سرشناسه : بهجت ، محمدتقی ، 1294 - 1388.
عنوان و نام پديدآور : استفتائات از محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت مدظله العالی.
مشخصات نشر : قم : دفتر حضرت آیه الله العظمی محمدتقی بهجت ، -1386
مشخصات ظاهری : 4ج.
شابک : 100000ریال ( دوره ) ؛ ج.1 : 978-964-96942-2-1 ؛ ج.2 ٬ چاپ اول : 978-964-969-423-8 ؛ ج.3 : 978-964-96942-4-5 ؛ ج.4 : 978-964-96942-5-2
يادداشت : ج.2 ٬ 3 و 4 ( چاپ اول : تابستان 1386 ).
یادداشت : کتابنامه.
موضوع : فقه جعفری -- رساله عملیه
فتوا های شیعه-- قرن 14
شناسه افزوده : دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت
رده بندی کنگره : BP183/9 /ب87الف 5 1386
رده بندی دیویی : 297/3422
شماره کتابشناسی ملی : 1143900
تنظیم متن دیجیتال میثم حیدری
ص: 1
بسم الله الرحمن الرحيم
باسمه تعالى
مجموعه استفتائات حاضر بخشى انبوه استفتائات واصله به دفتر حضرت آيت الله العظمى بهجت مد ظله العالى است كه از ميان استفتائاتى كه توسط معظم له پاسخ داده شده انتخاب و تبويب گرديده است. بنا بر اين پاسخهاى ارايه شده در اين مجموعه مطابق با نظر شريف حضرت آيت الله العظمى بهجت مد ظله العالى مى باشد
بخش استفتاء دفتر حضرت آيت الله بهجت مد ظله العالى.
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
4554. از نظر شرع مقدس، بهترين سن ازدواج براى دختران چه سنى مى باشد؟
ج. بهترين سن، قبل از عادت شدن دختر است.
4555. آيا ازدواج مردان كهن سال با دختران جوان جايز است ؟
ج. جايز است.
4556. با توجّه به اين كه ازدواج در صورتى كه انسان به حرام بيفتد واجب است، بفرماييد آيا بعضى از حالات شهوانى كه در حال بيدارى و بدون قصد حاصل مى شود، از مصاديق به حرام افتادن است ؟
ج. اگر بى اختيار است، حرام نيست.
4557. منظور از به گناه افتادن در اثر ازدواج نكردن چيست ؟ گناهان مقاربتى مراد است يا گناهان ديگرى نظير نگاه شهوت آلود و... را نيز شامل مى شود؟
ج. فرقى نمى كند.
4558. در دوران نامزدى بدون صيغه محرميت، بسيارى از دختر و پسرها با يكديگر
ص: 7
تماس هاى بدنى دارند (غير از نزديكى)، آيا عمل آن ها اشكال دارد؟
ج. حرام است.
4559. عده اى از دختران دوست دارند مثلاً با سيد يا طلبه يا پزشك و يا... ازدواج كنند و بر اين خواسته خود اصرار دارند، به طورى كه سن بعضى از آن ها خيلى بالا مى رود و ديگر كسى حاضر به همسرى آن ها نمى باشد، آيا شرط گذاردن و پاى بندى به اين شرايط صحيح است ؟
ج. خير، صحيح نيست؛ مگر در حدى كه عقلايى باشد.
4560. فهميدن بعضى از مسائل بعد از ازدواج توسط همسر، موجب ناراحتى و در بعضى موارد باعث مشكلات جدى مى شود كه زندگى زناشويى را با مشكل رو به رو مى كند، آيا گفتن آن ها قبل از ازدواج واجب است ؟
ج. مواردى كه نگفتن آن ها سبب تدليس مى شود، بايد گفته شود.
4561. آيا براى پاسخ دادن به خواستگار دختر، استخاره كردن مورد دارد؟
ج. مورد استخاره بعد از تحقيق و بررسى و مشورت و در هنگام تحيّر است.
4562. آيا در صورت انجام استخاره، عمل به آن واجب است ؟
ج. واجب نيست.
4563. آيا در مورد ازدواج، تجديد استخاره جايز است ؟
ج. با تغيير شرايط و يا تغيير نيتِ استخاره از حيث شروط و قيود، جايز است.
ص: 8
4564. قبل از ازدواج، مسائل جنسى و غير جنسى لازم براى زندگى مشترك به دختر و پسر آموزش داده مى شود، با توجه به اين امر:
1) حضور دختر و پسر قبل از عقد در چنين جلساتى چه حكمى دارد؟
2) ديدن فيلم افراد عريان يا نيمه عريان و... جهت آموزش چگونه است ؟
ج. حكم شرعى اين مورد با ساير موارد فرقى نمى كند.
4565. عامل موفقيت در زندگى مشترك و شرايط ازدواج محمدى چيست ؟
ج. محبّت بين طرفين و عمل هر كدام به وظايف شرعى نسبت به ديگرى و اغماض هر يك از خطاهاى ديگرى.
4566. اگر آزمايش قبل از ازدواج، اعتياد يا عدم هماهنگى خونى زن و مرد و در نتيجه ناقص الخلقه شدن فرزند را اعلام كند، ازدواج آن دو با همديگر چه حكمى دارد؟
ج. مناسب نيست.
ص: 9
4567. زمانى كه زنى در زوجيت مردى است، در صورتى كه زن اجازه دهد آيا مرد مى تواند با خواهر او ازدواج كند؟
ج. خير، نمى تواند ازدواج نمايد.
4568. آيا در ازدواج با شوهر خاله، اجازه خاله شرط است ؟
ج. اجازه او شرط است، ولى اگر بدون اجازه او عقد نمايند و بعداً وى بگويد به آن عقد راضى هستم، بنا بر اقرب اشكال ندارد.
4569. اگر مادربزرگ، نوه ى دخترى خود را شير بدهد، داماد او به همسرش حرام مى شود. آيا داماد پس از فوت مادرزن، مى تواند با خواهرزن خود ازدواج كند؟
ج. نمى تواند، با خواهر زن ازدواج كند.
4570. اگر مردى براى اين كه با خواهر زن خود ازدواج كند، او را به شكل ظاهرى طلاق
ص: 10
دهد، در حالى كه زن در خانه او باقى بماند، آيا مرد مى تواند با خواهرش ازدواج كند؟
ج. اگر طلاق شرعى دهد، مى تواند با او ازدواج نمايد.
4571. ازدواج با دختر خوانده چه وجهى دارد؟
ج. اگر به او محرم نباشد، اشكال ندارد.
4572. در بعضى از روايات اسلامى، از ازدواج هاى فاميلى نزديك نهى شده است، با توجه به اين مطلب، ازدواج حضرت على - عليه السّلام - با حضرت فاطمه - عليها السّلام - كه با موافقت پيامبر - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - بود، چه توجيهى دارد؟
ج. هر چند خصوص اين ازدواج به امر الهى بود؛ اما از اين جهت استثنا نبود.
4573. دادن و گرفتن دختر از فرقه هاى منحرف چه حكمى دارد؟
ج. صلاح نيست و بعض موارد آن، منع شرعى دارد.
4574. ازدواج مادر با پدر شوهر دختر خويش جايز است ؟
ج. بله، جايز است.
4575. مردى بعد از دخول به زوجه، به ارتداد فطرى مرتدّ شده است، اگر توبه كند مى تواند مجدّداً به زن رجوع كند؟
ج. نمى تواند.
ص: 11
4576. شوهرى مرتدّ شده و زن مسئله را نمى دانسته است، آيا از حين اطّلاع از مسئله بايد عدّه نگهدارد يا از هنگام ارتداد كه عقد منفسخ شده است ؟
ج. از حين ارتداد بايد عده را محاسبه نمايد.
4577. آيا ازدواج مردان سنّى با دختران شيعه جايز است ؟ ازدواج مرد شيعه با دختر سنى چه طور؟
ج. در غير ناصبى و غالى جايز است، ولى ازدواج مرد سنّى با زن شيعه كراهت دارد، به اختلاف مراتب در دورى از ايمان - به معناى اثنى عشرى بودن -، و مى تواند در هر يك از زن و مرد به عناوين ثانويه حرام باشد و بدين لحاظ حكم موارد، مختلف است.
4578. آيا ازدواج زن شيعه با مرد سنّى جايز است يا خير؟ بر فرض عدم جواز، آيا علاوه بر حرمت تكليفى، محكوم به بطلان نيز هست ؟
ج. وضعاً صحيح است.
4579. اگر انسان در كشور كفر مشغول تحصيل باشد و نتواند با زن مسلمان ازدواج كند، آيا با زن كافره مى تواند ازدواج كند؟
ج. ازدواج موقت با زنان اهل كتاب جايز است.
4580. ازدواج دختران شيعه اثناعشريه با مردان داراى عقايد ديگر (فرقه هاى ديگر
ص: 12
مسلمانان و يا اهل كتاب) چه حكمى دارد؟
ج. اجتناب نمايند كه يا فى الجمله حرام تكليفى است يا حرام تكليفى و وضعى مى باشد، و اللّٰه العالم.
4581. مى خواهم با دخترى كه از فرقه اهل حق است ازدواج كنم، آيا جايز است ؟
ج. خير، جايز نيست.
4582. آيا دختر ربيبه مثل خود ربيبه محرم است ؟ دختر ربيب و دختر پسر زن، چه حكمى دارد؟
ج. بلى، محرم هستند.
4583. آيا زنا با زن شوهردار موجب حرمت ابدى مى شود؟
ج. بله.
4584. اگر شخصى پس از خواستگارى از دخترخاله ى خود و قبل از عقد، با خاله خود زنا كند و پس از متوجّه شدن توبه كند، آيا مى تواند با دخترخاله ازدواج كند يا خير؟ اگر خاله، خواهر صُلبى مادر نباشد، يعنى فقط از جانب مادر مشتركند، آيا حكم تفاوتى مى كند و مراد از قبل از ازدواج قبل از عقد است يا قبل از خواستگارى و مراسم مقدّماتى ؟
ج. نمى توانند با هم ازدواج كنند، على الاحوط (مسئله 1913 رساله) و فرقى بين انواع خاله ها نيست و مراد از «قبل از ازدواج» قبل از عقد است.
ص: 13
4585. حرمت ازدواج برادر با خواهر، از طرف پدر است يا مادر؟ يعنى اگر پدرها يكى باشند و مادرها مختلف و يا بالعكس مى توانند با هم ازدواج كنند؟
ج. دو نفر اگر از پدر يكى باشند يا از مادر يكى باشند يا از هر دو، خواهر و برادر هستند و نمى توانند با هم ازدواج كنند.
4586. در صورت اختلاف بين زن و مردى، در مورد اين كه عقد نكاح سابق به قوّت خود باقى است و يا به علل شرعى - مثل طلاق و فسخ - زوجيّت خاتمه يافته است، قول كدام يك معتبر و مقدّم است ؟
ج. قول به بقاى زوجيّت مقدّم است.
4587. لطفاً نظر مبارك را در رابطه با ازدواج با بستگان نزديك بيان فرماييد؟
ج. شرعاً جايز است و در بعض موارد آن مطلوب هم هست.
4588. آيا ازدواج كردن با زنان فاحشه حرام است ؟ آيا اين گونه زنان مرتدّ هستند؟ آيا مى توان به قول آن ها مبنى بر نداشتن همسر اعتماد كرد؟
ج. مرتدّ نيستند و ازدواج با آنان قبل از توبه مكروه است و قبول قول آن ها مانعى ندارد؛ هر چند مستحب است عفّت را استعلام كند.
4589. آيا ازدواج دختر با جنّ جايز است ؟
ج. چون معرضيّت زيادى براى فتنه و منازعه دارد و خوف خطر دارد، خلاف
ص: 14
احتياط است و بر تقدير جواز، احوط متعه است يا اينكه طورى باشد كه شرط كنند - به نحو شرط نتيجه - وكالت را كه اختيار طلاق با دختر باشد. البته در صورتى كه از جهت اسلام و ايمان كفو باشند.
4590. زن سيّده با مرد غير سيّد مى تواند ازدواج كند يا خير؟ آيا كفو يكديگر هستند؟
ج. مسلمان كفو مسلمان است و ازدواج آن ها اشكال ندارد.
4591. آيا شخص مسلمانى كه به ايدز مبتلا مى باشد، مى تواند دختر مسلمانى را به عقد خود درآورد؟
ج. عقد بلامانع است، ولى اگر وطى همراه با ضرر و موجب سرايت مرض است، ممكن است حكم وجوب تمكين برداشته شده باشد.
4592. زنى كه در دوران عقد يا زمان عدّه مرتكب زنا شود و بعداً با اطلاع ولىّ او از اين موضوع، به عقد زانى درآيد، ازدواج آن ها جايز است ؟ حكم فرزندانى كه حاصل مى شود چه مى باشد؟
ج. عقد باطل است، مگر اين كه زنا در عده ى طلاق بائن يا عده ى وفات بوده باشد و فرزندان آن ها مادامى كه نمى دانستند عقد باطل است، ولد شبهه هستند و لحوق شرعى به آن ها دارند.
4593. شخصى با پسرى لواط كرده است، ولى شكّ دارد كه در زمان اين عمل بالغ بوده
ص: 15
يا نه، آيا ازدواج او با خواهر يا دختر يا مادر آن پسر جايز است ؟
ج. به مسئله ى 1923 رساله رجوع شود.
4594. اگر دو پسر عمو يا دو پسر خاله در كودكى با هم لواط كرده اند، آيا يكى از آن ها نمى تواند با خواهر ديگرى ازدواج كند؟
ج. مادر، خواهر و دختر كسى كه لواط داده به لواطكننده حرام است، اگر چه لواطكننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولى اگر كمان كند كه دخول نشده، يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمى شوند.
4595. اگر كسى از روى جهل و نادانى با كسى لواط كرده باشد و سپس توبه كند آيا مى تواند خواهر او را بگيرد؟
ج. خير، نمى تواند.
4596. آيا آيه «إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورا رَحِيما» شخص لواطكننده با خواهر ملوط را شامل نمى شود و باعث اين نمى شود كه ازدواج آن ها صحيح باشد؟
ج. خير، باعث آن نمى شود.
4597. اگر قبل و بعد از بلوغ عمل شنيعى انجام شود و مطمئناً به مقدار اندك هم دخول نشده، آيا مى توان با خواهر آن پسر ازدواج كرد؟
ج. اگر دخول نشده، منعى ندارد.
4598. در رساله آمده: «مادربزرگ و مادر و خواهر و دختر پسرى كه لواط داده بر لواطكننده حرام است، اگر چه لواطكننده و لواط دهنده بالغ نباشند». سؤال اين كه شخصى در سنّ 12 سالگى دست به چنين عملى زده و بعداً هم خواهر آن پسر را گرفته و داراى فرزندانى است، چون مسئله را نمى دانسته، و تازه متوجّه شده كه آن زن بر او حرام است، حكم مسئله چيست ؟ اگر بايد از هم جدا شوند، زن از نظر مهريه و نفقه چه حكمى دارد؟ آيا زن مى تواند بگويد من همه ى مهريه و نفقه ام را مى خواهم ؟
ج. در فرض مسئله اگر در لواط دخول واقع شده، زوجه بر شوهر خود حرام
ص: 16
مؤبّد است و بايد از يكديگر جدا شوند و مرد هم بايد تمام مهريّه ى زوجه را كه مهر المثل است بپردازد و زن نفقه ندارد و نسبت اولاد هم به پدر و مادر محفوظ است و اولاد شرعى آن ها مى باشند، و اللّٰه العالم.
4599. من فعلاً داراى همسر و چند فرزند هستم، ولى در زمان طفوليّت با برادر همسرم، متأسفانه لواط كرده ام. در موقع ازدواج هم ملتفت بودم، ولى به خاطر مادرم قبول كردم و فعلاً بسيار ناراحتم، بفرماييد تكليفم چيست ؟
ج. اگر يقين به دخول در فعل لواط داريد، واجب است فوراً از همسرتان جدا شويد و به هم حرام هستيد.
4600. هرگاه زوجه مطلّقه رجعيّه فوت كند، آيا شوهر وى در عدّه ى او مى تواند با خواهر آن زن ازدواج كند؟
ج. بله، مى تواند.
4601. دخترى نامزد جوانى بوده است و براى رعايت مسائل شرعى، صيغۀ عقد موقّت خوانده بودند و با هم خلوت مى كردند و جوان از راه دُبر با دختر نزديكى مى كرده است. ولى بعد از مدّتى از هم جدا مى شوند و دختر كه جاهل بوده و نمى دانسته اين آميزش هم عدّه دارد، در زمان عدّه ى شرعى به عقد دائم ديگرى درآمده و فعلاً بعد از چند سال زندگى متوجّه شده است، حكم او چيست ؟
ج. اگر نزديكى شوهر دوم در زمان عده نبوده، عقد باطل است، ولى زن بر او حرام نمى شود، بلكه مى تواند بعداً زن را عقد نمايد.
ص: 17
4602. آيا ازدواج با دخترى كه به ظاهر مسلمان است ولى اهل نماز نيست، مثل ازدواج با كافر است ؟
ج. خير.
4603. آيا ازدواج پدر با مادر زن فرزند خويش شرعاً جايز است ؟
ج. جايز است.
4604. آيا ازدواج دو خنثى با يكديگر جايز است ؟
ج. صحيح نيست.
4605. اگر دو نفر خنثى با يكديگر ازدواج نمايند و بعد از مدّتى معلوم شود كه هر دو مذكّر يا مؤنّث هستند، تكليف چيست ؟
ج. بايد از يكديگر جدا شوند.
ص: 18
4606. نحوه خواندن عقد چگونه است ؟ آيا خود فرد مى تواند آن را بخواند؟
ج. نحوه خواندن عقد در مسئله ى 1882 و 1883 به تفصيل ذكر شده است و خود فرد نيز مى تواند آن را بخواند.
4607. در صورت جواز متعه اهل كتاب در كشورهاى غربى، آيا صيغۀ عقد بايد به زبان عربى خوانده شود يا همان توافق بين دو نفر بر زمان و مهريه ى معلوم (در قالب هديه) كفايت مى كند؟
ج. بايد صيغه خوانده شود، هر چند كه عربى خواندن صيغه شرط نيست.
4608. كسى كه قادر به خواندن صيغه عقد به زبان عربى نباشد، در چه صورتى عقد او صحيح است ؟
ج. بنا بر اظهر، ترجمه صيغه عقد به فارسى يا زبان ديگر با وجود قدرت بر عربى كافى است و احتياط مستحب، عربى بودن صيغه است و براى كسى كه نمى تواند صيغه عربى را بخواند و يا وكيل بگيرد، قطعاً ترجمه كافى است.
ص: 19
4609. قصد انشا هنگام خواندن صيغۀ عقد به چه معناست ؟ و آيا شخص عقدكننده، حتماً بايد فرق اخبار و انشا را بداند؟
ج. يعنى قصد كند كه به سبب اجراى صيغه مى خواهد عقد زوجيّت را ايجاد كند و ميزان همين قصد است، نه توجه به فرق بين اخبار و انشا.
4610. آيا خواندن صيغه عقد به زبان هاى غير عربى جايز است ؟
ج. بنا بر اظهر، ترجمه صيغه عقد به فارسى يا زبان ديگر با وجود قدرت بر عربى كافى است. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1884 رساله رجوع شود.)
4611. خانمى خانه دار هستم، قبل از ازدواج با شوهرم به مرد ديگرى علاقه مند بودم، ولى مرا با تهديد به ازدواج با اين مرد كه شوهرم هست وادار كردند و چون راه به جايى نمى بردم، لاجرم زمان عقد هنگامى كه عاقد از من وكالت مى گرفت، در قلبم نيّت همان نامزد اوّلى را كردم و در ظاهر بله به دوّمى به حساب آمد. حال نمى دانم وضعيّت زندگى و بچه هاى من چگونه است ؟
ج. شما اگر بعد از عقد هم به عقدى كه واقع شده رضايت داده باشيد، به طورى كه نيّت مذكور خطورى بيش نبوده، ازدواج بين شما و شوهرتان نافذ و تمام است. اما اگر توريه كرده و اساساً عقد بدون قصد واقع شده باشد، عقد شما اشكال دارد.
4612. آيا يك نفر مى تواند اصالة و وكالة عقد را به فارسى يا عربى اجرا كند؟
ج. بله، مى تواند.
ص: 20
4613. آيا مى توان در نكاح نيز مانند ساير عقود قايل به معاطات شد؟
ج. خير نمى شود.
4614. اگر عاقد از شرايط نكاح و معناى صيغه آگاهى نداشته باشد، آيا عقد نكاح صحيح است ؟
ج. محلّ تأمل است، پس خلاف احتياط است. (مسئله ى 1884 رساله)
4615. كسى كه بدون انقضاى عقد موقّت يا بخشيدن بقيّه مدّت، عقد دائم اجرا كند و بعداً متوجّه شود، آيا عقد دائم او باطل است ؟
ج. بله، باطل است.
4616. اگر صيغه عقد توسط چند نفر خوانده شود تكرار صيغه، ضررى به صحّت آن نمى زند؟ اگر صيغه توسط يك نفر ولى چند مرتبه خوانده شود، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
4617. مرد، مقلّد مرجعى است كه مثلاً تعدّد موجب و قابل را شرط مى داند و زن از مجتهدى تقليد مى كند كه اتّحاد موجب و قابل را كافى مى داند. در اينجا طبق نظر كدام يك از اين دو مرجع بايد عمل كرد؟
ج. طبق نظر مرجع مرد عمل كنند.
ص: 21
4618. آيا شوهر، مى تواند، زن را وكيل كند كه هر موقعى كه خواست از زوج جدا شود؟
ج. خير، ولى مى تواند زن را وكيل كند كه از طرف زوج طلاق دهد.
4619. آيا قرار دادن شرط وكالت طلاق در عقد ازدواج براى فرد ثالث صحيح است ؟
ج. مانعى ندارد.
4620. در مواقعى كه صيغه عقد توسط وكيل جارى مى گردد، اگر او ضمن اجراى صيغه بعضى از حروف را اشتباهى به كار ببرد، آيا غلط بودن اين حروف صحّت عقد را با مشكل رو به رو مى كند؟
ج. بله، مشكل مى شود.
4621. در زمان اجراى صيغه عقد، اگر يكى از زوجين حضور نداشته باشد، آيا عقد صحيح است ؟
ج. اگر زوجين كاملاً مشخص شوند، عقد صحيح است.
4622. اگر صيغه عقد به صورت غير حضورى، به وسيله ى تماس تلفنى، فيلم ويديويى و... توسط زوجين يا وكيل آن ها اجرا شود، عقد حاصل صحيح است يا خير؟
ج. در صورت مشخص شدن كامل دو زوج، عقد صحيح است.
4623. چه لزومى دارد كه صيغه عقد با ادا كردن الفاظ مخصوص جارى شود، در حالى
ص: 22
كه مى توان از طريق حالات و حركات زوجين از قصد و رضايت آن ها مطّلع شد؟
ج. بايد صيغۀ صحيح خوانده شود.
4624. در اين زمان براى ثبت ازدواج در دفاتر رسمى شروطى را الزاماً قيد كرده و مرد را ملزم به رعايت آن شروط مى نمايند. آيا اين شرايط در خواندن عقد دخالت دارد؟ اگر عقدى بدون اين شروط و خارج از محضر خوانده شود و در محضر صرفاً اين شروط امضا شود، آيا الزام آور خواهد بود؟
ج. اگر آن شروط ضمن عقد لازمى ذكر شود و بدون الزام به توافق زوجين برسد، آن شروط اعتبار دارد.
4625. ولىّ شرعى، پسر يا دخترى را پيش از بلوغ با رعايت عدم مفسده، به ازدواج ديگرى در مى آورد. آيا كراهت پسر يا دختر از اين ازدواج پس از بلوغ اثرى دارد و موجب خيار فسخ مى شود؟
ج. كراهت آن ها پس از بلوغ اثرى ندارد و اختيار فسخ ندارند؛ مگر اينكه به بيّنه اثبات كنند كه هنگام عقد مفسده داشته است.
4626. آيا شرايط اذن پدر يا جدّ پدرى در عقد دختر باكره با ازاله ى بكارت دختر [به دليل طبّى، تجاوز به عنف يا به دليل ارتكاب زنا] ساقط مى شود؟ يعنى آيا ساقط شدن اذن، مترتّب بر ازدواج رسمى و معتبر اجتماعى و همسردارى و متعاقباً طلاق يا فوت است ؟ يا خير، مترتّب بر ازاله ى بكارت است ؟
ج. ميزان در سقوط اذن، ازاله ى بكارت به جماع است.
ص: 23
4627. آيا اذن پدر در ازدواج باكره شرط است ؟ و آيا فرقى بين ازدواج دائم و موقّت وجود دارد؟
ج. بنا بر احتياط واجب تكليفاً واجب است و فرق نمى كند.
4628. اگر پدر فوت كند، آيا مادر مى تواند اجازه ى صيغۀ دخترش را بدهد؟
ج. مادر ولايت ندارد و اگر جدّ پدرى هم ندارد، در بالغه رشيده احتياج به اذن نيست.
4629. دختر باكره با اذن پدر ازدواج كرده و قبل از دخول مطلّقه شده، اگر دوباره بخواهد ازدواج كند، آيا بازهم اذن پدر لازم است ؟
ج. بله، احتياطاً.
4630. پدرى دختر 13 ساله ى خود را به مرد 40 ساله، بدون مشورت او نامزد كرده و مبلغى از خواستگار گرفته است. موقع عقد دختر مخالفت كرده، ولى پدر با تهديد و كتك او را به عقد مجبور كرده است. عاقد هم از پدر طرفدارى كرده و با گرفتن بله به طور جبر و اكراه صيغه را جارى كرده است. حكم چنين عقدى چيست ؟
ج. اگر زن را به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضى شود و بگويد به آن عقد راضى هستم، عقد صحيح است.
4631. تزويج دختر بالغه ى رشيده به اجبار به صورتى كه قطعاً راضى نيست، چه حكمى دارد؟ آيا پدر شرعاً مى تواند چنين كارى كند؟
ج. پدر نمى تواند و دختر بايد عقد را اجازه كند.
ص: 24
4632. در فرض فوق اگر زوجه بعد از چند سال به اين ازدواج راضى شود، چه حكمى دارد؟
ج. اگر طيب خاطر منظور است، آن شرط صحت نيست؛ بلكه اگر در اين حد راضى بوده كه روابط زناشويى ايشان شرعى باشد، همان براى اجازه ى عقد كافى است.
4633. در فرض فوق حكم فرزندانى كه از اين ازدواج پيدا شده اند چيست ؟
ج. با فرض مزبور مثل سايرين هستند.
4634. با توجه به كثرت جوانانى كه امكان ازدواج ندارند و از طرق نامشروع به ارضاى خويش مى پردازند، آيا مى توان به صورت كلى و بدون هيچ قيد و شرطى (حتى اذن ولى)، از آنان به ازدواج موقت دعوت كرد؟
ج. اذن پدر دختر باكره، تكليفاً لازم است.
4635. اذن ولى در چه شرايطى از دختر باكره، ساقط مى شود؟
ج. اگر پدر و جد پدرى غايب باشند، به گونه اى كه نشود از آنان اذن گرفت و ازدواج براى دختر لازم باشد، يا در ازدواج نكردن ضرر يا مشقت شديدى باشد و همچنين اگر پدر يا جد پدرى از ازدواج با كسى كه هم كفو اوست، با وجود تمام مقدمات و شرايط ممانعت كنند و او نيز به ازدواج تمايل دارد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، با اجتماع تمام شرايط مى تواند ازدواج نمايد.
4636. در عصر و زمان ما، ولايت پدر (ولى) در امر ازدواج بر فرزند صغيرش تا چه
ص: 25
حدى است ؟
ج. تا حدى كه براى فرزند مصلحت داشته باشد و مفسده اى نداشته باشد.
4637. آيا اگر دختر گفت پدر و مادرم به ازدواج من راضى هستند، مى شود به گفته او، بدون اذن پدر يا جدّ پدرى او ازدواج كرد؟
ج. اگر به صداقت او اطمينان حاصل شود، مانعى ندارد.
4638. آيا دخترى كه به سن رشد رسيده و پدر و پدر بزرگ ندارد، مى تواند خودش ازدواج كند؟
ج. چنان چه به مصلحت او باشد، اشكالى ندارد.
4639. آيا اگر دختر و پسرى همديگر را دوست داشته باشند و پدر پسر و دختر نيز به اين دوستى راضى باشند، براى اجراى عقد كفايت مى كند؟
ج. خير.
ص: 26
4640. آيا شوهر ضمن عقد ازدواج مى تواند عدم انفاق را، به معنى اسقاط حقّ نفقه شرط كند؟
ج. عدم استحقاق را نمى تواند، ولى عدم انفاق فعليّه را مى تواند شرط نمايد.
4641. آيا در عقد دائم مى توان شرط كرد كه بين زن و مرد نزديكى صورت نگيرد؟
ج. اگر شرط عقلايى و غير سفهى باشد، نافذ است.
4642. آيا اين شرط كه همسر در آينده كارهاى معمول منزل را انجام دهد صحيح است ؟ و در صورتى كه به شرط عمل نكرد، حكم آن چيست ؟
ج. شرط صحيح و واجب الوفاء است و شرط ضمن نكاح الزام آور هست؛ اما خيارآور نيست.
4643. اگر زن دائمى شرط كند كه هفته اى فقط يكى دو بار تمكين كند، آيا اين شرط صحيح است ؟
ج. ظاهراً صحيح است.
ص: 27
4644. اگر نوع و مقدار تمكين توسط زن شرط شود، در چه صورتى لازم الاجرا است ؟ آيا بايد لزوماً ضمن عقد نكاح باشد، يا اين كه اگر بعد از آن باشد و مورد قبول زوج باشد نيز قابل قبول است ؟
ج. اگر ضمن عقد شرط شود با فرض عقلايى بودن و سفهى نبودن، لازم الاجرا است.
4645. زن ضمن عقد نكاح شرط مى كند كه شوهر هيچ گونه استمتاعى از او نبرد. آيا اين شرط خلاف مقتضاى عقد است يا صحيح و نافذ است ؟
ج. در محدوده اى كه عقلايى باشد و سفهى نباشد، نافذ است.
4646. اگر عقد نكاح مشروط به باكره بودن دختر باشد، در صورت باكره نبودن دختر، آيا شوهر حقّ فسخ دارد؟
ج. اگر ثابت شود كه قبل از عقد باكره نبوده، شوهر حقّ فسخ دارد.
4647. اگر شرط عروسى از طرف خانواده ى عروس، خريدارى طلا و ملزومات ديگر باشد، ولى مرد به علّت شرايط بد اقتصادى از اين امر سرباز زند، آيا با توجّه به اين كه زن فعلاً در خانه ى پدرى خود زندگى مى كند، مى تواند زن را بدون هيچ تشريفاتى به خانه خود ببرد يا خير؟
ج. اگر شرط ضمن عقد شده باشد، بايد به شرايط عمل كند.
ص: 28
4648. از جمله ى شروط ضمن عقد نكاح اين جانب، عدم ازدواج دوّم مى باشد. چنانچه با داشتن همسر دائم به دليل عسر و حرج ايجاد شده توسّط زوجه، اقدام به ازدواج موقّت نمايم، آيا از نظر شرعى ازدواج مذكور [ازدواج موقّت] باعث فراهم نمودن موجبات طلاق از ناحيه ى زوجه ى دائم مى گردد؟
ج. خير و ازدواج مذكور جايز و صحيح بوده است و اگر شرط شده كه در صورت ازدواج دوّم مطلقاً زوجه در طلاق وكيل باشد، شرط صحيح است و ازدواج دوّم بر ازدواج موقّت هم صدق مى كند، هر چند عقد مزبور به دليل عسر و حرج انجام گرفته باشد، مگر مدّت به اندازه اى كم باشد كه به مجرّد اطّلاع زوجه، مدّت منتفى شده باشد كه ممكن است مشمول شرط نباشد.
4649. با توجه به اين كه امروزه يكى از شرايطى كه در عقد نكاح گذارده مى شود «عدم ازدواج مجدد زوج» مى باشد و اين نكته كه بيان مى شود «اين شرط صحيح نيست».
آيا اين موضوع باعث سستى زوج نسبت به تعهدهايى كه در قبال زوجه دارد و تشويق او به ازدواج مجدد، نمى شود؟
ج. مرد شرعاً حق دارد تا چهار زن دائم داشته باشد، پس اگر اين شرط به معناى سلب حق است صحيح نيست و انحاى ديگرى از شرط فعل يا شرط نتيجه ممكن است، كه صحيح است.
4650. مردى ضمن عقد شرط كرده بود كه ازدواج مجدد ننمايد، آيا در صورت تخلف و تجديد فراش، زن حق فسخ عقد را دارد يا مرد فقط عمل حرامى مرتكب شده است ؟
ج. اين شرط اگر به معناى سلب حق بوده است اصلاً صحيح و نافذ نيست و اگر به نحو صحيحى بوده است، شرط در ضمن عقد نكاح خيارآور نيست، هر چند الزام آور هست.
ص: 29
4651. آيا زوجه بدون اين كه در مورد انتخاب مسكن شرطى بكند حقّ دارد به منزلى كه زوج اجاره كرده يا تهيه نموده نرود؟ و آيا در اين صورت حقّ مطالبه ى نفقه را دارد؟
ج. حق ندارد، اگر در حدّ نفقه واجبه كه شوهر بايد تهيه كند هست، و با امتناع، در بعض موارد، ناشزه محسوب مى شود.
4652. زوج ابتدا به زوجه اجازه مى دهد كه براى تحصيل و درس خواندن از خانه بيرون برود ولى پس از استخدام به كارى، اجازه اشتغال وى را نمى دهد. آيا زوج حقّ دارد از اجازه اش برگردد؟ حكم اشتغال زوجه چيست ؟
ج. اگر اجازه ى اوّلِ زوج، شرط ضمن عقد نبوده است، زوج مى تواند از اجازه اش برگردد و و در اين صورت خروج از منزل هم براى زوجه حرام است.
4653. اگر هنگام عقد زوج شرايطى را قبول كند، ولى بعد از ازدواج از شرط خود تخلف كند، چه حكمى دارد؟
ج. اگر شرط صحيح و نافذ بوده، تخلف از آن حرمت تكليفى دارد و قابل الزام است، امّا حق فسخ نمى آورد.
4654. آيا زن مى تواند در عقد ازدواج شرط كند كه داماد علاوه بر مهريه، مقدارى پول هم به پدر يا مادر عروس بدهد؟ آيا چنين شرطى لازم الوفاء است ؟
ج. بله، لازم الوفاء است.
ص: 30
4655. آيا مرد مى تواند ضمن عقد نكاح حق ازدواج مجدد را از خود سلب كند؟
ج. خير، نمى تواند.
4656. آيا زوجه ضمن عقد نكاح، مى تواند هر نوع شرطى بگذارد، به اين معنا كه او در گذاردن هر نوع شرطى آزاد باشد و با اشكالى مواجه نباشد ولى مرد بتواند شروطى كه قادر به انجام آن ها نيست قبول نكند؟
ج. هر شرطى كه شرعاً صحيح باشد را با توافق زوج ضمن عقد حق دارد قرار دهد و اگر زوج قبول نكرد، آن شرط نافذ نيست.
4657. آيا زن مى تواند در عقد نكاح شرط كند كه بعد از ازدواج شرايطى را تعيين كند به اين معنا كه ضمن عقد نكاح شرط مطلق بگذارد كه بعد از ازدواج مصاديق آن را مشخص كند كه از طرف مرد لازم الاجرا باشد؟
ج. خير، چون عقلايى نيست.
4658. در عقدنامه ها دو بند زير ذكر شده است:
الف) ضمن عقد خارج لازم عقد نكاح زوجه شرط كرد هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخيص دادگاه تقاضاى طلاق ناشى از تخلّف زن از وظايف همسرى يا سوء اخلاق و رفتار وى نبوده، زوج موظّف است تا نصف دارايى موجود خود را كه در ايّام زناشويى با او به دست آورده يا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلا عوض به زوجه منتقل كند.
ص: 31
ب) ضمن عقد خارج لازم عقد نكاح زوج به زوجه وكالت بلا عزل با حقّ توكيل غير داد كه در غير موارد مشروحه ى زير با رجوع به دادگاه و اخذ مجوّز از دادگاه پس از انتخاب نوع طلاق، خود را مطلّقه كند و نيز به زوجه وكالت بلا عزل با حقّ توكيل غير داد تا در صورت بذل از طرف او قبول بذل كند.
سؤالات زير در اين رابطه مطرح است:
1) آيا بند الف و ب شرط فعل است يا شرط نتيجه ؟
ج. اولى شرط فعل است و هم چنين ظاهر دومى، هر چند قابل حمل بر شرط نتيجه هم هست.
2) آيا مى توان با توافق زوجين اين وكالت را به هم زد يا اين كه وكالت كما كان باقى است ؟
ج. اگر منظور طرفين، شرط نتيجه بوده، قابل رفع نيست و اگر شرط فعل بوده احكام عقد وكالت در آن جارى است و قيد بلا عزل فايده ندارد.
3) امروزه عاقد با گرفتن كليه شروط مذكوره در قباله، بدون قرائت شروط، صيغه را جارى مى كند و حال آن كه اگر مرد اين شروط را بداند، ممكن است قبول نكند. در صورت جهل به شروط وظيفه چيست ؟
ج. بايد شروط مذكوره به زوجين تفهيم شود.
ص: 32
4659. حقّ امتناع زوجه از تمكين براى گرفتن مهريه پيش از دخول، تا چه زمانى باقى است ؟
ج. اگر زمان مشخصى در بين نبوده است، اين حق تا گرفتن تمام مهريه باقى است.
4660. در بحث طلاق غير مدخولٌ بها آمده كه مالك نصف مهريّه مى باشد و در مدخولٌ بها آمده كه مالك تمام مهريه است. سؤال اين كه آيا زن قبل از اجازه ى مواقعه، حقّ مطالبه ى همه ى مهريه را دارد يا نصف آن را؟
ج. حقّ مطالبه ى همه ى مهريّه را دارد.
4661. در برخى از مناطق رسم آن است كه بزرگان فاميل دختر و پسر متكفّل تعيين مهريه مى شوند، در صورتى كه پسر قلباً رضايتى به آنچه آنان تعيين كرده اند ندارد، آيا آن مهريه بر ذمه ى او خواهد بود؟
ج. طيب خاطر و رضايت قلبى ميزان است، پس اگر در وقت عقد رضايت به آن ندهد و بعد از عقد هم راضى نشود، آن مهريه به ذمه ى او نخواهد بود.
ص: 33
4662. در عرف معمول خواستگارى خانواده ها، مهريّه را كسى حالاًّ خواستار نمى باشد و مى دانند اگر چنين تقاضايى بكنند، به جهت بالا بودن مهريّه، عملاً ازدواجى صورت نمى گيرد و از طرفى براى آن زمانى را مشخّص نمى كنند و در عقدنامۀ ازدواج نوشته مى شود مهريه عندالمطالبه پرداخت شود، آيا مهريّه حال است يا مؤجّل ؟
ج. در هر دو مورد مذكور در سؤال، مهريّه حالّ حساب مى شود.
4663. در صورت حالّ بودن مهريه و ناتوانى زوج از پرداخت تمام آن به صورت نقدى، آيا زوجه مى تواند مهريه را - به فرض اين كه باكره است - به طور كامل درخواست كند؟
ج. زن تا پرداخت تمام مهريه حقّ مطالبه جهت تمكين دارد؛ هر چند مرد معسر، معذور است.
4664. اگر زوجه غير مدخوله باشد، بلا فاصله بعد از جارى شدن عقد، مى تواند مطالبه ى نصف مهريّه نمايد؟
ج. به تمام شدن عقد، زوجه مى تواند تمام مهر را مطالبه كند، به شرط يسار زوج، مگر در صورتى كه مؤجّل باشد؛ و اگر طلاق يا فوت يا فسخ - در موارد عنن - قبل از دخول، واقع شد، مهريّه تنصيف مى شود، و اللّٰه العالم.
4665. اگر زوج معسر بود و به تكليف دادگاه ملزم به پرداخت مهريه به صورت قسطى
ص: 34
شد، با توجّه به اين كه امروزه مهريه ها بالا است و پرداخت قسطى آن هم سال ها طول مى كشد تا تمام شود، آيا با اين وجود با فرض باكره بودن و عدم مواقعه، زن حقّ دارد تا پايان قسط آخر تمكين نكند؟
ج. اگر تأجيل رافع حق مطالبه، به نحو شرعى محقق شد، با دريافت اوّلين قسط - حالّ اگر باشد - ديگر حقّ امتناع از مواقعه ندارد.
4666. زنى با توجّه به اين كه شوهر توان مالى جهت پرداخت مهريه ندارد، به عقد او درمى آيد. آيا بعد از عقد مى تواند تا وصول مهر از تمكين امتناع كند؟
ج. اگر مهر حالّ و غير مؤجّل باشد، حقّ امتناع دارد.
4667. در صورت حالّ بودن مهر، زوجه غير مدخول بها حقّ دارد تا گرفتن مهريه تمكين نكند. امّا آيا حقّ دارد در غير تمكين، از زوج اطاعت نداشته باشد؛ مثلاً منزل خانواده ى خود بماند و هر جا خواست برود هر كار خواست بكند؟ در اين صورت مى تواند نفقه را مطالبه نمايد؟
ج. حقّ ندارد و اگر اطاعت در اين امور نكند، ناشزه مى شود و حقّ نفقه ندارد.
4668. اگر دختر و پسر در ايام عقد از پشت آميزش كرده باشند، آيا دختر حق دريافت كل مهريه را با عدم پذيرش تمكين از جلو دارد؟
ج. خير ندارد، اگر عمل او اسقاط حق بوده و اختيارى، و از روى اكراه نبوده است.
ص: 35
4669. اگر زن بگويد: اگر مهريه ام را بگيرم تمكين مى كنم؛ ولى شوهر بگويد: در صورتى كه مهريه را بگيرد نيز از تمكين خوددارى مى كند، در چنين صورتى، اظهارات كدام يك بايد مبنا و ملاك عمل قرار گيرد؟
ج. در اين صورت بايد مهر را نزد شخص امينى قرار دهند تا پس از تمكين به زوجه بدهد.
4670. اگر زن قبل از تمكين، مهريه خود را طلب كند، ولى مرد قادر به پرداخت آن نباشد، آيا مى تواند تقاضاى طلاق كند؟ در صورت جواز، آيا اين موضوع موجب سست شدن بنيان خانواده نمى شود چون امروزه بسيارى از زنان به محض گرفتن مهريه، از شوهر خود جدا مى شوند؟
ج. خير، امر طلاق به دست مرد است.
4671. در مواردى كه مهريه حالّ باشد و زن مطالبه ى آن را نمايد، مى فرمايند كه زوجه حقّ دارد تمكين نكند. آيا مراد از تمكين همان اجازه ى نزديكى است يا خير؟
ج. بلى، خود را در معرض آن درآوردن است.
4672. مهر السنّة كه پانصد درهم مى باشد، يك درهم آن معادل چند گرم مى باشد؟
ج. درهم شرعى مراد است كه هر درهم 12/6 نخود است و هر نخود تقريبا 2 / گرم است؛ پس هر درهم تقريباً 2/5 گرم است. و مهر السنه تقريباً يك و ربع كيلو نقره مسكوك است.
ص: 36
4673. قرار دادن «مهر السنّة» به تنهايى به عنوان مهريه ى يك زن در چه صورتى صحيح است ؟
ج. مطلقاً صحيح است.
4674. اگر زنى مهريه خود را مهر السّنة قرار دهد، آيا معادل آن را طلب دارد يا مهر المثل ؟
ج. معادل مهر السّنة را طلب دارد.
4675. زوجين بعد از عقد ازدواج قصد جدايى از هم را دارند و زوجه مدّعى است به واسطه ى نزديكى، مستحقّ كلّ مهريه است و زوج به جهت عدم نزديكى، زوجه را مستحقّ نصف مهريه مى داند، در صورت اختلاف بين زوجين در عقد نكاح در اين كه نزديكى صورت گرفته است يا خير، قول كدام يك مقدّم و معتبر است ؟
ج. اگر براى حاكم استعلام حال ممكن نيست، قول زوج مقدّم است.
4676. هرگاه زنى به خانه ى شوهر آمده و پس از مدّت كمى خانه ى شوهر را بدون جهت و اجازه ى شوهر ترك كند و به خانه ى پدرش برود و ديگر حاضر به آمدن به خانه ى شوهر نباشد و تقاضاى طلاق كند، آيا حقّى به مهريه دارد يا نه ؟
ج. در غير طلاق خلع يا مبارات (مقدار بذل)، حقّ مهريه دارد.
4677. زنى مهريه اى را كه از شوهر طلب كار است و در ذمّه ى او است؛ پس از فوت شوهر بخشيده، آيا اين بخشش، حكم ابراء را دارد يا هبه است ؟
ج. ابراء است و شرايط بخشش را ندارد.
ص: 37
4678. هرگاه يكى از زوجين قبل از دخول فوت كند، آيا تمام مهر را بايد به زن داد يا نصف مى شود؟
ج. مهر نصف مى شود.
4679. هرگاه زن بعد از عقد و قبل از دخول خودكشى كند، آيا تمام مهر را مى برد يا نصف را؟
ج. بنا بر اقوى مهر نصف مى شود.
4680. شخصى با دختر باكره اى زنا كرده و با رضايت دختر ازاله ى بكارت نموده كه مهر در اين صورت ثابت نيست، آيا ارش ازاله ى بكارت ثابت است يا نه ؟
ج. در اين تأمّل است، پس احتياط در مصالحه است.
4681. در سند ازدواج، مهريه را يك صد سكّه بهار آزادى به قيمت چهارصد هزار تومان قرار داده اند، اكنون كه 15 سال از آن تاريخ مى گذرد و قيمت طلا چند برابر شده، ميزان طلاست يا پول رايج آن موقع ؟
ج. ظاهراً طلا ميزان است.
4682. آيا قرار دادن سفر حجّ تمتّع يا حجّ عمره به عنوان مهريّه جايز است يا نه ؟
ج. مانع ندارد و بهتر است قيمت آن هم تعيين شود.
ص: 38
4683. اگر مهريه ى زن يك جلد كلام اللّٰه مجيد باشد، آيا هنگام طلاق همان را بايد به زن داد؟
ج. بله، زايد بر آن واجب نيست.
4684. آيا جايز است صداق را طىّ نمودن مدارج علمى مشخص نمود؟
ج. هر عملِ مشروع متموّل، جايز است صداق قرار داده شود.
4685. خانمى كه شوهرى اختيار نكرده است، ولى قبلاً ازاله ى بكارت شده است، باكره محسوب مى گردد؟ چنانچه وى به عقد مردى درآيد و قبل از نزديكى شوهر، طلاق بگيرد آيا مشمول مهريّه مى باشد يا خير؟ به چه نسبتى از مهريه ؟
ج. مهريه در طلاق قبل از دخول نصف است و اختيار طلاق با مرد است و بكارت و عدم آن در اين مورد دخالت ندارد.
4686. همسر پسرى در يكى از ملك هاى پدر، مهريه دارد. آيا با عدم يقين به عقل پدر، وظيفه ى فرزندان پدر چيست ؟
ج. همسر حقّ دريافت مهر خود را دارد و با فرض اين كه شعور پدر، هر چند به حكم استصحاب برقرار نباشد، بايد با نظر حاكم شرع تحويل دهند.
4687. اگر پدر شوهر مهريه ى عروس را قبول كند، آيا پرداخت مهر بر او واجب مى شود
ص: 39
و يا بر عهدۀ شوهر است و اگر بميرد، مهريه ساقط مى شود يا از مال او بايد بدهند يا به عهدۀ شوهر انتقال پيدا مى كند؟
ج. مهريه بر عهدۀ شوهر است و مجرّد وعده - كه در ضمن عقدى نباشد - الزام آور نيست، به خلاف اين كه هنگام عقد، پدر شوهر مهريه را ضامن شود كه دينِ بر عهده اوست كه در اين صورت اگر وفات كند، از عهدۀ شوهر ساقط است.
4688. مهريه هايى كه مثلاً 40 سال قبل هزار تومان بوده، آيا اكنون همان مقدار بر عهدۀ زوج است يا اين كه بايد مقدار قدرت خريد هزار تومان در 40 سال قبل به عنوان مهريه محاسبه شود؟
ج. احتياطاً بر ارزش پول در آن زمان مصالحه كنند.
4689. آيا زوجه مى تواند مهريّه اش را يك سال ختم قرآن توسط همسرش براى سلامتى آقا امام زمان - عجّل اللّٰه تعالى فرجه الشّريف - قرار دهد؟
ج. اشكال ندارد.
4690. پس از تعيين مهريّه در عقد ازدواج و اجراى صيغه، آيا زوجه حقّ ازدياد مهريّه را دارد؟
ج. ديگر زوجه حقّ زياد كردن مهريّه را ندارد. اما اگر شوهر خودش از باب هبه چيزى به او بذل كند، مانعى ندارد.
ص: 40
4691. نحوه تعيين مقدار مهر المثل را در مواردى كه بايد مهر المثل پرداخت شود، بيان فرماييد.
ج. اگر طرفين بر مبلغى مصالحه كنند، مهر المثل همان است وگرنه از اهل آن سؤال مى كنند و در صورت اختلاف، حدّ وسط را مى گيرند.
4692. مسلمانى با زن بهايى از روى جهل به مسئله ازدواج و وطى به شبهه كرده است.
آيا مهريه زن به عهده مسلمان است ؟
ج. واجب نيست چيزى به او بدهد.
4693. آيا مرد ضمن عقد مى تواند شرط كند كه زن تا مدتى حق مطالبه ى مهر را نداشته باشد؟
ج. بله، مى تواند مهر مؤجّل قرار دهد.
4694. مرد اگر قصد دادن مهريه زن را دارد، اطلاع دادن به زن لازم است به اين كه اين را به عنوان مهر به تو مى دهم ؟
ج. با تسليم مهر چه عين باشد چه دين، ذمّه ى زوج فارغ مى شود و از عهده خارج مى گردد، مگر در فرض غرر.
4695. به دخترى گفتند مهريه ى شما فلان مقدار است؛ ولى در عقدنامه كمتر از آن
ص: 41
مبلغ نوشته و صيغه را بر آن مبلغ كمتر جارى كردند. آيا اين صيغه (ازدواج دائمى) صحيح است ؟
ج. ظاهراً صحّت آن، بر اجازه ى دختر توقّف دارد.
4696. آيا در تعيين مقدار مهريه توافق دختر و پسر شرط است ؟ يا آنكه والدين آن ها هم حقّ اعمال نظر دارند؟
ج. هر كدام از دختر و پسر بر خودش ولايت دارد، امر مهر هم به خود او مربوط است.
4697. آيا قرار دادن مهريه جزو شرايط ازدواج است يا اين كه با رضايت زن، مى شود بدون مهريه ازدواج صورت بگيرد؟
ج. در عقد موقت شرط صحت است، ولى در دائم اگر مهريه ذكر نشود، به مهر المثل منتقل مى شود.
4698. آيا مى توان امور غير مادى و معنوى را به عنوان مهريه ى زن قرار داد؟
ج. هر چه ماليت دارد مى تواند مهريه قرار گيرد، مثل تعليم قرآن و امثال آن.
4699. دخترى مهريه خود را (كه بيش از حد مرسوم است)، بر اثر اختلافى كه پيش آمده از شوهر طلب كرده و مى گويد: با تو حرف نمى زنم تا حق مرا ادا كنى. مرد در چنين مواردى چه كند؟
ج. مرد تا حدّ قدرت، وظيفه ى بر ادا دارد.
ص: 42
4700. آيا هنگام دادن مهريه به زن، گرفتن شاهد لازم است ؟ اگر مردى بدون گرفتن شاهد، مهريه همسرش را بدهد و زن بعد از مدتى، گرفتن مهريه را انكار كند، تكليف مرد چه مى باشد؟
ج. شاهد گرفتن لازم نيست، بله براى رفع اختلاف در آينده خوب است و در صورت اختلاف، قول منكر مقدّم است.
4701. آيا زوجه مى تواند هر وقت كه بخواهد مهريه خود را از شوهرش مطالبه كند؟
ج. اگر مهريه حالّ باشد، با استطاعت زوج، زوجه حق مطالبه دارد.
4702. اگر مرد مهريه اى را قرار دهد كه الآن قدرت پرداخت آن را ندارد، اين كلاهبردارى و تضييع حقوق زن نيست ؟
ج. خير، با فرض معلوم بودن حال او و عدم تدليس و احتمال ابراى زن در آينده، كلاهبردارى صدق نمى كند.
4703. اگر مهريه دو دانگ خانه قرار داده شود كه الآن وجود خارجى ندارد، آيا مهريه صحيح است ؟
ج. در خانه مانعى ندارد و محمول بر وسط است بين اعلى و ادنى بنا بر احوط.
4704. آيا در صورت عدم مطالبه از طرف زن، مرد بايد مهريه او را پرداخت كند؟
ج. لزومى ندارد، ولى دين بر عهده مرد است.
ص: 43
4705. آيا زن مى تواند عين همان چيزى را كه در مهريه قرار داده شده مطالبه نمايد؟
ج. بله.
4706. مهريه ميّت به چه كسانى مى رسد؟
ج. حكم ساير تركه ى او را دارد كه پس از تجهيز و دين و وصيّت، به وارثان اموال ديگر او مى رسد.
4707. در صورت فوت مرد، آيا مهريه زن از اصل مال ميّت پرداخت مى شود؟
ج. بله، مثل ساير ديون.
4708. آيا نپرداختن مهريه زن در صورت مطالبه گناه است ؟
ج. با وجود قدرت و استطاعت اگر حالّ بوده است، مرد مكلف به ادا است.
4709. حد اكثر مهريه اى كه يك دختر مى تواند پيشنهاد كند چه مقدار است ؟
ج. شرعاً مقدار معينى ندارد؛ ولى مستحب، عدم تجاوز از مهر السنّه است - كه پانصد درهم مى باشد - و يا آن كه بيشتر از مقدار مهر السنّه مكروه است.
4710. بكارت دخترى در اثر زنا زايل مى شود، اين دختر مستحق چه نوع مهريه اى مى باشد؟
ص: 44
ج. اگر دختر هم به زنا راضى بوده، مهريه اى ندارد و در استحقاق ارش بكارت، تأمّل است و احوط مصالحه است.
4711. اگر قبل از نزديكى، زوج يا زوجه فوت كند، تكليف مهريه ى زن چه مى باشد؟
ج. در صورت فوت زن يا مرد قبل از دخول، بنا بر اقوىٰ ، مهر نصف مى شود.
4712. اگر زوجين در مقدار مهريه اختلاف داشته باشند و بيّنه اى نيز در كار نباشد، ملاك عمل چه مى باشد؟
ج. ملاك بر اقلّ (كمتر) است كه قدر متيقّن است.
4713. شخصى حدود 30 سال قبل با زنى ازدواج نموده و از اين ازدواج فرزندى به عمل نيامده است. زن حدود چند ماه قبل از شوهرش فوت كرده است. مهريه آن زن مبلغ پنج هزار تومان پول رايج ايران بوده و شوهر مبلغ يادشده را در زمان حيات به زنش پرداخت ننموده است و بعد از فوت زن، شوهرش هم از دنيا رفته، در حالى كه ورّاثِ طبقه اوّل و دوّم ندارد و ارثيّه به دست طبقه سوّم رسيده است. مادر آن زن مهريّه و ماليّه دخترش را از ورّاث دامادش مطالبه نموده است. ورّاث آن مرد متوفّى بايد ماليّه و مهريّه آن زن را چگونه به مادر آن زن متوفّى پرداخت نمايند؟ ( درحالى كه شوهر هم وارث زن خودش مى باشد). آيا مهريه، به همان مقدار ياد شده محاسبه مى شود يا طبق نرخ روز؟
ج. نسبت به مهريه، بر ارزش اين پول در آن زمان مصالحه كنند، بنا بر احوط و سپس از جميع اموال زن كه - مهريه هم جزو آن ها است - نصف آن را به مادرش
ص: 45
مى دهند، كه تنها وارث اوست و نصف ديگر سهم شوهرش مى شود كه به ورثه ى او مى رسد.
4714. مردى ازدواج كرده؛ ولى هنوز دخول نكرده است، امّا زن از طريق انزال در محلّ ، باردار شده است. وضعيت مهر بعد از طلاق چگونه خواهد بود؟
ج. اگر التقاى ختانين نشده، زن همان نصف مهر را طلب كار است.
4715. اگر مردى با دختر نامحرمى هم بستر شود و انزال شود و فرزندى منعقد گردد، بى آنكه دخول صورت گرفته باشد، حكم فرزند و زوال بكارت كه بر اثر تولّد فرزند حاصل مى شود چيست ؟
ج. احكام ولد زنا را ندارد، هر چند به فعل حرام منعقد شده است و اگر راجع به زوال بكارت مصالحه شود خوب است.
4716. چند نفر به زنى به اجبار تجاوز كرده اند.
1) آيا هر كدام بايد جداگانه يك مهر المثل بپردازند يا همه يك مهر المثل مى دهند؟
ج. هر كدام بايد يك مهر المثل بپردازند.
2) هرگاه تجاوز از يك نفر مكرّر واقع شود، آيا مهر المثل نيز تكرار مى شود؟
ج. مكرّر است.
4717. چون درهم سكّه دار در اين زمان وجود ندارد، آيا مبناى مهر السنة نرخ نقره ى عمومى مى باشد؟
ج. به نيّت رجا، طبق وزن نقره ى مسكوك محاسبه شود.
ص: 46
4718. آيا بين باكره و زنان ديگر در اين مورد كه دخول باعث مهر كامل و عدم دخول باعث تنصيف مهريه مى شود، فرقى هست ؟
ج. فرقى نيست.
4719. شوهر خانمى فوت كرده و هيچ گونه اموال منقول و غير منقول از خود باقى نگذاشته است. همسر ايشان از پدر متوفّى ادّعاى مهريّه مى نمايد. آيا پدر متوفّى بدون اين كه تعهّدى براى مهريّه ى همسر فرزندش داشته باشد، ضمانى براى مهريّه ى فرزندش دارد؟
ج. در فرض سؤال، پدر شوهر ضامن نيست، و اللّٰه العالم.
4720. شوهر خانمى فوت كرده و طبق قباله مهريه زن هفت هزار تومان - كه معادل با سى مثقال طلاى نساخته است - مى باشد. ورثه ى آن مرحوم آيا بايد سى مثقال طلا را پرداخت نمايند يا هفت هزار تومان را؟ با توجّه به اين كه در وصيّت نامه ى زوج از اين موضوع هيچ گونه ذكرى به ميان نيامده است.
ج. آن چه كه در قباله ى نكاح نوشته شده است، در ذمّه ى متوفّى باقى است و بايد ورثه پرداخت نمايند و لازم نيست در وصيّت نامه ذكر نمايد، ضمن آن كه هفت هزار تومان، معادل سى مثقال طلاى نساخته است، يعنى فعلاً سى مثقال طلا را پرداخت كنند.
1.4721) آيا زناى به عنف با دختر باكره، در دو فرض بلوغ و عدم بلوغ موجب ضمان
ص: 47
مهر المثل مى شود؟
ج. بلى.
2) در صورتى كه شخصى با وعده دروغين ازدواج، با دختر باكره اى زنا كند (با توجه به مجبور نبودن دختر) آيا زانى ضامن مهر المثل است ؟
ج. خير و در ضمان ارش البكاره تأمّل است و احوط مصالحه است.
4722. آيا دختران و زنانى كه ارتباط نامشروع دارند، مستحق مهريه هستند؟ فرزندانى كه در اين بين متولد مى شوند، به چه كسى منتسب مى باشند چون به علت كثرت ارتباطات، تشخيص اين مطلب دشوار مى باشد؟
ج. زانيه ها مستحق مهريه نيستند و فرزندان هم لحوق شرعى به زانى يا زانيه ندارند.
ص: 48
4723. آيا مادر مى تواند شيربها بگيرد؟
ج. حق شرعى نيست و مربوط به تراضى طرفين است.
4724. آيا شيربها كه در بعضى بلاد مرسوم است جزو مهريه مى باشد، كه اگر طلاق قبل از دخول صورت گرفت، پرداخت نصف آن لازم باشد؟
ج. اگر در عقد جزو مهريه واقع شود، حكم مهر را دارد.
4725. در هنگام ازدواج، پدر يا اقوام عروس علاوه بر مهريه، پول زيادى به عنوان هاى مختلف، مثل: جعاله، شيربها، مهر حاضر، پدر وكيلى و تهيه ى جهيزيه مى گيرند، لطفاً حكم آن را بيان فرماييد.
ج. اگر جزو مهريه باشد يا به عنوان جعاله باشد يا شرط ضمن عقد باشد، لازم الوفاء است.
4726. مرسوم است داماد، مقدارى پول به عنوان شيربها به خانواده ى عروس مى دهد و
ص: 49
آنان با آن پول جهيزيه مى خرند و به عروس مى دهند. آيا اين لوازم شرعاً متعلّق به عروس است يا داماد؟
ج. به كيفيت جعل شيربها بستگى دارد.
4727. اگر زنى بخواهد طلاق بگيرد، آيا شوهر مى تواند شيربهايى را كه به پدرزن خود داده پس بگيرد؟
ج. اگر به طورى كه مذكور شد لازم الوفاء باشد، نمى تواند پس بگيرد.
4728. مبلغى به عنوان شيربها به پدرخانم دادم به اين نيّت و قصد كه براى زوجه ام جهيزيّه تهيّه نمايد. پدر همسرم پس از تهيّه ى جهيزيّه با مبلغ مذكور - بعد از گذشت يك سال - تمام اجناس جهيزيّه را پس گرفت. آيا حقّ مطالبه ى آن را دارم ؟
ج. شيربها كه جهت تهيّه ى جهيزيّه تمليك شده، اگر قيد شده باشد كه براى اين كار مصرف شود، بايد صرف در آن كار شود و در هر صورت پدر حقّ ندارد بعد از تمليك جهيزيّه و تحويل به فرزند آن را پس بگيرد.
ص: 50
4729. اطاعت زن از شوهر در چه امورى واجب نيست ؟
ج. فقط در امر استمتاعات و خروج از منزل واجب است.
4730. آيا اطاعت از شوهر در تمام امور حلال و شرعى واجب است يا فقط در مسائل مربوط به تمكين و مقاربت محدود مى شود؟
ج. زنى كه عقد دائم شده، نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود و بايد خود را براى هر لذتى كه او مى خواهد تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند.
4731. در صورتى كه در عقد ازدواج دائم، زوجه از حقوق خود تنازل كند (از حق مضاجعت، حق قسم، نفقه و ارث رفع يد كند)، آيا ازدواج صحيح است ؟
ج. اگر شرط فقط گذشتن از حق باشد نه شرط عدم استحقاق، عقد و شرط صحيح است وگرنه فقط عقد صحيح است.
ص: 51
4732. عدم اطاعت زن از مرد در چه مواردى نشوز محسوب مى گردد؟ در غير اين موارد آيا زن حق گرفتن نفقه را دارد؟
ج. عدم اطاعت زن در مورد بيرون رفتن از خانه و بهره جنسى مرد از او نشوز محسوب شده و زن گناه كار است و حق غذا، لباس، منزل و هم خوابى ندارد؛ ولى مهر او از بين نمى رود.
4733. اگر خانمى بدون رضايت و اجازه ى شوهر از منزل خارج شود، تكليف او از لحاظ نماز و روزه چيست ؟ آيا او ناشزه مى شود؟
ج. ناشزه مى شود و در سفر با اين خصوصيت، نمازش تمام و روزه اش واجب است.
4734. اگر مردى براى انتقام و اذيّت كردن زن خود به او اجازه ندهد كه از منزل خارج شود، آيا زن بايد اطاعت كند؟
ج. تا وقتى كه علم به رفع وجوب اطاعت از شوهر پيدا نكرده، بايد اطاعت كند.
4735. آيا احكام مربوط به حقوق زن و شوهر در مدت زمان عقد، قبل از عروسى آنان نيز جارى است ؟
ج. بله، جارى است.
4736. آيا زن هنگام خروج از خانه، در هر بار خروج بايد از شوهر اجازه بگيرد يا اگر از
ص: 52
قراينى بداند كه شوهر راضى است، لازم نيست دوباره اجازه بگيرد؟
ج. علم به رضايت شوهر كافى است، بنابراين اگر شوهر راضى است، خروج مانع ندارد. (جهت توضيح بيشتر به مسئله ى 18 از مسائل متفرقه رساله رجوع شود.)
4737. اگر در مسئله اى، زن ناچار باشد از بين نظرات پدر و شوهرش يكى را انتخاب كند، اطاعت كدام يك لازم است ؟
ج. اطاعت زن از شوهر، فقط در استمتاعات و خروج از خانه لازم است و همچنين فقط ايذاى پدر حرام است، مثل مادر.
4738. آيا زن مى تواند در قبال كارهايى كه در منزل انجام مى دهد، از شوهر خود طلب اجرت كند؟
ج. بله.
4739. در ايام قاعدگى و يا بيمارى كه زن ميل و رغبتى به آميزش ندارد، آيا مرد مى تواند از او تقاضاى نزديكى بنمايد (در صورت عدم دخول و رعايت مسائل شرعى) و در اين صورت آيا اطاعت از شوهر بر زن واجب است ؟
ج. بله، واجب است.
4740. در صورت درخواست مرد، آيا آرايش زن براى شوهر واجب مى شود؟
ج. بله، واجب مى گردد.
ص: 53
1.4741) در مواردى كه زن با كسب تحصيلات عاليه خواستار اشتغال در ادارات و خدمت به مردم است، لكن مورد مخالفت و نارضايتى شوهر واقع مى شود، تكليف زن در اين موارد چيست ؟
ج. خارج شدن زن بدون رضايت شوهر از منزل جايز نيست؛ مگر در امور واجب.
2) بر فرض لزوم تبعيّت از شوهر، آيا اين تبعيّت، ظلم و خيانت به زن و هم چنين جامعه اى كه هزينه اى سنگين جهت تحصيلات زنان متحمّل شده نخواهد بود؟
ج. مراعات حكم فوق در مورد امور واجب، اشكال را برطرف مى كند.
4742. به اعمال دينى و مراسم مذهبى - مثل نماز جمعه و راه پيمايى - علاقه دارم، لكن شوهرم رضايت نمى دهد، تكليف من چيست ؟
ج. نمى توانيد برويد.
4743. آيا شوهر مى تواند از درس خواندن و يا كار كردن همسر خود - كه كارمند مى باشد - جلوگيرى نمايد؟
ج. اگر با شرط خروج از منزل و اشتغال كارمندى ازدواج كرده، شوهر نمى تواند مانع گردد. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 18 از متفرقات رساله مراجعه شود.)
4744. شخصى كه براى تحصيل در شهر ديگرى زندگى مى كند و به دليل عدم امكانات
ص: 54
مالى توانايى ندارد كه همسر و فرزندانش را نزد خود بياورد و اين امر چندين سال طول مى كشد، در چنين صورتى تحصيل علم او چه حكمى دارد؟
ج. تحصيل علم برايش جايز است، ولى بايد نفقه زن و فرزندانش را بدهد.
4745. چنانچه شوهر در موارد درس خواندن يا كار كردن نتواند مانع خروج همسر خويش از منزل شود، آيا مراكز ادارى مربوط شرعاً مجاز به بكارگيرى و يا ادامه ى تحصيل همسر ايشان مى باشند؟
ج. در موردى كه كمك او بر خروج صدق مى كند، شرعاً مجاز نيستند.
4746. زن كارمندى است كه با اجازه ى شوهر كار مى كند و حقوق مى گيرد. آيا مى تواند حقوق خود را بدون اجازه ى شوهر مصرف كند يا صدقه بدهد يا به كسى هديه بدهد؟ در تمام اين موارد اجازه ى شوهر لازم است ؟
ج. اجازه همسر لازم نيست.
4747. در عرف، معمول است كه زن كارهاى خانه را انجام مى دهد. آيا مى توان گفت زن و شوهر با توجّه به اين عرف به صورت ارتكازى، عقد را به اين مبنا انجام مى دهند كه زوجه در منزل كار كند؟ لذا زوجه جهت انجام كارهاى منزل آيا مزدى طلب كار نيست ؟
ج. زن حق مطالبه ى اجرت را دارد.
4748. آيا زن مى تواند در منزل وظايف خود را انجام ندهد، مثلاً غذا نپزد، خانه را مرتّب
ص: 55
نكند؟ آيا مرد مى تواند زن را مجبور به انجام اين گونه امور نمايد؟
ج. نمى تواند مجبور كند.
4749. حكم كار خانم ها در اجتماع چيست ؟
ج. اصل كار آن ها با مراعات حجاب و وظايف شرعيّه ى ديگر و عدم اختلاط مردها و زن ها مانع ندارد؛ ولى خارج شدن زن شوهردار از منزل، بايد با رضايت شوهر باشد، مگر ضمن عقد ازدواج شرط شده باشد.
4750. كار زن در مراكز تعليم و تربيت به صورت مختلط با اساتيد مرد - كه گاهى جلسات مشورتى مشترك منعقد مى شود - چه حكمى دارد؟
ج. كار آقايان و خانم ها نبايد به گونه اى باشد كه مختلط باشند و اگر از يكديگر مجزّا باشند و مفسده نباشد، بى اشكال است.
4751. شركت زن در مجامع كارى، ادارى و امور اجتماعى جايز است يا نه ؟
ج. در مجامع مردان شركت نكنند.
4752. اشتغال زنان در مواردى كه شغل آن ها صد در صد مورد نياز جامعه نيست (مثل ادارات) و نيز خانواده نياز مبرم به حقوق دريافتى آنان ندارند، (فقط به اين عنوان كه زن هم عضوى از خانواده و اجتماع است و بايد در مسائل روزمرّه دخيل باشد)، چه حكمى دارد؟
ص: 56
ج. كار كردن زن، مانعى ندارد؛ ولى بايد خارج شدن از خانه با رضايت شوهر باشد و از اختلاط و ارتباط با مردها پرهيز كند.
4753. مردى همسرش را طلاق داده است. زن مى گويد: خدمات من در خانه تبرّعى نبوده، لذا مطالبه ى اجرت المثل مى كند. آيا ادّعاى زن قابل قبول است يا خير؟
ج. در صورت اعلام قبلى زن، مستحق اجرت المثل است وگرنه حمل بر تبرّع مى شود.
4754. با توجّه به نصّ قرآن كريم مبنى بر احسان نسبت به والدين، در صورت عدم رضايت و اذن شوهر، آيا زن مى تواند بدون توجّه به اذن شوهر، براى رسيدگى به پدر و مادر از منزل خارج شود؟
ج. زن بايد براى خارج شدن از منزل رضايت شوهر را مراعات نمايد؛ مگر در واجباتى كه انجام آن ها متوقف بر خروج از منزل باشد.
4755. اگر من بخواهم به خانه ى خواهر يا مادر يا دوستم بروم، شوهرم سخت گيرى نمى كند و حتّى گاه خوش حال مى شود، ولى اگر بخواهم در جلسات مذهبى مثل جلسات سخنرانى، جمعه و جماعات بروم، سخت عصبانى شده و بد مى گويد. با توجّه به اين كه واقعاً اين كلاس ها براى من سازنده است، آيا مى توانم به بهانه ى رفتن به منزل مادر و... به آنجا بروم ؟
ج. در غير واجبات، بايد با رضايت او از خانه خارج شويد و نبايد دروغ بگوييد.
ص: 57
4756. آيا زن مى تواند بدون اجازه ى شوهر، براى فراگيرى مسائل شرعى يا مسجد يا نماز جمعه يا مجالس مذهبى از خانه خارج شود؟
ج. تا وقتى كه وجوب بالفعل ندارد، نمى تواند بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود.
4757. رانندگى كردن و خريد رفتن زنان در مواقعى كه نياز و ضرورت تامّ نباشد، چه طور است ؟
ج. اگر براى زنان باشد و فساد نداشته باشد مانع ندارد و از رانندگى، در غير موارد ضرورت اجتناب شود، چون معرضيّت براى مفسده دارد.
4758. آيا در هر شرايطى، زن نبايد بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود؟
ج. بله، مگر براى انجام واجبات شرعيه. (توضيح بيشتر در مسئله ى 18 از مسائل متفرقه رساله آمده است.)
4759. خرج كردن مال شوهر، بدون اجازه، چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
4760. آيا اگر مرد نفقه همسر خود را نپردازد، گناهكار است ؟
ج. بله، گناهكار و مديون است.
ص: 58
4761. آيا كمك مالى شوهر به خانواده ى خويش - با توجه به درآمد كم خود - درست است ؟
ج. نفقه ى زوجه و نيز اقارب مقدّم است. (به توضيح مذكور در مسئله ى 1989 رساله رجوع شود.)
4762. آيا زن در انتخاب پوشش، بايد مطيع همسر خود باشد؟
ج. در هر موردى كه مرتبط با حقوق او نيست، لازم نيست.
4763. در مواردى كه بين حكم والدين و شوهر تباين و تضادّ حاكم است، وظيفه ى زن تبعيّت از كدام است و كدام يك اولويّت دارد؟
ج. تبعيّت از حكم هيچ يك لازم نيست. بلى، خارج شدن زن از منزل بايد با اجازه ى شوهر باشد و در استمتاعات بايد از شوهر اطاعت كند.
4764. وظيفه زن در قبال شوهرى كه ريش مى تراشد و در مجالس عروسى شركت مى كند و طبق احكام شرع رفتار نمى كند، چيست ؟
ج. اگر قدرت امر به معروف و نهى از منكر دارد، با وجود شرايط، از هر راه ممكن او را امر به معروف و نهى از منكر كند.
4765. سهم زن در مالكيت اموالى كه پا به پاى شوهرش به دست آورده اند چيست ؟
ج. اگر زن با شوهر در آن اموال شريك بوده، به اندازه ى سهم خودش حق دارد.
ص: 59
4766. در صورت تلاقى مستحبات با حقوق شوهر، وظيفه زن چيست ؟
ج. در مواردى كه با حقوق واجبه اش منافات داشته باشد، اطاعت از شوهر مقدم است.
4767. آيا تهيه مسكن وظيفه مرد است و آيا مرد مى تواند از مسكن زن استفاده كند و آيا حق نفقه همسر قابل انتقال يا اسقاط است ؟
ج. تهيه ى مسكن از وظايف مرد است و حق نفقه قابل انتقال نيست، مگر آن را به چيزى مصالحه كنند و قابل اسقاط هم نيست، مگر اين كه زن از حقش بگذرد و مسكنى كه ملك زن است، در حكم ساير اموال او است.
4768. آيا مرد مى تواند در مقابل كار زن در بيرون از خانه، چيزى از درآمد او را مطالبه كند؟
ج. خير، نمى تواند بدون ملزم شرعى درآمد زن را مطالبه نمايد.
4769. در تعارض بين حقوق شوهر و پدر و مادر كدام يك مقدم است.
ج. حقوق واجبه ى همسر مقدم است.
4770. آيا زن مى تواند بدون اجازه شوهر از اموال او انفاق كند؟
ج. خير، نمى تواند.
ص: 60
4771. اگر زنى مالى بدون اجازه شوهر نذر بنمايد، چه حكمى دارد؟
ج. اجازه ى شوهر در نذر زن بنا بر احتياط واجب لازم است؛ ولى اگر بدون اذن او نذر كرد، بايد بنا بر احتياط به نذرش عمل كند با وجود ساير شرايط صحّت نذر، مثل عدم منافات با حقوق زوج.
4772. آيا زن مى تواند از پول خودش صدقه بدهد؟
ج. مانعى ندارد.
4773. اگر شوهر از زن بخواهد كه در مجالس عروسى و ميهمانى شركت كند، وظيفه ى او چيست ؟
ج. تكليف ندارد؛ ولى خوب است اگر خلاف شرعى در كار نباشد، به تقاضاى شوهر عمل كند.
4774. خانم من حقوقش را پس انداز مى كند يا به پدر و مادرش مى دهد و در خانه خرج نمى كند، آيا چنين حقى دارد؟
ج. بله، دارد.
4775. اگر زن درآمد مستقلى دارد، مى تواند حقوق خود را بدون اذن شوهر خرج كند؟
ج. بله، مى تواند.
ص: 61
4776. آيا من درآمدم را به شوهر بدهم يا اين كه آن ها را پس انداز نمايم و در موارد ضرورى به او كمك كنم ؟
ج. اختيار با شما است.
4777. اگر زن هنگام ازدواج، جهيزيه اش را با پول مرد بخرد، هنگام طلاق مى تواند جهيزيه را پس بگيرد؟
ج. اگر شوهر جهيزيه را تمليك او كرده، از باب رجوع در هبه جايز است، گرچه خلاف احتياط است.
4778. آيا اگر شوهر امر كند كه زن موهايش را كوتاه يا بلند بگذارد، اطاعت از او لازم است ؟
ج. چون راجع به استمتاعات است، زن بايد اطاعت كند.
4779. اگر كسى با زن كارمندى ازدواج كند، آيا پس از ازدواج مى تواند از ادامه ى اشتغال زن مانع شود؟
ج. تا وقتى كه ضمن عقد شرطى نشده باشد، مى تواند مانع اشتغال زن شود.
4780. آيا زن بدون اجازه شوهر مى تواند براى فعاليت هاى سياسى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى از منزل خارج شود؟
ج. خير، نمى تواند.
ص: 62
4781. آيا استحاضه نيز از نظر روابط زناشويى حكم حيض دارد؟
ج. بنا بر احتياط واجب - لو لم يكن الاقوى - براى نزديكى كردن، قبل از آن غسل كند، بلكه احتياطاً وضو هم بگيرد و حكم حيض را ندارد و در وقت نماز غسلى كه براى نماز كرده و خوانده كافى است.
4782. نزديكى قبل از انجام دادن غسل حيض و بعد از پاك شدن چه حكمى دارد؟
ج. كراهت دارد و احوط ترك است؛ مگر بعد از شستن فرج.
4783. چرا نزديكى با همسر اين قدر مهم است كه حتى موقعى كه آب براى غسل نيست، مى شود نزديكى كرد و سپس تيمم نمود؟
ج. چون ممكن است ترك آن به حرام منجر شود و ترك حرام لازم است، اما غسل بدل دارد.
4784. استفاده از وسايل محرك قواى شهوانى در روابط زناشويى و نيز ديدن عكس يا
ص: 63
فيلم هاى غير اخلاقى توسط زوجين در هنگام نزديكى چه حكمى دارد؟
ج. اگر اصالتاً ديدن عكس يا فيلم كذايى حرام است، اوقات مختلف، تفاوتى در حكم ندارد و در محركات، عمل به مأثورات، برگزيده شود.
4785. سخن هاى تحريك كننده مثل جوك هاى شهوت انگيز يا سخن درباره زن و مرد غريبه و يا به كار بردن الفاظ ركيك در چنين اوقاتى چه حكمى دارد؟
ج. اگر استعمال اين الفاظ اصالتاً و به خودى خود حرام است، در چنين اوقاتى نيز حكم آن تغيير نمى كند و در روايت است كه با شهوت ديگرى سراغ زوجه خود نرويد.
4786. آيا دخول از پشت (دبر) همسر از نظر شرعى جايز است ؟
ج. كراهت شديده دارد.
4787. جماع كردن رو به قبله يا پشت به قبله و همين طور صحبت كردن در جماع چه حكمى دارد؟
ج. ظاهراً كراهت دارد.
4788. وطى در پشت زن حائض چه حكمى دارد؟ و آيا كفّاره دارد؟
ج. بنا بر احتياط واجب جايز نيست؛ ولى ظاهراً كفّاره ندارد.
ص: 64
4789. اگر شوهرى زنش را در مدّت حيض مجبور به تمكين كرد، حكمش چيست ؟
ج. بنا بر احتياط واجب بايد كفّاره بدهد. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 428 رساله مراجعه شود)
4790. اگر پزشكان مردى را از عمل زناشويى منع كنند، آيا زن حق دارد مرد را به اين كار وادار كند؟
ج. اگر براى او ضرر دارد، جايز نيست.
4791. آيا جايز است شوهر با آلت مصنوعى يا با چيز ديگر - غير از جسدش - همسر خود را از لحاظ جنسى ارضا كند؟
ج. جايز نيست.
4792. آيا جايز است زوج منى را خارج رحم بريزد؟
ج. در غير بيرون ريختن دائمى - كه موجب مريضى و عقيمى زوجه بشود - بدون اذن زوجه بنا بر اظهر مكروه است.
4793. اگر مردى قسم بخورد كه با همسرش نزديكى نكند، آيا بر اين قسم اثرى مترتّب مى شود؟
ج. اگر اين قسم به اسماى مختصه يا غالبۀ خداوند متعال باشد و درباره ى
ص: 65
زوجه ى دائمه ى مدخولٌ بها و براى ضرر رساندن به او باشد و مقيّد به ابد يا بيش از چهار ماه باشد، پس اگر زن صبر نكرد به حاكم مرافعه مى كند و حاكم هم پس از چهار ماه او را مجبور به رجوع يا طلاق مى كند و مرد هم هر وقت وطى نمود، بايد كفّاره بدهد.
4794. در زمان عقد (قبل از عروسى) اجازه پدر عروس در بعضى موارد، مثل هم خوابى و بيرون رفتن با همسر شرط است ؟
ج. خير، شرط نيست.
4795. آيا ارضاى جنسى زن بدون دخول اشكال دارد؟
ج. در صورتى كه در ارتباط با شوهر باشد، اشكالى ندارد.
4796. نزديكى و همخوابى با همسر چه تفاوتى دارد؟
ج. در هر همخوابى، نزديكى صورت نمى گيرد.
نزديكى از پشت با همسر در مواقعى كه آبستن است، چه حكمى دارد؟
ج. كراهت دارد.
4797. آيا سخنى كه در هنگام جماع موجب تحريك مى شود، كراهت دارد؟
ج. بلى.
ص: 66
4798. آيا مرد مى تواند شير همسر شرعى خود را بخورد؟
ج. نمى تواند.
4799. در حال نزديكى و مقاربت، نگاه به آلت يكديگر چه حكمى دارد؟ در حالت ايستاده چه طور؟
ج. كراهت دارد.
4800. اگر مردى با زنش از پشت نزديكى كند، آيا بر زن نيز غسل جنابت واجب مى شود؟
ج. اگر دخول شود، بر زن هم غسل واجب مى شود.
4801. در هنگام نزديكى، چه موقع بر انسان غسل واجب مى شود؟
ج. در صورت انزال منى و يا دخول آلت تناسلى به اندازه حشفه در جلو يا پشت زن، غسل واجب مى گردد.
4802. آيا مرد در هر نوبت كه با همسرش نزديكى كرد، بايد فوراً غسل كند؟
ج. در صورت عدم خروج منى و يا عدم دخول نبايد غسل كند وگرنه بايد براى هر عملى كه مشروط به غسل است، غسل كند و به خودى خود هم غسل كردن مستحبّ است و تكرار جماع، مشروط به غسل نيست.
ص: 67
4803. اگر انسان در اثر نزديكى با همسرش جنب شود، آيا قبل از غسل دوباره مى تواند نزديكى كند؟
ج. بله، ولى كراهت دارد.
4804. آيا بعد از ملاعبه بين زن و شوهر هر دو بايد غسل انجام دهند؟
ج. اگر منى خارج نشده باشد و يا دخولى صورت نگرفته باشد، غسل لازم نيست.
4805. زنى كه نمى تواند زياد غسل كند و شوهر مرتب از او درخواست نزديكى مى كند، چه تكليفى دارد؟
ج. بايد از همسر خود در اين امر اطاعت كرده و به وظيفه اش، هر چند تيمم هم باشد عمل كند.
4806. اگر در هنگام بازى، زن به حالت ارگاسم و تحريك كامل رسيد، آيا غسل بر او واجب است ؟
ج. اگر به حالت انزال منى و سپس خروج آن برسد، غسل بر او واجب مى شود و در غير اين صورت غسل واجب نيست.
4807. بعد از ملاعبه، آب سفيد رنگ و لزجى از زن خارج مى شود، آيا پس از خروج آن
ص: 68
بايد غسل كند؟
ج. اگر منى نباشد و علايم آن را هم نداشته باشد، پاك است و غسل لازم ندارد.
4808. اگر زن از شوهر درخواست نزديكى كند، آيا لازم است مرد با او هم بستر شود؟
ج. اجابت او مطلوب است.
4809. اگر مردى عادت به استمتاع از پشت (دُبُر) داشته باشد و اين امر موجب عسر و حرج زوجه شود، تكليف زوجه چيست ؟
ج. در اين صورت زن مى تواند امتناع كند.
4810. استفاده از وسايلى هم چون قرص، اسپرى، پماد دارويى يا برخى از خوراكى ها، جهت تقويت قوه شهوانى و لذت بردن بيشتر هنگام آميزش چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد و بهتر پيروى از روش هايى است كه در اين رابطه از ائمه - عليهم السّلام - روايت شده است.
4811. زن شوهردارى كه وطى به شبهه نموده، در زمان عدّه براى شوهر وطى جايز نيست. آيا ساير استمتاعات جايز است ؟
ج. بنا بر احتياط واجب، جايز نيست.
4812. اگر زن به علّت انجام مستحبّات زياد، دچار خستگى مفرط شود، به طورى كه
ص: 69
سبب شود مرد نتواند تمتّعات لازم را از او ببرد، آيا مرد حق دارد او را از انجام چنين مستحبّاتى نهى نمايد؟ آيا اطاعت از شوهر در اين صورت لازم است ؟
ج. بلى، مرد حق نهى او را دارد و اطاعت از شوهر در اين صورت لازم است.
4813. اگر جوانى به علت جاذبه نداشتن همسرش به گناه آلوده شد، مقصر كيست ؟
ج. خود مرد مقصر است و اگر زن هم تمكين تام نكند، گناهكار است.
4814. من مايل نيستم در آينده داراى فرزندى باشم آيا مى توانم زنم را وادار كنم كه لوله هايش را ببندد؟
ج. حرام است.
4815. آيا بستن لوله رحم كه با اين كار فرد به طور كلى عقيم، مى شود، با توجه به شيوع آن در جامعه، جايز است ؟
ج. حرام است.
4816. با علم به اين كه روش هاى جديد پيشگيرى جمعيت باعث عقيمى دائم مى شود، استفاده از اين روش ها چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
4817. كنترل جمعيت و راه هاى جلوگيرى از باردارى از نظر شرع، آيا ايرادى دارد؟
ج. جلوگيرى موقّت اگر مستلزم لمس يا نظر حرام نباشد، جايز است.
4818. با چند مرتبه تمكين نكردن، زن ناشزه مى شود؟
ج. هر وقتى كه تمكين نكند، ناشزه است.
ص: 70
4819. اگر زن ناشزه حامله باشد، آيا از جهت حمل استحقاق نفقه دارد؟
ج. حملش نفقه دارد، بنا بر احوط.
4820. آيا حكم نشوز در مورد مرد نيز تحقّق دارد؟
ج. بله، زن حقّ شكايت نزد حاكم را دارد.
4821. آيا مخالفت كردن امر زوج در هر باب موجب نشوز است يا مخصوص استمتاعات جنسى است ؟
ج. مخصوص به وجوه استمتاع و خروج از منزل است.
4822. اگر مرد در جماع افراط مى كند، به طورى كه براى سلامتى زن يا شوهر مضرّ مى باشد، آيا زن مى تواند تمكين نكند؟
ج. در جايى كه خوف ضرر عقلايى باشد، مى تواند تمكين نكند.
4823. اگر زن داراى ضعف شديدى باشد و توان تمكين نداشته باشد، مى تواند تمكين نكند؟
ج. مى تواند.
4824. وظيفه زن در قبال شوهرى كه تقاضاى جماع دارد، از طرفى غسل هم مقدور
ص: 71
نيست و خوف قضا شدن نماز است، چيست ؟
ج. بايد تمكين كند و با تيمم نماز بخواند.
4825. آيا زنى كه با افراد نامحرم ارتباط نامشروع دارد، ناشزه محسوب مى شود؟
ج. ارتباط، موجب نشوز نمى شود.
4826. اگر مرد به زن امر كند فلان شكل برايش آرايش كند، يا فلان لباس را در منزل بپوشد يا به نحو خاصّى نظافت كند، آيا زن بايد اطاعت كند؟ با توجّه به اين كه زن بايد منافيات را از خود دور كند؟
ج. بله، بر زن واجب است اجتناب از منفّرات.
4827. افضا يعنى چه و حكم آن چيست ؟
ج. به مورد 6 از مسئله ى 1893 و مسئله ى 1928 رساله رجوع شود.
4828. مردى داراى دو همسر است. آيا مى شود نطفه ى مرد را با نطفه ى همسر اوّل در خارج رحم تركيب كنند و در رحم زن دوّم قرار دهند؟
ج. اگر بدون لمس و نظر محرم باشد جايز است؛ ولى بچّه ملحق به صاحب نطفه است و در مورد زن دوّم هم بايد مراعات احتياط شود.
ص: 72
4829. فرزند فردى به جهت مرض وراثتى كه آن فرد دارد، مفلوج متولد مى شود و پس از دو ماه وفات مى كند. پزشك مدّعى است مى تواند در چهارماهگى از زمان حمل، مرض جنين را تشخيص دهد. آيا مى تواند پس از كشف ناقص بودن، بچّه را سقط كند؟
ج. سقط جنين ناقص مذكور جايز نيست. زيرا قتل نفس محترم است و اگر حمل به حال مادر مضرّ است يا مى دانند كه بعداً باعث عسر و حرج مى شود، بايد از اوّل از حمل جلوگيرى كنند، به مثل عزل مرد، و اگر حمل محقق شده، به توضيح مذكور در مسئله 14 از مسائل متفرقه رساله مراجعه شود.
4830. حكم سقط جنين را در صورت هاى زير بيان فرماييد:
1) سقط جنين پيش از ولوج روح و يا سقط جنين پس از ولوج روح، در صورتى كه بقاى جنين در رحم مادر، باعث فوت وى شود.
2) مادر مبتلا به بيمارى مانند سرطان رحم است كه براى درمان، احتياج به دادن اشعه مى باشد و حفظ جان مادر، متوقّف بر آن است.
ص: 73
3) اگر امر داير شود بين موت مادر يا حمل.
ج. در تمامى موارد مذكور، جايز است؛ ولى در تمام اين موارد اگر حفظ جنين از هلاكت پس از سقط ممكن باشد (مانند قرار دادن در رحم ديگرى يا لوله آزمايشگاه) حتماً بايد جنين هم حفظ شود.
4831. اگر جنين شش ماهه از رحم خارج شود و آن را در دستگاه قرار دهند تا زنده بماند و كامل شود و پس از دو ماه آن را از دستگاه خارج كنند، زمان تولّد كى حساب مى شود؟
ج. زمان تولّد از وقتى حساب مى شود كه او را از رحم خارج كردند با اينكه مى دانستند با دستگاه مى ماند؛ ولى اگر او را در كمتر از شش ماه از رحم خارج كنند، اين طور نيست.
4832. در مواردى كه پزشك باعث سقط جنين مى شود، ديه ى لازمه بايد توسط چه كسى پرداخت شود؟ آيا حتماً بايد قبلاً پزشك شرط كند كه ديه به عهدۀ وى نيست آيا اين شرط، جهت رفع دين از وى كافى است ؟ اگر با وجود قبول اين شرط، فردى كه ديه بر او واجب است، آن را پرداخت نكند، آيا در اين صورت پزشك مديون خواهد بود؟
ج. ديه بر مباشر است و بر تقدير صحّت اين شرط، ساقط شدنش از طبيب، اظهر است.
4833. آيا سقط عمدى جنين در مواردى كه مطمئنيم يا احتمال مى دهيم جان مادر در
ص: 74
خطر است، در هر ماهى از باردارى، مجاز است ؟
ج. در جايى كه ممكن است اخراج و نگاهدارى آن، يقيناً سقط جنين جايز نيست. در غير اين صورت هم با يقين به هلاكت يكى و دوران بين جنين و مادر، مقدّم بودن حفظ مادر دور نيست؛ خصوصاً در صورتى كه اگر محافظت بر جنين شود، هر دو در معرض خطر باشند.
4834. آيا سقط عمدى جنينى كه مطمئنيم يا احتمال مى دهيم معيوب و نارسا مى باشد، در هر ماهى از باردارى (اگر ديه ى لازمه هم پرداخت شود) مجاز است ؟
ج. بعد از ولوج روح مجاز نيست، قبل از ولوج احتياط در ترك آن است.
4835. پزشك جرّاحى هنگام زايمان، زن را بدون رضايت وى و شوهرش عقيم مى كند.
چه مسئوليتى متوجه پزشك است ؟
ج. ضامن است و احتياطاً مصالحه بر ديه كنند.
4836. در صورت تشخيص پزشك مبنى بر خطر جانى حامله شدن براى مادر و لزوم بستن لوله رحم، تكليف شرعى چيست ؟
ج. اگر گفته پزشك حجت باشد، مانند اين كه متخصّص و متديّن باشد - كه احتياط در تعدّد او است - از جهت ضرورت مسوّغه، با فرض انحصار، جايز است.
4837. اگر پدر و مادر با همديگر جنين را سقط نمايند، آيا ديه نصف مى شود؟ و ديه را
ص: 75
به چه كسى بايد بپردازند؟
ج. هر دو ديه را ضامن اند به نحو اشتراك و ديه را بايد به طبقه ى دوم ارث بدهند، ظاهراً.
4838. زنانى كه به واسطه ى بيمارى رحم و يا خون ريزى زياد، رحم خود را خارج مى نمايند، با توجه به عقيم شدن دائمى آن ها، عمل آنان خلاف شرع است ؟
ج. اگر براى علاج ضرورى است، اشكال ندارد.
4839. اگر زن و شوهرى ناخواسته و على رغم مشكلات مالى و روانى خانواده بچه دار شوند، در صورتى كه وجود فرزند جديد در خانواده مستلزم عسر و حرج و مشقت شديد شود، آيا جايز است قبل يا بعد از چهارماهگى آن بچه را سقط نمايند؟
ج. خير، جايز نيست.
4840. اگر پزشكى دارويى كه مستلزم سقط جنين است تجويز كرده و مادر با علم و آگاهى و با رضايت همسر آن را مصرف كند، ديه ى بچه بر عهده مادر است يا پزشك ؟ و آيا پدر در اينجا مسئوليتى بر عهده دارد؟
ج. هر سه در گناه شريك هستند، ولى ديه بر عهدۀ مادر است.
4841. فرزندى متولد شده و پزشكان تشخيص داده اند كه اگر عمل شود، به احتمال قوى زنده مى ماند اما به صورت دائمى معلوليت جسمى و يا ذهنى خواهد داشت و در صورت عمل نكردن به احتمال قوى و يا 50 خواهد مرد، در صورت عسر و حرج و
ص: 76
مشقت هاى نگهدارى چنين فرزندى، آيا رضايت به عمل فرزند براى پدر و مادر واجب است ؟
ج. بله، واجب است و حفظ جان او حتى الامكان لازم است.
4842. آيا زن بدون اجازه شوهر مى تواند با قرص و يا... از حاملگى خود جلوگيرى نمايد؟
ج. اگر نكاح مشروط به استيلاد(1) بوده است، نمى تواند.
4843. اگر اسپرم مردى را با تخمك زن ديگرى خارج از رحم بارور ساخته و در رحم همسر او قرار دهند، فرزند متولد شده به لحاظ محرميت و ارث، نسبت به صاحب تخمك و صاحب رحم چگونه خواهد بود؟
ج. فرزند به صاحب تخمك ملحق است و نسبت به صاحب رحم هم از جهت محرميّت بايد احتياط شود.
4844. وضعيت حقوقى (ارث، حضانت) فرزند متولدشده از عمل تلقيح چگونه است ؟
ج. فرزند ملحق به صاحب نطفه يا صاحب تخمك هستند.
4845. روش هاى باردارى كه از راه تزريق به عمل مى آيد، از نظر شرعى چه حكمى دارد؟
ج. اگر مستلزم لمس يا نظر حرام نباشد و از راه استفاده از نطفه يا تخمك ديگرى نباشد، جايز است.
ص: 77
4846. اگر مردى به واسطه بيمارى، از توليد مثل ناتوان باشد، آيا مى تواند اسپرم و منى فرد ديگرى را از طريق تزريق به رحم زن خود وارد نمايد؟
در اين صورت بفرماييد:
1) آيا اصل اين عمل اگر مستلزم لمس يا نگاه نامحرم باشد، چه حكمى دارد؟
ج. اين عمل مطلقاً محلّ اشكال و خلاف ارتكاز متشرعه است.
2) اگر اين عمل را خود شوهر انجام دهد، آيا اشكال دارد؟
ج. اين عمل مطلقاً محلّ اشكال و خلاف ارتكاز متشرعه است.
3) آيا انجام اين عمل نياز به طلاق و رجوع مجدد و يا عده ى دخول دارد؟
ج. طلاق و رجوع و عده هم ندارد.
4) در صورت تولد فرزند، نسبت صاحب رحم به او و نيز صاحب اسپرم و هم چنين همسر صاحب رحم به لحاظ ارث و محرميت و ديگر احكام شرعى چگونه خواهد بود؟
ج. فرزند هيچ نسبتى به همسر صاحب رحم ندارد.
4847. تلقيح منى مردى از اهل كتاب به يك زن مسلمان جايز است ؟
ج. محلّ اجتناب است و در صورت وقوع، در احكام اسلام ملحق به مادر مى شود.
ص: 78
4848. تدليس چيست ؟ و حكم آن را بيان فرماييد؟
ج. تدليس گاهى در عيوبى است كه موجب خيار است كه شوهر در مهر، رجوع به مدلّس مى كند و گاهى در غير آن عيوب است كه آن نيز موجب خيار است، اگر از اوّل در عقد عدم آن عيب شرط شده باشد يا عقد مبنى بر آن باشد، و در تدليس غير از اين دو تأمل است.
4849. آيا نگفتن عيوب دختر در ازدواج، تدليس حساب مى شود؟
ج. اگر بناى عقد بر سلامت از آن عيوب باشد، نگفتن آن ها تدليس است.
4850. اگر زوج قبل از نزديكى بفهمد كه زوجه تدليس كرده است، تكليف مهريه زن و نيز شرايطى كه ضمن عقد تعيين كرده چه مى شود؟ بعد از نزديكى چه طور؟
ج. در صورت اوّل با فسخ زوج، زن حق مهريه ندارد و در صورت بعد از نزديكى هم اگر مرد فسخ را اختيار كرد و خود زن تدليس كننده بوده، بازهم زن حق مهر ندارد و اگر هم گرفته بوده، مرد مهر را از او پس مى گيرد.
ص: 79
4851. اگر تدليس كننده خود زن باشد و شوهر پس از آگاهى از وجود عيب در زن كه داراى بيمارى روانى، سرگيجه، استفراغ، تشنّج، پرخاشگرى و حالت هاى غير عادّى كه ناشى از بيمارى روانى غير قابل علاج باشد و پزشكان متخصّص و شهود عينى تصديق كرده اند، نكاح را فسخ كند آيا اين فسخ صحيح است ؟
ج. اگر بيمارى به اندازه جنون و اختلال عقل - هر چند ادوارى - باشد، فسخ صحيح است و در غير اين صورت صحيح نيست؛ مگر اين كه عدم آن در عقد شرط شده باشد، يا عقد مبنى بر آن شرط باشد.
4852. در صورتى كه داماد به خاطر عدم بكارت نكاح را فسخ كند، چه مقدار از مهريّه را بايد بپردازد و در صورت تدليس، از چه كسى مى تواند بگيرد؟
ج. اگر در عقد شرط بكارت نشده يا عقد مبنى بر شرط سابق نبوده حقّ فسخ ندارد. فقط اگر معلوم شد زوال بكارت قبل از عقد شده بوده مى تواند تفاوت بين مهر المثل و مهر مسمّى را كم كند و در صورت شرط و فسخ قبل از دخول، مهر ثابت نيست و پس از دخول مهر مسمى ثابت است و رجوع به مدلّس مى نمايد و اگر زن مدلّس بوده، استحقاق مهر ندارد.
4853. اگر از طرف زوجه اظهاراتى شود كه موجب تدليس و فريب زوج گردد و عقد بر طبق آن جارى گردد، آيا مهر المسمّى به گردن او است يا مهر المثل ؟ و چنانچه بعداً معلوم شود، بر عهدۀ او چه خواهد آمد؟
ج. اگر تدليس در عيوب موجب خيار باشد يا شرط نسبت به غير آن ها شده بوده و زوج فسخ كند، زن اصلاً استحقاق مهر را ندارد و در غير آن دو صورت - كه حق
ص: 80
فسخ مورد تأمل است - يا صورتى كه فسخ نكند، حكم جواب سؤال قبلى را دارد. (در تدليس راجع به بكارت يا حريت)
4854. مردى در ازدواج با دخترى تدليس كرده و خود را عوضى معرّفى كرده است كه اگر اين گونه معرّفى نمى كرد، حتماً دختر راضى نمى شد. آيا به خاطر ندانستن موضوع براى دختر اختيار فسخ عقد هست يا نه ؟
ج. اگر تدليس در عيوب موجب خيار باشد، يا شرط صفتى قبل از عقد يا در عقد شده باشد، دختر خيار فسخ دارد و در غير اين صورت خيار فسخ داشتن او مورد تأمّل است.
4855. در صورتى كه اطرافيان دختر بعضى از عيوب دختر را مثل پيسى، سوختگى، كچلى بيان نكنند، آيا به مجرّد نگفتن تدليس مى باشد و شوهر حقّ پيدا مى كند عقد را فسخ كند؟
ج. در بَرَص و جذام تا هفت مورد مذكور در مسئله 1893 رساله، حقّ فسخ دارد و مجرد سكوت در آن ها با علم به آن تدليس است و در غير آن ها تنها در صورت شرط شدن در ضمن عقد يا مبنى بودن عقد بر آن، اين حكم ثابت است و در تدليس بدون اين دو، حق فسخ مورد تأمّل است.
4856. زنى كه داراى عيب قَرَن است؛ امّا با عمل جرّاحى مى تواند رفع عيب كند، آيا شوهر در اين صورت هم مى تواند عقد را فسخ كند.
ج. ظاهراً مى تواند.
ص: 81
4857. مردى در هنگام ازدواج مى گويد كه قبلاً ازدواج نكرده است و زن به گمان و به اعتقاد اين عنوان قبول و اجازه داده است، بعد معلوم مى شود كه زنى داشته و او را طلاق داده است، آيا زن در اين صورت حقّ فسخ پيدا مى كند؟
ج. سبب حقّ فسخ نمى شود، به توضيح مذكور در جواب هاى قبل رجوع شود.
4858. زنى قبل از ازدواج خود را داراى صحت مزاج، دوشيزه و سى ساله معرفى مى نمايد و بعد از عقد معلوم مى شود 36 ساله است و از نظر جسمى مريض مى باشد.
آيا در اين مورد حقّ فسخ براى زوج مى باشد؟
ج. اگر در عقد شرط شده يا عقد مبنى بر آن شرط بوده، حقّ فسخ دارد.
4859. اگر بعد از عقد معلوم شود مرد، كور بوده با اين كه بستگان مرد گفته بودند مرد، سالم است و هيچ عيبى ندارد، حال دختر حاضر به زندگى با اين مرد نيست و از طرفى مرد نيز به هيچ وجه طلاق نمى دهد، اكنون وظيفه دختر چيست ؟ آيا مى تواند فسخ كند يا راه منحصر به طلاق است ؟
ج. مثل جواب قبل است.
4860. دخترى كه پس از ازدواج معلوم شده كه بكارت ندارد و از ناحيه مردم متهم به زنا با مرد اجنبى است، آيا صرف شياع بر زنا دادن، موجب ثبوت زنا است ؟ آيا مرد
ص: 82
مى تواند با چنين زنى ادامه ى زندگى زناشويى دهد؟
ج. شايعه اعتبار ندارد و ادامه ى زندگى هم مانع ندارد.
4861. اگر پسر و دختر ازدواج كنند و بنايشان در عقد بر باكره بودن دختر باشد و بعد از عقد معلوم شد كه دختر باكره نيست، آيا پسر مى تواند چنين ازدواجى را قبول كند؟
ج. قبول آن اشكال ندارد.
ص: 83
4862. پس از ثابت شدن عيب مرد و محجور بودن زن، كه حكم به فسخ نكاح مى شود، آيا دوباره نيازى به رجوع به محاكم قضايى مى باشد؟
ج. خير، نيازى ندارد.
4863. هرگاه پس از ازدواج، زن بفهمد شوهر ديوانه بوده، حقّ فسخ دارد يا نه ؟
ج. اگر بعد از عقد بفهمد كه شوهر او ديوانه است، مى تواند عقد را به هم بزند.
4864. زن و مردى پس از چند سال ازدواج بچّه دار نشدند، دكتر تشخيص داده است كه عيب از جانب مرد بوده و اكنون زن مى گويد شوهرش، فاقد بيضه است و بچّه دار نشدن آن ها بدين جهت است، در اين صورت آيا زن مى تواند عقد را فسخ كند؟
ج. اگر تأخير فسخ به جهت جهل به خيار يا جهل به فوريّت آن بوده، زن خيار فسخ دارد.
ص: 84
4865. عيوب موجب جواز فسخ عقد در زن، اگر قابل درمان باشد، هزينه ى آن بر عهدۀ زن است يا بر عهدۀ شوهر مى باشد؟
ج. بر عهدۀ زن است.
4866. اگر زن و شوهرى به دليل اين كه عيب از جانب مرد است، صاحب اولاد نشوند و زن بر ادامه ى زندگى رضايت داشته باشد، آيا مى تواند در قبال سال هايى كه بدون فرزند زندگى مى كند، چيزى از شوهر طلب كند؟
ج. خير، نمى تواند.
4867. چه مواردى سبب جواز فسخ نكاح مى شود، توضيح بفرماييد؟
ج. به مسئله ى 1893 و 1894 رساله رجوع شود.
4868. در مواردى كه سبب جواز فسخ نكاح است آيا ملاك جواز، وجود داشتن آن ها مى باشد؟ يا اين كه آن عيب بايد به گونه اى باشد كه موجب عسر و حرج طرف مقابل شود؟
ج. ملاك وجود داشتن آن ها است، نه عسر و حرج ناشى از وجود آن عيوب.
4869. آيا بيمارى ايدز را در هر يك از زن و مرد، از عيوبى كه بتوان عقد نكاح را بدون طلاق فسخ كرد، مى دانيد؟
ج. خير، ولى اگر در مرد باشد و به سبب وطى مُسرى باشد، ممكن است بر زن تمكين واجب نباشد.
ص: 85
4870. زنى در نماز سهل انگارى مى كند و آن چه شوهر او را نصيحت يا امر به معروف يا تهديد به طلاق كرده، اثر نكرده است، آيا وظيفه دارد او را طلاق دهد يا با او بسازد؟
ج. اختيار طلاق به دست مرد است، ولى در مورد فرض مذكور، لزوم ندارد.
4871. اگر زوج پس از عروسى دچار كسالت مغزى و روانى بشود، آيا مى توان نكاح را فسخ كرد؟
ج. اگر به حدّ جنون باشد، زن خيار فسخ دارد.
4872. اگر زن بعد از ازدواج بفهمد شوهرش مسلمان نيست، حكمش چيست ؟
ج. بايد فوراً از او جدا شود.
4873. زن يا شوهر با اين كه منكر نماز نيست، امّا نماز نمى خواند، آيا مرتد مى شود؟
ج. مرتدّ نيست.
4874. اگر بعد از ازدواج، زن اهل كتاب مسلمان شود، ولى مرد اين امر را به آينده موكول كند، آيا بازهم زن بدون طلاق از او جدا مى شود يا بايد تا مسلمان شدن او در كنارش بماند؟
ج. اگر قبل از دخول باشد، نكاح فى الحال منفسخ مى شود و اگر بعد از دخول باشد، اگر تا قبل از انقضاى عده، مرد هم مسلمان شد، نكاح باقى است و در غير اين صورت نكاح از حين اسلام زن باطل شده بوده است.
ص: 86
4875. دخترى قبل از بلوغ توسّط پدر به مردى عقد مى شود، بعد از بلوغ حاضر به زندگى با او نيست، زيرا در گروهى داخل گرديده كه قايل به كفر شيعه هستند و از ضرر جانى ترس دارد، تكليف او چيست ؟
ج. اگر شوهر ناصبى و دشمن اهل بيت - عليهم السّلام - است، بايد از او جدا شود و همين طور اگر خوف ضرر جانى دارد.
4876. مردى بهايى خود را شيعه ى دوازده امامى معرفى كرده و با يك دختر شيعه ازدواج دائمى كرده است. پس از مدّتى كشف خلاف شده است، وظيفه چيست ؟
ج. كشف مى شود كه از اوّل عقد ازدواج باطل بوده است.
4877. اگر شخصى وقتى مسئله ى تعدّد زوجات طرح مى شود، با كمال وقاحت حرف هاى ركيكى درباره ى دين و قرآن و خدا و پيغمبر بزند، وظيفه ى زن وى چيست ؟
ج. با فرض مذكور اگر در حال اختيار آن حرف ها را بزند، مرتدّ مى شود و زن بايد از او جدا شود و حقّ مضاجعه ندارد و زن بايد در مرتد فطرى، عدّه ى وفات بگيرد.
4878. اگر بانويى بعد از ازدواج متوجه مرتد بودن شوهرش شد، تكليفش چيست ؟
ج. ظاهراً حكم به بطلان عقد آن ها مى شود.
4879. زنى با مردى ازدواج كرده و بعداً معلوم شده كه على اللّهى است و از او صاحب
ص: 87
فرزند شده، وظيفه ى او و فرزندان وى چيست ؟
ج. اگر مرد كافر است، بايد از او جدا شود و فرزندان ملحق به زن هستند - چون نمى دانسته - و استحقاق مهر هم دارد.
4880. آيا نبودن بكارت در دختر، باعث جواز فسخ عقد مى شود؟
ج. اگر ضمن عقد شرط نشده و يا عقد مبنى بر ثبوت آن نبوده، باعث خيار نمى شود.
4881. دخترى را به ازدواج دائمى درآوردند، پس از ازدواج معلوم شد به بيمارى صرع مبتلا است، خود دختر قصد داشت قبل از ازدواج به شوهر بگويد؛ ولى پدر و مادر او مانع شدند، تكليف عقد و مهريه چيست ؟
ج. اگر عدم صرع در عقد شرط شده بوده يا عقد مبنى بر آن بوده، با عدم گفتن آن قبل از عقد، باعث خيار مى شود و در در صورت فسخ قبل از دخول، استحقاق مهر ندارد و بعد از دخول اگر زن سبب تدليس نبوده، تمام مهر را از مدلّس مى گيرد.
4882. اگر زن بعد از عقد بفهمد همسرش معتاد است، آيا مى تواند عقد را فسخ كند، تكليف مهريه چه خواهد شد؟
ج. مثل جواب سؤال قبل است.
4883. اگر مردى قبل از ازدواج از نزديكى عاجز باشد و زن بعد از مراسم عروسى بفهمد
ص: 88
و فورى عقد و نكاح را به هم بزند و از شوهر جدا شود، آيا در اين صورت زن مى تواند بدون طلاق شوهر كند؟
ج. زن به حاكم شرع رجوع مى كند و حاكم تا يك سال مهلت مى دهد و اگر در اين يك سال قدرت بر نزديكى با آن زن يا زن ديگر را نداشت، زن به فوريّت عرفيه حقّ فسخ دارد.
4884. در مواردى كه زوج يا زوجه حقّ فسخ عقد را دارند، آيا فسخ، طلاق حساب مى شود يا خير؟
ج. اگر زن يا مرد، به سبب يكى از عيوب كه در رساله ذكر گرديده است، عقد را به هم بزند، از هم جدا مى شود و طلاق لازم نيست. (مسئله ى 1895 رساله)
4885. در موارد فسخ، آيا اجازه ى حاكم شرع لازم است يا نه ؟
ج. در غير مورد عنن كه مذكور شد، احتياج به اجازه ى حاكم ندارد، اگر چه براى فصل خصومت در وقت نزاع مراجعه ى به حاكم مى شود.
4886. عيوبى كه به واسطه ى آن ها مى شود عقد نكاح را فسخ كرد، به چه چيز ثابت مى شود؟
ج. 1) به بيّنه، البته در عيب مخفى بايد بيّنه از اهل اطّلاع و خبره باشد و در عيبى كه غالباً علم به آن مختصّ به صاحب عيب است - مثل عنن - سماع بيّنه در آن، محل تأمّل است.
2) به اقرار صاحب عيب يا بيّنه بر اقرار او.
ص: 89
3) عيوب باطنه در زنان، به شهادت چهار زن عادل هم ثابت مى شود و اگر بكر ادعاى عنن يا ترك وطى كرد، به واسطه ى زن ها استعلام مى شود.
4887. علويه اى به دليل ناراحتى عصبى و افسردگى، داروى آرام بخش اعصاب مصرف مى كرده است و در هنگام ازدواج اين مسئله را به همسرش نگفته است و پس از مدّتى داروهاى خود را ترك كرده و بيمارى عود مى كند و همسر از ناراحتى وى مطّلع مى شود. زوج مزبور او را به منزل والدين برده و ادّعا مى كند كه همسرش دچار نوعى جنون بوده كه در زمان نكاح به او نگفته اند. به همين جهت وى نكاح را فسخ كرده، در حالى كه پزشكان آن را افسردگى و ناراحتى عصبى تشخيص داده اند. حكم مسئله را بيان فرماييد؟
ج. در فرض مذكور يعنى ناراحتى عصبى و افسردگى، با عدم صدق جنون عرفى، شوهر حقّ فسخ ندارد.
4888. زوج و زوجه اى كه مدّت هشت سال است با هم زندگى نموده اند، ولى تاكنون بچّه دار نشده اند و به تشخيص پزشكان عيب از جانب زوج است و اكنون زوجه ادعا دارد كه شوهرش بدون خصيتين است و زوج هم معترف است و علّت عدم باردارى وى هم همين مسئله است. آيا عيب ذكر شده از جمله عيوبى است كه باعث فسخ عقد مى گردد؟ و از آن جايى كه زوجه تاكنون جاهل بر حكم بوده نمى دانسته كه حقّ فسخ دارد، آيا در صورت داشتن حقّ فسخ لازم است صيغۀ طلاق جارى شود؟
ج. مى تواند فسخ نمايد و به طلاق احتياج ندارد.
ص: 90
4889. اگر در مدّت يك سال مهلت به فرد عنين، زوجه از تمكين خوددارى كند، آيا بعد از اتمام مدّت، زوجه حقّ فسخ دارد يا بايد مدّت بيشترى تمديد گردد؟
ج. اگر در اين مدت زن ديگرى را هم بتواند وطى كند، در رفع عنن كافى است و اگر ممكن نبود و زوجه هم تمكين نكرد، ثبوت حق فسخ مشكل است.
4890. مرد عنينى كه از ابتداى ازدواج قادر به نزديكى نمى باشد، آيا همسر او حق فسخ دارد؟ اگر بعد از يك بار نزديكى عنين شود همسرش چه تكليفى دارد؟
ج. در صورت اوّل، زن حق فسخ دارد و در صورت دوم حق فسخ ندارد.
4891. آيا اگر زن بعد از ازدواج بفهمد مرد عقيم است، مى تواند طلاق بگيرد؟
ج. خير، طلاق به دست مرد است.
4892. در مواردى كه مرد مى تواند عقد را به هم بزند؛ مثل بيمارى برص و تيمنگر - نقص مادرزادى افضاء - و موانع مقاربت، امروزه با درمان قابل رفع مى باشد. حال چنانچه مردى پس از ازدواج متوجّه موارد مذكور گردد، آيا بازهم اختيار حقّ فسخ عقد را دارد يا خير؟ چنانچه نياز به درمان باشد، به عهدۀ زن است كه به درمان آن اقدام كند يا بر عهدۀ شوهر است ؟
ج. هر عيبى كه موجب فسخ باشد، بعد از عقد شوهر خيار فسخ دارد و هزينه درمان بر عهده زن است.
ص: 91
4893. در مادّه ى 1128 قانون مدنى آمده: «هرگاه صفت خاصّى در يكى از زوجين شرط شود و بعد از عقد معلوم گردد كه طرف، فاقد صفت مقصوده بوده، براى طرف مقابل حقّ فسخ ايجاد مى شود. حال اگر صفت ايمان و تقوى شرط گردد [انجام فرايض دينى از قبيل به جا آوردن نماز و...] و بعد از عقد معلوم گردد كه زوجه نه تنها نسبت به واجبات دينى بى توجّه است؛ بلكه حتّى نسبت به انجام محرّمات نيز ابايى ندارد، در اينجا آيا حقّ فسخ براى طرف ديگر ايجاد مى شود يا خير؟
ج. هرگاه صفتى در ضمن عقد شرط شود و يا عقد مبنى بر آن منعقد شود، در صورت تخلّف، حقّ فسخ ثابت است و چون اين امر قضيّه ى شخصيّه است كه امورى نظير سبق و لحوق بر عقد نياز به بررسى دارد، بايد حاكم شرع طبق موازين شرع حكم نمايد.
4894. دخترى كه هنگام عقد نقص و عيبى دارد - غير عيوبى كه موجب فسخ مى شود - و زوج نمى دانسته و ضمن عقد، سلامت از آن عيب ذكر نشده، هر چند عقد مبنى بر سلامت از اين عيوب است - كه شرط لبّى است -، آيا زوج حقّ خيار فسخ دارد؟
ج. در خيار فسخ تأمل است و اگر پس از فهميدن زوج به آن راضى شد، ديگر حقّ ردّ ندارد.
ص: 92
4895. پسرى كه روزى يك بار يا دو بار از خانمى شير خورده و در بين شير خوردن، شير مادرش و غذا نيز مى خورده است، آيا محرميت حاصل مى شود؟
ج. خير به كسى محرم نمى شود.
4896. زنى به دختر خود و به پسر خواهر خود شير مى دهد، آيا به هم محرم مى شوند؟
ج. اگر به حدّ محرميّت شير داده، سبب محرميت مى شود.
4897. اگر خانمى دخترِ برادر شوهر خود را شير دهد، آيا غير از آن دختر، فرزندان ديگر دو برادر مى توانند با هم ازدواج كنند؟
ج. بله، مى توانند.
4898. آيا نوه هاى مادر رضاعى بر شيرخوار محرم مى باشند؟
ج. بله، محرم مى شوند. (مسئله ى 1955 رساله.)
ص: 93
4899. اگر خواهرى بچّه هاى خواهر خود را شير دهد، آيا اين خواهر به شوهر خواهرش محرم مى شود؟ ضمناً حكم فرزندان او چه خواهد شد؟
ج. محرم نمى شود و فرزندان ديگر غير از شيرخوار، به همديگر محرم نمى شوند.
4900. شخصى از عيال اوّل خود بچّه ى شيرخوارى دارد، آيا مى شود عيال دوّم آن بچّه را شير بدهد؟
ج. اشكال ندارد.
4901. هرگاه زن، فرزند دختر خود را شير بدهد، ازدواج او باطل مى شود. آيا اين حكم شامل دختر رضاعى هم مى شود و اگر زن، فرزند دختر رضاعى را شير بدهد، ازدواج باطل شود؟
ج. ظاهراً شامل دختر رضاعى نمى شود؛ مگر اين كه دختر رضاعىِ شوهر فعلى او هم باشد، بنا بر احوط. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1956 رساله رجوع شود)
4902. دختر دايى من يك ماه از مادرم شير خورده، آيا به من محرم است ؟
ج. اگر بر طبق مسئله ى 1965 الى 1967 رساله بوده، بله به شما محرم است.
1.4903) زنى حدود 40 سال پيش نوه ى دخترى خود را شير كامل داده و اين پسر
ص: 94
شيرخواره، وقتى به سنّ بلوغ رسيده با يكى ديگر از نوه هاى دخترى زن شيرده ازدواج نموده است. با توجّه به اين كه زن و شوهر اوّلى - يعنى پدر و مادر آن نوه ى دخترى - بر يكديگر حرام هستند، تكليف اين دو نفر يعنى دو نوه ى دخترى چيست ؟
ج. بايد از هم جدا شوند.
2) آيا برادر آن شيرخواره ى فوق الذّكر مى تواند با دختر خاله اش ازدواج كند؟
ج. مانعى ندارد.
4904. اگر مادر زنى به نوه دخترى اش شير دهد، آيا دامادش بر دختر او حرام ابدى مى شود؟
ج. اگر زن نوه دخترى خود را شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مى شود.
4905. آيا پسر كه شير مادربزرگ خود يعنى مادر مادر را خورده، مى تواند با دخترخاله اش ازدواج كند؟
ج. نمى تواند.
4906. شخصى شير زنى را خورده كه مادر رضاعى او مى شود و بعد از مدّتى شوهر ديگرى كرده است كه از اين شوهر دوّم بچّه اى به دنيا آورده است. آيا مى تواند با دخترى كه از شوهر دوّم به دنيا آورده است ازدواج كند؟
ج. نمى تواند با او ازدواج كند، زيرا خواهر رضاعى اوست.
ص: 95
4907. آيا بر زوج لازم است كه آن چه معمولاً تمام زن ها به آن نياز دارند را به عنوان نفقه براى زوجه تهيّه كند، يا فقط تهيه غذا و مسكن و لباس براى او لازم است ؟
ج. در اين سه متعيّن نيست.
4908. نفقه ى زندانى به عهدۀ بيت المال است يا خود افراد؟ نفقه افراد واجب النّفقه ى زندانى چه طور؟
ج. در موارد ضمان آن، بر مسبّب است وگرنه اگر مال دارد، بر خود او است و در غير اين صورت مثل ساير فقرا است.
4909. اين جانب مدّت سه سال است كه دخترخانمى را به عقد رسمى خود درآورده ام و زوجه به هيچ عنوان حاضر به تمكين با بنده نمى شود. وظيفه ى اين جانب را در خصوص اين مسئله عنوان فرماييد.
ج. بر زوجه، تمكين از زوج لازم است، مگر اين كه عذر شرعى داشته باشد و اگر بدون عذر تمكين نكند، ناشزه است و استحقاق نفقه ندارد و مرد مى تواند در
ص: 96
غير صورت طلاق يا خلع - و لو با رجوع به محكمه ى شرعيّه - او را به تمكين وادار نمايد، و اللّٰه العالم.
4910. زنى كه براى وصول مهريه تمكين نمى كند، آيا مستحقّ نفقه مى باشد؟
ج. اگر مهريه حالّ باشد و از اوّل راضى نشده باشد، مستحقّ نفقه است، بنابراين كه بگوييم نشوز مانع است از استحقاق نفقه با اقتضاى عقد آن را، نه اين كه تمكين شرط باشد.
4911. زنى كه بدون اجازه ى شوهر از خانه ى شوهر بيرون رفته باشد و با وساطت ديگران هم به خانه ى شوهر برنگردد و ادّعاى مخارج نمايد، آيا شوهر مديون زن است ؟
ج. اگر خروج زن از منزل شوهر بدون رضايت شوهر، و بدون عذر باشد، ناشزه است و در مدّت نشوز استحقاق نفقه ندارد و چنانچه شرعاً معذور باشد، ناشزه نيست و نفقه ى او كه همان نفقه ى زوجيّت است، بايد به او داده شود.
4912. نفقه دختر در زمان عقد بر عهده چه كسى است ؟
ج. بر عهده شوهر او است.
4913. مردى كه زنى را به عقد دائم خود درآورده است، ولى بنا به شرايط [اقتصادى] مثلاً بگويد كه سه ماه ديگر او را به خانه مى برم حقّ خرج او بر پدر است يا شوهر؟ و
ص: 97
آيا اجازه ى خروج از منزل پدرى در راه هاى دور و نزديك با پدر است يا شوهر؟
ج. نفقه ى زن با شوهر است و بايد در خارج شدن از منزل، از شوهر اطاعت نمايد.
4914. اگر عرف جامعه اهتمام زوج را به فراهم نمودن هزينه ى دارو و درمان زوجه ى مريضه لازم بشمارد، با نظر به اين كه مداواى بيمارى عقلاً و عرفاً جزو نيازمندى هاى اوّليه ى هر انسانى مى باشد، آيا فراهم نمودن هزينه ى دارو و درمان زوجه ى بيمار جزو نفقه زوجه محسوب مى گردد يا خير؟
ج. اگر مرض خارج از متعارف، يا مخارج خارج از حدّ معروف باشد، جزو نفقه نيست و در حدّ متعارف، بر شوهر لازم است على الاحوط، به خصوص اگر زن مالى ندارد.
4915. آيا زن مى تواند مخارج روزهاى آينده را از شوهر مطالبه كند؟
ج. نمى تواند.
4916. آيا زن مى تواند مخارج روزهاى گذشته را كه مرد نپرداخته و زن از پول خودش خرج كرده يا از پس انداز مخارج روزهاى قبل خرج كرده را از شوهر مطالبه نمايد؟
ج. اگر از مال شوهر خرج نكرده، مى تواند نفقه ى خودش را مطالبه كند.
4917. آيا مرد مى تواند پول هايى را كه زن با صرفه جويى در مخارج خانه پس انداز كرده
ص: 98
است از زن طلب كند؟ و آيا زن مى تواند بدون اذن شوهر آن پس انداز را خرج نمايد؟
ج. مرد مى تواند مطالبه كند و خرج كردن زن، بايد با رضايت شوهر باشد، مگر آن چه را به عنوان نفقه مالك شده باشد.
4918. شوهر زن مؤمنه اى نفقه ى او را نمى دهد، علاوه بر آن كه او را در منزلى نگاه داشته كه اين منزل از پول زكات داده نشده اى خريدارى گرديده است و زن نيز تمكّن پرداخت زكات را ندارد و تمكّن تهيّه ى منزل ديگر را هم ندارد، در اين صورت تكليف زن چيست ؟
ج. وظيفه ى شوهر است كه نفقه ى زن خود را بدهد و اگر عمل نمى كند، زن مى تواند با رجوع به محاكم او را به دادن نفقه مجبور كند و در مورد منزل، اگر آن را بر ذمّه خريده باشد، تصرّف در آن مانع ندارد و مالك شده است؛ هر چند پول آن مشتمل بر وجوه شرعيّه باشد.
4919. مخارج اولاد تا چند سال بر پدر واجب است ؟ بعضى از فرزندان مى خواهند درس بخوانند و تا سطح دكترا ادامه دهند. آيا تا پايان تحصيلات، پدر بايد هزينه ى تحصيلات آن ها را بدهد؟
ج. مخارج تحصيل اولاد بر پدر واجب نيست، بلكه فرزندان اگر فقير باشند، به اندازه اى كه نفقه ى روز خود را نداشته باشند و نتوانند تأمين كنند، بر پدر لازم است نفقه ى آن ها را بدهد.
4920. آيا خرج بچّه ى صغير به عهدۀ مادر است يا پدر مادر؟
ص: 99
ج. نفقه ى طفل بر پدر است و پدر پدر، هر چه بالا رود و با نبود آن ها بر مادر است و بر پدر و مادر مادر، هر چه بالا رود.
4921. اين جانب مجرّد و در خانه ى پدرى ساكن هستم. لطفاً بفرماييد بنده تا چه حدّ مجازم از وسايل خانه ى پدرى استفاده كنم ؟
ج. از وسايل خانه به طور عادّى مى توانيد استفاده نماييد و استفاده از خوردنى ها و آشاميدنى ها و غيره مانعى ندارد.
4922. پدرى، دختر شاغلى دارد كه هنوز ازدواج نكرده و فعلاً به شهر ديگرى انتقال يافته است و در منزل پدرى زندگى نمى كند. آيا پدر مى تواند بدون اجازه ى فرزند از چيزهايى كه فرزند در زمان بودنش در خانه و قبل از انتقال، از حقوق خود خريدارى و تهيه نموده تصرّف كند؟
ج. اگر يقين به رضايت صاحبش دارد، مانع ندارد.
4923. گاهى هر دو الى سه ماه به منزل پدرم مى روم و ايشان مقيّد به لقمه ى حرام و حلال نيست. آيا مى توانم در مقابل هر وعده ى غذايى كه در خانه ى پدرم مى خورم، قيمت آن را به پدرم بدهم، مثل رستوران ها، تا اين كه از اثرات سوء لقمه ى حرام فرار كنم يا خير؟
ج. اگر يقين به حرام بودن عين غذا نداريد، مى توانيد تصرّف نماييد و در صورت يقين، دادن پول، حرام موجب جواز تصرّف نيست.
ص: 100
4924. كسى كه در ايّام قبل از تكليف از مغازه ى پدر خود مخفيانه پولى برمى داشته است، اكنون كه پدر از دنيا رفته وظيفه ى او چيست ؟
ج. ورثه را راضى كند.
4925. معلولى كه فرزندان او فوت كرده اند و يا در محلّ نباشند يا دسترسى به آن ها مشكل باشد، آيا نگهدارى جدّ و جدّه ى معلول به عهدۀ نوه هاى او اعمّ از پسر يا دختر مى باشند؟
ج. بلى، اگر از اولاد اقرب كسى نيست، نفقه ى آن ها بر فالأقرب(1) اولاد است.
4926. تأمين مخارج پدر و مادر نيازمند تنها به عهدۀ فرزندان پسر وى مى باشد، يا دختران نيز در صورتى كه درآمد شخصى داشته باشند، در اين مورد مسئوليتى دارند؟
ج. فرقى بين فرزندان پسر و دختر نيست و با وجود فرزند، هر چند دختر كه بتواند نفقه ى پدر و مادر را بدهد، نفقه ى واجبه بر عهدۀ دختر است.
4927. هرگاه پدر و مادر، بيمار و يا معلول باشند كه نياز به پرستارى و نگهدارى داشته باشند، آيا نگهدارى آن ها فقط به عهدۀ فرزندان پسر مى باشد يا دختران نيز در اين مورد مسئوليتى دارند و در صورتى كه پدر و مادر فرزند پسرى نداشته باشند، آيا
ص: 101
وظيفه ى نگهدارى و پرستارى آنان به عهدۀ دختر مى باشد؟
ج. در اين جهت، بين فرزند پسر و دختر فرقى نيست و آن چه بر فرزند واجب است، نفقه ى پدر و مادر است در حدّ و شرايطى كه در رساله ها ذكر شده است.
4928. آيا جايز است زن، بدون اجازه ى شوهر دست در جيب او كرده و براى مخارج خانه يا فرزندان پولى را بردارد؟
ج. بايد شوهر راضى باشد.
4929. اگر زنى بدون اجازه ى شوهرش از پول يا مال او بردارد ولى مى داند شوهرش راضى است، آيا گرفتن اجازه واجب است يا به همين اطمينان مى توان اكتفا كرد؟ در صورتى كه احتمال دهد كه او راضى است، حكم چگونه است ؟
ج. با اطمينان اشكال ندارد و بدون اطمينان جايز نيست.
4930. اگر زنى از پولى كه شوهرش براى مخارج خانه مى دهد، در منزل، مجلس روضه يا ختم انعام و يا... بگيرد جايز است ؟
ج. جايز نيست؛ مگر با رضايت شوهر.
4931. اگر كارگرى فنّى براى پدر خود كار مى كند و پدر نصف مزد متعارف را به پسرش مى دهد، آيا اين پسر در مقابل نفقه ى همسر و فرزندانش مسئول است ؟
ج. نفقه ى واجب النّفقه اش را بايد بدهد و اگر مزدى كه مى گيرد كم است، به
ص: 102
صاحب كار بگويد و با هم تفاهم و تراضى نمايند و مزد و نفقه به هم ربطى ندارند.
4932. فردى واجب النفقه صغير مى باشد (مانند پدر و مادر صغيرى كه فرزند صغيرشان غنى باشد). آيا پرداخت نفقه بر صغير واجب است ؟
ج. بر صغير تكليف نيست و ولىّ يا قيّم او هم نمى توانند از مال او انفاق كنند، مگر فرض شود كه مشتمل بر مصلحت طفل باشد.
4933. در صورتى كه مرد از دادن نفقه به خانواده اش خوددارى كند، شرع مقدس چه راهى را بيان مى فرمايد؟
ج. زن حق مطالبه نفقه خود را هر چند با شكايت دارد و حاكم شرع مرد را به دادن نفقه الزام مى كند و هر چه از نفقه ى زوجه را نداده مديون است.
4934. اگر مردى به دلايلى مانند بيمارى و زندانى بودن و... نتواند براى مدتى نفقه خانواده اش را بدهد، آن ها مى توانند نفقه مدتى كه پرداخت نكرده است را از او مطالبه نمايند؟
ج. نفقه زوجه دين بر ذمّه ى زوج است ولى نفقه اقارب دين نيست؛ مگر به نحو مشروع، بر عهدۀ او استدانه كرده باشند با اذن از مَن لَهُ الإذن از حاكم يا عدول مؤمنين.
4935. ميزان نفقه زن كه بر عهده شوهر مى باشد، بر اساس توانايى مرد است يا بر اساس
ص: 103
چيزهايى كه زنان هم شأنِ همسر او، نياز دارند؟
ج. شأنيت بر حسب امثال زوجين حساب مى شود.
4936. آيا غير از شوهر، شخص ديگرى مى تواند نفقه ى زن را بدهد؟ اگر فرد ديگر تعهد بدهد در صورتى كه بر سر نفقه بين زن و شوهر اختلافى به وجود آمد، نفقه بر عهده او باشد، صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است و اگر آن تعهّد را ضمن عقد خارج لازمى شرط كند، الزام آور هم مى شود.
4937. در صورتى كه زن درآمد كافى داشته باشد، آيا شوهر مى تواند از پرداختن نفقه به وى امتناع ورزد؟
ج. از واجبات نمى تواند امتناع كند.
4938. فرزند اگر محتاج همسر باشد و پدر به فكر او نباشد، آيا مى تواند بدون اذن او در اموالش تصرّف كند و زن بگيرد؟
ج. نمى تواند.
4939. نفقه فرزندان تا چه سنى بر عهده پدر مى باشد؟ اگر مردى بخواهد از درآمد غير حلال، هزينه ى زندگى همسر و فرزندانش را بدهد، آن ها مى توانند از اين پول استفاده كنند؟
ج. فرزند در هر سنى كه باشد، اگر فقير باشد و پدر داشته باشد نفقه اش بر پدر
ص: 104
واجب است و اگر نفقه را از عين مال حرام بدهد، آن ها نمى توانند از آن پول استفاده كنند و بايد از پول حلال مطالبه كنند.
4940. بخشيدن وسايل منزل اگر مورد استفاده نباشد، بدون اجازه پدر جايز است ؟
ج. اگر از اموال پدر است، جايز نيست.
4941. اگر كسى پولى را كه از پدرش دريافت مى كند در راهى مصرف كند كه او راضى نباشد، چه حكمى دارد؟
ج. اگر در راه حلال باشد و سبب ناراحتى پدر هم نشود اشكال ندارد، مگر اين كه پدر پول را تمليك او نكرده باشد و يا به صورت مشروط بخشيده باشد.
4942. آيا جنينى كه در رحم غير مادرش قرار گرفته است، مستحقّ نفقه مى باشد؟
ج. استحقاق نفقه دارد، بنا بر احوط.
4943. آيا برادر بزرگ تر مى تواند از اموال پدر - كه صغير هم دارد - با تعهد پرداخت آن در آينده، براى ازدواج خود چيزى بردارد، طبق چه شرايطى مى تواند تصرف نمايد؟
ج. اگر با اذن از قيّم صغير و ساير ورثه باشد، نسبت به سهم خودش مانعى ندارد و هم چنين تصرف در سهم ورثه با رضايت آن ها اشكالى ندارد، به خلاف سهم صغير كه به هيچ عنوان اجازه تصرف ندارد مگر در موردى فرض شود كه مصلحت صغير هم در آن باشد.
ص: 105
4944. پدرى كه در ايام كودكى نفقه فرزند را پرداخته و حالا در زمان بزرگسالى نفقه را از فرزندش مطالبه مى نمايد، نپرداختنش چه حكمى دارد؟
ج. چيزى بر گردن فرزند نيست.
4945. كسى كه درآمد او فقط به اندازه ى زن و بچه ى خود است، آيا نسبت به پدر و مادر فقير خود مسئوليت دارد؟
ج. نفقه زوجه بر نفقه اقارب مقدم است؛ اما نفقه اقارب كه در فرض سؤال متساوى در درجه هستند، اگر انفاق كننده ديگرى براى آن ها نيست، احوط تراضى همه آن ها به نحو قرعه يا تقسيم به كمتر از كفايت است.
ص: 106
4946. چگونگى محرميّت زن و مرد با بچه اى كه به فرزندى قبول كرده اند را بيان فرماييد؟ حكم محرميت فرزند خوانده با ساير بچه هاى اين زن و مرد چه مى باشد؟
ج. اگر بچه شيرخوار باشد، با شير دادن - با شرايط محرميّت - امكان پذير است و هم چنين از راه عقد كردن ولىّ شرعى او به كسى كه سبب محرميّت در اقرباى او باشد.
4947. گاهى افرادى كه صاحب فرزند نمى شوند، دخترى يا پسرى از پرورشگاه مى گيرند. آيا راهى براى محرم شدن او بر پدر و مادرخوانده وجود دارد؟
ج. بله، با شير دادن يا عقد نكاح محرم مى شود و موارد آن مختلف مى شود.
4948. آيا دختر خوانده به پدر، دايى، عمو، برادر محرم است و يا شوهر دختر خوانده به مادر خانم محرم مى شود؟
ج. خير، اگر يكى از اسباب شرعيه محرميت محقّق نشده باشد، محرم نمى شوند.
4949. شانزده سال پيش بچه اى را به فرزندى قبول كرديم، اكنون او به بلوغ رسيده
ص: 107
است، خواهر و مادر خوانده از نظر پوشش چه كنند؟ با توجه به اين كه از نظر روحى به او ضربه وارد نشود.
ج. بايد مثل نامحرم هاى ديگر خود را از او بپوشانند، مگر به طريقى او را محرم كنند.
4950. دخترى را از پرورشگاه گرفته و او را بزرگ كرده ام. حال حدود 7، 8 ساله است.
آيا براى محرم شدن مى توانم براى پسرم عقد كنم يا نه ؟
ج. بله، عقد او توسط ولىّ شرعى او جايز است.
4951. همسر برادر شامل محارم انسان نمى شود، اگر شخص بخواهد در برخوردهايى كه با او دارد مشكلى نداشته باشد، آيا راهى براى محرميت بين آن دو وجود دارد؟
ج. آن فرد ابتدا، دخترى را به عقد موقت خود درآورده و سپس آن دختر را از شير زن برادرش - به مقدارى كه در رساله ذكر شد - شير دهند، كه در اين صورت همسر برادر به عنوان مادر رضايى همسر او با وى محرم مى شود.
4952. آيا فرزندان پسر به زن پدر محرم هستند؟
ج. محرم هستند.
4953. صيغه برادرى در اسلام آيا مانعى در ازدواج خواهر با طرف مقابل ايجاد مى كند و سبب محرميت مى گردد؟
ج. خير، سبب محرميّت نمى شود.
ص: 108
4954. آيا ناپدرى مادرم بر من و مادرم محرم است ؟
ج. اگر آن ناپدرى با مادر مادر شما عقد و نزديكى كرده باشد، بر مادر و شما و فرزندان شما، هر چه پايين آيند، چه در وقت عقد باشند، يا بعداً به دنيا بيايند به او محرم مى شوند.
4955. آيا عموهاى ناتنى كه مادرشان مادربزرگ من است و شوهر دوم مادربزرگ ام و فرزند شوهر دوم او، بر ما محرم هستند؟
ج. تمام موارد ذكر شده محرم هستند، غير از مورد آخر، يعنى فرزند شوهر دوم، كه از مادربزرگ شما نيست.
4956. آيا فرزندان شوهر به زن فعليش محرم هستند؟
ج. بله، محرم هستند (به مسئله ى 1910 رساله رجوع شود)
4957. آيا زن پدر و بستگان نسبى او با من محرم هستند؟
ج. فقط زن پدر محرم است.
4958. پدرى دختر بالغ خود را به عقد موقت مردى به صورت فضولى درآورده و پس از انقضاىِ مدّت، دختر عقد را اجازه مى كند. آيا براى حصول محرميّت مادر دختر، همين مقدار كافى است ؟
ج. احتياط در تجديد عقد صحيح است.
ص: 109
4959. آيا مردى كه مى ميرد همسرش به او نامحرم مى شود؟
ج. فى الجمله آثار محرميت باقى است.
4960. آيا مى شود بين دختر و پسر نامحرم صيغه خواهر و برادرى خواند؟
ج. چنين صيغه اى مشروعيت ندارد.
4961. زنى كه همسرش فوت كرده است، با همسر خواهرش به صورت پنهانى براى مدتى روابط نامشروع داشته اند، آيا اين عمل موجب حرمت ابدى همسر اين مرد بر او مى شود يا موجب حرمت ابدى خواهر بر اين مرد مى شود؟
ج. در هيچ كدام موجب حرمت ابدى نيست.
4962. آيا ازدواج پدر داماد با كسانى كه به سبب ازدواج با داماد محرم مى شوند، جايز مى باشد؟
ج. بله، جايز است.
4963. مردى از همسرش جدا شده و همسر او بعد از گذشت عدّه ازدواج كرده و صاحب اولاد گشته است، آيا اين مرد مى تواند دختر همسر سابقش را براى خود يا پسرش بگيرد؟ در صورت برعكس شدن مسئله، آيا زن مى تواند با پسر او در فرض شوهر نداشتن، ازدواج كند؟
ج. در صورت اوّل آن مرد خودش نمى تواند با دختر همسرش ازدواج كند؛ بلكه
ص: 110
پسرش كه از زن ديگر است، مى تواند با آن دختر ازدواج كند و در صورت دوم آن زن نمى تواند با پسر شوهرش ازدواج كند.
4964. آيا بعد از جدايى زوجين، رابطه اى آن ها با كسانى كه به سبب ازدواج با آن ها محرم شده بودند، باقى مى ماند؟ در صورتى كه مادر زن يا پدر شوهر دوباره ازدواج كنند، محرميت باقى است يا خير؟
ج. بله، باقى است.
4965. زن و مردى كه با داشتن اولاد، با يكديگر ازدواج مى كنند آيا دخترها و پسرهايى كه از همسر اوّل خويش دارند، بر ديگرى محرم هستند؟ اگر مرد، همسر اولش در نكاح او باشد، پسران او بر همسر دوم مرد محرمند يا خير؟ دامادهايى كه هر كدام دارند آيا بر ديگرى محرمند يا خير؟
ج. در فرض اوّل، آن دخترها و پسرها به همديگر محرم نمى شوند و در فرض دوم پسران آن مرد به همسر دوم محرم اند؛ ولى دامادهاى هر كدام به ديگرى محرم نيستند.
4966. آيا زوجه ى پسر دختر شخص با او محرم است ؟
ج. بلى، محرم است.
4967. خاله هاى بنده فقط از طرف پدرشان با مادرم خواهر هستند، ولى از طرف مادر
ص: 111
يكى نيستند. آيا آن خاله ها براى من محرم هستند؟ و هم چنين خانمى كه با مادرم صيغۀ خواهرى خوانده است، براى من محرم است يا خير؟
ج. خاله ى شما مى باشند - هر چند از طرف پدرى - پس محرم هستند و خواهرخوانده ى مادر شما، خاله ى شما نمى باشد و محرم نيست.
4968. آيا مادر زن دوّم به پسر زن اوّل مرد - كه از همين شوهر فعلى مى باشد -، محرم است يا نه ؟ و در صورتى كه زن اوّل از شوهر اوّلى خود [غير از شوهر فعلى] پسر داشته باشد، تكليف آن پسر با زن دوّم اين مرد و مادر زن دوّم شوهر فعلى چيست ؟
ج. در فرض اوّل، مادر زن دوّم به پسر شوهر، از زن ديگر محرم نيست.
و در فرض دوّم نيز پسر زن اوّل از شوهر ديگر با زن دوّم و مادر زن دوّم، محرم نيستند.
4969. مردى داراى دو زن است و از هر زنى چند دختر دارد و تمام دخترها را شوهر داده است. آيا شوهر آن دخترهاى زن اوّلى به زن دوّمى مرد، و يا شوهر آن دخترهاى زن دوّمى به زن اوّلى مرد محرم هستند؟ و آيا نوه هاى زن اوّلى بر زن دوّمى مرد و هم چنين نوه هاى زن دوّمى بر زن اوّلى مرد محرم مى باشند؟
ج. در فرض اوّل شوهر دختر، با زن ديگر پدر دختر محرم نيست.
و در فرض دوّم، نوه هاى مرد از يك زن با زن ديگر مرد مذكور، محرم هستند.
4970. زناى در عدّه عقد موقّت چه حكمى دارد؟ آيا موجب حرمت ابدى مى شود؟
ج. نمى شود.
ص: 112
4971. آيا مادر زن دوّم به پسر زن اوّل محرم است ؟
ج. محرم نيست.
4972. آيا ربيبه كه بر شوهر زن محرم است، بر پدر شوهر هم محرم است ؟
ج. محرم نيست.
4973. آيا پدر رضاعى شوهر بر زن محرم است و مانند پدر شوهر نسبى است ؟
ج. بله، محرم است.
4974. مردى داراى دو عيال مى باشد و از يك عيال دخترى دارد، آيا شوهر اين دختر به عيال دوّم محرم است ؟
ج. محرم نيست.
4975. هرگاه مردى با زنى ازدواج كند و او از شوهر قبلى داراى دخترى باشد و به حدّ بلوغ برسد، آيا بر اين مرد محرم است ؟
ج. در صورت نزديكى با آن زن، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هر چه پايين آيند، چه در وقت عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند، به آن مرد محرم مى شوند، و در صورت عدم نزديكى تا وقتى كه آن زن در عقد او است، نمى تواند با دختر ازدواج كند.
ص: 113
4976. مردى دو زن دارد، دختر زن اوّل خود را كه دختر خودش نيز هست، به عقد برادر زن دوّم خود درمى آورد. آيا صحيح است ؟
ج. صحيح است.
4977. آيا زن پدر محرم انسان است، در صورتى كه زن جوان هم باشد؟ مادرزن پدر چه طور؟
ج. زن پدر محرم است و مادرزن پدر محرم نيست.
4978. شرطبندى بين زن و شوهر چه حكمى دارد؟
ج. در حكم، مثل ساير موارد است.
ص: 114
4979. معمولاً خانواده ى عروس بعد از عقد و عروسى، براى دخترشان هدايايى مى برند. پس از جدا شدن اين عروس و داماد يا مرگ عروس اين هدايا متعلّق به چه كسى است ؟
ج. اگر براى دختر هديه آورده اند و او قبض كرده است، مِلك دختر است.
4980. جهيزيه زنى بعد از متاركه ى زندگى، مدتى در منزل شوهر بوده است. حال هنگام تحويل ادّعا مى كند مقدارى از جهيزيه كم شده است، ولى شوهر مى گويد: من به آن دست نزده ام و اگر كم شده خود زن يا اقوام او برده اند. قول كدام يك مقدّم است ؟
ج. قول مرد مقدّم است، مگر اين كه زن بيّنه كند.
4981. پولى كه پدر دختر از داماد جهت جهيزيه ى دخترش مى گيرد، در صورتى كه از جهيزيه زياد بيايد، آيا براى پدر دختر حلال است ؟
ج. بستگى به كيفيت دادن پول داماد دارد.
ص: 115
4982. اگر بعد از واقع شدن عقد، زن و شوهر در دوام و انقطاع ازدواج اختلاف نظر پيدا كنند، ازدواج آن ها چه صورتى پيدا مى كند؟
ج. بنابراين كه مدّعى دوام را مدّعى بقاى بعد از اجل بدانيم، قول مدّعى انقطاع، مقدم است.
4983. در مواردى كه نكاح فسخ مى شود، آيا مى توان به بازگرداندن هدايا و پولى كه هزينه شده اقدام نمود؟
ج. فقط در هدايا - اگر موجود باشند - مى توانند رجوع كنند.
4984. زنى پس از فوت همسرش، با مرد ديگرى ازدواج نموده است، به ياد آوردن همسر اولش، صدقه دادن براى او و رفتن بر سر مزار او، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
4985. اگر زنى به علت آزار و اذيت هايى كه شوهرش نسبت به او روا داشته است اقدام به خودسوزى كند، آيا هزينه ى درمان او بر عهده شوهر است ؟ اگر آتش سوزى به دليل ديگرى باشد، بر عهده چه كسى است ؟
ج. در بودن هزينه ى درمان زن بر شوهر تأمل است و در ضمانِ سبب، احراز اقوائيت او از مباشر لازم است.
4986. در مسافرت هايى كه بيش از يك سال به طول مى انجامد، اگر در سفر شوهر،
ص: 116
همسر او داراى اولاد شود و اهل ايمان و عفت باشد، مرد نيز بچه را از خود نفى كند، آيا فرزند ملحق به پدر است و احكام فرزندى بر او مترتب مى شود يا خير؟
ج. خير، بايد امكان لحوق باشد - از حيث كمترين و بيشترين مدت حمل - تا حتى موضوع براى لعان محقق شود.
4987. اگر بعد از ازدواج، پدر و مادر زن به دلايلى مانند بيكار بودن داماد يا نداشتن خانه و... براى مدتى طولانى بين آن دو جدايى بيندازند، شوهر در اينجا چه تكليفى دارد؟
ج. شوهر مى تواند زن را الزام به تمكين كند، هر چند با شكايت به محاكم قضايى.
4988. وسايلى كه قبل از ازدواج توسط شوهر خريدارى شده و به خانه زن فرستاده مى شوند و جزو جهيزيه او محسوب مى شوند، مالك اصلى آن ها چه كسى مى باشد و آيا قول زن مبنى بر مالكيت آن ها مورد قبول است ؟
ج. اگر در تصرف زن است، قول زن مقدم است و اگر معلوم است كه از آن هايى است كه شوهر خريده است، حكم تابع اين است كه به چه عنوان داده است.
4989. اگر شوهر فوت كند، جهيزيه ى زن كه ديگر جزئى از زندگى آن ها شده بود، جزو «ما ترك» او محسوب مى شود يا خير؟
اگر زن فوت كند چه حكمى دارد؟ آيا ورّاث مى توانند در آن ها تصرف كنند؟
ج. ظاهراً جهيزيه اى است كه از اموال زن است و به ورثه او مى رسد.
ص: 117
4990. زن و شوهر غير مسلمان كه در آن واحد با هم مسلمان شوند، آيا بايد صيغه عقد نكاح را جارى كنند؟
ج. نيازى به تجديد عقد نكاح ندارند، زيرا زمانى متخلّل نشده كه عقدشان در آن زمان باطل شده باشد.
4991. از خانواده اى فقط يك دختر خردسال كمتر از 4 سال باقى مانده و بقيّه در تصادف كشته شدند و اين دختر بچّه هيچ فاميلى ندارد. آيا اجازه است كه اين دختر به عقد پدر يك فرد محترم درآيد تا به عنوان زن پدر اين فرد، تلقّى و محرم شود و اين فرد بتواند سرپرستى او را به عهده بگيرد؟
ج. اجازه نيست و قبل از رسيدن به حدّ بلوغ و رشد نمى توانند او را عقد كنند.
بلى در موارد ضرورت، كه مراعات آن براى طفل لازم است، حاكم شرع دخالت مى كند.
4992. در صورتى كه پسر و دختر در ازدواج با همديگر رضايت نداشته باشند و با حاكم شدن نظر پدر و مادر به عقد هم درآيند و بعد از مراسم عقد و عروسى به خاطر عرف مردم به چنين ازدواجى رضايت دهند، آيا اين ازدواج مشروع است يا خير؟
ج. با فرض اين كه رضايت داده اند، اشكالى نيست و زن و شوهر هستند.
4993. اگر مقدّمات عقد ازدواج قانونى فراهم نباشد، آيا مى توان شرعاً عقد شرعى نمود؟
ج. بر عقد شرعى اثر شرعى مترتّب مى شود و منافاتى با اقدام دولت ندارد.
ص: 118
4994. همسر اين جانب مبتلا به اختلال حواس و روان است و قدرت شعور و تشخيص را از دست داده است، به همين دليل، چندى قبل بر اثر تصادف، تعادل جسمانى خود را نيز از دست داده است. اكنون قريب دو سال است كه هيچ خبرى از ايشان نيست و به تمام مراكزى كه احتمال مى رفت مراجعه كرده ام. هيچ گونه آثارى از ايشان به دست نيامده است و براى من يقين حاصل شده كه وى در قيد حيات نيست، آيا مى توانم ازدواج نمايم ؟
ج. اگر يقين به فوت شوهرتان نداريد، نمى توانيد ازدواج كنيد، مگر آن كه با وجود شرايط، حاكم شرع طلاق دهد و اگر يقين داريد، بعد از گذشت عدّه ى وفات از زمان يقين به فوت او، ازدواج مانع ندارد، و اللّٰه العالم.
4995. زنى شوهرش در دفاع مقدّس مفقود الاثر شده و از قراين و امارات، علم به شهادت زوج پيدا كرد و شوهر نمود اما پس از پايان جنگ تحميلى، شوهرش از اسارت برگشت، وظيفه ى اين زوجه چيست ؟
ج. زوجه متعلّقه به او است و نسبت به دوّمى شبهه است و بايد عدّه ى وطى به شبهه نگه دارد.
4996. عقدنامه بايد نزد چه كسى باشد؟ خانواده ى عروس يا نزد خود داماد؟
ج. تعيين شرعى ندارد و تناسب با متعهد له دارد و معمولاً نزد خانواده ى عروس مى گذارند.
4997. در بحث محلّل، صرف دخول كفايت مى كند يا هر دو بايد ارضا شوند؟
ج. علاوه بر دخول از جلو، بنا بر احتياط لازم است انزال نيز صورت بگيرد. (به مسئله ى 2021 رساله رجوع شود)
ص: 119
4998. منظور از عدالت ميان همسران چيست ؟
ج. عدالت واجبه، همان عمل به حقّ قِسْم است.
4999. حكم ازدواج دوقلوهاى به هم چسبيده را بيان فرماييد؟
ج. بعض موارد آن مشكل است.
5000. آيا اداى وعده به زن واجب است ؟
ج. مثل موارد ديگر است.
5001. دروغ گفتن به زن براى جلب محبّت او، چه حكمى دارد؟
ج. مثل موارد ديگر است.
5002. آيا شوهر مى تواند در مقابل ديگران، عيوب زنش را بگويد و او را تحقير كند، اگر چه به شوخى باشد؟
1) در صورتى كه زن ناراحت شود؟
2) در صورتى كه زن ناراحت نشود؟
ج. ايذاى مؤمن و مؤمنه جايز نيست.
5003. اگر مردى به زنش تهمت ارتباط نامشروع بزند و نتواند ادّعاى خويش را در
ص: 120
دادگاه صالحه اثبات نمايد.
1) آيا براى مرد جايز است دوباره با زن خويش ادامه ى زندگى دهد؟
2) آيا براى زن از لحاظ شرعى واجب است با همسرش ادامه ى زندگى دهد؟
3) آيا در اين خصوص زن مى تواند تقاضاى طلاق نمايد و به حقّ و حقوق خويش اعمّ از مهريّه و جهيزيه و دارايى هاى زندگى برسد؟
ج. با درخواست زوجه، مرد استحقاق حدّ قذف دارد؛ مگر اين كه لعان را واقع سازد. ولى دوباره زندگى كردن بدون لعان مانعى ندارد و زن هم بايد به وظايفش عمل كند، مگر اين كه طلاق خلع يا مبارات بگيرد.
5004. آيا شرعاً مى شود روى حرف زنان بى بندوبار، در پاك بودن از حيض و نداشتن شوهر و انقضاى عدّه حساب كرد؟
ج. سؤال و فحص از حال آنان خوب است، ولى شرط نيست.
5005. خانمى ابتدا به عقد موقّت مردى درآمده و پس از انقضاى عدّه، به عقد دائم مرد ديگرى درآمده است و بعد از شش ماه صاحب فرزند مى شود. شوهر اوّلى سيّد بوده و دوّمى عام، قراينى هست كه فرزند ملحق به اوّلى باشد. مانند:
1) شباهت كامل كودك به شوهر اوّل و همين طور شباهت كامل فرزندان آن كودك به شوهر اوّلى؛
2) دو دختر آن كودك تا سنّ شصت سالگى حيض ديده اند؛
مرحوم آية اللّٰه بروجردى - رحمه اللّٰه - در چهل سال پيش فتوا به سيادت آن كودك و فرزندانش داده است.
ص: 121
آيا اين قراين، انتساب به شوهر اوّلى را اثبات مى كند؟
ج. الولد للفراش الفعلى مادامى كه امر موجب علم، بر خلاف نيست.
5006. پدرى در غياب فرزندش كه در سفر خارج بوده، دخترى را به عقد او در مى آورد و پس از يك سال براى روشن شدن وضعيّت دختر، فرد مذكور به خارج سفر مى كند و موضوع را با پسرش در ميان مى گذارد. پسر نه جواب مثبت داده و نه جواب منفى و فعلاً هم معلوم نيست پسر مذكور در كدام كشور است. آيا عقد صحيح بوده است ؟ در صورت صحّت، آيا فضولى است ؟ و بر فرض فضولى، آيا پدر حقّ فسخ دارد؟
ج. فضولى است و فضولى نياز به فسخ ندارد.
5007. آيا به خنثاى مشكل، عنوان زن (مؤنث) اطلاق مى شود يا مرد؟
ج. اگر خنثاى مشكل است، حكم زن يا مرد ندارد.
5008. مردى با خنثاى مشكل ازدواج كرده و از دُبُر با او وطى كرده است، پس از آن متوجه شده است. آيا اين ازدواج صحيح است ؟
ج. اين ازدواج باطل است و اگر با جهل وطى كرده، به وجهى وطى به شبهه است و اگر با علم وطى كرده، نه محكوم به زنا است و نه لواط؛ اگر چه كار حرام است و استحقاق مهر هم ندارد.
5009. اگر ميتى - فرضاً با دعا يا اعجاز و خرق عادت - زنده شود، آيا زوجه اش بر
ص: 122
وى حلال است ؟
ج. زن او در عده ى وفات است، با رجوع به او حلال نمى شود، نياز به عقد مجدّد دارد.
5010. صيغۀ عقد دائم جارى شده و عاقد مى گويد: با وكالت از زوج بوده است و دو شاهد هم حاضر بودند. ولى زوج مى گويد كه عقد باطل است، زيرا من از مجلس بيرون رفتم و دختر را عوض كرده بودند و صيغه بدون وكالت و رضايت من جارى شده است. زوج شهادت شهود را هم قبول ندارد. آيا قول وى پذيرفته مى شود؟
ج. زوج مدّعى فساد است كه خلاف ظاهر امر است، زيرا ظاهر حمل بر صحّت است و بايد فساد را اثبات كند.
5011. اگر بدانيم زوجه ى فردى بر او حرام است، ولى خودش به جهت جهل به حكم نمى داند، آيا واجب است وى را آگاه كرد؟
ج. واجب است به او گفته شود، زيرا جهلش عذر نيست.
5012. دخترانى كه با جماع پرده ى بكارت آن ها زايل نمى شود و اصل جماع هم قابل اثبات نيست، آيا حكم باكره را دارند؟
ج. اگر دخول درباره ى آن ها ثابت شود، ديگر حكم باكره ندارند.
5013. مردى زوجه اش را كتك و افتراهاى فراوان ناموسى و حيثيّتى مى زند. زوجه در اثر
ص: 123
ضربات، بى هوش مى شود. چند ساعت پس از درمان پزشك، به هوش مى آيد. زوج، با ميل و اراده خود، وى را به منزل پدرش مى برد و تا شش ماه وى را رها مى كند و هيچ تماسى جهت درخواست مراجعت نمى گيرد. تنها مى گويد زوجه بايد بدون قيد و شرط به منزلم بازگردد. آيا خوددارى زوجه از مراجعت به منزل شوهر، در فرض عدم امنيت جانى و مالى و ناموسى، نشوز محسوب مى شود؟
ج. نشوز صدق نمى كند، و اللّٰه العالم.
5014. به اصرار پدرم در هفت سالگى به عقد ازدواج دائم پيرمردى درآمدم. آن موقع در اين باره هيچ خبر نداشتم، حالا كه بالغ شدم، پدر و مادر با زور و اكراه به خانه شوهرم مى فرستند. من هميشه به پدر و مادرم مى گفتم: من اصلاً نمى دانم عروسى من كى انجام شده و شوهرم را تا به حال نديدم. ولى از آغاز عقد و پس از بلوغ اصلاً بر اين نكاح رضايت نداشته ام و مصلحت عقلايى هم در اين نكاح نيست. حكم شرع مقدس اسلام درباره صحّت عقد مذكور چيست ؟
ج. اگر هنگام عقد - يعنى سنّ هفت سالگى - مفسده بوده، عقد صحيح نيست و اگر اكنون مفسده است نه هنگام عقد، تأثيرى ندارد.
5015. اگر زن در قبال بذل مالى - كه متعلق به او است - به مرد، از او بخواهد كه ازدواج مجدد نكند، اين شرط صحيح است ؟ اگر مرد بعد از قبول شرط به آن عمل نكند، نسبت به مالى كه دريافت كرده چه تكليفى دارد؟
ج. هبه ى مشروطه است و با تخلف، زن مى تواند مالش را پس بگيرد.
ص: 124
5016. در صورتى كه فتواى مرجع تقليد زن و مرد مختلف باشد، وظيفه چيست ؟
ج. هر كس بايد به وظيفه ى مرجع تقليدى كه بايد، يا مى تواند از او تقليد كند عمل نمايد، و اللّٰه العالم.
5017. فرزندى كه به وسيله ى لعان از الحاق به پدر نفى شده است، آيا مى تواند با كسانى كه قبل از نفى (لعان) محرم بوده، ازدواج كند؟
ج. ظاهراً مى تواند.
5018. در صورتى كه تخمدان زنى را به ديگرى پيوند دهند و اين پيوند موفقيت آميز باشد، فرزندانى كه از اين زن متولد مى شود متعلق به صاحب تخمدان است يا به زن دوم ؟ مسئله محارم شوهر و زن اوّل و دوم و محارم فرزند چگونه است ؟
ج. با فرض بقا و عدم تغيير تخمك ها، فرزند متعلق به صاحب تخمدان است و نسبت به زن دوم و اقوام او هم احتياطاً بايد احكام محرميّت را جارى كنند.
5019. پدر، دختر نابالغى را به عقد كسى درآورده است. دختر بعد از بلوغ مى خواهد با شخص ديگرى ازدواج كند و پدر هم راضى است. قبل از فسخ عقد اوّل با شخص دوّم ازدواج كرده است و دخول هم صورت گرفته است، وظيفه چيست ؟
ج. عقد اوّلى باطل نشده و حكم آن مثل ازدواج و دخول با زن شوهردار است.
ص: 125
5020. اگر مراد و منظور از باكره بودن عدم ازاله ى بكارت و وجود آن مى باشد، پس زنى كه چه به صورت اختيار همسر و چه به صورت خلاف شرع ازاله ى بكارت شده است و يا سابقه ى نزديكى با مرد را دارد، در صورتى كه به طريق پزشكى بتواند پرده ى بكارت را ترميم كند، آيا از نظر ازدواج و مهريه،... مشمول زن باكره خواهد شد؟
ج. باكره نيست، ولى احتياط كنند.
5021. اگر بكارت زنى با عمل جراحى از بين رود، آيا اين موجب جواز فسخ نكاح مى شود؟
ج. خير.
5022. در مواردى اتفاق افتاده است كه دختر و پسرى در زمان عقد با يكديگر روابط زناشويى داشته اند، ولى شب عروسى، پسر ادعا مى كند كه عروس باكره نيست و او را رها مى كند و به سراغ زن ديگرى مى رود، حكم شرعى در اين موارد چه مى باشد؟
ج. در فرض سؤال، مرد بايد زوال بكارت را قبل از عقد ثابت كند. (جهت توضيح بيشتر به مسئله ى 1945 رساله رجوع شود.)
5023. اگر مردى در شب زفاف ادعا كند كه خون خارج شده خون حيض است نه بكارت و زن آن را از بكارت خود بداند، تكليف چيست ؟
ص: 126
ج. توسط زن هاى خبره استعلام مى شود و اگر خون كم است، طريقى براى تشخيص آن در مسئله ى 410 رساله آمده است.
5024. آيا از نظر شرعى، اظهار شفاهى يا كتبى زن در باكره نبودن خود براى عقد دائم يا متعه وى كفايت مى نمايد؟
ج. اگر ظن به صداقت و راستگويى او باشد، كفايت مى كند.
ص: 127
5025. آيا فرزندان در صورت كار در خانه مى توانند ادعاى دستمزد يا سود كنند؟
ج. در اين جهت مثل سايرين هستند.
5026. پدرى براى نام گذارى فرزندش، اسمى را نذر كرده و مادر، نام ديگرى را نذر نموده است، در اين رابطه چه دستور مى دهيد؟
ج. تا ممكن است هر دو نام را بر فرزند بگذارند، هر چند يكى اسم و ديگرى لقب او باشد، يا يكى اسم معروف و ديگرى غير معروف باشد.
5027. آيا بر پدر واجب است خواندن و نوشتن را به فرزندان خود ياد دهد؟
ج. واجب نيست.
5028. اگر موقع نماز، پدرى با پسرش كار داشته باشد، وظيفه ى پسر چيست ؟
ج. اگر وقت نماز اندك باشد، نماز مقدم است.
ص: 128
5029. آيا براى جلوگيرى والدين از خلافى كه مكرر انجام مى دهند و با هيچ راهى هم قانع نمى شوند، مى توان با خشونت با آن ها رفتار كرد؟
ج. اگر كار حرام انجام مى دهند و اگر احتمال تأثير عقلايى در خشونت مى دهد، آن را به ديگرى واگذار كند، به طورى كه متوجّه نشوند.
5030. آيا فرزند در برابر غذاى حرامى كه پدر به خانه مى آورد، مسئوليت دارد؟
ج. علاوه بر نهى از منكر اگر عين حرام است، حق استفاده از آن غذا را ندارد، به خلاف اين كه به نحو متعارف به ذمه خريده باشد.
5031. آيا بدون اطلاع پدر و مادر روزه مستحبى گرفتن، درست است، در حالى كه اگر خبر داشته باشند، ممكن است راضى نباشند؟
ج. به مسئله ى 1369 رساله رجوع شود.
5032. آيا رفتن به سينما بدون اجازه ى پدر، اشكال ندارد؟
ج. به نحو مطلق جايز نيست.
5033. آيا در اهداى خون، اجازه ى پدر و مادر شرط است ؟
ج. خير.
ص: 129
5034. آيا قطع رابطه با مادر جهت افعال و رفتار آزار دهنده مادر، جايز است ؟
ج. خير، جايز نيست.
5035. آيا پدر حق دارد تمام اموالش را به يكى از فرزندانش ببخشد، و يا ملك مشاع خود با فرزندانش را بفروشد؟
ج. بله، در صورت اوّل حق دارد، البته رعايت مساوات بين اولاد مستحب است؛ و اما در صورت دوم، اگر فرزند بالغ رشيد است، تنها سهم مشاع خود را مى تواند بفروشد.
5036. هنگامى كه پدر و مادر غيبت شخصى را مى نمايند، وظيفه فرزند در برخورد با والدين چيست ؟
ج. آن ها را منع كند و اگر ادامه دادند، فرزند بايد به وظيفه ى خود مثل ساير موارد تحقق غيبت رفتار كند، هم چون دفاع از فرد غيبت شونده و ترك مجلس غيبت و مانند آن.
5037. پدرى مادر پسرش را با ظلم و ستم مطلّقه و با زنى ديگر ازدواج مى كند و پسر زن مطلّقه را تا سن چهارده سالگى نگه مى دارد و پس از آن براى كارگرى در مغازه ها مى گذارد. اما خداى متعال به فرزند مذكور علم و تقوى عطا نمود، علاوه بر آبرو و وجهه اجتماعى، مايحتاج زندگى هم مرحمت فرمود. پدر مذكور ثروتش را به پسر زن دوّمى مى بخشد. اكنون كه درمانده و پير شده و آن ها پس از قبضه كردن ثروتش به
ص: 130
او اعتنايى نمى كنند، مى خواهد به پسر زن مطلّقه اش تحميل شود و مخارجش را از او بگيرد. آيا چنين شخصى درباره چنين پدر ستمكارى بازهم مسئوليتى دارد؟
ج. پدر واجب النفقه ى فرزندان است و در صورت فقر پدر و تمكّن فرزند بين فرزندان همسر اوّل يا دوّم، فرقى نمى كند.
5038. آيا اذن پدر براى دانشجويان در مورد رفتن به نماز جمعه و جماعات و كلاس هاى تفريحى لازم است ؟
ج. اجازه لازم نيست، ولى بايد سبب ايذا پدر نشود.
5039. در چه صورتى مخالفت با پدر و مادر جايز است ؟
ج. در صورتى كه موافقت با آنان با فعل واجب يا ترك حرامى منافات داشته باشد.
5040. آيا تهيه جهيزيه بر پدر واجب است ؟
ج. خير، واجب نيست.
5041. اطاعت از پدر و مادر، تا چه اندازه لازم است ؟
ج. تا حدى كه بر خلاف حرام و واجب نباشد، مطلقاً اطاعت از آن ها مطلوب است، ولى حدّ لزوم اطاعت از آن ها، در جايى است كه مخالفت با آن ها سبب ايذاى آن ها شود.
ص: 131
5042. آيا براى بيرون رفتن از خانه، اجازه پدر براى دختر لازم است ؟
ج. احتياطاً اجازه بگيرد.
5043. آيا پرستارى پدر در صورت نياز، بر اولاد الزامى است ؟
ج. الزام دارد كه اسباب اذيّت فراهم نشود.
5044. آيا برادر حق دارد كه برادر يا خواهر خود را تنبيه كند؟
ج. اگر مورد از موارد جواز تنبيه است، بايد با اذن از پدر باشد و به حدّ لزوم ديه هم نرسد.
5045. بچه اى كه از جاهايى مانند شيرخوارگاه، به فرزندى قبول مى شود، چگونه مى توان به حلال زاده بودن او پى برد؟
ج. تا علم بر خلاف نباشد، حمل بر حلال زادگى مى شود.
5046. فرزندى كه با استفاده از تلقيح مصنوعى در دستگاه، پرورش يافته متعلق به كيست ؟
ج. متعلق به صاحب نطفه و صاحب تخمك است.
5047. در صورت طلاق والدين، بر اساس چه شرايط و مصالحى حضانت فرزندان به
ص: 132
يكى از آن دو سپرده مى شود؟ اگر حضانت به مادر سپرده شود، آيا بر شوهر لازم است كه نفقه فرزندان را بدهد؟ حضانت فرزندان تا چه سنى بر عهدۀ والدين است ؟
ج. در اين رابطه به مسائل 1985 تا 1987 رساله رجوع شود، ولى نفقه ى آن ها بر پدر واجب است و تا حدى كه به حدّ بلوغ و رشد نرسيده اند، حضانت آن ها بر پدر و مادر است.
5048. خانمى كه عقد كرده، ولى به خانه ى شوهر نرفته، به اجازه ى پدر و مادر نياز دارد يا اجازه ى شوهر كافى است ؟
ج. اجازه ى شوهر كافى است.
5049. حضانت فرزندانى كه از طريق نامشروع به دنيا مى آيند، بر عهدۀ چه كسى مى باشد؟
ج. بنا بر جريان احكام ولد - مگر آن چه به دليل خارج شده - مثل ديگران است.
5050. اگر زن و شوهر بعد از جدايى، حق حضانت فرزندانشان را به ديگرى يا شخص ثالثى واگذار كنند، آيا بلا فاصله بعد از واگذارى يا بعد از گذشت مدتى، مى توانند از حرف خود بازگردند؟
ج. اگر اين واگذارى در قبال وجهى نبوده، مى توانند از آن برگردند ولى اگر در قبال گرفتن وجهى به صلح و مثل آن باشد، ممكن است گفته شود حكم آن عقد را دارد و هم چنين اگر شرط ضمن عقدى لازم - به عنوان صرف نظر نمودن از حق حضانت - شده باشد، رعايت آن شرط لازم است.
ص: 133
5051. زوجه اى علاوه بر بذل تمام يا مقدارى از مهريه، حضانت بدون نفقه يا با نفقه ى فرزندان دختر بالاتر از هفت سال خود را به عهده مى گيرد؛ ولى بعد از طلاق از حضانت و نگهدارى اطفال امتناع مى ورزد. در اين مورد آيا دادگاه مى تواند زوجه را به حضانت از فرزندان دختر الزام كند و يا اين كه حضانت به زوج منتقل مى شود؟
ج. به زوج منتقل مى شود.
5052. آيا ولىّ قهرى اطفال بعد از فوت پدر آن ها مى تواند از حضانت آن ها توسّط مادرشان به علّت ازدواج بعدى مادر و يا هر علّت ديگر ممانعت به عمل آورد؟
ج. در صورت وفات پدر، حضانت مخصوص مادر است؛ اما در صورت ازدواج او تأمل است، احتياط در رعايت رضايت صاحب حقى است كه حق او از حق پدر و مادر متأخر است.
5053. آيا اگر عمل به حقّ الحضانه، مستلزم عسر و حرج فوق العاده نسبت به ديگرى باشد - مثل اين كه گرفتن فرزند از مادر بعد از دو سال و ردّ به پدر باعث مشقّت خوف عقلايى خطرناك و غير قابل تحمّل براى مادر باشد، كه اين مشقّت اضافه بر اصل مشقّت فراق است كه معمولاً متوجّه مادر مى شود - و يا عمل به حقّ الحضانه باعث فساد و انحراف اخلاقى و تربيتى كودك باشد، در اين صورت باز حقّ حضانت ثابت است يا به حكم حرج و فساد ساقط مى شود؟
ج. در فرض سؤال، حقّ حضانت ساقط است.
5054. پس از فوت پدر، آيا مادر در قبال حضانت فرزندان صغير مى تواند از جدّ پدرى
ص: 134
مطالبه ى اجرت كند؟
ج. اگر حضانت بر او باشد، مشكل است.
5055. دختر و پسرى رابطه اى نامشروع داشته اند و دخول نشده ولى پس از خروج منى از مرد، رحم زن جذب كرده و دختر حامله شده است پس از آن، اين دو با هم ازدواج كرده اند. آيا فرزند ولد الزّناست يا ملحق به ابوين است ؟
ج. ولد از فعل حرام است؛ ولى ملحق به آن ها است.
5056. زنى كه شوهرش - به اتّفاق نظر دكترها - عقيم است، در اثر زنا حامله شده و زانى منكر ولد است. آيا به قاعده الولد للفراش، ولد ملحق به زوج است ؟
ج. تا وقتى امكان لحوق به زوج هست، ملحق به زوج است.
5057. شخصى بچّه اى سر راهى را بزرگ مى كند، بعد از مدّتى زن و مردى آمده و اظهار مى دارند كه كودك بچه ى آن ها بوده است و آن فرد انكار مى كند. آيا مى توان بدون بيّنه كودك را گرفته و به زن و مرد مدّعى داد؟
ج. ولد بودن با بيّنه ثابت مى شود و هم چنين با استفاضه و با علم و اطمينان كسى كه مكلّف به ترتيب اثر شخصى بر آن است و هم چنين به اقرار بدون منازع با تفصيلى كه در محل خود، ذكر گرديده است.
5058. آيا ولد شبهه يا ولد زنا با ساير اولاد، از نظر محرم و نامحرمى و توارث فرق دارند؟
ص: 135
ج. احكام محرميّت به نسب در ولد شبهه و ولد زنا جارى است و محرميّت به مصاهرت و توارث در ولد شبهه جارى است و محرميّت به مصاهرت در ولد زنا مورد تأمّل و احتياط است و توارث در ولد زنا منتفى است. (به مسئله ى 2263 رساله رجوع شود.)
5059. مردى با يكى از محارم نسبى خويش عنفاً زنا كرده است، آيا فرزند متولد شده از آنان نسبت به مادر، ولد شبهه حساب مى شود يا خير؟
ج. لحوق ولد به زنى كه با اكراه مجبور به زنا شده، خالى از وجه نيست.
5060. بچّه اى كه از زنا متولّد شده، آيا به زانى داده مى شود يا به زانيه ؟
ج. ظاهراً مثل بچّه هاى ديگر است، فقط در صورت اكراهِ يكى به زنا، ولد ملحق به مكرَه است شرعاً، چنانچه گذشت.
5061. گرفتن اولاد از مادر در اثر طلاق يا به نحو ديگرى - كه حضانت با پدر است - در صورتى كه مشقّت غير قابل تحمّل براى مادر داشته باشد يا باعث عدم رشد روانى فرزند شود، يا هر دو در عُسر و حرج بيفتند، آيا پدر مى تواند فرزند را از مادر جدا كند؟
ج. ادعاهاى ذكر شده مى تواند از طرفين باشد، ولى پدر با اين كه حقّ حضانت دارد، لكن به گونه اى نبايد عمل كند كه مادر به مشقّت زياد و عُسر و حرج واقع شود و نبايد مانع شود او را از زيارت و ديدار و اجتماع براى صله رحم، و دفع يا رفع عسر و ضرر، به فرستادن طفل يا آوردن او ممكن است و همين حكم در ايام حضانت مادر هم هست و اختلاف بايد نزد حاكم شرع حلّ و فصل گردد.
ص: 136
5062. اين جانب نوزادى را به عنوان فرزندى گرفته و او را حسين نام گذارى و به همين اسم شناسنامه گرفته ام، در صورتى كه پدر و مادر كودك معلوم نيست، از نظر شرع مقدّس اسلام چه صورتى دارد؟
ج. مانعى ندارد.
5063. آيا منظور از رعايت غبطه، غبطۀ واقعى است و يا آن چه كه ولىّ ، غبطه تصوّر مى كند، هر چند در حقيقت بر خلاف غبطه باشد، همان غبطه محسوب مى شود؟
ج. ميزان در تكليف، احراز ولىّ است.
5064. طفلى پس از بلوغ، رشيد نشده است و نياز به سرپرستى دارد، چه كسى سرپرست او است ؟
ج. سرپرستى او مربوط به ولىّ شرعى اوست و اين غير از حق حضانت است كه تا پيش از بلوغ براى يكى از پدر يا مادر ثابت است.
5065. آيا مى توان بچه را براى يادگيرى تنبيه كرد؟
ج. ولىّ او يا كسى كه از ولىّ اجازه دارد مى تواند تا به حدّ واجب شدن ديه نرسد، تنبيه كند در محدوده ى ذكر شده در مسئله 1609 رساله.
5066. نهى وارد شده درباره اين كه اسم فردى به نام مقدس حضرت رسول
ص: 137
- صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - و كنيه اش كنيه آن حضرت - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - باشد، چه نوع نهيى است ؟
ج. شايد نهى تنزيهى باشد.
5067. اگر كودكى كه از دنيا رفته، در زمان حيات آسيبى به كسى وارد كرده است، آيا خانواده او بايد از آن شخص حلاليت بطلبند؟
ج. اگر آسيب مالى زده، از اموالِ آن كودك بايد خسارت را بپردازد.
5068. زنى را عقد كرده اند، پس از ازدواج معلوم شد كه حامله است، حكم مسئله را بيان كرده و بفرماييد كه ولد ملحق به كيست ؟
ج. اگر بين نزديكى و زايمان حد اقل شش ماه هلالى - كه كمترين مدت حمل است - فاصله شده باشد، نيز بيشتر از نه ماه فاصله نشود، فرزندى كه از زن متولد مى شود، ملحق به شوهر است.
ص: 138
5069. خاله اى دارم كه با مادرم از يك پدر نيست و خواهر اصلى او حاضر به نگهدارى از او نيست. كدام يك از اينها در نگهدارى او در اولويت هستند؟
ج. اگر آن خاله صغير است، ولايت او با پدر يا جدّ پدر يا قيّم شرعى او است و نگهدارى به معناى خدمتكارى، در مراتب صله رحم داخل است.
5070. در صلۀ رحم نسبت قُرب و بُعد ارحام بر چه ملاكى استوار است و آيا تلفن كردن براى صله رحم كافى است ؟
ج. اولويت در رحم در اقرب فالاقرب نسبت به ارث است و تلفن كردن هم كفايت مى كند، چنانچه در روايت است كه صلۀ ارحام كنيد؛ هر چند به سلام كردن باشد.
5071. در چه صورتى قطع رحم جايز است ؟
ج. تا وقتى كه مسلمان هستند، قطع به طور كلى جايز نيست.
ص: 139
5072. براى دورى از غذاهاى شبهه ناك، آيا لازم است قطع رحم كنيم يا نه ؟
ج. ترك قطع رحم، مستلزم ترك اجتناب از غذاى شبهه ناك نيست.
5073. آيا انسان مى تواند براى حفظ ايمان خود با ارحام قطع رحم نمايد؟
ج. مى تواند رفت و آمد را كم كند، ولى به طور كلى قطع نكند.
5074. آيا قطع رحم براى فرار از غيبت و گناه جايز است ؟
ج. ترك قطع رحم مستلزم آلوده شدن به گناه نيست.
5075. صله رحم با ارحامى كه درآمد نامشروع دارند، چه حكمى دارد؟
ج. همين كه قطع كلى نكند، كافى است.
5076. پسر عمويى دارم كه اهل دروغ و ساير اوصاف رذيله اى است كه بى ايمانى او را اثبات مى كند، آيا رابطه با او صحيح است يا نه ؟
ج. قطع كلى نكند.
5077. معاشرت و رفت و آمد با افرادى كه نماز نمى خوانند، چه حكمى دارد؟
ج. ترك قطع رحم مستلزم رفت و آمد آن چنانى نيست، ولى اگر قابل هدايت و تأثيرپذيرند آن ها را ارشاد كنيد.
ص: 140
5078. حكم رفت و آمد و صحبت كردن با فاميل هايى كه حجاب را رعايت نمى كنند، چيست ؟
ج. مثل جواب سؤال قبلى است.
5079. حكم صله رحم و تصرف در مال و غذاى حرام اقوام چيست ؟
ج. صله رحم مستلزم تصرف در مال حرام نيست.
ص: 141
5080. ازدواج موقّت از نظر اسلام چه حكمى دارد؟
ج. جايز، بلكه مستحبّ است.
5081. آيا براى مردى كه همسر دائم دارد، ازدواج موقّت جايز است ؟
ج. جايز است.
5082. اگر پدر تا بيست يا سى سال دختر خود را تزويج نكند و دختر هم بخواهد با كفو شرعى خود صيغه كند، آيا اذن پدر لازم است يا خير؟
ج. با فرض آن كه دختر رشيده و عاقله است و زوجى را كه براى خود در نظر گرفته كفو او مى باشد و با اجتماع تمام شرايط، پدر از اذن امتناع نمايد، اعتبار اذن پدر ساقط مى شود و در هر حال رعايت احترام پدر و استيذان از او بشود خصوصاً در عقد انقطاعى، و اللّٰه العالم.
5083. آيا دختر باكره اى را كه بالغ و عاقل و رشيده است، بى اذن پدر او مى توان
ص: 142
متعه كرد؟
ج. بنا بر احتياط، تكليفاً بايد از پدر يا جدّ پدرى خود اجازه بگيرد، چون تكويناً مفسده دارد.
5084. زنى كه در اثر زنا يا پريدن، بكارتش از بين رفته باشد، آيا براى ازدواج موقّت اجازه گرفتن از پدرش لازم است يا خير؟
ج. اگر بكارتش به جماع از بين رفته، نياز به اجازه ندارد.
5085. آيا صيغه خواندن براى دختر باكره بدون اطلاع خانواده اش صحيح است ؟ صحبت كردن آن ها با همديگر چه حكمى دارد؟
ج. بايد احتياطاً با اجازه ى پدر دختر باشد و صحبت كردن بدون اجرا عقدى مثل صحبت كردن با نامحرم هاى ديگر است.
5086. آيا ازدواج موقت با دخترى كه بكارتش از راه غير شوهر كردن از بين رفته است، نياز به اذن پدر دارد؟
ج. اگر به غير جماع زايل شده، بازهم نياز به اذن پدر دارد، بنا بر احتياط ذكر شده.
5087. در عقد موقت آيا به صرف گفته ى دختر كه «پدر او راضى است»، نيازى به گرفتن پاسخ پدر هست يا خير؟
ج. ظنّ به صدق او باشد، كفايت مى كند.
ص: 143
5088. اگر در ازدواج موقت با دختر باكره بالغه و رشيده، - كه فقط به منظور رابطه اى متعارف شغلى و... باشد، نه مسائل زناشويى -، آيا اجازه ولىّ او شرط است ؟
ج. در لزوم اجازه به نحوى كه ذكر شد، فرقى نمى كند.
5089. دخترى بالغ - كه قبلاً توسّط زنا ازاله ى بكارت شده است و خانواده ى او مطّلع نمى باشند - تمايل به متعه با مرد مسلمانى را دارد. لكن حاضر به مطّلع كردن خانواده نيست و مرد مُصرّ به اذن از ولى است و از طرفى احتمال دارد كه در پنهانى به زنا بيفتد. آيا بدون اذن، عقد موقّت وى جايز است ؟
ج. در اين فرض جايز است.
5090. پدر به دختر اذن ازدواج دائم داده، آيا مى تواند عقد انقطاعى كند؟
ج. تكليفاً بنا بر احوط، جايز نيست و وضعاً صحيح است.
5091. اگر پدر دختر باكره اى فوت كرده باشد، مى توان او را صيغه نمود؟
ج. اگر جدّ پدرى ندارد، جايز است.
5092. آيا ازدواج موقت مرد به نفع جامعه است يا باعث متلاشى شدن جامعه مى گردد؟
ج. به نفع جامعه است.
ص: 144
5093. عقد موقّتى واقع شده است كه به جهت جهل به مسئله يا فراموشى، مدّت و مهر را مشخّص نكرده اند و جماع واقع شده است، حكم قضيه چيست ؟
ج. حكم زنا را ندارد و اگر قصد مطلق نكاح را داشته اند، منقلب به عقد دائم و مهر المثل مى شود.
5094. خانمى دختر نابالغ خويش را براى مدّت دو روز براى مردى صيغه مى خواند. آيا بعد از اتمام زمان صيغه به طور دائمى براى اين خانم محرم است يا خير؟
ج. بله محرم است، اگر با اذن ولىّ شرعى او بوده است و احوط اين است كه مدّتى پس از بلوغ را هم جزو زمان عقد قرار دهند هر چند بعداً زوج ابرا كند و آن زمان را ببخشد.
5095. اگر پسر و دخترى بخواهند از طريق ازدواج موقّت با همديگر رابطه اى شرعى داشته باشند، در صورت هاى زير چه شرايطى معتبر است ؟
1) اگر رابطه صرفاً رابطه اى متعارف شغلى يا تحصيلى باشد؟
2) اگر رابطه صرفاً به خاطر استمتاع، جنسى بدون دخول باشد؟
3) اگر رابطه به خاطر آميزش جنسى (دخول) باشد؟
ج. در تمام صور جايز است، و لكن در باكره با اجازه ى پدر احتياطاً.
5096. اگر شخصى دختربچّه ى خود را كه قابل تمتّع نيست، به مدّت كوتاهى به منظور محرم شدن مادر آن بچّه به داماد، به عقد انقطاعى وى درآورد، آيا مادر آن بچّه به آن
ص: 145
شخص محرم مى شود؟
ج. بله، محرم مى شود؛ هر چند احتياط اين است كه مقدارى بعد از بلوغ را هم داخل كند، هر چند بعداً شوهر بقيه مدت را ابرا كند.
5097. ازدواج موقت چه شرايطى دارد؟ آيا برقرارى رابطه با نامحرم به اين نيّت كه در آينده با هم ازدواج كنيم جايز است ؟
ج. بايد در ازدواج موقت مهر و مدت معين شود و بنا بر احتياط با اجازه ى پدر دختر صيغۀ صحيح خوانده شود، و رابطه با نامحرم حرام است.
5098. آيا ازدواج موقت كه موجب از بين رفتن بكارت مى شود، به ضرر دختر نيست ؟
ج. امكان دارد.
5099. آيا در ازدواج موقت نفقه زن بر مرد واجب است ؟
ج. خير، واجب نيست.
5100. فرق صيغه عقد موقت و زنا چيست و آيا مرد خودش مى تواند عقد را جارى كند؟
ج. عقد موقت مثل دائم مشروع و مشروط به شرايط است و مرد هم مى تواند صيغۀ صحيح را جارى كند و هم چنين زن نيز مى تواند صيغه را خود جارى نمايد.
ص: 146
5101. آيا در ازدواج موقت نيز مادر زن بر داماد حرمت دائمى پيدا مى كند؟
ج. بله.
5102. حكم وكيل گرفتن و خواندن صيغه در عقد موقت چيست ؟
ج. به ذيل مسئله ى 1883 رساله رجوع شود.
5103. زن و مردى كه صيغه شده اند، چه حقوقى نسبت به هم دارند؟
ج. مرد حق استمتاع و زن حق مهر دارد.
5104. فردى قبل از ازدواج دائم، ازدواج موقّت كرده است و توافقى كه روى مهريّه عقد دائم شده بود را سهواً مهريّه عقد موقّت قرار داده اند، تكليف چيست ؟
ج. احتياط در اين است كه شوهر مدت عقد موقت را ببخشد و زن هم او را از مهر ابرا كند و باز عقد موقّت را تجديد كنند.
5105. در عقد موقّتِ صغير، آيا ولىّ يا قيّم وى مى تواند بذل مدّت به زوجه نمايد؟
ج. ولىّ يا قيّم با اذن حاكم مى تواند با گرفتن مالى از زوجه كه به نفع صغير است، بذل مدت نمايد و احتياط در موارد امكان صبر - مثل نزديك بودن زمان بلوغ - ترك نشود.
ص: 147
5106. در عقد ازدواج موقّت، آيا شرط نفقه نافذ است ؟
ج. اگر شرط اعطاى مقدار نفقه باشد، ظاهراً آن شرط الزام آور است، اگر چه تخلّف آن موجب خيار در عقد نكاح نيست.
5107. بين زوجين اختلاف شده و زوجه مى گويد عقد، دائم بوده و زوج و عاقد مى گويد موقّت بوده است. قول كدام يك مقدّم است ؟
ج. ظاهراً قول زوج و عاقد مقدم است؛ زيرا آن ها منكر علقه ى زوجيّت پس از مدت هستند و زوجه مدّعى آن است كه اگر زوجه بيّنه اقامه نكند، منكر حلف مى كند. گرچه احتياط در اين است كه زوج پس از انقضاى مدّتى كه قايل است، طلاق را اجرا كند.
5108. آيا انسان بدون وجود شاهدى مى تواند صيغه عقد موقت را بخواند؟ در صورت مواجه شدن با نيروهاى انتظامى چگونه بايد جواب دهد؟
ج. بدون شاهد هم مى توانند عقد بخوانند و قول آن ها هم به خواندن عقد، قابل قبول است.
5109. كمترين و بيشترين زمان ازدواج موقت چه قدر است ؟
ج. مقدار، منوط به رضايت طرفين است و فرقى بين اين كه زمان آن بلند يا كوتاه باشد نيست؛ پس در طرف طول زمانى كه مظنون است عدم بقا تا آن زمان تا به سفاهت نرسد، و در طرف كوتاهى، به لحظه معيّن با قابليت استمتاع؛ اگر چه به غير جماع باشد در آن زمان كافى است.
ص: 148
5110. در عقد موقت اگر هنوز مدت تمام نشده باشد مى توان مدت را تمديد كرد، يا اين كه آن را به عقد دائم تبديل كرد؟
ج. قبل از پايان مدت يا بخشيدن بقيه مدت، عقد دائم يا موقت باطل است.
(جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1904 رساله رجوع شود.)
5111. مردى زنى را به اين صورت فريب داده كه به او گفته من تو را به نكاح دائم خود درمى آورم، ولى شرط نكاح دائم اين است كه اوّل تو را به عقد موقّت درآورم. او را بدون تعيين مهر به عقد موقّت درآورده، با رضايت زن، و پس از آن، از او ازاله ى بكارت كرده و مبلغى را به او داده و او را رها كرده است. آيا اين عقد صحيح است ؟ حكم قضيه را بيان فرماييد.
ج. چون مهر را در عقد موقت تعيين نكرده، آن عقد باطل بوده است. اگر مرد دانسته اين كار را كرده، اين وطى از طرف او زنا است، ولى چون زن اين را نمى دانسته از طرف او وطى به شبهه بوده و در وطى به شبهه چه از طرف زن به تنهايى يا از طرف هر دو باشد، زن استحقاق مهر المثل را دارد و چون ازاله ى بكارت شده، استحقاق مهر المثل باكره را دارد و أرش البكارة هم در همان مهر تداخل مى كند.
5112. اگر در ازدواج موقت از روى فراموشى و يا به علت جهل نسبت به مسئله، ذكر مدّت انجام نشود، حكم آن چيست ؟
ج. آن نكاح باطل است، ولى اگر قصد عاقد به قصد اصل نكاح منحل شود و قصد متعه از باب تعدّد مقصود باشد، عقد منقلب به دائم مى شود، به خلاف
ص: 149
وحدت مقصود؛ و در موردى كه تحليل قصد واضح نيست، احتياط در اين است كه اگر راضى به دوام باشند، عقد را تجديد كنند و اگر راضى به آن نباشند، طلاق دهند.
5113. عدّه ى زنى كه حيض مى شود - در ازدواج موقت - دو حيض است. حال اگر زن بعد از انقضاى مدت بلا فاصله حيض شود و پس از انقضاى حيض و پاك شدن و فاصله شدن كمترين زمان پاكى كه 10 روز است با خوردن قرص حيض شود - كه مجموع مدّت عدّه مثلاً 20 روز مى شود - آيا مى تواند شوهر كند؟
ج. ظاهراً مى تواند.
5114. در عدّه ى رجعيّه فردى عيال قبلى خود را متعه مى كند. آيا متعه صحيح است ؟ و آيا عمل او رجوع محسوب مى شود؟
ج. متعه لغو است، ولى رجوع محسوب مى شود، ظاهراً.
5115. اگر در عقد متعه مدّت ذكر شود ولى مجهول باشد، مثل بازگشت فلان مسافر از سفر، آيا متعه باطل است يا به دائم منقلب مى شود؟
ج. ظاهراً متعه باطل است.
5116. اين جانب تصميم به ازدواج موقّت با زن يائسه اى دارم. اگر از وى سؤال كنم كه يائسه هستى و در جواب بگويد آرى، هم چنين اگر سؤال شود كه شوهر دارد يا نه،
ص: 150
بگويد شوهر ندارم، آيا قول او شرعاً حجّت است و من مى توانم با او ازدواج كنم ؟
ج. اگر بر كذب او يقين نداريد، ادّعاى او در اين كه خليّه است و مى تواند شوهر كند قابل اعتماد است و اگر متّهمه است، بهتر است مراعات احتياط شود.
5117. دخترى 24 ساله هستم. حدود 6 سال پيش در حالى كه باكره بودم، به صيغۀ موقّت مردى درآمدم و اكنون بعد از 6 سال احتمال 99 مى دهم كه نه مهريّه تعيين شده بود و نه مدّت عقد مشخص گرديده بود و اكنون هم هيچ دسترسى به آن مرد ندارم. تكليف بنده چيست ؟ آيا بنده به عقد دائم ايشان درآمده ام يا اين كه عقد باطل بوده و اكنون مى توانم ازدواج كنم ؟
ج. اگر عقد دائم بوده و مهر قرار داده نشده، به مهر المثل برمى گردد و اگر عقد موقّت بوده و مهر قرار داده نشده، عقد باطل است و اگر عقد موقّت بوده و زمان ذكر نشده، در صورتى كه قصد خصوص عقد موقت - به طورى كه بر عقد دائم اصلاً راضى نباشد - نشده، به دائم منقلب مى شود.
5118. آيا ازدواج موقّت 99 ساله صحيح است و آيا حكم عقد دائم را پيدا مى كند؟
ج. تا هر مقدارى كه به سفاهت نرسد، ازدواج موقّت صحيح است.
5119. اگر بدون علم به لزوم تعيين مهر و زمان در ازدواج موقت، زن و مردى ازدواج كنند و فرزندى حاصل شود، بعد به لزوم تعيين پى ببرند، آيا ازدواج آن ها حرام بوده و بچه آن ها حلال زاده نمى باشد؟
ج. اگر منقلب به ازدواج دائم نشده باشد، وطى به شبهه و آن فرزند، فرزند شبهه و حلال زاده است.
ص: 151
5120. در ازدواج موقت، در شرايطى كه زن در عسر و حرج واقع شود، آيا اجبار مرد بر بذل مدت باقى مانده صحيح مى باشد؟
ج. خير، مگر از جانب حاكم شرع جامع شرايط باشد.
5121. آيا نحوه ازدواج موقت با زن مسلمان و غير مسلمان متفاوت است ؟ اگر زن و مرد از دو جاى متفاوت و با زبان مختلف باشند، نحوه جارى ساختن صيغه موقت چگونه است ؟
ج. نحوه ى ازدواج تفاوت ندارد و در اجراى صيغه، بايد هر كدام بفهمد كه عقد ازدواج را اجرا مى كند.
5122. ازدواج موقت با زنان اهل كتاب كه بدون مهريه، راضى به اين ازدواج باشند صحيح است ؟
ج. بايد مهر معيّن داشته باشد.
5123. مردى است زرتشتى به زن مسلمانى مراجعه و خود را مسلمان و پيرو شريعت مقدّس اسلام معرّفى مى كند. مطابق موازين شرع اسلام، نزد عاقد مسلمان و واجد شرايط با انعقاد عقد ازدواج به طريقه ى اسلامى و به صورت موقت آن زن را تزويج و در سند نكاحيّه رسمى، مذهب خود را مسلمان اعلام مى دارد. بعداً معلوم مى گردد كه او مجوسى است، حاصل اين ازدواج دو فرزند است. حكم ازدواج فوق چيست ؟
ص: 152
آيا اين مرد و دو نفر فرزندان مذكور مسلمان شناخته مى شوند؟ زوجه مذكوره چه وظيفه اى دارد؟
ج. طريقى براى صحّت نكاح زن مسلمان با مرد غير مسلمان حتى در عقد موقت نيست، اگر چه كتابى يا مجوس باشد. پس با تفحّص از حال فعلى و سابق، اگر اسلام مرد احراز شد كه ملتزم به لوازم اسلام و ايمان است و در حال عقد اين چنين بوده است، يا آنكه اماره ى معتبر بر اسلام و ايمان آن وقت به دست آمد كه احكام اسلام بار مى شود؛ و در غير اين صورت نسبت اولاد به مادر صحيح است و آن ها تابع مادر - كه اشرف است در اسلام - مى باشند و جدايى مادر از زوج لازم و متعيّن مى گردد و عدّه ى وطى به شبهه بر مادرى كه ندانسته بوده، ثابت است.
5124. آيا ازدواج موقّت با زن مجوسى جايز است يا نه ؟
ج. محلّ تأمّل است. پس بايد احتياطاً ترك شود.
5125. آيا مرد مسلمانى كه همسر مسلمان دارد، مى تواند زن اهل كتاب را به عقد موقّت خود درآورد؟
ج. مى تواند با آنان به صورت عقد موقت ازدواج كند.
5126. آيا فواحش را مى توان عقد موقّت كرد؟
ج. بله، مى شود، هر چند خلاف استحباب است.
ص: 153
5127. متعه نمودن زنان بدكاره چه حكمى دارد؟ و بايد شرايط ازدواج موقت از نظر عده و... رعايت شود يا نه ؟
ج. متعه كردن آن ها قبل از توبه ى شان، كراهت دارد و بايد تمام شرايط ازدواج موقت رعايت شود.
5128. مردى زنى را به عقد موقّت خود درمى آورد. در بين مباشرت با آن زن شكّ مى كند كه آيا او از زنانى است كه زياد صيغه مى شود و عدّه نگه نمى دارد يا نه ؟، آيا تحقيق واجب است ؟
ج. واجب نيست.
5129. آيا در ازدواج موقت نيازى به ثبت آن در محضر رسمى مى باشد؟
ج. شرعاً لازم نيست.
5130. اگر مردى به همسرش دسترسى نداشته باشد، آيا بدون اجازه او مى تواند زنى را صيغه كند؟
ج. بله، مى تواند.
5131. آيا مرد با داشتن همسر دائم، مى تواند ازدواج موقت كند؟ رضايت و اجازه همسر دائمى او چه نقشى دارد؟
ج. مى تواند و نيازى به اجازه ى همسر دائمى ندارد.
ص: 154
5132. كسى كه طواف نساء و نماز آن را به جا نياورده، آيا مى تواند ازدواج موقت كند؟
ج. خير، نمى تواند.
5133. فرزندى كه از ازدواج موقت متولد مى شود مربوط به پدر است يا مادر؟
ج. مربوط به هر دو است.
5134. آيا اين مطلب صحيح است كه مسئوليت طفل حاصل از نزديكى در زمان ازدواج موقت با مرد نمى باشد؟
ج. خير، صحيح نيست.
5135. در ازدواج هاى وقت، كه گاهى شوهر براى مدتى طولانى مفقود مى شود، اگر زن در اين مدت مرتكب زنا شود، آيا بر شوهرش حرام ابدى مى شود؟
ج. خير، حرام نمى شود.
5136. زنانى كه شناخته شده هستند كه فقط براى گرفتن مهريه ازدواج مى كنند و بعد از گرفتن آن از شوهر جدا مى شوند، اگر كسى عالم يا جاهل به اين موضوع با آن ها ازدواج كند و اين بلا بر سر او آيد، آيا مى تواند از دادن مهريه خوددارى كند يا خير؟
ج. خير، بايد مهريه را بدهد؛ ولى در موقت تا مدت تمام نشده، حق استمتاع دارد و در دائم، طلاق به دست شوهر است و اگر ادعاى تدليس در بين است، به حاكم شرع مراجعه مى شود.
ص: 155
5137. شخصى زن جوانى را متعه كرده و با اقرار خود مواقعه نيز انجام شده و زن مزبور پس از آن حامله شده است و طفل را به مرد متمتّع نسبت مى دهد ولى مرد منكر الحاق ولد به خود مى باشد. آيا قسم به نفى ولد از طرف مرد در اين صورت مشروعيّت دارد؟
ج. اگر معلوم نباشد كه به مجرد احتمال يا گمان نفى كرده، به نفى ولدِ شوهر، ولد منتفى مى شود ظاهراً، اگر چه نفى براى او بدون علم تكليفاً جايز نيست؛ اگر چه عزل نمايد يا ظنّ به انتفا داشته باشد يا زن را متهمه بداند، و على اى حال در عقد انقطاعى لعان نيست.
5138. فرزندى كه در ازدواج موقت حاصل مى شود، اگر زن آن را به مرد نسبت دهد، مرد مى تواند آن را از خود نفى كند؟ اگر اقرار به مباشرت داشته باشد، نفى ولد چه حكمى دارد؟
ج. خير، اگر علم به نفى ندارد نمى تواند نفى ولد كند و با علامات مفيده ى ظن به انتفا، محكوم به لحوق است به واسطه ى فراش، و در صورت نفى زوج، ولد بدون لعان از او منتفى است.
5139. تكليف زنانى كه براى چند سال به ازدواج موقت مردى در مى آيند؛ ولى بعد از مدتى ديگر، از آن مرد خبرى نمى شود، چه مى باشد؟
ج. بايد صبر كنند تا مدت عقدشان تمام شود.
ص: 156
5140. در ازدواج موقت، حدود اطاعت زن از شوهر، شامل چه مواردى مى باشد؟
ج. در استمتاعات بايد تمكين كند.
5141. هرگاه زنى را يك ساله متعه كرده پس از شش ماه مى خواهد او را به عقد دائم درآورد، وظيفه چيست ؟
ج. آن شش ماه ديگر را ببخشد، بعد او را عقد كند.
5142. در عقد موقّت، شوهر نصف مدّت را مى بخشد. آيا مهر هم تقسيط مى شود يا همه ى مهريه را بايد بپردازد؟
ج. اگر قبل از دخول باشد، نصف مهر و اگر بعد از دخول باشد، تمام مهر را بايد بپردازد.
5143. اگر مردى دخترى را بدون اذن پدر به عقد موقت خود درآورد، در صورتى كه مرجع تقليد آن دختر چنين عقدى را باطل مى داند، آيا محرميت مادر دختر و ديگر احكام ازدواج بر آن مترتب مى شود؟
ج. هر كدام از مرد و زن و مادر او يا غير او، به فتواى مرجع تقليد خود عمل كنند.
ص: 157
ص: 158
ص: 159
ص: 160
5144. منظور از قصد ريبه و لذّت چيست ؟
ج. نظر با ريبه، نگاهى است كه همانند كسى كه نظر سويى دارد، باشد، اگر چه خوف فتنه نباشد و لذت اعم از ريبه است، و اللّٰه العالم.
5145. اگر انسان همان گونه كه از ديدن يك باغ و گلستان لذّت مى برد، از نگاه كردن به صورت انسان ديگر (مرد يا زن) لذّت ببرد، آيا حرام است ؟ و مصداق قصد ريبه و لذّت به حساب مى آيد؟
ج. ظاهراً نظر ريبه عبارت است از نگاهى كه شبيه به نگاه قصدكننده حرام است، اگر چه به عدم وقوع در حرام، علم داشته باشد.
5146. اگر در نگاه به نامحرم تحريكى نباشد، بازهم حرام است ؟
ج. اگر به مواضع محرّمه باشد، بازهم حرام است.
5147. نظر مرد به غير وجه و كفّين دختر مميّز غير بالغ و همچنين نظر زن به پسر نابالغ
ص: 161
مميّز، بدون ريبه چگونه است ؟
ج. بنا بر احتياط واجب نگاه كردن مرد به بدن و موى دخترى كه نه سال قمرى اش تمام نشده، ولى خوب و بد را مى فهمد جايز نيست؛ اگر چه بدون قصد لذت هم باشد. همچنين نگاه كردن زن به بدن پسرى كه بالغ نشده ولى خوب و بد را مى فهمد، جايز نيست.
5148. اگر مرد به اعضاى زن نامحرمى كه همراه با زينت و آرايش است، هر چند از مواضع استثنا باشد، مانند: چشم سرمه دار يا دست همراه با انگشترى، نگاه كند و لو با قصد لذت هم نباشد، چه حكمى دارد؟
ج. حرام است، زيرا خود اين تزيّن و تبرّج معرضيّت براى فتنه و ريبه و شأنيّت براى فساد دارد و همين براى حرمت كافى است.
5149. آيا نگاه كردن به صورت و دست هاى نامحرم جايز است ؟
ج. اگر بدون ريبه و قصد لذت باشد، در مورد غير زينت يا اصلاح جايز است؛ اگر چه احوط ترك آن است.
5150. نگاه كردن به زن فروشنده موقع خريد اجناس، چگونه است ؟
ج. نگاه كردن به غير از صورت و دست ها، حرام است و نگاه به صورت و دست فروشنده ها، بدون ريبه و قصد لذت جايز است.
5151. از دخترانى كه كوچك و با چادر مى باشند خوشم مى آيد چون معنويت خاصى
ص: 162
دارند، آيا نگاه كردن به آن ها اشكال دارد؟
ج. اگر به سنى رسيده اند كه خوب و بد را مى فهمند، نگاه كردن به بدن و موى آن ها بنا بر احتياط واجب جايز نيست، امّا به صورت و دست هاى آن ها اگر ريبه و قصد لذت نباشد، اشكال ندارد.
5152. نگاه كردن به زن نامحرم در خيابان و بازار كه صورت آن ها آرايش كرده و قسمت جلوى موى آن ها آشكار باشد، بدون قصد تلذّذ و ريبه چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
5153. آيا نگاه كردن به وجه و كفّين زن نامحرم بدون قصد لذت اشكال دارد؟
ج. بدون ضرورت خلاف احتياط است.
5154. با عنايت به مسئله ى 1935 و اين مطلب كه امروزه در شهرهاى بزرگ بيرون بودن مقدارى از موى سر، امرى عادى شده است، آيا مى توان از اين رو كه اين مقدار موى سر عرفاً بيرون است به آن نگاه كرد، مانند برخى قبايل كه معمولاً مقدارى از موهايشان بيرون است ؟
ج. در فرض مرقوم جايز نيست.
5155. نگاه كردن به چهره مؤمن ثواب است، حال اگر نامحرم باشد همين حكم را دارد؟
ج. خير.
ص: 163
5156. تكثر المتبرجات فى الجامعات و يعسر نفى النظر الكامل عنهن فما هو حكم النظر غير العمدى لهن مع العلم بتحققه عند دخول الجامعة ؟ و هل ان النظر العادى غير الشهوانى للمتبرجات جايز أم لا؟
ج. النّظر الى الوجه و الكفّين من غير ريبة مورد الاحتياط المطلوب، و امّا غيرهما فتعمّد النّظر بلا ضرورة ممنوع، و كذا إدامة النظر بلا ضرورة، فعلى من وقع نظره لا عن عمد أن لا يكرّر و لا يديم الاّ للضّرورة.(1)
5157. آيا نگاه كردن خواهر و برادر به بدن يكديگر جايز است ؟
ج. اگر قصد لذت نداشته باشند مى توانند غير از عورت، به تمام بدن يكديگر نگاه كنند. (به مسئله ى 1939 رساله رجوع شود.)
5158. آيا نگاه اتفاقى به دخترانى كه موهاى خود را نمى پوشانند، جايز است ؟
ج. اگر آن نگاه تكرار نشده و يا ادامه نيابد، اشكال ندارد.
5159. آيا نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم بدون قصد لذت حرام است ؟
ص: 164
ج. نگاه كردن به قسمتى از بدن مرد نامحرم كه غالباً باز است - مثل سر - اشكالى ندارد، مگر اين كه نگاه كردن كمك به معصيت باشد و در غير اين مواضع بنا بر احتياط واجب حرام است.
5160. نگاه كردن به قسمتى از بدن مرد نامحرم كه غالباً باز است چه حكمى دارد؟
ج. اگر اين نگاه كردن كمك به معصيت نباشد، جايز است.
5161. اگر مردى به لباس زن نامحرمى كه بر روى بند لباس پهن شده نگاه كند، اشكال دارد؟
ج. اگر مفسده اى نداشته باشد، اشكال ندارد.
5162. نگاه شهوانى به بدن خود چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
5163. وضو گرفتن زن آنجا كه مرد نامحرم او را ببيند، چگونه است ؟
ج. با توجه و التفات جايز نيست.
5164. نگاه كردن مرد به موهاى جدا شده از زن نامحرم بدون لذت چه حكمى دارد؟
ج. بنا بر احوط جايز نيست، چون اضافه اش به زن باقى است و در زمان اتّصال به بدن، شدّت تحريم مو از پوست بيشتر است.
ص: 165
5165. در روستاها عمل مجامعت و جفت گيرى حيوانات عملى، معمول و شايع است، آيا نگاه كردن به اين عمل از روى شهوت يا بدون آن اشكال دارد؟
ج. نگاه با شهوت حرام است.
5166. جوانى كه مى خواهد با دخترى ازدواج كند بعد از ديدن همديگر و قبل از جارى ساختن صيغۀ عقد، آيا پسر مى تواند به اين دختر [دوباره] نگاه كند؟
ج. اگر براى اطّلاع عقلايى دوباره نظر كند، جايز است.
5167. آيا نگاه شهوت انگيز به كسى كه مى خواهم با او ازدواج كنم جايز است ؟
ج. از اين جهت مثل ديگران است و از غير اين جهت در مسئله ى 1944 رساله توضيح داده شده است.
5168. براى انتخاب همسر مى توانم به دخترها نگاه كنم ؟
ج. اگر از موارد مسئله ى 1944 رساله نيست، خير.
5169. نگاه به استاد خانم كه از روى شهوت نباشد، لكن در انسان تأثير بگذارد چه طور است ؟
ج. اگر معرضيت براى ريبه و فتنه و تعقّب به حرام دارد و يا نگاه به غير وجه و كفين است، جايز نيست.
ص: 166
5170. برخى از معلمين ما زن هستند و من مجبورم براى تمركز، به چهره معلم نگاه كنم، ولى با توجه به اين كه آن ها حجاب درستى ندارند وظيفه چيست ؟
ج. به نحوى كه در سؤال قبلى ذكر شد، جايز نيست.
5171. آيا نگاه به مرد نامحرم، براى فهميدن سخن هاى او، گناه است ؟
ج. اگر خوف مفسده نباشد، اشكال ندارد.
5172. با توجه به اين كه كلاس هاى دانشجويان دختر و پسر با هم برگزار مى شود، طبعاً ناخودآگاه چشم پسران دختران نامحرم مى افتد، حكم آن در صورتى كه بدون قصد لذت باشد چيست ؟
ج. نگاه كردن غير عمدى اشكالى ندارد، اما بايد از تكرار يا ادامه نگاه پرهيز نمود ولى تحصيل كردن در اين كلاس ها اگر از وقوع در حرام ايمن نيست، حرام است.
5173. حدود نگاه بين استاد مرد و دانشجوى دختر چيست ؟
ج. دختر نبايد نزد استاد مرد به نحوى كه موجب اختلاط زن و مرد است درس بخواند، مگر اين كه از پشت پرده باشد و خوف مفسده اى هم در كار نباشد.
5174. به هنگام تدريس در كلاس خانم ها به جهت ارزيابى كلاس و جلب توجّه شاگردان نسبت به درس، به ناچار نگاهى كلّى به خانم ها انجام مى گيرد و هيچ گونه
ص: 167
قصد ريبه و لذّتى در كار نيست. اين عمل چه حكمى دارد؟
ج. نگاه كردن به زن مسلمان بدون ريبه هم جايز نيست، مگر وجه و كفين.
5175. نگاه كردن به زنان نامحرم غير مسلمان (چه اهل كتاب و چه كفّار) اگر موجب مفسده باشد، چه حكمى دارد و اگر با ريبه نباشد چه حكمى دارد؟
ج. در صورت مفسده حكم آن حرمت است، و نگاه با عدم ريبه در آنچه جايز است از مسلمان، اشكال ندارد و در غير آن ها محلّ احتياط است. (جهت توضيح بيشتر به مسئله ى 1935 رساله رجوع شود.)
5176. نظر به اهل كتاب در خارج از كشور با وضع لباس فعلى آن ها جايز است يا نه ؟
ج. نگاه به جاهايى از بدن آن ها كه عادتاً پوشانده نمى شود، بدون قصد لذت و در صورتى كه خوف واقع شدن در حرام نباشد، جايز است.
5177. نگاه كردن به موى سر زنان اهل كتاب، اگر بدون قصد ريبه باشد، چه حكمى دارد؟
ج. حفظ نظر به آنچه خودشان آشكار مى نمايند، غير عورتين، لازم نيست.
5178. آيا نگاه كردن به زنان اهل ذمه و دست دادن با آن ها اشكال دارد؟
ج. مجرد نگاه كردن بدون قصد لذت و در صورتى كه خوف وقوع در حرام نباشد جايز است، ولى دست دادن با آن ها جايز نيست.
ص: 168
5179. آيا لمس و نظر اعضاى داخلى بدن نامحرم، مانند اعضاى ظاهريه حرام است ؟
ج. حرام است، مگر در مورد ضرورت كه اقتصار بر حدّ ضرورت مى شود.
5180. چنانچه جهت گذاردن وسيله جلوگيرى از حاملگى مانند IUD در داخل رحم، ظاهر آلت تناسلى زن به وسيله ى پارچه توسّط شوهر پوشانده شود، به طورى كه تنها مجراى درونى آن مشخّص باشد، آيا گذاردن وسيله با توجّه به لزوم نگاه به مجراى درونى آلت تناسلى زن توسّط پزشك [زن يا مرد] جايز است يا خير؟
ج. درون و برون آلت تناسلى در حكم، از حيث نظر و لمس فرقى ندارد.
5181. در برخى از شهرها و مناطق، متخصص زن جهت سونوگرافى وجود ندارد و به لحاظ تشخيص حاملگى و وضعيت جنين و يا ناراحتى هاى داخلى و كليوى، زنان مجبور به مراجعه به چنين متخصصينى هستند، آيا چنين بيمارانى، بايد به شهرهاى مجاور كه متخصص زن دارد بروند يا مى توانند جهت سونوگرافى به مرد مراجعه نمايند؟
ج. تا ممكن است بايد به شهرهاى مجاور بروند.
5182. اگر شخصى جنب نمى شود و همين موجب اذيّت وى مى شود، آيا اين مطلب مجوّز براى كشف عورت براى معالجه مى شود؟
ج. اين حالت ظاهراً مرض به شمار مى آيد و او به اين معالجه محتاج و مضطرّ است و براى معالجه تا ممكن باشد، از محرّمات اختياريّه اجتناب كنند.
ص: 169
5183. نگاه كردن به عورت زن زائو، هنگام عمل زايمان چه حكمى دارد؟
ج. اگر از موارد مسئله ى 1941 رساله نيست، جايز نيست.
5184. آيا مراجعه زن به پزشك مرد، در صورت وجود پزشك زن در همان رشته پزشكى جايز است ؟ با توجه به اينكه غالباً به او نگاه شده و گاهى هم از او معاينه به عمل مى آيد.
ج. بايد از نظر نامحرم با تمكّن خوددارى شود و در فرض سؤال جايز نيست.
5185. معاينه عورتين براى جنس مخالف جايز است يا بايد احتياط كرد؟
ج. اگر معالجه منحصر در نگاه كردن به عورت او باشد و معالجه توسط جنس موافق غير ممكن يا دشوار باشد، جايز است.
5186. در صورتى كه لمس و يا نگاه به عورت نامحرم ضرورت داشته باشد، آيا جايز است ؟
ج. به مسئله ى 1941 رساله رجوع شود.
5187. اين جانب دانشجوى سال چهارم پزشكى هستم. در اين مقطع تحصيلى گاهى اوقات جهت آموزش بر بالين بيماران زن و يا در اتاق عمل جرّاحى جهت يادگيرى عملى، لازم است كه به محل هاى حرام بدن زن نگاه كنم و احياناً با دستكش يا بدون
ص: 170
آن بر بدن زنان دست بزنيم. وظيفه چيست ؟
ج. لمس و نظر به بدن اجنبيّه و محلّهاى حرام ديگر تجويز نمى شود. بلى در موارد ضرورت هايى كه مراعات آن لازم است، مثل توقّف نيازهاى پزشكى مسلمين بر آن و منحصر بودن، در حدّ ضرورت مانع ندارد و تشخيص موضوع بر عهدۀ خود مكلّف است.
5188. نگاه كردن به صورت زنان چادرنشين كه معمولاً قسمتى از موى سر آن ها ديده مى شود، براى مرد نامحرم چه حكمى دارد؟ توضيح آنكه ايشان به اين نوع پوشش عادت كرده اند و اگر تذكر داده شود نمى پذيرند.
ج. نظر عمدى خلاف احتياط است و حفظ نظر (بدون ادامه و بدون تهييج) نيز واجب نيست، مگر برداشت بدى شود و ديگران اين طور به نظرشان بيايد كه آنچه جايز نيست، او جايز مى داند.
5189. نگاه كردن به زنانى كه لباس محلى مى پوشند و معمولاً به جاى روسرى، از تكه پارچه ى تور، استفاده مى كنند و موها و گردن و گوش هاى آن ها كاملاً مشخص است، چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
5190. بازى خواهران در تئاتر و تماشاى آن ها توسط برادران در حال بازى چه صورت دارد؟
ج. اگر موجب تهييج شهوات اهل آن است، جايز نيست.
ص: 171
5191. نگاه كردن به هنرپيشه زن از نزديك چه حكمى دارد؟
ج. مثل سايرين جايز نيست.
5192. شوهر خاله هايم در منزل پوشش خوبى ندارند، حكم نگاه كردن به آن ها چگونه است ؟
ج. بنا بر احتياط واجب حرام است اما جواز نگاه كردن زن به قسمتى از بدن مرد نامحرم كه غالباً باز است، مثل سر، خالى از وجه نيست، مگر اين كه اين نگاه كردن كمك به معصيت باشد. (به مسئله ى 1933 رجوع شود.)
5193. در برخى موارد، بين احكام شرع و قوانين رايج پزشكى يا آموزشى به ويژه در موضوع پوشش و تماس و نگاه و يا اختلاط زن و مرد تعارض وجود دارد، در چنين موارد تكليف بيماران و دانشجويان چيست ؟
ج. در هر حال رعايت احكام شرع واجب است.
ص: 172
5194. آيا حجاب از ضروريات اسلام است و منكر آن و كسانى كه به اين دستور الهى، به ويژه در جامعه ى اسلامى بى اعتنايى مى كنند چه حكمى دارند؟
ج. اصل حجاب از ضروريات و نصّ قرآن است و كسانى كه به اين دستور بى اعتنايى مى كنند، كار حرام انجام مى دهند و بايد توبه نمايند.
5195. اگر كسى در نوشته يا گفتار خود حجاب را منكر شود، آيا مرتد محسوب مى شود؟
ج. بله.
5196. گفته مى شود كه زن بايد خود را از پسر بچّه مميّز، بپوشاند. بفرماييد مميّز بودن پسر بچه از چه راه و يا راه هايى شناخته مى شود؟
ج. شرط تمييز، شناختن مميّزات مرد و زن در اين مقام است و با شك، استصحاب عدم رسيدن به سنّ تمييز جارى است در نتيجه هنگام شك در به سن تمييز رسيدن پسربچه، حكم به نرسيدن آن مى شود.
ص: 173
5197. اگر مردى همسرش را به حجاب شرعى ملتزم نكند، آيا فاسق محسوب مى شود؟
ج. اگر امر به معروف و نهى از منكر با شرايطش را انجام ندهد، فاسق محسوب مى شود.
5198. مراد از سن تمييز چه سنّى است ؟
ج. به حسب سن مقدار معينى ندارد، تمييز مثل رشد است كه اهلش در طفل تشخيص مى دهند.
5199. حدّ واجب پوشش براى زنان تا چه اندازه اى مى باشد؟
ج. زن بايد بدن و موى خود را از مرد نامحرم بپوشاند، اگر چه كمك به حرام نبوده و قصد لذتى نيز در بين نباشد؛ بلكه احتياط واجب آن است كه از پسر غير بالغ كه خوب و بد را مى فهمد نيز خود را بپوشاند.
5200. هل استتار المراة وَجْهَها و كَفيْها حتّى على القول بعدم وجوب ذلك يُعَدُّ راجحاً شرعاً و مرغوباً به فى الشّريعه المحمّديه - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم -؟
ج. نعم يعدّ راجحاً و مرغوباً فيه بل الاحوط ذلك.(1)
ص: 174
5201. چنانچه زن با خود زينت داشته باشد، مانند حلقه ى ازدواج، يا انگشترى در دست، يا چهره آراسته كرده باشد، آيا واجب است وجه و كفّين را بپوشاند؟
ج. واجب است.
5202. آيا در پوشش اسلامى چادر الزامى دارد يا خير؟
ج. حجاب كامل همان چادر است.
5203. آيا نمايان بودن حجم پاهاى زن از جوراب ضخيم و يا شلوار تنگ اشكال دارد؟
ج. اگر مهيّج باشد، جايز نيست.
5204. پوشيدن لباس هاى تنگ و مهيّج براى زن و مرد، اگر حجاب اسلامى در آن رعايت شود شرعاً اشكال دارد؟
ج. جايز نيست.
5205. پوشيدن كفش هاى صدادار براى خانم ها اگر به قصد جلب توجه نامحرم نباشد، آيا اشكال دارد؟
ج. اگر جلب توجه كند، اشكال دارد و قصد ملاك نيست.
5206. آيا پوشاندن سر با كلاه گيس براى خانم ها پوشش شرعى محسوب مى شود و به
ص: 175
چنين زنانى آيا مى توان نگاه كرد؟
ج. خير و نگاه به آن ها هم جايز نيست.
5207. رعايت پوشش بيمارانى كه در شرايط مطلوبى از توجه به پوشش خود نيستند، بر عهده خود آن ها است يا بر عهدۀ اطرافيان و پرستاران مى باشد؟
ج. تا بتوانند بر عهدۀ خود آن ها است و اگر نتوانند، ديگران بايد مراعات كنند.
5208. آيا با وجود برادران در اتاق عمل مى شود، دست تا آرنج بدون پوشش باشد؟
ج. جايز نيست.
5209. پوشيدن لباس هاى نازك و تن نما براى خانم ها چه حكمى دارد؟
ج. در جايى از بدن كه برهنه بودن جايز نيست يا خلاف احتياط است، پوشيدن لباس هاى نازك و بدن نما همان حكم را دارد.
5210. پوشيدن برخى لباس هاى تنگ كه بدن را نشان نمى دهند، امّا حجم بدن و پستى و بلندى آن كاملاً مشهود است چه حكمى دارد؟
ج. اگر طورى باشد كه منشأ فساد براى ديگران شود، جايز نيست.
5211. پوشيدن لباس مبتذل يا تنگ و مهيج غربى براى زن و مرد چه حكمى دارد؟
ج. چون معرضيّت براى مفسده دارد، جايز نيست.
ص: 176
5212. پوشيدن مانتو بدون چادر و سخنرانى زن ها در مقابل مردان جايز است يا حرام ؟
ج. پوشيدن لباس و غير آن ضوابطى دارد كه بايد بر اساس آن باشد و نيز از آن چه كه در معرضيّت مفسده است، بايد احتراز شود.
5213. آيا پوشيدن مانتو براى زنان، در صورتى كه برجستگى هاى اندام مشخص باشد، جايز است ؟
ج. جايز نيست.
5214. مقصود از لباس شهرت چيست و پوشيدن آن چه حكمى دارد؟ آيا چادر سفيدى كه موجب انگشت نما شدن شود از مصاديق لباس شهرت است ؟
ج. لباس شهرت عبارت است از لباسى كه از جهت جنس يا رنگ يا نحوه برش و دوخت و مانند آن خلاف شأن و زىّ پوشنده لباس باشد و پوشيدن چنين لباس هايى حرام است. بنابراين پوشيدن چادر سفيد به اقتضاى محل پوشش و شخص پوشنده بايد ملاحظه شود.
5215. پوشش زن در مقابل زن چه مقدار بايد باشد؟
ج. در صورت عدم وجود مفسده و بدون وجود انگيزه هاى شهوانى، پوشاندن غير از عورتين در مقابل زن ديگر لازم نيست.
5216. دانشجوى پزشكى هستم و در بعضى بخش هاى بيمارستان با وجود نامحرم، بايد چادر خود را بردارم كه ناچار حجاب كمتر مى شود، لطفاً بفرماييد تكليف
ص: 177
من چيست ؟
ج. مراعات حد اقل حجاب شرعى در هر حال بايد بشود و از مواضع غير ضرورى پرهيز كنيد.
5217. آيا مرد مى تواند همسر خود را به زدن پوشيه يا پوشيدن لباس خاصّى مجبور كند؟
ج. نمى تواند، ولى مى تواند بدون پوشيدن آن لباس، اذن خروج از منزل را ندهد.
5218. اگر شوهر بداند و يا احتمال دهد كه اگر همسر او بدون پوشانيدن صورت و دست به بيرون از خانه برود به او نگاه حرام مى شود، آيا واجب است به پوشاندن زن امر كند و يا اجازه ى بيرون رفتن به او ندهد؟
ج. بله، اگر علم دارد، بر شوهر واجب است؛ بلكه بدون آن ها هم احوط پوشانيدن وجه و كفين است.
5219. اگر نپوشاندن وجه و كفّين (صورت و دست ها تا مچ) فسادى را براى زن در جامعه به بار آورد، آيا پوشاندن وجه و كفّين واجب مى شود؟
ج. اگر منشأ حرام باشد، حرام است.
5220. زنى هستم، دوست دارم مانتو و روسرى بپوشم. امّا شوهرم مى گويد بايد چادر بپوشى، وظيفه ى من چيست ؟
ج. به حرف شوهرتان عمل كنيد.
5221. آيا پوشيدن مانتو كه تمام مواضع لازم را مى پوشاند، همراه با شلوار و روسرى كه
ص: 178
به عنوان حجاب اسلامى محسوب مى شود، در صورتى كه حجم بدن از آن نمايان باشد چه حكمى دارد؟
ج. حجاب كامل همان چادر است.
5222. خانم هايى كه موهاى بلندى دارند و آن ها را مى بافند، اگر حجم و اندازه موهايشان از زير چادر مشخص باشد اشكال دارد؟
ج. اگر تحريك كننده باشد، جايز نيست.
5223. در حمام زنانه لازم است كه زن باسن هاى خود را از زنان ديگر بپوشاند؟
ج. اگر مظنّه حرام است، احتياطاً بايد بپوشانند.
5224. وضع حجاب در خوابگاه هاى دخترانه بايد چگونه باشد؟
ج. با جاهاى ديگر فرق ندارد.
5225. اگر سهواً چادر خانمى كنار رود و در معرض ديد نامحرم باشد، اشكال دارد؟
ج. اگر فورى خود را حفظ كند، گناه نكرده است.
5226. بيرون بودن مقنعه و روسرى از زير چادر چه حكمى دارد؟
ج. اگر جلب نظر نامحرم كند، جايز نيست.
ص: 179
5227. وظيفه زن با فاميل هاى نامحرم شوهر از نظر پوشش اسلامى چيست ؟
ج. با نامحرم هاى ديگر فرقى ندارند.
5228. به جهت عدم جواز لمس و اختلاط با نامحرم در مراكز آموزش پزشكى، آيا متدينين از آموزش اين گونه حرفه ها بايد دست بردارند؟
ج. چون آموزش اين حرفه ها ملازمه ى با انجام حرام ندارد، بايد برنامه ريزى كنند تا طبق ضوابط شرعى، آموزش صورت گيرد.
5229. نگاه كردن به مو و بدن، لمس كردن و بوسيدن دختر عقب افتاده اى كه اندكى بد و خوب را تمييز مى دهد، چه از رو و چه از زير لباس اشكال دارد يا خير؟
ج. احكام دختر غير عقب افتاده را دارد. يعنى اگر غير بالغ باشد با قصد لذت جايز نيست و بدون آن، خلاف احتياط است و در صورت بلوغ مطلقاً جايز نيست.
5230. آيا پوشيدن و آرايش كردن طبق مد روز اشكال دارد؟
ج. اگر ترويج كفر كافر نباشد، اشكال ندارد، لكن در مقابل نامحرم بايد مراعات كنند.
5231. چادر به عنوان حجاب برتر شناخته مى شود ولى بعضى از خانم ها على رغم
ص: 180
استفاده از چادر مناسب، (ضخيم)، به لحاظ ويژگى هاى جسمى كه دارند، اندام آن ها از زير چادر مشخص است آيا مسئوليت پوشش آن ها باز متوجه خود آن ها مى باشد يا طرف مقابل بايد از نگاه به او احتراز كند؟
ج. در اين رابطه، هر دو طرف وظيفه دارند و اگر طورى است كه جلب نظر نمى كند، پوشاندن حجم واجب نيست به خلاف رنگ و شبح كه واجب است پوشانده شود.
5232. آيا هر كارى كه موجب جلب توجه نامحرم شود اشكال دارد؟ حتى اگر پوشيدن چادر باشد؟
ج. بله، اگر پوشيدن چادر هم به گونه اى باشد كه جلب توجه كند، بايد آن را نپوشد و منظور از جلب توجه، معرضيّت براى توجه همراه با ريبه است.
5233. اگر برآمدگى سينه زنان در مقابل نامحرم پيدا باشد، اشكال دارد؟
ج. بله، اشكال دارد.
5234. آيا اگر حجم شانه هاى زنان در مقابل نامحرم پيدا باشد اشكال دارد؟
ج. اگر فتنه و فسادى ندارد، اشكال ندارد.
5235. آيا پوشيدن لباس هاى زننده بين خانم ها ايراد دارد؟
ج. اگر فتنه و فسادى به دنبال نداشته باشد، اشكال ندارد.
ص: 181
5236. آيا عدم پوشش دختر دايى و دختر عمه و دختر خاله و دختر عمو - كه تأثيرى در من ندارد - گناه است ؟
ج. بله، گناه است و بين آن ها با نامحرم هاى ديگر فرقى نيست.
5237. آيا پوشيدن جوراب ضخيم بدون شلوار - با اين كه حجم بدن از بيرون مشخّص است و در بعضى موارد مهيّج است - و يا پوشيدن كفش هايى كه هنگام راه رفتن صداى مهيّج دارد، جايز است ؟
ج. اگر مهيّج و محرّك نامحرم باشد، جايز نيست.
5238. آيا پوشيدن جوراب در برابر نامحرم واجب است ؟
ج. بله.
5239. حضور خانم هاى مسلمان در كشورهاى غير اسلامى با پوشش چادر، بسيار سخت و همراه با مشقت است، آيا اگر امر داير مدار ماندن در خانه يا حضور در اجتماع با مانتو (و پوشش كامل اسلامى بدون چادر) باشد، كدام يك اولويّت خواهد داشت ؟
ج. در هر جايى كه انسان نتواند مسائل شرعيّه اش را رعايت كند، نمى تواند در حال اختيار در آنجا بماند.
5240. در اين زمان بسيارى از مد لباس ها از غرب وارد شده و جوانان از لباس هايى با فرهنگ غربى استفاده مى كنند، آيا پوشيدن اين گونه لباس ها شرعاً اشكال ندارد؟ و آيا
ص: 182
عنوان تشبّه به كفار بر آن ها صدق مى نمايد؟
ج. اگر ترويج كفر و فرهنگ غرب شود، اشكال دارد.
5241. آيا لازم است حجاب را به توريست ها الزام كنيم ؟
ج. در حدّ پيشگيرى از زمينه سازى فساد، لازم است.
5242. آيا پوشيدن چادر در مكان هاى مقدس، مانند حرم حضرت معصومه - عليها السّلام - واجب شرعى است ؟
ج. پوشيدن چادر در همه جا حجاب كامل است.
5243. پوشاندن چه قسمت هايى از بدن براى مردان واجب است ؟
ج. به مسئله ى 1937 رساله رجوع شود.
5244. اگر مردى بداند كه زنى به بدن او نگاه مى كند، در اين حال بر مرد پوشاندن بدن واجب است يا بنا بر احتياط واجب است ؟
ج. در فرض كمك به حرام، پوشاندن بدن واجب است.
5245. استفاده از لباس هاى آستين كوتاه و شلوارك در مسابقاتى مانند فوتبال، واليبال، كشتى، وزنه بردارى و... كه يا حجم بدن و عورتين كاملاً مشخص است و يا
ص: 183
قسمت هاى زيادى از بدن آشكار است چه حكمى دارد؟
ج. چون در مقابل نامحرم هم هستند، جايز نيست. (به توضيح مذكور در مسئله ى 1937 رساله رجوع شود.)
5246. آيا دختران در محيط ورزشى مخصوص خودشان مى توانند لباس ورزشى بپوشند؟
ج. اگر معرضيت براى مفسده دارد، جايز نيست.
5247. اگر مردى براى پوشانيدن عورتين خود از محارم و مردان ديگر از لباس تنگ و چسبيده به بدن استفاده كند، كفايت مى كند؟
ج. اگر موجب فساد نباشد و رنگ و شبح پيدا نباشد، مانعى ندارد.
5248. پوشيدن شلوار تنگ براى آقايان به گونه اى كه حجم عورت و باسن را نشان دهد، چه حكمى دارد؟
ج. چون معرضيت براى فتنه و فساد دارد، اشكال دارد.
5249. پوشيدن پيراهن آستين كوتاه براى مردان در جامعه، بدون قصد شهوانى و براى زيبايى بيشتر يا به علت گرماى هوا چه حكمى دارد؟
ج. در مواردى كه معرضيت براى مفسده دارد، اشكال دارد.
ص: 184
5250. آيا پوشيدن لباس زير و دمپايى مردانه در منزل، براى زن و بالعكس جايز است ؟
ج. در فرض سؤال، حرمت محلّ تأمُّل است.
5251. پوشيدن لباس اختصاصى سادات براى غير سيّد جايز است ؟
ج. جايز نيست.
ص: 185
5252. شركت در مراسم ازدواج برادران و خويشاوندان و دوستان در بعضى از موارد، مواجهه با عدم پوشش اسلامى زنان و ديدن نامحرم و لهو را دربردارد و در صورت عدم شركت، موجب تكدّر عميق والدين و فاميل ها مى شود. آيا شركت كردن جايز است ؟
ج. شركت در چنين مجالسى، اگر علم دارد كه به حرام مبتلا مى شود، جايز نيست.
5253. آيا اختلاط بين زن و مرد حكمى جداى از نگاه به نامحرم يا لمس و تماس و صحبت با آن ها دارد؟ و اگر در مجموعه اى زن ها و مردها مخلوط باشند، با رعايت حجاب و حفظ نگاه و عدم تماس و صحبت مشكوك، آيا نفس اختلاط آن ها با همديگر حرام است ؟
ج. به جهت معرضيّت نوعيه براى معيّت يا تعقّب به حرام، اختلاط حرام است.
5254. لبخند زدن هنگام صحبت با مرد نامحرم، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
ص: 186
5255. شنيدن صداى خنده ى زن نامحرم - بدون ريبه -، در صورتى كه معرضيّت براى فتنه نداشته باشد، چه حكمى دارد؟
ج. جايز است، اگر چه احتياط خوب است.
5256. در يك خانه چند برادر با خانواده ى خود زندگى مى كنند. گاهى به حسب اتّفاق برادر به زن برادر نگاه و گاهى هم شوخى مى كند. با عادّى بودن اين جريان، حكم مسئله را بيان بفرماييد؟
ج. با نامحرم هاى ديگر فرق ندارد.
5257. اگر انسان با زن نامحرم شوخى كند يعنى حرفى بزند و او را بخنداند، چه حكمى خواهد داشت ؟
ج. چون غالباً موجب وقوع در فتنه است، ترك شود.
5258. گوش دادن به خنده زن نامحرم، اگر موجب مفسده نباشد چه حكمى دارد؟ در صورتى كه مفسده داشته باشد چه حكمى دارد؟
ج. مثل گوش دادن به صوت حَسنِ او است.
5259. خنديدن زن به گونه اى كه نامحرم صداى آن را بشنود، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
ص: 187
5260. تواشيح خوانى خواهران در برنامه هاى عمومى دانشگاه در حضور برادران چه حكمى دارد؟ تدريس صوت و لحن قرآن و تواشيح توسّط مدرّس مرد، در صورتى كه مربّى زن در سطح تخصّصى جهت آموزش موجود نباشد [با توجّه به اين كه لازمه ى اين آموزش قرائت خواهران و شنيدن صداى آنان توسّط مدرّس مرد است] چه حكمى دارد؟
ج. خواندن زن در حضور مرد و استماع آن موجب فساد است و مجاز نيست.
5261. ما هو حكم الخلوة بالمرأة الاجنبية و لو مع أمن الوقوع فى الحرام ؟ و ما هى حدود الخلوة المحرمة ؟
ج. فى صورة العلم بالوقوع فى الحرام حرام، و فى غيرها مورد الاحتياط، إلاّ مع الظنّ الاطمينانى بعدم الوقوع و ان حسن الاحتياط ايضاً.(1)
5262. بودن زن و مرد نامحرم در محلّى خلوت - كه كسى در آنجا نيست -، در سه صورت زير چه حكمى دارد؟
1) بچّه اى مميّز آنجا باشد ولى كسى نتواند وارد شود.
ج. اشكال ندارد، اگر خلوت اطلاق نشود.
2) كسى بتواند به آنجا وارد شود.
ج. اشكال ندارد.
3) كسى نتواند به آنجا وارد شود، ولى اطمينان به عدم وقوع در گناه باشد.
ج. احتياط خوب است.
ص: 188
5263. آيا تنها بودن پزشك مرد با بيمار زن يا بالعكس در مطبّ (با توجه به اين كه كسى حق ورود بدون هماهنگى و اجازه به داخل مطب را ندارد)، شرعاً اشكال دارد؟
ج. اگر خوف وقوع در حرام نباشد، اشكال ندارد.
5264. حكم گوش دادن به صداى زن ها در گروه كُر، زمانى كه گروهى مى خوانند، بدون قصد لذّت چيست ؟
ج. اگر زمينه ساز فساد است، اشكال دارد.
5265. آيا شنيدن شعرخوانى زن نامحرم حرام است ؟ در زمان پيامبر - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - چگونه بوده است ؟
ج. اشكال دارد.
5266. مصيبت خواندن و يا دعا خواندن و يا قرآن خواندن توسّط زن، با توجّه به اين كه مرد يا مردانى صدايش را مى شنوند، چه حكمى دارد؟
ج. احتياط در ترك است.
5267. آيا زن مى تواند از غلامش بهره جنسى ببرد؟
ج. خير.
5268. آيا با شوهر خواهر، بايد همانند نامحرم رفتار كرد؟
ج. بله.
ص: 189
5269. آيا رابطه نامشروع با خواهر زن، باعث حرمت همسر، بر مرد مى شود؟
ج. خير.
5270. ارتباط با زن برادر، كه موهاى سرش ديده مى شود و يا با شخص دست مى دهد، چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
5271. آيا نشستن نامحرم در كنار هم در مجالس ميهمانى، سر سفره غذا، وسايل نقليه عمومى و... اشكال ندارد؟
ج. اگر خوف وقوع در حرام باشد بايد اجتناب كنند.
5272. دويدن و سريع راه رفتن مقابل نامحرم، چه حكمى دارد؟
ج. به خودى خود اشكال ندارد.
5273. اشتغال زنان در ادارات اگر ارباب رجوع آنان مردان نيز باشند، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
5274. كار كردن زن در جايى كه نامحرم هست، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
ص: 190
5275. پرستارى زن، از مرد بيمار چه حكمى دارد؟
ج. بايد از محارم باشد و يا حلال و حرام را مراعات كند.
5276. آيا نشستن بر سر سفره اى كه نامحرم وجود دارد، حرام است ؟
ج. خلاف احتياط است.
5277. معاشرت با دختر عمو در حد استادى و تقويت درسى چه صورت دارد؟
ج. مثل ساير نامحرم ها است.
5278. آيا فكر كردن در مورد مرد نامحرم اشكال دارد؟
ج. خلاف احتياط است و بلكه با معرضيّت فتنه، جايز نيست.
5279. فكر كردن درباره پسر مورد علاقه اى كه با شخص ديگرى ازدواج كرده چه حكمى دارد؟
ج. با معرضيّت فتنه، اشكال دارد.
5280. گردش رفتن با نامزد خود كه هنوز عقد نكرده، چه حكمى دارد؟
ج. با ساير نامحرم ها فرقى ندارد.
ص: 191
5281. برخوردها، مباحثه ها و روابط درسى بين دانشجويان پسر و دختر چه حكمى دارد؟
ج. بستگى به فساد و عدم آن و معرضيّت براى گناه و عدم آن دارد و خلاف احتياط است و بايد از آن دورى بشود.
5282. اگر افرادى را كه فاميل نامحرم هستند، دوست داشته باشيم، حرام است ؟
ج. خلاف احتياط است، مگر اين كه دوستى براى جهات معنوى و تقوايى او باشد.
5283. مكاتبه و نامه دادن براى ازدواج به دختر مورد نظر چه حكمى دارد؟
ج. اگر طولانى و در مدت هاى طولانى باشد و هم چنين اگر مضمون آن متعارف نباشد و زمينه ساز فتنه باشد، اشكال دارد.
5284. كمك كردن و معاشرت با دختران دانشجوى همشهرى، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
5285. در كلاس عاشق دخترى شده ام، آيا مى توانم با او صيغه محرميت بخوانم تا راحت با او رفت و آمد نمايم ؟
ص: 192
ج. عقد موقت با تمام شرايط آن كه از جمله اجازه ى پدر دختر باشد، مانعى ندارد.
5286. با دخترى دوست شده ام، آيا دوستى من با آن دختر از نظر شرع جايز است ؟ در صورتى كه قصد ازدواج با او داشته باشم چه طور؟
ج. جايز نيست.
ص: 193
5287. سلام كردن به زن نامحرم چه حكمى دارد؟
ج. با صرف نظر از جهات ديگر، مكروه است.
5288. آيا جواب سلام پسر بر دختر واجب است ؟
ج. به اقلّ واجب با لحن متعارف جواب بدهد.
5289. در روايات آمده كه در صدر اسلام به زنان توصيه مى شد براى صحبت كردن با نامحرمان زير زبان خود ريگى قرار دهند تا صداى آنان در دل مردان ايجاد وسوسه نكند. آيا اعراض از اين امر معصيت است يا ترك اولىٰ و ميزان جواز شنيدن صداى زن براى مرد را بفرماييد؟
ج. شنيدن صداى زن بدون ريبه و فساد مانع ندارد و يقيناً ريگ گذاشتن واجب نيست و در هر صورت بايد از اختلاط مرد و زن اجتناب شود.
5290. با توجّه به عرف و فرهنگ متداول در برخى جوامع خارجى، در صورت اقتضا،
ص: 194
براى حفظ ارتباطات بين دو طرف، نوشتن و تلفّظ كلماتى هم چون دوستدار تو، با بهترين عشق، وفادار تو، براى دوستان زن و مرد چه حكمى دارد؟
ج. اگر اين كلمات از روى شهوت يا شهوت انگيز باشد، بايد اجتناب شود.
5291. شنيدن صداى مردان نامحرم براى زن و بالعكس چه حكمى دارد؟
ج. در صورتى كه مستلزم ريبه و فساد نباشد، اشكال ندارد.
5292. به دختر دايى ام علاقه دارم، آيا مى توانم با او در محدوده اسلام رابطه داشته باشم ؟
ج. تا با هم ازدواج نكرده ايد، به همديگر نامحرم هستيد.
5293. حكم صحبت كردن تلفنى يا حضورى دختران و پسران جوان با يكديگر، كه باعث ايجاد نوعى احساس در دو طرف مى گردد، چيست ؟
ج. جايز نيست.
5294. گفت وگو با نامحرم در مورد مسائل علمى چه حكمى دارد؟
ج. اگر معرضيت براى مفسده داشته باشد، اشكال دارد.
5295. آيا اگر پسر با دختر نامحرم درد دل كند، گناه است ؟
ج. بلى، گناه است.
ص: 195
5296. خانمى كه با ناز و عشوه صحبت مى كند، به نحوى كه جلب توجه مى كند و شهوت برانگيز است، چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
5297. نظر اسلام در مورد دوران نامزدى قبل از عقد شرعى چيست ؟ آيا مى توان با رعايت مسائل شرعى، مكالمات حضورى داشت ؟
ج. تا قبل از عقد، با نامحرم هاى ديگر فرقى ندارد.
5298. صحبت كردن با يك دختر يا زن نامحرم از اين جهت كه پيش زمينه اى براى انعقاد عقد موقّت يا دائم باشد، چه حكمى دارد؟
ج. اگر معرضيّت براى مفسده نباشد، اشكال ندارد.
5299. براى ازدواج با دخترى كه معرفى شده، ارتباط تلفنى دارم، حكم آن چيست ؟
ج. ارتباط مستمرّ جايز نيست.
5300. آيا صحبت كردن با افرادى كه مزاحم تلفنى هستند، صحيح است ؟
ج. تا حدّى كه مفسده دار نباشد، جايز است.
5301. تماس تلفنى و گفت وگو با دخترى كه به او علاقه دارم و قصد دارم در آينده با او
ص: 196
ازدواج كنم چه حكمى دارد؟
ج. با نامحرم هاى ديگر فرق ندارد.
5302. صحبت كردن با دختران خارجى از طريق شبكه اينترنت چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
ص: 197
5303. در دوران خواستگارى اگر داماد انگشترى را در دست عروس بنمايد، اشكال دارد؟
ج. اگر صيغه عقد خوانده نشده، به هم ديگر نامحرم هستند و لمس دست او بدون پوشش حرام است.
5304. لذت بردن از اعضا و جوارح دختران نابالغ چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
5305. اگر مردى بخواهد با دخترى ازدواج نمايد، قبل از اجراى صيغه مى تواند با او رفت و آمد كند و بدن او را لمس نمايد؟
ج. حرام است.
5306. نگاه كردن، بوسيدن و بغل كردن هم جنس به قصد لذت و دوست داشتن او و يا
ص: 198
در صورت خوف و ريبه چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
5307. برخى از شغل ها به اقتضاى نوع كار، در آن تماس بدنى با نامحرم صورت مى گيرد، مثل گرفتن كرايه و بليط از نامحرم يا تماس دست طلافروش ها هنگام دست كردن النگو به دست مشترى و... چنين تماس هايى چه حكمى دارد؟ و در صورت اشكال، آيا كسب و درآمد آنان را دچار اشكال مى كند؟
ج. آن تماس ها جايز نيست و در آن شغل ها بايد از موارد حرام دورى كنند، اگر چه درآمد از حرام نيست.
5308. در محيطهاى بسيار شلوغ هم چون اتوبوس، بازار و... ممكن است بدن زن و مرد نامحرم از روى لباس با همديگر تماس پيدا كند، آيا اين عمل حرام است و در صورت علم به چنين برخوردهايى لازم است از ورود به چنين محل هايى پرهيز شود؟
ج. احتياط در اين موارد مطلوب است.
5309. بوسيدن لب محارم هم چون خاله يا خواهرزاده و يا فرزند چه حكمى دارد؟
ج. اگر به قصد ريبه نباشد، اشكال ندارد.
5310. در برخى مناطق هنگام ديد و بازديد، رسم است كه مردان لب مردان ديگر يا زنان
ص: 199
لب زن هاى ديگر را مى بوسند، اگر اين عمل بدون قصد شهوت انجام شود، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
5311. لمس و تماس دست دانشجوى پسر با دست زن موقع گرفتن نبض و معاينه و معالجه در مقام آموزش علمى كه از نظر استاد الزامى است، در هر دو صورت ضرورت و غير ضرورت چه حكمى دارد؟
ج. در غير مواقع ضرورت، جايز نيست.
5312. آمپول زدن زن توسّط مرد نامحرم چگونه است ؟
ج. در غير موارد ضرورت، جايز نيست.
5313. آيا خانم ها براى آموزش تزريقات مى توانند با دستكش به فرد نامحرم آمپول تزريق كنند؟
ج. با وجود مرد، آمپول زدن زن خلاف احتياط است.
5314. مسئول اتاق عمل هستم و طبق قانون بايستى تمام بدن بيمار را قبل از عمل ببينم و گاهى لمس كنم، با توجه به اين كه بيمار نامحرم است، آيا اشكال ندارد؟
ج. در غير موارد ضرورت منحصره، جايز نيست.
5315. افرادى كه به علت بيمارى توان تطهير عورتين خويش را ندارند، چه وظيفه اى
ص: 200
دارند؟ اگر بيمارى آن ها دائمى باشد، مانند افراد قطع نخاع شده، تكليف چه مى باشد؟
ج. همسرانشان آن ها را يارى دهند.
5316. در برخى بازرسى هايى كه نيروى انتظامى يا ديگر مأموران انجام مى دهند، گاهى موجب گرفتن زن ها و تماس و برخورد با آن ها مى شود. آيا جايز است ؟
ج. جايز نيست و در فرض جواز تفتيش كردن، فرد تفتيش كننده بايد هم جنس باشد و در صورت عدم تمكّن، از مورد اضطرار اجازه داده شده، تعدّى نشود.
5317. آيا افرادى كه به همديگر محرم هستند، مى توانند به تمام بدن همديگر از روى لباس يا بدون پوشش دست بزنند؟
ج. در غير عورتين بدون قصد ريبه و لذت مانعى ندارد.
5318. آيا مى توان با دختر دايى خود دست داد؟
ج. جايز نيست.
5319. دست دادن با دختر عمو و زن عمو چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
5320. آيا دست دادن زن به پيرمرد و فاميل كه براى دست دادن دست دراز مى كند، گناه است ؟
ج. بله.
ص: 201
5321. در مناطق غرب كشور خواهران و برادران مسلمان، هنگام احوال پرسى طبق آداب و رسوم عشايرى با يكديگر دست مى دهند. با توجّه به تذكّراتى كه از سوى ائمّه اى جمعه و جماعات داده شده ولى متأسفانه تأثيرى نداشته است. مراتب جهت اطّلاع و فتوى ارسال مى گردد.
ج. حكم معلوم است كه لمس بدن نامحرم جايز نيست؛ مگر از پشت لباس و در مورد سؤال، بايد حكم شرعى تبليغ شود.
5322. در بعضى مناطق به ويژه در بعضى از روستاها، زن ها خود را از برادر شوهر حفظ نمى كنند و او را به منزله ى برادر واقعى مى دانند چنانچه متقابلاً او هم وى را خواهر خويش مى داند و چه بسا مصافحه مى كنند يا دست همديگر را مى بوسند. اين عمل چون از روى سادگى و بدون قصد ريبه مى باشد، آيا اشكال دارد؟ و بر فرض محذور داشتن، از روى پارچه حكمش چيست ؟
ج. مثل نامحرم هاى ديگر است.
5323. در محيط دانشگاه هاى كشورهاى غربى، هنگام برخورد با اساتيد زن يا دانشجويان دختر، ناگزير از مصافحه هستيم، وگرنه حمل بر سوء ادب دانشجويان مسلمان مى شود. تكليف چيست ؟
ج. مصافحه از زير پارچه (دستكش) جايز است.
5324. دست دادن زن به مرد نامحرم با دستكش چه حكمى دارد؟
ج. مسّ بشره ممنوع است نه غير آن، مگر چنين برداشت شود كه آنچه حرام است، آن را مرتكب شده است.
ص: 202
5325. هنگام تبادل پول يا عبور از مكان هاى شلوغ، برخورد دست يا قسمت ديگرى از بدن با نامحرم چه حكمى دارد؟ نشستن زن و مرد نامحرم در صورت نبودن جا كنار يكديگر در مسافرت هاى طولانى چه حكمى دارد؟
ج. در موارد معرضيّت براى مفسده، اشكال دارد.
5326. لمس نامحرم و بوسيدن او، اگر زن مقصر نباشد گناه است ؟
ج. اگر اجتناب از مظنّه ى آن نكرده است، گناه محسوب مى شود.
5327. تماس با بدن نامحرم براى نجات او چه حكمى دارد؟
ج. در موقع ضرورت جايز است.
5328. بوسيدن دست نامحرم از روى پارچه چه حكمى دارد؟
ج. اگر مفسده نداشته باشد، اشكال ندارد.
5329. بوسيدن دست پسرخاله يا پسر دايى توسط زن ميان سال به قصد احترام چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
5330. در هنگام آموزش دست مربى به دست و بدن من مى خورد، اين چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
ص: 203
5331. قبل از زايمان به لحاظ بهداشتى لازم است موهاى زايد زن زائو زايل گردد، و چون خود توانايى چنين كارى را ندارد، اين عمل توسط زن ديگرى انجام مى شود، آيا اين عمل شرعاً اشكال دارد؟
ج. اگر مستلزم نظر يا لمس عورت او باشد، جايز نيست.
5332. در برخى شهرها، زنان مسافر به دليل نبودن جا، در صندلى جلوى تاكسى و در كنار مردان به صورت فشرده مى نشينند، از لحاظ شرعى اين مسئله چه حكمى دارد؟
ج. تا ضرورت نباشد، جايز نيست.
ص: 204
5333. آيا آرايش زن يا دختر اشكال دارد؟
ج. در مقابل نامحرم بايد بپوشاند.
5334. آيا ملاك در حرمت آرايش، لذت بردن نامحرم است ؟
ج. خير، آرايش در برابر نامحرم جايز نيست، چه او لذت ببرد يا نبرد.
5335. حكم بيرون آمدن بانوان از خانه با آرايش چيست ؟
ج. اگر در معرض ديد نامحرم باشد، جايز نيست.
5336. آيا آرايش به مقدار خيلى كم، در حدّى كه صورت انسان از بى حالى دربيايد، اشكال دارد؟
ج. در مقابل نامحرم اشكال دارد.
ص: 205
5337. آيا استفاده از لنز رنگى، براى تغيير رنگ چشم جهت بانوان حكم زينت دارد كه بايد از نامحرم پوشانده شود؟
ج. اگر جلب نظر كند، بايد پوشانده شود و صدق زينت، عرفى است.
5338. زنى كه صورت خود را با جراحى پلاستيك زيبا ساخته است، آيا حكم زينت پيدا كرده و بايد آن را از نامحرم بپوشاند؟
ج. اگر موجب توجه و تحريك نامحرم باشد، بايد بپوشاند و ذكر شد كه زينت بودن به صدق عرفى است.
5339. آيا خال كوبى دست و صورت كه در بعضى از زنان ديده مى شود، زينت است و پوشاندن آن از نامحرم لازم است ؟
ج. زينت بودن مربوط به صدق عرفى است، پس اگر عرف آن را زينت محسوب كند، پوشاندن آن از نامحرم لازم است.
5340. برخى از مدهاى مو جهت خواهران به مد موى مردانه مشهور است و به قدرى كوتاه است كه آنان را شبيه مردان مى نمايد، آيا اين نحوه كوتاه كردن مو شرعاً اشكال دارد؟ و در صورت اشكال اگر شوهر اين نحوه از مد را بپسندد، آيا زن مى تواند از آن امتناع كند؟
ج. بله، تشبّه زن به مرد و بالعكس جايز نيست و در امر حرام نبايد به حرف شوهر گوش كند.
ص: 206
5341. آيا ابروان اصلاح شده جزو آرايش محسوب مى شود و بايد از نامحرم پوشيده شود؟
ج. بله، بايد بپوشاند.
5342. آيا حلقه ازدواج، در حكم زينت است و بايد از ديد نامحرم پنهان باشد؟
ج. بله، بايد بپوشاند.
5343. استفاده از ناخن هاى مصنوعى چه حكمى دارد؟ و آيا جزو زينت حساب مى شود؟
ج. اگر ناخن بلند باشد، زينت محسوب مى شود.
5344. آيا بلند گذاشتن ناخن براى زنان جايز است ؟ و آيا اين عمل زينت به شمار مى آيد و بايد از نامحرم پوشيده شود؟
ج. بله، بايد بپوشاند.
5345. آيا سرمه كشيدن زينت محسوب مى شود و بايد از نامحرم بپوشاند؟
ج. بله، بايد بپوشاند.
5346. در آرايشگاه هاى زنانه خطّ ابرو را ترميم مى كنند و بعضى از علما گفته اند اين
ص: 207
عمل حرام است. نظر حضرتعالى در اين خصوص چيست ؟
ج. اگر براى نشان دادن به نامحرم نباشد، مانع ندارد، و اللّٰه العالم.
5347. حناى دست زن را اگر نامحرم ببيند و موجب ريبه نباشد، چه صورت دارد؟
ج. اگر زينت محسوب شود، جايز نيست و در غير اين صورت بنا بر احتياط نگاه نكند.
5348. آيا سرمه كشيدن يا ابرو چيدن، انگشتر عقيق، ساعت، عينك طبّى زيبا براى زنان زينت به حساب مى آيد كه پوشش آن لازم باشد؟
ج. اگر عرف آن ها را زينت محسوب كند، پوشش آن لازم است.
5349. آيا بلند گذاشتن ناخن براى مرد از زينت هاى اختصاصى بانوان محسوب شده و حرام است ؟
ج. اگر عرفاً صدق تشبّه به زن كند، اشكال دارد.
5350. چنان كه زن با خود زينت داشته باشد، مانند اينكه حلقه ى ازدواج، انگشترى در دست يا چهره آراسته كرده باشد، آيا واجب است وجه و كفّين را بپوشاند؟
ج. هر موضع كه عرفاً صدق زينت مى كند، حكم خاص زينت را دارد و اگر صدق زينت ننمايد، حكم مطلق وجه و كفين جارى است.
ص: 208
5351. استفاده از عطر و ادكلن - كه به عنوان زينت سيّال است - در مكان هاى عمومى و در مواجهه با نامحرم، براى زنان و مردان چه حكمى دارد؟
ج. در مواقع غير مناسب بهتر است ترك شود، ممكن هم هست گاهى موجب تمايلاتِ بد باشد و معرضيّت فتنه و فساد داشته باشد كه در اين صورت جايز نيست.
5352. آيا استعمال عطر و ادكلن ملايم براى خانم ها، در مجامع عمومى و در حضور نامحرم حرام است ؟ آيا استفاده از كرم ها و يا ضد بوى بغل كه داراى بوى ملايمى است، شامل حكم فوق مى شود؟
ج. از هر چه سبب جلب توجه نامحرم شود، بايد اجتناب شود.
5353. آيا نفس خوشبو و معطّر بودن كه خود نوعى از زينت و آرايش محسوب مى شود براى خانم ها، كه معمولاً بوى آن را نامحرم احساس مى كند، چه حكمى دارد؟
ج. در صورت تهييج و تحريك اشكال دارد.
5354. استشمام بوى عطر نامحرم [اعمّ از اين كه زن استشمام كننده باشد يا مرد]، چه حكمى دارد؟
ج. اگر در معرض فتنه و فساد باشد، اشكال دارد
5355. آيا نگاه كردن مرد به كلاه گيس همسرش كه از موى زن هاى نامحرم درست شده است، جايز است ؟
ج. جايز نيست، بنا بر احوط.
ص: 209
5356. حدّ بلند گذاشتن مو براى مردان چه قدر است ؟ آيا بلند گذاشتن مو تا روى شانه يا پشت كمر اشكال دارد؟
ج. اگر تشبّه به زن باشد، جايز نيست.
5357. استفاده از رنگ مو، اصلاح زنانه ى مو و برداشتن زير ابروها براى مردها اشكال دارد؟
ج. اگر تشبّه به زن باشد، جايز نيست.
5358. هل يجوز حلق اللحية اذا كان مطلوبا فى العمل بحيث يتوقف استمرار العمل على الحلق و اصل القبول فى العمل يتوقف على حلق اللحية او الامتيازات مثل الثبات الدراسية او زيادة الراتب لا تكون لصاحب اللحية ففى وضعنا هذا و مع لحاظ هذه الحالات هل يجوز حلق اللحية ام لا؟
ج. امّا ما كان مع ابقاء مرتبة من اللّحية فلا اشكال، و امّا مع عدم بقاء شىء من اللّحية فتقع المزاحمة بين تحريم الحلق و وجوب العمل المتوقّف على الحلق - مثل صورة تعيّن الواجب الكفائى - و تقدّم ما هو الأهمّ شرعاً.(1)
ص: 210
5359. آيا استفاده از زيور آلات طلا براى پسر بچه حرام است يا خير؟
ج. اگر بالغ نباشد جايز است.
5360. آيا آويختن زنجير طلا به سينه و انگشتر طلا يا ساعت مچى طلا براى مرد اشكال دارد؟ يا فقط در حال نماز اشكال دارد؟
ج. حرام است، چه در حال نماز و چه در غير نماز.
5361. در آرايشگاه از موى زنان به موى مردان وصل مى كنند. آيا نظر كردن به آن جايز است ؟ هم چنين حكم نماز و عبادت چيست ؟
ج. اصل اين عمل و نگاه به آن مشكل است، هر چند كه نماز با آن باطل نيست.
5362. آيا زينت كردن مرد به چيزهايى كه به بانوان اختصاص دارد، حرام است ؟
ج. اگر گردن بند و انگشتر و ساعت و امثال آن ها از طلا باشد، حرام است و اگر از طلا نباشد امّا از زينت هايى محسوب شود كه اختصاص به زنان داشته باشد نيز استفاده آن براى مرد حرام است.
5363. استشمام بوى عطرى كه زن هاى نامحرم استفاده مى كنند، بدون قصد لذت و ريبه
ص: 211
چه صورتى دارد؟
ج. جايز است، اگر چه احتياط خوب است.
5364. استشمام بوى طبيعى بدن زن نامحرم يا بوى لباس هاى او براى مرد نامحرم اشكال دارد؟
ج. اگر بدون قصد لذت و ريبه باشد، جايز است.
ص: 212
5365. آيا نگاه كردن بدون قصد شهوت به فيلم هايى كه زنان در آن بازى مى كنند، جايز است ؟
ج. ديدن نامحرم از طريق تلويزيون، ماهواره، ويديو، اينترنت و... و شنيدن صداى آن ها كه مقرون به فساد و ريبه است، اشكال دارد و بعض اقسام آن حرام يقينى است؛ مگر در تصاوير زنان كافر كه امر در آن خفيف تر است.
5366. آيا ديدن فيلم سكس كه بدن زنان هرزه عريان است، جايز است يا خير؟
ج. چون موجب تهييج شهوت مى شود، جايز نيست.
5367. حكم نگاه كردن به فيلم مسابقات ورزشى چون فوتبال، كشتى، واليبال و... كه اندام مردان آشكار و مشخّص است چيست ؟
ج. چون غالباً خالى از مفسده نيست، اشكال دارد.
5368. نگاه مرد نامحرم به زن نامحرم از طريق تلويزيون به صورت پخش مستقيم و غير
ص: 213
مستقيم، چه حكمى دارد؟
ج. چون معرضيت براى فساد دارد، اشكال دارد.
5369. ديدن تصوير بدن مردان نامحرم از تلويزيون چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
5370. آيا ديدن فيلم هاى خارجى كه حجاب ندارند، براى جوانان مؤمن اشكال دارد و مانع تهذيب نفس است ؟
ج. بله.
5371. ديدن فيلم هاى سكسى در ماه رمضان چه حكمى دارد؟
ج. مطلقاً حرام است و در ماه رمضان اگر سبب انزال منى شود، افطار به حرام به شمار مى آيد.
5372. آيا ميكس فيلم هاى نامحرم، جايز است ؟
ج. خير.
5373. نگاه كردن به تصاوير بانوان - اعمّ از تلويزيون، روزنامه و غيره - چه صورت دارد؟
ج. اگر خالى از تهييج شهوت به محرّمات باشد و خالى از تشبيب باشد (كه اوصاف زنان نامحرمى را كه مى شناسد، ياد بگيرد)، مانعى ندارد.
ص: 214
5374. آيا نشان دادن زنان بدحجاب يا بى حجاب به عنوان مظهر فساد رژيم سابق، حتّى با استفاده از موى مصنوعى و كلاه گيس و استفاده از چهره پردازان در فيلم هاى سينمايى، تلويزيونى و نمايش هاى روى صحنه مجاز است ؟
ج. چون مقرون به فساد و ريبه است، اشكال دارد.
5375. برخى از حرفه ها هم چون كارگردانى، نقد فيلم، كنترل سايت ها و كنترل فيلم هاى وارداتى و... مستلزم ديدن فيلم هاى مستهجن است - كه مشتمل اعمال خلاف اخلاق است -، در صورتى كه خوف ريبه و وقوع در فساد براى چنين كسانى نباشد، ديدن اين گونه فيلم ها و درآمد حاصل از چنين شغل هايى چه حكمى دارد؟
ج. از حيث حكم و شرط آن تفاوتى با ديگران ندارند و حرمت درآمد در صورتى است كه مزد در قبال كار حرام باشد، نه اين كه هم زمان با كار عقلايى حلال، نظر به ريبه هم مثلاً بنمايد كه موجب حرام بودن مزد نمى شود.
5376. نظر به بخش هاى مستهجن و وقيح فيلم ها براى كسى كه آن ها را سانسور و اصلاح مى كند، چه حكمى دارد؟
ج. سانسور كردن ضرورت نيست، چون مى توانند اصلاً آن را پخش نكنند.
5377. در بسيارى از از فيلم ها براى ارايه ابعاد منفى و ضد ارزشى كارهاى زشت لازم است كه برخى از آن ها در فيلم اجرا شده و مثلاً زنى با موهاى نيمه برهنه در فيلم بازى كند تا در طول فيلم زشتى و قباحت آن به بينندگان منتقل گردد، آيا اجراى چنين برنامه هايى شرعاً اشكال دارد؟
ج. حرام است و چنين فيلم هايى مى تواند همراه با ارايه ى مؤثّر، جهت نفى
ص: 215
- همان گونه كه قصد سازندگان آن است - نباشد و يا بيننده به جهات مختلف، تنها همان بُعد منفى را تلقّى كند.
5378. با توجه به اين مطلب كه در حال حاضر بسيارى از فيلم هايى كه در كشورمان توليد مى شود، زنان با بلوز و شلوار ظاهر مى شوند، در حالى كه در بسيارى از موارد گردن و گوش هاى آن ها نيز پوشش ندارد، حكم نگاه كردن به اين فيلم ها چه مى باشد؟
ج. به نحوى كه در نظاير آن ذكر شد، جايز نيست.
5379. ديدن فيلم هاى مستند كه در آن جماع و يا بازى هاى جنسى حيوانات به نمايش گذاشته مى شود، چه حكمى دارد؟
ج. اگر خوف وقوع در حرام باشد، اشكال دارد.
5380. نقش بازى كردن دختران و زنان در فيلم هاى تلويزيونى و سينمايى در كنار مردان نامحرم به عنوان همسر صورى آنان چگونه است ؟ آيا در هنگام اجراى نقش مجاز به خنده و گفتگوى صميمانه با مردى كه به طور صورى نقش همسر آن ها را بازى مى كند هستند؟
ج. جايز نيست.
5381. يكى از بالاترين فوايد بازيگرى اين است كه بهتر مى توان مطالب و نكات حتى
ص: 216
در زمينه دينى و زندگى ائمه را به مردم فهماند، آيا با اين نيّت جايز است ؟
ج. اگر به هيچ نوع حرامى در مقدمات و در نتايج منتهى نشود، جايز است.
5382. فيلمبردارى و عكس گرفتن توسط زن يا مردى كه شغل او مى باشد از مجالس جشن و عروسى كه حجاب رعايت نمى شود، چه صورتى دارد؟
ج. جايز نيست.
5383. آيا ظاهر كردن عكس هاى خانوادگى توسط مرد نامحرم جايز است ؟
ج. اگر در حكم تشبيب(1) نباشد، جايز است.
5384. عكس گرفتن بدون حجاب كه ظاهركننده آن آقا است، چگونه است ؟
ج. احتياط در اين موارد آن است كه عكس زن را زن بگيرد و ظاهر كند.
5385. ديدن عكس كودكى بانوانى كه نامحرم هستند و آن ها را مى شناسيم، مجاز است ؟
ج. اگر خوف مفسده نباشد، ظاهراً جايز است.
5386. آيا نشان دادن عكس دختر نامحرم به افراد درجه اوّل خانواده كه قصد امر خير دارند، جايز است ؟
ج. اگر عرفاً صدق تشبيب همراه با شناختن او باشد، جايز نيست.
ص: 217
5387. نگاه كردن به تصاوير مينياتورى و خريد آن ها از بازار، چه حكمى دارد؟
ج. اگر معرضيّت براى مفسده باشد، اشكال دارد.
5388. نگاه زن به عكس معمولى نامحرم چه حكمى دارد؟
ج. بدون قصد لذت و ريبه جايز است.
5389. آيا گرفتن عكس دسته جمعى به همراه خواهران دانشجو جايز است ؟
ج. اشكال دارد.
5390. شغل حقير عكّاسى مى باشد و خانم هايى براى گرفتن عكس مراجعه مى كنند. آيا هنگام گرفتن عكس مى توانم از روى چادر، مقنعه يا روسرى آن ها با دستم سر خانم ها را به اين طرف و آن طرف برگردانم تا عكس آن ها را با حالت بگيرم ؟ آيا شرعاً مجاز است ؟
ج. لمس از روى لباس و... اگر در معرضيّت فتنه و فساد باشد، جايز نيست.
5391. عكس گرفتن زن نزد عكّاس نامحرم و يا ظاهر كردن عكس توسّط نامحرم چه حكمى دارد؟
ج. اگر در عكس گرفتن فقط به صورت نگاه كند، خلاف احتياط است و ظاهر كردن عكس اگر ناشناس باشد و از روى تلذّذ و ريبه نباشد جايز است؛ اگر چه آن هم خلاف احتياط است.
ص: 218
5392. نگاه كردن به عكس زن نامحرم اگر آشنا باشد و يا غريبه نباشد، چه حكمى دارد؟
ج. اگر ناشناس نباشد، اشكال دارد.
5393. آيا مرد مى تواند به عكس هايى كه در دوران زندگى مشترك بدون پوشش از همسر طلاق داده شده اش گرفته نگاه كند؟
ج. بعد از طلاق حكم ساير نامحرم ها را دارد كه با معرضيّت معيّت يا تعقّب به حرام، نگاه به عكس آن ها جايز نيست و حيثيت تشبيب براى حرمت در اينجا ضعيف است.
ص: 219
5394. استفاده دو دانشجوى هم خوابگاهى، از وسايل همديگر چه حكمى دارد؟
ج. با رضايت همديگر مانعى ندارد.
5395. آيا دو خواهر يا دو برادر (هم اتاقى) اگر سرهايشان را موقع خواب روى يك بالش بگذارند، اشكال شرعى دارد؟
ج. احتياط در ترك آن خوب است هر چند مفسده اى نداشته باشد و با مفسده، جايز نيست.
5396. ارتباط با فرقه هاى صوفيه چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
5397. معاشرت با فرقه شش امامى چه حكمى دارد؟
ج. با احتمال و خوف (ترس) گمراهى، جايز نيست.
ص: 220
5398. با توجه به عدم رعايت حجاب توسط برخى از خواهران، وظيفه ما در كلاس ها و رفت و آمد در محيط دانشگاه چيست ؟
ج. اگر تحفّظ (خود نگهدارى) ممكن نيست و معرضيت حتمى براى وقوع در حرام دارد، درس خواندن با اختلاط دختر و پسر جايز نيست.
5399. سلام كردن و دست دادن به شخصى كه از نجاست پرهيز نمى كند، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
5400. حكم معاشرت با افرادى كه به احكام اسلامى اهميت نمى دهند و روش برخورد با آن ها چيست ؟
ج. با احتمال تأثير، بايد امر به معروف و نهى از منكر كرد و اگر تأثير نكرد، با آن ها معاشرت نكند.
5401. وظيفه دانشجو در برابر هم اتاق هايى كه از ترانه و موسيقى و پاسور استفاده مى كنند چيست ؟
ج. بايد آن ها را منع كند و اگر از اعمال خود دست برنداشتند، نبايد در يك اتاق با آن ها زندگى كند.
5402. رفت و آمد و معاشرت با دانشجويان ارمنى در خوابگاه و پاكى و نجاست آن ها از نظر شرعى چه حكمى دارد؟
ج. حكم معاشرت با ساير كفّار را دارند و محكوم به نجاست اند.
ص: 221
5403. آيا قطع رابطه با خويشاوندان و اقوامى كه اهل غيبت و افترا زدن به مردم هستند و نهى از منكر در آن ها تأثير ندارد، جايز است ؟
ج. اگر رَحِم هستند، به طور كلّى با آن ها قطع نكند هر چند با سلام رساندن به آن ها.
5404. رفت و آمد و معاشرت با افرادى كه نماز نمى خوانند ولى به خدا معتقد هستند، چه حكمى دارد؟
ج. حتى الامكان آن ها را نمازخوان كنيد.
5405. كمك مالى به كسى كه نمى دانيم نماز مى خواند يا خير، چه حكمى دارد؟ اگر بدانيم نماز نمى خواند چطور؟
ج. اگر مسلمان باشند، براى ضروريات زندگى جايز است و امر به معروف آن ها هم لازم است.
5406. معاشرت با غير اهل خمس و قبول هديه و خوردن غذاى آنان چه حكمى دارد؟
ج. معاشرتى كه همراه با امر به معروف باشد، مانعى ندارد و در استفاده از اموالشان به مسئله ى 1408 رساله رجوع شود.
5407. معاشرت با دوستانى كه مذهبى نيستند و به نماز اهميت نمى دهند و اهل
ص: 222
نوار، موسيقى، پاسور و قمار هستند، اما در معاشرت آدم هاى خوبى هستند، چه صورتى دارد؟
ج. اگر ارشاد و نصيحت آن ها اثر ندارد، با آن ها معاشرت نكنيد تا آن ها در شما تأثير نگذارند.
5408. در كارهاى فرهنگى تا چه اندازه مى توان با دختران، ارتباط شرعى داشت ؟
ج. در كار فرهنگى كه همراه با آن ها باشيد، اصلاً جايز نيست.
5409. شركت مؤمنين در محافل و مجالس صوفيه و انجام و اذكار آن ها و نيز حضور در خانقاه هاى آنان چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
ص: 223
ص: 224
ص: 225
ص: 226
5410. هرگاه زوجه از طرف زوج وكالت در مطلّقه كردن خود داشته باشد، در مورد صيغۀ طلاق بايد چه بگويد؟
ج. بگويد - زوجةُ موكّلى طالق - و مقصود، خودش باشد.
5411. در عدالت عادل هايى كه شاهِد طلاق مى شوند، آيا حسن ظاهر كافى است يا احراز عدالت واقعى لازم است ؟
ج. حكم عدالت در آن همانند عدالت در باب نماز جماعت است.
5412. پس از طلاق معلوم مى شود كه دو شاهد، هنگام طلاق فاسق بوده اند، طلاق چه صورتى دارد؟
ج. آن طلاق باطل است؛ زيرا عدالت واقعى آن ها شرط است و احراز عدالت به تنهايى كافى نيست.
5413. چند سال قبل با كسى ازدواج كردم و بعد از مدّتى در حال حيض، طلاق
ص: 227
گرفتم. بعد از گذشت عدّه، چون نمى دانستم طلاق در حال حيض صحيح نيست، دو مرتبه ازدواج كردم و فعلاً يك بچّه دارم. لطفاً مرا راهنمايى كنيد و حكم شرعى را بيان بفرماييد؟
ج. طلاق در حال حيض صحيح نيست، مگر در سه صورت كه در مسئله ى 1993 رساله بيان شده و در فرض بطلان، در زوجيت شوهر اوّل هستيد و بايد از دوّمى جدا شويد و بچّه، احكام حلال زاده را دارد.
5414. در صورتى كه زوج ضمن عقد ازدواج، يا عقد لازم ديگر، زوجه ى خود را در طلاق وكيل كند، آيا اين وكالت قابل عزل مى باشد يا خير؟
ج. اگر به نحو شرط نتيجه بوده، قابل عزل نيست و اگر شرط فعل بوده، احكام وكالت در آن جارى است.
5415. خانمى كه جراحى كرده و رحمش را خارج كرده اند، عادت ماهانه ندارد و خونى هم نمى بيند، بفرماييد، زمان طهر غير مواقعه ى او جهت اجراى صيغۀ طلاق چگونه است ؟
ج. بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده تا سه ماه از نزديكى با او خوددارى نمايد و بعد او را طلاق دهد. (مسئله 2000 رساله)
5416. آيا در طلاق حامل، لازم است آثار حمل ظاهر شده باشد، يا علم به حمل كفايت مى كند، اگر چه آثار حمل ظاهر نشده باشد؟
ج. علم به حمل كفايت مى كند.
ص: 228
5417. حكم مردى كه به تعهّدات خويش در رابطه با همسرش عمل نمى كند و حاضر به طلاق او نيز نمى باشد، چيست ؟
ج. امر طلاق به دست زوج است؛ مگر اختيار طلاق وكالتاً ضمن عقد به زوجه منتقل شده باشد، در غير اين صورت براى الزام مرد به انجام تعهّدات، مى تواند به حاكم شرع صالح مراجعه كند.
5418. اگر زنى شرط كرده باشد در صورتى كه شوهرش همسر ديگرى اختيار كند وكالت در طلاق داشته باشد، آيا در صورتى كه شوهر به خاطر ناسازگارى زن، همسر دوّمى اختيار كند، بازهم همسر اوّل وكيل در طلاق است ؟
ج. اگر آن شرط در صورت عدم ناسازگارى زن بوده، در اينجا در طلاق وكالت ندارد.
5419. آيا طلاق به مجرّد ادّعاى شوهر و اين كه بگويد: من او را مطلّقه نموده ام، ثابت مى شود، به گونه اى كه زن حقّ ازدواج داشته باشد و نفقه ساقط شود، يا اين كه بايد با شهادت دو عادل باشد؟
ج. آن چه به اقرار بر عليه زوج است، ثابت است و در امور ديگر، عدم زوجيّت ثابت نيست و اما خود زن با اطمينان به راستگويى و صدق شوهر، احكام طلاق را اجرا مى كند و شهادت دو عادل شرط نيست.
5420. مرد و زن در وقوع طلاق اختلاف دارند؛ مرد مدّعى وقوع طلاق و زن منكر آن
ص: 229
است. قول كدام يك مقدّم است ؟
ج. اگر انكار زوجه به عدم آگاهى وى از طلاق - به تنهايى - بازنگردد، قول او با قَسَم مقدّم است.
5421. مردى عيال خود را اذيّت مى كند و نفقه نمى دهد و از طلاق او نيز خوددارى مى كند. آيا آن زن مى تواند شوهر ديگر اختيار كند؟
ج. نمى تواند.
5422. اين جانب سردفتر مى باشم، خانمى مراجعه كرده كه با بخشيدن مهريه ى خود و نفقه در ايّام عده، طلاق مى خواهد. توضيح آن كه خانم از ديوان عالى كشور حكم طلاق دارد، امّا شوهر وى به هيچ وجه رضايت نمى دهد. آيا طلاق دادن زن شرعاً جايز است ؟
ج. خير، بلكه بايد شوهر به طلاق راضى شود.
5423. با دختر باكره اى ازدواج كرده و دخول - به اندازه اى كه موجب غسل است - شده، ولى بكارت برداشته نشده و باقى است و سپس زن را طلاق داده ام. آيا در طلاق دادن حكم مدخوله را دارد يا نه ؟
ج. حكم مدخوله را دارد.
5424. آيا دخول در دُبُر موجب مى شود كه طلاق بعد از دخول باشد، يا دخول در قُبُل لازم است ؟
ج. بله، طلاق مدخول بها محسوب مى شود.
ص: 230
5425. هرگاه طلاق پس از انقطاع خون و قبل از غسل واقع شود، آيا صحيح است ؟
ج. صحيح است.
5426. عده نگه داشتن براى زنى كه عقيم است، يا به واسطه ى دارو بچه دار نمى شود و يا رحم خود را درآورده است، لازم است ؟
ج. بله، لازم است.
5427. پس از طلاق، نفقه ى زن مطلقه بر عهدۀ كيست ؟ آيا پدر و مادر در مورد او وظيفه اى دارند؟
ج. اگر زن فقير باشد و پدر و مادرش تمكن مالى داشته باشند، واجب النفقه ى آن ها است.
5428. طلاق حاكم شرع، آيا رجعى است يا بائن ؟
ج. به هر نوعى كه طلاق داده، به همان نوع مى باشد.
5429. طلاق زنى كه به وسيله ى قرص جلوگيرى از حاملگى عادت نمى شود، چه وقت است ؟
ج. به مسئله ى 2000 رساله رجوع شود.
ص: 231
5430. زنم نماز نمى خواند و داراى هفت فرزند هستيم، آيا مى توانم به اين جهت او را طلاق بدهم ؟
ج. مى توانيد او را طلاق دهيد، ولى بهتر است به هر راه ممكن او را نمازخوان كنيد.
5431. در صورتى كه همسر زنى سنّى باشد، آيا مرد مى تواند در يك مجلس زنش را سه طلاقه كند؟
ج. خير، نمى تواند و با قاعده ى الزام منافات ندارد.
5432. اگر زن مبلغى را براى رضايت شوهر به طلاق بدهد، آيا مرد در انجام يا عدم انجام طلاق اختيار دارد يا لازم است او را طلاق دهد؟
ج. خير، مرد اختيار دارد.
5433. كسى كه همسرش در عده ى طلاق رجعى است، مى تواند به او نگاه شهوت آلود داشته باشد؟ و استمتاعاتى كه در اين ايام براى او جايز است چه مقدار است ؟
ج. هيچ نگاه و استمتاعى براى او جايز نيست؛ مگر اين كه با آن استمتاع رجوع عملى از طلاق بكند.
5434. اگر زن پس از طلاق متوجه شود كه او در حال عادت بوده، آيا طلاق
ص: 232
صحيح است ؟
ج. خير، باطل است، مگر از سه مورد مذكور در مسئله ى 1993 رساله باشد.
5435. آيا طلاق زن حامله در حال عادت زنانگى صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
5436. زنى دو طلاق داده شده و سپس به عقد موقت ديگرى درمى آيد و سپس با شوهر اوّلى ازدواج مى كند و مطلّقه مى شود. آيا اين طلاق سوّم است ؟ يا ازدواج موقّت اثر دو طلاق اوّلى را مانند عقد دائم از بين مى برد؟
ج. اثر دو طلاق اوّل را از بين نمى برد.
5437. براى جستجو از شوهر مفقود الاثر، آيا اعلان در جرايد و وسايل ارتباط جمعى - مثل راديو - كفايت مى كند؟
ج. جستجو، شأن حاكم شرع است.
5438. آيا عسر و حرج زن بر اثر غيبت همسر، باعث جواز طلاق براى حاكم مى شود؟ به ويژه اگر غيبت به وسيله ى رفتن و فرار كردن خود زوج باشد، يا موردى كه نفقه دهنده اى نيست كه نفقه ى زوجه را بدهد؟
ج. در مدّت فحص و جستجو، حاكم بر زوجه انفاق مى كند توسّط ولىّ از مال زوج يا متبرّع ديگرى يا از بيت المال.
ص: 233
5439. در محاكم قضايى، زوجه به جهت وطى در دُبُر و نارضايتى وى، دادخواست طلاق غيابى و يا حضورى شوهر داده است، در حالى كه شوهر به طلاق راضى نيست. آيا عنوان مذكور مجوّز طلاق مى باشد؟ و در صورت صدور طلاق توسّط قاضى، آيا زوجه مى تواند ازدواج مجدّد كند؟
ج. طلاق به دست زوج است و نفس عنوان مذكور مجوّز مبادرت قاضى به حكم طلاق نخواهد شد و با فرض فوق، ازدواج مجدّد جايز نيست.
5440. اگر در ضمن اجراى طلاق خلع، علاوه بر بذل مهر با زن شرط شده است كه وى حقّ ملاقات با فرزندش را نداشته باشد، چون موجب ناراحتى و اضطراب طفل مى شود و نگهدارى آن براى زوج مشكل مى شود و زوجه هم قبول نموده است. حال اگر زوجه از اين شرط تخلّف كند و بخواهد با فرزندش ملاقات كند، آيا اين هم مثل رجوع مهر محسوب مى شود كه موجب تبدّل طلاق خلع به رجعى است يا خير؟
ج. در صورتى كه زوجه حقّ حضانت داشته باشد، شرط صحيح نيست و در هر صورت، موجب بطلان و تبدل خلع نيست.
5441. اگر پدر يا مادر به فرزند بگويند زنت را طلاق بده، آيا بايد اطاعت امر ايشان كرد يا خير؟
ج. خير.
5442. هرگاه زنى به خاطر شير دادن بچّه عادت ماهانه نبيند، تكليف او براى
ص: 234
طلاق چيست ؟
ج. بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده تا سه ماه از نزديكى با او خوددارى نمايد و بعد او را طلاق دهد.
5443. بخشى از مهريه زوجه اى، دو دانگ از خانه مسكونى كه زوج بعداً خواهد خريد قرار داده شده است، (به شرط خريد خانه). اكنون زوج پيش از خريد خانه و پيش از دخول، قصد طلاق دارد و آن دو دانگ را به شش ميليون تومان تعيين كرده اند. آيا زوجه مستحقّ چه مقدارش مى باشد؟
ج. زوجه نصف آن را حق دارد.
5444. زنى به يائسه بودن خود علم داشته و چند مرتبه بدون گرفتن عدّه، ازدواج موقّت نموده است و بعد حامله شده كه كاشف از عدم يأس است و در لحوق اين ولد به اين ازدواج مردّد گشته كه شايد هم براى شوهر اوّل باشد. حكم وطى هايى كه انجام شده چيست و ولد ملحق به كدام است ؟
ج. اين وطى ها، به شبهه بوده و ظاهراً ولد ملحق به آن است كه صاحب عدّه ى فعليۀ بوده، بنابراين كه عدّه وطى به شبهه هم فراش است. (مستفاد از جامع المسائل، ج 3، صفحه 535.)
5445. زنى با شوهرش اختلاف دارد و با هم متاركه كرده اند. شوهر اصلاً طلاق نمى دهد و زن در عسر و حرج به سر مى برد، آيا زن مى تواند خودش به طلاق اقدام
ص: 235
نمايد؟ تكليفش چيست ؟
ج. زن نمى تواند خودش طلاق بگيرد و تا امكان دارد به حدّ ميسور و مقدور با هم سازش كنند، هر چند به نحو ارتباط جزئى باشد، به اينكه حتّى الإمكان واسطه اى نزد زوج ببرند تا او را حاضر به طلاق يا زندگى كنند، و لو به اينكه زن در خانه ى ديگرى باشد و گاهى به او سر بزند. خلاصه زن به اين صورت صبر كند تا شايد فرجى برايش حاصل شود.
5446. در ضمن عقد ازدواج، زوج به زوجه وكالت بلا عزل براى طلاق در صورت تخلّف از شرايط مندرج در عقدنامه مى دهد. آيا زوج در فرض مذكور حق فسخ و رجوع از اين وكالت را دارد؟
ج. حق فسخ و رجوع نداشتن زوج از اين وكالت، خالى از اشكال نيست؛ زيرا بلا عزل بودن وكالت، خلاف مقتضاى وكالت است و وكيل قابل عزل است.
زيرا معناى بلا عزل، اصالت است و قوام وكالت به عدم اصالت است. مگر اينكه شرط نتيجه كند. يعنى شرط كند كه زن وكيل باشد كه قابل عزل نمى باشد.
5447. مسيحيان طبق ضوابط و دستورات شرع خودشان، بايد در كليسا ازدواج يا طلاق را انجام دهند. زنى به حكم دادگاه آن ها، در دادگاه طلاق داده شده است كه در شرع مسيحيّت اين طلاق باطل است. آيا در اين صورت، مرد مسلمان مى تواند با چنين زنى ازدواج موقت كند؟
ج. در فرض مرقوم، مسلمان نمى تواند با آن زن عقد موقّت انجام دهد.
ص: 236
5448. زنى سال ها پس از طلاق، ادّعا مى كند طلاق در حال حيض واقع شده، لذا باطل بوده است، امّا مرد مدّعى صحّت طلاق است، قول كدام يك مقدّم است ؟
ج. مدّعى صحّت مقدم است، مگر بيّنه بر خلاف بياورد؛ هر چند وظيفه ى زن اين است كه طبق علم خود عمل كند.
5449. در سال 1360 از زوجه ام جدا شدم، در حالى كه از وى دو فرزند پسر داشتم. در سال 1362 مجدداً ازدواج كردم و اكنون داراى دو فرزند مى باشم. در سال 1363 همسر سابقم ازدواج كرد، مدتى بعد صاحب فرزند شد، در زمانى كه بچه دوّم را آبستن بود، فهميد در زمان طلاق در عادت به سر مى برده است. وى و همسرش به اين نتيجه رسيدند كه بچه بايد سقط شود و آن ها از هم جدا شوند كه اين عمل صورت گرفت. بفرماييد:
1) نسبت من با همسر سابقم چيست ؟ آيا محرم مى باشيم ؟
2) آيا ما مى توانيم بدون خواندن صيغۀ مجدّد با هم زندگى كنيم و زناشويى داشته باشيم ؟
3) حكم اولاد متولد شده از همسر دوّم چيست ؟
ج. زوجه به همسرى زوج اوّل باقى است و نياز به عقد جديد ندارد. اولاد از همسر دوّم، اولاد شبهه و ملحق به والدين است و سقط هم حرام است و اين در صورتى است كه طلاق شخص غايب نبوده باشد و الا در مسئله ى 1993 رساله و بعد آن بيان شده است.
5450. كسى صيغۀ طلاق را به وكالت از زوج اجرا كرده و پس از آن زن اعلام نموده كه
ص: 237
طلاق در طهر مواقعه واقع شده و مجرى صيغه دوباره آن را در طهر ديگرى بخواند، آيا طلاق دوّم صحيح است ؟
ج. طلاق دوّمى صحيح است و نيازى به وكالت مجدّد از زوج ندارد و عدّه را بايد از طلاق دوم شروع كند.
5451. در صورتى كه ميّت به طور غير طبيعى زنده شود - مثلاً با دعا يا تصرّف ولايى يا رجعت - يا مواردى كه زن بايد در عدّه ى وفات باشد - مانند مرتدّ شدن زوج يا طلاق حاكم در زوج مفقود الاثر - بعد از رفع مانع (توبه و رجوع از ارتداد، عودت زوج مفقود الاثر)، حكم رجوع زوج را شرعاً بيان نماييد. آيا فرقى بين موارد فوق هست ؟
ج. بعد از تحقّق موت، همسرش نيست تا به رجوع حلال شود و در صورت دوّم (ارتداد) هم حقّ رجوع ندارد و در صورت سوم (مفقود شدن شوهر) اگر شوهر در عدّه آمد، حقّ رجوع دارد و اگر بعد از انقضاى عدّه آمد، حقّى ندارد؛ اگر چه هنوز شوهر اختيار نكرده باشد، و اللّٰه العالم.
5452. اگر زوج مدّعى طلاق و زوجه منكر باشد و بيّنه و شهود هم نباشند، قول كدام يك مقدّم است ؟
ج. قول زوجه با يمين او مقدم است.
5453. حكم شيربهايى كه هنگام عقد ازدواج به پدر زوجه، طبق رسومات محلّى
ص: 238
جهت تهيّه جهيزيه داده مى شود، در صورت طلاق چيست ؟ آيا زوج مى تواند آن را بازپس گيرد؟
ج. احكام هبه را دارد؛ لذا اگر پول را در جهيزيه صرف كرده و شرطى هم نشده و يا متعارف نبوده، مرد حق ندارد آن را مطالبه كند.
5454. اگر در طلاق خلع، زوج با مجرى صيغه شرط كند كه در صورتى طلاق خلع مى دهم كه زن به هيچ وجه فرزندش را نبيند و طلاق هم واقع شده و زن از اين شرط خبر نداشته باشد، آيا شرط مذكور و طلاقى كه مشروط به اين شرط شده است، صحيح است ؟
ج. اين شرط و طلاق خلعِ مشروط به اين شرط، باطل است. مانند اين است كه عوض در خلع چيز حرامى مانند خمر باشد؛ ولى در بطلان اصل طلاق، تأمّل است.
5455. اگر زوجه در عوض طلاق، تمام مهريه خود را ببخشد يا ابرا كند و زوج وى را پيش از دخول طلاق بدهد، آيا زن مى تواند نصف مهر را به زوج رجوع كند؟
ج. محلّ تأمل است و احتياط در اين است كه زن نصف مهر را به زوج برگرداند، ولى احتمال اقرب، تأثير جامع يا مجموع خلع و طلاق قبل از دخول در أحد النّصفين است، مثل تأثير خلع در نصف ديگر به تنهايى. (مستفاد از جامع المسائل، ج 3، ص 507.)
5456. آيا مرد مى تواند هنگام طلاق، يا غير طلاق تقاضاى بازگرداندن مال يا خدماتى را
ص: 239
كه خارج از وظيفه لازم خويش انجام داده بنمايد؟
ج. خير، نمى تواند مگر مالى به او بخشيده باشد و باقى باشد كه رجوع در هبه ى به زوجه جايز است، گرچه خلاف احتياط است.
5457. آيا مرد مى تواند در مقابل درخواست طلاق زن، مبلغى را از او بگيرد و به طلاق رضايت دهد؟
ج. طلاق زنى را كه به شوهرش مايل نيست و مهر يا مال ديگر خود را به شوهر مى بخشد تا طلاقش دهد، خلع مى گويند و اگر زن و شوهر يكديگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گويند.
ص: 240
5458. كسى كه زنش را طلاق خلع داده است، آيا مى تواند در عدّه اش او را براى خود صيغۀ موقّت كند؟
ج. آرى، مى تواند.
5459. زنى كه از زنا باردار شده با زانى يا غير او ازدواج مى كند. آيا احتياج به عدّه دارد؟ و اگر شوهرش او را بعد از ازدواج طلاق دهد، آيا عدّه دارد؟ و در صورتى كه عدّه دارد، آيا عدّه ى او ابعد الأجلين است يا عدّه ى اقراء؟
ج. زانيه عدّه اى از زنا ندارد و اگر شوهرش او را بعد از دخول طلاق دهد، عدّه ى او مثل عدّه ى غير حامل است كه سه طهر يا سه ماه باشد. (جامع المسائل، ج 3، ص 589.)
5460. در طلاق حامل - كه عدّه ى آن به وضع حمل است -، آيا اسقاط جنين عمدى را هم شامل مى شود؟
ج. شامل مى شود.
ص: 241
5461. نطفه ى مردى را پس از ازدواج در رحم عيالش تزريق مى كنند و حامله مى شود و قبل از دخول او را طلاق مى دهد. آيا حكم طلاق قبل از دخول را دارد و عدّه ندارد و يا حكم طلاق حامل را دارد؟
ج. احتياط دومى است، بلكه لزوم احتياط مذكور خالى از وجه نيست. (جامع المسائل، ج 3، ص 584)
5462. زن مطلّقه اى پس از طلاق، يك يا دو بار عادت ماهانه ديده و سپس يائسه شده است. آيا باقى مانده ى عدّه ساقط است ؟
ج. مدت باقى مانده ساقط نمى شود؛ بلكه بايد تا آن مدّتى را كه اگر يائسه نمى شد عدّه اش طول مى كشيد، عدّه اش را ادامه دهد.
5463. ابتداى عدّه وطى به شبهه چه زمانى است ؟
ج. بعد از وطى است.
5464. شخصى عيال خود را كه مدخوله بوده، طلاق رجعى داده است و در عدّه به زن رجوع مى كند و قبل از دخول، مجدّداً بعد از چند روز طلاق مى دهد. آيا او مطلّقه غير مدخوله است و عدّه ندارد يا براى طلاق دوّم بايد عدّه نگه دارد؟
ج. بايد از طلاق دوّم عدّه نگه دارد.
5465. امروزه از نظر پزشكى، امكانات آزمايشگاهى و تجهيزاتى، نظير سونوگرافى
ص: 242
وجود دارد كه در كوتاه ترين زمان مى توان به طور قطع يقين حاصل نمود كه زنى در اثر هم بسترى و نزديكى باردار شده است يا خير. با چنين فرضى آيا مدّت عدّه همان است كه قبلاً آورده شده يا قابل تغيير است ؟
ج. قابل تغيير نيست.
5466. امروزه با استفاده از دارو [خوراكى، تزريقى] يا به كار بردن وسايل پيشگيرى، به طور قطع مى توان از باردارى زن متعاقب مقاربت، ممانعت كرد، با چنين فرضى آيا براى زنانى كه از امكانات فوق الذّكر استفاده مى نمايند و در عقد دائم يا متعه مى باشند، هنگام متاركه لازم است عدّه نگه دارند يا خير؟
ج. عدّه لازم است.
5467. ازدواج دائم يا موقت با زنى كه در عدّه است، چه صورتى دارد؟ اگر جاهل به اين حكم باشند و امكان دسترسى به حكم نداشته باشند و ازدواج صورت پذيرد، ازدواج آن ها چه حكمى دارد؟
ج. ازدواج در عده باطل است و اگر هيچ كدام نمى دانسته اند كه زن در عده است و يا اين كه نمى دانسته اند كه عقد كردن در عده حرام است، در صورتى كه مرد با او در زمان عده نزديكى كرده باشد، آن زن بر او حرام مى شود و اگر نزديكى بعد از زمان عده بوده است، عقد باطل است، ولى زن بر او حرام نمى شود، بلكه مى تواند بعداً زن را عقد نمايد.
5468. در اثر عمل جراحى، رحم خانمى را برداشته اند يا لوله هاى رحم او را بسته اند كه
ص: 243
آبستن نمى شود. چنين خانمى را اگر طلاق بدهند و يائسه نباشد، آيا عدّه دارد؟
ج. اگر به او دخول شده باشد، عدّه دارد.
5469. آيا مراد از پنجاه يا شصت سال براى يائسه شدن زنان سيّده و غير سيّده، سال قمرى است يا شمسى ؟ اگر قمرى است، به سال شمسى چه مقدار مى شود؟
ج. ظاهراً سال قمرى است. و نسبت بين سال قمرى و شمسى، به زيادتى مخصوص شمسى در هر سال معلوم مى شود كه در پنجاه و شصت چه قدر مى شود، (60 سال قمرى برابر است با 58 سال و 2 ماه و 18 روز شمسى، و 50 سال قمرى برابر است با 48 سال و 6 ماه و 17 روز شمسى.)
5470. در صورتى كه طلاق پيش از دخول باشد، درحالى كه زن حامله است و از راه جذب منى يا تلقيح مصنوعى، منى شوهر در رحمش قرار گرفته باشد، آيا زن بايد عدّه نگه دارد؟
ج. لزوم عده نگه داشتن موافق احتياط است؛ بلكه لزوم احتياط مذكور خالى از وجه نيست. (جامع المسائل، ج 3، ص 584.)
5471. دخترى را براى پسرى عقد كرده اند. پسر از دبر دخول نموده و بعد طلاق گرفته است. سپس آن دختر را بدون عدّه براى پسر ديگرى عقد كرده اند. آيا اشكال دارد.
ج. عدّه دارد و عقد در عدّه باطل است و در مورد سؤال براى ازدواج دوّم به مسئله ى 1920 و 1919 رساله مراجعه شود.
ص: 244
5472. آيا زن پس از ازدواج موقت بايد عده نگه دارد و آيا اين عده نگه داشتن اجحاف به زن نيست ؟
ج. اگر در آن عقد نزديكى بوده، بايد عده نگه دارد.
5473. عده زن صيغه اى چه قدر است ؟
ج. بعد از اتمام مدت يا بذل مدت بايد تا دو حيض كامل عده نگه دارد.
5474. اگر كسى عقد موقت كرد و بعد از مباشرت، اقدام به بذل مدت نمود، و دوباره با همان مورد عقد موقت نمود و قبل از مباشرت بذل مدت كرد، آيا اين زن براى ديگرى نياز به عدّه دارد، يا خير؟
ج. عقد اوّل نياز به عدّه دارد، يعنى براى ازدواج زن با فرد ديگر بايد عدّه ى عقد نخست منقضى گردد.
ص: 245
5475. در صورت اختلاف زوجين بعد از طلاق در اين كه رجوع صورت گرفته است يا خير، قول كدام يك معتبر و مقدّم است ؟
ج. اگر بعد از انقضاى عدّه باشد و زوج ادّعاى رجوع كند و زن منكر باشد، قول زن مقدّم است، با قسم در عدم رجوع فعلى و حلف بر نفى علم در رجوع قولى.
5476. مردى پس از طلاق، ادّعاى مواقعه از دبر مى كند، ولى زن منكر است. آيا اقرار مرد نافذ است ؟
ج. اقرار مرد در جهت مهر نافذ است كه بايد تمام مهر را بدهد (البته زن نمى تواند زايد بر نصف را بگيرد) و در انتفاى عدّه، قول زن مقدّم است.
5477. در صورت اختلاف زوجين در اين كه رجوع در زمان عدّه صورت گرفته و يا بعد از آن، قول كدام يك معتبر است ؟
ج. قول زوج كه مدّعى صحّت رجوع است، مقدّم است اگر اختلاف در زمان رجوع باشد نه زمان انقضاى عدّه.
ص: 246
5478. اين جانب با همسرم متاركه كردم. بعد از خارج شدن از محضر طلاق، حدود نيم ساعت درباره ى مسائل گوناگون صحبت كرديم، آيا اين حالت و گفتگو مصداق رجوع است ؟
ج. اگر در اين صحبت ها سخنى گفته شده كه معنايش اين بوده كه او را دوباره زن خود قرار داده يا كارى كرده كه چنين معنايى داشته، مصداق رجوع محسوب مى شود.
5479. زنى با بذل مهر، طلاق مى گيرد و قبل از تمام شدن عدّه، از بذل رجوع مى كند. مرد با علم به اينكه حقّ رجوع دارد، رجوع نكرده تا عدّه منقضى مى شود. آيا زن حقّ مهر دارد؟
ج. زن مستحقّ مهر است.
5480. آيا رجوع به صرف كتابت تحقّق پيدا مى كند؟
ج. با قرينه تحقّق پيدا مى كند.
5481. آيا نگاه شهوى به زوجه در طلاق رجعى، رجوع محسوب مى شود؟
ج. اگر دلالت بر التزام به آثار نكاح سابق داشته باشد، با توجّه به وقوع طلاق، رجوع محسوب مى شود.
5482. آيا در رجوع، قصد رجوع معتبر است يا قصد حلّ فعل و تقبيل و لمس و وطى
ص: 247
كافى است ؟
ج. قصد اين افعال، ملازم با قصد رجوع است.
5483. زوجٌ و زوجةٌ مطلّقه خرجا مع بعضهما و أكلا من يد بعضهما و جَلَسا بجوار بعضهما و لَمَسا بعضهما على أساس أنّهما زوجان و لكن بدون قصد الرجوع و ذلك فى فترة العدّة الرجعيّة و تراضيا على الرجوع و لكنّهما اختلفا فى بعض الاُمور المتعلّقة بحياتهما الزوجيّة و ظلّ الحال كذلك حتّى انتهت العدّة فهل يعتبر هذا رجوعاً أم لا؟
ج. اذا تراضيا بالرجوع لكن اختلفا فى بعض الاُمور فإذا تحقّق بعضها فى العدّة الرجعيّة، كان رجوعاً و إلّا فلاٰ.(1)
5484. مردى با زنش كه در عده طلاق رجعى است، بدون قصد رجوع وطى كرده است.
آيا رجوع محقق است ؟
ج. اين رجوع عملى است، زيرا قصد زنا نداشته است.
5485. آيا حداد در عدّه وفات براى زوجه مجنونه يا صغيره واجب است ؟
ج. بنا بر احتياط، واجب است.
ص: 248
5486. زنى پس از طلاق خلع، ادّعاى عدم دخول مى كند. حكم عدّه وى چيست ؟ تا چه زمان نمى توان وى را عقد نمود؟
ج. احتياط مستحب است ديگران صبر كنند تا عدّه اش تمام شود و اگر ادّعاى بكارت كند و شخص عاقد احتمال التقاى ختانين را مى دهد، بازهم احتياطاً انتظار انقضاى عده بكشد و اگر عاقد قطع به آن دارد، نمى تواند در عقد وكيل شود.
ص: 249
ص: 250
ص: 251
ص: 252
5487. فرق وقف و حبس چيست ؟
ج. در وقف، دوام شرط است به خلاف حبس كه مى شود آن را تا مدت معين قرار دهد و در حبس، ملك از مالكيت حابس (حبس كننده) خارج نمى شود و به ارث هم مى رسد و تصرّفات غير منافى با حبس هم در آن جايز است، به خلاف وقف در تمام اين امور.
5488. آيا تنجيز در وقف شرط است و وقف معلّق و مشروط آيا صحيح است ؟
ج. بله، تنجيز در صحت وقف شرط است و تعليق مبطل آن است.
5489. آيا در وقف قصد قربت شرط است ؟ و اگر كسى اموال خود را براى محروم كردن فرزندان خود از ارث، وقف روضه خوانى امام حسين - عليه السّلام - نمايد، آيا وقف صحيح است و آيا به چنين وقف هايى پاداش آخرتى تعلق مى گيرد؟
ج. بنا بر احوط قصد قربت، هر چند به نحو داعى به داعى، شرط است اگر چه بدون قربت هم بايد در عدم صحت آن احتياط شود، البته در ترتّب ثواب، قصد قربت شرط است.
ص: 253
5490. اداره ى اوقاف نسبت به املاك و اموال موقوفه، آيا حكم متولّى يا ناظر يا واقف را دارند؟
ج. وقفنامه بايد ملاحظه شود.
5491. از چه راه هايى مى توان وقفيّت يك محل را اثبات و احراز نمود؟
ج. به شياع مفيد علم يا اطمينان؛ و به اقرار ذو اليد يا ورثه ى او؛ و به بيّنه شرعيه؛ و به اين كه در تصرف وقف باشد كه متصرّف ها معامله ى وقف با آن مى كنند، بدون اين كه معارضى وجود داشته باشد.
5492. آيا متولّيان وقف مى توانند بر خلاف نظر واقف در موقوفه تصرف كنند؟
ج. خير، نمى توانند.
5493. لطفاً محدوده اختيارات توليت يا واقف را پس از وقف بيان فرماييد؟ و آيا تصرفات مالكانه توسط آن دو در وقف صحيح است ؟
ج. واقف پس از وقف با ديگران فرقى ندارد و متولّى يا واقف، در صورتى كه تولّيت براى خود قرار داده باشد، در جهت وقف مى توانند در موقوفه تصرّف كنند و حق تصرّفات مالكانه ندارند.
5494. اگر متولّى موقوفه به وقف عمل نكند يا بر خلاف نظر واقف عمل كند،
ص: 254
چه حكمى دارد؟
ج. حاكم شرع بايد به جاى او متولّى امينى معين نمايد.
5495. جهت مسجد قرار دادن يك محل چه شرايطى لازم است ؟ و اگر كسى جايى را براى نماز مردم وقف كند، براى مسجد بودن كافى است ؟ يا صيغه و يا عمل خاصى نيز بايد انجام دهد؟
ج. به مسئله ى 2154 رساله رجوع شود، و در ترتّب احكام مسجد لازم است وقف به عنوان مسجد بودن باشد نه صرف محل نماز كه مصلّى به حساب آيد.
5496. آيا راهى وجود دارد كه منزلى را وقف نمود ولى زمان حيات خود را استثنا كرد؟
ج. كسى كه مالى را وقف مى كند، بنا بر اظهر مى تواند شرط كند كه تا مدتى و يا تا وقتى زنده است، خودش و يا متعلّقين او از مال موقوفه استفاده نمايند و منافع آن مال به آن ها برسد. (مسئله ى 2152 رساله)
5497. چيزى را - مثل فرش -، نذر امامزاده كرده اند، آيا حكم وقف را در عدم جواز بيع دارد، يا ملك جهت است ؟
ج. اگر نذركننده خصوصيت عين منذوره را لحاظ كرده، نه صرف ماليت آن را، در حكم با وقف تفاوتى ندارد. (به مسئله ى 2135 رساله رجوع شود.)
5498. آيا نهرها و رودخانه ها و چشمه هاى طبيعى را مى شود وقف كرد؟
ج. چيزى كه وقف مى شود، بايد عين مملوك شخص باشد.
ص: 255
5499. اگر ورودى نهرها و رودخانه ها را كه طبيعى است و كسى آن ها را احداث نكرده، در ملك موقوفه قرار دهد، آيا مى شود از آن استفاده كرد و وضو و غسل انجام داد؟
ج. چيزى كه وقف مى شود، لازم است مملوك شخص باشد.
5500. شخصى چيزى را وقف كرده بر اعلم علماى شهر يا امام جماعت مسجد، در حالى كه خود اعلم يا امام جماعت است، آيا مى تواند از آن بهره ببرد؟
ج. مانعى ندارد و اين غير از وقف بر نفس است كه صحيح نيست.
5501. آيا وقف بر كافر ذمّى صحيح است ؟
ج. بنا بر اظهر صحيح است، در صورتى كه همراه با عنوان حرامى مثل دوستى با كافر يا كمك بر كفر نباشد.
5502. چاه وقفى است مربوط به مزرعه ى وقفى، در نزديكى آن قناتى حفر كرده اند كه به واسطه ى آن، آب چاه وقفى خشك شده است. آيا تصرّف در محصولات آن مزرعه جايز است ؟
ج. اگر حفر غير مجاز و در حريم وقف بوده، بايد مسدود شود و خسارت وقف هم پرداخت شود، ولى محصولات، مال خود آن ها است.
5503. در وقف نامه اى آمده: سالى چند روز روضه خوانى شود. آيا شب را هم شامل مى شود و مى توانند در شب روضه اى بخوانند؟
ج. اگر انصراف به خصوص روز ندارد، بلامانع است.
ص: 256
5504. در صورت معيّن بودن متولّى وقف، آيا اداره اوقاف يا ديگران مى توانند در آن تصرف كنند؟
ج. نمى توانند.
5505. آيا اجاره دادن زمين موقوف به مدت طولانى، مثل صد سال صحيح است ؟
ج. اگر بطن اوّل آن را اجاره دهد و قبل از تمام شدن مدت اجاره منقرض شوند، اجاره نسبت به بقيه اى مدت باطل است، مگر اين كه بطن بعدى آن را اجازه دهند.
5506. زمين هايى است كه سازمان زمين شهرى به متقاضيان واگذار كرده است. فعلاً بعضى افراد ادعا مى كنند آن ها وقف بوده است، وظيفه ى ما كه در آنجا ساكن هستيم چيست ؟
ج. بايد وقف بودن آن ها شرعاً ثابت شود و اگر از قراين، اطمينان به وقفيت پيدا كرديد، اجاره ى آن بايد به مصرف وقف برسد.
5507. آب انبار قديمى وقف است، ولى فعلاً با وجود لوله كشى، از آن هيچ استفاده اى نمى شود. آيا اجازه مى فرماييد آن را تخريب كرده و به جاى آن مراكز ورزشى يا فرهنگى بسازيم ؟
ج. در هر مورد، نياز به اجازه ى حاكم شرع دارد.
ص: 257
5508. اگر زمين وقفى را عده اى تصرف كنند و بدون اجازه خانه بسازند، وظيفه ى متولّى از نظر شرع مقدّس چيست ؟
ج. بايد اجاره ى آن زمين را از آن ها بگيرد، و آن را در مصرف وقف صرف كند.
5509. اگر با پول فروش موقوفه چيزى براى وقف خريده شد، آيا خواندن صيغۀ وقف لازم است يا خير؟
ج. ظاهراً لازم نيست.
5510. اگر در محلّى حسينيّه جديدى بنا كردند و مردم از آن استفاده نمودند و حسينيه قبلى در حال خراب شدن بود، آيا مى توان آن را فروخت و وسايل آن را به حسينيه ى جديد آورد؟
ج. در فرض مسئله، فروش حسينيه - كه وقف براى عزادارى بوده است - جايز نيست، مگر اين كه فعلاً و مَآلاً و مستقلاًّ در جهت وقف قابل استفاده نباشد و از حيّز انتفاع به عنوان حسينيه خارج شده باشد كه در اين صورت جايز است بفروشند و وجه آن را به مصرف حسينيه جديد برسانند و نقل اسباب و ظروف و فرش هاى آن به حسينيه جديد در اين صورت مانع ندارد، و اللّٰه العالم.
5511. عدّه اى بر روى زمين وقفى با خرج خود براى تأمين غرض وقف، ساختمانى چند طبقه ساخته اند. آيا مى توانند سرقفلى يكى از طبقات را براى زيادى استفاده در جهت وقف در مقابل اجاره بفروشند؟
ج. مانعى ندارد.
ص: 258
5512. هفتاد سال پيش شخصى دوازده ساعت آب قنات با اراضى، وقف حضرت سيّد الشّهداء - عليه السّلام - كرده كه اجاره ى اين دوازده ساعت آب، هر ساله در ماه محرّم در همان روستا صرف تعزيه و روضه خوانى شود. شصت سال است از فوت واقف مى گذرد. هر ساله پسر بزرگ واقف كه از جانب آن مرحوم متولّى وقف مى باشد، انجام وظيفه مى نمود. ولى به مرور زمان قنات خشك شده، مالكين جمع شدند و اقدام به كندن چاه عميق در همان ملك نمودند كه هر كس به هر مقدار در قنات شريك بود، در چاه عميق به همان مقدار شريك باشد. متولّى از خودش خرج كرده است و مى گويد آب چاه عميق از خودم مى باشد و نه وارثين را شريك مى داند و نه موقوفٌ عليه را، حكم شرع مقدّس را مرقوم فرماييد؟
ج. اگر چاه در ملك موقوفه حفر شده، تابع وقف است و اگر با قراردادى شرعى در ملك ديگرى حفر شده، تابع قرارداد است و چنانچه در ملك مشترك باشد مشترك است و اگر اختلاف دارند نياز به مرافعه ى شرعيّه دارد.
5513. آيا بعد از تماميّت وقف به قبض و اقباض، واقف حقّ دارد كه وقف را از عام به خاصّ يا بالعكس تغيير دهد؟
ج. حقّ ندارد.
5514. با دو وقفنامه در مورد يك وقف چگونه عمل مى شود؟
ج. وقفنامه اى كه از نظر تاريخ وقف مقدّم است و كاشف تماميّت آن است مورد عمل است؛ مگر اين كه وقفنامه ى جدايى با رقبات جديد تنظيم شده باشد كه در
ص: 259
آن صورت شرايط وقفنامه ى اوّل معتبر و در بقيّه اى رقبات مفاد وقفنامه ى دوّم با شرايط جديد مورد عمل قرار خواهد گرفت.
5515. در مورد وقفى، دو وقف نامه پيدا شده يكى قديم و يكى جديد كه اين دو با هم اختلاف دارند. تكليف، عمل به كدام يك مى باشد؟
ج. ناظر در وقف بايد هر دو را ببيند و يكى را ترجيح دهد نسبت به ملاحظه ى وقت تماميّت وقف.
5516. اگر كسى در وقفنامه، فرزند ارشد را در هر نسلى متولّى قرار دهد؛ مراد از ارشد آيا رشد سنّى است يا فكرى و كفايتى ؟
ج. هم چنان كه رشد مربوط به سنّ نيست، منظور از ارشد هم منظور ارشد سنّى نيست.
5517. در كنار مسجدى زمينى باير وجود دارد كه مدّت ها پيش جنازه ى چند كودك در آن دفن شده است، ولى مدركى بر وقف بودن آن نيست. آيا مى توان مسجد را توسعه داده و اطراف آن را حسينيّه كرد؟
ج. اگر وقف بودن زمين محرز نيست و بين مردم محلّ شايع نيست و ملك يا حريم ملك كسى هم نيست، مى توانند از حريم مسجد براى توسعه مسجد استفاده كنند و اگر قسمتى از آن حريم مسجد نباشد، حسينيّه نمايند.
5518. آيا آب هاى تحت الارضى املاك موقوفه در وقف تابع آن ها هستند يا بدون اجازه
ص: 260
متولى، ديگران هم مى توانند استفاده كنند؟
ج. منافع آب هاى تحت الارضى به حساب املاكى است كه اين آب ها در زير آن قرار گرفته اند كه بدون اجازه ى مالك يا متولّى، ديگران به استفاده آن مجاز نيستند، در صورتى كه مربوط به همين زمين موقوفه باشد و استخراج هم از همين زمين باشد.
5519. آيا اگر منظور واقف از تعيين ناظر، اعمال نظر و تصويب او باشد، متولّى حقّ اقدام و انجام كارى بدون اذن و تصويب ناظر دارد؟
ج. حقّ ندارد.
5520. در مسجد روستايى دو سرى قرآن خطى موجود است كه بيش از يكصد سال از عمر آن مى گذرد. قرآن ها در حال فرسوده شدن مى باشند. آيا اجازه مى فرماييد آن ها را تعمير نمايند و در منزل يكى از افراد مورد اعتماد نگهدارى شود، و يا اين كه چون وقف است، بعد از تعمير دوباره به مسجد آبادى برگردانده شود، و يا اين كه چون نگهدارى آن ها براى افراد عامّى مشكل است، به نيابت از جانب ورثه ى واقف، به كتابخانه ى آيت اللّٰه مرعشى هديه شود؟ با توجّه به اين كه افراد سالمند آبادى اطّلاعى از ورثه و خود واقف ندارند.
ج. وقف قابل اهدا نيست، قرآن ها را تعمير كنيد و از آن در همان جهت وقف استفاده نماييد.
5521. در صورتى كه واقف براى موقوفه، متولّى منصوص تعيين كرده است و متولّى
ص: 261
مزبور در قيد حيات است و عمل به شرايط وقف نامه مى نمايد، آيا ديگران (غير از متولّى وقف) از حكّام شرع و يا از حكّام عرف، حقّ دخالت و يا تصرّف در موقوفه را دارند؟
ج. حق ندارند، مگر با اذن او.
5522. لو اوقف عقاراً الى عشرين سنه او نحوه... فهل ينقلب الى تحبيس او يبطل ؟
ج. اظهر انّه حبس فيراعى فيه شروطه ان قصد الحبس او لم يعلم قصده اما اذا قصد الوقف فيبطل.(1)
5523. آيا مى توان با توجّه به شرايط روز جهت مصالح دولت و امّت اسلامى و ملاحظه ى نيّت اصلى واقف و در جهت هماهنگى با ساير برنامه هاى مدوّن و جارى دولت در كاربرد نظرات واقف تغييراتى به عمل آورد؟ نكته ديگر اين كه در جهت توسعه ى سنّت حسنه ى وقف، لازم است مبالغى صرف هزينه هاى پرسنلى و ادارى كاركنان شود كه در هيچ يك از وقفنامه ها به اين موارد اشاره اى نشده است. آيا مى شود با تغييراتى در نحوه ى كاربرد درآمدهاى حاصل از موقوفات، به ويژه موقوفات متصرّفى كه اوقاف متولّى آن است، مبالغى صرف هزينه هاى مزبور نمود؟ و در آخر اين كه موقوفات بسيارى در سطح كشور وجود دارد كه يا شناسايى نشده و يا به مرور زمان از بين رفته است، آيا مى توان با تغييرات جزئى در نحوه ى استفاده از درآمد موقوفات موجود براى شناسايى موقوفات شناخته نشده اقدام كرد؟
ص: 262
ج. موقوفات به حسب آن چيزى است كه اهل آن وقف كرده اند، بنابراين تغيير وقف جايز نيست و بايد از وقف در همان جهت وقف و زير نظر متولّى شرعى وقف استفاده شود و عوايد آن غير جهت وقف صرف نشود.
5524. شخصى مكانى را جهت حمام عمومى وقف نموده و پس از سال ها بهره بردارى هم اكنون مخروبه گشته و بيشتر اهالى محل به لحاظ دارا بودن حمام شخصى، چندان تمايلى در جهت مرمّت و بازسازى آن ندارند و از جهتى اگر هم تعمير گردد، با توجه به مطلب فوق استفاده ى قابل توجهى صورت نمى گيرد. بنابراين آيا وقف كننده مى تواند محل مورد نظر را فروخته و پولش را در مصرف ديگرى چون غسّالخانه كه ضرورت بيشترى نيز دارد در مكان مناسب ديگرى صرف نمايد يا خير؟ در صورت عدم فروش، حكم آن را بيان فرماييد.
ج. اگر وضع حمام به گونه اى باشد كه در حال و آينده قابل استفاده نباشد و استفاده از آن در جهت وقف كالعدم باشد، واقف مى تواند آن را به يكى از دو طريق فروش يا اجاره بلند مدت واگذار نمايد، هر كدام به مصلحت وقف باشد؛ و درآمد حاصله را به مصرفى كه نزديك تر به وقف باشد على الاحوط برسانند.
مراد از اقرب بودن يعنى نزديك تر بودن به جهت وقف است.
5525. حدود بيست و سه سال پيش حمّام عمومى جهت استفاده ى اهالى احداث گرديد كه زمين آن متعلّق به عدّه اى از اهل محلّ بوده است. مشخّص نيست اين زمين براى حمّام وقف گرديده است يا نه. حمّام مذكور به مدّت يك سال مورد استفاده عموم بوده و پس از آن متروكه مانده است. چنانچه زمين حمّام موقوفه باشد. آيا جايز است به مجتمع فرهنگى واگذار گردد و اگر موقوفه نباشد، بلكه هبه ى مردم اهالى باشد وظيفه چيست ؟
ج. اگر امكان استفاده از حمّام براى استحمام هست، تعمير و تصرّف منافى
ص: 263
ديگر در آن جايز نيست و در غير اين صورت، در مطلق خيرات مى توانند از آن استفاده نمايند.
- عليه السّلام -
5526. عده اى از مؤمنين خود و خانواده ى خود، يا ماشين و موتورسيكلت و مغازه و خانه ى مسكونى خود را بيمه ى «حضرت مهدى امام زمان - عجّل اللّٰه تعالى فرجه الشّريف -» نموده اند و ماهانه پولى مى دهند، مصارف اين پول چه صورتى دارد؟
ج. مبالغ متعلق به حضرت حجّت - عليه السّلام - است و مصرف آن، مانند سهم مبارك امام - عليه السّلام - است.
5527. در زمينى كه وقف مساجد بوده است، از روى ناآگاهى و جهالت در آن حسينيّه و تعدادى مغازه و چند دستگاه ساختمان - از قبيل شركت تعاونى و دفتر پست و تلگراف و نانوايى و... - ساخته اند. آيا اينها بايد ماهانه به مسجد، اجاره پرداخت كنند و يا اين كه بناها را تخريب كنند و موقوفه را به حال اوّل برگردانند؟
ج. مطالبه ى اجرت المثل شود كه بپردازند.
5528. اين جانب در حالت عصبانيت ناشى از درگيرى فرزندانم، خانه ى مسكونى ام را با اجراى صيغۀ وقف و صدور سند به نام اوقاف وقف نمودم و بعد از مدّتى پشيمان شدم. آيا اين وقف صحيح است ؟
ج. اگر قبض معتبر در وقف حاصل شده است، وقف تمام است و به ملك شما باقى نيست.
ص: 264
5529. موقوفه ايست كه مصرف آن كمك به زوّار كربلاى معلّى است و به لحاظ اين كه سال ها است اين نوع مصرف معطّل مانده آيا مى توان در راه كمك به زوّار مشهد مقدّس صرف نمود؟
ج. در جهتى كه براى امام حسين - عليه السّلام - باشد، مانند: روضه خوانى براى سيد الشّهداء و يا زوّارى كه از راهنماى غير متعارف هر چند از كشورهاى ديگر به كربلا مى روند مصرف شود.
- عليه السّلام -
5530. درختان خرمايى را براى عزادارى سيد الشهداء - عليه السّلام - وقف كرده اند و بخشى از حاصل آن ها زياد مى آيد. آيا مى توان در بناى حسينيه خرج كرد؟
ج. همان طورى كه وقف كرده اند بايد عمل شود. چنانچه جهت وقف، عزادارى است، نمى توانند صرف در ساختن حسينيه نمايند، ولى در صورتى كه مورد نياز عزادارى باشد مانند اين كه توسعه ى حسينيه ضرورى باشد يا آن كه تعمير ضرورى داشته باشد، اشكالى ندارد.
5531. زمينى در زمان حكومت هند قبل از قيام پاكستان طبق نوشته ى دولتى - كه در دست هست -، بعضى از جاهايش نشان قبرستان مسلمان ها و بعض ديگرش در دست مردم مى باشد. آيا شرعاً چنين زمين هايى براى عموم مسلمين است كه در آنجا سكنىٰ دارند يا وقف آن ثابت مى شود؟
ج. وقفيّت ملكى ثابت نمى شود مگر به علم يا به شهادت بيّنه، و بعيد نيست شياع در محلّ هم كافى در وقفيّت باشد. در هر حال نبش قبور مسلمين جايز نيست و آن چه وقفيّت آن به نحو مذكور در بالا ثابت نشود، تصرّف در آن مانعى ندارد.
ص: 265
5532. زمينى كه به هيچ وجه آثار وقفيّت و مدرك و سندى كه حاكى از موقوفه بودن آن باشد نيست و شاهدى كه گواهى بر وقف بودن آن بدهد نيست، آيا به صرف گفتار يك عدّه مى شود آن را موقوفه دانست ؟
ج. اگر شواهدى بر ملكيّت هست، مى توان به اين حرف ها توجّه نكرد؛ و با اشتهار به وقفيّت بايد احتياط كرد.
5533. بنيادى كه مؤسسه خيريه غير انتفاعى مى باشد، با اهداف ذيل در دفتر شركت ها به ثبت رسيد:
رفع نيازهاى عمومى، نشر و تبليغ اهداف و مفاهيم عاليه اسلام از لحاظ علمى، مذهبى، امدادى، تعاونى، اجتماعى، قرض الحسنه و...
با توجه به اهداف صريح و روشن بنياد مزبور كه به عبارت «رفع نيازهاى عمومى» ذكر شده است، آيا در رفع نيازهاى غير مسلمانان نيز جايز است از امكانات بنياد استفاده كرد يا نه ؟ آيا غير مسلمان مى تواند از صندوق قرض الحسنه بنياد استقراض كند؟
ج. به قرينه ذيل آن، منظور عموم مسلمين بلكه مؤمنين است، مانند وقف عام در قبال وقف خاص، به لحاظ نامگذارى، مگر موردى كه جهت تأليف قلوب و تبليغ اسلام و ايمان داشته باشد.
5534. فردى به دسيسه و نيرنگ، بنياد خيريه اى را منحل و كليه امكانات، اموال و سرمايه هاى آن را به مسجدى كه خود متولّى آن بوده منتقل نموده است، لطفاً حكم
ص: 266
انحلال اين مؤسسه عام المنفعه را بيان فرماييد.
ج. شخص مزبور بايد با مراجعه آن اموال را به محل خودش برگرداند وگرنه ضامن است.
5535. اين جانب اقدام به خريد دو باب مغازه نمودم كه حدود هفت سال قبل عيناً وقف حوزه علميه يكى از شهرستان ها كردم تا به اجاره اشخاص واگذار و عايدات اين دو باب مغازه نيز به عنوان خمس و زكات (بدهى اين جانب) محسوب گردد. بهاى مغازه ها لااقل در حال حاضر بيست ميليون تومان خواهد بود. مال الاجاره ماهانه حد اقل يك صد هزار تومان مى باشد، ولى از آن جايى كه واقف حقير پس از خريد واحدهاى تجارى (دو باب مغازه)، به نام مدرسه علميه انتقال داده ام، آيا عايدات حاصل به عنوان بدهكارى اين جانب (سهم امام - عليه السّلام - و خمس و زكات) محسوب مى گردد؟
ج. اصل وقف صحيح است و از عايدات آن مقدار دين پرداخت و سپس براى مدرسه مصرف مى شود، و اللّٰه العالم.
5536. فرد مرحومى در سال 1296 قمرى رقباتى را در شهررى و قزوين به صورت حبس مؤبّد، وقف بر خيرات و مبرات نمود كه بالغ بر يك صد سال است به وسيله متوليان منصوص، عمل به وقف مى شود:
در سطور آخر صفحه دوم وصيت نامه، چنين تصريح گرديده:
«... در اين املاكِ ثلث، حق فروختن، مبادله كردن، رهن، بيع، شرط گذاشتن و اجاره زايد از سه سال دادن ندارند. تخلّف از اين قرار حرام و باطل است، اگر العياذ باللّٰه خرابى فاحش در اينها روى دهد كه اوصيا را به هيچ وجه امكان نگاهدارى نباشد،
ص: 267
بايد نزد حاكم شرع نافذ الحكم ثابت نمايند، پس از آن به طور احسن مبادله نمايند...»
قسمتى از اراضى مسكونى در ابتداى انقلاب اسلامى به وسيله سازمان زمين و مسكن قزوين جهت احداث ساختمان مسكونى در اختيار شركت هاى تعاونى مسكن و يا به متقاضيان فروخته شده بود، اين گروه به ادّعاى اينكه اين اراضى را از دولت خريده اند، عرصه و اعيان را متعلق به خود دانسته و در نتيجه با تجمّع در مساجد و ارسال طومار و نامه براى مسئولين و درج در جرايد و متعاقباً تشكيل جلساتى در دفتر امام جمعه محترم و بخشدارى و فرماندارى، خواهان ادامه تعلّق عرصه به صاحبان اعيان گرديدند و نهايتاً پس از انقلاب از مراجعه به دفتر موقوفه و تنظيم سند اجاره و پرداخت اجاره عرصه خوددارى نمودند و عملاً اين قسمت از اراضى موقوفه مسلوب المنفعه گرديد، و از طرفى اداره زمين و مسكن قزوين آمادگى خود را براى تأمين زمين معوّض اعلام داشتند.
آيا وضع موجود از نظر مسلوب المنفعه ماندن قسمتى از اراضى موقوفه، مشمول قيد مندرج در وصيت نامه مى باشد؟
آيا مبادله به نحوى كه مطرح است و به شرط احسن بودن معوّض به صلاح موقوفه است يا متولّى را به طريق ديگرى ارشاد مى فرماييد؟
ج. اگر راهى ديگر نيست و از احسن وجوه ممكنه باشد، اشكال ندارد.
5537. واقف محترمى پنج دانگ از شش دانگ املاكى را بر اولاد ذكور (فرزندان پسر) خود على نحو التشريك و التسويه، بطناً بعد بطن و نسلاً بعد نسل وقف نموده و در صورت انقراض فرزندان پسر، بر فرزندان دختر و در صورت انقراض و نبودن اولاد، منافع اين پنج دانگ صرف تعزيه دارى شود و توليت آن ها را براى خود قرار داد و بعد خود مفوّض داشت به اولاد ذكور خود نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن با تقديم اصلح و ارشد و ابقاى آن ها. واقف محترم داراى شش فرزند ذكور بوده و هر يك از شش
ص: 268
فرزند ذكور داراى فرزندانى بوده اند كه تعداد آن ها يازده نفر مى باشد و اين يازده نفر هم داراى فرزندانى مى باشند كه تعداد آن ها حدود شانزده نفر مى باشد. واقف فوت كرده است. 6 نفر اولاد ذكور واقف كه نسل اوّل مى باشند، همگى فوت نموده اند. از يازده نفر اولاد ذكور كه در نسل دوم مى باشند، ده نفر فوت و تنها يك نفر در قيد حيات مى باشند. از نسل سوّم كه تعداد آن ها در حال حاضر شانزده نفر مى باشند، اكثر آن ها در قيد حيات مى باشند بفرماييد:
1) با توجه به اينكه منافع پنج دانگ موقوفه در نسل اوّل بين 6 نفر برادر به طور مساوى تقسيم مى شود، در صورت فوت هر يك از برادران سهم متوفىٰ به چه كسى بايد پرداخت شود؟
ج. با اين فرض، مالك پس از وفاتِ هر فردى از طبقه عاليه، فردى از طبقه نازله است، اگر چه فردى از طبقه متقدّمه موجود باشد و احتياط در استحلال از فرد مقدّم در طبقه، خوب است.
2) آيا كلمه «بطناً بعد بطن و نسلاً بعد نسل» با كلمه «نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن» با هم فرق دارند يا هر دو كلمه به يك مفهوم مى باشد؟ در صورتى كه فرق داشته باشد، مراتب را مرقوم فرماييد.
ج. تفاوتى ندارد.
3) توليت موقوفه با بودن اولادى با داشتن شرايط اصلح و ارشد و ابقا از نسل اوّل به اولادى از نسل بعد كه داراى شرايط اصلح و ارشد و ابقا باشد مى رسد يا خير؟
ج. نمى رسد.
5538. هيئتى به نام «متوسلين به اهل بيت - عليه السّلام -» براى برگزارى مراسم اعياد و وفيات ائمه طاهرين - عليه السّلام - به وجود آمد. پس از گذشت چند سال مسئول هيئت، متوسلين بدون اطلاع تمام اعضا استعفا داده و اين هيئت تبديل به جمعيّت
ص: 269
طلاب گرديد. تمام اعضاى هيئت متوسلين، غير از چهار نفر موافق جمعيت طلاب و اعضاى جمعيت طلاب شدند و اين چهار نفر نسبت به استعمال اثاث هيئت متوسّلين در جمعيت طلاّب مخالفت مى كنند. لازم به ذكر است مقدارى اثاث با پول هيئت خريدارى و مقدارى اهل خير براى طلاب اهدا نموده اند. آيا استعمال اثاث هيئت سابق در اين جمعيت طلاب كه جديداً به وجود آمده است، جايز مى شود؟
ج. اگر فقط تغيير در اسم باشد، اشكال ندارد و اگر در مصارف تفاوت كند، اشكال دارد.
5539. شخصى پنج هزار متر از زمين كشاورزى خود را وقف كرده، ولى مكان آن را مشخص نكرده است. بعد از فوت اين شخص ورثه او پنج هزار متر را در دو نقطه معين و پس از مدت كمى آن دو نقطه را در يك نقطه ديگرى تعيين نمودند، لازم به ذكر است كه: آن دو نقطه قبلى در يك محيط بسته و فاقد كوچه و خيابان مى باشد.
يكى از دو نقطه قبلى توسط يكى از ورثه حدود 15 سال است كه به باغ مركّبات تبديل شده است. مكان فعلى داراى منافع و موقعيّت بهترى از دو مكان قبلى مى باشد.
حكم شرعى را بيان فرماييد.
ج. اگر افراز قبلى به نحو لزوم نبوده، مثلاً با تراضى بوده نه قرعه با شرايطى كه قسمت لازمه را باعث شود، مانعى ندارد و طرف تقسيم در افراز وقف مشاعى حاكم شرع يا متولّى وقف است.
5540. چندين سال پيش (حدوداً 35 سال) فرد خيّرى يك دستگاه سماور را جهت استفاده در سقاخانه حضرت أبو الفضل - عليه السّلام - وقف نموده است. اكنون واقف به رحمت خدا رفته و سماور به علت فرسودگى غير قابل استفاده گرديده است.
ص: 270
1) آيا مجاز به فروش آن هستيم ؟
ج. اگر صرف ضروريات وقف مى شود، مانعى ندارد.
2) آيا مى توانيم با ساير اقلام موقوفه كه وضعى مشابه دارند بفروشيم و از عوايد حاصله، تنها يك وسيله كه مورد نياز باشد بخريم تا به نام واقفين در محل وقف استفاده گردد؟
ج. مانعى ندارد.
5541. قطعه زمينى شالى كارى از سوى اجداد اين جانب وقف اولاد ذكور گرديد. متأسفانه پدر اين جانب با علم و اطلاع از اين مسئله، به دليل فقر و تنگدستى، اقدام به فروش اين قطعه زمين نمود مى نمايد و با آن پولى را تهيه و آن را به صورت وديعه نزد بانك قرار داد. پس از يك سال دو برابر آن را وام گرفت و بدين ترتيب منزل مسكونى خريدارى و به نام اين جانب كه فرزند ارشد وى مى باشم به ثبت رساند. پس از گذشت 16 سال و مخالفت بى وقفه ام، پدر اين جانب با فروش منزل مسكونى و خريد زمين موقوفه و برگشت دادن به شرايط اوليه، شديداً مخالفت مى نمايند. با توجه به مشكلاتى كه در طى اين مدت براى خانواده و به ويژه براى اين جانب به وجود آمده، بفرماييد:
1) چنانچه منزل مسكونى به فروش برسد، ارزش افزوده منزل مسكونى نسبت به قطعه زمين موقوفه چندين برابر است، تكليف اين پول چه مى شود؟
2) مالك فعلى زمين موقوفه از فروش و عودت آن ممانعت مى نمايد وظيفه چيست ؟
3) چنانچه در يكى از محضرها سند منزل را به نام پدرم تغيير دهم، از عواقب ناگوار موقوفه مصون خواهم ماند؟
4) تكليف بنده با پدرم كه با فروش منزل مسكونى مخالفت مى نمايد، چيست ؟
ج. اگر شاليزار موجود است، بايد همان برگردانده شود و الاّ مثل آن كمّاً و كيفاً در
ص: 271
جاى ديگرى خريدارى شود و با انجام وظيفه مزبور نياز به فروش منزل نمى باشد.
5542. در روستايى امام زاده اى به نام سيد محمد عابد فرزند امام موسىٰ كاظم - عليه السّلام - مدفون بوده و زيارتگاه مردم استان مى باشد. همچنين مدفن شهداى جنگ تحميلى و قبرستان قديمى 27 نفر از افراد طايفه، در جوار امام زاده قرار دارد. امامزاده موصوف داراى شجره نامه اى است كه طبق آن كليه زمين هاى اطرافش وقف سادات ذكور است.
وزارت محترم نيرو قصد دارد با موجود بودن دو محل مناسب ديگر در اين قريه اقدام به احداث سدّ نمايد و امام زاده را حد اقل تا فاصله چهل كيلومتر جا به جا كند. آيا انتقال امام زاده، با وجود دو گزينه مناسب ديگر براى سدسازى چه حكمى دارد؟
ج. شبهه اى نيست كه مودّت ذوى القربى واجب و منصوص قرآن است و اهانت به آن ها حرام و ترك واجب قطعى است و اهانت و عدم اهانت از عرف معلوم مى شود و از ملاحظه اشباه و نظاير و اعلى و اشرف مشخص مى شود كه اهانت صادق است يا نه.
بر كسانى كه متصدّى اصلاح راه ها و خيابان ها و احداث سدّها مى باشند، لازم است تحرّى مندوحه در اطراف بقاع متبرّكه و مشاهد مشرّفه از يمين و يسار و بالا و پايين نمايند و نتيجه را به گونه اى كه به مقدّسات و محترمات، ربطى نداشته باشد و موجب تغييرات نامشروع نباشد بگيرند، و اللّٰه الموفق المعين.
5543. لطفاً موارد جواز فروش موقوفه را بيان فرماييد.
ج. 1) اگر معلوم شود وقف باطل بوده، مثل آن كه واقف بالغ نبوده؛ 2) در نفروختن آن مفسده بزرگ ترى مثل قتل نفس و هتك عرض باشد؛ 3) معلوم
ص: 272
باشد كه واقف محل خاصى در نظر نداشته، مثل زمينى كه براى حمام ده وقف كرده باشد. در اين صورت ها فروختن جايز است.
اما در صورت اوّل، خود واقف يا وارث او مى تواند آن را براى خود بفروشد و در صورت دوم، موقوفه فروخته مى شود و تبديل به چيزى كه به نظر واقف نزديك تر است مى شود و در صورت سوم به مثل آن تبديل مى گردد، مثلاً در جاى ديگر همان ده حمام ساخته مى شود.
هم چنين وقفى را كه در آن اختلاف شده، به طورى كه علم يا اطمينان به خرابى وقف پيدا شود، بنا بر اظهر مى توان فروخت.
5544. اين جانب زمين موقوفه اى را در اردكان اجاره و با توجه به مفاد قرارداد، در آن ساختمانى را ايجاد كرده ام. آنچه بين اين جانب و متولى موقوفه گذشته، اين بوده كه با اين قرارداد، اين جانب نتوانم پس از ده سال قيمت ساختمان را از متولى وقف مطالبه كنم و همچنان به كار خودم ادامه دهم. هرگز قصد و نيّت باطنى اين جانب اين نبوده كه هستى و سرمايه زندگى خودم را در اين زمين خرج كنم و در پايان ده سال آن را به متولّى وقف تحويل دهم، بلكه منظور اين بوده كه اگر اين جانب نتوانستم در اين محل به كارم ادامه دهم، آن را به ديگرى واگذار نمايم و مبالغ خرج شده را از فرد ثالث بگيرم و با متولّى وقف كارى نداشته باشم. اين نكته به نحوى در بند آخر قرارداد فى مابين در جمله «و اين قرارداد در حقيقت هيچ گونه رسميّتى ندارد و در حكم اعلام و تفهيم وقف بودن زمين به آقاى... مى باشد» منعكس است و اين جانب تاكنون فقط اجاره زمين موقوفه را پرداخت كرده ام. چون ساختمان را متعلق به خود مى دانم و در اين رابطه هيچ گونه اختلافى بين اين جانب و متولى وقف وجود نداشته است؛ زيرا در قرارداد تأكيد بر پرداخت اجاره زمين شده نه ساختمان. اما اداره اوقاف مدعى است
ص: 273
كه اين ساختمان متعلق به وقف است. حكم شرعى را بيان نماييد.
ج. اگر در ساختن ساختمان اجازه داشته است، قيمت ساختمان را حق دارد و بايد پول آن ساختمان را به او بدهند با فرض اين كه در قرارداد صحبتى از ملكيّت آن نبوده است.
5545. در روستايى حدود دويست خانواده هستند كه مالك نسل اندر نسل باغات، بيشه ها و املاك مزروعى مى باشند كه داراى اسناد محضرى و قباله هاى قديمى دويست و سيصدساله هستند، و بين آنان خريدوفروش مى شود و مهريه زنان مى باشد.
1) آيا كسى با ارايه كپى وقف نامه مى تواند مدّعى وقفيّت اين باغات و املاك شود؟
2) وقفيت در چه حالتى به اثبات مى رسد؟
3) آيا وقتى هيچ كدام از پيرمردها، ريش سفيدان و اهالى محل هيچ گونه اطلاعى از ايام قديم نداشته اند و به ياد نمى آورند كه اين املاك وقف باشد، چگونه مى توان وقفيت را ثابت كرد؟
4) آيا مالك و كشاورز كه روى اين باغات تصرف دارند و از ايام قديم درختان فراوانى را غرس نموده اند، مى توان محصول آنان را توقيف كرد؟
5) آيا مى توان اين املاك و باغات را از تصرف و مهريه زنان خارج نمود؟
6) مالكيت در اسلام كه از راه شرعى و عرف محل به دست آمده باشد، آيا مى توان از تصرف تعداد زيادى از مردم خارج كرد؟
ج. وقفيت ملكى بايد به حجّت شرعيه، مثل قيام بيّنه ثابت شود و الاّ در مالكيّت ذو اليد باقى است و تعرّض به آن ها جايز نيست و همچنين است اگر از مصاديقى بوده كه بيع وقف جايز بوده و فروخته شده و دوباره به وقفيّت بر نمى گردد.
ص: 274
5546. درآمد موقوفه براى اطعام در روز عيد غدير به غذاى مرسوم در آن زمان وقف شده بوده، پس از چند سال درآمد خيلى بيشتر شده و آن غذا هم ديگر مرسوم نيست.
آيا تبديل آن غذا به طعام بهتر و موافق طبع جايز است ؟
ج. جايز است.
5547. زمينى بوده كه به ده قطعه ى متفرق تقطيع شده كه يك ربع مشاع آن وقف براى امام حسين - عليه السّلام - است، ولى با اين تقطيع ديگر قابل انتفاع نيست. مستدعى است درباره اين موقوفه حكم شرعى را ارشاد فرماييد.
ج. اگر ممكن است قسمت وقف افراز شود و عمل به وقف شود و در صورت عدم امكان افراز و انحصار انتفاع به تبديل آن، بايد تبديل شود به طريقى كه عمل به وقف شود.
5548. واقفى خانه اى را در سالى ده روز براى امام حسين - عليه السّلام - وقف نموده و توليت آن را براى اولادش قرار داده است. آيا پس از ده روز به ملك ورثه برمى گردد؟
ج. ظاهراً اين وصيت است نه وقف. زيرا در وقف تأبيد لازم است و در غير ده روز، اين خانه مثل ساير املاك است.
5549. واقفى زمين هايى را وقف روضه خوانى و غيره كرده و متولّى آن را فردى از فرقه شيخيّه قرار داده است. چه حكمى دارد؟
ج. صرف موقوفه در مصارف مشتركه مانعى ندارد، نه غير آن.
ص: 275
5550. واقفى زمين هاى كشاورزى را به وقف خاصّ ، وقف اولاد كرده است به عبارت:
«بطناً بعد بطن و طبقاً بعد طبق» و توليت آن را پس از واقف به ارشد اولاد ذكور واگذار كرده و واقف مرده است و هيچ اولادى ندارد و برادرزاده و خواهرزاده دارد. آيا موقوفه به آن ها ارث مى رسد؟ اگر پاسخ منفى است، مصرف موقوفه بايد چگونه باشد؟
ج. اين وقف خاصّ به ارث به آن ها نمى رسد. زيرا مراد از طبقاً عن طبق، طبقات ارث نيست؛ بلكه عطف بيان همان بطناً عن بطن است و چون نسل او منقرض شده، توليت آن با حاكم شرع است و چون موقوف عليهم هم ندارد، در وجوه برّ صرف مى شود.
5551. در وقف نامه اى چنين آمده است: «وقف براى اولاد ذكور و احفاد و نوافل آن ها ما تعاقبوا و تناسلوا». آيا عبارت شامل اولاد اناث از احفاد و اعقاب طبقه اوّل مى شود؟
ج. اطلاق عبارت براى پس از طبقه ى اوّل كه بايد ذكور باشند، در احفاد و اعقاب آن ها، اولاد اناث را هم مى گيرد.
5552. شخصى چند سال پيش منزلى را براى مسجد جامع وقف كرده و صيغۀ وقف هم خوانده، به شرط اينكه تا خود واقف زنده است، اختيار وقف به دست او باشد و در اين چند سال اجاره ى آن را هم داده است، ولى بعداً براى ضرورتى كه براى اولادش پيدا شده، مى خواهد آن را بفروشد و مصرف كند. آيا جايز است ؟
ج. اگر توليت آن را مادام الحيات براى خودش قرار داده و اجاره را به عنوان اجاره ى وقف مى داده، امر وقف تمام شده و مصرف آن در حاجتش جايز
ص: 276
نيست، به خلاف اين كه اگر اختيار امر وقف را با خودش قرار داده، معلوم شود كه امر وقف تمام نشده و اين مانند وصيت به وقف است و هم چنين است شرط بازگرداندن هنگام حاجت كه اگر محتاج شد، به ملك او بر مى گردد و لو وقف تمام شده باشد.
5553. زمين هايى كه وقف امام زاده بوده را به كسانى اجاره داده اند و آن ها در آن زمين ها درخت هايى كاشته اند، آيا اين درخت ها متعلّق به مستأجرين مذكور مى باشد؟
ج. هر وقت بخواهند آن ها را بيرون كنند، آن درخت ها مال آن ها است كه بايد قيمتش را به آن ها بدهند.
- عليه السّلام -
5554. پولى وقف روشنايى حرم امير المؤمنين حضرت على - عليه السّلام - است. تكليف چيست ؟
ج. بايد آن را به علماى آنجا بدهند كه در خرج برق آنجا صرف شود و اگر به هيچ طريقى نمى توانند آن را در آن مورد مصرف كنند، آن را در زوّار مجاورين محتاج آنجا صرف كنند.
5555. موقوفه اى مشرف به خرابى است و چند سال معطل مانده و از آن استفاده نشده است و درآمدى هم ندارد كه خرج تعمير آن شود، ولى قابل تبديل به احسن است.
تكليف چيست ؟
ج. بايد آن را تبديل به معمور و بناى منفعت دار كنند.
ص: 277
5556. شخصى وصيت كرده، در جاى معيّنى حسينيه اى بسازند و كتاب هايى را وقف آن حسينيه كنند. آيا وقف محقّق شده است ؟
ج. اين وقف نيست، زيرا متعلق آن موجود نيست، بلكه وصيت به وقف است و اگر ورثه آن حسينيه را نساختند، چون احتمال دارد مقصود موصى ( وصيت كننده) از قبيل تعدّد مطلوب باشد، لذا كتاب ها را وقف حسينيه اى كه نزديك به آن محل است كنند.
5557. قنات آبى بوده و مالكين آن اجازه مى دادند كه در مصرف شرب (نوشيدن)، مسجد و حمام استفاده شود، ولى بعداً براى حمام هاى جديد اجازه نمى دهند. آيا جايز است براى آن حمّام ها مصرف شود؟
ج. جايز نيست.
5558. فردى حفر قناتى را شروع كرده و قسمتى از آن را براى جهتى وقف كرده است.
ولى واقف، پيش از تكميل قنات و بهره بردارى از آن وفات مى كند، آيا وقف محقّق شده است ؟
ج. اگر تمام شرايط وقف محقق بوده و قبل از وفات اقباض كرده، هر چند به بهره بردارى نرسيده بوده، امر وقف تمام است.
5559. فردى قصد دارد كتاب هايى در علوم غريبه را وقف يكى از كتابخانه ها نمايد. از طرفى احتمال مى رود برخى از استفاده كنندگان آن كتابخانه از آن كتاب ها استفاده
ص: 278
خلاف موازين شرعى كنند. آيا مى تواند با فرض مذكور، اين كتاب ها را وقف كند؟
ج. اگر اطمينان دارد مسئولان كتابخانه رعايت اين امور را مى كنند و به اهل آن مى دهند، جايز است. ولى چون نمى داند در آينده چه كسى متصدّى كتابخانه مى شود و چه كار مى كند، حصول اين اطمينان نمى شود.
5560. اگر در سند وقف متولّى از موقوف عليهم را شخص مسنّتر و ارشد از اولاد معين كرده و مسنّتر و ارشد، دوران بين دو شخص پيدا كرد، كدام يك مقدّم هستند؟
ج. ارشد در جهت وقف مقدم است و اگر تعيين ارشد و باتقواتر بود و دوران شد بين ارشد غير متقى تر و متقى تر، دوّمى مقدم است و اگر هر دو باتقوا بودند و يكى اتقىٰ (باتقواتر) بود، تعيين با نظر حاكم يا به قرعه است، گرچه احتياط در جمع بين نظر هر دو است.
5561. واقفى قطعه زمينى را براى احداث مدرسه وقف كرده و كيفيت آن را به اختيار امام جمعه ى وقت گذاشته و آن امام جمعه هم متصدّى آن شده، ولى پس از آن، امام جمعه تغيير كرده است. آيا واقف مى تواند آن را تغيير دهد؟
ج. ديگر واقف نمى تواند آن را تغيير دهد.
5562. اگر واقفى مقدار زمينى را به طور مشاع وقف كند و پس از فوت واقف، ورثه بخواهند آن را تقسيم كنند، آيا اجازه اين كار را دارند؟
ج. بايد حاكم و ورثه هر دو باشند و اگر ورثه يا بعض از آن ها از تقسيم امتناع كنند، حاكم بر آن ولايت دارد.
ص: 279
5563. زمينى كه وقف قرآن خواندن بوده است، فعلاً چون آب ندارد بدون استفاده مانده و متروك شده است. حكم شرعى را درباره اين موقوفه بيان نماييد.
ج. بايد خود آن زمين يا درآمد آن در امر متمحّض در جهت وقف، صرف شود.
5564. ورثه در مورد موقوفه اى ادّعاى توليت دارند و در آن تصرف مى كنند و اصل آن را مى فروشند و درآمد آن را صرف مى كنند و كمى از آن را صرف عزادارى مى كنند. آيا ديگران وظيفه دارند آن ها را مانع شوند؟
ج. بايد از اصل وقف و كيفيت آن و جهت وقف تحقيق شود كه آيا از مسوّغات (موارد جواز) فروش وقف در آن مورد بوده است يا نه.
5565. كاشى هاى گنبد امام زاده اى را دارند عوض مى كنند و اين كاشى ها وقف خاصّ است. آيا مى توان آن كاشى ها را در امام زاده اى ديگر كه در همان حوالى است مصرف كرد؟ با توجه به اينكه اداره ميراث فرهنگى از جابه جايى منع مى كند.
ج. تا در همان جا محلّ استفاده اى دارد - بعينه يا ببدله -، نمى توانند به جاى ديگر ببرند.
5566. ملكى وقف روضه خوانى بوده است. واقف از ترس رضا خان ملعون كه مبادا غصب كند، آن را فروخته است. عالمى به او گفته: نبايد مى فروختى، حالا به مقدار آن بايد جاى ديگرى را خريدارى و وقف كنى. اين شخص دو دانگ منزل
ص: 280
خود را وقف كرده و اكنون مرده است، ورثه مى خواهند خانه را بفروشند. تكليف مال وقفى چيست ؟
ج. دو دانگ خانه را كه وقف كرده است، نمى توانند بفروشند. مگر در مورد مستثنيات فروش موقوفه.
5567. اگر زمينى موقوفه براى روضه خوانى هيچ درآمدى نداشته باشد، چه كنند؟
ج. اگر اجاره هم نمى توانند بدهند بايد آن را بفروشند و جاى ديگرى بخرند كه درآمد داشته باشد تا آن را در روضه خوانى صرف نمايند.
5568. آيا مى توان كتاب ها و وسايل و اموال موقوفه تاريخى را براى حفاظت در موزه نگهدارى كرد و در معرض ديد بازديدكنندگان قرار داد؟
ج. خير، بايد در مصرف وقف صرف شود و در موارد خاصّه، به حاكم شرع مراجعه شود.
5569. نسبت به برخى از روستاها، شبهه ى وقفيت وجود دارد، تكليف اهالى آن روستا چيست و در صورت احراز وقفيت، اهالى چه بايد بكنند؟
ج. تا وقفيت ثابت نشود، تكليفى ندارند و در صورت احراز وقفيت، بايد اجاره ى آن ها صرف در مصرف وقف شود، با تعيين متولّى شرعى آن.
5570. كتاب هايى بر اولاد كسى وقف شده است، آيا نوشتن همين مطلب كه «كتاب ها
ص: 281
موقوفه فلانى بر اولاد خويش است» تصرف غير جايز در وقف محسوب مى شود؟
ج. آن چه به عنوان محافظت از وقف محسوب شود، و لازم باشد، اشكالى ندارد.
5571. استفاده از آب مكان وقفى كه نمى دانيم عمومى است يا خصوصى، چه حكمى دارد؟
ج. در صورتى كه همه مردم معمولاً از آن استفاده كنند و مثلاً وضو بگيرند و معلوم نباشد كه از روى غفلت و يا عدم مبالات وضو مى گيرند اشكالى ندارد، اگر با ساكنين مزاحمت نداشته باشد.
5572. چاهى را در حريم زمين هاى متعددى كه مالكان مختلفى دارد و بعضى از آن ها موقوفه است، حفر كرده اند. براى گرفتن پروانه حفر چاه و مخارج آن، تنها برخى از مالكان اقدام كرده اند. پس از گذشت ساليان، همگى مالكان ادعاى حقّ در آن چاه را دارند. آيا آنها كه در حفر چاه كمكى نكرده و پولى نداده اند، حقّى از آن دارند؟
ج. محتاج به مرافعه ى شرعيه نزد حاكم شرع است.
ص: 282
ص: 283
ص: 284
5573. نذر چيست ؟
ج. نذر آن است كه انسان ملتزم شود كار خيرى را براى خدا به جا آورد يا كارى را كه نكردن آن بهتر است، براى خدا ترك كند.
5574. آيا نذر كردن شرعاً مكروه است يا مستحب ؟
ج. از آن جهت كه سبب واجب نمودن امور غير واجب براى انسان مى گردد، كراهت دارد و منافاتى با رجحان و استحباب آن از جهات ديگر ندارد، به نحوى كه در جاى خود توضيح داده شده است.
5575. آيا در عهد زن و فرزند، اذن همسر و پدر معتبر است ؟
ج. بنا بر احتياط واجب بايد اذن بگيرد؛ ولى بدون اذن هم وضعاً عهد را بايد منعقد به حساب آورد.
5576. لطفاً تفاوت هاى فقهى بين عهد و نذر را بيان فرماييد؟
ج. به مسئله ى 2146 رساله رجوع شود و در مقدار كفاره هم فرق دارند.
ص: 285
5577. آيا نذر بچه مميّز بالغ يا نابالغ صحيح است ؟ و در صورت صحت، اگر نذر او مالى باشد با فرض عدم استقلال و تمكن مالى او وظيفه چيست ؟
ج. نذر غير بالغ صحيح نيست. (و توضيح بيشتر در مسئله ى 2129 و 2131 رساله ذكر شده است.)
5578. خانم هايى كه نذر كرده اند چهل هفته ى متوالى در مسجد مقدس جمكران حضور پيدا كنند و اعمال آن را به جا آورند، در صورتى كه چند هفته در ايام حيض هستند، چه وظيفه اى دارند؟ از آنجا كه حياط مسجد و سالن مراسم جزو مسجد نيست، آيا بايد حضور پيدا كنند؟
ج. اگر نيّت نذر، داخل شدن در خصوص مسجد بوده است و پى درپى بودن متناسب با حال خود را قصد نموده، نه پى درپى بودن حتّى با حال حيض را، نذر منعقد است و حضور در ايّام حيض لازم نيست و غير آن حساب مى شود.
5579. خانمى پيش از ازدواج نذر نموده است كه چهل هفته به مسجد مقدّس جمكران بيايد. حكم سفر وى جهت اداى نذر بدون اجازه همسر چيست ؟
ج. تا وقتى كه شروط آن باقى است، واجب است به نذر عمل كند.
5580. خانمى كه بدون اجازه ى شوهر از پول خودش نذر مسجد مقدّس جمكران مى نمايد، آيا صحيح مى باشد؟
ج. بنا بر احتياط از حيث حكم وضعى نذر منعقد است، گرچه اجازه گرفتن از همسر احوط تكليفى است.
ص: 286
5581. شخصى گفته؛ خدايا من ديگر سيگار نمى كشم و اگر سيگار كشيدم، فلان مبلغ بايد به فقير بايد بدهم. آيا اين عهد است و عمل به آن واجب است ؟
ج. به مسئله ى 2146 رساله رجوع شود.
5582. شخصى با اجراى صيغۀ عهد، شركت در نماز جماعت را بر خود واجب كرده است؛ لكن در يكى از اوقات به علّت بروز حادثه اى همراه بيمارى به بيمارستان مراجعه كرده است (و بنا به گفته ى بيمار مزبور، وى كس ديگرى را براى همراهى نداشته است) در نتيجه از شركت در نماز جماعت محروم شده است. وظيفه ى او نسبت به نقض عهد شرعى چيست ؟
ج. اگر اضطرار داشته، نقض عهد نشده است.
5583. نذر كننده اى نذر نموده است كه نمازش را در مسجد و به جماعت بخواند.
در مسجد جا نبوده و در حياط مسجد به جماعت خوانده است. آيا همين مقدار كفايت مى كند؟
ج. از آنجا كه عمل به نذر متعذّر است، همان بيرون بخواند كافى است، البته در فرضى كه به جماعت در مسجد ديگرى هم نمى رسد.
5584. شخصى عهد شرعى كرده است كه كار خيرى را هر چه زودتر انجام بدهد، اگر از قيدِ هر چه زودتر انجام دادن تخلّف كند، آيا لازم است پس از زمان تخلّف، آن كار خير را انجام نمايد و آيا اين تخلّف موجب كفّاره مى شود؟ كفّاره اش چيست ؟ و اگر
ص: 287
بخواهد در آينده وفاى به عهد كند، آيا مقيّد است به هر چه سريع تر انجام دادن يا فقط نفس كارِ خير بايد محقّق شود و در صورتى كه قيد هر چه زودتر، همواره با عهد انجام كار خير باشد، به تعداد تأخيرهايى كه مى اندازد موجب كفّاره است ؟
ج. اگر مقصود او فوراً ففوراً نبوده و يك بار انجام دادن كار خير، مقصود بوده با فرض تخلّف، وفاى بعد از آن لازم نيست؛ ولى بنا بر احتياط آن كار را قضا كند و يك عهد - كه منحلّ به عهدها به تعداد دفعات نشود - بيش از يك تخلّف و بيش از يك كفّاره ندارد و كفّاره ى عهد در مسئله ى 2148 رساله ذكر شده است.
5585. اگر كسى نذر كند صدقه بدهد، چنانچه آن را در صندوق هاى نصب شده براى صدقه بيندازد، كفايت مى كند؟
ج. انداختن در صندوق كفايت نمى كند و بايد صدقه بدهد.
5586. شخصى نذر كرده گوسفند معيّنى را روز هفتم محرم ذبح كند. اگر روز ششم گوسفند بدون افراط و تفريط تلف شود، آيا نذركننده بايد چيزى جريمه بدهد؟
ج. جريمه ندارد.
5587. فردى گوسفندى را نذر كرده كه روز هفتم محرّم ذبح نمايد، اگر روز پنجم گوسفند مُشرِف به مرگ شود، آيا مى شود آن را در روز پنجم ذبح نموده و گوشت آن را در روز هفتم به مصرف رسانيد؟
ج. اگر مى داند كه تا روز هفتم گوسفند تلف مى شود، مانع ندارد.
ص: 288
5588. بعضى از افراد از زمان كودكى دچار يك سرى بيمارى هاى شديد روانى شناخته شده از نظر علم روان شناسى مى باشند كه ترك آن تنها به مرور زمان و تحت مراقبت هاى پزشك ميسّر است و بازهم شايد موفّق به ترك آن عادات روانى نشوند، حال اگر چنين شخصى در ترك آن عادت نذر كند، آيا چنين نذرى منعقد مى شود؟
ج. اگر متعلَّق نذر غير مقدور باشد، نذر منعقد نمى شود.
5589. شخصى نذر كرده، هر روز يك جزء قرآن را بخواند، آيا مى تواند اين جزء را ضمن نماز واجب يا مستحبّى انجام دهد؟
ج. مانعى ندارد.
5590. چنانچه فردى نذر كند كه اگر فلان گناه را مرتكب شد، روزه بگيرد. آيا پس از ارتكاب، روزه بر او واجب است يا كفّاره ى نذر؟
ج. در فرض مزبور، نذر به روزه تعلّق گرفته است و بايد روزه بگيرد و اگر روزه نگرفت، از نذر تخلّف نموده و كفاره دارد.
5591. اگر نذر كرده آية الكرسى را بخواند، تا «العلى العظيم» كفايت مى كند يا تا «هم فيها خالدون» بخواند؟
ج. اگر در نذرش متعيّن بوده است كه آية الكرسى همان آيه ى اوّل از «اللّٰه لا اله الّا هو الحىّ القيّوم» تا «و هو العلى العظيم» است، تا همين جا كفايت مى كند و در غير اين صورت، احتياطاً تا آخر بخواند.
ص: 289
5592. نذورات ائمّه طاهرين - سلام اللّٰه عليهم اجمعين - و نيز حضرت أبو الفضل - عليه السّلام - كه مؤمنين متوسّل مى شوند. در صورت احراز رضايت صاحبان پول، آيا مى شود صرفِ اموراتى مانند بقعه و عزاى حضرت أبا عبد اللّٰه الحسين - عليه السّلام - و مثل آن نمود؟
ج. نذورات هر يك از ائمّه اى طاهرين - عليهم السّلام - يا حضرت أبو الفضل - عليه السّلام - را مى توانيد، صرف مجالس روضه و اطعام براى خود آن حضرت بنماييد، نه ديگرى.
5593. فردى نذر اطعام در روز معيّن يا خواندن زيارت عاشورا در روز معيّن را نموده، ولى فراموش مى كند آن را به جا آورد. آيا قضاى آن بر وى لازم است ؟
ج. احتياطاً بايد آن را قضا نمايد.
5594. شخصى نذر كرده پنج گوسفند را در روز هفتم محرم در حسينيه اى معين ذبح نمايد و در صيغه نذر قيد كرده است كه در روز هفتم بايد مصرف شود، چنانچه بعد از ذبح گوسفند و مصرف آن مقدارى گوشت اضافه بيايد، آيا مى شود آن را در حسينيّه ديگر و در جاى ديگر مصرف كرد؟ يا مى شود كنار گذاشت براى روزهاى ديگر يا اين كه گوشت اضافى را در همان روز بين فقرا و مردم تقسيم نماييم ؟
ج. اگر همان روز در همان حسينيّه مصرف آن ممكن نيست، مى تواند در غير آن روز در همان حسينيه يا در غير آن مكان در همان روز صرف كند و فرقى بين انتخاب زمان و مكان نيست.
ص: 290
5595. بعضى از افراد براى اماكن مشكوكى نذر مى كنند (مانند قدمگاه هاى منسوب به امير المؤمنين - عليه السّلام - و حضرت أبو الفضل - عليه السّلام -)، سپس آن را در خيرات آن محلّ مصرف مى كنند، آيا اين كار جايز است ؟
ج. بايد در محل نذر مصرف شود.
5596. نذر كننده اى نوع نذر را فراموش كرده است. چه وظيفه اى دارد؟
ج. بايد آن را در امور خير و نيك صرف كند يا اگر مشتبه در چند عمل عبادى باشد، بايد امر عبادى را به جا آورد.
5597. شخصى نذر كرده و متعلّق نذر و آنچه براى آن نذر كرده و مقدار آن را فراموش نموده است، وظيفه چيست ؟
ج. احتياطاً مقدار متيقّن را صدقه بدهد.
5598. آيا مسافر مى تواند نذر روزه كند و در سفر روزه بگيرد؟
ج. اگر نذرش را معلّق بر سفر كرده يا اعمّ از سفر و حضر نذر كرده است، مى تواند در سفر روزه بگيرد.
5599. آيا نذر پسر مشروط به اذن پدر است و آيا پدر مى تواند پس از انعقاد نذر آن را منحلّ كند؟
ج. بنا بر احتياط واجب مشروط نيست و منحلّ نمى شود.
ص: 291
5600. آيا نذرى كه زن قبل از ازدواج كرده، مشروط به اذن شوهر است يا شوهر مى تواند ردّ كند؟
ج. مشروط به اذن شوهر نيست و حقّ ردّ آن را ندارد.
5601. اگر كسى نذر كند در صورت برآورده شدن حاجتش، فرزند خردسال (دوساله) خود را هر روز به حرم ببرد، آيا اين نذر منعقد است ؟ با توجه به زحمت و مشقّتى كه براى فرزند هست آيا ولايت پدر آن قدر توسعه دارد كه چنين نذرى را درباره ى فرزندش بنمايد؟ اگر اين نذر منعقد شود، حنث آن چگونه است ؟ آيا براى هر روز كه تخلف كند، يك حنث مى آيد يعنى در هفته، هفت حنث و هفت كفاره مى آيد يا اينكه با يك تخلف، نذر رأساً حنث شده است ؟
ج. در اوقاتى كه ضرر دارد يا بچه مريض است، بردن او جايز نيست و در اوقات ديگر بايد او را ببرد و اگر با علم و عمد از نذر تخلّف كند، كفّاره دارد و نذر مذكور منحلّ مى شود كه در صورت تخلّف، كفّاره متعدّد دارد.
5602. بنا به گفته هاى مردم يك صد سال پيش تاكنون در محلى حوالى يك روستا، در جوار درختى مدفنى مى باشد و بعداً يكى از اهالى محل فوق خواب ديد و به نام سيّد محمد تغيير يافت. كسى نام والدينش را نمى داند و هيچ گونه سندى در دسترس نيست. مردم غروب جمعه زير درخت شمع روشن و نذر مى نمودند. باز بنا به گفته ها در بعضى مواقع نذرشان اجابت مى شد. زمان تعريض جاده، 25 سال پيش درخت را قطع نمودند. اكنون با درست نمودن سرپناه چوبى و با بستن پارچه سبز به دور آن،
ص: 292
مردم جهت اداى احترام به محل فوق مراجعه و فاتحه خوانى مى نمايند. در ضمن كنار سرپناه فوق، صندوق نذورات نصب مى باشد و تاكنون مبالغى جمع آورى شده است.
1) آيا مى توانيم در محل فوق با توجه به احتمال مجدّد تعريض جاده، بناى متبركه به نام «سيد محمد» احداث نماييم ؟
2) آيا مى توانيم در محل فوق به نيّت حضرت ابو الفضل العباس - عليه السّلام -، بناى متبركه احداث نماييم ؟
3) آيا مى توانيم مبلغ فوق يا مقدارى را به صورت بلا عوض جهت ساخت مسجد و حسينيه محلّ استفاده نماييم ؟
4) آيا مى توانيم مبلغ فوق يا مقدارى را به صورت قرض الحسنه جهت ساخت مسجد و حسينيه محلّ استفاده نماييم ؟
5) آيا مى توانيم مبلغ فوق يا مقدارى را به صورت بلا عوض جهت كارهاى عمرانى و آبادى محلّ استفاده نماييم ؟
تكليف شرعى ما نسبت به محلّ فوق و نذورات جمع شده و نذورات آينده را مشخص نماييد.
ج. مانعى ندارد، با عدم معلوم بودن مصرف، نذورات مزبور و هدايا صرف ساخت حسينيه و روضه خوانى و اطعام دادن بشود، و اللّٰه العالم.
5603. شخصى نذر كرده است و مقدار نذر را مى داند ولى در مورد محلّ و مكان مصرف نذر بين يكى از سه مكان مردّد است، مثلاً حرم حضرت رضا - عليه السّلام - يا حضرت معصومه - عليها السّلام - يا حضرت عبد العظيم - عليه السّلام -. تكليف اين شخص چيست ؟
ج. احتياطاً بين سه محل توزيع كند.
ص: 293
5604. اگر كسى پولى را به عنوان صرف در امور خيريه و قربةً الى اللّٰه پرداخت نمايد، آيا مى شود در ساخت مناره و تزيينات مسجد خرج نمود؟
ج. احتياط است كه در ضروريّات مسجد باشد، مگر با اجازه ى دهنده.
5605. آيا پول هايى كه مردم براى امام زمان - عجّل اللّٰه تعالى فرجه الشّريف - و يا به عنوان بيمه ى امام زمان - عليه السّلام - پرداخت مى نمايند، مى توان در برگزارى مسابقات فرهنگى اعتقادى، جهت ترويج فرهنگ مهدويت مصرف نمود؟
ج. در موارد اطمينان به رضايت حضرت - عجّل اللّٰه تعالى فرجه الشّريف - مانعى ندارد.
5606. آيا كفّاره ى نذر با كفّاره ى يمين (قسم) يكى است يا فرق مى كند؟
ج. به مسئله ى 2137 و 2121 رساله رجوع شود.
5607. مرسوم است بين بعض اهل كتاب در موارد گرفتارى براى حضرت أبو الفضل العبّاس - عليه السّلام - نذر مى كنند، آيا نذر آن ها منعقد مى شود؟
ج. نذر كافر منعقد نمى شود.
5608. شخصى نذر كرده سالى ده بيست روز، روزه بگيرد؛ ولى اكنون به علّت كهولت توان آن را ندارد، وظيفه اش چيست ؟
ج. ظاهراً نذرش ساقط مى شود.
ص: 294
5609. آيا نذر كردن با كتابت منعقد مى شود؟
ج. ظاهراً منعقد نمى شود؛ مگر مثل كفايت اشاره از كسى كه توانايى سخن گفتن ندارد، باشد.
5610. صيغۀ نذر فارسى را مرقوم فرماييد؟
ج. به قصد قربت و نزديك شدن به خداوند متعال بگويد: براى خداوند، به عهدۀ من باشد كه فلان كار را انجام دهم.
5611. صندوقى به نام حضرت أبو الفضل - عليه السّلام - در مغازه ى شخصى است و مردم به نام حضرت پول مى ريزند و اسمى هم از نذر نمى برند، آيا جايز است در امور خيريّه مصرف شود؟
ج. احتياط در اين است كه به مصارفى كه نسبت به حضرت أبو الفضل العبّاس - عليه السّلام - دارد، مانند مجالس عزادارى ايشان و كمك به زايرين آن حضرت مصرف شود.
5612. شخصى نذر مى كند كه قربانى بدهد و خانواده ى فقيرى براى عروسى نياز به گوشت دارد. مى تواند گوسفند بخرد و به آن ها بدهد؟ فقط گوشت يا مرغ بدهد چه طور است ؟
ج. اگر گوسفند بدهد و ذبح كنند اشكال ندارد، ولى گوشت و مرغ كفايت نمى كند.
ص: 295
5613. شخصى نذر مى كند كه در ايّام هفته يك روز را روزه بگيرد. چون وسعت وقت بوده، سهل انگارى مى كند و روز آخر هم فراموش مى نمايد، وظيفه اش چيست و فرقى هم بين روزه و غير روزه هست يا نه ؟
ج. در فرض مرقوم، تخلّف نذر نشده است و قضاى روزه را به جاى آورد.
5614. شخصى نذر كرده اگر نماز شب را نخواند، مبلغى به فقير صدقه بدهد. اگر نماز شب ترك شد، فقط آن مبلغى كه نيّت كرده به ذمّه اش مى آيد يا كفّاره ى نذر را هم بايد بدهد؟
ج. فقط مبلغ را بايد بدهد.
5615. اگر وقت نذر وسيع باشد و انسان شروع به انجام آن نمايد، آيا مى تواند قطع كند و پيش از انقضاى وقت آن را انجام دهد؟
ج. مانع ندارد.
5616. اگر انسان بداند هنگام اداى نذر به علّتى قادر به انجام آن نيست، آيا اگر قبل از وقت يا بعد از وقت آن را ادا كند، اشكال دارد؟
ج. اگر مى تواند بايد در وقتى كه تعيين كرده آن را انجام دهد و چنانچه در تمام وقت قدرت ندارد، نذر منحلّ مى شود.
5617. اگر زنى نذر نمايد كه اگر شوهرش ترك سيگار كند، خرج هر هفته ى سيگار او را
ص: 296
صدقه دهد و شوهر مدّتى است ترك كرده است. آيا بر زن از اوّلين هفته واجب است يا تأخير جايز است و در صورت تأخير آيا قضا و كفّاره دارد؟
ج. نذر زن بدون اجازه ى شوهر بنا بر احتياط واجب منعقد مى شود. بنابراين اگر اداى نذر مقيّد به هفته يا وقت معيّن باشد، بايد به همان عمل كند و اين هم در صورتى است كه صيغۀ نذر جارى شده باشد.
5618. نذر در چه صورتى واجب مى شود؟
ج. عمل بر طبق نذر واجب است، ولى خود نذر كردن واجب نيست. به مسائل نذر (2128 به بعد) در رساله مراجعه شود.
5619. مراد از انحلال نذر چيست ؟ و موارد انحلال كدام است ؟ و آيا در صورت انحلال و تخلّف نذر، كفاره بر هر فرد واجب است ؟
ج. مراد از انحلال، سقوط نذر از وجوب عمل به آن است، مثلاً اگر نذر براى ترك مطلق فعلى باشد، با تخلّف از آن كفاره واجب است ولى نذر پس از آن منحل مى شود و هم چنين اگر در وقت عمل، كار نذر شده شرعاً مرجوح شود، نذر منحلّ مى شود و معناى ديگر انحلال نذر، تعدّد واقعى نذر به تعداد دفعات و افراد است، مثل اين كه نذر كند هر هفته كارى را انجام دهد و يا به طور مستمر سيگار كشيدن را ترك كند و براى هر دفعه سيگار كشيدن، صدقه بدهد كه در اين صورت براى هر تخلّف، كفاره جداگانه لازم است.
5620. فردى چنين نيّت كرده است: «در صورتى كه مشكل من حل شد، براى رضاى
ص: 297
خدا فلان عمل را انجام مى دهم» و عبارت بر عهدۀ من باشد را نگفته است، آيا نذر او منعقد گرديده است ؟
ج. اگر منظور انجام كار مورد رضايت خدا بوده است، نه واجب قرار دادن كارى كه مورد رضاى خدا است بر خود، اين نذر شرعى نيست.
5621. بعضى از افراد به خصوص قشر زنان، گاهى در نذر كردن در يك مورد به حدّ افراط و وسواس شديد مى رسند، به طورى كه بعد از گذشت زمان و تأخير در برآورده شدن، با شنيدن موارد جديد نذر، آن ها را نيز به نذر خود اضافه مى نمايند. آيا وفاى به همه ى آن ها لازم است و همه ى آن ها منعقد شده است يا فقط همان نذر اوّلى منعقد گرديده است ؟
ج. اگر صيغۀ شرعيّه ى نذر را نخوانده اند وظيفه اى ندارند و اگر با صيغه، نذرهايى را منعقد نموده اند، وفاى به همه ى آن ها لازم است.
5622. استفاده از نذوراتى كه از پول هاى نامشروع تهيه شده است، چه صورت دارد؟
ج. اگر از عين مال نامشروع باشد، استفاده از آن جايز نيست.
5623. آيا مى توان به جاى اداى نذرى كه نوع و زمان آن را مشخص كرده ايم، پول آن را در ديگر موارد مذهبى و خيريّه خرج كنيم ؟
ج. خير، بايد طبق نذر عمل شود.
5624. شخصى نذر كرده هر سال در عاشورا به عزاداران شربت بدهد، اگر عاشورا
ص: 298
مصادف با زمستان سرد شود و دوران فصل مصرف شربت در نزد مردم مطلوب نباشد، آيا مى تواند نذر خود را عوض كند.
ج. نوشيدنى مناسب هر فصل، مثل شير و غير آن را بدهد.
5625. آيا با اين جمله (به خدا قسم اگر...) نذر محقق مى شود؟
ج. خير، اما با وجود شرايط، مى تواند احكام قسم را كه در رساله مذكور است، داشته باشد (به مسئله ى 2122 رجوع شود.)
5626. حكم فردى كه نمى داند نذرش چه بوده است چيست ؟
ج. مطلق خيرات كفايت مى كند.
5627. شخصى كه نذرى با وقت معينى نموده، اگر در آن وقت معين، آن را ادا نكند، تكليف چيست ؟
ج. اگر تخلف بدون عذر باشد، كفاره واجب است و بايد فى الجمله قضا هم نمايد.
5628. اگر كسى به جهت بيمارى نتوانست به نذر عمل كند، آيا كفاره بر او واجب است ؟
ج. چون عذر داشته، كفاره ندارد.
5629. آيا ريختن خون (صرفاً سر بريدن قربانى) امرى راجح است و نذر به آن تعلق
ص: 299
مى گيرد؟ مثلاً برخى نذر مى كنند در مقابل دسته ى عزاى امام حسين خون بريزند و پس از برآورده شدن حاجت خود، هر سال مقابل دسته عزا سر گوسفند را مى برند و گوشت آن را خود و خانواده خود مصرف مى كنند، آيا عمل آنان مشروع است ؟
ج. بله، مشروع است.
5630. كفار تخلف نذر چيست ؟
ج. به مسئله ى 2137 رساله رجوع شود.
5631. اگر چند نفر به يك شخص پول بدهند تا در شب عاشورا روضه امام حسين - عليه السّلام - بخواند، آيا با يك روضه مى تواند نيّت تمام آن نذرها را بنمايد، يا بايد براى هر يك روضه جداگانه اى بخواند؟
ج. بايد براى هر كدام روضه ى جداگانه بخواند.
5632. فردى نذر كرده كه اگر خداوند فرزندى به وى عطا نمود، هر سال در روز عاشورا به سر وى قمه بزند، آيا نذر او صحيح است و در صورت صحّت از همان بدو تولد بايد به اين نذر عمل كند؟
ج. تا عسر و حرجى نباشد، به نذرش عمل كند.
5633. به نظر حضرتعالى، براى هر بار تخلف از نذر يك كفاره واجب مى شود يا پس از اوّلين تخلف، كفاره واجب مى شود و پس از تخلف هاى بعدى چيزى بر عهده
ص: 300
نذركننده نيست ؟
ج. هر تخلّفى، كفاره ى جدايى دارد؛ مگر اين كه نذر به نذرهاى متعدّد منحل نشود، مثل نذر بر ترك مطلق يا فعل مطلق نه هر دفعه فعل يا ترك.
5634. برخى از مساجد، امامزاده ها و اماكن متبرّكه، نذورات فراوان و بيش از نياز سالانه و متداول خود دارند، پس از هزينه بخشى از نذورات در مصارف ضرورى همان محل، اضافه آن بايد صرف چه امورى شود؟
ج. براى نيازهاى مترقّبه در آينده، براى همان محل نگهدارى كنند، مثل تعميرات يا توسعه آن محل و در صورتى كه هيچ نيازى به عين يا ماليت آن نباشد، صرف آن در مسجد ديگر يا امامزاده ديگر مانع ندارد.
5635. آيا كسى كه نذر كرده فلان شب به عزاداران غذا بدهد، حتماً بايد آن را بپزد يا مى تواند گوشت و برنج و روغن را بين عزاداران تقسيم نمايد؟
ج. اگر غذاى پخته را نذر كرده، بايد آن را بپزد و بدهد.
5636. برخى از مردم در گذشته نذرهايى متناسب با آن زمان نموده و به آن عمل مى كردند، مثل آب دادن به عزاداران با مشك، روشن كردن شمع در امامزاده و... كه برخى از آن موارد در اين زمان از امور مرجوح و مصداق اسراف به شمار مى رود، آيا ادامه چنين نذرهايى لازم است ؟
ج. اگر نذرى از تمام جهات مرجوح شد، لازم نيست به آن عمل شود، اما در فرض سؤال، به صورت هاى غير مرجوح در رابطه با آن نذر عمل كند.
5637. اگر كسى نذر كند كه زيارت عاشورا بخواند، آيا بايد با صد لعن و صد سلام
ص: 301
بخواند يا بدون آن نيز كافى است ؟
ج. بايد زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخواند.
5638. آيا در انجام نذر مباشرت نذركننده لازم است ؟ و مثلاً اگر غذايى كه نذر كرده يا صلوات ها و قرآن نذر شده او را فرد ديگرى انجام دهد، عمل به نذر او تحقق يافته است ؟
ج. مباشرت لازم است، مگر اين كه نذر به گونه اى باشد كه شامل استيجار و استنابه و قبول از متبرّع باشد.
ص: 302
ص: 303
ص: 304
5639. آيا جايز است مراتع و چراگاه ها را كه چندين سال مورد استفاده قرار گرفته است، احيا كرد؟
ج. اگر حريم روستايى باشد يا مالكى دارد كه از آن اعراض نكرده است، احياى آن جايز نيست.
5640. بعد از چند سال زحمت، آبى از چاه براى زراعت بيرون آورده ام، آيا اين آب جزو انفال است يا متعلّق به خودم ؟
ج. اگر قصد تملّك كرديد، متعلّق به خودتان است.
5641. كسانى كه در دامنه ى كوه يا تپّه خانه مى سازند، آيا حق دارند از احياى زمين هاى بالاتر از خانه ى خودشان در دامنه ى كوه يا تپّه - به عنوان حريم - ممانعت كنند؟
ج. حريم خانه مقدارى از زمين است كه نوعاً در بهره مندى و استفاده از آن خانه مورد احتياج است.
5642. آيا اراضى موات - كه هيچ گونه فعّاليت كشاورزى و احيا و عمران بر روى آن
ص: 305
صورت نگرفته و اكنون در اختيار هيئت واگذارى زمين است -، مى تواند وقف باشد و فردى ادّعاى وقفيّت آن را بنمايد؟
ج. اراضى موات كه سابقه ى ملكيت ندارند، قابل وقف نيستند و اختلاف موضوعى بايد در محاكم شرعيّه، حلّ و فصل شود.
5643. حريم ملك از آن كيست ؟
ج. قول مشهورتر بين فقها، آن است كه حريم ملك به تبعيّت از خود ملك، متعلق به صاحب حريم ملك است.
5644. آيا اگر مالكِ زمين؛ آن را تا سه سال زراعت و عمران نكرد، ديگران مى توانند تصرّف كنند؟
ج. حكم مالكيت باقى است، مگر يقين به رضايت مالك باشد.
5645. آيا زمين مواتى را كه سنگ چين شده، مى توان فروخت ؟
ج. فروش زمين موات صحيح نيست، هر چند سنگ چين شده باشد و تحجير (سنگ چين كردن) در صورتى حقّ مى آورد كه به قصد احيا باشد و انتقال اين حق به ديگرى با صلح و مانند آن مانعى ندارد.
5646. اگر شخصى يا گروهى در حريم ملكى بدون اجازه ى صاحب حريم، سنگ چينى و ديواركشى يا آبادى ايجاد كنند و از طرف ديگر صاحبان حريم در ابتدا با وجود
ص: 306
اطّلاع و عدم رضايت، مانع نشوند؛ امّا بعداً مخالفت خود را اظهار كنند، آيا در اين صورت تحجيركننده و آبادكننده مالك مى شود يا نه ؟
ج. حريم، قابل تحجير يا احيا نيست و با ديواركشى و سنگ چين كردن متعلَّق حقّ تحجيركننده (سنگ چين كننده) نمى شود و احياى آن، موجب ملكيّت احياكننده نمى گردد.
5647. حق تقدّم استفاده از آب چشمه هايى كه به صورت سنتى و بدون قرارداد مكتوب مورد استفاده قرار مى گيرند چيست ؟
ج. چشمه ها هم فى الجمله مى توانند مالك شرعى يا مالكينى داشته باشند و شرط آن مكتوب بودن نيست.
ص: 307
ص: 308
ص: 309
ص: 310
5648. شخصى مالك زمين هاى روستايى بوده است، دولت ظالمى متعرّض آن روستا مى شود، مالك از ترس، زمين ها را به دولت ظالم تسليم مى كند، دولت ظالم مالك را مى كشد، زمين ها را، زمين هاى دولتى اعلام مى كند و در اختيار كشاورزان قرار مى دهد. پس از اين، كشاورزها اين زمين ها را به ديگران مى فروشند و خريدارها به نام خودشان ثبت مى كنند، حكم تصرّف هاى انجام شده بر زمين ها چيست ؟
ج. اين تصرّفات تماماً عدوانى و غصبى است، از آن دولت ظالم تا ديگران و بايد به مالكين اصلى برگردانده شود.
5649. آيا در پرداخت قيمت چيز غصبى كه از بين رفته، قيمت هنگام مطالبه ملاك است يا بالاترين قيمت از زمان غصب تا زمان پرداخت ؟
ج. قيمت زمان مطالبه بايد پرداخت شود، بلكه خالى از وجه نيست كه بالاترين قيمت از زمان غصب تا زمان پرداخت را بدهد، اگر چه احتياط در اين است كه روى يكى از قيمت هايى كه آن چيز در اين فاصله پيدا كرده يا متوسط آن ها با هم صلح نمايند.
5650. زمين هاى زيادى در كنار روستايى يا قلّه كوه يا كف رودخانه كه از روستا دور
ص: 311
است، قرار دارد كه ده كيلومتر مربّع وسعت دارد. كشاورزان روستا ادّعاى مالكيّت آن ها را دارند. آنان مدرك دست نويس دارند كه جدّ آن ها، آن زمين ها را خريده است، تصرّف ديگران در چنين زمين هايى چه صورتى دارد؟
ج. با ثبوت سابقه ى ملكيّت، تصرف در آن بدون رضايت مالك جايز نيست.
5651. زمينى براى چند نفر يهودى بوده است، يكى از نهادها يا ارگان ها آن را مى گيرد و تقسيم مى كند، مالكين شكايت كردند و مؤثر نشد، حكم زمين هاى مذكور چيست ؟
ج. رضايت مالك براى تصرف در آن شرط است.
5652. اين جانب دانشجوى بورسيه دانشگاه وزارت دفاع مى باشم كه در ترم تحصيلى جارى، ما را در يك خانه مصادره اى اسكان داده اند، با توجه به اين كه اين خانه متعلّق به فردى بهايى بوده كه اوايل انقلاب به خارج فرار كرده و منزل مصادره شده است، حكم نماز، وضو، غسل و ديگر مسائل شرعى در اين خانه، به چه صورت مى باشد؟
ج. اگر بدانند كه بهايى بوده، اشكالى ندارد، به شرط اين كه از آن ها نباشد كه حين ارتداد، اموال او به وارث وى مى رسد.
5653. كارمند دولت يا شركتى با وسيله ى نقليه ى آن شركت، مسافرت مى كند و شخص ديگرى را هم سوار مى كند، آيا اشكال دارد؟
ج. اگر سوار شدن ديگرى، سبب زيادتى خرج وسيله نشود و هيچ تأثيرى در سفر شغلى نداشته باشد، اينجا كشف رضايت مالك مى شود، يعنى در صورتى كه بفهمند او مسافر سوار كرده راضى هستند.
ص: 312
5654. زمين هاى كشاورزى يا مسكونى و تجارى كه مالكين آن ها افراد زيادى بودند و آن زمين ها را به خيابان، كوچه و معابر عمومى تبديل كرده اند، آيا رفت و آمد براى عابرين كه نه غاصب هستند و نه جرى بر غصب غاصبين مى كنند و چه بسا مضطرّ به عبور از آنجا باشند، جايز است ؟
ج. ملكيّت زمين هاى مفتوح العنوه (آن چه از انفال نيست) به تبع ملكيّت بنا است و با تخريب بنا، ديگران كه از آن زمين عبور مى كنند، غاصب نيستند. و در غير آن زمين ها، اگر مالكين بر بازپس گيرى قدرت دارند يا نرفتن يا رفتن شخص اثرى در غصب غاصب دارد - مانند اينكه همه از آنجا نروند - كه در اين فرض عبور از آنجا حرام است. ولى اگر اجتناب شخص هيچ اثرى در غصب ندارد، اگر تصرف او جزئى و مختصر باشد، به گونه اى كه اگر اجرت آن را به مالك بدهد، چه بسا اجرت را قبول نكند، از طرف او صدقه بدهد و اگر تصرف او زياد باشد، بايد اجرت آن را به مالكين بپردازد و اگر دسترسى به آن ها ندارد، صدقه بدهد، يا اگر مالك مرده و ورثه هم معلوم نيست، براى آن مرده فاتحه يا خيرات و مبرّات بفرستد.
5655. قطعه زمينى از طرف شهردارى جهت احداث مسجد به هيئتى واگذار گرديده است. اخيراً شخصى مدعى است كه مالك زمين است و شهردارى به زور زمين را از او خريده است، آيا نماز خواندن در اين مسجد جايز است ؟
ج. اگر مغصوب بوده و راضى نباشد، مسجد نمى شود؛ ولى بهتر است مالك اصلى، اصل زمين مسجد را رضايت دهد.
5656. اگر زمان اجاره مغازه، منقضى شود و مستأجر نتواند مالك را به اجاره مجدد
ص: 313
راضى نمايد و مالك بگويد راضى نيستم لحظه اى تصرف نماييد، آيا متصرّف غاصب عن علم و عمد مى باشد؟
ج. از زمان مطالبه ى مالك، غاصب محسوب مى گردد و مانند تصرف بدون اجاره است.
5657. غاصب كه با علم و عمد مرتكب غصب شده، آيا بايد تعزير شود؟
ج. تعزير در گناه كبيره و با تشخيص حاكم شرع است.
5658. آيا غاصبى كه عالم به غصب است، بايد محل غصب شده را فورى تخليه نمايد؟
ج. بايد فوراً تخليه و به مالك ردّ نمايد.
5659. اگر مالك براى دست يافتن به منافع مغصوبه متضرر شود، آيا بايد به حكم «المغرور يرجع الى من غرّ.»؛ (فريب خورده بايد به آن كه وى را فريب داده بازگردد.) تمام مقدار ضرر خود را از غاصب عن علم و عمد بگيرد؟
ج. در صورتى كه راه وصول به آن ها به تضرّرها منحصر باشد، به مقدارى كه متحمّل شده است، غاصب ضامن مى باشد، و اللّٰه العالم.
5660. آيا زمينى كه با پول حرام خريده شود، حكم زمين غصبى را دارد؟
ج. چون معاملات به ذمّه واقع مى شود، زمين حكم غصب را ندارد.
5661. بسيارى از وسايل سرقتى كه پس از مدتى كشف مى شوند، قابل شناسايى توسط
ص: 314
مال باختگان نيستند، با توجه به اين كه بى استفاده گذاشتن چنين وسايلى اعم از اتومبيل و... موجب استهلاك و فرسودگى آن ها مى شود، تكليف چيست ؟
ج. مجهول المالك است كه با محصور و محدود بودن مالكين، مصالحه مى كنند و تعيين با قرعه هم محتمل است.
5662. بهائيانى كه در كشور اسلامى هستند، آيا در امان بوده و تصرف در اموال آنان حرام است ؟
ج. خير.
5663. اگر كسى غذاى غصبى را به ميهمان بدهد؛ در صورت جهل ميهمان به غصبى بودن غذا، آيا غاصب ضامن است يا ميهمان، و آيا اين غذا اثر وضعى منفى بر ميهمان خواهد داشت ؟
ج. ضامن اصلى همان غاصب است و اگر مالك از ميهمان گرفت، او هم از غاصب مى گيرد و اثر وضعى هم امر طبيعى است كه با انجام وظيفه قابل ارتفاع است.
5664. اگر در مال غصبى به طورى تغيير دهد كه از اولش بهتر شود، مثلاً زمينى را احيا كرده يا آن را بسازد يا طلا را گوشواره كرده باشد و يا اتومبيلى را تعمير نموده باشد و.... چنانچه صاحبش مال را به همين صورت طلب كند، آيا مى توان هزينه هاى انجام گرفته براى آن را از وى طلب نمود؟ و اگر آن را به صورت اوّل خواست، تكليف چيست ؟
ج. در اين رابطه به مسئله ى 2043 و 2045 رساله رجوع شود.
ص: 315
5665. ردّ مظالم چيست ؟ آيا مى توان آن را به حساب كميته امداد، هلال احمر يا خزانه ى دولت واريز نمود؟
ج. آنچه در ذمّه ى انسان، از اموالى باشد كه نمى تواند به صاحبانش برساند، صدقه آن ها با تشخيص مكلّف و مسئوليّت او انجام داده مى شود.
5666. اگر انسان بخواهد از طرف خود يا ديگرى ردّ مظالم بدهد، آيا بايد قيمت روز را محاسبه كند يا قيمت وقت تلف را ملاك قرار دهد؟ ج. در ما به التفاوت قيمت احتياطاً با حاكم شرع بايد مصالحه كند.
5667. چگونه مى توان حق النّاس را ادا كرد؟
ج. تا ممكن است، بايد صاحبان حق را پيدا كند كه حق آن ها را به خودشان يا ورثه شان برساند و در غير اين صورت از طرف آن ها ردّ مظالم دهد، با اجازه ى از حاكم شرع، على الاحوط.
ص: 316
5668. دخترى در زمان كودكى بر اثر علاقۀ شديد به مطالعه و عدم امكان مالى، مجلّه اى را از يك مجلّه فروشى بدون اجازه ى صاحب آن برمى داشت و به منزل مى برد و پس از مطالعه دوباره به جايش برمى گرداند. اكنون از آن عمل پشيمان است و قصد دارد مجلّه فروش را راضى كند ولى پيدا كردن او موجب عسر و حرج مى باشد و در آن مجلّه فروشى جوانان ديگرى هم هستند و نمى خواهد با آن ها روبرو شود، اكنون اگر مبالغى پول به عنوان صدقه به نيّت شخص مزبور بپردازد، كفايت مى كند؟
ج. بايد به عنوان ردّ مظالم، مقدار اجرة المثل استفاده ى از آن را با اجازه ى حاكم شرع صدقه دهد بنا بر احتياط واجب.
5669. در بعضى از زيارتگاه ها، تعداد زيادى كفش گمشده موجود است، حكم اين كفش ها را بيان فرماييد.
ج. بر وجه مشترك بين لقطه و مجهول المالك رفتار شود.
5670. وسايل قيمتى كه در سرزمين هاى غير اسلامى پيدا مى شوند، چه حكمى دارند؟
ج. اگر احتمال عقلايى ندهد كه براى مسلمان يا كسى كه اسلام مال او را محترم مى داند است، حلال و مباح است.
5671. تعدادى از وسايل طلاّب از قبيل دوچرخه، ميز و كتاب، باقى مانده است كه صاحبان آن ها معلوم نيستند و مدّت طولانى است كه بدون استفاده مى باشند، به طورى كه در بعضى از آن ها احتمال فساد مى باشد و مدرسه هم جهت يافتن صاحبان
ص: 317
آن ها مدّتى اعلام كرده است. پس از اتمام اين مدّت استفاده ى طلاّب از اين وسايل چگونه است و آيا براى استفاده، اجازه ى از توليت مدرسه شرط است؛ با توجّه به اين كه از قوانين مدرسه اين است كه اگر تا مدّت دو سال طلاّب وسايل خود را از مدرسه انتقال ندهند، مدرسه حقّ تصرف در آن ها را دارد؟
ج. اگر در مقرّرات مدرسه با صاحبان اموال تفاهم شده و رضايت داده اند، مطابق مقرّرات مدرسه عمل كنند و در غير اين صورت، در فرض مسئله، حكم مجهول المالك مترتّب است كه بايد از طرف صاحبان آن ها به فقير داده شود.
5672. آيا مى توان با اذن حاكم شرع در مال مجهول المالك تصرّف نمود؟
ج. آرى، مصرف مجهول المالك، صدقه به فرد فقير است.
5673. پولى كه در بانك ها به عنوان پس انداز گذاشته مى شود، با پول هاى ديگر بانك كه مخلوط مى شود، آيا عنوان مجهول المالك را دارد؟
ج. احتياطاً از حاكم شرع اجازه بگيرند و اين اجازه به طور عام به مقلّدين داده شده است.
5674. آيا اجازه براى پرداخت ردّ مظالم حتماً بايد از مرجع تقليد، يعنى مرجع اعلم هر زمان باشد يا مى توان از مجتهد ديگرى غير از مرجع تقليد اجازه گرفت ؟
ج. در اجازه دهنده، اجتهاد و عادل بودن لازم است و در صرف كننده، مطابقت مصرف با تقليد صحيح لازم است.
ص: 318
5675. آيا ردّ مظالم را مى توان در راه هاى خير و عام المنفعه - مانند پل سازى و... - صرف نمود؟
ج. مى توان ولى احتياطاً بايد از حاكم شرع اجازه بگيرد.
5676. در سن 13-14 سالگى مقدار كمى بدهكارى بر ذمّه ى من قرار گرفت، با توجّه به اين كه صاحبان اموال را نمى شناسم، چگونه مى توانم جبران كنم ؟
ج. اگر مأيوس از شناسايى آنان هستيد مجازيد به قصد وظيفه، به فقرا صدقه دهيد با اجازه ى حاكم شرع بنا بر احتياط واجب، و بعد اگر صاحبان اصلى پيدا شدند، اگر راضى به صدقه شدند كه ذمه ى شما برى شده است، و اگر راضى به صدقه نشدند، بايد پول آن ها را پرداخت نماييد.
5677. صندوق قرض الحسنه اى بين چند نفر داير بود. هر يك از آن ها اگر پولى داشت، در آنجا مى گذاشت تا در كارهاى خير از قبيل مجالس عزادارى و... صرف شود.
بعضى از آن پول به عنوان قرض الحسنه گرفته اند و بعضى از مشتركين معلوم نيست كجا هستند و اكنون آن صندوق قرض الحسنه، وجود خارجى ندارد و بعضى از آن افراد از دنيا رفته اند. شخصى كه از آن صندوق قرض الحسنه گرفته بود نمى داند به كجا پس بدهد، درحالى كه خودش هم در آنجا پول داشته است. مرقوم فرماييد اين پول را كجا صرف كند؟
ج. اگر اشخاصى كه در آن سهم دارند را مى شناسد - هر چند ورثه ى آن ها را -
ص: 319
بايد راضى كند و اگر نمى شناسد، به حاكم شرع مراجعه نمايد و نسبت به سهمى كه خودش در مجموع مال داشته در آن شركت دارد.
5678. آيا بدهى مستحقّ را - چه زنده و چه مرده - مى توان به جاى وجوه شرعى و مظالم عباد حساب كرد؟
ج. مى شود، لكن در ميّتى كه اموال او براى دين پس از كفن كافى باشد، همان مستحقّ ديّان است.
ص: 320
5679. كسى كه نمى داند چه قدر (حق النّاس) و (حق اللّٰه) بر ذمّه دارد، چه بايد بكند؟
ج. به مقدار يقينى آن را بايد ادا كند و در مقدار زايد هم احتياط خوب است.
5680. اگر حيوان در روز از طويله خارج شود و به زراعت ديگران خرابى برساند، آيا مالك حيوان ضامن است ؟
ج. اگر خروج به نحو معتاد و متعارف براى چرا بوده، در روز ضامن نيست؛ اما اگر مستند به كوتاهى او باشد كه به نحو متعارف مواظبت نكرده، ضامن است.
5681. خسارتى كه شخص براى گرفتن حق خود - از قبيل هزينه ى دادرسى و حقّ كارشناسى و حقّالوكاله و غير آن - متحمّل شده است، در صورتى كه محكوم عليه با علم و عمد آن حقّ را انكار كرده، مى تواند از محكوم عليه بگيرد؟
ج. اگر راه به دست آوردن حق به اين امور منحصر باشد، ضامن است.
ص: 321
5682. گرفتن خسارت در تصادفات وسايل نقليه، از فرد خاطى كه مقرّرات راهنمايى و رانندگى را رعايت نكرده و موجب تصادف گرديده جايز است يا نه ؟
ج. اگر تعدّى باشد، گرفتن اشكال ندارد.
5683. شاخه هاى درخت همسايه از ديوار تجاوز كرده و موجب خسارت و زيان به مزرعه ى اين جانب شده است. خواهشمندم نظر اسلام را در اين مورد بيان فرماييد؟
ج. اگر برگرداندن آن شاخه ها به ملك او ممكن است، تنها مى تواند شاخه ها را به طرف ملك او برگرداند و در غير اين صورت، به صاحب درخت اعلام شود، اگر اقدام نكرد، به اندازه ى ضرر قطع كند.
5684. دست كارگرى در كارخانه لاى دستگاه رفته و قطع شده، آيا كارفرما ضامن است يا خير؟
ج. اگر خود كارگر مقصّر باشد، كارفرما ضامن نيست.
5685. شخصى با اتومبيل خود در روز، در جاده گاوى را مى كشد و به اتومبيل هم خسارت وارد مى شود. در صورتى كه گاوهاى زيادى وجود داشت، آيا راننده قيمت گاو را ضامن است يا نه ؟ و همچنين خسارت وارد به ماشين به عهدۀ صاحب گاو است يا نه ؟
ج. در صورتى كه صاحب گاو در نگهدارى گاو كوتاهى نكرده باشد، راننده
ص: 322
ضامن است و در غير اين صورت ضامن نيست، بلكه صاحب گاو ضامن خسارت وارده ى بر ماشين است.
5686. اطفالى كه در سنّ پيش از بلوغ و تكليف شرعى، حيوانات و يا اثاثيّه ى مردم را تلف مى كنند، ضمان آن ها به عهدۀ چه كسى مى باشد؟
ج. ولىّ آن ها ضامن ادا است، هر چند از مال خود طفل باشد و اگر تا پس از بلوغ ادا نشد، خود او ضامن است.
5687. كسى كه در شركتى كار مى كرده، مقدارى كم كارى كرده و چند دفعه به صورت غير مجاز به شهرستان تلفن زده است و خساراتى نيز به وسايل شركت وارد آورده است.
اگر بخواهد جبران خسارت كند، آيا بايد قيمت روز خسارت را محاسبه كند يا قيمت روز جبران خسارت را محاسبه نمايد؟
ج. جانب احتياط را مراعات نمايد.
5688. بعضى از گوسفندداران شخصى را جهت چوپانى گوسفندان اجير مى كنند. اگر بعضى از آن ها يا همه ى آن ها طعمه ى گرگ قرار گيرند آيا چوپان ضامن است ؟
ج. چوپان اگر در حفظ گوسفندان كوتاهى و تعدّى و تفريط نكرده، ضامن نيست.
5689. چنانچه پرسنل بيمارستان يا دانشجويان هنگام كار يا آموزش، سهواً باعث از
ص: 323
بين رفتن يا ضرر به اموال بيمارستان شوند، آيا بايد شخصاً هزينه ى آن را پرداخت نمايند؟
ج. بله، مگر آن چه متعارفِ در جريان امور بيمارستان بر عدم ضمان باشد.
5690. در درمان هاى دندان پزشكى كه توسّط دانشجويان انجام مى شود، گاهى باعث خسارت و يا از بين رفتن دندان مى شود. چه كسى ضامن است ؟
ج. مباشر ضامن است.
5691. در محيطهاى جمعى - هم چون خوابگاه و... - براى جلوگيرى از شيوع روابط غير اخلاقى و كاهش قواى جنسى، در غذاهاى آن ها موادى ريخته مى شود كه اين عمل با مخالفت افراد رو به رو است و آن ها ناراضى اند، ادامه اين كار شرعاً جايز مى باشد؟
ج. در غذاى كسانى كه ناراضى اند، نبايد بريزند و در مورد غير آن ها هم بايد سبب ضرر نشود.
5692. اتومبيلى پس از خروج از خيابان فرعى در محلّ تقاطع (فرعى به اصلى) - به دليل موجّهى مثل رسيدن مانع يا بروز نقص فنّى - متوقّف مى شود. كنترل اتومبيل ديگرى كه در مسير اصلى با سرعت غير مجاز در حركت بوده، از دست راننده خارج شده و با اتومبيل در حال توقّف، تصادف و خسارت زيادى وارد مى كند. مرقوم فرماييد حكم شرعى را كه كدام يك از صاحبان اتومبيل ضامن است ؟
ج. ظاهراً راننده متوقّف شده در تقاطع ضامن است، مگر آن كه ثابت شود اگر ديگرى تخلّف نمى كرد، تصادف نمى شد يا آن كه هر دو از روى تقصير يا قصور سبب بوده اند، كه احتياطاً مصالحه نمايند.
ص: 324
5693. تعاونى مصرف از يك فردى براى كالايش انبارى را اجاره كرده است، صاحب ملك شلنگ را از نزديك درب انبار برده و براى اتصال شلنگ از بست هاى محكم استفاده نكرده، بلكه سيم هاى عادى به كار برده و به همين جهت شلنگ درآمده و به كالاى مستأجر در انبار خسارت وارد نموده است. آيا صاحب ملك ضامن است يا نه ؟
ج. در اين صورت كه مالك كوتاهى كرده و در اثر كوتاهى او بدون اين كه مستأجر انبار بداند، خسارت وارد شده، مالك ضامن است.
5694. مؤسسه اى دولتى به منظور حمايت از دام پروران در فعاليت هاى دام پرورى و تشويق پرواربندان در پرورش دام و توليد گوشت، به موجب قراردادى تحت عنوان قرارداد پرواربندى امانى تعداد 151 رأس گوساله نر داخلى را با وزن مشخص و قيمت معيّن به صورت امانت در اختيار شخصى قرار مى دهد تا پس از يك دوره 6 ماهه پرورش دام نسبت به استرداد دام هاى پروار شده معادل 16051 كيلوگرم گوشت اقدام نمايد و شخص طرف قرارداد (دامدار) نيز با امضاى قرارداد و قبول شروط مندرج در آن، متعهد مى گردد پس از پايان دوره 6 ماهه نسبت به استرداد دام هاى پروار شده معادل 16051 كيلوگرم گوشت اقدام نمايد، اكنون بفرماييد:
1) چنين قراردادى، قرارداد امانى محسوب مى شود يا خير؟
2) در فرضى كه مؤسسه به جاى دام مقدار معين وجه نقد را به موجب قرارداد در اختيار شخصى قرار دهد تا پس از يك دوره مشخص مقدار مشخص گوشت تحويل نمايد، آيا در اين فرض بحث امانى بودن قرارداد موضوعيّت دارد يا خير؟
ص: 325
3) آيا تعيين ضمانت حسن انجام كار در قرارداد، مانع امانى بودن قرارداد مى شود يا خير؟
ج. دامدار در ابتدا گوساله ها را بخرد و در آخر گوشت ها را به قيمت چند هزار كيلوگرم مذكور بفروشد و يا دام ها را تحويل بگيرد و خرج دام ها را به اضافه اجرة المثل دريافت كند و اگر شرايط سلف را داشته باشد، اشكال ندارد.
5695. آيا استفاده از اتومبيل اداره بر خلاف مقرّرات اداره ضمان دارد و ضمان آن به عهدۀ چه كسى است ؟
ج. استفاده بر خلاف مقرّرات اداره ضمان دارد و ضمان آن به عهدۀ كسى است كه در آن تصرف كرده است.
5696. اگر دكتر داروفروش هنگام تهيه ى دارو، اشتباهى دارويى غير از داروى تجويز شده در نسخه ى پزشك بدهد و منجر به تشديد مرض و يا مرگ بيمار شود، آيا ضامن است ؟
ج. ضامن است، اگر چه معصيت نكرده است.
5697. قناتى است به فاصلۀ حدود هشتصد متر دورتر از چاه عميق كه حدود چهارصد نفر در آن شريك هستند و يك ششم آن نيز موقوفه أبا عبد اللّٰه الحسين - عليه السّلام - مى باشد، هرگاه موتور آب چاه دائماً روشن باشد، امكان دارد به قنات خسارت وارد شود. اگر خسارت ثابت شود، چه كسى ضامن است ؟
ج. اگر ثابت شود كه چاه به اصل قنات خسارت مى زند، در آن چه صاحبان قنات استحقاق دارند، از مسببين آن به مقدار خسارت حقّ مطالبه دارند.
ص: 326
5698. اگر انسان در تشكيلاتى همانند (بسيج) به عنوان مسئول و يا عضو كار مى كند، آيا اجازه دارد از تلفن يا ساير امكانات آنجا براى كارهاى شخصى خود استفاده نمايد؟
ج. بستگى به مقرّرات دارد.
5699. اگر در اثر امر به معروف و نهى از منكر، ضرر جانى و مالى به شخص وارد شد، آيا آمر و ناهى كه ضرر را وارد كرده ضامن است ؟
ج. چنانچه بدون اذن بوده و مراعات مراتب نهى از منكر نشده، ضامن است.
(جهت اطلاع بيشتر به مسئله 1610 و 1611 رساله مراجعه شود.)
5700. در يك نزاع خانوادگى كه مدّتى پس از عقد رخ داده، شخصى غير از داماد، بدون توجّه به عقد ضمان و ايجاب و قبول به پدرزن گفته است من مهريه او را مى دهم، آيا شرعاً ضامن است ؟
ج. در فرض مزبور صرف تعهّد، الزام آور نيست.
5701. اگر پزشك متخصّص در تشخيص نوع بيمارى مربوط به تخصّص خود اشتباه كند و اثر نامطلوب روى بيمار داشته باشد، آيا ضامن است ؟
ج. اگر موجب ضرر باشد ضامن است. (جهت توضيح بيشتر به مسئله ى 1747 و 1748 رساله مراجعه شود.)
5702. شخصى نياز فورى به عمل جراحى دارد و اگر بخواهند از ولىّ او اذن بگيرند
ص: 327
وقت نيست و احتمال خطر براى مريض دارد. چنانچه بدون اذن ولىّ عمل جرّاحى انجام گيرد و منجر به مرگ مريض شود، از نظر شرعى چه كسى ضامن است و ديه لازم است يا نه ؟
ج. ضمان واقعى بستگى به تشخيص اهل خبره در نجات و يا مرگ دارد، امّا در مرافعه بستگى به تشخيص حاكم شرع از مدّعى و منكر دارد.
5703. اين جانب در تعطيلات تابستانى كه سنّى بيش از ده سال نداشتم با اختيار خود و با اطّلاع والدينم به صورت روزمزد مشغول به كارهاى ساختمانى شدم. در يكى از روزها در جريان نصب درب گاوصندوق - كه وزنى حدود يك تن داشت - ناگهان درب سقوط كرد و باعث شكستن ستون فقرات و قطع نخاع من شد كه از آن تاريخ تاكنون با ويلچر تردّد مى كنم. اكنون به سنّ تكليف رسيده ام. اداره ى كار و اشتغال بر طبق قانون كار نظر خود را به اين شرح بيان داشته است:
1) به كارگيرى افراد كمتر از 12 سال ممنوع و غير قانونى است.
2) چون عوامل دست اندركار احداث ساختمان همگى نماينده ى كارفرما محسوب مى شوند، تمامى مسئوليّت متوجّه كارفرما مى باشد. خواستم نظر شرع مقدّس اسلام را در اين رابطه مرقوم فرماييد.
ج. به كارگيرى افراد غير بالغ با اذن ولىّ آن ها مانعى ندارد، ولى كسى كه فرد غير بالغى را به كار گرفته، چنانچه در ارايه ى طريق و پيشگيرى از خطرات احتمالى، وظيفه ى خود را انجام نداده، در حوادث پيش آمده مسئول و ضامن است و از اين حيث بالغ و غير بالغ تفاوتى ندارد و اگر اين كار بدون اطلاع كارفرما بوده او ضامن نيست و خود كارگر ضامن است.
ص: 328
5704. اگر از اموالى چون اتومبيل اداره كه مربوط به كار پدر مى شود، جهت برخى استفاده هاى شخصى [يعنى حمل و نقل اعضاى خانواده] در حين انجام خدمت استفاده شود، آيا مى توان آن را به حساب مزايايى گذاشت كه علم به عدم پرداخت آن ها وجود دارد؟
ج. اگر مطالبه كرده و ندادند؛ به همان مقدار، خودِ طلب كار يا كسى كه از طرف او اجازه دارد، مى تواند وصول كند.
5705. آيا انهدام آلات موسيقى افراد ضمان دارد؟
ج. اگر منفعت حلالى ندارد، ضمان ندارد و مادّه ى (مواد باقى مانده پس از انهدام) آن اگر ماليت دارد بايد به او پس دهد.
5706. مقدارى پول صدقه كه به صورت امانت در اختيار كسى گذاشته شده بود تا به مستحقّ برساند، اشتباهى با پول هديه اى ديگر به سيّد رسانده شده است. مقدار پول صدقه نيز مشخّص نيست. بفرماييد تكليف اين شخصى كه صدقه را به سيّد داده است چيست ؟ در ضمن خانواده ى سيّد مذكور همگى سيّد و سيّده فقير هستند و غير سيّد در خانواده ندارند و پس گرفتن پول داده شده ميسّر نيست ؟
ج. در فرض سؤال، اشكال ندارد و مجزى است.
5707. بنده مقدارى از اموال دولت را بى جهت در جبهه از بين برده ام. اكنون براى برىء الذمه شدن پولى را حساب كرده ام. آن را به چه كسى بدهم ؟
ج. ظاهراً مى توانيد به مستحقين از اهل ايمان پرداخت نماييد.
ص: 329
5708. سرقت اطلاعات رايانه اى چه حكمى دارد؟
ج. مانند تجسّس محرّم است.
5709. شخصى براى استخدام در كارى دولتى كه شرط آن دارا بودن امتياز خاصّى مى باشد، به دروغ ادّعاى آن امتياز را مى كند و با تدليس استخدام مى شود و حقوق مى گيرد، آيا حقوق او حلال است ؟
ج. اگر بر اصل استيجار و استخدام او رضايت باشد و واجديّت آن امتياز به نحو شرط باشد، با فقدان آن خيار تخلّف شرط ثابت است و تا زمانى كه اجاره فسخ نشده است، اجرت و حقوق حلال است و بر فرض باطل بودن اصل اجاره، هم اين حقوق كه از دولت مى گيرد - در بعض موارد - در حكم مجهول المالك است و با فرض فقرِ گيرنده، به قصد صدقه جايز است، هر چند به قصد اجرت جايز نباشد.
5710. غنايمى را كه رزمندگان در جنگ پيدا كرده و آن را برداشته اند، چه حكمى دارد؟
ج. اگر صاحبان آن معلوم نباشد، از باب مجهول المالك آن را صدقه دهند و اگر خودشان فقير هستند، به نيّت صدقه مى توانند آن را تملّك كنند.
5711. آيا اموال كافران حربى محترم است و تصرّف در آن جايز است ؟
ج. اموال كفّار حربى در غير صورت هدنه، احترام ندارد و اگر فتنه و مفسده اى نداشته باشد، تصرّف در آن ها جايز است.
ص: 330
5712. برادرى نفقه برادر ديگرش را كه از كار افتاده بوده، پرداخت مى كرده است. امّا در اثر تصادف، برادر سالم فوت مى كند، آيا برادر از كارافتاده مى تواند خسارت خرجى را كه برادرش به او مى داده، از مقصّر تصادف مطالبه كند؟
ج. خير، نمى تواند.
5713. اگر كسى با گاو يا گوسفندى وطى كند و سپس آن حيوان صاحب نسل شود، چه مسئوليتى متوجه وى است ؟
ج. وطى كننده ضامن است و بايد به هر گونه اى كه باشد آن حيوان را از صاحبش بخرد و آن را پس از ذبح، بسوزاند و ضامن گوشت آن حيوان نيز هست؛ زيرا سبب حرمت آن شده است، كه البته پس از ذبح اولاد، استفاده از پوست و پشم آن ها جايز است.
5714. دو نهر آب بوده يكى كم آب و ديگرى پرآب و صاحبان نهر پرآب، به صاحبان اولى اجازه مى دادند كه از نهر آن ها استفاده كنند تا اين كه به سبب كم آبى، نهر كم آب خشك شده و نهر پرآب هم كم آب شده و ديگر صاحبان آن به ديگران اجازه نمى دهند. آيا اين كارشان درست است ؟
ج. اين حق را دارند.
5715. آب رودخانه اى از ساليان قبل به دو روستا مى رسيده است و روستاى اوّل از آب آن استفاده مى كرده و اضافه آن به روستاى دومى مى رسيده و گاهى هم نمى رسيده
ص: 331
است. ولى اكنون روستاى اولى به گونه اى جلوى آب را مى بندند كه اصلاً به روستاى دومى آب نمى رسد. آيا كارشان صحيح است ؟
ج. اين كار جايز نيست و روستاى دوّمى هم حق دارد.
5716. سارقى كه پس از اقرار به سرقت و دستگيرى با برخى افراد تبانى كرده و آن ها او را فرارى دادند و آزاد كرده اند، باز آيا بر سارق ضمان است يا افراد مذكور كه وى را فرارى داده اند، ضامن هستند؟
ج. اصل قرار ضمان به اموال مسروقه بر ذمّه سارق است؛ ولى آن ها كه مسبّب تلف اموال شده اند نيز بى وجه نيست كه ضامن باشند؛ زيرا آن ها رفع مانع كرده اند كه ديگر صاحب مال دسترسى به سارق ندارد و نبايد او را آزاد مى كردند زيرا فعل فرار او متوقّف بر سبب سازى آن ها بوده است.
5717. كسى از طرف شخصى كه در خارج از كشور است وكيل بوده كه اجناسى براى او خريدارى كند و برايش بفرستد. بعضى از جنس هايى كه فرستاده است خوب بررسى نكرده و در بين آن ها جنس نامرغوب و خراب بوده است، در اين صورت چه كسى ضامن است ؟
ج. بايد جنس نامرغوب را به فروشنده اش برگرداند؛ زيرا او ضامن است.
5718. فردى را به وسيله حبس و مانند آن از استفاده اموال و منافعش منع كرده اند و فرد ديگرى آن منافع را استيفا مى كند. آيا او ضامن منافع دريافت شده مى باشد؟
ج. بلى، ضامن است.
ص: 332
5719. اگر شخصى با شركت هاى خارجى غير مسلمان تجارت كالا يا كتاب يا امثال آن داشته باشد و پول آن ها را نفرستد، آيا مديون است ؟
ج. بنا بر احتياط مديون آن ها است.
5720. فردى گوسفندى را - كه صاحبش بين دوسه نفر مشتبه است -، تلف كرده است.
تلف كننده چه وظيفه اى دارد؟
ج. تلف كننده بايد بدل آن را بين آن دو يا سه نفر به تنصيف يا تثليث مصالحه كند.
5721. مسئول مدرسه اى، دانش آموزان را براى اردو به مناطق غير مجاز - رودخانه يا كوه ها - بر خلاف مقتضاى قيودات رضايت نامه اولياى آنان برده است و منجر به غرق شدن عده اى از آن ها يا پرت شدن از كوه شده است. چه مسئوليتى متوجه وى است ؟
ج. مسئول آن ها ضامن است و حكم شبه عمد را دارد.
5722. اگر شخصى ديگرى را در اداى كفّاره وكيل كرد، پول كفّاره را به او داد، وكيل مسامحه كرد و تأخير در ادا كرد تا اينكه قيمت كفّاره بالا رفت كه ديگر آن پول كفاف كفّاره را نكرد. وكيل چه مسئوليتى دارد؟
ج. وكيل ضامن آن زيادى قيمت است كه مانند تلف مال به تفريط و تقصير او است.
5723. فردى پس از خريد لوح فشرده (سى دى)، قفل نرم افزار كامپيوترى را شكسته و
ص: 333
آن را تكثير مى كند كه در نتيجه موجب اضرار به فروشنده (شركت توليدكننده نرم افزار) مى شود. از جهت تكليفى و وضعى چه حكمى دارد؟ فردى كه نرم افزار قفل شكسته را مى خرد چه حكمى دارد؟
ج. كار او حرام است و ضامن آن ضررى است كه به شركت توليدكننده زده است و فرد ديگرى كه نوار تكثير شده را از خريدار اولى مى خرد، او هم ضامن ضرر مالك اصلى است، زيرا در ضررهاى بعدى با خريدار اولى اشتراك دارد.
5724. اگر آموزگار يا مسئول ديگرى در تصحيح اوراق امتحانى سهل انگارى كند كه بر اثر اين تساهل دانش آموزى مردود شود، چه مسئوليتى متوجه وى است ؟
ج. بعيد نيست كه آموزگار ضرر سال آينده اى او را اگر ترك تحصيل نكند به جهت ديگرى، از جهت خسارت مالى ضامن باشد، زيرا آن ضرر استناد به اين آموزگار دارد.
5725. مغازه ى استيجارى، بدون پرداخت سرقفلى به ارث رسيده است. ورثه ى مستأجر وكيلى براى گرفتن سرقفلى از مالك به ناحق گرفتند و وكيل هم اين كار را كرد و به زور آن را از مالك گرفت، ولى پس از آن يكى از ورثه از اين كار پشيمان شد و سهم خودش را از سرقفلى نگرفت. وى چه وظيفه اى دارد؟
ج. بايد اين وارث، سهم خودش از سرقفلى را، از وكيل بگيرد و به مالك پس بدهد؛ زيرا به علت اين توكيلى كه كرده، ضامن سهم خودش مى شود.
5726. وكيلى كه به پرونده هاى قضايى رسيدگى مى كند، گاهى پرونده هايى به او ارجاع مى شود كه صاحب پرونده ادّعاى باطلى داشته و در آن حقى از طرف مقابل ضايع
ص: 334
مى شود، آيا در صورت موفقيت چنين پرونده هايى در دادگاه (بر اساس پى گيرى هاى وكيل)، آيا وكيل ضامن حقوق تضييع شده فرد محكوم است ؟
ج. بله، او هم ضامن است.
5727. اگر قاضى بر اساس ادلّه و بينه موجود حكمى صادر كند و پس از اجراى حكم، شواهدى بر خلاف آن حكم به دست آورد، آيا قاضى ضامن خسارت هايى است كه به محكوم عليه وارد ساخته است ؟
ج. تدارك خطاى قاضى شرع از بيت المال است، به خلاف خطاى شبه عمد يا عمد او كه بر خود او است و هم چنين موارد رجوع شهود كه بر آن ها است و تفصيل كلام در محلّ خود مذكور است.
5728. شخص كارگرى را به اتّهامى حبس كرده اند. پس از مدّتى بى گناهى او ثابت مى شود. آيا مدّتى كه او را از كار كردن منع كرده اند، ضامن هستند؟ اتومبيل فردى تصادف مى نمايد، براى تعمير آن مدّتى از كارش بازمانده است. آيا مقصّر تصادف، ضامن جبران خسارت درآمد وى در اين مدت هست ؟
ج. بنا بر اظهر و احوط ضامن هستند؛ زيرا از بين بردن منفعت او به منزله ى دريافت منفعت است، هر چند آن منافع را دريافت نكرده باشند مانند اينكه خانه اى را غصب كنند هر چند غاصب هم از آن استفاده نكند و صدق اتلاف مال اختصاص به دريافت منفعت و مال ندارد و اين هم به الغاى خصوصيت عرفاً اتلاف است و همچنين است كسى كه در اثر تصادف، براى تعمير اتومبيلش مدّتى از كار بازمانده كه آن طرف مقصّر غير از خسارت ماشين، خسارت درآمد اين مدّت ماشين را بنا بر اظهر و احوط ضامن است.
ص: 335
5729. در ساختمان سازى اگر كاميون دار كه بايد وسايل ساختمانى را بياورد تا بنّا و كارگر كار كنند، آن وسايل را نياورد و كارگرها معطّل ماندند، آيا ضامن است ؟
ج. اگر بدون عذر وسايل را نياورد، ضامن ضررى است كه صاحب كار متحمّل شده است و اگر معذور بوده، ضامن نيست.
5730. اگر كارگر هنگام كار از جايى بيفتد و صدمه اى ببيند، بدون اينكه افتادن مستند به تقصير صاحب كار باشد، آيا صاحب كار ضامن است ؟
ج. ضامن نيست.
5731. مربيان مدرسه اى دانش آموزان را به اردو مى برند و بعضى از آن ها هنگام شنا غرق مى شوند. آيا مربّيان مذكور ضامن و مسئول مى باشند؟
ج. اگر با اذن اوليا، آن ها را بردند و در حفظ آن ها هم تعدّى و تفريط نكرده اند، ضامن نيستند وگرنه ضامن هستند.
1.5732) آيا استفاده از آب براى مشتركين، بدون پرداخت آب بها جايز است ؟
ج. جايز نيست.
2) آيا مسئولان مربوطه، مى توانند هزينه هاى گزاف به عنوان آب بها از مشتركين دريافت كنند؟
ج. براى مسئولين هم جايز نيست در مبلغ دريافتى اجحاف كنند.
ص: 336
5733. فردى كه برخى اموال دولتى را تضييع كرده است - مثلاً پول بليط قطار را نپرداخته باشد - چه وظيفه اى دارد؟
ج. بايد آن مال را به همان شعبه ى مخصوص بدهد و ضامن است، مگر اين كه يقين كند كه با برگرداندن، در همان مورد خودش مصرف نمى شود. مانند برگرداندن به بانك ها، كه در اين صورت بايد از باب ردّ مظالم آن را به فقير مؤمن بپردازد.
5734. مضروبى مدّعى است سه نفر وى را مورد ضرب قرار داده و مجروح كرده اند و بيّنه ندارد. ولى با اجراى قسامه، تنها ضارب بودن يك نفر از آن ها ثابت شده است، آيا تنها همان يك نفر ضامن است يا همگى آن ها ضامن هستند؟
ج. آن يك نفر تنها ثلث ديه را ضامن است نه كلّ آن را، كه به اعتراف خود مضروب بيش از آن را ضامن نيست.
5735. آيا تصرّف و تملّك مال ناصبى جايز است ؟
ج. مال ناصبى حكم مال كافر حربى است و تملك آن جايز است. ولى اگر ضرر و مفسده بر مؤمنين داشته باشد، جايز نيست؛ لذا مطلقا خلاف احتياط است.
5736. كارفرمايى شخصى را به كار گماشته است و از بى اطّلاع بودن كارگر نسبت به ارزش و مقدار حقوقش استفاده كرده و حقوق و مزد كمتر از نصف حقوق كاركنان هم رديف او داده است.
ص: 337
1) آيا كارفرما نسبت به مزد واقعى اين كارگر مديون است ؟
ج. بله، در فرض مرقوم كارگر حقّ مطالبه اجرة المثل كار و عمل خود را دارد و كارفرما بايد اجرة المثل به او بدهد، مگر آن كه در ابتداى كار با هم توافق كرده باشند كه با توافق و معلوم شدن مغبون بودن، كارگر خيار غبن دارد و با فسخ باز به اجرة المثل برمى گردد.
2) آيا با گذشت زمان حقّ مطالبه از بين مى رود؟
ج. مرور زمان، حقّى را از بين نمى برد و مديون بايد دين خود را ادا نمايد.
5737. زمينى از يكى از سازمان هاى دولتى خريدارى شده و پس از آن معلوم شده كه آن زمين مصادره اى بوده است و اكنون ناچار آن را در تصرّف دارند و راهى براى دسترسى به مالك وجود ندارد. حكم شرعى را بيان فرماييد.
ج. مى توانند آن را از حاكم شرع اجاره كنند تا هنگامى كه از مالك آن خبرى برسد، تا حاكم مال الاجاره را به مالك يا ورثه ى او بدهد.
5738. تعدادى از مطالب كتاب ها و مجلات امانتى را از بين برده ام، براى جبران آن، چه بايد بكنم ؟
ج. بايد آن ها را تدارك كنيد يا صاحب آن را راضى كنيد.
5739. شخصى وسيله اى را براى تعمير نزد مغازه اى گذاشته است، امّا آن وسيله در مغازه به سرقت رفته است، چه كسى ضامن آن است ؟
ج. اگر مغازه دار در نگهدارى آن تقصير و كوتاهى نكرده، ضامن نيست.
ص: 338
5740. اگر عاريه گيرنده، شىء عاريه گرفته شده را خراب كرده يا از بين برده باشد، طلب غرامت از او حلال است يا نه ؟
ج. بله، با تعدّى يا تفريط او حلال است. (توضيح بيشتر در مسئله ى 1865 رساله ذكر گرديده است.)
5741. مسئول ما ماهانه شصت ساعت كار براى ما ردّ مى كند، در حالى كه كمتر از اين مقدار كار كرده ايم، پول اين كار چگونه است ؟
ج. اگر خلاف مقررات باشد، جايز نيست.
5742. سرقت تكنولوژى از كشورهاى دوست يا دشمن چه حكمى دارد؟
ج. در چنين مواردى منع شرعى مبنى بر صدق اضرار (ضرر رساندن) به كسى است كه شرعاً حقوق او محترم است.
5743. آيا تصرف در مال و پول والدين بدون اجازه آنان حكم سرقت و غصب را دارد؟
ج. بله، با عدم اطمينان به رضايت آن ها حكم سرقت و غصب دارد.
5744. اگر انسان از كسى چيزى بگيرد و آن را مصرف كند كه طرف هم راضى نباشد، آيا پرداخت قيمت آن كفايت مى كند؟
ج. اگر مثلى است، بايد مثل آن را و اگر قيمى است، بايد قيمت آن را پرداخت كند.
ص: 339
5745. دمپايى من كه كهنه بود با دمپايى نو عوض شده، اكنون كه صاحب آن را نمى شناسم چه كار كنم ؟
ج. اگر شاهد حالى براى رضايت صاحب دمپايى نداريد، نمى توانيد در آن تصرف كنيد.
5746. اگر پولى پيدا كرديم كه صاحبش را نمى شناسيم آيا مى توانيم، آن را در صندوق صدقات بيندازيم ؟
ج. اگر نشانه اى ندارد كه بتوان صاحبش را پيدا كرد، با اذن حاكم شرع، بايد به فقير صدقه داد، على الاحوط.
5747. در مغازه پدرم كار مى كنم و گاهى اوقات مقدارى پول برمى دارم كه بعضى مواقع به او مى دهم و بعضى مواقع خرج مى كنم، حكمش چيست ؟
ج. هر چه بدون اجازه برمى داريد، حرام است و ضامن هستيد.
5748. چند سال پيش قطعه اى طلا پيدا كردم و آن را فروختم. اكنون صاحبش را نمى شناسم پول آن را در چه راهى مصرف كنم ؟
ج. اگر از پيدا شدن صاحبش مأيوس هستيد، بايد به قيمت فعلى آن ردّ مظالم دهيد.
5749. اگر شخصى وارد مغازه اى شد و قبل از خريد و در حين انتخاب، وسيله اى از
ص: 340
دستش افتاد و شكست، چه كسى ضامن است ؟
ج. اگر اذن مالك در قبض آن جنس وجود داشته، به گونه اى كه مشترى به عنوان امينى كه جنس در دستش امانت است، باشد بنا بر اقرب ضامن نيست و قول به ضمان از مشهور فقها حكايت شده است.
5750. اگر شخصى در كودكى ضررى به كسى رسانده باشد چه كند؟
ج. ضامن ضرر او است و بايد او را راضى كند.
5751. در صورت برداشتن مال كسى، آيا برگرداندن آن كافى است ؟
ج. اگر تصرفى در مال كرده، بايد صاحبش را راضى كند.
5752. حكم پوشيدن دمپايى ديگران در محل هاى عمومى چيست ؟
ج. بدون رضايت صاحبش جايز نيست.
5753. اگر در كودكى از فروشگاه دولتى چيزى برداشته باشم، الآن چگونه جبران كنم و يا اگر از كسى چيزى گرفته ام و امكان دسترسى به او ندارم، حكمش چگونه است ؟
ج. بايد با اجازه ى از حاكم شرع، به مقدار آن ردّ مظالم داده شود، على الاحوط.
5754. تعدادى گوسفند دارم كه گاهى به مزارع ديگران رفته و خساراتى وارد كرده اند
ص: 341
بعضى از صاحبان راضى شده اند و بعضى رضايت نداده اند، مرا راهنمايى كنيد؟
ج. اگر رها كردن گوسفندان در روز و به نحو معتاد و متعارف بوده، به طورى كه خسارت وارد شده مستند به كوتاهى و تعدّى و تفريط شما نباشد ضامن نيستيد، به خلاف اين كه شما محافظت نكرده باشيد و در هر صورت اگر مصالحه كنيد خوب است.
5755. آيا اگر تعميركارى جهت تعمير وسايل، چه به صورت رايگان يا با دستمزد، موجب خراب تر شدن وسايل مردم شود، آيا ضامن است ؟
ج. بله، ضامن است. (به مسئله ى 1744 رساله رجوع شود.)
5756. آيا مردم از درختان ميوه ى كنار خيابان - كه متعلق به شهردارى است -، مى توانند استفاده نمايند؟
ج. انسان مى تواند از ميوه درختى كه در مسير عبور عمومى است، حتى اگر مالك مشخص داشته باشد، بخورد؛ ولى نبايد موجب افساد يا از بين رفتن درخت و ميوه شود و بنا بر احوط بايد چيزى از ميوه را با خود نبرد.
5757. خوردن ميوه هاى زير درخت كه متعلق به ديگرى است به اين نيّت كه آن ميوه ها خراب مى شود، چه حكمى دارد؟
ج. بدون رضايت صاحبان آن ها جايز نيست.
5758. استفاده از خانه هاى مسكونى وابسته به دولت يا مؤسسات ديگر توسط افرادى كه
ص: 342
خانه دارند و واجد شرايط نيستند، جايز است ؟
ج. اگر خلاف مقررات آن ها باشد، جايز نيست.
5759. آيا جايز است به باغ مردم وارد شد و از ميوه هاى آن خورد و بيرون برد؟
ج. حرام و موجب ضمان است.
5760. اگر كسى پوست ميوه يا امثال آن را جلوى خانه يا محل عبور عابرين بريزد و پاى كسى بلغزد و به زمين بخورد و خسارتى ببيند، آيا آن فرد ضامن است يا خير؟
ج. اگر به نحو غير متعارف بوده، به گونه اى كه لغزيدن مستند به تسبيب و اضرار و تعدّى او به عابرين باشد، نه سهل انگارى خود شخص - در چيزهايى كه سيره بر ترك محافظت از آن ها است -، ضامن است، لكن اگر عمداً خود شخص پا بر آن شىء لغزنده گذاشته، مباشر اقوى است مطلقاً و ضامن نيست.
5761. كسانى كه براى جلب نظر مشترى وسايل خود را بيرون مغازه مى چينند و سدّ معبر مى كنند، اگر براى عابر پياده مزاحمت يا خسارت ايجاد كنند، ضامن هستند يا خير؟
ج. در حدّ متعارف مانعى ندارد و ضمان در صورت صدق اضرار و تعدّى به عابرين است.
5762. افرادى كه براى تفريح به جنگل ها و يا باغ ها مى روند و جهت پخت غذا و
ص: 343
روشن مى كنند، در صورتى كه يك دفعه با دو طوفان شروع شود و موجب آتش سوزى شود، ضامن اند؟
ج. در صورتى كه روشن نمودن آتش در آن مكان شرعاً جايز نبوده است، ضامن هستند.
5763. اگر چند نفر هم زمان به طرف ماشينى يا قطارى سنگ پرتاب كنند و سنگ يكى از آن ها، موجب خسارت به قطار شود و يا موجب زخمى شدن فردى شود، چه كسى ضامن آن خواهد بود؟ (در صورتى كه معلوم نباشد سنگ كدام يك از آن ها خسارت زده است)
ج. احتياط در مصالحه ى به توزيع است و تعيين با قرعه هم ممكن است.
5764. آيا طلب كاران بنده مى توانند طلب خود را از پدر و بقيه بستگان بنده مطالبه كنند يا خير؟
ج. خير، نمى توانند.
5765. اگر مغازه دار از خريدار قيمت بيشتر از قيمت واقعى جنس را مطالبه كند، آيا خريدار مى تواند همان قيمت واقعى را بپردازد يا بايد هر چه فروشنده خواست بپردازد؟
ج. بايد قيمت توافقى را بدهد.
5766. شخصى منزلى را به مبلغ معينى اجاره كرده است و موجر هم كليد منزل را در
ص: 344
اختيار او گذاشته و مستأجر هم اثاثيه و لوازم منزل را در منزل اجاره اى گذاشته است، پس از آن به قصد آوردن خانواده اش رفته ولى برنگشته است، موجر نيز هيچ گونه اطلاعى در مورد علت برگشتن وى ندارد، آيا موجر حق تصرف منزل را دارد؟ نسبت به لوازم خانگى مستأجر چه تكليفى دارد؟
ج. تا مدت اجاره تمام نشده است، موجر حق تصرف ندارد؛ مگر در صورت يأس و اطمينان به اين كه ديگر به او دسترسى نخواهد داشت كه در اين صورت وسايل، مجهول المالك مى شود و از طرف او صدقه مى دهد و هم چنين مال الاجاره را احتياطاً صدقه بدهد.
5767. يكى از ادارات دولتى ساختمانى را اجاره كرده است، اما در حال حاضر بين مالك و اداره راجع به مبلغ اجاره اختلاف وجود دارد و او تا صدور حكم دادگاه راضى به اقامه نماز و ديگر تصرفات در آن نمى باشد، در اين صورت وظيفه ما چيست ؟
ج. اختلاف در مبلغ اجاره اى كه مدّت آن تمام نشده است، ضررى به صحت اجاره نمى زند و مستأجر حق استفاده دارد.
5768. امانت دار در چه صورتى ضامن است ؟ آيا امانت دار، مال مردم را مى تواند به ديگران كرايه دهد و يا از آن استفاده ديگرى كند؟
ج. خير، نمى تواند استفاده اى از آن بكند؛ مگر با اجازه و اگر استفاده اى كرد ضامن اصل مال و استفاده ى از آن است.
5769. آيا پدر و مادر در صورت فقر و بى نيازى، مى توانند در اموال فرزندان خود
ص: 345
تصرف كنند يا خير؟ و در صورت عكس آن آيا اولاد بدون اجازه مى توانند در صورت نياز از اموال پدر و مادر بردارند؟
ج. بدون اجازه نمى توانند، مگر واجب النفقه او باشند و او هم متمكن باشد و امتناع كند كه در حدّ نفقه واجبه، مانعى ندارد بردارند.
5770. آيا شهريه گرفتن طلبه اى كه در درس غيبت مى كند و در كلاس درسى، كمتر شركت مى كند و يا كمتر درس مى گيرد، جايز است ؟
ج. اگر بدون عذر از مقدار معمول طلاب كمتر درس بخواند، شهريه گرفتن او اشكال دارد.
5771. آيا مى توان در ساعات كارى در محل كار يا اداره، كه بيكار هستيم مطالعه نماييم ؟
ج. مانعى ندارد.
5772 بعضى از بچه ها كه سنشان كم است و در امتحانات تقلب مى كنند و يا كسانى كه عمداً تقلب مى كنند، حكمشان چيست ؟
ج. زمينه سازى شود تا اطفال - هر چند تكليف ندارند - به اين كار عادت نكنند و افراد بالغ هم - در صورتى كه تضييع حق ديگرى در آن باشد - گناه كار هستند.
5773. اگر شخصى به عنوان كارگر، افرادى را به جايى معرفى كند و بعد از مدتى يكى از آن افراد مبلغى را از كارفرما سرقت نمايد، با توجه به اعتماد كارفرما به آن شخص
ص: 346
معرف براى معرفى كارگر مورد اطمينان، آيا معرف ضامن است ؟
ج. خير.
5774. فردى براى انجام اعمال شب اوّل قبر ميتى اجير مى شود اما آن شب فراموش مى كند كه آن اعمال را انجام دهد، وظيفه او چيست ؟
ج. ظاهراً اجاره منفسخ مى شود و اجرت را بايد برگرداند.
5775. اگر فردى مبلغى را مدت 30 سال يا كمتر به كسى بدهكار بوده و پرداخت نكرده است، آيا ضامن همان مقدار است يا بايد به نرخ روز آن را بپردازد؟
ج. احتياطاً بايد در تفاوت مبلغ با ارزش فعلى آن با هم مصالحه كنند.
5776. اگر دندانپزشكى دندان فردى را نتواند خوب درست كند و حتى صدمه به آن ها بزند، آيا ضامن است يا خير؟ و اگر پزشك بر اثر اشتباهش باعث شود شخص چند روز درد بكشد و نتواند كار كند چه حكمى دارد؟
ج. پزشك ضامن است. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1747 و 1748 رساله رجوع شود.)
5777. فروشندگان مواد خوراكى اعم از چلوكبابى ها، رستوران ها، ساندويچ فروشى ها، بستنى فروشى ها و.... اگر باعث مسموميت فردى شوند، آيا ضامن هستند يا خير؟
ج. بله، ضامن هستند.
ص: 347
5778. اگر در پارك ها، حادثه اى چون فروريختن سقف يا افتادن وسايل بازى بر سر كسى و يا غرق شدن قايق تفريحى - كه مردم سوار آن ها هستند - اتفاق بيفتد، در اين صورت ضامن كيست ؟
ج. اگر كسى مقصر نباشد، ضمانى نيست.
5779. اگر سگ كسى به گله ديگرى حمله كند و صاحب آن مانع او نشده و در نتيجه چند رأس دام از آن گله تلف شود، آيا صاحب سگ ضامن است ؟
ج. بله، ضامن است.
5780. اگر صاحبان حرفه ها و صنايع در حفظ و نگهدارى اشياى مردم مثل پارچه پيراهنى براى خياطى و... كوتاهى كنند و اموال مردم به سرقت برود و يا در آتش بسوزد و يا اشتباهى بريده شود، چه كسى ضامن مى باشد؟
ج. صاحب آن حرفه يا صنعت ضامن است. (مسئله ى 1744 رساله)
5781. اگر فردى ضبط صوتى را تعمير كند و سپس معلوم شود ضبط صوت سرقتى بوده است، آيا ضمان تعمير ضبط صوت به عهده سارق است يا مالك ؟
ج. به عهدۀ سارق است.
5782. اگر سيم جرثقيل هنگام جابه جايى محموله هاى سنگين قطع شود و بر اثر آن
ص: 348
فردى مصدوم يا كشته شود، ضامن چه كسى است ؟
ج. اگر كسى مقصر باشد، او ضامن است و در صورت استناد به كار شخص معيّن بدون تقصير، مى تواند ثبوت ضمان از باب خطاى محض باشد.
5783. آيا زياده روى در مصرف آب و برق و گاز، در صورتى كه انسان پول آن را پرداخت كند حرام و موجب ضمان است ؟ و در صورت ضمان؛ وجه را به چه كسى بايد پرداخت كرد تا برىء الذمه شد؟
ج. در فرض مزبور ديگر ضامن نيست.
5784. اگر كسى خانه اى اجاره كند و يا در هتل يا مسافرخانه اى اقامت كند و بر اثر فرسودگى منزل و يا ساختمان هتل و يا زلزله، افراد ساكن آن هلاك شوند، ضمان از اين بابت به عهده صاحب ملك خواهد بود يا خير؟
ج. اگر در اثر فرسودگى بوده و صاحب ملك مقصّر بوده است، او ضامن است.
5785. در بعضى موارد، به جهت تعمير يا قطع و وصل برق توسط اداره برق، به وسايل برقى مردم خسارت وارد مى شود، در اين موارد بفرماييد چه كسى ضامن مى باشد؟
ج. اگر ورود خسارت نزد خبره مستند به كوتاهى يا اشتباه شخص يا شركتى باشد، ضمان ثابت است.
5786. اگر به انسان وسيله اى بدهند، كه از راه حرام به دست آمده، آيا مى شود آن را
ص: 349
برداشت و به اندازه قيمت آن صدقه داد؟
ج. اگر صاحبِ آن را مى شناسد، بايد آن را به صاحب اصلى اش برگرداند و در صورت يأس از شناسايى او، مانعى ندارد.
5787. در بعضى موارد، از زير لاستيك ماشين سنگ يا اشياى ديگر به اطراف پرتاب و موجب خسارت به ديگران يا اموال ديگران مى گردد، در اين موارد ضامن چه كسى خواهد بود؟
ج. راننده ضامن است و حكم جنايت خطايى را دارد.
5788. اگر مسئول امور مالى يا قانون گذاران يك بخش مهم، افراد خيانت كار را در رأس امور مالى - كه بيت المال در اختيار آن ها است - قرار دهند، آيا ضمان مال به عهده مسئول است يا به عهده سوء استفاده كنندگان و غارت كنندگان بيت المال يا هر دوى آن ها؟
ج. اگر علم و عمد و يا تقصير در گزينش بوده است، هر دوى آن ها ضامن هستند؛ البته فرد مسئول پس از پرداخت غرامت و اداى حقوق ضايع شده، مى تواند به آن افراد خائن رجوع كند و حقوق از دست رفته را از آنان دريافت نمايد.
5789. كسانى كه براى آموزش شنا يا آموزش هاى نظامى ديگرى مانند رانندگى و...
مى روند، اگر كشته شوند ضامن ديه آن ها چه كسى خواهد بود؟
ج. اگر كسى مقصر بوده، او ضامن است.
ص: 350
5790. اگر شخصى وسيله نقليه اى اجاره كند و در اثر حمل بيش از ظرفيت خساراتى به وسيله نقليه وارد شود، چه كسى ضامن خواهد بود؟
ج. همان شخص اجاره كننده ضامن است.
5791. اگر كسى ساختمانى را آتش بزند - كه موجب كشته شدن عده اى نيز بشود - اما اين فرد فقط قصد آتش زدن را داشته نه كشتن افراد را، آيا ضامن ديه افراد نيز مى باشد؟
ج. بله، ضامن است.
5792. اگر يك كشور اسلامى با كشور و مملكت كفر در حال جنگ باشد، آيا مسلمانان ديگر وظيفه كمك و يارى آن كشور را دارند يا خير؟ و اگر كسى براى كمك برود و كشته شود، ضمان ديه بر عهده چه كسى خواهد بود؟
ج. در حدّ تمكّن با ملاحظه ى شرايط ديگرى كه در آن ها به حاكم شرع مراجعه مى شود، كمك كردن لازم است و جاى ضمان ديه نيست.
5793. در صورت اجراى حدّ، اگر خسارت جانى به متهم برسد چه كسى ضامن خواهد بود؟
ج. اگر خطايى واقع نشده بوده، كسى ضامن نيست.
5794. آيا افرادى كه به دليل كفاف نكردن حقوق خود دو شغل دارند و هر يك از
ص: 351
شغل ها باعث كم كارى در شغل ديگر مى شود، ضامن مى باشند يا ضمان آن به عهده دولت است كه حقوق كمى پرداخت مى نمايد؟
ج. آن كسى كه كم كارى كرده، ضامن است.
5795. اگر شخصى اجناسى را بخرد و در راه انتقال با وسيله نقليه تصادف كند، ضمان به عهده فروشنده است يا خريدار؟
ج. اگر تصادف قبل از تحويل به خريدار بوده و در نقل و انتقال مسبَّب از همين معامله براى تحويل تلف شده، احتياطاً مصالحه كنند.
5796. اگر شخصى يكى از پرندگان حلال گوشت را بدون اجازه مالك ذبح كند، آيا بايد قيمت آن را بپردازد يا مثل آن را؟
ج. بايد قيمت آن را بدهد.
5797. اگر حيوان كسى وارد منزل يا باغ و زراعت شخصى شد و چندين بار هم به صاحب حيوان تذكر داده باشد، اما او توجه باشد و صاحب زراعت يا منزل و باغ در باغ يا زراعت سم بريزد و حيوان بميرد و يا پاى حيوان را بشكند يا حيوان را زخمى كند، چه حكمى دارد؟ و اگر چنين حيوانى از بين برود، حكم مسئله چه مى شود؟
ج. فردى كه اقدام بر كشتن يا مجروح نمودن حيوان نموده، ظاهراً ضامن است؛ مگر اين كه در آن مورد دفاع از مال صادق باشد و راه دفاع هم در مجروح يا كشتن حيوان منحصر باشد كه ضامن نيست و حلّ اختلاف نزد حاكم شرع مى شود.
ص: 352
5798. اگر فردى باعث شود كه كسى يا كسانى شغل خود را از دست بدهند و به اصطلاح نان آن ها را آجر كنند، آيا ضامن خسارت مالى وارده به آن ها است يا خير؟
ج. موارد مختلف مى شود و ممكن است در بعض موارد ضامن باشد.
5799. اگر در برخى خيابان ها اداره گاز يا فاضلاب حفر چاه يا كانال كنند و فردى ناآگاه هنگام شب در آن بيافتد و آسيب ببيند يا تلف شود، ضامن كيست ؟ اگر مالكى در زمين بدون ديوار چنين كارى كند، چه وجهى خواهد داشت ؟
ج. اگر اقدامات لازم براى پيشگيرى از وقوع حوادث صورت نگرفته، آن اداره مقصّر در مأموريت ضامن است كه به حسب ظاهر در اينجا اقوى از مباشر است، و در رابطه با حفر چاه در زمين شخصى، اگر طورى بوده كه ورود در زمين عدوانى حساب مى شده و عبور از آن متعارف نبوده است، مالك زمين ضامن نيست.
5800. شخصى برگه هاى مسابقه ارمغان بهزيستى را مى فروخته و براى هر يكى ده تومان مى گرفته و چند ميليون قيمت آن ها بوده كه 70 هزار تومان سهم خودش شده، حكم مسئله چيست ؟
ج. بر فرض حرمت فروختن برگه ها، بايد پول آن ها را به صاحبانش برگرداند و اگر آن ها را نمى شناسد، بايد با اذن حاكم شرع صدقه بدهد.
5801. اگر فروشنده به هر نحوى سر خريدار را كلاه بگذارد و براى جبران خسارت يا
ص: 353
اشتباه خود خريدار را پيدا نكند، تكليف فروشنده چيست ؟
ج. موارد مختلف مى شود و آن چه را اطمينان به رضايت او ندارد احتياطاً از طرف او صدقه بدهد.
5802. در ايام كودكى كتابى از كتابخانه امانت گرفته ام و آن را گم كردم و الآن نمى دانم كجاست، چه كنم ؟
ج. بايد مثل آن را به كتاب خانه برگردانيد.
5803. اگر در جايى قسمتى از اموال يك شخص به ناحق مصادره شد، آيا او مى تواند تقاص نمايد؟
ج. اگر هيچ راهى براى رسيدن به مالش ندارد، تقاص از اموال ضامن جايز است.
5804. چند سال براى پدرم كار كرده ام، ولى پدرم حق مرا نمى دهد، آيا حق دارم با دعوا و اجبار حقّم را از پدرم بگيرم ؟
ج. حق مطالبه ى حق را از پدر داريد، ولى احترام لازم پدر هم رعايت شود.
5805. قبل از بلوغ از پدر و پدر بزرگم پول برداشته ام، حال پشيمانم و آن ها نيز مرده اند، چه كار كنم ؟
ج. بايد به ورثه برگردانيد يا تمام ورثه را راضى كنيد، هر چند وقتى مال را بر مى گردانيد، لازم نيست توضيح دهيد و ماجرا را به آن ها اطلاع دهيد.
ص: 354
5806. گوسفندى پيدا كرده ام و حدود دو سال از اين واقعه مى گذرد و اصلاً اعلان نكرده ام، حكم اين گوسفند و برّه هايش و مخارج آن چيست ؟
ج. حكم مال غصبى را دارد و منافع و برّه هايش هم مال صاحب گوسفند است و لازم است از هم اكنون تا يك سال اعلان كنيد و اگر صاحب آن پيدا نشد، احتياطاً به حاكم شرع مراجعه كنيد، اين حكم در صورتى است كه در صحرا در همان ابتدا كه پيدا كرديد، احتمال مى داديد به زودى و به آسانى صاحبش معلوم شود وگرنه گرفتن به نيّت تملّك در برابر عوض جايز بوده و در اين صورت ضامن عوض گوسفند براى مالك هستيد و بقيه از آن شما است.
5807. وظيفه ام نسبت به قطعه طلايى كه در زمان كودكى از دوستم برداشتم و بعد آن را صدقه دادم چيست ؟
ج. بايد مثل يا قيمت آن را به دوستتان برگردانيد.
5808. چيدن ميوه هايى كه از ديوار باغ بيرون است، چه حكمى دارد؟
ج. به مسئله ى 1644 رساله، رجوع شود.
5809. آيا انسان با پولى كه پيدا كرده، مى تواند براى كتابخانه اى كتاب بخرد؟
ج. اگر از موارد تملّك نيست، نمى تواند.
5810. اگر كتابى به شدت مورد نياز باشد و نسخه آن در بازار يافت نشود، آيا چاپ و
ص: 355
نشر آن بدون اجازه مؤلف يا ناشر ضمان آور است ؟ فتوكپى از روى آن آيا حكم نشر بدون اذن را دارد؟ و اگر نويسنده يا ناشر آن كافر باشند چه طور؟
ج. چاپ و نشر آن جايز نيست و فتوكپى كلّ كتاب هم، اگر باعث ضرر رساندن به مؤلف يا ناشر باشد، جايز نيست. در مورد كافرى كه مال او شرعاً احترام ندارد، خلاف احتياط است با احتمال ترتّب لوازم داراى مفسده.
5811. ساعتى را پيدا كردم و چند نوبت نيز آن را اعلان نموده و صاحبش پيدا نشد، حالا تكليف من چيست ؟
ج. اگر تا يك سال اعلان كرد و صاحب مال پيدا نشد، مى تواند از طرف صاحبش صدقه بدهد يا به عنوان امانت براى صاحبش نزد خود نگهدارى كند، يا به حاكم شرع بدهد يا براى خود بردارد و قصد كند كه اگر صاحبش پيدا شد، عوض آن را به او بدهد.
5812. سال ها قبل مقدارى ميوه از چند قطعه زمين و باغ دزديده ام، راه خروج از ذمه آن ها چيست ؟
ج. بايد صاحبانش را راضى كنيد يا به گونه اى كه نفهمند پولش را به آن ها برسانيد و اگر به هيچ وجه دسترسى نداريد، از طرف آن ها صدقه بدهيد.
5813. در حرم امام كفش مرا بردند، بنده از روى ناچارى كفشى شبيه به كفش خودم - كه كهنه تر بود - برداشتم، حكم اين مسئله چه مى شود.
ج. اگر شاهد حال بر رضايت صاحب كفش نباشد، ضامن هستيد.
ص: 356
5814. در كودكى مقدارى پول از شخصى برداشتم، الآن خجالت مى كشم به او بگويم، چه كنم ؟
ج. به هر صورت شده، بايد آن را به او برگردانيد و لازم نيست توضيح دهيد.
5815. چگونه مى توانيم مال مشتبه را تشخيص بدهيم ؟
ج. موارد آن مختلف است.
5816. تاوان يعنى چه ؟ در اسلام چه حكمى دارد؟
ج. تاوان يعنى جبران خسارتى كه وارد شده و گرفتن آن براى كسى كه خسارت بر او وارد شده و در مواردى كه ضمان شرعى ثابت است، جايز است.
5817. تخلّى در املاك شخصى ديگران، بدون اطلاع از رضايت صاحب آن، چه حكمى دارد؟ و آيا اين عمل موجب ضمان است ؟ در صورت فشار و اضطرار چه طور؟
ج. اختياراً جايز نيست و مطلقاً موجب ضمان هم هست.
5818. آيا در استفاده از اموال ديگران رضايت زبانى شرط است يا به صرف احتمال رضايت، مى توان در آن مال تصرف كرد؟
ج. با صِرف احتمال بدون - اطمينان -، نمى توان در آن تصرّف كرد.
ص: 357
5819. من دانشجو هستم و از بيت المال استفاده مى كنم، مى خواستم بدانم، اگر من بر اثر وسواس، آب زيادى بريزم، چگونه مى توانم خسارت آن را بپردازم ؟
ج. بايد خسارات را به همان مركز برگردانيد، يعنى پول اضافه بر متعارف را پرداخت كنيد.
5820. بعضى از دانشجويانى كه در بعضى از قسمت هاى دانشگاه مشغول به كار مى باشند، از تلفن دانشگاه استفاده شخصى مى كنند، آيا اين كار جايز است ؟
ج. اگر خلاف مقررات آنجا است، ضامن است.
5821. برداشت از اموال بيت المال - به قصد بازگرداندن آن ها - چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
5822. پولى از بيت المال نزد من است، آيا در موقع نياز شخصى، مى توانم از آن پول بردارم و بعداً برگردانم ؟
ج. خير، نمى توانيد.
5823. استفاده از وسايل اسقاطى ادارات - كه بعضاً دور ريخته مى شوند - چه حكمى دارد؟
ج. اگر مورد اعراض واقع شده باشد، اشكال ندارد.
5824. در مسافرت هاى جمعى (اردو) كه از همه پول مى گيرند و غذا مى دهند، اگر كسى
ص: 358
از سهميه معين شده زياد مى گرفت، چه حكمى دارد؟
ج. اگر خارج از متعارف بوده، بايد آن زيادى را برگرداند.
5825. آيا استفاده از امكانات دانشگاه ها براى غير دانشجو يا دانشجويانى كه از دانشگاه ديگر هستند، جايز است ؟
ج. اگر خلاف مقررات باشد، جايز نيست.
5826. جبران استفاده شخصى از امكانات دولتى چگونه است ؟
ج. بايد به همان مراكز برگردانده شود.
5827. چگونه خودم را از زير دين شخصى كه او را مضروب نموده و الآن به او دسترسى ندارم بيرون بياورم ؟
ج. اگر به هيچ وجه به او دسترسى نداريد، بايد به مقدار ديه ى وارده با اجازه از حاكم شرع از طرف او ردّ مظالم دهيد، على الاحوط.
5828. با توجه به بالا بودن نرخ مكالمه تلفن، آيا مى شود تقلبى تلفن كرد؟
ج. خير، نمى شود.
5829. روى كتاب هايى نوشته شده كه تكثير و نشر آن بايد با اجازه باشد، حال
ص: 359
اگر به دلايل مختلف امكان اجازه گرفتن نبود يا مشكل بود، آيا مى شود نشر و تكثير كرد؟
ج. خير، نمى شود.
5830. دادن كارت تلفن به شخصى كه مى دانيم با تقلب به صورت مجانى از تلفن استفاده مى كند، چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
5831. تصرفات جزئى در اموال بيت المال و ادارى چه حكمى دارد؟
ج. حرام و ضمان آور است.
5832. اگر از كسى امانتى بگيريم و آن را خراب كنيم، حكم آن چيست ؟
ج. ضامن هستيد.
5833. كسى كه به بيت المال مقروض است، چگونه و به چه كسى آن را بپردازد؟
ج. بايد به همان مراكز برگرداند و با عدم تمكّن، به حاكم شرع بدهد.
5834. عبور از ميان باغات و زمين هاى زراعتى كه نمى دانيم صاحبشان رضايت دارد يا خير، چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
ص: 360
5835. اگر كسى با تقلب در مسابقاتى برنده شود، آيا مى تواند از جايزه ى آن استفاده نمايد؟
ج. خير، نمى تواند.
5836. اگر فردى مالى را به كمك ديگران دزديده و اكنون بخواهد توبه كند، چگونه بايد برگرداند؟
ج. بايد آن را به صاحبش برگرداند و او را راضى كند، هر چند توضيح ندهد و اگر امكان دسترسى نيست، از طرف او صدقه بدهد.
5837. اگر كارمندى كار كسى را - بدون نوبت و به جهت اين كه چند روز ديگر خودش با او كار دارد - انجام دهد، آيا اشكالى دارد؟
ج. اگر سبب تضييع حقوق ديگران نباشد، اشكال ندارد.
5838. استفاده از چيزى كه صاحبش آن را رها كرده، چه حكمى دارد؟
ج. اگر كاملاً از آن اعراض كرده، جايز است.
5839. آيا بردن اموال بيت المال به خانه يا جاى ديگر - مثل خوابگاه - جايز است ؟
ج. خير، جايز نيست.
ص: 361
5840. آيا كتاب هايى را كه يك انتشارات به ما هديه داده است، مى توانيم بفروشيم ؟
ج. اگر شرطى در بين نبوده است، مانعى ندارد.
5841. آيا جا به جايى محل دانشگاه با فرد ديگر با دريافت پول، جايز است ؟
ج. اگر خلاف مقررات نباشد، اشكال ندارد.
5842. اگر كسى از روزنامه ى فرد ديگرى كه در رو به روى او قرار گرفته، بخواند، جايز است ؟
ج. اشكال ندارد.
5843. اگر از كسى حقى ضايع شود، آيا شخصاً مى تواند تقاص كند؟
ج. تا ممكن است با مطالبه يا شكايت حقش را بگيرد، با معرضيّت مفسده، تقاص جايز نيست.
5844. اگر احتمال بدهيم كه حقى از بيت المال يا حق النّاس را تصرف كرده ايم، چه بايد بكنيم ؟
ج. با احتمال اين مطلب، تكليفى نيست.
5845. در بسيارى از مكان هاى شلوغ كه به كارها صفى و نوبتى رسيدگى مى شود، مثل
ص: 362
نانوايى ها، بانك ها و... اگر فردى بدون رعايت حق و نوبت ديگران كار خود را مقدّم نمايد، شرعاً عمل حرامى مرتكب شده است ؟ اگر نانوا يا متصدّى آن امر بدون نوبت كار كسى را مقدم بنمايد، آيا او عمل حرامى مرتكب گرديده است ؟
ج. تضييع حقوق شرعى ديگران به هر گونه اى كه باشد، جايز نيست و ملازمه اى با نوبت ندارد.
5846. در دانشگاه مقدارى پول به حساب من ريخته شده كه بيشتر از دستمزد كارى است كه انجام داده ام، وظيفه من در ازاى اين پول ها چيست ؟
ج. اگر اشتباه شده، بايد اضافه ى آن بازگردانده شود.
5847. سگ گله يا باغى به عابرى حمله مى كند و عابر در مقام دفاع از خود او را مى كشد، آيا در اين صورت ضمانى بر عهده او است يا نه ؟
ج. با انحصار و توقف دفاع بر قتل او، ضامن نيست.
5848. در دوران كودكى با بسيارى از كودكان و هم بازى ها دعوا و شوخى مى كرديم كه گاهى منجر به شكستن بينى، سر يا در رفتن انگشت و دست گرديده است، آيا اكنون نسبت به آن افراد ضامن هستم و در صورتى كه آنان را نمى شناسم، چه بايد بكنم ؟
ج. بله، ضامن هستيد و تا امكان دارد بايد آن ها را پيدا كنيد و اگر امكان دسترسى نبود، به مقدار ديه ى آن ها با اجازه ى حاكم شرع ردّ مظالم بدهيد، على الاحوط.
ص: 363
5849. آيا فحاشى به انسان هاى معمولى يا علما و بزرگان، حق اللّٰه است يا حق النّاس ؟
ج. هر دو است.
5850. كسانى كه پوسترهاى انتخاباتى را به هر دليل پاره مى كنند يا روى پوسترهاى ديگران پوستر مى چسبانند، خواه قصد اهانت داشته باشند يا نه، آيا ضامن هستند؟
ج. موارد آن مختلف است.
5851. تاكسى هايى كه بيش از قيمت تعيين شده از مسافرين كرايه درخواست مى كنند، اگر مسافر فقط قيمت تعيين شده را بپردازد، آيا نسبت به مازاد ضامن است ؟
ج. بيش از اجرت المثل را ضامن نيست؛ مگر اين كه از اوّل اجرتى را معين كرده باشد و مسافر هم پذيرفته باشد.
5852. اين جانب به قصد تشرّف به زيارت مرقد حضرت زينب با كاروانى به طرف مرز حركت كرديم ولى از مرز به علت مشكلات قانونى گذرنامه مرا بازگرداندند، آيا من كل هزينه را به رئيس كاروان بدهكارم يا هزينه رفت و برگشت تا مرز را بدهكار مى باشم ؟
ج. بيش از مخارجى كه براى شما شده، بر ذمّه شما نيست.
ص: 364
ص: 365
ص: 366
5853. آيا به نظر حضرت عالى استقرار حيات در ذبيحه لازم است يا اصل حيات در حلال بودن ذبيحه كافى است ؟
ج. اصل حيات كافى است.
5854. آيا ذبيحه اهل كتاب پاك و حلال است ؟
ج. خير، ميته است.
5855. اگر پس از سر بريدن حيوان، حيوان به سبب ديگرى هم چون آتش، افتادن در آب و... بميرد، آيا خوردن گوشت آن حلال است ؟
ج. حليّت آن حيوان خلاف احتياط است.
5856. اگر قبل از سر بريدن حيوان شوك الكتريكى به او وارد كنند تا سر بريدن او آسان شود، آيا گوشت او حلال است ؟
ج. بله، حلال است.
ص: 367
5857. اگر پس از سر بريدن حيوان معلوم شود 4 رگ او بريده نشده، ولى زنده است ؟ آيا بريدن بقيه رگ ها قبل از مردن حيوان چه حكمى دارد؟
ج. ظاهراً مانعى ندارد.
5858. اگر پس از بريدن برخى از رگ ها متوجه شويم سر از بالاى برآمدگى بريده شده، آيا مى توان دوباره تا روح در بدن حيوان باقى است، از زير برآمدگى سر را بريد؟
ج. ظاهراً مانعى ندارد.
5859. در برخى از مناطق رسم است قبل از خروج روح و پس از بريدن سر حيوان، پاهاى او را جدا مى نمايند، آيا پاها حكم ميته پيدا مى كنند؟
ج. خير، ميته نمى شود؛ هر چند كه اين عمل مكروه است.
5860. تفنگ هاى دولول شكارى يا تفنگ بادى، داراى ساچمه هاى گرد يا سر پهن است كه با سرعت و فشار به بدن شكار فرو مى رود و آن را مى كشد، آيا شكار با آن ها موجب حلّيت شكار مى شود؟
ج. پاك و حلال بودنش، اشكال دارد.
5861. آيا جدا كردن سر حيوان قبل از جان دادن، اشكال دارد؟
ج. مانعى ندارد و حيوان پاك و حلال است، ولى اگر بخواهند سرش را از بدن
ص: 368
جدا كنند، بنا بر اظهر خوردن گوشت آن مكروه است، بلكه خلاف احتياط است.
5862. آيا چند مرغ را مى توان با يك بسم اللّٰه سر بريد؟
ج. اگر دستگاه همه را در يك لحظه با رعايت شرايط سر ببرد، همان يك بسم اللّٰه كافى است.
5863. آيا در صحت سر بريدن حيوان لازم است چاقو آهنى باشد؟ آيا سر بريدن حيوان با چاقوى استيل و غير آهنى صحيح است ؟
ج. اگر آلت ذبح غير آهن باشد، ولى در حدّت و استحكام و تيزى و اطّراد تا آخر ذبح مثل آهن باشد به نحو يقين، بعيد نيست به الغاى خصوصيت، به آهن ملحق باشد.
5864. آيا اگر سر حيوان را بچه نابالغ يا زن ببرد، كافى است ؟
ج. اگر زن يا بچه مميّز مسلمان ببرد، اشكال ندارد.
5865. اگر بعضى از چهار رگ را ببرند و صبر كنند و پس از جان دادن حيوان بقيه رگ ها را ببرند اشكال دارد؟ اگر پيش از جان دادن حيوان بقيه رگ ها بريده شود، چه حكمى دارد؟
ج. اگر پس از جان دادن حيوان بقيه رگ ها را ببرند، اشكال داشته و حلال و پاك نمى باشد؛ اما اگر پيش از جان دادن بقيه رگ ها بريده شود، اشكال ندارد.
ص: 369
5866. اگر كسى گوسفندى را بر اثر غفلت و حواس پرتى به طرفى غير از قبله ذبح كند، چه حكمى دارد؟
ج. بنا بر اظهر اشكال ندارد.
5867. ذبح حيوان بدون گفتن بسم اللّٰه چه حكمى دارد؟
ج. اگر از روى فراموشى نام خدا را نبرد، اشكال ندارد و در غير اين صورت آن حيوان، بنا بر اظهر پاك نمى شود.
5868. استفاده از گوشتى كه احتمال مى دهيم ذبح كننده، احكام ذبح را رعايت نمى كند، اشكال دارد؟
ج. اگر در بازار مسلمانان فروخته مى شود، پاك است و هم چنين است اگر در دست مسلمان باشد.
5869. گرفتن ماهى خاويار چه حكمى دارد؟ آيا بايد آن را رها كنيم يا استفاده از آن جايز است ؟
ج. اگر فَلس ندارد، حرام است.
5870. خوردن گوشت مرغ هايى كه معلوم نيست با دست ذبح شده يا با دستگاه خودكار،
ص: 370
چه حكمى دارد؟
ج. گوشت هايى كه در بازار مسلمانان فروخته مى شود، پاك است و هم چنين است اگر در دست مسلمان باشد.
5871. آيا خوردن گوشت مرغ هايى كه با ماشين ذبح مى شود، حلال است ؟
ج. اگر شرايط ذبح رعايت شود، حلال است.
ص: 371
ص: 372
ص: 373
ص: 374
5872. افراد در كشورهاى غير مسلمان، معمولاً ماهى را با وسايلى كه دارند صيد مى كنند، خوردن ماهى در اين كشورها كه افراد مسلمان مى فروشند و ما از صيد آن ها همان اطّلاعات عمومى و كلّى را داريم، چه صورت دارد؟
ج. كسى كه ماهى را صيد مى كند، لازم نيست مسلمان باشد و در موقع صيد، نام خدا را ببرد، ولى مسلمان بايد بداند يا اطمينان داشته باشد كه آن را زنده گرفته اند و در خارج آب مرده است و ماهى مرده اى كه معلوم نيست آن را زنده از آب گرفته اند يا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد، حلال است؛ و اگر در دست كافر باشد، اگر چه بگويد آن را زنده گرفته ام حرام مى باشد، مگر آن كه از حرف او يا از راه ديگر علم يا اطمينان حاصل شود.
5873. در برخى از مناطق با اتصال برق به آب يا انداختن ديناميت در آب، ماهى صيد مى كنند آيا اين روش صيد جايز است ؟
ج. چنان چه ماهى در آب بميرد، حرام است.
5874. اگر ماهى در تور صيّادى در زير آب بميرد، حلال است يا حرام ؟
ج. حرام است.
ص: 375
5875. ماهى موسوم به (اوزون برون) - كه داراى دانه هاى ريز در پوست خود مى باشد و بنا به گفته ى عدّه اى اين دانه ها فلس هاى ريز مى باشد. امّا در هر حال فلس بودن آن ها كاملاً مشخّص نيست - حكم خوردن چنين ماهى چيست ؟
ج. اگر اهل خبره بررسى كنند كه ماهى مزبور داراى فلس است، به گونه اى كه موجب اطمينان شود، محكوم به حليّت است.
5876. با توجّه به تحقيقاتى كه (با استفاده از چشم مسلّح) وجود فلس در كوسه ماهى را تأييد مى كند، استفاده ى غذايى از اين نوع آبزى چگونه است و آيا كشف فلس حتّى با چشم مسلّح براى حلّيت آبزيان كافى است ؟ و صادرات اين نوع آبزيان به كشورهاى ديگر چگونه است ؟
ج. در غير آنچه كه مورد نصّ روايات است، حلال بودن داير مدار صدق فلس نزد عرفى است كه به خصوصيات مطّلع هستند و صادرات آن ها چنانچه منفعت حلال داشته باشد، مانعى ندارد.
5877. استفاده از پوست و روغن اين آبزيان (ماهيان حرام) جهت مصارف دارويى چگونه است ؟
ج. اگر در غير خوردن باشد، مانعى ندارد و در جهت خوردن براى مداوا هم در حدّ ضرورت، اشكال ندارد.
5878. دولت جمهورى اسلامى در مورد ماهيگيرى مقرّرات گرفتن پروانه ى صيد وضع
ص: 376
نموده است و اجازه صيد به كسانى داده مى شود كه در ازاى پرداخت مبلغى پول، پروانه صيد داشته باشند، اگر كسى اين قانون را عمل نكند، گناهكار است ؟ و آيا خوردن ماهى هايى كه بدون مجوز صيد مى شوند، حلال است ؟
ج. آن چه ذكر شد، منافاتى با حلال بودن گوشت ماهى صيد شده ندارد.
5879. اگر در شكم ماهى صيد شده، ماهى ديگرى پيدا شود، حلال است يا خير؟
ج. اگر احتمال دارد حيات آن تا زمان خارج نمودن ماهى حامل از آب و بقا داشته، اظهر حليّت آن است و احوط حرمت است.
5880. خوردن ميگو حلال است يا نه ؟
ج. حلال است.
5881. چيزهايى كه در ذبيحه ى گوسفند حرام است، در مرغ هم اگر يافت شود حرام است يا نه ؟
ج. بله، حرام است، به همان نحو مذكور در رساله از موارد جزم و احتياط.
5882. در ميان عوام مشهور است كه دو نوع خرگوش وجود دارد. نوعى از آن حلال گوشت و نوع ديگرش حرام گوشت مى باشد.
ج. خرگوش حرام گوشت است مطلقاً.
ص: 377
5883. معاشرت و هم غذا شدن با اهل كتاب چه حكمى دارد؟
ج. اهل كتاب هم، حكم ساير كفّار را دارند.
5884. هرگاه اجزاى حرام از ذبيحه - مثل مغز حرام، دشول، بيضه و... - در غذا پخته شود، با فرض اين كه از عين آن اجتناب كنند، آيا خوردن آب آن هم حرام است ؟
ج. خوردن آب آن حرام نيست.
5885. كشمش را داخل آبگوشت يا آش ريخته اند و پخته شده است، آيا خوردن آن حلال است و آيا نجس است ؟
ج. كشمش، مويز و آب آن ها، اگر خود به خود يا با پختن جوش بيايند پاك بودن و خوردن آن محل اشكال است.
5886. فرو دادن خونى كه از لثه خارج مى شود جايز است ؟ آيا در صورت مستهلك شدن در آب دهان، خوردن آن جايز است ؟
ج. خونى كه از لاى دندان ها مى آيد را نمى توان فرو برد اما، اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بين برود، مانعى ندارد.
5887. خوردن خونى كه به واسطه ى دندان كشيدن وارد دهان مى شود، چه حكمى دارد؟
ج. خوردن خون مطلقاً جايز نيست.
ص: 378
5888. خوردن گوشت هايى كه از خارج از كشور وارد مى شود، جايز است ؟
ج. اگر از كشورهاى غير اسلامى وارد مى شوند، محكوم به عدم تذكيه است.
5889. آيا خوردن غذاى اهل كتاب جايز است ؟
ج. با علم به نجس شدن به سبب تماس بايد اجتناب شود.
5890. غذايى كه نيم خورده ى بچّه باشد يا به نحو ديگر در سفره ريخته مى شود، اگر براى پرندگان بيرون بريزيم، آيا اشكال دارد؟
ج. اشكال ندارد ولى در بعض موارد اسراف بوده و مورد مذمت است.
5891. آيا مى شود ميوه ى شاخه ى درخت همسايه را كه وارد خانه ى ديگرى شده است، مصرف كرد؟
ج. خير، بدون اجازه يا اطمينان به رضايت نمى شود مصرف نمود.
5892. خوردن تربت هاى موجود - كه معلوم نيست از قبر مطهر امام حسين - عليه السّلام - باشد - آيا جايز است ؟
ج. به مقدار كمى با امتزاج به آب، اگر به نيّت رجا بخورد، اشكال ندارد.
5893. خوردن گوشت جوجه تيغى در دين اسلام چه حكمى دارد؟ با توجّه به اين كه اين
ص: 379
جاندار از لحاظ خصوصيات و ساختمان فيزيكى و جسمانى داراى پنجه و معده ى يك قسمتى بوده و از گياهان و ريشه هاى درختان تغذيه مى نمايد؟
ج. حرام است.
5894. خوردن مقدارى از خاك كه در بازار به نام تربت مطهّر سيد الشّهداء - عليه السّلام - به فروش مى رسد، چه حكمى دارد؟
ج. اگر اطمينان دارد كه از قبر مطهّر آن حضرت يا از اطراف آن برداشته شده، به نيّت شفا به اندازه ى يك نخود اشكال ندارد.
5895. خوردن تربت رسول اكرم - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - و ائمه - عليهم السّلام -، همانند تربت امام حسين - عليه السّلام - جايز است ؟
ج. مظنون اين است كه خوردن تربت حضرت رسول اكرم - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - و ساير ائمه طاهرين - عليهم السّلام - براى شفا، در اين حكم مثل تربت امام حسين - عليه السّلام - باشد؛ اگر چه احوط اين است كه آن را در آب مخلوط كنند به طورى كه مستهلك شود.
5896. ذبح با وسيله ى برقى و مكينه، با شرايط اسلام و ذكر اللّٰه و قطع اوداج و رو به قبله چه حكمى دارد؟
ج. ميزان، مراعات شروط ذكر شده در رساله براى هر يك از حيوانات است.
5897. اخيراً پنيرهايى ساخت بعضى از كشورهاى غير اسلامى در بازار برخى از
ص: 380
كشورهاى اسلامى به فروش مى رسد كه بنا به اظهار بعضى افراد مطّلع، مايه ى اوّليه ى آن از معده گوساله تازه به دنيا آمده، تهيّه مى گردد و چون ذبح آن گوساله به طريق شرع مقدّس اسلام نمى باشد، استفاده از آن چگونه است ؟
ج. پنيرمايه، هر چند حيوان ذبح شرعى نشده باشد، پاك و حلال است، مگر با رطوبت سرايت كننده با نجس يا متنجس - مثل ظاهر ظرف بنا بر احوط - ملاقات كرده باشد؛ بنابراين با شك در طهارت و نجاست محكوم به حليّت و طهارت است و استفاده از پنير مزبور مانع ندارد.
5898. حكم شيره ى انگور كه از جوشاندن آب انگور به همراه خاك مخصوص به دست مى آيد و رنگ آن تقريباً قهوه اى و غليظ است، چيست ؟
ج. اگر به جوشيدن، ذهاب ثلثين شود، حلال است.
5899. خوراندن دنبلان (بيضه ى حيوان) به اطفال، چه حكمى دارد؟
ج. بنا بر احتياط واجب، بايد از آن خوددارى كنند.
5900. خوردن بعضى از خوراكى ها مثل نوشابه، سوسيس، كالباس كه ضررهايى براى آن ها برشمرده شده، جايز است ؟
ج. اگر ضرر شخصى نداشته باشد، جايز است.
5901. روايت هايى كه توصيه به خوردن و يا نخوردن بعضى از چيزها كرده اند، آيا در
ص: 381
مقام بيان حكم شرعى بوده اند يا صرفاً بيان خواص، ضرر و منافع آن خوراكى ها از آن استفاده مى شود و مثلاً ثوابى بر عمل به آن ها مترتب نيست ؟
ج. هر عملى كه به قصد قربت به جا آورده شود، ثواب دارد.
5902. آيا خوردن پنير - به تنهايى - كراهت دارد؟
ج. بهتر اين است كه با گردو خورده شود.
5903. مصرف ميوه از باغ ها و مزارع، در چه صورت جايز است ؟
ج. با اذن مالكين جايز است.
5904. نوشيدن آب از قنات ها و چاه ها كه در زمين ديگران است، جايز است ؟
ج. با اجازه مالكين آن ها، جايز است.
5905. خوردن سيراب و كلّه پاچه اى كه درست شسته نشده و طبخ شده است، در صورت وجود مو يا محتويات داخل سيرابى، آيا جايز است ؟
ج. اگر طبعِ متعارف مردم از آن متنفر نبوده و يا اجزاى حرام در آن نباشد، جايز است.
5906. آيا مصرف ژلاتين - كه از مغز استخوان خوك يا گاو تهيه مى شود - در
ص: 382
خوراكى هايى مانند آب نبات، ماست و تهيه جلد كپسول دارويى جايز است يا نه ؟
ج. در مورد خوك نجس و حرام است، ولى در مورد گاو كه ذبح شرعى شده باشد، جايز است.
5907. خوردن حشرات و مورچه ها - كه در غذا افتاده - آيا جايز است ؟
ج. اگر عرفاً از خبائث باشند، جايز نيست.
5908. خوردن نان سوخته چه حكمى دارد؟ و اگر طبيعت فردى از آن متنفر نباشد، در حكم آن تأثير دارد؟
ج. اگر ضرر دارد، جايز نيست.
5909. آيا خوردن غذاهاى حلال كه موجب تشديد يا طولانى شدن بيمارى مى شود، حرام است ؟
ج. با علم به آن حرام است.
5910. خوردن چيز مشتبه، چه حكمى دارد؟ و در صورت حلال بودن، آيا اثر وضعى منفى دارد؟
ج. موارد آن مختلف است و فى الجمله اثر وضعى خود را دارد.
ص: 383
5911. خوردن غذا در رستوران هاى عمومى و ساندويچى ها و كبابى ها، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
5912. خوردن غذا در منزل كسانى كه اهل رعايت طهارت و نجاست نيستند، چه حكمى دارد؟
ج. تا يقين به حرام نباشد، جايز است.
5913. آيا چيز خوردن از منزل اقوام و دوستان، جايز است ؟
ج. بدون رضايت آن ها، جايز نيست.
5914. غذا خوردن و سفره انداختن در مسجد، چه حكمى دارد؟ اگر براى عزادارى امام حسين - عليه السّلام - باشد چه طور؟
ج. اگر با نمازگزاران مزاحمت نداشته باشد و با اذن متولّى باشد، به خودى خود مانعى ندارد.
5915. ممنوعيّت شكار حيوانات از طرف سازمان محيط زيست، آيا موجب حرمت شرعى و عدم جواز خوردن آن شكار مى شود؟
ج. خير.
ص: 384
5916. خوردن خوراكى ها و نان هايى كه در كوچه ريخته است، چه حكمى دارد؟
ج. اگر ضررى نداشته باشد، اشكال ندارد.
5917. اگر خون لثه با دندان پرشده يا دندان مصنوعى تماس پيدا كند، فرو دادن آب دهان و يا غذا خوردن در اين حال، چه حكمى دارد؟
ج. موضع ملاقات را احتياطاً آب بكشد.
5918. آيا فرو دادن و خوردن خلط بينى و سينه - كه در دهان آمده - جايز است ؟
ج. خير.
5919. آيا خوردن گوشت پرستو جايز است ؟
ج. مكروه است.
5920. آيا خوردن دست پخت همسر كه تقيّدى به نماز و احكام دينى ندارد، جايز است ؟
ج. اگر مسلمان باشد، پاك است.
5921. غذايى كه انسان نمى داند از حلال است يا حرام، مى تواند تناول كند؟ اگر غذايى
ص: 385
واقعاً حرام يا نجس بوده و انسان ندانسته آن را بخورد، اثر وضعى در وجود او مى گذارد؟
ج. تكليفاً آن غذا حلال است.
5922. ملاك حرمت در ضرر رساندن خوراكى ها چيست ؟ و اگر مثلاً فرد سردمزاجى، خوراك سردى ميل كند، به همين اندازه ضرر موجب حرمت مى شود؟
ج. ضرر عرفيّت دارد.
5923. مصرف خوراكى هايى كه موجب ازدياد قواى جنسى، يا تقليل آن و يا موجب عقيم شدن مى گردد، جايز است ؟
ج. فقط مورد سومى كه موجب عقيم شدن مى گردد، جايز نيست.
5924. آيا مصرف تخم مرغى كه در آن خون دارد، آيا جايز است ؟
ج. از خونى كه در تخم مرغ مى باشد، بنا بر احتياط واجب بايد اجتناب كرد، ولى اگر خون در زرده باشد، سفيده پاك است و اگر در سفيده باشد، زرده پاك است.
5925. آيا خوردن استخوان يا مغز استخوان پخته شده، جايز است ؟
ج. مانعى ندارد و ممكن است مرتبه اى از كراهت ثابت باشد.
ص: 386
5926. پرخورى چه حكمى دارد؟
ج. اگر ضررآور باشد، جايز نيست.
5927. آيا رياضت كشيدن به واسطه كم خوردن غذا - چنانچه در طولانى مدت موجب بيمارى شود - جايز است ؟
ج. اگر علم به ضرر داشتن دارد، جايز نيست.
5928. آيا غذا خوردن با اهل سنت جايز است ؟
ج. مانعى ندارد.
5929. خوردن منى انسان چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
5930. اگر كسى با حيوان فرد ديگرى، عمل نامشروع انجام دهد و صاحب حيوان آن را فروخته باشد، آيا قيمت آن را ضامن است ؟ و اگر اظهار كردن آن به صاحب حيوان باعث مفسده و يا شرمندگى باشد، چه بايد بكند؟
ج. اگر آن حيوان معمولاً مأكول اللّحم است مثل شتر و گاو و گوسفند، فاعل اين كار بايد به هر طور كه شده بر آن حيوان مستولى شود و توضيح دادن و آشكارا كردن شرط نيست، سپس آن را ذبح كند و بسوزاند و پولش را به صاحبش بدهد،
ص: 387
به خلاف اسب و الاغ كه تنها حكم فروختن در شهر ديگر دارند، نه ذبح و احراق.
5931. اگر حيوان حلال گوشت وطى شود، آيا بچه هاى آن حيوان كه بعد از اين عمل متولد مى شوند يا در اين بين از او تغذيه مى كنند، حرام است ؟
ج. آن چه بعد از وطى به وجود آمده است، حرام است نه آن چه سابق بر وطى وجود داشته است، حتى حمل بنا بر اظهر و اما تغذيه از او موجب حرمت نمى شود.
5932. مراد از نسل، در حكم حرمت گوشت نسل حيوان وطى شده توسط انسان چيست ؟
ج. منظور، نسل متولد شده پس از وطى است، حتى حمل به وجود آمده پيش از وطى حلال است و اگر حمل مشكوك شد - كه پيش از وطى محقق شده يا پس از آن - بازهم محكوم به حلّيّت است.
5933. آيا وطى حيوان ذبح شده، احكام وطى به حيوان پيش از ذبح را دارد؟
ج. احكام وطى در زمان حيات را ندارد - گرچه كار حرام كرده است - زيرا مقتضاى اصل، عدم آن احكام است.
5934. اگر كسى از مشروبات الكلى مست نشود، آيا بازهم نوشيدن آن براى وى حرام است ؟
ج. حرام است.
ص: 388
5935. آيا نوشيدن مقدار كمى از مشروب - به حدّى كه انسان مست نشود - حرام است ؟
ج. حرام است.
5936. اگر كسى احياناً مشروبى نوشيد، آيا تا چهل روز نماز او صحيح نيست ؟
ج. صحيح است - يعنى قضا ندارد - ولى مقبول نيست، يعنى ثواب مترقب را ندارد.
5937. آيا نوشيدن مشروبات الكلى براى درمان بعضى از بيمارى ها حرام است ؟
ج. تا انحصار و ضرورت معالجه در نوشيدن آن نباشد، حرام است.
5938. حكم خريدوفروش مشروبات الكلى در دانشگاه چيست ؟ وظيفه ما در قبال آن كدام است ؟
ج. حرام است و بايد از آن جلوگيرى شود.
5939. خوردن چيزهايى كه در آن ها الكل وجود دارد، چه حكمى دارد؟
ج. احتياط واجب در اجتناب است.
5940. آيا مخلوط كردن آب با شراب، باعث از بين رفتن حرمت مى شود؟
ج. خير.
ص: 389
5941. آيا تزريق خمر يا مُسكر ديگر حرام است ؟
ج. نوشيدن آن حرام است و تناول اعم از نوشيدن است و با الغاى خصوصيّت، ميزان حرمت، استعمال مسكر و مست كردن با اختيار است، حتّى لزوم حدّ شراب خوارى نيز در اين صورت محتمل است، كه احتياط در حدّ است.
5942. ظروف غذاخورى شخص شراب خوار پاك است يا نجس ؟
ج. اگر با شراب تماس پيدا كند يا با لب هاى او كه متنجس به شراب است برسد، نجس است.
5943. درآمد افراد شراب خوار حلال است يا حرام ؟
ج. اگر در رابطه با شراب باشد، حرام است.
5944. حقوق گرفتن از فرد شراب خوار، چه حكمى دارد؟
ج. اگر در رابطه با شراب باشد، حرام است.
5945. اگر دو ليوان آب را براى شوخى به حالت شراب بخورند (يا دو ليوان را به هم بزنند)، حرام است ؟
ج. اين كارها خوب نيست و چه بسا التزام به ما لا يلزم است.
ص: 390
ص: 391
ص: 392
5946. آيا نوشتن وصيّت نامه واجب است ؟
ج. اگر علامت ها و نشانه هاى مرگ ظاهر شد، اگر نياز به وصيت كردن باشد لازم است.
5947. اگر ذمه ى كسى به هيچ دينى مشغول نباشد، آيا وصيت كردن بر او لازم است ؟
ج. خير، اگر هيچ حقّى از حقوق الهى و مردمى بر او نيست و يا امانتى كه نتوانسته ردّ كند نزد او نيست لازم نيست؛ بلكه مستحب است.
5948. در عمل نمودن وصىّ به وصيت، آيا رضايت و موافقت بقيه ورثه آيا لازم است ؟ و آيا آنان حق اظهار نظر و دخالت دارند؟
ج. اگر در امور مالى باشد و زايد بر ثلث باشد، رضايت تمام ورثه لازم است و غير آن ارتباطى به ورثه ندارد مگر در وصيّت، به عنوان ناظر تعيين شده باشند.
(مسئله ى 2175 رساله)
5949. آيا فردى كه شاهد بر وصيت نمودن كسى شد و آن را امضا كرد، پس از مرگ او آيا
ص: 393
لازم است به آن وصيت عمل كند؟
ج. اگر وصى نباشد عمل به وصيت بر او لازم نيست، بلى در مورد مناسب اداى شهادت مى نمايد.
5950. فردى كه از دنيا رفته و نسبت به نماز و روزه وصيتى ننموده است و مسلماً نماز و روزه هاى قضا شده زياد داشته است، آيا لازم است از اصل مال، كسى را براى او اجير نمايند؟ يا از ثلث او بايد اجير بگيرند؟ يا اصلاً لزومى بر اجير گرفتن نيست ؟
ج. اگر پسر بزرگ دارد، بر عهدۀ او واجب است و در غير اين صورت، از اصل مالش اجير بگيرند.
5951. آيا وصى مى تواند هزينه هاى عمل به وصيت را از تركه ى ميّت محاسبه كند؟
ج. از همان ثلت مى تواند محاسبه كند، نه از اصل تركه.
5952. هرگاه خيانت يا عجز وصى كشف شود، تكليف چيست ؟
ج. حاكم شرع به جاى او يا براى كمك به او وصى را معين مى كند. (به مسئله ى 2185 و 2186 رساله رجوع شود.)
5953. آيا عمل نكردن وصى به وصيت - به هر جهت - حرام است ؟
ج. بله، وصى مكلف است، به وصيت عمل كند.
ص: 394
5954. شخصى براى ثلث اموال خود مصرفى را معين كرده و علاوه بر آن اظهار داشته كه مهريه همسر او كه اكثريت اموال او را شامل مى شود بدهند، آيا چنين وصيتى كه از مال ارثى چيزى باقى نمى گذارد جايز است ؟ و آيا مى شود مهريه زن او را به صورت قسطى پرداخت كرد؟
ج. ثلت مورد وصيّت همان ثلث باقيمانده ى مال پس از اداى مهريه و ساير ديون است، نه تمام مال، و مهريه ى زن جزو ديون ميّت است كه اگر وصيت هم نكند، از اصل اموال او خارج مى شود، هر چند چيزى هم براى ارث باقى نماند.
5955. فردى در وصيت نامه خود افراد متعددى را براى هر يك از امور و كارهاى خود معين كرده و شرح وظايفى براى آنان نوشته است؛ پس از مرگ او عده اى مى گويند عمل او وكالت است و با مرگ وى عزل شده و عده اى مى گويند او وصيت كرده و لازم است اجرا شود، كدام يك از اين دو قول صحيح مى باشد؟
ج. هر كارى را كه گفته است بعد از مرگ من انجام دهيد، همان وصيت تلقّى مى شود.
5956. شخصى پنج سال قبل، مبلغى به عنوان اجرت نماز و روزه گرفته ولى به انجام آن موفّق نشده و فوت كرده، در وصيّت نامه ذكر كرده مبلغ مذكور را ورثه بابت نماز و روزه براى فلانى صرف كنند. با توجه به اين كه مقدار نماز و روزه مشخّص نيست، وظيفه ى ورثه چيست. آيا به قيمت آن روز به مقدار پولى كه گرفته بايد نماز و روزه
ص: 395
بگيرند، يا به مبلغ و نرخ امروز هر قدر كه باشد؟
ج. در صورتى كه اجاره باطل يا فسخ شود، مثل صورت شرط مباشرت، ذمّه ى او به همان مال الاجاره كه به او داده اند، مشغول است و در صورتى كه اجاره باطل و يا فسخ نشود ذمّه ى او به عمل مشغول است كه همان مقدار نماز و روزه بايد از تركه او استيجار شود.
5957. شخصى وصيّت كرده كه كتاب مفاتيح الجنان را كه مدّت ها مى خوانده با او در قبر بگذارند، آيا اين وصيّت جايز و نافذ است ؟
ج. ظاهراً جايز است.
5958. كسى به اولاد و دوستان و آشنايان خود وصيّت كرده و مطالبى را شفاهى در زمان حيات گفته - از قبيل دفن در مكان معيّن و غيره... - و وصىّ معيّن نكرده است. آيا عمل به آن واجب است ؟
ج. بله، واجب است.
5959. منجّزات مريض از اصل است يا از ثلث محاسبه مى شود؟
ج. اگر كسى در مرضى كه به آن مرض مى ميرد، مقدارى از مالش را به شخصى ببخشد و به او تحويل دهد و وصيت كند كه بعد از مردن او هم مقدارى به شخص ديگر بدهند، آنچه را كه در حال حيات بخشيده و تحويل داده، از اصل مال است و احتياج به اذن ورثه ندارد و چيزى را كه وصيت كرده، اگر به مقدار ثلت ميراث يا كمتر باشد، وصيت نافذ است و اگر زيادتر از ثلث باشد، زيادى آن به اذن ورثه احتياج دارد.
ص: 396
5960. اگر كسى وصاياى متعدّد غير متضاد كرده و مقدار آن از ثلث بيشتر است و و ورثه اجازه نمى دهند، تكليف چيست ؟
ج. بيشتر از ثلث، مال ورثه است. (به مسئله ى 2197 رساله و بعد آن مراجعه شود.)
5961. چنان چه فردى در يك وصيّت نامه براى ثلث اموال خود مصرفى را معيّن كرده و در وصيّت نامه ى ديگر ضدّ آن را مشخص كرده است، تكليف چيست ؟
ج. به وصيّت نامه ى دومى بايد عمل شود.
5962. شخصى وصيّت كرده ثلث مالش را در موارد معيّنى كه ذكر كرده صرف كنند، در صورتى كه از موارد مذكوره زياد آمد چه كنند؟ به ورثه مى دهند يا در مطلق خيرات صرف مى شود؟
ج. اگر معلوم است كه وصيت به تمام ثلث شده و ذكر موارد از باب تعدّد مقصود بوده است، زيادى آن بايد در امور خيريه مصرف شود و اگر معلوم نيست و احتمال دارد منظورش اخراج از ثلث بوده نه وصيت به تمام ثلث، با اجازه ورثه در امور خيريّه مصرف شود.
5963. شخصى وصيّت كرده و وصى خود را مادر بچّه ها و يكى از بچّه هاى صغير خود قرار داده است، آيا اين وصايت باطل است ؟
ج. صحيح است و تا وقتى كه صغير بالغ نشده است، مادر در تصرّف مستقلّ است.
ص: 397
5964. اگر ميّت وصيت نكرده باشد، آيا از اصل مال حقّى دارد؟
ج. پس از كفن و واجبات تجهيز و پرداخت بدهى و حج واجب و حقوقى كه مثل خمس و زكات و مظالم عباد، ادا كردن آن ها واجب مى باشد، آنچه اضافى مى ماند، اگر وصيت نكرده باشد، مال ورثه است.
5965. اگر ميّت تعيين وصىّ نموده، امّا وصيّت به ثلث ننموده باشد، آيا لازم است ثلث او را در كارهاى خير مصرف كنند؟
ج. لازم نيست.
5966. در زمان تنظيم صلح نامه يا وصيّت نامه، آيا حضور تمامى ورثه الزامى است ؟
ج. خير.
5967. اگر وارثين ميّتى اوصياى او را قبول نداشته باشند - با اين كه وصيّت شرعاً ثابت باشد -، آيا هر كدام مى توانند ثلث از سهم الارث خود را طبق وصيّتِ وصيت كننده خرج نمايند؟
ج. بايد با نظر اوصيا باشد.
5968. اگر اوصياى ميّتى حاضر به انجام وصيّت نبودند، آيا خود وارث ها مى توانند عمل نمايند؟
ص: 398
ج. ورثه نمى توانند خود تصرّف كنند و در صورت معذور بودن اوصيا از عمل كردن به وصيّت، به حاكم شرع ارجاع مى گردد تا جانشينى براى آن ها معيّن كند.
5969. اگر پدر و مادر وصيّت كنند كه دختران و پسران يكسان و مساوى هم ارثيّه را تقسيم كنند، آيا عمل به اين وصيّت صحيح است ؟
ج. وصيّت به اين كه اولاد پسر و دختر مساوى ارث ببرند، باطل است؛ مگر اين كه وصيّت نمايد از ثلث بدهند.
5970. شخصى وصيّت كرده كه ثلث اموال اين جانب را در بهترين مواردى كه از قرآن و سنّت استفاده مى شود و بهتر از آن مورد وجود ندارد خرج كنيد. نظر مبارك را در اين خصوص بيان فرماييد.
ج. بعيد نيست كه افضل و بهترين موارد براى اين مورد وصيّت، در تبليغ تشيّع، يعنى ائمّه اى اثنى عشر - عليهم السّلام - باشد، و اللّٰه العالم.
5971. شخصى كه مجروح شده، به ثلث وصيّت مى كند و بعد وفات مى نمايد. آيا اين وصيّت او ثلث ديه اى را كه بعداً از قاتل مى گيرند شامل مى شود؟
ج. بله، شامل مى شود مگر قرينه اى بر خلاف باشد.
5972. شخصى به عنوان وصيّتِ به ثلث، خانه اى را براى مصرف خاصّ تعيين كرده
ص: 399
است، ولى بعد از وفات او تمام اموالش - غير از اين خانه - از بين رفته است، چه بايد بكنند؟
ج. تمام منزل مذكور، چنان كه تعيين نموده است، ثلث مى باشد.
5973. شخصى مقدارى زمين از مالكيّت شخصى خود به عنوان ثلث تعيين نموده است و مورد مصرف آن را نيز مشخّص كرده است. آيا اين ثلث بايد در مصرف مشخّص شده هزينه شود يا ورّاث مى توانند آن زمين را بين خود تقسيم نمايند؟
ج. بايد به عين وصيّت او عمل شود.
5974. اگر موصى داراى دو وصيّت نامه است؛ يكى به نحو مقيّد كه وصيّت اوّلش مى باشد و ديگرى به طور مطلق، وظيفه عمل به وصيت اوّل است، يا به اطلاق (وصيت دوم) و يا به هر دو؟
ج. اگر دو وصيّت اثباتى باشند و اگر دوّمى ناظر به همان اوّلى نيست، تنافى ندارند، به هر دو عمل كنند و اگر تنافى داشته باشند به دوّمى عمل كنند، و اللّٰه العالم.
5975. متوفّى در وصيّت نامه اش - به شهادت پنج نفر عادل - سه دانگ يك ساختمان مسكونى را به همسرش و يك و نيم دانگ آن را به يكى از فرزندانش و يك و نيم دانگ باقيمانده را بين وارثان تقسيم كرده است. اكنون يكى از وارثين به سهم سه دانگ همسر مرحوم و به آن يك و نيم دانگ ديگر اعتراض دارد. آيا اعتراض او شرعاً قابل توجه و ملاحظه است ؟
ج. در فرض مسئله آن چه كه در متن ذكر شده، بر حسب ظاهر، وصيّت است و
ص: 400
وصيّتِ وصيت كننده در ثلث تركه اش نافذ است و در اضافه ى بر ثلث محتاج به امضاى ورثه است. بلى اگر شخص متوفّىٰ چيزى از اموال خود را به فردى يا افرادى در زمان حيات بخشيده باشد و به قبض آن ها داده باشد، كسى حقّ اعتراض ندارد و در نزاع موضوعى، محتاج به مرافعه ى شرعيّه است.
5976. فردى فاقد اولاد، داراى همسر و دو برادر و يك خواهر مى باشد. فرزند برادرش را از زمان طفوليّت به عنوان فرزندخوانده نگهدارى نموده است، او وصيّت كرده كه مبلغ سيصد هزار تومان جهت كفن و دفنش و يكصد هزار تومان صرف مساجد بنمايند، و خمس خانه ى غير مسكونى اش نيز پرداخت شود و برايش حجّ بلدى انجام دهند و خانه اى در روستا و منزل مسكونى كه در دست عيالش است بعد از فوت عيال به فرزندخوانده اش واگذار نمايند. مرقوم فرماييد آيا فرزندخوانده ارث مى برد و ديگر اين كه بعد از اخراج سيصد هزار تومان مال الوصيّه و خمس آن خانه و صرف يك صد هزار تومان جهت مساجد، استطاعت حاصل و گرفتن حجّ بلدى يا ميقاتى لازم است و سهميّه ى وارثين مذكور چگونه خواهد بود؟
ج. در فرض مسئله وصيّت ميّت در ثلث تركه اش نافذ است و در زايد بر ثلث محتاج به امضاى ورثه است و فرزندخوانده، فرزند نمى شود و احكام فرزندى ندارد، ولى آن چه را وصيّت شده كه به او بدهند، اگر با ساير مصارف ثلث، زايد بر ثلث نباشد بايد به او بدهند و مقدار بدهى بابت خمس از اصل تركه داده شود و اجرت استيجار حجّ ، اگر حجّ واجب در ذمّه داشته از اصل تركه برداشته شود، و تفاوت اجرت حجّ ميقاتى و بلدى از ثلث پرداخت مى شود و در فرض مسئله، باقىِ تركه، بين ورثه تقسيم مى شود و يك ربع آن به زوجه و باقى به دو برادر و خواهر او مى رسد، به اين نحو كه اگر خواهر و برادر پدر و مادرى هستند يا
ص: 401
همگى پدرى هستند، مال پنج قسمت مى شود: چهار قسمت آن به دو برادر و يك قسمت به خواهر داده مى شود و حكم صورت هاى ديگر هم در رساله ذكر شده است، و اللّٰه العالم.
5977. فردى ثلث اموالش را مورد وصيّت قرار داده است و در اثر تصادف با كاميون فوت كرده است، چون راننده خطاكار از شغل رانندگى عايله اش را اداره مى كرده است و او را زندانى كرده بودند، كبار ورثه رضايت دادند تا او را از زندان بيرون آورند. سپس به او تذكّر مى دهند كه مقتول چهار صغيره دارد، بايد به آن ها رسيدگى كنى تا كبير شوند، بعد از بلوغ و رشد مى توانند سهم الارث خود را مطالبه نمايند.
اكنون قاتل ناپديد و مفقود الاثر شده است، وصىّ هم بر اثر جهل به مسئله نمى دانست كه ثلث ديه داخل در وصيّت است و بايد مطالبه مى كرد كه نكرده است. حال آيا وصىّ ، ثلث ديه را مديون است يا كبار ورثه و در صورت ضمان، ثلث يوم التّلف را بايد بدهد يا يوم الادا را؟
ج. اگر مى توانست وصول كند و نكرد، ضامن است و تفاوت بين دو زمان را احتياطاً ضامن است.
5978. مادرى در حال حيات، تمام اموالش را به فرزندانش بخشيده و بين آن ها تقسيم نموده است و وصيّت كتبى و تأكيد مكرّر شفاهى نزد خويشان و غير آن ها نمود كه فقط طلاهاى زينتى مرا صرف نماز و روزه ى من و شوهرم كنيد و آن را نزد يكى از پسرهايش سپرده است. آيا اكنون كه وفات كرده، وارثين در طلاها حقّى دارند؟
ج. ظاهراً فقط در ثلث طلاها حق وصيّت دارد و زايد از آن مال ورثه است؛ مگر
ص: 402
نماز و روزه اى كه خودش تعيين نموده كه از اصل مال اخراج مى شود بنا بر اظهر، و هم چنين اگر ورثه وصيت او را اجازه داده اند، ديگر نمى توانند برگردند.
5979. آيا وصيّت به اين كه بعض اعضاى موصى را پس از وفات به مريضى مسلمان كه در معرض خطر مرگ قرار گرفته بدهند، جايز است ؟ و مريض غير مسلمان چگونه است ؟ و اگر چنين وصيّتى صورت گرفته، آيا اهل او مى توانند ممانعت كنند؟
ج. با وجود عضو بدن غير محترم مثل كافر و حاصل شدن مقصود به آن، نسبت به بدن مسلمان و محترم جايز نيست و امّا با حاصل نشدن نجات يك محترم از مرگ مگر به اين، پس مانعى ندارد، بلكه با فرض توقّف نجات بر اين، واجب است و بايد از نظر و لمس حرام دورى شود مگر در موارد اضطرار و واجب است بعد از حصول مقصود بقيّه اى اعضا را دفن كنند.
5980. پدرى تمام اموال خود را طبق نوشته اى به وارثين داده است، فقط گاو و گوسفند و طويله را بابت ثلث مال خود تعيين نموده است كه بعد از فوت جهت مراسم سوّم و هفتم و... و بدهكارى صرف شود و بقيّه اى اموال اگر مانده باشد به دو فرزندش مربوط است، آيا وارثين ديگر مى توانند ادّعا كنند كه از اين گاو و گوسفند سهم مى برند و يا مربوط است به همان دو فرزندى كه متوفّى در وصيت از آن ها نام برده است ؟
ج. مجموع وصاياى ميّت در ثلث تركه اش نافذ است و در زايد، به اجازه ى ورثه موقوف است كه اگر اجازه داده اند، نمى توانند برگردند و راه احتياط اين است كه اگر بين ورثه صغير نيست، ورثه با هم مصالحه نمايند و به نحوى كه پدر گفته عمل كنند.
ص: 403
5981. شخصى وصيّت كرده كه بعد از وفاتش از فروش اتومبيل سوارى براى انجام خيريّه و مراسم و دفن و كفن و... و براى اقامه ى عزاى سيّد الشهداء - عليه السّلام - مصرف شود و از ثلث درآمد كاميونش جهت تهيّه ى جهيزيه ى دخترانش استفاده شود. ولى بعد از اين وصيّت وصيت كننده شخصاً اقدام به فروش ماشين سوارى و كاميون نموده است و به جاى كاميون اوّل، بعد از فروش، كاميون ديگرى خريده است. آيا با تغيير محلّ برداشت هزينه ها، وصيّت سابق همچنان به قوّت خود باقى است يا از ثلث منافع حاصل، در موارد مختلف وصيّت هزينه نمايند؟
ج. احتمالاً منظور وى خصوص كاميون و سوارى نبوده است، با اين حال با رضايت ورثه انجام دهند.
5982. در صورت نافذ بودن وصيّت قبلى در مورد كاميون، اگر ورثه بخواهند كاميون را بفروشند - با توجّه به اين كه خريد جهيزيّه ى دخترانش را از ثلث منافع لحاظ كرده بود -، تكليف چه خواهد بود؟ آيا مى شود از اصل ثلث مبلغى را به اين منظور قرار داد يا اين كه تمام ورثه از تمام ماترك ميّت سهم مى برند؟
ج. ثلث را تماماً با اجازه ى ورثه به مصارف مذكور برسانند و در صورت فروش كاميون، بعد از انجام امور وصيّت، چيزى كه منفعت دار باشد براى تهيّه ى جهيزيّه بخرند.
5983. لو اوصى بمبلغ ليصرف على وقف - كأن يبنىٰ به مسجد... - ففضل ما اوصى به على الجهة الموصى بصرفه فيها فهل يصرف الباقى فى اعمال البرّ او يعود ميراثاً؟
ج. يجوز الصّرف فى مكمّلات الموقوفة و فيما ينتفع به فى الموقوف.(1)
ص: 404
5984. منفعت ملكى تا 50 سال به عنوان ثلث قرار داده شده است. آيا مى شود ملك مزبور را به صورت مسلوب المنفعه تا 50 سال به فروش رساند (يعنى تا 50 سال اجاره باشد) و منافع آن را بر طبق وصيّت مصرف كنند؟
ج. در فرض مرقوم اگر عمل به وصيّت مى شود، مانع ندارد.
5985. اگر مقتول وصيّت كند كه از قاتل ديه نگيريد، چه حكمى دارد؟
ج. وصيّت به اين كه ديه نگيريد، مثل ساير وصاياى در مال شخص است، كه در ثلث نافذ است.
5986. ماترك همسرم ساختمانى بود، طبق وصيّت او، ثلث مال را با نظارت وصىّ و قيّم جهت نماز و روزه و كفّارات روزه و... به مصرف رسانيديم، به اين شرط كه ثلث از ساختمان براى من باشد. اكنون قصد داريم ساختمان را بفروشيم. بعد از فروش، آيا ثلث مبلغى كه به فروش مى رسد سهم من مى باشد و يا اين كه ثلث قيمت زمان فوتش به من مى رسد؟
ج. وصيّتنامه ملاحظه شد، بنا بر محتويات وصيّت نامه چيزى به عنوان ثلث براى زوجه قرار داده نشده و وجهى براى اشتراط زوجه به نظر نمى رسد. ولى زوجه سهم الارث خود را از تركه شوهر از منقولات و قيمت ساختمان و درختان حقّ دارد و علاوه بر اين تمام مهريّه ى خود را حقّ دارد كه بايد به او بدهند، و اگر منظور از شرط اين بوده كه شما از مال خود پول مصارف ثلث را بدهيد و در عوض ثلث خانه براى شما باشد، پس بر حسب اين معاوضه ثلث
ص: 405
مبلغ فعلى از آن شما است، مگر اين كه به عنوان قرض به وصىّ داده باشيد كه به همان مبلغ طلبكار هستيد، و اللّٰه العالم.
5987. ميّتى براى نماز و روزه به ثلث وصيّت نموده است، با فرض اين كه مى دانيم وى اهل نماز و روزه بوده است، ولى احتمال قوى در كسب و كار حقّالنّاس و مظالم بر عهدۀ او است. آيا مى توان بخشى از ثلث را ردّ مظالم داد؟
ج. وصيّت نبايد تغيير داده شود. بلى اگر شما يقين داريد كه مظالم عباد به گردن ايشان هست، از اصل برداشته خواهد شد، نه از ثلث، و تغيير وصيّت جايز نيست.
5988. متوفّى - كه داراى دو زوجه مى باشد - وصيّت نموده است، تا وقتى كه دو زوجه اش زنده هستند، وارثان، ساختمان منزل مسكونى و اثاث خانه را تقسيم ننمايند، آيا اين وصيّت شرعاً صحيح است ؟
ج. وصيّت در زايد بر ثلث تركه به اجازه ى ورثه موقوف است، ولى اگر ورثه وصيّت او را اجازه داده اند، نافذ شده است و ورثه دو مرتبه نمى توانند اجازه ى خود را لغو كنند، و اللّٰه العالم.
5989. اين جانب بر آن شدم وصيّت پدر بزرگوارم مبنى بر اين كه مزار او در جوار قطعه ى شهدا باشد را انجام دهم، لذا از آن مقام معظّم استدعا دارم انتقال پيكر مطهّر را به جوار قطعه ى شهدا اجازه بفرماييد؟
ج. در صورتى كه عمل به وصيّت موقوف و متوقّف بر انتقال به قطعه ى شهدا باشد، انتقال به آن قطعه صورت بگيرد.
ص: 406
5990. در وصيّت نامه ى متوفّى در مورد قطعه اى باغ در عقدنامۀ نكاحيه آمده است:
اين قطعه زمين را به دخترها بدهند، به شرط اين كه هر سالى پنج شب يا روز روضه ى سيّد الشهداء - عليه السّلام - را اقامه نمايند و اگر چنين نكردند، وصىّ من فلانى چنين كارى را انجام دهد و زمين را تصرّف كند، نسل اندر نسل، تا به حال وصىّ چنين مى كرد ولى فرزندان وصىّ چنين نكرده اند. آيا جايز است زمين را بفروشند و پولش را صرف روضه خوانى و يا در امور خيريّه مصرف نمايند؟
ج. فروش جايز نيست و بايد به وصيّت عمل نمايند و اگر هيچ كدام قبول نمى كنند، احتياط آن است كه با اجازه ى حاكم شرع به كسى واگذار كنند كه به وصيّت عمل كند.
5991. مادر من فوت شده، وصيّت كرده بود كه اگر پسرت متولّد شد، اسم او را «على اقبال» بگذار و من قصد كردم اگر خداوند متعال امسال به من فرزندى داد اسم آن بچّه را «مهدى» بگذارم، وظيفه ى من چيست ؟
ج. بهتر است به وصيّت مادر عمل شود، ولى واجب نيست.
5992. آيا زن مى تواند ناظر يا شاهد وصيّت نامه باشد؟
ج. مانعى ندارد.
5993. فردى وصيّت كرده كه ثلث او را براى نشر كتاب هاى دينى مصرف كنند، آيا مى توان با ثلث وى دستگاه رايانه خريد؟
ج. مى توان، ولى تنها بايد از آن در نشر كتب دينى استفاده كرد.
ص: 407
5994. فردى باغى را به مبلغ كمترى فروخته است، به اين شرط كه تا زمان حياتش از مقدارى از آن استفاده كند و پس از حياتش، خريدار مقدارى را براى او صرف خيرات كند. آيا چنين معامله اى صحيح است ؟
ج. معامله صحيح است.
5995. شخصى وصيت كرده است ثلث اموالش را در خيرات براى خودش صرف كنند، آيا فرزندان مى توانند آن را در احتياجات خودشان صرف كنند؟
ج. اگر فقير باشند، جايز است و در غير اين صورت خلاف احتياط است.
5996. آيا جايز است فردى را كه وصيّت به محلّ دفن كرده است، در جاى بهترى دفن كنند؟
ج. جايز است، زيرا وصيت او براى نفى افضل اطلاق ندارد، بلكه بايد در محل پايين تر و كمتر از وصيت نباشد و احتياطاً در همانند هم نباشد.
5997. اگر بين چند وارث، يك، يا دو نفر صغير و بقيه كبير باشند، تصرف در اين اموال موروثى و تقسيم آن ها چگونه صحيح مى باشد؟
ج. اگر ولىّ شرعى يا وصيّى - كه ولايت بر صغار دارد - باشد، با او اين امر را از حيث تقسيم يا استيجار و نحو آن، انجام دهند و اگر نباشد با حاكم شرع.
5998. شخصى فوت شده و در وصيّت به ثلث تركه - كه يك باب منزل مسكونى است -،
ص: 408
چنين آورده است:
«هستى من يك باب منزل مى باشد، يك ثلث خرج مجالس سوّم، هفتم و سال و بقيه بين ورّاث تقسيم شود.»
آيا مفهوم وصيّت فوق اين است كه اگر مبالغى را وارث ها در سوّم و هفتم و سال او خرج كردند، بقيه ثلث بين وارثين تقسيم شود (با توجه به اين قرينه كه متعارف نيست تمام ثلث يك منزل را در سوّم و هفتم و سال خرج كنند)؟ در صورت شك، آيا مراجعه به اصل برائت مى شود؟
ج. در اضافه آن مخارج از ثلث، احتياط در مصرف نمودن در راه هاى خير است، با اجازه گرفتن از ورثه.
5999. ميّتى به مقدارى نماز و روزه وصيت كرده است كه آن مقدار بيش از مدت عمر وى مى باشد. از طرفى به اندازه عمرش را استيجار كرده اند. آيا بايد به مقدارى كه وصيت كرده عمل شود يا همان مقدار كافى است ؟
ج. بايد به تمام مقدارى كه وصيت كرده عمل شود، زيرا شايد آن نماز و روزه ها استيجارى بوده كه به جا نياورده بوده يا روزه ها از باب كفاره بر او واجب شده بوده است.
6000. فردى براى حمل وصيت كرده است سهم پسر و دختر متفاوت است. حال اگر طفل خنثاى مشكل متولد شود، تكليف چيست ؟
ج. قدر متيقّن كه موافق احتياط هم هست، سهم دختر براى او است، كه كمتر است.
ص: 409
6001. بعد از فوت پدرمان برادر كوچك وصيت نامه اى آورده كه نوشته است؛ صد هزار تومان از اموال را براى خودم و ما بقى را به پسر كوچكم مى دهم، آيا نافذ است ؟
ج. اگر مربوط به پس از مرگ او است و مورد اطمينان ورثه است، در ثلث نافذ است و در بيشتر نياز به اجازه ى ورثه دارد و اگر منظور او انجام دادن اين كار در زمان حياتش بوده است، پس آنچه نوشته و عده اى بيش نيست و حكم وصيت را ندارد.
ص: 410
ص: 411
ص: 412
6002. فردى ثلث خود را براى هزينه ازدواج دختر و پسر خود وصيت نمود، آيا دختر و پسر به صورت مساوى سهم مى برد يا چون هزينه هاى ازدواج دختر بيشتر است، متناسب با نيازهاى ازدواجشان به آن ها مى رسد؟
ج. تابع كيفيت وصيت است و اگر وصيت در اين جهت اجمال دارد، آن دختر و پسر احتياطاً با هم مصالحه كنند.
6003. منظور از ثلث در تقسيم تركه ميّت چيست ؟
ج. مقصود از ثلث مال كه وصيت در آن نافذ است، ثلث مال در وقت وفات وصيت كننده است، پس اگر در اثر نقصان اموال، مقدار ثلث اموالش در وقت وفات كمتر از زمان وصيت شده باشد، وصيت او در ثلث اموال موجود نافذ است.
6004. اگر ميتى وصيت خاصى نكرده باشد، تقسيم اموال او به چه صورت است ؟
ج. بعد از خارج كردن تجهيزات واجبه و ديون ميّت، اعم از حقوق اللّٰه و حقوق النّاس، بر حسب تقسيم ارث بين ورثه قسمت مى شود.
ص: 413
6005. دخترى كه به هنگام ازدواج، به علّت ممكن نبودن فروش اموال به ارث گذاشته شده، سهمى به عنوان هزينه ازدواج از ثلث مال پدرش نصيبش نشده، آيا اكنون مى توان از ثلث مال مقدار سهمش را جدا كرد و به او داد، در صورتى كه وصيت به ثلث براى اين هزينه بوده است ؟
ج. اگر دين آن باقى است، بايد پرداخت شود وگرنه احتياطاً مصالحه شود، بلى اگر وصيت كننده سهم هر كدام را معيّن كرده، ظاهراً در هر صورت به او پرداخت مى شود.
6006. آيا وارث ميّتى كه آن ميّت به احكام لقطه اى كه پيدا كرده بود عمل ننموده، بايد طبق فتواى مرجع ميّت عمل نمايد يا مرجع خودش ؟
ج. ميزان، نظر مجتهد خودش هست و احتياط در اجازه ى حاكم است.
6007. آيا مى توان سهم ازدواج هر يك از صغار را از ثلث مال تقسيم نمود و از باب مقدّمه ازدواج براى آن ها مسكن يا قطعه زمينى خريدارى كرد، در صورتى كه وصيت به ثلث براى اين هزينه بوده است ؟
ج. در صورتى كه به مصلحت صغار با اجازه ى ولىّ شرعى باشد، مانعى ندارد.
6008. پدرى در حال سلامت چكى را - كه طلب كار بوده - به فرزندش مى دهد و مى گويد مبلغ آن را فلان وسيله براى فلان فرزندش خريدارى كند، بعد بيمار شده و وفات مى نمايد. آيا مبلغ اين چك به فرزند خاصّ مى رسد يا به همه ى
ص: 414
ورثه تعلّق دارد؟
ج. اگر در مقام وصيّت بوده، در ثلث تركه اش نافذ است و بايد به آن عمل شود و در غير اين صورت، به همه ى ورثه تعلّق دارد، اگر چه خوب است ورثه در همان مورد مصرف نمايند.
6009. پدر خانواده اى فوت كرده و مادر سرپرستى خانواده را عهده دار مى باشد. طفل صغيرى در اين خانواده است كه مستمرّى براى تمام افراد خانواده از جمله براى آن طفل صغير، ماهانه از دستگاه دولتى مى دهند. آيا مى شود ميهمان اين خانواده شد؟
ج. تصرّف در مال صغير بايد با اذن قيّم شرعى و مصلحت او باشد.
6010. اگر متوفّى خمس مالى را كه بر ذمّه اش مستقرّ شده ادا نكرده باشد، آيا مى توان آن را بين وارث ها تقسيم نمود، به اين قصد و شرط كه هر يك پس از فروش حصّه خود يا در صورت عدم قصد فروش پس از محاسبه و قيمت گذارى حصّه خود خمس مزبور را ردّ نمايد؟
ج. اگر با اذن حاكم شرع باشد مانعى ندارد، و اللّٰه العالم.
6011. شخصى از دنيا رفته و داراى فرزندى صغير و زوجه مى باشد. زوجه اش بدون دليل و بيّنه اى ادّعا مى كند كه از متوفّى طلب كار است، آيا ماترك متوفّى متعلّق به فرزندش مى باشد و ادّعاى مادر فرزند مسموع است و آيا خرج اين فرزند صغير به عهدۀ مادر و يا جدّ مادرى مى باشد؟
ج. در فرض سؤال يك هشتم تركه ى ميّت متعلّق به زوجه ى او است، به توضيح ذكر شده در مسئله ى 2248 رساله رجوع شود، و باقى تركه حقّ فرزند است، اگر
ص: 415
ميّت پدر و مادر ندارد و اگر ميّت ديون معلومى داشته باشد، بايد از اصل تركه بپردازند و صرف ادّعا، مثبت دين نيست مادامى كه به ثبوت شرعى نرسد، و نفقه ى طفل اگر جدّ پدرى نداشته باشد و اموالى هم كه نفقات او را تأمين كند نداشته باشد، بر عهدۀ مادر است، و اللّٰه العالم.
6012. زمين بايرى كه سال ها در آن كشت نشده است، به نام كسى است و آن شخص مدّت بيست و پنج سال است فوت نموده است. ورثه ى آن مرحوم هم در اين مدّت به عمران و آبادى زمين مذكور اقدام نكرده اند. چنانچه يكى از ورّاث يا شخص ديگرى آن را به حدّ بهره بردارى آباد كند، مالك آن زمين مى شود؟
ج. اگر زمين قبلاً آباد و ملك متوفّى بوده، فعلاً مال ورثه است و تصرّف در آن بايد با رضايت همه ى آن ها باشد و به احيا مالك نمى شود و مى توانند از ورثه يا ولىّ غايب از ورثه اجاره نمايند.
6013. پدرى در زمان حيات خود زمين ها و ساير اموال خود را تقسيم نموده است و به هر يك از ورّاث نوشته اى داده است، آيا بعد از فوتش وارثين مى توانند بگويند اين نوشته را قبول نداريم و مجدّداً بايد تقسيم شود؟
ج. مجرّد نوشته دادن كافى نيست، اگر با ورثه مصالحه ى شرعيّه نموده يا هبه كرده و تحويل آن ها داده است، ملك آن ها شده است.
6014. قبل از اخراج ثلث، وارثين ماترك وصيت كننده را تقسيم نموده اند. آيا مى توانند تصرّف كنند؟
ج. نمى توانند تصرّف كنند، مگر در صورت عمل به وصيّت.
ص: 416
6015. پدرى متوفّى در حال حيات نوشته است: «و انت نيسان سال فلان از بانك كشاورزى گرفته ام» و قسط آن را راننده ى آن و انت كه فرزندش است پرداخت كرده است و مدّت چند سال در اختيار ايشان مى باشد، ولى سند و انت به نام پدر است. آيا بعد از فوت پدر وارثين ديگر حقّى از اين و انت دارند؟
ج. اگر براى فرزند خريده و يا بعد از خريدن به او واگذار و هبه شرعى كرده حقّى ندارند؛ اما اگر واگذارى او به نحو اباحه تصرف بوده، وارثين ديگر نيز در آن حق دارند.
6016. در زمان تقسيم اراضى در سراسر مملكت، زمين هاى زراعى مورد نسق، به خود كشاورزان واگذار گرديد. مالك يكى از زمين ها يك بيستم از تمام زمين را براى خود و بقيّه اى زمين ها را به دو فرزند متوفّى (كه در زمان حيات در زمين مالك كار و رعيتى مى كرده) با نظارت هيئت اعزامى واگذار نموده و سند رسمى نيز از اداره ى ثبت صادر گرديد. اكنون پس از گذشت سى سال دختران متوفّى مطالبه ى ماترك پدر مى نمايند، حتّى از زمينى كه در زمان حيات پدر به عنوان مزارعه در دست فرزندان پسر بود، در صورتى كه زمين ها در دست و تصرّف فرزندان پسر بوده است و مال مالك؛ و دولت آن زمان نسق زمين هاى زراعى را به كشاورزان عمل كننده انتقال داده است نه اين كه ماترك پدرى باشد، تقاضامنديم حكم مسئله را بيان فرماييد؟
ج. اگر در وقت موت متوفّى زمين ها ملك او نبوده و از مالك اوّلى شرعاً به او منتقل نشده، از تركه ى او محسوب نمى شود و حكم ميراث ندارد و خصوصيات فعلى و تشخيص موضوع با خود مكلّف است.
ص: 417
6017. مردى كه داراى دو پسر و سه دختر و همسر بوده، بيست سال است از دنيا رفته، در زمان فوت وى يكى از دختران مبتلا به بيمارى روانى و يكى از فرزندان پسرش صغير بوده است. پسر بزرگ به اتّفاق مادر اموال باقى مانده متوفّى را بيش از سهم ارثيه براى خود قرار داده و به امضاى همگان رسانده است ؟ اكنون وارثين از جريان اطّلاع پيدا كرده اند، وظيفه ى وارثين ديگر چيست ؟
ج. معلوم است كه ورثه نسبت به سهم الارث خود از تركه حقّ دارند. ولى چنانچه در اين باره اختلافى دارند نياز به مرافعه ى شرعيّه دارد.
6018. يكى از وارثين، عين منقوله باقى مانده از ميّت را فروخته و با قيمت آن، زمين مسكونى خريدارى نموده است. وارثين ديگر معامله ى اوّل را اجازه داده اند و مدّعى سهمى از زمين مذكور هستند. آيا فضول، مكلّفِ به ردّ سهم آن ها از ثمن معامله ى اوّل است و يا ساير وارثين با او در ملك شريك مى باشند؟
ج. اگر وارث ملك را براى خود و بر ذمّه خريده، آن را مالك شده است و ورثه حقّى در آن ندارند و پول شىء فروخته شده را در سهم خودشان حقّ دارند.
6019. شخصى فوت كرد و داراى دو برادر و يك خواهر مى باشد كه همگى اينها قبل از وى فوت شده اند. برادرها و خواهر متوفّى با آن شخص (متوفّى) از يك پدر و مادر بودند. از يك برادر مرحوم او فرزند پسرى و از برادر ديگر مرحوم وى سه فرزند پسرى و يك فرزند دخترى و از خواهر مرحومه ى وى پنج فرزند پسرى در حال حيات مى باشند. نحوه ى تقسيم تركه ى متوفّى بين برادرزاده ها و خواهرزاده را مرقوم فرماييد؟
ص: 418
ج. در صورت فوت برادر و خواهر پدر و مادرى متوفّى، سهم آن ها به فرزندانشان مى رسد. بنابراين در فرض مذكور در سؤال سهم برادر مرحوم وى به فرزند او و سهم برادر ديگر مرحوم وى نيز بين فرزندان او، پسر دو برابر دختر تقسيم مى شود (دختر و پسر مساوى نمى برند) و سهم خواهر مرحومه ى وى كه نصف سهم برادر است، بين فرزندان او قسمت مى شود.
6020. فردى فوت كرده و داراى چند فرزند ذكور و اناث است. بعد از مورّث، اكثر فرزندان نيز از دنيا رفته اند به جز دو پسر و يك دختر و همسر فرد متوفّى (مورّث).
نحوه ى تقسيم ارث را بيان فرماييد؟
ج. كيفيّت تقسيم ارث در فرض سؤال در رساله مذكور است. بايد هر كدام ملاحظه شود كه در زمان موت، وارثش كيست و تركه ى فرزند زيد كه بعد از او فوت كرده به علاوه آن چه از زيد ارث برده، به ورثه ى خودش مى رسد.
6021. پدر و مادرى كه فرزندشان شهيد شده است، از طرف بنياد شهيد مبلغى پول بين آن ها تقسيم شده است و اموالى از قبيل زمين، فقط به نام پدر شهيد واگذار شده است.
اكنون پدر شهيد فوت كرده است براى مادر شهيد چه سهمى از اين اموال مى باشد؟
ج. اموالى را كه بنياد شهيد به والدين شهيد داده است، بستگى به مقرّرات بنياد در تقسيم و سهميّه بندى دارد؛ بنابراين اگر بنياد زمين را به هر دو نفر داده است، هر كدام سهميّه دارند و اگر فقط به پدر داده است، زمين متعلّق به پدر است و زن از زمين ارث نمى برد، ولى از ساير تركه ى زوج هر چه باشد از منقولات يك هشتم و از قيمت اعيان مثل ساختمان و اشجار نيز يك هشتم حقّ دارد، و اللّٰه العالم.
ص: 419
6022. زنى فوت كرده و شوهر دارد و يك دايى پدر و مادرى و يك عمّۀ پدرى، آيا دايى عمّه را حاجب مى شود؟
ج. با وجود دايى پدر و مادرى، عمّۀ پدرى هم ارث مى برد و در فرض مسئله نصف تركه از شوهر و ثلث براى دايى و بقيّه از آن عمّه است.
6023. شخصى فوت كرده، تمام تركه اش سه ميليون و سيصد هزار تومان مى باشد.
وارثين او بدين قرار است:
1) زوجه؛ 2) پسرعمو پنج نفر؛ 3) دخترعمو چهار نفر؛ 4) پسردايى يك نفر؛ 5) دختردايى يك نفر؛ 6) پسرعمه سه نفر؛ 7) دخترخاله يك نفر؛ 8) پسرخاله دو نفر.
ج. در فرض مرقوم همسر مرحوم ربع تركه را مى برد و از زمين و عين بناها و درختان ارث نمى برد و از قيمت آن ها غير زمين ربع مى برد و بقيّه اى تركه بين پسرعموها و دخترعموها و پسرعمّه ها و پسردايى و دختردايى و پسرخاله ها و دخترخاله تقسيم مى شود، به اين نحو كه ثلث مجموع تركه با مراعات شروط ارث بردنِ پدر و مادر آن ها و نيز سهم آن ها به پسردايى و دختردايى و پسرخاله ها و دخترخاله به صورت مساوى مى رسد و بقيّه به همين نحو مذكور به بقيّه داده مى شود، للذّكر ضعف الانثى «براى مردان دو برابر زنان» و اگر غير پدر مادرى هم در فرض سؤال مطرح است، براى توضيح آن به رساله مراجعه شود.
6024. آيا مهريه ى زن جزو تركه ى او است و اگر جزو تركه ى او است، آيا شوهر مى تواند به نسبت سهم الارث خود از آن كم كرده و باقى مانده ى مهريه را به ساير
ص: 420
ورثه ى زن (زوجه ى خود) پرداخت نمايد؟
ج. بله، جزو تركه ى اوست و شوهر مى تواند بعد از پرداخت ديون و انجام مورد وصيّت آن كار را بكند.
6025. آيا زوجه از پولى كه عوض ديه ى خون شوهر گرفته، حقّى دارد چه مقدار؟
ج. اگر زوج اولاد ندارد 14، حقّ زن است و اگر اولاد دارد 18، حقّ او است.
6026. آيا ورثه مى توانند از تركه ى ميّت، شخصى را براى انجام نماز و روزه ى احتياطى ميّت استيجار كنند؟
ج. با اجازه ى تمام ورثه مانعى ندارد.
6027. آيا بخشش در حال حيات مانع از سهم الارث مى شود؟
ج. مانع نمى شود.
6028. آيا لباس هاى مختلف و زيورها و امثال اينها را كه شوهر در حال حيات براى همسرش گرفته، متعلّق به زن است يا مال شوهر است كه بايد بين ورثه تقسيم شود؟
ج. اگر به زن تمليك نكرده است، هر چند به نحو هديه، مال شوهر است.
6029. آيا يد متصرّفين (ورثه) بعد از صدور حكم موت و تقسيم تركه بين آن ها امانى
ص: 421
است يا ضمانى ؟
ج. بعد از تقسيم تركه - به نحو شرعى - بين ورثه هر كسى سهم خودش را واجد است و يد غير بر آن بايد با رضايت او باشد، و تقسيم شرعى بعد از تجهيز و دين و وصيّت است و تفريط در انجاز آن ها جايز نيست.
6030. اين جانب تمام اموال منقول و غير منقول خود را در مقابل ده هزار تومان به فرزندم فروخته و منتقل نموده بودم، به شرط اين كه تا من زنده ام، در اختيار خودم باشد، متأسفانه فرزندم قبل از من از دنيا رفته است. آيا اموال به خودم برمى گردد يا به ورثه ى فرزندم منتقل مى شود؟
ج. اموال به ورثه ى فرزند منتقل مى شود، ولى با رعايت شرط مزبور.
6031. آيا تفنگ هم مثل شمشير به فرزند بزرگ مى رسد؟
ج. شامل نمى شود.
6032. در صورتى كه تفنگ بيش از خشاب خود گلوله داشته باشد، آيا بازهم به فرزند پسر بزرگ مى رسد؟
ج. شامل نمى شود.
6033. اگر مردى چند زن داشته باشد كه هر كدام ولد اكبر داشته باشند، اين سلاح به كدام يك از آن ها مى رسد؟
ج. اگر آن دو پسر از دو زن در يك وقت، متولد شده باشند، بايد لباس، قرآن، انگشتر و شمشير ميّت را به طور مساوى بين خودشان تقسيم كنند.
ص: 422
6034. تكليف اموال كسى كه مفقود الاثر گشته، چيست ؟
ج. اگر زنده بودنش معلوم نيست و وارث هم دارد، مالش را كنار مى گذارند و بنا بر اظهر تا مدت چهار سال وضعيت او را پيگيرى مى كنند، سپس مالش را بين ورثه تقسيم مى كنند، ولى اگر بعداً زنده بودن او معلوم شد، تقسيم مال منتفى مى شود و احوط صبر كردن است تا حصول علم عادى به موت او يا حصول اطمينان در خصوص شخص مفقود.
6035. در جايى كه ميّت وصيّت به ثلث نكرده باشد، آيا ورثه مى توانند از اصل تركه براى ميّت كارهاى خير و عام المنفعه انجام دهند؟
ج. با رضايت تمام ورثه، اگر صغير نداشته باشد، مانعى ندارد.
6036. در مورد امتياز آب و برق و تلفن و گاز و غير آن ها، حكم چگونه است، منقول است يا غير منقول ؟
ج. منقول است و در مورد شك، مصالحه بر قيمت به جاى ارث بردن از عين، موافق احتياط است.
6037. در مورد سهم الارث، اگر ورثه به نحوى در تقسيم توافق كردند، آيا مى توانند خلاف توافق عمل نمايند و توافق نامه را ابطال نمايند؟
ج. غير ورثه نمى تواند و ورثه نيز اگر افراز به مصالحه يا قرعه شده باشد، نمى توانند و اگر مجرّد توافق باشد، مانعى ندارد در تعيين سهام يا تعديل به اندازه ى سهمشان مى توانند.
ص: 423
6038. ولد الزّنا از ارث محروم است امّا فرزندان زنازاده و نوه هاى او چه طور، آيا آن ها هم محروم هستند؟
ج. ظاهراً آن ها هم محرومند.
6039. زن پس از مرگ شوهر ادّعا مى كند زوجه ى دائمى او است و ورثه مى گويند:
زوجه انقطاعى است، حكم مسئله را بيان فرماييد؟
ج. بايد زن بيّنه اقامه كند.
6040. اگر نطفه مردى را پس از فوت وى بگيرند و با تلقيح مصنوعى به رحم زن منتقل كنند، ولد متولّد شده آيا به مرد ملحق مى شود؟ آيا از وى ارث مى برد؟
ج. در حال موت، هنوز انعقاد نطفه و تحقق حمل صورت نگرفته است. اين حمل هر چند در فرزند بودن به آن مرد الحاق مى شود، ولى از آن مرد ارث نمى برد، زيرا شرط ارثِ حمل در اينجا موجود نيست، بنابراين كه صرف احراز لحوق منظور نباشد.
6041. شخصى براى دفن ميّتى قبرى را بخشيده كه در آن دفن شود، پس از گذشت سال ها - كه بدن ميّت پوسيده - قبر داراى ارزش و قابل فروش است، آيا به ورثه ميّت مى رسد يا متعلّق به خود بخشنده است ؟
ج. ظاهراً به ورثه ى ميّت مى رسد، مگر قرينه اى بر صرف اجازه ى دفن باشد.
ص: 424
6042. پسرى ده ها سال در باغ پدر يا مادرش كار كرده است. آيا پس از وفات آن ها غير از ارث پسرى چيزى به عنوان كاركرد به طور الزامى طلب كار است يا نه ؟ و ساير ورثه به طور واجب چيزى اضافه بر ارث بايد به او بدهند؟
ج. اگر قصد تبرّع (مجانى) نداشته است، بايد او را راضى كنند.
6043. متوفّى داراى سه پسر و يك دختر و زوجه مى باشد. به جهت صغير بودن دو نفر از فرزندان، ماترك مورّث را تقسيم نكردند. فرزندى كه ده سال داشت به مدّت شانزده سال مجبور شد زندگى را اداره نمايد. اكنون بقيّه اى ورّاث ادّعاى تقسيمى ماترك پدرى را دارند، در صورت تقسيم، آيا فرزندى كه به مدّت شانزده سال زحمت كشيده است، حقّ اجرت را دارد يا اين كه بايد همانند ساير ورّاث سهم ارث خود را بردارد؟
ج. ماترك بين وارثين تقسيم مى شود. پسر دو برابر دختر و زن هم حقّ خود را دارد و اگر فرزند به قصد مجانى بودن آن كارها را نكرده، حقّ اجرة المثل كارهايش را دارد.
6044. ساختمانى از تركه ميّت به ارث رسيده است كه در جريان خيابان كشى شهردارى تخريب شده و شهردارى در موقع تخريب، عرصه ى ساختمان را 1/5 ميليون تومان و قيمت اعيانى را نيم ميليون تومان تعيين كرده بود؛ عوض آن ساختمان قطعه زمينى را داده است كه قيمت آن سه ميليون تومان ارزش دارد. سهم همسر مورّث را چگونه بايد محاسبه كرد؟
ج. به نسبت اعيان با احتساب بالا رفتن قيمت در آن چه پرداخت شده است.
ص: 425
6045. آيا دختر از زمين هاى كشاورزى پدر ارث مى برد؟
ج. دختر نسبت به سهم خودش از تمام تركه ى پدر ارث مى برد.
6046. با فوت پدر با وجود فرزند صغير، آيا پدر بزرگ مادرى از تركه، ارث مى برد و اگر حقّى را بر متوفّى ادّعا كند، حكم آن چيست ؟
ج. حقّى ندارد و ارث نمى برد و اگر ادعاى خود را شرعاً اثبات نكند، حقّى ندارد.
6047. پدرى در زمان حياتش زمينى را با دستخط خود به چهار پسرش بخشيده است و به دخترها چيزى واگذار كرده است. سازمان زمين شهرى بقيّه اى زمين را تصاحب نموده كه طبق قانون، حدّ نصابى از آن زمين به مالك داده مى شود. حال مقدار زمينى كه سازمان زمين شهرى برمى گرداند، آيا به عنوان ماترك پدر فقط بين دختران بايد تقسيم شود يا اين كه فرزندان پسر هم از آن مقدار ارث مى برند؟
ج. قطعاتى كه پدر در زمان حيات خود به پسرها و دخترها بخشيده، اگر به تصرّف آن ها داده باشد، حقّ آن ها است و نسبت به باقى زمين برگشت شده اى كه در زمان حيات قبض نشده بود، ميان پسرها و دخترها بر طبق آنچه خداوند فرموده تقسيم مى گردد.
6048. پدرى با سه فرزندش در مغازه اى - كه مال پدر مى باشد - كاسبى مى كردند. يكى از اين سه پسر با مبلغ صد و بيست هزار تومان زمينى را خريده و به نام خود كرده است
ص: 426
و اين پسر پس از فوت پدرش، هنگام تقسيم ارثيّه اظهار مى كند صد و بيست هزار تومان را پدرم به من بخشيده بود، بدون اين كه بر ادّعايش بيّنه و شاهدى داشته باشد، آيا اين زمين مال اين پسر است يا سهميه ى همه ى وارثين مى باشد؟
ج. مدّعى بخشش بايد دعواى خود را به وجه شرعى اثبات كند و در غير اين صورت همه ى ورثه در مال مورد دعوا شريك هستند و نسبت به زمينى كه با آن خريده شده، اگر به ثمن كلّى و براى خودش خريده، ملك پسر شده است پس وجه پرداختى از تركه است، و اللّٰه العالم.
6049. شخصى سه دختر داشت. دختر كوچكش بدون اذن پدر ازدواج مى كند. پدر تمام دارايى خود را بين دو دختر تقسيم مى كند، آن گاه پدر فوت مى كند. حصّه اى كه در حال حيات به يكى از دو دختر داده، بود قبض و اقباض نشده بود و عوضى هم در مقابلش داده نشده بود. اكنون آن دختر ادّعاى حصّه ى خود را دارد. آيا دعواى او صحيح است ؟
ج. اگر حصّه هاى تقسيم شده را به دخترها نبخشيده يا در صورت بخشش تحويل نداده، هر چند از طريق وكالت و از اسباب ملك مثل مصالحه چيزى واقع نشده، حكم ساير تركه را دارد كه به همه ى ورثه مى رسد. بلى اگر پدر در مقام وصيّت چنين كارى كرده، در ثلث تركه نافذ است، و اللّٰه العالم.
6050. آيا عقوق والدين موجب محروميّت از ارث مى شود؟
ج. موجب محروميّت نمى شود، ولى عقوق والدين از گناهان كبيره است.
6051. اگر علاوه بر جهيزيّه كه پدر به دختر خود مى دهد، ديگران هدايايى به عروس و
ص: 427
داماد بدهند و اتّفاقاً عروس و داماد در تصادف فوت نمايند، لكن زوج چند ساعت پس از عروس فوت نمايد، حكم اين اموال چيست ؟
ج. آن چه معلوم است كه به كدام يك هديه داده شده، ملك او است و از تركه ى او محسوب است و در موارد شك، احتياط در مصالحه است و چنانچه صغير دارد، مراعات غبطۀ آن ها نيز بشود.
6052. ميّت مغازه اى دارد با بناى نازل، ولى چون در محلّ مناسب است سرقفلى بالايى دارد. آيا زن او فقط از بناى مغازه ارث مى برد يا در سرقفلى هم سهيم است ؟
ج. زن از اعيان، هر چند به لحاظ سرقفلى ارث مى برد، همان طورى كه از اجاره ارث مى برد.
6053. اگر باغچه يك جا به فروش برسد، از بهاى آن چه مقدار به همسر مرحوم مى رسد؟
ج. از قيمت اعيانى باغچه از قبيل درخت و غيره. (مسئله 2248 رساله.)
6054. مردى زنش را بدون طلاق رها كرده و زن و بچّه هايش به سختى زندگى را گذرانده اند. اكنون كه زن وفات كرده، سراغ فرزندان آمده و مطالبه ى ارث او را مى كند. آيا چنين حقّى دارد؟
ج. در فرض مسئله، پدر از تركه ى زوجه خود يك چهارم ارث مى برد، ولى اگر نفقات مادر را نداده است، ضامن است و بايد بپردازد و اگر مهريّه هم نداده است، بايد مهريّه را هم بدهد.
ص: 428
6055. پدرم هنگام حيات، براى همسرش كه زن پدرم باشد، طلا خريده است ولى نوشته اى در دست نيست كه دلالت كند اين طلا مال او است و شفاهى هم مطلبى نگفته است. آيا اين طلا كه در دست زن پدرم هست جزو ماترك مى باشد و در صورت تركه بودن، زن پدرم از آن ارث مى برد؟
ج. اگر ظهور خريد طلا براى همسر در تمليك به او است، از تركه محسوب نمى شود.
6056. شخصى به دليل ترك انفاق تحت تعقيب كيفرى قرار مى گيرد. شاكيه قبل از صدور حكم، فوت مى نمايد. آيا حقّ تعقيب كيفرى (و به مجازات رساندن مجرم) به ورثه منتقل مى شود يا خير؟ و به طور كلّى، آيا در تعزيرات حقّ تعقيب كيفرى با فوت به ورثه منتقل مى شود يا خير؟
ج. اگر ذمّه ى او مشغول به نفقه باشد، ورثه ى متوفّى حقّ مطالبه ى آن را دارند، ولى نسبت به مجازات ديگر حقّى ندارند، چنانچه خود متوفّى و يا حاكم هم چنين حقّى نداشت.
6057. يكى از ورثه، سهم خود و ديگران از ورثه را بدون اذن آنان تصرّف مى كند و بر آن معامله انجام مى دهد. در صورت فوت تمام آن ورثه (ظالم و مظلوم)، آيا فرزندان مظلومين، حقّ مطالبه از فرزندان ظالم را دارند؟
ج. بلى، و بدون اجازه آن ها، آن معامله نيز باطل است، با فرض اين كه قبلاً از طرف پدران آن ها اجازه يا ردّى صورت نگرفته باشد.
ص: 429
6058. در صورتى كه نوبت به ارث برىِ طبقه سوّم برسد، آيا ابن عمّ ابوينى (پدر و مادرى) بر عمّ ابى و عمّه ابى (پدرى) تقدم دارد؟
ج. بلى، زيرا تقدم ابن عمّ ابوينى بر عمّه اولويت دارد از تقدمش بر عمّ ، امّا اين تقدّم در مورد بنت عمّ ابوينى نيست، زيرا او در مورد استثنا، اولويتى از ابن عم ابوينى ندارد، لكن محلّ احتياط به مصالحه هست.
6059. ساختمان موروثه اى را مى خواهند اجاره دهند، آيا زن ميّت كه از قيمت و ماليّت بنا ارث مى برد، سهمى از اين اجاره دارد يا مى تواند مانع از اجاره شود؟
ج. ظاهراً تا قيمت به او پرداخت نشده، سهم دارد و يا مى تواند مانع شود.
6060. آيا ديون ميّت، هنگام اخراج، بر وصيت او مقدّم مى باشد؟
ج. بلى، چه ديون حق الله باشد يا حق النّاس و وصيت هم بر ارث مقدم است.
6061. يكى از ورثه بدون اذن ساير وارثين، يك طبقه روى خانه ارثى مى سازد. پس از اتمام ساخت، تمامى ورثه جز يك نفر به آن راضى مى شوند. تكليف چيست ؟
ج. اگر تصرّف در آن طبقه، چنان كه متعارف است مستلزم تصرف در ملك ورثه است، بايد آن وارث را با مصالحه يا به تقسيم ارث - كه سهم او را بدهد - راضى كند، وگرنه تصرّف در آن طبقه جايز نيست.
6062. ميّتى داراى يك دختر و چهار پسر مى باشد. تركه وى يك زمين است كه بايد به نه
ص: 430
قسمت تقسيم كنند. براى اين كه سهم دختر، بين دو سهم يك پسر نباشد، چگونه قرعه بزنند؟
ج. اوّل سهم دختر را از دو طرف يا وسطها قرعه بزنند، يعنى قسمت هاى يك و سه و پنج و هفت و نه و سپس براى پسرها قرعه بزنند.
6063. حكم جايزه اى كه به مؤلف كتاب به عنوان كتاب سال، پس از فوتش مى دهند چيست ؟
ج. اين جايزه هم جزو ماترك او است كه به ارث مى رسد، زيرا سبب كسب اين فايده، پيش از موت بوده است.
6064. اگر علم پزشكى به قدرى رشد كند كه بتوان سر انسانى را به بدن انسان ديگر پيوند زد، آيا از جهت احكام مانند: ارث، محرميّت، زوجيّت و... ميان شخص پيونددهنده و پيوندگيرنده تفاوت وجود دارد؟
ج. عرفاً اين شخص آخرى است، زيرا مغز كه مركز ادراكات است و قلب كه مركز حبّ و بغض است، بايد با هم توأم باشد تا معلومات محفوظ بماند و احكام مشتركه بين آن دو نفر بر اين شخص جارى است. ولى در احكام مختصّه، ظاهراً شخص ثالثى است كه بايد تمام تكاليف و وضعيّات را استيناف كند (دوباره آغاز كند)، مثلاً زنش را پس از عدّه دوباره عقد كند.
6065. زمينى از اصلاحات اراضى به شخصى به ارث رسيده است و برخى از مالكين آن نه راضى به فروش مى شوند و نه اجاره، تكليف چيست ؟
ج. بايد سهم آن ها را جدا كند و قسمت آن ها را بدهد.
ص: 431
6066. پدرى ملكى را به فرزندش بخشيده است، به اين شرط كه از ارث محروم شود، آيا اين شرط صحيح است ؟
ج. اين شرط فاسد است، ولى چون به منزله ى وصيت براى ورثه ى ديگر است، سهم الارث اين فرزند از ثلث براى ديگران مى شود و هم چنين اگر زايد را اجازه داده باشد و اگر شرط اين بوده كه بعداً سهم خود از ارث را به ساير ورثه بدهد، صحيح و نافذ است و هم چنين اگر به نحو شرط نتيجه باشد، بنا بر صحّت آن.
6067. بهايى كه بهايى زاده است، فوت شده و وارث مسلمانى ندارد، آيا ورثه بهايى وى ارث مى برند؟
ج. ورثه بهايى او ارث نمى برند، وضعاً، ولى تكليفاً بايد ملاحظه كنند كه فتنه و مفسده بر آن مترتب نشود.
6068. خانمى به عقد دائم مردى درمى آيد. مرد پس از چهارده ماه فوت مى كند. ورثه ديگر، آن خانم را به اين دليل كه مرد مريض بوده و دخول صورت نگرفته است از ارث محروم كرده اند، زن ادّعاى وقوع دخول را دارد. حكم چيست ؟
ج. قول زن پذيرفته است، زيرا دخول از امورى است كه «لا يعلم عادةً الاّ من قِبلها» عادتاً دانسته نمى شود، مگر از جانب زن، و اقامه ى بيّنه بر آن ميسور نيست و فقط زن بايد قسم بخورد.
6069. شخصى با فرزند خود هنگام شنا غرق مى شوند و مشخص نيست پدر پس از
ص: 432
فرزند مرده يا با هم مرده اند. اگر قراين حدسية و امارات ظنيّه مانند قول پزشك به صورت نظريّه و نه شاهد قضيّه، بر تقدّم مرگ فرزند دلالت كند، آيا كفايت مى كند يا بازهم حكم شكّ جارى است و از هم ارث مى برند؟
ج. اگر اطمينان آور باشد، بلى كفايت مى كند.
6070. پدرى در زمان حيات، مقدارى از ملك شخصى خود را در حضور شهود به يكى از فرزندان خود هبه كرده است. آيا بعد از فوت پدر، وارثين مى توانند آن مقدار بخشيده شده را بين خود تقسيم يا تبديل به قيمت نموده، پول بگيرند يا آن مقدار مال آن فرزند است كه به او بخشيده شده است ؟
ج. اگر هبه صحيح بوده و اقباض شده است، وارثين نمى توانند مال موهوب را ببرند و بگيرند.
6071. بين چند وارث اگر تعدادى كبير از يك مادر - كه مادرشان در زمان بودن ولىّ ، از دنيا رفته است - و يك صغير از يك مادر - كه در زمان بودن ولىّ ، طلاق شرعى داده شده است - و دو صغير از يك مادر - كه همسر قانونى و شرعى ولىّ بوده است - و ولىّ از دنيا رفته، بعد از وفات ولىّ همسرى كه طلاق گرفته بود، قيّم فرزندش شده و تقاضاى تقسيم اموال نموده است و وارثين كبير اجازه تصرف در اموال ندادند و قيّم دو صغير هم اجازه ندادند و دو صغير هم كبير نشده اند تا خود اجازه دهند، آيا مى شود در اين اموال تصرف نمود؟
ج. اگر احتمال بدهند كه مصلحت در تقسيم باشد، به حاكم شرع مراجعه نمايند و با امر او انجام دهند.
ص: 433
6072. شخص «الف» با شخص «ب» معامله اى را به صورت مضاربه انجام داده است.
سرمايه از «ب» و كار از طرف «الف» بوده، قول و قرار بر اين بوده كه سود يا ضرر معامله به تناسب پنج به دو تقسيم شود. يعنى اگر پانصد هزار تومان ضرر يا سود برده شود، دويست هزار تومان از آن «ب» و الباقى كه سيصد هزار تومان است متعلق به شخص «الف» مى باشد و ايشان بعد از گرفتن يك ميليون و سيصد هزار تومان از «ب» جهت خريد برنج به شهرستانى مى رود. متأسفانه در آن ديار به دام اشرار منطقه مى افتد و نه تنها موجوديش را به سرقت مى برند، بلكه خودش را هم مى كشند.
بفرماييد:
1) تلف شدن پول چه حكمى دارد؟ آيا «ب» مى تواند نسبت به سهم مقتول مازاد بر دو پنجم ادّعايى داشته باشد، يا كلّ سرمايه از كيسه «ب» تلف شده است ؟
ج. خير، زيرا يد امانى بوده و نمى تواند ادّعايى داشته باشد، با فرض اين كه قرارداد بر ضرر بوده نه سرقت و تلف.
2) وارث مقتول دو دختر خردسال مى باشند. آيا مى توانند نسبت به دو پنجم خون بهاى پدرشان ادّعايى داشته باشند؟ به بيانى ديگر آيا سود و ضرر پنج به دو شامل خون مقتول هم مى شود؟
ج. خون بها اگر از قاتلين دريافت شد، متعلّق به ورثه او است و نمى توانند از شريك در معامله مطالبه كنند و ربطى به معامله ندارد.
6073. مرحوم پدرم وصيّت فرمود كه وصىّ او فرزندان پسر مى باشند و همان طور كه مستحضر مى باشيد، ثلث زير نظر وصىّ بايد به مصرف شرعيّه برسد. آيا خواهر بنده حق گرفتن ثلث دارد؟ با توجه به اين كه وصىّ راضى نيست كه خواهر ثلث
ص: 434
را به هر ميزان بگيرد؟
ج. در صورت وصيت به ثلث، مصرف ثلث بايد به دست وصىّ باشد، متعدّد باشند يا واحد.
6074. آيا تصرّفات و معاملات ورثه در تركه ميّت پيش از اخراج ديون يا وصيّت او نافذ است ؟
ج. وضعاً نافذ است، اگر چه تكليفاً حرام است. زيرا ورثه مالك آن هستند و اخراج ديون به ذمه آن ها است و اگر با اذن حاكم و مصالحه به ذمّه بگيرند كه در وقت معين بپردازند، تكليفاً هم اشكال ندارد.
6075. آيا حكم تقدّم و حاجبيّت ابن عمّ ابوينى (پدرى و مادرى) بر ابن عمّ ابى (پدرى) يا امّى (مادرى) شامل خنثاى مشكل و دخترى - كه فرزند عمّ ابوينى است - نيز مى شود؟
ج. همين حكم در حاجبيت خنثاى مشكل و دخترى كه فرزند عمّ ابوينى مى باشد، بنا بر احتياط است كه محل مصالحه است.
6076. شخصى متوفّى، بدهى هايى مختلف از قبيل خمس و ديون به مردم دارد و اموال ماترك او كفايت بدهكارى او را نمى كند، آيا اموال به جا مانده ى او ميان طلبكاران تقسيم به نسبت مى شود يا ديون اشخاص مقدّم بر سهمين است ؟
ج. اگر خمس در مال او است، مقدّم بر ديون است و اگر بر ذمّه ى او است، حكم ساير ديون را دارد و چنانچه با رضايت تقسيم كنند، احوط است.
ص: 435
6077. آيا زن علاوه بر مهر وى از اثاثيه منزل نيز سهم الارث مى برد يا خير؟
ج. بله، ارث مى برد.
6078. اگر وارث پدر و مادر تنها يك دختر و برادرزاده هايش باشند، آيا به برادرزاده ها ارث مى رسد؟
ج. خير، فقط دختر ارث مى برد.
6079. تصرف در وصيت (ثلث) پدر چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
6080. آيا فرزند ارشد خانواده حق تصرف در مال ورثه را دارد؟
ج. بدون اجازه ى ورثه، حق ندارد.
6081. از دوستم كتابى به عنوان امانت گرفتم، پس از مدتى ايشان به رحمت خدا رفت، آيا ردّ امانت به ورثه لازم است ؟
ج. بله، لازم است. (به مسئله ى 1853 و 1854 رساله رجوع شود.)
6082. آيا والدين مى توانند تنها به يكى از فرزندان خود ارث بدهند و آيا اين كار
ص: 436
گناهى ندارد؟
ج. نمى توانند، و ارث بعد از فوت آن ها است و ربطى به آن ها ندارد.
6083. زنى كه قيّم بچه هاى يتيم است، آيا مى تواند در حقوق مستمرى آن ها تصرف كند؟
ج. قيّم شرعى مجاز است در سهم آن ها در حدّ مصلحت آن ها تصرف كند.
6084. اگر ميّت ثلث اموال خود را وصيت كرده، ولى موردش را تعيين نكرده در چه راهى مصرف مى شود؟
ج. در امور خيريه مصرف مى شود.
6085. چگونه ماترك ميّت بين همسر، دو بچه و سه دختر تقسيم مى شود؟
ج. همسر سهم الارث خود را طبق مسئله ى 2248 مى برد و هر يك از فرزندان پسر او دو برابر دختر سهم مى برد.
6086. آيا جايز است از ما ترك پدرمان جهت مصارف خانواده استفاده كنيم، در صورتى كه عده اى از ورثه مخالف هستند؟
ج. خير، جايز نيست و ضامن هم هستيد.
6087. كسى زمينى را كه از همسرش به او و فرزندانش به ارث رسيده است، بدون
ص: 437
اجازه ى فرزندان خود فروخته است، آيا فرزندان او حقّ به هم زدن معامله مذكور را دارند؟
ج. بله، مى توانند اجازه ندهند.
6088. آيا دخترى كه از تحصيل محروم بوده است، مى تواند در تقسيم ارث چيز بيشترى مطالبه كند؟
ج. خير، نمى تواند.
6089. مصرف ثلث ميّت، چه مجازاتى دارد؟
ج. حرام و ضمان آور است.
6090. آنچه از سوى اداره بيمه، طبق قرارداد پس از مرگ اشخاص بيمه شده پرداخت مى شود، آيا جزو ما ترك ميّت محسوب مى شود يا متعلق به وارثين است و آيا مى توان ديون و طلب كارى ها را از آن كم كرد؟
ج. اگر طبق قرارداد مال او را كه در ذمّه آن ها است به او بر مى گردانند، جزو تركه است و دين و وصيّت از آن اخراج مى شود؛ اما اگر طبق قرار كارى - شبيه بخشش - انجام مى دهند، تابع همان قرارداد خواهد بود كه آن كار نسبت به چه كسى انجام شود.
6091. آيا مجرّد اطلاع و رضايت شوهر از سقط جنين كه توسط همسر او انجام شده
ص: 438
مانع ارث بردن شوهر از ديه ى سقط جنين مى باشد يا نه ؟ بلكه بايد به نحوى هر چند به شكل دستور يا ترغيب و تشويق همسر در انجام سقط دخالت داشته باشد؟ و يا غير مباشر محروم از ارث بردن از ديه نمى شود؟
ج. غير مباشر از ارث محروم نيست، هر چند راضى به سقط هم باشد.
6092. آيا جهيزيه و هدايايى كه بستگان شوهر و ديگران به عنوان هديه براى زوجين آورده اند، پس از مرگ جزو تركه آن زن است ؟
ج. اگر ملك زن بوده، جزو تركه ى او است.
6093. خانه مشاعى است كه قابل استفاده نيست و بعض ورثه حاضر به فروش و خريد آن نيستند و خانه در شرف خرابى است. راهنمايى فرماييد.
ج. بايد از غرض عقلايى آن بعض تحقيق شود و اگر مى شود، توافق بر تعمير و اجاره ى آن شود و اگر به هيچ چيز توافق نشود، حاكم شرع - در صورت امكان - اجبار بر اجاره مى كند وگرنه اجبار بر بيع و فروش مى كند.
6094. زنى كه شوهرش كارمند بوده و فوت كرده، مى تواند در حقوق فرزند صغير تصرف بكند و خرج آن ها بكند يا بايد حقوق آن ها را كنار بگذارد؟
ج. اگر قيّم شرعىِ صغار است، مى تواند اموال آن ها را در مصالح آن ها صرف كند.
ص: 439
ص: 440
ص: 441
ص: 442
6095. آيا قضاوت غير مجتهد را جايز مى دانيد؟ در صورت عدم جواز، با نبود قاضى مجتهد يا كمبود آن، آيا غير مجتهد با اجازه مجتهد، مى تواند قضاوت كند؟
ج. در فرض ضرورت، بايد با اجازه مجتهد جامع الشرايط باشد و با تقليد صحيح در كليات و دقت و احتياط در موضوعات.
6096. اگر ارتداد نزد قاضى غير مجتهد مأذون ثابت شود، آيا اجازه صدور حكم را دارد؟
ج. جواز صدور حكم قتل داير مدار جواز قضاى او است. قضاى غير مجتهد، هر چند مأذون از مجتهد هم باشد، محل تأمّل است. امر قاضى از مفتى بالاتر است و علاوه بر اجتهاد نياز به بصيرت در موضوعات دارد، گرچه اجتهاد در خصوص قضا، به نحو مجتهد متجزّى كافى است.
6097. اگر در موضوعى قاضى، حكم صادر كرد، ولى مرجع تقليد آن را خلاف شرع يا مبتنى بر اشتباه دانست، به كدام يك از دو نظر بايد ملتزم شد؟
ج. چون منشأ اختلاف به يك نحو نيست، پس در هر مورد بايد سؤال كرد.
6098. اگر حاكم شرع و قاضى اجتهاداً يا تقليداً نظرش با كسى كه نزد او آورده اند يا با
ص: 443
مترافعين در حقوق اللّٰه يا حقوق الناس اختلاف دارد، آيا طبق نظر خود اجتهاداً يا تقليداً بايد رأى دهد؟
مثلاً فردى را آورده اند كه لواط انجام داده و محصن نيست و او مقلد كسى است كه احصان را شرط مى داند و اين قاضى در اجراى حد، احصان را شرط نمى داند، آيا مى تواند حكم به رجم دهد؟
يا قاضى اجتهاداً يا تقليداً علم را در حقوق الناس معتبر مى داند و كسى كه رجوع نموده يا مترافعين اجتهاداً يا تقليداً معتبر نمى دانند. آيا قاضى مى تواند طبق نظر خود كه علم را معتبر مى داند حكم كند؟ و اگر با اين فرض نمى تواند حكم كند، وقتى كسى به او رجوع مى كند يا مترافعين براى فصل خصومت به او رجوع نمودند، بايد از آن ها سؤال كند كه مقلد چه كسى هستند يا نظر آن ها چه است يا اينكه سؤال لازم نيست و طبق نظر خود حكم كند؟
ج. قاضى به نظر خود عمل مى كند اجتهاداً يا تقليداً و در مورد حق النّاس به كتاب وسيلة النجاة، ج 1، ص 16، مسئله 35 مراجعه شود.
6099. در چه مواردى علم قاضى حجت است ؟ و آيا راه ها و مبادى علم او در نتيجه موضوعيت دارد؟
ج. از هر راهى براى قاضى شرعى علم حاصل شود، مى تواند بر طبق علمش در حقوق اللّٰه و در حقوق النّاس با مطالبه ى صاحب حق حكم كند.
6100. آيا قاضى براى قسم دادن منكر، بايد با مطالبه شاكى، وى را سوگند دهد؟
ج. لازم نيست و همان مطالبه ى اصل قضاوت، مطالبه ى موازين قضا است كه از آن جمله قسم دادن منكر است، مگر اينكه براى اهميت و عظمت قسم، شاكى از حق خودش رفع يد كند و حاضر به استحلاف نشود.
ص: 444
6101. گاهى پيش مى آيد كه قاضى يا رئيس شعبه، شخص مديون را در اختيار مأمور مراقب قرار مى دهد و مديون در ميانه راه فرار مى كند. آيا آن قاضى و رئيس آن شعبه ضامن است ؟
ج. اگر قاضى يا مأمور در حفظ و مراقبت او كوتاهى و تقصير كرده اند، ضامن ديون طلب كاران هستند وگرنه ضامن نيستند.
6102. اگر قاضى پس از القاى حكم و زوال او از سِمت قضايى، ادّعا كند در زمان حكم كردن اشتباه كرده و حكم ناقص داده است، حكم صادر شده چه حكمى دارد؟
ج. اگر براى قاضى بعدى، بطلان اين حكم ثابت شود - با يقين پيدا كردن او به صدق خبر دادن قاضى قبلى از خطا، يا از راه ديگر - مى تواند حكم جديد كند هرچند مضمون حكم، زايد بر حكم قبلى باشد.
6103. آيا مجرمى كه به مجازاتى - مثل شلاق خوردن - محكوم شده، مى تواند با پول از مجازات رهايى پيدا كند؟
ج. در حدود مقرّره بايد حدّ جارى شود و جاى انتقال به پول نيست.
6104. اگر چنانچه فرد در شرايطى قرار گيرد كه مجبور به قتل كسى باشد، در اسلام چه حكمى دارد؟
ج. اگر در مقام دفاع از خود باشد، با مراعات مراتب و انحصار در قتل اشكال ندارد و امّا اگر ديگرى او را مجبور كند كه نفس محترمه اى را به قتل برساند، جايز نيست؛ هر چند خودش كشته مى شود.
ص: 445
6105. آيا شخص مى تواند كسانى را كه نسبت به او تجاوز جنسى كرده اند، در فرصت مناسب بكشد؟
ج. خير، نمى تواند.
6106. آيا كشتن افراد به صورت ترور جايز است ؟
ج. خير.
6107. فردى اقرار به نسب ابهام و اجمالِ داشته، كرده و شخص اقراركننده وفات كرده است و ميان ورثه در تعيين و رفع ابهام اختلاف وجود دارد يا تعيين نمى كنند، بفرماييد ورثه چه وظيفه اى دارند؟
ج. احتياط در اين است كه ورثه در نصف حق مقرّ له با او مصالحه كنند.
6108. مقرّى به امر مبهمى اقرار كرده و در حالى كه قدرت بر تفسير دارد، از تفسير امتناع مى كند. تكليف چيست ؟
ج. حاكم او را بر تفسير الزام مى كند، هر چند به حبس او باشد. و در موارد حلف اگر نكول از حلف كند، ردّ قسم به طرف مقابل مى شود، ولى اگر عذر از تفسير دارد، مانند اينكه خوف از ضرر دارد، حاكم در مورد او تصميم مى گيرد.
6109. اگر راننده اى خود را بين دو امر، تصادف با يك نفر كه كنار جاده ايستاده و تصادف با يك مينى بوس يا اتوبوس كه عده زيادى سرنشين دارد ببيند و به آن يك نفر زده و وى را بكشد، چه نوع قتلى محسوب مى شود؟
ج. از مال راننده بر ديه مصالحه كنند.
ص: 446
6110. تفاوت نفى بلد با تبعيد و آواره نمودن دائمى چيست ؟
ج. نفى بلد همان تبعيد از بلد است كه خصوصيات آن در مثل مُملك يا محارب فرق مى كند، فى الجمله.
6111. آيا به صرف بكر نبودن زوجه، مى توان حكم زنا را نسبت به او ثابت كرد؟
ج. خير، نمى توان.
6112. اگر مردى به همسر خود نسبت رابطه اى نامشروع با شخص خاصى بدهد، حكم شرعى چيست ؟
ج. حكم قذف در موارد ديگر را دارد، مگر از موارد لِعان باشد.
6113. ورود زنان به دستگاه قضايى جهت رسيدگى به دعاوى حقوقى، كيفرى و امور حسبيّه از بدو تشكيل پرونده، مرحله تحقيقات و ختم رسيدگى و صدور و ابلاغ و اجراى حكم را مرقوم فرماييد؟
ج. جايز نيست، با تماميّت دليل بر هر مورد.
6114. آيا قاضى مى تواند يكى از طرف هاى دعوا يا دو طرف را به نحوه صحيح دادرسى و تنظيم شكايت و... راهنمايى كند؟
ج. اگر براى غالب شدن بر طرف مقابل، على اىّ تقدير است، هر چند به غير حق، جايز نيست.
ص: 447
6115. آيا تعدّد قضات از نظر اسلام صحيح است ؟
ج. اگر منظور قاضى شأنى است، مانعى ندارد.
6116. در برخى موارد مجرم به شاكى مبلغى پول مى دهد تا او از شكايت خود صرف نظر نمايد، با توجه به اين كه برخى از جرم ها مثل تجاوز به عنف، سرقت، و...
مى باشد، آيا دريافت چنين پولى جايز است ؟
ج. تا قبل از اثبات نزد قاضى، مانعى ندارد.
6117. در عصر امروز زندان به عنوان رايج ترين مجازات مجرمين مطرح است، لطفاً بفرماييد اسلام در چه مواردى زندان را جايز دانسته است ؟ و آيا بازداشت متهم قبل از رسيدگى به پرونده او در دادگاه توسط نيروهاى امنيتى و انتظامى جايز است ؟
ج. مواردى در فقه براى حبس يا حبس دائم ذكر شده است و مواردى هم به نظر حاكم شرع است.
6118. آيا مى توان براى اثبات جرم كسى، تلفن وى را كنترل كرد يا به تفتيش خانه او پرداخت و يا او را تعقيب نمود، و آيا قاضى مى تواند به چنين امورى حكم نمايد؟
ج. خير، در شرايط متعارف جايز نيست.
6119. اگر راننده اى تصادف كند و عدّه اى از مسافرانش كشته شوند، در صورتى كه:
ص: 448
1) تقصير با او باشد؛
2) او مقصر نباشد و راننده ديگر مقصر شناخته شود؛
3) راننده خوابش برده باشد، چه نوع قتلى محسوب مى شود؟
4) اگر مسافر در هر يك از موارد بالا كمربند ايمنى را نبسته باشد و همين امر موجب ضربه مغزى و مرگ او شده باشد، چه حكمى دارد؟
ج. از موارد تسبيب است كه ملاحظه مى شود در آن استناد به انواع سه گانه ى آن از عمد و شبه عمد و خطا، و استناد مشترك، موجب اشتراك در ضمان است؛ مگر در موارد اقوائيت مثل اقوى بودن مباشر از سبب.
6120. آيا براى اعتراف گرفتن از متهم، مى توان او را شكنجه كرد و يا تحت فشار قرار داد؟
ج. خير، جايز نيست و حكم جنايت عمدى را دارد.
6121. برخى از قاضى ها كه فسق هاى آشكارى هم چون ريش تراشى دارند، آيا حكم آن ها نافذ است ؟
ج. خير و بايد او را از منصب قضاوت كنار بزنند.
6122. لطفاً كيفيت ضربات شلاق را در حدود و تعزيرات بيان فرماييد.
ج. به صفحات 198 و 199 و 200 از جلد 5 جامع المسائل رجوع شود و تعزير هم به صلاح ديد و نظر قاضى است.
ص: 449
6123. حكم سرقت هاى الكترونيكى اعم از اطلاعات، پول و... توسط اينترنت، كامپيوتر يا موبايل و تلفن چيست ؟
ج. مورد اجراى حدّ نيست، مگر صدق احراز قطعى باشد، نه مستند به احتيال سارق بدون صدق احراز شود.
6124. حكم كسى كه به صورت زن يا مرد ديگر اسيد پاشيده است چيست ؟
ج. به هر مقدارى كه جراحت وارد كرده و جنايت كرده ضامن است و جاى قصاص هم هست، اگر تعزير نباشد.
6125. اگر كسى اقرار به زنا كند، لازم است چهار بار اقرار نمايد و آيا بايد هر بار از آن در يك جلسه مستقل باشد يا مى توان چهار بار اقرار در يك جلسه را مبناى حكم قرار داد؟
ج. در يك جلسه هم كافى است، هر چند خلاف احتياط است.
6126. آيا در اسلام چيزى به عنوان مدعى العموم وجود دارد؟
ج. از شئونات حاكم شرع است.
6127. آيا دادگاه مى تواند بدون درخواست اولياى دم، در مورد قتلى كه واقع شده تحقيق و پيگيرى كند تا قاتل را شناسايى نمايد؟
ج. خير، مگر عناوين طاريه نزد حاكم شرع محقّق باشد.
ص: 450
6128. اخيراً در محله ها و مناطق مختلف كشور با جمع عدّه اى از معتمدين، شوراهاى حلّ اختلاف تشكيل شده كه در كارگشايى امور قضايى مردم بسيار مؤثر بوده است، لطفاً بفرماييد احكام صادر شده توسط چنين شوراهايى مى تواند مشروعيت داشته و مبناى عمل طرفين دعوا قرار گيرد؟
ج. احكام قضاوت را ندارد.
6129. آيا قاضى مى تواند بر اساس شهادت شهودى كه عدالتشان به اثبات نرسيده، به عنوان اماره يا مستند علم خود حكم دهد؟
ج. خير، بايد عدالت شهود براى قاضى محرز شود، مگر براى قاضى علم آور باشد.
6130. آيا اسناد كه به وسيله فاكس، فيلم، عكس، نوار ضبط، اينترنت، و... تهيه مى شود، مى تواند مبناى اثبات يا ردّ ادعايى در محاكم شده و مبناى حكم و يا مؤيّد باشند؟
ج. هر چه سبب حصول علم براى قاضى شود با احراز عدم جعل، در موارد جواز حكم حاكم به علم خود، مؤثر است.
6131. آيا اثبات جرم به غير از دستورات شرع از طرق ديگر - مثل نظريه پزشك قانونى - امكان پذير است ؟ و آيا نظر پزشكى قانونى مى تواند مستند براى حكم دادگاه باشد؟
ج. در صورتى كه سبب حصول علم براى قاضى شود، در موارد جواز حكم حاكم به علم خود، مؤثر است.
ص: 451
6132. تشخيص پزشك مبنى بر تحقق زنا و لواط و اظهار به وجود منى در مجرا و امثال آن، آيا مى تواند مبناى اثبات حكم زنا و لواط قرار گيرد؟
ج. خير، نمى تواند.
6133. شخصى نه اهل نماز و نه روزه است، در حين صحبت با همكارانش و يا هنگام خشم، نعوذ باللّٰه نسبت به خداوند متعال فحّاشى نموده است و بار دوم تكرار نموده است و گفته است چه كسى آخرت را ديده، تكليف شرعى ما در اين باره چيست ؟ مرقوم فرماييد؟
ج. اگر در حال اختيار اين كارها را انجام دهد، به حكم مرتدّ است.
6134. چنانچه فرد مسلمان فطرى به زبان بگويد: «كدام دين، كدام قرآن، پيامبر و على و امام مهدى چه كسى بودند...» آيا چنين كلماتى از مصاديق ارتداد است ؟
ج. اگر در حدّ انكار جزمى يا غير جزمى باشد، در موارد اوّل مرتد مى شود.
6135. شخصى عصبانى شده و بر اثر خشم و غضب، قرآن كريم را پاره پاره نموده و بعداً پشيمان شده است، در حال حاضر چنين شخصى چه حكمى دارد؟
ج. بايد توبه ى حقيقى كند.
6136. وظيفه مردى كه همسرش به قرآن اهانت نموده و مقدسات دين را منكر شود چيست ؟
ج. به مسئله ى 1949 رساله مراجعه شود.
ص: 452
6137. آيا مى توان افرادى كه مهدور الدم هستند، بدون مراجعه به دادگاه آن ها را به قتل رساند؟
ج. خير، نمى توان مگر در مواردى كه استثنا شده است.
6138. حكم اعدام افراد تحت شمول سابّ النبى و مرتد را چه كسى مى تواند اجرا كند؟
ج. قاضىِ شرعى مى تواند اجرا نمايد، البته در سبّ (دشنام) به نبىّ - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - و ائمه - عليهم السّلام - براى شنونده هم تكليفاً جايز است، فى الجمله.
6139. در ذهن بسيارى از جوان ها، شبهاتى اعتقادى راجع به توحيد، معاد و نبوت و امامت وجود دارد كه اين شبهات در رفتار و گفتار آنان تأثير گذاشته و گاه الفاظى كه بوى شرك و كفر و بى دينى مى دهد، از آنان صادر مى شود و يا حتى نماز و روزه را ترك مى كنند، در صورتى كه اگر مشكل اعتقادى يا عاطفى آنان حل شده و شبهات آن ها از طريق درست پاسخ گفته شود، افراد معتقدى مى شوند، آيا مى توان چنين افرادى را كافر و مرتد دانست ؟ و اگر اين حالت در آنان ادامه پيدا كند چه طور؟
ج. تا به حدّ انكار جزمى يا غير جزمى نرسد، حكم مرتد را ندارند.
6140. يكى از درجه داران نيروى انتظامى در پاسگاهى در اطاق افسر نگهبان، پس از مصدوم شدن با گلوله، فوت مى كند. افسر نگهبان كه متّهم پرونده است، مدّعى شده كه نزديك مقتول رفتم و خواستم توپى كلت را جابه جا كنم كه در اين لحظه مقتول به سوى من برگشت و دستش به اسلحه خورد و اسلحه شلّيك شد و اين واقعه به وجود
ص: 453
آمد. مسلّمات پرونده به شرح زير است:
1) پزشك قانونى در بازسازى صحنه كه با حضور متّهم انجام شده، با توجه به نقطه ورود گلوله: زير بغل در زير لبه تحتانى دنده چهارم سمت چپ قفسه سينه و مسير گلوله كه ريه ها و قلب را پاره كرده و نقطه اى كه گلوله در آن به دست آمده: زير لبه تحتانى دنده پنجم سمت راست قفسه سينه، اعلام كرده است كه قول متّهم مطابق با واقع نمى باشد و قابل پذيرش نيست.
2) مأمورين كشف جرايم نيز كه در صحنه بازسازى حضور داشته اند، قول متّهم را تأييد نكرده اند.
3) متخصّص اسلحه شناسى اعلام كرده شلّيك، از فاصله اى كمتر از نيم متر انجام شده است.
4) كسى غير از قاتل و مقتول در صحنه حضور نداشته است كه از مشاهدات او استفاده كنيم.
اولياى دم، مدّعى قتل عمدى هستند ولى متهم حتى حاضر به قبول شليك به طرف مقتول نگرديده است. آيا در اين مورد خاص، بايد قاعده حقّ استحلاف اولياى دم و سوگند متّهم را براى احراز نوع قتل جارى سازيم يا با توجه به مسلّمات پرونده، مورد را از موارد لوث تلقّى نماييم و از اولياى دم به خواهيم 50 نفر را براى اداى سوگند جهت اثبات قتل عمدى به دادگاه معرفى كنند؟
ج. اگر علم براى حاكم حاصل نشود و شروط قسامه حاصل باشد كه از جمله آن مظنّه ى قتل است، جاى قسامه مى باشد، و اللّٰه العالم.
ص: 454
ص: 455
ص: 456
6141. اگر چهار شاهد زنا براى اداى شهادت حاضر شوند، ولى پس از شهادتِ سه نفر، فرد چهارم شهادت ندهد، آيا بر آن سه نفر حدّ قذف جارى مى شود؟
ج. آن سه نفر محكوم به حدّ قذف مى شوند، مگر اين كه چهارمى پيش از ادا، وفات كند يا آن سه نفر اطمينان داشته باشند كه نفر چهارم هم شهادت مى دهد و امتناع نخواهد كرد، كه در صورت اطمينان شهود به عدم رجوع و به عدالت مقبوله و به عدم امتناع همه، مشكل است حدّ قذف براى آن كه مقبول الشّهادة است؛ بلكه عدم آن اقرب است و در رجوع بعد از حكم، خصوص راجع، محدود مى شود. (جامع المسائل، ج 5، ص 193)
6142. حكم ربودن خمر در صورت هاى زير چيست ؟
1) مسيحى از مسيحى ديگر خمر مى ربايد.
ج. حاكم شرع مى تواند آن ها را بر طبق مذهب خودشان الزام كند، اگر از اهل ذمه باشند.
2) مسيحى از مسلمان خمر مى ربايد.
ج. مسلمان نمى تواند آن را مطالبه كند، زيرا ماليّت شرعيّه ندارد.
ص: 457
3) مسلمان از مسيحى خمر مى ربايد.
ج. مسيحى حق مطالبه دارد و احتياط در تغريم غرامت براى مسيحى است، ولى حدّ سرقت ندارد.
6143. در صورتى كه متّهم نزد نيروهاى انتظامى يا ديگر ضابطين دادگسترى و قاضى اوّل (قاضى تحقيق) به سرقت اقرار كند، ولى نزد قاضى صادر كننده ى رأى انكار كند، آيا جرم سرقت ثابت مى شود؟
ج. ميزان اين است كه نزد قاضى اى كه حاكم است، اقرار او ثابت شود وگرنه سرقت ثابت نمى شود.
6144. در صورتى كه مال مسروقه را سارق ديگرى بربايد، آيا سارق دوّم مستحقّ حدّ سرقت يا تعزير مى باشد؟ حكم استرداد عين مسروقه در اين فرض چيست ؟
ج. سارق دوّم حدّ قطع ندارد و تعزير هم كه به حسب نظر حاكم است و از جهت غرامت مالى هم با بقاى عين استرداد مى شود و با عدم بقا، مالك به هركدام از سارق ها مى تواند رجوع كند.
6145. درباره فردى كه محكوم به حدّ قتل و حدّ كمتر از قتل شده است، بفرماييد:
آيا حدود كمتر از قتل در حدّ قتل تداخل پيدا مى كند؟
ج. تداخل نمى كند و بايد قبل از قتل به آن ها عمل شود.
6146. آيا مى توان دست دزد را قبل از بريدن، بى حسّى موضعى نمود تا درد و الم را
ص: 458
كمتر درك كند؟ و آيا آنچه در حدّ سرقت وارد شده، قطع يد است يا قطع يد با درد و الم است كه شايد حكمت حكم باشد؟
ج. مانعى ندارد، آن چه لازم است، فقط قطع دست است.
1.6147) اجراى حكم شلاّق درباره محكوم به لمس و تقبيل محرّم، چگونه بايد باشد؟
ج. در شدّت و خفّت ضرب، بايد حدّ وسط رعايت شود و صدق جلد كافى است، تشديد نيازمند دليل است.
2) گاهى اوقات محكومان به شلاّق، پس از اجراى حكم با استفاده از پماد يا ساير داروها، جلد را كالعدم مى كنند. آيا اشكال دارد؟
ج. مانعى ندارد.
6148. آيا حدّ قوادى، در صورت توبه پيش از ثبوت جرم نزد حاكم، موجب سقوط حدّ است ؟
ج. حدّ از او ساقط مى شود، زيرا از خود زنا كه به توبه ساقط مى شود، بالاتر نيست.
6149. قوّادى دو نفر را جمع كرده است. يكى از آن دو از عمل خلاف پشيمان شده، ولى ديگرى به عنف با وى زنا يا لواط انجام داده است، آيا عمل قوّادى محقق شده است ؟
ج. ظاهراً قوّادى محقق شده و اگر آن ها را براى عمل خلاف، مانند تقبيل و غيره جمع كند نه براى زنا، ولى نوعاً نتيجه ى كار منتهى به زنا مى شود، تحقّق قيادت داير مدار وقوع زنا است.
ص: 459
6150. آيا در حدّ قوادى، نتيجه هم شرط است يا اگر قوّاد دو نفر را براى فعل حرام جمع كرد، ولى زنا يا لواط واقع نشد، مستحقّ حدّ نمى باشد؟
ج. اين قصد قيادت است نه خود قيادت، پس استحقاق حدّ ندارد.
6151. حكم احصان درباره كسى كه مرتكب زنا شده است، در فروض زير چيست ؟
1) زانى داراى همسر بوده، ولى در مسافرت بوده است.
ج. ميزان در احصان تمكن از وطى است، هر وقت كه بخواهد.
2) همسر زانى در حال بيمارى مانع از جماع يا در حال حيض يا نفاس بوده است.
ج. اگر تمكّن از وطى در دبر دارد، باز احصان محقق است و تمكّن به حكم تكليفى آن ها مربوط نيست.
3) زانى با همسرش اختلاف و نزاع داشته است.
ج. آيا اين اختلاف به راحتى قابل رفع و تماس با همسر است يا قابل رفع نيست كه ميزان همان تمكّن و عدم تمكّن است.
6152. آيا براى اجراى حكم مجازات لواط بايد تمام آلت در مخرج فرو رفته باشد يا به مقدار ختنه گاه كافى است ؟
ج. در صورت دخول به اندازه ختنه گاه لواط تحقق مى يابد.
1.6153) آيا حكم رجم را مى توان به انواع ديگر قتل تغيير داد؟
ج. نمى توان.
ص: 460
2) اگر به هيچ جهت رجم ممكن نشود، حكم چيست ؟
ج. حاكم شرع، حكم به تعزير مى دهد.
6154. در مواردى كه مجازات زانى متعدّد باشد، آيا حاكم مى تواند بعضى از آن را اجرا و بعضى را عفو كند؟
ج. نمى تواند.
6155. حدّ زناى به عُنف با زن مشهور به زنا چيست ؟
ج. حدّ زانى مذكور قتل است و مشهوره بودن زن، حكم تكليفى يا وضعى نسبت به زناكار ندارد و مانند زن هاى غير مشهوره است.
6156. آيا نسبت كتبى زنا، حكم قذف دارد؟
ج. اگر معلوم باشد كه قصد انشا هم داشته، همان حكم قذف را دارد. زيرا كتابت عرفيّت دارد و در اكثر معاملات عرفيّه با امضا و كتابت كارها مى گذرد.
6157. آيا درباره زن و مرد اجنبى كه به قصد كار حرام، خلوت كرده اند، ولى پيش از ارتكاب جرم دستگير شده اند، تعزير ثابت است ؟
ج. اينجا حكم تعزير ندارد؛ زيرا تجرّى بوده، مگر اينكه ثابت شود لمس محرّم يا گناه كبيره ى ديگرى از آن ها واقع شده است، در غير اين صورت، تنها حاكم آن ها را تهديد مى كند.
ص: 461
1.6158) در صورتى كه حدّ و حقّ اللّٰه تعالى پيش از ثبوت با بيّنه منجر به توبه شود، تكليف حدّ چه مى شود؟
ج. ساقط مى شود.
2) پس از ثبوت بيّنه چه ؟
ج. پس از ثبوت به بيّنه ساقط نمى شود و اگر پس از ثبوت به اقرار توبه كند، قاضى بين عفو و اجراى حدّ مخيّر است.
3) آيا حقّ الناس به توبه ساقط مى شود؟
ج. حق النّاس به توبه ساقط نمى شود، تنها به رضايت صاحب حق ساقط مى شود.
6159. حكم تبديل تعزير به جريمه مالى چيست ؟
ج. تعزير اگر حق الله باشد، نمى توان آن را به پول تبديل كرد و اگر حق غير باشد، با رضايت مى توان به پول تبديل كرد و ظاهراً تعزير حق مالى نيست و بايد در تعزير حيثيت اهانت باشد براى ردع (بازداشتن) از منكر و تنها در يك مورد مى توان پول گرفت و آن هم در جايى است كه حاكم مخيّر باشد بين اختيار اشدّ تعزيراً و اخفّ از اوّل، به شرط اينكه اخفّ نيز جهت رادعيّت (مانعيّت) از گناه داشته باشد كه در اين صورت حاكم مى تواند با رعايت مصلحت براى اختيار اخفّ ، پولى براى بيت المال بگيرد.
6160. حكم رجوع يا عدم رجوع مرجوم فراركننده از حفره، در صورتى كه منشأ حكم
ص: 462
رجم، علم قاضى باشد چيست ؟
ج. اينجا مانند ثبوت به بيّنه است كه مى توان او را به حفره برگرداند، به خلاف مورد ثبوت به اقرار كه نمى توان برگرداند.
6161. نوع و خصوصيّات تعزير كه بايد دون الحدّ باشد، چگونه است ؟
ج. در نوع آن فرقى نمى كند حبس باشد يا غير آن، كه خصوصيات آن و زمان، مكان، كمّ و كيف آن به نظر حاكم است.
6162. اگر فردى به ديگرى نسبت ولد الزّنا بدهد، در چه صورت حدّ قذف جارى است ؟
ج. اگر پدر و مادرش هر دو مطالبه ى حدّ كنند، قاذف حدّ مى خورد، به جهت انحصار حق در يكى از دو مطالبه كننده و اگر يكى مطالبه كند، حدّ نمى خورد؛ مگر اينكه خود قاذف اقرار كند منظورش زناى از ناحيه ى او بوده است.
6163. شاكى براى سرقت مال عليه ديگرى شاهدى ندارد، منكر هم قسم نمى خورد و ردّ قسم مى كند و شاكى قسم مى خورد.
1) آيا حقّ مالى شاكى ثابت مى شود؟
ج. ثابت مى شود.
2) آيا حدّ يا تعزير بر منكر ثابت است ؟
ج. حدّ و تعزير ندارد.
6164. با عنايت به اينكه توبه ى مجرم در باب حدود، در بعضى موارد موجب عفو مجرم
ص: 463
مى گردد، آيا صرف اظهار مجرم مبنى بر توبه كفايت مى كند يا توبه مجرم در نزد كسى كه حاكم است بايد محرز گردد؟
ج. تا علم بر خلاف نداشته باشد، مى تواند اكتفا كند.
6165. در صورتى كه پدر، مادر را بكشد آيا فرزندان حقّ قصاص پدر را دارند؟
ج. ظاهراً مى توانند، گرچه احتياط در مصالحه به ديه مى باشد، و اللّٰه العالم.
6166. چنانچه سارق پس از سرقت، مال مسروقه را برگرداند يا توسط مالك يا مأمورين از وى گرفته شود و به نحوى در اختيار مالك قرار گيرد، قبل از مراجعه مالك به حاكم، يا بعد از مراجعه به حاكم قبل از ثبوت نزد حاكم يا بعد از ثبوت و قبل از حكم حاكم به سرقت يا بعد از حكم حاكم به حدّ سرقت، آيا در تمام اين موارد حدّ سرقت ساقط مى شود، يا اينكه در برخى صورت هاى ذكر شده ساقط مى شود؟
ج. امور مزبور پس از ثبوت نزد حاكم تأثيرى در سقوط ندارند و قبل از ثبوت، حدّ ساقط است و تعزير به نظر حاكم است.
1.6167) در اجراى حد سرقت آيا شرط است مسروق منه درخواست اجراى حدّ از قاضى كند يا اينكه صرف شكايت در رابطه با سرقت، در اجراى حدّ سرقت كافى است ؟
ج. در اجراى حدّ، مطالبه مسروقٌ منه شرط است.
2) اگر مال مسروقه پيش از انشاى حكم حدّ سرقت يا پيش از اجراى حدّ سرقت، به مسروق منه برگردد يا خود سارق برگرداند، موجب سقوط حدّ سرقت مى شود؟
ص: 464
ج. اگر پيش از ثبوت سرقت نزد حاكم، سارق توبه كند حدّ ساقط مى شود يا اگر پس از سرقت سارق مال را به حرز برگرداند، به نحوى كه سرقت كالعدم شود، اظهر عدم قطع دست است.
6168. شخصى كه به اتّهام محاربه محاكمه و به موجب حكم قطعى صادره از دادگاه از ميان يكى از مجازات هاى چهارگانه احصا شده بر جرم محاربه، به مجازات تبعيد محكوم گشته است، ليكن به دفعات محلّ تبعيد را ترك گفته و تن به اجراى مجازات (تبعيد) نمى دهد و هم اكنون نيز متوارى است. از نظر قضايى نيز اميدى بر اجراى كامل حدّ، نسبت به مشارٌ اليه نيست، دادگاه از نظر شرعى بايد چه چاره اى اتّخاذ نمايد؟
ج. تا توبه ننموده، حكم نفى باقى است و قدر متيقّن آن ممانعت از سكونت در شهر خودش است و بعد تعقيب با تمكّن.
6169. سارقى چند سرقت كرده و بر دو سرقت، بيّنه اقامه شده و يك حدّ بر وى جارى شده است. پس از آن سرقت سوّمى ثابت مى شود كه پيش از حدّ آن سرقت بوده است. آيا حدّ دوّم بر وى جارى مى شود؟ اگر سرقت چهارم ثابت شود، آيا حدّ سوّم جارى مى شود؟
ج. حدّ دوم بر او جارى مى شود و اگر سرقت چهارم ثابت شد، حدّ سوم بر او جارى مى شود. زمان تحقّق سرقت ها مناط نيست، بلكه زمان اثبات آن ها ملاك است كه اگر اثبات پس از تخلّل حدّ باشد، حدّ ديگر جارى مى شود و اگر پيش از تخلّل حدّ باشد، حدّ متعدد نمى شود.
ص: 465
6170. آيا نصاب در حدّ سرقت - كه ربع دينار طلاى مسكوك است - به ارزش مال مسروقه در زمان سرقت محسوب مى شود يا زمان صدور حكم ؟
ج. به ارزش مال مسروقه در زمان سرقت تعيين مى شود.
6171. آيا اعلان اجراى حدود غير زنا - مانند حدّ سرقت يا محاربه - واجب است يا مستحبّ؟
ج. در وجوب يا استحباب حضور طايفه - نه اعلان - به حدّ زنا، كه در ملأ عام باشد، ميان فقيهان اختلاف است تا چه برسد به ساير حدود كه اصلاً اعلان در آن ها وارد نشده است.
6172. درباره متّهم به زنايى، هيچ امر اثبات كننده اى در بين نيست. تنها آزمايش نشان مى دهد كه طفل متولّد شده، به متّهم ملحق است. متهم ابتدا گفته نتيجه آزمايش را قبول دارم. پس از رسيدن نتيجه آزمايش، وى منكر الحاق است. آيا زنا و حدّ ثابت مى شود؟ الحاق ولد چه طور؟
ج. زنا و حدّ ثابت نمى شود، هر چند بگوييم الحاق ولد به اقرار اوّلى خودش ثابت مى شود، زيرا الحاق ولد اعم از الحاق به زنا است.
6173. فردى سنگ بزرگى را به طرف شيشه عقب اتومبيلى پرتاب مى كند و سر سرنشين عقب، مى شكند و وى را مى كشد. ضارب با مقتول دشمنى داشته است ولى مى گويد
ص: 466
قصد پرتاب سنگى را داشته است. البته اين ادّعا خلاف شواهد و قراين است.
بفرماييد قتل، چه نوع است ؟
ج. به هر حال قصد قتل معلوم نيست.
6174. آيا محكوم به حدّ رجم را مى توان به طريق ديگرى كشت ؟ محكوم به قصاص نفس را چه طور بايد كشت ؟
ج. شخص محكوم به حدّ رجم را نمى توان به طريق ديگرى كشت. محكوم به قصاص را بايد با سيف يا آهن تيز ديگرى كشت.
6175. در صورتى كه مسروق منه، صغير باشد، چه كسى حقّ شكايت و مرافعه دارد؟
ج. ولىّ او حقّ شكايت و مرافعه دارد؛ گرچه احتياط در اذن از حاكم است.
6176. سارق مال را از گاو صندوق خارج كرده و در حياط منزل دستگير شده است. آيا در اين صورت اخراج از حرز صادق است ؟
ج. اخراج از حرز صادق است، زيرا حرز پول، همان صندوق است نه خانه و هر مالى حرز مخصوصى دارد كه حافظ آن است.
6177. آيا براى صدق محاربه، تشهير سلاح و اظهار سلاح بايد عرفى باشد يا به مانند عصا يا چماق نيز تشهير سلاح صدق مى كند؟
ج. بايد عرفاً سلاح بر آن صدق كند، نه اينكه مانند عصا يا چماق باشد.
ص: 467
6178. آيا مى شود در زمانى (با توجه به مقتضيات زمان) حدود را تغيير داد؟ مثلاً به جاى زدن صد ضربه شلاق به زناكار، جريمه پولى از او بگيرند؟
ج. حدود قابل تغيير نيست.
6179. مجازات و حد مساحقه را بنويسيد.
ج. حدّ آن جَلد تامّ است.
6180. آيا اگر يقين كنيم كه شخصى مرتد است، مجاز به كشتن وى هستيم ؟
ج. خير، مگر در مورد سابّ (دشنام دهنده) النبىّ و الائمة - عليهم السّلام -.
6181. آيا با الهام از عمل حضرت خضر در قرآن، كشتن افرادى كه احتمال دارد موجب فساد ديگران شوند، جايز است ؟
ج. خير، جايز نيست و موجب حكم به قصاص مى شود.
ص: 468
ص: 469
ص: 470
6182. درباره قسامه از طرف طايفه اهل حقّ توضيح دهيد.
ج. طايفه اهل حق مسلمان نيستند و كافر كتابى هم نيستند. اين مسائل از احكام اسلام و مسلمين است و آن ها ربطى به احكام اسلام ندارند.
6183. در صورتى كه اولياى دم مدّعى قتل عمد و متّهم منكر آن باشد و حجّتى بر قتل عمد نباشد، نوع قتل را مشخص فرماييد.
ج. قتل خطا يا شبه عمد ثابت است كه متهم اقرار به آن دارد و حاكم در اين مورد كه جاى لوث است، اجراى قسامه مى كند.
6184. فردى به قتل عمد كشته مى شود كه داراى پدر و اولاد صغار است. پدر مقتول كه ولىّ صغار نيز مى باشد، مطالبه قصاص كرده است و حاضر است در صورت مطالبه سهم صغار از ديه، پس از بلوغشان آن را بدهد. صغار پس از بلوغ تا زمان حيات ولىّ ، مطالبه اى نكردند، امّا پس از فوت وى، سهم خود را مطالبه مى كنند. آيا چنين حقّى براى آنان ثابت است ؟
ج. آن اولاد حق مطالبه ى سهم الارث از ديه را ندارند، حتى در زمان حيات
ص: 471
ولىّ ؛ زيرا بنا بر اظهر جايز است ولىّ به ولايت بر صغار با عدم مفسده يا وجود مصلحت براى صغار درخواست قصاص كند كه لازمه اش اين است كه ديگر صغار حقى از ديه ندارند.
6185. آيا مقتول پيش از فوتش نسبت به قصاص داراى حقّ مى باشد؟ آيا نسبت به ثلث ديه هم داراى حقّ نيست ؟
ج. قصاص، حقّ ورثه است و مقتول پيش از موتش در آن حقّى ندارد. ولى در ديه ى خطايى نسبت به ثلث آن به وصيت حقّ دارد و الحاق ديه صلحى كه بدل از قصاص است به آن خالى از رجحان نيست و تا پيش از موت در جامع بين قصاص طرف و قصاص نفس حقّ دارد و اثر فعلى جنايت را كه طرف باشد، حقّ عفو دارد منجّزاً و سرايت به قتل امر ديگرى است كه حادث پس از عفو است كه مربوط به قبلى نيست و زايد بر معفوّ عنه است و آن حقّ ورثه است.
6186. اگر فرضاً كسى هنگام جنگ، مجروحان دشمن را كه اميدى به حياتشان نبوده، يا اسيران آن ها را، تير خلاص زده باشد و لو براى اين كه كه زياد زجر نكشند، چه حكمى دارد؟
ج. ضارب مسئول قتل آن ها است، هر چند براى اينكه آن ها زياد زجر نكشند زده باشد و اين قتل عمد است، مگر اينكه ثابت شود مقتول حيات مستقرّه نداشته است. خلاصه آن كه ولىّ مقتول طلب كننده قصاص يا ديه است و اگر دسترسى به او نيست، بايد ديه ى او را به حاكم شرع بدهد.
6187. فردى در اثر ضربه اى، باعث قتل ديگرى شده است. پزشك قانونى چنين نظريّه
ص: 472
داده كه مقتول داراى بيمارى ها و امراض ديگرى بوده و آن بيمارى ها و امراض در مرگ وى مؤثر بوده است. خلاصه قتل، مستند به اين ضربه است و تأثير آن ضربه 40 مى باشد كه جزو اخير علت تامّه بوده است كه اگر ضربه نمى خورد، فوت نمى كرد. آيا باعث تخفيف در محكوميّت اوست ؟
ج. خير، ضارب قاتل است.
6188. ضاربى باعث كاهش بينايى چشم مضروب شده است، به حدّى كه اين بينايى كالعدم محسوب مى شود. آيا قصاص ثابت است ؟
ج. جاى قصاص نيست؛ زيرا در معرض خطر و تجاوز از حدّ است و جاى ديه يا ارش است.
6189. زنى بدون وطى و دخول، از راه نامشروع حامله شده است، پس از تولّد حمل، براى حفظ آبرو، آن را كشته است. آيا پدر تكوينى ولد، حق قصاص يا ديه دارد؟ اگر نوبت به ديه برسد، آيا مادر از ديه ارث مى برد؟
ج. چون زنا محقق نشده، پدر فرزند ولايت دارد در قصاص زن يا گرفتن ديه و پدر ديه اش را به ارث مى برد، به خلاف زن كه قاتل بوده است.
6190. آيا در قسامه در باب قصاص، وحدت مجلس لازم است ؟
ج. مى شود حدّ نصاب آن در جلسات متعدد باشد و وحدت مجلس لازم نيست.
ص: 473
6191. مردى كه داراى چند فرزند صغير مى باشد، به قتل رسيده است، آيا جدّ پدرى صغار درباره قصاص يا عفو قاتل، حقّى دارد؟
ج. نسبت به حق قصاص يا عفو از قاتل در مقدار حق خودش از سهم الارث؛ زيرا پدر مقتول است، اختيار دارد. ولى نسبت به حق صغار از جهت ولايت بر آن ها در عفو از قاتل يا قصاص، مراعات احتياط در تأخير بدون محذور مى نمايد؛ هر چند اظهر جواز آن است، با رعايت مصلحت يا مجرّد عدم مفسده.
6192. قصاص و حدِّ زنِ شيرده تا چه زمانى به تأخير مى افتد؟ آيا اين حكم درباره مادر رضاعى كه فرزند ديگرى را شير مى دهد، يكسان است ؟
ج. قصاص و حدّ درباره زن شيرده به فرزند خودش، تا زمان انقضاى رضاع و شيردهى تأخير مى افتد و اين حكم در مورد مادر رضاعى كه طفل ديگرى را شير مى دهد، با عدم مندوحه جارى است كه راه ديگرى براى ارتضاع و تغذيه ى طفل نباشد.
6193. مردى دو يا سه زن را به قتل مى رساند. اولياى دم خواهان قصاص اند. آيا بايد اضافه ى ديه را ردّ كنند؟
ج. اضافه ديه ردّ نمى شود كه در حقيقت هركدام نصف قتل را طالب است و همچنين اگر سه زن را كشته باشد.
6194. آيا در صورت ثبوت حقّ قصاص نفس، صاحب حقّ مى تواند قصاص طرف
ص: 474
كند؟ آيا در قصاص طرف (مانند دست) مى تواند برخى از جزو و طرف (مانند بعض دست) را قصاص كند؟
ج. در قصاص نفس نمى تواند قصاص طرف كند يا در قصاص طرف نمى تواند بعض طرف را قصاص كند؛ بلكه يا بايد قصاص كلّ بكند يا ديه كلّ را بگيرد.
6195. آيا مجنىّ عليه حقّ عفو، قصاص يا ديه پيش از مرگ خود را دارد؟
ج. قصاصِ نفس، حق ورثه ى مجنىّ عليه است و مجنىّ عليه حقّ ندارد پيش از مرگش عفو كند و ديه را هم نمى تواند عفو كند.
6196. مردى زنى را در يكى از ماه هاى حرام كشته است. آيا حكم تغليظ ديه در صورت قصاص وى شامل فاضل ديه نيز مى شود؟
ج. اگر بخواهند او را قصاص كنند، فاضل ديه را بايد برگردانند و اينجا، جاى تغليظ ديه نيست.
6197. اگر پس از اعدام و حلق آويز كردن مجرم، كشف شود كه وى زنده است، آيا دوباره بايد اعدام شود؟ خسارت هايى كه در اثر اجراى اوّل حكم بر مجرم وارد شده است، بر عهدۀ چه كسى است ؟
ج. بايد دوباره اعدام شود و ضمان خسارت هايى كه در اوّل بر مجرم وارد شده، بر مباشر آن است. هرچند تكليفاً معذور بوده است.
6198. آيا در قصاص عضو، محكوم مى تواند پيش از قصاص، آن را بى حسّ كند؟ آيا
ص: 475
محكوم به قصاص نفس مى تواند پيش از اجراى حكم، خود را بى هوش كند يا وى را بى هوش كنند؟
ج. جايز است پيش از قصاص آن را بى حس كنند يا در قتل قبلاً او را بى هوش كنند؛ بلكه اگر اين كار براى خود جانى ممكن باشد بر او واجب است اين كار را بكند، براى دفع اضرار و ايذاى به نفس، مانند پيوند پس از قطع.
6199. پيوند زدن دستى كه از باب قصاص عضو، قطع شده چه حكمى دارد؟
ج. مى تواند دوباره آن را پيوند دهد، بلكه با تمكن، شايد بر خود فرد جنايت كار واجب باشد.
6200. آيا ورثه مقتول، حقّ قصاص مادرى كه فرزندش را كشته است دارند؟
ج. ورثه ى ديگر مقتول، حق قصاص از مادر را دارند.
6201. آيا جدّ صغار مى تواند قاتل پدر صغار را عفو كند؟
ج. جدّ صغار در مورد عفو از قاتل پدر صغار با مصالحه و نظر حاكم شرع، بايد ملاحظه ى عدم مفسده براى صغار را بكند، مانند ساير تصرفات ولىّ و اگر صغير محتاج باشد، اين عفو مضرّ به حال او است و اين در تمام جنايات و لو غير قتل هم جارى است.
6202. براى شمول حكم قصاص، آيا احراز قصد هنگام ارتكاب عمل قتل شرط است ؟
ص: 476
ج. بله، در قتل عمد، احراز قصد، شرط است لكن اعمّ از قصد قتل يا قصد كارى كه غالباً موجب قتل مى شود.
1.6203) راجع به ماده ى 259 قانون مجازات اسلامى(1): اگر كسى كه مرتكب قتل موجب قصاص شده باشد، پيش از اجراى حكم بميرد، در اين صورت آيا سقوط قصاص، سقوط ديه را نيز به دنبال خواهد داشت يا اينكه ديه همچنان باقى است و بايد از مال قاتل پرداخت شود؟
ج. ممكن است بگوييم به ديه تبديل مى شود به نحوى كه ذكر مى شود.
2) راجع به ماده ى 260 قانون مجازات اسلامى(2): اگر كسى كه مرتكب قتل عمد شده است فرار كند و تا هنگام مردن به او دسترسى نباشد، در اين صورت تكليف ديه چيست ؟ آيا حكم فوق الذكر و حكم مربوط به بند «1» همچنان جارى است ؟
ج. احوط براى ورثه ى او اداى ديه مقتول از مال قاتل است و اگر صاحب مال نباشد، بر اقارب او اداى ديه ى احتياط است و اگر نباشند يا فقير باشند، از بيت المال تأديه مى شود به مقتضاى احتياط.
6204. آيا كشتن بيماران سرطانى و صعب العلاج كه به تشخيص پزشكان چند روزى از عمرشان باقى نمانده و در اثر بيمارى شديداً رنج مى كشند، در صورتى كه كاملاً به
ص: 477
اين امر رضايت داشته باشند، جايز است ؟
در اين صورت فعل پزشكان يا پرستار تحت چه عنوانى قرار مى گيرد؟ (ماده ى 268 قانون مجازات اسلامى)
ج. جايز نيست و اذن آن ها هم مجوّز نيست.
6205. اگر شخصى مرتكب زناى به عنف گردد و زن را بكشد، در اين صورت كه طرف به واسطه زناى به عنف مهدور الدم است، اگر اولياى زن بخواهند قصاص كنند، بدون ردّ نصف ديه قصاص، آيا صحيح است ؟
ج. اگر حاكم بخواهد به جهت اجراى حدّ زنا او را بكشد، ديگر ارتباطى به ورثه زن ندارد و اگر بخواهند اولياى مقتول او را از جهت قصاص بكشند، بايد نصف ديه را ردّ كنند، با ملاحظه ى استحقاق مكرهه مهر المثل را، و اللّٰه العالم.
6206. هرگاه ولىّ دم پس از صدور حكم قصاص، بدون اذن ولىّ امر، قاتل را بكشد، چه حكمى دارد؟
ج. احوط ترك مبادرت به قصاص است، بدون اذن؛ و بر تقدير مبادرت، قصاص و ديه ندارد و ثبوت تعزير هم معلوم نيست.
6207. در مواردى كه ولىّ دم مى بايست اضافه ى ديه را بپردازد بعد قصاص كند، اگر قبل از پرداخت فاضل ديه قاتل را بكشد، چه حكمى دارد؟
ج. مربوط به حاكم شرع مى باشد كه بايد اوّل مازاد را دريافت نمايد، اگر پرداخت نكرد، قاضى هم اگر اذن قصاص داده، خالى از احتمال ضمان نيست.
و على اىّ حال دين در ذمّه ى او است، مثل ساير ديون.
ص: 478
6208. اگر دو نفر به قتل متهم باشند و هر كدام ادعا كند كه ديگرى كشته است و علم اجمالى بر وقوع قتل يكى از آن دو نفر باشد و حجّت شرعى بر قاتل بودن يكى اقامه نشود و نوبت به ديه برسد، مبلغ ديه چگونه اخذ مى گردد؟ با قرعه و يا بالتّنصيف ؟ (راجع به ماده ى 315 قانون مجازات اسلامى)
ج. تنصيف صلح است و آن هم على ايّحال جايز است و قرعه رفع اشكال است و صلح بر تقدير اشكال است و حاكم شرع ممكن است يا امر به صلح نمايد و يا خود صلح نمايد و قرعه در همه جا مأمور نيست و احتياط آن است كه امر به قرعه نشود.
6209. چنانچه مجنىّ عليه قبل از مرگ، جانى را عفو نمايد، آيا حق قصاص براى اولياى دم همچنان باقى است يا ساقط مى شود؟ (راجع به ماده ى 286 قانون مجازات اسلامى)
ج. اگر به عفو از جنايت و سرايت آن تصريح كرد، بين آن دو قصاص عضو منتفى است و اظهر عدم تأثير عفو در نفى قصاص براى ولىّ است.
6210. در صورتى كه در پرونده قتل، تعدادى از اولياى دم صغير باشند، آيا قصاص قاتل منوط به پرداخت ديه از طرف اولياى دم كبير و خواهان قصاص به آن ها مى باشند و يا اين كه بايد صبر كرد تا اولياى دم صغير كبير شوند و خود تصميم بگيرند؟
ج. ولىّ شرعى بنا بر اظهر با وجود مصلحت يا نبود مفسده مى تواند به استيفا قيام كند و نيز شركاى كبير مى توانند با ضمان سهم صغيرها قصاص كنند بنا بر اظهر، گرچه براى همه اينها احوط اين است كه اگر محذورى نباشد، صبر كنند.
ص: 479
6211. «الف» قصد قتل آقاى «ب» را داشت و به سوى او شليك كرد، پس معلوم شد كه مقتول، ديگرى غير از آقاى «ب» است (اشتباه در هويت) لطفاً بيان فرماييد اين چه نوع قتلى است ؟
ج. ظاهر اين است كه عمدى مى باشد، هر چند صلح بر ديه براى ولىّ دوم اولى و احوط است، در فرض سؤال كه اگر مى شناخت نمى كشت.
6212. «الف» قصد قتل آقاى «ب» را داشت و به سوى او تيراندازى كرد و تير به شخص «ج» اصابت كرد و موجب قتل او شد (اشتباه در هدف)، لطفاً بيان فرماييد اين چه نوع قتلى است ؟
ج. به اختلاف موارد، شبه عمد يا خطاى محض محسوب مى شود.
6213. قطع عضو شخص محكوم به قصاص عضو يا حدّ قطع، با دستگاه چه حكمى دارد؟
ج. قصاص نمى شود، مگر با آهن تيز غير مسموم با مناسبت با استيفاى مثل، كه گاهى كارد و گاهى شمشير است و با مراعات آن دو شرط، با دستگاه هم اشكال ندارد.
6214. آيا مجنىٌّ عليه قبل از مرگ خود مى تواند كسى را كه به طور حتم بر او جنايتِ عمدىِ موجبِ قصاصِ نفس وارد خواهد كرد، عفو نمايد؟ در صورت وقوع، حق قصاص يا ديه ساقط شده است يا فقط حق قصاص ساقط است ؟
ج. خير نمى تواند عفو كند.
ص: 480
6215. عضو قطع شده بر اثر مجازات قصاص يا حدّ، متعلق به چه كسى است ؟ و آيا شخصى كه مجازات شده است، مى تواند آن را دوباره به بدن خود پيوند كند؟ در اين مورد آيا بين حدّ و قصاص تفاوتى هست ؟
ج. مال خودش است و مى تواند دوباره به خود يا ديگرى پيوند كند.
6216. اگر قاتل عمدى قبل از اجراى قصاص خودكشى كند، آيا ديه ساقط مى شود؟
ج. احوط براى ورثه او اداى ديه ى مقتول از مال قاتل است و اگر مال نداشته باشد، اقارب او احتياطاً ادا نمايند و اگر آن ها هم فقير باشند، به مقتضاى احتياط از بيت المال تأديه شود.
6217. در قتل عمد اگر ولىّ دم صغير باشد، آيا ولىّ يا قيّم او مى تواند درخواست قصاص نمايد يا با رعايت غبطه وى، مطالبه ديه كند؟
ج. احوط تأخير تا زمان بلوغ است و اظهر جواز قصاص براى ولىّ با رعايت مصلحت يا مجرّد عدم مفسده است، لكن در صورت نزديك بودن زمان كمال و عدم مفسده در تأخير و احتمال حصول عفو، اگر چه بر مالى باشد، احتياط در تأخير بدون محذور ترك نشود.
6218. اگر فردى در شب با كسى مواجه شود كه چوب دستى در دست دارد و به طرفش بدود و دستش را بگيرد و فقط بگويد چه كسى هستى ؟ اسمت چيست ؟ ولى او در
ص: 481
جواب و قبل از آنكه آن شخص حركت ديگرى انجام دهد، عالماً و قاصداً با كارد سلاّخى به طول 20 سانتى متر به طور برق آسا به ناحيه ى فكّ و گردن او بزند و برابر نظر پزشك قانونى، تمام شريانات و عصب ها را قطع و به عمق 20 سانتى متر فرورفتگى باشد و شخص مصدوم را با تأخير مثلاً دو ساعت به بيمارستان رسانده و با كمبود امكانات بيمارستان مواجه شوند و پزشك حاذق هم سريعاً خود را برساند و عمل جرّاحى هم مؤثّر واقع نشود و جان بدهد؛ بفرماييد:
1) با توجّه به اينكه ضارب، عاقل، بالغ و رشيد مى باشد، آيا قتل عمد محسوب مى شود؟
ج. قتل عمد محسوب مى شود.
2) تأخير در رساندن به بيمارستان، با توجّه به اينكه اگر اين ضربه جلوى اتاق عمل بيمارستان هم وارد مى شد كسى قادر نبود جلوى خون ريزى را بگيرد و با توجّه به اين كه 12 واحد خون هم به ايشان تزريق شد، ولى مؤثّر واقع نشد، آيا اين تأخير دخالتى در حكم دارد؟
ج. اگر قاتل در مقام دفاع بوده و خائف شده باشد، به ديه مصالحه شود اولى است، و اللّٰه العالم.
3) با عنايت به اينكه مقتول در شب مهتابى در فصل برداشت بادام جلوى باغ خود بوده است و قاتل به همراه يك نفر ديگر با موتور آمده است جلوى باغ مقتول و مقتول با چوب دستى به طرف او دويده و دست او را گرفته است و سؤال كرده تو كى هستى و اسمت چيست ؟ ولى آن شخص، آن ضربۀ شديد را به او وارد مى كند، آيا مقتول مقصّر است و جرمى را مرتكب شده است ؟
ج. اگر قاتل در مقام دفاع بوده و خائف شده باشد، به ديه مصالحه شود اولى است، و اللّٰه العالم.
ص: 482
6219. شخصى به نام «الف» از مدتى قبل با خانمى شوهردار رابطه نامشروع برقرار مى نمايد، حتى يك بار با هم به شمال مى روند. شوهر آن خانم به علت همين رابطه اى نامشروع خانم را مطلّقه نموده است. خانم به لحاظ دل زدگى از شوهر به «الف» علاقه مند بوده و گفته است مى خواستم همسر «الف» شوم و پدر و برادر آن خانم، «الف» را در خانه خود مى بينند، دست و پاى او را طناب پيچ مى كنند، به جلوى منزل «الف» مى برند و در حضور مادر «الف» با ضربات چاقو او را به قتل مى رسانند. يكى از ضربات چاقو به قفسه سينه ى مقتول اصابت كرده و باعث مرگش شده است، ضارب آن پدر آن خانم مى باشد كه تحت تعقيب است. وكيل متّهم مدّعى گرديده موكّلش با اعتقاد به مهدور الدّم بودن مقتول اقدام به قتل «الف» كرده است و اتّهام را قتل عمدى ندانسته است. اينك با توجه به مراتب بالا و با عنايت به سوابق آشنايى مقتول با خانواده متّهم و علاقۀ شديد آن خانم به «الف» و اينكه مى خواسته همسرش شود و مقتول هم مجرّد بوده است، آيا ادّعاى اعتقاد به مهدور الدّم بودن «الف» شرعاً و قانوناً پذيرفته مى شود و وجاهت قانونى دارد؟
ج. صرف امر مزبور مجوّز قتل نيست و مقتول مهدور الدّم نمى باشد و بهتر اين است صاحبان دم به ديه مصالحه نمايند و «ان تعفوا أقرب للتّقوىٰ » و ثبوت توهّم هدر دم مى تواند نافى عمدى بودن باشد.
6220. اگر كسى مدّعى قتل عمد باشد يعنى نزد حاكم شرع به قتل عمد اقرار كند يا ثابت شود كه قبلاً اقرار نموده است، اما فعلاً منكر است آيا متّهم به اقرار قبلى خود مأخوذ است كه محكوم به قصاص باشد، يا در قتل شبه عمد محكوم به ديه مى باشد؟
ج. انكار تأثيرى ندارد.
ص: 483
6221. آيا در قتل عمد زوجه توسط زوج، قصاص ثابت است ؟
ج. اظهر ثبوت حق قصاص است براى اولاد زوجه از قاتل كه پدر آن ها است، اگر چه صلح به ديه، موافق احتياط است.
6222. اگر راننده اى با عابرى تصادف كند و او را رها كرده و فرار نمايد و پس از فوت، پزشك چنين نظر دهد كه اگر او را به بيمارستان مى بردند، نجات مى يافت، اين قتل چه نوع قتلى مى باشد؟
ج. قتل شبه عمد است.
ص: 484
ص: 485
ص: 486
6223. ماهيّت ديه چگونه مى باشد؟ آيا نوعى مجازات است يا نوعى دين مانند ساير ديون مالى به شمار مى رود؟
ج. عنوان مستقلّى است كه به لحاظ مورد به يكى شبيه تر مى شود.
6224. آيا زندانى كردن در صورت اعسار و عدم توانايى پرداخت ديه، جايز است ؟
ج. خير.
6225. آيا زمان محاسبه ديه روز وقوع حادثه يا روز صدور حكم يا روز ادا است ؟
ج. ظاهراً روز ادا است.
6226. آيا هزينه هاى درمانى و بيمارستانى مصدومان بايد از ديه كم شود يا افزون بر آن محاسبه گردد؟
ج. اگر ضارب آن هزينه ها را كرده، از ديه كم مى شود.
ص: 487
6227. در تصادفى، راننده مقصّر، مصدوم را در بيابان رها كرده و مصدوم در همان جا فوت كرده است. به تشخيص كارشناس، اگر مصدوم به بيمارستان مى رسيد، معالجه و خوب مى شد. حكم چيست ؟
ج. اگر يقين نبود كه راننده در هلاك او متعمد بوده است و لو براى نجات خودش، به ديه مصالحه كنند.
6228. آيا سقط جنينى كه متكوّن از نطفه مرد و زن اجنبى مى باشد و در دستگاه قرار دارد، جايز است ؟
ج. سقط جنين حرام است و كسى كه آن را سقط كند، بايد ديه بدهد، مانند موارد ديگر و اگر پدر واقعى آن معلوم نباشد، بايد از باب ردّ مظالم ديه را بپردازد.
6229. زنى پس از آبستنى از عمل خلاف شرع و وضع حمل، براى فرار از رسوايى، فرزندش را به دست زن ديگرى داده و او وى را به قتل رسانده است، با توجه به اين كه قاتله اكنون مرده است، ديه اى كه بايد پرداخته شود، از طرف چه كسى و به چه كسى بايد پرداخته شود؟
ج. از موارد قصاص است و محتمل است گفته شود كه ديه را از اموال قاتله مى گيرند و بايد آن را به وارث و اگر ندارد به امام - عليه السّلام - بدهند.
6230. معلّمى براى تأديب، بچّه اى را مى زند و او خون دماغ مى شود، مسئوليت معلّم چيست ؟
ج. چون ديه ى مقدّر ندارد، بايد بر ارش مصالحه كنند، اگر ارش داشته باشد.
ص: 488
6231. مستدعى است مقدار ديه اضلاع مختلف را بيان فرماييد.
ج. ديه ى اضلاع آنچه نزديكى قلب است بيست و پنج دينار و آنچه نزديكى بازوها است، ده دينار است و در مورد غير متيقّن از صدق يكى از اين دو احتياط، مناسب است.
6232. مى دانيم ديه قطع سه انگشت زن سى شتر و ديه قطع چهار انگشت زن بيست شتر است. آيا زنى كه چهار انگشت وى قطع شده است، مى تواند ديه يك انگشت را ببخشد تا همان سى شتر را بگيرد؟
ج. نمى تواند اين كار را بكند، زيرا فعلاً كه چهار انگشت او با يك جنايت قطع شده، بيش از بيست شتر استحقاق ندارد تا بخواهد بعض آن را ببخشد.
6233. آيا حكم ديه در اعضاى ظاهرى كه زوج مى باشد (مانند دست و پا) در اعضاى داخلى زوج (مانند كليه) جارى است ؟
ج. ظاهراً جارى است، مثلاً در از بين بردن يك كليه نصف ديه است.
6234. ضاربى كه ضرب او موجب ديه بر مضروب شده است، در دو فرض زير چه مسئوليتى دارد؟
1) تنها ضرب وارد كرده است.
ج. فقط ديه لازم است.
2) ضرب همراه با اهانت و هتك آبرو و از بين بردن حيثيّت يا همراه سلب اعتماد
ص: 489
مردم و از بين رفتن وجهه مضروب در تجارت و....
ج. اين گونه امور نيازمند حلاليّت طلبيدن از طرف يا تدارك عِرض و آبرو يا استحقاق تعزير به نظر حاكم شرع مى شود، ولى بر مقدار ديه چيزى نمى افزايد.
6235. در حادثه اى يك نفر مرد مسلمان در اثر تصادف با يك دستگاه اتوبوس شركت واحد به قتل رسيده و راننده ى اتوبوس در زمان تصادف يك مجنون بوده است.
اولياى دم عليه متصدّى اتوبوس (راننده شركت واحد) اعلام شكايت نموده اند.
راننده اعلام مى دارد يك ديوانه در شهر وارد شد، و ماشين ها را راه مى اندازد. راننده از باجه خارج مى شود و مدّعى است كه ماشين را خاموش نموده و سويچ را برداشته است. ليكن واقعيّت اين است كه ماشين را خاموش نكرده و يا اگر هم خاموش كرده، سويچ را برنداشته و اتوبوس ها همين كه سويچ روى آن باشد، هر كس دستش را روى شستى استارت فشار دهد، ماشين روشن مى شود. بنابراين با توجه به اينكه راننده شركت واحد با وجود تذكّر مسئول باجه به وجود ديوانه اى كه ماشين ها را راه مى اندازد، ماشين را خاموش نكرده و يا اگر خاموش كرده سويچ را برنداشته و درب ماشين را هم نبسته است. به نحوى كه مجنون در غياب راننده وارد اتوبوس شده است، و با به حركت درآوردن ماشين موجب قتل گرديده است. آيا مى توان راننده شركت واحد را به عنوان قاتل شبه عمد (از باب اقوىٰ بودن سبب از مباشر) مسئول شناخت ؟ يا مسئوليّت پرداخت ديه به عهدۀ عاقله ى مجنون است ؟
ج. راننده با عاقله ى مجنون در ديه احتياطاً مصالحه كنند، و اللّٰه العالم.
6236. كارشناسان راهنمايى و رانندگى گاهى براى هر يك از راننده و عابر كه با هم
ص: 490
تصادف نموده اند، در صدى از تقصير را تعيين مى كنند. - مثلاً مى گويند 30 عابر مقصّر است و 70 - راننده يا در جاهاى ديگر كارشناس مى گويد 30 كارگر و 70 كارفرما. آيا اين درصدها اعتبار دارد تا اينكه بر اساس آن ديه را تعيين نمود و هر كدام را به همان درصد محكوم نمود؟ يا دو راننده باعث فوت و قتل كسى شده اند و هر كدام به درصدى مقصّر در حادثه شناخته شده است، آيا اينجا هم به همان درصد محكوم مى شوند يا اينكه ملاك استناد در قتل است كه اگر قتل مستند به يك نفر است، همه ى ديه را او بايد بدهد، هر چند از نظر كارشناسى 30 مقصّر باشد؟
ج. با فرض استناد عرفى به متعدّد، اگر كارشناس مطمئن به نظر خود باشد و خود كارشناس متديّن باشد، به نظر كارشناس محكوم مى شوند و احتياط در تعدّد كارشناس است.
6237. در برخى ورزش ها يا بازى ها توپ يا وسيله بازى به يكى از بازيكن ها اصابت مى كند و باعث ديه مى شود، آيا ديه ثابت است ؟
ج. بله، ثابت است.
6238. فردى در اثر اصابت گلوله مصدوم شده است و ديه و ارش جراحات، به ميزان سه ديه كامله بوده است. وى به علت تنگ دستى و كمبود مالى، موفق به معالجه خود نمى شود و حدود يك سال و نيم بعد فوت مى كند. حكم ديه در فرض مرقوم چه مى باشد؟
ج. هر جراحتى كه سرايت آن سبب مرگ شده است، ديه ى نفس را دارد و هرچه سرايت نكرده فقط ديه ى خود آن لازم است.
ص: 491
6239. آيا قسامه، علاوه بر قتل و جراحت، در صدمه اى كه سبب سرخى يا سياهى پوست بدن شده است نيز جارى مى شود؟
ج. جريان آن متوقف است بر اولويّت آن بر مورد قسامه.
6240. كسى به قتل متّهم بوده كه در دادگاه تجديد نظر در مرتبه ى سوّم تبرئه شده و فرد ديگرى به عنوان قاتل تشخيص داده نشده است، بعضى از ورثه مدّعى اند كه همان متّهم، قاتل است، آيا ديه از بيت المال پرداخت مى شود؟
ج. اگر جاى لوث و قسامه نباشد و از بيت المال بخواهند ديه اش را بپردازند، آن بعض ورثه كه مدّعى است همان فرد، قاتل است نمى تواند ديه را از بيت المال بگيرد، ولى براى بقيه ورثه مانعى ندارد.
6241. آيا عفو قاتل توسط ولىّ دم، شامل عفو از افرادى كه متصدّى مقدّمات قتل بودند نيز مى شود؟
ج. بلى.
6242. اولياى دم مقتولى - كه به قتل شبه عمد كشته شده است - عبارتند از: پدر، مادر، همسر و اولاد صغار. پدر مقتول قاتل را بخشيده است، امّا آنان پس از مدّت ها مطالبه ديه كرده اند، آيا ورثه حقِّ گرفتن ديه را دارند؟
ج. غير از پدر از ورثه، حقّ گرفتن سهم ديه را دارند، ولى پدر چون بخشيده سهمى از ديه ندارد.
ص: 492
6243. فردى در نزاعى، چند نفر از اعضاى خانواده اش را مجروح كرده و پدر خود را به قتل رسانده است، چه مجازاتى متوجه قاتل است ؟
ج. اگر قتل عمدى باشد كه قصاص مى شود و اگر قتل خطاى محض باشد ديه بر عاقله است، گرچه عاقله بين خود اين مجروحين باشد و اگر شبه عمد باشد، بر خود قاتل است.
6244. پيرمردى در اثر تصادف با اتومبيلى در بيمارستان فوت مى كند. وى به تنگى نفس (آسم) مبتلا بوده است و به تشخيص پزشكان، تصادف 20 سبب فوت شده است، هر چند اگر تصادف نمى كرد، هنوز مدّت ها زنده مى ماند. راننده اتومبيل چه مسئوليتى دارد؟
ج. قتل استناد به راننده دارد و او ضامن تمام ديه است.
6245. جرح و قتل عمد يا غير عمد به يك ضربه يا چند ضربه واقع شده است، آيا ديه جرح در ديه نفس تداخل دارد؟
ج. اگر در طرف و نفس جانى يكى باشد، ديه ى طرف در ديه ى نفس داخل است در صورت ثبوت به اصالت؛ و در صورت صلح بر ديه تابع مختار در قصاص طرف است كه از جانى واحد داخل در قصاص نفس است يا نه ؟ در صورت سرايت و در صورت اتحاد ضربه داخل است، و در صورت تعدّد بدون سرايت ضربه غير كشنده، اظهر عدم دخول است در ضربات متعاقبه ى متراخيه، و در آن چه با هم عرفاً محقق شده است كه يكى از آن ها قاتل بوده تأمل است و احوط براى ولىّ ، دخول است. (جامع المسائل جلد 5 صفحه 289)
ص: 493
6246. خانم حامله اى به قصد خودكشى اقدام به رگ زنى كرده است. فوراً وى را به پزشك رسانده و معالجه كرده اند و وى از مرگ نجات يافته است امّا حمل را سقط نموده است، تكليف چيست ؟
ج. بايد با رجوع به پزشكان مشخص شود كه تا چه حدّ اين رگ زدن در سقط جنين مؤثر بوده يا اصلاً مؤثر نبوده و حفظ جان زن متوقف بر اسقاط آن شده و اگر قصد سقط داشته و پس از متولد شدن سقط با حيات مستقره مرده باشد، شبهه ى قصاص از مادر است و اگر پيش از سقوط مرده، جاى ديه است و اگر قتل عمدى بوده كه زن قصد قتل بچه را داشته، مادر از او ارث نمى برد و اگر غير عمدى بوده، تنها از ديه ارث نمى برد.
6247. خانمى ضمن عقد ازدواج موقّت، شرط حفظ بكارت نموده است، ولى زوج به شرط عمل نمى كند و ازاله بكارت مى نمايد، چه مسئوليّتى متوجّه زوج مى باشد؟
ج. اگر با اجازه زن بوده كه غير از مهر چيزى بر زوج نيست و اگر بدون اذن بوده، ديه يا أرش البكارة را بايد بدهد.
6248. پرداخت ديه ى جنايت بر ميّت از جهت حالّ يا مؤجّل بودن چگونه است ؟
ج. در تقسيم به جنايت عمد و شبه عمد و مدت آن ها، مانند جنايت بر حىّ است.
6249. آيا در جنايت هايى كه موجب ديه مى شود، هزينه معالجه، درمان و بهبودى
ص: 494
مجنىّ عليه به عهده جانى است ؟ حكم ديه در صورت بهبودى و درمان جراحت را نيز بيان نماييد.
ج. خير، فقط ديه بر او است و اگر جراحتى قابل درمان باشد و درمان شد، مانند اندمال در استخوان است كه در آن ثابت شده كه اگر مندمل شد، ميزان در ديه فرق مى كند.
6250. در صورتى كه زيبايى زن در اثر پاشيدن اسيد از بين برود، چه حكمى دارد؟
ج. بايد ارش بدهد هر قدر كه باشد، و اگر با عمل جرّاحى بهتر شود، يا مندمل شود در ارش مصالحه كنند.
6251. حكم ديه يا تعزير سوزاندن جسد ميّت چيست ؟
ج. سوزاندن جسد ميّت، ديه ى جنين پيش از ولوج روح را دارد و تعزير هم دارد به نظر حاكم، و كفّاره - مثل جنين قبل از ولوج روح -، ثابت نيست.
6252. حكم اعسار در پرداخت ديه كه مهلت مضبوط و معيّن دارد، چيست ؟
ج. مانند اعسار در ساير ديون است.
6253. در تصادفى كه موجب تسريع در فوت فرد شود، نوع قتل چيست ؟ مثلاً مصدوم در تصادف كه پايش شكسته، در اثر كهولت سنّ يا برخى بيمارى ها پس از چند روز فوت مى كند.
ص: 495
ج. چون عموماً در قتل هاى مسبّب از تصادفات اگر به سرايت باشد قتل خطايى است و اگر سرايت نباشد ديه ى عضو را دارد، در اينجا در هر صورت چه قتل سرايتى باشد و چه قطع عضو يا شكستن آن، احتياطاً بايد بر ديه مصالحه كنند.
1.6254) در نزاع ها و درگيرى هاى گروهى كه جماعتى ضارب يك نفرند، صدمات وارده مشخص است، ولى ضارب هر جراحت به صورت مشخص معلوم نيست.
حكم ديه به چه صورت است ؟
ج. ديه ى هر جراحتى را كه معيّن است به مضروب مى دهند، ولى مقدارى را كه از دهندگان مى گيرند، بايد احتياطاً حاكم صلح بالسّويه يا امر به صلح بالسّويه بين ضاربين كند.
2) در فرض فوق، اگر گروهى به گروهى جنايت متعدّد وارد كنند و ضارب هر جنايت معيّن نباشد، حكم ديه چگونه است ؟
ج. همين احتياط به صلح جارى است، در موردى كه جماعتى بر جماعتى جنايت متعدد وارد كنند كه ديه ى هر جنايتى معلوم است ولى ضارب ها معين نيستند و در اين موارد تعيين به قرعه هم محتمل است.
6255. در جراحت هايى كه به صورت طبيعى كشنده است مگر اينكه پزشك حضور داشته باشد و اقدام به معالجه كند، اگر در نهايت مضروب فوت كند، مسئوليّت ضارب و پزشك در دو فرض زير چيست ؟
1) اگر پزشك، حضور نداشته باشد يا حضور داشته باشد و بدون كوتاهى، اقدام به معالجه كند امّا مضروب فوت كند.
ج. ضارب، قاتل است.
ص: 496
2) اگر پزشك، حضور داشته باشد و با امكان و تمكّن از معالجه، خلاف تكليف نمايد.
ج. اگر پزشك باشد، حفظ نفوس بر وى واجب است، و لو با اجرت؛ لذا او نيز دخيل و مؤثّر در قتل است و ضارب به همراه پزشك، هر دو شريك در قتل هستند، چه قتل از هر دو عمدى باشد يا خطايى يا مختلف، كه از جهت سببيّت براى ديه يا قصاص، هر يك حكم مختصّ به خود را دارد.
6256. فردى پس از قطع دست و پاى ميّت، چشم هاى وى را بيرون آورده و جسد را كاملاً سوزانده است. حكم ديه در اين مورد چيست ؟
ج. تمام اين كارها ديه هاى جداگانه اى دارد كه ديه ى كامل آن ديه ى جنين پيش از ولوج روح است و ديه ى اين كارها را نسبت به ديه ى انسان حىّ از ديه ى جنين اخذ مى كنند و براى خود ميّت صرف مى كنند.
6257. مردى زنى را به قتل رسانده و مستحق قصاص شده است. اولياى دم مقتول قدرت بر اداى اضافه ديه به ورثه ى قاتل ندارند. آيا فاضل ديه را مى توان از بيت المال پرداخت ؟ در صورتى كه پاسخ منفى باشد، حكم قصاص چيست ؟
ج. نمى توان اضافه ديه را از بيت المال داد، بلكه قصاص به سبب انتفاى شرطش منتفى مى شود و به ديه منتقل مى شود.
6258. چنانچه شخصى مرتكب يك فقره قتل عمدى و دو فقره ايراد ضرب و جرح عمدى نسبت به دو نفر گردد و اولياى دم مقتول، خواهان قصاص باشند و قاتل، مالى براى پرداخت ديه نسبت به دو نفر مجنى عليهما (مورد ضرب و جرح) نداشته باشد،
ص: 497
آيا اجراى قصاص پيش از پرداخت ديه امكان پذير مى باشد؟ در صورت منفى بودن پاسخ، پرداخت ديه چگونه ميسّر مى باشد؟
ج. ضرب و جرح عمدى اگر مورد قصاص است، قصاص آن بر قصاص نفس مقدّم مى شود و اگر از موارد ثبوت ديه است، هر چند از جهت توافق جانى و مضروب، اگر محلّى براى اداى دين او از تركه اش دارد، براى استيفاى ديه استقراض كند و الاّ نوبت به بيت المال مى رسد، اگر بيت المال معدّ بر اين جهت باشد، و اللّٰه العالم.
6259. اگر استخوان درشت نى پاى شخصى، در اثر ضربه صدمه ببيند و در چند قسمت شكستگى پيدا كند و با همان عيب جوش بخورد، آيا ديه يك شكستگى به عهده جانى مى باشد يا به تعداد شكستگى ها بايد ديه بپردازد؟ در صورت اوّل، علاوه بر ديه آيا ارش نيز تعلّق مى گيرد؟
ج. اگر شكستگى ها جداى از هم هستند، متعدّد حساب مى شوند.
6260. بنّايى به عنوان بساز و بفروش، خانه اى مى سازد و قبل از فروش، خود در آن خانه ساكن مى شود. شبانه خانه ويران و زن و بچه اش كشته مى شوند. كارشناس علت تخريب را عدم رعايت اصول معمارى و خانه سازى اعلام كرده است. پدر و مادر مقتوله مطالبه ديه مى كنند. با توجه به اين كه، چنين موردى مباشرت در قتل نيست و مقتولين از نقص اعلامى كارشناس بى اطلاع بودند، آيا به چنين موردى تسبيب صدق مى كند كه ديه لازم آيد؟ اگر تسبيب صدق كند، آيا قتل خطاى محض است يا شبه عمد؟
ج. احتياط اين است كه بنّا، ديه را از مال خودش بدهد، و اللّٰه العالم.
ص: 498
1.6261) فردى كه شغلش نصب شوفاژ بوده، شوفاژكارى ساختمان را تمام مى كند و تحويل مى دهد. بعد از حدود 20 روز، كارگرى به هنگام كار پايه منبع دو جداره شوفاژ را كه به ديوار نصب شده، براى بلند شدن از زمين مى گيرد و پايه از ديوار كنده مى شود و منبع دو جداره بر روى كارگر مى افتد و مصدوم مى گردد. كارشناس، عدم استحكام پايه ى منبع و سهل انگارى شوفاژكار را علت سقوط منبع اعلام مى كند. با توجه به عدم اطلاع كارگر از عدم استحكام، آيا تسبيب صادق است كه ديه بر شوفاژكار لازم باشد؟ (مخصوصاً با عنايت به اينكه اگر كارگر براى بلند شدن از پايه منبع استفاده نمى كرد، منبع فعلاً سقوط نمى نمود، ليكن به نظر كارشناس در آينده و در حوادث غير طبيعى امكان سقوط آن با توجه به عدم استحكام مزبور وجود داشته است).
2) بر فرض تعلّق ديه بر شوفاژكار، آيا خود كارگر نيز تقصير دارد كه بخشى از ديه از عهده شوفاژكار ساقط شود؟
3) آيا قتل خطاى محض است يا شبه عمد؟
ج. ظاهر كار هر كسى اين است كه به نحو متعارف و صحيح انجام داده و ديه ثابت نيست، مگر آنكه استناد اين صدمه به خودش را بپذيرد كه قهراً ديه را هم به گردن گرفته است.
6262. اين جانب كه راننده مينى بوس مى باشم، در سال 1376 با دختر بچه سه ساله اى تصادف كردم كه منجر به پارگى پرده ى رحم آن دختر شد. ميزان و مقدار ارش يا ديه ى دختر بچه را اعلام فرماييد.
ج. اگر مراد، پرده بكارت است، مهر المثل واجب مى شود و اگر غير آن باشد، بايد با خصوصيّات آن كه قابل التيام هست يا نه، ملاحظه ارش شود، و اللّٰه العالم.
ص: 499
1.6263) حكم ممسك (يعنى كسى كه كس ديگر را مى گيرد تا ديگرى او را به قتل برساند) را بفرماييد.
2) آيا ممسك بايد از قصد قاتل اطلاع داشته باشد؟
3) حكم رايى (يعنى، كسى كه مراقب «قاتل» است) را بفرماييد.
4) آيا رايى بايد از قصد قاتل اطلاع داشته باشد؟
ج. جزاى ممسك حبس ابد است و جزاى مراقب سمل كردن چشم او است و هر دو بايد از قصد قاتل اطلاع داشته باشند، و اللّٰه العالم.
6264. در نزاع دسته جمعى كه حدود 25 نفر از دو طرف شركت داشته اند. يك نفر بر اثر دو ضربه كشنده كشته مى شود كه تقدّم و تأخّر ضربات مشخص نيست و ضارب يا ضاربين اين دو ضربه از گروه مقابل بوده، ليكن مشخص نيست كدام يك مى باشند.
آيا حكم قضيه بايد با قرعه و پرداخت ديه تمام شود و يا قصاص امكان پذير است ؟ و اگر حكم، قرعه باشد، چون دو ضربه بوده يك نفر با قرعه محكوم شود يا دو نفر؟ چنانچه گروه قاتل با رضايت خود حاضر باشند كه جمعاً ديه مقتول را بپردازند آيا بازهم قرعه لازم است ؟
ج. اگر مصالحه به ديه نمايند، موافق احتياط است.
6265. در تصادفات رانندگى منجر به فوت، اگر متهم به لحاظ جهل به قانون در خصوص قيمت و تعداد انواع ديه در هنگام محاكمه يك نوع خاص از انواع ديه را انتخاب نمايد كه بعداً متوجه شود، توانايى پرداخت آن را ندارد، آيا مى تواند در مرحله ى اجرا آن را تغيير داده و نوع ديگر را كه مى تواند پرداخت كند انتخاب نمايد.
ص: 500
اگر پرداخت نوع خاصى از ديه با توجه به انتخاب شخص جانى در حكم دادگاه قيد شده باشد چه طور؟
ج. تا وقت ادا، اختيار او باقى است.
6266. در يك حادثه رانندگى، اتومبيل تاكسى فرد غير مقصّر، متحمل خسارات گرديده است، با توجه به نظر كارشناس مدت يك ماه براى تعمير تاكسى مزبور وقت نياز است و در ماه هاى معمولى راننده ى تاكسى از اين اتومبيل ماهانه هشتاد هزار تومان درآمد داشته كه در اين ماه با توجه به تصادف واقع شده، راننده تاكسى از تحصيل درآمد مزبور محروم شده است، آيا راننده ى تاكسى مى تواند علاوه بر خسارات وارده بر تعمير تاكسى، از جهت عدم نفع در اين ماه مبلغ هشتاد هزار تومان از راننده مطالبه كند؟
ج. اظهر و احوط ضمان است.
6267. فردى مقدارى شراب با درصد بيش از مقدار حدّ متعارف به 3 نفر فروخته است.
يكى از خريداران بعد از مصرف خمر فوت نموده است، يكى نابينا و نفر سوم فلج شده است. در مورد ميزان جرم و مسئوليّت فروشنده بفرماييد.
1) در صورت اطّلاع از ميزان بالاى الكل موجود در شراب، آيا جنايت عمدى است ؟
2) در صورت عدم اطّلاع از مطلب فوق، جنايت چيست و تكليف چه مى باشد؟
3) آيا علم و جهل مصرف كننده ها به بالا بودن ميزان الكل تأثيرى دارد؟
4) آيا علم مصرف كننده ها به حرمت شرب خمر و بطلان اين معامله نقشى دارد؟
ج. با علم فروشنده قتل عمدى است و با جهل، خطايى است و ضامن است و با علم مشترى ها و اقدام اختيارى، كسى ضامن نيست.
ص: 501
6268. شخصى به تأييد گواهى هاى پزشكى قانونى به وسيله گلوله مصدوم شده است. گلوله از ناحيه عانه چپ وارد و از قسمت لگن خارج و موجب شكستگى گردن استخوان ران راست شده است. آيا در اين مورد ديه شكستگى استخوان به دو ثلث ديه مربوط به ورود و خروج گلوله افزوده مى شود و يا اينكه به طور كلى فقط دو ثلث ديه در نظر گرفته مى شود؟ آيا اصلاً عانه و لگن جزو بدن محسوب مى شود يا جزو پا؟
ج. عانه جزو بدن و لگن جزو پا است و ديه شكستگى افزوده مى شود، و اللّٰه العالم.
6269. آيا براى ضرر و زيان معنوى كه در ضمن وقوع جرايم وارد مى شود، مى توان مطالبه ى خسارت نمود؟
ج. خير.
6270. اگر ولىّ دم در قتل عمد، ديه مطالبه نمايد و قاتل حاضر به پرداخت آن نشود، آيا مى توان او را به پرداخت ديه محكوم نمود؟
ج. نمى توان او را به ديه محكوم كرد.
6271. فردى عهده دار مخارج زندگى برادر از كارافتاده و مستمند خويش بوده است.
هرچند اساساً برادر، جزو افراد واجب النفقه نمى باشد، اما به حكم وجدان، او چنين عملى را انجام مى داده حال اگر چنين فردى در يك سانحه رانندگى كشته شود، آيا
ص: 502
اين برادر از كارافتاده و مستمند مى تواند به استناد اين كه موقعيّت عملى خويش را از دست داده، از راننده ى مقصّر خسارت بخواهد؟
ج. نمى تواند.
6272. اگر كارگر يا جراح يا صنعت گر يا... را كه كسب درآمد براى او محقّق الحصول است نه ممكن الحصول بازداشت كنند و بعد از مدتى بى گناهى او ثابت شود، آيا او مى تواند جهت هدر رفتن نيروى كارى خويش ادّعاى ضرر و زيان نمايد؟ آيا وقت و نيروى چنين افرادى را مى توان در زمره ى اموال محسوب نمود؟
ج. اظهر و احوط ضمان است.
6273. شخصى جانى يا قاتل، ولىِّ ولىّ دم صغير است. نحوه ى استيفاى قصاص يا ديه چگونه است ؟
مثال: مردى زن خود را به قتل مى رساند و فرض اين است كه تنها ولىّ دم او، فرزند او است، لذا از طرفى فرزند، ولىّ دم مادر است و از طرفى قاتل (پدر) ولىّ فرزند است.
نحوه استيفاى قصاص يا ديه (نسبت به فرزند) چگونه است ؟
ج. احتياط در صلح بر ديه است، و اللّٰه العالم.
1.6274) آيا استخوان هاى كف دست، ديه مقدّر دارند يا بايد ارش تعيين كرد؟ آيا مى توان به اين استدلال كه چون استخوان هاى انگشتان به كف دست مرتبط است، ديه استخوان هاى كف دست را مانند انگشتان حساب كرد؟
ج. ارش است.
ص: 503
2) آيا ديه شكستگى يك بند از استخوان انگشت دست، خمس ديه همان بند مى باشد يا خمس ديه ى انگشت دست ؟
ج. خمس ديه همان بند است.
6275. سقط جنين در چه صورتى قصاص دارد؟ اگر پزشكى به درخواست والدين به سقط جنين اقدام كرد، چه مسئوليتى دارد؟
ج. سقط جنين ديه دارد كه بر مباشر است.
6276. اگر در تمام صورت هايى كه ديه واجب است، وارث ديه هر كس كه باشد، ديه را ببخشد، آيا دهنده ديه برىء الذمّه مى شود؟
ج. با ابراى صاحب حق، ساقط است.
6277. ديه ى به هم زدن نطفه ى بسته شده، يا سقط جنين، چه مقدار است ؟
ج. ديه براى نطفه بيست مثقال شرعى طلا است و براى هر مرحله از مراحل پنج گانه تا جنين كامل، بيست مثقال اضافه مى شود. يعنى صد مثقال براى جنين كامل قبل از ولوج روح و بعد از ولوج روح براى سقط آن ديه كامله انسان ثابت است.
6278. بستن رحم به منظور جلوگيرى از حمل چه حكمى دارد؟
ج. اگر مرض آور نباشد و موقّت و ضرورى و قابل بازگشت باشد و مستلزم لمس و نظر محرّم نباشد، مانعى ندارد.
ص: 504
6279. آيا بعد از انعقاد نطفه، از بين بردن آن جايز است ؟
ج. حكم سقط قبل از ولوج روح دارد.
6280. اگر زن، عمداً خودش سقط جنين كرده، ديه را به چه كسى بدهد؟
ج. كسى كه عمداً سقط جنين نمايد، نصيبى از ديه در عمد ندارد؛ بلكه در خطا هم بنا بر اظهر نصيبى از ديه ندارد و ديه به وارث طفل، غير از مادر مى رسد.
6281. زن و شوهرهايى با رضايت هر دو يا يكى از آن ها به سقط جنين، نزد پزشك مى روند و پزشك اسقاط جنين مى كند. چه كسى مسئول است ؟
ج. پزشك كه مباشر است در صورت عدم جواز، ضامن ديه است و ديه هم به ارث به آن دو - والدين - مى رسد؛ زيرا رضايت به قتل مانند استناد قتل رافع ارث بردن نيست، مگر اينكه پزشك را الجا كنند به حدّى كه آن ها قاتل محسوب شوند.
6282. آيا عدّه زن حامله در صورت سقط جنين باقى است ؟
ج. منقضى مى شود، زيرا وضع حمل صادق است.
6283. اگر شوهر زنش را زده و زن سقط كرده، شوهر ديه را به چه كسى بدهد؟
ج. وارث ديه، وارث مال است كه در اينجا همان زن است.
ص: 505
6284. در موارد جواز سقط جنين - مانند در خطر بودن جان مادر - آيا اداى ديه واجب است ؟
ج. واجب نيست، مانند موارد جواز عمل جرّاحى يا وجوب آن در مريض يا عمل حجامت كه راجح است.
6285. تشخيص نطفه، علقه و مضغه با چه كسى است و در صورت نزاع، به چه وسيله اى مشخص مى شود؟
ج. منى و خون و گوشت - مثلاً - محلّ شكّ نيست، بلى بايد ثابت شود نطفه، مبدأ انسان بوده كه اخراج شده و مراتب مابين حدود قابل شك است و ميل به نصف اوّل يا اخير نيز معلوم است و با اختلاف در ساير مراتب، با عدم تعيين، اگر چه با بيّنه باشد كه ديه آن ها بر بيست دينار توزيع مى شود، احتياط در صلح است.
6286. اگر زن عمداً سقط جنين نكند، ولى سهل انگارى كند، - مثلاً از بلندى بپرد -، آيا بايد ديه بدهد؟
ج. حكم ديه در خطا بر او ثابت است.
6287. در صورتى كه فردى حواس پنج گانه فردى ديگر يا برخى از آن ها را از بين ببرد، ولى بعداً خوب شود، چه حكمى دارد؟
ج. حكم اندمال در جاهاى ديگر را دارد.
ص: 506
6288. با توجه به اينكه ديه جراحات سر و صورت (از نوع هاشمه) به ميزان 10 شتر مى باشد، چنانچه جمجمه از دو ناحيه (آهيانه سمت راست و آهيانه سمت چپ) شكسته شود، تعيين ديه در موارد ذيل به چه صورت مى باشد؟
1) ميزان ديه در مورد شكستگى جمجمه به چه ميزان خواهد بود؟ (دو ديه شكستگى، يك ديه شكستگى و ارش يا يك ديه شكستگى به صورت مستقلّ )؟
ج. اگر دو شكستگى است و در باطن به هم متصل نيست، دو ديه دارد.
2) چنانچه دو مورد شكستگى جمجمه به تفكيك و جدا از هم توسط دو نفر صورت گرفته باشد (يك نفر شكستگى سمت راست و يك نفر شكستگى سمت چپ) با در نظر گرفتن اينكه برابر فتواى آن مرجع محترم، مورد مذكور شكستگى در يك عضو مى باشد و يك ديه و ارش به آن تعلّق مى گيرد، ميزان ديه ى مقدّر يا غير مقدّر در مورد هر كدام از جانى ها به چه صورت محاسبه مى گردد؟
ج. دو ديه دارد؛ هر چند شكستگى دوّمى به اوّلى هم متصل شود، مگر اينكه شكستگى كامل به حساب نيايد.
3) چنانچه در اثر ضربه وارده، يك مورد شكستگى در جمجمه حادث گردد و علاوه بر شكستگى مذكور در مورد فوق، خون ريزى وسيع در جمجمه ايجاد گردد، با در نظر گرفتن اين فرض كه براى دو مورد شكستگى در جمجمه دو ديه شكستگى به مجنىّ عليه تعلّق مى گيرد؛ حال كه جانى سبب ورود جنايت گرديده و علاوه بر شكستگى مذكور و بر اثر ضربه وارده خون ريزى وسيع در جمجمه ايجاد گرديده كه به منظور رفع خون ريزى، جمجمه مورد عمل جراحى قرار گرفته و در اثر عمل جراحى مذكور شكستگى ناشى از عمل به صورت نقص عضو در جمجمه به وجود آمده است؛ با توجه به قاعده ى سببيّت و با فرض تعلّق دو فقره ديه شكستگى نسبت به دو مورد شكستگى در جمجمه بدين اعتبار كه جانى، سبب ورود جنايت گرديد؟
ج. خون ريزى اگر ديه مقدّر ندارد، ارش پرداخت شود.
ص: 507
1.6289) اين جانب كارگرهاى متعدّدى داشتم. دو نفر از آنان، هنگام كار با هم مزاح و شوخى مى كردند تا كم كم منجرّ به نزاع شد. يكى از آن دو با زدن مشت، چشم كارگر ديگر را از حدقه درآورد. آيا اين جانب (صاحب كار) با اينكه دنبال كارگر رفتم و او را به كار دعوت كردم و در حين مزاح و نزاع تماشا مى كردم و تا حدّى مشوّق مزاح و نزاع آن ها بودم، مسئول شرعى هستم و ديه و غرامتى به ذمّه ام تعلّق مى گيرد؟
ج. البته شما كه مشوّق آن ها بوده ايد، كار حرامى مرتكب شده ايد، ولى ديه به شما تعلّق نمى گيرد.
2) اين جانب گاوى داشتم شاخ گاو را تيز كردم كه با گاوهاى ديگر بجنگد تا غالب آيد، از قضا برادرم براى رفع تشنگى حيوان، لگن را پر از آب كرد. گاو از لگن آب مى خورد، درحالى كه او نشسته بود و نگاه مى كرد. حيوان پس از سر بلند كردن، شاخ زد و چشم برادرم از حدقه بيرون آمد. آيا اين جانب (صاحب گاو) مسئول شرعى هستم و ديه و غرامتى به ذمّه ام تعلّق مى گيرد؟
ج. احتياطاً مصالحه كنيد.
6290. شب هنگام، در جادّه اى تصادفى رخ مى دهد و ماشين كاميونى ظاهراً به عابرى مى زند. عابر بر زمين مى افتد و كاميون در جا چپ مى كند. (گرچه صاحب كاميون ادّعا كرده است ماشين ديگرى به او زده و كاميون به علت اين كه به عابر نزند چپ كرده است، كارشناس مربوطه صاحب كاميون را مقصّر شناخته و ديه از او گرفته شده است) لكن در همان لحظه ى تصادف يا شايد چند دقيقه بعد، ماشين سوارى مى رسد و چون شب بوده، ناگهان از روى جسد عبور مى كند و پس از آن هم ماشين هاى بعدى، مكرّر از روى جسد وى مى گذرند و جنازه به كلّى متلاشى مى شود. اكنون در
ص: 508
مورد ماشين سوارى مذكور دو مسئله مورد سؤال است:
1) با توجه به اينكه راننده ى آن شكّ دارد جسدى كه جلوى ماشين ها نقش بر زمين شده بوده است، جان داشته است يا مرده (يا بالفرض طبق قراين ظنّ به موت آن داشته است)، آيا شرعاً ديه به وى تعلّق مى گيرد؟
2) اگر فرضاً يقين به موت او داشته است، آيا عبور با ماشين بر جنازه ى ميّتى سهواً، موجب ضمان است ؟ اگر هست، چه قدر است ؟ ضمناً اگر ديه بر او لازم شد، آيا بايد آن را الزاماً به ورثه ى ميّت بدهد يا اگر به راننده ى كاميون كه خون بها را پرداخته، بدون آگاه ساختن ورثه بدهند كافى است ؟
ج. استناد موت به هر كدام باشد، با تحقيق و تفحّص لازم، ديه بر عهدۀ او است و در صورت جهل، به اخيرى مستند است و ديه بايد به ورثه داده شود و آنچه ورثه اخذ كرده به دهنده برمى گرداند و اگر ديه مربوط به صدمۀ به جسد ميّت باشد به وارث داده نمى شود؛ بلكه در وجوه خير براى ميّت صرف مى شود و مقدار ديه به نسبت كل ديه او كه صد دينار است، تعين مى شود.
6291. شخصى در اثر نزاع از ناحيه ى بيضه ى چپ صدمه ديده است. پزشكى قانونى اعلام كرده است به علّت ضربۀ وارده مصدوم از ناحيه ى بيضه ى چپ دچار تورّم و خون ريزى داخل بيضه شده و متقابلاً طى عمل جراحى دو سوّم از بيضه ى چپ برداشته شده است.
1) آيا موضوع كلّا از موارد تعيين ارش است ؟
2) آيا خصوص تورّم و نيز خصوص برداشته شدن دو ثلث بيضه ى چپ به نسبت كلّ ديه، از موارد پرداخت ديه و خصوص خون ريزى داخل بيضه مورد از موارد پرداخت ارش مى باشد؟
ص: 509
3) آيا مورد فوق از موارد تداخل محسوب مى شود (يعنى فقط ديه ى قطع دو سوّم بيضه ى چپ كه طى عمل جرّاحى برداشته شده است به نسبت كلّ ديه ى آن موضع محاسبه و تعيين مى شود)؟
4) آيا ديه تورّم بيضه ى چپ مانند قطع بيضه ى چپ دو ثلث است يا تورّم دو بيضه مساوى است ؟
ج. هر كدام مقدّر شرعى دارد، همان مقدار تعيين شده ثابت است و الاّ ارش مى باشد.
6292. كارگرى كه داراى زن و چهار فرزند صغير و مادرى پير مى باشد در تصادفى، فوت شده است. با توجه به اينكه اتوبانى كه تصادف در آن رخ داده، پانزده متر عرض داشته، خشك و مسطح بوده، هيچ نرده اى براى جلوگيرى از ورود عابر پياده به اتوبان نصب نشده بوده، و هيچ گونه مانعى براى ديد راننده وجود نداشته و راه مستقيم بوده، تصادف در روز روشن و هواى صاف اتّفاق افتاده و لباس متوفّى نمايان و حركتش عادى بوده است و كارشناس راهنمايى و رانندگى به استناد ماده 4(1) قانون ايمنى راه ها مصوّب سال 1349 عابر را مقصّر دانسته است؛ آيا راننده اتومبيل نسبت به متوفّى ضامن مى باشد؟
ج. استناد به عابر و راننده است و نصف ديه را بدهد.
ص: 510
6293. فردى با ايراد ضرب عمدى به چشم فرد ديگرى، (بدون اينكه موجب در آوردن چشم وى شود) باعث كاهش شديد بينايى مضروب در حدّ شمارش انگشتان دست شده است. اين كاهش شديد بينايى از نظر پزشك قانونى با توجه به نظريّه سازمان بهداشت جهانى نابينايى محسوب و اعلام شده است. آيا اين كاهش شديد بينايى همان كورى است كه شرعاً و قانوناً موجب قصاص خواهد شد يا منظور از كورى كه موجب قصاص است از بين رفتن كامل بينايى است، به شكلى كه هيچ گونه ديدى - هر چند جزئى - وجود نداشته باشد؟ لازم به ذكر است شاكى، تقاضاى قصاص متّهم را نموده است و موضوع، با اجراى قسامه قابل اثبات مى باشد.
ج. مورد از موارد ديه است، در صورت تغرير.
6294. در قتل عمد و شبه عمد كه به هنگام فرار قاتل، بستگان به نحو الاقرب فالاقرب مسئول پرداخت ديه هستند، آيا زنان وابسته نيز مسئوليّت دارند يا اينكه همانند عاقله، مسئوليّت مختصّ مردان است ؟
ج. محتمل است استحقاق ديه از مال او؛ و اگر مالى نباشد، يا استيفاى ديه از آن، متعذّر باشد، محتمل است استحقاق ديه از بيت المال پس از عاقله و عدم تمكّن استيفايش از آن ها يا ورثه او به ترتيب ارث يا مطلقاً.(1)
6295. مبناى فقهى و اصولى بند سوم ماده 59 قانون مجازات اسلامى(2) چه مى باشد؟ اين
ص: 511
ماده مقرّر مى دارد: «حوادث ناشى از عمليّات ورزشى، مشروط بر اينكه سبب آن حوادث نقض مقرّرات مربوط به آن ورزش نباشد و اين مقرّرات هم با موازين شرعى مخالفت نداشته باشد» و حوادث ورزشى را به عنوان يكى از عوامل موجّهه جرم شناخته است، يعنى تحت آن شرايط يك فعل از حالت جرم بودن خارج مى شود، مانند اينكه در ورزش فوتبال يك بازيكن با توپ ضربه اى مى زند كه به صورت بازيكن ديگر اصابت مى نمايد و به جراحت يا شكستگى منتهى مى گردد؛ ولى قوانين و موازين آن ورزش رعايت شده است. آيا در فرض فوق، ديه تعلّق مى گيرد؟
ج. در مفروض سؤال ديه دارد.
6296. ماده 482 مجازات اسلامى مصوب 70/4/8 چنين مقرر داشته است: «ديه جراحتى كه به درون بدن انسان وارد مى شود به ترتيب زير است:
1) جائفه: جراحتى كه با هر وسيله و از هر جهت به شكم يا سينه يا پشت و يا پهلوى انسان وارد شود، ثلث ديه كامل است.
2) هرگاه وسيله اى از يك طرف بدن فرو رفته و از طرف ديگر بيرون آمده باشد ثلث ديه كامل دارد.
تبصره) وسيله واردكننده جراحت اعمّ از سلاح سرد و گرم است.»
با توجه به عدم ذكر و تصريح اعضاى بدن (شكم، سينه، پشت و پهلو) در بند «2»، آيا نظر معظّم له آن است كه بدن شامل تمامى اعضا مانند: دست و پا نيز مى شود و مثلاً اگر تيرى به ران فردى وارد و از طرف ديگر ران وى خارج شود، از مصاديق جائفه مى باشد؟
ج. شامل تمامى اعضا مى شود.
ص: 512
6297. در جشن عروسى، چند كودك پس از صرف شيرينى به مشكلات گوارشى مبتلا مى گردند. آنان را به بيمارستان مى برند، ولى همه ى آن ها مگر يك نفر به طور سرپايى معالجه مى گردند. سوابق امر هم گويا است كه اين كودكان مراجعه ديگرى به پزشك يا بيمارستان نداشته اند. يكى از اين كودكان در بيمارستان فوت مى شود. پزشك قانونى پس از انجام آزمايش سمّشناسى و آسيب شناسى اعلام مى كند: «علت مرگ به شرح زير اعلام مى گردد: عفونت ريوى و ورم ريه و خون ريزى منقوط در ريه مى باشد و در امعا و احشاى ارسالى، سمّى در حدّ تشخيص يافت نشده است.» با توجه به وضع ساير كودكان بايد گفت كه اگر نامبرده بيمارى زمينه اى نداشت، عوارض گوارشى و مسموميّت غذايى ادّعايى، نمى توانست تأثيرى در پيش آمد مرگ داشته باشد، ولى در مورد اين كودك، به علّت وجود زمينه مساعد از نقص مصونيّت مى توان گفت تأثير ناچيزى داشته است. اين ميزان تأثير در حد 10 تخمين زده مى شود.» در اين مورد خاص و با توجه به نظريّه پزشك قانونى و هيئت پزشكى، آيا مى توانيم مسئوليتى متوجه شيرينى فروش كنيم ؟ اگر پاسخ مثبت است، در چه حد؟
ج. در فرض سؤال، به جهت عدم ثبوت استناد، ضمانى بر شيرينى فروش نيست و احتياط به مصالحه مطلوب است.
6298. شخصى در نزاع، علاوه بر مجروح نمودن اعضاى خانواده، پدرش را نيز به قتل رسانده است و عاقله نيز منحصر به مصدومين مى باشد. آيا عاقله ى مذكور كه همان مجروحين مى باشند، مى توانند علاوه بر تقاضاى قصاص، مطالبه ديه براى خود از جانى مذكور نمايند؟
ج. مى توانند و اگر قتل خطايى باشد، ديه بر عاقله است، هر چند مجروحين باشند.
ص: 513
6299. آيا ديه مقتول جزو ماترك وى محسوب مى شود؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آيا خمس به آن تعلّق مى گيرد؟
ج. ديه ى مقتول جزو ماترك او است. ولى تعلق خمس به آن مشكل است.
6300. آيا در صورتى كه سوختگى، سبب نقص در زيبايى شود، آن هم ارش جداگانه اى، علاوه بر ارش سوختگى دارد؟
ج. بلى، ارش جداگانه دارد.
6301. مقنّى و چاه كنى در پايين چاه مشغول كار است و كارگر در بالا، چرخ را مى چرخاند، ناگهان چرخ از جا كنده مى شود و كارگر همراه چرخ در چاه سقوط مى كند. مقنّى از ناحيه دست و پا مصدوم مى شود و كارگر پس از دو روز فوت مى كند.
تكليف ديه كارگر و مقنّى را معلوم نماييد.
ج. ديه ى كارگر را كسى ضامن نيست، ولى ديه ى مقنّى را بايد از مال كارگر بدهند؛ زيرا صدمات مقنّى، به فعل كارگر استناد دارد.
6302. برخى جراحت ها كه موجب ديه است، اگر در عضوى واقع شود كه علاوه بر آن ها، سبب نقص و شل شدن آن عضو شود كه اگر در جاى ديگرى بود، تنها همان جراحت بود، آيا افزون بر ديه جراحت، ديه نقص عضو يا ارش نيز ثابت است ؟
ج. ظاهراً غير از ديه ى جراحت، ديه ى نقص عضو يا ارش آن هم ثابت است.
ص: 514
6303. خونى را از نفر اوّل مى گيرند و به دوّمى تزريق مى كنند. پس از آن روشن مى شود، اوّلى دچار بيمارى مسرى يا مهلك بوده كه منجر به فوت دوّمى (گيرنده خون) شده است. چه كسى مسئول فوت او است ؟
ج. اگر فرد اوّل عالم به آن نبوده است، آن تزريق كننده ها كه بايد خون را آزمايش و تفحّص مى كردند و نكردند، ضامن ديه اند و اگر خود آن اوّلى هم آگاه بوده، پس با استناد به هر دو، به نحو تشريك ضامن اند.
6304. در باب جراحات و اعضا، ديه ى زن مانند ديه ى مرد است تا به ثلث ديه ى كامله برسد و در صورت رسيدن به ثلث، ديه ى زن نصف ديه ى مرد است. آيا در جراحات موجب ارش كه بر زن وارد مى شود، بايستى ميزان ارش بر اساس ديه ى زن احتساب شود يا بر مبناى ديه ى مرد.
ج. حكم بالا به ديه اختصاص دارد نه ارش.
6305. من زنى هستم، به فروشگاهى رفته بودم، وقتى مى خواستم به يك اتاق بروم، به پسر بچه نابالغى كه سر پلّه نشسته بود برخورد كردم و بين چشم و ابروى او در اثر برخورد به ديوار زخم شد و خون آمد. من منتظر ماندم تا مادرش آمد و از او حلاليت گرفتم و از پدرش نيز حلاليت گرفتم، حكم مسئله چگونه است ؟
ج. اگر از پدر او حلاليت گرفتيد، ضامن نيستيد.
6306. خانواده اى كه كودكشان را تنبيه بدنى كرده اند و موجب سرخى و كبودى بدنش
ص: 515
شده اند، آيا بايد ديه بدهند؟
ج. بله، بايد ديه بدهند؛ مگر پدر باشد كه گفتيم به مقدار ديه مى تواند از هزينه ى نفقه او حساب كند.
6307. اگر مادرى فرزند خود را بزند و بدن فرزند سرخ شود، اين عمل مادر ديه دارد؟ آيا مادر بايد حلاليّت بطلبد؟
ج. بله، ديه دارد.
6308. گرفتن ديه نقص عضو كه از طرف دادگاه تعيين مى شود، چه حكمى دارد؟
ج. حق مَجنىٌّ عليه است كه مى تواند از جانى بگيرد.
ص: 516
ص: 517
ص: 518
6309. آيا معيار حرمت موسيقى فقط مطرب و لهوى بودن آن است يا اين كه ميزان تحريك و تهييج آن هم تأثير دارد؟ و اگر باعث حزن و گريه شنونده شود، چه حكمى دارد؟
ج. مطرب بودن قيدى است كه در غنا مطرح است نه در موسيقى و اصل اطراب شأنى، معيار حرمت است و نيز هر تحريك و تهييجى كه سبب فرح يا حزن شود اما در موسيقى تلهّى (نواختن موسيقى لهوى) با آلات معدّه ى (دستگاه ها و ابزار ويژه ى موسيقى) مطلقاً جايز نيست، بلكه استعمال آن ها در غير لهو هم بنا بر احتياط واجب جايز نيست.
1.6310) كدام موسيقى حرام است و آيا گوش دادن به آن براى رفع خستگى ناشى از كار يا افسردگى و مانند آن اشكال دارد؟
ج. آنچه مطرب است، از حيث غناى حرام است و از حيث لهو با آلات موسيقى، پس مطلقاً حرام است و اگر استعمال آن ها در غير لهو باشد، بنا بر احتياط جايز نيست.
2) رقص و آواز در مجالس عروسى كه زن ها و مردها جدا باشند، آيا اشكال دارد؟
ج. رقص خلاف احتياط است، آواز هم به غنا و غير غنا منقسم مى شود كه در صورت غنايى بودن حرام مى باشد.
ص: 519
6311. مبانى فقهى حرمت موسيقى و معيار تعيين مصداق موسيقى مطرب چيست ؟
ج. ملاك حرمت اطراب شأنى است كه معمولاً در زدن با آلات و ابزارهاى آن مطرب شأنى مى شود و علامت آن غلبۀ مقرونيّت آن ها با محرّمات ديگر است.
6312. منظور از مجالس لهو و لعب چه مى باشد؟
ج. مجالس لهو و لعب، مجالسى است كه مناسبت با مجالس اهل فسق و گناه دارد.
6313. آيا فرقى بين موسيقى سنّتى و غير سنّتى، ترانه به زبان محلى و يا زبان هاى ديگر و استفاده از نوار ضبط شده آن وجود دارد؟ خريدوفروش اين گونه نوارها چگونه است ؟
ج. در حرمت موسيقى تفاوتى بين سنتى و غير سنتى آن وجود ندارد و در صورت حرمت اصل موسيقى، خريدوفروش نوارهاى آن نيز حرام است.
6314. گوش كردن موسيقى باعث چه تحولاتى در روح انسان مى شود؟ آيا حكم موسيقى تابع اين امور است ؟
ج. گوش دادن موسيقى آثار منفى فراوانى در روح انسان دارد، ولى حكم شرعى آن داير مدار آن آثار نيست.
ص: 520
6315. هنر موسيقى، مبتنى بر اصول و قواعد علمى و تاريخى است، چرا افراد دين دار آشنا با موسيقى، مرجع تشخيص حكم آن قرار نگيرند؟
ج. مرجع تشخيص حكم در تمام احكام شرعى، مرجع تقليد جامع شرايط است كه بر فهم و استنباط نظر شارع قدرت دارد و در تشخيص موضوعات، به متخصصين و خبره اى آن مراجعه مى شود.
6316. آيا موسيقى درمانى جايز است ؟
ج. استفاده موسيقى براى درمان نيز همانند موارد ديگر آن جايز نيست.
6317. آيا استفاده و آموزش موسيقى در مواردى مثل هنر و طبابت و افزايش شير دام و رشد گياه و...، جايز است ؟
ج. موارد استفاده از موسيقى موجب تغيير حكم شرعى آن نمى شود.
6318. گوش دادن به آهنگ ها، ساخت، فروش، تعليم و تعلّم موسيقى و آلاتش چه حكمى دارد؟
ج. ظاهراً همه ى اينها جايز نيست.
6319. در خانواده اى كه يك يا چند نفر از اعضاى آن موسيقى گوش مى كنند و بقيه با اجبار و قهراً صداى موسيقى به گوش آن ها مى خورد و امر به معروف و نهى از منكر
ص: 521
آن ها فايده اى ندارد، چه حكمى دارد و گناه گوش كردن اين نوارها بالاخص در ماه محرم و صفر و رمضان به عهده كيست ؟
ج. به گوش خوردن موسيقى، همانند شنيدن آن حرام نيست و گناه عمل حرام اعم از شنيدن موسيقى و... در ماه هاى حرام مضاعف است.
6320. اگر شنيدن موسيقى و يا غنا انسان را به ياد خداوند متوجه كند، آيا شنيدن آن مانعى دارد؟
ج. انسان با عملى كه مورد رضاى خداوند نيست، نمى تواند به ياد خداوند باشد و چنين امورى نمى تواند موجب تغيير حكم شرعى موسيقى و غنا باشد.
6321. آيا داشتن مجوز از وزارت ارشاد دليل بر مجاز بودن صداى خواننده يا ترانه ى او مى باشد؟
ج. مجوّز آن وزارت خانه، نمى تواند مجوّز شرعى براى نوارهاى موسيقى و ترانه باشد.
6322. شنيدن موسيقى هايى كه از صدا و سيما پخش مى شود چه صورت دارد؟
ج. فرقى با موارد ديگر نمى كند و به طور كلّى شنيدن موسيقى مطرب حرام است و در فرض مذكور به هر نحو ممكن بايد از شنيدن آن اجتناب نمود.
6323. تشويق و تجليل از بعضى نوازندگان و حرفه آن ها در بعضى روزنامه ها و مجالس
ص: 522
و رسانه هاى خبرى ديگر و شركت در اين برنامه ها و تشويق آن ها چه حكمى دارد؟
ج. چون نواختن و شنيدن موسيقى مطرب حرام است، كليّه امورى كه به عنوان مقدمه يا ترويج آن محسوب مى شود نيز حرام است.
6324. آيا كارتون هاى خارجى كه آهنگ هاى شاد دارند، حرام است ؟
ج. اگر مطرب باشند، شنيدن موسيقى آن حرام است و در اين صورت ديدن فيلم، بدون آهنگ از اين جهت اشكالى ندارد.
6325. شنيدن نوارهاى ترانه خواننده زن و مرد و نواختن ارگ يا آهنگ هاى راديو و تلويزيون، اگر به خود گوش دهنده آن حالت طرب دست ندهد، چه حكمى دارد؟
ج. چون ميزان در مطرب بودن اطراب شأنى است نه فعلى؛ بنابراين در فرض سؤال نيز شنيدن آن ها حرام است.
6326. نى زدن اگر موجب فساد نباشد، چه حكمى دارد؟
ج. نى از آلات مخصوص موسيقى است و اشكال دارد.
6327. آيا موسيقى حلال نيز وجود دارد، موسيقى آرام چه وجهى دارد؟
ج. اگر با آلات و ابزار لهو باشد، صورت حلال ندارد.
6328. براى رفع خستگى روح و جانم آهنگ هاى شاد گوش مى كنم، زيرا خدا آزار
ص: 523
رساندن به روح توسط خود انسان را محكوم مى كند، پس گمان نمى كنم رفع خستگى روح با آهنگ اشكالى داشته باشد؟
ج. موسيقى بزرگ ترين و بيشترين آسيب را به روح انسان وارد مى سازد و او را از قرب پروردگار متعال دور مى سازد، بنابراين شما كه نگران روح خود هستيد، بايد از شنيدن موسيقى حرام خوددارى نماييد.
6329. برخى مى گويند نوارهاى ترانه روى ما تأثير منفى ندارند، آن ها را چگونه ارشاد كنيم ؟
ج. ملاك حرمت تأثير فعلى نمى باشد، بنابراين در اين صورت نيز آن ها نبايد موسيقى گوش كنند.
6330. آيا شنيدن ترانه ى غمگين جايز است ؟
ج. تفاوتى با انواع ديگر موسيقى ندارد و غمگين بودن سبب حليّت نمى شود.
6331. گوش دادن به صداى كسى كه ترانه اى را زمزمه مى كند، چه حكمى دارد؟
ج. اگر ترانه را به آن سبك بخواند، به صورتى كه به حالت غنا برسد، حرام است.
6332. انسان اگر به اجبار به موسيقى مبتذل گوش كند، چه حكمى دارد؟
ج. اختياراً خودش نبايد گوش دهد و حكم به گوش خوردن موسيقى (سماع) با شنيدن آن (استماع) فرق مى كند.
ص: 524
6333. در صورتى كه در شرايط زمانى يا مكانى خاص، سوار اتومبيل عمومى باشيم كه چاره اى جز شنيدن ترانه و موسيقى نباشد، تكليف چيست ؟
ج. خود انسان اختياراً نبايد گوش دهد، پس مى تواند به گونه اى خود را مشغول ذكر و يا امور ديگر نمايد كه شنونده ى موسيقى نباشد، هر چند صداى آن به گوش وى بخورد.
6334. حكم پخش كردن آهنگ هاى مذهبى در مساجد و حسينيه ها چه مى باشد؟
ج. انجام امورى كه موجب هتك حرمت مسجد مى شود، حرام است و گناه آن مضاعف است.
6335. آيا دايره زدن حلال است ؟
ج. دايره نيز از آلات و وسايل طرب مى باشد و استعمال آن حرام است.
6336. حكم وسايل طرب و استفاده و خريدوفروش و ساختن و تعليم و تعلم آن ها از قبيل تار، سه تار، سنتور، تنبور، قانون، قيچك، كمانچه، نى، تنبك، دف، پيانو، ويولون، ويلا، كلارينت، فلوت، هورن، ترومپت، و سازهاى كوبه اى، چه صورتى دارد و خانه ها و مؤسسات و اشتغال و درآمد از اين راه چه حكمى دارد؟ شكستن آن ها ضمان آور است يا خير؟
ج. چون وسايل ذكر شده، ابزار و آلات ويژه لهو مى باشند اشتغال و درآمد آن ها و
ص: 525
كلّ امور مذكور حرام است و از بين بردن صورت و شكل ظاهرى آن ها واجب است و در اين خصوص ضمانى ندارد.
6337. آيا از لحاظ شرعى نواختن موسيقى و آموزش و فراگيرى آن، شغل و درآمد آن حلال محسوب مى شود؟
ج. اشتغال و كسب درآمد از چنين حرفه هايى حرام است.
6338. يادگيرى خوانندگى يا نوازندگى موسيقى توسط جوانان و نوجوانان چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
6339. آيا گرفتن اجرت براى تكثير نوارهاى صوتى كه محتوى امور حرامى هستند، جايز است ؟
ج. خير، حرام است.
6340. خريدوفروش اسباب مشتركه موسيقى، چه حكمى دارد؟
ج. خريدوفروش آلات لهو، مثل تار و حتى سازهاى كوچك حرام است؛ مگر اين كه منفعت مشروع و حلالى از آن برده شود و معامله براى آن منفعت حلال واقع شود كه بنا بر اظهر در اين صورت معامله صحيح است.
ص: 526
- عليهم السّلام -
6341. استفاده از طبل، سنج و شيپور در مراسم عزادارى چه حكمى دارد؟
ج. خلاف احتياط است.
6342. آيا مى توان به استناد اين كه از مفسده حرام مثل رقص و قمار و شراب و غنا مصونيت دارم، مرتكب حرام ؟
ج. هر عمل حرامى داراى مفسده است، چه فرد آن را درك نمايد و چه متوجه آن نشود؛ بنابراين در هر صورت از چنين اعمال حرامى بايد پرهيز نمود.
ص: 527
6343. غنا چيست ؟ آيا غنا فقط شامل صداى انسان است يا اين كه شامل صداهاى حاصل از آلات موسيقى هم مى شود؟
ج. غنا، كشيدن صدا و گردش آن در حنجره است، به گونه اى ويژه كه طرب آور بوده و به علت شدّت شادمانى به واسطه خيال وصول به محبوب و يا حزن و اندوه به واسطه خيال فراق و دورى او، موجب سبكى در انسان گردد؛ و علامت آن مناسبت داشتن با مجالس اهل فسوق مى باشد و صداهاى حاصل از آلات و ابزار، حكم جداگانه اى دارد كه در مسئله ى 20 از مسائل متفرقه رساله و نيز در باب موسيقى همين كتاب ذكر شده است.
6344. آيا معيار در حرمت غنا، كيفيت آهنگ است يا محتواى آن ؟
ج. در غنا، كيفيت آهنگ معيار حرمت است.
6345. آيا جايز است زن براى شوهر خود آواز بخواند؟
ج. آواز اگر غنا است، جايز نيست.
ص: 528
6346. خواندن اشعارى كه داراى مضامين فاسد و لغو و هجو است با آواز يا ساده چه حكمى دارد؟
ج. خواندن آن اشعار ملازمت با غنا ندارد و مى تواند تحت عنوان ديگرى هم حرام باشد.
6347. گوش دادن به صداى زن نامحرم براى مرد، در صورتى كه اشعار مذهبى بخواند و موجب مفسده هم نباشد، چه حكمى دارد؟
ج. با عدم غنا و لذّت بردن جايز است؛ اگر چه احتياط در اجتناب است.
6348. هم خوانى زنان با مردان و شنيدن هم خوانى آن ها چه حكمى دارد؟
ج. كلّا اشكال دارد.
6349. هنگامى كه در مراسم صبحگاهى مدرسه يكى از خواهران قرآن را با صوت تلاوت مى كند، دبيران مرد صداى وى را مى شنوند، آيا به طور كلّى تلاوت قرآن توسّط خواهران در صورت شنيدن نامحرم گناه است ؟
ج. اشكال دارد.
6350. آيا خواندن قرآن به صورت شاد حرام است ؟
ج. اگر به حدّ غنا نباشد، جايز است.
ص: 529
6351. آيا خوانندگى زنان حرام است ؟
ج. اگر به حدّ غنا باشد يا صداى آن ها را نامحرم بشنود، حرام است.
6352. گوش كردن به آواز زن نامحرم، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد، هر چند با ريبه هم نباشد.
ص: 530
6353. رقص زن براى زن و يا مرد براى مرد و زن براى شوهر خود، چه صورت دارد؟
ج. اشكال دارد.
6354. رقصيدن زن در جايى كه مرد نامحرم نيست، چه حكمى دارد؟ همچنين رقص مرد براى مرد چه حكمى دارد؟
ج. رقصيدن زن در مجالس زنان و يا مرد در مجالس مردان اشكال دارد و احتياط واجب در ترك است.
6355. آيا فرقى در رقص با آهنگ و بدون آهنگ و رقص در قسمتى از بدن و يا تمامى بدن وجود دارد؟
ج. خير.
6356. رقصيدن و ياد دادن آن به ديگران؛ مرد به مرد يا زن به زن و يا زن به شوهر خود و
ص: 531
دريافت جايزه و يا پول در قبال آن، چه صورتى دارد؟
ج. تمام موارد ذكر شده، اشكال دارد.
6357. وظيفه ما در مجالسى - مثل جشن عقد و عروسى - كه زن در مقابل مرد مى رقصد، چيست ؟
ج. وظيفه شما نهى از منكر است و شركت در چنين مجالسى حرام مى باشد.
6358. آيا جايز است زن در ميان زنان برقصد؟ و اگر جايز نباشد، حكم نشستن زنان در تالارها و در چنين مجالسى چگونه است ؟
ج. در صورتى كه اگر جمع نشوند نمى خوانند و نمى رقصند؛ پس جمع شدنشان كمك بر اين عمل است و اگر اين عمل حرام است، كمك به آن هم، كمك بر گناه است.
6359. آيا رقص محلى در عروسى ها جايز است ؟ شركت در اين مجالس چه حكمى دارد؟
ج. چنان چه ذكر شد، رقصيدن زن در مجالس زنان و يا مرد در مجالس مردان اشكال دارد و احتياط واجب در ترك است. و شركت در اين مجالس اگر سبب تشويق يا كمك به آن ها نباشد، حرام نيست.
6360. آيا رقص در مجالس زنانه بدون آهنگ و موسيقى حرام است ؟ و در صورتى كه
ص: 532
حرام باشد، آيا ترك مجلس بر شركت كنندگان واجب است ؟
ج. رقص در مجالس زنانه حتى بدون آهنگ هم اشكال دارد و احتياط واجب در ترك آن است و بودن در آنجا، اگر سبب تشويق يا كمك به آن ها نباشد، حرام نيست.
6361. رقص محرم براى محرم چه صورتى دارد؟
ج. اشكال دارد.
6362. براى جلوگيرى از رقص و ترانه در مراسم عروسى چه بايد كرد؟
ج. با رعايت شرايط و مراتب نهى از منكر بايد از هر راه مشروع از چنين اعمالى جلوگيرى نمود.
6363. رقصيدن داماد در مجلس زنان چه حكمى دارد؟
ج. حرام است.
6364. رقص زن نزد برادر و خواهر و والدين خود، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
6365. آيا اگر دلايل عقلانى بعضى از احكام الهى براى كسى مشخص نشود (مانند دليل
ص: 533
حرام بودن رقص زن براى زن، اگر هيچ حالتى بين طرفين به وجود نيايد) مى تواند با استناد به آن، عمل حرام و... را مرتكب شود؟
ج. عقل بشر از ادراك تمام مصالح و مفاسد احكام، قاصر و ناتوان است و لذا به اين عنوان نمى تواند مرتكب اعمال حرام گردد.
6366. در رقص اگر تحت تأثير قرار نگيريم، چه حكمى دارد؟
ج. رقص حتى در صورت عدم تأثير بر فردى كه مى رقصد نيز اشكال دارد.
6367. آيا ديدن فيلم رقص اشكال دارد؟
ج. اگر قصد ريبه و لذت باشد، اشكال دارد.
6368. در موقع رقصيدن در عروسى، پول دادن و پول گرفتن چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
6369. رقص كودكانى كه به سن بلوغ نرسيده اند، در مجالس عروسى چه حكمى دارد؟
ج. كودك قبل از سن بلوغ تكليفى ندارد اما بزرگ ترها نبايد مشوّق آن ها باشند.
ص: 534
6370. دست زدن همراه با مداحى در مجالس شادى ائمه معصومين - عليهم السّلام - و روزهاى تولد آن ها، از نظر شرعى چه حكمى دارد؟
ج. اگر عدم مناسبت با مقام آن حضرات انتزاع نشود و به حدّ لهو نرسد، مانعى ندارد.
6371. حكم شرعى استفاده از نثارهايى را كه در مجالس عروسى بر سر عروس مى ريزند، بيان فرماييد؟
ج. به حسب ظاهر تا علم به عدم رضاى صاحب نثارها نباشد، براى كسانى كه حاضرند جايز است و احتياط در رعايت ظنّ به رضا است.
6372. دست زدن همراه با شادى و خواندن ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او - عليهم السّلام - در جشن هايى كه به مناسب ايام ولادت ائمه - عليهم السّلام - و اعياد ولادت و مبعث برگزار مى شود، چه حكمى دارد؟ اگر اين جشن ها در مكان هاى
ص: 535
عبادت مانند: مسجد و نمازخانه هاى ادارات و يا حسينيه ها برگزار شوند، حكم آن ها چيست ؟
ج. دست زدنى كه به حدّ لهو نرسد، اشكال ندارد؛ ولى در مساجد و امثال آن، هر عملى كه موجب هتك احترام آن ها است، جايز نيست.
6373. شركت و حضور در مجالسى كه آلات لهو و فحشا و منكر رواج دارد، در موارد اضطرار چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست و به هر راه ممكن انسان نبايد به آنجا برود و در صورت ورود بايد خارج شود و موارد اضطرار همانند ساير موارد اضطرار در احكام شرعى است.
6374. شركت در مجالس عقد و عروسى كه در آن ها معصيت مى شود، براى جلوگيرى از انزوا و روبرو نشدن با مشكلات اجتماعى و مسخره نكردن ديگران، چه حكمى دارد و آيا در اين مورد مى توان تقيّه كرد و در اين مجالس شركت نمود؟
ج. خير، جايز نيست.
6375. در مجالس عروسى موسيقى غير مطرب و دف زدن و غنا، جايز است ؟
ج. با آلات مخصوصه ى به لهو جايز نيست و با غير آلات مخصوص به لهو در نكاح (مراسم ازدواج) و ختان (مراسم ختنه) جايز است و همچنين ترجيع (گردش صدا در گلو) كه مخصوص مغنّيه (خواننده زن) مى باشد، در صورتى كه مشتمل بر كلام باطل نباشد و همراه با محرّمات ديگر نباشد، مستثنى است.
ص: 536
6376. در صورتى كه ترك مجلس براى نشنيدن ترانه حرام مستلزم بى حرمتى به اهل مجلس و بزرگ ترها باشد، به صورتى كه تا مدت ها ايجاد ناراحتى براى دو طرف كند، تكليف چيست ؟
ج. نشستن در چنين مجالسى خالى از اشكال نيست و بايد به هر طريق و بهانه اى مجلس را ترك نمود، بلكه در صورت وجود شرايط نهى از منكر با رعايت مراتب آن بايد آن ها را از اين عمل نهى نمود.
6377. حكم كاروان هاى عروسى كه عروس را با بوق زدن و دست زدن در خيابان ها مى برند چيست ؟
ج. اگر معرضيّت براى فتنه و فساد دارد، اجتناب شود.
ص: 537
6378. تعزيه و شبيه خوانى هاى مذهبى به صورت فعلى، چه حكمى دارد؟
ج. اگر مشتمل بر حرام و منشأ انتزاع حرام نباشد، مانعى ندارد.
6379. تشبه به اهل بيت - عليهم السّلام - در نمايش و تعزيه و... چه حكمى دارد؟
ج. اگر هتك احترام نشود، مانعى ندارد.
6380. تعزيه و شبيه خوانى بخش هايى از تاريخ كه سند معتبرى ندارند (مثل ازدواج حضرت قاسم)، چه حكمى دارد؟
ج. اگر معلوم باشد كه نقل از بعض تواريخ و روايت ها است، اشكال ندارد.
- عليهم السّلام -
6381. در مراسم عزادارى اهل بيت - عليهم السّلام - سياه پوشى چه حكمى دارد؟
ج. خوب است، ولى موجب اعتراض به ديگران نباشد.
ص: 538
1.6382) آيا تعزيه و شبيه خوانى اشكال دارد؟
ج. امورى كه در تعزيه انجام مى شود را بايد يكى يكى سؤال كرد، چنين نيست كه مجموع امور تعزيه خوانى، يك حكم داشته باشد.
2) يا مرد، اگر لباس زن را در تعزيه بپوشد و جاى او بخواند، اشكال دارد؟
ج. بله، اشكال دارد.
3) آيا صداى شيپور و طبل و دُهل در تعزيه حرام است ؟
ج. ترك اينها احوط است وجوباً.
6383. نظر مباركتان را در مورد قمه زنى بيان فرماييد.
ج. حكمش به عنوان اوّلى عدم ضرر رساندن به خود يا ديگرى است، به حدّى كه حرام باشد؛ پس اگر مضرّ نباشد و مفسده اى هم بر آن مترتب نباشد فى نفسه اشكال ندارد.
6384. نقّالى و پرده خوانى هاى مذهبى - كه زندگى پيامبران و ائمه معصومين - عليهم السّلام - را از روى شمايل نقاشى شده ايشان توضيح مى دهند -، چه حكمى دارد؟
ج. اگر مشتمل بر حرام و منشأ انتزاع حرام نباشد، مانعى ندارد.
- عليهم السّلام -
6385. نظر حضرتعالى در مورد اين كه در بعضى از مجالس اهل بيت - عليهم السّلام - و سينه زنى، نام مقدّس اهل بيت - عليهم السّلام - خيلى عادى و عاميانه بر زبان ها جارى مى شود، چيست ؟
ج. تا حدّى كه موجب هتك نباشد، مانعى ندارد.
ص: 539
6386. برخى از شيعيان در مجالس عزادارى اهل بيت - عليهم السّلام - و خصوصاً مجلس سرور شهيدان، أبا عبد اللّٰه الحسين - عليه السّلام - اقدام به سينه زنى و كندن صورت مى نمايند - كه باعث كبود شدن و خون ريزى مى شود -، حكم شرعى آن چيست ؟
ج. در صورتى كه مناسب عزادارى باشد و مرض آور نباشد، اشكال ندارد.
6387. لخت شدن در عزادارى چگونه است و اگر بر اثر سينه زنى، بدن سرخ شود، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد و لخت شدنى كه در معرض نظر حرام نامحرم باشد، جايز نيست.
6388. سينه زدن زنان با حفظ حجاب چه صورتى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
6389. زنجيرزنى چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
6390. شركت در جمعى كه گمان مى رود با ريا عزادارى مى كنند، چگونه است ؟
ج. شما خودتان سعى كنيد كه عملتان با اخلاص باشد.
ص: 540
6391. شركت در عزادارى، به طورى كه نتوانيم نماز را در اوّل وقت بخوانيم، چه حكمى دارد؟
ج. نماز در اوّل وقت را در اولويّت قرار دهيد.
6392. اگر شركت در عزادارى توأم با گناه باشد (مثل نگاه به نامحرم يا خودنمايى)، چه حكمى دارد؟
ج. چنان چه با گناه باشد، حرام است.
6393. خواندن قرآن، نوحه و عزادارى به صورت سبك هاى موسيقى (در دستگاه هاى موسيقى) جايز است ؟
ج. خير، حرام است.
6394. سرودهايى كه مداحان، با آهنگ هاى مختلف (صوت ها و سبك هاى مختلف) در شادى هاى اهل بيت - عليهم السّلام - مى خوانند، چه حكمى دارد؟
ج. اگر غنا و مطرب نباشد، مانعى ندارد.
6395. خواندن اشعارى با مضامين مشتبه كه در آن خود را زينب اللهى يا حسين اللهى مى دانند، چه صورتى دارد؟ و شركت در چنين مجالسى جايز است ؟
ج. اگر منشأ انتزاع حرام است، جايز نيست.
ص: 541
6396. برخى مدّاحان درباره اهل بيت - عليهم السّلام - غلوّ مى كنند، تعابيرى مانند الوهيّت درباره آن بزرگواران به كار مى برند، شعرها را به گونه اى با صدا مى خوانند كه شنوندگان را به حركت مى آورد، گاهى در مقام خضوع و خشوع خود را تشبيه به حيوانات - مانند سگ - مى كنند يا حتّى گاهى صداى آن ها را در مى آورند. آيا اين كارها از لحاظ شرع چه حكمى دارد؟
ج. اين كارها خلاف احتياط است، بلكه اگر به طورى باشد كه اهانت به آن ذوات مقدسه - عليهم السّلام - باشد، به عنوان ثانوى حرام قطعى است.
6397. نوارهاى نوحه اى اخيراً رايج شده كه نوحه همراه با موسيقى خوانده مى شود و برخى از آن ها بسيار تأثيرگذار است، توليد، پخش، خريدوفروش و شنيدن چنين نوارهايى آيا جايز است ؟
ج. جايز نيست. (به توضيح مذكور در مسئله ى 20 از ملحقات رساله مراجعه شود.)
6398. گاهى در سينه زنى يا زنجير زنى، افراد بخشى از بدن را برهنه مى كنند، در حالى كه زنان نيز حضور دارند. آيا اشكال دارد؟
ج. تا هنگامى كه علم به تعمّد نظر با ريبه از ديگران ندارند، اشكال ندارد.
6399. اگر كسى وسيله اى مثل عَلَم و... را جهت عزادارى امام حسين - عليه السّلام - نذر كرده باشد، آيا مسئول حسينيه مى توانند از قبول آن خوددارى نمايد؟
ج. اگر صلاح نداند، مى تواند.
ص: 542
6400. هر سال ممكن است مقدارى از پول و نذوراتى كه مردم جهت مجالس عزادارى كمك مى كنند اضافه بيايد، با توجه به اين كه برخى از موادّ خوراكى را نمى توان تا سال ديگر نگهدارى كرد، تكليف آن اموال چه مى شود؟
ج. اضافه را در همان روز و همان مجلس و حوالى و همسايگان آنجا مصرف كنند.
6401. آيا شرعاً مى توان بلندگوهاى بيرون مسجد را جهت عزادارى امام حسين - عليه السّلام - روشن گذاشت تا مردم از آن بهره بيشترى ببرند؟ اگر علم به رضايت مردم داشته باشيم چه طور؟
ج. اگر موجب اذيت ديگران نباشد، جايز است.
6402. اكو و بلندگوهايى كه معمولاً در مجالس لهو و لعب و عروسى ها استفاده مى شود، مى توان جهت مجالس عزادارى كرايه كرد؟
ج. اگر آن مجالس خالى از لهو و لعب باشد، اشكال ندارد.
6403. پول هايى كه از مردم در مجالس مذهبى جهت هديه به روحانى جمع آورى مى شود، آيا مى توان بخشى از آن را به روحانى داد و بقيه آن را خرج حسينيه، عزادارى و ساخت مسجد يا مصارف عام المنفعه استفاده نمود؟
ج. خير، نمى توان.
ص: 543
6404. آيا خريدن عَلَم كه داراى مجسمه حيواناتى مثل كبوتر، طاووس و... است براى عزاى امام حسين - عليه السّلام - اشكال دارد؟
ج. اشكال ندارد.
6405. آيا جايز است پارچه هاى عَلَم را - كه مردم به عَلَم مى بندند - فروخت و خرج حسينيه يا عزادارى يا مسجد كرد؟
ج. خير، مگر با اطمينان به اين كه به همين مقصود داده اند.
6406. آيا پول دادن به مرثيه سرايانى كه بعضى از مطالب بى مدرك يا ضعيف السّند را مى خوانند و يا با غنا اشعار را مى خوانند جايز است ؟
ج. اگر به نحو حرام بخوانند، جايز نيست؛ مگر اين كه به عنوان مزد كار حرام نباشد.
6407. آيا احترام گذاشتن به لباس سياه، ضريح، علم و پارچه هايى كه اختصاص به عزاى امام حسين - عليه السّلام - دارد، مشروع است ؟
ج. بله.
6408. استفاده از چهل چراغ در دسته هاى عزادارى چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
ص: 544
6409. برپا كردن مجالس عزادارى، جشن و ميهمانى در منزل، بدون اذن شوهر جايز است ؟
ج. اگر منزل مال شوهر باشد، جايز نيست؛ مگر با اطمينان به رضايت او.
6410. مقاتل معتبر اعم از فارسى و عربى از نظر حضرتعالى كدامند؟
ج. كتبى كه بزرگان از علماى اماميه (رض) نوشته اند.
6411. آيا مصافحه كردن و تبريك سال نو در روز عاشورا، يا شهادت معصوم كه مقارن اعياد نوروز شده است، اشكال دارد؟
ج. هر چند حيثيّت شهادت معصومين با عيد نوروز متفاوت است، اما مقارنت زمانى مى تواند مستلزم هتك احترام باشد.
6412. گذاشتن وسايل هيئت عزادارى امام حسين - عليه السّلام - در مساجد چگونه است ؟
ج. اگر در كنارى باشد و مزاحمت با نمازگزاران نداشته باشد، اشكال ندارد.
6413. تشكيل هيئت هاى مذهبى در منازل و خالى كردن مساجد در مناسبت هاى مذهبى، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد و مناسب است مساجد را براى اقامه ى نماز و عبادات ديگر بگذارند.
ص: 545
6414. استعمال طبل و سنج و نى در عزادارى چه حكمى دارد؟
ج. اشكال دارد.
6415. حكم شرعى رفتن در مجالس نهم ربيع الاول كه در آن مجالس به خاطر شادى شيعيان شروع به لعن و نفرين به دشمنان اهل بيت - عليهم السّلام - و مزاح كردن و لطيفه گفتن مى كنند، چيست ؟ مجلس تا چه حدّى بايد در شادى پيش برود؟
ج. در حدّ مشروع و عدم احتمال وجود بيگانه، اشكال ندارد.
6416. در برخى از مجالس سرور اهل، بيت زنان در مجالس زنانه خود را آرايش مى كنند، آيا اين عمل جايز است ؟
ج. اگر در مقابل نامحرم نباشد و مستلزم حرامى نباشد، جايز است.
ص: 546
6417. عدّه اى از افراد به نام دعانويس از برخى كتاب ها، براى رفع امراض و اصلاح اختلاف زن و شوهر دعاهايى مى نويسند و عدّه اى براى گرفتن دعا به آن ها مراجعه كرده و به عنوان هديه مقدارى پول پرداخت مى كنند. از نظر شارع مقدّس اسلام، اين كار چه صورتى دارد و پولى كه آن ها از اين راه به دست مى آورند، حلال است يا حرام ؟
ج. اگر از كتب معتبره باشد و دعانويس متشرّع باشد و خلاف شرعى در كار نباشد، مانعى ندارد و پولى كه به رضايت داده مى شود، حلال است.
1.6418) درمان نزد كسى كه دستور العمل پزشكى را براى مريض، از غيب مى گيرد، هر چند مشكوك الحال باشد چگونه است ؟ اين شخص ادّعا مى كند دوا و دستور العمل و نسخه را با توسّل از محضر مقدّس اهل بيت - عليهم السّلام - دريافت مى كند.
ج. اعمال و اقوال مؤمن، محمول بر صحّت است تا آنكه بدانيم صحيح نيست و عمل به قول او، اگر خلاف شرع نيست، جايز است.
2) آيا درمان نزد كسى كه با استفاده از نيروى مرموزى كه در چشم او به وديعه ى
ص: 547
خداوندى نهاده شده است، جايز است ؟
ج. جوابش گذشت.
6419. مراجعه به افرادى كه از طريق دعا و آب متبرّك، بيماران را شفا مى دهند، چه حكمى دارد؟
ج. اگر مستلزم خلاف شرعى نباشد، اشكالى ندارد.
6420. آيا جادو و سحر واقعيت دارد و در صورت وجود، آيا حرام است ؟
ج. بله، واقعيت دارد و حرام است.
6421. باطل كردن سحر و نجات افراد گرفتار از اين طريق، چه حكمى دارد؟
ج. جايز است.
6422. سحر كردن جهت تسهيل كارها از جمله ماهيگيرى، چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
6423. شعبده بازى از نظر اسلام چيست ؟ كسانى كه براى آن ها پول پرداخت مى كنند، چه حكمى دارد؟ شركت در مجالس، جهت ديدن شعبده بازى چه وجهى دارد؟ و اگر از تلويزيون پخش شود، چه حكمى دارد؟
ج. شعبده بازى و پول دادن براى آن مانند سحر جايز نيست، ولى مجرد ديدن آن، بدون صدق اعانت و كمك به آن، مانعى ندارد.
ص: 548
6424. احضار ارواح و اجنّه و كمك گرفتن از آن ها، چه وجهى دارد؟
ج. اگر معرضيّت خطر يا ضرر براى مسلمانى نباشد و اذيّت روح مؤمنى هم نباشد، در امور حلال جايز است.
6425. آيا از نظر اسلام مسئله ارتباط با روح جايز است، در صورت مثبت بودن پاسخ، مراحل دستيابى به آن را توضيح دهيد؟
ج. فى حدّ نفسه جايز است و به اهل خبره و مظانّ آن رجوع شود.
6426. مراجعه به فالگير و پول دادن جهت فال چه حكمى دارد؟
ج. اگر مستلزم خلاف شرعى نباشد جايز است، ولى حرف آن ها اگر يقين نباشد، اعتبارى ندارد.
ص: 549
6427. در حال حاضر نقّاشى و مجسّمه سازى چه حكمى دارد؟ خصوصاً ساختن مجسّمه و كشيدن شمايل معصومين - عليهم السّلام -، نگهدارى آن ها در موزه ها (به عنوان آثار هنرى) و منازل (به عنوان دكور)، چگونه است ؟
ج. به مسئله ى 1626 رساله مراجعه شود.
6428. مجسّمه سازى از نظر شرع چه حكمى دارد؟
ج. صورت تمام از چيزهايى كه روح دارند، جايز نيست.
6429. ساختن پيكره هاى نيم تنه (عكس هاى نيمه برجسته) از شخصيت ها چه حكمى دارد؟
ج. اگر مجسمه نباشد، يا تامّ نباشد، احتمال جايز بودن است.
6430. خريدوفروش مجسمه و نقاشى كه آثار هنرى مى باشند چه حكمى دارند؟ جهت تزيين كردن و يا منبّت كارى چه وجهى دارد؟
ج. به مسئله ى 1626 رساله مراجعه شود.
6431. براى تجليل از مقام علمى و... افراد آيا مى توان مجسمه آن ها را ساخت و در مراكز
ص: 550
شهرها نصب نمود. ساختن مجسمه پلاستيكى از حيوانات و خريدوفروش آن ها چه صورتى دارد؟
ج. به مسئله ى 1626 رساله مراجعه شود.
6432. استفاده از داستان هاى قرآنى براى آفرينش تجسّمى، به صورت تابلو و نقاشى و مجسمه چه حكمى دارد؟
ج. به مسئله ى 1626 رساله مراجعه شود.
6433. در بافندگى، حكم بافتن و نقش ونگار عكس حيوان و انسان چيست ؟ در صورت برجسته شدن نقش ها آيا اشكال پيدا مى كند؟
ج. اگر صدق مجسمه نكند، حكم مجسمه را ندارد.
6434. ساخت مجسمه انسان و حيوان با امعاء و احشاء داخلى، جهت استفاده در مراكز آموزشى، چه حكمى دارد؟ و استفاده و كشيدن نقاشى انسان و حيوان جهت آموزش و يا در كتب علمى، چه صورتى دارد؟
ج. با توجه به پاسخ مسائل قبلى، جواب آن معلوم مى شود.
ص: 551
6435. تعريف قمار و آلت قمار چيست ؟
ج. قمار، بازى همراه با برد و باخت به وسيله ى آلات مخصوص فراهم شده براى قمار با در ميان گذاشتن و قرار پول يا چيز ديگر به عنوان عوض است و بين اقسام بازى ها و اقسام آلات فراهم شده براى قمار در هر عصرى، فرقى وجود ندارد.
6436. شرط برد و باخت در چه مسابقاتى جايز و در چه مسابقه اى حرام مى باشد؟ و حكم مالى كه برنده از بازنده مى گيرد چيست ؟
ج. مسابقه با آلت غير معدّه جهت قمار يا بدون آلات قمار - مثل كشتى - بنا بر اظهر جايز است و مسابقه با آلات قمار، حتّى بدون عوض بنا بر احوط، جايز نيست و مال قمار را واجب است به مالك آن ردّ كند.
6437. بازى شطرنج كه امروزه از آلت قمار بودن افتاده و جنبه ى يك بازى و ورزش فكرى را پيدا كرده است، چه حكمى دارد؟
ج. بازى با آلات قمار با معاوضه حرام و بدون معاوضه خلاف احتياط است.
ص: 552
6438. بازى شطرنج و پاسور هر چند بدون برد و باخت چه صورتى دارد؟
ج. اين همان مورد احتياطى است كه بازى با آلات معدّه بدون معاوضه، محل احتياط است، و در شطرنج و مانند آن احتياط شديد است.
6439. بازى كردن با شطرنج بدون برد و باخت چه حكمى دارد؟ خريدوفروش آن و نگاه كردن به افرادى كه بازى مى كنند چه طور؟
ج. بازى با آلات معدّة بدون عوض، مورد احتياط است و اين احتياط در شطرنج و نرد شديد است و اگر در معامله انتزاع جواز مطلق شود (زيرا معاوضه نيز امرى است قصدى) و در آن ترويج حرام باشد، جايز نيست و تكسّب با چيزى كه منفعت محلّله ندارد، جايز نيست و نگاه كردن به افراد اگر ضدّ نهى از منكر نباشد، حرام نيست.
6440. نظر حضرتعالى درباره ى شطرنج و خريدوفروش آلات و ابزار آن چيست ؟
ج. شطرنج با همان خصوصياتى كه از قديم داشته، ساختنش حرام است، و نگهدارى آن هم حرام است، اگر فايده اى غير از بازى كردن با آن نداشته باشد، خريدوفروش آن نيز در اين صورت حرام است.
6441. آيا بازى با غير آلات معدّه براى قمار با شرطبندى، به گونه اى كه صدق عرفى آلات بر آن نكند - مانند بازى با رايانه در موارد غير صدق قمار - جايز است ؟
ج. اشكال ندارد، ولى اگر آن احتمال ضرر و خطر داشته باشد (مانند مصارعت) جايز نيست.
6442. آيا در مسئله شطرنج و ورق و پاسور، رجوع به غير (كسانى كه اين بازى ها را بدون برد و باخت جايز مى دانند) در اين مسئله، براى كسانى كه از شما تقليد
ص: 553
مى كنند، جايز است ؟
ج. در احتياط واجب، مطلقاً رجوع به مجتهد اعلم بعدى جايز است؛ بنابراين فقط در صورتى كه بازى با اين آلات بدون برد و باخت است، رجوع به مجتهد ديگر جايز است.
6443. حكم بازى با شطرنج و پاسور چيست ؟
ج. بازى كردن با آلات قمار، از قبيل نرد و پاسور و شطرنج، با برد و باخت حرام قطعى است و بدون برد و باخت، احتياط در ترك آن است و در شطرنج، احتياط شديدتر است.
6444. آيا بازى هايى كه حرام است مانند: ورق و شطرنج اگر با كامپيوتر انجام شود، چه صورتى پيدا مى كند؟
ج. فرق نمى كند، فى الجمله.
6445. خريدوفروش وسايل سرگرمى مانند شطرنج و منچ و كارت بازى و ساير اشياى سرگرمى، چه حكمى دارد؟
ج. در مورد شطرنج جايز نيست. (به مسئله ى 1624 رساله رجوع شود.)
6446. با توجه به اين كه در بيشتر مدارس، بازى با شطرنج رواج دارد، آيا بازى با آن و برگزارى دوره هاى آموزشى آن جايز است ؟
ج. جايز نيست.
ص: 554
6447. اگر كسى يكى از آلات قمار را به انسان هديه كرد، آيا مى شود آن را به عنوان يادگارى نگه داشت و از آن استفاده نكرد؟
ج. خير، بايد آن را از بين برد.
6448. تشويق قمارباز و يارى كردن او به شكل تشويق يا راه هاى ديگر، چه حكمى دارد؟ تماشاى آن، چه صورتى دارد؟
ج. تشويق و اعانت و كمك به او مطلقاً حرام است.
6449. لطفاً حكم بازى كردن و كسب و درآمد از طريق احداث باشگاه بيليارد را بيان فرماييد.
ج. جايز نيست.
6450. آيا بازى بيليارد جايز است ؟ اگر بدون برد و باخت باشد چه طور؟
ج. جايز نيست و بدون برد و باخت هم بنا بر احتياط جايز نيست.
6451. كسانى كه به خريدوفروش لوازم آرايشى اشتغال دارند و ممكن است بسيارى از مشترى هاى آنان لوازم خريده شده را در مصارف غير شرعى استفاده كنند، آيا معاملات و اشتغال آنان دچار اشكال مى شود؟
ج. اگر قصد حرام و قصد كمك به حرام نداشته باشند، اشكال ندارد.
ص: 555
6452. در مسابقاتى - مثل فوتبال - اگر جوايزى تهيه شود و يا شرطبندى شود و برد و باخت در كار باشد، حكم مسئله را توضيح دهيد؟
ج. اگر جوايز از اموال بازنده تهيه شود و به برنده داده شود، حرام است.
6453. اگر از طرف فرد ثالث جايزه اى براى تيم برنده قرار داده شود، بازى به قصد برنده شدن، چه حكمى دارد؟ با فرض اين كه تيم بازنده مخارج مصرف شده جهت كسب آمادگى و تهيه امكانات را از دست مى دهد.
ج. ظاهراً اشكال ندارد.
6454. اگر برد و باخت بين بعضى از بازيكنان و مربيان و غيره باشد، بازى براى بازيكنانى كه برد و باخت شامل حال آن ها نمى شود، چگونه است، نيز براى تماشاگران چه حكمى دارد؟
ج. اگر تشويق و كمك بر مرتكبين حرام محسوب شود، حرام است.
6455. كسب درآمد از راه قرار دادن وسايل بازى در اختيار ديگران - مانند ميزهاى فوتبال دستى، آتارى يا بازى هاى كامپيوترى - در صورت عدم شرطبندى، براى صاحب باشگاه، چه صورتى دارد؟
ج. اگر بازى با آلات معدّه قمار نيست - كه حتى بدون برد و باخت هم محلّ احتياط باشد - اشكال ندارد.
ص: 556
6456. آيا اگر پدر فرزندش را از كشيدن سيگار و مواد مخدر نهى كند، بر فرزند اطاعت او واجب است ؟
ج. در فرض سؤال كه مخالفت نوعاً موجب ايذاى پدر است، اطاعت واجب است، قطع نظر از حكم مصرف مواد مخدر.
6457. كشيدن سيگار براى كسانى كه شأن اجتماعى ويژه داشته و در مسند ارشاد مردم هستند، چه حكمى دارد؟
ج. موارد و شرايط و خصوصيات مختلف مى شود.
6458. آيا استعمال دخانيات در اماكن عمومى كه گاه موجب آزار و يا ضرر رساندن به ديگران مى شود، جايز است ؟
ج. در موردى كه موجب آزار يا ضرر باشد، جايز نيست.
6459. نظر مبارك را در خصوص كشت، توليد، نگهدارى، مخفى كردن، حمل، توزيع و
ص: 557
خريدوفروش مواد مخدر بيان فرماييد؟
ج. اگر اعمال مذكور براى مصرفى كه موجب اعتياد مضرّ است باشد، جايز نيست.
6460. كشيدن قليان و پيپ چه حكمى دارد؟ خريدوفروش و توليد آن ها چه صورتى خواهد داشت ؟
ج. جايز است، به نحوى كه ذكر شد.
6461. بين شراب و ترياك چه فرقى وجود دارد كه شراب حرام است و حد دارد ولى ترياك خير؟
ج. ترياك هم اگر سبب اعتياد شود، حرام است.
ص: 558
6462. آيا فراگيرى محرمات همانند فراگيرى واجبات لازم و واجب است ؟ و از طريق چه كتاب هايى مى توان به تمام محرمات در اسلام آگاهى يافت ؟
ج. هر چه از مسائل تكاليف اعم از واجب و حرام مورد ابتلا باشد، بايد آن ها را از طريق رساله و غير آن ياد گيرند.
6463. از نظر شرعى انجام واجبات مقدم است يا ترك محرمات ؟
ج. هر كدام در مورد خود لازم است.
6464. چنانچه فرد مرتكب گناه كبيره اى شده باشد، آيا افشاى آن جايز است ؟
ج. جايز نيست، مگر متجاهر به فسق باشد.
6465. اگر كار بد كسى را براى توجيه كردن ديگرى ذكر كنيم، آيا بازهم غيبت محسوب مى شود؟
ج. بله، غيبت است؛ مگر از موارد استثناهاى غيبت باشد.
ص: 559
6466. اگر كسى بگويد كه «من از هر كه غيبتم را بكند راضى هستم»، آيا غيبت او جايز مى شود؟
ج. خير، چون عاقل اين كلام را به قصد جدّى نمى گويد.
6467. آيا بين نقد و ارزيابى عملكرد يك فرد - مثل نحوه تدريس يك استاد يا عملكرد يك مسئول - با غيبت كردن از او تفاوت وجود دارد؟
ج. هر چه از عيوب مخفى مؤمن باشد كه او را ناراحت كند، از موارد غيبت است.
6468. نقد و بررسى نامزدهاى انتخاباتى - با توجه به اين مطلب كه آنان خود با علم به چنين مباحثى پيرامون خويش نامزد مى شوند -، آيا حكم غيبت يا تهمت پيدا مى كند؟ و در صورت اشكال، آگاه كردن ديگران از عدم قابليت يك نامزد انتخاباتى، چگونه بايد انجام پذيرد؟
ج. تهمت جايز نيست و ذكر واقعياتِ دخيل در مسئوليتى كه درصدد آن است، مانعى ندارد و غير اين موارد را نبايد افشا كند.
6469. از كسى كه غيبت كرديم يا نسبت به او تهمتى زديم، با توجه به اين كه به او دسترسى نداريم، چگونه حق او را ادا نماييم ؟
ج. اگر امكان دسترسى به او نباشد، بايد براى او استغفار كرد.
ص: 560
6470. آيا صحبت كردن از ويژگى هاى فردى كه هر دو طرف از اين ويژگى ها آگاهى دارند، غيبت محسوب مى شود؟
ج. اگر از عيوب مخفى او باشد، غيبت محسوب مى شود وگرنه تحت عناوين ديگر مى تواند حرام باشد.
6471. بعضى مواقع درباره اشخاص صحبت مى كنيم، در حالى كه خود شخص مذكور از اين مطلب آگاهى دارد، آيا اين كار غيبت محسوب مى شود؟
ج. فرق نمى كند.
6472. حكم غيبت و بدگويى درباره افراد خلافكار چيست ؟
ج. اگر از موارد استثناهاى غيبت نباشد - مثل متجاهر به فسق (كسى كه آشكارا گناه مى كند) - جايز نيست.
6473. اگر پشت سر كسى خوبى او را بگوييم در حالى كه او راضى نباشد، آيا بازهم غيبت محسوب مى شود؟
ج. خير، غيبت نمى شود.
6474. اگر انسان از شخصى غيبت كند و نتواند رضايت او را فراهم كند، چه وظيفه اى دارد؟
ج. اگر امكان رضايت ندارد، براى او استغفار كند.
ص: 561
6475. آيا جلب رضايت و طلب حلاليت از شخصى كه مورد غيبت قرار گرفته واجب است ؟
ج. بله، واجب است، مگر اين كه اعاده ى عزّت و حيثيّت او را در نزد كسانى كه پيش آن ها غيبت كرده بنمايد.
6476. آيا غيبت فرد غير بالغ جايز است ؟
ج. اگر مميّز نباشد، اشكال ندارد.
6477. اگر بدى كسى را در ذهن و خاطر خود مجسم سازم، غيبت محسوب مى شود؟
ج. خير.
6478. شخصى غيبت افرادى كرده و اكنون به آن ها دسترسى ندارد، تكليفش چيست ؟ هم چنين غيبت نامحرم و نزديكان را كرده است و از حلاليت طلبيدن مى ترسد، چه كار كند؟
ج. مى تواند به صورت كلى حلاليت بطلبد و طلب رضايت مطلقه بنمايد و اگر امكان جلب رضايت ندارد، براى آن ها استغفار كند.
6479. غيبت از تارك الصلاة (كسى كه نماز نمى خواند) چه حكمى دارد؟
ج. اگر اين كار او علنى و آشكار باشد، گفتن اين فسقش اشكال ندارد.
ص: 562
6480. در بسيارى از فيلم نامه ها و نمايش نامه ها دروغ يا غيبت وجود دارد، آيا اجراى نقش چنين برنامه هايى به عنوان بازيگر و دروغ و غيبت گفتن بر اساس متن تهيه شده گناه است ؟
ج. جايز نيست.
6481. غيبت كردن درباره كافر چه حكمى دارد؟
ج. فقط غيبت مؤمنين حرام است.
6482. در چه مواردى دروغ جايز است ؟
ج. در مواردى كه مصلحت مهمى باشد، جايز است.
6483. آيا دروغ گفتن به صورت توريه جايز است ؟
ج. در صورتى كه مصلحت آميز باشد جايز است، جهت توضيح بيشتر به جامع المسائل، ج 2، ص 471 مراجعه شود.
6484. در صورتى كه همسايگان چيزى طلب كنند و به آن ها دروغ گفته شود، چه حكمى دارد؟
ج. اگر مصلحتى در آن باشد، جايز است.
ص: 563
6485. آيا فحاشى و توهين به ديگران، در صورت عادت، اشكال دارد؟
ج. حرام است.
6486. لطفاً تعريف و حكم اسراف را بيان فرماييد.
ج. اسراف، خروج از اعتدال و ميانه روى در امور است و اگر به حدّ اضرار (ضرر رساندن) برسد، محرّم است.
6487. گناه زنا با دختر باكره بيشتر است يا زن شوهردار؟
ج. هر دو حرام است.
6488. آيا زن براى فرار از زنا مى تواند دست به خودكشى بزند؟
ج. خير، نمى تواند.
6489. آيا تماس هاى جنسى با نامحرم غير از دخول نيز حكم زنا را دارد؟
ج. حرام است و تعزير دارد.
6490. حكم شرعى مردى كه زن را به زنا مجبور كند چيست ؟
ج. قتل است.
ص: 564
6491. اگر كودكى لواط يا زنا كرده باشد، بعد از بلوغ وظيفه اش چيست ؟
ج. حكم تكليفى ندارد، ولى احكام وضعيّه دارد.
6492. آيا پسرى كه در كودكى مورد تجاوز قرار گرفته نيز گناهكار است ؟
ج. خير.
6493. آيا اگر كسى از روى لباس كسى را بغل كند و شهوت خود را ارضا كند، اين عمل لواط است، تكليف چيست ؟
ج. اگر دخول نشود لواط نيست ولى حرام و موجب تعزير است.
6494. نوجوانى اظهار مى كند با فريب و تهديد به قتل، به عمل لواط تن داده است، از نظر اسلام چه كسى گناهكار است ؟ آيا اجازه دارد به ناموس فاعل تجاوز كند يا او را بكشد؟
ج. فاعل گناهكار است و مفعول مُجاز به آن كارها نسبت به غير او نيست و نسبت به او هم مجاز به كار حرام شرعى نيست وگرنه مثل او مستوجب حدّ است.
6495. متأسفانه عادت به استمنا دارم و راه ازدواج برايم بسته است، آيا مى توانم خود
ص: 565
را عقيم كنم ؟
ج. حرام است، و بايد ازدواج - هر چند موقت - انجام دهيد.
6496. اگر استمناء نكردن كسى كه شهوت او را گرفته است، باعث شود كه او فعل حرامى - مانند زنا و يا لواط كه حدّ هم دارند - مرتكب شود، در اين صورت آيا استمناء كردن جايز مى شود؟
ج. تمام اين كارها به مراتب حرام است و واجب است ازدواج دائم يا موقت كند.
6497. حكم شرعى در مورد كسانى كه خودكشى مى كنند، چگونه است ؟
ج. حرام است.
6498. آيا فكر خودكشى گناه است ؟
ج. مذموم است؛ بلكه در بعض موارد مى تواند حرام هم باشد.
6499. آيا اگر كسى تحت فشار روانى مجبور به خودكشى شود، گناه كار است ؟
ج. بله.
6500. چه نوع گناهانى علاوه بر توبه نياز به قضا و كفاره دارد؟
ص: 566
ج. نماز و روزه هايى كه ترك كرده قضا دارد و روزه ها كفاره هم دارد و موارد ديگرى هم براى قضا و كفاره است.
- عليهم السّلام -
6501. هتك حرمت نسبت به حرم ائمه اطهار - عليهم السّلام - چه حكمى دارد و مجازات آن چيست ؟
ج. حرام است و مجازات آن به تشخيص حاكم شرع است.
ص: 567
6502. لطفاً تفاوت و مرز ورزش را با لهو و لعب بيان فرماييد.
ج. هر چه مناسبت با مجالس اهل فسوق داشته باشد، مورد لهو حرام است و هر چه غير از آن باشد حرام نيست؛ گرچه كار لغو و بيهوده مطلقاً مذموم است.
6503. تماشاى مسابقات ورزشى از تلويزيون و يا به صورت مستقيم، آيا مصداق لهو است ؟
ج. كار لغو و بيهوده است و اگر مشتمل بر مفسده باشد - مثل ريبه در ديدن نامحرم به صورت نيمه عريان -، مصداق لهو حرام است.
6504. برخى از ورزش ها و آمادگى هاى جسمى، مستلزم وارد آوردن ضربات سختى است كه حتى ممكن است منجر به جراحت شود، آيا چنين ورزش هايى جايز است ؟ و آيا چنين جراحاتى موجب ديه مى گردد؟ اگر طرفين به چنين ضرباتى رضايت داشته باشند، چه حكمى دارد؟
ج. چنين ورزش هايى حرام است و لو رضايت طرفين باشد و موجب ديه هم مى شود.
ص: 568
6505. ورزش هايى چون موتورسوارى و اتومبيل رانى چه حكمى دارد؟
ج. اگر خطر و ضررى نداشته باشد، جايز است.
6506. ورزش يوگا از نظر شرعى چه حكمى دارد؟
ج. اگر ضرر نداشته باشد، اشكال ندارد.
6507. از نظر شرعى ورزش بانوان چه حكمى دارد؟ و اعزام ورزشكاران زن به خارج از كشور براى شركت در مسابقات ورزشى جايز است ؟
ج. اين گونه امور جايز نيست.
6508. ورزش كردن خانم ها در معابر عمومى و نيز نشان دادن ورزش آن ها از تلويزيون چه حكمى دارد؟
ج. هر چه زمينه ساز فساد است، حرام است.
6509. آيا زنان مى توانند در ملاء عام دوچرخه سوارى و اسب سوارى كنند؟
ج. هر چه زمينه ساز فساد است، حرام است.
6510. اگر در اثر ورزشى - مثل بُكس يا كاراته - يكى از ورزشكاران تلف شود، چه نوع قتلى محسوب مى شود؟
ج. اگر قصد قتل داشته باشد، قتل عمد محسوب مى شود وگرنه شبه عمد است.
ص: 569
6511. تقيّه چيست ؟ و آيا امروزه مسئله تقيّه مطرح است يا اختصاص به زمان گذشته داشته است ؟
ج. تقيّه در هر زمانى تا حدى كه احتمال خطر بر نفس يا مال باشد، لازم است رعايت شود.
6512. آيا كشتن گربه كه موجب اذيت و آزار اهل خانه مى شود، جايز است ؟
ج. بله، جايز است.
6513. آيا رعايت قوانين راهنمايى و رانندگى شرعاً واجب است و تخلف از آن ها حرام مى باشد؟
ج. تا به مقدارى كه اگر تخلف كند، سبب بروز تصادف و اختلال نظم مى شود و يا در آن احتمال خطر يا ضرر براى خود يا ديگرى مى باشد، رعايت آن واجب است.
ص: 570
6514. آيا اگر هنگام انجام عملى انسان عطسه كند، لازم است صبر كرده و از انجام آن عمل منصرف گردد؟
ج. خير، لازم نيست.
6515. در برخى مزاح ها، برخى از اقوام و طوايف مثل ترك ها، عرب ها و... مورد استهزا قرار مى گيرند، چنين مزاح هايى عناوينى هم چون: غيبت، دروغ، استهزاء حرام يا...
پيدا مى كند؟
ج. اگر مقصود بعض غير معين از آن ها باشد، حرام نيست.
6516. آيا ايستادن پس از شنيدن نام حضرت قائم - عجّل اللّٰه تعالى فرجه الشّريف - واجب است ؟
ج. خير، مستحب است.
6517. آيا پدر و مادر مى توانند از گوشت عقيقه فرزند مصرف كنند؟
ج. مى توانند مصرف كنند، هر چند كراهت دارد.
6518. آيا مى توان پوست عقيقه را فروخت ؟ و در صورت فروش، مصرف پول آن چه حكمى دارد؟
ج. بهتر است پول آن هم مثل گوشتش صرف صدقه يا احسان به مؤمنين شود.
ص: 571
6519. در چه مواردى صدقه حرام است ؟
ج. در مواردى كه براى امر حرام يا كمك به حرام بدهند.
6520. در چه شرايطى عمل به قسم واجب مى شود و تخلّف از آن كفاره خواهد داشت ؟
ج. در اين رابطه به مسئله 2122 و 2123 رساله رجوع شود.
6521. ماهيت بازنشستگى و حقوق مترتب بر آن چيست ؟
ج. بازنشستگى تابع نحوه ى قرارداد فرد با مزد دهنده است كه ردّ ما سبق (بازگرداندن حقوق گذشته) باشد يا اعطاى مقرّر باشد يا نوع ديگر باشد كه هر كدام احكام خاصّه خود را دارد.
6522. كمك به گداهايى كه در سطح شهر پراكنده اند و انسان صحّت ادعاى آنان را نمى داند، چه حكمى دارد؟
ج. اگر ظنّ بر صدق گفتار او باشد، به قصد رجا و اميد ثواب، اشكال ندارد.
- عليها السّلام -
6523. آيا براى زيارت حضرت معصومه - عليها السّلام - نماز خاصى وارد شده است ؟
ج. نماز خاصى وارد نشده، بلكه همان نمازى است كه به طور عموم براى امامزاده ها است و ثواب نمازهاى ديگر را مى توان به آن ها هديه كرد.
ص: 572
6524. استفاده از مواد شيميايى و دستگاه هايى كه موهاى زايد را براى هميشه از بين مى برد، چه حكمى دارد؟
ج. اگر احتمال ضرر نداشته باشند، جايز است.
6525. حفظ فرهنگ ملى چه حكمى دارد؟
ج. محافظت بر صيانت معتقدات اسلاميه و ايمانيه، از اوجب واجبات است، در قبال الكفر ملّة واحدة.
6526. سوزاندن خال، چه حكمى دارد؟
ج. اگر ضررى نداشته باشد، ظاهراً اشكال ندارد.
6527. اگر تشخيص ما درباره شب هاى ماه قمرى با تقويم اختلاف داشت، كدام يك مقدّم است ؟
ج. به راه هاى ثابت شدن اوّل ماه در رساله رجوع شود.
6528. آيا حيوانات و حشراتى را كه موجب اذيت مى شوند، مى شود كشت ؟
ج. بله، مى شود.
- عليه السّلام -
6529. در توقيع شريف خطاب به جناب على بن محمد سمرى - رحمه اللّٰه - آمده است:
ص: 573
«و سيأتى مَن يدّعى المشاهدة... فكذّبوه» اين جمله با ملاحظه ى قضايايى كه در كتاب هاى بحار الأنوار و غيره تحت عنوان: «فيمن فاز بلقاء الحجّة - عليه السّلام -» نقل گرديده است، چگونه قابل توجيه است ؟
ج. به قرينه ى مقام، منظور در توقيع نحو مشاهده ى در نيابت خاصّه است.
6530. چنانچه كسانى به شخصى كه قصد دارد نامزد نمايندگى مجلس شوراى اسلامى شود قول بدهند كه از او حمايت كنند و به او رأى بدهند و حتى براى تأكيد قول و تعهد خود قسم بخورند؛ امّا سپس متوجه شوند كه شخصى عالم تر و صالح تر و آگاه تر به جريان هاى فكرى جهان امروز نيز آماده است كه مسئوليت نمايندگى مردم در مجلس شوراى اسلامى را بپذيرد. حال، بنا به فرض مذكور تكليف دينى و اخلاقى كسانى كه قبلاً به شخص ديگرى قول داده اند يا سوگند ياد كرده اند، چيست ؟
ج. قول و تعهد مزبور اثر ندارد و مى توانند اصلح را انتخاب كنند، و اللّٰه العالم.
6531. آيا احضار ارواح جايز است ؟
ج. اگر ايذاى روح مؤمن نباشد، مانند اين كه به اختيار حاضر شود نه به اجبار و الزام و باعث ضرر مرض آور بر شخص خواب شده، نباشد مانعى ندارد.
6532. نگهدارى سگ در منزل چه حكمى دارد؟
ج. كراهت دارد.
ص: 574
6533. آيا عدم شركت در فعاليت هاى سياسى تخلّف محسوب مى شود؟
ج. خير.
6534. كفاره ترك قسم چيست ؟
ج. يك بنده آزاد كند يا ده فقير را سير كند يا آنان را بپوشاند و اگر نتواند آن ها را انجام دهد، بايد سه روز روزه بگيرد.
6535. كفاره سوگند دروغ چيست ؟
ج. بايد توبه كند ولى كفاره ندارد.
6536. اگر مردى به قصد زينت از گردن بند طلا استفاده كند، آيا دوستى با او اشكال دارد؟
ج. دوستى اى كه سبب ارشاد و هدايت او شود، خوب است.
ص: 575