بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، فارسی - عربی جلد 1

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدی ری شهری، محمد، 1325 -

عنوان قراردادی : الجنه والنار فی الکتاب والسنه. فارسی - عربی

عنوان و نام پديدآور : بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، فارسی - عربی / محمد محمدی ری شهری ، با همکاری رسول موسوی؛مترجم حمیدرضا شیخی.

مشخصات نشر : قم: موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث،سازمان چاپ و نشر ، 1389 .

مشخصات ظاهری : 2 ج.

فروست : پژوهشکده علوم و معارف حدیث؛ 217.

شابک : 220000 ریال : دوره 978-964-493-536-7: ؛ ج.1 978-964-493-537-4: ؛ ج. 2: 978-964-493-538-1

يادداشت : ج. 2 ( چاپ اول : 1389 ).

يادداشت : ج.2 (چاپ دوم: 1390).

یادداشت : کتابنامه.

موضوع : بهشت (اسلام)

موضوع : بهشت (اسلام) -- احادیث

موضوع : بهشت (اسلام) -- جنبه های قرآنی

موضوع : دوزخ -- احادیث

موضوع : دوزخ -- جنبه های قرآنی

شناسه افزوده : موسوی، سیدرسول، 1340 -

شناسه افزوده : شیخی، حمیدرضا، 1337 -، مترجم

شناسه افزوده : دار الحدیث. مرکز چاپ و نشر

رده بندی کنگره : BP222/65/م28ج9041 1389

رده بندی دیویی : 297/44

شماره کتابشناسی ملی : 2566718

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

پيش گفتار

اشاره

پيش گفتاربهشت و دوزخ ، بنيادى ترين مسئله در حوزه معارف مرتبط با جهان شناسى ، انسان شناسى و دين شناسى است . از نگاه قرآن ، حكمت غايى و هدف نهايى آفرينش انسان و جهان ، بازگشت به خداوند متعال است ، و اگر اين هدف نباشد ، نه تنها آفرينش انسان ، بلكه آفرينش جهان ، باطل و بيهوده است . قرآن ، در تبيين هدفدار بودن خلقت انسان مى فرمايد : «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَ_كُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ . (1) آيا گمان بُرده ايد كه ما شما را بيهوده آفريده ايم و به سوى ما باز نمى گرديد؟!» همچنين ، هدفدار بودن خلقت جهان را چنين تبيين مى نمايد : «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَ_طِلاً ذَ لِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ النَّارِ * أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَ_تِ كَالْمُفْسِدِينَ فِى الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ . (2) ما ، آسمان و زمين و ميان آن دو را، پوچ نيافريديم. اين ، گمان كسانى است كه

.


1- .مؤمنون : آيه 115 .
2- .ص : آيه 27 _ 28 .

ص: 8

كافر شدند. پس واى بر كسانى كه كافر شدند از آتش جهنّم ! يا [ گمان مى بريد ]ما كسانى را كه ايمان آوردند و كار نيك انجام دادند، همسانِ تباهكاران زمين قرار مى دهيم و يا تقواپيشگان را همانند فاجران قرار مى دهيم ؟!» . و نيز مى فرمايد : «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُواْ السَّيِّئاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ سَوَآءً مَّحْيَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ * وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَ_وَ تِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْ_لَمُونَ . (1) آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شده اند ، پنداشته اند كه آنان را مانند كسانى قرار مى دهيم كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند ، كه زندگى و مرگشان يكسان است ؟! چه بد ، داورى مى كنند! و خدا ، آسمان ها و زمين را به حق آفريده است و تا هر كس به [ موجب] آنچه به دست آورده، پاداش يابد و به آنان ، ستم نخواهد شد» . با تأمّل در اين آيات و آيات مشابه آنها معلوم مى شود كه مقصود از بازگشت به خداوند متعال ، رستاخيز انسان و حضور وى در صحنه قيامت و ديدن دستاورد كارهاى نيك خويش به صورت درجات بهشت است ، و يا رو به رو شدن با حاصل كارهاى نارواى خود در قالب دَرَكات دوزخ . بنا بر اين ، همه آنچه در تبيين «حكمت آفرينش» در قرآن و حديث آمده ، مقدّمه اين هدف نهايى است . به سخن ديگر ، حكمت آفرينش انسان ، اين است كه وى با به كار گيرى انديشه و عقل ، با آفريدگار خود ، آشنا شود و با به كار بستن برنامه هايى كه او از

.


1- .جاثيه : آيه 21 _ 22 .

ص: 9

گزارشِ اجمالى كتاب

طريق پيامبران خود براى سعادت دنيا و آخرت انسان ، ارائه كرده ، به سوى رحمت مطلق خداوند ، ره سپار گردد و براى هميشه از بهترين زندگى ها برخوردار شود . البتّه انسان اگر فرمان عقل را ناديده گرفت و به جاى پيروى از آن ، تسليم هوس هاى حيوانى خود شد ، آينه دلش زنگار مى گيرد ، خدا را فراموش مى كند و بدين سان ، از رحمت گسترده او دور مى گردد و بدترين گونه زندگى ابدى را براى خود ، رقم مى زند .

گزارشِ اجمالى كتابكتابى كه در برابر شماست ، جمع بندى معارف قرآن و احاديث اسلامى در باره جايگاه ابدى نيكوكاران و سرنوشت حتمى تبهكاران ، با نظمى نوين و تحليل هاى مورد نياز است كه در دو بخش ، ارائه مى شود : بخش يكم ، در باره بهشت و جايگاه ابدى نيكوكاران و مباحث مربوط به آن است . در فصل نخست اين بخش ، كاربردهاى كلمه «جنّت» در قرآن و حديث ، ارائه مى شود و در فصل هاى بعدى ، جنّتِ موعود در عالم آخرت ، بررسى مى گردد . در فصل دوم ، پس از گزارش احاديث مربوط به آفرينش بهشت و دوزخ ، آراى مختلف در اين باره ، نقد و بررسى مى شوند . در فصل سوم ، به مشهورترين نام ها و اوصافى اشاره شده كه در قرآن و احاديث ، براى بهشت موعود ، به كار رفته اند و ساير موارد (مانند : «غرفه» و

.

ص: 10

«روضه») ، ضمن مباحث بعدى مطرح مى گردند . جاذبه هاى مادّى و معنوى بهشت ، موضوع فصل چهارم است . در اين فصل ، جاذبه هاى ديدارى ، خوردنى هاى لذيذ ، آشاميدنى هاى گوارا ، آوازهاى خوش ، همسرانِ زيبا ، خدمتكارانِ مرواريدگون و مَركب هاى راهوار بهشت ، به تفصيل ، گزارش شده اند و افزون بر اين ، تأكيد گرديده كه در بهشت ، هر چه دل بخواهد و ديده از آن لذّت بَرَد ، وجود دارد ؛ امّا بالاترين لذّت در بهشت ، خشنودى خدا و محبّت و ديدار قلبى اوست . در فصل پنجم ، به آنچه در بهشت (مانند : خستگى ، ترس ، غم ، بيمارى هاى جسمى و روحى ، خواب و پيرى) وجود ندارد ، اشاره شده است . همه آيات و احاديثى كه در باره بهشت وارد شده اند ، به گونه اى مخاطب را تشويق مى كنند كه همه تلاش خود را براى رسيدن به آن ، به كار گيرد ؛ ولى شمارى از آنها به طور ويژه به اين موضوع پرداخته اند ، مانند : آنچه ارزش غير قابل تصوّر بهشت و آسان بودن دستيابى به آن را گزارش كرده است ، يا آنچه بر ياد كردنِ بهشت و اجتناب از غفلت از آن ، دلالت دارد . اين آيات و احاديث ، در فصل ششم ، تنظيم گرديده اند . در فصل هاى هفتم تا سيزدهم نيز راه هاى رسيدن به بهشت و زمينه ها و عوامل تكوينى ، اعتقادى ، اخلاقى و عملى ورود به جايگاه نيكان در عالم آخرت ، ارائه مى شوند . تنوّع بيان و تفاوت تعابير احاديث در تبيين راه هاى ورود به بهشت ، موجب گرديد كه اين موضوع ، در چند فصل ، تنظيم شود تا براى مخاطب ، جاذبه بيشترى داشته باشد ؛ امّا موانع اعتقادى ، اخلاقى و عملىِ ورود به بهشت ، تنها در يك فصل ، يعنى فصل چهاردهم ، جاى گرفت .

.

ص: 11

در فصل پانزدهم ، شمارى از نظام هاى حاكم بر بهشت ، گزارش شده اند ، مانند : اجازه نامه بهشت ، نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند ، و آخرين پيامبران و مردمانى كه وارد آن مى گردند . بهشت ، درجات و مراتب مختلفى دارد كه بر اساس معرفت و عمل ، ميان بهشتيان ، تقسيم مى شوند ؛ يعنى هر كس كه از معرفت بيشترى برخوردار است و كارهاى نيكوترى انجام داده است ، درجه بالاترى دارد و از لذايذ بيشترى بهره مند مى گردد . فصل شانزدهم ، به گزارش هايى در اين باره اختصاص دارد . در آخرين فصل از بخش نخستِ اين مجموعه ، اهل بهشت بودن شمارى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان ايشان ، بيان شده و اين ، بِدان معناست كه آنها تا پايان زندگى ، از راه حق ، منحرف نخواهند شد . بخش دوم اين كتاب ، سرنوشت حتمى و خطرناك تبهكاران را از منظر قرآن و احاديث اسلامى ، تبيين مى نمايد . در مقدّمه اين بخش ، حكمت خلقت دوزخ و ماهيت كيفرهاى اُخروى ، بررسى مى شوند و در ادامه ، نام هاى دوزخ ، هشدارهاى خداوند متعال و پيشوايان الهى در باره دوزخ ، تشويق به يادآورى اين جايگاهِ وحشتناك و پناه بردن از آن به خدا ، ويژگى هاى دوزخ ، آزارهاى روانى دوزخيان ، ويژگى هاى اهل دوزخ ، زندگى و حالات گوناگون آنان ، آنچه انسان را گرفتار چنين سرنوشت شومى مى كند ، و آنچه مانع اين گرفتارى مى گردد ، در يازده فصل ، ارائه مى گردند . در فصل دوازدهمِ اين بخش ، نظام حاكم بر سراى ابدىِ تبهكاران ، با عنوان «نظام جهنم» مطرح مى شود و در فصل پايانى به شمارى از كسانى كه در قرآن و

.

ص: 12

روش تدوين كتاب

احاديث اسلامى ، دوزخى بودن آنان پيشگويى شده ، اشاره مى گردد .

روش تدوين كتابروش ما در بررسى و كاوش و مستندسازى مباحث در اين مجموعه ، متّكى به عناصر زير است : 1 . از ديدگاه ما ، احاديثى كه از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده اند ، در واقع ، حديث پيامبر خدايند ، همان گونه كه امام رضا عليه السلام فرمود : إنّا عَنِ اللّهِ و عَن رَسولِهِ نُحَدِّثُ . (1) ما از طرف خدا و پيامبر او سخن مى گوييم . نيز امام صادق عليه السلام مى فرمايد : حَديثى حَديثُ أبى ، و حَديثُ أبى حَديثُ جَدّى ، و حَديثُ جَدّى حَديثُ الحُسَينِ عليه السلام ، و حَديثُ الحُسَينِ حَديثُ الحَسَنِ عليه السلام ، و حَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ، و حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ حَديثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، و حَديثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عز و جل . (2) سخن من ، سخن پدرم است و سخن پدرم ، سخن جدّم است و سخن جدّم ، سخن حسين است و سخن حسين ، سخن حسن است و سخن حسن ، سخن امير مؤمنان و سخن امير مؤمنان ، سخن پيامبر خداست و سخن پيامبر خدا ، سخن خداوند عز و جل است . به همين دليل ، در اين كتاب ، از همه احاديثِ روايت شده از پيامبر صلى الله عليه و آله و

.


1- .رجال الكشّى : ج 2 ص 490 ح 401 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 250 ح 62 .
2- .الكافى : ج 1 ص 53 ح 14 ، الإرشاد : ج 2 ص 186 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 179 ح 28 . نيز ، ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث : ج 1 ص 261 ( حديث آنها همان حديث پيامبر خداست) .

ص: 13

خاندان او ، يكسان بهره گرفته شده است . 2 . كوشيده ايم تا در حدّ توان ، همه احاديث مربوط به هر موضوع را از منابع گوناگونِ شيعه و اهل سنّت ، به طور مستقيم ، استخراج و گردآورى كنيم و با بهره گيرى از نرم افزارهاى رايانه اى ، آنها را روى برگه هاى مخصوص ، تنظيم نماييم تا زمينه گزينش كامل ترين ، موثّق ترين و كهن ترينِ آنها فراهم آيد . در مورد استفاده از دعاها نيز جز در مواردى اندك ، تنها از ادعيه اى كه مستند به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام هستند ، بهره گرفته ايم . 3 . سعى كرده ايم از آوردن احاديث تكرارى پرهيز نماييم ، جز در اين موارد : الف _ آن جا كه نكته مهمّى در تفاوت واژه ها و اصطلاحات ، نهفته بوده است ؛ ب _ در مواردى كه متن حديث ، در متون شيعه و اهل سنّت ، تفاوت داشته است ؛ ج _ آن جا كه متن حديث ، بيش از يك سطر نبوده و مربوط به دو باب بوده است . 4 . در مواردى كه متن هاى رسيده از پيامبر خدا و امامان عليهم السلام ، متعدّد بوده اند ، حديث پيامبر صلى الله عليه و آله در متن ، و نشانى احاديث ائمّه عليهم السلام با ذكر عنوان و منبع ، در پانوشت مى آيد ، مگر آن كه حديث آنان ، نكته تازه اى داشته باشد كه در اين صورت ، آن حديث نيز در متن ، آورده مى شود . 5 . در هر موضوع ، پس از ذكر آيات مربوط به آن ، احاديث پيشوايان ، به ترتيب زمانى (از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تا امام مهدى عليه السلام ) آورده مى شوند ، مگر آن كه حديثى در تفسير آياتِ ياد شده باشد (كه در اين صورت ، پيش از احاديث ديگر

.

ص: 14

مى آيد) ، يا آن كه تناسب موضوعى احاديث ، ترتيب ديگرى را ايجاب كند . 6 . در آغاز هر حديث ، تنها نام پيامبر صلى الله عليه و آله يا امامى را آورده ايم كه حديث از او نقل شده است ، مگر آن كه راوى ، فعل آنان را نقل كرده باشد ، يا سؤال و جوابى در ميان باشد و يا راوى ، سخنى را در متن حديث آورده باشد كه كلام پيامبر صلى الله عليه و آله يا آن امام نيست . 7 . به دليل تعدّد نام ها و لقب هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام ، نام واحدى را براى هر يك از آنان برگزيده ايم كه به صورت ثابت ، در اوّلِ روايت مى آيد و بر شخص مورد نظر ، دلالت مى كند . 8 . در پانوشت ها ، منابع احاديث ، به ترتيب معتبرترينِ آنها تنظيم شده اند ؛ ليكن گاه به دليلى كه بر محقّقان پوشيده نيست (از جمله : پرهيز از تكرار ، اختلاف منابع يا راوى و يا شخصى كه از او روايت شده) ، اين ترتيب را پس از نخستين منبع ، مراعات نكرده ايم . 9 . هر گاه دسترس به منابع اوّليه ممكن بوده ، حديث ، مستقيما از آنها نقل گرديده است . آن گاه ، نشانىِ بحار الأنوار (در احاديث شيعه) و كنز العمّال (در احاديث اهل سنّت) به عنوان دو منبع اساسى و جامع حديث شيعه و اهل سنّت ، افزوده شده است . 10 . پس از ذكر منابع ، گاه با نشانه «ر. ك : » ، به منابع ديگر ، ارجاع داده شده است ؛ چرا كه در مواردى ، متن ارجاعى ، با متن نقل شده ، تفاوت بسيار دارد؛ ولى در عين حال ، با متن اصلى و موضوع بحث ، مرتبط است . 11 . ارجاع به ابواب ديگر اين كتاب ، به جهت تناسب و اشتراك محتوايى ميان احاديث آنهاست .

.

ص: 15

12 . هدف از «درآمد»هايى كه براى فصل هاى كتاب ، نوشته شده اند و نيز توضيحات و استنتاج هايى كه در پىِ احاديث آمده اند ، ارائه چشم انداز كلّى روايات آن بخش يا آن فصل است . گاه هم به توضيح و تبيين برخى از مفاهيم دشوار و پيچيده احاديث ، پرداخته شده است . 13 . مهم ترين نكته در اين شيوه ، كوشش در حدّ توان براى تأييد اطمينان آور صدور احاديث هر باب از معصوم است كه به كمك قرائن عقلى و نقلى براى اثبات محتواى احاديث ، صورت پذيرفته است . 14 . يكى از آداب مهمّ نقل حديث، چگونگى نسبت دادن آن به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام است. كلينى در الكافى از امام على عليه السلام روايت كرده است : إذا حَدَّثتُم بِحَديثٍ فَأَسنِدوهُ إلَى الَّذى حَدَّثَكُم ؛ فَإِن كانَ حَقّا فَلَكُم و إن كانَ كَذِبا فَعَلَيهِ . (1) هنگامى كه حديثى را نقل مى كنيد ، آن را به كسى نسبت دهيد كه آن را روايت نموده است . در اين صورت ، اگر [حديث] درست باشد ، به سود شماست و اگر دروغ باشد ، بر عهده راوى است . بنا بر اين ، براى رعايت احتياط ، توصيه اكيد داريم كه كسانى كه مى خواهند از اين كتاب يا ساير كتب روايى ، حديثى براى ديگران نقل كنند ، آن را مستقيما به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نسبت ندهند ؛ بلكه حديث را از طريق منبعى كه آن را روايت كرده است ، به آنان منسوب نمايند . براى نمونه ، نگويند : «پيامبر صلى الله عليه و آله چنين فرمود» يا : «امام عليه السلام چنين فرمود» ؛ بلكه بگويند : «فلان كتاب، از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت كرده است» و يا بگويند : «از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت شده است» .

.


1- .الكافى : ج 1 ص 52 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 161 ح 15 .

ص: 16

قدردانى و سپاس

قدردانى و سپاسخداوند منّان را سپاس گزارم كه به ما توفيق تدوين اين مجموعه روشنگر را عنايت فرمود و از همه همكاران عزيز و بزرگوارم در «پژوهشكده علوم و معارف حديث» كه مرا در گردآورى ، تدوين ، ارزيابى ، تصحيح ، ويرايش و نشر آن مساعدت نمودند ، صميمانه تشكّر مى كنم ، بويژه از فاضل گران قدر ، جناب آقاى سيّد رسول موسوى كه با همكارى و تلاش ايشان ، اين كتاب به ثمر رسيد . همچنين از مترجم توانا ، جناب آقاى حميدرضا شيخى كه با ترجمه دقيق ، روان و زيباى خود ، زمينه بهره مندى پارسى زبانان را از اين كتابْ فراهم ساخت ، صميمانه سپاس گزارم . از خداوند منّان براى همه آنان ، پاداشى در خور فضل حضرتش مسئلت دارم و از او عاجزانه مى خواهم عاقبت همه ما را ختم به خير فرمايد وما را از آتش دوزخ ، رهايى بخشد و در بهشت جاويد ، در كنار اولياى خود ، بپذيرد . ربّنا! تقبّل منّا إنّك أنت السميع العليم . محمّد محمّدى رى شهرى 23 / 10 / 1388 27 محرّم الحرام 1431

.

ص: 17

بخش يكم : بهشت

اشاره

بخش يكم : بهشتفصل يكم : معانى بهشت در قرآنفصل دوم: آفرينش بهشتفصل سوم: نام هاى بهشتفصل چهارم: ويژگى هاى بهشتفصل پنجم: آنچه در بهشت نيستفصل ششم: تشويق به طلبيدن بهشتفصل هفتم: عوامل بهشتى شدنفصل هشتم: باغ هاى بهشتفصل نهم: نهال هاى بهشتفصل دهم: هزينه ساخت بهشتفصل يازدهم: گنج هاى بهشتفصل دوازدهم: كليدهاى بهشتفصل سيزدهم: كسانى كه بهشت برايشان ضمانت شده استفصل چهاردهم: موانع ورود به بهشتفصل پانزدهم: نظام بهشتفصل شانزدهم: درجات بهشتفصل هفدهم: نويد داده شدگان به بهشت

.

ص: 18

. .

ص: 19

درآمد

واژه شناسى «جنّت»

درآمدواژه شناسى «جنّت»واژه «جنّت» در لغت عرب ، از ريشه «جنن» _ به معناى «ستر (پوشيدگى و حفاظ داشتن)» _ ، همان باغ يا بستان است كه زمين آن ، به سبب تراكم بسيار درختان يا گل ها ، از ديده پوشيده مى ماند . ابن فارس در اين باره مى گويد : الجيم و النون أصل واحد وهو السترو التستر ... والجنة البستان وهو ذاك لأن الشجر بورقه يستر . (1) جيم و نون ، يك ريشه است و آن ، پوشش و پوشاندن است ... و جنّت ، بوستان است و چنين بودنش ، براى اين است كه درختان ، با برگ هايشان [زمينى را ]مى پوشانند . همچنين ، بستان و يا نخلستانى كه پيرامون آن ، محصور شده و درون آن از نظر ، پنهان است ، «جنّت» ناميده مى شود . (2) برخى از لغت شناسان بر اين باورند كه واژه «جنّت» در كلام عرب ، جز به باغى كه در آن ، درخت هاى خرما و انگور باشند ، اطلاق نمى گردد و در غير اين صورت ، «حديقه» گفته مى شود . (3)

.


1- .معجم مقاييس اللغة : ج 1 ص 421 ، ذيل «جَنّ» .
2- .الزينة ، ابو حاتم رازى : ج 2 ص 196 _ 197 (به نقل از : دانش نامه جهان اسلام : ج 11 ص 1 «مَدخل جنت») .
3- .ر . ك : لسان العرب : ج 13 ص 100 .

ص: 20

در مقابل ، خليل بن احمد فراهيدى ، «جنّت» را به «حديقه» تفسير كرده است : الجنّة : الحديقة ، وهى بستان ذات شجر ونزهة . (1) جنّت ، حديقه است ، و حديقه ، بوستان داراى درخت و تفرّجگاه است . برخى از لغت شناسان ، وجه نام گذارى جايگاه نيكوكاران در سراى جاويد به «جنّت» را كثرت درختان و سايه هاى آن مى دانند (2) و برخى ، مستور بودن نعمت هاى آن در اين جهان براى ما . (3) گفتنى است كه وجه دوم ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيز در پاسخ يزيد بن سلام _ كه از علّت نام گذارى بهشت به «جنّت» از ايشان پرسيد _ نقل شده است : لأنَّها جَنينَةٌ خيَرَةٌ نَقيَّةٌ و عندَ اللّهِ تَعالى ذكرُهُ ، مَرضيَّةٌ . (4) براى اين كه بهشت ، پوشيده ، اندوخته ، پاك و در نزد خداى بلندمرتبه ، مورد رضايت است . علّامه مجلسى در تبيين جمله «لأنَّها جَنينَة» مى گويد : أي مستورة عن الخلق ولا يستر إلا ما كان خيرة . (5) يعنى از خلق ، پوشيده است و جز اندوخته هم چيزى پوشيده نمى شود . راغب اصفهانى به هر دو وجه تسميه اشاره كرده ، مى گويد : والجنة كل بستان ذى شجر يستر بأشجاره الأرض ، قال عزوجل : «لَقَد كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِم آيَةٌ جَنَّتانِ عَن يَمينٍ وَشِمالٍ» (6) «وَبَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ» (7) «وَلَولا إذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ» (8) قيل : وقد تسمى الاشجار الساترة جنة ، وعلى ذلك

.


1- .كتاب العين : ج 6 ص 22 .
2- .ر . ك : لسان العرب : ج 13 ص 100 ، النهاية : ج 1 ص 307 ، مجمع البحرين : ج 1 ص 326 .
3- .ر . ك : معجم مقاييس اللغة : ج 1 ص 426 .
4- .علل الشرائع : ص 472 ح 33 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 188 ح 157 .
5- .بحار الأنوار : ج 9 ص 307 .
6- .سبأ : آيه 15 .
7- .سبأ : آيه 16 .
8- .كهف : آيه 39 .

ص: 21

واژه «جنّت» در قرآن و حديث

حمل قول الشاعر : * من النّواضح تَسقى جنّة سحقا * وسميت الجنة إما تشبيها بالجنة في الارض وإن كان بينهما بون ، وإما لستره نعمها عنّا المشار إليها بقوله تعالى : «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أخفِىَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أعيُنٍ» (1) . (2) جنّت ، هر بوستان داراى درختانى است كه درختانش ، زمين آن را مى پوشانند . خداوند عز و جل فرموده است : «براى سبائيان در محلّ سكونتشان ، دو باغ در سمت چپ و راست بود» ، «و دو باغشان را به دو باغى ديگر ، تبديل كرديم» و «چرا وقتى تو به باغت وارد شدى» گفته شده كه به درختان پوشاننده[ى زمين ]«جنّت» گفته مى شود و بر همين نظر ، اين گفته شاعر حمل مى شود : «از شتران آبكشى كه باغ را به سختى ، آب مى دهند» . بهشت ، «جنّت» ناميده شده ، يا به جهت شباهتى كه ميان باغ هاى زمين و بهشت وجود دارد، هرچند فاصله زيادى ميان آنهاست ويا به خاطر پوشيده بودن نعمت هاى آن از ماست كه در اين گفته خداى بلندمرتبه ، به آن اشاره شده است : «و هيچ كس از آن مايه شادمانى كه براى ايشان اندوخته شده ، خبر ندارد» . امّا به نظر «آرتورجِفْرى»، ريشه واژه «جنّت»، آرامى يا سُريانى است كه در اين زبان ها تخصيص معنايى يافته و به معناى «پاداش نيكوكاران» به كار رفته است . هورو ويتس ، ريشه اين واژه را از فرهنگ و دين يهود مى داند و آن را با تركيب «gan eden (بهشت آسمانى)» كه در تورات (سِفْر پيدايش : 2 / 109) به كار رفته ، هم معنا مى شمرد . (3)

واژه «جنّت» در قرآن و حديثواژه «جنّت» و مشتقّات آن در قرآن ، 147 بار در چهار معنا به كار رفته است : 1 . بهشت آدم ابو البشر ، يعنى جايگاهى كه وى و همسرش حوّا ، قبل از منتقل شدن به دنيا در آن جا زندگى مى كردند و از آسايش كامل ، برخوردار

.


1- .سجده : آيه 17 .
2- .مفردات الفاظ القرآن : ص 118 .
3- .دانش نامه جهان اسلام : ج 11 ص 1 .

ص: 22

بودند . (1) 2 . بهشت دنيا ، يعنى باغ و بستان هايى كه در جهانِ پيش از مرگ وجود دارد . 3 . بهشت برزخ ، يعنى جايگاه ارواح نيكوكاران در جهان پس از مرگ . 4 . بهشت موعود در عالم آخرت . (2) گفتنى است كه در قرآن كريم ، واژه «جنّت» در معناى نخست ، شش بار ، (3) در معناى دوم ، 25 بار ، (4) در معناى سوم ، يك بار (5) و در معناى چهارم ، 117 بار (6) به

.


1- .ر . ك : طه : 117 _ 119 . گفتنى است كه در باره «بهشتِ آدم ابو البشر» ، سه قول وجود دارد : يك . همان بهشت دنياست ، دو . همان بهشت موعود در آخرت است ، سه . همان بهشت در آسمان و جدا از بهشت موعود در آخرت است . به نظر مى رسد كه قول سوم ، به صواب ، نزديك تر است و تقسيم بندى موجود در متن ، بر همين قول ، استوار است .
2- .در غالب ترجمه هاى فارسى قرآن از قرن چهارم تاكنون ، براى اين معناى «جنّت» ، واژه «بهشت» را برابر نهاده اند ، كه واژه اى است دينى و در متون بازمانده از فارسى ميانه و اوستايى ، به معناى «بهترين زندگى» براى توصيف جهانى روحانى به كار رفته است . واژه «مينو» نيز اوستايى و هم معنا با جنّت و بهشت است . براى توضيح بيشتر ، ر . ك : دانش نامه جهان اسلام : ج 11 ص 1 و دائرة المعارف بزرگ اسلامى : ج 13 ص 170 _ 172 .
3- .ر . ك : بقره : آيه 35 ، اعراف : آيه 19 و 152 _ 153 ، طه : آيه 117 و 121 .
4- .ر . ك : بقره : آيه 45 ، انعام : آيه 99 و 141 ، فرقان : آيه 8 ، كهف : آيه 32 ، 33 _ 35 ، 39 و 40 ، سبأ : آيه 15 _ 16 (دو بار)، رعد: آيه 4، مؤمنون: آيه 19، شعرا: آيه 54 ، 134 و 147 ، دخان : آيه 25 ، ق : آيه 9 ، نبأ : آيه 16.
5- .يس : آيه 26 .
6- .بقره : آيه 25 ، 82 ، 111 ، 214 و 221 ، آل عمران : آيه 15 ، 133 ، 136 ، 142 ، 185 ، 195 و 198 ، نساء : آيه 13 ، مائده : آيه 12 ، 65 ، 72 ، 85 و 119 ، اعراف : آيه 40 ، 42 _ 46 و 49 _ 50 ، توبه : آيه 21 ، 72 ، 82 ، 89 ، 100 و 111 ، يونس : آيه 9 و 26 ، هود : آيه 23 ، 108 ، رعد : آيه 23 ، 35 ، ابراهيم : آيه 23 ، حجر : آيه 45 ، نحل : 31 _ 32 ، كهف : آيه 31 و 107 ، مريم : آيه 60 _ 61 و 63 ، طه : آيه 76 ، حج : آيه 14 ، 23 و 56 ، فرقان : آيه 15 و 24 ، شعرا : آيه 85 و 90 ، لقمان : آيه 8 ، سجده : آيه 19 ، فاطر : آيه 33 ، يس : آيه 55 ، صافّات : آيه 43 ، ص : آيه 50 ، زمر : آيه 73 _ 74 ، غافر : آيه 8 و 40 ، فصّلت : آيه 30 ، شورا : آيه 7 و 22 ، زخرف : آيه 70 و 72 ، دخان : آيه 52 ، احقاف : آيه 14 و 16 ، محمّد : آيه 6 ، 12 و 15 ، فتح : آيه 5 و 17 ، ق : آيه 31 ، طور : آيه 17 ، نجم : آيه 15 ، قمر : آيه 54 ، الرحمن : آيه 46 و 62 ، واقعه : آيه 12 و 89 ، حديد : آيه 12 و 21 ، مجادله : آيه 22 ، حشر : آيه 20 (دو بار) ، صف : آيه 12 ، تغابن : آيه 9 ، طلاق : آيه 11 ، تحريم : آيه 8 و 11 ، قلم : آيه 34 ، حاقّه : آيه 22 ، معارج : آيه 35 و 38 ، مدّثّر : آيه 40 ، انسان : آيه 12 ، نازعات : آيه 41 ، تكوير : آيه 13 ، بروج : آيه 11 ، غاشيه : آيه 10 ، فجر : آيه 30 ، بيّنه : آيه 8 .

ص: 23

كار رفته است . البتّه در قرآن ، از بهشت موعود در عالم آخرت ، با نام هاى ديگرى نيز ياد شده است ، مانند : «فردوس» ، «دار السلام» و «دار المُقامه» . (1) در مجموع ، در 337 آيه قرآن ، (2) با الفاظ گوناگون ، به جايگاه نيكوكاران در آخرت ، اشاره شده است . در احاديث اسلامى ، مفاهيم چهارگانه قرآنى «جنّت» ، تفسير و تبيين گرديده است .

.


1- .ر. ك : فصل سوم : نام هاى بهشت .
2- .بقره : آيه 25 ، 82 ، 111 ، 214 و 221 ، آل عمران : آيه 15 ، 133 ، 136 ، 142 ، 185 ، 195 و 198 ، نساء : آيه 13 ، 31 ، 57 ، 122 و 124 ، مائده : آيه 12 ، 65 ، 72 ، 85 و 119 ، انعام : آيه 127 ، اعراف : آيه 40 ، 42 _ 44 ، 46 ، 49 و 50 ، توبه : آيه 21 _ 22 ، 72 ، 89 ، 100 و 111 ، يونس : آيه 9 _ 10 و 25 _ 26 ، هود : آيه 23 و 108 ، رعد : آيه 18 ، 22 _ 24 ، 35 و 42 ، ابراهيم : آيه 23 ، حجر : آيه 45 _ 48 ، نحل : آيه 30 _ 32 و 62 ، كهف : آيه 2 _ 3 ، 31 ، 88 و 107 _ 108 ، مريم : آيه 60 _ 63 ، طه : آيه 75 _ 76 ، انبيا : آيه 102 ، حج : آيه 14 ، 23 ، 56 و 59 ، مؤمنون : آيه 11 ، فرقان : آيه 15 _ 16 ، 24 و 75 _ 76 ، شعرا : آيه 85 و 90 ، عنكبوت : آيه 58 ، روم : آيه 15 ، لقمان : آيه 8 _ 9 ، سجده : آيه 19 ، سبأ : آيه 37 ، فاطر : آيه 32 _ 35 ، يس : آيه 26 _ 27 و 55 _ 58 ، صافّات : آيه 41 _ 54 و 56 _ 62 ، ص : آيه 49 _ 55 ، زمر : آيه 20 و 73 _ 74 ، غافر : آيه 8 و 40 ، فصّلت : آيه 30 _ 32 و 50 ، شورا : آيه 7 و 22 ، زخرف : آيه 70 _ 73 ، دخان : آيه 51 _ 57 ، احقاف : آيه 14 و 16 ، محمّد : آيه 6 ، 12 و 15 ، فتح : آيه 5 و 17 ، ق : آيه 31 _ 32 و 34 _ 35 ، ذاريات : آيه 15 _ 16 ، طور : آيه 17 _ 28 ، نجم : آيه 15 و 31 ، قمر : آيه 54 _ 55 ، الرحمن : آيه 46 ، 48 ، 50 ، 52 ، 54 ، 56 ، 58 ، 62 ، 64 ، 66 ، 68 ، 70 ، 72 ، 74 و 76 ، واقعه : آيه 12 _ 26 ، 28 _ 40 و 89 ، حديد : آيه 10 ، 12 و 21 ، مجادله : آيه 22 ، حشر : آيه 20 ، صف : آيه 12 ، تغابن : آيه 9 ، طلاق : آيه 11 ، تحريم : آيه 8 ، 11 و 38 ، مدّثّر : آيه 40 ، انسان : آيه 5 _ 6 و 11 _ 22 ، مرسلات : آيه 41 _ 44 ، نبأ : آيه 31 _ 36 ، نازعات : آيه 41 ، تكوير : آيه 13 ، انفطار : آيه 13 ، مطفّفين : آيه 22 _ 28 و 35 ، بروج : آيه 11 ، غاشيه : آيه 8 _ 16 ، فجر : آيه 30 ، بيّنه : آيه 8 ، ليل : آيه 6 و 9 ، قارعه : آيه 7 .

ص: 24

معاني الجنّة في القرآن1 / 1جَنَّةُ آدَمَالكتاب«وَ قُلْنَا يَادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَ_ذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّ__لِمِينَ» . (1)

«وَيَ_ادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَ_ذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّ__لِمِينَ» . (2)

راجع : طه : 120 _ 121 .

الحديث6472.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَيرُ يَومٍ طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ يَومُ الجُمُعَةِ ؛ فيهِ خُلِقَ آدَمُ ، و فيهِ اُدخِلَ الجَنَّةَ ، و فيه اُخرِجَ مِنها . (3) .


1- .البقرة : 35 .
2- .الأعراف : 19 .
3- .صحيح مسلم : ج 2 ص 585 ح 17 و 18 ، سنن الترمذي : ج 2 ص 359 ح 488، سنن النسائي: ج 3 ص 90 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 364 ح 9218 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 356 ح 6004 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 7 ص 710 ح 21050 .

ص: 25

فصل يكم : معانى بهشت در قرآن

1 / 1 بهشتِ آدم

فصل يكم : معانى بهشت در قرآن1 / 1بهشتِ آدمقرآن« و گفتيم : اى آدم ! تو و همسرت در بهشت ، ساكن شويد و از هر كجاى آن مى خواهيد ، فراوان بخوريد ؛ ولى به اين درخت ، نزديك نشويد ، كه از ستمكاران خواهيد بود» .

« و اى آدم ! تو و همسرت در بهشت ، ساكن شويد و از هر جا كه مى خواهيد ، بخوريد ؛ ولى به اين درخت ، نزديك نشويد ، كه از ستمكاران خواهيد بود » .

ر . ك : طه : آيه 120 _ 121 .

حديث6463.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين روزى كه خورشيد در آن طلوع كرده ، روز جمعه است . در چنين روزى ، آدم آفريده شد ، در چنين روزى به بهشت در آورده شد و نيز در چنين روزى ، از آن بيرون رانده شد .

.

ص: 26

6468.مسند ابن حنبل عن عبد الرحمن بن شيبة :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّما كانَ لَبثُ آدَمَ و حَوّاءَ فِيالجَنَّةِ حَتّى اُخرِجا مِنها سَبعَ ساعاتٍ مِن أيّامِ الدُّنيا ، حَتّى أهبَطَهُمَا اللّهُ مِن يَومِهِما ذلِكَ . (1)6467.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ في خُطبَةٍ لَهُ يَصِفُ فيها الأرضَ و دَحوَها عَلَى الماءِ _: فَلَمّا مَهَّدَ أرضَهُ ، و أنفَذَ أمرَهُ ، اِختارَ آدَمَ عليه السلام خيرَةً مِن خَلقِهِ ، و جَعَلَهُ أوَّلَ جِبِلَّتِهِ (2) ، و أسكَنَهُ جَنَّتَهُ ، و أرغَدَ فيها اُكُلَهُ . (3)6466.عُدّة الداعي :عنه عليه السلام_ في خُطبَةٍ لَهُ يَذكُرُ فيها ابتِداءَ خَلقِ السَّماءِ والأرضِ _: ثُمَّ أسكَنَ سُبحانَهُ آدَمَ دارا أرغَدَ فيها عَيشَهُ ، و آمَنَ فيها مَحَلَّتَهُ ، و حَذَّرَهُ إبليسَ و عَداوَتَهُ ، فَاغتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفاسَةً عَلَيهِ بِدارِ المُقامِ و مُرافَقَةِ الأَبرارِ ، فَباعَ اليَقينَ بِشَكِّهِ ، وَالعَزيمَةَ بِوَهنِهِ ، وَاستَبدَلَ بِالجَذَلِ (4) وَجَلاً (5) ، وَ بِالاِغتِرارِ نَدَما . ثُمَّ بَسَطَ اللّهُ سُبحانَهُ لَهُ في تَوبَتِهِ ، و لَقّاهُ كَلِمَةَ رَحمَتِهِ ، و وَعَدَهُ المَرَدَّ إلى جَنَّتِهِ . (6)6465.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :رَنَّ (7) إبليسُ أربَعَ رَنّاتٍ : أوَّلُهُنَّ يَومَ لُعِنَ ، و حينَ اُهبِطَ إلَى الأَرضِ ، وحينَ بُعِثَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله عَلى حينِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ ، وحينَ اُنزِلَت اُمُّ الكِتابِ .

ونَخَرَ (8) نَخرَتَينِ : حينَ أكَلَ آدَمُ مِنَ الشَّجَرَةِ ، وحينَ اُهبِطَ مِنَ الجَنَّةِ . (9) .


1- .الخصال : ص 397 ح 103 عن محمد بن إسحاق عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 35 ح 21 عن عطاء عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار : ج 11 ص 142 ح 10 .
2- .جَبَلَهُ : أي خَلَقَهُ ، وَالجِبِلَّةُ والجِبلَةُ : الخِلقَةُ (لسان العرب : ج 11 ص 98 «جبل»).
3- .نهج البلاغة : الخطبة 91 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 57 ص 112 ح 90 .
4- .الجَذَلُ : الفَرَحُ (لسان العرب : ج 11 ص 107 «جذل») .
5- .الوَجَلُ : الفَزَعُ والخَوفُ (لسان العرب : ج 11 ص 722 «وجل») .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 1 ، بحارالأنوار : ج 11 ص 122 ح 56 .
7- .رَنَّ : صَوَّتَ (مجمع البحرين : ج 2 ص 737 «رنن») .
8- .نَخَرَ : النخيرُ صَوتُ الأَنفِ (النهاية : ج 5 ص 32 «نخر») .
9- .الخصال : ص 263 ح 141 ، قصص الأنبياء للراوندي : ص 43 ح 7 عن هشام بن سالم ، بحارالأنوار : ج 11 ص 204 ح 1 .

ص: 27

6464.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مدّت درنگ آدم و حوّا در بهشت ، تا زمانى كه از آن ، بيرون رانده شدند ، هفت ساعت از روزهاى دنيا بود و در همان روز ، خداوند ، آن دو را [به زمين ]فرستاد .6462.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام _ در سخنانى كه در آن ، پيدايش زمين و گسترش يافتن آن بر روى آب را توصيف نمود _ :[ خداوند ]چون زمينش را آماده ساخت و فرمانش را اجرا كرد ، آدم عليه السلام را از ميان آفريدگانش برگزيد و او را نخستين آفريده خود [ از نوع انسان ]قرار داد و او را در بهشتش اسكان داد و در آن براى او ، [ميوه ها و] خوراكى هاى فراوان و گوارا قرار داد .6461.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در سخنانى كه در آن ، آغاز آفرينش آسمان و زمين را توصيف نمود _: سپس خداوندِ پاك ، آدم را در سرايى جاى داد كه زندگى اش را در آن ، پُر ناز و نعمت قرار داده بود ، و جاىِ باشِ او را امن گردانيد و او را از ابليس و دشمنى اش [ با آدم ] بر حذر داشت ؛ امّا دشمن او _ كه به زندگى آدم در سراى جاويدان و همنشينى اش با نيكان ، رشك مى بُرد _ او را فريفت و در نتيجه ، آدم عليه السلام يقين را به شكّش ، و عزم [و نيرومندى] را به سستى اش فروخت و دل شادى[اش] را به دلهره بدل كرد و از فريب خوردن ، پشيمان شد . سپس خداوندِ پاك ، راه توبه را براى او گشود و كلمه رحمتش را به وى آموخت و بازگشت به بهشتش را به او وعده داد .6460.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :ابليس ، چهار بار فغان بر آورْد : اوّلين بار ، روزى كه لعنت شد ؛ دوم ، زمانى كه به زمين فرو فرستاده شد ؛ سوم ، زمانى كه محمّد صلى الله عليه و آله پس از وقفه اى در ارسال پيامبران ، به پيامبرى مبعوث شد ؛ و چهارم ، زمانى كه اُمّ الكتاب ( سوره فاتحه ) فرو فرستاده شد .

نيز دو بار ، خُرّه كشيد : يك بار ، زمانى كه آدم از درخت خورد ، و بار دوم ، زمانى كه از بهشت فرود آمد . .

ص: 28

6459.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن الحسين بن ميسر :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَن جَنَّةِ آدَمَ عليه السلام ؟ فَقالَ :

جَنَّةٌ مِن جِنانِ الدُّنيا ، تَطلع فيهَا الشَّمسُ وَالقَمَرُ ، و لَو كانَت مِن جِنانِ الآخِرَةِ ما خَرَجَ مِنها أبَدا . (1)1 / 2جَنَّةُ الدُّنياالكتاب«وَهُوَ الَّذِى أَنشَأَ جَنَّ__تٍ مَّعْرُوشَ_تٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَ_تٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَ_بِهًا وَغَيْرَ مُتَشَ_بِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَآ أَثْمَرَ وَءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» . (2)

«وَ فِى الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَ_وِرَ تٌ وَ جَنَّ_تٌ مِّنْ أَعْنَ_بٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَآءٍ وَ حِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِى الْأُكُلِ إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَأَيَ_تٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» . (3)

«فَأَنشَأْنَا لَكُم بِهِ جَنَّ_تٍ مِّن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَ_بٍ لَّكُمْ فِيهَا فَوَ كِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْهَا تَأْكُلُونَ» (4)

«وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَآءِ مَآءً مُّبَ_رَكًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّ_تٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ» . (5)

الحديث6458.تفسير القمّي عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ علتفسير القمّي :قَولُهُ : «وَهُوَ الَّذِى أَنشَأَ جَنَّ__تٍ مَّعْرُوشَ_تٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَ_تٍ» (6) قالَ : البَساتينُ . (7) .


1- .الكافي : ج 3 ص 247 ح 2 ، الاعتقادات للصدوق : ص 79 من دون إسناد إلى أحدِ أهل البيت عليهم السلام ، تفسير القمّي : ج 1 ص 43 كلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 6 ص 284 ح 2 .
2- .الأنعام : 141 .
3- .الرعد : 4 .
4- .المؤمنون : 19 .
5- .ق : 9 .
6- .الأنعام : 141 .
7- .تفسير القمّي : ج 1 ص 218 من دون إسناد إلى أحدِ أهل البيت عليهم السلام .

ص: 29

1 / 2 بهشتِ دنيا

6457.عنه عليه السلام :الكافى _ به نقل از حسين بن ميسر _ : از امام صادق عليه السلام در باره بهشتِ آدم عليه السلام پرسيدم . فرمود :«بهشتى از بهشت هاى دنياست كه در آن ، خورشيد و ماه طلوع مى كنند . اگر از بهشت هاى آخرت بود ، هرگز از آن بيرون نمى رفت» .1 / 2بهشتِ دنياقرآن« و اوست كه بهشت هايى با داربست و بدون داربست ، و خرمابُن و كشتزار با ميوه هاى گوناگون آن و زيتون و انار را ، شبيه به هم و غير شبيه ، پديد آورد . از ميوه آن _ چون ثَمَر داد _ بخوريد و حقّ [ بينوايان از ] آن را روز بهره بردارى از آن ، بدهيد ؛ ولى زياده روى نكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد » .

« و در زمين ، قطعاتى كنار هم اند و باغ هايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما ، چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه ، كه با يك آب ، سيراب مى گردند ؛ ولى برخى از آنها را در ميوه [ از حيث مزه و نوع كيفيت ] بر برخى ديگر ، برترى مى دهيم . بى گمان ، در اين ، براى مردمى كه تعقّل مى كنند ، نشانه هايى است » .

« پس براى شما به وسيله آن (آب) ، باغ هايى از درختان خرما و انگور پديدار كرديم كه در آنها براى شما ميوه هاى فراوان است و از آنها مى خوريد » .

« و از آسمان ، آبى پُر بركت فرود آورديم . پس بِدان ، باغ ها و دانه هاى درو كردنى رويانديم » .

حديث6452.الإمام عليّ عليه السلام :تفسير القمّى :سخن او : «و اوست كسى كه بهشت هايى با داربست و بدون داربست ، پديد آورد» ، يعنى بوستان هايى [ پديد آورد ] .

.

ص: 30

6451.امام حسين عليه السلام :تفسير القمّي عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عليه السلام : «حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنبُوعًا» (1) يَعني عَينا «أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ» يَعني بُستانا مِن نَخيلٍ و عِنَبٍ «فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَ_رَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا» (2) مِن تِلكَ العُيونِ . (3)6450.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ...» (4) _: مَثَلُهُم «كَمَثَلِ جَنَّةٍ» أي بُستانٍ في مَوضِعٍ مُرتَفِعٍ «أَصَابَهَا وَابِلٌ» أي مَطَرٌ «فَئَاتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ» أي يَتَضاعَفُ ثَمَرُها كَما يَتَضاعَفُ أجرُ مَن أنفَقَ مالَهُ «ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ» . (5)6449.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي عن الإمام الصادق عليه السلام : «وَاللَّهُ يُضَ_عِفُ لِمَن يَشَاءُ» (6) لِمَن أنفَقَ مالَهُ ابتِغاءَ مَرضاةِ اللّهِ .

قالَ : فَمَن أنفَقَ مالَهُ ابتِغاءَ مَرضاةِ اللّهِ ثُمَّ امتَنَّ عَلى مَن تَصَدَّقَ عَلَيهِ ، كانَ كَما قالَ اللّهُ : «أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَ تِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ» (7) قالَ : الإِعصارُ : الرِّياحُ ، فَمَنِ امتَنَّ عَلى مَن تَصَدَّقَ عَلَيهِ ، كَمَن كانَ لَهُ جَنَّةٌ كَثيرَةُ الثِّمارِ ، وهُوَ شَيخٌ ضَعيفٌ لَهُ أولادٌ صِغارٌ ضُعَفاءُ ، فَتَجيءُ ريحٌ أو نارٌ فَتُحرِقُ ما لَهُ كُلَّهُ . (8) .


1- .الإسراء : 90.
2- .الإسراء : 91 .
3- .تفسير القمّي : ج 2 ص 27 ، بحارالأنوار : ج 18 ص 179 ح 9 .
4- .البقرة : 265 .
5- .تفسير القمّي : ج 1 ص 92 ، بحارالأنوار : ج 96 ص 142 ح 8 .
6- .البقرة : 261 .
7- .البقرة : 266 .
8- .تفسير القمّي : ج 1 ص 92 ، بحارالأنوار : ج 96 ص 143 ح 8 .

ص: 31

6451.الإمام الحسين عليه السلام :تفسير القمّى_ به نقل از ابو جارود ، از امام باقر عليه السلام _: «تا آن كه ينبوعى از زمين براى ما بجوشانى» ، [ ينبوعى ]يعنى چشمه اى . «يا براى تو بهشتى است» ، يعنى بوستانى از خرمابن و انگور است . « و از آنها جويبارها روان مى سازى» ، يعنى از آن چشمه ها .6450.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «مَثَل كسانى كه اموال خود را براى طلب خشنودى خدا انفاق مى كنند ...» _: مَثَل آنان ، «مَثَل بهشتى است» ، يعنى بوستانى قرار گرفته بر مكانى بلند كه «رگبارى بر آن مى رسد» ، يعنى بارانى تند . «پس ، دو چندان محصول بر مى آورد» ، يعنى ميوه هايش دو چندان مى شود ، همچنان كه مزد كسى كه دارايى اش را كه «براى طلب خشنودى خدا» انفاق مى كند ، دو چندان مى شود .6449.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير القمّى_ به نقل از امام صادق عليه السلام _: [آيه] «خدا براى هر كه بخواهد ، دو چندان مى كند» ، براى كسى است كه دارايى خود را به خاطر جلب خشنودى خدا انفاق كند .

هر كس دارايى خود را در راه جلب خشنودى خدا انفاق كند و سپس بر كسى كه به او كمك كرده است ، منّت گذارد ، چنان است كه خداوند فرموده است : «آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درخت خرما و انگور داشته باشد كه در آن ، جوى ها روان اند و براى او در آن باغ ، هر گونه ميوه اى هست و در حالى كه به او ، پيرى رسيده و فرزندانى خردسال دارد ، [ ناگهان ] اِعصارى آتشين بر آن بيفتد و [ باغ ، يكسر ] بسوزد ؟» . اِعصار ، به معناى گردباد است .

پس ، هر كه بر كسى كه به او صدقه داده است ، منّت بگذارد ، همانند كسى است كه باغى پُر ميوه دارد و خود ، پيرى ناتوان است و فرزندانى خردسال و ناتوان دارد و ناگهان بادى يا آتشى مى آيد و مالش را به كلّى مى سوزاند . .

ص: 32

6448.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي :قوله : «وَ اضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَ_بٍ وَ حَفَفْنَ_هُمَا بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا» (1) قالَ : نَزَلَت في رَجُلٍ كانَ لَهُ بُستانانِ كَبيرانِ عَظيمانِ كَثيرَا الثِّمارِ ، كَما حَكَى اللّهُ عز و جل ، وفيهِما نَخلٌ و زَرعٌ ، و كانَ لَهُ جارٌ فَقيرٌ ، فَافتَخَرَ الغَنِيُ عَلى ذلِكَ الفَقيرِ ، وقالَ لَهُ : «أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَ أَعَزُّ نَفَرًا * وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ» (2) أي بُستانَهُ ، وقالَ «مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَ_ذِهِ أَبَدًا * وَ مَا أَظُنُّ السَّ_اعَةَ قَائِمَةً وَ لَ_ئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّى لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا» (3)

، فَقالَ لَهُ الفَقيرُ : «أَكَفَرْتَ بِالَّذِى خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً * لَّ_كِنَّاْ هُوَ اللَّهُ رَبِّى وَ لَا أُشْرِكُ بِرَبِّى أَحَدًا» (4) ، ثُمَّ قالَ الفَقيرُ لِلغَنِيِّ : «وَ لَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَ وَلَدًا» (5) ، ثُمَّ قالَ الفَقيرُ : «فَعَسَى رَبِّى أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا» (6) أي مُحتَرِقا «أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَ_لَبًا» (7) ، فَوَقَعَ فيها ما قالَ الفَقيرُ في تِلكَ اللَّيلَةِ ، وأصبَحَ الغَنِيُّ «يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَ يَقُولُ يَ__لَيْتَنِى لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّى أَحَدًا * وَ لَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا كَانَ مُنتَصِرًا» (8) فَهذِهِ عُقوبَةُ البَغيِ . (9) .


1- .الكهف : 32 .
2- .الكهف : 34 _ 35.
3- .الكهف : 36 .
4- .الكهف : 37 _ 38 .
5- .الكهف : 39 .
6- .الكهف : 40 .
7- .الكهف : 41 .
8- .الكهف : 42 _ 43 .
9- .تفسير القمّي : ج 2 ص 35 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 93 ص 185 ح 3 .

ص: 33

6447.الموطّأ ( _ به نقل از يحيى بن سعيد _ ) تفسير القمّى :در باره آيه : « و براى آنان ، آن دو مرد را مَثَل بزن كه به يكى از آنها ، دو باغ انگور داديم و پيرامون آن دو باغ را با درختان خرما پوشانديم و ميان آن دو را كشتزارى قرار داديم » ، فرمود : «اين آيه در باره مردى نازل شد كه به فرموده خداوند ، دو باغ بزرگ پهناورِ پُر ميوه داشت كه در آنها درختان خرما و كاشتنى هايى بود و آن مرد ، همسايه اى فقير داشت . آن توانگر بر آن تهى دست ، فخر فروخت و گفت : «من از تو مالدارتر و از جهت نفرات ، از تو نيرومندترم . و به بهشتش وارد شد» ، يعنى به باغش .

و گفت : «گمان نمى كنم كه اين نعمت ، هرگز زوال پذيرد و گمان نمى كنم كه رستاخيز ، برپا شود و اگر هم به سوى پروردگارم باز گردانده شوم ، قطعا بهتر از اين را در بازگشت ، خواهم يافت» .

مرد تهى دست گفت : «آيا به آن كسى كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريد و آن گاه تو را صورت يك مرد در آورد ، كافر شدى ؟ امّا من [ مى گويم : ] اوست خدا ، پروردگار من ، و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمى سازم» .

سپس به مرد توانگر گفت : «چرا هنگامى كه وارد باغت شدى ، نگفتى : نيرويى جز از جانب خدا نيست ؟ اگر مرا از حيث مال و فرزند ، كمتر از خود مى بينى» و سپس ادامه داد : «اميد است كه پروردگارم ، بهتر از باغ تو به من عطا كند و بر آن [ باغ تو ] ، آفتى از آسمان بفرستد تا به زمين هموار و لغزنده ، تبديل شود» ، [ لغزنده ]يعنى سوخته «يا آب آن ، فروكش كند تا هرگز نتوانى آن را به دست آورى» .

آنچه مرد تهى دست در آن شب گفت ، بر سر آن باغ آمد و صبح كه شد ، مرد توانگر «براى از كف دادن آنچه در آن باغ هزينه كرده بود ، دست هايش را بر هم مى زد _ در حالى كه داربست هاى آن ، فرو ريخته بود _ و [ به حسرت ]مى گفت : اى كاش هيچ كس را شريك پروردگارم نمى ساختم ! و او در برابر خدا گروهى نداشت تا يارى اش كنند ، و توانى نداشت كه خود را يارى كند» .

اين است كيفر سركشى» . .

ص: 34

1 / 3جَنَّةُ البَرزَخِالكتاب«قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَ__لَيْتَ قَوْمِى يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِى رَبِّى وَ جَعَلَنِى مِنَ الْمُكْرَمِينَ» . (1)

«وَ الَّذِينَ هَاجَرُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُواْ أَوْ مَاتُواْ لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّ زِقِينَ * لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ» . (2)

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَ تَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» . (3)

الحديث6443.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الأوسط عن أبي هريرة :خَرَجنا مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في جَنازَةٍ ، فَجَلَسَ إلى قَبرٍ مِنها فَقالَ : ما يَأتي عَلى هذَا القَبرِ مِن يَومٍ إلّا وهُوَ يُنادي بِصَوتٍ طَلقٍ زَلقٍ (4) : يَابنَ آدَمَ ، كَيفَ نَسيتَني ؟ ألَم تَعلَم أنّي بَيتُ الوَحدَةِ ، وبَيتُ الغُربَةِ ، وبَيتُ الوَحشَةِ ، وبَيتُ الدّودِ ، وبَيتُ الضّيقِ ؟ إلّا مَن وَسَّعَنِي اللّهُ عَلَيهِ .

ثُمَّ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : القَبرُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النّارِ . (5)6442.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ في قَولِهِ : «فَالسَّ_بِقَ_تِ سَبْقًا» (6) _: يَعني أرواحَ المُؤمِنينَ ؛ تَسبِقُ أرواحُهُم إلَى الجَنَّةِ بِمِثلِ الدُّنيا ، وأرواحُ الكافِرينَ إلَى النّارِ بِمِثلِ ذلِكَ . (7) .


1- .يس : 26 _ 27 .
2- .الحجّ : 58 _ 59 .
3- .آل عمران : 169 .
4- .كذا في المصدر ، والظاهر أنّه تصحيف «ذلق» ، وطلق ذلق : أي فصيح بليغ _ كما قال ابن الأثير في النهاية ، وأضاف قائلاً _ : يقال : طَلِقٌ ذَلِقٌ ، وطليقٌ ذليق (النهاية : ج 2 ص 165 «ذلق») .
5- .المعجم الأوسط : ج 8 ص 273 ح 8613 .
6- .النازعات : 4 .
7- .تفسير القمّي : ج 2 ص 403 عن أبي الجارود ، بحار الأنوار : ج 6 ص 228 ح 30 .

ص: 35

1 / 3 بهشتِ برزخ

1 / 3بهشتِ برزخقرآن« گفته شد : به بهشت در آى . گفت : اى كاش قوم من مى دانستند كه چگونه پروردگارم مرا آمرزيد و مرا در زمره عزيزان قرار داد! » .

« و آنان كه در راه خدا مهاجرت كرده اند و آن گاه كشته شده ، يا مرده اند ، قطعا خداوند به آنان روزى اى نيكو مى بخشد ، و راستى ، خداست كه بهترينِ روزى دهندگان است . آنان را به جايگاهى در خواهد آورد كه آن را مى پسندند ، و شك نيست كه خدا ، دانايى بردبار است » .

« هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند ، مرده مپندار ؛ بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند » .

حديث6439.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الأوسط_ به نقل از ابو هريره _: با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در تشييع جنازه اى شركت كرديم . ايشان [ در قبرستان ]كنار قبر نشست و فرمود : «هيچ روزى بر اين قبر نمى آيد ، مگر آن كه با صدايى گويا و رسا بانگ مى زند : اى پسر آدم! چگونه مرا فراموش كرده اى ؟! آيا نمى دانى كه من خانه تنهايى و خانه غربت و خانه وحشت و خانه كِرم ها و خانه [فشار و] تنگى هستم ، مگر براى آن كسى كه خداوند ، مرا بر او فراخ گرداند؟! » .

پيامبر صلى الله عليه و آله سپس فرمود : «قبر ، باغى از باغ هاى بهشت ، يا گودالى از گودال هاى آتش است» .6438.صحيح البخارى ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند : «و آنان كه پيشى مى گيرند ، پيشى گرفتنى» _: يعنى : جان هاى مؤمنان ، به سوى بهشت پيشى مى گيرند ، چنان كه در دنيا پيشى مى گرفتند ، و جان هاى كافران ، به سوى آتش پيشى مى گيرند ، چنان كه در دنيا پيشى مى گرفتند .

.

ص: 36

6437.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو هريره _ ) الكافي عن أبي ولّاد الحنّاط عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :قُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، يَروونَ أنَّ أرواحَ المُؤمِنينَ في حَواصِلِ طُيورٍ خُضرٍ حَولَ العَرشِ ؟

فَقالَ : لا ، المُؤمِنُ أكرَمُ عَلَى اللّهِ مِن أن يَجعَلَ روحَهُ في حَوصَلَةِ طَيرٍ ، ولكِن في أبدانٍ كَأَبدانِهِم . (1)6436.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :نَزَلَت هاتانِ الآيَتانِ في أهلِ وَلايَتِنا وأهلِ عَداوَتِنا : «فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ» يَعني في قَبرِهِ «وَ جَنَّتُ نَعِيمٍ» (2) يَعني فِي الآخِرَةِ «وَ أَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ * فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ» يَعني في قَبرِهِ «وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ» (3) يَعني فِي الآخِرَةِ . (4)6439.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ أرواحَ المُؤمِنينَ لَفي شَجَرَةٍ مِنَ الجَنَّةِ ، يَأكُلونَ مِن طَعامِها ويَشرَبونَ مِن شَرابِها ، ويَقولونَ : رَبَّنا أقِمِ السّاعَةَ لَنا ، وأنجِز لَنا ما وَعَدتَنا ، وألحِق آخِرَنا بِأَوَّلِنا . (5)6438.صحيح البخاري عن عبد اللّه بن مسعود :عنه عليه السلام :إنَّ لِلقَبرِ كَلاما في كُلِّ يَومٍ ، يَقولُ : أنا بَيتُ الغُربَةِ ، أنا بَيتُ الوَحشَةِ ، أنا بَيتُ الدّودِ ، أنَا القَبرُ ، أنا رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النّارِ . (6) .


1- .الكافي : ج 3 ص 244 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 268 ح 119 .
2- .الواقعة : 88 _ 89 .
3- .الواقعة : 92 _ 94 .
4- .الأمالي للصدوق : ص 561 ح 753 عن عمرو بن أبي المقدام ، بشارة المصطفى : ص 200 عن أبي المقدام ، تفسير القمّي : ج 2 ص 350 عن أبي بصير نحوه ، روضة الواعظين : ص 300 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 217 ح 11 .
5- .الكافي : ج 3 ص 244 ح 2 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 6 ص 268 ح 120 .
6- .الكافي : ج 3 ص 242 ح 2 عن بشير الدهّان ، الأمالي للمفيد : ص 265 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 28 ح 31 كلاهما عن أبي اسحاق الهمداني عن الإمام علي عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 6 ص 267 ح 115 .

ص: 37

6437.صحيح مسلم عن أبي هريرة :الكافى_ به نقل از ابو ولّاد حنّاط _: به امام صادق عليه السلام گفتم : فدايت شوم ! روايت مى كنند كه ارواح مؤمنان [ پس از مرگ ] ، در چينه دان هاى پرندگان سبزرنگِ پيرامون عرش ، قرار مى گيرند ؟

فرمود : «خير . مؤمن در نزد خدا ، گرامى تر از آن است كه روحش در چينه دان پرنده اى قرار داده شود ؛ بلكه در كالبدهايى همانند كالبدهاى خودِ آنان قرار مى گيرد» .6436.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اين دو آيه در باره دوستان ما و دشمنان ما ، نازل شده است : «و امّا اگر از مقرّبان باشد ، در آسايش و راحت خواهد بود» ، يعنى در قبرش ، و «در بهشت پُر ناز و نعمت» ، يعنى در آخرت . «و امّا اگر از دروغ زنانِ گم راه باشد ، پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد» ، يعنى در قبرش ، «و فرجامش ، افتادن در جهنّم است» ، يعنى در آخرت .6435.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :ارواح مؤمنان [ پس از مرگ ] ، در درختى بهشتى جاى مى گيرند و از غذاى آن مى خورند و از نوشيدنىِ آن مى نوشند و مى گويند : «پروردگارا ! قيامت را براى ما بر پاى دار و آنچه را به ما وعده داده اى ، تحقّق بخش و آخرين كسانِ ما را به اوّلين كسانِ ما [ در بهشت ] ملحق گردان» .6434.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :قبر ، هر روز ، اين سخنان را مى گويد : من ، خانه غربتم . من ، خانه تنهايى ام . من ، خانه كِرم هايم . من ، گورم . من ، باغى از باغ هاى بهشت و يا گودالى از گودال هاى آتشم . .

ص: 38

6433.الدرّ المنثور ( _ به نقل از ابو ادريس خولانى _ ) تفسير القمّي :قوله : «وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا» (1) يَعني في جِنانِ الدُّنيا الَّتي تَنتَقِلُ إلَيها أرواحُ المُؤمِنينَ . فَأَمّا في جَنّاتِ الخُلدِ فَلا يَكونُ غُدُوّا ولا عَشِيّا .

وقَولُهُ : «وَ مِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (2)

فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : البَرزَخُ : القَبرُ ، وهُوَ الثَّوابُ وَالعِقابُ بَينَ الدنُّيا وَالآخِرَةِ ، وَالدَّليلُ عَلى ذلِكَ أيضا قَولُ العالِمِ عليه السلام : وَاللّهِ! ما يُخافُ عَلَيكُم إلَا البَرزَخُ .

وقَولُهُ عز و جل : «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَ تا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَ_اهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلََّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (3) ، وقالَ الصّادق عليه السلام : يَستَبشِرونَ وَاللّهِ فِي الجَنَّةِ بِمَن لَم يَلحَق بِهِم مِن خَلفِهِم مِنَ المُؤمِنينَ فِي الدُّنيا . (4)راجع : بحارالأنوار : ج 6 ص 202 باب 8 (احوال البرزخ والقبر) .

1 / 4جَنَّةُ الآخِرَةِالكتاب«وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ » . (5)

«وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ». (6)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّ_تُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا * خَ__لِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ». (7)

«يَ_أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَ_ئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَ_دِى * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى ». (8)

راجع : الصافّات : 41 _ 43 ، النجم : 13 _ 15 ، مريم : 61 ، الفرقان : 15 _ 16 ، الروم : 15 .

.


1- .مريم : 62 .
2- .المؤمنون : 100 .
3- .آل عمران : 169 _ 170 .
4- .تفسير القمّي : ج 1 ص 19 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 218 ح 12 .
5- .الرحمن : 46.
6- .الرحمن : 62 .
7- .الكهف : 107 _ 108.
8- .الفجر : 27 _ 30.

ص: 39

1 / 4 بهشتِ آخرت

6431.بحارالأنوار عن المفضّل بن عمر ( _ في حَديثٍ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ي ) تفسير القمّى :سخن خدا كه : «و در آن جا هر صبح و شام ، روزى شان آماده است» ، يعنى در بهشت هاى دنيا كه ارواح مؤمنان به آن جا منتقل مى شوند . در بهشت هاى جاويدان ، صبح و شامى نيست .

[ در باره ] سخن خدا كه : «فراپيش آنان ، برزخى است ، تا روزى كه برانگيخته شوند» ، امام صادق عليه السلام فرمود : «برزخ ، همان قبر است و آن ، پاداش و كيفرى است در فاصله ميان دنيا و آخرت» . دليل ديگر آن نيز اين سخن امام كاظم عليه السلام است كه : «به خدا سوگند ، تنها ترس و نگرانى براى شما ، از برزخ است» .

[ در باره ] سخن خداى عز و جل كه : «هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند ، مرده مپندار ؛ بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند . به آنچه خدا از فضل خود به ايشان عطا كرده است ، شادمان اند و به كسانى كه پىِ ايشان اند و هنوز به آنان نپيوسته اند ، مژده مى دهند ، كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى شوند» ، امام صادق عليه السلام فرمود : «به خدا سوگند ، آنان در بهشت ، به مؤمنانى كه در دنيايند و هنوز به ايشان نپيوسته اند ، مژده مى دهند» .ر . ك : بحار الأنوار : ج 6 ص 202 باب 8 (احوال برزخ و قبر) .

1 / 4بهشتِ آخرتقرآن« و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد ، دو بهشت است » .

« و پايين تر از آن دو [ بهشت ] ، دو بهشت [ ديگر ] است » .

« كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند ، بهشت هاى فردوس ، جايگاه پذيرايى از آنان است . جاودانه در آنها خواهند بود و درخواست انتقال از آنها نمى كنند » .

« اى نفْس آرام گرفته ! خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت ، باز گرد و در ميان بندگان من ، در آى و در بهشت من ، داخل شو » .

ر . ك : صافات : آيه 41 _ 43 ، نجم : آيه 13 _ 15 ، مريم : آيه 61 ، فرقان : آيه 15 _ 16 ، روم : آيه 15 .

.

ص: 40

الحديث6425.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :جِنانُ الفِردَوسِ أربَعٌ : ثِنتانِ مِن ذَهَبٍ حِليَتُها وآنِيَتُها وما فيهِما ، وثِنتانِ مِن فِضَّةٍ آنِيَتُهُما وَحِليَتُهُما وما فيهِما ، ولَيسَ بَينَ القَومِ وبَينَ أن يَنظُروا إِلى رَبِّهِم عز و جلإلّا رِداءُ الكِبرِياءِ عَلى وَجهِهِ في جَنَّةِ عَدنٍ ، وهذِهِ الأَنهارُ تَشخَبُ (1) مِن جَنَّةِ عَدنٍ، ثُمَّ تَصَدَّعُ (2) بَعدَ ذلِكَ أنهارا . (3)6424.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ » _: جَنَّتانِ مِن فِضَّةٍ آنِيَتُها وما فيهِما ، وجَنَّتانِ مِن ذَهَبٍ آنِيَتُهُما وما فيهِما ، وما بَينَ القَومِ وبَينَ أن يَنظُروا إِلى رَبِّهِم إلّا رِداءُ الكِبرِ عَلى وَجهِهِ في جَنَّةِ عَدنٍ . (4)6423.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن أنس :إنَّ أُمَّ الرُبَيِّعِ بِنتَ البراءِ _ وهِيَ أُمُّ حارِثَةَ بنِ سُراقَةَ _ أتَتِ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله فَقالَت : يا نَبِيَ اللّهِ ، ألا تُحَدِّثُنِي عَن حارِثَةَ _ وكانَ قُتِلَ يَومَ بَدرٍ ، أصابَهُ سَهمٌ غَربٌ _ فَإن كانَ فِي الجَنَّةِ صَبَرتُ ، وإن كانَ غَيرَ ذلِكَ اجتَهَدتُ عَلَيهِ فِي البُكاءِ؟! قالَ صلى الله عليه و آله : يا اُمَّ حارِثَةَ ، إنَّها جِنانٌ فِي الجَنَّةِ ، وإنَّ ابنَكِ أصابَ الفِردَوسَ الأَعلى . (5) .


1- .الشَخْبِ : السَيَلان (لسان العرب : ج 1 ص 485 «شخب»).
2- .تَصَدَّعَ : تَقَطّعَ وتَفَرّقَ (النهاية : ج 3 ص 16 «صدع»).
3- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 172 ح 19752 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 790 ح 2718 ، مسند الطيالسي : ص 72 ح 529 كلاهما نحوه وكلّها عن عبد اللّه بن قيس ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 90 ح 156 عن أبي بكر بن عبد اللّه بن قيس وليس فيه ذيله من «في جنّة عدن ...» ، كنز العمّال : ج 14 ص 454 ح 39234.
4- .صحيح البخاري : ج 4 ص 1848 ح 4597 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 163 ح 296 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 674 ح 2528 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 162 ح 19702 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 394 ح 7386 كلّها عن عبد اللّه بن قيس ، كنز العمّال : ج 14 ص 453 ح 39228.
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1034 ح 2654 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 518 ح 13743 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 281 ح 18540 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 327 ح 3174 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 230 ح 4930 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 424 ح 30024 .

ص: 41

حديث6422.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت هاى فردوس ، چهار تا هستند : دو تا كه زيورها و ظرف ها و آنچه در آنهاست ، از طلاست ، و دو تا كه ظرف ها و زيورها و آنچه در آنهاست ، از نقره است . تنها مانع ميان بهشتيان و ديدن پروردگارشان ، رداى كبرياست كه بر چهره او در بهشتِ عدن ، كشيده شده است ، و اين جويبارها از بهشتِ عَدْن (دست نخورده) ، سرچشمه مى گيرند و سپس به جوى هايى منشعب مى شوند .6421.امام صادق عليه السلام ( _ به مُفَضَّل بن عمر _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و پايين تر از آن دو [بهشت] ، دو بهشت [ديگر] است» _: دو بهشت كه ظرف هايشان و هر آنچه در آنهاست ، از نقره است ، و دو بهشت ديگر ، كه ظرف هايشان و آنچه در آنهاست ، از طلاست ، و تنها مانع ميان اين بهشتيان و ديدن پروردگارشان ، رداى كبرياست كه بر چهره او در بهشتِ عَدْن (دست نخورده) افكنده شده است .6420.امام صادق عليه السلام :صحيح البخارى_ به نقل از اَنَس _: اُمّ رُبَيِّع دختر بَراء _ كه همان مادر حارثة بن سُراقه است _ نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا از حارثه _ كه در روز بدر بر اثر اصابت تيرى ناشناخته ، كشته شده بود _ برايم نمى گويى ، كه اگر در بهشت است ، صبر پيش گيرم و در غير اين صورت ، بر او زار زار بگريم ؟ !

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى اُمّ حارثه! در بهشت ، باغ هاست و پسر تو ، در فردوس برين است» . .

ص: 42

6421.عنه عليه السلام ( _ للمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ مِئَةُ دَرَجَةٍ ، كُلُّ دَرَجَةٍ مِنها ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وَإِنَّ أعلاهَا الفِردَوسُ ، وإنَّ أوسَطَها الفِردَوسُ ، وإنَّ العَرشَ عَلَى الفِردَوسِ ، مِنها تُفَجَّرُ أنهارُ الجَنَّةِ . فَإِذا ما سَألتُمُ اللّهَ فَسَلوهُ الفِردَوسَ . (1)6420.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :عَدنٌ دارُ اللّهِ الَّتي لَم تَرَها عَينٌ ، ولَم تَخطُر عَلى قَلبِ بَشَرٍ ، لا يَسكُنُها غَيرُ ثَلاثَةٍ : النَّبِيّينَ ، وَالصّدّيقِينَ ، وَالشُّهَداءِ . يَقُولُ اللّهُ عز و جل : طوبى لِمَن دَخَلَكِ . (2)6419.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :خَلَقَ اللّهُ جَنَّةَ عَدنٍ ، وغَرَسَ أشجارَها بِيَدِهِ ، فَقالَ لَها : تَكَلَّمي ، فَقالَت : «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ » (3) . (4)6418.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا خَلَقَ اللّهُ جَنَّةَ عَدنٍ خَلَقَ فيها ما لا عَينٌ رَأت ولا أُذُنٌ سَمِعَت وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ ، ثُمَّ قالَ لَها : تَكَلَّمي ، قالَت : «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» . (5) .


1- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1448 ح 4331 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 254 ح 22148 نحوه وكلاهما عن معاذ بن جبل ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 153 ح 267 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 453 ح 39230 ؛ مجمع البيان : ج 6 ص 769 عن عبادة بن الصامت ، بحار الأنوار : ج 8 ص 89 .
2- .مجمع البيان : ج 5 ص 77 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 85 ؛ تفسير الطبري : ج 9 الجزء 15 ص 139 عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 2 ص 454 ح 4485.
3- .المؤمنون : 1.
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 426 ح 3480 ، تاريخ بغداد : ج 10 ص 118 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 454 ح 39235.
5- .المعجم الكبير : ج 11 ص 148 ح 11439 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 224 ح 738 ، تفسير الثعلبي : ج 7 ص 38 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 455 ، تاريخ دمشق : ج 17 ص 37 ح 4031 نحوه وكلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 14 ص 454 ح 39236.

ص: 43

6417.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، صد درجه (پلّه) دارد و فاصله هر درجه تا درجه ديگر ، به اندازه فاصله ميان آسمان و زمين است . بالاى آن ، فردوس (پَرديس) است و ميانه آن ، فردوس است _ و عرش ، بر فردوس است _ و جويبارهاى بهشت ، از آن جا سرچشمه مى گيرند . پس هر گاه از خدا درخواست كرديد ، فردوس را از او بخواهيد .6416.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتِ عَدْن (دست نخورده) ، سراى خداست كه [ تا كنون ] هيچ چشمى ، آن را نديده و بر قلب هيچ بشرى خطور نكرده است و جز سه گروه ، كسى در آن ساكن نمى شود : پيامبران ، صدّيقان و شهيدان . خداوند عز و جلمى فرمايد : «خوشا به حال كسى كه وارد تو شود!» .6415.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بهشتِ عَدْن (دست نخورده) را آفريد و درختان آن را با دست خودش نشاند و به آن فرمود : «سخن بگو» و آن گفت : «به راستى كه مؤمنان ، رستگارند» .6419.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، چون بهشتِ عَدْن را آفريد ، در آن ، چيزهايى خلق كرد كه نه هيچ چشمى ديده و نه هيچ گوشى شنيده و نه به ذهن بشرى ، خطور كرده است . سپس به آن فرمود : «سخن بگو» و آن گفت : «به راستى كه مؤمنان ، رستگارند» . .

ص: 44

6418.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ مِن مُؤمِنٍ فِي الجَنَّةِ إِلّا وَلَهُ جِنانٌ كَثِيرَةٌ ؛ مَعروشاتٌ (1) وَغَيرُ مَعروشاتٍ ، وأنهارٌ مِن خَمرٍ ، وأنهارٌ مِن ماءٍ ، وأنهارٌ مِن لَبَنٍ ، وأنهارٌ مِن عَسَلٍ ، فَإِذا دَعا وَلِيُ اللّهِ بِغِذائِهِ ، أُتِيَ بِما تَشتَهي نَفسُهُ عِندَ طَلَبِهِ الغِذاءَ مِن غَيرِ أن يُسَمِّيَ شَهوَتَهُ . (2)6417.عنه عليه السلام :كتاب من لا يحضره الفقيه عن عبد اللّه بن عليّ :حَمَلتُ مَتاعِي مِنَ البَصرَةِ إلى مِصرَ ، فَقَدِمتُها، فَبَينَما أنا في بَعضِ الطَّريقِ ، إذا أنا بِشَيخٍ طَويلٍ ، شَديدِ الأُدمَةِ ، أبيَضِ الرَّأسِ وَاللِّحيَةِ ، عَلَيهِ طِمرانِ (3) ؛ أحَدُهُما أسوَدُ وَالآخَرُ أبيَضُ ، فَقُلتُ : مَن هَذا؟ فَقالوا : هذا بِلالٌ مَولى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله .

فَأخَذتُ ألواحا فَأَتَيتُهُ فَسَلَّمتُ عَلَيهِ ، فَقُلتُ لَه : السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا الشَّيخُ ، فَقالَ : وعَلَيكَ السَّلامُ ، قُلتُ : يَرحَمُكَ اللّهُ تَعالى ، حَدِّثني بِما سَمِعتَ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ...

فَقالَ : اُكتُب بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ ، سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : إنَّ سورَ الجَنَّةِ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ وَلَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ . . . وإنَّ أبوابَها مُختَلِفَةٌ : بابُ الرَّحمَةِ مِن ياقوتَةٍ حَمراءَ . . . .

قُلتُ : يَرحَمُكَ اللّهُ ، فَإِذا دَخَلُوا الجَنَّةَ فَماذا يَصنَعونَ؟

قالَ : يَسيرونَ عَلى نَهرَينِ في ماءٍ صافٍ في سُفُنِ الياقوتِ ، مَجاذيفُهَا اللُّؤلُؤُ ، فيها مَلائِكةٌ مِن نورٍ ، عَلَيهِم ثِيابٌ خُضرٌ شَدِيدَةٌ خُضرَتُها .

قُلتُ : يَرحَمُكَ اللّهُ ، هَل يَكونُ مِنَ النّورِ أَخضَرُ؟ قالَ : إِنَّ الثِّيابَ هِيَ خُضرٌ ولكِن فيها نورٌ مِن نورِ رَبِّ العالَمِينَ جَلَّ جَلالُهُ لِيَسيروا عَلى حافَتَي ذلِكَ النَّهرِ .

قُلتُ : فَمَا اسمُ ذلِكَ النَّهرِ؟ قالَ : جَنَّةُ المَأوى ، قُلتُ : هَل وَسَطُها غَيرُها؟

قالَ : نَعَم ، جَنَّةُ عَدنٍ ، وهِيَ في وَسَطِ الجِنانِ . وأمّا جَنَّةُ عَدنٍ فَسورُها ياقوتٌ أحمَرُ وحَصاها اللُّؤلُؤُ ، فَقُلتُ : وهَل فيها غَيرُها؟ قالَ : نَعَم جَنَّةُ الفِردَوسِ ، قُلتُ : فَكَيفَ سورُها؟ قالَ : وَيحَكَ كُفَّ عَنّي ، جَرَحتَ عَلَيَّ قَلبي . قُلتُ : بَل أنتَ الفاعِلُ بي ذلِكَ . قُلتُ : ما أنا بِكافٍّ عَنكَ حَتّى تُتِمَّ لِي الصِّفَةَ وَتُخبِرَني عَن سورِها .

قالَ : سورُها نورٌ ، قُلتُ : ما الغُرَفُ الَّتي فِيها؟ قالَ : هِيَ مِن نُورِ رَبِّ العالَمِينَ عز و جل . (4) .


1- .عَرَشْتُ : إذا جعلت له كهيئة سقف (مفردات ألفاظ القرآن : ص 558).
2- .الكافي : ج 8 ص 99 ح 69 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 747 ح 3 كلاهما عن محمّد بن إسحاق المدني عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 160 ح 98.
3- .الطِّمْرُ : الثوبُ الخَلِقُ (النهاية : ج 3 ص 138 «طمر») .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 292 ح 905 ، الأمالي للصدوق : ص 282 ح 310 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 116 ح 1.

ص: 45

6416.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مؤمنى در بهشت نيست ، مگر آن كه باغ هاى بسيارى ، با داربست و بى داربست ، و جوى هايى از شراب ، و جوى هايى از آب ، و جوى هايى از شير ، و جوى هايى از عسل دارد . پس هر گاه دوست خدا غذايى را بخواهد ، به محض خواستن غذا ، آنچه دلش بخواهد ، بدون آن كه نام [غذاى ]دلخواهش را ببرد ، برايش آورده مى شود .6415.الإمام عليّ عليه السلام :كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از عبد اللّه بن على _: از بصره به سوى مصر ، كالا بردم . چون وارد شهر شدم ، در يكى از گذرگاه ها به پيرمردى بلندقامت و سيه چهره كه موهاى سر و ريشش سفيد بود و دو جامه ژنده ، يكى سياه و ديگرى سفيد ، بر تن داشت ، بر خوردم . پرسيدم : اين كيست؟ گفتند : بلال ، غلامِ آزاد شده پيامبر خدا .

الواحى چند برداشتم و نزد او رفتم و گفتم : سلام بر تو ، اى پيرمرد !

گفت : و عليك السلام !

گفتم : رحمت خداى بلندمرتبه ، بر تو باد ! حديثى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم بگو ... .

گفت : بنويس : به نام خداوند بخشاينده مهربان . از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «ديوار بهشت ، يك خشتش از طلاست و يك خشتش از نقره ... و درهايى چند دارد : درِ رحمت ، از ياقوت سرخ است ...» .

گفتم : رحمت خدا بر تو باد ! چون وارد بهشت شدند ، چه مى كنند ؟

گفت : بر كشتى هايى از ياقوت كه پاروهاى آنها از مرواريد است و فرشتگانى از نور در آنهايند بر دو رودخانه در آبى زلال حركت مى كنند در حالى كه جامه هايى با رنگ سبزِ تند ، بر تن دارند .

گفتم : رحمت خدا بر تو باد ! آيا نور سبز هم وجود دارد؟

گفت : جامه ها سبزند ؛ امّا در آن جامه ها ، نورى از نور پروردگار جهانيان است تا در دو كرانه آن رودخانه ، حركت كنند .

گفتم : نام آن رودخانه چيست؟ گفت : بهشت مأوا . گفتم : آيا در وسط آن ، بهشت ديگرى وجود دارد ؟

گفت : آرى ، بهشتِ عدن ، كه در وسط بهشت هاست . ديوار بهشت عدن ، از ياقوت سرخ است و ريگ هايش مرواريدند . گفتم : آيا بهشت ديگرى هم در آن ، وجود دارد ؟ گفت : آرى ، بهشت فردوس . گفتم : ديوار آن ، چگونه است ؟

گفت : واى بر تو ! بس كن كه دلم را ريش كردى . گفتم : نه! اين ، تويى كه با من چنين كردى . گفتم : دست از تو بر نمى دارم تا وصفش را برايم كامل كنى و از ديوارش برايم بگويى .

گفت : ديوارش ، نور است . گفتم : اتاق هاى آن ، چگونه است ؟ گفت : آنها از نور پروردگار جهانيان اند . .

ص: 46

6414.إحياء علوم الدين :الإمام الباقر عليه السلام :أمَّا الجِنانُ المَذكورَةُ فِي الكِتابِ ، فَإِنَّهُنَّ : جَنَّةُ عَدنٍ ، وجَنَّةُ الفِردَوسِ ، وَجَنَّةُ نَعيمٍ ، وَجَنَّةُ المَأوى . وإنَّ للّهِِ عز و جلجِنانا مَحفوفَةً بِهذِهِ الجِنانِ ، وإنَّ المُؤمِنَ لَيَكونُ لَهُ مِنَ الجِنانِ ما أحَبَّ وَاشتَهى ، يَتَنَعَّمُ فِيهِنَّ كَيفَ يَشاءُ . (1)6413.امام حسين عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ الجِنانَ أربَعٌ ، وذلِكَ قَولُ اللّهِ : «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ » ، وهُوَ أنَّ الرَّجُلَ يَهجُمُ عَلى شَهوَةٍ مِن شَهَواتِ الدُّنيا ، وَهِيَ مَعصِيَةٌ ، فَيَذكُرُ مَقامَ رَبِّهِ فَيَدَعُها مِن مَخافَتِهِ ، فَهذِهِ الآيَةُ فيهِ . فَهاتانِ جَنَّتانِ لِلمُؤمِنينَ وَالسّابِقينَ .

وأمّا قَولُهُ : «وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ » يَقولُ : مِن دُونِهِما فِي الفَضلِ ولَيسَ مِن دونِهِما فِي القُربِ ، وَهُما لِأَصحابِ اليَمينِ ، وَهِيَ جَنَّةُ النَّعيمِ وجَنَّةُ المَأوى .

وفي هذِهِ الجِنانِ الأَربَعِ فَواكِهُ فِي الكَثرَةِ كَوَرَقِ الشَّجَرِ وَالنُّجومِ . وَعَلى هذِهِ الجِنانِ الأَربَعِ حائِطٌ مُحيطٌ بِها، طولُهُ مَسيرَةُ خَمسِمِئَةِ عامٍ ، لَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ ، وَلَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ ، وَلَبِنَةُ دُرٍّ ، وَلَبِنَةُ ياقوتٍ ، وَمِلاطُهُ (2) المِسكُ وَالزَّعفَرانُ ، وَشُرَفُهُ نُورٌ يَتَلَألَأُ ، يَرَى الرَّجُلُ وَجهَهُ فِي الحائِطِ، وفِي الحائِطِ ثَمانِيَةُ أبوابٍ ، عَلى كُلِّ بابٍ مِصراعانِ عَرضُهُما كَحُضرِ (3) الفَرَسِ الجَوادِ سَنَةً . (4) .


1- .الكافي : ج 8 ص 100 ح 69 عن محمّد بن إسحاق المدني ، بحار الأنوار : ج 8 ص 161 ح 98.
2- .المِلاط : الطين الذي يُجعل بين سافَي البناء (النهاية : ج 4 ص 357 «ملط»).
3- .الحُضْر : العَدْو (النهاية : ج 1 ص 398 «حضر»).
4- .الاختصاص : ص 356 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 218 ح 208.

ص: 47

6412.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :بهشت هاى نام برده در قرآن ، عبارت اند از : بهشت عَدْن (دست نخورده) ، بهشت فردوس (پَرديس / باغ) ، بهشت نَعيم (ناز و نعمت) ، و بهشت مأوا (آسايش) . خداوند عز و جل ، بهشت هاى ديگرى نيز دارد كه با اين بهشت ها در ميان گرفته شده اند و از اين بهشت ها ، هر بهشتى را كه مؤمن دوست داشته باشد و دلش بخواهد ، به او مى دهند ، و در آنها از هر گونه نعمتى كه بخواهد ، برخوردار مى شود .6411.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :بهشت ها ، چهار تايند ؛ چرا كه خداوند مى فرمايد : «و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد ، دو بهشت است» . اين ، در جايى است كه شخص به طرف شهوتى از شهوات دنيا كه گناه است ، هجوم مى آورد و در همان حال ، به ياد مقام پروردگارش مى افتد و از ترس او ، آن شهوت را رها مى كند . اين آيه در باره چنين كسى است . اين دو بهشت ، براى مؤمنان و پيشتازان است .

و سخن او كه : «و پايين تر از آن دو ، دو بهشت ديگر است» ، يعنى پايين تر از آنها در رتبه ، نه پايين تر از آنها در قُرب [و نزديكى به خداوند] . اين دو بهشت ، براى اصحاب يمين اند ، و عبارت اند از : بهشت نعيم (ناز و نعمت ) و بهشت مَأوا (آسايش) .

در اين چهار بهشت ، ميوه ها از لحاظ فراوانى ، مانند برگ درختان و ستارگان اند . گرداگرد اين چهار بهشت ، ديوارى است كه طول آن ، پانصد سال راه است . يك خشت آن ، از نقره است و يك خشتش از طلا و يك خشتش دُر و يك خشتش ياقوت است و ملاطش ، مشك و زعفران است و كنگره هايش نورى درخشان اند . انسان ، عكس خود را در اين ديوار مى بيند . اين ديوار ، هشت دروازه دارد و هر دروازه اش ، دو لگنه دارد كه پهناى آنها به اندازه يك سال دويدنِ اسبِ تيز تك است . .

ص: 48

. .

ص: 49

. .

ص: 50

الفصل الثاني : خَلقُ الجنّة2 / 1الجَنَّةُ وَالنّارُ مَخلوقَتانِالكتاب«وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى» . (1)

«سَابِقُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذَ لِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» . (2)

«وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» . (3)

«فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَ لَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَ_فِرِينَ» . (4)

«وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ * وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ» . (5)

راجع : آل عمران : 131 ، العنكبوت : 54 ، الانفطار : 13 _ 16 ، المعارج : 15 _ 17 .

.


1- .النجم : 13 _ 15 .
2- .الحديد : 21 .
3- .آل عمران : 133 .
4- .البقرة : 24 .
5- .الشعراء : 90 _ 91 .

ص: 51

فصل دوم: آفرينش بهشت

2 / 1 بهشت و دوزخ ، دو آفريده اند

فصل دوم: آفرينش بهشت2 / 1بهشت و دوزخ ، دو آفريده اندقرآن« و قطعا [پيامبر در معراج] بار ديگر هم او (جبرئيل) را ديد ، نزديك آخرين درخت سِدْر ، در همان جا كه بهشتِ مأواست » .

« به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش مانند پهناى آسمان و زمين است و براى كسانى آماده شده كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده اند ، بر يكديگر سبقت بجوييد . اين ، فضل خداست كه به هر كس بخواهد ، آن را مى دهد و خدا داراى فضل بزرگ است » .

« و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن ، آسمان ها و زمين است و براى پرهيزگاران ، آماده شده ، بر يكديگر سبقت بجوييد » .

« و اگر [آنچه را گفتيم ،] نكرديد _ و هرگز نمى توانيد كرد _ ، از آن آتشى كه سوختِ آن ، مردمان و سنگ هايند و براى كافران ، آماده شده است ، بترسيد » .

« و [در آن روز ،] بهشت براى پرهيزگاران ، نزديك مى گردد و دوزخ براى گم راهان ، نمودار مى شود » .

ر . ك : آل عمران : آيه 131 ، عنكبوت : آيه 54 ، انفطار : آيه 13 _ 16 ، معارج : آيه 15 _ 17 .

.

ص: 52

الحديث6404.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :لَيسَ مِن شِيعَتِنا مَن أَنكَرَ أَربَعَةَ أَشياءَ : المِعراجَ ، وَالمُساءَلَةَ فِي القَبرِ ، وَخَلقَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، وَالشَّفاعَةَ . (1)6403.عنه عليه السلام :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أَقَرَّ بِتَوحِيدِ اللّهِ ... وَآمَنَ بِالمِعْراجِ ، وَالمُساءَلَةِ فِي القَبرِ ، وَالحَوضِ ، وَالشَّفاعَةِ ، وَخَلقِ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، وَالصِّراطِ ، وَالمِيزانِ ، وَالبَعثِ ، وَالنُّشُورِ ، وَالجَزَاءِ ، وَالحِسابِ ، فَهُوَ مُؤْمِنٌ حَقّا، وَهُوَ مِنْ شِيعَتِنا أَهْلَ البَيْتِ . (2)6402.عنه عليه السلام :التوحيد عن عبد السلام بن صالح الهروي فِي مَسَائِلَ سَأَلَ عَنْهَا الإِمامَ الرِّضا عليه السلام _ :يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ ، فَأَخْبِرْني عَنِ الجَنَّةِ وَالنَّارِ أَهُما اليَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ؟ فَقَالَ : نَعَمْ ، وَإِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَدْ دَخَلَ الجَنَّةَ وَرَأَى النَّارَ لَمّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ ، قَالَ : فَقُلْتُ لَهُ : إِنَّ قَوْما يَقُولُونَ : إِنَّهُما اليَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَيْرُ مَخْلُوقَتَيْنِ . فَقَالَ عليه السلام : مَا اُولَئِكَ مِنَّا وَلَا نَحْنُ مِنْهُم ، مَنْ أَنْكَرَ خَلْقَ الجَنَّةِ وَالنّارِ فَقَدْ كَذَّبَ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله وَكَذَّبَنا، وَلا مِنْ وِلايَتِنا عَلَى شَيْءٍ ، وَيَخْلُدُ فِي نارِ جَهَنَّمَ . (3)2 / 2خَلقُ الجَنَّةِ قَبلَ النّارِ6399.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَلَقَ اللّهُ الجَنَّةَ قَبلَ النّارِ ، وَلَو خَلَقَ النّارَ قَبلَ الجَنَّةِ لَخَلَقَ العَذَابَ قَبلَ الرَّحْمَةِ . (4) .


1- .صفات الشيعة : ص 129 ح 69 عن محمّد بن عمارة عن أبيه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 186 .
2- .صفات الشيعة : ص 129 ح 71 عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 187 .
3- .التوحيد : ص 118 ح 21 ، الأمالي للصدوق : ص 373 ح 7 ، الاحتجاج : ج 2 ص 381 ح 286 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 119 ح 6 .
4- .بحار الأنوار : ج 60 ص 257 نقلاً عن كتاب ذكر الأقاليم والبلدان والجبال والأنهار والأشجار عن ابن عبّاس .

ص: 53

2 / 2 آفرينش بهشت ، پيش از دوزخ

حديث6398.صحيح البخارى ( _ به نقل از حذيفة بن يمان _ ) امام صادق عليه السلام :از شيعيان ما نيست كسى كه چهار چيز را انكار كند : معراج را ، پرسش در قبر را ، آفريده شدن بهشت و دوزخ را ، و شفاعت را.6398.صحيح البخاري عن حذيفة بن اليمان :امام رضا عليه السلام :هر كس به يگانگى خدا اقرار كند ... و به معراج و پرسش در قبر و حوض [ كوثر ] و شفاعت و آفريده شدن بهشت و دوزخ ، و صراط و ميزان و زنده شدن دوباره و رستاخيز و پاداش و حسابرسى ، ايمان داشته باشد ، مؤمنِ حقيقى و از شيعيان ما اهل بيت است.6397.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :التوحيد_ به نقل از عبد السلام بن صالح هِرَوى ، در پرسش هايى كه از امام رضا عليه السلام كرد _: [گفتم :] اى فرزند پيامبر خدا ! مرا خبر ده كه آيا بهشت و دوزخ ، هم اكنون آفريده شده اند؟

فرمود : «آرى . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زمانى كه به آسمان برده شد ، به بهشت ، وارد شد و دوزخ را هم ديد» .

گفتم : عدّه اى مى گويند : اين دو ، فعلاً مقدّرند و هنوز ، آفريده نشده اند .

فرمود : «آنها از ما نيستند و ما هم از آنها نيستيم . هر كس منكر آفريده شدن بهشت و دوزخ باشد ، در حقيقت ، پيامبر صلى الله عليه و آله و ما را تكذيب كرده است و پيرو ما نيست و در آتش دوزخ ، جاودان است» .2 / 2آفرينش بهشت ، پيش از دوزخ6396.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا ، بهشت را پيش از آتش (دوزخ) آفريد . اگر آتش را پيش از بهشتْ آفريده بود ، در واقع ، عذاب را پيش از رحمت ، آفريده بود. (1)

.


1- .پس رحمت خدا بر عذاب و خشمش ، پيشى دارد .

ص: 54

6395.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ الجَنَّةَ قَبلَ أَن يَخلُقَ النَّارَ ، وَخَلَقَ الطَّاعَةَ قَبلَ أَن يَخلُقَ المَعصِيَةَ ، وَخَلَقَ الرَّحمَةَ قَبلَ الغَضَبِ ، وَخَلَقَ الخَيرَ قَبلَ الشَّرِّ ، وَخَلَقَ الأَرضَ قَبلَ السَّماءِ ، وَخَلَقَ الحَياةَ قَبلَ المَوتِ ، وَخَلَقَ الشَّمسَ قَبلَ القَمَرِ ، وَخَلَقَ النُّورَ قَبلَ الظُّلمَةِ . (1) .


1- .الكافي : ج 8 ص 145 ح 116 عن سلام بن المستنير ، بحار الأنوار : ج 57 ص 98 ح 83 .

ص: 55

6394.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو سعيد خُدرى ، از پيامبر خدا _ ) امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل پيش از آن كه آتش را بيافريند ، بهشت را آفريد و پيش از آن كه نافرمانى را بيافريند ، فرمانبرى را آفريد و مهر را پيش از خشم آفريد و خوبى را پيش از بدى آفريد و زمين را پيش از آسمان آفريد و زندگى را پيش از مرگ آفريد و خورشيد را پيش از ماه آفريد و روشنايى را پيش از تاريكى آفريد . .

ص: 56

. .

ص: 57

پژوهشى در باره وجود كنونىِ بهشت و دوزخ

نظريّه نخست : بهشت و دوزخ ، آفريده شده اند
اشاره

پژوهشى در باره وجود كنونىِ بهشت و دوزخآيا خداى بلندمرتبه ، بهشت و دوزخ را آفريده و آنها بالفعل (هم اكنون) وجود دارند ؟ يا اين كه در آينده آفريده مى شوند؟ در پاسخ اين سؤال ، سه نظريّه قابل بررسى ، وجود دارد :

نظريّه نخست : بهشت و دوزخ ، آفريده شده انداكثر قريب به اتّفاق علماى اسلام ، بر اين باورند كه بهشت و دوزخ ، پيش از اين ، آفريده شده اند و بالفعل وجود دارند . (1) شيخ صدوق رحمه الله در اين باره مى گويد : عقيده ما در باره بهشت و دوزخ ، اين است كه آنها آفريده شده اند و پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه به معراج رفت ، وارد بهشت شد و دوزخ را ديد . (2) شيخ مفيد نيز در اين باره مى گويد :

.


1- .ر . ك : أوائل المقالات : ص 124 ، المسلك فى اُصول الدين : ص 104 ، قواعد المرام فى علم الكلام : ص 167 ، كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد : ص 576 ، زبدة البيان : ص 328 ، الفصول المهمّة : ج 1 ص 361 ، مجمع البيان : ج 2 ص 837 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 205 ذيل ح 204 ، المواقف ، ايجى : ج 3 ص 485 ، شرح المقاصد فى علم الكلام : ج 2 ص 218 ، شرح المواقف ، جرجانى : ج 8 ص 301 ، شرح مسلم ، نووى : ج 2 ص 222 و ج 6 ص 207 ، عمدة القارى : ج 5 ص 303 ، عون المعبود : ج 13 ص 54 ، شعار أصحاب الحديث : ص 41 ، التمهيد ، ابن عبد البر : ج 5 ص 108 و ج 19 ح 112 ، نظم المتآثر من الحديث المتواتر : ص 231 .
2- .الاعتقادات ، صدوق : ص 79 .

ص: 58

ادله وجود فعلى بهشت و دوزخ
1 . آياتى از سوره نجم

بهشت و دوزخ ، اكنون آفريده شده اند . براى اين مطلب ، روايت ها رسيده است و پيروان شريعت و صاحبان آثار ، بر آن اتّفاق دارند . (1) اين سخن ، نشان مى دهد كه مخالفان اين نظريّه ، به قدرى اندك اند كه مخالفت آنها ، به ادّعاى اجماع مسلمانان بر وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ ، ضررى نمى رساند . دليل كسانى كه معتقدند كه بهشت و دوزخ ، بالفعل وجود دارند ، آيات و احاديثى هستند كه بر وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ ، دلالت دارند كه در اين جا اجمالاً به آنها اشاره مى كنيم :

ادله وجود فعلى بهشت و دوزخبسيارى از آيات قرآن ، ظهور در وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ دارند كه به نمونه هايى از آنها اشاره مى كنيم :

1 . آياتى از سوره نجم «وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى * إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى . (2) و قطعا [پيامبر] بار ديگر ، او (جبرئيل) را ديد ، نزديك آخرين درخت سِدر ، در همان جا كه بهشت مأواست ، هنگامى كه درخت سدر را آنچه مى پوشاند ، احاطه كرده بود» . اين آيه به روشنى دلالت دارد كه «بهشت مأوا» وجود دارد و پيامبر صلى الله عليه و آله در معراج خود ، جبرئيل را در نزديكى آن ، ديده است .

.


1- .أوائل المقالات : ص 124 .
2- .نجم : آيه 12 _ 15 .

ص: 59

2 . آيه اى از سوره آل عمران
3 . آيه اى ديگر از سوره آل عمران

گفتنى است در باره اين كه بهشتِ مورد اشاره در اين آيه ، بهشت برزخى است يا بهشت جاويد ، اختلاف نظر وجود دارد ؛ ليكن چنان كه شمارى از محقّقان گفته اند (1) و به قرينه ساير آياتى كه كلمه «جنّة المأوى» در آنها به كار رفته ، (2) ظاهرا مقصود از «جنّة المأوى» در اين جا نيز بهشت جاويد است .

2 . آيه اى از سوره آل عمران «وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ . (3) و به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى بشتابيد كه پهناى آن ، آسمان ها و زمين است و براى پرهيزگاران ، آماده شده است» . اين آيه و آيه 31 سوره حديد ، بر آماده بودن بهشت براى پرهيزگاران ، دلالت دارند .

3 . آيه اى ديگر از سوره آل عمران «وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْكَ_فِرِينَ . (4) و از آتشى كه براى كافران آماده شده است ، بپرهيزيد» . اين آيه و آيه 24 سوره بقره نيز بر آماده بودن دوزخ براى كيفر مجرمان ،

.


1- .مانند : شيخ طبرسى در مجمع البيان (ج 9 ص 265) و علّامه طباطبايى در الميزان فى تفسير القرآن (ج 18 ص 375) .
2- .«أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فَلَهُمْ جَنَّ_تُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» (سجده : آيه 19) «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» (نازعات : آيه 40 _ 41) .
3- .آل عمران : آيه 133 .
4- .آل عمران : آيه 131 .

ص: 60

4 . احاديث دالّه بر وجود فعلى بهشت و دوزخ
نظريّه دوم : بهشت و دوزخ ، در آينده آفريده مى شوند
اشاره

دلالت دارند . (1)

4 . احاديث دالّه بر وجود فعلى بهشت و دوزخافزون بر احاديث بسيارى كه ظهور در وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ دارند و به دليل تواتر معنوى ، صدور اجمالى آنها قطعى است ، در فصل دوم ، احاديثى آمده كه به وجود داشتن كنونى آنها تصريح شده ، چنان كه در حديثى با سند صحيح از امام رضا عليه السلام نقل شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در معراج ، وارد بهشت گرديده و دوزخ را ديده است و نيز تأكيد شده است كه كسى كه آفرينش بهشت و دوزخ را نپذيرد ، پيامبر را تكذيب كرده و بر ما دروغ بسته است . (2)

نظريّه دوم : بهشت و دوزخ ، در آينده آفريده مى شونداين نظريّه كه بهشت و دوزخ ، در آينده آفريده مى شوند ، طرفداران فراوانى ندارد و گزارش شده كه در ميان اهل سنّت ، تنها معتزله و خوارج و گروهى از زيديّه ، آن را پذيرفته اند . شيخ مفيد رحمه الله ، پس از ادّعاى اجماع بر نظريّه نخست ، مى گويد : معتزله و خوارج و گروهى از زيديّه با اين نظر ، مخالفت كرده اند و بيشتر آنها ، گمان كرده اند كه آنچه ما در باره آفرينش بهشت و دوزخ يادآور شديم ، صرفا ممكن است ، نه لازم ، و در مورد احاديث رسيده ، سكوت كرده اند . بقيّه آنها نيز به محال بودن آفرينش بهشت و دوزخ ، نظر داده اند . (3)

.


1- .براى آگاهى از شمارى از آياتى كه بر وجود داشتنِ كنونى بهشت و دوزخ ، دلالت دارند ، ر . ك : بحار الأنوار : ج 8 ص 206 ذيل ح 204 ، مستدرك سفينة البحار : ج 2 ص 109 ، تفسير الآلوسى : ج 4 ص 57 ، تفسير البيضاوى : ج 5 ص 302 .
2- .ر . ك : ح 32 .
3- .أوائل المقالات : ص 124 .

ص: 61

علّامه حلّى رحمه الله در باره ابو على جُبّايى و ابو الحسين بَصرى و ابو الحسن اشعرى نقل كرده است كه آنها بر اين نظرند كه بهشت و دوزخ ، اكنون آفريده شده اند و از ابو هاشم جُبّايى و قاضى عبد الجبّار بن احمد رازى ، خلاف آن را نقل كرده است . (1) در ميان اماميه ، اين نظريّه به سيّد رضى رحمه الله نسبت داده شده است . وى در كتاب حقائق التأويل آورده است : علما در اين كه بهشت و دوزخ ، آيا اكنون آفريده شده اند يا پس از مرگ بندگان ، آفريده مى شوند ، اختلاف نظر دارند . گروهى از آنان مى گويند : «آنها اكنون آفريده شده اند» و گروه ديگر مى گويند : «فقط بهشت ، آفريده شده است» . نظر درست ، اين است كه آنها بعدا آفريده مى شوند . (2) علّامه مجلسى رحمه الله در اين باره مى فرمايد : بدان كه ايمان به بهشت و دوزخ ، آن گونه كه در آيات و احاديثْ وارد شده است ، بدون تأويل در آنها ، از ضروريات دين است و منكِران و تأويل كنندگان (از جمله فيلسوفان) ، خارج از دين اند . البته در مورد آفرينش بالفعل بهشت و دوزخ ، همه مسلمانان ، اتّفاق نظر دارند ، بجز گروهى از معتزله كه مى گويند در قيامت ، آفريده مى شوند . اين ، در حالى است كه آيات و احاديث متواتر ، گفتار آنها را رد مى كند و رأى آنها را ناچيز مى شمارد . ظاهرا هيچ يك از اماميه ، اين نظرِ سست را قبول ندارد ، جز آنچه به سيّد رضى ، نسبت داده شده است . (3)

.


1- .كشف المراد : ص 453 .
2- .ر . ك : حقائق التأويل : ص 245 _ 248 .
3- .بحار الأنوار : ج 8 ص 205 ذيل ح 204 .

ص: 62

دليل نظريّه دوم
1 . ناپايدارى جهان

دليل نظريّه دومكسانى كه معتقدند بهشت و دوزخ ، هنوز آفريده نشده اند ، براى اثبات مدّعاى خود ، به دو دليل استدلال كرده اند :

1 . ناپايدارى جهاندليل نخست قائلان نظريّه دوم ، اين است كه بهشت و دوزخ اخروى ، هميشگى اند ، در صورتى كه آنچه در اين جهان است ، فانى و ناپايدار است . سيد رضى رحمه الله در اين باره مى گويد : ديدگاه درست ، اين است كه آنها بعدا آفريده مى شوند و از مواردى كه بر آن استدلال مى شود ، سخن خداى بلندمرتبه در باره بهشت است كه : «أُكُلُهَا دَآئِمٌ وَ ظِ_لُّهَا ؛ (1) خوراكى ها و سايه اش ، پايدارند» . از طرفى نيز دليل وجود دارد بر اين كه هر پديده كنونى ، به ناچار ، نابود مى شود . (2) وقتى اين دو دليل را در كنار هم بگذاريم ، نتيجه اين مى شود كه بهشت و دوزخ ، آفريده نشده اند . (3) البته به اين دليل ، جواب هاى متعدّدى داده شده است كه عبارت اند از : اوّلاً : ميان دوام نعمت بهشت و وجود داشتن كنونىِ بهشت ، ملازمه عقلى وجود دارد ؛ زيرا مى توان گفت كه دوام نعمت بهشت ، پيش از ورود بهشتيان به بهشت را نيز شامل مى شود . ثانيا : مقصود از فناى اشياى اين جهان ، نابودى مطلق آنها نيست ؛ بلكه

.


1- .رعد : آيه 35 .
2- .اشاره است به آيه : «كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ؛ هر چيزى جز ذات او ، از بين رفتنى است» (قصص : آيه 88) .
3- .حقائق التأويل : ص 246 .

ص: 63

2 . منافات داشتن فعليت بهشت و دوزخ ، با حكمت
نظريّه سوم : بهشت و دوزخ ، هم آفريده شده اند و هم آفريده نشده اند

مقصود ، نابودى ذاتى آنهاست . ثالثا : مى توان گفت كه مقصود از آيه «كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» ، انتقال همه موجودات اين جهان در آينده به جهان ديگر است . بنا بر اين ، بهشت و دوزخ اخروى ، تخصّصا از مدلول آيه ياد شده ، خارج اند .

2 . منافات داشتنِ فعليت بهشت و دوزخ ، با حكمتاستدلال ديگر قائلان به نظريّه دوم ، اين است كه ايجاد بهشت و دوزخ ، پيش از قيامت ، كارى بيهوده و بر خلاف حكمت است ؛ زيرا پيش از روز جزا ، كسى وارد بهشت و دوزخ نمى شود . بنا بر اين ، آفرينش بهشت ، پيش از فرا رسيدن آخرت ، درست مانند ساختن خانه يا زندان براى كسانى است كه هزاران سال بعد ، به دنيا مى آيند . از هشاميه نقل شده كه گفته اند : بهشت و دوزخ ، آفريده نشده اند ؛ زيرا وقتى كسى نباشد كه سود و زيان آنها را ببَرد ، بهره اى در وجود آنها نخواهد بود . (1) پاسخ اين سخن ، آن است كه : اوّلاً : عقل ، بدون احاطه به اسرار خلقت نمى تواند بيهوده بودن يا حكمت داشتن چيزى را كشف كند . از اين رو ، خالى بودن بهشت و دوزخ پيش از قيامت ، نمى تواند دليلى بر بيهوده بودن آفرينش آنها باشد . ثانيا : اگر بهشت و دوزخ را معلول عمل انسان بدانيم ، چون ميان عمل و جزا، رابطه تكوينى برقرار است ، حكمت وجود داشتن آنها معلوم مى گردد .

.


1- .ر . ك : الملل و النحل : ج 1 ص 72 .

ص: 64

نظريّه سوم : بهشت و دوزخ ، هم آفريده شده اند و هم آفريده نشده اندبر اساس اين نظريّه ، بهشت و دوزخ ، اكنون ، به يك معنا وجود دارند و به يك معنا وجود ندارند : بهشت و دوزخ ، اكنون هستند ، از اين جهت كه زمينه پديد آمدن آنها در اين جهان ، در وجود همه انسان ها بالفعل هست ، و اكنون نيستند ، از اين جهت كه علّت پديد آمدن بهشت و دوزخ ، كارهاى نيك و بد انسان است كه به تدريج در طول زندگى از او صادر مى گردد . بنا بر اين ، قبل از انجام شدن كار به وسيله انسان هاى مكلّف ، بهشت و دوزخى وجود ندارد . صدر المتألّهين در تبيين اين نظريّه مى گويد : مردم در اين كه دوزخ ، اكنون آفريده شده يا آفريده نشده است ، اختلاف نظر دارند و اختلافشان در مورد دوزخ ، مشهور است ، چنان كه در باره بهشت ، چنين اختلافى هست . امّا ديدگاه ما ، پيروان كشف و عرفان ، اين است كه هر دو [از جهتى] آفريده شده اند و [از جهتى] آفريده نشده اند . اين كه مى گوييم آفريده شده اند ، مانند مردى است كه خانه اى بنا مى كند و فقط ديوارهاى اطراف آن را مى سازد . فقط ديوار دارد ؛ ولى به آن خانه گفته مى شود ، چنان كه وقتى وارد آن مى شوى ، چيزى جز ديوارهايى كه در فضا و روى زمين برپا شده اند ، نمى بينى . بعد از آن ، طبق نياز ساكنان آن ، اتاق ها و غرفه ها و پرده ها و راهروها و انبارها و آنچه نياز است در آن باشد ، ايجاد مى گردد . دوزخ ، خانه اى است كه حرارت آن ، هواى سوزان است و سوخت آن ، جز انسان ها و سنگ هايى كه خدا به حساب مى آمدند ، نيست . و جن ، شعله آن است . خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «هيزم آن ، مردم و سنگ است» (1) و

.


1- .بقره : آيه 24 .

ص: 65

مى فرمايد : «در واقع ، شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد ، هيمه دوزخيد» (1) و مى فرمايد : «پس ، آنها و گم راهان ، در آن افكنده مى شوند و [نيز] همه سپاهيان ابليس» (2) و در آن ، وسايل و ابزارها با اعمال جِنّيان و انسان ها كه داخل آن مى شوند ، پديدار مى گردد . (3) گفتنى است كه اين نظريّه ، مبتنى بر اين اساس است كه بهشت و دوزخ ، وجود مستقلى از انسان ندارند ، چنان كه صدر المتألّهين ، خود ، به اين مطلب ، تصريح كرده است : و دانستى كه بهشت مؤمن و دوزخ كافر ، امرى خارج از نفْس [انسان] نيست . پس اين كه [بهشت و دوزخ ،] امروز آماده اند ، مربوط به نفْس انسان است ، گرچه انسان از آن ، در پرده است [و آن را درك نمى كند] . (4) گفتنى است كه ظاهر و بلكه صريح آيات قرآن و احاديث اسلامى ، بر وجود بالفعل و مستقلّ بهشت و دوزخ و در عين حال ، مرتبط بودن آن با عمل انسان ، دلالت دارد (5) و در اين گونه مسائل كه عقل براى رسيدن به حقيقت ، راهى ندارد ، اعتقاد به آنچه قرآن و حديث مى گويند ، ضرورى است .

.


1- .انبيا : آيه 98 .
2- .شُعرا : آيه 94 _ 95 .
3- .الحكمة المتعالية : ج 5 ص 365 _ 366 .
4- .الحكمة المتعالية : ج 9 ص 335 .
5- .ر . ك : ج 2 ص 11 (رابطه ظاهر و باطن يا تجسّم اعمال) .

ص: 66

2 / 3مَكانُ الجَنَّةِالكتاب«وَ فِى السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ» . (1)

«وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى* عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى» . (2)

الحديث6377.الكافى ( _ به نقل از صفوان جمّال _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الجَنَّةَ فِي السَّماءِ ، وإنَّ النّارَ فِي الأَرضِ . (3)6381.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أرواحَ المُؤمِنينَ فِي السَّماءِ السّابِعَةِ ، يَنظُرونَ إلى مَنازِلِهِم فِي الجَنَّةِ . (4)6380.الإمام عليّ عليه السلام :بحار الأنوار_ في ذِكرِ مَسائِلِ عَبدِ اللّهِ بنِ سَلامٍ الَّتي سَأَلَ عَنها رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: ... قالَ : فَأَخبِرني عَنِ الجَنَّةِ ، أينَ هِيَ ؟ قالَ [ صلى الله عليه و آله ] : فِي السَّماءِ السّابِعَةِ ، وَالنّارُ في تُخومِ الأَرضِ السُّفلى . قالَ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ . (5)6379.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ لَمّا قَدِمَ يَهودِيّانِ أخَوانِ وسَأَلاهُ : أينَ تَكونُ الجَنَّةُ ؟ وأينَ تَكونُ النّارُ ؟ _: أمَّا الجَنَّةُ فَفِي السَّماءِ ، وأمَّا النّارُ فَفِي الأَرضِ . (6) .


1- .الذاريات : 22 .
2- .النجم : 13 _ 15 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 613 ح 8698 عن عبد اللّه بن سلام ، كنز العمّال : ج 14 ص 459 ح 39260 نقلاً عن الديلمي ؛ التبيان في تفسير القرآن : ج 8 ص 498 عن الحسن من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
4- .تاريخ أصبهان : ج 1 ص 203 الرقم 281 ، الفردوس : ج 1 ص 237 ح 913 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 676 ح 42689 .
5- .بحار الأنوار : ج 60 ص 257 .
6- .الخصال : ص 597 ح 1 ، إرشاد القلوب : ص 317 كلاهما عن ابن عباس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 286 ح 13 .

ص: 67

2 / 3 جايگاه بهشت

2 / 3جايگاه بهشتقرآن« و روزىِ شما و آنچه وعده داده شده ايد ، در آسمان است » .

« و قطعا [پيامبر] بار ديگر ، او (جبرئيل) را ديد ، نزديك آخرين درخت سِدر ، در همان جا كه بهشتِ مأواست » .

حديث6372.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، در آسمان است و دوزخ ، در زمين .6371.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ارواح مؤمنان در آسمان هفتم ، به منزل هاى خود در بهشت مى نگرند .6370.امام على عليه السلام :بحار الأنوار_ در بيان پرسش هاى عبد اللّه بن سلام از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _: [ عبد اللّه ]گفت : به من بگو : بهشت در كجاست ؟

فرمود : «در آسمان هفتم ، و دوزخ در مرزهاى زمينِ هفتم است» .

عبد اللّه گفت : درست گفتى ، اى محمّد !6369.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ در پاسخ به دو برادر يهودى كه نزد ايشان آمدند و پرسيدند : بهشت و دوزخ در كجا قرار دارند؟ _: بهشت ، در آسمان است و دوزخ ، در زمين .

.

ص: 68

6368.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام_ لِلجاثَليقِ (1) وقَد سَأَلَهُ عَنِ الجَنَّةِ أ فِي الدُّنيا هِيَ أم فِي الآخِرَةِ؟ وأينَ الآخِرَةُ مِنَ الدُّنيا ؟ _: الدُّنيا فِي الآخِرَةِ وَالآخِرَةُ مُحيطَةٌ بِالدُّنيا ، إذ كانَتِ النُّقلَةُ مِنَ الحَياةِ إلَى المَوتِ ظاهِرَةً ، وكانَتِ الآخِرَةُ هِيَ دارُ الحَيَوانِ لَو كانوا يَعلَمونَ ؛ وذلِكَ أنَّ الدُّنيا نُقلَةٌ وَالآخِرَةَ حَياةٌ ومُقامٌ ، مَثَلُ ذلِكَ كَالنّائِمِ ؛ وذلِكَ أنَّ الجِسمَ يَنامُ ، وَالرّوحَ لا تَنامُ ، والبَدَنَ يَموتُ وَالرّوحَ لا تَموتُ (2) ، قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ إِنَّ الدَّارَ الْاخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ» (3) .

وَالدُّنيا رَسمُ الآخِرَةِ وَالآخِرَةُ رَسمُ الدُّنيا (4) ، ولَيسَ الدُّنيا الآخِرَةَ ولَا الآخِرَةُ الدُّنيا . إذا فارَقَ الرُّوحُ الجِسمَ يَرجِعُ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما إلى ما مِنهُ بَدَأَ وما مِنهُ خُلِقَ ، وكَذلِكَ الجَنَّةُ وَالنّارُ فِي الدُّنيا مَوجودَةٌ وفِي الآخِرَةِ ؛ لِأَنَّ العَبدَ إذا ماتَ صارَ في دارٍ مِنَ الأَرضِ ؛ إمّا رَوضَةٍ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وإمّا بُقعَةٍ مِن بِقاعِ النّارِ ، وروحُهُ إلى أحَدِ دارَينِ ؛ إمّا في دارِ نَعيمٍ مُقيمٍ لا يَموتُ فيها ، وإمّا في دارِ عَذابٍ أليمٍ لايَموتُ فيها ، وَالرَّسمُ لِمَن عَقَلَ مَوجودٌ واضِحٌ ، وقَد قالَ اللّهُ عز و جل : «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينَ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ * ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَ_ئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» (5) وعَنِ الكافِرينَ ، فَقالَ : إنَّهُم كانوا في شُغُلٍ عَن ذِكري ، وكانوا لا يَستَطيعونَ سَمعا (6) ، ولَو عَلِمَ الإِنسانُ ما هُوَ فيهِ ماتَ خَوفا مِنَ المَوتِ ، ومَن نَجا فَبِفَضلِ اليَقينِ . (7) .


1- .الجَاثَلِيق: رئيس النصارى في بلاد الإسلام (مجمع البحرين : ج 1 ص 270 «الجاثليق») .
2- .في المصدر : «يموت» ، والتصويب من بحار الأنوار .
3- .العنكبوت : 64 .
4- .الرسم : تمثيل الشيء يطلق على ما يقابل الحقيقة كقول الشاعر : «أرى ودّكم رسما وودّي حقيقة» والظاهر أنّ المراد أنّ الدنيا تمثيل الآخرة والآخرة تمثيل الدنيا ، فيكون مثل قوله سبحانه وتعالى : «وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَ_بِهًا» (البقرة : 25) .
5- .التكاثر : 5 _ 8 .
6- .إشارة إلى الآية : 101 من سورة الكهف .
7- .إرشاد القلوب : ص 309 عن سلمان ، بحار الأنوار : ج 30 ص 72 ح 1 .

ص: 69

6376.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام_ در پاسخ جاثليق (1) كه پرسيد : آيا بهشت در همين دنياست ، يا در آخرت است؟ و آخرت در كجاى دنياست؟ _: دنيا در [دل ]آخرت است و آخرت ، محيط بر دنياست ؛ چرا كه انتقال از زندگى به مرگ ، آشكار است و در واقع ، اين آخرت است كه سراى زندگانى است . اى كاش مردم مى دانستند كه دنيا گذرگاه است و آخرت ، زندگى و اقامتگاه! حكايت آن ، حكايت شخص خفته است : جسم مى خوابد ؛ امّا روح نمى خوابد . [همين طور ]بدن مى ميرد ؛ امّا روح نمى ميرد . خداوند عز و جل مى فرمايد : «و سراى آخرت ، سراى زندگانى است . اى كاش مى دانستند!» .

دنيا نمادِ (مثالِ) آخرت است و آخرت ، نماد دنياست . نه دنيا ، [خودِ ]آخرت است و نه آخرت ، دنياست . هر گاه روح از بدن جدا شود ، هر يك از آن دو ، به آن جايى كه از آن شروع شده و آفريده شده است ، باز مى گردد .

بهشت و دوزخ نيز ، هم در دنيا موجودند و هم در آخرت ؛ چرا كه بنده ، هر گاه بميرد ، به خانه اى در زمين مى رود كه يا باغى از باغ هاى بهشت است و يا سرزمينى از سرزمين هاى دوزخ ، و روحش به يكى از دو سراى مى رود : يا به سراى پرنعمتِ مانا كه در آن نمى ميرد و يا به سراى عذابى دردناك كه در آن [نيز ]نمى ميرد . تمثيل (تشابه ميان دنيا و آخرت) ، براى كسى كه خردمند است ، موجود و آشكار است . خداوند عز و جل مى فرمايد : «هرگز چنين نيست! اگر علم اليقين داريد ، به يقين ، دوزخ را مى بينيد . سپس آن را قطعا به عين اليقين در مى يابيد . سپس در همان روز است كه از نعمت[هاى زمين] پرسيده خواهيد شد» .

و در باره كافران مى فرمايد : «آنان از ياد من غافل بودند و توانايى شنيدن [حق را] نداشتند». (2) اگر انسان مى دانست كه پس از مرگ ، چه خبر است ، از ترسِ مرگ مى مُرد ، و هر كس نجات يابد ، به بركت يقين است . .


1- .رئيس مسيحيان در كشورهاى اسلامى آن روزگار (مجمع البحرين : ج 1 ص 270) .
2- .اشاره است به آيه 101 از سوره كهف .

ص: 70

سخنى در باره مكان بهشت
مكان بهشت برزخى

سخنى در باره مكان بهشتپيش از هر گونه توضيح در باره مكان بهشت ، دو نكته قابل توجّه است : اوّل ، اين كه : بهشت مانند دوزخ _ بر اساس آنچه گذشت _ ، آفريده شده است . (1) دوم ، اين كه : وسعت بهشت ، به اندازه وسعت همه آسمان ها و زمين است . (2) اكنون اين مسئله قابل طرح است كه چنين چيزى كه گستره و بزرگى آن با گستره آسمان ها و زمين برابرى مى كند و هم اكنون وجود دارد ، كجاست؟ و چنين موجود بزرگى ، اگر مادّى است ، چرا با ابزار علمى ، قابل رؤيت نيست؟

مكان بهشت برزخىدر پاسخ اين سؤال مى توان گفت كه آنچه از ظاهر قرآن و احاديث در اين باره استنباط مى شود ، اين است كه بهشت برزخى ، در باطن همين جهان مادّه است. طبق احاديث ، ارواح نيكوكاران پس از مرگ ، در قالب مثالى در باغى از باغ هاى بهشت، متنعّم اند و ارواح تبهكاران در گودالى از گودال هاى دوزخ ،

.


1- .ر . ك : ص 57 (پژوهشى درباره وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ) .
2- .ر . ك : ص 105 (فصل چهارم : ويژگى هاى بهشت / گستردگى بهشت) .

ص: 71

سه نظريّه در باره مكان بهشت
1 . آسمان

معذّب اند . (1) اينگونه روايات به روشنى دلالت دارد كه عالم برزخ (شامل بهشت ودوزخ برزخى) ، در باطن جهان مادّى ، و البتّه موقّتى و تا روز قيامت است.

سه نظريّه در باره مكان بهشتدر مورد مكان بهشت جاويد _ كه جايگاه ابدى نيكوكاران است _ ، سه نظر وجود دارد :

1 . آسمانعدّه اى بر اين باورند كه بهشت جاويد ، در آسمان قرار دارد ؛ زيرا قرآن در گزارش معراج پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد : «وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى . (2) و قطعا [پيامبر] بار ديگر ، او (جبرئيل) را ديد ، نزديك آخرين درخت سدر ، در همان جا كه بهشتِ مأواست» . يعنى بهشتِ مأوا ، همان بهشت جاويد است (3) كه نزديك آخرين درخت سِدر ، در بالاترين نقطه آسمان قرار دارد. همچنين در آيه اى ديگر است كه : «وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ . (4)

.


1- .ر . ك : ص 35 (فصل يكم : معانى بهشت در قرآن / بهشت برزخ) .
2- .نجم : آيه 13 _ 15 .
3- .گفتنى است كه برخى ، بهشت مأوا را به بهشت برزخى يا بهشت آدم ، تفسير كرده اند ؛ ولى با توجّه به آيه : «أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فَلَهُمْ جَنَّ_تُ الْمَأْوَى نُزُلَا بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» (سجده : آيه 19) و آيه : «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» (نازعات : آيه 41) ، ظاهرا اين آيه نيز به بهشت جاويد ، اشاره دارد . بسيارى از بزرگان اهل تفسير ، همين نظريّه را پذيرفته اند (ر . ك : مجمع البيان : ج 9 ص 265 ، الميزان فى تفسير القرآن : ج 18 ص 275) .
4- .ذاريات : آيه 22 .

ص: 72

2. بى نيازى بهشت از مكان

و روزىِ شما و آنچه به آن وعده داده مى شويد ، در آسمان است» . بسيارى از مفسّران ، معتقدند كه «ما توعدون» ، همان بهشت جاويدان است كه خداوند ، آن را به انسان هاى شايسته وعده داده است . (1) همچنين در احاديثى ، تصريح شده است كه بهشت ، در آسمان است (2) و بر اين اساس ، عده اى به طور مطلق مى گويند كه بهشت ، در آسمان قرار دارد ؛ اما موقعيّت آن را در آسمان هاى هفتگانه مشخص نكرده اند . (3) از آن ميان ، برخى معتقدند كه بهشت در آسمان چهارم است ، (4) برخى مى گويند در آسمان ششم است ، (5) و برخى بر اين باورند كه بهشت در آسمان هفتم (6) قرار گرفته است .

2. بى نيازى بهشت از مكانبرخى بر اين باورند كه اصولاً بهشت و دوزخى جدا از انسان ، وجود ندارد ؛ بلكه بهشت ، معلول ملكات فاضله و دوزخ ، پديد آمده از ملكات رذيله است . بنا بر اين ، بهشت ، نه مادّى است و نه جدا از انسان و به همين جهت ، نيازى به مكان

.


1- .ر . ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج 8 ص 115 و ج 18 ص 375 ، الأقسام فى القرآن الكريم : ص 42 ، تفسير البغوى : ج 1 ص 351 ، تفسير فخر الرازى : ج 28 ص 208 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 251 ، البرهان ، زركشى : ج 4 ص 8 .
2- .ر. ك : ص 67 ح 35 و 37 _ 38 .
3- .ر . ك : تفسير مجاهد : ج 2 ص 618 ، شرح صحيح مسلم ، نووى : ج 2 ص 223 ، شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد : ج 10 ص 120 ، الميزان فى تفسير القرآن : ج 1 ص 139 ، شرح اُصول الكافى ، ملّا صالح مازندرانى : ج 8 ص 124 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 164 ح 107 ، التبيان فى تفسير القرآن : ج 4 ص 438 ، تفسير البغوى : ج 1 ص 351 .
4- .ر . ك : فيض القدير : ج 3 ص 476 ، التبيان فى تفسير القرآن : ج 9 ص 385 ، زاد المسير : ج 5 ص 168 .
5- .ر . ك : فيض القدير : ج 3 ص 478 .
6- .ر . ك : فيض القدير : ج 3 ص 476 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 257 ، التخويف من النار : ص 67 ، زاد المسير : ج 5 ص 168 ، تفسير الفخر الرازى : ج 19 ص 235 .

ص: 73

مادّى مستقل ندارد. صدر المتألّهين در اين باره مى گويد : آگاه باش كه هر خوش بختى از خوش بختان ، در عالم آخرت ، مملكتى بزرگ و پهناور دارد و جهانى فراتر و گسترده تر از هر چه در آسمان ها و زمين هاست . البتّه آن مملكت ، بيرون از ذات او نيست ؛ بلكه همه مملكت و داشته ها و خادمان و ملازمان و بوستان ها و درختان و حوريان و غلامانش ، جملگى قائم به اويند و او نگهدار آنها و ايجاد كننده آنها به فرمان خداى بلندمرتبه و به قدرت اوست . وجود اشياى اخروى ، هر چند مشابه صورت هايى است كه انسان در خواب مى بيند و يا در برخى رؤياها ديده مى شوند ، (1) امّا كاملاً و حقيقتا با آنها متفاوت است . جهت مشابهت آنها ، اين است كه هر يك از اين صورت ها به گونه اى هستند كه موضوع هيولا و مكان و جهات موادّ امور ياد شده نيستند و ميان صورت هاى متعدّد آنها ، تزاحمى نيست و هيچ چيزى از آن دو نوع صورت ، در اين عالم ، مزاحم زمان و مكان ديگرى نيست . انسان خوابيده ، اى بسا افلاك عظيم و بيابان هاى وسيع دور دستى را مى بيند ، همانند چيزى كه شخص بيدار در اين عالم مى بيند . افلاك با اين كه در عالم خارج ، تغاير عددى دارند ، امّا عرصه را بر همديگر تنگ نمى كنند و مزاحم يكديگر نيستند . همين طور است آنچه انسان ، پس از مرگ و در عالم قبر مى بيند كه تزاحم و جا تنگ كردن براى يكديگر ميان او و آن اجسام نيست . مرده ، در قبر خود ، چيزهايى را مى بيند كه اگر آنها از اجرام دنيوى بودند ، قبر ، گنجايش آنها را نداشت . امّا تفاوت آنها ، به اين است كه صورت هايى كه در نشئه آخرت هستند ،

.


1- .بخصوص به روش شيخ اشراق (شهروردى) كه صورت هاى مرآتى را موجودات عالم مثال و صورت هاى اخروى را شبيه صورت مرآتى مى داند ، به شرط اين كه قائم به ذات باشد و نه قائم به آينه ، و نيز به روح زنده متعلق باشد و نه به شبح بى روح .

ص: 74

3. باطن جهان

جوهر قوى ، وجود شديد و اثر دردمندانه يا لذّتبخش زيادى دارند . موجودات آن نشئه ، قوى تر ، شديدتر و داراى وجودى برتر و توانمندتر از موجودات اين عالم اند ، تا چه رسد به صورت هاى رؤيايى و مرآتى . نسبت نشئه آخرت به دنيا ، همانند نسبت نشئه بيدارى به نشئه خواب است . چنان كه در اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است : «مردم ، خواب اند و هنگامى كه مى ميرند ، بيدار مى شوند» . (1) اين نظريّه ، بر خلاف ظاهر همه آيات و احاديثى است كه بر معاد جسمانى و ثواب و عقاب مادّى ، دلالت دارند.

3. باطن جهاننظريّه سوم ، اين است كه بهشت و دوزخ ، مادّى و داراى حقيقتى مستقل از وجود انسان اند ، هم اكنون ، وجود خارجى دارند و مكان آنها در همين جهان است و به گستره آسمان ها و زمين اند ؛ ولى با چشم ظاهر ، قابل رؤيت نيستند . بيان اين نظريّه ، چنين است : بهشت و دوزخ ، هر دو در درون و باطن همين جهان قرار دارد و حجابهاى عالم دنيا مانع از مشاهده آنها مى شود ولى اولياء اللّه مى توانند آن را ببينند ، و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز به هنگام معراج كه از هياهوى مردم اين جهان دور بود با چشم ملكوتى خود توانست گوشه اى از بهشت را در جهان بالا مشاهده كند، حتى براى اولياء خدا ممكن است در جذبه هاى خاص معنوى در روى زمين نيز گهگاه آن را ببينند! تعبير «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَ_فِرِينَ ؛ (2) همانا دوزخ به كافران ، احاطه دارد» و

.


1- .الحكمة المتعالية : ج 9 ص 176 .
2- .عنكبوت : آيه 54 .

ص: 75

«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ * وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍ؛ (1) به درستى كه نيكان در بهشت اند و همانا بدكاران ، در دوزخ اند» و نيز «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينَ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ؛ (2) هرگز چنين نيست ! اگر شما علم اليقين داشتيد ، دوزخ را مى ديديد» ، ممكن است اشاره به همين معنا باشد . از يك جهت مى توان وجود بهشت را در باطن اين جهان ، تشبيه به وجود گلاب در گُل كرد . درست است كه هم گلاب ، مادّى است و هم گل ؛ ولى مانعى ندارد كه يكى در ديگرى پنهان باشد و با هيچ چشمى مشاهده نشود . تشبيهى ديگر نيز براى نزديك ساختن اين مطلب به ذهن مى توان بيان كرد كه پيش تر هم به آن ، اشاره اى داشتيم و آن ، اين كه : در همين جهان مادّه ، اشياى زيادى وجود دارند كه در شرايط عادى ، براى ما قابل درك و احساس نيستند و بسيارى از آنها در باطن مادّى اين جهان ، قرار دارند . مثلاً در زمان واحد ، امواج متعدّدى از فرستنده هاى راديويى و تلويزيونى جهان ، در فضا پخش مى شوند و گاه از طريق ماهواره ها به تمام دنيا مى رسند . در هر خانه اى ، انواعى از اين امواج وجود دارد ؛ ولى هيچ كس آنها را احساس نمى كند . بعضى از فرستنده ها ، صداهاى دل نشين و روح پرور ، و بعضى ديگر ، آژيرهاى خطر و صداهاى هول انگيز و نفرت زا پخش مى كنند . همچنين بعضى از فرستنده هاى تلويزيونى ، صحنه هاى زيبا و دل انگيز و مناظرى روح پرور و نشاط آور نشان مى دهند ، در حالى كه امواج ديگر ، صحنه هاى جنگ و خونريزى و ويرانى و آتش سوزى و جنايت را پخش مى كنند . تمام اين صحنه ها و تصويرها و صداهاى مختلف ، در همين دنياى مادّى و در همين فضاى اطراف ما وجود دارند و در واقع ، بهشت و دوزخ كوچكى در درون اين جهان ، ساخته اند .

.


1- .انفطار : آيه 13 _ 14 .
2- .تكاثر : آيه 5 _ 6 .

ص: 76

بعضى از مردم ، امواج دستگاه هاى گيرنده خود را صداهاى زيبا و نغمه هاى دل پذير و صحنه ها و منظره هاى جالب و روح پرور قرار مى دهند ، در حالى كه بعضى ديگر ، گيرنده هاى خود را اختيارا يا به حكم اجبار ، با صداها و صحنه هاى ضد آن منطبق مى سازند . گروه اوّل ، در عالمى لذّت بخش ، و گروه دوم ، در جهانى شكنجه آور به سر مى برند و اينها همه در حالى است كه جهان ما ، جهانى است مادّى و اين امور ، همه در دل اين جهان مادّى ، نهفته شده است . اشتباه نشود ! هرگز نمى گوييم كه بهشت و دوزخ ، عينا چنين اند ؛ بلكه تنها مى گوييم : چه مانعى دارد كه در عمق اين جهان ، عالَم يا عوالم ديگرى باشد ؛ ولى ما در شرايط كنونى به هيچ وجه نتوانيم از آن آگاه شويم (چون در ميان ما و آن عالَم يا عوالم ، حجاب هاى متعدّدى قرار دارد ، هرچند كسانى كه توانايى كنار زدن اين حجاب ها را داشته باشند ، چه بسا در همين جهان نيز آن عوالم را ببينند) ؟! دقّت كنيد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در سفر آسمانى خود ، در آن جا كه غوغاى عالم مادّه ، كمتر و عوامل سرگرم كننده ، ضعيف تر و جلوه هاى جلال و جمال خدا بيشتر بود ، پرده ها را كنار زد و در همان جا گوشه هايى از اين دو عالم (بهشت و دوزخ) را كه در باطن و درون اين جهان بود ، مشاهده كرد . البتّه اين ، بِدان معنا نيست كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله يا ساير اولياء اللّه نمى توانند در روى زمين ، بهشت يا دوزخ را ببينند ؛ بلكه چنان كه از برخى احاديث بر مى آيد ، اين مشاهده ، گاهى در زمين هم اتّفاق افتاده است . در حديثى كه راوندى در الخرائج آورده است ، مى خوانيم : در آستانه عاشورا هنگامى كه اصحاب و ياران حسين عليه السلام به ايشان ، اعلام وفادارى كامل نمودند و از ترك ميدان كربلا و نقض بيعت ، سر باز زدند ، امام عليه السلام براى آنان دعاى خير كرد و پرده ها را از جلو چشمان آنها كنار زد و آنان ، آنچه را كه خداوند از

.

ص: 77

نعمت هاى بهشتى به آنان بخشيده بود ، با چشم خويش ديدند و امام عليه السلام منازل و جايگاه هايشان را به آنها نشان داد (1) . (2) گفتنى است كه حديثى از امام على عليه السلام در پاسخ جاثليق ، نقل شده كه مؤيّد اين نظريّه است ، با اين تفاوت كه ايشان دنيا را در دل آخرت و آخرت را محيط بر دنيا معرّفى مى نمايد . روايت ، اين گونه است كه جاثليق از امام على عليه السلام در باره بهشت مى پرسد : «آيا بهشت در همين دنياست ، يا در آخرت است؟ » و ايشان مى فرمايد : الدُّنيا فى الآخِرَةِ وَ الآخِرَةُ مُحيطَةٌ بِالدُّنيا . (3) دنيا در [دل] آخرت است و آخرت ، محيط بر دنياست . بنابر اين ، هر چند دليل قاطع و روشنى كه مكان بهشت جاويد را به طور دقيق مشخّص كند ، در دست نيست ؛ ولى ظاهرا نظريّه سوم ، به واقع ، نزديك تر است . بر اساس اين نظريّه ، بهشت برزخى ، بخش كوچكى از بهشت جاويد است كه در اختيار صالحان قرار مى گيرد ؛ امّا پس از رستاخيز ، آنان به جايگاه اصلى و دائمى ، منتقل مى گردند ، و همچنين است دوزخ برزخى . گفتنى است كه اين برداشت ، با احاديث ثواب و عقاب در برزخ ، كاملاً هماهنگ است .

.


1- .الخرائج و الجرائح : ج 2 ص 847 ح 62 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 298 ح 3 .
2- .پيام قرآن: ج6 ص341 _ 343.
3- .ر . ك : ص 68 ح 39 .

ص: 78

الفصل الثالث : أسماء الجنّة3 / 1الجَنَّةُالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَ_مُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَ_ائِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَ لَا تَحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالْجَنَّةِ الَّتِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ» . (1)

«كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَ_عُ الْغُرُورِ» . (2)

«تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَذَ لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» . (3)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (4)

«وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِى الْجَنَّةِ خَ__لِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَ_وَ تُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَ_اءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» . (5)

«وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ» . (6)

«مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَ__لِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَ_ائِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ» . (7)

.


1- .فصّلت : 30 .
2- .آل عمران : 185 .
3- .النساء : 13 .
4- .هود : 23 .
5- .هود : 108 .
6- .الشعراء : 90 .
7- .غافر : 40 .

ص: 79

فصل سوم: نام هاى بهشت
3 / 1 بهشت

فصل سوم: نام هاى بهشت3 / 1بهشتقرآن« كسانى كه گفتند : پروردگار ما ، خداى يكتاست ، سپس [ بر آن ، ] ايستادگى كردند ، فرشتگان بر ايشان فرود مى آيند كه : نترسيد و اندوهگين مباشيد و بشارتتان باد بهشتى كه وعده داده مى شديد! » .

« هر جاندارى ، چشنده مرگ است و همانا روز رستاخيز ، پاداش هايتان به طور كامل به شما داده مى شود . پس هر كه از آتش به دورش دارند و او را به بهشت در آورند ، قطعا كامياب شده است ، و زندگى دنيا ، جز مايه فريب نيست » .

«اينها احكام خدا هستند و هر كس ، از خدا و پيامبر او اطاعت كند ، وى را به باغ هايى در مى آورد كه از زير آنها ، نهرها روان اند و در آن ، جاودانه اند و اين ، همان كاميابى بزرگ است» .

« كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند و در برابر پروردگارشان خضوع كردند ، ايشان اهل بهشت اند و در آن ، جاودانه خواهند بود » .

« و امّا كسانى كه نيك بخت شده اند ، در بهشت اند و تا آسمان ها و زمين بر جايند ، در آن جاودانه اند ، مگر آنچه پروردگارت بخواهد ، كه اين بخششى است كه بُريدنى نيست » .

« و بهشت براى پرهيزگاران ، نزديك مى گردد » .

« هر كه بدى كند ، جز به مانندِ آن ، كيفر نمى يابد و هر كه كار شايسته كند ، مرد باشد يا زن ، در حالى كه ايمان داشته باشد ، آنان داخل بهشت مى شوند و در آن جا ، بى حساب ، روزى داده مى شوند » .

.

ص: 80

الحديث6357.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :توضَعُ المَوازينُ يَومَ القِيامَةِ ، فَتوزَنُ الحَسَناتُ وَالسَّيِّئاتُ ، فَمَن رَجَحَت حَسَناتُهُ عَلى سَيِّئاتِهِ مِثقالَ صُؤابَةٍ (1) دَخَلَ الجَنَّةَ ، ومَن رَجَحَت سَيِّئاتُهُ عَلى حَسَناتِهِ مِثقالَ صُؤابَةٍ دَخَلَ النّارَ . (2)6356.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ خَلَقَ الجَنَّةَ وخَلَقَ النّارَ ، فَخَلَقَ لِهذِهِ أهلاً ولِهذِهِ أهلاً . (3)6355.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :كَفى بِالجَنَّةِ ثَوابا ونَوالاً (4) ، وَكَفى بِالنّارِ عِقابا ووَبالاً (5) . (6) .


1- .الصؤابة : بيضة البرغوث والقمل ، والصواب من الذهب : الدقاق (المحيط في اللغة : ج 8 ص 205 «صأب») .
2- .تفسير القرطبي : ج 7 ص 211 ، تاريخ دمشق : ج 14 ص 313 ح 3585 كلاهما عن جابر بن عبد اللّه ، فتح الباري : ج 13 ص 539 عن جابر من دون إسناد إليه صلى الله عليه و آله وفيه «حبّة» بدل «صؤابة» في الموضعين ، كنز العمّال : ج 14 ص 383 ح 39025 .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2050 ح 30 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 348 ح 138 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 6 ح 4515 كلّها عن عائشة ، كنز العمّال : ج 1 ص 114 ح 534 .
4- .النَّوال : العطاء (لسان العرب : ج 11 ص 683 «نول») .
5- .الوَبال : الشدّة والثقل (القاموس المحيط : ج 4 ص 63 «وبل») .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 83 ، تحف العقول : ص 236 عن الإمام الحسن عليه السلام وليس فيه «ونوالاً» ، بحار الأنوار : ج 77 ص 427 ح 44 ؛ حلية الأولياء : ج 1 ص 79 عن ابن عجلان عن جعفر بن محمّد عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، تذكرة الخواص : ص 132 وليس فيهما «ونوالاً» ، دستور معالم الحكم : ص 58 وفيه «ونكالاً» بدل «ووبالاً» .

ص: 81

حديث6353.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز رستاخيز ، ترازوها نصب مى شوند و خوبى ها و بدى ها وزن مى گردند . هر كس خوبى هايش به وزن رِشكى ( تخم شپشى ) از بدى هايش سنگين تر باشد ، به بهشت مى رود و هر كس بدى هايش به وزن رِشكى ، از خوبى هايش سنگين تر باشد ، به دوزخ مى رود .6352.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بهشت و دوزخ را آفريد و براى هر يك از آن دو نيز اهلى آفريد .6351.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :بهترين پاداش و دهِش ، بهشت است و بدترين كيفر و رنج ، آتش . .

ص: 82

6350.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الجَنَّةُ غايَةُ السّابِقينَ ، النّارُ غايَةُ المُفَرِّطينَ . (1)6349.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در نقل نكته اى كه در صحيفه موسى عليه السلام بود ) عنه عليه السلام :الجَنَّةُ جَزاءُ كُلِّ مُؤمِنٍ مُحسِنٍ . (2)6348.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ جَعَلَ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله عَلَما لِلسّاعَةِ ، ومُبَشِّرا بِالجَنَّةِ ، ومُنذِرا بِالعُقوبَةِ . (3)6347.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :لَقَد حَمَلتُكُم عَلَى الطَّريقِ الواضِحِ الَّتي لا يَهلِكُ عَلَيها إلّا هالِكٌ ، مَنِ استَقامَ فَإِلَى الجَنَّةِ ، ومَن زَلَّ فَإِلَى النّارِ . (4)6346.امام على عليه السلام :الإمام الحسين عليه السلام_ لَمّا رَمى عُمَرُ بنُ سَعدٍ مُعَسكَرَ الحُسَينِ عليه السلام بِالسِّهامِ _: قوموا أيُّهَا الكِرامُ إلَى المَوتِ الَّذي لا بُدَّ مِنهُ ، فَإِنَّ هذِهِ السِّهامَ رُسُلُ القَومِ إلَيكُم ، فَوَاللّهِ ما بَينَكُم وبَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ إلَا المَوتُ ، يُعبَرُ بِهؤُلاءِ إلى جِنانِهِم ، وبِهؤُلاءِ إلى نيرانِهِم . (5)6350.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي المُناجاةِ _: أسأَلُكَ بِحَقِّكَ الواجِبِ عَلى جَميعِ خَلقِكَ لَما طَهَّرتَني مِنَ الآفاتِ ، وعافَيتَني مِن اِقتِرافِ الآثامِ ، بِتَوبَةٍ مِنكَ عَلَيَّ ، ونَظرَةٍ مِنكَ إلَيَّ تَرضى بِها عَنّي ، وحُبابَتِكَ لي بِنِعمَةٍ مَوصولَةٍ ، بِكَرامَةٍ تَبلُغُ بي شُرَفَ الجَنَّةِ ، ومُرافَقَةَ مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وعَلَيهِم ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ . (6)6349.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في بَيانِ ما كانَ في صَحيفَةِ موسى عليه السلام ) عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأفرِشني مِهادَ كَرامَتِكَ ، وأورِدني مَشارِعَ رَحمَتِكَ ، وأحلِلني بُحبوحَةَ جَنَّتِكَ . (7) .


1- .نهج البلاغة : الخطبة 157 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 30 ح 492 و 493 .
2- .غرر الحكم : ح 1421 .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 160 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 38 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 16 ص 285 ح 136 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 119 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 97 ح 942 .
5- .صحيفة الحسين : ص 308 ح 21 .
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 133 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
7- .الصحيفة السجّادية : ص 155 الدعاء 41 .

ص: 83

6348.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :بهشت ، هدفِ پيشتازان است و دوزخ ، خطّ پايان فروماندگان .6347.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :بهشت ، پاداش هر مؤمن نيكوكارى است .6346.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :خداوند ، محمّد صلى الله عليه و آله را نشانه [ قريب الوقوع بودن ] قيامت ، و بشارت دهنده به بهشت و بيم دهنده از كيفر ، قرار داد .6345.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو العلاء بن شخير : يكى از بنى سُليم ) امام على عليه السلام :من ، شما را به راه روشن بردم ؛ راهى كه روندگانش نابود نمى شوند ، مگر آن كه نابود شدنى باشد . هر كس [ در اين راه ، ] پايدارى ورزد ، به سوى بهشت مى رود و هر كس بلغزد ، روانه آتش مى شود .6344.مصباح الشريعة ( _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ) امام حسين عليه السلام_ آن گاه كه عمر بن سعد به سوى اردوگاه امام عليه السلام تيراندازى كرد _: اى بزرگواران ! پيش به سوى مرگى كه از آن ، گريزى نيست و اين تيرها فرستادگان آن جماعت به سوى شمايند . به خدا سوگند كه ميان شما و بهشت و دوزخ ، جز مرگ ، مانعى نيست . اينان به سوى بهشتشان بُرده مى شوند و آنان به سوى دوزخشان .6343.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در مناجات _: [ بار خدايا !] به حقّى كه بر گردن همه آفريدگانت دارى ، از تو مى خواهم كه مرا از آفت ها پاك گردانى و از مرتكب شدن گناهان ، بركنارم دارى ، با رويكردى از سوى تو به من ، و نگاهى از جانب تو بر من ، كه با آن از من ، خشنود شوى و با نعمت هاى پياپى ات ، مرا مورد محبّتت قرار دهى ، و چنان كرامتى ارزانى ام دارى كه مرا به افتخارِ بهشت و همنشينى با محمّد و خاندان او _ كه درود خدا بر او و ايشان باد _ نايل گردانى ، آمين ، اى پروردگار جهانيان !6342.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! بر محمّد و دودمان او ، درود فرست و مرا بر فرش هاى كرامتت بنشان و به آبشخورهاى رحمتت در آور و در وسط بهشتت جايم ده . .

ص: 84

6341.امام على عليه السلام :الأمالي للمفيد عن داوود بن فرقد :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما _ يَقولُ : إنَّ العَمَلَ الصّالِحَ لَيَذهَبُ إلَى الجَنَّةِ فَيُمَهِّدُ لِصاحِبِهِ ، كَما يَبعَثُ الرَّجُلُ غُلامَهُ فَيَفرِشُ لَهُ . ثُمَّ قَرَأَ : «وأمّا الَّذين آمَنوا وعَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلِأَنفُسِهِم يَمهَدونَ» (1)

. (2)3 / 2جَنَّةُ النَّعيمِالكتاب«وَ اجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ * وَ اغْفِرْ لِأَبِى إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ ». (3)

«فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِيمٍ * وَ أَمَّا إِن كَانَ مِنْ أَصْحَ_بِ الْيَمِينِ * فَسَلَ_مٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَ_بِ الْيَمِينِ ». (4)

«الْمُلْكُ يَوْمَ_ئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ * وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بِئَايَ_تِنَا فَأُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ». (5)

«إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّ_تِ النَّعِيمِ ». (6)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَ_نِهِمْ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَ_رُ فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ ». (7)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ لَهُمْ جَنَّ_تُ النَّعِيمِ ». (8)

.


1- .هذا المضمون اقتبسه الإمام عليه السلام من الآية 44 من سورة الروم .
2- .الأمالي للمفيد : ص 195 ح 26 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 82 ح 47 وفيه «فيسهّل» بدل «فيمهّد» ، عدّة الداعي : ص 217 كلّها عن داوود بن فرقد ، المقنع : ص 300 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، مجمع البيان : ج 8 ص 481 عن منصور بن حازم والثلاثة الأخيرة نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 189 .
3- .الشعراء : 85 _ 86 .
4- .الواقعة : 88 _ 91.
5- .الحج : 56 _ 57 .
6- .القلم : 34.
7- .يونس : 9.
8- .لقمان : 8 وراجع : المائدة : 65 ؛ التوبة : 21 ؛ يونس : 9 ؛ الحجّ : 56 ؛ الشعراء : 85 ؛ لقمان : 8 ؛ الصافات : 43 ؛ الطور : 17 ؛ الواقعة : 12، 89 ؛ القلم : 34 ؛ المعارج : 38 ؛ الانفطار : 13 ؛ المطفِّفين : 22 ؛ الإنسان : 20.

ص: 85

3 / 2 بهشت پُر نعمت

6339.الإمام عليّ عليه السلام :الأمالى ، مفيد_ به نقل از داوود بن فرقد _: از امام صادق _ كه درودهاى خدا بر او باد _ شنيدم كه مى فرمايد : «كار نيك به بهشت مى رود و [همه چيز را ]براى صاحب خود ، آماده مى كند ، همان طور كه كسى غلامش را مى فرستد و برايش فرش مى گستراند» .

سپس امام عليه السلام خواند : « و امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، براى خودشان آماده مى كنند » . (1)3 / 2بهشت پُر نعمتقرآن«و مرا از وارثان بهشتِ پُر نعمت گردان و پدرم را بيامرز كه او از گم راهان بود».

«و امّا اگر از مقربّان باشد ، در آسايش و راحت و بهشتِ پُر نعمت خواهد بود ، و امّا اگر از صاحبان دستِ راست باشد ، پس از صاحبان دست راست ، بر تو سلام باد ! ».

«در آن روز ، پادشاهى ، از آنِ خداست . ميان آنان ، داورى مى كند و [ در نتيجه ]كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، در بهشت هاى پُر نعمت خواهند بود و كسانى كه كفر ورزيده و آيات ما را دروغ شمرده اند ، برايشان عذابى خوار كننده خواهد بود».

«همانا براى پرهيزگاران در نزد پروردگارشان ، بهشت هاى پُر نعمت است».

«همانا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، پروردگارشان به سبب ايمانشان ، آنان را هدايت مى كند و در بهشت هاى پُر نعمت كه در آنها جويبارها روان اند ، خواهند بود».

«كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، برايشان بهشت هاى پُر ناز و نعمت است».

.


1- .مضمون آيه 44 از سوره روم .

ص: 86

الحديث6332.امام صادق عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: يا ذَا العِزَّةِ وَالسُّلْطانِ ، وَالقُوَّةِ وَالبُرْهانِ ، أَجِرْنا مِنْ عَذابِكَ الأَلِيمِ ، وَاجْعَلْنا مِنْ سُكّانِ دارِ النَّعِيمِ ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ . (1)6331.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اَللَّهُمَّ إِنَّكَ خَلَقْتَ جَنَّةً لِمَنْ أَطاعَكَ ، وَأَعْدَدْتَ فِيها مِنَ النَّعِيمِ المُقِيمِ ما لا يَخْطُرُ عَلى القُلُوبِ ، وَوَصَفْتَها بِأَحْسَنِ الصِّفَةِ فِي كِتابِكَ ، وَشَوَّقْتَ إِلَيها عِبادَكَ ، وَأَمَرْتَ بِالمُسابَقَةِ إِلَيْها ، وَأَخْبَرْتَ عَنْ سُكّانِها وَما فِيها مِنْ حُورٍ عينٍ كَأَنَّهُنَّ بَيضٌ مَكْنُونٌ ، وَوِلْدانٍ كَاللُّؤْلُؤِ المَنْثُورِ ، وَفاكِهَةٍ وَنَخْلٍ وَرُمّانٍ ، وَجَنّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ ، وَأَنْهارٍ مِنْ طَيِّبِ الشَّرابِ ، وَسُنْدُسٍ وَاِسْتَبْرَقٍ ، وَسَلْسَبِيلٍ وَرَحِيقٍ مَخْتُومٍ ، وَأَسْوِرَةٍ مِنْ فِضَّةٍ ، وَشَرابٍ طَهُورٍ ، وَمُلْكٍ كَبِيرٍ ، وَقُلْتَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ : «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ » (2)

. (3)3 / 3الفِردَوسُالكتاب«أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْوَ رِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (4)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّ_تُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا * خَ__لِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا» . (5)

.


1- .البلد الأمين : ص 323 عن الزهري .
2- .السجدة : 17.
3- .بحار الأنوار : ج 94 ص 135 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
4- .المؤمنون : 10 _ 11 .
5- .الكهف : 107 _ 108 .

ص: 87

3 / 3 فردوس

حديث6317.امام صادق عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: اى خداوند قدرت و سلطنت و نيرو و برهان ! ما را از عذاب دردناكت در پناه خويش بدار و از ساكنان سراى پُر نعمت ، قرارمان ده ، اى مهربان ترينِ مهربانان!6318.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! تو براى كسى كه فرمانت بَرَد ، بهشتى آفريدى و در آن ، چنان نعمت هاى ماندگارى فراهم آوردى كه هيچ كس تصوّرش را هم نمى كند ، و آن بهشت را در كتابت به نيكوترين شكل ، وصف نمودى و بندگانت را به آن ، تشويق كردى و آنان را به پيشى گرفتن به سوى آن ، فرمان دادى و از ساكنان آن و آنچه در آن بهشت است ، خبر دادى ؛ از : سيه چشمانى كه [ از سيمين بَرى ] چونان تخم شترمرغ ، [ زير پَر ]پنهان اند ، و پسركانى كه گويى مرواريدهاى پراكنده اند ، و ميوه ها و خرمابُنان و انار ، و باغ هاى انگور ، و جويبارانى از نوشيدنىِ پاك ، و جامه هاى ابريشمى و ديباى ستبر ، و [ چشمه ] سَلسَبيل و باده نابِ سر به مُهر ، و دستبندهاى سيمين ، و شراب پاك ، و سلطنتى بزرگ ، و در پىِ اين همه _ اى بلندمرتبه والا _ فرمودى : «هيچ كس نمى داند چه مايه هاى شادمانى ، به پاداش آنچه انجام مى دادند ، براى آنان پنهان شده است» .3 / 3فردوسقرآن« آنان اند كه خود ، وارثان اند ؛ همانان كه فردوس را به ارث مى برند و در آن ، جاودان مى مانند » .

« و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، بهشت هاى فردوس ، جايگاه پذيرايى از آنان است . جاودانه در آنها خواهند بود و درخواست انتقال از آنها نمى كنند » .

.

ص: 88

الحديث6322.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَلُوا اللّهَ الفِردَوسَ ، فَإِنَّها سُرَّةُ الجَنَّةِ . (1)6323.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الفِردَوسُ سَيِّدُ الجِنانِ . (2)6324.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :جَنَّةُ الفِردَوسِ هِيَ رَبوَةُ (3) الجَنَّةِ العُليَا الَّتي هِيَ أَوسَطُها وأحسَنُها . (4)6325.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :يَقولُ الرَّبُّ تَبارَكَ وَتَعالى لِمَلائِكَتِهِ : يا مَلائِكَتِي ، انظُروا إِلى عَبدي أحيا لَيلَةً ابتِغاءَ مَرضاتي ، أسكِنوهُ الفِردَوسَ ، ولَهُ فيها مِئَةُ ألفِ مَدينَةٍ ، في كُلِّ مَدينَةٍ جَميعُ ما تَشتَهِي الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعيُنُ وَلم يَخطُر عَلى بالٍ ، سِوى ما أعدَدتُ لَهُ مِنَ الكَرامَةِ وَالمَزيدِ وَالقُربَةِ . (5)راجع : ص 38 (الفصل الأوّل : معاني الجنّة في القرآن / جنّة الآخرة) .

3 / 4دارُ السَّلامِالكتاب«وَ اللَّهُ يَدْعُواْ إِلَى دَارِ السَّلَ_مِ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ ». (6)

«لَهُمْ دَارُ السَّلَ_مِ عِندَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ». (7)

.


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 402 ح 3402 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 246 ح 7966 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 467 نقلاً عن الطبراني وابن مردويه وكلّها عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 2 ص 73 ح 3184.
2- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 870 ح 7 عن سلمان الفارسي ، بحار الأنوار : ج 40 ص 54 ح 89 .
3- .الرَّبْوَة : _ بالفتح والضمّ _ ما ارتفع من الأرض (النهاية : ج 2 ص 192 «ربا»).
4- .المعجم الكبير : ج 7 ص 213 ح 6885 ، مسند الشاميّين : ج 4 ص 31 ح 2650 ، تفسير الطبري : ج 9 الجزء 16 ص 38 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 199 والثلاثة الأخيرة نحوه وكلّها عن سمرة بن جندب ، كنز العمّال : ج 14 ص 453 ح 39229.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 476 ح 1374 ، ثواب الأعمال : ص 67 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 368 ح 459 كلّها عن جابر بن إسماعيل عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، روضة الواعظين : ص 351 عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 186 ح 151 .
6- .يونس : 25.
7- .الأنعام : 127.

ص: 89

3 / 4 سراى سلامت

حديث6326.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فردوس را از خدا بخواهيد ؛ چرا كه بهترين جاى بهشت است .6327.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فردوس ، آقاى بهشت هاست .6328.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتِ فردوس ، در مرتفع ترين زمين بهشت _ كه بهترين و زيباترين جاى بهشت است _ ، قرار دارد .6329.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :خداوند بزرگ و والا ، به فرشتگان مى فرمايد : «اى فرشتگان من ! ببينيد كه بنده ام يك شب را براى جلب خشنودى من به بيدارى و عبادت گذرانده است . او را در فردوس ، اسكان دهيد . در آن جا براى او صد هزار شهر است كه در هر شهرى ، آنچه دل ها هوس مى كنند و چشم ها از آن لذّت مى برند و بر هيچ ذهنى خطور نكرده است ، هست ، و اينها غير از كرامت و افزونى و مقام قُربى است كه برايش آماده ساخته ام» .ر . ك : ص 39 (فصل يكم : معانى بهشت در قرآن / بهشتِ آخرت) .

3 / 4سراى سلامتقرآن«و خداوند ، به سراى سلامت ، فرا مى خوانَد و هر كه را بخواهد ، به راه راست ، هدايت مى كند».

«براى آنان نزد پروردگارشان ، سراى سلامت است و به [ پاداش ] آنچه انجام مى دادند ، او يارشان خواهد بود».

.

ص: 90

الحديث6492.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين عن سعيد بن أبي هلال :سَمِعْتُ أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِ بْنِ الحُسَيْنِ عليه السلام وَتَلا هَذِهِ الآيَةَ : «وَ اللَّهُ يَدْعُواْ إِلَى دَارِ السَّلَ_مِ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ » فَقالَ : حَدَّثَنِي جابِرُ بْنُ عَبْدِ اللّهِ قَالَ : خَرَجَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَوْما، فَقالَ : إِنِّي رَأَيْتُ فِي المَنامِ كَأَنَّ جِبْرِيلَ عِنْدَ رَأْسِي وَمِيكائِيلَ عِنْدَ رِجْلِي ، يَقُولُ أَحَدُهُما لِصاحِبِهِ : اِضْرِبْ لَهُ مَثَلاً. فَقالَ : اِسْمَعْ سَمِعَتْ اُذُنُكَ وَاعْقِلْ عَقَلَ قَلْبُكَ! إِنَّما مَثَلُكَ وَمَثَلُ اُمَّتِكَ كَمَثَلِ مَلِكٍ اِتَّخَذَ دارا، ثُمَّ بَنى فيها بَيْتا ، ثُمَّ جَعَلَ فِيها مَأْدُبَةً ، ثُمَّ بَعَثَ رَسُولاً يَدْعُو النّاسَ إِلى طَعامِهِمْ ، فَمِنْهُمْ مَنْ أَجابَ الرَّسُولَ وَمِنْهُم مَنْ تَرَكَ . فَاللّهُ هُوَ المَلِكُ ، وَالدّارُ الإِسْلامُ ، وَالْبَيْتُ الجَنَّةُ ، وَأَنْتَ يا مُحَمَّدُ الرَّسُولُ ؛ مَنْ أَجابَكَ دَخَلَ الإِسْلامَ ، وَمَنْ دَخَلَ الإِسْلامَ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَنْ دَخَلَ الجَنَّةَ أَكَلَ مِنْها . (1)6493.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا كانَ يَوْمُ القِيامَةِ حَشَرَ اللّهُ الخَلائِقَ ، نادى مُنادٍ : لِيقُمْ أَهْلُ الفَضْلِ! فَيَقُومُ فِئامٌ (2) مِنَ النّاسِ، فَتَسْتَقْبِلُهُم المَلائِكَةُ يُبَشِّرُونَهُم بِالجَنَّةِ ، وَيَقُولُونَ : ما فَضْلُكُم هذَا الَّذِي تَدْخُلُونَ بِهِ الجَنَّةَ قَبْلَ الحِسابِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا نَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَنا، وَنَصِلُ مَنْ قَطَعَنا ، وَنَحْلُمُ إِذا جُهِلَ عَلَيْنا . فَيُقالُ لَهُم : اُدْخُلُوا الجَنَّةَ ، فَنِعْمَ أَجْرُ العامِلِينَ .

ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ : لِيَقُمْ أَهْلُ الصَّبْرِ! فَيَقُومُ فِئامٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَسْتَقْبِلُهُم المَلائِكَةُ يُبَشِّرُونَهُم بِالجَنَّةِ وَيَقُولُونَ : ما صَبْرُكُم هذَا الَّذِي تَدْخُلُونَ بِهِ الجَنَّةَ قَبْلَ الحِسابِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا نُصبِّرُ أَنْفُسَنا عَلى طاعَةِ اللّهِ وَنَصْبِرُ عَنْ مَعاصِي اللّهِ . فَيُقالُ لَهُم : اُدْخُلُوا الجَنَّةَ فَنِعْمَ أَجْرُ العامِلِينَ .

ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ : لِيَقُمْ جِيرانُ اللّهِ فِي دارِ السَّلامِ! فَيَقُومُ فِئامٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَسْتَقْبِلُهُم المَلائِكَةُ يُبَشِّرونَهُم بِالجَنَّةِ ، وَيَقُولُونَ : ما فَضْلُكُم هذَا الَّذِي جاوَرْتُمْ بِهِ اللّهَ فِي دارِ السَّلامِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا نَتَحابُّ فِي اللّهِ ، وَنَتَزاوَرُ فِي اللّهِ ، وَنَتَواصَلُ فِي اللّهِ ، وَنَتَباذَلُ فِي اللّهِ . فَيُقالُ لَهُم : ادْخُلُوا الجَنَّةَ فَأَنتُم جِيرانُ اللّهِ فِي دارِ السَّلامِ . (3) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 369 ح 3299 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 145 ح 2860 عن سعيد بن أبي هلال عن جابر بن عبد اللّه وفيه «مائدة» بدل «مأدبة» ، كنز العمّال : ج 1 ص 69 ح 264.
2- .الفِئام : الجماعة من الناس لا واحد له من لفظه (القاموس المحيط : ج 4 ص 158 «فأم»).
3- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 325 ح 1226 عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 303 ، كشف الغمّة : ج 2 ص 315 ؛ البداية والنهاية : ج 9 ص 114 كلّها عن الإمام زين العابدين عليه السلام نحوه .

ص: 91

حديث6492.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از سعيد بن ابى هلال _: از ابو جعفر امام باقر عليه السلام شنيدم كه اين آيه را تلاوت كرد : «و خداوند ، به سراى سلامت ، فرا مى خواند و هر كه را بخواهد ، به راه راست ، هدايت مى كند» .

سپس فرمود : «جابر بن عبد اللّه برايم نقل كرد كه : روزى پيامبر خدا بيرون آمد و فرمود : خواب ديدم كه جبرئيل ، بالاى سر من و ميكائيل ، پايين پاى من است و يكى از آن دو به ديگرى مى گويد : برايش مثالى بزن .

او گفت : بشنو . گوشت شنوا باد ! و در ياب ، دلت در يابنده باد! حكايت تو و امّتت ، همچون حكايت پادشاهى است كه سرايى را بگيرد و در آن سرا ، اتاقى بسازد و در آن اتاق ، خوانى بگسترد . سپس فرستاده اى بفرستد تا مردمان را به خوراكشان فرا خواند . پس شمارى از ايشان ، دعوت فرستاده را مى پذيرند و شمارى نمى پذيرند . خداوند ، همان پادشاه است و آن سرا ، اسلام است و آن خانه ، بهشت و تو _ اى محمّد _ ، آن فرستاده اى . هر كه دعوت تو را پاسخ دهد ، به اسلام در مى آيد ، و هر كه به اسلام در آيد ، به بهشت مى رود ، و هر كه به بهشت رود ، از [ خوان ] آن مى خورد » .6493.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز رستاخيز شود ، خداوند ، آفريدگان را گِرد مى آورد و بانگ دهنده اى ندا مى دهد كه : بخشايشگران ، برخيزند!

پس ، گروهى از مردم ، بر مى خيزند و فرشتگان ، به پيشوازشان مى روند و آنان را به بهشت ، مژده مى دهند و مى گويند : اين بخشايشگرىِ شما چه بوده كه به سبب آن ، پيش از حسابرسى ، به بهشت مى رويد؟

آنها مى گويند : ما چنان بوديم كه از هر كه بر ما ستم مى كرد ، گذشت مى كرديم و به هر كه از ما مى بُريد ، مى پيوستيم و با هر كه به ما نادانى روا مى داشت [و گستاخى مى نمود] ، بردبارى مى ورزيديم .

پس ، بديشان گفته مى شود : به بهشت در آييد ، كه چه نيكوست مزد عمل كنندگا ن !

سپس ، ندا دهنده اى ندا مى دهد كه : اهل شكيبايى ، برخيزند! پس ، گروهى از مردم ، بر مى خيزند و فرشتگان ، به پيشوازشان مى روند و آنان را به بهشت ، مژده مى دهند و مى گويند : اين شكيبايى شما ، چه بوده كه به سبب آن ، پيش از حسابرسى ، به بهشت مى رويد؟

آنها مى گويند : خويشتن را بر طاعت خدا به شكيب وامى داشتيم و در ترك معاصى خدا ، شكيبايى مى ورزيديم .

پس بديشان گفته مى شود : به بهشت در آييد ، كه چه نيكوست مزد عمل كنندگان !

سپس ، ندا دهنده اى ندا مى دهد كه : همسايگان خدا در سراى سلامت برخيزند! پس ، گروهى از مردم بر مى خيزند و فرشتگان ، به پيشوازشان مى روند و آنها را به بهشت ، مژده مى دهند و مى گويند : اين امتياز شما ، چه بوده كه به سبب آن ، در سراى سلامت ، همسايه خدا گشته ايد؟

آنها مى گويند : ما براى خدا يكديگر را دوست مى داشتيم و براى خدا به ديدار يكديگر مى رفتيم و براى خدا با يكديگر رابطه داشتيم و براى خدا به يكديگر بخشش مى نموديم .

پس ، بديشان گفته مى شود : به بهشت در آييد كه شما ، همسايگان خدا در سراى سلامت هستيد ! .

ص: 92

6494.الترغيب والترهيب عن أنس عن رسول اللّه صلى الله علالإمام عليّ عليه السلام :اِعْمَلُوا رَحِمَكُم اللّهُ عَلى أَعلامٍ بَيِّنَةٍ ، فَالطَّرِيقُ نَهجٌ (1) يَدعُو إِلى دارِ السَّلامِ ، وأَنتُم فِي دارِ مُستَعتَبٍ (2)

عَلى مَهَلٍ وَفَراغٍ . (3)6495.الإمام عليّ عليه السلام : ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِلحَسَنَينِ عليهماالسلام بَعدَ ) الإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ اللَّهُ يَدْعُواْ إِلَى دَارِ السَّلَ_مِ» _: إِنَّ السَّلامَ هُو اللّهُ عز و جل ، وَدارَهُ الَّتِي خَلَقَها لِأَولِيائِهِ الجَنَّةُ . (4)6496.قصص الأنبياء عن ابن عبّاس :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي دُعاءِ يَومِ الجُمُعَةِ _: اَللَّهمَّ أَنتَ السَّلامُ ومِنكَ السَّلامُ ، أَسأَلُكَ يا ذَا الجَلالِ والإِكرامِ فَكاكَ رَقَبَتِي مِن النارِ ، وَأَن تُسكِنَنِي دارَ السَّلامِ . (5)3 / 5دارُ المُتَّقينَالكتاب«وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْاْ مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُواْ خَيْرًا لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فِى هَ_ذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ لَدَارُ الْاخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَ لِكَ يَجْزِى اللَّهُ الْمُتَّقِينَ ». (6)

.


1- .النَهْج : الطريق الواضح (مجمع البحرين : ج 3 ص 1839 «نهج»).
2- .دار مُسْتَعْتب : دار جزاء لا دار عمل، واستعتب : طلب أن يُرضى عنه (النهاية : ج 3 ص 175 «عتب»).
3- .نهج البلاغة : الخطبة 94 ؛ بحار الأنوار : ج 71 ص 190 ح 56 .
4- .معاني الأخبار : ص 177 ح 2 عن العلاء بن عبد الكريم.
5- .مصباح المتهجّد : ص 335 ، الدروع الواقية : ص 154 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 177.
6- .النحل : 30 _ 31.

ص: 93

3 / 5 سراى پرهيزگاران

6497.الاحتجاج :امام على عليه السلام :خدايتان رحمت كند ! با توجّه به نشانه هاى آشكار [ حق ] ، عمل كنيد ؛ چرا كه اين راه (اسلام) ، راه روشنى است كه به سراى سلامت مى خوانَد و شما هم هنوز در سرايى هستيد كه فرصت و فراغت آن را داريد تا خشنودى پروردگارتان را به دست آوريد.6498.الإمام عليّ عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ در باره سخن خداوند عز و جل : «و خداوند ، به سراى سلام ، فرا مى خوانَد» _: سلام ، خداست و سراى او كه آن را براى دوستانش آفريده ، بهشت است.6499.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در دعاى روز جمعه _: بار خدايا! تويى سلام و از توست سلام . از تو مى خواهم _ اى پروردگار صاحب شُكوه و ارجمندى _ كه مرا از آتش بِرَهانى و در سراى سلامت ، اسكانم دهى .3 / 5سراى پرهيزگارانقرآن«و به كسانى كه پرهيزگارى كردند ، گفته مى شود : «پروردگارتان ، چه فرو فرستاد؟» . مى گويند : خوبى . براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده اند ، [ پاداش ]نيكويى است و قطعا سراى آخرت ، بهتر است و چه نيكوست سراى پرهيزگاران ! بهشت هاى دست نخورده كه وارد آنها مى شوند . در پاى آن بهشت ها ، جويبارها روان اند . در آن جا ، هر چه بخواهند ، براى آنان [ فراهم ]است . خدا ، اين چنين به پرهيزگاران ، پاداش مى دهد» .

.

ص: 94

الحديث6503.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الدُّنيا دارُ الأَشقِياءِ . الجَنَّةُ دارُ الأَتقِياءِ . (1)3 / 6دارُ المُ_قامَ_ةِالكتاب«وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ». (2)

الحديث6505.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اِتَّقُوا اللّهَ تَقِيَّةَ مَن سَمِعَ فَخَشَعَ! ... وَاستَظهَرَ (3) زادا لِيَومِ رَحِيلِهِ ، وَوَجهِ سَبِيلِهِ ، وَحالِ حاجَتِهِ ، وَمَوطِنِ فاقَتِهِ ، وَقَدَّمَ أَمامَهُ لِدارِ مُقامِهِ . (4)6506.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام :اَلحَمدُ للّهِِ عَلى ما عَرَّفَنا مِن نَفسِهِ ، وَأَلهَمَنا مِن شُكرِهِ ... حَمدا نُعتَقُ بِهِ مِن أَلِيمِ نارِ اللّهِ إِلى كَرِيمِ جِوارِ اللّهِ ، حَمدا نُزاحِمُ به مَلائِكَتَهُ المُقَرَّبِينَ ، ونُضامُّ (5) بِهِ أَنبِياءَهُ المُرسَلِينَ في دارِ المُقامَةِ الَّتِي لا تَزُولُ ، ومَحَلِّ كَرامَتِهِ الَّتِي لا تَحُولُ . (6) .


1- .غرر الحكم : ح 437 و ح 438 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 33 ح 600 و 601 .
2- .فاطر : 34 _ 35.
3- .اسْتَظْهَرَ : احتاط في الأمر وبالغ في حفظه وإصلاحه (مجمع البحرين : ج 2 ص 1149 «ظهر»).
4- .نهج البلاغة : الخطبة 83 ، تحف العقول : ص 210 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 438 ح 48 ؛ دستور معالم الحكم : ص 53 وليس فيها صدره .
5- .تَضامَّ القوم : إذا انضمّ بعضهم إلى بعض (لسان العرب : ج 12 ص 358 «ضمم»).
6- .الصحيفة السجّاديّة : ص 20 الدعاء 1 ؛ ينابيع المودّة : ج 3 ص 412 .

ص: 95

3 / 6 سراى ماندگارى

حديث6508.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :دنيا ، سراى شوربختان است و بهشت ، سراى پرهيزگاران.3 / 6سراى ماندگارىقرآن«و گفتند : ستايش ، خدايى را كه اندوه را از ما بُرد ، كه پروردگار ما ، آمرزگارى سپاس گزار است ؛ همو كه ما را به لطف خويش در سراى ماندگارى ، جاى داد ؛ سرايى كه در آن ، نه رنجى به ما مى رسد و نه درماندگى اى گريبانگير ما مى شود » ».

حديث6508.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :از خدا پروا داريد ، همچون پروادارىِ كسى كه [ پند را ] شنيد و به جان خريد ... و براى روز كوچيدنش ، و راه سفرش ، و گاهِ نيازش ، و جاى تنگ دستى اش ، كوله بارى از توشه فراهم آورد و پيشاپيش ، براى سراى ماندگارى اش [ كردار نيك ]فرستاد.6509.امام على عليه السلام ( _ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _ ) امام زين العابدين عليه السلام :ستايش ، خداى را كه خويشتن را به ما شناسانْد و سپاس گزارى اش را به ما الهام فرمود ... ؛ ستايشى كه به سبب آن ، از آتش دردناك او بِرَهيم و در پناه كريمانه خدا بيارميم ؛ ستايشى كه به سبب آن ، با فرشتگان مقرّب او همنشين شويم و در سراى ماندگارىِ جاويدان و جايگاه كرامت پايدار او با پيامبران فرستاده اش ، يك جا گِرد آييم.

.

ص: 96

6510.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اَللَّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلِني وَجَمِيعَ إِخوانِي بِكَ مُؤمِنِينَ ، وَعلى الإِسلامِ ثابِتِينَ ... وَلِلجَنَّةِ طالِبِينَ ، وَلِلفِردَوسِ وارِثِينَ ، وَمِن ثِيابِ السُّندُسِ وَالاِستَبرَقِ لابِسِينَ ، وَعَلى الأَرائِكِ مُتَّكِئِينَ ، وَبِالتِّيجانِ المُكَلَّلَةِ بِالدُّرِّ وَاليَواقِيتِ وَالزَّبَرجَدِ مُتَوَّجِينَ ، وَلِلوِلدانِ المُخَلَّدِينَ مُستَخدَمِينَ ، وَبِأَكوابٍ وَأَبارِيقَ وَكَأسٍ مِن مَعِينٍ شارِبينَ ، وَمِن الحُورِ العِينِ مُزَوَّجِينَ ، وَفِي نَعِيمِ الجَنَّةِ مُقِيمِينَ ، وَفِي دارِ المُقامَةِ خالِدِينَ ، لايَمَسُّهُم فِيها نَصَبٌ (1) وَما هُم مِنها بِمُخرَجِينَ . (2)3 / 7دارُ الأمنِالكتاب«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى مَقَامٍ أَمِينٍ * فِى جَنَّ_تٍ وَ عُيُونٍ . . . يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَ_كِهَةٍ ءَامِنِينَ ». (3)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّ_تٍ وَعُيُونٍ * ادْخُلُوهَا بِسَلَ_مٍ ءَامِنِينَ * وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَ_بِلِينَ * لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَ مَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ». (4)

الحديث6512.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :كُونُوا مِن أَهلِ الحَقِّ تُعرَفُوا بِهِ وَتَتَعارَفُوا عَلَيهِ ، فَإِنَّ اللّهَ خَلَقَ الخَلقَ بِقُدرَتِهِ ... وَجَعَلَ ثَوابَ أَهلِ طاعَتِهِ النَّضرَةَ (5)

فِي وَجهِهِ ، فِي دارِ الأَمنِ وَالخُلدِ الَّذِي لا يَرُوعُ (6) أَهلُهُ . (7) .


1- .النَصَبُ : التَعَبْ (النهاية : ج 5 ص 62 «نصب»).
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 123 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
3- .الدّخان : 51 و 52 و 55 .
4- .الحِجر : 45 _ 48 .
5- .نَضَرَهُ ونَضَّره : من النضارة؛ وهي حُسن الوجه والبريق (النهاية : ج 5 ص 71 «نضر»).
6- .في المصدر: «يورع» ، والتصويب من بحار الأنوار .
7- .كتاب سليم بن قيس : ج 2 ص 716 ح 17 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 263 ح 1006.

ص: 97

3 / 7 سراى امنيّت

6513.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا_: بار خدايا ! بر محمّد و دودمان محمّد ، درود فرست و مرا و همه برادرانم را باورمند به خودت ، قرار ده ، و پا بر جا در اسلام ... و جوياى بهشت ، و وارث فردوس ؛ آنان كه جامه هاى پرنيان نازك و ديباى سِتَبر مى پوشند و بر تخت ها[ ى بهشتى ] تكيه مى زنند ، و تاج هاى مرواريد و ياقوت و زِبَرجد بر سر دارند ، و پسركان جاويدان ، خدمتشان مى كنند ، و با جام ها و اِبريق ها و پياله اى از باده ناب مى نوشند ، و با سيه چشمان ، ازدواج مى كنند ، و در ناز و نعمت بهشت ، ماندگارند ، و در سراى ماندگارى جاويدان اند ، و در آن جا هيچ خستگى اى بديشان نمى رسد ، و هرگز از آن جا بيرون برده نمى شوند.3 / 7سراى امنيّتقرآن«به راستى ، پرهيزگاران ، در جايگاهى امن و آسوده اند . در بوستان ها و كنار چشمه سارها ... . در آن جا هر ميوه اى را [ كه بخواهند ،] آسوده خاطر مى طلبند».

«به راستى كه پرهيزگاران ، در بوستان ها و كنار چشمه سارهايند . به آنها در آييد ، با سلامت و امنيّت . و آنچه از كينه در سينه هاى آنان است ، بر مى كَنيم . برادرانه ، بر تخت هايى ، رو به روى يكديگرند . نه رنجى در آن جا به ايشان مى رسد و نه از آن جا بيرون رانده مى شوند ».

حديث6520.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :اهل حق باشيد تا بِدان شناخته شويد و با آن ، يكديگر را بشناسيد ؛ زيرا خداوند ، آفريدگان را به قدرت خويش بيافريد ... و پاداش فرمان بُردارانش را خرّمى روىِ آنان قرار داد ، در سراى امنيّت و جاويدان كه ساكنان آن ، هرگز نمى هراسند .

.

ص: 98

6521.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :الجَنَّةُ دارُ الأَمانِ . (1)6522.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :ما ضَرَّ إِخوانَنا الَّذِينَ سُفِكَت دِماؤُهُم _ وَهُم بِصِفِّينَ _ أَن لا يَكُونُوا اليَومَ أَحياءً؟ يُسِيغُونَ الغُصَصَ، وَيَشرَبُونَ الرَّنْقَ! (2) قَد _ وَاللّهِ _ لَقُوا اللّهَ فَوَفّاهُم اُجُورَهُم ، وَأَحَلَّهُم دارَ الأَمنِ بَعدَ خَوفِهِم . (3)6523.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :إِذا آمَنتَ بِاللّهِ وَاتَّقَيتَ مَحارِمَهُ أَحَلَّكَ دارَ الأَمانِ ، وَإِذا أَرضَيتَهُ تَغَمَّدَكَ بِالرِّضوانِ . (4)6515.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام : «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» (5) قَد أُمِنَ العِقابُ ، وَانقَطَعَ العِتابُ ، وَزُحزِحُوا عَن النّارِ ، وَاطمَأَنَّت بِهِم الدارُ ، وَرَضُوا المَثوَى وَالقَرارَ . (6)6516.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام إِنَّ الناسَ يَعبُدُونَ اللّهَ عز و جل عَلى ثَلاثَةِ أَوجُهٍ :فَطَبَقَةٌ يَعبُدُونَهُ رَغبةً فِي ثَوابِهِ فَتِلكَ عِبادَةُ الحُرَصاءِ ؛ وَهُوَ الطَّمَعُ ، وَآخَرُونَ يَعبُدُونَهُ خَوفا مِن النارِ فَتِلكَ عِبادَةُ العَبِيدِ ؛ وهِي رَهبَةٌ ، وَلكِنِّي أَعبُدُهُ حُبّا لَهُ عز و جل فَتِلكَ عِبادَةُ الكِرامِ ؛ وَهُوَ الأَمنُ ، لِقَولِهِ عز و جل : «وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَ_ئِذٍ ءَامِنُونَ» (7) ، «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» (8) ، فَمَن أَحَبَّ اللّهَ عز و جل أَحَبَّهُ اللّهُ ، وَمَن أَحَبَّهُ اللّهُ عز و جلكانَ مِن الآمِنِينَ . (9) .


1- .غرر الحكم : ح 397 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 18 ح 19.
2- .الرَّنْق : الكَدِر (لسان العرب : ج 10 ص 127 «رنق»).
3- .نهج البلاغة : الخطبة 182 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 127 ح 953.
4- .غرر الحكم: ح 4146.
5- .الزمر : 73.
6- .عيون الحكم والمواعظ: ص 507 ح 9294.
7- .النمل : 89 .
8- .آل عمران : 31 .
9- .علل الشرائع : ص 12 ح 8 ، الخصال : ص 188 ح 259 ، الأمالي للصدوق : ص 91 ح 65 كلّها عن يونس بن ظبيان ، روضة الواعظين : ص 456 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 18 ح 9 .

ص: 99

6517.مصباح الشريعة ( _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ) امام على عليه السلام :بهشت ، سراى امنيّت است.6518.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :برادران ما را كه خون هايشان در صفّين ريخته شد ، چه گزند كه امروز ، زنده نباشند ، كه غصّه بخورند و آب هاى تيره بنوشند ؟ ! به خدا سوگند كه آنان ، به ديدار خدا شتافتند و خداوند ، مزدشان را كامل عطايشان فرمود و آنان را كه [ در اين دنيا ] بيم داشتند ، در سراى امنيّت جاى داد .6519.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :اگر به خدا ايمان آورى و از حرام هايش پرهيز كنى ، تو را در سراى امنيّت جاى مى دهد ، و اگر او را خشنود گردانى ، تو را غرق در خشنودى مى گردانَد .6520.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام : «و كسانى كه از پروردگار خويش پروا كردند ، گروه گروه ، به سوى بهشت برده مى شوند» ، در حالى كه از كيفر ، در امان اند و سرزنش نمى شوند و از آتش ، دور داشته مى شوند و در سرا[ ى جاويدان ] آرام مى گيرند و از جايگاه و آرامگاه [ هميشگى خود ،] خشنودند .6521.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مردم ، خداوند عز و جل را بر سه گونه مى پرستند : گروهى ، او را براى پاداشش مى پرستند كه اين ، پرستشِ آزمندان است و آزمندى است . گروهى ديگر ، او را از بيم آتش مى پرستند كه اين ، پرستشِ بندگان است و ترسيدن است ؛ ليكن من ، او را از سرِ عشق به او مى پرستم كه اين ، پرستش جوان مردان است و امنيّت است ؛ چرا كه او عز و جل مى فرمايد : «و آنان در آن روز ، از ترس در امان اند» . «بگو : اگر خدا را دوست مى داريد ، از من پيروى كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد» . پس ، هر كه خداى عز و جل را دوست بدارد ، خدا نيز او را دوست مى دارد و هر كه خداى عز و جلدوستش بدارد ، از آسوده خاطران خواهد بود . .

ص: 100

3 / 8دارُ الكَرامَةِالكتاب«إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا ». (1)

«أُوْلَ_ائِكَ فِى جَنَّ_تٍ مُّكْرَمُونَ ». (2)

الحديث6528.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :اِعلَمُوا أَنَّهُ مَن يَتَّقِ اللّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجا مِن الفِتَنِ وَنُورا مِن الظُّلَمِ ، ويُخَلِّدُهُ فِيما اشتَهَت نَفسُهُ ، وَيُنزِلُهُ مَنزِلَ الكَرامَةِ عِندَهُ ، فِي دارٍ اصطَنَعَها لِنَفسِهِ ؛ ظِلُّها عَرشُهُ ، وَنُورُها بَهجَتُهُ ، وَزُوّارُها مَلائِكَتُهُ ، وَرُفَقاؤُها رُسُلُهُ ... . (3)6529.عنه عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي مُناجاةٍ لَهُ _: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلنا مِن الَّذِينَ ... ظَفِروا بِحَبلِ النَّجاةِ ، وَعُروَةِ السَّلامَةِ ، وَالمُقامِ فِي دارِ الكَرامَةِ . (4)6530.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ الرَّبَّ تَبارَكَ وَتَعالَى يَقُولُ : اُدخُلُوا الجَنَّةَ بِرَحمَتِي ، وَانجُوا مِن النارِ بِعَفوِي ، وَتَقَسَّمُوا الجَنَّةَ بِأَعمالِكُم ، فَوَعِزَّتِي لَاُنزِلَنَّكُم دارَ الخُلُودِ وَدارَ الكَرامَةِ . (5) .


1- .النساء : 31.
2- .المعارج : 35.
3- .نهج البلاغة : الخطبة 183 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 163 ح 105.
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 126 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي.
5- .الاختصاص : ص 356 عن جابر بن يزيد الجعفي ، بحار الأنوار : ج 8 ص 218 ح 207.

ص: 101

3 / 8 سراى كرامت

3 / 8سراى كرامتقرآن«اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى شده ايد ، دورى گزينيد ، بدى هاى شما را از شما مى زداييم و شما را در جايگاهى ارجمند ، در مى آوريم».

«آنان اند كه در بهشت هايى ، گرامى خواهند بود».

حديث6530.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :بدانيد كه هر كس از خدا پروا بدارد ، خداوند براى او ، راه برونْ رفتى از فتنه ها و روشنايى در تاريكى ها قرار مى دهد و او را در جايى كه خواستِ اوست ، جاويدان مى گرداند و او را در جايگاهى گرامى به نزد خويش جاى مى دهد ؛ در سرايى كه آن را براى خويش برگزيده ، و سايه آن ، عرش اوست ، و روشنايى اش شادمانى او ، و ديدار كنندگانش فرشتگان او ، و رفيقانش پيامبران او ... .6531.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در يكى از مناجاتهايش _: بار خدايا ! بر محمّد و دودمان محمّد درود فرست و ما را از كسانى قرار ده كه ... به ريسمان نجات ، و دستگيره سلامت ، و اقامت در سراى كرامت (گراميداشت) ، دست يافتند.6532.مصباح الشريعة ( _ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السل ) امام باقر عليه السلام :پروردگارِ بزرگ و والا مى فرمايد : «با رحمت من ، به بهشت در آييد و با گذشت من ، از آتش برَهيد و با اعمالتان ، بهشت را قسمت كنيد ، كه به عزّتم سوگند ، قطعا شما را در سراى جاودانگى و سراى كرامت (گراميداشت) ، جاى خواهم داد .

.

ص: 102

6533.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِمُحَمَّدِ بنِ النُّعمانِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ بَعدَ صَلاةِ الظُّهرِ _: اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسأَلُكَ الظَّفَرَ وَالسَّلامَةَ ، وَالحُلُولَ بِدارِ الكَرامَةِ . (1) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 65 ح 101 ، المصباح للكفعمي : ص 46 ، فلاح السائل : ص 321 ح 215 كلّها عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 86 ص 71 ح 5 .

ص: 103

6534.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در دعاى بعد از نماز ظهر _: بار خدايا ! پيروزى و سلامت و اقامت در سراى كرامت (گراميداشت) را از تو درخواست مى كنم. .

ص: 104

الفصل الرابع : مواصفات الجنّة4 / 1سَعَةُ الجَنَّةِالكتاب«سَابِقُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذَ لِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ». (1)

«وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ». (2)

«وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا ». (3)

الحديث6536.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قُومُوا إِلى جَنَّةٍ عَرضُها السَّماواتُ وَالأَرضُ . (4) .


1- .الحديد : 21.
2- .آل عمران : 133.
3- .الإنسان : 20.
4- .صحيح مسلم : ج 3 ص 1510 ح 1901 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 275 ح 12401 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 481 ح 5798 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 75 ح 17915 ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج 3 ص 69 كلّها عن أنس .

ص: 105

فصل چهارم: ويژگى هاى بهشت
4 / 1 گستردگى بهشت

فصل چهارم: ويژگى هاى بهشت4 / 1گستردگى بهشتقرآن«بر يكديگر ، پيشى بجوييد به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش ، چون پهناى آسمان و زمين است و براى كسانى آماده شده است كه به خدا و پيامبرانش ، ايمان آورده اند . اين ، فضل خداست . به هر كس كه بخواهد ، آن را مى دهد و خداوند ، صاحب فضل بزرگ است».

«بشتابيد به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش ، آسمان ها و زمين است و براى پرهيزگاران ، آماده شده است».

«و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ] نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى».

حديث6539.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيش به سوى بهشتى كه پهنه اش آسمان ها و زمين است.

.

ص: 106

6540.مصباح الشريعة ( _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ) عنه صلى الله عليه و آله :إِذا اُدخِلَ المُؤمِنُ إِلى مَنازِلِهِ فِي الجَنَّةِ وَوُضِعَ عَلى رَأسِهِ تاجُ المُلكِ وَالكَرامَةِ ، أُلبِسَ حُلَلَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالياقُوتِ وَالدُّرِّ المَنظُومِ فِي الإِكلِيلِ تَحتَ التّاجِ ، قالَ : وَأُلبِسَ سَبعِينَ حُلَّةَ حَرِيرٍ بِأَلوانٍ مُختَلِفَةٍ وَضُرُوبٍ مُختَلِفَةٍ ، مَنسُوجَةً بِالذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَاللُّؤلُؤِ وَالياقُوتِ الأَحمَرِ ، فَذلِكَ قَولُهُ عز و جل : «يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَ لِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ» (1) فَإِذا جَلَسَ المُؤمِنُ عَلى سَرِيرِهِ اهتَزَّ سَرِيرُهُ فَرَحا ، فَإِذا استَقَرَّ لِوَلِيِّ اللّهِ جَلَّ وَعَزَّ مَنازِلُهُ فِي الجِنانِ استَأذَنَ عَلَيهِ المَلَكُ المُوَكَّلُ بِجِنانِهِ لِيُهَنِّئَهُ بِكَرامَةِ اللّهِ عز و جل إِيّاهُ ، فَيَقُولُ لَهُ خُدّامُ المُؤمِنِ مِن الوُصَفاءِ وَالوَصائِفِ : مَكانَكَ ، فَإِنَّ وَلِيَّ اللّهِ قَد اتَّكَأَ عَلى أَرِيكَتِهِ وَزَوجَتُهُ الحَوراءُ تَهَيَّأُ له فَاصبِر لِوَلِيِّ اللّهِ .

قالَ : فَتَخرُجُ عَلَيهِ زَوجَتُهُ الحَوراءُ مِن خَيمةٍ لها تَمشِي مُقبِلَةً وَحَولَها وَصائِفُها، وَعَلَيها سَبعُونَ حُلَّةً مَنسُوجَةً بِالياقُوتِ وَاللُّؤلُؤِ وَالزَّبَرجَدِ وَهِيَ مِن مِسكٍ وَعَنبَرٍ، وَعَلَى رَأسِها تاجُ الكَرامَةِ ، وَعَلَيها نَعلانِ مِن ذَهَبٍ مُكَلَّلَتانِ بِالياقُوتِ وَاللُّؤلُؤِ شِراكُهُما (2) ياقُوتٌ أَحمَرُ ، فَإِذا دَنَت مِن وَلِيِّ اللّهِ فَهَمَّ أَن يَقُومَ إِلَيها شَوقا، فَتَقُولُ لَه : يا وَلِيَّ اللّهِ لَيسَ هَذا يَومَ تَعَبٍ وَلا نَصَبٍ فَلا تَقُم أَنا لَكَ وَأَنتَ لِي ، قالَ : فَيَعتَنِقانِ مِقدارَ خَمسِمِائَةِ عامٍ مِن أَعوامِ الدُّنيا لا يَمَلُّها وَلا تَمَلُّهُ .

قالَ : فَإِذا فَتَرَ بَعضَ الفُتُورِ مِن غَيرِ مَلالَةٍ ، نَظَرَ إِلى عُنُقِها فَإِذا عَلَيها قَلائِدُ مِن قَصَبٍ مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ وَسَطُها لَوحٌ صَفحَتُهُ دُرَّةٌ مَكتُوبٌ فِيها : أَنتَ يا وَلِيَّ اللّهِ حَبِيبِي وَأَنا الحَوراءُ حَبِيبَتُكَ ، إِلَيكَ تَناهَت نَفسِي وَإِلَيَّ تَناهَت نَفسُكَ .

ثُمَّ يَبعَثُ اللّهُ إِلى أَلفِ مَلَكٍ يُهَنِّئُونَهُ بِالجَنَّةِ وَيُزَوِّجُونَهُ بِالحَوراءِ ، قالَ : فَيَنتَهُونَ إِلى أَوَّلِ بابٍ مِن جِنانِهِ ، فَيَقُولُونَ لِلمَلَكِ المُوَكَّلِ بِأَبوابِ جِنانِهِ : استَأذِن لَنا عَلى وَلِيِّ اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ بَعَثَنا إِلَيهِ نُهَنِّئُهُ ، فَيَقُولُ لَهُم المَلَكُ : حَتَّى أَقُولَ لِلحاجِبِ فَيُعلِمَهُ بِمَكانِكُم ، قالَ : فَيَدخُلُ المَلَكُ إِلى الحاجِبِ وَبَينَهُ وَبَينَ الحاجِبِ ثَلاثُ جِنانٍ ، حَتَّى يَنتَهِيَ إِلى أَوَّلِ بابٍ ، فَيَقُولُ لِلحاجِبِ : إِنَّ عَلَى بابِ العَرصَةِ أَلفَ مَلَكٍ أَرسَلَهُم رَبُّ العالَمِينَ تَبارَكَ وَتَعالى لِيُهَنِّئُوا وَلِيَّ اللّهِ قَد سَأَلُونِي أَن آذَنَ لَهُم عَلَيهِ.

فَيَقُولُ الحاجِبُ : إِنَّهُ لَيَعظُمُ عَلَيَّ أَن أَستَأذِنَ لِأَحَدٍ عَلى وَلِيِّ اللّهِ وَهُوَ مَعَ زَوجَتِهِ الحَوراءِ . قالَ : وَبَينَ الحاجِبِ وَبَينَ وَلِيِّ اللّهِ جَنَّتانِ ، قالَ: فَيَدخُلُ الحاجِبُ إِلى القَيِّمِ فَيَقُولُ لَه : إِنَّ عَلى بابِ العَرصَةِ (3) أَلفَ مَلَكٍ أَرسَلَهُم رَبُّ العِزَّةِ يُهَنِّئُونَ وَلِيَّ اللّهِ فَاستَأذِن لَهُم ؛ فَيَتَقَدَّمُ القَيِّمُ إِلَى الخُدّامِ فَيَقُولُ لَهُم: إِنَّ رُسُلَ الجَبّارِ عَلى بابِ العَرصَةِ وَهُم أَلفُ مَلَكٍ أَرسَلَهُم اللّهُ يُهَنِّئُونَ وَلِيَّ اللّهِ فَأَعلَمُوهُ بِمَكانِهِم ، قالَ : فَيُعلِمُونَهُ فَيُؤذَنُ لِلمَلائِكَةِ فَيَدخُلُونَ عَلى وَلِيِّ اللّهِ وَهُوَ فِي الغُرفَةِ وَلَها أَلفُ بابٍ ، وَعَلى كُلِّ بابٍ مِن أَبوابِها مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِهِ ، فَإِذا أُذِنَ لِلمَلائِكَةِ بِالدُّخُولِ عَلى وَلِيِّ اللّهِ فَتَحَ كُلُّ مَلَكٍ بابَهُ المُوَكَّلَ بِهِ قالَ : فَيُدخِلُ القَيِّمُ كُلَّ مَلَكٍ مِن بابٍ مِن أَبوابِ الغُرفَةِ ، قالَ : فَيُبَلِّغُونَهُ رِسالَةَ الجَبّارِ جَلَّ وَعَزَّ ، وَذلِكَ قَولُ اللّهِ تَعالى : «وَالْمَلَ_ائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ» مِن أَبوابِ الغُرفَةِ «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم» (4) إِلى آخِرِ الآيةِ .

قالَ : وذلِكَ قَولُهُ جَلَّ وَعَزَّ : «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا» (5) يَعنِي بِذلِكَ وَلِيَّ اللّهِ وَما هُوَ فِيهِ مِن الكَرامَةِ وَالنَّعِيمِ وَالمُلكِ العَظِيمِ الكَبِيرِ ، إِنَّ المَلائِكَةَ مِن رُسُلِ اللّهِ عَزَّ ذِكرُهُ يَستَأذِنُونَ [فِي الدُّخُولِ ]عَلَيهِ فَلا يَدخُلُونَ عَلَيهِ إِلّا بِإِذنِهِ ، فَلِذلِكَ المُلكُ العَظِيمُ الكَبِيرُ . (6) .


1- .الحجّ : 23 .
2- .الشِّراكُ : أحد سُيور النَّعلِ التي تكون على وجهها (النهاية : ج 2 ص 467 «شرك») .
3- .عَرَصَة: كلّ موضع واسع لا بناء فيه (النهاية: ج 3 ص 208 «عرص»).
4- .الرعد : 23 _ 24 .
5- .الإنسان : 20 .
6- .الكافي : ج 8 ص 97 ح 69 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 247 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 744 ح 3 كلّها عن محمّد بن إسحاق المدني عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 128 ح 29.

ص: 107

6541.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن گاه كه مؤمن را به جايگاه هايش در بهشت در مى آورند و تاج شاهى و بزرگى بر سرش مى گذارند ، جامه هايى از زر و سيم و ياقوت ، بر او مى پوشانند و پايه تاجش به رشته هاى دُر و گوهر ، مزيّن است . نيز هفتاد جامه پرنيان ، با رنگ هاى گوناگون و انواع مختلف كه به زر و سيم و مرواريد و ياقوت سرخ ، بافته شده اند ، بر تن او مى كنند . اين ، همان سخن خداى عز و جل است كه : «در آن جا با دستبندهايى از طلا و مرواريد ، آراسته مى شوند و لباس هايشان در آن جا ، از پرنيان است» .

و چون مؤمن بر تخت خويش بنشيند ، تختش از شادمانى مى لرزد ، و چون ولىّ خداوند عز و جل در جايگاه هاى خود در بهشت ها ، استقرار يابد ، فرشته گماشته بر بهشت هايش ، اجازه ورود مى خواهد تا اين كرامتى را كه خداى عز و جل به او بخشيده است ، به وى تبريك گويد ؛ امّا خدمت گزاران مؤمن ، از غلامان و كنيزان ، به او مى گويند : بمان ؛ چرا كه ولىّ خدا ، بر تخت خويش ، تكيه زده و همسرِ حورى او ، در حال آماده ساختن خويش براى اوست . منتظر ولىّ خدا بمان.

پس ، همسر حورى او ، از خرگاهش به سوى وى بيرون مى آيد ، در حالى كه كنيزان خدمتكارش ، گِرداگرد وى را گرفته اند و لباسى بافته از ياقوت و مرواريد و زِبَرجَد و مُشك و عنبر ، بر تن دارد و تاج كرامت ، بر سرِ اوست و كفش هايش از طلا و مزيّن به ياقوت و مرواريد است و بندهاى آنها از ياقوت سرخ . نزديكِ ولىّ خدا كه مى رسد ، او از شوق مى خواهد برايش بلند شود ؛ ولى حورى مى گويد : اى ولىّ خدا ! امروز ، ديگر روز رنج و زحمت نيست . پس بر مخيز . من ، از آنِ تو هستم و تو ، از آنِ منى . آن گاه ، به اندازه پانصد سال از سال هاى دنيا ، يكديگر را در آغوش مى كِشند ، بى آن كه از يكديگر سير و خسته شوند.

پس از آن كه اندكى سست شد ، آن هم نه از سرِ سيرى و خستگى ، نگاهش به گردن حورى مى افتد . گردنبندهايى بر گردن او از ياقوت سرخ مى بيند كه در وسط آن ، لوحى است و صفحه آن لوح ، درّى است و بر آن ، نوشته شده است : تو _ اى ولىّ خدا _ معشوق منى و منِ حورى ، معشوق تو ام ، و من و تو به هم رسيديم.

سپس ، خداوند به هزار فرشته ، پيغام مى دهد كه بهشت را به او تهنيت بگويند و آن حورى را به ازدواج او در آورند . آن فرشتگان ، به نخستين در از بهشت هاى او مى رسند و به فرشته گماشته بر درهاى بهشت هايش مى گويند : از ولىّ خدا ، براى ما اجازه ورود بخواه ؛ زيرا خداوند ، ما را نزد او فرستاده است تا به وى ، شادباش بگوييم .

فرشته به آنان مى گويد : بايد به دربان بگويم تا آمدن شما را به اطّلاع او برساند .

پس ، آن فرشته به نزد دربان _ كه از او تا دربان ، سه بهشت فاصله است _ ، مى رود . چون به نخستين در رسيد ، به دربان مى گويد : بر درگاه ، هزار فرشته اند كه پروردگار بزرگ و بلندمرتبه جهانيان ، آنان را براى شادباش گويى به ولىّ خدا ، فرستاده است . از من خواسته اند كه برايشان ، اجازه ورود بخواهم.

دربان مى گويد : مرا ياراى آن نيست كه وقتى ولىّ خدا با همسر حورىِ خويش است ، از او براى كسى اجازه ورود بطلبم .

ميان دربان تا ولىّ خدا ، دو بهشت ، فاصله است . پس ، دربان به نزد پيشكار مى رود و مى گويد : به درگاه ، هزار فرشته اند كه پروردگار عزّت ، آنان را براى شادباش گويى به ولىّ خدا ، فرستاده است . براى ايشان ، اجازه ورود بخواه .

پيشكار ، به نزد خدمتكاران مى رود و مى گويد : فرستادگان [ خداى ] جبّار ، بر درگاه اند . آنان ، هزار فرشته اند كه خداوند ، آنان را براى شادباش گويى به ولىّ خدا ، فرستاده است . آمدنشان را به اطّلاع او برسانيد .

آنان به اطّلاع او مى رسانند . در اين هنگام ، به فرشتگان ، اجازه ورود داده مى شود و آنها بر ولىّ خدا _ كه در بالاخانه است و هزار در دارد و بر هر درى از درهايش فرشته اى گماشته شده است _ ، وارد مى شوند . چون اجازه ورود بر ولىّ خدا به فرشتگان داده مى شود ، هر فرشته اى ، درى را كه بر آن گماشته شده است ، مى گشايد و پيشكار ، هر فرشته اى را از درى از درهاى بالاخانه ، داخل مى كند و آن فرشتگان ، پيام [ خداى ] جبّار عز و جل را به او ، ابلاغ مى كنند . اين ، همان سخن خداى بلندمرتبه است كه : «و فرشتگان ، بر آنان ، وارد مى شوند از هر درى» از درهاى بالاخانه [ و مى گويند : ] «درود بر شما ! » تا آخر آيه.

و نيز اين سخن خداى عز و جل است كه : «و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ] نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» . مقصود ، ولىّ خدا و احترام و نعمت و پادشاهىِ بزرگ و شكوهمندى است كه او از آن برخوردار است . فرشتگانِ فرستاده خداى بزرگ ، از او اجازه ورود مى طلبند و تا اجازه ندهد ، بر او وارد نمى شوند . اين است آن پادشاهىِ بزرگ و شكوهمند. .

ص: 108

. .

ص: 109

. .

ص: 110

6542.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً الَّذِي يَركَبُ فِي أَلفِ أَلفٍ مِن خَدَمَةٍ مِن الوِلدانِ المُخَلَّدِينَ ، عَلى خَيلٍ مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ لَها أَجنِحَةٌ مِن ذَهَبٍ «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » . (1)6543.امام باقر عليه السلام :الدرّ المنثور عن عكرمة :دَخَلَ عُمَرُ بنُ الخَطَّابِ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ راقِدٌ عَلى حَصِيرٍ مِن جَرِيدٍ قَد أَثَّرَ فِي جَنبِهِ ، فَبَكى عُمَرُ ، فَقالَ : ما يُبكِيكَ؟ فَقالَ : ذَكَرتُ كِسرَى وَمُلكَهُ ، وقَيصَرَ ومُلكَهُ ، وَصاحِبَ الحَبَشَةِ وَمُلكَهُ ، وَأَنتَ رَسُولُ اللّهِ عَلى حَصِيرٍ مِن جَرِيدٍ .

فَقالَ : أَما تَرضَى أَنَّ لَهُم الدُّنيا وَلَنا الآخِرَةَ ؛ فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » . (2)6544.الإمام عليّ عليه السلام :المستدرك على الصّحيحين عن أبي هريرة :جاءَ رَجُلٌ إِلى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، أَرَأَيتَ جَنَّةً عَرضُها السَّمواتُ وَالأَرضُ ، فَأَينَ النارُ؟ قالَ : أَرَأَيتَ اللَّيلَ الَّذِي قَد أَلبَسَ كُلَّ شَيءٍ فَأَينَ جُعِلَ النَّهارُ؟ قالَ: اَللّهُ أَعلَمُ ، قالَ : كَذلِكَ اللّهُ يَفعَلُ ما يَشاءُ . (3)6545.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :قَدِمَ أُسقُفُ نَجرانَ عَلى عُمَرَ بنِ الخَطَّابِ ، فَقالَ : يا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ ، إِنَّ أَرضَنا بارِدَةٌ سَدِيدَةُ (4) المَؤُونَةِ لا تَحمِلُ الجيشَ ، وَأَنا ضامِنٌ لِخَراجِ أَرضِي أَحمِلُهُ إِلَيكَ فِي كُلِّ عامٍ كَمَلاً ، فَكانَ يقدمُ هُو بِالمالِ بِنَفسِهِ ، وَمَعَهُ أَعوانٌ لَهُ حَتَّى يُوفِيَهُ بَيتَ المالِ ، وَيَكتُبَ لَه عُمَرُ البَراءَةَ .

قالَ : فَقَدِمَ الأُسقُفُ ذاتَ عامٍ ، وَكانَ شَيخا جَمِيلاً فَدَعاهُ عُمَرُ إِلى اللّهِ ، وَإِلى دِينِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَأَنشَأَ يَذكُرُ فَضلَ الإِسلامِ وَما يَصِيرُ إِلَيهِ المُسلِمُونَ مِن النَّعِيمِ وَالكَرامَةِ .

فَقالَ لَهُ الاُسقُفُ : يا عُمَرُ ، أَنتُم تَقرَؤُونَ فِي كِتابِكُم أَنَّ للّهِِ جَنَّةً عَرضُها كَعَرضِ السَّماءِ وَالأَرضِ ، فَأَينَ تَكُونُ النارُ؟ قالَ : فَسَكَتَ عُمَرُ ، وَنَكّسَ رَأسَهُ ، فَقالَ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام ، وَكانَ حاضِرا : أَجِب هَذا النَّصرانِيَّ ، فَقالَ لَهُ عُمَرُ : بَل أَجِبهُ أَنتَ .

فَقالَ عليه السلام لَه : يا أُسقُفَ نَجرانَ أَنا أُجِيبُكَ ، أَرَأَيتَ إِذا جاءَ النَّهارُ أَينَ يَكُونُ اللَّيلُ ، وَإِذا جاءَ اللَّيلُ أَينَ يَكُونُ النَّهارُ؟

فَقالَ الاُسقُفُ : ما كُنتُ أَرَى أَنَّ أَحدا يُجِيبُنِي عَن هَذِهِ المَسأَلَةِ . (5) .


1- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 376 نقلاً عن ابن وهب عن الحسن البصري .
2- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 377 نقلاً عن عبد بن حميد وابن المنذر وراجع : الطبقات الكبرى : ج 1 ص 466 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 92 ح 103 ،صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 306 ح 103 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 399 ح 437 ، تفسير ابن كثير : ج 2 ص 99 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 373 ح 29861 .
4- .يُسدّد : أي يقتصد فلا يغلو ولا يسرف (النهاية : ج 2 ص 352 «سدد») .
5- .خصائص الأئمّة : ص 90، الفضائل : ص 126 عن أنس نحوه ، بحار الأنوار : ج 10 ص 58 ح 3 .

ص: 111

6546.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دونْ پايه ترين فرد اهل بهشت ، هنگامى كه مى رود ، بر اسبى از ياقوت سرخ كه بال هايى از طلا دارد ، مى نشيند و هزار هزار خدمتكار ، از پسركان جاويدان ، او را همراهى مى كنند «و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ]نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» .6547.الإمام الرضا عليه السلام :الدُرّ المنثور_ به نقل از عِكرِمه _: عمر بن خطّاب ، بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارد شد . ديد كه ايشان ، بر بوريايى از برگ درخت خرما ، آرميده و بوريا بر پهلوى ايشان ، رد انداخته است . عمر ، گريه اش گرفت . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «چرا گريه مى كنى؟» .

عمر گفت : به ياد كسرا و قيصر و پادشاه حبشه و سلطنت آنها افتادم ، در حالى كه تو ، پيامبر خدا هستى و بر بوريايى از برگ درخت خرما ، آرميده اى !

فرمود : «آيا نمى پسندى كه براى ايشان ، دنيا باشد و براى ما ، آخرت ؟».

پس خداوند ، اين آيه را فرو فرستاد : «و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ]نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» .6548.الإمام عليّ عليه السلام :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو هُرَيره _: مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى محمّد! اگر بهشت ، پهنايش آسمان ها و زمين است ، پس دوزخ كجاست؟

فرمود : «وقتى شب ، همه جا را فرو مى پوشانَد ، روز در كجا قرار داده مى شود؟ » .

مرد گفت : خداوند ، داناتر است .

فرمود : «اين چنين ، خداوند ، آنچه را بخواهد ، انجام مى دهد» .6549.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :اُسقف نجران ، به نزد عمر بن خطّاب آمد و گفت : اى امير مؤمنان ! سرزمين ما ، سردسير و پُر رنج و مشقّت است و سپاهيان ، در آن جا تاب نمى آورند و من ، خود ، خراجِ سرزمينم را ضمانت مى كنم و هر ساله ، آن را به طور كامل ، برايت مى آورم .

[از آن پس ،] او خود ، شخصا به همراه يارانش خراج را مى آورد و تحويل بيت المال مى داد و عمر ، به او رسيد مى داد.

يك سال اسقف _ كه پيرمردى زيبا بود _ ، آمد . عمر ، او را به خدا و دين پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرا خواند و از امتيازهاى اسلام و نعمت و كرامتى كه [ در آخرت ] در انتظار مسلمانان است ، برايش گفت.

اسقف به او گفت : اى عمر ! شما در كتابتان مى خوانيد كه خداوند ، بهشتى دارد كه پهنايش ، همچون پهناى آسمان و زمين است . پس دوزخ ، كجا جاى دارد؟

عمر ، خاموش مانْد و سرش را پايين انداخت . امير مؤمنان [ على ] عليه السلام كه در آن جا حاضر بود ، فرمود : «پاسخ اين نصرانى را بده» .

عمر گفت : تو ، پاسخ او را بده.

امير مؤمنان عليه السلام به او فرمود : «اى اسقف نجران ! من پاسخت را مى دهم . به من بگو كه هر گاه روز در مى آيد ، شب كجاست ؟ و چون شب مى شود ، روز كجاست؟» .

اسقف گفت : فكر نمى كردم كه كسى پاسخ اين سؤال مرا بدهد. .

ص: 112

6550.الإمام عليّ عليه السلام :المناقب لابن شهر آشوب عن السدي :كُنتُ عِندَ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ إِذ أَقبَلَ كَعبُ بنُ الأَشرَفِ وَمالِكُ بنُ الصَّيفِيِّ وَحَيُّ بنُ أَخطَبَ ، فَقالُوا : إِنَّ فِي كِتابِكُم : «وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ» إِذا كانَ سَعَةُ جَنَّةٍ واحِدَةٍ كَسَبعِ سَماواتٍ وَسَبعِ أَرَضِينَ ، فَالجِنانُ كُلُّها يَومَ القِيامَةِ أَينَ تَكُونُ؟ فَقالَ عُمَرُ : لا أَعلَمُ .

فَبَينَماهُم فِي ذلِكَ إِذ دَخَلَ عَلِيٌ عليه السلام ، فَقالَ : فِي أَيِ شَيءٍ أَنتُم؟ فَالتَفَتَ اليَهُودِيُّ وَذَكَرَ المَسأَلَةَ ، فَقالَ عليه السلام لَهُم : خَبِّرُونِي أَنَّ النَّهارَ إِذا أَقبَلَ اللَّيلُ أَينَ يَكُونُ، وَاللَّيلَ إِذا أَقبَلَ النَّهارُ أَينَ يَكُونُ؟

فَقالَ لَهُ : فِي عِلمِ اللّهِ يَكُونُ ، قالَ عَلِيٌ عليه السلام : كَذلِكَ الجِنانُ تَكُونُ فِي عِلمِ اللّهِ ، فَجاءَ عَلِيٌ عليه السلام إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله وَأَخبَرَهُ بِذلِكَ ، فَنَزَلَ : «فَسْئَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ » (1) . (2) .


1- .النحل : 43 .
2- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 352 ، الصراط المستقيم : ج 2 ص 12 نحوه ، بحار الأنوار : ج 40 ص174 ح 55 .

ص: 113

6551.عنه عليه السلام :المناقب ، ابن شهرآشوب_ به نقل از سُدّى _: نزد عمر بن خطّاب بودم كه كعب بن اشرف و مالك بن صَيفى و حىّ بن اَخطب آمدند و گفتند : در كتاب شما آمده است : «و بهشتى كه پهناى آن ، آسمان ها و زمين است» . اگر گستره يك بهشت ، به اندازه هفت آسمان و هفت زمين است ، پس تمام بهشت ها ، در روز رستاخيز ، كجايند؟

عمر گفت : نمى دانم.

در اين هنگام ، على عليه السلام وارد شد . فرمود : «شما در باره چه ، سخن مى گوييد؟ » .

مرد يهودى ، رو به امام عليه السلام كرد و سؤال را پرسيد . ايشان فرمود : «به من بگوييد كه چون روز در مى آيد ، شب كجاست؟ و شب كه مى آيد ، روز كجاست؟» .

مرد يهودى گفت : اين ، در علم خداست .

على عليه السلام فرمود : «بهشت ها نيز در علم خدايند» .

سپس على عليه السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و موضوع را به ايشان گفت . در اين هنگام ، اين آيه نازل شد : «پس اگر نمى دانيد ، از اهل ذكر بپرسيد» . .

ص: 114

6544.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :إِن كُنتُم راغِبِينَ لا مَحالَةَ ، فَارغَبُوا فِي جَنَّةٍ عَرضُها السَّماواتُ والأَرضُ . (1)6545.امام على عليه السلام :تفسير العيّاشي عن الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ» (2) _: إِذا وَضَعُوها كَذا _ وَبَسَطَ يَدَيهِ إِحداهُما مَعَ الاُخرَى _ . (3)6546.امام على عليه السلام :معاني الأخبار عن عبّاس بن يزيد :قُلتُ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام _ وَكُنتُ جالِسا عِندَهُ ذاتَ يَومٍ _ : أَخبِرنِي عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » ما هَذا المُلكُ الَّذِي كَبَّرَهُ اللّهُ حَتّى سَمّاهُ كَبِيرا؟

قالَ : فَقالَ لِي : إِذا أَدخَلَ اللّهُ أَهلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ أَرسَلَ رَسُولاً إِلى وَلِيٍ مِن أَولِيائِهِ فَيَجِدُ الحَجَبَةَ عَلى بابِهِ ، فَيَقُولُ لَه : قِف حَتَّى نَستَأذِنَ لَكَ ، فَما يَصِلُ إِلَيهِ رَسُولُ رَبِّهِ إِلّا بِإِذنٍ ، فَهُوَ قَولُهُ عز و جل : «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » (4) . (5) .


1- .غرر الحكم : ح 3736 ؛ عيون الحكم والمواعظ : ص 163 ح 3469.
2- .آل عمران : 133.
3- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 198 ح 142 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 139 ح 54 .
4- .الإنسان : 20 .
5- .معاني الأخبار : ص 210 ح 1 ، فضائل الشيعة : ص 77 ح 44 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 188 ، وراجع : التبيان في تفسير القرآن : ج 10 ص 215 و تفسير القمّي : ج 2 ص 248 .

ص: 115

6547.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :اگر آرزومند هستيد ، كه حتما هستيد ، بهشتى را آرزو كنيد كه پهنه آن ، آسمان ها و زمين است.6548.امام على عليه السلام :تفسير العيّاشى_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «و بشتابيد به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن ، آسمان ها و زمين است» _: امام صادق عليه السلام فرمود : «آن گاه كه آنها را اين گونه قرار دهند» و دو دستش را با هم ، پهن كرد .6549.امام على عليه السلام :معانى الأخبار_ به نقل از عبّاس بن يزيد _: يك روز كه نزد امام صادق عليه السلام نشسته بودم، به ايشان گفتم : مرا به اين سخن خداى عز و جل آگاه كن كه : «و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ] نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» . اين پادشاهى اى كه خداوند ، آن را وسيع قرار داده ، چندان كه آن را بزرگ ناميده است ، چيست؟

امام عليه السلام به من فرمود : «آن گاه كه خداوند ، بهشتيان را به بهشت در مى آورد ، فرستاده اى به سوى دوستى از دوستانش مى فرستد و او بر درگاهش دربانانى مى بيند . به او مى گويند : بمان ، تا برايت ، اجازه بگيريم . بدين سان ، فرستاده پروردگارش [ هم ] جز با اجازه وى به حضورش نمى رسد . اين است سخن او عز و جلكه : «و چون بِدان جا بنگرى ، نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» . .

ص: 116

4 / 2أَرضُ الجَنَّةِ6552.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَرْضُ الْجنَّةِ بَيْضَاءُ ، عَرْصَتُهَا صُخُورُ الْكَافُورِ، وَقَدْ أَحَاطَ بِهِ المِسْكُ مِثْلَ كُسْبَانِ الرَّمْلِ أَنْهَارٌ مُطَّرِدَةٌ، فَيَجْتَمِعُ فيِهَا أَهْلُ الْجَنَّةِ أَدْنَاهُمْ وَآخِرُهُمْ فَيَتَعارَفُونَ، فَيَبْعَثُ اللّهُ رِيحَ الرّحمَةِ فَتَهِيجُ عَلَيْهِمْ رِيحُ المِسْكِ، فَيَرْجِعُ الرَّجُلُ إِلَى زَوْجَتِهِ وَقَدِ ازْدَادَ حُسْنا وَطِيبا، فَتَقُولُ لَهُ : لَقَدْ خَرَجْتَ مِنْ عِنْدي وَأَنَا بِكَ مُعْجِبَةٌ وَأَنَا بِكَ الآنَ أَشَدُّ إعْجَابا. (1)6553.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَمَراغا (2) مِن مِسكٍ ، مِثلَ مَراغِ دَوابِّكُم فِي الدُّنيا . (3)6552.امام على عليه السلام :صحيح مسلم عن أبي سعيد :إِنَّ ابنَ صَيّادٍ سَأَلَ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله عَن تُربَةِ الجَنَّةِ؟ فَقالَ : دَرمَكَةٌ (4) بَيضاءُ ، مِسكٌ خالِصٌ . (5)6553.امام باقر عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :أَرضُ الجَنَّةِ رُخامُها (6) فِضَّةٌ ، وَتُرابُها الوَرسُ (7) وَالزَّعفَرانُ ، وكَنسُها المِسكُ ، ورَضراضُها (8) الدُّرُّ وَالياقُوتُ . (9) .


1- .الترغيب والترهيب : ج 4 ص 514 ح 34 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 92 نقلاً عن ابن أبي الدنيا وكلاهما عن أبي هريرة.
2- .مَرَاغ : الموضع الذي يُتَمَرَّغ فيه، والتمرّغ : التَقلّب في التراب (النهاية : ج 4 ص 320 «مرغ») .
3- .تاريخ أصبهان : ج 1 ص 152 الرقم 118 عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 14 ص 455 ح 39240.
4- .الدَّرْمَكة : التراب الرقيق (لسان العرب : ج 10 ص 423 «درمك»).
5- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2243 ح 93 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 86 ح 11389 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 67 ح 3 ، كنز العمّال : ج 14 ص 460 ح 39264 .
6- .الرُخام : حَجَر أبيض رِخْو (الصحاح : ج 5 ص 1930 «رخم»).
7- .الوَرْس : نبت أصفر يُصبغ به (النهاية : ج 5 ص 173 «ورس»).
8- .الرَضْرَاض : الحصى الصغار (النهاية : ج 2 ص 229 «رضرض»).
9- .الاختصاص : ص 357 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 218 ح 209.

ص: 117

4 / 2 زمين بهشت

4 / 2زمين بهشت6556.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زمين بهشت ، سفيد است و عرصه اش ، صخره هاى كافور . مُشك ، به سان تپّه هاى شن ، آن را در ميان گرفته است و جويبارهاى بسيار در آن ، روان اند . بهشتيان ، از دور و نزديك ، در آن جا گِرد هم مى آيند و با يكديگر ، آشنا مى شوند . سپس خداوند ، بادِ رحمت را مى وزاند و بوى مُشك ، در آنان مى پيچد .

آن گاه ، مرد در حالى كه بسى زيباتر و خوش بوتر گشته است ، به نزد همسر خويش باز مى گردد و همسرش به او مى گويد : از نزد من كه رفتى ، برايم خواستنى بودى و اكنون ، بسى خواستنى تر شده اى.6557.الإمام الحسين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، بسترى از مُشك وجود دارد ، همانند غلْتگاه سُتوران شما در دنيا.6558.الإمام الصادق عليه السلام :صحيح مسلم_ به نقل از ابو سعيد _: ابن صيّاد ، از پيامبر صلى الله عليه و آله در باره خاك بهشت پرسيد . ايشان فرمود : «خاكى نرم و سفيد و مُشكى ناب است» .6554.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :زمين بهشت ، سنگ هاى مرمرش ، نقره است و خاكش ، وَرس (اسپَرَك) و زعفران است و خاكروبه اش ، مُشك است و سنگ ريزه هايش ، دُر و ياقوت اند .

.

ص: 118

4 / 3بنايةُ الجَنَّةِ6557.امام حسين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ عز و جل أَحَاطَ حَائِطَ الجَنَّةِ لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَلَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ، ثُمَّ شَقَّقَ فِيهَا الأَنْهَارَ، وَغَرَسَ فِيهَا الأَشْجَارَ ، فَلَمَّا نَظَرَ المَلائِكَةُ إِلَى حُسْنِهَا وزَهرِها قَالَتْ : طُوبَاكِ في مَنَازِلِ المُلوكِ . (1)6558.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ حائِطَ الجَنَّةِ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ وَلَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ ، وَقاعُ الجَنَّةِ ذَهَبٌ ، وَرُضاضُها (2) اللُّؤلُّؤُ ، وَطِينُها مِسكٌ ، وَتُرابُها الزَّعفَرانُ ، وَخلالُ ذَلِكَ سِدرٌ مَخضُودٌ ، وَطَلحٌ مَنضُودٌ ، وَظِلٌّ مَمدُودٌ ، وَماءٌ مَسكُوبٌ . (3)6559.الإمام الباقر عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ لِلأَحنَفِ بنِ قَيسٍ _: لَعَلَّكَ يا أَحنَفُ شَغَلَكَ نَظَرُكَ فِي وَجهِ واحِدَةٍ (4) ، تُبدِي الأَسقامَ بِغاضِرَةِ وَجهِها ، وَدارٍ قَد أُشغِلتَ بِنَقشِ رَواقِها (5) ، وَسُتُورٍ قَد عَلَّقتَها، وَالرِّيحُ وَالآجامُ مُوَكَّلَةٌ بِثَمَرِها، وَلَيسَت دارُكَ هَذِهِ دارَ البَقاءِ ، فَأَحمَتكَ الدّارُ (6) الَّتِي خَلَقَها اللّهُ سُبحانَهُ مِن لُؤلُؤَةٍ بَيضَاءَ ، فَشَقَّقَ فِيها أَنهارَها، وَغَرَسَ فِيها أَشجارَها، وَأَظلَلَ عَلَيها بِالنَّضجِ مِن أَثمارِها، وَكَبَسَها بِالعَواتِقِ (7) مِن حُورِها، ثُمَّ أَسكَنَها أَولِياءَهُ وَأَهلَ طاعَتِهِ .

فَلَو رَأَيتَهُم يا أَحنَفُ وَقَد قَدِمُوا عَلى زِياداتِ رَبِّهِم سُبحانَهُ ، فَإِذا ضَرَبَت جَنائِبُهُم صَوَّتَت رَواحِلُهُم بِأَصواتٍ لَم يَسمَعِ السَّامِعُونَ بِأَحسَنَ مِنها، وَأَظَلَّتهُم غَمامَةٌ فَأَمطَرَت عَلَيهِمُ المِسكَ وَالرّادِنَ (8) ، وَصَهَلَت خُيُولُها بَينَ أَغراسِ تِلكَ الجِنانِ ، وَتَخَلَّلَت بِهِم نُوقُهُم بَينَ كُثُبِ الزَّعفَرانِ ، وَيَتَطامَنُ تَحتَ أَقدامِهِمُ اللُّؤلُؤُ وَالمَرجانُ ، وَاستَقبَلَتهُم قَهارِمَتُها (9) بِمَنابِرِ الرَّيحانِ ، وَهاجَت لَهُم رِيحٌ مِن قِبَلِ العَرشِ فَنَثَرَت عَلَيهِم الياسَمِينَ والأُقحُوانَ ، وَذَهَبُوا إِلَى بابِها فَيَفتَحُ لَهُمُ البابَ «رِضوانُ»، ثُمَّ يَسجُدُونَ للّهِِ فِي فِناءِ الجِنانِ .

فَقالَ لَهُمُ الجَبَّارُ : اِرفَعُوا رُؤُوسَكم، فَإِنِّي قَد رَفَعتُ عَنكُم مَؤُونَةَ العِبادَةِ ، وَأَسكَنتُكُم جَنَّةَ الرِّضوانِ . (10) .


1- .البعث والنشور : ص 181 ح 261 ، الترغيب والترهيب : ج 4 ص 513 ح 32 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 92 نقلاً عن البزّار والطبراني وابن مردويه وكلّها عن أبي سعيد الخدري .
2- .رضاضُه : كِساره، قِطَعُه (لسان العرب : ج 7 ص 154 «رضض»).
3- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 13 نقلاً عن ابن مردويه عن أبي هريرة.
4- .في وجه واحدة : أي دار واحدة _ دار الدنيا أو دار الآخرة _ (بحار الأنوار : ج 68 ص 174) .
5- .الرِّواق : مُقدّم البيت (لسان العرب : ج 10 ص 133 «روق»).
6- .أحمتك الدار : أي منعتك دار الدنيا عن دار الآخرة (بحار الأنوار : ج 68 ص 174) .
7- .العَواتِق : جمع عاتقة، وهي الشابّة أوّل ما تدرك (النهاية : ج 3 ص 178 «عتق»).
8- .الرّادِن : الزعفران (المحيط في اللغة : ج 9 ص 287 «ردن»).
9- .القهرمان : الخازن والحافظ لما تحت يده (النهاية : ج 4 ص 129 «قهرم»).
10- .صفات الشيعة : ص 121 ح 63 عن محمّد بن الحنفيّة ، بحار الأنوار : ج 7 ص 220 ح 132 .

ص: 119

4 / 3 ساختمان بهشت

4 / 3ساختمان بهشت6562.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى عز و جل ، ديوار بهشت را با خشتى از طلا و خشتى از نقره ساخت . سپس جويبارهايى را از دل آن ، درآورد و درختكارى كرد . چون فرشتگان ، زيبايى و خرّمىِ آن را ديدند ، گفتند : خوشا به حالت در ميان منزلگاه هاى پادشاهان !6563.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ديوار بهشت ، يك خشتش از طلاست و خشت ديگرش از نقره . دشت بهشت ، طلاست و خُرده سنگ هايش ، مرواريد است و گِل آن ، مُشك و خاكش ، زعفران است و در آن ، درختان كُنار بى خار است و نيز درخت هاى موز با ميوه هاى خوشه خوشه بر هم چيده ، و سايه اى گسترده و پايدار ، و آبى ريزان.6564.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ به اَحنَف بن قيس _: اى اَحنَف ! شايد نگاهت به روى يكى ( دنيا ) _ كه با وجود خرّمى چهره اش ، بيمارى ها را پديدار مى سازد _ و سرايى كه نقش و نگار ايوانش و پرده هايى كه آويخته اى و باد و آفتاب ، بر ميوه آن گماشته شده اند ، مشغولت كرده اند ، تو را سرگرم ساخته است ، در حالى كه اين سراى تو ، سراى ماندن نيست و تو را از سرايى باز داشته است كه خداوند سبحان ، آن را از مرواريد سپيد آفريد و جويبارها در آن ، روان ساخت و درخت ها در آن كاشت و با ميوه هاى رسيده اش ، بر آن سايه افكند و از دختركان سيه چشم نورسيده ، آكنده اش داشت و سپس دوستان خود و اهل طاعتش را در آن ، جاى داد.

پس ، اگر آنها را ببينى _ اى احنف _ ، بر دهِش هاى فزاينده پروردگار پاكشان وارد گشته اند و اسبانشان مى تازند و شترهايشان ، آوازهايى سر مى دهند كه شنوندگان ، زيباتر از آن را نشنيده اند ، و ابرى بر آنان سايه افكنده كه مُشك و زعفران ، بر ايشان مى بارد ، و اسب هايشان ميان درختان آن بهشت ها ، شيهه مى كِشند ، و شترهايشان در ميان پشته هاى زعفران ، آنان را سِير مى دهند ، و بر روى مرواريد و مرجان ، قدم بر مى دارند ، و پيشكاران ( / خدمتكاران ) بهشت ، با منبرهايى از گل هاى خوش بو به استقبالشان مى آيند ، و از سوى عرش ، بادى بر ايشان مى وزد و بر سر و روى آنان ، ياسمن و گل بابونه مى افشانَد ، و چون به درِ بهشت مى رسند ، رضوان (1) در را برايشان مى گشايد . آن گاه ، در آستان باغ هاى بهشت براى خداوند ، به سجده مى افتند.

[ خداى ] جبّار ، خطاب به ايشان مى فرمايد : «سرهايتان را برداريد ؛ چرا كه [ امروز ، ] رنج و زحمتِ عبادت را از شما برداشتم و در بهشت رضوان ، سُكنايتان دادم ».

.


1- .رضوان : فرشته دربان بهشت .

ص: 120

4 / 4أَبوابُ الجَنَّةِالكتاب«جَنَّ_تِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَ بُ ». (1)

«وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَ_مٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَ__لِدِينَ ». (2)

.


1- .ص : 50 .
2- .الزمر : 73.

ص: 121

4 / 4 درهاى بهشت

4 / 4درهاى بهشتقرآن«بهشت هاى جاويدان كه درهاى آنها ، برايشان گشوده است».

«و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند ، گروه گروه ، به سوى بهشت ، سوق داده مى شوند تا بِدان رسند و درهاى آن ، گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند : درود بر شما ! خوش آمديد ! در آن ، در آييد [ و ] جاودانه [ بمانيد ] » .

.

ص: 122

الحديث6565.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِلجَنَّةِ ثَمانِيةُ أَبوابٍ . (1)6566.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ لَها [الجَنَّةِ] ثَمانِيَةَ أَبوابٍ ، وَلِجَهَنَّمَ سَبعَةَ أَبوابٍ ، وَبَعضُها أَفضَلُ مِن بَعضٍ . (2)6567.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ لَها ثَمانِيَةُ أَبوابٍ ، ما مِنهُنَّ بابانِ إِلَا وَبَينَهُما مَسِيرَةُ الراكِبِ سَبعِينَ عاما. (3)6568.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما بَينَ مِصراعَينِ (4) مِن مَصارِيعِ الجَنَّةِ مَسِيرَةُ أَربَعِينَ عاما. (5)6569.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :بابُ اُمَّتِي الَّذِي يَدخُلُونَ مِنهُ الجَنَّةَ عَرضُهُ مَسِيرَةُ الراكِبِ الجَوادِ ثلاثا، ثُمَّ إِنَّهُم لَيُضغَطُونَ عَلَيهِ حَتّى تَكادُ مَناكِبُهُم تَزُولُ . (6) .


1- .سنن الدارمي : ج 2 ص 789 ح 2714 عن عبد اللّه ، صحيح البخاري : ج 3 ص 1188 ح 3084 وفيه «في الجنّة ...» ، السنن الكبرى : ج 4 ص 502 ح 8512 كلاهما عن سهل بن سعد ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 112 ح 19454 عن عمر بن عنبسة ، كنز العمّال : ج 1 ص 300 ح 1433 نقلاً عن ابن مردويه ؛ الخصال : ص 408 ح 6 عن محمّد بن فضيل الرزقي عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، ثواب الأعمال : ص 79 ح 4 عن أبي سعيد الخدري ، الأمالي للصدوق : ص 123 ح 113 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 289 ح 27 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 205 ح 17673 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 276 ح 8523 كلاهما عن عتبة بن عبد السلمي ، الطبقات الكبرى : ج 7 ص 430 عن عتبة بن عمرو السلمي نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 758 ح 8273 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 607 ح 8683 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 213 ح 477 كلاهما عن لقيط بن عامر .
4- .مصراعا الباب : بابان منصوبان ينضمّان جميعا، مدخلها في الوسط من المصراعين (لسان العرب : ج 8 ص 199 «صرع»).
5- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 236 ح 20045 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 205 وفيه «سبعين» بدل «أربعين» وكلاهما عن حكيم بن معاوية عن أبيه ، الزهد لابن المبارك : ص 535 ح 1528 عن الحسن نحوه .
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 684 ح 2548 ، مشكاة المصابيح : ج 3 ص 92 ح 5645 وفيه «المجوِّد» بدل «الجواد» وكلاهما عن سالم بن عبد اللّه عن أبيه ، كنز العمّال : ج 14 ص 472 ح 39311.

ص: 123

حديث6571.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، هشت در دارد.6572.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، هشت در دارد و دوزخ ، هفت در . برخى از اين درها[ ى بهشت ] بر برخى ديگر ، برترى دارند.6570.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، هشت در دارد و فاصله هر در تا در ديگر ، هفتاد سال راه است كه سواره مى پيمايد.6571.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاصله ميان دو لنگه يك در از درهاى بهشت ، چهل سال راه است.6572.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درى كه امّت من از آن وارد بهشت مى شوند ، پهنايش به مسافت سه [ روز يا سال ] راهى است كه شخص سوار بر اسبِ تيزتك بپيمايد . سپس بر آن در ، چنان فشار داده مى شوند كه چيزى نمانده شانه هايشان كَنده شود. .

ص: 124

6573.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَنفَقَ زَوجَينِ فِي سَبِيلِ اللّهِ نُودِيَ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ : يا عَبدَ اللّهِ هذا خَيرٌ، فَمَن كَانَ مِن أَهلِ الصَّلاةِ دُعِيَ مِن بابِ الصَّلاةِ ، وَمَن كانَ مِن أَهلِ الجِهادِ دُعِيَ مِن بابِ الجِهادِ ، وَمَن كانَ مِن أَهلِ الصِّيامِ دُعِيَ مِن بابِ الرَّيّانِ ، وَمَن كانَ مِن أَهلِ الصَّدَقَةِ دُعِيَ مِن بابِ الصَّدَقَةِ . (1)6574.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لِلجَنَّةِ بابٌ يُقالُ لَها : الرَّيّانُ، لا يُفتَحُ ذَلِكَ إِلى يَومِ القِيامَةِ ، ثُمَّ يُفتَحُ لِلصّائِمِينَ وَالصّائِماتِ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ يُنادِي رِضوانُ خازِنُ الجَنَّةِ : يا اُمَّةَ مُحَمَّدٍ ، هَلُمُّوا إِلى الرَّيّانِ . فَتَدخُلُ اُمَّتِي فِي ذَلِكَ البابِ إِلى الجَنَّةِ . (2)6575.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لِلصّائِمِينَ بابٌ فِي الجَنَّةِ يُقالُ لَهُ : الرَّيّانُ، لا يَدخُلُ مِنهُ أَحَدٌ غَيرُهُم، فَإِذا دَخَلَ آخِرُهُم أُغلِقَ، فَمَن دَخَلَ مِنهُ شَرِبَ، وَمَن شَرِبَ لَم يَظْمَأ أَبَدا. (3)6576.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ أَهلِ عَمَلٍ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ يُدعَونَ بِذَلِكَ العَمَلِ ، وَلِأَهلِ الصِّيامِ بابٌ يُدعَونَ مِنهُ يُقالُ لَهُ : الرَّيّانُ. (4)6577.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَبوابَ الجَنَّةِ تَحتَ ظِلالِ السُّيُوفِ . (5)6573.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لِلجَنَّةِ بابٌ يُقالُ لَهُ: بابُ المُجاهِدِينَ ، يَمضُونَ إِلَيهِ، فَإِذا هُوَ مَفتُوحٌ وَهُم مُتَقَلِّدُونَ بِسُيُوفِهِم، وَالجَمعُ فِي المَوقِفِ، وَالمَلائِكَةُ تُرَحِّبُ بِهِم. (6) .


1- .صحيح البخاري : ج 2 ص 671 ح 1798 ، صحيح مسلم : ج 2 ص 711 ح 85 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 614 ح 3674 ، سنن النسائي : ج 4 ص 169 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 93 ح 7637 كلّها عن أبي هريرة نحوه.
2- .ثواب الأعمال : ص 96 ح 12 ، الأمالي للصدوق : ص 106 ح 79 كلاهما عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 185 ح 147 ؛ تاريخ أصبهان : ج 2 ص 239 الرقم 1560 ، كنز العمّال : ج 8 ص 458 ح 23650 نقلاً عن ابن النجّار وكلاهما عن ابن مسعود وفيهما «للجنّة باب يقال له الريّان، يدخله الصائمون».
3- .سنن النسائي : ج 4 ص 168 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 496 ح 7491 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 435 ح 22905 نحوه وكلّها عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 8 ص 446 ح 23580.
4- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 461 ح 9807 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 477 ح 43 نحوه وكلاهما عن أبي هريرة.
5- .صحيح مسلم : ج 3 ص 1511 ح 146 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 186 ح 1659 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 133 ح 19555 كلّها عن أبي موسى الأشعري ، صحيح البخاري : ج 3 ص 1037 ح 2663 ، سنن أبي داوود : ج 3 ص 42 ح 2631 كلاهما عن عبد اللّه بن أبي أوفى وليس فيهما «أبواب».
6- .الكافي : ج 5 ص 2 ح 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 123 ح 213 عن وهب عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «تزجر» بدل «ترحّب بهم» ، ثواب الأعمال : ص 225 ح 2 ، الأمالي للصدوق : ص 673 ح 906 كلاهما عن وهب عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 186 ح 153.

ص: 125

6574.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك جفت (1) در راه خدا انفاق كند ، از [ همه ] درهاى بهشت به او ندا داده مى شود كه : «اى بنده خدا ! اين در ، خوب است !»، در حالى كه كسى كه اهل نماز باشد ، از درِ نماز ، فرا خوانده مى شود ، كسى كه اهل جهاد باشد ، از درِ جهاد ، فرا خوانده مى شود ، كسى كه اهل روزه باشد ، از درِ سيراب ، فرا خوانده مى شود ، و كسى كه اهل صدقه باشد ، از درِ صدقه فرا خوانده مى شود.6575.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، درى دارد كه به آن ، «سيراب» گفته مى شود . اين در ، تا روز قيامت ، باز نمى شود . سپس [ در آن روز ] به روى مردان و زنان امّت محمّد كه اهل روزه دارى بوده اند ، گشوده مى گردد و رضوان ، نگهبان بهشت ، بانگ مى زند : «اى امّت محمّد ! به سوى سيراب آييد» و امّت من ، از آن در ، داخل بهشت مى شوند.6576.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درى ويژه روزه داران است كه به آن ، سيراب مى گويند . از اين در ، كسى جز آنها وارد نمى شود و آخرين نفرشان كه وارد شد ، آن در ، بسته مى شود . پس ، هر كه از آن در بيايد ، مى آشامد و هر كه بياشاميد ، ديگر هرگز تشنه نمى شود .6577.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى اهل هر عملى ، درى ويژه در بهشت هست كه با آن عمل ، خوانده مى شوند . براى اهل روزه ، درى است كه از آن در ، [ به داخل بهشت ] فرا خوانده مى شوند و به آن ، «سيراب» گفته مى شود.6578.المُوطّأ عن عطاء بن يسار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درهاى بهشت ، زير سايه هاى شمشيرهايند .6579.عيسى عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، درى دارد كه به آن ، «درِ مجاهدان» مى گويند . مجاهدان به جانب آن در ، روانه مى شوند . ناگهان در باز مى گردد و مجاهدان ، در حالى كه شمشيرهايشان را حمايل كرده اند و جمعيت [ هنوز ] در توقّفگاه است ، وارد مى شوند و فرشتگان به آنان خوشامد مى گويند. .


1- .ظاهرا مقصود اين است كه در انفاق سخت گيرى نكند اگر مى تواند دو درهم دهد ، يك درهم ندهد ، اگر مى تواند دو دينار دهد ، يكى ندهد ، اگر مى تواند دو شتر بدهد ، يكى ندهد و از اين قبيل .

ص: 126

6578.الموطّأ ( _ به نقل از عطاء بن يسار _ ) عنه صلى الله عليه و آله :جاهِدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ ، فَإِنَّ الجِهادَ فِي سَبيلِ اللّهِ تَبارَكَ وَتَعالى بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ، يُنجِي اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالَى بِهِ مِن الهَمِّ وَالغَمِّ. (1)6579.عيسى عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ ، فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أَولِيائِهِ. (2)6580.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَمّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّماءِ رَأَيتُ عَلى بابِ الجَنَّةِ مَكتُوبا : لا إِله إِلَا اللّهُ ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ ، عَلِيٌ حَبِيبُ اللّهِ ، اَلحَسَنُ وَالحُسَينُ صَفوَةُ اللّهِ ، فاطِمَةُ أَمَةُ اللّهِ ، عَلى باغِضِهِم لَعنَةُ اللّهِ . (3)6581.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَكتُوبٌ عَلى بابِ الجَنَّةِ : لا إِله إِلَا اللّهُ ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ ، عَلِيٌ أَخُو رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، قَبلَ أَن يَخلُقَ اللّهُ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِأَلفَي عامٍ . (4)6582.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :آتِي بابَ الجَنَّةِ يَومَ القِيامَةِ فَأَستَفتِحُ ، فَيَقُولُ الخازِنُ : مَن أَنتَ؟ فَأَقُولُ :

مُحَمَّدٌ . فَيَقُولُ : بِكَ اُمِرتُ ، لا أَفتَحُ لِأَحَدٍ قَبلَكَ . (5) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 395 ح 22743 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 84 ح 2404 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 176 ح 18219 كلّها عن عبادة بن الصامت ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 181 ح 8334 عن أبي اُمامة وكلّها نحوه ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 88 ح 20 عن عبادة بن الصامت نحوه.
2- .الكافي : ج 5 ص 4 ح 6 عن أبي عبد الرحمن السلمي ، نهج البلاغة : الخطبة 27 ، معاني الأخبار : ص 309 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 7 ح 2.
3- .الأمالي للطوسي : ص 355 ح 737 ، الطرائف : ص 64 ح 65 ، الفضائل : ص 71 نحوه ، إرشاد القلوب : ص 234 كلّها عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 43 ص 303 ح 65 نقلاً عن كشف الغمّة.
4- .الخصال : ص 638 ح 11 ، الأمالي للصدوق : ص 134 ح 128 كلاهما عن جابر ، روضة الواعظين : ص 124 ، الثاقب في المناقب : ص 118 ح 112 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 131 ح 34 ؛ فضائل الصحابة لابن حنبل : ج 2 ص 669 ح 1140 وليس فيه «لا إله إلّا اللّه » و «الأرض» ، حلية الأولياء : ج 7 ص 256 ، المناقب للخوارزمي : ص 144 ح 168 ، كنز العمّال : ج 11 ص 624 ح 33043 نقلاً عن الطبراني في الأوسط والخطيب البغدادي كلّها عن جابر .
5- .صحيح مسلم : ج 1 ص 188 ح 333 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 274 ح 12400 كلاهما عن أنس ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 119 ح 400 عن ثابت ، كنز العمّال : ج 11 ص 405 ح 31890 ؛ الأمالي للطوسي : ص 395 ح 875 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 195 ح 179.

ص: 127

6580.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در راه خدا جهاد كنيد ؛ چرا كه جهاد در راه خداى بزرگ و والا ، درى از درهاى بهشت است و خداوند بزرگ و والا ، به سبب آن از اندوه و غم ، رهايى مى بخشد .6581.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :جهاد ، درى از درهاى بهشت است كه خداوند ، آن را براى دوستان ويژه اش گشوده است.6582.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زمانى كه به معراج برده شدم ، بر درِ بهشت ديدم كه نوشته است : معبودى جز خدا نيست . محمّد ، فرستاده خداست . على ، محبوب خداست . حسن و حسين ، برگزيده خدايند . فاطمه كنيز خداست . لعنت خدا بر دشمنان آنها !» .6583.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في بَيانِ ثَمَراتِ العِلمِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو هزار سال پيش از آن كه خدا آسمان ها و زمين را بيافريند ، بر درِ بهشت ، نوشته شده بود : معبودى جز خداى يكتا نيست . محمّد ، فرستاده خداست . على ، برادرِ فرستاده خداست» .6584.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت ، من بر درِ بهشت مى روم و مى گويم : «در را باز كنيد» . نگهبان مى گويد : تو كيستى؟ من مى گويم : «محمّد» . پس ، نگهبان مى گويد : فرمان دارم كه براى تو بگشايم و پيش از تو ، [آن را] براى هيچ كس باز نمى كنم. .

ص: 128

6583.امام على عليه السلام ( _ در بيان فايده هاى دانش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :أَلا إِنَّما الحُسَينُ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ ، مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ رائِحَةَ الجَنَّةِ . (1)6584.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :إِنَّ عَلِيّا عليه السلام بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ ، فَمَن دَخَلَ بابَهُ كانَ مُؤمِنا، وَمَن خَرَجَ مِن بابِهِ كانَ كافِرا، وَمَن لَم يَدخُل فِيهِ وَلَم يَخرُج مِنهُ كانَ فِي الطَّبَقَةِ الَّتِي للّهِِ فِيهِمُ المَشِيئَةُ . (2)6585.الإمام عليّ عليه السلام :سنن الترمذي عن قيس بن سعد بن عبادة :مَرَّ بِيَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله وَقَد صَلَّيتُ ، فَضَرَبَنِي بِرِجلِهِ وَقالَ : أَلا أَدُلُّكَ عَلى بابٍ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ؟ قلتُ : بَلَى! قالَ : لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلَا بِاللّهِ . (3)6586.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِلجَنَّةِ ثَمانِيةُ أَبوابٍ ؛ سَبعَةٌ مُغلَقَةٌ ، وَبابٌ مَفتُوحٌ لِلتَّوبَةِ حَتَّى تَطلُعَ الشَّمسُ مِن نَحوِهِ . (4)6587.الكافي عن عليّ بن سويد :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ لِلجَنَّةِ بابا يُقالُ لَهُ : بابُ المَعرُوفِ ، لا يَدخُلُهُ إِلَا أَهلُ المَعرُوفِ . (5) .


1- .مئة منقبة : ص 44 ح 4 عن عبد اللّه بن عمر ، بحار الأنوار : ج 35 ص 405 ح 28 ؛ مقتل الحسين للخوارزمي : ج 1 ص 145 عن عبد اللّه وفيه «عائده» بدل «عاداه».
2- .الكافي : ج 2 ص 389 ح 21 عن موسى بن بكير ، بحار الأنوار : ج 32 ص 324 ح 300.
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 571 ح 3581 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 274 ح 15480 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 323 ح 7787 ، كنز العمّال : ج 1 ص 454 ح 1952.
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 290 ح 7671 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 206 ح 10479 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 24 ح 4991 كلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 4 ص 211 ح 10196.
5- .قرب الإسناد : ص 120 ح 420 عن الحسين بن علوان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، الكافي : ج 4 ص 30 ح 4 وزاد في ذيله «وأهل المعروف في الدنيا هم أهل المعروف في الآخرة» ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 32 ح 82 كلاهما عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 191.

ص: 129

6588.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصفِ المُتَّقينَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه حسين ، درى از درهاى بهشت است . هر كه با او دشمنى كند ، خداوند ، بوى بهشت را بر وى حرام مى گرداند.6585.امام على عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :على ، درى از درهاى بهشت است . پس ، هر كه از درِ او وارد شود ، مؤمن است و هر كه از درِ او بيرون رود ، كافر است و هر كه از آن ، نه وارد شود و نه بيرون رود ، در آن طبقه اى است كه تصميم در باره آنها ، با خداست.6586.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى_ به نقل از قيس بن سعد بن عباده _: من نمازم را خوانده بودم كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر من گذشت و با پايش به من زد و فرمود : «آيا تو را به درى از درهاى بهشت ، راه نمايى نكنم؟»

گفتم : البتّه!

فرمود : «[ ذكرِ ] لا حَول و لا قوّة إلّا باللّه (هيچ اراده و قدرتى نيست ، مگر از جانب خداوند يكتا)» .6587.الكافى ( _ به نقل از على بن سويد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، هشت در دارد : هفت در ، بسته است و يك در (1) براى توبه باز است ، تا آن گاه كه خورشيد از جانب آن طلوع كند [ و در اين هنگام ، باب توبه بسته مى شود ].6588.امام على عليه السلام ( _ در وصف پرهيزگاران _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، درى دارد كه به آن «درِ نيكى» مى گويند و تنها اهل نيكى كردن ، از آن [ به بهشت ] وارد مى شوند . .


1- .در بسيارى از منابع ، «و يك در از جانب مغرب» آمده است .

ص: 130

6589.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ لِلجَنَّةِ بابا يُقالُ لَهُ : المَعرُوفُ ، لا يَدخُلُهُ إِلّا مَن اصطَنَعَ المَعرُوفَ فِي الحَياةِ الدُّنيا . (1)6590.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصفِ المُتَّقينَ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ وَلَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ وَلَبِنَةٌ مِن ياقُوتٍ ، وَمِلاطُها المِسكُ الأَذفَرُ ، وَشُرَفُها الياقُوتُ الأَحمَرُ وَالأَخضَرُ وَالأَصفَرُ ، وَأَبوابُها مُختَلِفَةٌ ؛ بابُ الرَّحمَةِ مِن ياقُوتَةٍ حَمراءَ ... .

أَمّا الصَّبرُ ، فَبابٌ صَغِيرٌ مِصراعٌ واحِدٌ مِن ياقُوتَةٍ حَمراءَ لا حَلَقَ لَهُ .

وَأَمّا بابُ الشُّكرِ ، فَإِنَّهُ مِن ياقُوتَةٍ بَيضاءَ لَها مِصراعانِ مَسيرَةُ ما بَينَهُما خَمسُمِئَةِ عامٍ ، لَهُ ضَجِيجٌ وَحَنِينٌ ، يَقُولُ : اَللَّهمَّ جِئنِي بِأَهلِي . يُنطِقُهُ ذُو الجَلالِ وَالإِكرامِ .

وَأَمّا بابُ البَلاءِ ، مِن ياقُوتَةٍ صَفراءَ لَهُ مِصراعٌ واحِدٌ ما أَقَلَّ مَن يَدخُلُ مِنهُ .

فَأَمّا البابُ الأَعظَمُ فَيَدخُلُ مِنهُ العِبادُ الصالِحُونَ ؛ وَهُم أَهلُ الزُّهدِ وَالوَرَعِ ، وَالراغِبُونَ إِلَى اللّهِ تَعالَى وَتَقَدَّسَ ، المُستَأنِسُونَ بِهِ ، فَإِذا دَخَلُوا الجَنَّةَ يَسِيرُونَ عَلى نَهرَينِ فِي مَصافَّ (2) فِي سُفُنِ الياقُوتِ ، مَجادِيفُها اللُّؤلُؤُ ، فِيها مَلائِكَةٌ مِن نُورٍ ، عَلَيهِم ثِيابٌ شَدِيدَةٌ خُضرَتُها، يَسِيرُونَ عَلَى حافَتَي ذَلِكَ النَّهرِ ، وَاسمُ ذَلِكَ النَّهرِ : جَنَّةُ المَأوى ، وَجَنَّةُ عَدنٍ وَهِي وَسَطُ الجِنانِ ، وَسُورُها ياقُوتٌ أَحمَرُ ، وَحِصاؤُها اللُّؤلُؤُ . (3)6591.عنه عليه السلام ( _ في وَصفِ المُتَّقينَ _ ) الإمام الحسين عليه السلام عن النزّال بن سبرة عن الإمام عليٍّ عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وَفَرَغَ اللّهُ مِن حِسابِ الخَلائِقِ ، دَفَعَ الخالِقُ عز و جلمَفاتِيحَ الجَنَّةِ وَالنّارِ إِلَيَ، فَأَدفَعُها إِلَيكَ ، فَيَقُولُ لَكَ : اُحكُم .

قالَ عَلِيٌ عليه السلام : وَاللّهِ إِنَّ لِلجَنَّةِ إِحدَى وَسَبعِينَ بابا، يَدخُلُ مِن سَبعِينَ مِنها شِيعَتِي وَأَهلُ بَيتِي ، وَمِن بابٍ واحِدٍ سائِرُ النّاسِ ! (4) .


1- .الكافي : ج 2 ص 195 ح 10 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 74 ص 328 ح 99.
2- .في كتاب من لا يحضره الفقيه : «ماءٍ صافٍ» بدل «مصافّ» .
3- .روضة الواعظين : ص 553 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 295 ح 905 ، الأمالي للصدوق : ص 281 ح 310 كلاهما عن بلال نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 116 ح 1.
4- .الأمالي للطوسي : ص 368 ح 784 عن عليّ بن عليّ بن رزين عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 155 عن الإمام عليّ عليه السلام وفيه ذيله من «إنّ للجنّة ...» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 139 ح 55 .

ص: 131

6592.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في جُملَةِ خَبرٍ طَويلٍ ومَسائِلَ كَثيرَةٍ سَأَ ) امام صادق عليه السلام :بهشت ، درى دارد كه به آن ، «نيكى» مى گويند و جز كسى كه در زندگى دنيا ، نيكى كرده باشد ، از آن در وارد نمى شود.6593.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في خَبرٍ طَويلٍ ومَسائِلَ كَثيرَةٍ سَأَلَهُ عَن ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، يك خشتش از طلاست و خشتى از نقره و خشتى ديگر از ياقوت ، و ملاطش مشك تيزبوى است ، و كنگره هايش ياقوت سرخ و سبز و زرد ، و درهايش گوناگون اند :

درِ رحمت ، از ياقوت سرخ است ... .

درِ صبر ، درِ كوچكى است از ياقوت سرخ كه يك لنگه دارد و حلقه ندارد.

درِ شُكر ، از ياقوت سفيد است و دو لنگه دارد كه فاصله ميان آنها ، پانصد سال راه است . و آن ، فرياد و ناله دارد و مى گويد : «بارخدايا ! اهل مرا برايم بياور». [پروردگارِ] باشكوه و بزرگوار ، آن را به سخن مى آورد.

درِ بلا ، از ياقوت زرد است و يك لنگه دارد . كسانى كه از آن وارد مى شوند ، بسيار اندك اند.

امّا بزرگ ترين در ، بندگان شايسته ، از اين در وارد مى شوند ؛ يعنى اهل زهد و پارسايى ، و مشتاقان خداى بلندمرتبه و پاك و انس گيرندگان با او . اينان چون به بهشت وارد مى شوند ، سوار بر كشتى هايى از ياقوت كه پاروهايشان مرواريد است و فرشتگانى از نور در آنهايند ، دو رودخانه را صف در صف (1) مى پيمايند و جامه هايى سبز پررنگ بر تن دارند و در دو كرانه آن رودخانه گردش مى كنند . نام آن رودخانه ، «بهشت مأوا» است ، و بهشت عَدن ، در ميان بهشت هاست و پارويش ياقوت سرخ و ريگ هايش مرواريد است.6589.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام_ به نقل از نزّال بن سبره ، از امام على عليه السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چون روز قيامت شود و خدا از حسابرسى خلايق فارغ گردد ، آفريدگار توانا و بزرگ ، كليدهاى بهشت و دوزخ را به من مى دهد و من آنها را به تو مى دهم ، و خدا به تو مى فرمايد : حكم كن » .

على عليه السلام فرمود : به خدا سوگند ، بهشت هفتاد و يك دارد كه شيعيان من و خاندانم ، از هفتاد درِ آن و بقيّه مردم ، از يك در ، وارد مى شوند . .


1- .در كتاب من لايحضره الفقيه ، به جاى «مَصافّ (صف در صف)» ، «ماءٍ صافٍ (با آبى زلال)» آمده است .

ص: 132

6590.امام على عليه السلام ( _ در وصف پرهيزگاران _ ) الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ لِلجَنَّةِ ثَمانِيَةَ أَبوابٍ : بابٌ يَدخُلُ مِنهُ النَبِيُّونَ وَالصِّدِّيقُونَ ، وَبابٌ يَدخُلُ مِنهُ الشُّهَداءُ وَالصّالِحُونَ ، وَخَمسَةُ أَبوابٍ يَدخُلُ مِنها شِيعَتُنا وَمُحِبُّونا، فَلا أَزالُ واقِفا عَلَى الصِّراطِ أَدعُو وَأَقُولُ : رَبِّ سَلِّم شِيعَتِي وَمُحِبِّيَّ وَأَنصارِي وَمَن تَوَلَانِي فِي دارِ الدُّنيا .

فَإِذا النِّداءُ مِن بُطنانِ العَرشِ : قَد اُجِيبَت دَعوَتُكَ ، وَشُفِّعتَ فِي شِيعَتِكَ ، وَيَشفَعُ كُلُّ رَجُلٍ مِن شِيعَتِي وَمَن تَوَلَانِي وَنَصَرَنِي وَحارَبَ مَن حارَبَنِي بِفِعلٍ أَو قَولٍ فِي سَبعِينَ أَلفَا مِن جِيرانِهِ وَأَقرِبائِهِ ، وَبابٌ يَدخُلُ مِنهُ سائِرُ المُسلِمِينَ مِمَّن شَهِدَ أَن لا إِله إِلَا اللّهُ ، وَلَم يَكُن فِي قَلبِهِ مِقدارُ ذَرَّةٍ مِن بُغضِنا أَهلَ البَيتِ . (1)6591.امام على عليه السلام ( _ در وصف پرهيزگاران _ ) الإمام الباقر عليه السلام :أَحسِنُوا الظَّنَّ بِاللّهِ ، وَاعلَمُوا أَنَّ لِلجَنَّةِ ثَمانِيَةَ أَبوابٍ ، عَرضُ كُلِّ بابٍ مِنها مَسِيرَةُ أَربَعِينَ سَنَةً . (2)6592.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديثى طولانى و در ميان مسائل بسيارى كه شمعون ) تنبيه الخواطر :رَوَى بَعضُهُم أَنَّهُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ قالَ : أَدِيمُوا قَرعَ بابِ الجَنَّةِ يُفتَح لَكُم . قُلتُ : وَكَيفَ نُدِيمُ قَرعَ بابِ الجَنَّةِ؟ قالَ : بِالجُوعِ وَالظَماءِ . (3) .


1- .الخصال : ص 408 ح 6 عن محمّد بن الفضيل الرزقي عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، نوادر الأخبار : ص 372 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 39 ح 19.
2- .الخصال : ص 408 ح 7 عن جابر الجعفي ، المحجّة البيضاء : ج 8 ص 378 وفيه «أربعمئة» بدل «أربعين» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 131 ح 32.
3- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 101 ، المحجّة البيضاء : ج 5 ص 149 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 325 ح 67 عن عائشة نحوه.

ص: 133

6593.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديثى طولانى و در ميان مسائل بسيارى كه شمعون ) امام على عليه السلام :بهشت ، هشت در دارد : از يك در ، پيامبران و صدّيقان وارد مى شوند و از يك در ، شهيدان و صالحان ، و از پنج در ، شيعيان و دوستداران ما ، و من پيوسته بر صراط ايستاده ام و دعا مى كنم و مى گويم : «پروردگارا ! شيعيان و دوستداران و طرفداران مرا و كسانى را كه در سراى دنيا ولايت مرا داشتند ، به سلامت دار!» .

در اين هنگام ، از اعماق عرش ندا مى آيد كه : دعاى تو ، اجابت و شفاعت تو در حقّ شيعيانت پذيرفته شد . پس ، هر مردى از شيعيان و پيروان و طرفداران من و هر كسى كه با كردار يا گفتارش با دشمنان من جنگيده باشد ، براى هفتاد هزار نفر از همسايگان و نزديكانش شفاعت مى كند.

و از درِ هشتم ، ديگر مسلمانان كه به يگانگى خدا گواهى داده و در دلشان به اندازه ذرّه اى بغض نسبت به ما خاندان وجود نداشته است ، وارد مى شوند.6594.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :به خدا گمان نيك بريد و بدانيد كه بهشت ، هشت در دارد كه پهناى هر درِ آن ، به اندازه چهل سال راه است.6595.الإمام عليّ عليه السلام :تنبيه الخواطر :يكى از اصحاب ، روايت كرد كه : ايشان (پيامبر) _ كه درودها و سلام خدا بر او و خاندانش باد _ فرمود : «درِ بهشت را پيوسته بكوبيد تا [ سرانجام ] به رويتان باز شود» .

گفتم : چگونه درِ بهشت را پيوسته بكوبيم؟

فرمود : «با گرسنگى و تشنگى كشيدن (روزه گرفتن)» . .

ص: 134

4 / 5خِيامُ الجَنَّةِالكتاب«حُورٌ مَّقْصُورَ تٌ فِى الْخِيَامِ ». (1)

الحديث6597.امام على عليه السلام :تفسير الطّبري عن الضّحّاك :كانَ ابنُ مَسعُودٍ يُحَدِّثُ عَن نَبِيِّ اللّهِ صلى الله عليه و آله أَنَّهُ قالَ : «هِي الدُّرُّ المُجَوَّفُ» ؛ يَعنِي الخِيامَ فِي قَولِهِ : «حُورٌ مَّقْصُورَ تٌ فِى الْخِيَامِ » . (2)6598.الكافي عن إبراهيم بن عبد الحميد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :فِي الجَنَّةِ خَيمَةٌ مِن لُؤلُؤَةٍ مُجَوَّفَةٍ ، عَرضُها سِتُّونَ مِيلاً، فِي كُلِّ زاوِيَةٍ مِنها أَهلٌ ، ما يَرَونَ الآخَرِينَ ، يَطُوفُ عَلَيهِمُ المُؤمِنُ . (3)6599.جامع الأخبار :الكافي عن الحلبيّ :سَأَلتُ أَبا عبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «فِيهِنَّ خَيْرَ تٌ حِسَانٌ » (4) قالَ : هُنَّ صَوالِحُ المُؤمِناتِ العارِفاتِ ، قُلتُ : «حُورٌ مَّقْصُورَ تٌ فِى الْخِيَامِ » ؟ قالَ : الحُورُ : هُنَّ البِيضُ المَضمُوماتُ المُخَدَّراتُ فِي خِيامِ الدُّرِّ وَالياقُوتِ وَالمَرجانِ ، لِكُلِّ خَيمَةٍ أَربَعَةُ أَبوابٍ ، عَلى كُلِّ بابٍ سَبعُونَ كاعِبا (5) حُجّابا لَهُنَّ، وَيَأتِيهِنَّ فِي كُلِّ يَومٍ كَرامَةٌ مِنَ اللّهِ عَزَّ ذِكرُهُ ( لِ ) يُبَشِّرَ اللّهُ عز و جل بِهِنَّ المُؤمِنِينَ . (6) .


1- .الرحمن : 72.
2- .تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 162 ، تفسير ابن أبي حاتم : ج 10 ص 3328 ح 18762 .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2182 ح 24 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 162 ح 19701 ، صحيح البخاري : ج 4 ص 1849 ح 4598 وفيه «المؤمنون» بدل «المؤمن» ، سنن الدارمي : ج 2 ص 794 ح 2728 نحوه وكلّها عن عبد اللّه بن قيس ، كنز العمّال : ج 14 ص 458 ح 39257.
4- .الرحمن : 70.
5- .الكاعِب : المرأة حين يبدو ثديها لِلنهود (النهاية : ج 4 ص 179 «كعب»).
6- .الكافي : ج 8 ص 156 ح 147 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 161 ح 100.

ص: 135

4 / 5 سراپرده هاى بهشت

4 / 5سراپرده هاى بهشتقرآن«سيه چشمانى پرده نشين در سراپرده ها».

حديث6602.عنه عليه السلام :تفسير الطبرى_ به نقل از ضحّاك _: ابن مسعود از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حديث مى كرد كه ايشان در باره سراپرده ها در آيه : «سيه چشمانى پرده نشين در سراپرده ها» ، فرمود : «همان دُرهاى ميان تهى اند» .6603.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، سراپرده اى از مرواريد ميان تهى است كه پهناى آن ، شصت ميل است و در هر گوشه اى از آن ، كسانى [در اختيار مؤمن] هستند كه گروه ديگر را نمى بينند ! و مؤمن بر گرداگرد آنان مى چرخد . (1)6604.عنه عليه السلام :الكافى_ به نقل از حلبى _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداى عز و جل : «در آن جا [ زنانى ] نكوخوى و نكو رويند» پرسيدم .

فرمود : «آنان صالح و مؤمن و خداشناس اند» .

گفتم : «سيه چشمانى پرده نشين در سراپرده ها» [چيست؟]

فرمود : «سيه چشمان ، دختركانِ سيمين برِ جمع شده و نگهدارى شده در سراپرده هايى از دُر و ياقوت و مرجان اند . هر سراپرده اى ، چهار در دارد و بر هر درى ، هفتاد دخترك نورسيده نارپستان ، دربانى آنان مى كنند و در هر روز ، كرامتى از جانب خداى عز و جل نزدشان مى آيد تا خداوند با آنان به مؤمنان ، مژده دهد .

.


1- .مقصود ، آميزش است.

ص: 136

4 / 6غُرَفُ الجَنَّةِالكتاب«وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَ_مِلِينَ ». (1)

«لَ_كِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ ». (2)

الحديث6603.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَتَراءَونَ (3) الغُرَفَ فِي الجَنَّةِ ، كَما تَتَراءَونَ الكَوكَبَ فِي السَّماءِ . (4)6604.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَتَراءَونَ أَهلَ الغُرَفِ مِن فَوقِهِم ، كَما تَتَراءَونَ الكَوكَبَ الدُّرِّيَ الغابِرَ فِي الاُفُقِ مِن المَشرِقِ أَو المَغرِبِ ، لِتَفاضُلِ ما بَينَهُم . (5)6605.امام على عليه السلام :سنن الترمذي عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَتَراءَونَ فِي الغُرفَةِ كَما تَتَراءَونَ الكَوكَبَ الشَّرقِيَ أَو الكَوكَبَ الغَرِبيَ الغارِبَ فِي الاُفُقِ وَالطَّالِعَ فِي تَفاضُلِ الدَّرَجاتِ ، فَقالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، اُولَئِكَ النَّبِيُّونَ؟ قالَ : بَلى، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! وَأَقوامٌ آمَنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ ، وَصَدَّقُوا المُرسَلِينَ . (6) .


1- .العنكبوت : 58 .
2- .الزمر : 20.
3- .لَيَتَراءَون : أي يَنظُرون ويَرَوْن (النهاية : ج 2 ص 177 «رأى»).
4- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2399 ح 6188 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2177 ح 10 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 793 ح 2726 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 496 ح 7490 كلّها عن سهل بن سعد نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 475 ح 39322.
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1188 ح 3083 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2177 ح 2831 كلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 475 ح 39323 ؛ المحجّة البيضاء : ج 8 ص 368 وليس فيه «الدرّي».
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 690 ح 2556 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 234 ح 8431 نحوه ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 126 ح 418 وفيه «قال : لا ، بل والذي نفسي بيده أقوام . . .» بدل «قال : بلى ، والذي نفسي بيده ، وأقوام . . .» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 493 ح 39398.

ص: 137

4 / 6 بالاخانه هاى بهشت

4 / 6بالاخانه هاى بهشتقرآن«و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، قطعا آنان را در بالاخانه هايى از بهشت جاى مى دهيم كه از زير آنها ، جوى ها روان اند ، در حالى كه در آنها جاودان خواهند بود . چه نيكوست پاداش عمل كنندگان !».

«ليكن كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند ، برايشان بالاخانه هايى است كه بالاى آنها ، بالاخانه هايى [ديگر] ، بنا شده است . جوى ها از زير آنها روان اند . وعده خداست . خدا خلف وعده نمى كند».

حديث6612.الإمام الصادق عليه السلام عن آبائه عليهم السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، بالاخانه هاى بهشتى را مى بينند چنان كه شما ستاره را در آسمان مى بينيد.6613.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، ساكنان بالاخانه ها[ ى بهشت ] را بر فراز خود ، مى بينند چنان كه شما ، ستاره درخشانِ ايستاده در افق مشرق يا مغرب را مى بينيد ، به خاطر تفاوتى كه ميان آنان است.6609.امام على عليه السلام :سنن الترمذى_ به نقل از ابو هُرَيره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اهل بهشت ، بالاخانه هاى بهشت را مى بينند آن گونه كه شما ، ستاره شرقى يا ستاره غربى را در حال غروب يا طلوع در افق مى بينيد ، به خاطر تفاوت درجاتى كه ميان آنان است» .

اصحاب گفتند : اى پيامبر خدا ! آنان ( غرفه نشينان ) ، پيامبران اند؟

فرمود : «آرى . سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، آنها و نيز مردمانى كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردند و پيامبران را تصديق كردند» .

.

ص: 138

6610.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَغُرَفا يُرى ظُهُورُها مِن بُطُونِها ، وَبُطُونُها مِن ظُهُورِها . فَقامَ إِلَيهِ أَعرابِيٌ فَقالَ : لِمَن هِيَ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : لِمَن أَطابَ الكَلامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَصَلَّى للّهِِ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ . (1)6611.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصّادق عن آبائه عن الإمام عليٍ عليهم السلام: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ غُرَفا يُرى ظاهِرُها مِن باطِنِها ، وَباطِنُها مِن ظاهِرِها، يَسكُنُها مِن اُمَّتِي مَن أَطابَ الكَلامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَأَفشَى السَّلامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَصَلَّى بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ .

فقالَ عَلِيٌ عليه السلام : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَمَن يُطِيقُ هَذا مِن اُمَّتِكَ؟ فَقالَ صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُ، أَوَما تَدرِي ما إِطابَةُ الكَلامِ؟ مَن قالَ إِذا أَصبَحَ وَأَمسَى : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِله إِلَا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» عَشرَ مَرّاتٍ .

وَإِطعامُ الطَّعامِ نَفَقَةُ الرَّجُلِ عَلى عِيالِهِ .

وَأَمّا إِدامَةُ الصِّيامِ فَهُوَ أَن يَصُومَ الرَّجُلُ شَهرَ رَمَضانَ وَثَلاثَةَ أَيّامٍ فِي كُلِّ شَهرٍ يُكتَبُ لَهُ صَومَ الدَّهرِ .

وَأَمّا الصَّلاةُ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ ، فَمَن صَلَّى المَغرِبَ وَصَلاةَ العِشاءِ الآخِرَةِ وَصَلاةَ الغَداةِ فِي المَسجِدِ فِي جَماعَةٍ فَكَأَنَّما أَحيا اللَّيلَ كُلَّهُ .

وَإِفشاءُ السَّلامِ أَن لا يَبخَلَ بِالسَّلامِ عَلى أَحَدٍ مِن المُسلِمِينَ . (2) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 673 ح 2527 عن النعمان بن سعد ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 449 ح 22968 عن أبي مالك الأشعري عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 240 ح 44306.
2- .معاني الأخبار : ص 251 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 407 ح 524 وليس فيه «وأدام الصيام» و «أمّا إدامة الصيام» إلى «صوم الدهر» وكلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 69 ص 369 ح 809 .

ص: 139

6612.امام صادق عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ ) امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، بالاخانه هايى است كه بيرون آنها از درونشان ، و درونشان از بيرونشان ، ديده مى شود» .

باديه نشينى برخاست و گفت : اين بالاخانه ها ، از آنِ چه كسانى است ، اى پيامبر خدا ؟

فرمود : «از آنِ كسى كه سخنِ خوش بگويد ، و اِطعام كند ، و پيوسته روزه بدارد ، و شب هنگام كه مردمْ خفته اند ، او براى خدا نماز بگزارد ».6613.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدرانش ، از امام على عليه السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، بالاخانه هايى است كه بيرون آنها از درونشان ، و درونشان از بيرون آنها ديده مى شود . كسانى از امّت من ، در اين بالاخانه ها ساكن خواهند شد كه سخنِ خوش بگويند و اِطعام كنند و به همگان ، سلام گويند و پيوسته روزه بدارند و شب هنگام كه مردمْ خواب اند ، نماز بگزارند» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! چه كس از امّت تو ، طاقت اين كارها را دارد ؟

فرمود : «اى على! مگر نمى دانى كه سخنِ خوش چيست؟ كسى كه هر صبح و شام ، ده مرتبه بگويد : پاكا خدا ! ستايش ، خداى را . معبودى جز خداى يكتا نيست . خداوند ، بزرگ تر است .

و اِطعام كردن ، آن است كه مرد ، خرجىِ خانواده اش را بدهد.

و پيوسته روزه گرفتن ، آن است كه انسان ، ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگيرد . اينها برايش [ به مثابه ]روزه مادام العمر ، نوشته مى شود.

و امّا نماز گزاردن در شب ، هنگامى كه مردمانْ خفته اند : كسى كه نماز مغرب و نماز عشا و نماز صبح را در مسجد با جماعت بخواند ، چنان است كه تمام شب را به عبادت ، گذرانده باشد .

سلام كردن بر همگان نيز آن است كه از سلام كردن بر هيچ مسلمانى ، دريغ نورزد» . .

ص: 140

6614.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :حلية الأولياء عن جابر بن عبد اللّه :خَرَجَ عَلَينا رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ فَقالَ : أَلا اُخبِرُكُم بِغُرَفِ أَهلِ الجَنَّةِ؟ قُلنا : بَلى بِأَبِينا وَأُمِّنا يا رَسُولَ اللّهِ .

قالَ : إِنَّ فِي الجَنَّةِ غُرَفا مِن أَلوانِ الجَواهِرِ ، يُرى ظَاهِرُها مِن باطِنِها وَباطِنُها مِن ظاهِرِها، فِيها مِن النَّعِيمِ وَالثَّوابِ وَالكَرامَةِ ما لا اُذُنٌ سَمِعَت وَلا عَينٌ رَأَت.

فَقُلنا : بِأَبِينا أَنتَ وَأُمِّنا يا رَسُولَ اللّهِ ، لِمَن تِلكَ؟

فَقالَ : لِمَن أَفشَى السَّلامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَصَلَّى وَالنَّاسُ نِيامٌ .

فَقُلتُ : بِأَبِينا أَنتَ وَأُمِّنا يا رَسُولَ اللّهِ ، وَمَن يُطِيقَ ذَلِكَ؟

فَقالَ : مِن أُمَّتِي مَن يُطِيقُ ذَلِكَ ، وَسَأُخبِرُكُم عَمَّن يُطِيقُ ذَلِكَ : مَن لَقِيَ أَخاهُ المُسلِمَ فَسَلَّمَ عَلَيهِ فَرَدَّ عليه السلام فَقَد أَفشَى السَّلامَ ، وَمَن أَطعَمَ أَهلَهُ وَعِيالَهُ مِن الطَّعامِ حَتَّى يُشبِعَهُم فَقَد أَطعَمَ الطَّعامَ ، وَمَن صامَ رَمَضانَ وَمِن كُلِّ شَهرٍ ثَلاثَةَ أَيّامٍ فَقَد أَدامَ الصِّيامَ ، وَمَن صَلَّى العِشاءَ الآخِرَةَ وَالغَداةَ فِي جَماعَةٍ فَقَد صَلَّى وَالنَّاسُ نِيامٌ ؛ اليَهودُ (1) والنَّصارَى وَالمَجُوسُ . (2)4 / 7عُيُونُ الجَنَّةِالكتاب«إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا ». (3)

«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ * عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ * تَعْرِفُ فِى وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ * يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ * خِتَ_مُهُ مِسْكٌ وَ فِى ذَ لِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَ_فِسُونَ * وَ مِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ». (4)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى ظِ_لَ_لٍ وَ عُيُونٍ * وَ فَوَ كِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ * كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِيئا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * إِنَّا كَذَ لِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ ». (5)

«عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً ». (6)

«فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ ». (7)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّ_تٍ وَعُيُونٍ ». (8)

.


1- .في إحياء علوم الدين : «يعني اليهود . . .» .
2- .حلية الأولياء : ج 2 ص 356 ، إحياء علوم الدين : ج 4 ص 776 نحوه.
3- .الإنسان : 5 و 6 .
4- .المطفّفين : 22 _ 28.
5- .المرسلات : 41 _ 44.
6- .الإنسان : 18.
7- .الغاشية : 12.
8- .الحجر : 45 ، الذاريات : 15 . وراجع : الدخان : 52 .

ص: 141

4 / 7 چشمه هاى بهشت

6617.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حلية الأولياء_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به ميان ما آمد و فرمود : «آيا شما را از بالاخانه هاى بهشتيان ، خبر ندهم؟» .

گفتيم : چرا . پدر و مادرمان به فدايت ، اى پيامبر خدا !

فرمود : «در بهشت ، بالاخانه هايى از گوهرهاى رنگارنگ ، وجود دارد كه بيرون آنها از درونشان ، و درونشان از بيرونشان ، ديده مى شود و در آنها ، چنان نعمت و پاداش و كرامتى است كه هيچ گوشى نشنيده و هيچ چشمى نديده است» .

گفتيم : پدر و مادرمان به فدايت ، اى پيامبر خدا ! اينها براى چه كسانى است؟

فرمود : «براى كسى كه سلام را انتشار دهد و پيوسته روزه بدارد و اِطعام كند و زمانى كه مردم در خواب اند ، او به نماز بپردازد» .

گفتيم : پدر و مادرمان به فدايت ، اى پيامبر خدا ! چه كسى از پسِ اين كارها بر مى آيد؟

فرمود : «در ميان امّت من ، هستند كسانى كه از پسِ اين كارها بر مى آيند ، و من به شما خبر مى دهم كه چه كسى توان آنها را دارد : كسى كه به برادر مسلمانش بر خورَد و به او سلام كند و جواب سلامش را بدهد ، سلام را انتشار داده است ، و كسى كه خانواده و عائله اش را غذا دهد تا جايى كه آنها را سير گردانَد ، اِطعام كرده است ، و كسى كه رمضان را و سه روز از هر ماه را روزه بگيرد ، پيوسته روزه گرفته است ، و كسى كه نماز عشا و صبح را با جماعت بخواند ، در زمانى كه مردم ، [ يعنى : ] يهود و نصارا و مَجوس ، خوابيده اند ، نماز گزارده است» .4 / 7چشمه هاى بهشتقرآن«همانا نيكان ، از جامى مى نوشند كه آميزه اى از كافور دارد ؛ چشمه اى كه بندگان خدا از آن مى نوشند و آن را [ به دلخواه خويش ]جارى مى سازند».

«همانا نيكان ، در نعمت اند ، [و نشسته] بر تخت ها مى نگرند . طراوت نعمت را در چهره هايشان مى يابى . از باده اى مُهر شده ، نوشانيده مى شوند كه مُهرش مُشك است _ و در اين [ نعمت ها ] مشتاقان ، بايد بر يكديگر پيشى بگيرند _ و آميخته با [ آب چشمه ]تسنيم است ؛ چشمه اى كه مقرّبان ، از آن مى نوشند».

«همانا پرهيزگاران ، در سايه ساران و [كنارِ] چشمه ساران اند و ميوه هايى از هر آنچه خواهند [ ، مهياست] . به پاداش آنچه مى كرديد ، بخوريد و بنوشيد . گوارايتان باد ! ما اين گونه ، نيكوكاران را پاداش مى دهيم».

«چشمه اى در آن جا ، كه سَلسَبيل ناميده مى شود».

«در آن جا ، چشمه اى روان است».

«همانا پرهيزگاران ، در بهشت ها و [كنارِ] چشمه ساران اند».

.

ص: 142

الحديث6624.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَربَعُ عُيُونٍ فِي الجَنَّةِ : عَينانِ تَجرِيانِ مِن تَحتِ العَرشِ ؛ إِحداهُما الَّتِي ذَكَرَ اللّهُ : «يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا » ، وَالاُخرَى الزَّنجَبِيلُ ، وَالاُخرَيانِ نَضَّاخَتانِ (1) مِن فَوقِ العَرشِ ؛ إِحداهُما الَّتِي ذَكَرَ اللّهُ : «عَينا فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً » ، وَالاُخرَى «التَّسنِيمُ» (2) . (3)6625.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ يَومَ الخَميسِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الفِردَوسِ لَعَينا أَحلَى مِنَ الشَّهدِ ، وَأَليَنَ مِن الزُّبدَ ، وَأَبرَدَ مِن الثَّلجِ ، وَأَطيَبَ مِنَ المِسكِ ، فِيها طِينَةٌ خَلَقَنا اللّهُ عز و جل مِنها وَخَلَقَ مِنها شِيعَتَنا ، فَمَن لَم يَكُن مِن تِلكَ الطِّينَةِ فَلَيسَ مِنّا وَلا مِن شِيعَتِنا ، وَهِيَ المِيثاقُ الَّذِي أَخَذَ اللّهُ عز و جل عَلَيهِ وَلايَةَ عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام . (4) .


1- .عَيْنٌ نَضّاخَة : أي كثيرة الماء فوّارة (النهاية : ج 5 ص 71 «نضخ»).
2- .التسنيم : عين في الجنّة، رفيعة القدر (مفردات ألفاظ القرآن : ص 429 «سنم»).
3- .تفسير القرطبي : ج 19 ص 127 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 375 كلاهما نقلاً عن الحكيم الترمذي في نوادر الاُصول عن الحسن .
4- .الأمالي للطوسي : ص 308 ح 620 ، بشارة المصطفى : ص 207 كلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، أعلام الدين : ص 144 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 173 ح 117.

ص: 143

حديث6627.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، چهار چشمه است : دو چشمه از زير عرش ، جارى مى شوند كه يكى از آنها ، همان است كه خدا فرموده : «و آن را [ به دلخواه خويش ]جارى مى سازند» .

و ديگرى ، «زَنجَبيل» است . دو چشمه ديگر نيز از فراز عرش مى جوشند كه يكى از آنها ، همان است كه خداوند فرموده : «چشمه اى است در آن جا ، كه سَلسَبيل ناميده مى شود» و ديگرى ، «تسنيم» است.6628.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ فِي الصَّباحِ وَالمَساءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در فردوس (پرديس) ، چشمه اى است شيرين تر از شهد ، نرم تر از خامه ، خُنَك تر از برف ، و خوش بوتر از مُشك . در آن ، گِلى است كه خداى عز و جل ، ما و پيروان ما را از آن آفريد . بنا بر اين ، هر كه از آن گِل نباشد ، از ما و از پيروان ما نيست . آن ، همان پيمانى است كه خداى عز و جل در باره ولايت على بن ابى طالب ، گرفت. .

ص: 144

6629.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «نَضْرَةَ النَّعِيمِ » _: هِيَ عَينٌ فِي الجَنَّةِ ، يَتَوَضَّؤُونَ مِنها وَيَغتَسِلُونَ ، فَتَجرِي عَلَيهِم نَضرَةُ النَّعِيمِ . (1)6625.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعاى روز پنجشنبه _ ) الزهد للحسن بن سعيد عن محمّد بن مسلم :سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الجَهَنَّمِيِّينَ ، فَقالَ : كانَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام يَقُولُ : يَخرُجُونَ مِنها فَيُنتَهَى بِهِم إِلى عَينٍ عِندَ بابِ الجَنَّةِ تُسَمَّى : عَينَ الحَيَوانِ ، فَيُنضَحُ عَلَيهِم مِن مائِها، فَيَنبُتُونَ كَما يَنبُتُ الزَّرعُ لُحومُهُم وَجُلُودُهُم وَشُعُورُهُم. (2)6626.امام زين العابدين عليه السلام :الاختصاص عن عبد اللّه بن سنان :سَأَلتُ أَبا عبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الحَوضِ ، فَقالَ لِي : هُو حَوضُ ما بَينَ بُصرى (3) إِلى صَنعاءَ ، أَتُحِبُّ أَن تَراهُ؟ فَقُلتُ لَهُ : نَعَم ، قالَ : فَأَخَذَ بِيَدِي وَأَخرَجَنِي إِلى ظَهرِ المَدِينَةِ ، ثُمَّ ضَرَبَ بِرِجلِهِ ، فَنَظَرتُ إِلى نَهرٍ يَجرِي مِن جانِبِهِ هذا ماءٌ أَبيَضُ مِنَ الثَّلجِ ، وَمِن جانِبِهِ هذا لَبَنٌ أَبيَضُ مِنَ الثَّلجِ ، وَفِي وَسَطِهِ خَمرٌ أَحسَنُ مِنَ الياقُوتِ ، فَما رَأَيتُ شَيئا أَحسَنَ مِن تِلكَ الخَمرِ بَينَ اللَّبَنِ وَالماءِ!

فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ، مِن أَينَ يَخرُجُ هذا؟ وَمِن أَينَ مَجراهُ؟ فَقالَ : هذِهِ العُيُونُ الَّتِي ذَكَرَها اللّهُ فِي كِتابِهِ أَنهارٌ فِي الجَنَّةِ : عَينٌ مِن ماءٍ ، وَعَينٌ مِن لَبَنٍ ، وَعَينٌ مِن خَمرٍ ، يَجرِي فِي هَذا النَّهرِ .

وَرَأَيتُ حافَّتَيهِ عَلَيهِما شَجَرٌ فِيهِنَّ جَوارٍ مُعَلَّقاتٌ بِرُؤُوسِهِنَّ ، ما رَأَيتُ شَيئا أَحسَنَ مِنهُنَّ ، وَبِأَيدِيهِنَّ آنِيَةٌ ما رَأَيتُ أَحسَنَ مِنها لَيسَت مِن آنِيَةِ الدُّنيا . (4) .


1- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 451 ، كنز العمّال : ج 2 ص 548 ح 4696 كلاهما نقلاً عن ابن المنذر .
2- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 95 ح 256 عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 8 ص 360 ح 29.
3- .بُصْرى : موضع بالشام من أعمال دمشق (معجم البلدان : ج 1 ص 441).
4- .الاختصاص : ص 321 ، بصائر الدرجات : ص 403 ح 3 نحوه ، بحار الأنوار : ج 25 ص 381 ح 35.

ص: 145

6627.امام زين العابدين عليه السلام :امام على عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «طراوت نعمت» _: آن ، چشمه اى است در بهشت كه از آن ، وضو مى گيرند و غسل مى كنند . پس طراوت نعمت ، بر آنان جارى مى شود .6628.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در صبح و شام _ ) الزهد ، حسين بن سعيد_ به نقل از محمّد بن مسلم _: از امام صادق عليه السلام در باره دوزخيان پرسيدم . فرمود : «[ پدرم ]باقر عليه السلام مى فرمود : از دوزخ ، بيرون مى آيند و به كنار چشمه اى بر درِ بهشت ، به نام چشمه زندگانى ، بُرده مى شوند و از آب آن ، بر آنان مى پاشند و گوشت و پوست و موهايشان ، همچنان كه كِشته مى رويد مى رويد» .6629.امام زين العابدين عليه السلام :الاختصاص_ به نقل از عبد اللّه بن سِنان _: از امام صادق عليه السلام در باره حوض [ كوثر ]پرسيدم . به من فرمود : «حوضى است از بُصرا (1) تا صنعا . دوست دارى آن را ببينى ؟» . گفتم : آرى .

پس دستم را گرفت و مرا به پشت مدينه برد . سپس با پايش به زمين زد و من ، رودى را ديدم كه از اين كنارش ، آبى سفيدتر از برف ، روان بود و از آن كنارش ، شيرى سفيدتر از برف ، و در وسطش ، باده اى خوش رنگ تر از ياقوت ، به طورى كه هرگز ، چيزى خوش رنگ تر از آن باده در وسط شير و آب ، نديده بودم» .

به امام عليه السلام گفتم : قربانت گردم ! اين نهر ، از كجا سرچشمه مى گيرد و از كجا جارى مى شود؟ فرمود : «اين چشمه هايى كه خداوند در كتابش از آنها ياد كرده ، نهرهايى در بهشت اند : چشمه اى از آب ، چشمه اى از شير ، و چشمه اى از باده ، كه در اين نهر ، جريان مى يابند» .

در دو كرانه نهر ، درختانى ديدم و بر آنها ، دختركانى به سرهايشان آويزان بودند كه زيباتر از آنها در عمرم نديده بودم و در دست هايشان ، ظرف هايى بود در نهايتِ زيبايى كه از نوع ظرف هاى دنيا نبودند . .


1- .جايى است در شام ، از توابع دمشق.

ص: 146

6630.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قولِهِ تَعالى: «وَ مِزَاجُه مِن تَسْنِيمٍ » _: أَشرَفُ شَرابِ أَهلِ الجَنَّةِ يَأتِيهِم فِي عالِي تَسنِيمٍ ؛ وَهِيَ عَينٌ يَشرَبُ بِها المُقَرَّبُونَ ، وَالمُقَرَّبُونَ : آلُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله . (1)6631.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اَللَّهُمَّ بِرَحمَتِكَ فِي الصّالِحِينَ فَأَدخِلنا ، وَفِي عِلِّيِّينَ فَارفَعنا ، وَبِكَأسٍ مِن مَعِينٍ مِن عَينٍ سَلسَبِيلٍ فَاسقِنا ، وَمِنَ الحُورِ العِينِ بِرَحمَتِكَ فَزَوِّجنا . (2)4 / 8أَنهارُ الجَنَّةِالكتاب«مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَ_رٌ مِّن مَّاءٍ غَيْرِ ءَاسِنٍ وَ أَنْهَ_رٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَ_رٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّ_رِبِينَ وَ أَنْهَ_رٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَ لَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَ تِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَ__لِدٌ فِى النَّارِ وَ سُقُواْ مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ». (3)

الحديث6633.امام زين العابدين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ بَحرُ الماءِ ، وَبَحرُ العَسَلِ ، وَبَحرُ اللَّبَنِ ، وَبَحرُ الخَمرِ ، ثُمَّ تَشَقَّقُ الأَنهارُ بَعدُ . (4) .


1- .تفسير القمّي : ج 2 ص 411 ، بحار الأنوار : ج 24 ص 6 ح 18.
2- .الإقبال : ج 1 ص 224 عن أبي بصير ، مصباح المتهجّد : ص 62 ح 71 وليس فيه «عين» ، بحار الأنوار : ج 98 ص 117 ح 3.
3- .محمّد : 15 وراجع : البقرة : 25 ؛ آل عمران : 15، 136، 195، 198 ؛ النساء : 13، 57 ، 122 ؛ المائدة : 12، 85 ، 119 ؛ الأعراف : 43 ؛ التوبة : 72، 89 ، 100 ؛ الرعد : 35 ؛ إبراهيم : 23 ؛ النحل : 31 ؛ طه : 76 ؛ الحجّ : 14، 23 ؛ الفرقان : 10 ؛ العنكبوت : 58 ؛ الزمر : 20 ؛ محمّد : 12 ؛ الفتح : 5 و 17 ؛ القمر : 54 ؛ الحديد : 12 ؛ المجادلة : 22 ؛ الصفّ : 12 ؛ الطلاق : 11 ؛ التحريم : 8 ؛ البروج : 11 ؛ البيّنة : 8 .
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 699 ح 2571 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 242 ح 20072 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 794 ح 2731 وليس فيه «بحر الماء» ، المعجم الكبير : ج 19 ص 424 ح 1032 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 205 كلّها عن حكيم بن معاوية عن أبيه نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 455 ح 39239.

ص: 147

4 / 8 جويبارهاى بهشت

6634.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و آميخته با تسنيم است» _: بهترين نوشيدنىِ بهشتيان ، از بلنداى تسنيم ، برايشان مى آيد . تسنيم ، چشمه اى است كه مقرّبان ، از آن مى نوشند ، و مقرّبان ، همان خاندان محمّد صلى الله عليه و آله هستند .6635.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! به رحمت خود ، ما را در زمره شايستگان ، در آور و به درجات عالى ، بالا ببر و با پياله هايى از باده ناب از چشمه سَلسَبيل ، بر ما بنوشان ، و به رحمت خود ، از سيه چشمان بهشتى ، به همسرى ما در آور» .4 / 8جويبارهاى بهشتقرآن«مَثَل بهشتى كه به پرهيزگاران ، وعده داده شده ، [ چونان باغى است كه ] در آن ، جويبارهايى است از آبى كه [ رنگ و بو و مزه اش ] برنگشته است و جويبارهايى از شيرى كه مزه اش دگرگون نمى شود ، و جويبارهايى از باده اى لذيذ براى نوشندگان ، و جويبارهايى از انگبين ناب ، و در آن جا ، از هر گونه ميوه اى براى آنان [ فراهم ]است و [ از همه بالاتر ]آمرزش پروردگار آنهاست . [ آيا چنين كسى در چنين باغى دل انگيز ] مانند كسى است كه جاودانه در آتش است _ و آبى جوشان به خوردشان داده مى شود تا روده هايشان را از هم فرو پاشد _ ؟».

حديث6637.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درياى آب و درياى انگبين و درياى شير و درياى باده هست . آن گاه ، نهرها جارى مى گردند.

.

ص: 148

6638.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئِلَ عَن أَنهارِ الجَنَّةِ : كَم عَرضُ كُلِّ نَهرٍ مِنها؟ _: عَرضُ كُلِّ نَهرٍ مَسِيرَةُ خَمسِمِئَةِ عامٍ ، يَدُورُ تَحتَ القُصُورِ وَالحُجُبِ ، تَتَغَنَّى أَمواجُهُ ، وَتُسَبِّحُ وَتَطرَبُ فِي الجَنَّةِ كَما يَطرَبُ النَّاسُ فِي الدُّنيا. (1)6639.عنه عليه السلام :بحار الأنوار عن ابن عبّاس_ فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ يَذكُرُ فِيهِ مَسائِلَ سَأَلَها عَبدُ اللّهِ بنُ سَلامٍ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: فَأَخبِرنِي عَن أَنهارِ الجَنَّةِ ما هِيَ؟ قالَ : يَابنَ سَلامٍ ، لَبَنٌ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ ، وَخَمرٌ ، وَعَسَلٌ مُصَفًّى ، وَماءٌ غَيرُ آسِنٍ .

قالَ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ ، فَجامِدَةٌ هِيَ أَم جارِيَةٌ؟ قالَ : بَل جارِيَةٌ بَينَ أَشجارِها. قالَ : فَهَل تَنقُصُ أَم تَزِيدُ؟ قالَ : لا يَابنَ سَلامٍ ، قالَ : فَهَل لِذلِكَ مَثَلٌ فِي الدُّنيا؟ قالَ : نَعَم، قالَ : وَما هُوَ؟ قالَ : يَابنَ سَلامٍ ، اُنظُر إِلَى البِحارِ تُمطِرُ فِيها السَّماءُ وَتَمُدُّها الأَنهارُ مِنَ الأَرضِ فَلا تَزِيدُ وَلا تَنقُصُ .

قالَ : صِفْ لِي أَنهارَ الجَنَّةِ . قالَ : يَابنَ سَلامٍ ، فِي الجَنَّةِ نَهرٌ يُقالُ لَهُ : الكَوثَرُ ، رائِحَتُهُ أَطيَبُ مِن رائِحَةِ المِسكِ الأَذفَرِ (2) وَالعَنبَرِ ، حَصاهُ الدُّرُّ وَالياقُوتُ ، عَلَيهِ خِتامٌ مِن اللُّؤلُؤِ الأَبيَضِ ، وَهُوَ مَنزِلُ أَولِياءِ اللّهِ تَعالَى . (3)6640.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَنهارُ الجَنَّةِ تَخرُجُ مِن تَحتِ تِلالِ _ أَو مِن تَحتِ جِبالِ _ مِسكٍ . (4) .


1- .جامع الأخبار : ص 348 ح 959 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 146 ح 71.
2- .الأذْفَر : طيّب الريح (النهاية : ج 2 ص 161 «ذفر»).
3- .بحار الأنوار : ج 60 ص 255 عن ابن عبّاس وراجع : مسند ابن حنبل : ج 5 ص 475 ح 16206 والمستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 607 ح 8683 .
4- .صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 423 ح 7408 ، البعث والنشور : ص 183 ح 266 ، تفسير ابن أبي حاتم : ج 1 ص 65 ح 252 ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 90 ، تاريخ دمشق : ج 40 ص 413 ح 8134 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 645 ح 39772.

ص: 149

6641.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ اين سؤال از جويبارهاى بهشت كه : پهناى هر يك از جويبارهاى آن ، چه قدر است؟ _: پهناى هر جويبارى ، پانصد سال راه است . هر نهر ، از ميان كاخ ها و پرده ها ( / موانع ) ، پيچ و تاب خوران مى گذرد و امواجش ، نغمه سر مى دهند و تسبيح مى گويند و در بهشت ، سرخوشى مى كنند ، چنان كه مردم در دنيا ، سرخوشى مى نمايند .6638.امام صادق عليه السلام :بحار الأنوار_ به نقل از ابن عبّاس ، در حديثى طولانى كه در آن از مسائلى كه عبد اللّه بن سلام از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيد ، ياد مى كند _: مرا از جويبارهاى بهشت ، خبر ده كه آنها چيستند؟ فرمود : «اى پسر سلام! شيرى كه مزه اش هرگز تغيير نمى كند ، و باده اى ، و انگبينى ناب ، و آبى كه رنگ و مزه اش دگرگون نمى گردد» .

ابن سلام گفت : درست گفتى ، اى محمّد ! آيا اين جويبارها ، جامدند يا روان؟ فرمود : «در ميان درختان بهشت ، روان اند» . ابن سلام گفت : آيا اين جويبارها ، كاستى و فزونى مى يابند؟ فرمود : «نه ، اى پسر سلام !» . گفت : آيا برايشان ، نمونه اى در دنيا هست؟ فرمود : «آرى» . گفت : چه چيز؟ فرمود : «اى پسر سلام! به درياها بنگر . در آنها از آسمان ، باران مى بارد و از زمين نيز رودها به آنها مى ريزند ؛ امّا آب درياها ، كم و زياد نمى شود» .

ابن سلام گفت : جويبارهاى بهشت را برايم توصيف كن . فرمود : «اى پسر سلام! در بهشت ، جويبارى است كه به آن ، كوثر مى گويند . بويش خوش تر از بوى مُشك تيزبو و عنبر است ، ريگ هايش دُر و ياقوت اند ، و با مرواريدى سفيد ، مُهر شده است . آن ، منزلگاه دوستان خداى بلندمرتبه است » .6639.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جويبارهاى بهشت ، از زير تپّه هاى ( / از زير كوه هاى ) مُشك ، بيرون مى آيند . .

ص: 150

6640.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَنهارَ الجَنَّةِ تَجرِي فِي غَيرِ اُخدُودٍ ، أَشَدَّ بَياضا مِنَ الثَّلجِ ، وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، وَأَليَنُ مِنَ الزُّبدِ ، طِينُ النَّهرِ مِسكٌ أَذفَرُ ، وَحَصاهُ الدُّرُّ وَالياقُوتُ ، تَجرِي فِي عُيُونِهِ وَأَنهارِهِ حَيثُ يَشتَهِي وَيُرِيدُ فِي جَنّاتِهِ وَلِيُ اللّهِ ، فَلَو أَضافَ مَن فِي الدُّنيا مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ لَأَوسَعَهُم طَعاما وَشَرابا وَحَلالاً وَحُلِيّا، لا يَنقُصُهُ مِن ذَلِكَ شَيءٌ . (1)6641.امام صادق عليه السلام :حلية الأولياء عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَعَلَّكُم تَظُنُّونَ أَنَّ أَنهارَ الجَنَّةِ أُخدُودٌ فِي الأَرضِ ، لا وَاللّهِ إِنَّها لَسائِحَةٌ عَلَى وَجهِ الأَرضِ ، حافَتاها خِيامُ اللُّؤلُؤِ ، وَطِينُها المِسكُ الأَذفَرُ . قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما الأَذفَرُ؟ قالَ : الَّذِي لا خِلطَ مَعَهُ . (2)6642.الإمام الكاظم عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ نَهرا يُقالُ لَهُ : رَجَبٌ ، أَشَدُّ بَياضا مِنَ اللَّبَنِ وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، مَن صامَ مِن رَجَبٍ يَوما سَقاهُ اللّهُ مِن ذَلِكَ النَّهرِ . (3)6643.الإمام الرضا عليه السلام :الإمام الكاظم عليه السلام :رَجَبٌ نَهرٌ فِي الجَنَّةِ ، أَشَدُّ بَياضا مِنَ اللَّبَنِ وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، مَن صامَ يَوما مِن رَجَبٍ سَقاهُ اللّهُ مِن ذَلِكَ النَّهرِ . (4)6644.الإمام المهديّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكَوثَرُ نَهرٌ فِي الجَنَّةِ ، حافَّتاهُ مِن ذَهَبٍ ، وَمَجراهُ عَلَى الدُّرِّ وَالياقُوتِ ، تُربَتُهُ أَطيَبُ مِنَ المِسكِ ، وَماؤُهُ أَحلَى مِنَ العَسَلِ وَأَبيَضُ مِنَ الثَّلجِ . (5) .


1- .الاختصاص : ص 357 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 219 ح 211.
2- .حلية الأولياء : ج 6 ص 205 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 95 نقلاً عن ابن مردويه و أبي نعيم والضياء المقدسي ، كنز العمّال : ج 14 ص 463 ح 39277.
3- .شعب الإيمان : ج 3 ص 367 ح 3800، الجامع الصغير : ج 1 ص 355 ح 2326 نقلاً عن الشيرازي في الألقاب وكلاهما عن أنس .
4- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 306 ح 924 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 92 ح 1821 ، المقنعة : ص 372 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، ثواب الأعمال : ص 78 ح 2 عن المبارك بن زيد ، بحار الأنوار : ج 8 ص 175 ح 126.
5- .سنن الترمذي : ج 5 ص 450 ح 3361 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1450 ح 4334 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 795 ح 2732 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 547 ح 6486 كلّها عن ابن عمر والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 423 ح 39146.

ص: 151

6642.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جويبارهاى بهشت ، در شيارها جارى نيستند و از برف ، سفيدتر ، و از عسل ، شيرين تر ، و از خامه ، نرم ترند . گِل جويبار ، مُشكى ناب است و ريگ هايش ، دُر و ياقوت اند ، و در چشمه ها و جويبارهايش ، تا هر كجا كه ولىّ خدا بخواهد و اراده كند ، روان مى شوند . اگر اهل دنيا را ، از جن و انس ، ميهمان كند ، مى تواند به همه آنها ، خوراك و نوشيدنى بدهد و بر همه آنان ، جامه و زيور بپوشانَد ، بى آن كه چيزى از او كم شود.6643.امام رضا عليه السلام :حلية الأولياء_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «شايد شما خيال مى كنيد كه جويبارهاى بهشت ، شكاف هايى در زمين هستند . نه ، به خدا ! آنها بر روى زمين روان اند ، دو كرانه آنها ، سراپرده هاى مرواريدند و گِل آنها ، مُشك اَذفَر است .

گفتم : اى پيامبر خدا ! اَذفَر چيست؟

فرمود : «ناب».6644.امام مهدى عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، نهرى است كه به آن ، «رجب» مى گويند و سفيدتر از شير و شيرين تر از عسل است . هر كس يك روز از ماه رجب ، روزه بگيرد ، خداوند از آن نهر به او مى نوشانَد.6645.الإمام عليّ عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :رجب ، نهرى است در بهشت كه سفيدتر از شير و شيرين تر از عسل است . هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد ، خداوند از آن نهر به او مى نوشانَد.6646.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كوثر ، نهرى است در بهشت كه دو كرانه آن از طلاست و بسترش دُر و ياقوت ، و خاكش خوش بوتر از مُشك ، و آبش شيرين تر از عسل و سفيدتر از برف است . .

ص: 152

6647.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :بَينَما أَنا أَسِيرُ فِي الجَنَّةِ ، إِذا أَنا بِنَهرٍ ، حافَتاهُ قِبابُ الدُّرِّ المُجَوَّفِ ، قُلتُ : ما هَذا يا جِبرِيلُ؟ قالَ : هَذا الكَوثَرُ الَّذِي أَعطاكَ رَبُّكَ . فَإِذا طِينُهُ _ أَو طِيبُهُ (1) _ مِسكٌ أَذفَرُ . (2)6645.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أَكبَرُ أَنهارِ الجَنَّةِ الكَوثَرُ ، تَنبُتُ الكَواعِبُ الأَترابُ (3) عَلَيهِ ، يَزُورُهُ أَولِياءُ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ . (4)6646.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا اُسرِيَ بِي رَأَيتُ فِي الجَنَّةِ نَهرا أَبيَضَ مِنَ اللَّبَنِ ، وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، وَأَشَدَّ استِقامةً مِنَ السَّهمِ ؛ فِيهِ أَبارِيقُ عَدَدَ النُّجُومِ ، عَلَى شاطِئِهِ قِبابُ الياقُوتِ الأَحمَرِ وَالدُّرِّ الأَبيَضِ . (5)6647.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به او _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ فِي الجَنَّةِ نَهرا حافَتاهُ حُورٌ نابِتاتٌ ، فَإِذا مَرَّ المُؤمِنُ بِإِحداهُنَّ فَأَعجبَتَهُ اقتَلَعَها، فَأَنبَتَ اللّهُ عز و جلمَكانَها . (6) .


1- .الترديد من هدبة بن خالد أحد رواة الحديث.
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2406 ح 6210 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 382 ح 12988 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 449 ح 3360 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 152 ح 266 كلّها عن أنس والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 425 ح 39153.
3- .أتراب : أي لِدات تُنشَأن معا تشبيها في التساوي والتماثل بالترائب التي هي ضلوع الصدر (مفردات ألفاظ القرآن : ص 165 «ترب»).
4- .جامع الأخبار : ص 348 ح 960 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 147 ح 72.
5- .المحاسن : ج 1 ص 288 ح 569 عن الحارث بن محمّد عمّن حدّثه عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 441 عن الحارث بن محمّد عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلام ، نوادر الأخبار : ص 382 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 138 ح 50 .
6- .الكافي : ج 8 ص 231 ح 299 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 82 نحوه وكلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 8 ص 162 ح 102.

ص: 153

6648.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همچنان كه در بهشت مى گشتم ، به نهرى رسيدم كه در دو كرانه اش ، سراپرده هايى از دُرّ ميان تهى بود . گفتم : «اين چيست ، جبرئيل؟ » .

گفت : اين ، همان كوثر است كه پروردگارت به تو عطا فرموده است .

ديدم گِل آن ( / بوى آن) ، (1) مُشك ناب است.6649.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزرگ ترين نهر بهشت ، «كوثر» است . دختركان نورسيده همسال ، بر آن مى رويند . دوستان خدا ، در روز قيامت ، به ديدن آن مى روند.6650.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في الدعاء _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به معراج بُرده شدم ، در بهشت ، نهرى ديدم كه از شير ، سفيدتر و از شَهْد ، شيرين تر و از تير ، راست تر بود و در كنار آن ، آب دستانى به شمارِ ستارگان وجود داشت و بر ساحلش ، گنبدهايى از ياقوت سرخ و دُرّ سفيد بود.6651.سعد السعود نقلاً عن الزبور :امام صادق عليه السلام :در بهشت ، نهرى است كه در دو كرانه آن ، حور العين روييده اند و هر گاه مؤمن بر يكى از آنها بگذرد و پسندش افتد ، او را بر مى كند و خداوند عز و جلبه جايش يكى ديگر مى روياند. .


1- .ترديد از هدبة بن خالد ، يكى از راويان اين حديث است.

ص: 154

4 / 9أَشجارُ الجَنَّةِالكتاب«وَ أَصْحَ_بُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَ_بُ الْيَمِينِ * فِى سِدْرٍ مَّخْضُودٍ * وَ طَ_لْحٍ مَّنضُودٍ * وَ ظِ_لٍّ مَّمْدُودٍ * وَ مَاءٍ مَّسْكُوبٍ * وَ فَ_كِهَةٍ كَثِيرَةٍ * لَا مَقْطُوعَةٍ وَ لَا مَمْنُوعَةٍ ». (1)

الحديث6653.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما فِي الجَنَّةِ شَجَرَةٌ إِلَا وَساقُها مِن ذَهَبٍ . (2)6654.سعد السعود نقلاً عن الزبور :شرح الأخبار عن سلمان :وَرَدتُ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ عَلى رَأسِ رَكِيٍ (3) ، فَقالَ لِي : ... يا سَلمانُ ، إِنَّهُ مَن سَبَّحَ اللّهَ تَسبِيحَةً ، أَو هَلَّلَهُ تَهلِيلَةً ، أَو كَبَّرَهُ تَكبِيرَةً ، أَو حَمَّدَهُ تَحمِيدَةً ، غَرَسَ اللّهُ عز و جل لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ؛ أَصلُها مِن ذَهَبٍ ، وَفَرعُها مِنَ اللُّؤلُؤِ ، مُكَلَّلَةً بِالياقُوتِ ، ثَمَرُها كَثَديِ الأَبكارِ ، أَحلَى مِنَ الشَّهدِ ، وَأَليَنُ مِنَ الزُّبدِ ، كُلَّما جُنِيَ مِنها شَيءٌ عادَ مَكانَهُ مِثلُهُ . (4)6655.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ نَخلَ الجَنَّةِ جُذُوعُها ذَهَبٌ أَحمَرُ ، وَكَرَبُها زَبَرجَدٌ أَخضَرُ ، وَشَمارِيخُها (5) دُرٌّ أَبيَضُ ، وَسَعَفُها حُلَلٌ خُضرٌ ، وَرُطَبُها أَشَدُّ بَياضا مِنَ الفِضَّةِ ، وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، وَأَليَنُ مِنَ الزُّبدِ ، لَيسَ فِيهِ عَجَمٌ (6) ، طُولُ العَذقِ اِثنا عَشَرَ ذِراعا ، مَنضُودَةٌ مِن أَعلاهُ إِلى أَسفَلِهِ ، لا يُؤخَذُ مِنهُ شَيءٌ إِلّا أَعادَهُ اللّهُ كَما كانَ ، وَذَلِكَ قَولُ اللّهِ : «لَا مَقْطُوعَةٍ وَ لَا مَمْنُوعَةٍ » وَإِنَّ رُطَبَها لَأَمثالُ القِلالِ (7) ، وَمَوزَها وَرُمّانَها أَمثالُ الدُّلِيِّ (8) ، وَأَمشاطَهُم وَمَجامِرَهُم الدُّرُّ . (9) .


1- .الواقعة : 27 _ 33.
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 671 ح 2525 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 456 ح 39247 ؛ روضة الواعظين : ص 554 .
3- .الرَكيّ : البئر ، وجمعها ركايا (النهاية : ج 2 ص 261 «ركا»).
4- .شرح الأخبار : ج 1 ص 178 ح 139 ، المعجم الكبير : ج 6 ص 266 ح 6167 ، كنز العمّال : ج 1 ص 474 ح 2059 .
5- .الشِّمْراخ : كلّ غصن من أغصان العِذق، وهو الذي عليه البُسر (النهاية : ج 2 ص 500 «شمرخ»).
6- .العَجَمُ : النوى (النهاية : ج 3 ص 187 «عجم»).
7- .القُلَّة : الحُبّ العظيم [الجرَّة] والجمع قِلال (النهاية : ج 4 ص 104 «قلل»).
8- .الدَلْو : معروفة، التي يُستقى بها، والجمع : دِلاء ودُلّي (لسان العرب : ج 14 ص 264 «دلا»).
9- .الاختصاص : ص 357 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 219 ح 212 وراجع : المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 517 ح 3776 و الفردوس : ج 4 ص 288 ح 6850 .

ص: 155

4 / 9 درخت هاى بهشت

4 / 9درخت هاى بهشتقرآن«و دست راستى ها ؛ دست راستى ها كدام اند؟ در [ زير ] درختان كُنار بى خار ، و درخت هاى موز كه ميوهايشان خوشه خوشه روى هم چيده است ، و سايه اى گسترده ، و آبى ريزان ، و ميوه اى فراوان ، نه بريده و نه ممنوع».

حديث6655.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، هيچ درختى نيست ، مگر آن كه تنه اش از طلاست.6656.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرح الأخبار_ به نقل از سلمان _: بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه بر سر چاهى بود ، وارد شدم . به من فرمود : « ... اى سلمان! هر كس خدا را يك بار تسبيح گويد ، يا يك لا إله إلّا اللّه بگويد ، يا يك اللّه أكبر بگويد ، يا يك بار حمد او را بگويد ، خداوند عز و جل به ازاى آن ، يك درخت در بهشت برايش مى كارد كه ريشه اش از طلاست و تنه اش از مرواريد و مزيّن به ياقوت است و ميوه اش مانند پستان دختران است و از شهد ، شيرين تر و از خامه نرم تر است . هر ميوه اى كه از آن چيده شود ، به جايش ميوه اى ديگر در مى آيد» .6657.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخل هاى بهشت ، تنه هايشان زر سرخ ، زيرشاخه هايشان زبرجد سبز ، سرشاخه هايشان دُرّ سفيد ، شاخه هايشان حلّه هاى سبز ، و رطب هايشان سفيدتر از سيم و شيرين تر از انگبين و نرم تر از خامه است و هسته ندارد . طول خوشه ، دوازده گز است كه از بالا به پايين چيده شده اند و هر خوشه اى كه از آن برگرفته شود ، خداوند ، آن را به حال اوّلش باز مى گرداند و اين ، همان سخن خداست كه : «نه بريده و نه ممنوع» . رطب هايش به اندازه خُمره است و موز و انارش ، به اندازه دَلْو و شانه ها و عودسوزهايش دُرند.

.

ص: 156

6658.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصَّحيحين عن أبي امامة :أَقبَلَ أَعرابِيٌ يَوما فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، لَقَد ذَكَرَ اللّهُ فِي القُرآنِ شَجَرَةً مُؤذِيَةً ، وَما كُنتُ أَرى أَنَّ فِي الجَنَّةِ شَجَرَةً تُؤذِي صاحِبَها .

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : وَما هِيَ؟

قالَ : السِّدرُ ، فَإِنَّ لَها شَوكا!

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «فِى سِدْرٍ مَّخْضُودٍ » ؛ يَخضِدُ (1) اللّهُ شَوكَهُ ، فَيَجعَلُ مَكانَ كُلِّ شَوكَةٍ ثَمَرَةً ، فَإِنَّها تُنبِتُ ثَمَرا تُفتَقُ الثَّمَرَةُ مَعَها عَن اثنَينِ وَسَبعِينَ لَونا ، ما مِنها لَونٌ يُشبِهُ الآخَرَ . (2)4 / 10شَجَرَةُ طُوبى6661.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طُوبى شَجَرَةٌ تَخرُجُ مِن جَنَّةِ عَدنٍ ، غَرَسَها رَبُّنا بِيَدِهِ . (3) .


1- .خَضَدْتُ الشَجَرَ : قطعتُ شَوكه، فهو خَضِيد ومَخضود (لسان العرب : ج 3 ص 163 «خضد»).
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 518 ح 3778 ، البعث والنشور : ص 187 ح 276 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 74 ح 263 ، كنز العمّال : ج 2 ص 45 ح 3053 وراجع : المعجم الكبير : ج 17 ص 130 ح 318.
3- .الكافي : ج 2 ص 201 ح 3 ، المحاسن : ج 2 ص 152 ح 1408 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 212 ح 47 كلّها عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام وفي الأخيرين من دون إسناد إلى النبيّ صلى الله عليه و آله ، ثواب الأعمال : ص 165 ح 1 عن عليّ بن أبي عليّ اللهبي عن الإمام الصادق عليه السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 143 ح 63 .

ص: 157

4 / 10 درخت طوبا

6658.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو اُمامه _: روزى باديه نشينى آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! خداوند در قرآن از درختِ صدمه زننده اى ياد كرده است ، در حالى كه من گمان نمى كنم در بهشت ، درختى باشد كه به صاحبش آسيب برساند !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چه درختى؟» .

گفت : كُنار ؛ زيرا خاردار است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « «در [ زير ] درختان كُنار بى خار» . خدا خارهاى آن را قطع مى كند و به جاى هر خارى ، ميوه اى مى گذارد . اين درخت ، ميوه اى مى دهد با هفتاد و دو رنگ كه هيچ رنگى از آن ، شبيه ديگرى نيست».4 / 10درخت طوبا6661.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طوبا ، درختى است كه از بهشت جاويدان مى رويد و آن را پروردگار ما با دست خود كاشته است.

.

ص: 158

6662.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ يَدْخُلُ الجَنَّةَ إلّا اُنْطُلِقَ بِهِ إِلَى طُوبى، فَتُفْتَحُ لَهُ أَكْمامُهَا، فَيَأْخُذُ مِنْ أَيِ ذلِكَ شَاءَ، إِنْ شَاءَ أَبْيَضَ وَإِنْ شَاءَ أَحْمَرَ وَإِنْ شَاءَ أَصْفَرَ وَإِنْ شَاءَ أَسْوَدَ، مِثْلَ شَقَائِقِ النُّعْمَانِ (1) وَأَرَقَّ وَأَحْسَنَ . (2)6663.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصفِ شَجَرَةِ طُوبى _: هِيَ شَجَرَةٌ غَرَسَها اللّهُ عز و جل ، وَنَفَخَ فِيها مِن رُوحِهِ ، وإنّ أَغصانَها لَتُرى مِن وَراءِ سُورِ الجَنَّةِ ، تَنبُتُ بِالحُلِيِ وَالحُلَلِ ، مُتَدَلِّيَةً عَلَى أَفواهِهِم . (3)6664.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِ اللّهِ تَبارَكَ وَتَعالَى : «طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَئابٍ » (4) _: يَعنِي وَحُسنَ مَرجِعٍ ، فَأَمّا طُوبى فَإِنَّها شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، ساقُها فِي دارِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، وَلَو أَنَّ طائِرا طارَ مِن ساقِها لَم يَبلُغ فَرعَها حَتَّى يَقتُلَهُ الهَرَمُ ، عَلى كُلِّ وَرَقَةٍ مِنها مَلَكٌ يَذكُرُ اللّهَ ، وَلَيسَ فِي الجَنَّةِ دارٌ إِلّا وَفِيها غُصنٌ مِن أَغصانِها ، وَإِنَّ أَغصانَها لَتُرى مِن وَراءِ سُورِ الجَنَّةِ ، تَحمِلُ لَهُم ما يَشاؤُونَ مِن حُلِيِّها وَحُلَلِها وَثِمارِها، لا يُؤخَذُ مِنها شَيءٌ إِلّا أَعادَهُ اللّهُ كَما كانَ ، بِأَنَّهُم كَسَبُوا طَيِّبا وَأَنفَقُوا قَصدا ، وَقَدَّمُوا فَضلاً فَقَد أَفلَحُوا وَأَنجَحُوا. (5)6665.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام :سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن طُوبى ، فَقالَ : شَجَرَةٌ أَصلُها فِي دارِي ، وَفَرعُها عَلى أَهلِ الجَنَّةِ . ثُمَّ سُئِلَ عَنها مَرَّةً اُخرى ، فَقالَ : فِي دارِ عَلِيٍ عليه السلام ، فَقِيلَ فِي ذَلِكَ ، فَقالَ : إِنَّ دارِي وَدارَ عَلِيٍ فِي الجَنَّةِ بِمكانٍ واحِدٍ . (6) .


1- .شَقائِقُ النُعْمان : نبت واحدتها شَقيقَة، سمّيت بذلك لحمرتها (لسان العرب : ج 10 ص 181 «شقق»).
2- .تفسير ابن كثير : ج 4 ص 378 عن أبي اُمامة ، الدرّ المنثور : ج 4 ص 644 نقلاً عن ابن أبي شيبة في صفة الجنّة وابن أبي حاتم عن أبي اُمامة.
3- .التوحيد : ص 237 ح 2 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام ، معاني الأخبار : ص 46 ح 2 ، الخصال : ص 332 ح 30 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله بزيادة «والثمار» بعد «والحُلل» ، العمدة : ص 350 ح 673 عن معاوية بن قرّة عن أبيه نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 178 ح 132 ؛ تفسير الطبري : ج 8 الجزء 13 ص 149 ، تفسير القرطبي : ج 9 ص 317 كلاهما عن معاوية بن قرّة عن أبيه نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 457 ح 39252 نقلاً عن ابن مردويه عن ابن عبّاس .
4- .الرعد : 29.
5- .الاختصاص : ص 358 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 219 ح 213.
6- .مجمع البيان : ج 6 ص 448 ، العمدة : ص 351 ح 676 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 234 كلاهما نحوه ، تفسير فرات : ص 209 ح 280 و ح 281 عن محمّد بن أحمد عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 36 ص 70 ح 17 نقلاً عن الطرائف .

ص: 159

6666.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ يك از شما نيست كه وارد بهشت شود ، مگر آن كه او را به نزد طوبا مى برند و غلاف هاى شكوفه هاى آن برايش باز مى شوند و او از هر كدام آنها كه خواست ، بر مى گيرد ، سفيد بخواهد يا سرخ يا زرد يا سياه ، مانند گل شقايق نعمان ؛ بلكه لطيف تر و زيباتر.6667.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف درخت طوبا _: درختى است كه خداوند عز و جل آن را كاشته و از جان خود در آن دميده است و شاخه هايش از پشت ديوار بهشت ، ديده مى شوند و زيور و حُلّه به بار مى نشاند كه در برابر دهان آنان ( بهشتيان ) آويزان اند.6668.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره اين سخن خداى بزرگ و والا : «طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» فرمود : يعنى : خوش بازگشتگاهى است ! طوبا ، درختى است در بهشت كه تنه آن ، در خانه محمّد صلى الله عليه و آله است و اگر پرنده اى از روى تنه آن به پرواز در آيد ، به شاخه آن نمى رسد تا از پيرى بميرد . بر هر برگى از آن ، فرشته اى است كه ذكر خدا مى گويد . در بهشت ، سرايى نيست ، مگر اين كه شاخه اى از طوبا در آن است و شاخه هايش از پشت ديوار بهشت ، ديده مى شوند . بر شاخه هاى طوبا ، هر زيور و جامه و ميوه اى كه بخواهند ، هست و هر چه از آنها برگرفته شود ، خداوند ، آن را به حال اوّلش باز مى گرداند و اين ، پاداش بهشتيان است ، از آن رو كه حلال به دست آوردند و به اعتدال خرج كردند و اضافى آن را بخشيدند ، پس كامياب و رستگار شدند.6669.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره طوبا سؤال شد . فرمود : «درختى است كه ريشه آن ، ، در خانه من است و شاخه هايش بر سر بهشتيان» .

دوباره در باره آن از ايشان سؤال شد . فرمود : «در خانه على است» .

علّت را جويا شدند . فرمود : «خانه من و خانه على در بهشت ، در يك مكان است». .

ص: 160

6662.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :طُوبى شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَصلُها فِي دارِ النَّبِيِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، وَلَيسَ مِن مُؤمِنٍ إِلّا وَفِي دارِهِ غُصنٌ مِنها ، لا يَخطُرُ عَلى قَلبِهِ شَهوَةُ شَيءٍ إِلّا أَتاهُ بِهِ ذَلِكَ ، وَلَو أَنَّ راكِبا مُجِدّا سارَ فِي ظِلِّها مِئَةَ عامٍ ما خَرَجَ مِنهُ ، وَلَو طارَ مِن أَسفَلِها غُرابٌ ما بَلَغَ أَعلاها حَتَّى يَسقُطَ هَرَما . أَلا فَفِي هَذا فَارغَبُوا . (1)6663.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :طُوبى شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ فِي دارِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ عليه السلام ، وَلَيسَ أَحَدٌ مِن شِيعَتِهِ إِلّا وَفِي دارِهِ غُصنٌ مِن أَغصانِها وَوَرَقَةٌ مِن أَوراقِها ، يَستَظِلُّ تَحتَها أُمَّةٌ مِنَ الأُمَمِ . (2)6664.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كانَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُكثِرُ تَقبِيلَ فاطِمَةَ عليهاالسلام ، فَأَنكَرَت ذَلِكَ عائِشَةُ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا عائِشَةُ ، إِنِّي لَمّا أُسرِيَ بِي إِلى السَّماءِ دَخَلتُ الجَنَّةَ فَأَدنانِي جَبرَئِيلُ مِن شَجَرَةِ طُوبى ، وَناوَلَنِي مِن ثِمارِها ، فَأَكَلتُ ، فَحَوَّلَ اللّهُ ذَلِكَ ماءً فِي ظَهرِي ، فَلَمّا هَبَطتُ إِلَى الأَرضِ واقَعتُ خَدِيجَةَ ، فَحَمَلَت بِفاطِمَةَ ، فَما قَبَّلتُها قَطُّ إِلّا وَجَدتُ رائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبى مِنها . (3) .


1- .الكافي : ج 2 ص 239 ح 30 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 290 ح 323 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، الخصال : ص 483 ح 56 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 213 ح 50 كلاهما عن أبي بصير عن الإمام الباقر عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، مشكاة الأنوار : ص 159 ح 402 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 117 ح 2.
2- .تفسير القمّي : ج 1 ص 365 عن أبي عبيدة ، بحار الأنوار : ج 8 ص 120 ح 9.
3- .تفسير القمّي : ج 1 ص 365 عن أبي عبيدة ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 212 ح 46 عن أبان بن تغلب نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 120 ح 10.

ص: 161

6665.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :طوبا ، درختى است در بهشت كه ريشه آن ، در خانه پيامبر ما محمّد صلى الله عليه و آله است و هيچ مؤمنى نيست ، مگر اين كه شاخه اى از آن درخت ، در خانه اوست و دلش هر چيزى را هوس كند ، آن درخت برايش مى آورد و اگر سوارى چابك ، صد سال در سايه آن راه بپيمايد ، از آن خارج نمى شود و اگر از پايين آن ، كلاغى پرواز كند ، به بلندايش نمى رسد تا آن كه از پيرى به زير افتد . هان! پس براى اين نعمت بكوشيد.6666.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :طوبا ، درختى است در بهشت در خانه امير مؤمنان عليه السلام ، و در خانه هر يك از شيعيان او نيز شاخه اى از شاخه هاى اين درخت و برگى از برگ هاى آن هست و در زير آن ، يك امّت ، سايه مى گيرد.6667.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، فاطمه عليهاالسلام را زياد مى بوسيد . عايشه به اين كار ، خرده گرفت . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى عايشه ! شبى كه به آسمان بُرده شدم ، به بهشت وارد شدم . جبرئيل ، مرا به نزديك درخت طوبا برد و از ميوه هاى آن به من داد و من خوردم و خداوند ، آن را به نطفه اى در پشت من تبديل كرد . چون به زمين فرود آمدم ، با خديجه هم بستر شدم و او فاطمه را حامله شد . از اين رو ، هر وقت فاطمه را مى بوسم ، بوى درخت طوبا را از او استشمام مى كنم» . .

ص: 162

6668.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الخصال عن عامر بن واثلة :كُنتُ فِي البَيتِ يَومَ الشُّورى ، فَسَمِعتُ عَلِيّا عليه السلام وَهُوَ يَقُولُ : ... نَشَدتُّكُم بِاللّهِ هَل فِيكُم أَحَدٌ قالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ كَما قالَ لِي : «إِنَّ طُوبى شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَصلُها فِي دارِ عَلِيٍ ، لَيسَ مِن مُؤمِنٍ إِلّا وَفِي مَنزِلِهِ غُصنٌ مِن أَغصانِها» غَيرِي؟ قالُوا : اَللَّهُمَّ لا . (1)6669.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كمال الدّين عن أبي بصير :قالَ الصَّادِقُ عليه السلام : طُوبى لِمَن تَمَسَّكَ بِأَمرِنا فِي غَيبَةِ قائِمِنا ، فَلَم يَزِغْ قَلبُهُ بَعدَ الهِدايَةِ .

فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ وَما طُوبى؟

قالَ : شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَصلُها فِي دارِ عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام ، وَلَيسَ مِن مُؤمِنٍ إِلّا وَفِي دارِهِ غُصنٌ مِن أَغصانِها ، وَذَلِكَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَئابٍ » . (2)6670.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ المُؤمِنَ إِذا لَقِيَ أَخاهُ وَتَصافَحا (3) لَم تَزَلِ الذُّنُوبُ تَتَحاتُّ (4) عَنهُما ماداما مُتَصافِحَينِ كَتَحاتِّ الوَرَقِ عَنِ الشَّجَرِ ، فَإِذا افتَرَقا قالَ مَلَكاهُما : جَزاكُما اللّهُ خَيرا عَن أَنفُسِكُما ، فَإِنِ التَزَمَ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما صاحِبَهُ ناداهُما مُنادٍ : طُوبى لَكُما وَحُسنُ مَآبٍ . وَطُوبى شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَصلُها فِي دارِ أَميرِ المُؤمِنِينَ ، وَفَرعُها فِي مَنازِلِ أَهلِ الجَنَّةِ ، فَإِذا افتَرَقا ناداهُما مَلَكانِ كَرِيمانِ : أَبشِرا يا وَلِيَّيِ اللّهِ بِكَرامَةِ اللّهِ وَالجَنَّةُ مِن وَرائِكُما. (5)6671.عنه عليه السلام :الدرّ المنثور عن فرقد السّبخيِ :أَوحَى اللّهُ إِلى عِيسَى بنِ مَريَمَ عليه السلام فِي الإِنجِيلِ : يا عِيسَى ، جِدَّ فِي أَمرِي وَلا تَهزُل ، وَاسمَع قَولِي وَأَطِع أَمرِي . يَابنَ البِكرِ البَتُولِ ، إِنِّي خَلَقتُكَ مِن غَيرِ فَحلٍ ، وَجَعَلتُكَ وَأُمَّكَ آيةً لِلعالَمِينَ ، فَإِيّايَ فَاعبُد ، وَعَلَيَ فَتَوَكَّل ، وَخُذِ الكِتابَ بِقُوَّةٍ .

قالَ عِيسى عليه السلام : أَي رَبِّ ، أَيَّ كِتابٍ آخُذُ بِقُوَّةٍ ؟ قالَ: خُذ كِتابَ الإِنجِيلِ بِقُوَّةٍ ، فَفَسِّرهُ لِأَهلِ السريانِيَّةِ ، وَأَخبِرهُم إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِله إِلّا أَنَا ، الحَيُ القَيُّومُ ، البَديِعُ الدّائِمُ ، الَّذِي لا زَوالَ لَهُ ، فَآمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِ الَّذِي يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمانِ ، فَصَدِّقُوهُ وَاتَّبِعُوهُ ، صاحِبِ الجَمَلِ وَالمِدرَعَةِ وَالهِراوَةِ وَالتّاجِ ، الأَنجَلِ (6) العَينِ ، المَقرُونِ الحاجِبَينِ ، صاحِبِ الكِساءِ ، الَّذِي إِنَّما نَسلُهُ مِنَ المُبارَكَةِ _ يَعنِي خَدِيجَةَ _ .

يا عِيسَى ، لَها بَيتٌ مِن لُؤلُؤٍ مِن قَصَبٍ مُوصَلٍ بِالذَّهَبِ ، لا يُسمَعُ فِيهِ أَذًى وَلا نَصَبٌ ، لَها ابنَةٌ _ يَعنِي فاطِمَةَ _ وَلَها ابنانِ فَيُستَشهَدانِ _ يَعنِي الحَسَنَ وَالحُسَينَ عليهماالسلام _ طُوبى لِمَن سَمِعَ كَلامَهُ ، وَأَدرَكَ زَمانَهُ ، وَشَهِدَ أَيّامَهُ .

قالَ عِيسَى عليه السلام : يا رَبِّ وَما طُوبى؟

قالَ : شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَنا غَرَستُها بِيَدِي ، وَأَسكَنتُها مَلائِكَتِي ، أَصلُها مِن رِضوانَ ، وَماؤُها مِن تَسنِيمٍ . (7) .


1- .الخصال : ص 558 ح 31 ، بحار الأنوار : ج 31 ص 320 ح 1 .
2- .كمال الدين : ص 358 ح 55 ، معاني الأخبار : ص 112 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 52 ص 123 ح 6 .
3- .في المصدر : «فصافحا» والتصويب من بحار الأنوار .
4- .تحاتَّت : أي تساقطت (النهاية : ج 1 ص 337 «حتَّ»).
5- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 212 ح 49 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 76 ص 41 ح 41.
6- .عَيْنٌ نَجْلاء : أي واسعة (النهاية : ج 5 ص 23 «نجل»).
7- .الدرّ المنثور : ج 4 ص 644 نقلاً عن ابن أبي حاتم ، البداية والنهاية : ج 2 ص 78 و ص 79 عن أبي هريرة نحوه ؛ كمال الدين : ج 1 ص 159 ح 18 عن حمّاد بن عبد اللّه بن سليمان ، الأمالي للصدوق : ص 345 ح 418 عن عبد اللّه بن سليمان ، إعلام الورى : ص 21 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 16 ص 144 ح 1.

ص: 163

6672.عنه عليه السلام :الخصال_ به نقل از عامر بن واثله _: روز شورا ، من در خانه[ ى خدا ] بودم . صداى على عليه السلام را شنيدم كه مى فرمود : «... شما را به خدا سوگند مى دهم كه آيا در ميان شما كسى جز من هست كه پيامبر خدا در باره او همچون من ، فرموده باشد : طوبا ، درختى است در بهشت كه ريشه آن ، در خانه على است و هيچ مؤمنى نيست ، مگر اين كه شاخه اى از شاخه هاى آن ، در خانه اوست ؟» .

گفتند : نه ، به خدا!6673.عنه عليه السلام :كمال الدين_ به نقل از ابو بصير _: امام صادق عليه السلام فرمود : «طوبا ، از آنِ كسى است كه در غيبت قائم ما ، در راه ما استوار بماند و دلش پس از آن كه هدايت گشته است ، به گم راهى نيفتد » .

گفتم : فدايت شوم ! طوبا چيست؟

فرمود : «درختى بهشتى است كه ريشه اش در خانه على بن ابى طالب عليه السلام است و در خانه هر مؤمنى نيز شاخه اى از آن وجود دارد و اين ، همان سخن خداى عز و جلاست كه : «طوبا براى ايشان است و چه خوش بازگشتگاهى است ! » » .6674.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مؤمن ، هر گاه به برادرش برسد و با هم دست دهند ، تا زمانى كه دست در دست يكديگر دارند ، گناهانشان همانند ريختن برگ درخت ، فرو مى ريزد و آن گاه كه از هم جدا شوند ، دو فرشته آنها مى گويند : «خداوند به شما دو تن ، سزاى نيك دهد !» . پس اگر يكديگر را در آغوش كشند ، منادى اى ندا مى دهد كه : «طوبا براى شماست و چه خوش بازگشتگاهى است !» _ و طوبا ، درختى است در بهشت كه ريشه اش در خانه امير مؤمنان عليه السلام و شاخه هايش در منازل بهشتيان است _ و چون از هم جدا شوند ، دو فرشته گرامى به آنان ندا مى دهند كه : «مژده باد شما دو دوست خدا را به كرامت خدا ! بهشت ، پيش روى شماست ! ».6675.عنه عليه السلام :الدرّ المنثور_ به نقل از فرقد سبخى _: خداوند در انجيل به عيسى بن مريم عليه السلام وحى فرمود كه : «اى عيسى! در كار من ، جدّى باش و آن را به شوخى مگير و سخنم را بشنو و فرمانم را اطاعت كن . اى پسر آن باكره پاك دامن! من تو را بدون پدر آفريدم و تو و مادرت را نشانه اى [ از قدرت خويش ] براى جهانيان قرار دادم . پس فقط مرا بندگى كن و بر من توكّل نماى و كتاب را با قدرت بگير» .

عيسى عليه السلام گفت : اى پروردگار من ! كدام كتاب را با قدرت بگيرم ؟ فرمود : «كتاب انجيل را با نيرو بگير و آن را براى سريانيان ، بيان كن و آنان را آگاه گردان كه منم خداى يگانه و معبودى جز من نيست ، زنده پايدارم و نوآفرين و پاينده اى هستم كه هرگز از ميان نمى رود .

پس [به آنان بگو :] به خدا و فرستاده او ، پيامبرى كه در آخرزمان مى آيد ، ايمان آوريد و او را تصديق كنيد و از او پيروى نماييد ؛ از همان صاحب اُشتر و زره و چوب دستى و تاج ، درشت چشمِ ابرو پيوسته ، صاحب كسا ؛ همو كه نسلش از بانويى خجسته است» يعنى خديجه .

[و افزود :] «اى عيسى! براى او خانه اى است از مرواريد آبدارِ پيوند خورده به طلا ، كه در آن ، هيچ گزند و رنجى نمى رسد ، و يك دختر دارد» يعنى فاطمه عليهاالسلام«و براى آن دختر ، دو پسر است كه هر دو به شهادت مى رسند» يعنى حسن و حسين عليهماالسلام . «طوبا ، از آنِ كسى كه سخن او را بشنود و زمانش را دريابد و در روزگار او به سر برد !» .

عيسى عليه السلام گفت : پروردگارا ! طوبا چيست؟

فرمود: «درختى است در بهشت كه من با دستان خويش ، آن را كاشته ام و فرشتگانم را در آن ، سُكنا داده ام . ريشه اش از رضوان است و آبش از [ چشمه ]تسنيم» . .

ص: 164

4 / 11ظِلالُ الجَنَّةِالكتاب«إِنَّ أَصْحَ_بَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِى شُغُلٍ فَ_كِهُونَ * هُمْ وَ أَزْوَ جُهُمْ فِى ظِ_لَ_لٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئونَ * لَهُمْ فِيهَا فَ_كِهَةٌ وَ لَهُم مَّا يَدَّعُونَ * سَلَ_مٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ ». (1)

«مَّتَّكِئينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَ لَا زَمْهَرِيرًا * وَ دَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِ_لَ__لُهَا وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلاً ». (2)

.


1- .يس : 55 _ 58 وراجع : النساء : 57 ؛ الرعد : 35 ؛ المرسلات : 41 ؛ الواقعة : 30.
2- .الإنسان : 13 _ 14.

ص: 165

4 / 11 سايه هاى بهشت

4 / 11سايه هاى بهشتقرآن«در آن روز [قيامت] ، اهل بهشت ، كار و بارى خوش در پيش دارند . آنها با همسرانشان در زير سايه ها بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن جا براى آنها [ هر گونه ] ميوه و هر چه دلشان بخواهد ، است . از جانب پروردگارى مهربان ، [ به آنان ] سلام گفته مى شود».

«در آن جا بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن جا نه آفتابى مى بينند و نه سرمايى . و سايه هاى آنها (درختان) به آنان نزديك است و ميوه هاى آنها [ براى چيدن ] ، رام».

.

ص: 166

الحديث6678.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَشَجَرَةً يَسِيرُ الرّاكِبُ فِي ظِلِّها مِائَةَ سَنَةٍ ، وَاقرَؤُوا إِن شِئتُم «وَ ظِ_لٍّ مَّمْدُودٍ » (1) . (2)6679.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصفِ سِدرَةِ المُنتَهى _: يَسِيرُ الرّاكِبُ فِي الفَنَنِ (3) مِنها مِائَةَ سَنَةٍ ، يَستَظِلُّ بِالفَنَنِ مِنها مِئَةُ راكِبٍ ، فِيها فِراشٌ مِن ذَهَبِ . (4)6680.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ فِي أَحوالِ أَهلِ الجَنَّةِ _: يَتَنَعَّمُونَ فِي جَنّاتِهِم فِي ظِلٍّ مَمدُودٍ فِي مِثلِ ما بَينَ طُلُوعِ الفَجرِ إِلى طُلُوعِ الشَّمسِ . (5)6681.عنه عليه السلام :المناقب لابن شهر آشوب_ فِي خَبَرِ الرّاهِبِ الَّذِي سَأَلَ الإِمامَ الكاظِمَ عليه السلام عَن بَعضِ الأُمُورِ _: قالَ [الرَّاهِبُ] : وَفِي الجَنَّةِ ظِلٌّ مَمدُودٌ؟

فَقالَ عليه السلام : الوَقتُ الَّذِي قَبلَ طُلُوعِ الشَّمسِ كُلُّها ظِلٌّ مَمدُودٌ ، قَولُهُ : «أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّ_لَّ» (6) . (7) .


1- .الواقعة : 30.
2- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1187 ح 3080 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1450 ح 4335 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 795 ح 2733 كلّها عن أبي هريرة ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2176 ح 2827 عن سهل بن سعد وفيه صدره إلى «سنة» ، سنن الترمذي : ج 5 ص 400 ح 3293 عن أنس وراجع : الإقبال : ج 1 ص 345 .
3- .الفَنَن : الغُصنُ الغَضُّ الوَرَقِ (مفردات ألفاظ القرآن : ص 645 «فنن»).
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 510 ح 3748 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 680 ح 2541 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 54 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 462 ح 39271.
5- .الكافي : ج 8 ص 99 ح 69 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 747 ح 3 كلاهما عن محمّد بن إسحاق المدني عن الإمام الباقر عليه السلام وراجع : تفسير القمّي : ج 2 ص 115 .
6- .الفرقان : 45.
7- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 311 ، بحار الأنوار : ج 48 ص 105 ح 8 .

ص: 167

حديث6683.الإمام الحسين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درختى است كه سواره ، صد سال در سايه آن ، راه مى پيمايد . اگر خواستيد آن را در قرآن بخوانيد [ ، آن جاست كه مى گويد ] : «و در سايه اى كشيده » .6684.الإمام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف «سِدرةُ المُنتهى (آخرين درخت سدر)» _: سواره ، صد سال در [ سايه ] شاخه آن ، راه مى پيمايد و صد سوار در سايه شاخه آن جاى مى گيرند و در آن ، فرشى از طلاست.6805.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در احوال بهشتيان _: در باغ هاى خويش ، در سايه اى كه به اندازه طلوع سپيده تا طلوع آفتابْ كشيده است ، خوش و خرّم مى زيَند.6804.عنه عليه السلام ( _ في كِتابِهِ لِلأَشتَرِ حينَ وَلّاهُ عَلى مِصرَ ) المناقب ، ابن شهرآشوب_ در گزارش از راهبى كه در باره برخى چيزها از امام كاظم عليه السلام پرسيد _: راهب گفت : آيا سايه اى گسترده ، در بهشت است؟

فرمود : «زمان پيش از طلوع آفتاب ، همه اش سايه گسترده است . خداوند مى فرمايد : «آيا نديده اى كه پروردگارت چگونه سايه را گسترده است؟» » . .

ص: 168

4 / 12ثِمارُ الجَنَّةِالكتاب«وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَ_ذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَ_بِهًا وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ ». (1)

«فَأَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُواْ كِتَ_بِيَهْ * إِنِّى ظَنَنتُ أَنِّى مُلَ_قٍ حِسَابِيَهْ * فَهُوَ فِى عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ * فِى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ * كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِيئا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِى الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ». (2)

الحديث6802.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَتِهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصفِ ثِمارِ الجَنَّةِ _: وَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! إِنَّ الحَبَّةَ _ يَعنِي الرُّمّانَ _ فِي الجَنَّةِ لَتَسقُطُ فَتَستُرُ الخادِمَ مِن المَخدُومِ عظما، وَالثِّمارُ كَثَديِ الأَبكارِ ، أَليَنُ مِنَ الزُّبدِ ، وَأَحلَى مِنَ الشَّهدِ . (3)6801.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ فِي ذِكرِ ما يَلقَاهُ المُؤمِنُ عِندَ دُخُولِهِ الجَنَّةَ _: يَدخُلُ فَإِذا هُوَ بِسِماطَينِ مِن شَجَرٍ ، أَغصانُها اللُّؤلُؤُ ، وَفُرُوعُها الحُلِيُّ والحُلَلُ ، ثِمارُها مِثلُ ثَديِ الجَوارِي الأَبكارِ . (4) .


1- .البقرة : 25.
2- .الحاقّة : 19 _ 24 وراجع : المؤمنون : 19 ؛ يس : 57 ؛ الصافّات : 42 ؛ ص : 51 ؛ الزخرف : 73 ؛ الدّخان : 55 ؛ محمّد : 15 ؛ الطور : 22 ؛ الرحمن : 11، 52، 68 ؛ الواقعة : 20 ، 32 ؛ الإنسان : 14 ؛ المرسلات : 42.
3- .الفردوس : ج 4 ص 363 ح 7048 عن ابن عبّاس .
4- .الاختصاص : ص 350 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 212 ح 205.

ص: 169

4 / 12 ميوه هاى بهشت

4 / 12ميوه هاى بهشتقرآن«و كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى درست انجام داده اند ، مژده ده كه ايشان را باغ هايى است كه در آنها جوى ها روان اند . هر گاه ميوه اى از آنها روزىِ ايشان شود ، مى گويند : «اين ، همان است كه پيش از اين ، روزىِ ما بوده است» و مانند آن نعمت ها براى آنان آورده مى شود و در آن جا همسرانى پاكيزه خواهند داشت و در آن جا جاودانه مى مانند».

«امّا كسى كه كارنامه اش به دست راستش داده شود ، مى گويد : «بياييد و كتابم را بخوانيد . من يقين داشتم كه به حساب خود مى رسم» . پس ، او در يك زندگىِ خوش است ؛ در بهشتى برين كه ميوه هايش در دسترس است . بخوريد و بنوشيد ، گوارايتان باد ، به پاداش آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد ! ».

حديث6794.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف ميوه هاى بهشت _: سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، دانه _ يعنى انار _ در بهشت [ از درخت ] مى افتد و چندان درشت است كه ميان خدمتكار و آقايش حايل مى گردد . ميوه هايش [ نيز ]به بزرگى پستان دوشيزگان است و نرم تر از مَسكه و شيرين تر از انگبين.6793.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان آنچه مؤمن هنگام ورودش به بهشت مى يابد _: داخل [ بهشت ] مى شود و با دو رديف درخت مواجه مى گردد كه تركه هايشان مرواريد است و شاخه هايشان جواهرات و حُلّه ، و ميوه هايشان مانند پستا دختران باكره.

.

ص: 170

6798.عنه عليه السلام :المنتخب من مسند عبد بن حميدٍ عن عمر بن الخطّاب :جاءَ أُناسٌ مِنَ اليَهُودِ إِلى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالُوا : يا مُحَمَّدُ ، أَفِي الجَنَّةِ فاكِهَةٌ؟ قالَ : نَعَم ، فِيها فاكِهَةٌ وَنَخلٌ وَرُمّانٌ . قالَ : أَفَيَأكُلُونَ كَما يَأْكُلُونَ فِي الدُّنيا؟ قالَ : نَعَم وَأَضعافٌ ، قالَ : أَفَيَقضُونَ الحَوائِجَ؟ قالَ : لا، وَلِكنَّهُم يَعرَقُونَ وَيَرشَحُونَ ، فَيَذهَبُ اللّهُ بِما فِي بُطُونِهِم مِن أَذًى . (1)6797.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَتِهِ _ ) تفسير الطّبري عن قتادة_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ » (2) _: ثِمارُهُم [أَي أَهلِ الجَنَّةِ ]دانِيَةٌ ، لا يَرُدُّ أَيدِيَهُم عَنهُ بُعدٌ وَلا شَوكٌ ، ذكر لنا أَنَّ نَبِيَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ لا يَقطَعُ رَجُلٌ ثَمَرَةً مِنَ الجَنَّةِ فَتَصِلَ إِلى فِيهِ حَتَّى يُبَدِّلَ اللّهُ مَكانَها خَيرا مِنها . (3)6796.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَنزِعُ رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ مِن ثَمَرِها شَيئا إِلّا أَخلَفَ اللّهُ مَكانَها مِثلَها . (4)4 / 13فُرُشُ الجَنَّةِالكتاب«وَ فُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ ». (5)

«مُتَّكِئينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَ_ائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ * فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ». (6)

.


1- .المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 43 ح 35 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 716 نقلاً عن الحارث بن أبي اُسامة وابن مردويه ، كنز العمّال : ج 14 ص 647 ح 39775.
2- .الرحمن : 54 .
3- .تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 149 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 710 نقلاً عن عبد بن حميد.
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 497 ح 8390 ، تفسير الثعلبي : ج 8 ص 344 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 97 نقلاً عن البزّار وفيهما «مثلاها» بدل «مثلها» وكلّها عن ثوبان .
5- .الواقعة : 34.
6- .الرحمن : 54 _ 55 .

ص: 171

4 / 13 فرش هاى بهشت

6790.امام على عليه السلام :المنتخب من مسند عبد بن حميد_ به نقل از عمر بن خطّاب _: جمعى از يهود ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : اى محمّد! آيا در بهشت ، ميوه هست ؟

فرمود : «آرى . در آن جا ميوه و خرمابن و انار هست » .

[ يكى از آنان ] گفت : آيا همچنان كه در دنيا مى خورند ، در آن جا هم مى خورند ؟ فرمود : «آرى ، و چندين برابر» .

گفت : آيا قضاى حاجت هم مى كنند ؟ فرمود : «نه ؛ بلكه بدنشان عرق و ترشّح مى كند و از اين طريق ، خداوند ، فضولات شكم آنها را دفع مى كند» .6789.امام صادق عليه السلام :تفسير الطبرى_ به نقل از قتاده ، _در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : « و چيدن ميوه آن دو باغ ، در دسترس است» _ : ميوه هاى اهل بهشت ، به آنها نزديك است و هيچ فاصله و يا خارى ، مانع دست هاى آنان از آن ميوه ها نمى شود . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، هر ميوه اى كه كسى از بهشت مى چيند ، هنوز به دهان او نرسيده ، خداوند ، بهتر از آن را جايگزينش مى سازد» .6788.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مردى از بهشتيان ، چيزى از ميوه هاى آن را نمى چيند ، مگر آن كه خداوند ، مانندش را جايگزين آن مى كند.4 / 13فرش هاى بهشتقرآن«و فرش هايى گسترده » . (1)

«بر فرش هايى كه آستر آنها از ابريشم ستبر است ، تكيه مى زنند و چيدن [ ميوه ]آن دو باغ ، در دسترس است . پس ، كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را منكريد؟».

.


1- .بعضى مترجمان قرآن كريم ، اين آيه را چنين ترجمه كرده اند : «و همخوابگانى بلند بالا» . ادامه آيه چنين است : «ما آنان را پديد آورده ايم پديد آوردنى ، و ايشان را دوشيزه گردانيديم ، شوى دوستِ همسال ، براى ياران راست» .

ص: 172

الحديث6789.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ فُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ » _: اِرتِفاعُها لَكَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ مَسِيرَةُ خَمسِمِائَةِ سَنَةٍ . (1)6788.عنه عليه السلام :المعجم الكبير عن أبي امامة :سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنِ الفُرُشِ المَرفُوعَةِ فَقالَ : لَو طُرِحَ فِراشٌ مِن أَعلاها لَهَوَى إِلى قَرارِها مِائَةَ خَرِيفٍ . (2)4 / 14سُرُرُ الجَنَّةِالكتاب«فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ ». (3)

«هُمْ وَ أَزْوَ جُهُمْ فِى ظِ_لَ_لٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئونَ ». (4)

«وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَ_بِلِينَ ». (5)

الحديث6780.لقمان ( _ به پسرش _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السُّرُرُ المَرفُوعَةُ عَرضُها فَرسَخٌ فِي طُولِ مِيلٍ فِي السَّماءِ ، عَلَيهِ سَبعُونَ فِراشا كَقَدرِ سَبعِينَ غُرفَةً ، بَعضُها فَوقَ بَعضٍ . (6) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 679 ح 2540 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 151 ح 11719 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 418 ح 7405 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 185 كلّها عن أبي سعيد الخدري والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 44 ح 3051.
2- .المعجم الكبير : ج 8 ص 243 ح 7947 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 15 نقلاً عن ابن مردويه ، كنز العمّال : ج 2 ص 45 ح 3052.
3- .الغاشية : 13.
4- .يس : 56 .
5- .الحجر : 47.
6- .الفردوس : ج 2 ص 344 ح 3558 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 14 ص 651 ح 39781 عن ابن مردويه عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه.

ص: 173

4 / 14 تخت هاى بهشت

حديث6778.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و فرش هايى گسترده » _ : گستردگى آنها به اندازه فاصله آسمان و زمين است ، به مسافت پانصد سال راه.6777.امام على عليه السلام :المعجم الكبير _ به نقل از ابو اُمامه _ :از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره «فرش هاى گسترده» سؤال شد . فرمود : «اگر يك فرش از سرِ آن انداخته شود ، بعد از صد پاييز (1) به انتهاى آن مى رسد ».4 / 14تخت هاى بهشتقرآن«در آن ، تخت هايى بلند است».

«آنان و همسرانشان در سايه ها بر تخت ها تكيه زده اند».

«و هر كينه اى را از دل هايشان بر مى كنيم ؛ برادرانى كه بر تخت هايى رو به روى هم اند».

حديث6777.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تخت هاى بلند ، عرضشان يك فرسخ است ، با بلنداى يك ميل در آسمان و بر روى هر تختى ، هفتاد فرش است به اندازه هفتاد اتاق كه بعضى از آنها بر روى هم افتاده اند .

.


1- .كلمه «خريف» كه در متن عربىِ حديث آمده است ، يعنى : پاييز ، سال ، هفتاد سال ، چهل سال.

ص: 174

6776.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «فِى ظِ_لَ_لٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئونَ » _: الأَرائِكُ : السُّرُرُ عَلَيها الحِجالُ (1) . (2)4 / 15أَوانِي الجَنَّةِالكتاب«يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ». (3)

«وَ يُطَافُ عَلَيْهِم بِئانِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَ أَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا * قَوَارِيرَاْ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا ». (4)

الحديث6773.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن شَرِبَ الخَمرَ فِي الدُّنيا لَم يَشرَبهُ فِي الآخِرَةِ ، وَمَن شَرِبَ فِي آنِيَةِ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ فِي الدُّنيا لَم يَشْرَب بِها فِي الآخِرَةِ . (5)6772.امام صادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :يَنفُذُ البَصَرُ فِي فِضَّةِ الجَنَّةِ كَما يَنفُذُ فِي الزُّجاجِ . (6)راجع : ص 198 (حليّ أهل الجنّة) .

.


1- .الحِجَال : واحدها الحَجَلَة ؛ بيت كالقبّة يُستر بالثياب وتكون له أزرار كبار (النهاية : ج 1 ص 346 «حجل»).
2- .تفسير القمّي : ج 2 ص 216 عن أبي الجارود ، الاختصاص : ص 357 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 124 ح 21 ؛ تفسير الطبري : ج 9 الجزء 15 ص 243 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 79 ح 74 كلاهما عن مجاهد من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
3- .الزخرف : 71.
4- .الإنسان : 15 و 16.
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 157 ح 7216 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 195 ح 6869 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 219 ح 1220 نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 321 ح 41224.
6- .مجمع البيان : ج 10 ص 621 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 399 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 111.

ص: 175

4 / 15 ظرف هاى بهشت

6770.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه: «در سايه ها ، بر اريكه ها تكيه زده اند» : اريكه ها ، تخت هايى هستند كه بر روى آنها ، حجله نصب شده است .4 / 15ظرف هاى بهشتقرآن«سينى هايى از طلا و جام هايى ، بر گرد آنان ، گردانده مى شود و در آن جا ، آنچه دل ها هوس آن كنند ، و ديدگان را خوش آيد [ ، هست ] و شما در آن جاويدانيد».

«و ظرف هاى سيمين و جام هاى بلورين ، بر گرد آنان ، گردانده مى شود ؛ جام هايى از سيم كه درست به اندازه ، آنها را از كار در آورده اند».

حديث6768.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در دنيا باده بنوشد ، در آخرت آن را نخواهد نوشيد و هر كس در دنيا در ظرف هاى زرّين و سيمين بياشامد ، در آخرت با آنها نخواهد آشاميد.6767.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :نگاه ، از [ ظروف ] نقره بهشت ، چنان عبور مى كند كه از شيشه عبور مى كند .ر . ك : ص 199 (زيورهاى بهشتيان) .

.

ص: 176

4 / 16خَدَمُ الجَنَّةِالكتاب«وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَ نٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا ». (1)

الحديث6765.عنه عليه السلام :مجمع البيان_ فِي ذَيلِ قَولِهِ تَعالى : «وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ » (2) _: عَنِ الحَسَنِ أَنَّهُ قالَ : قِيلَ : يا رَسُولِ اللّهِ ، اَلخادِمُ كَاللُّؤلُؤِ فَكَيفَ المَخدُومُ؟ فَقالَ : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ فَضلَ المَخدُومِ عَلَى الخادِمِ كَفَضلِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ عَلَى سائِرِ الكَواكِبِ . (3)6764.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام عليٍّ عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَ نٌ مُّخَلَّدُونَ» _: إِنَّهُم أَولادُ أَهلِ الدُّنيا ، لَم يَكُن لَهُم حَسَناتٌ فَيُثابُوا عَلَيها ، وَلا سَيِّئاتٌ فَيُعاقَبُوا عَلَيها ، فَأُنزِلُوا هَذِهِ المَنزِلَةَ . (4)4 / 17مَركُوبُ الجَنَّةِ6761.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ يَتَزاوَرُونَ عَلَى النَّجائِبِ (5) ، بيض كَأَنَّهُنَّ الياقُوتُ ، وَلَيسَ فِي الجَنَّةِ شَيءٌ مِنَ البَهائِمِ إِلّا الإِبِلُ وَالطَّيرُ . (6) .


1- .الإنسان : 19 وراجع : الطور : 24 و الواقعة : 17.
2- .الطور : 24.
3- .مجمع البيان : ج 9 ص 251 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 102 ؛ تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 29 عن قتادة.
4- .مجمع البيان : ج 9 ص 327 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 742 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 291 ح 5 .
5- .النَجِيْبُ : الفاضل من كلّ حيوان (لسان العرب : ج 1 ص 748 «نجب»).
6- .المعجم الكبير : ج 4 ص 179 ح 4069 عن أبي أيّوب ، الزهد لابن المبارك : ص 551 ح 1579 عن عطاء نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 475 ح 39324.

ص: 177

4 / 16 خدمتكاران بهشت
4 / 17 مَركب بهشت

4 / 16خدمتكاران بهشتقرآن«و بر گِرد آنان ، پسرانى جاودانى مى گردند . چون آنها را ببينى ، گويى كه مرواريدهايى پراكنده اند».

حديث6758.امام على عليه السلام :مجمع البيان_ در ذيل اين سخن خداى بلندمرتبه : «براى [ خدمتكارى ] آنان ، پسرانى اند كه بر گِردشان مى گردند . گويا مرواريدى اند كه [ در صدف ]نهفته است» _: از حسن (1) روايت شده است كه : به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفته شد : اى پيامبر خدا ! وقتى خدمتكار به سانِ مرواريد است ، پس مخدوم (ارباب) ، چگونه است؟

فرمود : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، برترى مخدوم بر خدمتكار ، همچون برترى ماه شب چهارده بر ديگر ستارگان است» .6757.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ در باره اين سخنِ خداى بلندمرتبه : «و بر گِرد آنان ، پسرانى جاودانه مى گردند» _: آنان ، فرزندان مردم دنيايند كه نه كار نيكى داشته اند تا براى آن ، پاداش داده شوند و نه گناهى كرده اند تا براى آن ، مجازات شوند . از اين رو ، اين جايگاه به آنها داده شده است.4 / 17مَركب بهشت6754.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، يكديگر را سوار بر ماده اُشتران نژاده سفيدى كه به ياقوت مى مانند ، ديدار مى كنند . در بهشت ، حيوانى جز اُشتر و پرنده نيست .

.


1- .منظور ، امام حسن عليه السلام يا حسن بَصْرى است .

ص: 178

6759.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يَتَزاوَرُ أَهلُ الجَنَّةِ عَلَى نُوقٍ عَلَيها الحَشايا ، فَيَزُورُ أَهلُ عِلِّيِّينَ مَن أَسفَلُ مِنهُم ، وَلا يَزُورُ مَن أَسفَلُ مِنهُم أَهلَ عِلِّيِّينَ إِلَا المُتَحابِّينَ فِي اللّهِ ، فَإِنَّهُم يَتَزاوَرُونَ مِنَ الجَنَّةِ حَيثُ شاؤُوا . (1)6758.الإمام عليّ عليه السلام :سنن الترمذي عن أبي أيّوب :أَتَى النَّبِيَ صلى الله عليه و آله أَعرابِيٌ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي أُحِبُّ الخَيلَ ، أَفِي الجَنَّةِ خَيلٌ؟ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِن أُدخِلتَ الجَنَّةَ أُتِيتَ بِفَرَسٍ مِن ياقُوتَةٍ ، لَهُ جَناحانِ ، فَحُمِلتَ عَلَيهِ ، ثُمَّ طارَ بِكَ حَيثُ شِئتَ . (2)6757.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍ عليه السلام فِي فَضلِ شِيعَتِهِ _: إِنَّهُم لَيُخرَجُونَ يَومَ القِيامَةِ مِن قُبُورِهِم وَهُم يَقُولُونَ : لا إِله إِلّا اللّهُ ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ ، عَلِيُ بنُ أَبِي طالِبٍ حُجَّةُ اللّهِ . فَيُؤتَونَ بِحُلَلٍ خُضرٍ مِنَ الجَنَّةِ ، وَأَكالِيلَ (3) مِنَ الجَنَّةِ ، وَتِيجانٍ مِنَ الجَنَّةِ ، وَنَجائِبَ مِنَ الجَنَّةِ ، فَيُبلس كُلُّ واحِدٍ مِنهُم حُلَّةً خَضراءَ ، وَيُوضَعُ عَلى رَأسِهِ تاجُ المُلكِ وَإِكلِيلُ الكَرامَةِ ، ثُمَّ يُركَبُونَ النَّجائِبَ فَتَطِيرُ بِهِم إِلى الجَنَّةِ . (4)6756.عنه عليه السلام :مسند ابن حنبل عن النّعمان بن سعد :كُنّا جُلُوسا عِندَ عَلِيٍ عليه السلام ، فَقَرَأَ هَذِهِ الآيَةَ : «يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَ_نِ وَفْدًا » (5) قالَ : لا وَاللّهِ ، ما عَلى أَرجُلِهِم يُحشَرُونَ! وَلا يُحشَرُ الوَفدُ عَلى أَرجُلِهِم ، وَلَكِن بِنُوقٍ لَم يَرَ الخَلائِقُ مِثلَها ، عَلَيها رَحائِلُ (6) مِن ذَهَبٍ ، فَيُركَبُونَ عَلَيها حَتَّى يَضرِبُوا أَبوابَ الجَنَّةِ . (7) .


1- .المعجم الكبير : ج 8 ص 240 ح 7936 عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 9 ص 20 ح 24723.
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 682 ح 2544 ، تهذيب الكمال : ج 30 ص 404 الرقم 6663 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 17 ح 23043 عن بريدة ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 25 ص 97 عن ابن سابط وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 470 ح 39299 ؛ الغارات : ج 1 ص 242 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 33 ص 547 .
3- .الإكْلِيْل : شبه عصابة مُزيّنَة بالجواهر، ويسمّى التاج إكليلاً، والجمع أكاليل (لسان العرب : ج 11 ص 595 «كلل»).
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 412 ح 5896 عن زيد بن عليّ عن أبيه الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 1 ص 142 ح 22 عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 68 ص 140 ح 82 .
5- .مريم : 85 .
6- .الرِحَالَةُ : سَرْجٌ من جلودٍ ليس فيه خشب، والجمع : الرحائل (الصحاح : ج 4 ص 1707 «رحل»).
7- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 326 ح 1332 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 609 ح 8688 نحوه ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 259 ، كنز العمّال : ج 2 ص 465 ح 4506 ؛ مجمع البيان : ج 6 ص 820 نحوه.

ص: 179

6755.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، سوار بر ماده اُشترانى كه بر پشت آنها تُشك نهاده شده است ، به ديدار يكديگر مى روند . بالانشينان بهشت ، به ديدن پايين تر از خود مى روند ؛ ولى كسانى كه پايين تر از آنهايند ، نمى توانند به ديدار بالانشينان بروند ، مگر آنان كه به خاطر خدا ، يكديگر را دوست مى داشته اند . اينان در هر جاى بهشت كه بخواهند ، يكديگر را ديدار مى كنند.6754.عنه عليه السلام :سنن الترمذى_ به نقل از ابو ايّوب _: باديه نشينى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! من اسب ، دوست دارم . آيا در بهشت ، اسب هم هست ؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر به بهشت بُرده شوى ، اسبى از ياقوت برايت مى آورند كه دو بال دارد و تو را بر آن سوار مى كنند . آن اسب ، تو را به هر كجا كه بخواهى ، پرواز مى دهد» .6753.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به امام على عليه السلام در باره مقام شيعيان او _: آنان در روز رستاخيز ، در حالى كه زبانشان به ذكر «لا إله إلّا اللّه ، محمّدٌ رسولُ اللّه ، علىُّ بن أبى طالب حجّةُ اللّه » گوياست ، از گورهايشان بيرون مى آيند . پس برايشان حلّه هاى سبز بهشتى و پيشانى بندهاى جواهرنشان بهشتى و تاج هاى بهشتى ، و ماده اُشتران نژاده بهشتى آورده مى شود . آن گاه بر تن هر يك از آنان ، حلّه اى سبز مى پوشانند و تاج شاهى و پيشانى بندِ بزرگى بر سرش مى نهند و سپس بر ماده اُشتران نژاده ، سوارشان مى كنند و در بهشت به پرواز در مى آيند.6752.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل_ به نقل از نعمان بن سعد _: نزد على عليه السلام نشسته بوديم كه اين آيه را خواند : «روزى را [ياد كن ]كه پرهيزگاران را به سوى [ خداى ] رحمان ، گروه گروه ، محشور مى كنيم» و فرمود : «نه ، به خدا ! آنان ، پياده محشور نمى شوند . گروه ها پياده محشور نمى شوند ؛ بلكه سوار بر ماده اُشتران _ كه خلايق ، نظير آنها را نديده اند و بر پُشت آنها جهازهايى از طلاست _ ، محشور مى شوند . پس بر اينها نشانده مى شوند تا آن كه درهاى بهشت را مى زنند» . .

ص: 180

6751.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِ اللّهِ تَعالَى : «يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَ_نِ وَفْدًا » _: يُحشَرُونَ عَلَى النَّجائِبِ . (1)4 / 18بَهائِمُ الجَنَّةِ6748.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِستَفرِهوا (2) ضَحاياكُم ، فَإِنَّها مَطاياكُم عَلَى الصِّراطِ . (3)6753.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :اِستَوصوا بِالمِعزى خَيرا ؛ فَإِنَّها مالٌ رَقيقٌ ، وهُوَ فِي الجَنَّةِ . (4)6752.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الشّاةُ مِن دَوابِّ الجَنَّةِ . (5) .


1- .المحاسن : ج 1 ص 287 ح 567 عن حمّاد بن عثمان وغيره ، بحار الأنوار : ج 7 ص 184 ح 34.
2- .استفرِهوا ضحاياكم : أي استكرموها (مجمع البحرين : ج 3 ص 1390 «فره») .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 213 ح 2190 ، علل الشرائع : ص 438 ح 1 عن موسى بن ابراهيم عن الإمام الكاظم عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 7 ص 276 ؛ تفسير القرطبي : ج 15 ص 111 ، الكشّاف : ج 3 ص 307 وفيهما «استشرفوا» بدل «استفرهوا» ، الفردوس : ج 1 ص 85 ح 268 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 5 ص 88 ح 12177 .
4- .المعجم الكبير : ج 11 ص 90 ح 11201 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 304 الرقم 1806 كلاهما عن ابن عباس ، كنز العمّال : ج 12 ص 326 ح 35235 ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 64 ح 104 .
5- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 773 ح 2306 ، تفسير القرطبي : ج 4 ص 35 كلاهما عن ابن عمر ، تاريخ بغداد : ج 7 ص 435 الرقم 4013 عن ابن عباس ، كنز العمّال : ج 12 ص 324 ح 35225 ؛ مكارم الأخلاق : ج 1 ص 280 ح 862 .

ص: 181

4 / 18 حيوانات بهشت

6751.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «روزى را [ياد كن] كه پرهيزگاران را به سوى [ خداى ] رحمان ، گروه گروه ، محشور مى كنيم» _: سوار بر شترانى نژاده ، وارد محشر مى شوند .4 / 18حيوانات بهشت6748.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قربانى هاى خود را چاق و چالاك انتخاب كنيد ؛ چرا كه آنها مركب هاى شما براى گذر از صراط اند .6747.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با بز ، خوش رفتار باشيد ؛ چرا كه حيوانى ظريف است و جايگاهش بهشت است .6746.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گوسفند ، از حيوانات بهشت است .

.

ص: 182

6745.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :خُيولُ الغُزاةِ فِي الدُّنيا خُيولُهُم فِي الجَنَّةِ . (1)6744.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن بَعيرٍ يوقَفُ عَلَيهِ مَوقِفُ عَرَفَةَ سَبعَ حِجَجٍ ، إلّا جَعَلَهُ اللّهُ مِن نَعَمِ الجَنَّةِ ، وبارَكَ في نَسلِهِ . (2)6743.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّهُ لَيسَ مِن دابَّةٍ عُرِّفَ بِها خَمسَ وَقفاتٍ (3) ، إلّا كانَت مِن نَعَمِ الجَنَّةِ . (4)6742.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :أيُّ بَعيرٍ حُجَّ عَلَيهِ ثَلاثَ سِنينَ ، يُجعَلُ مِن نَعَمِ الجَنَّةِ . (5) .


1- .الكافي : ج 5 ص 3 ح 3 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 225 ح 4 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الأمالي للصدوق : ص 673 ح 908 عن اسماعيل بن مسلم السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، النوادر للراوندي : ص 121 ح 134 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار : ج 100 ص 9 ح 8 .
2- .ثواب الأعمال : ص 74 ح 1 عن يونس بن يعقوب عن الإمام الصادق عن الإمام زين العابدين عليهماالسلام ، المحاسن : ج 2 ص 479 ح 2662 عن الإمام الصادق عن الإمام زين العابدين عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 46 ص 70 ح 46 .
3- .أي موقف عرفة .
4- .المحاسن : ج 2 ص 479 ح 2663 عن محمّد بن مرازم عن أبيه و ح 2664 عن أحمد بن محمّد بن خالد البرقي ، كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «روى بعضهم وقف بها ثلاث وقفات» بدل «عرف بها خمس وقفات» ، بحار الأنوار : ج 64 ص 207 ح 10 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 293 ح 2495 ، الخصال : ص 118 ح 102 عن عيسى بن حمزة ، بحار الأنوار : ج 7 ص 276 .

ص: 183

6741.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اسب هاى جنگجويان در دنيا ، اسب هاى آنها در بهشت اند .6747.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ شترى نيست كه هفت حج در مَوقِف عَرَفه با آن وقوف شود ، مگر اين كه خداوند ، آن را از چارپايان بهشت مى گرداند و به نسل آن ، بركت مى دهد .6746.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ چارپايى نيست كه با آن ، پنج مرتبه در عرفه وقوف شود ، مگر آن كه از چارپايان بهشت خواهد بود .6745.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر شترى كه سه سال با او به حج بروند ، از چارپايان بهشت قرار داده مى شود . .

ص: 184

. .

ص: 185

توضيحى در باره شرط بهشتى شدن مَركب حج گزار

توضيحى در باره شرط بهشتى شدن مَركب حج گزاردر احاديثى كه ملاحظه شد ، يكى مى گويد : شترى كه هفت بار با آن حج انجام شود ، در شمار حيوانات بهشتى خواهد بود ، ديگرى مى گويد : شترى كه سه بار با آن حج انجام گردد ، از حيوانات بهشتى مى گردد و در حديث سوم ، هر حيوانى كه پنج بار با آن حج شود ، از حيوانات بهشتى دانسته شده است . گفتنى است كه از نظر سند ، تنها حديث سوم ، صحيح است . از اين رو ، حديث اول و دوم نمى توانند معارض آن محسوب شوند ؛ ولى اگر فرض كنيم كه هر سه حديث از اهل بيت عليهم السلام صادر شده باشند ، براى جمع ميان آنها ، اين گونه مى توان گفت كه همه چارپايانى كه پنج بار مَركب حُجّاج واقع شوند ، بهشتى مى گردند ؛ امّا شتر ، اين خصوصيت را دارد كه با سه بار مركب شدن در سفر حج ، بهشتى مى گردد و اگر شترى هفت بار در سفر حج ، مركب قرار گيرد ، علاوه بر اين كه خودش بهشتى مى گردد ، نسلش هم بركت مى يابد . بررسى بنيادى در باره حشر حيوانات ، در مبحث معاد ، خواهد آمد ، إن شاء اللّه !

.

ص: 186

4 / 19أَسواقُ الجَنَّةِ6740.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَسُوقا يَأْتُونَها كُلَّ جُمُعَةٍ، فَتهُبُّ رِيحُ الشِّمالِ، فَتَحْثُو فِي وُجُوهِهِمْ وَثِيَابِهِمْ، فَيَزْدادُونَ حُسْنا وَجَمالاً، فَيَرْجِعُونَ إلى أَهْليهِمْ وَقَدِ ازْدَادُوا حُسْنا وَجَمالاً، فَيَقُولُ لَهُمْ أَهْلُوهُمْ : وَاللّهِ لَقَدِ ازْدَدْتُمْ بَعْدَنَا حُسْنا وَجَمالاً! فَيَقُولُونَ : وَأَنْتُمْ وَاللّهِ لَقَدِ ازْدَدْتُمْ بَعْدَنا حُسْنا وَجَمالاً . (1)6739.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ فِي الجَنَّةِ سُوقا ما فِيها بَيعٌ وَلا شِراءٌ، إِلّا الصُّوَرُ مِن النِّساءِ وَالرِّجالِ ، فَإِذا اشتَهى الرَّجُلُ ، صُورَةً دَخَلَ فِيها، وَإِنَّ فِيها لَمَجْمَعا لِلحُورِ العِينِ ، يَرفَعنَ أَصواتا لَم يَرَ الخَلائِقُ مِثلَها، يَقُلنَ : «نَحنُ الخالِداتُ فَلا نَبِيدُ ، وَنَحْنُ الرّاضِياتُ فَلا نَسخَطُ ، وَنَحنُ النّاعِماتُ فَلا نَبأَسُ ، فَطُوبى لِمَن كانَ لنا وَكُنّا لَهُ » . (2)6738.فاطمه عليهاالسلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ أَسواقا، لا شِراءَ فِيها وَلا بَيعَ ، يَجتَمِعُونَ فِيها حَلَقا حَلَقا ، يَتَذاكَرُونَ كَيفَ كانَتِ الدُّنيا ، وَكَيفَ كانَت عِبادَةُ الرَّبِّ ، وَكَيفَ كانَ فُقَراءُ الدُّنيا وَأَغنِياؤُها ، وَكَيفَ كانَ المَوتُ ، وَكَيفَ صِرنا بَعدَ طُولِ البِلى (3) إِلَى الجَنَّةِ! (4) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2178 ح 13 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 567 ح 14037 ، تاريخ دمشق ج 41 ص 327 ح 8288 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 478 ح 39336.
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 329 ح 1342 ، الزهد لابن المبارك : ص 523 ح 1487 كلاهما عن النعمان بن سعد ، الفردوس : ج 1 ص 219 ح 838 وليس فيه ذيله ، «وإنّ فيها لمجمعا ...» وكلّها عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : ج 16 ص 96 ح 44052 ؛ جامع الأخبار : ص 494 ح 1374 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 148 ح 76.
3- .البِلَى : بَلِيَ الشيء بِلىً وهو بالٍ، والبلاء لغة في البِلى (المحيط في اللغة : ج 10 ص 353 «بلى»).
4- .تنبيه الغافلين : ص 83 ح 70.

ص: 187

4 / 19 بازارهاى بهشت

4 / 19بازارهاى بهشت6739.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، بازارى است كه هر جمعه به آن جا مى روند . آن گاه باد شمال ، وزيدن مى گيرد و بر چهره ها و جامه هاى آنان مى خورد و بر زيبايى و جمالشان افزوده مى شود ، و چون زيباتر و قشنگ تر از گذشته به نزد خانواده هاى خويش باز مى گردند ، خانواده شان به آنها مى گويند : «به خدا كه بعد از [ رفتن از نزد ]ما ، زيباتر و قشنگ تر شده ايد! » و آنها مى گويند : به خدا كه شما هم بعد از رفتن ما قشنگ تر و زيباتر شده ايد!6738.فاطمة عليهاالسلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، بازارى است كه در آن ، خريد و فروشى نيست ؛ بلكه تمثال هايى از زنان و مردان است و هر گاه مردْ تمثالى بخواهد ، به آن بازار مى رود . در آن جا انجمنى از حور العين است _ كه خلايق ، نظير آنها را نديده اند _ كه فرياد مى زنند و مى گويند : «ما جاودانگانى هستيم كه هرگز از بين نمى رويم . ما هماره خوش حاليم و هرگز ناراحت نمى شويم . ما نازپروردگانى هستيم كه هرگز گَرد بينوايى بر ما نمى نشيند . پس خوشا به حال كسى كه از آنِ ما باشد و ما از آنِ او باشيم ! ».6737.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، بازارهايى است ، امّا نه براى خريد و فروش ؛ بلكه بهشتيان در آنها گروه گروه گرد هم مى نشينند و با يكديگر سخن مى گويند ، از اين كه دنيا چگونه بود و چگونه پروردگار را عبادت مى كردند و تهى دستان و توانگران دنيا ، چگونه بودند و مُردن چگونه بود و چگونه بعد از آن كه مدّت ها بدنشان پوسيده شده بود ، به بهشت آمدند.

.

ص: 188

4 / 20طَعامُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَ ظِ_لُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّ عُقْبَى الْكَ_فِرِينَ النَّارُ ». (1)

الحديث6734.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّكَ لَتَنظُرُ إِلى الطَّائِرِ فِي الجَنَّةِ فَتَشتَهِيهِ ، فَيَخِرُّ مَشوِيّا بَينَ يَدَيكَ . (2)6733.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الرَّجُلَ لَيَشتَهِي الطَّيرَ فِي الجَنَّةِ فَيَجِيءُ مِثلَ البُختِيِ (3) حَتَّى يَقَعَ عَلَى خِوانِهِ ، لَم يُصِبهُ دُخانٌ ، وَلَم تَمَسَّهُ نارٌ ، فَيَأكُلُ مِنهُ حَتَّى يَشبَعَ ، ثُمَّ يَطِيرُ . (4)6732.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أَمّا أَوَّلُ طَعامٍ يَأكُلُهُ أَهلُ الجَنَّةِ فَزِيادَةُ كَبِدِ الحُوتِ . (5)6731.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن جابر عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ يَأكُلُونَ فِيها وَيَشرَبُونَ ، وَلا يَتفِلُونَ (6)

وَلا يَبُولُونَ وَلا يَتَغَوَّطُونَ وَلا يَمتَخِطُونَ .

قالُوا : فَما بالُ الطَّعامِ؟ قالَ : جُشاءٌ (7) وَرَشحٌ كَرَشحِ المِسكِ ، يُلهَمُونَ التَّسبِيحَ وَالتَّحمِيدَ ، كَما تُلهَمُونَ النَّفَسَ . (8) .


1- .الرعد : 35.
2- .الزهد لابن المبارك : ص 510 ح 1452 ، البعث والنشور : ص 206 ح 318 ، مسند البزّار : ج 5 ص 401 ح 2032 وفيه «فيجيء» بدل «فيخرّ» ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 391 نقلاً عن ابن أبي الدنيا وابن المنذر وكلّها عن ابن مسعود.
3- .البُخْتيّ : الذَّكَرُ من الجمال وهي طوال الأعناق (النهاية : ج 1 ص 101 «بخت»).
4- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 391 نقلاً عن ابن أبي الدنيا عن ميمونة.
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1433 ح 3723 ، مسند الطيالسي : ص 273 ح 2051 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 252 كلّها عن أنس ، المعجم الكبير : ج 8 ص 322 ح 8208 عن طارق بن شهاب نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 471 ح 39303 ؛ علل الشرائع : ص 95 ح 3 عن أنس ، الاحتجاج : ج 1 ص 114 عن ثوبان ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 355 عن أبي إسحاق الموصلى عن الإمام الرضا عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 9 ص 293 ح 4.
6- .تَفَلَ : بَصَقَ، والتَفْلُ والتُفال : البصاق (لسان العرب : ج 11 ص 77 «تفل»).
7- .التَجَشَّؤ : تنفّس المعدة عند الامتلاء، تجشّأت : تنفّسَت، والاسم الجُشاء (لسان العرب : ج 1 ص 48 «جشأ»).
8- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2180 ح 2835 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 55 ح 14408 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 792 ح 2723 ، تاريخ بغداد : ج 13 ص 197 الرقم 7175 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 469 ح 39294 .

ص: 189

4 / 20 خوراك بهشتيان

4 / 20خوراك بهشتيانقرآن«وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده ، [ اين است كه ] از زير [ درختانِ ]آن نهرها روان اند [ و ] ميوه و سايه اش پايدار است . اين است فرجام كسانى كه پرهيزگارى كرده اند و فرجام كافران ، آتش است».

حديث6732.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، پرنده اى را مى بينى و هوس آن مى كنى . بلافاصله برشته شده در برابرت مى افتد !6731.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انسان در بهشت ، هوس [ گوشت ] پرنده اى مى كند . آن پرنده به سرعتِ شتر خراسانى (1) مى آيد و بر سفره او مى افتد ، بدون آن كه دود و آتشى به آن رسيده باشد . او از آن مى خورد و چون سير شد ، دوباره آن پرنده پرواز مى كند !6730.الأمالي للمفيد عن سلمان الفارسي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين غذايى كه بهشتيان مى خورند ، زياده جگر ماهى است.6729.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) صحيح مسلم_ به نقل از جابر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «بهشتيان ، در بهشت مى خورند و مى نوشند ؛ ولى نه آب دهان مى اندازند ، نه ادرار و نه مدفوع مى كنند و نه ترشّحات بينى دارند» .

گفتند : پس غذا چه مى شود؟

فرمود : «آروغ مى شود و تراوشى مانند تراوش مُشك . به آنها تسبيح و تحميد الهام مى شود ، همان گونه كه نفَس به آنها داده مى شود» .

.


1- .شترانى نر با گردنى بلند و سرعت زياد .

ص: 190

6728.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سَأَلَهُ عبدُ اللّهِ بنُ سَلامٍ : أَخبِرنِي عَن أَهلِ الجَنَّةِ يَأكُلُونَ وَيَشرَبُونَ وَلا يَتَغَوَّطُونَ وَلا يَبُولُونَ؟ _: نَعَم يَابنَ سَلامٍ ، مَثَلُهُم فِي الدُّنيا كَمَثَلِ الجَنِينِ فِي بَطنِ أُمِّهِ ، يَأكُلُ مِمّا تَأكُلُ أُمُّهُ ، وَيَشْرَبُ مِمّا تَشرَبُهُ ، وَلا يَبُولُ وَلا يَتَغَوَّطُ ، وَلَو راثَ فِي بَطنِها وَبالَ لَانشَقَّ بَطنُها . (1)6727.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ لَمّا سَأَلَهُ النَّصرانِيُ : أَخبِرنِي عَن أَهلِ الجَنَّةِ كَيفَ صارُوا يَأكُلُونَ وَلا يَتَغَوَّطُون ، أَعطِنِي مَثَلَهُم فِي الدُّنيا؟ _: هَذا الجَنِينُ فِي بَطنِ أُمِّهِ ، يَأكُلُ مِمّا تَأكُلُ أُمُّهُ وَلا يَتَغَوَّطُ ! (2)4 / 21شَرابُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ * بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّ_رِبِينَ * لَا فِيهَا غَوْلٌ وَ لَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ». (3)

«وَ يُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً». (4)

«وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا». (5)

«إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا». (6)

.


1- .بحار الأنوار : ج 60 ص 255 نقلاً عن بعض الكتب القديمة عن ابن عبّاس .
2- .الكافي : ج 8 ص 123 ح 94 ، تفسير القمّي : ج 1 ص 99 كلاهما عن عمر بن عبد اللّه الثقفي ، بحار الأنوار : ج 60 ص 255 وراجع : الخرائج والجرائح : ج 1 ص 292 ح 25.
3- .الصافّات : 45 _ 47.
4- .الإنسان : 17.
5- .الإنسان : 21.
6- .الإنسان : 5 .

ص: 191

4 / 21 نوشيدنى بهشتيان

6726.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ اين سؤال عبد اللّه بن سلام كه : به من خبر دهيد كه اهل بهشت ، چگونه مى خورند و مى آشامند ؛ امّا مدفوع و ادرار ، دفع نمى كنند _: آرى ، اى پسر سلام ! نمونه آنها در دنيا ، جنين در شكم مادرش است كه از آنچه مادرش مى خورد و مى آشامد ، او هم مى خورد و مى آشامد ؛ امّا ادرار و مدفوع نمى كند ، كه اگر در شكم مادرش ادرار و مدفوع مى كرد ، شكم مادرش پاره مى شد.6725.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام _ در پاسخ اين پرسش نصرانى كه گفت :به من بگو كه چگونه اهل بهشت ، با آن كه غذا مى خورند ، چيزى دفع نمى كنند . نمونه آنها را در دنيا برايم باز گو _ : اين جنينى كه در شكم مادرش است . از غذايى كه مادرش مى خورد ، او هم مى خورد ؛ امّا مدفوع نمى كند .4 / 21نوشيدنى بهشتيانقرآن«جامى از باده ناب ، بر گردشان گردانده مى شود ؛ [ باده اى ]سخت سپيد كه به نوشندگان ، لذّتى [ خاص ] مى دهد . نه در آن ، فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى مى افتند».

«و در آن جا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد ، به آنها مى نوشانند».

«و پروردگارشان شرابى پاك كننده به آنان مى نوشاند».

«همانا نيكان از جامى مى نوشند كه آميزه اى از كافور دارد».

.

ص: 192

الحديث6716.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالَى : «وَ مِزَاجُهُو مِن تَسْنِيمٍ» (1) _: هُوَ أَشرَفُ شَرابٍ فِي الجَنَّةِ يَشرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ ، وَهُمُ المُقَرَّبُونَ السَّابِقُونَ : رسولُ اللّهِ وَعَلِيُ بنُ أَبِي طالِبٍ وَالأَئِمَّةُ وَفاطِمَةُ وَخَدِيجَةُ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِم وَعَلى ذُرِّيَّتِهُمُ الَّذِين اتَّبَعُوهُم بِإِيمانٍ _ يَتَسَنَّمُ عَلَيهِم مِن أَعالِي دُورِهِم . (2)6715.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ عَلِيّا أَوَّلُ مَن يَشرَبُ مِنَ السَّلسَبِيلِ وَالزَّنجَبِيلِ ... وَإِنَّ لِعَلِيٍ وَشِيعَتِهِ مِنَ اللّهِ مَكانا يَغبِطُهُ بِهِ الأَوَّلُونَ وَالآخِرُونَ . (3)6714.امام على عليه السلام :علل الشرائع عن عبد اللّه بن مرّة عن ثوبان :إِنَّ يَهُودِيّا جاءَ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَهُ : يا مُحَمَّدُ ، أَسأَلُكَ فَتُخبِرُنِي! فَرَكَزَهُ (4) ثَوبانُ بِرِجلِهِ وَقالَ لَهُ : قُل يا رَسُولَ اللّهِ! فَقالَ : لا أَدعُوهُ إِلّا بِما سَمّاهُ أَهلُهُ . فَقالَ : أَرَأَيتَ قولَهُ عز و جل : «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَ_وَ تُ» (5) أَينَ النّاسُ يَومَئِذٍ؟ قالَ : فِي الظُّلمَةِ دُونَ المَحشَرِ ، قالَ : فَما أَوَّلُ ما يَأكُلُ أَهلُ الجَنَّةِ إِذا دَخَلُوها؟ قالَ : كَبِدُ الحُوتِ ، قالَ : فَما شَرابُهُم عَلى أَثَرِ ذَلِكَ؟ قالَ : السَّلسَبِيلُ . قالَ : صَدَقتَ . (6) .


1- .المطفّفين : 27.
2- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 777 ح 10 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عن أبيه عليهماالسلام عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 150 ح 85 وراجع : تفسير القمّي : ج 2 ص 411 .
3- .الخصال : ص 583 ح 7 ، الأمالي للصدوق : ص 756 ح 1019 وفيه «مقاما يغبطهم» بدل «مكانا يغبطه» وكلاهما عن ابن عبّاس ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 232 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 3 ح 2.
4- .كذا في المصدر ، وفي الاحتجاج : «فركضه». وأصل الرَّكض : الضرب بالرجل والإصابة بها (النهاية : ج 2 ص 259 «ركض»).
5- .إبراهيم : 48.
6- .علل الشرائع : ص 96 ح 5 ، الاحتجاج : ج 1 ص 114 ح 30 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 173 ح 119.

ص: 193

حديث6718.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و آميزه اش از تسنيم است» _: آن ، بهترين نوشيدنى بهشت است و محمّد و خاندان محمّد ، آن را مى آشامند و ايشان اند آن مقرّبانِ پيشتاز : پيامبر خدا و على بن ابى طالب و امامان و فاطمه و خديجه _ كه درودهاى خدا بر ايشان باد و بر فرزندان ايشان كه با ايمان از آنان پيروى كردند _ اين نوشيدنى ، از فراز خانه شان برايشان فرو مى ريزد.6717.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ في بَيانِ جُنودِ العَقلِ وَالجَهلِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على ، نخستين كسى است كه از سلسبيل و زنجبيل مى نوشد ... . على و شيعيان او ، چنان مقامى در نزد خداوند دارند كه همه جهانيان بر آن غبطه مى خورند.6716.الإمام الصادق عليه السلام :علل الشرائع_ به نقل از عبد اللّه بن مُرّه _: مردى يهودى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى محمّد ! پرسش هايى از تو دارم . پاسخ آنها را به من بگو .

ثوبان با پايش بر او زد و گفت : بگو : اى پيامبر خدا !

يهودى گفت : من او را جز با همان نامى كه خانواده اش بر او نهاده اند ، نمى خوانم .

آن گاه گفت : خداوند عز و جل گفته است : «روزى كه زمين به غير اين زمين ، و آسمان ها [ به غير اين آسمان ها ] تبديل مى شوند» ، در آن روز ، مردم كجايند ؟

فرمود : «در تاريكىِ پيش از محشر » .

گفت : نخستين چيزى كه اهل بهشت پس از ورود به آن مى خورند ، چيست؟

فرمود : «كبد ماهى » .

گفت : در پى آن ، چه مى نوشند؟

فرمود : «سلسبيل » .

گفت : درست گفتى. .

ص: 194

6715.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَيِّدُ شَرابِ الجَنَّةِ الماءُ . (1)6714.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :تَسنِيمٌ أَشرَفُ شَرابٍ فِي الجَنَّةِ ، يَشرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ صِرفا ، وَيُمزَجُ لِأَصحابِ اليَمِينِ وَلِسائِرِ أَهلِ الجَنَّةِ . (2)6713.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي تَفسِيرِ قَولِهِ تَعالى : «وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا» _: يُطَهِّرُهُم عَن كُلِّ شَيءٍ سِوىَ اللّهِ ، إِذ لا طاهِرَ مِن تَدَنُّسٍ بِشَيءٍ مِنَ الأَكوانِ إِلّا اللّهُ . (3)4 / 22ثيابُ أهلِ الجَنَّةِالكتاب«جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ». (4)

«عَ__لِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّواْ أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ». (5)

«إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَ لِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ». (6)

.


1- .الكافي : ج 6 ص 380 ح 4 ، المحاسن : ج 2 ص 395 ح 2378 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 336 ح 1082 عن الإمام الصادق عليه السلام ، كامل الزيارات : ص 106 ح 99 عن عيسى بن عبد اللّه بن محمّد بن عمر بن عليّ بن أبي طالب عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليه السلام وفيه «الماء سيّد شراب الدنيا والآخرة» ، بحار الأنوار : ج 66 ص 454 ح 32.
2- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 779 ح 12 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 150 ح 86 .
3- .مجمع البيان : ج 10 ص 623 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 113.
4- .فاطر : 33.
5- .الإنسان : 21.
6- .الحجّ : 23.

ص: 195

4 / 22 جامه هاى بهشتيان

6710.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين نوشيدنى بهشت ، آب است.6709.امام زين العابدين عليه السلام :امام باقر عليه السلام :تسنيم ، عالى ترين نوشيدنى بهشت است . محمّد و خاندان محمّد ، خالص آن را مى آشامند و براى دست راستى ها و ديگر بهشتيان ، آميخته مى شود.6708.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در تفسير اين سخن خداى بلندمرتبه : «و پروردگارشان به آنان نوشيدنىِ پاك كننده مى نوشاند» _: آنان را از هر چيزى جز خدا پاك [ و خالص ]مى گرداند ؛ زيرا جز خدا هيچ موجودى نيست كه از آلودگى به چيزى از طبايع ، پاك باشد.4 / 22جامه هاى بهشتيانقرآن«باغ هايى جاويدان كه بهشتيان وارد آنها مى شوند و در آن جا به دستبندهايى از طلا و مرواريد ، آراسته مى شوند و لباسشان در آن جا پرنيان است».

«بهشتيان را جامه هاى ابريشمىِ سبز و ديباى ستبر ، در بَر است و زيور آنان ، دستبندهاى سيمين است».

«خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، در باغ هايى كه در آنها جويبارها روان است ، در مى آورد . در آن جا با دستبندهايى از طلا و مرواريد ، آراسته مى شوند و لباسشان در آن جا از پرنيان است».

.

ص: 196

الحديث6708.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن لَبِسَ الحَرِيرَ فِي الدُّنيا فَلَن يَلبَسهُ فِي الآخِرَةِ . (1)6707.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ ثَوبا مِن ثِيابِ أَهلِ الجَنَّةِ نُشِرَ اليَومَ فِي الدُّنيا لَصَعِقَ مَن يَنظُرُ إِلَيهِ وَما حَمَلَتهُ أَبصارُهُم! (2)6706.عنه عليه السلام :مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص :قامَ رَجُلٌ فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ! أَرَأَيتَ ثِيابَ أَهلِ الجَنَّةِ ، أَتُنسَجُ نَسجا أَم تَشَقَّقُ مِن ثَمَرِ الجَنَّةِ؟ قالَ : فَكَأَنَّ القَومَ تَعَجَّبُوا مِن مَسأَلَةِ الأَعرابِيِ! فَقالَ : ما تَعجَبُونَ مِن جاهِلٍ يَسأَلُ عالِما! قالَ : فَسَكَتَ هُنَيَّةً ، ثُمَّ قالَ : أَينَ السّائِلُ عَن ثِيابِ الجَنَّةِ؟ قالَ : أَنا. قالَ : لا ، بَل تَشَقَّقُ مِن ثَمَرِ الجَنَّةِ . (3)6705.عنه عليه السلام :المعجم الأوسط عن جابر :جاءَ أَعرابِيٌّ إِلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، ثِيابُنا فِي الجَنَّةِ نَنسَجُها بِأَيدِينا ؟ قالَ : فَضَحِكَ القَومُ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بِمَ تَضحَكُونَ ؟ مِن جاهِلٍ يَسأَلُ عالِما ؟ لا يا أَعرابِيُّ ، وَلَكِنَّها تَشَقَّقُ عَنها ثَمَراتُ الجَنَّةِ . (4) .


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2194 ح 5494 ، صحيح مسلم : ج 3 ص 1645 ح 21 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1187 ح 3588 ، صحيح ابن حبّان : ج 12 ص 252 ح 5435 كلّها عن أنس ، سنن الترمذي : ج 5 ص 122 ح 2817 عن عمر ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 157 ح 7216 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 321 ح 41224 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 533 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 371 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 58 ، أعلام الدين : ص 196 كلّها عن أبي ذرّ ، عدّة الداعي : ص 99 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 191 ح 168 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 647 ح 6907 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 3 ص 441 ح 5872 ، التاريخ الكبير : ج 3 ص 112 ، تفسير القرطبي : ج 10 ص 397 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 492 ح 39390.
4- .المعجم الأوسط : ج 2 ص 354 ح 2213 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 47 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 398 ح 2042 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 75 ح 264 نحوه ، المطالب العالية : ج 4 ص 402 ح 4682 .

ص: 197

حديث6703.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در دنيا پرنيان بپوشد ، در آخرت هرگز آن را نخواهد پوشيد.6702.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر امروز جامه اى از جامه هاى بهشتيان در دنيا باز شود ، كسانى كه آن را ببينند ، از هوش مى روند و چشمانشان ديدن آن را تاب نمى آورد .6701.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) مسند ابن حنبل_ به نقل از عبد اللّه بن عمرو بن عاص _: مردى برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا جامه هاى اهل بهشت ، بافتنى اند يا از ميوه هاى بهشت ، پديد مى آيند ؟

گويا حاضران از سؤال مرد باديه نشين تعجّب كردند . پس گفت : گويا از نادانى كه سؤال عالمانه مى كند ، تعجّب نموديد!

پيامبر صلى الله عليه و آله اندكى سكوت كرد و سپس فرمود : «كجاست آن كه از جامه هاى بهشت پرسيد؟» .

مرد گفت : منم .

فرمود : «نه ؛ بلكه از ميوه هاى بهشت ، پديد مى آيند» .6700.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الأوسط_ به نقل از جابر _: باديه نشينى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! جامه هايمان را در بهشت با دست خود مى بافيم؟

حاضران خنديدند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به چه مى خنديد؟ از نادانى كه عالمانه مى پرسد؟ نه _ اى اعرابى _ ؛ بلكه از آن جامه ها ميوه هاى بهشت ، ساخته مى شوند» . .

ص: 198

6699.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طُوبى لِمَن رَآنِي وَآمَنَ بِي ، ثُمَّ طُوبى ثُمَّ طُوبى ثُمَّ طُوبى لِمَن آمَنَ بِي وَلَم يَرَنِي . قالَ لَهُ رَجُلٌ : وَما طُوبى؟ قالَ : شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ مَسِيرَةَ مِئَةِ عامٍ ، ثيِابُ أَهلِ الجَنَّةِ تَخرُجُ مِن أَكمامِها . (1)6698.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالَى : «عَ__لِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ» _: تَعلُوهُمُ الثِّيابُ فَيَلبَسُونَها . (2)4 / 23حُليُّ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ جَنَّ_تُ عَدْنٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَ_رُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا». (3)

الحديث6686.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصفِ أَهلِ الجَنَّةِ _: إِنَّ عَلَيهِمُ التِّيجانَ ، إِنَّ أَدنَى لُؤلُؤَةٍ مِنها لَتُضِيءُ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ . (4) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 141 ح 11673 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 429 ح 7413 ، تفسير الطبري : ج 8 الجزء 13 ص 149 وليس فيهما صدره إلى «لم يرني» ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 129 ح 1369 ، تاريخ بغداد : ج 4 ص 91 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 377 ، كنز العمّال : ج 11 ص 535 ح 32500.
2- .مجمع البيان : ج 10 ص 623 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 113.
3- .الكهف : 31.
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 695 ح 2562 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 150 ح 11715 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 410 ح 7397 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 462 ح 3594 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 133 ح 1381 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 68 ح 236 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 26 ص 176 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 478 ح 39335.

ص: 199

4 / 23 زيورهاى بهشتيان

6679.امام على عليه السلام :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «طوبا ، از آنِ كسى باد كه مرا ديد و به من ايمان آورد ، و طوبا و طوبا و طوبا ، از آنِ كسى باد كه مرا نديد و به من ايمان آورد !» .

مردى گفت : طوبا چيست؟

فرمود : «درختى است در بهشت به مسافت صد سال راه ، و جامه هاى بهشتيان از كاسه گُل هاى آن بيرون مى آيند» .6680.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «جامه هاى ابريشمى در برِ ايشان است» _: اين جامه ها بر فراز سر بهشتيان مى آيند و بهشتيان ، آنها را مى پوشند.4 / 23زيورهاى بهشتيانقرآن«آنان اند كه بهشت هاى جاويدان به ايشان اختصاص دارد كه در آنها جويبارها روان است . آن جا با دستبندهايى از طلا آراسته مى شوند و جامه هايى سبز از پرنيانِ نازك و ابريشمِ ستبر مى پوشند . در آن جا بر تخت ها تكيه مى زنند . چه خوش پاداشى و چه نيكو تكيه گاهى!».

حديث6686.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در وصف بهشتيان _: بر سر آنان ، تاج هايى است كه [ درخشش ]پست ترين مرواريدِ آنها از مشرق تا مغرب را روشن مى سازد.

.

ص: 200

6687.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ مَا يُقِلُّ ظُفرٌ مِمّا فِي الجَنَّةِ بَدا لَتَزَخرَفَت لَهُ ما بَينَ خَوافِقِ (1) السَّماواتِ وَالأَرضِ ، وَلَو أَنَّ رَجُلاً مِن أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَ فَبَدا أَساوِرُهُ لَطَمَسَ ضَوءَ (2) الشَّمسِ كَما تَطمِسُ الشَّمسُ ضَوءَ النُّجُومِ . (3)6688.عنه عليه السلام :تفسير ابن كثير عن أبي امامة :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَدَّثَهُم وَذَكَر حُلِيَّ أَهلِ الجَنَّةِ ، فَقالَ : مُسَوَّرُونَ بِالذَّهَبِ وَالفِضَّةِ ، مُكَلَّلَةٌ بِالدُّرِّ ، وَعَلَيهِم أَكالِيلُ مِن دُرٍّ وَياقُوتٍ مُتواصِلَةٍ ، وَعَلَيهِم تاجٌ كَتاجِ المُلُوكِ ، شَبابٌ ، جُردٌ ، مُردٌ ، مُكَحَّلُونَ . (4)6689.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَبلُغُ حِليَةُ أَهلِ الجَنَّةِ مَبلَغَ الوَضُوءِ . (5)6690.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ المُؤمِنَ لَيَتَنَعَّمُ بِتَسبِيحِ الحُلِيِّ عَلَيهِ فِي الجَنَّةِ ، فِي كُلِّ مَفصِلٍ مِنَ المُؤمِنِ فِي الجَنَّةِ ثَلاثَةُ أَساوِرَ مِن ذَهَبٍ وَفِضَّةٍ وَلُؤلُؤٍ . (6)4 / 24أَزواجُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ». (7)

«إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً * فَجَعَلْنَ_هُنَّ أَبْكَارًا * عُرُبًا أَتْرَابًا». (8)

«فِيهِنَّ قَ_صِرَ تُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لَا جَانٌّ». (9)

.


1- .الخافقان : المشرق والمغرب، وقيل : طرفا السماء والأرض (لسان العرب : ج 10 ص 83 «خفق»).
2- .في الزهد لابن المبارك : «لطمس ضوؤه ضوءَ الشمس» .
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 678 ح 2538 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 357 ح 1449 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 363 ح 8880 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 126 ح 416 كلّها عن سعد بن أبي وقّاص ، كنز العمّال : ج 14 ص 480 ح 39343.
4- .تفسير ابن كثير : ج 6 ص 537 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 26 كلاهما نقلاً عن ابن أبي حاتم.
5- .صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 320 ح 1045 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 444 ح 6174 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 219 ح 40 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 1 ص 74 ح 4 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 489 ح 39379.
6- .ربيع الأبرار : ج 4 ص 26 ، إحقاق الحقّ : ج 12 ص 273.
7- .البقرة : 25.
8- .الواقعة : 35 _ 37 وراجع : الصافّات : 48 و 49 ، الدّخان : 54 ، الطور : 20 ، الرحمن : 58، 70، 72، 76 ؛ الواقعة : 22 _ 23.
9- .الرحمن : 56 .

ص: 201

4 / 24 همسران بهشتيان

6692.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر به اندازه سر ناخنى از آنچه در بهشت است ، [ در دنيا ]آشكار گردد ، كران تا كران [ يا شرق تا غربِ ] آسمان ها و زمين از آن مزّين مى شود ، و اگر مردى از بهشتيان [ به دنيا ] سَرَك كشد و دستبندهايش نمايان گردد ، [ روشنايى درخششِ آن ، ] نور خورشيد را محو مى سازد ، چنان كه خورشيد ، نور ستارگان را محو مى سازد.6693.الإمام الرضا عليه السلام :تفسير ابن كثير_ به نقل از ابو اُمامه _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى آنان سخن گفت و از زيورهاى بهشتيان ياد كرد و فرمود : «دستبندهايشان از زر و سيم و مرواريدنشان است . بر سرهايشان حلقه هايى از دُر و ياقوتِ به هم پيوسته و تاج هايى چون تاج شاهان است . جوانانى هستند با رخسارها و بدن هايى صاف و عارى از مو ، و چشمانى سرمه كشيده» .6694.عنه عليه السلام ( _ فِي الفِقهِ المَنسوبِ إلَيهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيور بهشتيان [ در دست هايشان ] ، تا جايگاه وضويشان ( آرنج ) مى رسد.6695.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مؤمن در بهشت ، از زيورهاى تسبيحگو برخوردار است . در هر بندى از [ بدن ] مؤمن در بهشت ، سه دستبند طلا و نقره و مرواريد قرار دارد.4 / 24همسران بهشتيانقرآن«و ايشان را در آن جا ، همسران پاك است».

«ما ايشان را پديد آورديم پديد آوردنى . پس ايشان را دوشيزه قرار داديم شوى دوست همسال».

«در آن [ باغ ها ، دلبرانى ] فروهشته نگاه اند كه دست هيچ اِنس و جنّى پيش از ايشان به آنها نرسيده است».

.

ص: 202

الحديث6698.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ» قالَ _: مِنَ الحَيضِ وَالغائِطِ وَالنُّخامَةِ (1) وَالبُزاقِ . (2)6806.الإمام الحسين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :خُلِقَ الحُورُ العِينُ مِن تَسبِيحِ المَلائِكَةِ ، فَلَيسَ فِيهِنَّ أَذًى ، قالَ اللّهُ عز و جل : «إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً * فَجَعَلْنَ_هُنَّ أَبْكَارًا * عُرُبًا» عَوَاشِقَ لِأَزواجِهِنَّ «أَتْرَابًا» . (3)6807.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «فِيهِنَّ خَيْرَ تٌ حِسَانٌ» (4) _: خَيراتُ الأَخلاقِ ، حِسانُ الوُجُوهِ . (5)6808.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً» _: إِنَّ مِن المُنشَآتِ الَّتِي كُنَّ فِي الدُّنيا عَجائِزَ عُمشا (6) رُمصا . (7) .


1- .النُخَامَة : البَزْقة التي تخرج من أقصى الحَلْق (النهاية : ج 5 ص 34 «نخم»).
2- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 97 نقلاً عن الحاكم و ابن مردويه ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 92 وفيه «النخاعة» بدل «النخامة» وكلاهما عن أبي سعيد الخدري وراجع : تفسير الطبري : ج 1 ص 175 و 176 و بحار الأنوار : ج 8 ص 139 ح 52 .
3- .تفسير الثعلبي : ج 9 ص 211 ، الفردوس : ج 2 ص 192 ح 2955 كلاهما عن عائشة ، كنز العمّال : ج 14 ص 519 ح 39468.
4- .الرحمن : 70.
5- .المعجم الكبير : ج 23 ص 368 ح 870 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 278 ح 3141 ، تفسير الثعلبي : ج 9 ص 195 ، الفردوس : ج 3 ص 154 ح 4417 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 158 كلّها عن اُمّ سلمة ، كنز العمّال : ج 2 ص 43 ح 3046 ؛ مجمع البيان : ج 9 ص 319 ، الاختصاص : ص 352 كلاهما عن اُمّ سلمة ، التبيان في تفسير القرآن : ج 9 ص 484 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج8 ص106.
6- .العَمَش : أن لا تزال العين تسيل الدمع ولا يكاد الأعمش يبصر بها (لسان العرب : ج 6 ص 320 «عمش»).
7- .سنن الترمذي : ج 5 ص 402 ح 3296 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 57 ح 21 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 185 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 15 نقلاً عن الفريابيّ وابن المنذر وابن مردويه وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 11 ح 2928.

ص: 203

حديث6804.امام على عليه السلام ( _ در نامه اش به اَشتر نخعى، آن گاه كه او را والى ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و ايشان را در آن جا ، همسران پاك است» _: [ پاك ] از حيض و مدفوع و خلط حلق و آب دهان.6805.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حور العين از تسبيح فرشتگان ، آفريده شده اند . بنا بر اين ، در آنان ، اذيّتى وجود ندارد . خداى عز و جلفرموده است : «ما ايشان را پديد آورديم پديد آوردنى . پس ، ايشان را دوشيزگانى شوهردوست » : عاشق شوهرانشان «و همسال قرار داديم» .6806.امام حسين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه كه : «در آن جا زنانى خوب و نيكويند» _: خوب در اخلاق ، نيكو در رخسار.6807.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «ما ايشان را پديد آورديم پديد آوردنى» _: برخى از اين دختركانِ پديد آورده شده ، همان زنانى هستند كه در دنيا پير و فرتوت بوده اند و از چشمانشان هميشه چرك مى آمده است. .

ص: 204

6808.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :الكَواعِبُ : الفَتَياتُ النَّواهِدُ ، أَترابا : المُستَوِياتُ القَدُّ عَلى مِيلادٍ واحِدٍ وَسِنٍّ واحِدٍ . (1)6809.امام زين العابدين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أهلَ الجَنَّةِ إِذا جامَعُوا نِساءَهُم عادُوا أَبكارا. (2)6810.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَزواجَ أَهلِ الجَنَّةِ لَيُغَنِّينَ أَزواجَهُنَّ بِأَحسَنِ أَصواتٍ «ما» سَمِعَها أَحَدٌ قَطُّ . (3)6811.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الحُورَ فِي الجَنَّةِ يَتَغَنَّينَ يَقُلْنَ :

نَحنُ الحُورُ الحِسانُهُدِينا لِأَزواجٍ كِرامٍ(4)6812.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَمُجتَمَعا لِلحُورِ العِينِ يَرفَعنَ بِأَصواتٍ لَم يَسمَعِ الخَلائِقُ مِثلَها . قالَ : يَقُلنَ : «نَحنُ الخالِداتُ فَلا نَبِيدُ ، وَنَحنُ النّاعِماتُ فَلا نَبْأَسُ ، وَنَحنُ الرّاضِياتُ فَلا نَسخَطُ ، طُوبى لِمَن كانَ لَنا وَكُنّا لَهُ» . (5) .


1- .الفردوس : ج 3 ص 311 ح 4936 عن اُمّ سلمة ؛ تفسير القمّي : ج 2 ص 402 عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عليه السلام وليس فيه ذيله من «أترابا . . .» .
2- .المعجم الصغير : ج 1 ص 91 ، تاريخ بغداد : ج 6 ص 53 ح 3079 ، الفردوس : ج 1 ص 409 ح 1651 ، العظمة : ص 209 ح 585 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 470 ح 39296.
3- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 149 ح 4917 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 260 كلاهما عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 14 ص 518 ح 39462.
4- .المعجم الأوسط : ج 6 ص 312 ح 6497 ، التاريخ الكبير : ج 7 ص 16 الرقم 70 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 12 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 720 نقلاً عن ابن أبي شيبة وابن مردويه والثلاثة الأخيرة نحوه وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 518 ح 39460 .
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 696 ح 2564 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 329 ح 1342 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 69 ح 18 نحوه ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 12 وكلّها عن النعمان بن سعد عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : ج 14 ص 518 ح 39461 ؛ جامع الأخبار : ص 495 ح 1374 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 148 ح 76.

ص: 205

6813.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«الكَواعب» يعنى : دختركان نورسيده نارپستان . «أَترابا» يعنى : هم قد و هم سال.6814.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت هر گاه با زنانشان نزديكى كنند ، دوباره باكره مى شوند.6815.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همسران بهشتيان براى شوهرانشان با خوش ترين صداهايى كه هيچ كس هرگز آنها را نشنيده است ، آواز مى خوانند.6816.الإمام المهديّ عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حوريان بهشتى ، آواز مى خوانند و مى گويند:

ما سيه چشمان خوب روى

به شوهرانى ارجمند ، هديه گشته ايم .6810.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، انجمنى از حور العين است كه با آوازهايى كه خلايق ، نظير آنها را نشنيده اند ، مى خوانند و مى گويند : «ما جاودانگانيم و هرگز نابود نمى شويم . ما نازپروردگانيم و هرگز به درويشى نمى افتيم . ما همواره شادمانيم و هرگز ناشادمان نمى گرديم . خوشا به حال كسى كه از آنِ ماست و ما از آنِ اوييم !» . .

ص: 206

6811.امام زين العابدين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ حُورا أَطلَعَت إِصبَعا مِن أَصابِعِها ، لَوَجَدَ رِيحَها كُلُّ ذِي رُوحٍ . (1)6812.امام زين العابدين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَت إِلَى أَهلِ الأَرضِ لَأَضاءَت ما بَينَهُما، وَلَمَلَأَتهُ رِيحا، وَلَنَصِيفُها (2) عَلى رَأسِها خَيرٌ مِن الدُّنيا وَما فِيها. (3)6813.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ امرَأَةً مِن نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَت مِن سَماءِ الدُّنيا فِي لَيلَةٍ ظَلماءَ لَأَضاءَت لَها الأَرضُ أَفضَلَ مِمّا يُضِيءُ القَمَرُ لَيلَةَ البَدرِ ، وَلَوَجَدَ رِيحَ نَشرِها جَمِيعُ أَهلِ الأَرضِ . (4)6814.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ أَشرَفَت إِلَى أَهلِ الأَرضِ لَمَلَأَتِ الأَرضَ رِيحَ مِسكٍ ، وَلَأَذهَبَت ضَوءَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ . (5)6815.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :نِساءُ أَهلِ الجَنَّةِ يُرى مُخُّ سُوقِهِنَّ مِن وَراءِ اللَّحمِ . (6) .


1- .المعجم الكبير : ج 6 ص 59 ح 5511 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 247 ، تاريخ دمشق : ج 21 ص 147 ح 4752 كلّها عن سعيد بن عامر ، كنز العمّال : ج 14 ص 519 ح 39469.
2- .النصيفُ : هو الخِمار، وقيل : المِعْجَر (النهاية : ج 5 ص 66 «نصف»).
3- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1029 ح 2643 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 182 ح 1651 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 283 ح 12439 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 413 ح 7399 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 45 ح 3763 كلّها عن أنس والأربعة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 4 ص 304 ح 10616 .
4- .الأمالي للطوسي : ص 533 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 371 ح 2661 كلاهما عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 82 ح 3 .
5- .المعجم الكبير : ج 6 ص 59 ح 5512 ، الزهد لابن المبارك : ص 77 ح 226 ، تاريخ دمشق : ج 21 ص 145 كلّها عن سعيد بن عامر بن حذيم ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 79 ح 69 عن الحسن وليس فيه ذيله ، كنز العمّال : ج 14 ص 473 ح 39315.
6- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 402 ح 9443 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 713 نقلاً عن عبد بن حميد وكلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 464 ح 39279.

ص: 207

6816.امام مهدى عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر حورى ، انگشتى از انگشتانش را نمايان سازد ، هر جاندارى بوى خوش آن را حس خواهد كرد.6817.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر زنى از بهشتيان براى زمينيان نمايان گردد ، از آسمان تا زمين را روشن مى كند و عالم را آكنده از بوى [ خوش خود ] مى سازد . چارقد سر او از دنيا و هر آنچه در دنياست ، بهتر است.6818.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر زنى از زنان اهل بهشت ، در شبى تار در آسمان دنيا نمايان شود ، زمين از آن روشن مى گردد ، بيشتر از روشن شدنش به وسيله ماه شب چهارده ، و همه اهل زمين ، بوى خوش او را حس مى كنند.6819.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر زنى از بهشتيان بر مردم زمين نمايان شود ، زمين را از بوى مشك مى آكنَد و نور خورشيد و ماه را محو مى سازد.6820.الإمام الرضا عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنان بهشتى ، مغز ساق هايشان از پشت گوشت ، ديده مى شود. .

ص: 208

6821.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في مَكارِمِ الأَخلاقِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الرَّجُلَ لَيَتَّكِئُ فِي الجَنَّةِ سَبعِينَ سَنَةً قَبلَ أَن يَتَحَوَّلَ ، ثُمَّ تَأتِيهِ امرَأَةٌ فَتَضرِبُ عَلى مَنكِبَيهِ ، فَيَنظُرُ وَجهُهُ فِي خَدِّها أَصفى مِنَ المِرآةِ ، وَإِنَّ أَدْنى لُؤلُؤَةٍ عَلَيها تُضِيءُ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، فَتُسَلِّمُ عَلَيهِ فَيَرُدُّ السَّلامَ ، وَيَسأَلُها : مَن أَنتِ؟ وَتَقُولُ : أَنا مِن المَزِيدِ ، وَإِنَّهُ لَيَكُونُ عَلَيها سَبعُونَ ثَوبا أَدناها مِثلُ النُّعمانِ مِن طُوبى ، فَيَنفُذُها بَصَرُهُ ، حَتَّى يَرى مُخَّ ساقِها مِن وَراءِ ذَلِكَ ، وَإِنَّ عَلَيها مِنَ التِّيجانِ ، إِنَّ أَدنى لُؤلُؤَةٍ فِيها لَتُضِيءُ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ . (1)6817.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ» (2) _: يَنظُرُ إِلى وَجهِهِ فِي خَدِّها أَصفى مِنَ المِرآةِ ، وَإِنَّ أَدنى لُؤلُؤَةٍ عَلَيها لَتُضِيءُ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، وَإِنَّها يَكُونُ عَلَيها سَبعُونَ ثَوبا يَنفُذُها بَصَرُهُ حَتَّى يَرى مُخَّ ساقِها مِن وَراءِ ذَلِكَ . (3)6818.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ المَرأَةَ مِن نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ لَيُرى بَياضُ ساقِها مِن وَراءِ سَبعِينَ حُلَّةً حَتَّى يُرى مُخُّها ، وَذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ يَقُولُ : «كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ» فَأَمّا الياقُوتُ فَإِنَّهُ حَجَرٌ لَو أَدخَلتَ فِيهِ سِلكا ثُمَّ استَصفَيتَهُ لَرَأَيتَهُ مِن وَرائِهِ . (4)6819.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) سنن الترمذي عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُعطَى المُؤمِنُ فِي الجَنَّةِ قُوَّةَ كَذا وَكَذا مِنَ الجِماعِ . قِيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، أَوَمَن يُطِيقُ ذَلِكَ؟ قالَ : يُعطَى قُوَّةَ مِائَةٍ . (5) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 150 ح 11715 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 132 ح 1381 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 26 ص 176 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 385 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 483 ح 39356.
2- .الرحمن : 58 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 517 ح 3774 ، البعث والنشور : ص 215 ح 339 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 712 نقلاً عن أحمد وابن حبّان وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 2 ص 43 ح 3047.
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 676 ح 2533 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 408 ح 7396 نحوه ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 152 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 479 ، العظمة : ص 209 ح 586 نحوه وكلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 14 ص 477 ح 39330.
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 677 ح 2536 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 413 ح 7400 ، موارد الظمآن : ص 655 ح 2635 كلاهما نحوه وراجع : مسند ابن حنبل : ج 7 ص 76 ح 19289 وسنن الدارمي : ج 2 ص 791 ح 2721 والمعجم الكبير : ج 5 ص 178 ح 5009 وكنز العمّال : ج 14 ص 484 ح 39361 والاختصاص : ص 358 و بحارالأنوار : ج 8 ص 102.

ص: 209

6820.امام رضا عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرد ، در بهشت ، هفتاد سال تكيه مى دهد ، بدون آن كه صورتش را به طرفى برگرداند . سپس زنى نزد او مى آيد و به شانه اش مى زند و او صورتش را به طرف چهره آن زن _ كه از آينه صاف تر است و كوچك ترين مرواريدش از مشرق تا مغرب را روشن مى سازد _ ، بر مى گرداند . زن به او سلام مى كند و او جواب سلامش را مى دهد و مى پرسد : تو كيستى؟

او مى گويد : من از فزونى ام (1) .

بر تن آن زن ، هفتاد جامه از درخت طوبا پوشانده شده كه كمترين آنها ، مانند شقايق نعمان است . پس نگاه مرد از آنها نفوذ مى كند تا جايى كه از پشت آنها مغز ساق او را مى بيند . نيز تاج هايى بر سر دارد كه كوچك ترين مرواريد آنها ، از مشرق تا مغرب را روشن مى كند .6821.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره فضايل اخلاقى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «گويا ياقوت و مرجان اند» _: به گونه او ( حورى ) مى نگرد كه از آينه صاف تر است و پست ترين مرواريدى كه بر اوست ، از مشرق تا مغرب را روشن مى كند . نيز هفتاد جامه بر تن اوست كه نگاهش از آنها عبور مى كند ، به طورى كه از پشت آنها مغز ساق او را مى بيند.6822.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّةٍ طَويلَةٍ أوصى بِها أبا ذَرٍّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زن بهشتى ، سپيدىِ ساقش از پس هفتاد جامه نمايان است ، به طورى كه مغزِ [ ساقِ پاى ] او ديده مى شود . دليلش اين است كه خداوند مى فرمايد : «گويا ياقوت و مرجان اند» . ياقوت ، سنگى است كه اگر رشته نخى را داخل آن قرار دهى و سپس آن را صيقل دهى ، آن نخ ديده مى شود.6823.الإمام عليّ عليه السلام :سنن الترمذى_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت به مؤمن ، فلان و بهمان اندازه نيروى مجامعت داده مى شود» .

يكى گفت : اى پيامبر خدا ! آيا كسى توان آن را دارد؟

فرمود : «نيروى صد [ مرد ] به او داده مى شود» . .


1- .واژه «مَزيد» در متن عربى ، اشاره است به اين سخن خداى عز و جل كه : «وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ» و «لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَ زِيَادَةٌ» ، يا اشاره است به روز جمعه كه از آن به «يوم المزيد» تعبير شده است.

ص: 210

6824.الإمام عليّ عليه السلام :المعجم الكبير عن ام سلمة :قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي عَن قَولِ اللّهِ : «وَ حُورٌ عِينٌ» (1) ؟ قالَ : حُورٌ بِيضٌ عِينٌ ضِخامُ العُيُونِ شُقرُ الجَرداء بِمَنزِلَةِ جَناحِ النُّسُورِ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي عَن قَولِهِ : «كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ» (2) ؟ قالَ : صَفاؤُهُنَّ صَفاءُ الدُّرِّ فِي الأَصدافِ الَّتِي لَم تَمَسَّهُ الأَيدِي .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي عَن قَولِهِ : «فِيهِنَّ خَيْرَ تٌ حِسَانٌ» ؟ قالَ : خَيراتُ الأَخلاقِ ، حِسانُ الوُجُوهِ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي عَن قَولِهِ : «كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ» (3) ؟ قالَ : رِقَّتُهُنَّ كَرِقَّةِ الجِلدِ الَّذِي رَأَيتِ فِي داخِلِ البَيضَةِ مِمّا يَلِي القِشرَ وَهُوَ الغِرقِئُ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرني عَن قَولِهِ : «عُرُبًا أَتْرَابًا» ؟ قالَ : هُنَّ اللَّواتِي قُبِضنَ فِي دارِ الدُّنيا عَجائِزَ ، رُمصَا (4) شُمطَا (5) ، خَلَقَهُنَّ اللّهُ بَعدَ الكِبَرِ فَجَعَلَهُنَّ عَذارى عُرُبا مُتَعَشَّقاتٍ مُحَبَّباتٍ ، أَترابا عَلى مِيلادٍ واحِدٍ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَنِساءُ الدُّنيا أَفضَلُ أَمِ الحُورُ العِينُ؟ قالَ : بَل نِساءُ الدُّنيا أَفضَلُ مِنَ الحُورِ العِينِ كَفَضلِ الظِهارَةِ عَلَى البِطانَةِ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَبِما ذاكَ؟ قَالَ : بِصَلاتِهِنَّ وَصِيامِهِنَّ وَعِبادَتِهِنَّ اللّهَ ، أَلبَسَ اللّهُ وُجُوهَهُنَّ النُّورَ ، وَأَجسادَهُنَّ الحَرِيرَ ، بِيضَ الأَلوانِ ، خُضرَ الثِّيابِ ، صَفراءَ الحُلِيِّ ، مَجامِرُهُنَّ الدُّرُّ، وَأَمشاطُهُنَّ الذَّهَبُ ، يَقُلنَ : «أَلا نَحنُ الخالِداتُ فَلا نَمُوتُ أَبَدا ، وَنَحنُ النّاعِماتُ فَلا نَبْأَسُ أَبَدا ، وَنَحنُ المُقِيماتُ فَلا نَظعَنُ أَبَدا، أَلا وَنَحنُ الرّاضِياتُ فَلا نَسخَطُ أَبَدا ، طُوبى لِمَن كُنَّا لَهُ وَكانَ لَنا» .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، اَلمَرأَةُ مِنّا تَتَزَوَّجُ زَوجَينِ وَالثَّلاثَةَ وَالأَربَعَةَ ثُمَّ تَمُوتُ فَتَدخُلُ الجَنَّةَ وَيَدخُلُونَ مَعَها مَن يَكُونُ زَوجُها؟ قَالَ : يا اُمَّ سَلَمَةَ ، إِنَّها تَخَيَّرُ فَتَختارُ أَحسَنَهم خُلُقا ، فَتَقُولُ : أَي رَبِّ إِنَّ هَذا كانَ أَحسَنَهُم مَعِي خُلُقا فِي دارِ الدُّنيا فَزَوِّجنِيهِ . يا اُمَّ سَلَمَةَ ، ذَهَبَ حُسنُ الخُلُقِ بِخَيرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (6) .


1- .الواقعة : 22.
2- .الطور : 24 .
3- .الصافّات : 49.
4- .الرَّمَص : هو البياض الذي تقطعه العين ويجتمع في زوايا الأجفان (لسان العرب : ج 7 ص 43 «رمص»).
5- .الشَّمَطْ : بياض شعر الرأس يخالط سواده (الصّحاح : ج 3 ص 1138 «شمط»).
6- .المعجم الكبير : ج 23 ص 367 ح 870 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 278 ح 3141 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 10 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 720 نقلاً عن ابن جرير وابن مردويه نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 43 ح 3046.

ص: 211

6822.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصيّتى طولانى به ابو ذر _ ) المعجم الكبير_ به نقل از اُمّ سلمه _: گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن خداوند ، آگاه فرما : «وَ حُورٌ عِينٌ» .

فرمود : «سيه چشمانى هستند سيمين بر ، درشت چشم ، موبور مانند پر عقاب» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن او آگاه فرما : «گويى مرواريدى نهفته اند» .

فرمود : «به شفافيّت دُر در صدف اند كه هيچ دستى به آنها نرسيده است» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن او آگاه فرما : «در آن جا زنانى خوب و نيكويند» .

فرمود : «خوب در اخلاق و نيكو در رخسارند» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن او آگاه فرما : «گويى تخم مرغ زير پَرند» .

فرمود : «نازكى آنها ، به نازكى پوستى است كه در زير پوسته تخم مرغ مى بينى ؛ يعنى همان پوست نازكى كه بر روى سفيده تخم مرغ كشيده شده است» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن او آگاه فرما : «شوى دوستانى همسال» .

فرمود : «آنان ، همان زنانى هستند كه وقتى از دنيا رفته اند ، پير و فرتوت بوده اند و چشمانشان چرك مى داده و موى سرشان به سفيدى مى زده است . خداوند ، آنان را پس از پيرى ، باز آفريد و آنان را دوشيزگانى شوى دوست و عاشق پيشه و دوست داشتنى و هم سن و سال ، قرار داد» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! آيا زنان دنيا برترند ، يا حور العين؟

فرمود : «زنان دنيا برتر از حور العين اند ، همانند برترى رويه بر آستر» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! اين برترى ، به سبب چيست؟

فرمود : «به سبب نماز و روزه و عبادت خدا . خداوند بر چهره هاى آنان نور و بر تن هايشان پرنيان قرار داده است . بدن هاى سفيد و جامه هاى سبز و زيورهاى زرد دارند . موهايشان مرواريد [ گونه ] است و شانه هاى سرشان طلاست و مى گويند : هان! ما جاودانگانيم و هرگز نمى ميريم . ما نازپروردگانيم و هرگز گرد بينوايى بر ما نمى نشيند . ما ماندگارانيم و هرگز رخت بر نمى بنديم . هان! ما هماره شادمانيم و هرگز ناراحتى نداريم . خوشا آن كه ما از آنِ او باشيم و او از آنِ ما باشد ! » .

گفتم : اى پيامبر خدا ! از ما زنان ، كسانى هستند كه دو ، سه و چهار بار ازدواج مى كنند و سپس مى ميرند و به بهشت مى روند و شوهرانشان نيز به بهشت مى روند . كدام يك از آنها [ در بهشت ] ، شوهر او خواهد بود؟

فرمود : «اى اُمّ سلمه! او را در انتخاب ، آزاد مى گذارند و او خوش اخلاق ترين آنان را انتخاب مى كند و مى گويد : پروردگارا ! اين يكى در دنيا با من خوش اخلاق تر بود . پس ، اكنون او را به همسرى من در آور . اُمّ سلمه! اخلاق خوش ، خير دنيا و آخرت را به همراه دارد» . .

ص: 212

6823.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :_ أَو لَأَماتَت أَهلَ الدُّنيا (1) _لَو أَنَّ حُورا مِن حُورِ الجَنَّةِ أَشرَفَت عَلى أَهلِ الدُّنيا وَأَبدَت ذُؤَابَةً مِن ذَوائِبِها لَأَمتَنَ (لَأَفتَنَ) أَهلَ الدُّنيا وَإِنَّ المُصَلِّيَ لِيُصَلِّي ، فَإِذا لَم يَسأَل رَبَّهُ أَن يُزَوِّجَهُ مِن الحُورِ العِينِ قُلنَ : ما أَزهَدَ هذا فِينا! (2)6824.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :الخَيرَاُت الحِسانُ مِن نِساءِ أَهلِ الدُّنيا ، وَهُنَّ أَجمَلُ مِنَ الحُورِ العِينِ . (3) .


1- .الظاهر أنّ الترديد من الراوي .
2- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 102 ح 280 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 199 ح 200.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 469 ح 4631 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 438 ح 1501 ، مجمع البيان : ج 9 ص 319 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .

ص: 213

6825.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :اگر حورى از حوريان بهشتى بر اهل دنيا سَرَك كشد و زلفى از زلف هاى او نمايان گردد ، اهل دنيا قالب تهى مى كنند (اهل دنيا را فريفته مى سازد) . نمازگزار ، نماز مى خواند و اگر [ در نمازش ] از پروردگارش درخواست نكند كه از حوريان بهشتى به همسرى اش در آورد ، حوريان مى گويند : اين چه قدر به ما بى اعتناست !6826.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :نيك خويان خوب روى [ كه در قرآن آمده ] ، از زنان دنيا هستند . آنان از حورالعين ، زيباترند. .

ص: 214

6827.الإمام الصادق عليه السلام :الكافي عن جميل بن درّاج :قَالَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : ما تَلَذَّذَ النّاسُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكثَرَ لَهُم مِن لَذَّةِ النِّساءِ ، وَهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَ تِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ ...» (1) إِلى آخِرِ الآيَةِ .

ثُمَّ قَالَ : وَإِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ ما يَتَلَذَّذُونَ بِشَيءٍ مِنَ الجَنَّةِ أَشهى عِندَهُم مِنَ النِّكاحِ ؛ لا طَعامٍ وَلا شَرابٍ . (2)6828.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مجمع البيان عن أبي بصير :قُلتُ لَهُ [أَي لِلإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ] : جُعِلتُ فِداكَ ، أَخبِرنِي عَنِ الرَّجُلِ المُؤمِنِ تَكُونُ [لَهُ] (3) امرَأَةٌ مُؤمِنَةٌ يَدخُلانِ الجَنَّةَ يَتَزَوَّجُ أَحَدُهُما الآخَرَ؟ فَقالَ : يا أَبا مُحَمَّدٍ، إِنَّ اللّهَ حَكَمٌ عَدلٌ ، إِذا كانَ هُو أَفضَلَ مِنها خَيَّرَهُ ؛ فَإِنِ اختارَها كانَت مِن أَزواجِهِ ، وَإِن كانَت هِي خَيرا مِنهُ خَيَّرَها ؛ فَإِنِ اختارَتهُ كانَ زَوجا لَها . (4)4 / 25جَمالُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ * عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ * تَعْرِفُ فِى وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ * يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ * خِتَ_مُهُ مِسْكٌ وَ فِى ذَ لِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَ_فِسُونَ». (5)

«وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ». (6)

«وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ مُّسْفِرَةٌ * ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ * وَ وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ * تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ * أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ». (7)

«وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاعِمَةٌ * لِّسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ * فِى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ». (8)

.


1- .آل عمران : 14.
2- .الكافي : ج 5 ص 321 ح 10 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 164 ح 10 كلاهما عن جميل بن درّاج ، بحار الأنوار : ج 8 ص 139 ح 53 .
3- .ما بين المعقوفين سقط من المصدر، وأثبتناه من بحار الأنوار.
4- .مجمع البيان : ج 9 ص 318 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 105 كلاهما نقلاً عن العيّاشي .
5- .المطفّفين : 22 _ 26.
6- .القيامة : 22 _ 23.
7- .عبس : 38 _ 42.
8- .الغاشية : 8 _ 10.

ص: 215

4 / 25 زيبايى بهشتيان

6830.كامل الزيارات ( _ به نقل از عبد اللّه بن ميمون قدّاح _ ) الكافى_ به نقل از جميل بن دَرّاج _: امام صادق عليه السلام فرمود : «مردم در دنيا و آخرت ، لذّتى بالاتر از لذّت زن نمى چشند و اين ، همان سخن خداى عز و جل است كه : «براى مردم آراسته شده است دوست داشتنِ خواستنى ها ، از زنان و پسران و ... » » تا آخر آيه .

سپس فرمود : «بهشتيان به اندازه اى كه از نكاحْ لذّت مى برند ، از هيچ چيزِ بهشت لذّت نمى برند ، نه از خوراكى هايش و نه از نوشيدنى هايش» .6831.الإمام عليّ عليه السلام :مجمع البيان_ به نقل از ابو بصير _: به ايشان (امام صادق عليه السلام ) گفتم : فدايت شوم ! مرد مؤمن ، زنى مؤمن دارد و هر دو به بهشت مى روند . آيا در آن جا نيز با هم ازدواج مى كنند؟

فرمود : «اى ابو محمّد! خداوند ، داورى دادگر است . اگر آن مرد از همسرش بهتر بوده است ، او را مخيّر مى كند و چنانچه آن مرد مؤمن ، همان همسرش را انتخاب كرد ، او نيز يكى از همسرانش مى شود ، و اگر همسرش از او بهتر بوده ، او را مخيّر مى سازد و اگر آن زن ، همان مرد را انتخاب كرد ، او شوهرش خواهد بود» .4 / 25زيبايى بهشتيانقرآن«به راستى كه نيكوكاران ، در ناز و نعمت اند . بر تخت هايى ، نشسته مى نگرند . از چهره هايشان طراوت نعمت را در مى يابى . از باده اى مُهر شده نوشانيده مى شوند . باده اى كه مُهر آن ، مُشك است ، و در اين نعمت ها ، مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى بگيرند».

«در آن روز ، چهره هايى شاداب اند . به پروردگار خود ، مى نگرند ».

«در آن روز ، چهره هايى درخشان و خندان و شاداب اند و در آن روز ، چهره هايى هستند كه بر آنها غبار نشسته و آنها را تاريكى پوشانده است . آنان ، همان كافران بدكارند».

«در آن روز ، چهره هايى شاداب اند . از كوشش خود ، خشنودند . در بهشتى برين اند».

.

ص: 216

الحديث6836.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ : {Q} «فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظّ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :وَالَّذِي أَنزَلَ الكِتابَ عَلى مُحَمَّدٍ! إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَزدادُونَ جَمالاً وَحُسنا كَما يَزدادُونَ فِي الدُّنيا قَباحَةً وَهَرَما . (1)6835.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يُبعَثُ أَهلُ الجَنَّةِ عَلى صُورَةِ آدَمَ فِي مِيلادِ ثَلاثٍ وَثَلاثِينَ سَنَةً مُردا، مُكَحَّلِينَ ، ثُمَّ يُذهَبُ بِهِم إِلى شَجَرَةٍ فِي الجَنَّةِ فَيُكسَونَ مِنها ، لا تَبلَى ثِيابُهُم ، وَلا يَفنى شَبابُهُم . (2)6836.امام صادق عليه السلام ( _ درباره اين سخن خدا : {Q} «پس، شما را به آتشى كه ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ مِن صَغِيرٍ أَو كَبِيرٍ دُونَ (3) أَبناءِ ثَلاثِينَ فِي الجَنَّةِ ، لا يَزِيدُونَ عَلَيها أَبَدا ، وَكَذلِكَ أَهلُ النّارِ . (4)6837.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ جُردا، مُردا، بِيضا، جِعادا (5) ، مُكَحَّلِينَ ، أَبناءَ ثَلاثٍ وَثلاثِينَ ، عَلى خَلقِ آدَمَ سِتُّونَ ذِراعا فِي عَرضِ سَبعِ أَذرُعٍ . (6) .


1- .روضة الواعظين : ص 554 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 75 ح 52 عن أبي هريرة من دون إسنادٍ إلى النبيّ صلى الله عليه و آله .
2- .حلية الأولياء : ج 3 ص 56 تفسير ابن كثير : ج 8 ص 14 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 490 ح 39383.
3- .كذا في المصدر، وفي الزهد لابن المبارك : «يُردّون»، وهو الأنسب للسياق .
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 695 ح 2562 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 128 ح 422 كلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 480 ح 39344.
5- .الجَعْدُ إذا ذهب به مذهب المدح فله معنيان مستحبّان : أحدهما : أن يكون معصوب الجوارح، شديد الأسر والخلق، غير مسترخٍ ولا مضطرب. والثاني : أن يكون شعره جَعْدا غير سَبط (تاج العروس : ج 4 ص 391 «جعد»).
6- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 151 ح 7938 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 318 ح 5422 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 75 ح 53 ، تفسير الثعلبي : ج 9 ص 209 ح 193 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 13 كلّها عن أبي هريرة ، الطبقات الكبرى : ج 1 ص 32 عن سعيد بن المسيّب وليس فيه «بيضا» ، كنز العمّال : ج 14 ص 490 ح 39381.

ص: 217

حديث6839.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه كتاب (قرآن) را بر محمّد فرو فرستاد ، اهل بهشت پيوسته بر حُسن و زيبايى شان افزوده مى شود ، همچنان كه در دنيا پيوسته زشت تر و پيرتر مى شوند.6840.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، در حالى برانگيخته مى شوند كه به صورت آدمى سى و سه ساله اند ، صورت هايشان از مو پيراسته است و چشمانى سرمه كشيده دارند . سپس آنان را به نزد درختى در بهشت مى برند و از آن درخت بر ايشان جامه مى پوشانند . جامه هايشان هرگز كهنه نمى شود و جوانى شان هيچ گاه از بين نمى رود.6841.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه بهشتى باشد و بميرد ، كوچك باشد يا بزرگ ، در بهشت ، سى ساله خواهد بود و هرگز بر سنّ او افزوده نخواهد شد . اهل دوزخ نيز همين گونه اند .6842.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، در حالى به بهشت وارد مى شوند كه بدن ها و صورت هايى عارى از مو دارند ، سيمين بَرند ، موهاى سرشان پُر چين و شكن است ، چشمانى سرمه كشيده دارند ، سى و سه ساله اند ، در هيئت آدمى هستند كه شصت گز قامت و هفت گز پهنا دارد. .

ص: 218

6837.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المناقب لابن شهر آشوب :قالَت عَجُوزٌ مِنَ الأَنصارِ لِلنَّبِيِ صلى الله عليه و آله : اُدعُ لِي بِالجَنَّةِ ، فَقالَ : إِنَّ الجَنَّةَ لا يَدخُلُها العُجُزُ . فَبَكَتِ المَرأَةُ ، فَضَحِكَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله وَقالَ : أَما سَمِعتِ قَولَ اللّهِ تَعالى : «إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً * فَجَعَلْنَ_هُنَّ أَبْكَارًا» (1) ؟! (2)6838.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ شُبّانٌ جُردٌ مُردٌ ، لَيسَ لَهُم شَعرٌ إِلّا فِي الرَّأسِ وَالحاجِبَينِ وَأَهدابِ العَينَينِ ، يَعنِي لَيسَ لَهُم شَعرُ عانَةٍ وَلا إِبطٍ ، عَلى طُولِ آدَمَ ، سِتُّونَ ذِراعا، وَعَلى مَولِدِ عَيسَى بنِ مَريَمَ ثَلاثَةً وَثَلاثِينَ سَنَةً ، بِيضُ الأَلوانِ ، خُضرُ الثِّيابِ ، يَضَعُ أَحَدُهُم مائِدَةً بَينَ يَدَيهِ ، فَيُقبِلُ طائِرٌ ، فَيَقُولُ : يا وَلِيَ اللّهِ ، أَما إِنِّي قَد شَرِبتُ مِن عَينِ السَّلسَبِيلِ ، وَرَعَيتُ مِن رِياضِ الجَنَّةِ تَحتَ العَرشِ ، وَأَكَلتُ مِن ثِمارِ كَذا، طَعمُ أَحَدِ الجانِبَينِ مَطبُوخٌ ، وَطَعمُ الجانِبِ الآخَرِ مَشوِيٌّ ، فَيَأكُلُ مِنها ما شاءَ اللّهُ . وَعَلَى الوَلِيِ سَبعُونَ حُلَّةً ، لَيسَ فِيها حُلَّةٌ عَلى لَونِ آخَرَ ، فِي أَصابِعِهِم عَشَرَةُ خَواتِيمَ ، مَكتُوبٌ عَلَى الأَوَّلِ : «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ» (3) ، وَمَكتُوبٌ فِي الثّانِي : «ادْخُلُوهَا بِسَلَ_مٍ ءَامِنِينَ» ، (4) وَفِي الثّالِثِ : «وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (5) ، وَفِي الرّابِعِ : رُفِعَت عَنكُمُ الأَحزانُ وَالهُمُومُ ، وَفِي الخامِسِ : أَلبَسناكُمُ الحُلِيَّ وَالحُلَلَ ، وَفِي السّادِسِ : زَوَّجناكُمُ الحُورَ العِينَ ، وَفِي السّابِعِ : «وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» (6) ، وَفِي الثّامِنِ : رافَقتُمُ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ ، وَفِي التّاسِعِ : صِرتُم شُبّانا لا تهرمون، وَفِي العاشِرِ : سَكَنتُم فِي جِوارِ مَن لا يُؤذِي الجِيرانَ . (7) .


1- .الواقعة : 35 _ 36.
2- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 148 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 295 ح 1 ؛ المعجم الأوسط : ج 5 ص 357 ح 5545 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 107 الرقم 1232 كلاهما عن عائشة ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 9 ، البداية والنهاية : ج 6 ص 48 كلاهما عن الحسن وكلّها نحوه.
3- .الرعد : 24.
4- .الحِجْر : 46.
5- .الزخرف : 72.
6- .الزخرف : 71.
7- .تنبيه الغافلين : ص 80 ح 68 عن ابن عبّاس .

ص: 219

6839.امام على عليه السلام :المناقب ، ابن شهرآشوب :پيرزنى از انصار به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : برايم دعا كن كه به بهشت بروم .

فرمود : «پيرزنان به بهشت نمى روند» .

پيرزن گريست . پيامبر صلى الله عليه و آله خنديد و فرمود : «مگر نشنيده اى كه خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «ما ايشان را پديد آورديم پديد آوردنى . پس آنان را دوشيزگان قرار داديم» ؟» .6840.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، جوانانى هستند با پيكرها و چهره هايى عارى از مو و تنها موى بدن آنها ، موى سر است و ابروان و مژگان ؛ يعنى در زهار و زير بغل آنها ، مويى نيست . به قامت آدمى شصت گزند و به سنّ عيسى بن مريم ، سى و سه ساله . بدن هايى سپيد دارند و جامه هايى سبز .

در برابر هر يك از آنان ، سفره اى پهن مى شود و پرنده اى مى آيد و مى گويد : اى ولىّ خدا ! من از چشمه سلسبيل نوشيده ام و در باغ هاى بهشت ، زير عرش ، دانه بر چيده ام و از فلان ميوه ها خورده ام . يك طرف [ آن پرنده ] ، طعم پخته دارد و طرف ديگر ، طعم بريانى . پس ، او از [ گوشت ] آن پرنده ، آنچه مى خواهد ، تناول مى كند .

بر ولىّ [ خدا ] ، هفتاد جامه پوشانده شده كه رنگ هر يك از آنها متفاوت با ديگرى است ، و در انگشتانشان ده انگشترى است كه بر اوّلى نوشته شده است : «درود بر شما كه شكيبايى كرديد ! » . بر دومى نوشته شده است : «با سلامت و ايمنى به آن جا در آييد» ، و بر سومى : «اين است آن بهشتى كه به پاداش كارهايى كه مى كرديد ، ميراث گرفتيد» ، و بر چهارمى : «غم و اندوه ها از شما برداشته شده است» ، و بر پنجمى : «زيورها و جامه ها بر شما پوشانديم» ، و بر ششمى : «سيه چشمان بهشتى را به همسرى شما در آورديم» ، و بر هفتمى : «و در آن جاست آنچه دل ها آن را بخواهند و ديدگان ، لذّت برند و شما در آن ، جاودانيد» ، و بر هشتمى : «با پيامبران و صدّيقان ، همنشين گشته ايد» ، و بر نُهمى : «جوانانى گشته ايد كه هرگز پير نمى شويد» ، و بر دهمى : «در همسايگى كسى ساكن شده ايد كه همسايگان را نمى آزارد» . .

ص: 220

6841.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ جُردٌ ، مُردٌ ، مُكَحَّلِينَ ، مُكَلَّلِينَ ، مُطَوَّقِينَ ، مُسَوَّرِينَ ، مُخَتَّمِينَ ، ناعِمِينَ ، مَحبُورِينَ ، مُكرَمِينَ . (1)راجع : ص 564 (الفصل الخامس عشر : نظام الجنة / صفة أوّل زمرة يدخلون الجنّة) .

4 / 26إِلحاق ذُرِّيَّةِ أَهلِ الجَنَّةِ بِهِمالكتاب«وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَ_نٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ». (2)

«وَ الَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَ_هُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائِهِمْ وَ أَزْوَ جِهِمْ وَ ذُرِّيَّ_تِهِمْ وَالْمَلَ_ائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ * سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ». (3)

.


1- .الاختصاص : ص 358 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 220 ح 214.
2- .الطور : 21.
3- .الرعد : 22 _ 24.

ص: 221

4 / 26 ملحق ساختن فرزندان اهل بهشت به آنان

6848.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :بهشتيان ، بدن ها و صورت هايشان عارى از موست ، چشمانى سرمه كشيده دارند ، تاج بر سر ، طوق بر گردن ، دستبند در دست ، و انگشترى در انگشتان خويش دارند . راحت اند ، شادان اند ، گرامى اند.ر . ك : ص 565 (فصل پانزدهم : نظام بهشت / ويژگى نخستين گروه وارد شونده به بهشت) .

4 / 26ملحق ساختن فرزندان اهل بهشت به آنانقرآن«و كسانى كه ايمان آورده اند و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده اند ، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد».

«و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزى شان داديم ، نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى دفع مى كنند ، ايشان راست فرجام خوشِ سراى باقى ؛ همان بهشت هاى جاويدان كه آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان كه درستكارند ، در آن داخل مى شوند و فرشتگان از هر درى بر آنان در مى آيند [ و به آنان مى گويند : ] «درود بر شما كه شكيبايى كرديد !» . به راستى ، چه نيكوست فرجام آن سراى ! ».

.

ص: 222

الحديث6849.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا دَخَلَ الرَّجُلُ الجَنَّةَ سَأَلَ عَن أَبَوَيهِ وَزَوجَتِهِ وَوُلدِهِ ، فَيُقالُ لَهُ : إِنَّهُم لَم يَبلُغُوا دَرَجَتَكَ وَعَمَلَكَ ، فَيَقُولُ : يا رَبِّ قَد عَمِلتُ لِي وَلَهُم! فَيُؤمَرُ بِإِلحاقِهِم . (1)6850.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إِذا كانَ المُؤمِنُ يُحاسَبُ تَنتَظِرُهُ أَزواجُهُ عَلَى عَتَباتِ الأَبوابِ كَما يَنتَظِرُونَ أَزواجَهُنَّ فِي الدُّنيا مِن عِندِ العَتَبَةِ ، قالَ : فَيَجِيءُ الرَّسُولُ فَيُبَشِّرُهُنَّ ، فَيَقُولُ : قَد وَاللّهِ انقَلَبَ فُلانٌ مِنَ الحِسابِ ، قالَ : فَيَقُلنَ : بِاللّهِ؟ فَيَقُولُ : قَد وَاللّهِ لَقَد رَأَيتُهُ انقَلَبَ مِنَ الحِسابِ ، قالَ : فَإِذا جاءَهُنَّ قُلنَ : مَرحبا وَأَهلاً، ما أَهلُكَ الَّذِينَ كُنتَ عِندَهُم فِي الدُّنيا بِأَحَقَّ بِكَ مِنّا . (2)4 / 27الغِناءُ لِأَهلِ الجَنَّةِ6853.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الحُورَ العِينَ فِي الجَنَّةِ يُغَنِّينَ . (3)6854.عنه عليه السلام :الدرّ المنثور عن أبي هريرة :قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي رَجُلٌ حُبِّبَ إِلَيَ الصَّوتُ الحَسَنُ ، فَهَل فِي الجَنَّةِ صَوتٌ حَسَنٌ؟ فَقالَ : إِي وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ اللّهَ يُوحِي إِلى شَجَرَةٍ فِي الجَنَّةِ أَن أَسمِعِي عِبادِيَ الَّذِينَ اشتَغَلُوا بِعِبادَتِي وَذِكرِي عَن عَزفِ البَرابِطِ وَالمَزامِيرِ ، فَتَرفَعُ بِصَوتٍ لَم يَسمَعِ الخَلائِقُ بِمِثلِهِ مِن تَسبِيحِ الرَّبِّ وَتَقدِيسِهِ . (4) .


1- .المعجم الكبير : ج 11 ص 349 ح 12248 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 229 ، تفسير الثعلبي : ج 9 ص 128 ح 107 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 408 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 14 ص 478 ح 39333.
2- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 91 ح 244 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 192.
3- .التاريخ الكبير : ج 7 ص 16 الرقم 70 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 312 ح 6497 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 12 كلّها عن أنس .
4- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 487 نقلاً عن الحكيم الترمذي في نوادر الاُصول ، تفسير الثعلبي : ج 7 ص 296 ، كنز العمّال : ج 14 ص 489 ح 39377 ؛ مجمع البيان : ج 8 ص 467 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 196 ح 184.

ص: 223

4 / 27 آوازخوانى براى بهشتيان

حديث6856.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زمانى كه مرد وارد بهشت مى شود ، از پدر و مادرش و همسرش و فرزندانش پرس و جو مى كند . به او گفته مى شود : آنها به درجه و عمل تو نرسيدند .

مى گويد : پروردگارا ! من براى خودم و براى آنها كار كرده ام!

پس ، دستور داده مى شود كه آنها را به او ملحق سازند.6857.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :زمانى كه مؤمن حسابرسى مى شود ، همسرانِ [ بهشتىِ ] او بر آستان درها[ ى بهشت ] منتظر او هستند ، همچنان كه در دنيا همسرانشان بر درگاه ، منتظر آنها مى ايستند . پس پيغام رسان مى آيد و به آنان مژده مى دهد و مى گويد : «به خدا كه فلانى از حسابرسى ، باز گشت ! » .

آنها مى گويند : تو را به خدا؟

او مى گويد : به خدا سوگند كه خودم ديدم از حسابرسى بازگشت .

چون مؤمن نزد همسرانش مى آيد ، مى گويند : خوش آمدى ! آن خانواده اى كه در دنيا نزد ايشان بودى ، سزاوارتر از ما به تو نيستند.4 / 27آوازخوانى براى بهشتيان6851.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حوريان ، در بهشت ، آوازمى خوانند.6852.امام على عليه السلام :الدرّ المنثور_ به نقل از ابو هريره _: مردى گفت : اى پيامبر خدا ! من مردى هستم كه آواز خوش را دوست مى دارم . آيا در بهشت ، آواز خوش هست؟

فرمود : «آرى ، سوگند به آن كه جانم در دست اوست . خداوند به درختى از درختان بهشت ، وحى مى فرمايد كه : براى بندگانم كه پرداختن به عبادت و ذكر من ، آنان را از نواختن عود و نى باز داشته بود ، آواز بخوان و آن درخت ، با چنان آوازى به تسبيح و تقديس پروردگار مى پردازد كه خلايق ، مانند آن را نشنيده اند» .

.

ص: 224

6853.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا وَيَجلِسُ عِندَ رَأسِهِ وَعِندَ رِجلَيهِ ثِنتانِ مِنَ الحُورِ العِينِ ، تُغَنِّيانِهِ بِأَحسَنِ صَوتٍ سَمِعَهُ الإِنسُ وَالجِنُّ ، وَلَيسَ بِمِزمارِ الشَّيطانِ ، وَلَكِن بِتَمجِيدِ اللّهِ وَتَقدِيسِهِ . (1)6854.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ شَجَرَةً جُذُوعُها مِن ذَهَبٍ ، وَفُرُوعُها مِن زَبَرجَدٍ وَلُؤلُؤٍ ، فَتَهُبُّ لَها رِيحٌ فَتَصطَفِقُ ، فَما سَمِعَ السّامِعُونَ بِصَوتِ شَيءٍ قَطُّ أَلَذَّ مِنْهُ. (2)6855.امام على عليه السلام :تفسير القمِّي عن عاصم بن حميد عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قال :... قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، هَل فِي الجَنَّةِ غِناءٌ؟ قالَ : إِنَّ فِي الجَنَّةِ شَجَرَةً يُأمَرُ رِياحُها فَتَهُبُّ ، فَتَضرِبُ تِلكَ الشَّجَرَةُ بِأَصواتٍ لَم يَسمَعِ الخَلائِقُ مِثلَها حُسنا _ ثُمَّ قالَ : _ هذا عِوَضٌ لِمَن تَرَكَ السَّماعَ لِلغِناءِ فِي الدُّنيا مِن مَخافَةِ اللّهِ . (3)6856.امام على عليه السلام :الإمام الرضا عليه السلام :مَن نَزَّهَ نَفسَهُ عَنِ الغِناءِ فَإِنَّ فِي الجَنَّةِ شَجَرَةً يَأمُرُ اللّهُ عز و جلالرِّياحَ أَن تُحَرِّكَها ، فَيَسمَعُ لَها صوتا لَم يَسمَع بِمِثلِهِ ، وَمَن لَم يَتَنَزَّه عَنهُ لَم يَسمَعهُ . (4)4 / 28فيها ما تَشتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعيُنُالكتاب«ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَ جُكُمْ تُحْبَرُونَ * يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ». (5)

«جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَ لِكَ يَجْزِى اللَّهُ الْمُتَّقِينَ». (6)

«إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَ_ائِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ * لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَ هُمْ فِى مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَ__لِدُونَ». (7)

«هَ_ذَا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَئابٍ * جَنَّ_تِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَ بُ * مُتَّكِئينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَ_كِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرَابٍ * وَ عِندَهُمْ قَ_صِرَ تُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ * هَ_ذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ * إِنَّ هَ_ذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ». (8)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى مَقَامٍ أَمِينٍ * فِى جَنَّ_تٍ وَ عُيُونٍ * يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَ_بِلِينَ * كَذَ لِكَ وَ زَوَّجْنَ_هُم بِحُورٍ عِينٍ * يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَ_كِهَةٍ ءَامِنِينَ * لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ * فَضْلاً مِّن رَّبِّكَ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ». (9)

«وَ السَّ_بِقُونَ السَّ_بِقُونَ * أُوْلَ_ائِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ * ثُ_لَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ * وَقَلِيلٌ مِّنَ الْاخِرِينَ * عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ * مُّتَّكِئينَ عَلَيْهَا مُتَقَ_بِلِينَ». (10)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّ_تٍ وَ نَعِيمٍ * فَ_كِهِينَ بِمَا ءَاتَ_اهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ * كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِيئا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * مُتَّكِئينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْنَ_هُم بِحُورٍ عِينٍ * وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَ_نٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ مَا أَلَتْنَ_هُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَىْ ءٍ كُلُّ امْرِىءٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ * وَ أَمْدَدْنَ_هُم بِفَ_كِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ * يَتَنَ_زَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَا لَغْوٌ فِيهَا وَ لَا تَأْثِيمٌ * وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ». (11)

«وَ جَزَاهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةً وَ حَرِيرًا * مَّتَّكِئينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَ لَا زَمْهَرِيرًا * وَ دَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِ_لَ__لُهَا وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلاً * وَ يُطَافُ عَلَيْهِم بِئانِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَ أَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا * قَوَارِيرَاْ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا * وَ يُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً * عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً * وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَ نٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا * وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا * عَ__لِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّواْ أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا * إِنَّ هَ_ذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَ كَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا». (12)

«وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاعِمَةٌ * لِّسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ * فِى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَ_غِيَةً * فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ * فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ * وَ أَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ * وَ نَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَ زَرَابِىُّ مَبْثُوثَةٌ». (13)

«فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ * قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّى كَانَ لِى قَرِينٌ * يَقُولُ أَءِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ * أَءِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَ عِظَ_مًا أَءِنَّا لَمَدِينُونَ * قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّ_لِعُونَ * فَاطَّ_لَعَ فَرَءَاهُ فِى سَوَاءِ الْجَحِيمِ * قَالَ تَاللَّهِ إِن كِدتَّ لَتُرْدِينِ * وَ لَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّى لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ * أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ * إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * إِنَّ هَ_ذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * لِمِثْلِ هَ_ذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَ_مِلُونَ». (14)

.


1- .مجمع البيان : ج 8 ص 467 عن أبي اُمامة ، بحار الأنوار : ج 8 ص 195 ح 181 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 95 ح 7478 وفيه «نساء» بدل «ثنتان» ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 423 ح 1618 ، تاريخ دمشق : ج 16 ص 295 ح 3933 كلّها عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 14 ص 488 ح 39374.
2- .الترغيب والترهيب : ج 4 ص 523 ح 62 عن أبي هريرة.
3- .تفسير القمّي : ج 2 ص 170 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 127 ح 27.
4- .الكافي : ج 6 ص 434 ح 19 عن ياسر الخادم.
5- .الزخرف : 70 _ 71.
6- .النحل : 31.
7- .الأنبياء : 101 _ 102.
8- .ص : 49 _ 54 .
9- .الدّخان : 51 _ 57 .
10- .الواقعة : 10 _ 16.
11- .الطور : 17 _ 24.
12- .الإنسان : 12 _ 22.
13- .الغاشية : 8 _ 16.
14- .الصافّات : 50 _ 61 .

ص: 225

4 / 28 هر آنچه دل بخواهد و ديده از آن لذّت ببَرَد ، در بهشت هست

6865.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر بنده اى كه وارد بهشت شود ، بر بالين او و در پايين پايش ، دو حورى مى نشينند و با خوش ترين صدا برايش آواز مى خوانند ، چنان كه جن و انس ، آن را مى شنوند . آن ، ساز و آواز شيطان نيست ؛ بلكه تمجيد و تقديس خداست.6866.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درختى است كه تنه اش از طلا و شاخه هايش از زبرجد و مرواريد است . بر اين درخت ، بادى وزيدن مى گيرد و چنان صدايى از آن بر مى خيزد كه شنوندگان هرگز صدايى لذّت بخش تر از آن نشنيده اند.6864.امام على عليه السلام :تفسير القمّى_ به نقل از عاصم بن حميد _: به امام صادق صلى الله عليه و آله گفتم : قربانت گردم ! آيا در بهشت ، آوازخوانى هست ؟

فرمود : «در بهشت ، درختى است كه به بادها دستور داده مى شود و وزيدن مى گيرند . پس آن درخت ، آهنگى مى زند كه خلايق ، آهنگى به زيبايىِ آن نشنيده اند» .

سپس فرمود : «اين عوض براى كسى است كه در دنيا از ترس خداوند ، گوش كردن به آوازخوانى را ترك كرده است» .6865.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس خود را از غنا دور كند ، در بهشت ، درختى هست كه خداوند عز و جل دستور مى دهد بادها آن را به حركت در مى آورند و آوازى از آن به گوش مى رسد كه تا كنون همانند آن را نشنيده است . هر كه از غنا دورى نكند ، آن را نمى شنود.4 / 28هر آنچه دل بخواهد و ديده از آن لذّت ببَرَد ، در بهشت هستقرآن«شما با همسرانتان شادمان به بهشت وارد شويد . سينى هايى از زر و جام هايى در برابر آنان مى گردانند و در آن جا ، آنچه دل ها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد ، هست و شما در آن ، جاويدانيد».

«بهشت هاى دست نخورده اى كه وارد آنها مى شوند ، جوى ها در زير آنها روان اند . در آنها آنچه بخواهند ، برايشان هست . اين گونه ، خدا پرهيزگاران را پاداش مى دهد» .

«بى گمان ، كسانى كه پيش تر ، از جانب ما به آنان وعده نيكو داده شده است ، از آن (آتش) دور داشته خواهند شد . صداى آن را نمى شنوند ، و آنان در ميان آنچه دل هايشان بخواهد ، جاودان اند».

«اين ، يادكردى است ، و قطعا براى پرهيزگاران ، فرجامى نيك است : باغ هاى هميشگى ، در حالى كه درهاى آنها برايشان گشوده است . در آن جا تكيه مى زنند و ميوه هاى فراوان و نوشيدنى در آن جا طلب مى كنند و نزدشان [ دلبرانِ ]فروهشته نگاه همسال اند . اين است آنچه براى روز حساب به شما وعده داده مى شد . [ مى گويند : ] در حقيقت ، اين ، روزىِ ماست و آن را پايانى نيست».

«همانا پرهيزگاران در جايگاهى امن و آسوده اند ، در بوستان ها و [كنار] چشمه سارها . پرنيان نازك و ديباى ستبر مى پوشند و برابر هم نشسته اند . چنين [ خواهد بود ] و آنها را با حوريان درشت چشم ، همسر مى گردانيم . در آن جا هر ميوه اى را [ كه بخواهند ، ]آسوده خاطر مى طلبند . جز مرگِ نخستين در آن جا ، مرگ نخواهند چشيد و خدا آنها را از عذاب دوزخ نگاه مى دارد . اين ، بخششى است از جانب پروردگار تو . اين است همان كاميابى بزرگ».

«و پيشى گيرندگان ، پيشى گيرندگان ، آنان اند همان مقرّبان [ خدا ] ، در باغستان هاى پُر نعمت ؛ گروهى از پيشينيان و اندكى از آيندگان[ اند ] ، بر تخت هايى جواهرنشان كه روبه روى هم بر آنها تكيه داده اند».

«پرهيزگاران در بهشت ها و در ناز و نعمت اند . به آنچه پروردگارشان به آنان داده ، دل شادند و پروردگارشان ، آنان را از عذاب دوزخ ، مصون داشته است . به پاداش آنچه به جاى مى آورديد ، بخوريد و بنوشيد . گوارايتان باد ! بر تخت هايى رديف هم ، تكيه زده اند و حوريان درشت چشم را همسر آنان گردانيده ايم . و كسانى كه گرويده اند و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده اند ، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى را از كارهايشان نمى كاهيم . هر كسى در گرو دستاورد خويش است . با [ هر نوع ]ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست ، آنان را مدد مى كنيم . در آن جا ، جامى از دست هم مى ربايند كه در آن ، نه زياده گويى است و نه گناه . و براى [ خدمتكارى ]آنان ، پسرانى هستند كه بر گردشان مى گردند . گويا آنها مرواريدى اند كه [ در صدف ، ] نهفته است».

«و [خداوند] به پاس آن كه صبر كردند ، بهشت و پرنيان را به آنان پاداش داد . در آن [ بهشت ] ، بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن ، نه آفتابى مى بينند و نه سرمايى ، و سايه ها به آنان نزديك است و ميوه هايش [ براى چيدن ] ، رام ، و ظروف سيمين و جام هاى بلورين ، بر گِرد آنان گردانده مى شود ؛ جام هايى از سيم كه آنها را درست به اندازه از كار در آورده اند . و در آن جا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد ، به آنان مى نوشانند ، از چشمه اى در آن جا كه سلسبيل ناميده مى شود . و بر گرد آنان ، پسرانى جاودانى مى گردند . چون آنها را ببينى ، گويى كه مرواريدهايى پراكنده اند و چون بِدان جا بنگرى ، نعمتى و سلطنتى بزرگ مى بينى . در بَر آنان (بهشتيان) ، جامه هاى ابريشمى سبز و ديبايى ستبر است و پيرايه آنان ، دستبندهاى سيمين است و پروردگارشان باده اى پاك كننده به آنان مى نوشاند . اين [ پاداش ] ، براى شماست و كوشش شما مقبول افتاده است».

«در آن روز ، چهره هايى شاداب اند . از كوشش خود ، خشنودند . در بهشت برين اند . سخن بيهوده اى در آن جا نمى شنوند . در آن ، چشمه اى روان است . تخت هايى بلند در آن جاست ، و قدح هايى نهاده شده ، و بالش هايى پهلوى هم چيده ، و فرش هايى [ زربفت ]گسترده».

«پس برخى شان به برخى روى مى كنند و از همديگر پرس و جو مى نمايند . گوينده اى از آنان ، مى گويد : «راستى ، من [ در دنيا ]همنشينى داشتم كه مى گفت : آيا تو واقعا از باور دارندگانى؟ آيا وقتى مُرديم و خاك و [ مشتى ]استخوان شديم ، آيا واقعا جزا مى يابيم؟ مى پرسد : «آيا شما اطّلاع داريد [ كجاست ]؟» . پس اطّلاع مى يابد و او را در ميان آتش مى بيند و مى گويد : «به خدا سوگند ، چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى و اگر رحمت پروردگارم نبود ، هر آينه من نيز از احضار شدگان بودم . آيا ديگر روى مرگ را نمى بينيم ، جز همان مرگ نخستين خود؟ و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟ راستى كه اين ، همان كاميابى بزرگ است » . براى چنين پاداشى ، كوشندگان بايد بكوشند».

.

ص: 226

. .

ص: 227

. .

ص: 228

الحديث6876.عنه عليه السلام :سنن الترمذي عن سليمان بن يزيد عن أبيه :إِنَّ رَجُلاً سَأَلَ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، هَل فِي الجَنَّةِ مِن خَيلٍ؟ قالَ : إِنِ اللّهُ أَدخَلَكَ الجَنَّةَ ، فَلا تَشاءُ أَن تُحمَلَ فِيها عَلَى فَرَسٍ مِن ياقُوتَةٍ حَمراءَ ، يَطِيرُ بِكَ فِي الجَنَّةِ حَيثُ شِئتَ!

قالَ : وَسَأَلَهُ رَجُلٌ فَقالَ : يا رَسُولِ اللّهِ ، هَل فِي الجَنَّةِ مِن إِبِلٍ؟ قالَ : فَلَم يَقُل لَهُ مِثلَ ما قالَ لِصاحِبِهِ . قالَ : إِنْ يُدخِلكَ اللّهُ الجَنَّةَ يَكُن لَكَ فِيها ما اشتَهَت نَفسُكَ وَلَذَّت عَينُكَ . (1) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 681 ح 2543 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 17 ح 23043 عن بريدة ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 185 ح 5023 ، مسند الطيالسي : ص 108 ح 806 كلاهما عن سليمان بن بريدة عن أبيه ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 72 ح 38 عن بريدة وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 648 ح 39776 .

ص: 229

حديث6871.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى_ به نقل از سليمان بن يزيد ، از پدرش _: مردى از پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال كرد و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا در بهشت ، اسب هم هست ؟

فرمود : «اگر خدا تو را به بهشت وارد كند ، نمى خواهى كه در آن جا بر اسبى از ياقوت سرخ سوارت كنند و با آن در بهشت ، هر جا كه مى خواهى ، پرواز كنى ؟» .

مرد ديگرى پرسيد : اى پيامبر خدا ! آيا در بهشت ، شتر هم هست؟

پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخى را كه به اوّلى داده بود ، به او نداد ؛ بلكه فرمود : «اگر خدا تو را به بهشت وارد كند ، در آن جا آنچه دلت بخواهد و ديده لذّت مى برد ، برايت خواهد بود» . .

ص: 230

6872.امام على عليه السلام ( _ در نامه اش به مالك اَشتر، هنگامى كه او را والى ) تفسير ابن كثير عن أبي هريرة :إِنَّ أَبا أُمامَةَ حَدَّثَ أَنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَدَّثَهُم وَذَكَر الجَنَّةَ ، فَقالَ : وَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! لَيَأخُذَنَّ أَحَدُكُم اللُّقمَةَ فَيَجعَلُها فِي فِيهِ ، ثُمَّ يَخطُرُ عَلى بالِهِ طَعامٌ آخَرُ ، فَيَتَحَوَّلُ الطَّعامُ الَّذِي فِي فِيهِ عَلَى الَّذِي اشتَهى . ثُمَّ قَرَأَ : «وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ » (1) . (2)6873.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا اشتَهى المُؤمِنُ الوَلَدَ فِي الجَنَّةِ كانَ حَملُهُ وَوَضعُهُ وَسِنُّهُ فِي ساعَةٍ واحِدَةٍ كَما يَشتَهِي . (3)6874.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أَهلُ الجَنَّةِ رَشحُهُمُ المِسكُ ، وَوَقُودُهُمُ الألُوَّةُ (4) . (5) .


1- .الزخرف : 71.
2- .تفسير ابن كثير : ج 7 ص 225 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 391 نقلاً عن ابن أبي حاتم.
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 21 ح 11063 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 695 ح 2563 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1452 ح 4338 وليس فيه «وسنّه» ، سنن الدارمي : ج 2 ص 794 ح 2729 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 417 ح 7404 وفيه «وشبابه» بدل «وسنّه» وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 476 ح 39326 .
4- .عُوْدُ الأَلُوَّةٍ : أجودْ ما يُتبَخَّر به (المحيط في اللغة : ج 10 ص 373 «ألو»).
5- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 276 ح 8688 عن أبي هريرة.

ص: 231

6875.امام على عليه السلام :تفسير ابن كثير_ به نقل از ابو هريره _: ابو اُمامه روايت كرد كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايشان از بهشت ياد كرد و فرمود : «سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، هر يك از شما لقمه را بر مى دارد و در دهانش مى گذارد و سپس آرزوى خوراك ديگرى مى كند . پس در دم ، همان لقمه اى كه در دهان اوست ، به خوراكى كه هوس كرده است ، تبديل مى شود» .

پيامبر صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند : «و در آن جا ، آنچه دل ها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد ، هست و شما در آن ، جاويدانيد» .6876.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مؤمن در بهشتْ هوس فرزند كند ، در همان دم ، باردارى و زايمان فرزند دلخواهش ، در همان سنّى كه او مى خواهد ، صورت مى پذيرد.6877.امام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، عرقشان مُشك است و سوختشان اَلاويه . (1) .


1- .اَلاويه : بهترين نوع چوب عود كه با آن ، بخور مى كنند.

ص: 232

6878.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن يَدخُل الجَنَّةَ يُنعَم لا يَبأَسُ ، لا تَبلى ثِيابُهُ ، وَلا يَفنى شَبابُهُ . (1)6879.الإمام الرضا عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِذا استَقَرَّ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ اشتاقَ الإِخوانُ إِلَى الإِخوانِ ، فَيَسِيرُ سَرِيرُ ذا إِلى سَرِيرِ ذا فَيَلتَقِيانِ ، فَيَتَحَدَّثانِ ما كانَ بَينَهُما فِي دارِ الدُّنيا ، ويَقولُ : يا أَخِي ، تَذكُرُ يَومَ كَذا كُنّا فِي دارِ الدُّنيا فِي مَجلِسِ كَذا ، فَدَعَونا اللّهَ فَغَفَرَ لَنا . (2)6880.تحف العقول ( _ في مُناجاةِ اللّه ِ عز و جللِموسى عليه السلام _ ) سنن الدّارميّ عن زيد بن أرقم :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَيُعطَى قُوَّةَ مِئَةِ رَجُلٍ ، فِي الأَكلِ وَالشُّربِ وَالجِماعِ وَالشَّهوَةِ .

فَقالَ رَجُلٌ مِنَ اليَهُودِ : إِنَّ الَّذِي يَأكُلُ وَيَشرَبُ تَكُونُ مِنهُ الحاجَةُ؟ فَقالَ : يُفِيضُ مِن جِلدِهِ عَرَقٌ ، فَإِذا بَطنُهُ قَد ضَمَرَ . (3)6881.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن زيد بن أرقم :أَتى النَّبِيَ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ مِنَ اليَهُودِ فَقالَ : يا أَبا القاسِمِ ، أَلَستَ تَزعَمُ أَنَّ أَهلَ الجَنَّةِ يَأكُلُونَ فِيها وَيَشرَبُونَ؟ وَقالَ لِأَصحابِهِ : إِن أَقَرَّ لِي بِهَذِهِ خَصَمتُهُ .

قالَ : فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بَلى ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ أَحَدَهُم لَيُعطَى قُوَّةَ مِئَةِ رَجُلٍ فِي المَطعَمِ وَالمَشرَبِ وَالشَّهوَةِ وَالجِماعِ .

قالَ : فَقالَ لَهُ اليَهُودِيُ : فَإِنَّ الَّذِي يَأكُلُ وَيَشرَبُ تَكُونُ لَهُ الحاجَةُ؟ قالَ : فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : حاجَةُ أَحَدِهِم عَرَقٌ يُفِيضُ مِن جُلُودِهِم مِثلَ رِيحِ المِسكِ ، فَإِذا البَطنُ قَد ضَمَرَ . (4) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2181 ح 21 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 301 ح 8835 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 52 ح 6397 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 119 ح 36 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 258 ح 8566 كلّها عن أبي هريرة ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 67 ح 2 عن ابن عمر وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 474 ح 39318 ؛ بحار الأنوار : ج 8 ص 147 ح 74 نقلاً عن جامع الأخبار.
2- .حلية الأولياء : ج 8 ص 49 ، تاريخ دمشق : ج 21 ص 170 ح 4760 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 634 نقلاً عن البزّار نحوه وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 467 ح 39285.
3- .سنن الدارمي : ج 2 ص 791 ح 2721 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 84 ح 19333 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 178 ح 5006 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 73 ح 41 ، كنز العمّال : ج 14 ص 468 ح 39290 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 76 ح 19289 ، الزهد لابن المبارك : ص 512 ح 1459 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 178 ح 5008 نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 484 ح 39359 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 358 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 149 ح 82 .

ص: 233

6882.الإمام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به بهشت وارد شود ، همواره برخوردار است و هرگز بينوا نمى شود ، جامه هايش كهنه نمى شوند و جوانى اش از بين نمى رود.6883.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بهشتيان در بهشت استقرار يابند ، برادرانْ مشتاق ديدار يكديگر مى شوند . پس ، تخت اين يكى به سوى تخت ديگرى حركت مى كند و آن دو با هم ديدار مى كنند و از آنچه در سراى دنيا ميانشان گذشته است ، سخن مى گويند و يكى مى گويد : برادرم ! يادت مى آيد كه فلان روز ، در سراى دنيا در فلان مجلس بوديم و دعا كرديم و خدا ما را آمرزيد ؟6878.امام صادق عليه السلام :سنن الدارمى_ به نقل از زيد بن ارقم _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت به مرد ، نيروى صد مرد در خوردن و آشاميدن و جِماع و شهوت داده مى شود» .

مردى از يهود گفت : كسى كه مى خورد و مى آشامد ، به قضاى حاجت نياز ندارد ؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «از پوست او عرق مى ريزد و شكمش خالى مى شود» .6879.امام رضا عليه السلام ( _ در دعايش _ ) مسند ابن حنبل_ به نقل از زيد بن ارقم _: مردى از يهود ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى ابو القاسم ! آيا نه اين است كه مى گويى بهشتيان مى خورند و مى آشامند؟ و به دوستانش گفت : اگر به اين اقرار كند ، او را محكوم مى كنم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چرا ! سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، به هر يك از آنان ، نيروى صد مرد در خوردن و آشاميدن و شهوت و جِماع داده مى شود» .

يهودى گفت : كسى كه مى خورد و مى آشامد ، قضاى حاجت نمى كند؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «قضاى حاجت هر يك از آنها ، عرق مشك فشانى است كه از پوستش مى تراود و شكمش فرو مى نشيند». .

ص: 234

6880.تحف العقول ( _ در نجواى خداوند با موسى عليه السلام _ ) الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي أُحِبُّ الخَيلَ ؛ أَفِي الجَنَّةِ خَيلٌ؟ قالَ : نَعَم ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ فِيها خَيلاً مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ ، عَلَيها يُركَبُونَ فَتَدِفُّ (1) بِهِم خِلالَ وَرَقِ الجَنَّةِ .

قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي يُعجِبُنِي الصَّوتُ الحَسَنُ ؛ أَفِي الجَنَّةِ الصَّوتُ الحَسَنُ؟ قالَ : نَعَم، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ اللّهَ لَيَأمُرُ لِمَن أَحَبَّ ذَلِكَ مِنهُم بِشَجَرٍ يُسمِعُهُ صَوتا بِالتَّسبِيحِ ، ما سَمِعَتِ الآذانُ بِأَحسَنَ مِنهُ قَطُّ .

قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي أُحِبُّ الإِبِلَ ؛ أَفِي الجَنَّةِ إِبِلٌ؟ قالَ : نَعَم ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ فِيها نَجائِبَ مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ ، عَلَيها رِحالُ الذَّهَبِ ، قَد أُلحِفَت بِنَمارِقِ الدِّيباجِ ، يُركَبُونَ فَتَزُفُّ (2) بِهِم خِلالَ وَرَقِ الجَنَّةِ .

وَإِنَّ فِيها صُوَرَ رِجالٍ وَنِساءٍ يَركَبُونَ مَراكِبَ أَهلِ الجَنَّةِ ، فَإِذا أَعجَبَ أَحَدَهُمُ الصُّورَةُ قالَ : اِجعَل صُورَتِي مِثلَ هَذِهِ الصُّورَةِ ؛ فَيَجعَلُ صُورَتَهُ عَلَيها ، وَإِذا أَعجَبَتهُ صُورَةُ المَرأَةِ قالَ : رَبِّ اجعَل صُورَةَ فُلانَةَ _ زَوجَتِهِ _ مِثلَ هَذِهِ الصُّورَةِ ؛ فَيَرجِعُ وَقَد صارَت صُورَةُ زَوجَتِهِ عَلَى مَا اشتَهى . (3)6881.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :مَن طَلَبَ الغِنى وَالأَموالَ وَالسَّعَةَ فِي الدُّنيا فَإِنَّما يَطلُبُ ذَلِكَ لِلرّاحَةِ ، وَالرّاحَةُ لَم تُخلَق فِي الدُّنيا وَلا لِأَهلِ الدُّنيا ، إِنَّما خُلِقَتِ الرّاحَةُ فِي الجَنَّةِ وَلِأَهلِ الجَنَّةِ . (4)راجع : ص 176 (مركوب الجنّة) .

.


1- .تَدِفّ : أي تسير سيرا ليّنا (النهاية : ج 2 ص 125 «دفف»).
2- .زَفّ القَوم : أسرعوا (لسان العرب : ج 9 ص 136 «زفف»).
3- .الغارات : ج 1 ص 242 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 547 .
4- .الخصال : ص 64 ح 95 عن الزهري ، بحار الأنوار : ج 73 ص 92 ح 69 .

ص: 235

6883.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :مردى گفت : اى پيامبر خدا ! من به اسب علاقه دارم . آيا در بهشت هم اسب هست؟

فرمود : «آرى ، سوگند به آن كه جانم در دست اوست . در آن جا اسبانى از ياقوت سرخ هستند كه [ بهشتيان ] بر آنها نشانده مى شوند و آن اسب ها آنان را در ميان برگ هاى بهشت ، به آرامى مى گردانند» .

مرد ديگرى گفت : اى پيامبر خدا ! من آواز خوش را دوست دارم . آيا در بهشت ، آواز خوش هم هست؟

فرمود : «آرى ، سوگند به آن كه جانم در دست اوست . خداوند براى هر يك از بهشتيان كه آواز خوش را دوست دارد ، به درختى فرمان مى دهد كه آواز تسبيح برايش سر دهد ؛ آوازى كه گوش ها هرگز خوش تر از آن را نشنيده اند» .

مرد ديگرى گفت : اى پيامبر خدا ! من شتر دوست دارم . آيا در بهشت ، شتر هم هست ؟

فرمود : «آرى ، سوگند به آن كه جانم در دست اوست . در آن جا اشتران نژاده اى از ياقوت سرخ اند كه جهاز طلا بر آنهاست و با بالشتك هاى ديبا پوشانده شده اند و بهشتيان بر آنها نشانده مى شوند و در لا به لاى برگ هاى بهشت مى تازند.

در بهشت ، تصاويرى از مردان و زنان هست كه بر مركب هاى بهشتى سوارند و چون يكى از بهشتيان از تصويرى خوشش آيد ، مى گويد : خدايا ! صورت مرا مانند اين صورت بگردان و خداوند ، صورتش را مانند آن مى گرداند ، و چون تصوير زنى را بپسندد ، مى گويد : پروردگارا ! صورت فلانى [ يعنى همسرم ]را مانند اين صورت بگردان و چون [ به منزل خود ] بر مى گردد ، مى بيند كه صورت همسرش به مانند همان صورت دلخواهش شده است» .6884.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :كسى كه در دنيا در پى توانگرى و ثروت و رفاه است ، در حقيقت ، آنها را براى آسايش مى جويد ، حال آن كه آسايش ، در دنيا و براى اهل دنيا آفريده نشده است ؛ بلكه آسايش ، در بهشت است و براى بهشتيان ، خلق شده است.ر . ك : ص 177 (مركب بهشت) .

.

ص: 236

4 / 29أَطيَبُ شَيءٍ فِي الجَنَّةِأ _ رِضوانُ اللّهِ سُبحانَهُالكتاب«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَ_تِ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الأَْنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَمَسَ_كِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّ_تِ عَدْنٍ وَرِضْوَ نٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ». (1)

الحديث6887.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَنَعِيمُ أَهلِ الجَنَّةِ بِرِضوانِ اللّهِ عَنهُم أَفضَلُ مِن نَعِيمِهِم بِما فِي الجِنانِ . (2)6888.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِذا دَخَلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ يَقُولُ اللّهِ عز و جل : هَل تَشتَهُونَ شَيئا فَأَزِيدَكُم؟ فَيَقُولُونَ : رَبَّنا وَما فَوقَ مَا أَعطَيتنَا؟ يَقُولُ : رِضوانِي أَكبَرُ . (3)6889.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ يَقُولُ لِأَهلِ الجَنَّةِ : يا أَهلَ الجَنَّةِ! يَقُولُونَ : لَبَّيكَ رَبَّنا وَسَعدَيكَ ، فَيَقُولُ : هَل رَضِيتُم؟ فَيَقُولُونَ : وَما لَنا لَا نَرضى وَقَد أَعطَيتَنا ما لَم تُعطِ أَحَدا مِن خَلقِكَ! فَيَقُولُ : أَنا أُعطِيكُم أَفضَلَ مِن ذَلِكَ ، قالُوا : يا رَبِّ! وَأَيُ شَيءٍ أَفضَلُ مِن ذَلِكَ؟ قالَ : أُحِلُّ عَلَيكُم رِضوانِي ، فَلا أَسخَطُ عَلَيكُم بَعدَهُ أَبَدا . (4) .


1- .التوبة : 72.
2- .الدرّ المنثور : ج 4 ص 238 نقلاً عن ابن أبي حاتم عن أبي عبد الملك الجهني .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 156 ح 276 المعجم الأوسط : ج 9 ص 26 ح 9025 نحوه ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 335 الرقم 606 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 118 كلّها عن جابر ، كنز العمّال : ج 14 ص 478 ح 39332.
4- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2398 ح 6183 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2176 ح 9 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 689 ح 2555 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 175 ح 11835 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 467 ح 39287.

ص: 237

4 / 29 بهترين چيز در بهشت
الف _ خشنودى خداى سبحان

4 / 29بهترين چيز در بهشتالف _ خشنودى خداى سبحانقرآن«خدا به مردان و زنان مؤمن ، بهشت هايى را وعده داده كه در آنها جويبارها روان است و در آنها جاويدان اند ، و [ نيز ] سراهايى پاكيزه را در بهشت هاى جاودان ، و [ البتّه ] خشنودى خدا ، بزرگ تر است . اين است همان كاميابى بزرگ».

حديث6890.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نعمت خشنودى خداوند از اهل بهشت ، از تمام نعمت هاى بهشتى ، برتر است .6891.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بهشتيان به بهشت وارد شوند ، خداى عز و جل مى فرمايد : «آيا چيزى مى خواهيد كه برايتان اضافه كنم؟» .

بهشتيان مى گويند : پروردگارا ! بالاتر از آنچه به ما عطا فرموده اى ، چيست؟

خداوند مى فرمايد : «خشنودى من ، بزرگ تر است» .6892.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا به اهل بهشت مى فرمايد : «اى اهل بهشت!» و آنها مى گويند : گوش به فرمانيم _ اى پروردگار ما _ و در خدمتيم .

خدا مى فرمايد : «آيا خشنود شديد؟» .

بهشتيان مى گويند : چرا خشنود نباشيم ، در حالى كه به ما چيزى عطا كرده اى كه به هيچ كدام از آفريدگانت نداده اى!

خدا مى فرمايد : «از اين برتر به شما عطا مى كنم ! » .

مى گويند : پروردگارا ! از اينها برتر چيست؟

مى فرمايد : «خشنودى ام را بر شما فرود مى آورم و از آن پس ، هرگز بر شما خشم نخواهم گرفت» .

.

ص: 238

6893.امام صادق عليه السلام :الغارات عن عباية :كَتَبَ عَلِيٌ عليه السلام إِلى مُحَمَّدِ [بنِ أَبِي بَكرٍ ]وَأَهلِ مِصرَ : ... إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ يَزُورُونَ الجَبّارَ كُلَّ جُمُعَةٍ ، فَيَكُونُ أَقرَبُهُم مِنهُ عَلى مَنابِرَ مِن نُورٍ ، وَالَّذِينَ يَلُونَهُم عَلَى مَنابِرَ مِن ياقُوتٍ ، وَالَّذِينَ يَلُونَهُم عَلَى مَنابِرَ مِن زَبَرجَدٍ ، وَالَّذِينَ يَلُونَهُم عَلَى مَنابِرَ مِن مِسكٍ ، فَبَينا هُم كَذلِكَ يَنظُرُونَ إِلى نُورِ اللّهِ جَلَّ جَلالُهُ وَيَنظُرُ اللّهُ فِي وُجُوهِهِم ، إِذا أَقبَلَت سَحابَةٌ تَغشاهُم فَتُمطِرُ عَلَيهِم مِنَ النِّعمَةِ وَاللَّذَّةِ وَالسُّرُورِ وَالبَهجَةِ ما لا يَعلَمُهُ إِلَا اللّهُ سُبحانَهُ . ثُمَّ قالَ : بَلى إِنَّ مَعَ هَذا ما هُوَ أَفضَلُ مِنهُ ؛ رِضوانُ اللّهِ الأَكبَرُ . (1)6894.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِهِ عز و جل : «رَبَّنَا ءَاتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الْاخِرَةِ حَسَنَةً » (2) _: رِضوانُ اللّهِ وَالجَنَّةُ فِي الآخِرَةِ ، وَالمَعاشُ وَحُسنُ الخُلُقِ فِي الدُّنيا . (3)تنبيه الغافلين :رُوِيَ فِي خَبَرٍ أَنَّ اللّهَ تَعالى يَقُولُ لِمَلائِكَتِهِ : أَطعِمُوا أَولِيائِي ، فَيُؤتى بِأَلوانِ الأَطِعِمَةِ ، فَيَجِدُونَ لِكُلِّ لُقمَةٍ لَذَّةً غَيرَ ما يَجِدُونَ لِلأُخرى ، فَإِذا فَرَغُوا مِنَ الطَّعامِ ، يَقُولُ اللّهِ تَعالى : اِسقُوا عِبادِي ، فَيُؤتى بِأَشرِبَةٍ ، فَيَجِدُونَ لِكُلِّ شَربَةٍ لَذَّةً بِخِلافِ الأُخرى ، فَإِذا فَرَغُوا يَقُولُ اللّهِ تَعالى لَهُم : أَنَا رَبُّكُم ، قَد صَدَقتُكُم وَعدِي ، فَاسأَلُونِي أُعطِكُم ، قالُوا : رَبَّنا نَسأَلُكَ رِضوانَكَ _ مَرَّتَينِ أَو ثَلاثا _ فَيَقُولُ تَعالى : رَضِيتُ عَنكُم ، وَلَدَيَ المَزِيدُ . اليَومَ أُكرِمُكُم بِكَرامَةٍ أَعظَمَ مِن ذَلِكَ كُلِّهِ ، فَيُكشَفُ الحِجابُ ، فَيَنظُرُونَ إِلَيهِ ما شاءَ اللّهُ ، فَيَخِرُّونَ لَهُ سُجَّدا ، فَكانُوا فِي السُّجُودِ ما شاءَ اللّهُ .

ثُمَّ يَقُولُ لَهُم : اِرفَعُوا رُؤُوسَكُم ، لَيسَ هَذا مَوضِعَ عِبادَةٍ ، فَيَنسَونَ كُلَّ نِعمَةٍ كانُوا فِيها ، وَيَكُونُ النَّظَرُ إِلَيهِ أَحَبَّ إِلَيهِم مِن جَمِيعِ النِّعَمِ ، ثُمَّ يَرجِعُونَ ، فَتَهِيجُ رِيحٌ مِن تَحتِ العَرشِ ، عَلَى تَلٍّ مِن مِسكٍ أَبيَضَ ، فَيَنثُرُ ذَلِكَ عَلَى رُؤُوسِهِم ، وَنَواصِي خُيُولِهِم ، فَإِذا رَجَعُوا إِلى أَهلِيهِم تَراهم أَزواجُهُم فِي الحُسنِ وَالبَهاءِ أَفضَلَ مِمّا تَرَكُوهُنَّ ، فَيَقُولُ لَهُم أَزواجُهُم : إِنَّكُم قَد رَجَعتُم عَلَى أَحسَنَ ما كُنتُم . (4) .


1- .الغارات : ج 1 ص 243 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 547 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 6 ص 70 نحوه .
2- .البقرة : 201.
3- .الكافي : ج 5 ص 71 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 327 ح 900 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 156 ح 3566 ، معاني الأخبار : ص 174 ح 1 وفيهما بزيادة «والسعة في الرزق» قبل «والمعاش ...» وكلّها عن جميل بن صالح ، بحار الأنوار : ج 71 ص 383 ح 18 .
4- .تنبيه الغافلين : ص 78 ح 65 .

ص: 239

الغارات_ به نقل از عبايه _: على عليه السلام به محمّد [ بن ابى بكر ] و مردم مصر نوشت : «... بهشتيان هر آدينه به ديدار پادشاه عالم مى روند . آنان كه به او نزديك ترند ، بر منبرهايى از نور مى نشينند و كسانى كه در مرتبه بعد از آنها قرار دارند ، بر منبرهايى از ياقوت ، و كسان بعد از آنها بر منبرهايى از زبرجد ، و مرتبه پايين تر از اينها بر منبرهايى از مُشك مى نشينند . در همان حال كه نشسته اند و به نور خداى عز و جلمى نگرند و خداوند به چهره آنان مى نگرد ، به ناگاه ، ابرى مى آيد و بر فراز سرشان مى ايستد و چندان نعمت و لذّت و شادمانى و سرخوشى بر آنان فرو مى بارد كه تنها خداى سبحان مى داند و بس» .

سپس فرمود : «آرى ، با اين همه ، چيزى هست كه از اين هم برتر است : خشنودى بزرگِ خدا».امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «پروردگارا ! در دنيا به ما نيكى دِه و در آخرت نيز نيكى دِه» _: [ يعنى ]خشنودى خدا و بهشت در آخرت ، و معاش و اخلاق خوش در دنيا.تنبيه الغافلين :در خبرى آمده است كه خداى بلندمرتبه ، به فرشتگانش مى فرمايد : «از دوستانم پذيرايى كنيد» .

پس خوراكى هاى رنگارنگ آورده مى شود و دوستان خدا از هر لقمه اى لذّتى متفاوت با لقمه ديگر مى برند و چون از خوردنْ دست مى كشند ، خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «به بندگانم بنوشانيد» .

پس نوشيدنى هايى آورده مى شود و آنان از هر نوشيدنى ، لذّتى متفاوت با ديگرى مى برند و چون از نوشيدنْ دست مى كشند ، خداى بلندمرتبه به ايشان مى فرمايد : «منم پروردگار شما . به وعده ام با شما عمل كردم . پس اينك از من بخواهيد تا به شما عطا كنم» .

دوستان خدا دو يا سه بار مى گويند : پروردگارا ! خشنودى ات را از تو مى خواهيم .

پس خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «از شما خشنود شدم و افزون بر اين هم دارم . امروز ، شما را به كرامتى بزرگ تر از همه اينها مفتخر مى سازم» .

آن گاه پرده كنار زده مى شود و آنان تا آن گاه كه خدا بخواهد ، به او مى نگرند . سپس برايش به خاك مى افتند و تا آن گاه كه خدا بخواهد ، همچنان در سجده خواهند بود .

سپس به آنان مى فرمايد : «سرهايتان را بلند كنيد . اين جا ، جاى عبادت نيست» . پس هر نعمتى را كه در آن به سر مى بردند ، از ياد مى برند و نگريستن به او ، برايشان از همه نعمت ها خوش تر است . سپس بر مى گردند و از زير عرش ، بادى بر تپّه اى از مشك سفيد ، وزيدن مى گيرد و آن را بر سر آنها و پيشانى اسبانشان مى پاشد ، و چون به نزد كسان خويش باز گردند ، همسرانشان آنان را زيباتر و نورانى تر از زمانى مى بينند كه تركشان كرده بودند . پس همسرانشان به آنان مى گويند : زيباتر از آنچه بوديد ، باز گشته ايد ! .

ص: 240

ب _ مَحَبَّةُ اللّهِالإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ أَطيَبَ شَيءٍ فِي الجَنَّةِ وَأَلَذَّهُ حُبُّ اللّهِ ، وَالحُبُّ [فِي] اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ . قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ » (1) وَذَلِكَ أَنَّهُم إِذا عايَنُوا ما فِي الجَنَّةِ مِن النَّعِيمِ هاجَتِ المَحَبَّةُ فِي قُلُوبِهِم ، فَيُنادُونَ عِندَ ذَلِكَ : أَنِ الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمِينَ . (2)قال:تفسير العياشي عن ثوير عن الإمام زين العابدين عليه السلام :إِذا صارَ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ ، وَدَخَلَ وَلِيُ اللّهِ إِلى جَنّاتِهِ وَمَساكِنِهِ ، وَاتَّكَأَ كُلُّ مُؤمِنٍ مِنهُم عَلى أَرِيكَتِهِ ، حَفَّتهُ خُدّامُهُ ، وَتَهَدَّلَت عَلَيهِ الثِّمارُ ، وَتَفَجَّرَت حَولَهُ العُيُونُ ، وَجَرَت مِن تَحتِهِ الأَنهارُ ، وَبُسِطَت لَهُ الزَّرابِيُ ، وَصُفِّفَت له النَّمارِقُ ، وَأَتَتهُ الخُدّامُ بِما شاءَت شَهوَتُهُ مِن قَبلِ أَن يَسأَلَهُم ذَلِكَ .

قالَ : وَيَخرُجُ عَلَيهِمُ الحُورُ العِينُ مِنَ الجِنانِ ، فَيَمكُثُونَ بِذَلِكَ ما شاءَ اللّهُ . ثُمَّ إِنَّ الجَبّارَ يُشرِفُ عَلَيهِم فَيَقُولُ لَهُم : أَولِيائِي وَأَهلَ طاعَتِي وَسُكَّانَ جَنَّتِي فِي جِوارِي ، أَلا هَلُ أُنَبِّئُكُم بِخَيرٍ مِمّا أَنتُم فِيهِ؟ فَيَقُولُونَ : رَبَّنا وَأَيُ شَيءٍ خَيرٌ مِمّا نَحنُ فِيهِ! نَحنُ فِيما اشتَهَت أَنفُسُنا وَلَذَّت أَعيُنُنا مِنَ النِّعَمِ فِي جِوارِ الكَرِيمِ .

قالَ : فَيَعُودُ عَلَيهِمُ القَولُ ، فَيَقُولُونَ : رَبَّنا نَعَم ، فَأتِنا بِخَيرٍ مِمّا نَحنُ فِيهِ ، فَيَقُولُ لَهُم : تَبارَكَ وَتَعالى : رِضايَ عَنكُم وَمَحَبَّتِي لَكُم خَيرٌ وَأَعظَمُ مِمّا أَنتُم فِيهِ ، قالَ : فَيَقُولُونَ : نَعَم يا رَبَّنا ، رِضاكَ عَنّا وَمَحَبَّتُكَ لَنا خَيرٌ لَنا وَأَطيَبُ لِأَنفُسِنا.

ثُمَّ قَرَأَ عَلِيُ بنُ الحُسَينِ عليه السلام هَذِهِ الآيَةَ : «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَ_تِ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الأَْنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَمَسَ_كِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّ_تِ عَدْنٍ وَرِضْوَ نٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (3) . (4) .


1- .يونس : 10.
2- .مصباح الشريعة (طبعة مؤسّسة الأعلمي _ بيروت) : ص 195 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 251 ح 30 .
3- .التوبة : 72.
4- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 96 ح 88 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 141 ح 57 .

ص: 241

ب _ محبّت خدا

ب _ محبّت خداو از آن جمله است، نيز حديثى است كه ثقة الاسلام -امام على عليه السلام :بهترين و لذّتبخش ترين چيز در بهشت ، محبّت خدا و محبّت به خاطر خدا و ستايش خداست . خداى عز و جل فرموده است : «و واپسين دعايشان ، اين است كه : ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است» ؛ زيرا آن گاه كه چشمشان به نعمت هاى بهشت مى افتد ، عشق و محبّت در دل هايشان برانگيخته مى شود و در اين هنگام ، بانگ بر مى آورند كه : ستايش ، از آنِ خداست كه پروردگار جهانيان است.تفسير العيّاشى_ به نقل از ثوير _: امام زين العابدين عليه السلام فرمود : «چون بهشتيان به بهشت داخل شود و دوست خدا به باغستان ها و سكونتگاه هايش وارد شود و هر مؤمنى بر تخت خويش تكيه زند ، خدمتكارانش او را در ميان مى گيرند و ميوه ها به طرفش آويزان مى شوند و چشمه سارها در پيرامونش جوشيدن مى گيرند و جويبارها در زير پايش روان مى شوند و فرش هاى زربافت برايش گسترده مى شوند و پشتى ها برايش چيده مى شوند و خدمتكاران ، آنچه را هوس كند ، پيش از آن كه از آنان بخواهد ، براى او مى آورند .

و حوريان از بهشت ها به سوى او مى آيند و مدّتى دراز در نزدش مى مانند . سپس پادشاه عالم به آنان نزديك مى گردد و به آنان مى فرمايد : اى دوستان و فرمان برداران من و اى كسانى كه در بهشت من ، در جوار من آرميده ايد! آيا شما را به بهتر از اين وضع كه داريد ، خبر دهم؟ .

دوستان خدا مى گويند : اى پروردگار ما ! بهتر از اين وضع كه داريم ، چيست ؟ ما از هر نعمتى كه دلمان بخواهد و ديدگانمان از آن لذّت برد ، برخورداريم و در جوار پروردگار كريم ، به سر مى بريم.

خداوند ، دوباره سخن خويش را تكرار مى كند و آنها مى گويند : آرى ، اى پروردگار ! بهتر از اين وضع كه داريم ، به ما عطا فرما .

پس خداى بزرگ و والا ، به ايشان مى فرمايد : خشنودىِ من از شما و محبّتم به شما ، بهتر و بالاتر از اين وضعى است كه در آنيد .

آنان مى گويند : درست است ، اى پروردگار ! خشنودىِ تو از ما و محبتّت به ما ، براى ما بهتر و خوش تر است» .

امام زين العابدين عليه السلام سپس اين آيه را تلاوت نمود : «خدا به مردان و زنان مؤمن ، بهشت هايى را وعده داده كه در آنها جويبارها روان است و در آنها جاويدان اند ، و [ نيز ]سراهايى پاكيزه را در بهشت هاى جاودان ، و [ البتّه ] خشنودى خدا ، بزرگ تر است . اين است همان كاميابى بزرگ» .

.

ص: 242

ج _ لِقاءُ اللّهِالكتاب«لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ». (1)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله : «وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ» تَجَلَّى لَهُمُ الرَّبُّ عز و جل . (2)عنه صلى الله عليه و آله :إِذا دَخَلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ يَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى : تُرِيدُونَ شَيئا أَزِيدُكُم؟ فَيَقُولُونَ : أَلَم تُبَيِّض وُجُوهَنا؟ أَلَم تُدخِلنَا الجَنَّةَ وَتُنَجِّنا مِنَ النَّارِ؟ قالَ : فَيُكشَفُ الحِجابُ ، فَما أُعطُوا شَيئا أَحَبَّ إِلَيهِم مِنَ النَّظَرِ إِلى رَبِّهِم عز و جل . (3) .


1- .ق : 35.
2- .الفردوس : ج 4 ص 406 ح 7180 عن الإمام عليّ عليه السلام ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 605 نقلاً عن البزّار وابن المنذر وابن أبي حاتم وابن مردويه واللالكائي في السُنّة والبيهقي في البعث والنشور عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 510 ح 4615.
3- .صحيح مسلم : ج 1 ص 163 ح 297 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 687 ح 2552 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 67 ح 187 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 504 ح 18957 و ح 18958 كلّها عن صهيب ، تفسير الطبري : ج 7 الجزء 11 ص 106 عن عبد الرحمن بن مهدي وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 447 ح 39204.

ص: 243

ج _ ديدار خدا

ج _ ديدار خداقرآن«هر چه بخواهند ، در آن جا دارند و پيش ما ، فزون تر [ هم ] هست».

حديثو ايضاً در فقيه روايت كرده كه حضرت صادق(ع) فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «و پيش ما ، فزون تر [هم] هست» . آن ، تجلّى پروردگار عز و جل براى آنان است .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بهشتيان به بهشت وارد شوند ، خداى بزرگ و والا مى فرمايد : «مى خواهيد كه برايتان اضافه كنم؟» .

بهشتيان مى گويند : آيا ما را روسپيد نساختى؟ آيا ما را وارد بهشت ننمودى و از آتش ، نجاتمان ندادى؟

در اين هنگام ، پرده كنار زده مى شود . پس چيزى به آنان داده نشده كه برايشان خوش تر و محبوب تر از نگريستن به پروردگار بزرگ و توانايشان باشد.

.

ص: 244

1.عن عبداللّه بن الفضل الهاشمي، قال: كنت عند الصادقعنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَ زِيَادَةٌ» (1) _: الحُسنى : الجَنَّةُ ، وَالزِّيادَةُ : النَّظَرُ إِلى وَجهِ اللّهِ . (2)2.عن زياد بن أبي الحلال، قال:عنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» (3) _ :يَنظُرُونَ إِلى رَبِّهِم بِلا كَيفِيَّةٍ ، وَلا حَدٍّ مَحدُودٍ ، وَلا صِفَةٍ مَعلُومَةٍ . (4)3.عن أبي محمّد حسن بن علي الثاني(ع)، قال:سنن ابن ماجة عن جابر بن عبد اللّه :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بَينا أَهلُ الجَنَّةِ فِي نَعِيمِهِم إِذ سَطَعَ لَهُم نُورٌ فَرَفَعُوا رُؤُوسَهُم ، فَإِذا الرَّبُّ قَد أَشرَفَ عَلَيهِم مِن فَوقِهِم ، فَقالَ : اَلسَّلامُ عَلَيكُم يا أَهلَ الجَنَّةِ . وَذَلِكَ قَولُ اللّهِ : «سَلَ_مٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ » . (5)

قالَ : فَيَنظُرُ إِلَيهِم وَيَنظُرُونَ إِلَيهِ ، فَلا يَلتَفِتُونَ إِلى شَيءٍ مِنَ النَّعِيمِ ما دامُوا يَنظُرُونَ إِلَيهِ حَتّى يَحتَجِبَ عَنهُم وَيَبقى نُورُهُ وَبَرَكَتُهُ عَلَيهِم فِي دِيارِهِم . (6) .


1- .يونس : 26.
2- .حلية الأولياء : ج 5 ص 204 ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 303 ح 2330 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 295 الرقم 1780 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 199 وليس في الثلاثة الأخيرة «الحسنى : الجنّة» وكلّها عن كعب بن عجرة ، تاريخ بغداد : ج 9 ص 140 الرقم 4755 عن أنس ، تفسير الطبري : ج 7 الجزء 11 ص 105 عن أبي موسى الأشعري ، كنز العمّال : ج 2 ص 432 ح 4422 ؛ تفسير القمّي : ج 1 ص 311 عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه.
3- .القيامة : 22 و 23.
4- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 350 نقلاً عن ابن مردويه عن أنس .
5- .يس : 58 .
6- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 65 ح 184 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 65 نقلاً عن ابن أبي الدنيا في صفة الجنّة والبزّار وابن أبي حاتم والآجري في الرؤية وابن مردويه ، كنز العمّال : ج 2 ص 38 ح 3032 وراجع : حلية الأولياء : ج 6 ص 208.

ص: 245

4.عن زياد بن أبى الحلال، قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «براى كسانى كه نيكويى مى كنند ، نيكى است و افزون تر» _: «نيكويى» ، بهشت است و «افزون تر» ، ديدن روى خدا.5.عن أبي جميلة، عن جابر الجعفي، قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «چهره هايى در آن روز ، خرّم اند . به پروردگار خويش مى نگرند» _: به پروردگار خويش مى نگرند ، بى آن كه او را چگونگى باشد ، يا محدوديّتى ، و يا صفتى خاص .6.عن جابر بن يزيد، قال:سنن ابن ماجة_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در حالى كه بهشتيان ، غرق در نعمت خويش اند ، به ناگاه ، نورى برايشان درخشيدن مى گيرد . سرهايشان را بلند مى كنند و پروردگار را مى بينند كه از فراز سرشان بر آنان مشرف شده است و مى فرمايد : درود بر شما ، اى بهشتيان ! . اين ، همان سخن خداست كه : «درودى كه از جانب پروردگارى مهربان به آنان گفته مى شود» » .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس خدا به آنان مى نگرد و آنان به خدا مى نگرند و تا زمانى كه غرق در نگريستن به او هستند ، به چيزى از نعمت ها توجّه ندارند ، تا آن كه از آنان پنهان مى شود ؛ ولى نور و بركت او براى آنان در خانه هايشان باقى مى ماند» . .

ص: 246

7.عن أبى جعفر(ع) ، قال:رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَفضَلَهُم _ يَعنِي أَهلَ الجَنَّةِ _ مَنزِلَةً لَيَنظُرُ فِي وَجهِ اللّهِ تَعالى كُلَّ يَومٍ مَرَّتَينِ . (1)قد روى شيخنا الصدوق بإسناده إلى إسماعيل بن مهران،عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَرفَعَ أَهلِ الجَنَّةِ دَرَجَةً : مََن يَنظُرُ إِلى وَجهِ رَبِّهِ غُدوَةً وَعَشِيّا. (2)سنن الترمذي عن ابن عمر :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَمَن يَنظُرُ إِلى جِنانِهِ وَأَزواجِهِ وَخَدَمِهِ وَسُرُرِهِ مَسِيرَةَ أَلفِ سَنَةٍ ، وَأَكرَمَهُم عَلَى اللّهِ مَن يَنظُرُ إِلى وَجهِهِ غُدوَةً وَعَشِيّةً. ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» . (3)كفاية الأثر عن هشام [بن الحكم] :كُنتُ عِندَ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام إِذ دَخَلَ عَلَيهِ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ وَعَبدُ المَلِكِ بنُ أَعيَنَ ، فَقالَ لَهُ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، ما تَقُولُ فِي الخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَأَى رَبَّهُ ، عَلَى أَيِ صُورَةٍ رَآهُ؟ وَعَنِ الحَدِيثِ الَّذِي رَوَوهُ أَنَّ المُؤمِنِينَ يَرَونَ رَبَّهُم فِي الجَنَّةِ عَلَى أَيِ صُورَةٍ يَرَونَهُ؟

فَتَبَسَّمَ عليه السلام ثُمَّ قالَ : يا مُعاوِيَةُ ، ما أَقبَحَ بِالرَّجُلِ يَأتِي عَلَيهِ سَبعُونَ سَنَةً أَو ثَمانُونَ سَنَةَ يَعِيشُ فِي مُلكِ اللّهِ وَيَأكُلُ مِن نِعَمِهِ لا يَعرِفُ اللّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ؟!

ثُمَّ قالَ عليه السلام : يا مُعاوِيَةُ ، إِنَّ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله لَم يَرَ رَبَّهُ تَبارَكَ وَتَعالى بِمُشاهَدَةِ العِيانِ ، وَإِنّ الرُّؤيَةَ عَلَى وَجهَينِ : رُؤيَةُ القَلبِ وَرُؤيَةُ البَصَرِ ، فَمَن عَنى بِرُؤيَةِ القَلبِ فَهُوَ مُصِيبٌ ، وَمَن عَنى بِرُؤيَةِ البَصَرِ فَقَد كَفَرَ بِاللّهِ وَبِآياتِهِ ؛ لِقَولِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن شَبَّهَ اللّهَ بِخَلقِهِ فَقَد كَفَرَ . (4) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 227 ح 4623 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 553 ح 3880 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 305 كلّها عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 14 ص 465 ح 39281.
2- .الفردوس : ج 1 ص 217 ح 833 عن ابن عمر.
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 431 ح 3330 ، كنز العمّال : ج 14 ص 493 ح 39397.
4- .كفاية الأثر : ص 256 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 54 ح 34.

ص: 247

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بامنزلت ترين آنان (اهل بهشت) ، روزى دو بار به روى خداى بلندمرتبه ، نظر مى كنند.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بلندپايه ترينِ اهل بهشت ، كسى است كه هر بام و شام ، به روى پروردگارش نظر مى كند.سنن الترمذى_ به نقل از ابن عمر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «دون پايه ترينِ اهل بهشت ، چنان است كه باغستان ها و همسران و خدمتكاران و تخت هاى خود را از فاصله هزار سال مى بيند ، و گرامى ترينِ آنان نزد خدا ، هر بام و شام ، به روى او (خدا) نظر مى كند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيات را خواند : «چهره هايى در آن روز ، خرّم اند . به پروردگار خويش مى نگرند» .كفاية الأثر_ به نقل از هشام [ بن حكم ] _: در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه معاوية بن وَهْب و عبد الملك بن اَعيَن وارد شدند . معاوية بن وَهب به ايشان گفت : اى فرزند پيامبر خدا ! در باره اين خبرى كه روايت شده است و مى گويد كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پروردگارش را ديد ، چه مى فرماييد ؟ در چه صورتى ، او را ديد؟ و نيز در باره حديثى كه روايت كرده اند كه مؤمنان ، پروردگار خود را در بهشت مى بينند ، او را در چه صورتى مى بينند؟

ايشان لبخندى زد و سپس فرمود : «اى معاويه! چه قدر زشت است براى مردى كه هفتاد يا هشتاد سال از عمرش مى گذرد و در مُلك خدا زندگى مى كند و از نعمت هايش مى خورد ؛ امّا او را چنان كه بايد ، نمى شناسد!» .

آن گاه افزود : «اى معاويه! محمّد صلى الله عليه و آله ، پروردگار بزرگ و والايش را با چشم سر نديد . ديدن ، دو گونه است : ديدن با دل و ديدن با چشم . بنا بر اين ، كسى كه [آن را ]ديدن با دل بداند ، او به راه صواب رفته ، و كسى كه بگويد مقصود ، ديدن با چشم سر است ، به خدا و آيات او ، كافر گشته است ؛ زيرا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است : هر كس خدا را به مخلوقش تشبيه كند ، كافر است » . .

ص: 248

الفصل الخامس: الأوصاف السلبية في الجنة5 / 1التَّكليفُالكتاب«الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ» . (1)

«لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَ مَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ » . (2)

«ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَ جُكُمْ تُحْبَرُونَ * يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (3)

«جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَ لِكَ يَجْزِى اللَّهُ الْمُتَّقِينَ» . (4)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :هذِهِ الدُّنيا قَدِ ارتَحَلَت مُدبِرَةً ، وهذِهِ الآخِرَةُ قَدِ ارتَحَلَت مُقبِلَةً ،ولِكُلِّ واحِدَةٍ مِنهُما بَنونَ؛ فَإِنِ استَطَعتُم أن تَكونوا مِن أبناءِ الآخِرَةِ ولا تَكونوا مِن أبناءِ الدُّنيا فَافعَلوا؛ فَإِنَّكُمُ اليَومَ في دارِ عَمَلٍ ولا حِسابَ ، وأنتُم غَدا في دارِ حِسابٍ ولا عَمَلَ . (5) .


1- .فاطر : 35.
2- .الحِجْر : 48.
3- .الزخرف : 70 _ 71.
4- .النحل : 31.
5- .الخصال : ص 51 ح 62 عن جابر بن عبداللّه ، الكافي: ج 8 ص 58 ح 21 عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام ، الأمالي للمفيد : ص 93 ح 1 عن حبّة العرني عن الإمام عليّ عليه السلام ، نهج البلاغة : الخطبة 42 عن الإمام عليّ عليه السلام كلّها نحوه ، بحار الأنوار: ج 77 ص 117 ح 13 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة: ج 8 ص 155 ح 1 عن الإمام عليّ عليه السلام ، تاريخ دمشق: ج 42 ص 494 عن أبي عبد الرحمن السلمي عن الإمام عليّ عليه السلام ، شُعب الإيمان: ج 7 ص 370 ح 10616 عن جابر بن عبداللّه نحوه ، كنز العمّال: ج 3 ص 819 ح 8856 .

ص: 249

فصل پنجم: آنچه در بهشت نيست
5 / 1 تكليف

فصل پنجم: آنچه در بهشت نيست5 / 1تكليفقرآن« همان [ خدايى ] كه به فضل خويش ، ما را در سراى ابدى ، جاى داد . در اين جا رنجى به ما نمى رسد و در اين جا درماندگى ، به ما دست نمى دهد » .

« در آن جا ، نه رنجى به آنان مى رسد و نه از آن جا بيرون رانده مى شوند » .

« شما با همسرانتان ، شادمان به بهشت وارد شويد . سينى هايى از زر و جام هايى در برابر آنان مى گردانند و در آن جا ، آنچه دل ها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد ، هست و شما در آن ، جاويدانيد » .

« بهشت هاى دست نخورده اى كه وارد آنها مى شوند . جوى ها از زير آنها روان اند . در آنها آنچه بخواهند ، برايشان هست . اين گونه ، خدا پرهيزگاران را پاداش مى دهد » .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين دنيا ، پشت كرده است و مى رود و اين آخرت ، روى كُنان در حال آمدن است ، و براى هر يك از آن دو ، فرزندانى است . پس اگر توانستيد كه از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد ، چنين كنيد ؛ چرا كه شما امروز در سراى عمل هستيد و حسابرسى در كار نيست ، و فردا در سراى حسابرسى خواهيد بود و عملى نخواهد بود .

.

ص: 250

عنه صلى الله عليه و آله :قالَ أخي عيسى عليه السلام : مَعاشِرَ الحَوارِيّينَ ، اِحذَرُوا الدُّنيا لا تَسحَركُم ، لَهِيَ _ وَاللّهِ _ أشَدُّ سِحرا مِن هاروتَ وماروتَ . وَاعلَموا أنَّ الدُّنيا مُدبِرَةٌ وَالآخِرَةَ مُقبِلَةٌ ، وإنَّ لِكُلِّ واحِدٍ مِنهُما بَنينَ ، فَكونوا مِن أبناءِ الآخِرَةِ دونَ بَنِي الدُّنيا ؛ فَإِنَّ اليَومَ عَمَلٌ ولا حِسابَ ، وغَدا الحِسابُ ولا عَمَلَ . (1)عنه صلى الله عليه و آله :ألا وإنَّكُم في يَومِ عَملٍ ولا حِسابَ فيهِ ، ويوشَكُ أن تَكونوا في يَومِ حِسابٍ لَيس فيهِ عَمَلٌ . (2)الإمام عليّ عليه السلام :فِي الآخِرَةِ حِسابٌ ولا عَمَلَ . (3)حديث الكافى اين گونه است:عنه عليه السلام :إنَّ اليَومَ عَمَلٌ ولا حِسابَ ، وإنَّ غَدا حِسابٌ ولا عَمَلَ . (4) .


1- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 244 نقلاً عن الخطيب عن ابن عمر .
2- .أعلام الدين : ص 345 ح 39 عن أبي هريرة ، مسكّن الفؤاد : ص 26 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 188 ح 39 ؛ قصر الأمل لابن أبي الدنيا : ص 27 ح 3 عن عليّ بن أبي حنظلة عن أبيه عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : ج 16 ص 138 ح 44167 .
3- .غرر الحكم : ح 6495 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 354 ح 5977 .
4- .الكافي : ج 8 ص 58 ح 21 عن سليم بن قيس الهلالي ، نهج البلاغة : الخطبة 42 ، الإرشاد : ج 1 ص 236 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 296 ح 4 ؛ صحيح البخاري : ج 5 ص 2359 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 155 ح 1 ، تاريخ دمشق : ج 42 ص 494 عن أبي عبد الرحمن السلمي ، كنز العمّال : ج 3 ص 819 ح 8856 .

ص: 251

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برادرم عيسى عليه السلام گفت : «اى گروه حواريان! به هوش باشيد كه دنيا شما را افسون نكند . به خدا سوگند كه دنيا افسونگرتر از هاروت و ماروت است . بدانيد كه دنيا رفتنى است و آخرت ، آمدنى ، و براى هر يك از آن دو ، فرزندانى است . پس شما ، از فرزندان آخرت باشيد ، نه فرزندان دنيا ؛ زيرا امروز ، روز عمل است ، نه حسابرسى ، و فردا روز حسابرسى است ، نه عمل» .1.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه شما در روز عمل هستيد و حسابرسى ، در آن نيست و به زودى ، در روزى خواهيد بود كه در آن ، حسابرسى است و عمل ، در كار نيست .2.امام على عليه السلام :در آخرت ، حسابرسى است و عمل ، در كار نيست .3.امام على عليه السلام :امروز ، روز عمل است ، نه حسابرسى ، و فردا ، روز حسابرسى است ، نه عمل . .

ص: 252

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ للّهِِ كَرامَةً في عِبادِهِ المُؤمِنينَ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ ، فَإِذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ بَعَثَ اللّهُ إلَى المُؤمِنينَ مَلَكسٌ مَعَهُ حُلَّتانِ ، فَيَنتَهي إلى بابِ الجَنَّةِ فَيَقولُ : استَأذِنوا لي عَلى فُلانٍ ، فَيُقالُ لَهُ : هذا رَسولُ رَبِّكَ عَلَى البابِ .

فَيَقولُ لِأَزواجِهِ : أيَّ شَيءٍ تَرَينَ عَلَيَّ أحسَنَ ؟ فَيَقُلنَ : يا سَيِّدَنا ، وَالَّذي أباحَكَ الجَنَّةَ! ما رَأَينا عَلَيكَ شَيئا أحسَنَ مِن هذا ؛ قَد بَعَثَ إلَيكَ رَبُّكَ . فَيَتَّزِرُ بِواحِدَةٍ ويَتَعَطَّفُ بِالاُخرى . فَلا يَمُرُّ بِشَيءٍ إلّا أضاءَ لَهُ ، حَتّى يَنتَهِيَ إلَى المَوعِدِ ، فَإِذَا اجتَمَعوا تَجَلّى لَهُمُ الرَّبُّ تَبارَكَ وتَعالى ، فَإِذا نَظَروا إلَيهِ _ أي إلى رَحمَتِهِ _ خَرّوا سُجَّدا .

فَيَقولُ : عِبادي ، اِرفَعوا رُؤوسَكُم! لَيسَ هذا يَومَ سُجودٍ ولا عِبادَةٍ ، قَد رَفَعتُ عَنكُمُ المُؤنَةَ . فَيَقولونَ : يا رَبِّ ، وأيُّ شَيءٍ أفضَلُ مِمّا أعطَيتَنا ؟! أعطَيتَنا الجَنَّةَ . فَيَقولُ : لَكُم مِثلُ ما في أيديكُم سَبعينَ ضِعفا . (1)5 / 2النَّصَبُ والتَّعَبُالكتاب«الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ». (2)

«لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَ مَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ ». (3)

الحديثالإمام عليّ عليه السلام :بادِرُوا بِأَعمالِكُم تَكُونُوا مَعَ جِيرانِ اللّهِ فِي دارِهِ ، رافَقَ بِهِم رُسُلَهُ ، وَأَزارَهُم مَلائِكَتَهُ ، وَأَكرَمَ أَسماعَهُم أَن تَسمَعَ حَسِيسَ نارٍ أَبَدا ، وَصانَ أَجسادَهُم أَن تَلقى لُغُوبا (4) وَنَصَبا «ذَ لِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ » (5) . (6) .


1- .تفسير القمّي : ج 2 ص 169 عن عاصم بن حميد ، بحار الأنوار : ج 8 ص 126 ح 27 .
2- .فاطر : 35.
3- .الحِجْر : 48.
4- .اللَّغَبُ : التَعَبُ والإعْيَاءُ (النهاية : ج 4 ص 256 «لغب»).
5- .الحديد : 21.
6- .نهج البلاغة : الخطبة 183 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 163 ح 105.

ص: 253

5 / 2 رنج و خستگى

امام صادق عليه السلام :خداوند در هر روز جمعه به بندگان مؤمنش لطفى مى كند . چون روز جمعه مى شود ، خداوند ، فرشته اى را با دو جامه نزد مؤمنان مى فرستد . آن فرشته به درِ بهشت مى رسد و مى گويد : از فلانى برايم اجازه ورود بگيريد .

به آن كس گفته مى شود : فرستاده پروردگارت ، بر دَر است .

آن مؤمن به همسرانش مى گويد : چه چيزى را برايم زيباتر مى بينيد؟

همسرانش مى گويند : اى آقاى ما ! سوگند به آن كه بهشت را بر تو روا ساخت ، چيزى زيباتر از اين كه پروردگارت براى تو فرستاده است ، برايت نمى شناسيم .

پس ، يكى از آن دو جامه را به كمر خود مى بندد و ديگرى را بر دوش خويش مى اندازد ، و بر هر چه مى گذرد ، آن را روشن مى سازد ، تا آن كه به وعده گاه مى رسد و چون جمع شدند ، پروردگار بزرگ و والا ، بر آنان تجلّى مى يابد و همين كه او را _ يعنى رحمت او را _ مى بينند ، به سجده مى افتند .

خداوند مى فرمايد : «اى بندگان من ! سرهايتان را بلند كنيد . اينك ، روز سجده و عبادت نيست . رنج تكليف را از شما برداشتم» .

مؤمنان مى گويند : پروردگارا ! چه چيز ، برتر از آن چيزى است كه به ما داده اى ، كه بهشت را به ما عطا كرده اى ؟

خداوند نيز مى فرمايد : «هفتاد برابر آنچه داريد ، برايتان باد!» .5 / 2رنج و خستگىقرآن«همان خدايى كه به فضل خويش ، ما را در سراى ابدى ، جاى داد . در آن جا رنجى به ما نمى رسد و در آن جا خستگى به ما نمى رسد».

«در آن جا رنجى به ايشان نمى رسد و از آن جا بيرون برده نمى شوند».

حديث1.الامام الصادق (ع):امام على عليه السلام :در عمل خويش بكوشيد تا با همسايگان خدا در سراى او باشيد ، كه خدا پيامبرانش را با آنان همنشين قرار داده و فرشتگانش را به زيارت آنان فرستاده و گوش هايشان را از اين كه صداى آتشى را بشنوند ، بركنار داشته و بدن هايشان را از اين كه خستگى و رنجى را احساس كنند ، مصون داشت است . «اين ، فضل خداست كه آن را به هر كه بخواهد ، مى دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است» .

.

ص: 254

امام صادق(ع) فرمود:الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلِني وجَميعَ إِخواني بِكَ مُؤمِنينَ ، وعَلَى الإِسلامِ ثابِتينَ ... ولِلجَنَّةِ طالِبينَ ، ولِلفِردَوسِ وارِثينَ ، ومِن ثِيابِ السُّندُسِ وَالاِستَبرَقِ لابِسينَ ، وعَلَى الأَرائِكِ مُتَّكِئينَ ، وبِالتّيجانِ المُكَلَّلَةِ بِالدُّرِّ وَاليَواقِيتِ وَالزَّبَرجَدِ مُتَوَّجينَ ، ولِلوِلدانِ المُخَلَّدينَ مُستَخدِمينَ ، وبِأَكوابٍ وأبارِيقَ وكَأسٍ مِن مَعينٍ شارِبينَ ، ومِنَ الحورِ العينِ مُزَوَّجينَ ، وفي نَعيمِ الجَنَّةِ مُقيمينَ ، وفي دارِ المُقامَةِ خالِدينَ ، لايَمَسُّهُم فيها نَصَبٌ (1) وما هُم مِنها بِمُخرَجينَ . (2)2.الإمام الصادق (ع):الإمام العسكريّ عليه السلام_ فِي التَّفسِيرِ المَنسُوبِ إِلَيهِ ، فِي قَولِهِ تَعالى : «فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا» (3) _: واسِعا بِلا تَعَبٍ . (4)5 / 3الخَوفُ وَالحُزنُالكتاب«أَهَ_ؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لَاخَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ ». (5)

«وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ ». (6)

«لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّ_اهُمُ الْمَلَ_ائِكَةُ هَ_ذَا يَوْمُكُمُ الَّذِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ ». (7)

.


1- .النَصَبُ : التَعَبْ (النهاية : ج 5 ص 62 «نصب»).
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 123 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
3- .البقرة : 58 .
4- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 260 ح 127 و ص 221 ح 103 نحوه ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 1 ص 45 ح 20 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 183 ح 19.
5- .الأعراف : 49.
6- .فاطر : 34.
7- .الأنبياء : 103.

ص: 255

5 / 3 بيم و اندوه

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و مرا و همه برادرانم را مؤمن به خودت قرار ده ، و نيز پايدار بر اسلام ... و خواهان بهشت ، و از وارثان فردوس كه جامه هايى از ابريشم نازك و ستبر ، بر تن مى كنند و بر تخت ها تكيه مى زنند و تاج هاى مزيّن به دُر و ياقوت و زبرجد ، بر سر مى نهند و فرزندانى جاويدان به آنان خدمت مى كنند و با جام ها و ابريق ها و پياله ها ، از چشمه اى روان مى نوشند و با سيه چشمان بهشتى ، ازدواج مى كنند و در نعمت هاى بهشت ، غوطه ورند و در سراىِ ماندگارى ، جاويدان اند و در آن جا نه [خستگى و ]رنجى احساس مى كنند و نه از آن جا اخراج مى شوند .6.امام عسكرى عليه السلام_ در تفسير منسوب به ايشان ، در باره اين سخن خداى بزرگ : «از هر كجاى آن كه خواستيد ، فراوان بخوريد» _: يعنى گسترده و بدون خستگى.5 / 3بيم و اندوهقرآن«آيا اينان ، همان كسانى نبودند كه سوگند ياد مى كرديد خدا آنان را به رحمتى نخواهد رسانيد؟ [ اينك ] به بهشت وارد شويد . نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين مى شويد».

«و گفتند : ستايش ، خدايى را كه اندوه از ما ببُرد . به راستى كه پروردگار ما ، آمرزگار و قدردان است».

«آن هراس بزرگ ، آنان را اندوهگين نمى كند و فرشتگان از ايشان استقبال مى كنند [ و به آنان مى گويند : ] «اين ، همان روزى است كه به شما وعده مى دادند » ».

.

ص: 256

الحديثاز امام صادق(ع) درباره آفرينش حوا سؤال شد و به آنالإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَبارَكَ وَتَعالى : «وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ » _: الحَزَنُ : ما أَصابَهُم فِي الدُّنيا مِنَ الخَوفِ وَالشِّدَّةِ . (1)عن عمرو بن ابى المقدام عن ابيه قال سألت ابا جعفر(رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَمحُو اللّهُ عز و جل مِن قُلُوبِ أَهلِ الجَنَّةِ ذِكرَ الآباءِ وَالأُمَّهاتِ وَالإِخوانِ وَالمَعارِفِ مِمَّنِ استَوجَبَ النّارَ ، فَلا يَذكُرُونَهُم أَبَدا . (2)5 / 4الأمراضُ الرّوحِيَّةُالكتاب«وَنَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الأَْنْهَ_رُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَ_ذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . (3)

«وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَ_بِلِينَ» . (4)

«فِى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَ_غِيَةً» . (5)

.


1- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 483 ح 10 عن أبي الجارود ، بحار الأنوار : ج 23 ص 220 ح 22 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 261 ح 8125 عن ابن عبّاس .
3- .الاعراف : 43 .
4- .الحجر : 47 .
5- .الغاشية : 10 _ 11 .

ص: 257

5 / 4 بيمارى هاى روحى

حديث5.امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و گفتند : ستايش ، خدايى را كه اندوه از ما ببُرد . به راستى كه پروردگار ما ، آمرزگار و قدردان است» _: اندوه ، همان ترس و سختى هايى است كه در دنيا به آنان مى رسيده است.6.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل ، ياد پدران و مادران و برادران و آشنايانى را كه دوزخى شده اند ، از دل هاى بهشتيان مى زدايد و آنان ديگر هرگز به ياد آنها نمى افتند.5 / 4بيمارى هاى روحىقرآن« و هر گونه كينه اى را از سينه هايشان مى زداييم . از زير [ قصرهاى ] آنان ، نهرها جارى اند . و مى گويند : «ستايش ، خدايى را كه ما را بِدين ، هدايت نمود و اگر خدا ما را هدايت نمى كرد ، ما خود ، هدايت نمى يافتيم . در حقيقت ، فرستادگان پروردگار ما ، حق را آوردند» . و به آنان ، ندا داده مى شود كه : اين ، همان بهشتى است كه آن را به [ پاداش ]آنچه انجام مى داديد ، ميراث يافته ايد » .

« آنچه كينه در سينه هاى آنان است ، بر مى كَنيم . برادرانه بر تخت هايى ، رو به روى يكديگر نشسته اند » .

« در بهشتى برين اند . سخنى بيهوده در آن نمى شنوند » .

.

ص: 258

الحديث14.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُحبَسُ أَهلُ الجَنَّةِ بَعدَما يَجوزونَ الصِّراطَ حَتّى يُؤخَذَ لِبَعضِهِم مِن بَعضٍ ظُلاماتُهُم فِي الدُّنيا ، ويَدخُلونَ الجَنَّةَ ولَيسَ في قُلوبِ بَعضِهِم عَلى بَعضِهِم غِلٌّ . (1)15.عنه صلى الله عليه و آله_ في حَديثٍ يَصِفُ فيهِ كَيفِيَّةَ حَشرِ المُتَّقينَ يَومَ القِيامَةِ _: وإذا عِندَ بابِ الجَنَّةِ شَجَرَةٌ يَنبُعُ مِن أصلِها عَينانِ ، فَيَشرَبونَ مِن إحدَى العَينَينِ ، فَإِذا بَلَغَ الشَّرابُ الصَّدرَ أَخرَجَ اللّهُ ما في صُدورِهِم مِن غِلٍّ أو حَسَدٍ أو بَغيٍ ، وذلِكَ قَولُ اللّهِ تَعالى : «وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَ_بِلِينَ » (2) ، فَلَمَّا انتَهَى الشَّرابُ إِلَى البَطنِ طَهَّرَهُم مِن دَنَسِ الدُّنيا وَقَذَرِها، وَذلِكَ قَولُ اللّهِ تَعالَى : «وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا » ، ثُمَّ اغتَسَلوا مِنَ الاُخرى فَجَرَت عَلَيهِم نَضرَةُ النَّعيمِ ، فَلا تَشعَثُ أَبدانُهُم وَلا تَغَيَّرُ أَلوانُهُم أَبَدا . (3)16.عنه صلى الله عليه و آله :أوَّلُ زُمرَةٍ تَلِجُ الجَنَّةَ صورَتُهُم عَلى صورَةِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ ، لا يَبصُقونَ فيها ولا يَمتَخِطونَ ولا يَتَغَوَّطونَ ، آنِيَتُهُم فيهَا الذَّهَبُ ، أمشاطُهُم مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ ، ومَجامِرُهُمُ الأُلُوَّةُ (4) ، ورَشحُهُمُ المِسكُ ، ولِكُلِّ واحِدٍ مِنهُم زَوجَتانِ يُرى مُخُّ سوقِهِما مِن وَراءِ اللَّحمِ مِنَ الحُسنِ ، لَا اختِلافَ بَينَهُم ولا تَباغُضَ ، قُلوبُهُم قَلبُ رَجُلٍ واحِدٍ ، يُسَبِّحونَ اللّهَ بُكرَةً وَعَشِيّا . (5) .


1- .فتح الباري : ج 11 ص 399 ، الزهد لابن المبارك : ص 499 ح 1419 نحوه ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 84 نقلاً عن ابن أبي حاتم عن الحسن .
2- .الحجر : 47.
3- .كنز العمّال : ج 14 ص 650 ح 39781 نقلاً عن ابن مردويه عن النزّال بن سبرة عن الإمام عليّ عليه السلام .
4- .الألُوّة : هو العود الذي يُتبخّر به (النهاية : ج 1 ص 63 «ألى»).
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1185 ح 3073 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2180 ح 17 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 678 ح 2537 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 463 ح 7436 ، مسند الشاميّين : ج 1 ص 92 ح 132 نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 487 ح 39371.

ص: 259

حديث18.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان را ، پس از گذشتن از صراط ، نگه مى دارند تا تقاصِ ستم هايى كه در دنيا به يكديگر كرده اند ، از آنها گرفته شود و با دل هايى خالى از كينه نسبت به هم ، وارد بهشت شوند .19.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در حديثى كه در آن ، چگونگى محشور شدن پرهيزگاران را در قيامت ، بيان مى كند _: بر درِ بهشت ، با درختى رو به رو مى شوند كه از پاى آن ، دو چشمه مى جوشد : از يك چشمه اش مى نوشند و به محض آن كه نوشيدنى به سينه شان رسيد ، خداوند ، هر آنچه كينه و حسادت و بدخواهى در سينه هاى آنهاست ، همه را بيرون مى برد . اين است سخن خداى بلندمرتبه : «و آنچه كينه در سينه هاى آنان است ، بر مى كَنيم . برادرانه بر تخت هايى ، رو به روى يكديگر نشسته اند» .

و نوشيدنى چون به معده رسد ، آنان را از آلودگى ها و نجاست هاى دنيا پاك مى گرداند . اين است سخن خداى بلندمرتبه : « و پروردگارشان نوشيدنى اى پاك كننده به آنان نوشانيد» .

سپس خود را در چشمه ديگر ، شستشو مى دهند و خرّمى ، نعمت وجودشان را فرا مى گيرد و ديگر ، نه بدن هايشان كثيف مى شود و نه رنگشان هرگز تغيير مى كند .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروهى كه وارد بهشت مى شوند ، صورت هايشان مانند ماه شب چهارده مى درخشد . در بهشت ، نه آب دهان مى اندازند و نه ترشّحات بينى و نه قضاى حاجت دارند . ظرف هايشان در آن جا ، طلاست و شانه هاى سرشان ، از طلا و نقره و بخوردان هايشان ، عود و عرقشان مُشك است . هر يك از ايشان ، دو همسر دارد كه از شدّت زيبايى ، مغز ساق آنها از پشت گوشت ، ديده مى شود .

هيچ ناسازى و نفرتى ميان ايشان (بهشتيان) نيست و همگى يك دل اند و بام و شام ، خداوند را به پاكى مى ستايند . .

ص: 260

20.الإمام عليّ عليه السلام_ في أحوالِ المُتَّقينَ _: اِنتَحَوا (1) دارَ السَّلامِ الَّتي مَن دَخَلَها كانَ آمِنا مِنَ الرَّيبِ وَالأَحزانِ . (2)5 / 5الأَمراضُ الجِسمِيَّةُ23.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا» (3) نودُوا أن صِحّوا فَلا تَسقَموا ، وَادخُلوا فَلا تَموتُوا، وَانعَمُوا فَلا تَبأَسوا . (4)24.عنه صلى الله عليه و آله :يُنادي مُنادٍ : إِنَّ لَكُم أَن تَحيَوا فَلا تَموتوا أبَدا، وإِنَّ لَكُم أن تَصِحّوا فَلا تَسقَمُوا أبَدا، وَإنَّ لَكُم أن تَشِبّوا فَلا تَهرَموا أبَدا ، وَإِنَّ لَكُم أَن تَنعَموا فَلا تَبأَسوا أبَدا ، فَذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ » (5) . (6)25.عنه صلى الله عليه و آله_ في ذِكرِ ما يَلقَى المُؤمِنُ عِندَ دُخولِهِ الجَنَّةَ _: فَيَدخُلُ فَإِذا هُوَ بِشَجَرَةٍ ذاتِ ظِلٍّ مَمدودٍ ، وماءٍ مَسكوبٍ ، وثِمارٍ مُهدَلَةٍ تُسَمّى رِضوانَ ، يَخرُجُ مِن ساقِها عَينانِ تَجرِيانِ ، فَيَنطَلِقُ إِلى إِحداهُما وكُلَّما مَرَّ بِذَلِكَ فَيَغتَسِلُ مِنها، فَيَخرُجُ وعَلَيهِ نَضرَةُ النَّعيمِ ، ثُمَّ يَشرَبُ مِنَ الاُخرى ، فَلا تَكُن في بَطنِهِ مَغصٌ وَلا مَرَضٌ وَلا داءٌ أبَدا ، وَذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا » (7) . (8) .


1- .انْتَحى : عرض له وقصده (النهاية : ج 5 ص 30 «نحا»).
2- .صفات الشيعة : ص 121 ح 63 عن محمّد بن الحنفيّة ، بحار الأنوار : ج 7 ص 220 ح 132.
3- .الأعراف : 43.
4- .الفردوس : ج 4 ص 414 ح 7205 عن أبي هريرة ، سنن الدارمي : ج 2 ص 791 ح 2720 عن أبي سعيد الخدري وأبي هريرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 17 ح 39456.
5- .الزخرف : 72.
6- .سنن الترمذي : ج 5 ص 374 ح 3346 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2182 ح 22 نحوه ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 190 ح 11905 ، تاريخ دمشق : ج 53 ص 109 ح 11190 كلّها عن أبي سعيد الخدري وأبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 517 ح 39456.
7- .الإنسان : 21.
8- .الاختصاص : ص 350 عن عوف بن عبد اللّه الأزدي عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 212 ح 205 وراجع : تفسير الطبري : ج 5 الجزء 8 ص 183 والدرّ المنثور : ج 3 ص 457.

ص: 261

5 / 5 بيمارى هاى جسمى

26.امام على عليه السلام_ در احوال پرهيزگاران _: آهنگ سراى سلامت كردند ؛ سرايى كه هر كس به آن وارد شود ، از نگرانى و اندوه ها در امان است.5 / 5بيمارى هاى جسمىعن ابى جعفر(ع) قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «و به آنان ندا مى رسد كه : اين است همان بهشتى كه ميراث يافته ايد» . به آنان ندا مى رسد كه : «همواره تن درست باشيد و بيمار نشويد . داخل شويد و هرگز نميريد ، و همواره در ناز و نعمت باشيد و بينوا نگرديد» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آواز دهنده اى آواز مى دهد كه : «حقّ شماست كه زنده بمانيد و هرگز نميريد . حقّ شماست كه سالم باشيد و هرگز بيمار نشويد . حقّ شماست كه جوان باشيد و هرگز پير نشويد . و حقّ شماست كه در ناز و نعمت باشيد و هرگز به بينوايى نيفتيد » . اين ، سخن خداى بلندمرتبه است كه : «و اين است همان بهشتى كه به پاداش كارهايى كه مى كرديد ، ميراث يافته ايد» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان آنچه مؤمن ، هنگام ورودش به بهشت مى بيند _: پس وارد مى شود و ناگهان به درختى با سايه اى گسترده و آبى ريزان و ميوه هاى آويزان ، به نام رضوان ، بر مى خورد كه از تنه آن ، دو چشمه جارى است .

به سوى يكى از آن دو چشمه مى رود و خود را در آن ، مى شويد و چون بيرون مى آيد ، سرشار از طراوت است . سپس از چشمه ديگر مى نوشد و از آن پس ، هرگز قولنج و مرض و دردى در شكم او پديد نمى آيد . اين ، همان سخن خداى بلندمرتبه است كه : «و پروردگارشان به آنان نوشيدنى اى پاك كننده نوشانيد» .

.

ص: 262

المصنف لابن أبي شيبة عن عاصم بن ضمرة :سَمِعتُ عَلِيّا يَقولُ : «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» (1) حَتّى إذَا انتَهَوا إلى بابٍ مِن أبوابِ الجَنَّةِ وَجَدوا عِندَ بابِها شَجَرَةً تَخرُجُ مِن تَحتِ ساقِها عَينانِ ، فَيَأتونَ إحداهُما كَأَنَّما اُمِروا بِها ، فَيَتَطَهَّرونَ فيها ، فَتَجري عَلَيهِم نَضرَةُ النَّعيمِ .

قالَ: فَلاتَتَغَيَّرُ أبشارُهُم بَعدَها أبَدا، ولا تَشعَثُ شُعورُهُم بَعدَها أبَدا، كَأَنَّما دُهِنوا. قالَ: ثُمَّ يَعمِدون إلَى الاُخرى فَيَشرَبونَ مِنها، فَتُذهِبُ ما في بُطونِهِم مِن أذىً وقَذىً. (2)الإمام عليّ عليه السلام :نَظَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إِلَى امرَأَةٍ رَمصاءَ العَينَينِ ، فَقالَ : أما إنَّهُ لا يَدخُلُ الجَنَّةَ رَمصاءُ العَينَينِ . فَبَكَت، وقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، وَإنّي لَفِي النّارِ؟ فَقالَ : لا ، ولكِن لا تَدخُلينَ الجَنَّةَ عَلى مِثلِ صورَتِكِ هذِهِ .

ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ الأَعوَرُ وَالأَعمى . عَلى هَذَا المَعنى . (3)5 / 6الحَرُّ وَالبَردُالكتاب«وَ جَزَاهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةً وَ حَرِيرًا * مَّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَ لَا زَمْهَرِيرًا» . (4)

.


1- .الزمر : 73 .
2- .المصنف لإبن أبي شيبة : ج 8 ص 74 ح 51 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 114 ، مسند ابن الجعد : ص 374 ح 2569 ، الدر المنثور : ج 7 ص 263 .
3- .النوادر للراوندي : ص 107 ح 84 ، الجعفريّات : ص 191 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 16 ص 299 ح 4.
4- .الإنسان : 12 _ 13 .

ص: 263

5 / 6 گرما و سرما

المصنّف ، ابن ابى شيبه_ به نقل از عاصم بن ضمره _: از على عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : « «پرهيزگاران را گروه گروه به سوى بهشت سوق مى دهند» ، تا اين كه به درى از درهاى بهشت مى رسند . در آن جا درختى را مى يابند كه از پايين آن ، دو چشمه مى جوشد . به سوى يكى از آنها مى روند و خود را در آن مى شويند و طراوت بهشت ، آنها را فرا مى گيرد . پس از آن ، هرگز پوست هاى آنها تغيير نمى كند و موهايشان ژوليده نمى شود ، گويا روغن زده اند .

سپس آهنگ چشمه ديگر مى كنند و از آن مى نوشند . آن گاه آنچه از نجاست و پليدى در دل هاى آنهاست ، از بين مى رود» .امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زنى چركين چشم را ديد . فرمود : «زنانِ چركين چشم ، به بهشت نمى روند» .

زن گريست و گفت : اى پبامبر خدا ! پس من به جهنّم مى روم ؟

فرمود : «نه ؛ بلكه با چنين چهره اى كه دارى ، وارد بهشت نمى شوى» .

سپس فرمود : «يكْ چشم و كور نيز به بهشت نمى روند» ، به همين معنا [ كه گفته شد ] .5 / 6گرما و سرماقرآن« و به پاس آن كه صبر كردند ، بهشت و پرنيان را به آنان پاداش داد . در آن (بهشت) ، بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن جا نه آفتابى مى بينند و نه سرمايى» .

.

ص: 264

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في صِفَةِ الجَنَّةِ _: عَلى بابِ الجَنَّةِ شَجَرَةٌ ، إنَّ الوَرَقَةَ مِنها لَيَستَظِلُّ تَحتَها ألفُ رَجُلٍ مِنَ النّاسِ ، وَعَن يَمينِ الشَّجَرَةِ عَينٌ مُطَهِّرَةٌ مُزَكِّيَةٌ ، قالَ : فَيُسقَونَ مِنها شَربَةً ، فَيُطَهِّرُ اللّهُ بِها قُلوبَهُم مِنَ الحَسَدِ ، ويُسقِطُ عَن أبشارِهِمُ الشَّعرَ ، وَذلِكَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا » مِن تِلكَ العَينِ المُطَهِّرَةِ .

قالَ : ثُمَّ يَنصَرِفونَ إِلى عَينٍ اُخرى عَن يَسارِ الشَّجَرَةِ ، فَيَغتَسِلونَ فيها ، وهِيَ عَينُ الحَياةِ ، فَلا يَموتُونَ أبَدا .

قالَ : ثُمَّ يوقَفُ بِهِم قُدّامَ العَرشِ ، وقَد سَلِموا مِنَ الآفاتِ وَالأَسقامِ وَالحَرِّ وَالبَردِ أبَدا . (1)عنه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ ولَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ ، حَصباؤُها الياقوتُ وَالزُّمُرُّدُ ، مِلاطُهَا (2) المِسكُ الأَذفَرُ ، تُرابُها الزَّعفَرانُ ، أنهارُها جارِيَةٌ ، ثِمارُها مُتَدَلِّيَةٌ ، وأطيارُها مُرِنَّةٌ ، لَيسَ فيها شَمسٌ ولا زَمهَريرٌ ، لِكُلِّ رَجُلٍ مِن أهلِها ألفُ حورٍ (3) ، يَمكُثُ مَعَ الحَوراءِ مِن حورِها ألفَ عامٍ ، لا تَمَلُّهُ وَلا يَمَلُّها . (4) .


1- .الكافي : ج 8 ص 96 ح 69 عن محمّد بن إسحاق المدني عن الإمام الباقر عليه السلام ، تفسير القمّي : ج 2 ص 54 وفيه «مئة ألف» بدل «ألف» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 157 ح 98.
2- .المِلاطُ : الطِّين الذي يُجعَلُ بَينَ سافَي البِناء (النهاية : ج 4 ص 357 «ملط») .
3- .حُوْر : جمع أحْوَر وحَوْراء، والحَوَر : ظهور قليل من البياض في العين من بين السواد، وذلك نهاية الحُسن من العين (مفردات ألفاظ القرآن : ص 262 «حور»).
4- .مسند زيد : ص 417 عن الإمام زين العابدين عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، تفسير فرات : ص 594 ح 760 عن سلمان عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ؛ بحار الأنوار : ج 21 ص 86 ح 9.

ص: 265

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف بهشت _: بر درِ بهشت ، درختى است كه در سايه هر برگ آن ، هزار نفر از مردم جا مى گيرند . در سمت راست درخت ، چشمه اى پاك و پاك كننده قرار دارد . جرعه اى از آن را مى نوشند و به واسطه آن ، خداوند ، دل هايشان را از حسد ، پاك مى سازد و مو از پوست بدنشان مى ريزد . اين ، همان سخن خداوند عز و جل است كه : « و پروردگارشان نوشيدنى اى پاك كننده به آنان نوشانيد » از همان چشمه پاك .

سپس به سوى چشمه اى ديگر در سمت چپِ درخت مى روند و خود را در آن مى شويند . اين چشمه ، چشمه زندگانى است . بنا بر اين ، ديگر هرگز نمى ميرند .

سپس آنان را در پيش عرشْ نگه مى دارند ، در حالى كه براى هميشه از آفت ها و بيمارى ها و گرما و سرما مصون شده اند .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، يك خشتش از طلاست و يك خشتش از نقره . ريگ هايش ياقوت و زمرّد است . ملاطش مشكِ تند و خاكش زعفران است . جوى هايش روان ، ميوه هايش آويزان و مرغانش آوازخوان اند . در آن جا نه آفتابى هست و نه سرماى سوزناكى . براى هر مردى از اهالى بهشت ، هزار حورى است كه با هر حورى ، هزار سال به سر مى بَرد ، بى آن كه از يكديگر خسته و دل زده شوند . .

ص: 266

5 / 7النَّومُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :النَّومُ أَخُو المَوتِ ، وَلا يَمُوتُ أَهلُ الجَنَّةِ . (1)المعجم الأوسط عن جابر بن عبد اللّه :سُئِلَ نَبِيُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَيَنامُ أَهلُ الجَنَّةِ؟ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : النَّومُ أَخُو المَوتِ ، وَأَهلُ الجَنَّةِ لا يَنامُونَ . (2)5 / 8البَولُ وَالغائِطُاميرالمومنين(ع) در وصف برخى از صحابه پيامبر(ص) مىرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ زُمرَةٍ تَدخُلُ الجَنَّةَ مِن أُمَّتِي عَلَى صُورَةِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُم عَلَى أَشَدِّ نَجمٍ فِي السَّماءِ إِضاءَةً ، ثُمَّ هُم بَعدَ ذَلِكَ مَنازِلَ . لا يَتَغَوَّطُونَ وَلا يَبُولُونَ وَلا يَمتَخِطُونَ وَلا يَبزُقُونَ ، أَمشاطُهُمُ الذَّهَبُ ، وَمَجامِرُهُمُ الأُ لُوَّةُ ، وَرَشحُهُمُ المِسكُ . أَخلاقُهُم عَلى خُلُق رَجُلٍ واحِدٍ ، عَلى طُولِ أَبِيهِم آدَمَ سِتُّونَ ذِراعا. (3)راجع : ص 564 (الفصل الخامس عشر : نظام الجنة / صفة أوّل زمرة تدخل الجنّة) .

.


1- .شعب الإيمان : ج 4 ص 183 ح 4745 ، البعث والنشور : ص 257 ح 442 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 342 ح 8816 ، تفسير القرطبي : ج 15 ص 261 كلاهما نحوه وكلّها عن جابر ، الزهد لابن حنبل : ص 15 عن محمّد بن المنكدر ، كنز العمّال : ج 14 ص 475 ح 39321.
2- .المعجم الأوسط : ج 1 ص 282 ح 919 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 247 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 421 نقلاً عن البزّار وابن مردويه والبيهقي في البعث.
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2179 ح 16 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 73 ح 43 ، صحيح البخاري : ج 3 ص 1210 ح 3149 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1449 ح 4333 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 465 ح 7437 والثلاثة الأخيرة نحوه و كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 477 ح 39331.

ص: 267

5 / 7 خواب
5 / 8 ادرار و مدفوع

5 / 7خوابپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خواب ، برادر مرگ است و اهل بهشت نمى ميرند.المعجم الأوسط_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سؤال شد : اى پيامبر خدا ! آيا بهشتيان مى خوابند؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «خواب ، برادر مرگ است . بهشتيان نمى خوابند» .5 / 8ادرار و مدفوعحمزه و محمد فرزندان حمران بن اعين گويند:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروه از امّت من ، به صورت ماه شب چهارده ، وارد بهشت مى شوند . گروه بعد از آنها به صورت درخشان ترين ستاره آسمان وارد مى شوند و سپس هر گروهى ، به ترتيب منزلتى كه دارند .

اهل بهشت ، نه مدفوع و ادرار مى كنند و نه آب بينى و دهان مى اندازند . شانه هايشان طلا و بُخورشان اَلاويه ( عود هندى ) و عرقشان مُشك است . خُلق و خوهاشان يكسان است (1) و به قامت پدرشان آدم ، شصت گزند .ر . ك : ص 565 (فصل پانزدهم : نظام بهشت / ويژگى نخستين گروه وارد شونده به بهشت) .

.


1- .در دل هايشان هيچ كينه و دشمنى اى نسبت به يكديگر نيست و همگى همدل اند.

ص: 268

5 / 9الهَرَمُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أهلُ الجَنَّةِ جُردٌ (1) ، مُردٌ (2) ، كُحلٌ، لا يَفنى شَبابُهُم ، ولا تَبلى ثِيابُهم. (3)عنه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ جُردا، مُردا، مُكَحَّلينَ ، أَبناءَ ثَلاثينَ أَو ثَلاثٍ وثَلاثينَ سَنَةً . (4)سنن الترمذي عن أبي هريرة :قُلنا [لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ]: الجَنَّةُ ما بِناؤُها؟ قالَ صلى الله عليه و آله : لَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ ولَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ ، ومِلاطُهَا المِسكُ الأَذفَرُ ، وَحَصباؤُهَا اللُّؤلُؤُ وَالياقوتُ ، وتُربَتُهَا الزَّعفَرانُ ، مَن دَخَلَها يُنَعَّمُ ولا يَيأَسُ ، ويَخلُدُ وَلا يَموتُ ، لا تَبلى ثِيابُهُم ولا يَفنى شَبابُهُم . (5)الإمام عليّ عليه السلام :أبصَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله امرَأَةً عَجوزَةً دَرداءَ (6) ، فَقالَ : أما إنَّهُ لا تَدخُلُ الجَنَّةَ عَجوزٌ دَرداءُ ، فَبَكَت . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما يُبكيكِ؟ فَقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، إِنّي دَرداءُ! فَضَحِكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : لا تَدخُلينَ الجَنَّةَ عَلى حالِكِ . (7) .


1- .الأَجْرَدُ : الذي ليس على بدنه شعر (النهاية : ج 1 ص 256 «جرد»).
2- .الأَمْرَدُ : الشاب الذي بلغ خروج لحيته وطرّ شاربه ولم تَبدُ لحيته (لسان العرب : ج 3 ص 401 «مرد»).
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 679 ح 2539 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 792 ح 2722 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 471 ح 39301.
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 682 ح 2545 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 258 ح 22167 و ص 237 ح 22085 ، تفسير الطبري : ج 12 الجزء 24 ص 32 والثلاثة الأخيرة نحوه وكلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 14 ص 477 ح 39329.
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 672 ح 2526 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 171 ح 8049 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 789 ح 2717 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 396 ح 7387 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 451 ح 39225 ؛ جامع الأخبار : ص 494 ح 1371 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 147 ح 74.
6- .الدَرَدُ : سقوط الأسنان (النهاية : ج 2 ص 112 «درد»).
7- .النوادر للراوندي : ص 107 ح 83 ، الجعفريّات : ص 191 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 16 ص 298 ح 3.

ص: 269

5 / 9 پيرى

5 / 9پيرىمعاوية بن عمّار گويد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، بدنى بى مو و صورتى بى مو و چشمانى سرمه كشيده دارند . جوانى شان از بين نمى رود و جامه هايشان فرسوده نمى شود .قال رسول اللّه(ص):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان در حالى وارد بهشت مى شوند كه بدن هايى بى مو و صورتى بى مو و چشمانى سرمه كشيده دارند و سنّ سى يا سى و سه سال دارند .پيامبر خدا سه بار فرمود:سنن الترمذى_ به نقل از ابو هريره _: [ به پيامبر خدا ] گفتيم : بهشت از چه ساخته شده است؟

فرمود : «خشتى از نقره و خشتى از طلاست ، ملاطش مُشك تند است و ريگ هايش مرواريد و ياقوت اند و خاكش زعفران است . هر كه به آن وارد شود ، همواره برخوردار خواهد بود و روى بينوايى نمى بيند ، جاودانه خواهد بود و هرگز نمى ميرد ، جامه هايش كهنه نمى شوند و جوانى اش از بين نمى رود» .امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيرزنى بى دندان ديد . فرمود : «بدان كه هيچ پيرزن بى دندانى ، وارد بهشت نمى شود» .

پيرزن گريست . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چرا گريه مى كنى ؟» .

گفت : اى پيامبر خدا ! من هم دندان ندارم !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خنديد و فرمود : «تو اين گونه (پير و بى دندان) ، وارد بهشت نمى شوى» .

.

ص: 270

5 / 10المَوتُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلُ النّارِ النّارَ ، ثُمَّ يَقومُ مُؤَذِّنٌ بَينَهُم : يا أهلَ النّارِ! لا مَوتَ ، ويا أهلَ الجَنَّةِ! لا مَوتَ ، خُلودٌ . (1)عنه صلى الله عليه و آله :يُقالُ لِأَهلِ الجَنَّةِ : يا أهلَ الجَنَّةِ! خُلودٌ لا مَوتَ ، ولِأَهلِ النّارِ : يا أهلَ النّارِ! خُلودٌ لا مَوتَ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :إذا صارَ أهلُ الجَنَّةِ إِلَى الجَنَّةِ وأهلُ النّارِ إلَى النّارِ ، جيءَ بِالمَوتِ حَتّى يُجعَلَ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، ثُمَّ يُذبَحُ ، ثُمَّ يُنادي مُنادٍ : يا أهلَ الجَنَّةِ! لا مَوتَ ، وَيا أهلَ النّارِ! لا مَوتَ ؛ فَيَزدادُ أهلُ الجَنَّةِ فَرَحا إِلى فَرَحِهِم ، ويَزدادُ أهلُ النّارِ حُزنا إِلى حُزنِهِم . (3)صحيح البخاريّ عن أبي سعيد الخدريّ :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِالمَوتِ كَهَيئَةِ كَبشٍ أملَحَ ، فَيُنادي مُنادٍ : يا أهلَ الجَنَّةِ! فَيَشرَئِبّونَ ويَنظُرُونَ ، فَيَقولُ : هَل تَعرِفونَ هذا؟ فَيَقولونَ : نَعَم ، هذَا المَوتُ ، وكُلُّهُم قَد رَآهُ . ثُمَّ يُنادي : يا أهلَ النّارِ! فَيَشرَئِبّونَ ويَنظُرونَ ، فَيَقولُ : هَل تَعرِفونَ هذا؟ فَيَقولونَ : نَعَم هذَا المَوتُ ، وكُلُّهُم قَد رَآهُ ، فَيُذبَحُ . ثُمَّ يَقولُ : يا أهلَ الجَنَّةِ! خُلودٌ فَلا مَوتَ ، ويا أهلَ النّارِ! خُلودٌ فَلا مَوتَ . ثُمَّ قَرَأَ : «وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِىَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِى غَفْلَةٍ » (4) . (5) .


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2396 ح 6178 عن ابن عمر ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2189 ح 42 عن عبد اللّه نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 517 ح 39459 وراجع : سنن الترمذي : ج 4 ص 692 ح 2557 وسنن ابن ماجة : ج 2 ص 1447 ح 4327 .
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2397 ح 6179 عن أبي هريرة و ص 2396 ح 6178 عن ابن عمر نحوه ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2188 ح 40 عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 516 ح 39455 ؛ تفسير القمّي : ج 2 ص 50 عن أبي ولّاد الحنّاط عن الإمام الصادق عليه السلام ، مجمع البيان : ج 6 ص 795 عن أبي سعيد الخدري .
3- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2397 ح 6182 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2189 ح 43 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 467 ح 6029 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 515 ح 7474 ، المعجم الكبير : ج 12 ص 275 ح 13337 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 231 ح 5560 ، تاريخ دمشق : ج 45 ص 324 ح 9900 كلّها عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 14 ص 515 ح 39450 .
4- .مريم : 39.
5- .صحيح البخاري : ج 4 ص 1760 ح 4453 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2188 ح 40 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 21 ح 11066 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 156 ح 278 عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 12 ص 277 ح 13346 عن ابن عمر ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 60 ح 1170 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 517 ح 39475.

ص: 271

5 / 10 مرگ

5 / 10مرگپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، داخل بهشت و دوزخيان ، داخل دوزخ مى شوند . سپس آواز دهنده اى در ميان آنان بر مى خيزد [ و صدا مى زند ] كه : «اى دوزخيان ! مرگى در كار نيست ، و اى بهشتيان ! مرگى در ميان نيست ، جاودانگى است» .امام صادق(ع) درباره عبداللّه بن ابى يعفور فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به اهل بهشت گفته مى شود : «اى اهل بهشت ! جاودانگى است و از مرگ ، خبرى نيست» . به اهل دوزخ نيز گفته مى شود : «اى اهل دوزخ ! جاودانگى است و از مرگ ، خبرى نيست» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ رفتند ، مرگ را مى آورند و آن را در ميان بهشت و دوزخ قرار مى دهند و آن را ذبح مى كنند . سپس آواز دهنده اى آواز مى دهد : «هلا _ اى بهشتيان _ ديگر از مرگ ، خبرى نيست ، و هان _ اى دوزخيان _ مرگى در كار نيست !» .

پس به شادىِ بهشتيان ، افزوده مى شود و اندوه دوزخيان ، افزون مى گردد .روى ابوتراب الرويانى قال:صحيح البخارى_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «مرگ را در شكل قوچى سياه و سفيد مى آورند و منادى اى ندا مى دهد كه : اى اهل بهشت !

بهشتيان ، همگى گردن مى كشند و نگاه مى كنند . منادى مى گويد : آيا اين را مى شناسيد ؟

مى گويند : آرى . اين ، مرگ است . و همه آنها آن را ديده اند .

سپس ندا مى دهد كه : اى اهل دوزخ !

دوزخيان ، همگى گردن مى كشند و نگاه مى كنند . منادى مى گويد : آيا اين را مى شناسيد ؟

مى گويند : آرى . اين ، مرگ است . و همه آنها آن را ديده اند .

در اين هنگام ، آن قوچ را سر مى برند . سپس منادى مى گويد : اى اهل بهشت ! از اين پس ، جاودانگى است و مرگى در كار نيست ، و اى اهل دوزخ ! از اين پس ، جاودانگى است و مرگى در كار نيست» .

پيامبر صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند : «و آنان را از روز حسرت ، بيم ده ، آن گاه كه داورى انجام مى گيرد ، حال آن كه آنها در غفلت اند» .

.

ص: 272

ابو حماد رازى گويد: در سرّ من رأى به خدمت امام هارسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُجاءُ بِالمَوتِ يَومَ القِيامَةِ في صورَةِ كَبشٍ أملَحَ ، فَيوقَفُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيَعرِفُهُ هؤُلاءِ ويَعرِفُهُ هؤُلاءِ ، فَيَقولُ أهلُ النّارِ : اللّهُمَّ سَلِّطهُ عَلَينا ؛ ويَقولُ أهلُ الجَنَّةِ : اللَّهُمَّ إنَّكَ قَضَيتَ أن لا نَذوقَ فيهَا المَوتَ إِلَا المَوتَةَ الأُولى ، فَيُذبَحُ بَينَهُما ، فَيَيأَسُ أهلُ النّارِ مِنَ المَوتِ ، ويَأمَنُ أهلُ الجَنَّةِ مِنَ المَوتِ . (1)عنه صلى الله عليه و آله :إذا أدخَلَ اللّهُ تَعالى أهلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلَ النّارِ النّارَ ، أُتِيَ بِالمَوتِ مُلَبَّبا ، فَيوقَفُ عَلَى السّورِ الَّذي بَينَ أَهلِ الجَنَّةِ وأهلِ النّارِ ، ثُمَّ يُقالُ : يا أهلَ الجَنَّةِ ! فَيَطَّلِعونَ خائِفينَ . ثُمَّ يُقالُ : يا أهلَ النّارِ ! فَيَطَّلِعونَ مُستَبشِرينَ يَرجونَ الشَّفاعَةَ . فَيُقالُ لِأَهلِ الجَنَّةِ وأَهلِ النّارِ : هَل تَعرِفونَ هذا؟ فَيَقولونَ هؤُلاءِ وهؤُلاءِ : قَد عَرَفناهُ! هُوَ المَوتُ الَّذي وُكِّلَ بِنا . فَيُذبَحُ ذَبحا عَلَى السّورِ الَّذي بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، ثُمَّ يُقالُ : يا أَهلَ الجَنَّةِ خُلودٌ لا مَوتَ ، وَيا أَهلَ النّارِ خُلودٌ لا مَوتَ . (2)بحار الأنوار عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في جَوابِ مَسائِلِ عَبدِ اللّهِ بنِ سَلامٍ لَمّا سَأَلَهُ : أخبِرني ما يَصنَعُ اللّهُ بِالمَوتِ؟ _: يَابنَ سَلامٍ ، إذَا استَوى أهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ وَأهلُ النّارِ فِي النّارِ ، أُتِيَ بِالمَوتِ كَأَنَّهُ كَبشٌ أَملَحُ ، فَيوقَفُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيُقالُ لِأَهلِ الجَنَّةِ : يا أولِياءَ اللّهِ هذَا المَوتُ ، أَتَعرِفونَهُ؟ فَيَقولونَ : نَعَم ، فَيَقولونَ لَهُم : نَذبَحُهُ؟ فَيَقولونَ : نَعَم يا مَلائِكَةَ رَبِّنا ، اِذبَحوهُ حَتّى لا يَكونَ مَوتٌ أبَدا . فَيَقولونَ لِأَهلِ النّارِ : يا أعداءَ اللّهِ! هذَا المَوتُ هَل تَعرِفُونَهُ؟ فَيَقولونَ : نَعَم ، فَتَقولُ المَلائِكَةُ : نَذبَحُهُ؟ فَيَقولونَ : يا مَلائِكَةَ رَبِّنا لا تَذبَحوهُ وَدَعوهُ لَعَلَّ اللّهَ يَقضي عَلَينا بِالمَوتِ فَنَستَريحَ .

قالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : وَيُذبَحُ المَوتُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ؛ فَيَيأَسُ أهلُ النّارِ مِنَ الخُروجِ مِنها ، وَتَطمَئِنُّ قُلوبُ أهلِ الجَنَّةِ لِلخُلودِ فيها . فَعِندي لَكَ أن تُسلِمَ ! قالَ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ . (3) .


1- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 421 نقلاً عن ابن مردويه عن أنس.
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 692 ح 2557 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 300 ح 8825 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 445 ح 39200.
3- .بحار الأنوار : ج 60 ص 261 نقلاً عن بعض الكتب القديمة.

ص: 273

عبدالعزيز بن المهتدى گويد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت ، مرگ را در شكل قوچى سياه و سفيد مى آورند و ميان بهشت و دوزخ نگاه مى دارند . بهشتيان و دوزخيان ، آن را مى شناسند . دوزخيان مى گويند : «بار خدايا ! آن را بر ما مسلّط گردان» و بهشتيان مى گويند : «بار خدايا ! تو حكم كردى كه در اين جا ، جز همان مُردن نخست ، مرگ را نچشيم» .

پس ، آن را ميان بهشت و دوزخ ، ذبح مى كنند . اهل دوزخ از مردن ، نوميد مى شوند و اهل بهشت از مردن ، ايمن مى گردند .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون خداى بلندمرتبه ، بهشتيان را به بهشت و دوزخيان را به دوزخ داخل نمود ، مرگ را كشان كشان مى آورند و آن را بر روى ديوارى كه ميان اهل بهشت و اهل دوزخ است ، نگه مى دارند . سپس گفته مى شود : «اى اهل بهشت !» و بهشتيان ، هراسان گردن مى كشند .

آن گاه گفته مى شود : «اى اهل دوزخ !» و دوزخيان با خوش حالى و به اميد شفاعت ، گردن مى كشند .

پس به اهل بهشت و اهل دوزخ گفته مى شود : «آيا اين را مى شناسيد؟» .

هر دو گروه مى گويند : آرى ، او را مى شناسيم . او ، همان مرگ است كه بر ما گماشته شده بود.

در اين هنگام ، آن را بر روى ديوارى كه ميان بهشت و دوزخ است ، سر مى بُرند . سپس گفته مى شود : «اى بهشتيان ! [ از اين پس ، ]جاودانگى است و مرگى در كار نيست ، و اى دوزخيان ! [ از اين پس ، ] جاودانگى است و مرگى در كار نيست» .بحار الأنوار_ به نقل از ابن عبّاس ، در بيان پاسخ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به پرسش عبد اللّه بن سلام كه پرسيد : به من بگو كه خداوند با مرگ ، چه مى كند _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى پسر سلام ! آن گاه كه بهشتيان در بهشت و دوزخيان در دوزخ ، مستقر مى شوند ، مرگ را با صورت قوچى سياه و سفيد مى آورند و آن را ميان بهشت و دوزخ نگه مى دارند . سپس [ فرشتگان ] به اهل بهشت مى گويند : اى دوستان خدا ! اين ، مرگ است . آيا آن را مى شناسيد ؟

مى گويند : آرى .

به آنان مى گويند : آن را ذبح كنيم ؟

بهشتيان مى گويند : آرى _ اى فرشتگان پروردگار ما _ ذبحش كنيد تا ديگر هرگز مرگى نباشد .

سپس به اهل دوزخ مى گويند : اى دشمنان خدا ! اين ، مرگ است . آيا آن را مى شناسيد ؟

مى گويند : آرى .

فرشتگان مى گويند : آن را ذبح كنيم؟

دوزخيان مى گويند : اى فرشتگان پروردگار ما ! ذبحش نكنيد و رهايش سازيد . شايد خداوند ، مرگ را بر ما حكم كند و آسوده شويم» .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «مرگ را در ميان بهشت و دوزخ ، سر مى بُرند . پس ، اهل دوزخ از خارج شدن از آن (دوزخ) ، قطع اميد مى كنند و دل هاى اهل بهشت به جاودانگى در آن (بهشت) ، مطمئن مى شود . اينك ، به نظرم بايد مسلمان شوى» .

عبد اللّه بن سلام گفت : راست گفتى ، اى محمّد ! .

ص: 274

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أُتِيَ بِالمَوتِ كَالكَبشِ الأَملَحِ ، فَيوقَفُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ فَيُذبَحُ وَهُم يَنظُرونَ ، فَلَو أنَّ أحَدا ماتَ فَرَحا لَماتَ أهلُ الجَنَّةِ ، ولَو أنَّ أحَدا ماتَ حُزنا لَماتَ أهلُ النّارِ . (1)الزّهد للحسين بن سعيد عن أبي بصير_ لا أعلَمُهُ ذَكَرَهُ إلّا عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام _: قالَ : إذا أدخَلَ اللّهُ أهلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلَ النّارِ النّارَ ، جيءَ بِالمَوتِ في صورَةِ كَبشٍ حَتّى يوقَفَ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، قالَ : ثُمَّ يُنادي مُنادٍ يُسمِعُ أهلَ الدّارَينِ جَميعا : يا أهلَ الجَنَّةِ يا أهلَ النّارِ ، فَإذا سَمِعُوا الصَّوتَ أقبَلوا ، قالَ : فَيُقالُ لَهُم : أتَدرونَ ما هذا؟ هذا هُوَ المَوتُ الَّذي كُنتُم تَخافونَ مِنهُ فِي الدُّنيا ، قالَ : فَيَقولُ أهلُ الجَنَّةِ : اللّهُمَّ لا تُدخِلِ المَوتَ عَلَينا ، قالَ : ويَقولُ أهلُ النّارِ : اللّهُمَّ أدخِلِ المَوتَ عَلَينا . قالَ : ثُمَّ يُذبَحُ كَما تُذبَحُ الشّاةُ .

قالَ : ثُمَّ يُنادي مُنادٍ : لا مَوتَ أبَدا ، أيقِنُوا بِالخُلودِ ، قالَ : فَيَفرَحُ أهلُ الجَنَّةِ فَرَحا لَو كانَ أحَدٌ يَومَئِذٍ يَموتُ مِن فَرَحٍ لَماتوا . قالَ : ثُمَّ قَرَأَ هذِهِ الآيَةَ : «أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ * إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * إِنَّ هَ_ذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * لِمِثْلِ هَ_ذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَ_مِلُونَ » (2) ، قالَ : ويَشهَقُ أهلُ النّارِ شَهقَةً لَو كانَ أحَدٌ يَموتُ مِن شَهيقٍ لَماتوا ، وهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِىَ الْأَمْرُ» (3) . (4) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 693 ح 2558 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 184 ، مسند ابن المبارك : ص 16 ح 132 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي سعيد ، كنز العمّال : ج 14 ص 515 ح 39451 .
2- .الصافّات : 58 _ 61 .
3- .مريم : 39 .
4- .الزهد للحسين بن سعيد: ص 100 ح 273 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 345 ح 2 .

ص: 275

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، مرگ را در شكل قوچى سياه و سفيد مى آورند و آن را ميان بهشت و دوزخ ، نگاه مى دارند و آن را در برابر چشم اهل بهشت و دوزخ ، سر مى بُرند . اگر قرار بود [در آن روز ،] كسى از شادى بميرد ، قطعا بهشتيان مى مُردند و اگر قرار بود كسى از اندوه بميرد ، حتما دوزخيان مى مُردند .الزهد ، حسين بن سعيد :يادم نمى آيد كه ابو بصير ، آن را جز از امام باقر عليه السلام نقل كرده باشد كه فرمود : «آن گاه كه خداوند ، بهشتيان را به بهشت و دوزخيان را به دوزخ مى برد ، مرگ را به صورت قوچى مى آورند و آن را ميان بهشت و دوزخ ، نگاه مى دارند . سپس آواز دهنده اى با صدايى كه همه اهل بهشت و اهل جهنّم بشنوند ، بانگ مى زند : اى اهل بهشت و اى اهل دوزخ !

با شنيدن صدا ، همه به طرف آن ، رو مى كنند . پس به آنها گفته مى شود : آيا مى دانيد كه اين چيست؟ اين ، همان مرگى است كه در دنيا از آن مى ترسيديد .

اهل بهشت مى گويند : بار خدايا ! مرگ را نزد ما مياور .

اهل دوزخ نيز مى گويند : بار خدايا ! مرگ را نزد ما بياور .

در اين هنگام ، آن (مرگ) را مانند گوسفند ، سر مى بُرند .

سپس آواز دهنده اى آواز مى دهد كه : ديگر ، مرگى نيست . به جاودانگى ، يقين كنيد .

پس بهشتيان ، چنان خوش حال مى شوند كه اگر قرار بود كسى در آن روز از خوش حالى بميرد ، قطعا آنان مى مُردند» .

سپس اين آيه را تلاوت كرد : «آيا ديگر روى مرگ را نمى بينيم ، جز همان مرگ نخستين خود را ؟! و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟! به راستى كه اين ، همان كاميابى بزرگ است . براى چنين [ پاداشى ] بايد كوشندگان بكوشند» و [ فرمود: ] «دوزخيان ، چنان ناله اى سر مى دهند كه اگر قرار بود كسى از ناله بميرد ، قطعا آنان مى مُردند . اين است [ معناى ]سخن خداوند عز و جلكه : «آنان را از روز حسرت ، بيم ده ، آن گاه كه كار ، تمام مى شود» ». .

ص: 276

در روايت ديگرى از حضرت عبدالعظيم(ع) از امام هادى(تفسير القمّي عن أبي ولّاد الحنّاط عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قال :سُئِلَ عَن قَولِهِ : «وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ» قالَ : يُنادي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ _ وذلِكَ بَعدَما صارَ أهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ وَأهلُ النّارِ فِي النّارِ _ : يا أهلَ الجَنَّةِ ويا أهلَ النّارِ! هَل تَعرِفونَ المَوتَ في صورَةٍ مِنَ الصُّوَرِ؟ فَيَقولونَ : لا، فَيُؤتى بِالمَوتِ في صورَةِ كَبشٍ أملَحَ ، فَيوقَفُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، ثُمَّ يُنادَونَ جَميعا : أشرِفوا وَانظُروا إلَى المَوتِ ، فَيُشرِفونَ ، ثُمَّ يَأمُرُ اللّهُ بِهِ فَيُذبَحُ، ثُمَّ يُقالُ : يا أهلَ الجَنَّةِ! خُلودٌ فَلا مَوتَ أبَدا ، ويا أهلَ النّارِ! خُلودٌ فَلا مَوتَ أبَدا . (1)معاني الأخبار عن ابن عبّاس :دارُ السَّلامِ الجَنَّةُ ، وأهلُها لَهُمُ السَّلامَةُ مِن جَميعِ الآفاتِ وَالعاهاتِ وَالأمراضِ وَالأسقامِ ، وَلَهُمُ السَّلامَةُ مِنَ الهَرَمِ وَالمَوتِ وَتَغَيُّرِ الأَحوالِ عَلَيهِم ، وهُمُ المُكرَمونَ الَّذينَ لا يُهانونَ أبَدا ، وَهُمُ الأَعِزّاءُ الَّذينَ لا يَذِلّونَ أبدا ، وهُمُ الأَغنِياءُ الَّذينَ لا يَفتَقِرونَ أبَدا، وهُمُ السُّعَداءُ الَّذينَ لا يَشقَونَ أبَدا ، وهُمُ الفَرِحونَ المُستَبشِرونَ الَّذينَ لا يَغتَمّونَ ولا يَهتَمّونَ أبَدا ، وهُمُ الأَحياءُ الَّذينَ لا يَموتونَ أبَدا، فَهُم في قُصورِ الدُّرِّ وَالمَرجانِ ، أبوابُها مُشرَعَةٌ إلى عَرشِ الرَّحمنِ ، «وَالمَلائِكَةُ يَدخُلونَ عَلَيهِم مِن كُلِّ بابٍ ؛ سَلامٌ عَلَيكُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَى الدّارِ» (2) . (3) .


1- .تفسير القمّي : ج 2 ص 50 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 346 ح 4 .
2- .عُقْبى الدار : العاقبة المحمودة (مجمع البحرين : ج 2 ص 1240 «عقب»).
3- .معاني الأخبار : ص 176 ح 1.

ص: 277

تفسير القمّى_ به نقل از ابو ولّاد حنّاط _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند : «آنان را از روز حسرت ، بيم ده» سؤال شد . فرمود : «پس از آن كه بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ رفتند ، ندا دهنده اى از جانب خداوند ، ندا مى دهد كه : اى اهل بهشت و اى اهل دوزخ ! آيا مرگ را در چهره اى از چهره ها مى شناسيد ؟

آنها مى گويند : نه .

پس ، مرگ را در چهره قوچى سياه و سفيد مى آورند و آن را ميان بهشت و دوزخ ، نگاه مى دارند . سپس به همه آنها ندا مى شود كه : اينك بالا بيابيد و مرگ را تماشا كنيد .

آنان ، بالا مى آيند . سپس خداوند دستور مى دهد كه آن را ذبح كنند . آن گاه گفته مى شود : اى بهشتيان ! [ از اين پس ، ] جاودانگى است و هرگز مرگى نيست ، و اى دوزخيان! [ از اين پس ،] جاودانگى است و هرگز مرگى نيست» .به همان سند از داوود بن فرقد، از عبدالأعلى مولى آمعانى الأخبار_ به نقل از ابن عبّاس _: سراى سلامت ، بهشت است . اهل آن ، از همه آفت ها و گزندها و بيمارى ها و ناخوشى ها مصون اند . آنان از پيرى و مرگ و دگرگونىِ حالات ، در امان اند و همواره گرامى اند و هرگز اهانت نمى بينند ، پيوسته عزيزند و هرگز خوار نمى شوند ، هميشه توانگرند و هيچ گاه فقير نمى شوند ، همواره خوش بخت اند و هرگز روى بدبختى را نمى بينند ، پيوسته شاد و خوش حال اند و هرگز غمگين و اندوهناك نمى شوند ، و هماره زنده اند و هرگز نمى ميرند . در كاخ هايى از دُر و مرجان اند كه درهاى آنها رو به عرش خداى رحمان است «و فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند [ و مى گويند : ]«درود بر شما كه شكيبايى كرديد ! پس چه نيكوست فرجام اين سراى !» » . .

ص: 278

5 / 11تِلكَ الأَوصافُالإمام عليّ عليه السلام_ في كِتابِهِ إلى أهلِ مِصرَ ، بَعدَ ذِكرِهِ لِلنّارِ وأوصافِها _: اِعلَموا يا عِبادَ اللّهِ ، أنَّ مَعَ هذا رَحمَةَ اللّهِ الَّتي لا تَعجِزُ عَنِ العِبادِ ، «جَنَّةٌ عَرضُها كَعَرضِ السَّماءِ والأَرضِ» ، «أُعِدَّت لِلمُتَّقينَ» ، خَيرٌ لا يَكونُ مَعَها شَرٌّ أبَدا ، لَذّاتُها لا تُمَلُّ، وَمُجتَمَعُها لا يَتَفَرَّقُ ، سُكّانُها قَد جاوَرُوا الرَّحمنَ ، وقامَ بَينَ أيديهِمُ الغِلمانُ ، بِصِحافٍ مِنَ الذَّهَبِ فيهَا الفاكِهَةُ وَالرَّيحانُ . (1)عنه عليه السلام :أمّا أهلُ الطّاعَةِ فَأثابَهُم بِجِوارِهِ ، وَخَلَّدَهُم في دارِهِ ، حَيثُ لا يَظعَنُ النُّزّالُ ، ولا تَتَغَيَّرُ بِهِمُ الحالُ ، ولا تَنوبُهُمُ الأَفزاعُ ، ولا تَنالُهُمُ الأَسقامُ ، ولا تَعرِضُ لَهُمُ الأَخطارُ ، ولا تُشخِصُهُمُ الأَسفارُ . (2)عنه عليه السلام_ في صِفَةِ الجَنَّةِ _: دَرَجاتٌ مُتفاضِلاتٌ ، ومَنازِلُ مُتَفاوِتاتٌ ، لا يَنقَطِعُ نَعيمُها ، ولا يَظعَنُ (3) مُقيمُها ، وَلا يَهرَمُ خالِدُها ، وَلا يَبأَسُ (4) ساكِنُها . (5)عنه عليه السلام :الجَنَّةُ الَّتي أعَدَّهَا اللّهُ تَعالى لِلمُؤمِنينَ خَطّافَةٌ لِأَبصارِ النّاظِرينَ ، فيها دَرَجاتٌ مُتفاضِلاتٌ ، ومَنازِلُ مُتَعالِياتٌ ، لا يَبيدُ نَعيمُها، ولا يَضمَحِلُّ حُبورُها (6) ، ولا

يَنقَطِعُ سُرورُها ، ولا يَظعَنُ مُقيمُها ، ولا يَهرَمُ خالِدُها ، ولا يَبأَسُ ساكِنُها .

أمِنَ سُكّانُها مِنَ المَوتِ فَلا يَخافونَ ، صَفا لَهُمُ العَيشُ ، ودامَت لَهُمُ النِّعمَةُ ، في أنهارٍ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ (7) وأنهارٍ مِن لَبَنٍ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ ، وأنهارٍ مِن خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ ، وأنهارٍ مِن عَسَلٍ مُصَفّىً ، ولَهُم فيها مِن كُلِّ الثَّمَراتِ ، ومَغفِرَةٌ مِن رَبِّهِم ، عَلى فُرُشٍ مَنضودَةٍ ، وأزواجٌ مُطَهَّرَةٌ ، وحورٌ عينٌ كَأَنَّهُنَّ اللُّؤلُؤُ المَكنونُ ، وفاكِهَةٌ كَثيرَةٌ لا مَقطوعَةٌ ولا مَمنوعَةٌ ، والمَلائِكَةُ يَدخلونَ عَلَيهِم مِن كُلِّ بابٍ ، سَلامٌ عَلَيكُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَى الدّارِ . (8) .


1- .الأمالي للمفيد : ص 266 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 29 ح 31 كلاهما عن أبي إسحاق الهمداني ، بحار الأنوار : ج 33 ص 547 .
2- .نهج البلاغة : الخطبة 109 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 114 ح 49.
3- .ظَعَن : ذهبَ وسار (لسان العرب : ج 13 ص 270 «ظعن»).
4- .بئِسَ يَبأسُ : افتقر واشتدّت حاجته (النهاية : ج 1 ص 89 «بأس») .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 85 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 162 ح 103.
6- .الحُبور : النِعمة وَسِعة العيش والسرور (النهاية : ج 1 ص 327 «حبر»).
7- .ماءٌ آسِن : إذا تغيّر ريحه تغيّرا مُنكرا (مفردات ألفاظ القرآن : ص 76 «أسن»).
8- .مطالب السؤول : ص 55 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 30 ح 97.

ص: 279

5 / 11 و اين چند چيز

5 / 11و اين چند چيزامام على عليه السلام_ در نامه اش به مردم مصر ، بعد از بيان دوزخ و اوصاف آن _: بدانيد _ اى بندگان خدا _ كه در كنار اين [ عذاب ها ] ، رحمت خدا قرار دارد كه گنجايش همه بندگان را دارد : «بهشتى كه پهنه آن ، مانند پهنه آسمان و زمين است» و «براى پرهيزگاران ، آماده شده است» . سراسر ، خوبى است و هرگز بدى اى با آن نيست و لذّت هايش ملال آور نيستند و جمع آن ، به جدايى نمى انجامد . ساكنانش همسايه خداى مهربان اند و پسركان ، با سينى هاى زرّينِ پر از ميوه و ريحان ، در برابر آنان به خدمت ايستاده اند .حضرت رضا(ع) خطاب به عبدالعظيم:امام على عليه السلام :فرمان برداران را با جاى دادن در جوار خويش ، پاداش داد و آنان را در سراى خود ، جاويدان ساخت ؛ سرايى كه رخت افكنان در آن ، هرگز نمى كوچند و حالاتشان دگرگون نمى گردد ، و وحشت ها به سراغشان نمى آيد و بيمارى ها به آنان نمى رسد و دست خوش خطرها نمى شوند و بار سفر از جايى به جايى بر نمى بندند .قال الامام الرضا(ع):امام على عليه السلام_ در توصيف بهشت _: بهشت ، درجات مختلف و منزل هاى متفاوتى دارد ، نعمت هايش قطع نمى شوند و اقامت كننده در آن ، هيچ گاه نمى كوچد و جاويدان در آن ، هرگز پير نمى شود و ساكنِ آن ، به بينوايى نمى افتد .از امام سجاد(ع) نقل است:امام على عليه السلام :بهشتى كه خداوند بزرگ ، براى مؤمنانْ آماده ساخته است ، چشم بينندگان را خيره مى سازد . در آن ، درجاتى است يكى برتر از ديگرى و منزل هايى است يكى بالاتر از ديگرى . نعمت هايش از بين نمى رود ، خوشى هايش به سر نمى آيد ، شادى هايش قطع نمى شود ، اقامت كننده در آن نمى كوچد ، جاويدان در آن ، پير نمى شود و ساكنِ آن ، دچار بينوايى نمى گردد .

ساكنان آن ، از مرگ ، در امان اند . بنا بر اين ، نمى ترسند . زندگى به كام آنهاست و نعمت برايشان پايدار است : جويبارهايى از آبى تغييرناپذير ؛ جويبارهايى از شير كه طعم آن ، دگرگون نمى شود ؛ جويبارهايى از باده كه نوشندگان از آن ، لذّت مى برند ؛ و جويبارهايى از انگبين ناب «و در آن جا از هر گونه ميوه اى ، براى آنان هست و [ از همه بالاتر ] آمرزش پروردگارشان است » . بر فرش هاى رديف شده اند «و همسرانى پاك دارند» ؛ «حوريانى چشم درشت» چون مرواريد نهان در صدف ، و ميوه هاى فراوان كه نه بُريده مى شوند و نه ممنوع اند . «فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى شوند [ و مى گويند : ] «درود بر شما كه شكيبايى كرديد ! پس چه نيكوست فرجام آن سراى !» » .

.

ص: 280

قال اميرالمؤمنين(ع):الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ أهلَ الجَنَّةِ يَحيَونَ فَلا يَموتونَ أبَدا، ويَستَيقِظونَ فَلا يَنامونَ أبَدا ، ويَستَغنونَ فَلا يَفتَقِرونَ أبَدا ، ويَفرَحونَ فَلا يَحزَنونَ أبَدا ، ويَضحَكونَ ولا يَبكونَ أبَدا ، ويُكرَمونَ فَلا يُهانونَ أبَدا ، ويَفكَهونَ ولا يَقطِبونَ أبَدا ، ويُحبَرونَ وَيُسَرّونَ أبَدا ، ويَأكُلونَ فَلا يَجوعونَ أبَدا ، ويَروَونَ فَلا يَظمَؤونَ أبَدا، وَيُكسَونَ فَلا يَعرَونَ أبَدا، وَيَركَبونَ ويَتَزاوَرونَ أبَدا ، يُسَلِّمُ عَلَيهِمُ الوِلدانُ المُخَلَّدونَ أبَدا، بِأيديهِم أباريقُ الفِضَّةِ وآنِيَةُ الذَّهَبِ أبَدا ، مُتَّكِئينَ عَلى سُرُرٍ أبَدا، عَلَى الأَرائِكِ يَنظُرونَ أبَدا ، تَأتيهِمُ التَّحِيَّةُ وَالتَّسليمُ مِنَ اللّهِ أبَدا ، نَسأَلُ اللّهَ الجَنَّةَ بِرَحمَتِهِ ، إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ . (1)از قول امام على(ع) فرمود:الإمام المهديّ عليه السلام_ لَمّا سُئِلَ عَنِ التَّوالُدِ فِي الجَنَّةِ _: إنَّ الجَنَّةَ لا حَملَ فيها لِلنِّساءِ وَلا وِلادَةَ ، ولا طَمثَ وَلا نِفاسَ ، وَلا شَقاءَ بِالطُّفُولِيَّةِ ، وفيها ما تَشتَهِي الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعيُنُ ، كَما قالَ سُبحانَهُ . فَإِذَا اشتَهَى المُؤمِنُ وَلَدا خَلَقَهُ اللّهُ بِغَيرِ حَملٍ وَلا وِلادَةٍ عَلَى الصّورَةِ الَّتي يُرِيدُ ، كَما خَلَقَ آدَمَ عِبرَةً . (2) .


1- .الاختصاص : ص 358 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 220 ح 215.
2- .الاحتجاج : ج 2 ص 580 ح 357 عن محمّد بن عبد اللّه الحميري ، بحار الأنوار : ج 53 ص 163 ح 4.

ص: 281

امام باقر عليه السلام :اهل بهشت ، هماره زنده اند و هرگز نمى ميرند ، هماره بيدارند و هرگز نمى خوابند ، هماره توانگرند و هرگز نادار نمى شوند ، هماره شادند و هرگز اندوهگين نمى شوند ، هماره خندان اند و هرگز نمى گريند ، هماره ارجمندند و هرگز اهانت نمى بينند ، هماره گشاده رويند و هرگز اخم نمى كنند ، هماره خوش حال و مسرورند ، مى خورند و هرگز گرسنه نمى شوند ، مى نوشند و هرگز تشنه نمى شوند ، هماره جامه بر تن دارند و هرگز برهنه نيستند ، هماره سوار مى شوند و به ديدار هم مى روند ، هماره پسرانى جاودانه _ كه در دستشان هماره ابريق هايى از نقره و ظرف هايى از طلاست _ برايشان درود مى فرستند ، هماره بر تخت ها نشسته و بر اريكه ها تكيه زده اند و به يكديگر مى نگرند ، و هماره از جانب خداوند ، بر ايشان درود و سلام فرستاده مى شود .

از خداوند ، بهشت را درخواست مى كنيم ، به حقّ رحمتش ، كه او بر هر چيزى تواناست .حضرت عبدالعظيم از حضرت امام جواد(ع) درخواست حديثامام مهدى عليه السلام_ در پاسخ سؤال از زاد و ولد در بهشت _: در بهشت ، زنان ، نه باردار مى شوند ، نه مى زايند ، نه حيض مى بينند ، نه نِفاس مى شوند و نه زحمت بچّه دارى را تحمّل مى كنند ؛ بلكه در آن جا _ همان گونه كه خداوند سبحان فرموده _ ، آنچه دل ها هوس مى كنند و چشم ها [ از ديدنش ] لذّت مى برند ، هست . پس هر گاه مؤمن ، هوس فرزندى كند ، خداوند ، آن را ، بدون آن كه باردارى يا زايمانى در كار باشد ، به همان شكلى كه مى خواهد ، مى آفريند ، چنان كه آدم را ، نمونه آفريد . .

ص: 282

الفصل السادس: الحثّ على طلب الجنّة6 / 1قِيمَةُ الجَنَّةِالكتاب«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ». (1)

«أَصْحَ_بُ الْجَنَّةِ يَوْمَ_ئِذٍ خَيْرٌ مُّسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً ». (2)

«وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» . (3)

: آل عمران : 198 ، المائدة : 119 ، التوبة : 72 ، الرعد : 35 ، النحل : 32 ، الكهف : 107 ، مريم : 63 ، الفرقان : 15 ، الزمر : 73 ، غافر : 40 ، الحديد : 21 ، القمر : 54 _ 55 ، الانسان : 20 .

الحديثنيز حضرت رسول(ص) مى فرمايد:رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَعالى : أَعدَدتُ لِعِبادِيَ الصّالِحِينَ : ما لا عَينٌ رَأَت ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ . (4) .


1- .السجدة : 17.
2- .الفرقان : 24.
3- .آل عمران : 133 .
4- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1185 ح 3072 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2174 ح 2 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 400 ح3292 وج5 ص346 ح3197، سنن ابن ماجة: ج2 ص1447 ح 4328، سنن الدارمي: ج2 ص792 ح2724، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 91 ح 369 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 317 ح 11085 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 471 ح 6247 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 778 ح 43069 ؛ عدّة الداعي : ص 99 ، عوالي اللآلي : ج 4 ص 101 ح 148 كلاهما من دون إسنادٍ إلى النبيّ صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 191 ح 168 وزاد في آخر بعضها «مِصداقُ ذَلِكَ فِي كِتابِ اللّه ِ : «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءَ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» » .

ص: 283

فصل ششم: تشويق به طلبيدن بهشت
6 / 1 ارزش بهشت

فصل ششم: تشويق به طلبيدن بهشت6 / 1ارزش بهشتقرآن«پس هيچ كس نمى داند چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، به پاداش آنچه انجام مى داده اند ، براى آنان پنهان شده است».

«در آن روز ، جايگاه اهل بهشت ، بهتر و استراحتگاهشان نيكوتر است».

«بشتابيد به سوى آمرزشى كه از جانب پروردگارتان است و بهشتى كه پهناى آن ، آسمان ها و زمين است و براى پرهيزگاران ، آماده گرديده است» .

ر . ك : آل عمران : آيه 198 ، مائده : آيه 119 ، توبه : آيه 72 ، رعد : آيه 35 ، نحل : آيه 32 ، كهف : آيه 107 ، مريم : آيه 63 ، فرقان : آيه 15 ، زمر : آيه 73 ، غافر : آيه 40 ، حديد : آيه 211 ، قمر : آيه 54 _ 55 انسان : آيه 20 .

حديث2.عن أبيه، عن سعد، عن ابن أبي الخطّاب، عن محمّد بنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه فرمود : «براى بندگان شايسته ام ، چيزهايى آماده كرده ام كه نه هيچ چشمى ديده ، و نه هيچ گوشى شنيده ، و نه بر دل بشرى گذر كرده است » . (1)

.


1- .در برخى مصادر ، در پايان اين حديث ، جمله زير نيز وجود دارد : «شاهدش هم در كتاب خدا اين است : «پس هيچ كس نمى داند كه چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، به پاداش آنچه انجام مى داده اند ، براى آنان پنهان شده است» » .

ص: 284

3.عن جعفر بن أحمد بن أيّوب، عن صفوان، عن عمرو بن حرعنه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهِ تَعالى : أَعدَدتُ لِعِبادِيَ الصّالِحِينَ : ما لاعَينٌ رَأَت ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ ، ذُخرا (1) ، بَلْهَ (2) ما اُطِّلِعتُم عَلَيهِ . (3)4.عن جعفر بن أحمد، عن جعفر بن بشير، عن أبي سلمة الجعنه صلى الله عليه و آله :مَن دَخَلَ الجَنَّةَ يَنعَمُ لا يَبؤَسُ ، لا تَبلى ثِيابُهُ ، وَلا يَفنى شَبابُهُ ، وَلَهُ فِي الجَنَّةِ ما لاعَينٌ رَأَت ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ . (4)5.عن جعفر بن أحمد بن الحسين، عن داود، عن يوسف قال:صحيح مسلم عن سهل بن سعد السّاعدي :شَهِدَتُ مِن رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَجلِسا وَصَفَ فِيهِ الجَنَّةَ حَتّى اِنتَهى ، ثُمَّ قالَ صلى الله عليه و آله فِي آخِرِ حَدِيثِهِ : فِيها ما لا عَينٌ رَأَت ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ . ثُمَّ اقتَرَأَ هذِهِ الآيَةَ : «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَ_هُمْ يُنفِقُونَ * فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ » (5) . (6) .


1- .ذَخرتُ الشيء أذخره ذخرا : ادَّخرتُه (الصحاح : ج 2 ص 662 «ذخر») .
2- .بَلْهَ ما اطّلعتُم عليه : دع ما اطّلعتم عليه من نعيم الجنّة وعرفتموه من لذّاتها (النهاية : ج 1 ص 155 «بله») .
3- .صحيح البخاري : ج 4 ص 1794 ح 4502 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2174 ح 3 و 4 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 496 ح 10024 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 367 كلّها عن أبي هريرة ؛ مجمع البيان : ج 8 ص 518 وليس فيه «ذخرا» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 92 .
4- .سنن الدارمي : ج 2 ص 789 ح 2715 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 301 ح 8835 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 52 ح 6397 ، الزهد لابن المبارك : ص 512 ح 1456 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 119 ح 36 كلّها عن أبي هريرة والأربعة الأخيرة نحوه.
5- .السجدة : 16 و 17.
6- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2175 ح 5 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 432 ح 22889 ، رياض الصالحين : ص 694 .

ص: 285

6.عن جعفر و فضالة، عن أبان، عن الحسن بن زياد العطّاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «براى بندگان شايسته ام ، چيزهايى آماده كرده ام كه نه چشمى ديده ، و نه گوشى شنيده ، و نه بر دل بشرى گذشته است . اينها اندوخته اند و بجز آن چيزهايى هستند كه از آنها آگاه شده ايد» .7.عن أبي الجارود قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه وارد بهشت شود ، همواره در ناز و نعمت خواهد بود و هرگز دچار بينوايى نمى شود ، جامه هايش كهنه نمى گردند ، جوانى اش از بين نمى رود و برايش در بهشت ، چيزهايى است كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب بشرى گذر نكرده است.ابن موسى و الورّاق معاً، عن الصوفيّ ّ، عن الرّوياصحيح مسلم_ به نقل از سهل بن سعد ساعدى _: در يكى از مجلس هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حاضر بودم و ايشان در آن مجلس از اوصاف بهشت مى گفت تا آن كه توصيفش به پايان رسيد . سپس در پايان سخنش فرمود : «در آن جا چيزهايى هست كه نه هيچ چشمى ديده ، و نه هيچ گوشى شنيده ، و نه بر دل بشرى گذر كرده است» .

پيامبر صلى الله عليه و آله آن گاه ، اين آيه را خواند : «پهلوهايشان از بسترها فاصله گرفته ، پروردگارشان را به بيم و اميد مى خوانند و از آنچه روزى شان كرده ايم ، انفاق مى كنند . پس هيچ كس نمى داند كه چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، به پاداش كارهايى كه انجام مى داده اند ، برايشان اندوخته شده است» . .

ص: 286

عبدالعظيم حسنى فرمود:رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَأَلَ مُوسى رَبَّهُ : ما أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلةً؟ قالَ : ... .

قالَ : رَبِّ! فَأَعلاهُم مَنزِلَةً؟ قالَ: أُولَئِكَ الَّذِينَ أَرَدتُ ، غَرَستُ كَرامَتَهُم بِيَدِي ، وَخَتَمتُ عَلَيها ، فَلَم تَرَ عَينٌ ، وَلَم تَسمَع أُذُنٌ ، وَلم يَخطُر عَلى قَلبِ بَشَرٍ . قالَ : وَمِصداقهُ فِي كِتابِ اللّهِ عز و جل : «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ » . (1)1.عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ فِي الجَنَّةِ شَيءٌ مِمّا فِي الدُّنيا إِلّا الأَسماءُ . (2)2.عنه صلى الله عليه و آله :لَقابُ قَوسِ (3) أَحَدِكُم فِي الجَنَّةِ خَيرٌ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ أَو تَغرُبُ . (4)3.صحيح البخاري عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَقابُ قَوسِ أَحَدِكُم مِنَ الجَنَّةِ أَو مَوضِعُ قِيدٍ _ يَعنِي سَوطَهُ _ خَيرٌ مِنَ الدُّنيا وَما فِيها . (5)4.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَقِيدُ سَوطِ أَحَدِكُم مِنَ الجَنَّةِ خَيرٌ مِمّا بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (6) .


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 176 ح 312 ، صحيح ابن حبّان : ج 14 ص 99 ح 6216 ، مسند الحميدي : ج 2 ص 336 ح 761 ، حلية الأولياء : ج 7 ص 311 تفسير الطبري : ج 11 الجزء 21 ص 104 كلّها عن المغيرة بن شعبة والأربعة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 505 ح 39423 .
2- .كنز العمّال : ج14 ص454 ح39237 نقلاً عن الضياء عن ابن عبّاس ، تفسير الطبري : ج 1 الجزء 1 ص174 ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 91 كلاهما عن ابن عبّاس من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه .
3- .قابُ قَوسٍ : أي مقداره (النهاية : ج 4 ص 118 «قوب»).
4- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1187 ح 3080 و ص 1029 ح 2640 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 530 ح 10264 بزيادة «أو سوطِ» بعد «قوس» ، رياض الصالحين : ص 694 وليس في الثلاثة الأخيرة «أحدكم» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 304 ح 10615 .
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1029 ح 2643 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 181 ح 1651 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 283 ح 12439 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 411 ح 7398 كلّها عن أنس نحوه ، كنز العمّال : ج 4 ص 304 ح 10616 ؛ تنبيه الخواطر : ج 2 ص 275 عن زياد بن حارثة بن مسلمة نحوه.
6- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 192 ح 8173 ، صحيح ابن حبّان : ج 14 ص 28 ح 6158 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 15 ح 6286 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 420 ح 20885 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 85 ح 8042 نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 456 ح 39244.

ص: 287

5.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى از پروردگارش پرسيد : دون پايه ترينِ بهشتيان كيست؟

فرمود : ... .

گفت : پروردگارا ! بلندپايه ترينِ آنان ، چه كسى است؟

فرمود : «كسانى كه من خواسته ام [ و آنان را برگزيده ام ] . كرامتشان (بهشت) را با دست خود كاشتم و بر آن ، مُهر نهادم . پس ، [ آن را ] هيچ چشمى نديده ، و هيچ گوشى نشنيده ، و بر دل هيچ بشرى گذر نكرده است» .

شاهدش هم در كتاب خداى عز و جل ، اين آيه است : «پس هيچ كس نمى داند كه چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، براى آنان ، پنهان شده است» .6.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، چيزى از آنچه در دنياست ، وجود ندارد مگر نام ها . (1)حدّثنا علي بن عبداللّه الورّاق قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مقدار طول يك كمان از جايى (سهمى) كه هر يك از شما در بهشت دارد ، بهتر از همه چيزهايى است كه خورشيد بر آنها طلوع يا غروب مى كند.عبدالعظيم حسنى از حضرت رضا و او از پدران گرامى اشصحيح البخارى_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به يقين ، مقدار يك طول كمان يا يك تازيانه از جايى (سهمى) كه هر يك از شما در بهشت دارد ، ارزشش بيشتر است از دنيا و هر آنچه در دنياست».عن أحمد بن أبي عبداللّه البرقي، عن عبدالعظيم بن عپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[حتّى] بند تازيانه هر يك از شما در بهشت ، برتر است از آنچه مابين آسمان و زمين است. .


1- .يعنى نعمت هاى خدا در دنيا با نعمت هاى او در بهشت ، تنها در نام ، شباهت و اشتراك دارند و مصاديق آنها قابل قياس با يكديگر نيستند .

ص: 288

عمر بن يزيد گويد: حضرت صادق (ع) فرمود:عنه صلى الله عليه و آله :مَوضِعُ سَوطٍ فِي الجَنَّةِ خَيرٌ مِنَ الدُّنيا وَما فِيها . (1)محمّد بن يعقوب، عن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّعنه صلى الله عليه و آله :لَشِبرٌ فِي الجَنَّةِ خَيرٌ مِنَ الأَرضِ وَما عَلَيها (الدُّنيا وَما فِيها) . (2)ابو بصير گويد:عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ العَبدَ لَيُعطى عَلى بابِ الجَنَّةِ ما يَكادُ فُؤادُهُ يَطِيرُ لَولا أَنَّ اللّهَ بَعَثَ مَلَكا لِيَشُدَّ فُؤادَهُ . (3)حدثنا عبداللّه، حدثنى ابى، حدثنا محمّد بن جعفر، حعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ مِن نَعِيمِ أَهلِ الجَنَّةِ أَنَّهُم يَتَزاوَرُونَ عَلى المَطايا وَالنُّجُبِ ، وَإِنَّهُم يُؤتَونَ فِي يَومِ الجُمُعَةِ بِخَيلٍ مُسَوَّمَةٍ مُلجَمَةٍ لا تَرُوثُ وَلا تَبُولُ ، فَيَركَبُونَها حَتّى يَنتَهُوا حَيثُ شاءَ اللّهُ ، فَيَأتِيهِم مِثل السَّحابَةِ فِيها ما لا عَينٌ رَأَت وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، فَيَقُولُونَ : أَمطِرِي عَلَينا ، فَما تَزالُ تُمطِرُ عَلَيهِم حَتّى يَنتَهِيَ ذَلِكَ فَوقَ أَمانِيِّهِم .

ثُمَّ يَبعَثُ اللّهُ رِيحا غَيرَ مُؤذِيَةٍ فَتَنسِفُ كُثبانا مِن مِسكٍ عَلى أَيمانِهِم وَعَلى شَمائِلِهِم ، فَيَأخُذُ ذَلِكَ المِسكُ فِي نَواصِي خُيُولِهِم ، وَفِي مَعارِفِها (4) ، وَفِي رُؤُوسِها ، وَلِكُلِّ رَجلٍ مِنهم جُمَّةٌ (5) عَلى ما اشتَهَت نَفسُهُ ، فَيَتَعَلَّقُ ذَلِكَ المِسكُ فِي تِلكَ الجِمامِ وَفِي الخَيلِ وَفِيما سِوى ذَلِكَ مِنَ الثِّيابِ .

ثُمَّ يُقبِلُونَ حَتّى يَنتَهُوا إِلى ما شاءَ اللّهُ ، فَإِذا المَرأَةُ تُنادِي بَعضَ أُولَئِكَ : يا عَبدَ اللّهِ! أَما لَكَ فِينا حاجَةٌ؟ فَيَقُولُ : مَا أَنتِ ، وَمَن أَنتِ؟ فَتَقُولُ : أَنا زَوجَتُكَ . فَيَقُولُ : ما كُنتُ عَلِمتُ مَكانَكِ! فَتَقُولُ المَرأَةُ : أَوَ ما تَعلَمُ أَنَّ اللّهَ قالَ : «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ » فَيَقُولُ : بَلى وَرَبِّي . فَلَعَلَّهُ يَشغَلُ عَنها بَعدَ ذلِكَ المَوقِفِ مِقدارَ أَربَعِينَ خَرِيفا ، لا يَلتَفِتُ وَلا يَعُودُ ، ما يَشغَلُهُ عَنها إِلّا ما هُوَ فِيهِ مِنَ النَّعِيمِ وَالكَرامَةِ . (6) .


1- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1187 ح 3078 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 180 ح 1648 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1448 ح 4330 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 425 ح 22861 كلّها عن سهل بن سعد الساعدي ، سنن الدارمي : ج 2 ص 789 ح 2716 عن أبي هريرة وزاد فيه «أحدكم» بعد «سوط» ، كنز العمّال : ج 14 ص 456 ح 39245.
2- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1448 ح 4329 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 79 ح 70 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 50 ح 5 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، حلية الأولياء : ج 4 ص 108 عن ابن مسعود ، كنز العمّال : ج 14 ص 456 ح 39243 ؛ مجمع البيان : ج 5 ص 412 عن أبي سعيد الخدري ، جامع الأخبار : ص 495 ح 1375 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 148 ح 77 .
3- .كنز العمّال : ج 14 ص 486 ح 39365 نقلاً عن الديلمي عن أنس.
4- .المَعرَفَة : مَنبِت عُرف الفَرس (لسان العرب : ج 9 ص 241 «عرف»).
5- .الجُمّة من شعر الرأس : ما سقط على المنكبين (النهاية : ج 1 ص 300 «جمم»).
6- .الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 69 ح 239 ، الترغيب والترهيب : ج 4 ص 542 ح 114 نحوه وكلاهما عن شفي بن ماتع .

ص: 289

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[حتّى] جايگاه يك تازيانه در بهشت ، از دنيا و هر آنچه در دنياست ، بهتر است.1.و روى الفضيل عن أبي عبداللّه(ع) قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك وجب از بهشت ، از زمين و آنچه بر روى آن است (از دنيا و آنچه در آن است ) ، بهتر است.فضيل گويد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا به بنده در [همان] درِ بهشت ، چيزى داده مى شود كه نزديك است دلش از جا كنده شود ، اگر خداوند ، فرشته اى را نفرستد تا دل او را قوى گرداند .2.و باسناده (الصدوق) عن عمار الساباطى، عن ابى عبدالپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يكى از نعمت هاى اهل بهشت ، اين است كه سوار بر مركب ها و اشتران نژاده ، به ديدار يكديگر مى روند ، و هر آدينه روز ، اسب هاى نشان دارِ لگام زده كه نه سرگين دارند و نه پيشاب ، آورده مى شوند و بر آنها مى نشينند و هر جا كه بخواهند ، مى روند . آن گاه ابرمانندى بر فرازشان آشكار مى شود كه نه چشمى مانند آن را ديده و نه گوشى شنيده است . به آن مى گويند : «بر ما ببار» و آن ابرمانند ، پيوسته بر ايشان مى بارد تا جايى كه از آرزوهايشان فراتر مى رود.

سپس خداوند ، بادى بى آزار بر مى انگيزد و تپّه هايى از مُشك را در سمت راست و سمت چپ آنان افشان مى سازد و آن مُشك ، در كاكُل و يال ها و سرهاى اسبانشان جاى مى گيرد ، و نيز براى هر مردى از آنان كه گيسوانى دارد ، آن سان كه او مى خواهد . و آن مُشك در آن گيسوان و در آن اسب ها و در جامه ها مى پيچد .

سپس مى آيند تا به آن جا مى رسند كه خدا مى خواهد . در اين هنگام ، زنى يكى از ايشان را صدا مى زند كه : اى بنده خدا! آيا تو را با ما كارى نيست؟

او مى گويد : چيستى تو ؟ كيستى تو؟

زن مى گويد : من ، همسر تو هستم .

مرد مى گويد : از وجود تو آگاه نبودم!

زن مى گويد : آيا نمى دانى كه خدا فرموده است : «هيچ كس نمى داند كه چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، به پاداش كارهايى كه مى كرده اند ، براى آنان پنهان شده است» ؟

مى گويد : چرا ، به پروردگارم سوگند .

و شايد بعد از آن نيز به اندازه چهل سال از آن زن ، غافل بماند و نه به طرف او نگاه كند و نه برگردد ، و آنچه او را از وى غافل مى گرداند ، غرق شدنش در نعمت ها و كرامت ها[ ى خداوند ] است. .

ص: 290

امام صادق(ع) فرمود:سنن ابن ماجة عن اسامة بن زيد :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ لِأَصحابِهِ : أَلا مُشَمِّرٌ (1) لِلجَنَّةِ؟ فَإِنَّ الجَنَّةَ لا خَطَرَ لَها ، هِيَ وَرَبِّ الكَعبَةِ نُورٌ يَتَلَألَأُ ، وَرَيحانَةٌ تَهتَزُّ ، وَقَصرٌ مَشِيدٌ ، وَنَهرٌ مُطَّرِدٌ (2) ، وَفاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ نَضِيجَةٌ ، وَزَوجَةٌ حَسناءُ جَمِيلَةٌ ، وَحُلَلٌ كَثِيرَةٌ ، فِي مَقامٍ أَبَدا، فِي حَبرةٍ (3) وَنَضرَةٍ ، فِي دُورٍ عالِيَةٍ ، سَلِيمَةٍ بَهِيَّةٍ .

قالُوا : نَحنُ المُشَمِّرُونَ لَها يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : قُولُوا : إِن شاءَ اللّهُ . ثُمَّ ذَكَرَ الجِهادَ وَحَضَّ عَلَيهِ . (4)1.حدثنا أبو يوسف محمّد بن احمد الرقى، حدثنا محمّد برسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي صِفَةِ الجَنَّةِ _: لا شِبهَ لَها ، هِيَ وَرَبِّ الكَعبَةِ رَيحانَةٌ تَهتَزٌّ ، وَنُورٌ يَتَلَألَأُ ، وَنَهرٌ مُطَّرِدٌ ، وَزَوجَةٌ لا تَمُوتُ ، فِي خُلُودٍ وَنَعمَةٍ ، فِي مَقامٍ أَمِينٍ . (5)معاوية بن جاهمة گويد:الإمام عليّ عليه السلام :اَلجَنَّةُ أَفضَلُ غايَةٍ . (6) .


1- .تَشَمّر : تهيّأ، والتَشْمير : هو الجدّ فيه والاجتهاد (لسان العرب : ج 4 ص 428 «شمر»).
2- .يَطَّرِد : يجري (النهاية : ج 3 ص 117 «طرد»).
3- .الحَبْرة : النعمة وسعة العيش (النهاية : ج 1 ص 327 «حبر»).
4- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1448 ح 4332 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 389 ح 7381 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 322 ح 1421 ، الفردوس : ج 1 ص 139 ح 493 كلّها عن اُسامة بن زيد ، كنز العمّال : ج 14 ص 452 ح 39227.
5- .تاريخ بغداد : ج 4 ص 252 الرقم 1982 عن ابن عبّاس .
6- .غرر الحكم : ح 1024.

ص: 291

2.سنن ابن ماجة_ به نقل از اُسامة بن زيد _: يك روز ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به يارانش فرمود : «آيا كسى هست كه براى بهشت ، كمر همّت بر بندد ؛ چرا كه بهشت ، بديل و نظير ندارد ؟ به خداوند كعبه سوگند كه بهشت ، يك پارچه نور است و مى درخشد و گلزارى است كه پيچ و تاب مى خورد ، و كاخ هايى افراشته است ، و جويبارهايى روان ، و ميوه هايى فراوان و رسيده ، و همسرانى نيكو و زيبا ، و جامه هاى بسيار ، در جايگاهى جاويدان ، همراه با ناز و نعمت و خرّمى ، در خانه هايى بلندجايگاه ، امن و باشُكوه » .

ياران گفتند : ما براى آن ، دامن همّت به كمر مى زنيم ، اى پيامبر خدا !

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بگوييد : اگر خدا بخواهد» و سپس از جهاد گفت و بِدان برانگيخت.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف بهشت _: مانند ندارد . به خداوند كعبه سوگند كه بهشت ، گلزارى است در پيچ و تاب ، و نورى است درخشان ، و جويبارى است روان ، و همسرى كه هرگز نمى ميرد و سراى جاودانگى و نعمت و آسايش و امنيت است.3.عن انس عن النبى(ص):امام على عليه السلام :بهشت ، برترين هدف است. .

ص: 292

عنه عليه السلام :اَلجَنَّةُ خَيرُ مَآلٍ ، وَالنّارُ شَرُّ مَقِيلٍ . (1)راجع : ص 298 (الشوق إلى الجنّة) .

6 / 2دُخولُ الجَنَّةِ رَخيصٌعمر گويد:الإمام عليّ عليه السلام :دُخُولُ الجَنَّةِ رَخِيصٌ ، وَدُخُولُ النّارِ غالٍ. (2)6.الإمام الرضا عليه السلام :إِنَّ سِلعَةَ اللّهِ رَخِيصَةٌ ، فَاشتَرُوها قَبلَ أَن تَغلُوَ . (3)عيسى عليه السلام :اَلنَّومُ عَلَى الحَصِيرِ وَأَكلُ خُبزِ الشَّعِيرِ ، فِي طَلَبِ الفِردَوسِ يَسِيرٌ . (4)6 / 3ذِكرُ الجَنَّةِ8.عن ابن عباس، عن النبى(ص):رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَنسَوُا العَظِيمَينِ : اَلجَنَّةَ وَالنّارَ . (5)پيامبر فرمود:الإمام زين العابدين عليه السلام :إِنَّ الحَسَنَ بنَ عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام . . . كانَ إِذا قامَ فِي صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فَرائِصُهُ (6) بَينَ يَدَي رَبِّهِ عز و جل، وَكانَ إِذا ذَكَرَ الجَنَّةَ وَالنّارَ اِضطَرَبَ اضطِرابَ السَّلِيمِ (7) ، وَسَأَلَ اللّهَ تَعالى الجَنَّةَ ، وَتَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ . (8) .


1- .غرر الحكم : ح 1765 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 53 ح 1371.
2- .كنز الفوائد : ج 1 ص 279 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 90 ح 95.
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 116 ح 111 و ص 55 ح 33.
4- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 230 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 330 ح 64 ؛ تاريخ دمشق : ج 47 ص 444 ، البداية والنهاية : ج 2 ص 90 كلاهما عن مالك بن دينار عن عيسى عليه السلام نحوه .
5- .التاريخ الكبير : ج 1 ص 417 الرقم 1334 ، المطالب العالية : ج 3 ص 219 ح 3309 نحوه وكلاهما عن عبداللّه بن عمر.
6- .الفَريصَة : عَصَب الرقبة وعروقها، أي ترجف من الخوف ، والجمع : فَريص و فرائِص (النهاية : ج 3 ص 431 «فرص»).
7- .السَليمْ : اللديغ، إنّما سمّي سليما تفاؤلاً بالسلامة (النهاية : ج 2 ص 396 «سلم»).
8- .الأمالي للصدوق : ص 244 ح 262 ، عدّة الداعي : ص 139 كلاهما عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 43 ص 331 ح 1.

ص: 293

6 / 2 ورود به بهشت ، ارزان است
6 / 3 به ياد بهشت بودن

1.امام على عليه السلام :بهشت ، بهترين فرجام است و دوزخ ، بدترين توقّفگاه.ر . ك : ص 299 (شوق به بهشت) .

6 / 2ورود به بهشت ، ارزان است3.امام على عليه السلام :ورود به بهشت ، ارزان است و ورود به دوزخ ، گران .امام رضا عليه السلام :كالاى خدا ارزان است . پس ، پيش از آن كه گران شود ، آن را بخريد.1.عن على بن ابراهيم، عن ابيه، عن ابن أبى عمير، عن هعيسى عليه السلام :خفتن بر بوريا و خوردن نان جوين ، براى طلبيدن بهشت ، آسان است.6 / 3به ياد بهشت بودنرسول خدا فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو امر بزرگ را از ياد نبريد : بهشت و دوزخ را.1.محمّد بن على بن الحسين فى الأمالى، عن محمّد بن الامام زين العابدين عليه السلام :حسن بن على بن ابى طالب عليه السلام ... هر گاه به نماز مى ايستاد ، بدنش در پيشگاه پروردگارش به لرزه مى افتاد و هر گاه از بهشت و دوزخ ياد مى كرد ، مانند مارگزيده به خود مى لرزيد و از خداى بزرگ ، بهشت مى طلبيد و از آتش به او پناه مى برد.

.

ص: 294

2.فى حديث الحولاء العطارة بالسند المتقدم فى أبواب االإمام الباقر عليه السلام :اُذكُرُوا مِن عَظَمَةِ اللّهِ ما شِئتُم ، وَلا تَذكُرُونَ مِنهُ شَيئا إِلّا وَهِيَ أَعظَمُ مِنهُ . وَاذكُرُوا مِنَ النّارِ ما شِئتُم ، وَلا تَذكُرُونَ مِنها شَيئا إِلّا وَهِيَ أَشَدُّ مِنهُ . وَاذكُرُوا مِنَ الجَنَّةِ ما شِئتُم ، وَلا تَذكُرُونَ مِنها شَيئا إِلّا وَهِيَ أَفضَلُ . (1)رسول خدا فرمود:الإمام الصادق عليه السلام :حَقُّ التِّلاوَةِ الوُقُوفُ عِندَ ذِكرِ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، يَسأَلُ فِي الأُولى ، وَيَستَجِيرُ مِنَ الأُخرى. (2)3.و عن سعيد بن جبير عن ابن عمر احسبه رفعه، عن النبىسعد السعود :أَوحَى اللّهُ عز و جل إِلى داوودَ عليه السلام : يا أَيُّها الغَفُولُ ! ما تَصنَعُ بِدُنيا يَدخُلُها الرَّجُلُ صَحِيحا وَيَرجِعُ سَقِيما وَيَخرُجُ فَيَحيا حَياتَهُ فَيُكَبَّلُ بِالحَدِيدِ وَالأَغلالِ وَيَخرُجُ الرَّجُلُ صَحِيحا فَيُرَدُّ قَتِيلاً .

وَيْحَكُم! لَو رَأَيتُمُ الجَنَّةَ وَما أَعدَدتُ فِيها لِأَولِيائِي مِنَ النَّعِيمِ لَما ذُقتُم دَواءَها لِشَهوَةٍ (3) .

أَينَ المُشتاقُونَ إِلى لَذِيدِ (4) الطَّعامِ وَالشَّرابِ؟ أَينَ الَّذِينَ جَعَلُوا مَعَ الضِّحكِ بُكاءً؟ أَينَ الَّذِينَ هَجَمُوا عَلى مَساجِدِي فِي الصَّيفِ وَالشِّتاءِ؟ (5) .


1- .سير أعلام النبلاء : ج 4 ص 406 تاريخ دمشق : ج 54 ص 282 نحوه وكلاهما عن المنهال بن عمرو.
2- .التبيان في تفسير القرآن : ج 1 ص 442 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 57 ح 84 عن أبي بصير وليس فيه ذيله من «يسأل ...» ، مجمع البيان : ج 1 ص 375 وفيه «يستعيذ» بدل «يستجير» ، تفسير جوامع الجامع : ج 1 ص 76 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 214 ح 12.
3- .هكذا في الطبعة المعتمدة ، والظاهر أنّ الصواب : «لَماذقتم ذوقا بشهوة» ، كما في بعض النسخ (راجع : هامش بحار الأنوار : ج 14 ص 45) .
4- .في المصدر : «إلى أزيد» ، والتصويب من بحار الأنوار .
5- .سعد السعود : ص 48 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 45.

ص: 295

رسول خدا فرمود:امام باقر عليه السلام :از بزرگى خدا ، هر چه خواستيد ، ياد كنيد ؛ امّا هر چه از آن ياد كنيد ، باز بزرگى خدا ، بزرگ تر از آن است ، و از آتش دوزخ ، هر چه خواستيد ، بگوييد ؛ ولى هر چه از آن بگوييد ، باز آتش دوزخ ، سخت تر از آن است ، و از بهشت ، هر چه خواستيد ، بگوييد ؛ امّا هر چه از آن بگوييد ، باز بهشت ، برتر از آن است.4.امام صادق عليه السلام :حقّ تلاوت [ قرآن ] ، آن است كه هنگام ياد شدن از بهشت و دوزخ ، درنگ شود . اوّلى را طلب كند و از دومى به خدا پناه برَد.سعد السعود :خداى عز و جل به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : «اى بى خبر! از دنيا چه مى خواهى كه آدمى ، تن درست به آن وارد مى شود و بيمار باز مى گردد و بيرون مى رود و به زندگى خود ادامه مى دهد و به كُنده و زنجير بسته مى شود ، و آدمى سالم [از خانه ]بيرون مى رود و كشته باز مى گردد؟

واى بر شما! اگر بهشت و نعمت هايى را كه در آن براى دوستانم آماده ساخته ام ، ديده بوديد ، هرگز طعم شهوتى را نمى چشيديد.

كجايند مشتاقانِ خوردنى ها و نوشيدنى هاى لذيد؟ كجايند آنان كه در كنار خنده ، گريه كردند؟ كجايند آنان كه در تابستان و زمستان ، به مسجدهاى من هجوم آوردند؟» . .

ص: 296

و روى عبدالعظيم بن عبداللّه الحسني عن سهل بن سعد،مصباح الشَّريعة_ فِيما نَسَبَهُ إِلى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _رُوِيَ أَنَّ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا عليه السلام كانَ يُفَكِّرُ فِي طُولِ اللَّيلِ فِي أَمرِ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيَسهَرُ لَيلَتَهُ وَلا يَأخُذُهُ النَّومُ ، ثُمَّ يَقُولُ عِندَ الصَّباحِ : اَللَّهُمَّ أَينَ المَفَرُّ ، وَأَينَ المُستَقَرُّ؟ اَللَّهُمَّ إِلَيكَ . (1)6 / 4الغَفلَةُ عَن الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما رَأَيتُ مِثلَ النّارِ نامَ هارِبُها ، وَلا مِثلَ الجَنَّةِ نامَ طالِبُها . (2)عنه صلى الله عليه و آله :لا تَخدَعَنَّكُم زَخارِفُ دُنيا دَنِيَّةٍ ، عن مَراتِبِ جَنّاتٍ عَلِيَّةٍ . (3)عنه صلى الله عليه و آله :مَن خافَ أَدلَجَ (4) ، وَمَن أَدلَجَ بَلَغَ المَنزِلَ ، أَلا إِنَّ سِلعَةَ اللّهِ غالِيَةٌ ، أَلا إِنَّ سِلعَةَ اللّهِ الجَنَّةُ . (5)عنه صلى الله عليه و آله :إِذا صَلَّى العَبدُ وَلَم يَسأَلِ اللّهَ تَعالى الجَنَّةَ وَلَم يَستَعِذهُ مِنَ النّارِ ، قالَتِ المَلائِكَةُ : أَغفَلَ العَظِيمَتَينِ الجَنَّةَ وَالنّارَ . (6)پيامبر(ص) درباره امام حسين مى فرمايد:الإمام عليّ عليه السلام :أَلا وَإِنِّي لَم أَرَ كَالجَنَّةِ نامَ طالِبُها ، وَلا كَالنّارِ نامَ هارِبُها . أَلا وَإِنَّهُ مَن لا يَنفَعُهُ الحَقُّ يَضُرُّهُ الباطِلُ . (7) .


1- .مصباح الشريعة : ص 462 ح 84 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 266 ح 8 .
2- .سنن الترمذي : ج 14 ص 715 ح 2601 ، الزهد لابن المبارك : ص 9 ح 27 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 14 ح 791 كلّها عن أبي هريرة ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 177 ح 1638 عن أنس ، كنز العمّال : ج 15 ص 773 ح 43039 ؛ الأمالي للطوسي : ص 526 ح 1162 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 52 كلاهما عن أبي ذرّ.
3- .أعلام الدين : ص 340 عن أبي أيّوب الأنصاري ، بحار الأنوار : ج 77 ص 183 ح 10.
4- .أَدْلَجَ القَوم: إذا ساروا الّليل كلّه (لسان العرب : ج 2 ص 272 «دلج»).
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 633 ح 2450 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 343 ح 7851 وفيه «الغالية» بدل «الجنّة» ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 425 ح 1460 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 690 ح 5348 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 481 كلّها عن أبي هريرة ، حلية الأولياء : ج 8 ص 377 عن اُبيّ بن كعب ، كنز العمّال : ج 3 ص 142 ح 5885 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 279 .
6- .الجعفريّات : ص 42 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مستدرك الوسائل : ج 5 ص 65 ح 5370 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 28 ، الإرشاد : ج 1 ص 236 وفيه «اليقين» بدل «الحقّ» و«الشكّ» بدل «الباطل» ، تحف العقول : ص 152 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 293.

ص: 297

6 / 4 غفلت از بهشت

مصباح الشريعة_ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: روايت شده است كه يحيى بن زكريّا عليه السلام در طول شب ، در باره بهشت و دوزخ مى انديشيد و به خاطر اين دو ، شب هايش را بيدار مى ماند و خوابش نمى گرفت ، و چون صبح مى شد ، مى گفت : بار خدايا ! به كجا مى توان گريخت؟ و در كجا آرام مى توان گرفت؟ بار خدايا ! به تو.6 / 4غفلت از بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نديدم چيزى چون دوزخ كه گريزانِ از آن ، خفته باشد ، و نه چون بهشت كه جوينده اش در خواب ، فرو رفته باشد !پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا زرق و برق فريبنده دنيا ، شما را از درجات بهشت هاى بلندجايگاه ، غافل كند !پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه ترسيد ، همه شب ، ره پوييد و آن كه همه شب ره پوييد ، به منزل مقصود رسيد . آگاه باشيد كه كالاى خدا گران است . آگاه باشيد كه كالاى خدا بهشت است.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده نماز بخواند و از خداى بلندمرتبه ، بهشت را نخواهد و از آتش دوزخ به او پناه نبرد ، فرشتگان مى گويند : «دو چيز بزرگ ، بهشت و دوزخ را از ياد برد ! » .امام على عليه السلام :هان! من نديده ام چيزى را كه چون بهشت ، جوينده اش خفته باشد ، و نه چون دوزخ كه گريزانِ از آن ، در خواب ، فرو رفته باشد . بدانيد كه هر كه حق ، سودش نرساند ، باطل ، زيانش مى رساند.

.

ص: 298

و در روايت ديگر از حضرت صادق(ع) روايت كرده كه رسوعنه عليه السلام :اَلمَغبُونُ مَن باعَ جَنَّةً عَلِيَّةً بِمَعصِيَةٍ دَنِيَّةٍ . (1)و باز كلينى به سند صحيح روايت كرده است از ابراهيمعنه عليه السلام :إِنَّ مَن باعَ نَفسَهُ بِغَيرِ الجَنَّةِ فَقَد عَظُمَت عَلَيهِ المِحنَةُ . (2)عنه عليه السلام :مَن باعَ نَفسَهُ بِغَيرِ نَعِيمِ الجَنَّةِ فَقَد ظَلَمَها . (3)الإمام الكاظم عليه السلام :أَما إِنَّ أَبدانَكُم لَيسَ لَها ثَمَنٌ إِلّا الجَنَّةُ ، فَلا تَبِيعُوها بِغَيرِها! (4)6 / 5الشَّوقُ إِلَى الجَنَّةِ2.تفسير ابن كثير عن ابن زيد :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَرَأَ هذِهِ السُّورَةَ : «هَلْ أَتَى عَلَى الْاءِنسَ_نِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ» (5) وَقَد أُنزِلَت عَلَيهِ وَعِندَهُ رَجُلٌ أَسوَدُ ، فَلَمّا بَلَغَ صِفَةَ الجِنانِ زفر زفرةً ، فَخَرَجَت نَفسُهُ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَخرَجَ نَفسَ صاحِبِكُم _ أَو قالَ : أَخِيكُم _ الشَّوقُ إِلَى الجَنَّةِ . (6)3.المعجم الكبير عن عبد اللّه بن عمر :جاءَ رَجُلٌ مِنَ الحَبَشَةِ إِلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَسأَلُهُ ، فَقالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : «سَلْ وَاستَفهِم» فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، فُضِّلتُم عَلَينا بِالصُّوَرِ وَالأَلوانِ وَالنُّبُوَّةِ ، أَفَرَأَيتَ إِن آمَنتُ بِمِثلِ ما آمَنتَ بِهِ ، وَعَمِلتُ مِثلَ ما عَمِلتَ بِهِ ، إِنِّي لَكائِنٌ مَعَكَ فِي الجَنَّةِ؟

قالَ : نَعَم .

ثُمَّ قالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّه لَيُرى بَياضُ الأَسوَدِ فِي الجَنَّةِ مِن مَسِيرَةِ أَلفِ عامٍ .

ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن قالَ : «لا إِلهَ إِلَا اللّهُ» كانَ لَهُ بِها عَهدٌ عِندَ اللّهِ ، وَمَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وَبِحَمدِهِ» ، كُتِبَت لَهُ مِئَةُ أَلفِ حَسَنَةٍ وَأَربَعَةٌ وَعِشرُونَ أَلفَ حَسَنَةٍ . فَقالَ رَجُلٌ : كَيفَ يهلكُ بَعدَ هَذا يا رَسُولَ اللّهِ؟ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ الرَّجُلَ لَيَأتِي يَومَ القِيامَةِ بِالعَمَلِ ، وَلَو وُضِعَ عَلَى جَبَلٍ لا تُقِلُّهُ ، فَتَقُومُ النِّعمَةُ مِن نِعَمِ اللّهِ فَيَكادُ أَن يَستَنفِدَ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلّا أَن يَتَطاوَلَ اللّهُ بِرَحمَتِهِ ، وَنَزَلَت هَذِهِ السُّورَةُ : «هَلْ أَتَى عَلَى الْاءِنسَ_نِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئا مَّذْكُورًا » إِلى قَولِهِ : «وَ مُلْكًا كَبِيرًا » . (7)

قالَ الحَبَشِيُ : وَإِنَّ عَينَيَ لَتَرَيانِ ماتَرى عَيناكَ فِي الجَنَّةِ؟ فَقالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : نَعَم ، فَاستَبكى حَتَّى فاضَت نَفسُهُ . قالَ ابنُ عُمَرَ : لَقَد رَأَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُدلِيهِ فِي حُفرَتِهِ بِيَدِهِ . (8) .


1- .غرر الحكم: ح 1352 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 98 ح 2268 نحوه.
2- .غرر الحكم : ح 3474 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 150 ح 3309.
3- .غرر الحكم : ح 9164 .
4- .الكافي : ج 1 ص 19 ح 12 ، تحف العقول : ص 389 كلاهما عن هشام بن الحكم ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص65 عن محمّد بن الحنفيّة من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 78 ص 303 ح 1 .
5- .الإنسان : 1.
6- .تفسير ابن كثير : ج 8 ص 310 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 366 نقلاً عن ابن وهب .
7- .الإنسان : 1 _ 20.
8- .المعجم الكبير : ج 12 ص 333 ح 13595 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 319 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 318 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 162 ح 1581 ، تفسير القرطبي : ج 19 ص 148 ، سير أعلام النبلاء : ج 7 ص 320 عن ابن عبّاس والثلاثة الأخيرة نحوه .

ص: 299

6 / 5 شوق به بهشت

4.امام على عليه السلام :زيان ديده ، كسى است كه بهشت برينى را به گناهى پست بفروشد.امام على عليه السلام :كسى كه خويشتن را به غير بهشت بفروشد ، به رنج بزرگ در مى افتد.5.امام على عليه السلام :كسى كه خود را به غير از ناز و نعمت بهشت بفروشد ، به خويشتن ستم كرده است.6.امام كاظم عليه السلام :بدانيد كه اين پيكرهاى شما ، بهايى جز بهشت ندارند . پس ، آنها را به جز بهشت نفروشيد.6 / 5شوق به بهشت9.تفسير ابن كثير_ به نقل از ابن زيد _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سوره دهر را كه بر او نازل شد ، خواند . در نزد ايشان ، مردى سياه بود . چون به وصف بهشت رسيد ، آن مرد ، ناله اى كرد و جان داد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «شوق بهشت ، جان يارتان را گرفت» يا فرمود : «جان برادرتان را» .10.المعجم الكبير_ به نقل از عبد اللّه بن عمر _: مردى از حبشه به خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد تا پرسش هايى كند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بپرس و جويا شو» .

مرد گفت : اى پيامبر خدا ! شما در صورت ها و رنگ ها و نبوّت ، بر ما امتياز داريد . آيا اگر من به آنچه تو بِدان ايمان آورده اى ، ايمان آورم و مانند كارهايى كه تو مى كنى ، انجام دهم ، در بهشت با تو خواهم بود؟

فرمود : «آرى» .

سپس پيامبر صلى الله عليه و آله ادامه داد : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، سفيدىِ سياه پوست در بهشت ، از مسافت هزار سال راه ، ديده مى شود» .

سپس فرمود : «هر كس بگويد : معبودى جز خداى يكتا نيست ، به واسطه آن برايش در نزد خداوند ، پيمانى است ، و هر كس بگويد : پاكا خدا و ستايش ، او را ! ، برايش صد و بيست و چهار هزار ثواب نوشته مى شود» .

مردى گفت : اى پيامبر خدا ! با چنين وضعى ، ديگر چگونه هلاك شود ؟!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آدمى ، روز قيامت ، آن قدر عمل مى آورد كه اگر بر كوهى نهاده شود ، كوهْ آن را بر نمى تابد . پس يك نعمت از نعمت هاى خدا بر مى خيزد و نزديك است كه همه آن اعمال را از بين ببرد ؛ امّا خداوند به رحمت خود ، به دادِ آنها مى رسد» .

و اين سوره نازل شد : «آيا برهه اى از روزگار بر انسان گذشت كه چيزى در خورِ ياد شدن نبود ؟» تا «و سلطنتى بزرگ» .

مرد حبشى گفت : چشمان من ، آنچه را كه چشمان تو در بهشت مى بيند ، مى بيند ؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى» .

در اين هنگام ، مرد حبشى چندان گريست كه جان به جان آفرين تسليم كرد . من خود ديدم كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با دست خويش او را در قبرش نهاد.

.

ص: 300

11.الإمام عليّ عليه السلام :شَوِّقُوا أَنفُسَكُم إِلى نَعِيمِ الجَنَّةِ ، تُحِبُّوا المَوتَ وَتَمقُتُوا الحَياةَ . (1)12.عنه عليه السلام_ فِي صِفَةِ الجَنَّةِ _: فَلَو رَمَيتَ بِبَصَرِ قَلبِكَ نَحوَ ما يُوصَفُ لَكَ مِنها لَعَزَفَت (2) نَفسُكَ عَن بَدائِعِ ما أُخرِجَ إِلَى الدُّنيا مِن شَهَواتِها وَلَذَّاتِها ، وَزَخارِفِ مَناظِرِها ، وَلَذَهِلَت بِالفِكرِ فِي اصطِفاقِ أَشجارٍ غُيِّبَت عُرُوقُها فِي كُثبانِ المِسكِ عَلى سَواحِلِ أَنهارِها ، وَفِي تَعلِيقِ كَبائِسِ اللُّؤلُؤِ الرَّطبِ فِي عَسالِيجِها (3) وَأَفنانِها ، وَطُلُوعِ تِلكَ الثِّمارِ مُختَلِفَةً فِي غُلُفِ أَكمامِها (4) ، تُجنى مِن غَيرِ تَكَلُّفٍ فَتَأتِي عَلى مُنيَةِ مُجتَنِيها، وَيُطافُ عَلى نُزّالِها فِي أَفنِيَةِ قُصُورِها بِالأَعسالِ المُصَفَّقَةِ ، وَالخُمُورِ المُرَوَّقَةِ .

قَومٌ لَم تَزَلِ الكَرامَةُ تَتَمادى بِهِم حَتّى حَلُّوا دارَ القَرارِ ، وَأَمِنُوا نُقلَةَ الأَسفارِ ، فَلَو شَغَلتَ قَلبَكَ أَيُّها المُستَمِعُ بِالوُصُولِ إِلى ما يَهجُمُ عَلَيكَ مِن تِلكَ المَناظِرِ المُونِقَةِ (5) ، لَزَهَقَت نَفسُكَ شَوقا إِلَيها ، وَلَتَحَمَّلتَ مِن مَجلِسِي هَذا إِلى مُجاوَرَةِ أَهلِ القُبُورِ استِعجالاً بِها ، جَعَلَنا اللّهُ وَإِيّاكُم مِمَّن سَعى بِقَلبِهِ إِلى مَنازِلِ الأَبرارِ بِرَحمَتِهِ! (6) .


1- .غرر الحكم : ح 5779 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 297 ح 5304 .
2- .عَزَفَت نفسي عن الدنيا: أي عافتها وكرهتها (النهاية : ج 3 ص 230 «عزف»).
3- .عساليجها : أغصانها (النهاية : ج 3 ص 238 «عسلج»).
4- .أكْمام : جمع كِمْ وهو غلاف الثمر والحبّ قبل أن يظهر (النهاية : ج 4 ص 200 «كمم») .
5- .الأَنَقَ : حُسْن المنظر وإعجابه إيّاك (لسان العرب : ج 10 ص 10 «أنق»).
6- .نهج البلاغة : الخطبة 165 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 68 وليس فيه ذيله من «فلو شغلت قلبك ...» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 162 ح 104.

ص: 301

13.امام على عليه السلام :جان هايتان را به نعمت هاى بهشت ، مشتاق سازيد تا اين كه مرگ را دوست بداريد و از زندگى بيزار باشيد.14.امام على عليه السلام_ در وصف بهشت _: اگر به آنچه از بهشت براى تو وصف مى شود ، با چشم دلت نظر افكنى ، بى گمان ، نفْس تو از خواهش ها و خوشى هاى دل انگيزى كه در دنيا پديد آورده شده ، و زيبايى هاى مناظر آن ، روى گردان خواهد شد ، و انديشه ات در صداى بر هم خوردن شاخسار درختانى متحيّر خواهد شد كه در كنار جويبارهاى بهشت در تپّه هايى از مُشك ، ريشه دوانيده اند و در خوشه هاى مرواريد تر و تازه اى كه بر شاخه هاى نازك و ستبر ، آويزان اند ، و در بر آمدن آن ميوه هاى گوناگون رنگارنگ از غلاف هاى شكوفه هايشان كه بى رنج ، چيده مى شوند و هر سان كه چيننده اش آرزو كند ، در دسترسش قرار مى گيرند . و براى بهشتيان در آستان كاخ هايشان ، عسل هاى مصفّا و باده هاى ناب ، گردانده مى شود.

بهشتيان ، مردمانى هستند كه كرامت [ خداوند ] ، پيوسته آنان را در بر مى گيرد تا آن كه در سراى ماندگارى فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند . پس تو _ اى شنونده _ ، اگر دل خويش را در رسيدن به آن مناظر زيبا و شگفت انگيز كه ناگهان بر تو هجوم مى آورند ، مشغول دارى ، از شوق آنها قالب تهى خواهى كرد و از همين مجلس من ، به همسايگىِ خفتگان در گورها ، رخت بر خواهى بست تا هر چه زودتر به آن مناظر ، دست يابى . خداوند به رحمت خويش ، ما و شما را از كسانى قرار دهد كه با دل خويش براى رسيدن به منزل هاى نيكوكاران مى كوشند. .

ص: 302

15.عنه عليه السلام :سُبحانَكَ خالِقا وَمَعبُودا بِحُسنِ بَلائِكَ عِندَ خَلقِكَ . خَلَقتَ دارا وَجَعَلتَ فِيها مَأدُبةً : مَشرَبا وَمَطعَما وَأَزواجا وَخَدَما وَقُصُورا وَأَنهارا وَزُرُوعا وَثِمارا. ثُمَّ أَرسَلتَ داعِيا يَدعُو إِلَيها . فَلا الدّاعِيَ أَجابُوا ، وَلا فِيما رَغَّبتَ رَغِبُوا ، وَلا إِلى ما شَوَّقتَ إِلَيهِ اشتاقُوا . (1)... عن رسول اللّه(ص):عنه عليه السلام_ فِي صِفَةِ المُتَّقِينَ _: لَولا الأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللّهُ عَلَيهِم لَم تَستَقِرَّ أَرواحُهُم فِي أَجسادِهِم طَرفَةَ عَينٍ ، شَوقا إِلَى الثَّوابِ ، وَخَوفا مِنَ العِقابِ . (2) .


1- .نهج البلاغة : الخطبة 109.
2- .نهج البلاغة : الخطبة 193 ، صفات الشيعة : ص 97 ح 35 ، الأمالي للصدوق : ص 667 ح 897 كلاهما عن عبد الرحمن بن كثير الهاشمي عن الإمام الصادق عن أبيه عن الإمام علي عليهم السلام ، التمحيص : ص 71 ح 170 ، روضة الواعظين : ص 480 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 315 ح 50 .

ص: 303

امام على عليه السلام :زِهى ، آفريدگار و معبودى كه به آفريدگان خويش ، نيكى ها كرده اى! سرايى را آفريدى و در آن ، سفره اى از نوشيدنى و خوردنى و زنان و خدمتكاران و كاخ ها و جويبارها و كشت ها و ميوه ها گستردى . سپس دعوتگرى را فرستادى تا به سوى آن بخواند ؛ امّا مردمان ، دعوت او را نپذيرفتند و به نعمت هايى كه ترغيبشان نمودى ، رغبت نشان ندادند و به آنچه تشويقشان كردى ، مشتاق نگشتند.امام على عليه السلام_ در توصيف پرهيزگاران _: اگر نبود اَجَلى كه خداوند براى آنان نوشته است ، از شوق پاداش و ترس از كيفر ، جان هايشان چشم بر هم زدنى در كالبدهايشان نمى مانْد . .

ص: 304

الإمام الباقر عليه السلام :سُئِلَ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام عَنِ الإِيمانِ ، فَقالَ: إِنَّ اللّهَ عز و جل جَعَلَ الإِيمانَ عَلى أَربَعِ دَعائِمَ : عَلَى الصَّبرِ وَاليَقِينِ وَالعَدلِ وَالجِهادِ ، فَالصَّبرُ مِن ذَلِكَ عَلى أَربَعِ شُعَبٍ : عَلَى الشَّوقِ وَالإِشفاقِ وَالزُّهدِ وَالتَّرَقُّبِ ، فَمَنِ اشتاقَ إِلَى الجَنَّةِ سَلا (1) عَنِ الشَّهواتِ ، وَمَن أَشفَقَ مِنَ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ ، وَمَن زَهِدَ فِي الدُّنيا هانَت عَلَيهِ المُصِيباتُ ، وَمَن راقَبَ المَوتَ سارَعَ إِلَى الخَيراتِ . (2)الكافي عنهم عليهم السلام :فِيما وَعَظَ اللّهُ عز و جل بِهِ عِيسى عليه السلام : ... يَابنَ مَريَمَ ، لَو رَأَت عَينُكَ ما أَعدَدتُ لِأَولِيائِيَ الصّالِحِينَ ، ذابَ قَلبُكَ وَزَهَقَت نَفسُكَ شَوقا إِليَهِ ، فَلَيسَ كَدارِ الآخِرَةِ دارٌ تَجاوَرَ فِيها الطَّيِّبُونَ ، وَيَدخُلُ عَلَيهِم فِيها المَلائِكَةُ المُقَرَّبُونَ ، وَهُم مِمّا يَأتِي يَومَ القِيامَةِ مِن أَهوالِها آمِنُونَ ، دارٌ لا يَتَغَيَّرُ فِيها النَّعِيمُ وَلا يَزُولُ عَن أَهلِها .

يَابنَ مَريَمَ ، نافِسْ فِيها مَعَ المُتَنافِسِينَ ، فَإِنَّها أُمنِيَّةُ المُتَمَنِّينَ ، حَسَنَةُ المَنظَرِ . طُوبى لَكَ يَابنَ مَريَمَ إِن كُنتَ لَها مِنَ العامِلِينَ ، مَعَ آبائِكَ آدَمَ وَإِبراهِيمَ ، فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ، لا تَبغِي بِها بَدَلاً وَلا تَحوِيلاً ، كَذلِكَ أَفعَلُ بِالمُتَّقِينَ . (3)6 / 6تَمَثُّلُ الجَنَّةِصحيح البخاري عن أنس :صَلَّى لَنا النَّبِيُ صلى الله عليه و آله ثُمَّ رَقِيَ المِنبَرَ ، فَأَشارَ بِيَدَيهِ قِبَلَ قِبلَةِ المَسجِدِ ، ثُمَّ قالَ : لَقَد رَأَيتُ الآنَ مُنذُ صَلَّيتُ لَكُم الصَّلاةَ الجَنَّةَ وَالنّارَ ، مُمَثَّلَتَينِ فِي قِبلَةِ هَذا الجِدارِ ، فَلَم أَرَ كَاليَومِ فِي الخَيرِ وَالشَّرِّ _ ثَلاثا _ . (4) .


1- .سلوتُ عنه : صَبَرتُ عنه (مجمع البحرين : ج 2 ص 874 «سلا») .
2- .الكافي : ج 2 ص 50 ح 1 عن جابر ، نهج البلاغة : الحكمة 31 ، الأمالي للمفيد : ص 277 ح 3 عن قبيصة بن جابر الأسدي ، الخصال: ص 231 ح 74 عن الأصبغ بن نباتة ، تحف العقول : ص 164 كلّها من دون إسنادٍ إلى الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 68 ص 348 ح 17 .
3- .الكافي : ج 8 ص 131 _ 135 ح 103 عن عليّ بن أسباط ، تحف العقول : ص 497 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 293.
4- .صحيح البخاري : ج 1 ص 261 ح 716 و ج 5 ص 2374 ح 6103 نحوه ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 515 ح 13720 ، كنز العمّال : ج 11 ص 410 ح 31918 .

ص: 305

6 / 6 مجسّم شدن بهشت

امام باقر عليه السلام :از امير مؤمنان عليه السلام در باره ايمان پرسيدند . فرمود : «خداى عز و جل ، ايمان را بر چهارپايه نهاد : بر شكيب و يقين و داد و جهاد . شكيب نيز بر چهار شاخه است : شوق و ترس و زهد و انتظار . كسى كه مشتاق بهشت باشد ، در برابر شهوت ها شكيبايى مى كند . كسى كه از آتش بترسد ، از حرام ها دست مى دارد . كسى كه به دنيا زهد ورزد ، [ سختى ها و ] مصيبت ها بر او آسان مى شوند ، و كسى كه منتظر مرگ باشد ، در كارهاى نيك مى كوشد» .الكافى_ به نقل از اهل بيت عليهم السلام _: از اندرزهاى خداى عز و جل به عيسى عليه السلام اين بود كه : «... اى پسر مريم! اگر ديدگانت آنچه را كه براى دوستان شايسته ام آماده ساخته ام ، مى ديد ، از شوق ، دلت آب مى شد و جانت به لب مى آمد . هيچ سرايى ، چون سراى آخرت نيست . در آن جا همه پاكان جمع اند و فرشتگان مقرّب ، بر آنان وارد مى شوند و از هراس هاى قيامت ، در امان اند . سرايى است كه در آن ، نعمت ها به غير نعمت ، بدل نمى شوند و از اهل آن سراى ، زوال نمى يابند .

اى پسر مريم! براى چنين سرايى ، با ديگر كوشندگان ، به شوقْ در كوش ، كه آن ، آرزوى آرزومندان است و خوش منظر است . خوشا به حال تو _ اى پسر مريم _ ، اگر از عمل كنندگان براى آن باشى ، همراه با پدرانت ، آدم و ابراهيم ، در بهشت ها و نعمت هايى كه هرگز جايگزين و تغييرى براى آنها نخواهى خواست ! من با پرهيزگاران ، چنين مى كنم» .6 / 6مجسّم شدن بهشتصحيح البخارى_ به نقل از اَنَس _: با پيامبر صلى الله عليه و آله نماز جماعت خوانديم . سپس ايشان بر منبر رفت و با دستانش به سوى قبله مسجد اشاره كرد و آن گاه فرمود : «از آن گاه كه با شما نماز خواندم ، تاكنون ، بهشت و دوزخ را مى بينم كه در پهنه اين ديوار ، مجسّم شده اند . تا كنون روزى چنين ، در نيكى و بدى ، نديده ام» و اين را سه بار فرمود .

.

ص: 306

صحيح مسلم عن أنس :بَلَغَ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن أَصحابِهِ شَيءٌ ، فَخَطَبَ فَقالَ : عُرِضَت عَلَيَ الجَنَّةُ وَالنّارُ ، فَلَم أَرَ كَاليَومِ فِي الخَيرِ وَالشَّرِّ ، وَلَو تَعلَمُونَ ما أَعلَمُ لَضَحِكتُم قَلِيلاً وَلَبَكَيتُم كَثِيرا .

قالَ : فَما أَتى عَلى أَصحابِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومٌ أَشَدُّ مِنهُ . قالَ : غَطَّوا رُؤُوسَهُم وَلَهُم خَنِينٌ (1) . (2) .


1- .الخَنِيْن : ضَرْب من البكاء دون الانتحاب (النهاية : ج 2 ص 85 «خنن») .
2- .صحيح مسلم : ج 4 ص 1832 ح 134 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 325 ح 12659 نحوه ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 338 ح 11154 ، فتح الباري : ج 8 ص 281 ، كنز العمّال : ج 11 ص 421 ح 31975 .

ص: 307

صحيح مسلم_ به نقل از اَنَس _: به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از يارانش چيزى رسيد . پس به خطبه ايستاد و فرمود : «بهشت و دوزخ بر من نمايان شدند . روزى چنين در نيك و بد ، نديده بودم . اگر آنچه را من مى دانم ، شما مى دانستيد ، هر آينه كمتر مى خنديديد و بيشتر مى گريستيد» .

بر ياران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، روزى سخت تر از آن روز نگذشت . آنان سرهايشان را پوشاندند و هق هق كنان گريستند. .

ص: 308

الفصل السابع: مبادئ دخول الجنّة7 / 1رَحمَةُ اللّهِالكتاب«وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِى رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ». (1)

«يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَ نٍ وَجَنَّ_تٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ * خَ__لِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ». (2)

«وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِى الدُّنْيَا وَالْأَخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِى مَآ أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ». (3)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ رَجُلٌ إِلّا بِرَحمَةِ اللّهِ عز و جل . (4) .


1- .آل عمران : 107 .
2- .التوبة : 21 .
3- .النور : 14 .
4- .الاعتقادات : ص 69 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 251 ح 9 ؛ صحيح البخاري : ج 5 ص 2373 ح 6102 عن عائشة ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 104 ح 11486 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 281 ح 892 ، مسند ابن الجعد : ص 295 ح 2003 والثلاثة الأخير عن أبي سعيد الخدري وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 4 ص 254 ح 10407 .

ص: 309

فصل هفتم: عوامل بهشتى شدن
7 / 1 رحمت خدا

فصل هفتم: عوامل بهشتى شدن7 / 1رحمت خداقرآن«و امّا آنان كه رخسارهايشان سپيد است ، در رحمت خدايند و در آن ، جاويدان اند ».

«پروردگارشان ، آنان را به رحمتى از جانب خويش ، و خشنودى و باغ هايى كه در آنها نعمت هايى پايدار دارند ، مژده مى دهد . در آنها جاودانه و هميشگى خواهند بود . خداست كه نزد او ، پاداشى بزرگ است».

«و اگر فضل خدا و رحمت او در دنيا و آخرت بر شما نبود ، قطعا به عنوان آنچه در آن به دخالت پرداختيد ، به شما عذابى بزرگ مى رسيد».

حديثامام صادق(ع) فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس به بهشت نمى رود ، مگر با رحمت خداى عز و جل .

.

ص: 310

صحيح مسلم عن أبي هريرة :إِنَّ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله قالَ : ما مِن أَحَدٍ يُدخِلُهُ عَمَلُهُ الجَنَّةَ . فَقِيلَ : وَلا أَنتَ ، يا رَسُولَ اللّهِ ؟ قالَ : وَلا أَنَا ، إِلَا أَن يَتَغَمَّدَنِي رَبِّي بِرَحمَةٍ . (1)رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى : لا يَتَّكِلُ العامِلُونَ عَلَى أَعمالِهِمُ الَّتِي يَعمَلُونَها لِثَوابِي ، فَإِنَّهُم لَوِ اجتَهَدُوا وَأَتعَبُوا أَنفُسَهُم (أَعمارَهُم) فِي عِبادَتي ، كانُوا مُقَصِّرِينَ غَيرَ بالِغِينَ فِي عِبادَتِهِم كُنهَ عِبادَتِي فِيما يَطلُبُونَ عِندِي مِن كَرامَتِي ، وَالنَّعِيمِ فِي جَنّاتِي ، وَرَفِيعِ الدَّرجاتِ العُلى فِي جِوارِي ، وَلَكِن بِرَحمَتِي فَليَثِقُوا، وَفَضلِي فَليَرجُوا ، وَإِلى حُسنِ الظَّنِّ بِي فَليَطمَئِنُّوا ، فَإِنَّ رَحمَتِي عِندَ ذَلِكَ تُدرِكُهُم ، وَمَنِّي يُبَلِّغُهُم رِضوانِي ، وَمَغفِرَتِي تُلبِسُهُم عَفوِي ، فَإِنِّي أَنا اللّهُ الرَّحمنُ الرَّحِيمُ وَبِذَلِكَ تَسَمَّيتُ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :تَحاجَّتِ الجَنَّةُ وَالنّارُ ، فَقالَتِ النّارُ : أُوثِرتُ بِالمُتَكَبِّرِينَ وَالمُتَجَبِّرِينَ . وَقالَتِ الجَنَّةُ : ما لِي لا يَدخُلُنِي إِلّا ضُعَفاءُ النّاسِ وَسَقَطُهُم (3) ؟! قالَ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى لِلجَنَّةِ : أَنتِ رَحمَتِي ؛ أَرحَمُ بِكِ مَن أَشاءُ مِن عِبادِي ، وَقالَ لِلنّارِ : إِنَّما أَنتِ عَذابِي ؛ أُعَذِّبُ بِكِ مَن أَشاءُ مِن عِبادِي ، وَلِكُلِّ واحِدَةٍ مِنهُما مَلَؤُها . (4)عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ الرَّحمَةَ يَومَ خَلَقَها مِئَةَ رَحمَةٍ ، فَأَمسَكَ عِندَهُ تِسعا وَتِسعِينَ رَحمَةً وَأَرسَلَ فِي خَلقِهِ كُلِّهِم رَحمَةً واحِدَةً ، فَلَو يَعلَمُ الكافِرُ بِكُلِّ الَّذِي عِندَ اللّهِ مِنَ الرَّحمَةِ لَم يَيأَس مِنَ الجَنَّةِ ، وَلَو يَعلَمُ المُؤمِنُ بِكُلِّ الَّذِي عِندَ اللّهِ مِنَ العَذابِ لَم يَأمَن مِنَ النّارِ . (5) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2169 ح 72 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 217 ح 8338 ، المعجم الكبير : ج 7 ص 309 ح 7221 عن شريك بن طارق ، كنز العمّال : ج 1 ص 253 ح 1277 ؛ الأمالي للسيّد المرتضى : ج 2 ص 20 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 11 .
2- .الكافي : ج 2 ص 71 ح 1 ، الأمالي للطوسي : ص 212 ح 368 ، كنز الفوائد : ج 1 ص 223 ، التمحيص : ص 57 ح 115 كلّها عن أبي عبيدة الحذّاء عن الإمام الباقر عليه السلام ، عدّة الداعي : ص 223 ، مشكاة الأنوار : ص 540 ح 1813 كلاهما عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 385 ح 45.
3- .سَقَطُهُم : أراذِلُهم وأدْوانُهم (النهاية : ج 2 ص 378 «سقط»).
4- .صحيح البخاري : ج 4 ص 1836 ح 4569 و ج 6 ص 2711 ح 7011 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2186 ح 34 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 110 ح 7722 ، الأدب المفرد : ص 168 ح 554 كلّها عن أبي هريرة والأربعة الأخيرة نحوه وراجع : سنن الترمذي : ج 4 ص 694 ح 2561.
5- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2374 ح 6104 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 74 ح 4711 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 251 ح 10392 .

ص: 311

صحيح مسلم_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هيچ كس نيست كه كردارش او را به بهشت برد» .

گفته شد : حتّى شما ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «حتّى من ، مگر آن كه رحمت پروردگارم مرا در بر گيرد» .1.قال الرضا(ع):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بزرگ و والا فرمود : «آنان كه براى پاداش من كار مى كنند ، نبايد به كردارهاى خويش تكيه كنند ؛ زيرا اگر همه عمرشان را در عبادت من بكوشند و خويشتن را به زحمت اندازند ، باز تقصير كرده اند و در عبادتشان به عمق بندگى من ، و كرامت من و نعمت هاى باغ هاى بهشتم و درجات بلند در جوارم كه از من مى طلبند ، نمى رسند ؛ بلكه تنها به رحمت من بايد اعتماد كنند و به فضل من ، اميد داشته باشند و به گمان نيك داشتن به من ، دل ببندند . در اين صورت است كه رحمتم به ايشان مى رسد ، و لطفم ، آنان را به خشنودى ام مى رساند ، و آمرزشم جامه گذشتم را بر ايشان مى پوشاند ؛ چرا كه من خداى مهرگستر مهربانم و بدين ناميده شده ام» .2.عن الباقر(ع) قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت و دوزخ با يكديگر به گفتگو پرداختند . دوزخ گفت : من به بزرگان و پادشاهان ، اختصاص داده شده ام .

بهشت گفت : من چه ، كه جز مردمان بينوا و فرودست ، واردم نمى شوند؟!

خداى بزرگ و والا ، به بهشت فرمود : «تو رحمت من هستى . با تو بر هر كس از بندگانم كه بخواهم ، رحم مى آورم» و به دوزخ فرمود : «تو عذاب من هستى . با تو هر يك از بندگانم را كه بخواهم ، عذاب مى كنم» .

هر دوى آنها پُر مى شوند .3.قلت لأبى جعفر(ع):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه ، روزى كه رحمت را آفريد ، آن را صد رحمت آفريد . پس نود و نُه رحمت را نزد خود نگه داشت و يك رحمت را براى همه مخلوقاتش فرستاد . بنا بر اين ، اگر كافر از همه رحمتى كه نزد خداست ، آگاه بود ، از بهشتْ نوميد نمى شد و اگر مؤمن از همه عذابى كه نزد خداست ، آگاه بود ، خود را از آتشْ در امان نمى پنداشت . .

ص: 312

عنه صلى الله عليه و آله :سُبحانَ الَّذِي فِي الجَنَّةِ رَحمَتُهُ . (1)الإمام عليّ عليه السلام :تَاللّهِ لَوِ انماثَت (2) قُلُوبُكُمُ انمِياثا ، وَسالَت مِن رَهبَةِ اللّهِ عُيُونُكُم دَما ، ثُمَّ عُمِّرتُم عُمُرَ الدُّنيا عَلَى أَفضَلِ اجتِهادٍ وَعَمَلٍ ، ما جَزَت أَعمالُكُم حَقَّ نِعمَةِ اللّهِ عَلَيكُم ، وَلا استَحقَقتُمُ الجَنَّةَ بِسِوى رَحمَةِ اللّهِ وَمَنِّهِ عَلَيكُم . (3)الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي الشُّكرِ _: فَسُبحانَكَ! ما أَبْيَنَ كَرَمَكَ فِي مُعامَلَةِ مَن أَطاعَكَ أَو عَصاكَ ... وَلَو كافَأتَ المُطِيعَ عَلى ما أَنتَ تَوَلَّيتَهُ لَأَوشَكَ أَن يَفقِدَ ثَوابَكَ ، وَأَن تَزُولَ عَنهُ نِعمَتُكَ ، وَلَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جازَيتَهُ عَلَى المُدَّةِ القَصِيرَةِ الفانِيَةِ بِالمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الخالِدَةِ ، وَعَلَى الغايَةِ القَرِيبَةِ الزّائِلَةِ بِالغايَةِ المَدِيدَةِ الباقِيَةِ . (4)الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ الرَّبَّ تَبارَكَ وَتَعالى يَقُولُ : اُدخُلُوا الجَنَّةَ بِرَحمَتِي ، وَانجُوا مِنَ النّارِ بِعَفوِي ، وَتَقَسَّمُوا الجَنَّةَ بِأَعمالِكُم ، فَوَعِزَّتِي لَأُنزِلَنَّكُم دارَ الخُلُودِ وَدارَ الكَرامَةِ .

فَإِذا دَخَلُوها صارُوا عَلى طُولِ آدَمَ سِتِّينَ ذِراعا ، وَعَلى مَلَدِ (5) عِيسَى ثَلاثا وَثَلاثِينَ سَنَةً ، وَعَلى لِسانِ مُحَمَّدٍ العَرَبِيَّةِ ، وَعَلى صُورَةِ يُوسُفَ فِي الحُسنِ ، ثُمَّ يَعلُو وُجُوهَهُمُ النُّورُ ، وَعَلى قَلبِ أَيُّوبَ فِي السَّلامَةِ مِن الغِلِّ . (6) .


1- .الإقبال : ج 2 ص 56 عن ابن مسعود ، المصباح للكفعمي : ص 876 ، الدروع الواقية : ص 112 عن الإمام الصادق عليه السلام ، البلد الأمين : ص 61 عن الإمام العسكري عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 176 ح 45 ؛ الدعاء للطبراني : ص 274 ح 876 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 228 ح 10554 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 133 ح 1 كلّها عن ابن مسعود ، كنز العمّال : ج 5 ص 75 ح 12111.
2- .مَاثَ المِلحَ في الماء : أذَابَهُ ، وكذلك الطين، وَقَد انْمَاثَ (لسان العرب : ج 2 ص 192 «ميث») .
3- .مصباح المتهجّد : ص 664 ح 730 عن عبد اللّه بن جندب عن أبيه ، فتح الأبواب : ص 169 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 100 ح 4 وراجع : كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 520 ح 1484.
4- .الصحيفة السجّاديّة : ص 144 الدعاء 37 ، المصباح للكفعمي : ص 545 .
5- .المَلَدْ : الشَبابُ ونَعْمَتُه (لسان العرب : ج 3 ص 410 «ملد»).
6- .الاختصاص : ص 356 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 218 ح 207.

ص: 313

... ثم قال لى رسول اللّه(ص):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاكا خدايى كه رحمتش در بهشت است !... فامّا ما اقلت:امام على عليه السلام :به خدا سوگند كه اگر دل هايتان يكسره آب شود و از ترس خدا چشمانتان خون ببارد ، سپس به اندازه عمر دنيا عمر كنيد و در همه عمر ، برترين كار و كوشش را به جاى آوريد ، كارهاى شما حقّ نعمت هايى را كه خدا به شما ارزانى داشته ، ادا نمى كند و سزاوار بهشت نمى شويد ، جز با رحمت خدا و نعمتش بر شما .امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در شكرگزارى _: پاكا تو! وه كه چه آشكار است بزرگوارى تو در رفتار با آن كه فرمانت مى برد يا نافرمانى ات مى كند ... ! اگر فرمان بردار را به مقتضاى كردارش _ كه تو خود ، عهده دار آن بوده اى _ پاداش مى دادى ، ديرى نمى پاييد كه پاداشِ تو را از دست مى داد و نعمت تو از او زايل مى گشت ؛ ليكن تو به بزرگوارى خويش ، در برابر عمرى كوتاه و فانى [ كه عبادتت كرد ] ، عمرى دراز و جاويدان ، و به ازاى مقصدى نزديك و به سرآمدنى ، مقصدى گسترده و ماندگار ، پاداشش دادى.1.عبد الواحد آمُدي در غرر الحكم از امام على حديثى آامام باقر عليه السلام :پروردگار بزرگ و والا ، مى فرمايد : «با رحمت من ، به بهشت وارد شويد و با بخشايش من ، از آتش برهيد و با كردارهايتان ، بهشت را قسمت كنيد . به عزّتم سوگند كه شما را در سراى جاودانگى و خانه كرامت ، جاى مى دهم» .

و آن گاه كه به بهشت وارد مى شوند ، به قامتِ آدمى شصت گزند و چونان عيسى ، سى و سه ساله اند و به زبان محمّد ، عربى ، سخن مى گويند و به زيبايىِ يوسف اند . آن گاه نور ، چهره هايشان را فرو مى گيرد ، در حالى كه دل هايشان چونان دل ايّوب ، از كينه صاف است . .

ص: 314

7 / 2العَقلُ3.سليمان بن ابراهيم قندوزى حنفى(م 1220ق) پس از نقلرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍ عليه السلام _: اَلعَقلُ مَا اكتُسِبَت بِهِ الجَنَّةُ ، وطُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحمنِ . (1)4.مستدرك سفينة البحار و إحقاق الحقّ از ابن عبّاس ازعنه صلى الله عليه و آله :كَم مِن عاقِلٍ عَقَلَ عَنِ اللّهِ أَمرَهُ ، وهُوَ حَقيرٌ عِندَ النّاسِ ذَميمُ المَنظَرِ يَنجُو غَدا! وكَم مِن ظَرِيفِ اللِّسانِ جَميلِ المَنظَرِ عِندَ النّاسِ يَهلِكُ غَدا فِي القِيامَةِ! (2)امام على(ع) شبى دستم را گرفت و به سوى بقيع برد، فربيع الأبرار عن أنس :قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ، الرَّجُلُ يَكُونُ حَسَنَ العَقلِ كَثِيرَ الذُّنُوبِ؟ قالَ : ما مِن آدَمِيٍ إلّا ولَهُ ذُنُوبٌ وَخَطايا يَقتَرِفُها، فَمَن كانَت سَجِيَّتُهُ العَقلَ وغَرِيزَتُهُ اليَقينَ لَم تَضُرُّهُ ذُنوبُهُ. قيلَ : كَيفَ ذلِكَ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : لِأَنَّهُ كُلَّما أخطَأَ لَم يَلبَث أَن تَدارَكَ ذلِكَ بِتَوبَةٍ وَنَدامَةٍ عَلى ما كانَ مِنهُ، فَيَمحُو ذُنُوبَهُ، ويَبقى لَهُ فَضلٌ يَدخُلُ بِهِ الجَنَّة. (3) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 369 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه جميعا عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 332 ح 2656 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 1 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 59 ح 3.
2- .الأمالي للطوسي : ص 393 ح 868 عن ابن عمر ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 172 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 290 ح 26 ؛ ذيل تاريخ بغداد : ج 5 ص 45 الرقم 1156 ، كنز العمّال : ج 3 ص 154 ح 5940 نقلاً عن شعب الإيمان و كلاهما عن ابن عمر .
3- .ربيع الأبرار : ج 3 ص 137 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 20 ص 40 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 62 وليس فيه ذيله .

ص: 315

7 / 2 خِرَد

7 / 2خِرَد7.سليمان بن ابراهيم حنفى از امام حسين(ع):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش هايش به امام على عليه السلام _: خِرَد ، آن چيزى است كه با آن ، بهشت به دست مى آيد و به آن ، خشنودى خداى مهربان ، طلب مى شود.8.سليمان بن ابراهيم حنفى مى گويد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى بسا خردمندِ خداشناسى كه در نزد مردم ، خُرد و زشت روى است ؛ امّا فردا[ ى قيامت ] نجات مى يابد! و اى بسا شيرين گفتار خوب روى در نزد مردم كه فرداى قيامت ، هلاك مى شود!1.ربيع الأبرار_ به نقل از اَنَس _: گفته شد : اى پيامبر خدا ! آيا مى شود كه مردى خوش خِرَد ، امّا پرگناه باشد؟

فرمود : «هيچ آدمى نيست ، مگر آن كه مرتكب گناه و خطا مى شود . پس ، آن كه سرشتى با خِرَد و نهادى توأم با يقين داشته باشد ، گناهانش به او گزندى نمى رسانند» .

گفته شد : چگونه ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «زيرا هر بار كه گناهى كند ، بى درنگ ، با توبه و پشيمانى از كردارش ، آن را جبران مى كند . پس گناهش پاك مى شود و برايش فضيلتى مى ماند كه به سبب آن به بهشت مى رود» .

.

ص: 316

1.الإمام عليّ عليه السلام :لَقَد سَبَقَ إلى جَنّاتِ عَدنٍ أَقوامٌ ما كانُوا أَكثَرَ النّاسِ لا صَوما ولا صَلاةً ولا حَجّا وَلا اعتِمارا، وَلكِنَّهُم عَقَلوا عَنِ اللّهِ مَواعِظَهُ. (1)1.بخشى از خطبه اول امام على(ع) موسوم به «في اخلاص االإمام الصادق عليه السلام :مَن كانَ عاقِلاً خُتِمَ لَهُ بِالجَنَّةِ إِن شاءَ اللّهُ. (2)2.بخشى از سخنان امام صادق(ع) تحت عنوان «صفة الخروجالكافي عن محمّد بن عبد الجبّار عن بعض أصحابنا رفعه إلى الإمام الصّادق عليه السلام :قُلتُ لَهُ : مَا العَقلُ؟ قالَ : ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ وَاكتُسِبَ بِهِ الجِنانُ. قالَ : قُلتُ : فَالَّذي كانَ فِي مُعاويَةَ؟ فَقالَ : تِلكَ النَّكراءُ، تِلكَ الشَّيطَنَةُ، وَهِيَ شَبيهَةٌ بِالعَقلِ وَلَيسَت بِالعَقلِ. (3)7 / 3العِلمُ وَالحِكمَةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَحَبَّ العِلمَ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ. (4)1.امام على(ع) در عهدنامه مالك اشتر:عنه صلى الله عليه و آله :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ العُلَماءَ فَقالَ : إِنِّي لَم أَستَودِع حِكمَتِي قُلُوبَكُم وَأَنا أُرِيدُ أَن أُعَذِّبَكُم ، اُدخُلُوا الجَنَّةَ . (5)عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَلَكَ طَرِيقا يَطلُبُ فِيهِ عِلما سَلَكَ اللّهُ بِهِ طَرِيقا إِلى الجَنَّةِ . (6) .


1- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 213 ؛ الفردوس : ج 4 ص 360 ح 7035 ، كنز العمّال : ج 3 ص 149 ح 5916 .
2- .ثواب الأعمال : ص 29 ح 1 عن الفضل بن عثمان ، بحار الأنوار : ج 1 ص 91 ح 19.
3- .الكافي : ج 1 ص 11 ح 3 ، معاني الأخبار : ص 239 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 310 ح 613 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 116 ح 8 .
4- .جامع الأخبار : ص 110 ح 195 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 1 ص 178 ح 60 .
5- .كنز العمّال : ج 10 ص 172 ح 28894 نقلاً عن تاريخ ابن عساكر عن أبي اُمامة وواثلة ، تفسير الآلوسي : ج 28 ص 29 عن ابن مسعود نحوه .
6- .الكافي : ج 1 ص 34 ح 1 عن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 116 ح 99 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 1 ص 164 ح 2 ؛ سنن ابي داوود : ج 3 ص 317 ح 3641 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 167 ح 21774 كلاهما عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 10 ص 146 ح 28746.

ص: 317

7 / 3 دانش و فرزانگى

امام على عليه السلام :كسانى به سوى بهشت هاى جاويدان شتافتند كه نه در روزه و نه در نماز و نه در حج و نه در عمره ، بالاترينِ مردم نبودند ؛ بلكه اندرزهاى خدا را به گوش خِرَد نيوشيدند .2.سخنان امام صادق(ع) در «صفة الخروج من الايمان»:امام صادق عليه السلام :كسى كه خردمند باشد ، به خواست خدا ، عاقبت به بهشت مى رود .الكافى_ به نقل از محمّد بن عبد الجبّار ، از يكى از شيعيان ، در حديثى كه سند آن را به امام صادق عليه السلام رسانده است _: به امام صادق عليه السلام گفتم : خِرَد چيست؟

فرمود : «آن چيزى كه خداى مهربان ، بِدان عبادت و بهشت به دست آورده مى شود» .

گفتم : پس آنچه در معاويه بود [ ، چه بود ]؟

فرمود : «آن ، خباثت است . آن ، شيطنت است . آن ، شبيه خِرَد است ؛ امّا خِرَد نيست» .7 / 3دانش و فرزانگىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دوستدار دانش باشد ، بهشت بر او واجب مى شود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، خداوند ، دانشمندان را گرد مى آورد و مى فرمايد : «من حكمت (فرزانگى) خويش را در دل هاى شما ننهادم كه بخواهم عذابتان كنم . به بهشت وارد شويد» .4.سخنان امام صادق(ع)، نثر الدرر:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى طلب دانشى گام در راهى نهد ، خداوند ، او را به بهشت مى برد .

.

ص: 318

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَلَكَ طَرِيقا يَلتَمِسُ فِيهِ عِلما سَهَّلَ اللّهُ لَهُ بِهِ طَرِيقا إِلى الجَنَّةِ . (1)عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن رَجلٍ يَعلَمُ كَلِمَةً أَو كَلِمَتَينِ أَو ثَلاثا أَو أَربعا أَو خَمسا ، مِمّا فَرَضَ اللّهُ عز و جلفَيَتَعَلَّمُهُنَّ وَيُعَلِّمُهُنَّ إِلّا دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)5.سخنان امام حسن عسكرى(ع)، قصار 2:عنه صلى الله عليه و آله :مَن حَفِظَ عَلى أُمَّتِي أَربَعِينَ حَدِيثا يَنفَعُهُمُ اللّهُ عز و جلبِها ، قِيلَ لَهُ : أُدخُل مِن أَيِ أَبوابِ الجَنَّةِ شِئتَ . (3)عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَدّى إِلى اُمَّتِي حَدِيثا يُقامُ بِهِ سُنَّةٌ أَو يُثلَمُ بِهِ بِدعَةٌ ، فَلَهُ الجَنَّةُ . (4)عنه صلى الله عليه و آله :تَعَلَّمُوا العِلمَ فَإِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَةٌ، وَمُدارَسَتَهُ تَسبِيحٌ، وَالبَحثُ عَنهُ جِهادٌ، وتَعلِيمَهُ مَن لا يَعلَمُهُ صَدَقَةٌ، وَبَذلَهُ لِأَهلِهِ قُربَةٌ، لِأَنَّهُ مَعَالِمُ الحَلالِ وَالحَرامِ، وَسالِكٌ بِطالِبِهِ سَبِيلَ الجَنَّةِ، وَهوَ أَنِيسٌ فِي الوَحشَةِ، وصاحِبٌ فِي الوَحدَةِ، وَدَلِيلٌ عَلَى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ، وَسِلاحٌ عَلَى الأَعدَاءِ، وَزَينٌ لِلأَخِلَاءِ، يَرفَعُ اللّهُ بِهِ أَقواما يَجَعلُهُم فِي الخَيرِ أئِمَّةً يُقتَدى بِهِم، تُرمَقُ أعمالُهُم، وتُقتَبَسُ آثارُهُم، وَتَرغَبُ المَلائِكَةُ فِي خُلَّتِهِم، يَمسَحونَهُم في صَلاتِهِم بِأَجنِحَتِهِم، ويَستَغفِرُ لَهُم كُلُّ شَيءٍ حَتَّى حِيتَانُ البُحُورِ وَهَوامُّها، وَسِباعُ البَرِّ وَأَنعامُها، لِأَنَّ العِلمَ حَياةُ القُلوبِ، وَنُورُ الأَبصارِ مِنَ العَمى، وَقُوَّةُ الأَبدَانِ مِنَ الضَّعفِ، يُنزِلُ اللّهُ حامِلَهُ مَنازِلَ الأَخيارِ، وَيَمنَحُهُ مَجالِسَ الأَبرارِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ، بِالعِلمِ يُطاعُ اللّهُ وَيُعبَدُ، وَبِالعِلمِ يُعرَفُ اللّهُ ويُؤخَذُ، وَبِالعِلمِ تُوصَلُ الأَرحَامُ، وبِهِ يُعرَفُ الحَلالُ وَالحَرامُ، وَالعِلمُ إِمامُ العَمَلِ وَالعَمَلُ تابِعُهُ، يُلهِمُهُ اللّهُ السُّعَداءَ وَيَحرِمُهُ الأَشقِياءَ. (5) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2074 ح 38 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 28 ح 2646 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 105 ح 350 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 165 ح 300 ، سنن ابي داوود : ج 3 ص 317 ح 3643 كلّها عن أبي هريرة ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 81 ح 223 عن أبي الدرداء وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 139 ح 28699 ؛ منية المريد : ص 104.
2- .حلية الأولياء : ج 2 ص 159 ، فتح الباري : ج 1 ص 215 ، تاريخ دمشق : ج 67 ص 329 ح 13611 ، كنز العمّال : ج 10 ص 166 ح 28861 نقلاً عن ابن النجّار وكلّها عن أبي هريرة.
3- .حلية الأولياء : ج 4 ص 189 عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 10 ص 225 ح 29186.
4- .منية المريد : ص 371 ، جامع الأخبار : ص 511 ح 1430 نحوه ، بحار الأنوار : ج 2 ص 152 ح 43 ؛ حلية الأولياء : ج 10 ص 44 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 10 ص 158 ح 28815.
5- .الخصال : ص 522 ح 12 عن الإمام عليّ عليه السلام ، تحف العقول : ص 28 ، الأمالي للصدوق : ص 713 ح 982 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام ، روضة الواعظين : ص 13 عن الإمام عليّ عليه السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 1 ص 166 ح 7 .

ص: 319

حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل - رحمه اللّه - قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى جستجوى دانشى گام در راهى نهد ، خداوند بِدان وسيله راه بهشت را برايش هموار مى كند .يونس بن ظبيان گويد كه حضرت صادق(ع) فرمودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مردى نيست كه يك كلمه يا دو كلمه يا سه يا چهار و يا پنج كلمه از آنچه خداى عز و جلواجب كرده است ، بداند و آنها را بياموزد و به ديگران آموزش دهد ، مگر آن كه به بهشت مى رود .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس چهل حديث براى امّت من نگهدارى كند كه خداوند به واسطه آنها امّتم را سود رساند ، به او گفته مى شود : از هر درِ بهشت كه مى خواهى ، وارد شو.اين حديث با سند صحيح در تفسير على بن ابراهيم آمدهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به امّتم حديثى برساند كه با آن ، سنّتى برپا شود يا بدعتى در هم شكسته شود ، جايش بهشت است .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش بياموزيد ؛ چرا كه آموختن دانش ، كار نيك است و مباحثه اش ، تسبيح [ خدا ] و جستجو كردن آن ، جهاد و آموختنش به كسى كه آن را نمى داند ، صدقه و بخشيدنش به اهل آن ، مايه نزديكى [ به خدا ] ؛ زيرا دانش ، وسيله شناخت حلال و حرام است و جوينده خود را به راه بهشت مى برد و همدم بى كسى و يار تنهايى و راه نما در خوشى و ناخوشى ، و حربه اى در برابر دشمنان ، و زيور دوستان است .

خداوند به سبب دانش ، مردمانى را بالا مى برد و آنان را در خوبى ها پيشوا قرار مى دهد و ديگران به آنان اقتدا مى كنند و به كارهاى آنان مى نگرند و از رفتارشان الگو مى گيرند و فرشتگان به دوستى با آنان مشتاق مى شوند و در نمازشان بال هاى خود را بر سر ايشان مى كشند و همه موجودات ، حتّى ماهيان و خزندگان درياها و درندگان و چرندگان بيابان ، برايشان آمرزش مى طلبند ؛ چرا كه دانش ، مايه حيات دل ها ، و روشنايى ديدگان در برابر كورى ، و نيروى بدن ها در برابر ناتوانى است . خداوند ، دارنده دانش را در دنيا و آخرت در جايگاه خوبان جاى مى دهد و مجالست با نيكان را ارزانى اش مى دارد .

در سايه دانش است كه خدا فرمانبرى و بندگى مى شود و با دانش است كه خدا شناخته و دريافت مى شود . با دانش است كه صله ارحام مى شود . با دانش است كه حلال و حرام ، شناخته مى شوند . دانش ، راهبر كردار است و كردار ، پيرو آن است . خداوند ، دانش را به نيك بختان عطا كند و شوربختان را از آن ، محروم سازد ! .

ص: 320

عنه صلى الله عليه و آله :طَلَبُ العِلمِ فَرِيضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ، فَاطلُبُوا العِلمَ في مَظَانِّهِ (1) ، وَاقتَبِسُوهُ مِن أَهلِهِ، فَإِنَّ تَعَلَّمَهُ للّهِِ حَسَنَةٌ، وطَلَبَهُ عِبادَةٌ، والمُذاكَرَةَ فِيهِ تَسبيحٌ، وَالعَمَلَ بِهِ جِهادٌ، وتَعلِيمَهُ مَن لا يَعلَمُهُ صَدَقَةٌ، وبَذَلَهُ لِأَهلِهِ قُربَةٌ إلَى اللّهِ تَعالى، لِأَنَّهُ مَعالِمُ الحَلالِ وَالحَرامِ، وَمَنارُ سُبُلِ الجَنَّةِ، والمُؤنِسُ فِي الوَحشَةِ، وَالصَّاحِبُ فِي الغُربَةِ وَالوَحدَةِ، وَالمُحَدِّثُ فِي الخَلوَةِ، وَالدَّلِيلُ فِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ، والسِّلاحُ عَلَى الأَعدَاءِ، وَالزَّينُ عِندَ الأَخِلَاءِ.

يَرفَعُ إلَيهِ أَقوَاما فَيَجعَلُهُم فِي الخَيرِ قادَةً، تُقتبَسُ آثارُهُم، ويُهتَدى بِفِعالِهِم، وَيُنتَهى إِلى آرائِهِم، تَرغَبُ المَلائِكَةُ في خُلَّتِهِم، وَبِأَجنِحَتِها تَمَسُّهُم، وَفي صَلاتِها تُبارِكُ عَلَيهِم، يَستَغفِرُ لَهُم كُلُّ رَطبٍ ويابِسٍ ، حَتّى حِيتَانُ البَحرِ وَهَوامُّهُ، وَسِباعُ البَرِّ وَأنعَامُهُ.

إِنَّ العِلمَ حَياةُ القُلُوبِ مِنَ الجَهلِ، وَضِياءُ الأَبصارِ مِنَ الظُّلمَةِ، وَقُوَّةُ الأَبدانِ مِنَ الضَّعفِ، يَبلُغُ بِالعَبدِ مَنازِلَ الأَخيارِ، ومَجالِسَ الأَبرارِ، وَالدَّرَجاتِ العُلى فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ، اَلذِّكرُ فِيهِ يَعدِلُ بِالصِّيامِ، وَمُدارَسَتُهُ بِالقِيامِ، بِهِ يُطاعُ الرَّبُّ ويُعبَدُ، وبِهِ تُوصَلُ الأَرحامُ، ويُعرَفُ الحَلالُ مِنَ الحَرامِ، اَلعِلمُ إمامُ العَمَلِ وَالعَمَلُ تابِعُهُ، يُلهَمُ بِهِ السُّعَداءُ ، وَيُحرَمُهُ الأَشقِياءُ، فَطُوبى لِمَن لَم يَحرِمهُ اللّهُ مِنهُ حَظَّهُ. (2) .


1- .المَظانُّ : جمع مَظِنّة ، وهي موضعُ الشيء ومَعدِنُه (النهاية : ج 3 ص 164 «ظنن») .
2- .الأمالي للطوسي : ص 488 ح 1069 ، عدّة الداعي : ص 63 كلاهما عن محمّد بن عليّ بن الحسين بن زيد عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، منية المريد : ص 108 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 1 ص 171 ح 24.

ص: 321

1.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فراگيرى دانش ، وظيفه هر مسلمانى است . پس دانش را در جايگاه هاى آن بجوييد و آن را از اهلش فرا گيريد ؛ چرا كه آموختن دانش براى خدا ، كار نيك است و كوشش [براى فراگيرىِ] آن ، عبادت و گفتگو در باره آن ، تسبيح و به كار بستنش ، جهاد و آموختنش به كسى كه آن را نمى داند ، صدقه و بخشيدن آن به اهلش ، مايه نزديكى به خداى بزرگ ؛ زيرا دانش ، وسيله شناخت حلال و حرام است و مناره هاى راه هاى بهشت ، و مونس در بى كسى ، و يار در غربت و تنهايى ، و هم سخن در خلوت ، و راه نما در خوشى و ناخوشى ، و سلاح در برابر دشمنان و مايه آراستگى در نزد دوستان.

خداوند ، مردمانى را به سبب دانش ، بالا مى برد و آنان را در خوبى ها پيشوا قرار مى دهد ، به طورى كه آثارشان اقتباس مى شود و از كردارشان تقليد مى گردد و به آرايشان مراجعه مى شود . فرشتگان به دوستى آنان ، راغب مى شوند و با بال هايشان آنها را نوازش مى دهند و در نمازشان برايشان طلب بركت مى كنند . هر تر و خشكى براى آنها آمرزش مى طلبد ، حتّى ماهيان و خزندگان دريا و درندگان و چرندگان بيابان.

دانش ، مايه حيات دل ها در برابر نادانى ، و روشنايى ديدگان در برابر تاريكى ، و نيروى بدن ها در برابر ناتوانى است و بنده را به جايگاه خوبان و مجالس نيكان و درجات بلند در دنيا و آخرت مى رساند . سخن گفتن در باره آن ، همسنگ روزه گرفتن است و مباحثه آن ، برابر با شب زنده دارى . با دانش است كه پروردگار ، فرمان بردارى و بندگى مى شود و با دانش است كه صله ارحام به جا آورده مى شود و حلال از حرام شناخته مى شود . دانش ، پيشواى كردار است و كردار ، پيرو آن . به نيك بختان عطا مى شود و تيره بختان ، از آن ، محروم مى شوند . پس خوشا به حال كسى كه خداوند ، او را از بهره اش از دانش محروم نسازد ! .

ص: 322

الإمام عليّ عليه السلام :مَنْ جُمِعَ فيهِ سِتَّ خِصالٍ ما يَدَعُ لِلجَنَّةِ مَطلَبا، ولا عَنِ النَّارِ مَهرَبا : مَنْ عَرَفَ اللّهُ فَأَطاعَهُ، وعَرَفَ الشَّيطانَ فَعَصاهُ، وعَرَفَ الحَقَّ فَاتَّبَعَهُ، وَعَرَفَ الباطِلَ فَاتَّقاهُ، وعَرَفَ الدُّنيا فَرَفَضَها، وَعَرَفَ الآخِرَةَ فَطَلَبَها. (1)7 / 4كَلِمَةُ التَّوحِيدِ مَعَ شُرُوطِهاأ _ التوحيد ثمن الجنّةرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلتَّوحِيدُ ثَمَنُ الجَنَّةِ. (2)4.عنه صلى الله عليه و آله :ثَمَنُ الجَنَّةِ : لا إِلهَ إِلّا اللّهُ . (3)الإمام الصادق عليه السلام :ثَمَنُ الجَنَّةِ : لا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ . (4)5.عنه عليه السلام :قَولُ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» ثَمَنُ الجَنَّةِ . (5) .


1- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 135 ، جامع الأخبار : ص 296 ح 806 ؛ إحياء علوم الدين : ج 3 ص 304 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 20 ص 264 ح 88 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 570 ح 1178 ، الأمالي للشجري : ج 1 ص 41 كلاهما عن محمّد بن عليّ بن الحسين بن زيد عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 3 ح 3 ؛ الفردوس : ج 2 ص 74 ح 2415 عن أنس .
3- .ثواب الأعمال : ص 16 ح 4 ، أعلام الدين : ص 356 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 201 ح 33 ؛ تاريخ بغداد : ج 70 ص 87 الرقم 3523 عن الحسن من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، الفردوس : ج 2 ص 103 ح 2548 عن أنس .
4- .الكافي : ج 2 ص 517 ح 1 عن يعقوب القمّي ، المحجّة البيضاء : ج 2 ص 273.
5- .التوحيد : ص 21 ح 13 ، ثواب الأعمال : ص 18 ح 12 كلاهما عن عبيدة بن زرارة ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 83 ح 2215 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 196 ح 15.

ص: 323

7 / 4 شعارِ توحيد ، با شروط آن
الف _ توحيد ، بهاى بهشت است

امام على عليه السلام :هر كس شش ويژگى در او جمع شده باشد ، تمام راه هاى رسيدن به بهشت و گريز از آتش را به دست آورده است : كسى كه خدا را بشناسد و از او فرمان بَرَد ، و شيطان را بشناسد و نافرمانى اش كند ، و حق را بشناسد و از آن پيروى كند، و باطل را بشناسد و از آن دورى كند ، و دنيا را بشناسد و به دورش افكند ، و آخرت را بشناسد و در طلب آن بر آيد.7 / 4شعارِ توحيد ، با شروط آنالف _ توحيد ، بهاى بهشت استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :توحيد ، بهاى بهشت است.8.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهاى بهشت ، «لا إله إلّا اللّه » است.امام صادق عليه السلام :بهاى بهشت ، «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» است .9.امام صادق عليه السلام :گفتارِ «لا إله إلّا اللّه » ، بهاى بهشت است.

.

ص: 324

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما جَزاءُ مَن أَنعَمَ اللّهُ عز و جل عَلَيهِ بِالتَّوحِيدِ إِلّا الجَنَّةُ . (1)10.الإمام عليّ عليه السلام_ فِي قَولِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ : «هَلْ جَزَاءُ الْاءِحْسَ_نِ إِلَّا الْاءِحْسَ_نُ » (2) _: سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : إِنَّ اللّهَ عز و جل قالَ : ما جَزاءُ مَن أَنعَمتُ عَلَيهِ بِالتَّوحِيدِ إِلَا الجَنَّةُ . (3)رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ وَهُوَ يَعلَمُ أَنَّه لا إِلهَ إِلّا اللّهُ دَخَلَ الجَنَّةَ . (4)11.عنه صلى الله عليه و آله :مَن خُتِمَ لَهُ بِلا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (5)عنه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» حِصنِي ، فَمَن دَخَلَهُ أَمِنَ مِن عَذابِي . (6)12.عنه صلى الله عليه و آله :حَدَّثَنِي جَبرَئِيلُ سَيِّدُ المَلائِكَةِ قالَ : قالَ اللّهُ سَيِّدُ السّاداتِ عز و جل : إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنَا ، فَمَن أَقَرَّ لِي بِالتَّوحِيدِ دَخَلَ حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي . (7) .


1- .التوحيد : ص 22 ح 17 ، مشكاة الأنوار : ص 37 ح 2 كلاهما عن أحمد بن عبد اللّه الجويباري عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأخبار : ص 39 ح 30 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 5 ح 12 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 301 ح 1437 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس .
2- .الرحمن : 60 .
3- .التوحيد : ص 28 ح 29 ، الأمالي للطوسي : ص 429 ح 960 ، الأمالي للصدوق : ص 470 ح 628 ، الجعفريّات : ص 176 كلّها عن إسماعيل عن أبيه الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 105 ؛ شعب الإيمان : ج 1 ص 372 ح 427 عن ابن عمر عنه صلى الله عليه و آله ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 280 الرقم 468 عن أنس عنه صلى الله عليه و آله وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 43 ح 3048 .
4- .صحيح مسلم : ج 1 ص 55 ح 43 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 150 ح 498 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 144 ح 242 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 3 ص 126 ح 12 ، موارد الظمآن : ص 31 ح 6 ، الأسماء والصفات : ج 1 ص 242 ح 174 كلّها عن عثمان ، كنز العمّال : ج 1 ص 46 ح 123.
5- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 365 ح 6098 نقلاً عن لبّ اللباب .
6- .التوحيد : ص 24 ح 21 عن أحمد بن عبّاس الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، عيون أخبار الرضا : ج 2 ص 134 ح 2 ، الأمالي للطوسي : ص 279 ح 536 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 131 عن عليّ بن صدقة الرقّي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 3 ص 6 ح 14 ؛ تاريخ دمشق : ج 5 ص 462 عن القاسم الطائي عن أبيه عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : ج 1 ص 52 ح 158.
7- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 135 ح 3 عن أحمد بن محمّد بن إبراهيم بن هاشم عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، كشف الغمّة : ج 3 ص 194 عن البلاذري عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 272 عن أحمد بن محمّد بن إبراهيم بن هاشم عن الإمام المهدي عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 3 ص 10 ح 22 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 47 ح 127 نقلاً عن الشيرازي عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .

ص: 325

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاداش كسى كه خداوند عز و جل نعمت توحيد را به او ارزانى داشته است ، چيزى جز بهشت نيست.13.امام على عليه السلام_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «آيا سزاى نيكى ، جز نيكى است؟» _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «خداى عز و جل فرمود : پاداش كسى كه نعمت توحيد را به او داده ام ، جز بهشت نيست» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه بميرد و بداند معبودى جز خداى يكتا نيست ، به بهشت مى رود.14.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پايان زندگى اش به «لا إله إلّا اللّه » ختم شود ، بهشت بر او واجب مى شود .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد : «لا إله إلّا اللّه ، دژ من است . پس هر كه به آن وارد شود ، از عذاب من ايمن است» .15.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مهتر فرشتگان ، جبرئيل ، برايم حديث كرد و گفت : مهترِ مهتران ، خداى عز و جل ، فرمود : «منم من ، خدا . معبودى جز من نيست . پس هر كه به يگانگى من اقرار كند ، به دژ من وارد شده است و هر كس به دژ من وارد شود ، از عذابم در امان است» . .

ص: 326

عنه صلى الله عليه و آله :وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالحَقِّ بَشِيرا! لا يُعَذِّبُ اللّهُ بِالنّارِ مُوحِّدا أَبَدا ، وَإِنَّ أَهلَ التَّوحِيدِ لَيَشفَعُونَ فَيُشَفَّعُونَ . (1)16.عنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ وَهُوَ يَعلَمُ أَنَّ اللّهَ حَقٌّ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» مُوقِنا بِها دَخَلَ الجَنَّةَ . (3)17.عنه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» دَخَل الجَنَّةَ . (4)عنه صلى الله عليه و آله :لَقِّنُوا مَوتاكُم «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» فَإِنَّ مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ «لا إِله إِلّا اللّهُ» دَخَلَ الجَنَّةَ . (5)18.عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ «لا إله إلَا اللّهُ» غُرِسَت لَهُ شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ مِن ياقوتَةٍ حَمراءَ ، مَنبتُها في مِسكٍ أبيَضَ ، أحلى مِنَ العَسَلِ ، وأشَدُّ بَياضا مِنَ الثَّلجِ ، وأطيَبُ ريحا مِنَ المِسكِ ، فيها ثِمارٌ أمثالُ ثَديِ الأَبكارِ ، تَعلو عَن سَبعينَ حُلَّةً . (6) .


1- .التوحيد : ص 29 ح 31 ، الأمالي للصدوق : ص 372 ح 469 كلاهما عن ابن عبّاس ، روضة الواعظين : ص 51 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 1 ح 1.
2- .التوحيد : ص 29 ح 30 عن عثمان ، بحار الأنوار : ج 3 ص 10 ح 20 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 83 ح 347 نقلاً عن أبي يعلى عن عثمان.
3- .تاريخ بغداد : ج 4 ص 22 الرقم 1619 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 238 ح 778 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 452 ح 6194 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 62 ح 218 نقلاً عن المعجم الكبير عن معاذ.
4- .سنن ابي داوود : ج 3 ص 190 ح 3116 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 503 ح 1299 ، المعجم الكبير : ج 20 ص112 ح 221 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 108 ح 94 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 266 ح 22188 وفيه «وجبت له» بدل «دخل» وكلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 1 ص 418 ح 1780.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 132 ح 345 ، ثواب الأعمال : ص 232 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 633 ح 848 كلاهما عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الدعوات : ص 250 ح 703 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 199 ح 26 ؛ صحيح ابن حبّان : ج 7 ص 272 ح 3004 عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 12 ص 197 ح 13024 عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 558 ح 42164.
6- .الكافي : ج 2 ص 517 ح 2 ، ثواب الأعمال : ص 16 ح 5 ، المحاسن : ج 1 ص 98 ح 67 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 201 ح 34 .

ص: 327

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه مرا به حق ، نويد دهنده فرستاد ، خداوند ، هيچ يكتاپرستى را هرگز ( / براى ابد ) با آتش ، عذاب نمى كند . اهل يكتاپرستى ، شفاعت مى كنند و شفاعتشان پذيرفته مى شود.19.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در حالى بميرد كه معتقد باشد خدا حقيقت دارد ، به بهشت مى رود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «لا إله إلّا اللّه » بگويد و به آن يقين داشته باشد ، به بهشت مى رود.20.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه آخرين سخنش ، «لا إله إلّا اللّه » باشد ، به بهشت مى رود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[ گفتنِ ] «لا إله إلّا اللّه » را به مردگانتان [ به هنگام جان دادن ] ، تلقين كنيد ؛ زيرا كسى كه آخرين گفته اش «لا إله إلّا اللّه » باشد ، به بهشت مى رود.21.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «لا إله إلّا اللّه » بگويد ، برايش درختى از ياقوت سرخ در بهشت كاشته مى شود كه ريشه اش در مشك سفيدى است ، شيرين تر از عسل و سفيدتر از برف و خوش بوتر از مشك . ميوه هايى همانند پستان هاى دختركانِ باكره دارد كه از هفتاد حلّه برترند . .

ص: 328

الدعوات عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَقِّنوا مَوتاكُم «لا إلهَ إلَا اللّهُ» ، فَإِنَّ مَن كانَ آخِرُ كلامِهِ «لا إلهَ إلَا اللّهُ» دَخَلَ الجَنَّةَ .

قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ شَدائِدَ المَوتِ وسَكَراتِهِ تَشغَلُنا عَن ذلِكَ .

فَنَزَلَ فِي الحالِ جَبرَئيلُ عليه السلام وقالَ : يا مُحَمَّدُ ، قُل لَهُم حَتّى يَقولُوا الآنَ فِي الصِّحَّةِ «لا إله إلّاَ اللّهُ» ، عُدَّةً لِذلِكَ الوَقتِ . (1)22.رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في قَولِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ «وَ مَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا» : كَتَبَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ كِتابا ... ثُمَّ نادى : يا اُمَّةَ مُحَمَّدٍ! إنَّ رَحمَتي سَبَقَت غَضَبي ، أعطَيتُكُم قَبلَ أن تَسأَلوني ، وغَفَرتُ لَكُم قَبلَ أن تَستَغفِروني ، فَمَن لَقِيَني مِنكُم يَشهَدُ أن لا إلهَ إلّا أنا ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدي ورَسولي ، أدخَلتُهُ الجَنَّةَ بِرَحمَتي . (2)عنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ يَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَحدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ دَخَلَ الجَنَّةَ . (3) .


1- .الدعوات : ص 250 ح 703 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 132 ح 345 ، ثواب الأعمال : ص 232 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 633 ح 848 كلاهما عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام وليس في الثلاثة الأخيره ذيله من «قيل ...» ، بحار الأنوار : ج 81 ص 241 ح 26 .
2- .ثواب الأعمال : ص 25 ح 2 ، أعلام الدين : ص 358 كلاهما عن سهل بن سعد الأنصاري ، بحار الأنوار : ج 3 ص 12 ح 24 ، تفسير الثعلبي : ج 7 ص 252 ح 132 عن سهل بن سعد الأنصاري .
3- .التوحيد : ص 20 ح 8 ، ثواب الأعمال : ص 15 ح 2 ، جامع الأخبار : ص 134 ح 274 وليس فيهما «وحده لا شريك له» وكلّها عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري ، بحار الأنوار : ج 3 ص 5 ح 10 ؛ مسند ابن حنبل : ج 4 ص 263 ح 12334 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 259 ، حلية الأولياء : ج 7 ص 174 كلاهما نحوه وكلّها عن أنس ، المعجم الكبير : ج 4 ص 170 ح 4041 عن أبي أيّوب الأنصاري وليس فيها «وحده لا شريك له» ، كنز العمّال : ج 1 ص 55 ح 172 .

ص: 329

23.الدعوات :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به مردگانتان [ به هنگام مُردنشان ] لا إله إلّا اللّه تلقين كنيد ، كه هر كس آخرين حرفش لا إله إلّا اللّه باشد ، وارد بهشت مى شود» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! سختى و فشار مرگ ، ما را از ذكر «لا إله إلّا اللّه » باز مى دارد .

همان جا جبرئيل فرود آمد و گفت : اى محمّد ! به ايشان بگو كه از همين حالا و در تن درستى ، «لا إله إلّا اللّه » بگويند براى آماده شدن براى آن لحظه .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «و تو در كنار طور نبودى كه ما ندا در داديم» _: خداوند عز و جلنامه اى را نوشت و آن گاه ندا در داد كه : «اى امّت محمّد ! رحمت من بر خشمم پيشى دارد . پيش از آن كه بخواهيد ، به شما دادم و پيش از آن كه آمرزش بطلبيد ، شما را آمرزيدم . هر كس از شما مرا ملاقات كند و گواهى بدهد كه معبودى جز من نيست و محمّد ، بنده و فرستاده من است ، به رحمت خودم ، او را وارد بهشت مى كنم» .24.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بميرد ، در حالى كه شهادت مى دهد معبودى جز خداى يگانه بى نياز نيست ، به بهشت مى رود. .

ص: 330

عنه صلى الله عليه و آله :أَتانِي جِبرِيلُ فَبَشَّرَنِي أَنَّهُ مَن ماتَ لا يُشرِكُ بِاللّهِ شَيئا دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)25.عنه صلى الله عليه و آله :أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ لا يَقولُها أحَدٌ إلّا حَرَّمَهُ اللّهُ عَلَى النّارِ . (2)مستدرك الوسائل عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ «لا إلهَ إلَا اللّهُ» دَخَلَ الجَنَّةَ . قيلَ : فَإِن قالَها في حَياتِهِ ؟ قالَ : تِلكَ أوجَبُ وأوجَبُ . (3)26.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رَأَيتُ البارِحَةَ عَجَبا! رَأَيتُ رَجُلاً مِن اُمَّتِي انتَهى إلى أبوابِ الجَنَّةِ ، فَغُلِّقَتِ الأَبوابُ دونَهُ ، فَجاءَتهُ شَهادَةُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ فَفُتِحَت لَهُ الأَبوابُ واُدخِلَ الجَنَّةَ . (4)عنه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ الشَّهادَتَينِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (5)27.التوحيد عن أبي حرب بن زيد بن خالد الجهني :أشهَدُ عَلى أبي زَيدِ بنِ خالِدٍ لَسَمِعتُهُ يَقولُ : أرسَلَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لي : بَشِّرِ النّاسَ أنَّهُ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ» فَلَهُ الجَنَّةُ . (6)الكافي عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :يا أبانُ ، إذا قَدِمتَ الكوفَةَ فَاروِ هذَا الحَديثَ : «مَن شَهِدَ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ مُخلِصا ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ» .

قالَ : قُلتُ لَهُ : إنَّهُ يَأتيني مِن كُلِّ صِنفٍ مِنَ الأَصنافِ ، أفَأَروي لَهُم هذَا الحَديثَ ؟! قالَ : نَعَم ، يا أبانُ ، إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ ، وجَمَعَ اللّهُ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، فَتُسلَبُ «لا إلهَ إلَا اللّهُ» مِنهُم ، إلّا مَن كانَ عَلى هذَا الأَمرِ . (7) .


1- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2721 ح 7049 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 27 ح 2644 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 94 ح 153 بزيادة «من اُمّتك» بعد «مات» ، السنن الكبرى : ج 10 ص 320 ح 20771 كلّها عن أبي ذرّ ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 158 ح 11751 عن أبي سعيد الخدري وليس فيهما صدره ، كنز العمّال : ج 1 ص 68 ح 259 ؛ التوحيد : ص 26 ح 24 ، مشكاة الأنوار : ص 38 ح 3 كلاهما عن أبي ذرّ ، منية المريد : ص 366 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيها صدره ، بحار الأنوار : ج 8 ص 371.
2- .الأمالي للطوسي : ص 260 ح 471 عن عبد الرحمن بن أبي عمرة ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 102 نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 199 ح 28 ؛ صحيح البخاري : ج 1 ص 60 ح 128 عن أنس نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 46 ح 125 .
3- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 365 ح 6098 نقلاً عن لبّ اللباب .
4- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 365 ح 6098 نقلاً عن لبّ اللباب .
5- .أبو طالب حامي الرسول وناصره : ص 172 .
6- .التوحيد : ص 22 ح 15 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 196 ح 17 .
7- .الكافي : ج 2 ص 520 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 101 ح 74 وص 289 ح 571 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 12 ح 25 .

ص: 331

28.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل نزد من آمد و مژده ام داد كه : هر كس بميرد ، در حالى كه چيزى را شريك خدا قرار نداده باشد ، به بهشت مى رود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[جمله] «گواهى مى دهم كه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، بنده و فرستاده اوست» _ سوگند به آن كه جانم در دست اوست _ ، كسى آن را نمى گويد ، مگر اين كه خداوند ، آتش را بر او حرام مى كند .29.مستدرك الوسائل :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه آخرين سخنش لا إله إلّا اللّه باشد ، وارد بهشت مى شود» .

گفته شد : اگر كسى آن را در زمان زنده بودنش بگويد [ ، چه ] ؟

فرمود : «اين ، لازم تر و لازم تر است» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صبحگاهان ، چيز شگفتى ديدم . مردى از امّتم را ديدم كه به درهاى بهشت رسيد و درها به رويش بسته شدند . گواهى به «لا إله إلّا اللّه » آمد . پس درها به رويش باز شدند و او را وارد بهشت كردند .30.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس آخرين سخنش ، دو شهادت ( شهادت به يگانگى خدا و رسالت من ) باشد ، وارد بهشت مى شود .التوحيد_ به نقل از ابو حرب بن زيد بن خالد جهنى _: پيش پدرم ، زيد بن خالد بودم كه شنيدم مى گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مرا فرستاد و به من فرمود : «به مردم مژده بده كه هر كس لا إله إلّا اللّهُ وَحدهُ لا شريك له ؛ معبودى جز خدا نيست ، تنها و بى انباز است بگويد ، پاداشش بهشت است ».31.الكافى_ به نقل از ابان بن تَغلِب _: امام صادق عليه السلام فرمود : «اى ابان ! هر گاه به كوفه رفتى ، اين حديث را روايت كن : هر كس خالصانه گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، بهشت براى او قطعى است » .

به ايشان گفتم : از هر گروه و صنفى پيش من مى آيند . آيا براى همه آنها اين حديث را روايت كنم ؟

فرمود : «آرى . اى ابان ! هر گاه قيامت شود و خدا پيشينيان و پسينيان را گرد آورد ، لا إله إلّا اللّه از آنها گرفته مى شود ، مگر از كسانى كه معتقد به اين امر (ولايت) باشند» . .

ص: 332

المحاسن عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : مَن شَهِدَ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، فَليَدخُلِ الجَنَّةِ . قالَ : قُلتُ : فَعَلامَ تَخاصُمُ النّاسِ إذا كانَ مَن شَهِدَ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ دَخَلَ الجَنَّةَ ؟! فَقالَ : إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نَسوها . (1)راجع : ص 490 (الفصل الثاني عشر : مفاتيح الجنّة / التوحيد) .

ب _ شرطية الصدق33.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ وَهُوَ يَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، صادِقا مِن قَلبِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :مَن شَهِدَ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ يُصَدِّقُ قَلبُهُ لِسانَهُ ، دَخَلَ مِن أَيِ أَبوابِ الجَنَّةِ شاءَ . (3)34.عنه صلى الله عليه و آله :أَشهَدُ عِندَ اللّهِ لا يَمُوتُ عَبدٌ شَهِدَ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، صادِقا مِن قَلبِهِ ، ثُمَّ يُسَدِّدُ إِلّا سَلَكَ فِي الجَنَّةِ . (4) .


1- .المحاسن : ج 1 ص 289 ح 570 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 12 ح 26 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 233 ح 22064 عن معاذ ، كنز العمّال : ج 1 ص 62 ح 217.
3- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 68 ح 67 ، المطالب العالية : ج 3 ص 48 ح 2843 كلاهما عن أبي بكر ، كنز العمّال : ج 1 ص 60 ح 200.
4- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 408 ح 16218 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 51 ح 4558 كلاهما عن رفاعة الجهني ، حلية الأولياء : ج 6 ص 286 عن رفاعة عن أبيه (عرابة) الجهني ، كنز العمّال : ج 1 ص 49 ح 141.

ص: 333

ب _ شرط صداقت

المحاسن_ به نقل از ابان بن تغلب _: امام صادق عليه السلام فرمود : «هر گاه قيامت شود ، ندا دهنده اى ندا در مى دهد : هر كس گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، وارد بهشت مى شود» .

گفتم : وقتى چنين است كه هر كس گواهى دهد كه معبودى جز خدا نيست ، وارد بهشت مى شود ، پس ستيز مردم با يكديگر بر سر چيست ؟

فرمود : «وقتى قيامت شود ، آن را فراموش مى كنند» .ر . ك : ص 491 (فصل دوازدهم : كليدهاى بهشت / يكتاپرستى) .

ب _ شرط صداقت36.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در حالى بميرد كه صادقانه و از قلبش گواهى دهد كه معبوى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، فرستاده خداست ، به بهشت مى رود .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس شهادت دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست و دلش هم زبان او را تصديق كند (به آنچه مى گويد ، قلبا باور داشته باشد ) ، از هر در بهشت كه بخواهد ، وارد مى شود.37.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در نزد خدا گواهى مى دهم كه هر بنده اى از صميم دل گواهى دهد كه «معبودى جز خدا نيست و محمّد ، فرستاده خداست» و سپس در مسير درست [ و اعتدال ] حركت كند ، بى گمان به بهشت مى رود.

.

ص: 334

مسند ابن حنبل عن أبي موسى :أَتَيتُ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله وَمَعِي نَفَرٌ مِن قَومِي ، فَقالَ : أَبشِرُوا وَبَشِّرُوا مَنْ وَراءَكُم أَنَّهُ مَن شَهِدَ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ صادقا بِها دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)38.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» تَمنَعُ العَبدَ مِن سَخَطِ اللّهِ ما لَم يُؤثِرُوا مَنفَعَةَ دُنياهُم عَلى دِينِهِم ، فَإِذا فَعَلُوا ذلِكَ _ ثُمَّ قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» _ قالَ اللّهُ : كَذَبتُم . (2)ج _ شرطية الإخلاص39.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنِّي لَأَرجُو أَن لا يَمُوتَ أَحَدٌ يَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ مُخلِصا مِن قَلبِهِ ، فَيُعَذِّبَهُ اللّهُ عز و جل . (3)عنه صلى الله عليه و آله عن جبريل عليه السلام :قالَ اللّهُ عز و جل : إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنَا فَاعبُدُونِي ، مَن جاءَني مِنكُم بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ بِالإِخلاصِ دَخَلَ فِي حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ فِي حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي . (4)40.التوحيد عن عبد السَّلام بن صالح أبي الصَّلت الهرويّ :كُنتُ مَعَ عَلِيِ بنِ مُوسَى الرِّضا عليه السلام حِينَ رَحَلَ مِن نَيسابُورَ وَهُوَ راكِبٌ بَغلَةً شَهباءَ ، فَإِذا مُحَمَّدُ بنُ رافِعٍ وَأَحمَدُ بنُ حَربٍ وَيَحيَى بنُ يَحيى وَإِسحاقُ بنُ راهَوَيهِ وَعِدَّةٌ مِن أَهلِ العِلمِ قَد تَعَلَّقُوا بِلِجامِ بَغلَتِهِ فِي المَرْبَعَةِ (5) ، فَقالُوا : بِحَقِّ آبائِكَ المُطَهَّرِينَ ، حَدِّثنا بِحَدِيثٍ قَد سَمِعتَهُ مِن أَبِيكَ ، فَأَخرَجَ رَأسَهُ مِنَ العَمَّارِيَّةِ (6) وَعَلَيهِ مِطرَفُ (7) خَزٍّ ذُو وَجهَينِ وَقالَ : حَدَّثَنِي أَبِيَ العَبدُ الصّالِحُ مُوسَى بنُ جَعفَرٍ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِيَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِي أَبُو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بُن عَلِيٍ باقِرُ عِلمِ الأَنبِياءِ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُ بنُ الحُسَينِ سَيِّدُ العابِدِينَ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِي سَيِّدُ شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ الحُسَينُ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُ بنُ أَبِي طالِبٍ عليهم السلام ، قالَ : سَمِعتُ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنَا فَاعبُدُونِي ، مَن جاءَ مِنكُم بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ بِالإِخلاصِ دَخَلَ فِي حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ فِي حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي . (8) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 144 ح 19614 و ص 163 ح 19709 نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 47 ح 131.
2- .مسند أبي يعلى : ج 4 ص 124 ح 4021 ، المطالب العالية : ج 3 ص 208 ح 3274 وليس فيه «منفعة» ، شعب الإيمان : ج 7 ص 337 ح 10497 كلّها عن أنس ، نوادر الاُصول : ج 2 ص 73 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 62 ح 221.
3- .تاريخ بغداد : ج 5 ص 250 الرقم 2736 عن عبد اللّه بن عمر ، كنز العمّال : ج 1 ص 51 ح 154.
4- .حلية الأولياء : ج 3 ص 192 ، كنز العمّال : ج 1 ص 296 ح 1422 نقلاً عن ابن عساكر ؛ كشف الغمّة : ج 2 ص 347 كلّها عن أبي الصلت الهروي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام .
5- .المَرْبَع : مَنْزِلُ القوم في الربيع خاصّة (الصحاح : ج 3 ص 1212 «ربع») .
6- .العمّاريّة : الكجاوة كأنّه نسبة إلى الاسم (المصباح المنير : ص 429 «عمر»).
7- .المِطْرَفُ : الثوب الذي في طرفيه عَلَمان (النهاية : ج 3 ص 121 «طرف»).
8- .التوحيد : ص 24 ح 22 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 134 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 6 ح 15 ؛ تاريخ دمشق : ج 48 ص 366 ح 10457 نحوه .

ص: 335

ج _ شرط اخلاص

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو موسى _: با عدّه اى از قوم خود به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفتيم كه فرمود : «بشارت باد شما را و بشارت دهيد ديگر مردمانتان را كه هر كس صادقانه شهادت دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، به بهشت مى رود !» .41.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«لا إله إلّا اللّه » ، بنده را از خشم خدا در امان مى دارد ، تا زمانى كه منفعت دنيايشان را بر دينشان ترجيح ندهند ؛ ولى اگر چنين كردند و سپس گفتند : «لا إله إلّا اللّه » ، خداوند مى فرمايد : دروغ مى گوييد.ج _ شرط اخلاص42.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بميرد ، در حالى كه با خلوص دل ، گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، اميدوارم كه خداوند عز و جل او را عذاب نكند.43.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به نقل از جبرئيل عليه السلام _: خداى عز و جل فرمود : «منم من ، خدا . معبودى جز من نيست . پس مرا بندگى كنيد . هر يك از شما كه با گواهىِ خالصانه به اين كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، نزد من آيد ، به دژ من وارد شده است و هر كس به دژ من وارد شود ، از عذابم در امان است» .التوحيد_ به نقل از عبد السلام بن صالح ، ابو صَلت هَرَوى _: زمانى كه امام رضا عليه السلام از نيشابور كوچ كرد ، من همراه ايشان بودم و بر ماده استرى خاكسترى سوار بود . ديدم كه محمّد بن رافع و احمد بن حرب و يحيى بن يحيى و اسحاق بن راهويه و عدّه اى از عالمان ، در بهارْ محلّه ، لگام استر ايشان را گرفتند و گفتند : تو را به حقّ پدران پاكت ، حديثى از پدر بزرگوارت براى ما باز گوى .

امام عليه السلام سرش را از كجاوه برون آورد . رداى دورويى از جنس خز با حاشيه هاى نگارين بر تن داشت . فرمود : «پدرم ، آن بنده نيك ، موسى بن جعفر ، برايم حديث كرد و گفت : پدرم جعفر بن محمّدِ صادق برايم حديث كرد و گفت : پدرم ابو جعفر ، محمّد بن على ، شكافنده دانش پيامبران ، برايم حديث كرد و گفت : پدرم على بن الحسين ، سالار عبادت پيشگان ، برايم حديث كرد و گفت : پدرم حسين ، آقاى جوانان بهشتى ، برايم حديث كرد و گفت : پدرم على بن ابى طالب عليه السلام برايم حديث كرد و گفت : از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : خداى عز و جل فرمود : منم من ، خدا . معبودى جز من نيست . پس مرا بندگى كنيد . هر يك از شما خالصانه گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، به دژ من وارد شده است و هر كس به دژ من وارد شود ، از عذابم ايمن خواهد بود » .

.

ص: 336

44.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنّ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» كَلِمَةٌ عَظِيمَةٌ كَرِيمَةٌ عَلَى اللّهِ عز و جل ، مََن قالَها مُخلِصا استَوجَبَ الجَنَّةَ ، وَمَن قالَها كاذِبا عَصَمَت مالَهُ وَدَمهُ ، وَكانَ مَصِيرُهُ إِلى النّارِ . (1)د _ علامة الإخلاص اجتناب المحارم45.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» مُخلِصا دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَإِخلاصُهُ أَن تَحجُزَهُ «لا إِلهَ إِلّا اللّه » عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عز و جل . (2) .


1- .التوحيد : ص 23 ح 18 عن أحمد بن عبد اللّه الجويباري عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 5 ح 13 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 62 ح 220 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس وفيه «مسيره» بدل «مصيره» وراجع : الأمالي للشجري : ج 1 ص 25.
2- .التوحيد : ص 28 ح 27 ، معاني الأخبار : ص 370 ح 2 ، ثواب الأعمال : ص 20 ح 3 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 83 ح 2218 كلّها عن زيد بن أرقم ، فلاح السائل : ص 224 ح 125 عن محمّد بن أبي عمير عن الإمام الصادق عليه السلام ؛ المعجم الكبير : ج 5 ص 197 ح 5074 ، حلية الأولياء : ج 9 ص 254 كلاهما عن زيد بن أرقم ، تاريخ بغداد : ج 12 ص 64 الرقم 6455 عن أنس ، كنز العمّال : ج 1 ص 61 ح 205.

ص: 337

د _ نشانه اخلاص ، دورى كردن از حرام هاست

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«لا إله إلّا اللّه » ، شعارِ بزرگ و ارجمندى در نزد خداى عز و جل است . هر كه آن را از سرِ اخلاص بگويد ، سزاوار بهشت مى شود و هر كه به دروغ [ و بدون اعتقاد ، ] آن را بگويد ، مال و جانش را مصون مى دارد ؛ امّا سرانجامش آتش خواهد بود .د _ نشانه اخلاص ، دورى كردن از حرام هاستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس با اخلاص «لا إله إلّا اللّه » بگويد ، به بهشت مى رود ، و اخلاصش اين است كه «لا إله إلّا اللّه » ، او را از ارتكاب آنچه خداى عز و جل حرام كرده است ، باز دارد.

.

ص: 338

47.ثواب الأعمال عن أبي هريرة و عبد اللّه بن عبّاس :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا أَيُّها النّاسُ ، إِنَّهُ مَن لَقِيَ اللّهَ عز و جليَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ مُخلِصا لَم يَخلِط مَعَها غَيرَها ، دَخَلَ الجَنَّةَ . فَقامَ عَِليُ بنُ أَبِي طالِبٍ عليه السلام فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ بِأَبِي أَنتَ وَأُمِّي ، كَيفَ يَقُولُها مُخلِصا لا يَخلِط مَعَها غَيرَها؟ فَسِّرْ لَنا هذا حَتَّى نَعرِفَهُ .

فَقالَ : نَعَم ؛ حِرصا عَلَى الدُّنيا ، وَجَمعا لَها مِن غَيرِ حِلِّها ، وَرِضىً بِها ، وَأَقوامٌ يَقُولُونَ أَقاوِيلَ الأَخيارِ وَيَعمَلُونَ عَمَلَ الجَبابِرَةِ وَالفُجَّارِ . فَمَن لَقِيَ اللّهَ عز و جلوَلَيسَ فِيهِ شَيءٌ مِن هذِهِ الخِصالِ وَهُوَ يَقُولُ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» فَلَهُ الجَنَّةُ ، فَإِن أَخَذَ الدُّنيا وَتَرَكَ الآخِرَةَ فَلَهُ النّارُ . (1)رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما قالَ عَبدٌ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» قَطُّ مُخلِصا إِلّا فُتِحَت لَهُ أَبوابُ السَّماءِ ، حَتّى تُفضِيَ (2) إِلَى العَرشِ ما اجتَنَبَ الكَبائِرَ . (3)48.عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» لا يَتَّخِذُها جُنَّةً (4) لِشَيءٍ مِنَ الكَبائِرِ يَرتَكِبُهُ فَهُوَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ جَزما. (5)سنن سعيد بن منصور عن مجاهد :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حِينَ خَرَجَ إِلى تَبُوكَ : لا يَخرُج مَعَنا إِلّا مُقَوٍّ (6) . فَخَرَجَ رَجُلٌ عَلى بَكرٍ لَهُ صَعبٍ ، فَوَقَصَ (7) بِهِ فَماتَ ، فَقالَ النّاسُ : اَلشَّهِيدُ الشَّهِيدُ! فَأَمَرَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِلالاً يُنادِي : أَلا لا تَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا نَفسٌ مُؤمِنَةٌ ، وَلا يَدخُلُها عاصٍ . (8) .


1- .ثواب الأعمال : ص 331 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 360 ح 30 وراجع : نوادر الاُصول : ج 1 ص 47 وشعب الإيمان : ج 7 ص 338 ح 499 وكنز العمّال : ج 1 ص 50 ح 146.
2- .أفْضى : أي وصل إليه (لسان العرب : ج 15 ص 157 «فضا»).
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 575 ح 3590 ، مشكاة المصابيح : ج 1 ص 711 ح 2314 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 493 نقلاً عن ابن مردويه وليس فيه «ما اجتنب الكبائر» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 423 ح 1815.
4- .الجُنَّةُ : الوِقَايَةُ (النهاية : ج 1 ص 308 «جنن»).
5- .معجم السفر : ص 448 ح 1531 .
6- .مُقَوٍ : أي ذو دابّةٍ قويّة (النهاية : ج 4 ص 127 «قوا»).
7- .وَقَصَتْ به : رَمَت به فَدَقّت عُنُقَه (المصباح المنير : ص 668 «وقص»).
8- .سنن سعيد بن منصور : ج 2 ص 194 ح 2494 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 5 ص 177 ح 9294 و ص 270 ح 9573 كلاهما نحوه ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 232.

ص: 339

49.ثواب الأعمال_ به نقل از ابو هريره و عبد اللّه بن عبّاس _: پيامبر خدا فرمود : «اى مردم! هر كس خداى عز و جلرا در حالى ديدار كند كه از سرِ اخلاص ، گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست و اين اخلاصش را آميخته به چيزى نگرداند ، به بهشت مى رود» .

على بن ابى طالب برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! پدر و مادرم به فدايت ! چگونه آن را با اخلاص بگويد و چيزى با آن نياميزد؟ اين را برايمان بيان نما تا بدانيم.

فرمود : «باشد . آزمندى به دنيا ، و گرد آوردن آن از ناروا ، و خرسندى نسبت به آن . مردمانى هستند كه سخنان نيكان را مى گويند ؛ امّا چون ستمگران و تباهكاران ، رفتار مى كنند . پس هر كه خداى عز و جل را ديدار كند و چيزى از اين خصلت ها در او نباشد و بگويد : لا إله إلّا اللّه ، به بهشت مى رود ، و اگر دنيا را گرفت و آخرت را رها كرد ، دوزخى خواهد بود» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى هرگز از روى اخلاص ، «لا إله إلّا اللّه » نمى گويد ، مگر آن كه درهاى آسمان به رويش باز مى شوند تا آن كه اين كلمه به عرش رسد ، البتّه تا آن گاه كه از گناهان بزرگ ، دورى كرده باشد.50.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بگويد : «لا إله إلّا اللّه » و آن را سپرى براى ارتكاب چيزى از گناهان بزرگ قرار ندهد ، قطعا اهل بهشت است.سنن سعيد بن منصور_ به نقل از مجاهد _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زمانى كه ره سپار تبوك شد ، فرمود : «فقط كسى با ما بيايد كه مركبى نيرومند دارد» .

مردى سوار بر اشترى جوان و سركش ، ره سپار شد . اشتر ، او را زمين زد و گردنش شكست و مُرد . مردم گفتند : شهيد! شهيد!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به بلال فرمود كه بانگ زند : «بدانيد كه تنها انسان مؤمن ، به بهشت مى رود و نافرمان ، وارد آن نمى شود». .

ص: 340

ه _ علامة الإخلاص طاعة اللّه ورسوله وولاية أهل البيت عليهم السلامالأمالي للطوسي عن جابر بن عبد اللّه الأنصاريِ :جاءَ أَعرابِيٌ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، هَل لِلجَنَّةِ مِن ثَمَنٍ؟ قالَ : نَعَم. قالَ : ما ثَمَنُها؟ قالَ : «لا إِلَهَ إِلّا اللّهُ» يَقُولُها العَبدُ الصّالِحُ مُخلِصا بِها . قالَ : وَما إِخلاصُها؟ قال : اَلعَمَلُ بِما بُعِثتُ بِهِ فِي حَقِّهِ وَحُبُّ أَهلِ بَيتِي. قالَ : وَحُبُّ أَهلِ بَيتِكِ لَمِن حَقِّها؟ قالَ : أَجَل إِنَّ حُبَّهُم لَأَعظَمُ حَقِّها . (1)52.التوحيد عن إسحاق بن راهويه :لَمّا وافَى أَبُو الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام بِنَيسابُورَ وَأَرادَ أَن يَخرُجَ مِنها إِلى المَأمُونِ ، اجتَمَعَ إِلَيهِ أَصحابُ الحَدِيثِ فَقالُوا لَهُ : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، تَرحَلُ عَنّا وَلا تُحَدِّثُنا بِحَدِيثٍ فَنَستَفِيدَهُ مِنكَ؟ وَكانَ قَد قَعَدَ فِي العَمّارِيَّةِ فَأَطلَعَ رَأسَهُ ، وَقالَ : سَمِعتُ أَبِي مُوسَى بنَ جَعفرٍ يَقُولُ : سَمِعتُ أَبِي جَعفَر بنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ : سَمِعتُ أَبِي مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍ يَقُولُ : سَمِعُت أَبِي عَلِيَ بنَ الحُسَينِ يَقُولُ : سَمِعتُ أَبِي الحُسَينَ بنَ عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ يَقُولُ : سَمِعتُ أَبِي أَمِيرَ المُؤمِنِينَ عَلِيَّ بنَ أَبِي طالِبٍ عليهم السلام يَقُولُ : سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : سَمِعتُ جَبرَئِيلَ عليه السلام يَقُولُ : سَمِعتُ اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ يَقُولُ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» حِصنِي ، فَمَن دَخَلَ حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي .

قالَ : فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادانا : بِشُرُوطِها وَأَنا مِن شُرُوطِها . (2) .


1- .الأمالي للطوسي : ص 583 ح 1207 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 133 ح 129.
2- .التوحيد : ص 25 ح 23 ، معاني الأخبار : ص 371 ح 1 ، ثواب الأعمال : ص 21 ح 1 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 135 ، الأمالي للصدوق : ص 306 ح 349 ، بشارة المصطفى : ص 269 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 7 ح 16.

ص: 341

ه _ نشانه اخلاص ، فرمانبرى از خدا و پيامبر او و ولايت اهل بيت عليهم السلام است

ه _ نشانه اخلاص ، فرمانبرى از خدا و پيامبر او و ولايت اهل بيت عليهم السلام است53.الأمالى ، طوسى_ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _: باديه نشينى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا بهشت ، بهايى دارد [كه بايد آن را پرداخت] ؟

فرمود : «آرى» .

گفت : بهايش چيست؟

فرمود : « ذكر لا إله إلّا اللّه كه بنده درستكار ، از سرِ اخلاص بگويد» .

گفت : اخلاصش چيست؟

فرمود : «به كار بستن آنچه من برايش فرستاده شده ام با شرايطش ، و دوست داشتن اهل بيت من» .

باديه نشين گفت : دوست داشتن اهل بيت تو ، از شرايط آن است؟

فرمود : «آرى ؛ دوست داشتن آنان ، بزرگ ترين شرط آن است» .التوحيد_ به نقل از اسحاق بن راهويه _: چون امام رضا عليه السلام به نيشابور رسيد و خواست از آن جا به سوى مأمون روانه شود ، اهل حديث ، نزد ايشان گرد آمدند و گفتند : اى فرزند پيامبر خدا ! از نزد ما مى رويد و حديثى برايمان نمى گوييد كه از شما بهره مند شويم؟

امام عليه السلام كه در كجاوه نشسته بود ، سرش را بيرون آورد و فرمود : «از پدرم موسى بن جعفر شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم جعفر بن محمّد شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم محمّد بن على شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم على بن الحسين شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم حسين بن على بن ابى طالب شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم امير مؤمنان على بن ابى طالب شنيدم كه مى فرمايد : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : از جبرئيل شنيدم كه مى فرمايد : از خداوند عز و جلشنيدم كه مى فرمايد : لا إله إلّا اللّه ، دژ من است . پس هر كه به دژ من وارد شود ، از عذابم در امان خواهد بود » .

چون اُشتر حركت كرد ، امام عليه السلام صدا زد : «البتّه با شرط هايش ، و من ، يكى از شرط هاى آن هستم».

.

ص: 342

54.الأمالي للطوسي عن أبي الصّلت الهرويّ عن الإمام الرّضا عن آبائه عليهم السلامعن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أَخبَرَنِي جَبرَئِيلُ الرُّوحُ الأَمِينُ عَنِ اللّهِ _ تَقَدَّسَت أَسماؤُهُ وَجَلَّ وَجهُهُ _ قالَ : إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنا وَحدِي ، عِبادِي فَاعبُدُونِي ، وَليَعلَم مَن لَقِيَنِي مِنكُم بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ مُخلِصا بِها ، إِنَّه قَد دَخَلَ حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ حِصنِي أَمِنَ عَذابِي .

قالُوا : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، وَما إِخلاصُ الشَّهادَةِ للّهِِ؟ قالَ : طَاعَةُ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَوَلايَةُ أَهلِ بَيتِهِ عليهم السلام . (1)عوالي اللآلي :رُوِيَ أَنَّ الرِّضا عليه السلام لَمّا تَوَجَّهَ مِن خُراسانَ مُنصَرِفا إِلَى الحِجازِ فِي قَدمَتِهِ الأُولى حَضَرَهُ جَماعَةُ العُلَماءِ وَالفُضَلاءِ مِن أَهلِ خُراسانَ وَغَيرِهِم وَكانَ قَد رَكِبَ فِي العَمّارِيَّةِ ، فَاحتَوَلُوهُ وَقالُوا : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ أَتُفارِقُنا وَلا تُفِيدُنا مِن عِلمِكَ شَيئا؟ أَلا تُحَدِّثُنا بِحَدِيثٍ نَنتَفِعُ بِهِ فِي دِينِنا؟ فَأَطلَعَ عليه السلام رَأسَهُ مِنَ العَمّارِيَّةِ حَتّى أَشرَفَ عَلَيهِم ، وَقالَ : حَدَّثَني أَبِي عَن أَبِيهِ عَن جَدِّهِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أَنَّهُ قالَ : إِنَّ اللّهَ عز و جليَقُولُ : الإِيمانُ حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي . وَمَن قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» مُخلِصا دَخَلَ الجَنَّةَ .

ثُمَّ ضَرَبَ راحِلَتَهُ وَسارَ قَلِيلاً وَالنّاسُ خَلفَهُ ، ثُمَّ التَفَتَ إِلَيهِم ، ثُمَّ قالَ : بِشَرطِها وَشُرُوطِها وَأَنا مِن شُرُوطِها . (2)7 / 5الإِيمانُ وَالعَمَلُ الصّالِحُالكتاب«وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّ__لِحَ_تِ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَ_ائِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْ_لَمُونَ نَقِيرًا ». (3)

.


1- .الأمالي للطوسي : ص 589 ح 1220 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 75 ، أعلام الدين : ص 214 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 14 ح 39.
2- .عوالي اللآلي : ج 4 ص 94 ح 134.
3- .النساء : 124.

ص: 343

7 / 5 ايمان و كردار نيك

57.الأمالى ، طوسى_ به نقل از ابو صَلت هَرَوى ، از امام رضا ، از پدرانش عليهم السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جبرئيل ، روح الأمين ، از جانب خداوند _ كه نام هايش پاك و رويش بِشكوه است _ به من خبر داد كه فرمود : منم خدا . معبودى جز منِ يگانه نيست . بندگانم ! پس مرا بندگى كنيد . هر يك از شما بداند كه چنانچه مرا با شهادت خالصانه لا إله إلّا اللّه ، ديدار كند ، به دژ من وارد شده است و هر كه به دژ من وارد شود ، از عذابم در امان خواهد بود » .

گفتند : اى فرزند پيامبر خدا ! نشانه اخلاص در شهادت دادن به يگانگى خدا چيست؟

فرمود : «فرمان بردن از خدا و پيامبر او و ولايت اهل بيتش » .عوالى اللآلى : روايت شده است كه امام رضا عليه السلام چون در سفر نخستش ، (1) عازم بازگشت از خراسان به حجاز شد ، جماعت علما و فضلاى خراسان و غير خراسان ، نزد ايشان_ كه در كجاوه سوار بود _ رفتند و ايشان را در ميان گرفتند و گفتند : اى فرزند پيامبر خدا ! آيا ما را ترك مى گويى و از دانش خود ، بهره اى به ما نمى رسانى؟ آيا حديثى براى ما نمى گويى كه در دين خويش ، از آن سود بريم؟

امام عليه السلام سرش را از كجاوه بيرون آورد ، چندان كه بر آنان مشرف شد و فرمود : «پدرم از پدرش از جدّش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم حديث كرد كه فرمود : خداى عز و جلمى فرمايد : ايمان ، دژ من است و هر كس وارد دژ من شود ، از عذابم ايمن خواهد بود ، و هر كس با اخلاص ، لا إله إلّا اللّه بگويد ، به بهشت مى رود » .

آن گاه امام عليه السلام اشترش را هى زد و اندكى حركت نمود و مردم ، پشت سر او حركت مى كردند . سپس رو به آنان كرد و فرمود : «البتّه با شرط و شروط آن ، و من از شرط هاى آن هستم» .7 / 5ايمان و كردار نيكقرآن«و هر كس ، از مرد يا زن ، كارهاى نيك كند و مؤمن هم باشد ، آنان به بهشت مى روند و به قدر گودى پشتِ هسته خرمايى هم به آنان ستم نخواهد شد».

.


1- .از روايت ، چنين پيداست كه امام رضا عليه السلام دو سفر به خراسان داشته و چندين بار از نيشابور ، عبور كرده است.

ص: 344

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :بَخٍ بَخٍ لِخَمسٍ! مَن لَقِيَ اللّهَ مُستَيقِنا بِهِنَّ دَخَلَ الجَنَّةَ : يُؤمِنُ بِاللّهِ ، وَاليَومِ الآخِرِ ، وَبِالجَنَّةِ وَالنّارِ ، وَالبَعثِ بَعدَ المَوتِ ، وَالحِسابِ . (1)61.عنه صلى الله عليه و آله :وَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! مامِن عَبدٍ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ثُمَّ يُسَدِّدُ (2) إِلّا سَلَكَ فِي الجَنَّةِ . (3)عنه صلى الله عليه و آله_ لِعَبدِ اللّهِ بنِ سَلامٍ لَمّا قالَ لَهُ : أَخبِرنِي عَن أَهلِ الجَنَّةِ يَدخُلُونَ فِيها بِالإِسلامِ أَو بِالإِيمانِ أَو بِالعَمَلِ؟ _: مِنهُم مَن يَدخُلُ بِالثَّلاثَةِ ؛ يَكُونُ مُسلِما مُؤمِنا عامِلاً فَيَدخُلُ الجَنَّةَ بِثَلاثَةِ أَعمالٍ .

أَو يَكُونُ نَصرانِيّا أَو يَهُودِيّا أَو مَجُوسِيّا فَيُسلِمُ بَينَ الصَّلاتَينِ ، وَيُؤمِنُ بِاللّهِ ، وَيَخلَعُ الكُفرَ مِن قَلبِهِ ، فَيَمُوتُ عَلى مَكانِهِ وَلَم يُخَلِّف مِنَ الأَعمالِ شَيئا فَيَكُونُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، فَذَلِكَ إِيمانٌ بِلا عَمَلٍ .

وَيَكُونُ يَهُودِيّا أَو نَصرانِيّا يَتَصَدَّقُ وَيُنفِقُ فِي غَيرِ ذاتِ اللّهِ ، فَهُوَ عَلَى الكُفرِ وَالضَّلالَةِ ، يَعبُدُ المَخلُوقَ مِن دُونِ الخالِقِ ، فَإِذا ماتَ عَلى دِينِهِ كانَ فَوقَ عَمَلِهِ فِي النّارِ يَومَ القِيامَةِ ، لِأَنَّ اللّهَ لا يَتَقَبَّلُ إِلّا مِنَ المُتَّقِينَ . (4) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 320 ح 15662 و ج 6 ص 311 ح 18098 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 159 ، كنز العمّال : ج 15 ص 886 ح 43510.
2- .يُسَدِّد : أي يَقتصِد، فلا يَغلو ولا يُسرف (النهاية : ج 2 ص 352 «سدد»).
3- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 479 ح 16216 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 445 ح 212 وليس فيه «واليوم الآخر» وكلاهما عن أبي بكر ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1432 ح 4285 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 50 ح 4557 كلاهما عن رفاعة الجهني نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 477 ح 30147.
4- .الاختصاص : ص 43 ، بحار الأنوار : ج 9 ص 337 ح 20 .

ص: 345

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بَه بَه از پنج چيز كه هر كس با يقين به آنها خداوند را ديدار كند ، به بهشت مى رود : ايمان به خدا و روز قيامت ، و بهشت و دوزخ ، و زنده شدن پس از مرگ ، و حسابرسى.63.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، هر بنده اى كه به خدا و آخرت ، ايمان بياورد و سپس راه درست را در پيش گيرد ، بى گمان به بهشت مى رود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به عبد اللّه بن سلام كه گفت : مرا از اهل بهشت خبر دهيد كه آيا با اسلام ، به بهشت مى روند ، يا با ايمان ، يا با عمل _: از آنان ، يكى به واسطه هر سه اينها به بهشت مى رود : هم مسلمان است ، هم مؤمن و هم اهل عمل . پس با سه كار ، به بهشت مى رود.

يا اين كه نصرانى يا يهودى و يا مجوسى است و مابين دو نماز ، مسلمان مى شود و به خدا ايمان مى آورد و كفر را از دلش مى كَند و در همان جا مى ميرد ، در حالى كه چيزى از اعمال را به جا نياورده است . چنين كسى اهل بهشت است ، و اين ، ايمان بدون عمل است.

ديگرى ، يهودى يا نصرانى است كه صدقه مى دهد و انفاق مى كند ؛ امّا نه براى خدا . چنين كسى در كفر و گم راهى است . او مخلوق را به جاى خالق مى پرستد . چنين كسى اگر بر همان دينش بميرد ، روز قيامت بر فراز عملش در آتش خواهد بود ؛ چرا كه خداوند ، [ اعمال را ] تنها از پرهيزگاران مى پذيرد. .

ص: 346

64.عنه صلى الله عليه و آله :يُوضَعُ المِيزانُ يَومَ القِيامَةِ ، فَتُوزَنُ الحَسَناتُ وَالسَّيِّئاتُ ، فَمَن رَجَحَت حَسَناتُهُ مِثقالَ صُؤَابَةٍ (1) دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن رَجَحَت سَيِّئاتُهُ عَلى حَسَناتِهِ مِثقالَ صُؤَابَةٍ دَخَلَ النّارَ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهُ : يا آدَمُ ! قَد جَعَلتُكَ حَكَما بَينِي وَبَينَ ذُرِّيَّتِكَ ، قُم عِندَ المِيزانِ فَانظُر ما يُرفَعُ إِلَيكَ مِن أَعمالِهِم ، فَمَن رَجَحَ مِنهُم خَيرُهُ عَلى شَرِّهِ مِثقالَ ذَرَّةٍ فَلَهُ الجَنَّةُ ، حَتَّى تَعلَمَ أَنِّي لا أُدخِلُ مِنهُمُ النّارَ إِلّا ظالِما . (3)65.الإمام عليّ عليه السلام :عَلَيكُم بِإِخلاصِ الإِيمانِ ، فَإِنَّهُ السَّبِيلُ إِلَى الجَنَّةِ ، وَالنَّجاةُ مِنَ النّارِ . (4)عنه عليه السلام :ثَمَنُ الجَنَّةِ العَمَلُ الصّالِحُ . (5)66.عنه عليه السلام :عَلَيكَ بِصالِحِ العَمَلِ ، فَإِنَّهُ الزّادُ إِلَى الجَنَّةِ . (6)عنه عليه السلام :بِالعَمَلِ تَحصُلُ الجَنَّةُ لا بِالأَمَلِ . (7)67.عنه عليه السلام :لَن يَفُوزَ بِالجَنَّةِ إِلّا السّاعِي لَها . (8) .


1- .الصؤابة : بيضة البرغوث والقمل ، والصؤاب من الذهب : الدقاق (المحيط في اللغة : ج 8 ص 205 «صأب») .
2- .تاريخ دمشق : ج 14 ص 313 ح 3585 ، تفسير القرطبي : ج 7 ص 211 ، فتح الباري : ج 13 ص 539 وفيه «مثقال حبّة خردل» في كلا الموضعين ، كنز العمّال : ج 14 ص 383 ح 39025 نقلاً عن ابن عساكر ، الدرّ المنثور : ج 3 ص 419 نقلاً عن أبي الشيخ وليس فيه «مثقال صؤابة» في كلا الموضعين وكلّها عن جابر بن عبد اللّه الأنصاريّ .
3- .المعجم الصغير : ج 2 ص 31 ، نوادر الاُصول : ج 2 ص 7 ، تاريخ دمشق : ج 7 ص 454 ح 2052 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 644 ح 39768 .
4- .غرر الحكم : ح 6167 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 342 ح 5845 .
5- .غرر الحكم : ح 4698 .
6- .غرر الحكم : ح 6107 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 335 ح 5732 .
7- .غرر الحكم : ح 4297 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 189 ح 3889 وفيه «بحُسن العمل ...» .
8- .غرر الحكم : ح 7403 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 407 ح 6887 .

ص: 347

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت ، ترازو[ ى اعمال ] را نصب و خوبى ها و بدى ها را وزن مى كنند . پس هر كه خوبى هايش به اندازه تخم شپشى [ از بدى هايش ]سنگين تر باشد ، به بهشت مى رود و هر كس بدى هايش به اندازه تخم شپشى از خوبى هايش سنگين تر باشد ، به دوزخ مى رود .68.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا مى فرمايد : «اى آدم! من تو را ميان خودم و فرزندانت داور قرار مى دهم . كنار ترازو بِايست و بنگر كه كدام كفه اعمال آنها ، به طرف تو بالا مى آيد . هر يك از آنها كه خوبى هايش به وزن ذرّه اى بر بدى هايش سنگينى كرد ، بهشتى است ؛ تا بدانى كه من ، تنها آن كس از ايشان را به آتش مى برم كه [ به خودش ] ستم كرده است» .امام على عليه السلام :ايمان را خالص گردانيد ، كه اين ، راه رسيدن به بهشت و رهيدن از آتش است .69.امام على عليه السلام :بهاى بهشت ، كردار نيك است.امام على عليه السلام :بر تو باد كردار نيك ؛ چرا كه ره توشه بهشت است.70.امام على عليه السلام :بهشت ، با تلاش به دست مى آيد ، نه با آرزو.امام على عليه السلام :هرگز به بهشت دست نمى يابد ، مگر آن كه برايش بكوشد. .

ص: 348

71.عنه عليه السلام :لا تَحصُلُ الجَنَّةُ بِالتَّمَنِّي . (1)عنه عليه السلام :طَلَبُ الجَنَّةِ بِلا عَمَلٍ حُمقٌ . (2)72.عنه عليه السلام :اِعمَلُوا لِلجَنَّةِ عَمَلَها ؛ فَإِنَّ الدُّنيا لَم تُخلَق لَكُم دارَ مُقامٍ بَل خُلِقَت لَكُم مَجازا (3) ، لِتَزَوَّدُوا مِنها الأَعمالَ إِلى دارِ قَرارٍ . (4)عنه عليه السلام :مَن أَقرَبُ إِلَى الجَنَّةِ مِن عامِلِها ؟ وَمَن أَقرَبُ إِلَى النّارِ مِن عامِلِها ؟ (5)73.عنه عليه السلام :اَلجَنَّةُ جَزاءُ المُطِيعِ . (6)الأمالي للمفيد عن داوود بن فرقد :سَمِعتُ أَبا عبدِ اللّهِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما _ يَقُولُ :

إِنَّ العَمَلَ الصّالِحَ لَيَذهَبُ إِلَى الجَنَّةِ فَيُمَهِّدُ لِصاحِبِهِ كَما يَبعَثُ الرَّجُلُ غُلامَهُ فَيَفرُشُ لَهُ . ثُمَّ قَرَأَ : «وَأَمّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلِأَنفُسِهِم يَمهَدُونَ» (7) . (8)74.الإمام الصادق عليه السلام :يَأتِي يَومَ القِيامَةِ شَيءٌ مِثلَ الكُبَّةِ (9) فَيَدفَعُ فِي ظَهرِ المُؤمِنِ ، فَيُدخِلُهُ الجَنَّةَ . فَيُقالُ : هَذا البَرُّ . (10) .


1- .غرر الحكم : ح 10566 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 533 ح 9733 .
2- .غرر الحكم : ح 5991 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 317 ح 5531 .
3- .مَجَازا : أي طَريقا ومسلكا (الصحاح : ج 3 ص 871 «جوز») .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 132 .
5- .نهج البلاغة : الكتاب 27 ، الأمالي للمفيد : ص 263 ح 3 ، معاني الأخبار : ص 263 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 27 ح 31 والثلاثة الأخيرة عن أبي إسحاق الهمداني ، الغارات : ج 1 ص 237 عن عباية ، تحف العقول : ص 178 وفيه «أهلها» بدل «عاملها» في الموضع الثاني ، بحار الأنوار : ج 33 ص 581 ح 726 .
6- .غرر الحكم : ح 417 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 33 ح 607 .
7- .هذا المضمون اقتبسه الإمام عليه السلام من الآية 44 من سورة الروم .
8- .الأمالي للمفيد : ص 195 ح 26 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 21 ح 46 وفيه «فيسهّل» بدل «فيمهّد» ، عدّة الداعي : ص 217 كلّها عن داوود بن فرقد ، مجمع البيان : ج 8 ص 481 عن منصور بن حازم وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 189 .
9- .مثل الكُبّة : أي الدَّفْعة والصدمة ، أو مثل كُبّة الغزل في الصغر أو مثل البعير في الكبر (بحار الأنوار : ج 74 ص 44) .
10- .الكافي : ج 2 ص 158 ح 3 عن سيف ، بحار الأنوار : ج 74 ص 44 ح 4 .

ص: 349

امام على عليه السلام :بهشت با آرزو به دست نمى آيد.75.امام على عليه السلام :طلبيدن بهشت بدون عمل ، حماقت است.امام على عليه السلام :براى بهشت ، كار كنيد ؛ چرا كه دنيا براى اقامت دائمىِ شما آفريده نشده است ؛ بلكه برايتان گذرگاهى آفريده شده تا از آن براى اقامتگاهتان توشه عمل برداريد.76.امام على عليه السلام :چه كسى به بهشت ، نزديك تر از عمل كننده براى آن است؟ و چه كسى به دوزخ ، نزديك تر از عمل كننده براى آن است ؟امام على عليه السلام :بهشت ، پاداشِ فرمان برداران است.77.الأمالى ، مفيد_ به نقل از داوود بن فرقد _: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «كردار نيك ، [ پيشاپيش ]به بهشت مى رود و براى صاحب خود ، تدارك مى بيند ، چنان كه شخص ، غلام خود را جلوتر مى فرستد و او برايش فرش مى گستراند» .

ايشان ، سپس خواند : «و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيك كرده اند ، براى خودشان آماده مى كنند» . (1)امام صادق عليه السلام :در روز قيامت ، چيزى شبيه گلوله نخ مى آيد و به پشت مؤمن مى زند و او را داخل بهشت مى كند . پس گفته مى شود : «اين ، همان نيكى (2) است». .


1- .اين عبارت ، اقتباس امام عليه السلام از آيه 44 سوره روم است .
2- .ظاهرا مراد ، نيكى كردن به والدين و اطاعت كردن از آنهاست.

ص: 350

7 / 6وَلايَةُ أَهلِ البَيتِ عليهم السلامرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ الصَّلاةَ عَلَيَّ وعَلى عَلِيٍّ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلحَسَنُ وَالحُسَينُ اِبنايَ ، مَن أَحَبَّهُما أَحَبَّني ، وَمَن أَحَبَّني أَحَبَّهُ اللّهُ ، وَمَن أَحَبَّهُ اللّهُ أَدخَلَهُ الجَنَّةَ ، وَمَن أَبغَضَهُما أَبغَضَنِي ، وَمَن أَبغَضَني أَبغَضَهُ اللّهُ ، وَمَن أَبغَضَهُ اللّهُ أَدخَلَهُ النّارَ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِلزَمُوا مَوَدَّتَنا أَهلَ البَيتِ ، فَإِنَّهُ مَن لَقِيَ اللّهَ عز و جل وَهُوَ يُحِبُّنا دَخَلَ الجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! لا يَنتَفِعُ عَبدٌ بِعَمَلِهِ إِلّا بِمَعرِفَتِهِ بِحَقِّنا . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّما الأَئِمَّةُ قُوّامُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ ، وَعُرَفاؤُهُ عَلى عِبادِهِ ، وَلا يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا مَن عَرَفَهُم وَعَرَفُوهُ ، وَلا يَدخُلُ النّارَ إِلّا مَن أَنكَرَهُم وَأَنكَرُوهُ . (4)

الإمام الباقر عليه السلام :نَحنُ السِّراجُ لِمَنِ استَضاءَ بِنا ، وَنَحنُ السَّبِيلُ لِمَنِ اقتَدى بِنا ، وَنَحنُ الهُداةُ إِلَى الجَنَّةِ ، وَنَحنُ عُرى الإِسلامِ ، وَنَحنُ الجُسُورُ وَالقَناطِرُ ، مَن مَضى عَلَيها لَم يُسبَق وَمَن تَخَلَّفَ عَنها مُحِقَ (5) . (6)

.


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 64 ح 273 عن الحسن بن عبد اللّه بن محمّد الرازي التميمي ، وسائل الشيعة : ج 4 ص 1216 ح 9110 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 181 ح 4776 عن سلمان ، كنز العمّال : ج 12 ص 120 ح 34286 ؛ إعلام الورى : ج 1 ص 432 عن سلمان .
3- .الأمالي للمفيد : ص 13 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 135 ح 169 كلاهما عن ابن أبي ليلى عن الإمام الحسين عليه السلام ، الأمالي للطوسي : ص 187 ح 314 ، المناقب للكوفي : ج 2 ص 100 ح 587 كلاهما عن أبي ليلى عن الإمام الحسين عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، شرح الأخبار : ج 1 ص 445 ح 120 عن الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 27 ص 101 ح 63 ؛ المعجم الأوسط : ج 2 ص 360 ح 2230 عن الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 152 ، غرر الحكم : ح 3911 ، تفسير نور الثقلين : ج 2 ص 33 ح 129 نقلاً عن كشف المحجّة نحوه ، بحار الأنوار : ج 24 ص 255 ح 20.
5- .المَحْقُ : النقص والمحو والإبطال (النهاية : ج 4 ص 303 «محق») .
6- .كمال الدين : ص 206 ح 20 ، الأمالي للطوسي : ص 654 ح 1354 ، بصائر الدرجات : ص 63 ح 10 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 207 كلّها عن خيثمة الجعفي ، بحار الأنوار : ج 26 ص 248 ح 18.

ص: 351

7 / 6 ولايت اهل بيت عليهم السلام

7 / 6ولايت اهل بيت عليهم السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس آخرين سخنش ، صلوات بر من و بر على باشد ، وارد بهشت مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حسن و حسين ، فرزندان من اند . هر كه آن دو را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هر كه مرا دوست بدارد ، خدا او را دوست مى دارد و هر كه خدا دوستش بدارد ، او را به بهشت مى برد ، و هر كه آن دو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و هر كه مرا دشمن بدارد ، خدا او را دشمن مى دارد و هر كه خدا دشمنش بدارد ، او را به دوزخ مى برد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به دوستى با ما خاندان ، چنگ زنيد ؛ زيرا هر كس خداى عز و جل را در حالى ديدار كند كه ما را دوست دارد ، با شفاعت ما به بهشت مى رود . سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، هيچ بنده اى از كردار خود بهره مند نمى شود ، مگر با اعتقاد داشتن به حقّانيت ما.

امام على عليه السلام :امامان ، در حقيقت ، سرپرستان خدا بر خلق او ، و پيشكاران او در ميان بندگانش هستند . به بهشت نمى رود ، مگر كسى كه آنها را بشناسد و آنان او را بشناسند ، و به دوزخ نمى رود ، مگر كسى كه ايشان را انكار كند و ايشان او را انكار كنند.

امام باقر عليه السلام :ما براى كسى كه از ما روشنى بجويد ، چراغيم . ما براى آن كه از ما پيروى كند ، راهيم . ما راه نمايان به سوى بهشتيم . ما دستگيره هاى اسلاميم . ما پُل و گذرگاهيم ، كه هر كس بر آن بگذرد ، عقب نمى ماند و هر كس بر آن نگذرد ، نابود مى شود.

.

ص: 352

الإمام الصادق عليه السلام_ فِي وَصِيَّتِهِ لِعَبدِ اللّهِ بنِ جُندَبٍ _: يَابنَ جُندَبٍ ، لا تَقُل فِي المُذنِبِينَ مِن أَهلِ دَعوَتِكُم إِلّا خَيرا ، وَاستَكِينُوا إِلَى اللّهِ فِي تَوفِيقِهِم ، وَسَلُوا التَّوبَةَ لَهُم ، فَكُلُّ مَن قَصَدَنا وَوالانا وَلَم يُوالِ عَدُوَّنا وَقالَ ما يَعلَمُ ، وَسَكَتَ عَمّا لا يَعلَمُ أَو أَشكَلَ عَلَيهِ ، فَهُوَ فِي الجَنَّةِ . (1)

عنه عليه السلام :مَن أَقامَ فَرائِضَ اللّهِ ، وَاجتَنَبَ مَحارِمَ اللّهِ ، وَأَحسَنَ الوَلايَةَ لِأَهلِ بَيتِ نَبِيِ اللّهِ ، وَتَبَرَّأَ مِن أَعداءِ اللّهِ عز و جل ، فَليَدخُل مِن أَيِّ أَبوابِ الجَنَّةِ الثَّمانِيَةِ شاءَ . (2)

عنه عليه السلام :بَينا رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي سَفَرٍ إِذ نَزَلَ فَسَجَدَ خَمسَ سَجَداتٍ ، فَلَمّا رَكِبَ قالَ لَهُ بَعضُ أَصحابِهِ : رَأَيناكَ يا رَسُولَ اللّهِ صَنَعتَ ما لَم تَكُن تَصنَعُهُ؟ قالَ : نَعَم ، أَتانِي جَبرَئِيلُ عليه السلام فَبَشَّرَنِي أَنَّ عَلِيّا فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرا للّهِِ تَعالى ، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسِي قالَ : وَفاطِمَةُ فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرا للّهِِ تَعالى ، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسِي قالَ : وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرا للّهِِ تَعالى ، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسِي قالَ : وَمَن يُحِبُّهُم فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ للّهِِ تَعالى شُكرا، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسِي قالَ : وَمَن يُحِبُّ مَن يُحِبُّهُم فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرا للّهِِ تَعالى. (3)

.


1- .تحف العقول : ص 302 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 280 ح 1.
2- .الأمالي للصدوق : ص 561 ح 752 ، بشارة المصطفى : ص 176 كلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 27 ص 88 ح 37.
3- .الأمالي للمفيد : ص 21 ح 2 عن أبي عبد الرحمن ، بحار الأنوار : ج 68 ص 111 ح 24 وراجع : الكافي : ج 2 ص 98 ح 24 .

ص: 353

امام صادق عليه السلام_ در سفارش به عبد اللّه بن جُندَب _: اى پسر جُندَب! در باره گنهكاران همكيشتان ، جز خوب مگو ، و از خدا براى آنان ، تقاضاى توفيق كنيد و درخواست توبه نماييد ؛ زيرا هر كه به سوى ما بيايد و دوست ما باشد و دوستدار دشمن ما نباشد و چيزى را بگويد كه مى داند و از آنچه نمى داند يا فهميدنش براى او مشكل است ، دم فرو بندد ، در بهشت است.

امام صادق عليه السلام :هر كس واجبات خدا را به جا آورَد و از حرام هاى خدا دورى كند و ولايت اهل بيت پيامبر خدا را به خوبى داشته باشد و از دشمنان خدا برائت جويد ، از هر درى از هشت درِ بهشت كه بخواهد ، وارد مى شود.

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در يكى از سفرهايش ، ناگاه از مركب خود ، پايين آمد و پنج بار سجده كرد . چون سوار شد ، يكى از يارانش گفت : اى پيامبر خدا ! ما كارى از شما ديديم كه پيش تر چنان نكرده بوديد؟ فرمود : «آرى . جبرئيل عليه السلام نزدم آمد و مرا مژده داد كه على ، اهل بهشت است . من هم براى خداى بزرگ ، سجده شكر به جا آوردم . چون سرم را از سجده برداشتم ، جبرئيل گفت : فاطمه هم اهل بهشت است . پس دوباره براى خداى بزرگ ، سجده شكر به جا آوردم . چون سرم را برداشتم ، گفت : حسن و حسين هم سَرور جوانان اهل بهشت اند . باز براى خداى بزرگ ، سجده شكر به جا آوردم . چون سرم را برداشتم ، گفت : هر كس هم كه ايشان را دوست داشته باشد ، اهل بهشت است . من باز براى خداى بزرگ ، سجده شكر به جا آوردم ، و چون سرم را برداشتم ، گفت : هر كس دوستدار آنان را دوست بدارد نيز اهل بهشت است . پس براى خداى بزرگ ، سجده شكر ديگرى به جا آوردم» .

.

ص: 354

الكافي عن صباح بن سيّابة عن الإمام الصّادق عليه السلام :إِنَّ الرَّجُلَ لَيُحِبُّكُم وَما يَدرِي ما تَقُولُونَ فَيُدخِلُهُ اللّهُ عز و جل الجَنَّةَ ، وَإِنَّ الرَّجُلَ لَيُبغِضُكُم وَما يَدرِي ما تَقُولُونَ فَيُدخِلُهُ اللّهُ عز و جل النّارَ ، وَإِنَّ الرَّجُلَ مِنكُم لَتُملَأُ صَحِيفَتُهُ مِن غَيرِ عَمَلٍ ، قُلتُ : وَكَيَف يَكُونُ ذَلِكَ؟ قالَ : يَمُرُّ بِالقَومِ يَنالُونَ مِنّا ، فَإِذا رَأَوهُ قالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : كُفُّوا ، فَإِنَّ هَذا الرَّجُلَ مِن شِيعَتِهِم ، وَيَمُرُّ بِهِمُ الرَّجُلُ مِن شِيعَتِنا فَيَهمِزُونَهُ وَيَقُولُونَ فِيهِ ، فَيَكتُبُ اللّهُ لَهُ بِذلِكَ حَسَناتٍ حَتّى يَملَأَ صَحِيفَتَهُ مِن غَيرِ عَمَلٍ . (1)

ع : أهل البيت عليهم السلام في الكتاب والسنّة : (القسم الثامن : حقوق أهل البيت عليهم السلام ) و(القسم التاسع : حبّ أهل البيت عليهم السلام ) .

7 / 7أَداءُ الفَرائِضِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :سِتٌّ مَن عَمِلَ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ جادَلَت عَنهُ يَومَ القِيامَةِ حَتّى تُدخِلَهُ الجَنَّةَ ؛ تَقُولُ : أَي رَبِّ قَد كانَ يَعمَلُ بِي فِي الدُّنيا : اَلصَّلاةُ ، وَالزَّكاةُ ، وَالحَجُّ ، وَالصِّيامُ ، وَأَداءُ الأَمانَةِ ، وَصِلَةُ الرَّحِمِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أَيُّها النّاسُ! إِنَّهُ لا نَبِيَ بَعدِي ، وَلا أُمَّةَ بَعدَكُم ، أَلا فَاعبُدُوا رَبَّكُم ، وَصَلُّوا خَمسَكُم ، وَصُومُوا شَهرَكُم ، وَحُجُّوا بَيتَ رَبِّكُم ، وَأَدُّوا زَكاةَ أَموالِكُم طَيِّبةً بِها أَنفُسُكُم ، وَأَطِيعُوا وَلَاةَ أَمرِكُم ، تَدخُلُوا جَنَّةَ رَبِّكُم . (3)

.


1- .الكافي : ج 8 ص 315 ح 495 ، معاني الأخبار : ص 392 ح 40 وفيه «فينهزونه» بدل «فيهمزونه» ، فضائل الشيعة : ص 75 ح 39 وليس فيه «كفّوا» وفيه «فيرمونه» بدل «فيهمزونه» ، بحار الأنوار : ج 27 ص 136 ح 136.
2- .الأمالي للمفيد : ص 227 ح 5 ، الأمالي للطوسي : ص 10 ح 11 كلاهما عن أبي اُمامة ، بحار الأنوار : ج 68 ص 378 ح 26.
3- .الخصال : ص 322 ح 6 عن أبي اُمامة ، بحار الأنوار : ج 82 ص 206 ح 11 ؛ المعجم الكبير : ج 8 ص 115 ح 7535 ، مسند الشاميّين : ج 1 ص 310 ح 543 ، السنّة لابن أبي عاصم : ص 491 ح 1061 ، تاريخ دمشق : ج 24 ص 51 ح 5156 كلّها عن أبي اُمامة نحوه ، كنز العمّال : ج 5 ص 294 ح 12922 و 12923 .

ص: 355

7 / 7 به جا آوردن واجبات

الكافى_ به نقل از صباح بن سيّابه _: امام صادق عليه السلام فرمود : «شخصى شما [ شيعيان ] را دوست دارد ، بدون آن كه بداند شما چه مى گوييد [ و چه اعتقاداتى داريد ] . خداوند عز و جل چنين شخصى را به بهشت مى برد . شخصى شما را دشمن مى دارد ، بدون آن كه بداند شما چه مى گوييد . خداوند عز و جل ، چنين شخصى را به دوزخ مى برد . نيز شخصى از شما نامه اعمالش پُر است ، بدون آن كه عملى انجام داده باشد» . گفتم : چگونه چنين مى شود؟ فرمود : «بر عدّه اى مى گذرد كه از ما بدگويى مى كنند ؛ امّا همين كه او را مى بينند ، به يكديگر مى گويند : ساكت شويد ؛ زيرا اين مرد ، از شيعيان آنهاست . يا شخصى از شيعيان ما ، بر آنها مى گذرد و آنها به او پوزخند مى زنند و در باره اش حرف مى زنند و خداوند در برابر آن ، براى او آن قدر ثواب مى نويسد كه كارنامه اش پر مى شود ، بدون آن كه عملى انجام داده باشد».

ر . ك : اهل البيت عليهم السلام در قرآن و حديث : (بخش هشتم : حقوق اهل بيت عليهم السلام ) و (بخش نهم : دوستى اهل بيت عليهم السلام ) .

7 / 7به جا آوردن واجباتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش چيز است كه هر كس به يكى از آنها عمل كند ، آن چيز در روز قيامت از او دفاع مى كند تا آن كه او را وارد بهشت كند . آن چيز [ در دفاع از او ]مى گويد : «اى پروردگار من! اين شخص در دنيا به من عمل مى كرد» . [ آن شش چيز ، عبارت اند از : ] نماز ، زكات ، حج ، روزه ، امانتدارى و صله رحم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! پس از من ، پيامبرى نيست و پس از شما ، امّتى نيست . هان! پروردگارتان را بندگى كنيد و نمازهاى پنجگانه خود را به جا آوريد و ماه رمضان را روزه بگيريد و حجّ خانه خدايتان را بگزاريد و زكات اموالتان را با رضايت خاطر بپردازيد و از زمامدارانتان فرمان بريد تا به بهشت پروردگارتان وارد شويد.

.

ص: 356

عنه صلى الله عليه و آله :اِتَّقُوا اللّهَ رَبَّكُم، وَصَلُّوا خَمسَكُم ، وَصُومُوا شَهرَكُم ، وَأَدُّوا زَكاةَ أَموالِكُم ، وَأَطِيعُوا ذا أَمرِكُم ، تَدخُلُوا جَنَّةَ رَبِّكُم . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ مَن جاءَ بِهِنَّ مَعَ إِيمانٍ دَخَلَ الجَنَّةَ : مَن حافَظَ عَلَى الصَّلَواتِ الخَمسِ ؛ عَلى وُضُوئِهِنَّ وَرُكُوعِهِنَّ وَسُجُودِهِنَّ وَمَواقِيتِهِنَّ ، وَصامَ رَمَضانَ ، وَحَجَّ البَيتَ إِنِ استَطَاعَ إِلَيهِ سَبِيلاً ، وَأَعطَى الزَّكاةَ طَيِّبَةً بِها نَفسُهُ ، وَأَدَّى الأَمانَةَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ رَبَّكُم عز و جل يَقُولُ : مَن صَلَّى الصَّلاةَ لِوَقتِها وَحافَظَ عَلَيها وَلَم يُضَيِّعها استِخفافا بِحَقِّها ، فَلَهُ عَلَيَ عَهدٌ أَنْ أُدخِلَهُ الجَنَّةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إِذا صَلَّتِ المَرأَةُ خَمسَها، وَصامَت شَهرَها ، وَحَفِظَت فَرجَها ، وَأَطاعَت زَوجَها ، قِيلَ لَها : اُدخُلِي الجَنَّةَ مِن أَيِ أَبوابِ الجَنَّةِ شِئتِ . (4)

.


1- .سنن الترمذي : ج 2 ص 516 ح 616 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 274 ح 22223 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 52 ح 19 وفيهما «اعبدوا» بدل «اتّقوا اللّه » ، صحيح ابن حبّان : ج 10 ص 426 ح 4563 ، تاريخ دمشق : ج 48 ص 256 ح 10421 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 1 ص 33 ح 46.
2- .سنن ابي داوود : ج 1 ص 116 ح 429 ، المعجم الصغير : ج 2 ص 5 ، تفسير الطبري : ج 12 الجزء 22 ص 55 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 479 كلّها عن أبي الدرداء والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 887 ح 43513 ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 84 ح 9 عن أبي الدرداء .
3- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 325 ح 18155 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 142 ح 311 و ح 314 نحوه ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 92 ح 4764 وكلّها عن كعب بن عجرة ، كنز العمّال : ج 7 ص 311 ح 19031.
4- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 406 ح 1661 عن عبد الرحمن بن عوف ، صحيح ابن حبّان : ج 9 ص 471 ح 4163 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 34 ح 4598 كلاهما عن أبي هريرة ، حلية الأولياء : ج 6 ص 308 عن أنس وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 406 ح 45126.

ص: 357

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خداوند ، پروردگارتان ، پروا داريد و نمازهاى پنجگانه تان را به جا آوريد و ماه رمضان را روزه بگيريد و زكات اموالتان را بپردازيد و از فرمان روايتان فرمان بريد تا به بهشت پروردگارتان وارد شويد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيز است كه هر كس آنها را با ايمان به جا آورد ، به بهشت مى رود : كسى كه نمازهاى پنجگانه را با وضو و ركوع و سجود و در اوقاتشان ، به جا آورد و ماه رمضان را روزه بگيرد و در صورت استطاعت ، حجّ خانه خدا بگزارد و با رضايت خاطر ، زكات بپردازد و امانت را به صاحبش بازگرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارتان عز و جل مى فرمايد : «هر كس نماز را در وقتش بخواند و از نماز ، مراقبت نمايد و از سرِ بى اعتنايى در حقّ آن ، فروگذارش نكند ، به او پيمان مى دهم كه او را به بهشت ببرم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه زن ، نمازهاى پنجگانه اش را بخواند و رمضان را روزه بگيرد و دامنش را پاك نگه بدارد و از شوهرش اطاعت كند ، به او گفته مى شود : «از هر درِ بهشت كه خواستى ، وارد بهشت شو».

.

ص: 358

صحيح البخاري عن أبي هريرة :إِنَّ أَعرابِيّا أَتَى النَّبِيَ صلى الله عليه و آله فَقالَ : دُلَّنِي عَلى عَمَلٍ إِذا عَمِلتُهُ دَخَلتُ الجَنَّةَ . قالَ : تَعبُدُ اللّهَ لا تُشرِكُ بِهِ شَيئا ، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ المَكتُوبَةَ ، وَتُؤَدِّي الزَّكاةَ المَفرُوضَةَ ، وَتَصُومُ رَمَضانَ . قالَ : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! لا أَزِيدُ عَلى هَذا . فَلَمّا وَلَّى ، قالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : مَن سَرَّهُ أَن يَنظُرُ إِلى رَجُلٍ مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى هَذا . (1)

مسند ابن حنبل عن المغيرة بن عبد اللّه عن أبيه :قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، حَدِّثني _ أَو خَبِّرني _ بِعَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إِلَى الجَنَّةِ وَيُباعِدُنِي مِنَ النّارِ ، قالَ : أَوَ ذَلِكَ أَعمَلَكَ _ أَو أَنصَبَكَ _ ؟ قالَ : قُلتُ : نَعَم، قالَ : فَاعقِل إِذا _ أَوِ افهَم _ : تَعبُدُ اللّهَ لا تُشرِكُ بِهِ شَيئا ، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ ، وَتُؤتِي الزَّكاةَ ، وَتَصُومُ رَمَضانَ ، وَتَحُجُّ البَيتَ ، وَتَأتِي إِلَى النّاسِ ما تُحِبُّ أَن يُؤتى إِلَيكَ ، وَتَكرَهُ لِلنّاسِ ما تَكرَهُ أَن يُؤتى إِلَيكَ . خَلِّ زِمامَ الناقَةِ _ أَو خِطامَها _ . (2)

سنن الترمذي عن معاذ بن جبل :كُنتُ مَعَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فِي سَفَرٍ فَأَصبَحتُ يَوما قَرِيبا مِنهُ وَنَحنُ نَسِيرُ ، فَقُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخِبِرنِي بِعَمَلٍ يُدخِلُنِي الجَنَّةَ وَيُباعِدُنِي مِنَ النّارِ ، قالَ : لَقَد سَأَلتَني عَن عَظِيمٍ ، وَإِنَّهُ لَيَسِيرٌ عَلى مَن يَسَّرَهُ اللّهُ عَلَيهِ ، تَعبُدُ اللّهَ وَ لا تُشرِكُ بِهِ شَيئا، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ ، وَتُؤتِي الزَّكاةَ ، وَتَصُومُ رَمَضَانَ ، وَتَحُجُّ البَيتَ . (3)

.


1- .صحيح البخاري : ج 2 ص 506 ح 1333 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 44 ح 15 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 248 ح 8523 ، السنن الكبرى : ج 4 ص 141 ح 7237 ، صحيح ابن خزيمة : ج 4 ص 12 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 944 ح 43629 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 55 ح 23224 و ج 5 ص 606 ح 16705 عن المغيرة بن سعد عن أبيه أو عمّه ، الطبقات الكبرى : ج 6 ص 56 كلاهما نحوه وراجع : المعجم الكبير : ج 6 ص 49 ح 5478 و اُسد الغابة : ج 2 ص 417 الرقم 1962 .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 11 ح 2616 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1314 ح 3973 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 235 ح 22077 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 131 ح 266 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 447 ح 3548 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 376 كلاهما نحوه.

ص: 359

صحيح البخارى_ به نقل از ابو هريره _: عربى باديه نشين نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : مرا به عملى راه نمايى كن كه وقتى آن را به جا آوردم ، به بهشت روم . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خدا را مى پرستى و چيزى را شريكش نمى گردانى و نماز واجب را مى خوانى و زكات واجب را مى پردازى و رمضان را روزه مى گيرى» . باديه نشين گفت : سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، بيش از اينها كارى نمى كنم . و چون باز مى گشت ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه دوست دارد مردى از اهل بهشت را ببيند ، به اين مرد بنگرد » .

مسند ابن حنبل_ به نقل از مغيرة بن عبد اللّه ، از پدرش _: گفتم : اى پيامبر خدا ! به من از عملى بگو _ يا خبر ده _ كه به بهشت ، نزديكم سازد و از آتش ، دورم گرداند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا به آن ، عمل مى كنى؟» . گفتم : آرى . فرمود : «پس ، گوش كن : خدا را مى پرستى و هيچ چيز را شريك او نمى گردانى ، نماز را بر پا مى دارى ، زكات مى پردازى ، رمضان را روزه مى گيرى ، حجّ خانه خدا را به جا مى آورى ، با مردم ، چنان رفتار مى كنى كه دوست دارى با تو رفتار شود و با مردم ، چنان نمى كنى كه دوست ندارى با تو شود . حال ، زمام _ يا مهار _ ناقه را رها كن [ و بگذار شترم برود ] » .

سنن الترمذى_ به نقل از معاذ بن جبل _: در سفرى با پيامبر صلى الله عليه و آله بودم . روزى به ايشان نزديك شدم و در كنار هم حركت مى كرديم . من گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از عملى خبر ده كه مرا به بهشت بَرَد و از آتش ، دورم گردانَد . فرمود : «در باره مطلب بزرگى پرسيدى و اين ، براى كسى كه خدا آن را بر او آسان گرداند ، آسان خواهد بود : خدا را مى پرستى و چيزى را شريكش قرار نمى دهى ، نماز را بر پا مى دارى ، زكات مى پردازى ، رمضان را روزه مى گيرى و حجّ خانه خدا را به جا مى آورى» .

.

ص: 360

مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :إِنَّ ضَمامَ بنَ ثَعلَبَةَ أَخا بَنِي سَعدٍ بنِ بكرٍ لَمّا أَسلَمَ سَأَلَ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن فَرائِضِ الإِسلامِ مِنَ الصَّلاةِ وَغَيرِها ، فَعَدَّ عَلَيهِ الصَّلَواتِ الخَمسَ لَم يَزِد عَلَيهِنَّ ، ثُمَّ الزَّكاةَ ، ثُمَّ صِيامَ رَمَضانَ ، ثُمَّ حَجَّ البَيتِ ، ثُمَّ أَعلَمَهُ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ . فَلَمّا فَرَغَ قالَ : أَشهَدُ أَن لا إِله إِلّا اللّهُ ، وَأَشهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللّهِ ، وَسَأَفعَلُ ما أَمَرتَني بِهِ ، لا أَزِيدُ وَلا أَنقُصُ ، قالَ : ثُمَّ وَلَّى . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِن يَصدُق ذُو العَقِيصَتَينِ يَدخُلِ الجَنَّةَ . (1)

صحيح مسلم عن أبي أيُّوب :جاءَ رَجُلٌ إِلى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : دُلَّني عَلى عَمَلٍ أَعمَلُهُ يُدنِينِي مِنَ الجَنَّةِ وَيُباعِدُنِي مِنَ النّارِ . قالَ : تَعبُدُ اللّهَ لا تُشرِكُ بِهِ شَيئا ، وَتُقِيمُ الصَّلاةُ ، وَتُؤتِي الزَّكاةَ ، وَتَصِلُ ذا رَحِمِكَ . فَلَمّا أَدبَرَ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِن تَمَسَّكَ بِما أُمِرَ بِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)

مسند الطيالسي عن عبادة بن الصامت :أَشهَدُ أَنّي سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : أَتانِي جَبرَئِيلُ _ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ _ مِن عِندِ اللّهِ _ تَبارَكَ وَتَعالى _ فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، إِنَّ اللّهَ عز و جل قالَ لَكَ : إِنِّي قَد فَرَضتُ عَلى أُمَّتِكَ خَمسَ صَلَواتٍ ، مَن وافاهُنَّ عَلى وُضُوئِهِنَّ وَمَواقِيتِهِنَّ وَسُجُودِهِنَّ فَإِنَّ لَهُ عِندَكَ بِهِنَّ عَهدَ أَن أُدخِلَهُ بِهِنَّ الجَنَّةَ ، وَمَن لَقِيَني قَد أَنقَصَ مِن ذَلِكَ شَيئا _ أَو كَلِمةً نَسِيتُها (3) _ فَلَيسَ لَهُ عِندَكَ عَهدٌ ، إِن شِئتُ عَذَّبتُهُ وَإِن شِئتُ رَحِمتُهُ . (4)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 539 ح 2254 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 175 ح 657 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 55 ح 4380 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 305 ح 8149 ، الاستيعاب : ج 2 ص 305 الرقم 1270 كلّها نحوه ، البداية والنهاية : ج 5 ص 61 .
2- .صحيح مسلم : ج 1 ص 43 ح 14 ، سنن النسائي : ج 1 ص 234 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 139 ح 23597 كلاهما نحوه ، حلية الأولياء : ج 4 ص 374 ، كنز العمّال : ج 3 ص 766 ح 8695 .
3- .ما بين الشارحتين من كلام الراوي .
4- .مسند الطيالسي : ص 78 ح 573 ، حلية الأولياء : ج 5 ص 126 نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 281 ح 18880.

ص: 361

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابن عبّاس _: ضَمام بن ثعلبه از قبيله بنى سعد بن بكر ، زمانى كه اسلام آورد ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره فريضه هاى اسلام چون نماز و جز آن ، پرسيد . ايشان نمازهاى پنجگانه را برايش بر شمرد و بر آنها چيزى نيفزود . سپس از زكات نام برد و سپس از روزه رمضان و سپس از حجّ خانه خدا . آن گاه چيزهايى را كه خداوند بر او حرام ساخته است ، به آگاهى اش رساند . سخنان ايشان كه تمام شد ، ضَمام گفت : گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يكتا نيست و گواهى مى دهم كه تو فرستاده خدا هستى . آنچه را به من فرمودى ، انجام خواهم داد ، نه بيشتر و نه كمتر . و رفت. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر دو گيسدار ( ضَمام ) راست بگويد ، وارد بهشت مى شود» .

صحيح مسلم_ به نقل از ابو ايّوب _: مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : مرا به عملى راه نمايى فرما كه آن را به جا آورم و مرا به بهشت ، نزديك و از دوزخ ، دور گرداند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خدا را مى پرستى و چيزى را شريك او نمى گردانى ، نماز را برپا مى دارى ، زكات مى پردازى و صله رحم به جا مى آورى» . چون آن مرد رفت ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر آنچه را كه به او دستور داده شد ، به جا آورَد ، به بهشت مى رود» .

مسند الطيالسى_ به نقل از عبادة بن صامت _: گواهى مى دهم كه شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد : «جبرئيل _ كه درود و سلام خدا بر او باد _ از نزد خداى بزرگ و والا ، نزد من آمد و گفت : اى محمّد! خداوند عز و جل به تو فرمود : من بر امّت تو ، پنج نماز ، واجب نمودم . هر كه آنها را با وضوى آنها و در اوقاتشان و با سجودشان به جا آورد ، به او تعهّد بده كه من به واسطه آنها او را به بهشت مى برم ، و اگر به ديدارم آمد ، در حالى كه چيزى (1) از اينها را كاسته بود ، تو هيچ تعهّدى نسبت به او ندارى . اگر خواستم ، عذابش مى كنم و اگر خواستم ، او را مى بخشم ».

.


1- .راوى حديث (عبادة بن صامت) ، در اين جا مى گويد : يا شايد كلمه ديگرى [ به همين معنا ]فرمود كه من فراموش كرده ام .

ص: 362

سنن النِّسائي عن أبي أيُّوب الأنصاريِّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن جاءَ يَعبُدُ اللّهَ وَلا يُشرِكُ بِهِ شَيئا، وَيُقِيمُ الصَّلاةَ ، وَيُؤتِي الزَّكاةَ ، وَيَجتَنِبُ الكَبائِرَ ، كانَ لَهُ الجَنَّةُ . فَسَأَلُوهُ عَنِ الكَبائِرِ ، فَقالَ : الإِشراكُ بِاللّهِ ، وَقَتلُ النَّفسِ المُسلِمَةِ ، وَالفِرارُ يَومَ الزَّحفِ . (1)

الإمام الباقر عليه السلام :أَما تَرضَونَ أَن تُقِيمُوا الصَّلاةَ ، وَتُؤتُوا الزَّكاةَ ، وَتَكُفُّوا أَلسِنَتَكُم ، وَتَدخُلُوا الجَنَّةَ . (2)

عنه عليه السلام :عَشرٌ مَن لَقِيَ اللّهَ عز و جل بِهِنَّ دَخَلَ الجَنَّةَ : شَهادَةُ أَن لا إِله إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، وَالإِقرارُ بِما جاءَ مِن عِندِ اللّهِ عز و جل ، وَإِقامُ الصَّلاةِ ، وَإِيتاءُ الزَّكاةِ ، وَصَومُ شَهرِ رَمَضانَ ، وَحِجُّ البَيتِ ، وَالوَلايَةُ لِأَولِياءِ اللّهِ ، وَالبَراءَةُ مِن أَعداءِ اللّهِ ، وَاجتِنابُ كُلِّ مُسكِرٍ . (3)

كتاب من لا يحضره الفقيه :قالَ سُلَيمانُ بنُ خالِدٍ لِلصّادِقِ عليه السلام : جُعِلتُ فِداكَ ، أَخبِرنِي عَنِ الفَرائِضِ الَّتِي فَرَضَ اللّهُ عز و جل عَلَى العِبادِ ما هِيَ؟ قالَ : شَهادَةُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، وَإِقامُ الصَّلَواتِ الخَمسِ ، وَإِيتاءُ الزَّكاةِ ، وَحَجُّ البَيتِ ، وَصِيامُ شَهرِ رَمَضانَ ، وَالوَلايَةُ ، فَمَن أَقامَهُنَّ وَسَدَّدَ وَقارَبَ ، وَاجتَنَبَ كُلَّ مُنكَرٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (4)

.


1- .سنن النسائي : ج 7 ص 88 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 131 ح 23561 بزيادة «ويصوم رمضان» بعد «الزكاة» ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 74 ح 60 نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 543 ح 7816.
2- .الكافي : ج 8 ص 289 ح 434 عن الفضيل ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 703 ح 3 عن الفضيل عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن : ج 1 ص 268 ح 519 ، أعلام الدين : ص 234 كلاهما عن مالك بن أعين الجهني عن الإمام الصادق عليه السلام ، شرح الأخبار : ج 3 ص 438 ح 1296 عن حمّاد بن أعين الجهني عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 71 ص 283 ح 37.
3- .الخصال : ص 432 ح 15 ، ثواب الأعمال : ص 30 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 77 ح 38 ، بشارة المصطفى : ص 269 كلّها عن الفضيل بن يسار ، بحار الأنوار : ج 68 ص 377 ح 24.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 204 ح 612 ، المحاسن : ج 1 ص 452 ح 1041 ، بحار الأنوار : ج 68 ص 386 ح 36.

ص: 363

سنن النسائى_ به نقل از ابو ايّوب انصارى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس خدا را بپرستد و چيزى را شريك او قرار ندهد و نماز را به جا آورد و زكات بپردازد و از گناهان بزرگ دورى كند ، بهشتى خواهد بود» . از ايشان در باره گناهان بزرگ پرسيدند . فرمود : «شرك آوردن به خدا ، كشتن انسان مسلمان و گريختن از جهاد» .

امام باقر عليه السلام :آيا خشنود نيستيد كه نماز بخوانيد و زكات بدهيد و زبان هايتان را نگه داريد و [ در عوض ، ] به بهشت برويد ؟

امام باقر عليه السلام :ده چيز است كه هر كس با آنها خداى عز و جل را ديدار كند ، به بهشت مى رود : گواهى دادن به اين كه معبودى جز خداى يكتا نيست و اين كه محمّد ، فرستاده خداست ، و اقرار كردن به آنچه او از نزد خداى عز و جل آورده است ، و به جا آوردن نماز ، و پرداخت زكات ، و گرفتن روزه ماه رمضان ، و حجّ خانه خدا ، و دوستى با دوستان خدا ، و بيزارى از دشمنان خدا ، و دورى كردن از هر مستى آورى.

كتاب من لايحضره الفقيه :سليمان بن خالد به امام صادق عليه السلام گفت : فدايت شوم ! فرايضى كه خداوند عز و جل بر عهده بندگان نهاده است ، چيستند ؟ فرمود : «گواهى دادن به اين كه معبودى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، پيامبر خداست ، و به جا آوردن نمازهاى پنجگانه و دادن زكات و حجّ خانه خدا و روزه ماه رمضان و ولايت . پس ، هر كس اين فرايض را به جا آورد و راه راست و درست را در پيش گيرد و از هر منكَرى دورى كند ، به بهشت مى رود» .

.

ص: 364

الإمام الصادق عليه السلام :إِذا صَلَّتِ المَرأَةُ خَمسا، وَصامَت شَهرا، وَأَطاعَت زَوجَها ، وَعَرَفَت حَقَّ عَلِيٍ عليه السلام ، فَلتَدخُل مِن أَيِ أَبوابِ الجَنَّةِ شاءَت . (1)

راجع : ص 340 (الفصل السابع / كلمة التوحيد مع شروطها / علامة الاخلاص ، طاعة اللّه و رسوله وولاية أهل البيت عليهم السلام ) .

7 / 8اِجتِنابُ المَحارِمِالكتاب«تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا ». (2)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّ_تٍ وَ نَهَرٍ * فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ ». (3)

«لَ_كِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّ_تٌ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ لِّلْأَبْرَارِ ». (4)

«وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ ». (5)

.


1- .الكافي : ج 5 ص 555 ح 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 441 ح 4531 كلاهما عن أبي الصباح الكناني وراجع : الأمالي للصدوق : ص 575 ح 787 وبشارة المصطفى : ص 178 .
2- .مريم : 63 .
3- .القمر : 54 و 55 .
4- .آل عمران : 198.
5- .الشعراء : 90.

ص: 365

7 / 8 دورى از حرام ها

امام صادق عليه السلام :هر گاه زن ، نمازهاى پنجگانه را بخواند و يك ماه [ رمضان ] را روزه بگيرد و از شوهرش اطاعت كند و حقّ على عليه السلام را بشناسد ، از هر درِ بهشت كه بخواهد ، وارد مى شود.

ر . ك : ص 341 (فصل هفتم / شعار توحيد ، با شروط آن / نشانه اخلاص ، فرمانبرى از خدا و پيامبر او و ولايت اهل بيت عليهم السلام است) .

7 / 8دورى از حرام هاقرآن«اين ، همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان ما كه پرهيزگار باشند ، به ميراث مى دهيم».

«به راستى كه پرهيزگاران ، در ميان باغ ها و نهرها در قرارگاه صدق ، نزد پادشاهى توانايند».

«ولى كسانى كه پرواى پروردگارشان را پيشه ساخته اند ، باغ هايى خواهند داشت كه در آنها جويبارها روان است ، [ و ] در آن ، جاودانه مى مانند . [ اين ، ] پذيرايى از جانب خداست و آنچه نزد خداست ، براى نيكان ، بهتر است».

«و [ آن روز ، ] بهشت براى پرهيزگاران ، نزديك مى گردد».

.

ص: 366

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَكثَرُ ما تَلِجُ بِهِ أُمَّتِي الجَنَّةَ تَقوَى اللّهِ وَحُسنُ الخُلُقِ . (1)

سنن الترمذي عن أبي هريرة :سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن أَكثَرِ ما يُدْخِلُ النّاسَ الجَنَّةَ ، فَقالَ : تَقوَى اللّهِ وَحُسنُ الخُلْقِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ اجتَنَبَ مِن الرِّجالِ أَربعا فُتِحَت أَبوابُ الجَنَّةِ يَدخُلُ مِن أَيِّها شاءَ : الدِّماءَ وَالأَموالَ وَالفُرُوجَ وَالأَشرِبَةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أَيُّما امرَأَةٍ اتَّقَت رَبَّها ، وَحَفِظَت فَرجَها ، وَأَطاعَت زَوجَها ، فُتِحَ لَها ثَمانِيةُ أَبوابٍ مِنَ الجَنَّةِ فَقِيلَ لَها : ادخُلي مِن حَيثُ شِئتِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن وُقِيَ شَرَّ لَقْلَقِهِ (5) وَقَبْقَبِهِ (6) وَذَبْذَبِهِ (7) فَقَد وَجَبَ لَهُ الجَنَّةُ . (8)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 100 ح 6 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، مشكاة الأنوار : ص 392 ح 1285 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الجعفريّات : ص 150 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الاختصاص : ص 228 ، الخصال : ص 78 ح 126 عن أبي هريرة نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 288 ح 20 ؛ مسند ابن حنبل : ج 3 ص 347 ح 9107 عن أبي هريرة وفيه «الإنسان» بدل «اُمّتي» ، كنز العمّال : ج 16 ص 103 ح 44071.
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 363 ح 2004 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1418 ح 4246 ، الأدب المفرد : ص 96 ح 294 ، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 224 ح 476 ، كنز العمّال : ج 3 ص 698 ح 8498 ؛ صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 230 ح 123 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 71 ص 273 ح 20.
3- .تاريخ جرجان : ص 369 الرقم 604 ، كنز العمّال : ج 15 ص 860 ح 43424 نقلاً عن مسند البزّار نحوه وكلاهما عن أنس .
4- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 76 ح 4715 عن أبي هريرة ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 266.
5- .اللَّقْلَقُ : اللِّسان (النهاية : ج 4 ص 265 «لقلق») .
6- .القَبْقَبُ : البَطن (النهاية : ج 4 ص 7 «قبقب») .
7- .الذَبْذَبُ : يعني الذَّكَرُ، سُمّي لِتَذَبْذُبه : أي حركته (النهاية : ج 2 ص 154 «ذبذب») .
8- .الفردوس : ج 3 ص 632 ح 5978 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 361 ح 5409 وفيه «فقد وقي الشرّ كلّه» بدل «فقد وجب له الجنّة» وكلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 553 ح 7872 ؛ شرح على مئة كلمة : ص 147 وفيه «ضمنت» بدل «وجب» ، بحار الأنوار : ج 66 ص 315 ح 7.

ص: 367

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيشترين چيزى كه امّتم به سبب آن به بهشت مى روند ، پروامندى از خدا و اخلاق خوش است.

سنن الترمذى_ به نقل از ابو هريره _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره بيشترين چيزى كه مردم را به بهشت مى برد ، سؤال شد . فرمود : «پروامندى از خدا و خوش اخلاقى» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مردى كه از چهار چيز دورى كند ، درهاى بهشت ، باز مى شوند و او از هر درى كه خواست ، وارد مى شود : جان و مال و ناموس [مردم ]و مشروبات [ الكلى ].

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر زنى كه از پروردگارش بترسد و دامن خود را حفظ كند و از شوهرش فرمان بَرد ، هشت درِ بهشت برايش گشوده مى گردند و به او گفته مى شود : از هر درى كه خواستى ، داخل شو .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از گزند زبان و شكم و شهوتش محفوظ بماند ، بهشت بر او واجب مى گردد.

.

ص: 368

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اتَّقى مِن مَؤُونَةِ لَقلَقِهِ وَقَبقَبِهِ وَذَبذَبِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن حَفِظَ ما بَينَ فُقمَيهِ (2) وَرِجلَيهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :يا شَبابَ قُرَيشٍ ، لا تَزنُوا! أَلا مَن حَفِظَ فَرْجَهُ فَلَهُ الجَنَّةَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن حَفِظَ ما بَينَ لَحيَيهِ (5) وَرِجلَيهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن وَقاهُ اللّهُ شَرَّ ما بَينَ لَحيَيهِ ، وَشَرَّ ما بَينَ رِجلَيهِ ، دَخَلَ الجَنَّةَ . (7)

الموطَّأ عن عطاء بن يسار :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : مَن وَقاهُ اللّهُ شَرَّ اثنَينِ وَلَجَ الجَنَّةَ . فَقالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ لا تُخبِرُنا؟ فَسَكَتَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله . ثُمَّ عادَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ مِثلَ مَقالَتِهِ الأُولى . فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : لا تُخبِرُنا يا رَسُولَ اللّهِ؟ فَسَكَتَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله . ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِثلَ ذَلِكَ أَيضا . فَقالَ الرَّجُلُ : لا تُخبِرُنا يا رَسُولَ اللّهِ؟ ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِثلَ ذَلِكَ أَيضا . ثُمَّ ذَهَبَ الرَّجُلُ يَقُولُ مِثلَ مَقالَتِهِ الأُولى فَأَسكَتَهُ رَجُلٌ إِلى جَنبِهِ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن وَقاهُ اللّهُ شَرَّ اثنَينِ وَلَجَ الجَنَّةَ : ما بَينَ لِحيَيهِ وَما بَينَ رِجلَيهِ ، ما بَينَ لِحيَيهِ وَما بَينَ رِجلَيهِ ، ما بَينَ لِحيَيهِ وَما بَينَ رِجلَيهِ . (8)

.


1- .جامع الأخبار : ص 248 ح 639 و ح 640 نحوه ، بحار الأنوار : ج 71 ص 287 ح 42.
2- .الفُقْم _ بالضمّ والفتح _ اللَّحى، يريد من حفظ لسانه وفرجه (النهاية : ج 3 ص 465 «فقم») .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 399 ح 8063 ، التاريخ الكبير : ج 7 ص 54 الرقم 243 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 137 ح 19576 نحوه وكلّها عن أبي موسى الأشعري ، المعجم الكبير : ج 1 ص 311 ح 919 عن أبي رافع و ج 6 ص 190 ح 5960 عن سهل بن سعد وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 553 ح 7869 .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 399 ح 8062 ، المعجم الكبير : ج 12 ص 128 ح 12776 ، المعجم الأوسط : ج 7 ص 61 ح 6850 السنّة لابن أبي عاصم : ص 626 ح 1543 كلاهما نحوه وكلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 5 ص 318 ح 13019 .
5- .اللّحْيَان : حائطا الفَم، وهما العظمان اللذان فيهما الأسنان من داخل الفم من كلّ ذي لَحْي (لسان العرب : ج 15 ص 243 «لحا») .
6- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 397 ح 8058 عن أبي هريرة ، حلية الأولياء : ج 3 ص 252 ، المعجم الكبير : ج 6 ص 190 ح 5960 نحوه وكلاهما عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 15 ص 806 ح 43203 ؛ الأمالي للطوسي : ص 536 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 378 ح 2661 كلاهما عن أبي ذرّ نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 88 ح 3.
7- .سنن الترمذي : ج 4 ص 606 ح 2409 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 398 ح 8059 ، الأذكار المنتخبة : ص 293 ، صحيح ابن حبّان : ج 13 ص 9 ح 5703 وفيه «وقي» بدل «وقاه اللّه » وكلّها عن أبي هريرة ، تفسير القرطبي : ج 9 ص 327 نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 553 ح 7871.
8- .الموطّأ : ج 2 ص 987 ح 11 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 35 ح 23127 نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 23 ح 43769 ؛ درر الأحاديث النبويّة : ص 40.

ص: 369

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خود را از زبان و شكم و شهوتش نگه دارد ، به بهشت مى رود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس آنچه را ميان دو فكّ او و دو پاى اوست (1) حفظ كند ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى جوانان قريش ! زنا نكنيد . بدانيد كه هر كس شهوت خود را نگه دارد ، بهشتى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس آنچه را ميان دو آرواره او و ميان دو پاى اوست ، نگه دارد ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه خداوند ، او را از شرّ آنچه ميان دو آرواره او و از شرّ آنچه ميان دو پاى اوست ، حفظ كند ، به بهشت مى رود.

الموطّأ_ به نقل از عطاء بن يسار _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه خدا او را از شرّ دو چيز نگه دارد ، به بهشت وارد مى شود » . مردى گفت : اى پيامبر خدا ! به ما [ از آن دو چيز ،] خبر نمى دهى ؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چيزى نفرمود و دوباره همان سخنش را تكرار فرمود . آن مرد ، دوباره گفت : به ما خبر نمى دهى ، اى پيامبر خدا؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله باز سكوت كرد و همان سخنش را باز گفت . آن مرد ، بار ديگر گفت : به ما خبر نمى دهى ، اى پيامبر خدا؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله باز همان سخنش را تكرار فرمود و مرد ، باز همان سؤال را پرسيد . مردى كه در كنارش بود ، او را به سكوت خواند . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه خدا او را از شرّ دو چيز نگه دارد ، به بهشت وارد مى شود : آنچه ميان دو آرواره اوست و آنچه ميان دو پاى اوست . آنچه ميان دو آرواره اوست و آنچه ميان دو پاى اوست . آنچه ميان دو آرواره اوست و آنچه ميان دو پاى اوست» .

.


1- .مقصود ، گفتار و شهوت جنسى است .

ص: 370

الإمام علي عليه السلام :عِبادَ اللّهِ! أُوصِيكُم بِتَقوَى اللّهِ ... إِنَّ التَّقوى فِي اليَومِ الحِرزُ وَالجُنَّةُ ، وَفِي غَدٍ الطَّرِيقُ إِلَى الجَنَّةِ . (1)

عنه عليه السلام :عَلَيكُم بِلُزُومِ اليَقِينِ وَالتَّقوى ، فَإِنَّهُما يُبَلِّغانِكُم جَنَّةَ المَأوى . (2)

عنه عليه السلام :نالَ الجَنَّةَ مَنِ اتَّقى عَنِ المَحارِمِ . (3)

عنه عليه السلام :نَيلُ الجَنَّةِ بِالتَّنَزُّهِ عَنِ المَآثِمِ . (4)

عنه عليه السلام :إِنَّكَ لَن تَلِجَ الجَنَّةَ حَتّى تَزدَجِرَ (5) عَن غَيِّكَ ، وَتَنتَهِيَ وَتَرتَدِعَ عَن مَعاصِيكَ وَتَرعَوِيَ . (6)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن تَرَكَ مُسكِرا مَخافَةً مِنَ اللّهِ عز و جل أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ ، وَسَقاهُ مِنَ الرَّحِيقِ المَختُومِ . (7)

تنبيه الخواطر :قالَ رَجُلٌ لِعِيسَى بنِ مَريَمَ عليه السلام : يا مُعَلِّمَ الخَيرِ ، دُلَّنِي عَلَى عَمَلٍ أَنالُ بِهِ الجَنَّةَ ، فَقالَ : اِتَّقِ اللّهَ فِي سِرِّكِ وَعَلانِيَتِكَ ، وَبَرِّ والِدَيكَ . (8)

راجع : ص 336 (كلمة التوحيد مع شروطها / علامة الإخلاص اجتناب المحارم) .

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 191 ، غرر الحكم : ح 3622 وليس فيه صدره .
2- .غرر الحكم : ح 6163 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 341 ح 5814 .
3- .غرر الحكم : ح 9954 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 497 ح 9162.
4- .غرر الحكم : ح 9953.
5- .ازْدَجَرَهُ : مَنَعَهُ وَنَهاهُ (القاموس المحيط : ج 2 ص 37 «زجر»).
6- .غرر الحكم : ح 3795 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 171 ح 3576.
7- .الكافي : ج 6 ص 404 ح 1 عن عجلان أبي صالح ، وسائل الشيعة : ج 17 ص 254 ح 31985 .
8- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 248 ، مستدرك الوسائل : ج 15 ص 175 ح 17911 نقلاً عن كتاب الأخلاق لأبي القاسم الكوفي .

ص: 371

امام على عليه السلام :اى بندگان خدا! شما را به پروا از خدا سفارش مى كنم ... . پروامندى ، در امروز ، نگه دارنده و سپر است و در فردا راه به سوى بهشت.

امام على عليه السلام :به يقين و پرهيزگارى ، چنگ زنيد ؛ چرا كه اين دو ، شما را به بهشتِ مَأوا مى رسانند .

امام على عليه السلام :آن كه از حرام ها پرهيز كرد ، به بهشت رسيد .

امام على عليه السلام :رسيدن به بهشت ، در گرو دورى گزيدن از گناهان است.

امام على عليه السلام :تو هرگز به بهشت وارد نمى شوى ، تا آن كه از گم راهى ات دست بردارى و از گناهانت خوددارى كنى و باز ايستى.

امام صادق عليه السلام :هر كس مست كننده اى را از ترس خدا ترك كند ، خداوند ، او را به بهشت مى بَرد و از باده نابِ سر به مُهر [ بهشتى ] ، به او مى نوشاند .

تنبيه الخواطر :مردى به عيسى بن مريم عليه السلام گفت : اى آموزگار خوبى! مرا به كارى راه نمايى فرما كه با آن به بهشت برسم . عيسى عليه السلام فرمود : «در نهان و آشكارت از خدا بترس و به پدر و مادرت نيكى كن» .

ر . ك : ص 337 (شعارِ توحيد ، با شروط آن / نشانه اخلاص ، دورى كردن از حرام هاست) .

.

ص: 372

7 / 9تَجَشُّمُ المَكارِهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :حُفَّتِ 1 الجَنَّةُ بِالمَكارِهِ ، وَحُفَّتِ النّارُ بِالشَّهَواتِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :حُجِبَتِ النّارُ بِالشَّهَواتِ ، وَحُجِبَتِ الجَنَّةُ بِالمَكارِهِ . (2)

.


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2174 ح 1 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 693 ح 2559 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 796 ح 2737 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 308 ح 12560 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 332 ح 6805 ؛ نهج البلاغة : الخطبة 176 نحوه ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 190 ، روضة الواعظين : ص 461 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 78 ح 12 .
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2380 ح 6122 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 649 ح 5160 ، فتح الباري : ج 11 ص 320 ح 6487 كلّها عن أبي هريرة ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 10 ص 17 ، كنز العمّال : ج 3 ص 331 ح 6804 .

ص: 373

7 / 9 تحمّل ناملايمات

7 / 9تحمّل ناملايماتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، با ناملايمات ، احاطه شده است و دوزخ با شهوات ، در ميان گرفته شده است . 1

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آتش [ دوزخ ] با پرده شهوات ، پوشانده شده است و بهشت ، با پرده ناملايمات.

.

ص: 374

عنه صلى الله عليه و آله :أَلا إِنَّ عَمَلَ الجَنَّةِ حَزنٌ بِرَبوَةٍ ، أَلا إِنَّ عَمَلَ النّارِ سَهلٌ بِسَهوَةٍ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ حُزنَةٌ حُفَّت بِالمَكارِهِ ، وَإِنَّ النّارَ حُفَّت بِالهَوى . أَلا وَمَن كُشِفَ لَهُ بابُ كَربٍ أَشفى (3) عَلَى الجَنَّةِ ، وَمَن كُشِفَ لَهُ بابُ هَوًى أَشفَى عَلَى النّارِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :يا قَومِ اطلُبُوا الجَنَّةَ جَهدَكُم ، وَاهرَبُوا مِنَ النّارِ جَهدَكُم! فَإِنَّ الجَنَّةَ لا يَنامُ طالِبُها وَإِنَّ النّارَ لا يَنامُ هارِبُها . أَلا إِنَّ الآخِرَةَ اليَومَ مُحَفَّفَةٌ بِالمَكارِهِ . أَلا وَإِنَّ الدُّنيا مُحَفَّفَةٌ بِالشَّهَواتِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا خَلَقَ اللّهُ الجَنَّةَ وَالنّارَ أَرسَلَ جِبرِيلَ إِلَى الجَنَّةِ فَقالَ : اُنظُر إِلَيها وَإِلى ما أَعدَدتُ لِأَهلِها فِيها . قالَ : فَجاءَها وَنَظَرَ إِلَيها وَإِلى ما أَعَدَّ اللّهُ لِأَهلِها فِيها ، قالَ : فَرَجَعَ إِلَيهِ ، قالَ : فَوَعِزَّتِكَ لا يَسمَعُ بِها أَحَدٌ إِلّا دَخَلَها! فَأَمَرَ بِها فَحُفَّت بِالمَكارِهِ ، فَقالَ : ارجِع إِلَيها فَانظُر إِلى ما أَعدَدتُ لِأَهلِها فِيها، قالَ : فَرَجَعَ إِلَيها فَإِذا هِيَ قَد حُفَّت بِالمَكارِهِ ، فَرَجَعَ إِلَيهِ فَقالَ : وَعِزَّتِكَ لَقَد خِفتُ أَلّا يَدخُلَها أَحَدٌ! قالَ : اذهَب إِلى النّارِ فَانظُر إِلَيها وَإِلى ما أَعدَدتُ لِأَهلِها فِيها، فَإِذا هِيَ يَركَبُ بَعضُها بَعضا، فَرَجَعَ إِلَيهِ فَقالَ : وَعِزَّتِكَ لا يَسمَعُ بِها أَحَدٌ فَيَدخُلَها! فَأَمَرَ بِها فَحُفَّت بِالشَّهَواتِ ، فَقالَ : ارجِع إِلَيها ، فَرَجَعَ إِلَيها فَقالَ : وَعِزَّتِكَ لَقَد خَشِيتُ أَلّا يَنجُوَ مِنها أَحَدٌ إِلّا دَخَلَها . (6)

.


1- .قال الشريف الرضيّ _ رحمة اللّه عليه _ في المجازات النبويّة بعد أن ذكر الحديث : ... فجعل _ عليه الصلاة والسلام _ عمل الجنّة كالحزن من الأرض ؛ وهو ما غلظ منها، لأنّه يصعب تجشّمه ، فكذلك عمل الجنّة يشقّ تكلّفه، وزاد _ عليه الصلاة والسلام _ الكلام إيضاحا بقوله : حزن بربوة، فلم يرضَ بأن جعله حزنا حتّى جعله بربوة ؛ وهي الأكمة العالية، ليكون تجشّمه أشقّ، وتكلّفه أصعب، ولم يرضَ _ عليه الصلاة والسلام _ بأن جعل عمل النار سهلاً وهو ضدّ الحزن، حتّى جعله بسهوة ليكون أخفّ على فاعله وأهون على عامله .
2- .المجازات النبويّة : ص 364 ح 282 ؛ مسند ابن حنبل : ج 1 ص 700 ح 3017 عن ابن عبّاس بزيادة «ثلاثا» بعد «بربوة» ، شعب الإيمان : ج 2 ص 170 ح 461 ، الطبقات الكبرى : ج 7 ص 423 وفيه «بشقوة» بدل «بسهوة» وكلاهما عن أبي البجير ، كنز العمّال : ج 15 ص 883 ح 43502.
3- .أشْفى : أي أشْرَفَ (النهاية : ج 2 ص 489 «شفا») .
4- .اُسد الغابة : ج 6 ص 404 الرقم 6580 ، تاريخ دمشق : ج 32 ص 13 عن إسحاق بن بشر القرشي نحوه .
5- .المعجم الكبير : ج 19 ص 200 ح 499 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 73 ح 3643 وليس فيه ذيله من «ألا إن الآخرة . . .» وكلاهما عن كليب بن حزن ، اُسد الغابة : ج 4 ص 470 الرقم 4498 عن كليب بن جزيّ ، كنز العمّال : ج 15 ص 931 ح 43597 .
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 693 ح 2560 ، سنن النسائي : ج 7 ص 3 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 229 ح 8406 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 356 ح 5914 وكلّها عن أبي هريرة والثلاثة الأخيرة نحوه.

ص: 375

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه كارِ بهشت [ همچون ] زمين درشت و ناهموار است . آگاه باشيد كه كارِ دوزخ [ همچون ]زمين نرم و هموار است. (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، كوه درشتى است كه با ناملايمات ، در ميان گرفته شده است و دوزخ را هوس ها احاطه كرده اند . آگاه باشيد كه هر كس درِ رنجى برايش باز شود ، به بهشتْ نزديك شده است و هر كس درِ هوسى برايش گشوده شود ، به دوزخْ نزديك شده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى قوم من! تا مى توانيد در طلب بهشت بر آييد و با تمام توان ، از آتش بگريزيد ، كه جوينده بهشت و گريزنده از آتش ، خواب ندارند . بدانيد كه آخرت ، امروز ، پوشيده در ناملايمات است . بدانيد كه دنيا احاطه شده در شهوات است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون خدا بهشت و دوزخ را آفريد ، جبرئيل را به سوى بهشت فرستاد و فرمود : «به آن و آنچه در آن براى اهلش آماده ساخته ام ، بنگر» . جبرئيل به بهشت آمد و به آن و آنچه خدا در آن براى اهلش آماده ساخته بود ، نگريست . پس باز گشت و گفت : به عزّتت سوگند كه هر كس آوازه آن را بشنود ، وارد آن مى شود! خداوند ، دستور داد و ناملايمات ، بهشت را در ميان گرفتند . پس فرمود : «حال باز گرد و آنچه را در آن جا براى اهلش آماده ساخته ام ، تماشا كن» . جبرئيل به سوى بهشت باز گشت و ديد كه پوشيده از ناملايمات شده است . نزد خداوند باز آمد و گفت : به عزّتت سوگند كه مى ترسم هيچ كس وارد آن نشود! خداوند به او فرمود : «به دوزخ برو و به آن و آنچه در آن براى اهلش آماده ساخته ام ، بنگر» . [جبرئيل آمد و ديد كه ] آن ، طبقات مختلفى دارد . به نزد خدا باز گشت و گفت : به عزّتت سوگند كه هر كس وصف آن را بشنود ، وارد آن نخواهد شد! پس خداوند ، دستور داد و شهوت ها آن را در ميان گرفتند . آن گاه به جبرئيل فرمود : «حال به سوى دوزخ باز گرد» . جبرئيل باز گشت و گفت : به عزّتت سوگند كه مى ترسم هيچ كس از آن نَرَهد ؛ بلكه همگان دوزخى شوند !

.


1- .سيّد رضى رحمه الله در المجازات النبويّة ، پس از ذكر حديث ، نوشته است : ... اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله ، كار بهشت را همانند زمين حَزن _ يعنى سخت و ناملايم _ معرّفى كرده ، از اين روست كه همان گونه كه زمين ناملايم ، سخت است ، كار براى بهشت هم سخت و دشوار است . و ايشان _ كه درود و سلام بر او باد _ براى توضيح ، افزوده : «حَزنٌ بِرَبوَةٍ (ناملايم ناهموار) » و به ناملايم تنها اكتفا نكرده و ناهموار را هم افزوده است و ناهموار ، تپّه بلند است . و از اين روست كه تحمّل آن ، سخت تر است و پيمودنش دشوارتر . در مقابل ، در كار جهنّم نيز به «سَهل (آسانى) » اكتفا نكرده و «سَهوَة (هموار) » را هم اضافه كرده تا روشن كند كه راه آن ، آسان است و براى انجام دهنده آن سبُك .

ص: 376

الإمام عليٌ عليه السلام :بِالمَكارِهِ تُنالُ الجَنَّةُ . (1)

عنه عليه السلام_ مِن كَلامٍ لَهُ خاطَبَ بِهِ أَهلَ البَصرَةِ _: فَمَنِ استَطاعَ عِندَ ذَلِكَ أَن يَعتَقِلَ نَفسَهُ عَلَى اللّهِ عز و جل فَليَفعَل، فَإِن أَطَعتُمُونِي فَإِنِّي حامِلُكُم إِن شاءَ اللّهُ عَلى سَبِيلِ الجَنَّةِ ، وَإِن كانَ ذا مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَمَذاقَةٍ (2) مَرِيرَةٍ . (3)

عنه عليه السلام_ مِن خُطبَةٍ لَهُ يُبَيِّنُ فِيها فَضلَ القُرآنِ _: اِنتَفِعُوا بِبَيانِ اللّهِ ، وَاتَّعِظُوا بِمَواعِظِ اللّهِ ، وَاقبَلُوا نَصِيحَةَ اللّهِ ، فَإِنَّ اللّهَ قَد أَعذَرَ إِلَيكُم بِالجَلِيَّةِ ، وَاتَّخَذَ عَلَيكُمُ الحُجَّةَ ، وَبَيَّنَ لَكُم مَحابَّهُ مِنَ الأَعمالِ ، وَمَكارِهَهُ مِنها ، لِتَتَّبِعُوا هذِهِ ، وَتَجتَنِبُوا هذِهِ ، فَإِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَقُولُ : «إِنَّ الجَنَّةَ حُفَّت بِالمَكارِهِ ، وَإِنَّ النّارَ حُفَّت بِالشَّهَواتِ» . وَاعلَمُوا أَنَّهُ ما مِن طاعَةِ اللّهِ شَيءٌ إِلّا يَأتِي فَي كُرهٍ ، وَما مِن مَعصِيَةِ اللّهِ شَيءٌ إِلّا يَأتِي فِي شَهوَةٍ . فَرَحِمَ اللّهُ امرَءا نَزَعَ عَن شَهوَتِهِ ، وَقَمَعَ هَوى نَفسِهِ ، فَإِنَّ هذِهِ النَّفسَ أَبعَدُ شَيءٍ مَنزَعا، وَإِنَّها لا تَزالُ تَنزِعُ إِلى مَعصِيَةٍ فِي هَوىً. (4)

الإمام الباقر عليه السلام :اَلجَنَّةُ مَحفُوفَةٌ بِالمَكَارِهِ وَالصَّبرِ ، فَمَن صَبَرَ عَلَى المَكارِهِ فِي الدُّنيا دَخَلَ الجَنَّةَ . وَجَهَنَّمُ مَحفُوفَةٌ بِاللَّذَّاتِ وَالشَّهَواتِ ، فَمَن أَعطَى نَفسَهُ لَذَّتَها وَشَهوَتَها دَخَلَ النَّارَ . (5)

.


1- .غرر الحكم : ح 4204 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 187 ح 3822.
2- .المَذاق : طعمُ الشيء (لسان العرب : ج 10 ص 111 «ذوق») .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 156 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 240 ح 191 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 176 ، أعلام الدين : ص 105 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 180 ح 1 .
5- .الكافي : ج 2 ص 89 ح 7 عن حمزة بن حمران ، مسكّن الفؤاد : ص 51 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 72 ح 4.

ص: 377

امام على عليه السلام :با ناملايمات است كه بهشت به دست مى آيد.

امام على عليه السلام_ از سخنان ايشان به مردم بصره _: پس در آن هنگام (وقوع فتنه ها) ، هر كس كه مى تواند خويشتن را بر طاعت خداى عز و جل بِدارد ، چنان كند . اگر شما از من فرمان بريد ، هر آينه من ، شما را به خواست خدا ، به راه بهشت مى برم ، هر چند كه راهى سراسر دشوارى و تلخكامى است.

امام على عليه السلام_ از سخنرانى ايشان در بيان ارزش قرآن _: از گفتار خدا سود بريد ، و اندرزهاى خدا را به گوش گيريد ، و پند خدا را پذيرا شويد ؛ زيرا خداوند با دلايل آشكار ، حجّت را بر شما تمام كرده و هر گونه بهانه اى را از شما گرفته و كارهايى را كه خوشايند و ناخوشايند اوست ، برايتان بيان كرده است تا از آنها پيروى كنيد و از اينها دورى ورزيد ؛ چرا كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود : «بهشت را ناخوشايندها در ميان گرفته اند و دوزخ را خوشايندها احاطه كرده اند». بدانيد كه چيزى از طاعت خدا نيست ، مگر آن كه با بى ميلى انجام مى پذيرد ، و چيزى از معصيت خدا نيست ، مگر آن كه با ميل صورت مى پذيرد . پس ، خداى رحمت كند آن كسى را كه از اميال خويش دست بردارد و هواى نفْس خود را سركوب كند ؛ زيرا اين نفْس ، به سختى ، دست بر مى دارد و پيوسته به نافرمانى و هوس ، شوق دارد.

امام باقر عليه السلام :بهشت ، پيچيده در ناملايمات و شكيبايى [ بر آنها ] است . پس هر كه در دنيا بر ناملايمات بشكيبد ، به بهشت مى رود ؛ و دوزخ ، پيچيده در خوشى ها و خواهش هاست . پس هر كه خوشى و خواهش نفس را برآورده كند ، به دوزخ مى رود.

.

ص: 378

7 / 10مكارم الأخلاق ومحاسن الأعمالأ _ الصَّبرالكتاب«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ ». (1)

«وَ الَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَ_هُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائِهِمْ وَ أَزْوَ جِهِمْ وَ ذُرِّيَّ_تِهِمْ وَالْمَلَ_ائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ * سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ». (2)

الحديثالإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «أُوْلَ_ائِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُواْ» (3) _: اَلغُرفَةُ : الجَنَّةُ ، بِما صَبَرُوا عَلَى الفَقرِ فِي دارِ الدُّنيا. (4)

.


1- .البقرة : 214.
2- .الرعد : 22 _ 24.
3- .الفرقان : 75.
4- .كشف الغمّة : ج 2 ص 344 عن ثابت ، بحار الأنوار : ج 78 ص 186 ح 19 ؛ البداية والنهاية : ج 9 ص 310 عن ثابت.

ص: 379

7 / 10 خوى هاى والا و كردارهاى نيكو
الف _ شكيبايى

7 / 10خوى هاى والا و كردارهاى نيكوالف _ شكيبايىقرآن«آيا پنداشتيد كه به بهشت مى رويد ، در حالى كه آنچه بر پيشينيان شما آمد ، هنوز بر شما نيامده است؟ به آنان ، سختى و زيان رسيد و به تكان در آمدند ، تا جايى كه پيامبر و كسانى كه با وى ايمان آورده بودند ، گفتند : يارى خدا ، كِى خواهد بود؟ ! هان! يارى خدا نزديك است».

«و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز گزاردند و از آنچه روزى شان نموديم ، نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى دور مى كنند ، ايشان اند كه فرجامِ خوشِ آن سراى ، از آنِ ايشان خواهد بود ؛ همان بهشت هاى جاودانى كه آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان كه درستكارند ، به آنها وارد مى شوند و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى شوند [ و به آنان مى گويند : ] «درود بر شما كه شكيبايى كرديد !» . راستى چه نيكوست فرجام آن سراى ! ».

حديثامام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «اينان اند كه به پاس آن كه شكيبايى كردند ، غرفه پاداش خواهند يافت» _: «غرفه» يعنى بهشت ، كه به پاس آن كه در دنيا در برابر فقر ، شكيبايى ورزيدند ، پاداش خواهند گرفت .

.

ص: 380

عنه عليه السلام :اَلجَنَّةُ مَحفُوفَةٌ بِالمَكارِهِ وَالصَّبرِ ، فَمَن صَبَرَ عَلَى المَكارِهِ فِي الدُّنيا دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَجَهَنَّمُ مَحفُوفَةٌ بِاللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ ، فَمَن أَعطى نَفسَهُ لَذَّتَها وَشَهوَتَها دَخَلَ النّارَ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ طائِفَةً مِنَ المَلائِكَةِ عابُوا وُلدَ آدَمَ فِي اللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ ، أَعنِي لَكُمُ الحَلالَ لَيسَ الحَرامَ ، قالَ : فَأَنِفَ اللّهُ لِلمُؤمِنِينَ مِن وُلدِ آدَمَ مِن تَعيِيرِ المَلائِكَةِ لَهُم ، قالَ : فَأَلقَى اللّهُ فِي هِمَمِ أُولَئِكَ المَلائِكَةِ اللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ كَي لا يَعِيبُوا المُؤمِنِينَ . قالَ : فَلَمّا أَحَسُّوا ذَلِكَ مِن هِمَمِهِم عَجُّوا إِلَى اللّهِ مِن ذَلِكَ ، فَقالُوا : رَبَّنا عَفوَكَ عَفوَكَ ، رُدَّنا إِلى ما خَلَقتَنا لَهُ ، وَأَجبَرتَنا عَلَيهِ ، فَإِنّا نَخافُ أَن نَصِيرَ فِي أَمرٍ مَرِيجٍ . (2) قالَ : فَنَزَعَ اللّهُ ذَلِكَ مِن هِمَمِهِم ، قالَ : فَإِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وَصارَ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ ، استَأذَنَ أُولَئِكَ المَلائِكَةُ عَلَى أَهلِ الجَنَّةِ ، فَيُؤذَنُ لَهُم ، فَيَدخُلُونَ عَلَيهِم فَيُسَلِّمُونَ عَلَيهِم، وَيَقُولُونَ لَهُم : «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ» فِي الدُّنيا عَنِ اللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ الحَلالِ . (3)

تاريخ اليعقوبي_ فِي ذِكرِ المَأثُورِ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: قالَ : خَلَّتانِ مَن لَزِمَهُما دَخَلَ الجَنَّةَ ، فَقِيلَ : وَما هُما؟ قالَ : اِحتِمالُ ماتَكرَهُ إِذا أَحَبَّهُ اللّهُ ، وَتَركُ ما تُحِبُّ إِذا كَرِهَهُ اللّهُ . فَقِيلَ لَهُ : مَن يُطِيقُ ذَلِكَ؟ فَقالَ : مَن هَرَبَ مِنَ النّارِ إِلَى الجَنَّةِ . (4)

الإمام الرضا عليه السلام :مَن سَأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ وَلَم يَصبِر عَلَى الشَّدائِدِ ، فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ . (5)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 89 ح 7 عن حمزة بن حمران ، مسكّن الفؤاد : ص 51 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 72 ح 4.
2- .المَرِيْج : المُلتوي الأعْوَج، الملتبس عليهم (لسان العرب : ج 2 ص 365 «مرج»).
3- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 211 ح 42 عن أبي ولّاد ، بحار الأنوار : ج 8 ص 141 ح 59 .
4- .تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 382.
5- .كنز الفوائد : ج 1 ص 330 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 110 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 356 ح 11.

ص: 381

امام باقر عليه السلام :بهشت ، پيچيده در ناملايمات و شكيبايى است . پس هر كه در دنيا بر ناملايمات بشكيبد ، به بهشت مى رود . دوزخ نيز پيچيده در خوشى ها و خواهش هاى نفسانى است . پس هر كه خوشى و خواهش نفْس را برآورده سازد ، به دوزخ مى رود.

امام صادق عليه السلام :گروهى از فرشتگان بر فرزندان آدم به خاطر كامجويى ها و خواهش هاى نفسانى ، خرده گرفتند . مقصودم حلال آنهاست ، نه حرامشان . خداوند را از نكوهش فرشتگان نسبت به فرزندان مؤمن آدم ، عار آمد . پس در دل هاى آن فرشتگان ، كامجويى ها و خواهش هاى نفْسانى افكند تا ديگر بر مؤمنان ، خرده نگيرند. فرشتگان ، چون چنين چيزى را در وجود خود احساس كردند ، از آن به درگاه خدا ناليدند و گفتند : خداوندا ! ما را ببخش . ما را ببخش و ما را به همان چيزى كه براى آن آفريدى و بر آن مجبورمان ساختى ، باز گردان ؛ چرا كه مى ترسيم به كج راهه در اُفتيم. پس خداوند ، كامجويى و خواهش را از دل هايشان بر كند . چون روز قيامت شود و بهشتيان به بهشت روند ، آن فرشتگان از بهشتيان اجازه ورود مى خواهند و به آنها اجازه داده مى شود . پس بر ايشان وارد مى شوند و سلام مى دهند و به ايشان مى گويند : «سلام بر شما كه شكيبايى كرديد» در دنيا در برابر خوشى ها و خواهش هاى نفسانى حلال !

تاريخ اليعقوبى :امام صادق عليه السلام فرمود : «دو خصلت است كه هر كس به آنها چنگ زند ، به بهشت مى رود» . پرسيدند : آن دو چيست؟ فرمود : «تحمّل آنچه تو خوش ندارى ؛ امّا خداوند ، آن را خوش مى دارد ، و ترك آنچه تو خوش مى دارى ؛ امّا خداوند ، آن را خوش نمى دارد» . به ايشان گفته شد : چه كسى طاقت اين كار را دارد؟ فرمود : «كسى كه از دوزخ به بهشت مى گريزد» .

امام رضا عليه السلام :كسى كه از خدا بهشت بخواهد ، ولى بر سختى ها نشكيبد ، خود را ريشخند كرده است.

.

ص: 382

ب _ مُخالَفَةُ الهَوىالكتاب«وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» . (1)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ اشتاقَ إِلَى الجَنَّةِ سَلا (2) عَنِ الشَّهَواتِ ، وَمَن أَشفَقَ مِنَ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أَنتُمُ اليَومَ فِي المِضمارِ (4) ، وَغَدا فِي السِّباقِ . فَالسَّبَقُ الجَنَّةُ ، وَالغايَةُ النّارُ . (5)

الإمام عليّ عليه السلام :أَلا وَإِنَّ المِضمارَ اليَومَ ، وَالسِّباقَ غَدا . أَلا وَإِنَّ السُّبقَةَ الجَنَّةُ ، وَالغايَةَ النّارُ . (6)

.


1- .النازعات : 40 و 41 .
2- .سَلَيْتُ فلانا : أي أبغَضْتُه وتركته (لسان العرب : ج 14 ص 395 «سلا») .
3- .حلية الأولياء : ج 1 ص 74 عن خلاس بن عمرو عن الإمام عليّ عليه السلام ، المناقب للخوارزمي : ص 372 ح 390 عن العلاء بن عبد الرحمن عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : ج 1 ص 286 ح 1389 ؛ الكافي : ج 2 ص 132 ح 15 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عن الإمام زين العابدين عليهماالسلام ، نهج البلاغة : الحكمة 31 عن الإمام علي عليه السلام ، الخصال : ص 231 ح 74 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام علي عليه السلام ، الأمالي للمفيد : ص 277 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 37 ح 40 كلاهما عن قبيصة بن جابر الأسدي عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 72 ص 89 ح 1 .
4- .في المصدر : «المضار» ، وما أثبتناه هو الصحيح . والمِضْمار : الموضع الذي تضمّر فيه الخيل ، وهو أن يُظاهَر عليها بالعلف حتّى تسمن ، ثم لا تعلف إلّا قوتا لتخفّ (النهاية : ج 3 ص 99 «ضمر») .
5- .كنز العمّال : ج 15 ص 794 ح 43153 نقلاً عن ابن لآل في مكارم الأخلاق عن جابر وراجع : المعجم الأوسط : ج 3 ص 307 ح 3241 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 516 ح 1482 ، نهج البلاغة : الخطبة 28 ، الإرشاد : ج 1 ص 235 ، خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص 96 نحوه ، مصباح المتهجّد : ص 661 ح 728 عن جندب بن عبد اللّه الأزدي عن أبيه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 294 ح 2 ؛ المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 651 ح 8800 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 200 ح 1 كلاهما عن أبي عبد الرحمن السلمي من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، تاريخ دمشق : ج 42 ص 497 عن أوفى بن دلهم والثلاثة الأخيرة نحوه ، مطالب السؤول : ص 51 ، كنز العمّال : ج 16 ص 203 ح 44225 .

ص: 383

ب _ مخالفت با هوس

ب _ مخالفت با هوسقرآن«و امّا آن كه از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوس باز دارد ، بهشت ، جايگاه اوست».

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه مشتاق بهشت است ، از خواهش هاى نفسانى دست بر مى دارد و كسى كه از دوزخ بترسد ، از حرام ها روى مى گرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شما امروز در آمادگاهيد (1) و فردا در مسابقه . جايزه ، بهشت است و خطّ پايان ، آتش.

امام على عليه السلام :آگاه باشيد كه امروز ، گاهِ آماده شدن است و فردا ، گاهِ مسابقه . آگاه باشيد كه جايزه ، بهشت است و خطّ پايان ، دوزخ.

.


1- .در متن عربى ، واژه «مِضمار» آمده كه جايى است كه در آن ، اسب را براى مسابقه آماده مى كنند.

ص: 384

عنه عليه السلام :جِهادُ النَّفسِ ثَمَنُ الجَنَّةِ ، فَمَن جاهَدَها مَلَكَها ، وَهِيَ أَكرَمُ ثَوابِ اللّهِ لِمَن عَرَفَها . (1)

عنه عليه السلام :لَن يَحُوزَ الجَنَّةَ إِلّا مَن جاهَدَ نَفسَهُ . (2)

عنه عليه السلام :ظَفِرَ بِجَنَّةِ المَأوى مَن غَلَبَ الهَوى . (3)

عنه عليه السلام :ظَفِرَ بِجَنَّةِ المَأوى مَن أَعرَضَ عَن شَهَواتِ الدُّنيا . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :ما كانَ عَبدٌ لِيَحبِسَ نَفسَهُ عَلَى اللّهِ إِلّا أَدخَلَهُ الجَنَّةَ . (5)

ج _ الجِهادُ بِالمالِ وَالنَّفسِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَ_رَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَتُجَ_هِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَ لِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَ لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ * يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ وَ مَسَ_كِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّ_تِ عَدْنٍ ذَ لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» . (6)

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَ_تِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِى التَّوْرَاةِ وَ الْاءِنجِيلِ وَ الْقُرْءَانِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِى بَايَعْتُم بِهِ وَ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» . (7)

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَ_هَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّ_بِرِينَ» . (8)

.


1- .غرر الحكم : ح 4763 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 107 ح 2369 و ص 223 ح 4336 .
2- .غرر الحكم : ح 7421 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 407 ح 6885 .
3- .غرر الحكم : ح 6053 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 324 ح 5607 .
4- .غرر الحكم : ح 6065 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 323 ح 5573 وفيه «زخارف» بدل «شهوات» .
5- .الأمالي للمفيد : ص 350 ح 5 ، الأمالي للطوسي : ص 122 ح 189 كلاهما عن أبي الحسن العبدي ، مشكاة الأنوار : ص 449 ح 1507 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 71 ح 19 .
6- .الصفّ : 10 _ 12 .
7- .التوبة : 111 .
8- .آل عمران : 142 .

ص: 385

ج _ جهاد مالى و جانى

امام على عليه السلام :جهاد با نفْس ، بهاى بهشت است . پس هر كه با آن (نفْس) جهاد كند ، بهشت را مالك مى شود و اين ، ارجمندترين پاداش خداست براى كسى كه [ قدر و قيمت ] آن را بشناسد.

امام على عليه السلام :هرگز مالك بهشت نمى شود ، مگر كسى كه با نفسش مبارزه كند.

امام على عليه السلام :بهشت جاويدان را آن كس به دست آورْد كه بر هوس ، چيره آمد.

امام على عليه السلام :بهشت جاويدان را كسى به دست آورْد كه از خواهش هاى دنيوى روى گرداند.

امام صادق عليه السلام :هيچ بنده اى نيست كه خويشتن را وقف خدا كند ، مگر اين كه خداوند او را به بهشت درمى آورد.

ج _ جهاد مالى و جانىقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى راه بنمايم كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند؟ به خدا و فرستاده او مى گرويد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد مى كنيد . اين ، براى شما بهتر است ، اگر بدانيد . [اگر چنين كنيد ، خداوند] گناهانتان را بر شما مى بخشايد و شما را در بهشت هايى كه در آنها جويبارها روان است و در سراهايى خوش ، در بهشت هاى هميشگى در مى آورد . اين است كاميابى بزرگ».

«به درستى كه خدا از مؤمنان ، جان و مالشان را خريده است ، به ازاى اين كه بهشت براى آنان باشد ؛ همان كسانى كه در راه خدا مى جنگند و مى كُشند و كشته مى شوند ، [ و اين ] به عنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن ، بر عهده اوست ، و چه كسى از خدا به عهد خويش ، وفادارتر است ؟! پس به اين معامله اى كه با او كرده ايد ، شادمان باشيد و اين ، همان كاميابى بزرگ است».

«آيا پنداشتيد كه به بهشت مى رويد ، بى آن كه خداوند ، مجاهدان و شكيبايانِ شما را معلوم بدارد؟».

.

ص: 386

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قاتَلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ مِن رَجُلٍ مُسلِمٍ فُواقَ (1) ناقَةٍ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن آتاهُ اللّهُ جَمالاً وَمالاً ، فَعَفَّ فِي جَمالِهِ وَبَذَلَ مِن مالِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلخَيرُ كُلُّهُ فِي السَّيفِ وَتَحتَ ظِلِّ السَّيفِ ، وَلا يُقِيمُ النّاسَ إِلّا السَّيفُ ، وَالسُّيُوفُ مَقالِيدُ الجَنَّةِ وَالنّارِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :اَلجَنَّةُ تَحتَ أَطرافِ العَوالِي . (5)

د _ الزُّهدُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عُرِضَت لَهُ الدُّنيا وَالآخِرَةُ فَأَخَذَ الآخِرَةَ وَتَرَكَ الدُّنيا فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَإِن أَخَذَ الدُّنيا وَتَرَكَ الآخِرَةَ فَلَهُ النّارُ . (6)

.


1- .فُواق ناقة : هو ما بين الحَلْبتين من الراحة (النهاية : ج 3 ص 479 «فوق») .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 185 ح 1657 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 933 ح 2792 ، سنن النسائي : ج 6 ص 25 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 87 ح 2410 ، سنن ابي داوود : ج 3 ص 21 ح 2541 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 646 ح 2305 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 243 ح 22111 وليس في الثلاثة الأخيرة «من رجلٍ مسلم» وكلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 4 ص 293 ح 10556 .
3- .مشكاة الأنوار : ص 298 ح 916 .
4- .الكافي : ج 5 ص 2 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 122 ح 211 ، ثواب الأعمال : ص 225 ح 5 كلّها عن عمر بن أبان عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 674 ح 909 عن عمر بن أبان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مشكاة الأنوار : ص 269 ح 802 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 100 ص 9 ح 10 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 124 ، الاختصاص : ص 13 عن عمّار بن ياسر من دون إسنادٍ اليه عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 100 ص 41 ح 46 ؛ الطبقات الكبرى : ج 3 ص 258 ، تاريخ دمشق : ج 43 ص 465 كلاهما عن عمّار بن ياسر من دون إسنادٍ إليه عليه السلام .
6- .تاريخ دمشق : ج 65 ص 323 ح 13289 عن أبي هريرة وابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 3 ص 227 ح 6276 .

ص: 387

د _ زهدورزى

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مرد مسلمانى كه به اندازه فاصله دو بار دوشيدن شتر (1) در راه خدا بجنگد ، بهشت بر او واجب مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه خداوند به او زيبايى و ثروتى دهد و او در زيبايى اش پاك دامنى ورزد و از ثروتش ببخشد ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوبى ، سراسر در شمشير و زير سايه شمشير است و مردم را چيزى جز شمشير ، راست نمى كند . شمشيرها كليدهاى بهشت و دوزخ اند.

امام على عليه السلام :بهشت ، زير نوك نيزه هاست.

د _ زهدورزىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دنيا و آخرت برايش پيش آيد و او آخرت را بگيرد و دنيا را بگذارد ، بهشتى است و اگر دنيا را بگيرد و آخرت را بگذارد ، دوزخى است .

.


1- .كنايه از زمان اندك است.

ص: 388

الإمام عليّ عليه السلام :ثَمَنُ الجَنَّةِ الزُّهدُ فِي الدُّنيا. (1)

عنه عليه السلام :طَلاقُ الدُّنيا مَهرُ الجَنَّةِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :لا يَجمَعُ اللّهُ لِمُؤمِنٍ الوَرَعَ وَالزُّهدَ فِي الدُّنيا إِلّا رَجَوتُ لَهُ الجَنَّةَ . (3)

ه_ _ السَّماحَةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :دَخَلَ رَجُلٌ الجَنَّةَ بِسَماحَتِهِ قاضِيا وَمُتَقاضِيا. (4)

و _ حُسنُ السَّرِيرَةِالإمام عليّ عليه السلام :لا يَفُوزُ بِالجَنَّةِ إِلّا مَن حَسُنَت سَرِيرَتُهُ ، وَخَلُصَت نِيَّتُهُ . (5)

عنه عليه السلام :إِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ يُدخِلُ بِصِدقِ النِّيَّةِ وَالسَّرِيرَةِ الصّالِحَةِ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ الجَنَّةَ . (6)

.


1- .غرر الحكم : ح 4700 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 218 ح 4272.
2- .غرر الحكم : ح 5989 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 317 ح 5532 .
3- .الأمالي للمفيد : ص 149 ح 7 ، ثواب الأعمال : ص 163 ح 1 كلاهما عن إبراهيم الكرخي ، أعلام الدين : ص 390 نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 307 ح 32.
4- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 662 ح 6981 ، مجمع الزوائد : ج 4 ص 130 ح 6311 كلاهما عن عبد اللّه بن عمرو.
5- .غرر الحكم : ح 10868 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 535 ح 9806.
6- .نهج البلاغة : الحكمة 42 ، وقعة صفّين : ص 529 عن عبد الرحمن بن جندب وليس فيه «من يشاء» ، الأمالي للطوسي : ص 602 ح 1245 عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني عن الإمام الجواد عن آبائه عنه عليهم السلام نحوه ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 104 ح 99 عن عبد الرحمن بن حرب ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 174 ح 2436 وفيهما «جمّا» بدل «من يشاء» ، بحار الأنوار : ج 71 ص 367 ح 16 ؛ تاريخ الطبري : ج 5 ص 60 عن عبد الرحمن بن جندب عن أبيه وفيه «عالما جمّا» بدل «من يشاء».

ص: 389

ه _ گذشت
و _ نيكويى نهاد

امام على عليه السلام :بهاى بهشت ، پشت كردن به دنياست.

امام على عليه السلام :طلاق دادن دنيا ، كابين بهشت است.

امام صادق عليه السلام :خداوند ، پارسايى و زهدورزى در دنيا را در هيچ مؤمنى گرد نمى آورد ، مگر آن كه برايش اميد بهشت دارم.

ه _ گذشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردى به سبب آن كه در قرض دادن و پس گرفتن قرض ، گذشت داشت ، به بهشت رفت.

و _ نيكويى نهادامام على عليه السلام :به بهشت دست نمى يابد ، مگر آن كه نيكو نهاد (خوش قلب) و پاك نيّت باشد.

امام على عليه السلام :خداوندِ منزّه ، به سبب درستىِ نيّت و نهاد پاك ، هر يك از بندگانش را كه بخواهد ، به بهشت مى برد.

.

ص: 390

ز _ حُسنُ الخُلُقِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئِلَ عَن أَكثَرِ ما يَلِجُ النّاسُ بِهِ الجَنَّةَ ، قالَ _: حُسنُ الخُلُقِ . (1)

الكافي عن فضيل :قالَ (2) : صَنائِعُ المَعرُوفِ وَحُسنُ البِشرِ يُكسِبانِ المَحَبَّةَ وَيُدخِلانِ الجَنَّةَ ، وَالبُخلُ وَعُبُوسُ الوَجهِ يُبعِدانِ مِنَ اللّهِ وَيُدخِلانِ النّارَ . (3)

ح _ كَظمُ الغَيظِالمعجم الأوسط عن أبي الدَّرداء :قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، دُلَّنِي عَلى عَمَلٍ يُدخِلُنِي الجَنَّةَ ، قالَ : لا تَغضَب وَلَكَ الجَنَّةُ . (4)

السُّنن الكبرى عن أبي سعيد الخدري :جاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً أَدخُلُ بِهِ الجَنَّةَ وَأَقلِل، لَعَلِّي أَعقِل! قالَ : لا تَغضَب . (5)

ط _ سَترُ العَيبِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَرَى امرُؤٌ مِن أَخِيهِ عَورَةً فَيَستُرُها إِلّا سَتَرَهُ اللّهُ وَأَدخَلَهُ الجَنَّةَ . (6)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 143 ح 7912 ، مسند الطيالسي : ص 324 ح 2474 وفيه «تقوى اللّه وحسن الخلق» وكلاهما عن أبي هريرة .
2- .الظاهر أنّه مضمر، والضمير في «قال» راجع إلى الباقر أو الصادق عليهماالسلام ، وكأنّه سقط من النسّاخ أو الرواة. وصنايع المعروف : الإحسان إلى الغير بما يعرف حسنه شرعا وعقلاً، وكأنّ الإضافة للبيان (مرآة العقول : ج 8 ص 179).
3- .الكافي : ج 2 ص 103 ح 5 ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 344 ح 22 نقلاً عن كتاب الأخلاق لأبي القاسم الكوفي نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 172 ح 40.
4- .المعجم الأوسط : ج 3 ص 25 ح 2353 ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 154 الرقم 121 عن عبد الرحمن بن دلهم ، كنز العمّال : ج 3 ص 521 ح 7710.
5- .السنن الكبرى : ج 10 ص 181 ح 20280 ؛ منية المريد : ص 320 عن أبي الدرداء وليس فيه «وأقلل لعليّ أعقل» ، بحار الأنوار : ج 73 ص 264 ح 8 .
6- .المعجم الكبير : ج 17 ص 288 ح 795 عن عتبة بن عامر ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 279 ح 885 ، المطالب العالية : ج 2 ص 396 ح 2563 كلاهما عن أبي سعيد الخدري وليس فيهما «ستره اللّه » ، كنز العمّال : ج 3 ص 251 ح 6397 .

ص: 391

ز _ نيكويى اخلاق
ح _ فرو خوردن خشم
ط _ عيبپوشى

ز _ نيكويى اخلاقپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ اين سؤال كه : بيشترين چيزى كه مردم به سبب آن به بهشت مى روند ، چيست؟ _: نيكويى اخلاق .

الكافى_ به نقل از فضيل _: فرمود (1) : «نيكوكارى و خوش رويى ، محبّت مى آورند و به بهشت مى برند ، و بخل و ترش رويى ، از خدا دور مى گردانند و به دوزخ مى برند» .

ح _ فرو خوردن خشمالمعجم الأوسط_ به نقل از ابو دَرداء _: گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا به كارى راه نمايى فرما كه مرا به بهشت ببرد . فرمود : «خشم مگير . بهشت ، از آنِ تو خواهد بود» .

السنن الكبرى_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! به من عملى را بياموز كه با آن به بهشت روم . مختصر باشد تا بفهمم ! فرمود : «خشم مگير» .

ط _ عيبپوشىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از برادرش عيبى ببيند و آن را بپوشاند ، بى گمان ، خداوند نيز براى او پرده پوشى مى كند و او را به بهشت مى برد .

.


1- .مقصود ، امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام است.

ص: 392

ي _ ذِكرُ القَبرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ذِكرُ القَبرِ يُقَرِّبُكُم مِنَ الجَنَّةِ . (1)

ك _ حُسنُ الظَّنِّ بِاللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُم حَتّى يُحسِنَ ظَنَّهُ بِاللّهِ عز و جل، فَإِنَّ حُسنَ الظَّنِّ بِاللّهِ ثَمَنُ الجَنَّةِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :مَن حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ فازَ بِالجَنَّةِ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :يُؤتى بِعَبدٍ يَومَ القِيامَةِ ظالِمٍ لِنَفسِهِ ، فَيَقُولُ اللّهُ تَعالى لَهُ : أَلَم آمُركَ بِطاعَتِي؟ أَلَم أَنهَكَ عَن مَعصِيَتِي ؟ فَيَقُولُ : بَلى يا رَبِّ ، وَلَكِن غَلَبَت عَلَيَ شَهوَتِي ، فَإِن تُعَذِّبْني فَبِذَنبِي ، لَم تَظلِمنِي . فَيَأمُرُ اللّهُ بِهِ إِلَى النّارِ ، فَيَقُولُ : ما كانَ هذا ظَنِّي بِكَ ، فَيَقُولُ : ما كانَ ظَنُّكَ بِي؟ قالَ : كانَ ظَنِّي بِكَ أَحسَنَ الظَّنِّ . فَيَأمُرُ اللّهُ بِهِ إِلَى الجَنَّةِ . فَيَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى : لَقَد نَفَعَكَ حُسنُ ظَنِّكَ بِيَ السَّاعَةَ . (4)

عنه عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ آخِرَ عَبدٍ يُؤمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ ، فَإِذا أُمِرَ بِهِ التَفَتَ ، فَيَقُولُ الجَبّارُ : رُدُّوهُ ، فَيَرُدُّونَهُ ، فَيَقُولُ لَهُ : لِمَ التَفَتَّ إِلَيَ؟ فَيَقُولُ : يا رَبِّ ، لَم يَكُن ظَنِّي بِكَ هَذا! فَيَقُولُ : وَما كانَ ظَنُّكَ بِي؟ فَيَقُولُ : يا رَبِّ كانَ ظَنِّي بِكَ أَن تَغفِرَ لِي خَطِيئَتِي، وَتُسكِنَنِي جَنَّتَكَ . قالَ : فَيَقُولُ الجَبّارُ : يا مَلائِكَتِي، لا وَعِزَّتِي وَجَلالِي وَآلائِي وَعُلُوِّي وَارتِفاعِ مَكانِي! ما ظَنَّ بِي عَبدِي ساعَةً مِن خَيرٍ قَطُّ ، وَلَو ظَنَّ بِي ساعَةً مِن خَيرٍ ما رَوَّعتُهُ بِالنّارِ . أَجِيزُوا لَهُ كَذِبَهُ ، فَأَدخِلُوهُ الجَنَّةَ . ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَيسَ مِن عَبدٍ يَظُنُّ بِاللّهِ خَيرا إِلّا كانَ عِندَ ظَنِّهِ بِهِ ، وَذَلِكَ قَولُهُ : «وَ ذَ لِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِى ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُم مِّنَ الْخَ_سِرِينَ » (5) . (6)

.


1- .كنز العمّال : ج 15 ص 864 ح 43438 و ص 918 ح 43584 كلاهما نقلاً عن الديلمي عن معاذ.
2- .الأمالي للطوسي : ص 379 ح 814 عن أنس ، مشكاة الأنوار : ص 78 ح 152 ، جامع الأخبار : ص 264 ح 715 ، روضة الواعظين : ص 551 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 385 ح 46 ؛ تاريخ بغداد : ج 1 ص 396 ، تاريخ دمشق : ج 13 ص 408 ح 3337 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 137 ح 5861 .
3- .غرر الحكم : ح 8840 و ح 8457 وليس فيه «باللّه » ، عيون الحكم والمواعظ : ص 435 ح 7527 وفيه «أحسن» بدل «حَسن».
4- .المحاسن : ج 1 ص 94 ح 55 عن عليّ بن رئاب ، نوادر الأخبار : ص 350 ح 3 وفيه «منعك» بدل «نفعك» ، بحار الأنوار : ج 7 ص 288 ح 4.
5- .فصّلت : 23.
6- .تفسير القمّي : ج 2 ص 264 ، ثواب الأعمال : ص 206 ح 1 من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 97 ح 262 كلاهما نحوه وكلّها عن عبد الرحمن بن الحجّاج ، بحار الأنوار : ج 70 ص 384 ح 42 وراجع : الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 361.

ص: 393

ى _ ياد كردن گور
ك _ گمان نيك داشتن به خدا

ى _ ياد كردن گورپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كردن گور ، شما را به بهشت ، نزديك مى گرداند.

ك _ گمان نيك داشتن به خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما بكوشد تا با گمان نيك به خداى عز و جل ، از دنيا برود ؛ چرا كه گمان نيك داشتن به خداوند ، بهاى بهشت است.

امام على عليه السلام :هر كس به خدا گمان نيك داشته باشد ، به بهشت دست مى يابد.

امام صادق عليه السلام :روز قيامت ، بنده اى را كه به خويشتن ستم كرده است ، مى آورند و خداى بلندمرتبه به او مى فرمايد : «آيا فرمانت ندادم كه از من اطاعت كنى؟ آيا تو را از نافرمانى ام نهى نكردم؟» . او مى گويد : چرا ، اى پروردگار من ؛ امّا شهوتم بر من چيره آمد . پس اگر مرا عذاب كنى ، به سبب گناه خود من است و تو به من ستم نكرده اى . خداوند ، دستور دهد كه او را به دوزخ برند . بنده مى گويد : گمان من به تو ، اين نبود ! خداوند مى فرمايد : «گمان تو به من ، چه بود؟» بنده مى گويد : نيكوترين گمان را به تو داشتم . پس خداوند ، دستور مى دهد كه او را به بهشت ببرند و مى فرمايد : «گمان نيك تو به من ، اكنون به دادت رسيد».

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آخرين بنده اى را كه دستور داده مى شود به دوزخ ببرند ، صورتش را به طرف خدا بر مى گرداند . پادشاه عالم مى فرمايد : او را برگردانيد . او را بر مى گردانند . به او مى فرمايد : چرا صورتت را به سوى من گرداندى؟ مى گويد : خداوندا ! گمانم به تو ، چنين نبود! خداوند مى فرمايد : گمانت به من ، چه بود؟ مى گويد : خداوندا ! گمانم به تو ، اين بود كه گناهم را مى آمرزى و مرا در بهشت جاى مى دهى . پادشاه عالم مى فرمايد : اى فرشتگان من! نه ! به عزّت و جلالم و به نعمت هايم و به والايىِ مقام و بلندىِ جايگاهم سوگند كه اين بنده ام هرگز لحظه اى به من گمان نيك نداشته است و اگر لحظه اى گمان نيك مى داشت ، او را به آتش نمى ترساندم . دروغش را راست پنداريد و او را به بهشت ببريد» . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس فرمود : «هيچ بنده اى نيست كه به خدا گمان نيك بَرَد ، مگر آن كه مطابق گمانش به او ، با وى رفتار مى شود . اين ، سخن خود اوست كه : «و همين گمانتان كه در باره پروردگارتان برديد ، شما را هلاك كرد و از زيانكاران شديد» ».

.

ص: 394

ل _ الإِنصافُ فِي مُعاشَرَةِ النّاسِالكافي عن أبي البلاد رفعه :جاءَ أَعرابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وَهُوَ يُرِيدُ بَعضَ غَزَواتِهِ ، فَأَخَذَ بِغَرزِ راحِلَتِهِ ، فقَالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً أَدخُلُ بِهِ الجَنَّةَ . فَقالَ : ما أَحبَبتَ أَن يَأتِيَهُ النّاسُ إِلَيكَ فَأْتِهِ إِلَيهِم ، وَما كَرِهتَ أَن يَأتِيَهُ النّاسُ إِلَيكَ فَلاتَأتِهِ إِلَيهِم . خَلِّ سَبِيلَ الرّاحِلَةِ . (1)

مسند ابن حنبل عن خالد بن عبد اللّه القسريِّ :حَدَّثَنِي أَبِي عَن جَدِّي أَنَّهُ قالَ : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَتُحِبُّ الجَنَّةَ ؟ قالَ : قُلتُ : نَعَم ، قالَ : فَأَحِبَّ لِأَخِيكَ ما تُحِبُّ لِنَفسِكَ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يُزُحزَحَ عَنِ النّارِ وَيَدخُلَ الجَنَّةَ ، فَلتُدرِكهُ مَوتَتُهُ وَهُو يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ، وَليَأتِ إِلَى النّاسِ الَّذِي يُحِبُّ أَن يَأتُوا إِلَيهِ . (3)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 146 ح 10 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 21 ح 45 ، مستطرفات السرائر : ص 152 ح 3 ، مشكاة الأنوار : ص 319 ح 1009 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 36 ح 31 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 594 ح 16655 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 186 ح 7313 وزاد فيه «المسلم» بعد «لأخيك» ، تاريخ دمشق : ج 16 ص 136 ح 3870 وفيه «لأحد المسلمين» بدل «أخيك» وج 33 ص 372 ح 6898 ، كنز العمّال : ج 15 ص 793 ح 43147 .
3- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1307 ح 3956 ، صحيح مسلم : ج 3 ص 1473 ح 46 ، سنن النسائي : ج 7 ص 153 ، السنن الكبرى : ج 8 ص 292 ح 16692 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 556 ح 6513 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص والأربعة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 53 ح 14813 .

ص: 395

ل _ انصاف داشتن در معاشرت با مردم

ل _ انصاف داشتن در معاشرت با مردمالكافى_ به نقل از ابو البلاد ، در حديثى كه سند آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله رسانده است _: پيامبر صلى الله عليه و آله آماده رفتن به يكى از جنگ ها بود كه باديه نشينى آمد و ركاب اشتر ايشان را گرفت و گفت : اى پيامبر خدا ! به من كارى بياموز كه با انجام دادن آن به بهشت بروم . فرمود : «هر رفتارى كه دوست دارى مردم با تو بكنند ، تو با آنان همان كن و هر رفتارى كه خوش ندارى مردم با تو انجام دهند ، تو نيز با آنان چنان مكن . راه را بر شتر بگشاى» .

مسند ابن حنبل_ به نقل از خالد بن عبد اللّه قسرى _: پدرم از جدّم برايم حديث كرد كه : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا بهشت را دوست دارى؟» . گفتم : آرى . فرمود : «پس آنچه را براى خود دوست دارى ، براى برادرت نيز دوست بدار» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خوش دارد كه از آتشْ دور داشته شود و به بهشت وارد شود ، بايد مرگ در حالى به سراغش بيايد كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد و با مردم نيز آن گونه رفتار كند كه دوست دارد آنان با او رفتار كنند.

.

ص: 396

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يُزَحزَحَ عَنِ النّارِ وَيَدخُلَ الجَنَّةَ فَلتَأتِهِ مَنِيَّتُهُ وَهُوَ يَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ وَرَسُولُهُ ، وَيَأتِي إِلَى النّاسِ ما يُحِبُّ أَن يُؤتى إِلَيهِ . (1)

م _ خِدمَةُ العِيالِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، مَن لَم يَأنَف مِن خِدمَةِ العِيالِ دَخَلَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ . يا عَلِيُّ ، خِدمَةُ العِيالِ كَفّارَةٌ لِلكَبائِرِ ، وَتُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ ، وَمُهُورُ حُورِ العِينِ ، وَتَزِيدُ فِي الحَسَناتِ وَالدَّرَجاتِ . يا عَلِيُّ ، لا يَخدُمُ العِيالَ إِلّا صِدِّيقٌ أَو شَهِيدٌ أَو رَجُلٌ يُرِيدُ اللّهُ بِهِ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (2)

ن _ الإِحسانُ إِلَى البَناتِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عالَ ثَلاثَ بَناتٍ ، فَأَدَّبَهُنَّ وَزَوَّجَهُنَّ وَأَحسَنَ إِلَيهِنَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ . (3)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 84 ح 4741 ، مسند الشاميّين : ج 1 ص 354 ح 613 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 590 ح 1 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 23 الرقم 976 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 122 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو والأربعة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 58 ح 188 ؛ مجمع البيان : ج 3 ص 21 وفيه «يحبّ أن يأتي» بدل «يأتي» .
2- .جامع الأخبار : ص 275 ح 751 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 104 ص 132 ح 1 .
3- .سنن ابي داوود : ج 4 ص 338 ح 5147 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 193 ح 11924 كلاهما عن أبي سعيد الخدري وفيه «رحمهنّ» بدل «زوّجهنّ» ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 6 ص 103 ح 1 عن جابر بن عبد اللّه نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 449 ح 45373 .

ص: 397

م _ خدمت به خانواده
ن _ نيكى كردن به دختران

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خوش دارد كه از آتش دوزخ به دور داشته شود و به بهشت برود ، بايد در حالى مرگ ، او را در رسد كه گواهى مى دهد معبودى جز خداى يگانه نيست و محمّد ، بنده و فرستاده اوست ، و نيز با مردم آن كند كه دوست دارد با او چنان شود.

م _ خدمت به خانوادهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به امام على عليه السلام _: اى على! كسى كه از خدمت كردن به خانواده عارش نيايد ، بدون حسابرسى به بهشت وارد مى شود . اى على! خدمت به خانواده ، زداينده گناهان بزرگ است ، خشم پروردگار را فرو مى نشاند ، كابين سيه چشمان بهشتى است و بر حَسَنات و درجات مى افزايد . اى على! به خانواده خدمت نمى كند ، مگر صدّيق يا شهيد يا مردى كه خدا برايش خير دنيا و آخرت را مى خواهد.

ن _ نيكى كردن به دخترانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس سه دختر داشته باشد و آنها را تربيت كند و شوهر دهد و به ايشان نيكى كند ، بهشتى است .

.

ص: 398

س _ تَكَفُّلُ الأَيتامِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كَفى يَتِيما فِي نَفَقَتِهِ بِمالِهِ حَتَّى يَستَغنِيَ ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اليَتِيمَ إِذا بَكى اهتَزَّ لَهُ العَرشُ ، فَيَقُولُ الرَّبُّ تَبارَكَ وَتَعالى : مَن هَذا الَّذِي أَبكى عَبدِي ! اَلَّذِي سَلَبتُهُ أَبَوَيهِ فِي صِغَرِهِ ؟! فَوَعِزَّتِي وَجَلالِي لا يُسكِتُهُ أَحَدٌ إِلّا أَوجَبتُ لَهُ الجَنَّةَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ضَمَّ يَتِيما بَينَ المُسلِمِينَ فِي طَعامِهِ وَشَرابِهِ حَتَّى يَستَغنِيَ عَنهُ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ ، وَمَن أَدرَكَ والِدَيهِ أَو أَحَدَهُما ثُمَّ لَم يَبَرَّهُما ثُمَّ دَخَلَ النّارَ فَأَبعَدَهُ اللّهُ ، وَأَيُّما مُسلِمٍ أَعتَقَ رَقَبةً مُسلِمَةً كانَت فَكاكَهُ مِنَ النّارِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ضَمَّ يَتِيما لَهُ أَو لِغَيرِهِ حَتّى يُغنِيَهُ اللّهُ عَنهُ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ضَمَّ يَتِيما بَينَ أَبَوَينِ مُسلِمَينِ إِلى طَعامِهِ وَشَرابِهِ حَتّى يَستَغنِيَ عَنهُ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ ، وَمَن أَعتَقَ امْرأً مُسلِما كانَ فَكاكَهُ مِنَ النّارِ ؛ يُجزي بِكُلِّ عُضوٍ مِنهُ عُضوا مِنهُ مِنَ النّارِ . (5)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 372 ح 5762 ، مستطرفات السرائر : ص 119 ح 1 كلاهما عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 335 ح 2656 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تهذيب الأحكام : ج 9 ص 177 ح 714 عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام ، تحف العقول : ص 198 عن الإمام عليّ عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 58 ح 3 .
2- .ثواب الأعمال : ص 237 ح 1 عن أبي مريم الأنصاري ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 188 ح 573 ، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 172 عن العالم عليه السلام ، مجمع البيان : ج 10 ص 767 عن عمر نحوه ، بحار الأنوار : ج 82 ص 80 ح 16 .
3- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 433 ح 922 ، مسند الطيالسي : ص 187 ح 1322 ، تاريخ دمشق : ج 41 ص 486 ح 8341 كلّها عن أبي مالك أو ابن مالك ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 28 ح 19052 عن مالك بن عمرو القشيري نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 854 ح 43397 .
4- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 290 ح 5345 عن عديّ بن حاتم ، كنز العمّال : ج 3 ص 169 ح 6000 ؛ مشكاة الأنوار : ص 291 ح 882 وفيه «بين أبوين مسلمين» بدل «له أو لغيره» .
5- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 27 ح 19047 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 62 كلاهما عن مالك بن الحارث ، المعجم الكبير : ج 19 ص 300 ح 670 عن مالك بن عمرو .

ص: 399

س _ سرپرستى يتيمان

س _ سرپرستى يتيمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مخارج يتيمى را از مال خود به عهده گيرد تا او بى نياز شود ، البتّه بهشت بر او واجب مى گردد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يتيم بگريد ، عرش از گريه او به لرزه در مى آيد و پروردگار بزرگ و والا مى فرمايد : «كيست آن كه بنده مرا كه در خُردى ، پدر و مادرش را از او گرفتم ، گرياند؟ به عزّت و جلالم سوگند كه هر كس او را ساكت كند ، بهشت را بر وى واجب مى گردانم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يتيم مسلمانى را آب و غذا دهد تا آن گاه كه او از وى بى نياز شود ، البتّه بهشت برايش واجب مى گردد . هر كس پدر و مادر خود يا يكى از آن دو را در يابد و به آنها نيكى نكند و به دوزخ رود ، خدا او را [ از رحمتش ]دور مى كند . هر مسلمانى بنده اى مسلمان را آزاد كند ، اين ، مايه آزادى او از آتش دوزخ مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يتيمى از خود يا ديگران را سرپرستى كند تا خداوند ، آن يتيم را از او بى نياز گرداند ، بهشت برايش واجب مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يتيمى را كه پدر و مادرش مسلمان بوده اند ، آب و غذا دهد تا آن گاه كه وى از او بى نياز گردد ، البتّه بهشت برايش واجب مى شود و هر كس مرد مسلمانى را آزاد كند ، اين ، سبب آزادى او از آتش دوزخ مى شود و به ازاى هر عضوى از آن شخص [كه آزاد مى شود] ، عضوى از او از آتش مى رهد.

.

ص: 400

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ضَمَّ يَتِيما بَينَ أَبَوَيهِ فَلَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ . (1)

ع _ إِطعامُ المَساكِينَرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مِسكِينا للّهِِ عز و جل دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)

الإمام الباقر عليه السلام :لَمّا كَلَّمَ اللّهُ مُوسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام ، قالَ مُوسى : ... إِلهِي ، ما جَزاءُ مَن أَطعَمَ مِسكِينا ابتِغاءَ وَجهِكَ ؟ قالَ : يا مُوسى ، آمُرُ مُنادِيا يُنادِي يَومَ القِيامَةِ عَلى رُؤُوسِ الخَلائِقِ : فُلانُ بنُ فُلانٍ مِن عُتَقاءِ اللّهِ مِنَ النّارِ . (3)

المحاسن عن معمَّر بن خلّاد :كانَ أَبُو الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام إِذا أَكَلَ أُتِيَ بِصَحفَةٍ ، فَتُوضَعُ قُربَ مائِدَتِهِ ، فَيَعمِدُ إِلى أَطيَبِ الطَّعامِ مِمّا يُؤتى بِهِ ، فَيَأخُذُ مِن كُلِّ شَيءٍ شَيئا ، فَيُوضَعُ فِي تِلكَ الصَّحفَةِ ، ثُمَّ يَأمُرُ بِها لِلمَساكِينِ ، ثُمَّ يَتلُو هَذِهِ الآيَةَ : «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» (4) ، ثُمَّ يَقُولُ : عَلِمَ اللّهُ عز و جل أَن لَيسَ كُلُّ إِنسانٍ يَقدِرُ عَلى عِتقِ رَقَبَةٍ ، فَجَعَلَ لَهُم سَبِيلاً إِلَى الجَنَّةِ بِإِطعامِ الطَّعامِ . (5)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 28 ح 19048 عن عمرو بن مالك أو مالك بن عمرو ، المعجم الكبير : ج 19 ص 300 ح 669 عن مالك بن عمرو نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 317 ح 29583 وراجع : الدرّ المنثور : ج 2 ص 528 و 529 .
2- .تاريخ دمشق : ج 43 ص 567 ح 9414 عن حذيفة بن اليمان ، كنز العمّال : ج 16 ص 228 ح 44266 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 88 ح 68 عن زياد بن المنذر ، الأمالي للصدوق : ص 276 ح 307 عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني عن الإمام الهادي عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 69 ص 383 ح 46 .
4- .البلد : 11 .
5- .المحاسن : ج 2 ص 151 ح 1404 ، الكافي : ج 4 ص 52 ح 12 وليس فيه «بإطعام الطعام» ، بحار الأنوار : ج 49 ص 97 ح 11 .

ص: 401

ع _ اِطعام مستمندان

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يتيمى را كه پدر و مادرش را از دست داده ، سرپرستى كند ، قطعا اهل بهشت خواهد بود .

ع _ اِطعام مستمندانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مستمندى را به خاطر خداوند عز و جل غذا دهد ، به بهشت مى رود .

امام باقر عليه السلام :آن گاه كه خدا با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت ، موسى گفت : ... بار خدايا ! پاداش كسى كه به خاطر تو مستمندى را غذا دهد ، چيست؟ فرمود : «اى موسى! در روز رستاخيز به آوازگرى فرمان مى دهم كه در برابر همگان آواز سردهد : كه فلان پسر فلان ، از آزادشدگان خدا از آتش است» .

المحاسن_ به نقل از معمّر بن خلّاد _: امام رضا عليه السلام هر گاه غذا مى خورد ، سينى اى مى آوردند و كنار سفره اش مى نهادند . ايشان به طرف لذيذترين غذاهايى كه آورده شده بود ، دست مى برد و از هر چيزى مقدارى بر مى داشت و در آن سينى مى گذاشت و سپس دستور مى داد كه آنها را به مستمندان بدهند و آن گاه ، اين آيه را مى خواند : « و نخواست از گردنه بالا رود» . سپس مى فرمود : «خداوند عز و جلمى دانست كه هر انسانى قادر نيست برده اى آزاد كند . از اين رو با [ امر به ] اطعام كردن ، راهى به سوى بهشت براى آنان قرار داد» .

.

ص: 402

ف _ إِطعامُ المُؤمِنِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مَرِيضا شَهوَتَهُ أَطعَمَهُ اللّهُ عز و جل مِن ثِمارِ الجَنَّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مِسكِينا فِي يَومِ سَغَبٍ (2) حَتّى يُشبِعَهُ ، أَدخَلَهُ اللّهُ عز و جليَومَ القِيامَةِ مِن بابٍ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ لا يَدخُلُ فِيها إِلّا مَن عَمِلَ مِثلَ ما عَمِلَهُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ كَبِدا جائِعا ، أَطعَمَهُ اللّهُ مِن أَطيَبِ طَعامِ الجَنَّةِ يَومَ القِيامَةِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مُؤمِنا حَتّى يُشبِعَهُ مِن سَغَبٍ ، أَدخَلَهُ اللّهُ بابا مِن أَبوابِ الجَنَّةِ لا يَدخُلُهُ إِلّا مَن كانَ مِثلَهُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مُؤمِنا مِن جُوعٍ أَطعَمَهُ اللّهُ تَعالى مِن ثِمارِ الجَنَّةِ ، وَمَن سَقاهُ مِن ظَمَا?سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحِيقِ المَختُومِ . (6)

الإمام الصادق عليه السلام :ما أَرى شَيئا يَعدِلُ زِيارَةَ المُؤمِنِ إِلّا إِطعامَهُ ، وَحَقٌّ عَلَى اللّهِ أَن يُطعِمَ مَن أَطعَمَ مُؤمِنا مِن طَعامِ الجَنَّةِ . (7)

.


1- .المعجم الكبير : ج 6 ص 241 ح 6107 عن سلمان ، كنز العمّال : ج 15 ص 791 ح 43131 نقلاً عن أبي الشيخ وحلية الأولياء عن أبي سعيد الخدري ؛ الدعوات : ص 230 ح 639 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 224 ح 32 .
2- .سَغِبَ سَغَبا : جاعَ ، والمسغَبَة : المجاعة . وقيل : لا يكون السَّغب إلّا الجوع مع التعب (المصباح المنير : ص 278 «سغب») .
3- .الفردوس : ج 3 ص 577 ح 5808 عن جابر .
4- .تاريخ دمشق : ج 27 ص 241 ح 5798 ، كنز العمّال : ج 6 ص 424 ح 16375 نقلاً عن الديلمي وكلاهما عن عبد اللّه .
5- .المعجم الكبير : ج 20 ص 85 ح 162 ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 259 ح 2208 كلاهما عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 6 ص 424 ح 16374 .
6- .مصادقة الإخوان : ص 145 ح 1 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الكافي : ج 2 ص 201 ح 5 ، الأمالي للمفيد : ص 9 ح 5 ، ثواب الأعمال : ص 164 ح 2 كلّها عن أبي حمزة عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، المؤمن : ص 63 ح 161 عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، قرب الإسناد : ص 120 ح 422 عن الحسين بن علوان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 69 ص 382 ح 44 .
7- .الكافي : ج 2 ص 203 ح 17 عن أبي شبل ، بحار الأنوار : ج 74 ص 378 ح 79 .

ص: 403

ف _ اطعام مؤمن

ف _ اطعام مؤمنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به بيمارى ، آنچه را كه او دلش هوس كرده است بخوراند ، خداوند عز و جل از ميوه هاى بهشت به او خواهد خوراند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در روزگار قحطى ، مستمندى را سير كند ، خداوند عز و جلدر روز قيامت ، او را از درى وارد بهشت مى كند كه تنها كسى از آن در وارد مى شود كه كارى همانند او كرده باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس جگر گرسنه اى را غذا دهد ، خداوند در روز قيامت ، از بهترين غذاهاى بهشت به او مى خوراند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مؤمنى را غذا دهد تا آن كه از گرسنگى سيرش كند ، خداوند ، او را از آن درى وارد بهشت مى كند كه تنها امثال او از آن در وارد مى شوند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مؤمن گرسنه اى را غذا دهد ، خداى بلندمرتبه از ميوه هاى بهشت به او مى خوراند و هر كس مؤمن تشنه اى را آب دهد ، خداوند از شراب ناب و سر به مُهر [ بهشتى ] ، به او مى نوشاند.

امام صادق عليه السلام :من كارى را كه با ديدار با مؤمن برابرى كند ، نمى شناسم ، مگر اطعام كردن او را ، و بر خداست كه به كسى كه مؤمنى را اطعام كند ، از خوراك بهشت بخوراند.

.

ص: 404

المحاسن عن ابن القدّاح عن الإمام الصّادق عليه السلام :مِن مُوجِباتِ الجَنَّةِ وَالمَغفِرَةِ إِطعامُ الطَّعامِ اَلسَّغبانَ . ثُمَّ تَلا قَولَ اللّهِ عز و جل : «أَوْ إِطْعَ_مٌ فِى يَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ * يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ * أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ * ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ» (1) . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن أَطعَمَ عَشَرَةً مِنَ المُسلِمِينَ ، أَوجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ . (3)

عنه عليه السلام :ما مِن مُؤمِنٍ يُطعِمُ مُؤمِنا شُبعةً مِن طَعامٍ إِلّا أَطعَمَهُ اللّهُ مِن طَعامِ الجَنَّةِ ، وَلا سَقاهُ رَيَّهُ إِلّا سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحِيقِ المَختُومِ . (4)

ص _ قَضاءُ حاجَةِ المُسلِمِ وَإِدخالُ السُّرُورِ عَلَيهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عالَ بَيتا مِنَ المُسلِمِينَ فَلَهُ الجَنَّةُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَشى مَعَ أَخِيهِ فِي حاجَةٍ فَناصَحَهُ فِيها ، جَعَلَ اللّهُ بَينَهُ وَبَينَ النّارِ يَومَ القِيامَةِ سَبعَةَ (6) خَنادِقَ ، بَينَ الخَندَقِ وَالخَندَقِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ للّهِِ عِبادا يَفزَعُ إِلَيهِمُ النّاسُ فِي حَوائِجِهِم ، أُولَئِكَ هُمُ الآمِنُونَ مِن عَذابِ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ . (8)

.


1- .البلد : 14 _ 17 .
2- .المحاسن : ج 2 ص 145 ح 1381 ، الكافي : ج 2 ص 201 ح 6 ، ثواب الأعمال : ص 165 ح 1 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 361 ح 11 .
3- .المحاسن : ج 2 ص 157 ح 1427 عن حسين بن عليّ ، بحار الأنوار : ج 74 ص 367 ح 50 .
4- .المحاسن : ج 2 ص 152 ح 1407 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 74 ص 366 ح 43 .
5- .عوالي اللآلي : ج 3 ص 283 ح 16 .
6- .في المصدر : «سبع» ، والصواب ما أثبتناه .
7- .قضاء الحوائج لابن أبي الدنيا : ص 46 ح 35 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 200 كلاهما عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 6 ص 446 ح 16473 ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 375 ح 94 .
8- .تحف العقول : ص 52 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 157 ح 134 ؛ المعجم الكبير : ج 12 ص 274 ح 13334 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 118 ح 1007 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 225 كلّها عن ابن عمر نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 350 ح 16007 .

ص: 405

ص _ بر آوردن نياز مؤمن و شاد كردن او

المحاسن_ به نقل از ابن قدّاح _: امام صادق عليه السلام فرمود : «از چيزهايى كه موجب بهشت و آمرزش مى شود ، سير كردن گرسنه است» و سپس اين سخن خداى عز و جلرا تلاوت كرد : «يا در روز گرسنگى ، طعام دادن به يتيمى خويشاوند يا مستمندى خاك نشين است . علاوه بر اين ، از زمره كسانى است كه گرويده اند» .

امام صادق عليه السلام :هر كس ده مسلمان را اطعام كند ، خداوند ، بهشت را برايش واجب مى گرداند.

امام صادق عليه السلام :هر مؤمنى كه يك مؤمن گرسنه را غذا دهد ، خداوند از خوراك بهشت به او مى خوراند ، و هر گاه به مؤمن تشنه اى آب دهد ، خداوند از شراب ناب و سر به مُهر [بهشتى] ، به او مى نوشاند.

ص _ بر آوردن نياز مؤمن و شاد كردن اوپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خانواده مسلمانى را سرپرستى كند ، بهشتى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى حاجت برادرش او را همراهى كند و صادقانه در رفع حاجت او بكوشد ، خداوند در روز قيامت ، ميان وى و آتش دوزخ ، هفت خندق قرار مى دهد كه فاصله هر خندق با ديگرى به فاصله آسمان تا زمين است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بندگانى دارد كه مردم در حاجت هايشان به آنها پناه مى برند . اينان در روز قيامت ، از عذاب خدا ايمن اند .

.

ص: 406

عنه صلى الله عليه و آله :مَن شَفَعَ لِأَخِيهِ شَفاعَةً طَلَبَها إِلَيهِ ، نَظَرَ اللّهُ عز و جل إِلَيهِ ، وَكانَ حَقّا عَلَى اللّهِ أَلّا يُعَذِّبَهُ أَبَدا . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَدخَلَ عَلى مُؤمِنٍ سُرُورا فَقَد سَرَّنِي ، وَمَن سَرَّنِي فَقَدِ اتَّخَذَ عِندَ اللّهِ عَهدا ، وَمَنِ اتَّخَذَ عِندَ اللّهِ عَهدا فَلَن تَمَسَّهُ النّارُ أَبَدا . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَدخَلَ عَلى أَهلِ بَيتٍ مِنَ المُسلِمِينَ سُرُورا ، لَم يَرضَ اللّهُ لَهُ ثَوابا دُونَ الجَنَّةِ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ الجَنَّةَ لَتُساقُ (4) إِلى مَن سَعى لِأَخِيهِ المُؤمِنِ فِي قَضاءِ حَوائِجِهِ لِيُصلِحَ شَأنَهُ عَلى يَدَيهِ ، فَاستَبِقُوا النِّعَمَ بِذَلِكَ ، فَإِنَّ اللّهَ الكَرِيمَ يَسأَلُ الرَّجُلَ عَن جاهِهِ وَما بَذَلَهُ كَما يَسأَلُهُ عَن مالِهِ فِيمَ أَنفَقَهُ . (5)

الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ المُؤمِنَ لَتَرِدُ عَلَيهِ الحاجَةُ لِأَخِيهِ فَلا تَكُونُ عِندَهُ فَيَهتَمُّ بِها قَلبُهُ ، فَيُدخِلُهُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى بِهَمِّهِ الجَنَّةَ . (6)

.


1- .ثواب الأعمال : ص 344 ح 1 عن أبي هريرة وعبد اللّه بن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 371 ح 30 .
2- .سير أعلام النبلاء : ج 8 ص 543 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 542 نقلاً عن ابن مردويه ، كنز العمّال : ج 6 ص 431 ح 16411 نقلاً عن الدارقطني في الإفراد وأبي الشيخ في كتاب الثواب وكلّها عن ابن عبّاس .
3- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 289 ح 7519 ، المعجم الصغير : ج 2 ص 51 ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 164 الرقم 148 كلّها عن عائشة .
4- .في كنز العمّال : «تشتاق» .
5- .تاريخ بغداد : ج 3 ص 117 الرقم 1134 عن الحسن بن سعد عن أبيه ، كنز العمّال : ج 3 ص 781 ح 8737 .
6- .الكافي : ج 2 ص 196 ح 14 عن عبد اللّه بن محمّد الجعفي ، بحار الأنوار : ج 74 ص 331 ح 104 .

ص: 407

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى برادرش وساطتى كند كه آن را از او خواسته است ، خداوند عز و جل به او نظر مى كند و بر خداست كه هرگز عذابش نكند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مؤمنى را شاد كند ، مرا شاد كرده است و هر كس مرا شاد كند ، از خدا پيمانى ستانده است و هر كس از خدا پيمانى بستاند ، هرگز آتش دوزخ به او نمى رسد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به خانواده اى از مسلمانان شادى اى رساند ، خداوند براى او به پاداشى كمتر از بهشت ، رضايت نمى دهد.

امام على عليه السلام :كسى كه براى بر آوردن نيازهاى برادر مؤمنش بكوشد تا با دست خود ، گرفتارى او را برطرف كند ، بهشت به سويش سوق داده مى شود . پس با اين كار به سوى نعمت ها بشتابيد ؛ زيرا خداوند كريم ، همان گونه كه از شخص در باره دارايى اش مى پرسد كه آن را در چه راهى خرج كرده ، در باره منزلت اجتماعىِ او و ديگر چيزهايى كه به او بخشيده است نيز مى پرسد .

امام باقر عليه السلام :مؤمن ، حاجتى از برادرش به نزدش آورده مى شود و او چيزى ندارد تا آن را برآورده سازد ؛ ولى دلش بِدان اهتمام مى ورزد . خداى بزرگ و والا ، به خاطر همين اهتمامش ، او را به بهشت مى برد.

.

ص: 408

الإمام الصادق عليه السلام :مَن سَعى لِأَخِيهِ المُؤمِنِ فِي حاجَةٍ مِن حَوائِجِ الدُّنيا ، قَضَى اللّهُ عز و جللَهُ بِها سَبعِينَ حاجَةً مِن حَوائِجِ الآخِرَةِ ، أَيسَرُها أَن يُزَحزِحَهُ عَنِ النّارِ . (1)

عنه عليه السلام :ما مِن مُؤمِنٍ بَذَلَ جاهَهُ لِأَخِيهِ المُؤمِنِ إِلّا حَرَّمَ اللّهُ وَجهَهُ عَلَى النّارِ ، وَلَم يَمَسَّهُ قَتَرٌ وَلا ذِلَّةٌ يَومَ القِيامَةِ . (2)

رجال النجاشي عن محمّد بن إسماعيل بن بزيع عن الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ للّهِِ تَعالى بِأَبوابِ الظّالِمينَ مَن نَوَّرَ اللّهُ لَهُ البُرهانَ ، ومَكَّنَ لَهُ فِي البِلادِ ، لِيَدفَعَ بِهِم عَن أولِيائِهِ ، ويُصلِحَ اللّهُ بِهِم اُمورَ المُسلِمينَ ، إلَيهِم مَلجأُ المُؤمِنِ مِن الضُّرِّ ، وإلَيهِم يَفزَعُ ذُوالحاجَةِ مِن شيعَتِنا ، وبِهِم يُؤَمِّنُ اللّهُ رَوعَةَ المُؤمِنِ في دارِ الظَّلَمَةِ ، اُولِئكَ المُؤمِنونَ حَقّا ، اُولِئكَ اُمَناءُ اللّهِ في أرضِهِ ، اُولئِكَ نورٌ في رَعِيَّتِهِم يَومَ القِيامَةِ ، ويَزهَرُ نورُهُم لاِ?هلِ السَّماواتِ كَما تَزهَرُ الكَواكِبُ الدُّرِّيَّةُ لِأَهلِ الأَرضِ ، اولئِكَ مِن نورِهِم يَومَ القِيامَةِ تُضيءُ مِنهُمُ القِيامَةُ ، خُلِقوا وَاللّهِ لِلجَنَّةِ ، وخُلِقَتِ الجَنَّةُ لَهُم ، فَهَنيئا لَهُم ، ما عَلى أحَدِكُم أن لَو شاءَ لَنالَ هذا كُلَّهُ . قالَ : قُلتُ : بِماذا جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ؟ قالَ عليه السلام : يَكونُ مَعَهُم فَيَسُرُّنا بِإِدخالِ السُّرورِ عَلَى المُؤمِنينَ مِن شيعَتِنا ، فَكُن مِنهُم يا مُحَمَّدُ . (3)

ق _ زِيارَةُ الإِخوانِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن زارَ أَخاهُ فِي اللّهِ كانَ حَقّا عَلَى اللّهِ إِكرامُهُ ، وَإِذا أَكرَمَ اللّهُ تَعالى عَبدا أَدخَلَهُ الجَنَّةَ . (4)

.


1- .مستدرك الوسائل : ج 12 ص 409 ح 14451 نقلاً عن المفيد في الروضة .
2- .الأمالي للطوسي : ص 670 ح 1411 عن الحسين بن أبي غندر ، بحار الأنوار : ج 74 ص 317 ح 78 .
3- .رجال النجاشي : ج 2 ص 215 الرقم 894 .
4- .مستدرك الوسائل : ج 10 ص 379 ح 12217 نقلاً عن الأربعين لابن زهرة عن عائشة .

ص: 409

ق _ ديدار برادران

امام صادق عليه السلام :هر كس براى بر آورده شدن حاجتى از حاجت هاى دنيوى برادر مؤمنش بكوشد ، خداوند عز و جلبه ازاى آن ، هفتاد حاجت از حاجت هاى اخروى را برايش برآورده مى سازد كه كمترين آنها ، دور داشتن او از آتش دوزخ است.

امام صادق عليه السلام :هيچ مؤمنى نيست كه از موقعيت خود براى [ حلّ مشكل ] برادر مؤمنش استفاده كند ، مگر آن كه خداوند ، روى او را بر آتش حرام مى گرداند و در روز قيامت ، گرد خوارى بر او نمى نشيند .

رجال النجاشى_ به نقل از محمّد بن اسماعيل بن بزيع _: امام رضا عليه السلام فرمود : «خداى بلندمرتبه ، در دستگاه ستمگران ، كسانى را دارد كه برهانش را براى آنها روشن كرده و در شهرها برايشان جايگاهى فراهم كرده تا به وسيله آنها از دوستانش دفاع كند و امور مسلمانان را به وسيله آنها اصلاح نمايد . پناهگاه مؤمن در هر سختى ، آنهايند و رويكرد شيعيان نيازمند ما ، به سمت آنهاست . خداوند در خانه ستمگران ، به وسيله آنان ، وحشت مؤمن را برطرف مى كند . آنان حقيقتا مؤمن اند و امينان خدا در زمينش هستند . آنان ، در قيامت ، نورى در ميان مردمشان اند و نورشان براى آسمانيان مى درخشد ، همان گونه كه ستارگان درخشان براى زمينيان مى درخشند . روز قيامت ، از نور آنان ، قيامت روشن مى شود . به خدا ، آنها براى بهشت آفريده شدند و بهشت براى آنان آفريده شد . گوارايشان باد ! هر يك از شما مى تواند ، اگر بخواهد ، همه اين [ثوابها] را به دست آورد » . گفتم : چگونه ، فدايت گردم ؟ فرمود : «با آنها [ستمگران] باشد و [در عين حال] ما را با خوش حال كردن شيعيان مؤمن ، خوش حال كند . پس از آنان باش ، اى محمّد !» .

ق _ ديدار برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به خاطر خدا به ديدن برادر خود رود ، بر خداست كه او را گرامى بدارد و خداى بلندمرتبه ، هر بنده اى را كه گرامى بدارد ، به بهشت مى برد.

.

ص: 410

عنه صلى الله عليه و آله :إِذا زارَ أَحَدُكُم أَخاهُ فَأَلقى لَهُ شَيئا يَقِيهِ مِنَ التُّرابِ ، وَقاهُ اللّهُ عَذابَ النّارِ . (1)

الإمام الباقر والإمام الصّادق عليهماالسلام :أَيُّما مُؤمِنٍ خَرَجَ إِلى أَخِيهِ يَزُورُهُ عارِفا بِحَقِّهِ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ حَسَنَةً ، وَمُحِيَت عَنهُ سَيِّئَةٌ ، وَرُفِعَت لَهُ دَرَجَةٌ ، وَإِذا طَرَقَ البابَ فُتِحَت لَهُ أَبوابُ السَّماءِ ، فَإِذا التَقَيا وَتَصافَحا وَتَعانَقا أَقبَلَ اللّهُ عَلَيهِما بِوَجهِهِ ، ثُمَّ باهى بِهِما المَلائِكَةَ ، فَيَقُولُ : انظُرُوا إِلى عَبدَيَّ تَزاوَرا وَتَحابّا فِيَّ ! حَقٌّ عَلَيَّ أَلّا أُعَذِّبَهُما بِالنّارِ بَعدَ هَذا المَوقِفِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن زارَ أَخاهُ فِي اللّهِ قالَ اللّهُ عز و جل : إِيّايَ زُرتَ وَثَوابُكَ عَلَيَّ ، وَلَستُ أَرضى لَكَ ثَوابا دُونَ الجَنَّةِ . (3)

ر _ قِيامُ اللَّيلِرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ فِي وَصِيَّتِهِ لِأَبِي ذَرٍّ _ :يا أَبا ذَرٍّ ، اِحفَظ وَصِيَّةَ نَبِيِّكَ : مَن خُتِمَ لَهُ بِقِيامِ اللَّيلِ ثُمَّ ماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ . (4)

ش _ الصِّيامُ تَطَوُّعارسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما تَطَوُّعا أَدخَلَهُ اللّهُ عز و جل الجَنَّةَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما تَطَوُّعا لَم يَطَّلِع عَلَيهِ أَحَدٌ ، لَم يَرضَ اللّهُ لَهُ بِثَوابٍ دُونَ الجَنَّةِ . (6)

.


1- .المعجم الكبير : ج 6 ص 271 ح 6188 عن سلمان الفارسيّ ، كنز العمّال : ج 9 ص 26 ح 24757 .
2- .الكافي : ج 2 ص 184 ح 1 عن عبد اللّه بن محمّد الجعفيّ ، بحار الأنوار : ج 76 ص 34 ح 32 .
3- .الكافي : ج 2 ص 176 ح 4 عن الحصين ، بحار الأنوار : ج 74 ص 345 ح 4 .
4- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 122 ح 465 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 474 ح 1373 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 86 ح 1801 عن الإمام عليّ عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 77 ح 1 عن طلحة بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 96 ص 253 ح 23 .
6- .تاريخ بغداد : ج 1 ص 278 الرقم 118 عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 8 ص 449 ح 23601 .

ص: 411

ر _ شب زنده دارى
ش _ روزه مستحبّى

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما برادرش را ديدار كرد و بر او چيزى افكند كه از گرد و خاكْ نگاهش بدارد ، خداوند ، او را از عذاب آتش ، نگاه مى دارد.

امام باقر و امام صادق عليهماالسلام :هر مؤمنى كه براى ديدار برادرش بيرون رود ، در حالى كه حقّ او را مى شناسد ، خداوند در برابر هر قدمى ، يك ثواب برايش مى نويسد و يك گناه از او مى زدايد ، و چون درِ خانه اش را بكوبد ، درهاى آسمان برايش باز مى شوند ، و چون به هم رسند و دست دهند و معانقه كنند ، خداوند به آنها روى مى آورد . سپس به آن دو ، بر فرشتگان مى بالد و مى فرمايد : «دو بنده مرا كه به خاطر من با يكديگر ديدار و مهربانى كردند ، تماشا كنيد ! بر من است كه پس از اين صحنه ، آن دو را به آتش ، عذاب نكنم».

امام صادق عليه السلام :هر كس براى خدا از برادرش ديدار كند ، خداى عز و جل مى فرمايد : «تو از من ديدار كردى و پاداش تو بر عهده من است ، و من به پاداش كمتر از بهشت ، برايت رضايت نمى دهم» .

ر _ شب زنده دارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به ابو ذر _: اى ابو ذر! سفارش پيامبرت را نگه دار : كسى كه عمرش به شب زنده دارى ختم شود و بميرد ، بهشتى است.

ش _ روزه مستحبّىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز ، داوطلبانه روزه بگيرد ، خداوند عز و جل او را به بهشت مى برد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز داوطلبانه روزه بگيرد و كسى از آن با خبر نشود ، خداوند برايش به پاداشى كمتر از بهشت ، رضايت نمى دهد .

.

ص: 412

ت _ قِيادَةُ الأَعمىرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قادَ أَعمى أَربَعِينَ خُطوَةً وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (1)

ث _ إِماطَةُ الأَذى عَنِ الطَّرِيقِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَماطَ أَذىً عَن طَرِيقِ المُسلِمِينَ كُتِبَ لَهُ حَسَنَةٌ ، وَمَن تُقُبِّلَت لَهُ حَسَنَةٌ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)

خ _ رَدُّ عادِيةِ ماءٍ أَو نارٍرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن رَدَّ عَن قَومٍ مِنَ المُسلِمِينَ عادِيَةَ (3) ماءٍ أو نارا ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (4)

ذ _ بِناءُ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، أُدخِلَ الجَنَّةَ . (5)

.


1- .المعجم الكبير : ج 12 ص 271 ح 13322 ، شعب الإيمان : ج 6 ص 109 ح 7628 ، مسند أبي يعلي : ج 5 ص 243 ح 5587 ، تاريخ دمشق : ج 43 ص 90 ح 9106 كلّها عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 15 ص 775 ح 43048 .
2- .الأدب المفرد : ص 180 ح 593 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 217 ح 502 ، تهذيب الكمال : ج 8 ص 334 الرقم 1726 كلّها عن معقل بن يسار (المزني) ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 416 ح 27549 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 14 ح 32 كلاهما عن أبي الدرداء نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 782 ح 43090 .
3- .عاديةُ فُلان : أي ظُلمه وشرَّه (الصحاح : ج 6 ص 2422 «عدا») .
4- .الكافي : ج 2 ص 164 ح 8 عن عمر بن عليّ بن الحسين عن أبيه الإمام زين العابدين عليه السلام و ج 5 ص 55 ح 3 عن فطر بن خليفة عن الإمام الباقر عن أبيه عن الإمام عليّ عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مشكاة الأنوار : ص 319 ح 1012 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 340 ح 123 .
5- .كنز العمّال : ج 7 ص 654 ح 20760 نقلاً عن المعجم الكبير عن عمرو بن عبسة .

ص: 413

ت _ دستگيرى از نابينا
ث _ كنار زدن شى ء مزاحم از راه
خ _ دفع گزند آب يا آتش
ذ _ ساختن مسجد

ت _ دستگيرى از نابيناپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس نابينايى را چهل قدم راه بَرَد ، بهشت بر او واجب مى شود.

ث _ كنار زدن شى ء مزاحم از راهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس شى ء مزاحمى (1) را از راه مسلمانان كنار زند ، يك حسنه برايش نوشته مى شود و هر كس يك حسنه از او پذيرفته شود ، به بهشت مى رود.

خ _ دفع گزند آب يا آتشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس گزند آب يا آتشى را از عدّه اى مسلمان دور سازد ، بهشت بر او واجب مى شود.

ذ _ ساختن مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى بسازد ، به بهشت برده مى شود.

.


1- .از قبيل : سنگ ، نجاست و يا هر چيزى كه به مسلمانى آسيب برساند.

ص: 414

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى مَسجِدا للّهِِ كَمَفحَصِ قَطاةٍ (1) أَو أَصغَرَ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، فَإِنَّ اللّهَ يَبنِي لَهُ بَيتا أَوسَعَ مِنهُ فِي الجَنَّةِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا لِيُذكَرَ اللّهُ عز و جل فِيهِ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا صَغِيرا كانَ أَو كَبِيرا ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، بَنَى اللّهُ لَهُ مِثلَهُ فِي الجَنَّةِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، بَنَى اللّهُ لَهُ قَصرا فِي الجَنَّةِ مِن دُرٍّ وَياقُوتٍ وَزَبَرجَدٍ . (7)

.


1- .المفحَص : مفعَل من الفَحص ، كالاُفحوص ، واُفحوص القطاة : موضِعُها الذي تجثم فيه وتبيض ، كأنّها تفحَص عنه التراب ؛ أي تكشفه ، والفحص : البحث والكشف (النهاية : ج 3 ص 415 «فحص») .
2- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 244 ح 738 عن جابر بن عبد اللّه ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 519 ح 2157 عن ابن عبّاس ، صحيح ابن حبّان : ج 4 ص 490 ح 1610 المعجم الصغير : ج 2 ص 120 كلاهما عن أبي ذرّ وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 650 ح 20732 ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 235 ح 703 عن الإمام الباقر عليه السلام ، الأمالي للطوسي : ص 183 ح 306 عن أبي قلابة ، عوالي اللآلي : ج 2 ص 30 ح 75 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 120 ح 20 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 10 ص 445 ح 27683 عن أسماء بنت يزيد ، المعجم الكبير : ج 8 ص 225 ح 7889 عن أبي اُمامة و ج 22 ص 89 عن واثلة بن الأسقع وفيه «أفضل منه» بدل «أوسع منه» ، كنز العمّال : ج 7 ص 650 ح 20734 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 113 ح 19457 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 1 ص 255 ح 767 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 188 ح 1162 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 429 كلّها عن عمرو بن عبسة ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 243 ح 735 عن عمر بن الخطّاب نحوه .
5- .سنن الترمذي : ج 2 ص 135 ح 319 ، مسند أبي يعلى : ج 7 ص 277 ح 4298 ، التاريخ الكبير : ج 5 ص 330 ح 1047 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 7 ص 650 ح 20733 .
6- .سنن الترمذي : ج 2 ص 134 ح 318 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 344 ح 1364 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 243 ح 736 كلّها عن عثمان ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 445 ح 27683 عن أسماء بنت يزيد نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 649 ح 20728 ؛ مسند زيد : ص 154 عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «بيتا» بدل «مثله» .
7- .كنز العمّال : ج 7 ص 654 ح 20755 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس .

ص: 415

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى [ حتّى ] به اندازه آشيانه يك مرغ سنگخواره يا كوچك تر بسازد ، خداوند در بهشت براى او خانه اى مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى بنا كند ، خداوند براى او در بهشت ، خانه اى وسيع تر از آن مسجد بنا مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى بسازد كه در آن ، ياد خداى عز و جل شود ، خداوند در بهشت ، خانه اى براى او مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه براى خدا مسجدى بسازد ، كوچك باشد يا بزرگ ، خداوند در بهشت براى او خانه اى مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه براى خدا مسجدى بسازد ، خداوند همانند آن را در بهشت براى او مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه براى خدا مسجدى بسازد ، خداوند برايش در بهشت ، قصرى از مرواريد و ياقوت و زبرجد مى سازد.

.

ص: 416

ض _ التَّأذِينُعنه صلى الله عليه و آله :مَن أَذَّنَ فِي مِصرٍ مِن أَمصارِ المُسلِمِينَ سَنَةً ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يُعجَبُ رَبُّكُم مِن راعِي غَنَمٍ فِي رَأسِ شَظِيَّةٍ (2) بِجَبَلٍ يُؤَذِّنُ بِالصَّلاةِ وَيُصَلِّي ، فَيَقُولُ اللّهُ عز و جل : اُنظُرُوا إِلى عَبدِي هَذا يُؤَذِّنُ وَيُقِيمُ الصَّلاةَ ، يَخافُ مِنِّي ، فَقَد غَفَرتُ لِعَبدِي وَأَدخَلتُهُ الجَنَّةَ . (3)

ظ _ الاِستِرجاعُ عِندَ المُصيبَةِالإمام الصادق عليه السلام :مَن أُلهِمَ الاِستِرجاعَ عِندَ المُصيبَةِ ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (4)

غ _ زِيارَةُ قُبُورِ أَهلِ البَيتِ عليهم السلامرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَتانِي زائِرا وَجَبَت لَهُ شَفاعَتِي ، وَمَن وَجَبَت لَهُ شَفاعَتِي وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :بَينا الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ذاتَ يَومٍ فِي حَجرِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله إِذ رَفَعَ رَأسَهُ فَقالَ : يا أَبَه ، ما لِمَن زارَكَ بَعدَ مَوتِكَ ؟ قالَ : يا بُنَيَّ ، مَن أَتانِي زائِرا بَعدَ مَوتِي فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن أَتى أَباكَ زائِرا بَعدَ مَوتِهِ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن أَتى أَخاكَ زائِرا بَعدَ مَوتِهِ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن أَتاكَ زائِرا بَعدَ مَوتِكَ فَلَهُ الجَنَّةُ . (6)

.


1- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 283 ح 1126 ، ثواب الأعمال : ص 52 ح 1 كلاهما عن معاوية بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 285 ح 881 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 147 ح 40 .
2- .الشَظِيَّةُ : قِطعَةٌ مُرتَفِعَةٌ في رَأسِ الجَبَل (النهاية : ج 2 ص 476 «شظى») .
3- .سنن ابي داوود : ج 2 ص 4 ح 1203 ، سنن النسائي : ج 2 ص 20 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 147 ح 17447 ، السنن الكبرى : ج 1 ص 596 ح 1905 نحوه ، تفسير القرطبي : ج 10 ص 362 كلّها عن عقبة بن عامر ، كنز العمّال : ج 7 ص 294 ح 18948 .
4- .ثواب الأعمال : ص 235 ح 2 عن سيف بن عميرة ، بحار الأنوار : ج 82 ص 128 ح 2 .
5- .الكافي : ج 4 ص 548 ح 5 عن أبي حجر الأسلمي عن الإمام الصادق عليه السلام ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 4 ح 5 ، المزار الكبير : ص 33 ح 5 كلاهما عن أبي يحيى الأسلمي عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 565 ح 3157 ، علل الشرائع : ص 460 ح 7 كلاهما عن إبراهيم بن أبي حجر الأسلمي عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 100 ص 140 ح 5 .
6- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 20 ح 44 عن عبد اللّه بن سنان ، المقنعة : ص 465 ح 10 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، كامل الزيارات : ص 39 ح 1 عن عبد اللّه بن سنان وفيه «الحسين بن عليّ عليه السلام » بدل «الحسن بن عليّ عليه السلام » ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 46 وليس فيه «ومن أتى أخاك زائرا بعد موته فله الجنّة» ، روضة الواعظين : ص 186 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 142 ح 16 .

ص: 417

ض _ اذان گفتن
ظ _ اِنّا للّه گفتن به هنگام مصيبت
غ _ زيارت قبور اهل بيت عليهم السلام

ض _ اذان گفتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در شهرى از شهرهاى مسلمانان ، يك سال اذان بگويد ، بهشت بر او واجب مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگار شما را خوش مى آيد از آن گوسپندچرانى كه بر قلّه كوهى اذان مى گويد و نماز مى گزارد . پس خداوند عز و جل مى فرمايد : «اين بنده ام را كه اذان مى گويد و نماز مى گزارد ، تماشا كنيد . او از من مى ترسد . بنده ام را آمرزيدم و او را به بهشت وارد ساختم» .

ظ _ اِنّا للّه گفتن به هنگام مصيبتامام صادق عليه السلام :هر كه در هنگام مصيبت ، گفتن استرجاع (إ نّا للّه و إنّا إليه راجعون) به او الهام شود ، بهشت بر او واجب مى گردد .

غ _ زيارت قبور اهل بيت عليهم السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به زيارت من بيايد ، سزاوار شفاعتم مى شود و كسى كه سزاوار شفاعت من شود ، سزاوار بهشت مى گردد.

امام صادق عليه السلام :روزى حسن بن على عليهماالسلام بر زانوى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشسته بود كه سرش را بلند كرد و گفت : پدر جان ! پاداش كسى كه پس از وفات شما به زيارتتان بيايد ، چيست؟ فرمود : «پسرم ! هر كس پس از وفاتم به زيارت من بيايد ، پاداشش بهشت است ، و هر كس پدر تو را پس از وفاتش زيارت كند ، پاداشش بهشت است ، و هر كس برادرت را پس از وفاتش زيارت كند ، پاداشش بهشت است ، و هر كس تو را پس از وفاتت زيارت كند ، پاداشش بهشت است» .

.

ص: 418

يا _ اَلحِرصُ عَلَى الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا حَرِيصٌ عَلَيها. (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَكى عَلَى الجَنَّةِ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن بَكى عَلَى الدُّنيا دَخَلَ النّارَ . (2)

يب _ طَلَبُ الجَنَّةِالكتاب«وَ اجْعَل لِّى لِسَانَ صِدْقٍ فِى الْاخِرِينَ * وَ اجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ» . (3)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهُ تَعالى : اُنظُرُوا فِي دِيوانِ عَبدِي ، فَمَن رَأَيتُمُوهُ سَأَلَنِيَ الجَنَّةَ أَعطَيتُهُ ، وَمَنِ استَعاذَنِي مِنَ النّارِ أَعَذتُهُ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام_ فِي مُناجاتِهِ _: إِلهي أَنتَ دَلَلتَنِي عَلى سُؤالِ الجَنَّةِ قَبلَ مَعرِفَتِها ، فَأَقبَلَتِ النَّفسُ بَعدَ العِرفانِ عَلى مَسأَلَتِها . أَفَتَدُلُّ عَلى خَيرِكَ السُّؤَّالَ ثُمَّ تَمنَعُهُم النَّوالَ (5) ، وَأَنتَ الكَرِيمُ المَحمُودُ فِي كُلِّ ما تَصنَعُهُ ، يا ذَاالجَلالِ وَالإِكرامِ . (6)

.


1- .الفردوس : ج 5 ص 106 ح 7617 عن أنس .
2- .النوادر للراوندي : ص 107 ح 85 ، الجعفريّات : ص 192 وفيه «فعل على النار» بدل «بكى على الدنيا» وكلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 333 ح 23.
3- .الشعراء : 84 و 85 .
4- .حلية الأولياء : ج 6 ص 175 ، الفردوس : ج 5 ص 245 ح 8085 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 69 ح 3164 .
5- .النَّوال : العَطَاء (لسان العرب : ج 11 ص 683 «نول») .
6- .البلد الأمين : ص 315 ، المصباح للكفعمي : ص 492 كلاهما عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 105 ح 14 .

ص: 419

يا _ آزمندى به بهشت
يب _ جوياى بهشت بودن

يا _ آزمندى به بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بهشت نمى رود ، مگر كسى كه آزمند به آن باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى بهشت بگريد ، به بهشت مى رود و هر كه براى دنيا بگريد ، به دوزخ مى رود.

يب _ جوياى بهشت بودنقرآن«و برايم در ميان آيندگان ، نامى نيك قرار ده و مرا از وارثان بهشتِ پرنعمت گردان».

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «به ديوان بنده ام بنگريد . هر كه را ديديد كه از من بهشت خواسته است ، به او مى دهم و هر كه از آتش به من پناه برده ، او را پناه مى دهم» .

امام على عليه السلام_ در مناجاتش _: معبود من! تو مرا پيش از آن كه بهشت را بشناسم ، به درخواست كردن آن راه نمايى كردى و نفْس ، پس از شناخت ، به درخواستِ آن روى آورد . پس آيا مى شود تو درخواست كنندگان را به خير و نعمت ، راه نمايى كنى و سپس آنان را از دَهِش ، محروم سازى؟ در حالى كه تو كريمى و همه كارهايت پسنديده و نيكوست ، اى صاحب شُكوه و كرامت !

.

ص: 420

عنه عليه السلام_ فِي دُعاءِ يَومِ الخَمِيسِ _: اللَّهُمَّ ... أَدرِجنِي دَرَجَ مَن أَوجَبتَ لَهُ حُلُولَ دارِ كَرامَتِكَ مَعَ أَصفِيائِكَ وَأَهلِ اختِصاصِكَ بِجَزِيلِ مَواهِبِكَ ، فِي دَرَجاتِ جَنّاتِكَ ، مَعَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحِينَ ، وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقا . (1)

الكافي عن زرارة :قالَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام : لا تَنسَوا المُوجِبَتَينِ _ أَو قالَ : عَلَيكُم بِالمُوجِبِتَينِ _ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ ، قُلتُ : وَما المُوجِبَتانِ ؟ قالَ : تَسأَلُ اللّهَ الجَنَّةَ ، وَتَعَوَّذُ بِاللّهِ مِن النّارِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، أَوجِب لِيَ الجَنَّةَ الَّتِي حَشوُها رَحمَتُكَ ، وَسُكّانُها مَلائِكَتُكَ . (3)

يج _ تلك الخصالالكتاب«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَ_شِعُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَ_عِلُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَ_فِظُونَ * إِلَّا عَلَى أَزْوَ جِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَ_نُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَ لِكَ فَأُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْعَادُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَ_نَ_تِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَ عُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَ تِهِمْ يُحَافِظُونَ * أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْوَ رِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ». (4)

.


1- .البلد الأمين : ص 137 ، جمال الاُسبوع : ص 83 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 208 ح 35 .
2- .الكافي : ج 3 ص 343 ح 19 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 108 ح 408 ، معاني الأخبار : ص 183 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 26 ح 28 .
3- .مُهج الدعوات : ص 264 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 382 .
4- .المؤمنون : 1 _ 11.

ص: 421

يج _ و اين چند عامل

امام على عليه السلام_ در دعاى روز پنجشنبه _: بار خدايا ! ... مرا به سانِ كسى كه اقامت در كرامت خانه ات را برايش واجب ساختى ، در درجات بهشت هايت جاى ده ، همراه با برگزيدگانت و كسانى كه به بخشش هاى فراوانت اختصاصشان داده اى ، و همراه با كسانى كه به آنان نعمت داده اى ، يعنى پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان ، كه نيكو همنشينانى هستند .

الكافى_ به نقل از زراره _: امام باقر عليه السلام فرمود : «دو موجِب را در پى هر نماز ، فراموش نكنيد» يا فرمود : «بر شما باد دو موجِب» . گفتم : دو موجِب چيست؟ فرمود : «درخواست بهشت از خدا و پناه بردن به خدا از آتش ».

امام صادق عليه السلام_ در دعا _: اى پروردگار بِشْكوه و گرامى ! بهشت را كه درونش رحمت توست و ساكنانش فرشتگانت اند ، برايم واجب گردان.

يج _ و اين چند عاملقرآن«به راستى كه مؤمنان ، رستگار شدند ؛ همانان كه در نمازشان خاشع اند ، و آنان كه از بيهوده ، روى گردان اند ، و آنان كه زكات مى پردازند ، و كسانى كه دامن خويش نگه مى دارند ، مگر از همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده اند ، كه در اين صورت ، بر آنان نكوهشى نيست _ پس هر كه فراتر از اين بجويد ، آنان از حد درگذرندگان اند _ ، و آنان كه امانت ها و پيمان خود را رعايت مى كنند ، و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى نمايند . آنان وارثان اند ؛ همانان كه بهشت را به ارث مى برند و در آن جاويدان اند».

.

ص: 422

الحديثسنن الترمذي عن عمر :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أُنزِلَ عَلَيَ عَشرُ آياتٍ ، مَن أَقامَهُنَّ دَخَلَ الجَنَّةَ ، ثُمَّ قَرَأَ : «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» حَتّى خَتَمَ عَشرَ آياتٍ. (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَلا أَدُلُّكُم عَلى أَهلِ الجَنَّةِ؟ كُلُّ ضَعِيفٍ مُتَضَعَّفٍ (2) ، لَو أَقسَمَ عَلَى اللّهِ لَأَبَّرَهُ! وَأَهلُ النّارِ كُلُّ جَوّاظٍ (3) عُتُلٍّ (4) مُستَكبِرٍ . (5)

الأمالي عن أبي ذرٍّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا أَبا ذَرٍّ ، أَلا أُخبِرُكَ بِأَهلِ الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : كُلُّ أَشعَثَ أَغبَرَ ذِي طِمرَينِ لا يُؤبَهُ بِهِ ، لَو أَقسَمَ عَلَى اللّهِ لَأَبَرَّهُ . (6)

.


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 326 ح 3173 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 1 ص 450 ح 1439 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 81 ح 223 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 426 ح 3479 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 3 ص 383 ح 6038 ، كنز العمّال : ج 2 ص 306 ح 4070 .
2- .المتضعّف : الذي يتضعَّفُه الناس ويتجبّرون عليه في الدنيا للفقر (النهاية : ج 3 ص 88 «ضعف»).
3- .الجوّاظ : المتكبّر الجافي (لسان العرب : ج 7 ص 439 «جوظ»).
4- .العُتُلّ : الشديد الجافي والفظّ الغليظ من الناس (النهاية : ج 3 ص 180 «عتل»).
5- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2452 ح 6281 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2190 ح 46 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 717 ح 2605 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1378 ح 4116 كلّها عن حارثة بن وهب والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 153 ح 5934 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 182 وفيه «متعفّف» بدل «متضعّف» وليس فيه «عتلّ».
6- .الأمالي للطوسي : ص 539 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 381 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 66 ، أعلام الدين : ص 204 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 91 ح 3.

ص: 423

حديثسنن الترمذى_ به نقل از عمر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «ده آيه بر من نازل شده كه هر كس آنها را به كار بندد ، به بهشت مى رود» و سپس خواند : «به راستى كه مؤمنان ، رستگار شدند» تا پايان ده آيه.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را به اهل بهشت راه نمايى نكنم؟ هر ناتوان مستضعفى كه اگر خدا را سوگند دهد ، خداوند ، دعايش را مستجاب مى كند . و اهل دوزخ ، عبارت اند از هر گردن فراز درشت خوى مستكبرى.

الأمالى ، طوسى_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى ابو ذر! آيا تو را از اهل بهشت خبر ندهم؟» . گفتم : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «هر ژوليده گرد گرفته ژنده پوشى كه كسى به او بها نمى دهد ؛ امّا اگر خدا را سوگند دهد ، خداوند ، دعايش را مستجاب مى كند» .

.

ص: 424

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ كُلُّ أَشعَثَ أَغبَرَ ذِي طِمرَينِ لا يُؤبَهُ لَهُ ، الَّذِينَ إِذا استَأذَنُوا عَلَى الأُمَراءِ لَم يُؤذَن لَهُم ، وَإِذا خَطَبُوا النِّساءَ لَم يُنكَحُوا ، وَإِذا قالُوا لَم يُنصَت لَهُم ، حَوائِجُ أَحَدِهِم يَتَجَلجَلُ (1) فِي صَدرِهِ ، لَو قُسِّمَ نُورُهُ يَومَ القِيامَةِ عَلَى النَّاسِ لَوَسِعَهُم . (2)

تاريخ بغداد عن أنس :قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، مَن أَهلُ الجَنَّةِ؟ قالَ : كُلُّ هَيِّنٍ لَيِّنٍ سَهلٍ قَرِيبٍ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ كُلُّ مُؤمِنٍ هَيِّنٍ لَيِّنٍ . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَلا أُخبِرُكُم بِمَن يَحرُمُ عَلَى النّارِ ، أَو بِمَن تَحرُمُ عَلَيهِ النّارُ؟ عَلى كُلِّ قَرِيبٍ هَيِّنٍ سَهلٍ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :حُرِّمَ عَلَى النّارِ كُلُّ هَيِّنٍ لَيِّنٍ سَهلٍ ، قَرِيبٍ مِنَ النّاسِ . (6)

المنتخب من مسند عبد بن حميد عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! لا يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا رَحِيمٌ . قُلنا : كُلُّنا رَحِيمٌ يا رَسُولَ اللّهِ . قالَ : لَيسَتِ الرَّحمَةُ أَن يَرحَمَ أَحَدُكُم خاصَّتَهُ حَتّى يَرحَمَ العامَّةَ وَيَتَوَجَّعَ لِلعامَّةِ . (7)

.


1- .يَتَجَلْجَلُ : يَتَحَرّكُ، والجلجلة : الحركة مع الصوت (لسان العرب : ج 11 ص 121 «جلل»).
2- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 182 ، إحياء علوم الدين : ج 3 ص 406 عن أبي هريرة نحوه وراجع : أعلام الدين : ص 276.
3- .تاريخ بغداد : ج 4 ص 175 الرقم 1857 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 36 عن جابر بن عبد اللّه نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 849 ح 43375.
4- .غرر الحكم : ح 3400 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 149 ح 3273.
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 654 ح 2488 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 231 ح 10562 وليس فيه «أو بمن تحرم عليه النار» ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 630 ح 5084 كلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 3 ص 16 ح 5221 .
6- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 90 ح 3938 عن ابن مسعود ، المعجم الكبير : ج 20 ص 352 ح 832 عن محمّد بن معيقيب عن أبيه نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 12 ح 5195 .
7- .المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 424 ح 1454 ، مجمع الزوائد : ج 8 ص 283 ح 13477 نقلاً عن مسند البزّار عن ابن عمر نحوه .

ص: 425

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، هر ژوليده گرد گرفته ژنده پوشى است كه كسى به او اهمّيت نمى دهد ؛ همان كسانى كه هر گاه از فرمان روايان اجازه[ى ورود ]بخواهند ، به آنان اجازه نمى دهند و هر گاه از زنى خواستگارى كنند ، جواب رد مى شنوند و هر گاه سخن بگويند ، كسى به سخنشان گوش نمى دهد . نيازهايشان در سينه هايشان بى قرارى مى كند . اگر در روز رستاخيز ، نور يكى از آنها در ميان مردم تقسيم شود ، به همه آنها مى رسد .

تاريخ بغداد_ به نقل از اَنَس _: مردى گفت : اى پيامبر خدا ! چه كسى اهل بهشت است؟ فرمود : «هر شخص ساده و نرم و آرام و خون گرم (خودمانى)» .

امام على عليه السلام :همانا اهل بهشت ، هر مؤمن نرم و ملايمى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را از كسى آگاه كنم كه بر آتش حرام است ، يا كسى كه آتش بر او حرام است؟ بر هر شخص خون گرم ساده و ملايمى .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر شخص ساده و نرم و ملايم و خون گرم با مردم ، بر آتش ، حرام شده است .

المنتخب من مسند عبد بن حُمَيد_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، به بهشت نمى رود ، مگر مهربان» . گفتيم : همه ما مهربانيم ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «مهربانى ، اين نيست كه فردى از شما با نزديكانش مهربان باشد ؛ [بلكه] آن است كه با همه مهربان باشد و با همگان همدردى كند» .

.

ص: 426

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَصبَحَ صائِما، مَن عادَ مَرِيضا، مَن شَيَّعَ جَنازَةً ، مَن جَمَعَهُنَّ فِي يَومٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

تاريخ بغداد عن أبي مسلم عن رَجُلٍ مِن أَصحابِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً أَدخُل بِهِ الجَنَّةَ . قالَ : أَحَيَّةٌ والِدَتُكَ؟ فَبَرَّها فَتَكونَ قَرِيبا مِنَ الجَنَّةِ . قُلتُ : لَيسَ لِي والِدَةٌ! قالَ : فَأَطعِمِ الطَّعامَ ، وَأَطِبِ الكَلامَ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُمَكِّنُكُم مِنَ الجَنَّةِ طِيبُ الكَلامِ ، وَإِطعامُ الطَّعامِ ، وَقَد قالَ اللّهُ تَعالى : «وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا» (3) . (4)

سنن الترمذي عن أبي سعيد الخدريّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن أَكَلَ طَيِّبا، وَعَمِلَ فِي سُنَّةٍ ، وَأَمِنَ النّاسُ بَوائِقَهُ (5) ، دَخَلَ الجَنَّةَ . فَقالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنَّ هَذا اليَومَ فِي النّاسِ لَكَثِيرٌ! قالَ : وَسَيَكُونُ فِي قُرُونٍ بَعدِي . (6)

.


1- .المعجم الكبير : ج 11 ص 116 ح 11300 عن ابن عبّاس ، تاريخ دمشق : ج 30 ص 97 ح 6099 عن أنس نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 845 ح 43362 .
2- .تاريخ بغداد : ج 4 ص 55 الرقم 1665 ، اُسد الغابة : ج 6 ص 284 الرقم 6255 ، كنز العمّال : ج 16 ص 472 ح 45503.
3- .البقرة : 83 .
4- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 110 ؛ إحياء علوم الدين : ج 3 ص 179 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 284 ح 5325 عن جابر وليس فيه ذيله .
5- .بَوَائِقُه : أي غَوَائِلُه وشُرُورُه (النهاية : ج 1 ص 162 «بوق»).
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 669 ح 2520 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 117 ح 7073 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 25 ح 3520 ، شعب الإيمان : ج 5 ص 54 ح 5752 ، كنز العمّال : ج 15 ص 846 ح 43365 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 8 .

ص: 427

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه روزه بگيرد ، كسى كه از بيمارى عيادت كند ، كسى كه جنازه اى را تشييع كند ، كسى كه همه اينها را در يك روز انجام دهد ، به بهشت مى رود.

تاريخ بغداد_ به نقل از ابو مسلم ، از مردى از اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _: گفتم : اى پيامبر خدا ! به من عملى بياموز كه به سبب آن ، به بهشت روم. فرمود : «آيا مادرت زنده است؟ به او نيكى كن تا به بهشت نزديك باشى» . گفتم : من مادر ندارم. فرمود : «پس اطعام كن و سخن نيكو بگو» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گفتار خوش و اطعام كردن ، [دسترس به] بهشت را براى شما ميسّر مى سازد . خداى بلندمرتبه فرموده است : «و با مردم ، نيكو سخن بگوييد» .

سنن الترمذى_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه حلال بخورد و به سنّت ، عمل كند و مردم از شرّ او در امان باشند ، به بهشت مى رود» . مردى گفت : اى پيامبر خدا ! اين ، امروز در مردم ، بسيار است! فرمود : «در نسل هاى پس از من هم خواهد بود».

.

ص: 428

الزهد لابن المبارك عن الحسن :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كُلُّكُم يُحِبُّ أَن يَدخُلَ الجَنَّةَ؟ قالُوا : نَعَم يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : فَاقصُرُوا مِنَ الأَمَلِ ، وَثَبِّتُوا آجالَكُم بَينَ أَبصارِكُم ، وَاستَحيُوا مِنَ اللّهِ حَقَّ الحَياءِ . قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، كُلُّنا نَستَحِي مِنَ اللّهِ! قالَ : لَيسَ كَذلِكَ الحَياءُ مِن اللّهِ ، وَلَكِنَّ الحَياءَ مِنَ اللّهِ أَن لا تَنسَوُا المَقابِرَ وَالبِلى ، وَأَن لا تَنسَوُا الجَوفَ وَما وَعى ، وَأَن لا تَنسَوُا الرَّأسَ وَما احتَوى ، وَمَن يَشتَهِي كَرامَةَ الآخِرَةِ يَدَع زِينَةَ الدُّنيا ، هُنالِكَ استَحيى العَبدُ مِنَ اللّهِ ، وَهُنالِكَ أَصابَ وَلايَةَ اللّهِ عز و جل . (1)

الأمالي للطوسي عن أبي ذرٍّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا أَبا ذَرٍّ ، أَتُحِبُّ أَن تَدخُلَ الجَنَّةَ؟ قُلتُ : نَعَم ، فِداكَ أَبِي . قالَ صلى الله عليه و آله : فَاقصُر مِنَ الأَمَلِ ، وَاجعَلِ المَوتَ نُصبَ عَينَيكَ ، وَاستَحِ مِنَ اللّهِ حَقَّ الحَياءِ . قالَ : قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، كُلُّنا نَستَحِي مِنَ اللّهِ! قالَ : لَيسَ كَذلِكَ الحَياء ، وَلَكِنَّ الحياءَ مِنَ اللّهِ أَن لا تَنسَى المَقابِرَ وَالبِلى ، وَالجَوفَ وَما وَعى ، وَالرَّأسَ وَما حَوى. (2)

.


1- .الزهد لابن المبارك : ص 107 ح 317 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 185 نحوه ، إحياء علوم الدين : ج 4 ص 660 وفيه صدره إلى «حقّ الحياء» ، كنز العمّال : ج 15 ص 938 ح 43611 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 272 وفيه صدره إلى «حقّ الحياء».
2- .الأمالي للطوسي : ص 534 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 372 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 59 ، أعلام الدين : ص 197 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 83 ح 3.

ص: 429

الزهد ، ابن مبارك_ به نقل از حسن _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «همه شما دوست داريد كه به بهشت برويد؟» . گفتند : آرى ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «پس آرزو را كوتاه كنيد و مرگتان را در برابر ديدگان خود قرار دهيد و از خدا ، چنان كه بايد ، شرم بداريد». گفتند : اى پيامبر خدا ! همه ما از خدا شرم داريم . فرمود : «شرم داشتن از خدا ، نه چنين است ؛ بلكه شرم از خدا ، آن است كه گورها و پوسيده شدن را از ياد نبريد و نه شكم و آنچه را در آن جاى مى دهيد ، و نه سر و آنچه را در آن است ، از ياد نبريد . (1) كسى كه نعمت آخرت را مى خواهد ، زينت دنيا را وا مى نهد . اين جاست كه به راستى ، بنده از خدا شرم كرده است و اين جاست كه به ولايت خداوند عز و جل دست يافته است» .

الأمالى ، طوسى_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى ابو ذر! آيا دوست دارى به بهشت بروى؟» . گفتم : آرى ، پدرم به فدايت ! فرمود : «پس ، آرزو كوتاه كن و مرگ را فرا چشم خود بدار و از خدا چنان كه بايد ، شرم كن». گفتم : اى پيامبر خدا ! همه ما از خدا شرم داريم . فرمود : «نه اين شرم ؛ بلكه شرم از خدا ، آن است كه گورستان و پوسيده شدن را ، و شكم و آنچه را در خود جاى مى دهد ، و سر و آنچه را در بر مى گيرد ، از ياد نبرى» .

.


1- .يعنى : مراقب خوراك و فكر و نيّت خود باشيد . حلال بخوريد و پاك بينديشيد.

ص: 430

دعائم الإسلام عن أبي ذرٍّ :كُنتُ عِندَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي مَرَضِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ ، فَقالَ : اُدنُ مِنِّي يا أَباذَرٍّ أَستَنِد إِلَيكَ ، فَدَنَوتُ فَاستَنَدَ إِلى صَدرِي إِلى أَن دَخَلَ عَلِيٌ، فَقالَ لِي : قُم يا أَباذَرٍّ ؛ فَإِنَّ عَلِيّا أَحَقُّ بِهَذا مِنكَ . فَجَلَسَ عَلِيٌ فَأَسنَدَهُ إِلى صَدرِهِ ، ثُمَّ قالَ لِي : ها هُنا بَينَ يَدَيَ ، فَجَلَستُ بَينَ يَدَيهِ ، فَقالَ لِي : اِعقِدْ بِيَدِكَ ؛ مَن خُتِمَ لَهُ بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِإِطعامِ مِسكِينٍ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِحَجَّةٍ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِعُمرَةٍ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِجِهادٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلَو قَدرَ فُواقِ ناقَةٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن خَتَمَ اللّهُ (بِهِ) بِصَومِ يَومٍ أَرادَ بِهِ اللّهَ تَعالَى أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ ، وَمَن أَطعَمَ جائِعا أَرادَ بِهِ اللّهَ تَعالَى أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ ، وَمَن كَسا عارِيا أَرادَ بِهِ اللّهَ أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :يا حُذَيفَةُ ، مَن خُتِمَ لَهُ بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ صادِقا دَخَلَ الجَنَّةَ . يا حُذَيفَةُ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِصَومِ يَومٍ يَبتَغِي بِهِ وَجهَ اللّهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . يا حُذَيفَةُ ، مَن خُتِمَ لَهُ عِندَ المَوتِ بِإِطعامِ مِسكِينٍ يَبتَغِي بِهِ وَجهَ اللّهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :يا أَيُّها النّاسُ! أَفشُوا السَّلامَ ، وَأَطعِمُوا الطَّعامَ ، وَصِلُوا الأَرحامَ ، وَصَلُّوا بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ ، تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِسَلامٍ . (4)

.


1- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 219 ، الجعفريّات : ص 212 نحوه ، بحار الأنوار : ج 82 ص 167 ح 2.
2- .تاريخ دمشق : ج 12 ص 270 ح 2943 عن حذيفة ، كنز العمّال : ج 16 ص 233 ح 42279.
3- .الأسماء والصفات : ج 2 ص 86 ح 652 عن حذيفة ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 494.
4- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1083 ح 3251 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 363 ح 1432 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 14 ح 4283 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 706 ح 4647 كلّها عن عبد اللّه بن سلام ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 151 ح 7937 نحوه .

ص: 431

دعائم الإسلام_ به نقل از ابو ذر _: در بيمارى اى كه به فوت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله انجاميد ، در محضر ايشان بودم . فرمود : «نزديك من بيا _ اى ابو ذر _ تا به تو تكيه دهم» . من نزديك رفتم . پيامبر صلى الله عليه و آله بر سينه ام تكيه داد تا آن كه على عليه السلام وارد شد . پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود : «برخيز _ اى ابو ذر _ ؛ چرا كه على به اين كار از تو سزاوارتر است» . پس ، على عليه السلام نشست و پيامبر صلى الله عليه و آله را به سينه خود ، تكيه داد . آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود : «اين جا ، رو به روى من [ بنشين ]» ، و من ، رو به روى ايشان نشستم . ايشان به من فرمود : «با دستت بشمار . هر كه عمرش (ديوان عملش) به شهادت لا إله إلّا اللّه ختم شود ، به بهشت مى رود . هر كه عمرش به غذا دادن به مستمندى ختم شود ، به بهشت مى رود . هر كه عمرش به حج ختم شود ، به بهشت مى رود . هر كه عمرش به عُمره ختم شود ، به بهشت مى رود . هر كه عمرش به جهاد در راه خدا _ اگرچه به اندازه فاصله دو دوشيدن شتر باشد _ ، ختم شود ، به بهشت مى رود» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خداوند ، عمر ( ديوان عمل ) او را با روزه اى كه نيّتش از آنِ خداى بلندمرتبه باشد ، ختم كند ، او را به بهشت مى برد ، و هر كس گرسنه اى را سير كند و نيّتش از آنِ خداى بلندمرتبه باشد ، خداوند ، او را به بهشت مى برد ، و هر كس برهنه اى را بپوشاند و نيّتش از آنِ خدا باشد ، خداوند ، او را به بهشت مى برد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى حذيفه! هر كس عمرش با شهادت راستين «لا إله إلّا اللّه » پايان پذيرد ، به بهشت مى رود . اى حذيفه ! هر كس عمرش به روزه اى كه براى جلب توجّه خدا گرفته باشد ، پايان پذيرد ، به بهشت مى رود . اى حذيفه! هر كس عمرش با غذا دادن به مستمندى براى رضاى خداوند ختم شود ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! سلام كردن را رواج دهيد و مردم را اطعام كنيد و صله ارحام به جا آوريد و شب ، هنگامى كه مردم غنوده اند ، نماز بخوانيد تا به سلامت ، وارد بهشت شويد.

.

ص: 432

عنه صلى الله عليه و آله :اُعبُدُوا الرَّحمنَ ، وَأَطعِمُوا الطَّعامَ ، وَأَفشُوا السَّلامَ ، تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِسَلامٍ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :صاحِبِ الحُكَماءَ ، وَجالِسِ الحُلَماءَ ، وَأَعرِض عَنِ الدُّنيا ، تَسكُن جَنَّةَ المَأوى . (2)

عنه عليه السلام :لا تَغضَبُوا وَلا تُغضِبُوا ، أَفشُوا السَّلامَ ، وَأَطِيبُوا الكَلامَ ، وَصَلُّوا بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ ، تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِسَلامٍ . (3)

الإمام زين العابدين عليه السلام :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ فِي صَعِيدٍ واحِدٍ ، ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ : أَينَ أَهلُ الفَضلِ؟ قالَ : فَيَقُومُ عُنُقٌ (4) مِنَ النّاسِ ، فَتَلَقَّاهُمُ المَلائِكَةُ ، فَيَقُولُونَ : وَما كانَ فَضلُكُم؟ فَيَقُولُونَ : كُنَّا نَصِلُ مَن قَطَعَنا، وَنُعطِي مَن حَرَمَنا ، وَنَعفُو عَمَّن ظَلَمَنا . قالَ : فَيُقالُ لَهُم : صَدَقتُم اُدخُلُوا الجَنَّةَ . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :جَمَعَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَنِي عَبدِ المُطَّلِب، فَقالَ : يا بَنِي عَبدِ المُطَّلِب، أَفشُوا السَّلامَ ، وَصِلُوا الأَرحامَ ، وَتَهَجَّدُوا وَالنّاسُ نِيامٌ ، وَأَطعِمُوا الطَّعامَ ، وَأَطِيبُوا الكَلامَ ، تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِسلامٍ . (6)

.


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 287 ح 1855 ، الأدب المفرد : ص 291 ح 981 سنن الدارمي : ج 1 ص 542 ح 2008 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 577 ح 6598 ، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 242 ح 489 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو وفي الأربعة الأخيرة «الجنان» بدل «الجنّة بسلام» ، كنز العمّال : ج 15 ص 826 ح 43285 .
2- .غرر الحكم : ح 5838 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 301 ح 5345 .
3- .الكافي : ج 2 ص 645 ح 7 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ، مشكاة الأنوار : ص 345 ح 1105 عن الإمام الباقر عليه السلام وفيه «كان عليّ عليه السلام يقول : . . .» ، تحف العقول : ص 204 وليس فيه ذيله من «وصلّوا . . .» .
4- .عُنُقٌ : جَمَاعَة (النهاية : ج 3 ص 310 «عنق»).
5- .الكافي : ج 2 ص 107 ح 4 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 93 ح 250 كلاهما عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 71 ص 400 ح 4.
6- .المحاسن : ج 2 ص 142 ح 1367 عن سماعة بن مهران ، تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 92 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 211 نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 360 ح 5 .

ص: 433

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى مهربان را بپرستيد ، اطعام كنيد و سلام كردن را رواج دهيد تا به سلامت به بهشت وارد شويد .

امام على عليه السلام :با دانايان ، يار شو و با بردباران ( / خردمندان ) همنشينى كن و از دنيا روى بگردان تا در بهشت مَأوا ، سُكنا گزينى.

امام على عليه السلام :خشمگين نشويد و خشمگين مسازيد ، سلام كردن را رواج دهيد ، سخن خوش بگوييد و شب ، هنگامى كه مردم خفته اند ، نماز بخوانيد تا به سلامت به بهشت وارد شويد .

امام زين العابدين عليه السلام :چون روز قيامت شود ، خداى بزرگ و والا ، اوّلين و آخرين انسان ها را در يك بيابان ، گرد مى آورد . سپس آواز دهنده اى آواز مى دهد كه : اهل بخشش كجايند؟ پس ، گروهى از مردم بر مى خيزند . فرشتگان به استقبالشان مى روند و مى گويند : بخشش شما ، چه بوده است ؟ مى گويند : ما با كسى كه از ما مى بُريد ، پيوند برقرار مى كرديم و به كسى كه از ما دريغ مى ورزيد ، عطا مى كرديم و از كسى كه به ما ستم مى كرد ، گذشت مى كرديم . پس به ايشان گفته مى شود : راست گفتيد . به بهشت وارد شويد .

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، فرزندان عبد المطّلب را جمع كرد و سپس فرمود : «اى فرزندان عبد المطّلب! سلام كردن را رواج دهيد و صله رحم به جا آوريد و شب كه مردم خفته اند ، به عبادت بپردازيد و اطعام كنيد و سخن خوش بگوييد تا به سلامت ، وارد بهشت شويد» .

.

ص: 434

عنه عليه السلام :مَن لَم يَغتَب فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن لَم يَغضَب فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن لَم يَحسُد فَلَهُ الجَنَّةُ . (1)

كنز العمّال عن عبد الرحمن بن عبد اللّه بن عتبة بن مسعود :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ مِنَ الصَّدَقَةِ أَن تُعتِقَ النَّسَمَةَ ، وَتَفُكَّ الرَّقَبَةَ . قالَ قائِلٌ : أَوَلَيسَتا واحِدَةً؟ قالَ : لا، عِتقُها أَن تُعتِقَها، وَفَكاكُها أَن تُعِينَ فِي ثَمَنِها. قالَ : أَفَرَأَيتَ إِن لَم أَستَطِع ذَلِكَ؟ قالَ : تُطعِمُ جائِعا، أَو تَسقِي ظَمآنا. قالَ : فَإِن لَم أَستَطِع؟ قالَ : تَأمُرُ بِالمَعرُوفِ وَتَنهى عَنِ المُنكَرِ . قالَ : فَإِن لَم أَستَطِع؟ قالَ : مِنحَةٌ (2) وَكُوفٌ، (3) وَعَطفَةٌ عَلى ذِي رَحِمٍ . قالَ : فَإِن لَم أَستَطِع؟ قالَ : تَكُفُّ عَنِ النّاسِ أَذاكَ . (4)

مسند ابن حنبل عن البراء بن عازب :جاءَ أَعرابِيٌ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً يُدخِلُنِي الجَنَّةَ ، فَقالَ : لَئِن كُنتَ أَقصَرتَ الخُطبَةَ لَقَد أَعرَضتَ المَسأَلَةَ ؛ أَعتِقِ النَّسَمَةَ وَفُكَّ الرَّقَبَةَ . فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَوَلَيسَتا بِواحِدَةٍ ؟ قالَ : لا، إِنَّ عِتقَ النَّسَمَةِ أَن تَفَرَّدَ بِعِتقِها، وَفَكَّ الرَّقَبَةِ أَن تُعِينَ فِي عِتقِها. وَالمِنحَةُ الوَكُوفُ ، وَالفَيءُ عَلى ذِي الرَّحِمِ الظّالِمِ ، فَإِن لَم تُطِق ذَلِكَ فَأَطعِمِ الجائِعَ ، وَاسقِ الظَّمآنَ ، وَأْمُر بِالمَعرُوفِ ، وَانهَ عَنِ المُنكَرِ ، فَإِن لَم تُطِق ذَلِكَ ، فَكُفَّ لِسانَكَ إِلّا مِنَ الخَيرِ . (5)

.


1- .جامع الأخبار : ص 453 ح 1276 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 265 ح 15.
2- .المِنْحَة _ هنا _ : أن يعطيه ناقةً أو شاةً ينتفع بلبنها ويُعيدها (النهاية : ج 4 ص 364 «منح»).
3- .الوكوف : غزيرة اللبن (النهاية : ج 5 ص 220 «وكف»).
4- .كنز العمّال : ج 6 ص 437 ح 16430 نقلاً عن مكارم الأخلاق للخرائطي .
5- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 436 ح 18670 ، الأدب المفرد : ص 34 ح 69 ، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 98 ح 374 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 236 ح 2861 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 461 ح 21313 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 438 ح 16431 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 750 وراجع : تنبيه الخواطر : ج 1 ص 105.

ص: 435

امام صادق عليه السلام :كسى كه غيبت نكند ، به بهشت مى رود . كسى كه خشم نگيرد ، به بهشت مى رود و كسى كه حسادت نورزد ، به بهشت مى رود.

كنز العمّال_ به نقل از عبد الرحمان بن عبد اللّه بن عتبة بن مسعود _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «از صدقه ، آن است كه جان ، آزاد كنى و گردن ، باز كنى» . گوينده اى گفت : آيا اين دو ، يكى نيستند؟ فرمود : «نه . اوّلى ، آزاد كردن بنده است و دومى ، كمك كردن در پرداخت بهاى [ آزاد كردن ] اوست» . گوينده گفت : اگر نتوانستم اين كارها را انجام دهم ، چه كنم ؟ فرمود : «گرسنه اى را سير مى كنى ، يا تشنه اى را آب مى دهى» . گوينده گفت : اگر نتوانستم؟ فرمود : «امر به معروف و نهى از منكر مى كنى» . گفت : اگر نتوانستم؟ فرمود : «عاريت دادن حيوانى پرشير (1) و مهرورزى با يك خويشاوند [، صدقه توست]». گفت : اگر باز هم نتوانستم؟ فرمود : «آزار خويش را از مردم باز مى دارى» . (2)

مسند ابن حنبل_ به نقل از براء بن عازب _: باديه نشينى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! كارى به من بياموز كه مرا به بهشت بَرَد . فرمود : «سؤالى كوتاه ، ولى مهم پرسيدى . جان ، آزاد كن و گردن بگشاى» . باديه نشين گفت : اى پيامبر خدا ! مگر اين دو ، يكى نيستند ؟ فرمود : «نه . آزاد كردن جان ، آن است كه خودت به تنهايى ، بنده اى را آزاد كنى و گشودن گردن ، آن است كه در آزاد كردن بنده ، كمك [ مالى ]نمايى. نيز حيوانى پرشير را عاريت بده و به خويشاوند ستمگر ، نيكى كن . اگر توان اينها را نداشتى ، گرسنه اى را غذا و تشنه اى را آب بده و امر به معروف و نهى از منكر كن و اگر توان اين كارها را هم نداشتى ، زبانت را جز از خوبى فرو بند » .

.


1- .يعنى شترى يا گوسفندى پرشير را در اختيار فقيرى گذارى تا از شير آن استفاده كند و در پايان ، خودِ حيوان را برگرداند .
2- .يعنى اگر هيچ كار خيرى از اين قبيل از تو بر نمى آيد ، پس لااقل شرّى به كسى مرسان!

ص: 436

صحيح مسلم عن جابر :أَتَى النَّبِيَ صلى الله عليه و آله النُّعمانُ بنُ قَوقَلٍ فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَرَأَيتَ إِذ صَلَّيتُ المَكتُوبَةَ ، وَحَرَّمتُ الحَرامَ ، وَأَحلَلتُ الحَلالَ ، أَأَدخُلُ الجَنَّةَ؟ فَقالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : نَعَم. (1)

تاريخ دمشق عن أبي هريرة :سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : أَلا نُحَدِّثُكُم بِما يُدخِلُكُمُ الجَنَّةَ؟ قالُوا : بَلى ، قالَ : ضَربٌ بِالسَّيفِ ، وَطَعامُ الضَّيفِ ، وَاهتِمامٌ بِمَواقِيتِ الصَّلاةِ ، وَإِسباغُ الطُّهُورِ فِي اللَّيلَةِ القَرَّةِ (2) ، وَإِطعامُ الطَّعامِ عَلى حُبِّهِ . (3)

المعجم الكبير عن كعب بن عجرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَلا أُخبِرُكُم بِرِجالِكُم مِن أَهلِ الجَنَّةِ؟ قالُوا : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : النَّبِيُ فِي الجَنَّةِ ، وَالشَّهِيدُ فِي الجَنَّةِ ، وَالصِّدِّيقُ فِي الجَنَّةِ ، وَالمَولُودُ فِي الجَنَّةِ ، وَالرُّجُلُ يَزُورُ أَخاهُ فِي جانِبِ المِصرِ فِي الجَنَّةِ . أَلا أُخبِرُكُم بِنِسائِكُم مِن أَهلِ الجَنَّةِ؟ قالُوا : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : الوَدُودُ الوَلُودُ ، الَّتِي إِن ظَلَمَت أَو ظُلِمَت قالَت : هَذِهِ ناصِيَتِي بِيَدِكَ ، لا أَذُوقُ غَمضا (4) حَتّى تَرضى . (5)

.


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 44 ح 16 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 15 ح 19705 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 367 ح 1936 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 118 ح 14753 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 28 ح 7860 كلاهما نحوه.
2- .لَيلَةٌ قَرَّة : أي باردة (النهاية : ج 4 ص 38 «قرر»).
3- .تاريخ دمشق : ج 37 ص 291 ح 7497 ، كنز العمّال : ج 15 ص 884 ح 43504 .
4- .يقال : مَا اكْتَحَلْتُ غُمْضَا : أي ما نُمت، وما اغتَمَضَتْ عيناي (الصحاح : ج 3 ص 1096 «غمض»).
5- .المعجم الكبير : ج 19 ص 140 ح 307 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 11 ح 5648 ، تاريخ دمشق : ج 5 ص 361 ح 1290 عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 884 ح 43505.

ص: 437

صحيح مسلم_ به نقل از جابر _: نعمان بن قَوقَل نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا اگر نمازهاى واجب را بخوانم و حرام و حلال را رعايت كنم ، به بهشت مى روم؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى» .

تاريخ دمشق_ به نقل از ابو هريره _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «آيا از آنچه شما را به بهشت مى برد ، برايتان نگويم؟» . ياران گفتند : چرا . فرمود : «شمشير زدن [ در راه خدا ] ، پذيرايى از ميهمان ، اهتمام ورزيدن به اوقات نماز ، وضوى كامل گرفتن در شب سرد و اطعام كردن به عشق خدا» .

المعجم الكبير_ به نقل از كعب بن عُجره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا شما را از مردان بهشتى تان خبر ندهم؟» . گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «پيامبر در بهشت است ، شهيد در بهشت است ، صدّيق (راستْ دين) در بهشت است ، نوزاد در بهشت است ، و مردى كه در گوشه شهر به ديدار برادرش مى رود ، در بهشت است. آيا شما را از زنان بهشتى تان خبر ندهم؟» . گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «زن مهربان زايايى كه هر گاه ستم كند ، يا به او ستم شود ، [ به شوهرش ] مى گويد : اختيارم در كف توست ، مزه خواب را نمى چشم تا از من راضى شوى» .

.

ص: 438

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَكفِيكُم مِنَ العِظَةِ ذِكرُ المَوتِ ، وَيَكفِيكُم مِنَ التَّفَكُّرِ ذِكرُ الآخِرَةِ ، وَيَكفِيكُم مِنَ العِبادَةِ الوَرَعُ ، وَيَكفِيكُم مِنَ الاستِغفارِ تَركُ الذُّنُوبِ ، وَيَكفِيكُم مِنَ الدُّعاءِ النَّصِيحَةُ . مَن كانَ فِيهِ مِن هَذِهِ الخِصالِ واحِدَةٌ دَخَلَ الجَنَّةَ مَعَ أَوَّلِ زُمرَةٍ مِنَ الأَنبِياءِ . (1)

السّنن الكبرى عن كدير الضبيّ :إِنَّ رَجُلاً أَعرابِيّا أَتَى رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : أَخبِرنِي بِعَمَلٍ يُقَرِّبُنِي مِن طاعَتِهِ وَيُباعِدُنِي مِنَ النّارِ ، قالَ : أَوَهُما أعمَلَتاكَ (2) ؟ قالَ : نَعَم، قالَ : تَقُولُ العَدلَ ، وَتُعطِي الفَضلَ . قالَ : وَاللّهِ ما أَستَطِيعُ أَن أَقُولَ العَدْلَ كُلَّ ساعَةٍ ، وَما أَستَطِيعُ أَن أُعطِيَ فَضلَ مالِي! قالَ : فَتُطعِمُ الطَّعامَ ، وَتُفشِي السَّلامَ . قالَ : هَذِهِ أَيضا شَدِيدَةٌ! قالَ : فَهَل لَكَ إِبِلٌ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : فَانظُر بَعِيرا مِن إِبِلِكَ وَسِقاءً ثُمَّ اعمِد إِلى أَهلِ أَبياتٍ لا يَشرَبُونَ الماءَ إِلّا غِبّا (3) فَاسقِهِم ، فَلَعَلَّكَ أَن لا يَهلِكَ بَعِيرُكَ ، وَلا يَنخَرِقَ سقاؤُكَ حَتّى تَجِبَ لَكَ الجَنَّةُ . قالَ : فَانطَلَقَ الأَعرابِيُ يُكَبِّرُ . قالَ : فَما انخَرَقَ سقاؤُهُ ، وَلا هَلَكَ بَعِيرُهُ حَتَّى قُتِلَ شَهِيدا. (4)

الإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِرَجُلٍ أَتاهُ : أَلا أَدُلُّكَ عَلى أَمرٍ يُدخِلُكَ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ؟ قالَ : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ . قالَ : أَنِل مِمّا أَنالَكَ اللّهُ . قالَ : فَإِن كُنتُ أَحوَجَ مِمَّن أُنِيلُهُ؟ قالَ : فَانصُرِ المَظلُومَ . قالَ : وَإِن كُنتُ أَضعَفَ مِمَّن أَنصُرُهُ؟ قالَ : فَاصنَع لِلأَخرَقِ (5) _ يَعنِي أَشِر عَلَيهِ _ . قالَ : فَإِن كُنتُ أَخرَقَ مِمَّن أَصنَعُ لَهُ؟ قالَ : فاصمت لِسانَكَ إِلّا مِن خَيرٍ ؛ أَما يَسُرُّكَ أَن تَكُونَ فِيكَ خَصلَةٌ مِن هَذِهِ الخِصالِ تَجُرّكَ إِلَى الجَنَّةِ؟ (6)

.


1- .جامع الأخبار : ص 359 ح 1000 ؛ الفردوس : ج 5 ص 543 ح 9038 عن أسماء وفيه «النفل» بدل «التفكّر».
2- .أعمَلَ ذِهنَهُ : إذا دبَّرَهُ بِفَهمِه (تاج العروس : ج 15 ص 522 «عمل») .
3- .الغِبُّ : من أوراد الإبل ، أن تَرِدَ الماء يوما وتَدَعَهُ يوما (النهاية : ج 3 ص 336 «غبب») .
4- .السنن الكبرى : ج 4 ص 312 ح 7809 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 188 ح 422 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 10 ص 456 ح 19691 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 346 عن كريز الضبّي .
5- .الأخرق : الجاهل بما يجب أن يعمله ولم يكن في يديه صنعة يكتسب بها (النهاية : ج 2 ص 26 «خرق»).
6- .الكافي : ج 2 ص 113 ح 5 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 189 كلاهما عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار : ج 71 ص 296 ح 69 .

ص: 439

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين اندرز برايتان ياد مرگ است . بهترين تفكّر برايتان به ياد آخرت بودن است . بهترين عبادت برايتان پارسايى است . بهترين استغفار برايتان ترك گناه است و بهترين دعا برايتان خيرخواهى است . كسى كه از اين خصلت ها در او باشد ، با نخستين گروه از پيامبران به بهشت وارد خواهد شد .

السنن الكبرى_ به نقل از كدير ضَبّى _: مردى بيابان نشين نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : مرا از كارى خبر ده كه به طاعت خدا نزديكم كند و از آتش ، دورم گرداند . فرمود : «آيا اين دو ، ذهنت را به خود مشغول ساخته اند ؟» . باديه نشين گفت : آرى . فرمود : «حق را بگو و افزون [ دارايى ات ] را ببخش» . مرد گفت : به خدا سوگند كه نمى توانم هر لحظه حق بگويم و نمى توانم فزونىِ دارايى ام را ببخشم! فرمود : «پس ، اطعام كن و به همگان سلام ده» . مرد گفت : اينها نيز دشوارند . فرمود : «آيا شتر دارى؟» . مرد گفت : آرى . فرمود : «شترى از شترهايت را با مَشكى بردار و به ميان چادرنشينانى برو كه يك روز در ميان ، آب مى نوشند و به آنها آب بنوشان . اميد كه شترت نميرد و مَشكت پاره نشود تا اين كه بهشت بر تو واجب گردد». مرد بيابان نشين ، تكبيرگويان رفت. مَشك او پاره نشد و شترش نمُرد تا آن كه به شهادت رسيد.

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مردى كه نزد ايشان آمد ، فرمود : «آيا تو را به كارى راه نمايى نكنم كه خداوند به سبب آن ، تو را به بهشت بَرَد؟» . مرد گفت : چرا ، اى پيامبر خدا! فرمود : «از آنچه خدا به تو بخشيده است ، ببخش» . مرد گفت : اگر خودم از كسى كه به او مى بخشم ، محتاج تر بودم؟ فرمود : «ستم ديده اى را يارى رسان» . گفت : اگر خودم از كسى كه يارى اش مى رسانم ، ناتوان تر بودم؟ فرمود : «به آن كه حرفه اى نمى داند ، مهارتى بياموز ؛ يعنى كارى يادش بده [كه بتواند نان در بياورد]» . گفت : اگر خودم از او ناآشناتر بودم؟ فرمود : «زبانت را جز از خوبى فرو بند . آيا دوست ندارى كه يكى از اين خصلت ها در تو باشد و تو را به بهشت بكشاند؟» .

.

ص: 440

السّنن الكبرى عن شعبة :أَتى رَجُلٌ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي بِعَمَلٍ يُدخِلُنِي الجَنَّةَ . قالَ : قُلِ العَدلَ وَأَعطِ الفَضلَ . قالَ : فَإِن لَم أُطِق ذَاكَ؟ قالَ : فَأَطعِمِ الطَّعامَ وَأَفشِ السَّلامَ . قالَ : فإِن لَم أُطِق ذَاكَ _ أَو أَستَطِع ذَاكَ _ ؟ قالَ : فَهَل لَكَ مِن إِبِلٍ؟ قالَ : نَعَم ، [قالَ :] (1) فَانظُر بَعِيرا مِن إِبِلِكَ وَسِقاءً وَانظُر أَهلَ بَيتٍ لا يَشرَبُونَ الماءَ إِلّا غِبّا فَاسقِهِم، فَإِنَّكَ لَعَلَّكَ أَن لا يَنفُقَ (2) بَعِيرُكَ وَلا يَنخَرِقَ سِقاؤُكَ حَتّى تَجِبَ لَكَ الجَنَّةُ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن أَرادَ أَن يُدخِلَهُ اللّهُ عز و جل فِي رَحمَتِهِ ، وَيُسكِنَهُ جَنَّتَهُ ، فَليُحَسِّن خُلُقَهُ ، وَليُعطِ النَّصَفَةَ مِن نَفسِهِ ، وَليَرحَمِ اليَتِيمَ ، وَليُعِنِ الضَّعِيفَ ، وَليَتَواضَع للّهِِ الَّذِي خَلَقَهُ . (4)

.


1- .ما بين المعقوفين إضافة منّا يقتضيها السياق وقد سقطت من المصدر.
2- .نَفَقَ : ماتَ (لسان العرب : ج 10 ص 357 «نفق»).
3- .السنن الكبرى : ج 10 ص 267 ح 20593 ، مسند الطيالسي : ص 194 ح 1361 ، اُسد الغابة : ج 4 ص 438 الرقم 4439 ، تاريخ بغداد : ج 13 ص 456 الرقم 7303 كلّها عن كدير الضبّي .
4- .الأمالي للصدوق : ص 473 ح 636 ، الأمالي للطوسي : ص 432 ح 968 نحوه وكلاهما عن عليّ بن ميمون الصائغ، روضة الواعظين : ص 413 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 370 ح 12.

ص: 441

السنن الكبرى_ به نقل از شعبه _: مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! مرا از كارى خبر ده كه مرا به بهشت بَرد . فرمود : «حق را بگو و زيادى [ مال خود ] را ببخش» . مرد گفت : اگر از عهده اين كارها بر نيامدم؟ فرمود : «خوراك بخوران و به همگان سلام كن» . گفت : اگر نتوانستم؟ فرمود : «آيا شتر دارى؟» . گفت : آرى . فرمود : «شترت را با مَشكى بردار و ببين چه خانواده اى ، يك روز در ميان ، آب دارند . به آنها آب بده . در اين صورت ، اميد است كه شترت نميرد و مَشكت پاره نشود تا آن كه بهشت بر تو واجب شود» .

امام صادق عليه السلام :هر كه مى خواهد خداوند عز و جل او را در رحمت خويش وارد كند و در بهشت خود ، جاى دهد ، بايد اخلاقش را نيكو گرداند و انصاف ، پيشه كند و بر يتيم ، رحم آورد و به ناتوان ، يارى رساند و در برابر خدايى كه او را آفريده است ، فروتن باشد .

.

ص: 442

عنه عليه السلام :لا تَجتَمِعُ الرَّغبَةُ وَالرَّهبَةُ فِي قَلبٍ إِلَا وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ ، فَإِذا صَلَّيتَ فَأَقبِل بِقَلبِكَ عَلَى اللّهِ عز و جل ، فَإِنَّهُ لَيسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ يُقبِلُ بِقَلبِهِ عَلَى اللّهِ عز و جلفِي صَلاتِهِ وَدُعائِهِ إِلّا أَقبَلَ اللّهُ عز و جلعَلَيهِ بِقُلُوبِ المُؤمِنِينَ إِلَيهِ ، وَأَيَّدَهُ مَعَ مَوَدَّتِهِم إِيّاهُ بِالجَنَّةِ . (1)

عنه عليه السلام :إِيّاكُم وَالكَسَلَ! إِنَّ رَبَّكُم رَحِيمٌ ، يَشكُرُ القَلِيلَ ، إِنَّ الرَّجُلَ لَيُصَلِّي الرَّكعَتَينِ تَطَوُّعا يُرِيدُ بِهِما وَجهَ اللّهِ فَيُدخِلُهُ اللّهُ بِهِما الجَنَّةَ ، وَإِنَّهُ لَيَتَصَدَّقُ بِالدِّرهَمِ تَطَوُّعا يُرِيدُ بِهِ وَجهَ اللّهِ فَيُدخِلُهُ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ ، وَإِنَّهُ لَيَصُومُ اليَومَ تَطَوُّعا يُرِيدُ بِهِ وَجهَ اللّهِ فَيُدخِلُهُ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ . (2)

معدن الجواهر :قالَ الصّادِقُ عليه السلام لِسُفيانَ الثَّورِيِ : يا سُفيانُ ، خَصلَتانِ مَن لَزِمَهُما دَخَلَ الجَنَّةَ ، قالَ : وَما هُما يَابنَ رَسُولِ اللّهِ؟ قالَ : احتِمالُ ما يَكرَهُ إِذا أَحَبَّهُ اللّهُ ، وَتَركُ ما يُحِبُّ إِذا أَبغَضَهُ اللّهُ ، فَاعمَل بِهِما وَأَنا شَرِيكُكَ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَجُلٌ لِلنَّبِيِ صلى الله عليه و آله : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً لا يُحالُ بَينَهُ وَبَينَ الجَنَّةِ . قالَ : لا تَغضَب وَلا تَسأَلِ النّاسَ شَيئا ، وَارضَ لِلنّاسِ ما تَرضى لِنَفسِكَ . فقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ زِدنِي . قالَ : إِذا صَلَّيتَ العَصرَ فَاستَغفِرِ اللّهَ سَبعا وَسَبعِينَ مَرَّةً ، يَحُطَّ عَنكَ عَمَلَ سَبعٍ وَسَبعِينَ سَنَةً . قالَ : ما لِي سَبعٌ وَسَبعُونَ سَنَةً! فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ : اِعمَلها لَكَ وَلِأَبِيكَ . قالَ : ما لِي وَلِأَبِي سَبعٌ وَسَبعُونَ سَنَةً! فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِجعَلها لَكَ وَلِأَبِيكَ وَلِأُمِّكَ وَلِقَرابَتِكَ . (4)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 209 ح 632 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 260 ح 59 نقلاً عن أسرار الصلاة للشهيد الثاني .
2- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 238 ح 941 ، ثواب الأعمال : ص 62 ح 1 كلاهما عن إسماعيل بن يسار ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 209 ح 631 ، بحار الأنوار : ج 82 ص 216 ح 31.
3- .معدن الجواهر : ص 27 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 109.
4- .الأمالي للطوسي : ص 507 ح 1110 عن محمّد بن فضيل الصيرفي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 123 ح 26.

ص: 443

امام صادق عليه السلام :اميد و بيم ، در هيچ دلى جمع نمى شوند ، مگر آن كه بهشت برايش واجب مى گردد . هر گاه نماز مى خوانى ، با دلت به خداى عز و جل رو كن ؛ زيرا هيچ بنده مؤمنى نيست كه در نماز و دعاى خود ، با دلش به خداوند عز و جلرو كند ، مگر آن كه خداوند ، دل هاى مؤمنان را متوجّه او مى سازد و علاوه بر محبّت آنان نسبت به او ، بهشت را نيز پشتوانه اش مى گرداند .

امام صادق عليه السلام :از تنبلى بپرهيزيد! پروردگار شما ، مهربان است و از اندك ، سپاس گزارى مى كند . آدمى ، دو ركعت نماز مستحبّى براى رضاى خدا مى خواند و خداوند به واسطه همان دو ركعت ، او را به بهشت مى برد . يك درهم صدقه مستحبّى براى رضاى خدا مى دهد و خداوند به سبب همان يك درهم ، او را به بهشت مى برد . يك روز روزه مستحبّى براى رضاى خدا مى گيرد و خداوند به خاطر همان يك روز ، او را به بهشت مى برد.

معدن الجواهر :امام صادق عليه السلام به سفيان ثورى فرمود : «اى سفيان! دو كار است كه هر كس رعايت كند ، به بهشت مى رود » . گفت : آن دو چيست ، اى فرزند پيامبر خدا؟ فرمود : «به جا آوردن آنچه خوش ندارد ؛ ولى خدا آن را دوست مى دارد ، و ترك آنچه دوست دارد ؛ امّا خدا آن را خوش نمى دارد . اين دو كار را بكن و من هم شريك تو هستم» .

امام على عليه السلام :مردى به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : اى پيامبر خدا ! به من عملى بياموز كه ميان آن و بهشت ، چيزى مانع نشود . فرمود : «خشم مگير و از مردم ، چيزى مخواه و براى مردم ، چيزى را پسند كه براى خودت مى پسندى» . مرد گفت : بيشتر بفرماييد ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «چون نماز عصر را گزاردى ، هفتاد و هفت مرتبه از خدا طلب آمرزش كن ، كه گناه هفتاد و هفت سال از تو مى ريزد » . مرد گفت : من ، هفتاد و هفت سال گناه ندارم! پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « [ آن استغفارها را ]براى خودت و پدرت قرار ده» . مرد گفت : من و پدرم نيز هفتاد و هفت سال گناه نداريم! پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آنها را براى خودت و پدر و مادرت و خويشاوندانت قرار بده ».

.

ص: 444

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ مَن لَقِيَ اللّهَ عز و جل بِهِنَّ دَخَلَ الجَنَّةَ مِن أَيِ بابٍ شاءَ : مَن حَسُنَ خُلقُهُ ، وَخَشِيَ اللّهَ فِي المَغِيبِ وَالمَحضَرِ ، وَتَرَكَ المِراءَ (1) وَإِن كانَ مُحِقّا. (2)

المستدرك على الصحيحين عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ثَلاثٌ مَن كُنَّ فِيهِ حاسَبَهُ اللّهُ حِسابا يَسِيرا وَ أَدخَلَهُ الجَنَّةَ بِرَحمَتِهِ . قالُوا : لمَن يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : تُعطِي مَن حَرَمَكَ ، وَتَعفُو عَمَّن ظَلَمَكَ ، وَتَصِلُ مَن قَطَعَكَ . قالَ : فَإِذا فَعَلتُ ذَلِكَ فَما لِي يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : أَن تُحاسَبَ حِسابا يَسِيرا، وَيُدخِلَكَ اللّهُ الجَنَّةَ بِرَحمَتِهِ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ مَن كُنَّ فِيهِ سَتَرَ اللّهُ عَلَيهِ كَنَفَهُ (4) ، وَأَدخَلَهُ جَنَّتَهُ : رِفقٌ بِالضَّعِيفِ ، وَشَفَقَةٌ عَلَى الوالِدَينِ ، وَإِحسانٌ إِلَى المَملُوكِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :أَهلُ الجَنَّةِ ثَلاثَةٌ : ذُو سُلطانٍ مُقسِطٌ مُتَصَدِّقٌ مُوَفَّقٌ ، وَرَجُلٌ رَحِيمٌ رَقِيق القَلبِ لِكُلِّ ذِي قُربى وَمُسلِمٍ ، وَعَفِيفٌ مُتَعَفِّفٌ ذُو عِيالٍ . (6)

.


1- .المِراء : الجِدال (النهاية : ج 4 ص 322 «مرا») .
2- .الكافي : ج 2 ص 300 ح 2 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ، منية المريد : ص 316 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 399 ح 5 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 563 ح 3912 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 399 ح 21092 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 196 ح 5064 نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 808 ح 43215.
4- .الكَنَفُ : الجَانِبُ والنَاحِيَةُ، أي يرحمه ويلطف عليه (النهاية : ج 4 ص 205 «كنف»).
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 656 ح 2494 عن جابر ، كنز العمّال : ج 15 ص 808 ح 43213.
6- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2198 ح 63 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 157 ح 17491 وفيه «متصدّق» بدل «متعفّف» ، حلية الأولياء : ج 2 ص 16 الرقم 109 كلّها عن عياض بن حمار ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 99 ح 7005 عن عياض بن حماد وفيها «فقير» بدل «ذو عيال» وليس فيه «متعفّف» ، كنز العمّال : ج 16 ص 101 ح 44061.

ص: 445

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه هر كس با آنها خداوند عز و جل را ديدار كند ، از هر درِ بهشت كه مى خواهد ، وارد مى شود : كسى كه اخلاقش نيكو باشد ، و در نهان و آشكار از خدا بترسد ، و بگو مگو كردن [در بحث] را رها كند ، اگرچه حق با او باشد.

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «سه خصلت است كه در هر كه باشد ، خداوند از او حسابرسىِ آسانى به عمل مى آورد و به رحمت خويش ، او را به بهشت مى بَرد» . گفتند : آنها چيستند ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «به كسى كه از تو دريغ كرده است ، عطا كنى ، از كسى كه به تو ستم كرده است ، در گذرى و با كسى كه از تو بريده است ، پيوند برقرار كنى» . گفت_[ م ] : اگر اين كارها را انجام دهم ، چه پاداشى دارم ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «اين كه حسابرسىِ آسانى از تو مى شود و خداوند به رحمت خويش ، تو را به بهشت مى بَرَد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه خصلت است كه هر كس آنها را داشته باشد ، خداوند ، او را در پناه خود مى گيرد و او را به بهشت مى بَرَد : مدارا با ناتوان ، مهربانى به پدر و مادر ، و نيكى كردن به غلام.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، سه دسته اند : فرمان رواى دادگرِ صدقه دهنده توفيق يافته ، مرد مهربان دلْ رحْم نسبت به هر خويشاوند و مسلمانى ، و عيالوارِ خويشتندار آبرودار. (1)

.


1- .مقصود ، شخصى است كه عيالوار و نيازمند است ؛ امّا آبرودارى و مناعت (بلند طبعى) به خرج مى دهد و از دست دراز كردن پيش اين و آن ، خوددارى مى ورزد .

ص: 446

الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثٌ مَن أَتى اللّهَ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ أَوجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ : الإِنفاقُ مِن إِقتارٍ (1) ، وَالبِشرُ لِجَمِيعِ العالَمِ ، وَالإِنصافُ مِن نَفسِهِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن جَمَعَهُنَّ فِي يَومٍ دَخَلَ الجَنَّةَ : مَن أَصبَحَ صائِما ، وَأَعطى سائِلاً ، وَعادَ مَرِيضا ، وَشَيَّعَ جَنازَةً . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَلِمَ مِن أُمَّتِي مِن أَربَعِ خِصالٍ فَلَهُ الجَنَّةُ : مِنَ الدُّخُولِ فِي الدُّنيا ، وَاتِّباعِ الهَوى ، وَشَهوَةِ البَطنِ ، وَشَهوَةِ الفَرجِ . وَمَن سَلِمَ مِن نِساءِ أُمَّتِي مِن أَربَعِ خِصالٍ فَلَها الجَنَّةُ : إِذا حَفِظَت (مَا) بَينَ رِجلَيها ، وَأَطاعَت زَوجَها، وَصَلَّت خَمسَها، وَصامَت شَهرَها. (4)

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن كُنَّ فِيهِ نَشَرَ اللّهُ عَلَيهِ كنفه، وَأَدخَلَهُ الجَنَّةَ فِي رَحمَتِهِ : حُسنُ الخُلُقِ يَعِيشُ بِهِ فِي النّاسِ ، وَرِفقٌ بِالمَكرُوبِ ، وَشَفَقَةٌ عَلَى الوالِدَينِ ، وَإِحسانٌ إِلَى المَملُوكِ . (5)

.


1- .الإقْتار : التَضْيِيق على الإنسان في الرزق (النهاية : ج 4 ص 12 «قتر»).
2- .الكافي : ج 2 ص 103 ح 2 عن سماعة بن مهران ، مشكاة الأنوار : ص 315 ح 992 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 188 ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 329 ح 1242 نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 169 ح 37.
3- .نثر الدر : ج 1 ص 250.
4- .الخصال : ص 223 ح 54 عن الحسين بن زيد بن عليّ عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 104 ص 107 ح 2.
5- .الخصال : ص 225 ح 57 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 71 ح 51 .

ص: 447

امام صادق عليه السلام :سه كار است كه هر كس يكى از آنها را انجام دهد ، خداوند ، بهشت را بر او واجب مى كند : انفاق كردن در تنگ دستى ، خوش رويى با همه عالم و انصاف داشتن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار كار است كه هر كس همه آنها را در يك روز انجام دهد ، به بهشت مى رود : كسى كه صبح خود را با روزه دارى آغاز كند و به نيازمند ، عطا كند و از بيمارى عيادت نمايد و جنازه اى را تشييع كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از [مَردان] امّت من كه از چهار چيز به سلامت ماند ، بهشت دارد : وارد شدن به دنيا ، پيروى از هوس ، شهوت شكم و شهوت جنسى . و هر يك از زنان امّت من كه از چهار چيز به سلامت ماند ، بهشت دارد : هر گاه دامن خود را حفظ كند ، از شوهرش فرمان بَرَد ، نمازهاى پنجگانه اش را بخواند و ماهش را روزه بگيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه در هر كس وجود داشته باشد ، خداوند ، سايه حمايت خود را بر او مى گستراند و به رحمت خود ، او را به بهشت مى بَرَد : اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند ، ملاطفت با غم ديده ، مهربانى با پدر و مادر ، و نيكى كردن به غلام.

.

ص: 448

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن كُنَّ فِيهِ نَشَرَ اللّهُ تَعالى عَلَيهِ رَحمَتَهُ ، وَأَدخَلَهُ الجَنَّةَ : مَن آوى مِسكِينا ، وَرَحِمَ الضَّعِيفَ ، وَرفق بِالمَملُوكِ ، وَأَنفَقَ عَلَى الوالِدَينِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن كُنَّ فِيهِ كَتَبَهُ اللّهُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ : مَن كانَ عِصمَتُهُ شَهادَةَ أَن لا إِله إِلّا اللّهُ وَأَنِّي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ ، وَمَن إِذا أَنعَمَ اللّهُ عَلَيهِ بِنِعمَةٍ قالَ : الحَمدُ للّهِِ ، وَمَن إِذا أَصابَ ذَنبا قالَ : أَستَغفِرُ اللّهَ ، وَمَن إِذا أَصابَتهُ مُصِيبَةٌ قالَ : إِنّا للّهِِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام_ فِي ذِكرِ حَدِيثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ اللّهُ تَعالى : ... يا أَحمَدُ ، وَعِزَّتِي وَجَلالِي! ما مِن عَبدٍ ضَمِنَ لِي بِأَربَعِ خِصالٍ إِلّا أَدخَلتُهُ الجَنَّةَ : يَطوِي لِسانَهُ فَلا يَفتَحُهُ إِلّا بِما يَعنِيهِ ، وَيَحفَظُ قَلبَهُ مِنَ الوَسواسِ ، وَيَحفَظُ عِلمِي وَنَظَرِي إِلَيهِ ، وَيَكُونُ قُرَّةُ عَينَيهِ الجُوعَ . (3)

عنه عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسُوبَةِ إِلَيهِ _: أَربَعَةٌ تَدعُو إِلَى الجَنَّةِ : كِتمانُ المُصِيبَةِ ، وَكِتمانُ الصَّدَقَةِ ، وَبِرُّ الوالِدَينِ ، وَالإِكثارُ مِن قَولِ لا إِلهَ إِلّا اللّهُ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن يَضمَنُ أَربَعَةً بِأَربَعَةِ أَبياتٍ فِي الجَنَّةِ؟ أَنفِق وَلا تَخَفَ فَقرا، وَأَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ، وَأَفشِ السَّلامَ فِي العالَمِ ، وَاترُكِ المِراءَ وَإِن كُنتَ مُحِقّا. (5)

.


1- .كنز العمّال : ج 15 ص 858 ح 43415 نقلاً عن الحكيم الترمذي في نوادر الاُصول : ج 2 ص 303 و في الطبعة التي بأيدينا «أدخله في محبّته» بدل «أدخله الجنّة» عن أبي هريرة.
2- .الأمالي للمفيد : ص 76 ح 1 عن عليّ بن جعفر عن أخيه الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 69 ح 127 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 76 ح 2188 ، جامع الأخبار : ص 134 ح 272 كلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 223 وليس فيها «وإنّي محمّد رسول اللّه » ، بحار الأنوار : ج 69 ص 396 ح 82 .
3- .إرشاد القلوب : ص 199 _ 200 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 22 ح 6 .
4- .شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 20 ص 276 ح 192.
5- .الكافي : ج 4 ص 44 ح 10 و ج 2 ص 144 ح 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 62 ح 1711 ، الخصال : ص 223 ح 52 ، المحاسن : ج 1 ص 70 ح 22 كلّها عن معاوية بن وهب ، بحار الأنوار : ج 76 ص 4 ح 9.

ص: 449

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه هر كس آنها را دارا باشد ، خداى بلندمرتبه ، رحمت خود را بر او مى گستراند و او را به بهشت وارد مى كند : كسى كه مستمندى را سرپناه دهد و بر ناتوان رحم آورد و با غلام ، ملاطفت ورزد و به پدر و مادر ، انفاق كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه در هر كس باشد ، خداوند ، او را از بهشتيان مى نويسد : آن كس كه [ذكرِ] محافظش شهادت دادن به اين باشد كه معبودى جز خداى يكتا نيست و من محمّد ، فرستاده خدا هستم ، و آن كس كه هر گاه خداوند ، نعمتى به او مى بخشد ، «الحمد للّه » بگويد ، و آن كس كه هر گاه گناهى مى كند ، «أستغفر اللّه » بگويد ، و آن كس كه هر گاه مصيبتى به او مى رسد ، «إنّا للّه و إنّا إليه راجعون» بگويد .

امام على عليه السلام_ در ياد كرد از حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: خداى بلندمرتبه فرمود : « ... اى احمد! به عزّت و جلالم سوگند ، هيچ بنده اى نيست كه انجام چهار كار را برايم ضمانت كند ، مگر آن كه او را به بهشت درمى آورم : زبان در كام پيچد و آن را جز به سخنان سودمند نگشايد ، دلش را از وسوسه نگه دارد ، مراقب آگاهى و نگاه من به خود باشد ، و نور چشمش گرسنگى كشيدن ( روزه دارى ) باشد» .

امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _: چهار كارند كه به بهشت مى برند : پنهان داشتن مصيبت ، پنهانى دادن صدقه ، خوش رفتارى با پدر و مادر ، و بسيار گفتن جمله «لا إله إلّا اللّه » .

امام صادق عليه السلام :كيست كه چهار كار را به ازاى چهار خانه در بهشت ، متعهّد شود ؟ انفاق كن و از فقر نترس ، با مردم انصاف داشته باش ، به همه سلام كن ، و مجادله كردن را رها كن هر چند حق با تو باشد.

.

ص: 450

عنه عليه السلام :إِنَّ لِأَهلِ الجَنَّةِ أَربَعَ عَلاماتٍ : وَجهٌ مُنبَسِطٌ ، وَلِسانٌ لَطِيفٌ ، وَقَلبٌ رَحِيمٌ ، وَيَدٌ مُعطِيَةٌ. (1)

عنه عليه السلام :مَن رُزِقَ مِن أَربَعَةِ خِصالٍ واحِدَةً دَخَلَ الجَنَّةَ : بِرُّ الوالِدَينِ ، أَو صِلَةُ الرَّحِمِ ، أَو حُسنُ الجِوارِ ، أَو حُسنُ الخُلُقِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ لا يَجتَمِعنَ إِلّا فِي مُؤمِنٍ حَقّا يُوجِبُ اللّهُ لَهُ بِهِنَّ الجَنَّةَ : النُّورُ فِي القَلبِ ، وَالفِقهُ فِي الإِسلامِ ، وَالوَرَعُ فِي الدِّينِ ، وَالمَوَدَّةُ فِي النّاسِ ، وَحُسْنُ السَّمتِ (3) فِي الوَجهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ مَن عَمِلَهُنَّ فِي يَومٍ كَتَبَهُ اللّهُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ : مَن عادَ مَرِيضا، وَشَهِدَ جَنازةً، وَصامَ يَوما، وَراحَ يَومَ (5) الجُمُعَةِ ، وَأَعتَقَ رَقَبَةً . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ مَن أَتَى اللّهَ عز و جل بِهِنَّ أَو بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ أَوجَبَ لَهُ الجَنَّةَ : مَن سَقى هامةً صادِيَةً (7) ، أَو أَطعَمَ كَبِدا هافِيَةً (8) ، أَو كَسا جِلدَةً عارِيةً ، أَو حَمَلَ قَدَما حافِيَةً ، أَو أَعتَقَ رَقَبَةً عانِيَةً (9) . (10)

.


1- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 91 عن عبد اللّه بن سنان ، إرشاد القلوب : ص 173 بزيادة «فصيح» بعد «لسان» ، الاختصاص : ص 335 عن بعض الحكماء من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
2- .جامع الأخبار : ص 287 ح 773.
3- .السَّمْتُ : أي الهيئة الحَسنة (النهاية : ج 2 ص 397 «سمت»).
4- .كنز الفوائد : ج 2 ص 10 ، أعلام الدين : ص 144 ، معدن الجواهر : ص 49 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 219 ح 49.
5- .في مسند أبي يعلى وكنز العمّال : «إلى» بدل «يوم».
6- .صحيح ابن حبّان : ج 7 ص 6 ح 2771 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 14 ح 1040 نحوه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 15 ص 887 ح 43514.
7- .الصَّدَى : شِدّةُ العَطَش (لسان العرب : ج 14 ص 453 «صدا»).
8- .الهَفُو : الجُوع، ورجل هافٍ : جائع (لسان العرب : ج 15 ص 363 «هفا»).
9- .العَانِي : الأسير (النهاية : ج 3 ص 314 «عنا»).
10- .نثر الدر : ج 1 ص 159 ، نزهة الناظر : ص 13 ح 18 ، أعلام الدين : ص 294 ، تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 92 وفيه «أربع» بدل «خمس» وليس فيه «أو حمل قدما حافية» ، المحاسن : ج 1 ص 458 ح 1060 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 369 ح 59 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 16 ص 86 .

ص: 451

امام صادق عليه السلام :اهل بهشت ، چهار نشانه دارند : روى گشاده ، زبان خوش ، دل مهربان و دستِ دهنده.

امام صادق عليه السلام :كسى كه يكى از اين چهار كار روزى اش شود ، به بهشت مى رود : نيكى كردن به پدر و مادر ، يا صله رحم ، يا خوش رفتارى با همسايه و يا اخلاق خوش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيزند كه جز در مؤمن حقيقى جمع نمى شوند و خداوند به سبب آنها بهشت را بر او واجب مى گرداند : نورانيت دل ، فهم اسلام ، پارسايى در دين ، دوستى با مردم ، و سيماى خوش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج كار است كه هر كس آنها را در يك روز انجام دهد ، خداوند ، او را در زمره بهشتيان مى نويسد : كسى كه بيمارى را عيادت كند و جنازه اى را تشييع نمايد و آن روز را روزه بگيرد و در نماز جمعه حضور يابد و بنده اى را آزاد كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج كار است كه هر كس همه آنها يا يكى از آنها را به نزد خداوند عز و جلبَرَد ، خداوند ، بهشت را بر او واجب مى گرداند : كسى كه تن تشنه اى را سيراب كند ، يا شكم گرسنه اى را غذا دهد ، يا پوست برهنه اى را بپوشاند ، يا پاى برهنه اى را سوار كند ، يا گردن اسيرى را آزاد كند.

.

ص: 452

عنه صلى الله عليه و آله :عَلامَةُ أَهلِ الجَنَّةِ فِي سَبعِ خِصالٍ : يَعفُو عَمَّن ظَلَمَهُ ، وَيُحسِنُ إِلى مَن أَساءَ إِلَيهِ ، وَيُعطِي لِمَن حَرَمَهُ ، إِن أُعطِيَ شَكَرَ ، وَإِنِ ابتُلِيَ صَبَرَ ، وَإِن قالَ صَدَقَ ، فَهُوَ يَمشِي بَينَ النّاسِ كَحَيٍ بَينَ الأَمواتِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعُونَ خَصلَةً ؛ أَعلاهُنَّ مَنِيحَةُ (2) العَنزِ ، ما من عامِلٍ يَعمَلُ بِخَصلَةٍ مِنها رَجاءَ ثَوابِها وَتَصدِيقَ مَوعُودِها إِلّا أَدخَلَهُ اللّهُ بِها الجَنَّةَ . (3)

.


1- .الفردوس : ج 3 ص 54 ح 4143 عن البراء بن عازب.
2- .المَنِيحَةُ : مِنْحَةُ اللبن، كالناقة أو الشاة، تعطيها غيرك يحتلبها ثمّ يردّها عليك (الصحاح : ج 1 ص 408 «منح»).
3- .صحيح البخاري : ج 2 ص 927 ح 2488 ، سنن ابي داوود : ج 2 ص 130 ح 1683 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 634 ح 6869 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 262 ح 7578 ، السنن الكبرى : ج 4 ص 309 ح 7799 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 6 ص 416 ح 16331.

ص: 453

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه بهشتيان ، هفت چيز است : كسى را كه به او ستم مى كند ، مى بخشد ؛ به كسى كه به او بدى مى كند ، نيكى مى نمايد ؛ به كسى كه از او مضايقه مى كند ، عطا مى نمايد ؛ اگر به او [ از جانب خداوند ] چيزى داده شود ، شكر مى گزارد ؛ اگر گرفتار شود ، شكيبايى مى ورزد ؛ و هر گاه سخن بگويد ، راست مى گويد . او در ميان مردم ، به سانِ زنده اى در ميان مردگان ، راه مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهل كارند كه بالاترينِ آنها ، عاريت دادن بز [ به نيازمند براى استفاده موقّت از شير آن ]است . هر كس به اميد ثواب آنها و از سر تصديق وعده پاداش آنها ، به يكى از آنها عمل كند ، بى گمان ، خداوند به سبب آن ، او را به بهشت مى بَرَد.

.

ص: 454

الفصل الثامن : رياض الجنّة8 / 1مَجالِسُ العِلمِالمعجم الكبير عن ابن عبّاس :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِذا مَرَرتُم بِرِياضِ الجَنَّةِ فَارتَعُوا ، قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ وَما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : مَجالِسُ العِلمِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَلا فَاغتَنِمُوا مَجلِسَ العُلَماءِ ؛ فَإِنَّها رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ . (2)

8 / 2مَجالِسُ الذِّكرِكتاب من لا يحضره الفقيه :قالَ نَبِيُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بادِرُوا إِلى رِياضِ الجَنَّةِ . قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : حَلَقُ الذِّكرِ . (3)

.


1- .المعجم الكبير : ج 11 ص 78 ح 11158 ، كنز العمّال : ج 10 ص 138 ح 28695 ، الأمالي للشجري : ج 1 ص 61 .
2- .جامع الأخبار : ص 111 ح 196 عن أبي هريرة.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 409 ح 5888 ، معاني الأخبار : ص 321 ح 1 عن عليّ بن الحسن عن أبيه الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الأمالي للصدوق : ص 444 ح 592 عن الحسين بن عليّ عن عليّ بن الحسين عن الإمام الحسين عن الإمام عليّ عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 85 ح 2229 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 93 ص 156 ح 20.

ص: 455

فصل هشتم: باغ هاى بهشت
8 / 1 مجالس علم
8 / 2 مجالس ذكر خدا

فصل هشتم: باغ هاى بهشت8 / 1مجالس علمالمعجم الكبير_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر گاه بر باغ هاى بهشت گذشتيد ، بچريد» . گفته شد : اى پيامبر خدا ! باغ هاى بهشت چيستند ؟ فرمود : «مجالس علم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان! مجلس هاى دانشمندان را مغتنم شماريد ؛ چرا كه باغى از باغ هاى بهشت اند.

8 / 2مجالس ذكر خداكتاب من لايحضره الفقيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به سوى باغ هاى بهشت بشتابيد» . گفتند : باغ هاى بهشت چيستند ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «حلقه هاى ذكر».

.

ص: 456

سنن الترمذي عن أنس بن مالك عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا مَرَرتُم بِرِياضِ الجَنَّةِ فَارتَعُوا. قالَ : وَما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : حَلَقُ الذِّكرِ . (1)

المستدرك على الصحيحين عن جابر بن عبد اللّه :خَرَجَ عَلَينا النَّبِيُ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا أَيُّها النّاسُ! إِنَّ للّهِِ سَرايا (2) مِنَ المَلائِكَةِ ، تحلّ وَتَقِفُ عَلى مَجالِسِ الذِّكرِ فِي الأَرضِ ، فَارتَعُوا فِي رِياضِ الجَنَّةِ . قالُوا : وَأَينَ رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : مَجالِسُ الذِّكرِ ، فَاغدُوا وَرُوحُوا فِي ذِكرِ اللّهِ وَذَكِّرُوهُ أَنفُسَكُم . (3)

8 / 3المَساجِدُسنن الترمذي عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِذا مَرَرتُم بِرِياضِ الجَنَّةِ فَارتَعُوا. قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : المَساجِدُ، قِيلَ : وَما الرَّتعُ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَاللّهُ أَكبَرُ . (4)

8 / 4ما بَينَ مِنبَر النَّبِيِّ وَبَيتِهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما بَينَ مِنبَرِي وَبُيُوتِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَمِنبَرِي عَلى تُرعَةٍ (5) مِن تُرَعِ الجَنَّةِ . (6)

.


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 532 ح 3510 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 302 ح 12525 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 398 ح 529 ، كنز العمّال : ج 1 ص 437 ح 1885 ؛ منية المريد : ص 106 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 234 وفيه «مجالس» بدل «حَلَق» ، بحار الأنوار : ج 1 ص 205 ح 34.
2- .السَّرَايا : جمع سَرِيَّة ؛ وهي طائفة من الجيش يبلغ أقصاها أربعمئة (النهاية : ج 2 ص 363 «سرى»).
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 672 ح 1820 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 345 ح 1860 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 398 ح 528 ، كنز العمّال : ج 1 ص 437 ح 1882 ؛ عدّة الداعي : ص 238 ، أعلام الدين : ص 275 ، إرشاد القلوب : ص 60 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 163 ح 42.
4- .سنن الترمذي : ج 5 ص 532 ح 3509 ، مشكاة المصابيح : ج 1 ص 227 ح 729 ، كنز العمّال : ج 7 ص 651 ح 20739.
5- .التُّرعة : الباب، كأنّه قال : منبري على باب من أبواب الجنّة. وقيل : التُّرعة في الحديث : الدَّرَجة. وقيل : الرَّوضة (لسان العرب : ج 8 ص 33 «ترع»).
6- .الكافي : ج 4 ص 556 ح 10 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 7 ح 13 وفيه «بيتي» بدل «بيوتي» وكلاهما عن جميل بن درّاج عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 100 ص 146 ح 4 ؛ مسند ابن حنبل : ج 5 ص 200 ح 15189 عن جابر بن عبد اللّه وفيه «إلى حجرتي» بدل «وبيوتي» ، مسند أبي يعلى : ج 1 ص 91 ح 113 عن أبي بكر وفيه «بيتي» بدل «بيوتي» ، كنز العمّال : ج 12 ص 261 ح 34955.

ص: 457

8 / 3 مسجدها
8 / 4 ميان منبر و خانه پيامبر صلى الله عليه و آله

سنن الترمذى_ به نقل از اَنَس بن مالك _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر گاه بر باغ هاى بهشت گذر كرديد ، به چَرا بپردازيد ». گفت_[ م ] باغ هاى بهشت چيستند ؟ فرمود : «انجمن هاى ذكر» .

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: پيامبر صلى الله عليه و آله به ميان ما آمد و فرمود : «اى مردم! خداوند ، گردان هايى از فرشتگان دارد كه در مجالس ذكر زمينيان ، فرود مى آيند و مى مانند . پس در باغ هاى بهشت بچريد» . گفتند : باغ هاى بهشت ، كدام اند؟ فرمود : «مجالس ذكر . پس ، صبح و شام ، به ياد خدا بپردازيد و آن را به خويشتن يادآورى كنيد».

8 / 3مسجدهاسنن الترمذى_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر گاه به باغ هاى بهشت برخورديد ، بچريد» . گفتم : اى پيامبر خدا ! باغ هاى بهشت چيستند؟ فرمود : «مسجدها» . گفته شد : چريدن در آنها چيست ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «[ذكرِ] سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر».

8 / 4ميان منبر و خانه پيامبر صلى الله عليه و آلهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان منبرم و خانه هايم، (1) باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم بر روى دريچه اى از دريچه هاى بهشت ، قرار دارد.

.


1- .مقصود، فاصله ميان منبر پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد النبى و خانه ايشان در گوشه مسجد است. گفتنى است خانه پيامبر صلى الله عليه و آله در زمان حيات ايشان، داراى چند اتاق مستقل بود كه چند تن از همسران ايشان ، در آنها زندگى مى كردند.

ص: 458

الكافي عن أبي بكر الحضرميّ :قالَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما بَينَ بَيتِي وَمِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَمِنبَرِي عَلى تُرعَةٍ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ ، وَقَوائِمُ مِنبَرِي رُبَّت (1) فِي الجَنَّةِ . قالَ : قُلتُ : هِي رَوضَةٌ اليَومَ؟ قالَ : نَعَم، إِنَّهُ لَو كُشِفَ الغِطاءُ لَرَأَيْتُمْ. (2)

كتاب من لا يحضره الفقيه :قالَ [رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ] : مَا بَينَ قَبرِي وَمِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ مِنبَرِي عَلى تُرعَةٍ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ _ قَوائِمُ المِنبَرِ رُبَّت فِي الجَنَّةِ . وَالتُّرعَةُ : هِيَ البابُ الصَّغِيرُ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما بَينَ بَيتِي وَمِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَمِنبَرِي على حَوضِي . (4)

.


1- .قال العلّامة المجلسي قدس سره : ربّت _ بالتشديد _ : من التربية على بناء المفعول، أو بالتخفيف من الربو ؛ بمعنى النموّ والارتفاع، والأوّل أظهر (مرآة العقول : ج 18 ص 266) . وفي بعض النسخ : «رتب».
2- .الكافي : ج 4 ص 554 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 146 ح 1.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 568 ح 3158 ، كامل الزيارات : ص 51 ح 28 عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «رتب» بدل «ربّت» ، معاني الأخبار : ص 267 ح 1 عن ابن أبي عمير عن بعض أصحابنا عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مصباح المتهجّد : ص 710 ح 790 وليس فيهما ذيله من «قوائم المنبر...» ، بحار الأنوار : ج 100 ص 151 ح 19 ؛ تاريخ بغداد : ج 11 ص 228 الرقم 5961 عن جابر وليس فيه ذيله من «وإنّ منبري ...».
4- .صحيح البخاري : ج 2 ص 667 ح 1789 ، صحيح مسلم : ج 2 ص 1011 ح 502 كلاهما عن أبي هريرة ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 9 ح 11003 عن أبي هريرة و أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 12 ص 259 ح 34944.

ص: 459

الكافى_ به نقل از ابوبكر حضرمى _: امام صادق عليه السلام فرمود : «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : ميان خانه ام و منبرم، باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم بر روى دريچه اى از دريچه هاى بهشت است و پايه هاى منبرم، در بهشت جاى دارند». گفتم : آن باغ، هم اينك وجود دارد؟ فرمود : «آرى . اگر پرده كنار رود، آن را مى بينيد».

كتاب من لايحضره الفقيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «ميان قبر من و منبرم، باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم بر روى تُرعه اى (1) از تُرعه هاى بهشت، جاى دارد و پايه هاى منبر، در بهشت قرار گرفته است» . تُرعه ، به معناى دَريچه است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان خانه ام و منبرم، باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم بر روى حوضم قرار گرفته است.

.


1- .در عربى ، واژه «تُرعه» به اين معانى آمده است : تنگه، دريچه، دريچه اى كه از كف بنا به جويبار يا آب راهه اى باز مى شود، درِ خانه ، بوستان در زمين بلند ، آب راهه ، راه رسيدن آب به باغ. همه اين معانى، در اين حديث نبوى، محتمل اند؛ ولى مترجم، معناى دوم و سوم را ترجيح داده است .

ص: 460

عنه صلى الله عليه و آله :ما بَينَ حُجرَتِي إِلى مِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَحَوضِي عَلى تُرعَةٍ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يُصَلِّيَ فِي رَوضَةٍ مِن رِياضِ الجَنَّةِ فَليُصَلِّ بَينَ قَبرِي وَمِنبَرِي. (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ قَوائِمَ مِنبَرِي هذا رَواتِبُ فِي الجَنَّةِ. (3)

8 / 5مَوضِعُ قَبرِ الإمام الحُسَينِ عليه السلامالإمام الصادق عليه السلام :مَوضِعُ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام مُنذُ يَومٍ دُفِنَ فِيهِ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ . (4)

عنه عليه السلام :مَوضِعُ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام تُرعَةٌ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ . (5)

8 / 6الكُوفَةُالإمام عليّ عليه السلام :اُدخُل إِلى جامِعِ الكُوفَةِ مِن البابِ الأَعظَمِ ، فَإِنَّهُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ . (6)

.


1- .تاريخ بغداد : ج 3 ص 360 الرقم 1471 عن جابر.
2- .الفردوس : ج 3 ص 538 ح 5676 عن عبد اللّه بن لبيد ، كنز العمّال : ج 12 ص 260 ح 34950.
3- .سنن النسائي : ج 2 ص 36 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 171 ح 26538 ، السنن الكبرى : ج 5 ص 407 ح 10290 ، حلية الأولياء : ج 7 ص 248 كلّها عن اُمّ سلمة ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 612 ح 6268 عن أبي واقد الليثي ، كنز العمّال : ج 12 ص 506 ح 35652.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 600 ح 3207 ، ثواب الأعمال : ص 120 ح 43 ، كامل الزيارات : ص 456 ح 691 كلّها عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 101 ص 111 ح 23.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 600 ح 3208 ، ثواب الأعمال : ص 120 ح 43 ، كامل الزيارات : ص 456 ح 1 كلاهما عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 101 ص 111 ح 23.
6- .المزار للشهيد الأوّل : ص 229 ، المزار للمشهدي : ص 161 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 409 ح 67 .

ص: 461

8 / 5 جايگاه قبر امام حسين عليه السلام
8 / 6 كوفه

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان اتاقم و منبرم، باغى از باغ هاى بهشت است و حوضم بالاى دريچه اى از دريچه هاى بهشت، جاى دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خوش دارد در باغى از باغ هاى بهشتْ نماز بگزارد ، ميان قبر و منبر من نماز بخواند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پايه هاى اين منبر من ، ريشه در بهشت دارند.

8 / 5جايگاه قبر امام حسين عليه السلامامام صادق عليه السلام :جايگاه قبر حسين عليه السلام از زمانى كه در آن به خاك سپرده شد ، به باغى از باغ هاى بهشت تبديل شد.

امام صادق عليه السلام :جايگاه قبر حسين عليه السلام ، دريچه اى از دريچه هاى بهشت است.

8 / 6كوفهامام على عليه السلام :به مسجد كوفه از درِ بزرگ وارد شو ؛ چرا كه اين مسجد، باغى از باغ هاى بهشت است.

.

ص: 462

الإمام الباقر عليه السلام :مَسجِدُ كُوفانَ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ. (1)

الإمام الصادق عليه السلام :نِعْمَ المَسجِدُ مَسجِدُ الكُوفَةِ ، صَلَّى فِيهِ أَلفُ نَبِيٍ، وَأَلفُ وَصِيٍ، وَمِنهُ فارَ التَّنُّورُ ، وَفِيهِ نُجِرَتِ السَّفِينَةُ ، مَيمَنَتُهُ رِضوانُ اللّهِ ، وَوَسَطُهُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَمَيسَرَتُهُ مَكرٌ (2) . (3)

عنه عليه السلام :الكُوفَةُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، فِيها قَبرُ نُوحٍ وَإِبراهِيمَ عليهماالسلام ، وَقُبُورُ ثَلاثِمِئَةِ نَبِيٍ وَسَبعِينَ نَبِيّا، وَسِتِّمِئَةِ وَصِيٍ، وَقَبرُ سَيِّدِ الأَوصِياءِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ عليه السلام . (4)

الكافي عن هارون بن خارجة :قالَ لِي أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : يا هارُونَ بنَ خارِجَةَ ، كَم بَينَكَ وَبَينَ مَسجِدِ الكُوفَةِ ، يَكُونُ مِيلاً؟ قُلتُ : لا، قالَ : فَتُصَلِّي فِيهِ الصَّلَواتِ كُلَّها؟ قُلتُ : لا، فَقالَ : أَما لَو كُنتُ بِحَضرَتِهِ لَرَجَوتُ أَن لا تَفُوتَنِي فِيهِ صَلاةٌ ، وَتَدرِي ما فَضلُ ذَلِكَ المَوضِعِ؟ ما مِن عَبدٍ صالِحٍ وَلا نَبِيٍ إِلّا وَقَد صَلَّى فِي مَسجِدِ كُوفانَ ، حَتَّى إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا أَسرى اللّهُ بِهِ قالَ لَهُ جَبرَئِيلُ عليه السلام : تَدرِي أَينَ أَنتَ يا رَسُولَ اللّهِ السَّاعَةَ؟ أَنتَ مُقابِلُ مَسجِدِ كُوفانَ . قالَ : فَاستَأذِن لِي رَبِّي حَتَّى آتِيَهُ فَأُصَلِّيَ فِيهِ رَكعَتَينِ ، فَاستَأذَنَ اللّهَ عز و جل فَأَذِنَ لَهُ . وَإِنَّ مَيمَنَتَهُ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ وَسَطَهُ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ مُؤَخَّرَهُ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ الصَّلاةَ المَكتُوبَةَ فِيهِ لَتَعدِلُ أَلفَ صَلاةٍ ، وَإِنَّ النّافِلَةَ فِيهِ لَتَعدِلُ خَمسَمِئَةِ صَلاةٍ ، وَإِنَّ الجُلُوسَ فِيهِ بِغَيرِ تلاوَةٍ وَلا ذِكرٍ لَعِبادَةٌ ، وَلَو عَلِمَ النَّاسُ ما فِيهِ لَأَتَوهُ وَلَو حَبْوا (5) . (6)

.


1- .الكافي : ج 3 ص 493 ح 9 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 252 ح 691 ، المزار للمشهدي : ص 125 ح 6 كلّها عن أبي عبيده ، روضة الواعظين : ص 450 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 389 ح 13.
2- .ميسرته مَكْر : قيل كانت السوق إلى جانبه الأيسر، وفيها يقع المكر والخداع (النهاية : ج 4 ص 349 «مكر»).
3- .الكافي : ج 3 ص 492 ح 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 231 ح 693 ، ثواب الأعمال : ص 50 ح 1 كلّها عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 100 ص 397 ح 37.
4- .فرحة الغري : ص 69 عن أبي اُسامة ، بحار الأنوار : ج 100 ص 405 ح 61 .
5- .الحَبْو : أن يمشي على يديه وركبتيه أو اُسْته (النهاية : ج 1 ص 336 «حبا»).
6- .الكافي : ج 3 ص 490 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 250 ح 688 ، كامل الزيارات : ص 72 ح 63 ، المحاسن : ج 1 ص 128 ح 149 وليس فيه ذيله من «وإنّ الجلوس ...» ، بحار الأنوار : ج 100 ص 398 ح 39.

ص: 463

امام باقر عليه السلام :مسجد كوفان (كوفه)، باغى از باغ هاى بهشت است.

امام صادق عليه السلام :نيكو مسجدى است مسجد كوفه! هزار پيامبر و هزار وصى، در آن ، نماز خوانده اند، تنور [زمان توفان نوح] در محلّ آن جوشيد و كشتى [نوح ]در آن جا ساخته شد . سمت راست آن، رضوان خداست ، وسطش باغى از باغ هاى بهشت است و سمت چپش فريب است . (1)

امام صادق عليه السلام :كوفه، باغى از باغ هاى بهشت است . قبر نوح و ابراهيم و قبر سيصد و هفتاد پيامبر و ششصد وصى ، و قبر سالار اوصيا ، امير مؤمنان عليه السلام ، در آن است .

الكافى_ به نقل از هارون بن خارجه _: امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اى هارون بن خارجه! تا مسجد كوفه، چه قدر فاصله دارى ؟ يك ميل مى شود؟». گفتم : خير . فرمود : «پس همه نمازها را در آن مى خوانى؟». گفتم : خير . فرمود : «بدان كه اگر من در كنار آن بودم، اميد داشتم كه حتّى يك نمازم از آن مسجد فوت نشود . آيا مى دانى آن جا چه فضيلتى دارد؟ هيچ بنده شايسته و هيچ پيامبرى نبوده، مگر اين كه در مسجد كوفه نماز خوانده است . حتّى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در شبى كه خداوند، او را به معراج برد ، جبرئيل به او گفت : مى دانى تو اكنون كجا هستى، اى پيامبر خدا؟ تو در برابر مسجد كوفه اى ! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : پس، از پروردگارم برايم اجازه بگير كه به آن بروم و در آن جا دو ركعت نماز بخوانم . و جبرئيل از خداوند، اجازه گرفت و خدا هم به او اجازه داد. سمت راست آن، باغى از باغ هاى بهشت است ، وسطش باغى از باغ هاى بهشت است و عقب آن نيز باغى از باغ هاى بهشت است . يك نماز واجب در آن، با هزار نماز ، برابرى مى كند و يك نماز مستحبّى در آن، با پانصد نماز، همسنگ است . نشستن در آن [حتّى] بدون تلاوت [قرآن] و گفتن ذكر، خود ، عبادت است . اگر مردم مى دانستند كه چه ثواب هايى در اين مسجد است، خود را به آن مى رساندند، حتّى با خزيدن» .

.


1- .گفته مى شود كه بازار كوفه در سمت چپ اين مسجد بوده است و فريب هم در بازار ، صورت مى گيرد.

ص: 464

8 / 7الحَوامِيمُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلحَوامِيمُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَجَرَةٍ ثَمَرا، وَإِنَّ ثَمَراتِ القُرآنِ ذَواتُ «حم» مِن رَوضاتٍ مُخصِباتٍ مُعشِباتٍ مُتجاوِراتٍ، فَمَن أَحَبَّ أَن يَرتَعَ فِي رِياضِ الجَنَّةِ فَليَقرَأ الحَوامِيمَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَحَبَّ أَن يَرتَعَ فِي رِياضِ الجَنَّةِ ، فَليَقرَأ الحَوَامِيمَ فِي صَلاةِ اللَّيلِ . (3)

8 / 8مَرَضُ المُؤمِنِالإمام عليّ عليه السلام :وُعِكَ (4) أَبُو ذَرٍّ ، فَأَتَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنَّ أَبا ذَرٍّ قَد وُعِكَ ، فَقالَ : اِمضِ بِنا إِلَيهِ نَعُودُهُ ، فَمَضَينا إِلَيهِ جَمِيعا، فَلَمّا جَلَسنا قالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كَيفَ أَصبَحتَ يا أَبا ذَرٍّ؟ قالَ : أَصبَحتُ وَعِكا يا رَسُولَ اللّهِ ، فَقالَ : أَصبَحتَ فِي رَوضَةٍ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، قَدِ انغَمَستَ فِي ماءِ الحَيَوانِ ، وَقَد غَفَرَ اللّهُ لَكَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ ، فَأَبشِر يا أَباذَرٍّ . (5)

راجع : ص 486 (الفصل الحادي عشر : كنوز الجنّة / تلك الخصال) .

.


1- .الفردوس : ج 2 ص 160 ح 2816 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 269 ، كنز العمّال : ج 1 ص 580 ح 2623 كلاهما نقلاً عن ابن مردويه وكلّها عن سمرة بن جندب ؛ بحار الأنوار : ج 92 ص 302 ح 2 .
2- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 269 نقلاً عن ابن الضريس عن إسحاق بن عبد اللّه ؛ بحار الأنوار : ج 92 ص 302 ح 2 .
3- .مجمع البيان : ج 8 ص 797 عن أبي بريدة الأسلمي ، كنز العمّال : ج 1 ص 592 ح 2696 نقلاً عن أبي نعيم عن ابن عبّاس نحوه .
4- .الوَعْك : الحُمّى وقيل : ألَمُها (لسان العرب : ج 10 ص 514 «وعك»).
5- .الدعوات : ص 167 ح 467 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 434 ح 48.

ص: 465

8 / 7 «حا ميم» ها
8 / 8 بيمارى مؤمن

8 / 7«حا ميم»هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«حا ميم»ها ، (1) باغ هايى از باغ هاى بهشت اند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر درختى ميوه اى دارد و ميوه هاى قرآن، سوره هاى «حا ميم»دار هستند كه باغ هايى سرسبز و پُر گل و گياه و به هم چسبيده اند . پس هر كه دوست دارد در باغ هاى بهشتْ خوش بگذراند ، «حا ميم»ها را بخواند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دوست دارد در باغ هاى بهشت به گردش بپردازد ، «حا ميم»ها را در نماز شب بخواند.

8 / 8بيمارى مؤمنامام على عليه السلام :ابو ذر ، ناخوش احوال شد . من نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفتم و گفتم : اى پيامبر خدا ! ابو ذر، ناخوش شده است . فرمود : «ما را نزد او ببر تا عيادتش كنيم» . همگى نزد ابو ذر رفتيم . چون نشستيم ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : «حالت چگونه است، اى ابو ذر؟». گفت: ناخوش احوالم، اى پيامبر خدا ! فرمود : «در باغى از باغ هاى بهشت، قرار گرفته اى و در آب زندگانى، فرو رفته اى و خداوند، گناهان گذشته تو را آمرزيده است . پس خوش باش، اى ابو ذر!» .

ر . ك : ص 487 (فصل يازدهم : گنج هاى بهشت / و اين چند خصلت) .

.


1- .مقصود، سوره هايى از قرآن هستند كه با «ح_م» آغاز مى شوند.

ص: 466

8 / 9زِيارَةُ الإِخوانِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن زارَ أَخاهُ المُؤمِنَ خاضَ فِي رِياضِ الجَنَّةِ حَتَّى يَرجِعَ . (1)

.


1- .المعجم الكبير : ج 8 ص 67 ح 7389 عن صفوان بن عسّال .

ص: 467

8 / 9 ديدار برادران

8 / 9ديدار برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به ديدن برادرش برود ، در باغ هاى بهشت، قدم نهاده است تا آن گاه كه برگردد.

.

ص: 468

الفصل التاسع : غراس الجنّة9 / 1التَّهلِيلُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» غُرِسَت لَهُ شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، مِن ياقُوتَةٍ حَمراءَ ، مَنبتها فِي مِسكٍ أَبيَضَ ، أَحلَى مِنَ العَسَلِ ، وَأَشَدُّ بَياضا مِنَ الثَّلجِ ، وَأَطيَبُ رِيحا مِنَ المِسكِ ، فِيها أَمثالُ ثَديِ الأَبكارِ ، تَعلُو عَن سَبعِينَ حُلَّةً . (1)

9 / 2التَّسبِيحُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ قِيعانٌ (2) ، وغِراسُها : سُبحانَ رَبِّيَ العَظِيمِ وَبِحَمدِهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ العَظِيمِ» نَبَتَ لَهُ غَرسٌ فِي الجَنَّةِ . (4)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 517 ح 2 ، ثواب الأعمال : ص 16 ح 5 بزيادة «ثمار» بعد «فيها» ، المحاسن : ج 1 ص 98 ح 67 وفيهما «تفلق» بدل «تعلو» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 183 ح 146.
2- .القاع : أرض واسعة سهلة مطمئنّة ، لا حزونة فيها ولا ارتفاع (لسان العرب : ج 8 ص 304 «قوع»).
3- .عوالي اللآلي : ج 4 ص 8 ح 10.
4- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 314 ح 15645 عن سهل عن أبيه ، المعجم الكبير : ج 20 ص 198 ح 445 عن معاذ بن أنس وفيه «بني» بدل «نبت» ، كنز العمّال : ج 1 ص 474 ح 2060.

ص: 469

فصل نهم: نهال هاى بهشت
9 / 1 لا إله إلّا اللّه
9 / 2 سبحان اللّه

فصل نهم: نهال هاى بهشت9 / 1لا إله إلّا اللّهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «لا إله إلّا اللّه » بگويد ، درختى از ياقوت سرخ در بهشت برايش نشانده مى شود كه ريشه اش در مُشك سفيد است و [ميوه اش ]از شهد، شيرين تر و از برف ، سفيدتر و از مُشك ، خوش بوتر است ، و در آن، مانند نارپستان هاى دوشيزگان است كه از زير هفتاد پيراهن، بر آمده اند.

9 / 2سبحان اللّهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، سراسر ، دشت است و نهال هاى آن ، «سبحان ربّى العظيم و بحمده» است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «سبحان اللّه العظيم» بگويد، برايش يك نهال در بهشت مى رويد.

.

ص: 470

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُؤمِنٍ وَلا مُؤمِنَةٍ إِلَا وَلَهُ وَكِيلٌ فِي الجَنَّةِ ، إِن قَرَأَ القُرآنَ بَنى لَهُ القُصُورَ ، وَإِن سَبَّحَ غَرَسَ لَهُ الأَشجارَ ، وَإِن كَفَّ كَفَّ . (1)

9 / 3التَّسبِيحاتُ الأَربَعَةُالإمام الباقر عليه السلام :مَرَّ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِرَجُلٍ يَغرِسُ غَرسا فِي حائِطٍ (2) لَهُ، فَوَقَفَ لَهُ وَقالَ : أَلا أَدُلُّكَ عَلى غَرسٍ أَثبَتَ أَصلاً ، وَأَسرَعَ إِيناعا ، وَأَطيَبَ ثَمَرا وَأَبقى؟ قالَ : بَلى فَدُلَّنِي يا رَسُولَ اللّهِ ! فَقالَ : إِذا أَصبَحتَ وَأَمسَيتَ ، فَقُل : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» فَإِنَّ لَكَ إِن قُلتَهُ بِكُلِّ تَسبِيحَةٍ عَشرَ شَجَراتٍ فِي الجَنَّةِ مِن أَنواعِ الفاكِهَةِ ، وَهُنَّ مِنَ الباقِياتِ الصّالِحاتِ . فَقالَ الرَّجُلُ : فَإِنِّي أُشهِدُكَ يا رَسُولَ اللّهِ أَنَّ حائِطِي هذا صَدَقَةٌ مَقبُوضَةٌ عَلى فُقَراءِ المُسلِمِينَ أَهلِ الصَّدَقَةِ . فَأَنزَلَ اللّهُ عز و جل آياتٍ مِنَ القُرآنِ «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُه لِلْيُسْرَى» (3) . (4)

.


1- .الفردوس : ج 4 ص 27 ح 6080 عن أنس ، كنز العمّال : ج 1 ص 549 ح 2458.
2- .الحَائِط : البستان من النخيل إذا كان عليه حائط (النهاية : ج 1 ص 462 «حوط»).
3- .الليل : 5 _ 7.
4- .الكافي : ج 2 ص 506 ح 4 ، المحاسن : ج 1 ص 107 ح 92 كلاهما عن ضريس الكناسي ، الأمالي للصدوق : ص 270 ح 298 عن ضريس الكناسي عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 167 ح 2.

ص: 471

9 / 3 تسبيحات چهارگانه

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مرد يا زن مؤمنى نيست، مگر آن كه در بهشت، كارگزارى دارد . اگر قرآن بخواند، آن كارگزار برايش كاخ مى سازد و اگر تسبيح بگويد، برايش درخت مى كارد و اگر باز ايستد، او نيز باز مى ايستد.

9 / 3تسبيحات چهارگانهامام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر مردى گذر كرد كه در باغش نهال مى كاشت . نزد او ايستاد و فرمود : «آيا تو را به نهال هايى راه نمايى نكنم كه ريشه هايشان استوارترند و زودتر به بار مى نشينند و ميوه هايشان لذيذتر و ماندگارترند؟». گفت : چرا ، راه نمايى ام كنيد، اى پيامبر خدا! فرمود : «هر بام و شام بگو : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر؛ زيرا به ازاى هر تسبيحى كه بگويى، ده درخت از انواع ميوه ها در بهشت برايت خواهد بود ، و اينهايند ماندگاران نيك». مرد گفت : پس من، شما را گواه مى گيرم_ اى پيامبر خدا _كه اين باغم را وقف مسلمانان تهى دست كه مستحقّ صدقه اند، قرار دادم. در اين هنگام ، خداوند عز و جل آياتى از قرآن را فرو فرستاد : «امّا آن كه بخشيد و پرهيزگارى كرد و [پاداش] نيكوتر را تصديق نمود ، زودا كه او را به سوى گشايش، ره نمون شويم» .

.

ص: 472

عنه عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ، وَمَن قالَ «اَلحَمدُ للّهِِ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ، وَمَن قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ، وَمَن قالَ : «اَللّهُ أَكبَرُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ . فَقالَ رَجُلٌ مِن قُرَيشٍ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنَّ شَجَرَنا فِي الجَنَّةِ لَكَثِيرٌ! قالَ : نَعَم، وَلَكِن إِيّاكُم أَن تُرسِلُوا عَلَيها نِيرانا فَتُحرِقُوها، وَذَلِكَ أَنَّ اللّهَ عز و جل يَقُولُ : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِ_لُواْ أَعْمَ__لَكُمْ» (1) . (2)

تنبيه الخواطر عن أبي هريرة :مَرَّ عَلَيَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَمَعِي أَغراسٌ ، فَقالَ : هَل أَدُلُّكُم عَلى أَغراسٍ أَفضَلَ مِنها؟ قُلْ : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلَا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» فَلَيسَ مِنها كَلِمَةٌ تَقُولُها إِلّا غَرَسَ اللّهُ لَكَ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ واحِدَةٍ مِنهُنَّ شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لَقِيتُ إِبراهِيمَ لَيلَةَ أُسرِيَ بِي فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، أَقرِئ أُمَّتَكَ مِنِّي السَّلامَ وَأَخبِرهُم أَنَّ الجَنَّةَ طَيِّبَةُ التُربَةِ ، عَذبَةُ الماءِ ، وَأَنَّها قِيعانٌ ، وَأَنَّ غِراسَها : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» . (5)

راجع : ص 476 (الفصل العاشر : نفقة بناء الجنّة / التسبيحات الأربعة) .

.


1- .محمّد : 33.
2- .ثواب الأعمال : ص 26 ح 3 عن أبي الجارود ، الأمالي للصدوق : ص 705 ح 968 عن أبي الجارود عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، عدّة الداعي : ص 248 عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 186 ح 154.
3- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 68 .
4- .المعجم الأوسط : ج 8 ص 226 ح 8475 ، التاريخ الكبير : ج 6 ص 427 ح 2876 كلاهما عن ابن عبّاس .
5- .سنن الترمذي : ج 5 ص 510 ح 3462 ، مشكاة المصابيح : ج 1 ص 711 ح 2315 ، الأذكار المنتخبة : ص 25 ، تاريخ بغداد : ج 2 ص 292 الرقم 776 بزيادة «ولا حول ولا قوّة إلّا باللّه » في آخره وكلّها عن ابن مسعود ، كنز العمّال : ج 1 ص 460 ح 1989.

ص: 473

امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس سبحان اللّه بگويد، خداوند در برابر آن، يك درخت در بهشت برايش مى كارد ، و هر كس الحمد للّه بگويد، خداوند به ازاى آن، يك درخت در بهشت برايش مى كارد ، و هر كس لا إله إلّا اللّه بگويد، خداوند به ازاى آن، يك درخت در بهشت برايش مى كارد ، و هر كس اللّه أكبر بگويد، خداوند به ازاى آن، يك درخت در بهشت برايش مى كارد». مردى قريشى گفت : اى پيامبر خدا ! درخت هاى ما در بهشت، فراوان اند! فرمود : «آرى ؛ امّا مواظب باشيد كه آتشى نفرستيد و همه آنها را بسوزانيد ؛ چرا كه خداى عز و جل مى فرمايد : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا و از پيامبر، فرمان بريد و اعمالتان را از بين نبريد» .

تنبيه الخواطر_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من بر خورد و من چند نهال با خود داشتم . فرمود : «آيا شما را به نهال هايى بهتر از اينها راه نمايى نكنم؟ بگو : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر ؛ زيرا هر كلمه اى از اينها را كه بگويى، خداوند به ازاى آن، درختى در بهشت برايت مى نشاند».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر» بگويد، خداوند به ازاى هر يك از آنها، برايش يك درخت در بهشت مى كارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به معراج برده شدم ، به ابراهيم عليه السلام بر خوردم . گفت : اى محمّد ! سلام مرا به امّتت برسان و به ايشان بگو كه بهشت، خاكى خوش و آبى شيرين دارد و سراسر، دشت است و درخت هايش ، «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر» است.

ر . ك : ص 477 (فصل دهم : هزنيه ساخت بهشت / تسبيحات چهارگانه) .

.

ص: 474

9 / 4اَلحَوقَلَةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَكثِرُوا مِن غَرسِ الجَنَّةِ ، فَإِنَّهُ عَذبٌ ماؤُها، طَيِّبٌ تُرابُها ، فَأَكثِرُوا مِن غِراسِها : «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ» . (1)

راجع : ص 480 (الفصل الحادى عشر : كنوز الجنّة / الحوقلة) .

.


1- .المعجم الكبير : ج 12 ص 279 ح 13354 ، كتاب الدعاء : ص 474 ح 1658 كلاهما عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 1 ص 454 ح 1959.

ص: 475

9 / 4 لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه

9 / 4لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت، نهال بسيار بكاريد ؛ زيرا آبش شيرين و خاكش حاصلخيز است . پس ، نهال «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه » را در آن، زياد بكاريد.

ر . ك : ص 481 (فصل يازدهم : گنج هاى بهشت / لا حول ولا قوّة إلّا باللّه ) .

.

ص: 476

الفصل العاشر : نفقة بناء الجنّة10 / 1التَّسبِيحاتُ الأَربَعَةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَمّا أُسرِيَ بِي إِلَى السَّماءِ دَخَلتُ الجَنَّةُ ، فَرَأَيتُ فِيها قِيعانا يَقَقا (1) مِن مِسكٍ ، وَرَأَيتُ فِيها مَلائِكَةً يَبنُونَ لَبِنَةً مِن ذَهَبٍ وَلَبِنَةً مِن فِضَّةٍ، وَرُبَّما أَمسَكُوا ، فَقُلتُ لَهُم : ما لَكُم رُبَّما بَنَيتُم وَرُبَّما أَمسَكتُم؟ قالُوا : حَتَّى تَأتِيَنا النَّفَقَةُ. قُلتُ : وَما نَفَقَتُكُم؟ قالُوا : قَولُ المُؤمِنِ : «سُبحانَ [اللّهِ] (2) وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ»، فَإِذا قالَهُنَّ بَنَينا، وَإِذا سَكَتَ وَأَمسَكَ أَمسَكنا . (3)

10 / 2مُلازَمَةُ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ القُرآنُ حَدِيثَهُ وَالمَسجِدُ بَيتَهُ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (4)

راجع : ص 412 (الفصل السابع: مكارم الأخلاق و محاسن الأعمال / بناء المسجد) .

.


1- .اليَقَقُ : شَديدُ البَياض، ناصِعُه (لسان العرب : ج 10 ص 387 «يقق»).
2- .سقط ما بين المعقوفين من المصدر.
3- .الأمالي للطوسي : ص 474 ح 1035 ، عدّة الداعي : ص 249 كلاهما عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تفسير القمّي : ج 2 ص 53 عن جميل عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «يَقَق» بدل «يققا من مسك» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 123 ح 19.
4- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 255 ح 707 عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، ثواب الأعمال : ص 47 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 591 ح 819 كلاهما عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 148 ، بحار الأنوار : ج 83 ص 385 ح 62 .

ص: 477

فصل دهم: هزينه ساخت بهشت
10 / 1 تسبيحات چهارگانه
10 / 2 رفيق مسجد بودن

فصل دهم: هزينه ساخت بهشت10 / 1تسبيحات چهارگانهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به آسمان برده شدم ، به بهشت وارد شدم . در آن جا سرزمينى مُشكين ديدم و در آن جا ديدم كه فرشتگانى، خشتى از زر و خشتى از سيم بر هم مى گذارند و گاه، دست از كار مى كشند . به آنان گفتم : چرا گاهى مى سازيد و گاهى باز مى ايستيد؟ گفتند : تا خرجى به ما برسد . گفتم : «خرجى تان چيست؟ گفتند : اين سخن مؤمن : «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر» . هر گاه اين را بگويد، ما شروع به ساختن مى كنيم و هر گاه ساكت شود و نگويد، ما نيز دست نگه مى داريم.

10 / 2رفيق مسجد بودنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه قرآن، سخن او و مسجد، خانه اش باشد ، خداوند برايش خانه اى در بهشت مى سازد .

ر . ك : ص 413 (فصل هفتم / خوى هاى والا و كردارهاى نيكو / ساختن مسجد) .

.

ص: 478

10 / 3اَلإِخاءُ فِي اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن جَدَّدَ أَخا فِي الإِسلامِ بَنَى اللّهُ لَهُ بُرجا فِي الجَنَّةِ مِن جَوهَرَةٍ . (1)

الإمام الرضا عليه السلام :مَن استَفادَ أَخا فِي اللّهِ فَقَدِ استَفادَ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (2)

10 / 4إِنشاءُ الشِّعرِ فِي أَهلِ البَيتِ عليهم السلامالإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ فِينا بَيتَ شِعرٍ بَنَى اللّهُ تَعالى لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (3)

10 / 5أَربَعُ خِصالٍرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍ عليه السلام _: أَربَعٌ مَن كُنَّ فِيهِ بَنَى اللّهُ تَعالَى لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ : مَن آوَى اليَتِيمَ ، وَرَحِمَ الضَّعِيفَ ، وَأَشفَقَ عَلى والِدَيهِ ، ورَفَقَ بِمَملُوكِهِ . (4)

.


1- .الاختصاص : ص 228 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 260 ح 56 .
2- .الأمالي للمفيد : ص 316 ح 8 ، الأمالي للطوسي : ص 84 ح 124 كلاهما عن داوود بن سليمان الغازي ، ثواب الأعمال : ص 182 ح 1 عن محمّد بن زيد ، بحار الأنوار : ج 74 ص 276 ح 4.
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 7 ح 1 ، بشارة المصطفى : ص 208 كلاهما عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمي ، بحار الأنوار : ج 26 ص 231 ح 3.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 358 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو و أنس بن محمّد عن أبيه جميعا عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الخصال : ص 223 ح 53 ، ثواب الأعمال : ص 161 ح 1 كلاهما عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 71 ح 51 وراجع : الأمالي للمفيد : ص 167 ح 1.

ص: 479

10 / 3 برادرى كردن براى خدا
10 / 4 شعرسرايى در باره اهل بيت عليهم السلام
10 / 5 و اين چهار خصلت

10 / 3برادرى كردن براى خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس برادرى جديد در اسلام بگيرد، خداوند برايش در بهشت، برجى از جواهر بنا مى كند.

امام رضا عليه السلام :هر كس براى خدا برادرى بگيرد ، خانه اى در بهشت گرفته است.

10 / 4شعرسرايى در باره اهل بيت عليهم السلامامام صادق عليه السلام :هر كس در باره ما يك بيت شعر بگويد، خداى بلندمرتبه برايش يك خانه در بهشت مى سازد.

10 / 5و اين چهار خصلتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به امام على عليه السلام _: چهار خصلت است كه در هر كس باشد، خداى بلندمرتبه برايش خانه اى در بهشت مى سازد : كسى كه يتيم را پناه دهد ، و به ناتوان رحم آورد ، و با پدر و مادرش مهربان باشد و با غلامش نرمى كند.

.

ص: 480

الفصل الحادي عشر : كنوز الجنّة11 / 1الحوقلةسنن ابن ماجة عن أبي ذرّ :قالَ لِي رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَلا أَدُلُّكَ عَلى كَنزٍ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِأَبِي مُوسَى الأَشعَرِي _: يا عَبدَ اللّهِ بنَ قَيسٍ ، أَلا أُعَلِّمُكَ كَلِمَةً هِي مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ؟ لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أَكْثِرْ مِنْ قَولِ «لَا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ» فَإِنَّها كَنزٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ . (3)

.


1- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1256 ح 3825 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 67 ح 21356 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 66 ، الزهد لابن المبارك : ص 396 ح 1122 عن أبي موسى الأشعري ، كنز العمّال : ج 1 ص 455 ح 1964.
2- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2437 ح 6236 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2077 ح 45 ، سنن ابي داوود : ج 2 ص 87 ح 1526 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 457 ح 3374 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1256 ح 3824 كلّها عن أبي موسى الأشعري ، كنز العمّال : ج 1 ص 456 ح 1966.
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 580 ح 3601 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 231 ح 8414 كلاهما عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 4 ص 133 ح 3900 عن أبي أيّوب ، كنز العمّال : ج 1 ص 454 ح 1957 ؛ المحاسن : ج 1 ص 75 ح 34 بزيادة «العليّ العظيم» بعد «إلّا باللّه » ، بشارة المصطفى : ص 222 كلاهما عن سلمان ، بحار الأنوار : ج 77 ص 129 ح 35.

ص: 481

فصل يازدهم: گنج هاى بهشت
11 / 1 لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه

فصل يازدهم: گنج هاى بهشت11 / 1لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّهسنن ابن ماجة_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود : «آيا تو را به گنجى از گنج هاى بهشت، راه نمايى نكنم؟». گفتم : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه ؛ هيچ نيرو و توانى جز از سوى خداوند نيست» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به ابو موسى اشعرى _: اى عبد اللّه بن قيس ! آيا جمله اى را به تو نياموزم كه از گنج هاى بهشت است؟ لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه » را زياد بگو ؛ چرا كه از گنج هاى بهشت است.

.

ص: 482

مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَلا أَدُلُّكَ عَلى كَنزٍ مِنْ كُنُوزِ الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى ، قَالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ» _ قالَ : أَحْسَبُه قَالَ : _ يَقُولُ اللّهُ عز و جل : أسْلَمَ عَبْدي وَاسْتَسْلَمَ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَظاهَرَتْ عَلَيهِ النِّعَمُ فَلْيَقُلْ : «اَلحَمْدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينِ»، ومَن أَلَحَّ عَلَيهِ الفَقرُ فَلْيُكثِرْ مِن قَولِ : «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ العَلِيِ العَظِيمِ» فَإِنَّه كَنزٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ ، وَفِيهِ شِفاءٌ مِن إِثنَينِ وَسَبعِينَ داءً أَدناها اَلهَمُّ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :قَولُ «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ العَلِيِ العَظِيمِ» كَنزٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ ، وَهِيَ شِفاءٌ مِن تِسعَةٍ وَتِسعِينَ داءً أَدناهُ الهَمُّ . (3)

المحاسن عن الحسن البصريّ :كُنتُ مَعَ أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام بِمِنى وَقَد ماتَ رَجُلٌ مِن قُرَيش، فَقالَ : يا أَبا سَعيدٍ ، قُم بِنا إِلى جِنازَتِهِ ، فَلَمّا دَخَلنا المَقابِرَ قالَ : أَلا اُخبِرُكُم بِخَمسِ خِصالٍ هِيَ مِن البِرِّ ، وَالبِرُّ يَدعُو إِلَى الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى ، قالَ : إِخفاءُ المُصِيبَةِ وَكِتمانُها، وَالصَّدَقَةُ تُعطِيها بِيَمِينِكَ لا تَعلَمُ بِها شِمالُكَ ، وَبِرُّ الوالِدَينِ ؛ فَإِنَّ بِرَّهُما للّهِِ رِضا، وَالإِكثارُ مِن قَوْلِ : «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ العَلِيِ العَظِيمِ» فَإِنَّه مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ ، وَالحُبُّ لِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ عَلَيهِم أَجمَعِينَ . (4)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 606 ح 10741 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 71 ح 54 نحوه ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 280 ح 252 ، كنز العمّال : ج 1 ص 453 ح 1951.
2- .الأمالي للصدوق : ص 651 ح 885 عن محمّد بن جعفر عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين : ص 519 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 186 ح 6 .
3- .الجعفريّات : ص 188 ، النوادر للراوندي : ص 94 ح 38 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 331 ح 1249 وليس فيه «العليّ العظيم» وفيه «أوّلها» بدل «أدناه» ، بحار الأنوار : ج 93 ص 274 ح 1 ؛ المعجم الأوسط : ج 1 ص 289 ح 943 ، كنز العمّال : ج 1 ص 456 ح 1970 نقلاً عن ميسرة بن عليّ في مشيخته نحوه وكلاهما عن بهز بن حكيم عن أبيه عن جدّه.
4- .المحاسن : ج 1 ص 72 ح 27 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 188 ح 17.

ص: 483

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا تو را به گنجى از گنج هاى بهشت، راه نمايى نكنم؟». گفتم : چرا . فرمود : «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه ». گمان مى كنم كه فرمود : «خداوند عز و جل مى فرمايد : بنده ام گردن نهاد و تسليم شد».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پياپى به او نعمت رسيد ، «الحمدُ للّهِ رَبِّ العالمين؛ ستايش، از آن خداوند جهانيان است» بگويد و هر كس فقر بر او فشار آورد ، جمله «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه العلىّ العظيم» را زياد بگويد ؛ چرا كه گنجى از گنج هاى بهشت است و هفتاد و دو درد را شفا مى بخشد كه كمترين آنها، نگرانى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه العلىّ العظيم»، گنجى از گنج هاى بهشت است و نود و نُه درد را شفا مى بخشد كه كمترين آنها، اندوه است .

المحاسن_ به نقل از حسن بصرى _: با امام باقر عليه السلام در مِنا بودم كه مردى از قريش در گذشت . فرمود : «اى ابو سعيد! برخيز كه نزد جنازه او برويم» . چون به گورستان وارد شديم ، فرمود : «آيا شما را به پنج كارى خبر ندهم كه از شمار طاعت اند _ و طاعت ، به بهشت مى كشاند _ ؟». من گفتم : چرا . فرمود : «پنهان داشتن و كتمان مصيبت ؛ صدقه دادن با دست راست، چنان كه دست چپت از آن آگاه نشود ؛ اطاعت از پدر و مادر ، كه اطاعت از آنان، مورد پسند خداوند است ؛ بسيار گفتن جمله «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه العلىّ العظيم» ؛ چرا كه [اين جمله] از گنج هاى بهشت است ؛ و دوست داشتن محمّد و خاندان محمّد _ كه درود خدا بر او و بر ايشان ، همگى ، باد _ ».

.

ص: 484

11 / 2التَّسبيحاترسول اللّه صلى الله عليه و آله :قُلْ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، وَلا إِلهَ إِلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أَكبَرُ ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ» ؛ فَإِنَّهُنَّ الباقِياتُ الصّالِحاتُ ، وَهُنَّ يَحطُطنَ الخَطايا كَما تَحُطُّ الشَّجَرَةُ وَرَقَها ، وَهِيَ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أَلا اُعَلِّمُكُم خَمسَ كَلِماتٍ؟ خَفِيفاتٍ عَلَى اللِّسانِ ، ثَقِيلاتٍ فِي المِيزانِ ، يُرضِينَ الرَّحْمنَ ، وَيَطْرُدنَ الشَّيطانَ ، وَهُنَّ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ ، وَمِن تَحتِ العَرشِ ، وَهُنَّ الباقِياتُ الصّالِحاتُ؟ قالُوا : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ! فَقالَ صلى الله عليه و آله : قُولُوا : سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِ وَلا إِلهَ إلّا اللّهُ واللّهُ أَكبَرُ ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ الَعَليِ العَظيمِ . (2)

11 / 3فاتِحَةُ الكِتابِتفسير العياشيّ عن محمّد بن مسلم :سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَ_كَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِى وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ» (3) فَقالَ : فاتِحَةُ الكِتابِ ؛ يُثَنّى فِيهَا القَولُ . قالَ : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ اللّهَ مَنَّ عَلَيَ بِفاتِحَةِ الكِتابِ مِن كَنزِ الجَنَّةِ . (4)

.


1- .كنز العمّال : ج 15 ص 954 ح 43665 نقلاً عن المعجم الكبير وابن مردويه عن أبي الدرداء وراجع : تفسير الطبري : ج 9 الجزء 16 ص 120 وتاريخ دمشق : ج 47 ص 150 وتفسير القرطبي : ج 10 ص 415 .
2- .عدّة الداعي : ص 247 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 175 ح 22.
3- .الحجر : 87 .
4- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 22 ح 17 ، مجمع البيان : ج 1 ص 109 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 238 ح 40.

ص: 485

11 / 2 تسبيحات
11 / 3 فاتحة الكتاب

11 / 2تسبيحاتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بگو : «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر و لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه ؛ پاك است خدا . ستايش، از آنِ خداست . معبودى جز خدا نيست . خدا، بزرگ ترين است، و هيچ توان و نيرويى جز از سوى خدا نيست»؛ چرا كه اينها باقيات صالحات اند ، گناهان را همچون برگ درخت مى ريزند و از گنج هاى بهشت اند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا پنج كلمه به شما نياموزم كه بر زبان، سبُك ، ولى در ترازو[ى اعمال] سنگين اند و خداى مهربان را خشنود مى سازند و شيطان را مى رانند و از گنج هاى بهشت اند و در زير عرش اند و باقيات الصالحات اند؟». گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «بگوييد : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر و لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه العلىّ العظيم».

11 / 3فاتحة الكتابتفسير العيّاشى_ به نقل از محمّد بن مسلم _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداى عز و جل : «و ما به تو هفت دوگان و قرآن بزرگ را داديم» پرسيدم . فرمود : «[مقصود، ]فاتحة الكتاب است كه در آن ، گفته ها دو به دو اند». پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «خداوند با فاتحة الكتاب _ كه از گنج بهشت است _ بر من منّت نهاد».

.

ص: 486

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :فاتِحَةُ الكِتابِ اُنزِلَت مِن كَنزٍ تَحتَ العَرشِ . (1)

11 / 4اِنتِظارُ الصَّلاةِ بَعدَ الصَّلاةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِنتِظارُ الصَّلاةِ بَعدَ الصَّلاةِ كَنزٌ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ . (2)

راجع : ص 490 (الفصل الثاني عشر : مفاتيح الجنة / الصلاة) .

11 / 5الصَّبرُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :الصَّبرُ كَنزٌ مِن كُنُوزِ الجَنِّةِ . (3)

راجِع : ص 490 (الفصل الثاني عشر : مفاتيح الجنة / الصبر) .

11 / 6تِلكَ الخِصالُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَربَعَةٌ مِن كَنزِ الجَنَّةِ : إِخفاءُ الصَّدَقَةِ ، وَكِتمانُ المُصِيبَةِ ، وَصِلَةُ الرَّحِمِ ، وَقَولُ : لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ : كِتمانُ الفاقَةِ ، وَكِتمانُ الصَّدَقَةِ ، وَكِتمانُ المُصِيبَةِ ، وَكِتمانُ الوَجَعِ . (5)

.


1- .كنز العمّال : ج 1 ص 557 ح 2501 نقلاً عن ابن راهويه عن الإمام عليّ عليه السلام ، المعجم الكبير : ج 20 ص 226 ح 525 عن معقل بن يسار ، الفردوس : ج 4 ص 277 ح 6816 ، أسباب نزول القرآن : ص 22 ح 20 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام وكلّها نحوه.
2- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 237 ح 937 عن عبد اللّه الهاشمي عن أبيه عن الإمام عليّ عليه السلام .
3- .مسكّن الفؤاد : ص 47 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 82 ص 137 ح 22 ، إحياء علوم الدين : ج 4 ص 91.
4- .تاريخ بغداد : ج 3 ص 186 الرقم 1225 عن الحارث بن عليّ ، كنز العمّال : ج 15 ص 859 ح 43420.
5- .الدعوات : ص 164 ح 452 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 208 ح 23.

ص: 487

11 / 4 انتظار كشيدن براى نماز، پس از هر نماز
11 / 5 شكيبايى
11 / 6 و اين چند خصلت

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاتحة الكتاب، از گنجى در زير عرش، نازل شد.

11 / 4انتظار كشيدن براى نماز، پس از هر نمازپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انتظار كشيدن براى نماز [بعدى] پس از هر نماز ، گنجى از گنج هاى بهشت است.

ر . ك : ص 491 (فصل دوازدهم : كليدهاى بهشت / نماز) .

11 / 5شكيبايىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شكيبايى ، گنجى از گنج هاى بهشت است.

ر . ك : ص 491 (فصل دوازدهم : كليدهاى بهشت / شكيبايى) .

11 / 6و اين چند خصلتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز، از گنج هاى بهشت اند : پنهانى دادن صدقه ، پنهان داشتن مصيبت ، صله رحم و ذكر «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه ».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز، از گنج هاى بهشت اند : نهان داشتن نادارى ، نهانى دادن صدقه ، نهان داشتن مصيبت و نهان داشتن بيمارى .

.

ص: 488

الإمام عليّ عليه السلام :مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ : البِرُّ ، وَإِخفاءُ العَمَلِ ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزايا ، وَكِتمانُ المَصائِبِ . (1)

عنه عليه السلام :ثَلاثٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ : كِتمانُ الصَّدَقَةِ، وَكِتمانُ المُصِيبَةِ ، وَكِتمانُ المَرَضِ . (2)

.


1- .تحف العقول : ص 200 ، التمحيص : ص 66 ح 153 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 71 ص 95 ح 59 .
2- .الإرشاد : ج 1 ص 303 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 421 ح 40.

ص: 489

امام على عليه السلام :نيكوكارى ، پنهان كردن عمل ، شكيبايى در برابر مصيبت ها و پوشيده داشتن گرفتارى ها، از گنج هاى بهشت اند.

امام على عليه السلام :سه چيز، از گنج هاى بهشت اند : پنهانى دادن صدقه ، پنهان داشتن مصيبت و پنهان داشتن بيمارى.

.

ص: 490

الفصل الثاني عشر : مفاتيح الجنّة12 / 1التّوحيدُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَفاتِيحُ الجَنَّةِ شَهادَةُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ . (1)

12 / 2الصَّبْرُالإمام عليّ عليه السلام :مِفتاحُ الجَنَّةِ الصَّبرُ . (2)

12 / 3الصَّلاةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مِفتاحُ الجَنَّةِ الصَّلاةُ ، وَمِفتاحُ الصَّلاةِ الوُضُوءُ . (3)

.


1- .مسند ابن حنبل: ج 8 ص257 ح 22163، مشكاة المصابيح: ج 1 ص19 ح 40، تفسير ابن كثير: ج 7 ص 112 نحوه وكلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 1 ص 425 ح 1825 ؛ المجازات النبويّة : ص 227 ح 182 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 312 عن الإمام الكاظم عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 48 ص 105 ح 8 .
2- .مطالب السؤول : ص 55 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 9 ح 65 .
3- .سنن الترمذي : ج 1 ص 10 ح 4 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 336 ح 4364 كلاهما عن جابر ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 322 ح 56 وليس فيه ذيله ، كنز العمّال : ج 2 ص 62 ح 3116.

ص: 491

فصل دوازدهم: كليدهاى بهشت
12 / 1 يكتاپرستى
12 / 2 شكيبايى
12 / 3 نماز

فصل دوازدهم: كليدهاى بهشت12 / 1يكتاپرستىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كليدهاى بهشت ، گواهى دادن به يگانگى خدا هستند .

12 / 2شكيبايىامام على عليه السلام :كليد بهشت ، شكيبايى است.

12 / 3نمازپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كليد بهشت، نماز است و كليد نماز، وضوست.

.

ص: 492

12 / 4الجِهادُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :السُّيُوفُ مَفاتِيحُ الجَنَّةِ . (1)

.


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 564 ح 6086 ، تاريخ دمشق : ج 65 ص 220 ، الفردوس : ج 2 ص 344 ح 3556 كلّها عن يزيد بن شجرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 298 ح 10580 ؛ مستدرك الوسائل : ج 11 ص 13 ح 12293 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .

ص: 493

12 / 4 جهاد

12 / 4جهادپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شمشيرها ، كليدهاى بهشت اند.

.

ص: 494

الفصل الثالث عشر : من ضمنت له الجنّة13 / 1مَن ضَمِنَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَالكتاب«تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا» . (1)

«وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّ__لِحَ_تِ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَ_ائِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْ_لَمُونَ نَقِيرًا» . (2)

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَ_تِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِى التَّوْرَاةِ وَ الْاءِنجِيلِ وَ الْقُرْءَانِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِى بَايَعْتُم بِهِ وَ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» . (3)

الحديثالإمام عليّ عليه السلام_ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ اللّهُ تَعالى : ... يا أحمَدُ ، وعِزَّتي وجَلالي ، ما مِن عَبدٍ ضَمِنَ لي بِأَربَعِ خِصالٍ إلّا أدخَلتُهُ الجَنَّةَ : يَطوي لِسانَهُ فَلا يَفتَحُهُ إلّا بِما يُعينُهُ ، ويَحفَظُ قَلبَهُ مِنَ الوَسواسِ ، ويَحفَظُ عِلمي ونَظَري إلَيهِ ، ويَكونُ قُرَّةُ عَينَيهِ الجوع . يا أحمَدُ ، لَو ذُقتَ حَلاوَةَ الجوعِ وَالصَّمتِ وَالخَلَوةِ ، وما وَرِثوا مِنها! قالَ : يا رَبِّ ، ما ميراثُ الجوعِ؟ قالَ : الحِكمَةُ ، وحِفظُ القَلبِ ، وَالتَّقَرُّبُ إلَيَّ، وَالحُزنُ الدّائِمُ ، وخِفَّةُ المَؤونَةِ بَينَ النّاسِ ، وقَولُ الحَقِّ ، ولا يُبالي عاشَ بِيُسرٍ أو بِعُسرٍ . يا أحمَدُ ، هَل تَدري بِأَيِّ وَقتٍ يَتَقَرَّبُ العَبدُ إلَيَّ؟ [قالَ : لا يا رَبِّ] (4) ، قالَ : إذا كانَ جائِعا ، أو ساجِدا ... . يا أحمَدُ ، إنَّ العَبدَ إذا جاعَ بَطنُهُ وحَفِظَ لِسانَهُ ، عَلَّمتُهُ الحِكمَةَ ، وإن كانَ كافِرا تَكونُ حِكمَتُهُ حُجَّةً عَلَيهِ ووَبالاً . (5)

.


1- .مريم : 63 .
2- .النساء : 124 .
3- .التوبة : 111 .
4- .ما بين المعقوفين سقط من المصدر ، وأثبتناه من بحارالأنوار .
5- .إرشاد القلوب : ص 199 _ 205 ، بحارالأنوار : ج 77 ص 22 ح 6 .

ص: 495

فصل سيزدهم: كسانى كه بهشت برايشان ضمانت شده است
13 / 1 كسانى كه خدا بهشت را برايشان ضمانت كرده است

فصل سيزدهم: كسانى كه بهشت برايشان ضمانت شده است13 / 1كسانى كه خدا بهشت را برايشان ضمانت كرده استقرآن«اين، همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان ما كه پرهيزگار باشند، به ميراث مى دهيم».

«و هر كس ، از مرد يا زن ، كار نيك كند و مؤمن هم باشد ، اينان به بهشت مى روند و به قدر ارزنى ستم نمى بينند».

«خدا از مؤمنان ، جان و مالشان را خريده است، به بهاى اين كه بهشت براى آنان باشد؛ همان كسانى كه در راه خدا مى جنگند و مى كُشند و كشته مى شوند . اين به عنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن، بر عهده اوست و چه كسى از خدا به عهد خويش، وفادارتر است؟ پس به اين معامله اى كه با او كرده ايد، شادمان باشيد و اين، همان كاميابى بزرگ است».

حديثامام على عليه السلام_ در يادكرد از حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: خداى بلندمرتبه فرمود : «اى احمد ! به عزّت و جلالم سوگند، هيچ بنده اى نيست كه چهار كار را به من تعهّد دهد، مگر آن كه او را به بهشت مى برم : زبانش را فرو بندد و آن را جز به آنچه برايش سودمند است، نگشايد ؛ دلش را از وسوسه نگه دارد ؛ مراقب كردار خود و نگاه من به خود باشد ؛ و نور چشمش ، گرسنگى كشيدن (روزه دارى) باشد . اى احمد! اگر شيرينىِ گرسنگى و خاموشى و تنهايى و آنچه را از اينها به ارث برده اند، مى چشيدى!». پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : پروردگارا ! ميراث گرسنگى چيست؟ فرمود : «فرزانگى و نگهداشت دل و نزديك شدن به من و اندوه هميشگى و سبُكبار بودن در ميان مردم و گفتن حق و باكى نداشته باشد كه در آسانى به سر بَرد، يا در دشوارى . اى احمد! آيا مى دانى كه چه هنگام، بنده به من نزديك مى شود؟». پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : نه، اى پروردگار ! فرمود : «آن گاه كه گرسنه باشد ، يا در سجده باشد ... . اى احمد! بنده، هر گاه شكمش گرسنه باشد و زبانش را نگه دارد ، به او حكمت مى آموزم و اگر كافر بود ، حكمتش حجّت بر ضدّ او و وبالش خواهد بود».

.

ص: 496

13 / 2مَن ضَمِنَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله الجَنَّةَرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن يَضْمَنُ لي ما بَينَ لَحْيَيْهِ وَما بَينَ رِجْلَيْه أضْمَنُ لَه الجَنَّةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَوَكَّلَ لِي ما بَينَ رِجلَيهِ وَما بَينَ لَحْيَيْهِ تَوَكَّلتُ لَهُ بِالجَنَّةِ . (2)

.


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2376 ح 6109 ، السنن الكبرى : ج 8 ص 287 ح 16671 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 577 ح 4812 كلّها عن سهل بن سعد ، شعب الإيمان : ج 4 ص 236 ح 4915 عن جابر ، كنز العمّال : ج 15 ص 806 ح 43205 ؛ معاني الأخبار : ص 411 ح 99 عن أبي هريرة وفيه «ضمنت» بدل «أضمن» ، بحار الأنوار : ج 71 ص 272 ح 18.
2- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2497 ح 6422 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 431 ح 22886 ، صحيح ابن حبّان : ج 13 ص 8 ح 5701 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 399 ح 8065 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 606 ح 2408 نحوه وكلّها عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 15 ص 806 ح 43202.

ص: 497

13 / 2 كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بهشت را برايشان ضمانت كرده است

13 / 2كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بهشت را برايشان ضمانت كرده استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به من تضمين دهد كه زبان و دامنش را نگه مى دارد، من بهشت را برايش ضمانت مى كنم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس حفظ دامن و زبانش را به من تضمين دهد، من بهشت را برايش ضمانت مى كنم.

.

ص: 498

حلية الأولياء عن عبد اللّه بن مسعود :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن ضَبَطَ هذا _ وَأَشارَ إِلى لِسانِهِ _ وَهذا _ وَأَشارَ إِلَى بَطنِهِ _ ضَمِنتُ لَهُ الجَنَّةَ . (1)

سنن ابن ماجة عن عبد الرّحمن بن يزيد :قالَ ثَوبانُ : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن يَتَقَبَّلُ لِي بِواحِدَةٍ وَأَتَقَبَّلُ لَهُ بِالجَنَّةِ؟ قُلتُ : أَنَا ، قالَ : لا تَسأَلِ النّاسَ شَيئا . قالَ [عَبدُ الرَّحمنِ] : فَكانَ ثَوبانُ يَقَعُ سَوطُهُ وَهُوَ راكِبٌ ، فَلا يَقُولُ لِأَحَدٍ : ناوِلنِيهِ ، حَتّى يَنزِلَ فَيَأخُذَهُ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :جاءَت فَخِذٌ مِن الأَنصارِ إِلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَسَلَّمُوا عَلَيهِ ، فَرَدَّ عَلَيهِمُ السَّلامَ ، فَقالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، لَنا إِلَيكَ حاجَةٌ ، فَقالَ : هاتُوا حاجَتَكَم ، قالُوا : إِنَّها حاجَةٌ عَظِيمَةٌ ، فَقالَ : هاتُوها ما هِيَ؟ قالُوا : تَضَمَّن لَنا عَلَى رَبِّكَ الجَنَّةَ! قالَ : فَنَكَسَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَأسَهُ ثُمَّ نَكَتَ فِي الأَرضِ ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ فَقالَ : أَفعَلُ ذلِكَ بِكُم عَلى أَن لا تَسْأَلُوا أَحَدا شَيئا. (3)

عنه عليه السلام :إِنَّ قَوما أَتَوا رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، اِضمَن لَنا عَلى رَبِّكَ الجَنَّةَ! قالَ : فَقالَ : عَلى أَن تُعِينُونِي بِطُولِ السُّجُودِ ، قالُوا : نَعَم يا رَسُولَ اللّهِ . فَضَمِنَ لَهُمُ الجَنَّةَ . قالَ : فَبَلَغَ ذلِكَ قَوما مِنَ الأَنصارِ ، فَأَتَوهُ فَقَالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، اِضمَن لَنَا الجَنَّةَ! قالَ : عَلى أَن لا تَسأَلُوا أَحَدا شيئا، قالُوا : نَعَم يا رَسُولَ اللّهِ . قالَ : فَضَمِنَ لَهُمُ الجَنَّةَ . فَكانَ الرَّجُلُ مِنهُم يَسْقُطُ سَوطُهُ وَهُوَ عَلى دابَّتِهِ ، فَيَنزِلُ حَتّى يَتَناوَلَهُ ، كَراهِيَةَ أَن يَسأَلَ أَحَدا شيئا، وَإِن كانَ الرَجُلُ لَيَنَقَطعُ شِسعُهُ (4) فَيَكرَهُ أَن يَطلُبَ مِن أَحَدٍ شِسعا. (5)

.


1- .حلية الأولياء : ج 9 ص 325 ، تاريخ دمشق : ج 58 ص 281 ح 12115 ، كنز العمّال : ج 3 ص 557 ح 7894.
2- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 588 ح 1837 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 324 ح 22448 ، السنن الكبرى : ج 4 ص 330 ح 7875 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 181 ، كنز العمّال : ج 6 ص 496 ح 16696 وراجع : سنن ابي داوود : ج 2 ص 121 ح 1643 و تنبيه الخواطر : ج 1 ص 45 .
3- .الكافي : ج 4 ص 21 ح 5 عن أبي بصير ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 71 ح 1758 من دون إسنادٍ إلى الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 22 ص 129 ح 104.
4- .الشِّسْع : أحد سيور النعل ؛ وهو الذي يدخل بين الإصبعين (لسان العرب : ج 8 ص 180 «شسع»).
5- .الأمالي للطوسي : ص 664 ح 1389 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 79 كلاهما عن هشام، بحار الأنوار : ج 96 ص 157 ح 34.

ص: 499

حلية الأولياء_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس اين (به زبانش اشاره فرمود) و اين را (به شكمش اشاره فرمود) نگه دارد، بهشت را برايش ضمانت مى كنم».

سنن ابن ماجة_ به نقل از عبد الرحمان بن يزيد _: ثوبان گفت : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «كيست كه يك چيز را براى من متعهّد شود و من، بهشت را برايش تعهّد كنم؟». گفتم : من . فرمود : «از مردم چيزى مخواه» . از آن پس، ثوبان اگر سواره بود و تازيانه اش مى افتاد، به هيچ كس نمى گفت : تازيانه ام را بده . بلكه خودش پياده مى شد و آن را بر مى داشت.

امام صادق عليه السلام :طايفه اى از انصار، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند و بر ايشان سلام گفتند و ايشان پاسخ سلامشان را داد . آنها گفتند : اى پيامبر خدا ! با شما حاجتى داريم . فرمود : «حاجتتان را بگوييد» . گفتند : حاجت بزرگى است ! فرمود : «آن را بگوييد . آن چيست؟». گفتند : بهشت را نزد پروردگارت براى ما ضمانت كن. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سرش را پايين انداخت و لختى [متفكّرانه] به زمين، خيره شد . سپس سرش را بلند كرد و فرمود : «اين كار را برايتان مى كنم، به شرط آن كه شما نيز از هيچ كس چيزى نخواهيد».

امام صادق عليه السلام :گروهى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : «اى پيامبر خدا ! بهشت را برايمان نزد پروردگارت ضمانت كن». فرمود : «به شرط آن كه شما نيز با سجده طولانى، مرا كمك كنيد» . گفتند : قبول است، اى پيامبر خدا ! پيامبر صلى الله عليه و آله نيز بهشت را برايشان ضمانت كرد. اين خبر به گوش گروهى از انصار رسيد . آنها نيز نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : اى پيامبر خدا ! بهشت را براى ما ضمانت كن. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به شرط آن كه از كسى چيزى نخواهيد» . گفتند : قبول است، اى پيامبر خدا ! آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله بهشت را برايشان ضمانت كرد . از آن پس ، هر گاه مردى از آنان بر چارپايش سوار بود و شلّاقش مى افتاد، خودش پياده مى شد و آن را بر مى داشت ؛ چون دوست نداشت از كسى چيزى بخواهد ، و اگر بند كفش يكى از آنان پاره مى شد، دوست نداشت از كسى، بند كفشى بخواهد.

.

ص: 500

كنز الفوائد_ في ذِكرِ غَزوَةِ الخَندَقِ _: رُوِيَ فِي الحَديثِ أنَّهُ لَمّا أتَتِ الأَحزابُ وحاصَرَتِ المَدينَةَ بِضعا وعِشرينَ لَيلَةً ، طافَ المُشرِكونَ بِالخَندَقِ فَلَم يَكُن مِنهُم مَن يَقدَمُ عَلَيهِ غَيرَ عَمرِو بنِ عَبدِ وَدٍّ ، فَإِنَّهُ ضَرَبَ فَرَسَهُ فَعَبَرَ بِهِ عَرضَهُ ، و حَصَلَ في حَيِّزِ المَدينَةِ ، فَأَخَذَ يَرتَجِزُ في مَمَرِّهِ ومَجيئِهِ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ويُنادي بِالبِرازِ ، ولا يُجيبُهُ أحَدٌ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِأَصحابِهِ وهُم مُطيفونَ بِهِ : أيُّكُم يَبرُزُ إلى عَمرٍو ، أضمَنُ لَهُ عَلَى اللّهِ الجَنَّةَ؟ فَلَم يُجِبُه مِنهُم أحَدٌ ؛ هَيبَةً لِعَمروٍ وَ استعظاما لِأَمرِهِ . فَقامَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَقالَ لَهُ : اِجلِس . ونادى أصحابَهُ دَفعَةً اُخرى ، فَلَم يَقُم مِنهُم أحَدٌ ، وَالقَومُ ناكِسوا رُؤوسِهِم . فَقامَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَأَمَرَهُ بِالجُلوسِ . ونادى الثّالِثَةَ ، فَلَمّا لَم يُجِبهُ أحَدٌ سِواهُ ، استَدناهُ و عَمَّمَهُ بِيَدِهِ ، وأمَرَهُ بِالبُروزِ إلى عَدُوِّهِ . فَتَقَدَّمَ إلَيهِ ، ورَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : بَرَزَ الإيمانُ كُلُّهُ إلى الشِّركِ كُلِّهِ . (1)

عوالي اللآلي :رُوِيَ عَنهُ صلى الله عليه و آله : مَن أَقامَ الصَّلَواتِ الخَمسَ وَاجتَنَبَ الكَبائِرَ السَّبعَ ، نُودِيَ يَومَ القِيامَةِ يَدخُلُ الجَنَّةَ مِن أَيِ بابٍ شاءَ . فَقالَ رَجُلٌ لِلرّاوِي : الكَبائِرُ السَبعُ سَمِعتَهُنَّ مِن رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؟ قالَ : نَعَم؛ الشِركُ بِاللّهِ ، وَعُقُوقُ الوالِدَينِ ، وَقَذفُ المُحصَناتِ ، وَالقَتلُ ، وَالفِرارُ مِنَ الزَّحفِ ، وَأَكلُ مالِ اليَتِيمِ ، وَالزِّنا . (2)

.


1- .كنز الفوائد : ج 1 ص 297 .
2- .عوالي اللآلي : ج 3 ص 561 ح 58 ؛ تفسير ابن كثير : ج 2 ص 238 عن عبد اللّه عمرو ، كنز العمّال : ج 3 ص 544 ح 7817 نقلاً عن المعجم الكبير عن عبد اللّه بن عمر وكلاهما نحوه.

ص: 501

كنز الفوائد :در جنگ خندق ، مشركان، بيست شب ، خندق را در ميان گرفته بودند و كسى از آنان از خندق عبور نكرد، بجز عمرو بن عبدِ وَد كه اسبش را هى زد و از خندق گذشت و در طرف مدينه قرار گرفت. او به سوى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى رفت و مى آمد و رجز مى خواند و مبارز مى طلبيد؛ امّا كسى جوابش را نمى داد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به يارانش كه گرداگردش را گرفته بودند ، فرمود : «كدام يك از شما به جنگ عمرو مى رود و من در نزد خداوند، بهشت را برايش ضمانت مى كنم؟» . هيچ يك از آنان از ترس عمرو ، جواب پيامبر صلى الله عليه و آله را نداد . على بن ابى طالب عليه السلام برخاست . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بنشين» . پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر از يارانش خواست ؛ امّا اين بار نيز كسى بر نخاست و همگى سرهايشان را به زير انداخته بودند . دوباره على بن ابى طالب عليه السلام برخاست و باز پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود كه بنشيند . پيامبر صلى الله عليه و آله بار سوم به يارانش فرمود و اين بار نيز جز على عليه السلام ، كسى اجابت نكرد . پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله او را به نزديك خود، فرا خواند و با دست خويش، دستار بر سرش نهاد و فرمود كه به جنگ دشمنش برود و على عليه السلام به سوى او رفت ، و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله [هميشه ، در نقل آن واقعه] مى فرمود : «همه ايمان به مبارزه با همه شرك رفت».

عوالى اللآلى :از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است كه : «هر كس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد و از گناهان هفتگانه دورى كند ، روز قيامت به او گفته مى شود كه از هر درِ بهشت كه مى خواهد، وارد آن شود». مردى به راوى گفت : آن گناهان هفتگانه را از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدى كه چيستند؟ راوى گفت : آرى ؛ شرك به خدا ، آزردن پدر و مادر ، تهمت زدن به زنان پاك دامن ، قتل ، فرار از ميدان جهاد ، خوردن مال يتيم و زنا.

.

ص: 502

تاريخ دمشق عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن صامَ يوما مِن رَمَضانَ فَسَلِمَ مِن ثَلاثٍ ضَمِنتُ لَهُ الجَنَّةَ . فَقالَ أَبُو عُبَيْدَةَ بنُ الجَرّاحِ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَعَلى ما فِيهِ سِوَى الثَّلاثَةِ؟ قالَ : عَلى ما فِيهِ سِوَى الثَّلاثَةِ : لِسانِه، وَبَطنِهِ ، وَفَرْجِهِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِبنَ آدَمَ! اُكفُل لِي بِثَلاثٍ ، أَكفُلُ لَكَ بِالجَنَّةِ : إِن قَنَعتَ بِما رَزَقَكَ اللّهُ فَأَنتَ أَغنَى النّاسِ ، وَإِنِ انتَهَيتَ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ فَأَنتَ أَربَحُ النّاسِ ، وَإِن عَمِلتَ بِما فَرَضَ اللّهُ عَلَيكَ فَأَنتَ أَوفَرُ النّاسِ . (2)

الخصال عن تميم الدّاري :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن يَضمَنُ لِي خَمسا أَضمَنُ لَهُ الجَنَّةَ ، قِيلَ : وَما هِيَ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : النَّصِيحَةُ للّهِِ عز و جل ، وَالنَّصِيحَةُ لِرَسُولِهِ ، وَالنَّصِيحَةُ لِكِتابِ اللّهِ ، وَالنَّصِيحَةُ لِدِينِ اللّهِ ، وَالنَّصِيحَةُ لِجَماعَةِ المُسلِمِينَ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِضمَنُوا لِي سِتَّةً أَضمَن لَكُمُ الجَنَّةَ : لا تَظلِمُوا عِندَ قِسمَةِ مَوارِيثِكُم ، وَلا تَغلُوا غَنائِمَكُم ، وَلا تَجتَنِبُوا عَن قِتالِ عَدُوِّكُم ، وَامنَعُوا ظالِمَكُم مِن مَظلُومِكُم ، وَأَنصِفُوا النّاسَ مِن أَنفُسِكُم ، وَلا تَحمِلُوا عَلَى اللّهِ ذُنُوبَكُم . (4)

.


1- .تاريخ دمشق : ج 54 ص 166 ح 11423 ، كنز العمّال : ج 8 ص 585 ح 24279 .
2- .تيسير المطالب : ص 376 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام الحسن عليه السلام .
3- .الخصال : ص 294 ح 60 ، مشكاة الأنوار : ص 533 ح 1786 ، روضة الواعظين : ص 464 وليس فيهما «قيل : وما هي يا رسول اللّه ؟» ، بحار الأنوار : ج 75 ص 65 ح 1.
4- .تيسير المطالب : ص 395 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 282 ح 8082 نحوه وكلاهما عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 15 ص 893 ح 43533.

ص: 503

تاريخ دمشق_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس يك روز از رمضان را روزه بگيرد و از سه چيز به سلامت ماند ، بهشت را برايش ضمانت مى كنم». ابو عبيده جرّاح گفت : اى پيامبر خدا! اگرچه هر عيب ديگرى داشته باشد؟ فرمود : «اگر چه هر عيب ديگرى داشته باشد . آن سه عبارت اند از : زبان و شكم و شهوت».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى پسر آدم! سه چيز را برايم بر عهده گير تا بهشت را برايت بر عهده بگيرم : اگر به آنچه خدا روزىِ تو كرده است، خرسند باشى ، تو بى نيازترينِ مردمانى . اگر از آنچه خدا حرام كرده است، خوددارى ورزى ، تو بَرَنده ترينِ مردمانى و اگر به آنچه خدا بر تو واجب گردانيده است، عمل كنى، تو داراترينِ مردمانى.

الخصال_ به نقل از تميمِ دارى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس پنج چيز را برايم ضمانت كند، من بهشت را برايش ضمانت مى كنم» . گفته شد : اى پيامبر خدا ! آن پنج چيز ، كدام اند؟ فرمود : «يك دلى با خداوند عز و جل ، يك دلى با پيامبر او ، يك دلى با كتاب خدا ، يك دلى با دين خدا و يك دلى با جامعه مسلمانان».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش كار را برايم تعهّد كنيد، من بهشت را برايتان متعهّد مى شوم : در هنگام تقسيم ميراثتان ، ستم روا مداريد ، به غنايمتان دستبرد نزنيد ، از جنگيدن با دشمنتان دورى نكنيد ، ستمگرتان را از ستم ديده تان باز داريد ، با مردم، انصاف بورزيد و گناهانتان را به گردن خدا نيندازيد.

.

ص: 504

المعجم الأوسط عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَنَّه قالَ لِمَن حَولَهُ مِن اُمَّتِهِ : اُكفُلُوا لِي بِسِتِّ خِصالٍ وَأَكفُلُ لَكُم بِالجَنَّةِ . قُلتُ : ما هِيَ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : الصَّلاةُ ، وَالزَّكاةُ ، وَالأَمانَةُ ، وَالفَرْجُ ، وَالبَطنُ وَاللِّسانُ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِضمَنُوا لِي سِتّا مِن أَنفُسِكُم أَضمَن لَكُمُ الجَنَّةَ : اُصدُقُوا إِذا حَدَّثتُم ، وَأَوفُوا إِذا وَعَدتُم ، وَأَدُّوا إِذا ائتُمِنتُم ، وَاحفَظُوا فُرُوجَكُم ، وَغُضُّوا أَبصارَكُم ، وَكُفُّوا أَيدِيَكُم . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :تَقَبَّلُوا لِي سِتّا أَتَقَبَّلْ لَكُمُ الجَنَّةَ : إِذا حَدَّثتُم فَلا تَكذِبُوا ، وَإِذا وَعَدتُم فَلا تُخلِفُوا ، وَإِذا ائتُمِنتُم فَلا تَخُونُوا ، وَغُضُّوا أَبصارَكُم ، وَاحفَظُوا فُرُوجَكُم ، وَكُفُّوا أَيدِيَكُم وَأَرجُلَكُم عَن الحَرامِ ، تَدخُلُوا جَنَّةَ رَبِّكُم . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أَنَا زَعِيمٌ بِبَيتٍ فِي رَبَضِ الجَنَّةِ (4) لِمَن تَرَكَ المِراءَ (5) وَإِن كانَ مُحِقّا ، وَبِبَيتٍ فِي وَسَطِ الجَنَّةِ لِمَن تَرَكَ الكِذْبَ وَإِن كانَ مازِحا ، وَبِبَيتٍ فِي أَعلى الجَنَّةِ لِمَن حَسُن خُلقُه . (6)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 154 ح 4925 و ج 8 ص 268 ح 8599 ، كنز العمّال : ج 15 ص 893 ح 43530.
2- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 412 ح 22821 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 506 ح 271 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 399 ح 8066 كلّها عن عبادة بن الصامت ، كنز العمّال : ج 15 ص 893 ح 43531 .
3- .تنبيه الغافلين : ص 471 ح 733 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 400 ح 8067 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 78 ح 4355 كلاهما نحوه ؛ الخصال : ص 321 ح 5 كلّها عن أنس، مشكاة الأنوار : ص 301 ح 933 روضة الواعظين : ص 513 وفي الثلاثة الأخيرة «وألسنتكم» بدل «وأرجلكم عن الحرام، تدخلوا جنّة ربّكم» .
4- .رَبَضُ الجَنَّة : ما حولها خارجا عنها، تشبيها بالأبنية التي تكون حول المدن (النهاية : ج 2 ص 185 «ربض»).
5- .المِراء : الجدال (النهاية : ج 4 ص 322 «مرا»).
6- .سنن ابي داوود : ج 4 ص 253 ح 4800 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 420 ح 21176 كلاهما عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 3 ص 642 ح 8299 ؛ الخصال : ص 144 ح 170 عن جبلة الإفريقي نحوه ، بحار الأنوار : ج 71 ص 388 ح 39 وراجع : سنن الترمذي : ج 4 ص 358 ح 1993 وسنن ابن ماجة : ج 1 ص 19 ح 51 .

ص: 505

المعجم الأوسط_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به كسانى از امّتش كه پيرامون او بودند ، فرمود : «[نگهدارى از ]شش چيز را براى من متعهّد شويد ، من بهشت را برايتان متعهّد مى شوم» . من گفتم : آنها چيستند، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «نماز ، زكات ، امانت ، دامن ، شكم و زبان».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش كار را برايم ضمانت دهيد ، من بهشت را برايتان ضمانت مى كنم : هر گاه سخن گفتيد ، راست بگوييد ؛ هر گاه وعده داديد، وفا كنيد ؛ هر گاه امانتى به شما سپرده شد، آن را به صاحبش باز گردانيد ؛ دامن خود را پاك نگه داريد ؛ چشمانتان را [از حرام] فرو بنديد ؛ و دست هايتان را [از حرام و ستم] باز داريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش چيز را براى من تقبّل كنيد، من بهشت را براى شما تقبّل مى كنم : هر گاه سخن گفتيد، دروغ نگوييد ؛ هر گاه وعده داديد، خُلف وعده نكنيد ؛ هر گاه امانتى به شما سپرده شد، خيانت نكنيد ؛ چشمانتان را [از حرام ]فرو بنديد ؛ دامن خويش را حفظ كنيد ؛ و دست و پاى خود را از حرام نگه داريد تا به بهشت پروردگارتان وارد شويد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من براى كسى كه از مجادله دست بردارد، اگرچه حق با او باشد ، خانه اى را در حومه (پايين) بهشت ، ضمانت مى كنم ، و براى كسى كه از دروغ گفتن، حتّى به شوخى، خوددارى كند، خانه اى را در وسط بهشت ، ضمانت مى كنم ، و براى كسى كه خوش اخلاق باشد، خانه اى را در بالاى بهشت ، ضمانت مى كنم .

.

ص: 506

عنه صلى الله عليه و آله :أَنَا زَعِيمٌ _ وَالزَّعِيمُ الحَمِيلُ (1) _ لِمَن آمَنَ بِي وَأَسلَمَ وَهاجَرَ ، بِبَيتٍ فِي رَبَضِ الجَنَّةِ وَبِبَيتٍ فِي وَسَطِ الجَنَّةِ . وَأَنَا زَعِيمٌ لِمَن آمَنَ بِي وَأَسلَمَ وَجاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ، بِبَيتٍ فِي رَبَضِ الجَنَّةِ وَبِبَيتٍ فِي وَسَطِ الجَنَّةِ وَبِبَيتٍ فِي أَعلى غُرَفِ الجَنَّةِ . مَن فَعَلَ ذلِكَ فَلَم يَدَع لِلخَيرِ مَطلَبا وَلا مِنَ الشَّرِّ مَهرَبا يَمُوتُ حَيثُ شاءَ أَن يَمُوتَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن يَضمَنُ لِي أَربَعا بِأربَعَةِ أَبياتٍ فِي الجَنَّةِ؟ أَنفِقْ وَلا تَخَف فَقرا، وَأَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ ، وَأَفشِ السَّلامَ فِي العالَم ، وَاترُكِ المِراءَ وَإِن كُنتَ مُحِقّا. (3)

13 / 3مَن ضَمِنَ لَهُ الإمامُ عَلِيٌّ عليه السلام الجَنَّةَالإمام عليّ عليه السلام :ضَمِنتُ لِسِتَّةٍ الجَنَّةَ : رَجُلٌ خَرَجَ بِصَدَقَةٍ فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَرَجُلٌ خَرَجَ يَعُودُ مَرِيضا فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ، وَرَجُلٌ خَرَجَ مُجاهِدا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَرَجُلٌ خَرَجَ حاجّا فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَرَجُلٌ خَرَجَ إِلَى الجُمُعَةِ فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَرَجُلٌ خَرَجَ فِي جِنازَةٍ رَجُلٍ مُسلِمٍ فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ . (4)

.


1- .الحَمِيْل : الكَفِيل (النهاية : ج 1 ص 442 «حمل»). قال ابن حبّان : الزعيم لغة أهل المدينة، والحميل لغة أهل المصر، والكفيل لغة أهل العراق ويشبه أن يكون قوله «والزعيم الحميل» من قول ابن وهب [أحد رواة الخبر ]اُدرج في الخبر (هامش المصدر).
2- .سنن النسائي : ج 6 ص 21 ، صحيح ابن حبّان : ج 10 ص 480 ح 4619 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 81 ح 2391 ، السنن الكبرى : ج 6 ص 119 ح 11394 كلاهما نحوه وكلّها عن فضالة بن عبيد ، كنز العمّال : ج 1 ص 70 ح 274.
3- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 4 ح 3 عن معاوية بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام ، الكافي : ج 2 ص 144 ح 2 ، الخصال : ص 223 ح 52 ، المحاسن : ج 1 ص 70 ح 22 والثلاثة الأخيرة عن معاوية بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام من دون إسنادٍ إلى النبيّ صلى الله عليه و آله ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 62 ح 1711 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 69 ص 390 ح 61 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 140 ح 384.

ص: 507

13 / 3 كسانى كه امام على عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده است

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من براى كسى كه به من ايمان آورد و مسلمان شود و هجرت كند، خانه اى را در حومه (پايين) بهشت و خانه اى را در وسط بهشت ، ضمانت مى كنم ، و براى كسى كه به من ايمان آورد و مسلمان شود و در راه خدا جهاد كند، خانه اى را در حومه بهشت و خانه اى را در وسط بهشت و خانه اى را در بالاترين بالاخانه هاى بهشت، ضمانت مى كنم . كسى كه چنين كند ، جايى براى طلب خوبى ها و گريز از بدى ها فرو نگذاشته است . بميرد، هر جا كه خواست بميرد . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كيست كه چهار كار را به من ضمانت دهد تا در برابر آنها، من چهار خانه در بهشت برايش ضمانت كنم؟ انفاق كن و از دچار شدن به فقر، بيم مدار ؛ با مردم به انصاف، رفتار كن ؛ سلام گفتن را در عالم، رواج بده ؛ و مجادله را وا گذار، اگرچه تو بر حق باشى.

13 / 3كسانى كه امام على عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده استامام على عليه السلام :من بهشت را براى شش كس ضمانت مى كنم : مردى كه براى دادن صدقه اى [واجب يا مستحبّى] بيرون رود [تا آنان را به اهلش برساند] و [در راه ]بميرد، بهشتى است ؛ مردى كه براى عيادت بيمارى بيرون رود و بميرد، بهشتى است ؛ مردى كه براى جهاد در راه خدا بيرون رود و بميرد ، بهشتى است؛ مردى كه براى حج بيرون رود و بميرد ، بهشتى است ؛ مردى كه براى شركت در نماز جمعه بيرون رود و بميرد، بهشتى است ؛ و مردى كه براى تشييع جنازه مرد مسلمانى بيرون رود و بميرد، بهشتى است.

.


1- .ظاهرا مراد، اين است كه چنين شخصى هر آنچه خوبى است، به دست آورده و از هر آنچه بدى است، رهيده است و ديگر مهم نيست كه در چه جايى بميرد ؛ در هجرت يا در ميدان جهاد.

ص: 508

13 / 4مَن ضَمِنَ لَهُ الإمامُ الباقِرُ عليه السلام الجَنَّةَالخرائج والجرائح عن أبي بصير :حَدَّثَني عَلِيُّ بنُ دَرّاجٍ عِندَ المَوتِ أنَّهُ دَخَلَ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام وقالَ : إنَّ المُختارَ استَعمَلَني عَلى بَعضِ أعمالِهِ وأصبَتُ مالاً فَذَهَبَ بَعضُهُ وأكَلتُ وأعطَيتُ بَعضا ، فَأنا اُحِبُّ أن تَجعَلَني في حِلٍّ مِن ذلِكَ . قالَ : أنتَ مِنهُ في حِلٍّ . فَقُلتُ : وإنَّ فُلانا حَدَّثَني أنَّهُ سَأَلَ الحَسَنَ بنَ عَلِيِّ عليه السلام أن يُقطِعَنا أرضا فِي الرَّجعَةِ ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : أنا أصنَعُ بِكَ ما هُوَ خَيرٌ مِن ذلِكَ : أضمَنُ لَكَ الجَنَّةَ عَلَيَّ وعَلى آبائي . فَهَل كانَ هذا؟ قالَ : نَعَم . فَقُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام عِندَ ذلِكَ : اِضمَن لِيَ الجَنَّةَ _ عَلَيكَ وعَلى آبائِكَ السَّلامُ _ كَما ضَمِنَ الحَسَنُ عليه السلام لِفُلانٍ؟ قالَ : نَعَم . قالَ أبو بَصيرٍ : حَدَّثَني هُوَ بِهذا ثُمَّ ماتَ ، وما حَدَّثتُ بِهذا أحَدا . ثُمَّ خَرَجتُ ودَخَلتُ المَدينَةَ ، فَدَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيَّ قالَ : ماتَ عَلِيٌّ ؟ قُلتُ : نَعَم ورَحِمَهُ اللّهُ . فَقالَ : حَدَّثَكَ كَذا وكَذا ، فَلَم يَدَع شَيئا مِمّا حَدَّثَني عَلِيا إلّا حَدَّثَني بِهِ . فَقُلتُ : وَاللّهِ ما كانَ عِندي حينَ حَدَّثَني هُوَ بِهذا أحَدٌ ولا خَرَجَ مِنّي إلى أحَدٍ ، فَمِن أينَ عَلِمتَ هذا؟! فَغَمَزَ فَخِذي بِيَدِهِ فَقالَ هيه ، هيه! اُسكُتِ الآنَ . (1)

13 / 5مَن ضَمِنَ لَهُ الإمامُ الصّادِقُ عليه السلام الجَنَّةَالإمام الصادق عليه السلام :مَن يَضمَن لي أربَعَةً بِأَربَعَةِ أبياتٍ فِي الجَنَّةِ؟ أنفِق ولا تَخَف فَقراً، وأفشِ السَّلامَ فِي العالَمِ، وَاترُكِ المِراءَ وإن كُنتَ مُحِقّا، وأنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ . (2)

.


1- .الخرائج والجرائح : ج 2 ص 729 ح 3 وراجع : بصائر الدرجات : ص 248 ح 14 .
2- .الكافي : ج2 ص144 ح2 و ج 4 ص 44 ح 10 ، الخصال : ص223 ح52 ، المحاسن : ج 1 ص 70 ح 22 كلّها عن معاوية بن وهب ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 62 ح 1711 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 120 ح 21 .

ص: 509

13 / 4 كسانى كه امام باقر عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده است
13 / 5 كسانى كه امام صادق عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده است

13 / 4كسانى كه امام باقر عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده استالخرائج و الجرائح_ به نقل از ابو بصير _: على بن دَرّاج در حال احتضار برايم نقل كرد كه بر امام باقر عليه السلام وارد شده و گفته : مختار، مرا براى انجام دادن برخى كارهايش گماشت و من مالى را به دست آوردم . مقدارى از آن از دست رفت ، مقدارى را خودم برداشتم و مصرف كردم و مقدارى را هم بخشيدم . مايلم كه آن را برايم حلال كنيد . فرمود : «حلالت باشد» . [ابن درّاج گفت:] گفتم : فلانى برايم روايت كرد كه از امام حسن عليه السلام خواسته كه زمينى را در رَجعه به ما واگذار نمايد و امام حسن عليه السلام به او فرموده : «من برايت بهتر از اين را انجام مى دهم . بهشت را برايت ضمانت مى كنم . بر عهده من و پدرانم باشد !» . آيا چنين چيزى بوده ؟ فرمود : «آرى» . اين جا بود كه به امام باقر عليه السلام گفتم: آيا شما هم براى من، بهشت را تضمين مى كنى _ سلام بر تو و بر پدرانت _ ، همان طور كه امام حسن عليه السلام براى فلانى تضمين كرد ؟ فرمود : «آرى» . على بن درّاج اين را به من گفت و مُرد و من هم اين خبر را به كسى نگفتم . سپس رفتم و وارد مدينه شدم و خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم. وقتى به من نگاه انداخت، فرمود: «على مُرد ؟». گفتم : آرى . خدا رحمتش كند! فرمود : «فلان و بهمان مطلب را به تو گفت» و از آنچه على بن درّاج به من گفته بود ، چيزى را فروگذار نكرد، مگر اين كه به من فرمود . گفتم : به خدا سوگند ، آن هنگام كه على اين حرف ها را به من گفت، هيچ كس نزد من نبود و از ناحيه من هم به كسى گفته نشده است. پس شما از كجا اينها را فهميدى ؟». ايشان ران مرا با دستش فشار داد و فرمود : «خاموش ، خاموش! اكنون ساكت باش» .

13 / 5كسانى كه امام صادق عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده استامام صادق عليه السلام :چه كسى چهار چيز را به من تضمين مى دهد تا من چهار خانه در بهشت را براى او تضمين كنم؟ انفاق كن و از تنگ دستى مترس ؛ به همه در هر كجا سلام كن ؛ مجادله كردن را رها كن، اگر چه حق به جانب تو باشد ؛ و با مردم، انصاف داشته باش.

.

ص: 510

مشكاة الأنوار عن عبد الملك النوفلي :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام قالَ: أبلِغ مَوالِيَّ عَنِّي السَّلامَ وأخبِرهُم أنّي أضمَنُ لَهُمُ الجَنَّةَ ما خلا سَبعا: مُدمِنُ خَمرٍ أو مَيسِرٍ، أو رادٌّ عَلى مُؤمِنٍ ، أو مُستَكبِرٌ عَلى مُؤمِنٍ، أو مَنَعَ مُؤمِنا مِن حاجَةٍ، أو مَن أتاهُ مُؤمِنٌ في حاجَةٍ فَلَم يَقضِها لَهُ، أو مَن خَطَبَ إلَيهِ مُؤمِنٌ فَلَم يُزَوِّجهُ . قالَ: قُلتُ: لا وَاللّهِ، لا يَرِدُ عَلَيَّ أحَدٌ مِمَّن وَحَّدَ اللّهَ بِكَمالِهِ كائِنا مَن كانَ فَأَخلى بَينَهُ وبَينَ مالي، فَقالَ : صَدَقتَ، إنَّكَ صِدّيقٌ قَدِ امتَحَنَ اللّهُ قَلبَكَ لِلتَّسليمِ وَالإيمانِ . (1)

فضائل الشيعة عن محمّد بن حمران عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قالَ [محمّد] :خَرَجتُ أنا وأبي ذاتَ يَومٍ إلَى المَسجِدِ ، فَإِذا هُوَ بِأُناسٍ مِن أصحابِهِ بَينَ القَبرِ وَالمِنبَرِ ، قالَ : فَدَنا مِنهُم وسَلَّمَ عَلَيهِم وقالَ : إنّي وَاللّهِ لَأُحِبُّ ريحَكُم وأرواحَكُم فَأعينونا عَلى ذلِكَ بِوَرَعٍ وَاجتِهادٍ. وَاعلَموا أنَّ وَلايَتَنا لاتُنالُ الّا بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ مَنِ ائتَمَّ مِنكُم بِقَومٍ فَليَعمَل بِعَمَلِهِم . أنتُم شيعَةُ اللّهِ وأنتُم أنصارُ اللّهِ ، وأنتُمُ السّابقونَ الأَوَّلونَ ، وَالسّابِقونَ الآخِرونَ ، وَالسّابِقونَ فِي الدُّنيا إلى مَحَبَّتِنا ، وَالسّابِقونَ فِي الآخِرَةِ إلَى الجَنَّةِ : ضَمِنتُ لَكُمُ الجَنَّةَ بِضَمانِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ وضَمانِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وأنتُمُ الطَّيِّبونَ ونِساؤُكُمُ الطَّيِّباتُ ، كُلُّ مُؤمِنَةٍ حَوراءُ ، وكُلُّ مُؤمِنٍ صِدّيقٌ . (2)

.


1- .مشكاة الأنوار : ص 182 ح 468 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 200 ح 8 .
2- .فضائل الشيعة : ص 51 ح 8 ، الأمالي للصدوق : ص 725 ح 992 عن أبي بصير ، مشكاة الأنوار : ص 169 ح 437 عن عليّ بن حمران عن أبيه ، روضة الواعظين : ص 322 نحوه ، بحار الأنوار : ج 68 ص 65 ح 118 .

ص: 511

مشكاة الأنوار_ به نقل از عبد الملك نَوفَلى _: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم . به من فرمود : «از من به دوستدارانم سلام برسان و به ايشان بگو كه: من بهشت را برايشان ضمانت مى كنم، مگر براى هفت نفر : شرابخوار ، يا قمارباز ، يا آن كه مؤمنى را رد كند ، يا آن كه بر مؤمنى بزرگى فروشد ، يا آن كه مؤمنى را از حاجتى محروم سازد ، يا آن كه مؤمنى حاجتى نزد او آورَد و او حاجتش را برآورده نسازد ، يا آن كه مؤمنى دخترش را از او خواستگارى كند و او موافقت نكند» . من گفتم : به خدا سوگند ، هر مؤمنى كه موحّد كامل باشد و [براى حاجتى] نزد من آيد ، هر كس كه باشد ، دست او را در اموالم كاملاً باز مى گذارم . فرمود : «درست مى گويى . تو، مؤمن راستينى هستى كه خداوند، دلت را براى تسليم و ايمان، خالص گردانيده است».

فضائل الشيعة_ به نقل از محمّد بن حمران _: روزى، من و پدرم به مسجد رفتيم . گروهى از ياران امام صادق عليه السلام را ديديم كه ميان قبر و منبر [پيامبر صلى الله عليه و آله ] ، گرد آمده اند . امام عليه السلام به نزديك ايشان رفت و سلام گفت. و فرمود : «به خدا سوگند كه من بوى شما و جان هاى شما را دوست مى دارم . پس با پارسايى و كوشايى، ما را در [ادامه ]اين امر، كمك رسانيد و بدانيد كه ولايت ما، جز با پارسايى و كوشايى [در طاعت و عبادت] به دست نمى آيد . هر يك از شما به قومى اقتدا كند ، بايد به كردار آنها عمل نمايد . شما شيعه خدا هستيد . شما ياران خدا هستيد . شما اوّلين پيشتازان و آخرين پيشتازان هستيد . در دنيا به سوى محبّت ما و در آخرت به سوى بهشت، پيشى گرفته ايد . من با ضمانت خداوند عز و جل و ضمانت پيامبر صلى الله عليه و آله ، بهشت را براى شما ضمانت مى كنم . (1) شما پاك هستيد و زنانتان نيز پاك اند . هر زن مؤمنى، يك حور العين است و هر مرد مؤمنى، صدّيق (2) است».

.


1- .يعنى : به سبب آن كه خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آله بهشت را براى شما ضمانت كرده اند ، يا از جانب خدا و به فرمان او بهشت را برايتان ضمانت مى كنم . احتمال هم دارد كه «با» در متن عربى حديث به معناى «مَعَ» باشد ، يعنى: همراه با ضمانت خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله ، من نيز برايتان ضمانت مى كنم.
2- .صدّيق : موحّد راستين . كسى كه كردارش، گفتارش را تصديق مى كند و كسى كه در همه كارهايش، ظاهر و باطنش يكسان است.

ص: 512

الفصل الرابع عشر : موانع دخول الجنّةالكتاب«لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَ_بَنِى إِسْرَ ءِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّى وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ ». (1)

«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِئايَ_تِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَ بُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَ لِكَ نَجْزِى الْمُجْرِمِينَ ». (2)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَلا كُلُّكُم يَدخُلُ الجَنَّةَ! إِلّا مَن شَرَدَ عَلَى اللّهِ شِرادَ البَعِيرِ (3) عَلَى أَهلِهِ . (4)

صحيح البخاري عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُّ أُمَّتِي يَدخُلُونَ الجَنَّةَ إِلَا مَن أَبى، قالُوا: يا رَسُولَ اللّهِ ، وَمَن يَأبى؟! قالَ : مَن أَطاعَنِي دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن عَصانِي فَقَد أَبى . (5)

.


1- .المائدة : 72.
2- .الأعراف : 40.
3- .شَرَد البعير شِرادا : إذا نَفَر وذهب في الأرض (النهاية : ج 2 ص 457 «شرد»).
4- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 288 ح 22289 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 123 ح 184 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 281 ح 3149 ، اُسد الغابة : ج 2 ص 146 الرقم 1405 ، تاريخ دمشق : ج 16 ص 303 ح 3937 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 191 ح 2 نحوه وكلّها عن أبي اُمامة الباهلي ، كنز العمّال : ج 4 ص 215 ح 10221 ؛ المجازات النبويّة : ص 425 ح 343.
5- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2655 ح 6851 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 275 ح 7626 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 196 ح 17 عن أبي سعيد الخدري نحوه ، تاريخ دمشق : ج 49 ص 152 ح 10513 ، كنز العمّال : ج 4 ص 215 ح 10219 وراجع : مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 380 ح 404 .

ص: 513

فصل چهاردهم: موانع ورود به بهشت

فصل چهاردهم: موانع ورود به بهشتقرآن«كسانى كه گفتند : «خدا همان مسيح پسر مريم است» ، قطعا كافر شدند ، حال آن كه مسيح ، خود ، مى گفت : اى بنى اسرائيل ! خدا را كه پروردگار من و شماست ، بندگى كنيد ، كه هر كس به خدا شرك آورد ، قطعا خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جايگاهش آتش است ، و ستمكاران ، ياورانى ندارند ».

«كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و در [ پذيرفتن ] آنها تكبّر ورزيدند ، درهاى آسمان را برايشان نمى گشايند و در بهشت وارد نمى شوند ، مگر آن كه شتر (1) در سوراخ سوزنْ داخل شود ، و بدين سان ، بزهكاران را سزا مى دهيم».

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان! همه شما به بهشت مى رويد ، بجز كسى كه از خدا فرارى باشد ، آن سان كه اشتر از صاحبش فرارى مى گردد.

صحيح البخارى_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «همه امّتم به بهشت مى روند ، مگر كسى كه خود ، سر باز زند» . گفتند : اى پيامبر خدا ! كيست كه [ از رفتن به بهشت ] سر باز زند؟! فرمود : «كسى كه از من فرمان بَرَد ، به بهشت مى رود و كسى كه از من نافرمانى كند ، در واقع ، سر باز زده است» .

.


1- .«جَمَل» كه در اصل عربىِ آيه به كار رفته ، هم به معناى شتر و هم به معناى طناب كِشتى است . و در هر صورت ، اشاره به اين است كه كسانى كه آيات الهى را تكذيب مى كنند و از پذيرفتن ايمان كبر مى ورزند ، امكان ندارد به بهشت داخل شوند .

ص: 514

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ عَبدٌ فِي قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِن كِبرٍ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ جَسَدٌ غُذِّيَ بِحَرامٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلجَنَّةُ حَرامٌ عَلى كُلِّ فاحِشٍ أَن يَدخُلَها . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ حَرَّمَ الجَنَّةَ عَلى كُلِّ فَحّاشٍ بَذِيٍّ ، قَلِيلِ الحَياءِ ، لا يُبالِي ما قالَ وَلا ما قِيلَ لَهُ ، فَإِنَّكَ إِن فَتَّشتَهُ لَم تَجِدهُ إِلّا لِغَيَّةٍ (4) أَو شِركِ شَيطانٍ . (5)

.


1- .معاني الأخبار : ص 241 ح 1 عن عبد اللّه بن طلحة عن الإمام الصادق عليه السلام و ح 2 عن محمّد بن مسلم عن أحدهما عليهماالسلام ، الكافي : ج 2 ص 310 ح 6 عن زرارة عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 235 ح 38 ؛ سنن الترمذي : ج 4 ص 360 ح 1998 ، سنن ابي داوود: ج 4 ص 59 ح 4091 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 22 ح 59 كلّها عن عبد اللّه ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 470 ح 5757 عن عبد اللّه بن سلام ، كنز العمّال : ج 3 ص 534 ح 7774.
2- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 75 ح 78 و 79 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 30 ح 83 نحوه ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 113 ح 5961 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 79 ح 2787 تاريخ دمشق : ج 37 ص 216 ح 7461 كلّها عن أبي بكر ، كنز العمّال : ج 4 ص 16 ح 9276.
3- .الصمت و حفظ اللسان لابن أبي الدنيا : ص 179 ح 322 ، إحياء علوم الدين : ج 3 ص 181 ، الفردوس : ج 2 ص 115 ح 2606 كلاهما عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 3 ص 598 ح 8085 .
4- .أي مُلغىً، والظاهر المراد به المخلوق من الزنا (مجمع البحرين : ج 3 ص 1637 «لغا»).
5- .الكافي : ج 2 ص 323 ح 3 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 299 ح 105 كتاب سُليم بن قيس : ج 2 ص 956 ح 89 كلّها عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 7 ح 12 عن سليمان بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تحف العقول: ص 44 نحوه ، بحار الأنوار: ج 79 ص 112 ح 10.

ص: 515

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده اى كه در دلش به وزن يك دانه خردل تكبّر باشد ، هرگز وارد بهشت نخواهد شد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدنى كه با حرام تغذيه شده باشد ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وارد شدن افراد بدزبانِ زشتگو به بهشت ، ممنوع است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بهشت را بر هر زشتگوى بدزبانِ بى حيايى كه باكى ندارد چه مى گويد و چه به او گفته مى شود ، حرام [ و ممنوع ] كرده است ؛ زيرا اگر در باره چنين كسى بررسى كنى ، خواهى ديد كه يا سرِ راهى [ با نطفه حرام ] است و يا شيطان در نطفه اش شريك شده است.

.

ص: 516

عنه صلى الله عليه و آله :يا كَعبَ بنَ عُجرَةَ! إِنَّهُ لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ لَحمٌ نَبَتَ مِن سُحتٍ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ ادَّعى إِلى غَيرِ أَبِيهِ وَهُوَ يَعلَمُ أَنَّهُ غَيرُ أَبِيهِ فَالجَنَّةُ عَلَيهِ حَرامٌ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى الدَّيُّوثِ (4) . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ قاطِعٌ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلجَنَّةُ حَرامٌ عَلى عاقِّ والِدَيهِ . (7)

.


1- .السُحْتُ : الحَرامُ الذي لا يَحلُّ كَسبُه (النهاية : ج 2 ص 345 «سحت»).
2- .سنن الدارمي : ج 2 ص 774 ح 2674 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 64 ح 14448 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 469 ح 8302 كلّها عن جابر بن عبد اللّه ، صحيح ابن حبّان : ج 12 ص 378 ح 5567 وفي الثلاثة الأخيرة بزيادة «النار أولى به» في آخره ، المعجم الكبير : ج 19 ص 106 ح 212 نحوه وكلاهما عن كعب بن عجرة ، كنز العمّال : ج 6 ص 72 ح 14893 .
3- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2485 ح 6385 عن سعد و ج 4 ص 1572 ح 4071 نحوه ، صحيح مسلم : ج 1 ص 80 ح 115 ، سنن ابي داوود : ج 4 ص 330 ح 5113 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 870 ح 2610 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 368 ح 1497 كلّها عن سعد وأبي بكرة وح 1499 عن سعد بن مالك نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 191 ح 15304.
4- .الدّيّوثُ : وهو القوّادُ على أهله ، والذي لا يَغارُ على أهله (تاج العروس : ج 3 ص 213 «ديث») .
5- .الكافي : ج 5 ص 537 ح 8 عن عبد اللّه بن ميمون القدّاح ، ثواب الأعمال : ص 262 ح 3 ، مسائل عليّ بن جعفر : ص 349 ح 863 كلاهما عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 79 ص 114 ح 4.
6- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2231 ح 5638 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 1981 ح 19 ، سنن ابي داوود : ج 2 ص 133 ح 1696 وفيهما «قاطع رَحِم» ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 615 ح 16732 ، السنن الكبرى : ج 7 ص 42 ح 13218 ، المعجم الكبير : ج 2 ص 118 ح 1511 كلّها عن جبير بن مطعم ، كنز العمّال : ج 3 ص 369 ح 6988 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 283 عن جبير بن مطعم.
7- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 118 ، الخصال : ص 436 ح 23 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 184 ح 253 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 11 ح 16 ؛ السنن الكبرى للنسائي : ج 3 ص 175 ح 4916 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 644 ح 6899 كلاهما عن عبد اللّه بن عمرو نحوه ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 266 .

ص: 517

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى كعب بن عُجره! گوشتى كه از حرام روييده باشد ، هرگز وارد بهشت نمى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خود را به غير پدرش نسبت دهد ، با آن كه مى داند او پدرش نيست ، بهشت بر او حرام مى گردد .

امام صادق عليه السلام :بهشت بر شخص بى غيرت ، حرام است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بُرنده[ ى پيوند خويشاوندى ] به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت بر كسى كه از پدر و مادرش نافرمانى كند ، حرام است.

.

ص: 518

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ قَتّاتٌ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ ... الظَّلُومُ لِلنّاسِ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إِيّاكَ وَالجَورَ! فَإِنَّ الجائِرَ لا يَرِيحُ (4) رائِحَةَ الجَنَّةِ . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا خَلَصَ المُؤمِنُونَ مِن النّارِ حُبِسُوا بِقَنطَرَةٍ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيَتَقاصُّونَ مَظالِمَ كانَت بَينَهُم فِي الدُّنيا حَتَّى إِذا نُقُّوا وَهُذِّبُوا أُذِنَ لَهُم بِدُخُولِ الجَنَّةِ . فَوَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! لَأَحَدُهُم بِمَسكَنِهِ فِي الجَنَّةِ أَدَلُّ بِمَنزِلِهِ كانَ فِي الدُّنيا . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَستَرعِيهِ اللّهُ رَعِيَّةً، فَلَم يُحِطها بِنُصحِهِ، إِلّا لَم يَجِد رائِحَةَ الجَنَّةِ. (7)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَستَرعِيهِ اللّهُ رَعِيَّةً يَمُوتُ يَومَ يَمُوتُ وَهُوَ غاشٌّ لِرَعِيَّتِهِ ، إِلَا حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الجَنَّةَ . (8)

.


1- .هو النمّام، وقيل: النمّام: الذي يكون مع القوم يتحدّثون فيَنُمّ عليهم، والقَتّات: الذي يتسمّع على القوم وهم لا يعلمون ثمّ يَنِمّ (النهاية : ج 4 ص 11 «قتت»).
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 7 ح 4968 عن حسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الأمالي للطوسي : ص 383 ح 825 عن حذيفة ، بحار الأنوار : ج 75 ص 265 ح 8 ؛ صحيح البخاري : ج 5 ص 2250 ح 5709 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 101 ح 169 ، سنن ابي داوود : ج 4 ص 268 ح 4871 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 375 ح 2026 كلّها عن حذيفة ، كنز العمّال : ج 3 ص 655 ح 8350 .
3- .كنز العمّال : ج 16 ص 17 ح 43744 نقلاً عن مسند ابن حنبل عن عبد الرحمن بن غنم .
4- .لم يَرَحْ رائِحَةَ الجَنّة: أي لم يشمّ ريحها (النهاية: ج 2 ص 272 «روح»).
5- .غرر الحكم : ح 2670 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 95 ح 2195 وفيه «يشمّ» بدل «يريح».
6- .صحيح البخاري : ج 2 ص 861 ح 2308 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 28 ح 11095 نحوه ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 461 ح 7434 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 385 ح 3349 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 64 ح 1181 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 370 ح 38978.
7- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2614 ح 6731 عن معقل بن يسار ، مسند الشهاب : ج 2 ص 21 ح 804 ، كنز العمّال : ج 6 ص 33 ح 14726 نقلاً عن ابن عساكر وكلاهما عن عبد الرحمن بن سمرة نحوه.
8- .صحيح مسلم : ج 1 ص 125 ح 227 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 780 ح 2693 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 71 ح 17902 ، شعب الإيمان : ج 6 ص 13 ح 7362 كلّها عن معقل بن يسار ، كنز العمّال : ج 6 ص 25 ح 14685 ، تاريخ دمشق : ج 37 ص 449 ح 7562 ، مسند ابن الجعد : ص 458 ح 3140 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 284 ح 20313 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 207 ح 474 .

ص: 519

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خبرچين ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به مردم ستم كند ، به بهشت نمى رود.

امام على عليه السلام :از ستم كردن بپرهيز ؛ زيرا ستمكار ، بوى بهشت را استشمام نمى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون مؤمنان از آتش بِرَهَند ، آنان را بر روى پُلى ميان بهشت و دوزخ ، نگاه مى دارند و آنان براى ستم هايى كه در دنيا به يكديگر كرده اند ، از هم تقاص مى كشند و آن گاه كه [ از آلودگى ستم خويش ] پاك و پيراسته شدند ، اجازه مى يابند كه به بهشت وارد شوند . سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، هر يك از آنان ، راه خانه خود را در بهشت ، بهتر از راه خانه اى كه در دنيا داشته است ، مى شناسد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر بنده اى كه خداوند ، او را سرپرست عدّه اى قرار دهد ، امّا او نسبت به آنان خيرخواهى نكند ، قطعا بوى بهشت به مشامش نخواهد خورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر بنده اى كه خداوند ، او را سرپرست عدّه اى قرار دهد و او در روزى كه مى ميرد ، در حالى بميرد كه نسبت به زيردستانش ناخالصى كرده باشد ، قطعا خداوند ، بهشت را بر او حرام مى گرداند .

.

ص: 520

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مَن لا يَأمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ فِي ذِكرِ ما خَصَّ اللّهُ تَعالى بِهِ أَهلَ البَيتِ عليهم السلام _: لَمّا أُسرِيَ بِي إِلَى السَّماءِ أَوحى إِلَيَّ رَبِّي جَلَّ جَلالُهُ فَقالَ : ... يا مُحَمَّدُ ، لَو أَنَّ عَبدا عَبَدَنِي حَتّى يَنقَطِعَ وَيَصِيرَ كَالشَّنِّ (3) البالِي ، ثُمَّ أَتانِي جاحِدا لِوَلايَتِهِم، فَما أَسكَنتُهُ جَنَّتِي، وَلا أَظلَلتُهُ تَحتَ عَرشِي . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى مَن ظَلَمَ أَهلَ بَيتِي ، وَعَلى مَن قاتَلَهُم ، وَعَلَى المُعِينِ عَلَيهِم ، وَعَلَى مَن سَبَّهُم «أُوْلَ_ائِكَ لَا خَلَ_قَ لَهُمْ فِى الْأَخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ » (5) . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صَلَّى عَلَيَ وَلَم يُصَلِّ عَلى آلِي لَم يَجِد رِيحَ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ رِيحَها لَيُوجَدُ مِن مَسِيرَةِ خَمسِمِئَةِ عامٍ . (7)

.


1- .بَوَائِقُه: أي غوائله وشروره (النهاية: ج 1 ص 162 «بوق»).
2- .صحيح مسلم : ج 1 ص 68 ح 73 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 307 ح 8864 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 54 ح 21 ، الفردوس : ج 5 ص 108 ح 7623 كلّها عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 10 ص 227 ح 10553 عن عبد اللّه ، كنز العمّال : ج 9 ص 54 ح 24908 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 281 عن عبد الرحمن بن صخر وراجع : الأمالي للصدوق : ص 514 ح 707.
3- .الشِّنَان: الأسقِيَة الخَلِقَة ، واحدها شَنّ (النهاية: ج 2 ص 506 «شنن»).
4- .كمال الدين : ص 252 ح 2 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 58 ح 27 كلاهما عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 36 ص 245 ح 58 وراجع : مئة منقبة : ص 63 و تفسير فرات : ص 74 ح 47.
5- .آل عمران : 77.
6- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 34 ح 65 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 99 ح 39 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، الأمالي للطوسي : ص 164 ح 272 عن داوود بن سليمان عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كشف الغمّة : ج 2 ص 15 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأخبار : ص 456 ح 1284 ، روضة الواعظين : ص 300 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 222 ح 10.
7- .الأمالي للصدوق : ص 267 ح 291 عن أبان بن تغلب عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام و ص 462 ح 616 ، الأمالي للطوسي : ص 424 ح 948 كلاهما عن عبد اللّه بن الحسن عن أبيه عن جدّه عنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : ص 354 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 186 ح 150.

ص: 521

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه همسايه اش ( / پناهنده اش ) از گزند او در امان نباشد ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان امتيازاتى كه خداى بلندمرتبه به اهل بيت عليهم السلام اختصاص داده است _: شبى كه به آسمان ( معراج ) برده شدم ، پروردگارم عز و جل به من وحى كرد و فرمود : « ... اى محمّد! اگر بنده اى ، چندان مرا عبادت كند كه از هم بگسلد و مانند مَشك پوسيده شود، امّا با انكار ولايت ايشان ( اهل بيت ) نزد من آيد، هرگز او را در بهشتم جاى نمى دهم و در زير سايه عرشم در نمى آورم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، حرام شده است بر كسى كه به اهل بيتم ستم كند ، يا كسى كه با آنان بجنگد ، يا بر ضدّ آنان كمك رساند و يا كسى كه به ايشان ناسزا گويد . «چنين كسانى را در آخرت ، بهره اى نيست و خدا روز قيامت با آنان سخن نمى گويد و به ايشان نمى نگرد و پاكشان نمى گرداند ، و عذابى دردناك خواهند داشت» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه بر من صلوات فرستد و بر خاندان من صلوات نفرستد ، بوى بهشت را نخواهد يافت ، در حالى كه بوى آن از فاصله پانصد سال [ راه ] ، احساس مى شود.

.

ص: 522

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ صاحِبُ مَكسٍ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَتَلَ مُعاهِدا لَم يَرَح رائِحَةَ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ رِيحَها تُوجَدُ مِن مَسِيرَةِ أَربَعِينَ عاما. (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَتَلَ مُعاهِدا فِي غَيرِ كُنهِهِ (4) حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الجَنَّةَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ سَيِءُ المَلَكَةِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :خَلَقَ اللّهُ جَنَّةِ عَدنٍ بِيَدِهِ ، وَدَلّى فِيها ثِمارَها، وَشَقَّ فِيها أَنهارَها. ثُمَّ نَظَرَ إِلَيها فَقالَ : «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (7) قالَ : وَعِزَّتِي لا يُجاوِرُنِي فِيكِ بَخِيلٌ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :أَقسَمَ اللّهُ تَعالى بِعِزَّتِهِ وَعَظَمَتِهِ وَجَلالِهِ! لا يُدخِلُ الجَنَّةَ بَخِيلاً وَلا شَحِيحا (9) . (10)

.


1- .المَكس: الضريبة التي يأخذها الماكِس ؛ وهو العشّار (النهاية: ج 4 ص 349 «مكس»).
2- .سنن ابي داوود : ج 3 ص 132 ح 2937 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 421 ح 1620 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 118 ح 17295 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 562 ح 1469 كلّها عن عقبة بن عامر ، الفردوس : ج 5 ص 108 ح 7626 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 3 ص 504 ح 7632 .
3- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1155 ح 2995 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 896 ح 2686 ، سنن النسائي : ج 8 ص25 ، السنن الكبرى : ج 8 ص 229 ح 16482 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 392 ح 7383 عن أبي بكرة وفيه «خمسمئة» بدل «أربعين» ، كنز العمّال : ج 4 ص 362 ح 10914 .
4- .يعني مَن قتلَهُ في غير وقته أو غاية أمره الذي يجوز فيه قتله (النهاية: ج 4 ص 206 «كنه»).
5- .سنن ابي داوود : ج 3 ص 83 ح 2760 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 685 ح 2409 ، سنن النسائي : ج 8 ص 24 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 305 ح 20399 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 155 ح 2631 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 386 ح 18849 كلّها عن أبي بكرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 363 ح 10915.
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 334 ح 1946 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1217 ح 3691 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 26 ح 31 ، المعجم الأوسط : ج 9 ص 124 ح 9312 ، مسند أبي يعلى : ج 1 ص 82 ح 91 كلّها عن أبي بكر ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 456 ح 20993 عن مرة الطيّب ، كنز العمّال : ج 9 ص 196 ح 25645 ؛ عوالى اللآلي : ج 1 ص 271 ح 86 .
7- .المؤمنون : 1.
8- .المعجم الكبير : ج 12 ص 114 ح 12723 المعجم الأوسط : ج 5 ص 349 ح 5518 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 455 كلّها عن ابن عبّاس ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 102 ح 277 من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحارالأنوار : ج 8 ص 198 ح 197.
9- .الشُحُّ: أشدُّ البُخل، وهو أبلغ في المنع من البخل، وقيل : هو البخل مع الحرص (النهاية : ج 2 ص 448 «شحح»).
10- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 172 ؛ البخلاء : ص 55 عن أبي شجرة نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 452 ح 7407 .

ص: 523

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :باجگير ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :_ كه از فاصله چهل سال راه ، به مشام مى رسد _كسى كه مُعاهِدى (1) را بكشد ، بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مُعاهدى را بى جهت (2) بكشد ، خدا بهشت را بر او حرام مى گرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدمَنِش ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بهشت عَدْن (دست نخورده) را با دست خود آفريد و ميوه هايش را آويزان كرد و جويبارهايش را روان ساخت . سپس به آن ، نگاه كرد و فرمود : « « به راستى كه مؤمنان ، رستگار شدند» » و فرمود : «به عزّتم سوگند كه هيچ بخيلى ، همسايه من در تو نخواهد شد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه ، به عزّت و عظمت و جلالش سوگند خورده است كه هيچ بخيل و آزمندى را وارد بهشت نكند .

.


1- .مُعاهِد به كافرى گفته مى شود كه در عوض پرداخت جزيه ، در پناه حكومت اسلامى قرار گرفته است ؛ كافر ذِمّى .
2- .يعنى در غير وقتش ، يا پيش از آن كه كارش به جايى برسد كه كشتنش جايز شود.

ص: 524

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ تَكَلَّمَت وَقالَت : إِنِّي حَرامٌ عَلى كُلِّ بَخِيلٍ وَمُراءٍ. (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أَلا أُخبِرُكُم بِشَيءٍ أَمَرَ بِهِ نُوحٌ عليه السلام اِبنَهُ؟ إِنَّ نُوحا قالَ لاِبنِهِ : ... يا بُنَيَّ وَأَنهاكَ عَن أَمرَينِ : لا تُشرِك بِاللّهِ! فَإِنَّهُ مَن أَشرَكَ بِاللّهِ فَقَد حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الجَنَّةَ ، وَأَنهاكَ عَنِ الكِبرِ! فَإِنَّ أَحَدا لا يَدخُلُ الجَنَّةَ وَفِي قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِن كِبرٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى بَنَى الفِردَوسَ بِيَدِهِ ، وَحَظَرَهُ عَلى كُلِّ مُشرِكٍ ، وَكُلِّ مُدمِنِ الخَمرِ سِكِّيرٍ . (3)

كتاب من لا يحضره الفقيه :قال [رسول اللّه ] صلى الله عليه و آله : إِنَّ الجَنَّةَ لَتُوجَدُ رِيحُها مِن مَسِيرَةِ خَمسِمِئَةِ عامٍ ، وَلا يَجِدُها عاقٌّ وَلا دَيُّوثٌ . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما الدَّيُّوثُ؟ قالَ : الَّذِي تَزنِي امرَأَتُهُ وَهُوَ يَعلَمُ بِها . (4)

سنن أبي داوود عن حارثة بن وهب :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ الجَوّاظُ ، وَلا الجَعظَرِيُ . قالَ : وَالجَوّاظُ : الغَلِيظُ الفَظُّ . (5)

.


1- .بحار الأنوار : ج 72 ص 305 ح 52 نقلاً عن كتاب أسرار الصلاة .
2- .جامع الأحاديث للقمّي : ص 285 عن جابر بن عبد اللّه ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 34 ح 13443 ؛ المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 348 ح 1151 ، تاريخ دمشق : ج 62 ص 283 ح 12820 كلاهما عن جابر بن عبد اللّه ، كنز العمّال : ج 16 ص 106 ح 44077 .
3- .شعب الإيمان : ج 5 ص 11 ح 5590 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 95 ، تاريخ دمشق : ج 53 ص 306 ح 11261 ، الفردوس : ج 1 ص 164 ح 603 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 5 ص 349 ح 13185 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 286 عن أنس .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 444 ح 4542 ، الخصال : ص 37 ح 15 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : ص 401 عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 79 ص 114 ح 1 وراجع : مسند ابن حنبل : ج 2 ص 351 ح 5372 .
5- .سنن ابي داوود : ج 4 ص 253 ح 4801 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 174 ح 480 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 6 ص 89 ح 9 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 172 ح 1472 ، كنز العمّال : ج 3 ص 442 ح 7358 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 502 عن شدّاد بن أوس نحوه .

ص: 525

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت به سخن در آمد و گفت : من بر هر بخيل و رياكارى ، ممنوعم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را خبر ندهم از چيزى كه نوح ، پسرش را بِدان فرمان داد؟ نوح به پسرش گفت : « ... پسرم! تو را از دو كار ، نهى مى كنم : به خدا شرك مَوَرز ؛ زيرا كسى كه به خدا شرك ورزد ، خداوند ، بهشت را بر او حرام مى گرداند . و تو را از تكبّر ، نهى مى كنم ؛ زيرا كسى كه به اندازه يك دانه خردل ، در دلش تكبّر باشد ، وارد بهشت نمى شود» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بزرگ و والا ، فردوس را با دست خود ساخت و آن را بر هر مشرك و هر شرابخوار دائم الخمرى قدغن كرد.

كتاب من لايحضره الفقيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «بوى بهشت ، از مسافت پانصد سال راه ، به مشام مى رسد ؛ امّا چنين بويى را نافرمان بردار از پدر و مادر و دَيّوث ، استشمام نمى كنند» . گفته شد : اى پيامبر خدا ! ديّوث كيست؟ فرمود : «مردى است كه همسرش زنا مى دهد و او از آن آگاه است [ و اهمّيت نمى دهد ] » .

سنن أبى داوود_ به نقل از حارثة بن وهب _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «درشت خوى بداخلاق ، به بهشت نمى رود» .

.

ص: 526

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ جَبّارٌ ، وَلا بَخِيلٌ ، وَلا سَيِءُ المَلَكَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهُ عز و جل : حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلَى المَنّانِ ، وَالبَخِيلِ ، وَالقَتّاتِ _ وَهُوَ النَّمّامُ _ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ سافِكُ الدَّمِ ، وَلا شارِبُ الخَمرِ ، وَلا مَشّاءٌ بِنَمِيمٍ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ وَهُوَ بَرِيءٌ مِن ثَلاثٍ : الكِبْرِ ، وَالغُلُولِ (4) ، وَالدَّينِ ، دَخَلَ الجَنَّةَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلجَنَّةُ طَيِّبَةٌ ، طَيَّبَها اللّهُ وَطَيَّبَ رِيحَها ، يُوجَدُ رِيحُها مِن مَسِيرَةِ أَلفَي عامٍ ، وَلا يَجِدُ رِيحَ الجَنَّةِ عاقٌّ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا مُرخِي الإِزارِ خُيَلاءَ (6) . (7)

.


1- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 198 ؛ إحياء علوم الدين : ج 3 ص 491 ، كنز العمّال : ج 16 ص 64 ح 43955 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 17 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 517 ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 317 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 301 ح 6 .
3- .الكافي : ج 7 ص 273 ح 11 ، الخصال : ص 180 ح 244 ، ثواب الأعمال : ص 262 ح 1 ، روضة الواعظين : ص 508 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 265 ح 11.
4- .الغُلُول : الخِيانة في المَغنم والسِرقَة من الغنيمة قبل القِسمة (النهاية : ج 3 ص 380 «غلل»).
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 138 ح 1572 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 806 ح 2412 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 322 ح 22432 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 714 ح 2494 وفيها «فارق الروح والجسد» بدل «مات» ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 31 ح 2218 كلّها عن ثوبان ، كنز العمّال : ج 15 ص 821 ح 43261.
6- .الخُيَلاء _ بالضمّ والكسر _ : الكِبْر والعُجْب (لسان العرب : ج 11 ص 228 «خيل»).
7- .الكافي : ج 6 ص 50 ح 6 ، تهذيب الأحكام : ج 8 ص 113 ح 390 ، مستطرفات السرائر : ص 85 ح 30 كلّها عن يونس بن رباط عن الإمام الصادق عليه السلام .

ص: 527

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ متكبّر و بخيل و بدسيرتى ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى عز و جل مى فرمايد : «بهشت بر شخص منّت گذار و بخيل و خبرچين ، حرام شده است».

امام صادق عليه السلام :خونريز و شرابخوار و سخن چين ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بميرد و از سه چيز : تكبّر و دست بردن در غنايم و بدهكارى پاك باشد ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، خوش جايى است ! خداوند ، آن را خوش و خوش بو قرار داده است و بويش از مسافت دو هزار سال راه ، به مشام مى رسد ؛ امّا كسى كه از پدر و مادرش نافرمانى كند و كسى كه با خويشاوندش قطع رابطه كند و كسى كه از روى تكبّر ، دامن كشان راه رود ، بوى بهشت را استشمام نمى كنند.

.

ص: 528

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ خَبٌّ (1) ، وَلا مَنّانٌ ، وَلا بَخِيلٌ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ عاقٌّ ، وَلا مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا مُكَذِّبٌ بِقَدَرٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مَنّانٌ ، وَلا عاقٌّ، وَلا مُدمِنُ خَمرٍ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مِسكِينٌ مُستَكبِرٌ ، وَلا شَيخٌ زانٍ ، وَلا مَنّانٌ عَلَى اللّهِ بِعَمَلِهِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ الجَوّاظُ ، وَالجَعظَرِيُ ، وَالعُتُلُّ الزَّنِيمُ . (6)

مجمع البيان عن شدّاد بن أوس :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ جَوّاظٌ ، وَلا جَعظَرِيٌ، وَلا عُتُلٌّ زَنِيمٌ . قُلتُ : فَما الجَوّاظُ؟ قالَ : كُلُّ جَمّاعٍ مَنّاعٍ . قُلتُ : فَما الجَعظَرِيُ؟ قالَ : الفَظُّ الغَلِيظُ . قُلتُ : فَما العُتُلُّ الزَّنِيمُ؟ قالَ : كُلُّ رَحِيبِ الجَوفِ ، سَيِءِ الخُلُقِ ، أَكُولٌ ، شَرُوبٌ ، غَشُومٌ ، ظَلُومٌ ، زَنِيمٌ . (7)

.


1- .الخَبّ : الخدّاع، وهو الذي يسعى بين الناس بالفساد (النهاية : ج 2 ص 4 «خبب»).
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 343 ح 1963 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 27 ح 32 ، مسند أبي يعلى : ج 1 ص 81 ح 90 وفيهما بزيادة «ولا سيّء الملكة» وكلّها عن أبي بكر ، كنز العمّال : ج 3 ص 546 ح 7826 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 10 ص 416 ح 27554 ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 261 ح 2212 ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 470 وفيهما بزيادة «ولا منّان» بعد «عاقّ» ، السنّة لابن أبي عاصم : ص 141 ح 321 ، تاريخ دمشق : ج 56 ص 135 ح 11805 بزيادة «ولا مؤمن بسحر» بعد «عاقّ» وكلّها عن أبي الدرداء ، مسند الطيالسي : ص 154 ح 1131 عن أبي اُمامة وفيه «ولا منّان» بدل «ولا مدمن خمر» ، كنز العمّال : ج 16 ص 54 ح 43909.
4- .سنن النسائي : ج 8 ص 318 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 547 ح 2019 صحيح ابن حبّان : ج 8 ص 176 ح 3383 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 19 ح 2335 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 88 ح 11398 عن أبي سعيد الخدري وليس فيه «خمر» ، كنز العمّال : ج 16 ص 40 ح 43845 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 283 عن أبي سعيد الخدري .
5- .التاريخ الكبير : ج 8 ص 82 الرقم 2255 ، تاريخ دمشق : ج 4 ص 285 ح 1050 ، اُسد الغابة : ج 5 ص 286 الرقم 5178 ، الفردوس : ج 5 ص 106 ح 7618 ، كنز العمّال : ج 16 ص 54 ح 43906 نقلاً عن الطبراني وابن مندة وكلّها عن نافع مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله .
6- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 290 ح 18015 عن عبدالرحمن بن غنم ، الفردوس : ج 5 ص 106 ح 7616 عن ابن عبّاس بزيادة «الأثيم» بعد «العتلّ» ، كنز العمّال : ج 16 ص 17 ح 43744.
7- .مجمع البيان : ج 10 ص 502 ؛ تفسير ابن كثير : ج 8 ص 219 عن عبد الرحمن بن غنم ، تفسير القرطبي : ج 18 ص 233 عن ابن مسعود وكلاهما نحوه .

ص: 529

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حيله گر و منّت گذار و بخيل ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نافرمان از پدر و مادر و دائم الخمر و بى اعتقاد به تقدير ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منّت گذار و نافرمان از پدر و مادر و باده گسار ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسكينِ متكبّر و پيرِ زناكار ، و كسى كه با عمل خود ، بر خدا منّت مى گذارد ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :متكبّر و بداخلاق و درشت خوى فرومايه ، به بهشت نمى روند.

مجمع البيان_ به نقل از شدّاد بن اوس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جَوّاظ و جَعظَرى و عُتُلّ زَنيم ، به بهشت نمى روند» . پرسيدم : جَوّاظ ، چه كسى است؟ فرمود : «هر مالدار بسيار خسيس» . پرسيدم : جَعظَرى ، چه كسى است؟ فرمود : «درشت خوى بى رحم» . پرسيدم : عُتُلّ زَنيم ، چه كسى است ؟ فرمود : «هر شكم فراخِ بدخوى پرخور پرنوش بى رحم ستمگر ناكس».

.

ص: 530

الدّرّ المنثور عن عبد الرّحمن بن غنم :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ جَوّاظٌ ، وَلا جَعظَرِيٌ ، وَلا العُتُلُّ الزَّنِيمُ . فَقالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ المُسلِمِينَ : ما الجَوّاظُ وَالجَعظَرِيُ وَالعُتُلُّ الزَّنِيمُ؟ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَمّا الجَوّاظُ : فَالَّذِي جَمَعَ وَمَنَعَ ، تَدعُوهُ لَظى (1) ، نَزّاعَةً لِلشَّوى (2) . وَأَمّا الجَعظَرِيُ : فَالفَظُّ الغَلِيظُ ، قالَ اللّهُ : «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» . (3) وَأَمّا العُتُلُّ الزَّنِيمُ : فَشَدِيدُ الخُلُقِ ، رَحِيبُ الجَوفِ ، مُصَحَّحٌ شَرُوبٌ ، واجِدٌ لِلطَّعامِ وَالشَّرابِ ، ظَلُومٌ لِلنّاسِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :أَوصانِي رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حِينَ زَوَّجَنِي فاطِمَةَ ، فَقالَ : إِيّاكَ وَالكَذِبَ! _ إِلى أَن قالَ _ : وَاحذَرِ الغِيبَةَ وَالنَّمِيمَةَ! فَإِنَّ الغِيبَةَ تُفَطِّرُ الصّائِمَ ، وَالنَّمِيمَةَ تُوجِبُ عَذابَ القَبرِ ، وَالمُغتاب هُوَ المَحجُوبُ عَنِ الجَنَّةِ . (5)

الإمام الباقر عليه السلام :مُحَرَّمَةٌ الجَنَّةُ عَلَى القَتّاتِينَ المَشّائِينَ بِالنَّمِيمَةِ. (6)

.


1- .لَظى : اسم من أسماء النار (النهاية : ج 4 ص 252 «لظا») . وراجع : القسم الثاني : أسماء جهنّم / لظى .
2- .الشَّوى : جِلد الرأس، وقيل : أطراف البدن كالرأس واليد والرجل (النهاية : ج 2 ص 511 «شوى»).
3- .آل عمران : 159.
4- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 247 نقلاً عن أحمد و عبد بن حميد وابن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر ، تفسير القرطبي : ج 18 ص 233 عن ابن مسعود نحوه .
5- .مستدرك الوسائل : ج 9 ص 125 ح 10434 نقلاً عن لبّ اللباب ، بحار الأنوار : ج 77 ص 67 ح 6 نقلاً عن تحف العقول .
6- .الكافي : ج 2 ص 369 ح 2 عن محمّد بن قيس ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 209 وفيه «الفتّانين» بدل «القتّاتين» ، بحار الأنوار : ج 75 ص 267 ح 18.

ص: 531

الدرّ المنثور_ به نقل از عبد الرحمان بن غنم _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جَوّاظ و جَعظَرى و عُتُلّ زنيم ، به بهشت نمى روند» . مردى از مسلمانان گفت : جَوّاظ و جَعظَرى و عُتُلّ زنيم چيستند؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جَوّاظ ، كسى است كه گرد مى آورد و دريغ مى ورزد . زبانه آتش ، او را فرا مى خواند ؛ همان آتشى كه پوست از سر مى كَنَد . جَعظَرى ، تندخوى سخت دل است . خدا فرمود : «پس به رحمتى از جانب خدا بود كه با آنان نرم خو شدى ، و اگر تندخو و سخت دل بودى ، قطعا از پيرامونت پراكنده مى شدند» . و عُتُلّ زنيم ، يعنى درشت خوى شكم فراخ تن درست پرآشامِ برخوردار از خوراك و نوشاك ، و ستمگر به مردم» .

امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زمانى كه فاطمه را به همسرى ام در آورد ، به من سفارش كرد و فرمود : «از دروغ بپرهيز» تا آن كه فرمود : «و از غيبت و سخن چينى ، دورى كن ؛ زيرا غيبت ، روزه را باطل مى كند و سخن چينى ، سبب عذاب قبر مى شود ، و غيبت كننده ، از بهشت ، محروم است».

امام باقر عليه السلام :بهشت بر خبركشان (1) و سخن چينان ، حرام شده است.

.


1- .واژه «قَتّات» در متن عربى ، به معناى سخن چين يا كسى است كه دزدكى به صحبت هاى مردم گوش مى دهد ، خواه آن را به ديگران منتقل كند يا نكند و يا كسى است كه سخنان مردم را گوش مى كند و آن را به دشمنشان اطّلاع مى دهد (لسان العرب).

ص: 532

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ بَخِيلٌ ، وَلا خَبٌّ ، وَلا خائِنٌ ، وَلا سَيِءُ المَلَكَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَحِلُّ الدَّرَجاتُ العُلى لِلعاقِّ ، وَلا لِلزّانِي ، وَلا لِلبَخِيلِ ، وَلا لِلحَسُودِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا وَلَدُ زِنَيةٍ ، وَلا عاقُّ والِدَيهِ ، وَلا مَن أَتى ذاتَ مَحرَمٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إِيّاكُم وَعُقُوقَ الوالِدَينِ ؛ فَإِنَّ رِيحَ الجَنَّةِ تُوجَدُ مِن مَسِيرَةِ أَلفِ عامٍ ، وَلا يَجِدُها عاقٌّ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا شَيخٌ زانٍ ، وَلا جارٌّ إِزارَهُ خُيَلاءَ ، إِنَّما الكِبرِياءُ للّهِِ رَبِّ العالَمِينَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ بَخِيلٌ ، وَلا خَبٌّ ، وَلا خائِنٌ ، وَلا سَيِءُ المَلَكَةِ ، وَلا خَبّالٌ (5) ، وَلا مَنّانٌ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :أَلا وَإِنَّ اللّهَ عز و جل حَرَّمَ عَلَى المَنّانِ ، وَالمُختالِ ، وَالقَتّاتِ ، وَمُدمِنِ الخَمرِ ، وَالجَوّاظِ ، وَالجَعظَرِيِ ، وَالعُتُلِّ الزَّنِيمِ ، الجَنَّةَ . (7)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 20 ح 13 ، تاريخ دمشق : ج 14 ص 265 ح 3551 كلاهما عن أبي بكر، كنز العمّال : ج 16 ص 64 ح 43955 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 114 ح 7650 عن معاذ بن جبل.
3- .شعب الإيمان : ج 6 ص 192 ح 7876 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 3 ص 175 ح 4916 نحوه وكلاهما عن عبد اللّه بن عمرو، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 7 ص 199 ح 12771 عن مجاهد ، حلية الأولياء : ج 4 ص 72 عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 5 ص 319 ح 13024 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 283 عن أبي سعيد الخدري نحوه .
4- .الكافي : ج 2 ص 349 ح 6 عن محمّد بن فرات عن الإمام الباقر عليه السلام ، مشكاة الأنوار : ج 281 ح 844 عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله جامع الأحاديث للقمّي : ص 283 عن جابر بن عبد اللّه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 62 ح 27 ؛ المعجم الأوسط : ج 6 ص 18 ح 5664 عن جابر بن عبد اللّه ، تاريخ دمشق : ج 18 ص 81 ح 4191 عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : ج 16 ص 77 ح 44000 .
5- .كذا في المصدر، وفي هامشه : في بعض النسخ «ختّار»، و في بعضها «جبّار».
6- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 171 ، إحياء علوم الدين : ج 3 ص 372 وفيه «ولا جبّار» بدل «ولا خبّال» .
7- .ثواب الأعمال : ص 342 ح 1 عن عبد اللّه بن عبّاس وأبي هريرة ، أعلام الدين : ص 422 عن عبد اللّه بن عباس وفيه «الحريص» بدل «الجوّاظ» ، بحار الأنوار : ج 76 ص 369 ح 30.

ص: 533

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخيل و حيله گر و خيانتكار و بدسرشت ، به بهشت نمى روند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درجات بالا[ ى بهشت ] بر فرزند ناخلف و بر زناكار و بخيل و حسود ، روا نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :باده گسار و كسى كه با خويشاوند ، قطع رابطه كند و زنازاده و فرزندى كه با پدر و مادرش بدرفتارى كند و كسى كه با مَحرم ، زنا كند ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :_ كه از هزار سال راه به مشام مى رسد _از نافرمانى پدر و مادر بپرهيزيد ؛ زيرا فرزند نافرمان از پدر و مادر ، و كسى كه از خويشاوندان ببُرد ، و پيرمرد زناكار ، و كسى كه متكبّرانه راه رود ، بوى بهشت را ، استشمام نمى كنند . كبريا تنها از آنِ خداست كه پروردگار جهانيان است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخيل و فريبكار و خيانتكار و بدسيرت و متكبّر و منّت گذار ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه خداوند عز و جل ، بهشت را بر منّت گذار و متكبّر و سخن چين و باده گسار و ددمنش و درشت خو ، و سنگ دل فرومايه ، حرام كرده است.

.

ص: 534

عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : وَعِزَّتِي وَجَلالِي! لا يَدخُلُها [الجَنَّةَ] مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا نَمّامٌ ، وَلا دَيُّوثٌ ، وَلا شُرطِيٌ ، وَلا مُخَنَّثٌ ، وَلا نَبّاشٌ ، وَلا عَشّارٌ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا قَدَرِيٌ . (1)

معاني الأخبار عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «أَخبَرَنِي جَبرَئِيلُ عليه السلام أَنَّ رِيحَ الجَنَّةِ يُوجَدُ مِن مَسِيرَةِ أَلفِ عامٍ ، ما يَجِدُها عاقٌّ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا شَيخٌ زانٍ ، وَلا جارٌّ إِزارَهُ خُيَلاءَ ، وَلا فَتّانٌ ، وَلا مَنّانٌ ، وَلا جَعظَرِيٌّ» . قالَ : قُلتُ : فَما الجَعظَرِيُ؟ قالَ : الَّذِي لا يَشبَعُ مِنَ الدُّنيا . (2)

الإمام الصّادق عن آبائه عليهم السلام: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَمّا خَلَقَ اللّهُ جَنَّةَ عَدنٍ خَلَقَ لَبِنَها مِن ذَهَبٍ يَتَلَألَأُ ، وَمِسكٍ مَدُوفٍ (3) ، ثُمَّ أَمَرَها فَاهتَزَّت وَنَطَقَت ، فَقالَت : أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنتَ الحَيُ القَيُّومُ ، فَطُوبى لِمَن قُدِّرَ لَهُ دُخُولِي! قالَ اللّهُ تَعالى : وَعِزَّتِي وَجَلالِي وَارتِفاعِ مَكانِي! لا يَدخُلُكِ مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا مُصِرٌّ عَلى رِبا ، وَلا فَتّانٌ ؛ وَهُوَ النَّمّامُ ، وَلا دَيُّوثٌ ؛ وَهُوَ الَّذِي لا يَغارُ وَيُجتَمَعُ فِي بَيتِهِ عَلَى الفُجُورِ ، وَلا قَلَاعٌ ؛ وَهُوَ الَّذِي يَسعى بِالنّاسِ عِندَ السُّلطانِ لِيُهلِكَهُم ، وَلا جَيُّوفٌ ؛ وَهُوَ النَّبّاشُ ، وَلا خَتّارٌ ؛ وَهُوَ الَّذِي لا يُوفِي بِالعَهدِ . (4)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 356 ح 5762 عن أنس بن محمّد عن أبيه وحمّاد بن عمر جميعا عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 322 ح 2656 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأخبار : ص 426 ح 1188 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 49 ح 3.
2- .معاني الأخبار : ص 330 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 193 ح 174.
3- .مَدُوف : أي مخلوط وممزوج (مجمع البحرين : ج 1 ص 620 «دوف»).
4- .النوادر للراوندي : ص 129 ح 158 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 94 عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 199 ح 201.

ص: 535

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود : «به عزّت و جلالم سوگند كه هيچ باده گسار و سخن چين و ديّوث و گزمه و اُبنه اى و كفن دزد و باجگير و بُرنده از خويشاوند و قَدَرى مذهبى ، به بهشت نمى رود» .

معانى الأخبار_ به نقل از جابر ، از امام باقر عليه السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جبرئيل عليه السلام به من خبر داد كه بوى بهشت از فاصله هزار سال راه به مشام مى رسد ؛ ولى فرزندِ ناخلف و كسى كه از خويشاوند بِبُرد و پيرمرد زناكار و كسى كه متكبّرانه راه رود و فتنه انگيز و منّت گذار و جَعظَرى ، آن را نمى يابند» . من گفتم : جَعظَرى چيست؟ فرمود : «كسى كه از دنيا سير نمى شود».

امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چون خداوند ، بهشت عدن را آفريد ، خشت آن را از طلاى درخشان و مُشك آميخته خلق كرد . سپس به آن فرمان داد و بهشت عدن ، تكان خورد و به سخن آمد و گفت : تويى خدا . معبودى نيست جز تو زنده جاويدان . خوشا به حال كسى كه وارد شدن به من برايش مقدّر شده باشد! . خداى بلندمرتبه فرمود : به عزّت و جلالم و بلندى جايگاهم ، سوگند كه باده گسار و رباخوار و فتنه انگيز _ يعنى سخن چين _ و ديّوث _ يعنى كسى كه در خانه اش زنا مى شود و او غيرت به خرج نمى دهد _ و قَلّاع _ يعنى كسى كه نزد سلطان از مردم ، سعايت مى كند تا آنها را از بين ببرد _ و جَيّوف _ يعنى كفن دزد _ و خَتّار _ يعنى كسى كه به پيمان ، وفا نمى كند _ ، به تو قدم نخواهند گذاشت» .

.

ص: 536

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا سِكِّيرٌ ، وَلا عاقٌّ ، وَلا شَدِيدُ السَّوادِ (1) ، وَلا دَيُّوثٌ ، وَلا قَلّاعٌ ؛ وَهُوَ الشُّرطِيُ ، وَلا زَنُّوقٌ ؛ وَهُو الخُنثى ، وَلا خَيُّوفٌ ؛ وَهُوَ النَّبّاشُ ، وَلا عَشّارٌ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا قَدَرِيٌ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ عز و جل لَمّا خَلَقَ الجَنَّةَ ... فَقَالَ لَها : تَكَلَّمِي! فَقالَت : لا إِلهَ إِلّا أَنتَ الحَيُّ القَيُّومُ قَد سَعِدَ مَن يَدخُلُنِي . فَقالَ عز و جل : بِعِزَّتِي وَعَظَمَتِي وَجَلالِي وَارتِفاعِي! لا يَدخُلُها مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا سِكِّيرٌ ، وَلا قَتّاتٌ ؛ وَهُو النَّمّامُ ، وَلا دَيُّوثٌ ؛ وَهُوَ القَلطَبانُ ، وَلا قَلَاعٌ ؛ وَهُوَ الشُّرطِيُّ، وَلا زَنُّوقٌ ؛ وَهُوَ الخُنثى، وَلا خَيُّوفٌ ؛ وَهُوَ النَّبّاشُ ، وَلا عَشّارٌ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا قَدَرِيٌ (3) . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :تَحرُمُ الجَنَّةُ عَلى ثَلاثَةٍ : عَلَى المَنّانِ ، وَعَلَى المُغتابِ ، وَعَلى مُدمِنِ الخَمرِ . (5)

الإمام عليّ عليه السلام :تَحرُمُ الجَنَّةُ عَلى ثَلاثَةٍ : اَلنَّمّامِ ، وَالقَتّالِ (6) ، وَعَلى مُدمِنِ الخَمرِ. (7)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : اَلعاقُّ بِوالِدَيهِ ، وَالدَّيُّوثُ ، وَرَجِلَةُ (8) النِّساءِ . (9)

.


1- .قال الصدوق : يعني بشديد السواد الذي لا يبيّض شيء من شعر رأسه ولا من شعر لحيته مع كبر السن ، ويسمّى الغربيب.
2- .الخصال : ص 436 ح 23 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 10 ح 16.
3- .في الحديث ذكر القَدَريّة ، وهم المنسوبون إلى القَدَر، ويزعمون أنّ كلّ عبدٍ خالقُ فعله. و في الحديث «لا يدخل الجنّة قَدَريّ» وهو الذي يقول : لا يكون ما شاء اللّه ، ويكون ما شاء الشيطان (مجمع البحرين : ج 3 ص 1448 «قدر»).
4- .الخصال : ص 436 ح 22 عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 132 ح 36.
5- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 9 ح 17 عن زيد بن عليّ عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 260 ح 61 .
6- .كذا، والظاهر كما في سائر الأحاديث «القتّات»، وهو هنا بمعنى الكذّاب أو الساعي إلى السلطان (هامش المصدر).
7- .ثواب الأعمال : ص 262 ح 2 عن زيد بن عليّ عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 79 ص 138 ح 38 .
8- .الرَّجِلَة من النساء : المترجّلة، والمترجّلات : اللّاتي يتشبّهن بالرِّجال في زيّهم وهيأتهم (النهاية : ج 2 ص 203 «رجل»).
9- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 144 ح 244 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 382 ح 21025 كلاهما عن عبد اللّه بن عمر ، الفردوس : ج 5 ص 107 ح 7621 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 16 ص 32 ح 43807 وراجع : مسند ابن حنبل : ج 2 ص 496 ح 6188 و شعب الإيمان : ج 6 ص 192 ح 7877.

ص: 537

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرابخوار و دائم الخَمر و نافرمان از پدر و مادر و پير مومشكى (1) و ديّوث و قلّاع يا همان گزمه ، و زَنّوق يا همان اُبنه اى ، و خَيّوف يا همان كفن دزد ، و باجگير و خويشاوندگُسَل و قَدَرى مذهب ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل چون بهشت را آفريد ... ، به آن فرمود : «سخن بگو» و بهشت گفت : معبودى جز تو زنده جاويدان نيست . خوش بخت ، كسى كه به من وارد شود ! خداوند عز و جل فرمود : «به عزّت و عظمت و جلالم و بلندى جايگاهم ، سوگند كه شرابخوار و دائم الخمر و قَتّات يا همان سخن چين ، و ديّوث يا همان قَلتَبان ، و قَلّاع يا همان گزمه ، و زَنّوق يا همان اُبنه اى ، و خَيّوف يا همان كفن دزد ، و باجگير و كسى كه پيوند خويشى مى بُرد ، و قَدَرى مذهب ، به بهشت در نمى روند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت بر سه كس ، حرام است : بر منّت گذار و بر غيبت كننده و بر مى گسار.

امام على عليه السلام :بهشت بر سه كس ، حرام است : سخن چين و قاتل و بر مى گسار.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه كس اند كه وارد بهشت نمى شوند : بدرفتار با پدر و مادر ، ديّوث و زن مردنما.

.


1- .كسى كه با وجود پيرى و سال خوردگى ، موى سر و ريشش را سياه رنگ مى كند .

ص: 538

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : اَلعاقُّ لِوالِدَيهِ ، وَالمُدمِنُ عَلَى الخَمرِ ، وَالمَنّانُ بِما أَعطَى. (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : مُدمِنُ خَمرٍ ، وَقاطِعُ رَحِمٍ ، وَمُصَدِّقٌ بِالسِّحرِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى ثَلاثَةٍ : مُدمِنِ الخَمرِ ، وَعابِدِ وَثَنٍ ، وَعَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَمَن شَرِبَ الخَمرَ فَماتَ بَعدَما شَرِبَها بِأَربَعِينَ يَوما لَقِي اللّهَ عز و جلكَعابِدِ وَثَنٍ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَرِيحُونَ رائِحَةَ الجَنَّةِ : رَجُلٌ ادَّعى إِلى غَيرِ أَبِيهِ ، وَرُجُلٌ كَذَبَ عَلَيَ، وَرَجُلٌ كَذَبَ عَلى عَينَيهِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى آلى عَلى نَفسِهِ أَن لا يُسكِنَ جَنَّتَهُ أَصنافا ثَلاثَةً : رادٌّ عَلَى اللّهِ عز و جل ، أَو رادٌّ عَلى إِمامٍ هُدىً ، أو مَن حَبَسَ حَقَّ امرِئٍ مُؤمِنٍ . (5)

.


1- .سنن النسائي : ج 5 ص 80 و ص 81 عن سالم بن عبد اللّه عن أبيه ، سنن الدارمي : ج 1 ص 547 ح 2019 عن عبد اللّه بن عمرو نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 34 ح 43819 ؛ قرب الإسناد : ص 82 ح 267 عن مسعدة بن زياد عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 74 ح 63 ، وراجع : عوالي اللآلي : ج 1 ص 184 ح 253.
2- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 139 ح 19586 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 163 ح 7234 ، صحيح ابن حبّان : ج 12 ص 165 ح 5346 كلّها عن أبي موسى الأشعري ، كنز العمّال : ج 16 ص 31 ح 43806 ؛ معاني الأخبار : ص 330 ح 1 عن أبي موسى الأشعري وفيه «مدمن سحر» بدل «مصدّق بالسحر».
3- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 131 ح 460 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 494 ح 41.
4- .تاريخ دمشق : ج 8 ص 265 ح 2197 ، الفردوس : ج 2 ص 95 ح 2507 ، كنز العمّال : ج 16 ص 32 ح 43809 نقلاً عن الخطيب وكلّها عن أبي هريرة وراجع : المعجم الكبير : ج 1 ص 217 ح 591 .
5- .الخصال : ص 151 ح 185 عن أبي هارون المكفوف ، بحار الأنوار : ج 8 ص 357 ح 16.

ص: 539

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه كس اند كه وارد بهشت نمى شوند : بدرفتار با پدر و مادر ، دائم الخمر و كسى كه براى آنچه مى دهد ، منّت مى گذارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه كس به بهشت نمى روند : مى گسار و كسى كه پيوند خويشى ببُرد و تصديق كننده جادو .

امام صادق عليه السلام :بهشت بر سه كس ، حرام شده است : دائم الخمر و بت پرست و دشمن خاندان محمّد صلى الله عليه و آله . كسى كه شراب بنوشد و چهل روز پس از نوشيدن آن بميرد ، همچون بت پرست ، خداى عز و جل را ديدار مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه كس ، بوى بهشت را نمى شنوند : مردى كه خودش را به غير پدرش نسبت دهد ، مردى كه بر من دروغ بندد و مردى كه به چشمانش دروغ بگويد .

امام صادق عليه السلام :خداى بزرگ و والا ، با خويش عهد كرده است كه سه گروه را در بهشت خود ، جاى ندهد : انكار كننده خدا ، انكار كننده پيشواى هدايت ، و كسى كه حقّ انسان مؤمنى را از وى باز دارد .

.

ص: 540

عنه عليه السلام :أَربَعَةٌ لا يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : اَلكاهِنُ (1) ، وَالمُنافِقُ ، وَمُدمِنُ الخَمرِ ، وَالقَتّاتُ ؛ وَهُوَ النَّمّامُ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَربَعَةٌ حَقَّ عَلَى اللّهِ أَن لا يُدخِلَهُمُ الجَنَّةَ وَلا يُذِيقَهُم نَعِيمَها : مُدمِنُ الخَمرِ ، وَآكِلُ الرِّبا ، وَآكِلُ مالِ اليَتِيمِ بِغَيرِ حَقٍّ ، وَالعاقُّ لِوالِدَيهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا خَلَقَ اللّهُ تَعالى الجَنَّةَ ، قالَ لَها : تَكَلَّمِي، قالَت : سَعِدَ مَن دَخَلَنِي، فَقالَ الجَبّارُ جَلَّ وَعَلا : وَعِزَّتِي وَجَلالِي! لا يَسكُنُ فيكَ ثَمانِيَةُ نَفَرٍ مِنَ النّاسِ : مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا مُصِرٌّ عَلَى الزِّنا، وَلا نَمّامٌ ، وَلا دَيُّوثٌ ، وَهُوَ القَرطَبانُ ، وَلا الشُّرطِيُّ ، وَلا المُخَنَّثُ ، وَلا قاطِعُ الرَّحِمِ ، وَلا الَّذِي يَقُولُ : عَلَيَ عَهدُ اللّهِ إِن لَم أَفعَل كَذا وَكَذا ثُمَّ لَم يَفِ بِهِ . 4

.


1- .الكَاهِن : الذي يتعاطى الخبر عن الكائِنات في مستقبل الزمان، ويدّعي معرفة الأسرار (النهاية : ج 4 ص 214 «كهن»).
2- .الأمالي للصدوق : ص 489 ح 663 عن أبي سعيد هاشم، بحار الأنوار : ج 8 ص 357 ح 15.
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 43 ح 2260 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 397 ح 5530 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 16 ص 67 ح 43966.

ص: 541

امام صادق عليه السلام :چهار كس اند كه به بهشت نمى روند : كاهن ، (1) منافق ، باده گسار و سخن چين.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار كس اند كه بر خداست آنان را به بهشت ، داخل نگرداند و نعمت هاى آن را به آنان نچشاند : باده گسار ، رباخوار ، به ناحق خورنده مال يتيم ، و نافرمان بردار از پدر و مادر خويش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه ، چون بهشت را آفريد ، به آن فرمود : «سخن بگو» . بهشت گفت : خوش بخت ، كسى است كه وارد من شود . پادشاهِ بزرگ و بلندمرتبه[ى عالم] فرمود : «به عزّت و جلالم ، سوگند كه هشت دسته از مردم ، ساكن [ آن ] نمى شوند : باده گسار ، كسى كه بر زنا مداومت ورزد ، سخن چين ، ديّوث ، گزمه ، مرد اُبنه ، كسى كه پيوند خويشاوندى بِبُرد ، و كسى كه بگويد : مديون خدا باشم ، اگر چنين و چنان نكنم و به عهدش وفا نكند» .

.


1- .كاهن ، كسى است كه از آنچه در آينده اتّفاق مى افتد ، خبر دهد و ادّعا كند كه نسبت به اسرار و رموز آفرينش ، آگاهى دارد .

ص: 542

الفصل الخامس عشر : نِظامُ الجَنَّةِ15 / 1جَوازُ الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ أَحَدٌ إِلّا بِجَوازٍ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ ، هَذا كِتابٌ مِنَ اللّهِ لِفُلانِ بنِ فُلانٍ ، أَدخِلُوهُ جَنَّةً عالِيَةً ، قُطُوفُها دانِيَةٌ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ فِي أَحوالِ المُؤمِنِ يَومَ القِيامَةِ _: فَإِذا انتَهى إِلى بابِ الجَنَّةِ قِيلَ لَهُ : هاتِ الجَوازَ ، قالَ : هَذا جَوازِي مَكتُوبٌ فِيهِ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ ، هذا جَوازُ جائِزٍ مِنَ اللّهِ العَزِيزِ الحَكِيمِ لِفُلانِ بنِ فُلانٍ مِن رَبِّ العالَمِينَ . فَيُنادِي مُنادٍ يُسمِعُ أَهلَ الجَمعِ كُلَّهُم : أَلا إِنَّ فُلانَ بنَ فُلانٍ قَد سَعِدَ سَعادَةً لا يَشقى بَعدَها أَبَدا. (2)

عنه صلى الله عليه و آله :عَلِيٌ يَومَ القِيامَةِ عَلَى الحَوضِ ، لا يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلَا مَن جاءَ بِجَوازٍ مِن عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام . (3)

.


1- .المعجم الكبير : ج 6 ص 272 ح 6191 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 224 ح 2987 ، تاريخ بغداد : ج 7 ص 95 الرقم 3533 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 242 كلّها عن سلمان ، كنز العمّال : ج 14 ص 482 ح 39353 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 521 ، أعلام الدين : ص 148 كلاهما عن سلمان ، بحار الأنوار : ج 7 ص 83 .
2- .الاختصاص : ص 350 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 212 ح 205.
3- .المناقب لابن المغازلي : ص 119 ح 156 ، كشف اليقين : ص 320 ح 378 ، العمدة : ص 373 ح 734 و ص 300 ح 502 كلّها عن ابن عبّاس ، الصراط المستقيم : ج 1 ص 200 ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 441 نحوه ، بحار الأنوار : ج 27 ص 142 ح 152.

ص: 543

فصل پانزدهم: نظام بهشت
15 / 1 پروانه ورود به بهشت

فصل پانزدهم: نظام بهشت15 / 1پروانه ورود به بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس وارد بهشت نمى شود ، مگر با اين پروانه (مجوّز) عبور : «به نام خداى مهرگستر مهربان . اين ، نامه اى است از خدا براى فلان ، پسر فلان . او را وارد بهشتى برين كنيد كه ميوه هايش در دسترس است» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در احوال مؤمن در روز رستاخيز _: چون بر درِ بهشت رسد ، به او گفته مى شود : پروانه ات (جَواز ورودت) را نشان بده . او مى گويد : اين ، پروانه ام است . و در آن ، نوشته است : «به نام خداى مهرگستر مهربان . اين ، پروانه اى تأييد شده از سوى خداوند توانا و داناست ، براى فلان پسر فلان ، از جانب پروردگار جهانيان» . پس آواز دهنده اى ، چنان كه همه جمعيت بشنوند ، آواز مى دهد كه : بدانيد فلان پسر فلان ، به چنان سعادتى دست يافته كه از اين پس ، هرگز دچار نگون بختى نمى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت ، على ، نگهبان حوض است و كسى وارد بهشت نمى شود ، مگر اين كه پروانه عبورى از جانب على بن ابى طالب بياورد.

.

ص: 544

15 / 2تَحِيَّةُ الجَنَّةِالكتاب«تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَ_مٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا ». (1)

«وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ ». (2)

«ادْخُلُوهَا بِسَلَ_مٍ ءَامِنِينَ ». (3)

«وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَ_مٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَ__لِدِينَ ». (4)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَ_نِهِمْ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَ_رُ فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ * دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَ_نَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ ». (5)

«وَنَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الأَْنْهَ_رُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَ_ذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ». (6)

«إِنَّ أَصْحَ_بَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِى شُغُلٍ فَ_كِهُونَ * هُمْ وَ أَزْوَ جُهُمْ فِى ظِ_لَ_لٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئونَ * لَهُمْ فِيهَا فَ_كِهَةٌ وَ لَهُم مَّا يَدَّعُونَ * سَلَ_مٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ ». (7)

.


1- .الأحزاب : 44.
2- .إبراهيم : 23.
3- .الحِجْر : 46.
4- .الزمر : 73.
5- .يونس : 9 _ 10.
6- .الأعراف : 43.
7- .يس : 55 _ 58 .

ص: 545

15 / 2 درود بهشت

15 / 2درود بهشتقرآن«درودشان ، در روزى كه ديدارش مى كنند ، سلام است ، و براى آنان ، پاداشى نيكو آماده كرده است».

«و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، وارد بهشت هايى گرديده مى شوند كه در آنها جويبارها روان است كه به اذن پروردگارشان در آن جا جاودانه به سر مى برند و درودشان در آن جا سلام است».

«با سلامت و ايمنى ، به آن جا وارد شويد».

«و نگهبانان آن ، به ايشان مى گويند : سلام بر شما ! خوش آمديد ! به آن ، جاودانه وارد شويد ».

«كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، پروردگارشان به پاس ايمانشان ، آنان را به باغ هاى پر نعمت كه در آنها نهرها روان اند ، هدايت مى كند . دعايشان در آن جا «منزّهى تو ، اى خدا!» ، و درودشان در آن جا سلام است و پايان دعايشان ، اين است كه : «ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است !» ».

«و هر گونه كينه اى را از دل هايشان مى زداييم . از زير پاهايشان ، نهرهايى جارى است و مى گويند : «ستايش ، خدايى را كه ما را بدين ، ره نمون شد و اگر خدا ما را راه نمايى نمى كرد ، ما خود ، هدايت نمى يافتيم . در حقيقت ، فرستادگان پروردگار ما ، حق را آوردند» . و به آنان ندا داده مى شود كه : اين ، همان بهشتى است كه آن را به پاداش آنچه انجام مى داديد ، ميراث يافته ايد».

«در اين روز ، اهل بهشت ، كار و بارى خوش در پيش دارند . آنها با همسرانشان در زير سايه ها بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن جا براى آنها هر گونه ميوه و هر چه دلشان بخواهد ، هست . از جانب پروردگارى مهربان ، [ به آنان ] سلام گفته مى شود».

.

ص: 546

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا قالَ العَبدُ : «سُبحانَ اللّهِ» سَبَّحَ مَعَهُ ما دُونَ العَرشِ ، فَيُعطى قائِلُها عَشرَ أَمثالِها . وَإِذا قالَ : «الحَمدُ للّهِِ» أَنعَمَ اللّهُ عَلَيهِ بِنِعَمِ الدُّنيا مَوصُولاً بِنِعَمِ الآخِرَةِ ، وَهِيَ الكَلِمَةُ الَّتِي يَقُولُها أَهلُ الجَنَّةِ إِذا دَخَلُوها، وَيَنقَطِعُ الكَلامُ الَّذِي يَقُولُونَهُ فِي الدُّنيا ما خَلا «اَلحَمدُ للّهِِ» ، وَذَلِكَ قَولُهُ تَعالى : «دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَ_نَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ » . (1)

المعجم الكبير عن محمّد بن جعفر بن الزبير:بَينا عُمَرُ بنُ الخَطَّابِ بِالمَدِينَةِ فِي نَفَرٍ مِنَ المُسلِمِينَ يَتَذاكَرُونَ يَومَ بَدرٍ وَما أَكرَمَهُمُ اللّهُ بِهِ وَما أَراهُم مِن عَدُوِّهِم ، إِذ نَظَرَ إِلى عُمَيرِ بنِ وَهبٍ قَد أَناخَ بِبابِ المَسجِدِ مُتَوَشِّحَ السَّيفِ ، فَقالَ : هذا الكَلبُ عَدُوُّ اللّهِ عُمَيرُ بنُ وَهبٍ ما جاءَ إِلّا لِشَرٍّ ، هذا الَّذِي حَرَّشَ بَينَنا وَ حَزَرَنا (2) لِلقَومِ يَومَ بَدرٍ . ثُمَّ دَخَلَ عُمَرَ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، هذا عَدُوُّ اللّهِ عُمَيرُ بنُ وَهبٍ ، قَد جاءَ مُتَوَشِّحَ السَّيفِ ، قالَ : فَأَدخِلهُ فَأَقبَلَ عُمَرَ حَتّى أَخَذَ بِحِمالَةِ سَيفِهِ فِي عُنُقِهِ فَلَبَّبَهُ بِها (3) ، وَقالَ عُمَرُ لِرِجالٍ مِمَّن كانَ مَعَهُ مِنَ الأَنصارِ : اُدخُلُوا عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَاجلِسُوا عِندَهُ ، وَاحذَرُوا هَذا الكَلبَ عَلَيهِ ، فَإِنَّهُ غَيرُ مَأمُونٍ . ثُمَّ دَخَلَ بِهِ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَعُمَرُ آخِذٌ بِحِمالَةِ سَيفِهِ . فَقالَ : أَرسِلهُ يا عُمَرُ . اُدنُ يا عُمَيرُ ، فَدَنا فَقالَ : أَنعِمُوا صَباحا _ وَكانَت تَحِيَّةَ أَهلِ الجاهِلِيَّةِ بَينَهُم _ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : قَد أَكرَمَنا اللّهُ بِتَحِيَّةٍ خَيرٍ مِن تَحِيَّتِكَ يا عُمَيرُ ، اَلسَّلامُ تَحِيَّةُ أَهلِ الجَنَّةِ . (4)

.


1- .علل الشرائع : ص 251 ح 8 عن الحسن بن عبد اللّه عن آبائه عن الإمام الحسن عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 255 ح 279 عن الحسن بن عبد اللّه عن أبيه عن الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الاختصاص : ص 34 عن الحسين بن عبد اللّه عن أبيه عن جدّه عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 9 ص 295 ح 5 .
2- .الحَزْرُ : التقدير والخَرصُ ، حَزَرتُ الشيء : قَدَّرتُه (مجمع البحرين : ج 1 ص 396 «حزر») .
3- .لَبَبْتَ الرَّجُلَ: إذا جَعَلْتَ في عنقه ثوبا أو غيره وجررته به (النهاية : ج 4 ص 223 «لبب»).
4- .المعجم الكبير : ج 17 ص 58 ح 118 ، السيرة النبويّة لابن هشام : ج 2 ص 317 ، تاريخ الطبري : ج 2 ص 473 ، اُسد الغابة : ج 4 ص 288 الرقم 4096 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 14 ص 154 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 13 ص 564 ح 37455 ؛ بحار الأنوار : ج 19 ص 326 ح 82 نقلاً عن الكازروني في المنتقى وفيه ذيله من «أنعموا صباحا ...».

ص: 547

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده «سبحان اللّه » بگويد ، هر آنچه زير عرش است ، هم صدا با او تسبيح مى گويد و به گوينده اش ، ده برابر پاداش داده مى شود ؛ و هر گاه «الحمد للّه » بگويد ، خداوند ، نعمت هاى دنيا را به او ارزانى مى دارد و آنها را به نعمت هاى آخرت وصل مى كند . «الحمد للّه » ، گفته اى است كه اهل بهشت ، هر گاه وارد آن شدند ، مى گويند و هر گونه سخنى كه در دنيا مى گويند ، قطع مى شود ، بجز «الحمد للّه » و اين ، همان سخن خداى بلندمرتبه است كه : «دعايشان در آن جا «منزّهى تو ، اى خدا ! » ، و درودشان در آن جا سلام است و پايان دعايشان ، اين است كه : «ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است » .

المعجم الكبير_ به نقل از محمّد بن جعفر بن زبير _: عمر بن خطّاب ، در مدينه با گروهى از مسلمانان در باره جنگ بدر و لطف و عناياتى كه خداوند در آن روز به آنان نمود و بلايى كه بر سر دشمنشان آورد ، سخن مى گفتند كه ديد عُمَير بن وَهْب ، در حالى كه شمشيرى را حمايل بسته است ، شترش را جلوى در مسجد ، خوابانيد . عمر بن خطّاب گفت : اين سگ ، دشمن خدا ، عمير بن وهب ، جز براى شر نيامده است ! او همان كسى است كه ميان ما آشوب افكنْد و در روز بدر ، شمار ما را براى دشمن تخمين زد . عمر ، سپس نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت و گفت : اى پيامبر خدا ! آن دشمن خدا ، عمير بن وهب ، با شمشيرِ حمايل كرده بر گردن ، آمده است . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «او را به داخل بياور» . عمر رفت و دَوال شمشير او را از گردنش گرفت و كشان كشان برد و به مردانى از انصار كه همراهش بودند ، گفت : شما نزد پيامبر خدا برويد و كنارش بنشينيد و مواظب ايشان در برابر اين سگ باشيد ؛ زيرا به او ، اطمينانى نيست ! آن گاه او را در حالى كه دوال شمشيرش را همچنان گرفته بود ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «رهايش كن ، اى عمر ! نزديك بيا ، عُمَير!» . عُمَير ، نزديك رفت و گفت : روز ، خوش ! (اين ، درود مردم جاهليت به يكديگر بود ) . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى عمير ! خداوند به ما درودى بهتر از اين درود تو ، ارزانى داشته است . سلام ، درود بهشتيان است» .

.

ص: 548

تفسير القمّي:كانَ أَصحابُ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَأتُونَ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَيَسأَلُونَهُ أَن يَسأَلَ اللّهَ لَهُم ، وَكانُوا يَسأَلُونَهُ ما لا يَحِلُّ لَهُم ، فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ يَتَنَ_جَوْنَ بِالْاءِثْمِ وَالْعُدْوَ نِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسُولِ» . وَقَولُهُم لَهُ إِذا أَتَوهُ : أَنعِم صَباحا وَأنَعِم مَساءً ؛ وَهِيَ تَحِيَّةُ أَهلِ الجاهِلِيَّةِ ، فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ إِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ » (1) فَقالَ لَهُم رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : وَقَد أَبدَلَنا اللّهُ بِخَيرٍ مِن ذَلِكَ تَحِيَّةِ أَهلِ الجَنَّةِ : «السَّلامُ عَلَيكُم». (2)

الإمام الباقر عليه السلام :خَطَبَ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام فَقالَ : ... جَعَلَ اللّهُ العاقِبَةَ لِلتَّقوى ، وَالجَنَّةَ لِأَهلِها مَأوىً ، دُعاؤُهُم فِيها أَحسَنُ الدُّعاءِ : «سُبحانَكَ اللَّهُمَّ» ، دَعاهُمُ المَولى عَلى ما آتاهُم «وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ » . (3)

الإمام عليّ عليه السلام_ فِي ذِكرِ أَحوالِ أَهلِ الجَنَّةِ _: يَجِيؤُونَ فَيَدخُلُونَ ، فَإِذا أَساسُ (4) بُيُوتِهِم مِن جَندَلِ (5) اللُّؤلُؤ ، وَسُرُرٍ مَرفُوعَةٍ وَأَكوابٍ مَوضُوعَةٍ وَنَمارِقَ مَصفُوفَةٍ وَزَرابِيَ مَبثُوثَةٍ ، وَلَولا أَنَّ اللّهَ تَعالى قَدَّرَها لَهُم لَالتَمَعَت أَبصارهُم بِما يَرَونَ ، وَيُعانِقُونَ الأَزواجَ ، وَيَعقدون عَلَى السُّرُرِ وَيَقُولُونَ : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَ_ذَا» (6) . (7)

.


1- .المجادلة : 8 .
2- .تفسير القمّي : ج 2 ص 355 ، بحار الأنوار : ج 17 ص 28 ح 4.
3- .الكافي : ج 8 ص 173 ح 193 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 77 ص 350 ح 30.
4- .فى المصدر: «أسلس»، والتصويب من بحار الأنوار .
5- .الجَنْدَل : الحجارة (لسان العرب : ج 11 ص 128 «جندل»).
6- .الأعراف : 43.
7- .مجمع البيان : ج 10 ص 727 عن عاصم بن ضمرة ، بحار الأنوار : ج 7 ص 170 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 75 ح 51 ، مسند ابن الجعد : ص 374 ح 2569 كلاهما عن عاصم بن ضمرة ، تفسير الطبري : ج 12 الجزء 24 ص 35 عن الحارث وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 646 ح 39774 .

ص: 549

57.المناقب للخوارزمي عن محمّد بن حبيب البغدادي صاحب ( _ في بَيانِ صِفاتِهِ عليه السلام _ ) تفسير القمّى :ياران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى آمدند و از ايشان مى خواستند كه از خداوند برايشان بخواهد و چيزهايى مى خواستند كه برايشان روا نبود . پس خداوند ، اين آيه را فرو فرستاد : «و با همديگر به گناه و تعدّى و سرپيچى از پيامبر ، محرمانه گفتگو مى كنند» .

درود آنان در هنگام ورود بر پيامبر صلى الله عليه و آله ، اين بود : روز ، خوش ! شب ، خوش ! و اين ، درود اهل جاهليت بود . پس خداوند ، نازل كرد : «و چون به نزد تو مى آيند ، تو را بدانچه خدا به آن [ شيوه ] درود نگفته ، درود مى گويند» . پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به ايشان فرمود : «خداوند به جاى اين درود ، درودى بهتر به ما ارزانى داشته است ؛ همان درود اهل بهشت را : سلامٌ عليكم ».56.وقعة صفّين :امام باقر عليه السلام :امير مؤمنان عليه السلام به سخنرانى پرداخت و فرمود : «... خدا فرجام را از آنِ پرهيزگارى قرار داد و بهشت را خانه پرهيزگاران . دعايشان در آن جا بهترين دعاست : «منزّهى تو ، اى خدا ! » . دعايشان در پيشگاه مولاست ، براى آنچه [ از نعمت بهشت ] به ايشان داده است : «و پايان دعايشان ، اين است كه : ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است !» » .55.الطبقات الكبرى عن رزام بن سعد الضبّي :امام على عليه السلام_ در بيان احوال بهشتيان _: مى آيند و وارد [ بهشت ] مى شوند و خانه هاى خود را مى بينند كه پايه هاى آنها از سنگ مرواريد است ، و تخت هايى برپا شده ، و جام هايى نهاده و بالش هايى در كنار هم چيده ، و فرش هايى گسترده شده . [ چنان باشُكوه و خيره كننده اند كه ] اگر نبود اين كه خداوند بلندمرتبه ، آنها را برايشان مقدّر كرده است ، چشمانشان از آنچه مى ديدند ، كور مى شد . با همسران معانقه مى كنند و بر تخت ها مى نشينند و مى گويند : «ستايش ، خداى را كه ما را به اينها ره نمون شد» . .

ص: 550

54.مقاتل الطالبيّين عن داوود بن عبد الجبّار عن أبي إالإمام عليّ عليه السلام :أَلا وَ إِنَّ التَّقوى مَطايا ذُلُلٍ حُمِلَ عَلَيها أَهلُها ، وَأُعطُوا أَزِمَّتَها ، فَأَورَدَتهُمُ الجَنَّةَ ، وَفَتَحَت لَهُم أَبوابَها ، وَوَجَدُوا رِيحَها وَطِيبَها ، وَقِيلَ لَهُم : اُدخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ . (1)53.فضائل الصحابة عن أبي إسحاق :تفسير العيّاشي عن زيد الشّحّام عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ التَّسبِيحِ ، فَقالَ : هُو اسمٌ مِن أَسماءِ اللّهِ ، وَدَعوى أَهلِ الجَنَّةِ . (2)15 / 3أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَأ _ مُحَمَّدٌ وَأَهلُ بَيتِهِ عليهم السلام49.الغارات عن قدامة بن عتّاب :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى الأَنبِياءِ حَتَّى أَدخُلَها ، وَمُحَرَّمَةٌ عَلَى الأُمَمِ كُلِّها حَتّى تَدخُلَها شِيعَتُنا أَهلَ البَيتِ . (3) .


1- .الكافي : ج 8 ص 67 ح 23 ، نهج البلاغة : الخطبة 16 ، خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص 114 وفيهما صدره إلى «فأوردتهم الجنّة» ، شرح الأخبار: ج 1 ص 372 ح 316 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 183 ح 145 وراجع : مطالب السؤول : ص 28.
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 120 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 183 ح 22.
3- .الأمالي للمفيد: ص 74 ح 8 ، الاختصاص : ص 356 كلاهما عن جابر بن يزيد عن الإمام الباقر عليه السلام ، الخصال : ص 574 ح 1 عن مكحول عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 229 عن جابر بن عبد اللّه وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 143 ح 65 ؛ المعجم الأوسط : ج 1 ص 289 ح 942 عن عمر بن الخطاب نحوه ، كنز العمّال : ج 11 ص 416 ح 31953 .

ص: 551

15 / 3 نخستين كسانى كه به بهشت ، وارد مى شوند
الف _ محمّد صلى الله عليه و آله و خاندانش

48.الطبقات الكبرى عن إسحاق بن عبد اللّه بن أبي فروةامام على عليه السلام :بدانيد كه پرهيزگارى ، [ همچون ] مركبى رام است كه پرهيزگاران را بر آن نشانده اند و افسارش را به دست آنان داده اند و اين مركب ، آنها را به بهشت مى رساند و درهاى بهشت را برايشان مى گشايد و باد و بوى خوش بهشت ، به مشامشان مى خورد و به آنان گفته مى شود : به سلامت و ايمنى ، وارد شويد.47.تاج العروس :تفسير العيّاشى_ به نقل از زيد شحّام _: از امام صادق عليه السلام در باره ذكر «تسبيح» پرسيدم . فرمود : «آن ، نامى از نام هاى خدا ، و دعاى اهل بهشت است» .15 / 3نخستين كسانى كه به بهشت ، وارد مى شوندالف _ محمّد صلى الله عليه و آله و خاندانش43.الكافي عن عليّ بن أبي حمزة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت بر پيامبران ، حرام است تا آن كه نخست ، من داخل شوم ، و نيز بر همه امّت ها حرام است تا آن كه نخست ، پيروان ما خاندان ، به آن داخل شوند.

.

ص: 552

42.تاريخ دمشق عن أنس بن مالك :عنه صلى الله عليه و آله :إِنِّي لَأَوَّلُ النّاسِ تَنشَقُّ الأَرضُ عَن جُمجُمَتِي يَومَ القِيامَةِ وَلا فَخرَ ، وَأُعطى لِواءَ الحَمدِ وَلا فَخرِ ، وَأَنا سَيِّدُ النّاسِ يَومَ القِيامَةِ وَلا فَخرَ ، وَأَنا أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ يَومَ القِيامَةِ وَلا فَخرَ . (1)41.تذكرة الخواصّ :الإمام عليّ عليه السلام :أَخبَرَنِي رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أَنَّ أَوَّلَ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ أَنا وَفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ . قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، فَمُحِبُّونا؟ قالَ : مِن وَرائِكُم . (2)40.علل الشرائع عن ابن عمر :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا عَلِيُ ، إِنَّ أَوَّلَ أَربَعَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : أَنا وَأَنتَ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ ، وَذُرِّيَّتُنا خَلفَ ظُهُورِنا، وَأَحِبّاؤُنا خَلفَ ذُرِّيَّتِنا ، وَأَشياعُنا عَن أَيمانِنا وَشَمائِلِنا . (3)39.صحيح البخاري عن أبي حازم :شرح الأخبار عن سلمان :لَمّا انصَرَفَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن غَزوَةِ بَنِي المُصطَلَقِ تَقَدَّمَ فِي مُقَدِّمَةِ النّاسِ ... ثُمَّ قالَ : يَأتِيكُمُ السّاعَةَ مِن هَذِهِ الشُّعبَةِ _ وَأَشارَ بِيَدِهِ إِلى بَعضِ الشِّعابِ _ رَجُلٌ أَشبَهُ النّاسِ بِالمَسِيحِ ، وَهُوَ أَفضَلُ النّاسِ بَعدِي يَومَ القِيامَةِ ، وَأَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ . فَجَعَلنا نَنظُرُ إِلى الشِّعبِ ، فَكانَ أَوَّلُ مَن طَلَعَ مِنهُ عَلِيُ بنُ أَبِي طالِبٍ عليه السلام . (4) .


1- .سنن الدارمي : ج 1 ص 31 ح 52 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 223 ح 4289 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 401 ح 7690 كلاهما نحوه وكلّها عن أنس ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 289 ح 12471 عن عمرو بن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 404 ح 39089.
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 164 ح 4723 عن عاصم بن ضمرة ، ذخائر العقبى : ص 214 ، كنز العمّال : ج 12 ص 98 ح 34166 ؛ بشارة المصطفى : ص 46 عن عاصم بن ضمرة وفيه «أنا وأنت وفاطمة ...» ، بحار الأنوار : ج 68 ص 127 ح 56 .
3- .الإرشاد : ج 1 ص 43 ، الخصال : ص 254 ح 128 نحوه ، العمدة : ص 50 كلّها عن زيد بن عليّ عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، شرح الأخبار: ج 3 ص 450 ح 1319 عن أبي رافع عنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : ص 175 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 68 ص 32 ح 67 ؛ المعجم الكبير : ج 1 ص 319 ح 950 وفيه «أزواجنا» بدل «أحبّاؤنا» ، كنز العمّال : ج 12 ص 104 ح 34205 نقلاً عن ابن عساكر وكلاهما عن أبي رافع وراجع : بشارة المصطفى: ص 243.
4- .شرح الأخبار : ج 2 ص 466 ح 819 .

ص: 553

38.صحيح مسلم عن أبي حازم عن سهل بن سعد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فخرفروشى نباشد ! من ، نخستين انسانى هستم كه در روز رستاخيز ، زمين از روى جمجمه ام كنار مى رود . فخرفروشى نباشد ! پرچم ستايش (لواءُ الحمد) به من داده مى شود . فخرفروشى نباشد ! من ، آقاى مردمان در روز رستاخيز هستم . فخرفروشى نباشد ! من ، نخستين كسى هستم كه در روز رستاخيز ، وارد بهشت مى شوم.37.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ أ نَّهُ كانَ يَقولُ _ ) امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من خبر داد كه نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند ، من هستم و فاطمه و حسن و حسين .

گفتم : پس دوستداران ما چه ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «پشت سر شما [ وارد مى شوند ] » .36.المعجم الأوسط عن أبي الطفيل :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! نخستين چهار نفرى كه وارد بهشت مى شوند ، من هستم و تو و حسن و حسين ، و فرزندان ما در پى ما و دوستدارانمان در پى فرزندان ما ، و شيعيانمان از سمت راست و چپ ما [ وارد مى شوند ].35.مسند ابن حنبل عن عمّار بن ياسر :شرح الأخبار_ به نقل از سلمان _: چون پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از غزوه بنى مصطلق باز گشت ، پيشاپيشِ پيش قراولان حركت كرد ... . سپس با دستش يكى از درّه ها را نشان داد و فرمود : «هم اينك از اين درّه مردى پيدا مى شود كه مانندترينِ مردمان به مسيح است و در روز قيامت ، برترينِ مردمان پس از من است و نخستين كسى است كه وارد بهشت مى شود» .

ما شروع به نگاه كردن به سوى آن درّه كرديم و نخستين كسى كه از آن نمايان شد ، على بن ابى طالب عليه السلام بود. .

ص: 554

34.الطبقات الكبرى ( _ في ذِكرِ غَزوَةِ ذِي العُشَيرَةِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍ عليه السلام _: أَنتَ أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ ، وَبِيَدِكَ لِوائِي وَهُوَ لِواءُ الحَمدِ ، وَهُوَ سَبعُونَ شِقَّةً ، الشِّقَّةُ مِنهُ أَوسَعُ مِنَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ . (1)33.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ لَصاحِبُ لِوائِي فِي الآخِرَةِ كَما كانَ صاحِبَ لِوائِي فِي الدُّنيا ، وَإِنَّهُ أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ لِأَنَّهُ يَقدُمُنِي وَبِيَدِهِ لِوائِي ، تَحتَهُ آدَمُ وَمَن دُونَهُ مِنَ الأَنبِياءِ . (2)32.الإمام عليّ عليه السلام :مئة منقبة عن جابر بن عبد اللّه الأنصاريّ :سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ عَلِيُ بنُ أَبِيطالِبٍ .

فَقامَ إِلَيهِ أَبُو دُجانَةَ وَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَلَم تُخبِرنا عَنِ اللّهِ تَعالى أَنَّهُ أَخبَرَكَ أَنَّ الجَنَّةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى الأَنبِياءِ حَتّى تَدخُلَها أَنتَ ، وَعَلَى الأُمَمِ حَتّى تَدخُلَها أُمَّتُكَ ؟ قالَ : بَلى ، وَلَكِن أَما عَلِمتَ أَنَّ حامِلَ لِواءِ القَومِ أَمامَهُم ، وَعَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ حامِلُ لِواءِ الحَمدِ يَومَ القِيامَةِ بَينَ يَدَيَ ، وَهُوَ صاحِبُ رايَتِي ، فَيَدخُلُ الجَنَّةَ قَبلِي ، فَإِنَّ العَلَمَ مَعَهُ وَأَنا عَلى أَثَرِهِ . (3)31.شرح نهج البلاغة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ شَخصٍ يَدخُلُ الجَنَّةَ فاطِمَةُ . (4) .


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 304 ح 63 عن إبراهيم بن أبي محمود عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بشارة المصطفى : ص 126 عن إسماعيل بن رزين ابن أخي دعبل الخزاعي عن أبيه عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 4 ح 4 وراجع : الخصال : ص 583 ح 7 والأمالي للصدوق : ص 756 ح 1019 و روضة الواعظين : ص 123 .
2- .الأمالي للصدوق : ص 354 ح 432 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، علل الشرائع : ص 173 ح 1 عن الحسين بن علىّ عن أبيه الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 38 ص 99 ح 18.
3- .مئة منقبة : ص 104 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 472 ح 829 عن ابن عبّاس ، المناقب لابن شهر آشوب: ج 3 ص 229 ، تفسير فرات : ص 456 ح 597 ، كشف الغمّة : ج 1 ص 321 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 629 ح 2 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 39 ص 214 ح 5 ؛ المناقب للخوارزمى : ص 317 ح 319 نحوه .
4- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 329 عن أبي هريرة ، بحار الأنوار : ج 37 ص 70 ، الفردوس : ج 1 ص 38 ح 81 بزيادة «عَلَيّ» بعد «يدخل» ، الفصول المهمّة : ص 143 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 12 ص 110 ح 34234 نقلاً عن ابن ميمون في كتاب فضائل عليّ عليه السلام والرافعي عن أبي يزيد المدني .

ص: 555

30.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به امام على عليه السلام _: تو نخستين كسى هستى كه وارد بهشت مى شود ، در حالى كه پرچم من ، يعنى پرچم حمد ، در دست توست . آن پرچم ، هفتاد تكّه دارد و هر تكّه آن بزرگ تر از خورشيد و ماه است.29.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على بن ابى طالب ، پرچمدار من در آخرت است ، چنان كه پرچمدار من در دنيا بوده است . او نخستين كسى است كه وارد بهشت مى شود ؛ چون پيش قراول و پرچمدار من است و آدم و ديگر پيامبران ، در زير پرچم او هستند.28.الإمام زين العابدين عليه السلام :مئة منقبة_ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «نخستين كسى از پيامبران و صدّيقان كه وارد بهشت مى شود ، على بن ابى طالب است» .

ابو دُجانه برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! مگر شما از جانب خداى بلندمرتبه ، به ما خبر نداديد كه او به شما خبر داد : بهشت بر پيامبران ، حرام است تا آن كه نخست ، شما وارد آن شويد ، و بر امّت ها نيز حرام است تا آن كه نخست ، امّت شما وارد شوند؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «چرا ؛ امّا مگر نمى دانى كه پرچمدار يك گروه ، پيشاپيش آنان است ؟ على بن ابى طالب ، در روز قيامت ، حمل كننده پرچم حمد در پيشاپيش من است . او علمدار من است . بنا بر اين ، پيش از من ، وارد بهشت مى شود ؛ زيرا عَلَم با اوست و من در پى او خواهم بود» .27.ينابيع المودّة عن العبّاس بن عبد المطّلب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين شخصى كه وارد بهشت مى شود ، فاطمه است. .

ص: 556

26.علل الشرائع عن فاطمة بنت أسد :عنه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ شَخصٍ يَدخُلُ عَلَيَّ الجَنَّةَ فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ ، وَمَثَلُها فِي هذِهِ الأُمَّةِ مَثَلُ مَريَمَ فِي بَنِي إِسرائِيلَ . (1)25.ديوان السيّد الحميري ( _ مِن قَصيدَةٍ لَهُ في وِلادَةِ أميرِ المُؤمِنينَ ) الإمام الصادق عليه السلام :اللَّهُمَّ اجعَل مُحَمَّدا أَوَّلَ قارِعٍ لِبابِ الجَنَّةِ ، وَأَوَّلَ داخِلٍ ، وَأَوَّلَ شافِعٍ ، وَأَوَّلَ مُشَفَّعٍ . (2)ب _ الحَمّادُونَ23.الإمام الباقر عن الإمام زين العابدين عليهماالسلامرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلَ مَن يُدعى إِلَى الجَنَّةِ الحَمّادُونَ ؛ الَّذِينَ يَحمَدُونَ اللّهَ عَلَى السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ . (3)ج _ اَلشُّهَداءُ21.الإرشاد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَرَضَ عَلَيَ أَوَّلُ ثَلاثَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : شَهِيدٌ ، وَعَفِيفٌ مُتَعَفِّفٌ ، وَعَبدٌ أَحسَنَ عِبادَةَ اللّهِ وَنَصَحَ لِمَوالِيهِ . (4) .


1- .دلائل النبوّة لأبي نعيم : ص 66 ح 27 ، الفردوس : ج 1 ص 38 ح 81 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 12 ص 110 ح 34234 نقلاً عن أحمد بن ميمون في كتاب فضائل عليّ عليه السلام والرافعي عن أبي يزيد المدني ؛ بحار الأنوار : ج 37 ص 70 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 393 ح 517 ، جمال الاُسبوع : ص 294 عن مهران ، المصباح للكفعمي : ص 571 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 87 ح 3.
3- .المعجم الكبير : ج 12 ص 15 ح 12345 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 240 ح 3033 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 681 ح 1851 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 115 ح 4483 وليس فيهما «الحمّادون» ، حلية الأولياء : ج 5 ص 69 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 3 ص 254 ح 6410 ؛ مكارم الأخلاق : ج 2 ص 77 ح 2193 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 215 ح 18.
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 176 ح 1642 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 412 ح 9497 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 544 ح 1429 ، صحيح ابن حبّان : ج 10 ص 151 ح 4312 كلّها عن أبي هريرة والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 820 ح 43260 ؛ صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 83 ح 8 نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 393 ح 75 .

ص: 557

ب _ ستايشگران
ج _ شهيدان

20.روضة الواعظين عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين شخصى كه در بهشت بر من وارد مى شود ، فاطمه دخت محمّد است . حكايت او در اين امّت ، حكايت مريم در ميان بنى اسرائيل است.19.المستدرك على الصحيحين :امام صادق عليه السلام :بار خدايا ! محمّد را نخستين كوبنده درِ بهشت ، و نخستين داخل شونده ، و نخستين شفاعت كننده ، و نخستين شفاعت شده قرار بده .ب _ ستايشگران17.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسانى كه به بهشت فرا خوانده مى شوند ، ستايشگران اند ؛ همانان كه خداوند را در خوشى و ناخوشى ، ستايش مى گويند.ج _ شهيدان15.المناقب لابن شهر آشوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين سه نفرى كه وارد بهشت مى شوند ، به من نمايانده شدند : شهيد ، پاك دامن خويشتندار ، و بنده اى كه [ هم ] خداوند را نيكو عبادت كرده و [ هم ] براى صاحبان خود ، خيرخواه بوده است.

.

ص: 558

د _ أَهلُ المَعرُوفِ13.إيمان أبي طالب عن الحسن بن جمهور العمي يرفعه :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ المَعرُوفُ وَأَهلُهُ ، وَأَوَّلُ مَن يَرِدُ عَلَيَ الحَوضَ . (1)ه _ الفُقَراءُ المُهاجِرُونَ11.الفصول المختارة ( _ في ذِكرِ ما جَرى في شِعبِ أبي طالِبٍ _ ) صحيح مسلم عن ثوبان مولى النّبيّ صلى الله عليه و آله :كُنتُ قائِما عِندَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَجاءَ حِبرٌ (2) مِن أَحبارِ اليَهُودِ ... فَقالَ : جِئتُ أَسأَلُكَ ! ... فَقالَ : سَل، فَقالَ اليَهُودِيُ : أَينَ يَكُونُ النّاسُ يَومَ تُبَدَّلُ الأَرضُ غَيرَ الأَرضِ وَالسَّماواتُ؟ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : هُم فِي الظّلمَةِ دُونَ الجِسرِ . قالَ : فَمَن أَوَّلُ النّاسِ إِجازَةً؟ قالَ : فُقَراءُ المُهاجِرِينَ . (3)10.إيمان أبي طالب عن ضوء بن صلصال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَوَّلَ ثُلَّةٍ تَدخُلُ الجَنَّةَ الفُقَراءُ المُهاجِرُونَ ، الَّذِينَ تُتَّقى بِهِمُ المَكارِهُ . إِذا أُمِرُوا سَمِعُوا وَأَطاعُوا، وَإِن كانَت لِرَجُلٍ مِنهُم حاجَةٌ إِلَى السُّلطانِ لَم تُقضَ لَهُ حَتّى يَمُوتَ وَهِيَ فِي صَدرِهِ ، وَإِنَّ اللّهَ تَعالى يَدعُو يَومَ القِيامَةِ الجَنَّةَ فَتَأتِي بِزُخرُفِها وَرِيِّها فَيَقُولُ : أَينَ عِبادِيَ الَّذِينَ قاتَلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ ، وَقُتِلُوا وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي ، وَجاهَدُوا فِي سَبِيلِي؟! اُدخُلُوا الجَنَّةَ . فَيَدخُلُونَها بِغَيرِ حِسابٍ وَلا عَذابٍ ، فَتَأتِي المَلائِكَةُ فَيَقُولُونَ : رَبَّنا نَحنُ نُسَبِّحُ لَكَ اللَّيلَ وَالنَّهارُ وَنُقَدِّسُ لَكَ ، مَن هَؤُلاءِ الَّذِينَ آثَرتَهُم عَلَينا؟ فَيَقُولُ الرَّبُّ تَبارَكَ وَتَعالى : هؤُلاءِ الَّذِينَ قاتَلُوا فِي سَبِيلِي ، وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي .

فَتَدخُلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ مِن كُلِّ بابٍ «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ » (4) . (5) .


1- .الكافي : ج 4 ص 28 ح 11 عن عبد اللّه بن الوليد عن الإمام الباقر عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 54 ح 1680 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 294 ح 913 ، الجعفريّات : ص 152 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيه ذيله ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 377 ح 110 ؛ كنز العمّال : ج 6 ص 439 ح 16442 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب نحوه .
2- .حِبْر و حَبْر: العَالِم (لسان العرب : ج 4 ص 157 «حبر»).
3- .صحيح مسلم : ج 1 ص 252 ح 315 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 440 ح 7422 ، صحيح ابن خزيمة : ج 1 ص 116 ح 232 ، السنن الكبرى : ج 1 ص 261 ح 798 ، المعجم الكبير : ج 2 ص 93 ح 1414 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 351 .
4- .الرعد : 24.
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 81 ح 2393 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 28 ح 4259 ، تفسير الطبري : ج 3 الجزء 4 ص 216 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 373 وفي الثلاثة الأخيرة «وزينتها» بدل «وريّها» ، الفردوس : ج 1 ص 37 ح 73 وفيه صدره إلى «وهي في صدره» وكلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 6 ص 480 ح 16635.

ص: 559

د _ اهل نيكى
ه _ تهى دستان مهاجر

د _ اهل نيكى8.شرح نهج البلاغة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسى كه وارد بهشت مى شود ، نيكى و اهل آن است و آن ، نخستين كسى است كه در كنار حوض بر من وارد مى شود .ه _ تهى دستان مهاجر105.به نقل از معمر بن خلاّد و جماعتى گفتند :صحيح مسلم_ به نقل از ثوبان ، غلام آزاد شده پيامبر صلى الله عليه و آله _: نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ايستاده بودم كه يكى از علماى يهود آمد ... و گفت : آمده ام كه از تو سؤال كنم ... !

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «سؤال كن» .

يهودى گفت : روزى كه زمين و آسمان به زمين و آسمانى ديگر مبدّل مى شوند ، مردم در كجايند؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آنان در تاريكىِ زير پل [ صراط ] هستند» .

يهودى گفت : نخستين مردمانى كه عبور مى كنند ، كيان اند؟

فرمود : «مهاجران تهى دست» .105.حدّثنا علي بن أحمد بن محمّد بن عمران الدقاق رضى اپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروهى كه وارد بهشت مى شوند ، تهى دستانِ مهاجرند ؛ همانان كه سپر بلاهايند و هر گاه فرمان داده شوند ، مى شنوند و اطاعت مى كنند ، و اگر فردى از آنان را به سلطان نيازى افتد ، نيازش برآورده نمى شود تا آن كه بميرد و آن نياز ، همچنان در سينه او باشد .

در روز قيامت ، خداى بلندمرتبه بهشت را فرا مى خواند و بهشت با زيورها و نعمت هايش مى آيد . خداوند مى فرمايد : «كجايند آن بندگان من كه در راه خدا جنگيدند و در راه من ، كشته شدند و رنج كشيدند ، و در راه من ، جهاد كردند؟! به بهشت وارد شويد» و آنان بدون حسابرسى و چشيدن عذابى ، وارد آن مى شوند .

پس فرشتگان مى آيند و مى گويند : پروردگارا ! ما شب و روز ، تو را تسبيح و تقديس مى گوييم . اينان كيستند كه بر ما ترجيحشان دادى؟

خداوندِ بزرگ و والا مى فرمايد : «اينان ، كسانى هستند كه در راه من جنگيدند و در راه من ، رنج و آزار ديدند» .

پس ، فرشتگان از هر درى بر ايشان وارد مى شوند [و مى گويند :] «سلام بر شما كه شكيبايى كرديد ! پس چه نيكوست فرجام [ اين ] سراى !» .

.

ص: 560

104... . از امام عسكرى عليه السلام شنيدم كه مى فرمودمسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو بن العاصي عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ أَنَّهُ قالَ _: هَل تَدرُونَ أَوَّلَ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِن خَلقِ اللّهِ؟ قالُوا : اللّهُ وَرَسُولِهِ أَعلَمُ ، قالَ : أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِن خَلقِ اللّهِ الفُقَراءُ وَالمُهاجِرُونَ ، الَّذِينَ تُسَدُّ بِهِمُ الثُّغُورُ ، وَيُتَّقى بِهِمُ المَكارِهُ ، وَيَمُوتُ أَحَدُهُم وَحاجَتُهُ فِي صَدرِهِ لا يَستَطِيعُ لَها قَضاءً. فَيَقُولُ اللّهُ عز و جللِمَن يَشاءُ مِن مَلائِكَتِهِ : اِيتُوهُم فَحَيُّوهُم ، فَتَقُولُ المَلائِكَةُ : نَحنُ سُكّانُ سَمائِكَ وَخِيَرَتُكَ مِن خَلقِكَ ، أَفَتَأمُرُنا أَن نَأتِيَ هؤُلاءِ فَنُسَلِّمَ عَلَيهِم؟ قالَ : إِنَّهُم كانُوا عِبادا يَعبُدُونِّي لا يُشرِكُونَ بِي شَيئا ، وَتُسَدُّ بِهِمُ الثُّغُورُ ، وَيُتَّقى بِهِمُ المَكارِهُ ، وَيَمُوتُ أَحَدُهُم وَحاجَتُهُ فِي صَدرِهِ لا يَستَطِيعُ لَها قَضاءً .

قالَ : فَتَأتِيهِمُ المَلائِكَةُ عِندَ ذلِكَ فَيَدخُلُونَ عَلَيهِم مِن كُلِّ بابٍ : «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ » . (1)و _ الفُقَراءُ الرّاضُونَ104.حدّثنا علي بن أحمد بن محمّد رضى الله عنه قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ مَن يَقرَعُ بابَ الجَنَّةِ مِن أُمَّتِي فُقَراؤُهُم ، وَأَكثَرُ أَهلِ الجَنَّةِ ضُعَفاؤُهُم ، وَأَوَّلُ مَن يُساقُ إِلَى النّارِ مِن أُمَّتِي يَومَ القِيامَةِ : (الأَقماعُ) (2) الَّذِينَ إِذا أَكَلُوا لَم يَشبَعُوا ، وَإِذا جَمَعُوا استَغنَوا، إِنَّما هِمَّتُهُمُ الدُّنيا . (3) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 572 ح 6581 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 438 ح 7421 وفيه «سماواتك» بدل «سمائك» ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 138 ح 352 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 347 نحوه ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 373 ، كنز العمّال : ج 6 ص 481 ح 16636.
2- .الأقماع : جمع قِمَع ؛ وهو الإناء الذي يُترك في رؤوس الظروف لِتُملأ بالمائعات من الأشربة والأدهان. أي كأنّ ما يأكلونه ويجمعونه يمرّ بهم مجتازا غير ثابت فيهم ولا باقٍ عندهم (النهاية : ج 4 ص 109 «قمع»).
3- .الفردوس : ج 1 ص 25 ح 34 عن أنس.

ص: 561

و _ تهى دستان قانع

94.حدّثنا صالح بن عيسى بن أحمد بن محمّد العجلي قال :مسند ابن حنبل_ به نقل از عبد اللّه بن عمرو بن عاصى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا مى دانيد نخستين كسانى كه از خلق خدا وارد بهشت مى شوند ، كيستند؟» .

گفتند : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «نخستين كسانى كه از خلق خدا كه وارد بهشت مى شوند ، تهى دستان و مهاجران اند ؛ همانان كه به واسطه ايشان ، مرزها حمايت ، و بلاها و ناملايمات ، دفع مى شوند ، و هر يك از آنها مى ميرد و حاجتش در سينه اش مى ماند و نمى تواند آن را برآورده سازد .

پس ، خداى عز و جل به هر شمار از فرشتگانش كه مى خواهد ، مى فرمايد : نزد ايشان برويد و درودشان بگوييد .

فرشتگان مى گويند : ما ساكنان آسمان تو و برگزيدگان تو از ميان آفريدگانت هستيم . آيا به ما دستور مى دهى كه نزد آنان برويم و سلامشان كنيم؟

خداوند مى فرمايد : آنان ، بندگانى بودند كه مرا مى پرستيدند و هيچ چيزى را شريك من نمى گردانيدند . به واسطه آنها مرزها نگهدارى ، و بلاها و ناملايمات ، دفع مى شدند ، و هر يك از آنها مى مُرد و حاجتش را همچنان در سينه اش داشت و نمى توانست آن را برآورده سازد .

در اين هنگام ، فرشتگان ، نزد ايشان مى روند و از هر درى بر آنان وارد مى شوند [و مى گويند :] «سلام بر شما كه شكيبايى كرديد ! پس چه نيكوست فرجام [ اين ]سراى !» .و _ تهى دستان قانع93.حدّثنا علي بن أحمد بن موسى الدقّاق رضى الله عنه قپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروه از امّتم كه درِ بهشت را مى زنند ، تهى دستانِ آنان اند و بيشترين اهل بهشت را مستضعفان آنان ، تشكيل مى دهند ، و نخستين گروه از امّت من كه در روز قيامت به سوى دوزخ رانده مى شوند ، قيف صفتان اند ؛ (1) همانان كه هر چه مى خورند ، سير نمى شوند و هر چه گرد مى آورند ، بى نياز نمى شوند . تمام همّ و غم ايشان ، دنياست.

.


1- .يعنى مانند قيف اند و چيزى را در خود نگه نمى دارند ؛ بلكه به داخل ظرف ، رد مى كنند . اينان هر چه مى خورند و جمع مى كنند ، گويى از آنها عبور مى كند و در آنان نمى ماند و اشباعشان نمى كند .

ص: 562

92.ابو خالد كابلى گويد :الزّهد لابن المبارك عن سعيد بن المسيّب :جاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : ... مَن أَوَّلُ النّاسِ يَدخُلُ الجَنَّةَ؟ قالَ : الفُقَراءُ يَسبِقُونَ النّاسَ إِلَى الجَنَّةِ ، فَيَخرُجُ إِلَيهِم مِنها مَلائِكَةٌ فَيَقُولُونَ : اِرجِعُوا إِلى الحِسابِ ، فَيَقُولُونَ : عَلى ما نُحاسَبُ؟! وَاللّهِ ما أُفِيضَت عَلَينا مِنَ الأَموالِ فِي الدُّنيا فَنَقبِضَ فِيها وَنَبسُطَ ، وَما كُنّا أُمَراءَ نَعدِلُ وَنَجُورُ . (1)92.حدّثنا علي بن عبداللّه الورّاق قال :تنبيه الخواطر :فِي الوَحيِ القَدِيمِ : هَل تَدرُونَ أَوَّلَ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ؟ اَلفُقَراءُ الرّاضُونَ . (2)ز _ المُؤَذِّنُونَ90.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد عليه السلام و او از آأخبار مكّة للفاكهي عن جابر بن عبد اللّه :سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : الأَنبِياءُ ، وَالشُّهَداءُ ، وَالمُؤَذِّنُونَ ؛ مُؤَذِّنُو الكَعبَةِ ، وَمُؤَذِّنُو بَيتِ المَقدِسِ ، وَمُؤَذِّنُو مَسجِدِي ، ثُمَّ سائِرُ النّاسِ عَلى قَدرِ أَعمالِهِم. (3)ح _ التّاجِرُ الصَّدُوقُ90.حدّثنا محمّد بن أحمد الشيباني رضى الله عنه قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ التّاجِرُ الصَّدُوقُ . (4) .


1- .الزهد لابن المبارك (الملحقات): ص 80 ح 283 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 143 وراجع : مكارم الأخلاق : ج 2 ص 369 ح 2661 وعدّة الداعي : ص 105 وأعلام الدين : ص 195 .
2- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 115.
3- .أخبار مكّة للفاكهي : ج 2 ص 134 ح 1305 ، شعب الإيمان : ج 3 ص 121 ح 3064 نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 689 ح 20937 .
4- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 361 ح 311 عن أبي ذرّ ، كنز العمّال : ج 4 ص 11 ح 9245.

ص: 563

ز _ مؤذّنان
ح _ بازرگان راستگو

89.على بن هاشم از پدرش از حضرت باقر عليه السلام روايالزهد ، ابن مبارك_ به نقل از سعيد بن مسيّب _: مردى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : ... نخستين مردمانى كه به بهشت وارد مى شوند ، چه كسانى هستند؟

فرمود : «تهى دستان ، از ديگر مردمان ، به سوى بهشت ، سبقت مى گيرند . پس فرشتگان از بهشت ، بيرون مى آيند و مى گويند : براى حسابرسى برگرديد .

آنان مى گويند : براى چه چيزى ، حسابرسى شويم؟! به خدا سوگند كه از مال دنيا چيزى به ما داده نشد تا جمع و خرج كنيم و فرمان روا هم نبوديم تا دادگرى و بيدادگرى كرده باشيم » .88.سليمان بن حفص مروزى گويد :تنبيه الخواطر :در وحى ديرين ، آمده است كه : آيا مى دانيد نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند ، كيان اند؟ تهى دستان راضى.ز _ مؤذّنان89.الحسين بن علي العلوي ، عن سهل بن جمهور ، عن عبدالأخبار مكّة ، فاكهى_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيده شد : چه كسى پيش از همه ، وارد بهشت مى شود؟

فرمود : «پيامبران ، شهيدان ، مؤذّنان : مؤذّنان كعبه ، مؤذّنان بيت المقدّس و مؤذّنان مسجد من . سپس ديگر مردمان بر حسب اعمالشان» .ح _ بازرگان راستگو87.عن عبدالعظيم ابن عبداللّه قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسى كه وارد بهشت مى شود ، بازرگان راستگوست.

.

ص: 564

ط _ العَبدُ الأَسوَدُ85.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد عليه السلام روايت كردرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَوَّلَ النّاسِ يَدخُلُ الجَنَّةَ يَومَ القِيامَةِ العَبدُ الأَسوَدُ . (1)15 / 4صِفَةُ أَوَّلِ زُمرَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ72.محمد بن يعقوب كلينى از برخى كسان از عبدالعظيم بنرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَوَّلَ زُمرَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ يَومَ القِيامَةِ ضَوءُ وُجُوهِهِم عَلى مِثلِ ضَوءِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ ، وَالزُّمرَةُ الثّانِيةُ عَلى مِثلِ أَحسَنِ كَوكَبٍ دُرِّيٍ فِي السَّماءِ ، لِكُلِّ رَجُلٍ مِنهُم زَوجَتانِ ، عَلى كُلِّ زَوجَةٍ سَبعُونَ حُلَّةً ، يُرى مُخُّ ساقِها مِن وَرائِها . (2)71.عبدالعظيم حسنى گويد :سنن الدارمي عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ أَوَّلَ زُمرَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ مِن أُمَّتِي عَلى صُورَةِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُم عَلى أَحسَنِ كَوكَبٍ إِضاءَةً فِي السَّماءِ .

فَقامَ عُكاشَةُ فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، اُدعُ اللّهَ أَن يَجعَلَنِي مِنهُم . فَقالَ : اَللَّهُمَّ اجعَلهُ مِنهُم . ثُمَّ قامَ رَجُلٌ آخَرُ فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، اُدعُ اللّهَ أَن يَجعَلَنِي مِنهُم . فَقالَ : سَبَقَكَ بِها عُكاشَةُ . (3) .


1- .تفسير الطبري : ج 11 الجزء 19 ص 14 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 120 ، البداية والنهاية : ج 1 ص 228 ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 257 نقلاً عن ابن إسحاق وكلّها عن محمّد بن كعب القرظي .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 677 ح 2535 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 78 ح 64 كلاهما عن أبي سعيد الخدري ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 8 ح 7155 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 436 ح 7420 كلاهما عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 471 ح 39302 وراجع : صحيح البخاري : ج 3 ص 1186 ح 3074 و سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1449 ح 4333 .
3- .سنن الدارمي : ج 2 ص 790 ح 2719 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 570 ح 10529 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 253 ح 5010 ، كنز العمّال : ج 14 ص 487 ح 39370.

ص: 565

ط _ برده سياه
15 / 4 ويژگى نخستين گروه وارد شونده به بهشت

ط _ برده سياه72.حدّثنا محمّد بن يعقوب الكليني ، عن بعض رجاله ، عنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين انسانى كه در روز قيامت وارد بهشت مى شود ، برده سياه است .15 / 4ويژگى نخستين گروه وارد شونده به بهشت70.حدّثنا علي بن أحمد بن عمران الدقّاق رضى الله عنهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروهى كه در روز قيامت ، وارد بهشت مى شوند ، نور چهره هايشان همچون نور ماه شب چهارده است ، و گروه دوم ، مانند زيباترين ستاره درخشان در آسمان اند . هر مردى از ايشان دو همسر دارد و بر هر همسرى ، هفتاد جامه پوشيده است كه مغز ساق او از پشت آنها ديده مى شود.69.عبدالعظيم حسنى گفت :سنن الدارمى_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «نخستين گروه از امّت من كه وارد بهشت مى شوند ، مانند ماه شب چهارده مى درخشند ، و كسانى كه پس از آنان وارد مى شوند ، چونان درخشان ترين اختر آسمان اند» .

عُكاشه برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! دعا كن كه خداوند ، مرا از ايشان قرار دهد .

فرمود : «بار خدايا! او را از ايشان قرار ده» .

مرد ديگرى برخاست و گفت : اى پيامبر ! دعا كن كه خداوند ، مرا نيز از ايشان قرار دهد .

فرمود : «عُكاشه در آن ، از تو سبقت گرفت» .

.

ص: 566

15 / 5مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ51.جابر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه آن جنرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ الخَلائِقَ فِي صَعِيدٍ (1) واحِدٍ ، وَيُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ ، يُسمِعُ آخِرَهُم كَما يُسمِعُ أَوَّلَهم ، يَقُولُ : أَينَ أَهلُ الصَّبرِ؟ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَستَقبِلُهُم زُمرَةٌ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَيَقُولُونَ لَهُم : ما كانَ صَبرُكُم هذا الَّذِي صَبَرتُم؟ فَيَقُولُونَ : صَبَّرنا أَنفُسَنا عَلى طاعَةِ اللّهِ ، وَصَبَّرناها عَن مَعصِيَةِ اللّهِ . قالَ : فَيُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ : صَدَقَ عِبادِي ، خَلُّوا سَبِيلَهُم لِيَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

قالَ : ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ آخَرَ ، يُسمِعُ آخِرَهُم كَما يُسمِعُ أَوَّلَهُم ، فَيَقُولُ : أَينَ أَهلُ الفَضلِ؟ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَستَقبِلُهُم زُمرَةٌ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَيَقُولُونَ : ما فَضلُكُم هذا الَّذِي نُودِيتُم بِهِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا يُجهَلُ عَلَينا فِي الدُّنيا فَنَحتَمِلُ، وَيُساءُ إِلَينا فَنَعفُو. قالَ : فَيُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ تَعالى : صَدَقَ عِبادِي ، خَلُّوا سَبِيلَهُم لِيَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

قالَ : ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ عز و جل ، يُسمِعُ آخِرَهُم كَما يُسمِعُ أَوَّلَهُم ، فَيَقُولُ : أَينَ جِيرانُ اللّهِ جَلَّ جَلالُهُ فِي دارِهِ؟ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَستَقبِلُهُم زُمرَةٌ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَيَقُولُونَ لَهُم : ماذا كانَ عَمَلُكُم فِي دارِ الدُّنيا فَصِرتُم بِهِ اليَومَ جِيرانَ اللّهِ تَعالى فِي دارِهِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا نَتَحابُّ فِي اللّهِ عز و جل وَنَتَباذَلُ فِي اللّهِ ، وَنَتَوازَرُ فِي اللّهِ ، فَيُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ : صَدَقَ عِبادِي ، خَلُّوا سَبِيلَهُم لِيَنطَلِقُوا إِلى جِوارِ اللّهِ فِي الجَنَّةِ بِغَيرِ حِسابٍ . قالَ: فَيَنطَلِقُونَ إِلَى الجَنَّةِ بِغَيرِ حِسابٍ . (2)راجع : ص 594 (الفصل السادس عشر : درجات الجنّة / اصناف درجات الجنة) .

.


1- .الصَّعِيدُ : المَوضِعُ العريض الواسع (لسان العرب : ج 3 ص 255 «صعد»).
2- .الأمالي للطوسي : ص 103 ح 158 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار: ج 74 ص 393 ح 14 و راجع : دعائم الإسلام : ج 2 ص 325 والبداية والنهاية : ج 9 ص 114.

ص: 567

15 / 5 كسانى كه بدون حسابرسى ، به بهشت مى روند

15 / 5كسانى كه بدون حسابرسى ، به بهشت مى روند38.ابراهيم بن ابى محمود گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، خداوند ، خلايق را در فلاتى پهناور گرد مى آورد و آواز دهنده اى از جانب خدا با صدايى كه همگان ، يكسان آن را مى شنوند ، بانگ مى زند كه : اهل شكيبايى ، كجايند؟

پس ، شمارى از مردم بر مى خيزند . گروهى از فرشتگان ، جلو آنان را مى گيرند و مى گويند : اين ، شكيبايى اى كه شما نشان داده ايد ، چه بوده است؟

آنان مى گويند : ما خويشتن را بر طاعت خدا و خوددارى از معصيت او ، به شكيبايى وا داشتيم .

در اين هنگام ، آواز دهنده اى از جانب خدا بانگ مى زند كه : «بندگانم ، راست مى گويند . راه را بر آنان بگشاييد تا بدون حسابرسى ، وارد بهشت شوند».

سپس آواز دهنده ديگرى از جانب خدا با صدايى كه همگان ، يكسان آن را مى شنوند ، بانگ مى زند كه : اهل بزرگوارى ، كجايند ؟

پس ، شمارى از مردم بر مى خيزند . گروهى از فرشتگان ، راه را بر ايشان مى گيرند و مى گويند : اين بزرگوارىِ شما كه در باره آن بانگ زده شديد ، چه بوده است؟

مى گويند : ما در دنيا چنان بوديم كه هر گاه به ما نادانى و اهانتى مى شد ، تحمّل مى كرديم و هر گاه به ما بدى مى شد ، گذشت مى كرديم .

در اين هنگام ، آواز دهنده اى از جانب خداى بلندمرتبه ، بانگ مى زند كه : «بندگانم راست مى گويند . راه را بر آنان بگشاييد تا بدون حسابرسى ، وارد بهشت شوند» .

باز ، آواز دهنده اى از جانب خداى عز و جل با صدايى كه همگان آن را يكسان مى شنوند ، بانگ مى زند كه : همسايگان خانه خداوند بزرگ ، كجايند ؟

پس ، شمارى از مردم بر مى خيزند . گروهى از فرشتگان ، راه را بر ايشان مى گيرند و مى گويند : عمل شما در سراى دنيا چه بوده كه به سبب آن ، امروز ، همسايگان خانه خداى بلندمرتبه شده ايد؟

آنان مى گويند : ما براى خداوند عز و جل ، يكديگر را دوست مى داشتيم ، براى خدا به يكديگر بخشش مى كرديم ، و براى خدا به همديگر كمك مى نموديم .

در اين هنگام ، آواز دهنده اى از جانب خدا بانگ مى زند كه : «بندگانم راست مى گويند . راه را بر آنان بگشاييد تا بدون حسابرسى ، به همسايگى خدا در بهشت روند» و آنان بدون حسابرسى ، به بهشت مى روند.ر . ك : ص 595 (فصل شانزدهم : درجات بهشت / انواع درجات بهشت) .

.

ص: 568

15 / 6مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ سِرّا21.امام باقر عليه السلام درباره قول خداى عزّ وجل :الإمام الصادق عليه السلام :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نَظَرَ رِضوانُ خازِنُ الجِنانِ إِلى قَومٍ لَم يَمُرُّوا بِهِ ، فَيَقُولُ : مَن أَنتُم؟ وَمِن أَينَ دَخَلتُم؟ يَقُولُونَ : إِيّاكَ عَنّا ، فَإِنّا قَومٌ عَبَدَنا اللّهَ سِرّا فَأَدخَلَنا اللّهُ الجَنَّةَ سِرّا. (1)15 / 7آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِنَ الأَنبِياءِ18.حضرت باقر عليه السلام درباره آيه شريفه {Q} « وَأَرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ سُلَيمانُ الجَنَّةَ بَعدَ دُخُولِ الأَنبِياءِ بِأَربَعِينَ عاما ؛ لِلسَّبَبِ الَّذِي أَعطاهُ اللّهُ عز و جل . (2)21.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيالإمام الصادق عليه السلام :آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِنَ النَّبِيِّينَ سُلَيمانُ بنُ داوُودَ عليه السلام ؛ وَذَلِكَ لِما أُعطِيَ فِي الدُّنيا . (3)15 / 8ما رُوىَ في آخِرِ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِنَ النَّاسِ (4)17.يحيى بن سالم از حضرت صادق عليه السلام روايت كردهصحيح مسلم عن عبد اللّه بن مسعود :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنِّي لَأَعلَمُ آخِرَ أَهلِ النّارِ خُرُوجا مِنها ، وَآخِرَ أَهلِ الجَنَّةِ دُخُولاً الجَنَّةَ ؛ رَجُلٌ يَخرُجُ مِن النّارِ حَبوا (5) ، فَيَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى لَهُ : اِذهَب فَادخُلِ الجَنَّةَ ، فَيَأتِيها فَيُخَيَّلُ إِلَيهِ أَنَّها مَلأى ، فَيَرجِعُ فَيَقُولُ : يا رَبِّ وَجَدتُها مَلأى! فَيَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى لَهُ : اِذهَب فَادخُلِ الجَنَّةِ . قالَ : فَيَأتِيها فَيُخَيَّلُ إِلَيهِ أَنَّها مَلأى . فَيَرجِعُ فَيَقُولُ : يا رَبِّ وَجَدتُها مَلأى! فَيَقُولُ اللّهُ لَهُ : اذهَب فَادخُلِ الجَنَّةَ ، فَإِنَّ لَكَ مِثلَ الدُّنيا وَعَشرَةَ أَمثالِها _ أَو : إِنَّ لَكَ عَشرَةَ أَمثالِ الدُّنيا _ قالَ : فَيَقُولُ : أَتَسخَرُبِي (أَو : أَتَضحَكُ بِي) 6 وَأَنتَ المَلِكُ؟

قالَ : لَقَد رَأَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ . (6) .


1- .فلاح السائل : ص 92 ح 27 عن صفوان الجمّال ، بحار الأنوار : ج 75 ص 411 ح 60 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 507 ح 8908 و ص 508 ح 8914 كلاهما عن أنس.
3- .مستطرفات السرائر : ص 41 ح 7 عن زرارة ، التمحيص : ص 49 ح 80 عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج 14 ص 74 ح 16.
4- .جدير بالذكر أن هذه الروايات و ان وردت في المصادر المعتبرة لأهل السنة إلّا أنّها _ في نظرنا _ ضعيفة سندا و متنا و تستحق التأمل .
5- .الحَبْو : أن يمشي على يديه وركبتيه أو استه (النهاية : ج 1 ص 336 «حبا»).
6- .صحيح مسلم : ج 1 ص 173 ح 308 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1452 ح 4339 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 185 ح 4391 نحوه ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 517 ح 7475 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 75 ح 5117 ، كنز العمّال : ج 14 ص 504 ح 39422 وراجع : صحيح البخاري : ج 6 ص 2728 ح 7073 والمعجم الكبير : ج 10 ص 165 ح 10339 والمصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 78 ح 63 .

ص: 569

15 / 6 كسانى كه پنهانى ، وارد بهشت مى شوند
15 / 7 آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود
15 / 8 احاديثى در باره آخرين كس از مردم كه وارد بهشت مى شود

15 / 6كسانى كه پنهانى ، وارد بهشت مى شوند18.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيامام صادق عليه السلام :چون روز قيامت شود ، رضوان ، نگهبان باغ هاى بهشت ، شمارى را مى بيند كه از برابر او نگذشته اند . مى گويد : شما كيستيد؟ و از كجا آمده ايد؟

مى گويند : با ما كارى نداشته باش . ما گروهى هستيم كه خدا را نهانى عبادت كرديم و خدا هم ما را نهانى به بهشت در آورْد .15 / 7آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود15.وبهذا الإسناد عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسني قاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سليمان ، چهل سال بعد از ورود پيامبران ، وارد بهشت مى شود و اين به سبب سلطنتى است كه خداوند عز و جل [ در دنيا ] به او عطا كرد.14.ابراهيم بن ابى محمود گويد :امام صادق عليه السلام :آخرين كس از پيامبران كه وارد بهشت مى شود ، سليمان بن داوود است و اين ، به سبب چيزى است كه در دنيا به او داده شد.15 / 8احاديثى در باره آخرين كس از مردم كه وارد بهشت مى شود (1)14.حدّثنا محمّد بن أحمد السناني قال :صحيح مسلم_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «من مى دانم آخرين دوزخى اى كه از دوزخ ، بيرون مى آيد و آخرين بهشتى اى كه وارد بهشت مى شود ، چه كسى است : مردى كه چهار دست و پا از آتش بيرون مى رود . پس خداى بزرگ و والا ، به او مى فرمايد : برو و وارد بهشت شو .

او خود را به بهشت مى رساند ؛ امّا به نظرش مى رسد كه پُر است . از اين رو ، باز مى گردد و مى گويد : پروردگارا ! بهشت ، پُر بود!

خداى بزرگ و والا ، به او مى فرمايد : برو و وارد بهشت شو .

او مى رود و باز بهشت به نظرش پُر مى آيد . دوباره بر مى گردد و مى گويد : پروردگارا ! بهشت ، پُر بود!

خدا به او مى فرمايد : برو و وارد بهشت شو . براى تو به اندازه دنيا و بلكه ده برابر آن ، جا هست _ يا : براى تو ده برابر دنيا ، جا هست _ .

او مى گويد : مرا دست مى اندازى يا مرا ريشخند مى كنى ، در حالى كه تو پادشاهى؟!» .

ديدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنان خنديد كه دندان هاى آسيايش نمايان شد .

.


1- .گفتنى است اين احاديث ، در مصادر اهل سنّت آمده اند ، ولى از نظر ما سند و متن آنها بسيار ضعيف و قابل تأمّل است .

ص: 570

13.حدّثنا محمّد بن أحمد الشيباني رضى الله عنه قال :صحيح مسلم عن أبي ذرّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنِّي لَأَعلَمُ آخِرَ أَهلِ الجَنَّةِ دُخُولاً الجَنَّةَ وَآخِرَ أَهلِ النّارِ خُرُوجا مِنها ؛ رَجُلٌ يُؤتى بِهِ يَومَ القِيامَةِ فَيُقالُ : اعرِضُوا عَلَيهِ صِغارَ ذُنُوبِهِ وَارفَعُوا عَنهُ كِبارَها ، فَتُعرَضُ عَلَيهِ صِغارُ ذُنُوبِهِ ، فَيُقالُ : عَمِلتَ يَومَ كَذا وَكَذا ، كَذا وَكَذا ، وَعَمِلتَ يَومَ كَذا وَكَذا ، كَذا وَكَذا .

فَيَقُولُ : نَعَم . لا يَستَطِيعُ أَن يُنكِرَ ، وَهُوَ مُشفِقٌ مِن كِبارِ ذُنُوبِهِ أَن تُعرَضَ عَلَيهِ .

فَيُقالُ لَهُ : فَإِنَّ لَكَ مَكانَ كُلِّ سَيِّئَةٍ حَسَنَةً .

فَيَقُولُ : رَبِّ ! قَد عَمِلتُ أَشياءَ لا أَراها ها هُنا!!

فَلَقَد رَأَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ . (1) .


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 177 ح 314 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 713 ح 2596 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 115 ح 21548 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 375 ح 7375 كلّها نحوه ، السنن الكبرى : ج 10 ص 320 ح 20772 وراجع : عوالي اللآلي : ج 1 ص 124 ح 56 .

ص: 571

12.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه ، عن محصحيح مسلم_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «من آخرين بهشتى اى را كه وارد بهشت مى شود و آخرين دوزخى اى را كه از دوزخ خارج مى شود ، مى دانم كيست ؟ مردى است كه در روز قيامت ، او را مى آورند و گفته مى شود : گناهان كوچكش را به او نشان دهيد و گناهان بزرگش را از وى پنهان داريد .

پس گناهان كوچكش به او نشان داده مى شوند و گفته مى شود : تو در روز فلان و بهمان ، چنين و چنان كردى و در روز فلان و بهمان ، چنين و چنان كردى .

او مى گويد : بله . و نمى تواند انكار كند. او بيمناك است كه گناهان بزرگش بر او عرضه شوند ؛ امّا به او گفته مى شود : اينك به جاى هر يك گناه ، يك ثواب داده مى شوى.

او مى گويد : پروردگارا ! من كارهايى [ زشت ] كرده ام كه آنها را در اين جا نمى بينم!» .

ديدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنان خنديد كه دندان هاى آسيايش نمايان شد . .

ص: 572

11.مالك جهنى گفت :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ رَجُلٌ ، فَهُوَ يَمشِي مَرَّةً وَيَكبُو مَرَّةً وَتَسفَعُهُ (1) النّارُ مَرَّةً ، فَإِذا ما جاوَزَها التَفَتَ إِلَيها ، فَقالَ : تَبارَكَ الَّذِي نَجّانِي مِنكِ ، لَقَد أَعطانِيَ اللّهُ شَيئا ما أَعطاهُ أَحدا مِنَ الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ . فَتُرفَعُ لَهُ شَجَرَةٌ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ! أَدنِنِي مِن هذِهِ الشَّجَرَةِ فَلِأَستَظِلَّ بِظِلِّها وَأَشرَبَ مِن مائِها ، فَيَقُولُ اللّهُ عز و جل : يابنَ آدَمَ! لَعَلِّي إِن أَعطَيتُكَها سَأَلتَنِي غَيرَها؟ فَيَقُولُ : لا يا رَبِّ! وَيُعاهِدُهُ أَن لا يَسأَلَهُ غَيرَها ، وَرَبُّهُ يُعذِرُهُ لِأَنَّهُ يَرى ما لا صَبرَ لَهُ عَلَيهِ ، فَيُدنِيهِ مِنها، فَيَستَظِلُّ بِظِلِّها وَيَشرَبُ مِن مائِها .

ثُمَّ تُرفَعُ لَهُ شَجَرَةٌ هِيَ أَحسَنُ مِنَ الأُولى ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ! أَدنِنِي مِن هذِهِ لِأَشرَبَ مِن مائِها وَأَستَظِلَّ بِظِلِّها، لا أَسأَلُكَ غَيرَها ، فَيَقُولُ : يَابنَ آدَمَ! أَلَم تُعاهِدنِي أَن لا تَسأَلَنِي غَيرَها؟ فَيَقُولُ : لَعَلِّي إِن أَدنَيتُكَ مِنها تَسأَلُنِي غَيرَها؟ فَيُعاهِدُهُ أَن لا يَسأَلَهُ غَيرَها ، وَرَبُّهُ يُعذِرُهُ لِأَنَّهُ يَرى ما لا صَبرَ لَهُ عَلَيهِ ، فَيُدنِيهِ مِنها ، فَيَستَظِلُّ بِظِلِّها وَيَشرَبُ مِن مائِها .

ثُمَّ تُرفَعُ لَهُ شَجَرَةٌ عِندَ بابِ الجَنَّةِ هِيَ أَحسَنُ مِنَ الأُولَيَينِ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ! أَدنِنِي مِن هذِهِ لِأَستَظِلَّ بِظِلِّها وَأَشرَبَ مِن مائِها ، لا أَسأَلُكَ غَيرَها ، فَيَقُولُ : يَابنَ آدَمَ! أَلَم تُعاهِدنِي أَن لا تَسأَلِني غَيرَها؟ قالَ : بَلى يا رَبِّ! هذِهِ لا أَسأَلُكَ غَيرَها ، وَرَبُّهُ يُعذِرُهُ لِأَنَّهُ يَرى ما لا صَبرَ لَهُ عَلَيها ، فَيُدنِيهِ مِنها .

فَإِذا أَدناهُ مِنها، فَيَسمَعُ أَصواتَ أَهلِ الجَنِّةِ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ! أَدخِلنِيها ، فَيَقُولُ : يَابنَ آدَمَ! ما يَصرِينِي مِنكَ (2) ؟ أَيُرضِيكَ أَن أُعطِيَكَ الدُّنيا وَمِثلَها مَعَها؟ قالَ : يا رَبِّ! أَتَستَهزِئُ مِنّي وَأَنتَ رَبُّ العالَمِينَ؟! (3) .


1- .سَفَعَتْه النار : لَفَحته لفحا يسيرا فغيّرت لون بشرته وسوّدته (لسان العرب : ج 8 ص 157 «سفع»).
2- .ما يَصريني منك : أي ما يَقطعُ مَسْألَتك ويمنعك من سؤالي (النهاية : ج 3 ص 27 «صرا»).
3- .صحيح مسلم : ج 1 ص 174 ح 310 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 81 ح 3899 ، المعجم الكبير : ج 15 ص 9 ح 9775 كلاهما نحوه وكلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 14 ص 500 ح 39418.

ص: 573

10.ابو بصير گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آخرين كسى كه وارد بهشت مى شود ، مردى است كه افتان و خيزان مى رود و گاه ، آتش بر چهره او مى زند و آن را سياه مى كند ، و چون از آن گذشت ، به طرف آن ، نگاهى مى اندازد و مى گويد : بزرگ است آن كه مرا از تو ( آتش دوزخ ) رهانيد ! خدا چيزى به من داد كه به هيچ يك از اوّلين و آخرينِ انسان ها نداده است .

در اين هنگام ، درختى در نظرش ظاهر مى شود . مى گويد : پروردگارا ! مرا به آن درخت ، نزديك گردان تا در سايه آن ، آرام گيرم و از آبش بنوشم.

خداوند عز و جل مى فرمايد : «اى پسر آدم! اگر خواسته ات را بر آورم ، چيز ديگرى از من درخواست نمى كنى؟» .

مى گويد : نه ، اى پروردگار ! و قول مى دهد كه درخواست ديگرى از او نكند ؛ امّا پروردگارش او را معذور مى دارد ؛ چون چيز ديگرى را مى بيند كه [ دلش آن را مى خواهد و ]در برابرش ياراى شكيبايى ندارد . پس خداوند ، او را به آن درخت ، نزديك مى گرداند و او در سايه اش مى آرمد و از آبش مى نوشد.

در اين هنگام ، درختى زيباتر از درخت اوّلى در نظرش ظاهر مى شود . او مى گويد : پروردگارا ! مرا به اين درخت ، نزديك گردان تا از آب آن بنوشم و در سايه اش بيارمم . جز اين هم چيز ديگرى از تو نخواهم خواست .

خداوند مى فرمايد : «اى پسر آدم! مگر به من قول ندادى كه درخواست ديگرى از من ننمايى؟» و سپس مى فرمايد : «اگر تو را نزديكش بردم ، درخواست ديگرى از من نخواهى كرد؟» .

او عهد مى بندد كه درخواست ديگرى نكند ؛ امّا باز پروردگارش او را معذور مى دارد ؛ زيرا چيزى را مى بيند كه در برابرش طاقت شكيبايى ندارد . پس خداوند ، او را به آن درخت ، نزديك مى گرداند و او در سايه اش مى آرمد و از آبش مى نوشد .

ديگر بار ، درختى زيباتر از آن دو درخت قبلى ، جلو درِ بهشت در نظرش ظاهر مى شود و او مى گويد : پروردگارا! مرا به اين درخت نزديك گردان تا در سايه اش بيارمم و از آب آن بنوشم . جز اين هم چيز ديگرى از تو نخواهم خواست .

خدا مى فرمايد : «اى پسر آدم! مگر به من وعده ندادى كه چيز ديگرى از من نخواهى؟».

مى گويد : آرى ، پروردگارا! اين [را مى خواهم] و جز اين، درخواستى نخواهم كرد .

پروردگارش او را معذور مى دارد ؛ زيرا وى چيزى را مى بيند كه در برابرش ، توان

شكيبايى ندارد . پس خداوند ، او را به آن درخت ، نزديك مى گرداند . پس چون او را به آن نزديك ساخت ، وى صداى بهشتيان را مى شنود . او مى گويد : پروردگارا ! مرا داخل آن ( بهشت ) گردان .

خدا مى فرمايد : «اى پسر آدم! چه چيزى خواسته تو را از من تمام مى كند؟ دنيا و مانند آن را به تو بدهم ، راضى ات مى كند؟» .

او مى گويد : پروردگارا! مرا مسخره مى كنى ، در حالى كه تو پروردگار جهانيانى؟! .

ص: 574

9.مالك جهنى گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :حَدَّثَنِي جَبرَئِيلُ وَهُوَ يَتَبَسَّمُ ، قالَ : آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ يُقالُ لَهُ : مُرَّ عَلَى الصِّراطِ ، فَتَزِلُّ قَدَمُهُ وَيَتَعَلَّقُ بِالأُخرى ، وَتَزِلُّ رُكبَتُهُ وَيَتَعَلَّقُ بِالأُخرى ، وَتَزِلُّ يَدُهُ وَيَتَعَلَّقُ بِالأُخرى ، وَالنّارُ تَرمِيهِ بِشَرَرِها وَتَلدَغُهُ بِلَهَبِها ، كُلَّما أَصابَهُ شَيءٌ مِنها ضَرَبَ بِيَدَيهِ عَلَيهِ وَقالَ : اخسَأ، حَتّى يَخرُجَ مِنها بِرَحمَةِ اللّهِ عز و جل . (1)11.أحمد ، عن عبدالعظيم ، عن ابن اُذينة ، عن مالك الجعنه صلى الله عليه و آله :آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ رَجُلٌ مِن جُهَينَةَ ، فَيَقُولُ أَهلُ الجَنَّةِ : عِندَ جُهَينَةَ الخَبَرُ اليَقِينُ ، سَلُوهُ ، هَل بَقِيَ مِنَ الخَلائِقِ أَحَدٌ يُعَذَّبُ؟ فَيَقُولُ : لا. (2)10.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم الحسني ، عن علي بن أتنبيه الغافلين عن عبد اللّه بن مسعود :يَمُرُّ رَجُلٌ، وَهُوَ آخِرُ أَهلِ الجَنَّةِ دُخُولاً ، فَإِذا جازَ الصِّراطَ رُفِعَ لَه بابٌ مِنَ الجَنَّةِ ، فَلا يَدرِي أَلَهُ فِي الجَنَّةِ مَقعَدٌ! فَإِذا نَظَرَ إِلَيها قالَ : رَبِّ أَنزِلنِي هاهُنا ، فَيَقُولُ لَهُ : فَلَعَلَّكَ إِن أَنزَلتُكَ هُنا تَسأَلُنِى غَيرَهُ؟ فَيَقُولُ : لا وَعِزَّتِكَ! فَيُنزِلُهُ .

ثُمَّ يُرفَعُ لَهُ فِي الجَنَّةِ مَنازِلُ ، فَيَتَحاقَرُ إِلَيهِ ما أُعطِيَ مِمّا يَرى ، فَيَقُولُ : رَبِّ أَنزِلنِي هُناكَ ، فَيَقُولُ : فَلَعَلَّكَ إِن أَنزَلتُكَ هاهُنا أَن تَسأَلَنِي غَيرَهُ؟ فَيَقُولُ : لا وَعِزَّتِكَ! فَيُنزِلُهُ .

ثُمَّ يُرفَعُ لَهُ فِي الجَنَّةِ حَتّى الرّابِعَةِ ، فَإِذا كانَتِ الرّابِعَةُ ، رُفِعَ لَهُ ، فَيَتَحاقَرُ إِلَيهِ كُلُّ شَيءٍ أُعطِيَ ، فَيَسكُتُ ، فَلا يَسأَلُ شَيئا، فَيَقُولُ لَهُ : أَلا تَسأَلُ؟ فَيَقُولُ : سَأَلتُ حَتَّى استَحيَيتُ! فَيَقُولُ اللّهُ تَعالى : لَكَ مِثلُ الدُّنيا وَعَشرَةُ أَمثالِها . فَهذا أَوضَعُ أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلاً .

قالَ عَبدُ اللّهِ بنُ مَسعُودٍ : كانَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله لا يَتَحَدَّثُ بِذَلِكَ إِلّا ضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ . (3) .


1- .جامع الأحاديث للقمّي : ص 254 عن أنس.
2- .كنز العمّال : ج 14 ص 509 ح 39433 و ص 507 ح 39430 كلاهما نقلاً عن الخطيب ، فتح الباري : ج 11 ص 459 كلّها عن ابن عمرو وفي الأخيرين صدره إلى «الخبر اليقين» .
3- .تنبيه الغافلين : ص 83 ح 71.

ص: 575

8.امام باقر عليه السلام فرمود :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل ، تبسّم كنان به من گفت : به آخرين كسى كه وارد بهشت مى شود ، گفته مى شود : از صراط بگذر . پس ، يك پايش مى لغزد و به پاى ديگرش مى آويزد . يك زانويش مى لغزد و به زانوى ديگرش مى آويزد ، و يك دستش مى لغزد و به دست ديگرش مى آويزد ، و آتش با شراره هاى خود بر او مى زند و با شعله هايش او را مى گزد . هر گاه چيزى از آتش به او مى خورد ، با دستش بر آن مى زند و مى گويد : «دور شو» تا آن كه به لطف و رحمت خداوند عز و جل ، از آن بيرون مى رود.7.عبدالعظيم حسنى از امام جواد عليه السلام نقل مى كنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آخرين كسى كه وارد بهشت مى شود ، مردى از جُهَينه است . پس اهل بهشت مى گويند : «خبر يقينى ، نزد جُهَينه است . از او بپرسيد كه : آيا از خلايق ، كسى مانده است كه عذاب شود؟» و او مى گويد : نه.6.زيد شحّام گويد :تنبيه الغافلين_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: [ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : ]مردى كه آخرين وارد شونده به بهشت است ، عبور مى كند . از صراط كه گذشت ، درى از بهشت براى او بالا مى رود ، و او نمى داند كه آيا در بهشت برايش جاى نشستن هست يا نه ! چشمش كه به بهشت مى افتد ، مى گويد : پروردگارا ! مرا در همين جا منزل ده . خدا به او مى فرمايد : «اگر تو را در اين جا جاى دهم ، شايد جز آن را از من بخواهى!» . او مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند!

پس خداوند ، او را در آن بهشت ، منزل مى دهد. آن گاه ، منزل هاى ديگر در بهشت برايش نمايان مى شود ، و آنچه به او داده شده است ، در برابر آنچه مى بيند ، به نظرش حقير مى آيد . مى گويد : پروردگارا ! مرا در آن جا منزل ده .

خدا مى فرمايد : «اگر تو را در آن جا منزل دهم ، شايد كه جز آنها را از من درخواست كنى !» . او مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند!

و خداوند ، او را در آن جا منزل مى دهد. سپس منزل هاى ديگرى در بهشت برايش نمايان مى شوند ، تا مرتبه چهارم . در مرتبه چهارم كه برايش نمايان مى شوند ، همه آنچه به او داده شده است ، در نظرش حقير مى آيد ؛ امّا سكوت مى كند و چيزى درخواست نمى كند . خداوند به او مى فرمايد : «چرا درخواست نمى كنى؟» .

مى گويد : چندان درخواست كردم كه ديگر خجالت مى كشم!

خداوند بزرگ مى فرمايد : «به اندازه دنيا و ده برابر آن ، از آنِ تو باد» .

اين است وضع دون پايه ترينِ اهل بهشت.

پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه اين مطلب را مى فرمود ، مى خنديد ، چندان كه دندان هاى آسيايش نمايان مى شد . .

ص: 576

9.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيعنه صلى الله عليه و آله :إِذا خلصَ المُؤمِنُونَ مِنَ النَّارِ ، حُبِسُوا بِقَنطَرَةٍ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيُتَقاصُّونَ مَظالِمَ كانَت بَينَهُم فِي الدُّنيا ، حَتّى إِذا نُقّوا وَهُذِّبُوا ، أُذِنَ لَهُم بِدُخُولِ الجَنَّةِ ، فَوَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله بِيَدِهِ ، لَأَحَدُهُم بِمَسكَنِهِ فِي الجَنَّةِ أَدَلُّ بِمَنزِلِهِ كانَ فِي الدُّنيا . (1)8.أحمد بن مهران، عن عبدالعظيم ، عن بكار ، عن جابر ،المعجم الكبير عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ آخِرَ رَجُلٍ يَدخُلُ الجَنَّةَ رَجُلٌ يَتَقَلَّبُ عَلَى الصِّراطِ ظَهرا لِبَطنٍ ، كَالغُلامِ يَضرِبُهُ أَبُوهُ وَهُوَ يَفِرُّ مِنهُ يَعجِزُ عَنهُ عَمَلُهُ أَن يَسعى ، فَيَقُولُ : يا رَبِّ بَلِّغ بِيَ الجَنَّةَ وَنَجِّنِي مِنَ النّارِ!

فَيُوحِي اللّهُ تَعالَى إِلَيهِ : عَبدِي ، إِن أَنا نَجَّيتُكَ مِنَ النّارِ وَأَدخَلتُكَ الجَنَّةَ أَتَعتَرِفُ لِى بِذُنُوبِكَ وَخَطاياكَ؟ فَيَقُولُ العَبدُ : نَعَم يا رَبِّ ، وَعِزَّتِكَ وَجَلالِكَ لَئِن تُنَجِّيَنِي مِنَ النّارِ لَأَعتَرِفَنَّ لَكَ بِذُنُوبِي وَخَطايايَ! فَيَجُوزُ الجِسرَ ، وَيَقُولُ العَبدُ فِيما بَينَهُ وَبَينَ نَفسِهِ : لَئِن اعتَرَفتُ لَهُ بِذُنُوبِي وَخَطايايَ لَيَرُدُّنِي إِلَى النّارِ .

فَيُوحِي اللّهُ إِلَيهِ : عَبدِي اِعتَرِف لِي بِذُنُوبِكَ وَخَطاياكَ أَغفِرْها لَكَ وَأُدخِلْكَ الجَنَّةَ ، فَيَقُولُ العَبدُ : لا وَعِزَّتِكَ ، ما أَذنَبتُ ذَنبا قَطُّ وَلا أَخطَأتُ خَطِيئةً قَطُّ!

فَيُوحِي اللّهُ إِلَيهِ : عَبدِي إِنَّ لِي عَلَيكَ بَيِّنَةً، فَيَلتَفِتُ العَبدُ يَمِينا وَشِمالاً فَلا يَرى أَحَدا، فَيَقُولُ : يا رَبِّ أَرِنِي بَيِّنَتَكَ؟ فَيَستَنطِقُ اللّهُ جِلدَهُ بِالمُحَقَّراتِ ، فَإِذا رَأَى ذَلِكَ العَبدُ يَقُولُ : يا رَبِّ عِندِي وَعِزَّتِكَ العَظائِمُ المُضمَراتُ .

فَيُوحِي اللّهُ عز و جل إِلَيهِ : عَبدِي أَنا أَعرَفُ بِها مِنكَ ، اعتَرِف لِي بِها أَغفِرْها لَكَ وَأُدخِلْكَ الجَنَّةَ ، فَيَعتَرِفُ العَبدُ بِذُنُوبِهِ فَيَدخُلُ الجَنَّةَ . ثمَّ ضَحِكَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ ، يَقُولُ : «هذا أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً ، فَكَيفَ بِالَّذِي فَوقَهُ؟!». (2) .


1- .صحيح البخاري : ج 2 ص 861 ح 2308 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 385 ح 3349 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 126 ح 11603 نحوه وكلّها عن أبي سعيد الخدري .
2- .المعجم الكبير : ج 8 ص 158 ح 7669 عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 14 ص 507 ح 39431.

ص: 577

7.حدّثنا محمّد بن موسى قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن گاه كه مؤمنان از دوزخ خلاص مى شوند ، آنان را بر پلى ميان بهشت و دوزخ نگه مى دارند و تقاص ستم هايى را كه به يكديگر كرده اند ، از هم مى ستانند و چون پاك و پيراسته شدند ، به آنان اجازه ورود به بهشت داده مى شود . سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، هر يك از آنان به منزلى كه در بهشت دارد ، بيش از منزلى كه در دنيا داشته است ، مى نازد.5.حسين بن مياح از كسى نقل مى كند كه گفت :المعجم الكبير :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آخرين مردى كه وارد بهشت مى شود ، مردى است كه بر صراط به پشت و رو غلْت مى خورد ، همانند پسربچّه اى كه پدرش او را مى زند و او از وى مى گريزد ، و اعمالش نمى گذارد كه بدَوَد . پس مى گويد : پروردگارا ! مرا به بهشت برسان و از آتش ، نجاتم بخش !

خداى بلندمرتبه به او وحى مى كند كه : اى بنده ام! اگر تو را از آتش برَهانم و وارد بهشت نمايم ، در برابرم به گناهان و لغزش هايت اعتراف مى كنى ؟

بنده مى گويد : بله ، اى خداوند ! به عزّت و جلالت ، سوگند كه اگر مرا از آتش برَهانى ، در برابرت به گناهان و لغزش هايم اعتراف مى كنم .

پس ، از پل مى گذرد . او با خودش مى گويد : اگر به گناهان و لغزش هايم اعتراف كنم ، مرا به آتش باز مى گرداند.

پس خداوند به او وحى مى كند كه : بنده ام! به گناهان و خطاهايت اعتراف كن تا آنها را بر تو ببخشايم و تو را وارد بهشت نمايم .

بنده مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند ! من هرگز گناهى نكرده ام و هيچ خطايى از من سر نزده است .

خداوند به او وحى مى فرمايد كه : بنده من! من بر ضدّ تو شاهد دارم .

بنده به راست و چپش مى نگرد و كسى را نمى بيند . مى گويد : پروردگارا ! شاهدت را به من نشان بده .

خداوند ، پوست او را به سخن در مى آورد و پوستش از گناهان كوچك او مى گويد . بنده چون اين را مى بيند ، مى گويد : اى پروردگار ! به عزّتت سوگند كه گناهان بزرگِ پوشيده اى دارم !

خداوند عز و جل به او وحى مى فرمايد كه : بنده ام! من از خودت به آنها آگاه ترم . به آنها اعتراف كن تا آنها را بر تو ببخشايم و تو را به بهشت ببرم .

پس ، بنده به گناهانش اعتراف مى كند و وارد بهشت مى شود» .

در اين هنگام ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خنديد ، چنان كه دندان هاى آسيايش نمايان شد و فرمود : «اين است وضع كم منزلت ترين فرد اهل بهشت . حال ، چگونه است وضع آن كه بالاتر از او است؟!» . .

ص: 578

15 / 9خُلُودُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَ_مٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَ__لِدِينَ * وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَ_مِلِينَ ». (1)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّ_تُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا * خَ__لِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ». (2)

«يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَ نٍ وَجَنَّ_تٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ * خَ__لِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ». (3)

الحديث2.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسني ،رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَو قِيلَ لِأَهلِ النّارِ : إِنَّكُم ماكِثُونَ فِي النّارِ عَدَدَ كُلِّ حَصاةٍ فِي الدُّنيا لَفَرِحُوا بِها ، وَلَو قِيلَ لِأَهلِ الجَنَّةِ : إِنَّكُم ماكِثُونَ فِي الجَنَّةِ عَدَدَ كُلِّ حَصاةٍ فِي الدُّنيا لَحَزِنُوا ، وَلَكِن جُعِلَ لَهُم الأَبَدُ . (4) .


1- .الزمر : 73 _ 74.
2- .الكهف : 107 _ 108.
3- .التوبة : 21 _ 22.
4- .المعجم الكبير : ج 10 ص 180 ح 10384 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 168 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 14 ص 532 ح 39530 ؛ الأمالي للشجري : ج 2 ص 307 عن عبد اللّه بن مسعود.

ص: 579

15 / 9 جاودانگى بهشتيان

15 / 9جاودانگى بهشتيانقرآن«و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته اند، گروه گروه به سوى بهشت ، سوق داده مى شوند ، تا بِدان رسند و درهاى آن ، گشوده گردد و نگهبانان آن ، به ايشان سلام گويند : «سلام بر شما ! خوش آمديد ! به آن ، جاودانه وارد شويد» و [ايشان ]گويند : ستايش ، خدايى را كه وعده اش را بر ما راست گردانيد و سرزمين [ بهشت ] را به ما ميراث داد . از هر جاى آن باغ كه بخواهيم ، جاى بر مى گزينيم . چه نيك است پاداش عمل كنندگان ! ».

«كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، باغ هاى فردوس ، جايگاه پذيرايى آنان است . جاودانه در آن خواهند بود و در آن جا درخواست انتقال نمى كنند».

«پروردگارشان آنان را از جانب خود ، به رحمت و خشنودى و باغ هايى كه در آنها نعمت هايى پايدار دارند ، مژده مى دهد . جاودانه در آنها خواهند بود . در حقيقت ، خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است».

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر به اهل دوزخ گفته شود : شما به شمار ريگ هاى دنيا در آتش خواهيد ماند ، از آن خوش حال مى شوند ، و اگر به اهل بهشت گفته شود : شما به شمار ريگ هاى دنيا در بهشت ، ماندگار خواهيد بود ، اندوهگين مى شوند ؛ امّا جاودانگى براى آنها رقم خورده است.

.

ص: 580

عنه صلى الله عليه و آله :إِذا دَخَلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وَأَهلُ النّارِ النّارَ ، قالَ اللّهُ تَعالى : يا أَهلَ الجَنَّةِ ، كَم لَبِثتُم فِي الأَرضِ عَدَدَ سِنِينَ؟ قالُوا : لَبِثنا يَوما أَو بَعضَ يَومٍ . قالَ : نِعْمَ ما اتَّجَرتُم فِي يَومٍ أَو بَعضِ يَومٍ ، رَحمَتِي وَرِضوانِي وَجَنَّتِي ، اُمكُثُوا فِيها خالِدِينَ مُخَلَّدِينَ . ثُمَّ يَقُولُ لِأَهلِ النّارِ : كَم لَبِثتُم فِي الأَرضِ عَدَدَ سِنِينَ؟ قالُوا : لَبِثنا يَوما أَو بَعضَ يَومٍ . فَيَقُولُ : بِئسَ ما اتَّجَرتُم فِي يَومٍ أَو بَعضِ يَومٍ سَخَطِي وَمَعصِيَتِي وَنارِي اُمكُثُوا فِيها خالِدِينَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ نَِعيمٍ زائِلٌ إِلّا نَعِيمَ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَكُلُّ هَمٍّ مُنقَطِعٌ إِلّا هُمَّ أَهلِ النّارِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :لِكُلِّ شَيءٍ مِنَ الآخِرَةِ خُلُودٌ وَبَقاءٌ . (3)

عنه عليه السلام :اَلدُّنيا أَمَدٌ (4) ، الآخِرَةُ أَبَدٌ . (5)

.


1- .حلية الأولياء : ج 5 ص 132 الرقم 312 ، تفسير ابن كثير: ج 5 ص 493 ، اُسد الغابة : ج 1 ص 344 الرقم 350 كلّها عن أيفع بن عبد الكلاعي ، كنز العمّال : ج 14 ص 485 ح 39363.
2- .كنز العمّال : ج 14 ص 473 ح 39314 نقلاً عن ابن لآل و ج 15 ص 799 ح 43170 نقلاً عن ابن أبي الدنيا وابن عساكر كلاهما عن أنس و ج 6 ص 597 ح 17047 نقلاً عن النرسي في قضاء الحوائج عن ابن عمر عن الإمام عليّ عليه السلام .
3- .غرر الحكم: ح 7298 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 402 ح 6783 .
4- .الأمَدُ : نهاية البُلوغِ (مجمع البحرين : ج 1 ص 68 «أمد») .
5- .غرر الحكم : ح 4.

ص: 581

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن گاه كه بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ وارد مى شوند ، خداى متعال مى فرمايد : «اى اهل بهشت! شما در زمين [ دنيا ] ، چند سال درنگ داشتيد؟» . مى گويند : يك روز يا پاره اى از روز ، درنگ داشتيم. خدا مى فرمايد : «چه خوب تجارتى كرديد در يك روز يا پاره اى از روز ! رحمت و خشنودى و بهشت را كسب كرديد . جاويدان و ابدى ، در آن بمانيد» . سپس به اهل دوزخ مى فرمايد : «شما چند سال در زمين ، درنگ كرديد؟» . مى گويند : يك روز يا پاره اى از روز ، درنگ داشتيم. خدا مى فرمايد : «چه بد تجارتى كرديد در يك روز يا پاره اى از روز ! خشم و نافرمانى و آتش مرا كسب كرديد . جاودانه در آن بمانيد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر نعمتى زايل شدنى است ، مگر نعمت اهل بهشت ، و هر اندوهى به سر آمدنى است ، جز اندوه اهل دوزخ.

امام على عليه السلام :هر چيز آخرت ، جاويدان و ماندنى است.

امام على عليه السلام :دنيا موقّت است . آخرت ، ابدى است.

.

ص: 582

عنه عليه السلام :وَفدُ الجَنَّةِ أَبَدا مُنَعَّمونَ . (1)

عنه عليه السلام :وارِدُ الجَنَّةِ مُخَلَّدُ النَّعماءِ . (2)

عنه عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» (3) _: قَد أُمِنَ العَذابُ ، وَانقَطَعَ العِتابُ ، وَزُحزِحُوا عَنِ النّارِ ، وَاطمَأَنَّت بِهِمُ الدّارُ ، وَرَضُوا المَثوى وَالقَرارَ . الَّذِينَ كانَت أَعمالُهُم فِي الدُّنيا زاكِيَةً ، وَأَعيُنُهُم باكِيَةً ، وَكانَ لَيلُهُم فِي دُنياهُم نَهارا ؛ تَخَشُّعا وَاستِغفارا، وَكانَ نَهارُهُم لَيلاً ؛ تَوَحُّشا وَانقِطاعا، فَجَعَلَ اللّهُ لَهُمُ الجَنَّةَ مَآبا ، وَالجَزاءَ ثَوابا، وَكانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهلَها ، فِي مُلكٍ دائِمٍ ، وَنَعِيمٍ قائِمٍ . (4)

عنه عليه السلام_ في وَصف أهل الجَنَّة _: ثُمَّ انتَهَوا إِلى خَزَنَةِ الجَنَّةِ ، فَقالُوا : «سَلَ_مٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَ__لِدِينَ » (5) . ثُمَّ تَلَقّاهُمُ الوِلْدانُ يَطُوفُونَ بِهِم كَما يُطِيفُ أَهل الدُّنيا بِالحَمِيمِ (6) ، فَيَقُولُونَ : أَبشِر بِما أَعَدَّ اللّهُ لَكَ مِنَ الكَرامَةِ . ثُمَّ يَنطِقُ غُلامٌ مِن أُولئِكَ الوِلدانِ إِلى بَعضِ أَزواجِهِ مِنَ الحُورِ العِينِ ، فَيَقُولُ : قَد جاءَ فُلانٌ _ بِاسمِهِ الَّذِي يُدعى بِهِ فِي الدُّنيا _ فَتَقُولُ : أَنتَ رَأَيتَهُ؟ فَيَقُولُ : أَنَا رَأيتُهُ ، فَيَستخِفُّها الفَرَحُ حَتّى تَقُومَ عَلى أُسكُفَّةِ (7) بابِها . فَإِذا انتَهى إِلى مَنزِلِهِ نَظَرَ شَيئا مِن أَساسِ بُنيانِهِ فَإِذا جَندَلُ اللُّؤلُوَ?فَوقَهُ أَخضَرُ وَأَصفَرُ وَأَحمَرُ مِن كُلِّ لَونٍ . ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ فَنَظَرَ إِلى سَقفِهِ فَإِذا مِثلُ البَرقِ ، وَلَولا أَنَّ اللّهَ تَعالى قَدَّرَ أَنَّهُ لا أَلَمَ لَذَهَبَ بِبَصَرِهِ . ثُمَّ طَأطَأَ بِرَأسِهِ فَنَظَرَ إِلى أَزواجِهِ «وَ أَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ * وَ نَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَ زَرَابِىُّ مَبْثُوثَةٌ » (8) ، فَنَظَرَ إِلى تِلكَ النِّعمَةِ ، ثُمَّ اتَّكَأَ عَلى أَرِيكَةٍ مِن أَرِيكَتِهِ ، ثُمَّ قالَ : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَ_ذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ ...» . (9) ثُمَّ يُنادِى مُنادٍ : تَحيَونَ وَلا تَمُوتُونَ أَبَدا ، وَتُقِيمُونَ فَلا تَظعَنُونَ أَبَدا ، وَتَصِحُّونَ فَلا تَمرَضُونَ أَبَدا . (10)

.


1- .غرر الحكم : ح 10113 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 505 ح 9268.
2- .غرر الحكم : ح 10115 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 505 ح 9270.
3- .الزمر: 73.
4- .نهج البلاغة : الخطبة 190 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 207 ح 95.
5- .الزمر : 73.
6- .الحَمِيْم : القَريب المُشْفِق (مفردات ألفاظ القرآن : ص 255 «حمم»).
7- .الاسكفة : عَتَبَةُ الباب التي يُوطأ عليها (لسان العرب : ج 9 ص 156 «سكف»).
8- .الغاشية : 14 _ 16.
9- .الأعراف : 43.
10- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 263 نقلاً عن ابن المبارك في الزهد وعبد الرزّاق وابن أبي شيبة وابن راهويه وعبد بن حميد وابن أبي الدنيا في صفة الجنّة والبيهقي في البعث والضياء في المختارة ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 114 ، تفسير ابن أبي حاتم : ج 10 ص 3262 ح 18413 كلاهما عن عاصم بن ضمرة نحوه .

ص: 583

امام على عليه السلام :وارد شوندگان به بهشت ، تا ابد در نعمت اند.

امام على عليه السلام :وارد شونده به بهشت ، از نعمت هاى جاويدان ، برخوردار است.

امام على عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته اند ، گروه گروه به سوى بهشت ، سوق داده مى شوند» _: نه عذابى در كار است و نه عتابى . از آتش ، دور داشته شده اند و در سراى بهشت ، آرام گرفته اند و به اين خانه و كاشانه خرسندند . اينان ، كسانى هستند كه كردارهايشان در دنيا ، پاك و چشمانشان گريان بوده و شب هايشان از خاكسارى نمودن و آمرزشى خواهى [ در پيشگاه خدا ] ، روز بوده و روزهايشان از تنهايى و بريدن [ از خلق ] ، شب بوده است . از اين روى ، خداوند ، بهشت را كاشانه آنان و جزاى اعمالشان را پاداش [ خود ] ، قرار داد و بدينها سزاوارترين بودند و شايسته آن بودند ، در مُلكى مانا ، و نعمتى پايا .

امام على عليه السلام_ در توصيف اهل بهشت _: آن گاه به جانب نگهبانان بهشت مى روند و آنان مى گويند : «سلام بر شما ! خوش آمديد ! به بهشت ، جاودانه وارد شويد» . سپس فرزندان به ديدارشان مى آيند و بر گِردشان مى چرخند ، آن گونه كه مردم دنيا بر گرد عزيزى مى چرخند . فرزندان مى گويند : «بشارت باد تو را به كرامتى كه خدا برايت آماده ساخته است ! » . آن گاه پسركى از ميان آن فرزندان ، به حورى اى از همسرانِ او مى گويد : «فلانى آمده است» و نام او را كه در دنيا به آن خوانده مى شده است ، مى برد . آن حورى مى گويد : تو خود ، او را ديدى؟ مى گويد : آرى ، خودم ديدمش . حورى ، شادى كنان مى دود و بر درگاه بهشت مى ايستد. چون [ آن بهشتى ] به منزل خود مى رسد ، چشمش به قسمتى از پى ساختمانش مى افتد . سنگ هايى از مرواريد را مى بيند كه روى آن ، مرواريدهاى سبز و زرد و سرخ ، از هر رنگ ، قرار گرفته است . سپس سرش را بلند مى كند و سقف آن را مى بيند كه چون برق مى درخشد ، و اگر نبود كه خداى متعال ، مقدّر كرده است كه [ در بهشت ، ] درد و رنجى نباشد ، [ از برق آن ، ] كور مى شد . آن گاه پايين را مى نگرد و همسرانش «وقدح هايى نهاده و بالش هايى پهلوى هم چيده و فرش هايى زربفت گسترده» را مى بيند . به آن نعمت ها مى نگرد و سپس بر تختى از تخت هايش تكيه مى زند و مى گويد : «ستايش ، خدايى را كه ما را به اين ، ره نمون شد و اگر خدا ره نمونمان نمى شد ، ما خود ، هدايت نمى شديم ...» . در اين هنگام ، منادى اى ندا مى دهد كه : [ از اين پس ] زندگى مى كنيد و هرگز نخواهيد مُرد . ماندگاريد و هرگز نخواهيد كوچيد ، و تن درست خواهيد بود و هرگز بيمار نخواهيد شد.

.

ص: 584

الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «خَ__لِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا » (1) _: «خَ__لِدِينَ فِيهَا» : لا يَخرُجُونَ مِنها، وَ «لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا » : قالَ : لا يُرِيدُونَ بِها بَدَلاً . (2)

الكافي عن أبي هاشم عن الإمام الصّادق عليه السلام :إِنَّما خُلِّدَ أَهلُ النّارِ فِي النّارِ لِأَنَّ نِيّاتِهِم كانَت فِي الدُّنيا أَن لَو خُلِّدُوا فِيها أَن يَعصُوا اللّهَ أَبَدا ، وَإِنَّما خُلِّدَ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ لِأَنَّ نِيّاتِهِم كانَت فِي الدُّنيا أَن لَو بَقُوا فِيها أَن يُطِيعُوا اللّهَ أَبَدا ، فَبِالنِّيّاتِ خُلِّدَ هَؤُلاءِ ، وَهؤُلاءِ . ثُمَّ تَلا قَولَهُ تَعالى : «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ » (3) ، قالَ : عَلى نِيَّتِهِ . (4)

.


1- .الكهف : 108.
2- .تفسير القمّي : ج 2 ص 46 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 8 ص 123 ح 18.
3- .الإسراء : 84 .
4- .الكافي : ج 2 ص 85 ح 5 ، علل الشرائع: ص 523 ح 1 ، المحاسن : ج 2 ص 56 ح 1165 ، تفسير العيّاشي: ج 2 ص 316 ح 158 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 347 ح 5 .

ص: 585

امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «جاودانه در آن خواهند بود . از آن جا درخواست انتقال نمى كنند» _: «جاودانه در آن خواهند بود» ، يعنى هيچ گاه از بهشت ، خارج نمى شوند و «از آن جا درخواست انتقال نمى كنند» ، يعنى عوض آن ، چيزى نمى خواهند .

الكافى_ به نقل از ابو هاشم _: امام صادق عليه السلام فرمود : «دوزخيان از آن روى در دوزخ ، جاويدان اند كه در دنيا نيّتشان آن بود كه اگر در دنيا جاويدان بمانند ، تا ابد ، خدا را نافرمانى كنند و بهشتيان نيز از آن روى در بهشت ، جاويدان اند كه در دنيا نيّتشان آن بود كه اگر در دنيا جاويدان بمانند ، تا ابد ، خدا را فرمان برند . پس به سبب نيّت هاست كه آنان و اينان جاويدان اند» . ايشان سپس اين سخن خداى متعال را تلاوت نمود : «بگو : هر كس بر حسب شاكله خويش عمل مى كند» و فرمود : «يعنى بر حسب نيّت خويش» .

.

ص: 586

15 / 10وِراثَةُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ». (1)

راجع : مريم : 63 ، الأعراف : 43 ، المؤمنون : 10 و 11 ، الشعراء : 85 ، الزمر : 74 .

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي ذِكرِ أَحوالِ أَهلِ الجَنَّةِ _: يُنادِي مُنادٍ: إِنَّ لَكُم أَن تَصِحُّوا فَلا تَسقَمُوا أَبَدا ، وَإِنَّ لَكُم أَن تَحيَوا فَلا تَمُوتُوا أَبَدا ، وَإِنَّ لَكُم أَن تَشُبُّوا فَلا تَهرَمُوا أَبَدا ، وَإِنَّ لَكُم أَن تَنعَمُوا فَلا تَبأَسُوا أَبَدا ، فَذلِكَ قَولُهُ عز و جل : «وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ » (2) . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِنكُم مِن أَحَدٍ إِلّا لَهُ مَنزِلانِ : مَنزِلٌ فِي الجَنَّةِ وَمَنزِلٌ فِي النّارِ . فَإِذا ماتَ فَدَخَلَ النّارَ وَرِثَ أَهلُ الجَنَّةِ مَنزِلَهُ ، فَذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْوَ رِثُونَ » (4) . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن أَحَدٍ إِلَا وَلَهُ مَنزِلٌ فِي الجَنَّةِ وَمَنزِلٌ فِي النّارِ . فَالكافِرُ يَرِثُ المُؤمِنَ مَنزِلَهُ مِن النّارِ ، وَالمُؤمِنُ يَرِثُ الكافِرَ مَنزِلَهُ مِنَ الجَنَّةِ . وَذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ » . (6)

.


1- .الزخرف : 72 .
2- .الأعراف : 43.
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2182 ح 22 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 374 ح 3246 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 203 ح 8265 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 79 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 293 ح 942 ، تاريخ دمشق : ج 53 ص 109 ح 11190 كلّها عن أبي هريرة وأبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 492 ح 39394 .
4- .المؤمنون : 10.
5- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1453 ح 4341 ، تفسير الطبري : ج 10 الجزء 18 ص 6 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 459 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 8 ح 2913 ؛ التبيان في تفسير القرآن : ج 7 ص 351 ، مجمع البيان : ج 7 ص 159 وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 91.
6- .تفسير ابن كثير : ج 7 ص 226 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 394 نقلاً عن ابن أبي حاتم وابن مردويه وكلاهما عن أبي هريرة.

ص: 587

15 / 10 وراثت بهشتيان

15 / 10وراثت بهشتيانقرآن«و اين است همان بهشتى كه به [ پاداش ] آنچه عمل مى كرديد ، ميراث يافته ايد ».

ر . ك : مريم : آيه 63 ، اعراف : آيه 43 ، مؤمنون : آيه 10 _ 11 ، شعرا : آيه 85 ، زمر : آيه 74 .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان احوال بهشتيان _: منادى اى ندا مى دهد : حقّ شماست كه تن درست بمانيد و هرگز بيمار نشويد ، و حقّ شماست كه زنده بمانيد و هرگز نميريد ، و حقّ شماست كه همواره جوان باشيد و هرگز پير نشويد ، و حقّ شماست كه همواره برخوردار باشيد و هرگز فقير نشويد . اين همان سخن خدا عز و جل است كه : «و به ايشان ندا داده مى شود كه : اين ، همان بهشتى است كه آن را به پاداش آنچه انجام مى داديد ، ميراث يافته ايد» .

198.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في فَتحِ خَيبَرَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ يك از شما نيست ، مگر آن كه دو منزل دارد : منزلى در بهشت و منزلى در دوزخ . پس هر گاه بميرد و [چنانچه] به دوزخ رود ، بهشتيان ، وارث منزل [ بهشتىِ ]او مى شوند . اين ، همان سخن خداى متعال است كه : «ايشان اند همان وارثان» .197.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في يَومِ فَتحِ خَيبَرَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس نيست ، مگر آن كه منزلى در بهشت دارد و منزلى در دوزخ . كافر ، وارث منزل دوزخىِ مؤمن مى شود و مؤمن ، وارث منزل بهشتىِ كافر . اين، همان سخن خداى متعال است كه : «و اين ، همان بهشتى است كه به [پاداش] آنچه انجام مى داديد ، ميراث يافته ايد» .

.

ص: 588

196.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ إِلّا وَلَهُ بَيتانِ : بَيتٌ فِي الجَنَّةِ وَبَيتٌ فِي النّارِ . فَأَمّا المُؤمِنُ فَيُبنى لَهُ بَيتُهُ فِي الجَنَّةِ وَيُهدَمُ بَيتُهُ فِي النّارِ ، وَأَمّا الكافِرُ فَيُهدَمُ بَيتُهُ فِي الجَنَّةِ وَيُبنى بَيتُهُ فِي النّارِ . (1)195.صحيح البخاري عن البراء بن عازب :الإمام زين العابدين_ فِي الدُّعاءِ _: اَللَّهُمَّ ... اجعَلنا مِن عِبادِكَ الصّالِحِينَ ، «الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» (2) . (3)194.الإرشاد عن فايد مولى عبد اللّه بن سالم :الإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَه وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ» (4)

_: يَعنِي أَرضَ الجَنَّةِ . (5)193.شرح نهج البلاغة عن أبي بكر بن عيّاش :الإمام الصادق عليه السلام :ما خَلَقَ اللّهُ خَلقا إِلَا جَعَلَ لَهُ فِي الجَنَّةِ مَنزِلاً وَفِي النّارِ مَنزِلاً ، فَإِذا سَكَنَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وَأَهلُ النّارِ النّارَ نادَى مُنادٍ : يا أَهلَ الجَنَّةِ أَشرِفُوا ، فَيُشرِفُونَ عَلَى النّارِ ، وَتُرفَعُ لَهُم مَنازِلُهُم فِي النّارِ ، ثُمَّ يُقالُ لَهُم : هذِهِ مَنازِلُكُمُ الَّتِي لَو عَصَيتُم رَبَّكُم دَخَلتُمُوها . فَلَو أَنَّ أَحَدا ماتَ فَرَحا لَماتَ أَهلُ الجَنَّةِ ذلِكَ اليَومَ فَرَحا بِما صُرِفَ عَنهُم مِنَ العَذابِ . ثُمَّ يُنادَونَ : يا مَعاشِرَ أَهلِ النّارِ! ارفَعُوا رُؤُوسَكُم فَانظُرُوا إِلى مَنازِلِكُم فِي الجَنَّةِ ، فَيَرفَعُونَ رُؤُوسَهُم فَيَنظُرُونَ إِلى مَنازِلِهِم فِي الجَنَّةِ وَما فِيها مِنَ النَّعِيمِ ، فَيُقالُ لَهُم : هذِهِ مَنازِلُكُمُ الَّتِى لَو أَطَعتُم رَبَّكُم دَخَلتُمُوها. قالَ : فَلَو أَنَّ أَحَدا ماتَ حُزْنا لَماتَ أَهلُ النّارِ ذَلِكَ اليَومَ حُزْنا، فَيُورَثُ هؤُلاءِ مَنازِلَ هؤُلاءِ ، وَهؤُلاءِ مَنازِلَ هؤُلاءِ ، وَذَلِكَ قولُ اللّهُ تَعالى : «أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْوَ رِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ » (6) . (7) .


1- .الفردوس : ج 4 ص 13 ح 6037 عن أبي سعيد الخدري ، تفسير الطبري : ج 10 الجزء 18 ص 6 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 459 كلاهما عن مجاهد نحوه ، كنز العمّال: ج 14 ص 496 ح 39405.
2- .المؤمنون : 11 .
3- .الصحيفة السجاّدية : ص 169 الدعاء 44 ، مصباح المتهجّد : ص 610 ح 695 ، المصباح للكفعمي : ص 810 .
4- .الزمر : 74.
5- .تفسير القمّي : ج 2 ص 254 عن أبي الجارود ، مجمع البيان : ج 8 ص 796 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 125 ح 25.
6- .المؤمنون : 10 _ 11.
7- .ثواب الأعمال : ص 307 ح 1 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 89 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 8 ص 287 ح 19.

ص: 589

192.المستدرك على الصحيحين :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست ، مگر آن كه دو خانه دارد : خانه اى در بهشت و خانه اى در دوزخ . مؤمن ، خانه اش در بهشت ، ساخته مى شود و خانه دوزخش ويران مى گردد و كافر ، خانه اش در بهشت ، ويران مى گردد و خانه دوزخش ساخته مى شود.191.عنه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! ... ما را از بندگان شايسته ات قرار ده ؛ «همانان كه فردوس را به ارث مى برند و در آن ، جاويدان اند» .190.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : « ستايش ، خدايى را كه وعده اش به ما را تحقّق بخشيد و سرزمين را به ما ميراث داد . در هر جاى بهشت كه بخواهيم ، جاى مى گزينيم» _: مقصود [از سرزمين] ، سرزمين بهشت است.189.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ عِندَ مُبارَزَةِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام ع ) امام صادق عليه السلام :خداوند ، هيچ مخلوقى نيافريد ، مگر آن كه براى او منزلى در بهشت و منزلى در دوزخ قرار داد . پس چون اهل بهشت در بهشت و اهل دوزخ در دوزخ جاى گيرند ، منادى اى بانگ مى زند كه : «اى اهل بهشت! بنگريد» . بهشتيان به دوزخ مى نگرند و منزل هايشان در دوزخ برايشان بالا آورده مى شود . سپس به ايشان گفته مى شود : «اينها منزل هاى شما بود كه اگر پروردگارتان را نافرمانى مى كرديد ، به آنها وارد مى شديد» . پس اگر بنا بود كسى از خوش حالى بميرد ، بهشتيان در آن روز از خوش حالىِ اين كه عذاب از ايشان برطرف شده است ، مى مُردند .

آن گاه [ به دوزخيان ] ندا مى شود كه : «اى گروه هاى دوزخى! سرهايتان را بلند كنيد و به منزل هاى خود در بهشت بنگريد » . دوزخيان ، سرهاى خود را بلند مى كنند و منزل هاى خود در بهشت و نعمت هاى آن را مى بينند . پس به ايشان گفته مى شود : «اينها منزل هاى شما بود كه اگر پروردگارتان را فرمان مى برديد ، به آنها وارد مى شديد» . پس اگر بنا بود كسى از اندوه بميرد ، دوزخيان در آن روز از اندوه مى مُردند .

آن گاه بهشتيان ، منزل هاى [ بهشتىِ ] دوزخيان را و دوزخيان ، منزل هاى [ دوزخىِ ]بهشتيان را به ارث مى برند . اين ، همان سخن خداى متعال است كه : «ايشان اند وارثان ؛ همانان كه فردوس را به ارث مى برند و در آن ، جاويدان اند» . .

ص: 590

. .

ص: 591

. .

ص: 592

الفصل السادس عشر : درجات الجنّة16 / 1تَفاضُلُ دَرَجاتِ الجَنَّةِالكتاب«وَ مَن يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّ__لِحَ_تِ فَأُوْلَ_ائِكَ لَهُمُ الدَّرَجَ_تُ الْعُلَى * جَنَّ_تُ عَدْنٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَ ذَ لِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكَّى ». (1)

«انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَلْاخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَ_تٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً ». (2)

الحديث181.السيرة النبويّة ( _ في ذِكرِ نُزولِ بَني قُرَيظَةَ عَلى حُكمِ سَعدِ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :فِي الجَنَّةِ مِئَةُ دَرَجَةٍ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وَالفِردَوسُ أَعلاها دَرَجَةً ، وَمِنها تُفَجَّرُ أَنهارُ الجَنَّةِ الأَربَعَةُ ، وَمِن فَوقِها يَكُونُ العَرشُ ، فَإِذا سَأَلتُمُ اللّهَ فَسَلُوهُ الفِردَوسَ . (3) .


1- .طه : 75 _ 76.
2- .الإسراء : 21.
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 675 ح 2531 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 408 ح 22802 و ص 398 ح 22758 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 153 ح 269 ، تفسير الطبري : ج 9 الجزء 16 ص 37 وليس فيهما «ومن فوقها يكون العرش» وكلّها عن عبادة بن الصامت ، كنز العمّال : ج 14 ص 453 ح 39230 وراجع : شرح الأخبار : ج 1 ص 327 ح 299 .

ص: 593

فصل شانزدهم: درجات بهشت
16 / 1 تفاوت درجات بهشت

فصل شانزدهم : درجات بهشت16 / 1تفاوت درجات بهشتقرآن« و هر كه با ايمان به نزد او رود ، در حالى كه كارهاى شايسته انجام داده باشد ، براى آنان درجات بالا خواهد بود ؛ بهشت هايى جاويدان كه در آنها جويبارها روان اند . جاودانه در آن مى مانند و اين ، پاداش كسى است كه به پاكى گرايد» .

« بنگر كه چگونه ما برخى از ايشان را بر برخى ديگر ، برترى داديم ، و قطعا درجات آخرت و برترى آن ، بزرگ تر است».

حديث173.الإرشاد عن سعيد بن المسيّب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، صد درجه است كه فاصله هر درجه با ديگرى ، به اندازه فاصله آسمان و زمين است ، و فردوس ، بالاترينِ آنهاست كه چهار نهر بهشت ، از آن جا سرچشمه مى گيرد و بالاى آن ، عرش است . پس هر گاه از خدا درخواستى كرديد ، فردوس را از او بخواهيد.

.

ص: 594

172.المغازي عن الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :فِي الجَنَّةِ مِئَةُ دَرَجَةٍ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ مِئَةُ عامٍ . (1)171.الإمام عليّ عليه السلام ( _ حينَما رَجَعَ مِن غَزوَةِ اُحُدٍ وأعطى فاطِمَةَ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ بَينَ أَعلى أَهلِ الجَنَّةِ وَأَسفَلِهِم دَرَجَةً كَالنَّجمِ يُرى فِي مَشارِقِ الأَرضِ وَمَغارِبِها . (2)170.الإرشاد :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ مِئَةَ دَرَجَةٍ ، لَو أَنَّ العالَمِينَ اجتَمَعُوا فِي إِحداهُنَّ لَوَسِعَتهُم . (3)169.تاريخ الطبري :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ عِلِّيِّينَ لَيُشرِفُ عَلى أَهلِ الجَنَّةِ فَتُضِيءُ الجَنَّةُ لِوَجهِهِ كَأَنَّها كَوكَبٌ دُرِّيٌ. (4)168.المناقب للخوارزمي عن أبي ذرّ عن الإمام عليّ عليه ( _ لِلمُهاجِرينَ وَالأَنصارِ بَعدَ حُصولِ البَيعَة ) مجمع البيان :رُوِيَ أَنَّ ما بَينَ أَعلَى دَرجاتِ الجَنَّةِ وَأَسفَلِها ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (5)16 / 2أصنافُ دَرَجاتِ الجَنَّةِالكتاب«وَ السَّ_بِقُونَ السَّ_بِقُونَ * أُوْلَ_ل_ءِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ * ثُ_لَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ * وَقَلِيلٌ مِّنَ الْأَخِرِينَ * عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ * مُّتَّكِئينَ عَلَيْهَا مُتَقَ_بِلِينَ * يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَ نٌ مُّخَلَّدُونَ * بِأَكْوَابٍ وَ أَبَارِيقَ وَ كَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ * لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ * وَ فَ_كِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ * وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ * وَ حُورٌ عِينٌ * كَأَمْثَ_لِ اللُّؤْلُوءِ الْمَكْنُونِ * جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ * لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا * إِلَّا قِيلاً سَلَ_مًا سَلَ_مًا * وَ أَصْحَ_بُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَ_بُ الْيَمِينِ * فِى سِدْرٍ مَّخْضُودٍ * وَ طَ_لْحٍ مَّنضُودٍ * وَ ظِ_لٍّ مَّمْدُودٍ * وَ مَاءٍ مَّسْكُوبٍ * وَ فَ_كِهَةٍ كَثِيرَةٍ * لَا مَقْطُوعَةٍ وَ لَا مَمْنُوعَةٍ * وَ فُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ * إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً * فَجَعَلْنَ_هُنَّ أَبْكَارًا * عُرُبًا أَتْرَابًا * لِّأَصْحَ_بِ الْيَمِينِ * ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ * وَ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَخِرِينَ ». (6)

«فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِيمٍ * وَ أَمَّا إِن كَانَ مِنْ أَصْحَ_بِ الْيَمِينِ * فَسَلَ_مٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَ_بِ الْيَمِينِ ». (7)

«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ * عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ * تَعْرِفُ فِى وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ * يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ * خِتَ_مُهُ مِسْكٌ وَ فِى ذَ لِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَ_فِسُونَ * وَ مِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ». (8)

«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَ_بَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقُ بِالْخَيْرَ تِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَ لِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ * وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ». (9)

.


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 674 ح 2529 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 146 ح 7928 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 52 ح 5765 وفيه «مسيرة خمسمئة عام» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 458 ح 39254.
2- .تفسير الطبري : ج 9 الجزء 15 ص 61 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 256 ، كنز العمّال : ج 14 ص 494 ح 39400 كلاهما عن ابن جرير وابن أبي حاتم وكلّها عن قتادة.
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 676 ح 2532 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 58 ح 11236 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 137 ح 1394 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 451 ح 39222.
4- .سنن ابي داوود : ج 4 ص 34 ح 3987 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 217 ح 1778 نحوه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 468 ح 39289.
5- .مجمع البيان : ج 6 ص 628 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 155.
6- .الواقعة : 10 _ 40.
7- .الواقعة : 88 _ 91.
8- .المطفّفين : 22 _ 28.
9- .فاطر : 32 _ 35.

ص: 595

16 / 2 انواع درجات بهشت

160.تاريخ الطبري عن أبي رافع :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، صد درجه است و فاصله ميان هر دو درجه ، صد سال راه است.159.المعجم الكبير عن أبي رافع :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاصله ميان بلندپايه ترين بهشتيان و دون پايه ترين آنها ، به مانند ستاره اى است كه در مشرق و مغرب زمين ديده مى شود.158.المناقب لابن شهر آشوب عن زيد بن عليّ عن آبائه عليپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، صد درجه است كه اگر همه جهانيان در يكى از آنها جمع شوند ، گنجايش آنان را دارد.157.السيرة النبويّة عن مسلمة بن علقمة المازني :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فردى از اهل عِلّيّين به اهل بهشت مى نگرد . پس بهشت از [ نور ]چهره او ، مانند ستاره اى درخشان ، روشن مى شود.156.الإرشاد عن ابن إسحاق :مجمع البيان :روايت شده است كه فاصله بالاترين درجه بهشت تا پايين ترين درجه آن ، به فاصله آسمان تا زمين است.16 / 2انواع درجات بهشتقرآن«و پيشى گيرندگانِ پيش گام ، ايشان اند مقرّبان [ خدا ] ، در بهشت هاى پُر ناز و نعمت . گروهى از پيشينيان و اندكى از پسينيان[اند] . بر تخت هايى جواهرنشان كه رو به روى هم ، بر آنها تكيه داده اند . بر گِردشان ، پسرانى جاويدان [ به خدمت ] مى گردند ، با جام ها و آبريزها و پياله هايى از باده ناب روان _ كه نه از آن ، سردرد مى گيرند و نه بى خرد مى گردند _ و ميوه ، از هر چه اختيار كنند و از گوشت پرنده ، هر چه بخواهند . و حوريان چشم درشت ، مِثل لؤلؤ نهان شده [ در ميان صدف ]اند . پاداشى است براى آنچه به جاى مى آوردند . در آن جا نه بيهوده اى مى شنوند و نه [ سخنى ]گناه آلود . سخنى جز سلام و درود نيست . و يارانِ راست ، چه ياران راستى! در [ زير ]درختان كُنار بى خار ، و درختان موز كه ميوه شان خوشه خوشه چيده شده اند ، و سايه اى كشيده و آبى ريزان و ميوه اى فراوان _ كه نه تمام شدنى است و نه قدغن _ ، و [با] همخوابگانى بلندبالا . ما آنان را پديد آورده ايم ، چه پديد آوردنى! و ايشان را دوشيزگانى قرار داديم شوى دوستِ همسال ، براى يارانِ راست ، كه گروهى از پيشينيان اند و گروهى از پسينيان».

«و امّا اگر از مقرّبان باشد ، [ در ] آسايش و راحت و بهشتِ پر نعمت است . و امّا اگر از ياران راست باشد ، از ياران راست ، بر تو سلام باد !».

«به راستى كه نيكان ، در ناز و نعمت اند . بر تخت ها [ نشسته و ] مى نگرند . در چهره هايشان طراوت نعمت را در مى يابى . از باده اى مهر شده ، نوشانيده مى شوند كه مُهر آن ، مُشك است _ و در اين [ نعمت ها ] ، رقابت كنندگان بايد بر يكديگر پيشى بگيرند _ و تركيبش از [ چشمه ]تسنيم است ؛ چشمه اى كه مقرّبان ، از آن مى نوشند».

«سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه برگزيده بوديم ، به ميراث داديم . پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه روند و برخى از آنان ، در كارهاى نيك ، به خواست خدا پيش گام اند و اين است فضل بزرگ . بهشت هاى عَدْنى (دست نخورده اى) كه به آنها وارد خواهند شد ، در آن جا با دستبندهايى از زر و مرواريد ، زيور مى يابند و در آن جا جامه شان پرنيان است ، و مى گويند : « ستايش ، خدايى را كه اندوه را از ما بزدود . به راستى كه پروردگار ما ، آمرزگار و حق شناس است ؛ همان خدايى كه به فضل خويش ، ما را در سرايى ابدى جاى داد كه در آن ، رنجى به ما نمى رسد و در آن ، درماندگى اى به ما دست نمى دهد » » .

.

ص: 596

الحديث147.الإرشاد عن الزهري :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :_ فِي قَولِهِ تَعالى : «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَ_بَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ» قالَ _: هؤُلاءِ كُلُّهُم بِمَنزِلةٍ واحِدَةٍ ، وَكُلُّهُم فِي الجَنَّةِ . (1) .


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 363 ح 3225 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 157 ح 11745 ، مسند الطيالسي : ص 296 ح 2236 ، كلّها عن أبي سعيد ، تاريخ بغداد : ج 12 ص 371 الرقم 6812 عن اُسامة بن زيد ، تحف العقول : ص 425 عن الإمام الرضا عليه السلام ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 23 و ليس في الخمسة الأخيرة «هؤلاء كلّهم بمنزلةٍ واحدة» .

ص: 597

حديث145.الإرشاد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى متعال : «سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه برگزيده بوديم ، به ميراث داديم . پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه روند و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، پيش گام اند » _: همه ايشان ، يك منزلت دارند و همگى شان در بهشت اند . .

ص: 598

144.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :_ فِي قَولِهِ عز و جل : «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ» قالَ _: اَلسّابِقُ وَالمُقتَصِدُ يَدخُلانِ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ، وَالظَّالِمُ لِنَفسِهِ يُحاسَبُ حِسابا يَسِيرا ثُمَّ يَدخُلُ الجَنَّةَ . (1)143.المناقب لابن شهر آشوب :عنه صلى الله عليه و آله :يُبعَثُ النّاسُ ثَلاثَةَ أَصنافٍ ، وَذَلِكَ قَولُهُ تَعالى : «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ» ، فَالسّابِقُ بِالخَيراتِ يَدخُلُ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ، وَالمُقتَصِدُ يُحاسَبُ حِسابا يَسِيرا ، وَالظّالِمُ لِنَفسِهِ يَدخُلُ الجَنَّةَ بِرَحمَةِ اللّهِ عز و جل . (2)142.السيرة النبويّة عن ابن إسحاق ( _ في ذِكرِ أحداثِ مَعرَكَةِ بَدرٍ _ ) مسند ابن حنبل عن أبي الدَّرداء :سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : قالَ اللّهُ عز و جل : «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَ_بَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ بِإِذْنِ اللَّهِ » ، فَأَمّا الَّذِينَ سَبَقُوا بِالخَيراتِ فَأُولئِكَ الَّذِينَ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ، وَأَمّا الَّذِينَ اقتَصَدُوا فَأُولئكَ يُحاسَبُونَ حِسابا يَسِيرا ، وَأَمّا الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم فَأُولئكَ الَّذِينَ يُحبَسُونَ فِي طُولِ المَحشَرِ ، ثُمَّ هُمُ الَّذِينَ تَلافاهُمُ اللّهُ بِرَحمَتِهِ ، فَهُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ » (3) . (4) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 462 ح 3592 ، البعث والنشور : ص 83 ح 58 كلاهما عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 2 ص 487 ح 4567 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 466 ح 8774 عن حذيفة ، كنز العمّال : ج 2 ص 486 ح 4566.
3- .فاطر : 34.
4- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 170 ح 21786 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 533 ، كنز العمّال : ج 2 ص 38 ح 3031 ؛ مجمع البيان : ج 8 ص 638 نحوه ، بحار الأنوار : ج 23 ص 213.

ص: 599

141.الإمام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه رو و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، پيش گام اند » _: پيش گام و ميانه رو ، بدون حسابرسى به بهشت مى روند ؛ ولى ستمكار بر خويش ، مختصرى حسابرسى مى شود و سپس به بهشت مى رود.140.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردم در سه گروه ، برانگيخته مى شوند و اين ، سخن خداى متعال است ، آن جا كه مى فرمايد : «پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه رو و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، پيش گام اند» . پيش گام در كارهاى نيك ، بدون حسابرسى به بهشت مى رود . ميانه رو ، مختصرى حسابرسى مى شود و ستمكار بر خويش ، با لطف خداى عز و جل به بهشت مى رود.139.المناقب لابن شهر آشوب عن محمّد ابن الحنفيّة :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو درداء _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «خداى عز و جل فرموده است : « سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه برگزيده بوديم ، به ميراث داديم . پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه روند و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، به خواست خدا پيش گام اند» . كسانى كه در كارهاى نيك پيشى گرفته اند ، بدون حسابرسى وارد بهشت مى شوند . كسانى كه ميانه رو بوده اند ، مختصرى حسابرسى مى شوند و كسانى كه به خود ستم كرده اند ، در تمام مدّت محشر ، نگه داشته مى شوند و سپس خداوند به لطف خويش با آنان رفتار مى كند [ و آنان را به بهشت مى برد ] . اينان هستند كه مى گويند : «ستايش ، خدايى را كه اندوه از ما زدود . به راستى كه پروردگار ما ، آمرزگار و حق شناس است» . .

ص: 600

138.فضائل الصحابة عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلاتفسير فرات عن أبي الدّرداء :سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله تَلا هذِهِ الآيَةَ : «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَ_بَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِه وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَ لِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ» فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اَلسّابِقُ يَدخُلُ الجَنَّةَ بغَيرِ حِسابٍ ، وَالمُقتَصِدُ يُحاسَبُ حِسابا يَسِيرا ، وَالظّالِمُ لِنَفسِهِ يُحبَسُ فِي يَومٍ مِقدارُهُ خَمسِينَ أَلفَ سَنَةٍ ، حَتّى يَدخُلَ الحُزنُ فِي جَوفِهِ ، ثُمَّ يَرحَمُهُ فَيُدخِلُهُ الجَنَّةَ. (1)16 / 3ما يُوجِبُ تَفاضُلَ الدَّرَجاتِأ _ المَعرِفَةُ134.الطبقات الكبرى عن قتادة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّما يَرتَفِعُ العِبادُ غَدا فِي الدَّرَجاتِ ، وَيُنالُونَ الزُّلفى (2) مِن رَبِّهِم عَلى قَدرِ عُقُولِهِم . (3)ب _ العَمَلُ132.الأمالي للطوسي عن اُمّ هانئ بنت أبي طالب :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ رَجُلاً أُدْخِلَ الجَنَّةَ فَرَأى عَبدَهُ فَوقَ دَرَجَتِهِ ، فَقالَ : يا رَبِّ ، هذا عَبدِي فَوقَ دَرَجَتِي فِي الجَنَّةِ فَقالَ لَهُ : نَعَم ، جَزَيتُهُ بِعَمَلِهِ وَجَزَيتُكَ بِعَمَلِكَ . (4)131.الطبقات الكبرى عن محمّد بن عمارة بن خزيمة بن ثابتعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الدَّرَجَةَ فِي الجَنَّةِ فَوقَ الدَّرَجَةِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وَإِنَّ العَبدَ لَيَرفَعُ بَصَرَهُ فَيَلمَعُ لَهُ بَرقٌ يَكادُ يَخطَفُ بَصَرَهُ ، فَيَفزَعُ لِذلِكَ فَيَقُولُ : ما هذا؟ فَيُقالُ لَهُ : هذا نُورُ أَخِيكَ فُلانٍ ، فَيَقُولُ : أَخِي فُلانٍ! كُنّا نَعمَلُ فِي الدُّنيا جَمِيعا وَقَد فُضِّلَ عَلَيَ هكَذا! قالَ : فَيُقالُ لَهُ : إِنَّهُ كانَ أَفضَلَ مِنكَ عَمَلاً ، ثُمَّ يُجعَلُ فِي قَلبِهِ الرِّضى حَتّى يَرضى . (5) .


1- .تفسير فرات : ص 350 ح 477 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 199 ح 75 .
2- .الزُّلْفى : الحَظْوَة (مفردات ألفاظ القرآن : ص 382 «زلف»).
3- .تحف العقول : ص 54 ، تفسير نور الثقلين : ج 3 ص 147 ح 125 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 77 ص 158 ح 144.
4- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 231 ح 7356 ، تاريخ بغداد : ج 7 ص 129 الرقم 3567 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 89 ح 25111.
5- .الزهد لابن المبارك : ص 33 ح 100 عن أبي المتوكّل الناجي ؛ الأمالي للطوسي : ص 529 ح 1162 وفيه «فيفرح» بدل «فيفزع» ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 366 ح 2661 كلاهما عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 78 ح 3.

ص: 601

16 / 3 آنچه موجب تفاوت درجات مى شود
الف _ شناخت
ب _ كردار

130.الأمالي للطوسي عن مجاهد :تفسير فرات_ به نقل از ابو درداء _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه اين آيه را تلاوت كرد : «سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه برگزيده بوديم ، به ميراث داديم . پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه روند و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، به خواست خدا پيش گام اند . اين است فضل بزرگ . بهشت هاى عدن » و آن گاه فرمود : «پيش گام ، بدون حسابرسى به بهشت مى رود . از ميانه رو ، اندكى حسابرسى مى شود و ستمكار بر خويش را يك روز _ كه مقدارش پنجاه هزار سال است _ نگه مى دارند ، تا جايى كه اندوه ، وجودش را فرا مى گيرد . سپس خداوند بر او رحم مى آورد و او را به بهشت مى برد» .16 / 3آنچه موجب تفاوت درجات مى شودالف _ شناخت126.تاريخ الطبري:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرداى قيامت ، بندگان بر حسب اندازه خردهايشان ، به درجات دست مى يابند و به مقام قرب پروردگارشان نايل مى شوند.ب _ كردار124.المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردى را به بهشت آوردند . بنده اش را ديد كه درجه اش از او بالاتر است . گفت : پروردگارا ! اين بنده من ، درجه اش در بهشت ، از من بالاتر است !

خداوند به او فرمود : «آرى . او را به كردارش پاداش داده ام و تو را هم به كردارت پاداش داده ام» .123.الطبقات الكبرى عن عائشة وابن عبّاس وعائشة بنت قدا ( _ دَخَلَ حَديثُ بَعضِهِم في حَديثِ بَعضٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاصله يك درجه در بهشت با درجه ديگر آن ، به اندازه فاصله ميان آسمان و زمين است . بنده نگاهش را به بالا مى دوزد و برقى براى او مى درخشد كه نزديك است چشمش را كور كند . از آن ، وحشت زده مى شود و مى گويد : اين چيست؟

به او گفته مى شود : «اين ، نور برادرت فلانى است» .

مى گويد : برادرم فلانى! ما هر دو در دنيا عمل [ نيك ] مى كرديم ؛ ولى اينك اين چنين بر من برترى داده شده است!

به او گفته مى شود : «او در عمل ، از تو برتر بود» . و آن گاه در دلش احساس رضايت نهاده مى شود تا خشنود گردد.

.

ص: 602

122.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يا أَبا ذَرٍّ ، إِنَّ اللّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ لَيُدخِلُ قَوما الجَنَّةَ فَيُعطِيهِم حَتّى تَنتَهِيَ أَمانِيُّهُم ، وَفَوقَهُم قَومٌ فِي الدَّرَجاتِ العُلى ، فَإِذا نَظَرُوا إِلَيهِم عَرَفُوهُم ، فَيَقُولُونَ : رَبَّنا إِخوانُنا كُنّا مَعَهُم فِي الدُّنيا ، فَبِمَ فَضَّلتَهُم عَلَينا؟! فَيُقالُ : هَيهاتَ! إِنَّهُم كانُوا يَجُوعُونَ حِينَ تَشبَعُونَ، وَيَظمَؤُونَ حِينَ تَروَونَ،وَيَقُومُونَ حِينَ تَنامُونَ،وَيَشخَصُونَ (1) حِينَ تَخفِضُونَ (2) . (3)121.مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس ( _ فيقَولِهِ تَعالى: {Q} «وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الّ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَشَجَرَةً تُخرَجُ مِن أَعلاهَا الحُلَلُ ، وَمِن أَسفَلِها خَيلٌ بَلَقٌ (4) مِن ذَهَبٍ مُسَرَّجَةً ، مُلجَمةً بِالدُّرِّ وَالياقُوتِ ، لا تَرُوثُ وَلا تَبُولُ ، ذَواتُ أَجنِحَةٍ ، فَيَجلِسُ عَلَيها أَولِياءُ اللّهِ ، فَتَطِيرُ بِهِم حَيثُ شاؤُوا .

فَيَقُولُ الَّذِينَ أَسفَلَ مِنهُم : يا أَهلَ الجَنَّةِ ، ناصِفُونا. يا رَبِّ ما بَلَغَ بِهؤلاءِ هذِهِ الكَرامَةَ؟ فَقالَ اللّهُ تَعالى : إِنَّهُم كانُوا يَصُومُونَ وَكُنتُم تُفطِرُونَ ، وَكانُوا يَقُومُونَ اللَّيلَ وَكُنتُم تَنامُونَ، وَكانُوا يُنفِقُونَ وَكُنتُم تَبخَلُونَ ، وَكانُوا يُجاهِدُونَ العَدُوَّ وَكُنتُم تَجبُنُونَ. (5) .


1- .الشُّخوص : السير من بلدٍ إلى بلد ، وشُخِصَ به : أتى إليه أمرٌ يُقلقه (لسان العرب : ج 7 ص 46 «شخص»).
2- .الخَفْض : الدِّعَة والسُّكونَ (النهاية : ج 2 ص 54 «خفض»).
3- .الأمالي للطوسي : ص 528 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 365 ح 2661 وفيه «حتى يملّوا» بدل «حتى تنتهي أمانيهم» و كلاهما عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 77 ح 3 ؛ حلية الأولياء : ج 4 ص 247 عن عون بن عبد اللّه نحوه.
4- .البَلَقُ : سواد وبياض (الصحاح : ج 4 ص 1451 «بلق»).
5- .تاريخ بغداد : ج 1 ص 266 الرقم 100 عن زيد بن عليّ عن أبيه عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، كنز العمّال : ج 15 ص 870 ح 43461 نقلاً عن أبي الشيخ في العظمة ؛ الأمالي للصدوق : ص 366 ح 457 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 101 ح 274 كلاهما عن زيد بن عليّ عن أبيه عن الإمام عليّ عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 118 ح 4 .

ص: 603

120.الأمالي للطوسي عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابو ذر! خداوند عز و جل گروهى را وارد بهشت مى كند و به آنان چندان عطا مى فرمايد كه آرزوهايشان تمام مى شود . بالاتر از آنها نيز گروهى ديگر در درجاتى عالى به سر مى برند . اين گروه ، چون آن گروه را مى بينند ، ايشان را مى شناسند . پس مى گويند : پروردگارا ! اينان ، همان برادران ما هستند كه در دنيا با هم بوديم . پس به چه سبب ، ايشان را بر ما برترى داده اى؟

گفته مى شود : هيهات! زمانى كه شما سير بوديد ، آنان گرسنه بودند . زمانى كه شما سيراب بوديد ، آنان تشنه بودند . زمانى كه شما مى خوابيديد ، آنان به عبادت مى پرداختند ، و زمانى كه شما در آسايش به سر مى بريد ، آنان در سختى بودند.119.مجمع البيان ( _ في ذِكرِ مَبيتِ عَلِيٍّ عليه السلام عَلى فِراشِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درختى است كه از بالاى آن ، جامه ها مى رويند و از پايينش ، اسب هاى ابلق با زين زرّين و لگام هايى از مرواريد و ياقوت ، كه نه سرگين مى كنند و نه ادرار . بال دارند و دوستان خدا بر آنها سوار مى شوند و در هر جاى بهشت كه آنان بخواهند ، به پرواز در مى آيند.

در اين هنگام ، كسانى كه پايين تر از ايشان اند ، مى گويند : اى بهشتيان! به ما هم سهمى دهيد . پروردگارا ! چه چيز ، ايشان را به اين منزلت رسانيد؟

خداى متعال مى فرمايد : «آنان روزه مى گرفتند و شما نمى گرفتيد . آنان شب را بيدار مى ماندند و شما مى خوابيديد . آنان انفاق مى كردند و شما بخل مى ورزيديد . آنان با دشمن ، جهاد مى كردند و شما مى ترسيديد» . .

ص: 604

118.تاريخ اليعقوبي :الإمام الصادق عليه السلام :لا نَقُولُ دَرَجَةٌ واحِدَةٌ ، إِنَّ اللّهَ يَقُولُ : «دَرَجاتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ» (1) إِنَّما تَفاضُلُ القَومِ بِالأَعمالِ . (2)117.الأمالي للطوسي عن أنس :مجمع البيان عن أبي بصير :قالَ الصّادِقُ عليه السلام : لا تَقُولَنَّ : اَلجَنَّةُ واحِدَةٌ ، إِنَّ اللّهَ يَقُولُ : «وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ» (3) ، وَلا تَقُولَنَّ : دَرَجَةٌ واحِدَةٌ ، إِنَّ اللّهَ يَقُولُ : «دَرَجاتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ»، إِنَّما تَفاضُلُ القَومِ بِالأَعمالِ .

قالَ : وَقُلتُ لَهُ : إِنَّ المُؤمِنَينِ يَدخُلانِ الجَنَّةَ ، فَيَكُونُ أَحَدُهُما أَرفَعَ مَكانا مِنَ الآخَرِ ، فَيَشتَهِي أَن يَلقى صاحِبَهُ! قالَ : مَن كانَ فَوقَهُ فَلَهُ أَن يَهبِطَ ، وَمَن كانَ تَحَتُه لَم يَكُن لَهُ أَن يَصعَدَ ، لِأَنَّهُ لا يَبلُغُ ذَلِكَ المَكانَ ، وَلكِنَّهُم إِذا أَحَبُّوا ذَلِكَ وَاشتَهَوهُ اِلتَقَوا عَلَى الأَسِرَّةِ . (4)16 / 4دَرَجَةُ أَهلِ القَولِ وَدَرَجَةُ أَهلِ الفِعلِ114.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ الجَنَّةَ دَرَجاتٌ : فَدَرَجَةُ أَهلِ الفِعلِ ؛ لا يُدرِكُها أَحَدٌ مِن أَهلِ القَولِ ، وَدَرَجَةُ أَهلِ القَولِ ؛ لا يُدرِكُها غَيرُهُم . (5)16 / 5سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ111.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نَحنُ بَنُو عَبدِ المُطَّلِبِ سادَةُ أَهلِ الجَنّةِ : رَسُولُ اللّهِ ، وَحَمزَةُ سَيِّدُ الشُّهَداءِ ، وَجَعفَرٌ ذُو الجَناحَينِ ، وَعَلِيٌ وَفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ وَالمَهدِيُ . (6) .


1- .إشارة إلى الآية 165 من سورة الأنعام.
2- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 388 ح 147 عن أبي بصير ، مجمع البيان : ج 9 ص 318 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 172 ح 15 وراجع : الزهد للحسين بن سعيد : ص 99 ح 270.
3- .الرحمن : 62 .
4- .مجمع البيان : ج 9 ص 318 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 106.
5- .الكافي : ج 8 ص 228 ح 289 عن أبي مريم.
6- .الأمالي للصدوق : ص 562 ح 757 ، روضة الواعظين : ص 294 ، العمدة : ص 281 ح 455 ، بشارة المصطفى : ص 212 وليس فيهما «والمهديّ» وكلّها عن أنس ، بحار الأنوار : ج 22 ص 149 ح 142 نقلاً عن كتاب سليم بن قيس .

ص: 605

16 / 4 درجه اهل گفتار و درجه اهل كردار
16 / 5 سَروران اهل بهشت

110.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ما نمى گوييم كه [ بهشت ] فقط يك درجه دارد . خدا مى فرمايد : «درجاتى دارد ، يكى بالاى ديگرى» . (1) تفاوت [ درجات ] بهشتيان ، به سبب اعمال آنهاست.109.مقاتل الطالبيّين عن الضحّاك المشرقي :مجمع البيان _ به نقل از ابو بصير _ :امام صادق عليه السلام فرمود : «هرگز نگوييد : بهشت ، يكى است . خدا مى فرمايد : « و پايين تر از آن دو ، دو بهشت ديگر است» و هرگز نگوييد : يك درجه است . خدا مى فرمايد كه درجاتى دارد ، يكى بالاى ديگرى . تفاوت بهشتيان ، در واقع ، به سبب اعمال آنهاست» .

به ايشان گفتم : دو مؤمن ، وارد بهشت مى شوند و يكى از آنها ، جايگاهى بالاتر از ديگرى دارد و او مى خواهد اين ديگرى را ديدار كند! [ديدارشان ، چگونه انجام مى شود ؟] .

فرمود : «آن كه بالاتر است ، مى تواند پايين بيايد ؛ امّا آن كه پايين تر است ، نمى تواند بالا برود ؛ زيرا به آن مكان نمى رسد . البتّه اگر دوست داشتند و خواستند همديگر را ملاقات كنند ، روى تخت ها ديدار مى كنند» .16 / 4درجه اهل گفتار و درجه اهل كردار106.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :بهشت ، درجاتى دارد . هيچ يك از اهل گفتار ، به درجه اهل كردار نمى رسد و ديگران به درجه اهل گفتار نيز نمى رسند.16 / 5سَروران اهل بهشت103.شرح نهج البلاغة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ما فرزندان عبد المطّلب ، سَروران اهل بهشتيم : [ منِ ] پيامبر خدا و حمزه سيّد الشهدا و جعفرِ صاحبِ دو بال و على و فاطمه و حسن و حسين و مهدى .

.


1- .اشاره است به آيه 165 از سوره انعام .

ص: 606

102.ربيع الأبرار :عنه صلى الله عليه و آله :نَحنُ وُلدُ عَبدِ المُطَّلِبِ سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ : أَنا وَحَمزَةُ وَعَلِيٌ وَجَعفَرٌ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ وَالمَهدِيُ . (1)101.نثر الدرّ :عنه صلى الله عليه و آله :اَلحَسَنُ وَالحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ . (2)100.تاريخ دمشق عن الزهري :الإمام عليّ عليه السلام :سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ الأَسخِياءُ وَالمُتَّقُونَ . (3)99.اُسد الغابة ( _ في تَرجَمَةِ زَينَبَ عليهاالسلام _ ) عنه عليه السلام :سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ الأَتقِياءُ الأَبرارُ . (4)98.تهذيب الكمال :عنه عليه السلام :سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ المُخلِصُونَ . (5)97.صحيح البخاري عن أبي موسى :عنه عليه السلام :مُلُوكُ الجَنَّةِ الأَتقِياءُ وَالمُخلِصُونَ. (6)96.تهذيب الكمال ( _ في تَرجَمَةِ أسماءَ بِنتِ عُمَيسٍ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى كَفَّلَ إِبراهِيمَ وَسارَةَ أَطفالَ المُؤمِنِينَ ، يَغذُوانِهِم بِشَجَرَةٍ فِي الجَنَّةِ ، لَها أَخلافٌ (7) كَأَخلافِ البَقَرِ ، فِي قَصرٍ مِن دُرَّةٍ ، فَإِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أُلبِسُوا وَطُيِّبُوا وَأُهدُوا إِلى آبائِهِم ، فَهُم مُلُوكٌ فِي الجَنَّةِ مَعَ آبائِهِم ، وَهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَ_نٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» (8) . (9) .


1- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1368 ح 4087 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 233 ح 4940 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 12 ص 97 ح 34162 ؛ الغيبة للطوسي : ص 183 ح 142 ، العمدة : ص 52 ح 48 كلاهما عن أنس ، بحار الأنوار : ج 26 ص 261 ح 40.
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 656 ح 3768 ، الفردوس : ج 2 ص 158 ح 2801 كلاهما عن أبي سعيد الخدري ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 44 ح 118 عن ابن عمر ؛ الأمالي للطوسي : ص 312 ح 634 عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 43 ص 316.
3- .غرر الحكم : ح 5584 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 283 ح 5101 .
4- .غرر الحكم : ح 5599 .
5- .غرر الحكم : ح 5591 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 284 ح 5112 .
6- .غرر الحكم : ح 9817 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 487 ح 9001.
7- .الأخلاف : جمع خِلْف _ بالكسر _ : وهو الضَّرْع لكلّ ذات خُفٍّ وظِلف (النهاية : ج 2 ص 68 «خلف»).
8- .الطور : 21.
9- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 490 ح 4732 ، التوحيد : ص 393 ح 6 وليس فيه ذيله ، عوالي اللآلي : ج 3 ص 287 ح 33 كلّها عن الحلبي ، بحار الأنوار : ج 5 ص 293 ح 18.

ص: 607

95.اُسد الغابة ( _ في تَرجَمَةِ اُمامَةِ بِنتِ أبِي العاصِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ما فرزندان عبد المطّلب ، سَروران اهل بهشتيم : من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسين و مهدى.94.المناقب لابن شهر آشوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حسن و حسين ، سَرور جوانان اهل بهشت اند .93.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :سَروران اهل بهشت ، سخاوتمندان و پرهيزگاران اند .92.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ زَواجِهِ مِن فاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) امام على عليه السلام :سَروران اهل بهشت ، پرهيزگاران نيكوكارند .91.كتاب من لا يحضره الفقيه عن جابر بن عبد اللّه الأن ( _ في ذِكرِ زَواجِ فاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) امام على عليه السلام :سَروران اهل بهشت ، مردمان با اخلاص اند .90.المصنّف عن ابن عبّاس :امام على عليه السلام :شهرياران بهشت ، پرهيزگاران و اخلاصمندان اند .89.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند بزرگ و والا ، ابراهيم و ساره را سرپرست كودكان اهل ايمان ، قرار داده است و آن دو ، آنها را با درختى در بهشت كه پستان هايى مانند پستان گاو دارد ، در قصرى از دُر ، تغذيه مى كنند و چون روز قيامت شود ، بر آنان لباس مى پوشانند و خوش بويشان مى سازند و آنان را به پدرانشان هديه مى كنند . اينان در بهشت با پدرانشان پادشاهى مى كنند . اين ، سخن خداى عز و جل است ، آن جا كه مى فرمايد : «و كسانى كه ايمان آورده اند و فرزندانشان آنان را در ايمانْ پيروى كرده اند ، فرزندانشان را به ايشان ملحق خواهيم كرد» . .

ص: 608

16 / 6عُرَفاءُ أَهلِ الجَنَّةِ86.المعجم الأوسط عن جابر بن عبد اللّه :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :حَمَلَةُ القُرآنِ عُرَفاءُ أَهلِ الجَنَّةِ . (1)85.الأمالي للطوسي :عنه صلى الله عليه و آله :حَمَلَةُ القُرآنِ عُرَفاءُ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَالمُجتَهِدُونَ قُوّادُ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَالرُّسُلُ سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ . (2)84.تاريخ اليعقوبي ( _ في ذِكرِ زَواجِ فاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) عنه صلى الله عليه و آله :اَلنَّبِيُّونَ وَالمُرسَلُونَ سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَالشُّهَداءُ قُوّادُ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَحَمَلَةُ القُرآنِ عُرَفاءُ أَهلِ الجَنَّةِ . (3)16 / 7زِينَةُ الجَنَّةِ81.السنن الكبرى عن مجاهد عن الإمام عليّ عليه السلامرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الحَسَنَ وَالحُسَينَ شَنفا (4) العَرشِ ، وَإِنَّ الجَنَّةَ قالَت : يا رَبِّ ، أَسكَنتَنِي الضُّعَفاءَ وَالمَساكِينَ! فَقالَ اللّهُ لَها : أَلا تَرضَينَ أَنِّي زَيَّنتُ أَركانَك بِالحَسَنِ وَالحُسَينِ؟! قالَ : فَماسَت (5)

كَما تَمِيسُ العَرُوسُ فَرَحا . (6) .


1- .معانيالأخبار: ص323 ح1، الخصال: ص28 ح 100 ، مجمع البيان : ج 1 ص 85 وزاد في آخره «يوم القيامة» وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار : ج 92 ص 177 ح 3 ؛ المعجم الكبير : ج 3 ص 132 ح 2899 عن سكينة عن أبيها الإمام الحسين عليه السلام وزاد في آخره «يوم القيامة»، كنز العمّال: ج 1 ص514 ح 2289.
2- .الكافي : ج 2 ص 606 ح 11 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، النوادر للراوندي : ص 137 ح 180 ، الجعفريّات : ص 76 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 343 وفيها «والمجاهدون في سبيل اللّه » بدل «والمجتهدون» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 199 ح 202 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 550 ح 2464 نقلاً عن ابن النجّار عن أبي هريرة.
3- .حلية الأولياء : ج 6 ص 65 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 297 الرقم 1785 نحوه وكلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 474 ح 39320 .
4- .الشَّنَفْ : الذي يُلبس في أعلى الاُذن، والذي في أسفلها القِرْط (لسان العرب : ج 9 ص 183 «شنف»).
5- .يَمِيْسُ : إذا تبختر في مشيه وتثنّى (النهاية : ج 4 ص 380 «ميس»).
6- .الإرشاد : ج 2 ص 127 ، إعلام الورى : ج 1 ص 432 ، بحار الأنوار : ج 43 ص 275 ح 44.

ص: 609

16 / 6 سردارانِ اهل بهشت
16 / 7 زيور بهشت

16 / 6سردارانِ اهل بهشت78.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حاملان قرآن ، سرداران (1) اهل بهشت اند.77.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِفاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حاملان قرآن ، سرداران اهل بهشت اند و كوشندگان ، (2)

هدايتگران اهل بهشت اند و پيامبران ، سَروران اهل بهشت اند.76.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبران و فرستادگان ، سَروران اهل بهشت اند و شهيدان ، هدايتگران اهل بهشت اند و حاملان قرآن ، سرداران اهل بهشت اند.16 / 7زيور بهشت73.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حسن و حسين ، گوشواره هاى عرش اند . بهشت گفت : پروردگارا ! ناتوانان و مستمندان را در من سكنا دادى !

خداوند به او فرمود : «آيا خرسند نيستى كه اركان تو را با حسن و حسين ، زينت بخشيدم؟!» .

بهشت [ با شنيدن اين سخن ] از شادى چون عروس ، نازيد و خراميد.

.


1- .در متن عربى ، «عُرَفا» آمده كه جمع «عَريف» به معناى پايين تر از رئيس در قبيله ، كارگزار قوم ، نقيب ، سردار ، سالار ، خليفه يا مُبصر در مكتب خانه و مدرسه است . از ابن عبّاس در باره معناى «عرفاء» در همين حديث پرسيدند . گفت : يعنى آنان رؤساى اهل بهشت اند (النهاية : ج 3 ص 218) .
2- .يعنى كوشندگان در راه قرآن ، يا كوشندگان در عمل صالح و اطاعت از خداوند .

ص: 610

72.الطبقات الكبرى عن عطاء :عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا استَقَرَّ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ قالَتِ الجَنَّةُ : يا رَبِّ! أَلَيسَ وَعَدتَنِي أَن تُزَيِّنَنِي بِرُكنَينِ مِن أَركانِكَ؟ قالَ : أَلَم أُزَيِّنكِ بِالحَسَنِ وَالحُسَينِ؟ قالَ : فَماسَتِ الجَنَّةُ مَيسا كَما تَمِيسُ العَرُوسَ . (1)16 / 8دَرَجَةُ النَّبِيِ وَأَهلِ بَيتِهِ عليهم السلام69.شرح نهج البلاغة عن الفضل بن عبّاس :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلوَسِيلَةُ دَرَجَةٌ عِندَ اللّهِ لَيسَ فَوقَها دَرَجَةٌ ، فَسَلُوا اللّهَ أَن يُؤتِيَنِي الوَسِيلَةَ . (2)68.السيرة النبويّة عن ابن إسحاق :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فِي الجَنَّةِ دَرَجَةٌ تُدعى الوَسِيلَةَ ، فَإِذا سَأَلتُمُ اللّهَ فَسَلُوا لِي الوَسِيلَةَ . قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، مَن يَسكُنُ مَعَكَ؟ قالَ : عَلِيٌ وَفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ . (3)67.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَتِهِ المُسَمّاةِ بِالقاصِعَةِ _ ) إحقاق الحقّ عن عائشة :ما رَأَيتُ رَجُلاً قَطُّ أَحَبَّ إِلَى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن عَلِيٍ وَمِن فاطِمَةَ عليهماالسلام . قالَت فاطِمَةُ يَوما وَأَنا حاضِرَةٌ : فَدَتكَ نَفسِي يا رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيكَ ، أَيَ شَيءٍ رَأَيتَ لِي؟ فَقالَ : يا فاطِمَةُ ، أَنتِ خَيرُ النِّساءِ فِي البَرِيَّةِ ، وَأَنتِ أَهلُ الجَنَّةِ وأهلُها (4) . قالَت : يا رسولَ اللّهِ ، فَما لِابنِ عَمِّكَ عَلِيٍ عليه السلام ؟ فَقالَ لَها : لا يُقاسُ بِهِ أَحَدٌ مِمَّن خَلَقَ اللّهُ . قالَت : وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ؟ قالَ : هُما وَلَدايَ وَسِبطايَ وَرَيحانَتايَ أَيّامَ حَياتِي وَبَعدَ مَماتِي.

قالَت : فَبَينَما هُما فِي الحَدِيثِ إِذ أَتى عَلِيٌ عليه السلام فَقالَ لَهُ : فِداكَ أَبِي وَأُمِّي يا رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيكَ ، أَيَ شَيءٍ رَأَيتَ لِي؟ فَقالَ : يا عَلِيُ! أَنا وَأَنتَ وَفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ فِي غُرفَةٍ مِن دُرَّةٍ ، أَساسُها مِن رَحمَةٍ ، وَأَطرافُها مِن رِضوانٍ ، وَهِيَ تَحتَ عَرشِ اللّهِ . يا عَلِيُ ، بَينَكُم وَبَينَ نُورِ اللّهِ بابٌ ، فَتَنظُرُ إِلَيهِ وَيَنظُرُ إِلَيكَ ، وَعَلى رَأسِكَ تاجٌ مِن نُورٍ قَد أَضاءَ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، وَأَنتَ تَرفُلُ (5) فِي حُلَّةٍ مِن حُلَلٍ حُمرٍ وَردِيَّةٍ ، وَخُلِقتَ وَخَلَقَنِي رَبِّي وَخَلَقَ مُحِبِّينا مِن طِينَةٍ تَحتِ العَرشِ ، وَخَلَقَ مُبغِضِينا مِن طِينَةِ الخَبالِ (6) . (7) .


1- .تاريخ بغداد : ج 2 ص 238 الرقم 697 ، تاريخ دمشق : ج 13 ص 228 ح 3236 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 108 ح 337 نحوه وكلّها عن عقبة بن عامر ، كنز العمّال : ج 12 ص 121 ح 34290.
2- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 165 ح 11783 ، كنز العمّال : ج 7 ص 698 ح 20984 نقلاً عن ابن مردويه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري .
3- .تفسير ابن كثير : ج 3 ص 98 عن الحارث ، كنز العمّال : ج 12 ص 103 ح 34195 نقلاً عن ابن مردويه ؛ بشارة المصطفى : ص 270 عن الحارث نحوه .
4- .كذا في المصدر.
5- .رَفَلَ يَرفُل رَفْلاً : جرّ ذَيله وتَبَختر (لسان العرب : ج 11 ص 292 «رفل»).
6- .طينة الخَبَال : ما سال من جلود أهل النار (لسان العرب : ج 11 ص 198 «خبل»).
7- .إحقاق الحقّ : ج 5 ص 90 ح 95 وراجع : الفضائل : ص 142 و بحار الأنوار : ج 37 ص 78 ح 47.

ص: 611

16 / 8 درجه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت او

66.المستدرك على الصحيحين عن مجاهد بن جبر أبي الحجّاجپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بهشتيان در بهشت جاى گيرند ، بهشت مى گويد : پروردگارا ! مگر وعده ام ندادى كه مرا به دو ركن از اركانت زينت بخشى؟

خداوند مى فرمايد : «مگر تو را به حسن و حسين ، زينت نبخشيدم؟» .

پس ، بهشت ، همچون عروس ، مى نازد و مى خرامد.16 / 8درجه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت او63.أنساب الأشراف :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وسيله ، درجه اى است در نزد خدا كه بالاتر از آن ، درجه اى نيست . پس ، از خدا بخواهيد كه وسيله را به من عطا فرمايد.62.شرح نهج البلاغة عن الحسين بن زيد بن عليّ بن الحسيامام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، درجه اى است كه وسيله خوانده مى شود . پس هر گاه از خدا درخواست كرديد ، وسيله را براى من درخواست كنيد» .

گفتند : اى پيامبر خدا ! چه كسى با تو ساكن مى شود؟

فرمود : «على و فاطمه و حسن و حسين».61.كشف اليقين عن يزيد بن قعنب :إحقاق الحقّ _ به نقل از عايشه _ :هرگز كسى را در نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، محبوب تر از على و فاطمه نديدم . روزى فاطمه در حضور من ، به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : جانم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! درود خدا بر تو ! نظرتان در باره من چيست؟

فرمود : «اى فاطمه ! تو بهترين زن عالم هستى . تو اهل بهشت و سزاوارِ آن هستى» .

فاطمه گفت : اى پيامبر خدا ! در باره پسرعمويت على ، چه؟

فرمود : «هيچ يك از خلق خدا با او قابل قياس نيست» .

فاطمه گفت : و حسن و حسين؟

فرمود : «آن دو ، در زندگى ام و پس از مرگم ، فرزندان و نوادگان من و دسته گل هاى من اند» .

در همين حال كه آن دو با هم سخن مى گفتند ، على آمد و به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : پدرم و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! درود خدا بر تو باد ! نظرتان در باره من چيست؟

فرمود : «اى على! من و تو و فاطمه و حسن و حسين ، در غرفه اى از دُر هستيم كه پايه اش از رحمت است و ديوارهايش از رضوان ، و آن غرفه در زير عرش جاى دارد .

اى على! ميان شما و نور خدا ، دَرى است كه تو [ از آن ] به او ( خداوند ) مى نگرى و او [ از آن ] به تو مى نگرد ، و بر سَرت ، تاجى از نور است كه از مشرق تا مغرب را روشن مى كند ، و تو در جامه اى از جامه هاى سرخِ گل رنگ مى خرامى . پروردگارم ، تو و مرا و دوستان ما را از گِلى در زير عرش آفريده و دشمنان ما را از چركابه پوست دوزخيان ، خلق كرده است» .

.

ص: 612

60.المناقب لابن شهر آشوب عن ابن إسحاق وابن شهاب :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يَقعُدُ عليُ بنُ أَبِي طالِبٍ عَلَى الفِردَوسِ ؛ وَهُوَ جَبَلٌ قَد عَلا عَلَى الجَنَّةِ ، وَفَوقَهُ عَرشُ رَبِّ العالَمِينَ ، وَمِن سَفحِهِ تَتَفَجَّرُ أَنهارُ الجَنَّةِ ، وَتَتَفَرَّقُ فِي الجِنانِ ، وَهُو جالِسٌ عَلى كُرسِيٍ مِن نُورٍ ، يَجرِي بَينَ يَدَيهِ نَهرٌ مِنَ التَّسنِيمِ (1) ، لا يَجُوزُ أَحَدٌ عَلَى الصِّراطِ إِلّا وَمَعَهُ بَراءَةٌ بِوَلايَتِهِ وَوَلايَةِ أَهلِ بَيتِهِ ، وَهُو مُشرِفٌ عَلَى الجَنَّةِ فَيَدخُلُها مُحِبُّوهُ ، وَمُشرِفٌ عَلَى النّارِ فَيَدخُلُها مُبغِضُوهُ . (2) .


1- .التَّسنيم : قيل هو عين في الجنّة رفيعة القدر (مفردات ألفاظ القرآن : ص 429 «سنم»).
2- .مئة منقبة : ص 107 ، كشف الغمّة : ج 1 ص 103 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 156 وليس فيه صدره إلى «الجنان» وكلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج 27 ص 116 ح 93 ؛ المناقب للخوارزمي : ص 71 ح 48 ، فرائد السمطين : ج 1 ص 292 ح 230 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود.

ص: 613

59.نثر الدرّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، على بن ابى طالب بر فراز فردوس مى نشيند . فردوس ، كوهى است بر بلنداى بهشت كه بالاى آن ، عرش پروردگار جهانيان قرار دارد و از دامنه آن ، جويبارهاى بهشت ، سرچشمه مى گيرند و در باغ هاى بهشت ، پراكنده مى شوند . او بر تختى از نور مى نشيند و نهرى از تسنيم (1) در برابرش جارى است ، و هيچ كس از صراط نمى گذرد ، مگر آن كه جواز عبورى از ولايت او و ولايت اهل بيتش داشته باشد . او مُشْرف بر بهشت است و دوستانش وارد آن مى شوند . نيز بر آتش ، مُشرف است و دشمنانش وارد آن مى شوند. .


1- .تسنيم ، چشمه اى در بهشت است .

ص: 614

58.تاريخ دمشق عن مُدرك :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِسأَلُوا اللّهَ تَعالى لِي الدَّرَجَةَ الوَسِيلَةَ مِن الجَنَّةِ . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما الدَّرَجَةُ الوَسِيلَةُ مِنَ الجَنَّةِ؟ قالَ : هِي أَعلى دَرَجَةٍ فِي الجَنَّةِ ، لا يَنالُها إِلّا نَبِيٌ ، أَرجُو أَن أَكُونَ أَنا هُوَ . (1)199.مجمع الزوائد عن ابن عبّاس :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بَينَما أَنا أَسِيرُ فِي الجَنَّةِ ، إِذا أَنا بِنَهَرٍ، حافَتاهُ قُبابُ الدُّرِّ المُجَوَّفِ، قُلتُ : ما هذا يا جَبرَئِيلُ؟ قالَ : هذا الكَوثَرُ الَّذِي أَعطاكَ رَبُّكَ ، فَإِذا طِينُهُ _ أَو طِيبُهُ _ (2) مِسكٌ أَذفَرُ (3) . (4)200.مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدريّ :عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ فِي جَنَّةِ عَدنٍ مَنزِلٌ أَشرَفَ وَلا أَفضَلَ وَلا أَقرَبَ إِلى عَرشِ رَبِّي مِن مَنزِلِي ، نَحنُ فِيهِ أَربَعَةَ عَشَرَ إِنسانا، أَنا، وَأَخِي عَلِيٌ وَهُوَ خَيرُهُم وَأَحَبُّهُم إِلَيَ ، وَفاطِمَةُ وَهِيَ سَيِّدَةُ نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ ، وَتِسعَةُ أَئِمَّةٍ مِن وُلدِ الحُسَينِ . فَنَحنُ فِيهِ أَربَعَةَ عَشَرَ إِنسانا فِي مَنزِلٍ واحِدٍ ، أَذهَبَ اللّهُ عَنّا الرِّجسَ وَطَهَّرَنا تَطهِيرا ، هُداةً مَهدِيِّينَ . (5)201.الطبقات الكبرى :سنن الترمذي عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : سَلُوا اللّهَ لِي الوَسِيلَةَ ، قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ وَما الوَسِيلَةُ؟ قالَ : أَعلى دَرَجَةٍ فِي الجَنَّةِ ، لا يَنالُها إِلّا رَجُلٌ واحِدٌ ، أَرجُو أَن أَكُونَ أَنَا هُوَ . (6) .


1- .مسند زيد : ص 156 عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأخبار : ص 157 ح 370 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 65 ح 52 .
2- .الشكّ من هُدبة ، أحد رواة الحديث.
3- .الأَذْفَر : أي طَيِّب الريح (النهاية : ج 2 ص 161 «ذفر»).
4- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2406 ح 6210 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 382 ح 12988 وليس فيه «أو طيبه» ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 152 ح 266 نحوه وكلّها عن أنس وراجع : سنن الترمذي : ج 5 ص 449 ح 3360 و ح 3359.
5- .كتاب سليم بن قيس : ج 2 ص 840 ح 42 عن عبد اللّه بن جعفر بن أبي طالب ، بحار الأنوار : ج 33 ص 267 ح 534 .
6- .سنن الترمذي : ج 5 ص 586 ح 3612 عن أبي هريرة و ح 3614 عن عبد اللّه بن عمر نحوه ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 292 ح 8778 بزيادة «صلّوا عليَ فإنّها زكاة لكم» في صدره و ص 86 ح 7601 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 79 ح 3227.

ص: 615

202.المغازي عن يعقوب بن عتبة :امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «از خداوند متعال براى من ، درجه وسيله را در بهشت بخواهيد» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! درجه وسيله در بهشت چيست؟

فرمود : «بالاترين درجه بهشت است و تنها يك پيامبر به آن دست مى يابد ، كه اميدوارم من ، آن پيامبر باشم» .203.المستدرك على الصحيحين عن جابر بن عبد اللّه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت مى گشتم كه به نهرى رسيدم كه در دو كرانه آن ، گنبدخانه هايى از دُرّ ميان تهى بود . گفتم : اين چيست ، اى جبرئيل؟

گفت : اين ، همان كوثر است كه پروردگارت به تو عطا فرمود .

گِل آن نهر _ يا عطر آن (1) _ مشك تندبوى بود.204.السيرة النبويّة لابن هشام عَن سُفيانَ بنِ فَروَةَپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت عَدن ، هيچ منزلى بهتر و برتر و به عرش پروردگار ، نزديك تر از منزل من نيست . در آن منزل ، چهارده نفر هستيم : من و برادرم على _ كه بهترين و محبوب ترينِ آنان در نزد من است _ ، و فاطمه _ كه بانوى زنان بهشتى است _ ، و حسن و حسين و نُه امام از نسل حسين . پس ما چهارده انسان هستيم در آن يك منزل ، كه خداوند ، پليدى را از ما زدوده و پاكِ پاكمان گردانيده است ، و همگى هدايتگرانى هدايت شده ايم.205.الكامل في التاريخ عن بريدة الأسلمي :سنن الترمذى _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «از خدا براى من ، وسيله را بخواهيد» .

گفتند : وسيله چيست ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «بالاترين درجه بهشت است و جز يك نفر به آن دست نمى يابد . اميدوارم كه من ، آن يك نفر باشم» . .


1- .ترديد ، از هُدبه (يكى از راويان حديث) است .

ص: 616

206.صحيح البخاري عن سهل بن سعد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَطِيبُ أَهلِ الجَنَّةِ أَنَا مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ . (1)207.صحيح مسلم عن أبي هريرة :الإمام عليّ عليه السلام :لِكُلِّ شَيءٍ ذِروَةٌ (2) ، وَذِروَةُ الجَنَّةِ الفِردَوسُ ، وَهِيَ لِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ وَعَلَيهِم. (3)208.صحيح البخاري عن سلمة :عنه عليه السلام :إِنَّ لِهذِهِ الأُمَّةِ اِثنَي عَشَرَ إِمامَ هُدًى مِن ذُرِيَّةِ نَبِيِّها ، وَهُم مِنِّي . وَأَمّا مَنزِلُ نَبِيِّنا فِي الجَنَّةِ فَفِي أَفضَلِها وَأَشرَفِها ؛ جَنَّةِ عَدنٍ ، وَأَمّا مَن مَعَهُ فِي مَنزِلِهِ فِيها فَهؤُلاءِ الاثنا عَشَرَ مِن ذُرِّيَّتِهِ ، وَأُمُّهُم وَجَدَّتُهُم وَأُمُّ أُمِّهِم وَذَرارِيُّهُم ؛ لا يَشرَكُهُم فِيها أَحَدٌ. (4)209.صحيح مسلم عن سلمة :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي خَبَرِ اليَهُودِيِ الَّذِي سَأَلَ أَمِيرَ المُؤمِنِينَ عليه السلام عَن بَعضِ المَسائِلِ _: قالَ [اليَهُودِيُ] : وَأَينَ يَسكُنُ نَبِيُّكُم مِنَ الجَنَّةِ؟ قالَ [ عليه السلام ] : فِي أَعلاها دَرَجَةً ، وَأَشرَفِها مَكانا ؛ فِي جَنّاتِ عَدنٍ. قالَ : صَدَقتَ وَاللّهِ! إِنَّهُ لَبِخَطِّ هارُونَ وَإِملاءِ مُوسى عليهماالسلام . (5)210.الاستيعاب :الإمام عليّ عليه السلام_ فِي جَوابِهِ لِليَهُودِيِ لَمّا سَأَلَهُ عَن مَنزِلِ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله أَينَ هُوَ مِنَ الجَنَّةِ؟ _: أَمّا مَنزِلُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله مِنَ الجَنَّةِ فِي جَنَّةِ عَدنٍ ، وَهِيَ وَسَطُ الجِنانِ ، وَأَقرَبُها مِن عَرشِ الرَّحمنِ جَلَّ جَلالُهُ ... وَالَّذِينَ يَسكُنُونَ مَعَهُ فِي الجَنَّةِ هؤُلاءِ الأَئِمَّةُ الاِثنا عَشَرَ. (6) .


1- .جامع الأخبار : ص 348 ح 961 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 147 ح 72.
2- .ذِرْوَةُ كلّ شيء : أعلاه (النهاية : ج 2 ص 159 «ذرا»).
3- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 1 ص 298 ح 11 عن الحارث ، بحار الأنوار : ج 24 ص 269 ح 41 ؛ كنز العمّال : ج 10 ص 261 ح 29387 نقلاً عن المرهبي و ص 309 ح 29546 نقلاً عن الجوهري وليس فيهما «وآل محمّد صلى الله عليه و آله ».
4- .الكافي : ج 1 ص 532 ح 8 ، الغيبة للطوسي : ص 153 ح 113 ، إعلام الورى : ج 2 ص 168 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 298 وليس فيه ذيله من «واُمّهم وجدّتهم ...» وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار : ج 36 ص 381 ح 8 .
5- .كمال الدين : ص 301 ح 8 ، الخصال : ص 477 ح 40 ، الاحتجاج : ج 1 ص 539 ح 128 كلّها عن صالح بن عقبة عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 195 ح 177.
6- .كمال الدين : ص 296 ح 3 عن أبي الطفيل عامر بن واثلة ، بحار الأنوار : ج 8 ص 189 ح 161 .

ص: 617

211.الإرشاد عن عبد الملك بن هشام ومحمّد بن إسحاق وغيرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خطيب بهشتيان ، من ، محمّد پيامبر خدا ، هستم.212.المغازي :امام على عليه السلام :هر چيزى را چكادى است و چكاد بهشت ، پرديس است و آن ، از آنِ محمّد و خاندان محمّد است . درودهاى خدا بر او و بر ايشان باد !213.المغازي :امام على عليه السلام :اين امّت را دوازده راهبر از نسل پيامبرشان است و آنان از نژاد من اند . و منزل پيامبرِ ما در بهشت ، در بهترين و برترين جاى آن ، يعنى بهشت عَدْن ، است و همراهان او در آن منزل نيز همين دوازده امام از نسل او هستند ، به علاوه مادرشان و مادربزرگشان و مادر مادرشان و فرزندانشان . هيچ كس ديگر در آن منزل با ايشان همراه نيست .214.الإرشاد :امام صادق عليه السلام _ در داستان آن مرد يهودى كه از امير مؤمنان عليه السلام سؤالاتى كرد _ :يهودى گفت : پيامبرِ شما در كجاى بهشت ، ساكن مى شود؟

فرمود : «در بالاترين درجه و ارجمندترين مكان آن ، در بهشت هاى عَدن» .

يهودى گفت : به خدا سوگند كه درست گفتى! اين مطلب با خطّ هارون و املاى موسى عليه السلام آمده است .215.المصنّف عن جابر بن عبد اللّه :امام على عليه السلام _ در پاسخش به آن مرد يهودى كه در باره منزل پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد كه :در كجاى بهشت است؟ _ : منزل محمّد در بهشت ، در بهشتِ عدن است ، كه وسط ( / بهترين جاى) بهشت ها و نزديك ترينِ آنها به عرش خداى رحمان عز و جلاست ... و كسانى كه با او در بهشتْ ساكن اند ، همين امامان دوازده گانه اند. .

ص: 618

216.مسند ابن حنبل عن أبي رافع مولى رسول اللّه صلى الل ( _ في مَعرَكَةِ خَيبَرَ _ ) عنه عليه السلام_ فِي خُطبَةٍ لَهُ _: يا أَيُّها النَّاسُ! إِنَّ فِي الجَنَّةِ لُؤلُؤَتَينِ : إِحداهُما بَيضاءُ وَالأُخرى صَفراءُ ، أمّا الصَّفراءُ فَإِنَّها إِلى بُطنانِ العَرشِ وَالمَقامُ المَحمُودُ مِن اللُّؤلُؤَةِ البَيضاءِ سَبعُونَ أَلفَ غُرفَةٍ ، كُلُّ بَيتٍ مِنها ثَلاثَةُ أَميالٍ ، وَغُرَفُها وَأَبوابُها وَأَسِرَّتُها وَكَأَنَّها مِن عِرقٍ واحِدٍ ، وَاسمُها الوَسِيلَةُ ، هِيَ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وَأَهلِ بَيتِهِ . (1)217.الأمالي للصدوق عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص :عنه عليه السلام_ فِي خُطبَةِ الوَسِيلَةِ _: أَيُّها النّاسُ ، إِنَّ اللّهَ تَعالى وَعَدَ نَبِيَّهُ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله الوَسِيلَةَ ، وَوُعدُهُ الحَقُّ وَلَن يُخلِفَ اللّهُ وَعدَهُ . أَلا وَإِنَّ الوَسِيلَةَ عَلى دَرَجِ الجَنَّةِ ، وَذِروَةِ ذَوائِبِ الزُّلفَةِ ، وَنِهايَةِ غايَةِ الأُمنِيَّةِ ... قَد أَنافَت عَلى كُلِّ الجِنانِ ، وَرَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَئِذٍ قاعِدٌ عَلَيها، مُرتَدٍ بِرَيطَتَينِ (2) : رَيطَةٍ مِن رحمَةِ اللّهِ ، وَرَيطَةٍ مِن نُورِ اللّهِ ، عَلَيهِ تاجُ النُّبُوَّةِ وَإِكلِيلُ (3) الرِّسالَةِ ، قَد أَشرَقَ بِنُورِهِ المَوقِفُ ، وَأَنا يَومَئِذٍ عَلَى الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ ، وَهِي دُونَ دَرَجَتِهِ. (4)218.الإرشاد عن أبي عبد اللّه الجدلي :عنه عليه السلام :كانَ لِي عَشرٌ مِن رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يُعطَهُنَّ أَحَدٌ قَبلِي ، وَلا يُعطاهُنَّ أَحَدٌ بَعدِي ، قالَ لِي : يا عَلِيُ ، أَنتَ أَخِي فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَأَنتَ أَقرَبُ النّاسِ مِنِّي مَوقِفا يَومَ القِيامَةِ ، وَمَنزِلِي وَمَنزِلُكَ فِي الجَنَّةِ مُتَواجِهَينِ كَمَنزِلِ الأَخَوَينِ . . . . (5)219.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ عِندَ زِيارَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: اَللَّهمَّ فَاجعَل صَلَواتِكَ وَصَلَواتِ مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبِينَ ، وَعِبادِكَ الصّالِحِينَ وَأَنبِيائِكَ المُرسَلِينَ ، وَأَهلِ السَّماوَاتِ وَالأَرَضِينَ ، وَمَن سَبَّحَ لَكَ يا رَبَّ العالَمِينَ مِن الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ ، عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَأَمِينِكَ وَنَجِيبِكَ وَحَبِيبِكَ وَصَفِيِّكَ وَخاصَّتِكَ وَصَفوَتِكَ وَخِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ ، اَللَّهُمَّ أَعطِهِ الدَّرَجَةَ وَالوَسِيلَةَ مِنَ الجَنَّةِ ، وَابعَثهُ مَقاما مَحمُودا، يَغبِطُهُ بِهِ الأَوَّلُونَ وَالآخِرُونَ . (6) .


1- .تفسير ابن كثير : ج 3 ص 98 عن عليّ بن الحسين الأزدي مولى سالم بن ثوبان ، إحقاق الحقّ : ج 9 ص 522 وراجع : شرح الأخبار : ج 2 ص 482 ح 846 .
2- .الرِّيطَة : كُلّ ثوب رقيق ليّن (النهاية : ج 2 ص 289 «ريط»).
3- .الإكليل : شِبْه عِصابةٍ مُزَيّنة بالجوهر (النهاية : ج 4 ص 197 «كلل»).
4- .الكافي : ج 8 ص 24 ح 4 عن جابر بن يزيد عن الإمام الباقر عليه السلام .
5- .الخصال : ص 429 ح 7 ، الأمالي للطوسي : ص 137 ح 222 ، الأمالي للصدوق : ص 136 ح 135 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 541 ح 528 ، بشارة المصطفى : ص 128 كلّها عن زيد بن عليّ بن الحسين عن أبيه عن جدّه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 185 ح 148 وراجع : المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 154.
6- .الكافي : ج 4 ص 551 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 5 ح 8 نحوه وكلاهما عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 100 ص 161 ح 41 .

ص: 619

220.عنه عليه السلام ( _ في رِسالَتِهِ إلى سَهلِ بنِ حُنَيفٍ _ ) امام على عليه السلام _ در يكى از سخنرانى هايش _ :اى مردم! در بهشت ، دو مرواريد است : يكى از آنها سفيد است و ديگرى زرد . مرواريد زرد ، تا دل عرش ، كشيده شده است ، و آن جايگاه ستودنى (مَقام محمود) ، در مرواريد سفيد است كه هفتاد هزار غرفه دارد و هر خانه اى از آن ، سه ميل است و غرفه ها و درها و تخت هايش گويى از يك جنس اند . نام آن [ جايگاه ستودنى ] ، وسيله است و متعلّق به محمّد صلى الله عليه و آله و خاندان اوست .221.مشارق أنوار اليقين :امام على عليه السلام _ در خطبه وسيله _ :اى مردم ! خداى متعال به پيامبرش محمّد صلى الله عليه و آله ، وسيله را وعده داده است و وعده او راست است و خدا هرگز خلف وعده نمى كند . بدانيد كه وسيله ، بالاترين درجه بهشت و نوك كاكُل قرب به خدا و نقطه نهايى آرزوست ... و بالاتر از همه بهشت هاست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در آن روز ، در آن مى نشيند ، در حالى كه دو جامه نرم و نازك بر تن دارد : جامه اى از رحمت خدا و جامه اى از نور خدا . تاج پيامبرى و پيشانى بند جواهرنشان رسالت ، بر سر اوست و نورش محشر را روشن كرده است . در آن روز ، من نيز بر درجه بلندى هستم ؛ ولى از درجه او پايين تر است.222.تفسير الفخر الرازي :امام على عليه السلام :من ده چيز از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دارم كه پيش از من به هيچ كس داده نشده اند و پس از من نيز به هيچ كس داده نخواهند شد . به من فرمود : «اى على! تو در دنيا و آخرت ، برادر من هستى . تو در روز قيامت ، نزديك ترين جايگاه را به من دارى و منزل من و منزل تو در بهشت ، رو به روى هم است . همانند منزل دو برادر ... » .223.الإرشاد :امام صادق عليه السلام _ در دعا به هنگام زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله _ :بار خدايا! درودهايت را و درودهاى فرشتگان مقرّبت و بندگان شايسته ات و پيامبران مُرسَلت و اهل آسمان ها و زمين را و درودهاى همه كسانى را كه تو را _ اى پروردگار جهانيان _ تسبيح گفته اند ، از اوّلين و آخرين مخلوقات ، بر محمّد ، بنده ات و فرستاده ات و پيامبرت و امينت و گزيده ات و محبوبت و دوست خالصت و بنده ويژه ات و منتخبت و برگزيده ات از ميان آفريدگانت ، قرار ده . بار خدايا! درجه و وسيله بهشت را به او عطا فرما و او را به چنان مقام پسنديده اى برسان كه اوّلين و آخرين (همه جهانيان) بر او غبطه خورند . .

ص: 620

224.تذكرة الخواصّ :عنه عليه السلام :كانَ فِيما وَعَظَ اللّهُ عز و جل بِهِ عِيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام : ... ثُمَّ إِنِّي أُوصِيكَ يَابنَ مَريَمَ البِكرِ البَتُولِ بِسَيِّدِ المُرسَلِينَ وَحَبِيبِي مِنهُم ، أَحمَدُ ، صاحِبُ الجَمَلِ الأَحمَرِ ، وَالوَجهِ الأَقمَرِ ... لَهُ الكَوثَرُ وَالمَقامُ الأَكبَرُ مِن جَنّاتِ عَدنٍ ، يَعِيشُ أَكرَمَ مَعاشٍ ، وَيُقبَضُ شَهِيدا ، لَهُ حَوضٌ أَبعَدُ مِن مَكَّةَ إِلى مَطلَعِ الشَّمسِ ، مِن رَحِيقٍ مَختُومٍ ، فِيهِ آنِيَةٌ مِثلُ نُجُومِ السَّماءِ ، ماؤُهُ عَذبٌ ، فِيهِ مِن كُلِّ شَرابٍ وَطَعمُ كُلِّ ثِمارٍ فِي الجَنَّةِ ، مَن شَرِبَ مِنهُ شَربةً لَم يَظمَأ بَعدَها أَبَدا . (1)راجع : ص 146 (الفصل الرابع : مواصفات الجنة / أنهار الجنّة) و ص 154 (أشجار الجنّة) و ص 190 (شراب أهل الجنّة) و ص 550 (الفصل الخامس عشر : نظام الجنة / أوّل من يدخل الجنّة) .

16 / 9أَقرَبُ النَّاسِ دَرَجَةً إِلى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آلهأ _ شِيعَةُ أَهلِ البَيتِ عليهم السلام229.تاريخ اليعقوبي :الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أَخَذَ بِيَدِ حَسَنٍ وَحُسَينٍ فَقالَ : مَن أَحَبَّنِي وَأَحَبَّ هذَينِ وَأَباهُما وَأُمَّهُما كانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَومَ القِيامَةِ . (2) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 610 _ ص 612 ح 842 عن أبي بصير ، الكافي : ج 8 ص 131 _ ص 139 ح 103 عن عليّ بن أسباط ، عنهم عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 14 ص 297 ح 14.
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 641 ح 3733 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 168 ح 576 ، فضائل الصحابة لابن حنبل : ج 2 ص 694 ح 1185 كلّها عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، كنز العمّال : ج 12 ص 97 ح 34161 ؛ العمدة : ص 274 ح 436 عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 43 ص 280 ح 48 .

ص: 621

16 / 9 نزديك ترين مردم به پيامبر صلى الله عليه و آله از نظر درجه
الف _ شيعيان اهل بيت عليهم السلام

230.تاريخ الإسلام عن الواقديّ :امام صادق عليه السلام :از اندرزهاى خداى عز و جل به عيسى بن مريم عليه السلام اين بود كه : « ... و نيز تو را _ اى پسر مريمِ باكره پارسا _ سفارش مى كنم در باره سَرور پيامبران و محبوبم از ميان آنان ، يعنى احمد ؛ همان صاحب آن اُشتر سرخ موى و چهره نورانى ... كه كوثر و بزرگ ترين جايگاه را در بهشت هاى عدن دارد و در كمال ارجمندى زندگى مى كند و شهيد از دنيا مى رود . حوضى دارد كه وسيع تر از مكّه تا طلوعگاه خورشيد است . آب آن ، از باده سر به مُهر است و در آن ، ظرف هايى بلورين همانند ستارگان آسمان است . آبش شيرين و گواراست و در آن ، از هر نوشيدنى و مزه هر ميوه بهشتى هست . هر كس جرعه اى از آن بنوشد ، تا ابد تشنه نمى گردد.ر . ك : ص 147 (فصل چهارم : ويژگى هاى بهشت / نهرهاى بهشت) و ص 155 (درختهاى بهشت) و ص 190 (نوشيدنى بهشتيان) و ص 551 (فصل پانزدهم : نظام بهشت / نخستين كسانى كه به بهشت ، وارد مى شوند) .

16 / 9نزديك ترين مردم به پيامبر صلى الله عليه و آله از نظر درجهالف _ شيعيان اهل بيت عليهم السلام235.مسند أبي يعلى عن أنس :امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دست حسن و حسين را گرفت و فرمود : «هر كس مرا و اين دو را و پدر و مادر اين دو را دوست داشته باشد ، روز قيامت با من در يك درجه خواهد بود» .

.

ص: 622

236.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَحَبَّ عَلِيّا وَأَطاعَهُ فِي دارِ الدُّنيا وَرَدَ عَلَيَّ حَوضِي غَدا، وَكانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي فِي الجَنَّةِ . وَمَن أَبغَضَ عَلِيّا فِي دارِ الدُّنيا وَعَصاهُ لَم أَرَهُ وَلَم يَرَنِي يَومَ القِيامَةِ ، وَاختُلِجَ (1) دُونِي، وَأُخِذَ بِهِ ذاتَ الشِّمالِ إِلَى النّارِ . (2)237.الإرشاد ( _ في ذِكرِ وقايِعِ ما بَعدَ غَزوَةِ حُنَينٍ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :فِي الجَنَّةِ ثَلاثُ دَرَجاتٍ ، وَفِي النّارِ ثَلاثُ دَرَكاتٍ : فَأَعلى دَرَجاتِ الجَنَّةِ لِمَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَنَصَرَنا بِلِسانِهِ وَيَدِهِ ، وَفِي الدَّرَجَةِ الثّانِيَةِ مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَنَصَرَنا بِلِسانِهِ ، وَفِي الدَّرَجَةِ الثّالِثَةِ مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ . وَفِي أَسفَلِ دَرْكٍ مِنَ النّارِ مَن أَبغَضَنا بِقَلبِهِ وَأَعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ وَيَدِهِ ، وَفِي الدَّرْكِ الثّانِيَةِ مِنَ النّارِ مَن أَبغَضَنا بِقَلبِهِ وَأَعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ ، وَفِي الدَّركِ الثّالِثَةِ مِنَ النّارِ مَن أَبغَضَنا بِقَلبِهِ . (3)238.الطبقات الكبرى عن البراء بن عازب وزيد بن أرقم :الإمام عليّ عليه السلام :مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ ، وَكانَ مَعَنا بِلِسانِهِ ، وَقاتَلَ عَدُوَّنا بِسَيفِهِ ، فَهُوَ مَعَنا فِي الجَنَّةِ فِي دَرَجَتِنا . (4)239.تاريخ الطبري عن ابن إسحاق ( _ في خُروجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله إلى غَ ) عنه عليه السلام :مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ ، وَأَعانَنا بِلِسانِهِ ، وَلَم يُقاتِل مَعَنا بِيَدِهِ ، فَهُو مَعَنا فِي الجَنَّةِ دُونَ دَرَجَتِنا . (5) .


1- .اخْتَلَجَهُ : جَذَبَهُ وانتَزَعَهُ (الصحاح : ج 1 ص 311 «خلج»).
2- .الأمالي للصدوق : ص 374 ح 471 ، بشارة المصطفى : ص 34 كلاهما عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 22 ح 15.
3- .المحاسن : ج 1 ص 251 ح 472 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 27 ص 93 ح 53 و راجع : شرح الأخبار : ج 3 ص 448 ح 1313.
4- .غرر الحكم : ح 8146 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 443 ح 7743 وفيه «وأعاننا» بدل «وكان معنا» .
5- .غرر الحكم : ح 8147 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 443 ح 7744 نحوه .

ص: 623

240.الإرشاد ( _ في غَزوَةِ تَبوكَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس على را در سراى دنيا دوست بدارد و از او اطاعت كند ، فردا در كنار حوضِ من بر من وارد مى شود و در بهشت ، هم درجه من است ، و هر كس على را در سراى دنيا دشمن بدارد و نافرمانى اش كند ، در روز قيامت ، نه من او را مى بينم و نه او مرا مى بيند . او از برابر من ربوده مى شود و او را از سمت چپ به دوزخ مى برند .241.الإرشاد ( _ في ذِكرِ وقايع ما بَعدَ غَزوَةِ حُنَينٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، سه درجه است و در دوزخ ، سه دَرَك . بالاترين درجه بهشت ، براى كسى است كه ما را قلبا دوست بدارد و با زبان و دستش يارى مان رساند . در درجه دوم ، كسى است كه قلبا ما را دوست بدارد و با زبانش يارى مان رساند و در درجه سوم ، كسى جاى دارد كه قلبا ما را دوست بدارد .

در پايين ترين دَرَك دوزخ نيز كسى جاى دارد كه قلبا ما را دشمن بدارد و با زبان و دستش بر ضدّ ما كمك كند . در دَرَك دوم دوزخ ، كسى است كه قلبا ما را دشمن بدارد و با زبانش بر ضدّ ما كمك كند و در دَرَك سوم دوزخ ، كسى است كه قلبا ما را دشمن بدارد.242.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كس قلبا ما را دوست بدارد و با زبانش با ما باشد و با شمشيرش با دشمن ما بجنگد ، در بهشت با ما هم درجه است.243.الطبقات الكبرى :امام على عليه السلام :هر كه قلبا ما را دوست بدارد و با زبانش يارى مان رساند ، امّا با دستش همراه ما نجنگد ، در بهشت با ماست ؛ امّا پايين تر از درجه ما . .

ص: 624

244.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الحسن عليه السلام :مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَنَصَرَنا بِيَدِهِ وَلِسانِهِ فَهُوَ مَعَنا فِي الغُرفَةِ الَّتِي نَحنُ فِيها ، وَمَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَنَصَرَنا بِلِسانِهِ فَهُو دُونَ ذَلِكَ بِدَرَجَةٍ ، وَمَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَكَفَّ بِيَدِهِ وَلِسانِهِ فَهُوَ فِي الجَنَّةِ . (1)245.مسند ابن حنبل عن أنس بن مالك :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يَحيا حَياتِي وَيَمُوتَ مِيتَتِي وَيَدخُلَ جَنَّةَ عَدنٍ الَّتِي غَرَسَها رَبِّي عز و جل بِيَدِهِ ، فَليَتَوَلَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ وَأَوصِياءَهُ ، فَهُمُ الأَولِياءُ وَالأَئِمَّةُ مِن بَعدِي ، أَعطاهُمُ اللّهُ عِلمِي وَفَهمِي ، وَهُم عِترَتِي مِن لَحمِي وَدَمِي ، إِلَى اللّهِ عز و جلأَشكُو مِن ظالِمِهِم مِن أُمَّتِي ، وَاللّهِ لَتَقتُلَنَّهُم أُمَّتِي! لا أَنالُهُم اللّهُ عز و جلشَفاعَتِي . (2)246.فضائل الصحابة عن أنس بن مالك :عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يَحيا حَياتِي وَيَمُوتَ مِيتَتي، وَيَدخُلَ الجَنَّةَ الَّتِي وَعَدَنِيها رَبِّي ، وَيَتَمَسَّكَ بِقَضِيبٍ غَرَسَهُ رَبِّي بِيَدِهِ ، فَليَتَوَلَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ وَأَوصِياءَهُ مِن بَعدِهِ ، فَإِنَّهُم لا يُدخِلُونَكُم فِي بابِ ضَلالٍ ، وَلا يُخرِجُونَكُم مِن بابِ هُدًى ، فَلا تُعَلِّمُوهُم فَإِنَّهُم أَعلَمُ مِنكُم . (3)247.خصائص أمير المؤمنين عن زيد بن يثيع عن الإمام عليّعنه صلى الله عليه و آله :مَن يُرِيدُ أَن يَحيا حَياتِي وَيَمُوتَ مَوتِي ، وَيَسكُنَ جَنَّةَ الخُلدِ الَّتِي وَعَدَنِي رَبِّي، فَليَتَوَلَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ، فَإِنَّهُ لَن يُخرِجَكُم مِن هُدًى وَلَن يُدخِلَكُم فِي ضَلالَةٍ . (4) .


1- .الأمالي للمفيد : ص 33 ح 8 عن أبي المقدام ، بحار الأنوار : ج 27 ص 101 ح 64 و راجع : الخصال : ص 629 ح 10 و تحف العقول : ص 119.
2- .الأمالي للشجري : ج 1 ص 136 عن ابن عبّاس ، الكافي : ج 1 ص 209 ح 5 عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بصائر الدرجات : ص 48 ح 1 عن سعد بن طريف عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بشارة المصطفى : ص 191 ؛ حلية الأولياء : ج 1 ص 86 كلاهما عن ابن عبّاس وكلّها نحوه.
3- .الكافي : ج 1 ص 209 ح 6 ، بصائر الدرجات : ص 49 ح 6 كلاهما عن جابر الجعفي عن الإمام الباقر عليه السلام ، الخصال: ص558 ح 31 عن عامر بن واثلة عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه، بحار الأنوار: ج23 ص138 ح 84 .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 139 ح 4642 عن زيد بن أرقم ، كنز العمّال : ج 11 ص 611 ح 32959 ؛ بشارة المصطفى : ص 53 عن زيد بن مطرف بزيادة «وذرّيّته» بعد «عليّ بن أبي طالب عليه السلام » ، بحار الأنوار : ج 27 ص 106 ح 76.

ص: 625

248.مسند ابن حنبل عن زيد بن يثيع عن أبي بكر :امام حسن عليه السلام :هر كه ما را قلبا دوست بدارد و با دست و زبانش يارى مان رساند ، [ در بهشت ] با ما در يك غرفه است و هر كه ما را قلبا دوست بدارد و [ تنها ] با زبانش يارى مان رساند ، يك درجه پايين تر از آن خواهد بود و هر كه ما را قلبا دوست بدارد و دست و زبانش را از ما دريغ بدارد ، در بهشت خواهد بود .249.المستدرك على الصحيحين عن جميع بن عمير الليثي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دوست دارد مانند من زندگى كند و مانند من بميرد و به بهشت عدن _ كه پروردگارم عز و جلبا دست خود ، درخت هاى آن را كاشته است _ وارد شود ، بايد ولايت على بن ابى طالب و جانشينان او را بپذيرد ؛ زيرا آنان ، اوليا و پيشوايانِ پس از من هستند و خداوند ، دانش و فهم مرا به ايشان عطا فرموده است ، و آنان ، خانواده من و از گوشت و خون من هستند و به خدا شكايت مى كنم از آن كسان امّتم كه بر ايشان ستم مى كنند . به خدا سوگند كه امّتم ، آنان را مى كشند! خدا شفاعتم را به آنها نرساند !250.الإرشاد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خوش دارد كه چون من زندگى كند و چون من بميرد و در بهشتى كه پروردگارم آن را به من وعده داده است ، وارد شود و به شاخه اى كه پروردگارم آن را با دستِ خود كاشته است ، چنگ زند ، بايد ولايت على بن ابى طالب و جانشينان او را بپذيرد ؛ چرا كه آنان هيچ گاه شما را به گم راهى نمى كشانند و از راه راست ، بيرون نمى برند . شما به ايشان ياد ندهيد ؛ چرا كه آنها از شما داناترند.251.تاريخ دمشق عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مى خواهد چون زندگى من زندگى كند و مانند مردن من بميرد و در بهشت جاويدانى كه پروردگارم به من وعده داده است ، سكنا گزيند ، ولايت على بن ابى طالب را بپذيرد ؛ چرا كه او هرگز شما را از راه به در نمى برد و هيچ گاه شما را در گم راهى نمى افكند. .

ص: 626

252.تاريخ الطبري عن أبي إسحاق عن البراء بن عازب :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَحَبَّ أَن يَحيا حَياتِي وَيَمُوتَ مَوتَتِي ، وَيَسكُنَ جَنَّةَ الخُلدِ الَّتِي وَعَدَنِي رَبِّي ، فَإِنَّ رَبِّي عز و جل غَرَسَ قَصَباتِها بِيَدِهِ ، فَليَتَوَلَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ ؛ فَإِنَّهُ لَن يُخرِجَكُم مِن هَديِي وَلَن يُدخِلَكُم فِي ضَلالَةٍ . (1)253.الطبقات الكبرى :عنه صلى الله عليه و آله :ما نَظَرَ اللّهُ عز و جل إِلى وَلِيٍ لَهُ يُجهِدُ نَفسَهُ بِالطَّاعَةِ لِاءِمامِهِ وَالنَّصِيحَةِ إِلّا كانَ مَعَنا فِي الرَّفِيقِ الأَعلى . (2)254.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍ عليه السلام _: يا عَلِيُ، مَن زارَنِي فِي حَياتِي أَو بَعدَ مَوتِي ، أَو زارَكَ فِي حَياتِكَ أَو بَعدَ مَوتِكَ ، أَو زارَ ابنَيكَ فِي حَياتِهِما أَو بَعدَ مَوتِهِما ، ضَمِنتُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ أَن أُخَلِّصَهُ مِن أَهوالِها وَشَدائِدِها حَتَّى أُصَيِّرَهُ مَعِي فِي دَرَجَتِي . (3)255.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَنظُرُونَ إِلى مَنازِلِ شِيعَتِنا كَما يَنظُرُ الإِنسانُ إِلَى الكَواكِبِ فِي السَّماءِ . (4)256.السيرة النبويّة عن أبي عمرو المدني :عنه عليه السلام :إِنَّ اللّهَ تَعالى اطَّلَعَ إِلَى الأَرضِ فَاختارَنا ، وَاختارَ لَنا شِيعَةً يَنصُرُونَنا ، وَيَفرَحُونَ لِفَرَحِنا ، وَيَحزَنُونَ لِحُزنِنا ، وَيَبذُلُونَ أَنفُسَهم وَأَموالَهُم فِينا ، فَأُولَئِكَ مِنّا وَإِلَينا ، وَهُم مَعَنا فِي الجِنانِ . (5) .


1- .المعجم الكبير : ج 5 ص 194 ح 5067 عن زيد بن أرقم ، كنز العمّال : ج 11 ص 611 ح 32960 نقلاً عن مطيّر والبارودي وابن شاهين وابن مندة وفيه «فليتولّ عليّا وذرّيّته ...» ؛ بشارة المصطفى : ص 188 ، المناقب للكوفي : ج 1 ص 426 ح 332 كلاهما عن زيد بن أرقم ، بصائر الدرجات : ص 51 ح 11 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله و ح 13 عن زياد بن مطرّف ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 291 عن الإمام الحسين عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 23 ص 137 ح 80 .
2- .الكافي : ج 1 ص 404 ح 3 عن بريد بن معاوية عن الإمام الباقر عليه السلام ، تهذيب الأحكام : ج 4 ص 97 ح 274 عن بريد بن معاوية عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، الغارات : ج 1 ص 130 عن عبد الرحمن بن سليمان عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 27 ص 72 ح 7.
3- .الكافي : ج 4 ص 579 ح 2 ، كامل الزيارات : ص 40 ح 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 578 ح 3164 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 123 ح 30 وراجع : عوالي اللآلي : ج 4 ص 83 ح 92.
4- .الخصال : ص 629 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 119 ، جامع الأخبار : ص 495 ح 1377 وليس فيه «في السماء» ، غرر الحكم : ح 3514 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 148 ح 78.
5- .غرر الحكم : ح 3554 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 152 ح 3340.

ص: 627

257.الإرشاد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دوست دارد چون من زندگى كند و چون من بميرد و در بهشت جاويدانى كه پروردگارم به من وعده داده و نهال هاى آن را با دست خودش نشانده است ، سكنا گزيند ، پيرو ولايت على بن ابى طالب باشد ؛ چرا كه او هرگز شما را از راه من ، بيرون نمى برد و هرگز شما را به گم راهى نمى كشاند .258.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل ، هر يك از دوستان خود را ببيند كه در اطاعت از امامش و يك دلى با او مى كوشد ، قطعا آن شخص در جايگاه برين[ بهشتى ]با ما خواهد بود.259.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به امام على عليه السلام _ :اى على! هر كه مرا در زندگى ام يا پس از مرگم زيارت كند ، يا تو را در زندگى ات يا پس از مرگت زيارت كند ، يا دو پسرت را در زمان حياتشان يا پس از مرگشان زيارت كند ، برايش ضمانت مى كنم كه در روز قيامت ، او را از هراس ها و سختى هاى آن ، نجات دهم و با خودم هم درجه اش گردانم.260.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اهل بهشت ، به جايگاه هاى شيعيان ما ، آن گونه مى نگرند كه انسان به ستارگان آسمان مى نگرد .261.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :خداوند متعال به زمين نگريست و ما را برگزيد ، و براى ما شيعيانى برگزيد كه ما را يارى مى رسانند و با شادى ما ، شاد مى شوند و با اندوه ما ، اندوهناك مى گردند و جان و مالشان را براى ما نثار مى كنند . آنان از ما هستند و به ما مراجعه مى كنند و در بهشت با مايند . .

ص: 628

ب _ كافِلُ اليَتِيمِ263.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن سهل بن سعد :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَنا وَكافِلُ اليَتِيمِ فِي الجَنَّةِ هَكَذا . وَأَشارَ بِالسَّبّابَةِ وَالوُسطى ، وَفَرَّجَ بَينَهُما شَيئا . (1)ج _ مَن لَهُ هذِهِ الخِصالُ265.الإرشاد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قَلَّ مالُهُ ، وَكَثُرَ عِيالُهُ ، وَحَسُنَت صَلاتُهُ ، وَلَم يَغتَبِ المُسلِمِينَ ؛ جاءَ يَومَ القِيامَةِ وَهُوَ مَعِي كَهاتَينِ . (2)266.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :اَلكبَائِرُ تِسعٌ : أَعظَمُهُنَّ إِشراكٌ بِاللّهِ ، وَقَتلُ نَفسِ مُؤمِنٍ ، وَأَكلُ الرِّبا ، وَأَكلُ مالِ اليَتِيمِ ، وَقَذفُ المُحصَنَةِ ، وَالفِرارُ مِن الزَّحفِ ، وَعُقُوقُ الوالِدَينِ ، وَالسِّحرُ ، وَاستِحلالُ البَيتِ الحَرامِ . مَن لَقِيَ اللّهَ وَهُوَ بَرِيءٌ مِنهُنَّ كانَ مَعِي فِي جَنَّةٍ مَصارِيعُها مِن ذَهَبٍ . (3)267.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصَّحيحين عن عبيد بن عمير ، عن أبيه :إِنَّ رَجُلاً سَأَلَهُ [أَي رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ]فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، ما الكَبائِرُ؟ فَقالَ : هِيَ تِسعٌ : اَلشِّركُ بِاللّهِ ، وَقَتلُ نَفسِ المُؤمِنِ بِغَيرِ حَقٍّ ، وَفِرارُ يَومِ الزَّحفِ ، وَأَكلُ مالِ اليَتِيمِ ، وَأَكلُ الرِّبا ، وَقَذفُ المُحصَنَةِ ، وَعُقُوقُ الوالِدَينِ المُسلِمَينِ ، وَاستِحلالُ البَيتِ الحَرامِ قِبلَتِكُم أَحياءً وَأَمواتا.

ثُمَّ قالَ : لا يَمُوتُ رَجُلٌ لَم يَعمَل هذِهِ الكَبائِرَ ، وَيُقِيمُ الصَّلاةَ وَيُؤتِي الزَّكاةَ إِلّا كانَ مَعَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فِي دارٍ أَبوابُها مَصارِيعُ مِن ذَهَبٍ . (4) .


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2032 ح 4998 ، سنن ابي داوود : ج 4 ص 338 ح 5150 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 321 ح 1918 كلاهما نحوه ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 430 ح 22883 ، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 207 ح 460 وليس فيه ذيله ، كنز العمّال : ج 3 ص 175 ح 6025 .
2- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 463 ح 986 ، المطالب العالية : ج 3 ص 167 ح 3155 ، تاريخ بغداد : ج 11 ص 259 الرقم 6017 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 3 ص 400 ح 7142.
3- .السنن الكبرى : ج 10 ص 314 ح 20752 عن عمير ؛ كنز الفوائد : ج 2 ص 11 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 170 ح 7.
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 288 ح 7666 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 573 ح 6723 ، المعجم الكبير : ج 17 ص 47 ح 101 نحوه.

ص: 629

ب _ سرپرست يتيم
ج _ دارنده اين ويژگى ها

ب _ سرپرست يتيم269.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى _ به نقل از سهل بن سعد _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «من و سرپرست يتيم ، در بهشت ، اين گونه هستيم» و انگشت نشانه و ميانه اش را نشان داد و آن دو را اندكى از هم باز نگه داشت.ج _ دارنده اين ويژگى ها271.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في حَجَّةِ الوَداعِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دارايى اش اندك و نانخورش بسيار و نمازش نيكو باشد و از مسلمانان ، غيبت نكند ، روز قيامت با من ، همانند اين دو [ انگشت در كنار هم ]است .272.تاريخ دمشق عن عمرو ذو مرّ وسعيد بن وهب وعن زيد بنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گناهان بزرگ ، نُه تايند : بزرگ ترينِ آنها شرك آوردن به خداست ، و كشتن انسان مؤمن ، و رباخوارى ، و خوردن مال يتيم ، و تهمت زدن به زنان پاك دامن ، و گريختن از ميدان جنگ ، و نافرمانى از پدر و مادر ، و جادوگرى ، و شكستن حرمت خانه خدا . هر كس خداوند را پاك از اين گناهان ، ديدار كند ، با من در بهشتى خواهد بود كه لنگه هاى درِ آن ، از طلاست.273.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين _ به نقل از عُبَيد بن عُمَير ، از پدرش _ :مردى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيد و گفت : اى پيامبر خدا ! گناهان بزرگ كدام اند؟

فرمود : «تعداد آنها نُه تاست : شرك به خدا ، به ناحق كشتن انسان مؤمن ، گريختن از ميدان جنگ ، خوردن مال يتيم ، رباخوارى ، تهمت زدن به زن پاك دامن ، نافرمانى از پدر و مادر مسلمان ، شكستن حرمت بيت الحرام كه قبله زنده و مرده شماست» .

سپس فرمود : «هر كس در حالى از دنيا برود كه اين گناهان بزرگ را مرتكب نشده باشد و نماز را به جا آورده و زكات را پرداخته باشد ، قطعا با پيامبر ، در سرايى خواهد بود كه درهاى آن ، لنگه هايش از طلاست» .

.

ص: 630

274.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن وَلِيَ شَيئا مِن أُمُورِ أُمَّتِي فَحَسُنَت سَرِيرَتُهُ لَهُم، رَزَقَهُ اللّهُ تَعالى الهَيبَةَ فِي قُلُوبِهِم، وَمَن بَسَطَ كَفَّهُ لَهُم بِالمَعرُوفِ رُزِقَ المَحَبَّةَ مِنهُم ، وَمَن كَفَّ يَدَهُ عَن أَموالِهِم وَقَى اللّهُ عز و جل مالَهُ ، وَمَن أَخَذَ لِلمَظلُومِ مِنَ الظّالِمِ كانَ مَعِي فِي الجَنَّةِ مُصاحِبا ، وَمَن كَثُرَ عَفوُهُ مُدَّ فِي عُمُرِهِ ، وَمَن عَمَّ عَدلُهُ نُصِرَ عَلى عَدُوِّهِ ، وَمَن خَرَجَ مِن ذُلِّ المَعصِيَةِ إِلى عِزِّ الطّاعَةِ ، آنَسَهُ اللّهُ عز و جل بِغَيرِ أَنِيسٍ ، وَأَعانَهُ بِغَيرِ مالٍ . (1)275.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام عليّ عليه السلام :جاءَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، ما أَستَطِيعُ فِراقَكَ وَإِنِّي لَأَدخُلُ مَنزِلِي فَأَذكُرُكَ فَأَترُكُ ضَيعَتِي ، وَأُقبِلُ حَتَّى أَنظُرَ إِلَيكَ حُبّا لَكَ ، فَذَكَرتُ إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وَأُدخِلتَ الجَنَّةَ فَرُفِعتَ فِي أَعلى عِلِّيِّينَ ، فَكَيفَ لِي بِكَ يا نَبِيَ اللّهِ؟!

فَنَزَلَت : «وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَ_ائِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّ__لِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَ_ائِكَ رَفِيقًا » (2) ، فَدَعا النَّبِيُ صلى الله عليه و آله الرَّجُلَ ، فَقَرَأَها عَلَيهِ وَبَشَّرَهُ بِذلِكَ . (3) .


1- .كنز الفوائد : ج 1 ص 135 ، أعلام الدين : ص 315 عن الإمام العسكري عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 359 ح 74.
2- .النساء : 69 .
3- .الأمالي للطوسي : ص 621 ح 1280 عن عبد اللّه بن حسن عن أبيه وخاله عليّ بن الحسين عن الإمام الحسن والإمام الحسين عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 188 ح 159 وراجع : المعجم الأوسط : ج 1 ص 153 ح 477.

ص: 631

276.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس عهده دار امرى از امور امّت من شود و باطنش نسبت به آنان نيكو باشد ، خداوند متعال ، هيبت او را در دل هايشان قرار مى دهد ، و هر كس دست نيكى به سوى آنان بگشايد ، محبّت آنان [ به او ] ، روزى اش مى شود ، و هر كس از تعدّى به اموال آنان ، دست نگه دارد ، خداوند عز و جل اموال او را نگه مى دارد ، و هر كس دادِ ستم ديده را از ستمگر بستاند ، در بهشت ، هم نشين من خواهد بود ، و كسى كه گذشتش زياد باشد ، عمرش دراز مى شود ، و هر كس دادگرى اش فراگير باشد ، بر دشمنش يارى داده شود ، و هر كس از خوارى گناه به عزّت طاعت در آيد ، خداوند عز و جل او را بى هيچ انيسى ، اُنس مى دهد و بى هيچ مالى كمك مى كند .277.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :مردى از انصار ، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! من تاب جدايى از شما را ندارم ، چنان كه وقتى به منزلم مى روم ، به ياد شما مى افتم و خانه ام را رها مى كنم و مى آيم تا شما را ببينم ؛ چون دوستتان دارم . با خود گفتم : آن گاه كه روز قيامت شود و مرا به بهشت برند و شما را به اعلى علّيّين بالا برند ، چگونه با شما باشم ، اى پيامبر خدا !

پس ، اين آيه نازل شد : «و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند ، با كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته ؛ يعنى پيامبران و صدّيقان و شهيدان و شايستگان ، و آنان ، چه نيكو همدمانى اند !» .

پيامبر صلى الله عليه و آله آن مرد را فرا خواند و اين آيه را برايش خواند و بِدان نويدش داد. .

ص: 632

278.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إِن كُنتُم تُرِيدُونَ أَن تَكُونُوا مَعَنا يَومَ القِيامَةِ ، لا يَلعَنُ بَعضٌ بَعضا، فَاتَّقُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا! فَإِنَّ اللّهَ يَقُولُ : «يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَ_مِهِمْ» (1)

. (2)279.المعجم الكبير عن ابن عبّاس :الأمالي للطوسي عن إبراهيم المخارقي :وَصَفتُ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام دِينِي ، فَقُلتُ : أَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريِكَ لَهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله رَسُولُ اللّهِ ، وَأَنَّ عَلِيّا إِمامُ عَدلٍ بَعدَهُ ، ثُمَّ الحَسَنُ وَالحُسَينُ ، ثُمَّ عَلِيُ بنُ الحُسَينِ ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍ ، ثُمَّ أَنتَ .

فَقالَ : رَحِمَكَ اللّهُ . ثُمَّ قالَ : اِتَّقُوا اللّهَ ، اِتَّقُوا اللّهَ، اِتَّقُوا اللّهَ! عَلَيكُم بِالوَرَعِ ، وَصِدقِ الحَدِيثِ ، وَأَداءِ الأَمانَةِ ، وَعِفَّةِ البَطنِ وَالفَرْجِ ، تَكُونُوا مَعَنا بِالرَّفِيقِ الأَعلى . (3)280.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام يَومَ غَديرِ خُمٍّ _ ) الإمام الرضا عليه السلام :مَن تَذَكَّرَ مُصابَنا، وَبَكى لِما ارتُكِبَ مِنّا ، كانَ مَعَنا فِي دَرَجَتِنا يَومَ القِيامَةِ . (4)281.تاريخ دمشق عن أبي ذرّ :عنه عليه السلام_ للرّيّان بن شبيب _: يَابنَ شَبِيبٍ! إِن سَرَّكَ أَن تَكُونَ مَعَنا فِي الدَّرَجاتِ العُلى مِنَ الجِنانِ ، فَاحزَن لِحُزنِنا وَافرَح لِفَرَحِنا ، وَعَلَيكَ بِوَلايَتِنا ؛ فَلَو أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَرا لَحَشَرَهُ اللّهُ عز و جل مَعَهُ يَومَ القِيامَةِ . (5) .


1- .الإسراء : 71.
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 305 ح 126 عن محمّد بن حمران ، بحار الأنوار : ج 8 ص 14 ح 18.
3- .الأمالي للطوسي : ص 222 ح 384 ، بشارة المصطفى : ص 109 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 3 ح 3.
4- .الأمالي للصدوق : ص 131 ح 119 عن عليّ بن فضّال عن أبيه ، بحار الأنوار : ج 44 ص 278 ح 1.
5- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 300 ح 58 ، الأمالي للصدوق : ص 193 ح 202 وفيه «تولّى» بدل «أحبّ» وكلاهما عن الريّان بن شبيب ، بحار الأنوار : ج 44 ص 286 ح 23.

ص: 633

22.وبهذا الإسناد ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيامام صادق عليه السلام :اگر مى خواهيد كه در روز رستاخيز با ما باشيد ، يكديگر را لعنت نكنيد و از خدا بترسيد و [او را ]اطاعت كنيد ؛ چرا كه خداوند مى فرمايد : «روزى كه هر مردمى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم» .23.أحمد ، عن عبدالعظيم ، عن محمّد بن الفضيل ، عن أبيالأمالى ، طوسى _ به نقل از ابراهيم مخارقى _ :دينم را براى امام صادق عليه السلام بيان داشتم و چنين گفتم : گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يكتا نيست و يگانه و بى انباز است ، و گواهى مى دهم كه محمّد صلى الله عليه و آله ، فرستاده خداست و على ، پيشواى عادلِ پس از اوست و سپس حسن و حسين ، و سپس على بن الحسين و سپس محمّد بن على و سپس شما [ پيشواى حقّيد ].

فرمود : «رحمت خدا بر تو باد !» و سپس فرمود : «از خدا بترسيد ، از خدا بترسيد ، از خدا بترسيد! پارسايى و راستگويى و امانتدارى و پاكى شكم و دامن را پيشه كنيد ، تا در جايگاه برين ، با ما باشيد» .24.أحمد ، عن عبدالعظيم ، عن هشام بن الحكم ، عن أبي عامام رضا عليه السلام :هر كس ياد مصيبت ما كند و براى آنچه بر سر ما آمده است ، بگريد ، روز قيامت با ما هم درجه خواهد بود .22.امام باقر عليه السلام فرمود :امام رضا عليه السلام _ به ريّان بن شبيب _ :اى پسر شبيب! اگر اين ، تو را خوش حال مى كند كه در درجات بالاى بهشت با ما باشى ، پس با اندوه ما ، اندوهگين شو و با شادى مان شاد شو و دست از ولايت ما بر مدار ؛ زيرا اگر مردى [حتّى ]سنگى را دوست داشته باشد ، خداوند در روز قيامت ، او را با آن سنگ ، محشور مى نمايد. .

ص: 634

16 / 10مَن لَهُ دَرَجَةٌ خاصَّةٌ فِي الجَنَّةِأ _ المُجاهِدُ25.عبدالعظيم حسنى گفت :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلجَنَّةُ مِئَةُ دَرَجَةٍ ، أَعَدَّها اللّهُ لِلمُجاهِدِينَ . (1)26.حدّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل قال :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ مِئَةَ دَرَجَةٍ ، أَعَدَّها اللّهُ لِلمُجاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللّهِ ، ما بَينَ الدَّرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . فَإِذا سَأَلتُمُ اللّهَ فَاسأَلُوهُ الفِردَوسَ ، فَإِنَّه أَوسَطُ الجَنَّةِ ، وَأَعلَى الجَنَّةِ _ أَراهُ _ فَوقَهُ عَرشُ الرَّحمنِ ، وَمِنهُ تَفَجَّرُ أَنهارُ الجَنَّةِ . (2)27.عن عبدالعظيم الحسني رضى الله عنه قال :المنتخب من مسند عبد بن حميد عن أبي سعيد الخدريّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مِئَةُ دَرَجَةٍ فِي الجَنَّةِ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ أَو أَبعَدَ . قُلتُ : بِأَبِي أَنتَ وَأُمِّي لِمَن؟ قالَ : لِلمُجاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللّهِ عز و جل . (3)26.عبدالعظيم حسنى گويد :صحيح مسلم عن أبي عبد الرحمن الحبلّى عن أبي سعيد الخدريّ:أَنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : يا أَبا سَعِيدٍ! مَن رَضِيَ بِاللّهِ رَبّا، وَبِالإِسلامِ دِينا ، وَبِمُحَمَّدٍ نَبِيّا، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ .

فَعَجِبَ لَها أَبُو سَعِيدٍ ، فَقالَ : أَعِدها عَلَيَ يا رَسُولَ اللّهِ!

فَفَعَلَ ، ثُمَّ قالَ : وَأُخرى يُرفَعُ بِها العَبدُ مِئَةَ دَرَجَةٍ فِي الجَنَّةِ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ .

قالَ : وَما هِيَ يا رَسُولَ اللّهِ؟

قالَ : اَلجِهادُ فِي سَبِيلِ اللّهِ ، اَلجِهادُ فِي سَبِيلِ اللّهِ . (4) .


1- .التاريخ الكبير : ج 1 ص 203 ح 632 ، تاريخ دمشق : ج 55 ص 66 ح 11611 كلاهما عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 4 ص 310 ح 10645 .
2- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1028 ح 2637 و ج 6 ص 2700 ح 6987 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 233 ح 8427 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 27 ح 17766 ، الزهد لابن المبارك : ص 537 ح 1536 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 288 ح 10535.
3- .المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 288 ح 922 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 242 ح 8482 عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 305 ح 1449 نقلاً عن مسند أبي الدرداء.
4- .صحيح مسلم : ج 3 ص 1501 ح 116 ، سنن النسائي : ج 6 ص 19 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 266 ح 18493 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 102 ح 2461 نحوه.

ص: 635

16 / 10 كسانى كه در بهشت ، درجه ويژه دارند
الف _ مجاهد

16 / 10كسانى كه در بهشت ، درجه ويژه دارندالف _ مجاهد29.حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، صد درجه دارد كه خداوند ، آنها را براى مجاهدان ، آماده كرده است.29.معاوية بن عمّار روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، صد درجه است كه خداوند ، آنها را براى مجاهدان در راه خدا ، آماده ساخته است ، و فاصله هر درجه با ديگرى ، به اندازه آسمان تا زمين است . پس هر گاه از خدا درخواست كرديد ، فردوس را از او بخواهيد ؛ چرا كه آن ، ميان بهشت و بالاترين نقطه بهشت است . [ تنها ] عرش خداى مهربان را بالاتر از آن مى بينم و نهرهاى بهشت از آن جا سرچشمه مى گيرند .30.وعنه قال :المنتخب من مسند عبد بن حميد _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «صد درجه در بهشت هست كه فاصله ميان هر دو درجه اى ، به اندازه فاصله ميان آسمان و زمين يا بيشتر است» .

گفتم : پدر و مادرم به فدايت ! اينها براى چه كسانى اند؟

فرمود : «براى مجاهدان در راه خدا».31.حدّثنا محمّد بن أحمد الشيباني رضى الله عنه قال :صحيح مسلم _ به نقل از ابو عبد الرحمان حُبُلّى _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى ابو سعيد! هر كه خدا را پروردگار خود و اسلام را دين خود و محمّد را پيامبر خود بگيرد ، بهشت بر او واجب مى گردد» .

ابو سعيد [ از اين سخن ] به شگفت آمد و گفت : آن را برايم تكرار كنيد ، اى پيامبر خدا!

پيامبر صلى الله عليه و آله آن را تكرار كرد و سپس فرمود : «و يك چيز ديگر ، كه به سبب آن ، بنده صد درجه در بهشت ، بالا برده مى شود ، كه فاصله ميان هر دو درجه ، به اندازه آسمان تا زمين است» .

ابو سعيد گفت : آن چيست ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «جهاد در راه خدا ! جهاد در راه خدا!»

.

ص: 636

32.أخبرنا محمّد بن محمّد قال :التاريخ الكبير عن عبد الرحمن بن غنم الأشعريِّ عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَقامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكاةَ ، وَماتَ لا يُشرِكُ بِاللّهِ شَيئا، فَإِنَّ حَقّا عَلَى اللّهِ عز و جليَغفِرُ لَهُ إِن هاجَرَ أَو ماتَ فِي مَولِدِهِ .

قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَلا نُبَشِّرُ بِها أَصحابَكَ؟

قالَ : دَعُوا النّاسَ فَليَعمَلُوا! فَإِنَّ فِي الجَنَّةِ مِئَةَ دَرَجَةٍ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، أَعَدَّها اللّهُ لِلمُجاهِدِينَ فِي سَبِيلِهِ . (1)ب _ الشَّهِيدُ31.عبدالعظيم حسنى گفت :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلشُّهَداءُ عَلى بارِقِ نَهرٍ بِبابِ الجَنَّةِ فِي قُبَّةٍ خَضرَاءَ ، يَخرُجُ عَلَيهِم رِزقُهُم مِن الجَنَّةِ بُكرةً وَعَشِيّا. (2)ج _ اَلمُتَحابُّونَ فِي اللّهِ33.محمّد بن علي بن الحسين قال :كتاب الإخوان عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ عَمُودا مِن ذَهَبٍ ، عَلَيهِ مَدائِنُ مِن زَبَرجَدٍ ، تُضِيءُ لِأَهلِ الجَنَّةِ كَما يُضِيءُ الكَوكَبُ الدُّرِّيُّ فِي جَوِّ السَّماءِ .

قُلنا : يا رَسُولَ اللّهِ لِمَن هذا ؟

قالَ : لِلمُتَحابِّينَ فِي اللّهِ عز و جل . (3) .


1- .التاريخ الكبير : ج 7 ص 12 ح 53 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 3 ص 15 ح 4340 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 209 ح 1200 ، تاريخ دمشق : ج 52 ص 135 كلّها عن أبي الدرداء نحوه .
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 571 ح 2390 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 84 ح 2403 ، صحيح ابن حبّان : ج 10 ص 515 ح 4658 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 333 ح 10825 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 4 ص 563 ح 19 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 4 ص 397 ح 11099.
3- .الإخوان لابن أبي الدنيا : ص 97 ح 11 ، كنز العمّال : ج 9 ص 16 ح 24708 نقلاً عن أبي الشيخ وكلاهما عن أبي هريرة ؛ الاختصاص : ص 365 .

ص: 637

ب _ شهيد
ج _ دوستى ورزان در راه خدا

33.عبداللّه بن محمّد بن جعفر از پدرش و او از جدش رواالتاريخ الكبير _ به نقل از عبد الرحمان بن غنم اشعرى _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس نماز بگزارد و زكات بپردازد و بدون شرك ورزى به خدا ، از دنيا برود ، بر خداى عز و جل است كه او را بيامرزد ، خواه هجرت كرده باشد يا در زادگاهش بميرد».

گفتند : اى پيامبر خدا ! آيا اين خبر خوش را به يارانتان بدهيم؟

فرمود : «بگذاريد مردم ، عمل كنند ؛ چرا كه در بهشت ، صد درجه است و ميان هر دو درجه ، به اندازه آسمان تا زمين ، فاصله است . خداوند ، اينها را براى مجاهدان در راهش ، آماده كرده است».ب _ شهيد35.محمّد بن الحسن الطوسي قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شهيدان ، در كرانه نهرى بر درِ بهشت ، در برج و بارويى سبزرنگ به سر مى برند و روزىِ آنان ، هر بام و شام ، از بهشت برايشان بيرون مى آيد.ج _ دوستى ورزان در راه خدا35.عبدالعظيم حسنى روايت مى كند كه امام جواد عليه السكتاب الإخوان _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، ستونى از طلاست و بر روى آن ، شهرهايى از زبرجد بنا شده است كه براى اهل بهشت ، چنان مى درخشند كه ستاره تابناك در وسط آسمان مى درخشد» .

گفتيم : اى پيامبر خدا ! اينها براى چه كسى است؟

فرمود : «براى آنان كه براى خدا ، يكديگر را دوست مى دارند» .

.

ص: 638

36.أخبرنا جماعة ، عن أبي المفضّل قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ غُرَفا يُرى ظَواهِرُها مِن بَواطِنِها ، وَبَواطِنُها مِن ظَواهِرِها ، أَعَدَّها اللّهُ لِلمُتَحابِّينَ فِيهِ ، وَالمُتَزاوِرِينَ فِيهِ ، وَالمُتَباذِلِينَ فِيهِ . (1)36.حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود :شعب الإيمان عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَعُمُدا مِن ياقوتٍ ، عَلَيها غُرَفٌ مِن زَبَرجَدٍ ، لَها أَبوابٌ مُفَتَّحَةٌ ، تُضِيءُ كَما يُضِيءُ الكَوكَبُ الدُّرِّيُّ .

قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، مَن يَسكُنُها؟

قالَ : اَلمُتَحابُّونَ فِي اللّهِ ، وَالمُتَجالِسُونَ فِي اللّهِ ، وَالمُتلاقُونَ فِي اللّهِ . (2)د _ أَصحابُ البَلايا وَالهُمُومِ وَالأَسقامِ282.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الدُّرُّ المنثور عن أنس :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَغُرَفا ، لَيسَ فِيها مَغالِيقُ مِن فَوقِها ، وَلا عِمادٌ مِن تَحتِها . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَكَيفَ يَدخُلُها أَهلُها؟ قالَ : يَدخُلُونَها أَشباهَ الطَّيرِ . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، لِمَن هِيَ؟ قالَ : لِأَهلِ الأَسقامِ وَالأَوجاعِ وَالبَلوى . (3)283.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ دَرَجةً لا يَنالُها إِلّا أَربابُ الهُمُومِ . (4) .


1- .المعجم الأوسط : ج 3 ص 193 ح 2903 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 205 كلاهما عن عبد اللّه بن بريدة عن أبيه .
2- .شعب الإيمان : ج 6 ص 487 ح 9002 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 619 ح 5026 ، المطالب العالية : ج 3 ص 11 ح 2736 وفيه «المتباذلون» بدل «المتلاقون» ، كنز العمّال : ج 9 ص 5 ح 24651 نقلاً عن الإخوان لابن أبي الدنيا ؛ مستدرك الوسائل : ج 12 ص 222 ح 13936 نقلاً عن الأربعين للسيّد محيي الدين ابن أخي ابن زهرة وليس فيه «والمتجالسون في اللّه ».
3- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 286 نقلاً عن زاهر بن طاهر الشحامي .
4- .الفردوس : ج 1 ص 219 ح 840 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 6 ص 482 ح 16639.

ص: 639

د _ غم ديدگان و گرفتاران و بيماران

284.سنن ابن ماجة عن عبد الرحمن بن أبي ليلى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، غرفه هايى است كه بيرون آنها از درونشان و درونشان از بيرونشان ديده مى شود . خداوند ، اين غرفه ها را براى كسانى كه براى او با يكديگر دوستى مى ورزند و كسانى كه با يكديگر ديد و بازديد مى كنند و كسانى كه به يكديگر بخشش مى نمايند ، آماده كرده است.285.مسند البزّار عن أبي ليلى :شعب الإيمان _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، ستون هايى از ياقوت است كه غرفه هايى از زبرجد بر روى آنها بنا شده است . اين غرفه ها درهايى گشوده دارند كه همچون ستاره درخشان مى تابند».

ياران گفتند : اى پيامبر خدا ! چه كسانى در اين غرفه ها سكونت مى كنند؟

فرمود : «كسانى كه براى خدا با هم دوستى مى كنند و كسانى كه براى خدا همنشينى مى كنند و كسانى كه براى خدا ديد و بازديد مى كنند».د _ غم ديدگان و گرفتاران و بيماران40.مجالس الصدوق:الدرّ المنثور _ به نقل از اَنَس _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، غرفه هايى است كه نه در بالاى آنها چفت و بستى ، قرار داده شده و نه در زيرشان ، ستونى است» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! چگونه صاحبانشان به آنها داخل مى شوند؟

فرمود : «مانند پرندگان ، داخل مى شوند» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! اين غرفه ها براى چه كسانى است؟

فرمود : «براى بيماران و دردمندان و گرفتاران».41.مجالس الصدوق:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درجه اى است كه جز گرفتاران ، كسى به آن دست نمى يابد.

.

ص: 640

42.لى:عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ المُؤمِنَ إِذا قارَفَ الذُّنُوبَ وَابتُلِيَ بِها ، ابتُلِيَ بِالفَقرِ ، فَإِن كانَ فِي ذَلِكَ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَإِلّا ابتُلِيَ بِالمَرَضِ ، فَإِن كانَ فِي ذَلِكَ كَفّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَإِلّا ابتُلِيَ بِالخَوفِ مِنَ السُّلطانِ يَطلُبُهُ ، فَإِن كانَ فِي ذَلِكَ كَفّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَإِلّا ضُيِّقَ عَلَيهِ عِندَ خُرُوجِ نَفسِهِ ، حَتّى يَلقاهُ وَما لَهُ مِن ذَنبٍ يَدَّعِيهِ عَلَيهِ ، فَيَأمُرُ بِهِ إِلَى الجَنَّةِ . (1)43.لى:عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَعالى : ما مِن عَبدٍ (للّهِِ) (2) أُرِيدُ أَن أُدخِلَهُ الجَنَّةَ إِلّا ابتَلَيتُهُ فِي جَسَدِهِ ، فَإِن كانَ ذَلِكَ كَفّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَإِلّا سَلَّطتُ عَلَيهِ سُلطانا، فَإِن كانَ ذَلِكَ كَفّارَةً لِذُنُوبِِه وَإِلّا ضَيَّقتُ عَلَيهِ فِي رِزقِهِ ، فَإِن كانَ ذَلِكَ كَفّارَةً لِذُنُوبِهِ وَإِلّا شَدَّدتُ عَلَيهِ عِندَ المَوتِ ، حَتّى يَأتِيَنِي وَلا ذَنبَ لَهُ ، ثُمَّ أُدخِلُهُ الجَنَّةَ . (3)44.لى:الإمام الباقر عليه السلام :دَخَلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلى خَدِيجَةَ حِينَ ماتَ القاسِمُ ابنُها وَهِيَ تَبكِي ، فَقالَ لَها : ما يُبكِيكِ ؟ فَقالَت : دَرَّت دُرَيرَةٌ فَبَكَيتُ ، فَقالَ : يا خَدِيجَةُ ، أَما تَرضَيْنَ إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أَن تَجِيئِي إِلى بابِ الجَنَّةِ وَهُو قائِمٌ ، فَيَأخُذَ بِيَدِكِ فَيُدخِلَكِ الجَنَّةَ وَيُنزِلَكِ أَفضَلَها ، وَذَلِكِ لِكُلِّ مُؤمِنٍ ، إِنَّ اللّهَ عز و جلأَحكَمُ وَأَكرَمُ أَن يَسلُبَ المُؤمِنَ ثَمَرَةَ فُؤادِهِ ، ثُمَّ يُعَذِّبَهُ بَعدَها أَبَدا . (4) .


1- .مشكاة الأنوار : ص 175 ح 452 ، جامع الأخبار : ص 314 ح 873 كلاهما عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 67 ص 237 ح 54 .
2- .هكذا في المصدر، ولعلّها تصحيف «لي»، أو كونها زائدة ؛ إذ لا توجد في المصادر الاُخرى .
3- .التمحيص : ص 38 ح 36 عن منصور بن معاوية عن الإمام الصادق عليه السلام ، الكافي : ج 2 ص 446 ح 10 عن معاوية بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيه من «وإلّا سلّطت على» إلى «كفّارة لذنوبه» في الموضع الثالث ، مشكاة الأنوار : ص 504 ح 1689 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأخبار : ص 311 ح 862 وليس فيهما من «وإلّا سلّطت عليه» إلى «كفّارة لذنوبه» في الموضع الثاني ، بحار الأنوار : ج 6 ص 172 ح 49.
4- .الكافي : ج 3 ص 218 ح 2 ، مشكاة الأنوار : ص 59 ح 73 نحوه وكلاهما عن جابر ، بحار الأنوار : ج 16 ص 15 ح 14.

ص: 641

40.امام هادى عليه السلام فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن ، هر گاه به گناهان دست يازد و بدانها دچار شود ، به فقر دچار مى گردد و اگر اين ، كفّاره گناهانش نشد ، به بيمارى دچار مى گردد و اگر اين هم كفّاره گناهانش نشد ، به ترس و تعقيب از جانب حكومت دچار مى گردد و اگر اين نيز كفّاره گناهانش نشد ، هنگام جان دادن ، بر او سخت گرفته خواهد شد تا در حالى خداى را ديدار كند كه گناهى نداشته باشد تا به خاطر آن ، بازخواست شود . آن گاه [ خدا ] دستور مى دهد كه او را به بهشت برند.41.امام هادى عليه السلام فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى متعال فرمود : «هيچ بنده خدايى (1) نيست كه بخواهم او را به بهشت ببرم ، مگر آن كه او را دچار رنج و گرفتارى جسمى مى كنم . اگر اين ، كفّاره گناهانش شد كه شد ، و گر نه حكمران را بر او مسلّط مى گردانم و اگر اين ، كفّاره گناهانش نشد ، در روزى اش بر او تنگ مى گيرم و اگر اين هم كفّاره گناهانش نشد ، هنگام مُردن بر او سخت مى گيرم تا آن كه بدون گناه ، نزد من آيد . سپس او را به بهشت مى برم» .42.حضرت هادى عليه السلام فرمود:امام باقر عليه السلام :چون قاسم پسر خديجه از دنيا رفت ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به نزد خديجه رفت و ديد او گريه مى كند . فرمود : «چرا گريه مى كنى؟» .

خديجه گفت : اشكم بى اختيار ، جارى شد و گريه ام گرفت .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى خديجه ! آيا حاضر نيستى كه چون روز قيامت شود ، به درِ بهشت بيايى و او آن جا ايستاده باشد و دستت را بگيرد و تو را به بهشت بَرَد و تو را در بهترين مكان آن جاى دهد ؟ اين ، براى هر مؤمنى هست . خداى عز و جل ، حكيم تر و كريم تر از آن است كه از مؤمن ، ميوه دلش را بگيرد و سپس با اين حال ، او را براى هميشه عذاب كند» . .


1- .. در مأخذ ، «للّه » آمده است ؛ امّا شايد تصحيف شده « لى ( براى من ) » و يا زائد باشد ؛ چرا كه در منابع ديگر ، وجود ندارد.

ص: 642

43.حضرت هادى عليه السلام فرمود:عنه عليه السلام :خَرَجَ مُوَسى عليه السلام فَمَرَّ بِرَجُلٍ مِن بَنِي إِسرائِيلَ ، فَذَهَبَ بِهِ حَتّى خَرَجَ إِلَى الطُّورِ ، فَقالَ لَهُ : اجلِس حَتّى أَجِيئَكَ ، وَخَطَّ عَلَيهِ خَطَّةً ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ إِلَى السَّماءِ ، فَقالَ : اِستَودَعتُكَ صاحِبِي وَأَنتَ خَيرُ مُستَودَعٍ . ثُمَّ مَضى ، فَناجاهُ اللّهُ بِما أَحَبَّ أَن يُناجِيَهُ ، ثُمَّ انصَرَفَ نَحوَ صاحِبِهِ ، فَإِذا أَسَدٌ قَد وَثَبَ عَلَيهِ فَشَقَّ بَطنَهُ ، وَفَرَثَ لَحمَهُ ، وَشَرِبَ دَمَهُ ... .

فَرَفَعَ مُوسى رَأسَهُ فَقالَ : يا رَبِّ ، اِستَودَعتُكَهُ وَأَنتَ خَيرُ مُستَودَعٍ، فَسَلَّطتَ عَلَيهِ شَرَّ كِلابِكَ فَشَقَّ بَطنَهُ ، وَفَرَثَ لَحمَهُ ، وَشَرِبَ دَمَهُ!!

فَقِيلَ : يا مُوسى، إِنَّ صاحِبَكَ كانَت لَهُ مَنزِلَةٌ فِي الجَنَّةِ ، لَم يَكُن يَبلُغُها إِلّا بِما صَنَعتُ بِهِ . يا مُوسى اُنظُر _ وَكَشَفَ لَهُ الغِطاءَ _ فَنَظَرَ مُوسى ، فَإِذا بِمَنزِلٍ شَرِيفٍ ، فَقالَ : رَبِّ رَضِيتُ . (1)44.حضرت هادى عليه السلام فرمود:الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ فِي الجَنَّةِ مَنزِلَةً ، لا يَبلُغُها عَبدٌ إِلّا بِالاِبتِلاءِ فِي جَسَدِهِ . (2)45.لى:عنه عليه السلام :إِنَّ وَلِيَّنا لَيَرتَكِبُ ذُنُوبا يَستَحِقُّ (بِها) مِنَ اللّهِ العَذَابَ ، فَيَبتَلِيهِ اللّهُ فِي بَدَنِهِ بِالسَّقَمِ حَتّى يُمَحِّصَ عَنهُ الذُّنُوبَ ، فَإِن عافاهُ فِي بَدَنِهِ ابتَلاهُ فِي مالِهِ ، فَإِن عافاهُ فِي مالِهِ اِبتَلاهُ فِي وُلدِهِ ، فَإِن عافاهُ فِي وُلدِهِ ابتَلاهُ فِي أَهلِهِ ، فَإِن عافاهُ فِي أَهلِهِ ابتَلاهُ بِجارِ سَوءٍ يُؤذِيهِ ، فَإِن عافاهُ مِن بَوائِقِ (3) الدُّهُورِ شَدَّدَ عَلَيهِ خُرُوجَ نَفسِهِ ، حَتّى يَلقَى اللّهَ حِينَ يَلقاهُ وَهُو عَنهُ راضٍ قَد أَوجَبَ لَهُ الجَنَّةَ . (4)46.لى:الخرائج والجرائح عن شعيب :دَخَلتُ عَلَيهِ [أَي عَلَى الصّادِقِ عليه السلام ] فَقالَ لِي : مَن كانَ زَمِيلُكَ؟ قُلتُ : الخَيِّرُ الفاضِلُ أَبُو مُوسَى النَّبّالُ . قالَ : اِستَوصِ بِهِ خَيرا، فَإِنَّ لَهُ عَلَيكَ حُقُوقا كَثِيرَةً : فَأَمّا أَوَّلُهُنَّ فَما أَنتَ عَلَيهِ مِن دِينِ اللّهِ ، وَحَقِّ الصُّحبَةِ . قُلتُ : لَو استَطَعتُ ما مَشى عَلَى الأَرضِ . قالَ : اِستَوصِ بِهِ خَيرا. قُلتُ : دُونَ هذا أَكتَفِي بِهِ مِنكَ .

قالَ : فَخَرَجنا حَتّى نَزَلنا مَنزِلاً فِي الطَّرِيقِ يُقالُ لَهُ : «ونقر» فَنَزَلناهُ ، وَأَمَرتُ الغِلمانَ أَن تُلقِيَ لِلإِبِلِ العَلَفَ ، وتَصنَع طَعاما، فَفَعَلُوا . وَنَظَرتُ إِلى أَبِي مُوسى وَمَعَهُ كُوزٌ مِن ماءٍ ، وَأَخَذَ طَرِيقَهُ لِلوُضُوءِ وَأَنا أَنظُرُ إِلَيهِ ، حَتّى هَبَطَ فِي وَهدَةٍ مِنَ الأَرضِ .

وأَدرَكَ الطَّعامُ ، فَقَالَ لِي الغِلمانُ : قَد أَدرَكَ الطَّعامُ ، تَتَغَدَّونَ؟ قُلتُ لَهُم : اُطلُبوا أَبا مُوسى ، فَإِنَّهُ أَخَذَ فِي هذَا الوَجهِ يَتَوَضَّأُ . فَطَلَبَهُ الغِلمانُ ، فَلَم يُصِيبُوهُ . فَقُلتُ لَهُم : اُطلُبُوا أَبا مُوسى ، وَأَعطَيتُ اللّهَ عَهدا أَن لا أَبرَحَ مِن مَوضِعِي الَّذِي أَنا فِيهِ ثَلاثَةَ أَيّامٍ أَطلُبُهُ ، حَتّى أُبلِيَ إِلَى اللّهِ عُذرا. فَاكتَرَيتُ الأَعرابَ فِي طَلَبِهِ ، وَجَعَلتُ لِمَن جاءَ بِهِ عَشَرَةَ آلافِ دِرهَمٍ _ وَهِيَ دِيَتُهُ _ فَانطَلَقَ الأَعرابُ فِي طَلَبِهِ ثَلاثَةَ أَيّامٍ ، فَلَمّا كانَ اليَومُ الرّابِعُ أَتانِيَ القَومُ آيِسُونَ مِنهُ ، فَقالُوا لِي : يا عَبدَ اللّهِ ، ما نَرى صاحِبَكَ إِلّا وَقَدِ اُختُطِفَ ، إِنَّ هذِهِ بِلادٌ مَحضُورَةٌ فُقِدَ فِيها غَيرُ واحِدٍ ، وَنَحنُ نَرى لَكَ أَن تَرتَحِلَ مِنها!

فَلَمّا قالُوا لِي هذِهِ المَقالَةَ ارتَحَلتُ ، حَتّى قَدِمنا الكُوفَةَ ، وَأَخبَرتُ أَهلَهُ بِقِصَّتِهِ .

وَخَرَجتُ مِن قابِلٍ ، حَتّى دَخَلتُ عَلى أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام . فَقالَ لِي : يا شُعَيبُ ، أَلَم آمُركَ أَن تَستَوصِيَ بِأَبِي مُوسَى النَّبّالِ خَيرا؟! قُلتُ : بَلى ، وَلكِن لَم أَذهَب حَيثُ ذَهَبَ .

فَقالَ : رَحِمَ اللّهُ أَبا مُوسى ، لَو رَأَيتَ مَنازِلَ أَبِي مُوسى فِي الجَنَّةِ لأَقَرَّ اللّهُ عَينَكَ . ثُمَّ قالَ : كانَت لِأَبِي مُوسى دَرَجَةٌ عِندَ اللّهِ ، لَم يَكُن يَنالُها إِلَا بِالَّذِي اُبتُلِيَ بِهِ . (5) .


1- .مشكاة الأنوار : ص 508 ح 1706 ، جامع الأخبار : ص 312 ح 867 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 237 ح 54 .
2- .الكافي : ج 2 ص 255 ح 14 عن فضيل بن عثمان ، جامع الأخبار : ص 312 ح 866 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 212 ح 16.
3- .بَوائِقُهُ : أي غوائله وشروره (النهاية : ج 1 ص 162 «بوق») .
4- .التمحيص : ص 39 ح 38 عن عمر صاحب السابري ، بحار الأنوار : ج 68 ص 200 ح 6 .
5- .الخرائج والجرائح : ج 2 ص 633 ح 34 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 105 ح 133.

ص: 643

47.حدّثنا علي بن أحمد رحمه الله قال :امام باقر عليه السلام :موسى عليه السلام بيرون رفت . در راه به مردى از بنى اسرائيل بر خورد و او را نيز با خود بُرد تا آن كه به جانب طور رفت . به آن مرد فرمود : «بنشين تا برگردم» و گرداگرد او خطّى كشيد . سپس سرش را به سوى آسمان بر داشت و گفت : «رفيقم را به تو سپردم و تو ، بهترين نگهدارى» و آن گاه رفت .

خداوند ، چندان كه خواست ، با موسى به نجوا پرداخت و پس از آن ، موسى به سوى رفيق خود باز گشت ؛ ولى ديد شيرى به او حمله برده و شكمش را دريده و گوشتش را خورده و خونش را آشاميده است ... .

موسى سر به آسمان بر داشت و گفت : «پروردگارا ! من او را به تو _ كه بهترين امانتدارى _ ، سپردم ؛ ولى تو بدترين درنده ات را بر او مسلّط ساختى و شكمش را دريد و گوشتش را خورد و خونش را آشاميد!» .

گفته شد : اى موسى! رفيق تو را در بهشت ، منزلتى بود كه جز با كارى كه با او كردم ، به آن منزلت دست نمى يافت . اى موسى! بنگر .

پرده براى موسى كنار رفت . موسى نگاه كرد و جايگاهى والا ديد . آن گاه گفت : «پروردگارا ! راضى شدم».45.حضرت هادى عليه السلام فرمود:امام صادق عليه السلام :در بهشت ، منزلتى است كه هيچ بنده اى به آن نمى رسد ، مگر با رنجورى در جسمش.46.حضرت هادى عليه السلام فرمودند:امام صادق عليه السلام :دوستدار ما ، مرتكب گناهانى مى شود كه به سبب آنها ، سزاوار عذاب خداوند مى گردد ؛ امّا خداوند ، او را به بيمارى در بدنش دچار مى سازد تا گناهانش را از او بزدايد و اگر بدنش را به سلامت داشت ، در دارايى اش براى او گرفتارى پيش مى آورد و اگر در دارايى اش او را بى گزند داشت ، در فرزندش براى او گرفتارى پيش مى آورد و اگر در فرزندش او را بى گزند داشت ، نسبت به همسرش براى او گرفتارى پيش مى آورد و اگر نسبت به همسرش او را بى گزند داشت ، به همسايه بد گرفتارش مى سازد تا به او آزار و اذيّت رساند و اگر او را از رنج و گزندهاى روزگار به سلامت داشت ، جان كندنش را بر او سخت مى گرداند تا وقتى خدا را ديدار مى كند ، خداوند از او راضى باشد و بهشت را بر او واجب كرده باشد.47.سهل بن سعد گويد :الخرائج و الجرائح _ به نقل از شعيب _ :بر امام صادق عليه السلام وارد شدم . به من فرمود : «همسفرت كيست؟» . گفتم : نيك مرد فاضل ، ابو موسى نَبّال . فرمود : «هواى او را داشته باش ؛ زيرا حقوق بسيارى بر تو دارد و نخستينِ آنها ، اين است كه همكيش توست و حقّ همراهى دارد» . گفتم : اگر توانستم ، نخواهم گذاشت حتّى پياده راه برود . (1)

ايشان دوباره فرمود : «هواى او را داشته باش» . من گفتم : همان يك بار سفارش ، برايم كافى بود. ما راهى شديم تا آن كه در راه ، در منزلگاهى به نام «ونقر» فرود آمديم . به غلامان ، دستور دادم كه براى اُشتران ، علوفه بريزند و غذايى آماده كنند و چنين كردند . ديدم ابو موسى ، كوزه اى آب با خود بر داشت و براى وضو گرفتن ، دور شد و من همچنان به او مى نگريستم تا آن كه به مكانى پست رفت. غذا آماده شد و غلامان به من گفتند : غذا آماده است . مى خوريد؟ گفتم : در پى ابو موسى برويد . او از آن سوى رفت تا وضو بگيرد .

غلامان در پى او رفتند ؛ امّا پيدايش نكردند . به آنها گفتم : ابو موسى را بيابيد .

آن گاه با خدا عهد بستم كه تا سه روز در آن جا بمانم و دنبال او بگردم تا نزد خداوند ، معذور باشم . پس براى جستجوى او ، باديه نشينان را اجير كردم و گفتم : هر كس او را بياورد ، ده هزار درهم _ كه ديه او بود _ پاداش دارد . باديه نشينان ، سه روز در جستجوى ابو موسى بودند .

روز چهارم ، در حالى كه از يافتن او نوميد شده بودند ، نزد من آمدند و به من گفتند : اى بنده خدا ! به نظر ما ، رفيقت ربوده شده است . اين جا سرزمين اجنّه و شياطين است و تا كنون چندين نفر ناپديد گشته اند . به نظر ما تو نيز بايد از اين مكان بروى!

چون اين سخن را گفتند ، من به راه افتادم تا به كوفه رسيدم و داستان او را به خانواده اش گفتم . سال بعد ، عازم سفر شدم و خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم . به من فرمود : «اى شعيب! مگر به تو نگفتم كه هواى ابو موسى نبّال را داشته باش؟!» .

گفتم : چرا ؛ امّا فكر نمى كردم اين بلا بر سرش بيايد.

فرمود : «خدا رحمت كند ابو موسى را ! اگر جايگاه ابو موسى را در بهشت مى ديدى ، قطعا شادمان مى شدى» و سپس فرمود : «ابو موسى نزد خدا درجه اى داشت كه جز با بلايى كه سرش آمد ، به آن ، نايل نمى شد» . .


1- .يعنى او را بر مركب خود يا حتّى بر دوش خود ، سوار خواهم كرد و نخواهم گذاشت كمترين رنجى در اين سفر به او برسد.

ص: 644

. .

ص: 645

. .

ص: 646

ه _ أَهلُ الوَرَعِ49.حدّثنا علي بن أحمد بن محمّد بن عمران الدقّاق ومحمالإمام الصّادق عليه السلام :فِيما ناجَى اللّهُ عز و جل بِهِ مُوسى عليه السلام : يا مُوسى، ما تَقَرَّبَ إِلَيَ المُتَقَرِّبُونَ بِمِثلِ الوَرَعِ عَن مَحارِمِي، فَإِنِّي أُبِيحُهُم جَنّاتِ عَدنٍ ، لا أُشرِكُ مَعَهم أَحَدا. (1)و _ مُعَلِّمُ القُرآنِ48.مفضل بن عمر گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ ، وَتَواضَعَ فِي العِلمِ ، وَعَلَّمَ عِبادَ اللّهِ وَهُوَ يُرِيدُ ما عِندَ اللّهِ ، لَم يَكُن فِي الجَنَّةِ أَحَدٌ أَعظَمَ ثَوابا مِنهُ وَلا أَعظَمَ مَنزِلَةً مِنهُ ، وَلَم يَكُن فِي الجَنَّةِ مَنزِلٌ وَلا دَرَجَةٌ رَفِيعَةٌ وَلا نَفِيسَةٌ إِلّا كانَ لَهُ فِيها أَوفَرُ النَّصِيبِ ، أَو أَشرَفُ المَنازِلِ . (2)ز _ قارِئُ القُرآنِ50.عبدالعظيم حسنى از حضرت رضا عليه السلام روايت كردهرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ عَدَدَ دَرَجِ الجَنَّةِ عَدَدُ آيِ القُرآنِ ، فَمَن دَخَلَ الجَنَّةَ مِمَّن قَرَأَ القُرآنَ لَم يَكُن فَوقَهُ أَحَدٌ. (3)51.ابن المتوكل عن السعدآبادي عن البرقي عن عبدالعظيمعنه صلى الله عليه و آله :عَدَدُ دَرَجِ الجَنَّةِ عَدَدُ آيِ القُرآنِ ، فَإِذا دَخَلَ صاحِبُ القُرآنِ الجَنَّةَ قِيلَ لَهُ : اِرقَأ وَاقرَأ (4) لِكُلِّ آيَةٍ دَرَجَةٌ ، فَلا تكُونُ فَوقَ حافِظِ القُرآنِ دَرَجَةٌ . (5)286.الغارات عن أبي إسحاق السبيعي :سنن الدّارمي عن بريدة :كُنتُ جالِسا عِندَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَسَمِعتُهُ يَقُولُ : ... إِنَّ القُرآنَ يَلقى صاحِبَهُ يَومَ القِيامَةِ حِينَ يَنشَقُّ عَنهُ القَبرُ كَالرَّجُلِ الشّاحِبِ ، فَيَقُولُ لَهُ : هَل تَعرِفُنِي؟ فَيَقُولُ : ما أَعرِفُكَ! فَيَقُولُ : أَنا صاحِبُكَ القُرآنُ ، الَّذِي أَظمَأتُكَ فِي الهَواجِرِ ، وَأَسهَرتُ لَيلَكَ ، وَإِنَّ كُلَّ تاجِرٍ مِن وَراءِ تِجارَتِهِ ، وَإِنَّكَ اليَومَ مِن وَراءِ كُلِّ تِجارَةٍ . فَيُعطَى المُلكَ بِيَمِينِهِ وَالخُلدَ بِشِمالِهِ ، وَيُوضَعُ عَلى رَأسِهِ تاجُ الوَقارِ ، وَيُكسى وَالِداهُ حُلَّتَينِ لا يَقُومُ لَهُما الدُّنيا . فَيَقُولانِ : بِمَ كُسِينا هذا؟ وَيُقالُ لَهُما : بِأَخذِ وَلَدِكُما القُرآنَ .

ثُمَّ يُقالُ لَهُ : اِقرَأ وَاصعَد فِي دَرَجِ الجَنَّةِ وَغُرَفِها ، فَهُوَ فِي صُعُودٍ ما دامَ يَقَرأُ ، هَذّا (6) كانَ أَو تَرتِيلاً. (7) .


1- .الكافي : ج 2 ص 80 ح 3 عن يونس عمّن ذكره ، مشكاة الأنوار : ص 95 ح 208 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 204 ح 8 .
2- .ثواب الأعمال : ص 346 ح 1 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 373 ح 30.
3- .كنز العمّال : ج 1 ص 512 ح 2272 نقلاً عن ابن مردويه و ح 2273 نقلاً عن البيهقي وكلاهما عن عائشة.
4- .لعلّ الصواب : «اقرأ وارقأ» كما في الدرّ المنثور .
5- .بحار الأنوار : ج 92 ص 22 ح 22 نقلاً عن الإمامة والتبصرة عن موسى بن إسماعيل عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 450 نقلاً عن ابن الضريس عن اُمّ الدرداء من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله نحوه .
6- .الهَذّ : الإسراع في القطع وفي القراءة (الصحاح : ج 2 ص 577 «هذذ»).
7- .سنن الدارمي : ج 2 ص 907 ح 3268 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 9 ح 23011 وفيه «أهل الدنيا» بدل «الدنيا» ، كنز العمّال : ج 1 ص 571 ح 2578.

ص: 647

ه _ پارسايان
و _ آموزگار قرآن
ز _ قارى قرآن

ه _ پارسايان288.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :از جمله نجواهاى خداوند عز و جل با موسى عليه السلام ، اين بود كه : «اى موسى! تقرّب جويان به من ، به چيزى چون پرهيز از حرام هايم ، به من نزديك نشده اند . من ، بهشت هاى ماندگار خود را بر آنان روا مى دارم و هيچ كس را شريكشان قرار نمى دهم».و _ آموزگار قرآن52.عبدالعظيم حسنى براى حضرت جواد عليه السلام نامه اىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس قرآن را بياموزد و در [ آموختن ] علم ، فروتنى كند و براى رسيدن به پاداش الهى ، به بندگان خدا بياموزد ، در بهشت ، هيچ كس ثوابش از او بيشتر و منزلتش از او والاتر نخواهد بود و هيچ منزلت و درجه بالا و پُر ارجى در بهشت نيست ، مگر اين كه او از آن ، بيشترين بهره يا ارجمندترين منزلت را دارد .ز _ قارى قرآن54.سليمان بن جعفر جعفرى گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شمار درجه هاى بهشت ، به شمار آيات قرآن است . پس هر قارىِ قرآن كه وارد بهشت شود ، هيچ كس بالاتر از او نخواهد بود .55.حدّثني أبي رحمه الله ، عن سعد بن عبداللّه وعبداللپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شمار درجه هاى بهشت ، به شمار آيه هاى قرآن است . پس هر گاه هم نشين قرآن به بهشت وارد شود ، به او گفته مى شود : «بخوان و به ازاى هر آيه ، يك درجه بالا برو» و بالاتر از حافظ قرآن ، درجه اى نيست .56.عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد بن خالد ، عن عسنن الدارمى _ به نقل از بُرَيده _ :نزد پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بودم كه شنيدم فرمود : « ... در روز قيامت ، هنگامى كه قارى قرآن ، همچون انسان رنگ پريده اى ، از قبر بيرون مى آيد ، قرآن نزد او مى رود و به او مى گويد : آيا مرا مى شناسى؟

او مى گويد : تو را نمى شناسم !

قرآن مى گويد : من دوست تو ، قرآن ، هستم ؛ همان كه باعث شدم در روزهاى داغ ، تشنگى بكشى و شب ها را به عبادت بگذرانى . هر تاجرى به دنبال [ سود ]تجارت خويش است و تو امروز ، جلودار هر تجارتى هستى [ و بيشترين سود را مى برى ] .

آن گاه ، پادشاهى را به دست راست او و جاودانگى را به دست چپش مى دهند و تاج وقار بر سرش مى نهند و بر پدر و مادرش نيز دو جامه[ ى بهشتى ]مى پوشانند كه دنيا با آن ، برابرى نمى كند . آن دو مى گويند : به چه سبب ، اين دو جامه بر ما پوشانيده شد؟

گفته مى شود : به سبب پيروى فرزندتان از قرآن.

سپس به او گفته مى شود : بخوان و از درجات و غرفه هاى بهشت ، بالا برو .

او تا زمانى كه بخواند ، پيوسته بالا مى رود ، خواه تند تند بخواند يا [ آهسته و ]با ترتيل» .

.

ص: 648

ح _ أَصحابُ هذِهِ الخِصالِ56.عبدالعظيم حسنى گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ دَرَجَةً ، لا يَنالُها إِلّا إِمامٌ عادِلٌ ، أَو ذُو رَحِمٍ وَصُولٌ ، أَو ذُو عِيالٍ صَبُورٌ . (1)57.حدّثنا محمّد بن موسى المتوكّل رحمه الله قال :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ دَرَجَةً لا يَبلُغُها إِلّا ثَلاثَةٌ : إِمامٌ عادِلٌ ، أَو ذُو رَحِمٍ وَصُولٌ ، أَو ذُو عِيالٍ صَبُورٌ ؛ لا يَمُنُّ عَلى أَهلِهِ بِما يُنفِقُ عَلَيهِم . (2)58.وبهذا الإسناد ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيعنه صلى الله عليه و آله :مَن تَرَكَ الكَذِبَ وَهُوَ باطِلٌ بُنِيَ لَهُ قَصرٌ فِي رَبَضِ (3) الجَنَّةِ ، وَمَن تَرَكَ المِراءَ وَهُوَ مُحِقٌّ بُنِيَ لَهُ فِي وَسَطِها ، وَمَن حَسُنَ خُلُقُهُ بُنِيَ لَهُ فِي أَعلاها . (4) .


1- .الخصال : ص 93 ح 39 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 90 ح 9.
2- .الفردوس : ج 1 ص 219 ح 842 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 834 ح 43314.
3- .رَبَض الجَنّة : ما حولها خارجا عنها تشبيها بالأبنية التي تكون حول المدن وتحت القِلاع (النهاية : ج 2 ص 185 «ربض»).
4- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 19 ح 51 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 358 ح 1993 وليس فيه «قصر» وكلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 642 ح 8300 .

ص: 649

ح _ صاحبان اين صفات

ح _ صاحبان اين صفات57.عمر بن يزيد گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درجه اى است كه به آن دست نمى يابد ، مگر پيشواى دادگر يا خويشاوندى كه صله رحم به جا آورد ، و يا عيالوار شكيبا .58.ذريح گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درجه اى است كه به آن دست نمى يابد ، مگر سه كس : پيشواى دادگر ، يا خويشاوندى كه صله رحم به جا آورد ، يا عيالوار شكيبا كه براى آنچه خرج خانواده اش مى كند ، بر آنان منّت نگذارد.59.يعقوب بن شعيب گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دروغ باطل را ترك كند ، برايش قصرى در حومه ( / پايين ) بهشت بنا مى شود ، و هر كس مجادله را _ گرچه حق با او باشد _ ترك كند ، برايش قصرى در وسط بهشت بنا مى شود ، و هر كس اخلاقش نيكو باشد ، برايش قصرى در بالاى بهشت بنا مى شود.

.

ص: 650

60.ابن المتوكل عن السعدآبادي عن البرقي عن عبدالعظيمعنه صلى الله عليه و آله :مَن تَرَكَ المِراءَ وَهُوَ مُحِقٌّ بُنِيَ لَهُ بَيتٌ فِي أَعلَى الجَنَّةِ ، وَمَن تَرَكَ المِراءَ وَهُوَ مُبطِلٌ بُنِيَ لَهُ بَيتٌ فِي رَبَضِ الجَنَّةِ . (1)61.حدّثنا محمّد بن موسى ، عن علي بن الحسن السعدآباديعنه صلى الله عليه و آله :أَربَعَةٌ فِي حَدِيقَةٍ قُدسِيَّةٍ فِي الجَنَّةِ : اَلمُعتَصِمُ بِلا إِلهَ إِلّا اللّهُ لا يَشُكُّ فِيها، وَمَن إِذا عَمِلَ حَسَنَةٌ سَرَّتهُ وَحَمِدَ اللّهَ عَلَيها، وَمَن إِذا عَمِلَ سَيِّئَةً ساءَتهُ وَاستَغفَرَ اللّهَ مِنها، وَإِذا أَصابَتهُ مُصِيبَةٌ قالَ : إِنّا للّهِِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ . (2)62.عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد بن خالد ، عن اعنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن عَجِلَ لَهُنَّ (3) إِذا أَصبَحَ ، أَجرَى اللّهُ لَه نَهرا فِي الجَنَّةِ : مَن أَصبَحَ صائِما ، وَعادَ مَرِيضا، وَشَيَّعَ جِنازَةً ، وَتَصَدَّقَ عَلى مِسكِينٍ . (4)60.حضرت باقر به محمّد بن مسلم فرمود :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ ثَلاثَةَ نَفَرٍ مِنَ المُسلِمِينَ أَطعَمَهُ اللّهُ مِن ثَلاثِ جِنانٍ فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ : الفِردَوسِ ، وَجَنَّةِ عَدنٍ ، وَطُوبى (وَ) شَجَرَةٍ تَخرُجُ مِن جَنَّةِ عَدنٍ غَرَسَها رَبُّنا بِيَدِهِ (5) . (6)61.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد از پدرش و او از جدّشالإمام الصّادق عن آبائه عليهم السلامعن الإمامِ عليّ عليه السلام : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَمّا أُسرِيَ بِي إِلَى السَّماءِ دَخَلتُ الجَنَّةَ ، فَرَأَيتُ فِيها قَصرا مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ ، يُرى باطِنُهُ مِن ظاهِرِهِ لِضِيائِهِ وَنُورِهِ ، وَفِيهِ قُبَّتانِ مِن دُرٍّ وَزَبَرجَدٍ ، فَقُلتُ : يا جَبرَئِيلُ ، لِمَن هذَا القَصرُ؟ قالَ : هذا لِمَن أَطابَ الكَلامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَتَهَجَّدَ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ .

قالَ عَلِيٌ عليه السلام : فَقُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَفِي أُمَّتِكَ مَن يُطِيقَ هذا؟

قالَ : أَتَدرِي ما إِطابَةُ الكَلامِ؟ فَقُلتُ : اَللّهُ وَرَسُولُهُ أَعلَمُ . قالَ : مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» .

أَتَدرِي ما إِدامَةُ الصِّيامِ؟ قُلتُ : اَللّهُ وَرَسُولُهُ أَعلَمُ . قالَ : مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ وَلَم يُفطِر مِنهُ يَوما .

أَتَدرِي ما إِطعامُ الطَّعامِ؟ قُلتُ : اَللّهُ وَرَسُولُهُ أَعلَمُ . قالَ : مَن طَلَبَ لِعِيالِهِ ما يَكُفُّ بِهِ وُجُوهَهُم عَنِ النّاسِ .

أَتَدرِي ما التَّهَجُّدُ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ؟ قُلتُ : اَللّهُ وَرَسُولُهُ أَعلَمُ . قالَ : مَن لَم يَنَم حَتّى يُصَلِّيَ العِشاءَ الآخِرَةَ وَالنّاسُ مِنَ اليَهُودِ وَالنَّصارى وَغَيرِهِم مِنَ المُشرِكِينَ نِيامٌ بَينَهُما. (7) .


1- .منية المريد : ص 170 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 108 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 138 ح 51 ؛ إحياء علوم الدين : ج 3 ص 1753.
2- .شعب الإيمان : ج 5 ص 372 ح 6995 ، الدرّ المنثور : ج 2 ص 327 كلاهما عن أبي هريرة.
3- .جاء هنا في هامش المصدر هكذا : «في هامش النسخة : من عمل بهنّ _ ظ» .
4- .معدن الجواهر : ص 39 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 109.
5- .قال الفيض الكاشاني قدس سره : عدّ طوبى من الجنان لأنّ فيه من أنواع الثمار، «وشجرة» عطف على «ثلاث» ؛ يعني : أطعمه اللّه من ثلاث جنان ومن شجرة في إحداها غرسها اللّه بيده (الوافي : ج 5 ص 673).
6- .الكافي : ج 2 ص 200 ح 3 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 165 ح 1 عن عليّ بن أبي عليّ اللهبي عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن : ج 2 ص 152 ح 1408 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 371 ح 65 .
7- .الأمالي للطوسي : ص 458 ح 1024 عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تفسير القمّي : ج 1 ص 21 عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 190 ح 164.

ص: 651

62.عبدالعظيم حسنى مرفوعاً روايت مى كند كه امام عليهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مجادله را در حالى كه حق با اوست ، رها كند ، خانه اى در بالاى بهشت برايش بنا مى شود ، و هر كس مجادله را در حالى كه حق با او نيست ، رها كند ، خانه اى در حومه بهشت برايش بنا مى شود .63.الحسن بن علي العلوي ، عن سهل بن جمهور ، عن عبدالعپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار نفرند كه در باغى قدسى در بهشت ، جاى دارند : كسى كه به «لا إله إلّا اللّه » چنگ زند و در آن شك نكند ، كسى كه هر گاه كار نيكى كند ، شادمانش مى سازد و خدا را بر آن سپاس مى گويد ، كسى كه هر گاه كار بدى انجام دهد ، او را ناراحت مى كند و از آن آمرزش مى خواهد ، و كسى كه هر گاه مصيبتى به او رسد ، مى گويد : « ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى گرديم » .64.عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن أبي عبداللّه ، عن عبپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار كار است كه هر كس چون صبح كند در آنها بشتابد ، خداوند ، نهرى در بهشت برايش روان مى سازد : كسى كه صبح را با روزه آغاز نمايد ، و بيمارى را عيادت كند و جنازه اى را تشييع كند و به فقيرى صدقه دهد.65.وعنه قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه سه نفر مسلمان را غذا دهد، خداوند ، او را از سه بهشت در ملكوت آسمان ها غذا مى دهد : فردوس (پرديس) ، بهشت عَدْن ، و طوبا ؛ و نيز از درختى كه در بهشت عَدن مى رويد و پروردگارمان آن را با دست خود نشانده است . (1)63.عمرو بن جميع گويد :امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش ، از امام على عليه السلام _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «شبى كه به آسمان ( معراج ) برده شدم ، وارد بهشت گرديدم . در آن جا كاخى از ياقوت سرخ ديدم كه از فرط روشنايى و نورانيتش ، درون آن از بيرونش ديده مى شد و در آن ، دو سراپرده از دُر و زبرجد بود . گفتم : اى جبرئيل! اين كاخ براى كيست؟

گفت : اين براى كسى است كه سخن خوش بگويد و پيوسته روزه بدارد و اطعام كند و شب كه مردم خفته اند ، به عبادت بپردازد» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! در ميان امّتت كيست كه از عهده اين كارها بر آيد؟

فرمود : «آيا مى دانى سخن خوش چيست؟» .

گفتم : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «گفتنِ سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر . آيا مى دانى پيوسته روزه داشتن چيست؟» .

گفتم : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «كسى كه ماه رمضان را روزه بگيرد و [ حتّى ] يك روز از آن را نخورد . آيا مى دانى اطعام چيست؟» .

گفتم : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «كسى كه براى خانواده اش روزى كسب كند تا مانع رو انداختن آنان به مردم شود. آيا مى دانى عبادت در شب ، آن گاه كه مردم خفته اند ، چيست؟» .

گفتم : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «كسى كه نخوابد تا آن كه وقتى مردمان يعنى يهود و نصارا و مشركان مى خوابند ، او نماز خفتن را بخواند». .


1- .فيض كاشانى رحمه الله مى گويد : طوبا ، از جمله بهشت ها شمرده شده است ؛ چون در آن ، انواع ميوه هاست .

ص: 652

64.بعضى از اصحاب از حضرت صادق عليه السلام روايت كردهالإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ غُرَفا يُرى ظاهِرُها مِن باطِنِها وَباطِنُها مِن ظاهِرِها ، يَسكُنُها مِن أُمَّتِي مَن أَطابَ الكَلامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَأَفشَى السَّلامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَصَلَّى بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ .

فَقالَ عَلِيٌ عليه السلام : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَمَن يُطِيقُ هذا مِن أُمَّتِكَ؟!

فقال صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُ، أَوَما تَدرِي ما إِطابَةُ الكَلامِ؟ مَن قالَ إِذا أَصبَحَ وَأَمسى : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» عَشرَ مَرّاتٍ . وَإِطعامُ الطَّعامِ : نَفَقَةُ الرَّجُلِ عَلى عِيالِهِ . وَأَمّا إِدامَةُ الصِّيامِ : فَهُوَ أَن يَصُومَ الرَّجُلُ شَهرَ رَمَضَانَ وَثَلاثَةَ أَيّامٍ فِي كُلِّ شَهرٍ يُكتَبُ لَه صَومُ الدَّهرِ . وَأَمّا الصَّلاةُ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ : فَمَن صَلَّى المَغرِبَ وَصَلاةَ العِشاءِ الآخِرَةِ وَصَلاةَ الغَداةِ فِي المَسجِدِ فِي جَماعَةٍ فَكَأَنَّما أَحيا اللَّيلََ كُلَّهُ . وَإِفشاءُ السَّلامِ : أَلّا يَبخَلَ بِالسَّلامِ عَلى أَحَدٍ مِنَ المُسلِمِينَ . (1) .


1- .معاني الأخبار : ص 251 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 407 ح 525 كلاهما عن أبي بصير ، روضة الواعظين : ص 406 وليس فيهما مِن «وأمّا إدامة الصيام» إلى «صوم الدهر» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 119 ح 5 .

ص: 653

65.حضرت امام حسين از پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين عليهمامام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام، از امام على عليه السلام _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، غرفه هايى هستند كه بيرون آنها از درونشان و درون آنها از بيرونشان ديده مى شود . در اين غرفه ها آن كس از امّتم ساكن مى شود كه سخن خوش بگويد و اطعام كند و سلام را رواج دهد و پيوسته روزه بدارد و شب كه مردم خوابند ، نماز بخواند» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! در ميان امّتت كيست كه از عهده اين كارها بر آيد ؟

فرمود : «اى على! آيا مى دانى سخن خوش چيست؟ كسى كه هر صبح و عصر ، ده مرتبه بگويد : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله الّا اللّه و اللّه أكبر . اطعام كردن نيز خرجى دادن مرد به عائله اش است ، و پيوسته روزه داشتن ، اين است كه انسان ، ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگيرد كه برايش روزه مادام العمر نوشته مى شود ، و نماز خواندن در شب در حالى كه مردم خفته اند ، اين است كه كسى نماز مغرب و نماز عشا و نماز صبح را در مسجد با جماعت بخواند و در اين صورت ، چنان است كه سرتاسر شب را به عبادت گذرانده است ، و رواج دادن سلام ، اين است كه از سلام كردن بر هيچ مسلمانى بخل نورزد». .

ص: 654

66.حدّثنا علي بن عبداللّه الورّاق رضى الله عنه قال :الإمام الباقر عليه السلام :قالَ مُوسَى بنُ عِمرانَ : ... إِلهِي ، فَمَن يَنزِلُ دارَ القُدسِ عِندَكَ؟ قالَ : الَّذِينَ لا يَنظُرُ أَعيُنُهُم إِلَى الدُّنيا ، وَلا يُذِيعُونَ أَسرارَهُم فِي الدِّينِ ، وَلا يَأخُذُونَ عَلَى الحُكُومَةِ الرِّشا . اَلحَقُّ فِي قُلُوبِهِم ، وَالصِّدقُ عَلَى أَلسِنَتِهِم ، فَأُولئِكَ فِي سَترِي فِي الدُّنيا، وَفِي دارِ القُدسِ عِندِي فِي الآخِرَةِ . (1)66.عبدالعظيم حسنى از حضرت رضا و او از آباء گرامش ازالإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ للّهِِ عز و جل جَنَّةً لا يَدخُلُها إِلّا ثَلاثَةٌ : رَجُلٌ حَكَمَ عَلى نَفسِهِ بِالحَقِّ ، وَرَجُلٌ زارَ أَخاهُ المُؤمِنَ فِي اللّهِ ، وَرَجُلٌ آثَرَ أَخاهُ المُؤمِنَ فِي اللّهِ . (2)16 / 11ما رُوي في أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ دَرَجَةً (3)67.ابراهيم بن ابى محمود گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :وَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! إِنَّ أَسفَلَ أَهلِ الجَنَّةِ وَأَخَسَّهم نَصِيبا لَيُعطى مِثلَ الدُّنيا وَعَشرَةَ أَمثالِها . (4)290.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يُعطى كُلُّ مُؤمِنٍ يَومَ القِيامَةِ مِنَ الجَنَّةِ مِثلَ الدُّنيا سَبعَ مَرّاتٍ . (5)291.اُسد الغابة عن أبي رافع ( _ في هِجرَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _ ) مسند ابن حنبل عن ابن مسعود عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَكُونُ قَومٌ فِي النّارِ ما شاءَ اللّهُ أَن يَكُونُوا ، ثُمَّ يَرحَمُهُمُ اللّهُ فَيُخرِجُهُم مِنها، فَيَكُونُونَ فِي أَدنَى الجَنَّةِ ، فَيَغتَسِلُونَ فِي نَهرٍ يُقالُ لَه : الحَيَوانُ ، يُسَمِّيهِم أَهلُ الجَنَّةِ : الجَهَنَّمِيُّونَ ، لَو ضافَ (6) أَحَدُهُم أَهلَ الدُّنيا لَفَرَشَهُم وَأَطعَمَهُم وَسَقاهُم وَلَحَفَهُم. وَلا أَظُنُّهُ إِلّا قالَ : وَلَزَوَّجَهُم . (7) .


1- .الأمالي للمفيد : ص 85 ح 1 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 69 ص 278 ح 13.
2- .الكافي : ج 2 ص 178 ح 11 ، الخصال : ص 131 ح 136 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 198 كلّها عن محمّد بن قيس ، مشكاة الأنوار : ص 364 ح 1191 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 348 ح 11.
3- .جدير بالذكر أن أكثر روايات هذا الباب وردت في مصادر أهل السنّة وفي نظرنا ضعيفة سندا ومتنا وتستحقّ التأمّل .
4- .الفردوس : ج 4 ص 363 ح 7047 عن ابن عبّاس.
5- .عوالي اللآلي : ج 4 ص 101 ح 146.
6- .في المصدر : «ضاعف» ، والصواب ما أثبتناه كما في مسند أبي يعلى وكنز العمّال، وهو الذي يقتضيه السياق .
7- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 172 ح 4337 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 10 ح 4958 نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 514 ح 39448 وراجع : صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 460 ح 7433 والزهد للحسين بن سعيد : ص 96 ح 260 و بحار الأنوار : ج 8 ص 361 ح 33.

ص: 655

16 / 11 احاديثى در باره دون پايه ترين بهشتيان

292.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ يَومَ الأَحزابِ _ ) امام باقر عليه السلام :موسى بن عمران گفت : ... بار خدايا! چه كسى در دار القدس تو ، ساكن خواهد شد؟

فرمود : «كسانى كه به دنيا چشم ندوخته اند و اسرار دينى خود را فاش نمى سازند و در داورى ، رشوه نمى ستانند . حق در دل هايشان است و راستگويى بر زبان هايشان . اينان در دنيا ، در پناه من اند و در آخرت ، در دار القدس من» .293.شرح نهج البلاغة :امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل بهشتى دارد كه به آن ، جز سه كس وارد نمى شود : مردى كه به ضرر خود ، حق را بگويد ، مردى كه براى خدا به ديدار برادر مؤمن خود برود و مردى كه براى خدا برادر مؤمنش را بر خود ترجيح دهد.16 / 11احاديثى در باره دون پايه ترين بهشتيان (1)296.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، به پايين ترين فرد اهل بهشت و كم بهره ترينِ آنها ، به اندازه دنيا و ده برابر دنيا عطا مى شود.297.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت ، به هر مؤمنى ، از بهشت به اندازه هفت برابر دنيا داده مى شود.298.عنه عليه السلام :مسند ابن حنبل _ به نقل از ابن مسعود _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «گروهى ، تا هر مدّت كه خدا بخواهد ، در دوزخ مى مانند . سپس خدا بر ايشان رحم مى كند و از آن جا بيرونشان مى آورد و در پايين ترين جاى بهشت ، جاى مى گيرند و خود را در نهرى به نام زندگانى ، شستشو مى دهند . اهل بهشت ، به آنان دوزخيان مى گويند . هر يك از اين افراد اگر همه مردم دنيا را ميهمان كند ، مى تواند براى آنان فرش بگستراند و به آنان غذا بدهد و به آنان بنوشاند و براى آنها روانداز فراهم كند» و به گمانم فرمود : «و به آنان زن دهد».

.


1- .گفتنى است بسيارى از روايات اين باب در منابع اهل سنّت آمده اند و از نظر ما سند و متن آنها ضعيف و قابل تأمّل است .

ص: 656

299.تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن الحارث :سنن الدارمي عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلاً مَن يَتَمَنَّى عَلَى اللّهِ ، فَيُقالُ لَهُ : لَكَ ذَلِكَ وَمِثلُهُ مَعَهُ ، إِلّا أَنَّهُ يُلَقَّى (1) : سَل كَذا وَكَذا، فَيُقالُ لَهُ : ذَلِكَ لَكَ وَمِثلُهُ مَعَهُ .

قالَ أَبُو سَعِيدٍ الخُدرِيُ : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فَيُقالُ لَهُ : ذَلِكَ لَكَ وَعَشرَةُ أَمثالِهِ . (2)73.سليمان بن عبداللّه هاشمى گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً مَن يُنادِي الخادِمَ مِن خَدَمِهِ فَيُجِيبُهُ أَلفٌ ، كُلُّهُم : «لَبَّيكَ ، لَبَّيكَ» . (3)74.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسني ،سنن الترمذي عن عبد اللّه بن عمر عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَمَن يَنظُرُ إِلى جِنانِهِ وَأَزواجِهِ وَنَعِيمِهِ وَخَدَمِهِ وَسُرُرِه مَسِيرَةَ أَلفِ سَنَةٍ ، وَأَكرَمَهُم عَلَى اللّهِ مَن يَنظُرُ إِلى وَجهِهِ غُدوَةً وَعَشِيّةً. ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ » (4) . (5)75.حدّثنا محمّد بن علي ماجيلويه رضى الله عنه قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ الَّذِي لَهُ ثَمانُونَ أَلفَ خادِمٍ ، وَاثنَتانِ وَسَبعُونَ زَوجَةً ، وَتُنصَبُ لَهُ قُبَّةٌ مِن لُؤلُؤٍ وَزَبَرجَدٍ وَياقُوتٍ ، كَما بَينَ الجابِيَةِ (6) إِلى صَنعاءَ . (7) .


1- .وفي نسخة : «إلى أن يلقى» ، وفي بعض الاُصول : «إلّا أن يلقّن فيقول» ، والمعنى قريب ؛ أي يقال ويملى عليه ذلك ليقوله ويسأله (هامش المصدر).
2- .سنن الدارمي : ج 2 ص 792 ح 2725 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 463 ح 9822 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 74 ح 46 وفيهما «يُلقَّن» بدل «يُلقَّى» .
3- .تفسير القرطبي : ج 17 ص 69 ، الفردوس : ج 1 ص 217 ح 831 كلاهما عن عائشة.
4- .القيامة : 22 و 23.
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 688 ح 2553 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 276 ح 5686 ، كنز العمّال : ج 14 ص 493 ح 39397 وراجع : مسند ابن حنبل : ج 2 ص 227 ح 4623 والمستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 553 ح 3880 وحلية الأولياء : ج 5 ص 87 .
6- .الجابية : قرية من أعمال دمشق من ناحية الجولان (معجم البلدان : ج 2 ص 91).
7- .سنن الترمذي : ج 4 ص 695 ح 2562 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 151 ح 11723 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 414 ح 7401 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 138 ح 1400 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 476 ح 39327.

ص: 657

76.حدّثني أبي رحمه الله ، عن سعد بن عبداللّه وعبداللسنن الدارمى _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « [ حتّى ] دون پايه ترينِ بهشتيان ، هر چه از خدا آرزو كند ، به او گفته مى شود : آنچه خواستى و دو برابر آن ، از آنِ تو . حتّى به او القا مى شود كه : فلان و بهمان چيز را هم بخواه . و [پس از درخواستش] به او گفته مى شود : آن نيز و دو برابرش ، از آنِ تو» .

ابو سعيد خُدرى گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به او گفته مى شود : آن و ده برابر آن ، از آنِ تو» .74.ابو خالد كابلى گفت :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فروپايه ترينِ اهل بهشت ، كسى است كه وقتى يكى از خدمتكارانش را فرا مى خواند ، هزار نفر جوابش را مى دهند و همگى مى گويند : «بله قربان ! بله قربان !» .75.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد روايت كرده كه آن جنابسنن الترمذى _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « [ حتّى ]آن كه در بهشت ، كمترين منزلت را دارد ، به باغستان ها و همسران و نعمت ها و خدمتكاران و تخت هايش تا مسافت هزار سال راه مى نگرد ، و آن كه نزد خدا از همه گرامى تر است ، كسى است كه هر بام و شام به چهره او ( خداوند ) مى نگرد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيات را خواند : « در آن روز ، چهره هايى خرّم اند . به پروردگارشان مى نگرند » .77.حدّثنا أحمد بن محمّد الشيباني رضى الله عنه قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پست ترين فرد اهل بهشت ، هشتاد هزار خدمتكار و هفتاد و دو همسر دارد و برايش برج و بارو از مرواريد و زبرجد و ياقوت ، به اندازه از جابيه (1) تا صنعا برپا مى شود. .


1- .جابيه ، روستايى است از توابع دمشق در ناحيه جولان.

ص: 658

78.عن محمّد بن يعقوب عن الحسن بن علي العلوي ، عن سهلعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَرَجُلٌ لَهُ دارٌ مِن لُؤلُؤَةٍ واحِدَة ، مِنها غُرَفُها وَأَبوابُها . (1)79.وحدّثني أبي رحمه الله ، عن سعد بن عبداللّه ، عن أعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَسفَلَ أَهلِ الجَنَّةِ أَجمَعِينَ دَرَجَةً لَمَن يَقُومُ عَلى رَأسِهِ عَشرَةُ آلافِ خادِمٍ ، بِيَدِ كُلِّ واحِدٍ مِنهُم صَحفَتانِ (2) ، واحِدَةٌ مِن ذَهَبٍ وَالأُخرَى مِن فِضَّةٍ ، فِي كُلِّ واحِدَةٍ لَونٌ لَيسَ فِي الأُخرى مِثلُهُ ، يَأكُلُ مِن آخِرِها مِثلَ ما يَأكُلُ مِن أَوَّلِها ، يَجِدُ لِاخِرِها مِنَ الطَّيِّبِ وَاللَّذّةِ مِثلَ الَّذِي يَجِدُ لِأَوَّلِها، ثُمَّ يَكُونُ ذَلِكَ كَرِيحِ المِسكِ الأَذفَرِ ، لا يَبُولُونَ ، وَلا يَتَغَوَّطُونَ ، وَلا يَمتَخِطُونَ ، إِخوانا عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ . (3)80.حدّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل رضى الله عنه قالعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَمَن يُغدى عَلَيهِ وَيُراحُ بِعَشرَةِ آلافِ صَحفَةٍ ، فِي كُلِّ صَحفَةٍ (4) لَونٌ مِنَ الطَّعامِ لَهُ رائِحَةٌ وَطَعمٌ لَيسَ لِلآخَرِ .

وَإِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَيَمُرُّ بِهِ الطَّائِرُ فَيَشتَهِيهِ فَيَخِرُّ بَينَ يَدَيهِ إِمّا طَبِيخا وَإِمّا مَشوِيّا، ما خَطَرَ بِبالِهِ مِن الشَّهوَةِ .

وَإِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَيَكُونُ فِي جَنَّةٍ مِن جِنانِهِ بَينَ أَنواعِ الشَّجَرِ إِذ يَشتَهِي ثَمَرَةً مِن تِلكَ الثِّمارِ ، فَتَدَلّى إِلَيهِ ، فَيَأكُلُ مِنها ما أَرادَ .

وَلَو أَنَّ حُورِيّا مِن حُورِهِم بَرَزَت لِأَهلِ الأَرضِ لَأَعشَت ضَوءَ الشَّمسِ ، وَلَافتَتَنَ بِها أَهلُ الأَرضِ . (5) .


1- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 73 ح 44 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 104 ح 126 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 274 كلّها عن عبيد بن عمير ، كنز العمّال : ج 14 ص 469 ح 39293.
2- .الصَحْفَة : إناء كالقَصْعَة المبسوطة ونحوها (النهاية : ج 3 ص 13 «صحف»).
3- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 342 ح 7674 ، الزهد لابن المبارك : ص 536 ح 1530 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 175 وليس فيهما ذيله وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 482 ح 39354.
4- .في المصدر : «صفحة» في الموردين ، والصواب ما أثبتناه .
5- .مسند زيد : ص 417 عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام .

ص: 659

76.سدير صيرفى گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دون پايه ترين مرد اهل بهشت ، خانه اى دارد كه از مرواريدِ يك پارچه ساخته شده و غرفه ها و درهايش نيز از همان مرواريد است.77.عبدالعظيم حسنى گفت :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حتّى كسى كه درجه اش در بهشت از همه بهشتيان پايين تر است ، ده هزار خدمتكار در پيشگاهش مى ايستند و در دست هر يك از آنان ، دو سينى است : يكى از طلا و ديگرى از نقره ، و در هر يك ، رنگى ( خوراكى اى ) است متفاوت با ديگرى . آنچه از آخرين ظرف مى خورد ، همانند چيزى است كه از اوّلينِ آنها مى خورد و از آخرين آن ، همان طعم و لذّتى را مى چشد كه از اوّلين آنها چشيده است و سپس به بويى چونان بوى مشك تيز تبديل مى شوند . نه ادرار مى كنند ، نه مدفوع ، و نه آب بينى مى اندازند . برادروار بر تخت هايى رو در روى هم مى نشينند.78.غياث بن ابراهيم از حضرت صادق عليه السلام روايت كرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حتّى براى دون پايه ترينِ اهل بهشت ، هر بام و شام ، ده هزار سينى مى آورند و در هر سينى ، رنگى از غذاست كه بو و طعمى متفاوت با ديگرى دارد.

شخص در بهشت ، چنان است كه پرنده اى بر او مى گذرد و او هوس آن را مى كند . در دَم ، آن پرنده به صورت پخته يا بريان شده ، به هر صورتى كه دل او خواسته باشد ، در برابرش مى افتد.

و شخص در بهشت ، چنان است كه در باغى از باغ هاى خود ، ميان درختان گوناگون ، گردش مى كند و دلش هوس ميوه اى از آن ميوه ها را مى كند . بلافاصله آن ميوه به او نزديك مى شود و او هر چه مى خواهد ، از آن مى خورد .

اگر حورى از حوريان بهشتى ، براى اهل زمين آشكار شود ، نور خورشيد را تار مى كند و زمينيان ، مفتون او مى شوند. .

ص: 660

79.ابو سلمه گويد :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ حِليَةً عَدَلَت حِليَتُهُ بِحِليَةِ أَهلِ الدُّنيا جَمِيعا ، لَكَانَ ما يُحَلِّيهِ اللّهُ بِهِ فِي الآخِرَةِ أَفضَلَ مِن حِليَةِ أَهلِ الدُّنيا جَمِيعا. (1)81.حدّثني أبي رحمه الله ، عن سعد بن عبداللّه وعبداللعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً ، اَلَّذِي يَركَبُ فِي أَلفِ أَلفٍ مِن خَدَمِهِ مِنَ الوِلْدانِ المُخَلَّدِينَ ، عَلى خَيلٍ مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ ، لَها أَجنِحَةٌ مِن ذَهَبٍ «إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » (2) . (3)82.حدّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل رحمه الله قال :عنه صلى الله عليه و آله :_ وَلا أَعلَمُهُ إِلّا قالَ : مِن ذَهَبٍ _إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً (4) ، إِنَّ لَهُ لَسَبعَ دَرَجاتٍ ، وَهُوَ عَلى السّادِسَةِ وَفَوقَهُ السّابِعَةُ ، وَإِنَّ لَهُ لَثَلاثَمِئَةِ خادِمٍ ، وَيُغدى عَلَيهِ وَيُراحُ كُلَّ يَومٍ ثَلاثُمِئَةِ صَحفَةٍ فِي كُلِّ صَحفَةٍ لَونٌ لَيسَ فِي الأُخرى ، وَإِنَّهُ لَيَلَذُّ أَوَّلُهُ كَما يَلَذُّ آخِرُهُ ، وَإِنَّهُ لَيَقُولُ : يا رَبِّ! لَو أَذِنتَ لِي لَأَطعَمتُ أَهلَ الجَنَّةِ وَسَقَيتُهُم ، لَم يَنقُص مِمّا عِندِي شَيءٌ ... . (5)80.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد و او از پدرش روايت نمالزهد لابن المبارك عن المغيرة بن شعبة :قالَ مُوسى عليه السلام لِرَبِّهِ : يا رَبِّ أَيُ عِبادِكَ أَدنى عِندَكَ فِي الجَنَّةِ مَنزِلَةً؟

قالَ : عَبدٌ يَبقى فِي الدِّمنَةِ (6) بَعدَما يَدخُلُ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ ، وَأَهلُ النّارِ النّارَ ، فَيَقُولُ لَهُ رَبُّهُ : اُنظُر أَربَعَةَ مُلُوكٍ مِن مُلُوكِ الدُّنيا فَسَمِّ مِن مُلكِهِم ما اشتَهَت نَفسُكَ ، فَيَقُولُ : يا رَبِّ أَشتَهِي كَذا ، وَأَشتَهِي كَذا ، وَأَشتَهِي كَذا ، قالَ : فَسَمِّ مِن مُلكِهِم ما لَذَّت عَينُكَ ، فَيَقُول : يَلَذُّ عَينِي كَذا ، يَلَذُّ عَينِي كَذا ، قالَ : أَرَضِيتَ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : وَهُوَ لَكَ وَعَشرَةُ أَمثالِهِ .

قالَ مُوسى عليه السلام : رَبِّ هذا لِأَدنى مَن فِي الجَنَّةِ ، فَما لاِ?هلِ صَفوَتِكَ؟

قالَ : هذِهِ الَّتِي أَرَدتُ ، يا مُوسى! خَلَقتُ كَرامَتَهُم بِيَدِي ، وَعَمِلتُها وَخَتَمتُ عَلى خَزائِنِها ، وَفِيها ما لَم تَرَ عَينٌ وَلَم يَسمَع أُذُنٌ ، وَلَم يَخطُر عَلى قَلبِ أَحَدٍ مِن الخَلقِ . (7) .


1- .المعجم الأوسط : ج 8 ص 362 ح 8878 ، البعث والنشور : ص 198 ح 302 ، تاريخ دمشق : ج 40 ص 413 ح 8134 ، كنز العمّال : ج 5 ص 357 ح 13220 وكلّها عن أبي هريرة.
2- .الإنسان : 20.
3- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 376 نقلاً عن ابن وهب عن الحسن البصري.
4- .يوجد هنا بياض في الأصل (هامش المصدر).
5- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 640 ح 10932 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 226 كلاهما عن أبي هريرة.
6- .الدِمْنَة : الموضع الذي يلتبد فيه السرقين، وكذلك ما اختلط من البعر والطين (لسان العرب : ج 13 ص 158 «دمن»).
7- .الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 66 ح 227.

ص: 661

81.كثير بن شهاب حارثى گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كم زيورترينِ اهل بهشت ، زيورش با زيور همه اهل دنيا مقايسه شود ، زيورى كه خدا او را با آن در آخرتْ آراسته مى سازد ، از زيور همه اهل دنيا برتر خواهد آمد.82.حسن بن عبداللّه گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حتّى دون پايه ترينِ اهل بهشت ، چنان است كه در ميان هزار هزار خدمتكار ، از پسركان جاويدان ، بر اسبانى از ياقوت سرخ كه بال هايى از طلا دارند ، مى نشيند . « هر گاه بنگرى ، آن جا نعمت مى بينى و سلطنتى باشُكوه را » .83.حدّثنا علي بن أحمد بن موسى الدقّاق رضى الله عنه وپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كم منزلت ترينِ اهل بهشت ، داراى هفت درجه ( /رتبه / پله ) است و او بر درجه ششم است و درجه هفتم ، بالاتر از اوست . سيصد خدمتكار دارد و هر بام و شام ، سيصد سينى طلا به حضورش آورده مى شود كه در هر سينى ، رنگى (خوراكى اى) متفاوت با ديگرى است ، و از اوّلين آنها ، همان اندازه لذّت مى برد كه از آخرينشان لذّت مى برد ، و مى گويد : پروردگارا ! اگر اجازه ام مى دادى ، همه اهل بهشت را خوراكى و نوشيدنى مى دادم ، بى آن كه از آنچه دارم ، چيزى كاسته شود ... .83.عبدالعظيم حسنى فرمود :الزهد ، ابن مبارك _ به نقل از مغيرة بن شُعبه _ :موسى عليه السلام به پروردگارش گفت : پروردگارا ! كدام بنده ات در بهشت به نزد تو ، كم منزلت ترين است؟

فرمود : «بنده اى كه وقتى بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ وارد مى شوند ، در ميان خرابه (دِمْنه) (1) مى ماند . پس ، پروردگارش به او مى گويد : چهار پادشاه از پادشاهان دنيا را در نظر بياور و از پادشاهىِ آنان ، آنچه دلت مى خواهد ، نام ببر . او مى گويد : پروردگارا ! فلان چيز و فلان چيز و فلان چيز را مى خواهم . خدا مى گويد : از پادشاهى آنان ، آنچه را ديده ات از آن لذّت مى بَرَد ، نام ببر . او مى گويد : ديده ام از فلان چيز و بهمان چيز ، لذّت مى برد . خدا مى گويد : راضى شدى ؟ مى گويد : آرى . خدا مى گويد : اينها و ده برابرشان ، از آنِ تو باد» .

موسى عليه السلام گفت : پروردگارا ! اين براى كم منزلت ترين فرد بهشتى است . پس براى برگزيدگانت چيست؟

فرمود : «براى آنان ، چيزهايى اراده كرده ام. (2) اى موسى! كرامت هاى آنان را من با دست خودم آفريده ام و آنها ( كرامت ها ) را به عمل آورده ام و بر خزانه هاى آنها مُهر زده ام . در آن خزانه ها چيزهايى است كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر دل هيچ كدام از مخلوقات ، گذر نكرده است» . .


1- .دِمنه : مكانى كه در آن ، سرگين ، انباشته شده باشد . مخلوطى از پهن و گل ؛ سرگينگاه ( لسان العرب : ج 13 ص 158 « دمن » ) .
2- .نه اين كه به خواست و اراده آنان واگذارم كه چه مى خواهند.

ص: 662

84.حدّثنا محمّد بن أحمد السناني رضى الله عنه قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَأَلَ مُوسى رَبَّهُ : ما أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً؟ قالَ : هُوَ رَجُلٌ يَجِيءُ بَعدَما أُدخِلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ ، فَيُقالُ لَه : اُدخِلُ الجَنَّةَ ، فَيَقُولُ : أَيْ رَبِّ! كَيفَ وَقَد نَزَلَ النّاسُ مَنازِلَهُم وَأَخَذُوا أَخذاتِهِم؟ فَيُقالُ لَهُ : أَتَرضى أَن يَكُونَ لَكَ مِثلُ مُلكِ مَلِكٍ مِن مُلُوكِ الدُّنيا؟ فَيَقُولُ : رَضِيتُ ، رَبِّ! فَيَقُولُ : لَكَ ذَلِكَ وَمِثلُهُ وَمِثلُهُ وَمِثلُهُ وَمِثلُهُ . فَقالَ فِي الخامِسَةِ : رَضِيتُ ، رَبِّ! فَيَقُولُ : هذا لَكَ وَعَشرَةُ أَمثالِهِ ، وَلَكَ مَا اشتَهَت نَفسُكَ وَلَذَّت عَينُكَ . فَيَقُولُ : رَضِيتُ ، رَبِّ!

قالَ : رَبِّ! فَأَعلاهُم مَنزِلَةً؟ قالَ : أُولَئِكَ الَّذِينَ أَرَدتُ ، غَرَستُ كَرَامَتَهُم بِيَدِي ، وَخَتَمتُ عَلَيها ، فَلَم تَرَ عَينٌ وَلَم تَسمَع أُذُنٌ وَلَم يَخطُر عَلى قَلبِ بَشَرٍ. (1)84.عبدالعظيم حسنى گويد :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنى مَقعَدِ أَحَدِكُم مِنَ الجَنَّةِ أَن يَقُولَ لَهُ : تَمَنَّ ! فَيَتَمَنّى وَيَتَمَنّى ، فَيَقُولُ لَهُ : هَل تَمَنَّيتَ؟ فَيَقُولُ : نَعَم، فَيَقُولُ لَهُ : فَإِنَّ لَكَ ما تَمَنَّيتَ وَمِثلَهُ مَعَهُ . (2) .


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 176 ح 312 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 347 ح 3198 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 446 ح 7426 وفيهما صدره إلى «ولذّت عينك» ، مسند الحميدي : ج 2 ص 335 ح 761 ، تفسير الطبري : ج 11 الجزء 21 ص 104 كلّها عن المغيرة بن شعبة ، كنز العمّال : ج 14 ص 504 ح 39423.
2- .صحيح مسلم : ج 1 ص 167 ح 301 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 192 ح 8174 كلاهما عن أبي هريرة.

ص: 663

300.كتاب سليم بن قيس عن المقداد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى از پروردگارش پرسيد : كم منزلت ترينِ اهل بهشت كيست؟ پروردگارش فرمود : «مردى كه پس از آن كه همه بهشتيان به بهشت برده شدند ، مى آيد و به او گفته مى شود : وارد بهشت شو . او مى گويد : اى پروردگار! چگونه وارد شوم ، در حالى كه مردم در منزل هاى خود فرود آمده اند و همه جا را گرفته اند؟ به او گفته مى شود : آيا راضى هستى كه همانند قلمرو پادشاهى از پادشاهان دنيا داشته باشى؟ او مى گويد : راضى ام ، پروردگارا ! خدا مى گويد : آن اندازه و مانند آن و مانند آن و مانند آن و مانند آن به تو دادم . و او در بار پنجم ، مى گويد : راضى شدم ، اى پروردگار ! خدا مى گويد : اين همه و ده برابر آن ، براى تو باشد . اصلاً هر چه دلت مى خواهد و ديده ات لذّت مى برد ، براى تو باشد . و او مى گويد : راضى شدم ، پروردگارا ! » .

موسى عليه السلام گفت : پروردگارا ! پس بامنزلت ترينِ آنان چگونه است؟ خداوند فرمود : «براى آنان من خود ، اراده كرده ام! بهشتِ آنان را با دست خود كاشته ام و بر آن مُهر زده ام . نه چشمى آن را ديده ونه گوشى شنيده و نه بر دل بشرى ، گذر كرده است» .301.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[ حتّى ] آن يك از شما كه پايين ترين جايگاه را در بهشت دارد ، چنان است كه [ خداوند ] به او مى فرمايد : «آرزو كن! » و او آرزو مى كند و آرزو مى كند . پس به او مى فرمايد : «آرزو كردى؟» . مى گويد : آرى .

به او مى فرمايد : «آنچه آرزو كردى و مانند آن ، از آنِ تو باد» . .

ص: 664

302.تاريخ دمشق عن ابن عبّاس :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً ، رَجُلٌ صَرَفَ اللّهُ وَجهَهُ عَنِ النّارِ قِبَلَ الجَنَّةِ ، وَمَثَّلَ لَهُ شَجَرَةً ذاتَ ظِلٍّ ، فَقالَ : أَيْ رَبِّ ، قَدِّمْنِي إِلى هذِهِ الشَّجَرَةِ فَأَكُونَ فِي ظَلِّها! فَقالَ اللّهُ : هَل عَسَيتَ إِن فَعَلتُ أَن تَسأَلَنِي غَيرَها؟ قالَ : لا وَعِزَّتِكَ! فَقَدَّمَهُ اللّهُ إِلَيها.

وَمَثَّلَ لَهُ شَجَرَةً ذاتَ ظِلٍّ وَثَمَرٍ ، فَقال : أَي رَبِّ ، قَدَّمَنِي إِلَى هذِهِ الشَّجَرَةِ أَكُونُ فِي ظِلِّها وَآكُلُ مِن ثَمَرِها! فَقالَ اللّهُ لَهُ : هَل عَسَيتَ إِن أَعطَيتُكَ ذلِكَ أَن تَسأَلَنِي غَيرَهُ؟ فَيَقُولُ : لا وَعِزَّتِكَ! فَيُقَدِّمُهُ اللّهُ إِلَيها.

فَتُمَثَّلُ لَهُ شَجَرَةٌ أُخرى ذاتُ ظِلٍّ وَثَمَرٍ وَماءٍ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ ، قَدِّمنِي إِلى هذِهِ الشَّجَرَةِ أَكُونُ فِي ظِلِّها وَآكُلُ مِن ثَمَرِها وَأَشرَبُ مِن مائِها! فَيَقُولُ لَهُ : هَل عَسَيتَ إِن فَعَلتُ أَن تَسأَلَنِي غَيرَهُ؟ فَيَقُولُ : لا ، وَعِزَّتِكَ لا أَسأَ لُكَ غَيرَهُ! فَيُقَدِّمُهُ اللّهُ إِلَيها .

فَيَبرُزُ لَهُ بابُ الجَنَّةِ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ ، قَدِّمنِي إِلى بابِ الجَنَّةِ فَأَكُونَ تَحتَ نِجافِ (1) الجَنَّةِ ، وَأَنظُرَ إِلى أَهلِها! فَيُقَدِّمُهُ اللّهُ إِلَيها فَيَرى أَهلَ الجَنَّةِ وَما فِيها، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ ، أَدخِلنِي الجَنَّةَ! قال : فَيُدخِلُهُ اللّهُ الجَنَّةَ .

قالَ : فَإِذا أُدخِلَ الجَنَّةَ ، قالَ : هذا لِي ، قالَ : فَيَقُولُ اللّهُ عز و جللَهُ : تَمَنَّ، فَيَتَمَنّى ، وَُيَذكِّرُهُ اللّهُ : سَل مِن كَذا وَكَذا ، حَتّى إِذا انقَطَعَت بِهِ الأَمانِيُّ قالَ اللّهُ عز و جل : هُوَ لَكَ وَعَشرَةُ أَمثالِهِ .

قالَ : ثُمَّ يَدخُلُ الجَنَّةَ ، يَدخُلُ عَلَيهِ زَوجَتاهُ مِنَ الحُورِ العِينِ ، فَيَقُولانِ لَهُ : اَلحَمدُ للّهِِ الَّذِي أَحياكَ لَنا وَأَحيانا لَكَ . فَيَقُولُ : ما أُعطِيَ أَحَدٌ مِثلَ ما أُعطِيتُ . (2) .


1- .النِّجاف : العَتَبة وهي اُسْكُفَّة الباب (الصحاح : ج 4 ص 1429 «نجف»).
2- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 55 ح 11216 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 175 ح 311 نحوه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 502 ح 39419.

ص: 665

303.الإرشاد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دون پايه ترينِ اهل بهشت ، كسى است كه خداوند ، روى او را از آتش به جانب بهشت گردانيده و درختى سايه دار برايش رويانيده است . پس مى گويد : اى پروردگار ! مرا به نزد اين درخت ببر تا در سايه اش باشم . خدا مى فرمايد : «اگر چنين كنم ، ممكن است چيز ديگرى از من بخواهى» . مى گويد : به عزّتت سوگند كه نمى خواهم .

پس خداوند ، او را نزد آن درخت مى بَرَد و [ سپس ] درخت ديگرى با سايه و ميوه برايش مجسّم مى گردد . او مى گويد : اى پروردگار ! مرا به نزد اين درخت ببر تا در سايه اش بيارَمَم و از ميوه اش بخورم . خداوند مى فرمايد : «اگر آن را به تو بدهم ، ممكن است چيز ديگرى از من بخواهى!» . مى گويد : به عزّتت سوگند كه نمى خواهم . پس خداوند ، او را به نزد آن درخت مى برد. باز درخت ديگرى با سايه و ميوه و آب برايش نمايان مى شود . او مى گويد : اى پروردگار ! مرا به نزد آن درخت ببر تا در سايه اش باشم و از ميوه اش بخورم و از آبش بنوشم .

خداوند مى فرمايد : «اگر چنين كنم ، شايد چيز ديگرى از من بخواهى !» .

مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند كه چيز ديگرى از تو نمى خواهم .

پس خداوند ، او را به نزد آن مى برد. در اين هنگام ، درِ بهشت براى او نمايان مى شود . مى گويد : اى پروردگار! مرا به درِ بهشت ببر تا زير سر درِ بهشت باشم و به اهل آن بنگرم .

خداوند ، او را به آن جا مى برد و او اهل بهشت و آنچه را در آن است ، مى بيند و مى گويد : اى پروردگار ! مرا وارد بهشت گردان .

خداوند ، او را وارد بهشت مى كند.

چون وارد بهشت شد ، مى گويد : اين ، مال من !

خداوند عز و جل به او مى فرمايد : «آرزو كن» و خود ، به او يادآورى مى كند كه : «از فلان چيز و فلان چيز بخواه» ، تا اين كه چون آرزوهايش تمام شد ، خداى عز و جلمى فرمايد : «اينها و ده برابر اينها ، مالِ تو باشد» .

سپس وارد بهشت مى شود و دو همسرش از حور العين به نزدش مى روند و به او مى گويند : ستايش ، خداى را كه تو را براى ما و ما را براى تو ، زنده نگه داشت .

او مى گويد : نعمتى كه به من داده شده ، به هيچ كس داده نشده است. .

ص: 666

الفصل السابع عشر : المبشّرون بالجنّة17 / 1أَهلُ بَيتِ النَّبِيِ عليهم السلام307.الإرشاد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :وَسَطُ الجَنَّةِ لِي وَلِأَهلِ بَيتِي . (1)308.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فاطِمَةَ وَعَلِيّا وَالحَسَنَ وَالحُسَينَ فِي حَظِيرَةِ القُدسِ ، فِي قُبَّةٍ بَيضَاءَ ، سَقفُها عَرشُ الرَّحمنِ . (2)راجع : ص 550 (الفصل الخامس عشر : نظام الجنة / اول من يدخل الجنة) و ص 610 (الفصل السادس عشر : درجات الجنة / درجة النبى صلى الله عليه و آله واهل بيته) .

.


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 68 ح 314 عن الحسن بن عبد اللّه التميمي عن أبيه عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 178 ح 131.
2- .تاريخ دمشق : ج 13 ص 229 ح 3239 ، المناقب للخوارزمي : ص 303 ح 298 كلاهما عن عمر بن الخطّاب ، كنز العمّال : ج 12 ص 98 ح 34167 ؛ بشارة المصطفى : ص 48 نحوه ، كشف الغمّة : ج 2 ص 152 عن عمر ، بحار الأنوار : ج 43 ص 303 .

ص: 667

فصل هفدهم: نويد داده شدگان به بهشت
17 / 1 اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله

فصل هفدهم: نويد داده شدگان به بهشت17 / 1اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله313.الطبقات الكبرى عن عمر بن عليّ بن أبي طالب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وسط بهشت ، از آنِ من و اهل بيت من است.314.تاريخ الطبري عن ابن إسحاق :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاطمه و على و حسن و حسين ، [در بهشت ،] در پَرچينِ پاكى ، در سراپرده اى سپيد كه سقف آن ، عرش خداى مهربان است ، جاى دارند.ر . ك : ص 551 (فصل پانزدهم : نظام بهشت / نخستين كسانى كه به بهشت ، وارد مى شوند) و ص 611 (فصل شانزدهم : درجات بهشت / درجه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت او) .

.

ص: 668

17 / 2عِدَّةٌ مِن أَصحابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله1 . أَبُو الدَّحداحِ (1)94.عاصم بن بهدله گويد :تفسير القرطبي عن زيد بن أسلم :لَمّا نَزَلَ : «مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا» (2) قال أبُوالدَّحداحِ : فِداكَ أبي واُمّي يا رَسولَ اللّهِ! إنَّ اللّهَ يَستَقرِضُنا وهُوَ غَنِيٌّ عَنِ القَرضِ؟!

قالَ : نَعم ، يُريدُ أن يُدخِلَكُمُ الجَنَّةَ بِهِ . قالَ : فَإِنّي إن أقرَضتُ رَبّي قَرضا يَضمَن لي بِهِ ولِصَبِيَّتِي الدَّحداحَةَ (3) مَعِيَ الجَنَّةَ؟ قالَ : نَعَم .

قالَ : فَناوِلني يَدَكَ ، فَناوَلَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَدَهُ . فَقالَ : إنَّ لي حَديقَتَينِ ؛ إحداهُما بِالسّافِلَةِ وَالاُخرى بِالعالِيَةِ ، وَاللّهِ! لا أملِكُ غَيرَهُما ، قَد جَعَلتُهُما قَرضا للّهِِ تَعالى .

قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِجعَل إحداهُما للّهِِ ، وَالاُخرى دَعها مَعيشَةً لَكَ ولِعِيالِكَ .

قالَ : فَأُشهِدُكَ يا رَسولَ اللّهِ ، أنّي قَد جَعَلتُ خَيرَهُما للّهِِ تَعالى ، وهُوَ حائِطٌ فيهِ سِتُّمِئَةِ نَخلَةٍ .

قالَ : إذا يَجزيكَ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ .

فَانطَلَقَ أبُو الدَّحداحِ حَتّى جاءَ أُمَّ الدَّحداحِ ، وهِيَ مَعَ صِبيانِها فِي الحَديقَةِ تَدورُ تَحتَ النَّخلِ ، فَأَنشَأَ يَقولُ :

هَداكِ رَبّي سُبُلَ الرَّشادإلى سَبيلِ الخَيرِ وَالسَّدادِ بِيني مِنَ الحائِطِ بِالودادِفَقَد مَضى قَرضا إلَى التَّنادِ(4) أقرَضتُهُ اللّهَ عَلَى اعتِماديبِالطَّوعِ لا مَنٍّ ولَا ارتِدادِ إلّا رَجاءَ الضِّعفِ فِي المَعادِفَارتَحِلي بِالنَّفسِ وَالأَولادِ وَالبِرّ لا شَكَّ فَخَيرُ زادِقَدَّمَهُ المَرءُ إلَى المَعادِ

قالَت أُمُّ الدَّحداحِ : رَبِحَ بَيعُكَ! بارَكَ اللّهُ لَكَ فيمَا اشتَرَيتَ .

ثُمَّ أجابَتهُ أُمُّ الدَّحداحِ وأنشَأَت تَقولُ :

بَشَّرَكَ اللّهُ بِخَيرٍ وفَرَحمِثلُكَ أدّى ما لَدَيهِ ونَصَح قَد مَتَّعَ اللّهُ عِيالي ومَنَحبِالعَجوَةِ (5) السَّوداءِ وَالزَّهوِ البَلَح وَالعَبدُ يَسعى ولَهُ ما قَد كَدَحطولَ اللَّيالي وعَلَيهِ مَا اجتَرَح

ثُمَّ أقبَلَت اُمُّ الدَّحداحِ عَلى صِبيانِها ، تُخرِجُ ما في أفواهِهِم وتَنفُضُ ما في أكمامِهِم ، حَتّى أفضَت إلَى الحائِطِ الآخَرِ .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : كَم مِن عَذقٍ رداحٍ (6) ، ودارٍ فَيّاحٍ ، لِأَبِي الدَّحداحِ . (7) .


1- .أبو الدَّحداحِ ، ويُقالُ : أبوالدَّحداحَةِ ، فُلانُ بنُ الدَّحداحَةِ مَذكورٌ فِي الصَّحابَةِ ، لا أقِفُ عَلى اسمٍ ولا نَسَبٍ أكَثرَ مِن أنَّهُ مِنَ الأنصارِ ؛ حَليفٌ لَهُم . وقَد قيلَ : إنَّ أبا الدَّحداحِ هذا اسمُهُ ثابِتُ بنُ الدَّحداحِ ... (الاستيعاب : ج 4 ص 210 الرقم 2969 وراجع : اُسد الغابة : ج 5 ص 185 ، الإصابة : ج 7 ص 101) .
2- .البقرة : 245 .
3- .كذا في المصدر ، وجاء في تفسير الثعلبي كما يلي : «قالَ : فَزَوجِي اُمُّ الدَّحدَاحِ مَعِي؟ قالَ : نَعَم . قال : الدَّحداحُ مَعِي؟ قالَ : نَعَم» ، وهو الأصحّ .
4- .يَومُ التَّناد : يوم القيامة (مجمع البحرين : ج 3 ص 1765 «ندا») .
5- .العَجوَةُ : نوع من تمر المدينة (النهاية : ج 3 ص 188 «عجا») .
6- .رداح : أي ثقيل (النهاية : ج 2 ص 213 «ردح») .
7- .تفسير القرطبي : ج 3 ص 238 ، شعب الايمان : ج 3 ص 250 ح 3452 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 40 كلاهما عن عبداللّه بن مسعود ، تفسير الطبري : ج 2 الجزء الثاني ص 593 ، تفسير الثعلبي : ج 2 ص 207 كلّها نحوه ، كنزالعمّال : ج 2 ص 354 ح 4224 .

ص: 669

17 / 2 شمارى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله
1 . ابو دحداح

17 / 2شمارى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله1 . ابو دحداح (1)97.الشريف أبو جعفر محمّد بن أحمد [ بن ] عيسى العلويجتفسير القرطبى _ به نقل از زيد بن اسلم _ :چون آيه «كيست كه به خدا قرضى نيكو دهد» نازل شد ، ابو دحداح گفت : پدر و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! خدا از ما تقاضاى قرض مى كند ، در صورتى كه او از قرض كردن ، بى نياز است ؟

فرمود : «آرى . مى خواهد از اين طريق . شما را به بهشت ببرد» .

ابو دحداح گفت : پس اگر من به پروردگارم قرض بدهم ، در ازاى آن ، بهشت را براى من و دخترم دحداحه ، ضمانت مى كند ؟

فرمود : «آرى» .

ابو دحداح گفت : پس دستت را به من بده .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دست خود را به او داد . ابو دحداح گفت : من دو باغ دارم : يكى در سافله ( پايين دست مدينه ) و ديگرى در عاليه ( بالا دست مدينه) و به خدا سوگند كه جز اين دو ، چيزى ندارم . اينها را هم به خداوند متعال ، قرض دادم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «يكى را براى خدا قرار بده و ديگرى را براى گذرانِ زندگى خودت و عائله ات بگذار» .

ابو دحداح گفت : پس گواه باش _ اى پيامبر خدا _ كه من بهترينِ آن دو را براى خداوند متعال قرار دادم ، كه باغى است با ششصد خرمابُن .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خدا نيز به پاداش آن ، بهشت را به تو عطا مى فرمايد» .

ابو دحداح به راه افتاد و نزد اُمّ دحداح _ كه با كودكانش در باغ ، زير درختان خرما مى گشت _ رفت و شروع به خواندن اين اشعار كرد :

پروردگارم ، تو را به راه راست ، هدايت كند

به راه خير و درستى!

باغ را با عشق ، ترك كن ؛

چرا كه به قرضِ روزِ قيامت رفت .

آن را با اطمينان ، به خدا قرض دادم

داوطلبانه ، نه با منّت و نه باز گرفتنى

و فقط به اميد دستگيرى در معاد .

پس ، خود با فرزندانت ، آن را ترك كن .

نيكى ، بى گمان ، بهترين توشه است

كه آدمى به سوى معاد مى فرستد .

اُمّ دحداح گفت : سودايَت سودمند باد! خدا براى آنچه معامله كردى ، به تو بركت دهد !

آن گاه اُمّ دحداح ، در پاسخ ، اين ابيات را خواند :

خدا تو را به خير و شادمانى ، بشارت دهد!

چونان تو ، آنچه را كه دارد ، خالصانه مى بخشد .

خدا خانواده مرا بهره مند ساخته و

خرماى سياهِ عجوه و خرماى سبز كال بخشيده است .

بنده مى كوشد و براى اوست نتيجه كوشش هاى او

در طول شب ها ، و نيز هر گناهى كه مرتكب شود ، بر گردن اوست .

او اين ابيات را گفت . آن گاه به طرف كودكانش رفت و آنچه را در دهان هايشان بود ، بيرون آورد و آنچه را در آستين هايشان بود ، بر زمين ريخت و به باغ ديگر رفتند .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بسا خرمابُنان [ پُربار و ] سنگين و [ نيز ] سرايى وسيع كه [ در بهشت ] براى ابو دحداح است» .

.


1- .گفته مى شود : ابو دحداحه ، فلان بن دحداحه ، نامش جزء صحابه آمده ؛ ولى اطّلاعاتى بيش از اين كه او از انصار يا هم پيمان آنها بوده ، نيافتيم . گفته شده كه نام ابو دحداح ، ثابت بن دحداح است (الاستيعاب : ج 4 ص 210) .

ص: 670

. .

ص: 671

. .

ص: 672

2 . أَبُو ذَرٍّ الغِفارِيُّ 197.نافع غلام عائشه گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما أَظَلَّتِ الخَضراءُ وَلا أَقَلَّتِ الغَبراءُ (1) عَلى ذِي لَهجَةٍ أَصدَقَ مِن أَبِي ذَرٍّ ، يَعِيشُ وَحدَهُ ، وَيَمُوتُ وَحدَهُ ، وَيُبعَثُ وَحدَهُ ، وَيَدخُلُ الجَنَّةَ وَحدَهُ . (2)3 . أَبُو طالبٍ 499.ومنها {Q} « فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُإيمان أبي طالب عن عبد الرحمن بن كثير :قُلتُ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام إِنَّ النَّاسَ يَزعُمُونَ أَنَّ أَبا طالِبٍ فِي ضَحضاحٍ (3) مِن نارٍ! فَقالَ : كَذَبُوا ، ما بِهذا نَزَلَ جَبرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ؛

قُلتُ : وَ بِما نَزَلَ ؟ قالَ : أَتى جَبرَئِيلُ فِي بَعضِ ما كانَ عَلَيهِ فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، إِنَّ رَبَّكَ يُقرِؤُكَ السَّلامَ وَ يَقُولُ لَكَ : إِنَّ أَصحابَ الكَهفِ أَسَرُّوا الإِيمانَ وَأَظهَرُوا الشِّركَ ، فَآتاهُمُ اللّهُ أَجرَهُم مَرَّتَينِ ، وَإِنَّ أبا طالِبٍ أَسَرَّ الإِيمانَ وَأَظهَرَ الشِّركَ ، فَآتاهُ اللّهُ أَجرَهُ مَرَّتَينِ ، وَ ما خَرَجَ مِن الدُّنيا حَتّى أَتَتهُ البِشارَةُ مِنَ اللّهِ تَعالى بِالجَنَّةِ .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : كَيفَ يَصِفُونَهُ بِهذا المَلاعِينُ وَقَد نَزَلَ جَبرَئِيلُ لَيلَةَ ماتَ أَبُو طالِبٍ فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، اُخرُج مِن مَكَّةَ فَمالَكَ بِها ناصِرٌ بَعدَ أَبِي طالِبٍ . (4) .


1- .الغَبْراءُ : الأرضُ ، والخضراءُ : السماءُ ؛ لِلَونِهما (النهاية : ج 3 ص 337 «غبر») .
2- .رجال الكشيّ : ج 1 ص 98 ح 48 ، روضة الواعظين : ص 311 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 398 ح 4 .
3- .الضَّحْضَاح في الأصل : ما رَقّ من الماء على وجه الأرض ما يبلغ الكعبين ، فاستعاره للنار (النهاية : ج 3 ص 75 «ضحضح») .
4- .إيمان أبي طالب : ص 83 ، بحار الأنوار : ج 35 ص 111 ح 43 و راجع : الكافي : ج 1 ص 448 ح 28 و معاني الأخبار : ص 285 ح 1 والأمالي للصدوق : ص 712 ح 981 .

ص: 673

2 . ابو ذر غِفارى
3 . ابو طالب

2 . ابو ذر غِفارى 199.عبدالعظيم با سند خود از امام باقر عليه السلام نقلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آسمان ، بر گوينده اى راستگوتر از ابو ذر ، سايه نيفكنده و زمين ، راستگوتر از او را بر پشت خود ، حمل نكرده است . او ، تنها زندگى مى كند و تنها مى ميرد و تنها برانگيخته مى شود و تنها وارد بهشت مى شود.3 . ابو طالب 2101.حدّثني جعفر بن أحمد بن سعيد الرازي ، عن بكر بن صاإيمان أبى طالب _ به نقل از عبد الرحمان بن كثير _ :به امام صادق عليه السلام گفتم : مردم ، مدّعى اند كه ابو طالب در بركه اى از آتش است .

فرمود : «دروغ مى گويند ! جبرئيل ، چنين چيزى را بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل نكرده است» .

گفتم : پس چه نازل كرده است؟

فرمود : «جبرئيل در يكى از نازل شدن هايش بر پيامبر صلى الله عليه و آله ، گفت : اى محمّد ! پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرمايد : اصحاب كهف ، ايمان را نهان مى داشتند و به ظاهر ، شرك مى ورزيدند . پس خداوند به آنان دو بار مزد داد . ابو طالب نيز در باطن ، مؤمن بود و به ظاهر ، مشرك ، و خداوند به او هم دو بار مزد داد . او از دنيا نرفت تا آن كه از جانب خداى متعال برايش بشارت بهشت آمد».

سپس فرمود : «چگونه اين ملعون ها در باره او چنين مى گويند ، حال آن كه در شب وفات ابو طالب ، جبرئيل نازل شد و گفت : محمّد ! از مكّه برو ؛ زيرا بعد از ابو طالب ، ديگر در اين جا ياورى ندارى ؟!» .

.

ص: 674

4 . بِلالٌ (1)100.ابى عبداللّه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِشتاقَتِ الجَنَّةُ إِلى ثَلاثَةٍ : إِلى عَلِيٍّ وَعَمّارٍ وَبِلالٍ . (2)101... . به ابى عبداللّه عرض كردم :صحيح البخاري عن أبي هريرة :إِنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قَالَ لِبِلالٍ عِندَ صَلاةِ الفَجرِ : يا بِلالُ ، حَدِّثنِي بِأَرجى عَمَلٍ عَمِلتَهُ فِي الإِسلامِ ، فَإنّي سَمِعتُ دَفَّ نَعلَيكَ بَينَ يَدَيَّ فِي الجَنَّةِ .

قَالَ : ما عَمِلتُ عَمَلاً أرجى عِندي : إِنِّي لَم أَتَطَهَّر طُهُورا فِي ساعَةِ لَيلٍ أو نَهارٍ ، إلّا صَلَّيتُ بِذلِكَ الطُّهُورِ ما كُتِبَ لِي أن أُصَلِّيَ . (3) .


1- .هُوَ بِلالُ بنُ رَباحٍ مَولَى أَبِي بَكرٍ وَ يُكَنّى أَبا عَبدِ اللّه ِ ، وَكانَ مِن مُوَلَّدِي السُّراةِ ، وَاسمُ أُمِّهِ حَمامَةُ . هُوَ مِن الأوائِلِ الذينَ دَخَلُوا في الإسلامِ فَعَذّبَهُ قَومُهُ فَأَمَرَ النَّبيُّ بِشِرائِهِ وأعتَقَهُ ، وعُرِفَ بِمُؤَذِّنِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . شَهِدَ حُروبَ صَدرِ الإسلامِ ، وسافَرَ في عَهدِ عُمَرَ إلى الشّامِ وتُوُفِّيَ فيها سَنَةَ 20 ه عَن عُمُرَ يُناهِز ال 63 عامَا .
2- .تاريخ دمشق : ج 10 ص 451 ح 2636 ، سير أعلام النبلاء : ج 1 ص 355 ، تهذيب الكمال : ج 33 ص 307 الرقم 7356 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 10 ص 104 كلّها عن أنس ، بحار الأنوار : ج 31 ص 202 .
3- .صحيح البخاري : ج 1 ص 386 ح 1098 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 230 ح 8411 ، صحيح ابن حبّان : ج 15 ص 560 ح 7085 ، صحيح ابن خزيمة : ج 2 ص 213 ح 1208 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 218 ح 174 نحوه ، كنز العمّال : ج 11 ص 657 ح 33175 .

ص: 675

4 . بِلال

4 . بِلال (1)103.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت به سه كس ، مشتاق است ؛ به على و عمّار و بِلال .319.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام نماز صبح ، به بلال فرمود : «اى بلال ! برايم بگو كه به كدام عملى كه در مسلمانى ات كرده اى ، اميدوارترى ؛ زيرا من در بهشت ، صداى كفش هاى تو را خيلى نزديك به خودم در بهشت شنيدم» .

گفت : اميدبخش ترين عملى كه از نظر خودم انجام داده ام ، اين است كه در هيچ ساعتى از شب يا روز ، وضو نساختم ، مگر اين كه با آن وضو ، نمازى را كه بر من واجب شده بود ، خواندم.

.


1- .بلال بن رَباح ، غلام آزاد شده ابو بكر ، با كنيه ابو عبد اللّه ، و متولّد سُرات است . نام مادرش حَمامة بود . از نخستين كسانى بود كه به اسلام گرويد ؛ ولى قومش او را شكنجه مى دادند . پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد او را خريدند و آزاد شد . معروف به مؤذّن پيامبر صلى الله عليه و آله است . وى در جنگ هاى صدر اسلام ، شركت داشت و در زمان عمر ، به شام رفت و در همان جا در سال بيست هجرى در 63 سالگى ، از دنيا رفت و به خاك سپرده شد .

ص: 676

320.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :لَيلَةَ أُسرِيَ بِنَبِيِّ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَدَخَلَ الجَنَّةَ ، فَسَمِعَ مِن جانِبِها وَجسا (1) ، قالَ : يا جِبرِيلُ ، ما هذا؟ قالَ : بِلالٌ المُؤَذِّنُ . (2)321.إثبات الوصيّة ( _ في خَبرِ دَعوَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ) تهذيب الأحكام عن سليمان بن جعفر عن أبيه :دَخَلَ رَجُلٌ مِن أَهلِ الشّامِ عَلى أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَقالَ لَهُ ، إِنَّ أَوَّلَ مَن سَبَقَ إِلَى الجَنَّةِ بِلالٌ . قالَ : وَ لِمَ ؟ قالَ : لِأَنَّهُ أَوَّلُ مَن أَذَّنَ . (3)5 . جَعفَرُ بنُ أَبِي طالِبٍ الطَّيّارُ (4)323.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لَمّا استُشهِدَ جَعفُر بنُ أَبِي طالِبٍ وَقُطِعَت يَداهُ فِي غَزوَةِ مُؤتَةَ _: إِنَّ اللّهَ عز و جلأَبدَلَهُ بِيَدَيهِ جَناحَينِ يَطِيرُ بِهِما فِي الجَنَّةِ حَيثُ شاءَ . (5)راجع : ص 682 (زيد بن حارثة) .

.


1- .الوَجْسُ : الصوتُ الخفيّ ، وتَوَجّس بالشيء : أحسّ به فتسمّع له (النهاية : ج 5 ص 156 «وجس») .
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 553 ح 2324 ، تاريخ دمشق : ج 10 ص 457 ح 2651 ، كنز العمّال : ج 11 ص 653 ح 33163 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 284 ح 1133 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 142 ح 128 .
4- .هُوَ جَعفَرُ بنُ أبي طالِبٍ _ عَمُّ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _ أخُو الإمامِ عَلِيِّ عليه السلام . كُنيَتُهُ أبو عَبدِ اللّه ِ . آمَنَ بِالنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قَبلَ أن يُعلِنَ دَعوَتَهُ في دارِ الأرقَمِ ، وعِندَما تَحَمَّلَ المُسلِمونَ العَناءَ والأذىَ في مَكَّةَ هاجَرَ بَعضُهُم إلَى الحَبَشَةِ بِأَمرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وهاجَرَ مَعَهُم جَعفَرُ وتَوَلّى قِيادَتَهُم . وبَعدَما فَتَحَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله خَيبَرَ وهاجَرَ إلَى المَدينَةِ رَجَعَ جَعفَرُ مِنَ الحَبَشةِ . نَصَبَهُ النَّبِيُّ قائِدَا لِلجَيشِ في وَقعَةِ مُؤتَةَ بَعدَ استشهادِ زَيدِ بنِ الحارِثَةِ ، فاستُشهِدَ هُوَ أيضَا وكانَ لَهُ مِنَ العُمُرِ 40 عَامَا (راجع : الإصابة : ج 1 ص 592 الرقم 1169 والطبقات الكبرى : ج 4 ص 34 و سير أعلام النبلاء : ج 1 ص 206 الرقم 34) .
5- .الاستيعاب : ج 1 ص 313 الرقم 331 ، ذخائر العقبى : ص 360 كلاهما عن الزبير ، الأنساب : ج 4 ص 91 ؛ بحار الأنوار : ج 22 ص 276 ح 25 .

ص: 677

5 . جعفر بن ابى طالب (جعفر طيّار)

107.عبدالعظيم الحسني عن الصادق عليه السلام في خبر :مسند ابن حنبل _ به نقل از ابن عبّاس _ :شبى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به معراج بردند و ايشان وارد بهشت شد ، از گوشه آن زمزمه اى شنيد . فرمود : اى جبرئيل ! اين چيست؟» .

جبرئيل گفت : [ صداى ] بلالِ مؤذّن است .106.ابراهيم علوى گويد :تهذيب الأحكام _ به نقل از سليمان بن جعفر ، از پدرش _ :مردى از اهالى شام بر امام صادق عليه السلام وارد شد و ايشان به او فرمود : «نخستين كسى كه به سوى بهشتْ پيشى گرفت ، بلال بود» .

مرد شامى پرسيد : چرا ؟

فرمود : «زيرا او نخستين كسى بود كه اذان گفت» .5 . جعفر بن ابى طالب (جعفر طيّار) (1)108.عن سهل بن زياد، عن عبدالعظيم الحسنى، عن اسحاق النپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ پس از به شهادت رسيدن جعفر بن ابى طالب و قطع شدن دو دست او در جنگ موته _ :خداوند عز و جلبه جاى دو دستش ، دو بال به او عطا فرمود كه با آنها در بهشت ، هر كجا كه بخواهد ، پرواز مى كند .ر . ك : ص 683 (زيد بن حارثه) .

.


1- .جعفر ، فرزند ابو طالب ، عموى پيامبر صلى الله عليه و آله و برادر گرامى امام على عليه السلام است و كنيه اش ابو عبد اللّه است . وى قبل از آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعوت خود را در خانه ارقم آشكار نمايد ، اسلام آورد و هنگامى كه زندگى براى مسلمانان در مكّه سخت شد و گروهى از مسلمانان به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله به حبشه هجرت كردند ، رهبرى آنها را به عهده داشت . او پس از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله از مكّه به مدينه ، هنگام فتح خيبر ، از حبشه باز گشت . پيامبر صلى الله عليه و آله او را در جنگ موته به عنوان فرمانده دوم جنگ (بعد از شهادت زيد بن حارثه) تعيين كردند كه در آن جنگ به شهادت رسيد و هنگام شهادت ، چهل سال داشت .

ص: 678

6 . حارِثَةُ بنُ سُراقَةَ (1)109... . به نقل از ابراهيم بن ابى محمود ، گفت :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِأُمِّ حارِثَةَ وَقَد أُصِيبَ ابنُها يَومَ بَدرٍ _: يا أُمَّ حارِثَةَ! إِنَّها جَنَّةٌ فِي جَنَّةٍ ، وَإِنَّ ابنَكِ أَصابَ الفِردَوسَ الأَعلى ، وَالفِردَوسُ رَبوَةُ الجَنَّةِ وَأَوسَطُها وَأَفضَلُها . (2)110.و في كتاب النبوة بالإسناد عن عبدالعظيم بن عبداللّشرح نهج البلاغة عن الواقديّ :أَصابَ حارِثَةَ بنَ سُراقَةَ وَهُو يَكرَعُ (3) فِي الحَوضِ سَهمٌ غَرَبٍ (4) مِنَ المُشرِكِينَ فَوَقَعَ فِي نَحرِهِ فَماتَ . . . فَلَمّا قَدِمَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن بَدرٍ جاءَت أُمُّهُ إِلَيهِ ، فَقالَت : يا رَسُولَ اللّهِ! قَد عَرَفتَ مَوضِعَ حارِثَةَ فِي قَلبِي ، فَأَرَدتُ أَن أَبكِيَ عَلَيهِ ، ثُمَّ قُلتُ : لا أَفعَلُ حَتّى أَسأَلَ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنهُ ؛ فَإِن كانَ فِي الجَنَّةِ لَم أَبكِهِ ، وَإِن كانَ فِي النّارِ بَكَيتُهُ فَأَعوَلتُهُ .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : هَبِلتِ ، أَجَنَّةٌ واحِدَةٌ! إِنَّها جِنانٌ كَثِيرَةٌ ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ إِنَّهُ لَفِي الفِردَوسِ الأَعلى .

قالَت : فَلا أَبكِي عَلَيهِ أَبَدا . (5) .


1- .هُوَ حارِثَةُ بنُ سُراقَةَ بنِ الحارِثِ بنِ عَدِيِّ بنِ مالِكٍ ، وَأُمُّهُ أُمُّ حارِثَةَ اسمُها الرَّبِيعُ بِنتُ النَّضرِ ، وَهِيَ عَمَّةُ أَنَسِ بنِ مالِكِ بنِ النَّضرِ خادِمِ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، شَهِدَ بَدرا مَعَ رَسُولِ اللّه ِ وَقُتِلَ يَومَئِذٍ شَهِيدا ، وَكانَ أَوَّلَ فارِسٍ استُشهِدَ (راجع : الطبقات الكبرى : ج 3 ص 510 و اُسد الغابة : ج 1 ص 650 الرقم 993 و موسوعة حياة الصحابة : ج 2 ص 595 الرقم 1404)
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 327 ح 3174 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 518 ح 13743 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 281 ح 18540 ، صحيح البخاري : ج 3 ص 1034 ح 2654 ، المعجم الكبير : ج 24 ص 263 ح 665 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 481 ح 61 وليس في الثلاثة الأخيرة ذيله من «والفردوس ربوة الجنّة . . .» وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 11 ص 670 ح 33241 .
3- .يَكْرَعُ المَاءَ : إذا تَنَاوَلَهُ بِفيهِ من موضعه من غير أن يشرب بكفّيه ولا بإناء (الصحاح : ج 3 ص 1275 «كرع») .
4- .أصابَهُ سَهمُ غَرْبٍ وغَرَبٍ : إذا كان لا يدري مَن رماه (لسان العرب : ج 1 ص 641 «غرب») .
5- .شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 14 ص 147 ؛ بحار الأنوار : ج 19 ص 341 .

ص: 679

6 . حارثة بن سُراقه

6 . حارثة بن سُراقه (1)112.و في الحسن بل الصحيح عن عبدالعظيم الحسني، عن أبيپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به مادر حارثه ، آن گاه كه فرزندش در جنگ بدر ، به شهادت رسيد _ :اى اُمّ حارثه! در بهشت ، بهشتى ديگر است و فرزند تو ، در فردوس برين ، جاى گرفت و فردوس ، بلنداى بهشت و وسط آن و بهترين جاى آن است.110.در كتاب النبوّة به سند عبدالعظيم الحسنى :شرح نهج البلاغة _ به نقل از واقدى _ :حارثة بن سُراقه مشغول آب خوردن با دهانش از آبگير بود كه تيرى از سوى مشركان آمد و بر گلويش نشست و جان داد ... . چون پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از بدر باز گشت ، مادر حارثه نزد ايشان آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! شما از جايگاه حارثه در قلبم آگاهى . من خواستم بر او گريه كنم ؛ ولى با خود گفتم : گريه نكنم تا از پيامبر خدا در باره اش بپرسم . اگر در بهشت بود ، بر او نگِريم و اگر در آتش بود ، بر او بگريم و ناله و فغان سر دهم .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى داغ ديده ! مگر يك بهشت هست ؟! بهشت هاى بسيار وجود دارد و سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، فرزند تو در فردوس برين است» .

مادرش گفت : پس هرگز بر او نخواهم گريست .

.


1- .حارثة بن سُراقة بن حارث بن عَدى بن مالك ، مادرش اُمّ حارثه ربيع دختر نضر ، همان عمّه اَنَس بن مالك بن نضر ، خدمتكار پيامبر خداست . حارثه در جنگ بدر با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود و در همان جنگ ، به شهادت رسيد . او نخستين سوار اسلام بود كه شهيد شد .

ص: 680

7 . حَمزَةُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ 1112... . به نقل از امام كاظم عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :دَخَلتُ الجَنَّةَ البارِحَةَ ، فَنَظَرتُ فِيها فَإِذا جَعفَرٌ يَطِيرُ مَعَ المَلائِكَةِ ، وَإِذا حَمزَةُ مُتَّكِئٌ عَلى سَرِيرٍ . (1)113.كتاب المسلسلات:عنه صلى الله عليه و آله :ما فِي القِيامَةِ راكِبٌ غَيرُنا ، ونَحنُ أربَعَةٌ ... وعَمّي حَمزَةُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ أسَدُ اللّهِ وأسَدُ رَسولِهِ سَيِّدُ الشُّهَداءِ ، عَلى ناقَتِيَ العَضباءَ . (2)114.و أخبرنى عبدالحميد بن عبداللّه ، عن عمر بن الحسينالإمام الرضا عن آبائه عليهم السلامعن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُّ ، لَيسَ فِي القِيامَةِ راكِبٌ غَيرَنا ونَحنُ أربَعةً ، فَقامَ إلَيهِ رَجُلٌ مِنَ الأنصارِ فَقالَ : فِداكَ أبي وأُمّي ، ومَن هُم؟

قالَ : أنا عَلى دابَّةِ اللّهِ البُراق ، وأخي صالِحُ عَلى ناقَةِ اللّهِ الَّتي عُقِرَت ، وعَمّي حَمزَةُ عَلى ناقَتي العَضبا ، وأخي عَلِيٌّ عَلى ناقَةِ مِن نوقِ الجَنَّةِ . (3) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 217 ح 4890 و ص 231 ح 4933 ، تهذيب الكمال : ج 5 ص 61 الرقم 944 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 11 ص 661 ح 33192 .
2- .الخصال : ص 203 ح 19 ، الأمالي للطوسي : ص 258 ح 466 ، اليقين : ص 149 كلاهما نحوه وكلّها عن ابن عباس ، بحارالأنوار : ج 7 ص 233 ح 4 ؛ تاريخ بغداد : ج 13 ص 123 الرقم 7106 ، تاريخ دمشق : ج 42 ص 326 ح 8887 كلاهما عن ابن عباس نحوه ، كنزالعمّال : ج 13 ص 153 ح 36478 .
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 48 ح 189 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 247 ح 159 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي ، كفاية الأثر : ص 100 عن زيد بن أرقم عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 231 ، بحارالأنوار : ج 36 ص 319 ح 171 .

ص: 681

7 . حمزة بن عبد المطّلب

7 . حمزة بن عبد المطّلب (1)113.از كتاب المسلسلات :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ديشب ، وارد بهشت شدم و در آن نگريستم . جعفر را ديدم كه با فرشتگان در پرواز است و حمزه را ديدم كه بر تختى تكيه زده بود .114... . محمّد بن على بن بابويه با سند خود نقل مى كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در قيامت ، سواره اى جز ما چهار نفر نيست : ... و عمويم حمزة بن عبد المطّلب ، شير خدا و شير پيامبر او و سالار شهيدان ، كه بر ناقه ام عَضبا ، سوار است .116.المتهجد:امام رضا _ به نقل از پدرانش ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ :اى على ! در قيامت ، سواره اى جز ما نيست و ما چهار نفريم» .

مردى از انصار برخاست و گفت : پدر و مادرم فداى تو ! آنان كيان اند؟

فرمود : «من بر مَركب خدا [يعنى] بُراق ، برادرم صالح بر شترِ پى شده خدا ، عمويم حمزه بر شتر تندرو من [يعنى ]عَضبا ، و برادرم على بر شترى از شتران بهشت» .

.


1- .حمزه ، شير خدا و شير پيامبر خدا ، و عمو و برادر رضاعى ايشان است . مادرش هاله دختر اُهَيب و كنيه اش ابو عُماره و ابو يَعلى بود. او در همان ابتداى بعثت ، ايمان آورد و از پيامبر صلى الله عليه و آله در مقابل رؤساى مشرك قريش ، حمايت كرد . در جنگ بدر ، پرچمدار بود و در جنگ اُحُد تا آخرين لحظه از پيامبر صلى الله عليه و آله دفاع كرد تا اين كه به دست غلام حبشى در 59 سالگى به شهادت رسيد .

ص: 682

8 . حَنظَلَةُ 1116... . امام جواد عليه السلام اين استعاذه را براى فررسول اللّه صلى الله عليه و آله :رَأَيتُ المَلائِكَةَ بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ تُغَسِّلُ حَنظَلَةَ بِماءِ المُزْنِ (1) فِي صِحافٍ مِن فِضَّةٍ . (2)9 . زَيدُ بنُ حارِثَةَ 4118.عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى قال:المغازي عن عاصم بن عمر بن قتادة وعبد الجبّار بن عمارة :لَمّا التَقَى النّاسُ

بِمُؤتَةَ جَلَسَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلَى المِنبَرِ وَكُشِفَ لَهُ ما بَينَهُ وَبَينَ الشّامِ ، فَهُوَ يَنظُرُ إِلى مُعتَرَكِهِم ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَخَذَ الرّايَةَ زَيدُ بنُ حارِثَةَ ، فَجاءَهُ الشَّيطانُ فَحَبَّبَ إِلَيهِ الحَياةَ وَكَرَّهَ إِلَيهِ المَوتَ وَحَبَّبَ إِلَيهِ الدُّنيا! فَقالَ : اَلآنَ حِينَ استَحكَمَ الإِيمانُ فِي قُلُوبِ المُؤمِنِينَ تُحَبِّبُ إِلَيَّ الدُّنيا؟! فَمَضى قُدُما حَتَّى استُشهِدَ . فَصَلّى عَلَيهِ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَقالَ : استَغفِرُوا لَهُ فَقَد دَخَلَ الجَنَّةَ وَهُوَ يَسعى .

ثُمَّ أَخَذَ الرّايَةَ جَعفَرُ بنُ أَبِي طالِبٍ ، فَجاءَهُ الشَّيطانُ فَمَنّاهُ الحَياةَ وَكَرَّهَ إِلَيهِ المَوتَ وَمَنّاهُ الدُّنيا! فَقالَ : الآنَ حِينَ استَحكَمَ الإِيمانُ فِي قُلُوبِ المُؤمِنِينَ تُمَنِّينِي الدُّنيا ؟! ثُمَّ مَضى قُدُما حَتَّى استُشهِدَ . فَصَلّى عَلَيهِ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَدَعا لَهُ ، ثُمَّ قالَ : استَغفِرُوا لِأَخِيكُم فَإِنَّهُ شَهِيدٌ ، دَخَلَ الجَنَّةَ فَهُوَ يَطِيرُ فِي الجَنَّةِ بِجَناحَينِ مِن ياقُوتٍ حَيثُ يَشاءُ مِنَ الجَنَّةِ .

ثُمَّ أَخَذَ الرّايَةَ بَعدَهُ عَبدُ اللّهِ بنُ رَواحَةَ ، فَاستُشهِدَ وَدَخَلَ الجَنَّةَ مُعتَرِضا . فَشَقَّ ذلِكَ عَلَى الأَنصارِ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَصابَهُ الجِراحُ . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ما اعتِراضُهُ ؟ قالَ : لَمَّا أَصابَتهُ الجِراحُ نَكَلَ (3) ، فَعاتَبَ نَفسَهُ فَشَجُعَ ، فَاستُشهِدَ فَدَخَلَ الجَنَّةَ . فَسُرِّيَ عَن قَومِهِ . (4) .


1- .المُزنَة : المَطْرَةُ ، والمُزن : السحاب عامّة ، وقيل : السحاب ذو الماء واحدته مُزنة (لسان العرب : ج 13 ص 406 «مزن») .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 159 ح 445 ، تفسير القمّي : ج 1 ص 118 وفيه «ذهب» بدل «فضّة» و ج 2 ص 110 ، بحار الأنوار : ج 20 ص 47 ح 2 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 14 ص 271 عن الواقدي ، تاريخ دمشق : ج 27 ص 424 و ليس فيه ذيله من «بماء المُزن . . .» ، كنز العمّال : ج 11 ص 674 ح 33257 نقلاً عن ابن سعد عن خزيمة بن ثابت .
3- .نَكَلَ : امتَنَعَ ، وترك الإقدام (النهاية : ج 5 ص 116 «نكل») .
4- .المغازي : ج 2 ص 761 ، البداية والنهاية : ج 4 ص 246 ؛ الثاقب في المناقب : ص 101 ح 94 عن ابن شهاب ، الدرجات الرفيعة : ص 75 وراجع : الخرائج والجرائح : ج 1 ص 166 ح 256 .

ص: 683

8 . حنظله
9 . زيد بن حارثه

8 . حنظله (1)118.عبدالعظيم حسنى از امام صادق عليه السلام نقل مى كنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرشتگان را در ميان آسمان و زمين ديدم كه حنظله را با آب ابرها در تشت هايى سيمين ، غسل مى دهند.9 . زيد بن حارثه 22.شرح نهج البلاغة :المغازى _ به نقل از عاصم بن عمر بن قتاده و عبد الجبّار بن عماره _ :چون سپاهيان [ اسلام و كفر ] در موته رو به رو شدند ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر منبر نشست و موانع ميان او و شام ، كنار زده شدند و ايشان به آوردگاه مى نگريست . آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اكنون ، زيد بن حارثه پرچم را بر گرفت و شيطان به سراغش آمد و كوشيد كه زندگى را محبوب او و مرگ را منفورش گرداند و دنيا را نزدش دوست داشتنى سازد! زيد گفت : اينك كه ايمان در دل هاى مؤمنان ، استوار گشته ، مى كوشى تا دنيا را در نزدم محبوب گردانى؟! و پيش رفت تا به شهادت رسيد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر او نماز خواند و فرمود : «برايش آمرزش بخواهيد كه او دوان دوان به بهشت وارد شد» .

سپس جعفر بن ابى طالب پرچم را بر گرفت و شيطان به سراغش رفت و كوشيد او را به زندگى آرزومند سازد و مرگ را در نظرش منفور گرداند و به دنيا نيز آرزومندش كند ؛ امّا او گفت : اينك كه ايمان در دل هاى مؤمنان ، استوار گشته است ، مى خواهى آرزوى دنيا را در دلم افكنى؟! و آن گاه پيش رفت ، تا آن كه به شهادت رسيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر او نماز خواند و برايش دعا كرد و سپس فرمود : «براى برادرتان آمرزش بخواهيد ، كه او شهيد شد و به بهشت رفت و در بهشت با دو بال از ياقوت ، به هر جاى بهشت كه بخواهد ، پرواز مى كند» .

در پى او ، عبد اللّه بن رواحه پرچم را بر گرفت و او نيز به شهادت رسيد ؛ ولى با ترس و ترديد ، به بهشت رفت . اين امر بر انصار ، دشوار آمد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به او جراحت رسيد» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! چرا با ترس و ترديد؟

فرمود : «وقتى به او جراحت رسيد ، از پيشروى باز ايستاد ؛ امّا سپس خويشتن را سرزنش كرد و قوّت قلب گرفت تا آن كه شهيد شد و به بهشت وارد گشت» .

[ با اين سخنِ پيامبر صلى الله عليه و آله ] قوم او خوش حال شدند.

.


1- .پدر او ، ابو عامر معروف به راهب بود . وى از انصار قبيله اوس است كه بر خلاف پدرش اسلام آورد . در جنگ اُحُد شركت كرد و به شهادت رسيد . و چون جُنُب بود ، پيامبر صلى الله عليه و آله در باره او فرمود : «ملائكه او را غسل مى دهند» . از اين رو ، به «غسيل الملائكه» معروف شد .

ص: 684

. .

ص: 685

. .

ص: 686

10 . سَلمانُ الفارسيُّ 14.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ لَتَشتاقُ إِلى ثَلاثَةٍ : عَلِيٍّ وَعَمّارٍ وَسَلمانَ . (1)5.كمال الدين عن الأصبغ بن نباتة : سَمِعتُ أميرَ المالإمام عليّ عليه السلام_ لِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: يا رَسُولَ اللّهِ إِنَّكَ قُلتَ : إِنَّ الجَنَّةَ لَتَشتاقُ إِلى ثَلاثَةٍ ، فَمَن هؤُلاءِ الثَّلاثَةُ ؟

قالَ : أَنتَ مِنهُم وَأَنتَ أَوَّلُهُم . وَسَلمانُ الفارِسِيُّ فَإِنَّهُ قَلِيلُ الكِبْرِ ، وَ هُو لَكَ ناصِحٌ فَاتَّخِذهُ لِنَفسِكَ . وَعَمّارُ بنُ ياسِرٍ شَهِدَ مَعَكَ مَشاهِدَ غَيرَ واحِدَةٍ ، لَيسَ مِنها إِلّا وَهُوَ فِيها ، كَثِيرٌ خَيرُهُ ، ضَوِيٌّ نُورُهُ ، عَظِيمٌ أَجرُهُ . (2)6.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام الحسين عليه السلام :أَتى جَبرَئِيلُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : . . . يا مُحَمَّدُ إِنَّ الجَنَّةَ لَتَشتاقُ إِلَى ثَلاثَةٍ مِن أَصحابِكَ . . . فَقالَ لَهُ عَلِيٌّ عليه السلام : . . . فَمَن هُم يا نَبِيَّ اللّهِ ؟ قالَ : أَنتَ مِنهُم يا عَلِيُّ ، وَعَمّارُ بنُ ياسِرٍ وَ سَيَشهَدُ مَعَكَ مَشاهِدَ بَيِّنٌ فَضلُها عَظِيمٌ خَيرُها ، وَسَلمانُ وَهُوَ مِنّا أَهلَ البَيتِ وَهُوَ ناصِحٌ فَاتَّخِذهُ لِنَفسِكَ . (3) .


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 667 ح 3797 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 148 ح 4666 ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 186 ح 2772 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 11 ص 639 ح 33112 ؛ وقعة صفّين : ص 323 عن الحسن ، شرح الأخبار : ج 2 ص 465 ح 816 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 33 ص 25 ح 380 .
2- .رجال الكشيّ : ج 1 ص 137 ح 58 عن بريدة الأسلمي ، روضة الواعظين : ص 314 .
3- .مسند أبي يعلى : ج 6 ص 177 ح 6739 ، تاريخ دمشق : ج 21 ص 412 ح 4839 كلاهما عن سعد الاسكاف عن الإمام الباقر عن أبيه عليهماالسلام ، كنز العمّال : ج 11 ص 754 ح 33671 ؛ المناقب للكوفي : ج 1 ص 482 ح 389 عن أنس نحوه .

ص: 687

10 . سلمان فارسى

10 . سلمان فارسى (1)325.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت به سه كس ، مشتاق است : على و عمّار و سلمان.326.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفتم : اى پيامبر خدا ! شما فرمودى : بهشت به سه كس ، مشتاق است . اين سه كس كيان اند؟

فرمود : «تو يكى از آنان و اوّلينِ آنانى . و سلمان فارسى ؛ چرا كه او كم تكبّر است . او با تو يك دل است . پس او را براى خويش برگزين . و عمّار بن ياسر كه در صحنه هاى بسيارى ، تو را همراهى مى كند و هيچ كارزارى نيست ، مگر اين كه در آن با تو خواهد بود . خيرش بسيار و نورش تابان و پاداشش بزرگ است» .327.الإمام الصادق عليه السلام :امام حسين عليه السلام :جبرئيل نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : ... اى محمّد! بهشت به سه تن از ياران تو ، مشتاق است ... .

على عليه السلام فرمود : ... آنان كيان اند ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «تو يكى از آنان هستى _ اى على _ و عمّار بن ياسر كه به زودى در جنگ هايى ، تو را همراهى خواهد كرد كه ارزش آنها آشكار و خيرشان بسيار است ، و سلمان كه از ما خاندان است و با تو يك دل است . او را براى خودت برگزين» .

.


1- .ابو عبد اللّه ، سلمان فارسى ، يا سلمان محمّدى ، ايرانى بود . در رامهرمز ( شهرى مشهور در ناحيه خوزستان ) به دنيا آمد ؛ امّا اصالتا اصفهانى بود . او از صحابه جليل القدر پيامبر صلى الله عليه و آله بود . زمانى كه پيامبر خدا به مدينه آمد ، به خدمت ايشان رسيد و اسلام آورد . او در جنگ خندق شركت داشت و مسلمانان را با ارائه فنون جنگ ، يارى رساند . همو بود كه پيشنهاد حفر خندق را داد . سلمان در نهايت زهد مى زيست و از شيفتگان امام على و اهل بيت عليهم السلام بود . عمر ، او را بر مداين گماشت و نزديك به دويست و پنجاه سال زندگى كرد و در روزگار حكومت عمر يا عثمان ، در مداين در گذشت .

ص: 688

328.الكامل في التاريخ :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍّ عليه السلام _اَلجَنَّةُ تَشتاقُ إِلَيكَ وَإِلى عَمّارٍ وَإِلى سَلمانَ وَأَبِي ذَرٍّ وَالمِقدادِ . (1)329.تاريخ الطبري :الاختصاص عن عيسى بن حمزة :قُلتُ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : اَلحَدِيثُ الَّذِي جاءَ فِي الأَربَعَةِ ؟ قالَ : وَما هُوَ ؟ قُلتُ : اَلأَربَعَةُ الَّتِي اشتاقَت إِلَيهِمُ الجَنَّةُ . قالَ : نَعَم ، مِنهُم سَلمانُ وَأَبُوذَرٍّ وَالمِقدادُ وَعَمّارٌ . قُلتُ : فَأَيُّهُم أَفضَلُ ؟ قالَ : سَلمانُ .

ثُمَّ أَطرَقَ ، ثُمَّ قالَ : عَلِمَ سَلمانُ عِلما لَو عَلِمَهُ أَبُوذَرٍّ كَفَرَ . (2)11 . عَبدُ اللّهِ بنُ رَوَاحَةَ (3)331.الإمام الباقر عليه السلام :السيرة النبويَّة لابن هشام عن ابن إسحاق :_ فِيما بَلَغَنِي _لَمّا أُصِيبَ القَومُ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَخَذَ الرّايَةَ زَيدُ بنُ حارِثَةَ فَقاتَلَ بِها حَتّى قُتِلَ شَهِيدا ، ثُمَّ أَخَذَها جَعفَرٌ فَقاتَلَ بِها حَتّى قُتِلَ شَهِيدا ، ثُمَّ صَمَتَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى تَغَيَّرَت وُجُوهُ الأَنصارِ وَظَنُّوا أَنَّهُ قَد كانَ فِي عَبدِ اللّهِ بنِ رَواحَةَ بَعضُ ما يَكرَهُونَ ، ثُمَّ قالَ : ثُمَّ أَخَذَها عَبدُ اللّهِ بنُ رَواحَةَ فَقاتَلَ حَتّى قُتِلَ شَهِيدا ، ثُمَّ قالَ : لَقَد رُفِعُوا إِلَيَّ فِي الجَنَّةِ فِيما يَرَى النّائِمُ عَلَى سُرُرٍ مِن ذَهَبٍ ، فَرَأَيتُ فِي سَرِيرِ عَبدِ اللّهِ بنِ رَواحَةَ ازْوِرارا عَن سَريرَيْ صاحِبَيهِ ، فَقُلتُ : عَمَّ هذا؟ فَقِيلَ لي : مَضَيا وَتَرَدَّدَ عَبدُ اللّهِ بَعضَ التَّرَدُّدِ ثُمَّ مَضى . (4) .


1- .الخصال : ص 303 ح 80 ، عيون أخبار الرضا : ج 2 ص 67 ح 306 كلاهما عن عبد اللّه بن محمّد بن عليّ بن العبّاس الرازي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين : ص 307 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 325 ح 22 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 10 ص 104 عن أنس .
2- .الاختصاص : ص 12 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 346 ح 60 .
3- .هُو عَبدُ اللّه ِ بنُ رَواحَةَ بنِ امرِىِ?القَيسِ الأَنصارِيّ ، وَأُمُّهُ كَبشةُ بِنتُ واقِدِ بنِ عَمرٍو ، وَكانَ يُكَنّى أَبا مُحَمَّدٍ وَيُقالُ أَبا رَواحَةَ ، أَحَدُ أَجِلاّءِ الصَّحابَةِ ، وَمِن شُعَراءِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله شَهِدَ غَزَواتِ النَّبِيِّ ، وَاستُشهِدَ يَومَ مُؤتَةَ سَنَةَ سَبعٍ (راجع : تاريخ دمشق : ج 28 ص 80 الرقم 2293) .
4- .السيرة النبويّة لابن هشام : ج 4 ص 24 ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج 2 ص 486 ، اُسد الغابة : ج 3 ص 238 الرقم 2943 نحوه و ج 1 ص 543 الرقم 759 ، تاريخ دمشق : ج 28 ص 120 ح 5887 ، كنز العمّال : ج 10 ص 386 ح 29916 .

ص: 689

11 . عبد اللّه بن رَواحه

332.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به امام على عليه السلام _ :بهشت به تو و به عمّار و به سلمان و ابو ذر و مقداد ، مشتاق است .333.الإمام الباقر عليه السلام :الاختصاص _ به نقل از عيسى بن حمزه _ :به امام صادق عليه السلام گفتم : حديثى كه در باره چهار نفر آمده است [ تا چه حد ، صحّت دارد ] ؟

فرمود : «چه حديثى؟» .

گفتم : چهار نفرى كه بهشت ، مشتاق آنهاست .

فرمود : «درست است . از ايشان اند سلمان و ابو ذر و مقداد و عمّار» .

گفتم : كدام يك از آنان ، برتر است؟

فرمود : «سلمان» .

ايشان سپس مدّتى سرش را [ به تفكّر ] پايين انداخت و آن گاه فرمود : «سلمان ، دانشى را مى دانست كه اگر ابو ذر آن را مى دانست ، كافر مى شد» .11 . عبد اللّه بن رَواحه (1)335.عنه عليه السلام ( _ في خَبَرِ وَفاةِ موسى عليه السلام _ ) السيرة النبويّة ، ابن هشام _ به نقل از ابو اسحاق _ :چون آن عدّه به شهادت رسيدند ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ تا آن جا كه به من رسيده است _ فرمود : «زيد بن حارثه پرچم را بر گرفت و جنگيد ، تا آن كه به شهادت رسيد . سپس جعفر آن را بر گرفت و او نيز جنگيد تا به شهادت رسيد » .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس خاموش شد تا جايى كه رنگ از چهره انصار بر گشت و گمان بردند كه براى عبد اللّه بن رواحه مسئله ناخوشايندى پيش آمده است . در اين هنگام ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «سپس عبد اللّه بن رواحه پرچم را بر گرفت و جنگيد تا به شهادت رسيد» .

آن گاه فرمود : «آنان را در بهشت ، به من ، آن گونه كه شخص در خواب مى بيند ، بر تخت هايى از طلا نشان دادند . در تخت عبد اللّه بن رواحه نسبت به تخت هاى دو همرزمش انحرافى ديدم . پرسيدم : سببش چيست؟ به من گفته شد : آن دو [بى ترديد ، به جنگ ]رفتند ؛ ولى عبد اللّه ، نخست اندكى دچار ترديد شد و سپس ادامه داد» .

.


1- .عبد اللّه بن رواحة بن امرئ القيس انصارى _ كه مادرش كبشه دختر واقد بن عمرو و كنيه اش ابو محمّد و به قولى ابو رواحه بود _ ، يكى از صحابه جليل القدر و از شاعران پيامبر صلى الله عليه و آله است . وى در غزوات پيامبر صلى الله عليه و آله حضور داشت و در سال هفتم هجرت ، در جنگ موته به شهادت رسيد .

ص: 690

12 . عَمّارُ بنُ ياسِرٍ 1337.تاريخ اليعقوبي :وقعة صفّين عن حبيب بن أبي ثابت :لَمّا بُنِيَ المَسجِدُ جَعَلَ عَمّارٌ يَحمِلُ حَجَرَينِ ، فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «يا أَبا اليَقظانِ ، لا تَشقُقْ عَلى نَفسِكَ» . قالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي أُحِبُّ أَن أَعمَلَ فِي هذا المَسجِدِ .

قالَ : ثُمَّ مَسَحَ ظَهرَهُ ثُمَّ قالَ : إِنَّكَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، تَقتُلُكَ الفِئَةُ الباغِيَةُ . (1)338.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصّحيحين عن ابن إسحاق :كانَ عَمّارُ بنُ ياسِرٍ وَأَبُوهُ وَأُمُّهُ أَهلَ بَيتِ إِسلامٍ ، وَكانَ بَنُو مَخزُومٍ يُعَذِّبُونَهُم .

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : صَبرا يا آلَ ياسِرٍ ، فَإِنَّ مَوعِدَكُمُ الجَنَّةُ . (2)339.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصّحيحين عن جابر :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَرَّ بِعَمّارٍ وَأَهلِهِ وَهُم يُعَذَّبُونَ . فَقالَ : أَبشِرُوا آلَ عَمّارٍ وَآلَ ياسِرٍ ، فَإِنَّ مَوعِدَكُمُ الجَنَّةُ . (3) .


1- .وقعة صفّين : ص 324 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 25 ح 380 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 432 ح 5646 ، المعجم الكبير : ج 24 ص 303 ح 769 عن عثمان بن عفّان ، اُسد الغابة : ج 7 ص 152 الرقم : 7021 ، الإصابة : ج 8 ص 190 الرقم 11342 وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 11 ص 728 ح 33566 ؛ رجال الكشيّ : ج 1 ص 127 الرقم 57 عن عمار بن ياسر وليس فيه صدره إلى «يعذبونهم» .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 438 ح 5666 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 141 ح 1508 وليس فيه «آل عمار» ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج 2 ص 282 ، تاريخ بغداد : ج 1 ص 150 الرقم 6 ، تاريخ دمشق : ج 43 ص 360 ح 9221 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 13 ص 529 ح 37371 ؛ إعلام الورى : ج 1 ص 122 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 210 ح 38 .

ص: 691

12 . عمّار بن ياسر

12 . عمّار بن ياسر (1)341.إثبات الوصيّة :وقعة صفّين _ به نقل از حبيب بن ابى ثابت _ :چون ساختن مسجد [ پيامبر صلى الله عليه و آله ]شروع شد ، عمّار دو تا دو تا ، سنگ حمل مى كرد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : «اى ابو يَقظان ! خودت را اذيت مكن» .

گفت : اى پيامبر خدا ! دوست دارم كه در اين مسجد كار كنم !

پيامبر صلى الله عليه و آله ، دستى به پشت او كشيد و فرمود : «تو اهل بهشتى . تو را گروه متجاوز ، مى كشند» .342.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين _ به نقل از ابن اسحاق _ :عمّار بن ياسر و پدر و مادرش ، يك خانواده مسلمان بودند و بنى مخزوم ، آنان را شكنجه مى كردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «شكيبا باشيد _ اى خاندان ياسر _ ؛ چرا كه وعده گاه شما ، بهشت است» .343.المعجم الكبير عن سلمان :المستدرك على الصحيحين _ به نقل از جابر _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر عمّار و خانواده اش كه شكنجه مى شدند ، گذشت . فرمود : «بشارت باد شما را _ اى خاندان عمّار و اى خاندان ياسر _ ؛ چرا كه وعده گاه شما ، بهشت است » .

.


1- .ابو يَقظان ، عمّار بن ياسر بن عامر مذحجى ، از پيش گامان در ايمان و هجرت بود و از همان نخستين روزهاى طلوع خورشيد اسلام ، همراه با پدر و مادرش از سوى مشركان ، شكنجه هاى بسيارى را تحمّل كرد . از ملازمان امير مؤمنان امام على عليه السلام بود . در روزگار عمر ، مدّتى والى كوفه شد . او از مخالفان عثمان بود و به دليل صراحت لهجه اش به فرمان وى تازيانه خورد . در جنگ جمل ، فرماندهى سواره نظام و در جنگ صفّين ، فرماندهى پياده نظام را داشت و در همين جنگ ، در حالى كه نود و سه سال از عمرش مى گذشت ، به شهادت رسيد .

ص: 692

13 . المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ (1)345.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : اَلجَنَّةُ تَشتاقُ إِلَيكَ ، وَإِلَى عَمّارٍ ، وَ(إِلى) سَلمانَ وَأَبِي ذَرٍّ وَالمِقدادِ . (2)346.كفاية الأثر عن حذيفة بن اليمان :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ تَشتاقُ إِلى أَربَعَةٍ : عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ وَعَمّارِ بنِ ياسِرٍ ، وَسَلمانَ الفارِسيِّ ، وَالمِقدادِ بنِ الأَسوَدِ . (3)14 . يَزيدُ بنُ نُوَيرَةَ (4)348.عنه عليه السلام :رجال الطوسي :يَزِيدُ بنُ نُوَيرَةَ ، قُتِلَ يَومَ النَّهرَوانِ ، وَهُوَ الَّذِي قالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن جاوَزَ هذا التَّلَّ فَلَهُ الجَنَّةُ . فَقالَ لِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما بَينِي وَ بَينَ الجَنَّةِ إِلَا التَّلُّ؟

فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : نَعَم ، فَضَرَبَ بِسَيفِهِ حَتّى جاوَزَهُ .

ثُمَّ قالَ ابنُ عَمٍّ لَهُ : إِن أَنا جاوَزتُ فَلِي مِثلُ ما لِابنِ عَمِّي؟

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : نَعَم ؛ فَمَضى حَتّى جاوَزَهُ ، ثُمَّ أَقبَلا يَختَصِمانِ فِي قَتِيلٍ قَتَلاهُ .

فَقالَ لَهُما رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَبشِرا فَكِلا كُما قَدِ استَوجَبا الجَنَّةَ . (5) .


1- .هُو المِقدادُ بنُ عَمرِو بنِ ثَعلَبَةَ البَهراوِيُّ الكِندِيُّ ، المَعرُوفُ بِالمِقدادِ بنِ الأَسوَدِ ، كانَ مِن أَبطالِ الصَّحابَةِ ، شَهِدَ المَشاهِدَ كُلَّها ، وَهُوَ أَحَدُ الأَركانِ الأَربَعَةِ وَ كانَ مِنَ الأَصحابِ الخاصِّينَ للإمامِ عَلِيٍّ عليه السلام ، وَخالَفَ حُكُومةَ عُثمانَ ، وَتُوُفِّيَ سَنَةَ 32 ه وَهُو فِي السَّبعِينَ مِن عُمُرِهِ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 12 ص 311 إلى 314 و الإصابة : ج 6 ص 159 الرقم 8201 و حلية الأولياء : ج 1 ص 172 الرقم 28 و الخصال : ص 463 ح 4 و الكامل في التاريخ : ج 2 ص 223 و الطبقات الكبرى : ج 3 ص 163) .
2- .الخصال : ص 303 ح 80 ، عيون أخبار الرضا : ج 2 ، ص 67 ح 306 كلاهما عن عبد اللّه بن محمّد بن عليّ بن العباس الرازى عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين : ص 307 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 325 ح 22 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 10 ص 104 عن أنس .
3- .المعجم الكبير : ج 6 ص 215 ح 6045 ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 75 الرقم 3 ، تاريخ دمشق : ج 60 ص 176 ح 12428 كلّها عن أنس ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 7 ص 296 ، كنز العمّال : ج 11 ص 754 ح 33673 .
4- .هُو يَزِيدُ بنُ نُوَيرَةَ بنِ الحارِثِ بنِ عَدِيٍّ الأَنصارِيُّ ، شَهِدَ أُحُدا وَقاتَلَ يَومَ النَّهرَوانِ ، وَكانَ أَوَّلَ قَتِيلٍ قُتِلَ مِن أَصحابِ عَلِيٍّ يَومَ النَّهرَوانِ (راجع : الإصابة : ج 6 ص 530 الرقم 9341 وموسوعة حياة الصحابة : ج 7 ص 3870 الرقم 8294)
5- .رجال الطوسي : ص 85 الرقم 859 ، خلاصة الأقوال : ص 295 ، تاريخ بغداد : ج 1 ص 204 الرقم 44 ، الإصابة : ج 6 ص 531 الرقم 9341 كلاهما نحوه .

ص: 693

13 . مقداد بن اسود
14 . يزيد بن نُوَيره

13 . مقداد بن اسود (1)350.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «بهشت به تو و به عمّار و به سلمان و ابو ذر و مقداد ، مشتاق است» .351.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت به چهار تن ، مشتاق است : على بن ابى طالب ، عمّار بن ياسر ، سلمان فارسى و مقداد بن اسود .14 . يزيد بن نُوَيره (2)353.عنه عليه السلام :رجال الطوسى :يزيد بن نويره ، در جنگ نهروان كشته شد . او همان كسى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به وى فرمود : «هر كس از اين پُشته بگذرد ، بهشتى است» .

او به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفت : پس ميان من و بهشت ، جز اين پشته نيست ؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : «بله» .

او شمشير زد تا از آن پشته گذشت. آن گاه پسرعمويش گفت : من نيز اگر بگذرم ، آيا همچون پسرعمويم به بهشت مى روم ؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «بله» . او نيز رفت تا از پشته گذشت . سپس آن دو آمدند و در باره كسانى كه كشته بودند ، با يكديگر ستيزه مى كردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آن دو فرمود : «دل خوش داريد ، كه هر دوى شما سزاوار بهشتيد» .

.


1- .مقداد بن عمرو بن ثعلبه بَهراوى كِندى معروف به مقداد بن اسود ، از پهلوانان صحابه بود و در همه جنگ هاى اسلام شركت داشت . او يكى از اركان چهارگانه و از ياران خاصّ امام على عليه السلام بود و با حكومت عثمان مخالفت ورزيد . وى در سال 32 ق ، در هفتاد سالگى ، از دنيا رفت .
2- .يزيد بن نويرة بن حارث بن عَدىّ انصارى ، در جنگ اُحُد شركت داشت . او در جنگ نهروان نيز جنگيد و نخستين كس از ياران امام على عليه السلام بود كه در اين جنگ ، به شهادت رسيد .

ص: 694

17 / 3عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام1 . اُوَيسٌ القَرَنِيُّ (1)357.مروج الذهب عن محمّد بن أبي بكر ( _ في كِتابِهِ إلى مُعاوِيَةَ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ الجَنَّةِ بِشَفاعَةِ اُوَيسٍ مِثلُ رَبِيعَةَ وَمُضَرَ . (2)2 . جُندَبٌ الخَيرُ الأَزدِيُّ (3)359.الفتوح عن مالك الأشتر :الإمام الباقر عليه السلام :شَهِدَ مَعَ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام مِنَ التّابِعِينَ ثَلاثَةُ نَفَرٍ بِصِفِّينَ ، شَهِدَ لَهُم رسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِالجَنَّةِ وَلَم يَرَهُم : أُوَيسٌ القَرَنِيُّ ، وَزَيدُ بنُ صُوحانَ العَبدِيُّ ،

وَجُندَبٌ الخَيرُ الأَزدِيُّ ، رَحمَةُ اللّهِ عَلَيهِم . (4) .


1- .هُو أُوَيسُ بنُ عامِرِ بنِ جَزءٍ المُرادِيُّ القَرَنِيُّ ، أَسلَمَ عَلى عَهدِ النَّبِيِّ لكِنَّهُ ما رَآه ، وَكانَ فِي عِدادِ الزُّهّادِ المَشهُورِينَ ، وَكانَ نَصِبا فِي العِبادَةِ ، شَهِدَ مَعَ الإِمامِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ الجَمَلَ وَصِفِّينَ وَعاهَدَهُ عَلَى الشَّهادَةِ فِي صِفِّينَ ، وَفِيها نالَ ذَلِكَ الوِسامَ بِوَجهٍ مُدمى ، وَدُفِنَ هُناكَ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 267) .
2- .سير أعلام النبلاء : ج 4 ص 31 عن عمر ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 458 ح 5721 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 539 ح 1 كلاهما عن الحسن و فيهما «رجل من اُمّتي» بدل «اُويس» ولكنْ اُشير إليه في ذيل الحديث ، تاريخ دمشق : ج 9 ص 438 ح 2455 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 12 ص 76 ح 34065 ؛ الفضائل : ص 91 ، الإرشاد : ج 1 ص 316 عن ابن عبّاس عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، رجال الكشّي : ج 1 ص 316 ح 156 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيهما «الجنّة» .
3- .هُو جُندَبُ بنُ كَعبِ بنِ عَبدِ اللّه ِ الأَزدِيُّ الغامِدِيُّ وَهُوَ جُندَبٌ الخَيرُ ، مِن أَصحابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وَعَدَّهُ الطُّوسِيُّ فِي رِجالِهِ مِن أَصحابِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام ، نَفاهُ عُثمانُ إِلَى الشَّامِ لِأَنَّهُ كانَ يَذكُرُ مَساوِئَ عُثمانَ ؛ شَهِدَ حُرُوبَ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ كُلَّها (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 279) .
4- .الاختصاص : ص 81 عن جابر الجعفي ، بحار الأنوار : ج 32 ص 618 ح 484 ؛ تاريخ دمشق : ج 19 ص 442 عن جابر .

ص: 695

17 / 3 شمارى از ياران امام على عليه السلام
1 . اُوَيس قَرَنى
2 . جُندَب الخير ازدى

17 / 3شمارى از ياران امام على عليه السلام1 . اُوَيس قَرَنى (1)363.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با شفاعت اويس ، به اندازه [ دو قبيله ] ربيعه و مُضَر ، به بهشت مى روند .2 . جُندَب الخير ازدى (2)365.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لَمّا أنزَلَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى {Q} «وَ أ ) امام باقر عليه السلام :از تابعيان ، سه كس با على بن ابى طالب عليه السلام در صفّين حاضر بودند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، به بهشتى بودنشان شهادت داد ، در حالى كه آنان را نديده بود : اويس قَرَنى ، زيد بن صوحان عبدى و جُندَب الخير ازدى . رحمت خدا بر ايشان باد !

.


1- .اويس بن عامر بن جَزء مرادى قَرَنى ، در روزگار پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام آورد ؛ امّا موفّق به ديدار ايشان نشد . او در شمار زاهدان نامدار و در عبادت ، سختكوش بود . با امير مؤمنان امام على عليه السلام در جنگ جمل و صفّين حاضر بود و در صفّين بر سر پيمان خود با آن امام عليه السلام ، با رخسارى خونين به شهادت رسيد و در همان جا به خاك سپرده شد .
2- .جُندَب بن كعب بن عبد اللّه ازدى غامدى ، معروف به جُندَب الخير ، از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله بود . شيخ طوسى ، در كتاب رجال خود ، او را از ياران امام على عليه السلام بر شمرده است . عثمان ، او را به شام تبعيد كرد ؛ زيرا از كجروى هاى وى ياد مى كرد . جندب ، در همه جنگ هاى امير مؤمنان عليه السلام حاضر بود .

ص: 696

3 . رُشَيدٌ الهَجَريُّ (1)367.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشي عن أبي حيّان البجلي عن قنواء بنت رشيد الهجري :قُلتُ لَها : أَخبِرِينِي بِما سَمِعتِ مِن أَبِيكِ؟ قالَت : سَمِعتُ أَبِي يَقُولُ : أَخبَرَنِي أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام فَقالَ : يا رُشَيدُ ، كَيفَ صَبرُكَ إِذا أَرسَلَ إِلَيكَ دَعِيُّ بَنِي أُمَيَّةَ فَقَطَعَ يَدَيكَ وَرِجلَيكَ وَلِسانَكَ؟ قُلتُ : يا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ ، آخِرُ ذَلِكَ إِلى الجَنَّةِ؟ فَقالَ : يا رُشَيدُ ، أَنتَ مَعِي فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (2)4 . زَيدُ بنُ صُوحانَ (3)369.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي احتِجاجِهِ مَعَ الخَوارِجِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يَنظُرَ إِلى رَجُلٍ يَسبِقُهُ بَعضُ أَعضائِهِ إِلَى الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى زَيدِ بنِ صُوحانَ . (4)راجع : ص 694 (جندب الخير الأزديّ) .

.


1- .مِن أَصحابِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ الواعِينَ الرّاسِخِينَ ، كانَ الإِمامُ يُسَمِّيهِ «رُشَيدَ البَلايا» وَاختَرَقَت نَظرَتُهُ الثّاقِبَةُ النّافِذَةُ ما وَراءَ عالَمِ الشَّهادَةِ ، فَعُرِفَ ب_ِ «عالِمِ البَلايا وَالمَنايا» (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 309) .
2- .رجال الكشّي : ج 1 ص 290 ح 131 ، الأمالي للطوسي : ص 165 ح 276 ، الاختصاص : 77 ، بشارة المصطفى : ص 93 كلّها عن أبي حسّان العجلي ، بحار الأنوار : ج 75 ص 433 ح 95 .
3- .هُوَ زَيدُ بنُ صُوحانَ بنِ حُجرٍ العَبدِيُّ ، كانَ خَطِيبا شُجاعا ثابِتَ الخُطى ، وَكانَ مِنَ العُظَماءِ وَالزُّهّادِ وَالأَبدالِ وَمِن أَصحابِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ الأَوفِياءِ ، أَسلَمَ فِي عَهدِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَعُدَّ مِنَ الصَّحابَةِ ، وَلَهُ وفادةٌ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، كانَ لَهُ لِسانٌ ناطِقٌ بِالحَقِّ فَلَم يُطِق عُثمانُ وُجُودَهُ بِالكُوفَةِ فَنَفاهُ إِلَى الشّامِ ، اشتَرَكَ فِي حَربِ الجَمَلِ ، وَأُخبِرَ بِشَهادَتِهِ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 332) .
4- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 267 ح 507 ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج 6 ص 417 ، تاريخ بغداد : ج 8 ص 440 الرقم 4549 ، تاريخ دمشق : ج 19 ص 434 ح 4541 كلّها عن عبد الرحمن بن مسعود العبدي عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : ج 11 ص 685 ح 33309 .

ص: 697

3 . رُشيد هَجَرى
4 . زيد بن صوحان

3 . رُشيد هَجَرى (1)372.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِفاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) رجال الكشّى _ به نقل از ابو حيّان بَجَلى _ :به قنواء (دختر رُشَيد هَجَرى) گفتم : سخنى را كه از پدرت شنيده اى ، برايم باز گو .

گفت : از پدرم شنيدم كه مى گويد : امير مؤمنان عليه السلام به من خبر داد و فرمود : «اى رُشَيد ! شكيبايى تو چگونه خواهد بود ، آن گاه كه حرام زاده بنى اميّه تو را احضار كند و دست ها و پاها و زبانت را بِبُرد؟» .

گفتم : اى امير مؤمنان ! آيا پايانش بهشت است ؟

فرمود : «اى رُشَيد ! تو در دنيا و آخرت ، با من هستى» .4 . زيد بن صوحان (2)374.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دوست دارد مردى را ببيند كه پاره اى از اندام هاى او پيش از خودش به بهشت مى روند ، به زيد بن صوحان بنگرد .ر . ك : ص 695 (جندب الخير ازدى) .

.


1- .رُشَيد هَجَرى ، از ياران آگاه و استوار امير مؤمنان عليه السلام بود و امام عليه السلام وى را «رشيد البلايا» مى ناميد . نگاه روشن بين و نافذ او از عالَم مادّه ، گذشته بود . از اين رو به «عالِم بلايا و منايا» معروف شده بود.
2- .زيد بن صوحان بن حُجر عبدى ، خطيبى شجاع و ثابت قدم و از بزرگان و زاهدان و اَبدال و از ياران وفادار امير مؤمنان عليه السلام بود . وى در عهد پيامبر صلى الله عليه و آله ، اسلام آورد و يك بار هم خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد . از اين رو ، در شمار صحابه شمرده شده است . او زبانى حقگو داشت . از اين رو ، عثمان ، بودن او را در كوفه تحمّل نكرد و وى را به شام ، تبعيد كرد . او در جنگ جمل ، شركت كرد و امام على عليه السلام خبر شهادتش را به او داد .

ص: 698

5 . مُحَمَّدُ بنُ أَبِي بَكرٍ (1)377.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ فِي كِتابِهِ إِلى أَهلِ مِصرَ وَمَحَمَّدِ بنِ أَبِي بَكرٍ _: أَحسِنُوا _ أَهلَ مِصرَ _ مُؤازَرَةَ مُحَمَّدٍ أَمِيرِكُم ، وَاثبُتُوا عَلى طاعَتِهِ ، تَرِدُوا حَوضَ نَبِيِّكُم . (2)6 . مَيثَمٌ التَّمّارُ (3)379.عنه عليه السلام :رجال الكشي عن ميثم النهرواني :دَعانِي أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام وَقال : كَيفَ أَنتَ يا مَيثمُ إِذا دَعاكَ دَعِيُّ بَنِي أُمَيَّةَ ابنُ دَعِيِّها عُبَيدُ اللّهِ بنُ زِيادٍ إِلَى البَراءَةِ مِنِّي ؟ فَقالَ : يا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ ، أَنا وَاللّهِ لا أَبرَأُ مِنكَ ، قالَ : إِذا وَاللّهِ يَقتُلُكَ وَيَصلِبُكَ ، قُلتُ : أَصبِرُ فَذاكَ فِي اللّهِ قَلِيلٌ ، فَقالَ : يا مَيثمُ ، إِذا تَكُونَ مَعِي فِي دَرَجَتِي . (4) .


1- .هُوَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّه ِ بنِ عُثمانَ وَهُو مُحَمَّدُ بنُ أَبِي بَكرِ بنِ أَبِي قُحافَةَ ، وَأُمُّهُ أَسماءُ بِنتُ عُمَيسٍ ، تَزَوَّجَها الإِمامُ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ بَعدَ مَوتِ أَبِي بَكرٍ ، فَانتَقَلَت إِلَى بَيتِهِ مَعَ أَولادِها وَفِيهِم مُحَمَّدٌ ، وَنَشَأَ فِي حِجرِ الإِمامِ وَامتَزَجَت رُوحُهُ بِمَعرِفَةِ أَهلِ البَيتِ عليهم السلام . كانَ مُحمَّدٌ فِي مِصرَ أَيامَ حُكُومَةِ عُثمانَ ، وَكانَ إِلى جانِبِ الإِمامِ بَعدَ تَصَدِّيهِ لِلخِلافَةِ ، وَكانَ عَلى الرَّجّالَةِ فِي حَربِ الجَمَلِ . وَوَلاّهُ الإِمامُ عَلَى مِصرَ سَنَةَ 36 ه ، وَلَمّا تَخاذَلَ أَصحابُ الإِمامِ عَن نُصرَتِهِ اغتَنَمَ مُعاوِيَةُ هذِهِ الفُرصَةَ وَاغتالَهُ ، وَاستَطاعَ أَن يُسَخِّرَ مِصرَ تَحتَ قُدرَتِهِ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 482) .
2- .الأمالي للمفيد : ص 269 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 31 ح 31 كلاهما عن أبي إسحاق الهمداني ، الغارات : ج 1 ص 250 ، بحار الأنوار : ج 80 ص 391 ح 11 .
3- .هُو مَيثَمُ بنُ يَحيَى التَّمّارُ الأَسَدِيُّ أَبُو سالِمٍ ، مِن أَجِلّاءِ أَصحابِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ عليه السلام ، كانَ عَبدا لِامرَأَةٍ فَاشتَراهُ عَلِيٌّ عليه السلام وَأَعتَقَهُ ، نالَ مَنزِلَةً رَفِيعَةً مِنَ العِلمِ ، كانَ راسِخا عَلى طَرِيقِ الحَقِّ وَثابِتا فِي الدِّفاعِ عَنِ الوَلايَةِ ، قَتَلَهُ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ قَبلَ استِشهادِ الإِمامِ الحُسَينِ بِأَيّامٍ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 506) .
4- .رجال الكشّي : ج 1 ص 295 ح 139 ، رجال ابن داوود : ص 356 الرقم 1693 ، خصائص الأئمة عليهم السلام : ص 54 وليس فيه من «فقال : يا أمير المؤمنين» إلى «ويصلبك» ، الخرائج والجرائح : ج 1 ص 229 ح 73 ، بحار الأنوار : ج 42 ص 130 ح 13 .

ص: 699

5 . محمّد بن ابى بكر
6 . ميثم تمّار

5 . محمّد بن ابى بكر (1)381.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام _ در نامه اش به مردم مصر و محمّد بن ابى بكر _ :اى اهل مصر ! به محمّد ، اميرتان ، خوب كمك كنيد و در فرمانبرى از او ثابت قدم باشيد تا بر حوض پيامبرتان وارد شويد .6 . ميثم تمّار (2)383.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از ميثم نهروانى _ :امير مؤمنان عليه السلام مرا صدا زد و فرمود : «اى ميثم! چه خواهى كرد ، آن گاه كه دَعىّ (3) بنى اميّه ، فرزند دَعىّ آنها ، عبيد اللّه بن زياد ، از تو بخواهد كه از من بيزارى بجويى؟» .

گفت[م] : اى امير مؤمنان ! به خدا سوگند كه از تو بيزارى نخواهم جست .

فرمود : «در اين صورت ، به خدا سوگند كه تو را مى كشد و به دار مى آويزد !» .

گفتم : شكيبايى مى كنم ؛ چرا كه اين ، در راه خدا ناچيز است .

فرمود : «در اين صورت ، تو با من ، در درجه من ، خواهى بود» .

.


1- .محمّد بن عبد اللّه بن عثمان يا همان محمّد بن ابى بكر بن ابى قُحافه ، مادرش اسماء بنت عميس است . پس از مرگ ابو بكر ، امام على امير مؤمنان عليه السلام با اسماء ازدواج كرد و اسماء همراه با فرزندانش از جمله محمّد ، به خانه امام عليه السلام منتقل شد . از اين رو ، محمّد در دامن امام عليه السلام پرورش يافت و معرفت اهل بيت عليهم السلام با جان او در آميخت . محمّد در زمان حكومت عثمان در مصر بود و پس از آن كه امام على عليه السلام به خلافت رسيد ، جانب ايشان را گرفت و در جنگ جمل ، فرمانده پياده نظام بود . در سال 36 ق ، از جانب امام عليه السلام به حكومت مصر گماشته شد و پس از آن كه ياران امام عليه السلام از يارى او دست كشيدند ، معاويه با سوء استفاده از اين فرصت ، وى را ناجوان مردانه به شهادت رساند و توانست مصر را تحت قدرت خود در آورد .
2- .ابو سالم ، ميثم بن يحيى تمّار اسدى ، از بزرگان اصحاب امير مؤمنان عليه السلام بود . او غلام يك زن بود كه امام على عليه السلام وى را خريد و آزاد نمود . ميثم به مرتبه بلندى از دانش ، دست يافت . در راه حق ، استوار و در دفاع از ولايت ، ثابت قدم بود . وى چند روز پيش از شهادت امام حسين عليه السلام ، به دست عبيد اللّه بن زياد ، كشته شد .
3- .دَعى : بى اصل و نَسَب ، آن كه نسبتش به پدرش قطعى نيست .

ص: 700

17 / 4عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام(شُهَداءُ كَربَلاءَ)387.عنه عليه السلام :الإرشاد عن جويرية بن مسهر العبديِّ :لَمّا تَوَجَّهنا مَعَ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام إِلى صِفِّينَ ، فَبَلَغنا طُفُوفَ كَربَلاءَ ، وَقَفَ عليه السلام ناحِيةً مِنَ العَسكَرِ ، ثُمَّ نَظَرَ يَمِينا وَشِمالاً وَاستَعبَرَ ثُمَّ قالَ : هذا _ وَاللّهِ _ مُناخُ رِكابِهِم وَمَوضِعُ مَنِيَّتِهِم .

فَقِيلَ لَهُ : يا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ ، ما هذا المَوضِعُ ؟

قالَ : هذا كَربَلاءُ ، يُقتَلُ فِيهِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ . ثُمَّ سارَ (1) .388.الخصال عن محمّد ابن الحنفيّة :الطَّبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) عن أبي عبيد الضبي :دَخَلنا عَلى أَبِي هَرثَمٍ الضَّبِّيِّ حِينَ أَقبَلَ مِن صِفِّينَ _ وَهُوَ مَعَ عَلِيٍّ _ وَهُوَ جالِسٌ عَلى دُكّانٍ (2) ، وَلَهُ امرَأَةٌ يُقالُ لَها : جرداءُ ، هِيَ أَشَدُّ حُبّا لِعَلِيٍّ وَأَشَدُّ لِقَولِهِ تَصدِيقا . فَجاءَت شاةٌ فَبَعَرَت ، فَقالَ : لَقَد ذَكَّرَنِي بَعرُ هذِهِ الشّاةِ حَدِيثا لِعَلِيٍّ .

قالُوا : وَما عِلمُ عَلِيٍّ عليه السلام بِهذا ؟

قالَ : أَقبَلنا مَرجِعَنا مِن صِفِّينَ فَنَزَلنا كَربَلاءَ ، فَصَلّى بِنا عَلِيٌّ عليه السلام صَلاةَ الفَجرِ بَينَ شَجَراتِ وَدَوحاتِ حَرْمَلٍ ، ثُمَّ أَخَذَ كَفّا مِن بَعرِ الغِزلانِ فَشَمَّهُ ، ثُمَّ قالَ : أَوْهِ ، أَوْهِ ، يُقتَلُ بِهذا الغائِطِ (3) قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

قالَ : قالَت جرداءُ : وَما تُنكِرُ مِن هذا ؟! هُوَ أَعلَمُ بِما قالَ مِنكَ ، نادَت بِذَلِكَ

وَهِيَ فِي جَوفِ البَيتِ (4) . .


1- .الإرشاد : ج 1 ص 332 وراجع : خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص 47 وقرب الإسناد : ص 26 ح 87 ووقعة صفّين : ص 142 وكامل الزيارات : ص 453 ح 685 وذخائر العقبى : ص 174 .
2- .الدُّكّان : الدكّة المبنيّة للجلوس عليها (لسان العرب : ج 13 ص 157) .
3- .الغائط : المتّسع من الأرض مع طمأنينة (لسان العرب : ج 7 ص 364) .
4- .الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 432 ح 420 ، تاريخ دمشق : ج 14 ص 198 عن أبي عبد اللّه الضبّي ؛ شرح الأخبار : ج 3 ص 136 ح 1077 ، المناقب للكوفي : ج 2 ص 26 ح 514 كلاهما نحوه وراجع : تهذيب التهذيب : ج 1 ص 590 الرقم 1577 ومقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج 1 ص 165 .

ص: 701

17 / 4 شمارى از ياران امام حسين عليه السلام
شهيدان كربلا

17 / 4شمارى از ياران امام حسين عليه السلامشهيدان كربلا392.المعجم الأوسط عن أبي الطفيل :الاءرشاد _ به نقل از جُوَيرية بن مسهر عبدى _ :چون با امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام ره سپار صفّين شديم و به تپّه هاى كربلا رسيديم ، ايشان در كنار لشكر ايستاد . سپس به راست و چپ ، نگاهى كرد و اشك ريخت و آن گاه فرمود : «اين جا _ به خدا سوگند _ ، خُسبگاه اشتران آنان و قتلگاه ايشان است» .

يكى گفت : اى امير مؤمنان ! اين جا كجاست؟

فرمود : «اين جا كربلاست . در اين سرزمين ، جماعتى كشته خواهند شد كه بدون حسابرسى به بهشت مى روند» . اين را فرمود و حركت كرد .393.تاريخ اليعقوبي ( _ في ذِكرِ خِلافَةِ أميرِ المُؤمِنينَ عَلِيِّ بنِ ) الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) _ به نقل از ابو عُبَيد ضَبّى _ :ما بر ابو هَرثَم ضَبّى ، پس از بازگشتش از صفّين _ كه با على عليه السلام رفته بود _ وارد شديم و او بر دكّانچه اى نشسته بود . او زنى به نام جرداء داشت كه سخت ، دوستدار على عليه السلام بود و به سخنانش اعتقاد بسيار داشت . در همين حين ، گوسفندى آمد و پشكل انداخت . ابو هرثم گفت : پشكل اين گوسفند ، مرا به ياد سخنى از على انداخت.

حاضران گفتند : على عليه السلام اين را از كجا مى داند؟

گفت : در بازگشت از صفّين ، در كربلا فرود آمديم . على عليه السلام نماز صبح را در درختزار حَرمَل با ما به جماعت خواند و سپس مُشتى پشكل آهو برداشت و آن را بو كرد و آن گاه فرمود : «آه! آه! در اين دشت ، مردمانى كشته خواهند شد كه بدون حسابرسى به بهشت مى روند».

جرداء از درون خانه داد زد كه : كجاى اين سخن را انكار مى كنى؟! او به آنچه فرموده ، از تو داناتر است.

.

ص: 702

394.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق عن هرثمة بن سلمى :خَرَجنا مَعَ عَلِيٍّ عليه السلام فِي بَعضِ غَزوِهِ ، فَسارَ حَتّى انتَهى إِلى كَربَلاءَ ، فَنَزَلَ إِلى شَجَرَةٍ فَصَلّى إِلَيها ، فَأَخَذَ تُربَةً مِنَ الأَرضِ فَشَمَّها ، ثُمَّ قالَ : واها لَكِ تُربَةً ! لَيُقتَلَنَّ بِكِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

قالَ : فَقَفَلنا من غَزَواتِنا ، وَقُتِلَ عَلِيٌّ عليه السلام ، وَنَسِيتُ الحَدِيثَ .

قالَ : وَكُنتُ فِي الجَيشِ الَّذِينَ سارُوا إِلَى الحُسَينِ ، فَلَمَّا انتَهَيتُ إِلَيهِ نَظَرتُ إِلَى الشَّجَرَةِ فَذَكَرتُ الحَدِيثُ ، فَتَقَدَّمتُ عَلى فَرَسٍ لِي فَقُلتُ : أُبَشِّرُكَ ابنَ بِنتِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَحَدَّثتُهُ الحَدِيثَ .

قالَ : مَعَنا أَو عَلَينا ؟

قُلتُ : لا مَعَكَ وَلا عَلَيكَ ، تَرَكتُ عِيالاً ، وَتَرَكتُ .

قالَ : إِمّا لا فَوَلِّ فِي الأَرضِ ، فَوَالَّذِي نَفسُ حُسَينٍ بِيَدِهِ لا يَشهَدُ قَتلَنا اليَومَ رَجُلٌ إِلَا دَخَلَ جَهَنَّمَ .

قالَ : فَانطَلَقتُ هارِبا مُوَلِّيا فِي الأَرضِ حَتّى خَفِيَ عَلَيَّ مَقتَلُهُ (1) .395.عنه صلى الله عليه و آله :وقعة صفِّين عن أبي عبيدة عن هرثمة بن سليم :غَزَونا مَعَ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ غَزوَةَ صِفِّينَ ، فَلَمّا نَزَلنا بِكَربَلاءَ صَلّى بِنا صَلاةً ، فَلَمّا سَلَّمَ رَفَعَ إِلَيهِ مِن تُربَتِها فَشَمَّها ، ثُمَّ قالَ :

واها لَكِ أَيَّتُها التُّربَةُ ، لِيُحشَرَنَّ مِنكِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

فَلَمّا رَجَعَ هَرثَمَةُ مِن غَزوَتِهِ إِلَى امرَأَتِهِ _ وَهِي جرداءُ بِنتُ سميرٍ ، وَكانَت شِيعةً لِعَلِيٍّ _ فَقالَ لَها زَوجُها هَرثَمَةَ : أَلا أُعَجِّبُكِ مِن صَدِيقِكِ أَبِي الحَسَنِ ؟ لَمّا نَزَلنا كَربَلاءَ رَفَعَ إِلَيهِ مِن تُربَتِها فَشَمَّها وَقالَ : وَاها لَكِ يا تُربَةُ ، لَيُحشَرَنَّ مِنكِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ! وَما عِلمُهُ بِالغَيبِ ؟

فَقالَت : دَعنا مِنكَ أَيُّها الرَّجُلُ ، فَإِنَّ أَمِيرَ المُؤمِنِينَ لَم يَقُل إِلّا حقّا .

فَلَمّا بَعَثَ عُبَيدُ اللّهِ بنُ زِيادٍ البَعثَ الَّذِي بَعَثَهُ إِلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ وَأَصحابِهِ ، قالَ : كُنتُ فِيهِم فِي الخَيلِ الَّتِي بَعَثَ إِلَيهِم ، فَلَمّا انتَهَيتُ إِلَى القَومِ وَحُسَينٍ وَأَصحابِهِ عَرَفتُ المَنزِلَ الَّذِي نَزَلَ بِنا عَلِيٌّ فِيهِ ، وَالبُقعَةَ الَّتِي رَفَعَ إِلَيهِ مِن تُرابِها ، وَالقَولَ الَّذِي قالَهُ ، فَكَرِهتُ مَسِيرِي ، فَأَقبَلتُ عَلى فَرَسِي حَتّى وَقَفتُ عَلَى الحُسَينِ ، فَسَلَّمتُ عَلَيهِ ، وَحَدَّثتُهُ بِالَّذِي سَمِعتُ مِن أَبِيهِ فِي هذا المَنزِلِ .

فَقالَ الحُسَينُ : مَعَنا أَنتَ أَو عَلَينا ؟

فَقُلتُ : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، لا مَعَكَ وَلا عَلَيكَ ، تَرَكتُ أَهلِي وَولدِي أَخافُ عَلَيهِم مِنِ ابنِ زِيادٍ .

فَقالَ الحُسَينُ : فَوَلِّ هَربا حَتّى لا تَرى لَنا مَقتَلاً ، فَوَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لا يَرى مَقتَلَنا اليَومَ رَجُلٌ وَلا يُغِيثُنا إِلَا أَدخَلَهُ اللّهُ النّارَ .

قالَ : فَأَقبَلتُ فِي الأَرضِ هارِبا حَتّى خَفِيَ عَلَيَّ مَقتَلُهُ (2) . .


1- .تاريخ دمشق : ج 14 ص 222 ؛ الملاحم والفتن : ص 335 ح 488 نحوه .
2- .وقعة صفّين : ص 140 ، الأمالي للصدوق : ص 199 ح 213 عن هرثمة بن أبي مسلم ، شرح الأخبار : ج 3 ص 141 ح 1083 عن هزيمة بن سلمة وكلاهما نحوه .

ص: 703

396.الإمام الباقر عليه السلام ، عن جابر بن عبداللّه اتاريخ دمشق _ به نقل از هرثمة بن سَلمى _ :با على عليه السلام در يكى از جنگ هايش بيرون رفتيم . رفت و رفت تا به كربلا رسيد . در زير درختى پياده شد و نماز خواند . سپس قدرى خاك از زمين برداشت و آن را بوييد و آن گاه فرمود : «خوشا تو ، اى خاك! مردمانى در تو كشته خواهند شد كه بدون حسابرسى وارد بهشت مى شوند» .

از جنگ باز گشتيم و على عليه السلام كشته شد و اين حديث را فراموش كردم.

بعدها ، در سپاهى كه براى جنگ با حسين عليه السلام مى رفت ، شركت كردم . چون به آن سرزمين رسيدم ، چشمم به آن درخت افتاد و به ياد حديث افتادم . سوار بر اسبم به سوى حسين تاختم و گفتم : «تو را بشارت مى دهم ، اى فرزند دخت پيامبر خدا !» و آن سخن [ پدرش ] را برايش گفتم .

حسين عليه السلام فرمود : «با ما هستى ، يا بر ضدّ ما؟» .

گفتم : نه با تو هستم و نه بر ضدّ تو . من خانواده را رها كرده ام . من [ چه و چه خود را ] رها كرده ام .

حسين عليه السلام فرمود : «اگر با ما نيستى ، از اين سرزمين برو ؛ زيرا _ سوگند به آن كه جان حسين در دست اوست _ ، هر مردى كه امروز ، شاهد كشته شدن ما باشد ، قطعا به دوزخ مى رود» .

من از آن سرزمين ، گريزان رفتم تا آن كه قتلگاه او از نظرم ناپديد شد .397.تاريخ اليعقوبي عن حسّان بن ثابت ( _ فِي وَصفِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام في أوائِ ) وقعة صفّين _ به نقل از ابو عبيده _ :هرثمة بن سليم گفت: با على بن ابى طالب عليه السلام به جنگ صفّين رفتيم . چون در كربلا فرود آمديم ، نماز را به جماعت با ما خواند . سلام كه داد ، قدرى از خاك آن جا را برداشت و بوييد و سپس فرمود: «زهى تو ، اى خاك! مردمانى از تو محشور خواهند شد كه بى حسابرسى به بهشت مى روند» .

چون هرثمه از جنگ به نزد همسرش جرداء دختر سمير _ كه شيعه على عليه السلام بود _ باز گشت ، به او گفت : آيا تو را از دوستت ابو الحسن شگفت زده نكنم؟ در كربلا كه فرود آمديم ، قدرى از خاك آن جا را برداشت و بوييد و گفت : «زهى تو ، اى خاك ! مردمانى از تو محشور خواهند شد كه بى حسابرسى به بهشت مى روند» . مگر او علم غيب دارد؟

همسرش گفت : دست بردار ، اى مرد! امير مؤمنان ، جز حق نگفته است.

[ هرثمه گفت : ] زمانى كه عبيد اللّه بن زياد ، لشكرى به سوى حسين بن على و يارانش فرستاد ، من نيز در جمع سوارانى بودم كه او گسيل داشت . چون به آن مردمان و حسين و يارانش رسيديم ، منزلگاهى را كه على عليه السلام ما را در آن جا فرود آورد و زمينى را كه از خاك آن برداشت ، شناختم و آن سخنى را كه گفته بود ، به ياد آوردم . پس ، از آمدنم ناراحت شدم و سوار بر اسبم نزد حسين رفتم و بر او سلام كردم و آنچه را از پدرش در اين منزلگاه شنيده بودم ، برايش باز گفتم.

حسين عليه السلام گفت : «تو با ما هستى ، يا بر ضدّ ما؟» .

گفتم : اى فرزند پيامبر خدا ! نه با تو هستم و نه بر ضدّ تو . زن و فرزندانم را رها كرده ام و آمده ام و از ابن زياد بر آنان مى ترسم.

حسين عليه السلام گفت : «پس بگريز و برو تا شاهد كشته شدن ما نباشى ؛ زيرا _ سوگند به آن كه جان من در دست اوست _ ، هر مردى كه امروز ، شاهد كشته شدن ما باشد و يارى مان نرساند ، خداوند ، او را در آتش مى افكند ».

هرثمه گفت : من از آن سرزمين گريختم تا جايى كه محلّ كشته شدن او از نظرم ناپديد شد. .

ص: 704

398.تاريخ الطبري عن الفضل بن عبّاس :علل الشرائع عن ميثم التمّار :يا جَبَلةُ ، اِعلَمِي أَنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام سَيِّدُ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ ، وَلِأَصحابِهِ عَلى سائِرِ الشُّهداءِ دَرَجَةٌ . (1) .


1- .علل الشرائع : ص 228 ح 3 ، الأمالي للصدوق : ص 190 ح 198 ، بحار الأنوار : ج 45 ص 203 ح 4 .

ص: 705

399.شرح نهج البلاغة :علل الشرائع _ به نقل از ميثم تمّار _ :اى جَبَله ! بدان كه حسين بن على ، سالار شهيدان در روز قيامت است و ياران او نيز بر ديگر شهيدان ، برترى دارند. .

ص: 706

400.الإمام عليّ عليه السلام ( _ قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله _ ) الأمالي للصدوق عن كعب الأحبار :إِنَّ فِي كِتابِنا : أَنَّ رَجُلاً مِن وُلدِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُقتَلُ ، وَلا يَجِفُّ عَرَقُ دَوابِّ أَصحابِهِ حَتّى يَدخُلُوا الجَنَّةَ ، فَيُعانِقُوا الحُورَ العِينَ . (1)401.تفسير العيّاشي عن جابر الجعفي :الإمام زين العابدين عليه السلام :كُنتُ مَعَ أَبِي اللَّيلَةَ الَّتِي قُتِلَ صَبِيحَتَها ، فَقالَ لِأَصحابِهِ : هذا اللَّيلَ فاتَّخِذُوهُ جَمَلاً فَإِنَّ القَومَ إِنَّما يُرِيدُونَنِي ، وَلَو قَتَلُونِي لَم يَلتَفِتُوا إِلَيكُم وَأَنتُم فِي حِلٍّ وَسَعَةٍ ، فَقالُوا : لا وَاللّهِ لا يَكُونُ هذا أَبَدا .

قالَ : إِنَّكُم تُقتَلُونَ غَدا كَذلِكَ لا يُفلَتُ مِنكُم رَجُلٌ .

قالُوا : اَلحَمدُ للّهِِ الَّذِي شَرَّفَنا بِالقَتلِ مَعَكَ . ثُمَّ دَعا وَقالَ لَهُم : اِرفَعُوا رُؤُوسَكُم وَانظُرُوا .

فَجَعَلُوا يَنظُرُونَ إِلى مَواضِعِهِم وَمَنازِلِهِم مِنَ الجَنَّةِ ، وَهُوَ يَقُولُ لَهُم :

هذا مَنزِلُك يَا فُلانُ ، وَهذا قَصرُكَ يا فُلانُ وَهذِهِ دَرَجَتُكَ يا فُلانُ ، فَكانَ الرَّجُلُ يَستَقبِلُ الرِّماحَ وَالسُّيُوفَ بِصَدرِهِ وَوَجهِهِ ، لِيَصِلَ إِلى مَنزِلِهِ مِنَ الجَنَّةِ . (2)402.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لَمّا اشتَدَّ الأَمرُ بِالحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليهماالسلام ، نَظَرَ إِلَيهِ مَن كانَ مَعَهُ فَإِذا هُوَ بِخِلافِهِم ، لِأَنَّهُم كُلَّما اشتَدَّ الأَمرُ تَغَيَّرَت أَلوانُهُم ، وَارتَعَدَت فَرائِصُهُم (3) ، وَوَجَبَت (4) قُلُوبُهُم ، وَكانَ الحُسَينُ عليه السلام وَبَعضُ مَن مَعَهُ مِن خَصائِصِهِ تُشرِقُ أَلوانُهُم وَتَهدَأُ جَوارِحُهُم ، وَتَسكُنُ نُفُوسُهُم . فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : اُنظُرُوا لا يُبالِي بِالمَوتِ .

فَقالَ لَهُمُ الحُسَينُ عليه السلام : صَبرا بَنِي الكِرامِ ، فَما المَوتُ إِلّا قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِكُم عَنِ

البُؤسِ وَالضَّرّاءِ إِلَى الجِنانِ الواسِعَةِ وَالنَّعِيمِ الدّائِمَةِ ، فَأَيُّكُم يَكرَهُ أَن يَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إِلى قَصرٍ ، وَما هُوَ لِأَعدائِكُم إِلَا كَمَن يَنتَقِلُ مِن قَصرٍ إِلى سِجنٍ وَعَذابٍ .

إِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي ، عَن رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَنَّ الدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِ وَجَنَّةُ الكافِرِ ، وَالمَوتَ جِسرُ هؤُلاءِ إِلى جِنانِهِم ، وَجِسرُ هؤُلاءِ إِلى جَحِيمِهِم ، ما كَذَبتُ وَلا كُذِّبتُ . (5) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 203 ح 220 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 224 ح 2 .
2- .الخرائج والجرائح : ج 2 ص 847 ح 62 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 44 ص 298 ح 3 .
3- .الفرائص : عَصَبُ الرقبة وعروقها لأنّها تثور عند الغضب (النهاية : ج 3 ص 431 «فرص») .
4- .وَجَبَ القَلبُ : إذا خفق (النهاية : ج 5 ص 154 «وجب») .
5- .معاني الأخبار : ص 288 ح 3 ، الاعتقادات : ص 52 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 44 ص 297 ح 2 .

ص: 707

403.الكافي عن الحسين بن أبي العلاء :الأمالى ، صدوق _ به نقل از كعب الأحبار _ :در كتاب هاى ما آمده است كه مردى از فرزندان محمّد ، پيامبر خدا ، كشته مى شود و عرق مركب هاى ياران او هنوز خشك نشده ، وارد بهشت مى شوند و حور العين را در آغوش مى كشند.404.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام زين العابدين عليه السلام :شبى كه پدرم در فرداى آن ، كشته شد ، من با او بودم . به يارانش فرمود : «از تاريكى شب ، استفاده كنيد و برويد ؛ چرا كه اين جماعت ، تنها مرا مى خواهند و اگر مرا بكشند ، به شما كارى نخواهند داشت . شما آزاديد كه برويد» .

ياران گفتند : نه ، به خدا سوگند . اين كار هرگز چنين اتّفاق نخواهد افتاد .

[ پدرم به آنان ] فرمود : «فردا شما نيز كشته خواهيد شد و يك نفر هم از شما جان به در نخواهد برد» .

گفتند : ستايش ، خداى را كه افتخار كشته شدن در ركاب تو را به ما ارزانى داشته است !

پدرم دعا كرد و به ايشان فرمود : «سرهايتان را بلند كنيد و بنگريد».

آنان شروع به نگريستن به جايگاه و منازل خويش در بهشت كردند ، و پدرم به ايشان مى فرمود: «فلانى! اين ، منزل توست . فلانى! اين ، قصر توست . فلانى! اين ، درجه توست» .

پس ، هر يك از ايشان ، سينه و چهره خويش را به استقبال نيزه ها و شمشيرها مى برد تا به جايگاه خويش در بهشت برسد.405.عنه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام :چون كار بر حسين بن على عليه السلام سخت شد ، يكى از كسانى كه با ايشان بود ، به او نگريست ، ديد كه برخلاف آنان است ؛ زيرا هر چه كار بر آنان سخت تر مى شد ، رنگ از رخسارشان بر مى گشت ، و بدن هايشان به لرزه و قلب هايشان به تپش مى افتاد ، در حالى كه حسين عليه السلام و برخى از ياران خاصّش ، رنگشان روشن و اندام هايشان آرام مى شد و دل هايشان قرار بيشترى مى يافت . آنان به يكديگر مى گفتند : بنگريد كه از مرگ ، باكى ندارد !

حسين عليه السلام به ايشان فرمود : «شكيبا باشيد ، اى بزرگ زادگان ؛ چرا كه مرگ ، چيزى نيست ، جز پلى كه شما را از بدبختى و رنج به بهشت هاى پهناور و نعمت هاى جاويدان ، مى رسانَد . كدام يك از شما خوش ندارد كه از زندان به كاخ رود ؟ ! براى دشمنانتان هم مرگ نيست ، مگر همچون كسى كه از كاخى به زندان و شكنجه گاهى رود . پدرم از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم نقل كرد كه : دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است ، و مرگ براى آنان ، پلى به سوى بهشت هايشان است و براى اينان ، پلى به سوى دوزخشان . من ، هرگز دروغ نگفته ام و به دروغگويى هم متّهم نشده ام» . .

ص: 708

406.عنه صلى الله عليه و آله :الأمالي للصدوق عن ثابت بن أبي صفيّة :نَظَرَ سَيِّدُ العابِدِينَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إِلى عُبَيدِ اللّهِ بنِ العَبّاسِ بنِ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام ، فَاستَعبَرَ ثُمَّ قالَ : ما مِن يَومٍ أَشَدَّ عَلَى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن يَومِ أُحُدٍ ، قُتِلَ فِيهِ عَمُّهُ حَمزَةُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ أَسَدُ اللّهِ وَأَسَدُ رَسُولِهِ ، وَبَعدَهُ يَومُ مُؤتَةَ ، قُتِلَ فِيهِ ابنُ عَمِّهِ جَعفَرُ بنُ أَبِي طالِبٍ .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : وَلا يَومَ كَيَومِ الحُسَينِ عليه السلام اِزدَلَفَ إِلَيهِ ثَلاثُونَ أَلفَ رَجُلٍ يَزعُمُونَ أَنَّهُم مِن هذِهِ الأُمَّةِ ، كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِدَمِهِ ، وَهُوَ بِاللّهِ يُذَكِّرُهُم فَلا يَتَّعِظُونَ ، حَتّى قَتَلُوهُ بَغيا وَظُلما وَعُدوانا .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : رَحِمَ اللّهُ العَبّاسَ! فَلَقَد آثَرَ وَأَبلى وَفَدى أَخاهُ بِنَفسِهِ حَتّى قُطِعَت يَداهُ ، فَأَبدَلَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِما جَناحَينِ يَطِيرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِي الجَنَّةِ كَما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أَبِي طالِبٍ ، وَإِنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّهِ تَبارَكَ وَتَعالى مَنزِلَةً يَغبِطُهُ بِها جَمِيعُ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ . (1)407.عنه صلى الله عليه و آله :علل الشّرائع عن محمّد بن عمارة عن الإمام الصّادق عليه السلام :قُلتُ لَهُ : أَخبِرنِي عَن أَصحابِ

الحُسَينِ عليه السلام وَإِقدامِهِم عَلَى المَوتِ .

فَقالَ : إِنَّهُم كُشِفَ لَهُم الغِطاءُ حَتّى رَأَوا مَنازِلَهُم مِنَ الجَنَّةِ ، فَكانَ الرَّجُلُ مِنهُم يُقدِمُ عَلَى القَتلِ لِيُبادِرَ إِلَى حَوراءَ يُعانِقُها ، وَإِلى مَكانِهِ مِنَ الجَنَّةِ . (2) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 547 ح 731 ، الخصال : ص 68 ح 101 وفيه ذيله من «رحم اللّه العبّاس» ، بحار الأنوار : ج 44 ص 298 ح 4 .
2- .علل الشرائع : ص 229 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 297 ح 1 .

ص: 709

408.الأمالي للطوسي عن أنس :الأمالى ، صدوق _ به نقل از ثابت بن ابى صفيّه _ :سيّد العابدين ، على بن الحسين عليه السلام ، به عبيد اللّه بن عبّاس بن على بن ابى طالب عليه السلام نگريست و اشك ريخت . سپس فرمود : «هيچ روزى براى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سخت تر از روز اُحُد نبود . در آن روز ، عمويش حمزة بن عبد المطّلب ، آن شير خدا و شير رسول او ، كشته شد . پس از آن روز ، روز موته است كه در آن ، پسر عموى ايشان ، جعفر بن ابى طالب ، كشته شد.

سپس فرمود : «و هيچ روزى چون روز حسين عليه السلام نيست . سى هزار مردك كه مدّعى بودند از اين امّت اند ، به سوى او آمدند و هر يك از آنان به قصد تقرّب به خداوند عز و جل مى خواست خون او را بريزد ، به طورى كه هر چه او از خدا برايشان مى گفت ، در گوش آنان فرو نمى رفت و سرانجام ، او را از روى سركشى و ستم و تجاوز كشتند» .

امام عليه السلام سپس فرمود : «خدا عبّاس را رحمت كند ! او ايثار كرد و جانبازى نمود و جان خويش را فداى برادرش كرد ، تا آن كه هر دو دستش قطع شد و خداوند عز و جلدر عوض آنها ، دو بال به او داد كه با آنها همراه با فرشتگان ، در بهشت پرواز مى كند ، همچنان كه به جعفر بن ابى طالب داد . عبّاس در نزد خداوندِ بزرگ و والا ، چنان منزلتى دارد كه در روز قيامت ، همه شهيدان به او غبطه مى خورند» .409.إرشاد القلوب عن حذيفة :علل الشرائع _ به نقل از محمّد بن عماره _ :به امام صادق عليه السلام گفتم : مرا از ياران حسين عليه السلام و جانبازى هاى آنان ، خبر دهيد.

فرمود : «پرده براى آنان كنار زده شد ، به طورى كه جايگاه هاى خويش در بهشت را ديدند . از اين رو ، هر يك از ايشان به سوى كشته شدن مى شتافت تا هر چه زودتر حوريان بهشتى را در آغوش كشد و به جايگاه خود در بهشت نايل آيد» . .

ص: 710

17 / 5عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الباقِرِ عليه السلام1 . أَبُو بَصِيرٍ المُراديُ 1413.خصائص أمير المؤمنين عن أبي إسحاق :الإمام الصادق عليه السلام :ما أَجِدُ أَحَدا أَحيا ذِكرَنا وَأَحادِيثَ أَبِي عليه السلام إِلّا زُرارَةُ ، وَأَبُو بَصِيرٍ المُرادِيُّ ، وَمُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ ، وَبُرَيدُ بنُ مُعاوِيَةَ وَلَولا هؤُلاءِ ما كانَ أَحَدٌيَستَنبِطُ هُدًى ، هؤُلاءِ حُفّاظُ الدِّينِ ، وَأُمَناءُ أبِي عليه السلام عَلى حَلالِ اللّهِ وَحَرامِهِ ، وَهُمُ السّابِقُونَ إِلَينا فِي الدُّنيا وَفِي الآخِرَةِ . (1) .


1- .رجال الكشّي : ج 1 ص 348 ح 219 ، الاختصاص : ص 66 كلاهما عن سليمان بن خالد الأقطع ، روضة الواعظين : ص 318 ، وفيه «هذا» بدل «هدى» ، بحار الأنوار : ج 47 ص 390 ح 112 .

ص: 711

17 / 5 شمارى از ياران امام باقر عليه السلام
1 . ابو بصير مرادى

17 / 5شمارى از ياران امام باقر عليه السلام1 . ابو بصير مرادى 1417.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :من كسى را نمى شناسم كه نام و ياد ما را و احاديث پدرم را زنده نگه داشته باشد ، مگر زُراره و ابو بصير مُرادى و محمّد بن مسلم و بُرَيد بن معاويه . اگر اينها نبودند ، هيچ كس حكم درستى را استنباط نمى كرد . اينان ، نگهبانان دين و امينان پدر من بر حلال و حرام خدا هستند و پيشى گيرندگان به سوى ما در دنيا و آخرت اند .

.

ص: 712

2 . أَبو بَصيرٍ المَكفُوفُ (1)419.الإمام الباقر عليه السلام :الكافي عن أبي بصير :دَخَلتُ عَلى أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام فَقُلتُ لَهُ : . . . تَقدِرُونَ عَلى أَن تُحيُوا المَوتى وَتُبرِؤُوا الأَكمَهَ وَالأَبرَصَ ؟ قالَ : نَعَم بِإِذنِ اللّهِ ، ثُمَّ قالَ لِي : اُدنُ مِنِّي يا أَبا مُحَمَّدٍ ، فَدَنَوتُ مِنهُ فَمَسَحَ عَلى وَجهِي وَعَلى عَينِي ، فَأَبصَرتُ الشَّمسَ وَالسَّماءَ وَالأَرضَ وَالبُيُوتَ ، وَكُلَّ شَيءٍ فِي البَلَدِ! ثُمَّ قالَ لِي : أَتُحِبُّ أَن تَكُونَ هكَذا وَلَكَ ما لِلنّاسِ وَعَلَيكَ ما عَلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ، أَم تَعُودُ كَما كُنتَ وَلَكَ الجَنَّةُ خالِصا ؟ قُلتُ : أَعُودُ كَما كُنتُ ، فَمَسَحَ عَلى عَينِي فَعُدتُ كَما كُنتُ . (2)3 . بُرَيدُ بنُ مُعاوِيَةَ (3)421.المعجم الكبير عن عبد اللّه بن مسعود :الإمام الصادق عليه السلام :بَشِّرِ المُخبِتِينَ بِالجَنَّةِ : بُرَيدُ بنُ مُعاوِيَةَ العِجلِيُّ ، وَأَبُو بَصِيرٍ لَيثُ بنُ البختَرِيِّ (4) المُرادِيُّ ، وَمُحمَّدُ بنُ مُسلِمٍ ، وَزُرارَةُ ، أَربَعَةٌ نُجَباءُ أُمَناءُ اللّهِ عَلى حَلالِهِ وَحَرامِهِ ، لَولا هؤُلاءِ انقَطَعَت آثارُ النُّبُوَّةِ وَاندَرَسَت . (5) .


1- .أَبو بَصِيرٍ الأَسَدِيُّ ، وَقِيلَ أَبو مُحَمَّدٍ ، ثِقَةٌ وَجِيهٌ ، رَوى عَن أَبِي جَعفَرٍ وَ أَبِي عَبدِ اللّه ِ عليهماالسلام ، ماتَ سَنَةَ خَمسِينَ وَمِئَةٍ (رجال النجاشي : ج 2 ص 411 الرقم 1188) .
2- .الكافي : ج 1 ص 470 ح 3 ، دلائل الإمامة : ص 226 ح 153 ، بصائر الدرجات : ص 269 ح 1 بزيادة «دخلت على أبي عبد اللّه وأبي جعفر عليهماالسلام» في صدره ، الخرائج والجرائح : ج 1 ص 274 ح 5 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 184 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 81 ص 201 ح 59 .
3- .أَبُو القاسِمِ العِجلِيُّ ، عَرَبِيٌّ يَروِي عَن أَبِي عَبدِ اللّه ِ وَأَبِي جَعفَرٍ ، وَماتَ فِي حَياةِ أَبِي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام وَقِيلَ ماتَ فِي سَنَةِ مِئَةٍ وَخَمسِينَ ، وَجهٌ مِن وُجُوهِ أَصحابِنا وَفَقِيهٌ أَيضا ، لَهُ مَحَلٌّ عِندَ الأَئِمَّةِ عليهم السلام (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 281 الرقم 285 وخلاصة الأقوال : ص 81 الرقم 164) .
4- .في المصدر : «وأبو بصير بن ليث البختري» وهو تصحيف ، راجع : معجم رجال الحديث : ج 14 ص 141 .
5- .رجال الكشّي : ج 1 ص 398 ح 286 ، خلاصة الأقوال : ص 82 نحوه ، نقد الرجال : ص 54 ، التحرير الطاووسي : ص 230 الرقم 348 وكلّها عن جميل بن درّاج .

ص: 713

2 . ابو بصير مكفوف
3 . بُرَيد بن معاويه

2 . ابو بصير مكفوف (1)423.السنّة عن عبد اللّه بن مسعود :الكافى _ به نقل از ابو بصير _ :خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و گفتم : ... شما قادريد كه مرده را زنده كنيد و كور مادرزاد و پيس را شفا دهيد؟

فرمود : «آرى ، به خواست خدا» و سپس به من فرمود : «نزديك من بيا ، اى ابو محمّد !» .

من نزديك رفتم . ايشان دستى به چهره و چشمم كشيد و من آفتاب و آسمان و زمين و خانه ها و هر چه را در شهر بود ، ديدم . سپس فرمود : «آيا دوست دارى چنين باشى و در روز قيامت ، مانند بقيّه مردم با تو رفتار شود ، يا آن كه [ دوست دارى ] به حال نخست باز گردى و يكسره به بهشت روى؟» .

گفتم : به حال سابقم باز گردم .

ايشان دوباره دست به چشمم كشيد و من به حال سابقم باز گشتم.3 . بُرَيد بن معاويه (2)425.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :فروتنان را مژده بهشت بده : بُرَيد بن معاويه عِجلى و ابو بصير ليث بن بخترى مرادى و محمّد بن مسلم و زراره ؛ چهار انسان برگزيده و امينان خدا بر حلال و حرام او را . اگر اينان نبودند ، آثار نبوّت قطع مى شد و از بين مى رفت .

.


1- .ابو بصير اسدى و به قولى ابو محمّد ، راوى اى ثقه و معتبر است . وى از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام روايت كرده است . او در سال يكصد و پنجاه هجرى ، در گذشت.
2- .ابو القاسم عِجلى ، عرب بود و از امام صادق عليه السلام و امام باقر عليه السلام روايت كرده است . او در زمان حيات امام صادق عليه السلام و به قولى در سال يكصد و پنجاه ، وفات يافت . از سرشناسان شيعه و فقيه بود و در نزد ائمّه عليهم السلام منزلت داشت .

ص: 714

4 . زُرارَةُ (1)427.الإمام عليّ عليه السلام :رجال الكشي عن زرارة :قال لي أبو عبد اللّه عليه السلام : يا زُرارَةُ ، إِنَّ اسمَكَ فِي أَسامِي أَهلِ الجَنَّةِ بِغَيرِ أَلِفٍ ، قُلتُ نَعَم جُعِلتُ فِداك اسمي عَبْد رَبَّه لكنّي لُقِّبتُ بِزُرارَة. (2)428.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ أَصحابَ أَبِي كانُوا زَينا أَحياءً وَأَمواتا ؛ أَعنِي زُرارَةَ ، وَمُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ ، وَمِنهُم لَيثٌ المُرادِيُّ ، وَبُرَيدٌ العِجلِيُّ ، وَهؤُلاءِ القَوّامُونَ بِالقِسطِ ، وَهؤُلاءِ «السَّ_بِقُونَ السَّ_بِقُونَ * أُوْلَ_ائِكَ الْمُقَرَّبُونَ» (3)5 . مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ (4)راجع : ص 710 (ابو بصير المرادي) وص 712 (بريد بن معاوية) .

17 / 6عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام1 . حُمرانُ بنُ أَعيَنَ (5)434.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام_ فِي حُمرانَ بنِ أَعيَنَ _: إِنَّهُ رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ . (6) .


1- .هُو زُرارَةُ بنُ أَعيَنَ بنِ سَنسَنٍ مَولًى لِبَنِي عَبدِ اللّه ِ بنِ عَمرٍو ، شَيخٌ مِن أَصحابِنا فِي زَمانِهِ وَمُتَقَدِّمُهُم ، وَكانَ قارِئا فَقِيها مُتَكَلِّما شاعِرا أَدِيبا قَد اجتَمَعَت فِيهِ خِلالُ الفَضلِ وَالدِّينِ ، صادِقا فِيما يَرويِهِ . ماتَ سَنَةَ خَمسِينَ وَمِئَةٍ (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 397 الرقم 461 و خلاصة الأقوال : ص 152 الرقم 441 و نقد الرجال : ص 136 و معجم رجال الحديث : ج 7 ص 218 الرقم 4662) .
2- .رجال الكشّي : ج 1 ص 345 ح 208 عن زرارة . 3 . الواقعة : 10 و 11 .
3- . . رجال الكشّي : ج 1 ص 399 ح 287 عن داوود بن سرحان ، روضة الواعظين : ص 318 نحوه ، وسائل الشيعة : ج 18 ص 106 ح 33425 .
4- .وَجهُ أَصحابِنا بِالكُوفَةِ، فَقِيهٌ وَرِعٌ، صَحِبَ أَبا جَعفَرٍ وَأَبا عَبدِاللّه ِ عليهماالسلاموَرَوى عَنهُما، وَكانَ مِن أَوثَقِ النّاسِ. ماتَ سَنَةَ خَمسِينَ وَمِئَةٍ (راجع: رجال النجاشي: ج 2 ص199 الرقم 883 و خلاصة الأقوال : ص 251 الرقم 858).
5- .أَبُو الحَسَنِ الشَّيبانِيُّ بِالوِلاءِ الكُوفِيّ ، مِن ثِقاتِ مُحَدِّثِي الإِمامِيَّةِ ، كانَ مِمَّن تَشَرَّفَ بِلِقاءِ الإِمامِ السَّجّادِ عليه السلام ، وَقَرَأَ وَأَتقَنَ القُرآنَ عَلَى الإِمامِ الباقِرِ وَصارَ مِن كُبّارِ قُرّاءِ وَقتِهِ ، مَعَ تَبَحُّرِهِ فِي عُلُومِ النَّحوِ وَاللُّغَةِ وَالأَدَبِ ، وَكانَ شاعِرا بارِعا ، رَوى عَنِ الباقِرِ وَالصّادِقِ عَلَيهِما السَّلامُ ، وَتُوُفِّيَ سَنَةَ 148 ه ، وقِيلَ حُدودَ سَنَةِ 130 ه (راجع: اصحاب الإمام الصادق عليه السلام : ج 1 ص 476 و خلاصه الأقوال : ص 134 الرقم 361) .
6- .رجال الكشّي : ج 1 ص 412 الرقم 304 ، الاختصاص : ص 196 ، نقد الرجال : ص 118 كلّها عن زياد بن مروان القندي ، بحار الأنوار : ج 47 ص 352 ح 58 .

ص: 715

4 . زُراره
5 . محمّد بن مسلم
17 / 6 شمارى از ياران امام صادق عليه السلام
1 . حُمران بن اَعيَن

4 . زُراره (1)436.عنها عليهاالسلام :رجال الكشّى _ به نقل از زرارة _ :امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اى زراره ! نام تو در [ فهرستِ ] نام هاى بهشتيان ، بدون الف آمده است» .

گفتم : بله ، فدايت گردم ! نام من «عبد ربّه» است ؛ ولى زراره لقبم داده اند .437.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اصحاب پدرم ، زنده و مرده شان ، زينت بودند . مقصودم ، زراره و محمّدبن مسلم اندوليث مرادى وبُرَيد عِجلى نيز از جمله ايشان اند. اينان برپا دارنده عدل بودند . اينان ، «پيشى گيرندگان نخست اند . ايشان ، مقرّبان [ درگاه الهى ]اند » .5 . محمّد بن مسلم (2)ر . ك : ص 711 (ابو بصير مرادى) و ص 713 (بريد بن معاويه) .

17 / 6شمارى از ياران امام صادق عليه السلام1 . حُمران بن اَعيَن (3)443.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ در باره حمران بن اَعيَن _ :او مردى از اهل بهشت است.

.


1- .زرارة بن اَعيَن بن سَنسَن ، وابسته بنى عبد اللّه بن عمرو ، از بزرگان و جلوداران شيعه در زمان خود ، و مردى قارى ، فقيه ، متكلّم ، اديب و شاعر بود . مجموعه اى از فضايل و ديندارى بوده و در آنچه روايت كرده ، راستگوست . او در سال يكصد و پنجاه ، در گذشت.
2- .محمّد بن مسلم ، بزرگ شيعه در كوفه و فقيهى پارسا بود . از اصحاب امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام بوده و از هر دوى آن بزرگواران ، روايت كرده است . از موثّق ترين افراد به شمار مى رفت و در سال يكصد و پنجاه ، در گذشت.
3- .ابو الحسن كوفى وابسته شيبانى ، از محدّثان موثّق شيعه اماميّه است . از كسانى بود كه به افتخار ملاقات با امام زين العابدين عليه السلام نايل آمد و قرآن را نزد امام باقر عليه السلام خواند و آن را نيك آموخت و از بزرگان قُرّاء زمان خود شد . علاوه بر اين ، در علوم نحو و لغت و ادب نيز تبحّر داشت . او شاعرى چيره دست بود و از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام روايت كرده است . حمران در سال 148 ق ، و به قولى ، حدود سال 130 ق ، در گذشت .

ص: 716

444.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في حِجَّةِ الوَداعِ _ ) رجال الكشّي عن هشام بن الحكم عن الإمام الصّادق عليه السلام :سَمِعتُهُ يَقُولُ : حُمرانُ مُؤمِنٌ ، لا يَرتَدُّ أَبَدا .

ثُمَّ قال : نِعْمَ الشَّفِيعُ أَنا وَآبائِي لِحُمرانَ بنِ أَعيَنَ يَومَ القِيامَةِ ، نَأخُذُ بِيَدِهِ وَلا نُزايِلُهُ حَتّى نَدخُلَ الجَنَّةَ جَمِيعا . (1)445.عنه صلى الله عليه و آله ( _ يَومَ الغَديرِ _ ) رجال الكشّي عن بكير بن أعين :حَجَجتُ أَوَّلَ حِجَّةٍ فَصِرتُ إِلى مِنى ، فَسَأَلتُ عَن فُسطاطِ أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَدَخَلتُ عَلَيهِ ، فَرَأَيتُ فِي الفُسطاطِ جَماعَةً ، فَأَقبَلتُ أَنظُرُ فِي وُجُوهِهِم ، فَلَم أَرَهُ فِيهِم ، وَكانَ فِي ناحِيَةِ الفُسطاطِ يَحتَجِمُ .

فَقالَ : هَلُمَّ إِلَيَّ! ثُمَّ قالَ : يا غُلامُ ، أَمِن بَنِي أَعيَنَ أَنتَ ؟ قُلتُ : نَعَم جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ . قالَ : أَيُّهُم أَنتَ ؟ قُلتُ : أَنا بُكَيرُ بنُ أَعيَنَ ، قالَ لِي : ما فَعَلَ حُمرانُ ؟ قُلتُ : لَم يَحُجَّ العامَ عَلى شَوقٍ شَدِيدٍ مِنهُ إِلَيكَ ، وَهُوَ يَقرَأُ عَلَيكَ السَّلامَ ، فَقالَ : عَلَيكَ وَعَلَيهِ السَّلامُ ، حُمرانُ مُؤمِنٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، لا يَرتابُ أَبَدا ، لا وَاللّهِ لا وَاللّهِ ، لا تُخبِرهُ . (2)2 . زَيدٌ الشَّحّامُ (3)447.الإمام عليّ عليه السلام :رجال الكشّي عن زيد الشَحّام :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام فَقالَ لي : يا زَيدُ ، جَدِّدِ التَّوبَةَ ، وأحدِث عِبادَةً .

قالَ : قُلتُ : نُعِيَت إلَيَّ نَفسي؟

قالَ : فَقالَ لي : يا زَيدُ ، ما عِندَنا لَكَ خَيرٌ ، وأنتَ مِن شيعَتِنا ، إلَينَا الصِّراطُ ، وإلَينَا الميزانُ ، وإلَينا حِسابُ شيعَتِنا ، وَاللّهِ لَأَنا لَكُم أرحَمُ مِن أحَدِكُم بِنَفسِهِ . يا زَيدُ ، كَأَنّي أنظُرُ إلَيكَ في دَرَجَتِكَ مِنَ الجَنَّةِ ورَفيقُكَ فيهَا الحارِثُ بنُ المُغيرَةِ النَّصرِيُّ . (4) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 418 الرقم 314 ، الاختصاص : ص 196 وليس فيه «مؤمن لا يرتدّ أبدا» ، بحار الأنوار : ج 47 ص 352 ح 57 .
2- .رجال الكشّي : ج 1 ص 416 ح 312 .
3- .قال النجاشي : زَيدُ بنُ يُونُسَ ، وقيلَ ابنُ موسى أبو اُسامَةَ الشَّحّامُ مَولى شَديدِ بنِ عَبدِالرَّحمنِ بنِ نَعيمٍ الأَزدِي الغامِدِي ، كُوفِيُّ ، رَوى عَن أبي عَبدِاللّه ِ وأبي الحَسَنِ عليهماالسلام ، وقالَ الشيخُ : زَيدُ الشَّحّامُ يُكَنّى أبا اُسامَةَ ، ثِقَةٌ ، وعَدَّهُ المُفيدُ مِن الأعلامِ الرُّؤَساء المَأخُوذِ عَنهُمُ الحَلالُ والحَرامُ والفُتيا والأحكامُ ، الَّذينَ لامَطعَنَ عَلَيهِم ولا طَريقَ إلى ذَمِّ واحِدٍ مِنهُم (راجع : معجم رجال الحديث : ج 8 ص 376) .
4- .رجال الكشي : ج 2 ص 1628 ح 619 ، بحارالأنوار : ج 68 ص 114 ح 30 .

ص: 717

2 . زيد شحّام

448.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از هشام بن حكم _ :شنيدم كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد : «حمران ، مؤمن است و هرگز از ايمانش بر نمى گردد».

سپس فرمود : «من و پدرم ، شفيعان خوبى براى حمران بن اَعيَن در روز قيامت خواهيم بود . دستش را مى گيريم و او را رها نمى كنيم تا با هم وارد بهشت شويم ».449.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از بُكَير بن اَعيَن _ :براى نخستين بار به حج رفتم . ره سپار مِنا شدم و سراغ خيمه امام صادق عليه السلام را گرفتم و وارد خيمه شدم . جماعتى در خيمه حضور داشتند . به چهره هايشان نگريستم . امام عليه السلام را در ميانشان نديدم . متوجّه شدم كه در گوشه چادر ، حجامت مى كند . فرمود : «نزد من بيا» و سپس فرمود : «اى جوان ! تو از فرزندان اَعيَن هستى؟» .

گفتم : بله ، خدا مرا فدايت كناد !

فرمود : «كدام يكى شان؟» . گفتم : بكير بن اعين هستم . فرمود : «حُمران چه مى كند؟» . گفتم : با آن كه بسيار مايل به ديدار شما بود ، امسال به حج نيامد ، و به شما سلام رساند . فرمود : «سلام بر هر دوى شما ! حمران ، مؤمنى اهل بهشت است . هرگز شك نمى كند . نه ، به خدا ! نه ، به خدا ! [ اين را ] به خودش مگو» .2 . زيد شحّام 1451.الأمالي للصدوق عن ابن عبّاس :رجال الكشّى _ به نقل از زيد شَحّام _ :بر امام صادق عليه السلام وارد شدم . به من فرمود : «اى زيد ! توبه اى ديگر نما و عبادتى را به جا بياور» .

گفتم : آيا خبر مرگم را مى دهى؟

فرمود : «اى زيد ! آنچه در نزد ماست ، براى تو بهتر است و تو از شيعيان ما هستى . راه [آخرت] ، به سوى ماست و ميزان و حساب [اعمالِ] شيعيان ما ، بر عهده ماست . به خدا سوگند ، من به شما مهربان تر از شما به خودتان هستم . اى زيد ! گويا من به تو مى نگرم كه در جايگاه بهشتى ات به همراه حارث بن مغيره نصرى ، قرار گرفته اى» .3 . عِلباء (1)

.


1- .علباء بن دَرّاع اسدى ، از اصحاب امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام و شيعه اى جليل القدر و ممدوح است . در روزگار امام صادق عليه السلام ، والى بنى اميّه در بحرين بود و در همان ايّام در گذشت.

ص: 718

3 . عِلباءُ (1)454.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) رجال الكشّي عن أبي بصير :إنَّ عِلباءَ الأَسَدِيَّ وُلِّيَ البَحرَينَ فَأَفادَ سَبعَمِئَةِ ألفِ دينارٍ ودَوابَّ ورَقيقا ، قالَ : فَحَمَلَ ذلِكَ كُلَّهُ حَتّى وَضَعَهُ بَينَ يَدَي أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام ، ثُمَّ قالَ : إنّي وُلّيتُ البَحرَينَ لِبَني اُمَيَّةَ ، وأفَدتُ كَذا وكَذا ، وقَد حَمَلتُهُ كُلَّهُ إلَيكَ ، وعَلِمتُ أنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَجعَل لَهُم مِن ذلِكَ شَيئا ، وأنَّهُ كُلَّهُ لَكَ .

فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : هاتِهِ! فَوَضَعَ بَينَ يَدَيهِ ، فَقالَ لَهُ : قَد قَبِلنا مِنكَ ، ووَهَبناهُ لَكَ ، وأحلَلناكَ مِنهُ ، وضَمِنّا لَكَ عَلَى اللّهِ الجَنَّةَ . (2)455.صحيح مسلم عن سعيد بن المسيّب عن عامر بن سعد بن أبرجال الكشّي عن أبي بصير :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ لي : حَضَرتَ عِلباءَ عِندَ مَوتِهِ ؟ قالَ : قُلتُ : نَعَم ، وأخبَرَني أَنّكَ ضَمِنتَ لَهُ الجَنَّةَ وَسَأَلَنِي أَن أُذكِّرَكَ ذَلِكَ ، قالَ : صَدَقَ . قالَ : فَبَكَيتُ ثُمَّ قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، فَما لِي! ألَستُ كَبيرَ السِّنِّ الضَّعيفَ الضَّريرَ البَصيرَ المُنقَطِعَ إلَيكُم ؟ فَاضمَنها لي . قالَ : قَد فَعَلتُ . قالَ : قُلتُ : اِضمَنها عَلى آبائِكَ _ وسَمَّيتُهُم واحدا واحدا _ قالَ : قَد فَعَلتُ . قُلتُ : فَاضمَنها لي عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . قالَ : قَد فَعَلتُ . قالَ : قُلتُ : فَاضمَنها لي عَلَى اللّهِ تَعالى . قالَ :

فَأَطرَقَ ، ثُمَّ قالَ : قَد فَعَلتُ . (3) .


1- .عِلباءُ بنُ دَرّاعٍ الأَسَدِيُّ مِن أَصحابِ الإِمامِ الباقِرِ وَالإِمامِ الصّادِقِ عليهماالسلام إِمامِيٌّ جَلِيلُ القَدرِ مَمدُوحٌ ، كانَ والِيا عَلَى البَحرَينِ لِبَنِي أُمَيَّةَ فِي عَهدِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ، وَماتَ فِي أَيّامِهِ (راجع : معجم رجال الحديث : ج 11 ص 179 الرقم 7791 و ج 2 ص 389 الرقم 2190) .
2- .رجال الكشي : ج 2 ص 453 ح 352 ، بحارالأنوار : ج 96 ص 194 ح 19 .
3- .رجال الكشّي : ج 1 ص 400 ح 289 و ج 2 ص 453 ح 351 ، نقد الرجال : ص 223 فيهما «أبا جعفر عليه السلام » بدل «أبي عبد اللّه عليه السلام » .

ص: 719

3 . عِلباء

456.تاريخ دمشق عن عامر بن سعد :رجال الكشّى _ به نقل از ابو بصير _ :عِلباء اسدى، والى بحرين شد و مبلغ هفتصد هزار دينار و تعدادى چارپا و برده به دست آورد . همه اينها را بُرد و در برابر امام صادق عليه السلام گذاشت و گفت : من از سوى بنى اميّه ، والى بحرين شدم و فلان مقدار، ثروت به دست آورده ام و همه اش را خدمت شما آورده ام و مى دانم كه خداوند عز و جلهيچ مبلغى از آن را براى آنان روا ندانسته و همه اش براى شماست . امام صادق عليه السلام به او فرمود : «آنها را بياور» .

او آنها را آورد و در برابر ايشان قرار داد. امام عليه السلام به او فرمود : «از تو پذيرفتيم و به تو بخشيديم و برايت حلال كرديم و بهشت را از جانب خدا برايت ضامن شديم» .457.تاريخ بغداد عن جابر :رجال الكشّى _ به نقل از ابو بصير _ :خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم . به من فرمود : «هنگام درگذشت عِلباء ، تو حضور داشتى؟». گفتم : آرى . او به من گفت كه شما بهشت را برايش ضمانت كرده ايد و از من خواست كه اين مطلب را به شما بگويم . امام عليه السلام فرمود : «راست گفته است». من گريستم و گفتم : فدايت شوم ! پس منِ سال خورده ناتوانِ كورِ ارادتمند شما، چه؟ براى من هم ضمانت فرما . فرمود : «ضمانت كردم» . گفتم : به حقّ پدرانت ، آن را برايم ضمانت كن . آن گاه ، نام يكايك آن بزرگواران را بردم . فرمود : «ضمانت كردم» . گفتم : به حقّ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن را برايم ضمانت كن . فرمود : «ضمانت كردم» . گفتم : به حقّ خداى متعال، آن را برايم ضمانت كن .

آن گاه، امام عليه السلام مدّتى سرش را پايين انداخت و سپس فرمود : «ضمانت كردم».

.

ص: 720

458.تاريخ بغداد عن سويد بن غفلة عن عمر بن الخطّاب :الاصول الستة عشر عن أبي بصير :دَخَلتُ عَلى عِلباءَ (هُوَ ابنُ دَرّاعٍ الأَسَدِيُّ) وهُوَ مَريضٌ ، فَقالَ : يا أبا بَصيرٍ ! شَعَرتُ أنَّ أبا جَعفَرٍ عليه السلام (1) قَد ضَمِنَ لِيَ الجَنَّةَ . قُلتُ : ضَمِنَ لَكَ الجَنَّةَ؟ قالَ : إي وَاللّهِ . فَانطَلَقتُ أنا بَعدَ ذلِكَ حَتّى دَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام ، فَقالَ لي أوَّلَ ما رَآني : وهَلَكَ عِلباءُ ؟ قالَ : قُلتُ : إي وَاللّهِ ، قالَ : فَما قالَ لَكَ ؟ قالَ : قُلتُ : أخبَرَني أنَّكَ ضَمِنتَ لَهُ الجَنَّةَ ، قالَ : صَدَقَ وَاللّهِ . (2)459.تاريخ بغداد عن المهديّ العبّاسي :تهذيب الأحكام عن الحسين بن سعيد ، عن محمد بن أبي عمير عن الحكم بن علباء الأسدي :وُلِّيتُ البَحرينَ فَأَصَبتُ بِها مالاً كَثيرا ، فَأَنفَقتُ وَاشتَرَيتُ ضِياعا كَثيرَةً ، وَاشتَرَيتُ رَقيقا وَاُمَّهاتِ أولادٍ ، ووُلِدَ لي ، ثُمَّ خَرَجتُ إلى مَكَّةَ فَحَمَلتُ عِيالي واُمَّهاتِ أولادي ونِسائي ، وحَمَلتُ خُمسَ ذلِكَ المالِ ، فَدَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام فَقُلتُ لَهُ : إنّي وُلّيتُ البَحرَينَ فَأَصَبتُ بِها مالاً كَثيرا ، وَاشتَرَيتُ مَتاعا ، وَاشتَرَيتُ رَقيقا ، وَاشتَرَيتُ اُمَّهاتِ أولادٍ ، ووُلِدَ لي وأنفَقتُ ، وهذا خُمسُ ذلِكَ المالِ ، وهؤُلاءِ اُمَّهاتُ أولادي ونِسائي قَد أتَيتُكَ بِهِ .

فَقالَ : أما إنَّهُ كُلَّهُ لَنا ، وقَد قَبِلتُ ما جِئتَ بِهِ ، وقَد حَلَّلتُكَ مِن اُمَّهاتِ أولادِكَ

ونِسائِكَ وما أنفَقتَ ، وضَمِنتُ لَكَ عَلَيَّ وعَلى أبِيَ الجَنَّةَ . (3) .


1- .الأحاديث المروية عن علباء ورد بعضها عن الإمام الصادق عليه السلام و بعضها عن الإمام الباقر عليه السلام و بعضها عن الحكم بن علباء عن الإمام الباقر عليه السلام وقد توفي علباء في زمن الإمام الصادق عليه السلام كما في كتب الرجال، وهذه الحادثة تتعلّق باحتضار علباء و عليه فروايتها عن الإمام الباقر عليه السلام خطأ والصحيح كونها عن الإمام الصادق عليه السلام كما أشار الى ذلك في معجم رجال الحديث ، كما ان ما ورد في الروايات عن الحكم بن علباء _ كالخبر الآتي _ هو تصحيف أيضا و صحيحه «الحكم عن علباء» كما صرح بذلك السيد الداماد. و عليه فتكرر الحادثة لعلباء أو لعلباء تارة ولابنه اخرى بعيد (راجع : معجم رجال الحديث : ج 11 ص 180 _ 181) .
2- .الاُصول الستة عشر : ص 248 ح 315 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 137 ح 385 ، الاستبصار : ج 2 ص 58 ح 190 ، وسائل الشيعة : ج 4 ص 368 ح 12640 .

ص: 721

460.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الاُصول الستّة عشر _ به نقل از ابو بصير _ :بر عِلباء (فرزند دَرّاع اسدى) وارد شدم، در حالى كه بيمار بود . گفت : اى ابو بصير ! احساس كردم كه امام باقر عليه السلام (1) بهشت را برايم تضمين نمود .

گفتم : برايت بهشت را تضمين نمود ؟ گفت : آرى ، به خدا .

پس از آن ماجرا رفتم تا به خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم . اوّلين چيزى كه پس از ديدن من فرمود، پرسيد : «عِلباء مُرد؟».

گفتم : آرى، به خدا . فرمود : «به تو چه گفت ؟».

گفتم : به من گفت كه شما بهشت را برايش تضمين كرده ايد .

فرمود : «به خدا سوگند ، راست گفته است» .461.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مُشيرا إلى عَلِيٍّ عليه السلام _ ) تهذيب الأحكام _ به نقل از حسين بن سعيد ، از محمّد بن ابى عمير ، از حكم بن عِلباء اسدى _ :والى بحرين شدم و مال فراوانى به دست آوردم . مقدارى را انفاق كردم و املاك بسيارى خريدم و نيز تعدادى غلام و كنيز خريدم . يكى از كنيزانم برايم بچّه اى آورد . آن گاه به مكّه رفتم و عائله و كنيزان و زن هايم را هم با خود بردم و يك پنجمِ مالم را هم با خود بردم . خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و به ايشان گفتم : من والى بحرين شدم و مال فراوانى به دست آوردم . اجناسى خريدم و غلام و كنيز خريدم و يكى از كنيزانم برايم بچّه اى آورد . مقدارى را نيز انفاق كردم و اين هم يك پنجمِ مالم است و اينان، كنيزان و زنانم هستند كه خدمت شما آورده ام .

فرمود : «همه آنها مال ماست . هر چه آورده اى، مى پذيرم و كنيزان و زنانت و هر چه را بخشيده اى، حلال مى كنم . خودم و پدرم ، عهده دار مى شويم كه بهشت را برايت تضمين كنيم» .4 . عيسى بن ابى منصور (2) .


1- .در نقل هاى گوناگون اين حديث ، برخى امام صادق عليه السلام ، برخى امام باقر عليه السلام و برخى ديگر ، حكم بن علباء از امام باقر عليه السلام نقل كرده اند . بر اساس كتاب هاى رجال ، علباء ، در زمان امام صادق عليه السلام از دنيا رفته است و از آن جا كه اين قضيّه مربوط به حال احتضار علباء است ، نقل از امام باقر عليه السلام ، اشتباه است و بايد از امام صادق عليه السلام باشد ، چنان كه در معجم رجال الحديث (ج 11 ص 180 _ 181) به اين مطلب اشاره شده است . نيز آنچه در نقل ، «حكم بن علباء» آمده ، تصحيف «حكم عن علباء» است ، چنان كه مير داماد به آن تصريح كرده است . بنا بر اين ، تكرار اين واقعه براى علباء و يا اتّفاق آن ، هم براى خود علباء و هم براى فرزندش بعيد است .
2- .عيسى بن ابى منصور ، ابو صالح ، از موالى ، اهل كوفه ، از اصحاب امام صادق عليه السلام ، معروف به شَلَقان ، و از فضلا و نيكان بود . در مدح او ، احاديثى از امام صادق عليه السلام رسيده است .

ص: 722

4 . عِيسَى بنُ أَبِي مَنصُورٍ (1)464.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامرجال الكشّي عن إبراهيم بن عليّ :كانَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام إِذا رَأى عِيسَى بنِ أَبِي مَنصُورٍ قالَ : مَن أَحَبَّ أَن يَرى رَجُلاً مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى هذا . (2)5 . فَتَىً مِن كُتّابِ بَني أمَيَّةَ466.فضائل الصحابة عن محدوج بن زيد :الكافي عن عليّ بن أبي حمزة :كانَ لي صَديقٌ مِن كُتّابِ بَني اُمُيَّةَ ، فَقالَ لي : اِستَأذِن لي عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَاستَأذَنتُ لَهُ عَلَيهِ ، فَأَذِنَ لَهُ ، فَلَمّا أن دَخَلَ سَلَّمَ وجَلَسَ ، ثُمَّ قالَ: جُعِلتُ فِداكَ إنّي كُنتُ في ديوانِ هؤُلاءِ القَومِ فَأَصَبتُ مِن دُنياهُم مالاً كَثيرا وأغمَضتُ في مَطالِبِهِ؟

فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : لَو لا أنَّ بَني اُمَيَّةَ وَجَدوا مَن يَكتُبُ لَهُم ويَجبي لَهُمُ الفَيءَ ويُقاتِلُ عَنهُم ويَشهَدُ جَماعَتَهُم لَمّا سَلَبونا حَقَّنا . ولَو تَرَكَهُمُ النّاسُ وما في أيديهِم ما وَجَدوا شَيئا إلّا ما وَقَعَ في أيديهِم .

قالَ: فَقالَ الفَتى: جُعِلتُ فِداكَ ، فَهَل لي مَخرجٌ مِنهُ؟ قالَ: إن قُلتُ لَكَ تَفعَلُ؟ قالَ: أفعَلُ، قالَ لَهُ: فَاخرُج مِن جَميعِ مَا اكتَسَبَت في ديوانِهِم فَمَن عَرَفتَ مِنهُم رَدَدتَ

عَلَيهِ مالَهُ ، ومَن لَم تَعرِف تَصَدَّقتَ بِهِ وأنَا أضمَنُ لَكَ عَلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ الجَنَّةَ .

قالَ: فَأَطرَقَ الفَتى رَأسَهُ طَويلاً ثُمَّ قالَ: قَد فَعَلتُ جُعِلتُ فِداكَ .

قالَ ابنُ أبي حَمزَةَ: فَرَجَعَ الفَتى مَعَنا إلَى الكوفَةِ فَما تَرَكَ شَيئا عَلى وَجهِ الأَرضِ الّا خَرَجَ مِنهُ حَتّى ثِيابَهُ الَّتي كانَت عَلى بَدَنِهِ . قالَ: فَقَسَّمتُ لَهُ قِسمَةً وَاشتَرَينا لَهُ ثِيابا وبَعَثنا إلَيهِ بِنَفَقَةٍ . قالَ: فَما أتى عَلَيهِ الّا أشهُرٌ قَلائِلُ حَتّى مَرِضَ ، فَكُنّا نَعودُهُ .

قالَ: فَدَخَلتُ عَلَيهِ يَوما وهُوَ فِي السّوقِ ، قالَ: فَفَتَحَ عَينَيهِ ثُمَّ قالَ لي: يا عَلِيُّ وَفى لي وَاللّهِ صاحِبُكَ . قالَ : ثُمَّ ماتَ ، فَتَوَلَّينا أمرَهُ ، فَخَرَجتُ حَتّى دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيَّ قالَ: يا عَلِيُّ وَفَينا وَاللّهِ لِصاحِبِكَ! قالَ: فَقُلتُ: صَدَقتَ جُعِلتُ فِداكَ ، هكَذا وَاللّهِ قالَ لي عِندَ مَوتِهِ. (3) .


1- .عِيسَى بنُ أَبِي مَنصُورٍ أَبُو صالِحٍ مَولَى كُوفِيٍّ مِن أَصحابِ الصّادِقِ عليه السلام ، المَعرُوفُ بِشَلَقانَ ، مِن الفُضَلاءِ وَالأَخيارِ ، وَرَدَ فِي مَدحِهِ رِواياتٌ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام (راجع : رجال الكشّي : ج 2 ص 622 و رجال الطوسي : ص 258 الرقم 556 و خلاصة الأقوال : ص 215 الرقم 706 و التحرير الطاووسي : ص 200 الرقم 297 و معجم رجال الحديث : ج 13 ص 176 الرقم 9151 و ص 210 الرقم 9233) .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 621 ح 599 ، رجال ابن داوود : ص 148 الرقم 1162 ، التحرير الطاووسي : ص 200 الرقم 297 ، نقد الرجال : ص 260 .
3- .الكافي : ج 5 ص 106 ح 4 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 331 ح 920 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 240 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 383 ح 105 .

ص: 723

4 . عيسى بن ابى منصور
5 . جوانى از كاتبان بنى اميّه

467.الإمام عليّ عليه السلام :رجال الكشّى _ به نقل از ابراهيم بن على _ :امام صادق عليه السلام هر گاه عيسى بن ابى منصور را مى ديد ، مى فرمود : «هر كه دوست دارد مردى از اهل بهشت را ببيند ، به اين بنگرد » .5 . جوانى از كاتبان بنى اميّه469.تاريخ دمشق عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :الكافى _ به نقل از على بن ابى حمزه _ :دوستى داشتم كه از كاتبان بنى اميّه بود . به من گفت : از امام صادق عليه السلام برايم اجازه ملاقات بگير .

من از امام عليه السلام اجازه خواستم و ايشان اجازه داد . چون به حضور ايشان رسيد ، سلام كرد و نشست و سپس گفت : قربانت گردم ! من در ديوان اين جماعت، كار مى كردم و از دنياى آنان، به مال و منال فراوانى رسيده ام و براى به دست آوردن آن، چشم بر هم نهادم (به حلال و حرام توجّهى ننمودم) .

امام صادق عليه السلام فرمود : «اگر بنى اميّه كسى را نمى يافتند كه برايشان دبيرى كند و ماليات بگيرد و براى آنان بجنگد و در [نماز] جماعتشان حاضر شود، هرگز نمى توانستند حقّ ما را غصب كنند ! اگر مردم، آنها را با آنچه در دستشان است، تنها مى گذاشتند، چيزى جز همانچه در دستشان افتاده بود، نمى يافتند» .

آن مرد جوان گفت : قربانت گردم ! آيا راهى براى بيرون آمدن از اين [وضع ]برايم هست؟

فرمود : «اگر برايت بگويم، انجام مى دهى؟».

گفت : انجام مى دهم .

فرمود : «خودت را از تمام آنچه در ديوانِ آنها به دست آورده اى، خلاص كن . كسانى را كه مى شناسى، مالشان را به آنها باز گردان و كسانى را كه نمى شناسى، از طرفشان صدقه بده . در اين صورت ، من از طرف خداوند عز و جل ، بهشت را برايت ضمانت مى كنم» .

مرد جوان، مدّتى طولانى سرش را پايين انداخت [و به تأمّل پرداخت] . سپس گفت : قربانت گردم ! چنين مى كنم .

آن جوان با ما به كوفه باز گشت و خودش را از هر چه در عالم داشت، خلاص كرد ، حتّى از جامه اى كه بر تن داشت . من قسمتى برايش تعيين كردم (1) و جامه هايى برايش خريديم و با قدرى خرجى، نزد او فرستاديم . چند ماهى نگذشت كه او بيمار شد . ما به عيادتش مى رفتيم . روزى كه در حال جان كندن بود، من تنها در كنارش بودم . چشمانش را باز كرد و گفت : اى على ! به خدا سوگند كه آقايت به تعهّدش وفا كرد ! اين را گفت و مُرد و ما او را به خاك سپرديم .

من آمدم تا بر امام صادق عليه السلام وارد شدم . همين كه مرا ديد، فرمود : «اى على ! به خدا سوگند كه در باره دوستت به تعهّدمان وفا كرديم» .

من گفتم : درست است، فدايت شوم ! به خدا سوگند كه او نيز هنگام مرگش، همين را گفت.

.


1- .يعنى: برايش پولى جمع كردم .

ص: 724

6 . الفُضَيلُ بنُ يَسارٍ (1)471.تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن جعفر :رجال الكشّي عن إبراهيم بن عبد اللّه :كانَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام إِذا رَأى الفُضَيلَ بنَ يَسارٍ قالَ : بَشِّرِ المُخبِتِينَ (2) ، مَن أَحَبَّ أَن يَنظُرَ رَجُلاً مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى هذا . (3) .


1- .الفُضَيلُ بنُ يَسارٍ النَّهدِيُّ أَبُو القاسِمِ عَرَبِيٌّ بَصرِيٌّ صَمِيمٌ ثِقَةٌ ، رَوى عَن أَبِي جَعفَرٍ وَأَبِي عَبدِ اللّه ِ عليهماالسلاموَماتَ فِي أَيّامِهِ . وَهُوَ مِنَ الفُقَهاءِ الأَعلامِ وَالرُّؤَساءِ المَأخُوذِ مِنهُمُ الحَلالُ وَالحَرامُ وَالفُتيا وَالأَحكامُ . (راجع : معجم رجال الحديث : ج 13 ص 335 الرقم 9436) .
2- .المُخْبِتين : أي المُتَوَاضِعين (مفردات ألفاظ القرآن : ص 272) .
3- .رجال الكشّي : ج 2 ص 472 ح 377 .

ص: 725

6 . فُضَيل بن يسار

6 . فُضَيل بن يسار (1)473.تاريخ دمشق عن جابر :رجال الكشّى _ به نقل از ابراهيم بن عبد اللّه _ :امام صادق عليه السلام هر گاه فضيل بن يسار را مى ديد ، مى فرمود : «فروتنان را بشارت باد ! هر كه دوست دارد مردى از اهل بهشت را ببيند ، به اين بنگرد» .

.


1- .ابو القاسم ، فُضَيل بن يسار نَهدى ، عرب و اصالتا بصرى و ثقه بود و در زمان امام صادق عليه السلام در گذشت . او از فقهاى برجسته و بزرگانى بود كه احكام حلال و حرام و فتوا از آنان گرفته مى شد . وى از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام ، روايت كرده است .

ص: 726

7 . مُعَلَّى بنُ خُنَيسٍ 1475.الطبقات الكبرى عن البراء بن عازب وزيد بن أرقم :رجال الكشّي عن إسماعيل بن جابر :دَخَلتُ عَلى أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ لِي : يا إِسماعِيلُ ، قُتِلَ المُعَلّى ؟ قُلتُ : نَعَم ، قالَ : أَما وَاللّهِ لَقَد دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)17 / 7عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الكاظِمِ عليه السلام1 . عَلِيُّ بنُ يَقطِينٍ 3479.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِاُمِّ سَلَمَةَ _ ) رجال الكشّي عن عبد اللّه بن يحيى الكاهليّ :كُنتُ عِندَ أَبِي إِبراهِيمَ عليه السلام إِذ أَقبَلَ عَلِيُّ بنُ يَقطِينٍ فَالتَفَتَ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام إِلى أَصحابِهِ ، فَقالَ : مَن سَرَّهُ أَن يَرى رَجُلاً مِن أَصحابِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَليَنظُر إِلى هذا المُقبِلِ ، فَقالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ القَومِ : هُو إِذا مِن أَهلِ الجَنَّةِ ؟ فَقالَ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام : أَمّا أَنا فَأَشهَدُ أَنَّهُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ . (2) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 679 الرقم 714 و ص 675 الرقم 707 ، التحرير الطاووسي : ص 281 الرقم 422 نحوه .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 730 الرقم 810 ، معجم رجال الحديث : ج 12 ص 229 الرقم 6 .

ص: 727

7 . مُعَلّى بن خُنَيس
17 / 7 شمارى از ياران امام كاظم عليه السلام
1 . على بن يقطين

7 . مُعَلّى بن خُنَيس (1)481.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِاُمِّ سَلَمَةَ _ ) رجال الكشّى _ به نقل از اسماعيل بن جابر _ :به حضور امام صادق عليه السلام رسيدم . به من فرمود : «اى اسماعيل ! مُعَلّى كشته شد؟» .

گفتم : آرى .

فرمود : «به خدا سوگند كه وارد بهشت شد » .17 / 7شمارى از ياران امام كاظم عليه السلام1 . على بن يقطين (2)485.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في حَجَّةِ الوَداعِ _ ) رجال الكشّى _ به نقل از عبد اللّه بن يحيى كاهلى _ :نزد امام كاظم عليه السلام بودم كه على بن يقطين از دور پيدا شد . امام كاظم عليه السلام رو به يارانش نمود و فرمود : «هر كه خوش دارد مردى از ياران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را ببيند ، به اين كه مى آيد ، بنگرد» .

مردى از حاضران گفت : او اهل بهشت است ؟

امام كاظم عليه السلام فرمود : «من كه گواهى مى دهم از اهل بهشت است » .

.


1- .معلّى بن خنيس ، ابو عبد اللّه ، وابسته امام صادق عليه السلام و قبل از آن ، وابسته بنى اسد بود . وى اهل كوفه و بزّاز بود . در معجم رجال الحديث (ج 13 ص 335) آمده است : او مردى بزرگوار و از شيعيان خالص امام صادق عليه السلام بود . احاديث فراوانى در مدح او آمده كه برخى از آنها صحيح اند و در آنها تصريح شده كه او اهل بهشت است . منشأ سخنانى كه در تضعيف او گفته شده ، شهرت يافتنِ نسبت غلو به اوست .
2- .ابو الحسن على بن يقطين بن موسى بغدادى ، به سال 124 ق ، در كوفه متولّد شد و وابسته بنى اسد بود و در بغداد ، ساكن شد . او نزد امام كاظم عليه السلام منزلت بسيارى داشت . در دستگاه حكومت ستمگر (عبّاسيان) كار مى كرد ؛ امّا معتقد به امامت بود . او به سال 182 ق ، در روزگار امام كاظم عليه السلام در بغداد ، در گذشت.

ص: 728

486.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في مَعنى اُولِي الأَمرِ _ ) رجال الكشّيّ عن زياد القنديّ عن علي بن يقطين :أَنَّ أَبا الحَسَنِ عليه السلام قَد ضَمِنَ لَهُ الجَنَّةَ . (1)487.كمال الدين عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :رجال الكشّي عن عبد الرحمن بن الحجّاج :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : إِنَّ عَلِيَّ بنَ يَقطِينٍ أَرسَلَنِي إِلَيكَ بِرِسالَةٍ أَسأَلُكَ الدُّعاءَ لَهُ ، فَقالَ فِي أَمرِ الآخِرَةِ ؟ قُلتُ : نَعَم ، قالَ : فَوَضَعَ يَدَهُ عَلى صَدرِهِ ، ثُمَّ قالَ : ضَمِنتُ لِعَلِيِّ بنِ يَقطِينٍ أَلّا تَمَسَّهُ النّارُ أَبَدا . (2)2 . هِشامُ بنُ الحَكَمِ (3)489.الكافي عن سليم بن قيس :رجال الكشّي عن أسد بن أبي العلاء :كَتَبَ أَبُو الحَسَنِ الأَوَّلِ عليه السلام إِلى مَن وافَى المَوسِمَ مِن شِيعَتِهِ فِي بَعضِ السِّنِينَ فِي حاجَةٍ لَهُ ، فَما قامَ بِها غَيرُ هِشامِ بنِ الحَكَمِ . قالَ : فَإِذا هُوَ قَد كَتَبَ عليه السلام : جَعَلَ اللّهُ ثَوابَكَ الجَنَّةَ _ يَعنِي هِشامَ بنَ الحَكَمِ _ . (4)17 / 8عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الرِّضا عليه السلام1 . صَفوانُ بنُ يَحيى (5)493.الإمام الصادق عليه السلام :رجال الكشّي عن معمّر بن خلّاد :رَفَعتُ [إِلى الرِّضا عليه السلام ] ما خَرَجَ مِن غَلَّةِ إِسماعِيلَ بنِ

الخَطّابِ بِما أَوصى بِهِ إِلى صَفوانَ بنِ يَحيى ، فَقالَ : رَحِمَ اللّهُ إِسماعِيلَ بنِ الخَطّابِ بِما أَوصى بِهِ إِلى صَفوانَ بنِ يَحيى وَرَحِمَ صَفوانَ فَإِنَّهُما مِن حِزبِ آبائِي عليهم السلام ، وَمَن كانَ مِن حِزبِنا أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ . (6) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 729 الرقم 806 .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 729 ح 807 ، معجم رجال الحديث : ج 12 ص 229 الرقم 3 .
3- .هِشامُ بنُ الحَكَمِ أَبُو مُحَمَّدٍ مَولى كِندَةَ ، مَولِدُه بِالكُوفَةِ وَمَنشَؤُهُ بِواسِطٍ وَتِجارَتُهُ بِبَغدادَ ، مِن أَصحابِ الصّادِقِ وَمِن خَواصِّ الكاظِمِ عليهماالسلام ، كانَ مِمَّن فَتَقَ الكَلامَ فِي الإِمامَةِ وَهَذَّبَ المَذهَبَ بِالنَّظَرِ ، وَكانَ حاذِقا بِصناعَةِ الكَلامِ وَكانَت لَهُ مُباحِثاتٌ كَثِيرَةٌ مَعَ المُخالِفِينَ فِي الأُصُولِ وَغَيرِها ، وَلَهُ مُصَنَّفاتٌ كَثِيرَةٌ ذَكَرَها أَصحابُ الرِّجالِ وَالتَّراجِمِ فِي كُتُبِهِم (راجع : رجال الكشّي : ج 2 ص 526 الرقم 475 ورجال النجاشي : ج 2 ص 397 الرقم 1165 وخلاصة الأقوال : ص 288 الرقم 1061 ونقد الرجال : ص 368 ومعجم رجال الحديث : ج 19 ص 271 الرقم 13329) .
4- .رجال الكشّي : ج 2 ص 548 الرقم 487 .
5- .صَفوانُ بنُ يَحيى أَبُو مُحَمَّدٍ البَجَلِيُّ بَيّاعُ السّابُرِيِّ (السابريّ : من أجود الثياب ، والسابريّ : ضرب من التمر . لسان العرب : ج 4 ص 342 «سبر») ، كُوفِيٌّ ثِقةٌ ثِقةٌ عَينٌ ، رَوى عَنِ الرِّضا وَكانَت لَه عِندَهُ مَنزِلَةٌ شَرِيفَةٌ ، كانَ مِن الوَرَعِ وَالعِبادَةِ عَلى ما لَم يَكُن عَلَيهِ أَحَدٌ مِن طَبَقَتِهِ ، ماتَ سَنَةَ عَشرٍ وَمِئَتَينِ (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 439 الرقم 522 والفهرست : ص 145 الرقم 356 ورجال ابن داوود : ص 111 الرقم 782 وخلاصة الأقوال : ص 170 الرقم 500 ونقد الرجال : ص 173) .
6- .رجال الكشّي : ج 2 ص 792 الرقم 961 .

ص: 729

2 . هشام بن حَكَم
17 / 8 شمارى از ياران امام رضا عليه السلام
1 . صفوان بن يحيى

494.تفسير العيّاشي عن عمرو بن سعيد :رجال الكشّى _ به نقل از زياد قندى، در باره على بن يقطين _ :امام كاظم عليه السلام بهشت را برايش ضمانت كرد .495.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصفِ عَلِيٍّ عليه السلام _ ) رجال الكشّى _ به نقل از عبد الرحمان بن حَجّاج _ :به امام كاظم عليه السلام گفتم : على بن يقطين توسّط من، نامه اى فرستاد و تقاضا كرد كه برايش دعا كنيد . فرمود : «براى آخرتش؟». گفتم : آرى . ايشان دستش را بر سينه اش نهاد و سپس فرمود : «براى على بن يقطين ضمانت مى كنم كه هرگز آتش به او نرسد».2 . هشام بن حَكَم (1)497.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از اسد بن ابى العلاء _ :امام كاظم عليه السلام در يكى از سال ها به گروهى از شيعيانش كه به موسم حج رفته بودند ، نامه اى نوشت كه براى ايشان كارى انجام دهند و آن كار را كسى غير از هشام بن حكم انجام نداد . امام عليه السلام نوشت : «خداوند ، پاداش تو را بهشت قرار دهد !» و منظورش هشام بن حكم بود .17 / 8شمارى از ياران امام رضا عليه السلام1 . صفوان بن يحيى (2)501.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از مُعمَّر بن خلّاد _ :آن مقدار از عايدى غلّه اسماعيل بن خطّاب را كه براى صفوان بن يحيى وصيّت كرده بود ، خدمت امام رضا عليه السلام بردم . فرمود : «خدا رحمت كند اسماعيل بن خطّاب را با اين وصيّتى كه براى صفوان بن يحيى كرده و نيز رحمت كند صفوان را ! هر دو ، شيعه پدران من بودند و هر كه شيعه ما باشد ، خداوند ، او را به بهشت مى برد» .

.


1- .ابو محمّد هشام بن حكم ، وابسته كِنده ، در كوفه به دنيا آمد ، در واسط ، نشو و نما يافت و در بغداد ، به تجارت مشغول گشت . از اصحاب امام صادق عليه السلام و از ياران خاصّ امام كاظم عليه السلام بود . از جمله كسانى بود كه باب گفتار در امامت را گشود و با مباحث نظرى ، اين مذهب را مهذّب ساخت . در علم كلام ، چيره دست بود و مباحثات فراوانى در باره عقايد و جز آن ، با مخالفان داشت . مصنّفات بسيارى دارد كه صاحبان كتب رجالى و تراجم ، از آنها در كتاب هاى خود ، ياد كرده اند .
2- .ابو محمّد صفوان بن يحيى بَجَلى سابُرى فروش (سابُرى يا شاپورى ، از مرغوب ترين پارچه ها و نيز نوعى خرماست) ، كوفى ، كاملاً موثّق و معتبر بوده است . از امام رضا عليه السلام روايت كرده و نزد ايشان منزلت والايى داشته است . در ورع و عبادت ، هيچ يك از افرادِ هم طبقه اش به پاى او نمى رسند . او در سال دويست و ده از دنيا رفت .

ص: 730

2 . عَبدُ الرَّحمنِ بنِ الحَجّاجِ (1)503.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّي عن أبي القاسم نصر بن الصباح :عَبدُ الرَّحمنِ بنُ الحَجّاجِ شَهِدَ لَهُ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام بِالجَنَّةِ ، وَكانَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ لِعَبدِ الرَّحمنِ : يا عَبدَ الرَّحمنِ ، كَلِّم أَهلَ المَدِينَةِ ، فَإِنِّي أُحِبُّ أَن يُرى فِي رِجالِ الشِّيعَةِ مِثلُكَ . (2)3 . عَلِيُّ بنُ عُبَيدِ اللّهِ بنِ الحُسينِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهماالسلام (3)505.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّيّ عن عليّ بن الحكم عن سليمان بن جعفر :قالَ لِي عَلِيُّ بنُ عُبَيدِ اللّهِ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليهم السلام : أَشتَهِي أَن أَدخُلَ عَلى أَبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام أُسَلِّم عَلَيهِ ، قُلتُ : فَما يَمنَعُكَ مِن ذلِكَ ؟ قالَ : الإِجلالُ وَالهَيبَةُ لَهُ ، وَأَتَّقِي عَلَيهِ .

قالَ : فَاعتَلَّ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام عِلَّةً خَفِيفَةً وَقَد عادَهُ النّاسُ ، فَلَقِيتُ عَلِيَّ بنَ عُبَيدِ اللّهِ ،

فَقُلتُ : قَد جاءَكَ ما تُرِيدُ ، قَدِ اعتَلَّ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام عِلَّةً خَفِيفَةً وَقَد عادَهُ النّاسُ ، فَإِن أَرَدتَ الدُّخُولَ عَلَيهِ فَاليَومَ .

قالَ : فَجاءَ إِلى أَبِي الحَسَنِ عليه السلام عائِدا ، فَلَقِيَهُ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام بِكُلِّ ما يُحِبُّ مِن التَّكرِمَةِ وَالتَّعظِيمِ ، فَفَرِحَ بِذلِكَ عَلِيُّ بنُ عُبَيدِ اللّهِ فَرَحا شَدِيدا .

ثُمَّ مَرِضَ عَلِيُّ بنُ عُبَيدِ اللّهِ فَعادَهُ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام وَأَنا مَعَهُ ، فَجَلَسَ حَتّى خَرَجَ مَن كانَ فِي البَيتِ . فَلَمّا خَرَجنا أَخبَرَتنِي مَولاةٌ لَنا أَنَّ أُمَّ سَلَمَةَ امرَأَةَ عَلِيِّ بنِ عُبَيدِ اللّهِ كانَت مِن وَراءِ السِّترِ ، تَنظُرُ إِلَيهِ [ عليه السلام ] ، فَلَمّا خَرَجَ خَرَجَت وَانكَبَّت عَلى المَوضِعِ الَّذِي كانَ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام فِيهِ جالِسا تُقَبِّلُهُ وَتَتَمَسَّحُ بِهِ .

قالَ سُلَيمانُ : ثُمَّ دَخَلتُ عَلى عَلِيِّ بنِ عُبَيدِ اللّهِ ، فَأَخبَرَنِي بِما فَعَلَت أُمُّ سَلَمَةَ ، فَخَبَّرتُ بِهِ أَبا الحَسَنِ عليه السلام ، فَقالَ : يا سُلَيمانُ ، إِنَّ عَلِيَّ بنَ عُبَيدِ اللّهِ وَامرَأَتَهُ وَوُلدَهُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ .

يا سُلَيمانَ ، إِنَّ وُلدَ عَلِيٍّ وَفاطِمَةَ عليهماالسلام إِذا عَرَّفَهُمُ اللّهُ هذا الأَمرَ لَم يَكُونُوا كَالنّاسِ . (4) .


1- .عَبدُ الرَّحمنِ بنِ الحَجّاجِ البَجَلِيُّ مَولاهُم كُوفِيٌّ ، بَيّاعُ السّابُرِيِّ ، سَكَنَ بَغدادَ كانَ ثِقةً ثقةً ثَبتا وَجها ، كانَ وَكِيلاً لِأَبِي عَبدِ اللّه ِ ، وَماتَ فِي عَصرِ الإِمامِ الرِّضا عليهماالسلام عَلى وَلايَتِهِ (راجع : رجال النجاشي : ج 2 ص 49 الرقم 628 و خلاصة الأقوال : ص 204 الرقم 650 و رجال ابن داوود : ص 128 الرقم 949 و نقد الرجال : ص 184) .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 741 الرقم 830 ، نقد الرجال : ص 185 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 405 ، وراجع : التحرير الطاووسي : ص 193 الرقم 281 .
3- .كانَ مِن خَواصِّ الإِمامَينِ الكاظِمِ وَالرِّضا عليهماالسلام ، وَعادَهُ الإِمامُ الرِّضا عليه السلام حِينَ مَرَضِهِ ، وَفِيهِ حَدِيثٌ يَدُلُّ عَلى جَلالَتِهِ وَإِخلاصِهِ وَتَشَيُّعِهِ . كانَ أَزهَدَ آلِ أَبِي طالِبٍ وَأَعبَدَهم فِي زَمانِهِ ، وَلَهُ كِتابٌ فِي الحَجِّ يَروِيهِ كُلَّهُ عَنِ الإِمامِ مُوسَى بنِ جَعفَرٍ عليهماالسلام (راجع : رجال النجاشي : ج 2 ص 80 الرقم 669 والتحرير الطاووسي : ص 181 الرقم 250 و نقد الرجال : ص 239 و معجم رجال الحديث : ج 12 ص 87 الرقم 8301) .
4- .رجال الكشّي : ج 2 ص 856 الرقم 1109، الاختصاص: ص 89 وليس فيه ذيله من «فلمّا خرجنا...»، خلاصة الأقوال : ص 183 الرقم 543 ، التحرير الطاووسي : ص 181 الرقم 250 ، بحار الأنوار : ج 49 ص 222 ح 15 .

ص: 731

2 . عبد الرحمان بن حَجّاج
3 . على بن عبيد اللّه بن حسين بن على بن الحسين عليه السلام

2 . عبد الرحمان بن حَجّاج (1)507.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از ابو القاسم نصر بن صباح _ :امام رضا عليه السلام به بهشتى بودن عبد الرحمان بن حَجّاج ، گواهى داد و امام صادق عليه السلام به عبد الرحمان مى فرمود : «اى عبد الرحمان! براى مردم مدينه ، سخن بگو ؛ زيرا من دوست دارم كه امثال تو در ميان مردان شيعه ديده شوند» .3 . على بن عبيد اللّه بن حسين بن على بن الحسين عليه السلام (2)509.الإمام عليّ عليه السلام :رجال الكشّى _ به نقل از على بن حكم ، از سليمان بن جعفر _ :على بن عبيد اللّه بن حسين بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب عليه السلام به من گفت : دلم مى خواهد براى عرض سلام ، خدمت امام الرضا عليه السلام برسم . من گفتم : پس چه چيز ، مانع تو از اين كار مى شود؟ گفت : شُكوه و هيبت ايشان . از ايشان مى ترسم.

يك بار كه امام رضا عليه السلام به بيمارى خفيفى دچار شد و مردم به عيادتش مى آمدند ، به على بن عبيد اللّه بر خوردم . به او گفتم : اكنون زمان آن چيزى كه مى خواهى ، رسيده است . امام رضا عليه السلام به اندك ناخوشى اى گرفتار شده است و مردم به عيادتش مى آيند . اگر مى خواهى به خدمتش برسى ، امروز وقت آن است.

على بن عبيد اللّه به عيادت امام رضا عليه السلام آمد . ايشان با او برخوردى در نهايت احترام و تكريم كرد و على بن عبيد اللّه از اين برخورد امام عليه السلام ، بسيار شادمان شد.

بعدها على بن عبيد اللّه بيمار شد و امام رضا عليه السلام به عيادتش رفت و من نيز با ايشان بودم . امام عليه السلام آن قدر نشست كه همه كسانى كه در اتاق بودند ، رفتند . چون ما هم رفتيم ، خانمى كه خدمتكار ما بود ، به ما گفت كه اُمّ سلمه ، همسر على بن عبيد اللّه ، از پشت پرده به امام عليه السلام نگاه مى كرد و امام عليه السلام كه بيرون رفت ، از پشت پرده در آمد و خود را بر جايى كه ايشان نشسته بود ، انداخت و شروع به بوسيدن آن و دست كشيدن بر آن كرد.

من بعد نزد على بن عبيد اللّه رفتم و او كارى را كه اُمّ سلمه كرده بود ، برايم گفت . من آن را براى امام رضا عليه السلام تعريف كردم . فرمود : «اى سليمان! على بن عبيد اللّه و همسر و فرزندانش ، اهل بهشت اند .

اى سليمان! فرزندان على و فاطمه ، هر گاه خداوند ، اين امر [ امامت و ولايت ] را به آنان بشناساند ، مانند ديگر مردمان نيستند» . (3)

.


1- .عبد الرحمان بن حَجّاج بَجَلى ، وابسته بَجَليان ، اهل كوفه و سابُرى فروش بود و در بغداد سكنا گزيد . كاملاً ثقه و مطمئن و موجّه بود و وكيل امام صادق عليه السلام بود . در روزگار امام رضا عليه السلام و با ولايت ايشان ، از دنيا رفت .
2- .از ياران خاصّ امام كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام بود ، به طورى كه وقتى بيمار شد ، امام رضا عليه السلام شخصا به عيادتش رفت . حديثى در باره اش رسيده كه نشانگر مقام شامخ و اخلاص و تشيّع اوست . او زاهدترين و عابدترين فرد خاندان ابو طالب در روزگار خود بود . در باره حج ، كتابى دارد كه همه آن را از امام كاظم عليه السلام روايت كرده است .
3- .يعنى اگر به امامت و ولايت ما اعتقاد پيدا كنند ، با تمام وجود به آن عشق مى ورزند .

ص: 732

4 . يُونُسُ بنُ عَبدِ الرحمنِ 1511.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في يَومِ بَنِي النَّضيرِ _ ) رجال الكشّي عن محمّد بن الحسن الواسطيّ وجعفر بن عيسى ومحمّد بن يونس :إِنَّ الرِّضا عليه السلام ضَمِنَ لِيُونُسَ الجَنَّةَ ثَلاثَ مَرّاتٍ . (1) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 779 ح 911 ، خلاصة الأقوال : ص 297 الرقم 1103 ، التحرير الطاووسي : ص 316 الرقم 462 ، نقد الرجال : ص 382 .

ص: 733

4 . يونس بن عبد الرحمان

4 . يونس بن عبد الرحمان 1513.الأمالي للطوسي عن حذيفة بن اليمان :رجال الكشّى _ به نقل از محمّد بن حسن واسطى و جعفر بن عيسى و محمّد بن يونس _ :امام رضا عليه السلام سه مرتبه بهشت را براى يونس ضمانت نمود .

.

ص: 734

514.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في ذِكرِ مَن أنكَرَ عَلى أبي بَكرٍ فِعلَهُ وجُل ) رجال الكشّي عن جعفر بن عيسى اليقطينيّ ومحمّد بن الحسن :إِنَّ أَبا جَعفَرٍ عليه السلام ضَمِنَ لِيُونُسَ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ الجَنَّةَ عَلى نَفسِهِ وَآبائِهِ عليهم السلام . (1)515.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّيّ عن يونس بن عبد الرحمن :إِنَّ أَبا الحَسَنِ عليه السلام ضَمِنَ لِيَ الجَنَّةَ مِنَ النّارِ . (2)17 / 9عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الجَوادِ عليه السلام1 . إِبراهيمُ بنُ أَبِي مَحمُودٍ (3)519.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّي عن إبراهيم بن أبي محمود :دَخَلتُ عَلى أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام وَمَعِيَ كُتُبٌ إِلَيهِ مِن أَبِيهِ ، فَجَعَلَ يَقرَؤُها وَيَضَعُ كِتابا كَثِيرا عَلى عَينَيهِ ، وَيَقُولُ : خَطُّ أَبِي وَاللّهِ! وَيَبكِي حَتّى سالَت دُمُوعُهُ عَلى خَدَّيهِ .

فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، قَد كانَ أَبُوكَ رُبَّما قالَ لِي فِي المَجلِسِ الواحِدِ مَرّاتٍ : أَسكَنَكَ اللّهُ الجَنَّةَ ، أَدخَلَكَ اللّهُ الجَنَّةَ . قالَ : فَقالَ : وَأَنا أَقُولُ : أَدخَلَكَ اللّهُ الجَنَّةَ ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، تَضمَنُ لِي عَلى رَبِّكَ أَن يُدخِلَنِي الجَنَّةَ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : فَأَخَذتُ رِجلَهُ فَقَبَّلتُها . (4) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 779 ح 912 .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 784 ح 936 .
3- .إِبراهِيمُ بنُ أَبِي مَحمُودٍ الخُراسانيُّ ، ثِقَةٌ مَولى . رَوى عَنِ الرِّضا عليه السلام وَعاشَ بَعدَهُ ، وَقَعَ إِبراهيمُ بنُ أَبِي مَحمُودٍ فِي إسنادِ عِدَّةٍ مِن الرِّواياتِ تَبلُغُ اثنَينِ وَثَلاثِينَ مَورِدا (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 107 ح 42 ورجال الطوسي : ص 351 الرقم 5204 وخلاصة الأقوال : ص 47 الرقم 3 والتحرير الطاووسي : ص 33 الرقم 10 ومعجم رجال الحديث : ج 1 ص 198 الرقم 90) .
4- .رجال الكشّي : ج 2 ص 838 ح 1073 .

ص: 735

17 / 9 شمارى از ياران امام جواد عليه السلام
1 . ابراهيم بن ابى محمود

520.الإمام الحسين عن الإمام عليّ عليهماالسلام :رجال الكشّى _ به نقل از جعفر بن عيسى يقطينى و محمّد بن حسن _ :امام جواد عليه السلام از جانب خود و پدرانش عليهم السلام ، بهشت را براى يونس بن عبد الرحمان ضمانت كرد.521.الكافي عن جابر :رجال الكشّى _ به نقل از يونس بن عبد الرحمان _ :امام رضا عليه السلام رفتن به بهشت و نجات از آتش را برايم ضمانت كرد.17 / 9شمارى از ياران امام جواد عليه السلام1 . ابراهيم بن ابى محمود (1)525.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود _ :خدمت امام جواد عليه السلام رسيدم و با خود ، نامه هايى از پدرش براى ايشان داشتم . ايشان شروع به خواندن آنها كرد و هر نامه اى را بسيار بر ديده اش مى نهاد و مى فرمود : «به خدا كه خطّ پدرم است» و گريه مى كرد ، تا جايى كه اشك بر گونه هايش جارى مى شد.

من گفتم : فدايت شوم ! گاهى پدرتان در يك مجلس ، چندين بار [ به من ]مى فرمود : «خدا تو را در بهشت جاى دهد! خدا تو را به بهشت ببرد !» .

امام جواد عليه السلام فرمود : «من هم مى گويم : خدا تو را به بهشت ببرد !» .

گفتم : فدايت شوم ! برايم ضمانت مى كنى كه خدا مرا به بهشت ببرد؟

فرمود : «آرى» .

من پاى ايشان را گرفتم و بوسيدم.

.


1- .ابراهيم بن ابى محمود خراسانى ، راوى اى ثقه ، و از موالى بود . وى از امام رضا عليه السلام روايت كرده و پس از ايشان زنده بوده است . ابراهيم بن ابى محمود در اسناد شمارى از احاديث جاى دارد كه به 32 مورد مى رسد .

ص: 736

2 . عَلِيُّ بنُ مَهزِيارَ (1)527.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الجواد عليه السلام_ فِي رِسالَتِهِ لِعَلِيِّ بنِ مَهزِيارَ _: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ ، يا عَلِيُّ أَحسَنَ اللّهُ جَزاكَ ، وَأَسكَنَكَ جَنَّتَهُ ، وَمَنَعَكَ مِنَ الخِزيِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَحَشَرَكَ اللّهُ مَعَنا .

يا عَلِيُّ ، قَد بَلَوتُكَ وَخَبَّرتُكَ فِي النَّصِيحَةِ وَالطّاعَةِ وَالخِدمَةِ ، وَالتَّوقِيرِ وَالقِيامِ بِما يَجِبُ عَلَيكَ ، فَلَو قُلتُ إِنِّي لَم أَرَ مِثلَكَ لَرَجَوتُ أَن أَكُونَ صادِقا . فَجَزاكَ اللّهُ جَنّاتِ الفِردَوسِ نُزُلاً، فَما خَفِيَ عَلَيَّ مَقامَكَ وَلا خِدمَتَكَ فِي الحَرِّ وَالبَردِ ، فِي اللَّيلِ وَالنَّهارِ، فَأَسأَلُ اللّهَ إِذا جَمَعَ الخَلائِقَ لِلقِيامَةِ أَن يَحبُوَكَ (2)

بِرَحمَةٍ تَغتَبِطُ بِها، إِنَّهُ سَمِيعُ الدُّعاءِ. (3)17 / 10عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الهادي عليه السلام1 . أَيُّوبُ بنُ نُوحٍ (4)531.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الغيبة للطّوسي عن عمرو بن سعيد المدائني :كُنتُ عِندَ أَبِي الحَسَنِ [الهادي]

العَسكَرِيّ عليه السلام بِصِريا (5) ، إِذ دَخَلَ أَيُّوبُ بنُ نُوحٍ وَوَقَفَ قُدّامَهُ ، فَأَمَرَهُ بِشَيءٍ ، ثُمَّ انصَرَفَ ، وَالتَفَتَ إِلَيَّ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام وَقالَ : يا عَمرُو ، إِن أَحبَبتَ أَن تَنظُرَ إِلى رَجُلٍ مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَانظُر إِلى هذا . (6) .


1- .عَلِيُّ بنُ مَهزِيارَ الأَهوازِيُّ دَورَقيُّ الأَصلِ ، كانَ أَبُوهُ نَصرانِيّا فَأَسلَمَ ، وَقَد قِيلَ : إِنَّ عَلِيّا أَيضا كانَ نَصرانيا وَأَسلَمَ وَهُوَ صَغِيرٌ ، وَمَنَّ اللّه ُ عَلَيهِ بِمَعرِفَةِ هذا الأَمرِ وَتَفَقُّهٍ ، وَرَوى عَن الإِمامَينِ الرِّضا وَأَبِي جَعفَرٍ عليهماالسلام ، وَاختُصَّ بِأَبِي جَعفَرٍ الثّانِي . كانَ ثِقةً فِي رِوايَتِهِ لا يُطعَنُ عَلَيهِ ، صَحِيحا فِي اعتِقادِهِ (راجع : رجال النجاشي : ج 2 ص 74 الرقم 662 ورجال ابن داوود : ص 142 الرقم 1091 وخلاصة الأقوال : ص 175 الرقم 517 ونقد الرجال : ص244) .
2- .حَبَاهُ : أعْطاهُ ، والحِبَاء : العَطِيّة (النهاية : ج 1 ص 336 «حبا») .
3- .الغيبة للطوسي : ص 349 ح 306 عن الحسن بن شمّون ، بحار الأنوار : ج 50 ص 105 ح 22 .
4- .أَيُّوبُ بنُ نُوحِ بنِ دَرّاجٍ النَّخَعِيُّ أَبُو الحُسَينِ ، كانَ وَكِيلاً لِأَبِي الحَسَنِ [الهادي ]العَسكَرِيِّ وَأَبِي مُحَمَّدٍ عليهماالسلام ، عَظِيمَ المَنزِلَةِ ، عِندَهُما مَأمُونا ، وَكانَ شَدِيدَ الوَرَعِ كَثِيرَ العِبادَةِ ، ثِقَةً فِي رِواياتِهِ (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 255 الرقم 252 ورجال ابن داوود : ص 54 الرقم 224 وخلاصة الأقوال : ص 59 الرقم 58 ونقد الرجال : ص 52) .
5- .صِرْيا : قال ابن شهرآشوب في المناقب : ج 4 ص 382 : هي قرية أسّسها موسى بن جعفر عليهماالسلام على ثلاثة أميال من المدينة .
6- .الغيبة للطوسي : ص 349 ح 307 ، طرائف المقال : ج 2 ص 331 ، بحار الأنوار : ج 50 ص 220 ح 7 .

ص: 737

2 . على بن مهزيار
17 / 10 شمارى از ياران امام هادى عليه السلام
1 . ايّوب بن نوح

2 . على بن مهزيار (1)533.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وسُئِلَ عَنِ القائِمِ عليه السلام يُسَلَّمُ عَل ) امام جواد عليه السلام _ در نامه اش به على بن مهزيار _ :به نام خداوند بخشاينده مهربان . اى على! خداوند به تو پاداش نيك عطا كند و تو را در بهشتش جاى دهد و در دنيا و آخرت ، از خوارى ، نگاهت دارد و با ما محشورت فرمايد !

اى على! من تو را در وفادارى و فرمان بردارى و خدمت گزارى و احترام گذاشتن [ به ما ] و انجام وظيفه امتحان و آزمايش كردم و اگر بگويم مانند تو را نديده ام ، اميدوارم كه راست گفته باشم . پس خداوند ، پذيرايى از تو را در باغ هاى فردوس قرار دهد ! جايگاه تو و خدمت گزارى ات در گرما و سرما و در شب و روز ، بر ما پوشيده نيست . از خدا مى خواهم كه چون خلايق را در قيامت گرد آورد ، چنان رحمتى به تو بخشد كه بِدان شادمان شوى ، كه او شنونده [ و اجابت كننده ]ى دعاست.17 / 10شمارى از ياران امام هادى عليه السلام1 . ايّوب بن نوح (2)537.عنه صلى الله عليه و آله :الغيبة ، طوسى _ به نقل از عمرو بن سعيد مدائنى _ :در صِريا (3) نزد امام هادى عليه السلام بودم كه ايّوب بن نوح وارد شد و در برابر ايشان ايستاد . امام عليه السلام به او دستورى داد و او رفت . ابو الحسن عليه السلام رو به من كرد و فرمود : «اى عمرو ! اگر دوست دارى به مردى از اهل بهشت بنگرى ، به اين بنگر » .

.


1- .على بن مهزيار اهوازى دَورَقى الأصل ، پدرش مسيحى بود و اسلام آورد . گفته شده كه خود على نيز مسيحى بود و در كودكى ، مسلمان شد و به لطف خدا به مذهب اماميه گرويد و فقيه شد . از امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام روايت كرده و از ياران خاصّ امام جواد عليه السلام به شمار مى آيد . در روايتش موثّق است و خرده اى بر او گرفته نمى شود . او از اعتقاد درستى برخوردار بوده است .
2- .ابو الحسين ايّوب بن نوح دَرّاج نخعى ، وكيل امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام بود و در نزد آن دو بزرگوار ، منزلتى والا داشت و امين به شمار مى رفت . مردى سخت پارسا و پرعبادت بود و در رواياتش ثقه است .
3- .به گفته ابن شهرآشوب در المناقب (ج 4 ص 382) ، قريه اى است كه امام كاظم عليه السلام آن را در سه ميلى مدينه ، تأسيس كرد.

ص: 738

2 . جُنَيدٌ (1)539.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) رجال الكشّي عن محمّد بن عيسى بن عبيد :إِنَّ أَبا الحَسَنِ [الهادي ]العَسكَرِيَّ عليه السلام أَمَرَ بِقَتلِ فارِسِ بنِ حاتِمٍ القَزوِينِيِّ ، وَضَمِنَ لِمَن قَتَلَهُ الجَنَّةَ ، فَقَتَلَهُ جُنَيدٌ . (2)17 / 11رِجالٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ542.الإمام الباقر عليه السلام :الدرّ المنثور عن عبد العزيز بن أبي رواد :بَلَغَنا أَنَّ رَجُلاً صَلّى مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَلَمّا انصَرَفَ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : هذا الرَّجُلُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ .

قالَ عَبدُ اللّهِ بنُ عَمرٍو : فَأَتَيتُهُ فَقُلتُ : يا عَمّاه الضيافَةَ! قالَ : نَعَم ، فَإِذا لَهُ خَيمَةٌ وَشاةٌ وَنَخلٌ ، فَلَمّا أَمسى خَرَجَ مِن خَيمَتِهِ ، فَاحتَلَبَ العَنزَ ، وَاجتَنى لِي رُطَبا ثُمَّ وَضَعَهُ ، فَأَكَلتُ مَعَهُ ، فَباتَ نائِما وَبتُّ قائِما ، وَأَصبَحَ مُفطِرا وَأَصبَحتُ صائِما ، فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلاثَ لَيالٍ .

فَقُلتُ لَهُ : إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ فِيكَ : إِنَّكَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، فَأَخبِرنِي ما عَمَلُكَ؟!

قالَ : فَائتِ الَّذِي أَخبَرَكَ حَتّى يُخبِرَكَ بِعَمَلِي .

فَأَتَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : ائتِهِ فَمُرهُ أَن يُخبِرَكَ . فَقُلتُ : إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَأمُرُكَ أَن تُخبِرَنِي ، قالَ : أَمّا الآنَ فَنَعَم ، فَقالَ : لَو كانَتِ الدُّنيا لِي فَأُخِذَتْ مِنِّي لَم أَحزَن عَلَيها ، وَلَو أُعطِيتُها لَم أَفرَح بِها ، وَأَبَيتُ وَلَيسَ فِي قَلبِي غِلٌّ عَلى أَحَدٍ .

قالَ عَبدُ اللّهِ : لَكِنِّي وَاللّهِ أَقُومُ اللَّيلَ وَأَصُومُ النَّهارَ ، وَلَو وُهِبَت لِي شاةٌ لَفَرِحتُ بِها ، وَلَو ذَهَبَت لَحَزِنتُ عَلَيها ، وَاللّهِ لَقَد فَضَّلَكَ اللّهُ عَلَينا فَضلاً بَيِّنا . (3) .


1- .جُنَيدٌ قاتِلُ فارِسِ بنِ حاتِمٍ القَزوِينيِّ ، مِن أَصحابِ الهادي عليه السلام ، أَرسَلَ إِلَيهِ الإِمامُ يَأمُرُهُ بِقَتلِ هذا الرَّجُلِ ، لِأَنَّهُ كانَ فَتّانا وَيَدعُو إِلَى البِدعَةِ (راجع : رجال الكشّي : ج 2 ص 807 الرقم 1006 و المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 417 و معجم رجال الحديث : ج 4 ص 173 الرقم 2402) .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 807 ح 1006 وراجع : التحرير الطاووسي (طبعة قم) : ص 471 الرقم 341 .
3- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 114 نقلاً عن الحكيم الترمذي .

ص: 739

2 . جُنَيد
17 / 11 مردانى بهشتى

2 . جُنَيد (1)544.حلية الأولياء عن أنس بن مالك :رجال الكشّى _ به نقل از محمّد بن عيسى بن عبيد _ :امام هادى عليه السلام ، فرمان قتل فارس بن حاتم قزوينى را داد و براى كسى كه او را بكشد ، ضمانت بهشت كرد و جُنَيد ، او را كشت.17 / 11مردانى بهشتى547.عنه صلى الله عليه و آله :الدرّ المنثور _ به نقل از عبد العزيز بن ابى رواد _ :شنيديم كه مردى با پيامبر صلى الله عليه و آله نماز خواند و چون رفت ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اين مرد ، بهشتى است» .

عبد اللّه بن عمرو گفت : من نزد آن مرد رفتم و گفتم : عمو جان ! ميهمان نمى خواهى؟ گفت : بفرما . او خيمه اى داشت و گوسفندى و خرمايى . غروب كه شد ، از خيمه اش خارج شد و بز را دوشيد و خرمايى برايم چيد و آنها را آورد و با هم خورديم . آن گاه او خوابيد و من به نماز ايستادم . صبح كه شد ، او روزه نداشت و من روزه داشتم . سه شب به همين منوال گذشت . من به او گفتم : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره تو فرموده است كه تو اهل بهشتى . به من بگو كه چه عملى انجام مى دهى [ كه اهل بهشت شده اى ] . گفت : نزد همان كسى كه به تو خبر داده است ، برو تا از عمل من نيز به تو خبر دهد.

من نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدم ؛ امّا به من فرمود : «نزد او برو و بگو كه خودش به تو بگويد» .

من آمدم و به او گفتم : پيامبر خدا مى فرمايد كه تو خودت به من بگويى .

گفت : حالا مى گويم . آن گاه گفت : اگر همه دنيا مال من باشد و از من گرفته شود ، برايش اندوهگين نمى شوم و نيز اگر همه دنيا به من داده شود ، شادمان نمى شوم ، و شب كه مى خوابم ، كينه هيچ كس در دلم نيست.

عبد اللّه گفت : امّا من ، به خدا سوگند كه شب را عبادت مى كنم و روز را روزه مى گيرم ؛ ولى اگر يك گوسفند به من داده شود ، خوش حال مى گرديم و اگر از دستم برود ، اندوهگين مى شوم . به خدا سوگند كه خداوند ، تو را بر ما برترىِ نمايانى داده است !

.


1- .جُنَيد ، از ياران امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام بود . او به فرمان امام هادى عليه السلام فارس بن حاتم قزوينى را كشت ؛ زيرا موجب فريب مردم شده بود و مردم را به بدعت فرا مى خواند .

ص: 740

548.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أنس :كُنّا جُلُوسا مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : «يَطلُعُ عَلَيكُم الآنَ رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ» فَطَلَعَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ ، تَنطُفُ (1) لِحيَتُهُ مِن وَضُوئِهِ ، قَد تَعَلَّقَ نَعلَيهِ فِي يَدِهِ الشِّمالِ . فَلَمّا كانَ الغَدُ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله مِثلَ ذَلِكَ ، فَطَلَعَ ذَلِكَ الرَّجُلُ مِثلَ المَرَّةِ الأُولى . فَلَمّا كانَ اليَومُ الثّالِثُ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله مِثلَ مَقالَتِهِ أَيضا ، فَطَلَعَ ذَلكَ الرَّجُلُ عَلى مِثلِ حالِهِ الأُولى .

فَلَمّا قامَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله تَبِعَهُ عَبدُ اللّهِ بنُ عَمرِو بنِ العاصِ ، فَقالَ : إِنِّي لاحَيتُ (2) أَبِي فَأَقسَمتُ أَن لا أَدخُلَ عَلَيهِ ثَلاثا ، فَإِن رَأَيتَ أَن تُؤوِيَنِي إِلَيكَ حَتَّى تَمضِيَ فَعَلتَ ، قالَ : نَعَم . . . وَكانَ عَبدُاللّهِ يُحَدِّثُ أَنَّهُ باتَ مَعَهُ تِلكَ اللَّيالِيَ الثَّلاثَ ، فَلَم يَرَهُ يَقُومُ مِن اللَّيلِ شَيئا غَيرَ أَنَّهُ إِذا تَعارَّ (3) وَتَقَلَّبَ عَلى فِراشِهِ ، ذَكَرَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ وَكَبَّرَ حَتّى يَقُومَ لِصلاةِ الفَجرِ . قالَ عَبدُ اللّهِ : غَيرَ أَنِّي لَم أَسمَعهُ يَقُولُ إِلّا خَيرا .

فَلَمّا مَضَتِ الثَّلاثُ لَيالٍ ، وَكِدتُ أَن أَحتَقِرَ عَمَلَهُ ، قُلتُ : يا عَبدَ اللّهِ ، إِنِّي لَم يَكُن

بَينِي وَبَينَ أَبِي غَضَبٌ وَلا هُجرٌ ثَمَّ ، وَلكِن سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ لَكَ ثَلاثَ مِرارٍ : يَطلُعُ عَلَيكُم الآنَ رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، فَطَلَعتَ أَنتَ الثَّلاثَ مِرارٍ ، فَأَرَدتُ أَن آوِيَ إِلَيكَ ، لِأَنظُرَ ما عَمَلُكَ فَأَقتَدِيَ بِهِ ، فَلَم أَرَكَ تَعمَلُ كَثِيرَ عَمَلٍ ، فَما الَّذِي بَلَغَ بِكَ ما قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؟ فَقالَ : ما هُوَ إِلّا ما رَأَيتَ . قالَ : فَلَمّا وَلِيتُ دَعانِي فَقالَ : ما هُوَ إِلّا ما رَأَيتَ غَيرَ أَنِّي لا أَجِدُ فِي نَفسِي لِأَحَدٍ مِنَ المُسلِمِينَ غِشّا ، وَلا أَحسُدُ أَحَدا عَلى خَيرٍ أَعطاهُ اللّهُ إِيّاهُ . فَقالَ عَبدُ اللّهِ : هذِهِ الَّتِي بَلَغَت بِكَ ، وَهِيَ الَّتِي لا نُطِيقُ . (4) .


1- .تَنْطُفُ : تَقْطُرُ (النهاية : ج 5 ص 75 «نطف») .
2- .لَاحَيْتُ : نازَعْتُ (النهاية : ج 4 ص 243 «لحا») .
3- .تَعَارَّ : اسْتَيْقَظَ ، وقيل : تمطّى وأنَّ (النهاية : ج 3 ص 204 «عرر») .
4- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 332 ح 12697 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 215 ح 10699 ، الزهد لابن المبارك : ص 241 ح 694 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 287 ح 20559 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 351 ح 1159 كلّها نحوه ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 126 .

ص: 741

549.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل _ به نقل از اَنَس _ :با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشسته بوديم كه فرمود : «اينك ، مردى از اهل بهشت بر شما نمايان مى شود» . پس ، مردى از انصار نمايان شد ، در حالى كه آب وضو از ريشش مى چكيد و كفش هايش در دست چپش آويزان بود .

فرداى آن روز نيز پيامبر صلى الله عليه و آله همين را فرمود و دوباره ، همان مرد با همان وضع ، وارد شد . روز سوم باز پيامبر صلى الله عليه و آله همين را فرمود و ديگر بار ، همان مرد با همان حالت وارد شد.

چون پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست ، عبد اللّه بن عمرو بن عاص ، به دنبال آن مرد رفت و گفت : من با پدرم دعوا كرده ام و سوگند خورده ام كه سه روز ، نزد او نروم . اگر ممكن است ، مرا نزد خود ، پناه ده تا اين سه روز بگذرد .

مرد گفت : باشد ... .

عبد اللّه مى گفت كه آن سه شب را نزد او به سر برده ؛ امّا نديده كه در اين مدّت ، شبى براى عبادت برخيزد ؛ بلكه تنها كارى كه از او ديده ، اين بوده كه وقتى بيدار مى شد و در بسترش مى غلتيد ، خداى عز و جل را ياد مى كرد و تكبير مى گفت ، تا آن كه براى نماز صبح بر مى خاست . عبد اللّه گفت : البته از زبان او ، جز سخن خير نشنيدم.

[ عبد اللّه گفت : ] چون سه شب گذشت و تقريبا عمل در خور توجّهى از او نديدم ، گفتم : اى بنده خدا ! ميان من و پدرم ، نه هيچ گونه دعوا و ناراحتى اى بود و نه قهرى وجود داشت ؛ بلكه چون از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه سه بار در باره تو فرمود : «اينك ، مردى بهشتى بر شما نمايان مى شود» و هر سه بار ، تو پيدا شدى ، خواستم نزد تو باشم تا ببينم كه چه عملى انجام مى دهى تا در آن به تو اقتدا كنم ؛ ولى نديدم عمل [ عبادى ]زيادى انجام دهى . به من بگو كه چه چيزى تو را به مقامى رسانده كه پيامبر خدا فرمود؟ مرد گفت : چيزى نيست ، جز همان كه ديدى .

عبد اللّه گفت : چون از نزد او رفتم ، مرا صدا زد و گفت : چيزى نبود ، جز همانچه ديدى ، منتها من در دلم ، هيچ گونه بدخواهى نسبت به هيچ مسلمانى نيست و نيز به هيچ كس در باره نعمتى كه خداوند به او داده است ، حسادت نمى ورزم .

عبد اللّه گفت : همين ، تو را به آن مرتبه رسانيده است ! اين ، چيزى است كه ما از عهده اش بر نمى آييم. .

ص: 742

550.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصّحيحين عن أنس :إِنَّ رَجُلاً أَسوَدَ أَتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي رَجُلٌ أَسوَدُ ، مُنتِنُ الرِّيحِ ، قَبِيحُ الوَجهِ ، لا مالَ لِي ، فَإِن أَنا قاتَلتُ هؤُلاءِ حَتّى أُقتَلَ فَأَينَ أَنا ؟ قالَ : فِي الجَنَّةِ . فَقاتَلَ حَتّى قُتِلَ ، فَأَتاهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فَقالَ :

قَد بَيَّضَ اللّهُ وَجهَكَ ، وَطَيَّبَ رِيحَكَ ، وَأَكثَرَ مالَكَ . وَقالَ لِهذا أَو لِغَيرِهِ : لَقَد رَأَيتُ زَوجَتَهُ مِنَ الحُورِالعِينِ نازَعَتهُ جُبَّةً لَهُ مِن صُوفٍ تَدخُلُ بَينَهُ وَبَينَ جُبَّتِهِ . (1)551.عنه صلى الله عليه و آله :حلية الأولياء عن أبي هريرة :إِنَّهُ كانَ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله رَجُلانِ : أَحَدُهما لا يَكادُ يُفارِقُهُ وَلا يعرَفُ لَهُ كَبِيرُ عَمَلٍ ، وَكانَ الآخَرُ لا يَكادُ يُرى وَلا يُعرَفُ لَهُ كَبِيرُ عَمَلٍ .

فَقالَ الَّذِي لا يَكادُ يُفارِقُهُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، بِأَبِي وَأُمِّي ذَهَبَ المُصَلُّونَ بِالأَجرِ _ بِأَجرِ الصَّلاةِ _ وَالصّائِمُونَ بِأَجرِ الصِّيامِ ، فَذَكَرَ أَعمالَ الخَيرِ . فَقالَ : وَيحَكَ! ماذا عِندَكَ ؟ قالَ : لا وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالحَقِّ إِلّا حُبُّ اللّهِ وَرَسُولِهِ . قالَ : لَكَ ما احتَسَبتَ ، وَأَنتَ مَعَ مَن أَحبَبتَ . قالَ : وَأَمّا الآخَرُ فَماتَ .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله _ وَهُوَ فِي أَصحابِهِ _ : هَل عَلِمتُم أَنَّ اللّهَ قَد أَدخَلَ فُلانا الجَنَّةَ ؟ فَعَجِبَ القَومُ أَنَّهُ كانَ لا يَكادُ يُرى ، فَقامَ بَعضُهُم إِلى أَهلِهِ فَسَأَلَ امرَأَتَهُ عَن عَمَلِهِ ، قَالَت : ما كانَ لَهُ كَبِيرُ عَمَلٍ إِلّا ما قَد رَأَيتُم ، غَيرَ أَنَّهُ قَد كانَت لَهُ خَصلَةٌ . قالُوا : وَما هِيَ ؟ قالَت : ما كانَ يَسمَعُ المُؤَذِّنَ مِن لَيلٍ وَلا نَهارٍ وَلا عَلى أَيِّ حالٍ إِلّا كانَ يَقُولُ : أَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، مِثلَ قَولِهِ : اُقِرُّ بِها وأُكَفِّرُ مَن أَباها ، قالَت : فَإِذا قالَ : أَشهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، قالَ : أَشهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ أُقِرُّ بِها وَأُكَفِّرُ مَن أَبى .

قالَ الرَّجُلُ : دَخَلَ الجَنَّةَ ، فَأَقبَلَ حَتّى إِذا كانَ مِنَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وَهُوَ فِي أَصحابِهِ حَيثُ يُسمِعُهُ الصَّوتَ ، نادى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله بِأَعلى صَوتِهِ : أَتَيتُ أَهلَ فُلانٍ فَسَأَلتُهُم عَن عَمَلِهِ فَأَخبَرُونِي بِكَذا وَكَذا ، قالَ الرَّجُلُ : أَشهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللّهِ . قالَ : وَأَنا أَشهَدُ أَنِّي رَسُولُ اللّهِ . (2) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 103 ح 2463 .
2- .حلية الأولياء : ج 10 ص 28 ، تاريخ دمشق : ج 40 ص 412 نحوه ، كنز العمّال : ج 8 ص 360 ح 23267 .

ص: 743

552.تفسير القمّي ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِ ) المستدرك على الصحيحين _ به نقل از اَنَس _ :مرد سياه پوستى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! من مردى سياه ، بدبو ، زشت رو و نادار هستم . اگر با اينان بجنگم تا كشته شوم ، جايگاهم كجاست؟

فرمود : «بهشت» . آن مرد جنگيد تا كشته شد . پيامبر صلى الله عليه و آله به بالينش آمد و فرمود : «خدا روى تو را سفيد ، و بويت را خوش گردانيد و دارايى بسيار به تو داد !» و در باره او يا ديگرى فرمود : «همسر حور العينِ او را ديدم كه رداى پشمىِ او را در آورد و ميان او و ردايش وارد شد » .553.الإمام الرضا عليه السلام :حلية الأولياء _ به نقل از ابو هريره _ :دو مرد با پيامبر صلى الله عليه و آله بودند : يكى از آنان تقريبا از پيامبر صلى الله عليه و آله جدا نمى گشت و اعمال بزرگى هم از او مشاهده نمى شد ، و ديگرى تقريبا [ با پيامبر صلى الله عليه و آله ]ديده نمى شد و از او هم اعمال بزرگى مشاهده نمى گرديد.

آن كه همواره با پيامبر صلى الله عليه و آله بود ، گفت : اى پيامبر خدا ! پدر و مادرم به فدايت باد ! نمازگزاران ، مزد _ يعنى مزد نماز _ را و روزه گيران ، مزد روزه را از آنِ خود كردند . و كارهاى نيك را يكى يكى نام برد .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «واى بر تو ! تو چه دارى؟» .

گفت : سوگند به آن كه تو را به حق برانگيخت ، جز محبّت به خدا و پيامبر او ، چيزى ندارم .

فرمود : «تو نيز پاداشى بر حسب نيّتت دارى و با كسى هستى كه دوستش مى دارى» .

آن ديگرى از دنيا رفت. پيامبر صلى الله عليه و آله در جمع يارانش فرمود : «آيا مى دانيد كه خداوند ، فلانى را به بهشت برد؟» . اصحاب ، تعجّب كردند ؛ زيرا آن مرد تقريبا در جمع صحابه ، ديده نمى شد . پس ، يكى از آنان به نزد كسان او رفت و از همسرش در باره عمل او پرسيد . همسرش گفت : او اعمال زيادى انجام نمى داد ، مگر همان اندازه كه خود ، شاهد بوديد ، منتها يك خصلت در او وجود داشت . [ حاضران ] گفتند : چه خصلتى؟

گفت : در هر وقت شب يا روز و در هر حال كه بانگ مؤذّن را مى شنيد ، مانند او مى گفت : أشهد أن لا إله إلّا اللّه . بدان اقرار دارم و آن كه را به آن اقرار نكند ، كافر مى شمارم . و چون مؤذّن مى گفت : «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه » ، او نيز مى گفت : أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه . بِدان اقرار دارم و آن را كه به آن اقرار نكند ، كافر مى شمارم.

مرد [به همسر وى] گفت : او به بهشت رفت . سپس آمد و نزديك پيامبر صلى الله عليه و آله _ كه در ميان يارانش نشسته بود _ رسيد ، به طورى كه پيامبر صلى الله عليه و آله صدايش را بشنود . آن گاه با صداى بلند به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : نزد خانواده فلانى رفتم و از آنها در باره عمل او پرسيدم . به من چنين و چنان گفتند .

سپس مرد گفت : شهادت مى دهم كه تو پيامبر خدايى .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «و من خود نيز شهادت مى دهم كه پيامبر خدا هستم» . .

ص: 744

554.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصّادق عليه السلام :إِنَّ داوُودَ النَّبِيَّ عليه السلام قالَ : يا رَبِّ أَخبِرنِي بِقَرِينِي فِي الجَنَّةِ وَنَظِيرِي فِي مَنازِلي ، فَأَوحَى اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى إِلَيهِ أَنَّ ذلِكَ مَتّى أَبا يُونُسَ ، قالَ : فَاستَأذَنَ اللّهَ فِي زِيارَتِهِ فَأَذِنَ لَهُ ، فَخَرَجَ هُوَ وَسُلَيمانُ ابنُهُ حَتّى أَتَيا مَوضِعَهُ ، فَإِذا هُما بِبَيتٍ مِن سَعَفٍ ، فَقِيلَ لَهُما : هُوَ فِي السُّوقِ ، فَسَأَلا عَنهُ ، فَقِيلَ لَهُما : اُطلُباهُ فِي الحَطَّابِينَ ، فَسَأَلا عَنهُ ، فَقالَ لَهُما جَماعَةٌ مِنَ النّاسِ : نَنتَظِرُهُ الآنَ حَتّى يَجِيءَ ، فَجَلَسا يَنتَظِرانِهِ إِذ أَقبَلَ وَعَلى رَأسِهِ وِقرٌ (1) مِن حَطَبٍ ، فَقامَ إِلَيهِ النّاسُ فَأَلقى عَنهُ الحَطَبَ ، فَحَمِدَ اللّهَ وَقالَ : مَن يَشتَرِي طَيِّبا بِطَيِّبٍ ، فَساوَمَهُ واحِدٌ وَزادَهُ آخَرُ حَتّى باعَهُ مِن بَعضِهِم .

قالَ : فَسَلَّما عَلَيهِ ، فَقالَ : اِنطَلِقا بِنا إِلى المَنزِلِ وَاشتَرى طَعاما بِما كانَ مَعَهُ ، ثُمَّ

طَحَنَهُ وَعَجَنَهُ فِي نَقِيرٍ (2) لَهُ ، ثُمَّ أَجَّجَ نارا وَأَوقَدَها ، ثُمَّ جَعَلَ العَجِينَ فِي تِلكَ النّارِ وَجَلَسَ مَعَهُما يَتَحَدَّثُ .

ثُمَّ قالَ وَقَد نَضِجَت خَبِيزَتُهُ فَوَضَعَها فِي النَّقِيرِ فَلَفَّها وَذَرَّ عَلَيها مِلحا ووَضَعَ إِلى جَنبِهِ مِطهَرَةَ مَلِئٍ ماءً ، وَجَلَسَ عَلى رُكبَتَيهِ فَأَخَذَ لُقمَةً ، فَلَمّا رَفَعَها إِلى فِيهِ قالَ : بِسمِ اللّهِ ، فَلَمّا ازدَرَدَها (3) قالَ : الحَمدُ للّهِِ ، ثُمَّ فَعَلَ ذلِكَ بِأُخرى وَأُخرى ، ثُمَّ أَخَذَ الماءَ فَشَرِبَ مِنهُ ، فَذَكَرَ اسمَ اللّهِ ، فَلَمّا وَضَعَهُ قالَ : الحَمدُ للّهِِ يا رَبِّ ، مَن ذَا الَّذِي أَنعَمتَ عَلَيهِ وَأَولَيتَهُ مِثلَ ما أَولَيتَنِي ، قَد صَحَّحتَ بَصَرِي وَسَمعِي وَبَدَنِي وَقَوَّيتَنِي حَتّى ذَهَبتُ إِلى شَجَرٍ لَم أَغرِسهُ وَلَم أَهتَمَّ لِحِفظِهِ ، جَعَلتَهُ لِي رِزقا ، وَسُقتَ لِي مَن اشتَراهُ مِنِّي ، فَاشتَرَيتُ بِثَمَنِهِ طَعاما لَم أَزرَعْهُ ، وَسَخَّرتَ لِيَ النّارَ فَأَنضَجَتْهُ ، وَجَعَلْتَنِي آكِلَهُ بِشَهوَةٍ أَقوى بِها عَلى طاعَتِكَ ؛ فَلَكَ الحَمدُ ، قالَ : ثُمَّ بَكى ، فَقالَ داوودُ لِسُلَيمانَ : يا بُنَيَّ قُم فَانصَرِف بِنا ، فَإِنِّي لَم أَرَ عَبدا قَطُّ أَشكَرَ للّهِِ مِن هذا . صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَعَلَيهِما . (4) .


1- .الوِقْر : الحِمْل (النهاية : ج 5 ص 213 «وقر») .
2- .النَّقِيْرُ : أصلُ النَخْلةِ يُنقر وسطه (لسان العرب : ج 5 ص 228 «نقر») .
3- .ازْدَرَدَهُ : ابتَلَعَهُ (لسان العرب : ج 3 ص 194 «زرد») .
4- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 18 ، إرشاد القلوب : ص 119 نحوه ، بحار الأنوار : ج 14 ص 402 ح 16 .

ص: 745

555.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :داوودِ پيامبر عليه السلام گفت : پروردگارا ! مرا از همنشينم در بهشت و همتايم در جايگاه هاى بهشتى ام آگاه فرما .

خداى بزرگ و والا ، به او وحى فرمود كه : او متّى پدر يونس است .

پس داوود از خداوند ، اجازه خواست كه به ديدن او برود و خدا به او اجازه داد . داوود همراه پسرش سليمان رفت تا به محلّ متّى رسيدند . خانه اى ديدند كه از برگ درخت خرما ساخته شده بود . به آن دو گفته شد كه متّى در بازار است . در بازار ، سراغش را گرفتند . گفتند : او را در بازار هيزم فروشان بجوييد .

در آن جا سراغش را گرفتند . گروهى از مردم به آن دو گفتند : اينك منتظريم تا بيايد . داوود و سليمان نيز به انتظار او نشستند .

ناگاه متّى _ كه بارى هيزم بر دوش داشت _ ، آمد . مردم برايش برخاستند و او بار هيزم را زمين نهاد و خداى را شكر كرد و گفت : «كيست كه بار حلالى را به بهايى حلال بخرد؟» . يكى چانه زد و ديگرى قيمتى بالاتر گفت تا سرانجام ، بار هيزمش را به يكى از مشتريان فروخت.

داوود و سليمان بر او سلام گفتند . متّى گفت : «به منزل برويم» و با پولى كه داشت ، قدرى گندم خريد . سپس آن را آرد كرد و در ناوه اى (ظرفى) كه از تنه درخت خرما ساخته بود ، خمير كرد و آتشى برافروخت و خمير را روى آن گذاشت . آن گاه با آن دو ، به سخن گفتن نشست .

نانش كه آماده شد ، آن را در همان تغار نهاد و نمك بر آن پاشيد و ابريق آبى در كنارش نهاد و دوزانو نشست و لقمه اى برداشت . چون آن را به طرف دهانش برد ، گفت : «به نام خدا» و چون آن را بلعيد ، گفت : «ستايش ، خداى را» و با هر لقمه اى كه بر مى داشت ، همين كار را مى كرد .

سپس آب را برداشت و از آن نوشيد و نام خدا را برد و چون ابريق را گذاشت ، گفت : «ستايش ، خدا را . پروردگارا ! كيست كه به او نعمتى چون من داده باشى و به او چنين لطفى كرده باشى ؟ چشم و گوش و بدنم را سالم داشتى و نيرويم بخشيدى ، تا آن كه به نزديكى درختى رفتم كه خود ، آن را نكاشته بودم و در نگهدارى اش نكوشيده بودم و تو آن را روزىِ من قرار دادى و مشترىِ آن را برايم فرستادى . پس با پول آن ، گندمى خريدم كه خودم نكاشته بودم ، و آتشى را برايم مهار ساختى و من از آن گندم ، نانى پختم و اشتهاى خوردنش را در من نهادى تا با خوردنش بر طاعت تو توانا شوم . پس ستايش ، تو را» و سپس گريست .

داوود به سليمان گفت : پسرم ! برخيز تا برويم ، كه من هرگز بنده اى سپاس گزارتر از اين نديده ام .

درود خدا بر او و بر آن دو باد ! .

ص: 746

556.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الكافي عن الحكم بن عتيبة :بَينا أَنا مَعَ أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام وَالبَيتُ غاصٌّ بِأَهلِهِ ، إِذ أَقبَلَ شَيخٌ يَتَوَكَّأُ عَلى عَنَزَةٍ (1) لَهُ حَتّى وَقَفَ عَلى بابِ البَيتِ ، فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكَ يابنَ رَسُولِ اللّهِ وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ ، ثُمَّ سَكَتَ ، فَقالَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام : وَعَلَيكَ السَّلامُ وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ ، ثُمَّ أَقبَلَ الشَّيخُ بِوَجهِهِ عَلى أَهلِ البَيتِ وَ قالَ : السَّلامُ عَلَيكُم ، ثُمَّ سَكَتَ ، حَتّى أَجابَهُ القَومُ جَمِيعا وَرَدُّوا عَلَيهِ السَّلامَ ، ثُمَّ أَقبَلَ بِوَجهِهِ عَلى أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام ، ثُمَّ قالَ :

يابنَ رَسُولِ اللّهِ ، أَدنِنِي مِنكَ جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ ، فَوَ اللّهِ إِنِّي لَأُحِبُّكُم وَأُحِبُّ مَن يُحِبُّكُم! وَوَاللّهِ ما أُحِبُّكُم وَأُحِبُّ مَن يُحِبُّكُم لِطَمَعٍ فِي دُنيا! وَ(اللّهِ) إِنِّي لَأُبغِضُ عَدُوَّكُم وَأَبرَأُ مِنهُ ، وَوَاللّهِ ما أُبغِضُهُ وَأَبرَأُ مِنهُ لِوِترٍ كانَ بَينِي وَبَينَهُ ، وَاللّهِ إِنِّي لَأُحِلُّ حَلالَكُم وَأُحَرِّمُ حَرامَكُم ، وَأَنتَظِرُ أَمرَكُم ، فَهَل تَرجُو لِي جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ ؟

فَقالَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام : إِلَيَّ إِلَيَّ ، حَتّى أَقعَدَهُ إِلى جَنبِهِ ، ثُمَّ قالَ : أَيُّها الشَّيخُ ، إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلام أَتاهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَن مِثلِ الَّذِي سَأَلتَنِي عَنهُ ، فَقالَ لَهُ أَبِي عليه السلام : إِن تَمُتْ تَرِدْ عَلى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَعَلى عَلِيٍّ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ وَعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ ، وَيَثلَج قَلبُكَ ، وَيَبرُد فُؤادُكَ ، وَتَقَرَّ عَينُكَ ، وَتُستَقبَل بِالرَّوحِ وَالرَّيحانِ مَعَ الكِرامِ الكاتِبِينَ لَو قَد بَلَغَت نَفسُكَ هاهُنا _ وَأَهوى بِيَدِهِ إِلى حَلقِهِ _ وَإِن تَعِش تَرى ما يُقِرُّ اللّهُ بِهِ عَينَكَ ، وَتَكُونُ مَعَنا فِي السَّنامِ الأَعلى .

فقالَ الشَّيخُ : كَيفَ قُلتَ يا أَبا جَعفَرٍ ؟ فَأَعادَ عَلَيهِ الكَلامَ ، فَقالَ الشَّيخُ : اَللّهُ أَكبَرُ يا أَبا جَعفَرٍ ، إِن أَنا مِتُّ أَرِدُ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَعَلى عَلِيٍّ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ وَعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهم السلام ، وَتَقَرُّ عَينِي ، وَيَثلَجُ قَلبِي ، وَيَبرُدُ فُؤادِي ، وَاُستَقبَلُ بِالرَّوحِ وَالرَّيحانِ مَعَ الكِرامِ الكاتِبِينَ لَو قَد بَلَغَت نَفسِي إِلى هاهُنا وَإِن أَعِش أَرى ما يُقِرُّ اللّهُ بِهِ عَينِي ، فَأَكُونُ مَعَكُم فِي السَّنامِ الأَعلى ؟!

ثُمَّ أَقبَلَ الشَّيخُ يَنتَحِبُ ، يَنشُجُ (2) هاهاها ، حَتّى لَصِقَ بِالأَرضِ ، وَأَقبَلَ أَهلُ البَيتِ يَنتَحِبُونَ وَيَنشُجُونَ لِما يَرَونَ مِن حالِ الشَّيخِ . وَأَقبَلَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام يَمسَحُ بِإِصبَعِهِ الدُّمُوعَ مِن حَمالِيقِ (3) عَينَيهِ وَيَنفُضُها ، ثُمَّ رَفَعَ الشَّيخُ رَأسَهُ ، فَقالَ لِأَبِي جَعفَرٍ عليه السلام : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، ناوِلنِي يَدَيكَ جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ ، فَناوَلَهُ يَدَهُ ، فَقَبَّلَها وَوَضَعَها عَلى عَينَيهِ

وَخَدِّهِ ، ثُمَّ حَسَرَ عَن بَطنِهِ وَصَدرِهِ فَوَضَعَ يَدَهُ عَلى بَطنِهِ وَصَدرِهِ ، ثُمَّ قامَ فَقالَ : اَلسَّلامُ عَلَيكُم .

وَأَقبَلَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام يَنظُرُ فِي قَفاهُ وَهُوَ مُدبِرٌ ، ثُمَّ أَقبَلَ بِوَجهِهِ عَلى القَومِ ، فَقالَ : مَن أَحَبَّ أَن يَنظُرَ إِلى رَجُلٍ مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى هذا .

فَقالَ الحَكَمُ بنُ عُتَيبَةَ : لَم أَرَ مَأتما قَطُّ يُشبِهُ ذلِكَ المَجلِسَ . (4) .


1- .العَنَزَةُ : عصا في قدر نصف الرمح أو أكثر فيها سنان مثل سنان الرمح (لسان العرب : ج 5 ص 384 «عنز») .
2- .يَنْشُجُ : إذا غصّ بالبكاء في حلقه عند الفزعة (لسان العرب : ج 2 ص 378 «نشج») .
3- .الحَمَالِيق : هو ما غطتّه الأجفان من بياض المقلة (الصحاح : ج 4 ص 1465 «حملق») .
4- .الكافي : ج 8 ص 76 ح 30 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 361 ح 3 .

ص: 747

557.عنه صلى الله عليه و آله ( _ بَعدَ انصِرافِهِ مِن حِجَّةِ الوَداعِ _ ) الكافى _ به نقل از حكم بن عتيبه _ :در خدمت امام باقر عليه السلام بوديم و اتاق ، پر از جمعيت بود كه ناگاه مردى عصازنان (1) آمد و بر درِ اتاق ايستاد و گفت : سلام و رحمت و بركات خدا بر تو ، اى پسر پيامبر خدا ! و سپس خاموش ماند .

امام باقر عليه السلام فرمود : «و سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد !» .

پيرمرد ، آن گاه رو به حاضران در اتاق كرد و گفت : سلام بر شما ! و خاموش ماند ، تا آن كه اهل خانه همگى جواب سلام او را دادند .

پيرمرد ، سپس رو به امام باقر عليه السلام كرد و گفت : اى پسر پيامبر خدا ! خدا مرا فدايت گرداند ! مرا نزديك خودت بنشان ؛ زيرا _ به خدا سوگند _ من شما و دوستدار شما را دوست دارم . به خدا سوگند كه علاقه من به شما و دوستدارانتان ، براى چشمداشتى دنيوى نيست . به خدا سوگند كه من ، دشمن شما را دشمن مى دارم و از او بيزارم ، و به خدا سوگند كه اين نفرت و بيزارى من از او ، به خاطر اين نيست كه ميان من و او ، خونخواهى (پدركشتگى) است . به خدا سوگند كه من ، حلال شما را حلال و حرام شما را حرام مى شمارم و منتظرِ كارِ [ حكومت ] شما هستم . پس آيا برايم اميدوار [ به رستگارى و بهشت ]هستيد _ فدايتان شوم _ ؟

امام باقر عليه السلام فرمود : «نزديك بيا . نزديك بيا» ، تا اين كه او را در كنار خود نشانيد و سپس فرمود : «اى پير ! مردى نزد پدرم على بن الحسين عليه السلام آمد و مانند همين سؤالى كه تو از من كردى ، از ايشان پرسيد . پدرم به او فرمود : اگر [ با چنين حالتى ] بميرى ، بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و بر على و حسن و حسين و على بن الحسين وارد خواهى شد و دلت شاد و جانت آرام و ديده ات روشن مى گردد ، و آن گاه كه جانت به اين جا رسد» و با دستش به گلويش اشاره كرد [ و افزود : ] «فرشتگان نويسنده[ى اعمال] با شادى و گُل به استقبالت مى آيند و اگر زنده بمانى ، آن مى بينى كه خداوند ، بِدان ، ديده ات را روشن مى گرداند و با ما در بلندترين جايگاه خواهى بود» .

پيرمرد گفت : چه فرمودى ، اى ابو جعفر ؟

امام عليه السلام سخنش را تكرار كرد .

پيرمرد گفت : اللّه اكبر ، اى ابو جعفر ! اگر بميرم ، بر پيامبر خدا و بر على و حسن و حسين و على بن الحسين وارد مى شوم و ديده ام روشن و دلم شاد مى گردد و جانم آرام مى گيرد و آن گاه كه جانم به اين جا ( گلويم ) رسد ، فرشتگان نويسنده[ى اعمال] با شادى و گُل به استقبالم مى آيند و اگر زنده ماندم ، آن مى بينم كه خداوند ، بِدان ، ديده ام را روشن مى گرداند و با شما در بلندترين جايگاه خواهم بود ؟!

آن گاه ، پيرمرد گريه اش گرفت و هاى هاى گريست ، چندان كه به زمين چسبيد . حاضران در اتاق نيز از حالت پيرمرد به گريه افتادند و شيون كردند . امام باقر عليه السلام با انگشتش اشك از چشمان او مى گرفت و به زمين مى ريخت . پيرمرد ، سپس سرش را بلند كرد و به امام باقر عليه السلام گفت : اى پسر پيامبر خدا ! فدايت شوم ! دستت را به من بده .

امام عليه السلام دستش را به او داد و پيرمرد ، آن را بوسيد و بر ديده و گونه اش نهاد و سپس شكم و سينه خود را برهنه ساخت و دست امام عليه السلام را بر شكم و سينه اش كشيد . آن گاه برخاست و خداحافظى كرد و رفت.

امام باقر عليه السلام به پيرمرد _ كه باز مى گشت _ نگريست . سپس رو به جمعيت كرد و فرمود : «هر كس دوست دارد كه به مردى از اهل بهشت بنگرد ، به اين پيرمرد بنگرد» .

هرگز مجلس اندوهى شبيه آن مجلس نديدم . .


1- .واژه «عَنزة» در متن عربى ، عصايى به اندازه نصف نيزه يا اندكى بزرگ تر است و سرى نيزه اى همانند خنجر دارد.

ص: 748

. .

ص: 749

. .

ص: 750

558.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي بصير :كانَ لِي جارٌ يَتبَعُ السُّلطانَ فَأَصابَ مالاً ، فَأَعَدَّ قِيانا (1) وَكانَ يَجمَعُ الجَمِيعَ إِلَيهِ وَيَشرَبُ المُسكِرَ وَيُؤذِينِي فَشَكَوتُهُ إِلى نَفسِهِ غَيرَ مَرَّةٍ ، فَلَم يَنَتهِ ، فَلَمّا أَن أَلحَحتُ عَلَيهِ فَقالَ لِي : يا هذا ، أَنا رَجُلٌ مُبتَلىً وَأَنتَ رَجُلٌ مُعافًى ، فَلَو عَرَضتَنِي لِصاحِبِكَ رَجَوتُ اَ? يُنقِذَنِيَ اللّهُ بِكَ ، فَوَقَعَ ذَلِكَ لَهُ فِي قَلبِي ، فَلَمّا صِرتُ إِلى أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ذَكَرتُ لَهُ حالَهُ ، فَقالَ لِي : إِذا رَجَعتَ إِلَى الكُوفَةِ سَيَأتِيكَ ، فَقُل لَهُ : يَقُولُ لَكَ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ : دَع ما أَنتَ عَلَيهِ وَأَضمَنُ لَكَ عَلَى اللّهِ الجَنَّةَ .

فَلَمّا رَجَعتُ إِلى الكُوفَةِ أَتانِي فِيمَن أَتى ، فَاحتَبَستُهُ عِندِي حَتّى خَلا مَنزِلِي ، ثُمَّ قُلتُ لَهُ يا هذا ، إِنِّي ، ذَكَرتُكَ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ عليهماالسلام فَقالَ لِي : إِذا رَجَعتَ إِلَى الكُوفَةِ سَيَأتِيكَ فَقُل لَهُ : يَقُولُ لَكَ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ : دَع ما أَنتَ عَلَيهِ وَأَضمَنُ لَكَ عَلى اللّهِ الجَنَّةِ .

قال : فَبَكى ثُمَّ قالَ لِي : اللّهَ لَقَد قالَ لَكَ أَبُو عَبدِ اللّهِ هذا ؟ قالَ : فَحَلَفتُ لَهُ أَنَّهُ قَد قالَ لِي ما قُلتُ ، فَقالَ لِي : حَسبُكَ ، وَمَضى .

فَلَمّا كانَ بَعدَ أَيّامٍ بَعَثَ إِلَيَّ فَدَعانِي ، وَإِذا هُو خَلفَ دارِهِ عُريانٌ ، فَقالَ لِي : يا أَبا بَصِيرٍ ، لا وَاللّهِ ما بَقِيَ فِي مَنزِلِي شَيءٌ إِلّا وَقَد أَخرَجتُهُ وَأَنا كَما تَرى . قالَ : فَمَضَيتُ

إِلى إِخوانِنا فَجَمَعتُ لَهُ ما كَسَوتُهُ بِهِ ، ثُمَّ لَم تَأتِ عَلَيهِ أَيّامٌ يَسِيرَةٌ حَتَّى بَعَثَ إِلَيَّ أَنِّي عَلِيلٌ فَأتِنِي فَجَعلَتُ أَختَلِفُ إِلَيهِ وَأُعالِجُهُ حَتّى نَزَلَ بِهِ المَوتُ ، فَكُنتُ عِندَهُ جالِسا وَهُوَ يَجُودُ بِنَفسِهِ ، فَغُشِيَ عَلَيهِ غَشيةً ثُمَّ أَفاقَ فَقالَ لِي يا أَبا بَصِيرٍ ، قَد وَفَى صاحِبُكَ لَنا ، ثُمَ قُبِضَ رَحمَةُ اللّهِ عَلَيهِ .

فَلَمّا حَجَجتُ أَتَيتُ أَبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَاستَأذَنتُ عَلَيهِ ، فَلَمّا دَخَلتُ قالَ لِي ابتِداءً مِن داخِلِ البَيتِ وَإِحدى رِجلَيَّ فِي الصَّحنِ وَالأُخرى فِي دِهلِيزِ دارِهِ : يا أَبا بَصِيرٍ ، قَد وَفَينا لِصاحِبِكَ . (2) .


1- .القَيْنَة : الأَمَة المُغَنِّيَة ، والجمع قِيان (لسان العرب : ج 13 ص 351 «قين») .
2- .الكافي : ج 1 ص 474 ح 5 ، كشف الغمّة : ج 2 ص 406 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 145 ح 199 .

ص: 751

559.الخصال عن سهل بن حنيف :الكافى _ به نقل از ابو بصير _ :همسايه اى داشتم كه در دستگاه حكومت ، كار مى كرد و از اين طريق ، ثروتى به دست آورده و كنيزكانى آوازه خوان خريده بود . همه را نزد خود جمع مى كرد و شراب مى خورد و باعث آزار و اذيّت من مى شد . بارها به خودِ او شكايت كردم ؛ امّا دست بر نداشت ، و چون اصرار كردم كه دست از كارهايش بردارد ، به من گفت : فلانى! من آدمى هستم كه [ در بند حكومت ، ] گرفتار آمده ام و تو از اين گرفتارى ، بر كنار و آسوده اى . اگر وضع مرا به آقايت بگويى ، اميدوارم كه خداوند به واسطه تو ، مرا هم نجات بخشد .

اين سخن او ، در دلم اثر كرد و چون به خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم ، ماجراى او را به ايشان گفتم . فرمود : «چون به كوفه باز گشتى ، او نزد تو خواهد آمد . به او بگو : جعفر بن محمّد به تو مى گويد : كارى را كه دارى ، رها كن . من نيز از جانب خدا بهشت را برايت ضمانت مى كنم » .

چون به كوفه باز گشتم ، او از جمله كسانى بود كه به ديدارم آمد . او را نزد خود نگه داشتم تا اين كه منزلم خلوت شد . سپس به او گفتم : فلانى ! من حال تو را به امام صادق عليه السلام گفتم . ايشان به من فرمود : «چون به كوفه باز گشتى ، او نزد تو خواهد آمد . به او بگو : جعفر بن محمّد به تو مى گويد : كارى را كه دارى ، رها كن . من نيز از جانب خداوند ، بهشت را برايت ضمانت مى كنم » .

او گريست و گفت : عجب ! امام صادق به تو چنين گفت؟

من برايش سوگند ياد كردم كه آنچه را گفتم ، ايشان به من فرموده است . او گفت : بس است . و رفت .

چند روز بعد ، در پى من فرستاد و مرا خواست . چون رفتم ، ديدم كه پشت خانه اش برهنه نشسته است . به من گفت : اى ابو بصير! به خدا سوگند ، هر چه در منزل داشتم ، [ به صاحبانش و يا در راه خدا ] بدادم و اكنون چنانم كه مى بينى .

من نزد دوستانم رفتم و پوشاكى برايش جمع كردم و بر او پوشاندم . چند روز ، بيشتر نگذشته بود كه برايم پيغام فرستاد كه : من بيمارم . نزد من بيا .

من پيش او مى رفتم و به او رسيدگى مى كردم تا آن كه زمان مرگش فرا رسيد . من در كنارش نشسته بودم و او در حال جان دادن بود . از هوش رفت و دوباره به هوش آمد و گفت : اى ابو بصير! آقايت به وعده خود با ما وفا كرد . اين را گفت و به رحمت خدا پيوست .

به حج كه رفتم ، خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و اجازه شرفيابى خواستم . وارد كه شدم ، هنوز يك پايم در صحن خانه و پاى ديگرم در دالان آن بود كه امام عليه السلام از داخل اتاق فرمود : «اى ابو بصير ! ما به وعده خود به رفيقت وفا كرديم » . .

ص: 752

17 / 12نِساءٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ562.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَفضَلُ نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ أَربَعٌ : خَدِيجَةٌ بِنتُ خُوَيلِدٍ ، وَفاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ ، وَمَريَمُ بِنتُ عِمرانَ ، وَآسِيَةُ بِنتُ مُزاحِمٍ امرَأَةُ فِرعَونَ . (1)563.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن أبي هريرة :أَتَى جِبرِيلُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ! هذِهِ خَدِيجَةُ قَد أَتَتكَ . . . وَبَشِّرها بِبَيتٍ فِي الجَنَّةِ مِن قَصَبٍ (2) لا صَخَبَ فِيهِ وَلا نَصَبَ . (3) .


1- .الخصال : ص 206 ح 22 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 178 ح 133 ؛ مسند ابن حنبل : ج 1 ص 628 ح 2668 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 5 ص 93 ح 8355 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 650 ح 4160 ، صحيح ابن حبّان : ج 15 ص 470 ح 7010 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 12 ص 143 ح 34402 .
2- .القصب في هذا الحديث : لؤلؤ مجوّف واسع كالقصر المنيف ، والقصب من الجوهر : ما استطال منه في تجويف (النهاية : ج 4 ص 67 «قصب») .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 1887 ح 71 ، صحيح البخاري : ج 2 ص 636 ح 1699 والثلاثة الأخيرة عن عبد اللّه بن أبي أوفي ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 50 ح 19150 و ص 53 ح 19164 والثلاثة الأخيرة ، سنن الترمذي : ج 5 ص 702 ح 3876 عن عائشة وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 13 ص 692 ح 37768 ؛ شرح الأخبار : ج 3 ص 17 ح 947 ، العمدة : ص 394 ح 790 عن عبد اللّه بن أبي أوفي نحوه ، بحار الأنوار : ج 16 ص 7 ح 12 .

ص: 753

17 / 12 زنانى بهشتى

17 / 12زنانى بهشتى566.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين زنان اهل بهشت ، چهار نفرند : خديجه دُخت خُوَيلِد و فاطمه دُخت محمّد و مريم دُخت عمران و آسيه دخت مُزاحم ، همسر فرعون .567.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ :جبرئيل ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! خديجه دارد نزد تو مى آيد ... . او را به خانه اى در بهشت كه از مرواريد ، ساخته شده و در آن ، سر و صدا و رنجى نيست ، بشارت ده .

.

ص: 754

568.عنه صلى الله عليه و آله :الخصال عن أبي بصير عن الإمام الباقر عليه السلام :سَمِعتُهُ يَقُولُ : رَحِمَ اللّهُ الأَخَواتِ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، فَسَمّاهُنَّ : أَسماءَ بِنتَ عُمَيسٍ الخَثعَمِيَّةَ وَكانَت تَحتَ جَعفَرِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام ، وَسَلمى بِنتَ عُمَيسٍ الخَثعَمِيَّةَ وَكانَت تَحتَ حَمزَةَ ، وَخَمسٌ مِن بَنِي هِلالٍ : مَيمُونَةُ بِنتُ الحارِثِ كانَت تَحتَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وَأُمُّ الفَضلِ عِندَ العَبّاسِ اسمُها هِندٌ ، وَالغُمَيصاءُ أُمُّ خالِدِ بنِ الوَلِيدِ ، وَعَزَّةُ كانَت فِي ثَقِيفٍ عِندَ الحَجّاجِ بنِ غلّاظٍ ، وَحميدَةُ وَلَم يَكُن لَها عَقِبٌ . (1)569.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يَتَزَوَّجَ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَتَزَوَّج أُمَّ أَيمَنَ . (2)570.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن عطاء بن أبي رباح :قالَ لِي ابنُ عَبّاسٍ : أَلا أُرِيكَ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ ؟ قُلتُ : بَلى ، قالَ : هذِهِ المَرأَةُ السَّوداءُ أَتَتِ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَت : إِنِّي أُصرَعُ وَإِنِّي أَتَكَشَّفُ ، فَادعُ اللّهَ لِي ، قالَ : إِن شِئتِ صَبَرتِ وَلَكِ الجَنَّةُ ، وَإِن شِئتِ دَعَوتُ اللّهَ أَن يُعافِيَكِ . فَقالَت : أَصبِرُ ، فَقالَت : إِنِّي أَتَكَشَّفُ فادعُ اللّهَ أَن لا أَتَكَشَّفَ فَدَعا لَها . (3)571.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إِذا سُئِلَ شَيئا فَإِذا أَرادَ أَن يَفعَلَهُ قالَ : نَعَم ، وَإِذا أَرادَ أَن لا يَفعَلَ سَكَتَ ، وَكانَ لا يَقُولُ لِشَيءٍ لا ، فَأَتاهُ أَعرابِيٌّ فَسَأَلَهُ فَسَكَتَ ، ثُمَّ سَأَلَهُ فَسَكَتَ ، ثُمَّ سَأَلَهُ فَسَكَتَ .

فَقالَ صلى الله عليه و آله كَهَيئَةِ المُستَرسِلِ : ما شِئتَ (يا أَعرابِيُّ) .

فَغَبَطناهُ وَقُلنا : الآنَ يَسأَلُ الجَنَّةَ !

فَقالَ الأَعرابِيُّ : أَسأَلُكَ راحِلَةً (وَ) رَحلَها وَزادا . قالَ صلى الله عليه و آله : لَكَ ذلِكَ . ثُمَّ قالَ صلى الله عليه و آله : كَم بَينَ مَسأَلَةِ الأَعرابِيِّ وَعَجُوزِ بَنِي إِسرائِيلَ! ثُمَّ قالَ : إِنَّ مُوسى عليه السلام لَمّا أُمِرَ أَن يَقطَعَ البَحرَ فَانتَهى إِلَيهِ وَضُرِبَت وُجُوهُ الدَّوابِّ فَرَجَعَت ، فَقالَ مُوسى : يا رَبِّ ما لِي ؟ قالَ : يا مُوسى ، إِنَّكَ عِندَ قَبرِ يُوسُفَ فَاحمِل عِظامَهُ ، وَقَدِ استَوى القَبرُ بِالأَرضِ ، فَسَأَلَ مُوسَى قَومَهُ : هَل يَدرِي أَحَدٌ مِنكُم أَينَ هُوَ ؟ قالُوا : عَجُوزُ بَنِي إِسرائِيلَ لَعَلَّها تَعلَمُ .

فَقالَ لَها : هَل تَعلَمِينَ ؟ قالَت : نَعَم ، قالَ : فَدُلِّينا عَلَيهِ ، قالَت : لا وَاللّهِ حَتّى تُعطِيَنِي ما أَسأَلُكَ .

قالَ : ذلِكَ (لَكِ) ، قالَت : فَإِنِّي أَسأَلُكَ أَن أَكُونَ مَعَكَ فِي الدَّرَجَةِ (الَّتِي تَكُونُ فِي) الجَنَّةِ ، (قالَ : سَلِي الجَنَّةَ) قالَت : لا وَاللّهِ إِلَا أَن أَكُونَ مَعَكَ ، فَجَعَلَ مُوسى (يُرادُّها) (4) فَأَوحَى اللّهُ (إِلَيهِ) : أَن أَعطِها ذَلِكَ فَإِنَّهُ لا يَنقُصُكَ ، فَأَعطاها ، وَدَلَّتهُ عَلَى القَبرِ ، فَأَخرَجَ العِظامَ وَجاوَزَ البَحرَ . (5) .


1- .الخصال : ص 363 ح 55 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 22 ص 291 ح 63 .
2- .الطبقات الكبرى : ج 8 ص 224 ، سير أعلام النبلاء : ج 2 ص 224 ، تاريخ دمشق : ج 4 ص 303 ح 1072 ، الإصابة : ج 8 ص 359 الرقم 11902 كلّها عن سفيان بن عينية ، كنز العمّال : ج 12 ص 146 ح 33416 .
3- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2140 ح 5328 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 1994 ح 54 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 353 ح 7490 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 742 ح 3240 ، الأدب المفرد : ص 154 ح 505 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 180 .
4- .الرَّدّ : صَرْفُ الشيء ورَجعُه (لسان العرب : ج 3 ص 172 «ردد») .
5- .الدعوات : ص 40 ح 100 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 294 ح 5 ؛ المعجم الأوسط : ج 7 ص 375 ح 7767 عن حبّة العَرنيّ نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 616 ح 4895 .

ص: 755

572.عنه صلى الله عليه و آله :الخصال _ به نقل از ابو بصير _ :از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «رحمت خدا بر خواهران بهشتى !» و آنان را چنين نام برد : اسماء خَثعَميّه دختر عُمَيس كه همسر جعفر بن ابى طالب بود ؛ سلمى خَثعَميّه دختر عُمَيس كه همسر حمزه بود ؛ و پنج زن از بنى هِلال : ميمونه دختر حارث كه همسر پيامبر صلى الله عليه و آله بود ، اُمّ فضل كه همسر عبّاس و نامش هند بود ، غُمَيصاء مادر خالد بن وليد ، عَزّه كه در ثقيف و همسر حَجّاج بن غلّاظ بود ، و حَميده كه فرزندى نداشت .573.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دوست دارد با زنى از اهل بهشت ازدواج كند ، با اُمّ اَيمَن ازدواج نمايد .574.عنه عليه السلام :صحيح البخارى _ به نقل از عطاء بن ابى رباح _ :ابن عبّاس به من گفت : آيا زنى از اهل بهشت را به تو نشان ندهم؟

گفتم : چرا .

گفت : همين زن سياهى كه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد . او [به پيامبر صلى الله عليه و آله ] گفت : من غش مى كنم و [ در هنگام غش كردن و افتادن ، ]بدنم نمايان مى شود . برايم دعا كن .

فرمود : «كدام را مى خواهى؟ اين وضع را تحمّل كنى و در عوض ، بهشت از آنِ تو باشد ، يا برايت دعا كنم و خدا شفايت بخشد ؟» .

گفت : تحمّل مى كنم . سپس گفت : بدنم نمايان مى شود . پس دعا كن كه بدنم نمايان نشود .

پيامبر صلى الله عليه و آله برايش دعا كرد .575.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :عادت پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود كه هر گاه از او چيزى خواسته مى شد ، چنانچه مى خواست آن را انجام دهد ، مى فرمود : «باشد» ، و چنانچه نمى خواست انجام دهد ، سكوت مى كرد ، و به هيچ خواهشى ، «نه» نمى گفت .

يك روز ، باديه نشينى نزد ايشان آمد و درخواستى كرد . ايشان سكوت كرد . دوباره خواست . ايشان باز سكوت كرد . سه باره خواست و پيامبر صلى الله عليه و آله باز هم سكوت كرد . پيامبر صلى الله عليه و آله سپس با حالتى خودمانى فرمود : «هر چه تو بخواهى ، اى باديه نشين !» .

ما به حال او غبطه خورديم و گفتيم : الآن ، بهشت را درخواست مى كند!

باديه نشين گفت : شترى با جهازش و مقدارى توشه مى خواهم .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به تو دادم» و سپس فرمود : «چه قدر فاصله است ميان درخواست اين باديه نشين و درخواست آن پيرزن بنى اسرائيل !» و در ادامه فرمود : «موسى عليه السلام چون فرمان يافت كه از دريا[ ى نيل ] بگذرد ، به كنار دريا رسيد ؛ ولى مركب ها از پيشروى خوددارى كردند و بر مى گشتند . موسى گفت : خدايا ! چه شده است؟

خداوند فرمود : اى موسى ! تو در محلّ قبر يوسف هستى . استخوان هاى او را با خودت ببر . قبر با خاك ، يكسان شده بود [ و براى همين ، موسى جاى آن را نمى دانست ] . موسى از قومش پرسيد : آيا كسى از شما جاى قبر او را مى داند؟

گفتند : پيرزنى بنى اسرائيلى هست كه شايد بداند . موسى به او گفت : تو مى دانى؟

گفت : آرى . موسى گفت : پس آن را نشانمان بده .

پيرزن گفت : نه به خدا ، مگر اين كه آنچه را از تو خواستم ، به من بدهى . موسى گفت : مى دهم . پيرزن گفت : از تو مى خواهم كه در بهشت با تو در همان درجه اى باشم كه تو خواهى بود . موسى گفت : [ تنها ] بهشت را بخواه .

پيرزن گفت : نه به خدا ! [ مى خواهم ] فقط با تو باشم .

موسى كوشيد كه او را از خواسته اش منصرف سازد ؛ امّا خدا به او وحى فرمود كه : قبول كن ؛ زيرا چيزى از تو كم نمى شود .

موسى قبول كرد و پيرزن ، او را به قبر ، راه نمايى كرد . موسى استخوان ها را در آورد و از دريا گذشت » . .

ص: 756

576.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ نَزَلَ عَلى رَجُلٍ بِالطائِفِ قَبلَ الإِسلامِ ، فَأَكرَمَهُ ، فَلَمّا أَن بَعَثَ اللّهُ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله إِلَى النّاسِ قِيلَ لِلرَّجُلِ : أَتَدرِي مَنِ الَّذِي أَرسَلَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلى النّاسِ ؟ قالَ : لا ، قالُوا لَهُ : هُوَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّهِ يَتِيمُ أَبِي طالِبٍ ، وَهُوَ الَّذِي كانَ نَزَلَ بِكَ بِالطائِفِ يَومَ كَذا وَكَذا فَأَكرَمتَهُ ، قالَ : فَقَدِمَ الرَّجُلُ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَسَلَّمَ عَلَيهِ وَأَسلَمَ ، ثُمَّ قالَ لَهُ : أَتَعرِفُنِي يا رَسُولَ اللّهِ ؟ قالَ : وَمَن أَنتَ ؟ قالَ : أَنا رَبُّ المَنزِلِ الَّذِي نَزَلتَ بِهِ بِالطائِفِ فِي الجاهِلِيَّةِ يَومَ كَذا وَكَذا فَأَكرَمتُكَ ، فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَرحبا بِكَ سَل حاجَتَكَ ، فَقالَ : أَسأَلُكَ مِائَتَي شاةٍ بِرُعاتِها . فَأَمَرَ لَهُ

رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِما سَأَلَ . ثُمَّ قالَ لِأَصحابِهِ : ما كانَ عَلى هذا الرَّجُلِ أَن يَسأَلَنِي سُؤالَ عَجُوزِ بَنِي إِسرائِيلَ لِمُوسى عليه السلام ! فَقالُوا : وَما سَأَلَت عَجُوزُ بَنِي إِسرائِيلَ لِمُوسى ؟ فَقالَ :

إِنَّ اللّهَ عَزَّ ذِكرُهُ أَوحَى إِلى مُوسى أَنِ احمِل عِظامَ يُوسُفَ مِن مِصرَ قَبلَ أَن تَخرُجَ مِنها إِلى الأَرضِ المُقَدَّسَةِ بِالشّامِ ، فَسَأَلَ مُوسى عَن قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ، فَجاءَهُ شَيخٌ فَقالَ : إِن كانَ أَحَدٌ يَعرِفُ قَبرَهُ فَفُلانَةُ ، فَأَرسَلَ مُوسى عليه السلام إِلَيها ، فَلَمّا جاءَتهُ قالَ : تَعلَمِينَ مَوضِعَ قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ؟ قالَت : نَعَم ، قالَ : فَدُلِّينِي عَلَيهِ وَلَكِ ما سَأَلتِ ، قالَت لا أَدُلُّكَ عَلَيهِ إِلّا بِحُكمِي ، قالَ : فَلَكِ الجَنَّةُ ، قالَت : لا إِلاّ بِحُكمِي عَلَيكَ ، فَأَوحَى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلى مُوسى : لا يَكبُرُ عَلَيكَ أَن تَجعَلَ لَها حُكمَها ، فَقالَ لَها مُوسى : فَلَكِ حُكمُكِ ، قالَت : فَإِنَّ حُكمِي أَن أَكُونَ مَعَكَ فِي دَرَجَتِكَ الَّتِي تَكُونُ فِيها يَومَ القِيامَةِ فِي الجَنَّةِ . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما كانَ عَلى هذا لَو سَأَلَنِي ما سَأَلَت عَجُوزُ بَنِي إِسرائِيلَ . (1) .


1- .الكافي : ج 8 ص 155 ح 144 عن يزيد الكناسي ، قرب الإسناد : ص 58 ح 188 عن صفوان الجمّال عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 22 ص 292 ح 1 ؛ المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 439 ح 3523 و ص 624 ح 4088 كلاهما عن أبي موسى الأشعري نحوه .

ص: 757

577.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، پيش از اسلام ، ميهمان مردى شد و او از ايشان با احترام ، پذيرايى كرد . پس از آن كه خداوند ، محمّد صلى الله عليه و آله را به سوى مردم فرستاد ، به آن مرد گفته شد : آيا مى دانى آن كسى كه خداوند عز و جل به سوى مردم فرستاده است ، كيست؟

گفت : نه .

گفتند : او محمّد بن عبد اللّه ، يتيم ابو طالب و همان كسى است كه در فلان و بهمان روز ، ميهمان تو شد و تو گرامى اش داشتى .

آن مرد ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و سلام كرد و مسلمان شد و سپس گفت : مرا مى شناسى ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «تو كيستى؟» .

گفت : من صاحب همان منزلى هستم كه در جاهليت ، در فلان و بهمان روز ، وقتى به طائف آمدى ، وارد آن شدى و من با احترام ، از شما پذيرايى كردم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «خوش آمدى ! حاجتت را بخواه ».

گفت : دويست گوسفند با چوپانان آنها مى خواهم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دستور داد آنچه را مى خواهد ، به او بدهند . آن گاه به يارانش فرمود : «اين مرد ، بينش آن را نداشت كه از من همان چيزى را بخواهد كه پيرزن بنى اسرائيلى از موسى عليه السلام خواست !» . ياران گفتند : پيرزن بنى اسرائيل از موسى چه خواست؟

فرمود : «خداوند عز و جل به موسى وحى فرمود كه : چون خواستى مصر را به سوى سرزمين مقدّس در شام ترك گويى ، استخوان هاى يوسف را هم از مصر با خود ببر .

موسى از قبر يوسف ، جويا شد .

پيرمردى آمد و گفت : اگر كسى جاى قبرش را بداند ، آن كس فلان پيرزن است .

موسى در پى او فرستاد . چون پيرزن آمد ، موسى به او گفت : تو جاى قبر يوسف را مى دانى؟ گفت : آرى .

موسى گفت : آن را به من نشان بده . هر چه بخواهى ، به تو مى دهم .

پيرزن گفت : آن را نشانت نمى دهم ، مگر اين كه هر چه را من مى گويم ، همان را به من بدهى .

موسى گفت : بهشت ، از آنِ تو باشد .

پيرزن گفت : نه ! من تعيين مى كنم .

خداوند عز و جل به موسى وحى فرمود كه : نگران مباش ! بگذار او تعيين كند .

موسى به پيرزن گفت : هر چه تو حكم كنى .

پيرزن گفت : حكم من ، اين است كه روز قيامت ، با تو در همان درجه اى باشم كه تو هستى» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اين مرد ، بينش آن را نداشت كه از من ، همان چيزى را بخواهد كه آن پيرزن بنى اسرائيلى خواست !» . .

ص: 758

578.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى أَوحى إِلى مُوسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام أَن أَخرِج عِظامَ يُوسُفَ عليه السلام مِن مِصرَ وَ وَعَدَهُ طُلُوعَ القَمَرِ ، فَأَبطَأَ طُلُوعُ القَمَرِ عَلَيهِ ، فَسَأَلَ عَمَّن يَعلَمُ مَوضِعَهُ ، فَقِيلَ لَهُ : هاهُنا عَجُوزٌ تَعلَمُ عِلمَهُ ، فَبَعَثَ إِلَيها فَأُتِي بِعَجُوزٍ مُقعِدَةٍ عَمياءَ .

فَقالَ : تَعرِفِينَ قَبرَ يُوسُفَ عليه السلام ؟ قالَت نَعَم ، قالَ : فَأَخبِرِينِي بِمَوضِعِهِ . قالَت : لا أَفعَلُ حَتّى تُعطِيَني خِصالاً : تُطلِقُ رِجلِي ، وَتُعِيدُ إِلَيَّ بَصَرِي ، وَتَرُدُّ إِلَيَّ شَبابِي ،

وَتَجعَلُنِي مَعَكَ فِي الجَنَّةِ .

فَكَبُرَ ذلِكَ عَلى مُوسى ، فَأَوحَى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيهِ : أَنَّما تُعطِي عَلَيَّ ، فَأَعطِها ما سَأَلَت .

فَفَعَلَ فَدَلَّتهُ عَلى قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ، فَاستَخرَجَهُ من شاطِئِ النَّيلِ فِي صُندُوقٍ مَرمَرٍ ، فَلَمّا أَخرَجَهُ طَلَعَ القَمَرُ فَحَمَلَهُ إِلَى الشّامِ . فَلِذلِكَ يَحمِلُ أَهلُ الكِتابِ مَوتاهُم إِلَى الشّامِ . (1) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 193 ح 594 ، الخصال : ص 205 ح 21 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 259 ح 18 ، علل الشرائع : ص 296 ح 1 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضال عن أبي الحسن عليه السلام .

ص: 759

579.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام :خداوندِ بزرگ و والا ، به موسى بن عمران عليه السلام وحى فرمود كه : «استخوان هاى يوسف عليه السلام را از مصر با خود ببر» و موعد آن را طلوع ماه ، تعيين نمود .

موسى طاقت نياورد كه تا طلوع ماه ، صبر كند و در جستجوى كسى بر آمد كه محلّ قبر را بداند . به او گفته شد : پيرزنى هست كه جايش را مى داند .

موسى در پى او فرستاد و پيرزنى زمينگير و نابينا را آوردند . موسى گفت : قبر يوسف را بلدى؟ گفت : آرى . موسى گفت : پس ، جاى آن را به من بگو .

پيرزن گفت : نمى گويم ، تا اين كه چند چيز را به من بدهى : پايم را خوب كنى ، بينايى ام را به من باز گردانى ، جوانى ام را دوباره به من بدهى و مرا در بهشت ، با خودت قرار دهى .

اينها بر موسى گران آمد . خداوند عز و جل بر او وحى فرمود كه : «آنچه مى دهى ، بر عهده من . پس هر چه خواست ، به او بده» .

موسى چنين كرد و پيرزن ، قبر يوسف عليه السلام را به او نشان داد . موسى ، جسد يوسف را كه در صندوقى مرمرين در ساحل نيل بود ، بيرون آورد . بيرون كه آورد ، ماه طلوع كرد و موسى آن را به شام ، انتقال داد . به همين دليل ، اهل كتاب ، مردگان خود را به شام مى برند . .

ص: 760

580.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام :أَوحَى اللّهُ تَعالى إِلى داوُودَ عليه السلام أَنَّ خلادَةَ بِنتَ أَوسٍ بَشِّرها بِالجَنَّةِ وَأَعلِمها أَنَّها قَرِينَتُكَ فِي الجَنَّةِ .

فَانطَلَقَ إِلَيها فَقَرَعَ البابَ عَلَيها ، فَخَرَجَت وَقالَت : هَل نَزَلَ فِيَّ شَيءٌ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَت : وَما هُوَ ؟ قالَ : إِنَّ اللّهَ تَعالى أَوحى إِلَيَّ وَأَخبَرَنِي أَنَّكِ قَرِينَتِي فِي الجَنَّةِ ، وَأَن أُبَشِّرَكِ بِالجَنَّةِ ، قالَت : أَوَ يَكُونُ اسمٌ وافَقَ اسمِي ؟ قالَ : إِنَّكِ لَأَنتِ هِيَ ، قالَت : يا نَبِيَّ اللّهِ ، ما أُكَذِّبُكَ وَلا وَاللّهِ ما أَعرِفُ مِن نَفسِي ما وَصَفتَنِي بِهِ !

قالَ داوُودُ : أَخبِرِينِي عَن ضَمِيرِكِ وَسَرِيرَتِكِ ، هُوَ ؟ قالَت : أَمّا هذا فَسَأُخبِرُكَ بِهِ ؛ أُخبِرُكَ أَنَّهُ لَم يُصِبنِي وَجَعٌ قَطُّ نَزَلَ بِي كائِنا ما كانَ ، وَلا نَزَلَ بِي ضُرٌّ وَحاجَةٌ وَجُوعٌ كائِنا ما كانَ إِلّا صَبَرتُ عَلَيهِ ، وَلَم أَسأَلِ اللّهَ كَشفَهُ عَنِّي حَتّى يُحَوِّلَهُ اللّهُ عَنِّي إِلَى العافِيَةِ وَالسَّعَةِ ، وَلَم أَطلُب بَدَلاً وَشَكَرتُ اللّهَ عَلَيها وَحَمِدتُهُ .

فَقالَ داوُودُ عليه السلام : فَبِهذا بَلَغتِ ما بَلَغتِ .

ثُمَّ قالَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : وَهذا دِينُ اللّهِ الَّذِي ارتَضاهُ لِلصّالِحِينَ . (1) .


1- .قصص الأنبياء للراوندي : ص 206 ح 268 ، مشكاة الأنوار : ص 60 ح 75 نحوه وكلاهما عن الحلبي ، بحار الأنوار : ج 71 ص 89 ح 42 .

ص: 761

581.كمال الدين عن عبد الرحمن بن سمرة :امام صادق عليه السلام :خداى متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : به خَلاده دختر اوس ، مژده بهشت بده و به آگاهى اش برسان كه او در بهشت ، همسر تو خواهد بود .

داوود به سوى او رفت و درِ خانه اش را كوبيد . خلاده بيرون آمد و گفت : آيا چيزى در باره ام نازل شده است؟

داوود گفت : «خداوند بلندمرتبه ، به من وحى فرمود و به من خبر داد كه تو همنشين من در بهشت خواهى بود و فرمود كه تو را به بهشت ، مژده دهم» .

خلاده گفت : شايد تشابه اسمى ميان من و كسى ديگر ، رخ داده است!

داوود گفت : «خودِ تو هستى» .

خلاده گفت : اى پيامبر خدا ! من تو را دروغگو نمى شمارم ؛ امّا به خدا سوگند ، در خود ، چنين سزامندى اى نمى يابم !

داوود گفت : «مرا از باطن و درونت خبر ده كه در آن ، چه مى گذرد» .

خلاده گفت : اين را به تو خبر مى دهم . من هرگز به هيچ دردى از هيچ نوعى ، مبتلا نشدم و هيچ گونه نياز و گرسنگى اى ، از هيچ گونه به من نرسيد ، مگر اين كه در برابرش شكيبايى كردم و از خداوند نخواستم كه آن را از من برطرف سازد تا آن كه او خود از من دورش گردانَد و عافيت و گشايش دهد ، و به جاى آن ، چيزى از خدا نخواستم و خدا را بر آن شكر گزاردم و ستايش نمودم .

داوود عليه السلام گفت : «پس با اين خصلت ، به آن مقام رسيده اى» .

اين ، همان دين خداست كه براى نيكان ، برگزيده و پسنديده است . .

ص: 762

17 / 13رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَم يُصَلِّ قَطُّ!584.عنه صلى الله عليه و آله :السّيرة النّبويّة لابن هشام :قالَ ابنُ إِسحاقَ : وَكانَ مِن حَدِيثِ الأَسوَدِ الرّاعِي فِيما بَلَغَنِي : أَنَّهُ أَتى رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَهُو مُحاصِرٌ لِبَعضِ حُصُونِ خَيبَر ، وَمَعَهُ غَنَمٌ له كانَ فِيها أَجِيرا لِرَجُلٍ مِن يَهُودَ ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، اِعرِض عَلَيَّ الإِسلامَ ، فَعَرَضَهُ عَلَيهِ ، فَأَسلَمَ .

وَكانَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يُحَقِّرُ أَحَدا أَن يَدعُوَهُ إِلَى الإِسلامِ ، وَيَعرِضَهُ عَلَيهِ _ فَلمّا أَسلَمَ قالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي كُنتُ أَجِيرا لِصاحِبِ هذِهِ الغَنَمِ ، وَهِيَ أَمانَةٌ عِندِي ، فَكَيفَ أَصنَعُ بِها ؟

قال : اِضرِب فِي وُجوهِها ، فَإِنَّها سَتَرجِعُ إِلى رَبِّها _ أَو كَما قالَ _ فَقامَ الأَسوَدُ ، فَأَخَذَ حَفنَةً مِنَ الحَصى ، فَرَمى بِها فِي وُجُوهِها وَقالَ : ارجِعِي إِلى صاحِبِكِ فَوَ اللّهِ لا أَصحَبُكِ أَبَدا ، فَخَرَجَت مُجتَمِعَةً كَأَنَّ سائِقا يَسُوقُها ، حَتّى دَخَلَتِ الحِصنَ .

ثُمَّ تَقَدَّمَ إِلى ذَلِكَ الحِصنِ لِيُقاتِلَ مَعَ المُسلِمِينَ ، فَأَصابَهُ حَجَرٌ فَقَتَلَهُ ، وَما صَلّى للّهِِ صَلاةً قَطُّ ، فَأُتِيَ بِهِ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَوُضِعَ خَلفَهُ ، وَسُجِّيَ بِشَملَةٍ كانَت عَلَيهِ ، فَالتَفَتَ إِلَيهِ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَمَعَهُ نَفَرٌ مِن أَصحابِهِ ، ثُمَّ أَعرَضَ عَنهُ ، فَقالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، لِمَ أَعرَضتَ عَنهُ ؟

قالَ : إِنَّ مَعَهُ الآنَ زَوْجَتَيهِ مِنَ الحُورِ العِينِ . (1)585.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي هريرة كانَ يَقُولُ :حَدِّثُونِي عَن رَجُلٍ دَخَلَ الجَنَّةَ لَم يُصَلِّ

قَطُّ ، فَإِذا لَم يَعرِفهُ النّاسُ سَأَلُوهُ : مَن هُوَ ؟ فَيَقُولُ : أُصَيْرِمُ بَنِي عَبدِ الأَشهَلِ عَمرُو بنُ ثابِتِ بنِ وَقْشٍ .

قالَ الحُصَينُ : فَقُلتُ لِمَحمُودِ بنِ لُبَيدٍ : كَيفَ كانَ شَأنُ الأُصَيرِمِ ؟

قالَ : كانَ يَأبَى الإِسلامَ عَلى قَومِهِ ، فَلَمّا كانَ يَومُ أُحُدٍ وَخَرَجَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إِلى أُحُدٍ بَدا لَهُ الإِسلامُ فَأَسلَمَ ، فَأَخَذَ سَيفَهُ فَغَدا حَتّى أَتَى القَومَ فَدَخَلَ فِي عُرضِ النّاسِ ، فَقَاتَلَ حَتّى أَثبَتَتهُ الجِراحَةُ .

قالَ فَبَينَما رِجالُ بَنِي عَبدِ الأَشهَلِ يَلتَمِسُونَ قَتلاهُم فِي المَعرَكَةِ إِذا هُم بِهِ ، فَقالُوا : وَاللّهِ إِنَّ هذِهِ لَلاُصَيرِمُ ، وَما جاءَ لَقَد تَرَكناهُ ، وَإِنَّهُ لَمُنكِرٌ هذا الحَدِيثَ! فَسَأَلُوهُ : ما جاءَ بِهِ ؟ قالُوا : ما جاءَ بِكَ يا عَمرُو ، أَحَدَبا (2) عَلى قَومِكَ ، أَو رَغبةً فِي الإِسلامِ ؟ قالَ : بَل رَغبَةً فِي الإِسلامِ ؛ آمَنتُ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَأَسلَمتُ ، ثُمَّ أَخَذتُ سَيفِي فَغَدَوتُ مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقاتَلتُ حَتّى أَصابَنِي ما أَصابَنِي .

قالَ ثُمَّ لَم يَلبَث أَن ماتَ فِي أَيدِيهِم ، فَذَكَرُوهُ لِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : إِنَّهُ لَمِن أَهلِ الجَنَّةِ . (3) .


1- .السيرة النبويّة لابن هشام : ج 3 ص 358 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 148 ح 2609 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 241 ح 18424 كلاهما عن جابر بن عبد اللّه نحوه ، اُسد الغابة : ج 1 ص 213 الرقم 115 عن إسحاق بن يسار .
2- .حَدَبَ عليه : تَعَطّف عليه (الصحاح : ج 1 ص 108 «حدب») .
3- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 161 ح 23696 ، السيرة النبويّة لابن هشام : ج 3 ص 95 ، الإصابة : ج 4 ص 501 الرقم 5801 ، اُسد الغابة : ج 4 ص 190 الرقم 3881 نحوه ، كنز العمّال : ج 13 ص 285 ح 36826 .

ص: 763

17 / 13 مردى از اهل بهشت كه هرگز نماز نخواند !

17 / 13مردى از اهل بهشت كه هرگز نماز نخواند !588.تفسير العيّاشي عن بشير الدهّان عن الإمام الصادق عالسيرة النبويّة ، ابن هشام :ابن اسحاق مى گويد : داستان اَسوَد چوپان ، تا آن جا كه به من رسيده ، اين است كه وقتى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله يكى از قلعه هاى خيبر را در محاصره داشت ، او با گوسفندانش كه از آنِ مردى يهودى بود و او اجير وى بود ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! اسلام را بر من عرضه كن .

پيامبر صلى الله عليه و آله آن را به او عرضه كرد و اَسوَد ، مسلمان شد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هيچ كس را كوچك تر از آن نمى شمرد كه به اسلام دعوتش كند و اسلام را بر او عرضه نمايد .

اَسوَد چون اسلام آورد ، گفت : اى پيامبر خدا ! من ، اجير صاحب اين گوسفندها هستم و اينها نزد من ، امانت اند . با اينها چه كنم؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «رويشان را برگردان . خودشان نزد صاحبشان خواهند رفت» و يا جمله اى شبيه اين .

اَسوَد برخاست و مشتى ريگ برداشت و به صورت گوسفندها پرتاب كرد و گفت : نزد صاحبتان باز گرديد ؛ چون به خدا سوگند كه ديگر با شما نخواهم آمد .

گوسفندها همگى با هم برگشتند ، چنان كه گويى كسى آنها را مى راند ، و وارد قلعه شدند .

اَسوَد سپس به سوى آن قلعه پيش رفت تا همراه مسلمانان بجنگد ، كه سنگى به او اصابت كرد و كشته شد . او حتّى يك نماز هم نخواند . پيكرش را نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آوردند و پشت سر ايشان نهادند و او را در همان ردايى كه بر تن داشت ، پيچيدند . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه با گروهى از يارانش بود ، به او نگاه كرد ؛ امّا صورتش را از او برگرداند . ياران گفتند : اى پيامبر خدا ! چرا از او روى گردانديد؟

فرمود : «اينك ، دو همسر حور العينش با او بودند» .589.الإمام عليّ عليه السلام :مسند ابن حنبل :ابو هريره ، [اين جا و آن جا ، به مردم] مى گفت : به من بگوييد آن ، كدام مرد است كه هرگز نمازى نخوانْد؛ امّا به بهشت رفت . اگر مردم ، آن مرد را نمى شناختند ، مى گفتند : او كيست؟ و ابو هريره مى گفت : بينواى بنى عبد الأشهَل ، عمرو بن ثابت بن وَقْش .

حُصَين گفت : به محمود بن لُبَيد گفتم : داستان آن بينوا چه بوده است؟

گفت : او بر خلاف قومش از پذيرفتن اسلام ، خوددارى مى كرد . چون جنگ اُحُد شد و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به اُحُد رفت ، علاقه به اسلام در دلش افتاد و مسلمان شد و شمشيرش را برداشت و رفت تا به مسلمانان رسيد و به ميان جمعيت رفت و جنگيد تا آن كه بر اثر جراحات از پا افتاد .

زمانى كه مردان بنى عبد الأشهَل در ميدان جنگ به دنبال كشتگان خود مى گشتند ، ناگهان به او برخوردند . گفتند : به خدا سوگند كه اين ، همان بينواست . او كه با ما نيامده بود!؟ اصلاً به اين سخن (قرآن و اسلام ) ، اعتقاد نداشت !؟ پس علّت آمدنش را از خودِ او پرسيدند و گفتند : چه باعث شد كه به اين جا بيايى ، اى عمرو ؟ دلسوزى براى قومت ، يا گرايش به اسلام ؟

گفت : گرايش به اسلام . من به خدا و پيامبر او ايمان آوردم و مسلمان شدم . سپس شمشيرم را برداشتم و با پيامبر خدا آمدم و جنگيدم تا به اين روز افتادم .

او لحظاتى بعد ، در دستان آنها جان داد . ماجرا را به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفتند . فرمود : «او اهل بهشت است ».

.

ص: 764

590.الدرّ المنثور عن أبي رافع :مسند ابن حنبل عن جرير بن عبد اللّه :خَرَجنا مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَلَمّا بَرَزنا مِنَ المَدِينَةِ إِذا راكِبٌ يُوضِعُ (1) نَحوَنا . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كَأَنَّ هذا الراكِبَ إِيّاكُم يُرِيدُ ، قالَ : فَانتَهى الرَّجُلُ إِلَينا ، فَسَلَّمَ فَرَدَدنا عَلَيهِ . فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : مِن أَينَ أَقبَلتَ ؟ قالَ : مِن أَهلِي وَوُلدِي وَعَشِيرَتِي ، قالَ : فَأَينَ تُرِيدُ ؟ قالَ : أُرِيدُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله . قالَ : فَقَد

أَصَبتَهُ ، قالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي ما الإِيمانُ ؟ قالَ : تَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ ، وَتَأتِي الزَّكاةَ ، وَتَصُومُ رَمَضانَ ، وَتَحُجُّ البَيتَ . قالَ : قَد أَقرَرتُ .

قالَ : ثُمَّ إِنَّ بَعِيرَهَُدَخَلت يَدُهُ فِي شَبَكَةِ جِرذانٍ ، فَهَوى بَعِيرُهُ وَهَوَى الرَّجُلُ فَوَقَعَ عَلى هامَتِهِ فَماتَ . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : عَلَيَّ بِالرَّجُلِ ، قالَ : فَوَثَبَ إِلَيهِ عَمّارُ بنُ ياسِرٍ وَحُذَيفَةُ فَأَقعَداهُ ، فَقالا : يا رَسُولَ اللّهِ قُبِضَ الرَّجُلُ ، قالَ : فَأَعرَضَ عَنهُما رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ لَهُما رَسُولُ اللّهِ : أَما رَأَيتُما إِعراضِي عَنِ الرَّجُلَينِ ؟ فَإِنِّي رَأَيتُ مَلَكَينِ يَدُسّانِ فِي فِيهِ مِن ثِمارِ الجَنَّةِ ، فَعَلِمتُ أَنَّهُ ماتَ جائِعا .

ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : هذا وَاللّهِ مِنَ الَّذِينَ قالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ : «الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَ_نَهُم بِظُ_لْمٍ أُوْلَ_ائِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ» (2) .

قالَ : ثُمَّ قالَ : دُونَكُم أَخاكُم ، قالَ : فَاحتَمَلناهُ إِلَى الماءِ فَغَسَّلناهُ وَحَنَّطناهُ وَكَفَّنّاهُ وَحَمَلناهُ إِلَى القَبرِ ، قالَ : فَجاءَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى جَلَسَ عَلَى شَفِيرِ القَبرِ . قالَ : فَقالَ : اِلحَدُوا وَلا تَشُقُّوا ، فَإِنَّ اللَّحدَ لَنا وَالشَّقَّ لِغَيرِنا . (3) .


1- .يَضَعُ البَعيرَ : إذا حمله على سرعة السير (النهاية : ج 5 ص 196 «وضع») .
2- .الأنعام : 82 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 59 ح 19197 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 203 ، كنز العمّال : ج 3 ص 49 ح 5430 .

ص: 765

591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل _ به نقل از جرير بن عبد اللّه _ :با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ره سپار شديم و چون از مدينه بيرون رفتيم ، سوارى را ديديم كه به سوى ما مى تازد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «گويا اين سوار با شما كار دارد» . آن مرد سوار ، به ما رسيد و سلام كرد . جواب سلامش را داديم . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «از كجا مى آيى؟» .

گفت : از نزد زن و فرزند و عشيره ام . فرمود : «كجا مى روى؟» . گفت : نزد پيامبر خدا . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «درست آمده اى» .

مرد گفت : اى پيامبر خدا ! به من بياموز كه ايمان چيست؟ فرمود : «گواهى مى دهى كه خدايى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، فرستاده خداست و نماز مى خوانى و زكات مى دهى و رمضان را روزه مى گيرى و حج مى گزارى» .

مرد گفت : اقرار كردم .

لختى بعد ، دست اُشترش در سوراخ موش صحرايى رفت و به سر به زمين افتاد و او نيز با سر به زمين خورد و مُرد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «او را نزد من بياوريد» .

عمّار بن ياسر و حذيفه دويدند و او را بلند كردند . گفتند : اى پيامبر خدا ! مرده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روى خود را از آن دو برگرداند و سپس به آن دو فرمود : «نديديد كه من از آن دو مرد ، روى گرداندم ؟ اين ، به خاطر آن بود كه ديدم دو فرشته ، از ميوه هاى بهشت در دهانش مى گذارند . پس دانستم كه او با شكم گرسنه مرده است ».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس فرمود : «به خدا سوگند ، او از كسانى است كه خداى عز و جلفرموده است : « كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده اند ، آنان راست ايمنى و ايشان راه يافتگان اند » » .

آن گاه فرمود : «برادرتان را جمع كنيد» .

ما جنازه او را نزديك آب برديم و غسلش داديم و او را حنوط و كفن كرديم و به سوى قبر برديم . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و كنار قبر نشست و فرمود : «لحد بِكنيد و شكاف نزنيد ؛ زيرا لحد ، مال ماست و شكاف ، مال غير ما» . (1) .


1- .شكاف (شَق) ، شيارى است كه در زير ديواره جانب قبر ، كنده مى شود و ميّت در آن جا گذاشته مى شود و لَحَد حفره اى است نهرمانند كه در وسط قبر كنده مى شود با دو سكّومانند در دو جانب قبر كه پس از گذاشتن ميّت در داخل آن ، سنگ و امثال آن ، بر روى سكّوها گذاشته مى شود .

ص: 766

17 / 14أَكثَرُ أَهلِ الجَنَّةِالف _ النِّساءُ595.أنساب الأشراف عن ابن عبّاس :الإمام الصادق عليه السلام :أَكثَرُ أَهلِ الجَنَّةِ مِنَ المُستَضعَفِينَ النِّساءُ ، عَلِمَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ ضَعفَهُنَّ فَرَحِمَهُنَّ . (1) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 468 ح 4628 عن عمّار الساباطي ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 503 ح 1737 ، وسائل الشيعة : ج 14 ص 119 ح 25326 .

ص: 767

17 / 14 بيشتر اهل بهشت
الف _ زنان

17 / 14بيشتر اهل بهشتالف _ زنان599.تذكرة الخواصّ عن أبي ذرّ الغفاري :امام صادق عليه السلام :بيشترِ اهل بهشت از مستضعفان (در دنيا) ، زنان هستند . خداوند عز و جل مى دانست كه آنها ناتوان اند و بر ايشان رحم آورد .

.

ص: 768

ب _ الفُقَراءُ601.الإمام الباقر عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِطَّلَعتُ فِي الجَنَّةِ فَرَأَيتُ أَكثَرَ أَهلِها الفُقَراءُ . (1)602.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :دَخَلتُ الجَنَّةَ فَوَجَدتُ أَكثَرَ أَهلِها وَسُكَّانِها المَساكِينَ . (2)603.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ا ) عيسى عليه السلام :بِحَقٍّ أَقُولُ لَكُم ، إِنَّ أَكنافَ السَّماءِ لَخالِيَةٌ مِنَ الأَغنِياءِ ، وَلَدُخُولُ جَمَلٍ فِي سَمِّ (3) الخِياطِ أَيسَرُ مِن دُخُولِ غَنِيٍّ فِي الجَنَّةِ . (4)ج _ المُتَغافِلُونَ عَن الشَّرِّ605.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :دَخَلتُ الجَنَّةَ فَإِذا أَكثَرُ أَهلِها البُلْهُ . (5)606.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أَكثَرُ أَهلِ الجَنَّةِ البُلْهُ ، وَأَهلُ عِلِيِّينَ ذَوُو الأَلبابِ . (6)607.عنه صلى الله عليه و آله :معاني الأخبار عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصّادق عن آبائه عليهم السلام: قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله :

دَخَلتُ الجَنَّةَ فَرَأَيتُ أَكثَرَ أَهلِها البُلْهَ ، قالَ : قُلتُ : ما البُلْهُ ؟ فَقالَ : اَلعامِلُ (7) فِي الخَيرِ ، اَلغافِلُ عَنِ الشَّرِّ ، الَّذِي يَصُومُ فِي كُلِّ شَهرٍ ثَلاثَةَ أَيّامٍ . (8) .


1- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1184 ح 3069 عن عمران بن حصين ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2096 ح 94 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 715 ح 2602 كلاهما عن ابن عبّاس ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 582 ح 6622 عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 6 ص 469 ح 16584 ؛ عدّة الداعي : ص 113 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 55 ح 85 .
2- .مسند الشاميّين : ج 3 ص 319 ح 2397 ، مسند إسحاق بن راهوية : ج 1 ص 426 ح 490 كلاهما عن أبي هريرة ، السنن الكبرى للنسائي : ج 5 ص 399 ح 9262 عن ابن عبّاس ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 494 ح 7456 عن اُسامة بن زيد وكلاهما نحوه .
3- .السَّمُّ والسُّمُّ : كلّ ثقب ضيّق كخرق الاُبرة وثقب الاُذن والأنف (مفردات ألفاظ القرآن : ص 434 «سمم») .
4- .عدّة الداعي : ص 113 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 55 ح 85 ؛ الدرّ المنثور : ج 2 ص 203 نقلاً عن ابن حنبل عن وهب بن منبّه .
5- .تاريخ دمشق : ج 43 ص 533 ح 9392 عن جابر بن عبد اللّه ، تهذيب الكمال : ج 26 ص 118 عن عمر بن عبد العزيز نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 473 ح 39313 ، حقائق التأويل : ص 247 ، العمدة : ص 159 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 71 ح 131 كلاهما نحوه .
6- .تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 102 .
7- .في بعض النسخ : العاقل في الخير (هامش المصدر) .
8- .معاني الأخبار : ص 203 ح 1 ، قرب الإسناد : ص 75 ح 243 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 9 ح 3 .

ص: 769

ب _ تهى دستان
ج _ ساده دلان

ب _ تهى دستان609.الأمالي للطوسي عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بهشت ، نگاهى افكندم و ديدم بيشتر جمعيت آن ، تهى دستان اند .610.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بهشت ، وارد شدم و بيشتر جمعيت و ساكنان آن را مستمندان يافتم .611.الخصال عن عامر بن واثلة عن الإمام عليّ عليه السلاعيسى عليه السلام :به حق به شما مى گويم : كرانه هاى آسمان از ثروتمندان ، تهى است . وارد شدن طناب در سوراخ سوزن ، آسان تر از وارد شدن يك ثروتمند به بهشت است .ج _ ساده دلان613.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بهشت ، وارد شدم و ديدم بيشتر اهل آن ، ساده دلان اند .614.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيشترِ اهل بهشت را ساده دلان تشكيل مى دهند ، و اهل بهشت هاى برين ، خردمندان اند .615.عنه صلى الله عليه و آله :معانى الأخبار_ به نقل از مسعدة بن صدقه ، از امام صادق ، از پدرانش عليهم السلام _: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به بهشت ، وارد شدم و بيشترِ اهل آن را ساده دل ديدم» .

گفتم : ساده دل كيست؟

فرمود : «كسى كه در خوبى ، خردمند است و از بدى ، بى خبر . كسى كه در هر ماه ، سه روز را روزه مى گيرد» .

.

ص: 770

. .

ص: 771

. .

ص: 772

. .

ص: 773

پژوهشى در باره حديث «عَشَره مُبَشَّره»
اشاره

پژوهشى در باره حديث «عَشَره مُبَشَّره» (1)بر پايه احاديث اين فصل _ كه در منابع معتبر شيعه و اهل سنّت آمده اند _ ، پيامبر خدا و اهل بيت آن بزرگوار ، به شمارى از پيروان خود ، مژده بهشت داده اند . در ارزيابى اجمالىِ اين احاديث مى توان گفت كه شمارى از آنها از خاندان رسالت ، صادر شده اند ؛ امّا براى اظهار نظر قطعى در مورد هر يك از آنها و به طور كلّى ، احاديثى كه بهشتى بودن فرد يا افرادى را پيشگويى كرده اند ، دو نكته بايد مورد توجّه قرار گيرد : نكته اوّل : ارزيابى سند و صحّت سندى احاديث ، به تنهايى ، آنها را از نظر صدور از معصوم ، قطعى نمى كند . خبرِ واحدِ صحيح السَّنَد ، تنها در صورتى مى تواند مورد اعتماد قرار گيرد كه شواهد و قرائنى دال بر مخالفت محتواى آن با ضروريات و بديهيات ، در كار نباشد . به عبارت ديگر ، صحّت اسناد حديث ، عامل انحصارى ارزيابى حديث در همه ابعاد نيست ؛ بلكه ارزيابى حديث بايد به گونه اى جامع انجام پذيرد تا نوعى وثوق به صدور آن ، فراهم آيد . نكته دوم : ارزيابى عملكرد افرادى كه بهشتى بودن آنان ، روايت شده ، خود ، معيارى است كه بيش از ارزيابى سند روايت ، مى تواند ما را بر صحّت آن روايت و سرنوشت نيكوى آن افراد ، راه نمايى نمايد ، بدين معنا كه اگر عملكرد كسى كه بهشتى معرّفى شده ، هماهنگ با كتاب خدا و سنّت بود ، قرينه روشنى بر صحّت گزارش و سرنوشت نيكوى اوست ؛ امّا اگر عملكرد وى بويژه در بخش پايانى عمر ، بر خلاف كتاب خدا و سنّت بود ، گواه قاطع و روشنى بر نادرست بودن گزارشى است كه او را بهشتى توصيف كرده است. با توجّه به اين دو نكته، در اين جا ارزيابى فشرده اى از حديثى كه در شمارى از منابع اهل سنّت در باره پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله از بهشتى بودن ده نفر آمده و به حديث «عَشَره مُبَشَّره» معروف گرديده ، ارائه مى كنيم . گفتنى است كه حديثِ ياد شده ، تنها از دو تن از همين ده نفر ، نقل شده است : يكى عبد الرحمان بن عوف و ديگرى سعيد بن زيد .

.


1- .گفتنى است كه اين پژوهش با همكارى فاضل ارجمند جناب آقاى محمد كاظم رحمان ستايش تهيه گرديد .

ص: 774

متن حديث به روايت عبد الرحمان بن عوف

متن حديث به روايت عبد الرحمان بن عوفاحمد بن حنبل در مسند خود ، از قتيبة بن سعيد ، از عبد العزيز بن محمّد دراوردى ، از عبد الرحمان بن حميد ، از پدرش ، از عبد الرحمان بن عوف صحابى ، گزارش كرده كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : ابو بكر و عمر و عثمان و على و طلحه و زبير و عبد الرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقّاص و سعيد بن زيد و ابو عبيده جرّاح ، در بهشت اند . (1)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 410 ح 1675 .

ص: 775

متن حديث به روايت سعيد بن زيد
نكاتى در نقد حديث «عشره مبشَّره»
1 . نقل نشدن آن به وسيله بخارى و مسلم

متن حديث به روايت سعيد بن زيدابو داوود ، از حفص بن عمر نمرى ، از شعبه ، از حُرّ بن صياح ، از عبد الرحمان بن اَخنَس ، نقل كرد كه : سعيد بن زيد صحابى ، گفت : از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه ده نفر ، در بهشت اند : پيامبر صلى الله عليه و آله ، ابو بكر ، عمر ، عثمان ، على ، طلحه ، زبير بن عَوّام ، سعد بن مالك و عبد الرحمان بن عوف . و اگر مى خواستم ، دهم را نام مى بردم . از وى پرسيدند : چه كسى است؟ ساكت شد و چون دوباره پرسيدند ، گفت : سعيد بن زيد . (1)

نكاتى در نقد حديث «عشره مبشَّره»در نقد و ارزيابى اين حديث ، به نكاتى مى رسيم كه نشان مى دهند اين حديث حتى بر پايه معيارهاى حديث شناسىِ اهل سنت ، فاقد اعتبار است . اين نكات ، عبارت اند از :

1 . نقل نشدن آن به وسيله بخارى و مسلمنخستين نكته قابل تأمّل در مورد حديث «عشره مبشَّره» ، اين است كه اين حديث در مهم ترين كتب حديثىِ اهل سنّت ، يعنى : صحيح البخارى و صحيح مسلم ، نقل نشده است . با توجّه به اهمّيت اين حديث و موضوع آن ، اگر اين حديث از اعتبار لازم برخوردار بود ، قطعا مورد توجّه بخارى و مسلم قرار مى گرفت و در كتاب هايشان نقل مى شد . اين موضوع ، نشان مى دهد كه آنان اعتمادى به اين گزارش نداشته اند .

.


1- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 212 ح 4649 .

ص: 776

2 . اشكال سندى در روايت عبد الرحمان بن عوف

2 . اشكال سندى در روايت عبد الرحمان بن عوفعلاوه بر مسند ابن حنبل ، منابع ديگرى از اهل سنّت ، مانند : سنن الترمذى ، (1) مسند أبى يعلى ، (2) صحيح ابن حبّان ، (3) السنن الكبرى (4) و الآحاد و المثانى (5) به اسناد خود ، حديثِ ياد شده را از عبد الرحمان بن عوف ، نقل كرده اند ؛ ولى هيچ يك از سندها صحيح نيست . (6) افزون بر اين ، در اين اسانيد ، حديثِ ياد شده ، از حميد فرزند عبد الرحمان بن عوف ، نقل شده كه ولادتش سال 32 هجرى بوده ، (7) در صورتى كه وفات پدرش در يكى از سال هاى 31، 32 و 33 گزارش شده است . (8) بنا بر اين ، او پدرش را يا درك نكرده و يا در سنّ يك سالگى درك كرده است و بديهى است كه در اين سن ، امكان دريافت حديث وجود ندارد ، چنان كه روايت كودكى با اين سن ، به اتّفاقِ همه علما ، قابل قبول نيست . (9)

.


1- .سنن الترمذى : ج 5 ص 647 ح 3747 .
2- .مسند أبى يعلى : ج 2 ص 382 ح 831 .
3- .صحيح ابن حبّان : ج 15 ص 463 ح 7002 .
4- .السنن الكبرى : ج 5 ص 56 ح 8194 .
5- .الآحاد و المثانى : ج 1 ص 182 ح 232 .
6- .در سند روايت ، نام او ، «عبد العزيز بن محمّد بن عبيد الدراوردى» آمده است . در كتب رجالى اهل سنّت ، در باره او چنين آمده است : «عبد العزيز بن محمّد بن عبيد الدراوردى أبو محمّد المدنى ، كان ثقة كثير الحديث يغلط» (الطبقات الكبرى : ج 5 ص 424 ، تهذيب الكمال : ج 18 ص 187 الرقم 3470) . ابن حجر گفته است : «صدوق ، كان يحدّث من كتب غيره فيخطى» (تقريب التهذيب : ص 615) . نسايى گفته است : «ليس بقوى و قال أبو زرعة : سيئ الحفظ» (تهذيب التهذيب : ج 3 ص 448 الرقم 4825) .ابو حاتم نيز گفته است : «لا يحتجّ به» (ميزان الاعتدال : ج 2 ص 634 الرقم 5125) .
7- .ر . ك : الغدير : ج 10 ص 122 .
8- .الاستيعاب : ج 2 ص 390 الرقم 1455 ، تهذيب الكمال : ج 17 ص 328 الرقم 3923 .
9- .ر . ك : تدريب الراوى : ص 265 .

ص: 777

3 . اشكالِ سندى در روايت سعيد بن زيد

3 . اشكالِ سندى در روايت سعيد بن زيدحديث «عشره مبشَّره» ، از دو راوى ، نقل شده كه يكى از آن دو ، سعيد بن زيد است كه خودش را در شمارِ ده بهشتىِ بشارت داده شده به بهشت ، آورده است . اين روايت به طرق مختلف زير ، از سعيد بن زيد ، نقل شده است : طريق اوّل : از عبد الرحمان بن اَخنس (1) . (2) طريق دوم : از رياح بن حارث (3) . (4) طريق سوم : از زياد بن علاقه (5) . (6) طريق چهارم : از عبد الرحمان بن حميد (7) . (8) طريق پنجم : از عبد اللّه بن ظالم (9) . (10) طريق ششم : از ابو الطفيل (11) . (12) چنين سندى با ويژگى هاى ذكر شده ، حديث را از حدّ واحد بودن و ترديد در صدور آن ، خارج نمى كند .

.


1- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 212 ح 4649 .
2- .او خود در كتب جرح و تعديل ، مستور شمرده شده و راوى از او يعنى محمّد بن طلحه هم توسّط ابن معين و ديگران ، تضعيف شده است (ر . ك : فتح المغيث : ص 135 _ 145 ، تهذيب التهذيب : ج 5 ص 144) .
3- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 397 ح 1629 .
4- .اين روايت ، از متفرّداتى است كه نوه او از وى نقل كرده است و مضمون آن به صورت مضطرب ، نقل شده است .
5- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 339 ح 4374 .
6- .طريق اين روايت ، واحد است و زياد بن علاقه هم منحرف از اهل بيت عليهم السلام بوده است (ر . ك : تهذيب التهذيب : ج 2 ص 227 الرقم 2446) . همچنين حسن بن صالح ، ذم هاى بسيار دارد (ر . ك : تهذيب التهذيب : ج 1 ص 554 _ 556) .
7- .سنن الترمذى : ج 5 ص 647 ح 3747 .
8- .وى به تصريح نسايى ضعيف شمرده شده است (ر . ك : الضعفاء و المتروكون : ص 236) .
9- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 211 ح 4648 .
10- .«روى عن البخارى و صرّح النسائى و الدارقطنى بعدم صحّة الطريق» (الضعفاء الكبير : ج 2 ص 267 . نيز ، ر . ك : فضائل الصحابة ، نسايى : ص 28 ، العلل ، دارقطنى : ج 4 ص 409) .
11- .المعجم الأوسط : ج 2 ص 289 ح 2009 .
12- .«هذا الطريق من منفردات رواته» (المعجم الأوسط : ج 2 ص 289 _ 290) و «محمّد بن بكير الحضرمى صاحب الغرائب» (تهذيب التهذيب : ج 5 ص 50 الرقم 6794) .

ص: 778

4 . نقل نشدن آن به وسيله ساير افرادى كه بهشتى ناميده شده اند
5 . عدم قبول شهادت متّهم
6 . اضطراب در متن حديث

4 . نقل نشدن آن به وسيله ساير افرادى كه بهشتى ناميده شده اندنكته ديگرى كه موجب تضعيف حديث «عشره مبشَّره» مى شود ، اين است كه بجز عبد الرحمان بن عوف و سعيد بن زيد ، ساير افرادى كه در اين حديث ، بهشتى معرّفى شده اند ، آن را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل نكرده اند . همچنين اين سؤال ، مطرح است كه : چرا پيش از اين كه سعيد بن زيد ، اين حديث را در زمان عثمان از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كند ، هيچ يك از آن نُه نفر ، به نفع خود به آن استناد نكرده است ؟ و چرا در جنگ جمل ، زبير در احتجاج با امام على عليه السلام آن را از سعيد بن زيد نقل كرده (1) ، نه از پيامبر؟

5 . عدم قبول شهادت متّهمبا عنايت به اين كه سند حديث «عشره مبشَّره» ، به عبد الرحمان بن عوف و سعيد بن زيد مى رسد و اين دو ، خود ، در شمار بشارت داده شدگان به بهشت در اين حديث اند ، شهادت آنها بر خوبىِ خود _ هر چند در كنار ديگران _ به اتّفاق علما ، قابل قبول نيست . (2)

6 . اضطراب در متن حديثافزون بر ضعف اسناد حديث «عشره مبشَّره» ، اضطراب شديد متن آن ، قرينه اى ديگر بر عدم صدور حديثِ ياد شده است ؛ زيرا در برخى از گزارش ها نام پيامبر صلى الله عليه و آله در شمار بهشتيان آمده (3) و در برخى ديگر نيامده است . (4) همچنين در برخى گزارش ها به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله ، نام ده نفر ، ذكر شده (5) و در برخى ، نام افراد به وسيله سعيد بن زيد و پس از طرح كلّىِ موضوع ، ذكر شده است . (6) نيز در برخى از گزارش ها نام ابو عبيده جرّاح آمده (7) و در برخى نيامده است ؛ (8) بلكه در برخى گزارش ها ، تنها نام شش نفر ذكر شده است . 9

.


1- .ر . ك : الإفصاح : ص 71 ، تلخيص الشافى : ج 3 ص 241 .
2- .ر . ك : تدريب الراوى : ص 265 . گفتنى است كه علما ، تمام شرايط شاهد را براى راوى هم معتبر شمرده اند و متّهم بودن راوى به تعريف از خودش ، يكى از موانع پذيرش روايت ، دانسته شده است . اجماع فقها در اين موضوع ، ثابت است (ر . ك : الفقه الإسلامى و أدلّته : ج 8 ص 6041) .
3- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 212 ح 4649 .
4- .سنن الترمذى : ج 5 ص 647 ح 3747 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 410 ح 1675 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 398 ح 1631 .
6- .المعجم الأوسط : ج 1 ص 267 ح 869 و ج 2 ص 289 ح 2009 .
7- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 212 ح 4669 .
8- .الآحاد و المثانى : ج 1 ص 182 ح 232 ، جزء ابن عاصم : ص 80 .

ص: 779

7 . تعارض با برخى از احاديثِ مورد قبول اهل سنّت

7 . تعارض با برخى از احاديثِ مورد قبول اهل سنّتبر پايه ديدگاه اهل سنّت ، حديث «عشره مبشَّره» با احاديث ديگرى كه مورد قبول آنهاست ، معارض است ، مانند : آنچه صحيح البخارى و ديگر كتب ستّه و غير آنها از سعد بن ابى وقّاص _ كه خود ، يكى از ده بهشتىِ بشارت داده شده به بهشت است _ نقل مى كنند كه وى مى گويد : نشنيدم پيامبر صلى الله عليه و آله براى كسى كه روى زمين راه مى رود ، بگويد از اهل بهشت است ، مگر براى عبد اللّه بن سلام . (1) به همين جهت ، بزرگان اهل سنّت ، در صدد توجيه اين تعارض بر آمده اند . (2)

.


1- .صحيح البخارى : ج 3 ص 1387 ح 3601 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 1930 ح 147 ، فضائل الصحابة ، نسايى : ص 45 ح 148 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 358 ح 1453 ، السنن الكبرى : ج 5 ص 70 ح 8252 .
2- .از جمله : «إنّ سعدا كره تزكية نفسه لأنّه أحد العشرة» (فتح البارى : ج 7 ص 129) ، «إنّ نفى سماعه ذلك ، لا يدلّ على نفى البشارة لغيره» (شرح صحيح مسلم ، نووى : ج 6 ص 164) ، «أى البشارة وقعت حينما كان يمشى عبد اللّه بن سلام بخلاف بشارات غيره» (مرقاة المفاتيح : ج 5 ص 622) و «إنّ سعدا قال ذلك بعد موت المبشَّرين و لم يتأخّر إلّا سعدا و سعيدا» (فتح البارى : ج 7 ص 130) .

ص: 780

8 . برخى شواهد تاريخى بر نادرستى حديث
9 . توجّه به عملكرد افراد بشارت داده شده

8 . برخى شواهد تاريخى بر نادرستى حديثيكى از نكات بسيار مهم در ارزيابى حديث «عشره مبشَّره» ، اين است كه بسيار بعيد است كه سعيد بن زيد در دوران حيات پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، اين حديث را از ايشان شنيده ، ولى آن را در دوران خليفه اوّل و دوم و سوم ، بازگو نكرده باشد . شاهد اين مطلب ، آن است كه خليفه اوّل در جريان سقيفه به آن استناد نكرد ، در صورتى كه به امورى كم اهمّيت تر از اين موضوع ، استناد نمود . همچنين اگر اين حديث ، صحّت داشت و در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده بود ، هنگامى كه عثمان در محاصره قرار گرفت ، به آن استناد مى كرد و بسيارى از بزرگان مهاجر و انصار ، از جمله طلحه و زبير _ كه طبق اين حديث ، خود ، جزو ده بهشتىِ بشارت داده شده به بهشت اند _ اقدام به محاصره و قتل او نمى كردند ، و يا براى پيشگيرى از قتل وى ، به آن استناد مى شد ، در حالى كه در هيچ يك از مصادر تاريخى ، به چنين مواردى اشاره نشده است .

9 . توجّه به عملكرد افراد بشارت داده شدههمان طور كه در آغاز اين گفتار گفتيم ، ارزيابى عملكرد افرادى كه بهشتى بودن آنها گزارش شده ، روشن ترين قرينه صحّت يا بطلان گزارش است . بر اين اساس ، با توجّه به عملكرد شمارى از كسانى كه در اين حديث ، بهشتى معرّفى شده اند ، قطعا نمى توان صحّت آن را تأييد كرد .

.

ص: 781

10 . تكذيب حديث به وسيله امام على عليه السلام

10 . تكذيب حديث به وسيله امام على عليه السلامنكات ياد شده ، هنگامى كه در كنار گزارش امام على عليه السلام در جريان جنگ جمل _ كه به شدّت ، حديث «عشره مبشَّره» را تكذيب فرمود _ قرار مى گيرد ، هر پژوهشگر منطقى اى را به يقين مى رساند كه حديث «عشره مبشَّره» نادرست است . متن گزارش ، چنين است كه سُلَيم بن قيس مى گويد : هنگامى كه امير مؤمنان عليه السلام در جنگ جمل با اهل بصره برخورد كرد ، زبير را صدا زد كه : «به سوى من بيا» . زبير به همراه طلحه بيرون آمد . على عليه السلام به آنها فرمود : «شما دو تن و همه صاحبان دانش از خاندان محمّد ، و عايشه دختر ابو بكر ، مى دانيد كه همه اهل جمل ، بر زبان پيامبر صلى الله عليه و آله نفرين شده اند و ناكام ، كسى است كه دروغ بندد» . آن دو گفتند : چگونه نفرين شده ايم ، در حالى كه ما بدرى و بهشتى هستيم؟! على عليه السلام فرمود : «اگر يقين داشتم كه شما بهشتى هستيد ، هرگز جنگيدن با شما را روا نمى دانستم» . زبير گفت : آيا خبر سعيد بن عمرو را نشنيده اى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده كه مى فرمود : «ده نفر از قريش ، در بهشت اند»؟ على عليه السلام فرمود : «اين را شنيدم كه عثمان در زمان خلافتش حديث مى كرد» . زبير گفت : آيا آن را دروغ بستن بر پيامبر صلى الله عليه و آله مى دانى؟ على عليه السلام فرمود : «تو را از چيزى خبردار نمى كنم ، مگر آن كه نام آنها را ببرى» . زبير گفت : ابو بكر ، عمر ، عثمان ، طلحه ، زبير ، عبد الرحمان بن عوف ، سعد بن ابى وقّاص ، ابو عبيدة بن جرّاح و سعيد بن عمرو بن نفيل . على عليه السلام فرمود : «نُه نفر شمردى . پس دهمى كيست؟» . گفت : تو . على عليه السلام فرمود : «اقرار كردى كه من از اهل بهشتم ؛ ولى آنچه را در باره خود و يارانت ادّعا كردى ، من نمى پذيرم و منكِر آن هستم» . زبير گفت : آيا آن را دروغ بستن بر پيامبر صلى الله عليه و آله مى پندارى؟ فرمود : «دروغ نمى پندارم ؛ بلكه سوگند به خدا ، يقين دارم» و سپس فرمود : «سوگند به خدا ، برخى از افرادى را كه نام بردى ، در تابوتى در قسمتى از يك گودال در پايين ترين جاى جهنّم هستند . بر اين گودال ، سنگى است كه وقتى خدا مى خواهد آتش جهنّم را فروزان كند، اين سنگ را بر مى دارد . من ، اين را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم. [اگر نمى پذيرى ، ]خدا تو را بر من پيروز كند و خونم را به دست تو بريزد ، وگرنه خدا مرا بر تو و يارانت پيروز كند و خون شما را به دست من بريزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!» . آن گاه زبير باز گشت ، در حالى كه اشك مى ريخت . (1)

.


1- .الاحتجاج : ج 1 ص 376 ح 70 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 216 ذيل ح 171 .

ص: 782

حديث «عشره مبشَّره» از نگاه علّامه امينى

حديث «عشره مبشَّره» از نگاه علّامه امينىعلّامه عبد الحسين امينى رحمه الله در بخشى از نقد خود بر حديث «عشره مبشَّره» ، در باره سند اين حديث و انگيزه سعيد بن زيد از جعل آن ، مى نويسد : امّا سند روايت ، همان طور كه مى بينى ، به عبد الرحمان بن عوف و سعيد بن زيد ، منتهى مى شود و غير از اين دو ، كسى آن را روايت نكرده است و طريق عبد الرحمان ، منحصر است به عبد الرحمان بن حميد بن عبد الرحمان زُهْرى ، از پدرش [حميد بن عبد الرحمان بن عوف] _ كه گاهى از عبد الرحمان بن عوف نقل مى كند و گاهى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ و اين سند با توجّه به تاريخ درگذشت حميد بن عبد الرحمان [بن عوف] ، باطل و نادرست است . او صحابى نبوده ؛ بلكه تابعى بوده است و عبد الرحمان بن عوف را درك نكرده است؛ زيرا او در سال 105 در هفتاد و سه سالگى از دنيا رفته است . پس او متولّد سال 32 است كه مصادف با درگذشت [پدرش ]عبد الرحمان ، يا سالِ بعد از آن است و به همين جهت ، ابن حجر ، روايت

.

ص: 783

حميد از عمر و عثمان را با قاطعيت ، منقطع مى داند و عثمان ، بعد از عبد الرحمان بن عوف از دنيا رفته است . پس اين اِسناد ، صحيح نيست . بنا بر اين ، تنها ، طريق سعيد بن زيد مى ماند كه خودش جزئى از آن ده نفر است و چنان كه از آغاز حديث پيداست ، اين حديث را در زمان معاويه در كوفه نقل كرده است و تا آن زمان _ كه دورانى آشفته بوده است _ ، اين حديث از او شنيده و روايت نشده بود . پس [اين سؤال ، مطرح مى شود كه :] رمز تأخير اين صحابى در روايتِ اين حديث تا عصر معاويه و ياد نكردنش از آن در سال هاى متمادىِ دوران خلفاى راشد ، چيست؟ اين ، در حالى است كه او و ديگر صحابه ، بيشتر [از هر كس ديگرى] ، به مانند اين روايت براى تثبيت موقعيت خود و پاسداشت خون ها و حفظ حقوق در آن ايّامى كه با پراكندگى و اختلاف ، سياه شده بود ، نياز داشتند . پس گويا اين روايت فقط به سعيد بن زيد ، زمانى كه معاويه به سلطنت [بر عالم اسلام ]نشست ، الهام شد! من حدس قوى دارم كه سعيد بن زيد ، بعد از آن كه نتوانست دشنام هاى كينه توزان را به امير مؤمنان على عليه السلام تحمّل كند و در برابر آنها ايستادگى كرد و در برابر كسانى كه معاويه در كوفه گماشته بود ، موضع گرفت و از بيعت يزيد ، زمانى كه پدرش او را به ولايت عهدى گمارد ، سرپيچى كرد ، بر جان خود از تصميمات ناگوار معاويه ترسيد [كه متّهم به طرفدارى از على عليه السلام گردد] . از اين رو ، اين روايت را ساخت تا سپرى باشد در برابر اتّهام دوستى با على عليه السلام . در آن زمان ، به كسى كه به طرفدارى از على عليه السلام متّهم مى شد ، به گونه هاى مختلف آزار مى رساندند ، به زندانش مى انداختند ، شكنجه اش مى كردند و او را به قتل مى رساندند . بنا بر اين ، وى با ارمغان دادن بهشت به مخالفان على عليه السلام و بيعت شكنندگان با ايشان و قيام كنندگان بر ضدّ ايشان ، خليفه وقت را خشنود كرد . او [در اين حديث ،] سران را در يك رديف قرار داد و هيچ كس را در زمره آنها قرار نداد ، به گونه اى كه گويى بهشت ، تنها براى آنها آفريده شده است . وى هيچ كس از

.

ص: 784

دوستان و پيروان على عليه السلام را با آنها نام نبرد ، در حالى كه در ميان آنها بزرگانى از اهل بهشت مانند : سلمان ، ابو ذر ، عمّار و مقداد ، وجود دارند و به اين طريق ، مورد رضايت خليفه قرار گرفت . (1)

.


1- .الغدير : ج 10 ص 122 _ 123 .

ص: 785

فهرست تفصيلى .

ص: 786

. .

ص: 787

. .

ص: 788

. .

ص: 789

. .

ص: 790

. .

ص: 791

. .

ص: 792

. .

ص: 793

. .

ص: 794

. .

ص: 795

. .

ص: 796

. .

ص: 797

. .

ص: 798

. .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109