سرشناسه : بهجت ، محمدتقی ، 1294 - 1388.
عنوان و نام پديدآور : استفتائات از محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت مدظله العالی.
مشخصات نشر : قم : دفتر حضرت آیه الله العظمی محمدتقی بهجت ، -1386
مشخصات ظاهری : 4ج.
شابک : 100000ریال ( دوره ) ؛ ج.1 : 978-964-96942-2-1 ؛ ج.2 ٬ چاپ اول : 978-964-969-423-8 ؛ ج.3 : 978-964-96942-4-5 ؛ ج.4 : 978-964-96942-5-2
يادداشت : ج.2 ٬ 3 و 4 ( چاپ اول : تابستان 1386 ).
یادداشت : کتابنامه.
موضوع : فقه جعفری -- رساله عملیه
فتوا های شیعه-- قرن 14
شناسه افزوده : دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت
رده بندی کنگره : BP183/9 /ب87الف 5 1386
رده بندی دیویی : 297/3422
شماره کتابشناسی ملی : 1143900
تنظیم متن دیجیتال میثم حیدری
ص: 1
بسم الله الرحمن الرحيم
باسمه تعالى
مجموعه استفتائات حاضر بخشى انبوه استفتائات واصله به دفتر حضرت آيت الله العظمى بهجت مد ظله العالى است كه از ميان استفتائاتى كه توسط معظم له پاسخ داده شده انتخاب و تبويب گرديده است. بنا بر اين پاسخهاى ارايه شده در اين مجموعه مطابق با نظر شريف حضرت آيت الله العظمى بهجت مد ظله العالى مى باشد
بخش استفتاء دفتر حضرت آيت الله بهجت مد ظله العالى.
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
1460. سال ها بود اذان صبح، طبق كتاب «أحسن التّقويم» مرحوم آية اللّٰه اديب - رحمة اللّٰه عليه - پخش مى شد و ما طبق آن عمل مى كرديم و بعداً اعلام كردند كه طبق نظر افراد خبره، اذان صبح حدود ده دقيقه زودتر از موقع پخش مى شده است و ساعات جديدى تعيين كردند و البتّه اين جانب هميشه پس از اذان قدرى احتياط مى كردم ولى دقيقاً نمى دانم نمازم داخل وقت بوده يا قبل از آن، تكليفم چيست ؟
ج. نمازهايى كه يقين داريد تمام آن قبل از وقت خوانده شده قضا دارد، در غير اين صورت قضا ندارد.
1461. اين كه گفته مى شود: «بايد براى نماز، يقين به دخول وقت داشت» مراد يقين شخصى است يا عرفى ؟
ج. منظور يقين شخصى، اعمّ از اطمينان است ولى به وسوسه اعتنا نشود.
ص: 7
1462. وقت اذان كه توسّط رسانه ها اعلام مى شود؛ آيا حجّت شرعى براى نماز و افطار و... مى باشد؟
ج. ميزان احراز دخول وقت است.
1463. مسئله طلوع فجر در ليالى مقمره اى(1) كه آقايان اختلاف نظر دارند، نظر حضرتعالى چيست ؟
ج. در نزد اين جانب با شب هاى ديگر تفاوتى ندارد و ميزان احراز طلوع فجر است.
1464. اگر كسى بترسد كه در صورت بيدار ماندن تا آخر شب، براى نماز صبح بيدار نشود؛ آيا جايز است بيدار بماند؟ و اگر بيدار ماندن براى انجام كار واجب باشد؛ چه حكمى دارد؟ [منظور از واجب، واجب عرفى است].
ج. بيدار ماندن جايز است، ولى بايد طورى باشد كه با اهميّت شأن نماز منافات نداشته باشد و موجب از دست رفتن وقت نماز نشود.
1465. اگر موفّق به شركت در نماز جمعه نشويم؛ وقت نماز ظهر چه موقع است ؟
ج. در وقت نماز جمعه، خواندن نماز ظهر اشكال ندارد.
1466. در بعضى از سفرهاى خارجى كه با هواپيما است اشخاص، 24 ساعت طى
ص: 8
مسافت مى كنند و همه ى اين زمان روز است و شبى را درك نمى كنند. بلكه گاهى از اوّل صبح شروع مى كنند و بعد از 24 ساعت وقتى به مقصد مى رسند، در مقصد، ظهر شرعى نشده؛ اوقات نماز آن ها در اين 24 ساعت چگونه بايد باشد؟
ج. در هر زمان كه يكى از اوقات فعليّت پيدا كرد، وظيفه خود را در همان زمان انجام مى دهد و در جايى كه اوقات نماز هر چند به مقايسه به نزديك ترين مكان ها معلوم نيست، بايد جايى كه مبدأ و آغاز سير او بوده براى وقت صبح و ظهر و مغرب حساب كند، بنا بر احتياط وجوبى، گرچه محتمل است عدم تكليف.
1467. اگر انسان نماز صبح را در جايى خواند و با هواپيما به محلّى مسافرت كرد كه هنوز در آنجا فجر طلوع نكرده؛ آيا پس از طلوع فجر بايد نمازش را اعاده كند؟
ج. احتياطاً خوانده شود.
1468. بيدار كردن اشخاص مانند اولاد و ميهمان براى نماز واجب چگونه است ؟
ج. سيره بر بيدار كردن است؛ مگر در صورتى كه براى فردى كه خوابيده ضرر داشته باشد.
1469. در صورتى كه مريضى متوجه اوقات نماز و اداى آن نباشد؛ آيا بر اطرافيانش واجب است به او يادآورى نمايند؟
ج. در فرض سؤال اگر آگاه كردن او به وقت، مُضرّ به حالش نباشد، جايز است خصوصاً با اجازه ى او از اوّل.
ص: 9
1470. آيا خواندن نمازهاى يوميّه در پنج وقت رجحان دارد؟
ج. پس از به جا آوردن نافله، افضل تعجيل است.
1471. آيا مى شود نافله ى مغرب يا نماز غفيله را بعد از نماز عشا و قبل از ذهاب حمره، به نيّت ادا خواند؟
ج. به جهت رعايت احتمال بودن وقت بين دو عمل (نماز مغرب و نماز عشا)، بدون نيّت ادا يا قضا بخواند.
1472. وقت نماز اوّل ماه چه زمانى است ؟
ج. وقت نماز اوّل ماه از اوّل طلوع فجر است كه اوّل روز شرعى مى باشد.
1473. اگر فردى يقين كند كه اذان پخش شده توسط رسانه پيش از وقت شرعى است؛ چه حكمى دارد؟
ج. بايد به يقين خود عمل كند.
1474. با توجه به اين كه در بعضى منطقه ها اذان صبح را چند دقيقه ديرتر از وقت شرعى پخش مى كنند، آيا در ماه رمضان خوردن يا آشاميدن تا گفتن اذان اشكال شرعى دارد؟
ج. بله، تا وقت شرعى بيشتر نمى تواند بخورد يا بياشامد.
ص: 10
1475. اگر بعد از نماز، نمازگزار بفهمد نماز را قبل از وقت خوانده؛ آيا بايد نماز را دوباره بخواند؟
ج. اگر متوجه شود كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده، بايد نمازش را دوباره بخواند؛ ولى اگر در بين نماز بفهمد كه وقت داخل شده، يا بعد از نماز متوجه شود كه در بين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است.
1476. در نزديك غروب، شروع به خواندن نماز عصر كردم دو ركعت از نماز عصر بعد از غروب خوانده شد؛ آيا بايد آن را قضا كنم ؟
ج. خير لازم نيست.
1477. اگر روز ورود به كشور خارجى هوا ابرى باشد [تشخيص طلوع و غروب خورشيد مشكل باشد] و اوقات شرعى را نداند يا منابع خبرى در اين زمينه قابل اطمينان نباشد، چه موقع بايد نمازهاى يوميّه را به جاى آورد؟ در روزهاى آفتابى چه طور؟
ج. در صورتى كه احتمال مى دهند دسترسى به چيزى پيدا كنند كه به واسطه آن علم يا ظن به وقت پيدا مى كنند، احتياط در تأخير نماز است. ولى اگر به خاطر تأخير، خود به خود علم و يا ظن به وقت پيدا مى شود، احتمال دارد همين قدر كه گمان به وقت پيدا كردند، بتوانند نماز بخوانند ولى اگر عسر و حرج نباشد احتياط در تأخير نماز است.
1478. اگر نمازگزار در تشخيص وقت نماز اشتباه كند و پس از وقت نماز، نماز را با ادا
ص: 11
بخواند؛ و يا تيمم كند و نماز بخواند و بعد از آن وقت حقيقى نماز را بيابد و نداند چند نماز پس از وقت و با تيمم خوانده است؛ تكليفش چيست ؟
ج. نمازهايى را كه اشتباهاً به نيّت ادا خوانده يا با خوف وقت با تيمم خوانده و بعد از وقت فهميده، قضا ندارد.
1479. وقت نماز در قطبين و يا در كره ماه [براى فضاپيما] چه موقع مى باشد؟ اگر در شهرى طول روز طولانى تر از شب باشد [براى مثال: 17 ساعت يا 23 ساعت] چه طور؟
ج. آن مكان هايى كه شب و روز دارند، حكم آن معلوم است و آن جاهايى كه شب و روز ندارند، مى توانند نزديك ترين مكان ها به آنجا كه شب و روز دارند ملاك قرار داده و بر طبق آن نماز بخوانند.
1480. نمازهاى يوميّه چه موقع قضا مى شوند؟
ج. وقتى كه ديگر كمتر از يك ركعت وقت دارد.
1481. وقت نماز ظهر و عصر تا غروب آفتاب است يا تا ابتداى اذان مغرب ؟ آيا مى شود بعد از غروب آفتاب نماز مغرب خواند؟
ج. وقت آن تا مغرب است يعنى تا وقتى كه آفتاب از زمينى كه مسطح است، غروب كند.
1482. چه زمانى نماز صبح قضا مى شود؟
ج. هنگام طلوع آفتاب.
ص: 12
1483. وقت فضيلت نمازهاى يوميّه چه موقع مى باشد؟
ج. در اين باره به مسئله ى 633 رساله و قبل و بعد آن مراجعه شود.
1484. راه دقيق تعيين نصف شب شرعى كدام است ؟
ج. مقصود از نصف شب، نصف ما بين غروب آفتاب و طلوع فجر (اذان صبح) است نه طلوع آفتاب.
1485. اگر نمازگزار نزديك غروب مشغول نماز ظهر شود و در نماز ظهر بين ركعت 3 و 4 شك كرده و احتياج به نماز احتياط دارد؛ و اگر نماز احتياط را بخواند نماز عصرش قضا مى شود؛ تكليف چيست ؟
ج. بايد نماز عصر را كه يك ركعت از آن را وقت دارد بخواند و نماز ظهر را بعداً قضا كند.
1486. اگر كسى به خيال اين كه فقط به اندازه خواندن نماز عصر از روز باقى است شروع به نماز عصر بكند و بعد از آن هنوز خورشيد غروب نكرده باشد؛ چه كند؟
ج. احتياطاً نماز ظهر را به قصد ما فى الذمه بخواند.
1487. اگر كسى به خيال اين كه فقط به اندازه خواندن نماز عصر وقت باقى است نماز عصر را بخواند و بعد از آن نماز ظهر را نيز تمام كند و خورشيد هنوز غروب نكرده باشد؛ آيا نماز عصر را بايد دوباره بخواند يا نه ؟
ج. ظاهراً اعاده ى نماز لازم نيست.
1488. اگر نمازگزار احتمال دهد كه با آرام خواندن و به جا آوردن مستحبات نماز
ص: 13
مقدارى از نماز در خارج از وقت خوانده مى شود؛ وظيفه اش چيست ؟
ج. اگر خوف از دست رفتن وقت دارد، نبايد مستحبّات را به جا آورد.
1489. آيا مى توان از اوّل گفتن اذان شروع به نماز خواندن كرد؟
ج. اگر اذان فرد عادل و عارف و آگاه به وقت باشد، بله مى توان.
1490. اگر در وقت نماز بخوابم و بعد از بيدار شدن نماز را بخوانم؛ چه وجهى دارد؟ اگر در همان وقت احتمال بدهم كه بعد از وقت نماز بيدار مى شوم و نمازم قضا مى شود؛ چه حكمى دارد؟
ج. اگر از جهت استخفاف و كوچك شمردن نماز باشد، اشكال دارد.
1491. وقت نافله صبح چه موقع است ؟ آيا نماز نافله قضا دارد؟ و چه موقع مى توان آن را به جا آورد؟
ج. نافله صبح را بعد از تمام شدن نماز شب تا طلوع سرخى از طرف مشرق مى شود خواند و بعد از آن، اوّل نماز صبح و بعد از آن نافله صبح را بخوانند. و هر نافله اى كه وقت مخصوص دارد، بعد از آن وقت مستحب است آن را قضا كرد.
(مسئله 1129 رساله).
1492. آيا مى توان نافله ظهر را چند دقيقه اى بعد از اذان ظهر [قبل از نماز] خواند؟
ج. بله، مى توان. (مسئله 641 رساله).
ص: 14
1493. در نماز جماعت ظهر و عصر وقت كافى براى خواندن نوافل ظهر و عصر نيست، اگر كسى بخواهد آن ها را به جا آورد؛ چه وقت و با چه نيتى به جا آورد؟
ج. نافله ظهر را پيش از اذان ظهر و بعد از آن كه سايه به اندازه شاخص شد به اميد اين كه الآن خواندن آن خوب باشد مى توان خواند ولى بنا بر احتياط اگر قبل از ظهر مى خوانند نيّت ادا ننمايند و چنان چه كسى بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آن ها بخواند بهتر است بنا بر اظهر نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بايد نيّت ادا و قضا نكند. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله 641 و 642 رساله مراجعه شود.
1494. خواندن نماز اوّل وقت افضل است يا پذيرايى از ميهمانى كه تازه رسيده و آمادگى براى نماز را ندارد؟
ج. در شرايط معمولى نماز اوّل وقت افضل است و اگر مى تواند جمع بين هر دو كند.
1495. اگر در شهرى زمان بين فجر تا طلوع خورشيد در زمستان يك ساعت و نيم و در تابستان دو ساعت باشد؛ اوقات شرعى در ماه مبارك رمضان و غير آن چگونه تعيين مى گردد؟
ج. در هر فصلى بايد وقت حقيقى در آن فصل را معين كنند.
1496. ملاك طلوع و غروب آفتاب چيست ؟ آيا طلوع و غروب از پشت كوه است يا چيز ديگرى ؟
ص: 15
ج. مغرب وقتى است كه آفتاب از زمينى كه مسطح است غروب كند. و منطقه اى كه پستى و بلندى دارد، مغرب آن موقعى است كه اگر زمين مسطح بود آفتاب غروب مى كرد؛ ولى احتياط مستحب اين است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بين برود.
1497. پس از خواندن چهار ركعت نماز شب اگر موقع اذان بشود؛ آيا مى توان بقيه را به جا آورد؟ با چه نيتى ؟
ج. بله، بقيه را مى توان به قصد ادا به جا آورد.
1498. تا چه وقت مى توان قضاى نافله شب را به جاى آورد؟
ج. قضاى نماز، وقت معيّن ندارد.
ص: 16
1499. اگر نمازگزار مقدار كمى از قبله منحرف باشد، براى نماز اشكال دارد؟
ج. عمداً نبايد منحرف باشد، مگر به اندازه ى پهناى يك انگشت كه بخشوده است.
1500. كسى بعد از اتمام نمازش مى فهمد كه مقدارى از قبله منحرف بوده، در اين صورت نماز او چه حكمى دارد؟
ج. اگر انحراف او بيشتر از طرف راست و طرف چپ قبله بوده است، در صورتى كه داخل وقت نماز متوجه شود، بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته است، در وجوب قضا تأمل است.
1501. اگر در بين نماز متوجه شويم كه جهت قبله را نادرست ايستاده ايم، چه كار بايد بكنيم ؟
ج. اگر انحراف در بين طرف راست و چپ او بوده و قبله در پشت قرار نگرفته باشد، به طرف قبله متوجه مى شود و بقيه نمازش را مى خواند و صحيح است؛
ص: 17
ولى اگر پشت به قبله بوده و يا كاملاً به طرف راست يا چپ بوده، نماز را قطع مى كند و دوباره رو به قبله نماز مى خواند.
1502. فردى سال هاى متمادى در خانه اش به سمتى كه فكر مى كرده جهت درست قبله است نماز مى خوانده اكنون فهميده است كه اشتباه مى كرده؛ تكليف نمازهايى كه قبلاً خوانده چيست ؟
ج. اگر انحراف در بين طرف راست و چپ قبله بوده و پشت به قبله نماز نخوانده بوده است، نمازهايى كه وقت آن ها گذشته، صحيح است و اگر پشت به قبله خوانده بوده، بنا بر احوط نمازهايش را قضا نمايد.
1503. به نظر جنابعالى، تا چند درجه انحراف از قبله جايز است و نماز ما اشكال پيدا نمى كند؟
ج. عمداً انحراف جايز نيست و بايد صدق عرفىِ توجه به قبله محفوظ باشد؛ مگر به اندازه ى پهناى يك انگشت كه بخشوده است.
1504. بيمارى به گونه اى روى تخت بسترى شده كه امكان رو كردن به سمت قبله را ندارد. آيا مى تواند نمازش را در همان حال - يعنى در خلاف جهت قبله - بخواند؟
ج. اگر با كمك ديگران هم نتواند، همان طور نماز بخواند.
1505. مريضى كه در روى تخت بسترى بوده، مى ترسيده كه اگر به سمت قبله رو كند،
ص: 18
برايش خطر داشته باشد به همين جهت نمازهايش را به همان حال خوانده است، بعداً مى فهمد كه ترس او بى مورد بوده، در اين صورت نمازهايى كه خوانده چه حكمى دارد؟
ج. اگر خوف او عقلايى بوده و هيچ راه اطمينان بخشى نداشته، نماز او محكوم به صحت است و احوط اعاده است.
1506. مريضى كه مى تواند تخت خود را به سمت قبله برگرداند ولى اين كار براى او مشقت دارد، آيا لازم است اين كار را انجام دهد يا خير؟
ج. اگر مشقّتِ قابل تحمّل باشد بايد به سمت قبله نماز بخواند.
1507. شخصى در اثر بيمارى، توانايى نشستن و سر پا ايستادن را ندارد، يعنى همواره به رو مى خوابد، وظيفه او در نماز از حيث رو به قبله بودن چيست ؟
ج. اگر مى تواند بايد به پهلوى راست بخوابد و اگر نمى تواند بنا بر احوط به پهلوى چپ بخوابد؛ و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد و اگر آن هم ممكن نيست به هر صورتى كه ممكن است نماز بخواند، ولى تا حد امكان طورى باشد كه نزديك تر به نماز كسى كه به طورى عادى نماز مى خواند باشد وگرنه بايد نزديك تر به نماز كسى كه ايستاده نماز نمى خواند، با رعايت مراتبى كه ذكر شد، باشد.
1508. سر شخصى بر اثر بيمارى به طور كامل معكوس شده و صورتش به پشت برگشته است. وظيفه او هنگام نماز در مورد رو به قبله بودن چيست ؟
ج. اگر با عدم عسر و سختى، تمكّن دارد كه صورت و بدنش را با هم رو به قبله كند، احتياطاً با رعايت قبله نماز بخواند و در غير اين صورت بدن بايد رو به قبله باشد و آن مقدّم بر صورت است.
ص: 19
1509. آيا استفاده از قبله نما براى تشخيص جهت قبله كافى است يا خير؟
ج. اگر ظنّآور باشد كافى است.
1510. با توجه به كروى بودن زمين اگر فردى از لحاظ جغرافيايى جايى باشد كه از همه طرف فاصلۀ او با كعبه يكسان است، به كدام جهت نماز بخواند؟
ج. به هر طرفى كه نماز بخواند، صحيح است.
1511. با فرض امكان سفر به كرات ديگر از قبيل ماه و... حكم قبله در آن مكان ها چيست ؟
ج. بايد به طرف كره ى زمين نماز بخواند.
1512. اگر راستاى خانه ى كعبه را عمود بر سطح زمين امتداد دهيم از آن سمت ديگر كره ى زمين خارج مى شود. با توجه به اين كه فضاى بالا و پايين كعبه در حكم خود كعبه است، افرادى كه در آن سوى كره ى زمين زندگى مى كنند به سمت امتداد كعبه - كه به آن ها نزديك تر است - نماز بخوانند يا به سمتى كه آن ها را از روى سطح كره ى زمين به كعبه وصل مى كند؟
ج. به طريق دومى عمل كنند.
1513. اگر در يافتن جهت قبله از طريق محراب مساجد و قبور مسلمين، با تعيين قبله از
ص: 20
طريق قبله نما، از نظر محاسبه رياضى اختلاف وجود داشته باشد؛ تكليف چيست ؟
ج. هر كدام اطمينان آور باشد بر طبق آن عمل كند، در غير اين صورت هر كدام كه سبب ظنّ قوى تر شود بايد ملاك عمل قرار گيرد.
1514. شخصى كه با كشتى يا قطار يا هواپيما مسافرت مى نمايد، رو به سمت قبله مشغول نماز خواندن مى شود. در حين اداى نماز، ناگهان كشتى تغيير مسير مى دهد و آن فرد در خلاف جهت قبله قرار مى گيرد. در اين وضعيت، تكليف او چيست ؟
ج. بايد سريعاً به جهت قبله برگردد.
1515. آيا در صحت جهت قبله، يقين لازم است يا گمان هم كفايت مى كند؟
ج. بنا بر اظهر مى تواند به گمان خود عمل نمايد ولى اگر مشكل نباشد، احتياط در تحصيل علم و يا گمان قوى تر است.
1516. آيا مى توان به گفته صاحب خانه در مورد جهت قبله اعتماد كرد يا اين كه خودمان بايد بررسى و تحقيق كنيم ؟
ج. بنا بر اظهر مى تواند به گمانى كه از گفته او به دست آورده عمل كند ولى اگر بتواند از راه ديگرى گمان قوى تر پيدا كند، بنا بر احتياط گمان قوى تر را تحصيل مى نمايد.
1517. اگر براى فرد ميهمان از گفته ى صاحب خانه در مورد جهت قبله، يقين حاصل نشود؛ آيا مى تواند در آن جهتى كه صاحب خانه گفته نماز بخواند يا نه ؟
ج. در صورت گمان به قبله از گفتار او همان كفايت مى كند اما اگر بتواند از راه ديگرى علم يا گمان قوى تر پيدا كند، بنا بر احتياط گمان قوى تر را تحصيل نمايد.
ص: 21
1518. در مسجدى يك امام جماعت براى اقامه نماز ظهر و يك امام جماعت ديگر براى اقامه نماز مغرب مى آيد. امام جماعت اوّل طبق جهت محراب رو به قبله مى ايستد، ولى دومى با استدلال به علم قبله شناسى عقيده دارد كه قبله حدود 20 درجه به سمت راست انحراف دارد. در اين صورت تكليف مأمومين در اقتدا به اين دو امام جماعت چيست ؟
ج. مأمومين به علم يا اطمينان خود عمل مى كنند و اگر با اعتقاد امام مخالف بودند، بنا بر احوط نبايد اقتدا كنند.
1519. آيا فردى كه اعتقاد دارد جهت صفوف نماز جماعت به سمت قبله نيست، مى تواند به جماعت اقتدا كند؟
ج. على الاحوط نمى تواند اقتدا كند.
1520. فردى جهت دقيق قبله را مى داند، ولى عمداً به مقدار اندكى از جهت قبله برمى گردد، در اين حال نماز او چه حكمى دارد؟
ج. انحراف عمدى به اندازه ى پهناى يك انگشت جايز است نه بيشتر.
1521. اگر بدانيم شخصى در غير جهت قبله نماز مى خواند، آيا لازم است به او بگوييم ؟
ج. خير، لازم نيست.
1522. اگر در جايى باشيم كه هيچ ابزار و وسيله اى براى تشخيص جهت قبله نداشته
ص: 22
باشيم، تكليف ما در هنگام نماز خواندن چيست ؟
ج. چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد از روى احتياط چهار نماز به چهار طرف بخواند، اگر چه بعيد نيست فقط يك نماز به يكى از چهار طرف كه بخواند كافى باشد و سه نماز ديگر مستحب و از روى احتياط باشد و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، بايد به اندازه اى كه وقت دارد بخواند و در مواردى كه نماز متعدد مى خواند بايد نمازها را طورى بخواند كه يقين كند يكى از آن ها رو به قبله بوده است يا اگر از قبله كج بوده، به طرف دست راست و دست چپ نرسيده است.
1523. اگر وقت تنگ باشد و قادر به تشخيص جهت قبله نباشيم، چه كار بايد بكنيم ؟
ج. به پاسخ سؤال قبلى و نيز مسئله 656 رساله رجوع شود.
ص: 23
1524. حجاب از نظر اسلام چيست و چه نوع پوششى براى زن و مرد حجاب محسوب مى شود؟
ج. حجاب، پوشاندن محل هايى از بدن زن يا مرد است كه در مسئله 1937 رساله ذكر گرديده و هر چه بدن را بپوشاند حجاب است؛ ولى حجاب كامل براى زن چادر است.
1525. اگر زن در بين نماز، مويش بيرون آيد و عمداً توجهى به آن ننمايد، آيا نمازش باطل است ؟
ج. بله، باطل است.
1526. اگر مقدارى از بدن يا موى زن هنگام نماز آشكار شود و قبل از تمام شدن نماز يا بعد از آن متوجّه گردد، حكم نمازش چيست ؟
ج. اگر بعد از نماز بفهمد نمازش صحيح است و اگر بين نماز بفهمد، بايد فوراً آن
ص: 24
را بپوشاند و نماز او صحيح است؛ ولى احتياط مستحب در فرض اخير اين است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
1527. با وجود استثنا بودن صورت زنان، اگر زنان با كارهايى از قبيل زير ابرو برداشتن و زايل كردن موهاى ريز صورت، زينت بكنند، پوشاندن صورت در نماز واجب مى شود؟
ج. خير.
1528. آيا لازم است در هنگام نماز، زن چانه اش را بپوشاند؟
ج. آن مقدارى كه جزو صورت است، لازم نيست.
1529. آيا در صورت نبودن نامحرم، باز بودن ساق پا در نماز اشكال دارد؟
ج. جايز نيست.
1530. پوشانيدن پشت پاشنه ى پاها در خانم ها براى خانم ها، هنگام نماز خواندن واجب است ؟
ج. اظهر اين است كه قدمين تا مچ پا مستثنى است و مقدارى از آن، براى اطمينان از پوشانده شدن مقدار واجب، بايد پوشانده شود، اگر چه احوط پوشاندن پشت پاشنه است.
ص: 25
1531. در موقع نماز، لازم است كف پاى زن پوشيده باشد يا خير؟
ج. احتياط مستحب پوشاندن كف پا است.
1532. اگر زن بعد از نماز متوجه شود برخى اندام هايش پوشش نداشته است، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. نمازش صحيح است.
1533. اگر زن در بين نماز متوجه شود قسمتى از اندام هايش كه بايد پوشيده مى شده است، عريان مانده و قادر به پوشاندن آن ها نباشد، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. بايد نمازش را قطع كند و با حفظ ساتر و پوشش از اوّل نماز بخواند.
1534. آيا زن مى تواند در لباس عروسى و لباس زينت نماز بخواند؟
ج. بله مى تواند به شرط اينكه رنگ و شبح را ساتر باشد.
1535. آيا پوشيدن لباس هاى مردانه و نماز خواندن با آن ها براى بانوان اشكال دارد؟
ج. اگر داخل در لباس شهرت باشد، پوشيدن آن حرام است آيا نماز را هم باطل مى كند؟! و در غير اين صورت، مورد احتياط است؛ اگر چه پوشيدن آن مُضرّ به صحّت نماز نيست و در رابطه با معناى لباس شهرت به مسئله ى 711 رجوع شود.
ص: 26
1536. آيا پوشاندن موهاى مصنوعى براى زن در نماز و از نامحرمان واجب است ؟
ج. در نماز واجب نيست و پوشاندن آن ها از نامحرم به عنوان اوّلى اگر مصداق زينت نباشد، واجب نيست.
1537. آيا پوشش زن در نماز بايد طورى باشد كه از هيچ طرف بدن او ديده نشود؟ و آيا پوشاندن زينت و زيورهاى صورت و دست در نماز در حالى كه نامحرمى نيست، لازم است ؟
ج. فرق ميان زن و مرد، در ميزان عورت است كه در زن تمام بدن او به غير از موارد استثنا لازم است پوشانده شود و در مرد فقط موارد ذكر شده در مسئله 661 است؛ پس در كيفيّت ستر و پوشش مرد و زن با همديگر تفاوتى ندارند و پوشاندن زينت و زيور در نماز واجب نيست.
1538. آيا نماز خواندن با چادرهاى بدن نما صحيح است ؟
ج. اگر پوشش صدق نكند، صحيح نيست.
1539. آيا جوراب هاى زنانه كه مورد استفاده بانوان مى باشد، كفايت از پوشش آن ها جهت اداى نمازشان مى كند؟
ج. اگر پوست پا و رنگ و شبح پيدا نباشد، اشكال ندارد.
ص: 27
1540. اگر خانمى در منزل با چادر كلفت و بلند نماز بخواند؛ ولى زير چادر لباس بى آستين پوشيده و بى جوراب باشد، نماز او چه حكمى دارد؟
ج. با مراعات آن چه در مسئله ى 662 رساله آمده، مانعى ندارد.
1541. اگر خانمى با لباس محفوظ - مثل مانتوى گشاد و شلوار و روسرى - نماز بخواند و يا با بلوز و شلوار و روسرى - بدون چادر - نماز بخواند، آيا نمازش صحيح است ؟
ج. با مراعات آن چه در مسئله ى 662 رساله آمده است، مانعى ندارد.
1542. اگر در حال نماز موى سر خانمى ظاهر شده و متوجّه نباشد، آيا لازم است به او بگويند؟
ج. لازم نيست به او بگويند.
1543. اگر زيور آلات زن هنگام نماز، روى لباس باشد، اشكال دارد؟
ج. خير، اشكال ندارد.
1544. اگر در جايى نامحرم نباشد، بازهم براى زن پوشاندن غير وجه و كفّين لازم است ؟
ج. براى نماز واجب است.
ص: 28
1545. اگر دندان هاى مصنوعى به واسطه ى خون دهان يا به سبب ديگر نجس شده باشد، آيا شستن آن براى نماز لازم است ؟
ج. لازم نيست.
1546. اگر در حال نماز، از دندان نمازگزار خون بيايد، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. اگر ظاهر دهان پاك باشد، نمازش صحيح است.
1547. اگر كسى بين نماز خون دماغ شد، حكم نمازش چيست ؟
ج. اگر كمتر از درهم است مستثنى است و نماز او اشكال ندارد و اگر بيش از آن است و بدون به هم خوردن نماز مى تواند بين نماز محل نجاست را آب بكشد و تطهير كند و يا اگر لباسش نجس شده، مى تواند آن را درآورد، همين كار را انجام دهد و نماز را تمام كند و در غير اين صورت بايد نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك نماز بخواند.
ص: 29
1548. بعد از آمپول زدن كمى خون مى آيد. شخصى آن خون را با پنبه خشك كرده ولى فراموش كرده آنجا را تطهير كند، آيا نمازش صحيح است ؟
ج. اگر كمتر از درهم بوده و آغشته به اَلكل هم نبوده است، نمازش صحيح است.
1549. اگر كسى غذاى نجس خورده و بعدا بدون نيّت طهارت، در حمام، آب روى لب هاى او جارى شده باشد، آيا غسل و وضوى او صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
1550. بعد از پر كردن دندان، دهانم نجس شده است، آيا براى نماز بايد دهانم را آب بكشم ؟ يا با همان وضع مى توان نماز خواند؟
ج. خير لازم نيست.
1551. اگر شك كنيم پا نجس شده و فراموش كنيم، نمازهايى كه خوانده ايم چه حكمى دارد؟
ج. صحيح است.
1552. بيمارى، مبتلا به خونريزى زير پوستى مى باشد. گاهى به علل گوناگون خون از روى پوست جريان پيدا مى كند؛ تكليف نماز او در حال خونريزى چيست ؟
ج. اگر ممكن است خود را تطهير مى كند و نماز مى خواند وگرنه خون و نجاست بدن و لباس را كم مى كند و همان طور نماز مى خواند.
ص: 30
1553. زخم هاى بدن مجروحين به گونه اى است كه شبانه روز خون مى آيد، اين افراد براى نماز چه بايد بكنند؟
ج. تا ممكن است بايد آن خون و محل آلوده شدن به آن را كم كنند و همان طور نماز بخوانند.
1554. آيا با خون هموروييد (بواسير) داخلى يا خارجى مى توان نماز خواند؟
ج. اگر از بواسيرى كه دانه هاى آن بيرون نباشد، خونى به لباس يا بدن برسد، بنا بر اظهر نمى تواند با آن نماز بخواند؛ مگر اينكه مضطر و مجبور باشد با همين لباس يا بدن نماز بخواند يا براى شخص او آب كشيدن يا تعويض آن ها مشكل و سخت باشد. اما خون بواسيرى كه دانه هاى آن بيرون است و يا اينكه دانه هاى آن در داخل است، ولى مثل بواسيرى كه در بيرون است، بدن يا لباسش را نجس مى كند، بدون اشكال نماز خواندن با آن جايز است.
1555. برخى تاول ها و جوش هاى بدن، باعث ايجاد لكه هاى خون در لباس مى شوند.
نماز خواندن با اين قبيل لباس ها چه حكمى دارد؟
ج. اگر به گونه اى است كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن آن براى بيشتر مردم سخت است، تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است، مى تواند با آن خون نماز بخواند، و اگر طورى است كه براى مردم آب كشيدن آن سخت نيست، ولى براى شخص او سخت و مشكل است، صحت نماز با اين لباس يا بدن نيز خالى از وجه نيست؛ و هم چنين است آبى كه با خون بيرون آمده يا دوايى كه روى زخم گذاشته اند نجس شده و در بدن يا لباس او باشد.
ص: 31
1556. اگر در روى بدن يا لباس چندين لكّه ى خون باشد كه هر كدام از مقدار يك درهم كمتر، ولى مجموعاً از مقدار درهم بيشتر است، آيا نماز خواندن با آن ها اشكال دارد؟
ج. بله، اشكال دارد و بايد آن ها را تطهير كرد. (مسئله 720 رساله)
1557. آيا با لباسى كه به خون شهيد آغشته شده است، نماز خواندن جايز است ؟
ج. خير، مگر كمتر از درهم باشد.
1558. خون داخل بينى كه بيرون نمى آيد، ولى با آيينه ديده مى شود، آيا براى نماز اشكال دارد؟
ج. خير.
1559. آيا اگر داخل دهان خونى باشد، مى توان با آن نماز خواند؟
ج. بله، مى توان.
1560. اگر كسى به علّتى بعد از بول خود را بشويد و با پارچه اى محل غايط خود را تميز كند، آيا مى تواند نماز بخواند؟
ج. بله، مى تواند.
1561. شخصى به علت بيمارى، هر شب محتلم مى گردد و قادر نيست هر روز غسل كند
ص: 32
و لباس خود را تطهير نمايد، آيا مى تواند با تيمم و لباس نجس نماز بخواند؟
ج. تا ممكن است بايد غسل كند و با لباس پاك نماز بخواند.
1562. كسى كه بعد از جنابت از حرام لباس ديگرى بپوشد، نماز با آن چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
1563. آيا اگر عرق جنب از حرام در اثر ملاقات به بدن فرد ديگرى برسد، آن فرد ديگر مى تواند با آن نماز بخواند؟
ج. بعد از خشك شدن مى تواند نماز بخواند.
1564. كسى كه ادرار و مدفوع او غير ارادى است، با توجه به اين كه هر لحظه امكان خروج ادرار يا مدفوع از او هست و اطراف عورتين و لباس او اكثراً نجس است، چگونه نماز بخواند؟
ج. به مسائل 312 به بعد در رساله به خصوص مسئله 318 رجوع شود.
1565. بيمارانى عمل جراحى روده ى بزرگ انجام داده و محل خروج مدفوع را بسته اند و مدفوع توسط كيسه اى جمع آورى مى شود. تكليف اين افراد در موقع نماز چيست ؟
ج. خود را تطهير كنند و نماز بخوانند و اگر جايى از ظاهر بدن نجس نمى شود، به همان حال نماز بخوانند.
ص: 33
1566. ما تعدادى از كارگران معدن هستيم كه از صبح تا غروب آفتاب در معدن مشغول به كاريم. دست شويى هايى كه آنجا قرار دارند فاقد آب هستند. بنابراين بدن و لباسمان پاك نيست. بفرماييد تكليف ما نسبت به اداى نماز، چگونه است ؟
ج. تا ممكن است بايد آبى براى تطهير پيدا كنيد و اگر ممكن نيست، سعى كنيد لباستان نجس نشود، به اين كه با پارچه اى مخارج بول را خشك كنيد و با همان حال نماز بخوانيد.
1567. ترشحاتى كه از كف وضوخانه به لباس مى رسد، چه حكمى دارد؟
ج. پاك است.
1568. گاهى اوقات انسان احتمال مى دهد هنگام شستن محل بول و غايط، آب به لباسش ترشح نموده است، آيا نماز خواندن با آن لباس درست است ؟
ج. اشكال ندارد.
1569. براى تزريق آمپول، به موضع، كمى الكل مى زنند، آيا موقع نماز بايد اين الكل را بشوييم ؟
ج. احتياطاً بايد تطهير شود.
1570. اگر نمازگزار از عطرهاى حاوى الكل استفاده كرده باشد، مى تواند نماز بخواند؟
ج. احتياط در اجتناب است.
ص: 34
1571. اگر كسى در نماز جماعت (موقعى كه امام حمد و سوره مى خواند) متوجه شود لباسش نجس است و لباس نجس را در حال نماز بيرون بياورد، آن مقدار از نماز كه با لباس نجس خوانده شده چه حكمى دارد؟
ج. بر طبق مسئله ى 675 رساله عمل كند.
1572. اگر كسى به خيال اين كه جامه ى پاك پوشيده است نماز بخواند و بعد متوجه شود كه لباسش نجس بوده است، آيا نمازش صحيح است ؟
ج. اگر جاهل بوده است، اعاده ندارد. به خلاف نسيان و فراموشى نجاست لباس كه بايد در وقت اعاده كند و در خارج از وقت نماز را قضا نمايد (مسئله 673 و 674 رساله)
1573. اگر روى لباس لكه ى كم رنگى از خون حيض باشد كه با چند بار شسته شدن از بين نرود، نماز خواندن با آن لباس چه حكمى دارد؟
ج. اگر صرف رنگ باشد، مانعى ندارد.
1574. آيا نجس بودن دست يا پاى مصنوعى خللى به نماز وارد مى كند؟
ج. خللى وارد نمى كند.
1575. اگر مادرى بچه ى خود را كه بدن او نجس است در حال نماز در آغوش بگيرد، آيا
ص: 35
نمازش اشكال دارد؟
ج. اگر عين نجس در بدن بچه باشد، احوط اجتناب از آن است و اگر عين نجس در او نباشد، بنا بر اقوىٰ اشكال ندارد.
1576. در رساله هست كه اگر چيزهايى مثل جوراب و كمربند و... نجس شود عيب ندارد. آيا مراد نجس شدن به هر نوع نجاستى است يا فقط خون زخم مى باشد؟
ج. بين نجاسات فرقى در اين جهت نيست.
1577. اگر شخصى دستمال كوچكى كه پوشاننده ى عورت نباشد و آغشته به خون هاى سه گانه ى زنانه است همراه داشته باشد، آيا نماز خواندن با آن جايز است ؟ و اگر آغشته نباشد و فقط به آن خون ها نجس شده باشد، چه حكمى دارد؟
ج. معفوّ است اگر متنجّس باشد، به خلاف صورتى كه عين نجس به همراه نمازگزار باشد، كه مورد احتياط است.
1578. كسى كه لباسش نجس شده و عوض كردن آن ممكن است موجب خونريزى يا ضررى بشود، آيا جايز است با همان لباس نمازش را بخواند؟
ج. اگر تبديل آن ضررى يا حرجى است، اشكال ندارد.
1579. بيمارانى كه ملحفه و لباس و وسايل پزشكى همراهشان نجس است و يا احتمال نجاست در آن ها داده مى شود و تعويض آن ها نيز برايشان غير ممكن است، نماز
ص: 36
خواندن در آن ها چه حكمى دارد؟
ج. در فرض سؤال كه ممكن نيست يا حرج شخصى دارد، در آن مقدارى كه ممكن نيست يا حرج دارد، نماز صحيح است، و بقيّه را از تن بيرون آورد، و اين در خصوص لباس است نه زيرانداز يا وسايل كه اشكال ندارد.
1580. اگر همسر انسان ندانسته با لباس نجس نماز بخواند، آيا لازم است به او گفته شود؟
ج. لازم نيست.
1581. كسى لباسش را كه نجس بوده شست و يقين به پاك بودن آن كرد، بعد از نماز خواندن با آن فهميد كه پاك نشده، آيا نمازش صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
1582. اگر بدن و لباس نجس باشد و اگر اقدام به تطهير كنيم نماز قضا مى شود، وظيفه چيست ؟
ج. با همان بدن نماز بخواند، ولى اگر ساتر عورت دارد لباس را بيرون آورد و اگر ساتر عورت ندارد با همان لباس و يا به صورت عريان نماز بخواند و احتياطاً پس از آن باز نمازش را بخواند.
1583. اگر نجس بودن لباس مشكوك باشد، نماز در آن چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
ص: 37
1584. تا چه ميزان نجاست در بدن يا لباس، هنگام نماز اشكال ندارد؟
ج. خون به مقدار كمتر از يك بند انگشت (سر انگشت) استثنا شده است، البته به شرطى كه خون نجس العين - مثل سگ و خوك - يا دماء الثلاثة - مثل حيض - نباشد و مواردى ديگر نيز استثنا شده است. (مسائل 712 و بعد آن در رساله)
1585. شخصى مى داند يكى از دو لباسى كه در اختيار دارد نجس است ولى نمى داند كدام يك نجس و كدام يك پاك مى باشد، آيا راه حلى وجود دارد كه او مطمئن شود نمازى كه خوانده صحيح است ؟
ج. چنان چه وقت دارد بايد با هر دو لباس نماز بخواند، ولى اگر وقت تنگ است، با هر كدام نماز بخواند كافى است.
1586. آيا ميزانى براى بزرگى دستمال نجسى كه مى تواند همراه نمازگزار باشد، تعيين شده است يا نه ؟
ج. به مقدار كمتر از پوشاننده عورت باشد.
1587. شخصى نزديك صبح جنب شده و زمانى كه از خواب بيدار مى شود مى بيند وقت غسل و تطهير كردن ندارد، لذا بدل از غسل تيمم مى كند، آيا مى تواند با همان لباس نماز به جاى آورد؟
ج. اگر ساتر و پوشاننده عورت پاك دارد، آن لباس نجس را بايد بيرون آورد و در غير اين صورت با همان لباس نماز بخواند و آن نماز را بعداً دوباره احتياطاً بخواند.
ص: 38
1588. اگر چيز غصبى مانند دستمال و مانند آن همراه نمازگزار باشد، آيا موجب بطلان نماز او مى شود؟
ج. اگر با قصد قربت بتواند نماز بخواند، بنا بر اظهر نمازش صحيح است، اگر چه با علم به غصبيّت احتياط در اعاده است.
1589. اگر كسى از روى فراموشى يا جهل به مسئله با لباس غصبى نماز بخواند، نمازهايش چه حكمى دارد؟
ج. در صورت فراموشى، نمازش صحيح است ولى در صورت جهل به مسئله؛ اگر جهل او به جهل به حكم وضعى برگردد، احتياط لازم است وگرنه نماز صحيح است.
1590. اگر از طرف اشخاصى كه اهل پرداخت وجوه شرعيه نيستند، لباسى برايمان هديه آورده باشند، مى توان با آن لباس نماز خواند؟
ج. تا علم به تعلق خمس به عين آن لباس نباشد، مى توان با آن نماز خواند و در آن تصرف نمود.
ص: 39
1591. كسى در زمان حيات خود لباسى را به فقيرى كه لباس پاك نداشته، داد تا نماز بخواند. او لباس را نبخشيده بود، اما آن شخص فراموش كرد لباس را برگرداند و مدتى با آن نماز خواند. اكنون كه جهت برگرداندن لباس مراجعه مى كند متوجه مى شود آن فرد، فوت نموده است. تكليف نمازهايى كه او با آن لباس خوانده چيست ؟
ج. نمازهاى او در حال نسيان و فراموشى صحيح بوده است.
1592. اگر شخصى نداند لباسش غصبى است يا به غصبى بودن لباس شك داشته باشد، براى نماز چگونه عمل كند؟
ج. نماز با آن لباس صحيح است.
1593. آيا خواندن نماز با لباسى كه از دزد خريدارى شده است، اشكال دارد؟
ج. اگر بداند آن لباس دزدى است، نماز اشكال دارد.
1594. آيا نماز با انگشترى كه با پول غصبى خريدارى شده، صحيح است ؟
ج. اگر با قصد قربت بتواند نماز بخواند بنا بر اظهر صحيح است، اگر چه احتياط در اعاده است. بله، اگر معامله به ذمّه باشد و با اين پول طلب خود را پرداخت كرده باشد، انگشترى غصبى نيست.
1595. آيا مى توان با لباس فرد ديگرى كه خمس و زكات آن را نداده است، نماز خواند؟
ص: 40
و اگر بعد از نماز بفهميم، آيا بايد نماز را قضا كنيم ؟
ج. اگر نمى دانسته ايد، نماز صحيح است.
1596. كسى كه خمس نمى دهد و سال خمسى براى خود معين نكرده است، آيا با لباسى كه مى خرد نمازش صحيح است ؟
ج. به مسئله ى 691 رساله رجوع شود. بله، اگر بر ذمّه بخرد، نمازش صحيح است.
1597. زنى كه ناشزه (نافرمان) شده، در صورتى كه در خانه شوهر يا لباسى كه شوهر در اختيار او گذاشته، نماز بخواند؛ آيا نمازش صحيح است ؟
ج. تا يقين به عدم رضايت شوهر ندارد، اشكال ندارد.
ص: 41
1598. اگر موى خرگوش همراه لباس نمازگزار باشد، آيا نماز اشكال دارد؟ تكليف نمازهايى كه خوانده شده چيست ؟
ج. نمازهايى كه با همراهى آن مو بوده باطل است.
1599. اگر موى گربه همراه با لباس نمازگزار باشد، تكليف نمازهاى قبلى و فعلى نمازگزار چيست ؟
ج. نمازهايى كه همراه با آن مو بوده باطل است.
1600. اگر كيف يا كمربندى كه از پوست مار تهيه شده همراه نمازگزار باشد، نماز او چه حكمى دارد؟
ج. نماز باطل است.
1601. اگر لباس يا كمربند، تكه كوچكى از چرم گاو غير ذبح شرعى شده را داشته باشد،
ص: 42
مى توان با آن نماز خواند يا خير؟
ج. خير نمى توان.
1602. آيا با لباس هايى كه از خارج مى آورند و قسمت هايى از آن ها چرم است، مى توان نماز خواند؟ توضيح اين كه هيچ اطلاعى از نوع چرم و حرام گوشت يا حلال گوشت بودن حيوان نداريم.
ج. نماز خواندن با آن چرم باطل است.
1603. آيا نماز خواندن با كلاه گيسى كه از موى انسان ساخته مى شود، صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
ص: 43
1604. اين كه گفته اند لباس نمازگزار مرد از طلا نباشد، آيا منظور طلاى زرد است و يا طلاى سرخ و سفيد را هم شامل مى شود؟ و آيا رنگ طلا شرط است يا ذات طلا ملاك مى باشد؟
ج. ذات طلا شرط است كه نباشد هر چند با مخلوط كردن با چيز ديگر رنگش تغيير كرده، ولى مستهلك نشده و طلا بر آن صدق مى كند و طلا غير از پلاتين است.
1605. مرد جاهل مقصّرى با لباس زرباف نماز خوانده است، نماز او چه حكمى دارد؟
ج. بايد نمازش را قضا كند.
1606. اگر زيورآلات طلا مانند گردن بند و ساعت و... همراه مرد نمازگزار باشد، به گونه اى كه او فقط قصد امتحان كردن يا نگهدارى موقّت آن ها را داشته باشد، چه حكمى دارد؟
ج. اگر صدق پوشيدن مى كند، نماز با آن باطل است، (به مسئله ى 702 رساله رجوع شود).
ص: 44
1607. همراه داشتن سكه طلا در نماز چه حكمى دارد؟
ج. اشكالى ندارد.
1608. مدال هاى طلايى كه ورزشكاران مى گيرند و به گردن مى اندازند، چه حكمى دارد؟ آيا با آن حال مى توانند نماز بخوانند؟
ج. به گردن آويختن آن حرام و نماز با آن باطل است. (مسئله ى شماره ى 702 رساله).
1609. آيا استفاده از دندان طلا براى مرد صحيح است. آيا با آن دندان مى تواند نماز بخواند؟
ج. اشكال ندارد. (مسئله ى 702 رساله).
1610. اگر استفاده از روكش طلا براى دندان، جهت ترميم و اصلاح دندان باشد، نماز خواندن با آن اشكال دارد؟
ج. خير اشكال ندارد.
1611. عينكى كه دسته ى آن طلا و يا مخلوط به طلا است، استفاده ى آن براى مرد و نماز خواندن با آن چه صورتى دارد؟
ج. استفاده ى مرد از آن حرام است، و بطلان نماز با آن خالى از وجه نيست.
ص: 45
1612. آيا پلاتين همان طلاى سفيد است ؟ حكم نماز مرد در حالى كه آن دو را به همراه دارد چيست ؟
ج. پلاتين غير از ماده ى طلا است؛ لذا براى مرد حلال است و نماز با آن هم اشكال ندارد ولى طلاى سفيد حرام و نماز با آن هم باطل است.
1613. آيا استفاده كردن مرد از طلاى سفيد، نه پلاتين، شرعاً اشكال دارد يا نه ؟
ج. طلاى سفيد اگر همان طلا است و از جهت مخلوط شدن رنگش سفيد شده، همان حكم طلا را دارد كه بر مرد حرام است.
1614. براى اين كه پلاتين قابليت تبديل شدن به انگشترى را داشته باشد، مقدارى طلا با آن آميخته مى كنند به طورى كه طلا در پلاتين مستهلك مى شود. آيا استفاده مرد از اين انگشترى و نماز خواندن با آن جايز است ؟
ج. اگر صدق پوشيدن و به دست كردن طلا نكند، اشكال ندارد.
ص: 46
1615. آيا پوشيدن كفش طبى در حال نماز - در صورتى كه هنگام سجده مواضع سجده بر روى زمين قرار گيرد و شرايط ديگر هم رعايت شود - اشكال دارد؟
ج. اگر سر شست پا روى زمين قرار گيرد، اشكال ندارد.
1616. آيا پوشيدن لباس هايى كه بر روى آن ها اسم جلاله «اللّٰه» نوشته شده است، جايز است ؟
ج. اگر به نحو هتك نباشد و احكام آن مراعات شود، مانعى ندارد.
1617. پوشيدن لباسى كه روى آن تمثال حضرت على - عليه السّلام - نقش بسته، براى نماز چه حكمى دارد؟
ج. كراهت دارد و ثواب نماز را كم مى كند.
1618. پوشيدن لباس هايى كه بر روى آن ها تصاوير حيوان و انسان و منظره و يا
ص: 47
نوشته هاى خارجى و فارسى باشد، براى نماز چه حكمى دارد؟
ج. لباسى كه نقش صورت حيوان يا انسان دارد، در نماز مكروه است؛ اگر چه پوشيدن آن در صورتى كه خلاف شأن و زىّ پوشنده باشد، حرام است.
1619. آيا كراهت لباس سياه براى نماز شامل عباى سياه و چادر مشكى زنان هم مى شود؟
ج. خير، شامل نمى شود.
1620. آيا رنگ عمامه مى تواند غير از سياه يا سفيد هم باشد؟
ج. ممكن است.
1621. آيا عمامه سياه مخصوص سادات مى باشد يا غير سادات هم مى توانند از آن استفاده كنند؟
ج. بر حسب متعارف مخصوص سادات است.
- عليهم السّلام -
1622. آيا پوشيدن لباس سياه در ايام سوگوارى ائمه اطهار - عليهم السّلام - كراهت دارد؟
ج. چون رجحان دارد، كراهت ندارد.
1623. لباس شهرت چيست و استفاده از آن در نماز چه حكمى دارد؟
ج. لباس شهرت لباسى است كه از جهت جنس يا رنگ يا نحوه ى برش و
ص: 48
دوخت و مانند آن خلاف شأن و زىّ پوشنده ى لباس باشد ولى نماز با آن صحيح است.
1624. استفاده از كراوات و نماز خواندن با آن چه حكمى دارد؟
ج. لباس مزبور خلاف زىّ پوشش متشرعه است و احوط اجتناب است.
1625. نماز خواندن با كفش و دستكش، اگر چه پاك باشند چه حكمى دارد؟
ج. نماز خواندن با كفش به صحّت سجده ى نماز مُضرّ است، ولى با دستكش اشكال ندارد.
1626. اگر شخص (چه مرد، چه زن) در حمام باشد و وقت به قدرى تنگ است كه اگر بخواهد بيرون بيايد و ساتر و لباس تهيه كند، وقت مى گذرد، آيا با آن حال مى تواند نماز بخواند؟
ج. در اين صورت اگر نامحرم او را نمى بيند ايستاده نماز بخواند و جلوى خود را با دست بپوشاند و اگر در ركوع و سجود عورت او بيشتر نمايان مى شود، مى تواند ركوع و سجود را در حال قيام با اشاره انجام دهد و براى سجود سر را قدرى پايين تر آورد. (جهت اطلاع بيشتر در اين رابطه به مسئله ى 669 رساله رجوع شود).
1627. بلند كردن ناخن چه لطمه اى به نماز مى زند؟
ج. ضررى نمى زند.
ص: 49
1628. آيا كاپشن و جوراب جزو لباس نمازگزار محسوب مى شود؟
ج. بله، هر چند جوراب از لباس هايى است كه احكام خاصه اى دارد؛ (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 712 به بعد رجوع شود).
1629. آيا بلند شدن موهاى زير شكم و اطراف عورتين موجب بطلان نماز مى شود؟
ج. خير.
- عليه السّلام -
1630. شخصى از حرم امام رضا - عليه السّلام - يك روسرى آورده و به من بخشيده است، آيا نماز خواندن با آن صحيح است ؟
ج. اگر به نحو حلال و با اجازه آورده، اشكال ندارد.
ص: 50
1631. خانه اى كه بدون جواز شهردارى ساخته شده، آيا نماز خواندن در آن صحيح است ؟
ج. صحيح است.
1632. وظيفه شرعى افرادى كه در قطب شمال يا جنوب زندگى مى كنند چيست ؟ حكم نماز، روزه و اصل اقامت در آنجا را بيان نماييد.
ج. بر فرض امكان زندگى در آنجا، بنا بر قاعده، تكليف به نماز شبانه روزى و روزه ندارند. لذا چون تفويت مصالح لزوميه مى شود، در حال اختيار نمى توان در آنجا اقامت كرد. ولى اگر ناچار به اقامه باشد، بنا بر احتياط يا بايد بر طبق نزديك ترين مكان به آنجا كه شب و روز عادى دارند، عمل كند يا اوقات نماز و ماه ها را با وسايلى مثل ساعت حساب كند، ولى اين دومى عسر و حرج دارد.
1633. بنده مسئول مدرسه اى هستم كه ملك آن موقوفه مى باشد، و آموزش و پرورش از
ص: 51
سازمان اوقاف اجاره نموده است، لطفاً بفرماييد وضو گرفتن و نماز خواندن من در مدرسه چه صورتى دارد؟
ج. اگر نماز خواندن با جهت وقف منافات نداشته باشد، اشكال ندارد.
1634. در منزل موروثى كه متعلق به چند وارث است، نماز خواندن بعضى از ورثه در آن بدون رضايت ساير ورثه چه حكمى دارد؟
ج. تا وقتى كه بين ورثه تقسيم نشده باشد، بايد به نحوى رضايت آن ها احراز شود؛ اگر چه بنا بر اظهر عدم علم به كراهت مالك يا اماره ى موجب ظنّ به آن در جواز كافى است.
1635. اگر روى موكت غصبى قالى انداخته باشند نماز روى آن چگونه است ؟
ج. حكم نماز روى شىء غصب شده را دارد كه حكم آن در مسئله ى 729 رساله آمده است.
1636. شخصى در مسجد جهت نماز جماعت رحل گذاشته و تا برپايى نماز جماعت مراجعت نكرده است. آيا حقّ او از آن مكان ساقط است و ديگرى مى تواند جاى او را بگيرد؟
ج. بعد از برپايى نماز جماعت حقّ او ساقط مى شود.
1637. با توجّه به اين كه امروزه در بيشتر روزنامه هاى كشور اسامى خدا و پيامبر
ص: 52
- صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - و ائمّه - عليهم السّلام - و آياتى از قرآن وجود دارد؛ آيا مى توان از روزنامه به عنوان زيرانداز جهت نماز خواندن استفاده كرد؟
ج. مادامى كه اطمينان ندارد اسامى متبرّكه در آن وجود دارد، اشكال ندارد؛ اگر چه در صورت عدم اطمينان هم احراز عدم وجود اسامى متبرّكه در آن خوب است.
1638. نماز خواندن در جايى كه صداى موسيقى مى آيد، چه حكمى دارد؟
ج. گوش دادن به موسيقى مطرب، اگر چه حرام است و بايد از آن اجتناب شود، ولى به صحّت نماز ضرر نمى رساند.
1639. تصويرهايى كه رؤيت آن ها انسان را متذكّر حقّ و ياد و نام خداوند متعال مى نمايد - مثل تصويرهاى منسوب به سيّد الشّهداء - عليه السّلام - و رسول خدا - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - و حضرت امير - عليه السّلام - و... - اگر مقابل قبله باشد و در نماز موجب تقويت تذكّر باشد، حكمش براى نماز و غير نماز چيست ؟
ج. تصوير را به صورتى قرار دهند كه مقابل نمازگزار نباشد و در غير اين صورت كراهت دارد، مگر در وقت نماز چيزى روى آن بيندازند كه آن را بپوشاند.
- عليه السّلام -
1640. آيا خواندن نماز جلوى قبر معصوم - عليه السّلام - جايز است ؟
ج. اگر بى احترامى باشد، جايز نيست و در صورتى كه بى ادبى نسبت به آن ها نباشد بنا بر اظهر مكروه است، ولى احتياط مستحب آن است كه به طور كلى از
ص: 53
اين كار مخصوصاً از جلوتر ايستادن اجتناب شود. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله 738 و 739 رساله رجوع شود.)
1641. زمين هايى كه مال زرتشتيان بوده و مصادره شده است و صاحبان آن ها راضى نيستند، حكم تصرّف، سكونت و نمازهايى كه در آنجا خوانده شده است، چيست ؟
ج. چنان چه قابل حمل به صحت نباشد، تصرّف و سكونت در آن ها جايز نيست، ولى نمازهايى كه با جهل در آنجا خوانده شده، محكوم به صحّت است.
1642. اگر شخصى به واسطه ى تنگى وقت نتواند مكان مباحى را پيدا كند، در محل غصبى مى تواند نماز بخواند يا خير؟
ج. اگر اميد تمكن و برطرف شدن عذر را تا آخر وقت ندارد، نماز در آن صحيح است. (به مسئله 732 رساله رجوع شود.)
1643. در سال هاى بسيار گذشته، زمينى از شخصى غصب شده است و اكنون هيچ نشانى از بازماندگان آن فرد در دست نمى باشد، حكم سكونت و نماز خواندن در اين مكان چيست ؟ و آيا گذشت زمان حكم زمين غصبى را عوض مى كند؟
ج. گذشت زمان حكم را عوض نمى كند و بايد به قيمت آن با اجازه حاكم شرع، ردّ مظالم بدهد.
1644. اگر نمازگزار در جايى ايستاده باشد كه باد پنكه ى غصبى به او مى رسد يا زير نور
ص: 54
چراغى است كه روغن يا برق آن غصبى است، نماز او چه صورتى دارد؟
ج. نمازش صحيح است.
1645. سابقاً دولت در جاهايى خانه سازمانى براى كارمندان خود احداث كرده كه صاحبان آن زمين ها راضى نبوده اند. نماز كسانى كه در اين خانه ها ساكن شده اند چه حكمى دارد؟ اگر از موضوع آگاه نبوده اند چه طور؟
ج. حكم نماز در مغصوب را دارد و جاهل به موضوع، نمازش صحيح است.
1646. نماز خواندن در خانه اى كه بعضى از قسمت هاى آن مانند تيرآهن ها يا پنجره هايش غصبى است، چه صورتى دارد؟
ج. نماز صحيح است.
1647. شخصى خانه اى به مبلغ دوازده ميليون تومان خريدارى كرده كه ده ميليون آن حلال و دو ميليون آن حرام يا مخلوط به حرام بوده است، نماز خواندن در آن خانه چه صورتى دارد؟
ج. چون معاملات به ذمّه واقع مى شود، لذا ملكيت خانه و تصرّفات در آن حلال است.
1648. اگر بدانيم مكانى توسط شخصى با پول مجهول المالك ساخته شده، مى توانيم در آنجا نماز بخوانيم ؟
ص: 55
ج. چون معاملات مربوط به آن به ذمه واقع شده است، لذا ملكيت و تصرفات در آن منزل حلال است.
1649. شخصى، گنجى پيدا مى كند. اما بدون اين كه خمس آن را بدهد از آن، براى ساختن خانه و مسجد استفاده مى كند، حكم سكونت در آن خانه و نماز خواندن در مسجد و خانه اى كه احداث نموده چيست ؟
ج. چون مصالح خانه و مسجد را به ذمه خريده و ساخته است، نماز خواندن و تصرّفات در آن ها حلال و جايز است.
1650. نماز خواندن در منزل شخصى كه از راه حرام و نامشروع پول به دست آورده و با همان پول منزل و فرش تهيه كرده است، چه حكمى دارد؟
ج. چون خريدهاى او به ذمه بوده است، تصرف و نماز خواندن در آن خانه حلال و جايز است.
1651. شخصى در منزل فردى با اجازه او مشغول نماز خواندن مى شود. در همين هنگام صاحب خانه فوت مى كند يا اين كه خانه را مى فروشد، تكليف شخصى نمازگزار چيست ؟
ج. نمازش را تمام مى كند، مگر اطمينان به كراهت مالك داشته باشد كه در اين صورت در وسعت وقت نماز را قطع مى كند و در ضيق وقت در حال خروج مى خواند.
ص: 56
1652. در دانشگاه ها، مكان هايى به عنوان نمازخانه در نظر گرفته شده است، اگر مالك واقعى اين مكان ها مشخص نباشد، يعنى مجهول المالك باشند، حكم نماز خواندن آن ها چيست ؟
ج. بايد از مالك آن فحص كنند و با عدم دسترسى، از باب ردّ مظالم با اجازه ى حاكم شرع، تصرّفات را حلال كنند.
1653. حد اقل فاصله بين زن و مرد هنگام نماز چه مقدار بايد باشد؟
ج. اگر بين آن حدود 5 متر فاصله باشد، كراهت كم يا برداشته مى شود.
1654. اگر مردى مشغول نماز خواندن باشد و زنى بيايد و جلوتر از مرد شروع به نماز خواندن بكند، حكم نماز مرد و نماز زن چيست ؟
ج. نماز زن مكروه است.
1655. اگر زنى مشغول نماز خواندن باشد و مردى بيايد عقب تر از آن زن شروع به نماز خواندن بكند حكم نماز مرد و نماز زن چيست ؟
ج. نماز مرد مكروه است.
1656. اگر زن در جلوترين قسمت اطاق مشغول نماز خواندن باشد، به طورى كه جلوتر از او نتوان رفت، آيا مرد مى تواند پشت سر او نماز بخواند؟ اگر وقت
ص: 57
تنگ باشد چه طور؟
ج. بله، مى تواند چون اصل مسئله از باب كراهت است و در تنگى وقت بايد نماز بخواند.
1657. آيا وجود پرده و ديوار بين زنان و مردان در حال نماز خواندن و موعظه كردن لزومى دارد؟
ج. اگر نامحرم باشند، رجحان شرعى دارد.
1658. اگر در يك اطاق بين مرد و زن نامحرم، فقط شيشه ى نازكى حايل باشد، نماز صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
1659. آيا نماز خواندن در مكانى كه در آن تصوير انسان يا حيوانى وجود دارد، صحيح است ؟
ج. صحيح است، ولى مكروه است.
1660. نماز خواندن در مكانى كه مجسمه ى حيوانات و يا انسان وجود دارد، چه حكمى دارد؟
ج. مكروه است.
ص: 58
1661. شخصى با مبلغ دويست تومان، كارت قرعه كشى ارمغان بهزيستى مى خرد و مبلغ كلانى برنده مى شود. سپس با اين پول خانه اى مى خرد، آيا نماز خواندن در اين خانه صحيح است ؟
ج. با فرض اين كه معامله بر حسب متعارف به ذمّه صورت گرفته است، صحيح است، قطع نظر از حكم شرعى مبلغ مذكور.
1662. يك نفر از بانك وام گرفته و در مقابل، خانه ى خود را، گرو گذاشته است. پس از چند سال به دليل عدم پرداخت وام، بانك خانه ى آن فرد را در مقابل طلبى كه دارد مى فروشد؛ حال، نماز خواندن و غسل كردن در آن مكان براى صاحب جديد چه حكمى دارد؟
ج. در صورتى كه بر طبق مسئله ى 1832 و 1833 رساله بوده، تصرفات در آن خانه جايز و صحيح است.
1663. يك مجتمع مسكونى مشتمل بر چند واحد آپارتمان است كه داراى يك سالن ورزشى مشترك مى باشد. اقامه نماز جماعت در آن سالن در صورتى كه تعدادى از صاحبين واحدها راضى نباشند، صحيح است يا خير؟
ج. خير، صحيح نيست.
1664. آيا نماز خواندن در مكانى كه محل گناه و فسق است جايز است ؟
ج. نماز اشكال ندارد، اگر چه نمازگزار هم مشغول آن حرام باشد مثل شنيدن صداى موسيقى.
ص: 59
1665. نماز خواندن مرد بر روى فرشى كه از ابريشم بافته شده و يا رشته هاى طلا در آن به كار رفته است، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
1666. قسمتى از يك فرش با پول حرام رفو شده است، خواندن نماز در همه جاى فرش اشكال دارد يا منحصر به همان قسمت رفو شده است ؟
ج. نماز خواندن اشكال ندارد.
1667. خواندن نماز بر روى موكت ها و زيراندازهايى كه نقوش مردان و زنان بر روى آن حك شده است، چه حكمى دارد؟
ج. كراهت دارد.
1668. آيا نماز خواندن بر روى سجاده هايى كه عكس مسجد الحرام و مسجد النبى در آن ها نقش شده است، صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
1669. نماز خواندن بر سجاده ها يا قاليچه هايى كه در آن آيات قرآن و اسماى مقدسه بافته شده است، چه صورتى دارد؟
ج. صحيح است ولى آيات و اسماء را زير پا قرار ندهند.
ص: 60
1670. نماز خواندن در منزل شراب خوار چه حكمى دارد؟
ج. جايز و صحيح است.
1671. محل كار بنده در زمان انقلاب، ساختمان نيمه تمامى بوده كه صاحب اصلى آن به خارج از ايران فرار كرد. بعد از انقلاب بنياد مستضعفان آن را مصادره كرده و به شركت ما فروخته است. نمازهاى گذشته ى ما و نمازهايى كه بخواهيم در محل مزبور، بخوانيم چه حكمى دارد؟
ج. چنان چه قابل حمل به صحت نباشد، حكم مكان مغصوب را دارد، پس بايد با رضايت مالك باشد و آن چه در حال جهل خوانده شده، اعاده اش لازم نيست.
1672. در روستاى ما زمينى است كه مجهول المالك بوده و دولت جمهورى اسلامى در آن يك باب مدرسه و يك مخابرات احداث كرده است. نماز خواندن و ماندن در آن مكان ها چه حكمى دارد؟
ج. با عدم دسترسى به صاحبان آن زمين، بايد به حاكم شرع جامع شرايط رجوع شود.
1673. زمينى تحت تصرّف افراد بهايى مذهب بوده و بعداً به وسيله ى سازمان زمين شهرى مصادره شده است، آيا مسجد ساختن و نماز خواندن در آن صحيح است يا خير؟
ص: 61
ج. اگر سابقه ى ملكيّت شرعى آن قبل از تصرف بهايى ها مبهم باشد، اشكال دارد.
1674. خانه اى در يك زمين زراعى قرار دارد و اين زمين، مربوط به اصلاحات ارضى رژيم سابق است كه از خان ها گرفته شده است، حكم ساكن شدن در اين خانه و نماز خواندن در آن چيست ؟
ج. حكم مغصوب را دارد.
1675. در يك قبرستان كه وقف بودن زمين آن معلوم نيست، مدرسه اى ساخته شده است. اينك آموزگاران مى خواهند در آنجا نماز ظهر و عصر بخوانند. در اين صورت نماز آن ها چه حكمى دارد؟
ج. نماز خواندن در آنجا منعى ندارد.
1676. آيا در قبرستانى كه زمين آن وقف قبرستان شده، مى توان مسجد ساخت ؟ و اگر مسجدى ساخته شود، آيا نماز خواندن در آن صحيح است ؟
ج. نمى توان در آنجا مسجد ساخت، ولى مجرّد نماز خواندن تا زمانى كه مزاحمت با جهت وقف نداشته باشد، اشكال ندارد.
1677. آيا مسلمان ها مى توانند كليسايى را از مسيحيان بخرند يا اجاره كنند و آن را به مسجد تبديل كنند؟
ص: 62
ج. در صورت اجاره صحيحه تنها مى توانند مصلّى كنند و مسجد كردن در صورت خريد به نحو صحيح شرعى مانعى ندارد.
1678. زمين هايى از مسيحيان و زرتشتيان بوده كه مصادره شده است، در حالى كه صاحبان آن ها راضى نبوده اند. حكم تصرف، سكونت و نماز خواندن در آن ها چيست ؟
ج. چنان چه قابل حمل بر صحت نباشد، حكم غصب را دارد.
1679. ساختمانى قبل از انقلاب با مبالغ آن زمان به آموزش و پرورش اجاره داده شده است. اكنون صاحب ملك، راضى به تمديد قرارداد نيست و اصرار دارد كه ساختمان خود را پس بگيرد از طرف ديگر آموزش و پرورش توانايى منتقل شدن به جاى ديگر و يا افزايش مبلغ اجاره بها به طورى كه مالك راضى شود را ندارد؛ لذا حاضر به تحويل محل و افزايش اجاره نمى باشد. اخيراً صاحب ملك آمده و گفته من راضى نيستم در ملك من نماز بخوانيد. با توجه به اين كه طرف قرارداد آموزش و پرورش است، ما كارمندان، آيا جهت كار ادارى مجاز به استفاده از آن مكان مى باشيم يا خير؟ نماز خواندن ما در آنجا چه صورتى دارد؟
ج. اگر مدت اجاره تمام شده است، تصرّفات در آن، تصرّف عدوانى و غصب است.
1680. بنده خانه اى را اجاره كردم به شرطى كه مبلغى به عنوان قرض الحسنه به صاحب خانه بپردازم. پس از سكونت، متوجه شدم كه صاحب خانه، آدم نزول خوار و
ص: 63
ربادهنده اى است و به احتمال زياد پولى كه از من گرفته جهت ربا به كار مى گيرد، حال تكليف من نسبت به سكونت در آن منزل و نماز خواندن در آن چيست ؟
ج. براى شما اشكالى ندارد.
1681. براى اجاره ى خانه، موجر مبلغى وجه نقد به عنوان قرض الحسنه و مبلغى هم ماهيانه به عنوان اجاره بها از مستأجر دريافت مى كند، آيا سكونت در آن خانه و نماز خواندن در آن صحيح است ؟
ج. اشكالى ندارد.
1682. آيا صاحب خانه مى تواند بدون اجازه ى مستأجر در خانه اى كه اجاره داده، نماز بخواند؟
ج. خير، نمى تواند؛ يعنى در احراز رضايت يا همان عدم احراز كراهت مستأجر، مثل ديگران است.
1683. مدرسه اى است كه ملك آن موقوفه است و وزارت خانه آموزش و پرورش آن را از سازمان اوقاف اجاره كرده است. وضو گرفتن و نماز خواندن معلمان و مديران آن مدرسه چه حكمى دارد؟
ج. اگر تمام شرايط وقف و موقوفه رعايت شده باشد، اشكال ندارد.
1684. منظور از اين كه «مكان نمازگزار بايد پاك باشد»، فقط محل ايستادن و سجده گاه را شامل مى شود يا آن قسمتى كه بين محل ايستادن و سجده گاه او مى باشد؛ يعنى آن
ص: 64
قسمتى كه در هنگام سجده زير او قرار مى گيرد را نيز شامل مى شود؟
ج. جايى كه انسان پيشانى را بر آن مى گذارد اگر نجس باشد، در صورتى كه خشك هم باشد، نماز باطل است و بقيه مكان نمازگزار، اعم از محل ايستادن يا غير آن اگر نجس بود نبايد به طورى تر باشد كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد، مگر اين كه طورى تر باشد كه اگر نجاست به بدن يا لباس سرايت كرد نماز را باطل نكند.
1685. كسى مى دانسته كه جايى نجس بوده ولى فراموش كرده و در آنجا نماز خوانده است. بعد از نماز نجاست آن مكان را به ياد مى آورد، حكم نمازى كه خوانده چيست ؟
ج. صحيح است.
1686. آيا نجس بودن صندلى چرخدار يا عصايى كه به دست برادران جانباز است، براى نماز مانعى دارد؟
ج. تا وقتى كه بدن يا لباس را نجس نكند، مانع نيست.
ص: 65
1687. آيا فروش مصالح اضافه آمده از بنّايى مسجد، براى پرداخت قرض همان مسجد جايز است ؟
ج. جايز است.
1688. زمينى براى شخصى بوده كه از كشور فرار كرده و رفته است، سپس آن زمين را مسجد كرده اند. وظيفه شرعى درباره اين مسجد چيست ؟
ج. از او بايد تحقيق و جستجو كنند كه تا ممكن است از او اذن بگيرند و اگر به او دسترسى حاصل نشد و اجازه از او ممكن نشد، حاكم شرع آن زمين را به جماعتى اجاره دهد كه آنجا را مصلّى كنند كه اجاره به نفع مالك است و هر وقت پيدا شد، پول اجاره را به او بدهند.
1689. اهالى روستايى، تعدادى زيلو را در حدود بيست و چهار سال پيش جهت فرش مسجد جامع اين روستا وقف كرده اند. اخيراً مسجد مذكور با قالى فرش شده است و زيلوها بدون استفاده مانده است و اهالى و هيئت امناى مسجد، بر اين عقيده اند كه
ص: 66
زيلوها را جهت مراسم مذهبى در حسينيه، مهديّه و امثال آن، از مسجد خارج نمايند.
حكم شرعى را بيان فرماييد.
ج. بفروشند و پولش را صرف مسجد نمايند.
1690. شخصى سهم خود از حمّامى را كه ثلث ابقايى اولاد پسر است، بر مسجدى وقف نموده است. آيا اين وقف صحيح است ؟
ج. فقط مى تواند حقّ خود را به مسجد اختصاص دهد و بعد از وفات او حقّ بطون ديگر به حال خود باقى است و به هر حال وقف آن صحيح نيست.
1691. قطعه زمينى به مساحت تقريبى پانزده هزار متر مربع (زمين كشاورزى) توسط اهالى منطقه اى در سال 1342 وقف مسجد امام حسن - عليه السّلام - گرديده است، پس از مدتى مسجد فوق تخريب و از طرفى به علت كمى مساحت زيربناى عرصه مسجد و نامناسب بودن جاى مسجد به علت وجود چاه، اقدام به ساختن مسجد ديگرى در فاصله كمتر از 200 مترى به نام همان مسجد (امام حسن - عليه السّلام -) در همان روستا شده و مورد استفاده مؤمنين آن روستا مى باشد. آيا جايز است از محل درآمد قطعه تخريب شده مسجد امام حسن - عليه السّلام - قديمى، خرج مسجد امام حسن - عليه السّلام - جديد و نوساز گردد؟
ج. اگر موضوع مصرف اوّلى منتفى شده است، بايد درآمد مذكور صرف در امور خير شود كه اين مسجد هم از جمله امور برّ و نيك است و در غير اين صورت در همان مسجد اوّلى، در صورت ساختمانش مصرف گردد.
1692. مسجدى است كه به شكل دو طبقه ساخته شده يعنى طبقه بالاى آن به صورت
ص: 67
بالكن و طبقه پايين معمولى مى باشد. اين بالكن به صورت مخروبه درآمده است و هيچ استفاده اى از آن نمى شود و موجب تاريكى مسجد نيز مى باشد. آيا اجازه مى دهيد اين بالكن را از وسط مسجد برداريم ؟
ج. مناسب است طبقه بالا از وجوه بريّه و خيريّه، با مراجعه به اهلش تعمير شود و تخريب جايز نيست.
1693. مسجدى در كنار خيابان واقع شده و درآمد اوقافى هم ندارد و مردم محل براى هزينه هاى آن دچار مضيقه شده اند. با توجه به اينكه حياط مسجد فضاى كافى براى احداث چند باب مغازه را دارد و از نظر فضا هم مشكلى ايجاد نمى شود و صيغه وقف هم بر مسجد جارى نشده است، آيا ساخت مغازه ها را اجازه مى دهيد تا درآمد آن صرف هزينه هاى مسجد گردد؟
ج. جايز نيست.
1694. براى تعمير مسجد، ايوان قديمى آن را كه 1/5 متر از سطح زمين ارتفاع داشت خراب كرديم. آيا اجازه مى دهيد هنگام ساختن، در زير ايوان جديد در همان ابعاد قديمى، مغازه اى بسازيم كه درآمد آن صرف مسجد شود؟
ج. اگر ايوان جزو مسجد است، نمى شود مغازه اى ساخت.
1695. شخصى مسجدى را وقف كرده و در وقف نامه قيد كرده كه امام جماعت مسجد مذكور سيّد باشد. در اين صورت امامت غير سيّد چه حكمى دارد و تكليف مأمومين در رابطه با او چيست ؟
ج. اين شرط صحيح است و در صورت امكان بايد سيّد امامت كند و اگر تحصيل امام جماعت سيّد ممكن نشد، مسجد بودن محفوظ است و در اين صورت غير
ص: 68
سيّد عادل مى تواند امامت كند و اگر امام عادل غير سيّد در آنجا جماعت بخواند، عمل او حمل بر صحّت مى شود كه به ناچار در صورت عدم امكان تحصيل سيّد امامت كرده است، و اللّٰه العالم.
1696. مسجدى 100 متر مربع مساحت دارد كه در شمال اين مسجد قطعه زمينى حدود 200 متر طبق مدارك موجود، به عنوان باغچه مسجد وجود دارد كه جزو ساختمان مسجد نيست، آيا مى توان در اين قطعه زمين حسينيّه اى احداث نمود؟
ج. اگر زمين متعلّق به مسجد است، نمى توانند آن را به حسينيّه تبديل كنند و بايد طبق وقف از آن استفاده نمايند.
بله، اگر وقف بر جهت خاصّه اى ممكنه نيست، مى توانند از آن به عنوان سالنى كه توسعه مسجد باشد، ولى خصوصيّات مسجد بودن را نداشته باشد، بسازند كه به حسب ظاهر مانعى ندارد، و اللّٰه العالم.
1697. زمينى به مساحت 800 متر مربع براى احداث مسجد از طرف دو نفر بهايى به اهالى محله ما اهدا شد و صيغه وقف مسجد جارى و در اداره اوقاف ثبت گرديد.
ولى به علت نداشتن هزينه راكد مانده است، لكن افراد نامبرده فعلاً راضى به تكميل ساختمان مسجد نيستند. نظر مباركتان در رابطه با عدم رضايت آن ها چيست ؟
ج. نامبردگان حقّى ندارند و وقف مزبور اشكالى ندارد، و اللّٰه العالم.
1698. اطاقى وقف مسجد بوده كه سال ها انبار مسجد بوده است و الآن مى خواهند آنجا را كتابخانه كنند. آيا اجازه مى فرماييد؟
ج. اگر وقف براى مصالح بوده است، بايد خودش يا اجاره اش در مسجد صرف
ص: 69
شود، هر چند كتابخانه شود و چه بسا هر نوع استفاده كه اجاره اش زيادتر باشد، بايد آن را اختيار كنند.
1699. مسجدى را تخريب كرده و توسعه داده اند و مقبره دو ميّت كه پيش از آن خارج مسجد بوده، داخل مسجد شده است. آيا اشكال دارد؟
ج. اگر اين مقبره ملك كسى نبوده يا اگر ملك بوده، مالك راضى به اين كار شده، اشكال ندارد و در هر حال، آن قسمت مسجد نيست.
1700. مسجدى را در زمينى با سهم امام - عليه السّلام - و وجوهات ديگرى بنا كرده اند و سپس مطلع شده اند كه آن زمين سابقاً وقف حسينيه بوده است، تكليف شرعى چه مى باشد؟
ج. بايد آن را به همان حسينيه برگردانند و وجوهاتى را كه در آن مصرف كرده اند، آنچه از آن ها كه جواز مصرف در حسينيه هم دارد، مانعى ندارد و اگر موردى از آن ها باشد كه فقط براى صرف در مسجد جواز داشته است، آن مقدار را ضامن اند.
1701. آب انبارى وقفى در كنار مسجدى قرار دارد كه ديگر از آن استفاده نمى شود. آيا مى توان در توسعه ى مسجد از آن استفاده كرد؟
ج. اگر به هيچ وجه مورد استفاده نيست، بايد صرف در وجوه برّ و امور خير شود كه تبديل به مسجد هم از وجوه برّ است و در هر صورت مكان مذكور مصلّىٰ است نه مسجد.
ص: 70
1702. آب انبارى وقفى بوده و اكنون هيچ مورد استفاده نيست. آيا مى توان آن را به مسجد تبديل كرد؟
ج. آرى، زيرا آن هم از وجوه و موارد برّ و خير است و وقفى كه منفعت از آن ممكن نيست، بايد صرف در موارد برّ شود.
1703. يكى از نهادها سنگ ها و مصالحى را از صاحبان آن ها مصادره كرده و با آن ها مسجد ساخته است و مالك راضى نيست. اگر آن مصالح در ديوار يا سقف مسجد مصرف شده باشد، نماز خواندن روى زمين آن چه حكمى دارد؟
ج. نماز در آن بلامانع است، زيرا فقط ساختمان آن غصبى است كه بايد پول آن را به مالك بدهند و بعد آن را وقف كنند.
1704. آيا زمين موقوفه براى قبرستان يا غير آن را مى توان مسجد كرد؟
ج. خير، زيرا مسجد ملازمه ى با بقاى ابدى در آنجا دارد و اين امر با وقف براى غير، منافات دارد، ولى مصلّىٰ قرار دادن آن زمين، به صورتى كه ممنوع از دفن نباشد، جايز است.
1705. آيا جايز است با كمك هاى مالى كه از مردم و زكات و غيره گرفته شده، حمام عمومى نيمه تمامى را كه اصلاً مورد استفاده قرار نگرفته است، تخريب و صرف در نيازهاى مسجد كنند؟
ج. اگر امكان دارد، احتياطاً از بخشندگان و دهندگان آن وجوه اجازه بگيرند، وگرنه با رضايت اهالى آن محل جايز است.
ص: 71
1706. مالك زمينى مرده و ورثه ى او هم مورد شناخت و در دسترس نيستند و مردم، آن زمين را مسجد كرده اند. آيا اين كار صحيح بوده است ؟ تكليف چيست ؟
ج. بايد حاكم شرع اجازه دهد ثمن و قيمت زمين را صدقه دهند، هر چند به اينكه اهل خير آن را بخرند و پول آن را صدقه دهند تا نماز در آنجا جايز باشد و احتياط در اين است كه پس از صدقه قيمت، صيغۀ وقف را مجدداً بخوانند.
1707. فروختن فرش مسجد و تبديل آن به فرش بهتر چه حكمى دارد؟
ج. در صورتى كه با عدم تعويض از بين مى رود، جايز است.
1708. مصالح اضافى مسجدى را براى مسجد ديگرى قرض مى دهند تا در ضروريات آن مسجد مصرف گردد، آيا جايز است ؟
ج. جايز است، نه براى مصرف در تجمّلات آن.
1709. زمينى براى مسجد وقف و ساخته شده است اكنون كه مى خواهند مسجد را از نو تعمير كنند، آيا جايز است كه يك زيرزمين براى غسل دادن اموات، وضوخانه، انبار و آشپزخانه - كه مورد نياز است - ساخته شود؟
ج. در فرض مرقوم جايز نيست.
1710. مسجدى قديمى، قابل استفاده و داراى سابقه 400 ساله در روستايى وجود دارد.
ص: 72
ولى گروهى قصد دارند مسجد ديگرى، آن هم در زمين موقوفه بسازند. آيا نماز خواندن در مسجد جديد جايز است ؟
ج. در زمين موقوفه مسجد نمى شود و اگر متولى موقوفه مصلحت ببيند مصلّىٰ مى شود و مسجد قبلى به مسجد بودن خود باقى است.
1711. مسجدى داراى حجره هايى است كه براى مدرسه وقف شده است. چندين سال پيش به عنوان حوزه علميه از آنجا استفاده مى شد. چند سال است كه حوزه علميه به جاى ديگرى منتقل شده است، مسجد و حجره ها رو به خرابى هستند و مسجد به كلّى تعطيل شده است. اكنون عده اى از جوانان متديّن و فرهنگى مى خواهند در آن مسجد فعّاليّت هاى فرهنگى كنند. چند ماه است شروع به كار كرده اند و در حدّ توان خودشان قدم هايى برداشته اند. اكنون ضرورت ايجاب مى كند كه در آن مسجد پايگاه مقاومتى تشكيل دهند و يكى از حجره ها را به اين امر مهم اختصاص دهند تا بتوانند از اين طريق جوانانى را جذب مسجد و فعاليت هاى دينى كنند. آيا استفاده كردن از اين حجره به عنوان مركز پايگاه مقاومت و مركز فرهنگى در دو حالت زير، از نظر شرعى چه حكمى دارد؟
1) استفاده كردن از آن بدون اجاره.
2) استفاده كردن از آن به طريق اجاره و صرف اجرت آن در امور مسجد.
ج. تا ممكن است بر حسب وقف عمل شود.
1712. اگر مسجدى را در سه طبقه تأسيس و هر طبقه را جهت امرى اختصاص دهند - مثلاً زيرزمين را تأسيسات مسجد، طبقه همكف را به زنان و طبقه بالا را به مردان
ص: 73
اختصاص دهند -، به نظر حضرتعالى چه حكمى دارد؟
ج. اگر زمين آن وقف مسجد است و تماميت وقف محقق شده است، نمى توانند چنين كنند و تمام طبقات به حكم مسجد است و در غير اين صورت، وقف هر طبقه و هر قسمت براى امرى مانعى ندارد و يا اين كه اصلاً وقف شرعى نباشد و به عنوان نمازخانه باشد.
1713. در روستايى براى بزرگ نمودن مسجد از جهت طول و عرض، بايد از زمينى كه براى قبرستان جلوى مسجد است استفاده شود. در اين زمين افرادى كمتر از سى يا چهل سال است كه دفن شده اند، تكليف چيست ؟ ضمناً اين زمين حدود صد سال پيش توسط شخصى وقف شده است، اما عنوان آن را كسى نمى داند.
ج. اگر به گونه اى استفاده كنند كه نبش قبر نشود، حكم مسجد را ندارد ولى مصلّىٰ (نمازخانه) مى شود.
1714. واقفى زمينى را براى مسجد وقف كرده است، به اين شرط كه به فلان نام باشد، سازنده مسجد مى خواهد آن را به نام ديگرى بسازد. تكليف چيست ؟
ج. آن مسجد را به نام هر دو بسازند، زيرا قيودى كه در ابتداى وقف بوده بايد مراعات شود.
1715. شهردارى قطعه زمينى را براى احداث مسجدى به اهالى محل اهدا نموده، مشروط بر اينكه در مدت قرارداد مردم نسبت به شروع احداث مسجد اقدام نمايند.
كلنگ مسجد توسط امام جمعه زده شد، ولى به علّت رسيدن زمستان، به همان
ص: 74
صورت باقى مانده است. آيا با اين عمل زمين مذكور مسجد محسوب مى شود و آيا شهردارى مى تواند لغو قرارداد نمايد؟
ج. تا وقتى كه نماز نخوانده اند، مسجد محسوب نمى شود.
1716. خانه اى وقف امام جماعت مسجد بوده و به مرور زمان خراب شده است و آن را براى توسعه مسجد، داخل مسجد كرده اند، حكم شرعى در اين خصوص چيست ؟
ج. تا ممكن است بايد به حالت اوليه اش برگردانند و در صورت تعذّر، اگر از موارد جواز فروش وقف باشد، آن را بفروشند و مشترى اگر خواست آن را وقف مسجد كند.
1717. مسجدى را تعمير و توسعه داده ايم، ولى طبق طرح هادى، از طرف شرق و شمال مسجد ملزم به عقب نشينى شديم. با عنايت به اينكه هر دو طرف عقب نشينى شده، راه عمومى بوده و نياز مبرم به تعريض و توسعه جهت عبور و مرور مردم و ماشين ها دارد، خواهشمند است نظرتان را در رابطه با اين عقب نشينى بفرماييد.
ج. نمى توانند عقب نشينى بكنند و تا ممكن است تعميرى نكنند تا مستمسكى براى عقب نشينى نشود و اگر خراب كرده ايد، مقدار عقب نشينى را ديوار بكشيد و محصور كنيد تا عقب نشينى مستند به شما نباشد، و اللّٰه العالم.
1718. براى توسعه مسجد جامع، خانه هاى اطراف آن را خريدارى و به مسجد ملحق كرديم كه يكى از آن ها خانه يك بهايى بود و بين مسجد قديم و يكى از خانه ها كوچه اى به عرض 1/5 متر واقع شده بود كه با رضايت اهالى، آن كوچه هم به مسجد
ص: 75
ملحق شد. با توجه به اين كه كوچه هاى اطراف مسجد را گسترش داده ايم، به طورى كه مشكلى براى رفت و آمد مردم وجود ندارد، ولى بعد از ساخت، عدّه اى به دو جهت در مسجد شبهه دارند.
1) چون بخشى از اين مسجد قبلاً خانه بهايى بوده است.
2) كوچه عمومى به آن ملحق شده است؛ لطفاً حكم شرعى را در اين باره
بيان فرماييد.
ج. ساختمان فوق مسجد است به استثناى كوچه اى كه ملحق به مسجد شده كه آن مقدار بدون اين كه از محل عبور بودن خارج شود مى تواند مصلّى باشد و نماز در آن قسمت جايز است و آنچه از بهايى الاصل به مسجد ملحق شده مسجد است. بله، اگر او اوّل مسلمان بوده و بعد بهايى شده است رضايت ورثه ى مسلمان او جلب شود.
1719. مسجد قديمى روستا سابقاً مسجد جامع بوده ولى بعداً ديگر نماز جماعت و مراسم مذهبى در مساجد جديد برگزار مى شود، و آن مسجد رو به تخريب است؛ آيا همچنان مسجد جامع باقى است.
ج. مسجد جامع از جامعيّت خارج نمى شود.
1720. در يك طرف مسجد راهى است كه دو طرف آن باز و محلّ عبور و مرور است.
عده اى مى خواهند طرف ديگر اين راه را با خود اين راه براى توسعه، داخل مسجد كنند، آيا جايز است ؟
ج. چون اين راه عبور است و تمام عابرين در آن حق دارند، جايز نيست آن را مسجد كنند و اگر خواستند آن را مصلىٰ (نمازخانه) كنند، بنا بر احوط بايد راهى
ص: 76
براى عبور - حتى در موقع نماز - بگذارند؛ مانند اينكه در طبقه ى بالاى آن مصلى بسازند و زير آن، مسير عبور و مرور مردم باشد.
1721. غير از اصل مسجد، چه قسمت هايى از مسجد جزو مسجد است ؟
ج. پشت بام و سرداب و محراب بنا بر اظهر جزو مسجد است، مگر اين كه علم به خروج آن ها از مسجد حاصل شود.
1722. شخصى كه از دنيا رفته است، در زمان حيات خود زمينى را به طور مطلق و بدون قيد براى مسجد هديه كرده است. آيا در اين زمين مى شود دست شويى ساخت ؟
ج. اگر زمين را داده كه مسجد بسازند و قيدى نياورده است، مى توانند به همان صورت كه متعارف ساختمان مسجد است عمل كنند و اگر متعارف است كه در محلّى از آن دست شويى درست كنند، مى توانند درست كنند، مگر در صورتى كه معلوم باشد منظور دهنده ى زمين فقط مسجد بوده است و همچنين اگر متعارف نيست در محلى از آن دست شويى بسازند، نمى توانند دست شويى درست كنند، و اللّٰه العالم.
1723. هيئت هفت نفره ى واگذارى اراضى، زمين اين جانب را بدون اطلاع و رضايت من به ديگرى واگذار كرده و در عوض آن، زمين ديگرى را از آنان دريافت داشته و به ساخت مسجد اختصاص داده است. آيا نماز خواندن در آن مسجد صحيح است ؟
ج. با احراز رضايت مالك، نماز صحيح است.
ص: 77
1724. آيا جايز است زمين وقفى را اجاره كنند و مسجد بسازند؟
ج. مسجد نمى شود و در مواردى كه اجاره دادن جايز است، مُصلّىٰ (نمازخانه) مى شود نه مسجد.
- عليها السّلام -
1725. مقدار زيادى از زمين هاى مشهد، قم و... موقوفه امام رضا - عليه السّلام - و حضرت معصومه - عليها السّلام - است، ساخت مسجد در چنين زمين هايى چه حكمى دارد؟
ج. ساخت مسجد در زمين موقوفه جايز و صحيح نيست و مصلّىٰ مانعى ندارد.
1726. مسجدى كه به علّت كثرت جمعيّت، نياز به توسعه دارد و در كنار آن زمينِ دست نخورده است؛ آيا مى توان آبدارخانه و كفش كن مسجد را در آن زمين ساخت ؟ و بر فرض جواز آيا احكام مسجد را دارد؟
ج. با فرض عدم وقف آن زمين بر جهت خاصّه و صلاحديد متولّى مانعى ندارد و احوط اين است كه براى جزو مسجد شدن آن ها صيغۀ وقف مسجد بخوانند.
1727. در ادارات و يا بعضى از مكان ها مثل پارك، مكانى را به عنوان نمازخانه قرار مى دهند و بعد از مدّتى كسانى كه به آنجا رفت و آمد مى كنند به آن، مسجد مى گويند، با وجود اين كه ممكن است بعدها آن مكان به چيز ديگرى تبديل شود. آيا آن مكان حكم مسجد را دارد و احكام مسجد درباره ى آن جارى مى شود؟
ج. اگر به عنوان مسجديّت وقف نشده باشد، مسجد نيست.
ص: 78
1728. اطاق هايى در حياط مسجد بدون استفاده مانده و در حال تخريب است. تبديل آن ها به حياط مسجد چه حكمى دارد؟
ج. اگر ممكن است اطاق هاى مذكور را تجديد بنا نمايند تا در جهت خاصّى كه در وقف تعيين شده به كار رود و تبديل به حياط ننمايند و اگر ممكن نيست، با مراعات آنچه كه مناسب تر است و صلاحيّت بيشتر دارد، مانع ندارد.
1729. هنگام تعمير مسجدى قديمى دو ايوان كه قبلاً در ديوار مسجد واقع بوده و در آن ها نماز خوانده نمى شده را تبديل به دو وضوخانه مورد نياز كرده اند كه ساخته شده و فقط جهت وضو گرفتن از آن استفاده مى شود و محلّ ديگرى براى وضوخانه نيست. آيا اين كار صحيح بوده است ؟
ج. اگر جزو مسجد بوده و مسجد به حساب مى آمده است، بايد برگردانده شود.
1730. آيا انتقال آبدارخانه ى مسجد به جاى ديگر، در صورتى كه مستلزم آن باشد كه يك متر از صحن مسجد به جاى آبدارخانه جايگزين گردد، جايز است ؟
ج. انتقال آبدارخانه كه مستلزم تغيير وقف در غير جهت وقف است، مجاز نيست.
1731. آيا تخريب قسمتى از مسجد يا تمام آن، جهت تعريض خيابان جايز است ؟
ج. جايز نيست.
ص: 79
1732. آيا عقب نشينى، هنگام تجديد بناى مسجد، طبق قوانين شهردارى به نحوى كه چند متر از مسجد داخل خيابان واقع شود جايز است ؟
ج. جايز نيست.
1733. دو باب حجره براى ضروريات و دفتر مسجد ساخته اند، آيا تبديل آن به پايگاه بسيج و مانند آن، جايز است ؟
ج. جايز نيست.
1734. در محوطه ى مسجد، دو باب دكان جهت انجام كارهاى صندوق قرض الحسنه عام المنفعه با موافقت هيئت امناى مسجد احداث شده است و بابت آن سالانه مبلغى به مسجد اجاره پرداخت مى شود. آيا ادامه ى كار اين صندوق در مكان فعلى جايز است ؟
ج. اگر محوطه ى مسجد وقف حياط مسجد يا مثل آن است، تغيير آن به دكان جايز نيست و بايد به حال اوّل برگردد و چنانچه از اراضى مسجد است كه بايد عوايد آن صرف مسجد شود، ساختن دكّان در آن و اجاره ى آن و صرف عوايد در مسجد با نظر متولّى شرعى و با نبودن شخص خاص به عنوان متولّى، با نظر حاكم شرع، اشكال ندارد.
1735. درب ورودى مسجدى بين دو مغازه ى متعلّق به مسجد قرار گرفته است، به طورى كه از طرف خيابان، ظاهر مسجد را به شكل تجارت خانه درآورده است،
ص: 80
برداشتن آن دو مغازه چه حكمى دارد؟
ج. از مغازه ى متعلّق به مسجد، بايد استفاده ى مغازه شود و نبايد از بين ببرند.
1736. اگر كسى اندكى از خاك مسجدى را از آنجا خارج كرده باشد و آن خاك مفقود شده باشد، وظيفه ى او چيست ؟
ج. اگر مقدار كمى است كه به نظر عقلا موجب ضمان نيست، در فرض سؤال وظيفه اى ندارد.
1737. فرش هاى مسجدى فرسوده شده و در صورت عدم تعويض از بين مى رود. آيا جايز است آن ها را فروخته و به أحسن تبديل كنيم ؟
ج. جايز است.
1738. مسجدى است قديمى كه داراى فرش و اثاثيه ى فراوان است و در نزديكى آن مسجد جديدى ساخته شده كه جمعيّت زيادى به آنجا مى روند و وسايل مسجد قديم در معرض تلف و احياناً سرقت است. آيا مى توان آن وسايل را به مسجد جديد نقل داد؟
ج. اگر در مسجد قديم قابل استفاده نباشد، انتقال عين آن وسايل يا بدل آن ها، اشكال ندارد.
1739. آيا مى توان ظروف وقفى مسجد را - كه قديمى شده و مورد استفاده نيست -
ص: 81
فروخت و به ظروف بهترى تبديل كرد؟
ج. جايز است.
1740. چيزهايى كه به عنوان نذر و يا كمك به مسجد داده مى شود - مانند پنكه و چراغ و... -، چنانچه زايد بر احتياج باشد، آيا متولّى مى تواند وسايل اضافه را بفروشد و به ساير هزينه هاى لازم مسجد برساند؟
ج. جايز است.
1741. شخصى بار خود را در حياط مسجد مى گذارد و حاضر است اجرت هم بدهد. آيا جايز است ؟
ج. اجرت ندارد. ولى اِشغال مسجد به طورى كه مزاحمت براى نمازگزاران يا موجب هتك مسجد باشد، جايز نيست.
1742. آيا پختن غذا در ايّام سوگوارى، در پشت بام مسجد جايز است ؟
ج. اگر به جايى ضرر نزند و موجب نجس شدن مسجد هم نشود و مزاحم نمازگزاران نشود، مانع ندارد.
1743. آيا آذين بستن داخل مسجد براى جشن ائمّه اى اطهار جايز است ؟
ج. در صورت عدم مزاحمت با نمازگزاران، اشكال ندارد.
ص: 82
1744. آيا در مراسمى كه در اعياد و ولادت ائمّه - عليهم السّلام - در مسجد برگزار مى شود، كف زدن جايز است ؟
ج. اگر به حدّ لهو برسد و هتك مكان يا معصوم باشد، جايز نيست.
1745. آيا در مسجد مى توان مجلس عروسى گرفت ؟
ج. بايد در مسجد از كارهايى كه با احترام مسجد منافات دارد و يا مزاحم نمازگزاران است و يا در غير جهت وقف است، اجتناب شود.
1746. گاهى مأمومين نماز جماعت جهت اقامه ى نماز زودتر از وقت شرعى در مسجد حاضر مى شوند و در اين بين از امكانات مسجد مثل برق و... استفاده مى كنند. حكم آن ها چيست ؟
ج. در حدّ متعارف اشكال ندارد.
1747. در مساجد غالباً حايلى مثل پرده بين زنان و مردان وجود دارد. با توجّه به اين كه در مسجد الحرام چنين حايلى وجود ندارد، آيا مى شود در مساجد ديگر هم اين حايل را برداشت ؟
ج. نماز خواندن بدون حايل در صورت تقدّم يا تساوى زن با مرد بنا بر اظهر، مكروه است، ولى براى امور غير از نماز چون غالباً موجب ارتباط و اختلاط بين آن ها مى شود، از اين كار احتراز شود، احتياطاً.
ص: 83
1748. شخصى محتلم است و نمى تواند داخل مسجد توقّف نمايد و از طرفى تطهير مسجد واجب است و شخص ديگرى هم نيست كه آن را تطهير كند، وظيفه اش چيست ؟
ج. وجوب تطهير مسجد فوريّت عرفيّه دارد، لذا پس از غسل كردن مسجد را تطهير كند و اگر امكان دارد، در حال عبور تطهير كند.
1749. ورود اهل كتاب به مساجد براى شركت در مجالس ترحيم آشنايان، جايز است يا بايد از ورود آن ها جلوگيرى شود؟
ج. نبايد وارد مساجد مسلمين شوند.
1750. آيا برگزارى مراسم درگذشت افراد غير مسلمان در مسجد شرعاً جايز است ؟
ج. جايز نيست.
1751. مسجدى جهت توسعه و بازسازى، بابت پرداخت مصالح، مزد كارگر و بنّا مديون است و طلب كاران از اين بابت ناراضى هستند؛ با توجه به درآمد مسجد از طريق چندين مغازه ى موقوفه و مراسم مذهبى و خوددارى متولّى از پرداخت بدهى مسجد، اقامه ى نماز جماعت و انجام مراسم مذهبى در مسجد فوق چه حكمى خواهد داشت ؟
ج. بدهى مسجد ربطى به نماز در آن ندارد و جماعت و نماز در آن صحيح است، و لازم است كسانى كه متصدّى هستند نسبت به بدهى مسجد رسيدگى و اقدام داشته باشند.
ص: 84
1752. اگر كسانى در مسجد غيبت مى كنند به طورى كه انسان در هر موضع بنشيند با غيبت مواجه مى شود و امر به معروف هم تأثير ندارد آيا رفتن به مسجد جايز مى باشد؟
ج. به غيبت گوش ندهيد و مى توانيد به مسجد برويد.
1753. در يكى از مناطق مسكونى، مسجدى با هزينه سازمان آب و برق بنا گرديده است و تمامى بودجه شامل: بنّا، سيستم هاى صوتى، امكانات اوليه، فرش، موكت، يخچال، اجاق گاز و... و همچنين مراسم مولودى و سوگوارى ائمه - عليهم السّلام - و مراسم مربوط به ماه مبارك رمضان از هزينه آن سازمان تأمين مى گردد. حكم شرعى اين گونه هزينه ها را از بودجه سازمانى اعلام فرماييد تا مشكل مسلمين نمازگزار در اين مسجد و مساجد مشابه حل شود.
ج. اگر از محل درآمد حلال و با اذن من له الاذن (صاحب اجازه) بوده است، اشكال ندارد.
1754. حكم نقّاشى، تصوير و عكس در مسجد را بيان نماييد.
ج. نقاشى و تصوير در مسجد مكروه است و عكس هم گرچه صورت سازى و مجسّمه سازى نيست، بلكه نگاه داشتن صورت در جايى است، ولى تصوير بر «عكس» هم صدق مى كند، پس ملحق نمودن آن به نقش و تصوير در كراهت، مبنى بر احتياط است.
1755. از قديم در مساجد حايلى - مثل پرده - بين زنان و مردان بوده است. اكنون عدّه اى
ص: 85
مى گويند پرده و ديوار بين زنان و مردان در حال نماز خواندن و موعظه كردن لزوم ندارد. نظر مبارك را در اين باره مرقوم فرماييد.
ج. آنچه كه به پوشش زنان از مردان نزديك تر باشد، بافضيلت تر بوده و موافق احتياط است.
1756. زمينى در كنار مسجد بوده كه آن را براى مسجد وقف كرده اند، متولّى مسجد صلاح ديده آن زمين را جهت رفت و آمد به وضوخانه، به كوچه تبديل كند. همسايه مسجد از امين مسجد تقاضا مى كند از خانه اش درى به اين كوچه باز كند. آيا امين مى تواند اجازه دهد؟ اگر همسايه درى باز كرده باشد، چه حكمى دارد؟
ج. امين مذكور حقّ اين اجازه را ندارد و همسايه هم بايد اين درب را مسدود كند.
1757. مسجد جامع داراى يك شبستان قديمى است كه فرسوده و غير قابل استفاده است و به تشخيص معماران بايد تخريب شود و مسجدى هم در كنار مسجد جامع است كه مى خواهيم آن را به اين مسجد ملحق كنيم. و زمين هاى زيادى نيز اطراف مسجد توسط افراد خيّر خريدارى شده تا براى توسعه مسجد از آن استفاده گردد.
حال سه مسئله مطرح است:
1) نياز به وضوخانه (محل وضو نه توالت) داريم كه مهندسين، ساخت آن را در زيرزمين مناسب مى دانند. آيا مى توان آن را در مسجد قديمى احداث نمود؟
2) آيا مى توان براى توسعه مسجد، شبستان قديمى و مسجد مخروبه را - كه بنايى ندارد - جزو صحن قرار داد؟ با توجه به اين كه قصد داريم روى صحن هم سقفى بنا
ص: 86
كنيم، تا در زمستان هم براى نمازگزاران قابل استفاده باشد.
3) آيا مى توان وضوخانه را در زمين هاى خريدارى شده احداث كرد. مخصوصاً آن كه هنوز به مسجديّت در نيامده است ؟
ج. وضوخانه را بايد در آن قسمتى كه سابقاً مسجد نبوده ساخت و نيازمندى هاى ذكر شده پيش از صيغۀ وقفيّت جايز است و مسجد هم نبايد حياط مسجد شود.
1758. زمين مسجدى وقف بر امامزاده اى است كه در جنب آن قرار دارد، آيا مسجد بايد اجاره بپردازد؟
ج. در زمين وقفى نمى شود مسجد بنا كرد و اگر به صورت مصلّىٰ باشد، مانعى ندارد.
1759. شخصى زمينى را كه در كنار مسجد محل بود، وقف آن مسجد نمود به شرط آن كه او را بعد از فوت در همان مسجد كه از زمين واقف ساخته شده دفن نمايند.
عدّه اى از اهالى اين شرط را پذيرفته اند و مسجد محلّ با اين زمين يكى شده است و ساختمان سازى به پايان رسيده است. واقف مى گويد محلّ دفن او را در مسجد مشخص نمايند و عدم رضايت خود را در صورت عدم تعيين اعلام نموده است. آيا مى توان او را در آنجا دفن نمود؟
ج. در صورت عدم مزاحمت مقبره با نمازگزاران و عدم آلوده شدن باطن مسجد (چنانچه مثلاً جسد را در صندوق يا مقبره ى سيمانى دفن نمايند)، مانعى ندارد در مسجد دفن شود.
ص: 87
1760. اشيايى كه به مسجد داده مى شود، ممكن است گاهى با عنوان وقف و گاهى با عنوان تمليك باشد، آيا احكام شرعى هر كدام از اين دو مورد مختلف است ؟ لطفاً فرق آن ها را مرقوم فرماييد.
ج. هر چه وقف باشد، بايد در جهت وقف مصرف شود و آنچه غير از وقف است، در غير آن، در امور مربوط به مسجد مصرف مى شود، مگر جهت خاصى را قيد كرده باشد.
1761. آيا فرش مسجد يا حسينيّه را كه وقف خاص است، مى توان در مجالس شخصى، يا خارج از آن ها استفاده كرد؟
ج. خير، نمى توان.
1762. آيا تزيين بيش از حدّ مساجد، جايز است ؟
ج. تزيين آن ها به طلا احتياطاً جايز نيست و هم چنين تزيين آن با تصوير و نقش، به خصوص با تصاوير جانداران.
1763. در روستاى مجاور ما كه مردم آن مهاجرت كرده اند، مسجدى وجود دارد كه مخروبه شده است، آيا تعمير و بازسازى آن لازم است ؟
ج. ساختن مسجد و تعمير مسجدى كه نزديك به خرابى مى باشد، مستحب است.
ص: 88
1764. اگر رويه ى كفش نجس شود، آن را واكس بزنيم و پاى تر روى كفش گذاشته و وارد مسجد شويم، آيا فرش مسجد نجس مى شود؟
ج. احتياطاً آن فرش را تطهير كنيد.
1765. آيا كسانى كه عذر شرعى دارند، مى توانند وارد حياط مسجد و يا حرم امامان و امام زادگان شوند؟
ج. ورود به حرم امامان جايز نيست، بنا بر احوط، ورود به حياط مسجد اشكال ندارد.
1766. مقدارى از پول هيئت و مسجد نزد من است، آيا مى توانم فعلاً اينها را خودم مصرف نمايم و هر وقت هيئت احتياج پيدا كرد بپردازم ؟
ج. خير، نمى توانيد.
1767. آيا كتاب هايى كه وقف مسجد شده و مورد استفاده نيست را مى توان به كتابخانه ديگرى منتقل نمود؟
ج. مثل ساير موقوفات، متعلّق به مسجد است.
1768. هرگاه انسان سهواً ضررى به مسجد برساند، آيا ضامن است ؟ (مثلاً ناخواسته پا روى مهر مسجد گذاشته و آن را شكسته است)
ج. بله، ضامن است.
ص: 89
1769. مسجدى در زمينى بنا شده كه قبلاً حمام مخروبه بوده است، آيا نماز در آن صحيح است يا خير؟
ج. نياز به اجازه حاكم شرع دارد.
1770. صحبت كردن در مسجد راجع به امور دنيوى، چه حكمى دارد؟
ج. كراهت دارد.
1771. در برخى مناطق به دليل كمبود سالن، امتحانات دانش آموزان در مساجد برگزار مى شود، با توجه به اين كه اكثريت خواهران شركت كننده بالغ بوده و قطعاً عده اى از آنان در عادت ماهانه به سر مى برند و از طرفى مجبور به شركت در همان جلسه امتحان هستند و عدم شركت آن ها موجب از بين رفتن زحمات يك ساله آن ها خواهد شد، لطفاً بفرماييد آيا مشخص كردن مسجد براى برگزارى امتحانات خواهران جايز است ؟ و در صورت برگزارى امتحان در مسجد، خواهرانى كه در حال عادت ماهانه اند، مى توانند شركت كنند؟
ج. اصل آن برگزارى جايز است و شركت خواهران در حالت مذكور، حرام است.
1772. برخى از اجناس هم چون چاى، قند يا.... كه در مجالس مسجد اضافه مى آيد و در طولانى مدّت فاسد مى شود، آيا مى توان آن ها را فروخت و خرج مسجد نمود، يا مى توان مقدارى از آن را به صورت قرض مصرف نمود و در صورت نياز به همان
ص: 90
مقدار پس داد؟
ج. آن چه متعلّق به مسجد است، بايد تحت نظر متولّى شرعى مسجد انجام گيرد و هر چه مالك معيّن دارد، بايد به او مراجعه شود.
1773. در برخى مساجد به علت شلوغى بايد زودتر جا گرفت، اگر كسى براى خود قبل از نماز جايى بگيرد و جهت وضو يا كار ديگر برود و فرد ديگرى جاى او را بگيرد، نماز خواندن فرد دوم چه حكمى دارد؟ آيا فقط حرام مرتكب شده يا نماز او هم باطل است ؟ و در صورت جلب رضايت فرد اوّل پس از نماز، نماز او چه حكمى خواهد داشت ؟
ج. اگر رحلى در آنجا گذاشته است، اولويت به آنجا پيدا كرده و ديگرى كه جاى او را بگيرد، كار حرام مرتكب شده است، گرچه نمازش باطل نيست.
1774. آيا كسى مى تواند هنگام نماز ظهر و عصر، براى نماز مغرب و عشا براى خود جايى را در مسجد مشخص كند؟ و كسى كه جايى را مشخص مى كند تا چه وقتى نسبت به آنجا حق دارد؟ آيا پس از شروع نماز جماعت نيز حق او باقى است ؟
ج. مى تواند اين طور جا بگيرد، ولى پس از شروع و انعقاد جماعت حق او زايل مى شود و فرد ديگرى مى تواند در آنجا نماز بخواند.
1775. در برخى مساجد بزرگ ترها و پيرمردها و پيرزن ها در صف اوّل يا جاهاى خاصّ مسجد معمولاً جايى اختصاصى براى خود داشته و اين امرى پذيرفته شده تلقى مى گردد و گاهى اگر جوانى در آنجا بنشيند، او را جابه جا مى نمايند، آيا نماز اين دسته از افراد اشكالى ندارد؟
ج. اگر جاى كسى را نگيرند، اشكال ندارد.
ص: 91
1776. آيا برگزارى مجالس ترحيم در مساجد مشروع است ؟ و آيا اگر اين مجالس مزاحمتى براى تعقيبات و عبادت نمازگزاران داشته باشد، چه حكمى دارد؟
ج. مشروع است، در صورتى كه مزاحمت با نمازگزاران نداشته باشد.
1777. آيا هيئت امنا مى توانند در ازاى برگزارى مجالس ترحيم در مسجد، مبلغى از صاحبان عزا دريافت و خرج آب و برق مسجد نمايند؟
ج. اگر با اجازه متولى باشد، مانعى ندارد.
1778. اگر همسايگان مسجد از سر و صدا و پارك وسايل نقليه و رفت و آمد نمازگزاران مسجد ناراحت باشند، تكليف آنان چيست ؟
ج. اذيت و آزار مؤمنين همسايه، حرام است.
1779. تعريف مسجد جامع چيست ؟
ج. مسجدى است كه در اوقات نماز معمولاً غالب اهالى شهر به آنجا مى آيند، هر چند كه از آن محل هم نباشند.
1780. آيا انتقال آب فاضلاب مسجد به وسيله لوله پوليكا از زير مسجد، در صورت ضرورت جايز است ؟
ج. اشكال ندارد، با فرض عدم صدق تنجيس باطن مسجد.
ص: 92
1781. استفاده از بلندگوهاى مساجد كه صدا در خارج از مسجد پخش مى كنند، تا چه وقت جايز است ؟ آيا پخش مراسم سخنرانى و عزادارى جايز است ؟
ج. اگر سبب اذيت همسايگان شود، جايز نيست.
1782. گفته شده اگر زن و مرد بدون حايل و پرده در كنار هم بايستند و نماز بخوانند، كراهت دارد مگر با رعايت فاصله ده زراع كه حدود پنج متر مى شود؛ در صورتى كه نماز جماعت باشد، آيا رعايت اتصال صفوف در جماعت با اين فاصله جايز است ؟
ج. خير، بايد به نحو مذكور در مسئله ى 1155 رساله باشد و در اين جهت فرقى بين زن و مرد نيست.
1783. با توجه به كراهت خواندن شعر در مساجد، لطفاً حكم اشعارى كه در مدح يا مرثيه اهل بيت و يا موعظه و مناجات با خداوند است را بفرماييد؟
ج. خواندن اشعار با موضوعات ذكر شده اشكال ندارد.
1784. بدون شك، آشنايى اطفال با مكان ها و مجامع مذهبى از كودكى امرى پسنديده است، آيا اين مطلب با توجه به حكم استحبابى كه براى جلوگيرى از ورود اطفال غير مميّز به مسجد مى شود چگونه قابل جمع است؛ و در صورتى كه جلوگيرى و ممانعت از ورود آن ها موجب تنفّر و انزجار آنان از چنين مكان هاى مباركى مى شود، آيا بازهم جلوگيرى مستحب است ؟ و آيا ورود حسنين - عليهما السّلام - به مسجد و عدم
ص: 93
ممانعت پيامبر - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - از ورود آنان مى تواند دليل بر مطلوبيت ورود اطفال و كودكان به مسجد باشد؟
ج. اگر از اطفال غير مميّز مواظبت شود - كه مراعات آداب مسجد را بكنند - ورود آن ها مانعى ندارد.
1785. در گوشه مدرسه اى، مسجدى قديمى قرار داشته كه فعلاً در آنجا چند طبقه ساختمان ساخته شده است و طبقه همكف به عنوان مسجد استفاده مى شود، آيا طبقه بالا و زيرين - كه در محل مسجد ساخته شده است - نيز حكم مسجد را دارد؟
ج. بلى، يعنى اگر در ابتداى وقف و ساخت مسجد آن طبقات را خارج از مسجد قرار ندادند، حكم مسجد را دارند.
1786. آيا پشت ديوار مسجد به طرف بيرون نيز حكم مسجد را دارد و نجس كردن و تصرّف در آن حرام است ؟
ج. احتياط واجب آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكنند و اگر نجس شود، نجاستش را برطرف نمايند؛ مگر آن كه واقف آن را جزو مسجد قرار نداده باشد.
1787. مسجدى كه در اثر تعريض خيابان در وسط خيابان قرار گرفته است و فعلاً تبديل به محل رفت و آمد شده، آيا هنوز احكام مسجد در آن جارى است و نجس كردن يا توقف جنب و حايض در آن قسمت از زمين حرام است ؟
ج. بله، تمام احكام مسجد در مورد آن جارى است.
ص: 94
1788. عَلَم هاى عزادارى داراى مجسمه هايى از حيوانات است، آيا قرار دادن عَلَم در مسجد اشكال دارد؟
ج. اشكال ندارد.
1789. طبق مقررات، اماكن عمومى - مانند مسجد - نيز بايد پول مربوط به آب و برق را بپردازند و چون مساجدى كه موقوفه ندارند، معمولاً با مشكل پرداخت قبض آب و برق و گاز مواجه هستند، حكم كسانى كه از آب و برق و گاز مسجد، جهت نماز و عبادت استفاده مى كنند چيست ؟ و آيا هر يك از آن ها بايد به ميزان مصرف خود به مسجد كمك كنند؟
ج. اگر فردى نباشد كه تبرّعاً چنين هزينه هايى را پرداخت كند، استفاده كنندگان از اين مكان بايد بدهند.
1790. آيا مى توان سهم امام را در ساخت مسجد و حسينيّه هزينه كرد؟
ج. بايد با اجازه ى مرجع تقليد باشد.
1791. آيا استفاده ى همسايگان مسجد از آب و برق مسجد و يا استفاده نمازگزاران از برق مسجد جهت ضبط، شارژ موبايل، شارژ دوربين فيلم بردارى و عكاسى و يا نمايش فيلم جهت امور فرهنگى جايز است ؟
ج. هر چه بر خلاف جهت مقصوده ى در متعلّقات وقف است، جايز نيست.
ص: 95
1792. در برخى از مساجد به علت ازدحام جمعيت، صف هاى جماعت در حياط و حتى كوچه مسجد كشيده مى شود، آيا استفاده از مهرهاى داخل مسجد در حياط و كوچه، براى خواندن نماز اشكال دارد؟
ج. ظاهراً اشكال ندارد.
1793. مسجدى كوچك به علت ازدحام جمعيت تبديل به پنج طبقه شده كه هر يك از طبقات اتصال خود را از طبقه زيرين مى گيرند، آيا نماز جماعت در طبقات فوقانى كه ارتفاع فوق العاده زيادى با سطح مسجد دارد، جايز است ؟
ج. بله، جايز است.
1794. در بسيارى از شهرها سازمان ميراث فرهنگى مساجد قديمى و تاريخى آن شهر را به عنوان آثار ميراث فرهنگى معرفى و برخى از محراب ها و يا قسمت هاى تاريخى آن را محصور و در معرض نمايش قرار داده است، با توجه به اين مطلب؛
1) آيا عمل سازمان مزبور جهت حفظ آثار تاريخى مساجد كه منجر به محصور كردن برخى از قسمت هاى مسجد مى شود، جايز است ؟
ج. راه حفظ كردن اين بناها، منحصر در محصور كردن نيست.
2) آيا سازمان مزبور اجازه دارد كه براى ديدن جهانگردان و ديداركنندگان وجهى دريافت نمايد؟
ج. با صلاحديد متولّى شرعى، در محدوده اى كه مزاحمت با جهت وقف ندارد، مانعى نيست.
3) در بين ديداركنندگان از چنين مساجدى جهانگردان خارجى، كفار و اهل كتاب
ص: 96
وجود دارند، آيا اجازه ورود به آنان در مسجد به جهت آشنا شدن با فرهنگ ايرانى و اسلامى جايز است ؟
ج. جايز نيست.
4) در برخى از اين مساجد حجره هايى جهت تحصيل طلاب علوم دينى قرار داشته كه به دنبال تصرّف سازمان ميراث فرهنگى فعلاً به صورت متروكه درآمده است، آيا عمل مزبور جايز است ؟
ج. ممانعت از استفاده ى از موقوفه در جهت وقف جايز نيست.
1795. مسجدى كه داراى آشپزخانه وسيع و مجهز است - كه قابليت استفاده فراوانى دارد - آيا پخت و پخش غذا در آن، جهت مراسم عزادارى حسينيّه و يا مجالس خانگى چه حكمى دارد؟ و آيا پختن غذا و دريافت اجرت و اجاره و هزينه كردن درآمد آن، جهت مصارف مسجد، جايز است ؟
ج. با اجازه ى متولّى مسجد جايز است.
1796. لطفاً حدود اختيارات هيئت امنا، واقف، متولّى و امام جماعت مسجد را مشخص فرماييد تا از تداخل امور و اختلاف در مسائل جلوگيرى شود.
ج. تصرّفات مشروعه در مسجد بايد فقط تحت نظر متولّى شرعى مسجد باشد.
1797. ساخت گنبد و مناره جهت مسجد، آيا مطلوب است يا جزو امور زايد و تزييناتى به شمار مى رود؟
ج. مستحب است مسجد داراى سقف نباشد، بلكه مكروه است تظليل (
ص: 97
سايه بان) به غير عريش كه از بوريا ساخته مى شود و اقرب زوال كراهت به سبب ضرورت و مرجّحات ديگر است. و مستحب است مناره در ديوار مسجد باشد و مكروه است بالاتر بودن مناره از سطح بالاى مسجد و اقرب ارتفاع كراهت است به سبب ضرورت و حاجت، اگر مقرون به مفسده نباشد.
1798. اگر كسى غذايى كه در آن سير وجود دارد بخورد، آيا ورود او به مسجد اشكال دارد؟ اگر دهان او بو ندهد چه طور؟
ج. اگر دهان وى بو بدهد، كراهت دارد.
1799. اخيراً با رواج موبايل بسيار اتفاق مى افتد كه نمازگزاران بدون خاموش نمودن دستگاه تلفن همراه، مشغول نماز شده و در بين نماز دستگاه شروع به زنگ زدن كرده كه معمولاً مشتمل بر موزيك است، لطفاً حكم شرعى اين مسئله و گوش دادن ديگران به موزيك موبايل را در هنگام نماز بفرماييد؟
ج. اگر صوتى باشد غير لهوى - كه از استعمال آلات معدّه حاصل نشده باشد - اشكال ندارد و بر هر تقدير، موجب بطلان نماز نيست.
1800. بر روى برخى از زيلوها اسم مساجد يا عنوان حسينيّه نقش شده، مانند: وقف حسينيّه حضرت أبو الفضل، يا وقف مسجد فاطميّه، و.... نماز خواندن بر روى چنين نوشته هايى چه حكمى دارد؟ آيا محو آن ها تصرّف غير جايز در اموال حسينيه و مسجد نيست ؟
ج. با فرض عدم هتك، نماز خواندن روى آن ها اشكال ندارد و محو آن ها بايد با اجازه ى متولّى باشد.
ص: 98
1801. گاه عبارت دعا يا آيه اى در كتب وقفى مسجد يا كتابخانه، اشتباه تايپ شده است، آيا تصحيح چنين عبارت هايى تصرّف غير جايز در وقف محسوب نمى شود؟
ج. با اجازه ى متولّى جايز است.
1802. در بسيارى از شهرها و روستاهاى مرزى، وهابى ها اقدام به ساخت مساجد جهت اهل سنت نموده اند، با توجه به اين كه معمولاً شيعيان از داشتن مسجد در مناطق مرزى محروم هستند، نماز خواندن در مساجد آنان و شركت در مجالسى كه آنجا برپا مى شود، چه حكمى دارد؟
ج. اگر سبب رونق و ترويج مذهب باطل آن ها نباشد، جايز است.
1803. آيا كنيسه و كليسا - كه براى عبادت اهل كتاب اختصاص داده شده است - شرعاً حكم مسجد را دارد؟
ج. خير، شرعاً حكم مسجد ندارد؛ لكن تعرّض به معابد يهوديان و مسيحيان كه در ذمّه اسلام هستند و آن معابد هم در دست خود آن ها است، جايز نيست، و آن اماكن مثل مساجد محترم است و جايز نيست خراب كردن آن ها، مگر با شرايطى كه در مساجد هم جارى است.
1804. آيا ساخت مسجد و حسينيه بيش از حدّ نياز در يك شهر، روستا يا محله اسراف محسوب مى شود؟
ج. موارد آن مختلف است.
ص: 99
1805. بسيارى از امور راجح فرهنگى و آموزشى - از قبيل تشكيل كلاس هاى آموزشى، هنرى و تفريحى تابستانى جهت جوانان و نوجوانان، نمايش فيلم، اجراى مسابقه، تئاتر و... - در گذشته رايج نبوده و لذا قطعاً در وقف نامه ها لحاظ نگرديده است، حال با توجّه به ضرورت اجراى چنين برنامه هاى فرهنگى و عدم امكان اجراى آن در مكانى غير از مسجد، آيا حضرتعالى انجام چنين فعاليت ها و برنامه هايى را در مساجد جايز مى دانيد؟
ج. بايد از كارهايى كه با احترام مسجد منافات دارد و يا مزاحم نمازگزاران است، كلاً اجتناب شود.
1806. بازى كردن و يا ورزش كردن در مساجد - مثل نرمش، تنيس و يا ورزش هاى رزمى و يا نمايش فيلم به صورت زنده و يا ويديويى - چه حكمى دارد؟
ج. غرض اصلى از مسجد عبادت و اقامه ى نماز است و استفاده ى از وقف، در غير جهت وقف جايز نيست و بايد در مسجد، از كارهايى كه با احترام آن منافات دارد و يا مزاحم نمازگزاران است، اجتناب شود.
1807. استفاده شخصى از اموال مسجد، توسط مسئولين مسجد، چه حكمى دارد؟ اگر وجهى در قبال آن پرداخته شود يا صدقه داده شود؟
ج. جايز نيست.
1808. قرض دادن پولى كه متعلّق به مسجد است، چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
ص: 100
1809. آيا گفتن اقامه مشروط به گفتن اذان است يا مى توان آن را بدون اذان گفت ؟
ج. مشروط نيست.
1810. آيا جمله ى «أشهد أنّ عليّاً ولىّ اللّٰه» جزو اذان و اقامه است و آيا ذكر صلوات و تحيّات بر انبيا - عليهم السّلام - در اذان صحيح است ؟
ج. بعيد نيست مستحب بودن اقرار به ولايت امير المؤمنين على بن ابى طالب - عليه السّلام - در اذان، در صورتى كه به نيّت مطلوب بودن گفته شود و كامل ترين عبارتى كه اينجا گفته مى شود آن است كه اقرار به خليفه ى دين بودن يا وصى بودن امير المؤمنين - عليه السّلام - و ائمه طاهرين - عليهم السّلام - در آن باشد و ذكر صلوات، مانعى ندارد. (مسئله 758 رساله)
1811. بلند بودن صداى اذان در صورتى كه موجب آزار همسايگان شود چگونه است ؟
ج. اگر اذيّت شدن بى جهت و غير عقلانى است، مانعى ندارد و در غير اين صورت صداى آن را كم كنند.
ص: 101
1812. آيا حرف زدن با ديگران بين اجزاى اذان و اقامه جايز است ؟ اگر جايز است تا چه اندازه به صحت اذان و اقامه ضرر نمى رساند؟ و اگر جايز نيست آيا بايد از سر بگيرد يا مى تواند به آن چه گفته شده اكتفا كند؟
ج. حرف زدن با ديگران در بين اجزاى اذان و اقامه جايز است، اگر چه مكروه است و اگر در حال اقامه باشد اعاده ى آن، مستحب است و اگر خيلى طول دهد كه صورت اذان و اقامه به هم بخورد، از سر بگيرد.
1813. فاصله انداختن در بين بخش هاى اذان به وسيله ى قرآن يا دعا تا چه حدّ جايز است ؟
ج. اگر خيلى طولانى نباشد، جايز است.
1814. كسى براى نماز خود اذان و اقامه گفته است، در اوّل نماز برايش شك بين يك و دو پيش مى آيد و بعد از تفكّر، نماز را قطع مى كند. آيا مى تواند به اذان و اقامه ى گفته شده اكتفا كند يا فاصله ايجاد شده، به صحت اذان ضرر مى رساند؟
ج. همان اذان و اقامه كافى است.
1815. آيا اذان و اقامه شخص ديگرى غير از امام، در نماز جماعت كافى است ؟
ج. اگر امام جماعت اذان و اقامه ى شخص ديگرى را بشنود براى نماز كافى است، اگر چه بهتر آن است كه خودش بگويد و ثواب آن چند برابر است.
ص: 102
- عليهم السّلام -
1816. آيا مى توان شهادت به عصمت و مقام حضرت زهرا - عليها السّلام - يا امامان ديگر - عليهم السّلام - را در اذان اضافه كرد؟
ج. آن را در ضمن صلوات يا دعاى صحيح مندرج كرده و بگويد.
1817. گفتن شهادت ثالثه (علىٌّ ولىّ اللّٰه) در اذان و اقامه و تشهّد به اميد ثواب چه طور است ؟
ج. در اذان و اقامه مانعى ندارد و در تشهّد احتياط اين است كه مقصود خود را در صلوات دوّمى بياورد: مانند «اللّهم صلّ علىٰ محمّد و آله الاوصياء الائمة الاثنىٰ عشر...».
1818. آيا به غير از اذان اعلام وقت و اذان و اقامه ى نماز، اذان ديگرى نيز هست يا خير؟
ج. مستحب است اذان در گوش راست مولود (نوزاد) و اقامه در گوش چپ او و نيز مستحب است اذان گفتن در گوش سيّئ الخُلق و فرد بد اخلاق، اگر چه بداخلاقى او براى ترك خوردن گوشت تا چهل روز باشد و بهتر، اذان گفتن در گوش راست او است، و حكايت اذان هم مستحب است.
1819. در نماز احتياط كه اذان و اقامه ندارد، اگر كسى عمداً يا اشتباهى آن ها را بگويد، نماز او چه حكمى دارد؟
ج. سهواً اشكال ندارد، به خلاف عمد.
ص: 103
1820. معنى «استقبال در اذان و اقامه» چيست ؟ آيا «استقبال» در اذان و اقامه شرط است يا خير؟
ج. استقبال يعنى رو به قبله بودن، و در اذان و اقامه مستحب است.
1821. اگر مؤذّنى، به اشتباه، قبل از وقت اذان بگويد و سپس به اشتباهش پى ببرد، آيا لازم است به مردم اطلاع دهد يا خير؟
ج. در صورت امكان تذكّر بدهد.
1822. آيا اذانى كه از راديو و تلويزيون جمهورى اسلامى پخش مى شود، براى اطمينان يافتن از حصول وقت نماز كفايت مى كند يا خير؟
ج. حصول اطمينان مربوط به خود مكلّف است.
1823. بعد از اتمام اذان و قبل از اقامه، آيا مى توان با ديگران صحبت كرد؟
ج. بله، مى توان مگر در نماز صبح كه مكروه است.
1824. كودكى كه هنوز به سن تكليف نرسيده است، آيا مى تواند اذان نماز جماعت بگويد يا خير؟
ج. طفل اگر مميّز باشد، اكتفا به اذان او براى جماعت مى شود.
ص: 104
1825. اگر در نماز جماعتى هم زمان با مؤذّن بقيه افراد حاضر در مسجد شروع به اذان گفتن بكنند، به گونه اى كه به نظر برسد همگى به طور دسته جمعى مشغول اذان گفتن هستند، آيا اين امر اشكالى به اذان نماز وارد مى كند يا خير؟
ج. خير.
1826. اگر امام جماعت، اذان اعلام وقت و اذان نماز جماعت را به دليل دير رسيدن به مسجد نشنود، آيا بايد خود اذان بگويد يا لازم نيست ؟
ج. اگر امام نشنيده و لو مأمومين شنيده باشند، براى امام جماعت كافى نيست.
1827. آيا اذان و اقامه اى كه توسط امام جماعت گفته مى شود، از اذان و اقامه مأمومين كفايت مى كند؟
ج. بله، كفايت مى كند، هر چند نشنيده باشند.
1828. اگر در مسجدى، توسط امام جماعت اذان و اقامه گفته شود و فرد ديگرى بخواهد نماز را فرادا بخواند، مى تواند به اذان و اقامه امام اكتفا كند، يا خود نيز بگويد؟
ج. اكتفا مى كند. (به مسئله ى 762 رساله رجوع شود.)
1829. آيا سخن گفتن بين اقامه اشكال دارد؟
ج. كراهت دارد و در اين صورت اعاده ى آن مستحب است.
ص: 105
1830. اگر نمازگزار صداى اذانى كه از راديو و تلويزيون به صورت زنده و مستقيم پخش مى گردد بشنود، مى تواند به آن اكتفا كرده و فقط اقامه بگويد؟ اگر به صورت غير زنده پخش شود، چه طور؟
ج. با فرض اين كه مثل پخش بلندگو است، اكتفاى به آن مانعى ندارد؛ ولى اگر اين گونه نباشد، بى اثر است.
ص: 106
1831. اگر هنگام نماز خواندن شخصى، ديگران متوجّه او شوند و اين مسئله باعث خوش حالى نمازگزار گردد، با اين كه قصد ريا نداشته ولى از اين كه ديگران نماز او را مى بينند خوش حال شده است؛ آيا نماز خوانده شده صحيح است ؟
ج. نمازش صحيح است.
1832. عدول كردن از نيّت در بين نماز چگونه است ؟
ج. عدول نيّت از نافله به فريضه (نماز واجب) و بالعكس جايز نيست و در عدول از فريضه به نافله، بعضى موارد استثنا شده است، چنان چه در مسائل نماز جماعت خواهد آمد (مسئله 785 رساله).
1833. اگر كسى در اثناى نماز ترديد پيدا كرد در اين كه ادامه دهد يا قطع كند؛ چه
ص: 107
حكمى دارد؟
ج. احوط اتمام آن نماز و اعاده آن مى باشد..
1834. اگر كسى در حال نماز شكّ كند نمازى كه مى خواند نماز ظهر است يا عصر، و يا مغرب است يا عشا؛ تكليفش چيست ؟
ج. اگر يقين دارد كه ظهر را نخوانده يا شكّ در خواندن آن دارد، در وقت مختصّ به ظهر يا مشترك، قصد ظهر مى نمايد و تمام مى كند؛ و در وقت مختصّ به عصر در صورتى كه قصد امر فعلى داشته، بدون تقييد به عنوان بلكه مجرّد تطبيق بر مقصود، قصد عصر مى نمايد و تمام مى كند؛ و اگر يقين به فعل ظهر سابقاً داشته، پس با قصد امر فعلى و خطاى در تطبيق، با قصد عصر تمام مى نمايد، چه در وقت مشترك باشد يا مختصّ به عصر وگرنه صحّتش با عدول احتمالى قابل منع است.
1835. اگر كسى در حين خواندن تسبيحات نماز، شكّ كند كه نماز مغرب است يا عشا و اين كه ركعت آخر است يا ركعت سوّم؛ به چه نيّتى و چگونه نماز را تمام كند؟
ج. اگر يقين دارد كه مغرب را نخوانده يا شكّ در خواندن آن دارد و در وقت مختصّ به مغرب يا مشترك است، نمازش باطل است، چون شكّ در ركعات هم دارد و بقيّه اى فروع از جواب قبلى روشن است.
1836. اگر نيّت نماز يا روزه را بر فرض انجام نشدن امرى كه وقوع آن ممكن است، معلّق كند و آن امر واقع نشود، آيا حكم قصد جزمى را دارد؟
ص: 108
ج. حكم قصد احتمالى و قصد رجايى را دارد و قصدِ نماز بر تقدير حصول يا عدم حصول امرى، غير از قصد قطع بر آن تقدير است.
1837. در نمازهاى نافله آيا معيّن نمودن نماز در نيّت لازم است ؟ و اگر كسى نماز شب مى خواند بايد مشخص كند كه نماز شفع يا نماز وتر مى خواند؟ و آيا تعيين دو ركعت اوّل يا دوم از نماز شب هم بايد در نيّت صورت پذيرد؟
ج. همان تعيين ارتكازى كه در قلب دارد كافى است.
1838. آيا عدول از نافله به نافله صحيح است ؟
ج. جايز نيست، مگر اين كه از اوّل قصد دومى را داشته و از باب خطا در تطبيق قصد اولى را كرده باشد.
1839. آيا عدول از نماز واجب به مستحب جايز است ؟ و اگر اختصاص به موارد محدودى دارد، لطفاً بيان فرماييد.
ج. اوّل در خصوص نمازهاى سه و چهار ركعتى كه فرد نمازگزار به ركوع ركعت سوم نرسيده و نماز جماعت برپا گرديده و اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد كه در اين صورت مستحب است به نيّت نماز مستحبى نماز را دو ركعتى تمام كند و خود را به جماعت برساند و هم چنين نقل نماز ظهر روز جمعه به نافله براى كسى كه سوره ى جمعه را فراموش كرده و سوره اى را كه عدول از آن به سبب فراغ يا بلوغ نصف جايز نيست خوانده است.
ص: 109
1840. در صورت شكّ در اين كه آفتاب طلوع كرده يا نه؛ وضو و نماز به چه نيّتى صحيح است ؟
ج. به نيّت تطهّر و وظيفه ى فعليّه صحيح است، و اگر خوف فوت وقت داشته باشد، تيمّم مى نمايد.
1841. حكم شك كردن در اين كه نيّت را درست گفته باشم يا نه؛ چيست ؟
ج. اعتنا نكنيد و اصلاً گفتن نيّت به زبان لازم نيست.
1842. اگر در مصلى كه نماز معينى مثل نماز جمعه را در آنجا مى خوانند، شك كنم كه در هنگام نيت، همان نماز معيّن را قصد كردم يا نه؛ چه كار بايد بكنم ؟
ج. به شك اعتنا نكنيد.
1843. اگر نمازگزار در نماز مغرب نيّت نماز ظهر كند و در ركعت سوم بفهمد كه نماز ظهر كرده است؛ آيا مى تواند نيّت را به نماز مغرب برگرداند؟
ج. بله، مى تواند؛ بلكه كافى است؛ داعى او براى نماز مغرب، و اشتباه در اخطار و تلفّظ مانعى ندارد؛ به خلاف آن كه نماز ظهر قضا داشته و آن را در وقت نماز مغرب - كه عدول صحيح نيست - نيّت كرده.
1844. زنى هستم كه به خاطر مشغله زياد و ضعف اعصاب، در بعضى مواقع نيّت را فراموش مى كنم و در بين نماز يادم مى آيد؛ حكم نمازم چيست ؟
ص: 110
ج. نمازتان صحيح است و همان نيّت ارتكازى كافى است.
1845. فردى فراموش كار هستم، اگر بين نماز فراموش كنم كه در حال خواندن چه نمازى هستم (واجب يا مستحب، ادا يا قضا) و پس از لحظه اى يادم بيايد؛ آيا اين فراموشى نماز را باطل مى كند؟
ج. خير.
1846. نمازگزارى كه عمداً در وقت نماز، نيّت ما فى الذّمة مى كند؛ آيا نمازش صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است، چون منطبق بر همان نماز مى شود.
1847. نماز زيارت امامزادگان، به چه نيّت خوانده مى شود؟
ج. هر جا نماز زيارت وارد شده، به نيّت نماز زيارت خوانده مى شود و اگر نماز زيارت وارد نشده باشد، به نيّت رجا و هديه كردن ثواب آن نماز به صاحب آن قبر خوانده مى شود.
1848. آيا مى توانم نماز قضا را با اين نيّت بخوانم كه اگر نماز قضا داشته باشم براى خودم و اگر نداشتم براى پدرم و اگر او نداشته باشد، براى مادرم و...؟ آيا مى توانم با چنين نيتى به امام جماعت اقتدا كنم ؟
ج. اگر براى ديگران امامت مى كند بايد نماز قضاى يقينى را به جماعت بخواند، و اگر اقتدا مى كند نيّت قضاى احتمالى كافى است.
ص: 111
1849. كسى كه به نيّت ديگرى نماز مى خواند، آيا ترتيب نمازها در آن لازم است ؟
ج. اگر ترتيب قضا شدن آن نمازها معلوم است، قضاى آن ها نيز بايد به ترتيب خوانده شود و اگر ترتيب نمازها را نمى داند، اگر رعايت ترتيب مستلزم تكرار عمل باشد، رعايت ترتيب لازم نيست. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله 1257 مراجعه شود).
1850. در صورتى كه معلوم نباشد وقت نماز به پايان رسيده يا خير، نماز را با چه نيتى بايد خواند؟
ج. به نيّت ما فى الذّمة و امر فعلى كه بر عهدۀ انسان است.
1851. اگر مأموم در نماز جماعت، نماز قضاى يقينى و امام جماعت نماز احتياطى بخواند؛ آيا نماز مأموم صحيح است ؟
ج. اشكال دارد.
1852. آيا به زبان آوردن كلمات نيّت لازم است ؟ گفتن كلمه «ادا» يا «قضا» در نيّت چه حكمى دارد؟
ج. به زبان آوردن لازم نيست.
1853. نگهبانى هستم كه به خاطر كمبود وقت، مستحبات را انجام نمى دهم، اگر در بعضى مواقع به خاطر تربيت كودك يا گم نكردن تعداد ركعات و سجده ها مستحبات
ص: 112
را به جاى آورم؛ آيا نمازم (واجب يا مستحب) دچار اشكال مى شود؟
ج. خير، اشكال ندارد.
1854. اگر كسى در فضايى واقع شود كه بقيه نمازگزاران مشغول نماز غفيله يا نافله مى شوند و او هم به تبعيّت از آنان مشغول خواندن نماز مستحبى شود - بدون اين كه در زمان هاى ديگر تقيّد به اين عمل داشته باشد - آيا نيّت او دچار اشكال مى شود؟
ج. خير.
1855. كسى كه مقيّد به اذان و اقامه در نمازهاى يوميّه نيست، اگر در جمعى قرار گرفته و اذان و اقامه بگويد، آيا اذان و اقامه او باطل است ؟ در صورت بطلان اذان و اقامه نماز او نيز باطل مى شود يا نه ؟
ج. اگر به قصد قربت بگويد، صحيح است و در صورت بطلان هم نماز او باطل نمى شود.
ص: 113
1856. در رساله ها آمده است در موقع تكبيرة الاحرام، بايد بدن آرام باشد، با توجّه به اين كه موقع گفتن تكبيرة الاحرام مستحب است دست ها را تا مقابل گوش ها بالا ببريم، آيا حركت دست ها موجب به هم خوردن حالت آرام بودن بدن نمى شود؟
ج. اگر به نحو متعارف دست ها را بالا ببرد، ضرر نمى رساند.
1857. آيا اگر قبل از تكبيرة الاحرام، دست ها را بالا ببريم و بعد تكبير بگوييم، سپس دست ها را بيندازيم، كفايت مى كند؟
ج. براى درك استحباب، بايد بالا بردن دست ها با تكبير گفتن، مقارنت عرفيّه داشته باشد.
1858. هنگام گفتن تكبيرة الاحرام مستحب است دست ها را تا مقابل گوش ها بالا ببريم، آيا اگر انسان دست هايش را كمتر از اين و يا بيشتر از اين مقدار بالا ببرد، موجب بطلان نماز مى شود؟
ج. خير، موجب بطلان نمى شود.
1859. موقعى كه انسان در صحت تكبيرة الاحرام شك دارد و دوباره مى خواهد تكبير
ص: 114
بگويد، آيا جايز است ؟
ج. جايز نيست.
1860. موقعى كه انسان در صحت تكبيرة الاحرام شك دارد، وظيفه او چيست ؟
ج. نبايد به شك خود اعتنا كند.
1861. اگر در هنگام گفتن تكبيرة الاحرام به انسان تنه بزنند و بر اثر آن تكان بخورد، وظيفه ى او چيست ؟
ج. اگر از حالت طمأنينه خارج شود، بايد دوباره بگويد.
1862. اگر كسى براى شروع نماز دو بار تكبيرة الاحرام بگويد، آيا نمازش صحيح است يا باطل ؟
ج. عمداً باشد باطل است.
1863. هرگاه انسان تكبيرى گفت و شك كرد كه تكبيرة الاحرام يا تكبير پيش از ركوع يا تكبير بعد از ركوع بوده، وظيفه اش چيست ؟
ج. بنا را بر اوّلى مى گذارد.
1864. اگر انسان هنگام تكبيرة الاحرام بر اثر سرگيجه و يا بيمارى بى اختيار حركت كند، آيا تكرار تكبير لازم است ؟
ج. اگر مضرّ به طمأنينه بوده، بايد تكبير را تكرار كند.
ص: 115
1865. اگر هنگام تكبيرة الاحرام بدن حركت اندك و بسيار كمى داشته باشد، آيا مبطل نماز است ؟
ج. خير.
1866. آيا انسان در بلند و آهسته گفتن تكبيرة الاحرام اختيار دارد يا خير؟ در نماز جماعت به چه صورتى است ؟
ج. بله، اختيار دارد و جهر (بلند گفتن) براى امام جماعت مستحبّ است.
1867. آيا پيش از نمازهايى مانند نماز آيات، گفتن هفت تكبير مستحب است يا خير؟
ج. بله، مستحب است.
1868. اگر كسى نتواند به عربى تكبيرة الاحرام بگويد (مانند تازه مسلمان ها و بى سوادها)، حكمش چيست ؟
ج. در وسعت وقت بايد ياد بگيرند و با عدم امكان تعلّم در وقت ترجمه ى آن را بگويد.
1869. آيا مى توان تكبيرة الاحرام را به زبان هاى ديگر ترجمه كرد و به زبانى غير از عربى گفت ؟
ج. خير، صحيح نيست.
ص: 116
1870. افرادى كه نمى توانند تكبيرة الاحرام بگويند، (مانند كر و لال ها) تكليفشان چيست ؟
ج. بايد به هر صورتى كه مى توانند بگويند و اگر هيچ نمى توانند بگويند، براى تكبير بنا بر احوط با انگشت اشاره كند و اگر مى تواند، زبانش را هم حركت دهد.
ص: 117
1871. تكبيرة الاحرام بايد مقارن با قيام باشد، يا اگر قيام بعد از تكبيرة الاحرام صورت بگيرد صحيح است ؟
ج. تكبيرة الاحرام بايد مقارن با قيام باشد.
1872. ترك قيام غير ركن، عمداً يا سهواً چه حكمى دارد؟
ج. ترك آن اگر از روى فراموشى باشد، نمازش صحيح است.
1873. آيا زياد كردن قيام غير ركن و ركن مورد اشكال است يا خير؟
ج. زياد كردن قيام ركنى (اگر قابل تحقق باشد)، اشكال دارد. چه سهوى باشد چه عمدى؛ و زياد كردن قيام غير ركنى (اگر قابل تحقق باشد) در صورتى كه سهوى باشد، اشكالى ندارد.
1874. قيام متصل به ركوع چيست و حدّ آن چه قدر است ؟
ص: 118
ج. قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام بنا بر ظاهر و قيام پيش از ركوع، كه آن را قيام متصل به ركوع مى گويند، ركن است.
1875. آيا انجام ندادن قيام متصل به ركوع، موجب اشكال در نماز مى شود يا خير؟
ج. در اين صورت نماز باطل است. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله 787 مراجعه شود).
1876. آيا قيام متصل بعد از ركوع، همان قيام متصل به ركوع است يا خير؟
ج. خير و قيام بعد از ركوع ركن نيست (به مسئله 850 رساله رجوع شود).
1877. قيام متصل به ركوع، در نماز در حال حركت چگونه است ؟
ج. همين كه قبل از ركوع قيام داشته باشد، از حيث تحقّق ركن كافى است، و از حيث شروط قيام، در فرض سؤال مورد احتياط است. (در اين رابطه به مسئله 788 و 789 رساله رجوع شود.)
1878. قيام بعد از ركوع چه مقدار بايد باشد؟
ج. به مقدارى كه صدق قيام كند.
1879. قيام قبل از ركوع چه مقدار بايد باشد؟
ج. به اندازه اى كه صدق قيام كند، كافى است.
ص: 119
1880. اين جانب فعلاً از پاى مصنوعى استفاده مى كنم كه مى توان با آن ايستاده نماز خواند. گاهى به علّت خستگى پا يا احتمال زخم شدن آن، پاى مصنوعى را درآورده و نشسته نماز مى خوانم. آيا واجب است همواره با پاى مصنوعى به طور ايستاده نماز بخوانم يا خير؟
ج. تا مادامى كه موجب ضرر و يا عسر و حرج نباشد، ايستاده نماز بخوانيد و با تمكّن از قيام هر چند با پاى مصنوعى، نوبت به نشسته نمى رسد.
1881. آيا قيام بر يك پا در حالى كه پاى ديگر حالت استراحت دارد، صحيح است يا نه ؟
ج. احتياط واجب آن است كه موقع ايستادن، هر دو پا روى زمين باشد، ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد و اگر روى يك پا هم باشد، اشكال ندارد و اگر ايستادن صدق كرد و از روى فراموشى روى يك پا قرار گرفت، نمازش باطل نيست؛ گرچه محل احتياط است.
1882. آيا برابر بودن پاها زمانى كه به شيئى تكيه داده شده لازم است يا نه ؟
ج. در حال اختيار نبايد به جايى تكيه كند.
1883. اگر پاها را بيش از مقدار معمول در نماز باز كنيم آيا مبطل نماز است يا نه ؟
ج. كسى كه مى تواند درست بايستد لازم است پاها را طورى گشاد نگذارد كه به حال ايستادن معمولى نباشد؛ ولى اگر بگويند ايستاده است و يا از روى
ص: 120
فراموشى، پاها را بيش از حدّ متعارف باز كرد، نمازش باطل نمى شود، اگر چه محل احتياط است.
1884. تكيه دادن به شىء در حال قيام از روى سهل انگارى چه حكمى دارد؟
ج. عمداً جايز نيست، با توضيح مذكور در مسئله 788 و 789 رساله در مورد عمد و سهو.
1885. آيا حركت دادن سر در حال قرائت و ساير ذكرهاى نماز اشكال دارد؟
ج. در صورت حركت دادن، طمأنينه صادق است؛ مگر اينكه فعل كثير صدق كند. بلكه اگر براى خضوع در نماز باشد، كثيرش هم مانعى ندارد.
1886. آيا مى توان نماز شب يا ساير نمازهاى مستحبّى را در حال حركت خواند؟
ج. نمازهاى مستحبّى را در حال حركت و سوارى مى شود خواند و حركت، لازم غالبى آن است و استقبال قبله در آن ها لازم نيست و در حال استقرار لازم است. (مسئله 652 رساله).
1887. اگر در نماز فكرمان جاى ديگر باشد و در حال اختيار يكى از اعضاى بدن - مثل سر و... - تكان بخورد وظيفه چيست ؟
ج. تا وقتى كه از قبله منحرف نشده يا صورت نماز محو نشده باشد، اشكال ندارد و با زوال طمأنينه، ذكر را اعاده نمايد.
ص: 121
1888. اگر كسى عمداً شخص نمازگزار را با فشار به جلو يا پهلو حركت دهد، در صورتى كه نمازگزار روى از قبله نگرداند، نمازش صحيح است يا خير؟ اگر بيفتد يا خم شود چه طور؟
ج. اگر موجب محو شدن صورت نماز نشود، نمازش صحيح است و اگر در آن حالت ذكر گفته، بايد ذكر را اعاده كند.
1889. كسى كه نمى تواند تمام نماز را ايستاده بخواند، آيا مى تواند همه ى آن را نشسته بخواند؟
ج. هر مقدارى كه مى تواند ايستاده بخواند، بايد ايستاده بخواند.
1890. عسر و حرج در قيام - كه موجب نشسته خواندن نماز مى شود - چه تعريفى دارد؟
ج. عسر و حرج شخصى در حدّ عرفيّت آن ميزان است.
1891. براى شخص مريض كه نشسته نماز مى خواند، قيام متّصل به ركوع چه وضعى دارد؟
ج. بايد از حال نشسته به ركوع رود نه از خميدگى.
1892. بيمار و معلول اگر بخواهد نماز را با قيام يا جلوس بخواند، مبتلا به سلس بول مى شود. در حال خوابيده، اين عارضه برطرف مى شود. اين بيمار چه وظيفه اى دارد؟
ص: 122
ج. اگر خوابيده نماز بخواند و بتواند تا آخر با طهارت نماز بخواند؛ بايد خوابيده بخواند، زيرا طهارت مقدّم بر قيام است.
1893. كسى كه مى تواند نشسته، همراه با تكيه گاه نماز بخواند مى تواند خوابيده هم نماز بخواند؟
ج. خير، نمى تواند.
1894. قيام متصل به ركوع براى كسى كه نماز را خوابيده مى خواند چگونه است ؟
ج. همان خوابيدن او بدل از قيام است.
1895. در صورت خواندن نماز به پهلوها كدام پهلو را بايد مقدم كرد؟
ج. پهلوى راست را بايد مقدم نمود.
1896. آيا جايز است نمازهاى قضا را نشسته بخوانيم ؟
ج. در حال اختيار جايز نيست.
1897. اگر نمازگزار - به جهت جهل به وظيفه -، ذكر بحول اللّٰه را قبل از بلند شدن مى گفته است، نمازهاى خوانده شده چه حكمى دارد؟
ج. اگر به نيّت ذكر مطلق بوده، نمازش صحيح است و اشكال ندارد.
ص: 123
1898. شخصى هنگام بلند شدن از سجده به جاى «بحول اللّٰه و قوته»، «يا حىّ يا قيّوم» مى گويد؛ آيا نمازش اشكال دارد؟
ج. خير، اگر به قصد مطلق ذكر بگويد، اشكال ندارد.
1899. كسى كه نماز را به صورت نشسته مى خواند، گفتن ذكر «بحول اللّٰه و قوته و اقوم و اقعد» چه حكمى دارد؟
ج. به قصد مطلق ذكر يا وظيفه، اشكال ندارد.
1900. آيا نمازگزار مى تواند وقتى به حالت قيام رسيد و ذكر بحول اللّٰه هنوز تمام نشده، آن را قطع كند؟
ج. آن ذكر را تمام كند؛ بلكه بعيد نيست اگر تمام ذكر را بعد از ايستادن بگويد، عمل به مستحبّ كرده باشد.
1901. آيا نمازگزار مى تواند قسمتى از ذكر بحول اللّٰه را در حال بلند شدن بگويد و بيشترش را در حال ايستادن بگويد؟
ج. مانعى ندارد.
1902. با علم به اين كه ذكر «بحول اللّٰه» را بايد در حال حركت گفت، اگر عمداً در غير حالت حركت بگويد؛ آيا نماز او باطل است ؟
ج. اگر آن را بعد از ايستادن بگويد، تحقّق مستحبّ بعيد نيست.
ص: 124
1903. منظور از اين كه بايد قرائت و ذكر نماز صحيح خوانده شود، چيست ؟
ج. به مسائل 823 تا 827 رساله رجوع شود.
1904. مراد از ذكر در نماز چيست ؟
ج. ذكر در كنار قرآن و دعا و كلام آدمى است.
1905. اين كه گفته مى شود، عبارتى به قصد مطلق ذكر اشكال ندارد يعنى چه ؟
ج. يعنى به قصد ورود در آن محل معيّن نباشد.
1906. ملاك، در جهر (بلند خواندن) و اخفات (آهسته خواندن) چيست ؟
ج. ملاك ظهور جوهر صوت و عدم ظهور آن است.
1907. آيا شنيدن صداى خود در هنگام قرائت حمد و سوره، ضرورى است ؟
ج. در صورتى كه مانعى از شنيدن صدا نباشد، بله لازم است.
ص: 125
1908. آيا وضوح قرائت در حال اخفات لازم است ؟ يا در صورتى كه الفاظ از مخرج ادا شوند؛ اما سرعت اداى آن ها بسيار زياد باشد كه وضوحى نداشته باشد كافى است ؟
ج. بايد صدق عرفى قرائت حفظ شود.
1909. تا چه اندازه بالا بردن صدا در نماز جايز است ؟ اگر به صورت فرياد كشيدن درآيد چه طور؟
ج. اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صدايش را بلند كند، مثل آن كه آن ها را با فرياد بخواند، بنا بر احتياط نمازش باطل است.
1910. اگر در قسمتى از قرائت حمد و سوره ى نماز جهريّه، متوجه شويم كه داريم آهسته نماز مى خوانيم، چه وظيفه اى داريم ؟
ج. از آنجا به بعد را بايد بلند بخوانيد (مسئله ى 819 رساله).
1911. اگر در قسمتى از قرائت حمد و سوره ى نماز اخفاتيه، متوجه شويم كه داريم حمد و سوره را بلند مى خوانيم، چه وظيفه اى داريم ؟
ج. از آنجا به بعد بايد آهسته بخوانيد (مسئله ى 819 رساله).
1912. آيا در خواندن قضاى نمازهاى ظهر و عصر، مى توان حمد و سوره را بلند خواند؟ يا در قضاى نمازهاى جهريه حمد و سوره را مى توان آهسته خواند؟
ج. نمازهايى كه واجب است قرائت در آن ها بلند خوانده شود، هنگام قضا هم
ص: 126
بايد بلند خوانده شود و هم چنين نمازهايى كه واجب است آهسته بخواند، هنگام قضا نيز واجب است آهسته بخواند.
1913. اگر مردى نماز استيجارى زن مرحومه اى را بخواهد بخواند، تكليفش از نظر جهر و اخفات قرائت حمد و سوره چيست ؟
ج. بايد مرد، تكليف خودش را رعايت كند (مسئله ى 1256 رساله).
1914. اگر زنى قصد اقامه ى نماز قضاى مرد مرحومى را داشته باشد، تكليفش از نظر بلندى يا آهسته بودن قرائت حمد و سوره چيست ؟
ج. زن، به تكليف خودش عمل كند (مسئله ى 1256 رساله).
1915. در نمازهاى ديگر غير از نمازهاى يوميّه، مانند آيات و عيدين و... تكليف نمازگزاران در بلندى يا آهسته بودن قرائت حمد و سوره چيست ؟
ج. مستحب است در آن نمازها بلند بخوانند.
1916. آيا قرائت نافله ى نمازهاى جهرى و اخفاتى بايد مطابق هر نماز باشد يا ضرورتى ندارد؟
ج. ضرورتى ندارد.
1917. آيا جهر در نمازهاى جهريّه فقط در قرائت واجب است يا در همه ى اجزاى نماز
ص: 127
واجب است ؟ در مورد اخفات در نمازهاى اخفاتيه چه طور؟
ج. فقط در قرائت واجب است.
1918. شخصى در نمازهاى اخفاتيّه اگر يك كلمه را آهسته بخواند صحيح ادا نمى كند و اگر كمى به جهر بخواند صحيح ادا مى شود، آيا جايز است اين كار را انجام دهد؟ اگر در نمازهاى جهريه براى تلفّظ صحيح آهسته بخواند چه طور؟
ج. در نمازهاى اخفاتيه، تمام كلمات بايد اخفات باشد و در جهريه تمام كلمات بايد جهر باشد، و به شك و وسوسه اعتنا نكند.
1919. آيا زنان مى تواند حمد و سوره ى نمازهاى صبح و مغرب و عشا را بلند بخوانند؟
ج. مى توانند، ولى اگر نامحرم صدايشان را مى شنود، در صورتى كه شنيدن صداى زن حرام باشد، مثلاً ترس فتنه و لذّت بردن در بين باشد، بنا بر اظهر بايد آهسته بخوانند.
1920. آيا براى جلوگيرى از حواس پرتى، زن مى تواند نماز را با صداى بلند بخواند؟
ج. فقط نمازهاى صبح و نماز مغرب و عشا را در صورتى كه نامحرم صداى او را نمى شنود - با تفصيلى كه در مسئله قبل ذكر گرديد -، مى تواند بلند بخواند.
1921. آيا بلند خواندن قرائت در ظهر روز جمعه جايز است ؟
ج. بله، مستحب است.
ص: 128
1922. آيا بلند خواندن قرائت حمد و سوره ى نماز ظهر روز جمعه براى زن نيز جايز است ؟
ج. بله.
1923. قرائت قرآن و نماز با صداى خوب به گونه اى كه تحسين شنوندگان را برانگيزد، چه حكمى دارد؟
ج. خوب و مطلوب است.
1924. اين جانب چندين سال نماز خوانده ام و اكنون متوجه شده ام كه در اثر جهل به مسئله، قرائت حمد و سوره ى نمازم صحيح نبوده است، آيا بايد نمازها را قضا كنم ؟
ج. بله، احتياطاً بايد قضا كنيد.
1925. در نقاط مختلف، افراد با لهجه هاى مختلفى صحبت مى كنند و هر چه قدر هم سعى كنند، نمى توانند لهجه خود را عوض كنند و با لهجه ى عربى تلفظ نمايند. آيا لهجه داشتن نمازگزار در قرائت نماز، مشكل ساز است ؟
ج. همان مقدار كه صحيح بخوانند كافى است و تلفظ به لهجه ى عربى لازم نيست.
1926. اگر كسى قادر به تلفظ صحيح و اداى بعضى حروف نماز نباشد، چه
ص: 129
تكليفى دارد؟
ج. اگر به هيچ وجه نتواند صحيح آن را ياد بگيرد، هر طور كه مى تواند بخواند و احتياط مستحب در آن است كه نماز را به جماعت به جا آورد.
1927. كسى كه در صحّت ذكرهاى نماز، وسواس دارد يا زياد شكّ مى كند و تكرار مى كند، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. تا اخلال به نظم واجب و موالات نشود، اشكال ندارد؛ ولى وسواس جايز نيست.
1928. اگر كسى در مورد قرائت صحيحِ نماز اطلاعى نداشته و تاكنون نماز را از نظر قرائت غلط مى خوانده و هم اكنون نيز غلط مى خواند، وظيفه اش چه مى باشد؟
ج. بايد قرائتش را درست كند و هر نمازى كه تا حال با قرائت غلط خوانده، بايد قضا نمايد، بنا بر احوط.
1929. آيا لازم است به شخصى كه نماز را غلط مى خواند تذكّر دهيم ؟
ج. اگر به جهت ندانستن مسئله باشد، لازم است على الاحوط.
1930. آيا غلط خواندن يا از مخرج ادا نكردن عمدى ذكرهاى مستحبّى نماز، موجب باطل شدن نماز مى شود؟
ج. بنا بر احتياط واجب بايد درست بخواند.
ص: 130
1931. كسى كه دندانش شكسته يا كشيده شده و نمى تواند قرائت را درست بخواند، آيا لازم است دندان مصنوعى بگذارد تا بتواند نماز را صحيح بخواند يا نه ؟
ج. اگر عسر و حرج ندارد، بايد بگذارد.
1932. در صورتى كه مريضى نتواند قرائت و ذكرهاى نماز را به حافظه بسپارد و هم چنين قادر نباشد از روى نوشته بخواند، آيا بر اطرافيان واجب است قرائت و ذكرهاى نماز را بلند بخوانند تا وى تكرار كند؟
ج. واجب نيست و مى توانند اجرت بگيرند.
1933. شخص مريضى كه حنجره اش را عمل جرّاحى كرده اند و تا مدّتى اصلاً نبايد سخن بگويد، چگونه نماز بخواند؟
ج. نمازش حكم نماز اخرس را دارد كه با اشاره و حركت دادن زبان است و پس از خوب شدن، نمازهايى را كه به اين صورت خوانده، قضا ندارد.
1934. شخصى لوزه اش را عمل كرده است و دكتر به او مى گويد نبايد صحبت كند، در اين صورت ذكرهاى نماز را چگونه بيان كند؟ آيا مى تواند در دلش بگويد و به لفظ نياورد و يا مى تواند نمازها را در وقت نخواند و پس از بهبودى قضا نمايد؟
ج. حكم او مثل أخرس است و اگر به وظيفه عمل كند، قضا ندارد و نمى تواند نماز را در وقت نخواند.
ص: 131
1935. آيا خواندن از روى كتاب قرآن كريم در نمازهاى واجب اشكال دارد؟
ج. قرائت از روى نوشته در حال اختيار بنا بر اظهر جايز است؛ اگر چه در فريضه، اولىٰ ترك آن است.
1936. تكرار بعضى كلمات حمد و سوره و ذكرهاى نماز جايز است يا نه ؟
ج. اگر به حدّ وسوسه نرسد، جايز است.
1937. در قرائت نماز آيا مقدارى كه انسان بدون حضور قلب خوانده، مى تواند دوباره بخواند؟
ج. مى تواند.
1938. نحوه ى نماز خواندن شخص لال و گنگ چگونه است ؟
ج. بنا بر احتياط واجب بايد قرائت نماز را از قلب و ذهن خود بگذراند و به اندازه واجب زبان را حركت دهد و اگر ممكن است با انگشت هم به مقدار واجب اشاره كند.
1939. اگر انسان نماز خود را سريع بخواند، به گونه اى كه نتواند كلمه اى را درست تلفّظ كند، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. باطل است.
ص: 132
1940. شخصى در بين نماز براى صاف كردن گلو، عمداً چند بار سرفه مى كند و اين كار او سبب مى شود كه يك حرف دوباره تكرار شود، آيا نماز او اشكال پيدا مى كند؟ آيا اين كار او تكليفى برايش ايجاد مى كند؟
ج. خير اشكال ندارد و سرفه، توليد حرف نمى كند.
1941. حكم نماز پيرزن ها و پيرمردهايى كه در نمازشان غلطهاى زيادى است و قادر به تصحيح آن ها نيستند، چيست ؟
ج. بايد هر طورى كه مى توانند بخوانند و احتياط مستحب آن است كه نماز را به جماعت به جا آورند.
1942. آيا خواندن ترجمه قرائت نماز به زبان هاى ديگر - غير از عربى - صحيح است ؟
ج. خير صحيح نيست.
1943. اگر شخصى در تنگى وقت مسلمان شده باشد و فرصت كافى براى ياد گرفتن الفاظ عربى نماز نداشته باشد، آيا مى تواند ترجمه ى نماز را به زبان ديگر بخواند؟
ج. خير، بنا بر احتياط مستحب نمازش را به جماعت بخواند يا كسى بخواند و او هم همراه او بخواند يا اگر ممكن است از روى نوشته اى بخواند. و اگر كسى از قرآن هيچ نمى داند، به مقدارى كه واجب است در نماز از قرآن بخواند، تسبيح، تهليل و تكبير بگويد.
ص: 133
1944. اگر كسى مثلاً از اوّل سوره «قل هو اللّٰه» شروع كند و بدون وقف تا آخر بخواند و در اين بين كلمه اى را اشتباه كند، آيا همان كلمه ى غلط و بعد آن را بگويد كافى است يا بايد از اوّل شروع كند؟ به عبارت ديگر آيا مسئله، مبتنى بر جواز يا عدم جواز وقف به حركت و وصل به سكون است ؟
ج. شروع از اوّل لازم نيست.
1945. اگر كلمه اى در نماز غلط گفته شود، يا در هنگام گفتن آن بدن حركت كند، آيا تكرار همان كلمه كافى است يا بايد از اوّل كلمه آيه يا از اوّل جمله خوانده شود؟
ج. تكرار همان كلمه كافى است.
1946. اگر كسى در صحت كلمه اى از نماز شك كند و آن را دو مرتبه بگويد، آيا موجب سجده ى سهو مى شود؟
ج. خير.
1947. در نمازهايى كه در آن سوره يا آيه خاصى وارد شده است، اگر انسان آن آيه يا سوره را حفظ نباشد، مى تواند آيه يا سوره ى ديگرى بخواند؟
ج. خير، از نوشته بخواند؛ مگر بداند كه آن سوره يا آيه شرط كمال آن نماز است؛ نه شرط اصل مشروعيّت و صحّت آن، كه در اين صورت مى تواند ترك كند يا رجاءً تبديل كند.
ص: 134
1948. آيا حركت دادن سر يا ديگر اعضاى بدن هنگام قرائت و ساير ذكرهاى نماز اشكال دارد؟
ج. تا حدّى كه به طمأنينه نماز خلل وارد نكند، اشكال ندارد.
1949. آيا لازم است نيّت را بر زبان جارى كرد؟
ج. خير، لازم نيست.
1950. آيا اضافه كردن كلمه ى «اللعين» در جمله «اعوذ باللّٰه من الشيطان الرجيم» در ابتداى قرائت نماز، اشكال دارد؟
ج. به قصد مطلق دعا اشكال ندارد.
1951. در قرائت سوره، آيا بايد ابتدا سوره را تعيين كنيم و سپس «بسم اللّٰه» بگوييم ؟
ج. در موارد تعيّن مثل عزم مستقر بر جريان طبق عادت - كه به منزله ى قصد خاصّ است يا غير آن از موارد تعيّن - خير، تعيين سوره لازم نيست و در غير آن ها قصد خصوصيّت لازم است، هر چند خصوصيت حاصل به آن چه بعداً مى خواند و لو اكنون نمى داند.
1952. اگر انسان اوّل «بسم اللّٰه الرّحمن الرّحيم» را بگويد و بعد از آن قصد كند كه چه سوره اى بخواند صحيح است ؟ اگر چند سال در تعيين سوره قصد نكرده باشد،
ص: 135
وظيفه چيست ؟
ج. بايد قصد سوره ى خاصّ كند يا قصد كند كه بعد از «بسم اللّٰه»، هر سوره اى را كه مى خواند، اين «بسم اللّٰه» او باشد كه قصد اجمالى است و هم چنين عزم مستقر بر جريان طبق عادت مستقره به منزله ى قصد خاص است.
1953. اگر شخص يقين كند بسم اللّٰه را به قصد سوره اى كه شروع كرده نگفته، وظيفه چيست ؟ آيا ادامه دهد يا بايد برگردد و از اوّل شروع كند؟
ج. بايد برگردد.
1954. فردى در حالت قرائت سوره ى نماز واجب وقتى شروع به خواندن اوّلين آيه ى سوره كرده، شك مى كند كه آيا «بسم اللّٰه» را به قصد همين سوره گفته يا نه! آيا برگردد و دوباره بسم اللّٰه بگويد يا به شكّ خود اعتنا نكند؟
ج. اعتنا نكند.
1955. حمد و سوره اى كه در نماز خوانده مى شود، آيا به قصد انشا بايد خوانده شود يا به قصد حكايت ؟
ج. بايد به قصد قرائت و قرآنيّت باشد.
1956. اگر كسى در گفتن جملات امرى مانند «اهدنا» و «ربنا آتنا»، «ربنا اغفر لى و لوالدىّ » و امثال آن قصد انشا كند، به نماز آسيب مى رساند؟
ج. اگر قصد قرائت هم داشته باشد، كافى است.
ص: 136
1957. آيا قرائت «صراط الذين انعمت عليهم» به صورت «صراط من انعمت عليهم» و نيز قرائت «و لا الضالين» به صورت «و غير الضالين» جزو قرائات مشهورى است كه در قرائت نماز جايز مى باشد؟
ج. خير، بنا بر احوط ملازمت به يكى از قرائات سبعه شود.
1958. آيا قرائت «ملك يوم الدين» در نماز صحيح است ؟
ج. ظاهراً جايز است.
1959. ذكر مستحبى بعد از سوره حمد، «الحمد للّٰه» است يا «الحمد للّٰه رب العالمين»؟
ج. دومى است.
1960. آيا گفتن «آمين» بعد از سوره ى حمد به قصد مطلق ذكر، اشكال دارد؟
ج. حرام است و على الاحوط باطل كننده نماز است.
1961. آيا بعد از حمد يا سوره مى توان «صدق اللّٰه العلى العظيم» گفت ؟
ج. مانعى ندارد.
1962. آيا بعد از تمام شدن سوره حمد و سوره ى واجب، مى توان آيات ديگرى از قرآن يا سوره ى ديگرى خواند؟
ج. كراهت دارد.
ص: 137
1963. اگر كسى بعد از نماز ظهر ملتفت شود كه حمد و سوره را بلند خوانده است، آيا بايد دوباره نمازش را اعاده كند؟
ج. خير، اعاده لازم نيست.
1964. آيا قرائت سوره هاى طولانى مانند سوره بقره در نمازهاى واجب، سبب خروج از حالت نماز نمى شود؟
ج. اشكال ندارد؛ مگر اين كه موجب فوت وقت نماز شود.
1965. آيا در نمازهاى واجب، مى توان بعد از حمد به جاى سوره، بار ديگر سوره ى حمد را تكرار نمود؟
ج. نمى توان تكرار كرد.
1966. مدّت ها در «لم يكن له كفواً أحد» لام را مشدّد نخوانده ام، حكم نمازهايم چگونه است ؟
ج. احتياطاً آن نمازها را دوباره بخوانيد.
1967. شخصى در نمازهاى خود، بعد از هر سوره اى كه مى خوانده است، «كذلك اللّٰه ربّى» مى گفته، وظيفه چيست ؟
ج. نمازها محكوم به صحّت است، ولى عمداً اين كار را نكند.
ص: 138
1968. آيا مأموم مى تواند بعد از قرائت سوره ى توحيد توسّط امام «كذلك اللّٰه ربّى» بگويد؟
ج. ورود آن مربوط به كسى است كه سوره ى توحيد را در نماز مى خواند.
1969. بعد از سوره ى اخلاص، چند بار مستحب است «كذلك اللّٰه ربى» گفته شود؟
ج. يك يا دو يا سه بار.
1970. دو سوره اى كه در هنگام قرائت نماز بايد با هم خوانده شود چيست ؟
ج. بنا بر اظهر اگر سوره ى «ضحى» را مى خواند بايد سوره ى «أ لم نشرح» را هم به دنبال آن بخواند و اگر سوره ى فيل را خواند سوره ى قريش را هم بخواند.
1971. در مورد دو سوره ى «فيل» و «قريش» كه در نماز يك سوره محسوب مى شوند؛ آيا گفتن يك «بسم اللّٰه الرحمن الرحيم» كافى است ؟
ج. خير، كافى نيست.
1972. دو سوره ى «فيل» و «قريش» كه در نماز يك سوره محسوب مى شوند، اولويت قرائت با كدام يك از آن ها است ؟
ج. بايد هر دو را با هم به ترتيب بخواند.
ص: 139
1973. كسى نمى دانست دو سوره «فيل» و «قريش» در نماز، يك سوره حساب مى شوند.
تكليف نمازهايى كه در آن ها اين دو سوره جدا خوانده شده اند، چيست ؟
ج. احتياطاً بايد آن نمازها را دوباره بخواند.
1974. اگر كسى در ركعت دوم، به جاى حمد و سوره، اشتباهاً تسبيحات اربعه بگويد و در هنگام رفتن به ركوع متوجه شود، چه تكليفى دارد؟
ج. اگر تا به حدّ ركوع نرسيده فهميد، بايد برگردد و حمد و سوره را بخواند و بعد از نماز هم احتياطاً سجده سهو به جا آورد و اگر به حدّ ركوع رسيده، سجده ى سهو كافى است.
1975. آيا مطابق همه ى قرائت هاى موجود مى توان قرائت نماز را انجام داد؟
ج. بايد مطابق قرائت قرّاء هفت گانه مشهور باشد، بنا بر احوط.
1976. آيا مى شود در نمازهاى مستحبى بيش از يك سوره خواند؟
ج. بله، مى شود.
1977. كسى كه به ركعت سوم يا چهارم جماعت مى رسد، آيا حمد و سوره نمازهاى جهريّه را بلند بخواند يا آهسته ؟
ج. بايد آهسته بخواند.
ص: 140
1978. آيا به غير از حمد و سوره ى نماز ظهر و عصر بقيّه اى ذكرهاى نماز را مى توان بلند خواند؟
ج. بله، مى توان.
1979. آيا در نماز صبح و مغرب و عشا، به غير از حمد و سوره، بقيّه اى ذكرهاى نماز را مى توان آهسته خواند؟
ج. بله، مى توان.
1980. آيا كسى مى تواند به خاطر شرم و حيا و يا ترس از ريا، حمد و سوره ى نمازهاى صبح و مغرب و عشا را آهسته بخواند؟
ج. خير، نمى تواند.
1981. آيا كسى مى تواند حمد و سوره نماز ظهر و عصر را به قصد تعليم، بلند بخواند؟
ج. خير، نمى تواند.
1982. اگر كسى برخى از ذكرهاى نماز غفيله يا دهه ى ذى الحجه را براى اعلام به ديگران بلند بخواند، نماز او چه حكمى دارد؟
ج. مانعى ندارد (به مسئله ى 930 رساله رجوع شود).
ص: 141
1983. اگر كسى حمد و سوره را فراموش كند و در ركوع به ياد آورد، چه بايد بكند؟
ج. بعد از نماز احتياطاً سجده ى سهو به جا آورد.
1984. آيا غلط خواندن قنوت و يا ذكرهاى مستحبى نماز، مبطل نماز است ؟
ج. على الاحوط در حال عمد مبطل است.
1985. عدم رعايت تجويد در نماز چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد، مگر تا حدّى كه در صحت قرائت لازم است.
1986. رعايت چه مقدار از نكات تجويدى براى قرائت نماز واجب است ؟
ج. به مسائل 823 تا 827 رساله رجوع شود.
1987. اگر كسى لفظ ضاء را از مخرج ظاء تلفظ مى كرده است اما در عرف عرب حرف ضاد بر آن صدق مى كرده، آيا نمازش اشكال دارد؟
ج. با صدق آن حرف در عرف عرب صحيح است.
1988. اگر بعضى از اهل لغت يك نوع تلفّظ را صحيح بدانند و بعضى ديگر آن را غلط بدانند، آيا مى شود آن را در نماز قرائت كرد؟
ج. اگر مراد اداى مخارج حروف است، لازم است رعايت آن به نحوى كه در
ص: 142
عربيّت، صدق حرف مخصوص نمايد و تشخيص آن با عرف لغت صحيح است، و از حيث قرائت كافى است با يكى از قرائات سبعه (هفت گانه) موافق باشد.
1989. آيا جايز است يك ركعت يا دو ركعت نماز، به دو قرائت از قرائات سبعه خوانده شود؟
ج. تخيير بين قرائات سبعه در نماز استمرارى است، لذا اگر در يك يا دو ركعت به دو قرائت بخواند، جايز است.
1990. اگر حركات كسره و ضمه را كه عرب به صورت «او» و «ايى» كوتاه تلفظ مى كند، به صورت فارسى تلفظ كنيم اشكال دارد؟
ج. خير اشكال ندارد.
1991. اگر كسى حرف «صاد» را طورى بگويد كه مثلاً از حرف «سين» يا «ثاء» تمايز داده شود، هر چند به طور كامل طبق قرائت عربى نباشد، آيا قرائت او در نماز صحيح است يا خير؟
ج. اگر صدق عربيّت آن حرف باشد، صحيح است.
1992. آيا لفظ «صراط» در قرائت سوره مباركه حمد را مى توان به «س» يا «ص» تلفّظ نمود؟
ج. هر دو صورت آن جايز است، چون طاء و صاد در يك كلمه جمع شده است.
ص: 143
1993. در علم تجويد براى تلفظ «ضاد»، چند قول ذكر شده است. به كدام قول عمل شود؟
ج. بايد طورى تلفظ كند كه در زبان عربى بگويند «ضاد» را تلفّظ كرده است.
1994. در صورت مشكل بودن تلفّظ صحيح «ضاد»، وظيفه چيست ؟
ج. اگر به هيچ وجه نمى تواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد هر طور كه مى تواند بخواند، و احتياط مستحب آن است كه نماز را به جماعت به جا آورد.
1995. آيا حتماً بايد قلقله را در حرف «دال» در آخر آيات سوره ى توحيد رعايت نمود؟
ج. خير، لازم نيست.
1996. اگر در قرائت - براى احتياط - حرف اوّل يا وسط يا آخر كلمه - مثل دال احد - را تكرار كنيم صحيح است ؟
ج. تمام كلمه را تكرار كنيد.
1997. آيا رعايت مدّ عارضى هم واجب است ؟ (مثل كلمه ى «الرّحيم» در حال وقف)؟
ج. واجب نيست.
ص: 144
1998. ميزان كشش در كلمه ى «و لا الضّالين» چه قدر است ؟
ج. به حدّ عرفى كافى است.
1999. اگر كسى در نماز سهواً و از روى فراموشى مدّ واجب در «و لا الضّالين» را انجام ندهد، نمازش چه حكمى دارد؟ و اگر حكم را نمى دانسته يا مى دانسته و متوجّه نبوده چه بايد كرد؟
ج. اگر قبل از رفتن به ركوع ملتفت شده، بايد تدارك كند و بعد از آن سوره را بخواند؛ و اگر بعد از ركوع فهميده، نمازش صحيح است و احتياطاً بعد از سلام سجده ى سهو به جا آورد، مگر در صورت جهل به حكم كه چون نوعاً جاهلِ مقصّرند، نماز را اعاده كنند.
2000. مدت پانزده سال است كه در «يرملون» ادغام نمى كنم، آيا بايد تمام نمازهايم را در اين مدت اعاده يا قضا نمايم ؟
ج. در «يرملون» ادغام واجب نيست، پس قضا و اعاده لزوم ندارد، اگر چه احتياط خوب است.
2001. آيا بايد در سوره هايى كه در نماز مى خوانيم موارد وقف را رعايت كنيم ؟
ج. خير، لازم نيست.
ص: 145
2002. تا چه اندازه توقف بر روى يك كلمه، به صحت نماز اشكال وارد مى كند؟
ج. تا حدّى كه به موالات آن جمله اخلال نرساند، اشكال ندارد.
2003. در اذان شنيده مى شود كه مؤذّن «حى على الصلاة» را «حى على الصلاة» (با هاء) مى خواند آيا اين كار درست است ؟
ج. در حال وقف بايد با هاء بگويد.
2004. در اين قسمت از سوره ى مباركه قدر: «باذن ربّهم من كل امر سلامٌ » وقف بر روى «أمرٌ» صحيح تر است يا بر روى «سلامٌ »؟
ج. وقف بر امر صورت پذيرد.
2005. آيا تلفظ «كفواً احد» با همزه و بدون واو صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
2006. كسى كه كلمه ى «يوم» را با ضمّه تلفظ كرده، با وجود اين كه مى توانسته صحيح آن را تلفظ كند؛ اما جاهل به مسئله بوده است، آيا نمازهاى او صحيح است يا بايد دوباره اعاده كند؟
ج. نمازهاى او اشكال داشته است.
2007. منظور از «وقف به حركت» يا «وصل به سكون» چيست ؟
ص: 146
ج. معناى وقف به حركت آن است كه زير يا زِبَر يا پيش آخر كلمه اى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد و معناى وصل به سكون آن است كه زير يا زبر يا پيش كلمه اى را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 826 رساله رجوع شود).
2008. اگر در نماز «وصل به سكون» يا «وقف به حركت» عمداً يا سهواً اتفاق بيفتد، نماز چه حكمى پيدا مى كند؟
ج. وصل به سكون در نماز - بنا بر اظهر - جايز است و وقف غير عمدى بر حركت، وضعاً صحيح است و نماز اعاده ندارد و احوط، آن است كه بدون عذر، وقف به حركت ننمايد.
2009. احكامى كه درباره ى وصل به سكون و وقف به حركت در رساله آمده، آيا فقط در قرائت نماز است يا در تشهّد و سلام و اذكار و ادعيه هم هست ؟
ج. فرقى نمى كند.
2010. آيا منظور از وقف، مكث كردن و نفس تازه كرده است يا مكث كردن تنها كفايت كند؟
ج. مناط دوّمى است.
2011. آيا رعايت تجويد در ذكر ركوع و سجده واجب است ؟
ج. تا حدّ صحت كلمه لازم است.
ص: 147
2012. اگر كسى بخواهد ذكرى مستحب را در نماز بگويد، آيا بايد نكات تجويدى در آن ذكر را رعايت كند؟
ج. بنا بر احتياط واجب، در حال عمد تا حدّ صحت كلمه لازم است رعايت كند.
2013. شخصى از روى عدم آگاهى، حدود 4 سال تسبيحات اربعه را با «بسم اللّٰه الرحمن الرحيم» خوانده است، حكم نمازهاى او چگونه است ؟
ج. چون به قصد مطلق ذكر كه جايز است بوده، نمازهاى او اشكال نداشته است.
2014. به نظر حضرتعالى، چند بار لازم است تسبيحات اربعه گفته شود؟
ج. بنا بر اقوى اگر يك مرتبه هم تسبيحات اربعه گفته شود كافى است؛ ولى سه مرتبه تسبيحات اربعه گفتن فضيلت بيشترى دارد و موافق احتياط است.
2015. اگر كسى در تعداد تسبيحات اربعه ى گفته شده شك كند، تكليفش چيست ؟
ج. اگر شك در محل باشد و در دو و سه بار شك كند، يك بار ديگر بخواند.
2016. اگر تسبيحات اربعه سهواً بيشتر از 3 مرتبه گفته شود، تكليف چيست ؟
ج. اشكال ندارد.
ص: 148
2017. اگر تسبيحات اربعه عمداً بيش از 3 مرتبه گفته شود، به نماز اشكال وارد مى شود؟
ج. خير.
2018. آيا امكان دارد تسبيحات اربعه را در نماز مغرب و عشا، بلند خواند؟
ج. خير.
2019. بنده به خاطر عدم آگاهى و يادگيرى غلط، در تسبيحات اربعه به جاى «الا» به صورت، «... و لا الا انّ اللّٰه و اللّٰه اكبر» تلفّظ مى كردم، تكليف اين جانب نسبت به نمازهاى گذشته ام چيست ؟
ج. آن نمازها باطل بوده است، بنا بر احوط.
2020. اگر كسى در ركعت سوم نماز مشغول حمد و سوره شده و در وسط يا انتهاى سوره متوجه شود، چه بايد بكند؟
ج. اگر عادت او خواندن تسبيحات اربعه در ركعت سوم بوده، بايد حمد را رها كند و از ابتدا تسبيحات اربعه را بخواند و بعد از نماز، احتياطاً سجده ى سهو هم به جا آورد. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله 835 و 836 مراجعه شود).
2021. آيا خواندن حمد و سوره به جاى تسبيحات اربعه در ركعت سوم و چهارم جايز است ؟
ص: 149
ج. اشكال ندارد حمد را به جاى تسبيحات مى خواند و سوره را به قصد اين كه قرائت قرآن در نماز جايز است.
2022. اگر كسى قصد داشته باشد در نماز مغرب يا عشا به جاى تسبيحات اربعه سوره ى حمد را بخواند، تكليفش در بلند خواندن يا آهسته خواندن سوره حمد چيست ؟
ج. بر مرد و زن واجب است در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد را آهسته بخواند و بنا بر احتياط واجب «بسم اللّٰه» آن را هم آهسته بخواند.
2023. نمازگزارى در تسبيحات اربعه، «و اللّٰه اكبر» را بدون «واو» مى گفته است، آيا نمازش صحيح بوده است ؟
ج. احوط اين است كه نماز را اعاده كند، زيرا يك مرتبه خواندن تسبيحات بنا بر احتياط واجب است.
2024. حد اقل مقدار ضرورى ذكر ركوع و سجود چه مقدار است ؟
ج. بايد به مقدارى باشد كه مصداق مطلق ذكر باشد.
2025. اگر كسى عمداً يا سهواً ذكر ركوع و سجده را به جاى يكديگر به كار برد، اشكال دارد؟
ج. سهواً اشكال ندارد و هم چنين عمداً اگر به قصد مطلق ذكر باشد، اشكال ندارد؛ ولى عمداً به قصد ذكر خاصّ جا به جا نگويد.
ص: 150
2026. اگر كسى عمداً در ركوع و سجده ها يك «سبحان اللّٰه» بگويد، آيا نمازش صحيح است ؟
ج. بله.
2027. گفتن ذكر «سمع اللّٰه لمن حمده» و «بحول اللّٰه و قوته أقوم و أقعد»، براى كسى كه نشسته نماز مى خواند چه صورتى دارد؟
ج. چنان چه بعد از ركوع و سجودش به قصد رجا بگويد، مانعى ندارد به خصوص ذكر «سمع اللّٰه لمن حمده».
2028. اگر در ركوع و سجود پس از ذكر واجب، دعا و ذكرى به غلط خوانده شود، به نماز صدمه مى زند؟
ج. اگر سهواً نباشد، اشكال دارد.
2029. آيا در ركوع يا سجود پس از ذكر واجب، مى توان به فارسى دعا كرد؟
ج. دعا يا ذكر خداوند متعال به هر لغتى كه مخصوص نمازگزار باشد، در بين نماز، اگر چه به عربى نباشد، مانعى ندارد؛ ولى خلاف احتياط است، ولى بنا بر احتياط واجب ذكرهاى مستحبى ركوع، سجود و تشهد را به غير عربى نخواند.
2030. آيا گفتن «ربّنا فلك الحمد» به جاى «سمع اللّٰه لمن حمده» صورت شرعى دارد؟
ج. به قصد مطلق ذكر اشكال ندارد.
ص: 151
2031. اگر كسى در ركوع نماز به جاى «عظيم»، «اعظيم» بگويد، چه حكمى دارد؟ و نمازهايى را كه به اين صورت خوانده، چه حكمى دارد؟
ج. اگر سهواً بوده مانعى ندارد و اگر به علت جهل بوده، صحيح نيست و بايد نمازهايى كه به اين صورت خوانده شده، به تدريج قضا كند.
2032. اگر شخصى در حال ركوع و يا سجود به جاى «سبحان ربى الاعلى و بحمده» و يا «سبحان ربى العظيم و بحمده» بگويد «سبحان ربّنا الاعلى» و يا «سبحان ربنا العظيم»، آيا صحيح است ؟
ج. اگر به قصد ورود نگويد، صحيح است.
2033. در مسئله ى 841 توضيح المسائل است كه اگر قصد ركوع بعد از خم شدن به وجود آمد، بنا بر اظهر كافى است، با توجّه به اين كه: قيام متصل به ركوع، ركن است، چگونه اين نماز صحيح است ؟
ج. منظور از قيام متّصل به ركوع آن است كه از حال قيام به ركوع برود و در فرض
ص: 152
مسئله، اين حالت حاصل است و انحنا، مقدّمه ركوع است و قصد مقدميّت لازم نيست.
2034. بيمارى كه ركوع و سجود را با اشاره انجام مى دهد در صورتى كه شك كند در حال ركوع است يا سجده، تكليف چيست ؟
ج. بنا بگذارد كه در حال ركوع است.
2035. اگر در سجده ى اوّل يادش بيايد كه ركوع را فراموش كرده، وظيفه چيست ؟
ج. بنا بر احتياط واجب برگردد و ركوع را به جا آورد و بعد از نماز سجده ى سهو به جا آورد و نماز را هم اعاده كند.
2036. اگر در يك ركعت از نماز، سهواً، دو ركوع به جا آوريم، چه حكمى دارد؟
ج. نماز باطل مى شود.
2037. چه چيزهايى در ركوع، مستحب است ؟
ج. به مسئله ى 852 و 853 رساله رجوع شود.
2038. اگر نمازگزار قبل از تمام شدنِ ذكر ركوع، سهواً، سر از ركوع بر دارد، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
ص: 153
2039. اگر نمازگزار قبل از تمام شدن ذكر ركوع، عمداً، سر از ركوع بردارد، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. نمازش باطل مى شود.
2040. اگر قبل از آن كه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد، سهواً ذكر ركوع را بگويد، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. بعد از آرامش بدن ذكر را دوباره بگويد.
2041. اگر قبل از آن كه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد، عمداً ذكر ركوع را بگويد، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. اگر به آن اكتفا كند يا به قصد خصوصيت باشد، نمازش باطل مى شود.
2042. اگر در هنگام ركوع بر اثر عبور و مرور، شخص نمازگزار، حركت كند و از جايش تكان بخورد، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. اگر بدن از حال آرام بودن خارج شده است، بايد بعد از آرام گرفتن بدن دوباره ذكر را بگويد؛ ولى اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن خارج نشود، اشكال ندارد.
2043. اگر كسى به هنگام ذكر ركوع، سهواً، به خاطر ناهموارىِ مكانى كه در آن مكان ايستاده، پايش را جا به جا كند، چه حكمى دارد؟
ج. بايد ذكر ركوع را دوباره بگويد.
ص: 154
2044. آيا در ركوع، هر ذكرى كه بگويد كافى است ؟ يا اين كه حتماً بايد ذكر خاصّى بگويد؟
ج. كافى بودن هر ذكرى كه خواست بگويد در ركوع خالى از وجه نيست. ولى احتياط مستحب آن است كه سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربى العظيم و بحمده» بگويد.
2045. كسى كه بعد از ركوع نمى داند كه ذكر ركوع را گفته است يا نه ؟ چه بايد بكند؟
ج. به شكش اعتنا نكند.
2046. كسى كه در صحيح ادا كردن الفاظ اذكار ركوع، بعد از ركوع يا در هنگام ركوع، شك كند، چه بايد بكند؟
ج. به شك خود اعتنا نكند.
2047. اگر شخصى بر اثر بيمارى، نتواند به مقدار ذكر، در ركوع بماند، چه بايد بكند؟
ج. در صورتى كه بتواند پيش از آن كه از حدّ ركوع بيرون رود ذكر را بگويد، بايد ذكر را در آن حال تمام كند.
2048. اگر در ركوع، بعد از گفتن ذكر ركوع، اذكار ديگرى را بگوييم، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
ص: 155
2049. اگر در ركوع، ذكر «سبحان ربى العظيم و بحمده» را دو بار يا چهار بار بگويد، چه حكمى دارد؟ آيا حتماً اين ذكر را بايد يك مرتبه يا به مقدار معيّنى بگويد؟
ج. اشكال ندارد، ولى مستحب است به عدد فرد بگويد.
2050. به جا آوردن ركوع و سجده با اشاره يعنى چه ؟
ج. يعنى با سر اشاره نمايد (مسئله ى 848 رساله).
2051. در چه موردى مى تواند ركوع را با اشاره به جاى آورد؟
ج. در صورتى كه هرگز - حتى با تكيه - نتواند براى ركوع خم شود (به مسئله ى 848 و 849 رساله رجوع شود).
2052. كسى كه قبل از رفتن به سجده شك كند كه آيا ركوع را به جا آورده است يا نه ؟ چه بايد بكند؟
ج. بايد ركوع را به جا آورد.
2053. كسى كه در حال قيام بعد خواندن حمد و سوره يا در ركعت سوم و چهارم، بعد از تسبيحات اربعه، شك كند كه آيا ركوع را به جا آورد يا نه، چه بايد بكند؟
ج. بايد ركوع را به جا آورد.
ص: 156
2054. كسى كه ركوع را فراموش كند و بعد از نماز متوجه شود، چه بايد بكند؟
ج. بايد نماز را دوباره بخواند.
2055. كسى كه ركوع را فراموش كند و بعد از انجام دو سجده، متوجه شود، چه بايد بكند؟
ج. بايد نماز را دوباره بخواند.
2056. كسى كه خلقت اوليه اش خميده بوده يا در اثر كهولت سن و يا بيمارى، قدّ خميده اى دارد، براى انجام ركوع چه بايد بكند؟
ج. تا امكان راست ايستادن، هر چند با تكيه دادن به چيزى و لو فى الجمله را دارد، قيام قبل از ركوع را بايد به جا آورد و در غير اين صورت به مقدارى بيشتر منحنى و خم مى شود به طورى كه از حدّ ركوع خارج نشود و اگر اين هم ممكن نشد، به همان حالت نيّت ركوع مى كند و با سر اشاره مى كند.
2057. اگر كسى بر اثر بيمارى و يا در اثر كهولت سن، نتواند به اندازه ى ركوع خم شود، چه بايد بكند؟
ج. بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند، و اگر موقعى هم كه تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند، بايد به هر اندازه مى تواند خم شود و اگر به هيچ صورتى نتواند خم شود، بايد با سر اشاره نمايد. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله 848 رساله رجوع شود).
ص: 157
2058. كسى كه نشسته نماز مى خواند، براى ركوع بايد به چه اندازه اى خم شود؟
ج. به اندازه اى كه مسمّاى ركوع حاصل شود، منحنى مى شود و تحقق آن بنا بر احوط به اين است كه صورت او به نزديكى محل سجودش برسد.
2059. در ركوع به چه اندازه اى بايد خم شويم ؟
ج. بايد به اندازه اى خم شد كه بتوان دست را به زانو گذاشت.
2060. كسى كه دست او بلندتر از ديگران است، كه اگر مقدارى خم شود، به زانو مى رسد، به چه مقدار بايد خم شود؟
ج. بايد به اندازه معمول خم شود.
2061. در نماز وتيره و يا نماز احتياطِ نشسته، چه مقدار لازم است خم شويم ؟
ج. مثل ركوع فرد نشسته كه قبلاً ذكر شد.
2062. كسى كه مشغول خواندن نماز مستحبى در حال حركت است، جهت ركوع چه مقدار لازم است كه سر خود را خم نمايد؟
ج. به حدى كه ايماء و اشاره ى با سر صدق كند.
ص: 158
2063. آيا لازم است در ركوع، دست ها بر سر زانوها گذاشته شود؟
ج. خير، لازم نيست (مسئله ى 839 رساله).
2064. اگر در حال ركوع، دست را از زانو برداريم و حيوان مزاحمى مثل پشه يا مگس را از خود دور كنيم، چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
2065. اگر كسى كه لوزه اش را عمل كرده است و در صورت خم و راست شدن، احتمال خونريزى و يا ضرر بدهد وظيفه چيست ؟
ج. اگر عاجز از ركوع و سجود است به جهت خوف ضرر، اگر چه جلوسى باشد و فقط متمكّن از قيام است، اكتفا به قيام و ايماء كه متمكن از غير اينها نيست مى نمايد؛ و اگر متمكن از قيام نيست هر چند با تكيه بر چيزى، نشسته نماز مى خواند و براى ركوع و سجود، ايما و اشاره مى كند و در صورت عدم تمكّن از جلوس، نوبت به صلاة استلقاءً (نماز به پشت خوابيده) و با ايماء مى رسد وگرنه، اضطجاع (خوابيدن به پهلو) با ايماء وظيفه ى اوست.
ص: 159
2066. لطفاً بفرماييد بر چه چيزهايى مى توان سجده كرد (به ترتيب اولويت)
ج. بر زمين و گياه و كاغذ توليدشده از گياه مى توان سجده كرد و افضل از همه تربت امام حسين - عليه السّلام - است (مسئله ى 886 الى 892 رساله)
2067. گاهى در پيشانى جوش هايى پديدار مى شود كه هنگام سجده درد مى گيرد. آيا مى توان براى سجده، پيشانى را روى مهر كج گذاشت و اگر بعد از سر برداشتن از سجده، مهر آلوده به خونِ جوش ها شود، نماز چه حكمى دارد؟
ج. كج گذاشتن در فرض مزبور، مانعى ندارد و احتياط در تقديم طرف راست بر طرف چپ است، و بايد دقّت شود كه مهر آلوده نشود و اگر آلوده شد، بايد در سجده ى بعدى به جاى پاكِ آن سجده كند.
2068. اگر در موقع گزاردن پيشانى روى مهر قسمتى از موى سر يا چادر، پيشانى را فراگيرد و مانع چسبيدن پيشانى روى مهر گردد، چه بايد كرد؟
ج. اگر به اندازه ى قدر واجب از سجده روى مهر باشد، مانعى ندارد و اگر نباشد بدون آن كه سر را بلند كند، آن مو يا چادر را از روى پيشانى بكشد.
ص: 160
2069. آيا سجده بر مهر امين (كه جهت تعيين تعداد ركعات است) صحيح است ؟
ج. سجده صحيح است و اگر موجب اطمينان شخصى شود، رفع شكّ مى كند.
2070. اگر در مهرى كه قدرى چرك دارد، شك شود كه آيا اين چرك به اندازه اى هست كه مانع به حساب آيد يا نه، آيا مى توان با اين مهر نماز خواند؟
ج. مى تواند، گرچه احتياط خوب است.
2071. مهرهايى كه عكس گنبد و بارگاه روى آن ها منقوش است و برآمدگى دارد؛ آيا سجده كردن بر آن ها جايز است ؟
ج. اگر پيشانى به قدر واجب سجده به خاك مى رسد، اشكالى نيست.
2072. يكى از دو طرف مهرهاى نماز ناصاف است و مقدارى برجستگى دارد، آيا سجده روى سطح ناصاف آن صحيح است ؟
ج. اگر تماس پيشانى با مهر به قدر واجب مى شود، صحيح است.
2073. روى بعضى از سجّاده ها و مهرهاى نماز، عكس بارگاه ائمّه - عليهم السّلام - كشيده شده است؛ آيا نماز خواندن با آن ها جايز است ؟
ج. جايز است.
ص: 161
2074. آيا سجده بر اسكناس صحيح است ؟
ج. احتياط در ترك آن است.
2075. سجده كردن بر مهرى كه روى آن كلمه ى اللّٰه حكّ شده است؛ چه حكمى دارد؟
ج. اگر جهت هتك نداشته باشد، اشكال ندارد.
2076. اگر در بين نماز آن چه كه نمازگزار بر آن سجده مى كند، مفقود شود و به خيال اين كه در وسعت وقت هم مى تواند بر لباس يا دستش سجده كند، بر آن ها سجده نمايد، صحيح است ؟
ج. در صورت جهل به حكم، معذور نيست.
2077. اگر در حال نماز خواندن بچه اى مهر را بردارد چه بايد كرد؟
ج. اگر چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد، چنانچه وقت وسعت دارد، بايد نماز را بشكند و اگر وقت تنگ است، بايد به لباسش اگر از پنبه يا كتان است سجده كند و اگر از چيز ديگر است، بر همان چيز و اگر آن هم ممكن نيست، بر پشت دست، و اگر آن هم نمى شود، به چيز معدنى مانند انگشتر عقيق سجده نمايد.
2078. در مسجد الحرام و مسجد النبى - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - و ساير مساجد مكّه و مدينه بعضى از قسمت ها مفروش است و بعضى غير مفروش و با سنگ ساخته شده است.
ص: 162
آيا لازم است براى انجام نماز جماعت به قسمتى بروند كه بر سنگ سجده كنند و يا مى توانند بر فرش سجده نمايند؟
ج. بايد بر سنگ و يا حصير و امثال آن از چيزهايى كه سجده بر آن صحيح است، سجده كنند.
2079. سجده كردن بر مهر يا حصير و بادبزن در مساجد مكه و مدينه در صورتى كه سبب توهين به شيعه بشود؛ چه حكمى دارد؟
ج. مى توانند به قسمت هايى كه با سنگ مفروش شده نماز بخوانند و يا براى اقامه نماز به جايى بروند كه موجب وهن نباشد.
2080. بعضى از روحانيون كاروان ها به حجّاج گفته اند كه اصلاً در طول سفر حجّ از مهر استفاده نكنند؛ حتّى در هتل ها كه همه شيعه هستند؛ آيا اين كار صحيح است ؟
ج. صحيح نيست.
2081. تربت هايى كه از كربلا مى آورند، اگر از اطراف قبر مطهّر نباشد؛ آيا احترام آن واجب است ؟
ج. احترام آن رعايت مى شود، ولى احكام تربت را ندارد.
2082. خواندن نماز با مهرهاى مسجد دانشگاه در مكان هاى ديگر صحيح است ؟
ج. اگر اختصاص به آنجا دارد، جايز نيست.
ص: 163
2083. آيا سجده بر پوست تخم كدو، هندوانه، آفتابگردان، بادام و گردو، بعد از جدا شدن مغز جايز است ؟ بر هسته خرما چه طور؟
ج. جايز است.
2084. سجده بر مهر يا چوبى كه با جوهر يا مركب روى آن نوشته اند چه حكمى دارد؟
ج. اگر آن جوهر يا مركب، مانع از سجده به مقدار واجب نباشد، اشكال ندارد.
2085. آيا سجده بر دستمال كاغذى و كاغذى كه روى آن خطكشى شده؛ جايز است ؟
ج. اگر اشياى مذكور از چيزى كه سجده بر آن صحيح است ساخته شده، مى شود بر آن سجده كرد و جواز سجده بر كاغذى كه احتمال دارد از چيزهايى درست شده باشد كه سجده بر آن جايز نيست، مورد تأمل است؛ لذا احتياطاً سجده ننمايد.
2086. اگر در حالت ناچارى كه لباس نمازگزار از پنبه يا كتان باشد و يا سجاده يا زيراندازش از پنبه باشد، آيا در اين صورت مى تواند بر پشت دست سجده كند؟
ج. در اين صورت بايد به لباس يا زيرانداز كه از كتان يا پنبه است سجده كند وگرنه، اگر از چيز ديگر است، بر همان چيز سجده كند، و اگر آن هم نيست در مرحله بعد بايد بر پشت دست سجده نمايد.
ص: 164
2087. اگر نمازگزارى كمى تند به سجده رود و پيشانى بعد از برخورد با مهر كمى بلند شود و دوباره روى مهر جاى بگيرد؛ آيا دو سجده حساب مى شود؟
ج. اگر نتواند سر را نگه دارد و بى اختيار دو بار به جاى سجده برسد، روى هم يك سجده حساب مى شود و اگر ذكر نگفته باشد، بايد بگويد. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 882 رساله مراجعه شود.)
2088. آيا نشستن بين دو سجده لازم است يا سر برداشتن از مهر و دوباره گذاشتن كفايت مى كند؟ و آيا اگر كسى سر از مهر بردارد و در همان حال كه دستانش روى زمين است اندكى توقف كرده و دوباره به سجده رود اشكال دارد؟ و آيا فرقى بين نماز مستحبى و واجب در اين مسئله وجود دارد؟
ج. نشستن بين دو سجده مطلقاً واجب است.
2089. اگر فردى دو مهر بر هم بگذارد و بر آن ها سجده كند، آيا اشكال دارد؟
ج. خير.
2090. اگر در هنگام سجده بر روى مهر چيزى باشد كه باعث آزار جدّى پيشانى نمازگزار شود، آيا مى توان قبل از اتمام ذكر سجده پيشانى را از مهر برداشت ؟
ج. به كمترين مقدار ذكر اكتفا كند.
ص: 165
2091. آيا مقدار نشستن بين دو سجده بايد به مقدار گفتن «استغفر اللّٰه ربى و اتوب اليه» باشد؟
ج. خير لازم نيست.
2092. فردى كه نمى تواند بين دو سجده بنشيند و به صورت نيم خيز تكبير مى گويد، آيا با اين وضعيت نمازش اشكال دارد؟
ج. اگر به هيچ نحوه قادر بر نشستن نيست، همان كفايت مى كند.
2093. هنگام وضو و سجده از جوش هاى صورتم خون مى آيد، آيا باعث ابطال وضو و سجده مى شود؟
ج. در وضو اگر تطهير ممكن نيست، بايد وضوى جبيره اى كند و در سجده به مسئله ى 878 و 879 رساله رجوع شود.
2094. كسى كه در اثر شكستگى زانو نمى تواند به سجده برود، نماز را چگونه انجام دهد؟
ج. بايد به اندازه اى كه اوّلين مرتبه سجود، صدق مى كند خم شود و مهر يا چيز ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است تا روى چيز بلندى گذاشته و طورى پيشانى را بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است، ولى بايد بنا بر احتياط، كف دست ها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمين بگذارد، و كسى كه هيچ نمى تواند خم شود، براى سجده بايد سر را به قصد سجده خم كند و براى برخاستن از سجده سر را بلند كند.
ص: 166
2095. اگر نمازگزار در ركعت اوّل يك سجده و در ركعت دوم تشهد و در ركعت سوم ركوع را فراموش كند؛ وظيفه اش چيست ؟
ج. نمازش باطل است.
2096. شخصى كه در حال قيام متذكر مى شود كه يك سجده ى ركعت پيش را فراموش كرده، و بر نمى گردد كه به جاى آورد، ولى بعد از نماز فوراً سجده را قضا و سجده سهو به جاى مى آورد، آيا نمازش صحيح است ؟
ج. نمازش باطل است.
2097. كسى كه شك كند يك سجده به جاى آورده يا دو تا، تكليفش چيست ؟
ج. اگر در محل است، يك سجده ى ديگر به جا آورد.
2098. اگر نمازگزار در سجده، در بلندى محل سجده از محل ايستادن شك كند و رفع شك در بين نماز ممكن نباشد، تكليفش چيست ؟
ج. اين شك اعتبار ندارد؛ ولى براى سجده هاى بعدى بايد احراز شرط كند.
2099. بيمارى كه ركوع و سجود را با اشاره به جا مى آورد، در صورتى كه شك كند در سجده است يا ركوع، تكليفش چيست ؟
ج. بنا مى گذارد كه در ركوع است.
ص: 167
2100. اگر نمازگزار در ركعت اوّل يك سجده، و در ركعت دوم ركوع را فراموش مى كند و در بين السّجدتين ركعت دوم متوجه شود؛ تكليفش چيست ؟
ج. اين سجده را سجده ى دوم ركعت اوّل حساب مى كند، پس مى ايستد و ركعت دوم را به جا مى آورد و براى زيادى ها سجده سهو به جا مى آورد.
2101. اگر نمازگزار در اثناى تشهد شك كند كه سجده دوم را به جاى آورده يا نه، چه بايد بكند؟
ج. به شكش اعتنا نمى كند.
2102. سربازانى كه قبل از اذان صبح تا بعد از طلوع آفتاب در پست نگهبانى هستند، در صورتى كه نتوانند به طور عادى نماز بخوانند (به خاطر حساسيّت نگهبانى) ركوع و سجود را چگونه به جاى آورند؟ و آيا بايد در هنگام سجده از چيزى كه سجده بر آن صحيح است استفاده كنند يا لازم نيست ؟
ج. هر طور باشد وقتى را براى نماز مختار قرار دهد و مسلمان در هر كارى كه باشد، بايد براى نمازش وقتى را قرار دهد.
2103. فردى كه به علت درد گردن نمى تواند سر بر مهر بگذارد، آيا مى تواند مهر را بر پيشانى بگذارد؟
ج. بايد مهر را روى چيز بلندى گذاشته و طورى پيشانى را بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است؛ ولى بنا بر احتياط كف دست ها و زانوها و انگشتان پا
ص: 168
را به طور معمول به زمين بگذارد و كسى كه هيچ نمى تواند خم شود، براى سجده بايد سر را به قصد سجده خم كند و براى بر خواستن از سجده سر را بلند نمايد.
2104. كسى كه سجده را روى صندلى به جاى مى آورد؛ آيا مى تواند با كفش نماز بخواند؟
ج. چون بايد بنا بر احوط تا بتواند سرانگشت بزرگ را بر زمين بگذارد؛ لذا نمى تواند با كفش نماز بخواند، بلى اگر مطلقاً از خم شدن معذور است و ايماء مى كند (با سر به سجده اشاره مى كند)، قرار دادن ساير اعضاى سجده لازم نيست، هر چند در اينجا نيز احوط است. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 880 و 881 رساله رجوع شود.)
2105. فردى كه مبتلا به زانو درد است و هنگام تشهد تشديد مى يابد، آيا مى تواند براى به جا آوردن آن ها از صندلى استفاده كند؟ و آيا مى تواند مهر را روى صندلى ديگر بگذارد؟ (فقط براى سجده و تشهد و سلام)
ج. چون ضرورت است، مانعى ندارد.
2106. فردى مريضم كه به علت درد سر زانوها، اگر بخواهم هفت عضوى كه موقع سجده واجب است بر زمين بگذارم، پس از سجده قادر به نشستن نيستم؛ آيا مى توان چهار زانو بدون اين كه سر انگشتان پا را بر زمين بگذارم سجده كنم ؟
ج. تنها همان عضو از اعضاى سجده كه عذر دارد، مى تواند بر زمين نگذارد.
ص: 169
2107. اگر بعضى از انگشت هاى پاى فرد نمازگزار در هنگام سجود همراه انگشت شصت به زمين برسند، آيا نماز اشكال دارد؟ و اگر در حال ذكر سجده، انگشت شصت پا را عمداً حركت دهد؛ آيا نمازش دچار اشكال مى شود؟
ج. مورد اوّل اشكال ندارد و مورد دوم هم اگر حركت كمى باشد، اشكال ندارد.
2108. قرار گرفتن دست در سجده بر روى دو فرش كه مقدارى فاصله بين آن ها باشد چه حكمى دارد؟
ج. با صدق استيعاب عرفى (كه عرف بگويد تمام كف دست روى زمين قرار گرفته است)، اشكال ندارد.
2109. در سجده كدام قسمت بدن بايد مماس با زمين باشد، آيا درآوردن انگشترى و جوراب لازم است ؟
ج. پيشانى و كف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت پا بايد روى زمين باشد، و در آوردن انگشترى و جوراب لازم نيست.
2110. آيا نشستن بين دو سجده در نماز نافله مانند فريضه، واجب است ؟
ج. واجب است؛ به معناى اين كه عدم تعمّد در ترك آن شرط صحّت است.
2111. اگر نمازگزار يا كسى در سجده پس از اداى ذكر واجب، دست يا پا را از زمين
ص: 170
عمداً يا سهواً بردارد، ولى هنوز سجده را تمام نكرده و مى خواهد ذكر مستحبى بگويد، آيا سجده دچار اشكال مى شود؟
ج. اگر در حال ذكر واجب نباشد، ضررى به سجده نمى رساند و اشكال ندارد.
2112. اگر در اثر جهل به حكم، كف دست ها را در حال سجده مطابق معمول نگذاشته و يا بر جاى لرزانى كه آرام نبوده (آرامش نداشته) سجده كرده است، نمازهاى سابقش چه حكمى دارد؟
ج. اگر سجده به قطع يا به احتياط صحيح نبوده، بايد نمازهايش را به همان گونه قضا يا اعاده كند.
2113. وقتى كه انسان در حال گفتن ذكر سجده است، بايد دو كف دستش روى زمين باشد، سؤال اين است كه اگر در حال گفتن ذكر سجده دو كف دست روى زمين بود، امّا يكى از انگشتان دست بى اختيار روى زمين حركت كند؛ آيا بايد ذكر را دوباره تكرار كند؟
ج. اگر عرفاً كف دست روى زمين قرار داشته، صحيح است و در غير اين صورت ذكر واجب اعاده شود.
2114. فردى بى سوادم كه فقط الفاظ نماز را به عربى مى دانم، آيا بعد از اداى ذكر سجده به عربى مى توانم به فارسى دعا كنم، در بقيه مستحبات چه طور؟ و براى بقيه افراد چه طور؟
ج. دعا يا ذكر خداوند متعال به هر لغتى كه مخصوص نمازگزار باشد، در بين نماز
ص: 171
اگر چه به عربى نباشد، مانعى ندارد؛ ولى خلاف احتياط است. خلاصه اين كه:
بنا بر اظهر جايز است، اگر چه احوط مواظبت بر عربيّت است. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 932 رساله رجوع شود.)
2115. آيا در سجده آخر نماز مى توان هر دعايى را خواند؟
ج. بله.
2116. در سجده چه ذكرى مى توان گفت و چه قدر بايد باشد؟ اگر در سجده افزون بر ذكر واجب، دعا و ذكر غلط خوانده شود؛ آيا مبطل نماز است ؟
ج. كفايت هر ذكرى كه در سجده بگويد خالى از وجه نيست، ولى احتياط مستحب آن است كه سه مرتبه سبحان اللّٰه يا يك مرتبه «سبحان ربى الاعلى و بحمده» بگويد و ذكرهاى مستحبى را هم بنا بر احوط بايد صحيح بخواند.
2117. آيا داشتن سجده هاى طولانى براى حضور قلب بيشتر در نماز اشكالى دارد؟
ج. خير.
2118. در موارد تنگى وقت، آيا مى شود در ذكر ركوع و سجده به يك مرتبه سبحان اللّٰه اكتفا كرد؟
ج. بله.
ص: 172
2119. اگر فردى به جاى ذكر سجده بر اثر بى سوادى و يا تعليم غلط صلوات بفرستد؛ آيا نماز او صحيح است ؟ در صورت صحيح نبودن، آيا لازم است نمازهاى گذشته را قضا كند؟
ج. نمازهايش صحيح است.
2120. خواندن دعاى طولانى در بين السّجدتين كه در عرف، صورت نماز را به هم بزند چه وجهى دارد؟
ج. اگر صورت نماز را به هم بزند، مبطل است.
2121. آيا گذاشتن تسبيح، جلوى سجاده و مهر جنبه ى شرعى دارد؟
ج. براى حيلولة (ايجاد فاصله و مانع) است به نحو مذكور در محل خود - مثل عروه و غير آن -. (رجوع شود به عروة الوثقى، بحث مكان هاى مكروه، مسئله ى 3).
2122. در سجود نگاه كردن به پشت سر چه حكمى دارد؟
ج. در صورت منافات با استقبال، اگر عمداً باشد نماز باطل مى شود و اگر منظور اين است كه در همان حالى كه سر بر مهر دارد نگاه به عقب كند اشكال ندارد.
2123. كسى كه يكى از انگشتان دستش كج مى باشد و مثل بقيّه اى انگشتانش به راحتى روى زمين قرار نمى گيرد؛ وظيفه اش چيست ؟
ج. همان طور قرار دهد، با سعى در صدق استيعاب عرفى، بنا بر احوط.
ص: 173
2124. افرادى كه كف دستشان عادى نيست؛ چگونه بايد كف دست را به زمين بگذارند؟ آيا لازم است جاى متناسب با كف درست كند؟
ج. به هر طور ممكن كف دست را به زمين گذارد كافى است، با سعى در صدق استيعاب عرفى، بنا بر احوط.
2125. شخصى كه انگشت شصت پايش باندپيچى شده، آيا مى تواند انگشت باندپيچى را بر زمين بگذارد يا ساير انگشتان را بر زمين بگذارد؟
ج. اگر كم است مانعى ندارد و اگر بيش از متعارف است، جمع كند بين آن و ساير انگشتان و تمام آن ها را روى زمين بگذارد.
2126. اگر پيشانى زخم باشد به طورى كه وقتى به مهر برسد خون جارى مى شود و هر چه صبر كند خونريزى بند نشود؛ تكليف اين فرد براى نماز خواندن چيست ؟
ج. لازم است با جاى سالم پيشانى سجده كند و اگر ممكن نيست و يا زخم، تمام پيشانى را گرفته است، بايد به يكى از دو طرف پيشانى سجده كند و احتياط آن است كه طرف راست را بر طرف چپ مقدم بنمايد و اگر ممكن نيست به چانه سجده نمايد.
2127. اگر در پيشانى جوش هايى باشد كه هنگام سجده درد مى گيرند؛ آيا مى توان با يك طرف پيشانى سجده كرد؟ اگر بعد از سجده اوّل مهر آلوده به خون جوش ها شود، نماز چه حكمى دارد؟
ص: 174
ج. مثل جواب سؤال قبلى و اگر خون آلود شد، اگر مقدار ديگر آن پاك باشد بر آنجا سجده كند، (به مسئله ى 877 رساله و مسائل بعد از آن مراجعه شود.)
2128. فردى كه پيشانيش به علت زخم به طور كامل بسته يا باندپيچى شده است؛ وظيفه اش چيست ؟
ج. اگر طرف چپ و راست پيشانى باز است بايد به يكى از دو طرف پيشانى سجده نمايد و احتياط در اين است كه اگر طرف راست ممكن است آن را بر طرف چپ مقدم نمايد و اگر اين هم ممكن نيست با چانه سجده نمايد.
2129. كسى كه يكى از انگشتان شصت پايش كج است و مثل بقيّه اى انگشت ها به راحتى روى زمين قرار نمى گيرد، وظيفه چيست ؟
ج. اگر مى تواند و حرج نيست، بايد سر آن دو انگشت را به زمين بگذارد و اگر نمى تواند يا حرجى است به ميسور آن اكتفا كند.
2130. كسى كه سجده بر او واجب است (مثل سجده آيات سجده دار) چند سجده بايد به جا آورد، آيا گفتن تشهد و سلام نياز است ؟
ج. فقط يك سجده واجب است و تشهد و سلام ندارد.
2131. اگر آيه سجده دار را از راديو يا تلويزيون بشنويم؛ آيا سجده لازم است ؟
ج. اگر به منزله ى ضبط صوت است لازم نيست؛ اما اگر به طور مستقيم و به
ص: 175
منزله ى بلندگوى بى سيم است، واجب است. (به مسئله ى 901 رساله رجوع شود.)
2132. اگر كسى آيه ى سجده دار بشنود، ولى نتواند سجده را به جاى آورد، آيا گناه كرده است ؟
ج. به هر طور ممكن، هر چند با اشاره هم ممكن باشد، بايد سجده كند و با ترك آن از روى فراموشى يا عمداً ساقط نمى شود و بايد بعداً به جا آورد.
2133. اگر در حال خواندن نماز آيه سجده را بشنويم چه كار كنيم ؟
ج. بنا بر احوط بايد بعد از نماز سجده ى آن را به جا آورد و نماز صحيح است.
2134. اگر يكى از آيه هاى سجده دار توسط بچه نابالغ، خوانده شود آيا بر شنوندگان سجده واجب است ؟
ج. اگر بچه مميّز باشد بله، سجده واجب است. (مسئله ى 902 رساله)
2135. آيا نمازگزار در نماز مى تواند اختياراً آيه ى سجده دار را بشنود؟
ج. محلّ اشكال است و اگر اتّفاقاً شنيد، پس از ايماء براى آن، سجده را بنا بر احوط وضعاً بعد از نماز انجام دهد و اگر فوريّت عرفى آن فوت نشود، تكليفاً هم اشكال ندارد.
ص: 176
2136. زمان سجده واجب در آيات سجده دار چه هنگام است ؟
ج. وقتى تمام آيه را بخواند، پس واجب نيست اگر بعضى از آيه را - هر چند لفظ سجده در آن باشد بخواند - هرچند سجده كردن در اين صورت نيز احوط است.
2137. اگر زن حائض آيه ى سجده را بشنود؛ آيا لازم است سجده كند؟ شخص جنب چه طور؟
ج. لازم است سجده كنند.
2138. سجده براى غير خدا چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
- عليهم السّلام -
2139. آيا سجده در مقابل قبور امامان و امام زادگان جايز است ؟
ج. اگر براى خدا سجده كند مانع ندارد، هر چند مقابل قبور باشد و اگر براى غير خدا سجده كند، جايز نيست.
2140. در صورتى كه سجده در مقابل قبور ائمّه موجب توهين مذهب گردد يا عدّه اى تصوّر كنند كه سجده براى امام - عليه السّلام - يا امام زادگان انجام گرفته، جايز است ؟
ج. اگر عنوان ثانوى مثل وهن مذهب پيدا كرده است، عنوان را مراعات نمايند.
2141. بوسيدن زمين، در مقابل حرم و عتبۀ مقدسه چه حكمى دارد؟
ج. مجرّد بوسيدن زمين و عتبه بوسى، سجده نيست و مانع ندارد.
ص: 177
2142. آيا در تشهد نماز، جايز است بعد از شهادت اوّل، به اميد ثواب و به قصد ذكر، اين عبارت «الهاً واحداً أحداً فرداً صمداً حيّاً قيّوماً دائماً أبداً لم يتّخذ صاحبةً و لا ولداً» گفته شود؟
ج. جايز است.
2143. آيا خود پيامبر اكرم - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - صلوات در تشهد را همراه با «آل محمد» مى خوانده اند؟
ج. بله.
2144. در بحار الأنوار، باب مناقب النبى و العترة، در حالات امام ششم، أبو بصير از حضرت صادق - عليه السّلام - نقل كرده كه در تشهد بگويند «اشهد انّ ربّى نعم الرّبّ و انَّ محمداً نعم الرسول و انَّ علياً و اولاده نعم الائمة»، خواندن اين تشهد در نماز چه صورت دارد؟
ج. ذكر تشهد بنا بر احتياط عبارت است از: «اشهد ان لا اله الا اللّٰه وحده لا شريك له و اشهد ان محمداً عبده و رسولُهُ ، اللهم صل على محمد و آل محمد.»
ص: 178
2145. آيا جايز است كسى كه عجله دارد يا وقت نماز تنگ است، در تشهد فقط شهادتين را بگويد و صلوات بفرستد؟
ج. احتياطاً بايد به همان نحو كه در رساله ذكر شده بخواند.
2146. آيا گفتن شهادت سوم يعنى: «اشهد أنّ عليّا ولىّ اللّٰه» در تشهّد نماز صحيح است ؟
ج. اگر در ضمن صلوات بگويند، مانند اين كه به اين نحو گفته شود: «اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد سيّما على امير المؤمنين خليفة رسول اللّٰه بلا فصل و على اولاده اوصيائه الطّاهرين» مانعى ندارد، بلكه گاهى بگويند و گاهى ترك نمايند تا جزئيّت نماز از آن انتزاع و فهميده نشود.
2147. گفتن «و عجّل فرجهم» بعد از صلوات تشهد نماز چه حكمى دارد؟ در صورتى كه اشكال داشته باشد؛ حكم نمازهايى كه به اين صورت خوانده شده چيست ؟
ج. اشكال ندارد و قصد ورود نكنيد.
2148. آيا افزودن جملات: «إلهاً واحداً...» پس از ذكر شهادت اوّل در تشهّد و جمله ى «أرسله بالهُدىٰ و دين الحقّ ...» پس از ذكر شهادت دوّم و «بارك علىٰ محمّدٍ و آل محمّد و تفضّل علىٰ محمّدٍ و آل محمّد...» پس از ذكر صلوات، مشروعيّت دارد؟
ج. به قصد مطلق ذكر و رجا مانعى ندارد و بهتر است در تشهّد اوّل تبعيّت از آنچه ائمه - عليهم السّلام - فرموده اند شود و در بعضى از روايات در تشهّد اين جملات ذكر شده است.
ص: 179
2149. نشستن به حالت «تورّك» در هنگام تشهد يعنى چه و صورت صحيح آن چگونه است ؟
ج. يعنى در حال تشهد بر ران چپ نشسته و روى پاى راست بر كف پاى چپ گذاشته شود.
2150. اگر در جايى كه براى خواندن تشهد نشسته ايم، به علت ناهموار بودن زمين و...
قسمتى از پايمان از زمين جدا باشد؛ اشكال دارد؟
ج. اشكال ندارد.
2151. اگر شخصى در ركعت دوم نماز تشهد را فراموش كند و در حالت قيام ركعت سوم يادش بيايد، وظيفه اش چيست ؟
ج. بايد بنشيند و تشهد را بخواند و بقيه نماز را مطابق معمول خوانده و پس از تمام كردن نماز، دو سجده سهو براى ايستادن بى جا و دو سجده سهو براى قرائت يا تسبيحات زيادى در صورتى كه خوانده باشد، به جا آورد.
2152. اگر شخصى تشهد ركعت دوم را فراموش كند و در حالت ركوع ركعت سوم و يا بعد از آن ركوع، يادش بيايد، وظيفه اش چيست ؟
ج. قضاى تشهد را بعد از نماز بايد به جا آورد و پس از آن احتياطاً سجده سهو نيز بخواند. (مسئله ى 908 رساله).
ص: 180
2153. نمازگزار در ركعت آخر و در حالت نشسته، براى لحظاتى چرتش مى برد. بعد از اين كه حواسش جمع شد، يادش نمى آيد كه قبل از چرت، تشهد و سلام را گفته است يا نه. در چنين موقعيّتى وظيفه ى او چيست ؟
ج. اگر چرت در حدّ ابطال وضو بوده و يا طولانى بوده، احتياطاً نماز را اعاده كند و در غير اين صورت تشهّد و سلام را بگويد و نماز او صحيح است.
ص: 181
2154. اگر شك كنيم كه «السلام علينا...» را صحيح گفته ايم يا نه؛ تكرار آن جايز است ؟
ج. تكرار آن مانعى ندارد و شك در صحّت، مورد اعتنا نيست.
2155. در صورت اطمينان به صحّت اداى سلام نماز، آيا تكرار عمدى آن، نماز را باطل مى كند؟
ج. اگر سلام اخير است تكرارِ بعد از فراغ از عمل است و سلام دوّم هم نسبت به سلام اوّل از اشكال دورتر است.
2156. شخصى سلام نماز را فراموش كرده و بدون اين كه صورت نماز را به هم بزند، بلا فاصله داخل نماز ديگرى شد، در اين صورت وظيفه اش چيست ؟
ج. بعد از نماز دوّم، سلام فراموش شده را بگويد و احتياطاً نماز را اعاده نمايد.
2157. اگر در حال نماز صداى موسيقى بلند باشد، نمازگزار چه وظيفه اى دارد؟
ص: 182
ج. بنا بر عدم حرمت سماع، اگر استماع نكند اشكال ندارد، هر چند با استماع هم نماز باطل نيست و نهى از منكر در حال نماز هم با اشاره ممكن است.
2158. اگر زنى در حال نماز باشد و مردى به وى سلام كند، چه تكليفى دارد؟
ج. بايد جواب بدهد.
2159. شخصى مدّت ها در آخر سلام (السلام عليكم و رحمة اللّٰه و بركاته) به جاى «بركاتُهُ »، «بركاتُ » مى گفته است. حكم نمازهايى كه به اين نحو خوانده است، چيست ؟
ج. اگر در آخر سلام آخر بوده، اشكال ندارد.
2160. آيا در سلام نماز مى توان «السلام عليك يا ابا عبد الله» و مانند آن را اضافه كرد؟
ج. نمى توان، مگر بعد از تمام شدن نماز باشد.
2161. آيا بعد از قضاى تشهد فراموش شده، لازم است سلام نماز را هم بگوييم ؟
ج. خير، لازم نيست.
2162. در سلام نماز، كدام يك از سلام ها را به نيّت خارج شدن از نماز بگوييم ؟
ج. يكى از دو سلام آخرى را مى توان به نيّت خارج شدن از نماز گفت.
ص: 183
2163. چنانچه ضرورت ايجاب نمايد در حال نماز به بيمار دارو خورانده شود، آيا اعاده ى نماز لازم است ؟
ج. اگر فعل كثير (عمل زياد) نباشد، مانعى ندارد.
2164. آيا انجام دادن فعل حرام در حال نماز، در صورتى كه خود آن فعل ربطى به نماز نداشته باشد، مثل شنيدن موسيقى، مبطل نماز مى باشد؟
ج. مبطل نيست.
2165. شخصى مشغول نماز است و ديگران مشغول غيبت مؤمن مى باشند؛ تكليف شخص نمازگزار چيست ؟ آيا براى ردّ آن، قطع نماز جايز است ؟
ج. بنا بر عدم حرمت سماع (به گوش خوردن)، اگر استماع نكند و نشنود، اشكال ندارد؛ هر چند اگر كرد، نمازش باطل نيست و نهى از منكر هم در حال نماز، با اشاره ممكن است.
ص: 184
2166. شخصى مشغول نماز است و ديگران مشغول شنيدن غناى مطرب اند و خود شخص نمى تواند از شنيدن خوددارى كند، آيا قطع نماز جايز است ؟
ج. اختياراً گوش ندهد و در حال نماز با اشاره، نهى از منكر كند.
2167. اگر در موقع نماز در خروج باد معده شك كنيم، آيا وضو باقى و نماز صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
2168. اگر در آخرين كلمه ى نماز قطره اى بول از انسان خارج شود، آيا نماز او باطل مى شود؟
ج. اگر در گفتن سلام آخر باشد، باطل نمى شود.
2169. اگر بول از محل خود حركت كند؛ ولى از مجراى خود بيرون نيايد، آيا سبب باطل شدن نماز مى شود؟
ج. خير.
2170. حدث اصغر چيست و انواع آن كدام است ؟
ج. هنگام خارج شدن بول، غايط، باد معده و روده كه از مخرج غايط خارج مى شود و خوابى كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود و نيز چيزهايى هم
ص: 185
چون ديوانگى، مستى و بيهوشى و در برخى از موارد استحاضه، حدث اصغر به انسان عارض مى شود. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله 327 رساله رجوع شود.)
2171. حدث اكبر چيست و انواع آن چيست ؟
ج. عواملى كه موجب واجب شدن غسل بر انسان مى شود، حدث اكبر هستند، مثل جنابت، حيض، مس ميّت و...
2172. اگر سهواً قطره اى بول از انسان خارج شود، آيا نماز باطل مى شود؟
ج. بله، باطل مى شود.
2173. مسلوس كيست ؟
ج. كسى است كه به علت بيمارى، بول او قطره قطره مى ريزد.
2174. آيا كسى كه بيمار است و قطره قطره بول از او خارج مى شود (مسلوس)، با خارج شدن بول نمازش باطل مى شود؟
ج. در اين رابطه به مسئله 312 تا 320 رساله رجوع شود.
2175. شخصى به علت بيمارى در بين نماز شك مى كند، بلكه احتمال قوى مى دهد كه ادرار از او به صورت قطره قطره خارج شده، ولى خودش در آن هنگام متوجه نبوده،
ص: 186
حكم نماز و وضوى او چيست ؟
ج. با شك و احتمال در خارج شدن بول، تكليفى ندارد.
2176. اگر كسى گاهى به بيمارى دچار مى شود كه بول از او قطره قطره خارج مى شود و گاهى سالم است، با خارج شدن بول، در همه ى ايام نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر در وقت، به مقدار نماز مهلت دارد، بايد نمازش را وقتى بخواند كه سالم است وگرنه با عمل به وظيفه فعليّه، نمازش صحيح است. (به مسئله ى 312 به بعد مراجعه شود).
2177. اگر انسان متوجه خروج ادرار نشود، آيا بازهم نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر بعد از نماز يقين به خروج پيدا كند، بايد دوباره نمازش را بخواند.
2178. كسى كه نمى تواند باد معده اش را كنترل كند و در وسط نماز وضويش باطل مى شود، تكليفش چيست ؟
ج. بايد به وظيفه كسانى كه نمى توانند از بيرون آمدن بول و غايط خوددارى كنند، عمل كند.
2179. اگر كسى عمداً دست خود را بر روى دست ديگر قرار دهد، آيا نماز او باطل است ؟
ج. اگر قصدش اين باشد كه اين كار جزو نماز است يا انجام آن لازم است،
ص: 187
نمازش باطل است و در غير اين صورت اگر عمداً اين كار را بكند، از روى احتياط نمازش را بايد دوباره بخواند.
2180. اگر كسى سهواً دست خود را بر روى دست ديگر خود قرار دهد، آيا نماز او باطل است ؟
ج. بنا بر اظهر، اشكال ندارد.
2181. اگر كسى براى حفظ جان خود هنگام نماز دست هاى خود را بر روى هم بگذارد، نمازش باطل مى شود؟
ج. خير، اشكال ندارد، (به مسئله ى 928 رساله مراجعه شود).
2182. اگر كسى براى مخفى نگه داشتن عقايد خود دست ها را روى هم بگذارد، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر براى تقيّه ى لازمه باشد، اشكال ندارد.
2183. اگر كسى بدون قصد اين كه موافق غير شيعه عمل كند، دست ها را برهم بگذارد، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر براى ادب دست ها را روى هم بگذارد، بنا بر احوط بايد نماز را دوباره بخواند.
ص: 188
2184. اگر كسى صورت خود را كاملاً به طرف چپ يا راست برگرداند، آيا نمازش باطل مى شود؟ چنانچه سهواً اين كار را بكند چه صورتى دارد؟
ج. اگر گردش فقط به صورت باشد و عمداً بوده و به پشت سر نرسد، كراهت دارد (به بعد از مسئله ى 928 رساله: بند پنجم مراجعه شود).
2185. اگر كسى به طور كامل به چپ يا راست برنگردد، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر با تمام بدن باشد و عمداً باشد، نمازش باطل مى شود.
2186. اگر كسى بنا بر اضطرار سر از قبله برگرداند، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. لحوق آن به آن چه تنها در حالت سهو موجب بطلان است، خالى از وجه نيست؛ هر چند جريان حكم صورت عمد در آن، احوط است.
2187. اگر شخصى سهواً به طرف راست يا چپ برگردد، در حالى كه ركن را انجام داده، اگر وقت نماز تمام شده باشد آيا قضاى نماز بر او واجب است ؟
ج. اگر گردش با تمام بدن و سهواً بوده و خارج از حدّ يمين و يسار (راست و چپ) نبوده، باطل نيست و اعاده و قضا ندارد. (به بعد از مسئله ى 928 رساله:
مورد پنجم مراجعه شود).
2188. كلمات چند حرفى باعث باطل شدن نماز مى شوند؟
ج. اگر عمداً كلمه اى گفته شود كه دو حرف يا بيشتر باشد، ولى بى معنا باشد و يا
ص: 189
اين كه يك حرف يا بيشتر بوده ولى معنا داشته باشد، موجب باطل شدن نماز مى گردد و گفتن عمدى آخ و آه و... كه دو حرف است، نماز را باطل مى كند.
2189. آيا كلام دو حرفى بدون معنا نيز باعث بطلان نماز مى شود؟
ج. بله، اگر عمداً باشد موجب باطل شدن نماز مى گردد.
2190. آيا خواندن آيات قرآن و ذكر و دعاهاى مأثور و غير مأثور در حال نماز، باعث بطلان نماز مى شود؟
ج. خواندن قرآن يا دعا در نماز اشكال ندارد، مگر چهار آيه اى كه سجده واجب دارند و يا دعا به گونه اى باشد كه به نظم واجب در قرائت و يا ذكر صدمه بزند و يا نفرين بر مؤمن باشد كه در اين صورت ها نماز باطل مى شود.
2191. اگر شخصى در نماز سهواً حرف بزند، نمازش باطل مى شود؟
ج. خير.
2192. آيا حرف زدن در نماز مستحبى اشكال دارد؟
ج. بله، اگر عمدى باشد مبطل نماز است.
2193. آيا جواب سلام در معرفه و نكره و مفرد و جمع بودن، بايد مثل خود سلام باشد؟
ج. بله، بايد مثل سلام جواب گفته باشد.
ص: 190
2194. اگر شخصى بگويد «سلامٌ عليكم» و شخصى كه در حال نماز است بگويد «السلام عليكم» نمازش باطل مى شود؟
ج. بله، باطل مى شود.
2195. اگر شخصى به يك جمع سلام كند كه يك فرد از آن جمع در حال نماز خواندن است، آيا جواب سلام بر آن فرد نمازخوان واجب است ؟
ج. اگر شك كند كه سلام كننده قصد سلام كردن به او را هم داشته است يا نه، نبايد جواب بدهد و نيز اگر بداند كه او را هم قصد كرده و ديگرى جواب او را بدهد؛ اما اگر بداند كه او را هم قصد كرده يا اين كه بفهمد فقط او را قصد كرده و ديگرى جواب ندهد، بايد جواب او را بگويد. ولى اگر بچه مميّزى هم جواب سلام را داد، بنا بر اظهر از نمازگزار و ديگران ساقط مى شود.
2196. اگر شخصى به يك جمع سلام كند كه همه ى آن ها در حال نماز خواندن مى باشند آيا جواب سلام بر همه واجب است ؟
ج. بله، ولى اگر يكى جواب داد، ديگران نبايد جواب بدهند.
2197. اگر يك فردى به دو نفر سلام كند، ولى مشخص نكند كه كدام مراد است و آن دو فرد هم ندانند كه مراد كدامشان است، آيا بر آن ها جواب سلام واجب است ؟
ج. خير، بر هيچ كدام واجب نيست و در حال نماز جايز نيست.
2198. اگر دو نفر پشت سر هم و پى درپى وارد مسجد شوند و با فاصلۀ بسيار كم به
ص: 191
فردى كه در حال نماز خواندن است سلام كنند، آيا بر فردى كه نماز مى خواند دو جواب سلام واجب است ؟
ج. بله، دو جواب سلام واجب است.
2199. اگر كسى به نمازگزارى سلام كند و او جوابش را ندهد، نمازش اشكال دارد؟
ج. معصيت كرده است؛ ولى نمازش صحيح است.
2200. اگر در حال نماز باشيم و شخصى به طور غلط به ما سلام بدهد، مثلاً «عليكم» را با «الف» نه با «عين» تلفظ كند، واجب است جواب او را بدهيم يا خير؟
ج. اگر سلام او سلام حساب نشود، جواب او واجب نيست؛ مگر اين كه احتمال بدهد فرد سلام كننده نمى تواند به صورت صحيح سلام دهد، كه در اين صورت جواب سلام واجب است.
2201. اگر در حال نماز باشيم، جواب چه نوع از سلام ها را اگر بدهيم، نمازمان باطل مى شود؟
ج. اگر ديگرى جواب سلام را داده يا غير مسلمان سلام كند و ما جواب دهيم، موجب باطل شدن نماز مى شود.
2202. آيا جواب سلام بچه غير مكلّف هم در حال نماز واجب است ؟
ج. بله، اگر بچه ى مميّز باشد جواب سلام او واجب است. (مسئله ى 938).
ص: 192
2203. اگر كسى عمداً سرفه كند و اين سرفه كردن باعث شود صدايى كه دو حرف يا بالاتر است ايجاد شود، آيا نمازش باطل است ؟
ج. اگر كلمات دو حرفى باشد، در صورت عمدى بودن، نماز را باطل مى كند.
2204. اگر نمازگزار يك عبارت از آيات قرآن را به نيّت غير قرآن بخواند، نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر تحت عنوان ذكر و دعاى داخل نباشد، نماز باطل مى شود.
2205. آيا خواندن آيه ى سجده دار باعث باطل شدن نماز مى شود؟
ج. بله، موجب باطل شدن نماز مى گردد.
2206. آيا خواندن آيات قرآن، دعا و ذكر اگر باعث اخلال به نماز شود، نماز را باطل مى كند؟
ج. اگر به نظم واجب در قرائت و يا ذكر صدمه بزند، نماز باطل مى شود.
2207. آيا دعا عليه مؤمن (نفرين) هنگام نماز باعث باطل شدن نماز مى شود؟
ج. بله، نماز باطل مى شود.
ص: 193
2208. آيا دعا براى مخاطب در هنگام نماز (به او بگويى غفر اللّٰه لك) باعث باطل شدن نماز مى شود؟
ج. احتياطاً باطل مى شود.
2209. اگر فردى كه در حال نماز است به مخاطب خود بگويد «يا هذا غفر اللّٰه لك» آيا نمازش باطل است ؟
ج. بله، باطل است.
2210. اگر فردى هنگام نماز عطسه كند و شخصى به او بگويد: «يرحمكم اللّٰه» و فرد نمازگزار بگويد: «غفر اللّٰه لك» - به قصد تحيت - آيا نمازش باطل مى شود؟ اگر بدون قصد تحيّت بگويد چه طور؟ آيا باز نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر به قصد تحيّت بگويد نمازش باطل مى شود؛ و اگر بدون قصد تحيّت بگويد باز احتياطاً نمازش باطل مى شود.
2211. آيا اگر كسى سهواً به خاطر شنيدن سخن خنده دارى بى اختيار قهقهه بزند و با صداى بلند بخندد، نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر به حدّ قهقهه رسيده باشد، نمازش باطل مى شود.
2212. آيا تبسّم نماز را باطل مى كند؟
ج. خير، باطل نمى كند.
ص: 194
2213. اگر شخصى شك كند كه قهقهه اش عمدى بوده و با اختيار بوده يا سهوى و بدون اختيار، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. ظاهراً باطل نمى شود.
2214. آيا اگر كسى هنگام نماز به فكر يك مسئله ى خنده دار بيفتد؛ ولى خود را كاملاً كنترل كند و صداى خنده از او به گوش نرسد؛ ولى رنگش به خاطر اين كه خود را نگه داشته قرمز شود، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. نمازش صحيح است.
2215. آيا خنده اى كه قهقهه نباشد و تبسّم هم نباشد، نماز را باطل مى كند؟
ج. در صورتى كه مقدمه خنديدن به اختيار و توجه او بوده است، بنا بر اظهر نمازش باطل است وگرنه باطل بودن نماز مطابق احتياط است كه نماز را تمام كرده و بعد از روى احتياط دو مرتبه اعاده نمايد.
2216. آيا گريه ى با صدا، براى امر دنيوى، عمداً در حال نماز، نماز را باطل مى كند؟ اگر سهوى باشد، چه طور؟ اگر آن امر رجحان شرعى داشته باشد، چه حكمى دارد؟
ج. گريه با صدا براى كار دنيا موجب باطل شدن نماز مى شود ولى اگر براى كار دنيا بى صدا گريه كند اشكال ندارد. و اگر از ترس خدا يا براى آخرت گريه كند، آهسته باشد يا بلند، اشكال ندارد، بلكه از بهترين اعمال است.
ص: 195
2217. آيا گريه ى بدون صدا در صورتى كه براى امر دنيايى باشد نماز را باطل مى كند؟
ج. اشكال ندارد.
2218. اگر كسى قهراً گريه ى با صدا بر او غالب شود، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر مقدمه ى آن به اختيار و توجه او بوده نمازش باطل مى شود وگرنه احوط تمام كردن نماز و سپس اعاده است.
2219. اگر نمازگزار در حال نماز به ياد مصايب سيّد الشّهداء - عليه السّلام - بيفتد و يا اگر شخصى ذكر مصيبت بخواند و انسان در حال نماز بر آن بزرگوار گريه كند، آيا نماز او صحيح است ؟
ج. بنا بر اظهر جايز است.
- عليه السّلام -
2220. چرا گريه براى حضرت سيد الشهداء - عليه السّلام - نماز را باطل نمى كند؟
ج. چون محبت خدا و حُبّ اولياى او، موجب حزن و گريه ى بر مصايب اولياى خداى متعال مى شود.
2221. آيا گريه براى مصيبت اولياى خدا، به غير از حضرت سيد الشهداء - عليه السّلام - باعث باطل شدن نماز مى شود؟
ج. اگر به داعى ثواب آخرتى باشد، مبطل نيست.
ص: 196
2222. اگر كسى بعد از اتمام سوره ى فاتحه، عمداً - در حال تقيّه - آمين بگويد، نمازش باطل مى شود؟
ج. در حال تقيّه باطل نمى شود.
2223. اگر شخصى قبل از تمام شدن سوره فاتحه آمين بگويد، آيا نمازش باطل است ؟
ج. احتياطاً باطل مى شود.
2224. اگر پس از غذا مشغول نماز شويم و غذاهاى باقى مانده لاى دندان را در وقت نماز فرو دهيم، آيا موجب اخلال در نماز مى شود؟
ج. نماز باطل نمى شود.
2225. اگر كسى عمداً مقدار كمى غذا بخورد، به گونه اى كه صورت نماز از بين نرود، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. بايد نمازش را تمام كرده و دوباره اعاده نمايد.
2226. اگر در هنگام نماز كشك، نبات، آدامس و... در دهن بوده باشد و فقط آب آن ها فرو داده شود، نماز باطل مى گردد؟
ج. بنا بر اظهر نماز اشكال پيدا نمى كند.
ص: 197
2227. آيا عملى كه يك بار آن محوكننده صورت نماز نمى باشد؛ ولى تكرار آن صورت نماز را خراب مى كند، در صورتى كه يك بار انجام شود باطل كننده نماز است ؟
ج. خير، مبطل نيست.
2228. معيار محو شدن صورت نماز چيست ؟
ج. ملاك، كارهايى است كه نزد افراد متشرعه، صورت نماز را به هم بزند.
2229. آيا زيادى حركت دادن انگشتان هنگام نماز، نماز را باطل مى كند؟
ج. خير، باطل نمى كند.
2230. اگر هنگام نماز با دست به چيزى اشاره كنيم، نماز باطل مى شود؟
ج. اشكال ندارد.
2231. آيا كشتن حيوانات موذى مثل مگس، مار، عقرب و... هنگام نماز، نماز را باطل مى كند؟
ج. اشكال ندارد.
2232. آيا نگه داشتن بچه و شير دادن او هنگام نماز، نماز را باطل مى كند؟
ج. اشكال ندارد.
ص: 198
2233. آيا شمارش تسبيحات اربعه با دست يا تسبيح، هنگام نماز، نماز را باطل مى كند؟
ج. خير، باطل نمى كند.
2234. آيا اگر پيرمردى هنگام نماز بر عصايش تكيه كند، نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر بدون تكيه بر عصا نتواند بايستد، اشكال ندارد.
2235. اگر شخصى براى علامت دادن هنگام نماز، قرآن را با صداى آشكار بخواند، آيا نمازش باطل مى شود؟
ج. اگر كلمه اى را به قصد ذكر بگويد، مثلاً به قصد ذكر بگويد «اللّٰه اكبر» و در موقع گفتن آن، صدا را بلند كند كه چيزى را به ديگرى بفهماند، اشكال ندارد؛ ولى اگر به قصد اين كه چيزى را به كسى بفهماند كلمه اى را، مناسب مقصودش بگويد؛ اگر چه قصد ذكر هم داشته باشد، نماز باطل مى شود.
ص: 199
2236. محلّ قنوت در نماز كجا است ؟
ج. محل قنوت پيش از ركوع ركعت دوم است.
2237. در صورتى كه قنوت را فراموش كند، آيا قابل جبران و اعاده است يا نه ؟
ج. اگر پس از آن كه به اندازه ركوع خم شود يادش بيايد، مستحب است بعد از ركوع قضا كند، و اگر در سجده يادش بيايد، مستحب است بعد از سلام، قضا نمايد و احتمال دارد هر جاى نماز كه يادش آمد بتواند قنوت را به جا آورد.
2238. در صورتى كه عمداً قنوت را در محل خودش - كه ركعت دوم است - به جا نياورده، آيا مى تواند بعداً به جا آورد؟
ج. در صورتى كه عمداً قنوت نخواند، قضا ندارد.
2239. اگر حين سجده يادمان آمد كه قنوت نخوانده ايم، چه حكمى دارد؟
ج. مستحب است بعد از سلام نماز، قضا نمايد.
ص: 200
2240. اگر بعد از سجده ى دوم يادش آمد كه قنوت به جا نياورده يا بعد از نماز يادش آمد كه قنوت به جا نياورده، چه حكمى دارد؟
ج. احتمال دارد هر جاى نماز كه يادش آمد، بتواند قنوت را به جا آورد.
2241. اگر در ركعت سوم يادمان آمد كه قنوت را در ركعت دوم نخوانده ايم، نماز چه حكمى دارد؟
ج. چنان چه ذكر شد، احتمال دارد هر جاى نماز كه يادتان آمد بتوانيد قنوت را به جا آوريد.
2242. اگر سهواً قنوت را در ركعت اوّل به جاى ركعت دوم بخوانيم، چه حكمى دارد؟
ج. احتياطاً سجده ى سهو به جا آوريد و اين قنوت كفايت از قنوت در ركعت دوم نمى كند.
2243. گاهى در نماز جماعت اهل سُنّت پس از ركوع، قنوت مى خوانند. تكليف شيعيانى كه در نماز جماعت آن ها شركت كرده اند چيست ؟
ج. اگر به قصد ذكر مطلق بگويند، اشكال ندارد.
2244. آيا مى توان قنوت را به غير از زبان عربى خواند؟
ج. اظهر جواز قنوت به زبان غير عربى است، ولى به هر لغتى كه مى خواند، بايد صحيح بخواند تا وظيفه قنوتى را انجام داده باشد.
ص: 201
2245. چه ذكرى در قنوت مستحب است خوانده شود؟
ج. هر ذكرى در قنوت بگويد، اگر چه يك «سبحان اللّٰه» باشد، كافى است و بهتر است بگويد: «لا اله الا اللّٰه الحليم الكريم، لا اله الا اللّٰه العلى العظيم، سبحان اللّٰه ربّ السموات السبع و ربّ الأرضين السبع و ما فيهنّ و ما بينهنّ و ربّ العرش العظيم و الحمد للّٰه رب العالمين.»
2246. آيا غير از دعا مى توانيم در قنوت ذكر ديگرى را بخوانيم ؟
ج. خواندن هر ذكرى در قنوت، اگر چه يك «سبحان اللّٰه» باشد، كافى است.
2247. اگر در قنوت سهواً آيه ى سجده دار خوانديم، چه حكمى دارد؟
ج. بعد از نماز سجده ى آن را به جا آوريد.
2248. بالا بردن دست ها در قنوت تا چه ارتفاعى مطلوب است ؟ و اگر در قنوت دست ها بالاتر از صورت قرار گيرد، اشكال دارد؟
ج. اشكال ندارد، ولى خوب است دست ها را تا مقابل صورت بلند كند.
2249. اگر ذكر و يا دعاى قنوت را غلط بخوانيم، آيا نماز باطل مى شود يا نه ؟
ج. اگر عمداً باشد، احتياط در اعاده ى نماز است.
ص: 202
2250. آيا مى توانيم در قنوت شعرى كه به صورت فارسى مى باشد بخوانيم ؟
ج. اگر جهت دعا يا ذكر دارد، مى شود خواند.
2251. طولانى كردن بيش از حدّ قنوت چه حكمى دارد؟
ج. طول دادن قنوت مطلقاً مستحب است و حدّى ندارد.
2252. حكم برگرداندن نگين انگشتر به طرف كف دست در قنوت چيست ؟ آيا مستحبّ است يا بدعت محسوب مى شود؟
ج. اصل عمل وارد شده است و در حال قنوت، بدون قصد ورود مانعى ندارد.
2253. اگر در قنوت نمازهاى يوميّه هنگام گفتن دُعاى «اللهمّ اغفر للمؤمنين» غير از دشمنان خود را قصد كند، اشكال دارد؟
ج. مؤمن نبايد با مؤمن ديگر از جهت ايمانش مخالف باشد.
2254. در قنوت نماز وتر هنگامى كه مى خواهيم براى فرد خاصّى دعا كنيم، آيا به خاطر جهل به اسم مى توانيم او را به صورت ضمير ياد كنيم ؟ يا به نحو ديگرى توصيه مى فرماييد؟
ج. به صورت ضمير اشكال ندارد و يا به نحو «اللّهم اغفر للمنظورين من المؤمنين و المؤمنات».
ص: 203
2255. در قنوت نماز وتر، آيا كسانى كه به زبان عربى مسلّط نيستند، مى تواند چنين بگويند: «اللهم اغفر لباباً، اللهم اغفر لمحمّد آقا و...»؟
ج. مادامى كه ذكر اسم باشد و غلط به حساب نيايد، اشكال ندارد.
2256. قنوت نماز غفيله را فراموش كردم و در حال ركوع و يا بعد از سجده يادم آمد، وظيفه ام چيست ؟ آيا بايد نماز را اعاده كنم ؟
ج. اعاده مانعى ندارد، هر چند لازم نيست و تدارك آن رجاءً پس از آن مانعى ندارد.
- عليها السّلام -
2257. در تعقيبات نماز، به تسبيح حضرت فاطمه زهراء - عليها السّلام - خيلى سفارش شده است؛ آيا دليلى هست كه بايد قبل از ديگر تعقيبات خوانده شود؟
ج. از روايت «قبل أن تُثنِّىَ رجليك» فورى بودن استفاده شده است.
2258. آيا دو نماز مستحبّى (مانند نماز نافله مغرب با نماز غفيله يا نماز جعفر طيّار با نماز شب) را مى توان به نحو تداخل به جا آورد؟
ج. اظهر جواز تداخل است در نماز غفيله و نافله ى مغرب (جامع المسائل، ص 249) و نيز هر مورد كه تداخل وارد شده باشد، هم چنين است مثل نماز جعفر - عليه السّلام - و نوافل ليل و نهار، و در غير آن، تداخل، موافق اصل نيست و به قصد رجا مانعى ندارد؛ در حالى كه قصد اصلى را بر يكى قرار مى دهد.
ص: 204
2259. آيا دست دادن مؤمنين بعد از هر نماز سند روايى دارد و مستحبّ است ؟
ج. در خصوص بعد از نماز، روايتى به نظر نرسيده است.
2260. آيا دست دادن پس از نماز و فاصله افتادن بين نماز و تعقيبات، موجب از بين رفتن فضيلت تعقيبات مى شود؟ و اگر انسان به ديگران دست ندهد و شبهه بى احترامى به آنان به وجود آيد، دست دان مقدم است يا ذكر تعقيبات نماز؟
ج. دست دادن در خصوص بعد از نماز وارد نشده است، ولى اين مقدار فاصله بين نماز و تعقيبات مانعى ندارد.
2261. كيفيت خواندن نمازهاى مستحبى را بيان فرماييد؟
ج. نمازهاى مستحبى زياد است و آن ها را نافله گويند. در بين نمازهاى مستحبى به خواندن نافله هاى شبانه روز بيشتر سفارش شده كه جهت اطلاع از آن ها به مسئله ى 638 رساله رجوع شود.
2262. لطفاً كيفيت خواندن نماز شب را توضيح دهيد؟
ج. از يازده ركعت نافله ى شب، هشت ركعت آن بايد به نيّت نافله شب و دو ركعت آن به نيّت نماز «شفع» و يك ركعت آن به نيّت نماز «وتر» خوانده شود و دستور كامل نافله شب در كتاب هاى دعا گفته شده است.
2263. آيا براى خواندن نماز شب، روش آسان ترى وجود دارد؟
ج. به اين كه اقتصار بر واجبات آن كند.
ص: 205
2264. آيا ثواب اعمال واجبى مثل نماز و روزه را مى توان براى ديگران هديه كرد؟
ج. ظاهراً فى الجمله مى توان هديه كرد.
2265. سلام به امامان كه بعد از پايان نماز مى خوانند، چگونه است ؟
ج. بنا بر عمومات از روايات عملى است كه انجام آن مطلوب است.
- عليها السّلام -
2266. اگر كسى در تعداد تسبيحات حضرت زهرا اشتباه كرده و مثلاً الحمد للّٰه را بيشتر از 33 مرتبه بگويد، چه بايد بكند؟
ج. اشكال ندارد.
2267. وظيفه فرزند در قبال نماز نخواندن پدر در زمان حيات و پس از مرگ چيست ؟
ج. در زمان حيات دست از ارشاد و نصيحت او برندارد و پس از مرگ هم اگر پسر بزرگ او باشد، احتياطاً قضاى نمازهاى پدر بر او واجب است.
2268. آيا قهر بيش از سه روز موجب بطلان نماز مى شود و اگر اين قهر موجب آرامش در زندگى شود چه طور؟
ج. موجب بطلان نماز او نمى شود.
2269. آيا مى شود به جاى نماز قضا نافله بخوانيم ؟ و اگر كسى نماز قضا بر عهده داشته
ص: 206
باشد، مى تواند نافله بخواند؟
ج. مى تواند نافله بخواند؛ ولى جاى نماز قضا را نمى گيرد.
2270. لطفاً راه به دست آوردن توجه و حضور قلب در نماز را بيان فرماييد؟
ج. آن چه مهم است اين است كه مراقبت كند كه با اختيار و قدرت حالت حضور قلب را از دست ندهد.
2271. در انجام واجبات حضور قلب ندارم، آيا اينها مورد قبول خداوند است؛ چنانچه بهبودى يابم، بايد آن ها را قضا نمايم ؟
ج. قضاى آن ها واجب نيست.
ص: 207
2272. شكّ در نماز در اثر ضعف حافظه؛ آيا حكم شك هاى ذكر شده در رساله را دارد [منظور شك هاى مبطل است] يا نبايد به آن اعتنا كند؟
ج. فرقى در احكام شكّ بين مورد ضعف حافظه و قوّت آن نيست و اگر كثيرالشكّ باشد، اعتنا نكند.
2273. اگر انسان در اثناى تشهّد شك كند كه سجده ى دوّم را به جا آورده يا نه، فرموده ايد نبايد اعتنا كند؛ آيا شكّ در اثناى ذكر مستحبّى تشهّد هم همين حكم را دارد؟
ج. بله، همين حكم را دارد.
- عليه السّلام -
2274. شكّ در عدد «ايّاك نعبد و ايّاك نستعين» در نماز حضرت بقيّة اللّٰه - عجّل الله تعالى فرجه الشّريف - و يا شكّ در تسبيحات نماز حضرت جعفر و امثال آن، چه حكمى دارد؟ خصوصاً در صورت نذر و اجاره ؟
ج. تا وقتى كه فارغ از محلّ نشده است، بنا بر اقلّ بگذارد.
ص: 208
2275. نمازگزار در حال قيام، در يك يا دو ركعت شك مى كند. وظيفه اش چيست ؟
ج. بايد صبر نمايد و تأمّل كند، و اگر احتمال مى دهد كه با عقب انداختن تأمّل، مطلب از ذهنش نمى رود، مى تواند به قرائت به قصد قربت ادامه دهد و بعد تأمّل كند.
2276. اگر در نماز نافله اى كه دو تا دو ركعتى پشت سر هم هستند، شك كند كه در ركعت دوّم از دو ركعت اوّل است يا در ركعت اوّل از دو ركعت دوّم است؛ چه وظيفه اى دارد؟
ج. به شكّش اعتنا نمى كند و مى تواند بنا بگذارد كه در ركعت سوم است و بنا بر اقلّ ، افضل است.
2277. اگر در حال خواندن تشهّد، به جهتى (نسيان ذكر يا شك در محلّ ) به اوّل تشهّد برگردد و در اداى سجده دوم شك كند؛ چه تكليفى دارد؟
ج. بايد آن سجده را هم به جا آورد، زيرا به محلّ برگشته و شك كرده است.
2278. اگر نمازگزار در نماز، شكى برايش پيش آيد و در حال شك، نماز را به اميد اين كه با فكر كردن به يقين مى رسد ادامه دهد و بعد از ادامه دادن به يك طرف شك يقين پيدا كند؛ آيا لحظاتى كه با شك و ترديد نماز خوانده به اصل نماز لطمه اى نمى زند؟
ج. خير، اشكال ندارد.
ص: 209
2279. تكليف كسى كه بعد از نماز شك مى كند كه هنگام نماز وضو داشته يا نه چيست ؟
ج. نمازى كه خوانده صحيح است.
2280. كسانى كه در نماز حواس پرتى دارند، وظيفه شان چيست ؟ آيا راه حل مناسبى براى جلوگيرى از حواس پرتى وجود دارد؟
ج. اختياراً بايد حواس خود را جمع كند و قبل از خواندن نماز معوّذتين را بخواند.
2281. در نماز زياد شك مى كنم، همچنين در غسل و هنگام غسل شك مى كنم كه آيا نيت را درست گفته ام يا نه، چه كنم ؟
ج. به اين شك ها نبايد اعتنا كنيد.
2282. كسى كه در نماز شك باطل كننده برايش پيش آمده و مى خواهد نماز را از سر بگيرد؛ آيا نياز به انجام منافى براى شكستن نماز است ؟
ج. خير، نيازى به آن ندارد.
2283. شخصى كه در نماز شك به صحيح بودن نماز مى كند؛ آيا مى تواند بدون شكستن نماز، آن را رها كرده و نماز را از سر بگيرد؟
ج. نمى تواند و بايد به وظيفه شك عمل كند.
ص: 210
2284. اگر شك در خارج شدن باد از شكم، درست بودن وضو و شك در درست گفتن تكبيرة الاحرام پيش بيايد؛ تكليف چيست ؟
ج. به اين شك ها نبايد اعتنا كند.
2285. اگر نمازگزار در نيّت خود شك كند كه نيّت را درست گفته يا نه؛ چه كار بايد بكند؟
ج. به شكّش اعتنا نكند.
2286. اگر نمازگزار شك كند كه ركعت آخر نماز ظهر است يا اوّل عصر؛ تكليفش چيست ؟ آيا وسعت يا تنگى وقت، در حكم، تأثير دارد؟
ج. بنا مى گذارد كه در نماز ظهر است؛ يعنى به قصد ظهر نماز را تمام كند اگر نماز ظهر را نخوانده باشد و اين در صورتى است كه در وقت مختصّ به ظهر يا مشترك باشد؛ اما در وقت مختصّ به عصر، در صورتى كه قصد امر فعلى داشته، بدون تقييد به عنوان، بلكه مجرّد تطبيق در مقصود، قصد نماز عصر مى نمايد و اتمام مى كند.
2287. اگر نمازگزار در حال قيام شك كند كه يك ركعت خوانده است يا دو ركعت؛ وظيفه اش چيست ؟
ج. نمازش باطل است.
ص: 211
2288. اگر نمازگزار در هنگام گفتن «سمع اللّٰه» شك كند كه ركوع را انجام داده يا نه؛ تكليفش چيست ؟ هم چنين اگر در حال قنوت شك كند كه حمد و سوره را خوانده يا نه؛ چه كار بايد بكند؟
ج. بايد به شكش اعتنا نكند.
2289. اگر كسى در تعداد سجده هاى به جا آورده شك كند؛ تكليفش چيست ؟
ج. اگر بعد از محل است اعتنا نكند مثل اين كه در حال تشهّد يا قيام باشد، به خلاف اين كه در حال جلوس و يا حال نهوض براى قيام باشد كه مشكوك را به جا مى آورد.
2290. اگر نمازگزار در هنگام خواندن تشهد شك كند كه سجده دوم را به جا آورده يا نه، چه كار بايد بكند؟
ج. به شك خود اعتنا نكند.
2291. اگر نمازگزار بعد از سجده اوّل يا دوم شك كند كه موهاى سر يا چيز ديگرى مانع از رسيدن پيشانى به مهر بوده يا نه؛ وظيفه اش چيست ؟
ج. به شك خود اعتنا نكند.
2292. اگر نمازگزار در حين قيام در ركعت 3 و 4 شك كند، و بعد از شك يادش بيايد كه
ص: 212
در ركعت قبل يك سجده را فراموش كرده؛ حكمش چيست ؟
ج. اظهر بطلان نماز است به جهت عدم احراز ركعتين تامّتين (دو ركعت تمام).
(مسئله ى 986 رساله.)
2293. كسى كه در ركعت سوم و چهارم شك مى كند و بعد از فكر كردن، ظن به چهار برايش حاصل مى شود، اگر احتمال دهد كه سه ركعت خوانده و يك ركعت احتياط با نيّت رجاى تبعيّت از امر واقعى بخواند؛ آيا نماز احتياط خوانده شده بى اثر است يا حرام ؟
ج. بدون تبيّن و روشن شدن خطا، بى اثر است.
2294. اگر هنگام خواندن تسبيحات اربعه شك كنم كه دو بار تكرار كرده ام يا سه بار، وظيفه ام چيست ؟ در اذكارى كه از محل آن ها نگذشته و شك در صحت آن ها دارم، آيا نياز به اعاده ذكر هست ؟
ج. در مورد اوّل اگر قاصد سه مرتبه است يك بار ديگر بگويد و در مورد دوم، نيازى به اعاده ى ذكر ندارد.
2295. اگر بعد از سلام نماز سه ركعتى شك كنم در صورتى كه يك طرف شك صحيح نباشد، [مثلاً در نماز مغرب شك بين 2 و 4]؛ آيا نبايد به آن اعتنا كرد؟
ج. در اين صورت نماز باطل است.
ص: 213
2296. كسى كه در سه چيز مختلف در سه نماز پشت سر هم شك مى كند؛ آيا كثير الشكّ است ؟
ج. تحقق كثرت عرفيّه بنا بر اظهر به اين است كه در سه فرد مثل هم و پشت سر هم سه شك همانند همديگر بنمايد، مثلاً در سه نماز ظهر در ركوع ركعت اوّل هر سۀ آن ها شك كند.
2297. آيا مراد از كثير الشكّ بودن، فقط نماز فرادا (واجب) است يا بقيه نمازها مثل نماز مستحبى، جماعت و.... را نيز شامل مى شود؟
ج. اظهر رعايت خصوصيات شك كثير در انتفاى حكم شك است مثل ركوع ركعت اوّلى از فريضۀ صبح.
2298. آيا كثير الشكّ ، در شك سوم نبايد به شك خود اعتنا كند يا در شك چهارم ؟
ج. صدق عرفى ملاك است كه بنا بر اظهر با شك سوّم محقّق مى شود.
ص: 214
2299. كسى كه در نماز جماعت شكى برايش پيش نمى آيد ولى در فرادا شك مى كند، اگر معمولاً نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را به جماعت بخواند؛ براى محاسبه كثير الشّك شدن بايد چه كار كند؟
ج. بايد سه شك متماثل در سه نماز صبح برايش پيش بيايد و اگر احياناً در نمازهاى غير صبح شك كرد، حكم كثير الشّك ندارد.
2300. شخصى كه نمى داند كثير الشكّ است يا وسواسى، گفته شده كه در هر دو صورت وظيفه اش اين است كه اعتنا نكند. آيا در هر حالتى عدم اعتنا، مختل كننده نماز نيست و هيچ تفاوتى وجود ندارد؟
ج. تفاوتى ندارد.
2301. كسى كه در تمام اعمال خود كثير الشّك شده؛ آيا مى تواند به ظن عمل كند؟
ج. بله مى تواند.
2302. وظيفه ى كسى كه در همه اعمال عبادى و غير عبادى خود شك هاى مختلفى مى كند؛ چيست ؟
ج. اگر واجد شروط كثير الشّك است، به شك هاى خود اعتنا نكند.
2303. كثيرالشكّ اگر در حالى كه شكّ دارد نيّت نماز ظهر كرده يا عصر، مقدارى از نماز
ص: 215
را خواند و پس از آن متوجه شد؛ چه وظيفه اى دارد؟
ج. اگر به نيّت ما فى الذّمة و يا وظيفه ى فعليّه بوده، مانعى ندارد.
2304. آيا شك بين 1 و 2 براى كثير الشّك، موجب بطلان نماز مى شود؟
ج. خير، بنا را بر دو مى گذارد.
2305. شخصى در نمازهاى خود شك مى كند و با اين كه مى تواند مسائل شك را ياد بگيرد؛ اما اين كار را نمى كند؛ و نماز را بر هم مى زند و از سر مى گيرد؛ آيا نمازهاى او صحيح است ؟
ج. باطل كردن نماز حرام است و بايد به وظايف شك عمل كند (مسئله ى 984 رساله)؛ هر چند نمازى كه بعد از ابطال مى خواند، صحيح است.
2306. كسى كه كثير الشّك است و در هر بار شك كردن نماز را مى شكند و نماز را دوباره مى خواند و اين حالت براى او عادت شده؛ آيا مى تواند آيه يا كلمه اى را كه شك دارد به قصد قربت مطلق دوباره بخواند تا به تكرار نماز گرفتار نشود؟
ج. مى تواند.
2307. كسى كه هميشه در تسبيحات اربعه شكّ مى كند كه دو بار گفته است يا سه بار، چه كند؟
ج. اعتنا نكند.
ص: 216
2308. در خارج شدن از كثير الشّك در نماز فرموده اند: «اگر در سه نماز شك نكند، از حالت كثيرالشكى خارج شده»؛ آيا نمازها بايد يوميّه باشد؟
ج. بايد در خصوصيات مثل همان سه شكى باشد كه كثرت را آورده است.
2309. آيا كثير الشّك در نمازهاى دو ركعتى و سه ركعتى، نبايد به شك خود اعتنا كند؟ در شك بين 1 و 2 در نمازهاى چهار ركعتى چه طور؟
ج. فرقى نمى كند.
2310. فردى هستم كثير الشّك، كه اگر به وظيفه كثير الشّك عمل كنم شيطان مرا وسوسه كرده و احتمال را بر كمتر داده و از اين كه عمل را كمتر انجام داده ام ناراحتم، و اگر به وظيفه كثير الشّك عمل نكنم باز وسوسه مى شوم كه چرا به احكام عمل نمى كنى ؟ آيا مى توانم شك را عادى حساب كنم و بنا بر احكام شك عمل كنم ؟
ج. اگر كثير الشّك شديد به اين كه در سه عمل متماثل متوالى شك مشابه كرديد نمى توانيد بنا بر اظهر حكم كثير الشّك را اجرا نكنيد؛ مگر در امور مطلوبه ى مطلقه مثل اذكار و قرائت قرآن.
2311. اگر مأموم آن چنان دچار حواس پرتى باشد كه مثلاً در حال «سمع اللّٰه» نمى داند كه همراه جماعت ركوع كرده يا نه؛ چگونه بايد عمل كند؟
ج. به جماعت ادامه دهد.
ص: 217
2312. اگر در ركعت اوّل اشتباهاً قنوت به جا آورده شود، آيا سجده ى سهو لازم مى شود؟
ج. احتياطاً لازم مى شود.
2313. لطفاً چگونگى خواندن و اجزاى سجده سهو را ذكر كنيد؟
ج. بعد از سلام نماز فوراً نيّت سجده سهو كند و پيشانى را بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و بنا بر احتياط واجب بگويد: «بسم اللّٰه و باللّٰه و صلّى اللّٰه على محمد و آل محمد» يا «بسم اللّٰه و باللّٰه، اللهم صل على محمد و آل محمد»، ولى بهتر است بگويد «بسم اللّٰه و باللّٰه السلام عليك أيها النبى و رحمة اللّٰه و بركاته»، بعد بايد بنشيند و دوباره به سجده رود و يكى از ذكرهايى كه گفته شد را بگويد و بنا بر اظهر وقتى سر از سجده برداشت، تشهد بخواند و سپس سلام دهد.
2314. قبل از رفتن به سجده ى سهو تكبير لازم است يا نه ؟ و آن تكبير آيا تكبيرة الاحرام است يا تكبيرِ رفتن به سجده، (مثل تكبير مستحبى قبل از رفتن به سجده)؟
ج. تكبير براى سجده سهو واجب نيست و در استحبابش براى غير امامِ
ص: 218
جماعتى كه قصد اعلام به ديگران را دارد، محل تأمّل است؛ مگر آن كه به اميد مطلوبيّت از طريق فتواى شيخ و بعض متأخّرين بگويد و احكام تكبيرة الاحرام را ندارد.
2315. آيا مى شود ذكر سجده ى سهو را تكرار كرد، يعنى يكى از سه ذكر وارد شده در رساله را تكرار نمود؟
ج. جايز است.
2316. آيا مى شود يكى از سه ذكر وارد شده در رساله را در سجده ى اوّل سجده ى سهو و يكى ديگر را در سجده ى دوّم آن خواند؟
ج. جايز است.
2317. آيا مى توان در ادامه ى ذكر سجده ى سهو دعا بخوانيم، چه طولانى باشد چه كوتاه ؟
ج. اذكار و دعاهاى ديگر را هم مى شود خواند.
2318. در صورتى كه نمازگزار سهواً قيام كامل يا قيام نيمه تمام نمود، چه وظيفه اى دارد؟ در صورتى كه اين عمل عمدى باشد؛ چه وجهى دارد؟
ج. در مورد اوّل احتياطاً سجده ى سهو به جا آورد و در صورت عمد، اگر به قصد جزئيت نباشد و فعل كثير هم نباشد، اشكال ندارد.
ص: 219
2319. اگر در يك نماز بيش از يك مورد سجده سهو پيش آمد؛ آيا خواندن يك سجده سهو كفايت مى كند؟
ج. خير، تداخل نمى كند.
2320. آيا نمازهاى مستحبى سجده سهو دارند؟
ج. خير.
2321. اگر انسان سجده سهو را فراموش كند و بعد از مدتى متوجه شود، چه كار كند؟ آيا مى تواند بدون شرايط نماز آن را به جا آورد؟
ج. على الاحوط بايد با تمام شرايط نماز آن را به جا آورد.
2322. اگر سهواً سوره را قبل از حمد بخوانيم، آيا سجده سهو واجب مى شود؟
ج. احتياطاً بعد از حمد باز سوره بخواند و سجده ى سهو هم به جا آورد.
ص: 220
2323. شخصى در اثر جهل به مسئله پس از سلام نماز و قبل از نماز احتياط صورت را برمى گردانده و پشت به قبله مى كرده؛ آيا نمازهاى او صحيح است ؟ و اگر شك دارد كه با اين مقدار صورت برگرداندن، پشت به قبله شده يا نه؛ چه صورتى دارد؟
ج. در صورت اوّل اصل نماز را اعاده مى كند و با شكّ در منافى و به جاى آوردن نماز احتياط، نماز صحيح است.
2324. در جايى كه بعد از شكّ ، گمان به ركعت پيدا كند - مثلاً بعد از شكّ سه و چهار، گمان پيدا كرد كه چهار ركعت خوانده است -، آيا مى تواند براى امتثال امر واقعى، نماز احتياط بخواند؟
ج. اگر قبل از شروع در نماز احتياط گمان پيدا كرده است، نماز احتياط بر او واجب نيست.
2325. كسى كه در نماز چهار ركعتى شكّ بين سه و چهار و يا شكّ ديگرى كند، و پيش از خواندن نماز احتياط وارد نماز ديگر شود؛ تكليفش چيست ؟
ج. اگر نماز دوم مترتّب بر نماز اوّلى نباشد - مثل نماز عصر و قضاى نماز صبح -
ص: 221
اظهر صحّت نماز دوّم است و احوط به جا آوردن نماز احتياط بعد از نماز دوّم و اعاده ى نماز اوّلى بعد از آن است، اما در صورتى كه نماز دوّم مترتّب بر نماز اوّلى باشد - مثل ظهر و عصر - اگر عمداً اين كار را كرده، نماز دوّم باطل است؛ و اگر سهواً بوده پس خالى از وجه نيست كه از نماز دوّم به نماز احتياط عدول كند، و احتياط در اعاده ى اصل نماز با اين عدول است.
2326. شخصى بين نماز احتياط حدثى از او سر زده است؛ آيا اعاده ى ركعت احتياط به تنهايى كافى است يا بايد نماز را هم اعاده كند؟
ج. بايد اصل نماز را اعاده كند.
2327. اگر نمازگزار بعد از شكى كه براى آن، نماز احتياط لازم است، گمان پيدا كند و طبق گمان عمل كند؛ آيا نماز احتياط بخواند يا نه ؟
ج. خير، نخواند.
2328. اگر شخصى در نماز ظهر شكى كند كه نماز احتياط دارد، و وقت نماز عصر آن قدر تنگ است كه ممكن نباشد حد اقل يك ركعت عصر را پيش از غروب بخواند؛ در اين صورت كدام يك را بايد مقدّم دارد؟
ج. بايد نماز عصر را بخواند و نماز ظهر را بعداً قضا كند.
2329. شخصى كه نماز چهار ركعتى را خوابيده مى خواند، اگر بين سه و چهار شكّ كند،
ص: 222
يك ركعت نماز احتياط بخواند يا دو ركعت نشسته يا به نيّت بستگى دارد؟
ج. دو ركعت نشسته وظيفه ى او است.
2330. بنا بر علتى (مثلاً شك در نماز چهار ركعتى در ركعت سه و چهار) نماز احتياط بر نمازگزار واجب شده است، پس از خواندن نماز احتياط فهميد كه نمازش صحيح بوده؛ آيا نماز احتياط اضافى باعث باطل شدن نماز مى شود؟
ج. خير.
ص: 223
2331. شخص مريضى كه سكته كرده و مدّتى بسترى بوده و هيچ گونه قدرتى بر حركت نداشته و به علاوه حواسّش هم به جا نبوده، آيا نماز از او ساقط است يا نه ؟
ج. اگر در تمام وقت نماز بيهوش بوده، آن نمازها قضا ندارد.
2332. به جهت ندانستن مسئله، وضو را اشتباه مى گرفتم. آيا نمازهايى كه با آن وضوها خوانده ام بايد قضا نمايم ؟
ج. بايد قضا كنيد.
2333. كسى كه وظيفه اش وضو به كمك نايب بوده امّا چگونگى وضوى نيابتى را نمى دانسته و وضوى نيابتى را اشتباه انجام داده، آيا نمازهايى را كه خوانده است صحيح است يا بايد قضا نمايد؟
ج. اگر وضو باطل بوده است، بايد قضا كند.
2334. هنگامى كه تازه مكلّف شده بودم گاهى جنب مى شدم. ولى چون از خانواده شرم
ص: 224
داشتم براى غسل به حمّام نمى رفتم و با تيمّم نماز مى خواندم. اكنون نمازهايى كه با آن حالت خوانده شده است، بايد قضا شود يا خير؟
ج. اگر آن قدر غسل را به تأخير انداخته تا اين كه وقت تنگ شده و ديگر براى غسل وقت نداشته و در اين وقت تيمّم كرده است، نمازهايش قضا ندارد، اگر چه معصيت كرده است؛ و در غير اين صورت بايد قضا شود.
2335. حكم نماز و عبادات انجام شده در لباس هايى كه از پول خمس نداده تهيه شده اند چيست ؟ آيا بايد قضا شود؟
ج. اگر خمس به خود لباس تعلّق گرفته، حكم نماز در لباس غصبى را دارد، كه در رساله مذكور است، و هم چنين اگر آن را به نحو متعارف كه معامله ى به ذمّه(1) است نخريده باشد بلكه با خود پولى كه خمسش را نداده خريده باشد نيز لباس غصبى محسوب مى شود.
2336. شخصى از طايفه اهل حق، كه اهل نماز و ساير دستورات شرعى نيستند، شيعه شده است، آيا بايد نمازهايش را قضا كند؟
ج. اگر از اوّل جزو اين فرقه بوده، قضا ندارد.
2337. اين جانب نمى دانم نماز قضا دارم يا نه، و اصلاً به ياد نمى آورم. تكليف چيست ؟
ج. تكليفى نداريد.
ص: 225
2338. اگر شخصى در خواندن نماز احتياج به كمك داشته باشد و شخص كمك دهنده به موقع نتواند كمك كند، آيا مى تواند نماز را بعداً به صورت قضا بخواند؟
ج. بايد به هر طورى كه مى تواند به وظيفه ى خود عمل نمايد و نماز را بخواند، و با عمل به وظيفه بعداً قضا ندارد.
2339. كسى كه نمازى را به نيّت ادا خوانده و بعد متوجّه شده كه نمازش خارج از وقت بوده است، يعنى بايد به نيّت قضا مى خوانده، آيا بايد دوباره بخواند؟
ج. تكرار ندارد.
2340. شخصى كه سنّش را با سال شمسى حساب كرده، روزه و نمازهايى را كه انجام نداده، چه حكمى دارد؟ آيا گناهى هم مرتكب شده ؟
ج. بايد آن نمازها و روزه ها را قضا نمايد و اگر در يادگيرى كوتاهى كرده، روزه ها كفّاره هم دارد.
2341. شخصى در بيمارستانى كه تا محلّ خودش بيش از ده فرسخ فاصله دارد، بيش از يك ماه بسترى بوده و نمازهاى يوميّه ى خود را نخوانده است، اكنون نمازها را چگونه قضا كند؟
ج. اگر قصد ده روز در آنجا نداشته، تا سى روز نمازهايش را شكسته و بعد از سى روز، تمام، قضا نمايد.
ص: 226
2342. شخصى كه بيهوش بوده، او را براى مداوا به بيمارستانى واقع در 200 كيلومترى محل بيهوشى بردند و او بعد از به هوش آمدن، نمازهاى يوميّه را نخواند، وظيفه ى او در قضا چگونه است ؟
ج. اگر در حالت بيهوشى او را برده اند - كه قصد سفر نداشته - بايد نمازهايش را در صورت وجوب قضا، به صورت تمام قضا كند.
2343. بعضى از قسمت هاى نماز را غلط تلفّظ كرده ام و نيز اشتباهاتى هم در افعال نماز داشته ام. آيا بايد نمازهايم را قضا كنم ؟ و آيا بين كوتاهى كردن يا نكردن فرق هست ؟
ج. اگر ركن نماز كم يا زياد شده، مطلقاً قضا دارد و در غير اين صورت، بين تقصير و قصور فرق هست؛ ولى چون نوعاً تقصير هست، كم كم قضا نماييد.
2344. اگر مطابق مسئله ى 1119 عمل نكرده باشيم، يعنى در نمازهاى قضا مراعات ترتيب را نكرده باشيم، اكنون كه مطّلع شده ايم بايد به ترتيب مى خوانديم، وظيفه ما چيست ؟
ج. در نمازهايى كه در هنگام ادا بر يكديگر مترتّب هستند - مثل ظهر و عصر و مغرب و عشا - اگر بدون ترتيب خوانده، بايد دوباره بخواند و در نمازهايى كه فقط ترتُّب خارجى دارند نه شرطى، هر مقدار از آن كه با نمازهاى بعدى ترتيبش حفظ مى شود، اعاده ندارد، و آن چه كه محفوظ نمى شود، آن ها را دوباره بخواند.
2345. كسى كه نماز قضا زياد دارد و مقدارى از آن ها ظهر و عصر و مغرب و عشا و اكثر
ص: 227
آن ها نماز صبح بوده، آن ها را چگونه قضا كند؟ با توجّه به اين كه مقدار آن ها را هم نمى داند.
ج. هر مقدار از نمازهايى كه يقين دارد قضا شده، بايد قضا كند و اگر تعداد نماز صبح بيشتر بوده، بايد آن ها را بيشتر و به همان مقدار قضا كند و با جهل به نحوه ى قضا شدن آن نمازها، ترتيب واجب نيست. (تفصيل آن در مسئله ى 1119 و 1121 رساله آمده است.)
2346. كسى نمازهاى قضايش را به ترتيب خوانده و بعد متوجه شده كه مثلاً يك نماز صبح را فراموش كرده. آيا بايد فقط همان نماز را قضا كند يا پس از آن نماز، همه ى نمازها را نيز قضا نمايد؟
ج. همان نماز را كه قضا كند كافى است؛ گرچه احتياط مستحب در اين است كه نمازهاى پس از آن صبح را تا صبح بعدى دوباره قضا كند تا ترتيب حفظ شده باشد.
2347. كسى كه با وضو يا غسل جبيره اى نماز مى خواند، آيا مى تواند قضاى نمازهاى حال سلامتى را به جا آورد؟
ج. احتياط واجب براى كسانى كه عذر دارند تأخير قضا است تا زمان رفع عذر؛ مگر با علم به باقى ماندن عذر تا آخر عمر يا نااميدى از برطرف شدن عذر يا ترس از آمدن مرگ.
2348. اذا كان المكلّف متعلّقاً بذمّته عدد من الصّلوات القضائيه و استيقظ فى وقت السّحر، فما
ص: 228
هو المحبوب شرعاً، ان يشتغل بالصلوات القضائية أو ان يصلّى صلاة اللّيل ؟
ج. الأفضل الجمع و لو بأن يصلّى صلاة اللّيل فعلاً و يصلّى القضاء بعداً.(1)
2349. چه قدر از اوقات روزانه ام را به نماز قضا اختصاص بدهم و به آن مقيّد باشم ؟ با توجّه به اين كه بيش از چند سال نماز قضا دارم ؟
ج. بايد طورى آن ها را قضا نماييد كه در انجام آن ها كوتاهى نشود.
2350. كسانى در شب هاى قدر، به جاى نمازهاى مستحبى، نماز قضا مى خوانند، آيا اين نمازها به جاى نماز مستحبى قرار مى گيرد؟
ج. به جاى آن نمازها قرار نمى گيرد، ولى ثواب نماز خواندن در آن ليالى متبرّكه را دارد.
2351. آيا كسى كه كافر بوده و اكنون مسلمان شده، آيا بايد نماز و روزه ى دوران كفرش را قضا كند؟
ج. خير، قضا ندارد.
2352. آيا نماز قضا اذان و اقامه دارد؟
ج. بله، استحباب دارد.
ص: 229
2353. كسى كه با نذر نماز شب را بر خود واجب كرده است و شب خواب مانده، آيا بايد نمازش را قضا نمايد؟
ج. بله.
2354. كسى اكنون فهميده است كه قرائت نمازش غلط بوده است. چه مقدار از نمازهايش را بايد قضا نمايد؟
ج. با فرض تقصير، به مقدار يقينى اش بايد قضا كند.
2355. آيا من كه هم اينك نمى توانم ايستاده نماز بخوانم، مى توانم نمازهايم را نشسته قضا نمايم ؟
ج. اگر نااميد از قدرت در آينده هستيد، مى توانيد نشسته بخوانيد.
2356. كسى كه نمى داند چه مقدار از نمازهاى قضاى پدر و مادرش شكسته و چه مقدار كامل بوده، وظيفه اش چيست ؟
ج. به مقدار يقينى شكسته مى خواند و بقيه را كامل مى خواند.
2357. آيا انسان مى تواند به دليل عدم حضور قلب، نمازش را دوباره بخواند؟
ج. بله، مى تواند رجاءً .
ص: 230
2358. كيفيت خواندن نماز قضا و روزه قضا براى جاهل به جنابت چگونه است ؟
ج. هر مقدارى كه مى داند با حالت جنابت به جا آورده بايد قضا كند ولى روزه ها اگر جهل به حكم نبوده است، قضا ندارد.
2359. اگر كسى از روى جهالت چند سالى نماز نخواند و روزه نگرفته باشد، تكليف چيست ؟
ج. بايد آن ها را قضا كند و كفاره ى روزه ها را هم، اگر جاهل مقصّر بوده، بدهد.
2360. تعداد نمازهايى كه نخوانده ام زياد است و نمى دانم چه قدر است، آيا غير از قضا براى جبران آن ها مى توان كار ديگرى كرد؟
ج. خير.
2361. اگر نماز و روزه قضا آن قدر باشد كه نتوان جبران كرد، چه بايد بكنيم ؟
ج. تا مقدار مقدور را بايد قضا كند و بقيه را وصيت كند.
2362. مقدارى نماز و روزه ى قضا دارم، آيا مى توانم در اين مورد كسى را اجير نمايم ؟
ج. خير.
ص: 231
2363. وقت خواندن نمازهاى قضا شده چه وقت مى باشد؟
ج. وقت خاصى ندارد.
2364. آيا نماز و روزه هايى كه قبل از بلوغ خوانده شده به جاى ازدست رفته هاى بعد حساب مى شود؟
ج. خير، نمى شود.
2365. يكى از برادران اهل سنت، مدتى نمازش را طبق مذهب شيعه مى خوانده است، اكنون كه شيعه شده بايد آن ها را قضا نمايد؟
ج. اگر با قصد قربت بوده قضا ندارد.
2366. كسى نماز قضا را به جا آورد. بعد فهميد يكى از آن ها باطل بوده است، آيا بايد تمام نمازهاى بعد از آن را دوباره قضا نمايد؟
ج. ظاهراً همان يكى را قضا كند كافى است و احتياط اين است كه به مقدار يك شبانه روز را دوباره بخواند.
2367. كسى كه ترتيب را در نمازهاى قضا رعايت نكرده، وظيفه اش چيست ؟
ج. در مرتب، در اداى با علم به ترتيب بايد دوباره قضا كند و هم چنين احوط است در مرتّب در فوات.
ص: 232
2368. نيّت نماز قضا چگونه بايد باشد؟
ج. نيّت همان نماز را با قصد قربت مى كند.
2369. آيا كسى كه نماز قضا دارد، واجب است وصيت كند تا آن را به جا آورند؟
ج. هر مقدار را كه به جا نياورد، بايد وصيت كند.
2370. آيا مى توان نماز قضا را به جماعت خواند؟
ج. بله، مى توان.
2371. آيا كسى كه نماز قضا دارد مى تواند نماز مستحبى بخواند؟
ج. بله، مى تواند.
2372. آيا واجب است قبل از نمازهاى ادا، نمازهاى قضايمان را بخوانيم ؟
ج. لازم نيست نماز قضا را جلو بيندازد، گرچه مطابق احتياط است.
2373. من مى دانم نماز قضا دارم. اما نمى دانم نماز صبح است يا ظهر يا عصر. وظيفه ى من چيست ؟
ج. يك نماز صبح بخوانيد و يك نماز چهار ركعتى به قصد ما فى الذّمة.
ص: 233
2374. آيا نمازهاى مستحبى قضا دارند؟
ج. نمازهاى مستحبى كه وقت خاص دارند در صورت ترك، قضاى آن ها مستحب است؛ ولى اگر در اثر بيمارى قضا شده باشد، استحباب قضا تأكيد نشده است و اگر قضاى نمازهاى مستحبى را نخواند، مستحب است براى هر نماز فوت شده يك مدّ طعام صدقه بدهد.
2375. آيا واجب است، فوراً نماز قضايمان را بخوانيم ؟
ج. بايد در خواندن آن كوتاهى نكند، ولى واجب نيست فوراً آن را به جا آورد.
2376. آيا كسى كه اختلال حواس پيدا كرده، به طورى كه خوب و بد را تشخيص نمى دهد، و نماز نخوانده، بايد نمازهايش را قضا كند؟
ج. تا زنده است ديگران وظيفه اى ندارند و اگر طورى باشد كه قضا كردن بر خود او واجب است، پس از وفات هم بايد برايش قضا كنند وگرنه واجب نيست، مثل جنون.
2377. آيا مى توان بر فرض، يك سال فقط نماز قضاى صبح خواند، سال بعد قضاى نماز ظهر و... تا پنج سال ؟
ج. اگر ترتيب خاصى را نمى داند به ترتيب شبانه روزى بايد بخواند؛ مگر طورى جاهل باشد كه اصل ترتيب ساقط شود.
ص: 234
2378. كسى كه نماز را بدون ترتيب خوانده، (مثلاً يك روز صبح خوانده، يك روز نماز عصر خوانده و...) براى قضاى اين نمازها چگونه بايد عمل كند؟
ج. اگر ترتيب نمازهاى قضا شده معلوم باشد، بايد به ترتيب خوانده شود.
(جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1119 رساله مراجعه شود.)
2379. كسى كه عذر داشته و بايد با تيمم نماز مى خوانده، اما الآن عذرش برطرف شده، آيا بايد قضاى نمازهايش را با تيمم به جا آورد يا با وضو؟
ج. با وضو بايد قضا كند.
2380. كسى كه نمازش در سفر قضا شده، چگونه بايد نمازش را قضا كند؟
ج. بايد شكسته قضا كند.
2381. بنده نمازهايم را، كه در سفر بايد شكسته مى خواندم، به صورت تمام خواندم، آيا بايد آن ها را قضا نمايم ؟ در صورت قضا، چگونه قضا نمايم ؟
ج. به مسئله ى 1103 و مسائل بعد آن در رساله مراجعه شود.
2382. كسى كه نمازش در جاهايى كه هم مى توان شكسته خواند و هم كامل، قضا شده، بايد نمازش را كامل قضا نمايد يا شكسته ؟
ج. احتياطاً بايد شكسته قضا كند.
ص: 235
2383. شخصى سنى مذهب شيعه شده است، آيا قضاى نماز و روزه بر او واجب است ؟
ج. اگر نمازش را نخوانده و روزه اش را نگرفته، بايد قضاى آن ها را انجام دهد؛ ولى اگر نمازهايش را قبلاً مطابق مذهب خودش يا مطابق مذهب شيعه با قربت خوانده است، بنا بر اظهر قضا بر او واجب نيست.
2384. كسى كه خودش نماز و روزه ى قضا دارد و نماز و روزه ى پدرش هم به گردن اوست، اوّل نماز خودش را قضا نمايد يا نماز پدر را؟
ج. فرق نمى كند.
2385. فردى كه نمى دانسته با استمنا، غسل جنابت بر او واجب مى شود، حكم او در مورد نماز و روزه چگونه است ؟
ج. نماز و روزه هايى را كه بدون غسل خوانده، بايد قضا كند و اگر جاهل مقصّر بوده، كفاره ى روز را نيز بايد ادا نمايد.
2386. آيا مأموم مى تواند به كسى كه احتياطاً نمازش را قضا مى كند، اقتدا نمايد؟
ج. اشكال دارد.
2387. كسى كه براى نماز صبح خواب مانده، آيا گناه انجام داده است ؟
ج. اگر تقصيرى نكرده، گناه نكرده است.
ص: 236
2388. آيا كسى كه براى نماز و روزه ميّت اجير مى شود، مى تواند آن را خودش انجام ندهد و به ديگرى واگذار كند؟ و در فرض جواز، آيا مى تواند به قيمت كمتر از آنچه خودش گرفته، به ديگرى بدهد؟
ج. اگر در اجاره شرط نشده باشد كه خودش انجام دهد، مى شود؛ ولى بايد به قيمت كمتر از اجرت قرار داده شده نباشد؛ مگر اين كه خودش بعض عمل را به جا آورده باشد.
2389. پدر اين جانب مقدارى نماز و روزه استيجارى گرفته و قبل از انجام آن ها فوت شده است. آيا بر من، كه پسر بزرگ تر هستم واجب است آن ها را به جا آورم ؟
ج. واجب نيست، ولى بر وصى يا وارث است كه بر طبق مسئله ى 1262 رساله عمل نمايند.
2390. آيا بر اجير لازم است سؤال كند كه اجيركننده مقلّد چه كسى بوده است ؟
ج. اجير بايد به وظيفه ى خودش عمل كند و سؤال لازم نيست.
ص: 237
2391. فردى نماز استيجارى را طبق فتواى مرجع تقليدى كه ترتيب را لازم نمى داند، بدون رعايت ترتيب خوانده است. پس از فوت آن مرجع، تعدادى نماز عشا باقى مانده است. آيا فقط همان مقدار باقى مانده از عشا را تنها بخواند كافى است ؟
ج. كفايت مى كند.
2392. شخصى در حال سلامت اجير شده تا نماز قضا به جا بياورد. اما پس از مدتى معذور گرديد، به طورى كه بايد با تيمم نماز بخواند. وظيفه ى او چيست ؟
ج. بايد صبر كند و بعد از زوال عذر با وضو بخواند بنا بر احوط، اگر چه اصل استيجار صاحب جبيره و كسى كه تكليف او تيمم است، بعيد نيست.
2393. شخصى اجير شده تا در مدت معيّنى نماز قضا بخواند. اما اين كار را انجام نداده است، اكنون وظيفه ى او چيست ؟
ج. ديگر بدون اذن اجاره كننده نمى تواند بخواند و اگر خواند، استحقاق اجرت ندارد.
2394. اگر كسى شرط كند كه نماز استيجاريش در مسجد خوانده شود، آيا واجب است به آن عمل شود؟
ج. بله، واجب است.
2395. آيا مى توان در برابر نماز استيجارى پول دريافت كرد؟
ج. بله، مى توان.
ص: 238
2396. آيا شرط است كه اجير عادل باشد؟
ج. خير، شرط نيست.
2397. كسى كه مى خواهد براى نماز اجير شود، بايد چه شرايطى داشته باشد؟
ج. اجير بايد يا مجتهد باشد يا مسائل نماز را از روى تقليد صحيح، بداند.
2398. كسى كه نماز استيجارى مى خواند، بايد چه نيتى كند؟
ج. بايد هنگام نماز، در نيّت خود ميّت را معيّن نمايد؛ ولى لازم نيست اسم او را بداند، پس اگر نيّت كند كه از طرف كسى نماز مى خوانم كه براى او اجير شده ام، كافى است.
2399. آيا جايز است در سفر، نماز يا روزه ى استيجارى بگيريم ؟
ج. نماز جايز است و روزه جايز نيست.
2400. كسى كه اجير شده تا نماز قضا به جا آورد، بايد چند نماز آيات براى ميّت بخواند؟
ج. اگر ذكرى از نماز آيات نشده، لازم نيست نماز آيات بخواند.
2401. آيا قضاى نماز زن را حتماً زن بايد به جا آورد؟
ص: 239
ج. خير، مرد نيز مى تواند به جا آورد و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز، هر يك بايد به وظيفه خود عمل كنند.
2402. آيا مردى كه براى قضاى نمازهاى زن اجير شده، بايد نمازها را بلند بخواند يا آهسته ؟
ج. نمازهاى جهريه را بايد بلند بخواند (به مسئله ى 1256 رساله رجوع شود.)
2403. كسى كه نمى تواند نماز بخواند، آيا مى تواند براى خواندن نمازهايش اجير بگيرد؟
ج. خير، خودش - به هر طور ممكن - بايد نماز خودش را بخواند.
2404. آيا كسى كه اجير شده، بايد همه ى مستحبات را به جا آورد؟
ج. اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار مستحبات به جا آورد، مى تواند بدون مستحبات، نماز را بخواند.
2405. آيا كسى كه نماز قضا دارد، مى تواند نماز استيجارى قبول كند؟
ج. بله، مى تواند.
2406. اگر براى نماز استيجارى وقت تعيين كنند، آيا مى تواند در غير آن وقت نماز را به جا آورد؟
ج. خير، نمى تواند.
ص: 240
2407. آيا نماز قضاى مادر بر پسر بزرگ واجب است ؟
ج. بنا بر احتياط، واجب است.
2408. منظور از پسر بزرگ تر، كيست ؟
ج. پسرى است كه هنگام فوت پدر بزرگ تر، از ديگر پسرها باشد.
2409. در صورتى كه انسان، مقلّد مجتهدى باشد كه قضاى نمازهاى فوت شده ى مادر را واجب مى داند و در زمان تقليد از آن مجتهد، مادر از دنيا برود و قضاى نماز و روزه ى او را پسر انجام ندهد و بعداً به علّت فوت آن مجتهد، رجوع به مجتهد حىّ كند و آن مجتهد زنده قضاى نماز مادر را واجب نداند، وظيفه ى فرد مكلّف چيست ؟
ج. تقليد با عمل كردن به فتوىٰ محقّق مى شود.
2410. پسر بزرگ ترى كه پدرش بيش از 30 سال نماز و روزه ى فوت شده دارد، چگونه
ص: 241
قضاى آن ها را به جا آورد، در حالى كه خودش توانايى انجام آن را نداشته و از نظر مالى هم توانايى براى اجير گرفتن ندارد؟
ج. تا هر مقدار را كه توانايى دارد، بدون سختى و مشقت به جا آورد و همچنين به قدر توانايى اجير بگيرد.
2411. آيا قضاى نماز و روزه پدربزرگ و مادربزرگ، در صورتى كه پسر آن ها، آن قضاها را انجام نداده باشد بر نوه واجب است ؟
ج. واجب نيست.
2412. آيا خواندن نماز قضاى پدر، اگر پسر بزرگ نداشته باشد بر دختر واجب است ؟
ج. واجب نيست.
2413. اگر فرزند اوّل در سنين كودكى فوت كند، آيا فرزند دوّم كه اكنون ارشد و بزرگ تر است، بعد از مرگ پدر و مادر واجب است قضاى نماز آن ها را به جا آورد؟
ج. هر پسرى كه هنگام مرگ پدر و مادر، فرزند ارشد است، بر او واجب است نماز را قضا نمايد.
2414. فرزند اوّل ميّت دختر است و فرزند دوّم پسر است. آيا بر اين پسر، ولد اكبر صدق مى كند؟
ج. صدق مى كند.
2415. اگر پدرى دو پسر بزرگ از دو زن داشته باشد، بر كدام يك خواندن نماز
ص: 242
قضا واجب است ؟
ج. اگر آن دو پسر در سنّ مساوى باشند، نمازهاى قضا شده پدر تقسيم مى شود و هر كدام از آن دو پسر به صورت مساوى آن را قضا مى كنند و مقدار باقى مانده كه قابل تقسيم نباشد به صورت وجوب كفايى بر آن دو واجب است.
2416. پسرى كه به تكليف نرسيده، مى تواند نماز قضاى پدر و مادر را بخواند؟
ج. بر او واجب نيست؛ ولى اگر قدرت تشخيص خوب و بد را داشته باشد، بنا بر شرعيّت عبادات او، اگر بخواند، صحيح است و نمازهايى را كه خوانده به عنوان نماز پدر و مادر حساب مى شود.
2417. متوفى وصيّت نموده كه ثلث اموال او را صرف نماز و روزه كنند و براى او پنج سال نماز و روزه بگيرند. اگر ورثه يا وصىّ عمل به وصيت نكردند، وظيفه ى پسر بزرگ چيست ؟ و بر فرض عمل به وصيّت، اگر احتمالاً نماز و روزه قضاى او بيش از پنج سال بود، وظيفه چيست ؟
ج. آن چه را كه اضافه بر پنج سال، پسر بزرگ يقين به قضا شدن آن دارد، بايد قضا نمايد. هم چنين اگر ورثه يا وصىّ در عمل به وصيّت معصيت كنند.
2418. شخصى مدّت چند سال فلج بوده و اكثراً در حال استراحت به سر مى برده است، و افرادى كه به عيادت او مى رفتند و سلام مى كردند، صورت و لب خود را حركت مى داده است و قادر به سخن گفتن نبوده و در اين مدّت بيشتر اوقات نماز نخوانده
ص: 243
است. آيا قضاى نمازهاى او بر پسر بزرگ تر واجب است، با اين كه قادر بر سخن گفتن نبوده است ؟
ج. بله، قضاى آن نمازها بر پسر بزرگ واجب است. حتّى آن نمازهايى را كه در اين مدّت خوانده، ولى بر طبق وظيفه اش در آن حال رفتار نكرده است نيز بايد قضا نمايد.
2419. شخصى كه عمداً و از روى گناه نماز نمى خوانده، آيا قضاى آن ها توسّط پسر بزرگ تر، براى ميّت هم فايده اى دارد؟
ج. در هر صورت پسر بزرگ تر بايد ترك احتياط نكند و به وظيفه عمل كند و اميد است براى ميّت هم مفيد باشد و از رحمت خداوند بهره ببرد.
2420. اگر ادرار بيمارى كه پسر بزرگ خانواده مى باشد، قطره قطره بيرون آيد و از بيرون آمدن مدفوع نمى تواند جلوگيرى نمايد، آيا با وجود اين بيمارى، قضاى نماز و روزه پدر بر عهده او مى باشد؟
ج. آنچه بر عهده او است اعمّ است از اين كه خودش انجام دهد و يا اجير بگيرد و در صورتى كه خودش انجام مى دهد با نمازهاى خود او فرقى ندارد.
2421. پدر از اهل سنّت است و پسر بزرگ او شيعه شده است، آيا نمازهاى فوت شده پدر بر اين فرزند واجب است ؟ اگر سنّى فوت شده فرزند پسر بزرگ نداشته باشد، آيا قضاى نمازهايش جزو ديون وى محاسبه مى گردد؟
ج. بنا بر احتياط، واجب است كه پسر براى نمازها اجير بگيرد كه اگر در ذمّه اش
ص: 244
هم نباشد، از اموات ديگرش محسوب شود و اگر پسر بزرگ نداشت، قضا جزو بدهى هاى ميّت يا وصيت او است.
2422. اگر يقين دارند كه پسر بزرگ تر، قضاى نماز و روزه هاى ميّت را به جا نمى آورد، چه كنند؟
ج. بنا بر احتياط واجب، با رضايت ورثه، از ارث ميّت، براى نمازها اجير بگيرند.
2423. نماز پدر و مادر بر پسر بزرگ تر واجب است، امّا او نمى تواند ايستاده نماز بخواند، در اين باره چه وظيفه اى دارد؟
ج. بايد بنا به وظيفه اش - نماز نشسته - آن ها را به جا آورد، گرچه احتياط مستحب اين است كه در صورت توانايى، ديگرى را براى نمازهاى پدر و مادر اجير كند.
2424. اگر شخصى دو ساعت بعد از ظهر بميرد، آيا نماز ظهر و عصرش را بايد قضا نمود؟
ج. بله، بايد قضا نمود.
2425. اگر پدر و مادر نمازشان را غلط خوانده اند، آيا بايد پسر بزرگ تر آن ها را قضا نمايد؟
ج. بله، بايد قضا كند، البته در قضاى نمازهاى مادر بنا بر احتياط است.
ص: 245
2426. كسى فقط يك خانه از او مانده كه فرزندش در آن زندگى مى كند. آيا واجب است آن را بفروشيم و براى نماز و روزه اش اجير بگيريم ؟
ج. اگر پسر بزرگ ندارد و كسى هم نيست كه آن ها را به جا آورد، واجب است از همان خانه و محل فروش آن بدهند.
2427. كسى كه نمى توانسته نمازش را ايستاده بخواند، آيا كسانى كه نمازش را قضا مى كنند، مى توانند آن ها را نشسته بخوانند؟
ج. نمى توانند، بلكه احتياط اين است كه كسى كه وظيفه اش نشسته خواندن است را نيز اجير نكنند.
2428. با توجه به اين كه در سن دوسالگى پدرم فوت كرد، آيا قضاى نماز و روزه او بر من واجب است ؟
ج. وقتى بالغ شديد، بر شما واجب است.
2429. پدرم با اين كه نمازهاى زيادى از او فوت شده، اما وصيت كرده برايش هيچ نماز قضايى به جا نياوريم، وظيفه ى ما چيست ؟
ج. وصيت او اعتبار ندارد و احتياط، وظيفه ى شما است.
2430. آيا دو نفر مى توانند به صورت هم زمان نماز يا روزه هاى قضاى ميّتى را
ص: 246
به جا آورند؟
ج. در مورد نماز به مسئله ى 1260 رساله مراجعه شود و در مورد روزه مانعى ندارد.
2431. اگر پدرى فوت كند و پسر بزرگ تر نماز و روزه اش را قضا نكند، آيا چيزى به عهدۀ پسر كوچك تر مى باشد؟
ج. خير، مگر وقتى كه نوبت به استيجار از تركه ميّت برسد كه او هم به سهم خود وظيفه دارد.
2432. اگر پسر بزرگ تر هنگام فوت پدر، ديوانه باشد، قضاى نماز پدر و مادر به عهدۀ چه كسى است ؟
ج. هر وقت عاقل شد، بايد به جا آورد.
2433. شخصى وصيت كرده ثلث مالش را صرف نماز و روزه ى قضا نمايند. با ثلث مالش مى توان 80 سال برايش نماز و روزه گرفت. در حالى كه اين شخص 50 سال بيشتر عمر نكرده است. وظيفه ى ما را بيان فرماييد؟
ج. اگر 80 سال را خود او تعيين كرده، بايد به وصيت او عمل شود، چون شايد نماز و روزه هاى ديگران بر گردن او بوده است و اگر وصيّت متعارف بوده و مقصود او صرف نماز و روزه از ثلث بوده، زيادى از آن، مال ورثه و اگر وصيّت به كلّ ثلث بوده زيادى در خيرات مصرف مى شود.
ص: 247
2434. چه چيزهايى باعث مى شود كه نماز آيات واجب شود؟
ج. 1 و 2) گرفتن خورشيد و ماه، اگر چه مقدار كمى از آن ها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد؛ 3) زلزله، اگر چه كسى هم نترسد؛ 4) رعد و برق، بادهاى سياه و سرخ و صيحۀ ترسناك و مانند اينها كه از آيات آسمانى و زمينى بوده و موجب ترس بيشتر مردم مى شود، بنا بر اظهر.
2435. آيا نماز آيات براى وقوع زلزله فوريّت دارد؟ در صورتى كه پاسخ مثبت باشد، اگر به تأخير بيندازند حكم آن چيست ؟
ج. فوريّت دارد و هر وقت بخواند ادا است و اگر از روى نافرمانى به تأخير بيندازد، بازهم اداى آن واجب فورى است.
2436. اگر زلزله اى واقع شود، اما انسان وقوع آن را احساس نكند، خواه بيدار باشد يا در خواب، سپس از منبع موثّق و معتبرى مانند سازمان زلزله نگارى كسب اطلاع
ص: 248
كند كه در محل سكونت او زلزله اى رخ داده است، آيا در اين صورت بايد نماز آيات بخواند؟
ج. اگر سبب حصول علم يا اطمينان شود، نماز آيات واجب مى شود.
2437. اگر زلزله اى چندين روز قبل اتفاق افتاده باشد و بنده امروز مطلع شده باشم، آيا بازهم نماز آيات بر من واجب است ؟
ج. اگر علم يا اطمينان به وقوع زلزله پيدا كرده ايد، نماز آيات بر شما واجب است، هر چند مدتى از آن گذشته باشد.
2438. اگر كسى هنگام وقوع زلزله بيهوش باشد، آيا خواندن نماز آيات بر او واجب است ؟
ج. ظاهراً واجب نيست.
2439. آيا پس لرزه هاى زيادى كه بعد از زلزلۀ اصلى رخ مى دهند، سبب واجب شدن نماز آيات مى شوند؟
ج. اگر محسوس باشند، سبب وجوب مى شوند.
2440. اگر در منطقه اى زلزله رخ دهد آيا نماز آيات بر افراد منطقه ديگر كه زلزله در منطقه آن ها رخ نداده است هم واجب است ؟
ج. چيزهايى كه نماز آيات براى آن ها واجب است، در هر جايى اتفاق بيفتد،
ص: 249
فقط مردم همان جا بايد نماز آيات بخوانند، بر مردم جاهاى ديگر واجب نيست، اگر چه از توابع يكديگر و به يك اسم معروف باشند.
2441. كسى كه به حسب قراين و اخبار منجّمين يقين دارد كه مثلاً امشب تمام قرص ماه مى گيرد، آيا واجب است بيدار بماند تا نماز آيات از او قضا نشود يا مى تواند بخوابد؟
ج. اگر احتمال مى دهد كه بيدار مى شود، مى تواند بخوابد.
2442. آيا بايد در همان لحظه خسوف و كسوف نماز آيات را خواند و يا مى شود كمى تأخير انداخت ؟
ج. از وقتى كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى كند، انسان بايد نماز آيات را بخواند و بايد به تأخير نيندازد كه شروع به باز شدن بكند.
2443. آيا كسوف و خسوف ناقص موجب واجب شدن نماز آيات مى شود؟
ج. بله، موجب واجب شدن نماز آيات مى شود.
2444. اگر به علت ابرهاى فراوان و دودهاى غليظ، كسوف و خسوف مشاهده نشود، آيا نماز آيات واجب مى شود؟
ج. بله، اگر ثابت شود، واجب مى شود.
2445. اگر در كشورى كسوف و خسوف رخ دهد، آيا بر مردم كشورهاى ديگر - كه
ص: 250
كسوف و خسوف را نمى بينند - نماز آيات واجب مى شود؟
ج. بر مردم جاهاى ديگر واجب نيست.
2446. چه بادهايى باعث واجب شدن نماز آيات مى شود؟
ج. بادهاى سياه و سرخ كه موجب ترس بيشتر مردم شود (مسئله ى 1213)
2447. آيا بادهاى ترساننده، مثل بادهاى سياه و سرخ و زرد - كه بيشتر مردم نترسند - باعث واجب شدن نماز آيات مى شود؟
ج. خير.
2448. آيا رعد و برق مى تواند باعث واجب شدن نماز آيات شود؟
ج. اگر موجب ترس بيشتر مردم شود، بنا بر اظهر واجب مى شود.
2449. آيا باران شديدى كه موجب خوف و ترس بيشتر مردم مى شود، نماز آيات دارد يا نه ؟
ج. اگر مصداق آيات آسمانى ترسناك براى بيشتر مردم باشد، نماز آيات واجب مى شود.
2450. اگر انفجار مهيبى در يك شهر اتفاق بيفتد، به گونه اى كه اكثر مردم بترسند، آيا نماز
ص: 251
آيات بر مردم آن شهر واجب مى شود يا خير؟
ج. اگر به سبب گذاشتن موادّ منفجره باشد، نماز آيات واجب نمى شود.
2451. اگر در يك لحظه چندين حادثه كه هر كدام به تنهايى موجب واجب شدن نماز آيات مى شود، رخ دهد آيا تك تك آن ها نياز به نماز آيات دارد يا يك نماز براى همه ى آن ها كافى است ؟
ج. براى هر يك، نماز آيات واجب مى شود.
2452. نماز آيات چگونه خوانده مى شود؟
ج. نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد و انسان بعد از نيت، بايد تكبير گفته و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره بخواند باز به ركوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اوّل به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد. (جهت توضيح بيشتر در اين رابطه به مسئله ى 1226 رساله و بعد از آن رجوع شود.
2453. بين صورت هاى مختلفى كه براى نماز آيات هست، كدام يك رجحان و برترى دارد؟
ج. صورت هاى مختلف نماز آيات و مستحبات آن در مسئله هاى 1225 تا 1230 رساله ذكر شده، مراجعه شود.
ص: 252
2454. آيا براى نماز آيات مى توان اذان و اقامه گفت ؟
ج. خير، نمى توان.
2455. آيا كم و زياد كردن ركوع نماز آيات باعث بطلان آن مى شود؟
ج. هر يك از ركوع هاى نماز آيات ركن است كه اگر عمداً يا اشتباهاً كم يا زياد شود، نماز باطل است.
2456. اگر كسى در تعداد ركوع نماز آيات شك كند، چه بايد بكند؟
ج. اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اوّل است يا در ركوع اوّل ركعت دوم و فكرش به جايى نرسد، نماز باطل است، ولى اگر مثلاً شك كند كه چهار ركوع انجام داده يا پنج ركوع، چنان چه هنوز به سجده نرفته، بايد ركوعى را كه شك دارد به جا آورده يا نه، به جا آورد و اگر به سجده رفته، به شك خود اعتنا نكند.
2457. از چه زمانى نماز آيات قضا مى شود؟ آيا زمان قضا شدن براى اسباب وجوب مختلف، متفاوت است ؟
ج. اگر خواندن نماز آيات را به قدرى به تأخير بيندازد كه خورشيد يا ماه شروع به باز شدن كند، بنا بر احتياط واجب بايد نيّت ادا و قضا نكند ولى اگر بعد از باز شدن تمام آن، نماز بخواند، بايد نيّت قضا نمايد، و موقعى كه زلزله و رعد و برق و مانند اينها اتفاق مى افتد، انسان بايد فورا نماز آيات را بخواند و اگر نخواند، معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
ص: 253
2458. اگر شخصى، براى خواندن نماز يوميّه، وقتش تنگ باشد و از طرفى در همان لحظه نماز آيات بر او واجب شده باشد، اولويت با كدام يك از نمازها است ؟
ج. بايد اوّل نماز يوميّه را بخواند.
2459. نماز آيات را بايد بلند خواند يا آهسته ؟ و آيا در اين جهت فرقى بين فرادا و جماعت وجود دارد؟
ج. مستحب است قرائت آن را مطلقاً بلند بخواند.
2460. آيا در خواندن نماز آيات، پس از تمام شدن هر سوره، بايد حمد را دوباره خواند؟
ج. بله.
2461. آيا مسئله قيام متصل به ركوع، در تمام ركوع هاى نماز آيات مطرح است يا فقط در مورد ركوع آخر صدق مى كند؟
ج. در تمام ركوع ها لازم است.
2462. اگر در حال حيض يا نفاس زن يكى از اسباب وجوب نماز آيات اتفاق بيفتد، او در اين حالت چه وظيفه اى دارد؟
ج. بايد نماز آيات را در غير كسوف و خسوف قضا كند؛ ولى در اين دو قضا ندارد.
ص: 254
2463. آيا ثواب خواندن نماز آيات به جماعت همانند ثواب نماز جماعت يوميّه مى باشد؟
ج. بله.
2464. اگر شخصى به ركعت دوم نماز آياتى كه به جماعت خوانده مى شود برسد، مى تواند اقتدا كند يا خير؟ در صورت مثبت بودن جواب، آيا بايد ركعت بعدى اش را فرادا بخواند؟
ج. بله، مى تواند اقتدا كند و ركعت دوم را فرادا بخواند.
2465. اگر شخصى به اوّل نماز آياتى كه به جماعت خوانده مى شود، نرسد؛ آيا مى تواند در هنگام ركوع امام در يكى از ركوع ها اقتدا كند؟
ج. احوط اين است كه در ركوع اوّل از ركعت اوّل يا ركعت دوم يا قبل از آن ركوع اقتدا كند.
2466. آيا امام جماعت مى تواند نماز آيات را براى بار دوم براى مأمومين ديگر اقامه كند؟
ج. ظاهراً مى تواند.
2467. اگر شخصى تاكنون نماز آيات نخوانده، چگونه مى تواند آن ها را جبران نمايد؟
ج. هر چه يقين دارد كه بر او واجب بوده را بايد قضا كند و به جا آورد.
ص: 255
2468. آيا در زمان غيبت امام معصوم - عليه السّلام - نماز جمعه واجب است يا مستحب ؟
ج. واجب تخييرى است.
2469. وجوب تخييرى نماز جمعه، چگونه با روايت (هر كسى سه بار در نماز جمعه شركت نكند، منافق است) قابل تطبيق است ؟
ج. ظاهراً آن روايت در مورد وجوب تعيينى آن است.
2470. آيا اگر سه بار پياپى به نماز جمعه نرويم، قساوت قلب پيدا مى كنيم ؟
ج. خير، ميزان مراعات وظيفه است.
2471. فاصله مكانى بين دو نماز جمعه چه قدر بايد باشد؟
ج. فاصله بين دو نماز جمعه كه هر دو واجد شرايط صحت باشند از يك فرسخ بايد كمتر نباشد، و اگر كمتر بود، هر كدام ديرتر شروع كرده باشند (يعنى در تكبيرة الاحرام متأخر باشند) نماز آن ها باطل است.
ص: 256
2472. آيا فاصله بين دو نماز جمعه از راهى كه مردم رفت و آمد دارند اندازه گيرى مى شود يا به صورت خط مستقيم فرضى اندازه گيرى مى شود؟
ج. ملاك راهى است كه مردم عبور مى كنند.
2473. ميان دو گروه از شيعيان اختلاف شده و منجر به برپايى دو نماز جماعت و دو نماز جمعه در فاصله كمتر از يك فرسخ شده است، حكم مسئله چيست ؟
ج. نماز جماعت آن ها صحيح است، ولى نماز جمعه هر كدام كه زودتر شروع كرده اند صحيح، و نماز جمعه ى دومى باطل است. و اگر هر دو با هم شروع كرده باشند، نماز هر دو باطل است.
2474. شخصى كه قدرت نگهدارى بول ندارد، آيا مى تواند در نماز جمعه شركت كند و خطبه ها را گوش كند و با عمل به وظيفه شخص مسلوس، نماز جمعه و عصر را بخوانند؟
ج. بله مى تواند، با مراعات آن چه در رساله ذكر شده است.
2475. آيا شرايط امام جمعه، همان شرايط امام جماعت است ؟
ج. امام جمعه بايد از كمال عقل برخوردار بوده و مرد و عادل و بالغ و حلال زاده و شيعه دوازده امامى باشد و لازم نيست نماز جمعه در اصل بر او واجب تعيينى باشد، پس مسافر مى تواند امام جمعه شود. (به مسئله 19 از نماز جمعه ى رساله رجوع شود).
ص: 257
2476. راه تشخيص عدالت امام جمعه چيست ؟ و اگر افراد معتمد او را عادل نمى دانند، تكليف چيست ؟
ج. عدالت عبارت است از حسن ظاهر، يعنى دورى جستن از گناهان كبيره، به گونه اى كه ظاهر احوال شخص به طور ظنّى دلالت كند كه او بناى بر ترك گناه دارد نه آن كه اتفاقاً چند روزى گناه را ترك كرده باشد و مأموم بايد اين حسن ظاهر را احراز كند.
2477. آيا در زمان غيبت، امام جمعه را بايد فقيه تعيين كند؟
ج. خير.
2478. اگر مأموم به عدالت امام جمعه شكّ داشته باشد، آيا مى تواند به او اقتدا كند؟
ج. نمى تواند اقتدا كند.
2479. ائمه جمعه اگر شبهاتى به ارزش ها وارد كنند، اقتداى نماز به آن ها چه حكمى دارد؟
ج. امام جمعه بايد عادل باشد.
2480. آيا واجب است خطبه هاى نماز جمعه با قصد قربت، ايراد شوند؟
ج. بله، ظاهراً واجب است.
ص: 258
2481. واجبات خطبه هاى نماز جمعه چيست ؟
ج. بايد هر يك از دو خطبه مشتمل بر حمد الهى باشد، و نيز بنا بر اظهر مشتمل بر صلوات بر پيامبر - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - و آل او - عليهم السّلام - باشد، و نيز بايد در مجموع دو خطبه، موعظه و قرائت قرآن كريم را ترك نكند، بلكه بنا بر احتياط واجب هر يك از دو خطبه بايد مشتمل بر موعظه (پند و نصيحت) و قرائت قرآن باشد؛ بلكه احوط رعايت ترتيب مذكور و نيز قرائت سوره كامل در هر يك از دو خطبه است و نيز احوط، لزوم اشتمال خطبه دوم بر صلوات بر معصومين - عليهم السّلام - به نحو تفصيل است.
2482. آيا واجب است خطبه هاى نماز جمعه را ايستاده خواند؟
ج. واجب است خطيب در حال خواندن خطبه ايستاده باشد.
2483. آيا هنگام گوش دادن به خطبه هاى نماز جمعه، رو به قبله نشستن واجب است ؟ و اگر رو به قبله نباشيم نمازمان باطل است ؟ 0
ج. نشستن رو به قبله مستحب است و شرط صحّت نماز جمعه نيست و نماز را باطل نمى كند.
2484. آيا واجب است هنگام گوش دادن به خطبه ها با وضو باشيم ؟
ج. بهتر است خطيب و مأمومين در هنگام خطبه ها با طهارت باشند، اگر چه بنا بر اظهر صحت خطبه ها، مشروط به طهارت (وضو، غسل و تيمم) نيست.
ص: 259
2485. آيا گوش دادن به خطبه هاى نماز جمعه واجب است ؟ و در صورت عدم گوش دادن يا تأخير عمدى براى شركت در خطبه ها، نماز جمعه دچار اشكال مى شود؟
ج. در صورتى كه مأموم در شرايطى است كه اگر خطبه ها را گوش بدهد مى شنود، واجب است گوش بدهد و نيز حرف زدنى كه او را از اين گوش دادن واجب بازدارد، حرام است، اگر چه باعث بطلان خطبه و نماز جمعه نسبت به او نيست و احتياط مستحب آن است كه اگر مأموم به خطبه ها نرسيده ولى يك ركعت از نماز جمعه را درك كرد، نماز جمعه او صحيح است.
2486. آيا جايز است هنگام خطبه ها ذكر گفته شود و يا نماز مستحبى خوانده شود؟
ج. ذكرى كه مانع از گوش دادنِ خطبه ها نباشد اشكال ندارد، و نماز خواندن هم وضعاً به صحّت نماز جمعه صدمه نمى زند.
2487. آيا هنگام ايراد خطبه هاى نماز جمعه مى توان نماز ظهر و عصر را به صورت فرادا خواند؟
ج. مانعى ندارد.
2488. كسى كه به خطبه هاى نماز جمعه نرسيده، آيا نماز جمعه اش به جاى نماز ظهر حساب مى شود؟
ج. بله.
ص: 260
1.2489) مجموع نماز جمعه و خطبه ها تا چه مقدار پس از ظهر شرعى مى تواند طول بكشد؟
ج. مجموع نماز جمعه و خطبه ها، بايد خيلى پس از زوال و ظهر شرعى طول نكشد.
2) فردى كه معتكف است، آيا مى تواند به نماز جمعه اى كه بيش از اين زمان طول مى كشد برود؟
ج. شخص معتكف در نماز جمعه اى كه بيش از اين مقدار طول بكشد، بنا بر احتياط واجب، نمى تواند برود.
2490. در شهرهايى كه خطبه ها را قبل از اذان شروع مى كنند، و بعد از اذان واجبات خطبه ها را تكرار نمى كنند، مأمومين مى توانند بعد از خواندن نماز ظهر، نماز عصر را به نماز عصر امام جمعه اقتدا كنند؟
ج. در صورت ذكر شده، احتياط واجب اين است كه اقتدا نكنند.
2491. آيا مى توان نماز جمعه را فرادا خواند؟
ج. واجب است نماز جمعه را به جماعت بخوانند، و نيز جماعت شرط صحّت آن است.
2492. حد اقل چند نفر بايد در نماز جمعه شركت كنند، تا بتوان نماز جمعه خواند؟
ج. بايد جمعيت آن ها از پنج نفر مرد كمتر نباشد كه يكى از آن ها خود امام مى باشد، بنابراين غير از امام اگر چهار نفر مرد هم - كه نماز جمعه براى آن ها
ص: 261
وجوب تخييرى دارد (اگر چه وجوب تعيينى نداشته باشد) - براى نماز جمعه حاضر شوند، انعقاد آن جايز و مشروع مى شود. (مسئله ى 6 از نماز جمعه رساله.)
2493. چگونه بايد نماز جمعه خوانده شود؟
ج. در نماز جمعه سوره معيّنى معتبر نيست، ولى مستحب است در ركعت اوّل پس از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقون خوانده شود. و نيز مستحب است كه حمد و سوره آن بلند خوانده شود و در نماز جمعه دو قنوت مستحب است: يكى در ركعت اوّل قبل از ركوع كه پس از خواندن قنوت به ركوع مى رود، و ديگرى در ركعت دوم بعد از ركوع كه پس از پايان قنوت به سجده مى رود.
2494. اگر خطيب جمعه خطبه ها را قبل از زوال شروع كند و پس از زوال به پايان برد، آيا گفتن اذان و اقامه، پس از خطبه ها براى نماز جمعه استحباب دارد يا خير؟
ج. بله، استحباب دارد.
2495. قرائت نماز جمعه بايد آهسته باشد يا بلند؟
ج. مستحب است كه حمد و سوره در نماز جمعه بلند خوانده شود.
2496. خواندن قنوت در نماز جمعه واجب است يا مستحب ؟
ج. به تفصيلى كه گذشت، دو قنوت در نماز جمعه مستحب است.
ص: 262
2497. آيا مى شود فقط يك قنوت در نماز جمعه خواند؟
ج. بله، مى شود.
2498. اگر در نماز جمعه مأموم اشتباهاً در ركعت دوم، بعد از قنوت به ركوع رود، اما فوراً برخيزد، آيا نمازش صحيح است يا خير؟
ج. اگر پس از رسيدن به حدّ ركوع يادش بيايد، بايد به سجده رود و نيز اگر در حال رسيدن به حدّ ركوع ملتفت شود و در آن حال هيچ مكث ركوعى نكند، به سجده مى رود و نمازش صحيح است؛ اما اگر شك كرد، نمازش باطل است.
2499. آيا احكام شك در نماز جمعه، مثل احكام شك در ساير نمازها است ؟
ج. بله.
2500. آيا مأموم در نماز جمعه مى تواند در بين نماز، نيّت فرادا كند؟
ج. اگر بين نماز جمعه نيّت فرادا كند و نمازش را تمام نمايد، نماز جمعه اش بنا بر احتياط واجب صحيح نيست.
2501. كسى كه به ركعت دوم نماز جمعه مى رسد، آيا مى تواند به امام جمعه اقتدا كند؟
ج. اگر چه تنها به ركوع امام برسد، نماز جمعه او صحيح است و ركعت دوم را خودش فرادا مى خواند.
ص: 263
2502. آيا نماز جمعه كفايت از ظهر مى كند؟ اگر كفايت نمى كند، اقتدا به امام جمعه كه نماز ظهر را احتياطاً نخوانده چگونه است ؟
ج. بله، كفايت از ظهر مى كند.
2503. كسى كه مى خواهد بعد از نماز جمعه، نماز ظهرش را هم بخواند، بايد استحباب كند يا احتياط؟
ج. نيّت احتياط مستحبى كند.
2504. آيا امام و مأمومين مى توانند پس از نماز جمعه، نماز ظهر را به جماعت بخوانند؟
ج. بله، همه نيّت احتياطى كنند.
2505. آيا مى توان نماز ظهر را به نماز جمعه اقتدا كرد؟
ج. مى تواند اقتدا كند، اگر نماز جمعه با تمام شرايطش و به طور صحيح برگزار شود، گرچه خلاف احتياط است، و بهتر است اين كار را انجام ندهند.
2506. آيا كسى كه نماز جمعه را در وقتش نخوانده، مى تواند آن را قضا نمايد؟
ج. خير و بايد نماز ظهر را بخواند.
ص: 264
2507. آيا بعد از نماز جمعه مى توان به نماز عصر امام جمعه اقتدا كرد؟
ج. بله، مى توان.
2508. آيا وقتى كه نماز جمعه برپا است مى تواند در مساجد ديگر نماز جماعت را اقامه كند؟
ج. بله، مانعى ندارد و هنگام آن، وقت فضيلت است.
2509. آيا قرائت نماز ظهر جمعه براى كسى كه نماز جمعه نخوانده است، بايد بلند باشد يا آهسته ؟
ج. مستحب است بلند بخواند.
2510. آيا كسى كه مسافر است مى تواند در نماز جمعه شركت كند؟
ج. بله، مى تواند.
2511. آيا زنان مى توانند در نماز جمعه شركت نمايند؟
ج. مى توانند، ولى بهتر است در خانه شان نماز ظهر بخوانند.
2512. آيا زن مى تواند بدون اجازه ى شوهرش در نماز جمعه شركت كند؟
ج. خير، نمى تواند.
ص: 265
2513. آيا خواندن نماز عيدين واجب مى باشد؟
ج. در زمان غيبت مستحب است.
2514. آيا شخصى مى تواند با نذر، نماز عيد را بر خود واجب كند؟
ج. بله، با نذر واجب مى شود.
2515. وقت اقامه ى نماز عيد از كى شروع مى شود و در چه زمانى وقت آن به پايان مى رسد؟
ج. از اوّل آفتاب روز عيد است تا ظهر.
2516. اگر رسيدن عيد فطر بعد از ظهر ثابت شود، آيا همان بعد از ظهر مى توان نماز عيد را برگزار نمود يا اين كه فردا صبح برگزار شود؟
ص: 266
ج. بعيد نيست كه نماز عيد فطر به جماعت در فرداى آن روز، بعد از طلوع آفتاب و قبل از ظهر، به اميد مطلوبيّت، بدون قصد قضا مستحب باشد.
2517. آيا نماز عيد قضا دارد؟
ج. خير، قضا ندارد.
2518. آيا براى نماز عيدين مى توان اذان و اقامه گفت ؟
ج. خير، اذان و اقامه ندارد.
2519. آيا اعاده نماز عيد فطر به جماعت دومى جايز است ؟
ج. اعاده ى نماز عيد فطر به جماعت دوم اماماً يا مأموماً، در حكم، مثل نمازهاى ديگر است.
2520. اگر در نماز عيدين به قنوت اوّل امام نرسيم، چگونه مى توانيم اقتدا كنيم ؟
ج. احوط ترك اقتدا است در آن ركعت، مگر بدانيد كه مى توانيد بقيه اى تكبيرات را با قنوت ها به جا آوريد و به ركوع امام ملحق شويد.
2521. اگر به ركعت دوم نماز عيد برسيم، چه كارى مى توانيم انجام دهيم ؟
ج. ركعت اوّل را با امام مى خوانيد و ركعت دوم را به صورت فرادا خودتان مى خوانيد.
ص: 267
2522. آيا در قنوت هاى نماز عيد مى توان ذكرهاى ديگرى به غير از آنچه كه وارد شده است خواند؟
ج. بله، مى توان.
2523. آيا كم و زياد كردن قنوت هاى نماز عيد، باعث بطلان آن مى شود؟
ج. عمداً نبايد كم و زياد شود.
2524. اگر امام جماعت براى نماز عيد فطر، اقامه بگويد، نماز او و ساير نمازگزاران چه حكمى دارد؟
ج. نبايد اقامه بگويد، ولى نمازش صحيح است.
2525. آيا نماز عيد قربان، از حيث زمان و نحوه ى انجام، دقيقاً مانند نماز عيد فطر است ؟
ج. بله.
ص: 268
ص: 269
ص: 270
2526. آيا ثواب نماز جماعت باعث پاك شدن عقوبت گناهان مى شود؟
ج. در آن چه مربوط به حق النّاس و يا هر چه انسان مأمور به تدارك است، نيست و در غير آن بى اثر نيست.
2527. آيا نماز به صورت جماعت با سرعت و بدون مستحبات بهتر است يا به صورت فرادا با مستحبات ؟
ج. در صورت خواندن با جماعت بهتر است.
2528. آيا نماز جماعت اوّل وقت مهم تر است يا ادامه عزادارى امام حسين - عليه السّلام -؟
ج. جمع آن دو ممكن است.
2529. اگر نماز جماعت پس از زمان فضيلت اوّل وقت برپا شود، چگونه مى توان بين دو فضيلت نماز جماعت و نماز اوّل وقت جمع نمود؟ ترجيح با كدام است ؟
ص: 271
ج. در اوّل وقت، نماز فرادا بخواند و بعد به جماعت آن را اعاده كند و اگر نخواست دو نماز بخواند، احتياط در اين امر مستحبّى، در تقديم نماز اوّل وقت است.
2530. آيا در نماز استيجارى مى توان براى رسيدن به جماعت، به نافله عدول كرد؟
ج. جايز است.
2531. چون نماز جماعت واجب نيست و با توجّه به اين كه جماعت در دسترس است، اگر در نماز جماعت شركت نكنيم، در محضر خداوند متعال مؤاخذه مى شويم ؟
ج. استحباب شركت در جماعت، مؤكّد است؛ به طورى كه بين مستحبّات كم نظير يا بى نظير است و ترك آن به عنوان اوّلى مؤاخذه ندارد.
2532. اگر كسى احساس كند كه در نماز فرادا داراى حضور قلب بيشترى است و در نماز جماعت به عللى كسل مى شود، كدام را انتخاب كند؟
ج. دومى را انتخاب كند.
2533. گويا از حضرت رسول اكرم - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - روايت شده كه فرموده اند: كسانى كه به جماعت حاضر نمى شوند و فُرادا نماز مى خوانند، يهودى هستند با آنان معاشرت نكنيد. آيا اين حديث صحيح است يا نه ؟
ج. بايد شرايط خارجى صدور روايت ملاحظه شود.
ص: 272
2534. در بعضى اماكن ادارى، هنگام برپايى نماز جماعت كه در وقت ادارى است، تعدادى از افراد به خاطر شرايط كارى در نماز جماعت شركت نمى كنند - با آن كه انجام دادن آن كارها بعد از وقت ادارى يا در روز بعد ممكن است - آيا عمل آن ها سبك شمردن نماز محسوب مى شود؟
ج. موارد آن مختلف است.
2535. بهترين مكان ها جهت نماز جماعت چه مكان هايى است ؟
ج. به ترتيب: 1) مسجد الحرام؛ 2) مسجد النّبى؛ 3) مسجد كوفه؛ 4) مسجد سهله؛ 5) مسجد خيف؛ 6) مسجد غدير؛ 7) مسجد بيت المقدس؛ 8) مسجد براثا؛ 9) مسجد قبا؛ 10) مسجد جامع هر شهر؛ 11) مسجد قبيله؛ 12) مسجد بازار و نيز مشاهد مشرفه انبيا و اوصياى آنان و ائمه - عليهم السّلام -.
2536. اگر بين نماز جماعت و جلسه ى قرآن تداخل پيش بيايد، كدام يك مقدّم است ؟
ج. نماز جماعت مقدّم است.
ص: 273
2537. شرايط امام جماعت چيست و منظور از عدالت امام جماعت چيست ؟
ج. امام جماعت بايد شيعه دوازده امامى، عاقل، عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحيح بخواند و بنا بر احتياط بالغ بوده و اگر مأموم او مرد است، امام نيز بايد مرد باشد و عدالت معتبر در امام جماعت عبارت است از حسن ظاهر يعنى دورى جستن از گناهان كبيره، به طورى كه ظاهر احوال شخص به طور ظنّى دلالت كند كه او بناى بر ترك گناه دارد، نه آن كه اتفاقاً چند روزى گناه را ترك كرده باشد و مأموم بايد اين حسن ظاهر را احراز كند، و اصرار بر گناهان صغيره، به منزله گناه كبيره است.
2538. آيا اعمالى كه با مروّت منافات دارد، مضرّ به عدالت امام است ؟
ج. خير مضرّ نيست؛ مگر به حدّى كه منافى با كاشفيّت ظنّيه بر بناى بر ترك گناه باشد.
2539. امام جماعتى كه از مسجدش صداى نوار موسيقى مطرب و غير مطرب پخش
ص: 274
مى شود و او اهمّيتى نمى دهد و يا احياناً در آن مجلس شركت مى كند، آيا از عدالت ساقط مى شود؟
ج. با عدم محمل صحّت، عدالت او مشكل دارد.
2540. چه خصوصياتى باعث مى شود كه شخصى براى امام جماعت بودن بر افراد شبيه خود رجحان داشته باشد؟
ج. صاحب مسجد و امامى كه براى امامت آن مسجد معيّن شده، و صاحب منزل يا مستأجر آن در صورت واجد شرايط بودن از ديگران در امامت براى جماعت مقدم هستند و مستحب است كسى را كه فقيه تر يا قرائتش از ديگران بهتر يا بزرگ تر يا هاشمى است، امام جماعت قرار دهند.
2541. منظور از گناهان كبيره كه امام جماعت بايد تارك آن ها باشد چيست ؟
ج. هر گناهى است كه در قرآن بر آن وعده به آتش يا عذاب داده شده باشد يا در عبارتى كبيره بودن آن تصريح شده باشد يا از گناهى كه كبيره بودن آن ثابت است، اعظم يا مساوى شمرده شده باشد.
2542. منظور از اصرار بر گناه صغيره كه به عدالت ضرر مى رساند، چيست ؟
ج. هر گناه غير از گناه كبيره (كه تعريف آن گذشته) صغيره است و انجام دادن آن براى بار دوّم (بدون اين كه پس از بار اوّل توبه واقع شود) اصرار است.
2543. در صورتى كه امام جمعه و يا امام جماعت نسبت به دنيا حريص باشد و در قبال
ص: 275
خواندن نماز جماعت و جمعه و يا سخنرانى از مردم پول مطالبه نمايد، آيا مى شود در نماز به او اقتدا كرد؟
ج. آن چه مرقوم شد مضرّ به عدالت نيست؛ مگر در اين راه مرتكب كبيره شود يا بر صغيره اصرار ورزد.
2544. آيا جايز است به كسى كه با حضورش در بين افرادى كه فاسق هستند باعث تقويت آن ها است اقتدا كرد؟ ناگفته نماند كه حضورش نه به خاطر هدايت و ارشاد باشد، بلكه قصد به هم نزدن دوستى و يا جبران خوبى هاى آن ها در حقّش باشد؟
ج. موارد مختلف است و با امكان حمل فعل مسلم بر صحيح، حمل بر فساد نبايد كرد.
2545. اگر كسى آشكارا دروغ بگويد و يا بنويسد و يا باعث دروغ ديگران باشد و براى شخص و اشخاص موارد فوق واضح باشد، آيا اقتداى به او جايز است يا خير؟
ج. عادل، دروغ حرام نمى گويد، مگر ضرورت لازم المراعات باشد كه رهايى از حرام يا انجام واجب متوقف بر آن باشد و در هر صورت با امكان، بايد حمل بر صحّت شود كه شايد دروغ مصلحت آميز بوده است.
2546. حكم نماز جماعتى كه به امامت جماعت فرد ريش تراش - از روى جهل به مسئله - برگزار شده است، چيست ؟
ج. جماعت باطل است و احتياطاً بايد آن نماز را قضا كنند.
ص: 276
2547. شخصى مرتكب گناهى كه مستوجب حدّ شرعى است شده است؛ ولى چون فقط خودش مى داند و توبه كرده و حكم به عدالت او هم مى شود، آيا مى تواند امام جماعت بشود؟ كراهت چه طور؟
ج. مانعى ندارد و امام جماعت شدن فردى كه حدّ شرعى بر او جارى شده است، مكروه است نه آن چه در سؤال ذكر گرديده است.
2548. آيا دانشجوى دانشگاه مختلط كه مقيّد به آداب و اصول اسلامى است، مى تواند در نمازخانه دانشكده امام جماعت بشود؟
ج. شرايط امام جماعت در رساله مذكور است.
2549. شخصى مى دانسته كه عدالت از شرايط امام جماعت است. او عملى را از امام جماعت مى ديده كه در حقيقت ساقط كننده ى عدالت بوده، ولى او نمى دانسته و به آن امام اقتدا مى كرده است، بعداً مى فهمد عمل مذكور امام را از عدالت خارج مى كند. تكليف نمازهايى كه به اين صورت به جماعت خوانده است، چيست ؟
ج. اگر ندانستن او به جهل به مسئله بر مى گردد، احتياطاً اعاده كند.
2550. آيا پشت سر امام جماعتى كه از طرف سازمان تبليغات اسلامى يا سازمان امور مساجد فرستاده مى شوند، مى توان نماز خواند؟
ج. اگر عادل و واجد شرايط باشد، جايز است.
ص: 277
2551. آيا كسى كه خود را واجد شرايط امامت جماعت نمى داند، ولى ديگران به او اين اعتماد را دارند و او نيز مى داند كه اگر نپذيرد، نماز جماعت منعقد نخواهد شد، مى تواند به عنوان امام جلو بايستد و ديگران به او اقتدا كنند؟
ج. لازم نيست امام جماعت، خودش را عادل بداند.
2552. آيا پرداخت وجه به امام جماعت كه در نمازخانه ى ادارات، نماز مى خواند از طرف اداره صحيح است ؟
ج. اگر اخذ اجرت صدق ننمايد، مانعى ندارد وگرنه جايز نيست، بنا بر احوط.
2553. اجرتى كه بعضى از ادارات دولتى به بعضى از روحانيونى كه در آنجا اقامه ى نماز مى كنند و يا مسئله مى گويند، مى دهند چه حكمى دارد؟ اگر اين فرد روحانى قصد گرفتن اجرت داشته باشد، آيا نمازهايى كه به جماعت خوانده شده صحيح است ؟
ج. اگر براى كارهاى غير واجب باشد و يا به عنوان اجرت بر كار واجب نباشد، اشكال ندارد ولى در هر حال عمل، صحيح واقع مى شود، هر چند عبادى باشد.
2554. امام جماعتى از مردم و مأمومين، مقدارى پول و قدرى سهم مبارك امام - عليه السّلام - جهت ساختن مسجد گرفته؛ ولى در اين مورد اقدامى نكرده است. به همين دليل صاحبان پول، پول خود را طلب مى كنند؛ امّا او مى گويد شما حق مطالبه نداريد، چون من وكيل شرع هستم و خودم مى دانم چه كنم. آيا اين مسئله به عدالت او ضرر مى رساند يا نه و آيا مى توان پشت سر اين فرد نماز خواند؟
ج. تا جايى كه حمل بر صحت ممكن باشد، مضرّ به عدالت نيست.
ص: 278
2555. آيا براى امام جماعت شدن نياز به كسب اجازه از مجتهد است، يا همان توجّه و اعتماد مردم كافى است ؟
ج. همان كه مردم او را عادل بدانند، كافى است.
2556. آيا صاحب دفتر ازدواج بودن، به عدالت امام جماعت خدشه وارد مى كند؟
ج. اگر شرايط ذكر شده جهت امامت جماعت را دارا باشد، مسئله مذكور منافاتى با امامت او نخواهد داشت.
2557. آيا نماز خواندن پشت سر امام جماعتى كه شغل قضاوت دارد، ولى مجتهد نيست، صحيح است ؟
ج. شرايط امام جماعت در رساله ذكر شده است كه در صورت احراز آن، اقتداى به او جايز است.
2558. اگر امام جماعت را چندين مرتبه در حال غيبت كردن ببينم، آيا از عدالت خارج مى شود؟
ج. اگر امكان حمل بر صحّت ندارد، از عدالت خارج مى شود.
2559. آيا اقتدا به امام جماعتى كه قادر بر امر به معروف و نهى از منكر است، ولى اين كار را نمى كند، جايز است ؟
ص: 279
ج. اگر با وجود تمام شرايط وجوب، آن را ترك مى كند از عدالت ساقط مى شود و علم به اين مطلب لازم است.
2560. امام جماعتى كه با اتومبيل رفت و آمد مى كند و بعضى از قوانين راهنمايى و رانندگى را رعايت نمى كند، عادل مى باشد يا خير؟
ج. اگر عناوين ثانوى ديگر كه ضرر به عدالت مى زند، در ميان نباشد، مضرّ به عدالت نيست.
2561. اگر امام جماعتى در مجلسى شركت مى كند كه در آن مجلس صداى موسيقى مطرب و غير مطرب پخش مى شود و او اهميتى نمى دهد؛ از عدالت ساقط مى شود؟
ج. اگر امكان حمل به صحّت ندارد، بله ساقط مى شود.
2562. اگر امام جماعتى به صورت شوخى گاهى دروغ بگويد، آيا از عدالت خارج شده است ؟
ج. خير، خارج نمى شود.
2563. پدر و مادر شخصى كافر بوده و خودش نيز تا سال ها كافر بوده و سپس توبه كرده و مسلمان مى شود. آيا چنين شخصى مى تواند عادل و در نتيجه امام جماعت بشود؟
ج. بله، امكان دارد.
ص: 280
2564. اگر امام جماعتى عقيده داشته باشد كه برخى از دعاهاى مفاتيح الجنان تحريف شده است، عادل مى باشد يا خير؟
ج. مضرّ به عدالت نيست.
2565. اگر شخصى وسواسى باشد - مثلاً كلمه اى را چند بار تكرار مى كند -، مى تواند امام جماعت باشد؟
ج. تا به حدّ بطلان نمازش نباشد، اقتداى به او جايز است.
2566. شخصى در دادگاه محكوم شده و حدّ شرعى بر او جارى شده است در حالى كه خود او مى داند بى گناه بوده. آيا اين فرد مى تواند امامت جماعت افرادى كه او را مى شناسند يا نمى شناسند را، بر عهده بگيرد؟
ج. بله، مانعى ندارد.
2567. اشخاصى كه مخالف انقلاب يا نظام جمهورى اسلامى و يا مخالف ولايت فقيه هستند، آيا اقتدا به آن ها جايز است يا خير؟
ج. اگر عادل باشند، اقتدا به آن ها مانعى ندارد.
2568. اگر استاد دانشگاه سر كلاس هاى خود حاضر نشود، آيا مى شود به او اقتدا كرد؟
ج. اگر آن تدريس بر او واجب شرعى باشد و بدون عذر آن را ترك مى كند، عدم حضور او مُخلّ به عدالت مى شود.
ص: 281
2569. آيا اقتدا به صورت ظاهرى و صورى به امام جماعتى كه فاقد شرايط مى باشد، جايز است ؟
ج. صحيح نيست و اگر فقط صورتاً اقتدا كند، كار حرامى نكرده است، مگر آن كه سبب انتزاع ترويج باطل شود.
2570. آيا اقتدا به امام جماعت فاسق جايز است ؟ آيا نمازهايى كه خوانده شده بايستى اعاده شود؟
ج. اقتدا به امام جماعت فاسق جايز نيست و اگر بعد از نماز بفهمد كه امام جماعت عادل نبوده، نمازش صحيح است. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1142 و 1170 و 1171 رساله رجوع شود.)
2571. اگر عده اى امام جمعه يا جماعت را عادل ندانند، مى توانند بى عدالتى او را در بين مردم منتشر كنند؟
ج. خير، نمى توانند؛ مگر اين كه آن شخص سبب اضلال و گمراهى ديگران شود و ضمناً ترويج از او هم جايز نيست.
2572. قبلاً به عدالت شخصى اطمينان داشتم و به او اقتدا مى كردم. بنا بر ضرورت كارى مجبور شدم چند سال در شهر ديگرى اقامت كنم. اكنون كه به شهر خود برگشته ام، نمى دانم اين فرد به عدالت باقى است يا نه. آيا شناخت قبلى من نسبت به عدالت اين
ص: 282
شخص كفايت مى كند يا اين كه دوباره بايد عدالت او را احراز نمايم ؟
ج. شناخت قبلى كافى است.
2573. شخصى با اين كه در عدالت امام جماعت شك دارد يا اصلاً او را عادل نمى داند، براى نماز به او اقتدا مى كند، و دوباره همان نماز را فرادا مى خواند. آيا اين عمل او اشكال دارد؟
ج. نماز جماعت خواندن او اشكال دارد.
2574. شخصى طبق روال هميشگى در نماز جماعت حاضر مى شود. در اثنا يا بعد از تمام شدن نماز، متوجه مى شود كه امام جماعت، آن امام جماعت هميشگى نيست و امام جماعت كنونى موقتاً به جاى او آمده است و نسبت به عدالت امام جماعت جديد اطمينان ندارد. حكم نمازى كه خوانده است، چيست ؟
ج. نماز او به جماعت باطل است هر چند آن امام جماعت ديگر هم نزد او عادل باشد و اگر به صورت وجوب يا استحباب و يا احتياط، مأموم قرائت نماز خود را خوانده باشد، نماز او به طور فرادا صحيح است، ولى اگر طورى بوده كه اگر قبل از نماز مى فهميد كه دومى است، به او هم مثل اولى اقتدا مى كرده، نمازش به جماعت نيز صحيح است.
2575. در صورتى كه انسان به عدالت امام جماعت شكّ داشته باشد، آيا مى تواند به او اقتدا كند؟
ج. مأموم بايد عدالت امام را احراز كند به طُرُقى كه توضيح آن در رساله آمده است. (به مسئله ى 1171 رساله مراجعه شود).
ص: 283
2576. براى اقامه نماز وارد مسجدى مى شويم و مى بينيم كه نماز جماعت برپا شده است. با توجه به اين كه امام جماعت را نمى شناسيم، مى توانيم به او اقتدا كنيم يا خير؟
ج. خير، نمى توانيد.
2577. اگر كسى خود را عادل نداند و ديگرى با دانستن شرايط امام جماعت به او اقتدا كند، آيا وظيفه ندارد كه بگويد من عادل نيستم ؟
ج. خود را تفسيق كردن، جايز نيست.
2578. كسى كه خودش را عادل نمى داند در صورتى كه مأمومين وى را عادل بدانند، آيا مى تواند براى جماعت امامت كند يا خير؟
ج. اشكال ندارد ولى سعى كند كه ملكه ى عدالت در او پيدا شود.
2579. اگر انسان در جمع محدودى در مدّت معينى حضور داشته باشد و امام جماعت آن جمع عادل نباشد يا قرائت او اشكال داشته باشد و نماز فرادا خواندن نوعى تفسيق و اهانت به او محسوب مى شود، در چنين شرايطى تكليف چيست ؟
ج. اگر تفسيق به حساب مى آيد، مى تواند در صف بايستد؛ ولى وظيفه منفرد را مراعات كند و در هر حال نماز خودش را بخواند، در اين صورت باطل نيست.
2580. آيا از اين كه عده اى از مؤمنين ظاهر الصّلاح به كسى اقتدا كرده اند، مى توان به عدالت امام علم پيدا كرد؟
ج. امكان دارد.
ص: 284
2581. ما امام جماعتى را عادل مى دانستيم و به او اقتدا مى كرديم، تا اين كه عده ى زيادى از افراد ظاهر الصّلاح آشكارا به امام اقتدا نكرده اند، آيا اين موضوع نشان دهنده ى عدم عدالت امام نيست ؟
ج. خير، دليل نمى شود.
2582. آيا كسى كه معمّم است بر غير معمّم از حيث امامت جماعت برترى دارد؟
ج. بله، فى الجمله نسبت به ديگران مقدّم است.
2583. اقامه ى جماعت توسط غير روحانى شناخته شده در صورتى كه يك فرد روحانى ناشناسى حاضر باشد، چگونه است ؟
ج. بايد عدالت امام جماعت احراز شود.
2584. اگر در نزديكى منزل ما در دو جا نماز جماعت برقرار شود كه امام جماعت يكى از آن ها سيّد، و ديگرى غير سيّد است. اقامه نماز با كدام يك اولويّت دارد؟
ج. اگر ديگرى (غير سيد) فقيه تر نيست، سيّد اولويّت دارد.
2585. امام راتب مسجدى غير روحانى است. اگر فردى روحانى به طور اتفاقى به آن مسجد برود و بخواهد امام جماعت بشود، آيا بايد از امام راتب غير روحانى اجازه بگيرد؟ و اگر هر دو قصد اقامه جماعت داشته باشند، اقتدا به كدام يك ارجح است ؟
ج. امام راتب مقدّم است.
ص: 285
2586. در مسجدى كه در نزديكى ما است، به دليل نبودن فرد روحانى، يك نفر غير معمّم اقامه ى جماعت مى كند، در مسجد دورتر يك فرد روحانى و معمّم امام جماعت است. اولويت براى شركت در نماز جماعت، با كدام مسجد است ؟
ج. اگر آن فرد معمم عالم هم باشد، اولويّت دارد.
2587. منظور از صحت قرائت امام جماعت، صحت قرائت حمد و سوره است يا صحت تمام قسمت هاى نماز؟
ج. صحت قرائت حمد و سوره امام شرط است.
2588. منظور از صحيح بودن قرائت امام جماعت چيست ؟ آيا بايد حروف را از مخارج آن طبق اصول تجويد بخواند؟
ج. امورى كه رعايت آن در قرائت نماز لازم و ضرورى است، در مسئله هاى 823 تا 827 رساله ذكر شده است.
2589. در مسائلى از نماز كه شما فتواى خاصّى داريد - مثلاً رعايت مدّ را در قرائت نماز واجب دانسته ايد -، آيا مى توانيم به كسى كه اين موارد را رعايت نمى كند اقتدا كنيم ؟
ج. نمى توانيد، بنا بر احتياط.
2590. اگر قرائت امام جماعت از نظر مأموم صحيح نباشد، مى تواند به او اقتدا كند؟
ج. خير، نمى تواند.
ص: 286
2591. آيا امام جماعت مى تواند قرائت حمد و سوره و اذكار را با لحن زيبا انجام دهد؟ (در حالى كه خودش عادت به اين كار در حال فرادا را ندارد.)
ج. اگر به قصد ريا نباشد، اشكال ندارد.
2592. شخصى در صحّت قرائت امام شكّ دارد. آيا مى تواند اقتدا كند يا نه ؟ و اگر مى تواند اقتدا كند، به چه نحوى امكان پذير است ؟
ج. اگر شكّ در حكم باشد نمى تواند اقتدا كند؛ و اگر شكّ در موضوع باشد مى تواند اقتدا كند و اگر در اثنا فهميد كه به صورت اشتباهى غلط خوانده، خود مأموم آن قرائت را مى خواند، گرچه احتياط در اين است كه قصد فرادا نمايد.
2593. اگر مطمئن باشيم كه قرائت امام صحيح نيست، مى توانيم به او اقتدا كنيم ؟
ج. خير، نمى توانيد.
2594. شخصى به علت بيمارى كه دارد نمى تواند نمازهاى صبح و مغرب و عشا را با صداى بلند (جهر) بخواند، آيا اقتدا به او در آن نمازها صحيح است ؟
ج. احوط ترك اقتدا است.
2595. آيا اقتدا به امام جماعتى كه بعضى از حركات و حروف ادعيه يا آيات قرآن را
ص: 287
اشتباه مى خواند، صحيح است ؟
ج. اگر به حدّ غلط خواندن باشد و در محلّ تحمّل باشد (در حمد و سوره دو ركعت اوّل نماز)، اقتداى به او صحيح نيست.
2596. اگر شخصى كه عادت دارد بين اجزاى نماز فاصلۀ زيادى بيندازد يا در حين قرائت، زياد مكث كند؛ مى تواند امام جماعت باشد؟
ج. اگر مخلّ به موالات لازم در نماز نباشد، اشكال ندارد.
2597. اگر فردى براى گرفتن وضو، نايب بگيرد، صلاحيّت امام جماعت شدن را دارا است يا خير؟
ج. خالى از اشكال نيست.
2598. اگر فردى به كمك عصا يا ديوار قادر به ايستادن باشد، آيا اقتدا به او جايز است ؟
ج. اگر مأموم در حال ايستاده به تكيه كردن نياز ندارد، اقتداى او به كسى كه به تكيه كردن نياز دارد، محل اشكال و احتياط است.
2599. شخصى كه كمرش مقدارى خميدگى دارد، به نظر حضرتعالى مى تواند امام جماعت شود يا خير؟
ج. اگر به حدّى است كه انتصابى كه شرط در قيام است از او فوت نمى شود، اشكال ندارد.
ص: 288
2600. آيا شخص نابينا مى تواند امام جماعت باشد؟ به خصوص كه از اين جهت، در كيفيت تطهير بدن و لباسش شبهه وجود داشته باشد؟
ج. ظاهراً اشكال ندارد.
2601. اگر شخصى (پيسى) داشته باشد، ولى به قدرى كم است كه مردم نمى دانند و زير لباس پنهان مى ماند. آيا چنين شخصى نبايد امامت كند؟ اگر امامت كند، نماز مأمومين اشكال پيدا مى كند؟
ج. مكروه است؛ ولى اشكال ندارد.
2602. آيا به شخصى كه روى صندلى چرخدار نماز مى خواند مى توان اقتدا كرد؟
ج. كسى كه ايستاده نماز مى خواند، بنا بر اظهر نمى تواند به كسى كه نشسته نماز مى خواند اقتدا كند.
2603. آيا كسى كه يك دست او قطع شده است، مى تواند امام جماعت بشود؟
ج. اشكال دارد.
2604. اگر كسى يكى يا چند موضع از مواضع هفت گانه اش، كه به هنگام سجده بايد بر زمين قرار بگيرد، باندپيچى شده يا گچ گرفته باشد، مى تواند امام جماعت باشد؟
ج. در مورد گچ گرفتگى و يا وجود باند در پيشانى خلاف احتياط است.
ص: 289
2605. آيا كسى كه براى سجده، مهر را روى ميز مى گذارد و سجده مى كند، مى تواند امام جماعت شود؟
ج. اشكال دارد.
2606. شخصى كه بعضى از مواضع سجده اش مانند انگشت بزرگ پا قطع شده باشد، آيا مى تواند امام جماعت بشود يا نه ؟
ج. اشكال دارد.
2607. آيا مجروح يا معلولى كه ركوع و سجود را با اشاره انجام مى دهد، مى تواند امام جماعت بشود؟
ج. اشكال دارد.
2608. آيا مجروح يا معلولى كه نمى تواند تمام كف دست را روى زمين بگذارد، جايز است امام جماعت شود؟
ج. خلاف احتياط است، بنابراين اشكال دارد.
2609. اقتداى فردى كه قارى قرآن است و قرآن را با لحن زيبا و با رعايت اصول و قواعد تجويدى قرائت مى كند به كسى كه به صورت معمولى قرائت مى نمايد چه حكمى دارد؟
ج. جايز است.
ص: 290
2610. اگر بدانيم كه امام جماعت مثلاً «اللّٰه الصّمد» را درست تلفظ نمى كند و يا در انجام تشهد نماز اشكال دارد، آيا مى توان تا آن مقدار از نماز نيّت جماعت كرد و از آنجا به بعد نيّت فرادا نمود؛ يا آن مقدار از نماز مثل «اللّٰه الصمد» را خود انسان قرائت كند و بقيه نماز را به جماعت تمام نمايد؟
ج. از اوّل نمى توان به او اقتدا كرد، بنا بر احوط.
2611. كسى كه به طور دائم يا موقّت، قادر به خواندن قرائت نماز به طور جهر نيست، آيا اقتداى به او در نمازهاى جهريّه - يعنى صبح و مغرب و عشا - صحيح است ؟
ج. بنا بر احوط، جايز نيست.
2612. امام جماعت از روى اجتهاد يا تقليد با غسل هاى غير جنابت نماز خواندن را جايز مى داند. آيا مقلّدين حضرتعالى مى توانند اقتدا كنند يا نه ؟ و اگر مأموم شك كرد كه آيا امام بعد از غسل جمعه مثلاً وضو هم گرفته است يا نه، مى تواند به او اقتدا كند؟
ج. احتياط در ترك اقتدا است.
2613. اگر امام جماعتى، نماز با غسل مستحبى را جايز بداند و مأموم از روى تقليد يا اجتهاد آن را جايز نداند، مأموم مى تواند به امام اقتدا كند يا خير؟
ج. بنا بر احتياط واجب جايز نيست.
ص: 291
2614. در جنگ تحميلى بعضى از روحانيون از ناحيه ى يك دست يا يك پا و يا... قطع عضو شده اند و در ايّام محرم و صفر و رمضان جهت اقامه ى جماعت و تبليغ به شهرها و روستاها مى روند و نظر مراجع فعلى در اين باره مختلف است، نظرتان را مرقوم فرماييد؟
ج. بنا بر احتياط واجب به شخص معذورى كه نماز عذرى مى خواند نمى شود اقتدا كرد؛ مگر به فردى كه به علت عذرى تيمم نموده است و كسى كه با مأموم، نقص مساوى داشته باشد. پس در فرض سؤال على الاحوط نمى تواند اقتدا كند.
2615. شخصى هستم به علت سوختگى انگشتانم جمع شده است، به طورى كه كف دستم هنگام سجده كاملاً بر روى زمين قرار نمى گيرد و فقط مقدارى از كف دست و سر انگشتان روى زمين قرار مى گيرد. آيا بنده مى توانم اقامه نماز جماعت نمايم ؟ آيا مى شود پارچه اى در دست گرفته كه خلأ پر شود و اقامه نماز جماعت نمود؟
ج. بلى، اگر نتوانيد تمام كف دست را روى زمين بگذاريد، متعيّن است كه با پارچه، خاك يا هر چيز ديگر كف دست را پر كنيد تا همه جاى دست عرفاً روى زمين مستقر باشد و با امكان اين مطلب، فرقى بين نماز جماعت و فرادا نيست.
2616. آيا شخصى كه يك دستش داراى پنج انگشت است؛ ولى كف دست او به اندازه ى نصف كف دست افراد عادى است، مى تواند امامت كند؟
ج. اگر فقط اشكال در كوچكى كف دست باشد، اظهر صحّت جماعت است.
ص: 292
2617. روحانيونى كه نقص عضو دارند، اگر مقلّد مرجعى باشند كه امامت جماعت را براى آن ها بلا اشكال مى داند، ولى در مأمومين آن ها كسانى باشد كه احتمالاً يا علماً مقلّد مرجعى باشند كه اقتدا را مجاز نمى داند، آيا بر امام جماعت فوق لازم است كه در هر مكانى كه نماز به امامت او اقامه مى شود قبل از نماز، مأمومين را از حكم مسئله ى مرجع آن ها آگاه سازد؟
ج. اگر مأمومين از جهت اين كه حكم مسئله را نمى دانند به او اقتدا مى كنند، بنا بر احتياط بايد آن ها را ارشاد كند و اگر اقتدا از اين جهت است كه موضوع را نمى دانند، لازم نيست به آن ها اطّلاع دهد.
2618. آيا زن مى تواند براى زنان امام جماعت شود؟
ج. با وجود شرايط، مانعى ندارد.
2619. آيا كسى كه خنثى است مى تواند لباس روحانيت بپوشد و امام جماعت شود؟
ج. اگر خنثايى باشد كه بيشتر علايم مرد را داشته باشد كه ملحق به مردان باشد، جايز است.
2620. آيا زنى كه مستحاضه نيست، مى تواند به زنى كه مستحاضه است اقتدا كند؟
ج. بنا بر احتياط، نمى تواند به او اقتدا كند.
ص: 293
2621. منظور از امام راتب چيست ؟ آيا با وجود امام راتب، اقامه ى فرد ديگرى صحيح است ؟
ج. امام راتب يعنى امامى كه براى امامت آن مسجد معيّن شده مقدّم است؛ ولى امامت ديگرى هم صحيح است.
2622. آيا كسى مى تواند از اقامه ى نماز جماعت توسط شخصى غير از امام راتب، در مسجد جلوگيرى كند؟
ج. خير، نمى تواند.
2623. اگر كسانى در ساختن مسجد سهم داشته باشند، آيا مى توانند مانع از اقامه نماز توسط امام راتب شوند و بگويند ما به امامت اين فرد راضى نيستيم ؟
ج. خير، نمى توانند.
2624. اگر امام جماعتى، به دليل مسافرت، غايب باشد و شخصى را به جاى خود معرفى نمايد، آيا اقتداى به او صحيح است ؟ همچنين اگر كسى را معرفى نكند و شخصى بدون اجازه به جاى او بايستد؟
ج. بايد آن امام را مأمومين عادل بدانند.
2625. آيا اقتدا به امام جماعت سنّى مذهب جايز است ؟
ج. خير، باطل است.
ص: 294
2626. آيا اقتدا كردن به اهل تسنّن به ويژه در ايام حج كه نماز مغرب را پيش از وقت مى خوانند يا اين كه مهر نمى گذارند و فاصله را رعايت نمى كنند، جايز است ؟
ج. مأموم واجب است به وظيفه فرادا عمل كند؛ و اگر لازم است تقيّه كند، حمد و سوره و لااقل حمد را به صورت آهسته بخواند، در غير اين صورت نماز را اعاده نمايد.
2627. اگر كسى به خاطر تقيّه به امام جماعت سنّى يا غير عادل اقتدا كند، بايد نمازش را اعاده كند؟
ج. اگر حمد و سوره نمازهايش را و يا لااقل حمد آن ها را - هر چند آهسته - نخوانده است بايد نمازش را اعاده نمايد.
2628. اگر دو امام جماعت باشند: يكى شيعه و فاسق و ديگرى سنّى و عادل. اقتدا به كدام يك از آن دو ارجح است ؟
ج. اقتداى به هر كدام باشد، باطل است.
2629. در هنگام اقتداى به اهل سنّت، تا چه مقدار جايز است مانند آن ها نماز بخوانيم ؟
ج. در صورت تقيّه، بايد لااقل حمد را مأموم - هر چند آهسته - بخواند.
2630. فردى در حال خواندن نماز مستحبّى است، ديگرى به گمان اين كه وى نماز
ص: 295
واجب مى خواند به او اقتدا مى كند، وظيفه او چيست ؟
ج. احتياط در وجوب اعلام امام جماعت است كه اقتداكننده بفهمد و اگر به وظيفه ى منفرد عمل نكرده، آن نماز را هر چند به مثل سجده ى سهو جبران كند و يا اگر مثلاً ركنى را اضافه كرده است، اعاده كند.
2631. شخصى دو ركعت اوّل نماز خود را به جماعت خوانده كه نماز اوّل تمام مى شود، بنابراين دو ركعت ديگر را فرادا مى خواند. آيا شخص سوم مى تواند به فرد مزبور اقتدا كند؟
ج. مانع ندارد.
2632. اگر كسى در ركعت دوّم در حين تشهّد امام جماعت به تصوّر اين كه ركعت چهارم مى باشد براى درك فضيلت جماعت اقتدا كند و بعداً بفهمد ركعت آخر نبوده است، وظيفه اش چيست ؟
ج. مى تواند به جماعت ادامه دهد و همراه امام برخيزد و ركعت اوّل خود حساب نمايد.
2633. آيا نماز قضاى يوميّه را مى توان به نماز جمعه اقتدا كرد؟
ج. اگر جمعه با شرايط آن اقامه شود، مى شود اقتدا كرد.
2634. شخصى كه شكّ دارد آيا نماز واجب يوميّه اى از او قضا شده يا نه، فرموده اند كه
ص: 296
قضاى آن نماز مستحبّ است. آيا مى تواند با همين نماز امامت كند و ديگران به او اقتدا نمايند؟
ج. اقتدا به نماز مذكور اشكال دارد.
2635. آيا اقتدا به امام جماعتى كه نماز قضاى حتمى ميّتى را به نذر، تبرّعاً مى خواند جايز است ؟
ج. جايز است، حتى براى مأمومى كه نماز فريضه اش را مى خواند.
2636. آيا اقتدا به امام جماعتى كه نماز قضاى حتمى ميّتى را به استيجار يا تبرّع مى خواند، جايز است ؟
ج. جايز است در استيجار و هر موردى كه بر او واجب باشد و در تبرّع محض تأمّل است.
2637. شخصى نمازهاى گذشته ى خود را غلط خوانده و يا اصلاً نخوانده است، آيا چنين شخصى مى تواند قضاى نمازهايش را به جماعت بخواند؟ آيا مى تواند بين مأمومين فاصله و اتّصال قرار گيرد؟
ج. مانعى ندارد.
2638. آيا مى توان نماز ظهر را به نماز عصر امام جمعه در روز جمعه اقتدا كرد؟
ج. مانعى ندارد.
ص: 297
2639. آيا نماز عصر را مى توان به نماز جمعه اقتدا كرد؟
ج. بله، مى توان.
2640. آيا مى توان نماز احتياط را به جماعت اقتدا كرد؟
ج. بله، مى توان.
2641. اگر مأموم در ركعت سوم يا چهارم به نماز جماعت برسد، نحوه ى اقتدا كردن او چگونه است ؟
ج. مأموم مى تواند صبر كند تا امام به ركوع رفته و سپس اقتدا كرده و به همراه امام به ركوع رود؛ اما اگر در حالى كه امام ايستاده است اقتدا كند، بنا بر احوط بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد، بايد حمد را تمام كند و در ركوع، خود را به امام برساند و اگر طورى است كه اگر حمد را تمام كند به ركوع نخواهد رسيد، احتياط در اين است كه قصد فرادا كند و حمد را تمام كرده و بقيه نماز را خودش بخواند و در ركعت دوم نيز مأموم در صورتى كه اگر حمد را تمام كند به ركوع امام نمى رسد، نمى تواند حمد را رها كرده و همراه امام به ركوع رود؛ بلكه حمد را تمام نمايد و در سجده، خود را به امام برساند؛ گرچه احوط در اين صورت قصد فرادا است.
2642. شخصى به ركعت سوم نماز جماعت مى رسد ولى گمان مى كند كه ركعت اوّل است، لذا چيزى نمى خواند تكليف اين فرد چيست ؟
ج. اگر پيش از ركوع بفهمد بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، فقط
ص: 298
حمد را بخواند و خود را به امام برساند؛ اما اگر پس از ركوع متوجه شود كه امام در ركعت سوم يا چهارم بوده، نمازش صحيح است.
2643. اگر مأموم در حال رفتن امام به ركوع، اقتدا كند؛ آيا نماز جماعت او صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
2644. اگر كسى به خيال اين كه به ركوع امام مى رسد، اقتدا كند ولى به ركوع نرسد، وظيفه اش چيست ؟
ج. اگر به مقدار ركوع خم شده است، نمازش به طور فرادا صحيح مى باشد و بايد آن را تمام نمايد؛ اما اگر پيش از آن كه به مقدار ركوع خم شود، امام سر از ركوع بردارد، مى تواند نيّت فرادا كند يا مى تواند صبر كند تا در ركعت بعد به امام ملحق شود و در صورت ملحق شدن، تكبير ديگر لازم نيست.
2645. امام جماعتى قنوت را فراموش مى كند و بعد از ركوع، قنوت را مى خواند. آيا در اين حال مى توان به او اقتدا كرد؟
ج. بله مى توان، ولى ركعت اوّل مأموم حساب نمى شود.
2646. اگر كسى در ركعت دوم نماز اقتدا كند، آيا خواندن تشهد همراه با جماعت مستحب است يا واجب ؟
ج. مستحب است تشهد را با امام بخواند و احتياط مستحب آن است كه موقع
ص: 299
خواندن تشهد، به حال تجافى بنشيند، يعنى انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند و بايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند.
2647. شخصى در تشهد آخر نماز جماعت براى درك ثواب، نيّت كرده و مى نشيند ولى در هنگام نيّت، نيّت فرادا كرده نه جماعت؛ آيا نماز او درست است يا نه ؟
ج. نماز او درست است با رعايت نكاتى كه در مسئله ى 1151 رساله ذكر شده است.
2648. كسى كه براى درك ثواب جماعت در تشهد آخر، تكبيرة الاحرام مى گويد و مى نشيند، اين نشستن او به حالت تجافى باشد يا نشستن معمولى ؟
ج. بنا بر احتياط مستحب در اين حال به صورت تجافى بنشيند.
2649. اگر دو نفر هر دو نماز واجب يوميّه را فرادا خوانده باشند، دوباره مى توانند همان نماز را با اقتدا به يكديگر به صورت جماعت بخوانند؟
ج. بله، مى توانند.
2650. فردى به شخص ديگرى كه ركعت آخر نماز او است اقتدا مى كند. آيا آن فردى كه امام است پس از اتمام نمازش مى تواند نماز ديگرش را به اين فردى كه به او اقتدا كرده و هنوز مشغول نماز است، اقتدا نمايد؟
ج. مانعى ندارد.
ص: 300
2651. آيا مأموم مى تواند پس از تمام شدن نماز جماعتش، امامت جماعت همان نماز را بر عهده بگيرد؟
ج. جواز جماعت محل تأمل است؛ ولى در صورتى كه جماعت دوم داراى مزايايى باشد كه در شرع رجحان داشته باشد و كسى بخواهد به اميد مطلوب بودن دو مرتبه نمازش را به جماعت بخواند، بنا بر اظهر جايز است.
2652. اگر كسى نمازش را در حالى كه امام يا مأموم است بخواند و يقين به صحت اين نماز داشته باشد، آيا جايز است دوباره آن را به عنوان امام يا مأموم بخواند؟ اگر جايز باشد آيا اين عمل، مستحبى است يا نه ؟
ج. جواز جماعت محل تأمل است؛ مگر در صورتى كه جماعت دوم داراى مزايايى باشد. (به تفصيلى كه در مسئله قبلى ذكر گرديد.)
2653. آيا اقتدا به امام جماعتى كه بلند خواندن قرائت را در نماز ظهر روز جمعه مستحب مى داند (از روى اجتهاد يا تقليد) و بلند مى خواند، براى مأمومى كه آهسته خواندن در قرائت ظهر جمعه را واجب مى داند، جايز است ؟
ج. احتياط واجب ترك اقتدا است.
2654. اگر در مسئله اى مأموم و امام از روى اجتهاد يا تقليد اختلاف داشته باشند، اقتدا صحيح است ؟
ج. در مواردى كه نماز امام در مقام عمل به نظر مأموم باطل نباشد، مانع ندارد و در غير اين صورت خلاف احتياط وجوبى است.
ص: 301
2655. اگر امام و مأموم در وجوب سوره اختلاف داشته باشند، به طورى كه امام، واجب نمى داند ولى مأموم واجب مى داند، آيا اقتدا صحيح است ؟
ج. اگر امام سوره را نخواند، اقتدا جايز نيست، بنا بر احتياط.
2656. امام جماعتى به خاطر شغلى كه دارد هر روز از شهرى به شهرى رفت و آمد مى كند و به دليل اين كه خود را كثير السّفر مى داند، نمازش را كامل مى خواند. اگر مرجع تقليد كسانى، كثير السّفر بودن يا شغل كسى در سفر بودن را براى كامل بودن نماز قبول نداشته باشد، آيا آن افراد مى توانند به آن امام جماعت، اقتدا نمايند؟
ج. بنا بر احوط نمى توانند.
2657. در صورتى كه يك ركعت نماز مغرب را به جماعت خوانديم، آيا مى شود دوباره نماز مغرب را به عشاى امام اقتدا كنيم ؟
ج. مانعى ندارد.
2658. اگر دو نفر در ركعت دوم به جماعت ملحق شوند، پس از تمام شدن نماز جماعت، يكى از اين دو نفر مى تواند دو ركعت باقى مانده نماز را به ديگرى اقتدا و نيت جماعت دو نفرى بنمايد؟
ج. انتقال نيّت جماعت توسط مأموم، بعد از انتهاى نماز امام، به امام ديگر و يا فرادا، جايز است.
ص: 302
2659. اگر اتّصال انسان به واسطه فرادا شدن نماز يك يا چند نفر به هم بخورد، آيا نمازگزار مى تواند با يك يا چند قدم جلو و چپ و راست رفتن، بدون حالت ذكر مجدداً اتّصال را برقرار نمايد؟
ج. نمى تواند، البته با فاصله اى به مقدار يك نفر، نماز فرادا نمى شود.
2660. كيفيت اتّصال مأمومين را در نماز جماعت توضيح دهيد؟
ج. بايد بين جاى سجده ى مأموم و جاى ايستادن امام به قدر يك انسان كه به سجده رفته است فاصله نباشد، بنابراين اگر بين آن دو اين مقدار فاصله بود، بنا بر اظهر نماز جماعت اشكال دارد و هم چنين اگر بين انسان و مأمومى كه جلوى او ايستاده و به وسيله او به امام متصل است، به همين مقدار فاصله باشد، نمازش اشكال دارد، و اگر مأموم به واسطه كسى كه طرف راست يا چپ او اقتدا كرده به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد بايد فاصله او با آن ها كمتر از مقدارى كه ذكر گرديد باشد. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1155 و 1156 رساله رجوع شود.)
ص: 303
2661. تا چه اندازه فاصله ميان امام و مأموم اشكال ندارد؟
ج. بيشتر از سر تا نوك انگشتان پاى يك نفر كه در سجده است فاصله نباشد.
2662. در مدرسه ى ما نماز جماعت برپا مى شود و اين جانب به عللى نمى توانم در صف اوّل بايستم و از طرفى مجبور هستم در صف هاى عقب بايستم و به وضو داشتن نفرات جلوى خودم - كه اكثراً دانش آموز هستند -، مشكوك هستم. آيا مى توانم نماز خود را به جماعت بخوانم ؟
ج. اگر نفرات مذكور بالغ هستند، مى توانيد اقتدا كنيد و اگر بالغ نيستند ولى مميّزند، در صورتى مى توانيد وارد جماعت شويد كه اطمينان به صحّت نماز آن ها داشته باشيد.
2663. اگر در بالكن مسجدى به جاى نرده، جلوى آن ديوار يا شيشه ى مشجّر كشيده شود به طورى كه فقط در حالت قيام، امام ديده شود، اقتداى در آنجا صحيح است ؟
ج. اگر براى خواهران است و اتّصال عرفى محفوظ است اشكال ندارد، ولى براى برادران اگر نمى توانند در همه ى احوال مشاهده كنند، جايز نيست.
2664. اگر مكان مأموم از مكان امام پايين تر نباشد ولى از مكان مأمومى كه واسطه ى او است پايين تر باشد، جماعت صحيح است ؟
ج. صحيح است.
ص: 304
2665. در نماز جماعت اگر اتّصال مأموم فقط از جانب يك نفر باشد و علم داشته باشيم كه نماز آن شخص داراى اشكالاتى است، نماز مأموم مذكور صحيح است يا خير؟ و در فرض مسئله اگر علم نداشتيم ولى احتمال و ظنّ قوى به عدم صحّت نماز آن شخص بدهيم، حكم چيست ؟
ج. با علم به باطل بودن نماز واسطه، اقتدا صحيح نيست و با عدم علم، نماز او محكوم به صحّت است و در اين صورت اقتدا مانعى ندارد.
2666. در نماز جماعت اگر اتصال از طرف يك نفر باشد و او قبل از امام تكبير بگويد، آيا اتصال نماز جماعت به هم مى خورد؟ اگر بنا بر نظر مرجع تقليد واسطه نماز او صحيح باشد چه طور؟
ج. بله، اتصال به هم مى خورد.
2667. در مسجدى كه ديوارى بين زن ها و مردها حايل بوده، مدّت ها نماز جماعت اقامه شده است. پس از مدتى معلوم شده فاصله آن حايل به قدرى بوده كه مضرّ به اتّصال بوده است، آيا نمازهايى كه اين گونه اقامه شده است، صحيح مى باشد؟
ج. ظاهراً چون جهل به موضوع بوده، نمازها محكوم به صحّت است.
2668. آيا مأمومى كه بيمار است و روى تخت يا ويلچر نماز مى خواند، موجب قطع اتّصال صف ها مى شود؟
ج. موجب قطع اتّصال نيست.
2669. در نماز جماعت، فرموده ايد: بنا بر احتياط واجب تكبيرة الاحرام مأموم بايد بعد از
ص: 305
تكبيرة الاحرام واسطه باشد؛ شخصى كه مدّت ها اين حكم را مراعات نكرده، وظيفه اش در قبال نمازهاى جماعتى كه قبلاً خوانده چيست ؟
ج. چنانچه به وظيفه ى اخلال منفرد نكرده باشد، نمازهايش صحيح است و در غير اين صورت چون احتياط است، مى تواند با رجوع به فَالأعلم (مجتهد اعمل بعدى) اعمال سابق را تصحيح كند و احتياط هم در عدم تقدّم است نه در مقارنت كه در صورت هم زمانى و مقارنت، اشكال ندارد، پس با شك در تقدّم بعد از فراغ از نماز، نماز محكوم به صحّت است.
2670. مأمومى كه نماز احتياطى خود را به امام اقتدا مى كند، آيا مى تواند تنها راه اتصال بين مأمومين قرار گيرد؟
ج. اشكال ندارد.
2671. اتّصال صفوف در نماز چهار ركعتى به علت شكسته بودن نماز صفى كه از مسافرين هستند از بين مى رود و بعد با خواندن نماز ديگرى توسط آن ها برقرار مى شود براى كسانى كه در صف هاى بعدى اند و نمازشان تمام بوده است، آيا آخر نماز، حكم جماعت دارد يا خير؟
ج. بعد از تمام شدن نماز مسافرين، اگر فاصلۀ بين جاى سجده ى مأمومين صف بعدى و جاى ايستادن امام يا صف واسطه ى اتّصال به قدر يك انسان به سجده رفته باشد و يا در زمانى كه مسافرين مى خواهند اقتدا كنند استقرار آن ها مانع از مشاهده باشد، جماعت اشكال دارد و احتياط آن است كه فرادا تمام كنند.
ص: 306
2672. در نماز جماعت اگر صف هاى جلويى تكبيرة الاحرام نگفته باشند، آيا صف هاى عقبى مى توانند بگويند؟
ج. خلاف احتياط است.
2673. آيا در نماز جماعت در صورت عدم نيّت صف اوّل جايز است كه صف دوّم كند و آيا در صورت عدم نيّت صف دوّم جايز است صف سوّم و... نيّت كند؟
ج. نيّت كردن متأخّر اشكال ندارد؛ ولى جلوتر از كسى كه واسطه ى اتّصال او به امام است تكبيرة الاحرام نگويد، بنا بر احوط.
2674. اگر ما به سمت قبله ايستاده باشيم و بعضى از مأمومين ديگر مقدارى از قبله منحرف باشند، در صورت علم به اين مسئله، آيا مى شود اقتدا كرد؟
ج. اگر نماز آن مأمومين باطل نباشد مثل اين كه انحراف آن ها از قبله سهواً باشد و يا فاصله شما با غير آن ها زياد نباشد، اشكال ندارد و در غير اين صورت اگر بعد از التفات و توجه به انحراف آن ها، قصد فرادا كنيد نماز صحيح است.
2675. اگر در نماز جماعت، مأموم، جاهل به حكم اتصال باشد، آن نمازهايى كه با عدم رعايت اتصال خوانده، چه حكمى دارد؟
ج. اگر در آن نمازها به وظيفه ى منفرد عمل نكرده، بايد آن نمازها را دوباره بخواند.
2676. شخصى براى نماز در مسجد جا گرفته و براى وضو گرفتن مى رود. شخص ديگر
ص: 307
سجّاده او را كنار زده و در جاى او نماز مى خواند. آيا نماز او صحيح است ؟
ج. نماز او صحيح است، اگر با قصد قربت باشد، هر چند معصيت كرده است.
2677. حد اكثر و حد اقل فاصله بين امام جماعت و مأموم هايى كه همگى زن هستند، چه قدر مى باشند؟
ج. همان فاصلۀ بين مردها بايد رعايت شود.
2678. آيا در تقدّم مرد بر زن در نماز جماعت و فرادا فرقى هست يا خير؟ و اگر صف هاى مأمومين زن جلوى مردها قرار بگيرد، جماعت صحيح است يا خير؟
ج. در اين مسئله بين جماعت و فرادا فرقى نيست و قرار گرفتن صف زن ها جلوى مردها، مكروه مى باشد.
2679. اگر در صف اوّل نماز، سه يا چهار نفر كه لباسشان نجس است، ايستاده باشند، اتصال بقيّه اى صف را به هم مى زنند؟
ج. اگر با جهل به نجاست نماز مى خوانند، نمازشان صحيح است و اتّصال بقيه را به هم نمى زنند.
2680. اگر در صف نماز جماعت دو بچّه ى مميّز قرار گرفته باشند، آيا اتّصال به هم مى خورد؟
ج. اگر نمازشان صحيح باشد، مانعى ندارد.
ص: 308
2681. كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن ادرار يا باد شكم جلوگيرى كند، آيا مى تواند در صف اوّل يا در محل اتصال صف ها قرار بگيرد؟
ج. غالباً به يك نفر واسطه؛ اتصال به هم نمى خورد و اگر نمازش را طبق وظيفه خود صحيح مى خواند، مانعى ندارد؛ مثل زن مستحاضه.
2682. در غير موارد تقيّه اگر اتصال بعضى از مأمومين توسط اهل سنّت باشد، آيا جماعت صحيح است ؟
ج. خير.
2683. آيا مرد و زن محرم مى توانند در يك صف از نماز جماعت كنار همديگر باشند؟
ج. مانعى ندارد.
2684. آيا زنان مى توانند بدون وجود حايل و پرده، كنار مردان در صف نماز جماعت بايستند؟ در پشت سر مردان چه طور؟
ج. در صورت اوّل كراهت دارد و در صورت دوم بدون اشكال است.
2685. آيا وجود ديوار بين صف هاى مردان و زنان، صفوف نماز جماعت را قطع مى كند؟
ج. خير، قطع نمى كند.
ص: 309
2686. اگر ما بين صف هاى مردان و زنان پرده نباشد، آيا جماعت آن ها اشكال پيدا مى كند؟
ج. خير.
2687. آيا نرده هاى آهنى كه در بالكن مساجد است، حايل بين صفوف نماز جماعت محسوب مى شود يا خير؟
ج. اگر مانع از ديدن نباشد، اشكال ندارد.
2688. اتصال صف هاى زنان كه در طبقه ى فوقانى مسجد نماز مى خوانند، چگونه با صف هاى طبقه ى پايين برقرار مى شود؟
ج. به همان صورت كه اگر پايين بودند، در همان مكان اتصال داشتند.
2689. آيا در مسجدى كه چند طبقه است و از طبقات بالا مى توان طبقه هاى پايين تر را ديد، مى توان نماز جماعت برقرار نمود؟
ج. بله، مى توان.
2690. اگر نماز شكسته باشد، مى توانيم در صف اوّل جماعت بايستيم يا نه ؟
ج. اگر سبب قطع اتصال سايرين نباشد - مثل اين كه يك نفر باشد - اشكال ندارد و در هر صورت نمازش صحيح است.
ص: 310
2691. آيا در صحت اتصال صف اوّل ديدن امام در تمام حالات شرط است ؟ و اگر صف بسيار طولانى باشد و يا صف اوّل در بالكن باشد كه امام را نبيند، آيا اتصال آن ها اشكال دارد؟
ج. اگر به واسطه طولانى بودن صف اوّل، كسانى كه دو طرف صف ايستاده اند امام را نبينند، مى توانند اقتدا كنند.
2692. اگر انسان در مكانى كه نمازگزار مسافر زياد است نماز بخواند، و در ركعت دوم پس از تشهد چشمان خود را ببندد و متوجه شكسته شدن نماز صف هاى جلو و به هم خوردن اتصال نشود، ادامه نماز او به جماعت صحيح است يا در صورت به هم خوردن صفوف هر چند او مطلع نشده باشد، نماز فرادا مى شود؟
ج. نماز او فرادا مى شود.
2693. آيا امام و مأموم مى توانند در كنار هم به صورت مساوى بايستند؟
ج. اظهر جواز مساوات با امام، در محل ايستادن است، اگر چه احوط و افضل تقدم اندك امام است، و صدق تأخّر، مربوط به عرف است.
ص: 311
2694. آيا متابعت از امام جماعت در افعال و اذكار نماز، لازم است ؟
ج. در غير تكبيرة الاحرام از اقوال، متابعت لازم نيست. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1185 تا مسئله ى 1188 رساله رجوع شود.)
2695. اگر كسى از امام جماعت متابعت نكند، فقط مرتكب حرام شده يا نماز جماعت او نيز باطل است ؟
ج. وجوب متابعت، شرعى تعبّدى است، نه شرطى پس با تقدم يا تأخر فاحش عمداً يا از روى عذر، اقتدا باطل نمى شود، بنا بر اقوى.
2696. اگر مأموم متوجه شود كه زودتر از امام تكبيرة الاحرام گفته است، چه بايد بكند؟
ج. نماز او فرادا مى شود و در صورتى كه بخواهد به جماعت ملحق شود، با عدول نيّت مى تواند نماز خود را به نافله تبديل كرده و پس از اتمام آن، به جماعت اقتدا كند.
ص: 312
2697. مأموم اگر جاهل به لزوم تبعيت از امام جماعت در اعمال نماز - مثل ركوع و سجود - باشد، آيا حكم عدم تبعيّت عمدى را دارد؟
ج. جاهل مقصّر در حكم عامد است.
2698. اگر امام مشغول قرائت حمد و سوره باشد و مأموم سهواً به ركوع و پس از آن به سجده برود و بعد متوجّه شود كه امام در حال ركوع است، حكم نمازش چيست ؟
ج. اگر در عرف متشرّعه به واسطه ى فراوانى مخالفت با امام جماعت اقتدا باقى نباشد، محلّ احتياط است و در غير اين صورت برمى گردد و با امام ركوع مى كند.
2699. آيا شخصى كه عمداً از امام تبعيت نكرده است، بايد نمازهايش را اعاده يا قضا كند؟
ج. موارد آن مختلف است. (به مسائل 1188 تا 1190 رساله رجوع شود.)
2700. اگر كسى اشتباهاً هم زمان با امام تكبيرة الاحرام بگويد، چه وظيفه اى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
2701. آيا بعد از تكبيرة الاحرام امام، در هر كجاى صفوف باشيم، مى توانيم تكبير بگوييم يا اين كه بايد منتظر باشيم كسانى كه جلوتر از ما هستند، تكبير بگويند؟
ص: 313
ج. بنا بر احتياط صف هاى بعدى پس از تكبيرة الاحرام صف هاى جلويى، تكبيرة الاحرام بگويند.
2702. اگر مأمومين ذكرهاى قنوت يا ركوع و سجده را هماهنگ با امام جماعت بخوانند، به صورتى كه صداى جمع خوانى از جماعت شنيده شود، آيا اين كار اشكال دارد؟
ج. مكروه است مأموم ذكرهاى نماز را به گونه اى بگويد كه امام بشنود.
2703. در چه صورت قرائت مأموم ساقط است و در چه صورت مى تواند قرائت كند؟
ج. اگر مأموم در ركعت اوّل و دوم نماز صبح و مغرب و عشا صداى حمد و سوره امام را بشنود، اگر چه كلمات را تشخيص ندهد، بايد بنا بر احتياط حمد و سوره را نخواند و اگر صداى امام را نشنود مستحب است حمد و سوره را بخواند ولى بايد آهسته بخواند و چنان چه سهواً بلند بخواند اشكال ندارد. و چنان چه مأموم بعضى از كلمات حمد و سوره امام را بشنود بايد بنا بر احتياط همان قدر از حمد و سوره را نخواند. و حمد و سوره خواندن مأموم در ركعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر كراهت دارد و مستحب است به جاى آن ذكر بگويد.
2704. اگر مأموم بعد از رفتن به ركوع متوجّه شود كه امام در حال قيام است، وظيفه اش چيست ؟
ج. چنان چه طورى باشد كه اگر سر بردارد به مقدارى از قرائت امام مى رسد، بايد سر بردارد و با امام به ركوع رود و نمازش صحيح است؛ اما اگر طورى باشد كه اگر برگردد به چيزى از قرائت امام نمى رسد، بايد سر بردارد و با امام نماز را
ص: 314
تمام كند و نمازش صحيح است و اگر سر برندارد تا امام برسد، بازهم نمازش صحيح است.
2705. شخصى در نماز جماعت به جاى قنوت به ركوع مى رود و از روى عمد يا جهل به مسئله به عنوان متابعت به قنوت بر نمى گردد. اگر در همان حال منتظر بماند تا امام به ركوع برسد و سپس تا آخر نماز را با امام ادامه دهد؛ نماز او به جماعت صحيح است يا خير؟
ج. نمازش صحيح است.
2706. در نماز جماعت، مأموم به علت تبعيّت، ركنى - مثلاً ركوع - را زياد كرده است پس از نماز متوجّه مى شود كه نماز امام باطل بوده است، آيا نماز مأموم صحيح است يا بايد اعاده كند؟
ج. نمازش صحيح است.
2707. اگر كسى پس از سر برداشتن از ركوع شك كند كه به ركوع امام جماعت رسيده است يا نه، وظيفه اش چيست ؟
ج. شكّ او اعتبار ندارد.
2708. اگر شخصى در ركعت دوم نماز جماعت، قنوتش را آن قدر طولانى كند كه به ركوع امام نرسد، آيا رسيدن به سجده، كفايت مى كند يا خير؟
ص: 315
ج. اگر مأموم، زياد از امام عقب بماند، نمازش بنا بر اقوى صحيح است، ولى معصيت كرده است و اگر اين مخالفت در نماز زياد واقع شود، مخصوصاً اگر در چند ركن انجام بگيرد ممكن است از نماز جماعت خارج شود، ولى اصل نماز صحيح است.
2709. اگر مأموم سهواً زودتر از امام سر از ركوع يا سجود بردارد در حالت هاى زير چه وظايفى دارد؟
1) به ركوع يا سجده بر مى گردد و اين در حالى است كه امام سر برداشته است، يعنى به امام نمى رسد.
ج. در ركوع بنا بر اظهر نمازش باطل است و اين اتفاق اگر در يك سجده واقع شود، نمازش صحيح است، ولى اگر در دو سجده اتفاق بيفتد، نمازش باطل است.
2) مى داند كه اگر برگردد به امام نخواهد رسيد
ج. نبايد به ركوع يا سجده برگردد.
2710. اگر كسى در ركعت سوم امام، اقتدا كند، و مشغول خواندن حمد شود و در اين حال، امام به ركوع برود و فرد مأموم به علت خواندن حمد، نتواند خود را به ركوع امام برساند، چه وظيفه اى دارد؟ (منظور اين كه در حال خواندن حمد، امام سر از ركوع بردارد)
ج. احتياط در اين است كه قصد فرادا كند و حمد را تمام كرده و بقيه نماز را هم خودش بخواند.
ص: 316
2711. اگر ركعت آخر امام باشد، و ما هنوز ركعت هاى ديگرى داشته باشيم، آيا بايد تا آخر تشهد يا سلام در حالت تجافى منتظر بمانيم يا اين كه بلا فاصله پس از دو سجده مى توانيم بلند شويم و ادامه نمازمان را بخوانيم ؟
ج. اگر قصد فرادا كنيد مى توانيد بلند شده و نمازتان را ادامه دهيد و در غير اين صورت احوط آن است كه در وقت تشهّد و تسليم امام به صورت تجافى بنشينيد.
2712. مأمومى كه در ركعت سوم نماز مغرب و عشا به امام اقتدا مى كند و تكليفش خواندن حمد و سوره است، آيا بايد بلند بخواند يا آهسته ؟
ج. بايد آهسته بخواند.
2713. اگر مأموم در ركوع يكى از ركعت ها اقتدا كند و همراه امام جماعت بعد از دو سجده بلند شود و نداند كه اكنون ركعت دوم يا چهارم امام است، تكليف او از حيث خواندن حمد و سوره چيست ؟
ج. بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر بعداً بفهمد كه امام در ركعت اوّل يا دوم بوده، نمازش صحيح است.
2714. مأمومى در ركوع ركعت سوم به ياد مى آورد كه در حال قيام هيچ ذكر و تسبيحات اربعه اى را نگفته است. وظيفه ى اين شخص چيست ؟ آيا با همين وضع مى تواند به
ص: 317
نمازش ادامه دهد؟
ج. ادامه دهد و بعد از نماز احتياطاً سجده ى سهو به جا آورد.
2715. آيا نمازگزار عمداً مى تواند قبل از امام جماعت، سلام نماز را بگويد؟
ج. بنا بر اقوىٰ نمازش صحيح است؛ ولى احتياط در اين است كه اگر عذرى ندارد و مى خواهد قبل از امام سلام دهد، قصد انفراد كند. (مسئله ى 1186 رساله)
2716. آيا مأموم مى تواند زودتر از امام سر از سجده بردارد يا سلام دهد؟
ج. اگر مأموم عمداً پيش از امام عمداً هم سلام دهد، بنا بر اقوىٰ نمازش صحيح است؛ ولى احتياط در اين است كه اگر عذرى ندارد و مى خواهد قبل از امام سلام دهد، قصد انفراد كند و مأموم بايد غير از آن چه در نماز خوانده مى شود مانند ركوع و سجود را با امام يا كمى بعد از امام به جا آورد و نبايد پيش از امام انجام دهد.
ص: 318
2717. آيا در بين نماز جماعت مى توان نيّت فرادا نمود؟ اين كار چگونه انجام مى گيرد و در كجاى نماز مى توان اين عمل را انجام داد؟
ج. انسان در بين نماز جماعتى كه خواندن آن به جماعت واجب نيست، بنا بر اظهر مى تواند نيّت فرادا كند، اگر چه از اوّل قصد فرادا داشته باشد، و فرادا در هر جاى نماز جماعت كه باشد اشكال ندارد ولى ممكن است از جهت اخلال به نظم جماعت و اشتباه انداختن مأمومين ممنوع باشد. (جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1143 رساله رجوع شود.)
2718. شخصى در تشهّد آخر نماز امام جماعت تكبيرة الاحرام مى گويد و براى درك فضيلت مى نشيند، لكن نيّت فرادا نموده نه جماعت - يعنى بر خلاف وظيفه عمل نموده است -، آيا نماز او درست است يا اعاده دارد؟
ج. چون نيّت اقتدا داشته و منظور او فرادا بودن تمام ركعات نماز خودش بوده، نماز او درست است.
ص: 319
2719. در مسجدى اقامه ى نماز جماعت مى شود؛ شخصى براى اهانت به امام جماعت و يا اين كه شايد چنين قصدى نداشته باشد، فرادا نماز مى خواند؛ امّا افراد حاضر در مسجد چنين برداشتى مى كنند، نماز چنين شخصى چه حكمى دارد؟
ج. اگر اهانت باشد، بدون عذر شرعى حرام است؛ گرچه در هر صورت نماز اگر با قصد قربت باشد، صحيح است.
2720. مأمومى كه در بين حمد و يا سوره قصد فرادا كرده و نمى داند امام تا كجاى حمد يا سوره را خوانده، اگر برگردد و از اوّل حمد بخواند جايز است ؟
ج. مانع ندارد و قصد احتياط داشته باشد.
2721. اگر در صف نماز جماعت شخصى قصد فرادا داشته باشد ولى در قيام و ركوع و قعود با جماعت هم آهنگ باشد، اشكال دارد يا نه ؟
ج. اشكال ندارد ولى احكام شرعى جماعت را نبايد اجرا كند؛ مثل تكرار تبعى در تقدّم سهوى و يا رجوع در شك.
2722. اگر در جايى از نماز مأموم بفهمد كه نماز امام باطل است، اگر نيّت فرادا نكند، نماز خودش هم باطل مى شود يا نه ؟
ج. اگر به قصد وظيفه بقيه نماز را خودش بخواند صحيح است، به خلاف اين كه به جاى نيّت نكردن فرادا نيّت كند عدم فرادا بودن را.
ص: 320
2723. اگر مأمومى بين حمد و سوره قصد فرادا كند، آيا حمد و سوره اش را بايد از اوّل بخواند يا از آن جايى كه نيّت فرادا مى كند، يا لازم نيست بخواند؟
ج. از همان جا كه قصد فرادا كرده است بخواند، (مسئله ى 1144 رساله).
2724. اگر مأمومى در بين حمد و سوره قصد فرادا بكند و نداند كه امام در كجاى قرائت حمد و سوره است، چه تكليفى دارد؟
ج. اگر قدر متيقّن ندارد، از اوّل حمد به قصد احتياط بخواند.
2725. تا كجاى نماز جماعت مى توان به فرادا عدول كرد كه پس از آن ديگر عدول امكان پذير نيست ؟
ج. حدّ و مرزى ندارد، (مسئله ى 1143 رساله).
2726. بنده امام جماعتى را عادل نمى دانم بنابراين به او اقتدا نمى كنم. از طرفى اگر بخواهم فرادا بخوانم، گمان اهانت و بى احترامى مى رود. از سوى ديگر مى خواهم نمازم را اوّل وقت و در مسجد بخوانم، خواهشمندم بفرماييد تكليف بنده چيست و چگونه بايد عمل كنم ؟
ج. اگر بى احترامى به گونه اى است كه به حدّ حرمت نمى رسد، امر شما با فرض انحصار مسجد، مردّد بين راجح و مرجوح است كه مختار هستيد و به اختلاف شرايط و خصوصيات انتخاب مى كنيد.
ص: 321
2727. آيا نيّت جماعت براى امام لازم است يا خير؟
ج. در تحقق جماعت فقط كافى است كه مأموم نيّت اقتدا داشته باشد و امامت براى امام معتبر نيست و بدون نيّت او، جماعت از طرفين منعقد مى شود و احكام آن از قبيل متابعت و شك جارى است، اما در استحقاق ثواب جماعت براى امام، بدون نيّت تأمّل است و نيز در اين صورت احوط براى امام اين است كه احكام جماعت را بر اين نماز جارى نكند.
2728. منظور از اين كه امام جماعت، رعايت حال اضعف مأمومين را بكند، چيست ؟
ج. يعنى او را به عسر نيندازد.
2729. اگر رعايت حال ضعيف ترين افراد خواندن نماز به صورت آهسته و با تأنى باشد، بر امام جماعت لازم است نماز را آهسته بخواند؟
ج. خير، لازم نيست، گرچه خوب است.
2730. اگر جايگاه امام بالاتر از حدّ تعيين شده باشد، آيا نماز امام و مأمومين باطل
ص: 322
مى شود يا فقط نماز مأمومين باطل مى گردد؟
ج. جماعت باطل است؛ ولى نماز امام به صورت فرادا صحيح است و هم چنين مأمومين اگر مراعات وظيفه ى منفرد را بنمايند، نمازشان به صورت فرادا صحيح مى باشد.
2731. اگر امام جماعت براى رساندن صداى خود به مأمومين از بلندگو استفاده كند، نماز اشكال پيدا مى كند؟
ج. خير.
2732. امام جماعت تا چند نوبت مى تواند نماز يوميّه و نماز عيد را به جماعت بخواند؟
ج. فرقى بين جماعت دوم و سوّم و هكذا نيست و اظهر استحباب است با انعقاد جماعت با مأمومين ديگرى غير از نماز جماعت قبلى.
2733. آيا امام جماعت مى تواند يك نماز را در دو محل به جماعت به جاى آورد؟
ج. بله، مى تواند.
2734. آيا شخصى كه ملازم امام جماعتى است كه در دو محل نماز مى خواند، مى تواند در هر دو محل به اين امام، اقتدا كند؟
ج. بله، مى تواند.
ص: 323
2735. محل امام نسبت به مأموم تا چه ارتفاعى جايز است كه بلند باشد؟
ج. اگر مكان امام مقدار خيلى كم، مثلاً كمتر از يك وجب بلندتر باشد، اشكال ندارد و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفى كه بلندتر است بايستد، در صورتى كه سراشيبى آن زياد نباشد و طورى باشد كه به آن زمين مسطّح بگويند، مانعى ندارد.
2736. اگر امام جماعت، به دليل عذر شرعى، بدل از غسل يا وضو، تيمّم كرده باشد، اقتداى به او صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
2737. اگر امام جماعت بعد از گفتن تكبيرة الاحرام متوجه شود كه تكبير را درست نگفته، آيا بايد به مأمومين اطلاع دهد كه تكبير نگويند؟ در اين صورت آن كسانى كه تكبير گفته اند چه كار كنند؟
ج. بلى، اطلاع مى دهد و آن ها كه تكبير گفته اند فرادا مى شوند كه مى توانند براى ملحق شدن به جماعت به نافله عدول كنند.
2738. اگر امام جماعت سهواً بعد از تكبيرة الاحرام به ركوع رود، وظيفه ى مأموم چيست ؟ اگر امام در ركوع به مسئله پى ببرد، او چه تكليفى دارد؟ آيا با انجام دادن تكليفش، نماز جماعت به قوّت خود باقى است ؟
ج. مأموم اگر فهميد بايد حمد را بخواند و جماعت صحيح است و امام بعد از نماز سجده ى سهو به جا مى آورد؛ احتياطاً.
ص: 324
2739. اگر امام جماعت مقدارى از سوره را فراموش كند و به ركوع برود، وظيفه ى مأمومينى كه متوجه مى شوند، چيست ؟
ج. مأمومين نسبت به او وظيفه اى ندارند و همان مقدار باقى مانده از سوره را خود تدارك مى كنند.
2740. آيا امام جماعت مى تواند به خاطر نظر مأمومين سوره ى خاصى را بخواند؟
ج. مانعى ندارد.
2741. اگر در نماز جماعتى امام بدون ركوع از قيام به سجده برود، وظيفه ى امام و مأمومين چيست ؟
ج. مأمومين بايد ركوع را به جا آورند و نماز را فرادا بخوانند و امام اگر در سجده ى دوم فهميد، نمازش باطل است و اگر در سجده ى اوّل فهميد، بايد احتياطاً نماز را با ركوع به جا آورد و باز نمازش را اعاده كند.
2742. اگر در نماز جماعت، امام يك سجده را فراموش كند، در حالى كه مأمومين با خبر بوده اند ولى به خاطر جهل به مسئله، همراه با امام، نماز خود را ادامه داده اند، تكليف نماز امام و نماز مأمومين چيست ؟
ج. نماز مأمومين باطل است؛ ولى امام بعد از نماز، قضاى سجده را با سجده ى سهو به جا مى آورد.
ص: 325
2743. اگر امام جماعت، در نماز چهار ركعتى اشتباه كند و در ركعت سوم تشهد و سلام دهد و مأمومين نيز از او تبعيت كنند؛ وظيفه ى امام و مأمومين چيست ؟
ج. اگر مأمومين فهميده بودند كه ركعت سوم است و تشهد و سلام داده اند، نمازشان باطل است، در غير اين صورت امام و مأموم پس از نماز و پيش از آن كه عملى كه باطل كننده ى نماز است انجام دهند بايد فوراً مقدارى كه فراموش كرده اند را به جا آورند.
2744. اگر امام جماعت پشت سر هم سه سجده انجام دهد، آيا نماز او اشكال پيدا مى كند؟ وظيفه ى مأمومين در اين حال چيست ؟
ج. مأمومين نبايد آن سجده ى سوم را به جا آورند و امام بعد از نماز احتياطاً سجده ى سهو را به جا مى آورد.
2745. اگر در بين نماز، امام جماعت بفهمد كه نمازش باطل است، چه وظيفه اى دارد؟ اگر به مردم اطلاع ندهد و نمازش را صورتاً ادامه دهد، آيا نماز مردم صحيح است ؟
ج. امام كار حرام كرده و بايد نماز را ادامه نمى داده؛ ولى مأمومين كه نمى دانستند، نمازشان صحيح است.
2746. اگر از امام جماعت در بين نماز، حدثى سر بزند، چه حكمى دارد؟
ج. بايد دست از نماز بردارد و ادامه ندهد.
ص: 326
2747. اگر در حين نماز، براى امام جماعت حالتى پيش بيايد كه قادر به ادامه ى نماز نباشد، تكليف مأمومين چيست ؟
ج. امام يا مأمومين مى توانند ديگرى را امام قرار دهند، خواه آن فرد از اعضاى جماعت باشد و يا كسى باشد كه ابتداءً مى خواهد نماز بخواند. (مسئله ى 1203 رساله).
2748. نماز امام جماعت شكسته بوده؛ ولى به علت فراموشى، نماز را كامل خوانده است، بعد از سلام نماز متوجه مسئله مى شود، حال تكليف مأمومينى كه نمازشان كامل بوده و نيز تكليف خود امام چيست ؟
ج. نماز مأمومين صحيح بوده و امام اگر در وقت نماز يادش بيايد، بايد شكسته به جا آورد ولى اگر بعد از وقت يادش بيايد، قضاى آن نماز بر او واجب نيست.
2749. اگر امام جماعت براى خواندن ركعت سوم از حالت تشهّد بلند شد و در قيام متوجه شد كه نمازش شكسته بوده، ولى به خواندن نماز ادامه داد تا اين كه چهار ركعت را كامل خواند، حكم نماز او و نماز مأمومين چيست ؟ اگر عده اى از مأمومين مى دانستند كه نماز امام شكسته بود و عده اى نمى دانستند، تكليفشان فرق مى كند؟
ج. امام و مأمومين كه مى دانستند و قصد انفراد نكردند نمازشان باطل است، ولى آن هايى كه نمى دانستند، نمازشان صحيح است.
ص: 327
2750. در برخى از مناطق به علت كمبود روحانى و تقاضاهاى مكرر جهت امامت، جماعت يك امام جماعت جهت خواندن يك وعده نماز به چند محل متفاوت دعوت مى شود، اصل خواندن چنين نماز و نيّت نمازهاى دوم و بعد چگونه بايد باشد؟
ج. خواندن اين نمازها اشكال ندارد و امام جماعت، نيّت جماعت مجدّد مى كند.
ص: 328
2751. آيا مى توان با دو نفر (مثلاً زن و شوهر يا خواهر و برادر) نماز جماعت اقامه كرد؟
ج. بله، مى توان.
2752. در هنگام قرائت، آيا حركت دست و پا مانعى دارد؟
ج. اگر به مقدار كمى باشد، مانعى ندارد.
2753. لطفاً مواردى كه موجب بطلان اصل نماز مى شود و نيز مواردى كه فقط موجب بطلان نماز جماعت مى گردد اما نماز به صورت فرادا صحيح است را توضيح دهيد؟
ج. در موردى كه نماز جماعت باطل است، اگر مأموم به وظيفه ى نماز فرادا عمل كند، نمازش به صورت فرادا صحيح است.
2754. آيا شركت بانوان در نمازهاى جماعت يوميّه و نماز جمعه كراهت دارد؟
ج. در مورد زنان اساساً آنچه به ستر نزديك تر باشد، افضل است و غير آن ثوابش كمتر است.
ص: 329
2755. با توجه به اين كه حضور در نماز جماعت براى كسى كه نمى تواند حمد و سوره را صحيح بخواند، واجب است؛ تكليف زن در اين خصوص، با در نظر گرفتن اين كه شوهر، اجازه ى حضور در جماعت را ندهد چيست ؟ اگر بدون اجازه ى شوهر در نماز جماعت شركت كند، تكليف نمازى كه خوانده شده چيست ؟
ج. كسى كه قرائت نمازش غلط است واجب است صحيح آن را ياد بگيرد و اگر به هيچ وجه نمى تواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد هر طور كه مى تواند بخواند و به جماعت خواندن نماز، واجب نيست؛ بلكه مستحب است.
2756. در صورتى كه قرائت امام را بشنويم، آيا واجب است گوش كنيم و يا مى شود در همين حال نيز ذكر گفت ؟
ج. در صورت شنيدن قرائت در نمازهاى جهريّه، هم گوش دادن مستحبّ است و هم دعا و تسبيح آهسته كه هر كدام فضيلت دارد.
2757. آيا مأموم مى تواند پس از اين كه امام از قرائت سوره ى توحيد فارغ مى شود «كذلك اللّٰه ربّى» بگويد؟
ج. به قصد ذكر مطلق مانعى ندارد.
2758. آيا در نماز ظهرى كه امام حمد را آهسته مى خواند، گفتن «الحمد للّٰه ربّ العالمين» پس از تمام شدن حمد، توسط مأموم مستحب است ؟ با توجه به اين كه مأموم زمانى متوجه پايان يافتن حمد مى شود كه امام مشغول خواندن سوره شده است ؟
ص: 330
ج. اگر همان وقت «الحمد للّٰه رب العالمين» را بگويد، اشكال ندارد، نه پس از شروع در سوره، مگر به قصد ذكر مطلق.
2759. آيا امام جماعت مى تواند بعد از تمام شدن قرائت حمد، جمله ى «الحمد للّٰه رب العالمين» را بگويد يا تنها مأموم مى تواند؟ و اگر امام جماعتى يقين به جواز داشته باشد، نماز او و مأمومين چگونه است ؟
ج. اگر به قصد مطلق ذكر بگويد، اشكال ندارد.
2760. امام جماعت در ركعت دوم به صورت سهوى ركوع را زياد كرده است. حكم نماز وى و نيز وظيفه مأمومين چيست ؟
ج. نماز امام باطل شده است و مأمومين اگر يكى از خودشان را به جاى امام جماعت قرار دهند، نماز جماعت آن ها صحيح است و اگر چنين نكردند، نمازشان به نحو فرادا مى شود و صحيح است.
2761. خواندن نماز جماعت و گوش فرا دادن به سخنرانى بيان احكام شرعى كه توسط مبلّغين انجام مى گيرد در ساعت ادارى شركت ها و ادارات، چه حكمى دارد؟ حكم خواندن نماز فرادا در وقت ادارى چيست ؟ اگر كسى بدون اجازه كارفرما نماز بخواند؛ آيا نماز او اشكال شرعى دارد؟
ج. با اجازه ى كارفرما اين امور را انجام دهد.
2762. آيا گفتن «اعوذ باللّٰه من الشيطان الرّجيم» از آداب نماز است يا از آداب قرائت
ص: 331
قرآن ؟ آيا گفتن آن در نماز جماعت از عهدۀ مأموم ساقط است يا نه ؟
ج. از آداب قرائت قرآن است، هر چند در نماز هم باشد و در جماعت از عهدۀ مأموم ساقط است.
2763. آيا مى توانم بدون رضايت پدر و مادر، جهت نماز جماعت به مسجد بروم ؟ آن ها مى گويند نبايد به تنهايى به مسجد بروى و خودشان هم حاضر نمى شوند كه براى نماز با من به مسجد بيايند. لطفاً بفرماييد وظيفه ى من چيست ؟
ج. اگر از رفتن شما به جماعت اذيت شوند، نبايد برويد.
2764. مسجدى، متولّى شرعى دارد كه تمام اختيارات مسجد حتى تعيين امام جماعت، به عهده او است اگر كسى بدون اجازه ى متولى، نماز جماعت بخواند، حكم نماز امام و مأموم چگونه است ؟
ج. آن جماعت صحيح است.
2765. با وجود چندين مسجد، نماز خواندن در حسينيه چه حكمى دارد؟
ج. اشكال ندارد.
2766. آيا گذراندن معناى آيات از دل در نماز جماعت اشكال دارد؟
ج. خير.
ص: 332
2767. آيا ثواب نماز جماعت به مكبّرين (كسانى كه به وسيله ى تكبير مأمومين را آگاه مى سازند) داده مى شود؟
ج. ثواب جماعت را نمى برند، اگر چه خالى از ثواب هم نيست.
2768. اگر در نماز جماعت مكبّر نباشد، آيا يكى از مأمومين مى تواند به قصد ذكر تكبيرهايش را بلندتر بگويد تا ساير مأمومين دچار اشتباه نشوند؟
ج. اشكال دارد.
2769. اگر به يك روحانى كه در جايى اقامه جماعت مى كند، گفته شود كه با تغيير محل نماز، افراد بيشترى در نماز جماعت شركت مى كنند و او بداند كه در جاى اوّل، نماز جماعت با رفتن او تعطيل مى شود، چه وظيفه اى دارد؟
ج. اگر در جاى دوم هم جماعت بدون او اقامه مى شود، در جاى اوّل نماز بخواند.
2770. در مكانى نماز جماعت با حضور افراد زيادى برگزار مى شود و صداى اذان و اقامه آن به گوش مى رسد، آيا در اين صورت اقامه ى نماز جماعت ديگر با افراد كمتر در نزديكى آن مكان جايز است يا خير؟
ج. بله، جايز است.
2771. از نظر شرعى، ادارات به هنگام نماز ظهر براى برگزارى نماز جماعت، چه
ص: 333
مقدارى مى توانند كار خود را تعطيل و ارباب رجوع را منتظر بگذارند؟
ج. به مقدار خواندن نماز ظهر و عصر، با اجازه ى مسئول اداره اشكال ندارد.
2772. اگر در اداره جات، انجام بعضى كارهاى مستحبى مانند دعا يا سخنرانى در بين دو نماز، موجب طولانى شدن نماز جماعت و گرفته شدن وقت ادارى شود، اين كارها جايز است ؟
ج. خالى از اشكال نيست.
2773. براى مدّت ها هر شب توفيق حضور در نماز جماعت را داشتم؛ اما يك شب نتوانستم خودم را به نماز برسانم. به همين جهت فكر مى كردم كه ديگران درباره ى من مى گويند: «چرا امشب به نماز نيامد؟» آيا اين تفكّرات، نشانه آن است كه عبادت هايم از روى رياكارى بوده است ؟
ج. اشكال ندارد؛ ولى به صورت اختيارى اين فكرها را نكنيد.
2774. اگر بعد از پايان گرفتن نماز جماعت امام اصلى، نماز جماعت دومى برپا شود؛ صحيح است يا خير؟
ج. بله، صحيح است.
2775. در مسجدى كه نماز جماعت برپا شده، اگر تعدادى از افراد در آخر مسجد و پشت صف ها به طور فرادا نماز بخوانند، نماز اين اشخاص صحيح است يا خير؟ اگر
ص: 334
رويّه اين مسجد چنين باشد كه در قسمت جلوى مسجد نماز جماعت و در آخر مسجد نماز فرادا خوانده شود چه طور؟
ج. اشكال ندارد، نماز همه صحيح است.
2776. آيا گفتن شعارهاى انقلابى بعد از نمازهاى جماعت، عبادت محسوب مى شود؟
ج. خير.
2777. اگر در نماز جماعت بدون اختيار پيشانى از مهر بلند شود و دوباره سر را به مهر بگذاريم، آيا دو سجده محسوب مى شود يا بايد به همراه بقيه سجده ديگرى نماييم ؟
ج. چون در جماعت است، يك سجده محسوب مى شود.
2778. منظور از كراهت داشتن يك عمل عبادى چيست ؟ آيا منظور اين است كه اگر انجام ندهيم بهتر است يا اين كه ثواب كمترى دارد؟
ج. يعنى آن عبادت ثواب كمترى خواهد داشت.
ص: 335
ص: 336
ص: 337
ص: 338
2779. آيا مى توان از روزه ى مستحبّى به روزه ى واجب عدول كرد؟
ج. كسى كه روزه ى قضا دارد، از او روزه ى مستحبى صحيح نيست؛ پس اگر قبل از زوال متوجه شد، مى تواند نيّت روزه ى واجب كند. بله، اگر در آخر شعبان به نيّت استحباب روزه گرفته، چنان چه در بين روز فهميد كه رمضان است، بايد به رمضان عدول كند و تجديد نيّت براى آن مى كند؛ هر چند بعد از زوال باشد، بنا بر احوط.
2780. كسى كه نمى داند روزه ى قضا دارد يا نه اگر روزه بگيرد، به نيّت اين كه اگر قضا دارد قضاى واجب وگرنه مستحبّ باشد، آيا اين گونه نيّت كردن صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
2781. آيا مى شود روزه اى به نيّت روزه ى قضاى احتياطى پدر و مادر گرفت كه اگر بر ذمّه ى آن ها روزه ى قضا است ادا بشود و اگر نيست، روزه ى مستحبّى خود انسان باشد؟
ج. بله، مى شود.
ص: 339
2782. آيا مى توان قبل از ظهر، نيّت روزه استيجارى كرد؟
ج. اگر باطل كنندهاى روزه به جا نياورده و يا با جنابت وارد صبح نشده باشد، مى تواند تا قبل از ظهر نيّت روزه استيجارى نمايد.
2783. كسى غير ماه رمضان قصد روزه كرده و بعد منصرف شده، ولى چيزى نخورده است. آيا مى تواند دوباره قبل از ظهر نيّت روزه قضاى ماه رمضان يا استيجارى كند؟
ج. مانعى ندارد.
2784. شخصى قبل از طلوع فجر يا بعد از آن محتلم شده و قبل از ظهر غسل كرده و چيزى نخورده است، آيا مى تواند نيّت روزه ى قضاى ماه رمضان يا استيجارى كند؟
ج. اگر قبل از فجر محتلم شده است، نمى تواند و اگر بعد از فجر محتلم شده است، مى تواند.
2785. كسى كه، هم روزه ى قضا و هم روزه ى نذرى دارد، كدام را بايد اوّل به جا بياورد؟
ج. اگر وقت يكى تنگ است، اوّل آن را به جا آورد و اگر وقت هر دو وسيع است، مخيّر است كه هر يك را خواست انجام دهد.
2786. آيا انسان مى تواند نذر كند كه روزه ى قضاى ماه رمضان خود را در سفر بگيرد؟
ج. صحيح نيست.
ص: 340
2787. عدول از روزه ى واجب مدت دار - مثل روزه قضا - به روزه ى واجب مدت دار ديگر - مثل روزه نذرى - جايز است يا نه ؟
ج. در قبل از ظهر اشكال ندارد.
2788. اگر شخصى نداند كه قضاى ماه رمضان را بايد تا رمضان بعد گرفت وگرنه كفّاره ى تأخير دارد، در اين صورت (ندانستن حكم)، اگر شخصى تا رمضان بعد روزه ى قضا را نگرفت، آيا كفاره ى تأخير واجب مى شود؟
ج. علم و جهل در اين مسئله فرقى ندارد.
2789. اگر در روزه ى واجب يا مستحبّ سهواً مُبطلى به جا آورده شود، روزه چه حكمى دارد و آيا فرقى بين روزه ماه رمضان و غير آن هست يا نه ؟ و آيا فرقى در روزه اى كه وقتش وسيع است يا غير آن وجود دارد؟
ج. در غير بقاى بر جنابت، فرقى در عدم ابطال نيست و در آن مورد به مسئله ى 1317 رساله رجوع شود.
2790. اگر روزه دارى قصد كند كه روزه نباشد ولى تا غروب افطار نكند و مبطلى انجام ندهد، آيا روزه اش باطل است و در صورت بطلان آيا كفاره دارد؟
ج. اگر روزه ى واجب معين باشد، روزه اش باطل است و عدم وجوب كفّاره، محلّ تأمّل است. (مسئله ى 1270 رساله).
ص: 341
2791. تكليف روزه دار در مورد نيّت روزه ى يوم الشّك چيست ؟
ج. روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اوّل رمضان، واجب نيست روزه بگيرد، و اگر بخواهد روزه بگيرد، نمى تواند نيّت روزه رمضان نمايد؛ بلكه بايد نيّت روزه قضا و مانند آن بنمايد و چنان چه بعداً معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب مى شود و در صورتى كه قصد كند آن چه را كه فعلاً خدا از او خواسته است انجام دهد و بعد معلوم شود رمضان بوده نيز كافى است و چنان چه در چنين روزى به نيّت روزه قضا يا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه رمضان است، بايد نيّت روزه رمضان كند.
2792. شخصى نيّت روزه مستحبى كرده؛ ولى قبل از ظهر مى فهمد كه روزه ى قضا بر ذمّه اش مى باشد، آيا مى تواند نيّت روزه قضا بكند و اگر نيّت كند، آيا ثواب روزه ى مستحبى را هم مى برد؟
ج. بله، مى تواند نيّت روزه قضا كند و ثواب روزه ى مستحبى را هم مى برد.
2793. شخصى در روزه ماه رمضان تا طلوع آفتاب خوابيده و نيّت روزه آن روز را نكرده، آيا مى تواند از آن هنگام نيّت روزه كند؟
ج. اگر از شب قبل از خوابيدن نيّت داشته، همان كافى است.
2794. اگر به گمان شخصى در روزه اش خلل ايجاد شده و شك دارد كه روزه اش باطل شده يا نه و اين ترديد بين بطلان و عدم بطلان چند ساعت طول مى كشد و بعد
ص: 342
ترديدش برطرف شده و مى فهمد كه مبطل روزه انجام نداده است، آيا روزه اش صحيح است، در اين مورد چه فرقى بين روزه ى واجب و غير واجب وجود دارد؟
ج. روزه اش صحيح است و فرقى بين اقسام آن نيست.
2795. مى دانيم اگر در يوم الشّك - كه نمى داند آخر شعبان است يا اوّل ماه رمضان - نيّت رمضان كند، روزه ى آن روز باطل است. آيا در مسئله ى فوق تفاوتى بين اين كه قبل از ظهر يا بعد از ظهر بفهمند وجود دارد به اين كه اگر ساعت 9 صبح فهميده باشد كه ماه رمضان است و تجديد نيّت كرد، آيا بازهم روزه ى آن روز باطل است و اگر باطل است، آيا مى تواند افطار كند؟
ج. اگر قصد قربت متمشّى شد - مثل اين كه جاهل به مسئله بوده - اشكال ندارد و در صورت بطلان، نمى تواند افطار كند.
2796. اگر كسى از روى بى اطلاعى در روز عيد فطر روزه بگيرد، چه حكمى دارد؟
ج. اشكالى ندارد.
ص: 343
2797. آيا خوردن داروهاى خوراكى كه هيچ جنبه ى غذايى نداشته باشد و جهت تسكين دردهاى بيمارى به كار مى رود، باطل كننده روزه مى باشد؟
ج. به حسب ظاهر، مثل خوردن ريگ است و در خوردنى هايى كه موجب بطلان روزه مى شود، چيزهاى معمول و غير معمول فرقى نمى كند. بله، ممكن است اگر محتاج به خوردن آن باشد، مضطرّ به افطار باشد.
2798. اگر روزه دار خون دماغ شود، اگر سر را بالا بگيرد و خون دماغ داخل حلق شود، آيا روزه اش باطل است ؟
ج. مثل ترشّحات بينى است كه اگر به فضاى دهن نرسد و داخل حلق شود و در حال غير روزه هم اين كار معمول باشد، قطع نظر از عناوين ديگر مبطل روزه نيست.
2799. آيا چرك و خلط گلو، روزه را باطل مى كند يا نه ؟
ج. اگر به فضاى دهان نرسد، باطل نمى كند.
ص: 344
2800. اگر بين نماز در دهان روزه دار اخلاط سر و سينه جمع شود، به صورتى كه اگر فرو دهد، روزه اش باطل مى شود و اگر بخواهد بريزد، بايد نماز را قطع كند.
وظيفه اش چيست ؟
ج. اگر گرفتن آن به دستمال و مانند آن ممكن نباشد، قطع نماز براى ضرورت و عذر جايز است.
2801. آيا مسواك كردن با خمير دندان در حال روزه، اشكال دارد؟
ج. اگر چيزى به حلق نرسد، اشكال ندارد.
2802. تنفّس بخار آب غليظ در حمام براى روزه دار چه حكمى دارد؟
ج. اگر مشكوك است كه به حدّ غبار غليظ مبطل رسيده است يا نه، اشكال ندارد.
2803. اگر روزه دارى به دستور پزشك، آب دهان مخلوط به خون را فرو ببرد، روزه اش باطل است ؟ در صورت بطلان، آيا قضاى روزه كافى است يا كفّاره هم دارد؟
ج. اگر خون را عمداً فرو دهد، روزه اش باطل مى شود و فرقى بين ضرورت و عدم آن نيست. بلى، در مورد ضرورت كفّاره ندارد؛ ولى دستور پزشك به تنهايى ضرورت آور نيست.
2804. اگر انسان در روزه ى واجب سهواً چيزى بخورد و به خيال اين كه روزه اش باطل
ص: 345
شده است افطار كند، آيا غير از قضا، كفّاره هم بر او واجب است ؟
ج. اگر جاهل قاصر و غير ملتفت به سؤال از اين مسئله بوده، كفاره ندارد.
2805. تكليف روزه دارى كه از لثه اش هميشه خون مى آيد چيست ؟
ج. تا ممكن و ميسور است بايد خون را خارج كند و اگر ممكن نشد و ضرورت بر فرو بردن داشت؛ چون ضرورت، مفطر را از ابطال ساقط نمى كند، او از مصاديق مضطرّ به افطار است.
2806. روزه دارى كه خلط سينه به فضاى دهانش آمده، آن را نگه مى دارد تا پس از مدّت كوتاهى به بيرون دهان بريزد. امّا ناگهان بدون اختيار آن را فرو مى دهد، آيا روزه اش صحيح است ؟
ج. صحيح است.
2807. روزه دار با مالى كه متعلّق خمس است و خمس آن را نداده است، در ماه مبارك رمضان افطار مى نمايد، آيا كفّاره ى جمع دارد؟
ج. كفّاره ى جمع ندارد، مگر در بعض موارد كه در هر صورت به حكم خوردن چيز غصبى است، مثل اين كه در تمام عين متعلّق خمس تصرّف شده باشد و او نيز قصد اداى از مال ديگر را نداشته باشد.
2808. اگر در هنگام روزه چيزى سهواً از گلو پايين رود، آيا روزه باطل است ؟
ج. باطل نمى شود.
ص: 346
2809. معيار در خوردن و آشاميدن چيست ؟ آيا به محض رسيدن به حلق، روزه را باطل مى كند يا فرو بردن اشيا روزه را باطل مى كند؟
ج. معيار، داخل شدن در حلق است.
2810. مادّه اى است به نام ناس كه اعتيادآور است. در هر نوبت مقدار دو گرم يا بيشتر از آن را زير زبان مى گذارند و از اين طريق تأثير كامل آن ظاهر مى شود و بعد از دهان خارج مى كنند. آيا اين عمل در ماه رمضان باعث بطلان روزه مى شود؟
ج. اگر چيزى به حلق نرسد، از جهت روزه اشكال ندارد.
2811. آيا فرو بردن پوست هايى كه گاهى اوقات از لب جدا مى شود و خشك است، روزه را باطل مى كند؟
ج. بله، باطل مى كند.
2812. اگر با شنيدن صداى اذان تهران گمان كند كه اذان اصفهان شده و افطار كند، چه حكمى دارد؟
ج. اگر غروب خورشيد (غايب شدن قرص خورشيد در زمين مسطح) به افق اصفهان شده بوده، اشكالى ندارد.
2813. آيا گرد و غبار اشيايى مانند آرد و گچ و سيمان، روزه را باطل مى كند؟
ج. اگر عمداً فرد رود، موجب بطلان روزه مى شود.
ص: 347
2814. در ماه مبارك رمضان چه وقت مى توان افطار كرد؟
ج. در وقت مغرب شرعى كه بنا بر اظهر همان استتار (پنهان شدن) قرص خورشيد در افق مستوى (زمين مسطح) است.
2815. آيا استمناء يعنى آن كه انسان با خود كارى كند كه منى بيرون بيايد و يا اگر به تصويرى يا فيلمى نگاه كند و يا با تخيّل، منى از او خارج شود نيز استمناء است و روزه را باطل مى كند؟
ج. فرقى نمى كند.
2816. يك روز اشتباهاً اذان مغرب كمى زودتر گفته شد و ما افطار كرديم، آيا روزه آن روز صحيح است ؟
ج. اگر بعد از غروب آفتاب بوده صحيح است، هر چند قبل از زوال حُمره مشرقيّه بوده است.
2817. اگر كسى به اذان راديو و تلويزيون اعتماد نداشته باشد و يقين به دخول فجر صادق ننمايد، آيا مى تواند پس از پخش اذان از راديو و تلويزيون بازهم غذا بخورد؟
ج. خلاف احتياط است.
ص: 348
2818. اگر به قصد بيرون آمدن منى، استمناء كند ولى منى خارج نشود، آيا روزه اش باطل است ؟
ج. روزه اش باطل است، ولى كفّاره ندارد.
2819. آيا روزه دارى كه استمناء كرده و نمى دانسته استمناء روزه را باطل مى كند، روزه اش باطل است ؟ و در صورت بطلان، آيا كفّاره هم دارد؟
ج. روزه باطل است و بنا بر احتياط واجب، كفّاره جمع دارد؛ مگر در صورتى كه جاهل قاصر و غير ملتفت به سؤال باشد كه خصوص قضاى بعد از رفع قصور واجب است.
2820. آيا بازى و شوخى كردن با همسر، بدون اين كه منى خارج شود، روزه را باطل مى كند؟
ج. خير، باطل نمى كند.
ص: 349
2821. شخصى در ماه رمضان با خود بازى مى كند؛ ولى منى خارج نمى شود و علايم جنب هم در او نيست، بعد از ساعتى بول مى كند و مايع سفيد رنگى خارج مى شود كه شك دارد منى هست يا نه، حكم روزه ى اين شخص در صورت قصد انزال يا عدم انزال چيست ؟
ج. با قصد انزال، روزه اش باطل است.
2822. حكم روزه ى شخصى كه در ماه مبارك رمضان در حال بازى با همسرش جنب شده چيست ؟
ج. اگر قصد انزال داشته يا عادت او در اين كار اين بوده كه به انزال منجر مى شده، روزه وى باطل است.
2823. روزه كسى كه جنب شده و بدون غسل و تيمم روزه گرفته، چگونه است ؟
ج. روزه اش باطل است.
2824. به علت ندانستن حكم جنابت در زمان جوانى و مجرّدى، نسبت به صحت نمازها و روزه هايم شك دارم، چه كنم ؟
ج. با شك، تكليفى نداريد.
2825. از ابتداى بلوغ مدت شش سال بر اثر نادانى و بدون عذر شرعى روزه نمى گرفتم، يك سال را هم بدون اين كه بدانم جنب هستم، روزه گرفته ام، وظيفه من چيست ؟
ج. تمام آن روزه ها قضا دارد و آن شش سال اگر جاهل مقصر بوديد، كفاره هم دارد و كفاره ى تأخير هم دارند.
ص: 350
2826. شبى به علت كم رويى نتوانستم غسل جنابت كنم، لذا عمداً يك روز ماه رمضان را روزه نگرفتم، اكنون وظيفه ى من چيست ؟
ج. مى توانستيد نزديك طلوع فجر تيمّم كنيد، ولى چون با جنابت وارد صبح شده و عمداً روزه آن روز را نگرفته ايد، قضا و كفاره بر شما واجب است.
2827. آيا استبراء يا بول - با اين كه مى داند بقاياى منى همراه بول خارج مى شود - روزه را باطل مى كند؟
ج. خير، باطل نمى كند.
2828. اگر در ماه رمضان كسى بعد از اذان بيدار شود و متوجه گردد كه جنب است و غسل را تا عصر تأخير بيندازد، روزه اش صحيح است ؟
ج. بله، صحيح است.
2829. آيا روزه دار مى تواند در هنگام اذان صبح، غسل جنابت كند؟
ج. اگر قبل از اذان تيمم كرده است، مانعى ندارد.
2830. شخصى در ماه رمضان قبل از طلوع فجر، مايعى از خود ديده و خيال كرده كه محتلم شده، اما عملاً غسل نكرده است، ولى قبل از ظهر فهميده كه جنب نبوده و آن مايع منى نبوده و مفطرى هم انجام نداده، آيا مى تواند آن روز را روزه بگيرد؟ و در
ص: 351
صورت بطلان حكم اين شخص در روزه و كفاره و قضا چيست ؟
ج. جايز نيست مفطرى را انجام دهد و اگر اطمينان به جنابت داشته با علم به مسئله، به طورى كه نيّت از او متمشّى نشده، فقط قضا دارد.
2831. شخصى در روز ماه رمضان محتلم شده است، آيا فوراً بايد غسل كند، يا مى تواند تا غروب غسل نكند؟
ج. لازم نيست فوراً غسل كند.
2832. اگر مردى زن خود را مجبور به جماع نمايد، وظيفه زن به لحاظ قضا و كفاره چيست ؟
ج. كفاره روزه خودش و روزه زنش را بايد بدهد، ولى اگر زن در بين جماع راضى شود، بنا بر احتياط واجب مرد دو كفاره بدهد و زن يك كفاره و در هر صورت زن بايد قضاى روزه آن روز را به جا آورد.
2833. اگر خانمى با همسر خود در ماه مبارك رمضان شوخى و ملاعبه كند، سپس ترشّحى در خود ببيند، وظيفه چيست ؟
ج. اگر منى انزال نشده و قصد انزال هم نداشته، اشكال ندارد.
2834. آيا كسى كه دچار خواب هاى كوتاه مدّت - مثلاً يك ربع - مى باشد و زود به زود بيدار مى شود، آيا هر كدام در حكم يك خواب محسوب گرديده و اگر غسل واجب
ص: 352
نكرده، كفّاره روزه هم به گردنش خواهد آمد؟
ج. اگر واقعاً خواب برود، كم بودن زمان دخالتى ندارد.
2835. شبى در ماه مبارك رمضان جنب شدم و چون امكان حمام كردن برايم نبوده، تصميم گرفتم بعد از خوردن سحرى و قبل از اذان صبح تيمّم بدل از غسل نمايم.
ولى متأسفانه پس از خوردن سحرى يادم رفت كه تيمّم نمايم و هنگام اذان يادم افتاد و سريعاً تيمّم كردم. آيا روزه اى كه گرفتم صحيح بوده است ؟
ج. روزه ى آن روز باطل است.
2836. شخص جُنُبى قبل از اذان بيدار شده و مشغول غسل مى شود و در حين غسل، اذان مى گويند. آيا روزه ى او صحيح است ؟
ج. اگر هنوز يقين به طلوع فجر ندارد، سريعاً غسل را تمام كند و صحيح است.
2837. شخص جنبى، ده دقيقه به اذان صبح بيدار شده و مدّت باقى مانده تا اذان را نمى تواند صرف خوردن سحرى و غسل كند، وظيفه ى او چيست ؟ با توجّه به اين كه اگر سحرى نخورد، به ضعف شديد منجرّ مى شود.
ج. اگر سحرى نخوردن، سبب ضعف و مشقّت غير قابل تحمّل عادةً مى شود، زود سحرى بخورد و به جاى غسل، تيمّم نمايد.
2838. روزه دارى كه به وجوب غسل جنابت يا اصل جنابت جهل دارد (جاهل مقصّر)،
ص: 353
آيا بايد كفاره روزه هايى را كه در حال جنابت گرفته بدهد؟
ج. وجوب آن مبنى بر احتياط است.
2839. كسى در ماه مبارك رمضان چند غسل كرده، در روزهاى متعدد، بعد يقين كند يكى از اين غسل ها باطل بوده حكم روزه هاى اين شخص چه مى باشد؟
ج. به مقدارى كه يقين به بطلان روزه ها دارد، روزه ها را قضا كند.
2840. فردى در سحرگاه ماه مبارك رمضان گمان مى كند وقت براى غسل وجود دارد و شروع به غسل جنابت مى كند؛ اما در اثناى غسل، وقت صبح داخل مى شود. آيا روزه اش صحيح است يا قضا و كفاره دارد؟
ج. روزه اش صحيح است و قضا و كفّاره ندارد.
2841. فردى كه پس از طلوع صبح محتلم مى شود، آيا روزه اش باطل است ؟ چه وظيفه اى دارد؟
ج. كسى كه پس از طلوع فجر محتلم شده، تا قبل از ظهر مى تواند نيّت روزه كند، زيرا احتلام مفطر نيست.
2842. روزه دارى پس از اذان صبح متوجه مى شود كه غسل او باطل بوده است، آيا روزه اش صحيح است يا قضا و كفاره دارد؟
ص: 354
ج. در روزه ى ماه رمضان روزه ى او صحيح است و قضا و كفاره ندارد و در روزه ى واجب معين هم همين طور است و در واجب غير معين، روزه اش باطل است.
2843. فردى روزه دار به علت تنگى وقت، تيمّم بدل از غسل كرده است، امّا در وسط روز متوجّه مى شود، به علت فراموشى - با وجود اين كه تيمّم صحيح را از روى رساله عمليّه بلد بوده - تيمّم را غلط انجام داده است. آيا روزه اش صحيح است ؟
ج. روزه اش صحيح است و قضا ندارد، زيرا تعمّد، صادق نيست.
2844. اگر غسل فرد جنب، به دليل جهل به مسئله، داراى خللى بوده كه مبطل بوده است و با همان غسل، روزه گرفته باشد، آيا كفاره دارد؟
ج. عمل او تعمّد بر صبح كردن با جنابت نيست تا موجب قضا يا كفاره شود و اين غير از جهل به اصل وجوب غسل است كه تعمّد صادق است.
2845. فردى كه در شب ماه مبارك رمضان به آب دسترسى ندارد، آيا مى تواند به صورت اختيارى خود را جنب كند؟
ج. جواز جنب نمودن اختيارى او مورد تأمل است. گرچه اگر خود را جنب نمايد، روزه اش با تيمم صحيح است.
2846. خانمى هر سال پيش از ماه مبارك رمضان، عدد روزهاى عادتش را مى دانسته، لذا
ص: 355
زودتر از ماه مبارك رمضان، روزه آن روزها را مى گرفته است. حكم روزه هايش چگونه است ؟
ج. هر وقتى كه روزه مى گرفته، براى سال قبل كه قضا شده حساب مى شود و فقط روزه ى سال آخر بر ذمّه اش است.
2847. آيا اگر با قرص جلوى عادت گرفته شود، براى روزه اشكال دارد؟
ج. خير.
2848. اگر كسى عادت وقتيه و عدديه داشته و طبق عادت قبلى پاك شده و پس از غسل روزه هايش را گرفته است، ولى پس از يكى دو روز دوباره لكه هايى را مشاهده نموده است، آيا اين لكه ها حكم حيض را داشته و روزه هاى دو روز قبل را نيز بايد دوباره قضا كند يا حكم استحاضه دارد و مى تواند بقيه روزها را نيز روزه بگيرد؟
ج. اگر آن لكه ها در قبل از ده روز كامل باشد، حكم حيض را دارد و روزه هاى آن دو روز را هم بايد دوباره قضا كند.
ص: 356
دروغ بستن به خدا و پيغمبر - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم -
2849. اگر كسى سخن دروغى را عمداً از معصوم - عليه السّلام - نقل كرد؛ ولى بعداً معلوم شد كه سخنش راست بوده، آيا روزه اش باطل است.
ج. روزه اش باطل است؛ ولى كفاره ندارد.
2850. آيا دروغ گفتن عمدى در مورد اولياء اللّٰه و علما روزه را باطل مى كند؟
ج. خير.
2851. شخصى سخنانى را در مورد معصومين - عليهم السّلام - از كتابى كه مى داند بعضى از مطالب آن غلط و دروغ است نقل مى كند؛ ولى نمى داند كدام يك از مطالب اين كتاب دروغ است، آيا روزه اش باطل است ؟
ج. خير.
2852. اگر شخصى مطلبى را به نقل از كتاب يا شخصى در حال روزه بيان كند و بعداً معلوم شود كه اين مطلب دروغ بوده، روزه اش باطل است ؟
ج. خير.
ص: 357
2853. آيا روزه دار مى تواند عمداً يا سهواً روايتى را كه منسوب به يكى از اهل بيت است از قول امام ديگر يا از قول پيامبر گرامى اسلام - صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم - نقل كند؟
ج. مانعى ندارد.
2854. خواندن روضه از منابع غير معتبر و يا بر اساس آنچه نزد عموم مشهور است، موجب بطلان روزه مى شود؟ در صورت كشف خلاف چه طور؟
ج. اگر به حسب نقل بخواند يا معلوم باشد كه به نقل خوانده، روزه باطل نمى شود.
2855. اگر روزه دار سخنى را كه عقيده به صحّت آن دارد، بيان كند و بعد بفهمد كه كذب بوده، حكم آن چيست ؟
ج. روزه او صحيح است.
2856. اگر روزه دار سخنى را كه اطمينان قاطع به صحّت آن ندارد و به هر حال احتمال دارد كذب باشد بيان كند، حكم آن چيست ؟
ج. روزه او صحيح است.
2857. شخصى كه مى داند قرآن را غلط مى خواند، آيا جايز است در حال روزه قرآن بخواند؟ اگر بخواند موجب بطلان روزه مى شود؟
ج. اشكال ندارد.
ص: 358
2858. روزه ى غوّاصانى كه از لباس و كلاهك غوّاصى استفاده مى كنند، صحيح است ؟
ج. اگر مانع از رسيدن آب به سر باشد، روزه صحيح است.
2859. شستن سر زير شير آب در حال روزه، چه حكمى دارد؟
ج. چون در يك دفعه تمام سر را آب فرا نمى گيرد، اشكال ندارد.
2860. آيا در ماه رمضان مى توان با گذاشتن كلاه يا عينك شنا مانع رسيدن آب به بخشى از سر شد و زير آب شنا كرد؟
ج. بنا بر اظهر روزه را باطل نمى كند.
2861. اگر روزه دار ابتدا نصف سر و سپس نصف ديگر سر را زير آب فرو كند، آيا روزه اش باطل مى شود؟
ج. بنا بر اظهر روزه اش باطل نمى شود.
ص: 359
2862. شخصى در سفر بوده و قصد داشت پيش از ظهر به وطن برسد و نيّت روزه كند، ولى در بين راه سهواً چيزى مى خورد. آيا مى تواند آن روز را روزه بگيرد؟
ج. اگر روزه ى واجب معين - مثل روزه ى ماه مبارك - است به قصد وظيفه امساك كند (چيزى نخورد) و قضاى آن را هم بگيرد، به خصوص اگر در اصل تناول سهو نبوده؛ بلكه در قصدش سهو بوده، ولى با تعمد خورده است.
2863. در صورتى كه مسافر در ماه مبارك رمضان به سوى وطن خود حركت نمايد و هم زمان با اذان ظهر، نزديك وطن خود برسد؛ ولى شكّ نمايد كه آيا مقدار مسافت مانده وطن محسوب مى شود يا نه، تكليف چيست ؟
ج. بايد قبل از ظهر به شهر خودش وارد شود، يعنى به حدّى برسد كه ديگر عرفاً مسافر بر او صدق نكند و با شكّ در اين مطلب بنا بر نرسيدن بگذارد و در صورت رسيدن به حدّ ترخّص و نرسيدن به شهر، احتياط مورد دارد.
2864. كسى پيش از ظهر به اندازه مسافت شرعى از وطن خارج مى شود و پيش از ظهر
ص: 360
به وطن يا محلّ اقامه بر مى گردد، آيا مى تواند روزه بگيرد؟
ج. اگر روزه واجب معيّن است و در طول اين مدت افطار نكرده، اگر قبل از ظهر به وطن برگردد يا به محلّ اقامه با قصد جديد براى ده روز ماندن بازگردد بايد روزه بگيرد و اگر غير واجب معيّن است، روزه گرفتن او جايز است.
2865. فردى بين سى و يك روز كفاره، مسافرت يك روزه انجام مى دهد ولى تا پيش از زوال برمى گردد و نيّت روزه مى كند. آيا پى درپى بودن آن به هم خورده است ؟
ج. اشكال ندارد و پى درپى بودن روزه ها به هم نخورده است.
2866. آيا مى شود در ماه رمضان مسافرت كرد؟
ج. بله، مى شود.
2867. گرفتن روزه مستحبى در سفر، چه حكمى دارد؟
ج. مسافر نمى تواند در سفر روزه بگيرد، مگر اين كه روزه گرفتن در سفر را نذر كرده باشد، كه در اين صورت روزه گرفتن صحيح است و بنا بر احتياط واجب روزه مستحبى را در سفر به نيّت رجا بايد گرفت، مگر در مدينه مشرفه كه بنا بر روايت، مسافر مى تواند براى برآورده شدن حاجت سه روز روزه بگيرد.
ص: 361
2868. اگر شخصى به علت بيمارى روزه نگرفته باشد و بيمارى او چند ماه طول بكشد و پس از بهبودى بلا فاصله به بيمارى ديگرى مبتلا شود كه تا ماه رمضان بعدى ادامه پيدا كند، آيا مثل مرض مستمرّ است كه تا سال بعد قضا ندارد يا خير؟
ج. فرقى نمى كند.
2869. آيا تزريق آمپول و سرم موجب باطل شدن روزه مى شود؟ و آيا تفاوتى بين انواع تقويتى و درمانى آن وجود دارد؟
ج. احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپولى كه به جاى غذا به كار مى رود خوددارى كند، بلكه اجتناب، خالى از وجه نيست؛ ولى تزريق آمپولى كه عضو را بى حس مى كند يا به جهت ديگر استعمال مى شود اشكال ندارد و اجتناب از آمپولى كه معلوم نيست از قسم اوّل باشد يا نه، لازم نيست.
2870. آيا تزريق آمپول هايى كه جهت بى حسّى، كاهش درد، كشتار ميكروب ها و... به كار مى رود (در صورتى كه به طور كلّى هيچ خاصيّتى در جهت رساندن ويتامين يا
ص: 362
مواد غذايى به بدن نداشته باشد)، مبطل روزه مى باشد؟
ج. آمپول هاى غير مغذّى و غير تقويتى و آن چه داخل حلق نشود، باطل كننده نيست.
2871. آيا تزريق خون، مبطل روزه است ؟
ج. تزريق خون در باطل كردن روزه بالاتر از آمپول تقويتى است و اگر فرض شود كه اصلاً جهت تقويتى نداشته باشد - مانند تزريق خون براى دفع مرض -، بازهم احتياط در باطل كنندگى آن است.
2872. در دانشگاه ها براى تعليم تزريقات به دانشجويان از آب مقطّر استفاده مى شود.
آيا اين عمل مضرّ به صحّت روزه است و در صورت باطل شدن روزه، آيا كفّاره هم دارد؟
ج. باطل كننده روزه است و كفّاره هم دارد.
2873. زن هاى حامل و زن شيرده كه روزه را افطار مى كنند، چه وظيفه اى درباره اين روزه ها دارند؟
ج. علاوه بر فديه، قضاى آن هم واجب است؛ هر چند تا رمضان آينده هم اين عذرش طول بكشد.
2874. كسى كه هنگام حمل نمى تواند روزه بگيرد و حالش به هم مى خورد و پس از وضع حمل تا يك سال بچّه شير مى دهد. آيا قضاى روزه بر او واجب است يا نه ؟ هم چنين كفّاره دارد يا نه ؟
ج. قضاى روزه بر او واجب است و كفّاره ى تأخير هم دارد.
ص: 363
2875. آيا بردن وسايل غير خوراكى در دهان در هنگام روزه - مثل وسايل دندان پزشكى هنگام معاينه -، باعث ابطال روزه مى شود؟
ج. اگر آن را از دهان بيرون آورد و باز داخل كند، نبايد آب آن را فرو ببرد.
2876. حكم كشيدن دندان يا جراحى لثه و دندان - كه باعث خونريزى مى شود - در حال روزه چيست ؟
ج. بايد خون را فرو نبرد و كشيدن دندان يا جراحى لثه كه موجب خونريزى شود، در حال روزه مكروه است.
2877. گاز اكسيژن كه براى تنفّس مصنوعى وارد گلو و ريه مى شود، آيا روزه را باطل مى كند؟ اگر بيمار در آن حال بى هوش باشد چه طور؟
ج. تا وقتى كه فقط گاز است، روزه را باطل نمى كند، از جهت گاز وارد حلق شده، امّا اگر در حال بى هوشى به سر مى برد، در صورتى كه تمام وقت روزه را فرا گرفته باشد، روزه و قضاى آن واجب نيست و اگر قبل از زوال و قبل از تناول مفطر به هوش آيد، احوط جمع بين اتمام و قضا است.
2878. آيا شستشوى معده از طريق سُند معده، باعث باطل شدن روزه ى بيمار مى شود؟ (شستشوى معده با مايعات از طريق سُند انجام مى گيرد و دوباره، مايع وارد شده از طريق سند به بيرون كشيده مى شود)
ج. باطل كننده است.
ص: 364
2879. بعضى از پزشكان خوردن قرص در ماه مبارك رمضان را به واسطه ى ضرورت هاى طبّى توصيه مى كنند، آيا روزه انسان چه حكمى دارد؟
ج. روزه را باطل مى كند و در مورد ضرورت، كفّاره ندارد.
2880. آيا استفاده از اسپرى، براى كسانى كه تنگى نفس دارند - با توجّه به اين كه استعمال اسپرى براى آن ها ضرورى است - در حال روزه جايز است ؟
ج. اگر به صورت گاز رقيق مى باشد، باطل كننده نيست و در غير اين صورت باطل كننده است.
2881. زنى براى اين كه روزه اش را بگيرد، قرص جلوگيرى از عادت ماهيانه مصرف كرده است. آيا روزه اش صحيح است ؟
ج. روزه اش صحيح است، گرچه اگر ضرر مرض آور داشته است، تكليفاً مصرف آن جايز نبوده است.
2882. آيا عكس بردارى از معده با اندوسكوپى، روزه را باطل مى كند؟
ج. اندوسكوپى روزه را باطل مى كند، مانند فرو دادن شن و سنگ كه باطل كننده است، هر چند جنبه ى غذا بودن را هم ندارد.
2883. فردى در صورتى مى تواند روزه بگيرد كه در شب، از آمپول يا دواى خاصّى
ص: 365
استفاده كند. آيا روزه گرفتن بر وى واجب است ؟
ج. اگر اين شخص براى به دست آوردن آمپول يا دوا، به ضرر سنگينى دچار مى شود، روزه بر او واجب نيست و اگر به حدّ ضرر سنگين نيست، به دست آوردن دارو بر او واجب است و قدرت بر سبب (دارو)، قدرت بر مسبّب (روزه) است.
2884. بيمارى در ماه مبارك رمضان روزه نگرفته است و به استمرار مرض تا رمضان بعدى يقين دارد وى در قبال روزه هايش چه تكليفى دارد؟
ج. مى تواند پس از رمضان اوّل - رجاءً - كفّاره اش را بدهد، هر چند اگر در بين سال خوب شد، بايد روزه ها را قضا كند.
2885. اگر دكترها در مورد روزه گرفتن بيمارى اختلاف نظر داشته باشند، وظيفه او چيست ؟
ج. به علم يا اطمينان رسيدن يا حصول خوف و ترس عقلايى از ضرر روزه، وظيفه ى خود مكلّف است؛ هر چند سببش نظر دكتر باشد.
2886. در برخى بيمارى ها (مثل نارسايى كليه) با اطمينان، مى توان به بيمار توصيه نمود كه روزه نگيرد. امّا در خيلى از موارد (به علّت شكّى كه در اصل بيمارى و يا چگونگى تأثير روزه بر آن وجود دارد يا به علّت عدم وجود تحقيقات و نتايج لازم در مورد اثرات روزه بر بسيارى بيمارى ها و به طور كلّى به علت عدم امكان تعيين نقش روزه بر بيمارى)، پزشك واقعاً نمى داند روزه را به بيمار توصيه كند يا خير. در اين صورت
ص: 366
وظيفه ى پزشك در توصيه يا عدم توصيه به روزه، چيست ؟
ج. به حسب ظاهر پزشك به منزله ى نايب از خود مريض است كه اگر خصوصيّات را بداند، يا بيمناك است يا نيست، ميزان خوف و ترس ضرر است و احوط اين است كه به خود مريض توصيفات را بگويد، اگر خودش خوف ضرر داشت، روزه نگيرد و اگر خوف ضرر نداشت، روزه بگيرد.
2887. روزه دارى كه دندان هايش خونريزى داشته باشد و مجبور باشد آن ها را بشويد و در حين شستن، خون به گلويش برسد، روزه اش چه حكمى دارد؟
ج. عمداً نبايد خون را در گلويش فرو ببرد.
2888. سه روز اوّل ماه را روزه گرفتم، در بين روز ناراحتى معده پيدا كردم؛ لذا به تشخيص خود چند روز، روزه نگرفتم و بعد از مدتى دوباره گرفتم آيا روزه بر من واجب است ؟
ج. اگر بيمارى شما به گونه اى باشد كه بدانيد يا گمان كنيد روزه گرفتن براى شما ضرر دارد، نبايد روزه بگيريد و اگر روزه بگيريد، روزه شما صحيح نيست، و در صورت خوف ضرر در صورتى كه خوف شما عقلايى باشد، مى توانيد روزه تان را افطار كنيد.
2889. چشم من ضعيف است و مى ترسم روزه برايم ضرر داشته باشد، تكليف من چيست ؟
ج. اگر خوف و ترس شما عقلايى باشد، مى توانيد روزه تان را افطار كنيد.
ص: 367
2890. چند سال پيش در ماه رمضان خود را به مريضى زدم و در بيمارستان سرم به من تزريق كردند، تكليف روزه هاى من چيست ؟
ج. اگر خلاف واقع بوده است، حكم افطار عمدى را دارد.
2891. به دستور پزشك از روزه گرفتن منع شده ام و اين باعث شده كه مشكل روحى پيدا كنم؛ چه كنم ؟ و كفاره هر روزه چه قدر است ؟
ج. اگر با حال مرض روزه هم بگيريد باطل است فعلاً روزه نگيريد و پس از سالم شدن بايد قضا كنيد و مقصود اصلى بندگى است كه در اين جهت بايد معرفت تحصيل كرد و كفاره آن روزه ها هم، در صورت عدم قضا تا ماه رمضان آينده، يك مدّ طعام براى هر روز است.
2892. اگر بيمارى كه گمان دارد روزه برايش ضرر دارد، با اين حال روزه بگيرد، ولى بعد از اتمام روزه متوجه شود كه روزه برايش ضرر نداشته است، حكم روزه ى اين شخص چيست ؟
ج. احتياط واجب در قضا است.
2893. آيا دخترهاى 9 ساله امروزى - كه اكثراً توانايى روزه ندارند - بايد روزه بگيرند؟
ج. بر پسر يا دخترى كه تازه بالغ شده اند و قدرت بر روزه گرفتن ندارند، روزه واجب نيست و كفاره هم ندارد؛ ولى قضا دارد.
ص: 368
2894. سنّ تكليف دختران از چند سالگى است، به خصوص در مورد روزه، مى توان جثه و توان را در نظر گرفت ؟
ج. خير، همان تمام شدن 9 سال قمرى ملاك است. اما در خصوص دخترانى كه تازه بالغ شده اند و قدرت بر روزه گرفتن ندارند، روزه واجب نيست و كفاره هم ندارد، ولى بعداً بايد قضاى آن روزه ها را به جا آورند.
2895. در كودكى به علت ضعيف بودن، پدرم اجازه روزه گرفتن نمى داد و نمى دانستم كه بايد قضا شود، حال نسبت به قضاى آن ها چه كار كنم ؟
ج. بايد قضاهاى آن را به جا آوريد و براى هر روزه، يك مد طعام به فقير، كفاره ى تأخير بدهيد.
2896. اشخاصى كه معتاد به مواد مخدر - مثل ترياك - هستند، به طورى كه روزانه چند نوبت ترياك مى كشند، آيا مى توانند در ماه رمضان روزه بگيرند و در حدّ ضرورت از ترياك استفاده كنند؟
ج. مثل سيگار كشيدن است كه اگر ترك آن عسر دارد، مثل فردى است كه ترك خوردن براى او مشقّت دارد و نمى تواند روزه بگيرد. ولى اگر قبل از ماه رمضان مى تواند اعتيادش را ترك كند يا عادتش را به شب تغيير دهد، احتياطاً بايد اين كار را انجام دهد.
2897. كسى كه نمى تواند قضاى روزه هاى خود را بگيرد، تكليفش چيست ؟
ص: 369
ج. بايد صبر كند تا قدرت بر آن پيدا كند و اگر اصلاً قدرت حاصل نشد، بايد وصيّت كند كه بعد از موتش به جا آورند.
2898. هنگامى كه روزه مى گيرم، به شدت سست و ضعيف مى شوم و نمى توانم كارهايى، مثل درس خواندن را انجام دهم، وظيفه ى من چيست ؟
ج. تا به حد خوف مريضى نرسد، بايد روزه بگيريد.
2899. مريضى در ماه مبارك رمضان يا پس از آن، با اتصال و ادامه ى مرض مرده است.
آيا روزه هايش قضا و كفّاره دارد؟
ج. اگر در همان سال مرده است، قضا و كفاره ندارد.
ص: 370
2900. آيا در كفّاره مى توان به جاى آرد يا نان و گندم، موادّ خوراكى ديگر يا پول آن را به فقير داد؟
ج. در اقسام طعام فرق نمى كند؛ ولى دادن پول كافى نيست، مگر اين كه با اطمينان او را در خريد طعام وكيل كند.
2901. آيا غير سيّد مى تواند كفّاره ى روزه اش را به سيّد بدهد؟
ج. جايز است، ولى خلاف احتياط است.
2902. كسى بايد 31 روز روزه ى كفّاره بگيرد. پس از شروع به روزه گرفتن - مثلاً پس از 15 روز روزه گرفتن - يك مسافرت برايش پيش مى آيد. در اين صورت 15 روز گرفته شده چه حكمى دارد؟
ج. اگر سفر اضطرارى باشد و يا با غفلت از روزه تا ظهر شرعى اختياراً سفر كند، سفر او قطع كننده ى پى درپى بودن روزه ها نيست و با رفع اضطرار و غفلت ادامه مى دهد.
ص: 371
2903. فردى حدود 10 سال كفاره بدهكار است، آيا مى تواند كفاره هر روز از روزه كه بايد به شصت فقير بدهد را به يك فقير بدهد يا بايد بين شصت نفر جدا جدا كفاره را تقسيم نمايد؟
ج. نمى تواند كفاره هر روز را به يك فقير بدهد؛ بلكه مى تواند كفاره شصت روز خود را نيّت نموده و به شصت فقير بدهد كه هر چند با صورت اوّل در نتيجه تفاوتى نكرده و به همان ميزان كفاره به يك فقير داده است، لكن فقط در صورت دوم بريء الذمّه مى شود.
2904. اگر كسى چند سال پيش به قيمت روز، پول كفّاره ى روزه را به واسطه داده باشد و گيرنده، آن را به مستحقّ نداده تا قيمت گندم افزايش پيدا كرده است. الآن كه مى خواهد آن را بدهد، آيا افزايش قيمت را بايد روى آن بگذارد يا خير؟ و آيا اگر در فرض سؤال خود گيرنده مستحقّ بوده، ولى به عنوانِ تصرّف، نگرفته است بلكه از طرف دهنده وكيل در خريد نان شده بوده چه طور؟
ج. دادن پول، بابت كفّاره محسوب نمى شود و وكيل بايد اجناس را تهيّه كند و كفّاره بدهد و يا پول را به فقير بدهد و او را وكيل كند كه آن را تهيه نمايد و در صورت استحقاق، خود او مى تواند بابت كفّاره از طرف صاحبش براى خود تملّك كند و در فرض سؤال اگر وكيل كوتاهى كرده، ضامن است.
2905. شخصى در حال حاضر درآمدى ندارد كه كفاره خود را بپردازد، وظيفه اش چيست ؟
ص: 372
ج. هر وقت توانايى پيدا كرد، بايد بپردازد و يا به جاى كفاره ى مالى روزه اختيار كند و يا بدل هاى آن ها كه به استغفار منتهى مى شود.
2906. شخصى فرزند واجب النّفقه اى دارد و از جهت فقر نمى تواند بر او انفاق كند، آيا مى تواند كفاره اش را به او بدهد؟
ج. از باب كفاره، به جهت انفاق نمى تواند به او بدهد و البته چون وجوب اداى كفاره فوريّت ندارد و انفاق به فرزند فورى است، بايد بر او انفاق كند و بعداً كفّاره را بدهد؛ و اگر خواست كفاره را به او بدهد، با فقير دست گردان كند و به فرزند بدهد.
2907. آيا طلاّبى كه با شهريه يا كمك پدر تأمين مى شوند، فقير شرعى محسوب مى شوند و مخلّ كفارات مى باشند؟
ج. اگر با شهريه تأمين مى شوند، پس با حقوق فقرا اداره مى شوند، هر چند همراه با كمك پدر باشد، اما اگر فقط با كمك پدر اداره مى شوند، محل احتياط است كه فقير باشند.
2908. پرداخت كفّاره ى روزه هاى فرزندى كه بيشتر معاشش را پدر تأمين مى كند بر خود او واجب مى شود يا بر پدر او واجب است ؟
ج. كفّاره بر خود فرزند است.
2909. اگر كسى روزه ى قضاى خود يا پدر و مادر را در ماه رجب و شعبان گرفت، آيا
ص: 373
ثواب رجب و شعبان را هم دارد؟
ج. بلى، اگر هر دو را نيّت كند.
2910. كسى كه روزه ى قضاى رمضان به ذمّه ى او است، مى تواند براى روزه ى ديگرى اجير شود يا تبرّعاً روزه را به جا آورد؟
ج. استيجار جايز است، ولى تبرّع در حكم روزه ى مستحبّى است، پس نمى تواند تبرّعاً روزه را به جا آورد.
2911. اگر كسى روزه ى كفّاره بر عهده اوست، آيا مى تواند روزه ى استيجارى بگيرد؟
ج. بله، مى تواند.
2912. آيا بچّه ى نابالغ مى تواند براى روزه قضاى ديگرى اجير شود؟
ج. اگر مميّز است و با اذن ولىّ او باشد و به اين كه روزه ى صحيح مى گيرد اطمينان باشد، اشكال ندارد.
2913. اگر پسر بزرگ ميّت نابالغ باشد، آيا مى تواند قبل از بلوغ، روزه هاى پدر خود را بگيرد؟
ج. اگر مميّز است و به نحو صحيح مى گيرد، روزه او برى كننده ذمّه ى پدر است، ولى به منزله ى تبرّع است.
ص: 374
2914. اگر فردى نذر كرد كه اگر مشكل من برطرف شود، روز پنج شنبه آينده روزه بگيرم و مشكل او در ساعت ده صبح پنجشنبه ى آينده برطرف شود، آيا روزه ى آن روز بر او واجب است ؟ وظيفه ى او در صورتى كه مفطرى را اتيان كرده باشد يا اتيان نكرده باشد چيست ؟ اگر بعد از ظهر مشكل او برطرف شود چه طور؟
ج. اگر مفطر به جا نياورده است، روزه ى واجب، روزه ى همان روزى است كه معين كرده است و اگر افطار كرده، قضاى آن را به جا آورد و اگر بعد از ظهر به حاجتش رسيد، وجوب ندارد.
2915. زنى در ايام عادت، طبق معمول روزه اش را افطار مى كند، ولى بعداً متوجه مى شود در آن وقت يائسه بوده است. آيا روزه اش صحيح است يا قضا و كفاره دارد؟
ج. بايد آن روزه را قضا نمايد، ولى كفّاره ندارد.
2916. آيا افطار عمدى پس از زوال، در روزه كفاره اى، كفاره دارد؟
ج. چه در آن 31 روز متوالى باشد يا در بقيه اش كفاره ندارد.
2917. اگر روزه قضا و روزه نذرى، وقتشان تنگ شده باشد، كدام يك را بايد مقدم نمود؟
ج. شايد قولى باشد به ترجيح داشتن تقدّم سبب وجوب براى هر كدام كه باشد (يعنى هر كدام كه زودتر واجب شده است، همان مقدم است). ولى احتياطاً بايد به قصد امر فعلى روزه بگيرد و پس از رمضان هم به نيّت ديگرى كه هر كدام باشد، باز روزه بگيرد.
ص: 375
2918. كسى كه نمى تواند روزه هاى قضاى خود را بگيرد، چه وظيفه اى دارد؟
ج. اگر قضا بر او واجب شده بوده، تأخير مى اندازد تا وقتى كه تمكّن پيدا كند؛ يا وصيت مى كند بعد از فوتش، كسى را اجير كنند تا روزه هاى وى را بگيرد.
2919. فردى در كفّاره روزه، قدرت روزه گرفتن 31 روز پياپى را ندارد. وظيفه وى در اين باره چيست ؟ ضمناً آيا وى مى تواند روزه مستحبى بگيرد يا نذر روزه كند؟
ج. بايد صدقۀ به 60 مسكين را اختيار كند و اگر روزه مستحبى بگيرد يا نذر روزه كند و روزه بگيرد، اشكالى ندارد.
2920. فردى 26 روز پياپى روزه كفّاره گرفته و در روز بيست و هفتم، پس از اذان صبح مى فهمد كه در حالت جنابت و احتلام داخل صبح شده است. حكم قضيه چيست ؟
ج. احتياط در بطلان روزه ى آن روز است. ولى چون به واسطه ى عذر بوده، تتابع و پى درپى بودن 31 روز به هم نمى خورد.
2921. فردى در زمان كودكى و اوايل بلوغ، روزه خورده است، اكنون كه بزرگ شده، نمى داند جاهل قاصر بوده تا كفاره واجب نباشد يا مقصّر بوده تا كفاره واجب باشد.
وظيفه چيست ؟
ج. با شكّ در موضوع، كفّاره واجب نمى شود
ص: 376
2922. آيا افطار كردن بعد از ظهر در روزه استيجارى كفاره دارد؟
ج. حكم قضاى خود را دارد
2923. شخصى روزه ماه رمضان را عمداً نگرفت، آيا علاوه بر قضاى روزه و يكى از كفّارات ثلاث، بايد براى هر روزى يك مدّ طعام نيز بدهد؟
ج. غير از قضا و كفّاره ى روزه، ديگر چيزى لازم نيست، مگر اين كه در آن سال قضايش را نگيرد.
2924. آيا در كفّاره جمع نيز مانند كفّاره مخيّره يا مرتّبه، با عجز از شصت روز روزه، منتقل به هجده روز روزه مى شود؟
ج. آرى، بلكه اولويت هم دارد.
2925. به دليل مريضى، جهالت و عدم توانايى، روزه هايم قضا شده است و اكنون كه بهبودى حاصل شده، والدينم با گرفتن روزه هاى قضا موافق نيستند، تكليف من چيست ؟
ج. بايد روزه هاى قضا را بگيريد و هر كدام كه سال بر آن گذشت، وقت آن وسيع است و فوريت ندارد.
2926. كسى كه در شب آخر ماه رمضان به اميد اين كه فردا عيد مى شود غسل جنابت
ص: 377
نكرد و در روز به خيال اين كه روزه اش باطل شده افطار كرد، آيا كفاره بر او واجب است ؟
ج. قضا و كفاره ى عمدى دارد.
2927. مدت 13 سال روزه نگرفته ام، كفاره آن چه قدر است و اگر قدرت پرداخت آن را نداشتم، تكليف چيست ؟
ج. اگر عمداً نگرفتيد، قضا و كفاره ى عمدى و كفاره ى تأخير دارد در وقت تمكن؛ هر چند به تدريج تا آخر عمر بايد بگيرد و با عدم تمكّن، بدليّت 18 روزه روزه عوض دو ماه روزه و نيز تصدّق (صدقه) به مقدار ممكن بدل 60 اطعام ثابت است و پس از اينها بدليّت استغفار است.
2928. در ماه رمضان مدتى روزه نگرفته ام، اما تعداد روزه ها را فراموش كرده ام، وظيفه ام چيست ؟
ج. به مقدار يقينى بايد انجام دهيد.
2929. كفاره تأخير قضاى روزه زن، بر مرد است يا بر زن ؟ و اگر بر خود زن است و زن درآمدى نداشته باشد، وظيفه او چيست ؟
ج. بر خود زن واجب است كه در وقت تمكن و قدرت بايد بپردازد.
2930. اگر شخصى را به خوردن روزه مجبور نمايند، آيا كفاره روزه بر او واجب است ؟
ج. خير، كفاره ندارد.
ص: 378
2931. پر كردن دندان در ماه رمضان چگونه است ؟
ج. بهتر است در حال روزه نباشد، چون بايد مواظب باشد چيزى وارد حلق نشود.
2932. كسى كه كارى انجام داده كه نمى دانسته روزه را باطل مى كند، روزه او چه حكمى دارد؟
ج. قضا دارد و اگر جاهل مقصر بوده، كفاره هم دارد.
2933. شخصى در ماه رمضان، قبل از ظهر قصد مسافرت داشته؛ لذا قبل از حركت افطار كرده (صبحانه خورده)، تكليف اين شخص در مورد قضا و كفاره چيست ؟
ج. قضا و كفاره دارد.
2934. كسى كه مى خواهد روزه ى قضا بگيرد، آيا مى تواند نيّت روزه ى مستحبى نيز بكند؟
ج. بايد فقط روزه ى قضا را نيّت كند، ولى ثواب روزه ى مستحبى را هم مى برد.
2935. كسى كه روزه قضا دارد، آيا مى تواند روزه ى مستحبى بگيرد؟
ج. خير، نمى تواند.
ص: 379
2936. در مسئله اى فرموده ايد: روزه دارى كه روزه مستحبّى گرفته است، مى تواند به درخواست و دعوت مؤمنى، روزه اش را افطار كند، آيا او ثواب روزه و اجابت دعوت مؤمن، هر دو را مى برد؟
ج. بلى.
2937. استفاده از آلات موسيقى كه با دهان كار مى كنند - مثل ساز -، در حال روزه چه حكمى دارد؟
ج. در صورتى كه آن وسيله به واسطه آب دهان خيس شود و پس از بيرون آوردن دوباره در دهان قرار گيرد، خيسى آن نبايد فرو داده شود وگرنه روزه باطل مى شود و به طور كلّى اين كار حرام است.
2938. آيا ماليدن كرم و روغن به پوست و موها، موجب بطلان روزه مى شود؟
ج. خير.
ص: 380
2939. درست كردن غذا براى فرد روزه خوار، چه حكمى دارد؟
ج. اگر مُعَنْوَن به عنوان محرّمى نشود، جايز است.
2940. آيا استفاده از عطر، شامپو، كرم و رژ لب در ماه مبارك رمضان مجاز است ؟
ج. بله، جايز است.
2941. آيا بو كردن بعضى از عطرها، كه بوى آن خيلى غليظ است، روزه را باطل مى كند؟
ج. اولىٰ ترك آن است.
2942. اگر روزه دار به نامحرم نگاه كند، آيا روزه اش باطل است ؟
ج. خير.
ص: 381
ص: 382
ص: 383
ص: 384
2943. نيّت نماز مسافر چگونه است ؟ آيا ذكر قصر يا اتمام، در نيّت لازم است ؟
ج. قصد انجام وظيفه فعليّه كافى است و نيّت لازم نيست به زبان ذكر شود.
2944. شخصى را در حال بى هوشى از قم به تهران برده اند. وى در تهران به هوش مى آيد. قرار است يك هفته در تهران بماند. با توجّه به اين كه خودش قصد مسافت نكرده است، تكليف نمازش - در اين يك هفته در تهران - چگونه است ؟
ج. چون قصد سفر نداشته، بايد نمازش را تمام بخواند.
2945. آيا در سفر مى توان نماز استيجارى خواند؟ و در صورت جواز، بايد شكسته بخواند يا تمام ؟
ج. بله، جايز است و به كيفيت استيجار عمل مى كند، مثل نماز قضا.
2946. آيا مسافر مى تواند روزه ى استيجارى بگيرد؟
ج. خير، نمى تواند.
ص: 385
2947. آيا صحيح است شخصى نذر كند كه روزه ى قضاى ماه رمضان خود را در سفر بگيرد؟
ج. خير، صحيح نيست.
2948. آيا در سفر مى توان روزه ى نذرى گرفت ؟
ج. خير، مگر اين كه روزه ى در سفر و حضر يا خصوص سفر را نذر كرده باشد.
2949. آيا در سفر مى توان روزه ى قضا به جا آورد؟
ج. خير، نمى توان.
2950. آيا در سفر مى توان نماز قضا به جا آورد؟
ج. بله، مى توان.
2951. آيا مسافر مى تواند نماز جمعه را اقامه كند؟
ج. مى تواند.
2952. مسافرى به علت عذر (مثل جنابت يا حيض، يا نفاس و يا عدم طهارت) نمازش را نمى خواند تا به وطنش برسد، وقتى به وطنش يا جايى كه مى خواهد ده روز بماند
ص: 386
رسيد، وقت تحصيل طهارت لباس و بدن را ندارد و نمازش قضا مى شود. آيا بايد نمازش را شكسته بخواند يا تمام ؟
ج. چون در آخر وقت كه قضا شده، نماز تمام بوده است، بايد آن را به صورت تمام قضا كند.
2953. كسى كه يك روز از روزه ى سال قبل را نگرفته و فقط يك روز به ماه رمضان سال جديد باقى مانده و در همين روز مجبور به مسافرت است، آيا مى تواند روزه ى خود را در اين روز بگيرد؟
ج. نمى تواند، بلكه بايد مسافرت نرود و روزه اش را بگيرد و اگر سفر ضرورى باشد، بعد از ماه رمضان آن را قضا كند و كفاره ى تأخير هم بدهد.
2954. كسى كه نذر كرده مثلاً دوشنبه را روزه بگيرد و در همان روز برايش سفر ضرورى پيش آمد، آيا بايد در حين سفر روزه بگيرد؟ در صورت عدم جواز روزه ى نذرى در سفر، وضعيت نذر او به چه صورت خواهد بود. آيا بايد كفاره ى شكستن نذر را به جا آورد يا بايد يك روز ديگر، روزه ى فوت شده را به جا آورد؟
ج. اگر نذر او شامل سفر نبوده و سفر ضرورى باشد، كفاره ى نذر ندارد و فقط آن روزه را قضا كند.
2955. آيا مسافر بعد از قصد مسافت و طى مسافت، كه نيّت روزه نداشته، چگونه مى شود كه اگر قبل از ظهر به وطن بازگردد، بايد نيّت روزه نمايد و حال آن كه مى فرماييد: نيّت قطع، مبطل صوم است ؟
ص: 387
ج. اگر تا قبل از ظهر مفطرى به جا نياورده، بايد نيّت روزه كند و اين عدم نيّت صوم است به جهت عدم وجوب و عدم صحّت نه نيّت قطع صوم واجب.
2956. كسى كه در ماه رمضان به شهر هشت فرسخى مسافرت مى كند و منظورش اين است كه در همان شهر روزه اش را بخورد. ولى نتوانسته و فرصت پيدا نكرده تا مبطل به عمل آورد و بعد از برگشتن در محل، نيّت روزه همان روز را نموده است، آيا روزه اش صحيح است ؟
ج. اگر قبل از ظهر به محل خودش رسيد، بايد نيّت روزه كند و روزه اش صحيح است.
2957. آيا مسافر مى تواند نوافل يوميّه را به جا آورد و براى او نيز مستحب مى باشد؟
ج. نافله ظهر و عصر در سفر، يعنى در جايى كه بايد نماز ظهر و عصر را شكسته خواند ساقط مى شود و اما در نافله عشا مختار، عدم سقوط آن در سفر است، ولى احتياط اين است كه به نيّت اين كه شايد مطلوب باشد، به جا آورد.
2958. مسافر در سفر نماز را تمام خوانده، روزه را هم گرفته، بعداً فهميده كه بايد نماز را شكسته بخواند و روزه را افطار نمايد. آيا نماز و روزه ى قبلى وى درست است يا احتياج به اعاده دارد؟
ج. اگر اصلاً جاهل به حكم سفر بوده، نماز و روزه اش صحيح است. (توضيح بيشتر در مسائل 1104 الى 1108 و 1359 و 1360 رساله مذكور است.)
ص: 388
2959. شخصى در ماه مبارك رمضان به خارج از كشور سفر مى كند، آيا اين مسافر بايد با اذان ايران افطار كند يا به اذان محل ورود؟ نماز وى چگونه است ؟
ج. با اذان آن محل افطار و نماز را بايد به جا آورد.
2960. كسانى كه چند روز مانده به پايان ماه رمضان از دنيا بروند و در اين مدت مسافر بوده اند، حكم روزه شان چگونه است ؟ آيا بايد قضا شود؟ نماز آن ها در صورتى كه به جا نياورده باشند، بايد تمام قضا شود يا به صورت شكسته ؟
ج. بايد روزه و نمازشان به صورت شكسته قضا شود.
2961. گاهى فردى دستگير مى شود و به زندانى فرستاده مى شود كه در فاصله 45 كيلومتر شهر قرار دارد و نمى داند حبس او چه مقدار طول مى كشد. حكم نماز و روزه ى او چيست ؟
ج. اگر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سى روز، اگر چه مقدار كمى آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند و روزه اش را بگيرد.
2962. شخصى را به علت بيمارى قلبى از شهرستان به تهران آورده اند و معلوم نيست مداواى او چه قدر طول مى كشد، حكم نماز و روزه ى او چگونه است ؟
ج. پس از گذشتن سى روز كه در رفتن و ماندن مردد بود، بايد نماز را تمام بخواند و روزه اش را بگيرد.
ص: 389
2963. مردى در حين سفر، نماز را با انگشتر طلا خوانده است، حكم نماز او چگونه است ؟ اگر قرار است قضا نمايد، آيا به همان صورت شكسته بخواند؟ با توجه به اين كه حكم حرمت طلا را براى مرد مى دانسته و عمداً با آن نماز خوانده است ؟
ج. بايد نمازش را شكسته قضا كند.
2964. شخص مسافر هرگاه در مراجعت از سفر به محل كارش وارد شود و بخواهد بعد از پايان كار به وطن برود، آيا رسيدن به محل كار قاطع سفر است يا خير؟
ج. خير قاطع سفر نيست؛ مگر اين كه از محل كار به وطن، مرتب در تردّد كمتر از ده روز باشد.
2965. شغل پرسنل ناوچه، سفر دريايى است ولى احتمال دارد چند ماهى هم سفر دريايى نداشته باشند. يا به طور معمول در ماه يك هفته بيشتر سفر دريايى نمى روند.
در اين صورت نماز و روزه ى اينها چگونه است ؟
ج. حكم مسافر را دارد.
2966. سربازى كه محل خدمت سربازيش با وطن او به قدر مسافت شرعى فاصله دارد و مى داند مدت چهار يا پنج ماه يا بيشتر در محل خدمت خواهد بود، و هر هفته روزهاى تعطيل به وطن بازمى گردد. بفرماييد آيا از كسانى كه شغل آن ها در سفر است محسوب مى شود يا خير؟
ج. بله، دائم السّفر محسوب مى شود.
ص: 390
2967. اگر شخصى چهار سال نماز باطل خوانده و در اين مدت پنج يا شش بار مسافرت كرده باشد، قضاى نمازهاى شكسته و تمام را به چه نحو بخواند تا ترتيب حاصل شود؟
ج. طريق احتياط اين است كه در هر محدوده ى زمانى كه احتمال سفر مى دهد، جمع بخواند.
2968. شخصى ساكن شميران امّا مغازه و محل كسبش در تهران است، اين شخص اگر خواست به قم برود، به تهران كه رسيد نمازش قصر است يا تمام ؟
ج. نمازش تمام است.
2969. مسافرى هستم كه نماز ظهر و عصر را در راه نخواندم. به شهر خود هم كه رسيدم هنوز وقت باقى بود، ولى فراموش كردم. شب يادم آمد كه نماز ظهر و عصر را نخوانده ام، حال كه بايد قضا كنم، آيا شكسته بخوانم يا تمام ؟
ج. بايد به نحو تمام قضا كنيد.
2970. شخصى نماز ظهر و عصر را در اوّل وقت نخوانده و مسامحه كرد و بعد مسافرت نمود و در سفر هم نمازش قضا شد؛ بعد از مراجعت اگر بخواهد نماز ظهر و عصرش را قضا نمايد، آيا تمام بخواند يا قصر؟
ج. بايد به نحو قصر قضا كند.
ص: 391
2971. شخصى كه در طول جنگ چهارساله ى افغانستان، به خاطر اين كه در اين مبارزه سهم داشته باشد، دائماً در سفر بوده (گاهى در افغانستان و گاهى در ايران و پاكستان)، ولى قصد مسافرت دائم را نداشته، اما قهراً چنين وضعى به وجود آمده و در آينده امكان دارد اين وضع ادامه يابد، آيا روزه صحيح و نماز شخص مذكور تمام است اگر تمام است، در ماه رمضان چنانچه مسافرت از ايران به پاكستان نمايد، چه تكليفى دارد؟
ج. اگر دائماً در سفر است، به طورى كه ده روز را در محل واحد نمى ماند؛ هر چند از روى ناچارى نماز و روزه اش در اين مدت تمام و صحيح است.
2972. كسى كه پس از مدتى فهميد نمازهايى را كه كامل خوانده بايد شكسته بخواند، نمازهاى او صحيح است يا باطل ؟
ج. اگر نمى دانسته كه بايد نماز را شكسته بخواند و قصد قربت در نماز داشته، نمازش صحيح است؛ اما اگر مى دانسته كه بايد نماز را شكسته بخواند، لكن بعضى از خصوصيّات آن را نداند، مثلاً نداند در سفر هشت فرسخى بايد شكسته بخواند، در صورتى كه وقت باقى است، بايد بنا بر احوط نماز را شكسته بخواند و اگر وقت گذشته، به طور شكسته قضا نمايد. اما در صورت فراموش كردنِ مسافر بودن خود، اگر در وقت يادش بيايد بايد شكسته به جا آورد و اگر بعد از وقت يادش بيايد، قضاى آن نماز بر او واجب نيست.
2973. آيا مراد از ظهر - كه اگر مسافر قبل از ظهر حركت كند، روزه اش باطل و اگر بعد از
ص: 392
ظهر حركت كند، روزه اش صحيح است -، ظهر حقيقى است ؟
ج. بله، همان ظهر شرعى است.
2974. افراد ييلاق نشين، در سابق مسافت بين ده ييلاق را با اسب و شتر مى آمدند و در بين راه چندين روز بلكه گاهى يك ماه در يك جا مى ماندند و در نتيجه، روزه شان را مى گرفتند؛ ولى اكنون همين مسافت را در مدت خيلى كم با ماشين طى نموده و چندين ساعته به مقصد خود مى رسند. آيا تكليف آنان در بين راه، تمام است يا شكسته ؟
ج. شكسته است.
2975. در صورتى كه وظيفه ى مكلّف در بعضى موارد، جمع بين نماز شكسته و تمام باشد، آيا مى تواند روزه بگيرد يا خير؟ و اگر در ماه رمضان گرفت، آيا لازم است بعداً آن را قضا كند يا خير؟
ج. روزه ى واجب معين مثل ماه رمضان را، هم بايد بگيرد و هم قضايش را به جا آورد.
2976. آيا در شكسته و تمام بودن نماز و گرفتن روزه و نگرفتن آن تفاوتى وجود دارد؟ و يا اين كه در همه ى موارد حكم روزه و نماز يكسان است ؟
ج. تفاوتى ندارد؛ مگر در مورد مسافرت قبل از ظهر يا برگشت از سفر در بعد از ظهر و لزوم افطار در مواضع تخيير در نماز.
ص: 393
2977. با توجه به اين كه علت شكسته شدن نماز، به نظر مى رسد كه مسافرت هاى سخت و مشكل در گذشته هم چون سفر به وسيله چهارپايان بوده است، ولى امروزه كه اين مشكل، با وسايل نقليه ى پيشرفته، مانند: قطار و هواپيما برطرف شده است، آيا بازهم لزومى به شكسته بودن نماز مى بينيد؟
ج. بله، قصر در موارد آن لزومى است.
2978. خواهشمندم نظر مبارك خود را در خصوص مسئله نماز مسافر در مكه و مدينه ى قديم و جديد مرقوم فرماييد؟
ج. به مسئله ى 1102 رساله رجوع شود.
ص: 394
2979. مقدار مسافت شرعى چند كيلومتر است ؟
ج. در حدّ ذراع به سانتى متر اختلاف است، اگر ذراع را 47 سانتى متر حساب كنيم تقريباً 45 كيلومتر مى شود و اگر 46 سانتى متر حساب كنيم تقريباً 44 كيلومتر مى شود و اگر 45 سانتى متر حساب كنيم تقريباً 43 كيلومتر و 200 متر مى شود. ولى اين اختلاف ضررى ندارد چون حدّ مسافت معتبره در شرع بايد متيقّن باشد و در غير صورت يقين، استصحاب عدم دارد. (يعنى در صورت شك در مسافت شرعى، حكم عدم تحقّق مسافت شرعى را بايد جارى كرد).
2980. مسافت شرعى بين دو ناحيه از كجا تا كجا محاسبه مى شود؟
ج. مسئله ى 1041 رساله رجوع كنيد.
2981. فاصلۀ بين شهرها گاهى به جهت توسعه ى شهر كمتر مى شود. آيا ميزان فاصله سابق است يا فعلى ؟ و اگر ميزان فاصله فعلى است در صورتى كه سابقاً يقين به مسافرت شرعى بين دو شهر داشتيم و الآن شكّ كنيم، وظيفه چيست ؟
ج. ميزان فاصله فعلى است و در صورت ذكر شده، وظيفه قصر است.
ص: 395
2982. مسافرى كه شكّ دارد مسافرت شرعى طى شده است يا نه وظيفه اش چيست ؟
ج. اگر شكّ در تحقّق مسافت شرعى بين مبدأ و مقصد دارد و با سؤال كردن بدون حرج وظيفه اش روشن نشده باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
2983. در رساله آمده كه اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخى (22/5 كيلومتر) از ادامه ى سفر منصرف شود و قصد مراجعت به وطن كند، نمازش شكسته است، آيا اگر موقع مراجعت قصد داشته باشد كه از راه ديگرى كه تا وطن دو فرسخ دارد مراجعت بكند، وظيفه چيست ؟
ج. در اين فرض تمام است.
2984. راننده هاى تاكسى كه نوعاً تا حدّ مسافت شرعى از شهر خارج نمى شوند، اگر احياناً سفر شغلى به خارج از مسافت داشتند وظيفه چيست ؟
ج. وظيفه ى او قصر است.
2985. فاصلۀ ميان دو مكان يا دو شهر تا كجاى شهر يا مكان حساب مى شود به اين بيان كه اگر فاصلۀ مكانى تا يك شهر كمتر از چهار فرسخ شرعى باشد، امّا اگر ما وارد آن شهر شديم امكان دارد در نقاطى از شهر مسافت اين دو مكان از چهار فرسخ شرعى بيشتر شود، وظيفه چيست ؟
ج. اگر مقصد شهر باشد، ابتداى شهر را بايد در نظر گرفت؛ و اگر مقصد مكان معلومى در شهر باشد، به طورى كه بقيّه به منزله ى جادّه است، معيار همان مكان است.
ص: 396
2986. مسافرى به مقصد سه فرسخى سفر مى كند، ولى از اوّل قصد دارد كه در اثناى راه به جادّه فرعى كه يك فرسخ است به جهت كارى برود و از همان راه به جاده ى اصلى برگردد و سفر خود را ادامه دهد نماز اين مسافر چه حكمى دارد؟
ج. اگر مقدار مسافتى را كه مى رود و بر مى گردد مجموعاً به هشت فرسخ برسد، نمازش قصر است.
2987. دانشجويانى كه فاصله وطن آن ها تا محل تحصيل بيش از 4 فرسخ شرعى و خوابگاه آنان در خارج شهر با فاصله بيشتر از 22/5 كيلومتر است و دانشجو دو يا چند هفته يك بار به وطن مراجعت مى كند و حد اقل براى يك ترم چنين برنامه اى دارد، حكم نماز و روزه آن ها را در محل تحصيل، خوابگاه و بين راه بيان فرماييد.
ج. اگر مرتّب بين محل تحصيل و خوابگاه در رفت و آمد باشد، نماز آن ها در آن دو محل و بين راه تمام است.
2988. آيا معيار در مسافت شرعى اين است كه بر روى زمين به اندازه ى مسافت از وطن دور شويم يا اين كه مثلاً اگر با بالن ارتفاع بيش از 22/5 كيلومتر را بالا برويم و در بالاى شهر قرار داشته باشيم بازهم مسافت شرعيّه صدق مى كند و بايد در آنجا نماز را شكسته بخوانيم ؟
ج. ظاهراً فرقى نمى كند و در حدّ ترخص تقدير استوا مى شود.
2989. عامل أو طالب يقطع ما دون أربعة فراسخ الىٰ مَقَرَّ عَمَلِه يومِياً، فلا يبلغ ذَهابه و إيابه
ص: 397
ثمانية فراسخ و لكن ما هو حكمه اذا أكمل المسافة بأن خرج من منزله قاصداً الذهاب الىٰ مكان آخر بعد الذهاب الىٰ مقرّ عمله و هذا المكان الآخر يبعد عن وطنه المسافة تلفيقية، فهل يقصّر أم يتمّ فى هذه المسافة الملفقة بين العمل و غيره ؟
ج. حيث يَقْصِد المسافةَ الثانية من الاوّل فانّه يقصّر ما لم تكن مَشْغَلاً له و لم تعدّ سيراً مستقلاًّ له حكمه.(1)
2990. فردى از قم به روستايى كه در دو فرسخى قم است مى رود و قصد دارد بعد از سه روز توقف در آن روستا از راه ديگرى كه تا قم ده فرسخ است برگردد، آيا در رفتن به آن روستا و سه روزى كه آنجا توقف مى كند نمازش تمام است ؟
ج. خير، نمازش شكسته است.
2991. شخصى بعد از تحقيق، يقين كرده كه فاصلۀ محل كار تا وطن او كمتر از 8 فرسخ مى باشد؛ لذا نماز خود را تمام خوانده و روزه هم گرفته است و بعد از مدتى متوجه شده كه اشتباه كرده است و مسافت، بيش از 8 فرسخ بوده است. وظيفه ى او نسبت به نمازهايى كه تمام خوانده و روزه هايى كه گرفته چيست ؟ در صورت عكس اين قضيه كه يقين داشت بيش از 8 فرسخ فاصله داشته و شكسته خوانده و بعداً
ص: 398
معلوم شده كه كمتر از 8 فرسخ فاصله داشته وظيفه اش چيست ؟
ج. در صورت اوّل احتياطاً بايد آن نماز و روزه ها را قضا كند و در صورت دوم هم واجب است قضا كند.
2992. شخصى كه شغلش رانندگى داخل شهر است ولى مسافرى را به خارج از شهر مى برد و نمى داند به اندازه ى مسافت شرعيه از شهر دور شده يا نه بايد نمازش را در آن مكان شكسته بخواند يا تمام ؟ روزه اش در صورتى كه قبل از ظهر مسافرت كند چه حكمى دارد؟
ج. بايد نمازش را تمام بخواند و روزه اش را هم بگيرد.
2993. شخصى به قصد تبليغ به شهرى سفر مى كند و در همان شهر، محل تبليغى فراهم مى شود. سپس با قصد اقامت، روزه و نمازش را ادا مى كند. ولى بعد از يكى دو روز محل ديگرى به او پيشنهاد مى شود كه تقريباً 18 كيلومتر با محل اقامتش فاصله دارد و بايد هر روز اين مسير را برود و برگردد و حدود 3 ساعت نيز طول مى كشد، در اين صورت نماز و روزه اش چه حكمى دارد؟
ج. چون محل مذكور كمتر از چهار فرسخ با آن شهر فاصله دارد، تا وقتى كه سفر شرعى جديدى را آغاز نكرده است، بايد نماز را تمام بخواند. حتى اگر به گونه اى خارج شود كه به اقامه او صدمه بزند، مثل اين كه يك روز آنجا بماند، تا وقتى كه سفر جديد شرعى نكرده، نماز او تمام است. (مسئله ى 1095 رساله)
2994. پاسدارى هستم كه محل سكونتم گلپايگان و خدمتم در اصفهان مى باشد و هر
ص: 399
هفته از شنبه تا دوشنبه در محل خدمت و بقيه هفته در شهر و وطنم مى باشم. نماز و روزه من چگونه است ؟
ج. نماز شما تمام است و روزه ها را بايد بگيريد.
2995. آيا اگر بخواهم روزه ام صحيح باشد بايد از محل كار حتماً به وطن اصلى بروم تا بتوانم به شهرها و روستاهايى كه كمتر از مسافت است براى غير شغل سفر كنم يا از محل كار هم مى توانم به جاهايى كه كمتر از مسافت است مسافرت كنم ؟
ج. مى توانيد به جايى كه كمتر از مسافت شرعى است برويد و به محل كار خود برگرديد. (بنا به تفصيلى كه در مسئله 1095 رساله ذكر شده است.)
2996. مقصود از بلاد كبيره چيست و در احكام با بلاد صغيره چه تفاوت هايى دارد؟
ج. بلاد كبيره و صغيره تفاوت ندارند.
2997. كسانى كه در تهران زندگى مى كنند؛ مثلاً اگر بخواهند از شمال تهران به جنوبى ترين نقطه شهر بروند، مسافت بيش از 45 كيلومتر را بايد طى كنند. در اين صورت نماز و روزه ى آن ها چه حكمى پيدا مى كند؟
ج. تمام است.
2998. اگر بين روستا و شهر مسافت شرعى باشد ولى در كنار جاده و خيابان حدود نيم كيلومتر مغازه و كارگاه ساخته شده باشد كه با لحاظ اينها مسافت كم مى شود،
ص: 400
بفرماييد در اين موارد مسافت را چگونه محاسبه مى كنند و ملاك چيست ؟
ج. ميزان، همان حدّ عرفى روستا و شهر است.
2999. در مسئله ى 1035 منظور از نماز اوّل چه مى باشد؟
ج. يعنى نمازى را كه شكسته خوانده است و سپس معلوم شده كه مسافت، هشت فرسخ بوده است.
ص: 401
3000. كسى كه داراى دو وطن است و بعضى از بچّه هايش در وطن اصلى به دنيا آمده اند و بعضى در وطن دوم، حكم نماز و روزه ى هر يك از اين فرزندان در وطن ديگر، از نظر قصر و اتمام چيست ؟
ج. هر كدام از فرزندان وطنشان همان محل تولدشان است كه محلّ زندگى شان هم باشد و كارى به محل تولد فرزند ديگر ندارد.
3001. اقامت نمودن در شهرى به مدت چهار يا پنج سال به طور متناوب بدون قصد توطن، آيا حكم وطن دارد يا نه ؟
ج. خير، حكم وطن را ندارد.
3002. شخصى دو زن دارد، يكى در كاشان و ديگرى در تهران، كاشان كه وطن او است در هفته پنج روز در آنجا است و دو روز به تهران مى آيد كه منزل مسكونى هم دارد.
آيا مى تواند تهران را به عنوان وطن قرار دهد، و تحقّق آن به چه نحو خواهد بود؟
ج. براى وطنيّت بايد در تهران مدّتى به صورت متّصل بماند تا صدق عرفى وطن كند.
ص: 402
3003. فردى در دو شهر سكونت هميشگى دارد و در يك هفته به هر دو شهر مى رود.
براى صدق وطنيّت چه مقدار بايد بماند؟
ج. بايد در يك جا مقدارى به صورت متصل - بدون تخلّل سفر - بماند تا صدق عرفى وطن بكند.
3004. فرموده ايد كه بعد از قصد توطّن بايد مدّتى بمانند تا عرفاً صدق وطن كند. آيا اين مدّت بايد بدون تخلّل سفر باشد، (يعنى در بين مدت اقامت سفر نكنند) يا اعمّ از اين مطلب است ؟
ج. بايد بدون تخلّل سفر باشد؛ مگر سفرى باشد كه به صدق عرفى تحقّق وطن، خلل وارد نسازد.
3005. آيا يك فرد مى تواند سه وطن انتخاب كند؟
ج. كسى كه بيشتر از دو محل را براى زندگى خود انتخاب كرده است، همه ى آن ها وطن او حساب مى شود.
3006. مقصود از وطن اصلى چيست ؟
ج. محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده، وطن او است، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد، پس وطن انسان بنا بر اقوى جايى است كه عرفا آنجا را وطن
ص: 403
شخص بدانند و لازم نيست در آنجا ملكى داشته باشد و يا اين كه شش ماه آنجا زندگى كرده باشد؛ بلكه همين قدر كه عرفاً آنجا وطن او به حساب آيد، كافى است.
3007. كسى كه محلى را براى اقامت دائم برگزيده و قصد توطّن كرده است، آيا براى اين كه نمازش تمام و آثار وطن بودن بر آن مكان مترتّب شود، بايد در آنجا صاحب خانه و ملك باشد؟
ج. خير، لازم نيست.
3008. فردى - مثلاً عراقى - در شهر مقدّس قم به مدت بيست سال ساكن است و مى خواهد هرگاه موانع برطرف شد به عراق بازگردد. آيا طىّ مدّت مذكور باعث مى شود كه قم براى او وطن گردد يا هنوز مسافر است ؟
ج. طول مدّت، موجب وطن شدن قم براى او نمى شود، و از مسافر بودن خارج نمى شود.
3009. آيا بدون قصد توطّن، ممكن است محلّى وطن شخصى شود؟
ج. بدون قصد توطّن نمى شود، هر چند قصد هميشه ماندن شرط نيست، بلكه تعيين مدّت كردن مضرّ است و ميزان صدق عرفى وطن است، يعنى مردم بگويند او اهل فلان جا است.
3010. اعراض از وطن آيا فقط بايد قصدى باشد يا عملى هم مى شود؟
ص: 404
ج. بايد هم قصدى باشد و هم عملى هر دو با هم به تناسب موارد كه صدق عرفى به طور قطعى و جزمى محقق شود.
3011. كسانى كه در جايى ساكن مى شوند ولى نمى دانند تا چند مدّت در آنجا خواهند ماند - مثلاً طلاّب حوزه اى علميّه ى قم - وظيفه آن ها نسبت به نماز و روزه چگونه خواهد بود؟
ج. اگر قصد دارند كه بعد از تحصيل بروند يا احتمالى كه سلب كننده ى سكون و آرامش روح باشد - كه در توطّن لازم است -، مى دهند كه از آن محل بروند، وطن صدق نمى كند.
3012. دانشجويان و طلاّب و يا... كه حدود چهار سال يا بيشتر در شهرى مى مانند، آيا آن شهر وطن حساب مى شود؟
ج. وطن محسوب نمى شود.
3013. طلبه اى كه در شهر ديگرى - غير از وطنش - درس مى خواند و نمى تواند قصد ده روز كند و هر چهارشنبه به وطن خويش بازمى گردد، آيا نماز او شكسته است يا تمام ؟ روزه ى او چه حكمى دارد؟
ج. نماز و روزه اش تمام است.
3014. آيا بدون قصد توطن، امكان دارد محلى حكم وطن را پيدا كند؟ مثلاً استاد يا طلبه اى ده سال است كه بدون قصد توطن مقيم اهواز شده است و مشغول تحصيل و تدريس است، آيا قم يا اهواز براى فرد مذكور حكم وطن را دارد؟
ج. خير، وطن نمى شود؛ مگر به نحوى كه در پاسخ استفتائات گذشته ذكر شد.
ص: 405
3015. اگر پسر در وطن اوّلى پدر به دنيا بيايد و مدت كمى در همان جا باشد و بعد به جاى ديگر برود و آنجا را محل سكونت قرار دهد، كدام محل وطن او محسوب مى شود؟
ج. محل دوم وطن او مى شود.
3016. اگر انسانى كه در مسافرت است نمازش را شكسته بخواند ولى بعد به وطن خود برسد، در حالى كه هنوز وقت نماز نگذشته، آيا بايد نماز را دوباره به صورت كامل بخواند؟
ج. لازم نيست دوباره كامل بخواند و همان نماز شكسته اى كه خوانده كفايت مى كند.
3017. آيا زن در وطن تابع شوهر است يا نه ؟
ج. ميزان قصد خود زن است، هر چند به تبعيّت از شوهر حاصل شود.
3018. دخترى به عقد مردى درآمده و قرار است در آينده به وطن مرد برود و در آنجا زندگى كند. اگر اكنون همراه شوهرش به آن شهر مسافرت كند، آيا نمازش تمام است ؟
ج. خير، اختيار كردن وطن تابع شرايط آن است.
3019. زنى كه بعد از عروسى على رغم ميل خود به محلى كه شوهر تعيين مى كند مى رود،
ص: 406
حكم نماز و روزه او چيست ؟
ج. اگر شوهر آن محل را وطن انتخاب كرده كه قهراً زن هم قصد وطنيّت مى كند، وطن زن هم محسوب مى شود.
3020. زنى كه در وطن تابع شوهر شده است، براى تحقق وطن آيا بايد مقدارى اقامت كند تا وطنيّت محقق شود؟ يا لازم نيست ؟
ج. بله، بايد به مقدارى كه صدق عرفى وطن كند، آنجا بماند.
3021. فرزند در مورد وطن آيا تابع پدر است يا مستقل مى باشد؟
ج. ميزان قصد خود او است، هر چند به تبعيّت از پدر حاصل شود.
3022. در مورد تبعيت از پدر و مادر در شكسته بودن و اتمام نماز، اولاً آيا فرزندان تابع پدر و مادر هر دو هستند يا تابع پدر و چنانچه وطن مادر غير از وطن پدر باشد، با توجه به اين كه پدر در وطن مادر مسافر است، وظيفه ى اولاد چيست ؟ و ثانياً تبعيّت تا چه زمانى است ؟ و ثالثاً شهرى كه فرزند در آن متولد شده است، لكن نه وطن پدر اوست و نه وطن مادر او، آيا وطن او محسوب مى شود؟
ج. در هر محلى كه فرزند زندگى مى كند همراه پدر و مادر يا يكى از آن ها كه وطن آن ها است، وطن فرزند هم مى شود و مجرّد محل تولد وطن او نيست و بعد از بلوغ و استقلال از پدر و مادر هم قصد اعراض از وطن اصلى يا توطّن جاى ديگر با خود فرزند است.
3023. فردى هستم كه در قم متولد شده ام و در اينجا نيز مشغول زندگى و تحصيل
ص: 407
هستم. پدر و مادرم متولد شهر آمل هستند و اكنون در شهر قم سكونت دارند و تابستان ها به آمل مى روند. بنده نيز قبل از ازدواج تابستان ها، همراه آن ها به آمل مى رفتم و اصلاً قصد 10 روز نمى كردم ولى كل تابستان را در آنجا مى ماندم و نمازم را تمام مى خواندم، آيا آنجا وطن من نيز مى باشد و حكم نمازهايى كه تمام خوانده ام چگونه است ؟
ج. اگر پدر و مادر شما يا خود شما قصد داريد تا آخر، هر تابستان دو سه ماهى به آنجا برويد و بمانيد، آمل وطن شما هم مى شود.
3024. مدتى همراه خانواده ام در شهرهاى مختلف زندگى كرده ام و اكنون پدر و مادرم ساكن مشهد هستند و من ساكن تهران مى باشم. نماز و روزه من در اين دو محل چگونه است ؟
ج. تا قصد وطنيّت در جايى نكنيد، آنجا وطن شما نمى شود و ميزان صدق عرفى وطن براى خود شما است نه بستگان شما.
3025. وطن اصلى و زادگاهم شهرستان است، ولى به روستاى پدرم رفت و آمد داريم، حكم نماز و روزه در آن روستا چگونه است ؟
ج. تا وقتى كه وطن شما نشده، در آن روستا حكم مسافر را داريد.
3026. وطن من در شهرى است كه اعراض نكرده ام و چند فرزند دارم كه متولّد تهران هستند، آيا در وطن من، نماز آن ها تمام است ؟
ج. خير، بلكه اگر محلّ وطن شما وطن آن ها هم شده باشد؛ هر چند به تبع شما،
ص: 408
تا از آن اعراض نكنند، به حكم وطن باقى است و اگر وطن آن ها نشده باشد، در آن حكم مسافر دارند.
3027. كارمندى كه چند سالى در شهر ديگرى - غير از وطن - بوده و در آنجا فرزندى براى او متولّد شده و يك سال طفل در آنجا زندگى كرده است، آيا پس از مراجعت به وطن خود، آن شهر وطن فرزندش محسوب مى شود؟
ج. بعد از مراجعت، وطن اصلى فرزند همان وطن اصلى پدر و مادر است و مكان تولّد در فرض سؤال، وطن محسوب نمى شود.
3028. اعراض از وطن با چه شرايطى محقّق مى شود؟
ج. به اين كه ديگر قصد ندارد كه بعداً هم برود و در آنجا بماند و در عمل هم قطع علاقه از آنجا بكند.
3029. اعراض قهرى يعنى چه ؟ آيا اعراض قهرى براى زنى كه قصد جدايى و طلاق از همسرش ندارد و همسرش هم تصريح كرده است كه به وطن زوجه اش براى سكونت - حتى به صورت موقّت - نمى رود، حاصل مى شود يا اين كه آنجا وطن او خواهد بود؟
ج. با فرض اين كه قطع اميد كرده است، اعراض قهرى حاصل مى شود.
3030. فردى در حال روزه در ماه مبارك رمضان در شهر خودش قصد اعراض از
ص: 409
وطنيّت مى كند. براى جواز افطار روزه، قصدش بايد چگونه باشد؟
ج. بايد قصدش به گونه اى باشد كه عرفاً آن را اعراض بدانند، زيرا قصد اعراض به قطع تمام علايق از آنجا محقّق مى شود كه اعراض عملى هم مى خواهد و به مجرّد قصد، اعراض تحقّق نمى يابد.
3031. شخصى از زادگاهش اعراض مى كند و پس از دو ماه منصرف مى شود (با توجه به اين كه قصد بازگشت به زادگاه و سكونت در آنجا را نداشته است)، آيا اعراض او محقق مى شود يا خير؟
ج. اگر انصراف او از اعراض صورى و ظاهرى است، اعراض او محقق مى شود.
3032. فردى در وطن اصلى - كه محلّ تولّدش بوده است -، تا شانزده سالگى زندگى كرده و سپس به تهران هجرت مى كند و اكنون سى سال است در تهران سكونت دارد.
وى از وطن اصلى اعراض نكرده و هر سال دو يا سه بار به آنجا مى رود و قصد دارد در صورت آماده شدن امكانات، به صورت هميشگى يا چند ماه در سال به وطن اصلى برگردد. حكم نماز و روزه اين فرد چگونه است ؟
ج. تا زمانى كه اعراض محقّق نشود، آنجا هم به حكم وطنيّت باقى است.
3033. شخصى از وطن اصلى خود اعراض كرده، امّا در آنجا املاك دارد، آيا چنين شخصى با كسى كه ملكى در وطن اعراض شده اش ندارد، فرق دارد يا نه ؟ و نيز اعراض از وطن اتخاذى، با اعراض از وطن اصلى فرق مى كند يا نه ؟
ج. اگر جايى وطن او بوده و در آنجا شش ماه به قصد وطن بودن مانده است و
ص: 410
ملك هم داشته و اكنون اعراض كرده است، احتياط در جمع بين نماز قصر و تمام است و هم چنين گرفتن روزه و قضاى آن خوب است و همين احتياط در جايى كه شش ماه بدون قصد وطن بودن مانده و حكمى داشته است، جارى است و اگر انسان به جايى برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نبايد نماز را تمام بخواند؛ مگر اين كه قبلاً شش ماه با داشت ملك در آنجا مانده باشد كه خوب است احتياط جمع خواندن و روزه و قضاى آن كه قبلاً ذكر شد رعايت شود؛ اگر چه وطن ديگر هم براى خود اختيار نكرده باشد.
3034. معناى اعراض از وطن براى دخترى كه شوهر كرده چه صورت دارد، مثلاً دخترى از اصفهان مى باشد و به تهرانى شوهر كرده؛ وقتى به اصفهان مى آيد، تكليف نماز و روزه ى او چيست ؟ وقتى از او پرسيده مى شود كه از اصفهان اعراض كرده ايد مى گويد نمى دانم.
ج. در اعراض، ميزان قصد خود شخص است كه تصميم داشته باشد ديگر براى سكونت به آن محل برنگردد، هر چند به تبع قصد شوهر، و در فرض سؤال اگر چنين قصدى ندارد، اعراض محقّق نشده است.
3035. آيا دختر به مجرّدى كه به منزل شوهر رفت - مثلاً از قم به تهران رفت - اعراض محسوب مى شود و حال آن كه به قدرى قم مورد علاقۀ دختر است كه نيّتش اين است كه اگر يك روزى شوهر طلاقش بدهد و يا بميرد، دوباره به زادگاهش برگردد.
ج. اعراض بنا داشتن بر اين است كه ديگر براى سكونت به آن محلّ برنگردد و بدون اين بنا و تصميم، اعراض نيست.
ص: 411
3036. حدّ ترخّص چيست ؟
ج. يعنى انسان از وطن خود يا جايى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند، به قدرى دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود؛ ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيرى كند و لازم نيست به قدرى دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلكه همين قدر كه ديوارها كاملاً معلوم نباشد، كافى است.
3037. مى گويند حدّ ترخص يعنى جايى كه ديوارهاى شهر را نبينند و صداى اذان شهر را نشنوند و در زمان كنونى كه ديوارى وجود ندارد و معمولاً كارخانه ها و مغازه هايى به طور پراكنده در نزديكى شهر و گاهى متصل به آن وجود دارند كه فاصلۀ آن ها از هم از چند كيلومتر تجاوز نمى كند، حدّ ترخص يا ديوار شهر را چگونه بايد حساب كرد؟
ج. ميزان ديوار خانه هايى است كه عرفاً جزو شهر حساب مى شود.
ص: 412
3038. شخصى كه در ماه رمضان مسافر است براى اين كه بتواند روزه بگيرد اگر قبل از ظهر به حدّ ترخص بيايد و نيّت روزه كند و همين كه ظهر شد از همانجا مجدّداً مسافرت كند، آيا روزه اش صحيح است يا نه ؟
ج. اگر قبل از وقت زوال در خود شهر باشد، ظاهراً روزه اش صحيح است و در حدّ ترخص احتياطاً جمع بين روزه و قضاى آن كند.
3039. دو منطقه ى مسكونى (روستا) قبلاً جدا بودند ولى الآن به هم متصل شده اند و هنوز اسمشان فرقى نكرده است ساكنين اين دو محل حد ترخص را از كجا بايد حساب كنند؟
ج. اگر عرفاً يك محل محسوب مى شوند، حكم يك محل را دارند.
3040. مسافرى كه قبل از ظهر در ماه مبارك رمضان به نزديك وطن يا شهرى كه قصد دارد در آنجا ده روز بماند رسيده، به نحوى كه اذان شهر را مى شنود و ديوارهاى آن را مى بيند ولى هنوز وارد شهر نشده است. آيا روزه ى آن روزش صحيح است يا خير؟
ج. اگر قبل از زوال وارد شهر هم بشود روزه اش صحيح است وگرنه احتياطاً جمع مى كند بين روزه ى آن روز و قضاى آن.
3041. شخصى در ماه مبارك رمضان، قبل از ظهر براى مسافرت از خانه خارج مى شود و پس از گذشتن از حد ترخّص، افطار مى كند ولى قبل از رسيدن به حدّ مسافت
ص: 413
شرعى، از مسافرت منصرف و قبل از ظهر به منزل بر مى گردد، آيا امساك بقيه روز واجب است ؟
ج. خير و هم چنين هر جا كه به نحو جايز افطار كرده است.
3042. اگر مسافر در ماه مبارك رمضان به سوى وطن خود حركت كند و مصادف با اذان ظهر، نزديك وطن خود برسد ولى شك كند كه آيا مقدارِ مسافتِ باقى مانده، وطن محسوب مى شود يا خير، نماز و روزه اش چه حكمى دارد؟
ج. نماز و روزه اش تمام نيست.
3043. اگر روزه دار جاهل باشد به اين كه تا به حدّ ترخّص نرسيده نبايد قبل از زوال افطار كند و قبل از حدّ ترخص به اين اعتبار كه مسافر است افطار نمايد، روزه ى اين شخص چه حكمى دارد؟ آيا قضا بر او واجب است يا حكم ديگرى دارد؟
ج. قضا بر او واجب است و اگر جاهل مقصّر بوده، على الاحوط كفاره هم دارد.
3044. اگر مسافر از حدّ ترخّص وطنش خارج شود ولى به علّت پيچ و خم جادّه، دوباره به كمتر از حدّ ترخّص برسد و بعد از خروج دوباره از حدّ ترخّص اگر باقى راه به تنهايى كمتر از مسافت شرعى باشد ولى با احتساب مقدارى كه قبلاً طىّ كرده به اندازه ى مسافت مى شود، با توجّه به اين كه از اوّل قصد مسافت شرعى داشته است، آيا نمازش تمام است يا شكسته ؟
ج. نمازش شكسته است.
ص: 414
3045. شخصى به قصد مسافرت به هشت فرسخ و يا بيشتر، حركت مى كند، از حدّ ترخص كه خارج شد، نماز را شكسته مى خواند و حدود سه فرسخ كه مى رود از قصد خود منصرف مى گردد و به وطن مراجعت مى كند و هنوز وقت نماز باقى است، آيا بايد دوباره نمازش را تمام بخواند يا نه ؟
ج. خير، اعاده لازم نيست.
3046. كسى كه قصد سفر به قلّه ها و كوه هاى بلند و مرتفع را دارد. با توجه به اين كه مسير او گاهى بيش از مسافت شرعى است، اگر شهر خود را ببيند حكم نماز و روزه ى او چيست ؟
ج. وقتى به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، ديوارش از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پستى و بلندى خانه ها بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
ص: 415
3047. شخصى قصد ماندن ده روز در محلّى نموده، ولى محلّ كار او در فاصلۀ كمتر از حدّ ترخّص شرعى است كه بايد هر روز به محلّ كار برود و هر چند روز يك بار شيفت كار او در شب است، آيا ماندن شب در محلّ كار مضرّ به قصد اقامه مى باشد؟
ج. مُضرّ نيست.
3048. مسافرى قصد اقامت ده روزه در مكانى كرده است، ولى مى داند در بين ده روز، زمانى را شبانه به مقدار كمتر از مسافت مى رود. آيا اقامت وى محقّق است ؟
ج. اگر بيشتر شب را در محلّ اقامت باشد، اشكال ندارد.
3049. كسى قصد اقامت در سفر كرده و پس از خواندن نماز ظهر از قصدش منصرف مى شود و طبق وظيفه، نماز عصر را تمام مى خواند و پس از آن علم اجمالى به بطلان يكى از دو نمازش پيدا مى كند، چه وظيفه اى دارد؟
ج. اين علم اجمالى تبديل به علم تفصيلى به باطل شدن نماز عصر و شكّ ابتدايى به بطلان نماز ظهر مى شود. زيرا يا اينكه سبب بطلان در عصر بوده يا در ظهر، كه با بطلان ظهر مى بايست نماز عصر را شكسته مى خوانده كه تمام
ص: 416
خوانده است؛ پس نماز عصر به هر حال باطل بوده، ولى در بطلان ظهر فقط شك دارد و يقين به بطلان ندارد. و چون شك پس از فارغ شدن از نماز است، محكوم به صحّت مى باشد. پس بايد نماز عصر را تماماً اعاده كند و نمازهاى بعدى در اين محل را هم تا نرفته تمام بخواند.
3050. طلبه اى كه در شهر مقدّس قم قصد ده روز نموده و در طول اين ده روز از اوّل نيّت رفتن به مسجد مقدّس جمكران را داشته است، آيا قصد ده روز تحقّق پيدا مى كند يا نه ؟
ج. چنانچه قسمت عمدۀ روز را در محلّ اقامت باشد و شب را در محل اقامت به سر برد، قصد عشره محقّق مى شود، هر چند هر روز برود.
3051. شخصى كه قم وطن او است و به چهار فرسخى قم رفته و در آنجا قصد ده روز مى نمايد، پس از چند روز جهت سركشى به خانواده ى خود به قم آمده و برمى گردد، آيا اين رفت و آمد مُضرّ به قصد اقامت است و يا اين كه حكم مسافر را ندارد؟
ج. حكم سفر مجدّد را دارد و مضرّ به قصد اقامت است.
3052. اگر مسافر، اوّل ماه رمضان وارد مشهد مقدّس شد و بعد از پنج روز از قصد ده روز اقامت، به روستايى در سه فرسخى رفت و دو روز در آنجا ماند و بعد به مشهد مقدّس برگشت و سه روز ديگر ماند، وظيفه ى او در آن روستا و بعد از برگشت در مشهد مقدّس تمام بوده يا شكسته ؟
ج. تمام است.
ص: 417
3053. بعد از اين كه قصد ده روز كرديم و ده روز گذشت، آيا مى شود به مقدار كمتر از مسافت شرعى به اطراف محلّ اقامت مسافرت كرد؟
ج. اگر اعراض از محلّ اقامت نكرده، نمازش تمام است و اگر اعراض كرده و برگشتن به محلّ اقامت فقط براى عبور از آنجا است، نمازش شكسته است.
3054. در مناطق محروم روستايى كشور به علت فقر شديد مالى دعوت از يك روحانى به صورت مستقلّ در يك ماه رمضان و ايّام تبليغى نوعاً ميسور نيست و معمولاً دو يا سه روستا در جوار هم با تفاهم هم ديگر - چون فاصلۀ متوسّط آن ها كمتر از مسافت شرعى است - يك روحانى دعوت مى كنند. آيا راهى براى قصد اقامت در دو يا چند محلّ وجود دارد؟
ج. اگر در مجموع دو مكان نزديك به هم قصد ماندن ده روز كرد به گونه اى كه به راحتى به هر دو مكان رفت و آمد مى تواند بكند، اين قصد اقامه صحيح است؛ چون وحدت و يكى بودن اسمىِ محلّ ، لازم نيست و ماندن در يك محل (اقامه ى واحد) معتبر است.
3055. در رساله آمده كه اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود يا مردّد شود، تا وقتى در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند؟ آيا خواندن نماز جمعه كفايت از آن مى كند؟
ج. كفايت نمى كند.
3056. شخصى را كه به صورت بيهوشى كامل به بيمارستانى در فاصله اى بيشتر از
ص: 418
مسافت شرعى برده اند و درمان او ده روز به طول مى انجامد پس از دو روز به هوش آمدن، وظيفه ى او در هشت روز باقى مانده چيست ؟
ج. چون قصد سفر نداشته است، نماز وى تمام است.
3057. شخصى كه از اوّل قصد ماندن ده روز داشته ولى چند روز اوّل را نماز نخوانده است، اكنون كه قصد خواندن نماز را دارد وظيفه اش قصر است يا تمام ؟
ج. اگر از قصد خود برنگشته، وظيفه ى او تمام است.
3058. زن مسافر در مقصد، با اين كه ايام عادت او است، آيا مى تواند قصد ده روز كند و يا بايد صبر كند تا پاك شود؟
ج. اگر قصد دارد ده روز بماند، قصد اقامت محقّق است و پس از پاكى، نماز را تمام مى خواند.
3059. شخص مسافرى كه مى خواهد ده روز قصد كند؛
1) آيا بايد قصد داشته باشد كه ده روز تمام از طلوع فجر بماند يا از طلوع آفتاب هم كفايت مى كند؟
2) و آيا قصد ده روز تلفيقى كفايت مى كند؟ مثلاً اگر ظهر رسيده و قصد كند تا ظهر روز يازدهم بماند، نمازش را تمام بخواند؟
ج. به مسئله ى 1086 رساله رجوع كنيد.
3060. مدير كاروان - با توجّه به اين كه مى داند توقّف زايرين در مدينه يا مكّه كمتر از ده
ص: 419
روز است - به آن ها اعلام مى كند كه ده روز مى مانم و آنان به اعتماد گفته ى او نمازشان را تمام مى خوانند و روزه مى گيرند، ولى قبل از ده روز از آنجا حركت مى كنند، حكم شرعى نسبت به مدير كه اين مطلب را اعلام مى كند و نماز و روزه ى زايران چيست ؟
ج. نماز و روزه ى زايران صحيح است.
3061. شخصى به اعتقاد اين كه رفقاى او قصد ده روز كرده اند، قصد اقامت كرده و چند نماز تمام خوانده است؛ بعد معلوم شده كه دوستان وى قصد نكرده اند، آيا نمازهايى كه تمام خوانده صحيح است يا بايد قضا كند؟ وظيفه ى او در مدت باقيمانده چيست ؟
ج. نمازهاى او صحيح بوده و تا زمانى كه در آنجا است، بايد نماز را تمام بخواند.
3062. شخصى در مشهد مقدس قصد كرده تا روز جمعه هفته ى ديگر بماند و گمان كرده كه تا آن روز ده روز است و نمازها را تمام خوانده و روزه ها را گرفته است، پس از آن متوجّه شده كه تا روز جمعه 9 روز است. حكم نماز و روزه هاى او چيست ؟
ج. بنا بر احوط آن ها را قضا كند.
3063. اين جانب از اهالى هويزه بودم و بر اثر جنگ، به شهر بهبهان مهاجرت كردم و با خانواده ام تصميم گرفتم كه براى هميشه در آنجا ساكن شوم و خانه هم ساختم ولى اينك بعد از ده سال كه شرايط ديگرى به وجود آمده است به هويزه بازگشته ام، آيا بهبهان وطن دوم ما محسوب مى شود يا خير؟ تكليف ما نسبت به نماز و روزه در
ص: 420
آنجا چگونه است ؟
ج. تا از بهبهان اعراض نكرده ايد، آنجا وطن دوم شما محسوب مى شود.
3064. اگر شخصى احتمال بدهد كه به دليل پيش آمدن كارى نتواند ده روز بماند، تكليف او چيست، آيا مى تواند قصد كند و اگر آن كار پيش آمد از قصد خود اعراض كند؟
ج. اگر در حال ترديد است، نمى تواند قصد كند به خلاف احتمالات غير قابل اعتنا، كه با وجود آن مى توان قصد كرد.
3065. آيا خارج شدن از حدّ ترخّص، مضرّ به قصد اقامت است يا خير؟ مثلاً كسى مى خواهد در قم، ده روز بماند و مى داند كه روزها براى چندين مرتبه به جمكران مى رود (امّا خوابگاه و محل اقامتش قم است)، آيا قصد اقامتش صحيح است يا خير؟
ج. مى تواند در مجموع دو محل قصد اقامت كند.
3066. شخصى قصد اقامت پنج روز در محلى داشته ولى هنگام ورود به آن محل به كلّى فراموش كرده و جداً قصد ده روز نموده است، آيا قصد اقامتش محقق مى شود؟
ج. اگر به نحو غفلت از امر واضح نزد او بوده كه مى تواند با اندك التفات و توجه زايل شود، قصد اقامت وى محقق نمى گردد، اما اگر به نحو نسيانى و فراموشى بوده كه احتمال دارد تا پايان ده روز يادآور و متذكّر نشود، قصد اقامتش محقّق شده است.
ص: 421
3067. اگر كودكى قبل از بلوغ وارد مشهد شود و بنا دارد جمعاً ده روز بماند و روز پنجم اقامت، بالغ شود، آيا بايد در پنج روز باقى مانده نمازش را تمام بخواند يا شكسته ؟
ج. تمام مى خواند؛ همان طورى كه پنج روز قبل هم تمام بود؛ هر چند بر او واجب نبود.
ص: 422
3068. شخصى كه مأمور گرفتن ماليات در كشورى مثل پاكستان است و براى گرفتن آن گاهى به مسافرت مى رود، آيا سفر او حرام و نماز تمام است ؟
ج. در سفر حرام، نماز تمام است و در سؤال مفروض، حرام بودن سفر فى الجمله است.
3069. آيا در سفر معصيت كه نماز تمام است، روزه را هم بايد بگيرد؟ آيا روزه ى او صحيح است يا بايد دوباره قضا كند؟
ج. بله، بايد روزه واجب را بگيرد و روزه اش هم صحيح است.
3070. اگر شخصى را به جايى - كه مسافت شرعى است -، براى عروسى دعوت كنند و او مى داند كه در آنجا موسيقى مطرب پخش مى شود و با فرض حضور، نمى تواند خوددارى و جلوگيرى از شنيدن داشته باشد، وظيفه ى نماز و روزه ى او چگونه است ؟
ج. اگر مقصود و هدف از سفر او شنيدن و گوش دادن موسيقى نيست، ولى در ضمن سفر مبتلا به آن مى شود، نمازش شكسته و روزه هم نمى گيرد. (جامع المسائل ص 586 و وسيله م 958 و 960.)
ص: 423
3071. كارمندى براى انجام كار دولتى به مسافت شرعى مى رود و بر خلاف مقررات، همسر خود را هم سوار مى كند. وظيفه ى نماز و روزه ى خود و همسر وى چگونه است ؟
ج. اگر سوار شدن همسر سبب زيادتى خرج وسيله نشود و هيچ تأثيرى در سفر شغلى كارمند نداشته باشد، اينجا كشف رضايت مالك مى شود كه بر فرضى كه بفهمند راضى هستند و در نتيجه نماز شكسته است.
3072. كارمندى با استفاده از ماشين دولتى براى كارهاى شخصى به مسافت شرعى مى رود، حكم نماز او چيست ؟
ج. اگر بر خلاف مقرّرات است، حكم ماشين و وسيله ى نقليه غصبى را دارد و نمازش تمام است.
3073. مسافرت به محلّى كه بيشتر از مسافت شرعى است و در آنجا بنا دارد وارد منزل غصبى بشود، وظيفه ى او در اين سفر چيست ؟
ج. اگر مقصود اصلى از سفر غير معصيت باشد و معصيت مقصود فرعى و تبعى است، نماز شكسته است.
3074. در رابطه با اين مسئله كه اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود نمازش تمام و اگر براى تهيه ى معاش باشد نمازش شكسته است آيا اين حكم شامل كسانى كه براى صيد ماهى مى روند نيز هست يا خير؟
ج. بله، شامل آن ها هم مى شود.
ص: 424
3075. به چه كسى كثير السّفر مى گويند و معيار آن چيست ؟
ج. كثير السّفر كسى است كه غالباً در كمتر از ده روز به حدّ مسافت شرعى رفت و آمد كند. به حدّى كه عرفاً مصداق كثير السّفر شود.
3076. آيا حكم كثير السّفر و دائم السّفر يكى است، مثلاً افرادى كه براى تحصيل از شهرى به شهر ديگر مى روند با كسى كه شغل او سفر است در تمام خواندن نماز و گرفتن روزه برابرند؟
ج. بله، حكمشان يكى است.
3077. اين كه مى گويند «شغل او سفر» است و ديگر اين كه «شغل او در سفر» است، چه تفاوتى با هم دارند؟ و به لحاظ فقهى اين تفاوت چه ثمرات عملى دارد؟
ج. چون ميزان كثرت سفر است، لذا اين دو صورت فرقى در حكم ندارند.
3078. بنابراين كه در سفر شغلى در صورتى كه عرفاً به آن سفر شغلى بگويند، نماز تمام
ص: 425
است، آيا در مواقعى كه براى پذيرش مسئوليت شغلى به شهرستان ديگرى مسافرت مى كنم و استقرار نهايى مسئوليت شغلى در آن شهرستان مستلزم موافقت نهايى افراد ديگرى است، وظيفه چيست ؟
ج. چنين مسافرتى، مسافرت شغلى نيست و نماز شكسته است.
3079. مراد از سفر اوّل، مسافرت عرفى است يا شرعى ؟
ج. منظور مسافرت شرعى يعنى طى كردن هشت فرسخ است و پس از طى اين مسير، سفر اوّل شرعى تحقق يافته؛ است هر چند سفر اوّل عرفى هنوز تحقق نيافته است.
3080. فرد كثير السّفر كه پس از اقامت ده روز در جايى در سفر اوّل نمازش شكسته است، آيا براى صدق سفر اوّل همان هشت فرسخ كافى است ؟
ج. كفايت مى كند.
3081. اگر كثير السّفر در تعطيلات نوروز - كه حدوداً 15 روز است - يا تابستان - كه غالباً از دو ماه بيشتر و محل كار يا تحصيل تعطيل است - براى حقوق يا كارى غير از تحصيل و كار به آنجا مسافرت نمايد، نماز او چه حكمى دارد؟
ج. در سفر براى غير شغل، حكم مسافر دارد، حتّى در سفر به محلّ كار.
3082. اگر كسى بعد از تحقّق كثرت سفر، بدون قصد ده روز در سربازخانه يا محلّ كار و
ص: 426
تحصيل مانده، در سفر اوّل وظيفه ى او چيست ؟
ج. در فرض سؤال، نماز او تمام است.
3083. افرادى كه قصد مسافرت براى چهل هفته ى پياپى از شهرهاى دور به مسجد مقدّس جمكران را دارند و همچنين افرادى كه ساليان پياپى هر هفته به اين مكان مقدّس تشريف مى آورند، در مورد نماز و روزه هاى واجب چه وظيفه اى دارند؟
ج. در فرض سؤال، نماز آن ها تمام و روزه آن ها صحيح است، البته با مراعات مسئله 1066 رساله.
3084. راننده اى از اهواز به آلمان كالا حمل مى نمايد و رفت و آمد او حدود يك ماه يا بيشتر طول مى كشد. آيا در سفر اوّل نمازش شكسته است يا به علّت طولانى بودن سفر بايد از همان سفر اوّل تمام بخواند؟
ج. بايد بعد از هشت فرسخ اوّل نماز را تمام بخواند.
3085. افرادى از محلّ كار، بعد از ظهر به غير وطن مسافرت مى كنند و فردا صبح به محلّ كار مى روند بدون اين كه به وطن برگشته باشند. تكليف نماز و روزه ى آن ها چيست ؟
ج. اگر براى غير شغل سفر مى كنند، حكم مسافر را دارند و اگر رفت و آمد آن ها همان رفت و آمد شغلى آن ها است، نمازشان تمام است و مى توانند روزه بگيرند و در هر صورت در برگشت كه براى كار به محلّ مى روند، حكم سفر شغلى مترتّب است.
ص: 427
3086. كثير السّفر اگر در اين بين سفر غير شغلى بكند، بعد از رجوع به سفر شغلى در همان سفر شغلى اوّل نمازش كامل مى شود يا از سفر دوّم به بعد؟
ج. در همان سفر شغلىِ اوّل نماز او تمام است؛ اگر ده روز اقامت با قصد در غير وطن و يا بدون قصد در وطن نكرده باشد.
3087. اگر بعد از برگشت از محلّ كار و يا تحصيل تا سفر بعدى به آنجا ده روز گذشته، ولى در اين بين مسافرت هاى ديگرى به مكان هاى ديگر داشته است. آيا در سفر به محلّ كار نماز او شكسته است، يعنى سفر اوّل او محسوب مى شود؟
ج. اگر ده روز در يك محلّ نمانده، حكم سفر اوّل را پيدا نمى كند.
3088. اگر شخصى هر روز از محلّ اقامت خود براى تدريس به بيش از مسافت شرعى مسافرت نمايد، حال اگر شغل خود را عوض كند و براى كار ديگرى به همان سفر برود، وظيفه اش چيست ؟
ج. اگر شغل جديد به گونه اى است كه براى آن زياد سفر مى كند و ده روز در يك مكان نمى ماند، سفر براى شغل جديد در حكم سفر قبلى است.
3089. همسر شخص كثير السّفر كه به همراه او مى رود، چه حكمى دارد؟
ج. اگر بنا دارد همراه او برود، به حكم كثير السّفر است.
3090. شغل من لوله كشى گاز است كه به فتواى حضرتعالى چون كثير السّفرم نمازم تمام
ص: 428
است. ولى چند ماه يك بار براى تهيه ى اوراق مربوط يا مهر شركت به تهران سفر مى كنم. وظيفه ى نماز و روزه ى من در اين سفر چيست ؟
ج. اگر مسافرت مذكور، لازمه ى شغلى شما است نماز تمام و روزه صحيح است.
3091. ماهيگيرانى كه گاهى براى خريد لوازم قايق و تور ماهيگيرى و يا براى تهيه ى اوراق مربوط به شغل، به حدّ مسافت مسافرت مى كنند، وظيفه ى نماز و روزه آن ها چيست ؟
ج. اگر در شغل خود كثير السّفر نيستند، نماز را قصر و روزه را افطار كنند و در غير اين صورت لوازم شغلى در حكم خود شغل است.
3092. اگر افراد كثير السّفر - غير از سفرهاى متعارف شغلى شان - گاهى براى كار ادارى در رابطه با شغلشان به جاى ديگر مسافرت كنند، تكليف آن ها چيست ؟
ج. اگر براى شغل مى روند، حكم سفر شغلى را دارند.
3093. طلبه اى براى امر تبليغ در يك ماه به مكانى مى رود كه هر روز به حدّ مسافت شرعى بايد سفر كند، آيا وى كثير السّفر است ؟
ج. كثير السّفر مى شود، اگر معمولاً تبليغ مى رود.
3094. فردى چهارده روز از ماه را در وطن مى ماند و در بقيه ماه به مكان ديگرى مى رود كه در آن مكان، مسافرت هاى پياپى در حدّ مسافت دارد، آيا احكام كثير السّفر شامل حال وى مى شود؟
ج. كثير السّفر است و در غير سفر اوّل به حكم فرد مقيم است.
ص: 429
3095. كثير السّفر اگر در سفر اوّلش بيش از حدّ مسافت برود و برگردد، حكم نمازهاى وى در مسير رفت و برگشت چيست ؟
ج. در هشت فرسخ اوّل نماز قصر است و پس از آن تمام است.
3096. كسى كه شغلش در سفر مى باشد مانند كارگران كارخانه يا برخى از طلاب كه هر هفته از تهران يا شهرهاى ديگر جهت تحصيل به قم مى آيند و آخر هفته به وطن مراجعت مى كنند، تكليف نماز و روزه ى آن ها چيست ؟
ج. اگر غالباً ده روز متوالى در جايى نمى مانند كثير السّفر هستند و نمازشان تمام و روزه هم مى گيرند.
3097. فردى در هواپيما كار مى كند و پياپى به مسافرت مى رود و در جايى كه فرود مى آيد، از آنجا تا حدّ مسافت شرعى براى استراحت به هتل مى رود، آيا نمازش در آنجا تمام است ؟
ج. آن سفرها هم لازمه ى شغل است و نماز در آنجا هم تمام است.
3098. فردى تنها مدت بيست روز كثير السّفر است. نمازش چه حكمى دارد؟
ج. احتياطاً جمع كند؛ يعنى هم شكسته نماز بخواند و هم تمام.
3099. فردى به صورت هميشگى در كمتر از ده روز به شهرى مسافرت مى كند، ولى هر
ص: 430
هفته اى به جهت كار و غرضى غير از كار و غرض قبلى مى رود، آيا كثير السّفر اطلاق مى شود؟
ج. كثير السّفر است.
3100. فردى كه شغلش رانندگى داخل يك شهر و اطراف آن به حدّ مسافت شرعى است و از آن شهر به شهر ديگرى براى رانندگى در اطراف شهر دوّمى به حدّ مسافت مى رود، آيا در سفر از شهر اوّل به شهر دوم نمازش تمام است ؟
ج. بلى، زيرا اين سفر هم مقدمه ى شغل او است. البته در كثرت سفر بايد سفر تا حدّ مسافت باشد نه كمتر از آن.
3101. كثير السّفرى كه در سفر اوّلش نماز را شكسته مى خواند. آيا در بازگشت هم همين حكم را دارد؟
ج. در اين فرض در برگشت، نماز او تمام است.
3102. آيا كثير السّفر (كسى كه زياد سفر مى كند)، بلا فاصله بعد از شروع به كار بايد نمازش را كامل بخواند يا بعد از مدّتى كه از شروع به كار گذشت و يا بعد از سفر دوّم ؟
ج. با صدق عمليّت سفر (سفر كارى)، بعد از سفر اوّل نمازش تمام است.
3103. اگر پس از سفر اوّل نداند كه كمتر از ده روز در محل تحصيل مى ماند يا نه، اگر اين
ص: 431
ترديد در هر مراجعت از وطن به محلّ تحصيل وجود داشته باشد، نمازش چه حكمى دارد؟
ج. اگر در سفر قصد ده روز ندارد، نمازش شكسته است؛ ولى كسى كه براى كار يا تحصيل غالباً مسافرت مى كند و ده روز نمى ماند، نمازش تمام است حتّى اگر بيش از ده روز با ترديد بماند.
3104. حكم نماز و روزه كسانى كه دوره سربازى خود را مى گذرانند و هر روز به وطن مراجعت مى كنند يا در هفته يك بار روز جمعه به وطن مى آيند چيست ؟
ج. حكم كثير السّفر را دارند و نماز و روزه آن ها تمام است.
1.3105) حكم نماز و روزه دانشجويانى كه فاصله وطن آن ها تا محل تحصيل بيش از 4 فرسخ شرعى است و 3 روز در هفته، به محل تحصيل مى روند و در همان روز برمى گردند و حد اقل براى يك ترم چنين برنامه اى دارند در محل تحصيل و بين راه بيان فرماييد.
2) حكم نماز و روزه دانشجويانى را كه فاصله وطن آن ها تا محل تحصيل بيش از 4 فرسخ شرعى است و فقط 1 روز در هفته به محل تحصيل مى روند و برمى گردند و حد اقل براى يك ترم چنين برنامه اى دارند، در محل تحصيل و بين راه بيان فرماييد.
ج. در هر دو مورد نماز و روزه آن ها در محل تحصيل و در بين راه تمام است.
3106. شخصى در اطراف شهر خود باغى دارد كه جمعه ها به آن باغ مى رود. نماز و روزه ى او چگونه است ؟
ص: 432
ج. اگر فاصله اش تا شهر به حدّ مسافت شرعى (8 فرسخ) است و هر هفته به آنجا مى رود، نماز در آنجا تمام است.
3107. كاسبى كه هفته اى يك بار جهت فراهم كردن اجناس، مسافرت شرعى انجام مى دهد، وظيفه اش چيست ؟
ج. اگر قصدش بر اين است كه شغلش به همين نحو باشد، به حكم كثير السّفر و شغله السفر (كسى كه شغلش سفر است مثل راننده)، مى باشد.
3108. معلّمين يا دانش آموزان و... كه هفته اى يك بار يا هر روز به محلّ كار مى روند و برمى گردند (و حتّى ظهر شرعى را در بين راه مى باشند) حكم نماز و روزه ى آن ها چيست ؟
ج. نمازشان تمام است و مى توانند روزه بگيرند. (با ملاحظه ى مسئله ى 1066 رساله)
3109. شخصى كه در ايّام هفته در حدّ مسافت شرعى از وطن دور است؛ ولى هر جمعه به وطن برمى گردد و اين عمل را تا يك ماه يا دو ماه يا سه ماه ادامه مى دهد، حكم نماز و روزه اش چيست ؟
ج. اگر سفرهاى تكرارى و پشت سر هم دارد، به حكم كثير السّفر است. ولى در كمتر از آن، احتياط در جمع مى نمايد؛ يعنى نمازش را هم شكسته و هم تمام مى خواند، و هم چنين سفرهاى اتّفاقى موقّتى.
ص: 433
3110. آيا كسى كه براى شغل و كار، زياد سفر مى كند، كثير السّفر است يا هر كسى كه زياد سفر مى كند، مثل جهانگردان يا براى تفريح و سياحت سفر مى كند نيز كثير السّفر محسوب مى شوند؟
ج. بله، فرق نمى كنند.
3111. دانشجويانى كه فاصله وطن تا محل تحصيل آن ها بيش از چهار فرسخ شرعى است و هر دو هفته يك بار يا بيش از ده روز يك بار به محل درس مى روند و بر مى گردند و حد اقل براى يك ترم چنين برنامه اى دارند، حكم نماز و روزه آن ها را در محل تحصيل و بين راه بيان فرماييد.
ج. نمازشان در محل تحصيل، چون قصد ده روز دارند تمام است؛ ولى بين راه نمازشان شكسته است و همين طور نسبت به روزه يشان كه در صورت قصد ده روز در محل تحصيل بايد روزه بگيرند؛ ولى در بين راه حكم مسافر را دارد.
(جهت اطلاع بيشتر به مسئله ى 1358 رساله رجوع شود.)
3112. حكم نماز و روزه استادانى كه سه روز در هفته به محل تدريس رفت و آمد دارند را؛ در دو صورت زير در محل تدريس و بين راه بيان فرماييد:
1) محل تدريس يك شهر است.
2) محل تدريس شهرهاى مختلف است.
ج. در هر دو صورت نماز و روزه آن ها تمام است.
3113. كسى كه وطن او كاشان است و براى تحصيل به قم آمده و خانه گرفته است و
ص: 434
محل تحصيل او در 10 كيلومترى قم بوده و براى تدريس هم در هفته دو روز به روستا مى رود و شب به قم بازمى گردد و در آخر هفته هم به كاشان مى رود، حكم نماز و روزه او چگونه است ؟
ج. نماز و روزه اش در هر سه محل و بين راه تمام است.
3114. دو نفر راننده، ماشينى را از شركت خريدارى و شروع به رانندگى و مسافربرى مى كنند؛ به اين نحو كه 20 روز يكى از آن ها با ماشين كار مى كند و شريك ديگر در خانه مى ماند و سپس شريك ديگر با ماشين به مدت 20 روز رانندگى مى كند و آن راننده ى اوّل 20 روز در خانه مى ماند. آيا نماز و روزه ى آن دو مثل ساير رانندگان است ؟
ج. بلى، حكم راننده دارند؛ مثل راننده ى فصلى.
3115. شخصى در طول سال حدود سه ماه تابستان را در مسافت شرعى مسافركشى مى كند، حكم نمازش چيست ؟
ج. نمازش در آن سه ماه تمام است.
3116. شخصى كه شغلش مسافرت بوده، بعد از ماندن ده روز در وطن، جنسى را از شهر خود به اصفهان كه فاصله اش بيش از 8 فرسخ است برده و چون جنس در آنجا فروش نرفته، آن را به شهركرد برده است، آيا همين كه به شهركرد رفته، سفر دوم است و نماز را تمام بخواند؟
ج. بله، بعد از هشت فرسخ اوّل نمازش تمام است.
ص: 435
3117. سربازى از شهرستان به يكى از پادگان هاى تهران آمده و مأموريتش گشت زدن در اطراف تهران تا شعاع بيش از مسافت شرعى است و مقرّش در تهران است، حكم نماز و روزه ى او چگونه است و سفر اوّل وى چه وقت و كجا پايان مى يابد كه از سفر دوم نماز را تمام و روزه را بگيرد؟
ج. از اوّل اين كار بعد از اين كه 8 فرسخى راه را طى كرد، بعد از آن ديگر نماز و روزه اش تمام است.
3118. كسى در طول سال پانزده روز سفر مى كند و پانزده روز در وطن مى ماند، نماز و روزه ى او چگونه است ؟
ج. در آن 15 روز نماز و روزه اش تمام است، البته غير سفر شرعى اوّل يعنى هشت فرسخ آغاز سفر.
3119. اين جانب كارمند و براى شغل، همه روزه در حد مسافت شرعى در رفت و آمد هستم. تكليف نماز و روزه ام چيست و آيا مى توانم روزه ى قضا بگيرم ؟
ج. نماز و روزه ى شما تمام است و قضاى روزه هم صحيح است.
ص: 436
ص: 437
ص: 438
3120. آيا اعتكاف به دين مبين اسلام اختصاص دارد يا در شرايع و اديان ديگر هم وجود داشته است ؟
ج. ظاهراً وجود داشته است و آيه ى 125 سوره ى مباركه ى بقره را به آن اشاره گرفته اند.
3121. آيا اعتكاف به زمان هاى ويژه اى اختصاص دارد؟ و بهترين زمان جهت اعتكاف چيست ؟
ج. در هر زمانى كه روزه در آن ايام صحيح است اعتكاف نيز جايز و صحيح است و بهترين اوقات اعتكاف ماه رمضان و برترين اوقات رمضان دهه ى آخر آن است.
3122. آيا توقف در مسجد، بدون قصد عبادت، اعتكاف به شمار مى آيد يا قصد عبادت هم لازم است ؟
ج. قصد عبادت هم لازم است.
ص: 439
3123. شرط ضمن نيّت اعتكاف به چه معنا است و چه شروطى را انسان مى تواند در آن نيت كند؟
ج. به اين معنا است كه از اوّل مى تواند شرط كند كه هر وقت خواست، چه با عروض مانع يا عدم آن از اعتكاف دست بردارد، هر چند در روز سوّم هم باشد.
3124. اعتكاف به واسطه نذر، عهد، قسم، يا شرط ضمن عقد يا اجاره چه حكمى دارد؟
ج. واجب مى شود.
3125. اعتكاف به نيابت از ميّت يا حى چه حكمى دارد؟
ج. اعتكاف به نيابت از ميّت صحيح است و صحت آن به نيابت از حى محل تأمل است.
3126. آيا در اعتكاف قصد وجوب يا استحباب لازم است ؟
ج. لازم نيست.
3127. زمان نيّت اعتكاف چه وقت است ؟ آيا مى توان در اوّل شب نيّت كرد؟
ج. زمان نيّت اعتكاف اوّل طلوع فجر روز اوّل است و از اوّل شب هم مى تواند نيت كند؛ بلكه نيّت از شب موافق احتياط مستحبى است و اگر اعتكافش بيش از سه روز است، از همان وقت نيّت را شروع مى كند.
ص: 440
3128. اگر براى اعتكاف وجوبى، از روى اشتباه نيّت استحبابى كند يا بالعكس، تكليف چيست ؟
ج. اگر به قصد انجام وظيفه فعلى بوده است، صحيح است.
3129. آيا مسافر مى تواند معتكف شود؟
ج. اگر بتواند در آن سفر روزه بگيرد، اعتكاف او صحيح است.
3130. اگر زمانى نيّت اعتكاف كند كه روز عيد يا قربان در بين ايّام اعتكاف واقع شود، چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
3131. اعتكاف بيشتر از سه روز، به صورتى كه آن زياده، بخشى از يك روز يا شب باشد، چه حكمى دارد؟
ج. در جايى كه اعتكاف سه روز باشد، صحت تلفيق، محل تأمّل و اشكال است و اگر بيشتر باشد و از اوّل نيّت آن را داشته است، تلفيق جايز است.
3132. كسى كه پنج روز در اعتكاف بوده است، آيا اعتكاف روز ششم هم بر او واجب است ؟
ج. بلى، روز ششم واجب است، على الاقوى.
ص: 441
3133. منظور از روز در اعتكاف چيست ؟
ج. منظور از طلوع فجر است تا غروب شمس نسبت به روز اوّل و آخر، و دو شبى كه در وسط قرار مى گيرد داخل است.
3134. آيا سه روز تلفيقى در تحقق اعتكاف كافى است ؟
ج. در آن تأمّل و اشكال است.
3135. آيا در اعتكاف، زن بايد از شوهر خود اجازه بگيرد؟
ج. در صورتى كه اعتكاف او منافى با حق شوهر باشد، اجازه لازم است و با عدم منافات هم احتياط در اجازه است.
3136. آيا فرزند لازم است كه براى اعتكاف از پدر خود اجازه بگيرد؟
ج. اگر اعتكاف فرزند مستلزم آزار و اذيت آن ها باشد، اجازه ى پدر و مادر لازم است.
3137. در چه مساجدى اعتكاف صحيح است ؟
ج. اعتكاف در مسجد جامع هر شهرى صحيح است.
3138. از چه راه هايى مى توان مسجد جامع بودن جايى را احراز نمود؟
ص: 442
ج. مسجديّت يا جزئيت براى آن به علم يا شيوع مفيد علم يا اطمينان يا به بيّنه يا به حكم حاكم شرع ثابت مى شود و در خبر دادن عدل واحد تأمّل است و مسجد جامع مسجدى است كه اكثر اهالى شهر در آنجا نماز مى خوانند؛ هر چند از آن محل هم نباشند.
3139. برخى از مسجدهاى جامع در شهرها، در قديم مركزيّت و جامعيّت داشته و فعلاً به حالت نيمه متروك درآمده و جامعيّت خود را از دست داده است؛ هر چند هنوز به آن مسجد جامع اطلاق مى شود و در عوض مسجدهاى بزرگ با مركزيّت بيشترى ساخته شده است، آيا اعتكاف در اين گونه مساجد جديد التأسيس، بدون عنوان مسجد جامع صحيح است ؟
ج. بايد عنوان مسجد جامع صدق كند.
3140. اگر مسجد جامع در شهر متعدد باشد، حكم اعتكاف چيست ؟
ج. در صورت تعدّد مخيّر است در هر يك از آن مساجد اعتكاف نمايد.
3141. آيا اعتكاف در مسجد مقدس جمكران صحيح است ؟
ج. صحيح نيست، چون مسجد جامع شهر نيست.
3142. آيا اعتكاف در مسجد دانشگاه صحيح است ؟
ج. صحيح نيست و مسجد جامع شهر به حساب نمى آيد.
ص: 443
3143. اگر فردى گوشه مشخصى از مسجد را جهت اعتكاف خود معين نمايد و فرد ديگرى در آنجا معتكف شود، آيا اعتكاف فرد دوم بايد با اجازه فرد اوّل باشد؟ و در صورت عدم رضايت او، آيا اعتكاف وى باطل است ؟
ج. اجازه از فرد اوّل لازم است و در صورتى كه او را از آن مكان رانده و وى از آنجا اعراض كرده و به جاى ديگر رفته، بنا بر اقوى اعتكاف او صحيح است، همچنين اگر به جاى ديگر نرفته؛ ولى مكان منحصر در اين جاى غصب شده نيست كه در اين صورت نيز اعتكاف صحيح مى باشد؛ اما اگر امكان اعتكاف منحصر در مكان غصب شده باشد و آن فرد نيز از آن مكان اعراض ننموده باشد، اعتكاف باطل است.
3144. در چه مواردى جايز است معتكف از مسجد خارج شود؟
ج. معتكف مى تواند براى اداى شهادت، تشييع جنازه، نماز جماعت، ضروريات عرفى يا شرعى، واجب يا مستحب خارج شود، به شرط اكتفا به قدر ضرورت و عدم فصل طولانى كه به اعتكاف اخلال وارد سازد. و ضابطه آن هر چيزى است كه خروج براى آن عقلاً يا شرعاً يا عادةً لازم بوده و از امور واجب يا راجح باشد، چه امور دنيايى يا آخرتى، چه در ترك آن ضرر متوجه او بشود يا نه.
3145. آيا معتكف مى تواند جهت امامت و يا مأموم شدن در نماز جمعه و جماعت، از مسجد خارج شود؟
ج. بله، فى الجمله مى تواند (جامع المسائل، ج 2، ص 44).
ص: 444
3146. آيا اگر تحصيل علم واجب باشد، فرد معتكف مى تواند جهت شركت در دروس ساعاتى را از مسجد خارج شود؟
ج. اشكال ندارد، و لكن بايد به حدّى نرسد كه صورت اعتكاف محو شود.
3147. اگر انسان براى ملاقات نزديكان - در حد چند دقيقه - از مسجد خارج شود، آيا به پيوستگى اعتكاف او خدشه وارد مى شود؟
ج. خير.
3148. اگر كسى به جهت ضرورت از مسجد خارج شود و خروج او به علتى طولانى شود، آيا به اعتكاف او ضرر مى رساند؟
ج. اگر خروج كسى در موارد ضرورت طول بكشد، به گونه اى كه صورت اعتكاف محو شود، اعتكاف او باطل است.
3149. اگر كسى از روى فراموشى محل اعتكاف را ترك كند، اعتكافش چه حكمى دارد؟
ج. باطل نمى شود، مگر اين كه زمان خروج طولانى شود، به گونه اى كه از صورت اعتكاف خارج شود، ولى اگر عمداً خارج شود، هر چند مسئله را نمى دانسته، اعتكافش باطل مى شود.
3150. اگر خروج از مسجد از جهت پرداختن دين و قرض - كه پرداخت آن بر او واجب
ص: 445
است - يا به جهت رفتن به كار ديگر كه اداى آن متوقف بر خروج از مسجد است، بر او واجب باشد؛ ولى از مسجد خارج نشود، آيا مرتكب عمل حرامى شده و آيا اعتكاف او باطل است ؟
ج. اگر چه كار حرامى كرده است، ولى اعتكاف او صحيح است.
3151. آيا لمس همراه با ريبه و شهوت در ايام اعتكاف - نسبت به جنس موافق يا مخالف - موجب باطل شدن اعتكاف مى گردد؟
ج. لمس و تقبيل (بوسيدن) با شهوت، بنا بر احتياط حرام و مبطل است.
3152. آيا استعمال عطر و ادكلن براى فرد معتكف اشكال دارد؟
ج. بوييدن عطر و گل جهت لذت بردن از آن ها در اعتكاف حرام است.
3153. اگر معتكف جهت استحباب استفاده از عطر، در نماز خود را معطر كند (نه براى لذت بردن از بوى آن)، آيا مرتكب عمل حرامى شده است ؟
ج. ظاهراً اگر بوييدن صادق نباشد، حرام نيست.
3154. اگر مباحثه علمى در حال اعتكاف به جرّ و بحث منجر شود، آيا موجب باطل شدن اعتكاف است ؟
ج. اگر براى غلبه بر خصم و امر باطل باشد جايز نيست و اگر به قصد اظهار حق و ردّ كردن فرد مقابل از خطا باشد، مانعى ندارد.
ص: 446
3155. اگر معتكف خريدوفروش نمايد، آيا معامله و اعتكاف او باطل است، يا فقط مرتكب فعل حرامى شده است ؟
ج. معامله باطل نيست، ولى حرام است و على الاحوط باطل كننده اعتكاف هم هست؛ به معناى مراعات احتمال صحّت و بطلان هر دو.
3156. آيا غسل كردن معتكف در مسجد اشكال دارد؟ و آيا فرقى بين غسل جنابت و غسل هاى مستحبّى ديگر وجود دارد؟
ج. انجام غسل در مسجد مانعى ندارد، به شرط آن كه مسجد آلوده نشود و فرقى هم بين غسل ها نيست، و در صورت لزوم غسل جنابت، اگر خروج از مسجد ممكن است، بيرون مسجد غسل مى كند، به تفصيلى كه در مقدار زمان و مسجدين و غير آن در جاى خود مذكور است. (به جامع المسائل، ج 2، ص 41 مراجعه شود).
3157. آيا معتكف مى تواند از اعتكاف منصرف شود؟
ج. برگشت و انصراف از اعتكاف در واجب معين و همچنين در غير معين، بعد از تمام شدن دو روز جايز نيست و منظور از دو روز غروب روز دوم است و در صورتى كه هنگام نيّت اعتكاف، شرط رجوع داشته است، مى تواند هر وقت خواست - بنا به تفصيلى كه در جواب هاى قبلى گذشت - از اعتكاف دست بردارد؛ هر چند روز سوم هم باشد.
ص: 447
3158. اگر كسى نذر كند يك ماه را معتكف شود، آيا شب اوّل هم جزو همان يك ماه است ؟
ج. بلى، شب اوّل ماه، جزو ماه است. (براى توضيح بيشتر به جامع المسائل، ج 2، ص 41، م 9 رجوع شود).
3159. اگر كسى نذر كند يك ماه را اعتكاف نمايد و ماه ناقص باشد، آيا بايد روز سى ام را هم بگيرد يا نه ؟
ج. با تمام شدن ماه، وظيفه تمام مى شود و اعتكاف روز سى ام از آخر واجب نيست، اگر چه احوط است.
3160. اگر كسى نذر كند به مقدار يك ماه معتكف شود، آيا مى تواند اعتكاف هاى متفرّق و پراكنده انجام دهد، يا بايد يك ماه به هم پيوسته باشد؟
ج. اگر نذر يك ماه بين الهلالين كرده است، پى درپى بودن واجب است و در غير اين صورت مى تواند متفرق معتكف شود؛ يعنى سه روز سه روز معتكف شود تا سى روز.
3161. اگر نذر كند ايام معينى را معتكف شود و از آن ايام معين تخلف كند، آيا قضاى آن بر او واجب است يا خير؟
ج. قضا بر او واجب است.
ص: 448
3162. آيا در اعتكاف، وحدت مسجد شرط است ؟ اگر دو مسجد به هم متصل باشند چه طور؟
ج. بلى، وحدت مسجد شرط است، مگر در صورت اتصال زمين آن دو مسجد به يكديگر كه مى تواند در هر كدام باشد، هر چند در نيّت يكى را معين كرده بنا بر اظهر.
3163. اگر كسى در مسجد اعظم قم و يا مسجدهاى اطراف مضجع مطهر امام رضا - عليه السّلام - معتكف شود، آيا در كوتاه مدت يا بلند مدت مى تواند كنار قبر حضرت رضا - عليه السّلام - و يا حضرت معصومه - سلام اللّٰه عليها - به عبادت و زيارت بپردازد؟ و زيارت او خروج از مسجد محسوب مى شود؟
ج. مى تواند زيارت كند، به حدى كه صورت اعتكاف محو نشود.
3164. مكان هايى هم چون بام و زير زمين مسجد كه شك داريم جزو مسجد است يا نه، آيا مى توان در حين اعتكاف به آنجا رفت ؟
ج. در حال اعتكاف نزول به سرداب (زيرزمين) مسجد و رفتن به بام مسجد جايز است، ولى مقدار اضافى اگر جزئيتش مشكوك باشد، رفتن به آنجا جايز نيست. (جامع المسائل ج 2، ص 40 و ص 49، م 18).
3165. آيا اعتكاف بچه مميّز صحيح است ؟
ج. صحيح است.
ص: 449
3166. اگر معتكف در مسجد جنب شود، چه بايد بكند؟
ج. بايد فوراً غسل را به جا آورد، بنابراين اگر غسل در داخل و خارج مسجد ممكن است و غسلِ در مسجد محتاج به توقف و مكث در مسجد است، فوراً خارج شود و در خارج غسل كند و در دو مسجد پيامبر - صلى اللّٰه عليه و آله و سلّم - و مسجد الحرام با تيمم خارج شود.
3167. آيا لمس و بوسيدن همسر با شهوت، در حال اعتكاف اشكال دارد؟
ج. بنا بر احتياط واجب حرام است.
3168. آيا آنچه بر محرم حرام است، بر معتكف هم حرام است ؟
ج. محرمات احرام بر معتكف حرام نيست، مگر بعضى از محرمات.
3169. آيا اگر روزه كسى باطل شود، اعتكاف او نيز باطل مى گردد؟
ج. بلى، باطل مى شود.
3170. اگر معتكف مرتكب فعل حرامى شود كه روزه را باطل نمى كند، اعتكاف او چه حكمى دارد؟
ج. محرمات اعتكاف هر چند روزه را باطل نكند، اعتكاف را باطل مى كند بنا بر احتياط؛ ولى در غير جماع، ترك احتياط نشود به اين كه تمام كند و قضا كند؛
ص: 450
و باطل كردن محرمات در صورتى است كه از روى عمد باشد نه سهو و غفلت، و محرّماتى كه جزو محرّمات اعتكاف نيست، ضرر به صحّت اعتكاف نمى زند.
3171. آيا باطل كردن اعتكاف به وسيله جماع يا ساير محرّمات، كفاره دارد؟ و اگر كفاره دارد، آيا كفاره اش مانند كفاره ماه رمضان است ؟
ج. بلى، جماع كفاره دارد و كفاره اش كفاره ماه رمضان است، اما در ساير محرمات كفاره نيست اگر چه احوط است.
3172. اگر اعتكاف در ماه رمضان باشد يا هم زمان با قضاى روزه ماه رمضان باشد و بنا بر فرض با جماع، اعتكاف و روزه باطل شود، چه حكمى دارد؟
ج. اگر اعتكاف او در رمضان باشد و جماع كند، كفاره ابطال روزه ماه رمضان با كفاره ى باطل كردن اعتكاف، جمع و متعدد مى شود و كفاره ى باطل كردن روزه قضاى رمضان در صورتى است كه آن عمل بعد از ظهر باشد.
3173. اگر نذر كند در ماه رمضان معتكف شود، سپس در ماه رمضان روزه اش را با جماع باطل كند، چه حكمى دارد؟
ج. در فرض سؤال سه كفاره بر او واجب است، كفاره ى باطل كردن روزه ماه رمضان، كفاره شكستن نذر و كفاره باطل كردن اعتكاف با جماع.
3174. آيا بيمار و كسى كه روزه برايش ضرر دارد، مى تواند معتكف شود؟ و اگر در حال اعتكاف باشد، ولى روزه بگيرد ثوابى مى برد؟
ج. نمى تواند معتكف شود و ثواب اعتكاف هم نمى برد.
ص: 451
3175. آيا زن مى تواند جهت شركت در اعتكاف، براى جلوگيرى از عادت ماهيانه قرص مصرف نمايد؟
ج. اگر برايش ضرر نداشته باشد، اشكال ندارد.
3176. اگر معتكف در بين اعتكاف واجب يا مثل آن بميرد، آيا قضاى آن بر ولىّ او واجب است ؟
ج. ظاهر، وجوب قضاى روزه است، اگر به غير اعتكاف واجب شده است و همچنين وجوب قضاى روزه و اعتكاف است اگر روزه در حال اعتكاف را نذر كرده بود و تمكّن از قضا داشته و انجام نداده تا مرده است. اما اگر روزه براى اعتكاف واجب شده، پس وجوب قضاى آن بر ولى محل اشكال است.
ص: 452
ص: 453
ص: 454
3177. اگر شخصى خرج سالش را نتواند فراهم نمايد و به سختى زندگى را بگذارند، يا قرض دارد و نتواند قرضش را ادا كند و مقدارى زكات هم بر او واجب شده باشد، بايد زكات بدهد؟
ج. چون غنى بودن شرط زكات مال نيست، پس على الظاهر زكات بر چنين شخصى واجب است و زكات ديگران به او مى رسد.
3178. در مورد ملكى كه به رعيّت اجاره داده مى شود، زكات زراعت آن به عهدۀ مالك است يا رعيّت ؟ آيا رضايت زارع و عدم رضايت او موجب تفاوت در حكم مى شود؟
ج. در اجاره ى زمين، مالك زرع، زارع است نه مالك زمين، به خلاف مزارعه كه شريك هستند.
3179. كسى مقدارى زمين زراعى را بدون اجاره يا مزارعه، رها كرده و به جاى ديگر مى رود. برادر مالك، آن زمين را با زمين خودش كشت مى كند. اگر مجموع محصول اين دو زمين به حدّ نصاب برسد، بر برادر زكات واجب است يا خير؟
ج. زكات بر آن برادرى است كه كِشت و كار كرده است.
ص: 455
3180. اگر در زمين غصبى زراعتى صورت بگيرد، زكات آن بر عهدۀ كيست ؟
ج. چون زرع و حاصل براى زارع است، زكات هم بر عهدۀ او است.
3181. زمين هايى است كه بين زارع و ارباب مورد مشاجره است. دادگاه به نفع ارباب حكم داده است، ولى زارع آن را قبول نمى كند و مدت 6 سال است بدون اين كه اجاره اى پرداخت كند، مشغول كشاورزى است. آيا به اين زمين ها زكات تعلق مى گيرد؟ در صورت تعلق زكات، پرداخت آن بر عهده چه كسى است ؟
ج. زمين كه زكات ندارد و زكات زرع هم بر زارع است.
3182. شخصى به عنوان عامل فروش گندم و يا عامل حمل با كاميون، از صاحب گندم اجرت فروش يا كرايه ى حمل مى گيرد. اگر او بداند كه زكات اين گندم پرداخت نشده، آيا زكات آن ها بر ذمّه اش است كه بپردازد يا نه ؟ اجرتى كه در مقابل كارش مى گيرد چگونه است ؟
ج. چون در زكات جايز است قيمت آن را از مال ديگرش بدهد، پس اگر احتمال دهد كه كسى كه به مال او زكات تعلّق گرفته از مال ديگرش مى دهد، اشكال ندارد و در پولى كه از او گرفته تفحّص هم لازم نيست؛ و در غير اين صورت - در حكم - به منزله ى تصرّف در مال غير است.
3183. در يك شركت سهامى دامدارى، اگر اعضاى هيئت مديره، اقدام به پرداخت زكات نكنند، آيا سهام دار خود موظف به پرداخت زكات است ؟ اگر سهام دار، سود خود را به
ص: 456
صورت پول نقد دريافت كند، چه طور؟
ج. هر سهامدارى كه مالك مالِ مورد تعلق زكات است، اگر سهم او به حدّ نصاب برسد، بايد زكات خودش را بدهد.
3184. در يك شركت تعاونى كشاورزى كه از سرمايه هاى اعضاى خود، اقدام به توليد گندم كرده است، آيا پرداخت زكات بايد يك جا و توسط شركت صورت بگيرد يا اين كه بر عهده هر كدام از اعضا است كه نسبت به سهم خود، اقدام به پرداخت زكات نمايند؟
ج. اگر اعضا به شركت اجازه دهند، توسط شركت هم مى توان زكات آن را پرداخت؛ ولى در رسيدن به حدّ نصاب، سهم هر يك جداگانه ملاحظه مى شود نه مجموع.
3185. اگر قبل از اين كه گندم يا خرما دانه ببندد، آن را هديه كنند يا بفروشند، زكات بر مالك اوّل واجب است يا خير؟
ج. بر مالك اوّل واجب نيست.
3186. شخصى زكات گندم بدهكار است و از طرفى مقروض مى باشد و قدرت پرداخت بدهى را ندارد. او يك دستگاه تراكتورى دارد كه اگر براى پرداخت بدهى هايش آن را بفروشد، وام او كه تقريباً مساوى با قيمت تراكتور است، پرداخت مى شود. ولى پس از فروش تراكتور، خانواده اش در مضيقه زندگى قرار مى گيرند. آيا بايد زكات بدهد؟
ج. ظاهراً بايد زكات بدهد و مى تواند زكات را از ديگران هم قبول كند.
ص: 457
3187. جوان سنّى، به اعتقادات حقّه شيعه گرويده است. آيا اعمال وى قضا دارد؟
ج. اعمالى را كه طبق مذهب خودش يا طبق مذهب شيعه با قصد قربت به جا آورده قضا ندارد، فقط زكات را اگر بر وجه قربى به مؤمنين داده نشده بوده، دوباره بايد به اهل ايمان بدهد.
3188. شخصى زكات نمى دهد. آيا پسرش مى تواند بدون اين كه پدر متوجّه شود مقدار زكات را جدا كند و به مستحقّين برساند؟
ج. نمى تواند.
3189. فردى كه در اموالش زكات واجب شده است، وفات مى كند. ورثه اش بدون خارج كردن زكات، در اموالش تصرّف مى كنند و در آن ها معامله هايى انجام مى دهند. آيا اين كار جايز است ؟ آيا ذمّه آن ها به زكات مشغول است ؟
ج. آن چه را كه به ذمّه، خريدوفروش كرده اند و از آن اموال ادا كرده اند، ملكيّت و تصرّف در آن ها مانعى نيست و اگر زكات بر ذمه ميّت بوده و عين زكوى موجود نيست، مقدار زكات دين است كه از اصل مال و جميع تركه اخراج مى شود و تصرف در تمام حرام است و موجب ضمان و اگر متعلق زكات موجود است، مثل ساير موارد تعلق زكات بايد عمل شود.
ص: 458
3190. شخصى حدود چهارصد و پنجاه رأس گوسفند دارد كه شش ماه از سال علف صحرا مى خورند و شش ماه ديگر همراه با علوفه صحرا، علوفه دستى نيز به گوسفندان مى دهد (مانند: يونجه خشك شده و جو). آيا به اين گونه گوسفندان زكات تعلّق مى گيرد؟
ج. اگر در تمام سال چرنده بودن بر آن ها صدق مى كند، بايد زكات بدهد.
3191. بعضى از اقسام انگور كه قابل كشمش شدن نمى باشد و اگر خشك شود ارزشى ندارد، - يعنى قابل استفاده نيست -، آيا زكات دارد؟
ج. اگر وقتى خشك مى شود، كشمش بر آن صادق نيست، زكات ندارد.
3192. اگر غلاّت اربعه كه از ملك ثلث و يا وقفى به دست مى آيد، به حدّ نصاب برسد، زكات دارد؟
ج. زكات در ملك شخصى است نه در ملك نوع، مانند نوع فقرا، و اللّٰه العالم.
ص: 459
3193. شخصى وصيّت كرده ثلث مال او جهت خيرات مصرف شود. ثلث او 200 نخل خرما است. اگر محصول خرما به حد نصاب برسد، به آن زكات تعلّق مى گيرد؟ آيا بر وصىّ واجب است زكات آن را بدهد يا بر شخص ديگر؟
ج. ظاهراً واجب نيست، مگر اين كه يقين كرده باشد حقوق بر او تعلّق گرفته، ولى وصيت كننده نداده است.
- عليه السّلام -
3194. شخصى تعدادى نخل خرما براى امام حسين - عليه السّلام - در حسينيه اى خاص وقف كرده است تا خرج عزادارى شود. اگر محصول آن ها به حدّ نصاب برسد، آيا به آن ها زكات تعلق مى گيرد؟ و در صورتى كه متعلّق زكات باشند؛ آيا بر متولّى است كه پرداخت كند؟
ج. متعلّق زكات نمى شود.
3195. در بعضى از محلّها رسم است كه گندم و جو را درهم و مخلوط مى كارند. پس از چيدن اگر از هم جدا شوند، هيچ كدام به نصاب نمى رسد. امّا مخلوط هر دو - كه به آن خلطك مى گويند - به مقدار نصاب است و به همين نحو آن را به مصرف مى رسانند.
آيا زكات آن واجب است يا نه ؟
ج. اگر يكى اندك است كه غلبه با صدق ديگرى است، ملاك محاسبه همان ديگرى است و زكات دارد. ولى اگر آنچه مخلوط شده زياد است و قابل مسامحه نيست، هر كدام نصاب جدا دارد و در فرض سؤال مجموعاً زكات ندارد.
ص: 460
3196. آيا كارگران كشاورزى كه سهمى از زراعت را به عنوان دستمزد مى گيرند، موظّف به دادن زكات آن ها هستند؟
ج. تعلّق نمى گيرد.
3197. اگر تخمى كه براى زراعت سال بعد از محصول امسال بر مى دارند، به اندازه ى نصاب باشد، به آن ها زكات تعلق مى گيرد؟
ج. ظاهراً زكات به آن ها تعلق مى گيرد، مگر اين كه از باب مئونه، بدل بذر سابق يا مخارج ديگر بردارد. (به توضيح مذكور در مسئله ى 1495 رساله.)
3198. شخصى گندمى كه به آن خمس و زكات تعلق گرفته، كاشته است. تكليف او نسبت به خمس و زكات محصولى كه به دست مى آورد، چيست ؟
ج. بايد از حاكم شرع اجازه بگيرد و با او مصالحه كند.
3199. مالكى مقدارى از زمين مزروعى خود را به صورت اجاره به ديگرى واگذار نموده و مال الاجاره از گندم تعيين شده است. اگر گندم مال الاجاره به تنهايى به حد نصاب برسد، آيا زكات دارد؟ اگر همراه با بقيه گندم ها به حدّ نصاب برسد، چه طور؟
ج. در هر صورت زكات ندارد.
3200. اگر كشاورزى به شخصى حدود دو تن گندم قرض داده باشد، پس از
ص: 461
بازپس گيرى، آيا بايد زكات آن را بدهد؟
ج. بلى اگر در ملك او دانه گندم سفت نشده - كه وقت تعلّق زكات است، بايد زكات آن را بدهد - و وقت بازپس گرفتن دخالتى ندارد.
3201. كشاورزى به كشاورز ديگرى از گندمى كه زكات آن داده شده، به مقدار بيش از حد نصاب قرض مى دهد، آيا موقع پس گرفتن مى تواند بگويد گندم زكات داده را به من بده يا نه ؟
ج. بله، مى تواند بگويد؛ مگر اين كه آن چه را گرفته خرج زراعت كرده باشد و بخواهد از باب اخراج مئونه، عوض قرض را بپردازد.
3202. كشاورزى از كشاورز ديگر، بيشتر از حد نصاب، گندم قرض مى گيرد. آيا اين كشاورز بايد زكات گندم قرض گرفته را بدهد يا خير؟ اگر فرد قرض دهنده، زكات آن ها را داده باشد، چه طور؟
ج. خير، زكات غلّات بر كسى واجب است كه در وقت تعلّق ملك او بوده است و اگر قرض دهنده و لو از مال ديگر داده ديگر لازم نيست قرض گيرنده بدهد و اگر بداند قرض دهنده مطلقاً زكات آن را نمى دهد، نمى تواند در مقدار زكات تصرّف كند.
3203. آيا جويى كه جهت غذاى دام و طيور كاشته مى شود و براى غذاى انسان مورد استفاده قرار نمى گيرد، زكات دارد؟
ج. بله، زكات دارد.
ص: 462
3204. در زمين هايى كه به صورت مشاعى كشت مى شود، مجموع محصول از حد نصاب بيشتر است، ولى محصول هر يك از افراد، كمتر از حد نصاب مى باشد، آيا به اين محصول، زكات تعلق مى گيرد؟
ج. خير، تعلق نمى گيرد.
3205. اگر انگور را قبل از كشمش شدن بفروشند، در صورتى كه كشمش آن به حدّ نصاب برسد، آيا زكات بر انگورها واجب است يا خير؟
ج. بله، زكات آن بر فروشنده واجب است.
3206. اگر هنگام عقد اجاره نامه بين مالك نخلستان و مستأجر، زكات بر خرماها واجب شده باشد و خرما هنوز چيده نشده باشند، پرداخت زكات آن بر عهدۀ چه كسى است و به چه نحو بايد پرداخت شود؟
ج. زكات آن بر عهدۀ موجر است كه از عين آن يا قيمت آن ادا كند.
3207. محصول خرماى من به حدّ نصاب نرسيده است، امّا شخصى مقدارى خرما براى من هديه آورده است كه مجموعاً با محصول من به حد نصاب مى رسد، آيا زكات به آن ها تعلّق مى گيرد؟
ج. خير، تعلق نمى گيرد.
3208. مالكى باغ خرماى خود را اجاره مى دهد و فكر مى كند كه مستأجر قصد استفاده از
ص: 463
محصول خرما را دارد و ليكن مشاهده مى كند كه مستأجر از باغ، جهت تفريح و برپايى ميهمانى استفاده مى كند. زكات محصول خرما بر عهدۀ چه كسى مى باشد؟
ج. بر عهدۀ مستأجر است كه محصول در ملك او شروع به زرد شدن يا قرمز شدن نموده است.
3209. در برخى روايات زكات برنج را مطرح كرده اند كه حمل بر استحباب شده است.
آيا با وجود اين كه در بعضى مناطق، برنج به طور وسيعى كشت مى شود، آيا حكم به وجوب زكات آن نمى شود؟
ج. خير.
3210. اگر متعلّقات نه گانه زكات قبل از زمان وجوب زكات بر آن ها فروخته شوند، زكات از آن ها ساقط است ؟
ج. بله، از فروشنده ساقط مى شود.
3211. كدام يك از موارد مشمول زكات، در صورت پرداخت زكات آن، در سال هاى بعد هم، اگر به حد نصاب برسند، زكات دارند؟
ج. موارد انعام ثلاثه (شتر، گاو، گوسفند) و نقدين (طلا و نقره).
3212. آيا مال التّجارة هم زكات دارد؟ زكات آن واجب است يا مستحب ؟ مقدار و حد نصاب آن چه قدر است ؟
ج. با شرايطى مستحب است كه از جمله اين شرايط، رسيدن به حد نصاب طلا
ص: 464
يا نقره در تمام سال است، پس اگر مدتى از حد نصاب كمتر شود، زكات استحبابى ندارد.
3213. آيا زكات شامل دين (قرض) هم مى شود؟ در اين صورت زكات آن بر عهدۀ وام دهنده است يا وام گيرنده ؟
ج. اگر كسى طلا و نقره يا چيز ديگرى كه زكات آن واجب است قرض كند و يك سال نزد او بماند، بايد زكات آن را بدهد و بر كسى كه قرض داده، چيزى واجب نيست.
3214. آيا به غير از زكات موارد نه گانه و زكات فطره، زكات واجب يا مستحبى ديگرى وجود دارد؟
ج. در چيزهايى كه از زمين مى رويد و با پيمانه يا وزن معامله مى شود و از چيزهايى نيست كه مثل سبزى جات زود فاسد مى شود، زكات مستحب است و زكات مال التّجارة هم با شرايطى مستحب است.
3215. آيا به سكّه هايى از قبيل اشرفى، پهلوى، بهار آزادى و... زكات تعلّق مى گيرد؟
ج. بلى، زكات دارد. اگر طلا و مسكوكِ به سكّه رايج باشد.
3216. آيا زكات كه بر درهم و دينار تعلّق مى گيرد، شامل اسكناس و سكّه هاى ريالى نيز مى شود؟
ج. شامل آن ها نمى شود.
ص: 465
3217. آيا بر سكّه هاى طلايى كه غير رايج اند، زكات تعلق مى گيرد؟
ج. خير، تعلّق نمى گيرد، (مسئله ى 1507 رساله).
3218. آيا سكه بهار آزادى زكات دارد يا غير رايج محسوب مى شود؟
ج. سكّه بهار آزادى زكات دارد و براى رواج آن همين كه در مهريه ى زنان و جوايز و مانند اينها كافى است.
3219. سرمايه ى طلافروشى به صورت شمش يا سكّه مسكوك يا طلاهاى زينتى مانند:
گوشواره، انگشترى، سينه ريز و غيره مى باشد. اگر مقدارى از سكّه ها همچنان بماند و سال بر آن بگذارد، تكليف او نسبت به پرداخت زكات چيست ؟
ج. زكات با ساير شروطش لازم است.
3220. جوانى هستم كه به واسطه ى بيمارى مادرزادى، قادر به حركت نمى باشم و در كنار خانواده زندگى مى نمايم. حدود يك سال است پول هاى خود را تبديل به سكّه نموده ام تا پس از گران شدن، آن ها را فروخته، درآمدى از آن راه داشته باشم.
اگر به حدّ نصاب برسد، زكات به آن تعلّق مى گيرد؟ اين معامله از نظر شرع چه صورتى دارد؟
ج. در آنچه كه سال معتبر است، در بين سال اگر تبديل شود، وجوب پرداخت زكات ثابت نيست و اين معامله مانعى ندارد.
ص: 466
3221. طلايى است مسكوك كه مقدار آن بيش از حدّ نصاب مى باشد و چندين سال است زكات آن داده نشده است، آيا نسبت به تأخير در پرداخت زكات سال هاى گذشته، اشتغال ذمّه است يا فقط معصيت كرده و با پرداخت زكات فعلى، تدارك مى شود؟ اگر از چهل دينار يك دينار را بايد بدهد، در صورتى كه به پول رايج، به قيمت در آورده و پرداخت نمود و آن يك دينار در ملك او باقى ماند، آيا بازهم نصاب زكات، نسبت به چهل دينار باقى است ؟ پس از پرداخت زكات، اگر در سال هاى بعد، بقيه طلا كه بازهم بيش از حدّ نصاب است باقى مانده، آيا مجدّداً مشمول حكم زكات مى شود؟
ج. نصاب اوّل طلاى مسكوك كه بيست مثقال شرعى است، اگر زكات آن - كه نصف مثقال شرعى است - پرداخت نشده تا چند سال فقط يك زكات بر او است. و اگر پرداخت شد و از عين و به قدر نصاب نماند، چيزى بر آن نيست و اگر از قيمت پرداخت شد، پس تا مقدار نصاب محفوظ و باقى است، بايد در سال هاى آينده زكات همان قدر نصاب را بدهد و تكرار نمايد. و اما اگر بيش از نصاب داشت، در هر سال تكرار مى شود تا به مرز نصاب اوّل برسد؛ هر چند در اين سال ها اداى زكات نكند. فقط غلّات اربعه، اگر زكات آن ها داده شد، ديگر، در سال هاى ديگر اگر چه نصاب، باقى باشد زكات نيست.
3222. اگر هديه، سكّه طلا باشد به آن خمس تعلّق مى گيرد يا زكات ؟
ج. بنا بر احتياط واجب به زايد بر مئونه خمس تعلّق مى گيرد و اگر به حدّ نصاب برسد، بعد از گذشت 11 ماه هلالى و داخل شدن ماه دوازدهم زكات هم دارد.
ص: 467
3223. آيا به سكّه هاى طلايى كه به عنوان هديه به شخصى داده اند، زكات تعلّق مى گيرد؟ در صورت شمول زكات، آيا مى توان آن مبلغ را به حساب دولت واريز نمود و زكات را از ماليات دولتى محاسبه نمود؟
ج. زكات تعلّق مى گيرد و نمى توان محاسبات دولت را داخل در زكات نمود.
3224. آيا بر پول هاى كاغذى، زكات تعلّق مى گيرد؟
ج. زكات ندارد، ولى خمس در زايد بر مئونه واجب است.
3225. آيا به طلاى سفيد كه در اصل اسم آن پلاتين است، زكات تعلق مى گيرد؟
ج. مادّه پلاتين غير از طلا است و به همين جهت زكات ندارد.
3226. آيا به سكه هاى طلاى قديمى كه به صورت دستبند يا خلخال بوده و سال ها استفاده ى زينتى از آن ها شده، زكات تعلق مى گيرد؟
ج. اگر معامله با آن سكه ها رايج باشد، زكات دارد؛ ولى اگر طورى شود كه معامله با آن به عنوان مسكوك رايج نباشد، زكات ندارد.
3227. اگر سكه هاى طلاى قديمى، وجه رايج نباشد، بلكه خودش به مانند يك جنس مورد معامله قرار بگيرد و قيمت آن كم و زياد شود، متعلق زكات است يا خير؟
ج. خير.
ص: 468
3228. آيا بر طلا و زيور آلاتى كه شوهر براى همسر خود مى خرد، زكات تعلق مى گيرد؟
ج. خير.
3229. اگر چهل مثقال مسكوك طلا موجود باشد، يك مثقال زكات آن است، اگر اين يك مثقال را به پول رايج حساب كند و پرداخت نمايد، آيا در سال بعد نيز بر اين چهل مثقال طلا، زكات واجب مى شود؟
ج. بله، واجب مى شود.
3230. زمينى به وسيله آب درّه اى مشروب مى شود كه از چند كيلومتر دورتر به وسيله كانال به آنجا متصل مى شود. آيا در زكات، مانند مشروب شدن به آب نهر مى باشد؟ حكم همين مسئله را درباره قنات نيز بيان فرماييد.
ج. در جهت زكات، مانند مشروب شدن به آب نهر است كه در سال اوّلى كه حفر كانال و اين علاج را كرده اند، زكات آن نصف عشر است و در سال هاى ديگر عشر است و همين طور است در آبيارى به وسيله قنات.
3231. سكه هاى طلايى بيش از حد نصاب موجود مى باشد كه چندين سال است زكات آن ها داده نشده است. با توجه به تأخير پرداخت زكات در سال هاى گذشته، به ازاى هر سال بايد زكات پرداخت نمايد يا اين كه يك بار پرداختن كافى است ؟
ج. اگر به يك بار زكات دادن از حدّ نصاب ناقص مى شود، يك بار واجب است و اگر ناقص نشود، به ازاى هر سالى كه ناقص نشود زكات واجب است.
ص: 469
3232. تخمى كه زكات آن را داده اند، آيا در سال هاى بعد مى توانند همان مقدارى كه در سال پيش زكات آن را پرداخته اند، از محصول بردارند و زكات آن را ندهند يا اين كه بايد در سال هاى بعد زكات آن مقدار تخم را بدهند؟
ج. قيمت آن را از محصول كم مى كنند و هم چنين ساير مخارج را و سپس ملاحظه مى كنند به حدّ نصاب هست يا خير.
ص: 470
3233. شخصى ملكى را به مبلغى اجاره نموده است. آيا وجه اجاره را موقع پرداخت زكات كسر نمايد؟
ج. كسر مى شود.
3234. آيا گندم يا جو يا پولى كه به ميراب داده مى شود از مئونه است و كسر مى شود؟ و آيا فرقى مابين گندم و جو با پول - در فرض سؤال - در رابطه با نصاب مى باشد؟
ج. بله، از مئونه است و فرق نمى كند.
3235. گندم را چيده و در خرمن جمع نموده ايم، آيا مى توان مخارج كارگرانى كه مزد گرفته اند، از گندم كسر نماييم و بعد زكات بدهيم ؟
ج. مئونه لازمه كه مشترك بين مال مالك و فقرا است، پيش از نصاب ملاحظه و اخراج مى شود.
ص: 471
3236. بذرى كه براى زراعت پاشيده مى شود، آيا جزو مخارج است ؟
ج. به حسب ظاهر جزو مئونه است.
3237. مخارجى را كه براى گندم، جو و انگور كرده است، مانند: شخم، تخم و... و لباسى كه به واسطه ى زراعت كهنه شده است، حتى خريد تراكتور و وسايل كشاورزى ديگر، حتى مخارج مقدماتى آن ها را، آيا مى توان از حاصل كسر نمود؟
ج. در مورد شخم و تخم و امثال آن از مئونه هاى مورد نياز در هر سال از حاصل اخراج مى شود، و هم چنين مخارجى كه در آن سال به آن ها نياز است، هر چند براى سال هاى بعد هم مى ماند - مثل بناى ديوار بستان و اجراى نهر - كه از حاصل سال اوّل كم مى شود نه اين كه بر سال ها توزيع شود و اما در مورد تراكتور و امثال آن - از چيزهايى كه احتياج زراعت مى تواند با استيجار آن ها هم برطرف شود - پس پول خريد آن ها از مئونه ى همان سال نيست؛ مگر به مقدار اجرت يك سال و هم چنين است سال هاى بعد.
3238. آيا خريد چاه يا آب چاه از مئونه زراعت است و كسر مى شود؟
ج. ظاهراً كسر مى شود.
3239. معيار قيمت بذرى كه از حاصل، كم مى شود چه زمانى است ؟
ج. ظاهراً قيمت همان وقتى كه آن را كاشته است.
ص: 472
3240. زكات محصول زراعتى كه به وسيله چاه عميق موتورى آبيارى شده است، را چگونه بايد محاسبه نمود؟
ج. همانند آن هايى كه با وسايل آبيارى مى كنند.
3241. آيا نصاب زمينى كه با آب قنات مشروب مى شود با زمينى كه با آب چاه و موتور مشروب مى شود فرق دارد؟
ج. در نصاب فرق ندارند.
3242. املاك زن و مادر در دست شوهر و فرزند است و آن ها با املاك خودشان مخلوط كرده و زراعت مى كنند، در حالى كه زن يا مادر، دخالتى در املاك خود ندارند. آيا غلّه هر كدام بايد به حدّ نصاب برسد يا مجموع زراعت روى هم حساب مى شود؟
ج. بايد آنچه از ابتدا در ملك هر يك هست و به تنهايى به قدر نصاب هست، زكات آن را پرداخت نمايد، به خلاف آن كه براى خود بكارد و در پايان به عنوان اجرت بر وجه صحيح به آن ها غله بدهد كه در سهم آن ها زكات نيست.
3243. زمين هاى زراعى همسر در دست شوهر است كه آن ها را همه ساله با زمين هاى خود كشت مى كند. آيا غلّۀ هر كدام بايد جداگانه به حدّ نصاب برسد يا مجموع زراعت ملاك نصاب است ؟
ج. اگر براى همسر كشت مى كند و از ابتدا بخشى از غلّه ملك همسر است، در صورتى متعلّق زكات است كه جداگانه به حدّ نصاب برسد و اگر براى خود كشت مى كند، بعد از كسر مخارج، مجموع زراعت خود را ملاحظه مى كند.
ص: 473
3244. مقدار زكات گندم آبى و حدّ نصاب آن را بيان فرماييد؟
ج. نصاب آن حدود «288 من تبريز» است كه آن را 847 كيلوگرم يا «849/194 كيلوگرم» به حساب دقيق تر برآورد كرده اند؛ ولى رعايت «847 كيلوگرم» موافق احتياط است و مقدار زكات آن - در صورت آبيارى با دست - «بيست يك» است.
3245. آيا براى آبيارى مزرعه، خريدن آب چاه با خريدن خود چاه از نظر محاسبه در مخارج و كسر كردن از مال زكوى، فرق دارند؟
ج. خير، فرق ندارد.
3246. اگر آب كشاورزى از طريق سدّ و كانال هايى تأمين شود كه دولت در قبال آن ها وجهى از زارعين مى گيرد، زكات آن 110 است يا 120؟
ج. عشر (110) است، هر چند پول آب به عنوان مئونه كم مى شود.
3247. جهت آبيارى از آب رودخانه، مبالغى از كشاورزان به عنوان ميرابى و لايروبى دريافت مى شود كه قيمت اين آب با آبيارى با موتور مساوى مى شود. يعنى براى كشاورز از جهت هزينه فرق نمى كند كه از رودخانه استفاده كند يا از موتور. حال سؤال اين است كه زكات گندم و جو آبيارى شده از اين رودخانه 110 است يا 120؟ يا اين كه بايد هزينه ى آبيارى با رودخانه را از مخارج حساب كرد و اين زكات را يك دهم حساب نمود؟
ج. زكات آن 110 (عشر) است كه مخارج مذكور به عنوان مئونه كم مى شود.
ص: 474
3248. آيا استهلاك تراكتور، موتور آب و ماشين سوارى كه در امر زراعت مورد استفاده قرار گرفته اند، جزو مخارج مى باشند و كسر مى گردند يا خير؟
ج. هر چه براى آن استهلاك هزينه كرده يا به سبب آن تفاوت قيمت حاصل شده، به نحوى كه موجب صدق عرفى مئونه است، كسر مى شود.
3249. كشاورزى تراكتورى دارد كه خراب شده است. مبلغ دويست هزار تومان خرج تعمير آن مى كند، آيا اين مبلغ را مى تواند از گندم ها كسر كند يا خير؟
ج. هر مقدار از آن كه زيادتر از كرايه كردن تراكتور است، براى سال هاى بعد قرار دهد.
3250. شخصى ملكى را اجاره كرده و در آن علاوه بر گندم، ساير محصولات را نيز به عمل آورده است. آيا مى تواند تمام مال الاجاره را از زكات گندم كسر كند؟
ج. خرج هايى كه تنها براى يكى از آن ها كرده، فقط از همان كسر مى شود، ولى اگر براى هر دو مخارجى كرده، بايد به هر دو قسمت نمايد، مثلاً اگر هر دو به يك اندازه بوده، مى تواند نصف مخارج را از جنسى كه زكات دارد كم كند.
3251. اگر گندم به دست آمده به حد نصاب برسد؛ ولى پس از كم كردن هزينه ها، كمتر از حد نصاب شود، بازهم متعلق زكات است يا معاف مى گردد؟
ج. بنا بر اظهر، زكات واجب نيست.
ص: 475
3252. اگر از طريق فروش كاه، هزينه هاى توليد گندم تأمين شود؛ آيا در اين صورت نيز مى توان هزينه ها را از خود گندم كسر نمود؟
ج. با زياد بودن و استقلال كاه، هزينه ها بر آن دو توزيع مى شود.
3253. اگر از محل درآمدهاى جنبى متعلّقات زكات، هزينه ى آن ها تأمين شود، (مثلاً از طريق فروش كاه، گندم يا كود و...) آيا بازهم مجازيم هزينه ها را از خود عين مال زكوى كم كنيم يا خير؟
ج. با فرض زياد بودن و استقلال در مثل كاه، هزينه ها بر زكوى و غير آن توزيع مى شود.
3254. شخصى، تعدادى گوسفند داشته كه از حد نصاب بالاتر بوده است. اما تعداد دقيق آن ها را نمى دانست. قبل از اين كه شروع به محاسبه و پرداخت زكات نمايد، در اثر بيمارى و حمله ى حيوانات وحشى تعداد زيادى از گوسفندان از بين مى روند به نحوى كه گوسفندان باقيمانده از حد نصاب كمتر مى شود. تكليف اين فرد نسبت به پرداخت و محاسبه ى زكات چيست ؟
ج. اگر يك سال زكاتى يعنى ورود در ماه دوازدهم از نصاب بر آن گذشته و بعد از سال از نصاب كمتر شده، بايد زكات آن را بدهد.
3255. كسى در سال هاى گذشته، مقدارى بيش از حد نصاب طلاى مسكوك داشته؛ ولى زكات آن ها را پرداخت نكرده است. به مرور با خرج كردن سكّه ها اكنون حدود 15
ص: 476
مثقال طلاى صيرفى برايش باقى مانده است، لطفاً بفرماييد وظيفه ى او از حيث پرداخت زكات چگونه است ؟
ج. به عدد هر سالى كه با دادن زكات از حد نصاب كمتر نمى شود، بايد زكات بدهد.
3256. كشاورزى تاكنون زكات گندم يا جو را پرداخت نكرده است. لذا بايد مقدار زيادى زكات بدهد. اما پرداخت همه ى آن ها براى او ممكن نيست، آيا جايز است كمتر از مقدار يقينى و آن حدّ كه در توان دارد بپردازد؟
ج. هر مقدارى كه لازم الادا بوده، بر ذمه ى او است و ساقط نمى شود و مثل ساير ديون است.
3257. آيا پرداخت ماليات در نظام جمهورى اسلامى از وجوه شرعيه - مانند زكات - كفايت مى كند؟
ج. كفايت نمى كند.
3258. آيا جايز است زكات از عين مال خارجى آن داده نشود، بلكه جنس ديگرى - مانند فرش و لباس - به جاى عين و بهاى آن پرداخت شود؟
ج. بنا بر احتياط واجب، بايد پول نقد بدهد؛ مگر آن كه گيرنده رضايت داشته باشد.
ص: 477
3259. آيا مى شود براى كار خير از پول زكات به مردم قرض داد؟
ج. قرض دادن جزو مصرف زكات نيست، اگر در مورد سبيل اللّٰه باشد، جايز است.
3260. نظر به اين كه كمبود فضاهاى آموزشى در اكثر نقاط كشور از مشكلات عمدۀ دولت و ملّت به حساب مى آيد و با عنايت به اين كه يكى از موارد مصرف زكات «فى سبيل اللّٰه» مى باشد، مستدعى است نظر مبارك را در خصوص تخصيص اين مورد از زكات به امر مقدّس مدرسه سازى مرقوم فرماييد؟
ج. مدرسه اى كه منفعت عمومى و دينى دارد كه نفع آن به عموم مسلمانان مى رسد و براى اسلام نفع دارد، جزو فى سبيل اللّٰه است كه بنا بر احوط شرط است كه منبع مالى ديگرى براى ساختن آن نباشد.
3261. فردى واجب الزكاة مى باشد، در حالى كه خودش بدهكار است، آيا مى تواند آن زكات را از جهت سهم غارمين در بدهكارى خودش مصرف كند؟ آيا فقير مى تواند
ص: 478
زكاتش را خودش بردارد؟
ج. نمى تواند زكات را از جهت سهم غارمين در بدهكارى خودش مصرف كند، همان گونه كه فقير نمى تواند زكاتش را خودش بردارد، هر چند مى توانند از ديگران، با وجود ساير شرايط، زكات بگيرند.
3262. آيا مى توان از زكات براى تأسيس كتابخانه، خريد و نشر كتاب هاى مذهبى و اداره ى آن بهره گرفت ؟
ج. بله، مى توان.
3263. اگر كسى را جهت تعليم قرآن به اطفال مؤمنين اجير نمايند، آيا جايز است مال الاجاره را از زكات پرداخت نمايند، آيا در مورد مزبور نياز به اجازه ى حاكم دارد؟
ج. ظاهراً نياز به اجازه ندارد.
3264. اگر مؤمنين در ايّام تبليغى رمضان يا محرّم قدرت مالى براى دعوت مبلّغ نداشته باشند؛ آيا از پول زكات مى توانند براى اين امر اقدام كنند؟
ج. ظاهراً مى توانند.
3265. چه مقدار زكات را مى توان «فى سبيل اللّٰه» مصرف كرد؟
ج. هر مقدارى كه مورد نياز آن باشد؛ به شرط اين كه بنا بر احوط منبع مالى ديگرى براى وصول به آن نباشد.
ص: 479
3266. آيا مى توان زكات را صرف فرستادن بچّه هاى افراد بى بضاعت به مدرسه نمود؟
ج. با ملاحظه ى جهت «فى سبيل الخير» بودن مانعى ندارد، به شرط آن كه منابع مالى ديگرى براى اين امر وجود نداشته باشد.
3267. اگر در شهرى هم فقير مستحقّ و هم مسجد نيمه كاره باشد، در مصرف زكات اولويت با كدام يك مى باشد؟
ج. هر كدام كه در نياز و احتياج اولويت دارند.
3268. كسى فقير نيست؛ ولى توانايى تهيه ى جهيزيه دخترش را ندارد، آيا زكات را مى توان به اين فرد داد؟
ج. اگر تهيه جهيزيه او در عناوين ديگر غير از فقر - از مصارف زكات - قرار مى گيرد، جايز است.
3269. آيا مى توان زكات را به كودك فقير نابالغ داد يا حتماً بايد به سرپرست او داده شود؟
ج. بايد به سرپرست و ولىّ او داد.
3270. اگر كسى به دليل كشيدن چك بى محل در زندان باشد، آيا مى توان زكات را جهت رهايى او به كار برد؟
ج. براى اداى قرض او مى شود داد.
ص: 480
3271. اگر كسى كه بدهكار است فوت كند و مالى داشته باشد كه زكات بر آن واجب شده است، آيا مال زكوى را مى توان از بابت پرداخت بدهى طلب كاران، بابت قرض او پرداخت نمود؟
ج. خير، نمى توان.
3272. آيا اهالى روستا مى توانند براى ساختن انبار براى نگهدارى كالاهاى سهميّه عموم اهالى از زكات استفاده كنند؟
ج. اگر مورد نياز مسلمين است و محلّى ديگر براى هزينه ساخت آن نيست، مانعى ندارد.
3273. در غسّال خانه روستاى ما گاهى اوقات به علت عدم وجود كفن دچار مشكل مى شويم. لطفاً بفرماييد آيا از پول زكات شخص يا اشخاصى مى توان چند طاقه پارچه خريد و در غسال خانه براى همه ى مسلمين قرار داد؟
ج. نسبت به ميّتى كه تركه به قدر كفن ندارد و متبرّعى هم نيست، مانعى ندارد.
3274. آيا زكات را مى توان صرف در اماكن عمومى كرد كه افراد متمكّن نيز از آن استفاده مى كنند؟
ج. اگر منفعت عمومى و دينى دارد، جايز است.
3275. از گذشته قبرى به عنوان امام زاده شهرت يافته، امّا شجره نامه آن دقيقاً معلوم
ص: 481
نيست. آيا تعمير آن از زكات جايز است ؟
ج. ظاهراً مانعى ندارد، اگر تعمير ضرورى شده و راه ديگرى جز زكات نيست.
3276. در منطقه ى بلوچستان در اثر فقر مادّى و فرهنگى، مردم آن حتى از داشتن سرويس بهداشتى محرومند. در اين صورت، آيا مى توان براى آن ها از زكات دست شويى ساخت ؟ (لازم به توضيح است كه اكثر آن ها از برادران اهل سنت هستند).
ج. مبنى بر اندراج تحت يكى از دو سهم است كه توضيح آن در جامع المسائل، ج 2، ص 113 آمده است.
3277. اگر يك دانش آموز دبيرستانى يا دانشجوى دانشگاهى نياز به كتاب هاى علمى - مانند فيزيك، رياضى، شيمى و... - داشته باشد، آيا پدر مى تواند جهت اين امور براى فرزندش از زكات هزينه كند؟
ج. اگر ايمن از تضرّر ايمانى به بعض لوازم آن ها باشد مى تواند؛ وگرنه نمى تواند.
3278. آيا مى توان زكات را براى خريد ظروف وقفى براى مسجد صرف كرد؟
ج. اگر محلّ ديگرى بنا بر احوط براى تهيه آن ها نيست و مورد نياز است، جايز است.
3279. آيا طلبه مى تواند زكاتش را صرف خريد كتب دينى براى خود نمايد؟
ج. خير، نمى تواند.
ص: 482
3280. آيا از وجوهات حاصل از زكات مى توان براى برگزارى مسابقات قرآنى و نشر فرهنگ دينى بين دانش آموزان استفاده كرد؟
ج. جايز است.
3281. آيا وجوهات شرعى - مانند خمس و زكات - را مى توان در مواردى مانند كمك به سيل زدگان و زلزله زدگان مصرف كرد؟
ج. در زكات جايز است؛ و در خمس از سهم امام - عليه السّلام - مجاز است، البته پس از استجازه ى از مقلَّد (مرجع تقليد) در مقدارى كه مى خواهد مصرف كند.
3282. آيا مى توان زكات را براى كمك به زلزله زدگان اندونزى يا قحطى زدگان اتيوپى فرستاد؟
ج. اگر مسلمان يا مؤلفه باشند، جايز است؛ آنجا كه مصالح اهل ايمان غايت مقصوده است.
3283. در بين موارد مصرف زكات، اولويت به چه ترتيب مى باشد؟
ج. هر چه اهميت بيشترى داشته باشد، در اولويت قرار مى گيرد كه به حسب موارد مختلف است.
3284. آيا به عنوان زكات مى توان به فقرا مواد غذايى داد؟
ص: 483
ج. اگر به عنوان دفع قيمت است، احوط محافظت بر نقد است، مگر گيرنده به كالا راضى باشد.
3285. آيا در زكات گاو و گوسفند، مى توان حيوان را سر بريد و گوشت آن را بين چند فقير تقسيم نمود؟
ج. اگر قيمت كم نشود و با تراضى با گيرندگان باشد، مانعى ندارد.
ص: 484
3286. آيا مى شود زكات را به افراد فقير معتاد به ترياك داد؟
ج. اگر صرف در كشيدن ترياك مى كند، در ابتداى معتاد شدن نمى تواند به او بدهد؛ ولى اگر معتاد شده است، عدم پرداخت مبنى بر حرمت ادامه اعتياد است، و اگر صرف در ضروريات خود و عيالش مى كند، پرداخت زكات به او مانعى ندارد و هم چنين اگر ندانيم كه آن را چه مى كند.
3287. معيار در فقر افراد چيست ؟ آيا شخصى كه مثلاً حدود پانصد تومان پول ندارد، ولى از لحاظ خوراكى چندان در مضيقه نيست، مى توان به او زكات داد؟
ج. فقير و مستحقّ زكات است.
3288. شخصى داراى باغى است كه اگر بفروشند غنى مى شود؛ ولى به طمع گران تر شدن نمى فروشد. آيا مى توان به او زكات داد؟
ج. اين شخص فقير نيست.
ص: 485
3289. در چه صورتى شخص مى تواند زكات مال را به داماد يا عروس خود بدهد؟
ج. در صورتى كه فقير باشند.
3290. در صورت فقر پسر، پدر مى تواند زكات را براى تحصيل فرزند در دانشگاه يا حوزه به پسر خود پرداخت نمايد؟
ج. در اين جهت با ديگران فرقى ندارد.
3291. پدر اين جانب حدود هفتاد سال سن دارد و شغل او كشاورزى است. بنا به اقرار خودش زكات را خوب حساب نكرده است، يعنى دقيق زكات تسعه (نه گانه) را نداده و يقين دارد به عهده او زكات تسعه هست. همچنين ردّ مظالم به عهده او است.
آيا اكنون براى برىء الذّمه شدن مى تواند يك جا همه را حساب كند و به پسر فقير خود بدهد و پسر براى خود زن بگيرد؟ آيا اجازه مى فرماييد پدرم موارد مذكور را خرج عروسى برادر فقيرم كند؟
ج. شايد بتواند، مگر اين كه احتياط اين است كه به شخص مستحقّ شريف بدهد و او بذل كند به پسرش كه مى خواهد ازدواج كند.
3292. آيا انسان مى تواند مقدارى از زكات را كه مديون است به ربيبۀ خود پرداخت نمايد؟
ج. ظاهراً مى تواند.
ص: 486
3293. آيا به يك خانواده ى مسلمان شيعه كه بعضى از افراد اين خانواده گاهى نماز مى خوانند و گاهى نمى خوانند، مى توان زكات داد؟
ج. اگر به قدر ضروريات آن ها بدهد، اشكال ندارد، (مسئله ى 1537 رساله).
3294. آيا زكات را مى توان به فقير سنى مذهب پرداخت نمود؟
ج. خير، نمى توان، (مسئله ى 1534 رساله).
3295. آيا فقير شيعه مى تواند از يك نفر سنى، زكات بگيرد؟
ج. بله، مى تواند.
3296. كشاورزى در شهر سكونت دارد و جهت زراعت به روستايى در 25 كيلومترى آن شهر مى رود. هم در آن روستا و هم در شهر محل سكونت خود، افراد مستحقّ وجود دارند. او زكات زراعتش را به كدام دسته از فقرا بدهد بهتر است ؟
ج. اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود، مى تواند زكات را به روستا ببرد؛ ولى مخارج بردن به آن محل را بايد خودش بدهد، و اگر زكات تلف شود، ضامن است؛ مگر آن كه به درخواست حاكم شرع برده باشد.
3297. شخص فقيرى به بنده بدهكار است و توانايى پرداخت بدهى خود را ندارد. آيا مى توانم بدهى او را از زكات مالم حساب كنم و ديگر از او طلب نكنم ؟
ج. بله، مى توانيد اين كار را بكنيد.
ص: 487
3298. در چه صورت زكات فرزند به پدر و مادرش مى رسد؟
ج. فرزند نمى تواند زكات خود را در محدوده ى نفقه واجبه، به آن ها بدهد، و در غير آن مانعى ندارد.
3299. آيا جايز است غير سيّد كفارات و مظالم و صدقات خود را به سيّد بدهد؟
ج. احتياط مستحب است كه به سيّد ندهند؛ ولى زكات جايز نيست.
3300. آيا سيّد مى تواند از غير سيّد زكات بگيرد؟
ج. كسى كه سيّد است، نمى تواند از غير سيّد زكات بگيرد. (مسئله ى 1542 رساله).
3301. شخصى كه زكات بايد بپردازد، اگر فرزند، داماد يا يكى از بستگانش طلبه باشد، آيا مى تواند به صورت هديه، لوازم خانه يا كتاب مورد نياز او را خريده و از زكات خود محاسبه نمايد؟
ج. ظاهراً از غير واجبات، واجب النّفقه مى تواند اداى زكات كند و لازم نيست بگويد زكات است.
3302. اگر كسانى باشند كه زكات نمى دهند و وقتى با آن ها بحث مى كنيم، زكات را قبول ندارند، آيا آن ها كافر و نجس اند؟ معاشرت با چنين افرادى چه حكمى دارد؟
ص: 488
ج. اگر منكر اصل زكات هستند، كافر و نجس اند. (با توضيح مذكور در مسئله ى 110 رساله.)
3303. آيا نانى كه از گندم زكات نداده، پخته شده است را مى توان خورد؟
ج. اگر زكات آن را از مال ديگر بدهند، مى توان خورد.
3304. آيا با مال زكوى مى توان لباس خريد و در آن لباس نماز خواند؟
ج. اگر با عين پولى كه زكات آن را نداده اند لباس بخرد تا زمانى كه از پول ديگرى زكات آن را نداده اند، نماز خواندن در آن لباس حرام و بنا بر احتياط باطل است.
3305. اگر كشاورزانى باشند كه درآمد آن ها از طريق زراعت است و لكن زكات پرداخت نمى كنند و با اين درآمد خانه و مسكن تهيه كرده اند، نماز خواندن در خانه ى آن ها چه حكمى دارد؟
ج. نماز خواندن در آن خانه اشكالى ندارد.
3306. اگر كسانى زكات پرداخت نكنند و با عين مال زكوى، ازدواج كرده اند، عقد آن ها چه حكمى دارد؟
ج. عقد آن ها صحيح است.
ص: 489
3307. چيزى را كه انسان بابت زكات به فقير مى دهد، آيا لازم است به او بگويد كه زكات است ؟
ج. خير، لازم نيست.
3308. آيا كسى مى تواند معادل زكاتى كه بر او تعلّق گرفته از فرش هاى خانه اش به مسجد محل بدهد و براى خودش فرش نو تهيه كند؟
ج. ظاهراً مى تواند از باب قيمت بدهد؛ اگر متولّى شرعى راضى شود. (به مسئله ى 1550 رساله مراجعه شود.)
3309. اگر شخص غير سيّدى زكات بگيرد، مى تواند خرج عيالش كه سيّده مى باشد، نمايد؟
ج. بله، مى تواند.
3310. آيا پولى كه بابت وجوه شرعيه - مانند زكات اموال و فطره -، جدا و تعيين شده را مى توان مصرف نمود و يا با پول ديگر تعويض نمود؟
ج. نمى توان آن را مصرف كرد؛ ولى تعويض آن اشكال ندارد، در موردى كه تفاوتى در تعلّق اغراض عقلائيه ندارد و مستحقّين راضى هستند.
3311. آيا مى توان مال زكاتى را فروخت و سپس به مقدار زكات از پول آن جدا كرده
ص: 490
و پرداخت نمود؟
ج. بله، مى توان، (مسئله ى 1550 رساله).
3312. آيا خريدوفروش مال زكوى جايز است ؟ در اين صورت زكات آن بر عهده فروشنده است يا خريدار؟
ج. جايز نيست، مگر بعد از جدا كردن مقدار زكات يا اداى آن از مال ديگر وگرنه معامله نسبت به آن مراعى است.
3313. شخصى علم اجمالى دارد كه زكات يا مظالم بر عهده اش است. حال كه مى خواهد وجهى را به مستحقّ بدهد، به چه نيّت اين كار را انجام دهد؟
ج. به نيّت امر فعلى و ما فى الذّمة.
3314. پدرى زكات مالش را جدا كرده و مى خواهد به فرد خاصى بدهد. آيا پسر بدون اذن او مى تواند زكات را به فرد مستحقّ ديگرى بدهد؟
ج. خير، نمى تواند اين كار را بكند.
3315. آيا پيرمرد كشاورزى كه تاكنون زكات نداده، مى تواند زكات همه ى سال هايش را يك جا حساب كند و بپردازد؟ اگر در حال حاضر قدرت بر اين كار نداشته باشد چه كند؟
ج. بله، بايد تمام آن ها را بدهد؛ هر چند به تدريج باشد يا اگر ندارد، آن را وصيت كند.
ص: 491
3316. اگر پرداخت زكات فطره چند روز به تعويق بيفتد، هنگام پرداخت آن نيّت ادا داشته باشيم يا نيّت قضا؟
ج. اگر كنار هم نگذاشته، احتياط مستحب آن است كه بعداً قضا كند؛ ولى اظهر اين است كه زكات فطره ديگر بر او واجب نيست، ولى معصيت كرده است.
3317. اگر فرد متوفّى بدهكار باشد و مال زكوى نيز داشته باشد، امّا اموال ديگر او به قدرى نيست كه كفاف بدهى او را بدهد، پرداخت زكات او در اولويت قرار دارد يا بدهى او؟
ج. چون زكات اوّلاً به عين مال تعلق مى گيرد به همين جهت اولويت لزوميه دارد، (مسئله ى 1478 رساله).
3318. شخص متوفّىٰ پنجاه سال پيش وصيت كرده كه مبلغ معينى را بابت زكات بدهند ولى ورثه عمل نكرده اند. حال كه مى خواهند عمل كنند، همان مبلغ را بدهند يا ارزش امروزى آن را حساب كنند؟
ج. احتياطاً بايد در ما به التفاوت آن با حكم شرع مصالحه كنند.
3319. آيا ورثه مى توانند در اموال ميتى كه زكات بر آن ها واجب شده، تصرّف كنند؟ در صورت تصرّف آيا بر ذمّه آن ها است كه جبران كنند؟
ج. قبل از اخراج زكات يا كنار گذاشتن آن نمى توانند در آن تصرف كنند و اگر كردند، ضامن هستند.
ص: 492
3320. آيا حاكم اسلامى مى تواند نسبت به جمع آورى خمس و زكات اقدام نمايد و در اين راه خشونت به خرج دهد؟
ج. مى تواند طلب الزامى كند.
3321. آيا حكومت اسلامى مى تواند بنا به مصالح جامعه نصاب زكات را بيشتر يا كمتر وضع كند؟
ج. نصاب خاص، شرط عنوان زكات است.
3322. فلسفۀ تشريع زكات و اهداف آن را با توجه به آيات و روايات، بيان فرماييد؟
ج. رسيدگى به فقيران و رفع حاجت آن ها و نموّ مال و زيادى در عمر و مصالح ديگر از جمله حكمت هاى تشريع زكات است.
3323. آيا حاكم اسلامى مى تواند برخى از متعلّقات يا مصارف زكات را بنا بر مصالح جامعه كم يا زياد نمايد؟
ج. خير.
ص: 493
ص: 494
ص: 495
ص: 496
3324. مقصود از غنى بودن - كه شرط وجوب زكات فطره است - چيست ؟
ج. منظور كسى است كه خرج سال خود و خانواده اش را دارد؛ و كسى كه فعلاً خرج سال را ندارد ولى به تدريج به دست مى آورد و مصرف مى كند، اگر غير از آن چه خرج مى كند، با قرض كردن و مانند آن بتواند زكات فطره را بدهد، به طورى كه نظم امور او به هم نخورد و موجب خرج و اجحاف نباشد، بنا بر احتياط واجب بايد زكات فطره را بدهد.
3325. كسى غروب شب عيد فطر توانايى تهيه ى نان خانواده را نداشت؛ ولى پس از اذان مغرب مالى به او رسيد كه توانگر شد، آيا زكات فطره بر عهده او مى باشد يا خير؟
ج. خير، بر عهدۀ او نمى باشد، لكن مستحبّ است، (مسئله ى 1569 رساله).
3326. اگر شخصى هنگام غروب شب عيد فطر بى هوش شود، آيا زكات فطره از او ساقط است ؟
ج. بله، ساقط است، (مسئله ى 1567 رساله).
ص: 497
3327. آيا كسى كه فقط شب عيد فطر ميهمان بوده، نان خور ميزبان محسوب مى شود و فطره اش بر ميزبان واجب است ؟
ج. اگر پيش از برآمدن هلال ماه شوال ميهمان شده است، فطره اش بر ميزبان واجب است، به شرط آن كه براى خوردن غذا به منزل او آمده باشد، هر چند بعداً مانعى پيش آيد كه نتواند غذا صرف كند.
3328. اگر ميزبان زكات فطريۀ ميهمان را بر عهدۀ خودش بداند و ميهمان طبق نظر مرجع تقليدش، خود را موظّف به پرداخت فطريه بداند، تكليف چيست ؟
ج. يكى با اذن ديگرى بپردازد.
3329. آيا پرداخت زكات فطريه بچّه اى كه در شكم مادر است، واجب است يا نه ؟
ج. بچّه در شكم، فطريّه ندارد.
3330. شخصى شب عيد فطر مجلس فاتحه داشته است. بيست نفر از روستاييان را به مجلس دعوت مى كند، ولى بيست بچّه ى كوچك هم بدون رضايت و دعوتِ او قبل از غروب يا پس از غروب كنار سفره مى نشينند. فطره آن ها به عهده چه كسى است ؟
ج. احتياطاً بر همين دعوت كننده است، نسبت به آن ها كه قبل از هلال شوّال آمده اند.
3331. زكات فطره رزمندگان اسلام و سربازان نظام جمهورى اسلامى كه مخارج آن ها را دولت يا مردم مى دهند، در ماه مبارك رمضان به عهده چه كسى است ؟
ص: 498
ج. اگر نان خور كسى به حساب نيايند و ماهيانه از دولت حقوق مى گيرند، ظاهراً به عهدۀ خودشان است و اگر نان خور كسى ديگر هستند و مخارج آن ها را كس ديگر - مانند ديگر - مى پردازد، زكات فطره بر عهدۀ آن كس - پدر - مى باشد.
3332. فطريه دانشجويى كه در خوابگاه دانشگاه به سر مى برد و از غذاى دانشگاه استفاده مى كند، بر عهده چه كسى است ؟
ج. اگر نان خور دانشگاه محسوب نمى شوند، بر عهدۀ خود آن هاست يا معيلشان، اگر دارند.
3333. كسانى كه در شب عيد فطر زندانى باشند، چه كسى بايد فطريه آن ها را بدهد؟
ج. اگر فقير نباشد و نان خور ديگرى هم نباشد بايد خودش فطريه اش را كنار بگذارد.
3334. روز آخر ماه مبارك رمضان با اطّلاع قبلى ده نفر ميهمان به منزل ما آمدند و موقع نهار در منزل ما بودند و نزديك غروب آفتاب از منزل خارج شدند و بعد از اذان دوباره برگشتند. آيا فطريۀ آن ها به عهدۀ اين جانب مى باشد يا خودشان ؟
ج. ميزان صدق ميهمان در وقت مخصوص است. (مسئله 1566 رساله)
3335. اگر پيش از غروب شب عيد فطر ميهمان وارد خانه شود، ولى از نان خودش افطار كند، آيا فطره او بر عهدۀ صاحب خانه است ؟
ص: 499
ج. تحقّق افطار نزد ميزبان نه شرط است و نه موضوعيّت دارد؛ بلكه ملاك صدق ميهمان در وقت مخصوص است. پس اگر قبل از هلال شوّال با ورود بر او به قصد تناول غذا و نحو آن صدق ضيافت او نموده باشد، فطريه بر صاحب خانه است؛ اگر چه به عذرى تناول نكند. (مسئله 1566 رساله).
3336. در شهرستانى رسم است شب عيد فطر پيش از غروب براى خانواده هاى فقير به تعداد نفرات غذا مى فرستند. آيا زكات فطره بر فرستنده غذا واجب است ؟ اگر پس از غروب غذا بفرستند چه طور؟ اگر افرادى كه غذا مى گيرند فقير نباشند، چه حكمى دارد؟
ج. اگر چنين برنامه اى مستمر نبوده و نان خور يا ميهمان بر آن افراد صدق نكند، فطره آن ها بر هديه دهنده واجب نيست؛ هر چند با طعام او افطار كرده باشند.
3337. فرزند واجب النّفقه انسان، در شب عيد فطر ميهمان كسى ديگر مى شود. آيا فطرۀ او بر گردن پدر است يا بر عهدۀ ميزبان ؟
ج. بر عهدۀ ميزبان است.
3338. اگر كسى شب عيد فطر ميهمان باشد و فطرۀ خود را با اجازه و صلاحديد صاحب خانه بدهد؛ آيا از گردن ميزبان ساقط مى شود؟
ج. اگر به نيابت از طرف ميزبان دهد، از گردن او ساقط مى شود، (مسئله ى 1575 رساله).
ص: 500
3339. اگر شخصى در شب عيد فطر به اشخاصى در مسجد يا سالن پذيرايى، طعام دهد، بايد زكات فطرۀ آن ها را نيز بدهد؟
ج. خير، اگر صدق عيال يا ميهمانان نمى كند.
3340. دو برادر تصميم مى گيرند شب عيد فطر چند نفر را به ميهمانى دعوت كنند و خرج ميهمانى را هر كدام مساوى بر عهده مى گيرند. آيا زكات فطره ميهمان نان به طور مساوى بين آن دو تقسيم مى شود يا خير؟ اگر 34 و 14 تقسيم كرده باشند چه طور؟
ج. بلى در صورت وجوب، هر كدام سهم خود را مى دهد.
3341. دو خانواده شب عيد فطر قرار مى گذارند كه براى افطار و شام به پارك بروند و دور هم باشند. هر كدام غذاى خود را جداگانه تهيه كرده است و لكن موقع غذا خوردن، از غذاى همديگر تناول مى كنند. آيا فطريۀ آن ها به گردن ديگرى مى افتد يا خير؟
ج. ظاهراً خير.
3342. اگر زكات فطرۀ ميهمان بر صاحب خانه باشد و خودش تنهايى به ميهمانى آمده باشد، آيا زكات فطرۀ عيالش باز بر عهدۀ خودش است يا خير؟
ج. زكات فطرۀ عيالش بر عهدۀ خودش است.
3343. اگر سيدى شب عيد فطر نان خور ميزبان غير سيد محسوب شود، آيا فطرۀ آن
ص: 501
سيد را بايد به سيد داد يا به غير سيد؟
ج. بايد به غير سيّد داد.
3344. اگر غير سيدى شب عيد فطر نان خور ميزبان محسوب شود، ميزبان سيد مى تواند فطرۀ او را به سيد بدهد يا خير؟
ج. مى تواند به سيّد هم بدهد.
3345. شب عيد فطر، فقيرى درب خانه اى را مى زند و صاحب خانه نيز مقدارى نان و خرما به او مى دهد. ليكن فقير وارد خانه نمى شود و بعد از تشكر از صاحب خانه آنجا را ترك مى كند. آيا فطريۀ او بر عهدۀ صاحب خانه است يا خير؟
ج. خير.
- عجّل اللّٰه تعالى فرجه الشّريف -
3346. آيا پرداختن زكات فطره از طرف حضرت ولى عصر - عجّل اللّٰه تعالى فرجه الشّريف - مشروع است ؟
ج. خير، مشروع نيست.
3347. اگر شب عيد فطر فرزند انسان در بيمارستان بسترى باشد، به نحوى كه از غذاى بيمارستان استفاده مى كند و پدر خرج بيمارستان او را مى دهد، آيا بازهم فطريه بر عهده پدر مى باشد يا خير؟
ج. بله، بر عهدۀ پدر است.
ص: 502
3348. شخصى زندانى است و پدرش خرج و مخارج زن و فرزندانش را مى دهد. زكات فطرۀ زن و فرزندان بر عهدۀ چه كسى مى باشد؟
ج. بر عهدۀ پدر فرد زندانى است.
3349. آيا امروز طلاب را - با وضعيت شهريه كنونى - مستحق دريافت زكات فطره مى دانيد؟
ج. اگر فقير شرعى باشند، بله استحقاق دارند.
3350. طلبه اى كه علاوه بر شهريه، مبالغى را پدر به او كمك مى كند. آيا فطريه اين فرزند، بر پدر واجب است يا خير؟
ج. اگر صدق نان خور پدر بكند، فطريه اش بر پدر است و در غير اين صورت بر عهدۀ او نيست.
3351. كسى كه حساب سال دارد ولى شغل او از راه حرام است، - مانند كسى كه آرايشگرى دارد و ريش افراد را مى تراشد - آيا بايد اوّل خمس پولى كه براى زكات فطره مى دهد را بپردازد؟
ج. اگر حلال و حرام هر دو را دارد، به نيّت حلال، زكات فطره را بدهد و غير حلال را خودش به هر جور ممكن است تصفيه و تحليل كند، مثلاً اگر مورد تخميس است به جهت اختلاط با حرام، زكات فطره را هم جزو مجموع به حساب آورد.
ص: 503
1.3352) آيا مى توان در صورت عدم قدرت بر زكات فطره، جنسى را به قيمت فطريه جدا كرد و كنار گذاشت ؟
ج. مى تواند.
2) آيا با پول فطريه مى توان بدون اطلاع فقير، براى وى لباس خريد؟
ج. اگر راضى به خصوصيات است، در فرض اطلاع كافى است.
3353. مكلّفى بيش از مقدار زكات فطره را جدا مى كند و كنار مى گذارد، به گونه اى كه ضمن آن به طور مشاع، فطريه است. آيا اشكال دارد؟
ج. مانعى ندارد.
3354. آيا شخص مكلف مى تواند زكات فطره اى را كه جدا كرده و كنار گذاشته است، به پول ديگر يا چيز ديگرى تبديل كند؟
ج. اگر به نحوى است كه مستحقين راضى هستند، جايز است.
ص: 504
3355. اگر مكلّف پول زكات فطره را به صورت جنس ديگر - مثل لباس و لوازم زندگى - درآورده و بعد به فقير داده، در حالى كه غافل يا جاهل بوده، صحيح است يا خير؟ و اگر برائت ذمّه حاصل نشده وظيفه چيست ؟ آيا راه جبران دارد؟
ج. اگر به اندازه ى فطريه باشد اشكال ندارد.
3356. با توجّه به اين كه نخود و لوبيا را مى پزند و با نان مى خورند، آيا مى توان به جاى گندم و... نخود و لوبيا به فقير داد؟
ج. در كفارات با صدق طعام مانعى ندارد و در زكات فطره، در صورتى كه قوت غالب باشد، اشكال ندارد.
3357. آيا در زكات فطره مى توان به جاى قيمت گندم، نان محاسبه كرد؟ با توجه به اين كه نانوايى ها نان را از آرد دولتى تهيه مى كنند كه با قيمت آزاد آن تفاوت چشمگيرى دارد.
ج. مى توان نان حساب كرد، ولى بايد به قيمت آزاد آن حساب كرد.
3358. در زكات فطره اگر بخواهد قيمت جنس را حساب كنند، آيا به قيمت دولتى حساب كنند يا به نرخ آزاد؟
ج. بايد به نرخ آزاد محاسبه كنند.
ص: 505
3359. آيا مى توانم از زكات فطره به فرزند فقيرم بدهم ؟
ج. در غير نفقه ى واجب جايز است.
3360. شخص فقيرى كه اهل محل نيست، روز عيد فطر به روستا مى آيد، با وجود فقير در روستا، آيا اهالى مى توانند زكات فطره را به اين فقير بدهند؟ آيا اين مصداق خارج محل است ؟
ج. مانعى ندارد به او بدهند. و اين عمل انتقال از شهر زكات نيست.
3361. سيّده اى داراى سه فرزند غير سيّد است - كه شوهر او فوت كرده و اكنون فقير هستند - حال كسانى كه سيّد نيستند مى توانند زكات فطره را به زن سيّده بدهند تا آن زن خرج بچّه ها كند؟
ج. به حسب ظاهر دادن زكات به او جايز است به مقدارى كه او در مورد اين اطفال صرف كند.
ص: 506
3362. دادن فطريّه به فقرايى كه معتادند و مى دانيم كه مقدارى از آن را خرج اعتياد خود مى كنند؛ چه صورت دارد؟
ج. خلاف احتياط است.
3363. آيا زكات فطره را مى توان صرف تعمير و توسعه ى مسجد و يا ساختمان امامزاده نمود؟
ج. جايز است با نبود محلّ ديگر على الاحوط؛ ولى احتياط در آن است كه فقط به فقراى شيعه بدهند.
3364. آيا از زكات فطره مى توان بلندگو و مانند آن خريد يا اين كه بايد به مستحقّ برسانيم ؟
ج. اگر مصداق سهم سبيل اللّٰه باشد و بنا بر احوط راه ديگرى براى خريد آن نباشد، جايز است.
3365. در شهرى حوزه اى علميه اى است كه طلاب فقيرى دارد و شهريه آن ها كفاف زندگى آن ها را نمى دهد. از طرف ديگر، فقرايى از مردم عادى نيز وجود دارند. كدام يك براى كمك از زكات فطره و صدقات و... استحقاق بيشترى دارند؟
ج. مستحب است در دادن زكات فطره، خويشان فقير را بر ديگران مقدم دارد و بعد همسايگان فقير را و بعد اهل علم فقير را؛ ولى اگر ديگران از جهتى برترى داشته باشند، مستحب است آن ها را مقدم بدارد.
ص: 507
3366. آيا مى شود زكات فطره را به فقيرى كه نماز نمى خواند؛ امّا مريض و عليل است و قدرت بر كار ندارد، داد؟
ج. به قدر ضروريات خود و خانواده اش مى شود داد.
3367. زنى است مسكين و نيازمند؛ امّا نماز نمى خواند و حجاب را درست رعايت نمى كند. آيا مجاز مى دانيد زكات فطره به او پرداخت شود؟
ج. به قدر ضروريات خود و خانواده اش مى شود داد.
3368. آيا مى توان زكات فطره را به فقيرى كه با نظام اسلامى مخالف است، پرداخت كرد يا نه ؟
ج. بله، مى توان به او داد.
3369. در محلى كه زكات فطره زياد پرداخت مى شود و فقير بسيار كم است، آن را در چه راهى مصرف نمايند؟
ج. اگر زكات فطره را به يكى از هشت مصرفى كه براى زكات گفته شده است برسانند، بنا بر اظهر كافى است.
3370. اگر شخصى در يك شهر و اهل و عيالش در شهر ديگر باشد، زكات فطره را در كدام شهر بايد پرداخت نمايد؟
ج. در شهر خودش اولويت دارد.
ص: 508
3371. آيا كسى كه در تهران زندگى مى كند، مى تواند زكات فطره خود را براى خويشاوندانى كه در ديگر شهرها زندگى مى كنند، بفرستد؟
ج. بله، مى تواند.
3372. آيا زكات فطره را مى توان در كارهاى عمرانى عامّ المنفعه - مانند ساختن حمام يا خانه بهداشت يا ترميم جاده هاى روستايى - هزينه كرد؟
ج. اگر بنا بر احوط راه ديگرى براى تأمين آن ها نيست، از باب فى سبيل اللّٰه مى توان مصرف نمود.
ص: 509
3373. كسى كه حساب سال ندارد ولى مشكوك است كه خمس به اموال او تعلّق گرفته يا نه، آيا بايد اوّل خمس را بدهد و بعد زكات فطره را پرداخت نمايد؟
ج. لازم نيست و اگر يقين هم داشته باشد، زكات فطره از مئونه واجبه اش است و پيش از تخميس مى تواند بدهد؛ مگر اين كه بخواهد از عين مالى كه از سابق متعلق خمس شده بپردازد كه اوّل بايد تخميس كند.
3374. آيا حكم تقدّم خمس بر زكات فطره، در زكات گندم و جو و گاو و گوسفند و طلا و نقره هم هست يا خير؟
ج. مصرف ها و هزينه هاى واجب و مباح در طول سال، خمس ندارد.
3375. در رساله عمليّه بخش زكات فطره در مسئله 1579 فرموده ايد: «زكات فطره بايد از مال حلال داده شود»، بفرماييد:
كسى كه حساب سال دارد، آيا بايد پولى كه براى زكات فطره مى دهد، ابتدا خمس آن را بدهد؟
ج. اگر بين سال واقع شود، خمس واجب نيست.
ص: 510
3376. كسى كه خمس بر مالش تعلّق گرفته، آيا زكات فطره را مى تواند از آن مال بدهد يا اين كه بايد اوّل خمس را پرداخت كند و بعد زكات فطره بدهد؟
ج. اوّل بايد تخميس شود، يعنى نبايد با استثناى آن خمس را حساب كند.
3377. اگر مبالغى جهت زكات يا زكات فطره كنار گذاشته شده باشد، و در اثر سهل انگارى در صرف آن ها يك سال بر آن ها بگذرد، آيا خمس به آن ها تعلّق مى گيرد؟
ج. ظاهراً متعلق خمس نيست.
3378. چند روستا نزديك هم قرار دارند - مثلاً روستايى با روستاى ديگر تنها هزار متر فاصله دارد -. آيا هر دو يك محل محسوب مى شوند يا دو محل ؟ آيا شخص مكلّف مى تواند با وجود مستحق در روستاى خودش زكات را به روستاى مجاور ببرد؟
ج. مانعى ندارد. (به مسئله رساله 1556 و 1596 مراجعه شود.)
3379. آيا پول هايى را كه از محل زكات فطره جمع آورى شده است، مى توان بعد از گذشت مدتى - مانند چند ماه - به مصرف رساند؟
ج. چون براى ديگران است جايز نيست، مگر با اجازه ى آن ها.
3380. مقدارى از زكات فطره را داده ام، آيا اجازه مى فرماييد باقى مانده را روز عيد غدير
ص: 511
به مستحقين بدهم ؟
ج. اگر نماز عيد فطر مى خوانيد، بنا بر احتياط واجب بايد فطره را پيش از نماز عيد فطر بدهيد و اگر نماز عيد فطر نمى خوانيد، مى توانيد تا ظهر به تأخير بيندازيد و اگر موقع وجوب زكات آن را پرداخت نكرده و كنار هم نگذاشته ايد احتياط مستحب آن است كه بعداً قضا كنيد؛ ولى اظهر اين است كه زكات فطره ديگر بر شما واجب نيست؛ ولى معصيت كرده ايد.
3381. اگر پرداخت زكات فطره چند روز به تعويق بيفتد، هنگام پرداخت آن نيّت ادا داشته باشيم يا نيّت قضا؟
ج. اگر كنار هم نگذاشته، احتياط مستحب آن است كه بعداً قضا كند؛ ولى اظهر اين است كه زكات فطره ديگر بر او واجب نيست، ولى معصيت كرده است.
3382. آيا كسانى كه از طرف عده اى وكيل شده اند تا فطريه ها را به افراد مستحق برسانند، مى توانند هزينه هاى خود را از مبالغ فطريه بردارند؟ يا بايد از افراد پرداخت كننده ى فطريه مطالبه كنند؟
ج. ظاهراً بايد از افراد پرداخت كننده فطريه مطالبه كنند.
3383. آيا دهنده ى زكات فطره مى تواند براى فقير شرايطى تعيين كند، مثلاً به فقير شرط كند كه «مقدارى از فطره خود را مصرف كن و بقيّه را به فقير ديگر بده»؟
ج. اگر مقدار مصرف خودش كمتر از يك صاع نباشد، اشكال ندارد، (مسئله ى 1585 رساله).
ص: 512
3384. كسى كه مدت ها زكات فطرۀ خود را نپرداخته است، زكات فطره سال هاى قبل را چگونه بايد محاسبه كند؟
ج. بنا بر احتياط مستحب مى تواند قضا كند؛ ولى اظهر آن است كه زكات فطره ديگر بر او واجب نيست، ولى معصيت كرده است.
3385. زكات فطرۀ خانواده ى ما در چند سال پيش حدود 600 تومان مى شد.
خانواده ام پانصد تومان ديگر به آن اضافه كردند و يك سينى براى مسجد خريدند. امّا بنا به دلايلى اين سينى به مسجد داده نشد. حال جهت جبران آن، چه كار بايد بكنيم ؟
ج. اگر چنان كه مفروض سؤال است، مقدار زكات فطره در آن زمان 55 قيمت سينى بود، اكنون بايد بنا بر احتياط مقدار زيادتر از حدود 55 ارزش فعلى سينى (و معادل فعلىِ ارزشِ 600 تومان در آن زمان) را بپردازيد.
3386. كسى كه نمى تواند قبل از نماز عيد فطر، فطريه را بدهد، آيا لازم است بعد از نماز آن را بپردازد؟
ج. اگر نماز مى خواند، بنا بر احتياط واجب بايد فطره را پيش از نماز عيد بدهد؛ ولى اگر نماز عيد نمى خواند، مى تواند فطره را تا ظهر به تأخير بيندازد.
3387. اگر پول فطريه كنار گذاشته شود، مى توان از آن پول براى خرد كردن اسكناس هاى درشت تر استفاده كرد؟
ج. بله، مى توان.
ص: 513
3388. شخص متمكّنى در روز عيد فطر، مال يا وجه نقد در اختيار ندارد، كه زكات فطره اش را پيش از نماز پرداخت نمايد. آيا واجب است قرض بگيرد و زكات فطره را بدهد يا نه ؟ و اگر قرض كردن خلاف شأن او باشد حكمش چيست ؟
ج. مى تواند جنسى را هر چند زيادتر از زكات قيمت دارد، به عنوان شراكت اهل زكات كنار بگذارد، مثلاً ساعت يا لباس و غير آن و بعداً با اطمينان به رضايت آن ها سهم آن ها را بپردازد و هم چنين است اگر مى تواند قرض خالى از حرج و اجحاف نمايد.
3389. فطريه را به امام جماعت مسجدى مى دهند كه به اهلش برساند و امام، وكالت از فقيه معينى ندارد و قصد دارد به فقيرى بدهد كه اگر نماز عيد فطر را يك ساعت ديرتر بخواند مى تواند به او برساند. در غير اين صورت، چند روز ديرتر به فقير مى رساند. حال امام نماز را ديرتر بخواند تا فطريه را به فقير برساند يا اين كه نماز را سر وقت بخواند؟
ج. فرق نمى كند.
3390. امام جماعت پول هايى را بابت زكات فطره از مردم دريافت مى نمايد، آيا جايز است پول ها را با هم مخلوط نمايد يا اين كه بايد هر كدام را جدا جدا به فقير برساند؟
ج. جايز است مخلوط كند.
3391. آيا جايز است پول هايى كه اشخاصى بابت زكات فطره مى دهند در صندوقى
ص: 514
ريخته شود و فرد معتمدى، تدريجاً به مستحقين بدهد يا نه ؟ در صورت جواز، آيا آن فرد، بايد به نيّت صاحبان آن ها بدهد يا فقط پرداختن كافى است ؟
ج. جايز است و چون آن فرد وكيل در ايصال است نه اخراج، لازم نيست او ديگر نيّت كند.
3392. آيا مسئولان مدرسه مجازند فطريۀ كسانى كه مايل هستند را جمع آورى كنند و به خانواده هاى دانش آموزانى كه شرعاً مستحق اند برسانند؟
ج. بله، مجازند.
3393. در آخرين مسئله زكات فطره در رساله عمليّه فرموده ايد: «احتياط مستحب است زكات فطره را از محل بيرون نبرد، اگر مستحق پيدا مى شود». مراد از محلّ چيست ؟ مثلاً كسى در تهران زندگى مى كند، محلّ او چه مقدار است ؟ در شهرهاى ديگر مانند قم چه مقدار؟
ج. به حسب ظاهر محلّ سكنىٰ است، بزرگ و كوچك بودنش فرق نمى كند.
3394. آيا زكات فطره را مى توان به كسانى كه از طرف كميته ى امداد امام خمينى - رحمه اللّٰه - در زمان برپايى نماز عيد مشغول جمع آورى فطريه هستند پرداخت نمود يا اين كه بايد خودمان به دست فقير برسانيم ؟
ج. بايد يقين يا اطمينان داشت كه آن كميته آن را در موارد مصرفش صرف مى كند.
3395. بعضى از ادارات، مؤسسات خيريه و... اقدام به جمع آورى زكات فطره مى كنند،
ص: 515
آيا پرداخت زكات به آن ها انسان را برىء الذمّه مى نمايد؟ و آيا پرداخت به چنين مؤسساتى قبل از نماز عيد عنوان پرداخت زكات به مستحق را پيدا مى كند و ادا حساب مى شود (با توجه به اين كه رساندن به مصارف زكات توسط چنين مؤسساتى چند روز بعد انجام مى گيرد.)
ج. بايد اطمينان به صرف در مصرف باشد و در فرض جواز، عنوان پرداخت به مستحق را دارد.
ص: 516