا نيّتشان اين بود كه چنانچه تا ابد در آن باشند ، تا ابد خدا را نافرمانى كنند و بهشتيان نيز از آن رو در بهشت ، جاويدان مى مانند كه در دنيا بر اين نيّت بودند كه اگر براى هميشه در آن بمانند ، براى هميشه خدا را فرمان برند. پس به سبب نيّت هاست كه اينان و آنان ، جاويدان مى مانند» .
امام عليه السلام سپس اين آيه را تلاوت نمود: «بگو: هر كس طبق شاكله خود ، عمل مى كند» و فرمود: «يعنى طبق نيّت خود» .6008.التوحيد عن الحسن بن محمّد النّوفلي : امام كاظم عليه السلام : خداوند ، جز كافران و منكِران و گم راهان و مشركان را در آتش ، جاودانه نمى سازد و مؤمنانى كه از گناهان بزرگ دورى كنند، در باره گناهان كوچك بازخواست نمى شوند. خداى _ تبارك و تعالى _ فرموده است: «اگر از گناهان بزرگ كه از آنها نهى شده ايد ، دورى كنيد ، بدى هاى شما را از شما مى زداييم و شما را در جايگاهى ارجمند در مى آوريم» .
ر . ك : ج 1 ص 579 (بخش يكم : بهشت / فصل پانزدهم / جاودانگى بهشتيان) . 12 / 12كسانى كه از آتش خارج مى شوندقرآن«و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مى آورد [و مى فرمايد:] «اى گروه جنّيان ! از آدميان ، [پيروان] فراوان يافتيد» و هواخواهان آنها از [نوع] انسان مى گويند: پروردگارا ! برخى از ما از برخى ديگر بهره بردارى كرد و به پايانى كه براى ما معيّن كردى ، رسيديم. [خدا ]مى فرمايد: «جايگاه شما آتش است . در آن ، ماندگار خواهيد بود ، مگر آنچه را خدا بخواهد» . آرى، پروردگار تو حكيم و داناست».
«امّا كسانى كه تيره بخت شده اند، در آتش ، فرياد و ناله اى دارند. تا آسمان ها و زمين برجاست ، در آن ، ماندگار خواهند بود ، مگر آنچه پروردگارت بخواهد؛ زيرا پروردگار تو ، همان كند كه مى خواهد» .
«آرى، جهنّم ، كمينگاهى بوده [و] براى سركشان، بازگشتگاهى است [كه] روزگارانى در آن ، درنگ كنند. در آن جا نه خنكى مى چشند و نه شربتى، جز آب جوشان و چركابه اى. كيفر ما ، مناسب [با جُرم آنها] است . آنان بودند كه به [روزِ] حساب ، اميد نداشتند و آيات ما را سخت تكذيب مى كردند و حال آن كه هر چيزى را بر شمرده ، [به صورت] كتابى در آورده ايم. پس بچشيد كه جز عذاب، هرگز بر شما نمى افزاييم» .
.
ص: 588
الحديث6009.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن دَخَلَها حَتّى يَمكُثَ فيها أحقابا، وَالحُقبُ : بِضعٌ وسِتّونَ سَنَةً ، وَالسَّنَةُ ثَلاثُمِئَةٍ وسِتّونَ يَوما، كُلُّ يَومٍ كَأَلفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ ، فَلا يَتَّكِلَنَّ أحَدٌ أن يَخرُجَ مِنَ النّارِ . (1)6010.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا» _ : اَلأَحقابُ ثَمانِيَةُ أحقابٍ ، وَالحُقبَةُ ثَمانونَ سَنَةً ، وَالسَّنَةُ ثَلاثُمِئَةٍ وسِتّونَ يَوما، وَاليَومُ كَألفِ سَنَةِ مِمّا تَعُدّونَ . (2)6011.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مجمع البيان عن حمران : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن هذِهِ الآيَةِ (3) ، فَقالَ : هذِهِ فِي الَّذينَ يَخرُجونَ مِنَ النّارِ . (4)6012.امام على عليه السلام ( _ در ستايش خداوند سبحان _ ) الزهد للحسين بن سعيد عن حمران : قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام : إنَّهُ بَلَغنا أنَّهُ يَأتي عَلى جَهَنَّمَ
حَتّى يُصطَفَقَ (5) أبوابُها؟! فَقالَ : لا وَاللّه ِ ، إنَّهُ الخُلودُ ! قُلتُ : «خَالِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَاوَ تُ وَ الْأَرْضُ إلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ» ؟ (6) فَقالَ : هذِهِ فِي الَّذينَ يُخرَجونَ مِنَ النّارِ . (7) .
ص: 589
حديث6014.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه وارد آتش گردد ، از آن خارج نخواهد شد تا آن كه چندين حُقب را در آن بماند. حُقب ، شصت و اندى سال است، و سال ، سيصد و شصت روز كه هر روزى به اندازه هزار سال از سال هايى است كه شما مى شماريد. بنا بر اين، هيچ كس نبايد دل به اين خوش كند كه از آتش خارج مى شود.6015.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام صادق عليه السلام _ در باره اين سخن خداى عز و جل : «احقابى را در آن ، درنگ كنند» _ : احقاب شامل هشت حُقبه است . حُقبه هشتاد سال است و سال ، سيصد و شصت روز كه هر روزش به اندازه هزار سال از سال هايى است كه شما حساب مى كنيد .6016.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) مجمع البيان _ به نقل از حمران _ : از امام باقر عليه السلام در باره اين آيه (1) پرسيدم . فرمود: «اين در باره كسانى است كه [سرانجام ]از آتش خارج مى شوند» .6017.الإمام الكاظم عليه السلام : الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از حمران _ : به امام صادق عليه السلام گفتم : به ما [حديث]
رسيده است كه جهنّم عمرش به سر مى آيد ، به طورى كه درهايش باد مى خورد. (2)
فرمود: «نه به خدا، آن جا ابدى است!» .
گفتم : «تا آسمان ها و زمين برجايند ، در آن ماندگار خواهند بود، مگر آنچه پروردگارت بخواهد» ؟ (3)
فرمود: «اين [آيه] ، در باره كسانى است كه [سرانجام] از آتش خارج مى شوند [و محكوم به عذاب ابدى نشده اند]». .
ص: 590
6018.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ( _ في قَولِهِ : {Q} «وَ كُلَّ إِنسَ_نٍ أَلْزَمْنَ_ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَدخُلُ النّارَ أقوامٌ مِن اُمَّتي حَتّى إذا كانوا حُمَما (1) اُدخِلُوا الجَنَّةَ ، فَيَقولُ أهلُ الجَنَّةِ : مَن هؤُلاءِ؟ فَيُقالُ : هُمُ الجَهَنَّمِيّونَ . (2)6015.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله : سَيُخرَجُ ناسٌ مِنَ النّارِ قَدِ احتَرَقوا وكانوا مِثلَ الحُمَمِ ، ثُمَّ لا يَزالُ أهلُ الجَنَّةِ يَرُشّونَ عَلَيهِمُ الماءَ ، حَتّى يَنبُتُونَ نَباتَ الغُثاءِ فِي السَّيلِ . (3)6016.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ قَومٌ مِنَ النّارِ فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ ، فَيُسَمَّونَ «الجَهَنَّمِيّونَ» فِي الجَنَّةِ ، فَيَدعونَ اللّه َ أن يُحَوِّلَ عَنهُم ذلِكَ الاِسمَ ، فَيَمحُو اللّه ُ عَنهُم. (4)6017.امام كاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ قَومٌ مِنَ النّارِ بَعدَما مَسَّهُم مِنها سَفْعٌ (5) ، فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ ، فَيُسَمّيهِم أهلُ الجَنَّةِ الجَهَنَّمِيّينَ . (6)6018.امام باقر و امام صادق عليهماالسلام ( _ درباره اين سخن خدا: {Q} «و كارنامه هر انسانى را ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ قَوما يَخرُجونَ مِنَ النّارِ يَحتَرِقونَ فيها، إلّا داراتُ (7) وُجوهِهِم ، حَتّى
يَدخُلونَ الجَنَّةَ . (8) .
ص: 591
6019.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردمانى از امّت من ، وارد آتش مى شوند و هنگامى كه زغال شدند ، آنها را به بهشت خواهند برد . اهل بهشت مى گويند: اينها كيستند؟
گفته مى شود: «اينان جهنّميان اند» .6020.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردمى كه در آتشْ سوخته و چون زغال شده اند، به زودى ، از آتش خارج مى شوند . آن گاه ، اهل بهشت پيوسته بر آنان آب مى پاشند تا اين كه مانند بالا آمدن كف و خاشاك در سيلاب، [گوشت و پوست آنها ]مى رويند .6021.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى از آتش ، رهايى مى يابند و به بهشت مى آيند و در بهشت ، به آنان «جهنّميان» مى گويند. آنها از خدا مى خواهند كه نام ايشان را تغيير دهد، و خدا هم آن نام را از ايشان مى زدايد .6022.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الشّاةِ المَسمومَةِ الَّتي أكَلَ مِنها _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى پس از آن كه اندكى در آتش مى سوزند، از آن خارج مى شوند و به بهشت مى روند . بهشتيان آنها را «جهنّميان» مى نامند.6023.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى در آتش مى سوزند و تنها دور صورت آنها سالم مى ماند .
اينان [سرانجام] از آتش خارج مى شوند و به بهشت مى روند. .
ص: 592
6024.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أقواما سَيَخرُجونَ مِنَ النّارِ قَد أصابَهُم سَفْعٌ مِنَ النّارِ عُقوبَةً بِذُنوبٍ عَمِلوها ، لَيُخرِجُهُمُ اللّه ُ بِفَضلِ رَحمَتِهِ فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ . (1)6019.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يُعَذَّبُ ناسٌ مِن أهلِ التَّوحيدِ فِي النّارِ حَتّى يَكونوا فيها حُمَما ، ثُمَّ تُدرِكُهُمُ الرَّحمَةُ ، فَيُخرَجونَ ويُطرَحونَ عَلى أبوابِ الجَنَّةِ ، قالَ : فَتَرُشُّ عَلَيهِم أهلُ الجَنَّةِ الماءَ ، فَيَنبُتونَ كَما يَنبُتُ الغُثاءُ (2) في حَمالَةِ السَّيلِ ، ثُمَّ يَدخُلونَ الجَنَّةَ . (3)6020.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا فَرَغَ اللّه ُ مِنَ القَضاءِ بَينَ العِبادِ ، وأرادَ أن يُخرِجَ بِرَحمَتِهِ مَن أرادَ مِن أهلِ النّارِ ، أمَرَ المَلائِكَةَ أن يُخرِجوا مِنَ النّارِ مَن كانَ لا يُشرِكُ بِاللّه ِ شَيئا مِمَّن أرادَ اللّه ُ تَعالى أن يَرحَمَهُ ، مِمَّن يَقولُ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» ، فَيَعرِفونَهُم فِي النّارِ ، يَعرِفونَهُم بِأَثَرِ السُّجودِ _ تَأكُلُ النّارُ مِنِ ابنِ آدَمَ إلّا أثَرَ السُّجودِ ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَى النّارِ أن تَأكُلَ أثَرَ السُّجودِ _ فَيُخرَجونَ مِنَ النّارِ وقَدِ امتَحَشوا (4) ، فَيُصَبُّ عَلَيهِمُ ماءُ الحَياةِ ، فَيَنبُتونَ مِنهُ كَما تَنبُتُ الحَبَّةُ فِي حَميلِ السَّيلِ .
ثُمَّ يَفرُغُ اللّه ُ تَعالى مِنَ القَضاءِ بَينَ العِبادِ ، ويَبقى رَجُلٌ مُقبِلٌ بِوَجهِهِ عَلَى النّارِ ،
وهُوَ آخِرُ أهلِ الجَنَّةِ دُخولاً الجَنَّةَ ، فَيَقولُ : أي رَبِّ ! اِصرِف وَجهي عَنِ النّارِ ، فَإِنَّهُ قَد قَشَبَني (5) ريحُها ، وأحرَقَني ذُكاؤُها. (6) فَيَدعُو اللّه َ ما شاءَ اللّه ُ أن يَدَعوهُ .
ثُمَّ يَقولُ اللّه ُ تَبارَكَ و تَعالى : هَل عَسَيتَ إن فَعَلتُ ذلِكَ بِكَ أن تَسَأَلَ غَيرَهُ؟ فَيَقولُ : لا أسأَلُكَ غَيرَهُ ! ويُعطي رَبَّهُ مِن عُهودٍ ومَواثيقَ ما شاءَ اللّه ُ . فَيَصرِفُ اللّه ُ وَجهَهُ عَنِ النّارِ . (7) .
ص: 593
6021.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى، پس از آن كه به كيفر گناهانشان ، اندكى در آتش مى سوزند، از آن خارج خواهند شد . خداوند به بركت رحمت خود ، آنها را بيرون مى آورد و وارد بهشت مى شوند.6022.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره گوسفند مسمومى كه از آن خورد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردمانى از اهل يكتاپرستى ، چنان در آتش ، عذاب مى شوند كه به صورت زغال در مى آيند . سپس رحمت[_ِ خداوند] ، آنان را در مى يابد و از آتش بيرون آورده و جلو درهاى بهشت افكنده مى شوند.
پس، بهشتيان بر آنها آب مى پاشند و بر اثر آن ، [گوشت و پوست آنها ]مى رويند ، همچنان كه تخم هاى موجود در خس و خاشاكِ سيلاب مى رويند . سپس وارد بهشت خواهند شد .6023.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه خداوند از داورى ميان بندگان فارغ شود و بخواهد به رحمت و لطف خويش ، هر كه را خواست ، از آتش بيرون آورَد، به فرشتگان دستور مى دهد تا كسانى را كه به خدا هيچ شرك نورزيده اند و خداى متعال مى خواهد كه بر آنان رحمت آورد ، از آتش بيرون آورند ؛ يعنى كسانى را كه مى گويند: «خدايى جز خداى يكتا نيست» . اينان را در آتش مى شناسند ؛ از اثر سجده هايشان ، آنان را مى شناسند . آتش همه جاى بدن آدمى را مى خورد ، مگر ردّ سجده را ؛ چرا كه خدا بر آتش حرام و قدغن كرده است كه ردّ سجده را بسوزاند.
آرى، اين گونه كسان در حالى كه كاملاً سوخته اند ، از آتش بيرون آورده مى شوند و بر آنان آب زندگانى مى ريزند كه بر اثر آن مى رويند ، چنان كه دانه در خس و خاشاك سيل مى رويد.
آن گاه ، خداوند بزرگ ، داورى در باره بندگان را به پايان مى برد و تنها يك مرد
مى ماند كه روى به سوى آتش دارد، و او آخرين بهشتى اى است كه وارد بهشت مى شود. مى گويد : پروردگارا ! صورتم را از آتش بگردان كه بادِ آن ، بيچاره ام ساخت و سوزش آن مرا سوزاند .
او تا مدّتى طولانى ، خدا را مى خواند. خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «اگر اين كار را با تو بكنم ، ممكن است باز خواهش ديگرى كنى». او مى گويد: خواهشى ديگر ، از تو نخواهم كرد .
و به پروردگارش عهدها و پيمان ها مى دهد [كه خواهش ديگرى نكند] و خدا صورتش را از آتش بر مى گرداند. .
ص: 594
6024.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ بَشيرا ! لا يُعَذِّبُ اللّه ُ بِالنّارِ مُوَحِّدا أبَدا ، وإنَّ أهلَ التَّوحيدِ لَيَشفَعونَ فَيُشَفَّعونَ .
ثُمَّ قالَ عليه السلام : إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ ، أمَرَ اللّه ُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ بِقَومٍ ساءَت أعمالُهُم في دارِ الدُّنيا إلَى النَّارِ ، فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! كَيفَ تُدخِلُنَا النّارَ وقَد كُنّا نُوَحِّدُكَ في دارِ الدُّنيا؟ وكَيفَ تُحرِقُ بِالنّارِ ألسِنَتَنا وقَد نَطَقَت بِتَوحيدِكَ في دارِ الدُّنيا؟ وكَيفَ تُحرِقُ قُلوبَنا وقَد عَقَدَت عَلى أن لا إلهَ إلّا أنتَ؟ أم كَيفَ تُحرِقُ وُجوهَنا وقَد عَفَّرناها لَكَ فِي التُّرابِ؟ أم كَيفَ تُحرِقُ أيدِيَنا وقَد رَفَعناها بِالدُّعاءِ إلَيكَ؟!
فَيَقولُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : عِبادي ! ساءَت أعمالُكُم في دارِ الدُّنيا ، فَجَزاؤُكُم نارُ جَهَنَّمَ .
فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! عَفوُكَ أعظَمُ أم خَطيئَتُنا؟ فَيَقولُ عز و جل : بَل عَفوي . فَيَقولونَ : رَحمَتُكَ أوسَعُ أم ذُنوبُنا؟ فَيَقولُ عز و جل : بَل رَحمَتي . فَيَقولونَ : إقرارُنا بِتَوحيدِكَ أعظَمُ أم ذُنوبُنا؟ فَيَقولُ عز و جل : بَل إقرارُكُم بِتَوحيدي أعظَمُ . فَيَقولونَ : يا رَبَّنا فَليَسَعنا عَفوُكَ
ورَحمَتُكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ .
فَيَقولُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : مَلائِكَتي وعِزَّتي وجَلالي ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَيَّ مِنَ المُقِرّينَ بِتَوحيدي وأن لا إلهَ غَيري ، وحَقٌّ عَلَىَّ أن لا أُصلِيَ بِالنّارِ أهلَ تَوحيدِي . أدخِلوا عِبادِيَ الجَنَّةَ . (1) .
ص: 595
6152.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه مرا به حق ، بشارت دهنده فرستاد، خداوند ، هيچ يكتاپرستى را هرگز [يا: براى هميشه و تا ابد] با آتش ، عذاب نمى كند . يكتاپرستان شفاعت مى كنند و شفاعتشان پذيرفته مى شود.
چون روز رستاخيز شود ، خداوند _ تبارك و تعالى _ دستور مى دهد گروهى را كه در دنيا كردارهايشان بد بوده است ، به آتش ببرند. آنان مى گويند : پروردگارا ! چگونه ما را به آتش مى برى ، حال آن كه ما در دنيا تو را يكتا مى دانستيم؟ و چگونه زبان هاى ما را با آتش مى سوزانى ، در حالى كه در دنيا از يكتايىِ تو سخن گفته اند؟ و چگونه دل هاى ما را مى سوزانى ، حال آن كه به اين كه خدايى جز تو نيست ، ايمان داشته اند؟ يا چگونه چهره هاى ما را مى سوزانى ، در حالى كه آنها را براى تو بر خاك مى نهاديم؟ يا چگونه دست هايمان را مى سوزانى ، در حالى كه آنها را به دعا ، به سوى تو بر مى داشتيم؟
پس خداوند عز و جل مى فرمايد: «بندگان من! كردارهاى شما در دنيا بد بود و سزاى شما آتش جهنّم است».
مى گويند : پروردگارا ! بخشايش تو بزرگ تر است يا خطاى ما؟
خداى _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «البتّه كه بخشايش من» .
مى گويند : رحمت تو پهناورتر است يا گناهان ما؟
خداوند عز و جل مى فرمايد: «البتّه كه رحمت من» .
مى گويند : اقرار ما به يكتايىِ تو ، بزرگ تر است يا گناهانمان؟
خداى متعال مى فرمايد: «البتّه كه اقرار شما به يكتايىِ من» .
مى گويند : پروردگارا ! پس بخشايش و رحمت تو كه همه چيز را در بر گرفته است ، بايد ما را نيز در بر بگيرد .
خداوند عز و جل مى فرمايد: «فرشتگان من! به عزّت و جلالم سوگند ، هيچ مخلوقى نيافريدم كه نزد من ، محبوب تر از كسانى باشد كه به يكتايىِ من و اين كه خدايى جز من نيست ، اقرار داشته باشند، و بر من است كه اهل توحيدم را به آتش نبرم . اى بندگان من! به بهشت وارد شويد» . .
ص: 596
6151.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ رَجُلَينِ مِمَّن دَخَلَ النّارَ اشتَدَّ صِياحُهُما ، فَقالَ الرَّبُّ عز و جل : أخرِجوهُما ، فَلَمّا اُخرِجا قالَ لَهُما : لِأَيِ شَيءٍ اشتَدَّ صِياحُكُما ، قالا : فَعَلنا ذلِكَ لِتَرحَمَنا . قالَ : إنَّ رَحمَتي لَكُما أن تَنطَلِقا فَتُلِقيا أنفُسَكُما حَيثُ كُنتُما مِنَ النّارِ! فَيَنطَلِقانِ فَيُلقي أحَدُهُما نَفسَهُ ، فَيَجعَلُها عَلَيهِ بَردا وسَلاما . ويَقومُ الآخَرُ فَلا يُلقي نَفسَهُ ، فَيَقولُ لَهُ الرَّبُّ عز و جل : ما مَنَعَكَ أن تُلقِيَ نَفسَكَ كَما ألقى صاحِبُكَ؟ فَيَقولُ : يا رَبِّ ! إنّي لَأَرجو ألّا تُعيدَني فيها بَعدَما أخرَجتَني . فَيَقولُ لَهُ الرَّبُّ : لَكَ رَجاؤُكَ . فَيَدخُلانِ جَميعا الجَنَّةَ بِرَحمَةِ اللّه ِ . (1)6150.صحيح مسلم عن أبي هريرة : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وسَكَنَ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلُ النّارِ النّارَ ، مَكَثَ عَبدٌ فِي النّارِ سَبعينَ خَريفا _ وَالخَريفُ سَبعونَ سَنَةً _ ثُمَّ إنَّهُ يَسأَلُ اللّه َ عز و جل ويُناديهِ فَيَقولُ : يا رَبِّ ! أسأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ لَمّا رَحِمتَنى . فَيُوحِى اللّه ُ _ جَلَّ جَلالُهُ _ إلى جَبرَئيلَ عليه السلام : اِهبِط إلى عَبدي فَأَخرِجهُ . فَيَقولُ جَبرَئيلُ : وكَيفَ لي بِالهُبوطِ فِي النّارِ ؟ فَيَقولُ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : إنّي قَد أمَرتُها أن تَكونَ عَلَيكَ بَردا وسَلاما . قالَ : فَيَقولُ : يا رَبِّ ! فَما عِلمي بِمَوضِعِهِ؟ فَيَقولُ : إنَّهُ في جُبٍّ مِن سِجّينٍ .
فَيَهبِطُ جَبرَئيلُ عليه السلام إلَى النّارِ فَيَجِدُهُ مَعقولاً عَلى وَجهِهِ ، فَيُخرِجُهُ ، فَيَقِف بَينَ يَدَىِ
اللّه ِ عز و جل ، فَيَقولُ اللّه ُ تَعالى : يا عَبدي ! كَم لَبِثتَ فِي النّارِ تُناشِدُني؟ فَيَقولُ : يا رَبِّ ! ما اُحصيهِ . فَيَقولُ اللّه ُ عز و جل لَهُ : أما وعِزَّتي وجَلالي ، لَولا ما سَأَلتَني بِحَقِّهِم عِندي لَأَطَلتُ هَوانَكَ فِي النّارِ ، ولكِنَّهُ حَتمٌ عَلى نَفسي أن لا يَسأَلَني عَبدٌ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ إلّا غَفَرتُهُ لَهُ ما كانَ بَيني وبَينَهُ ، وقَد غَفَرتُ لَكَ اليَومَ . ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِ إلَى الجَنَّةِ . (2) .
ص: 597
6149.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دو مرد از آنان كه به آتش مى روند ، فريادى سخت بر مى آورند. پروردگار عز و جلمى فرمايد: «آن دو را بيرون آوريد» . چون بيرون آورده مى شوند، به آنها مى فرمايد: «براى چه چنين فريادى سخت بر آورديد؟» .
مى گويند : چنين كرديم تا بر ما رحم آورى.
خداوند مى فرمايد: «رحمِ من به شما ، اين است كه برويد و خود را در هر جاى آتش كه بوديد ، بيندازيد» .
آن دو مى روند و يكى از آنها خود را مى اندازد و خداوند ، آن مكان را بر او سرد و بى گزند مى سازد ؛ ولى ديگرى مى ايستد و خود را نمى اندازد. خداوند عز و جلبه او مى فرمايد: «چرا تو، مانند دوستت ، خود را نيفكندى؟» .
مى گويد : پروردگارا ! اميدم اين بود كه بعد از بيرون آوردنم، ديگر مرا به آن باز نگردانى. خداوند به او مى فرمايد: «اميدت برآورده شد» . پس هر دو، به لطف و رحمت خدا، وارد بهشت مى شوند .6148.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چون روز رستاخيز شود و بهشتيان در بهشت و دوزخيان در دوزخ جاى گيرند، بنده اى تا هفتاد پاييز _ كه هر پاييز ، هفتاد سال است _ ، در آتش مى ماند . سپس ، از خداى عز و جلدرخواست مى كند و او را مى خواند و مى گويد: پروردگارا ! به حقّ محمّد و خاندانش ، از تو مى خواهم تا بر من رحم آورى.
خداوند عز و جل به جبرئيل عليه السلام وحى مى كند كه: «به سوى بنده ام فرود بيا و او را [از آتش] بيرون آور» .
جبرئيل عليه السلام مى گويد: چگونه من به ميان آتش روم؟
خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «من به آتش فرمان داده ام كه براى تو ، سرد و بى گزند شود» .
جبرئيل عليه السلام مى گويد: پروردگارا ! جاى او را نمى دانم.
خداوند مى فرمايد: «او درون چاهى است در سجّين» .
جبرئيل عليه السلام به سوى آتش فرود مى آيد و او را به رو افكنده ، مى يابد. پس،
بيرونش مى آورد و او در برابر خداوند عز و جل مى ايستد. خداى متعال به او مى فرمايد: «اى بنده من! چه مدّت است كه در آتش ، مرا سوگند مى دهى؟» .
مى گويد: پروردگارا ! حسابش را ندارم.
خداى عز و جل مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند كه اگر به حقّ آنان ، از من درخواست نمى كردى ، بى گمان ، خوارىِ تو را در آتش به درازا مى كشاندم ؛ ولى بر خويش لازم ساخته ام كه هر بنده اى به حقّ محمّد و خاندانش از من درخواستى كند ، گناهانى را كه ميان من و او بوده است ، بر وى ببخشايم . امروز نيز تو را بخشيدم» .
سپس امر مى شود كه او را به بهشت ببرند . .
ص: 598
6147.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَيَخرُجَنَّ قَومٌ مِن اُمَّتي مِنَ النّارِ بِشَفاعَتي ، يُسَمَّونَ : «جَهَنَّمِيّونَ» . (1)6146.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ قَومٌ مِنَ النّارِ بِشَفاعَةِ مُحَمَّدٍ فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ ، يُسَمَّونَ الجَهَنَّمِييّنَ . (2)6145.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يُحمَلُ النّاسُ عَلَى الصِّراطِ يَومَ القِيامَةِ ، فَتُقادِعُ (3) بِهِم جَنبَةُ الصِّراطِ تَقادُعَ الفِراشِ فِي النّارِ ، فَيُنجِي اللّه ُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ بِرَحمَتِهِ مَن يَشاءُ ، ثُمَّ يُؤذَنُ لِلمَلائِكَةِ وَالنَّبِيّينَ وَالشُّهَداءِ أن يَشفَعوا ؛ فَيَشفَعونَ ويُخرِجونَ ، ويَشفَعونَ ويُخرِجونَ ، ويَشفَعونَ ويُخرِجونَ ، ويَشفَعونَ ويُخرِجونَ مَن كانَ في قَلبِهِ ما يَزِنُ ذَرَّةً مِن إيمانٍ . (4)6149.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن مُؤمِنٍ دَعا لِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ إلّا رَدَّ اللّه ُ عز و جل عَلَيهِ مِثلَ الَّذي دَعا لَهُم بِهِ مِن كُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ مَضى مِن أوَّلِ الدَّهرِ أو هُوَ آتٍ إلى يَومِ القِيامَةِ . إنَّ العَبدَ لَيُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ يَومَ القِيامَةِ فَيُسحَبُ ، فَيَقولُ المُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ : يا رَبِّ ! هذَا الَّذي
كانَ يَدعو لَنا ، فَشَفِّعنا فيهِ . فَيُشَفِّعُهُمُ اللّه ُ عز و جل فيهِ ، فَيَنجو. (5) .
ص: 599
6148.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به راستى ، گروهى از امّتم با شفاعت من ، از آتش خارج مى شوند كه به آنان «جهنّميان» مى گويند.6147.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى با شفاعت محمّد از آتش بيرون مى آيند و به بهشت مى روند . اينان را «جهنّميان» مى خوانند .6146.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت، مردم را از صراط مى گذرانند و آنان مانند پروانه هايى كه در آتش فرو مى ريزند، از لبه صراط به دوزخ فرو مى افتند ؛ ولى خداوند _ تبارك و تعالى _ كسانى را كه خود بخواهد ، به رحمت خويش نجات مى دهد.
سپس به فرشتگان و پيامبران و شهيدان اجازه مى دهد كه شفاعت كنند و آنها شفاعت مى كنند و [گروهى ديگر را ]بيرون مى آورند . باز شفاعت مى كنند و بيرون مى آورند، و باز شفاعت مى كنند و بيرون مى آورند، و كسى را كه در دلش به اندازه ذرّه اى ايمان باشد ، شفاعت مى كنند و بيرون مى آورند .6145.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ مؤمنى نيست كه براى مردان و زنان مؤمن دعا كند ، مگر آن كه خداوند عز و جل همانند آنچه براى آنها دعا كرده است، از جانب هر مرد و زن مؤمنى كه از آغاز روزگار بوده يا تا روز قيامت خواهد آمد، به او بر مى گرداند.
در روز قيامت ، دستور مى رسد كه بنده را به آتش برند و حسابرسى شود؛ امّا مردان و زنان مؤمن مى گويند: «پروردگارا ! اين همان كسى است كه براى ما دعا
مى كرد . پس شفاعت ما را در حقّ او بپذير» و خداوند عز و جل هم شفاعتشان را در باره او مى پذيرد و آن بنده نجات مى يابد. .
ص: 600
6144.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ الرَّجُلُ مِن أهلِ الجَنَّةِ يَومَ القِيامَةِ : أي رَبِّ ! عَبدُكَ فُلانٌ سَقاني شَربَةً مِن ماءٍ فِي الدُّنيا ، فَشَفِّعني فيهِ . فَيَقولُ : اذهَب فَأَخرِجهُ مِنَ النّارِ . فَيَذهَبُ فَيَتَجَسَّسُ فِي النّارِ حَتّى يُخرِجَهُ مِنها. (1)6143.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِنَ الإيمانِ . (2)6142.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» ، وكانَ في قَلبِهِ ما يَزِنُ ذَرَّةً مِن إيمانٍ . (3)6141.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ عز و جل : أخرِجوا مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» ، وفي قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِنَ الإيمانِ . أخرِجوا مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» ، أو ذَكَرَني أو خافَني في مَقامٍ . (4)6140.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ عز و جل : أخرِجوا مِنَ النّارِ مَن كانَ في قَلبِهِ مِقدارُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ إيمانا. ثُمَّ يَقولُ : وعِزَّتي وجَلالي! لا أجعَلُ مَن آمَنَ بي ساعَةً مِن لَيلٍ أو نَهارٍ مَعَ مَن لَم يُؤمِن بي. (5)6139.امام رضا عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إذا دَخَلَ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلُ النّارِ النّارَ يَقولُ اللّه ُ : مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ
حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِن إيمانٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرَجونَ قَدِ امتَحَشوا وعادوا حُمَما، فَيُلقَونَ في نَهرِ الحَياةِ ، فَيَنبُتونَ كَما تَنبُتُ الحَبَّةُ في حَميلِ السَّيلِ ... ألَم تَرَوا أنَّها تَخرُجُ صَفراءَ مُلتَوِيَةً ؟! (6) .
ص: 601
6144.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مرد بهشتى، در روز قيامت مى گويد: پروردگارا ! فلان بنده ات در دنيا جرعه اى آب به من نوشاند . پس شفاعت مرا در باره اش بپذير.
خداوند مى فرمايد: «برو و او را از آتش بيرون آور».
او مى رود و در آتش جستجو مى كند تا اين كه آن بنده را از آن جا بيرون مى آورد .6143.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن كه در دلش به اندازه ذرّه اى ايمان باشد، از آتش خارج مى شود.6142.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه بگويد: «خدايى جز خداى يكتا نيست» و در دلش به وزن ذرّه اى ايمان وجود داشته باشد، [سرانجام] از آتش خارج مى شود.6141.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى عز و جل مى فرمايد: «هر كس را كه "لا إله إلّا اللّه" گفته و به اندازه ذرّه اى ايمان در دل او بوده است ، از آتش بيرون آوريد. هر كس را كه "لا إله إلّا اللّه" گفته يا مرا ياد كرده يا در جايى از من ترسيده [و گناه نكرده ]است ، از آتش بيرون آوريد».6140.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى عز و جل مى فرمايد: «هر كه را به اندازه دانه خردلى ايمان در دل اوست، از آتش بيرون آوريد» . سپس مى فرمايد: «به عزّت و جلالم سوگند ، كسى را كه يك ساعت از شب يا روزى را به من ايمان آورده است ، با كسى كه [هرگز ]به من ايمان نياورده است ، [در يك جايگاه] قرار نمى دهم».6139.الإمام الرضا عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن گاه كه بهشتيان به بهشت رفتند و دوزخيان به آتش، خداوند مى فرمايد: «كسى را كه در دلش به وزن دانه خردلى ايمان هست ، بيرون آوريد».
پس [برخى] در حالى كه سوخته اند و تبديل به زغال شده اند، بيرون آورده مى شوند و آنها را در «نهر زندگانى» مى افكنند كه بر اثر آن ، همان گونه خواهند روييد كه تخم هاى موجود در خس و خاشاكِ سيلاب مى رويند... . آيا نديده ايد كه اين تخم ها [چه سان] زرد و در هم پيچيده مى رويند ؟ .
ص: 602
6138.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنّي لَأَوَّلُ النّاسِ تَنشَقُّ الأَرضُ عَن جُمجُمَتي يَومَ القِيامَةِ ولا فَخرَ ، واُعطى لِواءَ الحَمدِ ولا فَخرَ ، وأنَا سَيِّدُ النّاسِ يَومَ القِيامَةِ ولا فَخرَ ، وأنَا أوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ يَومَ القِيامَةِ ولا فَخرَ ، وآتي بابَ الجَنَّةِ فَآخُذُ بِحَلقَتِها فَيَقولونَ : مَن هذا؟ فَأَقولُ : أنَا مُحَمَّدٌ ، فَيُفَتِّحونَ لي ، فَأَدخُلُ فَأَجِدُ الجَبّارَ مُستَقبِلي ، فَأَسجُدُ لَهُ فَيَقولُ : ارفَعُ رَأسَكَ يا مُحَمَّدُ ، وتَكَلَّم يُسمَع مِنكَ ، وقُلْ يُقبَل مِنكَ ، وَاشفَعْ تُشَفَّع .
فَأَرفَعُ رَأسي، فَأقولُ : اُمَّتي اُمَّتي ، يا رَبِّ!
فَيَقولُ : اِذهَبْ إلى اُمَّتِكَ ، فَمَن وَجَدتَ في قَلبِهِ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن شَعيرٍ مِنَ الإيمانِ فَأَدخِلهُ الجَنَّةَ . فَأَذهَبُ فَمَن وَجَدتُ في قَلبِهِ مِثقالَ ذلِكَ أدخَلتُهُمُ الجَنَّةَ ، فَأَجِدُ الجَبّارُ مُستَقبِلي ، فَأَسجُدُ لَهُ ، فَيَقولُ : ارفَع رَأسَكَ يا مُحَمَّدُ ، وتَكَلَّم يُسمَع مِنكَ ، وقُلْ يُقبَل مِنكَ ، وَاشفَعْ تُشَفَّع .
فَأَرفَعُ رَأسي ، فَأَقولُ : اُمَّتي اُمَّتي ، يا رَبِّ!
فَيَقولُ : اذهَب إلى اُمَّتِكَ ، فَمَن وَجَدتَ في قَلبِهِ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِنَ الإِيمانِ فَأَدخِلهُ الجَنَّةَ . فَأَذهَبُ فَمَن وَجَدتُ في قَلبِهِ مِثقالَ ذلِكَ أدخَلتُهُمُ الجَنَّةَ .
وفُرِغَ مِن حِسابِ النّاسِ ، واُدخِلَ مَن بَقِيَ مِن اُمَّتي فِي النّارِ مَعَ أهلِ النّارِ ، فَيَقولُ أهلُ النّارِ : ما أغنى عَنكُم أنَّكُم كُنتُم تَعبُدونَ اللّه َ ولا تُشرِكونَ بِهِ شَيئا؟!
فَيَقولُ الجَبّارُ : فَبِعِزَّتي لَاُعتِقَنَّهُم مِنَ النّارِ! فَيَرسِلُ إلَيهِم ، فَيُخرَجونَ مِنَ النّارِ وقَدِ امتَحَشوا، فَيُدخَلونَ في نَهرِ الحَياةِ ، فَيَنبُتونَ فيهِ كَما تَنبُتُ الحَبَّةُ في غُثاءِ السَّيلِ ، ويُكتَبُ بَينَ أعيُنِهِم : «هؤُلاءِ عُتَقاءُ اللّه ِ» ، فَيُذهَبُ بِهِم فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ ، فَيَقولُ لَهُم أهلُ الجَنَّةِ : هؤُلاءِ الجَهَنَّمِيّونَ ، فَيَقولُ الجَبّارُ : بَل هؤُلاءِ عُتَقاءُ الجَبّارِ . (1) .
ص: 603
6137.امام رضا عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فخرفروشى نباشد ؛ من نخستين كسى هستم كه در روز قيامت ، سر از خاك بيرون مى آورم و درفش ستايش (پرچم حمد) ، به دست من داده مى شود . فخرفروشى نباشد ؛ در روز رستاخيز ، من مهتر مردمان هستم .
فخرفروشى نباشد ؛ در روز رستاخيز ، من نخستين كسى هستم كه وارد بهشت مى شود، و بر دَرِ بهشت مى آيم و حلقه اش را مى گيرم . مى گويند: اين كيست؟ مى گويم: منم، محمّد. پس در را برايم مى گشايند . من داخل مى شوم و پادشاه عالم را فراپيش خود مى بينم . برايش به خاك مى افتم. مى فرمايد: «سرت را بر دار _ اى محمّد _ و سخن بگو ، كه از تو شنيده مى شود . بگو ، كه از تو پذيرفته مى آيد . شفاعت كن كه شفاعتت قبول مى گردد» .
من سرم را بر مى دارم و مى گويم: پروردگارا ! امّتم، امّتم [را نجات بده] !
او مى فرمايد: «به ميان امّتت برو و هر كس را كه در دلش به وزن دانه اى جو ايمان يافتى، به بهشت ببر» و من مى روم و كسانى را كه در دلشان به آن اندازه ايمان بيابم ، به بهشت مى برم . باز پادشاه عالم را فراپيش خود مى يابم و برايش به خاك مى افتم . او مى فرمايد: «سرت را بر دار _ اى محمّد _ و سخن بگو ، كه از تو شنيده مى شود . بگو ، كه از تو پذيرفته مى آيد . شفاعت كن كه شفاعتت قبول مى گردد» .
من سرم را بر مى دارم و باز مى گويم: خداوندا ! امّتم، امّتم [را نجات بده] !
او مى فرمايد: «به سوى امّتت برو و هر كس را كه در دلش به وزن دانه خردلى ايمان يافتى، به بهشت ببر» و من مى روم و كسانى را كه آن اندازه [ايمان] در دلشان بيابم ، داخل بهشت مى كنم .
[سرانجام ،] حسابرسى مردمان به پايان مى رسد و باقى مانده امّتم را همراه دوزخيان ، داخل آتش مى كنم . دوزخيان [با طعنه ، به آنان] مى گويند: خداپرستىِ
شما و شرك نورزيدنتان به او ، براى شما سودى نداشت !
پس پادشاه عالم مى فرمايد: «به عزّتم سوگند كه آنان را [نيز] از آتش آزاد مى كنم!» و به سوى آنان مى فرستد و همه آنان ، در حالى كه سوخته اند ، از آتش بيرون مى آيند و به درون نهر زندگانى مى روند و در آن، مانند بذر و دانه هايى كه در ميان خس و خاشاك سيلاب مى رويد، مى رويند و بر پيشانىِ آنها نوشته مى شود: «اينان آزادشدگان خدايند» . آن گاه ، ايشان را مى برند و وارد بهشت مى شوند. بهشتيان مى گويند: اينان جهنّميان اند.
پادشاه عالم مى فرمايد: «نه، اينان آزادشدگانِ پادشاه عالم اند» . .
ص: 604
6136.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ» (1) _ : إذا اُخرِجَ أهلُ التَّوحيدِ مِنَ النّارِ واُدخِلُوا الجَنَّةَ ، وَدَّ الَّذينَ كَفَروا لَو كانوا مُسلِمينَ . (2)6138.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أصحابَ الكَبائِرِ مِن مُوَحِّدِي الاُمَمِ كُلِّهِمِ الَّذينَ ماتوا عَلى كَبائِرِهِم غَيرَ نادِمينَ ولا تائِبينَ ، مَن دَخَلَ النّارَ مِنهُم فِي البابِ الأَوَّلِ مِن جَهَنَّمَ ل_'c7 تَزرَقُّ أعيُنُهُم ، ولا تَسوَدُّ وُجوهُهُم ، ولا يُقَرَّنونَ ، ولا يُغَلّونَ بِالسَّلاسِلِ ، ولا يُجَرَّعونَ الحَميمَ ، ولا يُلبَسونَ القَطِرانَ ، حَرَّمَ اللّه ُ أجسادَهُم عَلَى الخُلودِ مِن أجلِ التَّوحيدِ ، وصُوَرَهُم عَلَى النّارِ مِن أجلِ السُّجودِ . (3)6137.الإمام الرضا عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن قالَ : «ل_'c7 إلهَ إلَا اللّه ُ» وكانَ في قَلبِهِ مِنَ الخَيرِ ما يَزِنُ شَعيرَةً ، ثُمَّ يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» وكانَ في قَلبِهِ مِنَ الخَيرِ ما يَزِنُ بُرَّةً (4) ، ثُمَّ يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» وكانَ في قَلبِهِ ما يَزِنُ مِنَ الخَيرِ ذَرَّةً . (5) .
ص: 605
6136.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «چه بسا كسانى كه كافر شدند ، آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند» _ : زمانى كه اهل توحيد از آتش بيرون آورده و به بهشت برده شوند ، كافران آرزو خواهند كرد كه كاش مسلمان بودند .6135.الطرائف ( _ به نقل از محمّد بن على مكّى، با اِسناد خود _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از هر امّتى ، يكتاپرستانى كه مرتكب گناهان بزرگ شده باشند و بدون آن كه از آن گناهان پشيمان شوند و توبه كنند ، مرده باشند ، كسانى از آنها كه از درِ اوّل جهنّم وارد آتش شده اند، نه چشمانشان سفيد مى شود و نه چهره هايشان سياه، نه به غل و زنجير بسته مى شوند و نه جوشاب در حلقشان ريخته مى شود و نه قَطران بر آنان پوشانده مى گردد. به خاطر يكتاپرستى شان، خداوند جاودانگى [در آتش] را بر بدن هاى آنها حرام گردانيده و به خاطر سجده كردنشان [براى خدا] ، چهره هاى آنان را بر آتش ، حرام ساخته است.6134.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس «لا إله إلّا اللّه» گفته باشد و در دلش به وزن يك دانه جو خوبى باشد ، از آتش خارج مى شود. سپس هر كس «لا إله إلّا اللّه» گفته باشد و در دلش به وزن دانه گندمى خوبى باشد ، از آتش خارج مى شود . آن گاه ، هر كس «لا إله إلّا اللّه» گفته باشد و در دلش به وزن ذرّه اى خوبى باشد، از آتش خارج مى شود. .
ص: 606
6133.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا خَلَصَ المُؤمِنونَ مِنَ النّارِ ، فَوَ الَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! ما مِنكُم مِن أحَدٍ بِأَشَدَّ مُناشَدَةً للّه ِِ فِي استِقصاءِ الحِقِّ مِنَ المُؤمِنينَ للّه ِِ يَومَ القِيامَةِ لِاءِخوانِهِمُ الَّذينَ فِي النّارِ ، يَقولونَ : رَبَّنا ! كانوا يَصومونَ مَعَنا ، ويُصَلّونَ ، ويَحِجّونَ . فَيُقالُ لَهُم : أخرِجوا مَن عَرَفتُم . فَتُحَرَّمُ صُوَرُهُم عَلَى النّارِ ، فيُخرِجونَ خَلقا كَثيرا ، قَد أخَذَتِ النّارُ إلى نِصفِ ساقَيهِ وإلى رُكبَتَيهِ ، ثُمَّ يَقولونَ : رَبَّنا ! ما بَقِيَ فيها أحَدٌ مِمَّن أمَرتَنا بِهِ .
فَيَقولُ : ارجِعوا ، فَمَن وَجَدتُم في قَلبِهِ مِثقالَ دينارٍ مِن خَيرٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرِجونَ خَلقا كَثيرا. ثُمَّ يَقولونَ : رَبَّنا لَم نَذَر فيها أحَدا مِمَّن أمَرتَنا .
ثُمَّ يَقولُ : ارجِعوا ، فَمَن وَجَدتُم في قَلبِهِ مِثقالَ نِصفِ دينارٍ مِن خَيرٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرِجونَ خَلقا كَثيرا. ثُمَّ يَقولونَ : رَبَّنا لَم نَذَر فيها مِمَّن أمَرتَنا أحَدا.
ثُمَّ يَقولُ : ارجِعوا ، فَمَن وَجَدتُم في قَلبِهِ مِثقالَ ذَرَّةٍ مِن خَيرٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرِجونَ خَلقا كَثيرا. ثُمَّ يَقولونَ : رَبَّنا لَم نَذَر فيها خَيرا. (1)6132.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَيسَ اللّه ُ تَعالى يَترُكُ فِي النّارِ أحَدا فيهِ خَيرٌ إلّا أخرَجَهُ مِنها. (2)6135.الطرائف عن محمّد بن عليّ المكّي بإسناده : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ : أخرِجوا مِنَ النّارِ مَن ذَكَرَني يَوما ، أو خافَني في مَقامٍ . (3)6134.عنه صلى الله عليه و آله : مسند أبي يعلى عن أبي هريرة : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ استَشفَعَ المَلائِكَةُ وَالنَّبِيّونَ ، حَتّى يُقالَ لِأَحَدِهِم : مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ دينارٍ ، ثُمَّ يُقالُ : نِصفُ دينارٍ ، ثُمَّ يُقالُ : قيراطٌ ، ثُمَّ يُقالُ : نِصفُ قيراطٍ ، ثُمَّ يُقالُ : شَعيرَةٌ ، ثُمَّ يُقالُ : حَبَّةُ خَردَلٍ .
فَإِذا دَخَلَ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلُ النّارِ النّارَ ، يَقولُ الجَبّارُ : اِستَشفَعَ الخَلقُ لِلخَلقِ ، وبَقِيَت رَحمَةُ الخالِقِ . قالَ : فَيَأخُذُ قَبضَةً مِن جَهَنَّمَ فَيَطرَحُها فِي نَهرِ الحَياةِ ، فَيَنبُتونَ كَما يَنبُتُ الزَّرعُ ، ألَم تَرَ إلَى الحَبَّةِ في حَميلِ السَّيلِ ما كانَ مِنهُ ضاحِيا (4) كانَ أخضَرَ وما كانَ مِنهُ فِي الظِّلِّ كانَ أبيَضَ ؟
فَقالوا: يا رَسولَ اللّه ِ ، كَأَنَّما كُنتَ تَنظُرُ إلَى الحَبَّةِ حينَ تَنبُتُ !
قالَ صلى الله عليه و آله : ثُمَّ يَدخُلونَ الجَنَّةَ ، فَيُقالُ : هؤُلاءِ مُحَرَّرِي الرَّحمنِ . (5) .
ص: 607
6133.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمنان ، پس از آن كه از آتش رهايى يافتند _ سوگند به آن كه جانم در دست اوست _ ، چنان در روز قيامت براى [نجات ]برادران خود كه در آتش اند ، خدا را سوگند مى دهند كه هيچ يك از شما براى گرفتن حقّ خود [از ديگران] ، با چنان شدّتى خدا را سوگند نمى دهيد . آنان مى گويند: پروردگارا ! [اين برادران ما ]پا به پاى ما روزه مى گرفتند و نماز مى خواندند و حج مى گزاردند!
پس به آنان گفته مى شود: «[برويد و] هر كه را مى شناسيد ، [از آتش] بيرون آوريد؛ زيرا صورت هاى آنها ، بر آتش حرام گرديده است [و آتش به چهره هايشان صدمه نمى زند و قابل شناسايى اند]» .
پس آن مؤمنان ، شمار بسيارى را كه آتش تا نيمه ساق پاى آنها و [يا] تا زانوانشان را گرفته است ، بيرون مى آورند. سپس مى گويند: پروردگارا ! ديگر هيچ كسى از كسانى كه ما را [به بيرون آوردنشان] فرمان دادى ، در آتش نمانده است.
خداوند مى فرمايد: «برگرديد و هر كس را هم كه در دلش به وزن دينارى خير و خوبى يافتيد ، بيرون آوريد» .
و باز ، شمار بسيارى را بيرون مى آورند . آن گاه مى گويند: پروردگارا ! هيچ كسى را از كسانى كه ما را [به نجاتشان] فرمان دادى ، در آتش باقى نگذاشتيم.
باز خداوند مى فرمايد: «برگرديد و هر كس را كه در دلش به وزن نيم دينار خير و خوبى يافتيد ، بيرون آوريد» .
پس شمار بسيارى را بيرون مى آورند . آن گاه مى گويند: پروردگارا ! هيچ كسى را از كسانى كه ما را [به نجاتشان] فرمان دادى ، در آتش بر جاى نگذاشتيم.
دگر بار خداوند مى فرمايد: «برگرديد و هر كه را در دلش به وزن ذرّه اى خير و خوبى يافتيد ، بيرون آوريد» .
پس شمار بسيارى را بيرون مى آورند و سپس مى گويند : پروردگارا ! هيچ [اهل] خير و خوبى اى را در آتش باقى نگذاشتيم .6132.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند متعال ، هيچ كس را كه در وجودش خوبى و خيرى باشد ، در آتش باقى نمى گذارد و همه را بيرون مى آورد.6131.الطرائف : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند مى فرمايد: كسى را كه [حتّى] روزى مرا ياد كرده يا در جايى از من ترسيده است، از آتش بيرون آوريد.6130.الكافى ( _ به نقل از حسن بن على وشّاء _ ) مسند أبى يعلى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «چون روز رستاخيز شود، از فرشتگان و پيامبران خواسته مى شود كه شفاعت كنند و حتّى به هر يك از آنها گفته مى شود : "براى هر كس كه در دلش به وزن يك دينار [ايمان] هست [، شفاعت كنيد]" . سپس گفته مى شود: "نيم دينار" . سپس گفته مى شود: "يك قيراط" . سپس گفته مى شود: "نيم قيراط" .
سپس گفته مى شود: "يك جو" و سپس گفته مى شود: "يك دانه خردل" .
پس از آن كه بهشتيان به بهشت رفتند و دوزخيان به دوزخ، پادشاه عالم مى فرمايد: "آفريدگان براى آفريدگان شفاعت كردند . اكنون نوبت رحمتِ آفريدگار است". آن گاه ، مشتى از اهل جهنّم را بر مى دارد و آنان را در "رود زندگانى" مى ريزد، و آنها مانند بذر مى رويند. آيا نديده اى تخم هاى موجود در خس و خاشاك سيلاب را ؛ آنها كه در آفتاب مى رويند ، سبزند و آنها كه در سايه مى رويند ، سفيدند؟» .
ياران گفتند : اى پيامبر خدا ! انگار كه شما بذر و تخم ها را در حال روييدن مى ديده ايد!
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «سپس وارد بهشت مى شوند و گفته مى شود: "اينان، آزادشدگانِ [خداى ]مهرگسترند"» . .
ص: 608
6129.التوحيد ( _ به نقل از محمّد بن عجلان _ ) مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدري : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : يوضَعُ الصِّراطُ بَينَ ظَهرَي جَهَنَّمَ ، عَلَيهِ حَسَكٌ (1) كَحَسَكِ السَّعدانِ ، ثُمَّ يَستَجيزُ النّاسُ ؛ فَناجٍ مُسَلَّمٌ ومَجدوحٌ (2) بِهِ ، ثُمَّ ناجٍ ومُحتَبَسٌ بِهِ مَنكوسٌ فيها .
فَإِذا فَرَغَ اللّه ُ عز و جل مِنَ القَضاءِ بَينَ العِبادِ ، يَفقِدُ المُؤمِنونَ رِجالاً كانوا مَعَهُم فِي الدُّنيا ؛ يُصَلّونَ بِصَلاتِهِم ، ويُزَكّونَ بِزَكاتِهِم ، ويَصومونَ صِيامَهُم ، ويَحِجّونَ حَجَّهُم ، ويَغزونَ غَزَوَهُم ، فَيَقولونَ : أي رَبَّنا ! عِبادٌ مِن عِبادِكَ كانوا مَعَنا فِي الدُّنيا ؛ يُصَلّونَ صَلاتَنا ، ويُزَكّونَ زَكاتَنا ، ويَصومونَ صِيامَنا ، ويَحِجّونَ حَجَّنا ، ويَغزون غَزوَنا ، لانَراهُم؟!
فَيَقولُ : اِذهَبوا إلَى النّارِ ، فَمَن وَجَدتُم فيها مِنهُم فَأَخرِجوهُ .
قالَ صلى الله عليه و آله : فَيَجِدونَهُم قَد أخَذَتهُمُ النّارُ عَلى قَدرِ أعمالِهِم ، فَمِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى قَدَمَيهِ ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى نِصفِ ساقَيهِ ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى رُكبَتَيهِ ، ومِنهُم مَن أزَرَتهُ (3) ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى ثَديَيهِ ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى عُنُقِهِ ، ولَم تَغْشَ
الوُجوهَ ، فَيَستَخرِجونَهُم مِنها فيُطرَحونَ في ماءِ الحَياةِ .
قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، ومَا الحَياةُ؟ (4)
قالَ صلى الله عليه و آله : غِسلُ أهلِ الجَنَّةِ ، فَيَنبُتونَ نَباتَ الزَّرْعَةِ _ وقالَ مَرَّةً فيهِ: كَما تَنبُتُ الزَّرعَةُ _ في غُثاءِ السَّيلِ ، ثُمَّ يَشفَعُ الأَنبِياءُ في كُلِّ مَن كانَ يَشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُ مُخلِصا ، فَيُخرِجونَهُم مِنها.
قالَ : ثُمَّ يَتَحَنَّنُ اللّه ُ بِرَحمَتِهِ عَلى مَن فيها ، فَما يَترُكُ فيها عَبدا في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن إيمانٍ إلّا أخرَجَهُ مِنها. (5) .
ص: 609
6128.تفسير القمّى ( _ به نقل از امام صادق عليه السلام ، وقتى پرسشگرى ) مسند ابن حنبل _ به نقل از ابو سعيد خدرى _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد: «صراط بر روى جهنّم نصب مى شود و بر آن ، خارهايى چونان خار سَعدان است . سپس مردم بر آن مى گذرند ؛ عدّه اى به سلامت مى گذرند، عدّه اى مجروح شده از آن مى رَهَند، و عدّه اى نگه داشته و در آتش افكنده مى شوند.
پس چون خداوند عز و جل از داورى ميان بندگان فراغت يافت، مؤمنان ، مردانى را نمى يابند كه با آنان در دنيا ، مانند آنان نماز مى خوانده اند، مانند آنان زكات مى داده اند ، مانند آنان روزه مى گرفته اند ، مانند آنان حج مى رفته اند ، و مانند آنان جهاد مى كرده اند . پس مى گويند : پروردگارا ! بندگانى از بندگان تو بودند كه در دنيا مانند ما نماز مى خواندند و مانند ما زكات مى دادند و مانند ما روزه مى گرفتند و مانند ما حج مى گزاردند و مانند ما به جهاد مى رفتند ؛ ولى اكنون آنها را نمى بينيم!
خداوند مى فرمايد: "به آتش برويد و كسانى از ايشان را كه در آن يافتيد ، بيرون بياوريد"».
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «پس آنان را در حالى مى يابند كه آتش ، آنها را به اندازه كردارهايشان، فرو گرفته است: يكى را تا مچ پاهايش گرفته، يكى را تا نيمه ساق پاهايش گرفته، يكى را تا زانوانش گرفته، يكى را تا كمرش گرفته، ديگرى را تا سينه اش گرفته و برخى را تا گردنشان گرفته و صورت هايشان را در ميان
نگرفته است. از همه آنها مى خواهند كه از آتش بيرون آيند . سپس در آب زندگانى افكنده مى شوند» .
گفته شد : اى پيامبر خدا ! آب زندگانى چيست؟
فرمود: «آب شستشوى اهل بهشت. آن گاه [كه در آن آب افتادند] ، زراعت وار مى رويند ، همچنان كه تخم و بذرهاى موجود در خس و خاشاك سيلاب مى رويند. سپس پيامبران در حقّ تمام كسانى كه از سرِ اخلاص ، به يگانگى خداوند گواهى داده باشند ، شفاعت مى كنند و آنها را از آتش بيرون مى آورند» .
پيامبر صلى الله عليه و آله [در ادامه] فرمود: «سپس خداوند به رحمت خويش ، بر كسانى كه در آتش اند ، مهر مى آورد و حتّى يك بنده را كه در دلش به قدر دانه اى ايمان بوده باشد ، در آن باقى نمى گذارد و بيرونش مى آورد» . .
ص: 610
6127.امام صادق عليه السلام _ وقتى پرسشگرى از او پرسي ( _ وقتى پرسشگرى از او پرسيد: آياكارشان به خودشان و ) رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذا خَلَّصَ اللّه ُ المُؤمِنينَ مِنَ النّارِ وأمِنوا، فَما مُجادَلَةُ أحَدِكُم لِصاحِبِهِ فِي الحَقِّ يَكونُ لَهُ فِي الدُّنيا أشَدَّ مُجادَلَةً مِنَ المُؤمِنينَ لِرَبِّهِم في إخوانِهِمُ الَّذينَ اُدخِلُوا النّارَ . قالَ : يَقولونَ : رَبَّنا ! إخوانُنا كانوا يُصَلّونَ مَعَنا ، ويَصومونَ مَعَنا ، ويَحِجّونَ مَعَنا ، فَأَدخَلتَهُمُ النّارَ؟! فَيَقولُ : اِذهَبوا فَأَخرِجوا مَن عَرَفتُم مِنهُم .
فَيَأتونَهُم فَيَعرِفونَهُم بِصُوَرِهِم ، لا تَأكُلُ النّارُ صُوَرَهُم ، فَمِنهُم مَن أخَذَتهُ النّارُ إلى أنصافِ ساقَيهِ ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى كَعبَيهِ ، فَيُخرِجونَهُم . فَيَقولونَ : رَبَّنا ! أخرَجنا مَن قَد أمَرتَنا .
ثُمَّ يَقولُ : أخرِجوا مَن كانَ في قَلبِهِ وَزنُ دينارٍ مِنَ الإيمانِ ، ثُمَّ مَن كانَ في قَلبِهِ وَزنُ نِصفِ دينارٍ ، ثُمَّ مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ . (1)6126.امام صادق عليه السلام : المستدرك على الصحيحين عن أبي موسى : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذَا اجتَمَعَ أهلُ النّارِ فِي
النّارِ ومَعَهُم مِن أهلِ القِبلَةِ مَن شاءَ اللّه ُ ، قالوا : ما أغنى عَنكُم إسلامُكُم وقَد صِرتُم مَعَنا فِي النّارِ؟! قالوا: كانَت لَنا ذُنوبٌ فَاُخِذنا بِها .
فَسَمِعَ اللّه ُ ما قالوا ، قالَ : فَأَمَرَ بِمَن كانَ فِي النّارِ مِن أهلِ القِبلَةِ ، فَأُخرِجوا. فَيَقولُ الكُفّارُ : يا لَيتَنا كُنّا مُسلِمينَ فَنُخرَجَ كَما اُخرِجوا!
قالَ : وقَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «الر تِلْكَ ءَايَاتُ الْكِتَابِ وَ قُرْءَانٍ مُّبِينٍ* رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ» (2) . (3) .
ص: 611
6131.الطرائف : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن گاه كه خداوند ، مؤمنان را از آتش برهانَد و ايمن شوند، در باره برادرانشان كه به آتش رفته اند ، چنان سخت با پروردگارشان مجادله مى كنند كه هيچ يك از شما در دنيا با برادرش در باره حقّ خود ، چنان مجادله نمى كند . آنها مى گويند: پروردگارا ! برادران ما ، پا به پاى ما نماز مى خواندند و روزه مى گرفتند و حج مى گزاردند، و تو آنها را به آتش در آورده اى؟ ! خداوند مى فرمايد: «برويد و هر يك از آنها را كه مى شناسيد ، بيرون آوريد».
آنان مى روند و برادرانشان را از چهره هايشان مى شناسند ؛ چون آتش ، چهره هاى آنها را نمى خورد . آتش ، برخى شان را [فقط] تا نيمه هاى ساق پايشان گرفته است ، و برخى شان را تا برآمدگىِ پاهايشان . آنها را بيرون مى آورند و مى گويند: پروردگارا ! كسانى را كه دستور دادى ، بيرون آورديم.
خدا مى فرمايد: «كسانى را هم كه در دلشان به وزن دينارى ايمان بوده است ، بيرون بياوريد . سپس كسانى را كه در دلشان به وزن نيم دينار [ايمان] بوده، و بعد كسانى را كه در دلشان به وزن يك دانه خردل [ايمان] بوده است [نيز بيرون بياوريد]» .6130.الكافي عن الحسن بن عليّ الوشّاء عن الإمام الرضا ع المستدرك على الصحيحين _ به نقل از ابو موسى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «اهل آتش ، هنگامى كه در آتش گرد آيند ، به كسانى از اهل قبله كه با آنان هستند،
مى گويند: اسلامِ شما به كارتان نيامد كه با ما در آتش آمده ايد؟!
اهل قبله مى گويند: ما گنهكار بوديم و به سبب گناهانمان مؤاخذه شده ايم.
خداوند ، سخنان آنها را مى شنود و دستور مى دهد كسانى از اهل قبله كه در آتش اند ، بيرون آورده شوند . كفّار مى گويند: اى كاش ما هم مسلمان بوديم و مانند اينها بيرون آورده مى شديم!» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيات را خواند: «الف. لام. راء . اين است آيات كتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر. چه بسا كسانى كه كافر شدند ، آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند» . .
ص: 612
6129.التوحيد عن محمّد بن عجلان : المعجم الأوسط عن جابر بن عبد اللّه: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ ناسا مِن أُمَّتي يُعَذَّبونَ بِذُنوبِهِم ، فَيَكونوا فِي النّارِ ماشاءَ اللّه ُ أن يَكونوا، ثُمَّ يُعَيِّرُهُم أهلُ الشِّركِ ، فَيَقولونَ : ما نَرى ما كُنتُم تُخالِفونّا فيهِ مِن تَصديقِكُم وإيمانِكُم نَفَعَكُم! فَلا يَبقى مُوَحِّدٌ إلّا أخرَجَهُ اللّه ُ .
ثُمَّ قَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ» (1) .6128.تفسير القمّي : السنن الكبرى عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إذا دَخَلَ أهلُ الجَنَّةِ الجنّةَ وأهلُ النّارِ ، النّارَ يَقولُ اللّه ُ عز و جل : مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ خَردَلَةٍ مِن خَيرٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرَجونَ قَدِ امتَحَشوا وعادوا حُمَما ، قالَ : فَيُلقَونَ في نَهرٍ يُقالُ لَهُ : «نَهَرُ الحَياةِ» ، قالَ : فَيَنبُتونَ فيهِ كَما تَنبُتُ الحَبَّةُ في حَميلِ السَّيلِ .
فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ألَم تَرَوا أنَّها تَنبُتُ صَفراءَ مُلتَوِيَةً ؟! (2)6127.عنه عليه السلام ( _ وقَد سَأَلَهُ سائِلٌ : هَل أمرُهُم مُفَوَّضٌ إل ) الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ الرَّبَّ _ تَبارَكَ وتَعالى _ يَقولُ : اُدخُلُوا الجَنَّةَ بِرَحمَتي ، وَانجوا مِنَ
النّارِ بِعَفوي. (3) .
ص: 613
6126.عنه عليه السلام : المعجم الأوسط _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «مردمانى از امّت من ، به سبب گناهانشان عذاب مى شوند و تا زمانى كه خدا خواهد در آتش بمانند، خواهند ماند . مشركان ، زبان به سرزنش آنها مى گشايند و مى گويند: مى بينيم كه تصديق و ايمان شما [به خدا و پيامبر] كه بر سر آن با ما مخالفت مى ورزيديد، شما را سودى نبخشيده است!
پس خداوند ، هر يكتاپرستى را [كه در آتش است ،] از آن بيرون مى آورد» .
آن گاه ، پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را تلاوت فرمود: «چه بسا كسانى كه كافر شدند ، آرزو مى كنند كه كاش مسلمان بودند» .6125.امام صادق عليه السلام : السنن الكبرى _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «پس از آن كه بهشتيان به بهشت رفتند و دوزخيان به آتش، خداوند عز و جل مى فرمايد: هر كه در دلش به وزن خردلى خوبى هست، او را بيرون آوريد .
پس آنها را كه از شدّت سوختگى ، زغال شده اند، بيرون مى آورند و در نهرى به نام "نهر زندگانى" مى اندازند . آنان در آن نهر ، مانند روييدنِ بذرهاى موجود در خس و خاشاك سيل ، شروع به روييدن مى كنند» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن گاه فرمود : «آيا نديده ايد كه اين بذرها چگونه زرد و در هم پيچيده مى رويند ؟ [آزاد شدگان از آتش نيز همين گونه خواهند روييد]» .6124.امام على عليه السلام ( _ وقتى درباره قضا و قدر، مورد پرسش قرار گرفت _ ) امام باقر عليه السلام : پروردگار _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «با رحمت من ، به بهشت برويد
و با بخشايش من ، از آتش رهايى يابيد» . .
ص: 614
6123.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به وى، وقتى درباره قَدَر، مور ) عنه عليه السلام : إذا دَخَلَ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ بِأَعمالِهِم ، فَأَينُ عُتَقاءُ اللّه ِ مِنَ النّارِ ! (1)6125.الإمام الصادق عليه السلام : الزهد للحسين بن سعيد عن أبي بصير : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : إنَّ قَوما يُحرَقونَ فِي النّارِ ، حَتّى إذا صاروا (حَميما) حُمَما أدرَكَتهُمُ الشَّفاعَةُ .
قالَ عليه السلام : فَيُنطَلَقُ بِهِم إلى نَهرٍ يَخرُجُ مِن رَشحِ (2) أهلِ الجَنَّةِ ، فَيَغتَسِلونَ فيهِ ، فَتَنبتُ لُحومُهُم ودِماؤُهُم ، وتَذهَبُ عَنهُم قَشفُ (3) النّارِ ، ويُدخَلونَ الجَنَّةَ ، فَيُسَمَّونَ الجَهَنَّمِيّينَ ، فَيُنادونَ بِأَجمَعِهِم : اللّهُمَّ أذهِب عَنّا هذَا الاِسمَ ! قالَ عليه السلام : فَيُذهِبُ عَنهُم. (4)6124.عنه عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَالقَدَرِ _ ) الزهد للحسين بن سعيد عن حمران : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : إنَّ الكُفّارَ وَالمُشرِكينَ يَرَونَ (يُعَيِّرونَ) أهلَ التَّوحيدِ فِي النّارِ ، فَيَقولونَ : ما نَرى تَوحيدَكُم أغنى عَنكُم شَيئا، وما أنتُم ونَحنُ إلّا سَواءٌ!
قالَ : فَيَأنَفُ لَهُمُ الرَّبُّ عز و جل ، فَيَقولُ لِلمَلائِكَةِ : اِشفَعوا ، فَيَشفَعونَ لِمَن شاءَ اللّه ُ ، ويَقولُ لِلمُؤمِنينَ مِثلَ ذلِكَ ، حَتّى إذا لَم يَبقَ أحَدٌ تَبلُغُهُ الشَّفاعَةُ ، قالَ تَبارَكَ وتَعالى : أنَا أرحَمُ الرّاحِمينَ ، اُخرُجوا بِرَحمَتي . فَيَخرُجونَ كَما يَخرُجُ الفَراشُ .
قالَ : ثُمَّ قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : ثُمَّ مُدَّتِ العَمَدَ وأُعمِدَت (وأُصمِدَت) عَلَيهِم ، وكانَ وَاللّه ِ الخُلودُ . (5)6123.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ، وقد سُئِلَ عَ ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن سَعى في حاجَةِ أخيهِ المُسلِمِ طَلَبَ وَجهِ اللّه ِ ، كَتَبَ اللّه ُ عز و جل لَهُ ألفَ ألفِ حَسَنَةٍ ؛ يَغفِرُ فيها لِأَقارِبِهِ وجيرانِهِ وإخوانِهِ ومَعارِفِهِ ومَن صَنَعَ إلَيهِ مَعروفا فِي
الدُّنيا ، فَإِذا كانَ يَومَ القِيامَةِ قيلَ لَهُ : اُدخُلِ النّارَ ، فَمَن وَجَدتَهُ فيها صَنَعَ إلَيكَ مَعروفا فِي الدُّنيا فَأَخرِجهُ بِإِذنِ اللّه ِ عز و جل ، إلّا أن يَكونَ ناصِبا . (6) .
ص: 615
6122.التوحيد ( _ به نقل از حسين بن خالد _ ) امام باقر عليه السلام : اگر بهشتيان به واسطه كردارهايشان به بهشت مى روند، پس آزاد شدگانِ خدا از آتش كجايند؟ (1)6122.التوحيد عن الحسين بن خالد عن الإمام الرضا عليه ال الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از ابو بصير _ : از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «گروهى در آتش مى سوزند و آن هنگام كه زغال شدند ، شفاعت به سراغشان مى آيد . پس آنان را به سوى نهرى مى برند كه از عرق بهشتيان جارى است . آنان خود را در آن مى شويند و بر اثر آن ، گوشت و خونشان مى رويد و سوختگى هاى آتش ، از آنان زدوده مى گردد . سپس وارد بهشت مى شوند. به اينان [در بهشت] ، "جهنّميان" مى گويند ؛ ولى همه آنها دعا مى كنند: بار خدايا ! اين نام را از ما بزداى! و خداوند آن نام را از ايشان مى زدايد» .6121.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود _ ) الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از حمران _ : از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «كافران و مشركان ، اهل توحيد را در آتش مى بينند (سرزنش مى كنند) و مى گويند: نمى بينيم كه توحيد شما به كارتان آمده باشد و ما و شما يك سانيم!
پروردگار عز و جل به غيرت مى آيد و به فرشتگان مى فرمايد: "شفاعت كنيد" و آنها براى هر كه خدا بخواهد [الى ما شاء اللّه] ، شفاعت مى كنند .
خداوند به مؤمنان نيز چنان مى فرمايد و چون كسى نماند كه مشمول شفاعت شود، خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: "من مهربانترينِ مهربانانم . به مهرِ من ، [اى دوزخيان اهل توحيد !] خارج شويد" و آنها پروانه وار بيرون مى زنند» .
امام باقر عليه السلام سپس فرمود: آن گاه ، ستون ها كشيده مى شوند و كافران و مشركان را در ميان مى گيرند، (2) و به خدا سوگند كه از آن پس ، جاودانگى است» .6120.الكافى ( _ به نقل از حسن بن على وشّاء _ ) امام صادق عليه السلام : هر كس كه براى خشنودى خدا، در رفع حاجت برادر مسلمانش بكوشد ، خداوند عز و جل برايش هزار هزار ثواب مى نويسد ، از جمله آن كه خويشان و همسايگان و برادران[_ِ دينى] و آشنايان او را مى آمرزد . نيز اگر كسى در دنيا به
او نيكى كرده باشد، در روز قيامت به او گفته خواهد شد: «وارد آتش شو و هر كس را يافتى كه در دنيا به تو نيكى كرده است، با اجازه خداوند عز و جل ، بيرون بياور، مگر آن كه ناصبى (دشمن ائمّه عليهم السلام ) باشد» . .
ص: 616
6119.الكافى ( _ به نقل از ابو طالب قمى، از مردى _ ) عنه عليه السلام : أصحابُ الحُدودِ فُسّاقٌ ؛ ل_'c7 مُؤمِنونَ ولا كافِرونَ ، ولا يُخَلَّدونَ فِي النّارِ ، ويَخرُجونَ مِنها يَوما ، وَالشَّفاعَةُ جائِزَةٌ لَهُم ولِلمُستَضعَفينِ إذَا ارتَضَى اللّه ُ عز و جلدينَهُم . (1)6121.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن إبراهيم بن أبي مح الزهد للحسين بن سعيد عن محمّد بن مسلم : سَأَلتُ أبا عَبدِاللّه ِ عليه السلام عَنِ الجَهَنَّمِيّينَ ، فَقالَ : كانَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : يُخرَجونَ مِنها، فَيُنتَهى بِهِم إلى عَينٍ عِندَ بابِ الجَنَّةِ ، تُسَمّى عَينَ الحَيَوانِ ، فَيُنضَحُ عَلَيهِم مِن مائِها، فَيَنبُتونَ كَما يَنبُتُ الزَّرعُ ؛ لُحومُهُم وجُلودُهُم وشُعورُهُم . (2)6120.الكافي عن الحسن بن عليّ الوشّاء عن الإمام الرضا ع الزهد للحسين بن سعيد عن عمر بن أبان : سَمِعتُ عَبدا صالِحا يَقولُ فِي الجَهَنَّمِيّينَ : إنَّهُم يَدخُلونَ النّارَ بِذُنوبِهِم ، ويَخرُجونَ بِعَفوِ اللّه ِ . (3)6119.الكافي عن أبي طالب القمّي عن رجل عن الإمام الصادق الإمام الرضا عليه السلام : مُذنِبو أهلِ التَّوحيدِ لا يُخَلَّدونَ فِي النّارِ ويَخرُجونَ مِنها ، وَالشَّفاعَةُ جائِزَةٌ لَهُم . (4)12 / 13آخِرُ مَن يُخرَجُ مِنَ النّارِ6117.الاحتجاج : صحيح مسلم عن أبي ذرّ: قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنّي لَأَعلَمُ آخِرَ أهلِ الجَنَّةِ دُخولاً الجَنَّةَ ،
وآخِرَ أهلِ النّارِ خُروجا مِنها ؛ رَجُلٌ يُؤتى بِهِ يَومَ القِيامَةِ ، فَيُقالُ : اِعرِضوا عَلَيهِ صِغارَ ذُنوبِهِ وَارفَعوا عَنهُ كِبارَها ، فَتُعرَضُ عَلَيهِ صِغارُ ذُنوبِهِ ، فَيُقالُ : عَمِلتَ يَومَ كَذا وكَذا، كَذا وكَذا ، وعَمِلَت يَومَ كَذا وكَذا، كَذا وكَذا ، فَيَقولُ : نَعَم، لا يَستَطيعُ أن يُنكِرَ وهُوَ مُشفِقٌ مِن كِبارِ ذُنوبِهِ أن تُعرَضَ عَلَيهِ ، فَيُقالُ لَهُ : فَإِنَّ لَكَ مَكانَ كُلِّ سَيِّئَةٍ حَسَنَةً . فَيَقولُ : رَبِّ ، قَد عَمِلتُ أشياءَ لا أراها هاهُنا !
فَلَقَد رَأَيتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ . (5) .
ص: 617
6116.امام صادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : حدْ خورندگان ، (1) فاسق (نافرمان) اند ؛ نه مؤمن اند و نه كافر. آنها در آتش ، جاويدان نمى مانند ؛ بلكه [سرانجامْ] روزى از آن خارج مى شوند، و شفاعت كردن در حقّ آنها امكان پذير است و نيز در حقّ مستضعفان [كه گم راهى شان ناشى از ظلم قدرتمندان بوده است] ؛ البتّه چنانچه خداوند عز و جل دين آنها را بپسندد .6117.الاحتجاج : الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از محمّد بن مسلم _ : از امام صادق عليه السلام در باره جهنّميان پرسيدم . فرمود: «[پدرم ]باقر عليه السلام مى فرمود: آنان از جهنّم خارج مى شوند و سپس آنان را به كنار چشمه اى در نزديك دَرِ بهشت مى برند كه به آن ، "چشمه زندگانى" مى گويند . از آب آن چشمه بر آنها مى پاشند و بر اثر آن ، گوشت و پوست و موهاى آنها، همانند روييدن زراعت، خواهد روييد» .6116.عنه عليه السلام : الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از عمر بن ابان _ : از بنده اى شايسته (امام كاظم عليه السلام ) شنيدم كه در باره دوزخيان مى فرمايد: «آنان به سبب گناهانشان به آتش مى روند ؛ ولى با بخشايش خدا بيرون مى آيند» .6115.امام صادق عليه السلام : امام رضا عليه السلام : گنهكارانِ يكتاپرست، در آتش ، جاويدان نمى مانند ؛ بلكه [سرانجام ]از آن ، رهايى مى يابند و شفاعت در حقّ آنان ، امكان پذير است .12 / 13آخرين كسى كه از آتش خارج مى شود6115.الإمام الصادق عليه السلام : صحيح مسلم _ به نقل از ابو ذر _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «من آخرين فرد بهشتى اى
را كه وارد بهشت مى شود، و آخرين دوزخى اى را كه از آن خارج مى شود ، مى شناسم . در روز قيامت ، مردى را مى آورند و گفته مى شود: گناهان كوچكش را به آگاهى او برسانيد و گناهان بزرگش را از وى پوشيده داريد .
پس گناهان كوچكش را به آگاهى او مى رسانند و گفته مى شود: در فلان و بهمان روز ، فلان و بهمان كار را كردى . در فلان و بهمان روز ، فلان و بهمان عمل را مرتكب شدى .
او مى گويد: آرى . و نمى تواند منكر شود .
او در همان حال ، از اين مى ترسد كه گناهان بزرگش بر او عرضه گردد ؛ امّا به وى گفته مى شود: به جاى هر بدى و گناهى، يك حسنه برايت باد .
و او مى گويد: پروردگارا ! من كارهايى (گناهان بزرگى) انجام داده ام كه آنها را در اين جا نمى بينم» .
ابو ذر گفت: ديدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنان خنديد كه دندان هاى آسيايش نمايان شد.
.
ص: 618
6114.التوحيد عن محمّد بن عجلان : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ آخِرَ مَن يَخرُجُ مِنَ النّارِ لَرَجُلٌ يُقالُ لَهُ : «هَمّامُ» ، يُنادي فيها عُمرا : يا حَنّانُ ، يا مَنّانُ . (1) .
ص: 619
6113.الطرائف : امام باقر عليه السلام : آخرين كسى كه از آتش خارج مى شود ، مردى است كه به او هَمّام (هامّ) گويند، و عمرى را در آن جا (آتش) صدا زده است: مهرورزا ! بنده نوازا ! .
ص: 620
الفصل الثالث عشر: طائفة من المبشّرين بالنار13 / 1إِبليسُ وَأَتباعُهُالكتاب«فَسَجَدَ الْمَلَ_ائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَ_فِرِينَ * ... قَالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ * لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَ مِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ » . (1)
: النساء : 116 _ 121 و الأعراف : 18 و الحجر : 32 _ 40 و الإسراء : 61 _ 63 و مريم : 66 _ 68 و الشعراء : 91 _ 95 و الصافّات : 62 _ 65 و الحشر : 16 و 17 .
الحديث6108.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أوَّلُ مَن يُكسى حُلَّةً مِنَ النّارِ إبليسُ ، فَيَضَعُها عَلى حاجِبِهِ ويَسحَبُها مِن خَلفِهِ ، وذُرِّيَّتُهُ مِن بَعدِه ، وهُوَ يُنادي : «واثُبوراهُ» ويُنادونَ : «يا ثُبورَهُم» ، حَتّى يَقِفوا عَلَى النّارِ ، فَيَقولُ : «يا ثُبوراهُ» ويَقولونَ : «يا ثُبورَهُم» ، فَيُقالُ لَهُم : «لَا تَدْعُواْ الْيَوْمَ ثُبُورًا وَ حِدًا وَ ادْعُواْ ثُبُورًا كَثِيرًا» (2) . (3) .
ص: 621
فصل سيزدهم : گروهى از نويددادگان به آتش13 / 1شيطان و پيروانشقرآن«پس ، همه فرشتگان سر به سجده كردند ، مگر ابليس كه تكبّر نمود و از كافران شد ... [خداوند ]فرمود : حق [از من] است و حق را مى گويم : هر آينه جهنّم را از تو و از هر كس از آنان كه تو را پيروى كند ، از همگى شان ، خواهم انباشت» .
ر . ك : نساء : آيه 116 _ 121 ، اعراف : آيه 18 ، حجر : آيات 32 _ 40 ، اسرا : آيات 61 _ 63 ، مريم : آيات : 66 _ 68 ، شعرا : آيات 91 _ 95 ، صافّات : آيات 62 _ 65 ، حشر : آيات 16 و 17 .
حديث6105.الإمام عليّ عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَالقَدَرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نخستين كسى كه جُبّه اى از آتش بر او پوشانيده مى شود، ابليس است كه آن جبّه را تا بالاى ابروى خود مى آورد و از پشت سرش مى كشد و فرزندانش در پى او حركت مى كنند . ابليس فرياد مى زند: «واى كه نابود شدم !» و فرزندانش نيز فرياد مى زنند: «واى كه نابود شديم!» تا آن كه به كناره آتش مى رسند و مى ايستند و مى گويد: «واى كه نابود شدم !» و فرزندانش مى گويند: «واى كه نابود شديم!» .
به آنها گفته مى شود: «امروز ، [براى خود] يك بار نابودى مخواهيد ؛ بلكه بسيار نابودى بخواهيد» .
.
ص: 622
6104.نزهة الناظر : الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَنسُوبِ إِلَيهِ _ : إِلهي ! إِنَّ الشَّيطانَ فاجِرٌ خَبيثٌ ، كَثيرُ المَكرِ ، شَديدُ الخُصومَةِ ، قَديمُ العَداوَةِ ، كَيفَ يَنجو مَن يَكونُ مَعَهُ في دارٍ ، وَهُوَ المُحتالُ . (1)راجع : ص 540 (الفصل الثاني عشر : نظام جهنّم / أشد النّاس عذاباً) .
13 / 2قابيلُالكتاب«إِنِّى أُرِيدُ أَن تَبُوأَ بِإِثْمِى وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَ_بِ النَّارِ وَذَ لِكَ جَزَ ؤُاْ الظَّ__لِمِينَ » . (2)
الحديث6101.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في حَديثِ المِعراجِ ، لِجَبرَئيلَ وذلِكَ عِندَ مُرورِهِ بِمالِكٍ خازِنِ النّارِ _ : مُرهُ أَن يَكشِفَ طَبَقا مِنَ النّارِ ، فَكَشَفَ فَإِذا قابيلُ (3) وَنُمرودُ وَفِرعَونُ وَهامانُ . (4)6100.الكافى ( _ به نقل از مردى از اهالى بصره _ ) الإمام الباقر عليه السلام : إِنَّ قابيلَ بنَ آدَمَ مُعَلَّقٌ بِقُرونِهِ في عَينِ الشَّمسِ ، تَدورُ بِهِ حَيثُ دارَت في زَمهَريرِها (5) وَ حَميمِها إِلى يَومِ القِيامَةِ ، فَإِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ صَيَّرَهُ اللّه ُ إِلَى النّارِ . (6)13 / 3آلُ فِرعَونَالكتاب«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِئَايَ_تِنَا وَ سُلْطَ_نٍ مُّبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِيْهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ * وَ أُتْبِعُواْ فِى هَ_ذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ» . (7)
«وَ يَ_قَوْمِ مَا لِى أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَوةِ وَ تَدْعُونَنِى إِلَى النَّارِ * تَدْعُونَنِى لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِى بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّ_رِ * لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِى إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِى الدُّنْيَا وَ لَا فِى الْاخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَ_بُ النَّارِ * فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِى إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرُ بِالْعِبَادِ * فَوَقَ_اهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُواْ وَ حَاقَ بِئَالِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ * وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِى النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَ_ؤُاْ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ * قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ » . (8)
.
ص: 623
6096.امام صادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعاى منسوب به ايشان _ : معبودا ! شيطان ، نافرمانى پليد و پرنيرنگ و خصمى سرسخت و دشمنى ديرين است . چگونه كسى كه با چنين حيله گرى در يك سراى (دنيا) است ، مى تواند نجات يابد ؟!ر . ك : ص 541 (فصل دوازدهم : نظام دوزخ / آنان كه سخت ترين عذاب را دارند) .
13 / 2قابيلقرآن«من مى خواهم تو با گناه من و گناه خودت [به سوى خدا] باز گردى و در نتيجه از اهل آتش باشى ، و اين است سزاى ستمكاران» .
حديث6094.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ هنگامى كه در معراج از كنار مالكِ دوزخبان گذشت _ : [به جبرئيل گفتم :] به او فرمان بده تا دَرِ طبقه اى از آتش را كنار زند . و مالك آن را كنار زد . پس ، قابيل و نمرود و فرعون و هامان در آن بودند .6093.الكافى ( _ به نقل از على بن اسباط _ ) امام باقر عليه السلام : قابيل ، پسر آدم ، با كاكل هايش از قرص خورشيد ، آويزان است و تا روز قيامت ، خورشيد او را با خود در سرما و گرماى شديدش مى چرخاند ، و چون روز قيامت شود ، خداوند ، وى را به آتش مى افكند .13 / 3فرعونيانقرآن«وما موسى را با نشانه هاى خود و حجّتى نمايان فرستاديم به سوى فرعون و سرانِ [قوم ]او ؛ ولى [سران] از فرمان فرعون پيروى كردند و فرمان فرعون ، صواب نبود . روز قيامت ، پيشاپيش قومش مى رود و آنان را به آتش در مى آورد و چه ورودگاه بدى براى واردان است ! و در اين دنيا و روز قيامت به لعنت ، بدرقه شده اند ، و چه بد عطايى نصيب آنان مى شود!» .
«و اى قوم من ! چه شده است كه من شما را به نجات فرا مى خوانم و شما مرا به آتش فرا مى خوانيد؟ مرا فرا مى خوانيد تا به خدا كافر شوم و چيزى را كه بدان علمى ندارم ، با او شريك گردانم ، و من شما را به سوى آن توانمندِ آمرزنده فرا مى خوانم. آنچه مرا به سوى آن مى خوانيد ، به ناچار ، نه در دنيا و نه در آخرت [در خورِ] خواندن نيست و در حقيقت ، بازگشت ما به سوى خداست و افراطگران ، همدمان آتش اند . پس ، به زودى آنچه را به شما مى گويم ، به ياد خواهيد آورد ، و كارم را به خدا مى سپارم . و خداست كه به [حال ]بندگان بيناست . پس ، خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مى كردند ، حمايت نمود ، و فرعونيان را عذاب سخت فرا گرفت . صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند و روزى كه رستاخيز برپا شود [ ، فرياد مى رسد كه :] فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد . و آن گاه كه در آتش شروع به حجّت آورى مى كنند ، زيردستان به كسانى كه گردنكش بودند ، مى گويند : ما پيرو شما بوديم ، پس آيا مى توانيد پاره اى از اين آتش را از ما دفع كنيد؟ كسانى كه گردنكشى مى كردند ، مى گويند : اكنون همه ما در آن هستيم . خداست كه ميان بندگان داورى كرده است» .
.
ص: 624
الحديث6090.الإمام الهادي عليه السلام ( _ مِن رِسالَةٍ لَهُ فِي الرَّدِّ عَلى أهلِ الجَبر ) تفسير القمّي : قالَ رَجُلٌ لِأَبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : ما تَقولُ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «النَّارُ يُعرَضُونَ عَلَيهَا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا» ؟ فَقالَ أَبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : ما يَقولُ (1) النّاسُ فيها ؟ فَقالَ : يَقولونَ إِنَّها في نارِ الخُلدِ وَهُم لا يُعَذَّبُونَ فيما بَينَ ذلِكَ . فَقالَ عليه السلام : فَهُم مِنَ السُّعَداءِ . فَقيلَ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، فَكَيفَ هذا ؟
فَقَال : إِنَّما هذا فِي الدُّنيا ، وأمّا فِي نارِ الخُلدِ فَهُوَ قَولُهُ : «وَ يَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدخِلُوا ءَالَ فِرعَونَ أَشَدَّ العَذَابِ» . (2)راجع : ص 622 (قابيل) .
.
ص: 625
حديث6088.التوحيد ( _ به نقل از سليمان بن جعفر جعفرى _ ) تفسير القمّى : مردى به امام صادق عليه السلام گفت : در باره اين سخن خداوند عز و جل : «هر صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند» چه مى گوييد ؟
فرمود : مردم در باره آن چه مى گويند؟
مرد گفت : مى گويند : اين در مورد آتشِ جاويدان است ، و فرعونيان تا آن زمان ، عذابى نمى شوند .
امام عليه السلام فرمود : «پس ، آنها از نيك بختان اند ؟!» .
گفته شد : قربانت كردم ! پس منظور چيست؟
فرمود : «اين [عرضه شدن صبح و شام فرعونيان بر آتش] ، در دنياست ؛ امّا در باره با آتش جاويدان ، مى فرمايد : «و روزى كه رستاخيز برپا شود [ ، فرياد مى رسد كه :] فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد» » .ر . ك : ص 623 (قابيل) .
.
ص: 626
13 / 4اِمرَأَةُ نُوحٍ وَامرَأَةُ لوطٍالكتاب«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَ__لِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئا وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّ خِلِينَ » . (1)
الحديث6084.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن يحيى، از كسى كه براى او حديث ) المستدرك على الصّحيحين عن ابن عبّاس _ في قَولِهِ تَعالى : «فَخَانَتَاهُمَا» _ : ما زَنَتا ، أَمّا امرَأَةُ نوحٍ فَكانَت تَقولُ لِلنّاسِ : إِنَّهُ مَجنونٌ ، وَأَمّا اِمرَأَةُ لوطٍ فَكانَت تَدُلُّ عَلَى الضَّيفِ ، فَذلِكَ خِيانَتُهُما . (2)13 / 5أَبُو لَهَبٍ وَامرَأَتُهُالكتاب«تَبَّتْ يَدَا أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ * مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا كَسَبَ * سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ * وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ * فِى جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدِ » . (3)
الحديث6025.عنه صلى الله عليه و آله : صحيح البخاري عن ابن عبّاس : إِنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله خَرَجَ إلَى البَطحاءِ ، فَصَعِدَ إِلَى الجَبَلِ
فَنادى : «يا صَباحاه» ، فَاجتَمَعَت إِلَيهِ قُرَيشٌ ، فَقالَ : أَرَأَيتُم إِن حَدَّثتُكُم أَنَّ العَدُوَّ مُصَبِّحُكُم أَومُمَسِّيُكُم أَكُنتُم تَصَدِّقونَني ؟ قالوا : نَعَم .
قالَ : فَإِنّي نَذيرٌ لَكُم بَينَ يَدَي عَذابٍ شَديدٍ . فَقالَ أَبو لَهَبٍ : أَلِهذا جَمَعتَنا ؟ تَبّا لَكَ . فَأَنزَلَ اللّه ُ عز و جل : «تَبَّت يَدَا أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ» إِلى آخِرِها . (4) .
ص: 627
13 / 4همسران نوح و لوطقرآن«خدا براى كسانى كه كفر ورزيده اند ، زن نوح و زن لوط را مَثَل آورده كه هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند ، و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود ، و گفته شد : با داخل شوندگان ، داخل آتش شويد» .
حديث6028.الإمام الباقر عليه السلام : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره اين سخن خداى متعال كه : «و به آنها خيانت كردند» _ : آن دو زنا ندادند ؛ بلكه زن نوح به مردم مى گفت : اين مرد ديوانه است . و زن لوط ، مردم را از ورود ميهمانان ، آگاه كرد . اين بود خيانت آن دو .13 / 5ابو لهب (1) و همسرش1قرآن«بريده باد دو دست بو لهب و مرگش باد ! دارايى او و آنچه اندوخت ، سودش نكرد . به زودى در آتش پُر زبانه در مى آيد . و زنش ، آن هيمه كش [آتش افروز] ، بر گردنش طنابى از ليف خرماست» .
حديث6032.الإمام الكاظم عليه السلام : صحيح بخارى _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر صلى الله عليه و آله به وادى بطحاء بيرون رفت
و بالاى كوه رفت و فرياد زد : «هشدار ، هشدار!» .
پس ، قريش نزد او گرد آمدند . فرمود : «آيا اگر به شما بگويم كه دشمن بر شما روزخون و شبيخون زده است ، سخنم را باور مى كنيد؟» .
قريش گفتند : آرى .
فرمود : «پس اينك من پيشاپيش ، شما را از عذابى سخت ، هشدار مى دهم» .
ابو لهب گفت : براى همين ما را گرد آوردى؟ مرگت باد !
پس ، خداوند عز و جل اين سوره را فرو فرستاد : «بريده باد دو دست ابو لهب ...» تا آخر سوره .
.
ص: 628
6081.الإرشاد ( _ به نقل از حسن بن ابى الحسن بصرى _ ) الإمام الصّادق عليه السلام : إِذا قَرَأَتُم : «تَبَّت يَدَا أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ» فَادعوا عَلى أَبي لَهَبٍ ؛ فَإِنَّهُ كانَ مِنَ المُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبونَ بِالنَّبِيِ صلى الله عليه و آله وَما جاءَ بِهِ مِن عِندِ اللّه ِ عز و جل . (1)13 / 6أَبو جَهلٍ6080.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الدُّرُّ المنثور عن ابن عبّاسٍ : مَرَّ أَبو جَهلٍ بِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ جالِسٌ ، فَلَمّا نَفَذَ قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى * ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى» (2) ، فَسَمِعَ أبو جَهلٍ فَقالَ : مَن تُوَعِّدُ يا مُحَمَّدُ؟ قالَ : إِيّاكَ ، فَقالَ : بِمَ تُوَعِّدُني؟ فَقالَ : أُوَعِّدُكَ بِالعَزيزِ الكَريمِ . فَقالَ أبو جَهلٍ أَلَيسَ أَنا العزيزَ الكَريمَ؟
فَأَنزَلَ اللّه ُ : «إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ » (3) إِلى قَولِهِ : «ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ » (4) . فَلَمّا بَلَغَ أَبا جَهلٍ ما نَزَلَ فيهِ جَمَعَ أَصحابَهُ ، فَأَخرَجَ إِلَيهِم زُبدا وَتَمرا فَقالَ : تَزَقَّمُوا مِن هذا ، فَوَ اللّه ِ ما يَتَوَعَّدُكُم مُحَمَّدا إلّا بِهذا . فَأَنزَلَ اللّه ُ : «إنَّها شَجَرَةٌ
تَخرُجُ فِى أَصلِ الجَحِيمِ» (5) إِلى قَولِهِ : «ثُمَّ إِنَّ لَهُم عَلَيهَا لَشَوبًا مِّن حَمِيمٍ» (6) ، فَقالَ فِي الشَّوبِ : إِنَّها تَختَلِطُ بِاللَّبَنِ فَتشُوبُهُ بِها ، فَإِنَّ لَهُم عَلى ما يَأكُلُونَ لَشَوبا مِن حَميمٍ . (7) .
ص: 629
6079.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن عبّاس _ ) امام صادق عليه السلام : هر گاه سوره «تبّت يدا ابى لهب و تبّ» را خوانديد ، بر ابو لهب نفرين فرستيد؛ زيرا او از تكذيب كنندگانى بود كه پيامبر و آنچه را او از نزد خداى عز و جلآورد ، تكذيب مى كرد .13 / 6ابو جهل (1)6076.امام صادق عليه السلام : الدرّ المنثور _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشسته بود كه ابو جهل بر ايشان گذشت . چون رد شد ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «واى بر تو! واى بر تو! باز هم واى بر تو! واى بر تو!» .
ابو جهل شنيد و گفت : چه كسى را بيم مى دهى ، اى محمّد؟
فرمود : «تو را» .
گفت : مرا از چه بيم مى دهى؟
فرمود : «از ارجمند بزرگوار ، بيمت مى دهم» .
ابو جهل گفت : مگر من ارجمند بزرگوار نيستم؟
پس خداوند ، [آيه :] «همانا درخت زقّوم . خوراك گنه پيشه است» تا آيه شريف : «بچش كه تو همان ارجمند بزرگوارى!» را فرو فرستاد . چون ابو جهل شنيد كه اين آيات در باره اش نازل شده است ، يارانش را گرد آورد و طعامى از كره و خرما برايشان تهيّه كرد و گفت : زقّوم (2) بخوريد ؛ زيرا _ به خدا سوگند _ محمّد ، شما را به چيزى جز اين ، بيم نمى دهد . پس
خداوند ، اين آيات را فرو فرستاد : «آن (زقّوم) ، درختى است كه از قعر آتش سوزان مى رويد» تا آيه : «سپس ايشان را بر سر آن ، آميغى از آب جوشان است» .
آميغ ، آميخته زقّوم با شير است . پس ، به ايشان بعد از [يا : افزون بر ]آنچه مى خورند ، آميغى از آب جوشان مى نوشانند .
.
ص: 630
6080.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تفسير القمّي _ في قوله تعالى : «إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ » (1) _ : نَزَلَتْ في أَبي جَهْلٍ . وَقولُهُ : «كَالمُهلِ » قالَ : المُهلُ الصُّفرُ المُذابُ «يَغلِى فِى البُطُونِ * كَغَلىِ الحَمِيمِ » (2) وَهُوَ الَّذي قَد حَمِيَ وَبَلَغَ المُنتَهى . ثُمَّ قالَ : «خُذُوهُ فَاعتِلُوهُ » (3) أَي اضغَطوهُ مِن كُلِّ جانِبٍ ، ثُمَّ انزِلوا بِهِ إِلى سَواءِ الجَحيمِ ، ثُمَّ يُصَبُّ عَلَيهِ ذلِكَ الحَميمُ ، ثُمَّ يُقالُ لَهُ : «ذُق إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ » فَلَفظُهُ خَبَرٌ وَمَعناهُ حِكايَةٌ عَمَّن يَقولُ لَهُ ذلِكَ ، وَذلِكَ أَنّ أَبا جَهلٍ كانَ يَقُولُ : أَنا العَزيزُ الكَريمُ ، فَيُعَيَّرُ (4) بِذلِكَ فِي النّارِ . (5)6079.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن إبراهيم بن العبّا صحيح مسلم عن عبيد اللّه بن معاذ و محمّد بن عبد الأعلى القيسي عن ... عن أبي هريرة : قالَ أبو جَهلٍ : هَل يُعَفِّرُ مُحَمَّدٌ وَجهَهُ بَينَ أظهُرِكُم ؟ قالَ : فَقيلَ : نَعَم ، فَقالَ : وَ اللّاتِ وَالعُزّى لَئِن رَأيتُهُ يَفعَلُ ذلِكَ لَأَطَأَنَّ عَلى رَقَبَتِهِ أو لَأُعَفِّرَنَّ وَجهَهُ فِي التُّرابِ .
قالَ : فَأَتى رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ يُصَلّي ، زَعَمَ لَيَطَأُ عَلى رَقَبَتِهِ ، قالَ : فَما فَجَأَهُم مِنهُ إلَّا وَهُوَ يَنكُصُ عَلى عَقِبَيهِ ويَتَّقي بِيَدَيهِ . قالَ : فَقيلَ لَهُ : ما لَكَ؟ فَقالَ : إِنَّ بَيني وَ بَينَهُ لَخَندَقا مِن نارٍ وَهَولاً وَأَجنِحَةً .
فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَو دَنا مِنّي لَاختَطَفَتهُ المَلائِكَةُ عُضوا عُضوا .
قالَ : فَأَنزَلَ اللّه ُ عز و جل _ لا نَدري في حَديثِ أَبي هُرَيرَةَ أَو شَيءٍ بَلَغَهُ _ «كَلَّا إِنَّ الْاءِنسَ_نَ لَيَطْغَى * أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنَى * إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجعَى * أَرَءَيتَ الَّذِى يَنهَى * عَبدًا إِذَا صَلَّى * أَرَءَيتَ إِن كَانَ عَلَى الهُدَى * أَو أَمَرَ بِالتَّقوَى * أَرَءَيتَ إِن كَذَّبَ وَ تَوَلَّى» يَعني أَبا جَهلٍ «أَلَم يَعلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى * كَلَّا لَ_ئِن لَّم يَنتَهِ لَنَسفَعَا بِالنَّاصِيَةِ * نَاصِيَةٍ كَ_ذِبَةٍ خَاطِئَةٍ * فَليَدعُ نَادِيَهُ * سَنَدعُ الزَّبَانِيَةَ * كَلَّا لَا تُطِعهُ » (6) _ زادَ عُبَيدُ اللّه ِ في حَديثِهِ قالَ : _ وَ أَمَرَهُ بِما أَمَرَهُ بِهِ _ وَزادَ ابنُ عَبدِ الْأَعْلى : _ «فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ » يَعْني قَوْمَهُ . (7) .
ص: 631
6078.الكافي عن أبي طالب القمّي عن رجل عن الإمام الصادق تفسير القمّى : آيه «إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ» در باره ابو جهل نازل شد . «كَالْمُهْلِ» ، مهل به معناى مس گداخته است . «يَغْلِى فِى الْبُطُونِ * كَغَلْىِ الْحَمِيمِ» ، حميم ، آبى است كه به نهايت داغى رسيده است [يعنى در شكم ها مى جوشد همانند جوشش آب جوشان] . سپس فرمود : «خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ»يعنى [او را بگيريد و] از هر سو فشارش دهيد ، آن گاه در ميان آتش دوزخش اندازيد ، سپس آن آب جوشان بر او ريخته مى شود ، و به او مى گويند : «بچش كه تو همان ارجمند بزرگوارى» . لفظ اين جمله [تو همان ارجمند بزرگوارى] ، خبر است ؛ امّا معنايش نقل قول از كسى است كه اين جمله به او گفته مى شود ؛ چرا كه ابو جهل مى گفت : «من ارجمند بزرگوارم» . پس با اين جمله او را در آتش ، سرزنش [و ريشخند ]مى كنند .6077.عنه عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَنِ الجَبرِ وَالقَدَرِ _ ) صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ : ابو جهل گفت : آيا محمّد در حضور شما چهره اش را [براى خدا] به خاك [و سجده] مى نهد؟
گفته شد : آرى .
ابو جهل گفت : به لات و عزّى سوگند ، اگر من او را ببينم كه چنين مى كند ، گردنش را لگد خواهم كرد يا صورتش را به خاك خواهم ماليد .
پس نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت و ايشان نماز مى خواند . ابو جهل خواست پايش را بر گردن پيامبر صلى الله عليه و آله بگذارد ؛ امّا ناگهان يارانش ديدند كه ابو جهل عقب عقب مى آيد و دستانش را در برابر خود ، سپر كرده است . به او گفته شد : تو را چه شده است؟
گفت : ميان من و او خندقى از آتش و موجوداتى هولناك و چندين بال ، ظاهر شدند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر به من نزديك شده بود ، فرشتگان او را تكّه تكّه مى كردند . پس خداوند عز و جل _ نمى دانيم اين قسمت در حديث ابو هريره بود يا از جاى ديگر شنيد _ اين آيات را فرو فرستاد : «حقّا كه انسان سركشى مى كند ، همين كه خود را بى نياز پندارد . در حقيقت ، بازگشت به سوى پروردگار توست . آيا ديدى آن كس را كه باز مى داشت ، بنده اى را آن گاه كه نماز مى گزارد . چه پندارى اگر او به هدايت باشد ، يا به پرهيزگارى وا دارد [براى او بهتر نيست]؟ [و باز] چه پندارى [كه] اگر او (ابو جهل) به تكذيب بپردازد و روى برگرداند [كه چه كيفرى در پيش دارد] ؟ مگر ندانسته كه خدا مى بيند ؟ زنهار ، اگر باز نايستد ، موى پيشانى[اش] را سخت بگيريم ؛ [همان] موى پيشانى دروغزن گناه پيشه را . [بگو] تا انجمن خود را بخواند . به زودى ، آتشبانان را فرا خوانيم . زنهار! فرمانش مبر» .
عبيد اللّه در حديثش افزود و گفت : و فرمان داد به او آنچه را فرمانش داد ، و ابن عبد الأعلى افزود : «تا انجمن خود را بخواند» يعنى قومش را . .
ص: 632
6076.عنه عليه السلام : السنن الكبرى للنسائيّ عن ابن عبّاس : صَلّى النَّبِيُ صلى الله عليه و آله ، فَجاءَ أبو جَهلٍ ، فَقالَ : ألَم أنهَكَ عَن هذا ؟ وَاللّه ِ إنَّكَ لَتَعلَمُ ما بِها نادٍ أَكثَرُ مِنّي ! فَأَنزَلَ اللّه ُ عز و جل : «فَليَدعُ نَادِيَهُ * سَنَدعُ الزَّبَانِيَةَ » .
قالَ ابنُ عَبّاسٍ : وَاللّه ِ لَو دَعا نادِيَهُ لَأَخَذَتهُ الزَّبانِيَةُ . (1)6075.امام صادق عليه السلام : دلائل النّبوّة للبيهقيّ عن الشعبيّ : إِنَّ رَجُلاً قالَ لِلنَّبِيِ صلى الله عليه و آله : إِنّي مَرَرتُ بِبَدرٍ ، فَرَأَيتُ رَجُلاً يَخرُجُ مِنَ الْأَرْضِ ، فَيَضْرِبُهُ رَجُلٌ بِمِقمَعَةٍ مَعَهُ حَتّى يَغيبَ فِي الأَرضِ ، ثُمَّ يَخرُجُ ، فَيَفعَلُ بِهِ مِثلَ ذلِكَ ، قالَ ذلِكَ مِراراً .
فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ذاكَ أَبو جَهلِ بنُ هِشامٍ ، يُعَذَّبُ إِلى يَومِ القِيامَةِ . (2) .
ص: 633
6075.الإمام الصادق عليه السلام : السنن الكبرى ، نسايى _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر صلى الله عليه و آله مشغول نماز شد . ابو جهل آمد و گفت : مگر تو را از اين كار نهى نكردم؟ به خدا سوگند ، تو خود مى دانى كه در مكّه انجمنى فزون تر از انجمن من نيست .
پس خداوند عز و جل اين آيات را فرو فرستاد : «پس [بگو :] تا انجمن خود را بخواند . به زودى ، ما هم آتشبانان را فرا مى خوانيم» .
به خدا سوگند اگر ابو جهل قوم خود را فرا مى خواند ، آتشبانان ، او را فرو مى گرفتند .6074.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از بريد بن عمير بن معاويه شامى _ ) دلائل النبوّة ، بيهقى _ به نقل از شعبى _ : مردى به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : من از بدر مى گذشتم كه ديدم مردى از زمين بيرون مى آيد ، و مردى ديگر با پتك بر او مى كوبد ، به طورى كه دوباره در زمين فرو مى رود ، و باز بيرون مى آيد و دوباره با او چنين مى شود و بارها اين كار تكرار شد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «او ابو جهل بن هشام است كه تا روز قيامت ، همچنان عذاب مى شود» . .
ص: 634
13 / 7أُبَيُ بنُ خَلَفٍ6071.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر _ ) السيرة النّبويّة لابن هشام : مَشى أُبَيُّ بنُ خَلَفٍ إِلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بِعَظمٍ بالٍ قَد أَرفَتَ (1) ، فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ! أَنتَ تَزعُمُ أَنَّ اللّه َ يَبعَثُ هذا بَعدَما أَرَمَّ (2) ؟! ثُمَّ فَتَّهُ في يَدِهِ ، ثُمَّ نَفَخَهُ فِي الرّيحِ نَحوَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله .
فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : نَعَم ، أنَا أَقُولُ ذلِكَ ، يَبعَثُهُ اللّه ُ وَإِيّاكَ بَعدَما تَكونانِ هكَذا ، ثُمَّ يُدخِلُكَ اللّه ُ النّارَ .
فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى فيهِ : «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلقَهُ قَالَ مَن يُحىِ العِظَ_مَ وَ هِىَ رَمِيمٌ * قُل يُحيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلقٍ عَلِيمٌ * الَّذِى جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنهُ تُوقِدُونَ » (3) . (4)6074.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن بريد بن عمير بن م الدّرّ المنثور عن ابن عبّاس _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ يَومَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيهِ » (5) _ : أُبَيُّ بنُ خَلَفٍ وَعُقبَةُ بنُ أَبي مُعَيطٍ ، وَهُما الخَليلانِ في جَهَنَّمَ عَلى مِنبَرٍ مِن نارٍ . (6)6073.تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن جعفر عن الإمام عليّ عل المصنّف لعبد الرّزّاق عن معمّر عن عثمان الجزري عن مقسم مولى ابن عبّاس : إنَّ ابنَ أَبي مُعَيطٍ وَأُبَيَّ بنَ خَلَفٍ اَلجُمَحي التَقَيا ، فَقالَ عُقبَةُ بنُ أَبي مُعَيطٍ لِأُبَيِّ بنِ خَلَفٍ وَكانا
خَليلَينِ فِي الجاهِلِيَّةِ ، وَكانَ أُبَيٌّ بنُ خَلَفٍ أَتى النَّبِيَ عليه السلام فَعَرَضَ عَلَيهِ الإِسلامَ ، فَلَمّا سَمِعَ ذلِكَ عُقبَةُ قالَ : لا أَرضى عَنكَ حَتّى تَأتِيَ مُحَمَّدا فَتَتفُلَ في وَجهِهِ وَتَشتِمَهُ وَتُكَذِّبَهُ .
قالَ : فَلَم يُسَلِّطهُ اللّه ُ عَلى ذلِكَ ، فَلَمّا كانَ يَومُ بَدرٍ أُسِرَ عُقبَةُ بنُ أَبي مُعَيطٍ فِي الأُسارى ، فَأَمَرَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله عَلِيَّ بنَ أَبي طالِبٍ أَن يَقتُلَهُ ، فَقالَ عُقبَةُ : يا مُحَمَّدُ ، مِن بَينِ هؤُلاءِ أُقتَلُ ؟! قالَ : نَعَم ، قالَ : لِمَ؟ قالَ : بِكُفرِكَ وَفُجُورِكَ وَعُتُوِّكَ عَلَى اللّه ِ وَ رَسولِهِ .
قالَ : فَقامَ إِلَيهِ عَلِيُّ بنُ أَبي طالِبٍ فَضَرَبَ عُنُقَهُ .
وَأَمّا أُبَيُّ بنُ خَلَفٍ فَقالَ : وَاللّه ِ لَأَقتُلَنَّ مُحَمَّداً ! فَبَلَغَ ذلِكَ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : بَل أَنا أَقتُلُهُ إِن شاءَ اللّه ُ . فَانطَلَقَ رَجُلٌ مِمَّن سَمِعَ ذلِكَ مِنَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله إِلى أُبَيِّ بنِ خَلَفٍ فَقالَ (7) : إِنَّهُ لَمّا قيلَ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ما قُلتَ ، قالَ : بَل أَنا أَقتُلُهُ إِن شاءَ اللّه ُ . فَأَفزَعَهُ ذلِكَ وَقالَ : أنشُدُكَ بِاللّه ِ ! أَسَمِعتَهُ يَقولُ ذلِكَ ؟ قالَ : نَعَم . فَوَقَعتُ في نَفسِهِ ؛ لِأَنَّهُم لَم يَسمَعوا رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ قَولاً إلَّا كانَ حَقّا .
فَلَمّا كانَ يَومُ أُحُدٍ خَرَجَ أُبَيُّ بنُ خَلَفٍ مَعَ المُشرِكينَ ، فَجَعَلَ يَلتَمِسُ غَفلَةَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله لِيَحمِلَ عَلَيهِ ، فَيَحولُ رَجُلٌ مِنَ المُسلِمينَ بَينَهُ وَ بَينَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله ، فَلَمّا رَأى ذلِكَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ لِأَصحابِهِ : خَلّوا عَنهُ ، فَأَخَذَ الحَربَةَ فَجَزَلَهُ بِها _ يَقولُ : رَماهُ بِها _ فَيَقَعُ في تَرقُوَتِهِ تَحتَ تَسبِغَةِ البَيضَةِ وَفَوقَ الدِّرعِ ، فَلَم يَخرُج مِنهُ كَبيرُ دَمٍ وَاحتَقَنَ الدَّمُ في جَوفِهِ ، فَجَعَلَ يَخورُ كَما يَخورُ الثَّورُ ، فَأَقبَلَ أَصحابُهُ حَتّى
احتَمَلوهُ وَهُوَ يَخورُ ، وَقالوا : ما هذا ، فَوَ اللّه ِ ما بِكَ إلَّا خَدشٌ؟
فَقالَ : وَاللّه ِ ! لَو لَم يُصِبني إلَّا بَريقُهُ لَقَتَلَني ، أَلَيسَ قَد قالَ : أَنا أَقتُلُهُ إِن شاءَ اللّه ُ ؟! وَاللّه ِ ! لَوكانَ الَّذي بي بِأَهلِ ذي المَجازِ لَقَتَلَهُم .
قالَ : فَما لَبِثَ إلَّا يَوما أَو نَحوَ ذلِكَ حَتّى ماتَ إِلَى النّارِ ، فَأَنزَلَ اللّه ُ فيهِ : «وَ يَومَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيهِ » إِلى قَولِهِ : «[وَكانَ] الشَّيطَ_نُ لِلْاءِنسَ_نِ خَذُولًا » (8) . (9) .
ص: 635
13 / 7اُبىّ بن خَلَف 16070.امام كاظم عليه السلام : السيرة النبويّة ، ابن هشام : اُبَىّ بن خلف با استخوانى پوسيده و خرد شده نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت و گفت : اى محمّد! تو مى گويى كه خداوند اين را كه پوسيده شده ، زنده مى كند؟ سپس آن را در دستش نرم كرد و به طرف پيامبر خدا به باد داد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى ، من اين را مى گويم . خداوند ، آن را و تو را زان پس كه چنين شده ايد ، زنده مى گرداند و آن گاه تو را به آتش مى برد» .
پس خداوند متعال ، اين آيات را در باره اش فرو فرستاد : «و براى ما مَثَلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد ، گفت : چه كسى اين استخوان ها را كه چنين پوسيده است ، زندگى مى بخشد؟ بگو : همان كسى كه نخستين بار ، آن را پديد آورد و اوست كه به هر گونه آفرينشى داناست ؛ همو كه بر اينان از درخت سبزفام ، اخگر نهاد كه از آن آتش مى افروزيد» .6069.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) الدرّ المنثور _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره آيه : «و روزى كه ستمگر ، دستانش را به دندان گزد» _ : اُبىّ بن خلف و عقبة بن ابى معيط كه [در جاهليت] با هم دوست بودند ، در جهنّم بر منبرى از آتش جاى مى گيرند .6070.الإمام الكاظم عليه السلام : المصنّف ، عبد الرزّاق _ به نقل از معمّر ، از عثمان جزرى ، از مقسم وابسته ابن عبّاس _ : ابن ابى معيط و اُبىّ بن خلف جمحى به هم بر خوردند . آن دو از دوستان دوران جاهلى يكديگر بودند . اُبىّ بن خلف نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفته و ايشان
او را به اسلام دعوت كرده بود و اين خبر به عقبه رسيده بود . عقبه [در اين برخورد] به او گفت : از تو راضى نمى شوم ، مگر آن كه نزد محمّد بروى و به صورتش تف بيندازى و دشنامش دهى و تكذيبش كنى .
معمّر گفت : امّا خداوند ، قدرت انجام دادن اين كار را به او نداد . چون روز بدر شد ، عقبة بن ابى معيط از جمله كسانى بود كه به اسارت در آمد . پيامبر صلى الله عليه و آله به على بن ابى طالب عليه السلام دستور داد او را بكشد . عقبه گفت : اى محمّد! از ميان اينان فقط من كشته شوم؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى» .
گفت : به خاطر چه؟
فرمود : «به خاطر كفر و نابكارى و گستاخى ات بر خدا و پيامبر او» .
پس ، على بن ابى طالب برخاست و گردن او را زد .
و امّا اُبىّ بن خلف گفت : به خدا سوگند ، محمّد را مى كشم . اين سخن به گوش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيد . فرمود : «نه ! به خواست خدا من او را خواهم كشت» .
اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله او را به وحشت انداخت و [به ناقل] گفت : تو را به خدا ، آيا واقعا شنيدى كه او اين سخن را بگويد؟
گفت : آرى .
اُبىّ بن خلف به شدّت نگران شد ؛ چون هرگز نشنيده بودند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سخنى بگويد و تحقّق پيدا نكند . چون روز اُحد شد ، اُبىّ بن خلف با مشركان همراه شد و مترصّد غفلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود تا بر او حمله برد ؛ امّا هر بار ، مردى از مسلمانان ميان او و پيامبر صلى الله عليه و آله قرار مى گرفت . چون پيامبر صلى الله عليه و آله چنين ديد ، به يارانش فرمود : «راهش را باز كنيد» و زوبين را گرفت و به طرف او پرتاب كرد . زوبين در ترقوه او ، پايين كلاه خود و بالاى زره ، نشست و خون زيادى از آن بيرون نزد ؛ بلكه خون در داخل بدنش جمع شد و لذا مانند گاو خرناس مى كشيد . يارانش آمدند تا او را كه همچنان خرناس مى كشيد ، ببرند ، و گفتند : چيزى نيست ، فقط يك خراش است . امّا او گفت : به خدا سوگند ، اگر تنها آب دهان او [پيامبر] به من رسيده باشد ، مرا خواهد كشت . مگر او نگفته بود كه : «به
خواست خدا من او را خواهم كشت» ؟ به خدا سوگند ،اگر آنچه به من اصابت كرده ، به اهالى ذى المجاز (1) اصابت مى كرد ، همه آنها را مى كشت .
پس ، يك روز بعد و يا چيزى در همين حدود ، اُبىّ بن خلف مُرد و به جهنّم رفت و خداوند ، اين آيات را در باره او فرو فرستاد : «و روزى كه ستمگر ، دستان خويش را به دندان گزد» تا «شيطان همواره فرو گذارنده انسان است» .
.
ص: 636
. .
ص: 637
. .
ص: 638
13 / 8أُمَيَّةُ بنُ خَلَفٍ6067.امام باقر عليه السلام : تفسير الفخر الرازيّ عن ابن عبّاس _ في قَولِهِ تَعالى : «لَا يَصلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى» (1) _ : نَزَلَتْ في أُمَيَّةَ بنِ خَلَفٍ وَ أَمثالِهِ الَّذينَ كَذَّبُوا مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله وَالأَنبياءَ قَبلَهُ . (2)6066.امام رضا عليه السلام : السيرة النّبويّة لابن هشام : أُمَيَّةُ بنُ خَلَفِ بنَ وَهبِ بنِ حُذافَةَ بنِ جُمَحٍ ، كانَ إِذا رَأى رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله هَمَزَهُ وَلَمَزَهُ ، فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى فيهِ : «وَيلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ * الَّذِى جَمَعَ مَالًا وَ عَدَّدَهُ * يَحسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخلَدَهُ * كَلَّا لَيُنبَذَنَّ فِى الحُطَمَةِ * وَ مَا أَدرَاكَ مَا الحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ المُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئدَةِ * إِنَّهَا عَلَيهِم مُّؤصَدَةٌ * فِى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ » (3) . (4) .
ص: 639
13 / 8اُمية بن خلف 16066.الإمام الرضا عليه السلام : تفسير الفخر الرازى _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره آيه «و به آن [دوزخ] در نيايد ، مگر نگون بخت ترين مردم» _ : در باره اميّة بن خلف و همتايان او كه محمّد صلى الله عليه و آله و پيامبران پيش از او را تكذيب كردند ، نازل شد .6065.امام على عليه السلام : السيرة النبويّة ، ابن هشام : اميّة بن خلف بن وهب بن حذافة بن جُمَح ، هر گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را مى ديد ، به ايشان زخم زبان و پوزخند مى زد . پس خداوند متعال ، اين سوره را در باره او فرو فرستاد : «واى بر هر بدگوى عيبجويى ؛ همو كه مالى گرد آورد و برشمردش ! پندارد كه مالش او را جاويد كرده است ؛ ولى نه! قطعا در آتش خرد كننده فرو افكنده خواهد شد . و تو چه دانى كه آن آتشِ خرد كننده چيست؟ آتش افروخته خدا است . آتشى كه به دل ها مى رسد ، در ستون هايى دراز ، [كه آنان را در ميان فرا مى گيرد]» .
.
ص: 640
13 / 9عُتبَةُ بنُ رَبيعَةَ6065.عنه عليه السلام : صحيح مسلم عن أنس : إِنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله تَرَكَ قَتلى بَدرٍ ثَلاثا ثُمَّ أَتاهُم ، فَقامَ عَلَيهِم فَناداهُم ، فَقالَ : يا أَبا جَهلِ بنَ هِشامٍ ، يا أُمَيَّةَ بنَ خَلَفٍ ، يا عُتبَةَ بنَ رَبيعَةَ ، يا شَيبَةَ بنَ رَبيعَةَ ! أَلَيسَ قَد وَجَدتُم ما وَعَدَ رَبُّكُم حَقّا ؟ فَإِنّي قَد وَجَدتُ ما وَعَدني رَبّي حَقّاً .
فَسَمِعَ عُمَرُ قَولَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّه ِ ، كَيفَ يَسمَعوا وَ أَنّى يُجيبوا وَقَد جَيَّفوا؟
قالَ : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! ما أَنتُم بِأَسمَعَ لِما أَقولُ مِنهُم ، وَلكِنَّهُم لا يَقدِرونَ أن يُجيبوا . ثُمَّ أَمَرَ بِهِم فَسُحِبوا فَأُلقوا في قَليبِ (1)
بَدرٍ . (2)6064.الإمام عليّ عليه السلام : صحيح البخاريّ عن قيس بن عبّاد عن عليّ بن أبي طالب عليه السلام _ أَنَّهُ قالَ _ : أَنا أوَّلُ مَن يَجثو بَينَ يَدَيِ الرَّحمنِ لِلخُصومَةِ يَومَ القِيامَةِ .
وَقالَ قَيسُ بنُ عبّادٍ : وفيهِم أُنزِلَت : «هَ_ذَانِ خَصمَانِ اختَصَمُوا فِى رَبِّهِم » (3) قالَ : هُمُ الَّذينَ تَبارَزوا يَومَ بَدرٍ ، حَمزَةُ وَعَلِيٌّ وَعُبَيدَةُ _ أَو أَبو عُبَيدَةَ بنُ الحارِثِ _ ، وَشَيبَةُ بنُ رَبيعَةَ وَعُتبَةُ بنُ رَبيعَةَ وَالوَليدُ بنُ عُتبَةَ . (4) .
ص: 641
13 / 9عتبة بن ربيعه (1)6062.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم _ به نقل از اَنَس بن مالك _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كشتگان بدر را سه روز وا نهاد و سپس نزد آنها آمد و در كنارشان ايستاد و صدا زد : «اى ابو جهل بن هشام! اى اميّة بن خلف! اى عتبة بن ربيعه! اى شيبة بن ربيعه! آيا آنچه را پروردگارتان به شما وعده داد ، راست نيافتيد؟ من كه آنچه را پروردگارم به من وعده داده بود ، راست يافتم» .
عمر ، سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را شنيد . گفت : اى پيامبر خدا ! چگونه بشنوند و چه سان پاسخ دهند ، در حالى كه به مردارى تبديل شده اند؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، آنها سخنِ من را همان گونه مى شنوند كه شما مى شنويد ؛ ليكن آنها نمى توانند پاسخ دهند» . سپس دستور داد جسد آنان را كشان كشان بردند و در چاه بدر انداختند .6061.التوحيد ( _ به نقل از زهرى _ ) صحيح البخارى _ به نقل از قيس بن عبّاد _ : على بن ابى طالب عليه السلام فرمود : «روز قيامت ، من نخستين كسى هستم كه در پيشگاه خداى مهربان براى شكايت زانو مى زنم» .
آيه «اين دو [گروه] دشمنان يكديگرند كه در باره پروردگارشان با يكديگر ستيزه مى كنند» در باره اين كسان نازل شد ؛ همان كسانى كه در جنگ بدر با يكديگر به مبارزه برخاستند : حمزه و على و عبيده _ يا ابو عبيدة بن حارث _ با شيبة بن ربيعه و عتبة بن ربيعه و وليد بن عتبه .
.
ص: 642
6060.معانى الأخبار ( _ به نقل از عبد السلام بن صالح هروى _ ) سعد السّعود عن ابن عبّاس : خَرَجَ عُتبَةُ وَ شَيبَةُ وَالوَليدُ لِلبِرازِ ، وَ خَرَجَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ رَواحَةَ مِن ناحِيَةٍ اُخرى ، قالَ : فَكَرِهَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أَن تَكونَ الحَربُ (1) أَوَّلَ ما لَقِيَ بِالأَنصارِ ، فَبَدَأَ بِأَهلِ بَيتِهِ .
فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مُروهُم أَن يَرجِعُوا إِلى مَصافِّهِم ، إِنَّما يُريدُ القَومُ بَني عَمِّهِم .
فَدَعا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَلِيّاً وَ حَمزَةَ وَ عُبَيدَةَ بنَ الحَرثِ بنِ عَبدِ المُطَّلِّبِ ، فَبَرَزوا بَينَ يَدَيهِ بِالسِّلاحِ ، فَقالَ : اجعَلاهُ بَينَكُما ، وَخافَ عَلَيهِ الحَداثَةَ .
فَقالَ : اِذهَبُوا فَقاتِلُوا عَن حَقِّكُم وَبِالدّينِ الَّذي بُعِثَ بِهِ نَبِيُّكُم إِذ جاؤُوا بِباطِلِهم لِيُطفِؤُوا نورَ اللّه ِ بِأَفواهِهِم ، اِذهَبوا في حِفظِ اللّه ِ _ أَو في عَونِ اللّه ِ _ .
فَخَرَجوا يَمشونَ ، حَتّى كانُوا قَريبا يَسمَعونَ الصَّوتَ ، فَصاحَ بِهِم عُتبَةُ : اِنتَسِبوا نَعرِفكُم ، فَإِن تَكُونُوا أَكفاءَ نُقاتِلُكُم . وَفيهِم نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «هَ_ذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُواْ فِى رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ » . (2)13 / 10الوَليدُ بنُ المُغيرَةِ6060.معاني الأخبار عن عبد السلام بن صالح الهروي : السّيرة النّبويّة لِابنِ هِشام : إِنَّ الوَليدَ بنَ المُغيرَةِ اجتَمَعَ إلَيهِ نَفَرٌ مِن قُرَيشٍ وَكانَ ذا سِنٍّ فيهِم ، وَقَد حَضَرَ المَوسِمُ ، فَقالَ لَهُم : يا مَعشَرَ قُرَيشٍ ، إِنَّهُ قَد حَضَرَ هذا المَوسِمُ ، وإنّ وُفودَ العَرَبِ سَتَقدَمُ عَلَيكُم فيهِ ، وَقَد سَمِعوا بِأَمرِ صاحِبِكُم هذا ، فَأَجمِعُوا فيه رَأيا واحِدا ، وَلا تَختَلِفوا فَيُكَذِّبَ بَعضُكُم بَعضا وَ يَرُدَّ قَولُكُم بَعضُهُ بَعضا .
قالوا : فَأَنتَ يا أَبا عَبدِ شَمسٍ ، فَقُل وَأَقِم لَنا رَأياً نَقولُ بِهِ .
قالَ : بَل أَنتُم فَقولوا أَسمَع . قالوا : نَقُولُ : كاهِنٌ ؟ قالَ : لا وَاللّه ِ ما هُوَ بِكاهِنٍ ، لَقَد رَأَينا الكُهّانَ فَما هُوَ بِزَمزَمَةِ الكاهِنِ وَلا سَجعِهِ ! قالوا : فَنَقولُ : مَجنُونٌ ؟ قالَ : ما هُوَ بِمَجنُونٍ ، لَقَد رَأَينا الجُنونَ وَعَرَفناهُ ، فَما هُوَ بِخَنِقِهِ وَلا تَخالُجِهِ وَلا وَسوَسَتِهِ ! قالوا : فَنَقولُ : شاعِرٌ ؟ قالَ : ما هُوَ بِشاعِرٍ ، لَقَد عَرَفنا الشِّعرَ كُلِّهُ رَجَزَهُ وَ هَزَجَهُ وَ قَريضَهُ وَمَقبوضَهُ وَ مَبسوطَهُ ، فَما هُوَ بِالشِّعرِ ! قالُوا : فَنَقولُ : ساحِرٌ ؟ قالَ : ما هُوَ بِساحِرٍ ، لَقَد رَأَينَا السُّحّارَ وَسِحرَهُم ، فَما هُوَ بِنَفثِهِم ولا عَقدِهِم ! قالوا : فَما نَقولُ يا أبا عَبدِ شَمسٍ؟
قالَ : وَ اللّه ِ إِنَّ لِقَولِهِ لَحَلاوَةً ، وَإِنَّ أَصلَهُ لَعَذقٌ (3) ، وَإِنَّ فَرعَهُ لَجَناةٌ ، وَما أَنتُم بِقائِلينَ مِن هذا شَيئاً إلَّا عُرِفَ أَنَّهُ باطِلٌ ، وَإِنَّ أَقرَبَ القَولِ فيهِ لَأَن تَقولوا «ساحِرٌ» ، جاءَ بِقَولٍ هُوَ سِحرٌ يُفَرِّقُ بِهِ بَينَ المَرءِ وَأَبيهِ ، وَبَينَ المَرءِ وَأَخيهِ ، وَبَينَ المَرءِ وَزَوجَتِهِ ، وَبَينَ المَرءِ وَعَشيرَتِهِ . فَتَفَرَّقوا عَنهُ بِذلِكَ ، فَجَعَلوا يَجلِسونَ بِسُبُلِ النّاسِ حينَ قَدِمُوا المَوسِمَ ، لا يَمُرُّ بِهِم أَحَدٌ إلَّا حَذَّروهُ إِيّاهُ ، وَ ذَكَروا لَهُم أَمرَهُ . فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى فِي الوَليدِ بنِ المُغيرَةِ وَفي ذلِكَ مِن قَولِهِ : «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ وَحِيدًا * وَ جَعَلتُ لَهُ مَالًا مَّمدُودًا * وَ بَنِينَ شُهُودًا * وَ مَهَّدتُّ لَهُ تَمهِيدًا * ثُمَّ يَطمَعُ أَن أَزِيدَ * كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِأَيَ_تِنَا عَنِيدًا» (4) أَي خَصيماً . (5) .
ص: 643
6059.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن حمدان بن سليمان : سعد السعود _ به نقل از ابن عبّاس _ : عتبة و شيبة و وليد براى مبارزه به ميدان آمدند ، و عبيد اللّه بن رواحه از ديگر سوى به ميدان آمد ؛ امّا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خوش نداشت كه نخستين كشته جنگ از انصار باشد . از اين رو ، از خانواده خودش آغاز كرد و فرمود : «به آنها بگوييد به صفوف خود ، باز گردند . هدف آن جماعت ، عموزادگانش است» . آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله على و حمزه و عبيدة بن حارث بن عبد المطلّب را فرا خواند و آن سه با سلاح هاى خود در برابر ايشان حاضر شدند . پيامبر صلى الله عليه و آله [به حمزه و عبيده] فرمود : «او (على) را در وسط خود قرار دهيد» و نگران جوانى او بود . آن گاه فرمود : «برويد و به خاطر حقّانيت خود و دينى كه خداوند ، آن را به وسيله پيامبرش فرستاده است بجنگيد ؛ چرا كه آنها با باطل خويش آمده اند تا نور خدا را با دهان هاى خود ، خاموش كنند . برويد در امان خدا [يا : به يارى خدا]» . آن سه ، روانه ميدان شدند و چندان نزديك شدند كه صداى يكديگر را مى شنيدند . عتبه فرياد زد : خودتان را معرّفى كنيد تا شما را بشناسيم ، كه اگر همسنگ ما باشيد ، با شما مى جنگيم .
پس ، آيه : «اين دو [گروه] دشمنان يكديگرند كه در باره پروردگارشان با يكديگر ستيزه مى كنند . پس كسانى كه كافر شدند ، جامه هايى از آتش برايشان بريده شده است» در باره ايشان نازل شد .13 / 10وليد بن مغيره 16057.الاحتجاج : السيرة النبويّة ، ابن هشام : موسم [حج] فرا رسيده بود . گروهى از قريش نزد وليد بن مغيره _ كه از بقيّه آنان مسن تر بود _ ، جمع شدند . وليد به آنان گفت : اين موسم فرا رسيده است و به زودى ، گروه هاى عرب بر شما وارد مى شوند . آنها قضيّه اين همشهرى شما (پيامبرى محمّد صلى الله عليه و آله ) را شنيده اند . پس همگى در باره او يك رأى شويد و به طورى كه يكى ديگرى را تكذيب كند و گفته هايتان متناقض باشد اختلاف نكنيد .
آن عدّه گفتند : اى ابو عبد شمس ! تو خود بگو و رأيى بياور كه ما نيز همان را بگوييم .
وليد گفت : نه ، شما بگوييد . من مى شنوم .
گفتند : مى گوييم : او كاهن است .
وليد گفت : نه به خدا ، او كاهن نيست . ما كاهنان را ديده ايم . او نه مانند كاهن ، زير لب زمزمه مى كند و نه مانند آنها سجع مى گويد .
گفتند : مى گوييم : جن زده است .
گفت : او جن زده نيست ؛ ما جن زدگان را ديده ايم ، و با آن آشناييم ، در حالى كه او نه دچار خفگى مى شود ، نه تشنّج و نه هذيان گويى .
گفتند : مى گوييم : شاعر است .
وليد گفت : او شاعر نيست . ما انواع شعر را از رجز و هزج و قريضه و مقبوضه و مبسوطه ، مى شناسيم . سخنان او شعر نيست .
گفتند : مى گوييم : جادوگر است .
وليد گفت : او جادوگر هم نيست . ما جادوگران و جادوى آنها را ديده ايم ، در صورتى كه او نه مانند جادوگران مى دمد و نه گره مى زند .
گفتند : پس چه بگوييم ، اى ابو عبد شمس؟
گفت : به خدا سوگند كه سخن او حلاوتى دارد ، ريشه اش استوار و ميوه اش چيدنى است . پس ، هر يك از اينها را بگوييد تا درستى آن دانسته شود . بهترين سخن در باره او ، آن است كه بگوييد او جادوگر است . سخنانى آورده كه افسون است و به واسطه آن ، ميان پدر و پسر و برادر و برادر و زن و شوهر و افراد عشيره جدايى مى اندازد .
پس ، آن عدّه ، هم داستان بر اين رأى ، از نزد وليد پراكنده شدند و بر سر راه مردمانى كه به حج مى آمدند ، مى نشستند و هر كس را كه بر آنان مى گذشت ، از پيامبر صلى الله عليه و آله بر حذر مى داشتند و از جادوگر بودن او برايش مى گفتند . پس خداوند متعال در باره وليد بن مغيره و اين ماجرا ، اين آيات را فرو فرستاد : «مرا واگذار با آن كه [او را] تنها آفريدم . و دارايى بسيار به او بخشيدم و پسرانى آماده [به خدمت ، دادم ]و برايش [عيش خوش] آماده كردم . باز هم طمع دارد كه بيفزايم ؛ ولى نه ؛ چرا كه او دشمن آيات ما بود» .
.
ص: 644
6056.امام صادق عليه السلام : المستدرك على الصّحيحين عن ابن عبّاس : إِنَّ الوَليدَ بنَ المُغيرَةِ جاءَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقَرَأَ عَلَيهِ القُرآنَ ، فَكَأَنَّهُ رَقَّ لَهُ ، فَبَلَغَ ذلِكَ أَبا جَهلٍ فَأَتاهُ ، فَقالَ : يا عَم ، إِنَّ قَومَكَ يَرَونَ أَن يَجمَعوا لَكَ مالاً . قال : لِمَ ؟ قال : لِيُعطوكَهُ ؛ فَإنَّكَ أَتَيتَ مُحَمَّدا لِتَعرِضَ لِما قِبَلَهُ . قالَ : قَد عَلِمَت قُرَيشٌ أَنّي مِن أَكثَرِها مالاً ! قالَ : فَقُل فيهِ قَولاً يَبلُغُ قَومَكَ أَنَّكَ مُنكِرٌ لَهُ أَو أنَّكَ كارِهٌ لَهُ . قالَ : وَماذا أَقولُ ؟ فَوَاللّه ِ ما فيكُم رَجُلٌ أَعلَمُ بِالأَشعارِ مِنّي ، وَلا أَعلَمُ بِرَجزٍ وَلا بِقَصيدَةٍ مِنّي ، وَلا بِأَشعارِ الجِنِّ ، وَاللّه ِ ! ما يُشبِهُ الّذي يَقولُ شَيئا مِن هذا . وَوَاللّه ِ ! إِنَّ لِقَولِهِ الَّذي يَقولُ حَلاوَةً ، وَإِنَّ عَلَيهِ لَطَلاوَةً ، وَإنَّهُ لَمُثمِرٌ أَعلاهُ ، مُغدِقٌ (1) أَسفَلُهُ ، وَإِنَّهُ لَيَعلو وَما يُعلى ، وَإِنَّهُ لَيَحطِمُ ما تَحتَهُ (2) . قالَ : لايَرضى عَنكَ قَومُكَ حَتّى تَقُولَ فيهِ . قالَ فَدَعني حَتّى أُفَكِّرَ . فَلَمّا فَكَّرَ قالَ : هذا سِحرٌ يُؤثَرُ يَأثُرُهُ عَن غَيرِهِ . فَنَزَلَت «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ وَحِيدًا» . (3) .
ص: 645
6055.امام صادق عليه السلام : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از ابن عبّاس _ : وليد بن مغيره نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد . ايشان برايش قرآن خواند . گويا تحت تأثير قرار گرفت . خبر به ابو جهل رسيد . نزد وليد
آمد و گفت : عمو جان! قومت در نظر دارند برايت مالى جمع كنند .
وليد گفت : چرا؟
ابو جهل گفت : تا به تو بدهند ؛ چون تو نزد محمّد رفته اى تا از جانب او به نوايى برسى .
وليد گفت : قريش خوب مى دانند كه من ثروتمندترين مرد قريش هستم .
ابو جهل گفت : پس در باره او چيزى بگو كه قومت بدانند تو منكر او هستى يا او را خوش نمى دارى .
وليد گفت : چه بگويم؟ به خدا سوگند ، در ميان شما هيچ كس نيست كه به اندازه من شعر بشناسد و به رجز و قصيده و اشعار جنّيان ، آگاه تر از من باشد . به خدا سوگند كه آنچه او مى گويد ، به هيچ يك از اينها نمى ماند . به خدا سوگند ، سخن او ، حلاوت و زيبايى خاصّى دارد و [چون درختى است كه ]شاخه هايش پر از ميوه است و ريشه اش شاداب . بالاتر از هر سخنى است و بالاتر از آن وجود ندارد ، و آنچه را پايين تر از آن است ، خُرد مى كند .
ابو جهل گفت : قومت از تو راضى نمى شوند ، تا آن كه در باره او چيزى بگويى .
وليد گفت : پس بگذار تا بينديشم . و چون انديشيد ، گفت : سخنان او جادوست و تأثيرى متفاوت با ديگر جادوها دارد .
پس ، اين آيه نازل شد : «مرا با آن كه [او را] تنها آفريدم وا گذار ...» . .
ص: 646
6057.الاحتجاج : تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «فَإِذَا نُقِرَ فِى النَّاقُورِ » إِلى قَولِهِ تَعالى : «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ وَحِيدًا » (1) _ : فَإِنَّها نَزَلَت فِي الوَليدِ بنِ المُغَيرَةِ ، وَكانَ شَيخا كَبيرا مُجَرَّبا مِن دُهاةِ العَرَبِ ، وَكانَ مِنَ المُستَهزِئينَ بِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، وَكانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقعُدُ فِي الحُجرَةِ وَيَقرَأُ القُرآنَ ، فَاجتَمَعَت قُرَيشٌ إِلَى الوَليدِ بنِ المُغيرَةِ ، فَقالوا : يا أَبا عَبدِ الشَّمسِ ، ما هذا الَّذي يَقولُ مُحَمَّدٌ ؟ أَشِعرٌ ، أَم كِهانَةٌ ، أَم خَطبٌ ؟
فَقالَ : دَعوني أَسمَعُ كَلامَهُ ، فَدَنا مِن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، أَنشِدني مِن شِعرِكَ ، قالَ : ما هُوَ شِعرٌ ، وَلكنَّهُ كَلامُ اللّه ِ الَّذي ارتَضاهُ لِمَلائِكَتِهِ وَأَنبِيائِهِ ، فَقالَ : أُتلُ عَلَيَّ مِنهُ شَيئا . فَقَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حم السَّجدَةَ ، فَلَمّا بَلَغَ قَولَهُ : «فَإِن أَعرَضُوا » يا
مُحَمَّدُ _ أَعني قُرَيشا _ «فَقُل » لَهُم «أَنذَرتُكُم صَ_عِقَةً مِّثلَ صَ_عِقَةِ عَادٍ وَ ثَمُودَ » . (2)
قالَ : فَاقشَعَرَّ الوَليدُ وَقامَت كُلُّ شَعرَةٍ في رَأسِهِ وَلِحيَتِهِ ، وَمَرَّ إِلى بَيتِهِ وَلَم يَرجِع إِلى قُرَيشٍ مِن ذلِكَ . فَمَشَوا إِلى أَبي جَهلٍ فَقالوا : يا أَبا الحَكَمِ ، إِنَّ أَبا عَبدِ الشَّمسِ صَبَأَ إِلى دينِ مُحَمَّدٍ ، أما تَراهُ لَم يَرجِع إلَينا ؟
فَغَدا أبو جَهلٍ فَقالَ لَهُ : يا عَمِّ ، نَكَّستَ رُؤُوسَنا وَفَضحتَنا ، وَأَشمَتَّ بِنا عَدُوَّنا ، وَصَبَوتَ إِلى دينِ مُحَمَّدٍ ! فَقالَ : ما صَبَوتُ إِلى دينِهِ ، وَلكِنّي سَمِعتُ مِنهُ كَلاما صَعبا تَقشَعِرُّ مِنهُ الجُلودُ ! فَقالَ لَهُ أَبو جَهلٍ : أَخَطبٌ هُوَ ؟ قالَ : لا ، إِنَّ الخَطبَ كَلامٌ مُتَّصِلٌ ، وَهذا كَلامٌ مَنثُورٌ وَلا يُشبِهُ بَعضُهُ بَعضا . قالَ : أَفَشِعرٌ هُوَ ؟ قالَ : لا ، أَما إِنّي قَد سَمِعتُ أَشعارَ العَرَبِ بَسيطَها وَمَديدَها وَرَمَلَها وَرجَزَها ، وَما هُوَ بِشِعرٍ . قالَ : فَما هُوَ ؟ قالَ : دَعني أُفَكِّرُ فيهِ .
فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ قالوا : يا أَبا عَبدِ شَمسٍ ، ما تَقولُ فيما قُلناهُ ؟ قالَ : قولوا : هُوَ سِحرٌ ؛ فَإِنَّهُ آخِذٌ بِقُلوبِ النّاسِ . فَأَنزَلَ اللّه ُ عَلى رَسولِهِ في ذلِكَ : «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ وَحِيدًا » وَإِنَّما سُمِّيَ وَحيدا لِأَنَّهُ قالَ لِقُرَيشٍ : أَما أَتَوَحَّدُ بِكِسوَةِ البَيتِ سَنَةً وَعَلَيكُم في جَماعَتِكُم سَنَةً ، وَكانَ لَهُ مالٌ كَثيرٌ وَحَدائِقُ ، وَكانَ لَهُ عَشرُ بَنينَ بِمَكَّةَ ، وَكانَ لَهُ عَشرُ عَبيدٍ ، عِندَ كُلِّ عَبدٍ أَلفَ دينارٍ يَتَّجِرُ بِها ، وَتِلكَ القِنطارُ في ذلِكَ الزَّمانِ ، وَيُقالُ : إِنَّ القِنطارَ جِلدُ ثَورٍ مَملوءٌ ذَهَبا ، فَأَنزَلَ اللّه ُ : «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ» إِلى قَولِهِ : «صَعُودًا » قالَ : جَبَلٌ يُسَمّى صَعودا «ثُمَّ نَظَرَ * ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ » قالَ : عَبَسَ وَجهَهُ وَبَسَرَ (3) ، قالَ : أَلقى شِدقَهُ «ثُمَّ أَدبَرَ وَ استَكبَرَ * فَقَالَ إِن هَ_ذَا إلَّا سِحرٌ يُؤثَرُ * إِن هَ_ذَا
إلَّا قَولُ البَشَرِ » (4) إِلى قَولِهِ : «مَا سَقَرُ » وادٍ في النّارِ . (5) .
ص: 647
6056.عنه عليه السلام : تفسير القمّى _ در باره آيه شريف : «آن گاه كه در صور دميده شود» تا آيه «مرا با آن كه [او را ]تنها آفريدم ، وا گذار» _ : اين آيات در باره وليد بن مغيره نازل شد . او پيرى سال خورده و پخته و يكى از خردمندان عرب و از جمله كسانى بود كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را مسخره مى كرد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در حِجر [اسماعيل ]مى نشست و قرآن مى خواند . قريش نزد وليد بن مغيره جمع شدند و گفتند : اى ابو عبد شمس! اين چيزهايى كه محمّد مى گويد ، چيست؟ آيا شعر است يا پيشگويى يا خطابه؟
وليد گفت : اجازه بدهيد كه سخن را بشنوم . پس ، نزديك پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت و گفت : اى محمّد ! از شعرهايت برايم بخوان .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اين شعر نيست ؛ بلكه كلام خداست كه آن را براى فرشتگان و فرستادگانش پسنديده است» .
وليد گفت : چيزى از آن را برايم تلاوت كن . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شروع به قرائت «حم سجده» براى او كرد . چون به اين آيه رسيد : « [اى محمّد !]پس اگر روى گرداندند»
يعنى قريش « [به ايشان] بگو كه شما را از صاعقه اى چون صاعقه[ى وارد آمده بر قوم ]عاد و ثمود ، هشدار مى دهم» ، لرزه بر اندام وليد افتاد و موهاى سر و ريشش سيخ شد ، و يك راست به طرف خانه اش رفت و نزد قريش بر نگشت .
قريش پيش ابو جهل رفتند و گفتند : اى ابو حكم! ابو عبد شمس به دين محمّد گرويده است . مگر نديدى كه به سوى ما باز نگشت؟ بامداد ، ابو جهل نزد وليد رفت و گفت : عمو جان! تو ما را سرافكنده و رسوا كردى و دشمنانمان را خوش حال نمودى و به دين محمّد گرويدى .
وليد گفت : من به دين او نگرويده ام ؛ امّا از او كلام بلند عجيبى شنيدم كه از شنيدن آن مو بر بدن ، راست مى شود!
ابو جهل گفت : آيا آن ، خطابه است ؟
گفت : نه ، خطابه ، گفتارى پيوسته است ، در حالى كه اين ، گفتارى گسسته است و اجزاى آن به هم شباهت ندارند .
ابو جهل گفت : پس شعر است؟
وليد گفت : نه ، من اشعار عرب را از بسيط و مديد و رمل و رجز ، شنيده ام . سخن او شعر هم نيست .
گفت : پس چيست؟
وليد گفت : بگذار در باره اش بينديشم .
فردا كه شد ، گفتند : اى ابو عبد شمس ! در باره آنچه گفتيم ، چه مى گويى؟
گفت : بگوييد : جادوست ؛ زيرا گفتار او دل هاى مردم را مسحور مى كند .
پس خداوند در اين باره بر پيامبرش چنين نازل كرد : «مرا با آن كه [او را] تنها آفريده ام ، وا گذار» . از اين جهت ، او را تنها مى ناميدند كه به قريش گفت : يك سال ، من به تنهايى بر خانه كعبه جامه مى پوشانم و يك سال شما با هم، چنين كنيد. او ثروت و باغ هاى بسيار داشت. ده پسر در مكّه ، و ده غلام داشت كه به هر غلامى هزار دينار داده بود تا با آن تجارت كند ، و اين مبلغ ، قنطارِ آن زمان بود _ به قولى ، قنطار ، عبارت بوده از يك پوست گاو پر از طلا .
پس خداوند ، اين آيات را فرو فرستاد : «مرا با آن كه [او را] تنها آفريدم ، وا گذار» تا «صَعُودًا» و آن نام كوهى است ، «آن گاه نظر كرد ، سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشيد . آن گاه پشت گردانيد و تكبّر ورزيد و گفت : اين [قرآن] جز سِحرى كه [به برخى]
آموخته اند ، نيست . اين [چيزى ]غير از سخن بشر نيست» تا «چيست سَقَر ؟» ، سَقَر ، درّه اى است در جهنّم . .
ص: 648
. .
ص: 649
. .
ص: 650
13 / 11العاصُ بنُ وائلِ بنِ هِشامٍ6053.امام صادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «أَفَرَءَيتَ الَّذِى كَفَرَ بِئَايَ_تِنَا وَ قَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَ وَلَدًا» (1) _ : وذلِكَ أَنَّ العاصَ بنَ وائِلِ بنِ هِشامٍ القُرَشِيَّ ثُمَّ السَّهمِيَّ وَهُوَ أَحَدُ المُستَهزِئينَ ، وَكانَ لِخَبّابِ بنِ الأَرَتِّ عَلَى العاصِ بنِ وائِلٍ حَقٌّ فَأَتاهُ يَتَقاضاهُ ، فَقالَ لَهُ العاصُ : أَلَستُم تَزعُمونَ أَنَّ فِي الجَنَّةِ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَالحَريرَ؟ قالَ : بَلى ، قالَ : فَمَوعِدُ ما بَيني وَبَينَكَ الجَنَّةُ ، فَوَاللّه ِ لَأُوتَيَنَّ فيها خَيرا مِمّا أُوتيتُ فِي الدُّنيا «كَلَّا سَيَكفُرُونَ بِعِبَادَتِهِم وَ يَكونونَ عَلَيهِم ضِدًّا » (2) الضِّدُّ القَرينُ الَّذي يَقتَرِنُ بِهِ . (3)6052.امام باقر عليه السلام : مجمع البيان عن ابن عبّاس _ في سورَةِ الكَوثَرِ _ : نَزَلَتِ السّورَةُ فِي العاصِ بنِ وائِلٍ السَّهمِيِّ ، وذلِكَ أنَّهُ رَأى رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ مِنَ المَسجِدِ ، فَالتَقَيا عِندَ بابِ بَني سَهمٍ وَتَحَدَّثا ، وَأُناسٌ مِن صَناديدِ قُرَيشٍ جُلوسٌ فِي المَسجِدِ ، فَلَمّا دَخَلَ العاصُ قالوا : مَنِ الَّذي كُنتَ تَتَحَدَّثُ مَعَهُ ؟ قالَ : ذلِكَ الأَبتَرُ !
وَكانَ قَد تُوُفِّيَ قَبلَ ذلِكَ عَبدُ اللّه ِ ابنُ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ مِن خَديجَةَ ، وَكانوا يُسَمّونَ مَن لَيسَ لَهُ ابنٌ أبتَرَ ، فَسَمَّتهُ قُرَيشٌ عِندَ مَوتِ ابنِهِ أَبتَرَ وَصُنبورا . (4) .
ص: 651
13 / 11عاص بن وائل بن هشام (1)6054.الإمام عليّ عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَالقَدَرِ _ ) امام باقر عليه السلام _ در باره آيه شريف : «آيا ديدى كسى را كه به آيات ما كفر ورزيد و گفت : قطعا به من مال و فرزند بسيار داده خواهد شد» _ : عاص بن وائل بن هشام قرشى سهمى ، يكى از مسخره كنندگان [پيامبر صلى الله عليه و آله ] بود . خبّاب بن اَرَت از عاص بن وائل ، طلبى داشت . نزد او رفت و آن را از او مطالبه نمود . عاص به او گفت : آيا شما نمى گوييد كه در بهشت ، طلا و نقره و حرير است ؟
خبّاب گفت : چرا .
عاص گفت : پس وعده من و تو ، در بهشت ؛ زيرا _ به خدا سوگند _ در آن جا به من بهتر از اموالى كه در دنيا داده شده ام ، داده خواهد شد . «هرگز ! به زودى [آن معبودان ]عبادت ايشان را انكار مى كنند و ضدّ آنان مى گردند» ، «ضدّ» يعنى چيزى كه با شخص ، قرين و همنشين مى شود .6053.الإمام الصادق عليه السلام : مجمع البيان _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره سوره كوثر _ : اين سوره در باره عاص بن وائل سهمى نازل شد و علّتش آن بود كه وى ديد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از مسجد [الحرام ]خارج مى شود . جلوى باب بنى سهم به هم رسيدند و به گفتگو پرداختند . عدّه اى از بزرگان قريش در مسجد نشسته بودند . چون عاص وارد مسجد شد ، به او گفتند : با كه سخن مى گفتى؟ گفت : با آن اَبتر . (2) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از خديجه پسرى داشت به نام عبداللّه كه قبلاً از دنيا رفته بود ، و آنها به كسى كه پسر نداشت ، «ابتر» مى گفتند . از اين رو ، زمانى كه عبد اللّه در گذشت، قريش نام اَبتر يا صُنبور (3) بر پيامبر صلى الله عليه و آله گذاشتند .
.
ص: 652
6052.الإمام الباقر عليه السلام : تفسير ابن كثير عن ابن عبّاس : إِنَّ العاصَ بنَ وائِلٍ أَخَذَ عَظما مِنَ البَطحاءِ فَفَتَّهُ بِيَدِهِ ، ثُمَّ قالَ لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أَيُحيي اللّه ُ تَعالى هذا بَعدَ ما أَرى ؟
فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : نَعَم يُميتُكَ اللّه ُ ، ثُمَّ يُحييكَ ، ثُمَّ يُدخِلُكَ جَهَنَّمَ . (1)13 / 12جَدُّ بنُ قَيسٍ6033.الكافى ( _ به نقل از مُعلَّى بن محمّد _ ) تاريخ الطّبريّ عن الزّهريّ : كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قَلَّما يَخرُجُ في غَزوَةٍ إلّا كَنّى عَنها وَ أَخبَرَ أَنَّهُ يُريدُ غَيرَ الّذي يَصمُدُ لَهُ ، إلَّا ما كانَ مِن غَزوَةِ تَبُوكٍ فَإِنَّهُ بَيَّنَها لِلنّاسِ ؛ لِبُعدِ الشُّقَّةِ وَشِدَّةِ الزَّمانِ ، وَكَثرَةِ العَدُوِّ الَّذي يَصمُدُ لَهُ ، لِيَتَأَهَّبَ النّاسُ لِذلِكَ اُهبَتَهُ ، وأَمَرَ النّاسَ بِالجِهازِ ، وأَخبَرَهُم اَنَّهُ يُريدُ الرّومَ . فَتَجَهَّزَ النّاسُ عَلى ما في أَنفُسِهِم مِنَ الكُرهِ لِذلِكَ الوَجهِ لِما فيهِ ، مَعَ ما عَظَّموا مِن ذِكرِ الرّومِ وَغَزوِهِم .
فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ وَهُوَ في جِهازِهِ ذلِكَ لِلجَدِّ بنِ قَيسٍ أَخي بَني سَلَمَةَ : هَل لَكَ يا جَدُّ العامَ في جِلادِ بَني الأَصفَرِ ؟ فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أَوَ تَأذَنُ لي وَلا تَفتِنّي ، فَوَ اللّه ِ لَقَد عَرَفَ قَومي ما رَجُلٌ أَشَدَّ عَجَبا بِالنِّساءِ مِنّي ، وَإِنّي أَخشى إِن رَأَيتُ نِساءَ بَنِي الأَصفَرِ أَلّا أَصبِرَ عَنهُنَّ . فَأَعرَضَ عَنهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَقالَ : قَد أَذِنتُ لَكَ .
فَفِي الجَدِّ بنِ قَيسٍ نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «وَمِنهُم مَّن يَقُولُ ائذَن لِّى وَلَا تَفتِنِّى ... » الآيَةَ . أَي إِن كانَ إِنَّما يَخشى الفِتنَةَ مِن نِساءِ بَني الأَصفَرِ _ وَلَيسَ ذلِكَ بِهِ _ فَما سَقَطَ فيهِ مِنَ الفِتنَةِ بِتَخَلُّفِهِ عَن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَالرَّغبَةِ بِنَفسِهِ عَن نَفسِهِ أَعظَمُ ، وإِنَّ جَهَنَّمَ لَمِن وَرائِهِ .
وَقالَ قائِلٌ مِنَ المُنافِقينَ لِبَعضٍ : لا تَنفِرُوا فِي الحَرِّ ؛ زَهادَةً فِي الجِهادِ، وَشَكّا في الحَقِّ ، وَإِرجافا (2) بِالرَّسولِ . فَأَنزَلَ اللّه ُ _ تَبارَكَ وَتَعالى _ فيهِم : «وَقَالُوا لَا تَنفِرُوا فِى الحَرِّ قُل نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّو كَانُوا يَفقَهُونَ» إِلى قَولِهِ «جَزَاءَ بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ » . (3)
ثُمَّ إِنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله جَدَّ في سَفَرِهِ ، فَأَمَرَ النّاسَ بِالجِهازِ وَالاِنكِماشِ ، وَحَضَّ أَهلَ الغِنى عَلَى النَّفَقَةِ وَالحَملانِ في سَبيلِ اللّه ِ وَرَغَّبَهُم في ذلِكَ ، فَحَمَلَ رِجالٌ مِن أَهلِ الغِنى فَاحتَسَبوا . (4) .
ص: 653
6032.امام كاظم عليه السلام : تفسير ابن كثير _ به نقل از ابن عبّاس _ : عاص بن وائل ، تكّه استخوانى از بَطحا برداشت و آن را با دستش نرم كرد . آن گاه به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفت : آيا خداوند ، اين [استخوان نرم شده اى] را كه مى بينم ، زنده مى گرداند؟
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى ، خداوند ، تو را مى ميراند و سپس زنده ات مى كند و آن گاه تو را به جهنّم مى برد» .13 / 12جَدّ بن قيس (1)6033.الكافي عن معلّى بن محمّد : تاريخ الطبرى _ به نقل از زُهْرى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هر گاه براى جنگى خارج مى شد ، مقصد را معلوم نمى كرد ؛ بلكه [توريه مى كرد و] جايى جز آنچه را در نظر داشت ، نام مى برد ، مگر در جنگ تبوك كه به دليل دورى راه و دشوارى موقعيت و فراوانى دشمنى كه آهنگ آن را داشت ، آشكارا مقصد را براى مردم گفت تا خود را براى آن آماده سازند . به مردم دستور داد مجهّز شوند و آنان را آگاه كرد كه آهنگ روم دارد .
مردم با آن كه رفتن بِدان سوى را ناخوش مى داشتند _ زيرا رويارويى و جنگ با روميان را سخت مى ديدند _ ساز و برگ جنگ بر گرفتند و آماده شدند .
يك روز پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه خود را براى جنگ آماده مى كرد ، به جدّ بن قيس سلمى فرمود : «اى جد ! آيا امسال به جنگ بنى اصفر (روميان) مى آيى؟» .
جد گفت : اى پيامبر خدا ! اجازه دهيد كه نيايم ، و مرا به فتنه ميندازيد ؛ زيرا _ به خدا سوگند _ قوم من مى دانند كه هيچ مردى به اندازه من ، دل بسته زنان نيست و مى ترسم اگر چشمم به زنان بنى اصفر بيفتد ، در برابرشان تاب نياورم .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از او روى بر گردانيد و فرمود : «اجازه دادم !» .
پس اين آيه در باره جدّ بن قيس نازل شد : «و از ايشان كسى است كه گويد : به من اجازه بده و مرا به فتنه و گناه مينداز ...» يعنى اگر او از گرفتار آمدن به زنان بنى اصفر مى ترسيد _ كه در واقع چنين نبود [و فقط بهانه اى براى فرار از جنگ بود] _ ، بر اثر نافرمانى اش از پيامبر
خدا صلى الله عليه و آله و ترجيح دادن خود بر ايشان ، در گرفتارى و فتنه اى بزرگ تر افتاد كه همان دوزخِ فراروىِ او بود . يكى از منافقان نيز به عدّه اى گفت : «در اين گرما حركت نكنيد» ؛ چرا كه او به جهاد ، بى رغبت بود و در حق شك داشت و مى خواست ضدّ پيامبر تحريك كند . پس خداوند _ تبارك و تعالى _ اين آيه را در باره آنان فرو فرستاد : «و گفتند : در اين گرما حركت نكنيد . بگو : گرماى آتش دوزخ ، سخت تر است ، اگر مى فهميدند» تا «به سزاى اعمالى كه انجام مى دادند» .
با همه اين احوال ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در كار سفر ، كوشا بود و به مردم فرمان داد كه آماده و مهيّا شوند و توانگران را به انفاق كردن و گزاردن مركب در اختيار مجاهدان راه خدا ترغيب و تشويق نمود . پس گروهى از توانگران به قصد ثواب الهى چنين كردند .
.
ص: 654
6207.الإمام الصادق عليه السلام : تفسير الطّبريّ عن ابن عبّاس _ في قَولِهِ تَعالى : «سَيَحلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُم إِذَا انقَلَبتُم إِلَيهِم لِتُعرِضُوا عَنهُم فَأَعرِضُوا عَنهُم إِنَّهُم رِجسٌ وَ مَأوَاهُم جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ » (1) _ : وَ ذلِكَ أَنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قيلَ لَهُ : أَلا تَغزو بَني الأَصفَرِ ، لَعَلَّكَ أَن تُصيبَ بِنتَ عَظيمِ الرّومِ فَإِنَّهُم حِسانٌ !
فَقالَ رَجُلانِ : قَد عَلِمتَ يا رَسولَ اللّه ِ أَنَّ النِّساءَ فِتنَةٌ فَلا تَفتِنّا بِهِنَّ ، فَائذَن لَنا ، فَأَذِنَ لَهُما . فَلَمَّا اِنطَلَقا قالَ أَحَدُهُما : إِن هُوَ إلَّا شَحمَةٌ لِأَوَّلِ آكِلٍ !
فَسارَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَلَم يَنزِل عَلَيهِ في ذلِكَ شَيءٌ ، فَلَمّا كانَ بِبَعضِ الطَّريقِ نَزَلَ عَلَيهِ وَهُوَ عَلى بَعضِ المِياهِ : «لَو كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَ_كِن بَعُدَت عَلَيهِمُ الشُّقَّةُ » (2) ، وَنَزَلَ عَلَيهِ : «عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُم » ، وَنَزَلَ عَلَيهِ :
«لَا يَستَئنُكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الأَْخِرِ » ، وَنَزَلَ عَلَيهِ : «إِنَّهُم رِجسٌ وَ مَأوَاهُم جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ » . (3) .
ص: 655
6206.الكافي عن أبي حمزة الثمالي : تفسير الطبرى _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره آيه شريف : «وقتى به سوى آنان باز گشتيد ، براى شما به خدا سوگند خواهند خورد تا از ايشان صرف نظر كنيد ... به كيفر كردارى كه مى كردند» _ : داستانش چنين است كه به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفته شد : چرا به جنگ بنى اصفر (روميان) نمى روى ؟ شايد به دختر پادشاه روم دست يابى كه آنان مردمانى خوب رويند ؟
دو نفر گفتند : اى پيامبر خدا ! شما مى دانى كه زنان ، مايه فتنه اند . پس ما را به آنان گرفتار مساز .
پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله به آن دو ، اجازه داد [كه در جنگ با روميان شركت نكنند] . چون رفتند ، يكى از آن دو نفر گفت : او لقمه چربى است براى اوّلين خورنده !
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ره سپار جنگ شد و در اين باره چيزى بر او نازل نگشت ؛ امّا چون پاره اى از راه را پيمود و در آبگاهى فرود آمد ، اين آيات بر او نازل شد : «اگر غنيمتى در دسترس و سفرى كوتاه بود ، قطعا از پىِ تو مى آمدند ؛ ولى آن راه پر مشقّت بر آنان دور مى نمايد» .
همچنين بر ايشان اين آيات نازل شد :
«خدا از تو در گذرد . چرا به آنان اجازه دادى ؟» ، «كسانى كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند ، از تو اجازه نمى خواهند» و «آنان پليدند و به سزاى كردارى كه مى كردند ، جايگاهشان دوزخ خواهد بود» . .
ص: 656
13 / 13عَبدُ اللّه ِ بنُ اُبَيٍّ6203.امام على عليه السلام ( _ از سخنانش در روز صفّين _ ) تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «استَغفِر لَهُم أَو لَا تَستَغفِر لَهُم إِن تَستَغفِر لَهُم سَبعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغفِرَ اللَّهُ لَهُم» _ : قالَ عَلِيُّ بنُ إِبراهيمَ : إِنَّها نَزَلَت لَمّا رَجَعَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إِلَى المَدينَةِ وَمَرِضَ عَبدُ اللّه ِ بنُ أُبَيٍّ ، وَكانَ ابنُهُ عَبدُ اللّه ِ بنُ عَبدِ اللّه ِ مُؤمِناً ، فَجاءَ إِلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وأَبوهُ يَجودُ بِنَفسِهِ ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، بِأَبي أَنتَ وَأُمّي إِنَّكَ إِن لَم تَأتِ أَبي كانَ ذلِك عارا عَلَينا . فَدَخَلَ إِلَيهِ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَالمُنافِقونَ عِندَهُ ، فَقالَ ابنُهُ عَبدُ اللّه ِ بنُ عَبدِ اللّه ِ : يا رَسُولَ اللّه ِ ، اِستَغفِرِ اللّه َ لَهُ ، فَاستَغفَرَ لَهُ ، فَقالَ الثّاني : أَلَم يَنهَكَ اللّه ُ يا رَسُولَ اللّه ِ أَن تُصَلِّيَ عَلَيهِم أَو تَستَغفِرَ لَهُم ؟
فَأَعرَضَ عَنهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَأَعادَ عَلَيهِ ، فَقالَ لَهُ : وَيلَكَ ! إِنّي خُيِّرتُ فَاختَرتُ ، إِنَّ اللّه َ يَقُولُ : «استَغفِر لَهُم أَو لَا تَستَغفِر لَهُم إِن تَستَغفِر لَهُم سَبعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغفِرَ اللَّهُ لَهُم» . (1)
فَلَمّا ماتَ عَبدُ اللّه ِ ، جاءَ ابنُهُ إِلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : بِأَبي أَنتَ وأُمّي يا رَسولَ اللّه ِ ، إِن رَأَيتَ أَن تَحضُرَ جَنازَتَهُ . فَحَضَرَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَقامَ عَلى قَبرِهِ ، فَقالَ لَهُ الثّاني : يا رَسولَ اللّه ِ ، أَلَم يَنهَكَ اللّه ُ أَن تُصَلِّيَ عَلى أَحَدٍ مِنهُم ماتَ أَبدا وَأَن تَقومَ عَلى قَبرِهِ ؟ فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : وَيلَكَ ! وَهَل تَدري ما قُلتُ ؟ إِنَّما قُلتُ : اللّهُمَّ احشُ
قَبرَهُ نارا ، وَجَوفَهُ نارا ، وَأَصلِهِ النّارَ . فَبَدا مِن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ما لَم يَكُن يُحِبُّ . (2) .
ص: 657
13 / 13عبد اللّه بن اُبَى (1)6204.نهج السعادة عن الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الإِخبارِ عَمّا يَقَعُ بَعدَهُ _ ) تفسير القمّى _ در باره آيه شريف : «برايشان آمرزش بخواهى يا آمرزش نخواهى ، اگر هفتاد بار هم برايشان آمرزش بخواهى ، خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزيد» _ : على بن ابراهيم مى گويد : اين آيه هنگامى نازل شد كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مدينه باز گشت و عبد اللّه بن اُبَى [منافق] بيمار شد . فرزند او عبد اللّه بن عبد اللّه كه فردى مؤمن بود ، چون پدرش را در حال جان دادن ديد ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! پدر و مادرم به فدايت ! اگر به بالين پدرم نياييد ، اين براى ما يك ننگ خواهد بود .
پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به نزد عبد اللّه بن اُبَى رفت . منافقان نيز آن جا بودند . فرزندش عبد اللّه بن عبد اللّه گفت : اى پيامبر خدا ! برايش از خدا طلب مغفرت كنيد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايش مغفرت طلبيد . [خليفه] دوم گفت : اى پيامبر خدا ! مگر خداوند ، شما را از نماز خواندن بر آنان (منافقان) يا طلب مغفرت برايشان نهى نكرده است؟
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رويش را از او بر گرداند . او گفته اش را تكرار كرد . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «واى بر تو ! من مخيّر شده ام و انتخاب كردم . خداوند مى فرمايد : «برايشان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى ، اگر هفتاد بار هم برايشان آمرزش بخواهى ، خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزيد» .
چون عبد اللّه مُرد ، فرزندش باز نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : پدر و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! اگر صلاح بدانيد ، بر جنازه او حاضر شويد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حاضر شد و كنار قبرش ايستاد . [خليفه] دوم باز گفت : اى پيامبر خدا ! مگر خدا شما را نهى نكرده است كه هر گاه يكى از آنها مرد، بر او نمازنخوانى و كنار قبرش نايستى؟
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «واى بر تو! آيا مى دانى من چه گفتم؟ گفتم : خدايا ! قبر او را و
شكمش را آكنده از آتش گردان و او را در آتش افكن» . بنا بر اين ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كارى سر زد كه دوست نداشت .
.
ص: 658
13 / 14الوَليدُ بنُ عُقبَةَ6201.الإمام الصادق عليه السلام : تفسير الطّبريّ عن عطاء بن يسار _ في قَولِهِ تَعالى : «أَفَمَن كَانَ مُؤمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَا يَستَوُنَ * أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فَلَهُمْ جَنَّ_تُ الْمَأْوَى نُزُلَا بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ * وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُواْ فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا أُعِيدُواْ فِيهَا وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُواْ عَذَابَ النَّارِ الَّذِى كُنتُم بِهِى تُكَذِّبُونَ » (1) _ ص : نَزَلَت بِالمَدينَةِ في عَلِيِّ بنِ أَبي طالِبٍ وَالوَليدِ بنِ عُقبَةَ بنِ أَبي مُعَيطٍ . كانَ بَينَ الوَليدِ وَبَينَ عَلِيٍّ كَلامٌ، فَقالَ الوَليدُ بنُ عُقبَةَ : أَنا أَبسَطُ مِنكَ لِسانا، وَأَحَدُّ مِنك سِنانا، وَأَرَدُّ مِنكَ لِلكَتيبَةِ . فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام : اُسكُت فَإِنّكَ فاسِقٌ !
فَأَنزَلَ اللّه ُ فيهِما : «أَفَمَن كَانَ مُؤمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَا يَستَوُنَ » إِلى قَولِهِ : «بِهِ تُكَذِّبُونَ » . (2)13 / 15طُعمَةُ بنُ أُبَيْرِقٍ6198.امام على عليه السلام ( _ از سخنانش درباره كُندى كسانى كه او را يارى نكرد ) الإمام الباقر عليه السلام _ في قَضِيَّةِ بَشيرٍ الَّذي نَقَبَ عَلى عَمِّ قَتادَةَ بنِ النُّعمانِ طَعامَهُ وَسِلاحَهُ _ : إِنَّ اُناسًا مِن رَهطِ بَشيرٍ الأَدنينَ قالوا : اِنطَلِقوا إِلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، وَقالوا
نُكَلِّمُهُ في صاحِبِنا وَنُعذِرُهُ وَإِنَّ صاحِبَنا بَريءٌ ، فَلَمّا أَنزَلَ اللّه ُ : «يَستَخفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَستَخفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُم » إِلى قَولِهِ «وَكِيلاً » (3) فَأَقبَلَت رَهطُ بَشيرٍ فَقالوا : يا بَشيرُ استَغفِرِ اللّه َ وَتُب إلَيهِ مِنَ الذَّنبِ ، فَقالَ : وَالَّذي أَحلِفُ بِهِ ما سَرَقَها إلَّا لَبيدٌ فَنَزَلَت : «وَمَن يَكسِب خَطِيئةً أَو إِثمًا ثُمَّ يَرمِ بِهِ بَرِيئا فَقَدِ احتَمَلَ بُهتَ_نًا وَإِثمًا مُّبِينًا » (4) ثُمَّ إِنَّ بَشيرا كَفَرَ وَلَحِقَ بِمَكَّةَ ، وَأَنزَلَ اللّه ُ في النَّفَرِ الَّذينَ أَعذَرُوا بَشيرا وَأَتَوا النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله لِيُعذِرُوهُ قَولَهُ : «وَلَولَا فَضلُ اللَّهِ عَلَيكَ وَرَحمَتُهُ لَهَمَّت طَّ_ائِفَةٌ مِّنهُم أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إلَّا أَنفُسَهُم وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَى ءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيكَ الكِتَ_بَ وَالحِكمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَم تَكُن تَعلَمُ وَكَانَ فَضلُ اللَّهِ عَلَيكَ عَظِيمًا » (5) وَنَزَلَت في بَشيرٍ وَهُوَ بِمَكَّةَ : «وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الهُدَى وَيَتَّبِع غَيرَ سَبِيلِ المُؤمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَت مَصِيرًا » (6) . (7) .
ص: 659
13 / 14وليد بن عقبه6199.عنه عليه السلام : تفسير الطبرى _ به نقل از عطاء بن يسار ، در باره آيه شريف : «آيا كسى كه مؤمن است ، همانند كسى است كه نافرمان است؟ يكسان نيستند . امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، به پاداش آنچه انجام مى دادند ، در باغ هايى كه در آنها جايگزين مى شوند ، پذيرايى مى گردند ، و امّا كسانى كه نافرمانى كرده اند ، جايگاهشان آتش است . هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند ، در آن ، باز گردانيده مى شوند و به آنان گفته مى شود : بچشيد عذاب آن آتشى را كه دروغش مى شمرديد» _ : اين آيات در مدينه و در باره على بن ابى طالب عليه السلام و وليد بن عقبة بن ابى معيط ، نازل شده است [ماجرا بدين شرح است كه] ميان وليد و على ، سخنى در گرفت . وليد بن عقبه گفت : من از تو زبان آورتر و جنگاورتر و لشكرشكن ترم . على عليه السلام گفت : خاموش! كه تو نافرمانى . پس ، خداوند ، در باره آن دو ، اين آيات را فرو فرستاد : «آيا كسى كه مؤمن است ، همانند كسى است كه نافرمان است؟ يكسان نيستند تا دروغش مى شمرديد» .13 / 15طعمة بن اُبيرق6196.الإرشاد : امام باقر عليه السلام _ در ماجراى بشير كه به خانه عموى قَتادة بن نعمان دستبرد زد و خوراك و سلاح او را دزديد _ : عدّه اى از نزديكان طايفه بشير گفتند : نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برويم و در باره اين 1 . وليد بن عقبة بن ابى معيط ابان بن ابى ذكوان بن اميّة بن عبد شمس بن عبد مناف اموى ، برادر مادرى عثمان بن عفّان است . مادر اين دو، اروى دختر كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس است . كريز ، كسى بود كه بر مسلمانان بسيار سخت مى گرفت و به پيامبر صلى الله عليه و آله آزار مى رساند. او در جنگ بدر ، اسير و با فديه آزاد شد .
وليد و برادرش عماره در فتح مكّه مسلمان شدند. وليد، از آن پس ، تحت حمايت عثمان بزرگ شد و در زمان خلافت عثمان ، با بركنارى سعد بن ابى وقّاص، به فرماندارى كوفه رسيد . با كشته شدن عثمان ، وليد به دنبال فتنه اى ، از فرماندارى بركنار شد و پس از آن ، ديگر نه با امام على عليه السلام و نه با غير او همراه نشد ؛ امّا معاويه را در جنگش با على عليه السلام ، با نگارش نامه و سرودن شعر ، به جنگ تشويق مى كرد. وليد در دوران خلافت معاويه مُرد .
2 . طعمة بن اُبيرق _ كه نام ديگرش بشير است _ ، از منافقان زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بود و در هجو ياران پيامبر شعر مى سرود . او مردى فقير و نادار بود و زره رفاعة بن زيد را ربود كه در سرزنش او آيه هايى از قرآن، نازل شد و پس از آن ، مرتد شد و قصّه او در كتاب هاى تفسير و تاريخ ، مشهور است .
خويشاوند خود ، با ايشان صحبت كنيم و برايش تقاضاى بخشش كنيم ؛ زيرا او بى گناه است . امّا چون خداوند ، آيه : «[كار نارواى خود را] از مردم پنهان مى دارند ؛ ولى نمى توانند از خدا پنهان دارند ، كه او با آنان است»تا «حمايتگر» را نازل نمود ، طايفه بشير نزد او رفتند و گفتند : اى بشير! از خدا طلب مغفرت نماى و از گناهت توبه كن .
بشير گفت : سوگند به آن كه بدو سوگند مى خورم ، آنها را كسى جز لبيد ، ندزديده است .
پس ، اين آيه نازل شد : «و هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود ، سپس آن را به بى گناهى نسبت دهد ، قطعا بهتان و گناه آشكارى بر دوش كشيده است» .
بشير بعدها كافر شد و به مكّه رفت ، و خداوند در باره آن عدّه اى كه بشير را بى گناه مى دانستند و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند تا برايش تقاضاى بخشش كنند ، اين آيه را فرو فرستاد : «و اگر لطف و رحمت خدا بر تو نبود ، طايفه اى از ايشان آهنگ آن داشتند كه تو را از راه به در كنند ؛ ولى جز خودشان كسى را گم راه نمى سازند ، و هيچ گونه زيانى به تو نمى رسانند ، و خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمى دانستى ، به تو آموخت ، و لطف خدا به تو ، همواره بزرگ است» ، و در باره بشير نيز كه در مكّه به سر مى برد ، اين آيه نازل شد : «و هر كس پس از آن كه راه هدايت بر او آشكار شد ، با پيامبر به مخالفت برخيزد و راهى غير راه مؤمنان در پيش گيرد ، وى را بدانچه روى خود را بدان سو كرده ، وامى گذاريم و او را به دوزخ مى كشانيم ، و چه بازگشتگاه بدى است !» .
.
ص: 660
13 / 16عَمرُو بنُ العاصِ6196.الإرشاد : تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «يَومَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا» (1) _ : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لَمّا مَرَّ بِعَمرِو بنِ العاصِ وَعُقبَةَ بنِ أَبي مُعَيطٍ وَهُما في حائِطٍ يَشرَبانِ وَيُغَنِّيانِ بِهذا
البَيتِ في حَمزَةَ بنِ عَبدِ المُطَّلبِ حينَ قُتِلَ :
كَم مِن حَوارِيٍّ تَلوحُ عِظامُهُوَراءَ الحَربِ [عِند] أَن يُجَرَّ فَيُقبَرا
فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «اللّهُمَّ العَنهُما وَاركُسهُما فِي الفِتنَةِ رَكساً ، وَدُعَّهُما فِي النّارِ دَعّا» . (2) .
ص: 661
13 / 16عمرو بن عاص6193.كتاب سليم بن قيس به نقل از سليم : تفسير القمّى _ در باره آيه شريف : «روزى كه به سوى آتش دوزخ كشيده مى شوند ، چه كشيدنى» _ : عمرو بن عاص و عقبة بن ابى معيط ، در باغى مشغول نوشيدن شراب بودند و 1 . عمرو بن عاص بن وائل سهمى قريشى، مادرش نابغه دختر خزيمه است. وى در دوران جاهلى، از سرسخت ترين دشمنان اسلام بود و در صلح حديبيه اسلام آورد. پيامبر صلى الله عليه و آله او را به فرماندهى سپاه ذات السلاسل گماشت و ابو بكر و عمر را به معاونت وى برگزيد . آن گاه او را به فرماندارى عمان انتخاب كرد.
عمرو، در دوران عمر، از فرماندهان سپاه در جهاد با شاميان بود . او قنسرين را فتح كرد و با مردم حلب و منبج و انطاكيه قرار مصالحه گذاشت. عمر ، او را والى فلسطين و سپس والى مصر كرد، و او آن را فتح نمود ؛ ولى بعدها عثمان او را بركنار كرد.
در فتنه ميان امام على عليه السلام و معاويه، او جانب معاويه را گرفت و معاويه او را در سال 38 ق ، به استاندارى مصر برگزيد و خراج آن جا را به مدت شش سال به او واگذار نمود و بدين سان ، او اموال بى شمارى به دست آورد. عمرو سرانجام در قاهره مُرد.
اين بيت را در باره حمزة بن عبد المطلّب _ كه به شهادت رسيده بود _ ، به آواز مى خواندند :
اى بسا يارى كه استخوان هايش پيداستاز پس جنگ و هنوز به گور سپرده نشده است .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بار خدايا ! اين دو را در عذاب فرو افكن و سخت به سوى آتش بكشان» .
.
ص: 662
6192.الكافى ( _ به نقل از سهل بن زياد ، از چند نفر ، در حديثى ك ) مسند ابن حنبل عن أبي غادية : قُتِلَ عَمّارُ بنُ ياسِرٍ ، فَأُخبِرَ عَمرُو بنُ العاصِ ، قالَ : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : «إِنَّ قاتِلَهُ وَسالِبَهُ فِي النّارِ» ، فَقيلَ لِعَمروٍ : فَإِنَّكَ هُوَ ذا تُقاتِلُهُ ! قالَ : إِنَّما قالَ : قاتِلُهُ وَسالِبُهُ . (1)13 / 17مُعاويَةُ بنُ حُدَيجٍ6191.التوحيد ( _ به نقل از عبد اللّه بن سلام _ ) المعجم الكبير عن عليّ بن أبي طلحة مولى بني اُميّة : حَجَّ مُعاوِيَةُ بنُ أَبي سُفيانَ وَحَجَّ مَعَهُ مُعاوِيَةُ بنُ حُدَيجٍ ، وكانَ مِن أَسَبِّ النّاسِ لِعَلِيٍّ عليه السلام ، فَمَرَّ فِي المَدينَةِ في مَسجِدِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله وَالحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام جالِسٌ في نَفَرٍ مِن أَصحابِهِ ، فَقيلَ لَهُ : هذا مُعاوِيَةُ بنُ حُدَيجٍ السّابُ لِعَلِيٍّ عليه السلام . فَقالَ : عَلَيَّ بِالرَّجُلِ . فَأَتاهُ الرَّسولُ فَقالَ : أجِب . قالَ : مَن ؟ قالَ : الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام يَدعوكَ . فَأَتاهُ فَسَلَّمَ عَلَيهِ ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام : أَنتَ مُعاوِيَةُ بنُ حُدَيجٍ ؟ قالَ : نَعَم ، فَرَدَّ عَلَيهِ ثَلاثا ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : السّابُّ لِعَلِيٍّ ،
فَكَأَنَّهُ استَحيى .
فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : أَمَ وَاللّه ِ لَئِن وَرَدتَ عَلَيهِ الحَوضَ _ وَما أَراكَ أَن تَرِدَهُ _ لَتَجِدَنَّهُ مُشَمِّرَ الإِزارِ عَلى ساقٍ يَذودُ المُنافِقينَ ذَودَ غَريبَةِ الإِبِلِ ، قَولَ الصّادِقِ المُصدوق : «وَ قَد خَابَ مَنِ افتَرَى » . (2) .
ص: 663
6190.امام صادق عليه السلام ( _ در دعايش _ ) مسند ابن حنبل _ به نقل از ابو غاديه _ : عمّار بن ياسر كشته شد . خبر به عمرو بن عاص دادند . گفت : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود : «قاتل و غارتگر او ، در آتش است» .
كسى به عمرو گفت : تو خودت قاتل او هستى!
گفت : فرمود : «قاتل و غارتگر او !» .13 / 17معاوية بن حُدَيج (1)6189.الكافى ( _ به نقل از ابو بصير _ ) المعجم الكبير _ به نقل از على بن ابى طلحه (وابسته بنى اميّه) _ : سالى ، معاوية بن ابى سفيان به حج رفت و معاوية بن حديج نيز او را همراهى مى كرد . او از ناسزاگوترين مردمان به على عليه السلام بود . روزى در مدينه از مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله گذشت . حسن بن على عليه السلام با گروهى از يارانش نشسته بودند . به ايشان گفته شد : اين معاوية بن حديج است كه به على عليه السلام ناسزاگويى مى كند .
حسن عليه السلام فرمود : «او را نزد من بياوريد» . فرستاده امام حسن عليه السلام نزد معاويه بن حديج رفت و گفت : با تو كار دارد .
گفت : چه كسى؟
گفت : حسن بن على .
معاويه نزد حسن عليه السلام آمد و سلام كرد . حسن بن على عليه السلام به او فرمود : تو معاوية بن حديج هستى؟
گفت : بله ! و سه بار تكرار كرد .
حسن عليه السلام فرمود : «همان كه به على ناسزا مى گويد ؟» .
گويا او خجالت كشيد . حسن عليه السلام فرمود : «به خدا سوگند ، اگر كنار حوض [كوثر ]بر او وارد شوى _ كه فكر نمى كنم وارد شوى _ او را خواهى ديد كه پاچه هاى ازارش را بالا زده است و منافقان را دور مى كند ، چنان كه شتر غريبه را [از آب] دور مى كند . اين سخن آن راستگوىِ تأييد شده به راستگويى است : «و زيان كرد هر كه دروغ بست» » .
.
ص: 664
13 / 18قاتل امير المؤمنين76189.الكافي عن أبي بصير : الإمام الرّضا عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام : إِنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله خَطَبَنا ذاتَ يَومٍ فَقالَ : أَيُّها النّاسُ إِنَّهُ قَد أَقبَلَ إِلَيكُم شَهرُ اللّه ِ ... فَقُمتُ فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ما أَفضَلُ الأَعمالِ في هذا الشَّهرِ ؟ فَقالَ : يا أَبَا الحَسَنِ ، أَفضَلُ الأَعمالِ في هذا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّه ِ عز و جل ، ثُمَّ بَكى . فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ! ما يُبكيكَ ؟
فَقالَ : يا عَلِيُّ ، أبكي لِما يُستَحَلُّ مِنكَ في هذا الشَّهرِ ، كَأَنّي بِكَ وأَنتَ تُصَلّي لِرَبِّكَ وَقَد انبَعَثَ أَشقى الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، شَقيقُ عاقِرِ ناقَةِ ثَمودَ ، فَضَرَبَكَ ضَربَةً عَلى قَرنِكَ فَخَضَبَ مِنها لِحيَتَكَ .
قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، وذلِكَ في سَلامَةٍ مِن ديني ؟ فَقالَ صلى الله عليه و آله : في سَلامَةٍ مِن دينِكَ . ثُمَّ قالَ صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُّ ! مَن قَتَلَكَ فَقَد قَتَلَني ، وَمَن أَبغَضَكَ فَقَد أَبغَضَني ، وَمَن سَبَّكَ فَقَد سَبَّني . (1) .
ص: 665
13 / 18قاتل امير مؤمنان7 (1)6186.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابن عبّاس ، درباره اين سخن خدا : {Q} ) امام رضا عليه السلام _ به نقل از پدرانش ، از امام على عليه السلام _ : روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى ما خطبه خواند و فرمود : «اى مردم! ماه خدا به شما روى آورده است ...» . من برخاستم و گفتم : اى پيامبر خدا ! برترين اعمال در اين ماه چيست؟
فرمود : «اى ابو الحسن! برترين اعمال در اين ماه ، خوددارى از حرام هاى خداوند عز و جل است و سپس گريست .
گفتم : چرا گريه مى كنيد ، اى پيامبر خدا؟
فرمود : «اى على! براى آن گريه مى كنم كه در اين ماه ، ريختن خون تو روا شمرده مى شود . گويا تو را مى بينم كه در حال گزاردنِ نماز براى پروردگارت هستى و شقى ترين انسان از آغاز تا پايان عالم ، و لنگه پى كننده ناقه ثمود ، بر فرق تو ضربت مى زند و محاسنت را از خون آن ، رنگين مى سازد» . من گفتم : اى پيامبر خدا ! آيا آن هنگام در سلامت دينم هستم؟
فرمود : «در سلامت دينت هستى» .
سپس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى على! هر كس تو را بكشد ، مرا كشته است و هر كس تو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته و هر كس به تو ناسزا گويد ، به من ناسزا گفته است» .
.
ص: 666
6185.سنن الترمذى ( _ به نقل از عمر بن خطّاب _ ) الإمام الصّادق عليه السلام : البَراءَةُ مِن أَشقى الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، شَقيقِ عاقِرِ ناقَةِ ثَمودَ ، قاتِلِ أَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ؛ واجِبَةٌ . (1)13 / 19قاتل الإمام الحسين عليه السّلام6184.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ فِي النّارِ مَنزِلَةً لَم يَكُن يَستَحِقُّها أحَدٌ مِنَ النّاسِ إلّا بِقَتلِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِما ، ويَحيَى بنِ زَكَرِيّا عليهماالسلام . (2)6183.التوحيد ( _ به نقل از محمّد بن ابى عمير _ ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ قاتَلَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام في تابوتٍ مِن نارٍ ، عَلَيهِ نِصفُ عَذابِ أهلِ الدُّنيا ، وقَد شُدَّت يَداهُ ورِجلاهُ بِسَلاسِلَ مِن نارٍ ، مُنَكَّسٌ فِي النّارِ حَتّى يَقَعَ في قَعرِ جَهَنَّمَ ، ولَهُ ريحٌ يَتَعَوَّذُ أهلُ النّارِ إلى رَبِّهِم مِن شِدَّةِ نَتنِهِ ، وهُوَ فيها خالِدٌ ذائِقُ العَذابِ الأَليمِ ، مَعَ جَميعِ مَن شايَعَ عَلى قَتلِهِ ، كُلَّما نَضِجَت جُلودُهُم بَدَّلَ اللّه ُ عز و جل عَلَيهِمُ الجُلودَ حَتّى يَذوقُوا العَذابَ الأَليمَ ، لا يُفَتَّرُ عَنهُم ساعَةً ، ويُسقَونَ مِن حَميمِ جَهَنَّمَ ، فَالوَيلُ لَهُم مِن عَذابِ اللّه ِ تَعالى فِي النّارِ . (3)6184.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : وَلَدِيَ الحُسَينُ يُقتَلُ ظُلما وعُدوانا ، ألا ومَن قَتَلَهُ يُدخَلُ في تابوتٍ مِن نارٍ ، ويُعَذَّبُ بِعَذابِ نِصفِ أهلِ النّارِ ، وقَد غُلَّت يَداهُ ورِجلاهُ ، ولَهُ رائِحَةٌ يَتَعَوَّذُ أهلُ النّارِ مِنها هُوَ ومَن شايَعَ وبايَعَ أو رَضِيَ بِذلِكَ «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا
غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ» (4) ، لا يُفَتَّرُ عَنهُم ساعَةً ويُسقَونَ مِن حَميمِ جَهَنَّمَ ، فَالوَيلُ لَهُم مِن عَذابِ جَهَنَّمَ . (5) .
ص: 667
6183.التوحيد عن محمّد بن أبي عمير : امام صادق عليه السلام : بيزارى جستن از شقى ترين (بدفرجام ترينِ) آدم از اوّل تا آخر عالم ، لنگه پى كننده ناقه ثمود ، قاتل امير مؤمنان عليه السلام ، واجب است .13 / 19قاتل امام حسين76180.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آتش ، جايگاهى است كه هيچ انسانى سزاوار آن نمى شود ، مگر با كشتن حسين بن على _ كه درودهاى خدا بر آن دو باد _ و كشتن يحيى بن زكريّا عليه السلام .6182.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : قاتل حسين بن على ، در تابوتى از آتش است و نصف عذاب اهل دنيا به او وارد مى شود، در حالى كه دست ها و پاهايش را با زنجيرهايى از آتش بسته اند و در آتش سرنگون مى شود تا آن كه به قعر جهنّم مى افتد. بويى دارد كه اهل جهنّم از شدّت تعفّن آن به پروردگارشان پناه مى برند.
او و تمام كسانى كه در كشتن حسين شركت داشته اند ، در جهنّم ، جاويدان اند و عذاب دردناك مى چشند . هر بار كه پوست هايشان مى سوزد، خداوند عز و جل پوست ديگرى بر آنان مى روياند تا آن كه [پيوسته ]عذاب دردناك را حس كنند! لحظه اى عذابشان سبُك نمى شود و از جوشاب جهنّم به آنان نوشانيده مى شود. پس واى بر آنان از عذاب خداى متعال در آتش !6181.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فرزندم حسين ، به ستم و تجاوز ، كشته مى شود. آگاه باشيد كه هر كس او را بكشد ، او را در صندوقى از آتش مى گذارند و با عذابِ نصف اهل آتش ، عذاب مى شود، در حالى كه دست ها و پاهايش را بسته اند. چنان بوى متعفّنى دارد كه دوزخيان از آن بو به خدا پناه مى برند. او و كسى كه [از او ]پيروى كرده و با او بيعت كرده و به كار او رضايت داده است ، پيوسته در عذاب اند ، چنان كه «هر گاه پوست هايشان بسوزد ، پوست ديگرى بر آنان 1 . يزيد بن معاوية بن ابى سفيان اموى، دومين پادشاه دولت اموى در شام بود . او در ماطرون به دنيا آمد و در دمشق ، بزرگ شد . او پس از مرگ پدرش به سال 60 ق ، خلافت را بر عهده گرفت ؛ ولى عبد اللّه بن زبير و حسين بن على عليه السلام از بيعت با او خوددارى كردند. عبد اللّه بن زبير به مكّه و حسين بن على راهى كوفه شد.
در دوران يزيد حادثه فاجعه آميز كربلا در اوائل سال 61 ق ، روى داد كه در آن سبط پيامبر صلى الله عليه و آله و ياران و خاندانش به شهادت رسيدند و زنان و كودكانش به اسارت رسيدند . همچنين در دوران او در سال 62، مردم مدينه از اطاعت او سر باز زدند و او مسلم بن عقبه مرمى را به سوى آنان اعزام كرد و مدينه را سه روز بر سپاه خود ، مباح نمود، تا مردم آن را مجبور به بيعت كنند . مسلم نيز با آنان رفتارهاى بسيار وحشتناك و زشتى كرد و جمع زيادى را كه در ميان آنان ، صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله و فرزندانشان و بزرگان تابعان بودند، به قتل رساند.
مى رويانيم تا عذاب را بچشند» و لحظه اى عذاب از آنان سستى نمى گيرد و از جوشاب جهنّم به آنان نوشانيده مى شود . پس واى بر آنان از عذاب جهنّم !
.
ص: 668
6180.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أوحَى اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى إلى جَبرَئيلَ عليه السلام أن اهبِط إلى نَبِيّي مُحَمَّدٍ ... وقُل لَهُ : يا مُحَمَّدُ ... قاتِلُ الحُسَينِ أنَا مِنهُ بَريءٌ وهُوَ مِنّي بَريءٌ ؛ لِأَنَّهُ لا يَأتي يَومَ القِيامَةِ أحَدٌ إلّا وقاتِلُ الحُسَينِ عليه السلام أعظَمُ جُرما مِنهُ ، قاتِلُ الحُسَينِ يَدخُلُ النّارَ يَومَ القِيامَةِ مَعَ الَّذينَ يَزعُمونَ أنَّ مَعَ اللّه ِ إلها آخَرَ ، وَالنّارُ أشوَقُ إلى قاتِلِ الحُسَينِ مِمَّن أطاعَ اللّه َ إلَى الجَنَّةِ . (1)6179.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) الملهوف _ في قَضِيَّةِ مَجلِسِ يَزيدَ _ : دَعا يَزيدُ بِقَضيبِ خَيزَرانٍ فَجَعَلَ يَنكُتُ (2) بِهِ ثَنايا الحُسَينِ عليه السلام ، فَأَقبَلَ عَلَيهِ أَبو بَرزَةَ الأَسلَمِيُّ ، وَقالَ : وَيحَكَ يا يَزيدُ ! أَتَنكُتُ بِقَضيبِكَ ثَغرَ الحُسَينِ بنِ فاطِمَةَ ؟ أَشهَدُ لَقَد رَأَيتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله يَرشُفُ ثَناياهُ وَثَنايا أَخيهِ الحَسَنِ وَيَقولُ : أَنتُما سَيِّدا شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ ، قَتَلَ اللّه ُ قاتِليكُما وَلَعَنَهُ ، وَأعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصيراً .
قالَ الرّاوي : فَغَضِبَ يَزيدُ وَأَمَرَ بِإِخراجِهِ ، فَاُخرِجَ سَحبا . (3)6178.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) ثواب الأعمال عن عيص بن القاسم : ذُكِرَ عِندَ أبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام قاتِلُ الحُسينِ عليه السلام ، فَقالَ بَعضُ أصحابِهِ : كُنتُ أشتَهي أن يَنتَقِمَ اللّه ُ مِنهُ فِي الدُّنيا ، قالَ : كَأَنَّكَ تَستَقِلُّ لَهُ عَذابَ اللّه ِ ؟ وما عِندَاللّه ِ أشَدُّ عَذابا وأشَدُّ نَكالاً . (4) .
ص: 669
6177.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى _ تبارك و تعالى _ به جبرئيل عليه السلام وحى فرمود كه: «بر پيامبرم محمّد ، فرود آى ... و به او بگو: اى محمّد ! ... من از قاتل حسين ، بيزارم و او (قاتل حسين عليه السلام ) نيز از من بيزار است ؛ زيرا در روز قيامت ، هيچ كس نمى آيد ، مگر آن كه قاتل حسين ، جرمش از او بزرگ تر است. در روز قيامت، قاتل حسين به همراه كسانى كه براى خدا شريك قائل شده اند ، وارد آتش مى شود و اشتياق آتش به قاتل حسين ، بيشتر از اشتياق كسى كه خدا را اطاعت كرده، به بهشت است.6176.امام على عليه السلام ( _ در تفسير علم غيب _ ) الملهوف _ در بيانِ ماجراى مجلس يزيد _ : يزيد ، چوب خيزرانى خواست و با آن به دندان هاى حسين عليه السلام مى زد . ابو برزه اسلمى رو به او كرد و گفت : واى بر تو ، اى يزيد! با چوب خود به دهان حسين پسر فاطمه مى زنى ؟ من با چشم خود ديدم كه پيامبر صلى الله عليه و آله دندان هاى پيشين او و برادرش حسن را مى مكيد و مى فرمود : «شما دو تن ، سَروَر جوانان اهل بهشتيد . خدا قاتل شما را بكشد و لعنت كند و جهنّم را برايش آماده سازد كه بد بازگشتگاهى است !» .
يزيد ، خشمگين شد و دستور داد او را [از مجلس] بيرون كنند ، و كشان كشان بيرونش بردند .6175.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ثواب الأعمال _ به نقل از عيص بن قاسم _ : در محضر امام صادق عليه السلام از قاتل امام حسين عليه السلام ياد شد . يكى از ياران ايشان گفت: دلم مى خواست كه خداوند در همين دنيا از او انتقام مى گرفت.
امام عليه السلام فرمود: «گويا تو عذاب خدا را براى او اندك شمرده اى ، در حالى كه عذاب خدا [در آخرت ]سخت تر و زجرآورتر است ؟!» . .
ص: 670
13 / 20أَبُو الخَطّابِ6177.عنه عليه السلام : الإمام الصّادق عليه السلام : لا يَدخُلُ المُغيرَةُ وَأَبُو الخَطّابِ الجَنَّةَ إلَّا بَعدَ رَكَضاتٍ فِي النّارِ . (1)6176.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في تَفسيرِ عِلمِ الغَيبِ _ ) رجال الكشّي عن حنان بن سدير عنه عليه السلام : إِنّي لَأَنفَسُ (2) عَلى أَجسادٍ أُصلِيَت مَعَهُ _ يَعني أَبَا الخَطّابِ _ (3) النّارَ . (4) .
ص: 671
13 / 20ابو الخطّاب 16173.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : مغيره و ابو الخطاب به بهشت نمى روند ، مگر پس از آن كه مدّتى را در آتش ، جست و خيز كنند .6174.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : من براى كسانى كه همراه او _ يعنى ابو الخطّاب _ به آتش مى روند ، افسوس مى خورم .
.
ص: 672
. .
ص: 673
. .
ص: 674
. .
ص: 675
. .
ص: 676
. .
ص: 677
. .
ص: 678
. .
ص: 679
. .
ص: 680
. .
ص: 681
. .
ص: 682
. .
ص: 683
. .
ص: 684
. .
ص: 685
. .
ص: 686
. .
ص: 687
. .
ص: 688
. .
ص: 689
. .
ص: 690
. .
ص: 691
. .
ص: 692
. .
ص: 693
. .
ص: 694
. .
ص: 695
. .
ص: 696
. .
ص: 697
. .
ص: 698
. .
ص: 699
. .
ص: 700
. .
ص: 701
. .
ص: 702
. .
ص: 703
. .
ص: 704
. .
ص: 705
. .
ص: 706
. .
ص: 707
. .
ص: 708
. .
ص: 709
. .
ص: 710
. .
ص: 711
. .
ص: 712
. .
ص: 713
. .
ص: 714
. .
ص: 715
. .
ص: 716
. .
ص: 717
. .
ص: 718
. .
ص: 719
. .
ص: 720
. .
ص: 721
. .
ص: 722
. .
ص: 723
. .
ص: 724
. .
ص: 725
. .
ص: 726
. .
ص: 727
. .
ص: 728
. .
ص: 729
. .
ص: 730
. .
ص: 731
. .
ص: 732
. .
ص: 733
. .
ص: 734
. .
ص: 735
. .
ص: 736
. .
ص: 737
. .
ص: 738
. .
ص: 739
. .
ص: 740
. .
ص: 741
. .
ص: 742
. .
ص: 743
. .
ص: 744
. .
ص: 745
. .
ص: 746
. .
ص: 747
. .
ص: 748
. .
ص: 749
. .
ص: 750
. .
ص: 751
. .
ص: 752
. .
ص: 753
فهرست منابع و مآخذ1 . أبو طالب تجلى ايمان ، مجيد پور طباطبايى ، قم : شهريار ، 1375 . 2 . أبو طالب حامى الرسول وناصره 3 . أبو طالب مؤمن قريش ، عبد اللّه الشيخ على الخنيزى ، بيروت : المكتب العالمى ، 1381 ق . 4 . إتحاف السادة المتّقين بشرح إحياء علوم الدين ، محمّد بن محمّد الزبيدى (م 1205 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 5 . إثبات الوصيّة للإمام على بن أبى طالب عليه السلام ، المنسوب إلى على بن الحسين المسعودى (م 346 ق ) ، بيروت : دار الأضواء ، 1409 ق ، دوم . 6 . الاحتجاج على أهل اللجاج ، أحمد بن على الطَّبَرسى (م 620 ق ) ، تحقيق : إبراهيم البهادرى ومحمّد هادى به ، تهران : دار الاُسوة ، 1413 ق ، اوّل . 7 . إحقاق الحقّ و إزهاق الباطل ، نور اللّه بن السيّد شريف الشوشترى (القاضى التسترى) (م 1019 ق ) ، تصحيح و تعليق : السيّد شهاب الدين المرعشى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1411 ق ، اوّل. 8 . إحياء علوم الدين ، محمّد بن محمّد الغزالى (م 505 ق ) ، بيروت : دار الهادى ، 1412 ق ، اوّل. 9 . أخبار مكّة فى قديم الدهر وحديثه ، محمّد بن إسحاق الفاكهى (م 3 ق ) ، تحقيق : عبد الملك بن عبد اللّه بن دهيش ، بيروت : دار خضر ، 1414 ق ، دوم . 10 . الاختصاص ، المنسوب إلى محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، چهارم .
.
ص: 754
11 . اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّى) ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1404 ق ، اوّل. 12 . الأخلاق لأبى القاسم الكوفى 13 . الإخوان ، عبد اللّه بن محمّد القُرشى (ابن أبى الدنيا) (م 281 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد الرحمان طوالية ، قاهره : دار الاعتصام ، 1988 م . 14 . الأدب المفرد ، محمّد بن إسماعيل البخارى (م 256 ق ) ، تحقيق : محمّد بن عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلميّة . 15 . الأذكار المنتخبة من كلام سيد الأبرار صلى الله عليه و آله ، أبو زكريا يحيى بن شرف النووى (م 676 ق) ، رياض : دار الهجرة . 16 . الإرشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل . 17 . إرشاد القلوب ، الحسن بن محمّد الديلمى (م 711 ق ) ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1398 ق ، چهارم . 18 . أسباب نزول القرآن ، على بن أحمد الواحدى النيسابورى (م 468 ق ) ، تحقيق : كمال بسيونى زغلول ، بيروت : دار الكتب العلميّة . 19 . الاستبصار فى ما اختلف من الأخبار ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : حسن الموسوى الخرسان ، تهران : دار الكتب الإسلاميّة ، اوّل . 20 . الاستيعاب فى معرفة الأصحاب ، يوسف بن عبد البِرّ القُرطُبى المالكى (ابن عبد البِرّ) (م 363 ق ) ، تحقيق : على محمّد معوّض وعادل أحمد عبد الموجود ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1415 ق ، اوّل . 21 . اُسد الغابة فى معرفة الصحابة ، على بن أبى الكرم محمّد الشيبانى (ابن الأثير الجَزَرى) (م 630 ق ) ، تحقيق : على محمّد معوّض وعادل أحمد عبد الموجود ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1415ق ، اوّل. 22 . الأسماء والصفات ، أحمد بن الحسين بن علىّ البيهقى ، تحقيق : عبد اللّه بن محمّد الراشدى ، جدّة : مكتبة السوادى .
.
ص: 755
23 . الإصابة فى تمييز الصحابة ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمّد معوّض ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1415 ق ، اوّل. 24 . أصحاب إمام الصادق 25 . الاُصول الستّة عشر ، عدّة من الرواة ، قم : دار الشبسترى ، 1405 ق ، دوم . 26 . الاعتقادات ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : عاصم عبد السيّد ، قم : المؤتمر العالمى لألفيّة الشيخ المفيد ، 1413 ق ، اوّل. 27 . أعلام الدين فى صفات المؤمنين ، الحسن بن محمّد الديلمى (م 711 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام . 28 . إعلام الورى بأعلام الهدى ، الفضل بن الحسن الطّبْرِسى (م 548 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1417 ق ، اوّل. 29 . الإفصاح فى إمامة أمير المؤمنين عليه السلام ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، قم : مؤسسّة البعثة ، 1412 ق ، اوّل . 30 . الإقبال بالأعمال الحسنة فى ما يعمل مرّة فى السنة ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : جواد القيّومى ، قم : مكتب الإعلام الإسلامى ، 1414 ق ، اوّل. 31 . الأقسام فى القرآن الكريم ، جعفر السبحانى ، قم : مؤسسّة الإمام الصادق عليه السلام ، 1420 ق . 32 . الآحاد و المثانى ، أحمد بن عمر ابن أبى عاصم (م 287 ق) ، تحقيق : باسم فيصل الجوابرة ، الرياض : دار الراية ، 1411 ق . 33 . الأمالى ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة البعثة ، قم : دار الثقافة ، 1414 ق ، اوّل. 34 . الأمالى ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة البعثة ، قم : مؤسسّة البعثة ، 1407 ق ، اوّل. 35 . الأمالى ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : حسين اُستاد ولى و على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1404 ق ، دوم . 36 . الأمالى (الأمالى الخميسيّة) ، يحيى بن الحسين الشجرى (م 499 ق ) ، بيروت : عالم الكتب ، 1403 ق ، سوم.
.
ص: 756
37 . الأمالى (غرر الفرائد و درر القلائد) ، على بن الحسين الموسوى (السيّد المرتضى) (م 426 ق ) ، تحقيق : محمّد أبوالفضل إبراهيم ، بيروت : دار إحياء الكتب العربيّة . 38 . الإمامة والسياسة (المعروف بتاريخ الخلفاء) ، عبد اللّه بن مسلم الدينورى (ابن قتيبة) (م 276 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، قم : مكتبة الشريف الرضى ، 1413 ق ، اوّل . 39 . إمتاع الأسماع ، متقى الدين احمد بن على المقريزى (م 845 ق) ، تحقيق : محمّد عبد الحميد النميسى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1420 ق . 40 . الأنساب ، عبد الكريم بن محمّد السمعانى (م 562 ق ) ، تحقيق : عبد اللّه عمر البارودى ، بيروت : دار الجنان . 41 . أنساب الأشراف ، أحمد بن يحيى البلاذرى (م 279 ق ) ، تحقيق : سهيل زكّار و رياض زِرِكْلى ، بيروت : دار الفكر ، 1417 ق ، اوّل. 42 . أنوار الفقاهة ، ناصر مكارم الشيرازى ، قم : مدرسة الإمام امير المؤمنين عليه السلام ، 1413 ق . 43 . أوائل المقالات ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق) ، تحقيق : إبراهيم الأنصارى ، قم : المؤتمر العالمى بمناسبة ذكر ألفية الشيخ المفيد ، 1413 ق . 44 . اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، محمّد محمدى رى شهرى ، ترجمه : حميدرضا شيخى و حميدرضا آژير ، قم : دارالحديث ، 1379ش ، اوّل . 45 . إيمان أبى طالب ، فخر بن مَعَد الموسوى (م 630 ق ) ، تحقيق : محمّد بحرالعلوم ، قم : سيّد الشهداء ، 1410 ق ، اوّل. 46 . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار عليهم السلام ، محمّد باقر بن محمّد تقى المجلسى (العلّامة المجلسى) (م 1111 ق ) ، بيروت : مؤسسّة الوفاء ، 1403 ق ، دوم . 47 . البحر المحيط ، محمّد بن يوسف الغَرناطى (م 745 ق) ، تحقيق : عادل أحمد عبدالموجود ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1413 ق . 48 . البخلاء ، أبو عثمان عمرو بن بحر الجاحظ (م 255 ق) ، بيروت : الدار العالمية ، 1413 ق . . تفسير الثعلبى = الكشف والبيان. 49 . البداية والنهاية ، إسماعيل بن عمر الدمشقى (م 774 ق) ، تحقيق : مكتبة المعارف ، بيروت : مكتبة ا لمعارف .
.
ص: 757
50 . البرهان فى تفسير القرآن ، السيّد هاشم بن سليمان البحرانى (م 1107 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة البعثة ، قم : مؤسسّة البعثة ، 1415 ق ، اوّل. 51 . بشارة المصطفى لشيعة المرتضى ، محمّد بن محمّد الطبرى (م 525 ق ) ، نجف : المطبعة الحيدريّة ، 1383 ق ، دوم . 52 . بصائر الدرجات ، محمّد بن الحسن الصفّار القمّى (ابن فَرّوخ) (م 290 ق ) ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1404 ق ، اوّل. 53 . البعث والنشور ، أبو بكر أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق) ، تحقيق : أبو هاجر محمّد السعيد بن بسيونى زغلول ، بيروت : مؤسسّة الكتب الثقافية ، 1408 ق . 54 . البلد الأمين والدرع الحصين ، إبراهيم بن زين الدين الكفعمى (م 905 ق ) . 55 . پيام قرآن ، ناصر مكارم شيرازى (با همكارى جمعى از فضلا) ، قم : مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام ، 1373 . 56 . تاج العروس من جواهر القاموس ، السيّد محمّد المرتضى بن محمّد الحسينى الزَّبيدى (م 1205 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق ، اوّل. 57 . تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير و الأعلام ، محمّد بن أحمد الذهبى (م 748 ق ) ، تحقيق : عمر عبد السلام تَدمُرى ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1409 ق ، اوّل . 58 . تاريخ أصبهان ، أحمد بن عبد اللّه الإصفهانى (أبو نعيم) (م 430 ق ) ، تحقيق : سيّد كسروى حسن ، بيروت : دار الكتب العلميّة . 59 . تاريخ بغداد أو مدينة السلام ، أحمد بن على الخطيب البغدادى (م 463 ق ) ، مدينه : المكتبة السلفيّة . 60 . تاريخ جرجان ، حمزة بن يوسف السهمى (م 427 ق) ، بيروت : عالم المكتب ، 1407 ق ، چهارم . 61 . تاريخ دمشق ، على بن الحسن بن هبة اللّه الدمشقى (ابن عساكر) (م 571 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، بيروت : دار الفكر ، 1415 ق ، اوّل. 62 . التاريخ الكبير ، محمّد بن إسماعيل البخارى (م 256 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 63 . تاريخ اليعقوبى ، أحمد بن أبى يعقوب (ابن واضح اليعقوبى) (م 284 ق ) ، بيروت : دار صادر .
.
ص: 758
64 . تأويل الآيات الظاهرة فى فضائل العترة الطاهرة (كنز جامع الفوائد) ، لعلىّ الغروى الحسينى الإسترآبادى (معاصر) ، تحقيق : حسين استاد ولى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1409 ق ، اوّل . 65 . التبيان فى تفسير القرآن ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق) ، نجف : مكتبة الأمين ، 1381ق . 66 . التحرير الطاووسى ، حسن بن زين الدين الشهيد الثانى (صاحب المعالم) (م 1011 . ق) ، قم : دار الذخائر ، 1368 ش. 67 . التحصين فى صفات العارفين من العزلة و الخمول ، أحمد بن محمّد بن فهد الحلّى الأسدى (م 841 ق) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدىّ عليه السلام ، قم : مؤسسّة الإمام المهدىّ عليه السلام . 68 . تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله ، الحسن بن على الحَرّانى (ابن شُعبة) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1404 ق ، دوم . 69 . التحقيق فى كلمات القرآن الكريم ، حسن المصطفوى ، تهران : وزارة الثقافة والارشاد الاسلامى ، 1416 ق . 70 . التخويف من النار ، أبو الفرج عبد الرحمن بن أحمد (م 795 ق) ، تحقيق : محمّد حسن الحمصى ، دمشق : دارالرشيد ، 1404 ق . 71 . تدريب الراوى . جلال الدين عبدالرحمن بن أبى بكر السيوطى ، تحقيق ومراجعه : عبدالوهاب عبداللطيف ، بيروت : دارالكتب العلميّة . 72 . تذكرة الخواص ، يوسف بن قزُغلى (سبط ابن الجوزى) (م 654 ق) ، مقدمه : السيّد محمّد صادق بحر العلوم ، تهران : مكتبة نينوى الحديثة . 73 . الترغيب والترهيب من الحديث الشريف ، عبدالعظيم بن عبد القوى المنذرى الشامى (م 656 ق) ، تحقيق : مصطفى محمّد عمارة ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1388 ق ، سوم . 74 . تصحيح الاعتقاد (مصنّفات الشيخ المفيد) ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : حسين درگاهى ، قم : المؤتمر العالمى لألفيّة الشيخ المفيد ، 1413 ق ، اوّل . 75 . تفسير ابن كثير (تفسير القرآن العظيم) ، إسماعيل بن عمر البُصروى الدمشقى (م 774 ق ) ، تحقيق : عبد العزيز غنيم و محمّد أحمد عاشور و محمّد إبراهيم البنّا ، قاهره : دار الشعب .
.
ص: 759
76 . تفسير البغوى ، أبو محمّد الحسين بن مسعود الفراء البغوى الشافعى (م 516 ق ) ، إعداد وتحقيق : خالد عبد الرحمان العك _ مروان سوار ، بيروت : دار المعرفة ، 1407 ق _ 1987 م ، دوم . 77 . تفسير البيضاوى ، أبو سعيد عبد اللّه بن عمر بن محمّد البيضاوى (م 685 ق) ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1410 ق . 78 . تفسير جوامع الجامع ، الفضل بن الحسن الطبرسى (م 548 ق) ، تهران : مؤسسّة الطبع والنشر التابعة لجامعة طهران ، 1371 ش . 79 . تفسير السمرقندى ، أبو النضر محمّد بن مسعود السلمى السمرقندى المعروف بالعيّاشى (م 320 ق )، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى ، تهران : المكتبة العلميّة ، 1380 ش ، اوّل . 80 . تفسير الطبرى (جامع البيان فى تفسير القرآن) ، محمّد بن جرير الطبرى (م 310 ق) ، بيروت : دار الفكر ، 1408 ق ، اوّل . 81 . تفسير العيّاشى ، محمّد بن مسعود السلمى السمرقندى (العيّاشى) (م 320 ق ) ، تحقيق : هاشم الرسولى المحلّاتى ، تهران : المكتبة العلميّة ، 1380 ق ، اوّل . 82 . تفسير غريب القرآن ، أبو حفص عمر بن على بن ملقن الأنصارى (م 676 ق) ، تحقيق : سميرطه المجذوب ، بيروت : عالم الكتب ، 1408 ق . 83 . تفسير فرات الكوفى ، فرات بن إبراهيم الكوفى (ق 4 ق) ، به كوشش : محمّد الكاظم المحمودى ، تهران : وزارة الثقافة والإرشاد الإسلامى ، 1410 ق ، اوّل. 84 . تفسير القرآن ، أبو المظفر منصور بن محمّد السمعانى (م 489 ق) ، تحقيق : أبى تميم ياسر بن إبراهيم ، رياض : دارالوطن ، 1418 ق . 85 . تفسير القرآن العظيم مسندا عن الرسول (تفسير ابن أبى حاتم) ، عبد الرحمان بن أبى حاتم الرازى (م 327 ق ) ، تحقيق : أحمد عبد اللّه عمّار زهرانى ، مدينة : مكتبة الدار ، 1408 ق ، اوّل. 86 . تفسير القمّى ، على بن إبراهيم القمّى (م 307 ق ) ، به كوشش : السيّد طيّب الموسوى الجزائرى ، نجف : مطبعة النجف الأشرف . 87 . التفسير الكبير و مفاتيح الغيب (تفسير الفخر الرازى) ، محمّد بن عمر (الفخر الرازى) (م 604 ق ) ، بيروت : دار الفكر ، 1410 ق ، اوّل . 88 . تفسير مجاهد ، أبو الحجاج مجاهد بن جبر المخزومى (م 104 ق) ، تحقيق : عبدالرحمن الطاهر بن محمّد السورتى ، بيروت : المنشورات العلمية .
.
ص: 760
89 . التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى عليه السلام ، تحقيق : مدرسة الإمام المهدى(عج) ، قم : مدرسة الإمام المهدى(عج) ، 1409ق ، اوّل. 90 . تفسير نور الثقلين ، شيخ عبد عليّ بن جمعة العروسى الحويزى (م 1112 ق) ، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى ، قم : مؤسسّه إسماعيليان _ قم ، 1412 ق ، چهارم . 91 . تقريب التهذيب ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : محمّد عوّامة ، دمشق : دار الرشيد ، 1412 ق ، چهارم . 92 . تلخيص الشافى ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : السيّد حسين بحر العلوم ، تهران : دار الكتب الاسلاميّة ، 1394 ق ، سوم . 93 . التمحيص ، محمّد بن همّام الإسكافى (ابن همّام) (م 336 ق ) ، تحقيق : مدرسة الإمام المهدى(عج) ، قم : مدرسة الإمام المهدى(عج) . 94 . تيسير المطالب فى أمالى الامام أبى طالب ، يحيى بن الحسين الزيدى اليمانى (الامام أبو طالب) (م 384 ق) ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1395 ق ، اوّل . 95 . التمهيد لما فى الموطّأ من المعانى و الأسانيد ، يوسف بن عبد اللّه القُرطُبى (ابن عبد البرّ) (م 463 ق) ، تحقيق : مصطفى العلوى و محمّد عبد الكبير البكرى ، جدّه : مكتبة السوادى ، 1387 ق . 96 . تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام) ، ورّام بن أبى فراس الحَمدان (م 605 ق ) ، بيروت : دار التعارف و دار صعب . 97 . تنبيه الغافلين ، نصر بن محمّد السمرقندى (م 372 ق ) ، تحقيق : يوسف على بديوى ، بيروت : دار ابن كثير ، 1413 ق ، اوّل. 98 . التوحيد ، محمّد بن على ابن بابويه القمى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : السيّد هاشم الحسينى الطهرانى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1398 ق ، اوّل. 99 . تهذيب الأحكام فى شرح المقنعة ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، بيروت : دار التعارف ، 1401 ق ، اوّل. 100 . تهذيب التهذيب ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : خليل مأمون شيحا وعمر السلاحى وعلى بن مسعود ، بيروت : دار المعرفة ، 1417 ق ، اوّل.
.
ص: 761
101 . تهذيب الكمال فى أسماء الرجال ، يونس بن عبد الرحمان المِزّى (م 742 ق ) ، تحقيق : بشّار عوّاد معروف ، بيروت : مؤسسّة الرسالة ، 1409 ق ، اوّل. 102 . الثاقب فى المناقب ، محمّد بن على الطوسى (م 560 ق ) ، تحقيق : نبيل رضا علوان ، قم : مؤسسّة أنصاريان ، 1412 ق ، دوم . 103 . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، محمّد بن على ابن بابويه القمى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفارى ، تهران : مكتبة الصدوق . 104 . جامع الأحاديث ، جعفر بن أحمد القمّى (ابن الرازى) (ق 4 ق) ، تحقيق : السيّد محمّد الحسينى النيسابورى ، مشهد : مؤسسّة الطبع و النشر التابعة للحضرة الرضويّة المقدّسة ، 1413 ق ، اوّل. 105 . جامع الأخبار أو معارج اليقين فى اُصول الدين ، محمّد بن محمّد الشَّعيرى السبزوارى (ق 7 ق) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1414 ق ، اوّل. 106 . جامع بيان العلم و فضله ، يوسف بن عبد البرّ النمرى القرطبى (م 463 ق ) ، بيروت : دار الكتب العلمية . 107 . الجامع لأحكام القرآن (تفسير القرطبى) ، محمّد بن أحمد الأنصارى القرطبى (م 671 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد الرحمان المرعشلى ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1405 ق ، دوم . 108 . جزء ابن عاصم ، ابن عاصم الثقفى (م 262 ق) ، تحقيق : محمّد خالد عيّد ، رياض : دار العاصمة ، 1409 ق ، اوّل . 109 . الجعفريّات (الأشعثيّات) ، محمّد بن محمّد بن الأشعث الكوفى (ق 4 ق) ، تهران : مكتبة نينوى ( طبع شده به ضميمه قرب الإسناد) . 110 . جمال الاُسبوع بكمال العمل المشروع ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : السيّد جواد القيّومى ، قم : مؤسسّة الآفاق ، 1371 ش ، اوّل. 111 . الجمل والنصرة لسيّد العترة فى حرب البصرة ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : السيّد على مير شريفى ، قم : المؤتمر العالمى لألفيّة الشيخ المفيد ، 1413 ق ، اوّل . 112 . جواهر الكلام فى شرح شرائع الإسلام ، محمّد حسن النجفى (م 1266 ق) ، بيروت : مؤسسّة المرتضى العالمية .
.
ص: 762
113 . حسن الظن باللّه ، أبو بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبي الدين (م 281 ق) ، تحقيق : مجدى السيّد إبراهيم ، قاهرة : مكتبة القرآن . 114 . حقائق التأويل فى متشابه التنزيل ، الشريف محمّد بن الحسين الرضى ، تحقيق : محمّد الرضا آل كاشف الغطاء ، بيروت : دار المهاجر . 115 . الحكمة المتعالية فى الأسفار الأربعة ، صدر الدين محمّد بن إبراهيم الشيرازى (م 1050 ق) ، بيروت : دار احياء التراث العربى ، 1981 م . 116 . حلية الأولياء و طبقات الأصفياء ، أحمد بن عبد اللّه الأصبهانى (أبو نعيم) (م 430 ق ) ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1387 ق ، دوم . 117 . الخرائج و الجرائح ، سعيد بن هبة اللّه الراوندى (قطب الدين الراوندى) (م 573 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، 1409 ق ، اوّل . 118 . خصائص الأئمّة عليهم السلام ، محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق) ، تحقيق : محمّد هادى الأمينى ، مشهد : آستان قدس رضوى . 119 . الخصال ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، چهارم . 120 . دلائل النبوّة ، أحمد بن عبد اللّه الأصبهانى (أبو نعيم) (م 430 ق ) ، تحقيق : محمّد روّاس قلعجى وعبد البرّ عبّاس ، بيروت : دار النفائس ، 1406 ق ، دوم . 121 . دلائل النبوّة و معرفة أحوال صاحب الشريعة ، أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق ) ، تحقيق : عبد المعطى أمين قلعجى ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1405 ق ، اوّل. 122 . دائرة المعارف بزرگ اسلامى ، زيرنظر : كاظم موسوى بجنوردى ، تهران : مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامى ، 1369ش ، دوم . 123 . دائرة المعارف فقه المقارن ، آية اللّه مكارم شيرازى ، قم : مدرسة الإمام على بن أبى طالب عليه السلام ، 1385 ش . 124 . دانش نامه جهان اسلام ، زير نظر احمد طاهرى عراقى ، مصطفى ميرسليم ، نصر اللّه پور جوادى ، تهران : بنياد دائرة المعارف اسلامى ، 1371 ش . 125 . الدرجات الرفيعة فى طبقات الشيعة ، السيّد على المدنى الشيرازى (السيّد على خان) (م 1120 ق ) ، قم : مكتبة بصيرتى ، 1397 ق ، دوم .
.
ص: 763
126 . دُرر الأحاديث النبويّة ، يحيى بن الحسين (م 298 ق) ، تحقيق: يحيى عبد الكريم الفضيل ، بيروت: مؤسسّة الأعلمى ، 1402 ق ، دوم . 127 . الدرّ المنثور فى التفسير المأثور ، عبد الرحمان بن أبى بكر السيوطى (م 911 ق ) ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق ، اوّل. 128 . الدروع الواقية ، على بن موسى الحلى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1414 ق ، اوّل. 129 . دستور معالم الحكم ومأثور مكارم الشيم ، أبو عبد اللّه بن محمّد بن سلامة القاضى القضاعى (م 454 ق ) ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1401 ق ، اوّل. 130 . دعائم الإسلام وذكر الحلال والحرام والقضايا والأحكام ، النعمان بن محمّد التميمى المغربى (القاضى أبو حنيفة) (م 363 ق ) ، تحقيق : آصف بن على أصغر فيضى ، مصر : دار المعارف ، 1389 ق ، سوم . 131 . الدعاء ، سليمان بن أحمد الطبرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1413 ق ، اوّل. 132 . الدعوات ، سعيد بن هبة اللّه الراوندى (قطب الدين الراوندى) (م 573 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى (عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، 1407 ق ، اوّل. 133 . ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى ، أحمد بن عبد اللّه الطبرى (م 693 ق ) ، تحقيق : أكرم البوشى ، جدّه : مكتبة الصحابة ، 1415 ق ، اوّل . 134 . ذكرى الشيعة ، محمّد بن مكّى العاملى (الشهيد الأول) (م 786 ق) ، قم : مكتبة بصيرتى . 135 . ربيع الأبرار و نصوص الأخبار ، محمود بن عمر الزمخشرى (م 538 ق ) ، تحقيق : سليم النعيمى ، قم : منشورات الشريف الرضى ، 1410 ق ، اوّل. 136 . رجال ابن داوود ، الحسن بن على الحِلّى (ابن داوود) (م 737 ق ) ، تحقيق : السيّد محمّد صادق آل بحر العلوم ، قم : منشورات الشريف الرضى ، 1392 ق . 137 . رجال الطوسى ، محمّد بن الحسن الطوسى(م 460 ق ) ، تحقيق : جواد القيّومى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1415 ق ، اوّل. 138 . رجال العلّامة الحلّى (خلاصة الأقوال) ، حسين بن يوسف الحلّى (العلّامة) (726 ق ) ، قم : منشورات الشريف الرضى .
.
ص: 764
139 . رجال النجاشى (فهرس أسماء مصنّفى الشيعة) ، أحمد بن على النجاشى (م 450 ق ) ، بيروت : دار الأضواء ، 1408 ق ، اوّل. 140 . رسائل الشريف المرتضى ، على بن الحسين الموسوى ، المعروف بالشريف المرتضى المتوفى (م 436 ق) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : دار القرآن الكريم ، 1405 ق . 141 . الرقّة والبكاء ، أبو بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبى الدنيا (م 281 ق) تحقيق : محمّد خير رمضان يوسف ، بيروت : دار ابن حزم ، 1416 ق . 142 . الرقّة والبكاء ، أبو محمّد عبد اللّه بن أحمد ابن قدامة المقدسى (م 620 ق) ، تحقيق : محمّد خير رمضان يوسف ، دمشق : دارالقلم ، 1422 ق . 143 . روح المعانى فى تفسير القرآن (تفسير الآلوسى) ، محمود بن عبد اللّه الآلوسى (م 1270 ق ) ، بيروت : دار إحياء التراث العربى . 144 . روضة الواعظين ، محمّد بن الحسن الفتّال النيسابورى (م 508 ق ) ، تحقيق : حسين الأعلمى ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1406 ق ، اوّل . 145 . رياض الصالحين ، يحيى بن شرف النووى (م 676 ق) ، تحقيق: مصطفى محمّد عمارة ، دمشق: دار القلم العربى . 146 . زاد المسير فى علم التفسير ، عبد الرحمان بن على القرشى البغدادى (ابن الجوزى) (م 597 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد اللّه ، بيروت : دار الفكر ، 1407 ق ، اوّل. 147 . زبدة البيان فى براهين أحكام القرآن ، أحمد بن محمّد المقدس الأردبيلى (م 993 ق) ، إعداد : رضا الاُستادى ، على أكبر زمانى نژاد ، قم : مؤمنين ، 1421 ق . 148 . الزهد ، حسين بن سعيد الأهوازى (ق 3 ق) ، قم : المطبعة العلمية . 149 . الزهد ، هنّاد بن سَرى الكوفى (م 243 ق ) ، تحقيق : عبدالرحمان الفريوائى ، كويت : دار الخلفاء للكتاب الإسلامى ، 1406 ق ، اوّل . 150 . الزهد ، عبد اللّه بن المبارك الحنظلى المروزى (ابن المبارك) (م 181 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : دار الكتب العلميّة . 151 . الزهد ، أحمد بن محمّد الشيبانى (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، بيروت : دار الكتب العلمية . 152 . الزينة
.
ص: 765
153 . سبل الهدى والرشاد ، محمّد بن يوسف الصالحى الشامى (م 942 ق) ، تحقيق : عادل احمد عبد الموجود ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1414 ق . 154 . سعد السعود ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، قم : الشريف الرضى ، 1363 ش ، اوّل. 155 . سنن ابن ماجة ، محمّد بن يزيد القزوينى (ابن ماجة) (م 275 ق ) ، تحقيق : محمّد فؤاد عبد الباقى ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1395 ق ، اوّل. 156 . سنن أبى داوود ، سليمان بن أشعث السجستانى الأزدى (م 275 ق ) ، تحقيق : محمّد محيى الدين عبد الحميد ، بيروت : دار إحياء السنّة النبويّة . 157 . سنن الترمذى (الجامع الصحيح) ، محمّد بن عيسى بن سورة الترمذى (م 279 ق) ، تحقيق : احمد محمّد شاكر ، بيروت : دار احياء التراث . 158 . سنن الدارمى ، عبد اللّه بن عبد الرحمان الدارمى (م 255 ق ) ، تحقيق : مصطفى ديب البغا ، بيروت : دار القلم ، 1412 ق ، اوّل. 159 . سنن سعيد بن منصور ، سعيد بن منصور الخراسانى المَروَزى (م 227 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1405 ق ، اوّل. 160 . السنن الكبرى ، أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1414 ق ، اوّل. 161 . السنن الكبرى ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق) ، تحقيق : عبد الغفار سليمان البُندارى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1411 ق ، اوّل. 162 . سنن النسائى بشرح الحافظ جلال الدين السيوطى وحاشية الإمام السِّندى ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق ) ، بيروت : دار الجيل ، 1407 ق ، اوّل . 163 . السنّة ، أحمد بن عمرو بن أبى عاصم الشيبانى (م 278 ق) ، بيروت : المكتب الإسلامى ، 1413 ق ، سوم . 164 . سير أعلام النبلاء ، محمّد بن أحمد الذهبى (م 748 ق ) ، تحقيق : شُعيب الأرنؤوط ، بيروت : مؤسسّة الرسالة ، 1414 ق ، دهم . 165 . سيرة ابن هشام (السيرة النبويّة) ، عبدالملك بن هشام بن أيّوب الحميرى (م 218 ق) ، تحقيق : مصطفى سقا و إبراهيم الأنبارى ، قم : مكتبة المصطفى ، 1355 ق ، اول .
.
ص: 766
166 . السيرة النبويّة ، إسماعيل بن عمر البصروى الدمشقى (ابن كثير) (م 747 ق ) ، تحقيق : مصطفى عبد الواحد ، بيروت : دار إحياء التراث العربى . 167 . شرح الأخبار فى فضائل الأئمّة الأطهار ، النعمان بن محمّد المصرى (القاضى أبو حنيفة) (م 363 ق ) ، تحقيق : السيّد محمّد الحسينى الجلالى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1412 ق ، اوّل. 168 . شرح اُصول الكافى ، محمّد صالح المازندرانى (م1081ق) ، تصحيح : على عاشور ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1421ق . 169 . شرح على مئة كلمة 170 . شرح المقاصد ، مسعود بن عمر التفتازانى (م 793 ق ) ، تحقيق : عبد الرحمان عميرة ، قم : منشورات الشريف الرضى ، 1370 ق ، اوّل. 171 . شرح المواقف ، علىّ بن محمّد الجرجانى ، قم : دارالكتب العلمية . 172 . شرح النووى على صحيح مسلم ، يحيى بن شرف النَوَوى (م 676 ق ) ، بيروت : دار القلم ، 1407 ق ، اوّل. 173 . شرح نهج البلاغة ، عبد الحميد بن محمّد المعتزلى (ابن أبى الحديد) (م 656 ق ) ، تحقيق : محمّد أبوالفضل إبراهيم ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1387 ق ، دوم . 174 . شعار أصحاب الحديث ، أبو أحمد محمّد بن محمّد الحاكم النيسابورى (م 378 ق) ، تحقيق : عبد العزيز بن محمّد السدحان ، بيروت : دارالبشائر الإسلامية ، 1405 ق . 175 . شُعب الإيمان ، أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق ) ، تحقيق : محمّد السعيد بسيونى زغلول ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1410 ق ، اوّل. 176 . شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ، عبيد اللّه بن عبد اللّه النيسابورى (الحاكم الحَسَكانى) ( ق 5 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر المحمودى ، تهران : مؤسسّة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامى ، 1411 ق ، اوّل . 177 . الصحاح (تاج اللغة وصحاح العربيّة) ، إسماعيل بن حمّاد الجوهرى (م 398 ق ) ، تحقيق : أحمد بن عبد الغفور عطّار ، بيروت : دار العلم للملايين ، 1410 ق ، چهارم . 178 . صحيح ابن حبّان ، علىّ بن بلبان الفارسى (ابن بلبان) (م 739 ق) ، تحقيق : شعيب الأرناوط ، بيروت : مؤسسّة الرسالة ، 1414 ق ، دوم .
.
ص: 767
179 . صحيح ابن خزيمة ، محمّد بن إسحاق السلمى النيسابورى (ابن خزيمة) (م 311 ق ) ، تحقيق : محمّد مصطفى الأعظمى ، بيروت : المكتب الإسلامى ، 1412 ق ، سوم . 180 . صحيح البخارى ، محمّد بن إسماعيل البخارى (م 256 ق ) ، تحقيق : مصطفى ديب البغا ، بيروت : دار ابن كثير ، 1410 ق ، چهارم . 181 . صحيح مسلم ، مسلم بن الحَجّاج القشيرى النيسابورى (م 261 ق ) ، تحقيق : محمّد فؤاد عبد الباقى ، قاهره : دار الحديث ، 1412 ق ، اوّل. 182 . صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى (عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، 1408 ق ، اوّل . 183 . صحيفة الحسين عليه السلام ، جواد القيومى الاصفهانى ، قم : جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، دفتر انتشارات اسلامى ، 1375 . 184 . الصحيفة السجّاديّة ، المنسوب إلى الإمام على بن الحسين عليه السلام ، تصحيح : على أنصاريان ، دمشق : المستشارية الثقافية للجمهوريّة الإسلاميّة الإيرانيّة ، 1405 ق . 185 . الصراط المستقيم إلى مستحقّى التقديم ، على بن يونس النباطى البياضى (م 877 ق ) ، به كوشش : محمّد باقر البهبودى ، تهران : المكتبة المرتضويّة ، 1384 ق ، اوّل. 186 . صفات الشيعة ، محمّد بن على ابن بابويه القمى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) . 187 . صفة النار ، أبو بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبى الدنيا (م 281 ق) ، تحقيق : محمّد خير رمضان يوسف ، بيروت : دار ابن حزم ، 1417 ق . 188 . الصمت و حفظ اللسان ، عبد اللّه بن محمّد (ابن أبى الدنيا) (م 281 ق) ، تحقيق : محمّد أحمد عاشور ، قاهره : دار الاعتصام ، 1408 ق . 189 . الصواعق المحرقة فى الردّ على أهل البدع و الزندقة ، أحمد بن حجر الهيثمى الكوفى (م 974 ق ) ، تصحيح : عبد الوهّاب عبد اللطيف ، قاهره : مكتبة القاهرة ، 1385 ق ، دوم . 190 . الضعفاء والمتروكون ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق) ، تحقيق : بوران ضناوى و كمال يوسف حوت ، بيروت : مؤسسّة الكتب الثقافية ، 1407 ق ، دوم . 191 . الطبقات الكبرى ، محمّد بن سعد (كاتب الواقدى) (م 230 ق ) ، بيروت : دار صادر .
.
ص: 768
192 . الطرائف فى معرفة مذاهب الطوائف ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، قم : مطبعة الخيّام ، 1400 ق ، اوّل. 193 . طرائف المقال فى معرفة طبقات الرجال ، على أصغر بن شفيع الموسوى الجابِلَقى (م 1313 ق) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى النجفى . 194 . العُدد القويّة لدفع المخاوف اليوميّة ، الحسن بن يوسف الحلّى (العلّامة) (م 726 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1408 ق ، اوّل . 195 . عدّة الداعى و نجاح الساعى ، أحمد بن محمّد الحلّى الأسدى (ابن فهد) (م 841 ق ) ، تحقيق : أحمد الموحّدى ، تهران : مكتبة وجدانى . 196 . العظمة ، أبو الشيخ عبد اللّه بن محمّد الاصبهانى (م 396 ق) ، تحقيق : محمّد فارس ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1414 ق . 197 . علل الشرائع ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1408 ق ، اوّل. 198 . العلل و معرفة الرجال ، أحمد بن محمّد الشيبانى (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، تحقيق : وصى اللّه عبّاس ، بيروت : المكتب الإسلامى ، 1408 ق ، اوّل. 199 . العمدة فى محاسن الشعر وآدابه ، الحسن بن رشيق القيروانى (م 456 ق) ، تحقيق : محمّد قزقزان ، بيروت : دارالمعرفة ، 1408 ق . 200 . عمدة القارى (شرح صحيح البخارى) ، أبو محمّد محمود بن أحمد العينى (م 855 ق) ، بيروت : دار إحياء التراث العربى . 201 . عون المعبود (شرح سنن أبى داوود) ، أبو الطيب محمّد شمس الحق العظيم آبادى (م 1329 ق) ، بيروت : دارالكتب العلمية ، 1415 ق ، دوم . 202 . عوالى اللآلى العزيزيّة فى الأحاديث الدينيّة ، محمّد بن على الأحسائى (ابن أبى جمهور) (م 940 ق ) ، تحقيق : مجتبى العراقى ، قم : مطبعة سيّد الشهداء عليه السلام ، 1403 ق ، اوّل. 203 . العين ، خليل بن أحمد الفَراهيدى (م 175 ق ) ، تحقيق : مهدى المخزومى ، قم : دار الهجرة ، 1409 ق ، اوّل . 204 . عيون أخبار الرضا عليه السلام ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الحسينى اللاجوردى ، تهران : منشورات جهان .
.
ص: 769
205 . عيون الحكم و المواعظ ، على بن محمّد الليثى الواسطى (ق 6 ق ) ، تحقيق : حسين الحسنى البيرجندى ، قم : دار الحديث ، 1376 ش ، اوّل. 206 . عيون المعجزات ، حسين بن عبد الوهّاب (ق 5 ق ) ، قم : الشريف الرضى ، 1414 ق ، اوّل . 207 . الغارات ، إبراهيم بن محمّد (ابن هلال الثقفى) (م 283 ق ) ، تحقيق : مير جلال الدين المحدّث الاُرموى ، تهران : انجمن آثار ملّى ، 1395 ق ، اوّل. 208 . الغدير فى الكتاب والسنّة والأدب ، عبد الحسين بن أحمد الأمينى (م 1390 ق ) ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1387 ق ، سوم . 209 . غرر الحكم ودرر الكلم ، عبد الواحد الآمدى التميمى (م 550 ق ) ، تحقيق : مير جلال الدين محدّث اُرمَوى ، تهران : دانشگاه تهران ، 1360 ش ، سوم . 210 . الغيبة ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : عباد اللّه الطهرانى و على أحمد ناصح ، قم : مؤسسّة المعارف الإسلاميّة ، 1411 ق ، اوّل. 211 . الغيبة ، محمّد بن إبراهيم الكاتب النعمانى (م 350 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، تهران : مكتبة الصدوق . 212 . فتح الأبواب ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : حامد الخفّاف ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1409 ق ، اوّل. 213 . فتح البارى شرح صحيح البخارى ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : عبد العزيز بن عبد اللّه بن باز ، بيروت : دار الفكر ، 1379 ق ، اوّل . 214 . فتح المغيث (شرح ألفية الحديث) ، عبد الرحيم بن حسين العراقى (م 806 ق) ، تحقيق: صلاح محمّد عويضة ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1993 م ، اوّل . 215 . فرائد السمطين فى فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمّة من ذرّيّتهم ، إبراهيم بن محمّد الجوينى (م 730 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر المحمودى ، بيروت : مؤسسّة المحمودى ، 1398 ق ، اوّل . 216 . فرحة الغَرىّ فى تعيين قبر أمير المؤمنين على عليه السلام ، عبد الكريم بن أحمد الطاووسى العلوى (م 693 ق ) ، قم : الشريف الرضى . 217 . الفردوس بمأثور الخطاب ، شيرويَة بن شهردار الديلمى الهَمَدانى (م 509 ق ) ، تحقيق : محمّد السعيد بسيونى زغلول ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1406 ق ، اوّل.
.
ص: 770
218 . الفصول المهمّة فى اُصول الأئمّة ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملى (م 1104 ق) ، تحقيق : محمّد بن محمّد الحسين القائينى ، قم : مؤسسه معارف اسلامى . 219 . الفضائل ، شاذان بن جبرئيل القمّى (م 660 ق ) ، نجف : المطبعة الحيدريّة ، 1338 ق . 220 . فضائل الأشهر الثلاثة ، محمّد بن علىّ ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : غلامرضا عرفانيان ، قم : مطبعة الآداب ، 1396 ق ، اول . 221 . فضائل الشيعة ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى (عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، 1410 ق ، اوّل. 222 . فضائل الصحابة ، أحمد بن محمّد الشيبانى (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، تحقيق : وصى اللّه بن محمّد عبّاس ، مكّه : جامعة اُمّ القرى ، 1403 ق ، اوّل. 223 . فضائل الصحابة ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق) ، تحقيق ودراسة : فاروق حمّادة ، مغرب : دار الثقافة ، 1404 ق . 224 . الفقه الإسلامى وأدلّته 225 . الفقه على المذاهب الأربعة ، عبد الرحمن الجزيرى ، بيروت : دار احياء التراث العربى ، 1406 ق . 226 . الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام . 227 . الفقيه = كتاب من لا يحضره الفقيه ، محمّد بن علىّ ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى . 228 . فلاح السائل ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : غلامحسين مجيدى ، قم : مكتب الإعلام الإسلامى ، 1419 ق ، اوّل. 229 . الفهرست ، محمّد بن إسحاق (ابن النديم) (م 380 ق ) ، ترجمه وتحقيق : محمّد رضا تجدد ، تهران : اميركبير ، 1366ش ، سوم . 230 . فيض القدير ، محمّد عبد الرؤوف المناوى (ق 10 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 231 . القاموس الفقهى 232 . القاموس المحيط ، محمّد بن يعقوب الفيروز آبادى (م 817 ق ) ، بيروت : دار الفكر .
.
ص: 771
233 . قرب الإسناد ، عبداللّه بن جعفر الحِمْيرى القمّى (م بعد از 304 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل . 234 . قصر الأمل ، أبو بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبى الدنيا (م 281 ق) ، تحقيق : محمّد خير رمضان يوسف ، بيروت : دار ابن حزم ، 1416 ق . 235 . قصص الأنبياء ، سعيد بن هبة اللّه (قطب الدين الراوندى) (م 573 ق ) تحقيق : غلامرضا عرفانيان ، مشهد : مجمع البحوث الإسلاميّة التابع لمؤسسة الآستانة الرضويّة ، 1409 ق ، اوّل. 236 . قضاء الحوائج ، عبد اللّه بن محمّد ابن أبى الدنيا ، تصحيح : محمّد عبد القادر أحمد عطا ، بيروت : مؤسسّة الكتب الثقافية . 237 . قواعد المرام فى علم الكلام ، كمال الدين ميثم بن على البحرانى (م 689 ق) ، قم : مكتبة آية اللّه العظمى المرعشى النجفى ، 1398 ق . 238 . الكافى ، ثقة الإسلام محمّد بن يعقوب بن إسحاق الكلينى الرازى (م 329 ق) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، تهران : دار الكتب الإسلامية ، 1389 ق ، دوم . 239 . كامل الزيارات ، جعفر بن محمّد القمّى (ابن قولويه) (م 367 ق ) ، تحقيق : السيّد جواد القيّومى ، قم : نشر الفقاهة ، 1417 ق ، اوّل. 240 . الكامل فى التاريخ ، على بن محمّد الشيبانى الموصلى (ابن الأثير) (م 630 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1408 ق ، اوّل. 241 . الكامل فى ضعفاء الرجال ، عبد اللّه بن عدى الجرجانى (م 365 ق)، تحقيق : عادل احمد عبد الموجود و شيخ على محمّد معوّض ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1418 ق ، اوّل . 242 . كتاب سُلَيم بن قيس ، سليم بن قيس الهلالى العامرى (م ح 90 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر الأنصارى ، قم : الهادى ، 1415 ق ، اوّل. 243 . الكشّاف ، محمود بن عمر الزمخشرى (م 538 ق ) ، بيروت : دار المعرفة . 244 . كشف الريبة عن احكام الغيبة ، زين الدين على العاملى (الشهيد الثانى) ، تهران : المكتبة المرتضوية . 245 . كشف الغمّة فى معرفة الأئمّة ، على بن عيسى الإربلى (م 687 ق ) ، تصحيح : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى ، بيروت : دار الكتاب ، 1401 ق ، اوّل.
.
ص: 772
246 . كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد ، الحسن بن يوسف بن المطهر الحلّى (العلّامة) ، تهران : إسلامية . 247 . الكشف والبيان (تفسير الثعلبى) ، أبو اسحاق أحمد بن محمّد المعروف بالثعلبى (م 427 ق) ، تحقيق : أبو محمّد بن عاشور ، بيروت : دار احياء الثراث العربى ، 1422 ق . 248 . كشف اليقين فى فضائل أمير المؤمنين عليه السلام ، الحسن بن يوسف الحلّى (العلّامه) (م 726 ق ) ، تحقيق : على آل كوثر ، قم : مجمع إحياء الثقافة الإسلاميّة ، 1411 ق ، اوّل. 249 . كفاية الأثر فى النصّ على الأئمّة الاثنى عشر ، على بن محمّد الخزّاز القمّى (ق 4 ق) ، تحقيق : السيّد عبد اللطيف الحسينى الكوه كمرى ، قم : بيدار ، 1401 ق . 250 . كمال الدين وتمام النعمة ، محمّدبن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1405 ق ، اوّل. 251 . كنز العمّال فى سنن الأقوال و الأفعال ، على المتّقى بن حسام الدين الهندى (م 975 ق ) ، تصحيح : صفوة السقّا ، بيروت : مكتبة التراث الإسلامى ، 1397 ق ، اوّل. 252 . كنز الفوائد ، محمّد بن على الكراجكى الطرابلسى (م 449 ق ) ، تصحيح : عبد اللّه نعمة ، قم : دار الذخائر ، 1410 ق ، اوّل. 253 . لباب النقول فى أسباب النزول ، جلال الدين عبد الرحمان بن أبى بكر السيوطى (م 911 ق ) ، رياض : مكتبة الرياض الحديثة ، دوم . 254 . لسان العرب ، محمّدبن مُكرَّم المصرى الأنصارى (ابن منظور) (م 711 ق ) ، بيروت : دار صادر ، 1410 ق ، اوّل. 255 . لغت نامه ، على أكبر دهخدا ، تهران : دانشگاه تهران ، 1373 ش . 256 . مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين على بن أبى طالب و الأئمّة من ولده عليهم السلام ، محمّد بن أحمد القمّى (ابن شاذان) ( ق 5 ق ) ، تحقيق : نبيل رضا علوان ، قم : أنصاريان . 257 . المَجازات النبويّة ، محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق ) ، تحقيق وشرح : طه محمّد الزينى ، قم : مكتبة بصيرتى . 258 . مجمع البحرين ، فخر الدين الطُّرَيحى (م 1085 ق ) ، تحقيق : السيّد أحمد الحسينى ، تهران : مكتبة نشر الثقافة الإسلاميّة ، 1408 ق ، دوم .
.
ص: 773
259 . مجمع البيان فى تفسير القرآن (تفسير مجمع البيان) ، الفضل بن الحسن الطَّبْرِسى (أمين الإسلام) (م 548 ق ) ، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى و السيّد فضل اللّه اليزدى الطباطبائى ، بيروت : دار المعرفة ، 1408 ق ، دوم . 260 . مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، على بن أبى بكر الهيثمى (م 807 ق ) ، تحقيق : عبد اللّه محمّد درويش ، بيروت : دار الفكر ، 1412 ق ، اوّل. 261 . المحاسن ، أحمد بن محمّد البرقى القمىّ (م 280 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : المجمع العالمى لأهل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل. 262 . المحتضر ، أبو محمّد الحسن بن سليمان بن محمّد الحلى (القرن الثامن) ، تحقيق : سيّد على اشرف ، نجف : المطبعة الحيدرية ، 1424 ق . 263 . المحجّة البيضاء فى تهذيب الإحياء ، محمّدمحسن بن شاه مرتضى (الفيض الكاشانى) (م 1091 ق ) ، تصحيح : على أكبر الغفارى ، قم : جماعة المدرّسين فى الحوزة العلمية ، 1383 ق . 264 . المحيط فى اللغة ، إسماعيل بن عباد الطالقانى (الصاحب بن عبّاد) (م 385 ق ) ، تحقيق : محمّد حسن آل ياسين ، بيروت : عالم الكتب . 265 . مختصر بصائر الدرجات ، سعد بن عبد اللّه بن أبى خلف الأشعرى ، اختصار : حسن بن سليمان الحلّى (ق 8 ق) ، قم : الرسول المصطفى . 266 . مختصر تاريخ دمشق ، محمّد بن مُكرَّم المصرى الأنصارى (ابن منظور) (م 711 ق ) ، تحقيق : راتب حمّوش ، دمشق : دار الفكر . 267 . مرآة العقول فى شرح أخبار آل الرسول ، محمّد باقر بن محمّد تقى المجلسى (العلّامة المجلسى) (م 1111 ق ) ، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلاتى ، تهران : دار الكتب الإسلاميّة ، 1370 ش ، سوم . 268 . مرقاة المفاتيح (شرحُ مشكاة المصابيح) ، على بن سلطان محمّد القارى (م 1014 ق) ، بيروت : دار إحياء التراث العربى . 269 . المزار ، محمّد بن مكّى العاملى الجزينى (الشهيد الأوّل) (م 786 ق ) ، تحقيق : مدرسة الإمام المهدى عليه السلام ، قم : مدرسة الإمام المهدى عليه السلام ، 1410 ق .
.
ص: 774
270 . المزار ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر الأبطحى ، قم : المؤتمر العالمى لألفيّة الشيخ المفيد ، 1413 ق ، اوّل . 271 . المزار الكبير ، محمّد بن جعفر المشهدى (ق 6 ق ) ، تحقيق : السيّد جواد القيّومى الإصفهانى ، قم : قيّوم ، 1419 ق ، اوّل. 272 . مسائل علىّ بن جعفر و مستدركاتها ، علىّ بن جعفر الحسينى العلوى الهاشمى العُريضى (م 210 ق ) تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام ، 1409 ق ، اول . 273 . مستدرك سفينة البحار ، شيخ على النمازى الشاهرودى (م 1363 ق) ، تهران : مؤسسّة البعثة ، 1409 ق . 274 . المستدرك على الصحيحين ، محمّد بن عبد اللّه الحاكم النيسابورى (م 405 ق ) ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1411 ق ، اوّل. 275 . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، ميرزا حسين النورى الطَبَرسى (م 1320 ق ) ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1407 ق ، اوّل. 276 . مسكّن الفؤاد ، زين الدين بن علىّ الجُبَعى العاملى (الشهيد الثانى) (م 965 ق) ، تحقيق: مؤسسّة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ، قم: مؤسسّة آل البيت ، 1412 ق ، دوم . 277 . المسلك فى أصول الدين ، أبو القاسم جعفر بن الحسن المحقق الحلى (م 676 ق) ، تحقيق : رضا الاُستادى ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1414 ق . 278 . مسند ابن جعد ، على بن الجعد الجوهرى (م 230 ق) ، بيروت : مؤسسّة ناور ، 1410ق . 279 . مسند أبى داوود الطيالسى (مسند الطيالسى) ، سليمان بن داوود البصرى (أبى داوود الطيالسى) (م 204 ق) ، بيروت : دار المعرفة . 280 . مسند أبى يعلى الموصلى ، أحمد بن على التميمى الموصلى (أبو يعلى) (م 307 ق ) ، تحقيق : إرشاد الحقّ الأثرى ، جدّه : دار القبلة ، 1408 ق ، اوّل. 281 . مسند أحمد بن حنبل ، أحمد بن محمّد الشيبانى (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، تحقيق : عبد اللّه محمّد الدرويش ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق ، دوم . 282 . مسند إسحاق بن راهويه ، إسحاق بن إبراهيم الحنظلى المروزى (م 238 ق ) ، تحقيق : عبد الغفور عبد الحقّ حسين البلوشى ¨ ، مدينه منوّره : مكتبة الإيمان ، 1412 ق ، اول .
.
ص: 775
283 . مسند الإمام زيد(مسند زيد) ، المنسوب إلى زيد بن على بن الحسين عليهماالسلام (م 122 ق ) ، بيروت : منشورات دار مكتبة الحياة ، 1966 م ، اوّل. 284 . مسند البزّار (البحر الزخّار) ، أحمد بن عمرو العتكى البزّار (م 292 ق ) ، تحقيق : محفوظ الرحمان زين اللّه ، بيروت : مؤسسّة علوم القرآن ، 1409 ق ، اوّل. 285 . مسند الحميدى ، عبد اللّه بن الزبير الحميدى (م 219 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، مدينه : المكتبة السلفيّة . 286 . مسند الشاميّين ، سليمان بن أحمد بن أيّوب اللخمىّ الطبرانى (م 360 ق) ، تحقيق : حمدى عبد المجيد السلفى ، بيروت : مؤسّسة الرسالة ، 1409 ق ، اول . 287 . مسند الشهاب ، محمّد بن سلامة القضاعى (القاضى) (م 454 ق) ، تحقيق : حمدى عبد المجيد السلفى ، بيروت : مؤسسّة الرسالة ، 1405 ق ، اول . 288 . مسند الشهاب ، محمّد بن سلامة (القاضى القضاعى) (م 454 ق) ، بيروت : مؤسسّة الرسالة . 289 . مسند عبد اللّه ابن المبارك ، تحقيق : مصطفى عثمان محمّد ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1411 ق . 290 . مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار ، على بن الحسن الطَّبْرِسى (ق 7 ق) ، تحقيق : مهدى هوشمند ، قم : دار الحديث ، 1418 ق ، اوّل. 291 . مشكاة المصابيح ، محمّد بن عبد اللّه العمرى الخطيب التبريزى (ق 8 ق) ، تحقيق : محمّد ناصر الدين الآلبانى ، دمشق : المكتب الإسلامى . 292 . مصادقة الإخوان ، محمّد بن علىّ ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق) ، تحقيق: مؤسّسة الامام المهدى (عج) ، قم: مدرسة الامام المهدى (عج) ، 1410 ق . 293 . مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة ، المنسوب إلى الإمام الصادق عليه السلام ، شرح : عبد الرزّاق گيلانى ، (م 1089 ق) ، تصحيح : جلال الدّين محدّث اُرموى تهران : نشر صدوق ، 1407 ق ، سوم. 294 . مصباح الفقاهة ، سيّد أبو القاسم بن على أكبر الخوئى (م 1413 ق) ، قم : مكتبة وجدانى ، 1371 ش ، سوم . 295 . مصباح الفقيه ، رضا بن محمّد هادى همدانى غروى (م 1322 ق) ، قم : مؤسسّة الجعفرية لإحياء التراث .
.
ص: 776
296 . المصباح فى الأدعية و الصلوات و الزيارات ، إبراهيم بن على العاملى الكَفعَمى (م 900 ق ) ، قم : الشريف الرضى . 297 . مصباح المتهجّد ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : على أصغر مرواريد ، بيروت : مؤسسّة فقه الشيعة ، 1411 ق ، اوّل. 298 . المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى ، أحمد بن محمّد الفيّومى (م 770 ق ) ، قم : مؤسسّة دار الهجرة ، 1414 ق ، دوم . 299 . المصنَّف ، عبد الرزّاق بن همّام الصنعانى (م 211 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : منشورات المجلس العلمى . 300 . المصنّف فى الأحاديث و الآثار ، عبد اللّه بن محمّد العبسى الكوفى (ابن أبى شيبة) (م 235 ق ) ، تحقيق : سعيد محمّد اللحّام ، بيروت : دار الفكر . 301 . مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول ، محمّد بن طلحة النصيبى الشافعى (م 652 ق ) ، تحقيق : ماجد أحمد العطيَّة ، بيروت : مؤسسّة اُمّ القرى ، 420 ق . 302 . المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : دار المعرفة ، 1414 ق ، اوّل. 303 . معانى الأخبار ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1361 ش ، اوّل. 304 . المعجم الأوسط ، سليمان بن أحمد اللخمى الطبرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : طارق بن عوض اللّه وعبد الحسن بن إبراهيم الحسينى ، قاهره : دار الحرمين ، 1415 ق . 305 . معجم البلدان ، ياقوت بن عبد اللّه الحَمَوى الرومى(م 626 ق ) ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1399 ق ، اوّل. 306 . معجم رجال الحديث ، السيّد أبو القاسم الموسوى الخوئى (م 1413 ق ) ، قم : مدينة العلم ، 1403 ق ، سوم . 307 . المعجم الصغير ، سليمان بن أحمد اللخمى الطبرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : محمّد عثمان ، بيروت : دار الفكر ، 1401 ق ، دوم . 308 . المعجم الكبير ، سليمان بن أحمد اللخمى الطبرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : حمدى عبد المجيد السلفى ، بيروت : دار إحياءالتراث العربى ، 1404 ق ، دوم .
.
ص: 777
309 . معجم لغة الفقهاء ، محمّد رواس قلعه جى ، بيروت : دارالنفائس ، 1405 ق . 310 . معجم مقاييس اللغة ، أحمد بن فارس الرازى (م 395 ق) ، تحقيق : عبد السّلام محمّد هارون . مصر : شركة مكتبة مصطفى البابى و أولاده . 311 . معدن الجواهر و رياضة الخواطر ، محمّد بن على الكَراجِكى (م 449 ق) ، تحقيق: السيد أحمد الحسينى ، تهران: المكتبة المرتضوية ، 1394 ق ، دوم . 312 . المغازى ، محمّد بن عمر بن واقد (الواقدى) (م 207 ق ) ، تحقيق : مارسدن جونس ، بيروت : عالم الكتب ، 1404 ق ، سوم . 313 . مفردات ألفاظ القرآن ، حسين بن محمّد الراغب الإصفهانى (م 425 ق ) ، تحقيق : صفوان عدنان داوودى ، بيروت : دار القلم ، 1412 ق ، اوّل. 314 . المفصّل فى تاريخ العرب قبل الإسلام ، جواد على ، بغداد : جامعة بغداد ، 1991 م . 315 . مقتل الحسين عليه السلام ، موفّق بن أحمد المكّى الخوارزمى (م 568 ق ) ، تحقيق : محمّد السماوى ، قم : مكتبة المفيد . 316 . المقنعة ، محمّد بن محمّد بن النعمان العُكْبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة النشر الإسلامى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1410 ق ، دوم . 317 . مكارم الأخلاق ، الفضل بن الحسن الطَّبْرِسى (أمين الإسلام) (م 548 ق ) ، تحقيق : علاء آل جعفر ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، اوّل. 318 . المكاسب ، مرتضى بن محمّد أمين الأنصارى (الشيخ الأنصارى) (م 1281 ق) ، تبريز : مطبعة الإطّلاعات ، دوم . 319 . الملاحم والفتن (التشريف بالمنن فى التعريف بالفتن) ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق ونشر : مؤسسّة صاحب الأمر ، 1416 ق ، اوّل. 320 . الملل والنحل ، محمّد بن عبد الكريم الشهرستانى (م 548 ق ) ، بيروت : دار المعرفة ، 1406 ق . 321 . مناقب آل أبى طالب (المناقب لابن شهر آشوب) ، محمّد بن على المازندرانى (ابن شهرآشوب) (م 588 ق ) ، قم : المطبعة العلميّة . 322 . مناقب الإمام أمير المؤمنين عليه السلام (المناقب للكوفى) ، محمّد بن سليمان الكوفى القاضى (م 300 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر المحمودى ، قم : مجمع إحياء الثقافة الإسلاميّة ، 1412 ق ، اوّل .
.
ص: 778
323 . مناقب على بن أبى طالب عليه السلام (المناقب لابن المغازلى) ، على بن محمّد الواسطى الشافعى (ابن المَغازلى) (م 483 ق ) ، به كوشش : محمّد باقر البهبودى ، تهران : المكتبة الإسلاميّة ، 1402 ق ، دوم . 324 . المناقب (المناقب للخوارزمى) ، الموفّق بن أحمد المكّى الخوارزمى الخطيب (م 568 ق ) تحقيق : مالك المحمودى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، دوم . 325 . المنتخب من مسند عبد بن حُمَيد ، عبد بن حُمَيد (م 249 ق ) ، تحقيق : السيّد صبحى البدرى السامرائى ومحمود محمّد خليل الصعيدى ، قاهره : مكتبة السنّة ، 1408 ق ، اوّل. 326 . منية المريد ، زين الدين على العاملى (الشهيد الثانى) (م 965 ق ) ، قم : مكتب الإعلام الإسلامى ، 1415ق . 327 . موارد الظمآن الى زوائد ابن حبان ، لنورالدين على بن ابى بكر الهيثمى (م 807) ، تحقيق : عبدالرزاق حمزة ، دارالكتب العلمية _ بيروت . 328 . المواعظ العدديّة ، محمّد بن الحسن الحسينى (ق 11 ق) ، تحرير : الميرزا على المشكينى الأردبيلى ، قم : الهادى ، 1406 ق ، اوّل . 329 . المواقف فى علم الكلام ، عبد الرحمان بن أحمد الأيجي ، بيروت : عالم الكتب ، القاهرة : مكتبة المتنبى . 330 . موسوعة الإمام على بن أبى طالب عليه السلام فى الكتاب و السنّة و التاريخ ، محمّد الريشهرى و ديگران ، قم : دار الحديث ، 1422 ق . 331 . موسوعة حياة الصحابة ، اعداد : محمّد سعيد مبيض ، بيروت : مؤسسّة الريان ، 1421 ق . 332 . موسوعة ميزان الحكمة ، محمّد الرَّيشَهرى و ديگران ، قم : دار الحديث ، 1425 ق . 333 . الموطّأ ، مالك بن أنس (م 158 ق ) ، تحقيق : محمّد فؤاد عبد الباقى ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1406 ق ، اوّل. 334 . مهج الدعوات و منهج العبادات ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : حسين الأعلمى ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1414 ق ، اوّل. 335 . ميزان الاعتدال فى نقد الرجال ، محمّد بن أحمد الذهبى (م 748 ق ) ، تحقيق : على محمّد البجاوى ، بيروت : دار الفكر .
.
ص: 779
336 . الميزان فى تفسير القرآن ، السيّد محمّد حسين الطباطبائى (م 1402 ق ) ، قم : إسماعيليان ، 1394 ق ، سوم . 337 . المؤمن . لحسين بن سعيد الكوفى الاهوازى (قرن 3ق) ،تحقيق ونشر : مدرسة الامام المهدى (ع) - قم ، 1404ق . 338 . نثر الدرّ ، منصور بن الحسين الآبى (أبو سعيد الوزير) (م 421 ق ) ، تحقيق : محمّد على قرنة ، مصر : الهيئة المصرية العامة ، 1981 م ، اوّل . 339 . نظم المتآثر من الحديث المتواتر ، أبو عبد اللّه سيّدى محمّد بن أبى الفيض الحسينى الإدريسى (الشهير بالكتانى) ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1407 ق _ 1987 م ، دوم . 340 . نقد الرجال ، مصطفى بن الحسين الحسينى التفرشى (قرن 11ق) ، تحقيق موسسة آل البيت عليهم السلام ، قم ، 1418ق. 341 . نوادر الأخبار فيما يتعلق باصول الدين ، محسن بن مرتضى الفيض الكاشانى (م 1091 ق) ، تحقيق : مهدى الأنصارى القمى ، تهران : مؤسسّه مطالعات و تحقيقات فرهنگى ، 1375ش . 342 . نوادر الاُصول في معرفة أحاديث الرسول ، محمّد بن علىّ بن سورة الترمذى (م 320 ق) ، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا ، بيروت: دار الكتب العلميّة ، 1413 ق ، اوّل . 343 . نوادر الراوندي ، لفضل اللّه بن عليّ الحسيني الراوندي (م 573 ق) ، المطبعة الحيدرية _ النجف الأشرف ، الطبعة الاُولى 1370 ه . ش . 344 . النوادر (مستطرفات السرائر) ، محمّد بن أحمد بن إدريس الحلى (ابن إدريس) (م 598 ق) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، قم : مدرسة الإمام المهدى(عج) 1408ق ، اوّل. 345 . النهاية فى غريب الحديث والأثر ، مبارك بن مبارك الجَزَرى (ابن الأثير) (م 606 ق ) ، تحقيق : طاهر أحمد الزاوى ، قم : مؤسسّة إسماعيليان ، 1367 ش ، چهارم . 346 . نهج البلاغة من كلام الإمام أمير المؤمنين عليه السلام ، جمع و تدوين : السيّد محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق) ، ترجمه : سيّد جعفر شهيدى ، تهران : علمى و فرهنگى ، 1378ش ، چهاردهم . 347 . الوافى ، محمّدمحسن بن شاه مرتضى الكاشانى (الفيض الكاشانى) (م 1091 ق) ، تحقيق : ضياء الدين حسين اصفهانى ، اصفهان : مكتبة الإمام أمير المؤمنين عليه السلام ، 1406 ق .
.
ص: 780
348 . الورع . أحمد بن محمّد بن حنبل الشيبانى ( م 241 ق ) ، تحقيق : زينب إبراهيم القاروظ ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1403 ق . 349 . وسائل الشيعة ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملى (م 1104 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1409 ق ، اوّل . 350 . وقعة صفّين ، نصر بن مزاحم المنقرى (م 212 ق ) ، تحقيق : عبد السلام محمّد هارون ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1382 ق ، دوم . 351 . اليقين باختصاص مولانا علىّ عليه السلام بإمرة المسلمين ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر الأنصارى ، قم : مؤسسّة دار الكتاب ، 1413 ق ، اوّل. 352 . ينابيع المودّة لذوى القربى ، سليمان بن إبراهيم القُندوزى الحنفى (م 1294 ق ) ، تحقيق : على جمال أشرف الحسينى ، تهران : دار الاُسوة ، 1416 ق ، اوّل.
.
ص: 781
فهرست تفصيلى .
ص: 782
. .
ص: 783
. .
ص: 784
. .
ص: 785
. .
ص: 786
. .
ص: 787
. .
ص: 788
. .
ص: 789
. .
ص: 790
. .
ص: 791
. .
ص: 792
. .