زندگی و شخصیت فاطمه بنت أسد (مادر والا مقام) امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)

مشخصات کتاب

زندگی و شخصیت فاطمه بنت أسد

(مادر والا مقام)

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)

اثر قلم و تحقیق و ابتکار و هنر:

جمعی از نویسندگان و شعرا و خوشنویسان ولائی

ناشر : محبّ العترة الطّاهره (علیهم السلام)

تایپ و صفحه آرایی : مهدی آقابابایی

نوبت چاپ : اول

تاریخ انتشار : ایام ولادت با سعادت امیرالمؤمنین (علیه السلام)

رجب المرجب 1446قمری / دی ماه 1403شمسی

بهاء :

سلام و صلوات بر مادران پیامبر و ائمه (علیهم السلام)و بالاخص حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) .

ویراستار دیجیتالی:محمد منصوری

ص: 1

اشاره

شناسنامۀ کتاب :

زندگی و شخصیت

فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

مادر والا مقام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)

اثر قلم و تحقیق و ابتکار و هنر : جمعی از نویسندگان و شعراء و خوشنویسان ولائی

ناشر : محبّ العترة الطّاهره (علیهم السلام)

تایپ و صفحه آرایی : مهدی آقابابایی

ویراستار دیجیتالی:محمد منصوری

نوبت چاپ : اول

تاریخ انتشار : ایام ولادت با سعادت امیرالمؤمنین (علیه السلام)

رجب المرجب 1446قمری / دی ماه 1403شمسی

بهاء :

سلام و صلوات بر مادران پیامبر و ائمه (علیهم السلام)و بالاخص حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) .

ص: 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

الحَمدُ لله رَبِّ العالَمین

وصلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا و نَبِیِّنا و حَبیبِنا و طَبیبِنا

الَّذی بُعِثَ رحمةً لِلعالَمين ، و بَشيراً للمُذنِبين

مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّين

وعَلى آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الاَنجَبين ، لا سِيّما

الإمامِ المُنتَظَر ، و الوَليِّ المُنتَقِم

الحُجَّةِبن الحَسَنِ المَهدِيِّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

ولَعنَةُ اللهِ عَلى أعدائِهِم اجمَعين مِنَ الآنَ إلى يَومِ الدّين

آمينَ آمينَ آمين

ص: 3

فهرست

پیشگفتار. 7

بخش اول : مقالات نویسندگان دربارۀ شخصیت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) . 10

دختر شیر و مادر شیران / شیخ علی اکبر مهدی پور. 11

اولیّات حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام). 34

عصمت حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام). 36

جایگاه رفیع حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام). 37

سیمای فاطمه بنت اسد (علیها السلام)در آیینۀ بیان امام زمان  42

مادر ولایت ، پناهگاه امّت / شیخ محمد امیری سوادکوهی.. 48

عجز بشریت از شناخت فاطمه بنت اسد (علیها السلام). 57

سیمای نورانی حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)در قرآن. 58

خدا ترسی و ایمان فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام). 67

رجعت مادر ولایت ، در ظهور حضرت حجّت.  76

توسل به حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)برای حاجات.. 82

خصایص مادر اسد الله (علیه السلام)/ سیّد محمد موحّد ابطحی. 86

ص: 1

بانویی که لحظه ای شرک نورزید. 89

طهارت حضرت بنت اسد (علیها السلام). 95

باب الحوائج الی اللّه. 97

سیری کوتاه در زندگانی فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) / مهدی آقابابایی. 102

ویژگی های حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام). 102

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)در خدمت حضرت زهرا (علیها السلام). 107

کتابشناسی حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام). 117

فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)در میان قلم بدستان / سید حسن سجادی دره صوفی. 125

الف. فاطمه بنت اسد (علیها السلام)از منظر رجال وتاریخ.. 134

ب : فاطمه بنت اسد (علیها السلام)از دیدگاه اهل علم انساب.. 142

ج : حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)از دیدگاه شعراء. 146

بخش دوم : سروده های شعرای درباره فاطمه بنت اسد (علیها السلام) . 161

بانوی خاص بهشت / جعفر رسول زاده ( آشفته ).. 162

فاطمه بنت اسد (علیها السلام)مولود کعبه / حسین زارعی. 164

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) مادری از جنس نور / خطیب ولائی . 165

بانوی قدسی طینتِ عرشی صفات/ شیخ حسن رجبیان. 167

مادر چهارده معصوم (علیهم السلام)/ غلامرضا سازگار ( میثم )..... 170

هم بنت و ، هم اُم اسد بود/ محسن صرامی. 172

گنج ایمان / محمد حسین طالبیان. 173

چشمۀ نور/ محمد عابدی . 174

ص: 1

امّ اسد/ احمد علوی. 176

مادرِ شیر عشق / محمد قدسی ( قدسی ). 178

آرامش دلهای خسته / نرگس مراد قلیئ. 179

مادر فضائل / علی رضا محمدی ( مسافر ). 181

مادر گل های پرپر / علی اصغر یونسیان ( ملتجی ) . 183

فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)اُمُّ المعصومین (علیهم السلام)/ حشمت الله ممتاز. 185

مادر حیدر کرّار/ احمد مشکنانی ( نادم ). 186

فاطمه بنت اسد (علیها السلام)/ احمد مشکنانی ( نادم ). 187

دو فاطمه (علیها السلام)در دو سوی حیدر (علیه السلام)/ محسن ناصحی. 189

شیر زاده ای که شیر آورد / مرتضوی نائینی ( ناظر ). 190

مادری بر چهارده نور / سید علی مهدوی ( والا ). 192

دومین بانوی مسلمان/ یونس وصالی ( یونس ) . 193

ص: 4

پیش گفتار

پس از آنکه با لطف الهی و عنایت های صاحبان ولایت و ائمۀ معصومین (علیهم السلام)برنامه های گسترده و تحقیق و تألیف و سرودن شعر و انتشار آنها در عالم مطبوعات و فضای مجازی و تشکیل مجالس و محافل بزرگداشت در شهرهای مختلف برای مادران ائمه (علیهم السلام)همانند حضرت نرجس خاتون (علیها السلام)و حضرت شهربانو (علیها السلام)و حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) انجام شد و آثار و برکات بسیار وسیع از نظر دینی و اجتماعی و اجابت دعاها و گره گشائی از مشکلات علاقه مندان ، ظاهر گردید و نه تنها نقش بسیار چشمگیری در افزایش معرفت عموم اقشار جامعه ، ایفا کرد ، بلکه در جذب دل ها و روحیه ها به سوی مکتب اهل البیت (علیهم السلام)و پایبندیِ بیشتر پیروان مکتب ولایت تأثیر فراوانی داشت و کتاب های منتشر شده در این زمینه مانند « مادر باران » و « حضرت شهربانو حلقۀ وصل بین ایران و اسلام » و « مادر شمس الشموس » در بیش از چهل کشور و چند صد شهر ( در قاره های آسیا ، اروپا ، افریقا ، استرالیا و آمریکا ) به وسیلۀ کتابخانۀ دیجیتالی قائمیه انتشار یافت .

موفقیت های مورد اشاره و آثار برکات معنوی و معرفتی این عرض ادب ها نسبت به مادران عظیم الشأن ائمۀ معصومین (علیهم السلام) و استقبال عموم

ص: 7

طبقات جامعه بالاخص نویسندگان و گویندگان و شعراء و خوشنویسان و ... از این حرکت بزرگ ، ما را بر آن داشت که گامی برای استمرار این حرکت علمی و دینی و معنوی ، برداریم و با توجه به نشانه های معنوی و استخاره هائی که انجام شد برای اصل اقدام و چگونگیِ آن بدین قرار :

1. برای ورود در برنامه ، این آیه راهنما شد :

(الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب )(1)

2. برای اقدام در مورد حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام) این آیۀ مبارکه شوق انگیز شد :

( ... كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء * تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها ... )(2)

3. برای برخی ویژگی های این حرکت نورانی ، این آیات موجب قوت قلب گردید :

(

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم * المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ .... * اللَّهُ الَّذي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها )(3)

تصمیم گرفتم که با برخی از نویسندگان و شعراء و خوشنویسان که آمادگی بیشتری دارند گفتگو کنم و با تهیۀ چند مقاله و چند سروده و

ص: 8


1- . رعد / 29 .
2- . ابراهیم 25- 24.
3- . رعد/ 2-1 .

چند اثر خوشنویسی شده ، مجموعه ای مقدماتی را آماده نموده و در دسترس سایر نویسندگان و شعراء قرار دهیم که با همکاری آنها همانند سایر آثار منتشر شده در مورد مادران ائمه (علیهم السلام) ، مجموعه ای را با مقالات بیشتر و سروده هایی فراوان و تصویرهائی از محافل بزرگداشت و گزارشاتی مهیّج و مؤثر و دست نوشته هائی از خوشنویسان برجسته ، در اختیار علاقه مندان قرار دهیم .

امید است این اقدام مقدماتی ، مورد لطف و رحمت عموم فرزندان حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)بالاخص پناه درماندگان ، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)قرار گیرد و زمینه ساز خیزشی وسیع و تکامل یافته ، در مورد آشنائی با شخصیت و عظمت سایر مادران ائمه (علیهم السلام)و دیگر بانوان بزرگ خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) بگردد .

آمین آمین آمین

اصفهان – حوزۀ علیمّه

میر سیّد حجة موحّد ابطحی موسوی اصفهانی

ایام فاطمیه 1446 قمری / آذر ماه 1403 شمسی

ص: 9

بخش اول : مقالات نویسندگان عالیقدر دربارۀ شخصیت حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

اشاره

ص: 10

به قلم: نویسندۀ نامدار و محقق ولائی

آقای حاج شیخ علی اکبر مهدی پور

دختر شیر و مادر شیران

*****

ماه تابان و خورشید فروزانِ نیاکان خاتم پیامبران ، جناب هاشم فرزند عبدمناف، وارث همۀ شایستگی های نیاکان خود ، وصیِّ حضرت ابراهیم خلیل ، فراخوان آیین حنیفیّت، مشعل هدایت ، سرچشمۀ سیادت ، نیای بنی هاشم و افتخار همۀ سادات آل هاشم می باشد .

هاشم بزرگترین فرزند عبدمناف ، حامل ودایع نبوّت، وصیّ پدر ، عهده دار سقایت و رفادت ( پذیرایی از حجّاج ، اطعام و انفاق بر حجّاج ) رئیس کلّ ایل و تبار خویش ، با برادرش « مطّلب » از یک مادر بودند .

هاشم و مطّلب خیلی با یکدیگر صمیمی بودند و هر دو خیلی زیبا بودند و لذا به « بدران » دو قرص قمر مشهور بودند .

از عنفوان جوانی نور نبوّت در پیشانی هاشم می درخشید . او که خود زیبا بود و چون ماه چهارده شبه نورافشانی می کرد ، نور نبوّت نیز درخشش دیگری بر چهرۀ او افزوده بود .

صفات برجسته ، فضایل ذاتی ، ریاست ظاهری ، جود و بخشش بی نظیر و ایادی مشکوره اش بر همۀ عرب منطقه موجب شد ، که هر قبیله ای

ص: 11

آرزو کند که افتخار دامادی هاشم از آنِ آنها باشد و از این رو هدایای فراوانی به او می فرستادند که با دختر آن ها ازدواج کند .

هاشم با یکی از دختران عشیره اش به نام « قَیلَه » دختر عامر بن مالک بن مطّلب ازدواج نمود .

هاشم از قیله فرزندانی پیدا کرد ، که هر کدام در شجاعت و صلابت کم نظیر بودند . هاشم در سیمای یکی از فرزندانش آثار صلابت ، شجاعت و شرافت بیشتری احساس کرد ، او را « اسد » نام نهاد .

قزوینی در مادۀ « اسد » می نویسد : شیر قوی ترین ، شجاع ترین ، با هیبت ترین و با عظمت ترین می باشد .(1)

هنگامی که اسد ، شیر بیشۀ شجاعت ، به سن ازدواج رسید ، هاشم برای او از دختری از خاندان خویش به نام « فاطمه » دختر هَرِم بن رواحه ، بن حجر ، بن عبد ، بن معیص ، بن عامر ، بن لؤیّ ، خواستگاری کرد ، که در نیای ششم با هاشم به هم می پیوستند .(2) یکی از ثمره های این شجرۀ طیّبه ، « فاطمه بنت اسد » می باشد .

فاطمه بنت اسد که دختر شیر بود ، چهار فرزند شیر شرزه ، به دنیا آورد ، که هر یک از آن ها در شجاعت و صلابت کم نظیر بودند ، در رأس آن ها شیر شیران ، یلِ یلان ، اسدالله الغالب ، علیّ بن ابی طالب (علیهما السلام)بود .

ص: 12


1- . قزوینی ، عجائب المخلوقات ، ص 254.
2- . ابن سعد ، الطّبقات الکبری ، ج 8 ، ص 51.

آثار شجاعت و صلابت و شرافتی که به هنگام ولادت در سیمای او موج می زد ، سبب شد که مادر او را « حیدره » نام بگذارد .(1)

« حیدره » از اسامی شیر است ، هنگامی که مرحب خیبری رجز خواند و مبارز طلبید ، مولای متّقیان به مصاف او رفت و گفت :

« أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَة »(2)

در مورد نام گذاری مولای متّقیان به « حیدره » علاوه بر شجاعت کم نظیر ، صلابت بی بدیل و تسمیۀ حضرت فاطمه بنت اسد ، نقل شده که در برخی از کتاب های پیشینیان این نام در حق آن حضرت آمده است .(3)

از این رو ، ما حضرت فاطمه بنت اسد را « دختر شیر و مادر شیران » نام نهادیم .

همۀ محدّثان ، مورّخان ، سیره نویسان و تراجم نگاران در وصف مولای متّقیان و شرح شجاعت و صلابت آن حضرت سخنان نغز و پر مغزی گفته اند ، که به یک عبارت کوتاه از یک تراجم نگار معروف بسنده می کنیم :

مزّی در وصف آن حضرت می نویسد :

سیمایش چون ماه چهارده شبه ، گردن مبارکش چون استوانۀ نقره ، بازوانش پرتوان ، دیدگانش نافذ ، به سوی نبرد با دشمن هروله کنان ، و در یک کلمه کرّار غیر فرّار .(4)

ص: 13


1- . ابن اثیر ، النّهایه ، ج 1 ، ص 354.
2- . دمیری ، حیاة الحیوان ، ج 1، ص 389.
3- . طریحی ، مجمع البحرین ، ج 3 ، ص 261.
4- . مزّی ، تهذیب الکمال ، ج 13 ، ص 305.

و اینک اشاره ای کوتاه به سرچشمۀ این فضیلت ها ، وجود مقدّس حضرت ابوطالب (علیه السلام)، که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در حقّ او فرمود :

لو أنَّ أبا طالب ولد النّاس كلّهم، لكانوا أشدّاء ؛ اگر همۀ مردمان را حضرت ابوطالب به دنیا آورده بود ، همه شان با صلابت می شدند .(1)

همسر

حضرت فاطمه بنت اسد با پسر عمویش ابوطالب (علیه السلام)ازدواج نمود .

نسب حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)با حضرت ابوطالب (علیه السلام)در هاشم به هم می رسد .

حضرت ابوطالب (علیه السلام)بزرگترین حامی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)بود .

شیخ صدوق (قدّس سرّه)روایت کرده که حضرت عبدالمطّلب (علیه السلام)حجّت بود و ابوطالب (علیه السلام)وصیّ او بود .(2)

علامه مجلسی (قدّس سرّه)فرموده : شیعیان اجماع کرده اند که حضرت ابوطالب (علیه السلام) در آغاز بعثت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)ایمان آورد ، هرگز بتی را نپرستید ، بلکه از اوصیای حضرت ابراهیم (علیه السلام)بود .(3)

ص: 14


1- . قاضی نعمان ، شرح الاخبار ، ج 3، ص 217.
2- . شیخ صدوق ، العقائد ، ص 116.
3- . مجلسی ، مرآت العقول ، ج 5 ، ص 235.

با سلسله اسنادش ابن عساکر نقل کرده که عباس گفت : حضرت ابوطالب (علیه السلام)در لحظات آخر حیاتش لبانش حرکت می کرد ، گوش دادم ، شنیدم که «لا اله الا الله» می گوید .(1)

ابن عساکر با سلسله اسنادش از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)روایت کرده که می فرمود :

در روز قیامت برای پدرم ، مادرم ، عمویم ابوطالب و برادری که در زمان جاهلیّت داشتم، شفاعت می کنم .(2)

ابن سعد با سلسله اسنادش از امیرمؤمنان (علیه السلام)روایت کرده که فرمود : هنگامی که خبر وفات پدرم را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)دادم ، گریست و فرمود : اذهب فأغسله و کفّنه و واره، غفرالله له و رحمه ؛ برو او را غسل بده ، کفن کن و خاکسپاری کن ، خداوند او را مورد رحمت و مغفرت خود قرار دهد .(3)

البته ما آن حضرت را از اوصیای حضرت ابراهیم (علیه السلام)می دانیم و همۀ انبیاء و اوصیاء را معصوم می دانیم .(4) ولی تصریح ابن سعد بر فرمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)به مولای متّقیان (علیه السلام) خالی از اشاره به عصمت آن حضرت نمی باشد ، که معصوم را باید معصوم غسل دهد .(5)

ص: 15


1- . ابن عساکر ، تاریخ دمشق ، ج 70 ، ص 245.
2- . همان ، ص 252.
3- . ابن سعد ، الطّبقات الکبری ، ج 1، ص 123.
4- . علم الهدی ، تنزیه الانبیاء ، ص 15.
5- . کلینی ، اصول کافی ، ج1، ص 459.

فرزندان

خداوند منّان برای حضرت فاطمه بنت اسد از حضرت ابوطالب (علیه السلام) چهار پسر و سه دختر عنایت فرمود که فرزندان پسر به ترتیب سن عبارتند از : طالب ، عقیل، جعفر و مولای متّقیان (علیه السلام)که

هر کدام ده سال کوچک تر از برادر پیشین بود .(1)

1. طالب (علیه السلام)

پیوند مقدّس حضرت فاطمه بنت اسد با حضرت ابوطالب (علیه السلام)برکات فراوانی دا شت ، عشق و علاقۀ این دو به یکدیگر زبانزد هاشمیان بود .

نخستین ثمرۀ این ازدواج تولد فرزندی به نام طالب بود ، که حضرت ابوطالب از نام او کنیه گرفت و به عنوان ابوطالب مشهور شد .(2)

طالب مانند پدر بزرگوارش از نخست اسلام آورد ، ولی برای این که بتواند از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)حمایت کند ، اسلام خود را آشکار نکرد .

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در این رابطه می فرماید :

در شبی که به معراج رفتم، به عرش الهی رسیدم ، چهار نور در عرش خدا دیدم ، عرض کردم : بار خدایا ! این ها چه نوری است؟! خطاب شد : یا محمد ! این نور عبدالمطلب است ، و این نور عمویت ابوطالب است ، و این نور پدرت عبدالله است ، و این نور برادرت طالب است .

ص: 16


1- . ابن کثیر ، البدایة و النّهایة ، ج 8 ، ص 47.
2- . ابوحنیفۀ مغربی، شرح الاخبار، ج 3، ص 214.

عرض کردم : بار پروردگارا ! از چه عملی به این مقام رسیده اند؟! خطاب شد : با مخفی داشتن ایمان ، اظهار کفر و شکیبایی بر آن تا لحظۀ مرگ .(1)

در این وحی الهی از طالب برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)« برادر » تعبیر شده است . آیت الله شیخ جعفر نقدی در توضیح این فراز از وحی الهی می فرماید : با توجه به این که جناب عبدالله به جز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)فرزند دیگری نداشت ، تعبیر برادر از طالب ، از این جهت است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)در خانۀ حضرت ابوطالب پرورش یافته ، در حکم فرزند ابوطالب و برادر طالب می باشد .(2)

در حدیثی معروف خداوند به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)وحی فرمود : یا محمد ! خداوند برای پنج نفر به تو اذن شفاعت داده :

1. بطنی که تو را حمل کرد و او آمنه بنت وهب بود .

2. صلبی که تو را به وجود آورد و او عبدالله فرزند عبدالمطلب بود .

3. دامنی که تو را کفالت نمود و او عبدالمطلب بن هاشم بود .

4. خانه ای که تو را پناه داد و او ابوطالب بن عبدالمطلب بود .

5. برادری که در جاهلیت داشتی .

پرسیدند: او چه کسی بود ؟ فرمود : با من انس داشت و من نیز با او مأنوس بودم ، او سخی بود ، و اطعام طعام می کرد .(3)

ص: 17


1- . ابن فتّال نیشابوری، روضة الواعظین، ج1، ص 199.
2- . نقدی ، الانوارالعلویّة ، ص 15.
3- . شیخ صدوق ، خصال ، ج1، ص 293.

علامۀ نقدی گلواژۀ « برادر » را در این حدیث نیز به جناب « طالب » تفسیر کرده است .(1)

علت این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)از او نام نبرده، این بود که ایمانش را مخفی می داشت ، و حضرت نمی خواست راز او را بر ملا کند .

هنگامی که قریش جناب طالب را می خواستند به زور به جنگ بدر ببرند، او اشعاری با این مطلع سرود : « لاهمّ امّا یغزونّ طالب » بار خدایا ! اگر طالب بجنگد با سپاهی از این سپاهیان ، در برابر آن سپاه چیرۀ جنگجوی ، چنان کن که جامه اش را ببرند ، ولی او جامۀ کسی را نبرد ، او مغلوب شود، ولی بر کسی غالب نشود .(2)

قریش با یکدیگر مشورت کردند و به طالب گفتند : اگر شما با ما نیز بیایید ، تمایل قلبی شما با محمد است ؛ و لذا طالب به مکه برگشت و در جنگ بدر شرکت نکرد .(3)

طالب اشعار بسیار نغز و پرمغزی در مدح پیامبر اکرم با مطلع : « و محض بنی هاشم احمد » سروده است .(4)

ص: 18


1- . نقدی ، همان .
2- . ابن کثیر ، البدایة و النهایة ، ج 3، ص 266.
3- . همان .
4- . صفدی ، الوافی بالوفیات ، ج 16، ص 222.

حضرت ابوطالب به جناب طالب محبت خاصی داشت ؛ و لذا هنگامی که در مکه خشکسالی شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)و جناب عباس به محضر حضرت ابوطالب (علیه السلام)رسیدند و پیشنهاد کردند که بعضی از فرزندانش را ببرند و برایشان قحطی فشار نیاورد ، فرمود :

اگر عقیل یا طالب را برای من بگذارید ، هر چه خواستید انجام دهید .(1)

امام صادق (علیه السلام)می فرماید : بعد از سرودن آن اشعار ، قریش او را برگردانیدند و گفتند : اگر طالب بیاید بر ما چیره می شود .

و در روایتی حضرت فرمود : طالب اسلام آورده بود .(2)

2. عقیل (علیه السلام)

دومین فرزند فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، عقیل بود که از سابقین در اسلام بود و در مجلس انذار عشیره ایمان آورد .(3)

عقیل در جنگ حُنین ثابت قدم ماند و مانند دیگران پا به فرار نگذاشت .(4)

در علم انساب بسیار نیرومند بود ، در مسجد النّبی حصیری برایش پهن می کردند ، روی آن نماز می خواند ، مردم برای فرا گرفتن علم نسب و حوادث تاریخی پیرامون او گرد می آمدند .(5)

ص: 19


1- . نقدی ، الانوار العلویّه ، ص 15.
2- . کلینی ، الکافی ، ج 8 ، ص 307، ح 563.
3- . سید جعفر مرتضی ، الصحیح من سیرة النّبی الاعظم ، ج 3، ص 184.
4- . محمد شفیق غربال ، الموسوعة العربیّة المیسّرة ، ص 1222.
5- . ابن عبدالبرّ ، الاستیعاب ، ج 3 ، ص 187.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)به او فرمود :

إِنِّي لَأُحِبُّكَ يَا عَقِيلُ حُبَّيْنِ حُبّاً لَكَ وَ حُبّاً لِحُبِّ أَبِي طَالِبٍ لَكَ ؛ من تو را به دو جهت دوست می دارم ، یکی برای این که دوست داشتنی هستی ، دیگر به جهت محبت حضرت ابوطالب (علیه السلام)به تو .(1)

همین مطلب را به مولای متّقیان در مورد عقیل فرمود و در پایان این جمله را افزود : وَ إِنَّ وَلَدَهُ لَمَقْتُولٌ فِي مَحَبَّةِ وَلَدِك ؛ پسرش – حضرت مسلم (علیه السلام) – در محبت فرزندت – امام حسین (علیه السلام)به شهادت می رسد .(2)

مقریزی در کتاب ارزشمند خود تصریح می کند که (صلی الله علیه و آله و سلم) تن از شهدای کربلا از صلب مولای متقّیان و (صلی الله علیه و آله و سلم) تن از آن ها از صلب جناب عقیل هستند .(3)

از این رهگذر ما کتاب خود را که در مورد عقیل نوشته ایم ، « ابوالشهداء » نام نهادیم .(4)

عقیل در اواخر عمر دیدگانش کم سو شده بود ، برای هدف والایی که داشت، مسافت مدینه تا شام را با همه سختی هایش ، با وسایل آن روز پیمود ، تا بر همگان ثابت کند که معاویه طلیق است و حق خلافت ندارد ، از طهارت مولد برخوردار نیست و اصحابش مگسانند دور شیرینی .

ص: 20


1- . شیخ صدوق ، الخصال ، ج1 ، ص 76.
2- . شیخ صدوق ، الامالی ، ص 111، مجلس 27، ح 3.
3- . مقریزی ، النّزاع و التّخاصم ، ص 29.
4- . چاپ تهران ، آرام دل ، 1403 ش.

عقیل در این دیدار همه اش او را « زادۀ هند » خطاب می کرد ، پرچم برافراشتۀ هند را در اذهان تداعی می نمود .

معاویه که از تباهی نیاکانش خبر داشت ، از او تقاضا می کرد که در این زمینه سخن نگوید .

روزی معایه به او گفت : در مورد من چه می گویی ؟ عقیل گفت : از خودت بگذر . معاویه گفت : باید بگویی . عقیل گفت : آیا « حمامه » را می شناسی ؟! معاویه گفت : حمامه کیست؟ عقیل گفت : من تو را خبر دادم .

معاویه یکی از نسّابه ها را احضار کرد و از او پرسید : حمامه کیست ؟

او گفت : آیا جانم در امان است ؟ گفت : آری .

نسّابه گفت : او مادر بزرگ توست که در عهد جاهلی پرچم بر بام خانه اش داشت .(1) حمامه مادر بزرگ مادری ابوسفیان بود .(2)

معاویه برای جلب رضایت عقیل صد هزار درهم به او تقدیم کرد ، عقیل آن را به سوی معاویه پرتاب کرد و به قصد اعتراض مجلس را ترک کرد . (3)

معاویه نامۀ عذرخواهی نوشت و از خاندان عصمت و طهارت بسیار تجلیل کرد و نامه را به محضر جناب عقیل فرستاد .

عقیل در پاسخ ابیاتی به این مضمون سرود :

ص: 21


1- . ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج 2، ص 125.
2- . مجلسی ، بحارالانوار ، ج 33، ص 200.
3- . سیئد علیخان کبیر ، الدّرجات الرّفیعه ، ص 163.

آن چه در حق خاندان ما گفتی راست است ، ولی ترجیح می دهم که دیگر نه من تو را ببینم و نه تو مرا ببینی. معاویه شخصاً سوار بر مرکب شده به اقامتگاه عقیل رفت ، با اصرار و الحاح از او خواست که از اشتباه او در گذرد .(1)

امام صادق (علیه السلام)می فرماید : عقیل از آگاه ترین مردمان به علم نسب بود .(2)

ابن اثیر گوید : عقیل داناترین مردمان در علم نسب و تاریخ عرب بود .(3)

خانه ای که رسول خدا در آن متولد شده بود ، آن را به عقیل هبه کرد ، عقیل تا زنده بود ، در آن زندگی می کرد .(4)

از سعادت های عقیل بود که در مراسم غسل جسد پیامبر حضور داشت و به هنگام دفن آن حضرت داخل قبر شد .(5)

از دیگر افتخاراتش حضور در مراسم تشییع حضرت صدیقۀ طاهره (علیها السلام) بود .(6)

عبدالجلیل قزوینی می نویسد : جناب عقیل برای اتمام حجت و نشر فضائل امیرمؤمنان در شام ، به آن سامان سفر کرد .(7)

ص: 22


1- . زمخشری ، ربیع الابرار ، ج 2، ص 93.
2- . شیخ طوسی ، الامالی ، ص 725، مجلس 43، ح 8.
3- . ابن اثیر، اسدالغابه ، ج 3، ص 423.
4- . فاکهی ، اخبار مکه ، ج2، ص 265.
5- . ابن سعد ، الطبقات الکبری ، ج 2 ، ص 301 .
6- . طبرسی ، اعلام الوری ، ج1، ص 300.
7- . قزوینی ، النّقض ، ص 172.

قاضی نورالله شوشتری نیز آن را پسندیده و نقل کرده است .(1)

3. جعفر (علیه السلام)

سومین فرزند حضرت فاطمه بنت اسد، جناب جعفر طیّار (علیه السلام)بود .

جعفر ده سال بزرگتر از امیرمؤمنان ، عقیل ده سال بزرگتر از جعفر و طالب ده سال بزرگتر از عقیل بود .(2) که در سال بیستم عام الفیل دیده به جهان گشود .(3)

جعفر (علیه السلام)اندکی بعد از مولای متّقیان ، یک روز یا کمتر بعد از آن حضرت اسلام آورد .(4)

بر این اساس جعفر دومین فردی است که اسلام آورده ، ولی به نقلی زید بن حارثه دوم و جعفر سومین مسلمان می باشد .(5)

حضرت ابوطالب (علیه السلام) مشاهده کرد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)نماز می خواند و امیرمؤمنان (علیه السلام) در سمت راست آن حضرت مشغول نماز است ، به جعفر فرمود : تو نیز به بغل دست پسر عمویت بچسب . جعفر به سرعت رفت و در طرف چپ امیرمؤمنان ایستاد ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس کرد که جعفر نیز به نماز ایستاده ، کمی جلوتر رفتند و آنان را در پشت سر خود قرار دادند .

ص: 23


1- . تستری ، مجالس المؤمنین ، ج1، ص 196.
2- . ابن اثیر ، اسد الغابه ، ج 1 ، ص 278.
3- . ستّار عودی ، دانشنامۀ جهان اسلام ، ج 10، ص 405.
4- . همان .
5- . ابن عساکر ، تاریخ دمشق ، ج 10، ص 36.

حضرت ابوطالب که این صحنه را دید،ابیاتی با مطلع: «ان علیاً و جعفراً ثقتی» سرود .(1) این نخستین نماز جماعتی بود که در اسلام بر پا شد .(2)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در بیان جایگاه رفیع جعفر فرمود :

1. خیر الناس حمزة و جعفر و علی ؛ بهترین مردمان حمزه ، جعفر و علی (علیهم السلام)است .(3)

آنگاه خطاب به ایشان فرمود :

2. اشبهت خَلقی و خُلقی ؛ در سیرت و صورت همانند من هستی.(4)

3. ما هفت تن از اولاد عبدالمطلب سروران اهل بهشت هستیم : من ، حمزه ، جعفر، علی ، فاطمه ، حسن و حسین .(5)

4. او پدر بینوایان بود .(6)

5. علی مثل جعفر فلیبکی البواکی ؛ بر مانند جعفر گریه کن ها گریه کنند .(7)

ص: 24


1- . همان ، ص 37.
2- . همان .
3- . ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبیین ، ص 33.
4- . ابن حجر عسقلانی ، الاصابة ، ج1، ص 248.
5- . ابن عساکر ، تاریخ دمشق ، ج 12، ص 38.
6- . صفدی ، الوافی بالوفیات ، ج 11، ص 71.
7- . ابن اثیر ، اسدالغابه، ج 1، ص 289.

6. دیشب وارد بهشت شدم ، دیدم که جعفر با فرشتگان در حال پرواز است .(1)

7. او را در بهشت دیدم که بال هایش آغشته به خون بود .(2)

8. سخی ترین امّت من جعفر است .(3)

9. تو از همان طینتی آفریده شده ای که من از آن آفریده شده ام .(4)

10. مردمان از شجره های مختلف آفریده شده اند ، من و جعفر از یک طینت آفریده شده ایم .(5)

اسماء بنت عمیس گوید : من در میان جوانان عرب جوانی بهتر از جعفر ندیدم . (6)

چند نکتۀ مهم

فضایل جعفر طیّار در این صفحات نمی گنجد ، فقط به چند نکته اشاره می کنیم :

1. جعفر همواره با فقرا می نشست و به آن ها اطعام می کرد .(7)

ص: 25


1- . ابن عبدالبرّ ، الاستیعاب ، ج 1، ص 314.
2- . احمد حنبل ، فضائل الصّحابه ، ج 2، ص 1126.
3- . ابن عساکر، تاریخ دمشق ، ج 12، ص 39.
4- . همان ، ص 38.
5- . همان .
6- . ابن سعد ، الطّبقات الکبری ، ج 8، ص 285.
7- . ابن حجر ، الاصابه ، ج 1، ص 248.

2. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)او را « ابوالمساکین » کُنیه داد .(1)

3. در میان مردم می گشت ، هر کجا بینوایی می یافت به او اطعام می کرد .(2)

4. هنگامی که جعفر با همسرش اسماء بنت عمیس به حبشه هجرت نمود ، عمروعاص و عبدالله بن ابی ربیعه با هدایای فراوان از سوی قریش به حبشه رفتند، به همۀ کشیش ها ، اُسقف ها و کاردینال ها هدیّه دادند ، و آن ها را با خود هماهنگ کردند ، تا نجاشی مهاجران را به مکه برگرداند . جعفر با تلاوت آیاتی از قرآن و بیانات شافی و وافیِ خود نه تنها شرّ آن ها را دفع نمود ، بلکه نجاشی را با اسلام آشنا کرد و موجب مسلمان شدن نجاشی شد .(3)

5. نجاشی دو کشتی در اختیار جعفر قرار داد ، مهاجران و دیگر افرادی که مسلمان شده بودند ، به مدینۀ منوّره باز گشتند .(4)

6. هنگامی که جعفر وارد مدینه شد ، اثنای جنگ خیبر بود ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)دیدگانش را بوسه باران کرد و فرمود : نمی دانم به کدامیک بیشتر شادمان باشم ، به فتح خیبر ، یا قدوم جعفر ؟ (5)

ص: 26


1- . صفدی ، الوافی بالوفیات ، ج 11، ص 71.
2- . ابن اثیر ، اسدالغابه ، ج 1، ص 288.
3- . ابن اسحاق ، السّیر و المغازی ، ص 218- 213.
4- . ابن سعد ، الطّبقات الکبری ، ج1، ص 208.
5- . یعقوبی ، التّاریخ ، ج1، ص 375.

7. نجاشی نامه ای به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)نوشت و مسلمان شدنش را توسط جعفر گزارش کرد .(1)

8. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)جعفر را « صاحب الهجرتین » نام نهاد .(2)

9. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)جعفر را با 3000 نفر به جنگ پادشاه روم در جمادی الاولی سال هشتم هجرت فرستاد و پرچم را به دست زید بن حارثه داد و فرمود : اگر زید کشته شود ، جعفر پرچم را بردارد ، اگر او کشته شود، عبدالله بن رواحه پرچم را بردارد .(3)

10. در این نبرد تعداد لشکر اسلام 3000 نفر و تعداد لشکر دشمن 200000 نفر بود .(4)

11. در همۀ منابع تاریخی ترتیب فرماندهان لشکر را زید بن حارثه ، جعفر طیّار و عبدالله بن رواحه نوشته اند ، ولی یعقوبی گفته : به روایتی دیگر نخست جعفر ، سپس آن دو نفر قرار داشتند .(5)

12. جعفر پرچم را برداشت ، چون شیر دمان بر سپاه دشمن حمله کرد ، دست راستش قطع شد ، با دست چپ پرچم را برداشت ، دست

ص: 27


1- . ابن سعد ، الطّبقات الکبری ، ج1، ص 259.
2- . همان ، ج 8 ، ص 281.
3- . ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبیین ، ص 29.
4- . حلبی ، السّیرة الحلبیّه ، ج 3، ص 66.
5- . یعقوبی ،التّاریخ ، ج 1، ص 384.

چپش قطع شد، با بقایای بازوانش پرچم را نگه داشت و نگذاشت تا آخرین نفس پرچم بر زمین بیفتد .(1)

13. بعد از شهادت شمردند ، نود و اندی زخم نیزه و شمشیر در پیکرش بود .(2)

14. همۀ این زخم ها میان سینه و گلو و مقدم پیکر جعفر بود ؛ زیرا او برادر مولای متّقیان بود، هرگز به دشمن پشت نمی کرد .(3)

15. در برابر این صلابت و شجاعت، خداوند دو بال به عوض دو دستش به او عطا کرد که در بهشت با آن ها پرواز کند .(4)

16. یکی از افراد سپاه به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)گزارش داد که من دیدم یکی از دشمنان به سوی جعفر نیزه ای پرتاب کرد ، جناب جعفر هنوز در بدنش نیزه برقرار بود ، به سوی قاتل دوید ، او را به هلاکت رسانید و خود به شهادت رسید.(5)

17. جعفر به هنگام شهادت 41 ساله بود .(6)

18. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)روز شهادت جعفر امر فرمودند که همه در مسجد گرد آیند ، آنگاه منبر رفتند و شهادت شهدای موته را خبر دادند .(7)

ص: 28


1- . صفدی ، الوافی بالوفیات ، ج 11، ص 71.
2- . بخاری ، الصّحیح ، ج 5، ص 182.
3- . ابن عبدالبرّ ، الاستیعاب ، ج 1، ص 313.
4- . ابن هشام ، السّیرة النبویّة ، ج 5، ص 28.
5- . ابن عساکر ، تاریخ دمشق ، ج 12، ص 41.
6- . ابن عبدالبرّ ، الاستیعاب ، ج 1، ص 314.
7- . طبری ، تاریخ الامم و الملوک ، ج 2، ص 518.

19. روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)سرِ مبارکشان را بلند کردند و فرمودند : «وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته» اصحاب پرسیدند ، فرمودند : جعفر با گروهی از فرشته ها بر من عبور کرد و سلام کرد .(1)

20. آنگاه از منبر پائین آمدند و به منزل جعفر تشریف بردند ، یتیمان جعفر را نوازش کردند و خبر شهادت ایشان را به همسرش اسماء بنت عمیس دادند و دیدگانشان پر اشک شد .(2)

پیکر پاک جناب جعفر

ده گروه پیکرشان در قبر نمی پوسد ، که از آن جمله است : پیامبران و شهیدان .(3) یکی از پیامبرانی که جسد پاکشان هزاران سال بعد ، به صورت تر و تازه مشاهده شده ، جسد حضرت حیقوق نبی در تویسرکان است ، که بعد از 2600 سال ، در روز سه شنبه 27 اردیبهشت 1372 ش ، صحیح و سالم مشاهده شد .(4)

یکی از شهیدانی که پیکر پاکش بعداز 14 قرن تَر و تازه مشاهده شده ، جناب جعفر طیّار است .

علامه حرزالدّین ، بدون واسطه از حجت تاریخ ، علامه سیّد عبدالرزّاق مقرّم نقل کرده که فرمود : روز شنبه دهم جمادی الاولی 1386 ق ، سیّد

ص: 29


1- . ابن کثیر ، الاصابه ، ج 1 ، ص 249.
2- . ذهبی ، سیر اعلام النّبلاء ، ج 1، ص 211.
3- . محدث نوری ، مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 50.
4- . نگارنده ، اجساد جاویدان ، ص 41.

عبدالجبّار کاظمی در دمشق به من خبر داد که شریف عبدالله وکیل محکمۀ شرع عمّان ، در روستای اریحا در سال 1383 ق به من خبر داد که در سال 1942 م ( 1361 ق ) به همراه امیر عبدالله ، پدر بزرگ ملک حسین ، پادشاه اردن ، برای تعمیر قبر جناب جعفر به موته رفتند ، چون به قبر رسیدند آن را مخروبه یافتند .

شریف عبدالله به امر ملک عبدالله وارد قبر شده ، پیکر پاک جناب جعفر را مشاهده کرد که با لباس هایش دفن شده شمشیر همراهش هست ، بدن تر و تازه است ، حتی خون اش ترو تازه است و چیزی از بدن تغییر نیافته است ، گویی همان روز دفن شده است .

امیر عبدالله قبر شریف را تجدید بنا کرد و مسجدی در کنارش تأسیس نمود . سپس قبر زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه ، دیگر فرماندهان جنگ موته را تعمیر کرد .

علامه عبدالرزّاق در گزارش خود خطاب به علامه حرزالدین نوشت : «جسد

الطیّار فی الجنان لا یبلی ؛ پیکر طیّار در بهشت است و هرگز نمی پوسد».(1)

4. مولای متّقیان (علیه السلام)

چهارمین فرزند حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، مولای متّقیان ، امیرمؤمنان ، اسدالله الغالب ، علی بن ابیطالب (علیهما السلام) است ، که روز سیزدهم

ص: 30


1- . محمد حرزالدین ، مراقد المعارف ، ج 1 ، ص 225.

رجب سال سی ام بعثت ، از درون کعبه طلوع کرد و جهان خلقت را با انوار درخشان خود منوّر ساخت .

در تاریح بشریت فقط یک بانو در داخل کعبه فرزند به دنیا آورد ، و او حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) می باشد .

حضرت مریم (علیها السلام) در داخل بیت المقدّس بود ، درد زایمان گرفت، به او گفته شد : از بیت المقدس بیرون برو ، که این جا زایشگاه نیست ، ولی حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، در بیرون کعبه با خدا مناجات می کرد و عرضه می داشت : بار خدایا! من به تو و آن چه پیامبران و کتاب ها از سوی تو آمده اند ایمان دارم . من پیرو آئین جدم حضرت ابراهیم (علیه السلام) هستم ، که بانی این بیت است . پروردگارا ! به حق آن که این بیت را بنیان نهاد و به حق این مولودی که در شکم دارم ، این زایمان را بر من آسان بگردان .

یک مرتبه دیوار کعبه از پشت شکافته شد ، حضرت فاطمۀ بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد . تلاش کلیددار کعبه برای گشودن قفل درِ کعبه به جایی نرسید ، سه روز بعد از همان نقطه دیوار شکافته شد و حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، در حالی که فرزند کعبه را در آغوش داشت از کعبه بیرون آمد .(1)

ولادت در درون کعبه یکی از ویژگی های مولای متّقیان است ، که پیش از او و بعد از او کسی در داخل کعبه متولد نشده است .(2)

ص: 31


1- . شرح این داستان را در کتاب « مولود کعبه » از 472 منبع نقل کرده ایم .
2- . گنجی شافعی ، کفایة الطّالب ، ص 407.

مولای متّقیان (علیه السلام)در یکی از خطبه های خود می فرماید :

هر یک از اصحاب پیامبر هر فضیلتی دارد، من با او شریک هستم ، ولی من هفتاد فضیلت دارم که هیچیک از آن ها در این فضیلت ها با من شریک نیستند . آنگاه هفتاد فضیلت از فضائل اختصاصی خودش را بیان می کند .(1)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)می فرماید : لَوْ أَنَّ الْغِيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ؛ اگر درختان قلم ، دریاها مرکب ، پریان شمارشگر و آدمیان نگارشگر باشند ، نمی توانند فضائل علی (علیه السلام)را بشمارند .(2)

دختران فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

در کتب رجال ، حدیث ، تاریخ و تراجم سه دختر برای حضرت فاطمه بنت اسد نقل شده :

1. امّ هانی

نامش فاخته یا هند بود ، از راویان حدیث بود ، از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حدیث

نقل کرده و ده ها نفر از ایشان روایت کرده اند .(3)

به نقلی دیگر نامش فاطمه بود .(4)

ص: 32


1- . شیخ صدوق ، الخصال ، ج 2، ص 580-572.
2- . ذهبی ، میزان الاعتدال ، ج3، ص 466.
3- . ابن حجر ، تهذیب التهذیب ، ج 6، ص 635.
4- . ابن اثیر ، اسدالغابه ، ج 5، ص 644.

مجاهد و ابوصالح دو غلام آزاد شدۀ امّ هانی از او روایت کرده اند.(1) به نقلی نامش هند بود ، ولی راویان از او فاخته تعبیر می کردند .(2)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)از خانۀ امّ هانی به معراج تشریف بردند .(3)

در فتح مکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به خانۀ او رفت و هشت رکعت نماز خواند .(4)

مولای متّقیان (علیه السلام)در یک سفر عمره به خانۀ او رفت و در آن جا غسل کرد .(5) در فتح مکه امّ هانی به حارث بن هشام و دو نفر از بنی مخزوم پناه داد ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)آن را امضا کرد و فرمود : اگر همۀ مردمان را ابوطالب به دنیا می آورد ؛ همه شان شجاع و دلیر می شدند .(6)

در بیان دیگری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در مقام تجلیل از اُم هانی فرمود : بهترین زنانی که بر اشتر سوار شدند ، زنان قریش هستند که نسبت به کودکانشان مهربان تر و نسبت به حقوق شوهرانشان رعایت کننده تر هستند .(7)

ام هانی فرزندی به نام « جعده » داشت که مولای متّقیان بعد از جنگ صفین او را به خراسان فرستاد .(8)

ص: 33


1- . طبری ، تاریخ الامم والملوک ، ج 3، ص 53 ؛ ج1، ص 217 ؛ ج 9، ص 582.
2- . همان ، ج 2، ص 537 ؛ ج 3، ص 41 ؛ ج 9، ص 582 و 634.
3- . ابن سعد ، الطبقات الکبری ، ج 1، ص 214.
4- . ابن اثیر ، اسدالغابه ، ج 5، ص 634.
5- . طبری ، تاریخ الامم و الملوک ، ج 3، ص 78.
6- . حکیمی ، اعیان النساء ، ص 529.
7- . طبری ، تاریخ الامم و الملوک ، ج 9، ص 582.
8- . همان ، ج 4، ص 349.

2.جمانه

دیگر دختر حضرت فاطمه بنت اسد ، « جمانه » نام داشت . جمانه پسری به نام جعفر داشت ، که اسلام آورد و در جنگ حنین پا برجا ماند .(1)

این جعفر ، با پدرش ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطّلب همواره ملازم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بود .(2)

3. ریطه

یکی دیگر از دختران فاطمه بنت اسد «ریطه» نام داشت .(3) ابن سعد دختر دیگری به نام « اسماء » برای ایشان ثبت کرده است .(4) وی ، هم چنین دختری به نام « امّ طالب » برای ایشان ثبت کرده، جز این که احتمال داده وی همان ریطه باشد .(5)

اولیّات حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

1. فاطمه بنت اسد نخستین بانوی هاشمی است ، که با یک سیّد هاشمی ازدواج کرد .(6)

2. او نخستین بانوی هاشمی است که فرزند هاشمی به دنیا آورد .(7)

ص: 34


1- . ابن سعد ، الطبقات الکبری ، ج 4، ص 56.
2- . همان ، ص 49.
3- . همان ، ج 1، ص 122.
4- . همان ، ص 97.
5- . همان ، ج 8، ص 48.
6- . ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبیین ، ص 27.
7- . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ، ج 2، ص 118.

3. او نخستین بانویی است که از مکۀ معظمه تا مدینۀ منوره با پای پیاده هجرت نمود .(1)

4. او نخستین بانویی است که از مکۀ معظمه با پای برهنه و پای پیاده هجرت نمود .(2)

5. او نخستین بانویی است که در مکۀ معظمه بعد از حضرت خدیجه ، با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)بیعت نمود .(3)

6. او نخستین و تنها بانویی است که در داخل کعبه فرزندش را به دنیا آورد. (4)

7. او نخستین بانویی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)او را با پیراهن خود کفن نمود .(5)

8. او نخستین بانویی است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)پیکر پاکش را بر شانه اش گرفت.(6)

9. او نخستین بانویی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در قبر او دراز کشید و آیاتی از قرآن کریم تلاوت نمود .(7)

10. او نخسیتن بانویی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)بر پیکرش با هفتاد تکبیر نماز خواند ،(8) سپس پیکر پاکش را روی دست گرفت، وارد قبر کرد و عرضه داشت : بار خدایا ! من او را به تو سپردم .(9)

ص: 35


1- . کلینی ، اصول کافی ، ج 1، ص 453.
2- . سبط ابن جوزی ، تذکرة الخواص ، ج 1، ص 152.
3- . همان ، ص 153.
4- . گنجی شافعی ، کفایة الطالب ، ص 407.
5- .ابن صباغ مالکی ، الفصول المهمه ، ص 31.
6- . کلینی ،ا صول کافی ، ج 1، ص 453.
7- . سمهودی ، وفاء الوفاء ، ج 3، ص 897.
8- . ابن شاذان ، الفضائل ، ص 278.
9- . کلینی ، الکافی ، ج 1، ص 453.

عصمت حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

ابوالفرج اصفهانی با سلسله اسنادش از مولای متّقیان امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: اَمَرَنی رَسُولُ اللّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)فَغَسَّلتُ اُمّی فاطِمة بِنتَ اَسَدَ ؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به من امر فرمود ، پس من مادرم فاطمۀ بنت اسد را غسل دادم .(1)

شوهر اگر بخواهد همسرش را غسل دهد مانعی ندارد ، ولی فرزند با وجود مماثل نمی تواند مادرش را غسل دهد ، مگر اینکه آن بانو معصوم باشد و بانوی معصوم دیگری نباشد ، که او را غسل دهد ، در این صورت به ناگزیر باید فرزند معصوم مادر معصومه اش را غسل دهد ، چنانکه حضرت عیسی (علیه السلام)مادرش مریم را غسل داد ؛ زیرا حضرت مریم معصوم بود ، غیر معصوم نمی توانست او را غسل دهد .(2)

شایان دقت و جالب توجه است که در مورد تجهیز حضرت ابوطالب (علیه السلام)نیز رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به مولای متّقیان (علیه السلام)فرمود : امْضِ يَا عَلِيُّ! فَتَوَلَّ غُسْلَهُ وَ تَكْفِينَهُ وَ تَحْنِيطَهُ ؛ علی جان ! برو غسل ، کفن و حنوط او را بر عهده بگیر .(3) از این فرمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)می توان به عصمت حضرت ابوطالب استدلال نمود .

ص: 36


1- . ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبیین ، ص 27.
2- . کلینی ، الکافی ، ج 1، ص 459.
3- . شیخ مفید ، المصنّفات ، ج 7، ایمان ابی طالب، ص 25.

اولین بیعت کننده

حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) از حنفاء بود، هرگز در برابر بت خضوع نکرد و در نخستین روزهای بعثت، اسلام خود را ابراز نمود .

هنگامی که آیۀ 12 از سورۀ ممتحنه نازل شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)به بانوان امر فرمود که با آن حضرت بیعت کنند . اول کسی که بیعت کرد حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) بود .(1)

ابن ابی الحدید می نویسد : فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) بعد از ده نفر اسلام آورد ، او یازدهمین مسلمان می باشد .(2)

در این تعبیر مسامحه شده ، بلکه باید گفت : او یازدهمین فردی است که اسلام خود را ابراز نمود و گرنه ایشان پیش از بعثت نشانه های نبوت را مشاهده می کرد .(3)

جایگاه رفیع حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

فضایل و مناقب حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) بسیار فراوان است ، در این جا به شماری از آن ها اشاره می کنیم :

1. 17 سال کفالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)را بر عهده داشت و حق مادری بر آن حضرت داشت و حضرت او را « مادر » خطاب می کرد .(4)

ص: 37


1- . خوارزمی ، مناقب علی بن ابیطالب ، ص 277.
2- . ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 14.
3- . محلاتی ، ریاحین الشریعه ، ج 3، ص 6.
4- . مجلسی ، بحارالانوار ، ج 17، ص 363.

2. هنگامی که مولای متّقیان با دیدگان اشکبار به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)رسید ، فرمود : چه چیز باعث گریۀ تو شده ؟ عرض کرد : مادرم وفات کرد . پیامبر عظیم الشأن (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود : به خدا سوگند ! مادر من نیز بود . آن گاه با شتاب به سویش رفت ، نگاهی کرد ، اشک ریخت .(1)

3. سپس فرمود : از عمویم هر چه دیدم ، از او بیشتر دیدم، او به حقیقت مادر من بود .(2)

4. امام باقر (علیه السلام)در دعای مشهور به « دعای حریق » عرضه می دارد :

وَ عَلَى كُلِّ امْرَأَةٍ صَالِحَةٍ كَفَّلَتْ مُحَمَّداً ؛ بار خدایا ! درود بفرست بر هر بانوی صالحه ای که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)را کفالت نموده است .(3)

تردیدی نیست که مصداق بارز آن حضرت فاطمه بنت اسد می باشد .

5. کفالت حضرت فاطمه بنت اسد منحصر به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)نبود ، بلکه بعد از ارتحال حضرت خدیجه ، حضرت فاطمه را نیز کفالت نمود .(4)

6. حضرت فاطمه بنت اسد « امّ الائمّه » بود ، هر دوازده خورشید فروزان امامت از دامن او طلوع کردند .

ص: 38


1- . کلینی ، الکافی ، ج1، ص 453.
2- . قطب راوندی ، الخرائج و الجرائح ، ج 1، ص 90.
3- . مجلسی ، بحارالانوار ، ج 95، ص 206.
4- . محلاتی ، ریاحین الشریعه ، ج 3، ص 4.

7. سالار شهیدان و همۀ شهدای بنی هاشم که در کربلا به شهادت رسیدند ، همگی از بطن آن مخدّره می باشند .

8. هزاران سیّدی که در طول چهارده قرن در چهار گوشۀ جهان به شهادت رسیدند ، از تبار آن مخدّره می باشند .

9. هشتاد میلیون سیّدی که الآن در روی کرۀ خاکی هستند از فرزندان آن عزیز هستند .

10. حضرت فاطمه بنت اسد به هنگام ارتحال ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)را وصیّ خود قرار داد و آن حضرت پذیرفت .(1)

11. پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم)پیراهنش را بر پیکر فاطمه بنت اسد پوشانید تا از حلّه های بهشتی پوشانده شود .(2)

12. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در تشییع ایشان با پای برهنه راه می رفت .(3)

13. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)به ایشان تلقین نمود که بگوید امام من پسرم علی است .(4)

14. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)به مولای متّقیان فرمود : تو مادری چون فاطمه بنت اسد داری که از تبار هاشم است و هجرت نموده است ، ولی من همانند او را ندارم .(5)

ص: 39


1- . ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبیین ، ص 27.
2- . همان .
3- . ابن شاذان ، الفضائل ، ص 278.
4- . شیخ حر عاملی ، اثبات الهداة ، ج2، ص 42.
5- . ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 194.

15. حضرت فاطمه بنت اسد از راویان حدیث بود، و 46 حدیث از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)روایت کرده است .(1)

16. پیامبر رحمت وارد قبر حضرت فاطمۀ بنت اسد شد و به او فرمود : هنگامی که نکیر و منکر از تو بپرسند ، بگو : الله ربِّ من ، محمد پیامبر من ، اسلام دین من، قرآن کتاب من و پسرم امام و ولیّ من است .(2)

17. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود : از خدایش پرسیدند ، پاسخ داد ، از پیامبرش پرسیدند ، پاسخ داد ، از امامش پرسیدند ، پس زبانش گرفت ، گفتم : پسرت ، پسرت ، پس گفت .(3)

18. پیکر پاک حضرت فاطمه بنت اسد را در بقیع دفن کردند ،(4) امام مجتبی (علیه السلام)وصیت نمود که تابوت مرا به کنار قبر جدم پیامبر خدا ببرید که تجدید عهد کنم ، سپس در کنار مادر بزرگم حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) به خاک بسپارید .(5)

19. فاطمه بنت اسد در بقیع در خانۀ عقیل دفن شد،(6) بر فراز آن بنایی

ص: 40


1- . کحّاله ، اعلام النساء ، ج 4، ص 23.
2- . شیح صدوق ، الامالی ، ص 209، مجلس 51، ح 14.
3- . شیخ صدوق ، الاعتقادات ، ص 140.
4- . سمهودی ، وفاء الوفاء ، ج 3، ص 899-895.
5- . شیخ مفید ، الارشاد ، ج 2، ص 17.
6- . ابن شبه ، تاریخ المدینة المنوره ، ج 1، ص 127.

از گِل بود ،(1) که در هشتم شوال 1344 ق توسط وهابیّان تخریب شد .(2)

20. برای حضرت فاطمه بنت اسد ، زیارتنامه ای با مضامین عالی در کتب اد عیه و زیارات نقل شده است .

ابن مشهدی که ملتزم است فقط ادعیه و زیاراتی را که با اسناد متّصل است ، از راویان موثّق رسیده است را نقل کند ،(3) آن را به تفصیل نقل کرده است .(4)

سید ابن طاووس نیز آن را به همان تعبیر نقل کرده است .(5)

یک کرامت

مرحوم کلینی با سلسله اسنادش از داو د رقّی نقل کرده که گفت :

به محضر مقدّس امام صادق (علیه السلام)مشرّف شدم ، از یک نفر طلبی داشتم که می ترسیدم تلف شود ، به حضرت شکایت کردم ، فرمود:

هنگامی که به مکه رفتی، طوافی به نیابت از حضرت عبدالمطلب انجام بده و دو رکعت نماز بخوان ، آنگاه طوافی به نیابت از حضرت ابوطالب انجام بده و دو رکعت نماز بخوان ، سپس طوافی به نیابت از

ص: 42


1- .شرف الدّین، النّص و الاجتهاد، ص 306.
2- . نگارنده، بقیع در گذر زمان، ص 31.
3- . ابن مشهدی ، المزار الکبیر ، ص 27.
4- . همان ، 94 – 92.
5- . سید ابن طاووس ، مصباح الزائر ، ص 59 – 58.

حضرت آمنه انجام بده و دو رکعت نماز بخوان ، آنگاه طوافی به نیابت از فاطمه بنت اسد انجام بده و دو رکعت نماز بخوان، سپس طوافی به نیابت از فاطمه بنت اسد انجام بده و دو رکعت نماز بخوان، آنگاه دعا کن که خداوند مال تو را به تو برساند .

داوود می گوید : طواف ها را انجام دادم ،از باب صفا از مسجدالحرام بیرون آمدم ، دیدم که بستانکارم ایستاده است و می گوید : ای داوود! چقدر مرا معطّل کردی ؟ بیا مال خود را ازمن بگیر .(1)

شیخ صدوق نیز این متن را از داوود رقی نقل کرده است .(2)

پیشنهاد می شود کسانی که حاجت مهم حیاتی دارند ، نذر کنند ، وقتی مشکلشان حل شد به زیارت خانۀ خدا ، عتبات عالیات یا زیارت حضرت ثامن الائمه (علیهم السلام)به نیابت از این ذوات مقدّس مشرف شوند .

سیمای فاطمه بنت اسد (علیها السلام) در آیینۀ بیان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

یکی از عالمان عامل و عاشقان دلباختۀ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چندین تشرف به محضر مقدّس قطب عالم امکان ، حضرت صاحب الزمان علیه سلام الله الملک المنّان داشت ، که در یکی از این تشرفات نام مقدّس حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) بر زبان آن حضرت جاری شده است .

این عالم فرزانه آیت الله حاج شیخ علامه آیۀ اللّهی نام داشت و به « علامۀ بم » معروف بود .

ص: 43


1- . کلینی ، الکافی ، ج 4، ص 544.
2- . شیخ صدوق ، الفقیه ، ج 2، ص 308.

وی در سال 1293 شمسی در یک خانوادۀ روحانی در تفت یزد دیده به جهان گشود ، مقدمات را در زادگاه خود فرا گرفت ، برای ادامۀ تحصیل به حوزۀ علمیّۀ قم رفت ، از محضر اساتیدی چون : آیات عظام آقا سیّد صدرالدین صدر ، آقا سیّد محمد تقی خوانساری و آقا سیّد محمد محقق داماد استفاده کرد و از اساتید خود به دریافت اجازۀ اجتهاد نائل آمد . چند سالی در یزد به تدریس ، تبلیغ و ترویج دین مبین پرداخت . آنگاه به امر آیت اللّه العظمی آقای بروجردی (قدّس سرّه)به « بم کرمان » اعزام شد و 50 سال از عمر گرانمایه اش را در آن سامان سپری کرد ،با فرقه هایی چون : شیخیه ، صوفیّه و وهابیت مبارزه کرد و موفقیت هایی به دست آورد .

سر انجام در شب جمعه 12/12/1379 شمسی در بم وفات کرد و در داخل حرم امامزاده زید بم به خاک سپرده شد .(1)

در اولین سفر خود به مکّۀ معظمه در سال 1343 شمسی تشرّفی یافته که در آن از زبان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مطلبی در مورد ، حضرت فا طمه بنت اسد (علیها السلام) استماع کرده است .

حقیر سعادت دیدار ایشان را نداشتم ، ولی از یکی از طلاب بم تقاضا کردم که داستان تشرف ایشان را ضبط کند و برای اینجانب بیاورد ، آن چه در این جا تقدیم می شود ، از زبان ایشان بدون واسطه می باشد ؛

ص: 44


1- . مفاخر یزد ، ج 1 ، ص 14 ، چاپ بنیاد فرهنگی ریحانة الرسول ، یزد ، 1382 ش.

علامه می گوید : در حدو 30 سال پیش ( در سال 1343 ش ) به حجّ خانۀ خدا مشرّف شدم ، بامدادان در حرم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)مقابل ستون ابولبابه جا می گرفتم ، پیش از نماز صبح و بعد از نماز صبح به نماز و دعا می پرداختم .

یک روز بعد از نماز صبح شخصی به ستون « ابولبابه » تکیه داد و فصل مفصّلی یپرامون حضرت ابوطالب (علیه السلام)سخن گفت و تأکید کرد که آن حضرت هرگز ایمان نیاورد غیر مسلمان از دنیا رفت .

چون به منزل رفتم به همراهان خود گفتم : هر قدر می توانید استراحت کنید ، که شب با شما کار دارم .

شب به آنها گفتم : امشب کسی استراحت نکند ، امشب همه اش به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)متوسّل شوید و عرضه بدارید که خودش از حضرت ابوطالب (علیه السلام)دفاع کند و جواب سخنان سخیف و بی پایۀ آن شخص را بدهد .

اول صبح به حرم رفتم ، وقتی درهای مسجدالنّبی باز شد ، به روضۀ مطهّره مشرّف شدم و بعد از زیارت مرقد مطهّر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در مقابل ستون ابولبابه به عبادت پرداختم .

بعد از نماز صبح شخص بزرگواری به ستون ابولبابه تکیه نمود و یک ساعت تمام در فضیلت و جایگاه حضرت ابوطالب (علیه السلام)سخن گفت .

ص: 45

من یقین داشتم که آن شخص حضرت بقیة الله است ؛ زیرا معمولاً اکثر مردم بعد از نماز صبح از حرم بیرون می روند ، چون اهل سنت معتقد هستند که بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب نماز مستحبی جایز نیست .(1)

ثانیاً : یک ساعت تمام با شجاعت و صلابت خاصی سخنرانی کرد و شرطه ها متعرض نشدند .

ثالثاً : در آن زمان که بلندگو نبود ، صدا در تمام فضای مسجد یکنواخت پخش می شد ، و کسانی که در صف های آخر نشسته بودند ، برای بهتر شنیدن جلوتر نیامدند .

رابعاً : برخی از اهالی کاروان ما که دیرتر رسیده بودند و درهای مسجد بسته شده بود و در بیرون از مسجد مانده بودند ، دقیقاً همانند افرادی که در مسجد بودند ، آن را شنیده بودند .

خامساً : من که عربی بلد بودم ، آن را به عربی شنیدم ، ولی افراد کاروان ما که عربی بلد نبوند ، به فارسی شنیده بودند .

سادساً : من که درست در مقابل آن حضرت نشسته بودم ، گوشۀ عبای حضرت را گرفته بودم ، که بعد از اتمام سخنرانی بتوانم در خدمت آن حضرت از روضه بیرون بروم ، ولی هنگامی که سخنرانی تمام شد ، آن

ص: 46


1- . بیهقی ، السّنن الکبری، ج 2، ص 451 [ باب النّهی عن الصلاة بعد الفجر ، حتّی تطلع الشّمس ].

حضرت در مقابل چشمانم ناپدید شدند و گوشۀ عبا از دستم کنار رفت و مشتم گره کرده ماند .

سابعاً : حضرت مکرر می فرمودند : جدّم ابوطالب ، جدّم ابوطالب!

حضرت در آن سخنرانی به تعداد زیادی اشعار حضرت ابوطالب (علیه السلام) استناد کردند و فرمودند : آیا ممکن است که گویندۀ این سخنان مؤمن نباشد ؟!

در پایان فرمودند : مادرم حضرت « فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) » از سابقات در اسلام بود ، تا پایان عمر حضرت ابوطالب (علیه السلام)، در حبالۀ نکاح آن حضرت بود.

بعدا ز نزول آیۀ : « وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر »(1) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در میان زنان و شوهرانی که یکی از آنها مسلمان نبودند ، جدایی افکندند ،(2) ولی بین او و حضرت ابوطالب (علیه السلام)جدایی نیفکندند .

در این تشرّف وجود مقدّس حضرت بقیة الله ارواحنا فداه ، از حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، مادر تعبیر کرده ، که ام الائمه و مادر دوازده امام است .

ثانیاً : از آن حضرت به عنوان یکی از سابقات در اسلام تعبیر فرموده ، که بعد از حضرت خدیجه (علیها السلام) نخستین بانویی که ابراز اسلام نمود .(3)

ص: 47


1- . سورۀ ممتحنه ، آیۀ 10 .
2- . یک نمونۀ آن جدایی انداختن آن حضرت بین دختر خوانده اش « زینب » و همسرش « ابوالعاص » می باشد .
3- . سبط ابن جوزی ، تذکرة الخواصّ ، ج 1 ، ص 153.

ثالثاً : با ماندن آن حضرت در حبالۀ نکاح حضرت ابوطالب (علیه السلام)به ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام)استدلال نموده است .

از مطالب مهمی که از این تشرف می آموزیم ، الف : اعتقاد راسخ ما به بانگ آسمانی در شب ظهور حضرت بقیة الله ارواحنافداه می باشد که بانگ جبرئیل امین را همگان می شنوند .(1) ب : و آن را هر کسی به زبان مادری خود می شنود .(2)

فرازهایی از تشرّف مرحوم علامۀ بم را برخی از مؤلفان بدون واسطه از ایشان نقل کرده اند .(3)

ص: 48


1- . نعمانی ، الغیبه ، ص 254 .
2- . شیخ صدوق ، کمال الدین ، ج 2 ، ص 650 .
3- . دکتر محمد حسن ضرّابی ، دیدار با امام زمان در مکه و مدینه ، ص 187-184 ، چاپ مشهد مقدس، نشر هاتف ، 1375 ش.

به قلم : نویسندۀ متتبع و ولائی

آقای شیخ محمد امیری سوادکوهی

مادر ولایت ، پناهگاه امّت

*****

خدای متعال بر بشریت منت نهاد که در امتداد نبوت ، جهان خلقت را به نور ولایت روشن کرد و با خورشید عالمتابش به حیات انس و جن هویت و به زندگی مفهوم دیگری بخشید .

نور الهی اش را در ظرفی پاک سرشت قرار داد و گوهری از صدف وجود، و از کعبۀ مقصود به جهانیان هدیه داد .

حال می خواهیم در این مجال از او سخن بگوییم ، از مادر ولایت و پناهگاه امت که تلاطم روزگار با نامش آرام می گیرد .

از پناهگاه پدران عالم ، از تکیه گاه و کفیلۀ خاتم ، از مادر امیر عوالم وجود ، از صدفِ بسملهِ کتاب موجود ، از نسیمی با رائحۀ مبداء موعود ، از ظرفی برای حقیقت نقطه بائیه ، از ام الأئمة وَ ام الولایة ، حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام).

از تبار خورشید

حضرت علیا مخدره ، فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، مادر والامقام امیرالمؤمنین ارواحنافداه ، همسر با فضیلتِ اسوه ایمان ، حضرت ابوطالب (علیه السلام)، دوّمین زن مسلمان و یازدهمین نفری که اسلام محمدی را

ص: 49

با تمام وجود لبیک گفت(1) و در برهه ای از زمان ، کفالت پیامبر اعظم را بر عهده داشت .

او که در شهر مکه دیده به جهان گشود ، از تبار خورشید و از خاندان با کرامت و پر افتخار هاشمی است که تاریخ او را به فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف می شناسد و مادرش نیز فاطمه دختر هرم بن رواحه بن حجر بن عبد بن معیص بن عامر بن لؤی است .

تلألوی آفتاب فاطمی

خورشید دل آرای فاطمی آنچنان در وادی خود تلألو داشت که آثار جلال ، بزرگی و فضیلت ، از کودکی در وجودش نمایان بود و در ایام جوانی به دلیل ظهور کرامات ، زلالی سیرت ، روشن بینی و تقوا و پارسایی، مورد توجه حضرت عبدالمطلب (علیه السلام)قرار گرفت و او را شایستة همسری فرزندش ابوطالب یافت .(2)

ص: 50


1- . وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تحت ها الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فی ها أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ و آنان که سبقت به ایمان گرفتند، از مهاجر و انصار ( و در دین ثابت ماندند ) و آنان که به نیکی پیروی آنان کردند ، خدا از آن ها خشنود است و آن ها از خدا خشنودند و خدا برای همه آن ها بهشت هایی که از زیر درختان آن ها نهرها جاری است، مهیا ساخته که در آن بهشت تا ابد متنعّم باشند، این به حقیقت سعادت بزرگ است . سوره توبه آیه100
2- . السّرائر، ج1، ص461 (اقتباسی از روایت)

ازدواجی از جنس نور

... از این رو پس از آنکه آن بانوی والاگهر هاشمی ، به سن ازدواج رسید ، حضرت عبدالمطّلب (علیه السلام)، او را برای فرزند باکرامتش ابوطالب (علیه السلام) که از اوصیای انبیاء بشمار می رفت خواستگاری کرد و این خواست ، با اجابت بانوی دو عالم ، فاطمۀ وجیهه و عفیفه همراه گردید .

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، به عنوان عروس خانوادۀ نور ، در حجله گاه مشکور نشست و عبدالمطّلب خطبۀ عقد را طبق آیین حنیف ، برای آنان جاری کرد . او پس از حمد و ثنای الهی و درود بر اجداد خویش ، که به اسماعیل و ابراهیم (علیهما السلام) ختم می شد ، برادرزاده اش را به عقد فرزندش درآورد و ازدواجشان را به همگان تبریک گفت .(1)

این پیوند مقدس ، نخستین ازدواج دختر عمو و پسر عموی هاشمی بود ؛ آن دو ، نوۀ هاشم بن عبد مناف بودند که لقب « بطحا » و « سید قریش » را داشتند .(2)

پس از مراسم عقد ، جناب اسد ، به حضرت ابوطالب (علیه السلام) گفت : « تو را به دامادی پذیرفتم و دخترمان را به ازدواج تو درآوردم . نیکو باد وصلتتان !.»(3)

ص: 51


1- . بهاء الدین ، قهرمانی نژاد ، فاطمه بنت اسد ، ص13.
2- . ابن اثیر، عزالدین ، الکامل فی التاریخ ، ج6 ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی، 1404ق. ص2.
3- . مجلسی ، محمد باقر، بحارالانوار ، ج35، صص112 - 111.

همه در مجلس حضور داشتند و به شادمانی این وصلت الهی ، اولین ولیمۀ ازدواج در بنی هاشم داده شد .

مادر فرزندانی بزرگ!

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) در خانۀ شخصیت والا و بزرگ مکه ، زندگی جدید، پر از نور و معنویت را آغاز کرد و از این پیوند آسمانی ، صاحب فرزندان بزرگی شد ؛ برخی آنها را پنج و برخی شش و هفت نگاشته اند که سرآمد همه آنان حضرت صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)بود .

از پنجرۀ عرش به دنبال رصد بود *** از روز ازل ، حامل اسرار ابد بود...

مبهوت احد ، محو تماشای صمد بود *** اُمّ اسد الله که فرزند اسد بود ...

این شیرزن از هاشمیان نام و نشان داشت *** در رگ رگ او سورۀ کوثر جریان داشت

سر سلسلۀ هرچه نکو فاطمه بوده است *** سر چشمۀ اسرار مگو فاطمه بوده است

ص: 52

خوابی عجیب که تعبیر شد!

شبی حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، خواب عجیبی می بینند که تاریخ چنین آن را از لسان مبارکشان روایت می کند :

« در خواب دیدم کوه های شام حرکت کردند و به طرف مکه معظمه آمدند و آتش از آن ها شراره می زد و همه فریاد می زدند و مجهز به اسلحه هایی از جنس آهن بودند ، و این وضع بسیار مهیب و ترسناک بود، به طوری که هر کس آن را می دید می ترسید ، در این هنگام کوه های مکه نیز با تجهیزات کامل جنگی از آن ها بر روی زمین می افتاد و مردم نیز آن ها را برمی داشتند من نیز از این فرصت استفاده کرده و شمشیرهایی برداشتم که ناگهان یکی از شمشیرها از دستم رها شده و به طرف آسمان رفت و شمشیر دیگر نیز رها شده و در هوا باقی ماند و شمشیر دیگر نیز افتاد و شکست ، یک شمشیر به دست من باقی ماند که اندک اندک شیر عظیمی شد و چون رعدی بر کوه های شام حمله کرد و این حمله به گونه ای بود که مردم نیز از دیدن او ترسیده و فرار می کردند . در این هنگام فرزندم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)( منظور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)که فاطمه بنت اسد به ایشان خطاب فرزند می نمود ) آمد و دست مبارک بر سر و گردن او گذاشته و آن را گرفت شیر نیز مانند آهویی رام شده تحت اطاعت و اختیار او قرار گرفت ».

من با دیدن این صحنه ، ناگهان از خواب بیدار شدم و چون متحیر بودم ، به نزد « ابوکرز » کاهن رفتم و او این چنین خواب من را تعبیر کرد :

ص: 53

« چهار شمشیر چهار سید است که یکی به آسمان پرواز می کند ( که ظاهراً طالب بود که زود از دنیا رفت ) و یکی در هوا ماند ( شاید عقیل باشد که عمر طولانی نمود و بعد از حضرت علی (علیه السلام)از دنیا رفت ) و دیگری که شکسته شد ( مراد جعفر است که در جنگ موته شهید شد) و دیگری به شکل شیر درآمد ( که منظور امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)می باشد ) . (1)

پس از مدتی ، تعبیر این رؤیای صادقه به وقوع پیوست و خداوند چهار پسر و دو دختر به ایشان ارزانی داشت که عبارت بودند از : طالب و بعد از ده سال عقیل ، و بعد از ده سال جعفر ، و بعد از ده سال مولای عوالم وجود، اسدالله الغالب امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیهما السلام) به دنیا پا نهاد و همچنین دو دختر به نام های « ام هانی » و جمانه .(2)

خواب حضرت فاطمۀ بنت اسد قبل از تولد مولی الموحّدین (علیه السلام)

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) می فرمود : « هنگامی که فرزندم علی را در شکم داشتم ، در ماه آخر بارداری ، در خواب دیدم که گویا تیغه ای آهنین از سرم جدا شد ، در هوا درخشید و به آسمان رفت ، و دوباره به سوی خودم بازگشت . در خواب پرسیدم : « این چه صحنه ای است ؟»

پاسخ شنیدم که : « او کشندۀ کافران است و هم عهد و پیمان با پیروزی . قدرت او بسیار است و دشمنان از او می ترسند . یاور الهی برای پیامبر

ص: 54


1- . بحارالانوار ، ج 35 ، ص 41.
2- . ریاحین الشریعه ، ص 3.

خداست و پیامبر را در برابر دشمنانش تأیید می کند .» مدتی پس از این خواب ، علی (علیه السلام)ولادت یافت .(1)

طلوع مولود کعبه و جلالت حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

ولادت امیرالمؤمنین ارواحنافداه در درون خانۀ کعبه ، از ماجراهای بزرگ و اعجاز برانگیز تاریخ اسلام است . شگفت از این جهت که حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) فرزند خویش را به امر خدا و خواست او ، در درون کعبه به دنیا آورد و او میهمان صاحب البیت و فرزندش علی (علیه السلام)، زادۀ کعبه است و به عبارتی ، خانه زادِ خداوند !.

یزید بن قعنب نقل می کند که : « همراه عباس و جمعی دیگر ، رو به کعبه نشسته بودیم ، ناگهان فاطمه بنت اسد را دیدیم که با اضطراب و دلهره ای خاص ، نزدیک باب المستجار شد و آن هنگام او گویا در ماه نهم بارداریش بود ، که حالات وضع حمل ، بر او پدیدار گشت . پس زبان به مناجات گشود و چنین گفت : پروردگارا ! من به تو و پیامبران و کتاب های آنان و همچنین به کلمات جدّم ابراهیم خلیل که بانی این خانه است ، ایمان دارم . پس به حق جدّم ابراهیم خلیل و به حق این خانه ای که بنا کرد و به حق کودکی که در رحم دارم ، وضع حمل را بر من آسان فرما !»(2)

ص: 55


1- . بحارالانوار، ج 19، ص 14، ح 14.
2- . ابن حمزه طوسی، عماد الدین محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، تحقیق: نبیل رضا علوان، 1412ق .

یزید بن قعنب در ادامه می افزاید : « دیدیم خانة کعبه از مستجار شکافی برداشت و گشوده شد و فاطمۀ بنت اسد به درون کعبه رفت و آن قسمت به طور شگفت بار دیگر به هم متصل شد . هر چه کردیم نتوانستیم در کعبه را بگشاییم و دانستیم که این امر ، از جانب خدای متعال است. سه روز گذشت، روز چهارم ، فاطمه در حالی که نوزادش را در دست داشت ، از خانه بیرون آمد و گفت : من بر زنان پیش از خود برتری یافتم ؛ چرا که آسیه دختر مزاحم ، در خانه ای خدا را مخفیانه عبادت می کرد که خدا آن خانه را دوست نداشت ، مگر اینکه در حال ضرورت در آن عبادت شود ( خانۀ فرعون ) و مریم دختر عمران ، تنۀ خشکیدۀ درخت را تکان می داد و از آن رطب تازه تناول می کرد و من وارد بیت خدا شدم و از میوه ها و روزی های بهشتی خوردم و آنگاه که خواستم از آن خارج شوم، هاتفی بر من بانگ زد که ای فاطمه، نام او را « علی » بگذار که او بلند مرتبه است و خداوند می فرماید : همانا من نام او را از نام خودم گرفتم و او را به ادب خویش مؤدّب ساختم و به دانش های نهان و غیر آشکار خود آگاهش نمودم . او است کسی که بت های درون خانه مرا در هم می شکند و بر بامش اذان می گوید و مرا تقدیس و تمجید می نماید . پس خوشا به حال آنکه از او اطاعت کند و بدا بر کسی که وی را نافرمانی اش کرده و ناخوشش دارد .»(1)

ص: 56


1- . شاذان بن جبرئیل قمی، الفضائل، نجف، نشر حیدری، 1382ق، ص65.

اعتراف مخالفین به ولادت در کعبه

ولادت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)در درون کعبه ، مسأله ای است که بسیاری از بزرگان اهل خلاف نیز آن را روایت کرده اند . حاکم نیشابوری ، که همۀ بزرگان اهل تسنن او را مورد اعتماد و استناد دانسته اند ، در کتاب معروفش ( مستدرک صحیحین ) می نویسد :

« روایات متواتر است که فاطمۀ بنت اسد ، علی بن ابی طالب - کرم الله وجهه - را در کعبه به دنیا آورد .»(1)

شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی ، از محدثان اهل خلاف، در کتاب خویش ، « ازالة الخفا » اینگونه آورده است : « بی گمان روایات متواتر است در این که فاطمۀ بنت اسد ، امیرمؤمنان ، علی بن ابی طالب را در درون کعبه به دنیا آورد ، بی تردید او در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال بعد از عام الفیل در خانۀ کعبه به دنیا آمده است و هرگز پیش از او و یا بعد از او کسی در خانۀ کعبه زاده نشده است .»(2)

او در ضمن این نکته ، شعری از عینیه را بدین صورت آورده است .

أنت العلى الذى فوق العلی رفعا *** ببطن مکّة عند البیت إذ وضعا

ص: 57


1- . حافظ ابی عبدالله، محمد بن عبدالله النیشابوری، مستدرک علی ا لصحیحین، حیدرآباد هندوستان، 1324ق. ص483.
2- . شاه ولی الله دهلوی، إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء ، چاپ هند، ج2، ص251.

ابن صباغ مالکی ، از دانشمندان به نام اهل تسنن ، در کتاب « الفصول المهمّه » با سلسله سند از ابن مغازلی، از امام سجاد (علیه السلام)مبنی بر ولادت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)در درون کعبه نقل کرده است که :

« پیش از او کسی در بیت الله الحرام متولد نشد و این برتری، ویژۀ او است و از سوی خداوند برای ابراز کرامت و شرافت و شکوهمندی او .»(1)

مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی می نویسد : « چون خداوند اراده کرد شرفی بر شرف های کعبه بیفزاید ، دیوار آن را شکافت و فاطمۀ بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه ، فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد .»(2)

عجز بشریت از شناخت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

حقیقتاً قلم و زبان بشر از زمان خلقت آدم تا ظهور موعود امم عاجز و ناتوان از آن است که بتواند نمی از یم حقیقت نوریه ای به نام حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) را به جهان معرفی کند که در قامت کفیلۀ رسول اعظم و دوم تصدیق کنندۀ دین و بعنوان ظرف امامت و مادر امت در دنیا متلألی بود .

اگر جایگاه با عظمت و حقیقیِ فاطمۀ بنت اسد ، در پس ابرهای قیرگونِ غفلتِ مسلمانان و کوتاهی های غیر قابل قبولِ نخبگان پنهان شود، خفاشان بی اصالتِ تاریخ ، معرکه گیر غصب جایگاه والای مادر امت خواهند شد .

ص: 58


1- . . ابن صباغ مالکی، علی بن محمد، الفصول المهمّة فی معرفة الائمه (علیهم السلام)»، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف،1376، ص14.
2- . مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سَهسَوانی ، ظهیر البشر، مولود کعبه، 1498م، ص18.

نفوذ برخی خود باختگان مذهب و مصلحت اندیشان سیاست زدۀ مدعی ، در برخی مجامع تأثیرگذار علمی و رسانه ای و موج سواری افراط گرایانۀ شان برای حفظ حرمتِ عامل نفاق امت در جمل و نادیده گرفتن عاملان قوّت اسلام در عمل ، سبب آن شد که قدر و مقام حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) و حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) در جامعه مغفول و مجهول بماند .

شرمنده ایم ای فاطمه بنت اسد! که از سقیفه تا به امروز بی کفایتی ها به نام اسلام تمام شد . دینی که شکوه و شناسنامه اش تو هستی و با خدمات و از خودگذشتگی های تو و شویت ابوطالب (علیه السلام)ماندگار شد .

سیمای نورانی حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) در قرآن

در عظمت مادر والامقام امیرالمؤمنین ارواحنافداه همین بس که خدای متعال در قرآن او را می ستاید و از شکوه بیعت او پس از حضرت خدیجۀ کبری (علیها السلام) سخن می گوید .

در مقاتل الطالبیین از حضرت امام صادق (علیه السلام)نقل شده است که وقتی آیه مبارکه « يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ... » نازل شد.(1) فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، نخستین زنی بود که با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)بیعت کرد .(2)

ص: 59


1- . ممتحنه/ آیه12. ای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)چون زنان مؤمن به سوی تو آیند که با تو بر ایمان بیعت کنند که دیگر به خدا شرک نورزند و دزدی نکنند، با این شرایط با آنان از خداوند آمرزش بخواه؛ زیرا که بخشنده و مهربان است.»
2- . مقاتل الطالبیین ، تحقیق کاظم المظفر، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1385ق، ص5.

« ابن عباس » می گوید : این آیه دربارۀ فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) نازل شد .

هجرت به مدینه با پای پیاده

امام صادق (علیه السلام)فرمودند : فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) نخستین زنی بود که با پای پیاده به سوی مدینه هجرت کرد .(1)

وقتی فرمان هجرت مسلمانان از مکه به سوی مدینه از طرف خدا بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)ابلاغ شد ، مسلمانان گروه گروه به مدینه مهاجرت کردند، از جمله آنان امیرالمؤمنین (علیه السلام)به همراه فواطم ( فاطمۀ زهرا (علیها السلام) ، فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، فاطمۀ بنت زبیر به همراه پسر ام ایمن بودند که از مکّه به سوی مدینه هجرت نمودند .

« ابوواقد » از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، شتران آن ها را می راند . علی (علیه السلام) فرمود : « ابوواقد با زنان مدارا کن، چه آنان توان مشقت و سختی راه را ندارند .» ابوواقد عرض کرد : « می ترسم ما را تعقیب کنند »، حضرت فرمود: « بایست ؛ زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به من فرمود : ای علی ! آن ها اکنون نمی توانند ، صدمه ای بر تو وارد آورند »، پس آن حضرت خود هدایت آن گروه را بر عهده گرفت و آرام و ملایم می راند . در همین هنگام گروهی از مشرکین مکه که در تعقیب آن ها بودند ، سدّ راه آنان شدند و قصد برگرداندن آن ها را داشتند. در این هنگام حضرت علی (علیه السلام) با گروه مشرکان درگیر شدند و بعضی از آن ها را کشتند و بقیه فرار کردند . سپس حضرت و

ص: 60


1- . الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق، ج1، ص453.

همراهان در محله ای به نام « ضجنان » ( کوهی نزدیکی مکه )، فرود آمدند . در طول شبانه روزی که در آنجا توقف کرده بودند ، چند تن از مستضعفین مؤمن که « ام ایمن » ( دایۀ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)) در میان آن ها بود، به آنان پیوستند .

امیرالمؤمنین (علیه السلام)آن شب با فواطم یا به نماز و یا به ذکر خدا در حال ایستاده و نشسته سر آوردند و تا سپیده دم چنین کردند ، سپیده دم نماز صبح را حضرت با ایشان به جای آورد و منزل به منزل را با یاد خدا طی کردند تا به مدینه رسیدند . در این شرایط فرشتۀ وحی قبل از ورود ایشان به مدینه بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)نازل شد و این آیه را درشأن آنان آورد .

( أَلَّذینَ یَذْکُرُونَ اللهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) ؛(1) آنهایی که در حال ایستاده و نشسته و خفتن خدا را یاد می کنند و پیوسته در خلقت آسمان ها و زمین می اندیشند ... » پس خداوند دعایشان را مستجاب گردانید؛ زیرا من که پروردگارم عمل هیچ کس از زن و مرد را بی مزد نگذارم.»که منظور از « مرد » امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)و از « زن » فواطم می باشند که فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) یکی از افراد مورد اشارۀ آیه است . (2)

ص: 61


1- . آل عمران ، آیه191.
2- . تفسیر صافی ، تحقیق شیخ حسین اعلمی، تهران، مکتبة الصدر، 1416ق، چاپ دوم، ج1، ص410.

ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغه تأکید نموده که فاطمۀ بنت اسد نخستین زنی است که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)پس از خدیجه بیعت نمود و یازدهمین مسلمانی است که به اسلام گروید و چون هنگام مرگ او فرارسید، وصیت خود را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)کرد و آن حضرت نیز پذیرفت و بر او نماز گزارد. و چنانکه می دانیم سبقت در اسلام یکی از فضایل بزرگ برای هر مرد و زن مسلمانی به شمار می رود و فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) پس از خدیجۀ کبری (علیها السلام) ، گوی سبقت را در این فضیلت از دیگران ربوده است . در مهاجرت به مدینه نیز وی از زنانی است که گوی سبقت را ربود و جزء پیشتازان این راه بود و این نیز فضیلت دیگری است که هرکس زودتر از دیگران هجرت کرده ، به همان نسبت بر سایر مسلمانان فضیلت و برتری دارد و این مطلب را خداوند در سوره توبه این گونه بیان فرمود :

( وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تحتها الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فیها أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ )؛(1) و آنان که سبقت به ایمان گرفتند، از مهاجر و انصار (و در دین ثابت ماندند) و آنان که به نیکی پیروی آنان کردند ، خدا از آن ها خشنود است و آن ها از خدا خشنودند و خدا برای همه آن ها بهشت هایی که از زیر درختان آن ها نهرها جاری است ، مهیا ساخته که در آن بهشت تا ابد متنعّم باشند ، این به حقیقت سعادت بزرگ است .

ص: 62


1- . سوره توبه ، آیه100.

عظمت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

از نکاتی که اشاره شد ، می توان عظمت روحی و شأن و مقام رفیع معنوی حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) را به خوبی درک کرد .

ابن سعد ، در « الطبقات الکبری » چنین می نویسد : « أسلَمَت فاطِمَةُ بنتُ أسَد وَ کانَت اِمرَأةً صالِحَةً، وَ کانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)یَزورُها وَیَقیلُ فى بَیتِها ».(1)

« فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) مسلمانی برگزید . او زنی شایسته بود و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به دیدارش می رفتند و در خانه اش می ماندند .»

محدِّثه بودن مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)

از جمله فضایل حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) نقل روایاتی از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)است که برخی از حدیث نگاران، او را در سلسلۀ راویان از رسول الله شمرده اند ؛ به طوری که نقل است ، 46 حدیث از قول رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)نقل کرده اند .»(2)

مادر امامت

در عظمت و شکوه حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) همین بس که او مادر امامت است و همۀ امامان ، فرزندان او هستند و به وجودش افتخار می کنند .

ص: 63


1- . ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج8 ، 1410ق. ص178
2- . شریف قرشی، باقر، موسوعة الامام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام)، ج1، ص36.

کفالت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم)

از افتخارات مهم حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، کفالت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در امر نگهداری و سرپرستی از آن حضرت ، در سنین کودکی ، در خانۀ حضرت ابوطالب (علیه السلام)، نهایت دقت ، ملاطفت و مهربانی و دلسوزی را به عمل آورد ، تا آنجاکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)او را مادر خطاب کرد !.

مسعودی می نویسد : « فاطمۀ بنت اسد علاقۀ زیادی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داشت ؛ به حدی که اگر آن حضرت از نگاه فاطمه دور می شد ، هرگز چهره اش از نظر وی غایب نمی شد و نگران بود تا لحظه ای که آن حضرت را در کنارش حاضر ببیند ، غذایش دهد ، صورت و دستانش را بشوید، نظیفش کند ، لباس بر تنش بپوشاند ، روغن مالی نموده ، خوشبویش سازد و ... روزها مواظب شیر دادنش بود . شب که می شد رختخواب ، وسایل خواب ، متکا و گهواره اش را آماده می کرد . شب و روز از او غافل و جدا نمی شد و در خدمتگزاری کوتاهی نمی کرد . پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)آن بانوی بزرگوار را « مادر » خطاب می کرد .»(1)

مفضل می گوید : از امام صادق (علیه السلام)شنیدم که آن حضرت فرمودند : « هنگام تولد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)نور سفیدی در برابر دیدگان آمنه آشکار شد ؛ آنگاه فاطمۀ بنت اسد خندان و شادمان نزد ابوطالب (علیه السلام)رفت و در

ص: 64


1- . اثبات الوصیه مسعودی، امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، باب كفالة ابي طالب للنبي (صلی الله علیه و آله و سلم) ، ج 1، ص 134 .

حالی که به او بشارت می داد ، وی را از وضعیت و سخنان آمنه مطلع کرد . ابوطالب به او گفت : چگونه از این موضوع، تعجب می کنی ؟! حال آنکه تو نیز باردار می شوی و وصی و وزیر او ( رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)) را به دنیا می آوری .»(1)

با وفات عبدالمطّلب (علیه السلام)، مسؤولیت نگهداری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)به عهدۀ عمویش ابوطالب (علیه السلام)و همسر گرامی اش فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) افتاد ، به طوری که از لحظۀ ورود حضرت به خانۀ ابوطالب ، بنت اسد خود را وقف خدمت به اوکرد! و هرگز در رسیدگی به برادر زادۀ ابوطالب کوتاهی نکرد و ایشان را از فرزندان خود کمتر نشمرد ، بلکه در نگهداری اش اصرار و مبالغه ورزید . ابوطالب و همسرگرامی اش فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، این کفالت را تا زمان حیاتشان ، ادامه دادند و به خوبی هم کفالت نمودند . این دو گنجینه هاشمی « در روزگاری که مؤمنان در اقلیت بودند و مسلمانان تحت شکنجه و آزار مشرکین به سر می بردند ، بیشترین حمایت را از پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم)کردند . وقتی در اثر تحریم اقتصادی و قطع رابطه از سوی سران شرک با مسلمانان ، به حضرت خدیجه (علیها السلام) سخت

می گذشت ، فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، مونس همیشگی و شریک غم و شادی او بود . هنگام تولد حضرت زهرا (علیها السلام) ، در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت ،

ص: 65


1- . الکافی ، ج1، ص 454 ، ح 3 .

که زنان قریش حاضر به کمک نبودند ، فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) به یاری وی شتافت .(1)

به همین دلیل است که در زیارت آن بانوی کرامت و نور چنین می خوانیم :

«أَشْهَدُ أَنَّکِ أَحْسَنْتِ الْکَفَالَةَ، وَ أَدَّیْتِ الأَمَانَةَ، وَ اجْتَهَدْتِ فِى مَرْضَاةِ اللهِ وَ بَالَغْتِ فِى حِفْظِ رَسُولِ اللهِ، عَارِفَةً بِحَقِّهِ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِ، مُعْتَرِفَةً بِنُبُوَّتِهِ، مُسْتَبْصِرَةً بِنِعْمَتِهِ، کَافِلَةً بِتَرْبِیَتِهِ، مُشْفِقَةً عَلَی نَفْسِهِ، وَاقِفَةً عَلَی خِدْمَتِهِ، مُخْتَارَةً رِضَاهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَی الإِیمَانِ وَ التَّمَسُّکِ بِأَشْرَفِ الأَدْیَان...»(2)

« گواهی می دهم که تو کفالت پیامبر را به خوبی انجام دادی. امانت را ادا کردی و در کسب رضایت خدا نهایت تلاش ورزیدی . در حفظ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)بی نهایت کوشش کردی . به حق او معترف بودی . به راستیِ مکتبش ایمان داشتی. به نبوّتش اعتراف کردی . به نعمت وجودش آگاه بودی . تربیتش را بر دوش گرفتی . بر او مهربان بودی و در خدمتش ایستادی. رضایتش را برگزیدی . در مسیر خواسته اش حرکت کردی و گواهی می دهم که با ایمان روزگار گذراندی و به برترین ادیان ( اسلام ) تمسک نمودی .»

ص: 66


1- . قهرمانی نژاد، بهاءالدین، زنان اسوه (فاطمۀ بنت اسد) ، نشر مشعر، 1389، ص32.
2- . قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368، ص331 .

پیرو مذهب حنیف حضرت ابراهیم (علیه السلام)

در خصایص و ویژگی های مادر با فضیلت امیرالمؤمنین ارواحنافداه آمده است : « فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) زنی نیکوسیرت ، دانا و بینا به امور آخرت و عاقل و هوشمند و با کمال و عفت و شرافت بود . فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) پیرو مذهب حنیف ابراهیم خلیل (علیه السلام)بود و حتی قبل از اسلام هم ، هرگز خود را به شرک و بت پرستی نیالود .»(1)

ضمانت بهشت برای فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

طبق روایاتی که از ائمۀ معصومین (علیهم السلام)دربارۀ این بانوی با فضیلت صادر شده ، وی اهل بهشت است و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جنت الاعلی را برایش ضمانت کرد . بر این اساس ، فاطمه بنت اسد (علیها السلام) جزو امان یافتگان از آتش جهنم است .

امام صادق (علیه السلام)فرمود : « خداوند به پیامبر وحی کرد : من آتش را بر چهار کس حرام ساختم ؛ صلبی که تو در آن بودی ، بطنی که تو را حمل کرد ، صاحب خانه ای که تو را رشد داد و اهل بیتی که تو را سرپرستی نمود ؛ و اما صُلبی که پیامبر در آن بود ، صلب عبداللّه بن عبدالمطّلب و رحمی که در آن بود ، رحم آمنه بنت وهب (علیها السلام) و خانه ای که در آن بزرگ شد ، خانۀ فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) و اهل بیتی که آن حضرت را پناه داد ، ابوطالب (علیه السلام) بود .»(2)

ص: 67


1- . المیثمی، مجمع الزوائد، دارالمکتب العلمیه، بیروت، 1988م، ج9، ص100 .
2- . فاطمه بنت اسد، بانوان نمونه، مصطفی محمدی اهوازی، انتشارات نورالسجاد، ج2، ص17.

خدا ترسی و ایمان فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) مزیّن به ایمان قلبی و تقوا و خدا ترسی بود که همواره به آخرت و رضایت خدای جل و علی می اندیشید . امام صادق (علیه السلام)در این باره می فرمودند :

« فاطمۀ بنت اسد ، از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)شنید که می فرمود : بی گمان مردم در روز قیامت آنگونه که از مادر زاده شده اند ، عریان محشور خواهند شد ، پس فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) گفت : وای از رسوایی ! پیامبر خدا به او فرمود : من از خدا می خواهم که تو را پوشیده برانگیزد. و نیز شنید که پیامبر از فشار قبر فراوان یاد می کند ، گفت : وای از ناتوانی ! پیامبر فرمود : من از خدا می خواهم که از فشار قبرت کفایتت فرماید . روزی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)گفت : من می خواهم این کنیز خود را آزاد کنم. حضرت در پاسخش فرمود : اگر چنین کنی ، خداوند به ازای هر عضوی از او ، عضوی از تو را از دوزخ آزاد فرماید . فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) وقتی بیمار شد پیامبر را وصیّ خود قرار داد و سفارش کرد که خادم او را آزاد فرماید و چون زبانش بند آمده بود ، با اشاره ، با پیامبر خدا سخن می گفت و پیامبر وصیتش را پذیرفت .»

وفات جانگداز فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) پس از عمری خدمت و مجاهدت در راه اسلام و دفاع و پشتیبانی از حریم نبوت ، در سال چهارم هجرت در مدینه

ص: 68

منوره چشم از جهان بست و قلب مبارک رسول خدا و امیرمؤمنان (علیهما السلام) و امتی را داغدار و عزادار کرد .

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)از ردا و جامۀ خویش بر او پوشاند و در قبرش ( پیش از دفنش ) خوابید تا قبر بر او آسان گردد .

اشک های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)و امیرالمؤمنین (علیه السلام)در وفات فاطمۀ بنت اسد (علیهم السلام)

روزی امیرمؤمنان علی (علیه السلام)گریان نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)آمد ! حضرت از او پرسید : « مَا یُبْکِیکَ؟ »؛ «چه چیز تو را گریان کرده است ؟» گفت : مادرم فاطمه درگذشت !. پیامبر حالش تغییر کرد و فرمود : به خداوند سوگند که او مادر من نیز بود ، و شتابان برخاست و درون خانه آمد و سپس به او نگریست و اشک ریخت و آنگاه به زن ها دستور داد غسلش دهند و فرمود: چون از غسل فارغ شدید ، بدون تصمیم و نظر من کاری نکنید . وقتی فراغت از غسل را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)خبردادند ، حضرت یکی از پیراهن هایش را که می پوشید، به آنها داد تا فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) را

در آن کفن کنند و به مسلمانان فرمود : اکنون می بینید کارهایی را در کفن و دفن فاطمه انجام می دهم که پیش از او برای کسی انجام نداده ام ، اگر خواستید بپرسید تا دلیلش را باز گویم . وقتی زنان از غسل و کفن فارغ شدند ، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)جنازۀ فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) را بر دوش گرفت و زیر جنازۀ او بود تا به قبرش رسانید و او را در کنار قبر نهاد و خود وارد قبر شد و در آن

ص: 69

خوابید و سپس برخاست و با دست خود او را در قبر نهاد و مدتی طولانی با او راز گفت و خطاب به وی می فرمود : پسرت ، پسرت ، پسرت !

سپس از قبر بیرون آمد و خشت بر آن چید و کامل ساخت و روی قبر افتاد و شنیدند که می فرمود : « لاَ إلَهَ إلاَّ اللّه »، خدایا ! او را به تو می سپارم . سپس برگشت . مسلمانان پرسیدند : رمز این کارها چه بود؟ فرمود : آخرین قسمت احسان و نیکی ابوطالب را از دست دادم ! فاطمه کسی بود که اگر چیزی در اختیارش بود ، مرا نسبت به خود و فرزندانش در مورد آن مقدم می داشت . من روزی از قیامت و از لحظاتی که مردم در آن برهنه محشور می شوند یاد کردم ، او گفت : وای از رسوایی ! من ضمانت کردم که خداوند او را با تن پوشیده محشور سازد . وقتی از فشار قبر یاد کردم ، گفت : وای از ناتوانی ! و من ضمانت کردم که خداوند او را آسوده سازد ؛ به همین جهت او را در پیراهنم کفن کردم و در قبرش خوابیدم و خود را بر آن انداختم تا به او تلقین کنم آنچه را که از او پرسیده می شد ؛ زیرا از او در مورد پروردگارش سؤال شد و او پاسخ داد . از رسولش پرسیدند و او پاسخ داد ، از ولی و امامش پرسیده شد ، زبانش بند آمد و من به او گفتم : پسرت ، پسرت ، پسرت .(1)

ص: 70


1- . کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج1، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب العلمیه،1367ش. ص453 .

امیرالمؤمنین ، ارواحنافداه فرمودند : « چون مادر ما فاطمه بنت اسد درگذشت ، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)او را در پیراهن خود کفن کرد و بر او نماز گزارد و بر او هفتاد تکبیر گفت و در قبرش فرود آمد و به اطراف قبرش اشاره می نمود ، گویی که آن را فراخ و بر او هموار می کرد و از قبرش بیرون آمد ، در حالی که اشک از چشمانش روان بود و بر قبر او خاک می ریخت ، پس چون از قبرستان بیرون رفت ، غاصب دوم به ایشان عرض کرد : ای رسول خدا ! دیدم کاری برای این زن کردی که برای هیچ کس نکردی حضرت فرمودند : ای عمر! این زن مادر من بود ، پس از مادرم که مرا بزاد ، ابوطالب احسان می کرد و صاحب سفره بود و ما را خوراک و طعام می داد ، پس این زن همۀ سهمش را به من می داد و جبرئیل از سوی پروردگارم به من خبر داد که او اهل بهشت است و جبرئیل به من خبر داد که خدای عزّوجلّ به هفتاد هزار فرشته فرمان داد تا بر او نماز بگذارند .(1)

حضرت خطاب به فاطمه بنت اسد (علیها السلام) می فرمود : « رَحِمَک اللّه یا اُمّی بعد امّی ».(2)

همچنین نقل شده وقتی از حضرت پرسیدند که شما این کار را با هیچکس نکردید ، فرمود : « اِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ بَعْدَ أَبِی طالِب أَبَرّ بی مِنْها،

ص: 70


1- . شیخ صدوق، ابی جعفر محمد بن علی، الامالی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیه، قم، مؤسسه البعثه ، 1417ق ، ص391 .
2- . اسکداری ، ترغیب اهل المودة والوفاء ، ص94.

اِنَّما أَلْبَسْتُها قَمِیصی لِتُکْتَسی مِن حُلَلِ الْجَنَّة وَ اِضْطَجَعتُ مَعَها لِیُهَوّن عَلَیها ضَغطَةُ القَبر ؛ بعد از عمویم ابوطالب از او خوشرفتارتر برایم کسی نبود ؛ لذا پیراهنم را به او پوشاندم تا با زینت های بهشتی پوشانده شود و با او در قبر خوابیدم تا ناراحتی های قبر بر او آسان شود ».(1)

دفن در بهشت بقیع

پیکر آن بانوی گرامی و سلالۀ نور ، مام امامت و کفالت گر رسول رحمت در بقیع دفن گردید و پیامبرخاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)بر وی نماز گزاردند .

« قَبرهَا الشَّرِیف فِى البَقیعِ الغَرقَدِ... بِقُربِ قُبُورِ أئِمَّة أهلِ البَیتِ (علیهم السلام)؛(2)

قبر شریفش در بقیع غرقد ... در نزدیکی قبور مطهّر و شریف ائمۀ اهل بیت (علیهم السلام)است.»

سمهودی می نویسد : « قبرش در بقیع ، در محلی است که به حمام ابی قطیفه شهرت دارد ؛ در سمت مزار سیدمان ابراهیم و بر آن قبّه ای ساخته اند . امروزه در برابرش نخلی است که به حمام شهرت دارد و به جایگاه قبر فاطمه معروف است . و از عیسی بن عبدالله ، از پدرش ، از

ص: 72


1- . عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل عبد الموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.، چاپ اول، ج8، ص269. کنزالعمال، ج12، ص147.
2- . همان .

جدش روایت شده که گفت : همانا پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، مادر علی بن ابی طالب را در روحاء مقابل حمام ابی قطیفه دفن کرد .»(1)

ابن شبه نیز نوشته است : « آنگاه که بنت اسد (علیها السلام) وفات یافت ، پیامبر خدا دستور به کندن قبر داد . پس قبری برایش حفر شد که امروزه به قبر فاطمه در بقیع معروف است . برای او لحدی ساخت و در لحدش قرآن تلاوت کرد . »(2)

اشک بر غربت بهشت بقیع

مرحوم شیخ الفقها ، آیت اللّه العظمی آقای حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی (قدّس سرّه)در زمان حیات خویش ، سفری به مکه و زیارت قبرستان بقیع و زیارت قبر مطهّر حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) داشتند . ایشان حالات خود را در تشرف به این قبرستان اینگونه توصیف کردند :

ص: 73


1- . « إنّ قبرها فى موضع من البقیع کان یعرف بحمام أبى قطیفة، بجهة مشهد سیدنا إبراهیم، وعلیه قبّة، والیوم یقابلها نخل . یعرف بالحمام، وإنّ مشهد فاطمة معروف». وعن عیسی بن عبدالله ، عن أبیه عن جدّه، أنّ رسول الله (صلّی الله علیه [و آله] وسلم) دفن فاطمة بنت أسد بن هاشم اُمّ على بن أبى طالب بالروحاء، مقابل حمام أبى قطیفة». سمهودی، علی . . ابن احمد، وفاء الوفا، ج2، به تحقیق خالد عبدالغنی، دارالکتب العلمیه، بیروت، ص182.
2- . « فلما توفیت خرج رسول الله (صلّی الله علیه [ وآله] وسلم) فأمر بقبرها، فحفر فى موضع المسجد الذى یقال له الیوم قبر فاطمة، ثم لحد لها لحداً... وقرأ القرآن...» ابن شبه، ابوزید عمر بن شبه، تاریخ المدینة المنوره، دارالفکر، قم، 1410ق، ص124.

... بعد از زيارت روضۀ مطهّرۀ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به سوى قبرستان بقيع روانه شدم . قبرستان بقيع دو در داشت كه يكى از آنها هميشه بسته بود و آمد و شد از يك در بود كه روزانه ده ها هزار نفر از آن آمد و شد داشتند و زوار در فشار سختى واقع مى شدند .

هنگام ورود به قبرستان با الهام از آيه كريمه «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ انَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوي»(1) پا را برهنه كردم و به سمت قبور مقدّسۀ ائمه (علیهم السلام)متوجه شدم . ابتدا اذن دخول خواندم و آهسته قدم بر مى دارم ، با شدت اشتياقى كه به زيارت دارم ، و از ايران تا مدينۀ منوّره براى كسب عنايات ائمه (علیهم السلام) آمده ام

، آرام آرام قدم بر مى دارم عيناً مانند كسى كه يك گام به جلو بر مى دارد و يك گام به عقب بر مى گردد « يقدم رجلا و يؤخر اخرى » دل انسان با خبر است كه با چه منظرۀ اسف انگيز و وضع توهين آميز روبرو مى شود پس هر چه ديرتر برسم از اين لحاظ كه ديرتر اين منظره را ببينم بهتر است تا به قبور مطهره نرسيده بودم فكر مى كردم آيا قبور در چه حالت است ؟

هر چه نزديك تر مى شدم صداى ضجّه و شيون و نالۀ مردم و احساسات آنها را كه مثل كسى كه عزيزترين كسانش را از دست داده ناله مى كردند بيشتر مى شنيدم. شايد به طور يقين بتوان گفت كه در هيچ يك از مشاهد اين قدر حال رقت به مردم و زوار دست نمى دهد .

ص: 74


1- . سوره طه ، آیه 12.

ناچار بودم پيش بروم گاهى از پشت جمعيت سرم را قدرى بلند مى كردم كه نگاه كنم اما باز دلم راضى نمى شود اندكى جلوتر رفتم ناگاه چشمم به چهار صورت قبر افتاد كه اندكى از زمين بلندتر و بر سمت سر هر يك سنگ كوچكى نصب بود ، صدايم به گريه بلند و اشكم مسلسل جارى بود، شنيده بودم كه وضع اين قبورعزيز به همين شكل ها است اما شنيدن كى بود مانند ديدن ، ديگر گريه به من فرصت نمى داد و توانائى اينكه سلام عرض كنم از فرط تأثر برايم نبود .

راستى نمى توان اين حال ناراحت كننده و اسف بار را تقرير كرد . به غير از قبور مطهّره التفات به جاى ديگر نداشتم گريه ها كردم ، ناله ها داشتم نه من اينطور بودم كه همه و بسيارى به مراتب از من بيشتر نالان و گريان بودند مانند بانوى فرزند مرده مى گريستند . بالأخره در ميان اشك جارى و گريه و ناله شروع به زيارت كردم . السَّلامُ عَلَيْكُمْ ائِمّة الْهُدي…

بارى اين مواقف و مشاهد ، مواقف دعا و توجه و توسل است اگر انسان غنيمت بداند و از بركات آن محروم نشود .

در نزديك قبر چهار امام سمت بالاى سر آنها قبرى است منسوب به حضرت فاطمۀ زهرا (علیها السلام) در اينجا هم فاطمه زهرا (علیها السلام) را زيارت مى كنيد دوباره رقت و تأثرم از گم بودن قبر دختر پيغمبر و بضعۀ آن حضرت و سيدة النساء تازه گرديد و گريه ام از نو آغاز شد با همان حال گريه زيارت خواندم ، و بعد هم چون مى گويند اين قبر ، از فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) كفيلۀ پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)و

ص: 75

مادر امير المؤمنين (علیه السلام)است آن معظمه را هم زيارت كردم و سپس به جناب عباس عموى معظم پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)سلام عرض نمودم و در اينجا و در روضۀ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)براى كسان و بستگان و ارحام و ذوى الحقوق و همسايگان و احباء و اصدقاى از اهل وطن و غيرهم زيارت نمودم . سپس با دلى سوزناك و سينه پراندوه و چاك ، به زيارت ساير قبور مطهره مشرف شدم . نخست قبور دختران پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)زينب و رقيه و ام كلثوم را كه در سمت راست كسى است كه از زيارت ائمه (علیهم السلام)مراجعت مى كند زيارت كردم . و بعد از آن نيز در همين طريق به قبور زوجات نبى (صلی الله علیه و آله و سلم)و امهات مؤمنين رسيدم ، آنجا هم به طور شايسته رسم سلام و تحيت را بجا آوردم و فاتحه خواندم .

و از آنجا به فاصله كمى ، به قبور عبدالله بن جعفر طيار برادرزاده حضرت امير (علیه السلام)و داماد آن حضرت و قبر جناب عقيل بن ابيطالب و ابى سفيان بن حارث بن عبدالمطلب پسر عموهاى پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)مشرف شدم در اينجا هم سلام و تحيت و عرض ادب نمودم و به وظيفۀ دوستى خاندان رسالت رفتار كردم .

سپس به زيارت قبر مطهر حضرت ابراهيم پسر عزيز و گرامى رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)مشرف شدم و آن حضرت را به زيارت مذكور در كتاب هاى زيارت و دعا زيارت كردم و بعد از آنجا به قبورى رسيدم كه بعضى آنها را قبور مجروحين غزوه احد كه پس از بازگشت در اثر جراحات به شهادت رسيدند و

ص: 70

بعضى قبور شهداى حرّه و بعضى آنها را قبور هر دو معرفى مى كردند ، آنجا هم وظيفه سلام و زيارت انجام شد و از آنجا مسافت بالنسبه دورى را تا آخر قبرستان طى كرديم در اينجا نخست قبر جناب حليمۀ سعديه ، مرضعه پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)را با كمال ادب و احترام زيارت نمودم و در پايين پاى ايشان زمين مسطحى بود كه صورت قبرى در آن نبود در آنجا هم كه حسب المعمول ، جناب فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) را

زيارت مى كنند آن معظمه را به زيارت مذكور در كتاب هاى زيارت و دعا زيارت كردم و همچنين گفته مى شد كه قبر ايشان در پشت ديوار فعلى بقيع است كه روز بعد يا دو روز بعد كه براى زيارت بيت الاحزان حضرت زهرا (علیها السلام) رفتيم در سمت چپ طريق صورت قبر منسوب به ايشان و صورت قبر ديگر منسوب به ابى سعيد خدرى است در اينجا نيز آن مكرمه را به همان زيارت كه در بقيع ايشان را زيارت كرده بودم مجدداً زيارت كردم . (1)

رجعت مادر ولایت ، در ظهور حضرت حجّت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

در عظمت حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) همین بس که به هنگام ظهور امام زمان ارواحنافداه ، به همراه حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) قنداقه حضرت محسن بن علی (علیهما السلام) را به دست گرفته و با صدای بلند گریه می کنند و وارد بر اهل عالم می شوند .

امام صادق (علیه السلام)در احوالات زمان ظهور و رجعت چنین فرمودند :

ص: 70


1- . سفرنامۀ حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی .

... سپس امام حسین (علیه السلام)در حالی که محاسن شریفشان به خونش رنگین است همراه سائر شهیدان کربلا ظاهر می شوند .

هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)او را با آن وضع می بیند ، گریه می کند ، اهل آسمان ها و زمین از گریه او می گریند ... در این هنگام حضرت زهرا (علیها السلام) چنان فریاد بلندی می کشند که در زمین و هر چه بر روی آن است ، زلزله می شود .

امیرالمؤمنین (علیه السلام)نیز می آید و امام حسن (علیه السلام)در جانب راست آن حضرت و فاطمه زهرا (علیها السلام) در جانب چپ آن حضرت قرار می گیرند .

در این هنگام امام حسین (علیه السلام)پیش می آید و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)او را به سینه اش می چسباند و می گوید : یاحسین ! من به فدایت شوم ... چشمانت ( به انتقام از دشمنانت ) روشن باد که نور چشمان من، تویی!.

در جانب راست امام حسین (علیه السلام)، حضرت حمزه (علیه السلام)، و در طرف چپ او حضرت جعفر طیار (علیه السلام)حرکت می کنند.

در این هنگام حضرت خدیجۀ کبری (علیها السلام) می آید در حالی که محسن (فرزند شهید حضرت فاطمه (علیها السلام) ) را در آغوش گرفته ، و همراه با فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) می آیند و بلند بلند گریه می کنند .

حضرت زهرا (علیها السلام) مادر محسن (علیه السلام)پشت سر آنها می آید و فریاد می زند: ( هذا یَوْمُکُمْ الّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ )؛(1) این همان روزی است که به شما وعده داده شده بود. آنگاه امام صادق (علیه السلام)گریه کردند ، به طوری که

ص: 70


1- . سورۀا نبیاء ، آیۀ 103 .

محاسن شریفش از اشک چشمان آن حضرت خیس شد ؛ سپس فرمودند : روشن مباد چشمی که با یاد این ماجرا ، گریه نکند .

سخنی با مادر والامقام امیرالمؤمنین (علیه السلام)

یا فاطمۀ بنت اسد! ای مادر با جلالت امیرالمؤمنین !

بی بی جان ! شما همواره پناهگاه و پشتیبان نبوت و ولایت و یک امت بودید . کاش آن روزهای تلخ پس از شهادت رسول الله نیز در مدینه می بودی و نوۀ مظلومت محسن بن علی (علیهما السلام) را در آغوش محبت می فشردی و عروست فاطمه زهرا (علیها السلام) را در میان نامردهای مدینه یاری می رساندی ..!!

تلخ است که در رجعت ، قنداقه خونی اش را به دست بگیری و مویه کنان خدیجۀ کبری (علیها السلام) را همراهی کنی!.

در دست گرفتن قنداقۀ نوادگان آرزوی مادر بزرگ هاست .... شاید با لبخندهای زیبایش تلخی های شعب ابی طالب و هجرت و غربت از وجودت رخت می بست . شاید زخم زبان های کفار را مرهم می شد ... وای بر این قلم که می نویسد در عصر ظهور قنداقۀ خونی محسنِ سِقط شده را بدستان مبارک شما می دهند....

بی بی جان ! فدای لرزش دست و سوز و گداز قلبت که آغاز ظهور ، شروع سوز و گداز زخم های قلب داغدار توست که روضه غربت علی را با صوت جلی خواهی دید و شنید و ... که با نفس و جان رسول الله چها کردند ! شرمنده ایم از روی تو از سه گودال!

ص: 79

گودال در خانه علی که چکمه های حرامی های مدینه بر آن نقش بست و گودال قتلگاه حسین در کربلا...

نگویم برایت از گودال کوچک قبری در پشت خیام که رباب زار زار نگاهش می کرد و ارباب قطره قطره عرق خجالت می ریخت .

شرمنده ایم بی بی جان ! که از غربت فرزندت علی بن ابیطالب نکاستیم و خود غبار غربت ولایتش شدیم .

توسل به مادر ولایت ، پناهگاه امت

عظمت و جلالت و آبروی مادر با کرامت امیرالمومنین ارواحنافداه آن قدر نزد خدای متعال بالاست که حتی امام معصوم (علیه السلام)نیز مردم را به تمسک به ذیل عنایاتش فرا می خواند و رفع مشکلات امت را به ذیل توجهات ایشان و سایر ستارگان درخشان هاشمی می داند .

توسل به حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) جهت وسعت رزق ، ادای دین و قضای حوائج

داوود رقّى به محضر امام صادق (علیه السلام)رفت و از شخصى شكايت كرد كه از او قرض گرفته بود . و داود مى ترسيد كه مالش از بين برود . امام (علیه السلام) فرمود : «چون وارد مكّه شدى به نيابت عبد المطلب ، ابو طالب ، عبداللَّه ، آمنه و فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) جداگانه طواف انجام بده ، و دو ركعت نماز بخوان . سپس از خداى عزّ و جلّ بخواه كه مالت را به تو برگرداند ». داود گفت : من چنين كردم و آنگاه از باب الصفا خارج شدم ، و ناگهان بدهكار

ص: 80

خود را ديدم كه در آنجا ايستاده است ، و می گويد : اى داود مرا متوقّف ساختى ، بيا و مال خود را دريافت كن .(1)

نماز هدیه به حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

یکی از اساتید اخلاق در باب توسل به محضر نورانی مادر والامقام امیرالمؤمنین (علیه السلام)می فرمود : به محض آنکه برای اولین بار وارد مسجد الحرام شدی و چشمت به کعبه افتاد ، قبل از طواف ، دو رکعت نماز هدیه به روح حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) مادر حضرت على (علیه السلام)به جا آور، بعد از آن به طواف کعبه بپرداز و مطلب و حاجت خود را از آن مادر با کرامت بخواه .(2)

دفع وبا ، با ختم صلوات بر فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) و...

در کتاب « السعادات بالعبادات... » سید ابن طاووس رضوان الله علیه روایت کرده است : جمعی از شیعیان نزد امام جعفر صادق (علیه السلام)آمدند و عرض کردند : « وبا در میان ، شایع شده و مردم بسیاری می میرند ،

ص: 81


1- . الكافی (ط - الإسلاميه) ، ج 4، ص 544 . برخی بزرگان اهل توسل در این باب فرمودند : می توان این اعمال را در یکی از مشاهد شریفه خصوصاً حرم مطهر امام رضا (علیه السلام)به جای آورد ؛ بدین طریق خواند که به نیابت از حضرات عبدالمطلب ، ابوطالب ، عبدالله ، فاطمۀ بنت اسد و آمنه (علیهم السلام)امام رضا (علیه السلام)را زیارت کرده و دو رکعت نماز بخوانیم در ضمن از فاصلۀ دور نیز می توان این عمل را انجام داد .
2- . التجاء ، ص 115.

فرمودند : کسی از شما نمی تواند از آنچه در علم خداوند مقدر شده است بگریزد ، ولی چون وبا شایع شد ، این دستور را انجام دهید :

34 مرتبه صلوات بر فاطمۀ بنت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)بفرست ، بدین شکل : «الّلهُمّ صلِّ علی فاطمة بنت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» و 34 مرتبه صلوات بر مادرش یعنی [حضرت] خدیجه (علیها السلام) بفرست ، بدین شکل « اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی خَدیجة » و 34 مرتبه صلوات بر فاطمه بنت اسد (علیها السلام) مادر علی بن ابی طالب صلوات الله علیه بدین شکل بفرست : « اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه بنتِ اسد » ؛ سپس شانه را بردار و ریش را از بالا به پایین و از پایین به بالا شانه کن و در اثنای شانه کردن سوره « قدر » را بخوان سپس شانه را بر سر ، ریش ، دو طرف صورت و سینه خود بگذار ، و بگو : «ا للَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عافِنا مِن البلاءکُلِّه » سپس بگو : « اَللَّهُمَّ إِنَّ اَلصَّادِقَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ إِنَّكَ قُلْتَ مَا تَرَدَّدْتُ فِي شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي فِي قَبْضِ رُوحِ عَبْدِيَ اَلْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ اَلْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ اَلْفَرَجَ وَ اَلْعَافِيَةَ وَ اَلنَّصْرَ وَ لاَ تَسُؤْنِي فِي نَفْسِي وَ لاَ فِي أَحَدٍ مِنْ أَحِبَّتِي » و اگر خواستی از دوستانت نام ببر ، هر کس بر این عمل مداومت کند آن قدر زندگی می کند که خودش از زندگی خسته ( سیر ) شود !(1)

ص: 82


1- . اقتباسی از کتاب السعادات بالعبادات ..، قسمت ادعیه دفع وبا - اثر سید بن طاووس .

توسل به حضرت ابوطالب (علیه السلام)و فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

مشهور بین جمعی از متدینین است که توسل به حضرت ابوطالب و فاطمۀ بنت اسد و خديجۀ كبرى (علیهم السلام)بسيار مجرب است .

طريقۀ توسل اين كه تا 11 روز، روزى 51 مرتبه صلوات هديه به حضرت ابوطالب (علیه السلام)نماييد و 135 مرتبه صلوات هديه به فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) و 622مرتبه صلوات هديه به خديجۀ كبرى (علیها السلام) و حاجت بخواهيد .

توسل به حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) برای حاجات

آنچه که در میان برخی مؤمنین عرب زبان در توسل به حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) مرسوم است و در سفره ای به نام آن حضرت بدان اهتمام دارند بدین شرح می باشد :

100 مرتبه بگو : اللهم صل على محمد و آل محمد ، سپس سورۀ انسان را یک مرتبه قرائت کن ، زيارت عاشوراء را یک مرتبه بخوان ، سورۀ قدر را یک مرتبه قرائت کن .

5 مرتبه بگو : « ياغياث المستغيثين أغثني بنور وجهك الكريم أدركني».

سپس دست های خود را به آسمان بلند نموده و بگو :

ثواب این اعمال را هدیه می کنم به حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) و در ادامه بگو :

اللهم إني أسألك بحقك وبحق محمد وآل محمد صلواتك عليهم أجمعين أن تتقبلها مني بالقبول الحسن ولا تجعله آخر العهد مني »

ص: 83

سپس (علیه السلام) مرتبه بگو : « أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء »

و سپس طلب حاجت نمایید . در پایان این توسل نیز ، خانواده های عرب زبان اشعاری را زمزمه می کنند که مضمون آن طلب حاجت از بانوی دوسرا حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) می باشد .

زیارتنامه حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

از ویژگی های ممتاز و امتیاز خاص حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) در میان مادران معصومین (علیهم السلام)این است که ایشان و صدیقه طاهره و حضرت نرجس خاتون (علیهم السلام)از برایشان زیارت مأثور روایت شده است.

(1)

« علاّمه مجلسى » از « شیخ مفید » و « سیّد بن طاووس » و « شهید اوّل» رضوان الله تعالى علیهم زیارتى را براى فاطمه بنت اسد مادر گرامى امیرمؤمنان على (علیه السلام)که در بقیع مدفون است ، نقل کرده است ، به این صورت ، مى ايستى نزد قبر آن مخدره و مى گويى :

اَلسَّلامُ عَلى نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ ،

سلام بر پیامبر خدا ، سلام بر رسول خدا ، سلام بر محمّد آقاى رسولان

اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد سَیِّدِ الاْوَّلینَ، اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد سَیِّدِالاْخِرینَ ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ

سلام بر محمّد آقاى اوّلین ، سلام بر محمّد آقاى آخرین ، سلام بر کسى

بَعَثَهُ اللهُ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ،

که خدا برانگیختش رحمت براى جهانیان سلام و رحمت خدا و برکاتش بر تو اى پیغمبر

ص: 84


1- . بحارالانوار ، ج 97، ص 218، ح 17 ؛ و مصباح الزائر ، ص 58 .

اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ اَسَد الْهاشِمِیَّةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرْضِیَّةُ ،

سلام بر فاطمه دختر اسد آن بانوى هاشمى سلام بر تو اى راستگوى پسندیده

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْکَریمَةُ الرَّضِیَّةُ ،

سلام بر تو اى بانوى پرهیزکار پاکیزه ، سلام بر تو اى بانوى بزرگوار و خشنود از حق

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا کافِلَةَ مُحَمَّد خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا والِدَةَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ

سلام بر تو اى کفالت کننده محمّد خاتم پیمبران سلام بر تو اى والده بزرگ اوصیا

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ ظَهَرَتْ شَفَقَتُها عَلى رَسُولِ اللهِ خاتَمِ النَّبیّینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ

سلام بر تو اى که آشکار شد مهرت نسبت به رسول خدا خاتم پیمبران ، سلام بر تو

یا مَنْ تَرْبِیَتُها لِوَلِىِّ اللهِ الاْمینِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطّاهِرِ ،

اى که به او تفویض شد تربیت ولى الله امین ، سلام بر تو و بر روح تو و بدن پاکت

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَ عَلى وَلَدِکِ ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ

سلام بر تو و بر فرزندت و رحمت خدا و برکاتش گواهى دهم که به راستى تو به خوبى

الْکِفالَةَ ، وَ اَدَّیْتِ الاْمانَةَ ، وَ اجْتَهَدْتِ فى مَرْضاتِ اللهِ ، وَ بالَغْتِ

کفالت کردى و امانت را پرداختى و در بدست آوردن موجبات خشنودى خدا کوشش کردی

فى حِفْظِ رَسُولِ اللهِ ، عارِفَةً بِحَقِّهِ ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِ ، مُعْتَرِفَةً بِنُبُوَّتِهِ ،

و در نگهدارى رسول خدا حد اعلاى سعى خود را مبذول داشتى در حالى که به حق او آشنا و

مُسْتَبْصِرَةً بِنِعْمَتِهِ ، کافِلَةً بِتَرْبِیَتِهِ ، مُشْفِقَةً عَلى نَفْسِهِ ،

به راستگوییش ایمان داشتى و به نبوتش معترف و به نعمتش بینا و آشنا بودى و تربیتش را به عهده

واقِفَةً عَلى خِدْمَتِهِ ، مُخْتارَةً رِضاهُ ، وَ اَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ

گرفتى و نسبت بدان حضرت مهر ورزیدى و براى خدمتکاریش خود را مهیا کردى و خشنودیش را اختیار کردى

عَلَى الاْیمانِ ، وَ التَّمَسُّکِ بِاَشْرَفِ الاْدْیانِ ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً ،

ص: 85

و گواهى دهم که تو از این جهان رفتى در حالى که به حق ایمان داشتى و به بهترین ادیان متمسک گشته

طاهِرَةً زَکِیَّةً ، تَقِیَّةً نَقِیَّةً ، فَرَضِىَ اللهُ عَنْکِ وَ اَرْضاکِ ،

و در حال خشنودى و پسندیدگى و پاکى و پاکیزگى و پرهیزکارى و دور از هر بدى بودى پس خدا از تو خشنود

وَجَعَلَ الْجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد ،

باد و خشنودت کند و بهشت را منزل و مأوایت قرار دهد خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد

وَانْفَعْنى بِزِیارَتِها ، وَ ثَبِّتْنى عَلى مَحَبَّتِها ، وَلا تَحْرِمْنى شَفاعَتَها ،

و سود ده مرا به وسیله زیارت این بانوى محترم و ثابتم بدار به دوستیش و محرومم مکن از شفاعت او

وَشَفاعَةَ الاْئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِها ، وَ ارْزُقْنى مُرافَقَتَها، وَاحْشُرْنى مَعَها وَمَعَ اَوْلادِهَا الطّاهِرینَ،

و شفاعت امامان از نژادش و روزیم کن هم جواریش را و محشور کن مرا با او و با فرزندان پاکش

اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى اِیّاها، وَارْزُقْنِى الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى ،

خدایا قرار مده این زیارتم را آخرین بار زیارتم از این بانوى محترم و روزیم گردان آمدن به زیارتش را همیشه تا زنده ام دارى

وَاِذا تَوَفَّیْتَنى فَاحْشُرْنى فى زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى فى شَفاعَتِها،بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ،

و چون مرا می راندى در زمره او محشورم کن و در شفاعت او داخلم گردان به رحمتت اى مهربانترین مهربانان

اَللّهُمَّ بِحَقِّها عِنْدَکَ ، وَمَنْزِلَتِها لَدَیْکَ ، اِغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَّ ، وَلِجَمِیعِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ،

خدایا! به حقى که این بانوى محترم نزد تو دارد و به مقام و منزلت او در درگاهت که بیامرز مرا و پدر و مادرم و همه مردان مؤمن و زنان با ایمان را

وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً ، وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً ، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النّارِ .

و بده به ما در دنیا خوبى و در آخرت نیز خوبى و نگاهمان دار به رحمتت از عذاب دوزخ .

سپس دو رکعت نماز زیارت مى خوانى و آنچه که دوست دارى دعا مى کنى .

حوزۀ علمیّۀ قم - مدرسة الامام المهدی (علیه السلام)

محمد امیری سوادکوهی

ص: 86

به قلم : نویسندۀ محقق و ولائی

آقای سید محمد موحّد ابطحی

خصایص مادر اسد الله (علیه السلام)

اشاره

*****

فاطمه بنت اسد بن هاشم ، مادر بزرگوار امیرالمؤمنین (علیه السلام)و همسر والامقام جناب ابوطالب (علیه السلام)بزرگ بانویی که در شان و مقاماتش ، چنانچه سخنوران سال ها سخن بگویند و نویسندگان سال ها قلم فرسایی کنند ، حق فضایلش آنگونه که باید و شاید ادا نخواهد شد . به قول شمس اصطهباناتی :

آن سان که در تعریف او دست تفکر نارسد *** چون آفتاب ، آن شیرزن، افتاده در برج اسد

هم شیر حق را حامله هم نام او بنت اسد *** دُرّ ولایت را بُدی ، این نازنین گوهر صدف!

لیک به قدر استطاعت در این مختصر به عناوین برخی از این شئون خواهیم پرداخت بلکه ران ملخی باشد به محضر سلیمان ملک وجود ، حضرت اسد اللّه ، حیدر کرار ، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام).

1. مادر رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم)

حضرت بنت اسد (علیها السلام) نقش بسیار مهمی را در زمان کودکی حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)ایفا نمودند و بعد از حضرت عبدالمطلب با ورود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)به خانۀ حضرت ابوطالب (علیه السلام)که در آن زمان حدود 8 ساله

ص: 86

بودند ، به معنای کلمه در حق ایشان ایثار و فداکاری نمودند این مسأله باعث شد که تا سالیان سال بعد از این ایام حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)از جناب فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) با عنوان مادر یاد کنند!! و می فرمودند : کانت اُمّی بعد اّمُی التی ولدتنی ؛(1) او ( همانند ) مادر من بود بعد از مادری که مرا به دنیا آورد . یا می فرمودند : أن هذه المرأة ، کانت بمنزلة اُمی التی ولدتنی ،(2) این بانو به منزله مادری بود که مرا به دنیا آورده است و یا در زمانی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) سوگوار از دست دادن مادرشان حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) بودند خطاب به امیرالمؤمنین (علیه السلام)فرمودند : أَمَا إِنَّهَا إِنْ كَانَتْ لَكَ أُمّاً فَقَدْ كَانَتْ لِي أُمّاً (3) همانگونه که او برای تو مادر بود برای من نیز مادر بود .

زیبا اینکه خود حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) نیز از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)تعبیر به « فرزندم محمد » می کردند .(4)

2 . مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)

از بزرگترین مقامات حضرت بنت اسد (علیها السلام) این است که حضرت اسد اللّه (علیه السلام)از او متولد شد و اگر این بانو هیچ شأن و مقامی نداشت ، جز اینکه ظرف وجودش لایق و پذیرای وجود بی مثال امیر عوالم امیرالمؤمنین

ص: 88


1- . کنز العمال ، ج 13 ، ص636 .
2- . اعیان الشیعة ، ج 8 ، ص388 .
3- . امالی صدوق ، ص189 .
4- .ریاحین الشریعه ، ج3 ، ص4 .

علی (علیه السلام)قرار گرفته و وعاء نور امیرالمؤمنین (علیه السلام)است او را بس بود که فقط به همین خاطر تمام عالم وجود در برابرش سر به سجده تعظیم نهاده و عظمتش را اقرار کنند و این مهم نه برخاسته از احساسات قلم ، بلکه اشاره ای است بسیار دقیق از امام زین العابدین (علیه السلام)که در ذیل حدیثی فرمودند : خداوند تبارک و تعالی به حضرت آدم ابوالبشر (علیه السلام) خطاب کرد : وَ لِذَلِكَ أَمَرْتُ الْمَلَائِكَةَ بِالسُّجُودِ لَكَ، إِذْ كُنْتَ وِعَاءً لِتِلْكَ الْأَشْبَاحِ.(1) و به همین خاطر به ملایکه امر کردم که بر تو ( ای آدم ) سجده کنند ؛ زیرا تو وعاء و ظرف و جایگاه اشباح نورانی اهل بیت (علیهم السلام)قرار گرفتی .

حال تصور کنید شأن حضرت بنت اسد (علیها السلام) را که نه تنها وعاء و حامل نور امیرالمؤمنین (علیه السلام)بلکه حامل جسم و بدن مطهر حضرتش نیز بودند .

3 . مادر شهدای کربلا

می دانیم که واقعه کربلا نقطه عطفی است در وقایع عالم وجود و نقش آفرینان و شهدای این عرصه نیز برگزیدگانی هستند که به تعبیر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)نه در گذشتگان و نه در آیندگان بهتر از آنان یافت نمی شود ،(2) از دیگر سوی در بین همین افراد بی نظیر عده ای از بنی هاشم حضور داشتند که حضرت امام رضا (علیه السلام)به ریان بن شبیب فرمودند : مَا لَهُمْ فِي

ص: 89


1- . بحار الانوار ، ج11 ، ص150 .
2- . انی لا اعلم اصحابا اوفی و لا خیرا من اصحابی . موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص 385 .

الْأَرْضِ شَبِيهُونَ ؛(1) یعنی در این کره خاکی و حتی در بین شهدای کربلا شبیه و مانندی برای این دسته از شهدای اهل بیت (علیهم السلام)وجود ندارد . با توجه به این مقدمه ، روایتی را از امام باقر (علیه السلام)خواهیم خواند که متوجه می شویم این شهدای بی بدیل ، وفاداری و ایثارشان بر سیدالشهداء (علیه السلام)را از حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) به ارث برده بودند ، نقل شده که : اذا ذکرنا عند محمد بن علی الباقر (علیه السلام)قتل الحسین (علیه السلام)، قال: قتلوا سبعة عشر إنساناً كلهم ارتكض من بطن فاطمة بنت أسد أمّ علي (علیه السلام).(2)

هنگامی که نزد امام باقر (علیه السلام)از شهادت سیدالشهداء (علیه السلام)صحبت می کردیم می فرمودند : هفده نفر را به شهادت رساندند که همه آنها از وجود فاطمه بنت اسد (علیها السلام) مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)به این عالم آمده بودند .

4 . بانویی که لحظه ای شرک نورزید

یکی از ویژگی های مادران اهل بیت (علیهم السلام)، ایمان همیشگی این مخدرات و پاکی وجودشان از هرگونه رجس و پلیدی خصوصاً شرک است چه اینکه این ارحام مطهّره قرار است وعاء و ظرف وجود نورانی امام معصوم (علیه السلام)باشند و باید از هرگونه پلیدی به دور باشند . در مورد حضرت بنت اسد (علیها السلام) نیز قضیه به همین گونه است و شواهد متعددی بر این مطلب موجود است که به ذکر دو نمونه در این مختصر بسنده می کنیم :

ص: 90


1- . عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج 1 ، ص299 .
2- . مقتل ابی مخنف ، ص338 .

امام صادق (علیه السلام)در هنگام ذکر جریان ولادت امیرالمؤمنین (علیه السلام)از قول حضرت بنت اسد (علیها السلام) نقل می کنند که اینگونه با خداوند مناجات نمود : أَيْ رَبِّ، إِنِّي مُؤْمِنَةٌ بِكَ، وَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِكَ الرَّسُولُ، وَ بِكُلِّ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِكَ، وَ بِكُلِّ كِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ، وَ إِنِّي مُصَدِّقَةٌ بِكَلَامٍ جَدِّي إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ (علیه السلام)، وَ إِنَّهُ بَنَى بَيْتَكَ الْعَتِيقَ ... (1)

پروردگارا ! من به تو ایمان دارم و به رسولانی که از سوی تو آمده اند و به هر پیامبری از پیامبرانت و هر کتابی که نازل فرموده ای ایمان دارم . و من به کلام جدم ابراهیم خلیل (علیه السلام)باور دارم همو که خانه تو را بنا نهاد ...

مهمتر از این تعبیر ، کلام خود حضرت بنت اسد (علیها السلام) است که می فرمود : من هرگز بت نپرستیده بودم ، بلکه تنها به خاطر عبادت خداوند ، به طواف کعبه می پرداختم .(2)

5 . ایمان به ولایت فرزندش داشت

نکتۀ مهمی که در مورد حضرت بنت اسد (علیها السلام) باید متذکر باشیم اینکه نه تنها از همان ابتدا مؤمن به خدای تبارک و تعالی بود و لحظه ای بت نپرستید بلکه فراتر از آن ، از همان ابتدا از طرق مختلف می دانست که قرار است حامل نور ولیّ اللّه الاعظم ، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)باشد و به ولایت ایشان نیز موقن و مقر بود تا جایی که از عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)نقل شده

ص: 91


1- . بحار الانوار ، ج35 ، ص 9 .
2- . الخرائج والجرائح، ح 57؛ بحارالانوار، ج42، ص18.

که این ایمان را به همگان اعلام نیز میداشت و در هنگامی که به امیرالمؤمنین (علیه السلام)باردار بود به مسجد الحرام آمده در مقام مناجات با خداوند تبارک و تعالی به کیفیتی که بقیه نیز بشنوند اینگونه عرضه داشت : فَأَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الْبَيْتِ وَ مَنْ بَنَاهُ، وَ بِهَذَا الْمَوْلُودِ الَّذِي فِي أَحْشَائِي الَّذِي يُكَلِّمُنِي وَ يُؤْنِسُنِي بِحَدِيثِهِ، وَ أَنَا مُوقِنَةٌ أَنَّهُ إِحْدَى آيَاتِكَ وَ دَلَائِلِكَ ... ؛ (1)

خدایا ! تو را قسم می دهم به حق این خانه و کسی که آن را بنا نهاد و به حق این مولود که در درون من است و با من صحبت می کند و مونس من است و من ایمان دارم که او یکی از آیات و دلایل حقانیت توست...

6 . اولین زن بیعت کننده

همۀ ما می دانیم طبق فرمودۀ امام کاظم (علیه السلام)، اولین زنی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)در همان ابتدای بعثت بیعت کرد و در همان بیعت ، اقرار به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام)و بیزاری از دشمنان ایشان نیز داشت ، حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری (علیها السلام) بودند(2) ولی طبق روایات و نقل مورخین ، اولین زنی که بعد از نزول آیه 12 سوره ممتحنه در مورد بیعت زنان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بیعت کرد ، حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) بودند .

مرحوم محدث بحرانی در تفسیر البرهان ذکر می کنند که حتی از طریق مخالفین ! نیز نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)می فرمودند : اولین زنی که بعد

ص: 92


1- . بحار الانوار ، ج 35 ، ص 35 به نقل از امالی طوسی .
2- . بحارالانوار ، ج 18 ، ص232.

از نزول این آیه ، بیعت کرد مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)حضرت بنت اسد (علیها السلام) بود .(1)

7 . اولین زن هجرت کننده

یکی از فضایلی که در قران و روایات ذکر شده در مورد کسانی است که ایمان آورده و در راه خدا مهاجرت کردند . گفتنی است حضرت بنت اسد (علیها السلام) در این فضیلت نیز پیشگام بوده و اولین زنی بود که با وجود سن زیادش که احتمالاً در حدود 70 سال بوده با پای پیاده و برهنه(2)!! در رکاب فرزندش امیرالمؤمنین (علیه السلام)به مدینه مهاجرت نمود که در کلام امام صادق (علیه السلام) اینگونه بدین فضیلت مدح شده است : إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ (علیها السلام) أُمَّ أَمِیرِاَلْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام)، کَانَتْ أَوَّلَ اِمْرَأَةٍ هَاجَرَتْ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)، مِنْ مَکَّةَ إِلَی اَلْمَدِینَةِ عَلَی قَدَمَیْهَا وَ کَانَتْ مِن أَبَرّ اَلنَّاسِ بِرَسُولِ اَللَّهِ ؛(3)

به راستی که فاطمه بنت اسد (علیها السلام) اولین بانویی بود که به سمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)با پای پیاده از مکه به مدینه، مهاجرت کرد و او از بهترین نیکوکاران در حق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بود .

ص: 93


1- .البرهان ، ج5 ، ص 359.
2- تذکرة الخواص ابن جوزی، ص20؛ مناهل الضرب، ص29.
3- . اصول کافی ، ج2، ص408.

8 . ایثار در حق رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)

یکی از فضایل مهم که در روایات و آیات شریفه بسیار مورد توجه و تکریم قرار گرفته ایثار است تا جایی که از این عمل به بهترین عبادت(1) و بالاترین درجه ایمان(2) تعبیر شده است . حال تصور کنید همین ایثار وقتی در حق برترین خلق عالم هستی یعنی وجود رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)انجام پذیرد ارزش چندین برابری پیدا خواهد کرد .

بر این اساس می توان گفت : وقتی حضرت بنت اسد (علیها السلام) بالاترین درجه ایثار را در حق والاترین شخص عالم هستی انجام داده باشد طبق روایت شریفه دارای کامل ترین درجه ایمان و والاترین مکارم اخلاق(3) خواهد بود .

حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بارها به این خصلت ویژه حضرت بنت اسد (علیها السلام) تصریح نموده ، و در جایی می فرمودند : وی در حالی که هنوز بچه هایش گرسنه بودند ، مرا غذا می داد و سیر می گردانید ،(4) و در جای دیگر می فرمودند : مرا می پوشانید در حالی که کودکانش لباسی نداشتند(5)

ص: 94


1- . غرر الحکم و درر الکلم ، ج1 ، ص61.
2- . غرر الحکم و درر الکلم ، ج 1 ، ص 90 .
3- . غرر الحکم و درر الکلم ، ج 1 ، ص54 .
4- . بحار الانوار ، ج 35 ، ص 180.
5- . بحار الانوار ، ج35 ، ص70 .

حتی می فرمودند : إِنَّ أَبِي هَلَكَ وَأَنَا صَغِيرٌ فَأَخَذَتْنِي هِيَ وَ زَوْجُهَا (أبو طالب) فَكَانَا يُوَسِّعَانِ عَلَیَّ وَ يُؤْثِرَانِّي عَلَى أَوْلَادِهِمَا ؛(1) زمانی پدرم از دنیا رفت که هنوز من کوچک بودم پس فاطمه بنت اسد (علیها السلام) و همسرش ابوطالب (علیه السلام) تکفل مرا به دست گرفتند و در حق من ایثار نموده و مرا بر فرزندان خود مقدم می داشتند .

و در یک کلام می توان شدت ایثار حضرت بنت اسد (علیها السلام) را در این جملۀ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)یافت که می فرمودند : أَحْسَن خَلْقِ اللَّهِ صَنِيعاً إِلَيَّ بَعْدَ أَبِي طَالِبٍ ؛(2) بهترین و نیکوکارترین خلق خدا نسبت به من بعد از ابوطالب (علیه السلام)، فاطمه بنت اسد (علیها السلام) بود .

9 . فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ولیّة اللّه

یکی از مقاماتی که در این عالم هرکسی لایق دریافت این مقام نیست و خداوند این مقام را مخصوص بندگان برگزیدۀ خویش قرار داده است ، مقام ولیّ اللّهی است که توصیف و توضیح این مقام و صاحبان این شأن مجالی بسیار مفصل می طلبد یکی از کسانی که به نص فرمودۀ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)حایز این مقام رفیع گردیده است ، حضرت والدۀ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) است که در هنگام ولادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) گامی که چهار بانوی برگزیده ، یعنی حواء و آسیه و مریم و مادر حضرت

ص: 95


1- . علل الشرائع ، 469 ، باب 221 ، ح 31 .
2- . الفصول المهمه ، ص 13 .

موسی (علیه السلام)برای کمک به حضرت بنت اسد (علیها السلام) نازل شدند ، به ایشان چنین سلام دادند : السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا وَلِيَّةَ اللَّه ...(1)

10 . طهارت حضرت بنت اسد (علیها السلام)

یکی از شئون و مقامات مادران اهل بیت (علیهم السلام)طهارت و پاکی ایشان است که در روایات مختلف در مورد آن صحبت شده ، گاهی به نحو عام و گاهی به صورت موردی در توصیف هر یک از این بانوان برگزیده ! آمده است .

در مورد وجه نامگذاری این بانو ، مرحوم طریحی (قدّس سرّه)در کتاب « مجمع البحرین » چنین می گوید : فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمٍ (علیها السلام) أُمُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام)قِيلَ: سُمِّيَتْ بِذَلِكَ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَطَمَهَا بِالْعِلْمِ، وَ مِنَ الطَّمْثِ. (2)

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) بن هاشم مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)است گفته شده که او را فاطمه نام نهادند چرا که ، خداوند او را به علم از بقیه خلق جدا کرده و از خون ناپاک ، او را منزه گردانیده است .

در زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام)خطاب به حضرتش به همین مطلب شهادت داده و می خوانیم : أَشْهَدُ أَنَّكَ الشَّجَرَةُ الطَّيِّبَةُ لَمْ تَزَلْ بِعَيْنِ اللَّهِ تَتَنَاسَخُ فِي أَصْلَابِ الْمُطَهَّرِينَ وَ تَنْتَقِلُ فِي أَرْحَامِ الطَّاهِرَاتِ الْمُطَهَّرَات ؛(3) شهادت

ص: 94


1- . بحار الانوار ، ج 35 ، ص13.
2- . مجمع البحرین ، ج 6 ، ص131 .
3- . بحار الانوار ، ج 97 ، ص3 23 به نقل از کتاب العتیق الغروی .

می دهم که تو از شجره پاکی هستی که به قدرت الهی در اصلاب پاک و ارحام پاک و پاکیزه شده منتقل می شدید .

در زیارات متعدد حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)نیز عیناً به همین مطلب اشاره شده و شهادت می دهیم : أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا ؛ شهادت می دهم که تو نوری بودی که در اصلاب والاقدر و ارحام پاک قرار داشتی و به ناپاکی های جاهلیت آلوده نشدی .

در زیارت ائمه بقیع (علیهم السلام)نیز این مطلب آمده که : لَمْ تَزَالُوا بِعَيْنِ اللَّهِ يَنْسَخُكُمْ فِي أَصْلَابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنْقُلُكُمْ فِي أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ وَ لَمْ تَشْرَكْ فِيكُمْ فِتَنُ الْأَهْوَاءِ طِبْتُمْ وَ طَابَ مَنْبتُكُمْ .

مرحوم علامه طبرسی (قدّس سرّه)نیز از اهل بیت (علیهم السلام)مطلبی را نقل می کند که عقیدۀ ما را در این باره محکم تر می سازد :

وقد روى عنهم:ان سبيل أمهات الأئمة (علیهم السلام)سبيل فاطمة (علیها السلام) في ارتفاع الحيض عنهن .(1)

از ائمۀ اطهار (علیهم السلام)روایت شده که مادران ائمه (علیهم السلام)همچون حضرت فاطمه (علیها السلام) هستند که خون ناپاک از آنها برداشته شده است .

ص: 94


1- . تاج الموالید طبرسی ، ص20 .

11. برترین بانو

همانطور که در مطالب قبلی هم اشاره شد شواهد متعددی وجود دارد که حضرت بنت اسد (علیها السلام) در زمانۀ خویش برترین بانو بود ، از همین روی نیز لیاقت حمل ولیّ خدا را پیدا نموده بود . از کلام خود ایشان نیز همین مطلب برداشت می شود که فرمودند : من بر بقیۀ زنان برتری داده شدم ... (1)

در جای دیگر حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)چنین بیان می کنند : ...حَتَّی أَطْلَعَنِیَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنْ ظَهْرٍ طَاهِرٍ وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَاسْتَوْدَعَنِی خَیْرَ رَحِمٍ وَ هِیَ آمِنَةُ ثُمَّ أَطْلَعَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلِیّاً مِنْ ظَهْرٍ طَاهِرٍ وَ هُوَ أَبُو طَالِبٍ وَ اسْتَوْدَعَهُ خَیْرَ رَحِمٍ وَ هِیَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ (علیها السلام) .(2)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)درباره آفرینش علی (علیه السلام)فرمود: « آنگاه خداوند تبارک و تعالی ، علی را از یک کمر پاک ، یعنی کمر ابوطالب (علیه السلام)، بیرون آورد و آن را در بهترین رحم ، یعنی رحم فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، به امانت نهاد .

12 . باب الحوائج الی اللّه

حال که با انگشت شماری از مقامات حضرت بنت اسد (علیها السلام) آشنا شدیم و از جایگاه ویژه ایشان نزد خداوند متعال ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)و فرزند برومندش امیرالمؤمنین (علیه السلام)مطلع شدیم ، گفتنی است که ایشان یکی از

ص: 94


1- . علل الشرایع ، ص56 .
2- . بحار الانوار ، ج35 ، ص10 .

ابواب استجابت دعاست و طبق آموزۀ امام صادق (علیه السلام)یکی از راه هایی است که برای استجابت دعا می توان از وجود ایشان مدد یافت .

داوود رقی می گوید : دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)وَ لِي عَلَى رَجُلٍ مَالٌ قَدْ خِفْتُ تَوَاهُ فَشَكَوْتُ إِلَيْهِ ذَلِكَ فَقَالَ لِي إِذَا صِرْتَ بِمَكَّةَ فَطُفْ عَنْ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ طَوَافاً وَ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ عَنْهُ وَ طُفْ عَنْ أَبِي طَالِبٍ طَوَافاً وَ صَلِّ عَنْهُ رَكْعَتَيْنِ وَ طُفْ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ طَوَافاً وَ صَلِّ عَنْهُ رَكْعَتَيْنِ وَ طُفْ عَنْ آمِنَةَ طَوَافاً وَ صَلِّ عَنْهَا رَكْعَتَيْنِ وَ طُفْ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ (علیها السلام) طَوَافاً وَ صَلِّ عَنْهَا رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ ادْعُ أَنْ يُرَدَّ عَلَيْكَ مَالُكَ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ ثُمَّ خَرَجْتُ مِنْ بَابِ الصَّفَا وَ إِذَا غَرِيمِي وَاقِفٌ يَقُولُ يَا دَاوُدُ حَبَسْتَنِي تَعَالَ اقْبِضْ مَالَكَ. (1)

به محضر مقدّس امام صادق (علیه السلام)مشرّف شدم ، از یک نفر طلبی داشتم که می ترسیدم تلف شود ، به حضرت شکایت کردم ، فرمود :هنگامی که به مکه رفتی ، طوافی به نیابت از حضرت عبدالمطلب انجام بده و دو رکعت نماز بخوان ، آنگاه طوافی به نیابت از حضرت ابوطالب انجام بده و دو رکعت نماز بخوان ، سپس طوافی به نیابت از جناب عبدالله انجام بده و دو رکعت نماز بخوان ، آنگاه طوافی به نیابت از حضرت آمنه انجام بده و دو رکعت نماز بخوان ، سپس طوافی به نیابت از فاطمه بنت اسد (علیها السلام) انجام بده و دو رکعت نماز بخوان ، آنگاه دعا کن که خداوند مال تو را به تو برساند .

ص: 94


1- . بحارالانوار ، ج35 ، ص112 .

داوود می گوید : طواف ها را انجام دادم ،از باب صفا از مسجدالحرام بیرون آمدم ، دیدم که بستانکارم ایستاده است و می گوید : ای داوود! چقدر مرا معطّل کردی ؟ بیا مال خود را ازمن بگیر .

13 . تعزیه داری بر حضرت بنت اسد (علیها السلام)

یکی از جریاناتی که دلالت بر علو مقام و شأن ویژه حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) دارد نحوه تعزیه داری حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)و امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر ایشان است که باعث تعجب همگان شده بود و دوست و دشمن به این مطلب اذعان کردند که این نحوه از تعزیه داری توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)برای هیچ کسی انجام نشده بود تا جایی که عمار وقتی علت این امر را پرسید رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به او چنین فرمودند : یَا عَمَّارُ! إِنَّ الْمَلَائِکَةَ قَدْ مَلَأَتِ الْأُفُقَ وَ فُتِحَ لَهَا بَابٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ مُهِّدَ لَهَا مِهَادٌ مِنْ مِهَادِ الْجَنَّةِ وَ بُعِثَ إِلَیْهَا بِرَیْحَانٍ مِنْ رَیَاحِینِ الْجَنَّةِ فَهِیَ فِی رَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ جَنَّةٍ وَ نَعِیمٍ وَ قَبْرُهَا رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ .(1)

ای عمّار ! فرشتگان تمام آسمان را پر کرده اند و دری از بهشت برای وی باز شد و جایگاهی از جایگاه های بهشت برای او مهیا شد و گلی از گل های بهشت برای وی فرستاده شد و او اکنون در آرامش غرق گل و ریاحین و در بهشت پر از نعمت است و قبر او باغی است از باغ های بهشت .

ص: 94


1- . بحارالانوار ، ج35 ، ص71 .

توصیف این تعزیه داری را مرحوم صدوق از امیرالمؤمنین (علیه السلام)چنین نقل کرده اند : امیرالمؤمنین (علیه السلام)فرمودند : چون مادر ما فاطمه بنت اسد (علیها السلام) درگذشت . پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)او را در پیراهن خود کفن کرد و بر او نماز گزارد و بر او هفتاد تکبیر گفت و در قبرش فرود آمد و به اطراف قبرش اشاره می نمود، گویی که آن را فراخ و بر او هموار می کرد و از قبرش بیرون آمد، در حالی که اشک از چشمانش روان بود و بر قبر او خاک می ریخت، پس چون از قبرستان بیرون رفت، عمر بن خطاب به ایشان عرض کرد: ای رسول خدا دیدم کاری برای این زن کردی که برای هیچ کس نکردی حضرت فرمودند: ای عمر این زن مادر من بود، پس از مادرم که مرا بزاد، ابوطالب احسان می کرد و صاحب سفره بود و ما را خوراک و طعام می داد، پس این زن همه سهمش را به من می داد و جبرئیل از سوی پروردگارم به من خبر داد که او اهل بهشت است و جبرئیل به من خبر داد که خدای عزوجل به هفتاد هزار فرشته فرمان داد تا بر او نماز بگذارند.(1)

14 . آغوشی برای حضرت محسن (علیه السلام)

همه آنچه که نقل شد برخی از مقامات حضرت بنت اسد (علیها السلام) در این دنیاست و اما آنچه در عالم قیامت برای ایشان قرار داده شده بسیار بیشتر و بالاتر از مقاماتش در این دنیاست در این باره به نقل یک روایت اکتفا می کنیم که مفصلاً در بیان محاکمات روز قیامت و توصیف آن در فرازی

ص: 94


1- . امالی ، صدوق ، ص391.

اشاره می کند که : يَأْتِي مُحَسنٌ مُخَضَّباً بِدَمِهِ تَحْمِلُهُ خَدِيجَةُ ابْنَةُ خُوَيْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ ابْنَةُ أَسَدٍ وَ هُمَا جَدَّتَاهُ ؛(1)

محسن بن علی (علیهما السلام) در حالی که به خون خویش خضاب شده آورده می شود در حالی که او را خدیجه بنت خویلد (علیها السلام) و فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) که دو مادربزرگ او هستند در آغوش دارند .

ختامه مسک

السَّلاَمُ عَلَیْکِ وَ عَلَی رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ الطَّاهِرِ. السَّلاَمُ عَلَیْکِ وَ عَلَی وَلَدِکِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ. أَشْهَدُ أَنَّکِ أَحْسَنْتِ الْکَفَالَةَ، وَ أَدَّیْتِ الْأَمَانَةَ، وَ اجْتَهَدْتِ فِی مَرْضَاةِ اللَّهِ، وَ بَالَغْتِ فِی حِفْظِ رَسُولِ اللَّهِ، عَارِفَةً بِحَقِّهِ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِ، مُعْتَرِفَةً بِنُبُوَّتِهِ، مُسْتَبْصِرَةً بِنِعْمَتِهِ، کَافِلَةً بِتَرْبِیَتِهِ، مُشْفِقَةً عَلَی نَفْسِهِ، وَاقِفَةً عَلَی خِدْمَتِهِ، مُخْتَارَةً رِضَاهُ، (مُؤْثِرَةً هَوَاهُ)، وَ أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَی الْإِیمَانِ، وَ التَّمَسُّکِ بِأَشْرَفِ الْأَدْیَانِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً طَاهِرَةً زَکِیَّةً تَقِیَّةً نَقِیَّةً، فَرَضِیَ اللَّهُ عَنْکِ، وَ أَرْضَاکِ وَ جَعَلَ الْجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَ مَأْوَاکِ .(2)

ص: 102


1- . عوالم العلوم ، ج 11 ، ص 567 .
2- . المزار الکبیر ، ابن مشهدی ، ص 93 ؛ المزار ، شهید اول ، ص 212 ؛ بحارالانوار ، ج 97 ، ص 219 و ... .

به قلم : نویسندۀ متتبع و ولائی

آقای شیخ مهدی آقابابایی

سیری کوتاه در زندگانی فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

*****

ویژگی های حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) در خانه علم و معرفت متولد شد ، پرورش یافت و به اخلاق نیک و سرشت بردباری ، آراسته گردید .

به شهادت خاصه و عامه حضرت فاطمۀ بنت أسد (علیها السلام) بانوئی صالحه و پاک دامن بودند .(1) آن هم در عصر جاهلیت که هیچ محدودیتی برای اعمال خلاف عفّت وجود نداشت . ایشان همهٔ ویژگی های یک زن کامل را در خود جمع کرده بودند . و فضائل ایشان زبانزد مردمان آن روزگار بود .

با وجود آنکه در آن روزگاران ، سرزمین و محل سکونت این خانواده ، خالی از ایمان و دیانت بود، اما آنها برخلاف آن محیط غیر دینی ، خداوند یگانه را می پرستیدند و به او و کتاب های آسمانی الهی ایمان داشتند . خود ایشان نیز، به سخنان جد بزرگوارش ابراهیم خلیل (علیه السلام)ایمان داشت ؛ یعنی آیین حنیف و توحید ابراهیمی را پذیرفته بود . از شریعت ایشان پیروی می کرد و معتقد بود که کعبه را دستان مبارک ابراهیم (علیه السلام)بنیان نهاده است . با این

ص: 103


1- . ابن حجر عسقلانی ، الاصابه ، ج 8 ، ص 269 .

تفاصیل خانواده فاطمه بنت اسد (علیها السلام) به آداب و مناسک مذهبی و مراسم قدسی و معنوی پایبند بودند و آنها را به جای می آوردند .

سیر زندگانی فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، نمونه بارز کمال و جلال به شمار می رود ، چرا که وی گرانقدرترین خصایل زنان، یعنی انسانیت ، پاکدامنی ، کرامت ، قداست ، رعایت شئون ، حمایت ، و همچنین تیزهوشی و زیرکی و دانشی گسترده را در خویش گرد آورده بود و همین افتخار او را بس که مادر پیامبر خود ، یعنی مادر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، مادر قهرمان اسلام علی بن ابی طالب (علیه السلام)، تنها همسر شیخ مکه ابوطالب ، پرورش یافته مکتب نبوت و امامت و دانش آموخته دانشگاه رسالت بود .(1)

جایگاه فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام)

حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) از جایگاهی والا نزد خدا و حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)برخوردار بود ؛ زیرا به گواهی تاریخ ، وی نخستین زنی است که پس از نزول آیه 12 سوره ممتحنه(2) با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)بیعت

ص: 94


1- . مؤسسه سبطین ، فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، دامان نبوت و امامت ، ص 19 .
2- . یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَی أَنْ لَا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ؛ ای پیامبر! چون زنان با ایمان نزد تو آیند که [ با این شرط با تو بیعت کنند که چیزی را با خداوند شریک نسازند ، و دزدی نکنند، و زنا نکنند، و فرزندان خود را نکشند ، و بچه های حرام زاده پیش دست و پای خود را با بهتان [حیله ] به شوهر نبندند ، و در [ کار ] نیک از تو نافرمانی نکنند ، با آنان بیعت کن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزنده مهربان است ». سوره ممتحنه / آیه 12.

کرد .(1) نخستین زنی است که با پای پیاده و بدون پای پوش از مکه به مدینه مهاجرت نمود و البته یازدهمین مسلمان و دومین زنی است که پس از خدیجه ایمان آورد .(2)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ أُمَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ كَانَتْ أَوَّلَ امْرَأَةٍ هَاجَرَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)مِنْ مَكَّةَ إِلَى الْمَدِينَةِ عَلَى قَدَمَيْهَا وَ كَانَتْ مِنْ أَبَرِّ النَّاس ؛

همانا فاطمۀ بنت أسد (علیها السلام) مادر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)نخستین زنی بودند که از مکّه به مدینه با پای پیاده همراه با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)هجرت کرد . و ایشان مهربان ترین مردم نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بودند .(3)

از جمله کرامات و فضایل الهی فاطمه بنت اسد (علیها السلام) این است که همسر شیخ مکه ابوطالب (علیه السلام)و مادر فرزندان شجاع ، دلاور و پر برکت وی

ص: 94


1- . ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبیین، ص 5؛ اربلی ، کشف الغمه،ج 1، ص 306 ؛ ابن جوزی ، تذکرة الخواص ، ج 1 ، ص 152 ؛ مجلسی، بحارالانوار ، ج 36 ، ص 122 .
2- . کلینی ، الکافی ، ج 1، ص 153، ح 2 ؛ ابن جوزی ، تذکرة الخواص ، ج 1 ، ص 153 ؛ ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبیین ، ص 5؛ خوارزمی ، المناقب ، ص 27 ؛ اربلی ، کشف الغمه ، ج 1 ، ص 306 ؛ ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج 1 ، ص 14 ؛ شریف الرضی ، خصائص الائمه ، ص 64 .
3- . کلینی ، اصول کافی ، ج 2 ، ص 408.

بود و در سرپرستی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)شریک ابوطالب (علیه السلام)بود ؛ و به تحقیق ، اراده پروردگار بر این قرار گرفت که فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، نوزاد گرانقدر خویش را در درون بیت الله الحرام به دنیا آورد ؛ فضیلت و جایگاهی که آن را محدثان و مورخان بزرگی چون علی بن حسین مسعودی در کتاب : « مروج الذهب »(1) ، سبط ابن جوزی در کتاب « تذکره الخواص »(2) ، محمد بن طلحه شافعی در کتاب « مطالب السؤول »(3) و دیگران ، به صراحت و وفور نقل کرده اند . آری، فاطمه بنت اسد به درون کعبه گام نهاد و از میوه ها و روزی های بهشت میل کرد .

خداوند متعال برای افزایش منزلت و اعتلای قدر و جایگاه فاطمه بنت اسد، او را چنین مورد خطاب قرار داد : « ای فاطمه! نامش را علی بگذار ؛ چرا که او بلند مرتبه است ؛ و خداوند بلند مرتبه و برتر می فرماید : نام علی را از نام خودم برگرفتم ، او را از ادب خویش آموختم و دانش پوشیده و مخفی خود را در اختیار او نهادم (4) .

همانگونه که اشاره رفت، فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، سرپرستی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را بر عهده گرفت ؛ شگفتا از این جایگاه والا و بزرگ ! وی سرپرستی

ص: 94


1- . مسعودی ، مروج الذهب ، ج 2 ، ص 347 .
2- . ابن جوزی ، تذکرة الخواص ، ج 1 ، ص 105 .
3- . محمد بن طلحه شافعی ، مطالب السؤول ، ج 1 ، ص 51 .
4- . اربلی ، کشف الغمه ، ج 1 ، ص 80 .

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را در حالی عهده دار گردید که ایشان در آغازین سال های کودکی خود، و نیازمند مراقبت ویژه بود . فاطمه بنت اسد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را دلگرم می کرد، انس و الفت را در تمام لحظات زندگی او جاری می نمود و در خدمتگزاری و مراقبت ، ایشان را بر فرزندان خود، مقدم می داشت .

این زن تا بدانجا بزرگ مرتبه و والامقام بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)در همه مراحل عمر شریف خویش ، برای او طلب رحمت می نمود و حتی در دوران سالخوردگی و ضعف جسمانی نیز به زبان حال خود می فرمود : « فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) مادر من بود ؛ او مادر من بود ».

در مورد جایگاه فاطمه بنت اسد (علیها السلام) در نزد خداوند متعال همین بس که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)با صراحت درباره وی فرمودند : « هیچ کس جز فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، از فشار قبر در امان نماند . گفته شد : حتی قاسم ؟ فرمودند : حتی قاسم و ابراهیم .»(1)

همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در جای دیگری پیرامون منزلت وی می فرماید :

« وَ قَبْرُهَا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ ؛ قبر فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، باغی از باغ های بهشت است ».(2)

ص: 108


1- . شیخ صدوق ، الاعتقادات ، ص 58 ؛ ابن شبه نمیری ، تاریخ المدینه ، ج 1 ، ص 123 ؛ ابن حجر عسقلانی ، الاصابه ، ج 5 ، ص 390 ؛ فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، دامان نبوت و امامت ، ص 25 .
2- . فتال نیشابوری ، روضة الواعظین ، ج 1 ، ص 143 .

بیعت و وفاداری و یاری

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، به همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به مدینه هجرت نمود و خانه اش در مدینه ، جایگاهی پاک و منزلی پربرکت بود ؛ چنانکه منزل وی در مکه نیز ، پناه گاهی امن واقامت گاهی نیکو و پر از کرامت به شمار می رفت . فاطمه بنت اسد در حمایت و یاری رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، نظیر و مانندی نداشت ؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به خانه اش می رفت و بخشندگی فراوان ، سخاوت سرشار و چهره نورانی و درخشان این بانوی گرانقدر را مشاهده می کرد .(1)

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) در خدمت حضرت زهرا (علیها السلام)

حضرت زهرا (علیها السلام) پنج سال بعد از بعثت متولد شدند و پنج سال نیز با ما در خود زندگی نموده اند . بعد از وفات ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) ، حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) در مراقبت و مواظبت از حضرت زهرا (علیها السلام) از هیچ گونه کوششی دریغ نفرمودند .(2)

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) همانند مادری که جگرگوشه اش را مورد مهر و محبت قرار می دهد ، عروسش فاطمه زهرا (علیها السلام) را از مهربانی مادرگونه خود سیراب نمود و در کارهای منزل با ایشان همکاری می کردند و در امور حضرت زهرا (علیها السلام) به او کمک می نمودند . علی (علیه السلام)به مادرش فاطمه بنت اسد (علیها السلام) فرمودند :

ص: 109


1- . فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، دامان نبوت و امامت ، ص 29 .
2- . محلاتی ، ریاحین الشریعه ، ج 1 ، ص 236 .

«اِکفی فاطِمَةَ بِنتَ رَسولِ اللّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)سِقایَةَ الماءِ وَ الذَّهابِ فِی الحاجَةِ ، و تَکفیکِ الدّاخِل ؛ الطَّحنَ وَ العَجنَ ؛ شما به جای فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، آب بیاورید و کارهای بیرون از منزل را انجام دهید تا او هم کارهای داخل خانه یعنی آماده کردن آرد و خمیر را به جای شما انجام دهد .»(1)

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) به فاطمه (علیها السلام) مهربان و دلسوز بود و فرزندان او را نوازش می کرد و مورد مهر و محبت قرار می داد .

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) نخستین زنی است که پس از خدیجه (علیها السلام) با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بیعت نمود .(2)

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، راوی احادیث نبوی

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، روایات بسیاری را مستقیماً از زبان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنید و نقل نمود . سیره نویسان و نگارندگان شرح حال ها (تراجم ) ، احادیث فراوانی را از قول فاطمه بنت اسد ، نقل، و او را در زمره راویان حدیث ، قلمداد کرده اند .

با آگاهی از این نکته مهم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)در دامان فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، پرورش یافته است ، محدثین ، سیره نویسان و تراجم نگاران وی

ص: 110


1- . هیثمی ، مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 256 ؛ طبرانی، معجم الکبیر ، ج 24 ، ص 353 ؛ ابن حجر عسقلانی ، الاصابه ، ج 8 ، ص 269 ؛ ابن اثیر ، اسد الغابة ، ج6، ص 217.
2- . ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه، ج1 ، ص 5 ؛ ابن جوزی ، تذکرة الخواص، ج1 ، ص 153.

را راوی احادیث نبوی و حکایت گر رخدادهای فراوان تاریخی ،از هنگام تولد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)تا بعد از هجرت به مدینه ، محسوب کرده اند .(1)

فاطمه بنت اسد ، از راویان حدیث بود و از پیامبر اسلام946 حدیث روایت کرده است . بعضی از احادیث وی در کتب صحاح آمده و متفق علیه است .(2) از جمله احادیثی که از فاطمه بنت اسد (علیها السلام) نقل شده ، حدیث زیر است :

عبدالمطلب (علیه السلام)زمانی که نشانه های مرگ خود را دید ، همه فرزندان خود را جمع کرد و به آنان گفت : بعد از من ، کدام یک از شما سرپرستی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)را بر عهده می گیرد ؟ فرزندان عبدالمطلب (علیه السلام)عرض کردند : حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)از ما زیرک تر و داناتر است . به او بگو خودش یکی از ما را انتخاب کند . عبدالمطلب (علیه السلام)به نوه اش فرمود : جدت در آستانه سفر آخرت است . کدام یک از عموها یا عمه هایت را انتخاب می کنی تا کفالت تو را بر عهده بگیرد . حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)به عموهایش نگریست و حضرت ابوطالب (علیه السلام)را برگزید . حضرت عبدالمطلب (علیه السلام)به حضرت ابوطالب (علیه السلام)گفت : من از دیانت و امانتداری تو آگاهم . برای فرزند برادرت، مهربان باش ؛ آن چنان که من بودم . عبدالمطلب (علیه السلام)

ص: 111


1- . قطب الدین راوندی ، الخرائج والجرائح ، ج 1، ص 138، ح 225 و علامه امینی، الغدیر ، ج 7 ، ص 536، ح 37.
2- . اعلام النساء ، ج 2، ص 137.

درگذشت و ابوطالب (علیه السلام)، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)را به منزل ما آورد . من او را خدمت می کردم و او مرا مادر خطاب می نمود .(1)

بعد از رحلت عبدالمطلب ، ابوطالب بنابر وصیت پدر ، فرزند برادرش را به خانه خود آورد و به همسرش ، فاطمه بنت اسد (علیها السلام) فرمودند : می دانی این عزیز، یادگار برادرم است ؟ او نزد من از جان خودم و مالم عزیزتر است . به تو سفارش می کنم که کسی او را اذیت نکند . خوب از او نگهداری کن. فاطمه خندید و گفت : سفارش فرزندم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)را به خودم می کنی؟ من او را از خودم و فرزندانم بیشتر دوست دارم .(2)

دوران بارداری فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

پیش از آنکه ابوطالب با دختر عمویش ، فاطمه بنت اسد ، ازدواج نماید ، بنی هاشم عادت داشتند با دیگر خانواده های قریش غیر از بنی هاشم ، پیوند زناشویی برقرار کنند ؛ و ازدواج ابوطالب با فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، ازدواجی کاملاً هاشمی بود . شیخ اهل سنت ، قاضی ابو عمرو عثمان بن احمد در روایتی بلند چنین نقل می کند : ... فاطمه بنت اسد ، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را در حال خوردن دانه های خرمایی دید که از هر مشک و عنبری

ص: 112


1- . یعقوبی ، تاریخ الیعقوبی ، ج 2، ص 7 ؛ قطب راوندی ، الخرایج و الجرایح ، ص 110 ؛ مجلسی ، بحارالانوار ، ج 35 ، ص 83 .
2- . مجلسی ، بحارالانوار ، ج 15، ص 383 ؛ مازندرانی ، مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 210؛ مظفری ورسی، مادران چهارده معصوم ، ص 79.

خوشبوتر بود و درخت آن نیز هیچ ساقه یا خوشه ای نداشت ؛ فاطمه بنت اسد گفت : به من نیز ( از آن خرماها ) بده تا از آن میل کنم . رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : « لَا تَصْلُحُ إِلَّا أَنْ تَشْهَدِي مَعِي أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه» ؛ تنها در صورتی شایستگی خوردن از این خرما را خواهی یافت که گواهی دهی هیچ معبودی جز خداوند نیست و من، محمد فرستاده خدا هستم »؛

فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) شهادتین را گفت و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)خرمایی به او داد ؛ فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) پس از خوردن آن خرما ، میل و رغبتش افزون شد و خرمایی دیگر برای ابوطالب درخواست کرد . رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)با او عهد بست که آن را تنها در صورتی به ابوطالب (علیه السلام)بدهد که او هم شهادتین را بر زبان جاری سازد . پاسی از شب گذشته بود که ابوطالب (علیه السلام)رایحه نسیمی را استشمام نمود که تا آن زمان، مانند آن را هرگز استشمام نکرده بود ؛ در این هنگام فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، دانه خرما را که به همراه داشت به ابوطالب (علیه السلام)نشان داد ؛ ابوطالب (علیه السلام)از او خواست تا آن خرما را به او بدهد ، اما فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) اجابت درخواست او را به گفتن شهادتین ، منوط کرد ، ابوطالب دیگر نتوانست خود را کنترل کند و شهادتین را بر زبان جاری ساخت ، اما از او خواست موضوع را به کسی نگوید تا مبادا قریش بر او ( ابوطالب (علیه السلام)) خرده گیرند و از او عیب جویی کنند . فاطمه بنت اسد نیز به ابوطالب قول داد تا موضوع را فاش نسازد ؛ در این هنگام دانه خرما را به ابوطالب (علیه السلام)داد ، در کنار او آرمید و همان شب به علی (علیه السلام) باردار شد .

ص: 113

هنگامی که فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) به حضرت علی (علیه السلام)آبستن شد ، زیبایی او افزایش یافت و حضرت علی (علیه السلام)در شکم مادر سخن می گفت . هنگامی که فاطمۀ بنت اسد (علیه السلام)به درون کعبه رفت، علی (علیه السلام)با جعفر (علیه السلام) سخن گفت و همین امر باعث شد تا جعفر (علیه السلام)از هوش برود ؛ و هنگامی که نگاه فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) به بت ها افتاد ، بت ها همگی، به رو بر زمین افتادند و فاطمه دستی به شکم خود زد و گفت : ای نور چشمم ! بتها در درون کعبه به پای تو افتاده اند و من نمی دانم در برون کعبه از چه جایگاه بلندی برخوردار خواهی شد ؟! فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، ابوطالب (علیه السلام)را از این ماجرا آگاه کرد و او پس از شنیدن سخنان همسرش گفت : پیش از این در راه طائف ، شیری را دیدم که مرا از این ماجرا آگاه کرد .(1) هنگامی که علی (علیه السلام)کودکی بیش نبود ، ابوطالب (علیه السلام)به فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) گفت : علی (علیه السلام)را دیدم که بت ها را می شکست و ترسیدم که کفار قریش از ماجرا با خبر شوند .

فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) گفت : شگفتا! حال ، من واقعه ای شگفت آورتر از آن را برایت تعریف کنم ؛ هنگامی که من علی (علیه السلام)را در شکم داشتم ، از جایی می گذشتم که بت های قریش در آنجا قرار داشت . در این هنگام ، فرزندم علی (علیه السلام)پاهایش را به شدت و مداوم در اندرونم به حرکت درآورد

ص: 114


1- . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ، ج2 ، ص 172 ؛ مجلسی ، بحارالانوار ، ج 35 ، ص 17 ، ح 14.

تا به آن مکان نزدیک نشوم و از جای دیگری عبور کنم ؛ و حال آنکه من هرگز بت نپرستیده بودم ، بلکه تنها به خاطر عبادت خداوند ، به طواف کعبه می پرداختم .(1)

ار تحال حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

در روایتی از ابن عباس آمده است که : روزی علی بن ابی طالب (علیهما السلام) گریه کنان به نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: « انا الله و انا الیه راجعون» رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به او فرمود :« علی جان! چه شده است ؟» علی (علیه السلام)فرمود: «ای رسول خدا! مادرم فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) از دنیا رفت »؛ابن عباس می گوید: در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)گریست و سپس فرمود :

«رَحِمَ اللَّهُ أُمَّكَ يَا عَلِيُّ أَمَا إِنَّهَا إِنْ كَانَتْ لَكَ أُمّاً فَقَدْ كَانَتْ لِي أُمّاً خُذْ عِمَامَتِي هَذِهِ وَ خُذْ ثَوْبَيَّ هَذَيْنِ فَكَفِّنْهَا فِيهِمَا وَ مُرِ النِّسَاءَ فَلْيُحْسِنَّ غُسْلَهَا وَ لَا تُخْرِجْهَا حَتَّى أَجِي ءَ فَأَلِيَ أَمْرَهَا ؛ ای علی! خداوند مادرت را رحمت کند بدان که اگر او مادر تو بود ، مادر من نیز بود.این عمامه و پیراهن مرا بگیر و مادرت را به وسیله آن کفن نما . به زنان سفارش کن که او را نیک غسل دهند و او را از منزل بیرون نبر که کارهای لازم را خود انجام می دهم ».

ابن عباس نقل می کند : پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)پس از ساعتی آمد و پیکر بی جان فاطمه ، مادر علی (علیه السلام)نیز از خانه بیرون آورده شد . پیامبر چنان نمازی بر

ص: 115


1- . قطب الدین راوندی، الخرائج والجرائح، ج 2، ص 741، ح 57 و علّامه محمدباقر مجلسی، بحارالانوار: ج 42، ص18.

پیکر او گذارد که تا آن زمان ، بر پیکر هیچکس این گونه اقامه نماز نکرده بود ؛ آنگاه برای جنازه او چهل تکبیر گفت و اندکی بعد ، خود به درون قبر رفت و در آن دراز کشید که در این هنگام هیچ صدا و ناله ای از ایشان شنیده و یا هیچ حرکتی از ایشان مشاهده نگردید ؛ و سپس فرمود :

« علی جان ! داخل شو ، حسن جان ! داخل شو »؛ علی (علیه السلام)و حسن (علیه السلام)دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را اجرا کردند و وارد قبر شدند . هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)تمام کارهای لازم را انجام داد ، فرمود : « علی جان! خارج شو ، حسن جان ! خارج شو »، علی (علیه السلام)و حسن (علیه السلام)از قبر بیرون آمدند و آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)به روی دو زانو ، خود را به بالین فاطمه کشانید تا آنکه به کنار سر فاطمه بنت اسد رسید و فرمود :

«يَا فَاطِمَةُ أَنَا مُحَمَّدٌ سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لَا فَخْرَ فَإِنْ أَتَاكِ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ فَسَأَلَاكِ مَنْ رَبُّكِ فَقُولِي اللَّهُ رَبِّي وَ مُحَمَّدٌ نَبِيِّي وَ الْإِسْلَامُ دِينِي وَ الْقُرْآنُ كِتَابِي وَ ابْنِي إِمَامِي وَ وَلِيِّي ؛ ای فاطمه! من محمد هستم ، سرور فرزندان آدم ، اما به این بر خود نمی بالم ؛ اگر منکر و نکیر به نزد تو آمدند و در مورد پروردگار از تو پرسیدند ، بگو : خدا پروردگار من است ، محمد پیامبر من ، اسلام دینم ، قرآن کتابم و پسرم ،امام و ولی من است »؛ بعد فرمود :

«اللَّهُمَّ ثَبِّتْ فَاطِمَةَ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ ؛ خدایا! فاطمه را با سخن ثابت و پایدار، استوار گردان »

ص: 116

آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)از قبر بیرون آمد ، چند مشت خاک بر روی جنازه او ریخت و سپس دو دست خویش را به هم زد تا خاک را از آنها پاک کند ؛ سپس فرمود : « سوگند به آنکه جان محمد در دستان اوست ! فاطمه صدای به هم خوردن دو دست مرا شنید ».

در آن هنگام ، عمار بن یاسر برخاست و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)عرض کرد : ای رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد! چنان نمازی بر پیکر او گزاردی که تا کنون بر پیکر هیچکس نگزارده بودی ! رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود :

« يَا أَبَا الْيَقْظَانِ وَ أَهْلُ ذَلِكَ هِيَ مِنِّي وَ لَقَدْ كَانَ لَهَا مِنْ أَبِي طَالِبٍ وَلَدٌ كَثِيرٌ وَ لَقَدْ كَانَ خَيْرُهُمْ كَثِيراً وَ كَانَ خَيْرُنَا قَلِيلًا فَكَانَتْ تُشْبِعُنِي وَ تُجِيعُهُمْ وَ تَكْسُونِي وَ تُعْرِيهِمْ وَ تُدَهِّنُنِي وَ تُشَعِّثُهُم ؛

ای ابویقظان ! او لایق این نماز من بود . او از ابوطالب فرزندان بسیار داشت ، که خیر آنها برایش فراوان ، وخیر ما برای او اندک بود ؛ اما وی (فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ) مرا سیر می کرد و فرزندان خود را گرسنه نگه می داشت ؛ مرا می پوشاند و آنها را برهنه رها می کرد و بر موهای من روغن می مالید اما آنها را ژولیده نگه می داشت !»

عمار عرض کرد : حال چرا برای او چهل تکبیر گفتید؟

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود : «نَعَمْ يَا عَمَّارُ الْتَفَتُّ عَنْ يَمِينِي فَنَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعِينَ صَفّاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَكَبَّرْتُ لِكُلِّ صَفٍّ تَكْبِيرَة»

ص: 117

بله ای عمار ! به سمت راست خود نگریستم ؛ چهل صف از ملائکه را ایستاده و حاضر دیدم ؛ از همین رو برای هر صف از آنها ، یک تکبیر گفتم ».

عمار عرض کرد : شما در قبر دراز کشیدید و هیچ ناله یا حرکتی از شما شنیده و دیده نشد ؛ ما را از سِرّ این کار آگاه کنید.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود :

«إِنَّ النَّاسَ يُحْشَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عُرَاةً فَلَمْ أَزَلْ أَطْلُبُ إِلَى رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَبْعَثَهَا سَتِيرَةً وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ مَا خَرَجْتُ مِنْ قَبْرِهَا حَتَّى رَأَيْتُ مِصْبَاحَيْنِ مِنْ نُورٍ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ مِصْبَاحَيْنِ مِنْ نُورٍ عِنْدَ يَدَيْهَا وَ مِصْبَاحَيْنِ مِنْ نُورٍ عِنْدَ رِجْلَيْهَا وَ مَلَكَاهَا الْمُوَكَّلَانِ بِقَبْرِهَا يَسْتَغْفِرَانِ لَهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ ؛

مردم در روز قیامت ، برهنه محشور خواهند شد و من پیوسته از پروردگارم می خواستم تا فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) را در میان لباس و پوشیده ، محشور گرداند ؛ به خدایی که جان محمد در دستان اوست سوگند ! از قبر فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) خارج نشدم تا اینکه دو چراغ از نور را در کنار سر او ، دو چراغ از نور را در کنار دستانش و دو چراغ از نور را در کنار پاهایش دیدم و مشاهده نمودم که دو فرشتۀ مأمور قبر وی تا هنگامه برپایی قیامت از خداوند برای او طلب آمرزش می کنند ».(1)

ص: 118


1- . صدوق، الأمالی، ص 314 و 315 و علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 35، ص 71، ح 4.

کتابشناسی حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

1. امّهات الائمة الاطهار، [نسخه خطی] ، 8 ذیقعده 1324

موسوی یزدی ، حسین بن جعفر، تدوین و گردآوری: موسسه فرهنگی پژوهشی الجواد، کاتب : مؤلف .

2. انوار الهدی: زندگانی آمنه مادر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)فاطمه بنت اسد مادر امام علی (علیه السلام)خدیجه مادر حضرت فاطمه (علیها السلام)

مؤلف : جواد حاجیان، قم: سرای کتاب، 1397 ش، 144صفحه. رقعی.

3. بانو فاطمه بنت اسد نماد عفت و جهاد

مؤلف : باقرشریف قرشی، ناشر: بنیاد

پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مترجم: محمد تقدمی صابری، ویراستار: مجتبی مجرد، چاپ اول، 1394ش ،76 صفحه، رقعی .

4. بانوی قبله: حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

مؤلف : سیدحبیب نظاری ، ناشر: موسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1392ش ، 40صفحه، جیبی .

5. بهشته من: مروری بر شخصیت و زندگی بانوی کعبه فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

مؤلف : زهرا زواریان، ناشر: یاد بانو، سال چاپ اول، 1382ش، 80 صفحه، رقعی .

6. چهار بانوی تاریخ ساز، روایتی از زندگی: فاطمه بنت اسد، نرجس خاتون، هاجر، رابعه عدویه

ص: 119

مؤلف : زهرا زواریان، ناشر: قدیانی، ویراستار: فرزانه کریمی، چاپ پنجم، 1398ش، 362 صفحه.

7. حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) مادر امام علی (علیه السلام)

نويسنده : هادی منش ، ابوالفضل ، تصويرگر : سلیمانی ، احسان، انتشارات نینوا ، چاپ اول، 1393ش، 12 صفحه،

8. داستان مادران امت، خدیجه و فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

مؤلفان : مصطفی صمدیان، محسن ماجراجو ، ناشر : اصباح ، ویراستار : فاطمه حبیبی ، تصویرگر: حمید علیمحمدی ، سال 1392، چاپ اول، 1392ش، 96صفحه، جیبی .

9. دو فاطمه (علیها السلام)

مؤلف : بهزاد پودات ، ناشر: سومیتا ، تصویرگر: امیرحسین والا ، چاپ اول، 1401ش، 34 صحه.

10. زنان اسوه، فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

مؤلف : بهاءالدین قهرمانی نژاد، 52 صفحه.

11. زندگینامه پدر و مادر امیرالمومنین علی (علیه السلام)

مؤلف : قاسم خضیراوی، اهواز: تراوش ذهن، 1402ش،170ص، رقعی.

12. زندگی نامه فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

مؤلف : فهیمه حاجیانی، ناشر: موعود اسلام، چاپ اول، 1391ش، 112 صفحه، رقعی.

ص: 120

13. زندگینامه فاطمه بنت اسد

مؤلف : مصطفی محمدی اهوازی، ناشرسازمان تبلیغات اسلامی، پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام)، انتشارات نورالسجاد، قم، 1378ش، 86 صفحه.

14. ستارگان ناشناخته: آمنه مادر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه بنت اسد مادر امام علی (علیه السلام)، خدیجه مادر حضرت فاطمه (علیها السلام) (جلد 1)

مؤلف : مجتبی زارع هرندی ، ناشر: سرای کتاب ، چاپ اول، 1397 ش ،180 صفحه، رقعی .

15. سه نور بهشتی

مؤلف : مریم مومنی زاده پنداس، ناشر: سرای کتاب ، چاپ اول، 1398 ش، 144صفحه.

16. شجرۀ شریف: زندگانی پرنور پدر و مادر امیرالمومنین امام علی (ع) در کتب شیعه و سنی

مؤلف : محمدرضا رمزی اوحدی، ناشر:جمهوری ، چاپ اول، 1394ش ، 170صفحه ، رقعی.

17. شفیع روز جزا حضرت ابوطالب (علیه السلام)و همسر باوفای ایشان فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

مؤلف : سیدمحمد موسویان، قم : آبانه، 1402. 80 صفحه، رقعی.

18. شمس الغدیر و امه فاطمه بنت اسد

مؤلف : باسم انصاری، ناشر: براق، چاپ دوم، 1391ش، 12صفحه، خشتی.

19. شیر زنان امت

ص: 121

مؤلف: سالار فردوسی شلنگرد، ناشر: سناباد، ویراستار: منصور ماجراجو ، چاپ اول 1401 ش، 66صفحه.

20. صحابیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): آمنه بنت وهب (علیها السلام) ، حلیمه سعدیه (علیها السلام) ، فاطمه بنت اسد (علیها السلام) (جلد 2)

مؤلفان: احمد اسماعیل تبار، محمدحسین مهوری، ناشر: فرهنگ سبز، ویراستار : سولماز غریب زاده ، چاپ اول1401 ش، 266 صفحه.

21. طلوع روز چهارم

مؤلف : فاطمه سلیمانی ازندریانی. تهران : کتاب نیستان، چاپ دوم، 1403 ش ، 244 صفحه ، رقعی.

22. عروس آن خانه : فرازهایی از زندگی فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

مؤلف : زهرا زواریان ، ناشر: قدیانی ، تصویرگر: سمیه صالح شوشتری ، چاپ اول ، 1394 ش، 48 صفحه، رقعی .

23. فاطمه بنت اسد (علیها السلام) : مادر گرامی امام علی (علیه السلام)

مؤلفان : مرکز تحقیقات حج، بهاءالدین قهرمانی نژاد شائق، ناشر: مشعر، چاپ سوم 1391ش ،56صفحه ، پالتویی .

24. فاطمه بنت اسد (علیها السلام) بانوی تاثیرگذار در تاریخ اسلام

مؤلف : علیرضا میرزایی ، ناشر: مصباح اندیشه وابسته به دانشکده عقیدتی سیاسی شهید محلاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1399ش ، 85 صفحه .

25. فاطمه بنت اسد

ص: 122

مؤلف : محمدمهدی علی دخیل، ناشر: امیرکبیر، مترجم: صادق آئینه وند، چاپ پنجم 1373ش، 46 صفحه، وزیری .

26. فاطمه بنت اسد حجرالنبوه و الامامه

مؤلف : عبدالهادی چیوان ، ناشر: سبطین، چاپ اول1389ش ، 112 صفحه ، رقعی .

27. فاطمه بنت اسد : دامان نبوت و امامت

ناشر: سبطین ، چاپ اول1394ش ، 192 صفحه.

28. فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، مادر امام علی (علیه السلام)

مؤلف : باسمه دستبازممتاز.، قم: بنشاسته، 1396. رقعی، 92صفحه.

29. فاطمة بنت أسد

مؤلف : محمد هادی امینی نجفی، مؤسسة البلاغ، چاپ اول، بیروت، 1411ق. وزیری .

30. فاطمه دختر اسد (علیها السلام) مادر امام علی (علیه السلام)

مؤلف : سیدمحمد مهاجرانی، ناشر: موسسه فرهنگی مدرسه برهان، تصویرگر: مرضیه صادقی ، چاپ اول1395 ش ، 24 صفحه، خشتی.

31. فاطمه دختر اسد

مؤلف : علی محمد دخیل، ناشر: امیرکبیر، مترجم: صادق آئینه وند، چاپ اول1361ش ، 64صفحه .

ص: 123

32. فضایل الصدیقة الطاهرة و فضایل فاطمه بنت اسد [نسخه خطی] ؛ مؤلف: محمد علی بن محمد ابراهیم کرهرودی ، کاتب : محمد علی بن محمد ابراهیم کرهرودی، 1279 ق.؟ فارسی، مرکز نگهداری نسخه: کتابخانه ملی ایران .

33. قصه های دخترانه: فرازهایی از زندگی سه بانوی صدر اسلام: حضرت خدیجه، فاطمه بنت اسد، نرگس خاتون

مؤلف : زهرا زواریان، ناشر: قدیانی، تصویرگر: سمیه صالح شوشتری، چاپ اول ، 1402ش، 132 صفحه .

34. کاروانی با سیزده کجاوه: تجلی گاه سیزده گانه مادران عروج ( آمنه، فاطمه بنت اسد، زهرا، شهربانو، فاطمه بنت الحسن، ام فروه، حمیده، نجمه، خیزران ... )

مؤلف: محبوبه زارع، ناشر: مؤسسه بوستان کتاب ، چاپ چهارم، 1396 ش ، 144صفخه ، رقعی.

35. مادر نبوت و امامت: سیری در زندگانی و فضائل حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

سیدمجتبی سجادی . قم : دارالنشر اسلام، 1401ش، 144 ص، رقعی.

36. مادران اهل بیت (علیهم السلام): آمنه مادر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه بنت اسد مادر امام علی (علیه السلام)، خدیجه مادر حضرت فاطمه (علیها السلام) (جلد 1)

مؤلفان : سیدمحمدصادق و سیدیحیی حسینی مقدم، ناشر: سرای کتاب ، چاپ اول1395ش ، 144صفحه .

37. مهر مادری خانم فاطمه دختر اسد

ص: 124

مؤلف : نگارش مهدی وحیدی صدر ؛ تصویرگر طیبه توسلی، تهران: مجمع جهانی اهل بیت:، معاونت امور فرهنگی ، 1387ش، 12 ص، مصور.

38. مهرا: زندگی نامه داستانی فاطمه بنت اسد

مؤلف : هاجر زمانی، ناشر: مؤسسه

فرهنگی مدرسه برهان، تصویرگر: محسن خرقانی، چاپ اول 1399ش ، 128 صفحه.

39. مهمان کعبه: فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

نظم و نثر مهدی وحیدی صدر؛ طرح و اجرا شرکت تبلیغاتی سیمای نور کوثر؛ تصویرگر فرشته منعمی، قم : براق ، 1385ش، 12 صفحه، رنگی .

40. نیاکان نبوت و امامت: والدین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)و امیرالمؤمنین (علیه السلام)

مؤلفان: علی اصغر یونسیان، علی اکبر مهدی پور، ناشر: یوسف فاطمه (علیه السلام)، چاپ اول1390ش ، 258 صفحه، قطع: وزیری (گالینگور)

نکته :

شایان ذکر است که در بسیاری از کتاب های حدیثی و تاریخ و تفسیر و تراجم و دائرة المعررف ها در مورد شخصیت حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) مطالب ارزشمندی نقل شده است که ما ، در پایان این کتابنامه به شماری از این کتابها اشاره می نماییم :

1. بحارالانوار: الجامعه لدرر أخبار الائمه الأطهار (علیهم السلام)، تالیف محمدباقر مجلسی (قدّس سرّه) ، مشخصات نشر: بیروت داراحیاء التراث العربی ، جلد 35 ، باب اول و سوم .

ص: 125

2. عوالم العلوم والمعارف والاحوال ( الجزء 15) في احوال اميرالمؤمنين (علیه السلام)، جلد 1، باب سوم تا ششم ، از صفحه 173 تا صفحه 215 .

3. امّهات الائمة المعصومين (علیهم السلام): تألیف : آیت الله العظمی حاج سید محمد حسینی شیرازی (قدّس سرّه) ، ناشر: مرکز الجواد، بیروت ،لبنان ، تاریخ نشر : 1424 قمری ، فصل سوم ، از صفحه 61 تا صفحه 77 .

4. امّهات الائمة المعصومين (علیهم السلام): دراسه تاريخيه، تحليليه، علميه ، تألیف سید حسین موسوی صافی ، مشخصات نشر: العتبه الحسینیه المقدّسه ، قسم الشؤون الفکریه و الثقافیه ، سال نشر : 1436قمری ، جلد اول ، فصل دوم ، از صفحه 111 تا صفحه 158.

5. ریاحین الشریعه : در ترجمه دانشمندان بانوان شیعه ، تالیف ذبیح الله محلاتی ، مشخصات نشر : تهران دار الکتب اسلامیه 1369ق ، جلد 3 ، از صفحه 2 تا صفحه 11 .

6. دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)، جلد دوم ، از ص 491 تا 522. مقاله 18 ، اثر : آقای حسین شهسواری در 31 صفحه .

7. دائرة المعارف تشیّع ، جلد دوازدهم ، صفحه 177 و 178 و. مقالۀ خانم مرضیه محمدزاده .

ص: 126

به قلم : نویسندۀ متتبع و ولائی

آقای سید حسن سجادی دره صوفی

فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) در میان قلم بدستان عرب وعجم

اشاره

*****

ای قلم ! عرق شرم بریز که بار دیگر ، حقایقی را دربارۀ شخصیتی با عظمت پنهان کردی و بر آن قلم بی مهری کشیدی و او را مهجور و غیر معروف قرار دادی ، در حالی که او در میان آسمانیان ، ملکوت اعلا ، انبیا و شخص رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)مورد توجه بود و حضرتش او را مادر خویش می خواند . او ، هم مادر رسالت بود و هم مادر ولایت ... و کوه استوار و پناهی امن ، هم برای پیامبر بود و هم برای فرزند خود امیرالمؤمنین (علیهما السلام) .

حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) به مانند فرزند با عظمتش به بنی هاشم آبرو بخشید و پرچمدار مبارزه شد . در میان زنان ، اولین زنی بود که بعد از خدیجه کبری (علیها السلام) ایمان آورد و با پای پیاده برای دفاع از ولایت و رسالت ، هجرت کرد و در کنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)قرار گرفت .

شخصیتی که تاریخ نویسان ، محدثان ، اهل تراجم و رجال شیعه و اهل سنّتِ منصف ، او را به خوبی می شناسند ، اما در میان عموم مردم آنطور که می بایست ، شناخته شده نیست .

ص: 127

این مقاله بر آن است که به معرفیِ این بانوی نامدار و پر افتخار از دیدگاه تراجم، رجال ، اهل حدیث و انساب و شعرای عرب زبان ، به طور خلاصه بپردازد تا شاید گوشه ای از غربت او زدوده شود .

ابتدا پیش از ورود در بحث به چهار سؤال مهم پاسخ می دهیم تا نَمی از یم عظمت آن بانوی بلند مرتبه عیان شود و زمینه برای روشن شدن بحث به وجود آید .

سؤال اول : جایگاه فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) از منظر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چیست ؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت : پیامبر پیش از حامله شدن فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) ، بشارت تولد فرزند برومندی همچون امیرالمؤمنین (علیه السلام)به او داده است که این عظمت آن بانوی کریمه را می رساند .

مرحوم کلینی از امام صادق (علیه السلام)نقل می کند :

إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ جَاءَتْ إِلَى أَبِي طَالِبٍ لِتُبَشِّرَهُ بِمَوْلِدِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم)فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ اصْبِرِي ... أُبَشِّرْكِ بِمِثْلِهِ إِلَّا النُّبُوَّة ... ؛

فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) به محضر حضرت ابو طالب (علیه السلام)رسید ، تا او را به تولد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بشارت دهد . حضرت ابوطالب (علیه السلام)فرمود : کمی صبر کن!. من نیز تو را بشارت می دهم به تولد نوزادی از خود که آن هم مثل شخص رسول خداست ، مگر آنکه نوزاد تو پیامبر نیست .(1)

ص: 128


1- . کافی، ج 3، ص 485؛ بحارالانوار ، ج 35، ص 586.

شبیه همین بیان نیز در روایت دیگری از مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام)نقل شده است .

لَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اللَّهِ فُتِحَ لِآمِنَةَ بَيَاضُ فَارِسَ وَ قُصُورُ الشَّامِ فَجَاءَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ إِلَى أَبِي طَالِبٍ ضَاحِكَةً مُسْتَبْشِرَةً فَأَعْلَمَتْهُ مَا قَالَتْهُ آمِنَةُ فَقَالَ لَهَا أَبُو طَالِبٍ وَ تَتَعَجَّبِينَ مِنْ هَذَا إِنَّكِ تَحْبَلِينَ وَ تَلِدِينَ بِوَصِيِّهِ وَ وَزِيرِهِ ؛

مفضل ابن عمر می گوید : از امام صادق (علیه السلام)شنیدم که می فرمود : وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)از آمنه متولد شد ، فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین (علیه السلام) در حالی که خوشحال بود نزد حضرت ابو طالب (علیه السلام)آمد و وضعیت وضع حمل را گزارش داد . حضرت ابو طالب (علیه السلام)به فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) فرمود : از این تولد متعجب شدی ؟ ، به زودی فرزندی از تو به دنیا خواهد آمد که وصی و وزیر همین نوزاد خواهد بود .(1)

شبیه همین ، بیان روایت دیگری است که در آن تصریح شده که صلب فاطمه بنت اسد مطهر و پاک است .

امام صادق (علیه السلام)فرمود: جبرئیل برحضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)نازل شد و سلام خدای متعال را بر آن حضرت ابلاغ کرد و فرمود : خدای متعال می فرماید : حرام کردم آتش جهنم را بر صلبی که تو در آن قرار گرفتی و شکمی را که در آن جای گرفتی و زمینی را که تو در آن قرار گرفتی . اما صلبی که از آن پائین آمدی صلب جناب عبد الله بن عبد المطلب است . شکمی که تو را

ص: 129


1- . بحارالانوار ، ج 15 ، ص 273.

حمل کرد ، شکم جناب آمنه بنت وهب (علیها السلام) است . مکانی که در آن قرار گرفتی منزل عبدمناف و فاطمه بنت اسد (علیها السلام) است ... و ده ها منبع تاریخی و حدیثی را از بزرگان اهل حدیث و تاریخ در وصف این بانو نقل کرده اند که مجال بیان آن نیست . اجمالاً این یکی از امتیازات بانوی با فضیلتی است که پیش از تولد فرزندش هم وصف او ذکر گردیده و هم جایگاه فرزند او مشخص شده است .

سؤال دوم : با وجود این همه فضائل ، کرامات و جایگاه این بانو نزد پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)که در این مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد ، چرا شخصیت والای حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) اینقدر مهجور مانده که حتی نویسندگان و خطبا و مداحان نیز به این امر توجه کافی نداشته اند .

در پاسخ به این سؤال باید گفت که : حضرات مخدرات مادران چهارده معصوم (علیهم السلام)دو دسته اند . یک دسته کسانی هستند که علاوه بر آنکه مادر معصوم می باشند در مبارزه و قیام نیز با آن امام همام همگام بوده و خدمات جهادی آنان برای دشمن عیان است . مانند حضرت خدیجه کبری و حضرت زهرا و حضرت زینب صلوات الله علیهن که یا تا پایان قیام یا تا شکل گیری قیام با آن معصوم بوده اند ، طبیعی است که در مقابل این دسته عناد و دشمنی زیاد بوده و کتاب ها ، پایان نامه ها و مقالات زیادی هم در مدح آنها نوشته اند . دشمنان هم علیه آنها مکتوباتی به جای گذاشتند تا بتوانند فضائلشان را انکار کنند .

ص: 130

دسته دوم کسانی هستند که اگر چه مبارزات سیاسی و اجتماعی روشن و بارزی نداشته اند ، ولی به طور خاموش ، کمک کار مبارزات معصوم بوده اند ، لذا به همین جهت چون از سوی مخالفین مورد هجوم قرار نگرفته اند موافقین هم آن امر را مورد توجه قرار نداده اند . اگرچه اهل حدیث و رجال و تاریخ در کتب خود به احولات آنها پرداخته اند ، ولی عموم مردم اطلاع کافی دربارۀ شان ندارند .

در مورد حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) باید گفت : ایشان از سه جهت مورد بی مهری قرار گرفته اند . یکی از سوی مخالفین و اهل سنت که از روی حسادت ، از بیان اینکه مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)در مبارزه ، همکاری ، هم یاری و همراهی داشته ، و همراه با پیامبر کار می کرده و خدای متعال خانه خود را محل تولد فرزند او قرار داده است امتناع کردند ، و از سوی دیگر، طرفداران اهل بیت (علیهم السلام)چون از سوی مخالفین چیزی ندیدند، آنها هم به بازگو کردن فضائل و تحلیل و بررسی احوال بی بی فاطمه بنت اسد نپرداخته اند . و سوم آنکه فضیلت ایشان تحت الشعاع فضیلت فرزند برومندشان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)قرار گرفته است .

اگر چه او ، هم مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)بود و هم مادر پیامبر و در مبارزات رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)کمک کار او بود ، ولی وقتی قیام پیامبر وسعت گرفت، او از دنیا رفته بود و کمک های فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) به پیامبر تحت الشعاع کارهای بزرگ حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری (علیها السلام) قرار گرفت .

ص: 131

چون او هم ، سرمایه داشت و هم نامدار و زن سر شناس عرب بود و همه چیز خود را در راه پیامبر داد ؛ لذا قیام او مورد توجه قرار گرفت و مشهور شد . ولی قیام حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) مهجور باقی ماند . در عین آنکه آن حضرت در شِعب ابوطالب مکررا جان پیامبر را نجات داد و شب ها جای پیامبر را در هنگام استراحت تغییر می داد تا خطر ترور به وجود نیاید و به پیامبر آسیبی نرسد . چون این جریان را همه قبول دارند ، لذا مورد برجستگی قرار نگرفته است .

سؤال سوم : چرا علی (علیه السلام)در خانه کعبه متولد شد؟

آیا فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) موظف بود که هنگام زایمان وارد خانه شود و این تولد می بایست در خانه کعبه صورت بگیرد یا اینکه می توانست مثل بقیه بانوان در غیر خانه کعبه نیز این زایمان صورت پذیرد ؟

پاسخ : در جواب به این سؤال باید چند امر را مورد توجه قرار داد :

الف) تفاوت مسئلۀ امامت و رسالت در این است که در مسئله رسالت کوچک ترین شبهه ، انسان را به کفر می کشاند ، ولی در مسئله امامت آنچه سبب کفر می شود به دو شرط است : 1) شبهه ذهنی انسان نسبت به مسئله امامت برطرف شود 2)انسان معاند و ناصبی باشد . اگر کسی در مسئلۀ امامت این دو شرط در او بود موجب کفر او می شود و صرف انکار بدون این دو شرط موجب کفر نمی شود .

ص: 132

ب) عرب ها و مردم آن زمان جاهل و بی سواد بودند و اِشرافی به علم کلام نداشتند و جایگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام)را نمی شناختند ؛ لذا از بدو تولد حضرت می بایست شناختی برای مردم حاصل شود و اتفاقاتی رخ دهد تا خارق العاده بودن آن ، توجه مردم را بدان جلب کند تا بهتر حضرتش را بشناسند. یکی از آن راه ها تولد در مکانی خاص است که عادتاً در هنگام زایمان کسی آنجا نمی رود . اگر این اتفاق نمی افتاد ممکن بود کسانی بگویند که او مثل ما است و فرقی با ما ندارد .

ج) از آنجایی که مسئله امامت آغازش با امیرالمؤمنین (علیه السلام)شروع شده است ، تولد آن حضرت در مکه ، رحمت برای مردم و موجب هدایت بت پرستان است ؛ زیرا اتفاقات مهمی در این تولد رخ داد که سابقه نداشت و مردم آن را دیدند و شگفت زده شدند :

1) تولد او در خانه کعبه تا آن زمان سابقه نداشته است ؛ 2) شکافته شدن دیوار خانه کعبه و بسته شدن مجدد دیوار ؛ 3) محکم شدن در و باز نشدن در با کلید ، تا سه روز که باز همان جایی که دیوار ترک خورده بود بار دیگر ترک بخورد و فاطمه بنت اسد با نوزاد بیرون بیاید . 4) تکلم نوزاد با پدر و شنیدن صدای او ( در حالی که مردم شاهد بودند و سابقه نداشت .) 5) اسم گذاری او از ناحیۀ خدای متعال که باز هم در گذشته سابقه نداشته است . 6) عبادت طفل کوچک در هنگام تولد و گفتن کلمات کلیدی توحیدی با مردم ، در حالی که همه ، این اتفاقات را دیدند و گزارش نمودند ،

ص: 133

( دهان به دهان ، خانه به خانه در کوچه و محله ها گفته می شد) . بنابر این تولد او در خانه کعبه صِرف یک مسئلۀ خارق العاده ای نبود ، بلکه مسائلی که گفته شد نیز وجود داشت که سبب هدایت بسیاری در آن زمان تا به حال شده است . بنابراین تولد امیرالمؤمنین (علیه السلام)در خانۀ کعبه با قدرت خدای متعال بوده و پروردگار بزرگ اراده فرمود تا این اعجاز خلقت ، از بدو تولد برای آن مردم معرفی شود که چه جایگاهی دارد و این کار را هم کرد . بنابراین فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) حق نداشت که جای دیگری زایمان کند. پس هم فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) باید افتخار کند که اولاً این توفیق نصیب او شده است و این افتخار را داشته که خانۀ کعبه محل زایشگاه او قرار گرفته ، و فرزند او در خانۀ کعبه به دنیا آمده است . و ثانیاً خانه کعبه نیز افتخار کند که چنین اعجاز خلقتی در او به دنیا آمده است و گرنه این نوزاد هر جایی که به دنیا می آمد با این اعجاز و کمالاتی که داشت باز هم اعجوبۀ خلقت بود . پس کعبه نیز باید افتخار کند که علی (علیه السلام)در اندرون آن به دنیا آمده است . نه آنکه فقط علی (علیه السلام)افتخار کند به اینکه در خانۀ کعبه به دنیا آمده است ؛ زیرا او در هر مکان که به دنیا می آمد برای آنجا مایه افتخار بود .

ص: 134

سؤال چهارم : آیا علی (علیه السلام)پشت دیوار خانه به دنیا آمد یا درون خانه؟

در بسیاری از روایات که از طرق شیعه و اهل سنت نقل شده است که فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) در درون خانه کعبه وارد شده است که به عنوان نمونه به مواردی اشاره می شود: جابر و یزید بن قعنب نقل کردند : فَانْفَتَحَ الْبَيْتُ وَ دَخَلَتْ فِيهِ فَإِذَا هِيَ بِحَوَّاءَ وَ مَرْيَمَ وَ آسِيَةَ وَ أُمِّ مُوسَى وَ غَيْرِهِنَّ .

دیوار خانه شکافته و فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) وارد خانه خدا شد، چشمش به حواء و مریم و آسیه مادر موسی و تعداد دیگری از زن ها افتاد. (1)

ابن شهرآشوب از ابن عباس بن عبدالمطلب ، و حسن بن محبوب مثل همین روایت را از امام صادق (علیه السلام)آورده است .(2)

مرحوم آیت الله علامه مرعشی نجفی در شرح احقاق الحق و مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب الصحیح من سیرة الامام علی بن ابی طالب (علیهما السلام) اسناد زیادی را در این مورد از طرق شیعه و اهل تسنن نقل کرده اند که آن حضرت به داخل خانه کعبه به دنیا آمده است .

و همچنین ، روایت شکاف خانه از روایات مستفیضه است که آن را شیعه و اهل سنت نقل نموده و بعضاً از اهل سنت کسانی نقل کرده اند که

ص: 135


1- . مناقب آل ابوطالب (علیهما السلام)، ج3 ، ص 173؛ الصحیح من سیرة الامام علی بن ابی طالب (علیهما السلام) ، ج 1 ، ص 84 .
2- . همان ؛ بحارالانوار ، ج 35 ، ص 17.

با علی بن ابی طالب (علیهما السلام) دشمنی دارند . مثل سفیان بن عیینه که از زهری و آن هم از عایشه نقل کرده است .(1)

حال بعد از پاسخ به چهار پرسش به مباحث اصلی این مقاله می پردازیم که به طور خلاصه سه محور دارد :

الف : فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) از منظر علم رجال وتا ریخ

ب : فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) از منظر علم انساب

ج : فاطمۀ بنت اسد از منظر شعرای عرب زبان

الف. فاطمه بنت اسد (علیها السلام) از منظر رجال وتاریخ

مرحوم آیت الله العظمی میلانی از علمای بزرگ شیعه می نویسد : مسلمان بودن فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) و هجرت آن همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)و انجام کارهای خارق العادۀ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)در هنگام دفن او ، و فضائل او را بسیاری از حفاظ حدیث و مؤلفین نقل کردند . مثل ابن عساکر(2) ، ابن اثیر(3) ، ابن عبد البر(4) ، ابن حجر(5) ، محب الدین طبری(6) ، محمد بن طلحۀ

ص: 136


1- . امالی شیخ طوسی، ص715 ؛ حلیة الابرار، ج 2 ، ص20 ؛ مدینة المعاجز، ج1، ص45 .
2- . ترجمه امام علی بن ابی طالب (علیهما السلام) ، ج 1 ، رقم 13 ، ص 15.
3- . اسدالغابه ، ج 5 ، ص 517.
4- . الاستیعاب ، ج 3 ، ص 91.
5- . الاصابه ، ج 4 ، ص 380.
6- .ذخایر العقبی ، ص 55؛ ریاض النضره ، ج 3 ، ص 133.

شافعی(1) ، شبلنجی(2) ، سیوطی(3) ، ابن مغازلی(4) ، ابن صباغ مالکی(5) ، ابن جوزی(6) ، بلاذری(7) ، ابن کثیر(8) ، هیثمی(9) ، واصبی(10) ، محمد صدر العالم(11) ، میرعلی(12) ، محمدرضا کحاله(13)، زینب بنت الفواض العاملی(14) ، عبد الکریم خطیب(15) ، سید محمدهادی میلانی(16) و حاکم نیشابوری(17) .

ص: 137


1- . مطالب السئول فی مناقب آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، ص 29.
2- . نور الابصار ، ص 89.
3- . تاریخ الخلفاء ، ص 166.
4- . مناقب علی بن ابی طالب (علیهما السلام) ، ص 36.
5- . الفصول المهمه ، ص 31.
6- . صفوة الصفوه ، ج 2، ص 54.
7- . انساب الاشراف، ج 2 ، ص 35.
8- . البدایه و النهایه، ج 7، ص 332.
9- . مجمع الزواید، ج 9 ، ص 100.
10- . اسنی المطالب ، باب 1 ، ص 3
11- . معارج العلی فی مناقب ذوی القربی، ص 4
12- . تاریخ خلفاء محمد، ص 177.
13- . اعلام النساء ، ج 4 ، ص 33.
14- . الدر المنثور فی طبقات ربات الخدور ، ص 358.
15- . علی بن ابی طالب (علیهما السلام) بقیة النبوه و خاتم الخلافه ، ص 95.
16- . قادتنا کیف نعرفهم ، ج 1 ، ص 34 و 33.
17- . مستدرک حاکم، ج 3 ، ص 483.

قٰالَ اَلْحٰاكِمُ: وَ قَدْ تَوٰاتَرَتِ الْاَخْبٰارُ اَنَّ فٰاطِمَةَ بِنْتَ اَسدٍ ولَدَتْ أميرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ ابي طٰالبٍ (علیهما السلام) فِي جَوْفِ اَلْكَعْبِةِ...

حاکم گفته : اخبار به نحو تواتر وارد شده است به اینکه فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام) را در خانه کعبه به دنیا آورد .(1)

شمس الدین ذهبی و ابن عبد البر می گویند :

وَ كٰانَ يَسْنِي عَلیٰ حِنٰانَهٰا وَ شَفَقَتَهاٰ عَلَيْهِ قائِلاً: لَمْ يَكُنْ أحَدٌ بَعْدَ ابي طالِبٍ اَبَرَّ بِي مِنْها .

شمس الدین ذهبی و ابن عبد البر می گویند : پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)از شفقت و مهربانی این بانو دربارۀ خودش می گوید : بعد از ابو طالب مهربان ترین فرد بر من او بود .(2)

نکته ها:

آنچه که اهل تاریخ درباره حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) گفته اند حائز اهمیت است که به عنوان نمونه به چند مورد از آن اشاره می شود :

1) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)اهل غلو نیست و هر کسی را طبق شایستگی اش معرفی می کند .

ص: 138


1- . مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 2؛ ابن جوزی در تذکرة الخواص، ص 7 ؛ عبد الرحمان صفوری شافعی ، نزهة المجالس، ج 2 ، ص 204؛ شیخ علی قاری حنفی، شرح شفاء ، ج 1 ، ص 151؛ علی حلبی شافعی، سیرة النبویه ، ج 1، ص 150؛ بردوانی ، رواعة المصطفی ، ص 10؛ علاء الدین کتواری ، محارضة العوائل، ص 120؛ عبد الحق دهلوی ، غایة الاختصار، ص 97؛ عباس محمود العقاد المصری ، عبقریة الامام علی ، ص 38.
2- . الاستیعاب ، ج 4 ، ص 446 ، ح 3486 ؛ سیر اعلام النبلاء ، ج 2 ، ص 118، ح 17؛ اسدالغابه ، ج 7 ، ص 213، ح 7176؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1 ، ص 14 .

2) همانطوری که قبلاً هم اشاره شد ، فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) اهل بهشت است .

3) برای افتخار او همین بس که فریقین این تعبیر را از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای او نقل کرده اند .

کانَت اَبَرَّ بی ؛ یعنی او مهربان ترین فرد برای من بود . و نیز این تعبیر را نقل کردند که لحد او را خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)آماده کرد و خودش در قبر خوابید و با چشمان اشک آلود از قبر خارج شد . یعنی کاری که برای هیچ کسی انجام نداد . که این عظمت این بانو را می رساند .

ب) از دیدگاه اهل حدیث :

اهل حدیث فریقین در وصف او می گویند : « وَ كٰانَتْ اَوَّلَ امْرَأةٍ بايَعَها اَلنَّبِيُّ وَ هٰاجَرَتْ إِلَی اَلْمَدِينَةٍ مَعَ عَلِيٍ وَ فٰاطِمةَ مَشْياً عَلَی الْأقْدٰامِ وَ لَمّٰا تُوُفِّيَتْ هَذِه الْمَرْأَةُ الْعَظِيمَةُ كَفَّنَهٰا رَسُولُ اَللَّهِ بِقَمِيصِهِ وَ شٰارَكَ فِي تَشْيِيعِهٰا وَ صَلّیٰ عَلَيْهٰا ثُمَّ وَضَعَهٰا فِي قَبْرِهٰا بَعْدَ مَا اضْطَجَعَ فِيهِ ».

او اولین بانو ( بعد از خدیجۀ کبری (علیها السلام) ) بود که با پیامبر بیعت کرد و همراه امام علی (علیه السلام)و فاطمۀ زهرا (علیها السلام) با پای پیاده به مدینه هجرت کرد. وقتی از دنیا رفت پیامبر پیراهن خود را کفن او کرد و پیش از اینکه او را به قبر بگذارد خودش وارد قبر او شد و در قبر او گریه کرد.(1)

ص: 139


1- . منابع اهل سنت : شرح الاخبار ، ج 3، ص 250 ، ح 1141؛ مناقب خوارزمی ، ص 277 ، ح 264؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1 ، ص 14؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 3 ، ص 117، ح 4574؛ تاریخ المدینة المنوره ، ص 123 و 124؛ اسدالغابه ، ج 7، ص 213؛ الاستیعاب ، ج 4 ، ص 446؛ تذکرة الخواص، ص 10؛ البدایة و النهایه، ج 7 ، ص 223. منابع شیعه : کافی ، ج 1 ، ص 453؛ خصائص الائمه ، ص 64 ؛ علل الشرایع ، ص 469؛ امالی صدوق ، ص 391.

در کتاب فضائل الصحابه از مصعب بن زبیر آورده است :

أِنَّ أُمَّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیهما السلام) فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيٍّ وَ هِيَ أَوَّلُ هَاشِمِيَّةٍ وَلَدَتْ هَاشِمِيّاً وَ هَاجَرَتْ إِلَى النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم)وَ مَاتَتْ وَ شَهِدَهَا النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم)؛

احمد بن حنبل می گوید : مادر امام علی (علیه السلام)فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بن قُصی اولین هاشمی است که هاشمی از آن متولد شد و همراه پیامبر مهاجرت کرد و در این مهاجرت از دنیا رفت . و پیامبر شاهد دفن و کفن او بود .(1)

2 – عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ أُمَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ كَانَتْ أَوَّلَ امْرَأَةٍ هَاجَرَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)مِنْ مَكَّةَ إِلَى الْمَدِينَةِ عَلَى قَدَمَيْهَا وَ كَانَتْ مِنْ أَبَرِّ النَّاسِ- بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)فَسَمِعَتْ رَسُولَ اللَّهِ وَ هُوَ يَقُولُ إِنَّ النَّاسَ يُحْشَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عُرَاةً كَمَا وُلِدُوا فَقَالَتْ وَا سَوْأَتَاهْ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَإِنِّي أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَبْعَثَكِ كَاسِيَةً وَ سَمِعَتْهُ يَذْكُرُ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ فَقَالَتْ وَا ضَعْفَاهْ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)فَإِنِّي أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَكْفِيَكِ ذَلِكِ وَ قَالَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)

ص: 140


1- . فضائل الصحابه، ص 555 ؛ مناقب ابن مغازلی، ص 6.

يَوْماً إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُعْتِقَ جَارِيَتِي هَذِهِ فَقَالَ لَهَا إِنْ فَعَلْتِ أَعْتَقَ اللَّهُ بِكُلِّ عُضْوٍ مِنْهَا عُضْواً مِنْكِ مِنَ النَّارِ فَلَمَّا مَرِضَتْ أَوْصَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)وَ أَمَرَتْ أَنْ يُعْتِقَ خَادِمَهَا وَ اعْتُقِلَ لِسَانُهَا فَجَعَلَتْ تُؤمِي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)إِيمَاءً فَقَبِلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)وَصِيَّتَهَا فَبَيْنَمَا هُوَ ذَاتَ يَوْمٍ قَاعِدٌ إِذْ أَتَاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام)وَ هُوَ يَبْكِي فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ وَ هیَ أُمِّي وَ اللَّهِ وَ قَامَ مُسْرِعاً حَتَّى دَخَلَ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ بَكَى ثُمَّ أَمَرَ النِّسَاءَ أَنْ يُغَسِّلْنَهَا وَ قَالَ (صلی الله علیه و آله و سلم)إِذَا فَرَغْتُنَّ فَلَا تُحْدِثْنَ شَيْئاً حَتَّى تُعْلِمْنَنِي فَلَمَّا فَرَغْنَ أَعْلَمْنَهُ بِذَلِكَ فَأَعْطَاهُنَّ أَحَدَ قَمِيصَيْهِ الَّذِي يَلِي جَسَدَهُ وَ أَمَرَهُنَّ أَنْ يُكَفِّنَّهَا فِيهِ وَ قَالَ لِلْمُسْلِمِينَ إِذَا رَأَيْتُمُونِي قَدْ فَعَلْتُ شَيْئاً لَمْ أَفْعَلْهُ قَبْلَ ذَلِكَ فَسَلُونِي لِمَ فَعَلْتُهُ فَلَمَّا فَرَغْنَ مِنْ غُسْلِهَا وَ كَفْنِهَا دَخَلَ (صلی الله علیه و آله و سلم)فَحَمَلَ جَنَازَتَهَا عَلَى عَاتِقِهِ فَلَمْ يَزَلْ تَحْتَ جَنَازَتِهَا حَتَّى أَوْرَدَهَا قَبْرَهَا ثُمَّ وَضَعَهَا وَ دَخَلَ الْقَبْرَ فَاضْطَجَعَ فِيهِ ثُمَّ قَامَ فَأَخَذَهَا عَلَى يَدَيْهِ حَتَّى وَضَعَهَا فِي الْقَبْرِ ثُمَّ انْكَبَّ عَلَيْهَا طَوِيلًا يُنَاجِيهَا وَ يَقُولُ لَهَا ابْنُكِ ابْنُكِ [ابْنُكِ] ثُمَّ خَرَجَ وَ سَوَّى عَلَيْهَا ثُمَّ انْكَبَّ عَلَى قَبْرِهَا فَسَمِعُوهُ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُهَا إِيَّاكَ ثُمَّ انْصَرَفَ فَقَالَ لَهُ الْمُسْلِمُونَ إِنَّا رَأَيْنَاكَ فَعَلْتَ أَشْيَاءَ لَمْ تَفْعَلْهَا قَبْلَ الْيَوْمِ فَقَالَ الْيَوْمَ فَقَدْتُ بِرَّ أَبِي طَالِبٍ إِنْ كَانَتْ لَيَكُونُ عِنْدَهَا الشَّيْ ءُ فَتُؤْثِرُنِي بِهِ عَلَى نَفْسِهَا ؛

امام صادق (علیه السلام)فرمود : فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام) اولین زن است که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)هجرت کرد. با پای پیاده از مکه به سوی مدینه حرکت نمود. او مهربان ترین فرد به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بود. از

ص: 141

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)شنیدم که در روز قیامت مردم همانطور که از مادر متولد می شوند، برهنه هستند ، فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) گفت وای بر من! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : من از خدای متعال خواسته ام که تو را پوشانیده محشور بگرداند و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)شنید که فشار قبر سخت است . فاطمه بنت اسد گفت وای برمن! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)گفت : از خدا خواسته ام که فشار قبر از تو بر دارد. روزی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)عرض کرد من کنیزم را در راه خدا آزاد می کنم. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود : اگر چنین کاری انجام دهی برای هر عضوی

از اعضای تو را از آتش جهنم نجات می دهد. وقتی مریض شد به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)وصیت کرد که کنیز وی را در راه خدا آزاد کند و به پیامبر اشاره کرد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)هم وصیت او را قبول کرد و انجام داد .

روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)نشسته بود که امیر المؤمنین درحالی که گریه می کرد وارد شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: مادرم فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) از دنیا رفته است . پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: به خدا قسم ! او مادر من هم بود. بلافاصله از جا بلند شد . کنار تابوت مطهّر آمد و گریه کرد. سپس به زنان دستور داد تا او را غسل دهند . فرمود : وقتی غسل تمام شد به من خبر دهند و کاری نکنند. وقتی از غسل فارغ شدند به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)خبر دادند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)یکی از پیراهن های خود را در آورد ، دستور داد آن را زیر کفن به او بپوشانند . پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود : وقتی دیدید من با او چنین کاری انجام دادم که با کسی دیگری انجام ندادم از من سؤال نکردید که چرا

ص: 142

چنین کردم؟ زیرا او مادرم بود. وقتی غسل تمام شد ، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)جنازه او را تا نزدیک قبر آورد . ابتدا خودش داخل قبر خوابید. لحظاتی گریه کرد و بیرون آمد . سپس با دستان خود بدنش را داخل قبر کرد و خودش بالای لحد گریه کرد و فرمود : فرزندت بالای سرت قرار دارد . سپس از قبر بیرون آمد و قبر را آماده کرد. بالای قبر دراز کشید آنگاه قبر را مورد خطاب قرارداد. مردم شنیدند که می گوید خدایی به غیر از ذات پاک او نیست . خدایا! او را به تو سپردم . سپس از بالای قبر بلند شد و رفت . مردم در مسیر از او پرسیدند که ما چنین کاری را از شما تنها به این جنازه دیدیم . حضرت در پاسخ فرمودند: امروز فردی بعد از ابوطالب (علیه السلام)را از دست دادم که مهربان ترین کس برای خودم بود . اگر چیزی در دست داشت مرا از خودش و فرزندانش مقدم می داشت .(1)

نکته ها

از احادیثی که فریقین ذکر کرده اند نکات مهمی به دست می آید .

1 : دیدگاه اهل حدیث فریقین در این مورد با مورخین مشترک هست و محتوای همۀ آنها یکی هست .

2 : اگر چه چند صباحی عده ای نادان جایگاه واقعی او را مخفی نمودند ، از عظمت این بانو نمی کاهد ؛ زیرا آفتاب هیچگاه پشت ابر نمی ماند .

ص: 143


1- . کافی، ج 1 ، ص 453، ح 2؛ بصائر الدرجات، ص287 ؛ بحار الانوار ، ج 35 ، ص 81.

3: روایات جایگاه او نزد پیامبر جزء روایات متواتره است و هیچ کس نمی تواند خدشه ای بر آن وارد کند .

ب : فاطمه بنت اسد (علیها السلام) از دیدگاه اهل علم انساب

در این مورد نیز مطالب زیادی گفته شده که ما به عنوان نمونه به دیدگاه سه نفر از بزرگان آنها اشاره می کنیم .

الف : دیدگاه علامه شیخ محمد تقی شوشتری

علامه محقق ، شیخ محمد تقی شوشتری ، رجالیِ معروف وقتی نسب فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) را ذکر می کند ، می گوید:

وَ أمّا اُمُّ أميرِ الْمُؤْمِنِينَ فٰاطِمَةُ بِنْتُ أسَدِ بْنِ هٰاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنٰافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلٰابٍ... الخ فَهُوَ - أي أمیرالمؤمنین - هٰاشِمِيٌ اُمّاً وَ اَباً، وَ اُمُّهُ اَولُ اِمْرَأَةٍ هٰاجَرَتْ عَلَی قَدَمَيْهٰا، وَكٰانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)يَدْعُوهٰا اُمَّهُ، وَأعْطاها قَمِيصَهُ لِكَفَنِهٰا، وحَمَلَ جِنٰازَتَهٰا وَ اضْطَجَعَ في قَبرِها، وَقالَ عَلَی قَبْرِها: اَللّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ إِيّٰاها ؛

مادر امیرالمؤمنین ، فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب است ... ، پس آن حضرت از حیث پدر و مادر هاشمی است . مادر آن حضرت اولین زن است که پای پیاده ، همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هجرت کرد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)او را مادر خود می داند و پیراهن خود را کفن

ص: 144

او کرد و زیر تابوت او را گرفت و بر قبر او خوابید و فرمودند : خدایا ! او را به تو سپردم . این دعایی است که از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)نقل شد .(1)

علامۀ مجلسی در بحارالانوار چنین آورده است :

فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)كَفَّنَ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ فِي قَمِيصِهِ بَعْدَ مَا فَرَغَ النِّسَاءُ مِنْ غُسْلِهَا، وَ حَمَلَ جَنَازَتَهَا عَلَى عَاتِقِهِ فَلَمْ يَزَلْ تَحْتَ جَنَازَتِهَا حَتَّى أَوْرَدَهَا قَبْرَهَا، ثُمَّ وَضَعَهَا وَ دَخَلَ الْقَبْرَ وَ اضْطَجَعَ فِيهِ، ثُمَّ قَامَ فَأَخَذَهَا عَلَى يَدَيْهِ وَ وَضَعَهَا فِي قَبْرِهَا، ثُمَّ انْكَبَّ عَلَيْهَا يُنَاجِيهَا طَوِيلًا وَ يَقُولُ لَهَا: ابْنُكِ ابْنُكِ، ثُمَّ خَرَجَ وَ سَوَّى عَلَيْهَا التُّرَابَ، ثُمَّ انْكَبَّ عَلَى قَبْرِهَا، فَسَمِعُوهُ وَ هُوَ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي اسْتَوْدَعْتُهَا إِيَّاكَ» ثُمَّ انْصَرَفَ.فَقَالَ لَهُ الْمُسْلِمُونَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّا رَأَيْنَاكَ صَنَعْتَ الْيَوْمَ شَيْئاً لَمْ تَصْنَعْهُ قَبْلَ الْيَوْمِ؟ فَقَالَ: «الْيَوْمَ فَقَدْتُ بِرَّ أَبِي طَالِبٍ، إِنَّهَا كَانَتْ يَكُونُ عِنْدَهَا الشَّيْ ءُ فَتُؤْثِرُنِي بِهِ عَلَى نَفْسِهَا وَ وَلَدِهَا؛

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) را بعد از اینکه زن ها بدن مطهر او را غسل دادند با پیراهن خود کفن کرد و جنازه او را تا کنار قبر به دوش کشید تا کنار قبر آورد جنازه را بر زمین گذاشت . ابتدا خودش داخل قبر رفت و گریه کرد . از قبر بیرون آمد و جنازه را با هر دو دست خودش گرفت ، داخل لحد گذاشت . خودش کنار جنازه با او به سخن پرداخت و گفت : پسرت کنار توست . سپس از لحد بیرون آمد و قبر را آماده کرد و خاک بالای قبر ریخت آنگاه بالای قبر دراز کشید . شنیدم که او اینگونه می گوید :

ص: 145


1- . قاموس الرجال ، ج12 ، ص53 .

خدایا ! مادرم را به تو سپردم . سپس از بالای قبر بلند شد . مردم به او عرض کردند : یا رسول الله ! امروز کاری با این پیکر فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) انجام دادی که پیش از این به جنازه های دیگر انجام نداده بودی . پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)در پاسخ گفت : کسی را از دست دادم که مهربان ترین فرد بعد از ابوطالب به من بود ،او مرا از خود و فرزندان خود مقدم می داشت .(1)

ب : ابن عساکر

ابن عساکر از مورخین صاحب مکتب رجال و انساب اهل سنت می گوید:

اُمُّ عَلِيِّ بْنِ أبي طالِبٍ فٰاطِمُةُ بِنْتُ أسَدِ بْنِ هٰاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنٰافٍ. قٰالَ زُبَيْرُ بْنُ أبي بَكْرٍ: وَهِيَ أَوَّلُ هٰاشِميِةٍ وَلَدَتْ لِهٰاشِمِيٍّ وَقَدْ اَسْلَمَتْ وَ هٰاجَرَتْ اِلَی اللَّهِ وَاِلَی رَسُولِهِ بِالْمَدِينَةِ وَ مٰاتَتْ بِهٰا وشَهِدَهٰا رَسُولُ اللَّهِ... ؛

مادر علی بن ابی طالب فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف زبیر ابن ابی بکر گفته است او اولین هاشمیه است که هاشمی از او متولد شد . او اسلام آورد. برای خدا و رسول خدا به مدینه هجرت کرد و در همان شهر از دنیا رفت و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به تشییع جنازه او حاضر بود ... در چند ورق دیگر می گوید ...(2)

ص: 146


1- . بحارالانوار ، ج 6 ، ص 279.
2- . تاریخ مدینه الدمشق ، ج42 ، ص 9 .

وَاُمُّها فاطِمَةُ بِنْتُ هَزْمِ(1) بْنِ رَوٰاحَةَ بْنِ اَلْحُجْرِ(2) بْنِ عَبْدِ بْنِ مَعیصِ بْنِ عامِرٍ ...

مادر آن حضرت فاطمه بنت هزم بن رواحه بن حجر بن عبد بن معیص بن عامر است .(3)

ج : صاحب کتاب المجدی

علامۀ نسّابه ، سید نجم الدین ، ابی الحسن ، علی بن محمد بن علی بن محمد العلوی العمری ، از علماء شیعه در قرن پنجم ، در کتاب المجدی که با تعلیقات علامۀ نسّابه و فقیه بزرگ شیعه ، حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی و با مقدمۀ آقایان مهدوی دامغانی و دکتر محمود مرعشی نجفی چاپ شده است ، در حالات مادر حضرت مولانا و مولی الکونین امیرالمؤمنین (علیه السلام)می فرمایند :

وَاُمُّهُمْ أجْمَع: فٰاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هٰاشِمٍ هٰاجَرْتْ (علیها السلام) وَقَبْرُهٰا بِالْمَدِينَةِ، وَكانَ يُسَمِّيهٰا النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم)اُمِّي، وَلَها أحاديثُ فِي عُلْوِّ الْمَنْزِلَةِ شَهِيرَةٌ كَثِيرَةٌ، وَهِيَ أَوَّلُ هٰاشِمِيَّةٍ وَلَدَتْ هٰاشِمِيّاً، وَوَلَدَتْ عَلِيّاً (علیه السلام)فِي الْكَعبَةِ وَما وُلِدَ قَبْلَهُ أَحَدٌ فِيها؛

ص: 147


1- 2. في شرح نهج البلاغة لابن أبي الحدید (1/13): هَرْم [أیضا في بحارالانوار: 35/181؛ تاج العروس: 17/540، ]؛ وفي أنساب الأشراف للبلاذري: هَزْم.[وأیضا في جمل من أنساب الاشراف: 11/23؛ تاریخ مدینة دمشق: 42/11].
2- . في اکثر المنابع حُجر [بدون ال]؛ وفي تاریخ مدینة دمشق: الحُجْر.
3- . تاریخ دمشق ، ج42 ، ص 11.

همه اهل نسب می گویند : فاطمۀ بنت اسد بن هاشم هجرت کرد به سوی مدینه و در مدینه دفن شد و پیامبر او را مادر خود خواند و برای عظمت او احادیث زیادی وارد شده است و او اولین هاشمی است که هاشمی از او متولد شده و او درحالی علی (علیه السلام)را در خانه ای کعبه به دنیا آورد که هیچ کس دیگر در آن خانه به دنیا نیامده است .(1)

ج : حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) از دیدگاه شعراء

شعرای اهل بیت (علیهم السلام)از شعر به عنوان عامل رساندن پیام های معرفتی و... بهره می بردند و نقش تکاملی آن در مسائل مختلف را در نظر گرفته و با صنعت شعر ، فرهنگ ادبیاتی شیعه را در اعماق معرفت و ایمان ، تشجیع حماسه ها و روح دفاع ، حمایت و ایجاد می کردند و با شعرهای خود سعی در حفظ حیات اندیشه شیعی داشتند .

شعر جدا از آن که در فرهنگ ملت ها از جمله عرب ها و ایرانی ها کارکردی رسانه ای و تبلیغاتی داشت ، دارای پتانسیل بالایی در اقناع کردن ذهن اکثر مردم داشته است.

شعر در مکتب اهل بیت (علیهم السلام)قالبی بود برای بیان عقاید سیاسی و دینی و حتی گاه شاعران به وسیله این هنر خود ، زبان به اعتراض می گشودند و نسبت به ظلم هایی که به آل علی (علیهم السلام)می شد ، داد سخن می دادند .

ص: 148


1- . المجدی با حواشی آیت الله مرعشی نجفی و با مقدمۀ دکتر مهدوی دامغانی و دکتر سید محمود مرعشی نجفی ، ص11.

بارها اهل بیت (علیهم السلام)شاعران را مورد مرحمت و تفقد خویش قرار داده اند ، داستان مشهور دعبل خزاعی که در رثای اهل بیت (علیهم السلام)شعر سروده بود و مورد عنایت و توجه امام رضا (علیه السلام)قرار گرفت ، حکایتی مشهور است .

توجه اهل بیت (علیهم السلام)به شاعرانی که در رثای آل علی (علیهم السلام)هنرنمایی کرده اند ، محدود به زمان حیات آنان نمی شود ، بلکه بعد از حیات اهل بیت (علیهم السلام)باز توجه و عنایت خود را به شاعر و شعر نشان داده اند ؛ مانند داستان مشهور شهریار و شعر « علی ای همای رحمت » و شعر محتشم کاشانی که مورد عنایت حضرت علی (علیه السلام)و امام زمان (علیهم السلام)قرار گرفت .

قصیده دعبل خزاعی را می توان نمادی از اشعار اعتراضیِ شیعه دانست که در آن به ظلم و جور خلفا بر علیه معصومین (علیهم السلام)اشاره شده است ؛ در قصیدۀ دعبل ، سخن از حقانیت ائمه (علیهم السلام)است ، سخن از جایگاه امام (علیه السلام)در نزد خداوند است ؛ امام رضا (علیه السلام)نیز خود دو بیت به شعر دعبل برای تکمیل محتوای آن اضافه نمودند و این نشان از توجه امام به جایگاه و رابطۀ هنر و دین دارد .

آری ! از قدیم الایام یکی از طیف هایی که به مدح و ثنا شهرت داشتند ، شعرا بوده اند و غالباً شاعران شخصیت های پر آوازه را در قالب ادبیات فاخر ، مدح می نمودند .

شعرا نیز به سه دسته تقسیم می شدند . یک گروه عشق سرا و عاشقی گویان بوده اند که برای هر چیزی که برایشان جنبه عشق و دلدادگی داشت شعر می سرودند . دسته دوم تنها مدح سرا بودند . مانند : دعبل . دستۀ سوم ،

ص: 149

هم مدح سرا بودند و هم عشق سرا . مانند سید حمیری که حالات هر سه دسته در کتاب های مجموعۀ دواوین عرب و کتاب صبح الاعشی قلقشندی و کتاب الاغانی ابی الفرج اصفهانی موجود و اشعارشان نیز ثبت شده است .

یکی از کسانی که در اشعار خود به وصف حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) پرداخته است سید حمیری می باشد . او که در عصر معصوم بوده است از ادیبان و عارفان و شاعران پرآوازه محسوب می شد و در میان شعرا از چهره های ممتاز ادبی و از اَعلامِ فکری شیعه بشمار می رود .

سید حمیری درسال179 قمری در عصر امام باقر (علیه السلام)به دنیا آمد و تا عصر امام کاظم (علیه السلام)زندگی می کرد . وی در ابتدا بر مذهب خوارج بود ، سپس مذهب کیسانیه را اختیار کرد و با دیدار و گفتگویی که با امام صادق (علیه السلام)داشت ، به مذهب امامیه گروید . او ابتدا باخلفای بنی عباس ارتباط داشت و در مدح آنان شعر می گفت و پاداش می گرفت و تنها 2300 قصیدۀ درباره هاشمیات اهل بیت (علیهم السلام)از او جمع آوری شده است .

یکی از قصائد او در وصف تولد امیرالمؤمنین (علیه السلام)و مادرش حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) است .

1. سید حمیری ، ( م 179 ق ) می گوید :

وَلَدَتْهُ في حَرَمِ الْإلٰهِ و أمْنهِ *** وَالْبَيْتِ حَيْثُ فِناؤُه وَالْمَسْجِدُ

ص: 150

مادرش او را در حرم خدا و خانه امن او به دنیا آورد ، که آنجا آستانه و سجده گاه اوست .(1)

شعرای دیگر نیز بدین شرح در وصف حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) شعر سرودند .

2. شاعر نکته پرداز قرن سوم ، محمدبن منصور سرخسی می گوید :

وَلَدَتْهُ مُنْجَبَةٌ وَ کٰانَ وِلٰادُهٰا *** في جَوْفِ کَعْبَةَ اَفْضَلِ الْاَکْنٰانِ

مادر نجیب و برگزیده اش او را در درون کعبه به دنیا آورد ، که بهترین جایگاه هاست .(2)

3. شاعر معروف قرن چهارم ، ابو طلحة بن عبیدالله غسانی عونی ، در ضمن قصیدۀ غدیریه خود می گوید :

هُوَ الَّذي سَمَّتْهُ تِلْکَ الْجَوْهَرَة *** اِذْ وَلَدَتْ في الْکَعْبَةِ الْمُطَهَّرَة

او همان شیربچه است که این گوهر تابناک ( مادر بزرگوارش ) هنگامی که او را در درون کعبه مشرفه بزاد ، اینگونه نام نهاد.(3)

4. شاعر بلند آوازه قرن ششم ، ابوالمجد ، مجدود بن آدم ، مشهور به سنائی در این رابطه می گوید :

در مرحله علی نه چونست و نه چند *** در خانۀ حق زاده ، به جانش سوگند(4)

ص: 151


1- . ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب ، ج 1، ص 175.
2- . الخوئی، منهاج البراعه، ج 1، ص 71.
3- . العلامة الامینی، الغدیر، ج 4، ص 135.
4- . خزائن الشهداء، ج 1، ص 9.

5. مورخ مشهور عهد عباسیان و شاعر بلند آوازه قرن هفتم ، ابن ابی الحدید معتزلی ، ( م 656 ق ) در ضمن قصیدۀ معروفش می گوید :

هُوَ الَّذي بَیْتُ اللهِ مَوْلِدُهُ *** فَطَهَّرَ الْبَیْتَ مِنْ اَرْجٰاسٍ وَ اَوْثٰانٍ

او همان شخصیت والامقامی است که بیت خدا زادگاه او بود، و لذا خانه خدا را از پلیدیِ بتها پاک و پاکیزه نمود .(1)

6. شاعر پرشور شیعه در قرن هشتم ، سید عبدالعزیز سیریجی اوالی ، در قصیده غدیریه خود می گوید :

مَنْ کٰانَ في حَرَمِ الرَّحْمٰانِ مَوْلِدُهُ *** وَ حٰاطَهُ اللّهُ مِنْ بَأْسٍ وَ عُدْوٰانٍ

به جز علی (علیه السلام)، چه کسی در حرم امن الهی به دنیا آمده؟! و به جز او چه کسی را خداوند از ترس و وحشت دشمن بیمه کرده است؟(2)

7. شاعر معروف قرن نهم ، عبدالرحمن جامی ، ( م 898 ق) به این داستان اشاره کرده ، می گوید :

به سوی کعبه رود شیخ و من به سوی نجف *** به حق کعبه که آنجا مراست حق به طرف

تفاوتی که میان منست و او اینست *** که من به سوی گهر رفتم او به سوی صدف(3)

8. شاعر برجسته قرن دهم ، اهلی شیرازی ، ( م 942 ق) می گوید :

ص: 152


1- . اسماعیل الانصاری، خط سیرما، ص 55.
2- . العلامة الامینی، الغدیر ، ج 6، ص 21.
3- . العلامة الاردوبادی، علی ولیدالکعبة، ص 84 .

کعبه زان شد سجده گاه انبیا و اولیا *** کامد آنجا در وجود ، آن کعبه ارباب دین(1)

9. فیلسوف و شاعر نامی قرن یازدهم ، سیدمحمد باقر استرابادی ، معروف به میرداماد ، (م 1041 ق ) در ضمن قصیده ای می گوید :

در کعبه « قل تعالوا » از مام که زاد؟ *** از بازوی باب حطه خیبر که گشاد؟

و در لفظ کوتاه و پرمغزی می گوید :

اسدالله در وجود آمد *** در پس پرده هر چه بود آمد(2)

10. شاعر و محدث قرن دوازدهم ، سیدمحمد صالح ترمذی ، متوفای 1160 ق. می گوید :

در فضائل بی نظیر آمد علی *** بر همه عالم امیر آمد علی

آن علی کز مادرش در کعبه زاد *** آنکه بردوش پیمبر پا نهاد (3)

11. شاعر نکته سنج قرن سیزدهم ، مولی محمد رضا همای شیرازی ، ( م 1212 ق ) در ضمن قصیده ای می گوید :

گوهر تاج «سلونی » ماه برج «لوکشف » *** تاج بخش شهر یاران ، تاجدار « انما »

حصن اسلام از دم شمشیر او شد استوار *** آن چنانکه کعبه از مولود او شد با صفا(4)

ص: 153


1- . همان، ص 82 .
2- . علی دوانی ، مجله مکتب اسلام ، سال 7، شماره 1، ص 31.
3- . ترمذی ، مناقب مرتضوی ، ص 89 .
4- . بیرجندی ، مناقب علوی ، ص 69 .

12. شاعر بزرگوار و فقیه نامدار قرن چهاردهم ، آیة الله حاج شیخ محمد حسین اصفهانی ، مشهور به کمپانی ، (م 1361 ق ) می فرماید :

کعبه را تاج شرف تا اوج « اوادنی » رسید

یافت چون از مولد میمون اواقصی المنی(1)

و در قصیده ای دیگر می فرماید :

تا درخشان شد درون کعبه زان وجه حسن *** «ثم وجه الله » روشن شد برون از شک و ظن(2)

13. شاعر پرشور قرن اخیر، حاج سیدرضا حسینی ، مشهور به سعدی زمان ، ( م 1406 ق ) می گوید :

فاطمه بنت اسد بانوی راد *** تا تو را ای سرّ حق ، در کعبه زاد

کشف شد هستی خدا را خانه زاد *** خالق عالم علیّت نام داد

خواند احمد مرتضایت یا علی(3)

14. شاعر زبردست معاصر ، بولس سلامه ، از شعرای مسیحی لبنان ، در قصیده حماسی خود می گوید :

حُرّةٌ لَزَّهَا الْمَخٰاضُ فَلٰاذَتْ *** بِسِتٰارِ الْبَیْتِ الْعَتیقِ الْوَطیدِ

شیرزنی از درد زائید بناگزیر، به سراپرده کعبه عتیق و استوار پناهنده شد .(4)

ص: 154


1- . الاصفهانی ، دیوان کمپانی، ص 17.
2- . همان ، ص 20.
3- . سعدی زمان، نجوم درخشان ، ج 1، ص 52.
4- . بولس سلامه، عیدالغدیر .

این بود اشاره ای کوتاه به فضیلت ویژه ای از امیرمؤمنان (علیه السلام)، که به تعبیر مرحوم محدث نوری از ضروریات مذهب شیعه به شمار می آید و همواره در کتاب ها ، خطابه ها و شعرها در همه قرون و اعصار منعکس شده و دوستان اهل بیت (علیهم السلام)در برابر دشمنان با آن احتجاج و مباهات می نمودند . در این رابطه کتاب های مستقل فراوانی نوشته شده که جامع تر از همه ، کتاب پر ارج « علی ولید الکعبه » از علامۀ بی نظیر ، آیة الله حاج شیخ محمدعلی اردوبادی ( م 1379 ق ) می باشد .

به دنیا آمدن امیرالمؤمنین (علیه السلام)درون کعبه در آثار شعراء

سید على نقى لکنهوئى هندى یکى از شعراء غدیر است که براى او قصیده موزونى است در میلاد شریف آن حضرت ، که به استاد و آقاى ما میرزا على آقاى شیرازى تبریک می گوید که بخشی از آن که درباره حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) است

بدین شرح می باشد :

تِلْکُم فٰاطِمَةُ بِنْتُ أسَد *** أمَّتِ الْبَیْتَ بِکَرْبٍ وَ کَمَدٍ

وَ دَعَتْ خٰالِقَهَا الْبٰارِی الصَّمَدَ *** بِحَشٰا فیهِ مِنَ الْوَجْدِ الضِّرٰامِ

قَدْ عَلَتْهُ قَبَساٰتُ اللَهَبِ

نٰادَتِ اللّٰهُمَّ ربَّ العٰالَمینَ *** قٰاضِي الٰحٰاجٰاتِ لِلْمُسْتَصْرِخینَ

کٰاشِفَ الْکَرْبِ مُجِیبَ السّائِلینَ *** إنَّني جِئْتُکَ مِنْ دُونِ الْأَنٰامِ

أبْتَغي عِنْدَکَ کَشْفَ الْکُرَبِ

بَیْنَمٰا کٰانَتْ تُنٰاجي رَبَّهٰا *** وَ إلَى الرَّحْمٰنِ تَشْکُو کَرْبَهٰا

وَ إذٰا بِالْبُشْرِ غَشّىٰ قَلْبَهٰا *** مِنْ جِدٰارِ الْبَیْتِ إذْ لٰاحَ ابْتِسٰامٌ

عَنْ سَنٰا ثَغْرٍ لَه ذي شَنَبٍ

ص: 155

...

أَمْ أَشٰارَ الْبَیْتُ بِالْکَفِّ ادْخُلي *** وَ اطْمِئِنّي بِالْإلٰه الْمُفْضِلِ

...

دَخَلَتْ فٰاطِمُ فَارْتَدَّ الْجِدٰارُ *** مِثْلَمٰا کٰانَ وَ لَمْ یَکْشِفْ سِتٰارُ

بخشی از ترجمه :

... این است فاطمۀ دختر اسد (علیها السلام) که قصد خانه خدا نموده به اندوه و افسردگى. و می خواند آفریدگار بی نیازش را به دلى که در او از شور و افروختگى بود. « که بالا رفته بود از او شعله هاى آتش » فریاد کرد بار خدایا که پروردگار جهانیانى ، برآورندۀ نیازهاى بیچارگانى ، برطرف کنندۀ اندوه و اجابت کنندۀ گدایانى . به راستی که من آمدم تو را بدون آنکه به سوى مردم روم . « خواستارم از تو که اندوهم را برطرف کنى » در آن میان که با پروردگارش راز و نیاز می کرد و به سوى خداى بخشنده شکایت از غصه اش می نمود. ناگهان بشارتى سراسر دلش را فرو گرفت از دیوار خانه وقتی که نمایان شد لبخندى . «از برق دندانى براى او که صاحب موى لب بود » ستاره زهره شکافت یا ماه دو نیمه شد یا عمود صبح به شب منفجر گردید. یا برق روشن کرد پس جهان روشن شد یا در افق شکاف و به هم بستگى شد. « پس برهان معراج پیامبر گردید» یا خانه اشاره کرد به دستى که داخل شو و خاطر جمع باش به خدائی که بخشنده است . پس در اینجا زائیده شود صاحب مقام بلند ( على (علیه السلام)) کسی که به سبب او حطیم و

ص: 156

مقام من مسرور است . «و رکن (خانه) می رسد به بالاترین رتبه ها» فاطمه داخل شد پس دیوار برگشت مانند اولش شد و پرده برداشته نشد .

سیدعلی هندی

سید على نقى لکنهوئى هندى قصیده دیگری درباره میلاد حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)دارد که معارضه کرده به آن قصیده کفریه ( ایلیا ابى ماضى ) را به قافیه ( لست ادرى ) من نمی دانم . به بخشی از این شعر که به حضرت فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) اشاره دارد می پردازیم .

لَسْتُ أدْري

أَقْبَلَتْ فٰاطِمَةُ حٰامِلَةً خَیْرَ جَنینٍ *** جٰاءَ مَخْلُوقاً بِنُورِ الْقُدْسِ لَا الْمٰاءِ الْمَهینِ

وَ تَردّىٰ مَنْظَرَ اللّٰاهُوتِ بَیْنَ الْعٰالَمَیْنِ *** کَیْفَ قَدْ أُودِعَ في جَنْبٍ وَ صَدْرٍ؟

لَسْتُ أدْري

أَقْبَلَتْ تَدْعُو وَ قَدْ جٰاءَ بِهٰا دٰاءُ الْمَخٰاضٍ *** نَحْوَ جِذْعِ النَّخْلٍ مِنْ أَلْطٰافِ ذِي اللُّطْفٍ الْمَفٰاضِ

فَدَعَتْ خٰالِقَهَا الْبٰاري بِأحْشٰاءِ مَرٰاضٍ *** کَیْفَ ضَجَّتْ ؟ کَیْفَ عَجَّتْ؟ کَیْفَ نٰاحَتْ؟

لَسْتُ أدْري

لَسْتُ أَدْري غَیْرَ أَنَّ الْبَیْتَ قَدْ رَدَّ الْجَوٰابَ *** بِابْتِسٰامٍ في جِدٰارِ الْبَیْتِ أضْحىٰ مِنْهُ بٰابٌ

ص: 157

دَخَلَتْ فَانْجٰابَ فیهِ الْبُشْرُ عَنْ مَحْضِ اللُّبٰابِ *** إنَّمٰ----ا أَدْري بِهٰذٰا غَیْرَ هٰ----ذٰا

لَسْتُ أدْري

کَیْفَ أَدْري وَ هُوَ سِرٌّ فیهِ قَدْ حٰارَ الْعُقُولُ *** حٰادِثٌ فِي الْیَوْمِ لٰکِنْ لَمْ یَزَلْ أصْلَ الأُصُولِ

مَظْهَرٌ لِلهِ لٰکِنْ لَا اتِّحادٌ لٰا حُلُولٌ *** غٰایةَ الْإدْرٰاکِ أنْ أدْري بِأنّي

لَسْتُ أدْري

وُلِدَ الطُّهْرُ عَلیٰ مَنْ تُسٰامىٰ في عُلٰاهُ *** فَاهْتَدي فیهِ فَریقٌ وَ فَریقٌ فیهِ تٰاه

ضَلَّ أقْوٰامٌ فَظَنُّوا أنَّهُ حَقّاً إلٰهٌ *** أمٰ جُنُونُ الْعِشْقِ هٰذٰا لٰا یُجٰازىٰ؟

... من نمی دانم . آمد فاطمه در حالی که در بر داشت بهترین فرزند را. نوزادى آمده به نورى پاک : نه از آب پستى . و ظاهر شد صورت و سیماى الهی در میان جهانیان . پس چگونه سپرده شد در پهلو و سینه ... من نمی دانم . آمد در حالی که دعا می کرد و درد زایمان او را گرفته بود . به طرف شاخه درخت خرما از الطاف صاحب مهر فراوان . پس خواند پروردگار آفریننده را به دل دردناکى . چطور ناله کرد ، چگونه فریاد کرد ، و چطور نوحه کرد ، من نمى دانم .

ص: 158

من ندانم جز اینکه خانه پاسخ داد او را . با لبخندى که در دیوار خانه که از آن درى باز شد . داخل شد و ناپدید گشت در آن انسانى از پاکى قلب . جز این نیست که می دانم این را و غیر این را ، من نمى دانم . چگونه بدانم و حال آنکه آن را زیست که عقل ها در آن حیران شده . حادثه اى است در امروز لکن همواره آن اصلِ اصل ها بوده است . مظهری است براى خدا لکن نه یکی است با خدا و نه خدا حلول کرده در او . نهایت ادراک من آن است که می دانم به اینکه... من نمی دانم . پاک زائیده شد ( على ) و کیست در والا مقامى برابر با او باشد . پس گروهى در او هدایت یافتند و گروهى درباره او سرگردان شدند . مردمى هم گمراه شدند و گمان کردند که او حقا خداست . آیا این دیوانگى عشق است کیفر نمی شود ، من نمی دانم.»

اشعار علامه سید محسن امین عاملی

علامه سید محسن امین در ذیل قصیده ای دربارۀ فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) و فرزند برومند او می گوید:

لَهُ فٰاطِمَةُ اُمٌّ وَ کٰانَتْ لِاَحْمَدُ *** بِبِرّ وَ إشْفٰاقٍ هِیَ الْاُمُّ وَالظِّئرُ

فَیَغْدُو دِهیناً عِنْدَهٰا مُکْتَحَلاً *** وَ اَوْلٰادهٰا شَعْثٌ شُعُورُهُمْ غَبْرُ

بِهِ آمَنَتْ في مَکَّةَ ثُمَّ هٰاجَرَتْ *** اِلیٰ یَثْرِبَ مٰا شٰابَ ایمٰانُهٰا نُکْرٌ

وَکَفَّنَهٰا خَیْرُ الْوَریٰ في قَمیصِهِ *** وَفي قَبْرِهٰا قَدْ نٰامَهُ مَنْ حَفِرَ الْقَبْرُ

وَلَقَّنَهَا الْقَوْلَ السَّدیدَ الَّذي بِهِ *** لَدَی الْحَشْرِ تَنْجُوحینَ یَجْمَعُهَا الْحَشْرُ

لِخَیْرِ أبٍ یُنْمَی وَأکْرَمِ حُرَّهٍ *** بِذٰاکَ سَمّتْ عَدْنٰانَ وَافْتَخَرَتْ فَهْرُ

هُمَا الْهٰاشِمِیان اللَّذٰانِ تَفَرَّعٰا *** عَلیٰ خَیْرِ فَرْعٍ أصْلُهُ هٰاشِمُ عَمْرُو

ص: 159

لَهُ نَسَبٌ مِنْ شَیْبَةِ الْحَمدِ بٰاهِرٌ *** جَلیٰ فَمَنْ سٰامٰاهُ اَقْعَدَهُ الْبَهْرُ

نَمٰاهُ اِلَی الْعُلا الْلُؤي بِنْ غٰالِبٍ *** وَعَبْدِ مَنٰافٍ قَدْ مَضیٰ قَبْلَهُ النَّصْرُ

فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) همان بانوئی است که هم برای پیامبر مادری نمود و هم دایگی کرد . شخصیتی که در هنگام ظهر برای پیامبرسرمه کشی می کرد. در حالی که خودش هم فرزندانی داشت . او در مکه به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان اورد و با او هجرت کرد و هجرت و ایمان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)جزء باورهای دینی و اعتقاد قلبی او بود . در هنگام ارتحالش رسول خدا پیراهن خود را کفن او کرد و خودش در قبر او خوابید و او را خود تلقین داد . از چنین مادر مهر پرور و پسر نام آور او یعنی امیرالمؤمنین (علیه السلام)به دنیا آمده است او که هم فخر عدنان شد ، هم فخر فهر. او که از هردو طرف هاشمی است بعد از هاشم عبد مناف بعد از آن هم لوی بن غالب بعد نضر بن کنانه از جد بزرگ اوست .(1)

حضرت حجت الاسلام والمسلمین امیر حسن رجبیان مدیر کتابخانۀ مدرسۀ فیضیه مضمون اشعار علامه سید محسن امین را اینگونه به شعر درآورده است :

فاطمه بنت اسد مام گرانقدر علی *** مهربان دایه پیغمبر و هم مادر اوست

چاشت می داد بدو سرمه کشان دیدۀ او *** در همانحال که پژمان ولدِ دیگر اوست

ص: 160


1- . اعیان الشیعه ، ج1 ، ص325 ؛ اعلام النساء المؤمنات ، ص 491.

گرویده است به مکه به رسول و آنگاه *** هجرت آورده به یثرب که یقین باور اوست

جامۀ خود کفنش کرد نبی ، اشرف خلق *** آنکه خوابیده دمی در کفن و مقبر اوست

کرد تلقین وی آن قول سدیدی که مگر *** ناجی وی بود آنجا که دم محشر اوست

از بهین باب و مهین مام پدید آمده او *** فخر بر فهر و هم عدنان که نبی مفخر اوست

هر دو تن هاشمی اند از شجر پاک و نکو *** فرع آن شاخه که هاشم همه برزیگر اوست

آنگه از عبد مناف و لوی بن غالب *** پسر نضر کنانه که جد برتر اوست

*****

ص: 161

ص: 162

بخش دوم : سروده های شعرای عالیقدر دربارۀ حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

اشاره

ص: 163

بانوی خاص بهشت / جعفر رسول زاده ( آشفته )

سرودۀ : شاعر نکته سنج و دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای جعفر رسول زاده ( آشفته )

از کاشان

آن مقامی که علی نزد پیمبر دارد *** هر چه دارد همه از دامن مادر دارد

فاطمه بنت اسد کیست که از شان و وقار *** بانوی خاص بهشت است که کوثر دارد

صبح اسلام شکفت از افق خانۀ او *** که به توحید ، یقین دارد و باور دارد

زن، چنین ره به خدا یافته ، از روز نخست *** هر چه توصیف شود ، رتبه فزونتر دارد

همسر و کفو ابوطالب و آرامش او *** شوق و عشق است که در سینۀ همسر دارد

هاشمیات ، به عصمتگه او معتکف اند *** نسل پاکی که چنین مام مطهّر دارد

حضرت فاطمۀ بنت اسد ،کز شرفش *** فخر بر آسیه و مریم و هاجر دارد

کعبه مهرش به دل و قبله سلامش بر لب *** زمزم ، از اوست ، گر از ابر نَمی بردارد

نازنینان خدا آینه دار حرمش *** آفتابی است که صد جلوۀ دیگر دارد

ص: 164

تاهمه هستی او جان رسول الله است *** پرورش یافتۀ حضرت داور دارد

علی عالی و این دامن شایستۀ پاک *** مادر اینگونه پسر ، دارد و ، حیدر دارد

رشتۀ نور امامت که چه گوهرهایند *** او ملیکه است و به سر اینهمه افسر دارد

مدح او آنچه به تحسین سخن ، باز آید *** باز هم جاذبۀ قند مکرر دارد

عصمتش شیوۀ روح القدس و ، جبراییل *** بوسه بر هر نخ آن چادر و معجر دارد

مادر حضرت مولا ، به تو سوگند دلم *** با توسل به تو ، آرامش محشر دارد

یا علی گفتم و شوقم نفس منقبتت *** به امیدی که غم از دوش دلم بردارد

مادری کن که از این خانه به جایی نروم *** هستی ام هیزم خشکی است که آذر دارد

آبرومندم از این فیض و ، به دنیا ندهم *** گوشه چشمی ، اگرم حضرت حیدر دارد

روزگاریست ، پر از فتنه ، که می خواهد ظلم *** اثر مهر علی ، از دل ما بردارد

دوستان پسرت ، جمع بلا جویانند *** حنجر شیعۀ او طاقت خنجر دارد

*****

ص: 165

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) و مولود کعبه/ حسین زارعی (بنده)

سرودۀ : شاعر خاندان امامت (علیهم السلام)

حسین زارعی (بنده)

از زرند کرمان

همچو هارون یاوری بر موسیی طور آمده است *** بر محمّد هم علی نورِ علی نور آمده است

سیزدهم روز از رجب آدینه صبح از یک بهار *** فاطمه بنت اسد بر کعبه رنجور آمده است

زیر لب دارد دعا و ذکر حقّ دارد مدام *** در مناجات و دعا اینگونه پر شور آمده است

ناگهان با معجزه این خانه را راهی شکافت *** فاطمه داخل به خانه شاد و مسرور آمده است

وقت میلاد علی شیر خدا آمد کنون *** گِرد خانه بهر شادی صف به صف حور آمده است

چونکه این نوزاد زیبا را خدا اعطا نمود *** مژده ای بر دختران زنده در گور آمده است

مردگان جهل و بیداد و ستم را مژده باد *** این علی باشد چو اسرافیل با صور آمده است

دست حقّ جامی پر از می عاشقان را هدیه داد *** این نباشد آن که از تخمیر انگور آمده است

ص: 166

شیعیان کام شماها تا ابد شیرین بود *** عدل او بر کامتان چون شهد زنبور آمده است

ای زر اندوزان ظالم ، ظلم بی حد تا به کی *** انتقام از حاکمان زیو ر و زور آمده است

( بنده ) را ناید که گویم شعر اوصاف علی *** این غزل از لطف حق باشد که اینجور آمده است

*****

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) مادری از جنس نور / خطیب ولائی

سرودۀ : خطیب ولائی و دلباختۀ خاندان

عصمت و طهارت (علیهم السلام)آقای ...

از اصفهان

حضرت آدم که خاک کعبه را هموار کرد *** کعبه را آمادۀ یک وعدۀ دیدار کرد

از همان اوّل به گوش کعبه گفت این زمزمه *** مادری آید به دیدارت بنام فاطمه

شاه بانویی که عالم خاک زیر پای اوست *** عالم امکان اسیر کودک زیبای اوست

مادری از جنس نور آسمانها در زمین *** فاطمه بنت اسد اُمّ امیرالمؤمنین

مادری کز نام او جبریل می گیرد مدد *** هم خودش بنت اسد هم حضرت امّ اسد

ص: 167

آنکه عصمت می زند زانو به پیش عفّتش *** مریم قدّیسه دارد یک شعاع از عصمتش

حضرت بنت اسد دردانۀ ذات خداست *** مادر بی مثل و مانند علیّ مرتضاست

کعبه از اوّل بنا شد تا به او مأوا دهد *** جا به این دردانۀ یکتای بی همتا دهد

تا که این بانو به سوی خانۀ ایزد شتافت *** کعبه از شوقش سریعاً سینۀ خود را شکافت

لات و عزّی و هبل افتاده بر خاکش شدند *** جمله مبهوت شکوه کودک پاکش شدند

در وجود پاک این مادر خدایش جلوه کرد *** علّتش این بود یزدان خانه اش راقبله کرد

حضرت بنت اسد محبوبۀ الله شد *** مادر هر شیعۀ دلدادۀ آگاه شد

خاک زیر پای او شد سرمۀ چشم مَلَک *** می زند زانو به پیش لطف او چرخ و فلک

نوح و ابراهیم و اسماعیل عبد این درند *** شیعۀ این مادر و از شیعیان حیدرند

انبیا دلدادۀ احسان این بانو شدند *** جمله بر خوان پر از احسان او زانو زدند

جیره خوار حضرت بنت اسد افلاکیان *** سلطنت دارد کنیزش بر تمام کهکشان

ص: 168

گر چه سکّاندار کشتیّ ولایت حیدر است *** بی گمان مولای عالم هم مطیع مادر است

مادر حیدر شد و این شد برایش افتخار *** لافتی الّا علی لاسیف الّا ذوالفقار

حضرت بنت اسد بانوی یکتای شرف *** می کند فرمانروایی بر دل شاه نجف

مادر حیدر بُوَد آیینۀ اللهُ نور *** گر بخواهد حضرتش امضا شود حکم ظهور

کاش دستی بر دعا بردارد آن أُمّ الحجج *** تا محقق گردد از لطف خدا امر فرج

*****

بانوی قدسی طینتِ عرشی صفات / شیخ حسن رجبیان

سرودۀ : شاعر روحانی و ولائی

حجة الاسلام و المسلمین آقای شیخ حسن رجبیان

مدیر کتابخانه مدرسۀ فیضیۀ قم

(الهام) از قم

گر بهشت جاودان در زیر پای مادر است *** فاطمه بنت اسد را افتخاری دیگر است

آن مِهین بانویِ قدسی طینتِ عرشی صفات *** از وجودش پرتو افشان آفتابِ حیدر است

آن خجسته همسرِ شیخُ الاباطِح کز شرف *** از وجودِ اطهَرش جوشنده حوضِ کوثر است

ص: 169

مَفخرِ اولاد آدم گر چه پیغمبر بوَد *** آن همایون مام را بین دایهٔ پیغمبر است

حضرتِ حیدر اگر سایه فکن بر ماسواست *** بر سرِ حیدر ز رأفت سایهٔ این مادر است

گر ابوطالب ز حشمت هست سالارِ قریش *** این گرامی ذات اقدس با جنابش همسر است

نیست ایمانی درخشنده تر از ایمان او *** هر که کافر داندش بالله که خود او کافر است

گوهرِ رخشندهٔ نسل بنی آدم علی است *** فرّخ آن نیکو صدف کاندر برش این گوهر است

راهبر جان و جهان را سوی جنّت مرتضیٰ است *** دست حیدر را نگر اندر کفِ این رهبر است

مادران را رتبه والاتر بدانند از پدر *** رتبه این مادر از هر مادری والاتر است

پورِ هر مادر به محشر چاره جوی است و پریش *** پورِ این فرخنده مادر پادشاهِ محشر است

هر مسلمان را شرف طوفِ حریمِ کعبه است *** کعبه را طوفِ سرِ این طُرفه مادر مَفخَر است

گر چه پنهان شد مقاماتِ ابوطالب ز خلق *** مر مقامِ این نکو همسر از او پنهان تر است

ص: 168

ساقیِ ایمانیان بر حوض کوثر مرتضیٰ است *** مرتضیٰ را زین همایون شیرزن ، پر ساغر است

مَظهر ذاتِ احَد آمد امیرالمؤمنین *** او امیرالمؤمنین را مُظهِر است و مَظهَر است

میرِ دارُالمُلکِ ایمان ، والیِ مُلکِ وجود *** کز طُفیلِ هستیش این عالمِ پهناور است

حکمت آموزِ سَلونی ، تاجدارِ هَل اتیٰ *** کز شرافت حلقه اش در گوش ماه و اختر است

هر دو عالم میهمانِ خوانِ اولادِ علی است *** ناصبی میرد ز غم کش خاکِ عالم بر سراست

راز دانِ لو کُشِف ، پیرایه بندِ لافتیٰ *** کز جهانِ آفرینش حشمتش افزونتر است

نفسِ پیغمبر امامِ اولین و آخرین *** کز هر اندیشهٔ فرازین پایگاهش برتر است

آیتِ عُظمایِ رحمان عُروة الوثقایِ خلق *** کز ازل مسند نشینِ نُه سپهرِ اخضر است

آن وصیّ و جانشین ، اِبنِ عَم و داماد و اَخ *** کاندر اقطارِ دو عالم شهره و نام آور است

گفت پیغمبر علیّ و من دو بابِ اُمّتیم *** فاطمه بنتِ اسد مامِ دو باب و رهبر است

تا نپنداری که حیدر گوهر یکتای اوست *** پور او را حیدرِ دیگر جنابِ جعفر است

ص: 169

آن بلند اختر صحابی آن همایون فر شهید *** کو به جنگِ موته اش از خاک و از خون بستر است

تا که بال و پر زند بر بامِ جنّات الخُلود *** همچو جبریلِ امینش آسمانی شهپر است

آن دوگانه ، زیور از نامِ یگانهٔ او گرفت *** کز کرم مشکل گشایِ هر پریشِ مُضطر است

تا ابد « الهام » می ساید سرِ رفعت به چرخ *** کز ازل مهرِ ولایت بر سرش چون افسر است

******

مادر چهارده معصوم (علیهم السلام) / غلامرضا سازگار (میثم )

سرودۀ : شاعر نامدار اهل البیت (علیهم السلام)

استاد غلامرضا سازگار (میثم )

از تهران

ای دخت شیر ، مادر شیر خدا سلام *** از مصطفی و حیدر و زهرا تو را سلام

مام دوازده ولیّ الله ذوالجلال *** حتی رسول و فاطمه ات خوانده اند مام

وصف تو را علی نکند جز به افتخار *** نام تو را نبیّ نَبرَد جز به احترام

از فاطمه درود بنام تو فاطمه *** از مصطفی به خلقت زهرائیت سلام

ص: 169

بر خلقتت درودِ ملک باد روز و شب *** بر حضرتت سلامِ خدا باد صبح و شام

کو مادری که مثل تو حیدر بیاورد *** ای دَر ورودِ کعبه خدا با تو هم کلام

از چار رکن کعبه و ، از حِلّ و از حَرَم *** بر حیدرت درود ، هم از حِجر ، هم مَقام

گر در تمام عمر نویسم کتاب را *** باشد هنوز دفتر مدح تو ناتمام

پیش از نزول وحی ، خدا را شناختی *** اقرار می کنند به این نکته ، خاص و عام

وقتی عبور می کنی از مروه و صفا *** زیبد که در مسیر تو مریم کند قیام

پیوسته بود ذکر خداوند بر لبت *** زان می گرفت از تو ابوطالب احترام

مریم به وضع حمل برون گشته از حرم *** کی آورد پسر چو تو در مسجد الحرام

تا در دهان زبان و ، روانش بود به تن *** مدح شماست بر لب ( میثم ) علی الدوام

*****

ص: 173

هم بنت و ، هم اُم اسد بود / محسن صرامی

سرودۀ : شاعر دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای محسن صرامی

از خمینی شهر

چون راه و رسم عشق بازی را بلد بود *** از هر جهت نامش سرآمد در بلد بود

با سورۀ توحید و آن ایمان نابش *** ذکر مدامش قل هو الله احد بود

در روزگاری که فقط کفار مکه *** گرم صنم بودند او گرم صمد بود

عاجز ملائک از شمارش های حُسنش *** از بس مقاماتش فزون تر از عدد بود

آغوش کعبه باز شد در پیش پایش *** جائی که مریم در جوابش دست رد بود

آورده بود آن روز حتماً لم یلد را *** فرزند او اصل برابر با سند بود

نامیده شد کعبه ولادتگاه طفلش *** این افتخار از آنِ این زن تا ابد بود

از خطبه اش بعد از خروج از کعبه پیداست *** بالاتر از حوا و مریم می شود بود

ص: 174

در بین زن ها از همان آغاز خلقت *** تنها یکی هم بنت و ، هم اُم اسد بود

او هم محمد هم علی را پرورش داد *** پس حد مادر بودنش بی مرز و حد بود

از دامن او هم محمد رفته معراج *** هم ذکر معراج خودش حیدر مدد بود

*****

گنج ایمان / محمدحسین طالبیان

سرودۀ :شاعر اهل البیت (علیهم السلام)

آقای محمدحسین طالبیان

از شهرضا

می درخشد کهکشان در آسمان فاطمه *** عقل درماند چه گوید در بیان فاطمه

هست اوبنت اسد اما چه شاهی زاده است *** رحمت حق بر دل و جان و روان فاطمه

دامن پاکش شده گهوارۀ خیر البشر *** جان ختم المرسلین بوده است و جان فاطمه

چون بود از السابقون در هجر ت و ایمان و صبر *** عشق و شور و شوق باشد داستان فاطمه

مصطفی پیراهن خود حولۀ مادر نمود *** جامۀ پیغمبران باشد نشان فاطمه

ص: 169

چشم او روشن شده از رزم و پیکار علی *** گنج ایمان است قلب مهربان فاطمه

اوصیا و اولیا از دامن این مادرند *** بوی ایمان می دمد از بوستان فاطمه

همسرش باشد ابو طالب همان ایمان محض *** کعبه جان می گیرد از نور نهان فاطمه

می گشاید بهر او آغوش رکن مستجار *** تا شود بیت الهی آستان فاطمه

دیده نگشاید علی جز بر جمال مصطفی *** شاه مردان است این شیرین زبان فاطمه

شیخ دارد التجا بر جمله فرزندان او *** خاصه بر شاه نجف آرام جان فاطمه

*****

چشمۀ نور / محمد عابدی

سرودۀ : شاعر ولائی و دوستدار اهل بیت (علیهم السلام)

آقای دکتر محمد عابدی

از قم

از آتش کینه و جهنم گفتیم *** از توطئه های خصم آدم گفتیم

او چشمۀ نور و از زلالی سرشار *** ما کوردلان از او ، چه مبهم گفتیم

ص: 176

شد کعبه به یُمن قدمش زایشگاه *** ما بیشتر از مسیح و مریم گفتیم

چرخیده زبانمان به دورش کمتر *** آنگونه که از نبی اکرم گفتیم!

در مکۀ لب تشنه ، دلش دریا بود *** صد حیف از او به قدر شبنم گفتیم

مولا به بزرگیِ خودت می بخشی *** از فاطمۀ بنت اسد کم گفتیم

هر چند نگفته ایم از او... اما شکر *** از فاطمه و علی دمادم گفتیم

گفتیم اگر کم از صفاتش ، اما *** از کرب و بلا و از محرم گفتیم

گودال چه بر سر دل ما آورد!؟ *** از غارت و جنگ نامنظم گفتیم

از نیزه و آن سر پریشانی که *** شد یکتنه در مسیر ، پرچم ، گفتیم

بازار چه با فاطمه ها کرد آن روز *** ای وای که نوحۀ مجسّم گفتیم

از فاطمۀ سه ساله هم باید گفت *** اینگونه که از شام بلا هم گفتیم

*****

ص: 177

امّ اسد / احمد علوی

سرودۀ : شاعر دلسوخته و پر اثر

خاندان امامت و ولایت (علیهم السلام)

آقای احمد علوی

از قم

از پنجرۀ عرش به دنبال رصد بود *** از روز ازل ، حامل اسرار ابد بود

مبهوت اَحد ، محو تماشای صمد بود *** اُمّ اسدالله که فرزند اسد بود

این شیر زن از هاشمیان نام و نشان داشت *** در رگ رگ او سوره ی کوثر جریان داشت

سرسلسلۀ هرچه نکو فاطمه بوده ست *** سرچشمۀ اسرار مگو فاطمه بوده ست

در آیۀ تطهیر ، وضو فاطمه بوده ست *** هم همسر و هم مادر او فاطمه بوده ست

آن حیدر کرار که شاه دو جهان است *** نامش به خداوند قسم روح اذان است

جز عشق در این راه کسی هم سفرش نیست *** جز نور خدا، آینه ای دور و برش نیست

جز احمد مختار ، کسی تاج سرش نیست *** انگار نه انگار ، محمد پسرش نیست

این زن که پس از آمنه شد مادر احمد *** این زن که در آیین ادب بود سرآمد

ص: 178

دریا شده با دیدن او غرق تلاطم *** باران شده هر قطره پر از نور و تبسم

دیدند که گردیده در آغوش خدا گم *** از کعبه برون آمد و در روز چهارم

گردید گرامی تر از آسیه و مریم *** مکه پس از آن بود که گردید مکرّم

ایزد صدف وگوهر خود را به تو بخشید *** شمس و قمر و اختر خود را به تو بخشید

دردانۀ پیغمبر خود را به تو بخشید *** تسنیم ترین کوثر خود را به تو بخشید

در عرش، عروس تو شده حضرت زهرا *** تو اُمّ علی هستی و او امّ ابیها

توفیق ابوطالب از اذکار تو بوده ست *** خوشبخت اسیری که گرفتار تو بوده ست

خاک قدم جعفر طیّار تو بوده ست *** دل باختۀ حیدر کرار تو بوده ست

حیدر پسرت گوهر تابندۀ کعبه ست *** ای آن که قدوم تو شکافندۀ کعبه ست

کعبه پس از این واقعه لبخند به لب شد *** شعبان رمضانی ست که مبهوت رجب شد

زیتون که به قربان علی رفت ، رطب شد *** فرزند تو فخر عجم و شاه عرب شد

حیدر همۀ عمر ، تو را سرور خود خواند *** پیغمبر اسلام تو را مادر خود خواند

ص: 179

مادرِ شیر عشق / محمد قدسی ( قدسی )

سرودۀ : شاعر ادیب و نکته سنج خاندان امامت (علیهم السلام)

استاد محمد قدسی ( قدسی ) از اصفهان

مادرِ شیر عشق(1)

دارد برای مادری آماده می شود *** کعبه شکاف خورده و بگشاده می شود

در سر هوای آمدن حیدرش به سر *** سنگ بنای کعبه که بنهاده می شود

این لحظۀ شکوه خدا آفریدن است *** این رویداد سخت مگر ساده می شود ؟

هر زن سزای مادری شیر عشق نیست *** این مرتبت به بنت اسد داده می شود

وقتی مقدّر است که او زایمان کند *** حیدر به لب ، ملازم سجاده می شود

دست خدا برآمده ز آن آستین و بعد *** جبریل بهر یاریش آماده می شود

در دامنش پیمبر و حیدر کند بزرگ *** او مادر دو عاشق دلداده می شود

وقتی کنار قله کوه ایستاده ای *** هر تپه ای برابرش افتاده می شود

او را میان هیبت حیدر نگاه کن *** خود را کنار کوه بلندش چو کاه کن

ص: 180


1- . این اشعار قسمتی از ترکیب بند در مورد حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) می باشد .

آرامش دلهای خسته / نرگس مرادقلیئ

سرودۀ : شاعرۀ دوستدار اهل البیت (علیهم السلام)

خانم نرگس مرادقلیئ

از شهر سنندج

آرامش دلهای خسته

در دل شب های تار

مادری هست،

که در آغوشش

مهر و نور می روید.

فاطمه، ای بانوی بزرگ،

چهره ات

چون صبحی روشن،

به هر دل خسته

آرامش را می آورد.

در زمانه ای پر از غبار،

تو بودی،

سکوتی پر از راز و

عطر محبت.

دست هایت،

دست های پر از مهرت،

به هر زخم،

مرهمی می نهاد.

ص: 181

ای مادر علی،

در دل تاریخ

یاد تو،

چون نغمه ای جاودان

در دل ها می تپد.

به یاد تو

هر غم،

به سرود عشق بدل می شود

و هر دل شکسته،

در سایه ات

به شادابی می رسد.

فاطمه،

تو نماد صبر و وفایی

که در دل هر انسان،

شعله ات روشن است.

در کوچه های زندگی،

به یاد تو،

هر قدم،

پر از عشق و امید است.(1)

ص: 182


1- . این شعر در قالب شعر نیمایی نوشته شده

مادر فضائل / شیخ علی رضا محمدی ( مسافر )

سرودۀ : شاعر روحانی و دلباختۀ خاندان امامت و ولایت

آقای شیخ علی رضا محمدی ( مسافر )

از اصفهان

تو مادر علی ، ولی اللّه اکبری *** تنها نه مادر علی ،که تو مام پیمبری

نازم بر آن مقام تو ، ای بانوی بهشت *** ام الائمه ای و یقین ، مام کوثری

بشکافت کعبه ، بهر تو و پارۀ تنت *** چون تو به نزد حضرت حق، همچو گوهری

بنت اسد بُدیّ و ، شدی مادر اسد *** چون فاطمه یگانه ای و ، ناب و اطهری

روشن شده تمام جهان از وجود تو *** در آسمانِ دینِ خدا، همچو اختری

فخر تو بس ، که بین زنان، از مقام و قدر *** مام علیّ و ، جدّۀ اولاد حیدری

صد مرحبا به قدر و مقام و جلال تو *** از مریم و تمامیِ حوران تو برتری

روزی که از جهان فنا پر کشیده ای *** گفته رسول ، داده ز کف، نیک مادری

پیراهنش برای تو شد خلعت سفر *** ثابت نموده او ، که تو بانوی افخری

ص: 183

خوابیده است سید بطحا به قبر تو *** تا از فشار قبر و قیامت تو وارهی

فرموده است ، وقت وداع تو ، مصطفی *** کردی به جای مادر من ، خوب مادری

بعد از عمو که یار وفادار بود ، غیر تو؟ *** هرگز نکرده باز ، به رویم ، کسی دری

الکن شده زبان من از وصف و مدح تو *** تو مادر فضائلی ، و از همه سری

دست ( مسافر ) است ، به دامان لطف تو *** چون بانوی شفیعه ، به صحرای محشری

در آرزوی شهد شهادت نشسته است *** بنما روا تو حاجت قلبیِّ نوکری

ای مام مرتضی ! بنما حاجتم روا *** تو مادر امامِ من و ، ذرّه پروری

*****

ص: 184

مادر گل های پرپر / علی اصغر یونسیان ( ملتجی )

سرودۀ : شاعر فرهیخته و دلباختۀ خاندان رسالت (علیهم السلام)

مرحوم مهندس علی اصغر یونسیان ( ملتجی )

از مشهد مقدس

مادر گل های پرپر(1)

گر چه باشد مام حیدر فاطمه بنت اسد *** خود بود ارزنده گوهر فاطمه بنت اسد

بر ولیّ حق نه تنها بلکه بر ختم رسل *** بوده او زیبنده مادر فاطمه بنت اسد

یازده تن جانشین مصطفی را جدّه است *** مادر ساقیّ کوثر فاطمه بنت اسد

چون عروس اوست زهرا می کند پیش همه *** فخر بر زهرای اطهر فاطمه بنت اسد

بوده غیر از آمنه بنت وهب در عصر خویش *** برتر از زنهای دیگر فاطمه بنت اسد

هست از اول عَلی رغم بیان اهل شرک *** بندۀ محبوب داور فاطمه بنت اسد

در سپهر عزّت و مجد و وقار و منزلت *** هست یک تابنده اختر فاطمه بنت اسد

بحر ایمان و کمال و عفت و پاکی و نور *** فلک تقوی راست لنگر فاطمه بنت اسد

ص: 185


1- . دو دریای بیکران ، ص 172-171.

قصد جانش کرد دشمن لیک از لطف خدا *** شد رها از فتنه و شر فاطمه بنت اسد

در درون کعبه باشد حین وضع حمل خویش *** در عطای حق شناور فاطمه بنت اسد

ز امر حق از روضۀ رضوان به صد اجلال و شوق *** چار بانو داشت یاور فاطمه بنت اسد

در کنار همسر پاکش ابوطالب بود *** حامی جان پیمبر ، فاطمه بنت اسد

می رود پای پیاده تا مدینه با نبی *** همره سردار خیبر ، فاطمه بنت اسد

از لباس مصطفی جای کفن در قبر خویش *** پوششی دارد به پیکر فاطمه بنت اسد

پیکر بی جان پاکش با نبی گوید سخن *** کیست این حیّ مطهّر؟ فاطمه بنت اسد

خفته در خاک بقیع ، نزد عزیزانش حسن *** باقر و سجاد و جعفر فاطمه بنت اسد

وه چه گل هایی که از او چیده شد در کربلا *** مادر گل های پرپر فاطمه بنت اسد

گر دهد هر مضطری او را قسم بر حیدرش *** می دهد پاسخ به مضطر فاطمه بنت اسد

از محبّان عزیز خود شفاعت می کند *** (ملتجی)! فردای محشر فاطمه بنت اسد

*****

ص: 186

فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) اُمُّ المعصومین (علیهم السلام) / حشمت الله ممتاز

سرودۀ : شاعر خاندان رسالت (علیهم السلام)

آقای حشمت الله ممتاز

از اصفهان

فاطمۀ بنت اسد (علیها السلام) اُمُّ المعصومین (علیهم السلام)

فاطمه بنت اسد بانوی با حلم و وقار *** همسر فخر عرب «عمران» همان عالی تبار

داده او را حقّ مقامی بس عظیم و بس رفیع *** تا که گردد مادر خوبانِ جمله روزگار

هم چو مریم پاک دامن هم چو حوا بی مثال *** دامن او شد علی و مصطفی را گاهوار

بر امامان مادر است و بانوئی مردآفرین *** یاری دین خداوندی بود وی را شعار

ریشه اش از نسل ابراهیم و آیین حنیف *** مانده بر راه حقیقت تا به پایان پایدار

دعوتش فرموده حق در کعبه بهر وضع حمل *** تا شود دلبند او بر خلق عالم شهریار

خانۀ حق زادگاه نور چشمانش علی است *** هم وصی و هم وزیر است آن شه ذوالاقتدار

گشته اُمّ الاوصیا بانوی با جود و کرم *** احترامش واجب آمد بر همه آن گلعذار

گفت ( ممتاز ) آن عزیز خالق لیل و نهار *** احترامش هست واجب بر همه خرد و کبار

*****

ص: 187

مادر حیدر کرّار / احمدی مشکنانی ( نادم)

سرودۀ : شاعر ولائی و دوستدار اهل بیت (علیهم السلام)

آقای حسین احمدی مشکنانی ( نادم)

از مشهد مقدّس

مادر حیدر کرّار

رطب و شیر و عسل در کف میکائیل است *** کعبه زایشگه او حامی او جبریل است

قدسیان در صفتش شعر چنین می خوانند *** شب قدر است و شب خیر و شب تنزیل است

مؤمنون ذکر لب طفل معمّاییِ اوست *** بر لب حور که تکبیر و گهی تهلیل است

مرشدم گفت که تفسیر کتاب آمده است *** بطن تبیان بُوَد و معنی و هم تاویل است

کعبه و لوح و قلم سجده به پایش دارند *** مادر حیدر کرّار و چنین تجمیل است

قدسیان هم همه با شاخه گل آمده اند *** چه مبارک سحری گشته شب تجلیل است

به خیالم که فقط معنی تبیان داند *** دیدم آگاه به تورات چنان ، انجیل است

عندلیبان جهان ساکت و آرام شوند *** که به لبهای علی صوت خوش ترتیل است

واژه کفر فراری شده از اشعارم *** که به منقار غزل چون نگری سجیل است

ص: 188

نه فقط بنت اسد ، اُم اسد هستی تو *** که شجاعت به کلاس تو پیِ تحصیل است

در مقام تو همین بیت کفایت دارد *** که ره دین نبی از پسرت تکمیل است

راه رضوان که پر از خار بُوَد ای ( نادم ) *** مَرکب حُبّ شما چون که بُوَد تسهیل است

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) / احمدی مشکنانی ( نادم)

غزل امشب به لطافت شده باران نه سراب *** دیدنی گشته گل و بلبل و هم رقص حباب

مانده ام کعبه به سر پرده مشکی انداخت *** یا که از شرمِ رخ بنت اسد برده نقاب

مُستجاری که زِ شوق تو بغل را بگشود *** روزگاری است شده بوسه گهِ شیخ و شباب

مریم آید ز جنان با رطب تازه و شهد *** بنگرم آسیه خندان به کَفَش جام شراب

دیده ام همچو نیامی و ، به بطنت داری *** ذوالفقاری که کند دشمن دین خانه خراب

پسرت دشمن کفر است و نفاق است و کژی *** کرکسان را نَبُوَد تاب و توان پیش عقاب

دختری بت شکن از نسل خلیل اللهی *** در تب کفر برون آمده ای همچو شهاب

ص: 189

اهل بیت تو فقط دغدغه شان دین خداست *** کس در این خانه ندیدیم بُوَد فکر ثواب(1)

نوعروست گلی از باغ رسول الله است *** آنکه شد غنچه او پشت در خانه ، کباب

رسم نسل تو رفادت شده و سقایی *** مرشدم گفته همین است ره خوب و صواب

گویم این نکته عیان تا که بدانند همه *** اسم سقا به میان آمد و دل گشت کباب

( نادم ) عاجز شده از وصف تو، یاری طلبد *** قلم و جوهر و قرطاس نبینم به جواب

ص: 190


1- . اشاره است به مضمون کلام امام علی (علیه السلام)که : الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک.

دو فاطمه (علیها السلام) در دو سوی حیدر (علیه السلام) / محسن ناصحی

سرودۀ : شاعر نکته سنج خاندان رسالت (علیهم السلام)

استاد محسن ناصحی

از اصفهان

دو فاطمه (علیها السلام) در دو سوی حیدر (علیه السلام)

آغاز سخن به نام ایزد *** ما و صلوات بر محمد

ما و قلمی به مدح حیدر *** ماییم و زبان به وصف کوثر

مدیون عنایت الهیم *** با عشق علی چه سر به راهیم

ما مهر علی به سینه داریم *** از دشمن اوست کینه داریم

حیف است که حب او بجوییم *** از مادر او سخن نگوییم

از مادر او که شیر زن بود *** مؤمن به خدای ذوالمنن بود

بنگر که خدای صبح ایجاد *** از بنت اسد ، اسد به ما داد

ایزد شب حمل زد صدایش *** دیوار گشوده شد برایش

دیوار حرم شکافت از هم *** هم رتبه او نبوده مریم

شد خانه کعبه خانه او *** شد صوت اذان ترانه او

گر شد به حرم حبیبِ معبود *** از مادر مرتضی شدن بود

جز او به حرم کسی نزاده است *** این رتبه خدا به کس نداده است

او شیرزن است و أُمّ شیر است *** او فاطمه مادر امیر است

می خواست خدا ولی بیاید *** با فاطمه یک علی بیاید

آورد به عشق روی حیدر *** دو فاطمه در دو سوی حیدر

همراه علی فضیلتی هست *** در بین دو فاطمه نشسته است

ص: 191

شیر زاده ای که شیر آورد / مرتضوی نائینی ( ناظر )

سرودۀ : شاعر ولائی و نکته سنج

استاد سید محمود مرتضوی نائینی ( ناظر )

از اصفهان

شیر زاده ای که شیر آورد

درود بر تو که هستی مهیمن ایمان *** سلام بر تو که گشتی چو مهر ، نور افشان

درود خلق جهان بر تو باد بنت اسد *** که نسل شیری و ، مامی به ضیغم یزدان

تو مادر پیمبری الحقّ و مادر حیدر *** نشانده است خدایت به صدر عزّت و شان

بروی دامن مهرت رسول پروردی *** نموّ نموده زِ لطف تو ریشۀ قرآن

تو شیرزاده ، زمانی که شیر آوردی *** حریم خود به تو بخشید قادر سبحان

محلّ مولد مولا چو گشت بیت اللّه *** خدای عِزّ تو را بر تمام داد نشان

ز باب تازۀ بیت الحرام شد معلوم *** تو را مقام رفیعی است نزد آن منّان

ندیده است احدی در تمام دورۀ دهر *** ز کردگار برای کسی چنین احسان

حریم حضرت حق شد چو زادگاه علی *** شناخت حجت حق را نگاه خلق جهان

تمام حقّ نگران ، با خبر شدند ، که هست *** علی مقسّم عادل به جنّت و نیران

ص: 192

علی رسید و بپا شد برای کندن کفر *** به شهر یثرب و بطحا ز هر طرف طوفان

علی ولیّ خداوند قادر است و بُوَد *** علی دمندۀ نورِ اِله بر دل و جان

علی به ظاهر اگر شد عیان بخانۀ حق *** وجود او به جهان بوده است از بنیان

سرشتن گلِ آدم به دستهای علی *** برای خلق زمانهاست از ازل برهان

گمانم اینکه علی بوده است از اول *** یگانه شاهد و ناظر به خلقت کیهان

خبر نبود احدی را که شیر زاده شود *** پدید آورِ شیر خدای را شایان

برای زادن شیر خدا به بنت اسد *** شدن به داخل بیت الَّه حق دهد فرمان

شوند فاطمه را خادمه حواریون *** که وضع حمل کند آن زن نکو ، آسان

چو گشت فاطمه مدعوّ کردگار رحیم *** شدند خیل ملایک ، به بیت حق دربان

نگشته صاحب این عزّ و جاه هیچ کسی *** نگشته است کسی هم چنین بحق مهمان

امید اینکه شود روز حشر شیر خدا *** شفیع ( ناظر ) افسرده حالِ پر عصیان

*****

ص: 193

مادری بر چهارده نور / سید علی مهدوی ( والا )

سرودۀ : شاعر دلبستۀ به خاندان رسالت (علیهم السلام)

آقای سید علی مهدوی ( والا )

از اصفهان

مادری بر چهارده نور

در زنان پاک طینت آن که همچون کیمیاست *** فاطمه بنت اسد امّ علی مرتضی است

دختری از نسل هاشم یک گل از عبد مناف *** او حنیفی پاک از اجداد ختم انبیاست

همسری شد بر ابوطالب پر از صدق و صفا *** او که جان و سیرتش آکنده از مهر و وفاست

فاضلی باشد به امر و یار فرزندان که او *** مادری بنمود احمد را که از مادر جداست

تا که نور حیدری تابید بر بنت اسد *** نغمه الهام بخش او بر این مادر شفاست

تا که شد گاه ورود نو گل او بر جهان *** بر طواف کعبه شد آنجا که میعاد دعاست

باز شد دیوار بیت الله بهر فاطمه *** گشت کعبه زادگاه آن که فخر اولیاست

آری این مادر که لطف ذات حق شد یاورش *** کودکی آورد در عالم که فخر ماسوی است

نو گلی آورد نیکو طلعت و فرخنده رو *** آنکه نامش واژه ای مشتّقّ از نام خداست

ص: 194

نام فرزندش علی ، شد عالی اعلا ولی *** آنکه بر مُلک و مَلَک یا کلّ عالم مقتداست

فاطمه بنت اسد بالد به خود زین افتخار *** فخر هم دارد که او مام عزیز کبریاست

کودکش نزد پیمبر غنچۀ لب را گشود *** خواند آیاتی که از اعجاز راه مصطفاست

گفت ( والا ) نکته ها از مادر مولا علی *** او که همچون مادری بر چارده نور هداست

*****

دومین بانوی مسلمان / یونس وصالی (یونس)

سرودۀ : شاعر جوان و دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای یونس وصالی (یونس)

از اصفهان

دومین بانوی مسلمان

اَلا که قلب تو از نور حق منور شد *** دلت همیشه ز عطر خدا معطّر شد

در آن زمان که عَرَب غرق در جهالت بود *** حیا برای تو زینت ، وقار زیور شد

به لوح سینه پاک تو نور حق لبریز *** به لوح پاک وجودت خدای جوهر شد

زِ بعد آمنه جز تو برای پیغمبر *** مقابل همۀ فتنه ها ، که سنگر شد؟

ص: 195

به پاس خون دلی که برای او خوردی *** خطابِ احمد محمود بر تو ، مادر شد

پس از خدیجه تو اول زنِ مسلمانی *** که رتبۀ تو فزون از زنانِ دیگر شد

برای زحمت و سختی کشیدنت در دین *** یقین که اجر تو بانو چه خوش مقدر شد

چهار تا پسرِ بی بدل خدا به تو داد *** که نام طالب و جعفر ، عقیل و حیدر شد

به لطف تربیتِ بی مثال تو مادر *** برای دین نبی هر کدام یاور شد

به پیش مقدم تو کعبه سینه چاک شد و *** چنین ز مریم قدّیسه رتبه ات ، سر شد

تو دختر اسدی از تبار هاشمیان *** برای تو چه عجب زاده ات اسد گر شد؟

خوشا به حال تو ای مادرِ ولی الله *** عروس حیدر تو ، دخترِ پیمبر شد

چه بانویی که به محض غروب نور رُخَت *** نبی زِ داغ فراق تو دیده اش تَر شد

ص: 196

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109