حقیقت خاموش : پیرامون موضوع چشم زخم و سحر برگرفته شده از آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع)

مشخصات کتاب

حقیقت خاموش

نگاهی کامل پیرامون موضوع چشم زخم و سحر

برگرفته شده از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام

ص: 1

اشاره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

نگاهی کامل پیرامون موضوع چشم زخم و سحر

برگرفته شده از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام

ص: 2

فهرست

بخش اول : چشم زخم.......... 1

اهمیت چشم زخم.......... 1

راه های پیشگیری از چشم زخم.......... 3

راه های درمان چشم زخم.......... 6

بخش دوم : سحر.......... 11

تاریخ سحر.......... 11

انواع سحر.......... 23

مذمت سحر.......... 24

یادگیری سحر.......... 27

اثر سحر.......... 28

محل تاثیر گذاری سحر.......... 28

راه های دفع سحر.......... 28

قرآن و سحر.......... 43

مجازات سحر کننده.......... 44

آخرت سحر کننده.......... 45

نسبت سحر دادن مردم به اهل بیت(علیهم السلام).......... 45

رویارویی اهل بیت(علیهم السلام) با ساحران.......... 57

میلاد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و سحر ساحران.......... 59

سحر شدن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم).......... 59

راه پیدا کردن سحر.......... 60

علم ستارگان و سحر.......... 61

مسخ شدن به جهت سحر.......... 61

جذب محبت با سحر.......... 61

ص: 3

بخش اول : چشم زخم

اهمیت چشم زخم

1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَ الْعَيْنَ لَتُدْخِلُ الرَّجُلَ الْقَبْرَ وَ تُدْخِلُ الْجَمَلَ الْقِدْرَ.(1)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چشم زخم شخص را در درون قبر و شتر را در داخل دیگ می کند.

2- قَالَ رَسولُ الله(صلی الله علیه و آله و سلم): الْعَيْنُ حَقٌّ تَسْتَنْزِلُ الْحَالِق.(2)

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چشم زخم حق است و کوه بلند را به زیر می کشد.

3- قَالَ أمیرُالمؤمنین(علیه السلام): الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ وَ السِّحْرُ حَقٌّ وَ الْفَأْلُ حَقٌّ وَ الطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَق.(3)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: چشم زخم حق است و حرز و دعا خواندن حق است و سحر حق است و فال حق است و شوم دانستن اشیاء حق نیست.

4- جَاءَ فِي الْخَبَرِ أَنَّ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَيْسٍ قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ بَنِي جَعْفَرٍ تُصِيبُهُمُ الْعَيْنُ أَ فَأَسْتَرْقِي لَهُمْ قَالَ نَعَمْ فَلَوْ كَانَ شَيْ ءٌ يَسْبِقُ الْقَدَرَ لَسَبَقَتِ الْعَيْنُ وَ قِيلَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ كَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُصِيبَ صَاحِبَهُ بِالْعَيْنِ يَجُوعُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ثُمَّ كَانَ يَصِفُهُ فَيَصْرَعُهُ بِذَلِكَ وَ ذَلِكَ بِأَنْ يَقُولَ لِلَّذِي يُرِيدُ أَنْ يُصِيبَهُ بِالْعَيْنِ لَا أَرَى الْيَوْمَ إِبِلًا أَوْ شَاةً أَوْ مَا أَرَى كَإِبِلٍ أَرَاهَا الْيَوْمَ فَقَالُوا لِلنَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) كَمَا كَانُوا يَقُولُونَ لَمَّا يُرِيدُونَ أَنْ يُصِيبُوهُ بِالْعَيْنِ.(4)

در روایت آمده اسماء دختر عمیس به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: ای رسول خدا فرزندان جعفر دچار چشم زخم شده اند، آیا به آنها حرز بدهم؟ فرمودند: بله، پس اگر چیزی بر قَدَر خداوند سبقت بگیرد آن چشم زخم است ( و گفته شده شخصی (از قبیله بنی اسد) که می خواست چشم کند سه روز روزه می گرفت و بعد می گفت: من گوسفندی یا شتری مثل این گوسفند یا شتر ندیده ام و همین گونه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را چشم کردند.)

5- عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): لَا عَدْوَى وَ لَا طِيَرَةَ وَ لَا هَامَ وَ الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الْفَالُ حَقٌّ.(5)پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: سرایت ذاتی بیماری از شخصی یا حیوانی به دیگری بدون لحاظ خداوند و شوم دانستن جغد یا هر پرنده ای یا شئ دیگر، حقیقتی ندارد و چشم زخم حق است و فال زدن حق است.

ص: 1


1- جامع الأخبار للشعیری ص 157 ، مکارم الأخلاق ص 386
2- مسند احمد ج 1 ص 274 ، مستدرک الحاکم ج 4 ص 215
3- نهج البلاغه للصبحی صالح ص 546
4- جامع الأخبار للشعیری ص 157
5- الجعفریات ص 168 ، دعائم الإسلام ج 2 ص 141

6- عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): لَا رُقَى إِلَّا فِي ثَلَاثٍ فِي حُمَةٍ أَوْ فِي عَيْنٍ أَوْ دَمٍ لَا يَرْقَأُ و الحُمَةُ السَمّ.(1)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: حرز و دعا خواندن در سه مورد است: سم حیوانات و چشم زخم و خونی که بسته نمی شود.

7- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: لَا بَأْسَ بِالرُّقَى مِنَ الْعَيْنِ وَ الْحُمَّى وَ الضِّرْسِ وَ كُلِّ ذَاتِ هَامَّةٍ لَهَا حُمَةٌ إِذَا عَلِمَ الرَّجُلُ مَا يَقُولُ لَا يُدْخِلُ فِي رُقْيَتِهِ وَ عُوذَتِهِ شَيْئاً لَا يَعْرِفُهُ.(2)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: حرز خواندن در مورد حفظ از چشم زخم و تب و دندان درد و جنبندگان سمی اشکالی ندارد.

8- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: لَوْ نُبِشَ لَكُمْ عَنِ الْقُبُورِ لَرَأَيْتُمْ أَنَّ أَكْثَرَ مَوْتَاكُمْ بِالْعَيْنِ لِأَنَّ الْعَيْنَ حَقٌّ أَلَا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) قَالَ الْعَيْنُ حَقٌّ فَمَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ ءٌ فَلْيَذْكُرِ اللَّهَ فِي ذَلِكَ فَإِنَّهُ إِذَا ذَكَرَ اللَّهَ لَمْ يَضُرَّهُ.(3)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: اگر قبرها برای شما کنده شود خواهید دید بیشتر مردگان شما به خاطر چشم زخم بوده است چون چشم زخم حق است همانا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چشم زخم حق است پس کسی که چیزی از برادر مؤمنش او را به شگفت آورد در آن مورد یاد خدا کند چرا که دیگر ضرری به شخص نمی رسد.

9- جَعْفَرٌ عَنْ أَبِيهِ(علیهما السلام) قَالَ: أَصَابَ رَجُلٌ لِرَجُلٍ بِالْعَيْنِ، فَذُكِرَ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): الْتَمِسُوا لَهُ مَنْ يَرْقِيه.(4)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: شخصی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دچار چشم زخم شده بود، حضرت فرمودند: کسی را برای او بیاورید تا حرز و دعا بخواند.10- رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أَنَّ الْعَيْنَ حَقٌّ وَ أَنَّهَا تُدْخِلُ الْجَمَلَ وَ الثَّوْرَ التَّنُّور.(5)

روایت شده رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چشم زخم حق است و به واسطه آن شتر و گاو وارد تنور می شود.

11- قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): العَينُ حَقٌّ يَحضُرُهَا الشّيطَانُ وَ حَسَدُ ابنِ آدَم.(6)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چشم زخم حق است شيطان و حسد بنى آدم آن را پديد مى آورد.

ص: 2


1- دعائم الإسلام ج 2 ص 141، مستدرک الوسائل ج 13 ص 114
2- طب الأئمه(علیهم السلام) ص 48
3- طب الأئمه(علیهم السلام) ص 121 ، بحارالأنوار ج 92 ص 127
4- قرب الإسناد ص 110 ، وسائل الشیعة ج 6 ص 238
5- بحارالأنوار ج 60 ص 17
6- نهج الفصاحة ص 583

12- قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): نِصفُ مَا يُحفَرُ لامَّتي مِنَ القُبُورِ مِنَ العَينِ وَ المِعدَة.(1)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: نصف قبرهایی كه براى امت من حفر مى شود از چشم زخم و معده است.

13- فِي حَدِيثِ أمِّ سَلَمة أنَّ رَسُولَ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) رَأى فِي وَجهِ جَارِيَةٍ لَهَا سَعفَةً فَقَالَ إنَّ بِهَا نَظِرَةً فَاستَرقُوا لَها.(2)

در حدیث آمده رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در سر یکی از دخترانش زخم هایی را دید پس فرمودند: چشم زخم به او گرفته است کسی را بیاورید تا دعا برای او بخواند.

بیان: علامه مجلسی می فرماید رقیه خوانی در بعضی احادیث نهی شده و در بعضی تایید شده مثل این حدیث: عن مُوسَى بنِ جَعفَر (علیهما السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرِيضِ يُكْوَى أَوْ يَسْتَرْقِي قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا اسْتَرْقَى بِمَا يَعْرِفُهُ.(3) و وجه جمع این احادیث طبق این روایت آن است که رقیه با استفاده از قرآن یا ادعیه یا اذکار باشد نه آنچه که به زبان عربی یا سریانی یا هندی است چون در آنها هذیان و کفر است.(4)

راه های پیشگیری از چشم زخم

1- عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): إِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى إِنْسَانٍ أَوْ إِلَى دَابَّةٍ أَوْ إِلَى شَيْ ءٍ حَسَنٍ فَأَعْجَبَهُ فَلْيَقُلْ آمَنْتُ بِاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِهِ فَإِنَّهُ لَنْ تَضُرَّهُ عَيْنُهُ.(5)رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اکر کسی به انسانی یا حیوانی یا شئ زیبایی نگاه کند که شگفت زده شود این عبارت را بگوید که دیگر چشم به او ضرری نمی زند: آمَنْتُ بِاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِهِ.

2- قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): مَنْ كَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَى جَسَدِهِ أَمِنَ عَلَى جَسَدِهِ مِنَ الْحَسَدِ وَ الْعَيْنِ وَ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الْجُنُونِ وَ الْهَوَامِّ وَ الْأَعْرَاضِ وَ الْأَوْجَاعِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى.(6)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کسی که سوره یس را بنویسد و آن را بر بدن بیاویزد از حسد و چشم زخم بر بدن خود و از جن و انسان و دیوانگی و حشرات و بیماری ها به اذن خداوند در امان باشد.

3- مَنْ حَمَلَهَا أَمِنَ مِنَ الْعَيْنِ وَ الْجِنِّ وَ يَكُونُ كَثِيرَ الْمَنَامَاتِ الصَّالِحَة.(7)

کسی که سوره یس را به همراه داشته باشد از چشم زخم و جن در امان بوده و زیاد خواب های نیک می بیند.

ص: 3


1- نهج الفصاحة ص 785
2- شرح نهج البلاغه لإبن أبی الحدید ج 19 ص 373
3- وسائل الشیعة ج 6 ص 239
4- بحارالأنوار ج 59 ص 68
5- الجعفریات ص 168 ، دعائم الإسلام ج 2 ص 141
6- البرهان ج 4 ص 562 ، مستدرک الوسائل ج 4 ص 315
7- المصباح للکفعمی ص 456

4- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ أَعْجَبَهُ شَيْ ءٌ مِنْ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فَلْيُكَبِّرْ عَلَيْهِ فَإِنَّ الْعَيْنَ حَقٌّ.(1)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کسی که چیزی از برادر مؤمنش او را به شگفت آورد، بر او الله اکبر بگوید چون چشم زخم حق است.

5- رُوِيَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ الْعَيْنُ حَقٌّ وَ لَيْسَ تَأْمَنُهَا مِنْكَ عَلَى نَفْسِكَ وَ لَا مِنْكَ عَلَى غَيْرِكَ فَإِذَا خِفْتَ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ فَقُلْ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ثَلَاثاً.(2)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: چشم زخم حق است و از جانب خودت نسبت به خودت و از جانب خودت نسبت به دیگری ایمن نیستی پس اگر نسبت به آن ترسی داشتی سه بار این عبارت را بگو: ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.

6- قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): مَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ ءٌ فَلْيُبَارِكْ عَلَيْهِ فَإِنَّ الْعَيْنَ حَقٌّ.(3)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: اگر کسی نسبت به چیزی از برادر مومنش شگفت زده شد برای او برکت بخواهد چرا که چشم زخم حق است.

7- ذَكَرَ الطَّبْرِسِيُّ فِي جَوَامِعِهِ عَنِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم): أَنَّهُ مَنْ رَأَى شَيْئاً يُعْجِبُهُ فَقَالَ اللَّهُ اللَّهُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ لَمْ يَضُرَّهُ شَيْ ءٌ.(4)رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس چیزی را ببیند که او را شگفت زده کند بگوید: اللَّهُ اللَّهُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ، که دیگر چیزی به او ضرر نمی رساند.

8- رَوَى أَنَسٌ أَنَّ النَّبِيَّ (صلی الله علیه و آله و سلم) قَالَ: مَنْ رَأَى شَيْئاً يُعْجِبُهُ فَقَالَ اللَّهُ الصَّمَدُ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ لَمْ يَضُرَّ شَيْئاً.(5)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس چیزی را ببیند که او را شگفت زده کند بگوید: اللَّهُ الصَّمَدُ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ، که دیگر چیزی به او ضرر نمی رساند.

9- عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام): إِذَا تَهَيَّأَ أَحَدُكُمْ بِهَيْئَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْيَقْرَأْ حِينَ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ الْمُعَوِّذَتَيْنِ فَإِنَّهُ لَا يَضُرُّهُ شَيْ ءٌ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى.

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هرگاه فردی آماده خروج از خانه با ظاهری زیبا بود هنگاه خروج سوره ناس و فلق را بخواند که دیگر به اذن خداوند ضرری به او نمی رسد.

ص: 4


1- طب الأئمه(علیهم السلام) ص 121 ، بحارالأنوار ج 92 ص 127
2- مکارم الأخلاق ص 386 ، بحارالأنوار ج 92 ص 128
3- مکارم الأخلاق ص 386 ، بحارالأنوار ج 60 ص 26
4- المصباح للکفعمی ص 220
5- بحارالأنوار ج 60 ص 14

10- عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) أَنَّ النَّبِيَّ(صلی الله علیه و آله و سلم) كَانَ يُعَوِّذُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهما السلام) أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ وَ بِأَسْمَائِهِ كُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ.(1)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه برای حسن و حسین(علیهما السلام) حرز می خواندند: أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ وَ بِأَسْمَائِهِ كُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ

11- قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) رَقَى النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) حَسَناً وَ حُسَيْناً(علیهما السلام) فَقَالَ: أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى كُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِ عَيْنٍ لَامَّةٍ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ. ثُمَّ الْتَفَتَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) إِلَيْنَا فَقَالَ هَكَذَا كَانَ يُعَوِّذُ إِبْرَاهِيمُ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ (علیهم السلام).(2)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه برای حسن و حسین(علیهما السلام) حرز می خواندند: أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى كُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِ عَيْنٍ لَامَّةٍ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ ، سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه ما شدند و فرمودند: حضرت ابراهیم(علیه السلام) این گونه برای اسماعیل و اسحاق حرز می خواندند.12- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا (علیهما السلام) قَالَ: لَا يَدَعِ الرَّجُلُ أَنْ يَقُولَ عِنْدَ مَنَامِهِ أُعِيذُ نَفْسِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ مَالِي بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ فَذَلِكَ الَّذِي عَوَّذَ بِهِ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهما السلام).(3)

امام باقر یا امام صادق(علیهما السلام) فرمودند: هیچ کس هنگام خواب خواندن این حرز را رها نکند أُعِيذُ نَفْسِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ مَالِي بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ، این حرزی است که جبرئیل(علیه السلام) برای حسن و حسین(علیهما السلام) می خواند.

13- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ وَ احْرُزُوهُمْ بِهَذِهِ وَ قُولُوهَا بَعْدَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ أُعِيذُ نَفْسِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ مَالِي بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ وَ هِيَ الْعُوذَةُ الَّتِي عَوَّذَ بِهَا جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهما السلام).(4)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: اموال و خانواده خود را با این حرز حفظ کنید و آن را بعد از نماز عشاء بخوانید أُعِيذُ نَفْسِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ مَالِي بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ ، و این حرزی است که جبرئیل(علیه السلام) برای حسن و حسین(علیهما السلام) می خواند.

ص: 5


1- الجعفریات ص 248
2- الکافی (ط- الإسلامیه) ج 2 ص 569
3- من لا یحضره الفقیه ج 1 ص 470 ، تهذیب الأحکام ج 2 ص 116
4- طب الأئمه(علیهم السلام) ص 119

راه های درمان چشم زخم

1- عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): كَانَ إِذَا كَسِلَ أَوْ صُدِعَ أَوْ أَصَابَتْهُ عَيْنٌ بَسَطَ يَدَيْهِ فَقَرَأَ فِيهِمَا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ يَمْسَحُ بِهِمَا فَيَذْهَبُ مَا كَانَ يَجِدُ (صلی الله علیه و آله و سلم).(1)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: هرگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دچار کسلی یا سردرد یا چشم زخم می شدند، دستان خود را باز کرده و به هر دو دست سوره حمد و ناس و فلق را می خواندند و به سر خود می مالیدند و آن اثر از بین می رفت.

2- عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِذَا مَرِضَ الرَّجُلُ فَأَرَدْتَ أَنْ تُعَوِّذَهُ فَقُلْ اخْرُجْ عَلَيْكَ يَا عِرْقُ أَوْ يَا عَيْنَ الْجِنِّ أَوْ يَا عَيْنَ الْإِنْسِ أَوْ يَا وَجَعُ بِفُلَانِ ابْنِ فُلَانٍ اخْرُجْ عَلَيْكَ بِاللَّهِ الَّذِي كَلَّمَ مُوسَى تَكْلِيماً وَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا وَ رَبِّ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ رُوحِ اللَّهِ وَ كَلِمَتِهِ وَ رَبِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْهُدَاةِ وَ طَفِئْتِ كَمَا طَفِئَتْ نَارُ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ.(2)

امام باقر(علیه السلام) فرمودند: اگر شخصی مریض شد و خواستی برای او حرز بخوانی این گونه بگو: يَا عِرْقُ أَوْ يَا عَيْنَ الْجِنِّ أَوْ يَا عَيْنَ الْإِنْسِ أَوْ يَا وَجَعُ بِفُلَانِ ابْنِ فُلَانٍ ( به جای فلان اول اسم شخص و فلان دوم اسم پدرش گفتهشود) اخْرُجْ عَلَيْكَ بِاللَّهِ الَّذِي كَلَّمَ مُوسَى تَكْلِيماً وَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا وَ رَبِّ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ رُوحِ اللَّهِ وَ كَلِمَتِهِ وَ رَبِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْهُدَاةِ وَ طَفِئْتِ كَمَا طَفِئَتْ نَارُ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ.

3- عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ (علیهما السلام) عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام): فِي عُوذَةِ الْحَيَوَانِ وَ قَالَ هِيَ مَحْفُوظَةٌ عِنْدَهُمْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ خَرَجَ عَيْنُ السَّوْءِ مِنْ بَيْنِ لَحْمِهِ وَ جِلْدِهِ وَ عَظْمِهِ وَ عَصَبِهِ وَ عُرُوقِهِ فَلَقِيَهَا جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ فَقَالا أَيْنَ تَذْهَبِينَ أَيَّتُهَا الْعَيْنَةُ قَالَتْ أَذْهَبُ إِلَى الْجَمَلِ فَأَطْرَحُهُ مِنْ قِطَارِهِ وَ الدَّابَّةَ مِنْ مِقْوَدِهَا وَ الْحِمَارَ مِنْ آكَامِهِ وَ الصَّبِيَّ مِنْ حَجْرِ أُمِّهِ وَ أُلْقِي الرَّجُلَ الثياب الشَّابَ الْمُمْتَلِئَ منْ قَدَمَيْهِ فَقَالا لَهَا اذْهَبِي أَيَّتُهَا الْعَيْنَةُ إِلَى الْبَرِّيَّةِ فَثَمَّ حَيَّةٌ لَهَا عَيْنَانِ عَيْنٌ مِنْ مَاءٍ وَ عَيْنٌ مِنْ نَارٍ وَ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى عَيْنِ السَّوْءِ وَ عَبَسِ عَابِسٍ وَ حَجَرٍ يَابِسٍ وَ نَفْسٍ نَافِسٍ وَ نَارٍ قَابِسٍ رَدَدْتُ بِعَوْنِ اللَّهِ عَيْنَ السَّوْءِ إِلَى أَهْلِهِ وَ فِي جَنْبَيْهِ وَ كَشْحَيْهِ وَ فِي أَحَبِّ خُلَّانِهِ إِلَيْهِ بِعَزِيمَةِ اللَّهِ وَ قَوْلِهِ أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.(3)

امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: برای حفظ حیوان این حرز خوانده شود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ خَرَجَ عَيْنُ السَّوْءِ ... تا ... صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.

4- تَقْرَأُ وَ تَكْتُبُ وَ تُعَلِّقُ عَلَيْهِ سُورَةَ الْحَمْدِ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَ أَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ مَا شَاءَ

ص: 6


1- الجعفریات ص 216
2- طب الأئمه(علیهم السلام) ص 39
3- طب الأئمه(علیهم السلام) ص 133 ، بحارالأنوار ج 92 ص 41

اللَّهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصى كُلَّ شَيْ ءٍ عَدَداً اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسِي وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّ عَبَسٍ عَابِسٍ وَ حَبْسٍ حَابِسٍ وَ حَجَرٍ يَابِسٍ وَ مَاءٍ فَارِسٍ وَ شِهَابٍ قَابِسٍ مِنْ نَفْسٍ نَافِسٍ وَ مِنْ عَيْنِ الْعَائِنِ رَدَدْتُ عَيْنَ الْعَائِنِ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَحَبِّ النَّاسِ إِلَيْهِ فِي كَبِدِهِ وَ كُلْيَتِهِ دَمٍ رَقِيقٍ وَ شَحْمٍ وَسِيقٍ وَ عَظْمٍ دَقِيقٍ فِي مَالِهِ يَلِيقُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فِيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً.(1)

برای چشم زخم این موارد خوانده شود و نوشته شود و بر شخص آویزان گردد: سوره حمد و ناس و فلق و توحید و آیة الکرسی و عبارت اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي ... تا ... سَلَّمَ تَسْلِيماً.5- عَنِ الْفَرَّاءِ وَ الزَّجَّاجِ قَالَ الْحَسَنُ دَوَاءُ إِصَابَةِ الْعَيْنِ أَنْ يَقْرَأَ الْإِنْسَانُ هَذِهِ الْآيَةَ وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ(2).(3)

درمان چشم زخم آن است که انسان این آیه را بخواند وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ.

6- عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ الرِّضَا (علیه السلام) بِخُرَاسَانَ عَلَى نَفَقَاتِهِ فَأَمَرَنِي أَنْ أَتَّخِذَ لَهُ غَالِيَةً فَلَمَّا اتَّخَذْتُهَا فَأُعْجِبَ بِهَا فَنَظَرَ إِلَيْهَا فَقَالَ لِي يَا مُعَمَّرُ إِنَ الْعَيْنَ حَقٌ فَاكْتُبْ فِي رُقْعَةٍ الْحَمْدَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ اجْعَلْهَا فِي غِلَافِ الْقَارُورَةِ.(4)

مُعَمَّر بن خَلّاد گوید در خراسان همراه امام رضا(علیه السلام) بودم که به من امر کردند عطری را برایشان بگیرم پس وقتی گرفتم امام(علیه السلام) نسبت به آن شگفت زده شدند پس به آن نگاه کرده فرمودند: ای معمّر چشم زخم حق است پس درکاغذی سوره حمد و توحید و ناس و فلق و آیة الکرسی را بنویس و در پوشش شیشه دان عطر قرار بده.

7- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا (علیه السلام) عَنِ السِّحْرِ فَقَالَ هُوَ حَقٌّ وَ هُوَ يُضِرُّ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى فَإِذَا أَصَابَكَ ذَلِكَ فَارْفَعْ يَدَكَ حِذَاءَ وَجْهِكَ وَ اقْرَأْ عَلَيْهَا بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ إِلَّا ذَهَبَتْ وَ انْقَرَضَتْ قَالَ وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْعَيْنِ فَقَالَ حَقٌّ فَإِذَا أَصَابَكَ ذَلِكَ فَارْفَعْ كَفَّيْكَ حِذَاءَ وَجْهِكَ وَ اقْرَأِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ امْسَحْهُمَا عَلَى نَوَاصِيكَ فَإِنَّهُ نَافِعٌ بِإِذْنِ اللَّهِ.(5)

ص: 7


1- طب الأئمه(علیهم السلام) ص 140
2- سوره قلم آیات 51 و 52
3- جامع الأخبار للشعیری ص 157
4- مکارم الأخلاق ص 386 ، بحارالأنوار ج 60 ص 25
5- مکارم الأخلاق ص 413 ، بحارالأنوار ج 92 ص 129

راوی گوید: از امام رضا(علیه السلام) درباره سحر پرسیدم حضرت فرمودند: آن حق است و به اجازه خداوند متعال ضرر می رساند پس اگر به آن مبتلا شدی دستت را مقابل صورتت قرار بده و به آن این عبارت را بخوان بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ إِلَّا ذَهَبَتْ وَ انْقَرَضَتْ ، و شخصی از حضرت درباره چشم زخم پرسید، امام فرمودند حق است پس اگر به آن مبتلا شدی دستت را مقابل صورتت قرار بده و سوره حمد و توحید و ناس و فلق را بخوان و بر موهای جلوی سر خود بکش که آن به اذن خداوند مفید است.

8- لِمَن تُصيبُه العَين: يَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وَ يَكْتُبُ بِسْمِ اللَّهِ أُعِيذُ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ نَاظِرَةٍ وَ أُذُنٍ سَامِعَةٍ وَ لِسَانٍ نَاطِقٍ إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ وَ مِنْ شَرِّ الشَّيْطَانِ وَ عَمَلِ الشَّيْطَانِ وَ خَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ وَ قالَ يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ.(1)کسی که دچار چشم زخم شود سوره حمد بخواند و این عبارات را بنویسد: بِسْمِ اللَّهِ أُعِيذُ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ ( اسم فرد همراه با اسم مادر ) بِكَلِمَاتِ اللَّهِ ...تا... أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ.

9- عُوذةٌ لِلعَين: اللَّهُمَّ رَبَّ مَطَرٍ حَابِسٍ وَ حَجَرٍ يَابِسٍ وَ لَيْلٍ دَامِسٍ وَ رَطْبٍ وَ يَابِسٍ رُدَّ عَيْنَ الْعَيْنِ عَلَيْهِ فِي كَيْدِهِ وَ نَحْرِهِ وَ مَالِهِ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ.(2)

برای چشم زخم این دعا خوانده شود: اللَّهُمَّ رَبَّ مَطَرٍ حَابِسٍ ... وَ هُوَ حَسِيرٌ.

10- عَنِ الْحَرْثِ عَنْ عَلِيٍّ (علیه السلام) أَتَى النَّبِيَّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَوَافَقَهُ مُغْتَمّاً فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ مَا هَذَا الْغَمُّ الَّذِي أَرَاهُ فِي وَجْهِكَ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ أَصَابَتْهُمَا عَيْنٌ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ صَدِّقِ الْعَيْنَ فَإِنَّ الْعَيْنَ حَقٌّ ثُمَّ قَالَ أَ فَلَا عَوَّذْتَهُمَا بِهَذِهِ الْكَلِمَاتِ قَالَ وَ مَا هُنَّ يَا جَبْرَئِيلُ فَقَالَ قُلِ اللَّهُمَّ يَا ذَا السُّلْطَانِ الْعَظِيمِ وَ الْمَنِّ الْقَدِيمِ وَ الْوَجْهِ الْكَرِيمِ يَا ذَا الْكَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَ الدَّعَوَاتِ الْمُسْتَجَابَاتِ عَافِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مِنْ أَنْفُسِ الْجِنِّ وَ أَعْيُنِ الْإِنْسِ فَقَالَهَا النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَامَا يَلْعَبَانِ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ النَّبِيُّ لِأَصْحَابِهِ عَوِّذُوا نِسَاءَكُمْ وَ أَوْلَادَكُمْ بِهَذِهِ التَّعْوِيذِ فَإِنَّهُ لَا يَتَعَوَّذُ الْمُتَعَوِّذُونَ بِمِثْلِهِ.(3)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: جبرئیل نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و ایشان را غمناک دید، عرض کرد: این چه غمی است که در چهره توست، حضرت فرمودند: حسن و حسین(علیهما السلام) دچار چشم زخم شده اند، عرض کرد: ای محمد چشم زخم را قبول کن که حق است، سپس عرض کرد: آیا آن دو را به واسطه این کلمات حفظ نمی کنی؟ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای جبرئیل این کلمات چه هستند؟ عرض کرد: قُلِ اللَّهُمَّ ... أَعْيُنِ الْإِنْسِ.

ص: 8


1- مکارم الأخلاق ص 415 ، بحارالأنوار ج 92 ص 131
2- مکارم الأخلاق ص 415 ، بحارالأنوار ج 92 ص 131
3- المجتنی من الدعاء المجتبی ص 28

11- فِي زُبْدَةِ الْبَيَانِ أَنَّ جَبْرَئِيلَ (علیه السلام) رَقَى النَّبِيَّ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ عَلَّمَهُ هَذِهِ الرُّقْيَةَ لِلْعَيْنِ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ يَشْفِيَكَ.(1)

در روایت آمده جبرئیل(علیه السلام) این حرز را جهت چشم زخم به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آموخت: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ يَشْفِيَكَ.

12- عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام): أَنَّهُ قَالَ فِي حَدِيثٍ إِنَّمَا شِفَاءُ الْعَيْنِ قِرَاءَةُ الْحَمْدِ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ آيَةِ الْكُرْسِيِّ وَ الْبَخُورُ(2)

بِالْقُسْطِ وَ الْمُرِّ وَ اللُّبَان.(3)امام رضا(علیه السلام) فرمودند: شفای چشم زخم در خواندن سوره حمد و ناس و فلق و آیة الکرسی و بخور با عود هندی و صمغ درخت مُرّ (مُرّ مَکی) و کندر است.

13- قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): إذا قُرِئَت (سورة الهمزة) عَلى مَن بِهِ عَينٌ، زَالَت عَنهُ العَينُ بِقُدرَةِ اللهِ تَعَالَى.(4)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: اگر سوره همزه بر کسی که دچار چشم زخم شده است خوانده شود، چشم زخم به قدرت خداوند از او برطرف می شود.

14- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) يَتَعَوَّذُ مِنْ عَيْنِ الْجِنِّ وَ مِنْ عَيْنِ الْإِنْسِ فَلَمَّا نَزَلَتْ سُورَةُ الْمُعَوِّذَتَيْنِ أَخَذَ بِهِمَا وَ تَرَكَ مَا سِوَى ذَلِكَ.(5)

راوی گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) همیشه برای حفظ از چشم زخم جن و انسان دعا می خواندند تا اینکه سوره ناس و فلق نازل شد و به آن دو پرداختند و غیر آن را رها کردند.

15- أَتَى رَجُلٌ إِلَى سَيِّدِنَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیهما السلام) فَقَالَ يَا سَيِّدِي إِنِّي خَائِفٌ مِنْ وَالِي بَلَدِ الْجَزِيرَةِ وَ أَخَافُ أَنْ يُعَرِّفَهُ بِي أَعْدَائِي وَ لَسْتُ آمَنُ عَلَى نَفْسِي فَقَالَ (علیه السلام) اسْتَعْمِلْ خَاتَماً فَصُّهُ حَدِيدٌ صِينِيٌ مَنْقُوشاً عَلَيْهِ مِنْ ظَاهِرِهِ ثَلَاثَةُ أَسْطُرٍ الْأَوَّلُ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ الثَّانِي أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ الثَّالِثُ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ تَحْتَ الْفَصِّ سَطْرَانِ الْأَوَّلُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ كُتُبِهِ الثَّانِي وَ إِنِّي وَاثِقٌ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ انْقُشْ حَوْلَ الْفَصِّ عَلَى جَوَانِبِهِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً وَ هَذِهِ صُورَةُ الْفَصِّ وَ الْبَسْهُ فِي سَائِرِ مَا يَصْعُبُ عَلَيْكَ مِنْ حَوَائِجِكَ وَ إِذَا خِفْتَ أَذَى أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ فَالْبَسْهُ فَإِنَّ حَوَائِجَكَ تَنْجَحُ وَ مَخَاوِفَكَ تَزُولُ وَ كَذَلِكَ عَلِّقْهُ عَلَى الْمَرْأَةِ الَّتِي يَتَعَسَّرُ عَلَيْهَا الْوَلَدُ فَإِنَّهَا تَضَعُ بِمَشِيَّةِ اللَّهِ تَعَالَى وَ كَذَلِكَ مَنْ

ص: 9


1- المصباح للکفعمی ص 220
2- البخور كرسول ما يتبخر به كالفطور و السحور، و عرف بانه دخان الطيب المحترق
3- الکافی (ط- الإسلامیة) ج 6 ص 503 ، وسائل الشیعة ج 2 ص 155
4- البرهان ج 5 ص 755
5- بحارالأنوار ج 89 ص 367

تُصِيبُهُ الْعَيْنُ فَإِنَّهَا تَزُولُ وَ احْذَرْ عَلَيْهِ مِنَ النَّجَاسَةِ وَ الزُّهُومَةِ وَ دُخُولِ الْحَمَّامِ وَ الْخَلَاءِ وَ احْفَظْهُ فَإِنَّهُ مِنْ أَسْرَارِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَرَاسَتِه.(1)

شخصی به نزد امام صادق(علیه السلام) آمد و گفت: ای سرورم من از حاکم سرزمین جزیره می ترسم و می ترسم مرا به دشمنانم معرفی کند و احساس امنیت نمی کنم پس حضرت فرمودند: انگشتری که نگین آن حدید چینی باشد بردار و روی آن سه جمله نقش کن: 1- أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ 2- أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ 3- أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ ، و زیر نگین دو جمله نقش کن: 1- آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ كُتُبِهِ 2- وَ إِنِّي وَاثِقٌ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ، و بر کنار آن بنویس: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً ، این را در سایر حاجت هایی که بر تو سخت است استفاده کن و اگر از آزار شخصی ترسیدی آن را در دست کن که در حاجت هایت پیروز خواهی شد و ترس های تو برطرف می شود و همچنین بر زنی که زایمان بر سخت شده آویزان کن که به مشیت خداوند وضع حمل می کند و همچنین کسی که دچار چشم زخم شدهآن را برطرف می کند و از این موارد برای انگشتر برحذر باش: نجاست و بوی بد و داخل شدن حمام و دستشویی. آن را حفظ کن که از اسرار خداوند است.

16- عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: شَكَا رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِنَا إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) شَكَاةَ أَهْلِهِ مِنَ النَّظْرَةِ وَ الْعَيْنِ وَ الْبَطْنِ وَ السُّرَّةِ وَ وَجَعِ الرَّأْسِ وَ الشَّقِيقَةِ وَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا تَزَالُ سَاهِرَةً تُصْبِحُ اللَّيْلَ أَجْمَعَ وَ أَنَا فِي جَهْدٍ مِنْ بُكَائِهَا وَ صُرَاخِهَا فَمُنَّ عَلَيْنَا وَ عَلَيْهَا بِعُوذَةٍ فَقَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) إِذَا صَلَّيْتَ الْفَرِيضَةَ فَابْسُطْ يَدَيْكَ جَمِيعاً إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ قُلْ بِخُشُوعٍ وَ اسْتِكَانَةٍ أَعُوذُ بِجَلَالِكَ وَ قُدْرَتِكَ وَ بَهَائِكَ وَ سُلْطَانِكَ مِمَّا أَجِدُ يَا غَوْثِي يَا اللَّهُ يَا غَوْثِي يَا رَسُولَ اللَّهِ يَا غَوْثِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ يَا غَوْثِي يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَغِثْنِي أَغِثْنِي ثُمَّ امْسَحْ بِيَدِكَ الْيُمْنَى عَلَى هَامَتِكَ وَ تَقُولُ يَا مَنْ سَكَنَ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ سَكِّنْ مَا بِي بِقُوَّتِكَ وَ قُدْرَتِكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَكِّنْ مَا بِي.(2)

راوی گوید: شخصی از دوستان ما به نزد امام صادق(علیه السلام) شکایت از چشم زخم شدن [از طرف جن و انسان] خانواده اش و بیماری شکم و سردرد، کرد و گفت: ای فرزند رسول خدا همه شب را تا به صبح از گریه و فریاد او بیدار هستیم پس بر ما منت گذار و دعایی را یاد دهید. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هنگامی که نماز واجب خود را خواندی دو دست خود را به سمت آسمان ببر سپس با خشوع بگو: أَعُوذُ بِجَلَالِكَ وَ قُدْرَتِكَ وَ بَهَائِكَ وَ سُلْطَانِكَ مِمَّا أَجِدُ يَا غَوْثِي يَا اللَّهُ يَا غَوْثِي يَا رَسُولَ اللَّهِ يَا غَوْثِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ يَا غَوْثِي يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَغِثْنِي أَغِثْنِي ، سپس دست راست خود را بر سر کشیده و می گویی: يَا مَنْ سَكَنَ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ سَكِّنْ مَا بِي بِقُوَّتِكَ وَ قُدْرَتِكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَكِّنْ مَا بِي.

17- رُوِيَ عَنِ النَّبيّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أنَّهُ قَالَ: مَن قَرَأ سُورةَ الفَلَقَ فِي كُلِّ لَيلَةٍ عِندَ مَنامِهِ، كَتَبَ اللهُ لَه مِنَ الأجر كَأجرِ مَن حَجَّ وَ اعتَمَرَ وَ صَامَ، وَ هِيَ رُقيَةٌ نَافِعَةٌ وَ حِرزٌ مِن كُلِّ عَينٍ نَاظِرةٍ بِسُوءٍ.(3)

ص: 10


1- الأمان من أخطار الأسفار ص 50 ، مستدرک الوسائل ج 3 ص 299
2- طب الأئمة(علیهم السلام) ص 74 ، بحارالأنوار ج 92 ص 56
3- البرهان ج 5 ص 814

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است کسی که سوره فلق را هر شب هنگام خواب بخواند خداوند برای او ثواب کسی که حج و عمره به جا آورده و روزه گرفته، قرار دهد و دعای نافعی برای هر چشم بدبین است.

بخش دوم : سحر

تاریخ سحر

1- عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ أَمَرَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ فَبَنَوْا لَهُ بَيْتاً مِنْ قَوَارِيرَ قَالَ فَبَيْنَمَا هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَى عَصَاهُ يَنْظُرُ إِلَى الشَّيَاطِينِ كَيْفَ يَعْمَلُونَ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ إِذْ حَانَتْ مِنْهُ الْتِفَاتَةٌ فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍمَعَهُ فِي الْقُبَّةِ، فَفَزِعَ مِنْهُ وَ قَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا الَّذِي لَا أَقْبَلُ الرُّشَى وَ لَا أَهَابُ الْمُلُوكَ، أَنَا مَلَكُ الْمَوْتِ، فَقَبَضَهُ وَ هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَى عَصَاهُ فَمَكَثُوا سَنَةً يَبْنُونَ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ يُدَانُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ الْأَرَضَةَ فَأَكَلَتْ مِنْسَأَتَهُ وَ هِيَ الْعَصَا فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْإِنْسُ أَنْ لَوْ كَانَ الْجِنُّ يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا سَنَةً فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ فَالْجِنُّ تَشْكُرُ الْأَرَضَةَ بِمَا عَمِلَتْ بِعَصَا سُلَيْمَانَ قَالَ فَلَا تَكَادُ تَرَاهَا فِي مَكَانٍ إِلَّا وُجِدَ عِنْدَهَا مَاءٌ وَ طِينٌ فَلَمَّا هَلَكَ سُلَيْمَانُ وَضَعَ إِبْلِيسُ السِّحْرَ وَ كَتَبَهُ فِي كِتَابٍ ثُمَّ طَوَاهُ وَ كَتَبَ عَلَى ظَهْرِهِ «هَذَا مَا وَضَعَ آصَفُ بْنُ بَرْخِيَا لِلْمَلِكِ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ مِنْ ذَخَائِرِ كُنُوزِ الْعِلْمِ مَنْ أَرَادَ كَذَا وَ كَذَا فَلْيَفْعَلْ كَذَا وَ كَذَا» ثُمَّ دَفَنَهُ تَحْتَ السَّرِيرِ ثُمَّ اسْتَثَارَهُ لَهُمْ فَقَرَأَهُ فَقَالَ الْكَافِرُونَ مَا كَانَ سُلَيْمَانُ يَغْلِبُنَا إِلَّا بِهَذَا وَ قَالَ الْمُؤْمِنُونَ بَلْ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ نَبِيُّهُ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ  إِلَى قَوْلِهِ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّه (1).(2)

امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: سلیمان بن داود به جن ها و انسان ها دستور داد تا خانه ای از شیشه برایش بسازند و او همان طور که با تکیه بر عصا به چگونگی عملکرد شیاطین نگاه می کرد ناگهان شخصی را در کنار خود در قبه مشاهده کرد و ترسید و گفت: تو چه کسی هستی؟ گفت: من کسی هستم که رشوه قبول نمی کنم و از پادشاهان نمی هراسم، پس او را در حالی که بر عصا تکیه داده بود قبض روح کرد و او تا یک سال به همین حالت بود و شیاطین کار می کردند و به او نگاه می کردند و بر عادت خود بودند تا این که خداوند موریانه را برانگیخت و عصای او را خورد و با به زمین افتادن سلیمان انسان ها فهمیدند اگر جن ها علم غیب می دانستند این گونه یک سال در عذابی خوارکننده نبودند. پس جن ها از موریانه به خاطر کاری که کرد تشکر می کنند و موریانه را نمی بینی مگر این که در آن جا آب و گل باشد. هنگامی که ابلیس وفات کرد ابلیس علم سحر را به نوشته آورد و پشت آن نوشت «این چیزی است که عاصف بن برخیا از گنجینه های علم برای پادشاه سلیمان بن داود نوشته است پس کسی که فلان چیز را می خواهد فلان کار را انجام دهد» سپس آن را در زیر تخت سلیمان دفن کرد و بعد آن را بیرون آورد و برای مردم خواند پس کافران گفتند غلبه سلیمان بر ما به خاطر این بوده و مومنان گفتند او بنده خدا و

ص: 11


1- سوره بقره آیه 102
2- تفسیر القمی ج 1 ص 55

پیامبر او بود، خداوند فرمود (و [يهوديان] از آنچه شياطين در زمان پادشاهى سليمان [از علم سحر بر مردم مى خواندند] پيروى كردند. و [سليمان دست به سحر نيالود تا كافر شود، بنابراين] سليمان كافر نشد، ولى شياطين كه به مردم سحر مى آموختند، كافر شدند. و [نيز يهوديان] از آنچه بر دو فرشتۀ هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پيروى كردند] و حال آنكه آن دو فرشته به هيچ كس نمى آموختند مگر آنكه مى گفتند: ما فقط مايۀ آزمايشيم [و علم سحر را براى مبارزۀ با ساحران و باطل كردن سحرشان به تو تعليم مى دهيم]، پس [با به كار گرفتن آن در مواردى كه ممنوع و حرام است كافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبى [از سحر] مى آموختند كه با آن ميان مرد و همسرش جدايى مى انداختند؛ در حالى كه آنان به وسيلۀ آن سحر جز به اذن خدا قدرت آسيب رساندن به كسى را نداشتند).2- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ سَأَلَهُ عَطَاءٌ وَ نَحْنُ بِمَكَّةَ عَنْ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام): إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانُوا يَنْزِلُونَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ يَحْفَظُونَ أَوْسَاطَ أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ وُلْدِ آدَمَ وَ الْجِنِّ وَ يَكْتُبُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ يَعْرُجُونَ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ قَالَ فَضَجَّ أَهْلُ السَّمَاءِ مِنْ مَعَاصِي أَهْلِ الْأَرْضِ فَتَآمَرُوا(1) فِيمَا بَيْنَهُمْ مِمَّا يَسْمَعُونَ وَ يَرَوْنَ مِنِ افْتِرَائِهِمُ الْكَذِبَ عَلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ جُرْأَتِهِمْ عَلَيْهِ وَ نَزَّهُوا اللَّهَ مِمَّا يَقُولُ فِيهِ خَلْقُهُ وَ يَصِفُونَ فَقَالَ طَائِفَةٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَا رَبَّنَا مَا تَغْضَبُ مِمَّا يَعْمَلُ خَلْقُكَ فِي أَرْضِكَ وَ مِمَّا يَصِفُونَ فِيكَ الْكَذِبَ وَ يَقُولُونَ الزُّورَ وَ يَرْتَكِبُونَ الْمَعَاصِيَ وَ قَدْ نَهَيْتَهُمْ عَنْهَا ثُمَّ أَنْتَ تَحْلُمُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِي قَبْضَتِكَ وَ قُدْرَتِكَ وَ خِلَالِ عَافِيَتِكَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَأَحَبَّ اللَّهُ أَنْ يُرِيَ الْمَلَائِكَةَ الْقُدْرَةَ وَ نَافِذَ أَمْرِهِ فِي جَمِيعِ خَلْقِهِ وَ يُعَرِّفَ الْمَلَائِكَةَ مَا مَنَّ بِهِ عَلَيْهِمْ وَ مِمَّا عَدَلَهُ عَنْهُمْ مِنْ صُنْعِ خَلْقِهِ وَ مَا طَبَعَهُمْ عَلَيْهِ مِنَ الطَّاعَةِ وَ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ، قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِ انْتَخِبُوا مِنْكُمْ مَلَكَيْنِ حَتَّى أُهْبِطَهُمَا إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ أَجْعَلَ فِيهِمَا مِنْ طَبَائِعِ المَطْعَمِ وَ الْمَشْرَبِ وَ الشَّهْوَةِ وَ الْحِرْصِ وَ الْأَمَلِ مِثْلَ مَا جَعَلْتُهُ فِي وُلْدِ آدَمَ ثُمَّ أَخْتَبِرَهُمَا فِي الطَّاعَةِ لِي، فَنَدَبُوا إِلَى ذَلِكَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ كَانَا مِنْ أَشَدِّ الْمَلَائِكَةِ قَوْلًا فِي الْعَيْبِ لِوُلْدِ آدَمَ وَ اسْتِيثَارِ غَضَبِ اللَّهِ عَلَيْهِمْ، قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمَا أَنِ اهْبِطَا إِلَى الْأَرْضِ فَقَدْ جَعَلْتُ فِيكُمَا مِنْ طَبَائِعِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ الشَّهْوَةِ وَ الْحِرْصِ وَ الْأَمَلِ مِثْلَ مَا جَعَلْتُهُ فِي وُلْدِ آدَمَ، قَالَ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمَا انْظُرَا أَنْ لَا تُشْرِكَا بِي شَيْئاً وَ لَا تَقْتُلَا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ وَ لَا تَزْنِيَا وَ لَا تَشْرَبَا الْخَمْرَ قَالَ ثُمَّ كَشَطَ عَنِ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ لِيُرِيَهُمَا قُدْرَتَهُ ثُمَّ أَهْبَطَهُمَا إِلَى الْأَرْضِ فِي صُورَةِ الْبَشَرِ وَ لِبَاسِهِمْ فَهَبَطَا نَاحِيَةَ بَابِلَ فَوَقَعَ لَهُمَا بِنَاءٌ مُشْرِقٌ فَأَقْبَلَا نَحْوَهُ فَإِذَا بِحَضْرَتِهِ امْرَأَةٌ جَمِيلَةٌ حَسْنَاءُ مُتَزَيِّنَةٌ عَطِرَةٌ مُقْبِلَةٌ مُسْفِرَةٌ نَحْوَهُمَا، قَالَ فَلَمَّا نَظَرَا إِلَيْهَا وَ نَاطَقَاهَا وَ تَأَمَّلَاهَا وَقَعَتْ فِي قُلُوبِهِمَا مَوْقِعاً شَدِيداً لِمَوْقِعِ الشَّهْوَةِ الَّتِي جُعِلَتْ فِيهِمَا فَرَجَعَا إِلَيْهَا رُجُوعَ فِتْنَةٍ وَ خِذْلَانٍ وَ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهِمَا فَقَالَتْ لَهُمَا إِنَّ لِي دِيناً أَدِينُ بِهِ وَ لَيْسَ أَقْدِرُ فِي دِينِي عَلَى أَنْ أُجِيبَكُمَا إِلَى مَا تُرِيدَانِ إِلَّا أَنْ تَدْخُلَا فِي دِينِيَ الَّذِي أَدِينُ بِهِ فَقَالا لَهَا وَ مَا دِينُكِ، قَالَتْ لِي إِلَهٌ مَنْ عَبَدَهُ وَ سَجَدَ لَهُ كَانَ لِيَ السَّبِيلُ إِلَى أَنْ أُجِيبَهُ إِلَى كُلِّ مَا سَأَلَنِي، فَقَالا لَهَا وَ مَا إِلَهُكِ قَالَتْ إِلَهِي هَذَا الصَّنَمُ قَالَ فَنَظَرَ أَحَدُهُمَا إِلَى صَاحِبِهِ فَقَالَ هَاتَانِ خَصْلَتَانِ مِمَّا نَهَانَا عَنْهُمَا الشِّرْكُ وَ الزِّنَا لِأَنَّا إِنْ سَجَدْنَا لِهَذَا الصَّنَمِ وَ عَبَدْنَاهُ أَشْرَكْنَا بِاللَّهِ وَ إِنَّمَا نُشْرِكُ بِاللَّهِ لِنَصِلَ إِلَى الزِّنَا وَ هُوَ ذَا نَحْنُ نَطْلُبُ الزِّنَا وَ لَيْسَ نَخْطَأُ إِلَّا بِالشِّرْكِ فَائْتَمَرَا بَيْنَهُمَا فَغَلَبَتْهُمَا الشَّهْوَةُ الَّتِي جُعِلَتْ فِيهِمَا، فَقَالا لَهَا فَإِنَّا نَجِيبُكِ مَا سَأَلْتِ

ص: 12


1- أَيْ تَشَاوَرُوا وَ تَكَلَّمُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ.

فَقَالَتْ فَدُونَكُمَا فَاشْرَبَا هَذَا الْخَمْرَ فَإِنَّهُ قُرْبَانٌ لَكُمَا عِنْدَهُ بِهِ تَصِلَانِ إِلَى مَا تُرِيدَانِ، فَائْتَمَرَا بَيْنَهُمَا فَقَالا هَذِهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ مِمَّا نَهَانَا رَبُّنَا عَنْهَا الشِّرْكُ وَ الزِّنَا وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ إِنَّمَا نَدْخُلُ فِي شُرْبِ الْخَمْرِ وَ الشِّرْكِ حَتَّى نَصِلَ إِلَى الزِّنَا فَائْتَمَرَا بَيْنَهُمَا، فَقَالا مَا أَعْظَمَ الْبَلِيَّةَ بِكِ قَدْ أَجَبْنَاكِ إِلَى مَا سَأَلْتِ، قَالَتْ فَدُونَكُمَا فَاشْرَبَا مِنْ هَذَا الْخَمْرِ وَ اعْبُدَا هَذَا الصَّنَمَ وَ اسْجُدَا لَهُ، فَشَرِبَا الْخَمْرَ وَ عَبَدَا الصَّنَمَ ثُمَّ رَاوَدَاهَا مِنْ نَفْسِهَا فَلَمَّا تَهَيَّأَتْ لَهُمَا وَ تَهَيَّئَا لَهَا دَخَلَ عَلَيْهِمَا سَائِلٌ يَسْأَلُ، فَلَمَّا رَآهُمَا وَ رَأَيَاهُ ذَعِرَا مِنْهُ فَقَالَ لَهُمَا إِنَّكُمَا لَامْرَءَانِ ذَعِرَانِ فَدَخَلْتُمَا بِهَذِهِ الْمَرْأَةِ الْعَطِرَةِ الْحَسْنَاءِ، إِنَّكُمَا لَرَجُلَا سَوْءٍ وَ خَرَجَ عَنْهُمَا فَقَالَتْ لَهُمَا لَا وَ إِلَهِي لَا تَصِلَانِ الْآنَ إِلَيَّ وَ قَدِ اطَّلَعَ هَذَا الرَّجُلُ عَلَى حَالِكُمَا وَ عَرَفَ مَكَانَكُمَا وَ يَخْرُجُ الْآنَ وَ يُخْبِرُ بِخَبَرِكُمَا وَ لَكِنْ بَادِرَا إِلَى هَذَا الرَّجُلِ فَاقْتُلَاهُ قَبْلَ أَنْ يَفْضَحَكُمَا وَ يَفْضَحَنِي ثُمَّ دُونَكُمَا فَاقْضِيَا حَاجَتَكُمَا وَ أَنْتُمَا مُطْمَئِنَّانِ آمِنَانِ، قَالَ فَقَامَا إِلَى الرَّجُلِ فَأَدْرَكَاهُ فَقَتَلَاهُ ثُمَّ رَجَعَا إِلَيْهَافَلَمْ يَرَيَاهَا وَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ نُزِعَ عَنْهُمَا رِيَاشُهُمَا وَ أسقط [أُسْقِطَا] فِي أَيْدِيهِمَا، قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمَا إِنَّمَا أَهْبَطْتُكُمَا إِلَى الْأَرْضِ مَعَ خَلْقِي سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ فَعَصَيْتُمَانِي بِأَرْبَعٍ مِنْ مَعَاصِيَ كُلُّهَا قَدْ نَهَيْتُكُمَا عَنْهَا فَلَمْ تُرَاقِبَانِي فَلَمْ تَسْتَحْيَا مِنِّي وَ قَدْ كُنْتُمَا أَشَدَّ مَنْ نَقَمَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لِلْمَعَاصِي وَ استجز [اسْتَجَرَّ] أَسَفِي وَ غَضَبِي عَلَيْهِمْ، وَ لِمَا جَعَلْتُ فِيكُمَا مِنْ طَبْعِ خَلْقِي وَ عِصْمَتِي إِيَّاكُمَا مِنَ الْمَعَاصِي فَكَيْفَ رَأَيْتُمَا مَوْضِعَ خِذْلَانِي فِيكُمَا، اخْتَارَا عَذَابَ الدُّنْيَا أَوْ عَذَابَ الْآخِرَةِ، فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ نَتَمَتَّعُ مِنْ شَهَوَاتِهَا فِي الدُّنْيَا إِذْ صِرْنَا إِلَيْهَا إِلَى أَنْ نَصِيرَ إِلَى عَذَابِ الْآخِرَةِ، فَقَالَ الْآخَرُ إِنَّ عَذَابَ الدُّنْيَا لَهُ مُدَّةٌ وَ انْقِطَاعٌ وَ عَذَابَ الْآخِرَةِ قَائِمٌ لَا انْقِضَاءَ لَهُ فَلَسْنَا نَخْتَارُ عَذَابَ الْآخِرَةِ الدَّائِمَ الشَّدِيدَ عَلَى عَذَابِ الدُّنْيَا الْمُنْقَطِعِ الْفَانِي قَالَ فَاخْتَارَا عَذَابَ الدُّنْيَا وَ كَانَا يُعَلِّمَانِ النَّاسَ السِّحْرَ فِي أَرْضِ بَابِلَ ثُمَّ لَمَّا عَلَّمَا النَّاسَ السِّحْرَ رُفِعَا مِنَ الْأَرْضِ إِلَى الْهَوَاءِ فَهُمَا مُعَذَّبَانِ مُنَكَّسَانِ مُعَلَّقَانِ فِي الْهَوَاءِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة.(1)

شخصی از امام باقر(علیه السلام) درباره هاروت و ماروت پرسید حضرت فرمودند: فرشتگان پیوسته در هر روز و شب از آسمان به زمین فرود می آمدند و از بهترین افراد اهل زمین از فرزندان آدم و جن محافظت می کردند و عملکردشان را ثبت می نمودند و با آن به آسمان اوج می گرفتند. اهل آسمان از گناهان اهل زمین به شیون افتادند و در مورد چیزهایی که می شنیدند و می دیدند درباره دروغ بستن به خدا و جسارتشان نسبت به او، به گفتگو نشستند و خداوند را از آنچه می گفتند پاک و منزه دانستند. پس عده ای از فرشتگان گفتند: پروردگارا آیا در مورد مخلوقاتت در زمین به خاطر اعمال و دروغ بستن به تو و گناهان غضب نمی کنی در حالی که آن ها را نهی کردی و نسبت به آن ها صبر پیشه می کنی با این که در مشت تو و زیر نفوذ قدرت و عافیت تو هستند. امام باقر(علیه السلام) فرمودند: خداوند دوست داشت قدرت و نفوذ امر خود را به فرشتگان نشان دهد و منتی را که بر آن ها نهاده از کیفیت خلقت و طاعت و بندگی و عصمت از گناه، به ایشان بفهماند پس به فرشتگان وحی کرد دو نفر از میان خود انتخاب کنید تا آن دو را به زمین فرود آورم و در آن ها طبیعت خوردن و آشامیدن و شهوت و طمع و آرزوی بلند مدت قرار دهم مثل آنچه که در فرزندان آدم قرار دادم تا آن ها را نسبت به طاعت خودم امتحان کنم، فرشتگان هاروت و ماروت را معرفی کردند که از همه بیشتر به فرزندان آدم عیب می گرفتند و خشم و غضب خداوند را خواستار بودند پس خداوند به آن دو وحی کرد به زمین فرود آیید و طبیعت ها را مانند فرزندان آدم در وجودتان قرار دادم

ص: 13


1- تفسیر العیاشی ج 1 ص 52 ، تفسیر القمی ج 1 ص 54

و وحی کرد توجه کنید که به من شرک نورزید و کسی را که خداوند حرام کرده نکشید و زنا نکنید و شراب ننوشید سپس پرده از آسمان های هفتگانه برداشت تا قدرت خود را به آن دو نشان دهد و بعد به شکل و لباس بشر به ناحیه ای از شهر بابل فرود آورد. در آن جا یک خانه نورانی به نور خورشید بود و در آن خانه یک زن زیبا و خوش رو و خوش بو همراه با زیورآلات بود که به سمت آن ها می آمد و با او صحبت کردند و شهوت زیاد به آن ها روی آورد و از او درخواست کار حرام کردند. زن گفت: من به دینی هستم که نمی توانم جواب شما را بدهم مگر این که به دین من درآیید، آن دو گفتند: دین تو چیست؟ گفت: من خدایی دارم که اگر کسی او را عبادت کند و به او سجده کند راهی است برای اجابت کردن همه درخواست های او، گفتند خدای تو کیست؟ گفت: خدای من این بت است پس یکی به دیگری نگاه کرد و گفت این دو چیزی است که خداوند ما را از آن نهیکرد شرک و زنا و اگر ما او را عبادت و سجده کنیم به خدا شرک ورزیدیم و شرک ما برای رسیدن به زناست و ما در طلب زنا هستیم و خطای ما به خاطر شرک است و با یکدیگر مشورت کردند اما شهوت بر آن دو غلبه کرد و به آن زن گفتند درخواست تو را انجام می دهیم، زن گفت: پس از این شراب بنوشید که موجب تقرب شما به بت و موجب رسیدن شما به خواسته است. آن دو به گفتگو پرداختند و گفتند این سه چیزی است که خداوند ما را از آن نهی کرد، شرک و زنا و نوشیدن شراب و ما داخل در شراب و شرک می شویم به خاطر زنا و با گفتگو گفتند: چه بزرگ است امتحان شدن با تو و ما تو را اجابت کردیم. زن گفت: شراب بنوشید و این بت را عبادت و سجده کنید، پس شراب خوردند و بت را عبادت کردند و هنگامی که زن برای آن دو و آن ها برای زن آماده می شدند یک نیازمند بر آن دو وارد شد و آنان ترسیدند پس به آن دو گفت: شما دو نفر ترسیده اید و به این زن زیبا وارد شده اید، شما مردان بدی هستید و از آن جا خارج شد. زن گفت: به خدایم سوگند به من نمی رسید در حالی که این مرد به حال شما اطلاع پیدا کرده و خارج می شود و خبر شما را می رساند، بشتابید و او را بکشید قبل از این که شما و من را بی آبرو کند سپس ایمن و مطمئن به حاجت خود می رسید. آن دو رفتند و او را کشتند و وقتی برگشتند او را ندیدند و شرمگاه آن دو نمایان شد و بال هایشان کنده شد و در دست هایشان افتاد. امام باقر(علیه السلام) فرمودند خداوند به آن دو وحی کرد من شما را در ساعتی از روز به همراه خلقم فرود آوردم و چهار گناهی انجام دادید که شما را از آن نهی کردم و به من توجه نکردید و حیا ننمودید و شما بدتر از اهل زمین هستید که غضب و عذاب من به آن ها رسیده و چون طبیعت مخلوقاتم و عصمت از گناه را در شما قرار دادم انتخاب کنید عذاب دنیا را می خواهید یا عذاب آخرت را؟ یکی به دیگری گفت: از شهوات دنیا بهرمند می شویم تا عذاب آخرت فرا رسد و دیگری گفت: عذاب دنیا مدت محدئد است و عذاب آخرت پایانی ندارد پس ما عذاب دائمی و شدید را بر عذاب موقتی ترجیح نمی دهیم و عذاب دنیا را انتخاب کردند. آن دو در سرزمین بابل به مردم سحر می آموختند و چون تعلیم آنان تمام شد به آسمان رفتند و تا روز قیامت آویزان بوده و به همان صورت عذاب می شوند.

3- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): قَالَ لَمَّا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَى إِلَى فِرْعَوْنَ أَتَى بَابَهُ فَاسْتَأْذَنَ عَلَيْهِ فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُ فَضَرَبَ بِعَصَاهُ الْبَابَ فَاصْطَكَّتِ الْأَبْوَابُ فَفُتِحَتْ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى فِرْعَوْنَ فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ سَأَلَهُ أَنْ يُرْسِلَ مَعَهُ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ كَمَا حَكَى اللَّهُ أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِينا وَلِيداً وَ لَبِثْتَ فِينا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ * وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي

ص: 14

فَعَلْتَ  أَيْ قَتَلْتَ الرَّجُلَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ (1) يَعْنِي كَفَرْتَ نِعْمَتِي قَالَ مُوسَى كَمَا حَكَى اللَّهُ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ * فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ  إِلَى قَوْلِهِ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرائِيلَ  فَقالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِينَ  وَ إِنَّمَا سَأَلَهُ عَنْ كَيْفِيَّةِ اللَّهِ فَقَالَ مُوسَى رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ (2) فَقَالَ فِرْعَوْنُ مُتَعَجِّباً لِأَصْحَابِهِ: أَ لا تَسْتَمِعُونَ أَسْأَلُهُ عَنِ الْكَيْفِيَّةِ فَيُجِيبُنِي عَنِ الصِّفَاتِ فَقَالَ مُوسَى رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ(3)  ثُمَّ قَالَ لِمُوسَى: لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ(4) قالَ مُوسَى: أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَيْ ءٍمُبِينٍ قالَ فِرْعَوْنُ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ * فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ(5)  فَلَمْ يَبْقَ أَحَدٌ مِنْ جُلَسَاءِ فِرْعَوْنَ إِلَّا هَرَبَ وَ دَخَلَ فِرْعَوْنَ مِنَ الرُّعْبِ مَا لَمْ يَمْلِكْ بِهِ نَفْسَهُ، فَقَالَ فِرْعَوْنُ: أَنْشُدُكَ بِاللَّهِ وَ بِالرَّضَاعِ إِلَّا مَا كَفَفْتَهَا عَنِّي فَكَفَّهَا ثُمَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ فَلَمَّا أَخَذَ مُوسَى الْعَصَا رَجَعَتْ إِلَى فِرْعَوْنَ نَفْسُهُ وَ هَمَّ بِتَصْدِيقِهِ فَقَامَ إِلَيْهِ هَامَانُ فَقَالَ لَهُ: بَيْنَمَا أَنْتَ إِلَهٌ تُعْبَدُ إِذْ صِرْتَ تَابِعاً لِعَبْدٍ ثُمَ قالَ  فِرْعَوْنُ لِلْمَلَإِ الَّذِينَ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ  إِلَى قَوْلِهِ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (6) وَ كَانَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ قَدْ تَعَلَّمَا السِّحْرَ وَ إِنَّمَا غَلَبَا النَّاسَ بِالسِّحْرِ وَ ادَّعَى فِرْعَوْنُ الرُّبُوبِيَّةَ بِالسِّحْرِ فَلَمَّا أَصْبَحَ بَعَثَ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ مَدَائِنِ مِصْرَ كُلِّهَا وَ جَمَعُوا أَلْفَ سَاحِرٍ وَ اخْتَارُوا مِنَ الْأَلْفِ مِائَةً وَ مِنَ الْمِائَةِ ثَمَانِينَ، فَقَالَ السَّحَرَةُ لِفِرْعَوْنَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّهُ لَيْسَ فِي الدُّنْيَا أَسْحَرَ مِنَّا فَإِنْ غَلَبْنَا مُوسَى فَمَا يَكُونُ لَنَا عِنْدَكَ قَالَ: إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ(7) عِنْدِي أُشَارِكُكُمْ فِي مُلْكِي، قَالُوا: فَإِنْ غَلَبَنَا مُوسَى وَ أَبْطَلَ سِحْرَنَا عَلِمْنَا أَنَّ مَا جَاءَ بِهِ لَيْسَ مِنْ قِبَلِ السِّحْرِ وَ لَا مِنْ قِبَلِ الْحِيلَةِ وَ آمَنَّا بِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ فَقَالَ فِرْعَوْنُ إِنْ غَلَبَكُمْ مُوسَى صَدَّقْتُهُ أَنَا أَيْضاً مَعَكُمْ، وَ لَكِنْ أَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ أَيْ حِيلَتَكُمْ، قَالَ وَ كَانَ مَوْعِدُهُمْ يَوْمَ عِيدٍ لَهُمْ فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ مِنْ ذَلِكَ الْيَوْمِ جَمَعَ فِرْعَوْنُ النَّاسَ وَ السَّحَرَةَ وَ كَانَتْ لَهُ قُبَّةٌ طُولُهَا فِي السَّمَاءِ ثَمَانُونَ ذِرَاعاً وَ قَدْ كَانَ كُسِيَتْ بِالْحَدِيدِ وَ الْفُولَاذِ الْمَصْقُولِ فَكَانَتْ إِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَيْهَا لَمْ يَقْدِرْ أَحَدٌ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهَا مِنْ لُمَعِ الْحَدِيدِ وَ وَهَجِ الشَّمْسِ وَ جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ وَ قَعَدَا عَلَيْهَا يَنْظُرَانِ وَ أَقْبَلَ مُوسَى يَنْظُرُ إِلَى السَّمَاءِ، فَقَالَتِ السَّحَرَةُ لِفِرْعَوْنَ: إِنَّا نَرَى رَجُلًا يَنْظُرُ إِلَى السَّمَاءِ وَ لَنْ يَبْلُغَ سِحْرُنَا إِلَى السَّمَاءِ وَ ضَمِنَتِ السَّحَرَةُ مَنْ فِي الْأَرْضِ فَقَالُوا لِمُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ (8) قالَ لَهُمْ مُوسى أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ(9) فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ (10) فَأَقْبَلَتْ تَضْطَرِبُ وَ صَارَتْ مِثْلَ الْحَيَّاتِ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ(11) فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى  فَنُودِيَ لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى * وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ

ص: 15


1- سوره شعراء آیات 18 و 19
2- سوره شعراء آیات 20 تا 24
3- سوره شعراء آیه 26
4- سوره شعراء آیه 29
5- سوره شعراء آیات 30 تا 32
6- سوره شعراء 33 تا 38
7- سوره شعراء آیه 42
8- سوره اعراف آیه 115
9- سوره یونس آیه 80
10- سوره شعراء آیه 44
11- سوره شعراء آیه 44

حَيْثُ أَتى(1) . فَأَلْقَى مُوسَى الْعَصَا فَذَابَتْ فِي الْأَرْضِ مِثْلَ الرَّصَاصِ ثُمَّ طَلَعَ رَأْسُهَا وَ فَتَحَتْ فَاهَا وَ وَضَعَتْ شِدْقَهَا الْعُلْيَا عَلَى رَأْسِ قُبَّةِ فِرْعَوْنَ ثُمَّ دَارَتْ وَ أَرْخَتْ شَفَتَهَا السُّفْلَى وَ الْتَقَمَتْ عِصِيَّ السَّحَرَةِ وَ حِبَالَهَا وَ غَلَبَ كُلَّهُمْ وَ انْهَزَمَ النَّاسُ حِينَ رَأَوْهَا وَ عِظَمَهَا وَ هَوْلَهَا مِمَّا لَمْ تَرَ الْعَيْنُ وَ لَا وَصَفَ الْوَاصِفُونَ مِثْلَهُ فَقُتِلَ فِي الْهَزِيمَةِ مِنْ وَطْيِ النَّاسِ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ وَ امْرَأَةٍ وَ صَبِيٍّ وَ دَارَتْ عَلَى قُبَّةِ فِرْعَوْنَ قَالَ فَأَحْدَثَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ فِي ثِيَابِهِمَا وَ شَابَ رَأْسُهُمَا وَ غُشِيَ عَلَيْهِمَا مِنَ الْفَزَعِ وَ مَرَّ مُوسَى فِي الْهَزِيمَةِ مَعَ النَّاسِ، فَنَادَاهُ اللَّهُ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى(2)  فَرَجَعَ مُوسَى وَ لَفَّ عَلَى يَدِهِ عَبَاءً كَانَتْ عَلَيْهِ ثُمَّ أَدْخَلَ يَدَهُ فِي فَمِهَا فَإِذَا هِيَ عَصَا كَمَا كَانَتْ وَ كَانَكَمَا قَالَ اللَّهُ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ  لَمَّا رَأَوْا ذَلِكَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ * رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ  فَغَضِبَ فِرْعَوْنُ عِنْدَ ذَلِكَ غَضَباً شَدِيداً وَ قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ  يَعْنِي مُوسَى الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ  فَقَالُوا لَهُ كَمَا حَكَى اللَّهُ لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ * إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (3) فَحَبَسَ فِرْعَوْنُ مَنْ آمَنَ بِمُوسَى حَتَّى أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ فَأَطْلَقَ فِرْعَوْنُ عَنْهُمْ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ(4)  فَخَرَجَ مُوسَى بِبَنِي إِسْرَائِيلَ لِيَقْطَعَ بِهِمُ الْبَحْرَ.(5)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: زمانی که خداوند حضرت موسی را به سوی فرعون فرستاد به در ورودی رسید و اجازه ورود خواست اما به او اجازه داده نشد پس او با عصا به در زد و درها با یکدیگر برخورد کرده و باز شدند. او داخل بر فرعون شد و به وی خبر داد که او پیامبر خداست و از او خواست تا بنی اسرائیل را همراه با او بفرستد پس فرعون به او گفت همان گونه که خداوند حکایت کرده است: آيا ما تو را در كودكى در ميان خود نپرورانديم، و ساليانى چند از عمر خود را در ميان ما درنگ نكردى؟ * و آن كارت را كه كردى، كردى یعنی آن مرد را کشتی در حالى كه از ناسپاسان بودى یعنی نسبت به نعمت من ناسپاسی ورزیدی، حضرت موسی گفت همان طور که خداوند حکایت کرده است  گفت: آن را در آن زمان در حالى انجام دادم كه بى خبر از اين واقعه بودم [كه با مشت من در دفاع از مظلوم، آن مرد قبطى كشته مى شود ] * چون از شما ترسيدم از دستتان گريختم، پس پروردگارم به من حكمت بخشيد، و مرا از پيامبران قرار داد * آيا اينكه بنى اسرائيل را به بردگى گرفته اى نعمتى است كه منتش را بر من مى نهى ؟* فرعون گفت: پروردگار جهانيان چيست ؟ و سوال فرعون از کیفیت خداوند بود و حضرت موسی فرمود: اگر باور مى كنيد همان پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنها است پس فرعون به یارانش گفت: آیا نمی شنوید سوال من از کیفیت است و او از صفات می گوید، حضرت موسی گفت: [او] پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست سپس به حضرت موسی گفت: اگر معبودى جز من بگيرى، قطعاً تو را از زندانيان قرار خواهم داد حضرت موسی گفت: آيا اگر [بر صدق نبوتم] معجزۀ آشكارى

ص: 16


1- سوره طه آیات 67 تا 69
2- سوره طه آیه 21
3- سوره شعراء آیات 46 تا 51
4- سوره شعراء آیه 52
5- تفسیر القمی ج 2 ص 118

برايت آورده باشم [باز هم مرا به زندان مى افكنى ؟ فرعون گفت: اگر راستگويى آن را بياور * پس عصايش را انداخت و ناگهان اژدهايى حقيقى نمايان شد پس هیچ کسی از همراهان فرعون نبود مگر این که فرار کردند و از ترس زیاد فرعون اختیار از دست داد و گفت: تو را به خدا و شیری که خورده ای قسم می دهم که اژدها را از من بازگیر، و حضرت موسی او را گرفت سپس دستش را [از گريبانش] بيرون آورد و ناگهان براى بينندگان سپيد و روشن بود. زمانی که حضرت موسی عصای خود را گرفت فرعون به حالت عادی خود بازگشت و تصمیم گرفت حضرت موسی را تصدیق کند که هامان به او گفت: تو خدایی بودی که پرستش می شدی حال می خواهی تابع یک بنده باشی، سپس [فرعون] به سران و اشراف پيرامونش گفت: يقيناً اين جادوگرى بسيار ماهر و داناست *مى خواهد با جادويش شما را از سرزمينتان بيرون كند، پس شما چه نظر مى دهيد؟ * گفتند: كار او و برادرش را به تأخير انداز و گروهى گردآورنده را به شهرها روانه كن * تا هر جادوگر كاردان بسيار دانايى را نزد تو آورند * پس همۀ جادوگران را در وعده گاه روزى معين گرد آوردند و فرعون و هامان سحر یادگرفته بودند و به واسطه سحر بر مردم غلبه داشتند و ادعای خدایی فرعون به واسطه سحر بود. صبح روز بعد برای گرد آوردن ساحران به تمام شهرهای مصر افرادی را روانه کرد و هزار ساحر جمع شدند و از میان آنان صد نفر را انتخاب کرد و از میان صد نفر هشت نفر را برگزید. ساحران به فرعون گفتند می دانی که در دنیا کسی ساحرتر از ما نیست اگر ما بر موسی غلبه کردیم چه پاداشی پیش تو داریم؟ گفت: در آن صورت مسلماً از مقربان من خواهيد شد و شما را در فرمانروایی خود شریک می کنم. گفتند: پس اگر موسی بر ما غلبه کرد و سحر ما را باطل نمود می فهمیم کار او سحر و نیرنگ نیست و به او ایمان می آوریم و او را تصدیق می کنیم. فرعون گفت: اگر موسی بر شما غلبه کرد من هم همراه شما او را تصدیق می کنم اما تمام نیرنگ خود را به کار گیرید. زمان وعده روز عید آنان بود و وقتی از روز ساعاتی گذشت فرعون، مردم و ساحران را جمع کرد و فرعون یک گنبد به طول هشتاد زراع (چهل متر) داشت که با آهن و فولاد صیقل داده شده پوشیده شده بود که هنگامی که نور خورشید بر آن می تابید کسی نمی توانست به آن نگاه کند و فرعون و هامان از میان گنبد نگاه می کردند و حضرت موسی آمد و نگاهی به آسمان کرد، پس ساحران گفتند ما مردی را می بینیم که به آسمان نگاه می کند و سحر ما به آسمان نمی رسد و اهل زمین را ضمانت می کند و به حضرت موسی گفتند: يا تو [چوب دست خود را] بينداز، يا اينكه ما مىاندازيم * حضرت موسى به جادوگران گفت: بيفكنيد آنچه را قصد داريد، بيفكنيد * پس ريسمان ها و عصاهايشان را افكندند و این ها شروع به لرزیدن کردند و تبدیل به مار شدند  ساحران گفتند: به عزت فرعون سوگند كه به راستى ما به طور مسلّم پيروزيم پس حضرت موسى در دلش ترسى احساس كرد پس ندا داده شد مترس كه بى ترديد تو برترى * آنچه را در دست راست دارى بيفكن تا همۀ ساخته هايشان را ببلعد؛ يقيناً آنچه را ساخته اند [واقعيت ندارد] فقط نيرنگ جادوگر است، و جادوگر هر جا درآيد، پيروز نمى شود پس حضرت موسی عصا را انداخت و مثل سرب ذوب شد و در داخل زمین رفت سپس سر خود را بیرون آورد و دهان خود را باز کرد و طرف بالایی دهان خود بر روی گنبد قرار داد و به دور آن گشت و عصاهای ساحران و ریسمان ها را بلعید و بر همه آن ها غلبه کرد و مردم از روی وحشت و عظمتی که تا به حال چشمی ندیده و کسی مثل آن را وصف نکرده فرار کردند و در حین فرار ده هزار مرد و زن و بچه کشته شدند و اژدها به دور گنبد بود که فرعون و هامان از روی ترس لباس

ص: 17

خود را نجس کردند و موی سرشان سفید شد و غش کردند و حضرت موسی هم همراه مردم فرار کرد پس خدای متعال به او ندا داد آن را بگير و مترس كه بى درنگ آن را به كيفيت اولش باز مى گردانيم. حضرت موسی برگشت و عبایی که بر دوش داشت بر دست خود پیچید و داخل دهان اژدها کرد و او تبدیل به عصا شد و خداوند فرمود: پس جادوگران به سجده افتادند هنگامی که آن را دیدند گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم * پروردگار موسى و هارون. فرعون بسیار غضبناک شد و  گفت: پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد، حتماً او بزرگ شماست كه جادوگرى را به شما آموخته است، پس به زودى خواهيد دانست كه مسلماً دست ها و پاهاى شما را يكى از راست و يكى از چپ قطع خواهم كرد، و يقيناً همۀ شما را به دار خواهمآويخت. ساحران گفتند همان گونه که خداوند حکایت کرده: هيچ زيان و باكى [بر ما] نيست، يقيناً ما به سوى پروردگارمان باز مى گرديم * قطعاً ما اميدواريم كه چون نخستين ايمان آورندگان [از اين قوم] بوديم، پروردگارمان خطاهاى ما را بيامرزد پس فرعون کسانی که به حضرت موسی ایمان آوردند را زندانی کرد تا این که خداوند بر آنان طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون نازل کرد پس فرعون آنان را آزاد کرد و خداوند به حضرت موسی وحی کرد: ندگان مرا شبانه كوچ بده كه حتماً دشمنان از پى شما خواهند آمد و حضرت موسی همراه با بنی اسرائیل خارج شد تا دریا را برایشان بشکافت.

4- قَالَ الحَسَنُ العَسگری(علیه السلام): وَ اتَّبَعُوا هَؤُلَاءِ الْيَهُودُ وَ النَّوَاصِبُ ما تَتْلُوا مَا تَقْرَأُ الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ (1) وَ زَعَمُوا أَنَّ سُلَيْمَانَ بِذَلِكَ السِّحْرِ وَ النِّيرَنْجَاتِ (2) نَالَ مَا نَالَهُ مِنَ الْمُلْكِ الْعَظِيمِ فَصَدُّوهُمْ بِهِ عَنْ كِتَابِ (3)

اللَّهِ، وَ ذَلِكَ أَنَّ الْيَهُودَ الْمُلْحِدِينَ وَ النَّوَاصِبَ الْمُشَارِكِينَ لَهُمْ فِي إِلْحَادِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام)، وَ شَاهَدُوا مِنْهُ وَ مِنْ عَلِيٍّ (علیه السلام) الْمُعْجِزَاتِ الَّتِي أَظْهَرَهَا اللَّهُ تَعَالَى لَهُمْ عَلَى أَيْدِيهِمَا، أَفْضَى بَعْضُ الْيَهُودِ وَ النُّصَّابِ إِلَى بَعْضٍ وَ قَالُوا: مَا مُحَمَّدٌ إِلَّا طَالِبُ دُنْيَا بِحِيَلٍ وَ مَخَارِيقَ وَ سِحْرٍ وَ نِيرَنْجَاتٍ تَعَلَّمَهَا، وَ عَلَّمَ عَلِيّاً (علیه السلام) بَعْضَهَا، فَهُوَ يُرِيدُ أَنْ يَتَمَلَّكَ عَلَيْنَا فِي حَيَاتِهِ، وَ يَعْقِدَ(4)

الْمُلْكَ لِعَلِيٍّ(علیه السلام) بَعْدَهُ، وَ لَيْسَ مَا يَقُولُهُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى بِشَيْ ءٍ، إِنَّمَا هُوَ قَوْلُهُ فَيَعْقِدُ عَلَيْنَا وَ عَلَى ضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ بِالسِّحْرِ وَ النِّيرَنْجَاتِ الَّتِي يَسْتَعْمِلُهَا، وَ أَوْفَرُ النَّاسِ كَانَ حَظّاً مِنْ هَذَا السِّحْرِ «سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ» الَّذِي مَلَكَ بِسِحْرِهِ الدُّنْيَا كُلَّهَا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّيَاطِينِ، وَ نَحْنُ إِذَا تَعَلَّمْنَا بَعْضَ مَا كَانَ تَعَلَّمَهُ سُلَيْمَانُ، تَمَكَّنَّا مِنْ إِظْهَارِ مِثْلِ مَا يُظْهِرُهُ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله و سلم) وَ عَلِيٌّ(علیه السلام)، وَ ادَّعَيْنَا لِأَنْفُسِنَا مَا يَجْعَلُهُ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله و سلم) لِعَلِيٍّ(علیه السلام)، وَ قَدِ اسْتَغْنَيْنَا عَنِ الِانْقِيَادِ لِعَلِيٍّ(علیه السلام). فَحِينَئِذٍ ذَمَّ اللَّهُ تَعَالَى الْجَمِيعَ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّوَاصِبِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: نَبَذُوا كِتَابَ اللَّهِ الْآمِرَ بِوَلَايَةِ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله و سلم) وَ عَلِيٍّ(علیه السلام) وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ فَلَمْ يَعْمَلُوا بِهِ وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا كَفَرَةُ الشَّياطِينُ مِنَ السِّحْرِ وَ النِّيرَنْجَاتِ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّ سُلَيْمَانَ بِهِ مَلَكَ وَ نَحْنُ أَيْضاً بِهِ نُظْهِرُ الْعَجَائِبَ حَتَّى يَنْقَادَ لَنَا النَّاسُ وَ نَسْتَغْنِيَ عَنِ الِانْقِيَادَ لِعَلِيٍّ (علیه السلام). قَالُوا: وَ كَانَ سُلَيْمَانُ كَافِراً سَاحِراً مَاهِراً، بِسِحْرِهِ مَلَكَ مَا مَلَكَ، وَ قَدَرَ عَلَى مَا قَدَرَ فَرَدَّ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْهِمْ فَقَالَ: وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ  وَ لَا اسْتَعْمَلَ السِّحْرَ كَمَا قَالَ هَؤُلَاءِ الْكَافِرُونَ وَ

ص: 18


1- سوره بقره آیه 102
2- النّيرنج- بالكسر- أخذ كالسّحر و ليس به.( القاموس المحيط 1: 209). و الأخذة- بالهمزة المضمومة-: رقية كالسّحر يؤخذ بها.
3- « سبيل» البحار.
4- عقد له على القوم: جعله رئيسا عليهم.

لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ(1) أَيْ بِتَعْلِيمِهِمُ النَّاسَ السِّحْرَ الَّذِي نَسَبُوهُ إِلَى سُلَيْمَانَ كَفَرُوا، ثُمَّ قَالَ: وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ قَالَ: كَفَرَ الشَّيَاطِينُ بِتَعْلِيمِهِمُ النَّاسَ السِّحْرَ، وَ بِتَعْلِيمِهِمْ إِيَّاهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ اسْمُ الْمَلَكَيْنِ قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): وَ كَانَ بَعْدَ نُوحٍ قَدْ كَثُرَ السَّحَرَةُ وَ الْمُمَوِّهُونَ، فَبَعَثَ اللَّهُ تَعَالَى مَلَكَيْنِ إِلَى نَبِيِّ ذَلِكَ الزَّمَانِ بِذِكْرِ مَا يَسْحَرُ بِهِ السَّحَرَةُ، وَ ذِكْرِ مَا يُبْطِلُ بِهِ سِحْرَهُمْ وَ يَرُدُّ بِهِ كَيْدَهُمْ. فَتَلَقَّاهُ النَّبِيُّ عَنِالْمَلَكَيْنِ وَ أَدَّاهُ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ بِأَمْرِ اللَّهِ، وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يَقِفُوا بِهِ عَلَى السِّحْرِ وَ أَنْ يُبْطِلُوهُ، وَ نَهَاهُمْ أَنْ يَسْحَرُوا بِهِ النَّاسَ. وَ هَذَا كَمَا يَدُلُّ عَلَى السَّمِّ مَا هُوَ، وَ عَلَى مَا يُدْفَعُ بِهِ غَائِلَةُ السَّمِّ(2)

ثُمَّ يُقَالُ لِلْمُتَعَلِّمِ ذَلِكَ: هَذَا السَّمُّ، فَمَنْ رَانَهُ سَمُّ (3)

فَادْفَعْ غَائِلَتَهُ بِكَذَا، وَ إِيَّاكَ أَنْ تَقْتُلَ بِالسَّمِّ أَحَداً. ثُمَّ قَالَ: وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ وَ هُوَ أَنَّ ذَلِكَ النَّبِيَّ أَمَرَ الْمَلَكَيْنِ أَنْ يَظْهَرَا لِلنَّاسِ بِصُورَةِ بَشَرَيْنِ وَ يُعَلِّمَانِهِمْ مَا عَلَّمَهُمَا اللَّهُ تَعَالَى مِنْ ذَلِكَ وَ يَعِظَاهُمْ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ ذَلِكَ السِّحْرَ وَ إِبْطَالَهُ حَتَّى يَقُولا لِلْمُتَعَلِّمِ إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ امْتِحَانٌ لِلْعِبَادِ لِيُطِيعُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا يَتَعَلَّمُونَ مِنْ هَذَا، وَ يُبْطِلُوا بِهِ كَيْدَ السَّاحِرِ، وَ لَا يَسْحَرُوا لَهُمْ. فَلا تَكْفُرْ بِاسْتِعْمَالِ هَذَا السِّحْرِ وَ طَلَبِ الْإِضْرَارِ بِهِ وَ دُعَاءِ النَّاسِ إِلَى أَنْ يَعْتَقِدُوا [بِكَ] أَنَّكَ بِهِ تُحْيِي وَ تُمِيتُ، وَ تَفْعَلُ مَا لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَى، فَإِنَّ ذَلِكَ كُفْرٌ. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: فَيَتَعَلَّمُونَ  يَعْنِي طَالِبِي السِّحْرِ مِنْهُما يَعْنِي مِمَّا كَتَبَتِ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ مِنَ النِّيرَنْجَاتِ، وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ، يَتَعَلَّمُونَ مِنْ هَذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ  هَذَا مَنْ يَتَعَلَّمُ لِلْإِضْرَارِ بِالنَّاسِ، يَتَعَلَّمُونَ التَّفْرِيقَ بِضُرُوبِ الْحِيَلِ وَ التَّمَائِمِ وَ الْإِيهَامِ أَنَّهُ قَدْ دَفَنَ (4)

[كَذَا] وَ عَمِلَ كَذَا لِيَجْلِبَ قَلْبَ الْمَرْأَةِ عَنِ الرَّجُلِ، وَ قَلْبَ الرَّجُلِ عَنِ الْمَرْأَةِ وَ يُؤَدِّيَ إِلَى الْفِرَاقِ بَيْنَهُمَا. ثُمَّ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ أَيْ مَا الْمُتَعَلِّمُونَ لِذَلِكَ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ بِتَخْلِيَةِ(5)

اللَّهِ وَ عِلْمِهِ، فَإِنَّهُ لَوْ شَاءَ لَمَنَعَهُمْ بِالْجَبْرِ وَ الْقَهْرِ. ثُمَّ قَالَ: وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ  لِأَنَّهُمْ إِذَا تَعَلَّمُوا ذَلِكَ السِّحْرَ لِيَسْحَرُوا بِهِ وَ يَضُرُّوا، فَقَدْ تَعَلَّمُوا مَا يَضُرُّهُمْ فِي دِينِهِمْ وَ لَا يَنْفَعُهُمْ فِيهِ، بَلْ يَنْسَلِخُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ بِذَلِكَ. وَ لَقَدْ عَلِمُوا هَؤُلَاءِ الْمُتَعَلِّمُونَ لَمَنِ اشْتَراهُ  بِدِينِهِ (6)

الَّذِي يَنْسَلِخُ عَنْهُ بِتَعَلُّمِهِ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ مِنْ نَصِيبٍ فِي ثَوَابِ الْجَنَّةِ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ  وَ رَهَنُوهَا بِالْعَذَابِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ  أَيْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ قَدْ بَاعُوا الْآخِرَةَ، وَ تَرَكُوا نَصِيبَهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ، لِأَنَّ الْمُتَعَلِّمِينَ لِهَذَا السِّحْرِ هُمُ الَّذِينَ يَعْتَقِدُونَ أَنْ لَا رَسُولَ، وَ لَا إِلَهَ، وَ لَا بَعْثَ، وَ لَا نُشُورَ. فَقَالَ: وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ  لِأَنَّهُمْ يَعْتَقِدُونَ أَنْ لَا آخِرَةَ، فَهُمْ يَعْتَقِدُونَ أَنَّهَا إِذَا لَمْ تَكُنْ آخِرَةٌ فَلَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي دَارٍ بَعْدَ الدُّنْيَا، وَ إِنْ كَانَ [بَعْدَ الدُّنْيَا] آخِرَةٌ فَهُمْ مَعَ كُفْرِهِمْ بِهَا لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِيهَا. ثُمَّ قَالَ: وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ  بَاعُوا بِهِ أَنْفُسَهُمْ بِالْعَذَابِ، إِذَا بَاعُوا الْآخِرَةَ بِالدُّنْيَا وَ رَهَنُوا بِالْعَذَابِ [الدَّائِمِ](7)

أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ قَدْ بَاعُوا أَنْفُسَهُمْ بِالْعَذَابِ وَ لَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ ذَلِكَ لِكُفْرِهِمْ بِهِ. فَلَمَّا

ص: 19


1- سوره بقره آیه 102
2- أي مضرّته و شرّه.
3- ران: غلب.
4- زاد في العيون و البحار: في موضع.
5- خلّى تخلية الأمر و عنه: تركه.
6- أي استبدل السّحر بدينه.
7- من العيون و البحار.

تَرَكُوا النَّظَرَ فِي حُجَجِ اللَّهِ حَتَّى يَعْلَمُوا، عَذَّبَهُمْ عَلَى اعْتِقَادِهِمُ الْبَاطِلَ وَ جَحْدِهِمُ الْحَقَّ. قَالَ يُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبَوَيْهِمَا أَنَّهُمَا قَالا فَقُلْنَا لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام) فَإِنَّ قَوْماً عِنْدَنَا يَزْعُمُونَ أَنَّ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ مَلَكَانِ اخْتَارَهُمَا اللَّهُ [مِنَ] الْمَلَائِكَةِ لَمَّا كَثُرَ عِصْيَانُ بَنِي آدَمَ وَ أَنْزَلَهُمَا مَعَ ثَالِثٍ لَهُمَا إِلَى دَارِ الدُّنْيَا وَ أَنَّهُمَا افْتَتَنَا بِالزُّهَرَةِ وَ أَرَادَا الزِّنَاءَ بِهَا وَ شَرِبَا الْخَمْرَ وَ قَتَلَا النَّفْسَ الْمُحَرَّمَةَ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُعَذِّبُهُمَا بِبَابِلَ وَ أَنَّ السَّحَرَةَ مِنْهُمَا يَتَعَلَّمُونَ السِّحْرَ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مَسَخَ تِلْكَ الْمَرْأَةَ هَذَا الْكَوْكَبَ الَّذِي هُوَ الزُّهَرَةُ فَقَالَ الْإِمَامُ (علیه السلام) مَعَاذَ اللَّهِ مِنْ ذَلِكَإِنَّ مَلَائِكَةَ اللَّهِ مَعْصُومُونَ مَحْفُوظُونَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْقَبَائِحِ بِأَلْطَافِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِمْ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (1)

وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ  يَعْنِي الْمَلَائِكَةَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ* يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ (2) وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ فِي الْمَلَائِكَةِ أَيْضاً بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ* لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ* يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ (3) ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) لَوْ كَانَ كَمَا يَقُولُونَ كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَ هَؤُلَاءِ الْمَلَائِكَةَ خُلَفَاءَهُ فِي الْأَرْضِ وَ كَانُوا كَالْأَنْبِيَاءِ فِي الدُّنْيَا أَوْ كَالْأَئِمَّةِ فَيَكُونُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ(علیهم السلام) قَتْلُ النَّفْسِ وَ الزِّنَاءُ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) أَ وَ لَسْتَ تَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُخَلِّ الدُّنْيَا مِنْ نَبِيٍّ قَطُّ أَوْ إِمَامٍ مِنَ الْبَشَرِ أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّ جَلَّ يَقُولُ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ يَعْنِي إِلَى الْخَلْقِ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى (4) فَأَخْبَرَ أَنَّهُ لَمْ يَبْعَثِ الْمَلَائِكَةَ إِلَى الْأَرْضِ لِيَكُونُوا أَئِمَّةً وَ حُكَّاماً وَ إِنَّمَا كَانُوا أُرْسِلُوا إِلَى أَنْبِيَاءِ اللَّه.(5)

امام عسگری(علیه السلام) فرمودند: یهود و ناصبی ها از آنچه شیاطین در زمان سلیمان می خواندند [یعنی سحر] تبعیت کردند و عقیده داشتند سلیمان به واسطه سحر و مانند آن به پادشاهی بزرگ رسید و یهود و ناصبی ها مردم را به واسطه آن از راه حق بازداشتند به این گونه که یهودیان انکارکننده و شریکشان ناصبی های انکار کننده هنگامی که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فضائل علی بن أبی طالب(علیه السلام) را شنیدند و از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام) معجزاتی را که خداوند به دست آنان ظاهر کرد را دیدند بعضی از یهود و ناصبی ها به بعض دیگر پیوستند و گفتند: محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به واسطه نیرنگ و کارهای خارق العاده و سحر و مانند آن را که یادگرفته، طالب دنیاست و بعضی از آن را به علی(علیه السلام) هم یاد داده و می خواهد در زمان حیاتش بر ما حکمرانی کند و بعدش علی(علیه السلام) را حکمران ما قرار دهد و آنچه می گوید از جانب خداوند نیست بلکه سخن خود اوست تا به واسطه سحر و مانند آن بر ما و ضعیفان فرمانروایی کند و بیشترین کسی که بهره از سحر برده سلیمان بن داود است که به واسطه سحر مالک همه جهان شد از جمله جن و انسان و شیاطین و ما اگر بعضی از آنچه سلیمان فراگرفت را یاد بگیریم می توانیم مثل آنچه را که محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام) ظاهر می کردند را انجام دهیم و ادعا کنیم آنچه را که محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برای علی(علیه السلام) قرار می داد و از اطاعت علی(علیه السلام) بینیاز شویم. این جاست که خداوند همه یهود و ناصبی ها را مذمت کرد و فرمود: اینان کتاب خدا را که امر کننده

ص: 20


1- سوره تحریم آیه 6
2- سوره انبیاء آیات 19 و 20
3- سوره انبیاء آیات 26 و 27 و 28
4- سوره یوسف آیه 109
5- التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسگری(علیه السلام) ص 471 ، عیون أخبارالرضا(علیه السلام) ج 1 ص 269 ، البرهان ج 1 ص 292

به ولایت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام) است را به پشت خود دور انداختند و به آن عمل نکردند و آنچه را که شیاطین کافر در زمان سلیمان از سحر و مانند آن می خواندند، تبعیت کردند و عقیده داشتند سلیمان به واسطه آن پادشاه شد و ما هم به واسطه آن از خود عجائب ظاهر می کنیم تا مردم را پیرو خود کرده و از اطاعت علی(علیهالسلام) بی نیاز شویم و گفتند: سلیمان کافر و ساحر ماهر بود و با سحر مالکیت پیدا کرد و قدرت نمایی نمود پس خداوند سخن آنان را رد کرد و فرمود: سلیمان کافر نشد و از سحر استفاده نکرد همان طور که این کافران گفتند اما شیاطین کافر شدند که به مردم سحر یاد می دادند یعنی به واسطه یاد دادن سحری که به سلیمان نسبت می دهند، سپس خداوند فرمود:از آنچه بر دو فرشتۀ هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پيروى كردند] فرمود: شیاطین به واسطه یاد دادن سحری که خداوند بر دو فرشته هاروت و ماروت نازل کرد کافر شدند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: بعد از زمان حضرت نوح ساحران زیاد شدند پس خداوند دو فرشته را به پیامبر آن زمان برای بیان سحر ساحران و باطل کردن آن برانگیخت و پیامبر آن را از دو فرشته فراگرفت و به امر خداوند به بندگان رساند و به آنان دستور داد به واسطه آن، سحر را باطل کنند و مردم را سحر نکنند و این مثل این است که زهر و پادزهر آن شناسانده شود سپس به علم آموز بگویند این زهر است و این پادزهر آن، مراقب باش کسی را با زهر نکشی. خداوند فرمود:آن دو فرشته به کسی یاد ندادند مگر این که آن پیامبر به آن دو فرشته دستور داد به شکل انسان درآیند و آنچه را خداوند به آنان یاد داده به مردم آموزش دهند و آن ها را موعظه کنند پس خداوند فرمود: :آن دو فرشته به کسی یاد نمیدادند سحر و ابطال آن را تا این که می گفتند به یاد گیرنده ما موجب امتحان شما هستیم امتحانی برای بندگان تا خداوند را در آنچه یاد می گرفتند اطاعت کنند و حیله ساحران را باطل کنند و خود سحر نکنند. کافر نشو با به کارگیری سحر و قصد ضرر زدن و جذب مردم در اعتقاد به این که تو زنده می کنی و می میرانی و کاری را انجام دهی که غیر از خداوند کسی قادر نیست، که این همان کفر است. خداوند متعال فرمود: پس مردم یاد می گرفتند یعنی خواهندگان سحر از آن دو فرشته یعنی آنچه از سحر که شیاطین در زمان سلیمان نوشتند و آنچه که بر دو فرشته در بابل یعنی هاروت و ماروت نازل شد، از این دو دسته یاد می گرفتند آنچه را که موجب جدایی مرد و زن می شد کسانی که به جهت ضرر زدن به مردم و جدایی آن ها، سحر را با انواع نیرنگ ها و مهره های چشم زخم و به وهم انداختن، فرا می گفتند و با دفن کردن و انجام کارهایی قلب زن را از مرد و مرد را از زن دور می کردند تا موجب جدایی آن دو شوند. سپس خداوند فرمود: و هیچ کدام نمی توانند ضرر بزنند مگر به اجازه خداوند یعنی فراگیران سحر نمی توانند به کسی ضرر بزنند مگر به اجازه خداوند و رها کردن و علم او، پس اگر می خواست به اجبار مانع کار آنان می شد. و فرمود: و چیزی را یاد می گیرند که ضرر به آنان می رساند و سودی ندارد چون آن ها زمانی که آن سحر را به خاطر ضرر زدن و سحر کردن دیگران یاد بگیرند، چیزی را یادگرفته اند که موجب ضرر در دینشان شده و نفعی برایشان ندارد بلکه از دین خدا خارج می شوند. و قطعا دانستند این فراگیران سحر کسانی که خریدند سحر را در مقابل دینی که از آن خارج شدند که هیچ بهرهای در آخرت ندارند از ثواب های بهشت و چه بد است آنچه که خودشان را به آن فروختندو خودشان را در گرو عذاب قرار دادند اگر می دانستند یعنی اگر می دانستند که آخرت را فروخته و بهره خود از بهشت را ترک کرده اند. چون فراگیران سحر کسانی هستند که هیچ پیامبر و خدا و برانگیخته شدنی را باور ندارند. پس خداوند

ص: 21

فرمود:قطعا دانستند کسانی که سحر را (در مقابل دین) خریدند هیچ بهره ای در آخرت ندارند چون معتقدند که آخرتی نیست و اعتقاد دارند چون آخرت نیست پس بهره ای در عالم بعد از دنیا ندارند و اگر هم آخرتی باشد به خاطر کفرشان بهره ای در آن ندارند. سپس فرمود: و چه بدچیزی در عوض خودشان خریدند خودشان را در برابر عذاب فروختند، زمانی که آخرت را به دنیا فروختند و اگر می دانستند خودشان را در گرو عذاب همیشگی قرار دادند اما به خاطر کفرشان این را نمی دانند. پس هنگامی که پیامبران را رها کردند خداوند آن ها را به خاطر اعتقاد باطل و انکار حق عذاب کند. یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار از پدرانشان نقل می کنند به امام عسگری(علیه السلام) عرض کردیم عده ای اعتقاد دارند که هاروت و ماروت دو فرشته ای هستند که خداوند آنها را هنگام زیاد شدن گناهان بنی آدم انتخاب کرد و به زمین فرستاد و آن دو با زنی امتحان شدند و قصد کردند با او زنا کنند و شراب نوشیدند و یک نفر بی گناه را کشتند و خداوند آن دو را در بابل عذاب می کند و ساحران علم سحر را از او فراگرفتند و خداوند آن زن را به ستاره زهره مسخ نمود. پس امام(علیه السلام) فرمودند: پناه بر خدا از این سخن، قطعا فرشتگان به عنایت خداوند معصوم و محفوظ از کفر و زشتی ها هستند، خداوند در مورد آن ها در قرآن می فرماید: نافرمانی از امر خدا نمی کنند و آنچه امر شوند انجام می دهند و فرمود: هر کسی که در آسمان ها و زمین است از آن خاوند است و کسانی که نزد او هستند یعنی فرشتگان از عبادت او تکبر نمی ورزند و خسته و درمانده نمی شوند * صبح و شب تسبیح خدا می گویند و به او دروغ نمی بندند و همچنین در مورد فرشتگان فرمود: بلکه بندگان گرامی هستند * که در گفتار از او پیشی نمی گیرند و به امر او عمل می کنند * خدا همه گذشته و آینده آنان را می داند و جز برای کسی که خدا بپسندد شفاعت نمی کنند و آنان از ترس او هراسان و بیمناکند سپس امام(علیه السلام) فرمودند: و اگر این گونه باشد که ایشان می گویند، خداوند فرشتگان را جانشینان خود در زمین قرار داده و مانند پیامبران و امامان در دنیا هستند پس پیامبران و امامان هم قتل نفس و زنا انجام می دهند. امام(علیه السلام) فرمودند: آیا نمی دانی که خداوند هیچ وقت دنیا را از وجود پیامبر یا امام از جنس بشر خالی نگذاشته، آیا خداوند نمی فرماید: و ما قبل از تو پیامبری را نفرستادیم یعنی به سوی مردم مگر این که آنان مردانی بودند از اهل روستاها که به آنان وحی می کردیم پس خداوند خبر داده که فرشتگان به عنوان امامان و حاکمان به سوی زمین مبعوث نشدند و آنان به سوی پیامبران فرستاده شدند.

5- عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ الْبَغْدَادِيِّ قَالَ: قَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه السلام) لِمَا ذَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ بِالْعَصَا وَ يَدِهِ الْبَيْضَاءِ وَ آلَةِ السِّحْرِ وَ بَعَثَ عِيسَى بِالطِّبِّ وَ بَعَثَ مُحَمَّداً(صلی الله علیه و آله و سلم) بِالْكَلَامِ وَ الْخُطَبِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ(علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا بَعَثَ مُوسَى كَانَ الْأَغْلَبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ السِّحْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِي وُسْعِ الْقَوْمِ مِثْلُهُ وَ بِمَا أَبْطَلَ بِهِ سِحْرَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ عِيسَى فِي وَقْتٍ ظَهَرَتْ فِيهِ الزَّمَانَاتُ وَ احْتَاجَ النَّاسُ إِلَى الطِّبِّ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ مِثْلُهُ وَ بِمَا أَحْيَا لَهُمُ الْمَوْتَى وَ أَبْرَأَ لَهُمُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله و سلم) فِي وَقْتٍ كَانَ الْأَغْلَبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ الْخُطَبَ وَ الْكَلَامَ وَ أَظُنُّهُ قَالَ وَ الشِّعْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَوَاعِظِهِ وَ أَحْكَامِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ وَ أَثْبَتَبِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ فَقَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ تَاللَّهِ مَا رَأَيْتُ مِثْلَكَ الْيَوْمَ قَطُّ فَمَا

ص: 22

الْحُجَّةُ عَلَى الْخَلْقِ الْيَوْمَ فَقَالَ ع الْعَقْلُ يَعْرِفُ بِهِ الصَّادِقَ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبَ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُهُ فَقَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ هَذَا هُوَ وَ اللَّهِ الْجَوَابُ.(1)

راوی گوید به امام رضا(علیه السلام) عرض کردم: چرا خداوند موسی بن عمران را [با معجزه] عصا و دست سفید و ابزار سحر برانگیخت و عیسی را با علم پزشکی و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را با سخن و خطابه. پس حضرت فرمودند: خداوند متعال هنگامی که موسی را برانگیخت علم سحر میان اهل آن زمان فراگیر بود پس از نزد خداوند چیزی آورد که در توانایی کسی نبود و به واسطه آن سحرشان باطل شود و حجت بر آن ها ثابت گردد و عیسی را در زمانی برانگیخت که بیماری های بلند مدت آشکار شده بود و مردم محتاج علم پزشکی بودند پس از جانب خداوند چیزی آورد که مثل آن را کسی قادر نبود و مردگان را زنده کرد و به اذن خداوند کور مادرزاد و بیماری پیسی را شفا داد و به واسطه آن حجت بر آنان ثابت گشت و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را برانگیخت در حالی که سخن وری و خطابه بر مردم غلبه داشت پس از کتاب خدا موعظه ها و احکامی آورد که سخن آنان را باطل کند و حجت بر آن ها ثایت شود. راوی گوید: به خدا سوگند تا امروز کسی را مثل تو ندیدم، حجت بر مردم امروز چه کسی است؟ حضرت فرمودند: عقل که قبول کند راستگوی بر خدا را و تکذیب کند دروغ گوی بر خدا، راوی گوید: به خدا سوگند این جواب است.

انواع سحر

مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِيقِ الَّذِي سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ أَنْ قَال ... فَأَخْبِرْنِي عَنِ السِّحْرِ مَا أَصْلُهُ وَ كَيْفَ يَقْدِرُ السَّاحِرُ عَلَى مَا يُوصَفُ مِنْ عَجَائِبِهِ وَ مَا يَفْعَلُ قَالَ إِنَّ السِّحْرَ عَلَى وُجُوهٍ شَتَّى وَجْهٌ مِنْهَا بِمَنْزِلَةِ الطِّبِّ كَمَا أَنَّ الْأَطِبَّاءَ وَضَعُوا لِكُلِّ دَاءٍ دَوَاءً فَكَذَلِكَ عِلْمُ السِّحْرِ احْتَالُوا لِكُلِّ صِحَّةٍ آفَةً وَ لِكُلِّ عَافِيَةٍ عَاهَةً وَ لِكُلِّ مَعْنًى حِيلَةً وَ نَوْعٌ آخَرُ مِنْهُ خَطْفَةٌ وَ سُرْعَةٌ وَ مَخَارِيقُ وَ خِفَّةٌ وَ نَوْعٌ آخَرُ مَا يَأْخُذُ أَوْلِيَاءُ الشَّيَاطِينِ عَنْهُمْ قَالَ فَمِنْ أَيْنَ عَلِمَ الشَّيَاطِينُ السِّحْرَ؟ قَالَ مِنْ حَيْثُ عَرَفَ الْأَطِبَّاءُ الطِّبَّ بَعْضُهُ تَجْرِبَةٌ وَ بَعْضُهُ عِلَاجٌ قَالَ فَمَا تَقُولُ فِي الْمَلَكَيْنِ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا يَقُولُ النَّاسُ بِأَنَّهُمَا يُعَلِّمَانِ النَّاسَ السِّحْرَ قَالَ إِنَّهُمَا مَوْضِعُ ابْتِلَاءٍ وَ مَوْقِعُ فِتْنَةٍ تَسْبِيحُهُمَا الْيَوْمَ لَوْ فَعَلَ الْإِنْسَانُ كَذَا وَ كَذَا لَكَانَ كَذَا وَ كَذَا وَ لَوْ يُعَالِجُ بِكَذَا وَ كَذَا لَكَانَ كَذَا أَصْنَافَ السِّحْرِ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يَخْرُجُ عَنْهُمَا فَيَقُولَانِ لَهُمْ إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَأْخُذُوا عَنَّا مَا يَضُرُّكُمْ وَ لَا يَنْفَعُكُمْ قَالَ أَ فَيَقْدِرُ السَّاحِرُ أَنْ يَجْعَلَ الْإِنْسَانَ بِسِحْرِهِ فِي صُورَةِ الْكَلْبِ أَوِ الْحِمَارِ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ قَالَ هُوَ أَعْجَزُ مِنْ ذَلِكَ وَ أَضْعَفُ مِنْ أَنْ يُغَيِّرَ خَلْقَ اللَّهِ إِنَّ مَنْ أَبْطَلَ مَا رَكَّبَهُ اللَّهُ وَ صَوَّرَهُ وَ غَيَّرَهُ فَهُوَ شَرِيكُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً لَوْ قَدَرَ السَّاحِرُ عَلَى مَا وَصَفْتَ لَدَفَعَ عَنْ نَفْسِهِ الْهَرَمَ وَ الْآفَةَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ لَنَفَى الْبَيَاضَ عَنْ رَأْسِهِ وَ الْفَقْرَ عَنْ سَاحَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ السِّحْرِ النَّمِيمَةَ يُفَرَّقُ بِهَا بَيْنَ الْمُتَحَابَّيْنِ وَ يُجْلَبُ الْعَدَاوَةُ عَلَى الْمُتَصَافِيَيْنِ وَ يُسْفَكُ بِهَا الدِّمَاءُ وَ يُهْدَمُ بِهَا الدُّورُ وَ يُكْشَفُ بِهَا السُّتُورُ وَ النَّمَّامُ أَشَرُّمَنْ وَطِئَ الْأَرْضَ بِقَدَمٍ فَأَقْرَبُ أَقَاوِيلِ السِّحْرِ مِنَ الصَّوَابِ أَنَّهُ بِمَنْزِلَةِ الطِّبِّ إِنَّ السَّاحِرَ عَالَجَ الرَّجُلَ فَامْتَنَعَ مِنْ مُجَامَعَةِ النِّسَاءِ فَجَاءَ الطَّبِيبُ فَعَالَجَهُ بِغَيْرِ ذَلِكَ الْعِلَاجِ فَأُبْرِئ.(2)

ص: 23


1- عیون أخبارالرضا(علیه السلام) ج 2 ص 79 ، علل الشرایع ج 1 ص 121
2- الإحتجاج للطبرسی ج 2 ص 339

زندیقی از امام صادق(علیه السلام) سوال کرد: ریشه و پایه سحر چیست و ساحر چگونه می تواند کارهای عجیب انجام دهد و چه کار می کند؟ حضرت فرمودند: سحر انواع مختلفی دارد 1- بعضی از آن مانند طب عمل می کند همان طور که طبیب ها برای هر مرضی دارویی قرار می دهند ، علم سحر برای هر سلامتی آفت و هر عافیت گرفتاری و هر مقصد فریب کاری قرار می دهد 2- و نوع دیگر آن به سرعت انجام دادن کاری است 3- و نوع دیگر آن چیزی است که دوستان شیاطین از شیاطین می گیرند، زندیق گفت: شیاطین از کجا علم سحر یاد گرفتند؟ حضرت فرمودند: همان طور که طبیب ها علم طب را یاد گرفتند مقداری را با تجربه و مقداری با درمان کردن، زندیق گفت: در مورد دو فرشته هاروت و ماروت چه می گویی؟ و مردم چه می گویند که آن ها به مردم علم سحر یاد می دادند؟ حضرت فرمودند: آن دو وسیله امتحان شدن بودند و ذکر تسبیحشان امروز این است: اگر انسان این گونه عمل کند، این گونه شود و اگر این گونه درمان کند، این گونه شود، پس مردم علم سحر را از آن دو یاد می گرفتند و آن دو فرشته به آن ها می گفتند ما وسیله امتحان شما هستیم از ما چیزی را یاد نگیرید که به شما ضرر می زند و نفعی نمی رساند، زندیق گفت: آیا ساحر می تواند با سحر خود انسان را تبدیل به سگ یا الاغ یا غیر آن کند؟ حضرت فرمودند: او عاجزتر از این کار است و ضعیف تر از آن است که خلقت خدا را تغییر دهد، همانا کسی که خلقت را تغییر دهد شریک خدا در خلقت است که خداوند برتر و والاتر از شریک داشتن است. اگر ساحر توانایی داشت می توانست پیری و گرفتاری و مریضی ها را از خود دور کند و سفیدی موی سر و فقر را از خود برطرف کند. یکی از بزرگترین موارد سحر سخن چینی است که با آن بین دوستان تفرقه ایجاد گردد و موجب دشمنی بین آنان و ریخته شدن خون و خراب شدن خانه ها و آشکار شدن پنهانی ها شود و سخن چین بدترین کسی است که روی زمین قدم می گذارد پس نزدیک ترین سخن به درستی در مورد سحر آن است که آن شبیه به علم طب است اگر ساحر شخصی را معالجه کند آن فرد از مجامعت خودداری می کند و همان شخص نزد طبیب می آید و او را معالجه می کند بدون راه قبلی و خوب می شود.

مذمت سحر

1- عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ وَ حَدِيدٍ رَفَعَاهُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام)، قَالَ: إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى نَبِيٍّ فِي نُبُوَّتِهِ: خَبِّرْ قَوْمَكَ أَنَّهُ لَيْسَ مِنِّي مَنْ تَكَهَّنَ، أَوْ تُكُهِّنَ لَهُ، أَوْ سَحَرَ، أَوْ تُسُحِّرَ لَه.(1)امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: خداوند به پیامبری وحی نمود: به قوم خود خبر ده که از من نیست کسی که خبر غیبی دهد (به واسطه ارتباط با جن) یا کسی که رجوع به آن شخص کند و کسی که سحر کند یا رجوع به آن ساحر کند در سحر گرفتن.

ص: 24


1- الاصول الستة عشر (ط- دارالحدیث) ص 295

2- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): قَالَ اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هُنَّ قَالَ الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ السِّحْرُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِ وَ أَكْلُ الرِّبَا وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ وَ التَّوَلِّي يَوْمَ الزَّحْفِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ.(1)

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: از هفت چیز هلاک کننده دوری کنید، گفته شد ای رسول خدا آن ها چه هستند؟ فرمودند: شرک ورزیدن به خدا و سِحر و کشتن فردی که خداوند آن را حرام کرده و خوردن ربا و خوردن مال یتیم و روی برگرداندن از جهاد و جنگ و نسبت زنا دادن به زنان شوهردار مومن.

3- عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الرِّضَا (علیهما السلام) قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى (علیهما السلام) قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (علیهما السلام) يَقُولُ: دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ الْبَصْرِيُ (2)

عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَلَمَّا سَلَّمَ وَ جَلَسَ عِنْدَهُ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ (3) ثُمَّ أَمْسَكَ فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَا أَسْكَتَكَ قَالَ أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ نَعَمْ يَا عَمْرُو ... وَ السِّحْرُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق (4).(5)

امام رضا(علیه السلام) فرمودند از موسی بن جعفر(علیهما السلام) شنیدم که فرمود: عمرو بن عبید بصری به محضر امام صادق(علیه السلام) وارد شد و به هنگام سلام و نشستن این آیه قرآن را خواند: کسانی که از گناهان کبیره روی گردان هستند و دیگر ادامه نداد. امام(علیه السلام) فرمود: چرا ساکت شدی؟ عرض کرد: دوست دارم گناهان کبیره را از قرآن بدانم پس فرمود بله ای عمرو ... از جمله آن سحر است چون خداوند می فرماید:  قطعا کسانی که خودشان را فروختند دانستند که در آخرت بهره ای ندارند.

4- قَالَ رَسُولُ الله(صلی الله علیه و آله و سلم): يَا عَلِيُّ كَفَرَ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَشَرَةٌ الْقَتَّاتُ وَ السَّاحِرُ وَ الدَّيُّوثُ وَ نَاكِحُ الْمَرْأَةِ حَرَاماً فِي دُبُرِهَا وَ نَاكِحُ الْبَهِيمَةِ وَ مَنْ نَكَحَ ذَاتَ مَحْرَمٍ وَ السَّاعِي فِي الْفِتْنَةِ وَ بَائِعُ السِّلَاحِ مِنْ أَهْلِ الْحَرْبِ وَ مَانِعُ الزَّكَاةِ وَ مَنْ وَجَدَ سَعَةً فَمَاتَ وَ لَمْ يَحُج.(6)پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای علی ده نفر از این امت به خداوند عظیم کفر ورزیدند: 1- سخن چین 2- ساحر 3- کسی که همسرش زنا می کند و او می داند 4- ارتباط جنسی حرام از پشت 5- ارتباط جنسی با حیوان 6- ازدواج با محرم 7- کمک کننده در فتنه باطل 8- فروشنده سلاح به کافر حربی 9- کسی که زکات نمی دهد 10- کسی که وسع مالی داشته و حج به جا نیاورده و از دنیا رفته است.

ص: 25


1- الخصال ج 2 ص 364 ، وسائل الشیعة ج 15 ص 330
2- و هو من المتكلّمين المخالفين.
3- سوره شوری آیه 37
4- سوره بقره آیه 102
5- من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 563 ، عیون أخبارالرضا(علیه السلام) ج 1 ص 285
6- من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 356 ، الخصال ج 2 ص 451

5- عَنْ نَصْرِ بْنِ قَابُوسَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ: الْمُنَجِّمُ مَلْعُونٌ وَ الْكَاهِنُ مَلْعُونٌ وَ السَّاحِرُ مَلْعُونٌ وَ الْمُغَنِّيَةُ مَلْعُونَةٌ وَ مَنْ آوَاهَا وَ أَكَلَ كَسْبَهَا مَلْعُونٌ وَ قَالَ (علیه السلام) الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ.(1)

راوی گوید از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرماید: فرد پیشگو با ستارگان ملعون است و فرد پیشگو به وسیله جن ملعون است و ساحر ملعون است و آوازخوان ملعون است و کسی که به او پناه دهد و از مال به دست آمده از آوازخوانی بخورد و حضرت فرمودند: فرد پیشگو با ستارگان مانند فرد پیشگو با جن و آن مانند ساحر و ساحر مانند کافر است و کافر در آتش است.

6- الشَّيْخُ أَبُو الْفُتُوحِ فِي تَفْسِيرِهِ فِی بَیانِ لَیلَةِ القَدرِ عَنْ رَسُولِ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): إِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ نَادَى جَبْرَئِيلُ مَا فَعَلَ اللَّهُ بِحَوَائِجِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَيَقُولُونَ نَظَرَ إِلَيْهِمْ فَغَفَرَ لَهُمْ وَ عَفَا عَنْهُمْ إِلَّا عَنْ أَرْبَعَةٍ مُدْمِنِ الْخَمْرِ وَ عَاقِ الْوَالِدَيْنِ وَ قَاطِعِ الرَّحِمِ وَ السَّاحِرِ.(2)

در بیان شب قدر، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هنگامی که اذان صبح شود جبرئیل ندا دهد خداوند با حاجت های امت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چه کرد؟ فرشتگان پاسخ دهند: به آنان نگاه رحمت کرده و از آن ها گذشت مگر چهار دسته: 1- کسی که دائما شراب خورد 2- عاق والدین 3- قطع کننده ارتباط با رحم (خویشان نزدیک) 4- ساحر.

7- قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): ثَلاثٌ مَن كُنَّ فِيهِ فَإنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَغفِرُ لَهُ مَا سِوَى ذَلكَ مَن مَاتَ لا يُشرِكُ بِاللَّهِ شَيئاً وَ لَم يَكُن سَاحِراً يَتَّبِعُ السَّحَرَةَ وَ لَم يَحقِد عَلَى أخِيه.(3)

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: سه چیز است که اگر در کسی باشد خداوند او را می آمرزد و اگر آن چیز باشد آن عمل بخشیده نمی شود: 1-کسی که بمیرد و به خداوند شرک نورزیده باشد 2- کسی که ساحر نباشد و به دنبال ساحران نرود 3- کسی که کینه برادر مومن خود را نداشته باشد.8- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (علیهم السلام) قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ وَ كَانَ فِيمَا قَالَ ... نَحْنُ أَهْلُ بَيْتٍ عَصَمَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْ نَكُونَ فَتَّانِينَ أَوْ كَذَّابِينَ أَوْ سَاحِرِينَ أَوْ زَيَّافِينَ فَمَنْ كَانَ فِيهِ شَيْ ءٌ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ فَلَيْسَ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْه.(4)

امام سجاد(علیه السلام) فرمود: امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر روی منبر مسجد کوفه خطبه خواندن و در میان کلام خود فرمودند: خداوند ما اهل بیت را محفوظ داشت که فتنه گر یا دروغگو یا ساحر یا خود بزرگ بین باشیم و کسی که چیزی از این ها در وجودش باشد از ما نیست و ما هم از او نیستیم.

ص: 26


1- الخصال ج 1 ص 297 ، وسائل الشیعة ج 17 ص 143
2- مستدرک الوسائل ج 7 ص 459
3- نهج الفصاحة ص 421
4- تفسیر فرات الکوفی ص 178 ، وسائل الشیعة ج 17 ص 148

یادگیری سحر

1- عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ تَعَلَّمَ شَيْئاً مِنَ السِّحْرِ قَلِيلًا أَوْ كَثِيراً فَقَدْ كَفَرَ، وَ كَانَ آخِرَ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ، وَ حَدُّهُ أَنْ يُقْتَلَ، إِلَّا أَنْ يَتُوب.(1)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: کسی که کم یا زیاد سحر را فراگیرد قطعا کافر شده است و خداوند او را رها کند و مجازات او کشته شدن است مگر این که توبه کند.

2- عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ (علیهما السلام) أَنَّ عَلِيّاً (علیه السلام) كَانَ يَقُولُ: مَنْ تَعَلَّمَ مِنَ السِّحْرِ شَيْئاً كَانَ آخِرَ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ وَ حَدُّهُ الْقَتْلُ إِلَّا أَنْ يَتُوب.(2)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمودند: کسی که چیزی از سحر را یاد بگیرد خداوند او را رها کرده و مجازات او کشته شدن است مگر این که توبه کند.

3- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنِي شَيْخٌ مِنْ أَصْحَابِنَا الْكُوفِيِّينَ قَالَ: دَخَلَ عِيسَى بْنُ شَفَقِيٍ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ كَانَ سَاحِراً يَأْتِيهِ النَّاسُ وَ يَأْخُذُ عَلَى ذَلِكَ الْأَجْرَ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنَا رَجُلٌ كَانَتْ صِنَاعَتِيَ السِّحْرَ وَ كُنْتُ آخُذُ عَلَى ذَلِكَ الْأَجْرَ وَ كَانَ مَعَاشِي وَ قَدْ حَجَجْتُ مِنْهُ وَ مَنَّ اللَّهُ عَلَيَّ بِلِقَائِكَ وَ قَدْ تُبْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَهَلْ لِي فِي شَيْ ءٍ مِنْ ذَلِكَ مَخْرَجٌ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) نَعَم حُلَّ وَ لَا تَعْقِد.(3)

راوی گوید: عیسی بن شفقی وارد بر محضر امام صادق(علیه السلام) شد و او مردی ساحر بود که مردم نزد او می آمدند و بابت آن پول می گرفت، پس گفت: فدایتان شوم من فردی هستم که شغلم سحر است و بابت آن پول می گیرم و زندگی من از این راه می گذرد و پول آن حج به جا آوردم و خداوند با ملاقات شما بر من منت گذاشتو توبه کرده ام، آیا راه خلاصی از این کار وجود دارد؟ امام(علیه السلام) فرمودند: مشگل گشا باش و مشگل ایجاد نکن.

4- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَوْماً لِأَصْحَابِهِ: لَعَنَ اللَّهُ الْمُغِيرَةَ بْنَ سَعِيدٍ وَ لَعَنَ يَهُودِيَّةً كَانَ يَخْتَلِفُ إِلَيْهَا يَتَعَلَّمُ مِنْهُ السِّحْرَ وَ الشَّعْبَذَةَ وَ الْمَخَارِيقَ! إِنَّ الْمُغِيرَةَ كَذَبَ عَلَى أَبِي (علیه السلام) فَسَلَبَهُ اللَّهُ الْإِيمَان.(4)

روزی امام صادق(علیه السلام) به اصحاب خود فرمود: خدا لعنت کند مغیرة بن سعید و لعنت کند آن زن یهودی که نزد او می رفت و سحر و شعبده و کارهای غیر عادی یاد می گرفت، همانا مغیره بر پدرم دروغ بست و خداوند ایمان را از او گرفت.

ص: 27


1- قرب الإسناد ص 152 ، وسائل الشیعة ج 17 ص 148
2- تهذیب الأحکام ج 10 ص 148 ، وسائل الشیعة ج 28 ص 367
3- قرب الإسناد ص 52 ، الکافی (ط- الإسلامیة) ج 5 ص 115
4- رجال الکشی ص 225

اثر سحر

قَالَ عَلیُّ بنُ الحُسَین(علیهما السلام): الذُّنُوبُ الَّتِي تُظْلِمُ الْهَوَاءَ السِّحْرُ وَ الْكِهَانَةُ وَ الْإِيمَانُ بِالنُّجُومِ وَ التَّكْذِيبُ بِالْقَدَرِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْن.(1)

امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: گناهانی که هوا را تاریک می کنند عبارتند از: سحر ، پیشگویی با جن ، ایمان به ستارگان (بدون خداوند) ، انکار قدر الهی ، بی احترامی به والدین

محل تاثیر گذاری سحر

قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): َ السِّحْرُ حَقُّ وَ مَا يُسَلَّطُ السِّحْرُ إِلَّا عَلَى الْعَيْنِ وَ الْفَرْج.(2)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: سحر حق است و سحر مسلط نمی شود مگر بر چشم و شرمگاه انسان.

راه های دفع سحر

1- عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ أَكْثَرَ قِرَاءَةَ قُلْ أُوحِيَ إِلَيَ لَمْ يُصِبْهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا شَيْ ءٌ مِنْ أَعْيُنِ الْجِنِّ وَ لَا نَفْثِهِمْ وَ لَا سِحْرِهِمْ وَ لَا مِنْ كَيْدِهِمْ وَ كَانَ مَعَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَيَقُولُ يَا رَبِّ لَا أُرِيدُ بِهِ بَدَلًا وَ لَا أُرِيدُ أَنْ أَبْغِيَ عَنْهُ حِوَلًا.(3)امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کسی که سوره جن را زیاد بخواند در زندگی دنیا چیزی از چشم بد جن ها و سحر و حیله آنان به او نمی رسد و سوره جن همراه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود و می فرمود: پروردگارا به جای آن، چیز دیگری نمی خواهم و به غیر آن چاره ای را طلب نمی کنم.

2- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ: مَنْ أَكَلَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعَ عَجَوَاتِ تَمْرٍ عَلَى الرِّيقِ مِنْ تَمْرِ الْعَالِيَةِ لَمْ يَضُرَّهُ سَمٌّ وَ لَا سِحْرٌ وَ لَا شَيْطَان.(4)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کسی که هر روز هفت عدد خرمای عجوه مدینه را بخورد، سم و سحر و شیطان به او ضرری نمی رساند.

3- عَنِ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (علیه السلام) يَقُولُ: التُّفَّاحُ شِفَاءٌ مِنْ خِصَالٍ مِنَ السَّمِ وَ السِّحْرِ وَ اللَّمَمِ يَعْرِضُ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْبَلْغَمِ الْغَالِبِ وَ لَيْسَ شَيْ ءٌ أَسْرَعَ مَنْفَعَةً مِنْه.(5)

ص: 28


1- معانی الأخبار ص 271 ، عدة الداعی ص 213
2- طب الأئمة(علیهم السلام) ص 114 ، البرهان ج 5 ص 814
3- ثواب الأعمال ص 120 ، وسائل الشیعة ج 6 ص 257
4- المحاسن ج 2 ص 532 ، الکافی (ط- الإسلامیة) ج 6 ص 349
5- المحاسن ج 2 ص 553 ، بحارالأنوار ج 63 ص 174

امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: سیب موجب شفاء در چند مورد است: 1- سمّ 2- سحر 3- دیوانگی حاصل شده از جن 4- بلغم غالب، و چیزی در منفعت سریع تر از آن نیست.

4- عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ: سَحَرَ لَبِيدُ بْنُ أَعْصَمَ الْيَهُودِيُّ وَ أُمُّ عَبْدِ اللَّهِ الْيَهُودِيَّةُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فِي عُقَدٍ مِنْ قَزٍّ أَحْمَرَ وَ أَخْضَرَ وَ أَصْفَرَ فَعَقَدُوهُ لَهُ فِي إِحْدَى عَشْرَةَ عُقْدَةً ثُمَّ جَعَلُوهُ فِي جُفٍّ مِنْ طَلْعٍ قَالَ يَعْنِي قُشُورَ اللَّوْزِ [الكف] ثُمَّ أَدْخَلُوهُ فِي بِئْرٍ بِوَادٍ فِي الْمَدِينَةِ فِي مَرَاقِي الْبِئْرِ تَحْتَ رَاعُوفَةٍ يَعْنِي الْحَجَرَ الْخَارِجَ فَأَقَامَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) ثَلَاثاً لَا يَأْكُلُ وَ لَا يَشْرَبُ وَ لَا يَسْمَعُ وَ لَا يُبْصِرُ وَ لَا يَأْتِي النِّسَاءَ فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) وَ نَزَلَ مَعَهُ بِالْمُعَوِّذَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ مَا شَأْنُكَ قَالَ مَا أَدْرِي أَنَا بِالْحَالِ الَّذِي تَرَى فَقَالَ إِنَّ أُمَّ عَبْدِ اللَّهِ وَ لَبِيدَ بْنَ أَعْصَمَ سَحَرَاكَ وَ أَخْبَرَهُ بِالسِّحْرِ [وَ] حَيْثُ هُوَ ثُمَّ قَرَأَ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) ذَلِكَ فَانْحَلَّتْ عُقْدَةٌ ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يَقْرَأُ آيَةً وَ يَقْرَأُ النَّبِيُ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ تَنْحَلُّ عُقْدَةٌ حَتَّى أَقْرَأَهَا عَلَيْهِ إِحْدَى عَشْرَةَ آيَةً وَ انْحَلَّتْ إِحْدَى عَشْرَةَ عُقْدَةً وَ جَلَسَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله و سلم) وَ دَخَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) فَأَخْبَرَهُ بِمَا جَاءَ بِهِ جَبْرَئِيلُ وَ قَالَ لَهُ انْطَلِقْ فَأْتِنِي بِالسِّحْرِ فَخَرَجَ عَلِيٌّ(علیه السلام) فَجَاءَ بِهِ فَأَمَرَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَنُقِضَ ثُمَّ تَفَلَ [ثَقُلَ] عَلَيْهِ وَ أَرْسَلَ إِلَى لَبِيدِ بْنِ أَعْصَمَ وَ أُمِّ عَبْدِ اللَّهِ الْيَهُودِيَّةِ فَقَالَ مَا دَعَاكُمْ إِلَى مَا صَنَعْتُمْ ثُمَّ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) عَلَى لَبِيدٍ وَ قَالَ لَا أَخْرَجَكَ اللَّهُ مِنَ الدُّنْيَا سَالِماً قَالَ وَ كَانَ مُوسِراً كَثِيرَ الْمَالِ فَمَرَّ بِهِ غُلَامٌ يَسْعَى فِي أُذُنِهِ قُرْطٌ قِيمَتُهُ دِينَارٌ فَجَاذَبَهُ فَخَرَمَ أُذُنَ الصَّبِيِّ فَأُخِذَ وَ قُطِعَتْ يَدُهُ فَمَاتَ مِنْ وَقْتِهِ.(1)امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: لبید بن اعصم یهودی و أم عبدالله یهودی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را سحر کردند به صورت گره هایی از ابریشم قرمز و سبز و زرد به تعداد یازده گره سپس آن را در ظرفی از پوست بادام قرار دادند و سپس آن را در چاهی زیر یک سنگ در یکی از مناطق مدینه گذاشتند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا سه روز نمی خوردند و نمی آشامیدند و نمی شنیدند و نمی دیدند و جماع با زنان نداشتند تا این که جبرئیل با دو سوره ناس و فلق نازل شد و گفت: ای محمد چه شده؟ فرمودند: نمی دانم به حالی هستم که می بینی، جبرئیل گفت: أم عبدلله و لبید بن أعصم تو را سحر کرده اند و از سحر به او خبر داد سپس جبرئیل گفت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم گفتند و یک گره از آن گره ها باز شد و همین طور جبرئیل آیه به آیه خواند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم خواندند تا این که همه گره ها باز شد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودند تا این که امیرالمؤمنین(علیه السلام) وارد شدند و خبر را به دادند و به او گفتند برو و سحر را بیاور و امیرالمؤمنین(علیه السلام) آن را آوردند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند آن را باز کن و بعد آب دهان خود را در آن ریختند و به دنبال لبید بن اعصم و أم عبدالله یهودی فرستادند و به آنان فرمودند: چرا این کار را کردید؟ سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) لبید را نفرین کردند و فرمودند: خداوند تو را سالم از دنیا خارج نکند. لبید فرد ثروتمندی بود یک روز پسری از کنارش عبور کرد که گوشواره ای داشت به قیمت یک دینار پس آن گوشواره او را به خود جذب کرد و گوش کودک را پاره کرد بعد از آن او را گرفتند و دستش را قطع کردند و او از دنیا رفت.

ص: 29


1- تفسیر فرات الکوفی ص 619 ، بحارالأنوار ج 60 ص 22

5- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ يَقُولُ يَا مُحَمَّدُ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ يَعْنِي بِخَالِقِ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلهِ النَّاسِ  لَا شَرِيكَ لَهُ وَ مَعَهُ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ  يَعْنِي الشَّيْطَانَ الْخَنَّاسِ يَقُولُ يُوَسْوِسُ عَلَى قَلْبِ ابْنِ آدَمَ فَإِذَا ذَكَر ابْنُ آدَمَ اللَّهَ خَنَسَ مِنْ قَلْبِهِ فَذَهَبَ ثُمَّ قَالَ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ يَدْخُلُونَ فِي صُوَرِ الْجِنِّ فَيُوَسْوِسُونَ عَلَى قَلْبِهِ كَمَا يُوَسْوِسُ عَلَى قَلْبِ ابْنِ آدَمَ وَ يَدْخُلُ مِنَ الْجِنِّيِّ كَمَا يَدْخُلُ مِنَ الْإِنْسِيِّ وَ هَاتَانِ السُّورَتَانِ نَزَلَتَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) حِينَ سُحِرَ وَ أُمِرَ أَنْ يَتَعَوَّذَ بِهِمَا.(1)

ابن عباس گوید درباره آیه شریفه قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ گوید: می گوید ای محمد قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ یعنی به خالق مردم مَلِكِ النَّاسِ إِلهِ النَّاسِ  شریکی برای او و همراه او نیست مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ  یعنی شیطان الْخَنَّاسِ می گوید قلب فرزند آدم را وسوسه می کند و زمانی که یاد خداوند کند از قلبش دور شده و برود سپس گوید الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ شیاطین در صورت جن داخل شده و قلب او را وسوسه می کنند همان طور که قلب فرزند آدم را وسوسه می کنند و داخل بر جن می شود همان طور که داخل بر انسان می شود و این دو سوره هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سحر شدند بر ایشان نازل شد و امر کردند که آن دو برای حفظ شدن از سحر خوانده شود.6- عَنْ عَبَايَةَ بْنِ رِبْعِيٍّ الْأَسَدِيِ: أَنَّهُ سَمِعَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) يَأْمُرُ بَعْضَ أَصْحَابِهِ وَ قَدْ شَكَا إِلَيْهِ السِّحْرَ فَقَالَ اكْتُبْ فِي رَقِّ ظَبْيٍ وَ عَلِّقْهُ عَلَيْكَ فَإِنَّهُ لَا يَضُرُّكَ وَ لَا يَجُوزُ كَيْدُهُ فِيكَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ بِسْمِ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ.(2)

راوی گوید: شنیدم امیرالمؤمنین(علیه السلام) به بعضی از اصحاب خود که از سحر شکایت داشتند امر می کنند که این عبارت را در پوست آهو بنویس و او را بر خود آویزان کن که دیگر سحر ضرری نمی رساند و حیله شیطان در مورد تو فایده ای نداشته باشد: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ بِسْمِ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ.

7- عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ السُّلَمِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام): قَالَ الْأَصْبَغُ أَخَذْتُ هَذِهِ الْعُوذَةَ مِنْهُ (علیه السلام) وَ قَالَ لِي يَا أَصْبَغُ هَذِهِ عُوذَةُ السِّحْرِ وَ الْخَوْفِ مِنَ السُّلْطَانِ تَقُولُهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما

ص: 30


1- تفسیر فرات الکوفی ص 621
2- طب الأئمة(علیهم السلام) ص 35 ، بحارالأنوار ج 92 ص 124

سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ(1) وَ تَقُولُ فِي وَجْهِ الْمَاءِ(2)

إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ قَبْلَ أَنْ تَبْدَأَ بِصَلَاةِ النَّهَارِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ لَا يَضُرُّكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى.(3)

اصبغ بن نباته گوید: من این دعا را از امیرالمؤمنین(علیه السلام) گرفتم و ایشان فرمودند ای اصبغ این دعا برای ایمن شدن از سحر و ترس از فرمانروا است آن را هفت مرتبه بگو: ِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ و آن را هفت مرتبه بعد از نماز شب و قبل از نماز صبح به آب [یا صورت فرد سحر کننده] بخوان و دیگر سحر به تو ضرری نمی رساند.

8- عَنْ إِسْحَاقَ الصَّحَّافِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: يَا صَحَّافُ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّكَ مَأْخُوذٌ عَنْ أَهْلِكَ؟ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِينَ قَدْ عَالَجْتُ بِكُلِّ دَوَاءٍ فَوَ اللَّهِ مَا نَفَعَنِي قَالَ يَا صَحَّافُ أَ فَلَا أَعْلَمْتَنِي؟ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اللَّهِ مَا خَفِيَ عَلَيَّ أَنَّ كُلَّ شَيْ ءٍ عِنْدَكُمْ فَرَجُهُ وَ لَكِنْ أَسْتَحْيِيكَ قَالَ وَيْحَكَ وَ مَا مَنَعَكَ الْحَيَاءَ فِي رَجُلٍ مَسْحُورٍ مَأْخُوذٍ؟ أَمَا إِنِّي أَرَدْتُ أَنْ أُفَاتِحَكَ بِذَلِكَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أذرئكم [أَدْرَؤُكُمْ] أَيُّهَا السَّحَرَةُ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِاللَّهِ الَّذِي قَالَ لِإِبْلِيسَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً اخْرُجْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ  أَبْطَلْتُ عَمَلَكُمْ وَ رَدَدْتُ عَلَيْكُمْ وَ نَقَضْتُهُ بِإِذْنِ اللَّهِ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى الْأَعْظَمِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ الْقَدِيمِ رَجَعَ سِحْرُكُمْ كَمَا لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ كَمَا بَطَلَ كَيْدُ السَّحَرَةِ حِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمُوسَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ  بِإِذْنِ اللَّهِ أَبْطَلَ سَحَرَةَ فِرْعَوْنَ أَبْطَلْتُ عَمَلَكُمْ أَيُّهَا السَّحَرَةُ وَ نَقَضْتُهُ عَلَيْكُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَفَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ بِالَّذِي قَالَ وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ  وَ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما فَأَنْتُمْ مُتَحَيِّرُونَ وَ لَا تَتَوَجَّهُونَ بِشَيْ ءٍ مِمَّا كُنْتُمْ فِيهِ وَ لَا تَرْجِعُونَ إِلَى شَيْ ءٍ مِنْهُ أَبَداً قَدْ بَطَلَ بِحَمْدِ اللَّهِ عَمَلُكُمْ وَ خَابَ سَعْيُكُمْ وَ وَهَنَ كَيْدُكُمْ مَعَ مَنْ كَانَ ذَلِكَ مِنَ الشَّيَاطِينِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً غَلَبْتُكُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ هَزَمْتُ كَثْرَتَكُمْ بِجُنُودِ اللَّهِ وَ كَسَرْتُ قُوَّتَكُمْ بِسُلْطَانِ اللَّهِ وَ سَلَّطْتُ عَلَيْكُمْ عَزَائِمَ اللَّهِ عَمِيَ بَصَرُكُمْ وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُكُمْ وَ انْقَطَعَتْ أَسْبَابُكُمْ وَ تَبَرَّأَ الشَّيْطَانُ مِنْكُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ فَكانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِي النَّارِ خالِدَيْنِ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ وَ أَنْزَلَ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ  إِلَى وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ  إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى وَ يُقْذَفُونَ

ص: 31


1- سوره قصص آیه 35
2- در بحارالأنوار ج 92 ص 125 عبارت " وجه الساحر " آمده است.
3- طب الأئمة(علیهم السلام) ص 35

مِنْ كُلِّ جانِبٍ دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ  إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ  وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون  إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ  هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ  مَنْ أَرَادَ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِسُوءٍ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَوْ غَيْرِهِمْ بَعْدَ هَذِهِ الْعُوذَةِ جَعَلَ اللَّهُ مِمَّنْ وَصَفَهُمْ فَقَالَ أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ فِي هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْ ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُمَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ اللَّهُمَّ فَأَسْأَلُكَ بِصِدْقِكَ وَ عِلْمِكَ وَ حُسْنِ أَمْثَالِكَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مَنْ أَرَادَ فُلَاناً بِسُوءٍ أَنْ تَرُدَّ كَيْدَهُ فِي نَحْرِهِ وَ تَجْعَلَ خَدَّهُ الْأَسْفَلَ وَ تَرْكَسَهُ لِأُمٍّ رَأْسِهِ فِي حُفْرَةٍ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ وَ مَا كَانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ثُمَ تَقْرَأُ عَلَى طِينِ الْقَبْرِ وَ تَخْتِمُ وَ تُعَلِّقُهُ عَلَى الْمَأْخُوذِ وَ تَقْرَأُ هُوَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ  وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ.(1)

راوی گوید: امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: ای صحاف، گفتم: گوش به فرمانم ای پسر رسول خدا، فرمودند: تو نسبت به همسرت دچار سحر شده ای. گفتم: بله سه سال است که با هر دوایی معالجه می کنم اما به خدا سوگند فایده ای نداشته است، حضرت فرمودند: چرا به من خبر ندادی؟ گفتم: ای پسر رسول خدا به خدا سوگند بر من مخفی نیست که راه حل هر چیزی پیش شماست اما از شما حیا کردم، امام(علیه السلام) فرمودند: وای بر تو این چه حیایی است

ص: 32


1- طب الأئمة(علیهم السلام) ص 45 ، بحارالأنوار ج 92 ص 113

نسبت به شخص سحر شده، من می خواهم تو را به واسطه این دعا گشایش دهم پس بگو: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أذرئكم [أَدْرَؤُكُمْ] أَيُّهَا السَّحَرَةُ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِاللَّهِ الَّذِي قَالَ لِإِبْلِيسَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً اخْرُجْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ  أَبْطَلْتُ عَمَلَكُمْ وَ رَدَدْتُ عَلَيْكُمْ وَ نَقَضْتُهُ بِإِذْنِ اللَّهِ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى الْأَعْظَمِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ الْقَدِيمِ رَجَعَ سِحْرُكُمْ كَمَا لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ كَمَا بَطَلَ كَيْدُ السَّحَرَةِ حِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمُوسَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ  بِإِذْنِ اللَّهِ أَبْطَلَ سَحَرَةَ فِرْعَوْنَ أَبْطَلْتُ عَمَلَكُمْ أَيُّهَا السَّحَرَةُ وَ نَقَضْتُهُ عَلَيْكُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ بِالَّذِي قَالَ وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ  وَ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما فَأَنْتُمْ مُتَحَيِّرُونَ وَ لَا تَتَوَجَّهُونَ بِشَيْ ءٍ مِمَّا كُنْتُمْ فِيهِ وَ لَا تَرْجِعُونَ إِلَى شَيْ ءٍ مِنْهُ أَبَداً قَدْ بَطَلَ بِحَمْدِ اللَّهِ عَمَلُكُمْ وَ خَابَ سَعْيُكُمْ وَ وَهَنَ كَيْدُكُمْ مَعَ مَنْ كَانَ ذَلِكَ مِنَ الشَّيَاطِينِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً غَلَبْتُكُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ هَزَمْتُ كَثْرَتَكُمْ بِجُنُودِ اللَّهِ وَ كَسَرْتُ قُوَّتَكُمْ بِسُلْطَانِ اللَّهِ وَ سَلَّطْتُ عَلَيْكُمْ عَزَائِمَ اللَّهِ عَمِيَ بَصَرُكُمْ وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُكُمْ وَ انْقَطَعَتْ أَسْبَابُكُمْ وَ تَبَرَّأَ الشَّيْطَانُ مِنْكُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ فَكانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِي النَّارِ خالِدَيْنِ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ وَ أَنْزَلَ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ  إِلَى وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ  إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ وَ حِفْظاً مِنْكُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ  إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ  وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون  إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ  هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ  مَنْ أَرَادَ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ (اسم شخص و مادر او گفته شود) بِسُوءٍ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَوْ غَيْرِهِمْ بَعْدَ هَذِهِ الْعُوذَةِ جَعَلَ اللَّهُ مِمَّنْ وَصَفَهُمْ فَقَالَ أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ فِي هذِهِ الْحَياةِ

ص: 33

الدُّنْيا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْ ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ  جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ اللَّهُمَّ فَأَسْأَلُكَ بِصِدْقِكَ وَ عِلْمِكَ وَ حُسْنِ أَمْثَالِكَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مَنْ أَرَادَ فُلَاناً بِسُوءٍ أَنْ تَرُدَّ كَيْدَهُ فِي نَحْرِهِ وَ تَجْعَلَ خَدَّهُ الْأَسْفَلَ وَ تَرْكَسَهُ لِأُمٍّ رَأْسِهِ فِي حُفْرَةٍ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ وَ مَا كَانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ، سپس آن را بر خاک قبر خوانده و آن را بسته و بر شخص سحر شده آویزان می کنی و می گویی هُوَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ  وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ.

9- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: هَذِهِ الْعُوذَةِ الَّتِي أَمْلَاهَا عَلَيْنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَذْكُرُ أَنَّهَا وِرَاثَةً وَ أَنَّهَا تَبْطُلُ السِّحْرَ تُكْتَبُ عَلَى وَرَقٍ وَ مَا يُعَلَّقُ عَلَى الْمَسْحُورِ قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ  أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْكَهافَسَوَّاها الْآيَاتِ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ .(1)

راوی گوید: این حرزی است که امام صادق(علیه السلام) به ما دادند و فرمودند این یک ارث رسیده به من است که سحر را باطل می کند و بر روی کاغذ یا چیزی که بر سحر شده آویزان می شود نوشته می شود: قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ  أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها الْآيَاتِ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ .

10- عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) قَالَتْ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): يَا فَاطِمَةُ، أَ لَا أُعَلِّمُكِ دُعَاءً لَا يَدْعُو بِهِ أَحَدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ، وَ لَا يَحِيكُ (2)

فِي صَاحِبِهِ سَمٌّ وَ لَا سِحْرٌ، وَ لَا يَعْرِضُ لَهُ شَيْطَانٌ بِسُوءٍ، وَ لَا تُرَدَّ لَهُ دَعْوَةٌ، وَ تُقْضَى حَوَائِجُهُ كُلُّهَا، الَّتِي يُرَغَّبُ إِلَى اللَّهِ فِيهَا عَاجَلَهَا وَ آجِلَهَا؟ قُلْتُ: أَجَلْ يَا أَبَهْ، لِهَذَا وَ اللَّهِ، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا. قَالَ: تَقُولِينَ: يَا اللَّهُ، يَا أَعَزَّ مَذْكُورٍ وَ أَقْدَمَهُ قِدَماً فِي الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ، يَا اللَّهُ، يَا رَحِيمَ كُلِّ مُسْتَرْحِمٍ، وَ مَفْزَعَ كُلِّ مَلْهُوفٍ،

ص: 34


1- طب الأئمة(علیهم السلام) ص 115 ، البرهان ج 5 ص 815
2- لا يحيك: لا يؤثر

يَا اللَّهُ، يَا رَاحِمَ كُلِّ حَزِينٍ يَشْكُو بَثَّهُ وَ حُزْنَهُ إِلَيْهِ، يَا اللَّهُ، يَا خَيْرَ مَنْ طُلِبَ الْمَعْرُوفُ مِنْهُ وَ أَسْرَعَهُ إِعْطَاءً، يَا اللَّهُ، يَا مَنْ تَخَافُ الْمَلَائِكَةُ الْمُتَوَقِّدَةُ بِالنُّورِ مِنْهُ، أَسْأَلُكَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِي يَدْعُوكَ بِهَا حَمَلَةُ عَرْشِكَ وَ مَنْ حَوْلَ عَرْشِكَ، يُسَبِّحُونَ بِهَا شَفَقَةً مِنْ خَوْفِ عَذَابِكَ؛ وَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِي يَدْعُوكَ بِهَا جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ إِلَّا أَجَبْتَنِي وَ كَشَفْتَ يَا إِلَهِي كُرْبَتِي، وَ سَتَرْتَ ذُنُوبِي. يَا مَنْ يَأْمُرُ بِالصَّيْحَةِ فِي خَلْقِهِ فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ [يُحْشَرُونَ](1)، أَسْأَلُكَ بِذَلِكَ الِاسْمِ الَّذِي تُحْيِي بِهِ الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ، أَنْ تُحْيِيَ قَلْبِي، وَ تَشْرَحَ صَدْرِي، وَ تُصْلِحَ شَأْنِي. يَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْبَقَاءِ، وَ خَلَقَ لِبَرِيَّتِهِ الْمَوْتَ وَ الْحَيَاةَ، يَا مَنْ فِعْلُهُ قَوْلٌ، وَ قَوْلُهُ أَمْرٌ، وَ أَمْرُهُ مَاضٍ عَلَى مَا يَشَاءُ. أَسْأَلُكَ بِالاسْمِ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ خَلِيلُكَ حِينَ أُلْقِيَ فِي النَّارِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ قُلْتَ: يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ (2)

وَ بِالاسْمِ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ مُوسَى مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي كَشَفْتَ بِهِ عَنْ أَيُّوبَ الضُّرَّ، وَ تُبْتَ بِهِ عَلَى دَاوُدَ، وَ سَخَّرْتَ بِهِ لِسُلَيْمَانَ الرِّيحُ تَجْرِي بِأَمْرِهِ وَ الشَّيَاطِينُ، وَ عَلَّمْتَهُ مَنْطِقَ الطَّيْرِ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي وَهَبْتَ بِهِ لِزَكَرِيَّا يَحْيَى، وَ خَلَقْتَ عِيسَى مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ مِنْ غَيْرِ أَبٍ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي خَلَقْتَ بِهِ الْعَرْشَ وَ الْكُرْسِيَّ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي خَلَقْتَ بِهِ الرُّوحَانِيِّينَ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي خَلَقْتَ بِهِ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي خَلَقْتَ بِهِ جَمِيعَ الْخَلْقِ وَ جَمِيعَ مَا أَرَدْتَ مِنْ شَيْ ءٍ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي قَدَرْتَ بِهِ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ. أَسْأَلُكَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ لَمَّا أَعْطَيْتَنِي سُؤْلِي، وَ قَضَيْتَ بِهَا حَوَائِجِي. فَإِنَّهُ يُقَالُ لَكِ: يَا فَاطِمَةُ، نَعَمْ نَعَمْ.(3)حضرت فاطمه(علیها السلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به من فرمودند: ای فاطمه آیا دعایی به تو یاد ندهم که کسی آن را نخواند مگر این که اجابت شود و سم و سحر بر خواننده آن اثر نکند و شیطان به بدی متعرض آن نشود و دعایی از او رد نشده و همه حاجت های او در نزد خداوند از دنیا وآخرت برآورده شود، گفتم: بله پدرجان که این از دنیا و آنچه در آن است برایم محبوب تر است، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند بگو: يَا اللَّهُ، يَا أَعَزَّ مَذْكُورٍ وَ أَقْدَمَهُ قِدَماً فِي الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ، يَا اللَّهُ، يَا رَحِيمَ كُلِّ مُسْتَرْحِمٍ، وَ مَفْزَعَ كُلِّ مَلْهُوفٍ، يَا اللَّهُ، يَا رَاحِمَ كُلِّ حَزِينٍ يَشْكُو بَثَّهُ وَ حُزْنَهُ إِلَيْهِ، يَا اللَّهُ، يَا خَيْرَ مَنْ طُلِبَ الْمَعْرُوفُ مِنْهُ وَ أَسْرَعَهُ إِعْطَاءً، يَا اللَّهُ، يَا مَنْ تَخَافُ الْمَلَائِكَةُ الْمُتَوَقِّدَةُ بِالنُّورِ مِنْهُ، أَسْأَلُكَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِي يَدْعُوكَ بِهَا حَمَلَةُ عَرْشِكَ وَ مَنْ حَوْلَ عَرْشِكَ، يُسَبِّحُونَ بِهَا شَفَقَةً مِنْ خَوْفِ عَذَابِكَ؛ وَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِي يَدْعُوكَ بِهَا جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ إِلَّا أَجَبْتَنِي وَ كَشَفْتَ يَا إِلَهِي كُرْبَتِي، وَ سَتَرْتَ ذُنُوبِي. يَا مَنْ يَأْمُرُ بِالصَّيْحَةِ فِي خَلْقِهِ فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ [يُحْشَرُونَ](4)، أَسْأَلُكَ بِذَلِكَ الِاسْمِ الَّذِي تُحْيِي بِهِ الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ، أَنْ تُحْيِيَ قَلْبِي، وَ تَشْرَحَ صَدْرِي، وَ تُصْلِحَ شَأْنِي. يَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْبَقَاءِ، وَ خَلَقَ لِبَرِيَّتِهِ الْمَوْتَ وَ الْحَيَاةَ، يَا مَنْ فِعْلُهُ قَوْلٌ، وَ قَوْلُهُ أَمْرٌ، وَ أَمْرُهُ مَاضٍ عَلَى مَا يَشَاءُ. أَسْأَلُكَ بِالاسْمِ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ خَلِيلُكَ حِينَ أُلْقِيَ فِي النَّارِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ قُلْتَ: يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ (5)

وَ بِالاسْمِ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ مُوسَى مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي كَشَفْتَ بِهِ عَنْ أَيُّوبَ الضُّرَّ، وَ تُبْتَ بِهِ عَلَى دَاوُدَ، وَ سَخَّرْتَ بِهِ لِسُلَيْمَانَ الرِّيحُ تَجْرِي بِأَمْرِهِ وَ الشَّيَاطِينُ، وَ عَلَّمْتَهُ

ص: 35


1- ما بين المعقوفتين من مهج الدّعوات.
2- سوره انبیاء آیه 69
3- دلائل الإمامة (ط- الحدیثة) ص 73 ، مهج الدعوات ص 141
4- ما بين المعقوفتين من مهج الدّعوات.
5- سوره انبیاء آیه 69

مَنْطِقَ الطَّيْرِ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي وَهَبْتَ بِهِ لِزَكَرِيَّا يَحْيَى، وَ خَلَقْتَ عِيسَى مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ مِنْ غَيْرِ أَبٍ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي خَلَقْتَ بِهِ الْعَرْشَ وَ الْكُرْسِيَّ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي خَلَقْتَ بِهِ الرُّوحَانِيِّينَ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي خَلَقْتَ بِهِ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي خَلَقْتَ بِهِ جَمِيعَ الْخَلْقِ وَ جَمِيعَ مَا أَرَدْتَ مِنْ شَيْ ءٍ. وَ بِالاسْمِ الَّذِي قَدَرْتَ بِهِ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ. أَسْأَلُكَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ لَمَّا أَعْطَيْتَنِي سُؤْلِي، وَ قَضَيْتَ بِهَا حَوَائِجِي ، پس به تو گفته شود: ای فاطمه بله بله.

11- فِي كِتَابِ الْفِرْدَوْسِ عَنِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) قَالَ: مَنْ أَكَلَ الْهِنْدَبَاءَ وَ نَامَ عَلَيْهِ لَمْ يُؤْثِرْ فِيهِ سَمٌّ وَ لَا سِحْرٌ وَ لَمْ يَقْرَبْهُ شَيْ ءٌ مِنَ الدَّوَابِّ حَيَّةٌ وَ لَا عَقْرَبٌ.(1)

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کسی که کاسنی بخورد و بر آن بخوابد، سم و سحر در او اثر نمی کند و جنبندگان مانند مار و عقرب به او نزدیک نمی شوند.

12- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا (علیه السلام) عَنِ السِّحْرِ فَقَالَ هُوَ حَقٌّ وَ هُوَ يُضِرُّ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى فَإِذَا أَصَابَكَ ذَلِكَ فَارْفَعْ يَدَكَ حِذَاءَ وَجْهِكَ وَ اقْرَأْ عَلَيْهَا بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ إِلَّا ذَهَبَتْ وَ انْقَرَضَت.(2)راوی گوید از امام رضا(علیه السلام) درباره سحر پرسیدم پس حضرت فرمودند: سحر حقیقت دارد و به اذن خداوند ضرر می رساند، اگر دچار سحر شدی دستت را مقابل صورت بالا ببر و بگو: بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ، که دیگر از بین برود.

13- يَكْتُبُ فِي رَقٍّ وَ يُعَلِّقُ عَلَيْهِ: قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ  وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ.(3)

در کاغذ نوشته شود و آویزان گردد: قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ  وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ

14- يَتَكَلَّمُ بِهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ: سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ.(4)

هفت مرتبه گفته شود: سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ.

ص: 36


1- مکارم الأخلاق ص 178 ، بحارالأنوار ج 59 ص 216
2- مکارم الأخلاق ص 413
3- مکارم الأخلاق ص 414
4- مکارم الأخلاق ص 414

15- فِي أَدْعِيَةِ السِّرِّ الْقُدْسِيَّةِ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّ السِّحْرَ لَمْ يَزَلْ قَدِيماً وَ لَيْسَ يَضُرُّ شَيْئاً إِلَّا بِإِذْنِي فَمَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَهْلِ عَافِيَتِي مِنَ السِّحْرِ فَلْيَقُلْ: اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَى وَ خَاصَّةِ كَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ كَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِيدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلْقِفَهَا إِفْكَ أَهْلِ الْإِفْكِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِينَ وَ مُبْطِلَ كَيْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ كَادَنِي بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَيْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّى تُرْجِعَهُ عَنِّي غَيْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ وَ لَا شَامِتٍ بِي إِنِّي أَدْرَأُ بِعَظَمَتِكَ فِي نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَكُنْ لِي مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا يَا كَرِيم ُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِكَ لَمْ يَضُرَّهُ سِحْرُ سَاحِرٍ جِنِّيٍّ وَ لَا إِنْسِيٍّ أَبَدا.(1)

در حدیث قدسی آمده است: ای محمد، سحر پیوسته از قدیم بوده است و جز به اذن من ضرر نمی رساند پس کسی که دوست دارد جزء عافیت یافتگان از سحر باشد بگوید: اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَى وَ خَاصَّةِ كَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ كَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِيدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلْقِفَهَا إِفْكَ أَهْلِ الْإِفْكِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِينَ وَ مُبْطِلَ كَيْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ كَادَنِي بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَيْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُحَتَّى تُرْجِعَهُ عَنِّي غَيْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ وَ لَا شَامِتٍ بِي إِنِّي أَدْرَأُ بِعَظَمَتِكَ فِي نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَكُنْ لِي مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا يَا كَرِيم ُ ، اگر آن را بگوید سحر جن و انسان به او ضرری نمی رساند.

16- عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): لَمَّا نَزَلَتْ آيَةُ الْكُرْسِيِّ نَزَلَتْ آيَةٌ مِنْ كَنْزِ الْعَرْشِ مَا مِنْ وَثَنٍ فِي الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِلَّا وَ سَقَطَ عَلَى وَجْهِهِ فَخَافَ إِبْلِيسُ وَ قَالَ لِقَوْمِهِ حَدَثَتْ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ حَادِثَةٌ عَظِيمَةٌ فَالْزَمُوا مَكَانَكُمْ حَتَّى أَجُوبَ الْمَشَارِقَ وَ الْمَغَارِبَ فَأَعْرِفَ الْحَادِثَةَ فَجَابَ حَتَّى أَتَى الْمَدِينَةَ فَرَأَى رَجُلًا فَقَالَ هَلْ حَدَثَ الْبَارِحَةَ حَادِثَةٌ قَالَ قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) نَزَلَتْ عَلَيَّ آيَةٌ مِنْ كُنُوزِ الْعَرْشِ سَقَطَتْ لَهَا أَصْنَامُ الْعَالَمِ لِوَجْهِهَا فَرَجَعَ إِبْلِيسُ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ أَخْبَرَهُمْ بِذَلِكَ وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لَا يُقْرَأُ هَذِهِ الْآيَةُ فِي بَيْتٍ إِلَّا وَ لَا يَحُومُ الشَّيْطَانُ حَوْلَهُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَى أَنْ ذَكَرَ ثَلَاثِينَ يَوْماً وَ لَا يَعْمَلُ فِيهِ السِّحْرُ أَرْبَعِينَ يَوْماً يَا عَلِيُّ تَعَلَّمْ هَذِهِ الْآيَةَ وَ عَلِّمْهَا أَوْلَادَكَ وَ جِيرَانَكَ فَإِنَّهُ لَمْ يَنْزِلْ عَلَيَّ آيَةٌ أَعْظَمُ مِنْ هَذَا.(2)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: زمانی که آیة الکرسی نازل شد که آیه ای از گنجینه عرش بود، هیچ بتی در مشرق و مغرب نبود جز این که با صورت به زمین افتاد پس ابلیس ترسید و به قوم خود گفت امشب حادثه بزرگی رخ داده است به مکان های خود روید تا مشرق ها و مغرب های زمین را جستجو کنم تا باخبر شوم. به مدینه رسید و شخصی را دید از وی پرسید دیشب اتفاقی افتاده، گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به ما فرمودند: آیه ای از گنجینه های عرش بر من نازل شده که به خاطر آن بت های جهان به زمین افتادند، پس ابلیس به سوی یاران خود برگشت و به آنان خبر داد و امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: این آیه در خانه ای خوانده نمی شود مگر این که شیطان

ص: 37


1- المصباح للکفعمی ص 228 ، جواهرالسنیة ص 353
2- مستدرک الوسائل ج 4 ص 336

تا سه روز نزدیک آن خانه نمی شود تا این که فرمودند سی روز و سحر تا چهل روز در او اثر نمی کند، ای علی این آیه را بیاموز و به فرزندان و همسایگان خود نیز یاد بده که آیه ای بزرگتر از این آیه بر من نازل نشده است.

17- قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): مَنِ اتَّخَذَ دِيكاً أَبْيَضَ فِي مَنْزِلِهِ يُحْفَظُ مِنْ شَرِّ ثَلَاثَةٍ مِنَ الْكَافِرِ وَ الْكَاهِنِ وَ السَّاحِرِ.(1)

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کسی که در خانه خود خروس سفید داشته باشد از سه چیز محفوظ می ماند: کافر و ارتباط گیرنده با جن و سحر کننده.

18- حِرزٌ لِأميرِ المُؤمِنينَ (علیه السلام) لِلْمَسْحُورِ وَ التَّوَابِعِ وَ الْمَصْرُوعِ وَ السَّمِّ وَ السُّلْطَانِ وَ الشَّيْطَانِ وَ جَمِيعِ مَا يَخَافُهُ الْإِنْسَانُ وَ مَنْ عُلِّقَ عَلَيْهِ هَذَا الْكِتَابُ لَا يَخَافُ اللُّصُوصَ وَ السَّارِقَ وَ لَا شَيْئاً مِنَ السِّبَاعِ وَ الْحَيَّاتِ وَ الْعَقَارِبِ وَ كُلَّ شَيْ ءٍ يُؤْذِي النَّاسَ وَ هَذِهِ كِتَابَتُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أي كنوش أي كنوش أرشش عطينطينطح يا ميططرون فريالسنون ما وماسا ماسوما يا طيطشالوش خيطوش مشفقيش مشاصعوش أوطيعينوش ليطيفتكش هذاهذا وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنا إِلى مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ اخْرُجْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ مِنْهَا أَيُّهَا اللَّعِينُ بِعِزَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ اخْرُجْ مِنْهَا وَ إِلَّا كُنْتَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ اخْرُجْ مِنْهَا فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ اخْرُجْ مَذْؤُماً مَدْحُوراً مَلْعُوناً كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا اخْرُجْ يَا ذَوِي الْمَخْزُونِ اخْرُجْ يَا سورا سور بِالاسْمِ الْمَخْزُونِ يَا ميططرون طرعون مراعون تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ يَاهِيّاً شَرَاهِيَّا حَيّاً قَيُّوماً بِالاسْمِ الْمَكْتُوبِ عَلَى جَبْهَةِ إِسْرَافِيلَ اطْرُدْ عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْكِتَابِ كُلَّ جِنِّيٍّ وَ جِنِّيَّةٍ وَ شَيْطَانٍ وَ شَيْطَانَةٍ وَ تَابِعٍ وَ تَابِعَةٍ وَ سَاحِرٍ وَ سَاحِرَةٍ وَ غُولٍ وَ غُولَةٍ وَ كُلِ مُتَعَبِّثٍ وَ عَابِثٍ يَعْبَثُ بِابْنِ آدَمَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ وَ عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ.(2)

حرزی از امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای فرد سحر شده و جن زده به خاطر محبت جن به او و صرع دار و سم و سلطان و شیطان و هر آنچه انسان از آن می ترسد و کسی که این نوشته را به خود آویزان کند از دزد و درندگان و مارها و عقرب ها و هر چه که مردم را بیازارد، نمی ترسد و نوشته این است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أي كنوش أي كنوش أرشش عطينطينطح يا ميططرون فريالسنون ما وماسا ماسوما يا طيطشالوش خيطوش مشفقيش مشاصعوش أوطيعينوش ليطيفتكش هذا هذا وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنا إِلى مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ اخْرُجْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ مِنْهَا أَيُّهَا اللَّعِينُ بِعِزَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ اخْرُجْ مِنْهَا وَ إِلَّا كُنْتَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ اخْرُجْ مِنْهَا فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ اخْرُجْ مَذْؤُماً مَدْحُوراً مَلْعُوناً كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا اخْرُجْ يَا ذَوِي الْمَخْزُونِ اخْرُجْ يَا سورا سور بِالاسْمِ الْمَخْزُونِ يَا ميططرون طرعون مراعون تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ يَاهِيّاً شَرَاهِيَّا حَيّاً قَيُّوماً بِالاسْمِ الْمَكْتُوبِ عَلَى جَبْهَةِ إِسْرَافِيلَ اطْرُدْ عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْكِتَابِ كُلَّ جِنِّيٍّ وَ جِنِّيَّةٍ وَ شَيْطَانٍ وَ شَيْطَانَةٍ وَ تَابِعٍ وَ تَابِعَةٍ وَ سَاحِرٍ وَ سَاحِرَةٍ وَ غُولٍ وَ غُولَةٍ وَ كُلِ مُتَعَبِّثٍ وَ عَابِثٍ يَعْبَثُ بِابْنِ آدَمَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ وَ عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ

ص: 38


1- مکارم الأخلاق ص 130
2- مکارم الأخلاق ص 416

19- حِرزٌ لِمَولانا وَ مُقتَدانا أميرِ المُؤمنينَ عَليِّ بنِ أبِي طَالِبٍ (علیه السلام) يُكْتَبُ وَ يُشَدُّ عَلَى الْعَضُدِ الْأَيْمَنِ وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اى كنوش اى كنوش اره شش عطيطسفيخ يا مظظرون قرتاليون ما و ماسوماس ما طيطسالوس خيطوس مسفقلس مساصعوس الطيعوس لطيفوس اقرطيعوش لطفيكس هذا هذا وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنا إِلى مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ اخْرُجْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ مِنْهَا أَيُّهَا اللَّعِينُ بِقُوَّةِ [بِعِزَّةِ] رَبِّ الْعَالَمِينَ اخْرُجْ مِنْهَا وَ إِلَّا كُنْتَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ اخْرُجْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً مَلْعُوناً كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا اخْرُجْ يَا ذَا الْمَخْزُونِ اخْرُجْ يَا سورا يَا سوراسور بِالاسْمِ الْمَخْزُونِ يا ططرون طرعون مراعون تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ باهيا شراهيا حَيّاً قَيُّوماً بِالاسْمِ الْمَكْتُوبِ عَلَى جَبْهَةِ إِسْرَافِيلَ اطْرُدُوا عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْكِتَابِ كُلَّ جِنِّيٍّ وَ جِنِّيَّةٍ وَ شَيْطَانٍ وَ شَيْطَانَةٍ وَ تَابِعٍ وَ تَابِعَةٍ وَ سَاحِرٍ وَسَاحِرَةٍ وَ غُولٍ وَ غُولَةٍ وَ كُلِ مُتَعَبِّثٍ وَ عَابِثٍ يَعْبَثُ بِابْنِ آدَمَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.(1)

حرزی از مولای ما امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوشته شده و بر بازوی راست بسته شود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اى كنوش اى كنوش اره شش عطيطسفيخ يا مظظرون قرتاليون ما و ماسوماس ما طيطسالوس خيطوس مسفقلس مساصعوس الطيعوس لطيفوس اقرطيعوش لطفيكس هذا هذا وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنا إِلى مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ اخْرُجْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ مِنْهَا أَيُّهَا اللَّعِينُ بِقُوَّةِ [بِعِزَّةِ] رَبِّ الْعَالَمِينَ اخْرُجْ مِنْهَا وَ إِلَّا كُنْتَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ اخْرُجْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً مَلْعُوناً كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا اخْرُجْ يَا ذَا الْمَخْزُونِ اخْرُجْ يَا سورا يَا سوراسور بِالاسْمِ الْمَخْزُونِ يا ططرون طرعون مراعون تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ باهيا شراهيا حَيّاً قَيُّوماً بِالاسْمِ الْمَكْتُوبِ عَلَى جَبْهَةِ إِسْرَافِيلَ اطْرُدُوا عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْكِتَابِ كُلَّ جِنِّيٍّ وَ جِنِّيَّةٍ وَ شَيْطَانٍ وَ شَيْطَانَةٍ وَ تَابِعٍ وَ تَابِعَةٍ وَ سَاحِرٍ وَ سَاحِرَةٍ وَ غُولٍ وَ غُولَةٍ وَ كُلِ مُتَعَبِّثٍ وَ عَابِثٍ يَعْبَثُ بِابْنِ آدَمَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.

20- يُكْتَبُ وَ يُشَدُّ عَلَى الْعَضُدِ أُعِيذُ نَفْسِي بِرَبِّيَ الْأَكْبَرِ مِمَّا يَخْفَى وَ يَظْهَرُ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ أُنْثَى وَ ذَكَرٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا رَأَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ أَدْعُوكُمْ أَيُّهَا الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ إِلَى اللَّطِيفِ الْخَبِيرِ وَ أَدْعُوكُمْ أَيُّهَا الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ إِلَى الَّذِي خَتَمْتُهُ بِخَاتَمِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ خَاتَمِ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ بِخَاتَمِ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ خَاتَمِ مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ النَّبِيِّينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ اخْسَئُوا عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ كُلَّمَا يَغْدُو وَ يَرُوحُ مِنْ ذِي حَيَّةٍ أَوْ عَقْرَبٍ أَوْ سَاحِرٍ أَوْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ سُلْطَانٍ عَنِيدٍ أَخَذْتُ عَنْهُ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى وَ مَا رَأَتْ عَيْنُ نَائِمٍ أَوْ يَقْظَانَ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ الرَّسُولِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا دَيَّانُ يَا دَيَّانُ يَا اهيا شراهيا آذونا اصباوث ال شداى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الطَّاهِرَةِ

ص: 39


1- مهج الدعوات ص 9

الْمُطَهَّرَةِ أَنْ تَدْفَعَ عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْكِتَابِ جَمِيعَ الْبَلَايَا وَ تَقْضِيَ حَوَائِجَهُ إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ اللَّهُمَّ كهكهيج بعسط مهحما مسلع و روره مهفتام وَ بِعَوْنِكَ إِلَّا مَا أَخَذْتَ لِسَانَ جَمِيعِ بَنِي آدَمَ وَ بَنَاتِ حَوَّاءَ عَلَى فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ إِلَّا بِالْخَيْرِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.(1)

این حرز نوشته شود و بر بازو بسته شود: أُعِيذُ نَفْسِي بِرَبِّيَ الْأَكْبَرِ مِمَّا يَخْفَى وَ يَظْهَرُ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ أُنْثَى وَ ذَكَرٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا رَأَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ أَدْعُوكُمْ أَيُّهَا الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ إِلَى اللَّطِيفِ الْخَبِيرِ وَ أَدْعُوكُمْ أَيُّهَا الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ إِلَى الَّذِي خَتَمْتُهُ بِخَاتَمِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ خَاتَمِ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ بِخَاتَمِسُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ خَاتَمِ مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ النَّبِيِّينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ اخْسَئُوا عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ كُلَّمَا يَغْدُو وَ يَرُوحُ مِنْ ذِي حَيَّةٍ أَوْ عَقْرَبٍ أَوْ سَاحِرٍ أَوْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ سُلْطَانٍ عَنِيدٍ أَخَذْتُ عَنْهُ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى وَ مَا رَأَتْ عَيْنُ نَائِمٍ أَوْ يَقْظَانَ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ الرَّسُولِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا دَيَّانُ يَا دَيَّانُ يَا اهيا شراهيا آذونا اصباوث ال شداى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ أَنْ تَدْفَعَ عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْكِتَابِ جَمِيعَ الْبَلَايَا وَ تَقْضِيَ حَوَائِجَهُ إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ اللَّهُمَّ كهكهيج بعسط مهحما مسلع و روره مهفتام وَ بِعَوْنِكَ إِلَّا مَا أَخَذْتَ لِسَانَ جَمِيعِ بَنِي آدَمَ وَ بَنَاتِ حَوَّاءَ عَلَى فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ إِلَّا بِالْخَيْرِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.

21- لِلصَّرْعِ وَ شَيَاطِينِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، يُكْتَبُ وَ يُحْمَلُ مَعَهُ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ عِلْماً وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ أُعِيذُ صَاحِبَ كِتَابِي هَذَا فُلَانَ ابْنَ فُلَانٍ مِنْ جَمِيعِ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ وِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنَ الصَّادِرِ وَ الْوَارِدِ الصَّادِرِ مِنَ الدَّاخِلِ وَ الْخَارِجِ وَ مِنَ الْعَامِلِ وَ الْآمِرِ وَ الْقَاطِنِ وَ الْبَادِي وَ مِنَ الصَّائِبِ الطَّارِقِ وَ صَاحِبِ اللَّيْلِ وَ مَا عَسْعَسَ وَ النَّهَارِ وَ مَا ضَحَى وَ مِنْ جَمِيعِ الطَّوَارِقِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ فَإِنِّي أُعِيذُهُ بِاللَّهِ وَ أَحْرُزُهُ وَ أَمْنَعُهُ بِاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الَّذِي آمَنْتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَ بِالَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَيِّماً وَ الصَّافَّاتِ صَفّاً فَالزَّاجِرَاتِ زَجْراً فَالتَّالِيَاتِ ذِكْراً وَ بِ ص وَ بِ ق وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ وَ بِالذَّارِيَاتِ ذَرْواً فَالْحَامِلَاتِ وِقْراً فَالْجَارِيَاتِ يُسْراً وَ بِ ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ وَ أُعِيذُهُ بِالطُّورِ وَ كِتَابٍ مَسْطُورٍ وَ بِالنَّجْمِ إِذَا هَوَى وَ بِاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى وَ بِالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى وَ بِالطَّاهِرِ الطُّهْرِ وَ بِالْعَظِيمِ الْحَنَّانِ الْمَنَّانِ وَ السَّبْعِ الْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ أُعِيذُهُ بِاللَّهِ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ سُقْمٍ وَ كُلِّ جِنِّيٍّ وَ جِنِّيَّةٍ وَ شَيْطَانٍ وَ شَيْطَانَةٍ وَ سَاحِرٍ وَ سَاحِرَةٍ وَ غُولٍ وَ غُولَةٍ وَ قَرِيبٍ وَ بَعِيدٍ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى مِنْ عَجَمِيٍّ وَ فَصِيحٍ وَ سَقِيمٍ وَ دَاخِلٍ وَ خَارِجٍ أُعِيذُهُ بِاللَّهِ الَّذِي

ص: 40


1- مهج الدعوات ص 17

لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ يَا هُوَ.(1)

جهت بیماری صرع و شیاطین جن و انس نوشته شود و همراه باشد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ عِلْماً وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ أُعِيذُ صَاحِبَ كِتَابِي هَذَا فُلَانَ ابْنَ فُلَانٍ مِنْ جَمِيعِ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ وِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنَ الصَّادِرِ وَ الْوَارِدِ الصَّادِرِ مِنَ الدَّاخِلِ وَ الْخَارِجِ وَ مِنَ الْعَامِلِ وَ الْآمِرِ وَ الْقَاطِنِ وَ الْبَادِي وَ مِنَ الصَّائِبِ الطَّارِقِ وَ صَاحِبِ اللَّيْلِ وَ مَا عَسْعَسَ وَ النَّهَارِ وَ مَا ضَحَى وَ مِنْ جَمِيعِ الطَّوَارِقِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ فَإِنِّي أُعِيذُهُ بِاللَّهِ وَ أَحْرُزُهُ وَ أَمْنَعُهُ بِاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الَّذِي آمَنْتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَ بِالَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَيِّماً وَ الصَّافَّاتِ صَفّاً فَالزَّاجِرَاتِ زَجْراً فَالتَّالِيَاتِ ذِكْراً وَ بِ ص وَ بِ ق وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ وَ بِالذَّارِيَاتِ ذَرْواً فَالْحَامِلَاتِ وِقْراً فَالْجَارِيَاتِ يُسْراً وَ بِ ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ وَ أُعِيذُهُبِالطُّورِ وَ كِتَابٍ مَسْطُورٍ وَ بِالنَّجْمِ إِذَا هَوَى وَ بِاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى وَ بِالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى وَ بِالطَّاهِرِ الطُّهْرِ وَ بِالْعَظِيمِ الْحَنَّانِ الْمَنَّانِ وَ السَّبْعِ الْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ أُعِيذُهُ بِاللَّهِ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ سُقْمٍ وَ كُلِّ جِنِّيٍّ وَ جِنِّيَّةٍ وَ شَيْطَانٍ وَ شَيْطَانَةٍ وَ سَاحِرٍ وَ سَاحِرَةٍ وَ غُولٍ وَ غُولَةٍ وَ قَرِيبٍ وَ بَعِيدٍ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى مِنْ عَجَمِيٍّ وَ فَصِيحٍ وَ سَقِيمٍ وَ دَاخِلٍ وَ خَارِجٍ أُعِيذُهُ بِاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ يَا هُوَ.

22- حِرزُ الإمَامِ زَينِ العَابدينَ (علیه السلام) يَقْرَأُ فِي كُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ صَدَدْتُ أَفْوَاهَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ السَّحَرَةِ وَ الْأَبَالِسَةِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ السَّلَاطِينِ وَ مَنْ يَلُوذُ بِهِمْ بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْأَعَزِّ وَ بِاللَّهِ الْكَبِيرِ الْأَكْبَرِ بِسْمِ اللَّهِ الظَّاهِرِ الْبَاطِنِ الْمَكْنُونِ الْمَخْزُونِ الَّذِي أَقَامَ بِهِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.(2)

حرزی از امام سجاد(علیه السلام) در هر صبح و شام خوانده شود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ صَدَدْتُ أَفْوَاهَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ السَّحَرَةِ وَ الْأَبَالِسَةِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ السَّلَاطِينِ وَ مَنْ يَلُوذُ بِهِمْ بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْأَعَزِّ وَ بِاللَّهِ الْكَبِيرِ الْأَكْبَرِ بِسْمِ اللَّهِ الظَّاهِرِ الْبَاطِنِ الْمَكْنُونِ الْمَخْزُونِ الَّذِي أَقَامَ بِهِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ وَ

ص: 41


1- زاد المعاد ص 558
2- مهج الدعوات ص 15

عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.

23- قَالَ الْإِمَامُ الحَسَنُ العَسگری (علیه السلام): قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): تَعَلَّمُوا سُورَةَ الْبَقَرَةِ، وَ آلِ عِمْرَانَ، فَإِنَّ أَخْذَهُمَا بَرَكَةٌ، وَ تَرْكَهُمَا حَسْرَةٌ، وَ لَا يَسْتَطِيعُهُمَا(1)

الْبَطَلَةُ يَعْنِي السَّحَرَة.(2)امام عسگری(علیه السلام) فرمودند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: سوره بقره و آل عمران را یاد بگیرید که موجب برکت است و ترک آن موجب حسرت است و سحرکنندگان قادر به مقابله با این دو سوره نیستند.

24- حِرْزُ أَبِي دُجَانَةَ مَرْوِيٌّ عَنِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هَذَا كِتَابُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ إِلَى مَنْ طَرَقَ الدَّارَ مِنَ الْعُمَّارِ وَ الزُّوَّارِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ لَنَا وَ لَكُمْ فِي الْحَقِّ سَعَةً فَإِنْ تَكُ عَاشِقاً مُولَعاً أَوْ فَاجِراً مُقْتَحِماً فَهَذَا كِتَابُ اللَّهِ يَنْطِقُ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ وَ رُسُلُنَا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ اتْرُكُوا صَاحِبَ كِتَابِي هَذَا وَ انْطَلِقُوا إِلَى عَبَدَةِ الْأَصْنَامِ وَ إِلَى مَنْ يَزْعُمُ أَنَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْ ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ حم لا يُنْصَرُونَ حم عسق تَفَرَّقَتْ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ بَلَغَتْ حَجَّةُ اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ [الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ] فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.(3)

حرز أبی دجانة روایت شده از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هَذَا كِتَابُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ إِلَى مَنْ طَرَقَ الدَّارَ مِنَ الْعُمَّارِ وَ الزُّوَّارِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ لَنَا وَ لَكُمْ فِي الْحَقِّ سَعَةً فَإِنْ تَكُ عَاشِقاً مُولَعاً أَوْ فَاجِراً مُقْتَحِماً فَهَذَا كِتَابُ اللَّهِ يَنْطِقُ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ وَ رُسُلُنَا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ اتْرُكُوا صَاحِبَ كِتَابِي هَذَا وَ انْطَلِقُوا إِلَى عَبَدَةِ الْأَصْنَامِ وَ إِلَى مَنْ يَزْعُمُ أَنَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْ ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ حم لا يُنْصَرُونَ حم عسق تَفَرَّقَتْ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ بَلَغَتْ حَجَّةُ اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ [الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ] فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.

25- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) يَا عَلِيُ مَنْ خَافَ شَيْطَاناً أَوْ سَاحِراً فَلْيَقْرَأْ إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِين.(4)

ص: 42


1- "لا يستبطيها " هم نقل شده است.
2- التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسگری(علیه السلام) ص 60
3- المصباح الکفعمی ص 229 ، زاد المعاد ص 572
4- الأمان من أخطار الأسفار ص 130

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای علی کسی که از شیطان یا سحرکننده می ترسد بگوید: إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِين.

26- قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): مَا قُرِئَتْ هَذِهِ الْآيَةُ [آیَةُ الکُرسِی] فِي بَيْتٍ إِلَّا هَجَرَهُ إِبْلِيسُ ثَلَاثِينَ يَوْماً وَ لَا يَدْخُلُهُ سَاحِرٌ وَ لَا سَاحِرَةٌ أَرْبَعِينَ يَوْماً.(1)

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آیه الکرسی در خانه ای خوانده نمی شود مگر این که شیطان را سی روز از خانه دور کند و مرد و زن ساحر تا چهل روز بر او داخل نشوند.

قرآن و سحر

1- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رُقْيَةِ الْعَقْرَبِ وَ الْحَيَّةِ وَ النُّشْرَةِ وَ رُقْيَةِ الْمَجْنُونِ وَ الْمَسْحُورِ الَّذِي يُعَذِّبُ قَالَ يَا ابْنَ سِنَانٍ لَا بَأْسَ بِالرُّقْيَةِ وَ الْعُوذَةِ وَ النُّشْرَةِ إِذَا كَانَتْ مِنَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ لَمْ يَشْفِهِ الْقُرْآنُ فَلَا شَفَاهُ اللَّهُ وَ هَلْ شَيْ ءٌ أَبْلَغُ فِي هَذِهِ الْأَشْيَاءِ مِنَ الْقُرْآنِ أَ لَيْسَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ(2)  أَ لَيْسَ يَقُولُ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ(3)  سَلُونَا نُعَلِّمْكُمْ وَ نُوقِفْكُمْ عَلَى قَوَارِعِ الْقُرْآنِ لِكُلِّ دَاءٍ.(4)

عبدالله بن سنان گوید از امام صادق(علیه السلام) درباره حرزهای حفظ کننده از عقرب و مار و حرز و دعا مربوط به فرد دیوانه و سحر شده سوال کردم، حضرت فرمودند: ای پسر سنان استفاده از این حرزها و دعاها اشکالی ندارد اگر از قرآن باشد و کسی که قرآن او را شفا ندهد خدا او را شفا نمی دهد، آیا در حرزها چیزی بالاتر از قرآن است آیا خداوند نمی فرماید: آنچه از قرآن نازل می کنیم موجب شفا و رحمت برای مومنین است آیا خداوند نمی فرماید:  اگر این قرآن را بر کوهی نازل کنیم می بینی که از ترس خداوند متلاشی گردد از ما سوال کنید تا به شما یاد دهیم و آیات قرآن برای هر بیماری را برایتان بیان کنیم.

2- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّداً الْبَاقِرَ (علیه السلام) أَ نَتَعَوَّذُ بِشَيْ ءٍ مِنْ هَذِهِ الرُّقَى؟ قَالَ إِلَّا مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ عَلِيّاً(علیه السلام) كَانَ يَقُولُ: إِنَّ كَثِيراً مِنَ الرُّقَى وَ التَّمَائِمِ مِنَ الْإِشْرَاكِ.(5)

راوی گوید از امام باقر(علیه السلام) سوال کردم آیا از این حرزها و دعاهایی که وجود دارد می شود استفاده کرد؟ فرمودند: نمی شود مگر این که از قرآن باشد همانا علی(علیه السلام) می فرمود: بسیاری از دعاها و حرزها شرک به خداوند هستند.

ص: 43


1- مستدرک الوسائل ج 4 ص 335
2- سوره إسراء آیه 82
3- سوره حشر آیه 21
4- طب الأئمة (علیهم السلام) ص 48 ، وسائل الشیعة ج 6 ص 236
5- طب الأئمة (علیهم السلام) ص 48 ، وسائل الشیعة ج 6 ص 237

مجازات سحر کننده

1- عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): سَاحِرُ الْمُسْلِمِينَ يُقْتَلُ وَ سَاحِرُ الْكُفَّارِ لَا يُقْتَلُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِمَ لَا يُقْتَلُ سَاحِرُ الْكُفَّارِ قَالَ لِأَنَّ الْكُفْرَ أَعْظَمُ مِنَ السِّحْرِ وَ لِأَنَّ السِّحْرَ وَ الشِّرْكَ مَقْرُونَانِ(1).(2)راوی از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: مسلمانی که سحر کند کشته شود و کافر سحرکننده کشته نشود، گفته شد: ای رسول خدا چرا کافر سحرکننده کشته نمی شود؟ فرمودند: چون کفر بزرگتر از سحر است و سحر و شرک همراه یکدیگرند.

2- قَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام): فَإِذَا شَهِدَ رَجُلَانِ عَدْلَانِ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ أَنَّهُ سَحَرَ قُتِلَ لِأَنَّهُ كَفَرَ وَ السِّحْرُ كُفْرٌ وَ قَدْ ذَكَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ(3) الْآيَةَ فَأُخْبِرَ جَلَّ ذِكْرُهُ أَنَّ السِّحْرَ كُفْرٌ فَمَنْ سَحَرَ كَفَر.(4)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: اگر دو مرد عادل شهادت دهند که مسلمانی سحر کرده است آن مسلمان کشته شود چون کافر شده است و سحر کفر است و خداوند متعال در کتاب خود فرموده است  و [يهوديان] از آنچه شياطين در زمان پادشاهى سليمان [از علم سحر بر مردم مى خواندند] پيروى كردند و [سليمان دست به سحر نيالود تا كافر شود، بنابراين] سليمان كافر نشد، ولى شياطين كه به مردم سحر مى آموختند، كافر شدند و [نيز يهوديان] از آنچه بر دو فرشتۀ هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پيروى كردند]، و حال آنكه آن دو فرشته به هيچ كس نمى آموختند مگر آنكه مى گفتند: ما فقط مايۀ آزمايشيم [و علم سحر را براى مبارزۀ با ساحران و باطل كردن سحرشان به تو تعليم مى دهيم]، پس [با به كار گرفتن آن در مواردى كه ممنوع و حرام است] كافر مشو پس خداوند متعال خبر داده که سحر کفر است و کسی که سحر کند کافر شود.

3- عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: السَّاحِرُ يُضْرَبُ بِالسَّيْفِ ضَرْبَةً وَاحِدَةً عَلَى [أُمِ] رَأْسِهِ.(5)

راوی گوید امام صادق(علیه السلام) فرمودند: ساحر یک ضربه شمشیر به فرق سر او زده می شود.

4- عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ (علیهما السلام) أَنَّ عَلِيّاً (علیه السلام) كَانَ يَقُولُ: مَنْ تَعَلَّمَ مِنَ السِّحْرِ شَيْئاً كَانَ آخِرَ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ وَ حَدُّهُ الْقَتْلُ إِلَّا أَنْ يَتُوب.(6)

ص: 44


1- در کتاب دعائم الإسلام ج 2 ص 482 در ادامه حدیث آمده است: وَ الَّذِي فِيهِ مِنَ الشِّرْكِ أَعْظَمُ قَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام) وَ لِذَلِكَ لَمْ يَقْتُلْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) ابْنَ عَاصِمٍ الْيَهُودِيَ الَّذِي سَحَرَه.
2- الکافی (ط- الإسلامیة) ج 7 ص 260 ، من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 567
3- سوره بقره آیه 102
4- دعائم الإسلام ج 2 ص 482 ، مستدرک الوسائل ج 13 ص 107
5- الکافی (ط- الإسلامیة) ج 7 ص 260 ، تهذیب الأحکام ج 10 ص 147
6- تهذیب الأحکام ج 10 ص 148 ، وسائل الشیعة ج 28 ص 367

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمودند: کسی که سحر بیاموزد خداوند او را رها کرده و از رحمت و توفیق خود بی نصیب کند و مجازات او کشته شدن است مگر این که توبه کند.

5- عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام) قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) عَنِ السَّاحِرِ فَقَالَ إِذَا جَاءَ رَجُلَانِ عَدْلَانِ فَيَشْهَدَانِ عَلَيْهِ فَقَدْ حَلَّ دَمُهُ.(1)از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ساحر سوال شد، حضرت فرمودند: اگر دو مرد عادل بر ساحر شهادت بر سحر دهند، خونش حلال گردد.

آخرت سحر کننده

1- عَنْ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): ثَلَاثَةٌ لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم.(2)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: سه دسته وارد بهشت نمی شوند: 1- کسی که مدام شراب بخورد 2- کسی که مدام سحر کند 3- قطع کننده رحم.

2- قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ.(3)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: ستاره شناس مثل پیشگو [به وسیله ارتباط با جن] و پیشگو مثل ساحر و ساحر مثل کافر و کافر در آتش است.

نسبت سحر دادن مردم به اهل بیت(علیهم السلام) و پیامبران

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِر(4)

1- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: خَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(5)

(علیهما السلام) فِي بَعْضِ عُمَرِهِ (6) وَ مَعَهُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الزُّبَيْرِ كَانَ يَقُولُ بِإِمَامَتِهِ فَنَزَلُوا فِي مَنْهَلٍ مِنْ تِلْكَ الْمَنَاهِلِ تَحْتَ نَخْلٍ يَابِسٍ قَدْ يَبِسَ مِنَ الْعَطَشِ فَفُرِشَ لِلْحَسَنِ (علیه السلام) تَحْتَ نَخْلَةٍ وَ فُرِشَ لِلزُّبَيْرِيِّ بِحِذَاهُ تَحْتَ نَخْلَةٍ أُخْرَى قَالَ فَقَالَ الزُّبَيْرِيُّ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ لَوْ كَانَ فِي هَذَا النَّخْلِ رُطَبٌ لَأَكَلْنَا مِنْهُ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ وَ إِنَّكَ لَتَشْتَهِي الرُّطَبَ فَقَالَ الزُّبَيْرِيُّ نَعَمْ قَالَ فَرَفَعَ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَدَعَا بِكَلَامٍ لَمْ أَفْهَمْهُ فَاخْضَرَّتِ النَّخْلَةُ

ص: 45


1- تهذیب الأحکام ج 6 ص 283 ، وسائل الشیعة ج 27 ص 411
2- الخصال ج 1 ص 179 ، معانی الأخبار ص 330
3- الخصال ج 1 ص 297 ، وسائل الشیعة ج 17 ص 143
4- سوره قمر آیات 1 و 2
5- در دلائل الإمامة ص 186 " حسین بن علی(علیهما السلام) " آمده است.
6- بضم العين و فتح الميم جمع عمرة.

ثُمَّ صَارَتْ إِلَى حَالِهَا فَأَوْرَقَتْ وَ حَمَلَتْ رُطَباً فَقَالَ الْجَمَّالُ الَّذِي اكْتَرَوْا مِنْهُ سِحْرٌ وَ اللَّهِ قَالَ فَقَالَ الْحَسَنُ (علیه السلام) وَيْلَكَ لَيْسَ بِسِحْرٍ وَ لَكِنْ دَعْوَةُ ابْنِ نَبِيٍ مُسْتَجَابَةٌ قَالَ فَصَعِدُوا إِلَى النَّخْلَةِ فَصَرَمُوا مَا كَانَ فِيهِ فَكَفَاهُمْ.(1)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: امام حسن(علیه السلام) در یکی از سفرهای عمره خود با یکی از نوادگان زبیر همراه شدند که معتقد به امامت ایشان بود پس در مکانی زیر یک نخل خشک شده از تشنگی منزل کردند وفرشی زیر آن نخل برای امام حسن(علیه السلام) و فرشی برای آن فرد زبیری در مقابل ایشان زیر یک نخل دیگر پهن شد. فرد زبیری سرش را بلند کرد و گفت اگر این نخل خرما داشت از آن می خوردیم. امام حسن(علیه السلام) به او فرمودند: خرما می خواهی؟ گفت: بله، امام(علیه السلام) دستشان را بالا بردند و دعایی خواندند که من نفهمیدم پس درخت نخل سبز شد و برگ داد و خرما داد. شتربانی که از او شتر کرایه کرده بودند گفت: به خدا قسم سحر است. امام حسن(علیه السلام) فرمودند: وای بر تو این سحر نیست بلکه دعای مستجاب پسر پیامبر است و بالای آن درخت رفتند و به قدر کفایت استفاده کردند.

2- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): اجْتَمَعُوا أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلًا أَصْحَابُ الْعَقَبَةِ لَيْلَةَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ، فَقَالُوا لِلنَّبِيِّ(صلی الله علیه و آله و سلم): مَا مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا وَ لَهُ آيَةٌ فَمَا آيَتُكَ فِي لَيْلَتِكَ هَذِهِ فَقَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله و سلم) مَا الَّذِي تُرِيدُونَ فَقَالُوا إِنْ يَكُنْ لَكَ عِنْدَ رَبِّكَ قَدْرٌ فَأْمُرِ الْقَمَرَ أَنْ يَنْقَطِعَ قِطْعَتَيْنِ، فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ(علیه السلام) وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ: إِنِّي قَدْ أَمَرْتُ كُلَّ شَيْ ءٍ بِطَاعَتِكَ، فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَأَمَرَ الْقَمَرَ أَنْ يَنْقَطِعَ قِطْعَتَيْنِ، فَانْقَطَعَ قِطْعَتَيْنِ فَسَجَدَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله و سلم) شُكْراً لِلَّهِ وَ سَجَدَ شِيعَتُنَا، ثُمَّ رَفَعَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله و سلم) رَأْسَهُ وَ رَفَعُوا رُءُوسَهُمْ، ثُمَّ قَالُوا يَعُودُ كَمَا كَانَ فَعَادَ كَمَا كَانَ، ثُمَّ قَالُوا يَنْشَقُ رَأْسُهُ فَأَمَرَهُ فَانْشَقَ فَسَجَدَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله و سلم) شُكْراً لِلَّهِ وَ سَجَدَ شِيعَتُنَا، فَقَالُوا يَا مُحَمَّدُ حِينَ تَقْدَمُ سُفَّارُنَا مِنَ الشَّامِ وَ الْيَمَنِ فَنَسْأَلُهُمْ مَا رَأَوْا فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فَإِنْ يَكُونُوا رَأَوْا مِثْلَ مَا رَأَيْنَا عَلِمْنَا أَنَّهُ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ يَرَوْا مِثْلَ مَا رَأَيْنَا عَلِمْنَا أَنَّهُ سِحْرٌ سَحَرْتَنَا بِهِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ.(2)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: چهارده نفر از اصحاب عقبه شب چهاردهم ذی الحجه به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردند: هیچ پیامبری نیست مگر اینکه معجزه ای دارد، در این شب تو چه معجزه ای داری؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شما چه می خواهید؟ گفتند اگر نزد خداوند منزلتی داری به ماه امر کن دو نیمه شود، پس جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد خداوند به تو سلام می رساند و به تو می گوید: من هر چیزی را به اطاعت از تو امر کرده ام، پس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سرشان را بالا بردند و به ماه امر کردند دو نیم شود و ماه دو نیم شد و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر شکر سجده کردند و شیعیان ما نیز سجده کردن سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و آنان سرشان را بالا بردند و گفتند: ماه دوباره به حالت قبل بازگردد و ماه بازگشت، دوباره گفتند: قسمت سر ماه جدا گردد و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) امر کردند و اتفاق افتاد و ایشان و شیعیان ما به خاطر شکر سجده کردند. آن ها گفتند: ای محمد هنگامی که افراد ما از شام برگردند از آنان سوال می کنیم اگر دیده باشند آنچه را که ما دیده ایم می فهمیم که این نشانه از خدای توست اما اگر ندیده باشند متوجه می شویم که آن سحر بوده است پس خداوند سوره قمر را نازل فرمود.

ص: 46


1- الکافی (ط- الإسلامیة) ج 1 ص 462 ، اثباة الهداة ج 4 ص 18
2- تفسیر القمی ج 2 ص 341

3- عَن المُفَضَّلِ عَن أبِي عَبدِ اللّهِ (علیه السلام) فِي حَدِيثٍ أنَّهُ رَأى فِي الطَّريقِ رَجُلاً قَد مَاتَ حِمارُهُ وَ هُو يَبكي عَليهِ فَدَعا لَه فَأحيَاهُ اللّهُ وَ أخبَرَ المُفَضَّلُ بِأن صَاحِبَ الحِمَارِ يَشنَعُ عَليهِ بِالكوفة، وَ يَنسِبُهُ إلى السِّحرِ وَ الكِهَانَةِ، وَ يُخبرُ النَّاسَ بِخَبرِ الحِمارِ فَتَفرحُ الشِّيعَةُ وَ يَشنَعُ أكثَرُ المُخَالِفِينَ فَكانَ كَمَا قَالَ.(1)

مفضل گوید: امام صادق(علیه السلام) در راه دیدند مردی به خاطر مرگ الاغش گریه می کند پس امام(علیه السلام) دعا کردند و خداوند الاغ را زنده کرد. مفضل خبر داد که صاحب الاغ در کوفه بر امام(علیه السلام) عیب می گیرد و ایشان را به سحر و کهانت نسبت می دهد و مردم را از این واقعه آگاه می کند و شیعیان خوشحال شده و اکثر مخالفین عیب می گیرند و زشت می دانند پس آنچه مفضل گفت اتفاق افتاد.

4- عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) سَأَلَ جَبْرَئِيلَ(علیه السلام) كَيْفَ كَانَ مَهْلَكُ قَوْمِ صَالِحٍ (علیه السلام) فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ صَالِحاً بُعِثَ إِلَى قَوْمِهِ وَ هُوَ ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً فَلَبِثَ فِيهِمْ حَتَّى بَلَغَ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ لَا يُجِيبُونَهُ إِلَى خَيْرٍ قَالَ وَ كَانَ لَهُمْ سَبْعُونَ صَنَماً يَعْبُدُونَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ مِنْهُمْ قَالَ يَا قَوْمِ بُعِثْتُ إِلَيْكُمْ وَ أَنَا ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً وَ قَدْ بَلَغْتُ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ وَ أَنَا أَعْرِضُ عَلَيْكُمْ أَمْرَيْنِ إِنْ شِئْتُمْ فَاسْأَلُونِي حَتَّى أَسْأَلَ إِلَهِي فَيُجِيبَكُمْ فِيمَا سَأَلْتُمُونِي السَّاعَةَ وَ إِنْ شِئْتُمْ سَأَلْتُ آلِهَتَكُمْ فَإِنْ أَجَابَتْنِي بِالَّذِي أَسْأَلُهَا خَرَجْتُ عَنْكُمْ فَقَدْ سَئِمْتُكُمْ وَ سَئِمْتُمُونِي (2)

قَالُوا قَدْ أَنْصَفْتَ يَا صَالِحُ فَاتَّعَدُوا لِيَوْمٍ يَخْرُجُونَ فِيهِ قَالَ فَخَرَجُوا بِأَصْنَامِهِمْ إِلَى ظَهْرِهِمْ (3)

ثُمَّ قَرَّبُوا طَعَامَهُمْ وَ شَرَابَهُمْ فَأَكَلُوا وَ شَرِبُوا فَلَمَّا أَنْ فَرَغُوا دَعَوْهُ فَقَالُوا يَا صَالِحُ سَلْ فَقَالَ لِكَبِيرِهِمْ (4)

مَا اسْمُ هَذَا قَالُوا فُلَانٌ فَقَالَ لَهُ صَالِحٌ يَا فُلَانُ أَجِبْ فَلَمْ يُجِبْهُ فَقَالَ صَالِحُ مَا لَهُ لَا يُجِيبُ قَالُوا ادْعُ غَيْرَهُ قَالَ فَدَعَاهَا كُلَّهَا بِأَسْمَائِهَا فَلَمْ يُجِبْهُ مِنْهَا شَيْ ءٌ فَأَقْبَلُوا عَلَى أَصْنَامِهِمْ فَقَالُوا لَهَا مَا لَكِ لَا تُجِيبِينَ صَالِحاً فَلَمْ تُجِبْ فَقَالُوا تَنَحَّ عَنَّا وَ دَعْنَا وَ آلِهَتَنَا سَاعَةً ثُمَّ نَحَّوْا بُسُطَهُمْ وَ فُرُشَهُمْ وَ نَحَّوْا ثِيَابَهُمْ وَ تَمَرَّغُوا عَلَى التُّرَابِ (5)

وَ طَرَحُوا التُّرَابَ عَلَى رُءُوسِهِمْ وَ قَالُوا لِأَصْنَامِهِمْ لَئِنْ لَمْ تُجِبْنَ صَالِحاً الْيَوْمَ لَتُفْضَحْنَ قَالَ ثُمَّ دَعَوْهُ فَقَالُوا يَا صَالِحُ ادْعُهَا فَدَعَاهَا فَلَمْ تُجِبْهُ فَقَالَ لَهُمْ يَا قَوْمِ قَدْ ذَهَبَ صَدْرُ النَّهَارِ وَ لَا أَرَى آلِهَتَكُمْ تُجِيبُونِي فَاسْأَلُونِي حَتَّى أَدْعُوَ إِلَهِي فَيُجِيبَكُمُ السَّاعَةَ فَانْتَدَبَ لَهُ (6)

مِنْهُمْ سَبْعُونَ رَجُلًا مِنْ كُبَرَائِهِمْ وَ الْمَنْظُورِ إِلَيْهِمْ مِنْهُمْ فَقَالُوا يَا صَالِحُ نَحْنُ نَسْأَلُكَ فَإِنْ أَجَابَكَ رَبُّكَ اتَّبَعْنَاكَ وَ أَجَبْنَاكَ وَ يُبَايِعُكَ جَمِيعُ أَهْلِ قَرْيَتِنَا فَقَالَ لَهُمْ صَالِحٌ ع سَلُونِي مَا شِئْتُمْ فَقَالُوا تَقَدَّمْ بِنَا إِلَى هَذَا الْجَبَلِ وَ كَانَ الْجَبَلُ قَرِيباً مِنْهُمْ فَانْطَلَقَ مَعَهُمْ صَالِحٌ فَلَمَّا انْتَهَوْا إِلَى الْجَبَلِ قَالُوا يَا صَالِحُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِنْ هَذَا الْجَبَلِ السَّاعَةَ نَاقَةً حَمْرَاءَ شَقْرَاءَ وَبْرَاءَ عُشَرَاءَ(7) بَيْنَ جَنْبَيْهَا مِيلٌ فَقَالَ لَهُمْ صَالِحٌ لَقَدْ سَأَلْتُمُونِي شَيْئاً يَعْظُمُ عَلَيَّ وَ يَهُونُ عَلَىرَبِّي جَلَّ وَ عَزَّ قَالَ

ص: 47


1- اثبات الهداة ج 4 ص 201
2- أي مللتكم و مللتموني.
3- أي إلى ظهر بلدهم.
4- أي لكبير الأصنام بناء على زعمهم حيث يعدونها من ذوى العقول.
5- تمرغ في التراب: تقلب.
6- قال الجوهريّ: ندبه للامر فانتدب له أي دعاه له فأجاب.
7- شقراء أي شديد الحمرة. و براء أي كثير الوبر. عشراء أي أتى على حملها عشرة أشهر. و قوله:« بين جنبيها ميل» أي يكون عرضها قدر ميل.

فَسَأَلَ اللَّهَ تَعَالَى صَالِحٌ ذَلِكَ فَانْصَدَعَ الْجَبَلُ صَدْعاً(1)

كَادَتْ تَطِيرُ مِنْهُ عُقُولُهُمْ لَمَّا سَمِعُوا ذَلِكَ ثُمَّ اضْطَرَبَ ذَلِكَ الْجَبَلُ اضْطِرَاباً شَدِيداً كَالْمَرْأَةِ إِذَا أَخَذَهَا الْمَخَاضُ ثُمَّ لَمْ يَفْجَأْهُمْ إِلَّا رَأْسُهَا(2) قَدْ طَلَعَ عَلَيْهِمْ مِنْ ذَلِكَ الصَّدْعِ فَمَا اسْتُتِمَّتْ رَقَبَتُهَا حَتَّى اجْتَرَّتْ ثُمَّ خَرَجَ سَائِرُ جَسَدِهَا ثُمَّ اسْتَوَتْ قَائِمَةً عَلَى الْأَرْضِ فَلَمَّا رَأَوْا ذَلِكَ قَالُوا يَا صَالِحُ مَا أَسْرَعَ مَا أَجَابَكَ رَبُّكَ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا فَصِيلَهَا(3)

فَسَأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ فَرَمَتْ بِهِ فَدَبَّ حَوْلَهَا فَقَالَ لَهُمْ يَا قَوْمِ أَ بَقِيَ شَيْ ءٌ قَالُوا لَا انْطَلِقْ بِنَا إِلَى قَوْمِنَا نُخْبِرُهُمْ بِمَا رَأَيْنَا وَ يُؤْمِنُونَ بِكَ قَالَ فَرَجَعُوا فَلَمْ يَبْلُغِ السَّبْعُونَ إِلَيْهِمْ حَتَّى ارْتَدَّ مِنْهُمْ أَرْبَعَةٌ وَ سِتُّونَ رَجُلًا وَ قَالُوا سِحْرٌ وَ كَذِبٌ قَالُوا فَانْتَهُوا إِلَى الْجَمِيعِ (4)

فَقَالَ السِّتَّةُ حَقٌّ وَ قَالَ الْجَمِيعُ كَذِبٌ وَ سِحْرٌ قَالَ فَانْصَرَفُوا عَلَى ذَلِكَ ثُمَّ ارْتَابَ مِنَ السِّتَّةِ وَاحِدٌ فَكَانَ فِيمَنْ عَقَرَهَا.(5)

امام باقر(علیه السلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل درباره چگونگی هلاکت قوم صالح سوال کرد. جبرئیل گفت: ای محمد، صالح در سن شانزده سالگی به قوم خود فرستاده شد تا این که به سن صد و بیست سالگی رسید و مردم او را اجابت نکردند. آنان هفتاد بت داشتند که به جای خداوند می پرستیدند و با دیدن این صالح به قوم خود گفت: من شانزده ساله بودم که به سوی شما مبعوث شدم و به صد و بیست سال رسیده ام و من دو چیز را بر شما عرضه می کنم اگر خواستید از من بپرسید تا از خدای خودم سوال کنم و جواب شما را بدهد و اگر خواستید از خدایان شما سوال کنم که اگر به من پاسخ دادند من از میان شما می روم که هم من شما را خسته کردند و هم شما من را خسته کردید. آنان گفتند: ای صالح سخن منصفانه گفتی پس آماده روزی شوید که خارج می شوید. آنان به همراه بت هایشان به پشت شهر رفتند و غذا و نوشیدنی خوردند و بعد از آن صالح را دعوت کردند و گفتند: ای صالح بپرس، پس از بزرگ آنان پرسید: اسم این بت چیست؟ گفتند: فلان، صالح گفت: ای فلان جواب بده پس جواب نداد، صالح گفت: چرا جواب نمی دهد، گفتند: دیگری را بخوان، همه را با نام خوشان صدا زد پس او را اجابت نکردند. آنان به بت های خود رو کرده و گفتند: چرا جواب صالح را نمی دهید، جواب ندادند، به صالح گفتند: الان ما و خدایان ما را تنها بگذار و دور شو سپس فرش های خود را پهن کردند و لباس های خود را بیرون آورده و در خاک غوطه ور شدند و خاک بر سرهای خود ریختند و به بت هایشان گفتند: اگر جواب صالح را ندهید رسوا می شوید. صالح را دعوت کردند و گفتند: ای صالح بت ها را بخوان پس خواند و جوابی نیامد پس گفت: ای قوم زمانی از اول روز گذشته و فکر نکنم خدایان شما جواب من را بدهند و از من بخواهید تا از خدایم بخواهم الان جواب شما را بدهد پس 70 نفر مرد از بزرگان گفتند: ای صالح ما از تو درخواست می کنیم اگر خدایت به تو جواب داد ما تو را تبعیت کرده و اجابت کنیم و همه اهل شهر با تو بیعت کنند. صالح به آنان گفت: آنچه می خواهید درخواست کنید، پس گفتند به همراه ما به سوی این کوه بیا و کوه نزدیک آنان بود. به همراه آنان رفت و به کوه رسیدند و گفتند: ای صالح از خدایت بخواه تا از این کوه برای ما الان یک شتربسیار سرخ پر مو که عرض آن یک

ص: 48


1- أي انشق الجبل شقا.
2- أي لم يظهر لهم فجأة شي ء إلّا رأسها.
3- الفصيل: ولد الناقة.
4- قال الجوهريّ: الجميع ضد المتفرق، و الجميع: الجيش، و الجميع: الحى المجتمع.
5- الکافی (ط- الإسلامیة) ج 8 ص 185 ، تفسیر العیاشی ج 2 ص 20ا

میل باشد همراه با یک بچه شتر ده ماهه خارج کند. صالح گفت: چیزی از من خواستید که برای من بزرگ و برای پروردگارم آسان است. صالح از خداوند خواست و کوه شکاف خورد و با شنیدن آن نزدیک بود دیوانه شوند و کوه تکان محکمی خورد مانند زنی که زمان زایمان اوست و سر بچه بیرون می آید، سر شتر بیرون آمد و بعد گردن و تمام بدن بیرون آمد. گفتند: ای صالح چقدر سریع پروردگارت جواب ما را داد از او بخواه بچه اش را برای ما خارج کند و صالح از خداوند خواست و شتربچه از شکم خارج شد و شروع به حرکت کرد، صالح گفت: ای قوم آیا چیزی باقی مانده؟ گفتند: ای صالح با ما به سوی قوم بیا تا آنچه دیده ایم به آنان خبر دهیم و به تو ایمان بیاورند. آنان برگشتند در حالی که 64 نفر گفتند این سحر و دروغ است و قوم گفتند: سخن ایشان درست است و 6 نفر دیگر گفتند: حق است پس قوم به سمت 64 نفر رفتند سپس از 6 نفر 1 نفر به شک افتاد و جزء کسانی شد که شتر را سر بریدند.

5- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: دَخَلَ أَبُو بَكْرٍ عَلَى عَلِيٍّ(علیه السلام) فَقَالَ لَهُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) لَمْ يُحْدِثْ إِلَيْنَا فِي أَمْرِكَ حَدَثاً بَعْدَ يَوْمِ الْوَلَايَةِ وَ أَنَا أَشْهَدُ أَنَّكَ مَوْلَايَ مُقِرٌّ لَكَ بِذَلِكَ وَ قَدْ سَلَّمْتُ عَلَيْكَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَخْبَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) أَنَّكَ وَصِيُّهُ وَ وَارِثُهُ وَ خَلِيفَتُهُ فِي أَهْلِهِ وَ نِسَائِهِ وَ لَمْ يَحُلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ ذَلِكَ وَ صَارَ مِيرَاثُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) إِلَيْكَ وَ أَمْرُ نِسَائِهِ وَ لَمْ يُخْبِرْنَا بِأَنَّكَ خَلِيفَتُهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ لَا جَرَمَ لَنَا فِي ذَلِكَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ وَ لَا ذَنْبَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ(علیه السلام) إِنْ أَرَيْتُكَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) حَتَّى يُخْبِرَكَ بِأَنِّي أَوْلَى بِالْمَجْلِسِ الَّذِي أَنْتَ فِيهِ وَ أَنَّكَ إِنْ لَمْ تَنَحَّ عَنْهُ كَفَرْتَ فَمَا تَقُولُ فَقَالَ إِنْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) حَتَّى يُخْبِرَنِي بِبَعْضِ هَذَا اكْتَفَيْتُ بِهِ قَالَ فَوَافِنِي إِذَا صَلَّيْتَ الْمَغْرِبَ قَالَ فَرَجَعَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ فَأَخَذَ بِيَدِهِ وَ أَخْرَجَهُ إِلَى مَسْجِدِ قُبَا فَإِذَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) جَالِسٌ فِي الْقِبْلَةِ فَقَالَ يَا عَتِيقُ وَثَبْتَ عَلَى عَلِيٍ وَ جَلَسْتَ مَجْلِسَ النُّبُوَّةِ وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ إِلَيْكَ فِي ذَلِكَ فَانْزِعْ هَذَا السِّرْبَالَ الَّذِي تَسَرْبَلْتَهُ فَخَلِّهِ لِعَلِيٍّ(علیه السلام) وَ إِلَّا فَمَوْعِدُكَ النَّارُ قَالَ ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِهِ فَأَخْرَجَهُ فَقَامَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله و سلم) عَنْهُمَا وَ انْطَلَقَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) إِلَى سَلْمَانَ فَقَالَ لَهُ يَا سَلْمَانُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْأَمْرِ كَذَا وَ كَذَا فَقَالَ سَلْمَانُ لَيَشْهَرَنَّ بِكَ وَ لَيُبْدِيَنَّهُ إِلَى صَاحِبِهِ وَ لَيُخْبِرَنَّهُ بِالْخَبَرِ فَضَحِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) وَ قَالَ أَمَا إِنْ يُخْبِرْ صَاحِبَهُ فَسَيَفْعَلُ ثُمَّ لَا وَ اللَّهِ لَا يَذْكُرَانِهِ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ هُمَا أَنْظَرُ لِأَنْفُسِهِمَا مِنْ ذَلِكَ فَلَقِيَ أَبُو بَكْرٍ عُمَرَ فَقَالَ إِنَّ عَلِيّاً(علیه السلام) أَتَى كَذَا وَ كَذَا وَ صَنَعَ كَذَا وَ كَذَا وَ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) كَذَا وَ كَذَا فَقَالَ لَهُ عُمَرُ وَيْلَكَ مَا أَقَلَّ عَقْلَكَ فَوَ اللَّهِ مَا أَنْتَ فِيهِ السَّاعَةَ إِلَّا مِنْ بَعْضِ سِحْرِ ابْنِ أَبِي كَبْشَةَ قَدْ نَسِيتَ سِحْرَ بَنِي هَاشِمٍ وَ مِنْ أَيْنَ يَرْجِعُ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه و آله و سلم) وَ لَا يَرْجِعُ مَنْ مَاتَ إِنَّ مَا أَنْتَ فِيهِ أَعْظَمُ مِنْ سِحْرِ بَنِي هَاشِمٍ فَتَقَلَّدْ هَذَا السِّرْبَالَ وَ مُرَّ فِيه.(1)امام صادق(علیه السلام) فرمودند: ابوبکر به نزد علی(علیه السلام) آمد و گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از روز ولایت (غدیر) در مورد جایگاه تو صحبتی نکرد و من شهادت می دهم که تو مولای من هستی و در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان امیرالمؤمنین به تو سلام دادم و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به ما خبر داد که تو جانشین و وارث و خلیفه او در خانواده و زنان او هستی و بین این و تو چیزی مانع نیست و میراث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امر زنان او به عهده توست اما به ما خبر نداده که تو خلیفه بعد

ص: 49


1- الإختصاص ص 273

از او هستی پس هیچ دلیلی بین ما و تو در این نیست و گناهی بین ما و خداوند نیست. علی(علیه السلام) به او فرمودند: اگر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را به تو نشان دهم که به تو بگوید من به جایگاه تو شایسته تر هستم و اگر از آن دور نشوی کافر می شوی، چه می گویی؟ گفت: اگر رسول خدا را ببینم و کمی از این مطلب را هم بگوید قبول می کنم، علی(علیه السلام) فرمودند: بعد از این که نماز مغرب را خواندی بیا. بعد از مغرب علی(علیه السلام) دست او را گرفت و به مسجد قبا برد که دیدند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رو به قبله نشسته اند و فرمودند: ای عتیق به جایگاه علی درآمدی و در مقام پیامبری نشستی این لباسی را که پوشیده ای به تن علی(علیه السلام) کن وگرنه جایگاه تو آتش است سپس علی(علیه السلام) دست او را گرفت و خارج کرد و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز برخاستند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) به سوی سلمان رفتند و به او فرمودند: خبر نداری که این اتفاق افتاده است، سلمان گفت: شما را به این واقعه معروف می کند و به همنشین خود ( عمر ) خبر می دهد پس امیرالمؤمنین(علیه السلام) خندیدند و فرمودند: این که به همنشین خود خبر می دهد این کار را می کند اما به خدا سوگند این دو تا روز قیامت متذکر حقیقت نمی شوند و بیشتر متوجه خود هستند. ابوبکر عمر را ملاقات کرد و گفت علی(علیه السلام) این گونه عمل کرده است و به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه گفت پس عمر به او گفت وای بر تو چقدر عقل تو کم است به خدا قسم تو در سحر ابن أبی کبشه ( پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)) واقع شدی آیا سحر بنی هاشم را فراموش کرده ای و از کجا محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بر می گردد و کسی که مرده بر نمی گردد و آنچه تو در آن واقع شدی بزرگ تر از سحر بنی هاشم است پس این لباس خلافت را به تن کن و با آن حرکت کن.

6- عَنْ هَارُونَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) لِأَبِي بَكْرٍ هَلْ أَجْمَعُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَالَ نَعَمْ فَخَرَجَا إِلَى مَسْجِدِ قُبَا فَصَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) رَكْعَتَيْنِ فَإِذَا هُوَ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَالَ يَا أَبَا بَكْرٍ عَلَى هَذَا عَاهَدْتُكَ فَصِرْتَ بِهِ ثُمَّ رَجَعَ وَ هُوَ يَقُولُ وَ اللَّهِ لَا أَجْلِسُ ذَلِكَ الْمَجْلِسَ فَلَقِيَ عُمَرَ وَ قَالَ مَا لَكَ كَذَا قَالَ قَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَ بِي فَأَرَانِي رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَالَ لَهُ عُمَرُ أَ مَا تَذْكُرُ يَوْماً كُنَّا مَعَهُ فَأَمَرَ بِشَجَرَتَيْنِ فَالْتَقَتَا فَقَضَى حَاجَتَهُ خَلْفَهُمَا ثُمَّ أَمَرَهُمَا فَتَفَرَّقَا قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَمَّا إِذَا قُلْتَ ذَا فَإِنِّي دَخَلْتُ أَنَا وَ هُوَ فِي الْغَارِ فَقَالَ بِيَدِهِ فَمَسَحَهَا عَلَيْهِ فَعَادَ يَنْسِجُ الْعَنْكَبُوتُ كَمَاكَانَ ثُمَّ قَالَ أَ لَا أُرِيكَ جَعْفَراً وَ أَصْحَابَهُ تَعُومُ (1)

بِهِمْ سَفِينَتَهُمْ فِي الْبَحْرِ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى وَجْهِي فَرَأَيْتُ جَعْفَراً وَ أَصْحَابَهُ تَعُومُ بِهِمْ سَفِينَتَهُمْ فِي الْبَحْرِ فَيَوْمَئِذٍ عَرَفْتُ أَنَّهُ سَاحِرٌ فَرَجَعَ إِلَى مَكَانِهِ.(2)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ابوبکر گفتند: آیا می خواهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را ملاقات کنیم، گفت: بله پس هر دو به مسجد قبا رفتند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) دو رکعت نماز خواندند که ناگهان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدند و ایشان به ابوبکر فرمودند: آیا این عهدی بود که با تو بستم؟ ابوبکر از مسجد خارج شد و می گفت: به خدا قسم در جایگاه خلافت نمی نشینم که عمر را ملاقات کرد و گفت: چه شده؟ گفت: به خدا سوگند علی(علیه السلام) پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را به من نشان داد پس عمر به او گفت: آیا آن روز را به یاد نمی آوری که همراه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم و او به دو درخت امر کرد که کنار هم بیایند و پشت آن دو قضای حاجت کرد سپس به آن دو امر کرد و جدا شدند. ابوبکر گفت: این را که گفتی یادم افتاد زمانی که با او در غار بودم و تار عنکبوت پاره شد و دست کشید و دوباره تار تنیده شد و بعد

ص: 50


1- عام السفينة في الماء اي سارت.
2- بصائرالدرجات ج 1 ص 278

گفت آیا جعفر و یارانش را به تو نشان ندهم که کشتی آنان در آب حرکت می کند، گفتم: بله، او دستش را به صورت من کشید و من جعفر و یارانش را در حال حرکت روی دریا دیدم پس آن موقع فهمیدم که او ساحر است.

7- عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ سَمَّى رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) أَبَا بَكْرٍ الصِّدِّيقَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَكَيْفَ قَالَ حِينَ كَانَ مَعَهُ فِي الْغَارِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) إِنِّي لَأَرَى سَفِينَةَ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) تَضْطَرِبُ فِي الْبَحْرِ ضَالَّةً قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ إِنَّكَ لَتَرَاهَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَتَقْدِرُ أَنْ تُرِيَنِيهَا قَالَ ادْنُ مِنِّي قَالَ فَدَنَا مِنْهُ فَمَسَحَ عَلَى عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ انْظُرْ فَنَظَرَ أَبُو بَكْرٍ فَرَأَى السَّفِينَةَ وَ هِيَ تَضْطَرِبُ فِي الْبَحْرِ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى قُصُورِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ فَقَالَ فِي نَفْسِهِ الْآنَ صَدَّقْتُ أَنَّكَ سَاحِرٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) الصَّدِّيقُ أَنْتَ.(1)

راوی گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم آیا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر را صدّیق ( راستگو ) نامید، فرمودند: بله، گفت: چگونه؟ فرمودند: هنگامی که با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در غار بود رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند من کشتی جعفر بن ابی طالب را می بینم که در دریا سرگردان است. گفت: ای رسول خدا شما او را می بینی؟ فرمودند: بله، گفت: می توانی آن را به من نشان دهی؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: نزدیک من شو پس نزدیک شد و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دستشان را بر دو چشم او کشیدند سپس فرمودند: نگاه کن. ابوبکر نگاه کرد و کشتی را در دریا دید و بعد به قصرهای مدینهنگاه کرد و در درون خود گفت: الان قبول کردم که تو ساحر هستی و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: تو صدّیق ( راستگو ) هستی.

8- عَنِ الْحَرْثِ الْأَعْوَرِ قَالَ: كُنْتُ ذَاتَ يَوْمٍ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي مَجْلِسِ الْقَضَاءِ إِذْ أَقْبَلَتِ امْرَأَةٌ مُسْتَعْدِيَةً عَلَى زَوْجِهَا فَتَكَلَّمَتْ بِحُجَّتِهَا وَ تَكَلَّمَ الزَّوْجُ بِحُجَّتِهِ فَوَجَبَ الْقَضَاءُ عَلَيْهَا فَغَضِبَتْ غَضَباً شَدِيداً ثُمَّ قَالَتْ وَ اللَّهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَقَدْ حَكَمْتَ عَلَيَّ بِالْجَوْرِ وَ مَا بِهَذَا أَمَرَكَ اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ لَهَا يَا سَلْفَعُ يَا مَهْيَعُ يَا قَرْدَعُ بَلْ حَكَمْتُ عَلَيْكِ بِالْحَقِّ الَّذِي عَلِمْتُهُ فَلَمَّا سَمِعَتْ عَنْهُ هَذَا الْكَلَامَ وَلَّتْ هَارِبَةً وَ لَمْ تُرَدُّ عَلَيْهِ جَوَاباً فَاتَّبَعَهَا عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ فَقَالَ لَهَا وَ اللَّهِ يَا أَمَةَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُ مِنْكِ الْيَوْمَ عَجَباً وَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) قَالَ لَكِ قَوْلًا فَقُمْتِ مِنْ عِنْدِهِ هَارِبَةً مَا رَدَدْتِ عَلَيْهِ حَرْفاً فَأَخْبِرِينِي عَافَاكِ اللَّهُ مَا الَّذِي قَالَ لَكِ حَتَّى لَمْ تَقْدِرِي أَنْ تَرُدِّي عَلَيْهِ حَرْفاً قَالَتْ يَا عَبْدَ اللَّهِ لَقَدْ أَخْبَرَنِي بِأَمْرٍ مَا يَطَّلِعُ عَلَيْهِ إِلَّا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ أَنَا وَ مَا قُمْتُ مِنْ عِنْدِهِ إِلَّا مَخَافَةَ أَنْ يُخْبِرَنِي بِأَعْظَمَ مِمَّا رَمَانِي بِهِ فَصَبَرتُ عَلَى وَاحِدَةٍ كَانَ أَجْمَلَ مِنْ أَنْ أَصْبِرَ عَلَى وَاحِدَةٍ بَعْدَهَا أُخْرَى فَقَالَ لَهَا عَمْرٌو فَأَخْبِرِينِي عَافَاكِ اللَّهُ مَا الَّذِي قَالَ لَكِ قَالَتْ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّهُ قَالَ لِي مَا أَكْرَهُ وَ بَعْدُ فَإِنَّهُ قَبِيحٌ أَنْ يَعْلَمَ الرَّجُلُ مَا فِي النِّسَاءِ مِنَ الْعُيُوبِ فَقَالَ لَهَا وَ اللَّهِ مَا تَعْرِفِينِي وَ لَا أَعْرِفُكِ لَعَلَّكِ لَا تَرَانِي وَ لَا أَرَاكِ بَعْدَ يَوْمِي هَذَا فَقَالَ عَمْرٌو فَلَمَّا رَأَتْنِي قَدْ أَلْحَحْتُ عَلَيْهَا قَالَتْ أَمَّا قَوْلُهُ بِي يَا سَلْفَعُ فَوَ اللَّهِ مَا كَذَبَ عَلَيَّ إِنِّي لَا أَحِيضُ مِنْ حَيْثُ تَحِيضُ النِّسَاءُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ يَا مَهْيَعُ فَإِنِّي وَ اللَّهِ صَاحِبَةُ النِّسَاءِ وَ مَا أَنَا بِصَاحِبَةِ الرِّجَالِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ يَا قَرْدَعُ فَإِنِّي الْمُخَرِّبَةُ بَيْتَ زَوْجِي وَ مَا أُبْقِي عَلَيْهِ فَقَالَ لَهَا وَيْحَكِ مَا عِلْمُهُ بِهَذَا أَ تَرَاهُ سَاحِراً أَوْ كَاهِناً أَوْ مَخْدُوماً أَخْبَرَكِ بِمَا فِيكِ وَ هَذَا عِلْمٌ كَثِيرٌ(2)

فَقَالَتْ لَهُ بِئْسَ مَا قُلْتَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ لَيْسَ هُوَ بِسَاحِرٍ وَ لَا كَاهِنٍ وَ لَا مَخْدُومٍ وَ لَكِنَّهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ هُوَ وَصِيُّ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) وَ وَارِثُهُ وَ هُوَ يُخْبِرُ النَّاسَ بِمَا أَلْقَى إِلَيْهِ

ص: 51


1- بصائرالدرجات ج 1 ص 422
2- كبير، هكذا في البحار.

رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) وَ لَكِنَّهُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى هَذَا الْخَلْقِ بَعْدَ نَبِيِّنَا قَالَ وَ أَقْبَلَ عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ إِلَى مَجْلِسِهِ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) يَا عَمْرُو بِمَا استحلك [اسْتَحْلَلْتَ] أَنْ تَرْمِيَنِي بِمَا رَمَيْتَنِي بِهِ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتِ الْمَرْأَةُ أَحْسَنَ قَوْلًا فِيَّ مِنْكَ وَ لَأَقِفَنَّ أَنَا وَ أَنْتَ مِنَ اللَّهِ مَوْقِفاً فَانْظُرْ كَيْفَ تَخْلُصُ مِنَ اللَّهِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَا تَائِبٌ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ مِمَّا كَانَ فَاغْفِرْ لِي غَفَرَ اللَّهُ لَكَ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا أَغْفِرُ لَكَ هَذَا الذَّنْبَ أَبَداً حَتَّى أَقِفَ أَنَا وَ أَنْتَ بَيْنَ يَدَيْ مَنْ لَا يَظْلِمُكَ شَيْئاً.(1)

راوی گوید: من روزی با امیرالمؤمنین(علیه السلام) بودم و ایشان در حال قضاوت بودند که زنی طلبکار از شوهر خود وارد شد و دلیل خود را بیان کرد و شوهر نیز دلیل خود را بیان کرد و قضاوت بر ضد آن زن گشت پس او به شدت غضبناک شده و گفت: ای امیرالمؤمنین تو حکم به ظلم کردی و خدا تو را به این امر نکرده است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او فرمودند: ای سَلفَع ای مَهیَع ای قَردَع من به حق بر تو حکم کردم. زن هنگامی که این کلام را شنید جوابی نداده و فرار کرد. عمرو بن حریث به دنبال آن زن رفت و به او گفت: ای کنیز خدا به خدا سوگند امروز سخن عجیبی از تو شنیدم و شنیدم امیرالمؤمنین(علیه السلام) به تو سخنی گفت که تو از نزدش فرار کردی و جوابی ندادی به من بگو امیرالمؤمنین(علیه السلام) به تو چه چیزی گفت که نتوانستی به اوجواب دهی. زن گفت: ای بنده خدا من را به چیزی خبر داد که جز خدا از آن خبر نداشت و من از نزدش نرفتم مگر به خاطر ترس از خبر دادن به بزرگ تر از آن و بر یکی صبر کردن بهتر از شنیدن یکی پس از دیگری بود. عمرو به او گفت: خدا به تو عافیت دهد او به تو چه گفت، زن گفت: ای بنده خدا چیزی به من گفت که دوست ندارم، زشت است که مرد از عیوب زنان آگاه شود. عمرو گفت: به خدا قسم تو من را نمی شناسی و من هم تو را نمی شناسم و شاید بعد امروز نه تو دیگر من را ببینی و نه من تو را. عمرو گوید: وقتی اصرار من را دید گفت: سخن امیرالمؤمنین که گفت ای سَلفَع به خدا قسم دروغ نگفت، من از جایی که زنان حیض می شوند حیض نمی شوم و اما سخن او ای مَهیَع من با زنان هم بستر هستم نه مردان و سخن او که گفت ای قَردَع، من خانه شوهرم (کانون خانواده) را خراب کردم و بر آن باقی نماندم پس عمرو به او گفت: وای بر تو او از کجا این را دانست آیا فکر می کنی او ساحر یا پیشگو است یا جن ها در خدمت او هستند که این گونه به تو خبر داده و این علم زیادی است. زن به او گفت: ای بنده خدا حرف بدی نسبت به او زدی، او ساحر و پیشگو نیست بلکه از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشین و وارث اوست و او به چیزی خبر می دهد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به او خبر داده است و او حجت خدا بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر این مردم است. عمرو بن حریث به نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) برگشت و حضرت به او فرمودند: ای عمرو چطور جایز دانستی آن صحبت ها را در مورد من بزنی؟ به خدا قسم سخن زن از تو بهتر بود، من و تو در پیشگاه خداوند قرار می گیریم ببین که چگونه از خداوند رهایی می یابی. عمرو گفت: ای امیرالمؤمنین من به سوی خدا و شما توبه می کنم من را ببخش خداوند شما را ببخشد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم هیچ گاه تو را بر این گناه نمی بخشم تا این که مقابل خدا بایستیم که به تو ظلم نمی کند.

ص: 52


1- بصائرالدرجات ج 1 ص 359 ، الإختصاص ص 305

9- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا عَمْرُو بْنُ الْحَارِثِ الْفِهْرِيُّ قَالَ يَا أَحْمَدُ أَمَرْتَنَا بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ أَ فَمِنْكَ كَانَ هَذَا أَمْ مِنْ رَبِّكَ يَا مُحَمَّدُ قَالَ الْفَرِيضَةُ مِنْ رَبِّي وَ أَدَاءُ الرِّسَالَةِ مِنِّي حَتَّى أَقُولَ مَا أَدَّيْتُ إِلَيْكُمْ إِلَّا مَا أَمَرَنِي رَبِّي قَالَ فَأَمَرْتَنَا بِحُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) زَعَمْتَ أَنَّهُ مِنْكَ كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ شِيعَتُهُ عَلَى نُوقٍ غُرٍّ مُحَجَّلَةٍ يَرْفُلُونَ فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَأْتِيَ الْكَوْثَرَ فَيَشْرَبَ وَ يَسْقِيَ هَذِهِ الْأُمَّةَ وَ يَكُونَ زُمْرَةً فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ أَ بِهَذَا الْحُبِّ سَبَقَ مِنَ السَّمَاءِ أَمْ كَانَ مِنْكَ يَا مُحَمَّدُ قَالَ بَلَى سَبَقَ مِنَ السَّمَاءِ ثُمَّ كَانَ مِنِّي لَقَدْ خَلَقَنَا اللَّهُ نُوراً تَحْتَ الْعَرْشِ فَقَالَ عَمْرُو بْنُ الْحَارِثِ الْآنَ عَلِمْتُ أَنَّكَ سَاحِرُ كَذَّابٌ يَا مُحَمَّدُ أَ لَسْتُمَا مِنْ وُلْدِ آدَمَ قَالَ بَلَى وَ لَكِنْ خَلَقَنَا اللَّهُ نُوراً تَحْتَ الْعَرْشِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ آدَمَ بِاثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ سَنَةٍ فَلَمَّا أَنْ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ أَلْقَى النُّورَ فِي صُلْبِ آدَمَ فَأَقْبَلَ يَنْتَقِلُ ذَلِكَ النُّورُ مِنْ صُلْبٍ إِلَى صُلْبٍ حَتَّى تَفَرَّقْنَا فِي صُلْبِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَبِي طَالِبٍ فَخَلَقَنَا رَبِّي مِنْ ذَلِكَ النُّورِ لَكِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي قَالَ فَوَثَبَ عَمْرُو بْنُ الْحَارِثِ الْفِهْرِيُّ مَعَ اثْنَيْ عَشَرَ رَجُلًا مِنَ الْكُفَّارِ وَ هُمْ يَنْفُضُونَ أَرْدِيَتَهُمْ فَيَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ مُحَمَّدٌ صَادِقاً فِي مَقَالَتِهِ فَارْمِ عَمْراً وَ أَصْحَابَهُ بِشُوَاظٍ مِنْ نَارٍقَالَ فَرُمِيَ عَمْرٌو وَ أَصْحَابُهُ بِصَاعِقَةٍ مِنَ السَّمَاءِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ(1)  فَالسَّائِلُ عَمْرٌو وَ أَصْحَابُهُ.(2)

ابن عباس گوید: همراه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بودم که عمرو بن حارث فهری بر ما وارد شد و گفت: ای احمد ما را به نماز و زکات امر کردی، آیا این را از خود گفتی یا از جانب پروردگار بود. حضرت فرمودند: این واجبی از جانب خداوند و انجام رسالت از جانب من بود و من چیزی نمی گویم مگر این که خداوند من را به آن امر کرده است. عمرو گفت: ما را به محبت علی بن أبی طالب امر کردی و گفتی او به برای تو به منزله هارون است برای موسی و شیعیان او در عرصه قیامت بر شتران پیشانی سفید سوار شده و با ناز حرکت می کنند تا این که علی بر سر حوض کوثر آمده و از آن نوشیده و این امت را از آن سیراب کند، آیا امر به این محبت از آسمان بوده یا از جانب خودت؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: از آسمان بوده است و علی از من است و خداوند ما را به شکل نور در زیر عرش خلق کرد پس عمرو بن حارث گفت: ای محمد الان دانستم که تو ساحر و دروغ گو هستی، آیا شما از نسل آدم نیستید؟ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بله اما خداوند نور ما را دوازده هزار سال قبل از خدمت آدم در زیر عرش خلق کرد و زمانی که خداوند آدم را خلق نمود این نور را در صلب آدم قرار داد و این نور صلب به صلب منتقل گشت تا این که در صلب عبدالله بن عبد المطلب و أبو طالب جدا گشتیم پس خداوند ما را از آن نور آفرید اما بعد از من دیگر پیامبری نیست. عمرو به همراه دوازده نفر از کفار به سرعت از زمین بلند شدند و عبای خود تکاندند و گفتند: خدایا اگر محمد در گفته خود صادق است آتشی بر عمرو و یارانش فرود آور که ناگهان صاعقه ای از آسمان بر سر آن ها فرود آمد و این آیه نازل شد: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ  سائل عمرو و یارانش بود.

ص: 53


1- سوره معارج آیات 1 تا 3
2- تفسیر فرات الکوفی ص 504 ، بحارالأنوار ج 37 ص 175

10- عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: كُنْتُ بِمَكَّةَ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام) بِهَا، فَسَأَلْنَاهُ أَنْ يُرِيَنَا مُعْجِزَةً لِنَتَحَدَّثَ بِهَا عِنْدَنَا بِالْكُوفَةِ، فَرَأَيْتُهُ وَ قَدْ تَكَلَّمَ وَ رُفِعَ الْبَيْتُ حَتَّى عَلَا بِهِ فِي الْهَوَاءِ، وَ أَهْلُ مَكَّةَ يَوْمَئِذٍ غَافِلُونَ مُنْكِرُونَ، فَمِنْ قَائِلٍ يَقُولُ: سَاحِرٌ. وَ مِنْ قَائِلٍ يَقُولُ: أُعْجُوبَةٌ. فَجَازَ خَلْقٌ كَثِيرٌ تَحْتَ الْبَيْتِ، وَ الْبَيْتُ فِي الْهَوَاءِ، ثُمَّ رَدَّهُ.(1)

راوی گوید: همراه حسن بن علی(علیهما السلام) در مکه بودم از ایشان خواستم معجزه ای به ما نشان دهد تا آن را در کوفه بازگو کنیم پس ناگهان دیدم حضرت کلامی را فرمودند و خانه خدا از زمین بلند شد و در هوا گرفت و اهل مکه آن موقع در حال غفلت و انکار این اتفاق بودند و شخصی گفت: او ساحر است، دیگری گفت: چه کار شگفت انگیزی. پس افراد زیادی از زیر خانه خدا عبور کردند و خانه در هوا بود سپس حضرت آن را به حالت قبل برگرداندند.11- رَوَى جَابِرٌ الْجُعْفِيُّ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) إِلَى الْحَجِّ وَ أَنَا زَمِيلُهُ إِذْ أَقْبَلَ وَرَشَانٌ (2)

فَوَقَعَ عَلَى عِضَادَتَيْ مَحْمِلِهِ فَتَرَنَّمَ (3)

فَذَهَبْتُ لِأَخْذِهِ فَصَاحَ بِي مَهْ يَا جَابِرُ فَإِنَّهُ اسْتَجَارَ بِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ قُلْتُ وَ مَا الَّذِي شَكَا إِلَيْكَ فَقَالَ شَكَا إِلَيَّ أَنَّهُ يُفْرِخُ فِي هَذَا الْجَبَلِ مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِينَ وَ أَنَّ حَيَّةً تَأْتِيهِ فَتَأْكُلُ فِرَاخَهُ فَسَأَلَنِي أَنْ أَدْعُوَ اللَّهَ عَلَيْهَا لِيَقْتُلَهَا فَفَعَلْتُ وَ قَدْ قَتَلَهَا اللَّهُ ثُمَّ سِرْنَا حَتَّى إِذَا كَانَ وَقْتُ السَّحَرِ قَالَ لِي انْزِلْ يَا جَابِرُ فَنَزَلْتُ فَأَخَذْتُ بِخِطَامِ الْجَمَلِ وَ نَزَلَ فَتَنَحَّى يَمْنَةً عَنِ الطَّرِيقِ ثُمَّ عَمَدَ إِلَى رَوْضَةٍ(4)

مِنَ الْأَرْضِ ذَاتِ رَمْلٍ فَأَقْبَلَ فَكَشَفَ الرَّمْلَ يَمْنَةً وَ يَسْرَةً وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ اسْقِنَا وَ طَهِّرْنَا إِذْ بَدَا حَجَرٌ مُرْتَفِعٌ أَبْيَضُ بَيْنَ الرَّمْلِ فَاقْتَلَعَهُ فَنَبَعَ (5)

لَهُ عَيْنُ مَاءٍ أَبْيَضَ صَافٍ فَتَوَضَّأَ وَ شَرِبْنَا مِنْهُ ثُمَّ ارْتَحَلْنَا فَأَصْبَحْنَا دُونَ قَرْيَةٍ وَ نَخْلٍ فَعَمَدَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) إِلَى نَخْلَةٍ يَابِسَةٍ فِيهَا فَدَنَا مِنْهَا وَ قَالَ أَيَّتُهَا النَّخْلَةُ أَطْعِمِينَا مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ فِيكِ فَلَقَدْ رَأَيْتُ النَّخْلَةَ تَنْحَنِي حَتَّى جَعَلْنَا نَتَنَاوَلُ مِنْ ثَمَرِهَا وَ نَأْكُلُ وَ إِذَا أَعْرَابِيٌّ يَقُولُ مَا رَأَيْتُ سَاحِراً كَالْيَوْمِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) يَا أَعْرَابِيُ لَا تَكْذِبَنَ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنَّا سَاحِرٌ وَ لَا كَاهِنٌ وَ لَكِنَّا عُلِّمْنَا أَسْمَاءً مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى نَسْأَلُ بِهَا فَنُعْطَى وَ نَدْعُو فَنُجَاب.

جابر جعفی گوید: همراه حضرت به قصد حج از مدینه خارج شدیم که کبوتری بر چوبه کجاوه حضرت نشست و شروع به صدا کردن نمود پس رفتم تا آن را بگیرم که حضرت فریاد زدند ای جابر دست نگهدار او به ما اهل بیت پناه آورده و کمک می خواهد. گفتم: از شما چه می خواهد؟ فرمودند: او شکایت دارد که سه سال است در این کوه تخم می گذارد و ماری می آید و جوجه های او را می خورد و از من می خواهد خدا را بخوانم تا او را بکشد پس این کار را کردم و خداوند آن را کشت. بعد از آن حرکت کردیم تا این که وقت سحر فرا رسید و حضرت فرمودند از مرکب پایین بیا و من پایین آمدم و افسار شتر ایشان را گرفتم و پایین آمدند و به سمت راست مسیر به کنار یک زمین سبز و دارای ماسه رفتند و ماسه ها را به راست و چپ می ریختند و می فرمودند: خدایا به ما آب بنوشان و

ص: 54


1- دلائل الإمامة (ط- الحدیثة) ص 169 ، اثبات الهداة ج 4 ص 26
2- الورشان: نوع من الحمام البرى أكدر اللون، فيه بياض فوق ذنبه، و الجمع: ورشان و وراشين.
3- يقال: ترنم الحمام: إذا طرب بصوته و تغنى.
4- الروضة: الأرض ذات الخضرة.
5- فنبع من تحته

ما را پاکیزه کن، که ناگهان سنگ سفیدی از ماسه ها بالا آمد ایشان سنگ را برداشتند و آب سفید و صافی از زیر آن جاری شد پس وضو گرفتیم و نوشیدیم و سپس حرکت کردیم تا صبح به نزدیکی یک روستا رسیدیم و یک نخل خشکیده بود امام(علیه السلام) به طرف آن رفته و نزدیک شدند و به آن گفتند از آنچه خداوند در درون تو خلق کرده به ما غذا بده پس درخت خم شده و ما از میوه های آن خوردیم که ناگهان یک بیابان نشین آمده و گفت: تا الان ساحری مثل امروز ندیدم. امام(علیه السلام) فرمودند: ای بیابان نشین بر ما اهل بیت دروغ نبند، ما ساحر و پیشگو نیستیم به ما نام های خداوند تعلیم داده شده که خداوند را با آن ها می خوانیم و خداوند به ما عطا می کند و دعای ما را مستجاب می کند.

12- عَنْ فُضَيْلٍ الرَّسَّانِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام): أَنَّ جَمَاعَةً قَالُوا لِعَلِيٍّ (علیه السلام) يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَوْ أَرَيْتَنَا مَا نَطْمَئِنُّ إِلَيْهِ مِمَّا أَنْهَى إِلَيْكَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) قَالَ لَوْ رَأَيْتُمْ عَجِيبَةً مِنْ عَجَائِبِي لَكَفَرْتُمْ وَقُلْتُمْ سَاحِرٌ كَذَّابٌ وَ كَاهِنٌ وَ هُوَ مِنْ أَحْسَنِ قَوْلِكُمْ قَالُوا مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكَ وَرِثْتَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ صَارَ إِلَيْكَ عِلْمُهُ قَالَ عِلْمُ الْعَالِمِ شَدِيدٌ وَ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ ثُمَّ قَالَ أَمَّا إِذَا أَبَيْتُمْ إِلَّا أَنْ أُرِيَكُمْ بَعْضَ عَجَائِبِي وَ مَا آتَانِيَ اللَّهُ مِنَ الْعِلْمِ فَاتَّبِعُوا أَثَرِي إِذَا صَلَّيْتُ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ فَلَمَّا صَلَّاهَا أَخَذَ طَرِيقَهُ إِلَى ظَهْرِ الْكُوفَةِ فَاتَّبَعَهُ سَبْعُونَ رَجُلًا كَانُوا فِي أَنْفُسِهِمْ خِيَارَ النَّاسِ مِنْ شِيعَتِهِ فَقَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ (علیه السلام) إِنِّي لَسْتُ أُرِيكُمْ شَيْئاً حَتَّى آخُذَ عَلَيْكُمْ عَهْدَ اللَّهِ وَ مِيثَاقَهُ أَنْ لَا تُكَفِّرُونِي وَ لَا تَرْمُونِي بِمُعْضِلَةٍ فَوَ اللَّهِ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا عَلَّمَنِي رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَأَخَذَ عَلَيْهِمُ الْعَهْدَ وَ الْمِيثَاقَ أَشَدَّ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى رُسُلِهِ مِنْ عَهْدٍ وَ مِيثَاقٍ ثُمَّ قَالَ حَوِّلُوا وُجُوهَكُمْ عَنِّي حَتَّى أَدْعُوَ بِمَا أُرِيدُ فَسَمِعُوهُ جَمِيعاً يَدْعُو بِدَعَوَاتٍ لَايَعْرِفُونَهَا ثُمَّ قَالَ حَوِّلُوهَا. فَحَوَّلُوهَا فَإِذَا جَنَّاتٌ وَ أَنْهَارٌ وَ قُصُورٌ مِنْ جَانِبٍ وَ السَّعِيرُ تَتَلَظَّى مِنْ جَانِبٍ حَتَّى إِنَّهُمْ مَا شَكُّوا أَنَّهُمَا الْجَنَّةُ وَ النَّارُ فَقَالَ أَحْسَنُهُمْ قَوْلًا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ عَظِيمٌ وَ رَجَعُوا كُفَّاراً إِلَّا رَجُلَيْنِ فَلَمَّا رَجَعَ مَعَ الرَّجُلَيْنِ قَالَ لَهُمَا قَدْ سَمِعْتُمَا مَقَالَتَهُمْ وَ أَخْذِي الْعُهُودَ وَ الْمَوَاثِيقَ عَلَيْهِمْ وَ رُجُوعَهُمْ يُكَفِّرُونَنِي أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّتِي عَلَيْهِمْ غَداً عِنْدَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَيَعْلَمُ أَنِّي لَسْتُ بِسَاحِرٍ وَ لَا كَاهِنٍ وَ لَا يُعْرَفُ هَذَا لِي وَ لَا لآِبَائِي وَ لَكِنَّهُ عِلْمُ اللَّهِ وَ عِلْمُ رَسُولِهِ أَنْهَاهُ إِلَى رَسُولِهِ وَ أَنْهَاهُ إِلَيَّ رَسُولُهُ وَ أَنْهَيْتُهُ إِلَيْكُمْ فَإِذَا رَدَدْتُمْ عَلَيَّ رَدَدْتُمْ عَلَى اللَّهِ حَتَّى إِذَا صَارَ إِلَى مَسْجِدِ الْكُوفَةِ دَعَا بِدَعَوَاتٍ يَسْمَعَانِ فَإِذَا حَصَى الْمَسْجِدِ دُرٌّ وَ يَاقُوتٌ فَقَالَ لَهُمَا مَا الَّذِي تَرَيَانِ فَقَالا هَذَا دُرٌّ وَ يَاقُوتٌ فَقَالَ صَدَقْتُمَا لَوْ أَقْسَمْتُ عَلَى رَبِّي فِيمَا هُوَ أَعْظَمُ مِنْ هَذَا لَأَبَرَّ قَسَمِي فَرَجَعَ أَحَدُهُمَا كَافِراً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَثَبَتَ فَقَالَ (علیه السلام) إِنْ أَخَذْتَ شَيْئاً نَدِمْتَ وَ إِنْ تَرَكْتَ نَدِمْتَ فَلَمْ يَدَعْهُ حِرْصُهُ حَتَّى أَخَذَ دُرَّةً فَصَرَّهَا(1) فِي كُمِّهِ حَتَّى إِذَا أَصْبَحَ نَظَرَ إِلَيْهَا فَإِذَا هِيَ دُرَّةٌ بَيْضَاءُ لَمْ يَنْظُرِ النَّاسُ إِلَى مِثْلِهَا قَطُّ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أَخَذْتُ مِنْ ذَلِكَ الدُّرِّ وَاحِدَةً وَ هِيَ مَعِي قَالَ وَ مَا دَعَاكَ إِلَى ذَلِكَ قَالَ أَحْبَبْتُ أَنْ أَعْلَمَ أَ حَقٌّ هُوَ أَمْ بَاطِلٌ قَالَ إِنَّكَ إِنْ رَدَدْتَهَا إِلَى مَوْضِعِهَا الَّذِي أَخَذْتَهَا مِنْهُ عَوَّضَكَ اللَّهُ مِنْهَا الْجَنَّةَ وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَرُدَّهَا عَوَّضَكَ اللَّهُ مِنْهَا النَّارَ فَقَامَ الرَّجُلُ فَرَدَّهَا إِلَى مَوْضِعِهَا الَّذِي أَخَذَهَا مِنْهُ فَحَوَّلَهَا اللَّهُ حَصَاةً كَمَا كَانَتْ فَبَعْضُهُمْ قَالَ كَانَ هَذَا مِيثَمَ التَّمَّارِ وَ بَعْضُهُمْ قَالَ كَانَ عَمْرَو بْنَ الْحَمِقِ الْخُزَاعِيَ.(2)

ص: 55


1- صر الشي ء: وضعه في صرة و شد عليه.
2- [2]الخرائج ج 2 ص 862 ، مختصر البصائر ص 322

راوی گوید امام باقر(علیه السلام) فرمودند: جماعتی به امیرالمؤمنین(علیه السلام) عرض کردند: ای امیرالمؤمنین ای کاش از آن خبرهایی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به شما داده چیزی را به ما نشان می دادی، حضرت فرمودند: اگر امر شگفتی از خودم را به شما نشان دهم کافر می شوید و خواهید گفت که من ساحر و دروغگو و پیشگو هستم و این بهترین کلامی است که می گویید. آنان گفتند: هیچ کسی نیست مگر این که می داند شما وارث رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هستید و علم ایشان به شما رسیده است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: علم عالم سخت است و کسی آن را تحمل نمی کند مگر این که خداوند قلبش را به ایمان امتحان کرده باشد و با روحی از خود، او را یاری کرده باشد سپس فرمودند: با این که شما امتناع می کنید اما من بعضی از شگفتی های خود و علمی که خداوند به من عطا کرده است را به شما نشان می دهم پس هنگامی که نماز عشاء را خواندم به دنبال من بیایید. بعد از خواندن نماز امیرالمؤمنین(علیه السلام) به پشت کوفه رفتند و هفتاد نفرکسانی که فکر می کردند بهترین شیعیان حضرت هستند به دنبال ایشان رفتند و بعد حضرت فرمودند من به شما چیزی نشان نمیدهم مگر این که عهد خدایی از شما بگیرم که من را کافر و مشکل ساز ندانید، به خدا سوگند به شما چیزی نشان نمی دهم مگر این که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به من یاد داده است پس عهد و پیمانی سخت تر از آنچه خداوند از پیامبران گرفته از ایشان گرفت سپس فرمودند: صورت های خودتان را از من بگردانید تا این که دعا کنم. آن افراد شنیدند که دعاهایی می خواند و بعد فرمود سرهایتان را برگردانید و برگرداندند و ناگهان باغ ها و رودها و قصرهایی در یک طرف و در طرف دیگر آتش شعله ور را دیدند و شکی نداشتند که آن دو بهشت و جهنم است. کسی که بهترین گفتار را داشت عرضه داشت این یک سحر بزرگ است و همگی کافر شدند مگر دو نفر و امیرالمؤمنین(علیه السلام) به آن دو فرمودند: شما سخن آنان و عهد و پیمان من از ایشان را شنیدید و برگشتند در حالی که من را کافر می دانستند به خدا سوگند این اتفاق دلیل من بر آنان نزد خداوند است و خداوند می داند که من ساحر و پیشگو نیستم و این اتفاق مربوط به من و پدران من نیست بلکه علم خداوند و پیامبر اوست که خداوند به پیامبرش داده و او به من رسانید و من آن را به شما رساندم، اگر من را رد کنید خداوند را رد کرده اید تا این که به مسجد کوفه رسیدند و حضرت دعاهایی خواندند و آن دو شنیدند که ناگهان همه ریگ های مسجد تبدیل به درّ و یاقوت شد پس به آن دو فرمودند چه چیز می بینید؟ گفتند: این درّ و یاقوت است، حضرت فرمودند: راست می گویید اگر من خدا را به اتفاقی بزرگ تر از این قسم دهم او من را اجابت می کند در این جا یکی از آن دو کافر گشت و برگشت و دیگری ثابت قدم ماند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: اگر چیزی از این درّ و یاقوت بردارید پشیمان می شوید و اگر برندارید پشیمان می شوید پس حرص بر او غلبه کرد و یک درّ را برداشت و در آستینش گذاشت تا این که صبح گشت و او نگاه کرد دید آن یک درّ سفید است که مردم تا به حال مثل آن را ندیده بودند و به امیرالمؤمنین(علیه السلام) عرض کرد: من یک درّ برداشتم و همراه من است. حضرت فرمودند: چرا این کار را کردی؟ گفت: می خواستم بدانم حق است یا باطل. حضرت فرمودند: اگر آن را به جای خود برگردانی خداوند به جایش بهشت را به تو می دهد و اگر آن را برنگردانی آتش نصیب تو می شود پس مرد برخواست و به آن مکان رفت و سر جایش گذاشت و آن تبدیل به ریگ شد. بعضی گویند او میثم تمار بوده و بعضی گویند او عمرو بن حمق خزاعی بوده است.

ص: 56

13- قَالَ أَبُو ذَرٍّ: كَانَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فِي سُجُودِهِ فَرَفَعَ أَبُو لَهَبٍ حَجَراً يُلْقِيهِ عَلَيْهِ فَثَبَتَ يَدُهُ فِي الْهَوَاءِ فَتَضَرَّع إِلَى النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ عَقَدَ الْإِيمَانَ لَوْ عُوفِيَ لَا يُؤْذِيهِ فَلَمَّا بَرَأَ قَالَ لَأَنْتَ سَاحِرٌ حَاذِقٌ فَنَزَلَ تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ  وَ كَانَ أَبُو جَهْلٍ يَطْلُبُ غِرَّتَهُ فَوَجَدَهُ يَوْماً فِي سُجُودِهِ فَرَفَعَ صَخْرَةً عَظِيمَةً يَدْفَعُهَا عَلَيْهِ فَأَمْسَكَتْ مِنْ يَدِهِ وَ صَارَ عِبْرَةً لِلنَّاسِ فَتَضَرَّعَ إِلَى النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَدَعَا لَهُ بِفَرَجٍ فَزَالَتْ وَ تَكَمَّنَ نَضْرُ بْنُ الْحَرْثِ بْنِ كَلَدَةَ لِقَتْلِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَلَمَّا سَلَّ سَيْفَهُ رُئِيَ خَائِفاً مُسْتَجِيراً فَقِيلَ يَا نَضْرُ هَذَا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا أَرَدْتَ يَوْمَ حُنَيْنٍ مِمَّا حَالَ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ.(1)ابوذر گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در حال سجده بودند که ابولهب سنگی برداشت تا به طرف ایشان پرتاب کند پس دستش در هوا ثابت ماند و به سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) التماس نمود و عهد بست که اگر خوب شود دیگر او را اذیت نکند. هنگامی که خوب گشت گفت: تو ساحر ماهری هستی و آیه نازل شد بریده باد دو دست ابولهب و ابوجهل به دنبال غفلت و بی توجهی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود که روزی در سجده ایشان صخره بزرگی را بلند کرد تا به روی ایشان اندازد پس سنگ در دستش ماند و موجب عبرت مردم شد و به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) التماس نمود و حضرت دعا فرمودند و برطرف شد. نَضرِ بنِ حَرثِ بنِ کَلَدَه برای کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پنهان شده بود و همین که شمشیر خود را کشید ترسان به جایی پناه برد و به او گفته شد: ای نضر این برای تو بهتر از چیزی بود که اراده داشتی در جنگ حنین و خداوند بین تو و او فاصله انداخت.

رویارویی اهل بیت(علیهم السلام) با ساحران

1- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ: وَجَّهَ الْمَنْصُورُ إِلَى سَبْعِينَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ كَابُلَ، فَدَعَاهُمْ فَقَالَ لَهُمْ: وَيْحَكُمْ! إِنَّكُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّكُمْ وَرِثْتُمْ السِّحْرَ عَنْ آبَائِكُمْ أَيَّامَ مُوسَى، وَ أَنَّكُمْ تُفَرِّقُون بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ، وَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ ابْنَ مُحَمَّدٍ سَاحِرٌ مِثْلُكُمْ، فَاعْمَلُوا شَيْئاً مِنَ السِّحْرِ، فَإِنَّكُمْ إِنْ أَبْهَتُّمُوهُ أَعْطَيْتُكُمْ الْجَائِزَةَ الْعَظِيمَةَ، وَ الْمَالَ الْجَزِيلَ. فَقَامُوا إِلَى الْمَجْلِسِ الَّذِي فِيهِ الْمَنْصُورُ، وَ صَوَّرُوا لَهُ سَبْعِينَ صُورَةً مِنْ صُوَرِ السِّبَاعِ، لَا يَأْكُلُونَ وَ لَا يَشْرَبُونَ، وَ إِنَّمَا كَانَتْ صُوَراً، وَ جَلَسَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ تَحْتَ صُورَتِهِ، وَ جَلَسَ الْمَنْصُورُ عَلَى سَرِيرِهِ، وَ وَضَعَ إِكْلِيلَهُ عَلَى رَأْسِهِ، ثُمَّ قَالَ لِحَاجِبِهِ: ابْعَثْ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ. فَقَامَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ، فَلَمَّا أَنْ نَظَرَ إِلَيْهِ وَ إِلَيْهِمْ وَ مَا قَدِ اسْتَعَدُّوا لَهُ، رَفَعَ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ، بَعْضَهُ جَهْراً وَ بَعْضَهُ خَفِيّاً، ثُمَّ قَالَ: وَيْحَكُمْ! أَنَا الَّذِي أُبْطِلُ سِحْرَكُمْ. ثُمَّ نَادَى بِرَفِيعِ صَوْتِهِ: قَسْوَرَةُ، خُذْهُمْ، فَوَثَبَ كُلُّ سَبُعٍ مِنْهَا عَلَى صَاحِبِهِ وَ افْتَرَسَهُ فِي مَكَانِهِ، وَ وَقَعَ الْمَنْصُورُ مِنْ سَرِيرِهِ، وَ هُوَ يَقُولُ: يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، أَقِلْنِي، فَوَ اللَّهِ لَا عُدْتُ إِلَى مِثْلِهَا أَبَداً. فَقَالَ لَهُ: قَدْ أَقَلْتُكَ. قَالَ: يَا سَيِّدِي، فَرُدَّ السِّبَاعَ إِلَى مَا أَكَلُوا. قَالَ: هَيْهَاتَ، إِنْ عَادَتْ عَصَا مُوسَى فَسَتَعُودُ السِّبَاعُ.(2)

راوی گوید: منصور دوانیقی به دنبال هفتاد نفر از اهل کابل فرستاد و به آنان گفت: وای بر شما، گمان می کنید سحر را از پدرانتان در روزگار موسی به ارث برده اید و بین مرد و زن جدایی می اندازید و اباعبدالله جعفر بن محمد هم مثل شما ساحر است پس سحر خود را به کار گیرید که اگر او را شگفت زده کرده و خاموش کنید جایزه بزرگ

ص: 57


1- مناقب آل أّبی طالب(علیه السلام) ج 1 ص 78
2- دلائل الإمامة (ط- الحدیثة) ص 299

و مال بسیار به شما می دهم. آنان به سوی مجلسی که منصور بود رفتند و شکل هفتاد حیوان درنده را پدید آوردند که نه می خوردند و نه می نوشیدند و فقط شکل بودند و هر کدام در زیر یکی از آن ها نشستند و منصور بر روی تخت خود نشست و تاج خود را بر سر گذاشت سپس به نگهبان خود گفت: به دنبال ابا عبدالله بفرست. امام(علیه السلام) آمدند و هنگامی که به منصور و ساحران و آنچه که برای او فراهم کرده بودند را دیدند، دستشان را به آسمان بلند کردند و کلامی فرمودند که بعضی مشخص بود و بعضی مشخص نبود و سپس فرمودند: وای برشما، من کسی هستم که سحر شما را باطل می کنم و با صدای بلند فرمودند: شیر آنان را بگیر، که ناگهان هر درنده به صاحب خود حمله کرد و او را درید و منصور روی تخت افتاد و می گفت: ای اباعبدالله از گناه من درگذر که دیگر مثل این کار را نخواهم کرد. حضرت فرمودند: تو را بخشیدم. منصور گفت: ای آقای من خورده های درندگان را بازگردان. حضرت فرمودند: نمی شود اگر عصای موسی آنچه را خورده بود برگرداند، درندگان هم بر می گردانند.

2- عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: اسْتَدْعَى الرَّشِيدُ رَجُلًا يُبْطِلُ بِهِ أَمْرَ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (علیهما السلام) وَ يَقْطَعُهُ وَ يُخْجِلُهُ فِي الْمَجْلِسِ فَانْتُدِبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزِّمٌ فَلَمَّا أُحْضِرَتِ الْمَائِدَةُ عَمِلَ نَامُوساً عَلَى الْخُبْزِ فَكَانَ كُلَّمَا رَامَ خَادِمُ أَبِي الْحَسَنِ (علیه السلام) تَنَاوُلَ رَغِيفٍ مِنَ الْخُبْزِ طَارَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ اسْتَفَزَّ هَارُونَ الْفَرَحُ وَ الضَّحِكُ لِذَلِكَ فَلَمْ يَلْبَثْ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام) أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَى بَعْضِ السُّتُورِ فَقَالَ لَهُ يَا أَسَدَ اللَّهِ خُذْ عَدُوَّ اللَّهِ قَالَ فَوَثَبَتْ تِلْكَ الصُّورَةُ كَأَعْظَمِ مَا يَكُونُ مِنَ السِّبَاعِ فَافْتَرَسَتْ ذَلِكَ الْمُعَزِّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَ نُدَمَاؤُهُ عَلَى وُجُوهِهِمْ مَغْشِيّاً عَلَيْهِمْ وَ طَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً مِنْ هَوْلِ مَا رَأَوْهُ فَلَمَّا أَفَاقُوا مِنْ ذَلِكَ بَعْدَ حِينٍ قَالَ هَارُونُ لِأَبِي الْحَسَنِ (علیه السلام) أَسْأَلُكَ بِحَقِّي عَلَيْكَ لَمَّا سَأَلْتَ الصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ الرَّجُلَ فَقَالَ إِنْ كَانَتْ عَصَا مُوسَى رَدَّتْ مَا ابْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبَالِ الْقَوْمِ وَ عِصِيِّهِمْ فَإِنَّ هَذِهِ الصُّورَةَ تَرُدُّ مَا ابْتَلَعَتْهُ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ فَكَانَ ذَلِكَ أَعْمَلَ الْأَشْيَاءِ فِي إِفَاقَةِ نَفْسِهِ.(1)

علی بن یقطین گوید: هارون الرشید درخواست مردی را کرد تا امامت حضرت موسی بن جعفر را باطل کند و او را در مجلس خجالت زده کند پس شخصی ساحر دعوت شد و هنگامی که سفره غذا حاضر شد خادم حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) خواست یک تکه نان بردارد که آن شخص نان را در مقابل او به پرواز درآورد و خوشحالی و خنده هارون الرشید را فراگرفت. چیزی نگذشت که حضرت سرشان به سمت عکس یک شیر در پرچم بالا آوردند و به آن فرمودند: ای شیر خدا دشمن را خدا بگیر. آن عکس به شکل یک شیر بزرگ به آن شخص حمله کرد و او را درید و منصور و خادمانش بیهوش شدند و از ترس عقل از سرشان پرید. هنگامی که به هوش آمدند هارون به امام(علیه السلام) عرض کرد: به خاطر حقی که بر تو دارم از عکس بخواه تا آن شخص را برگرداند پس حضرت فرمودند: اگر عصای موسی ریسمان های و طناب های بلعیده شده ساحران را برگرداند، این عکس هم بر می گرداند.

ص: 58


1- الأمالی للصدوق ص 149 ، عیون أخبارالرضا(علیه السلام) ج 1 ص 96

میلاد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و سحر ساحران

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: أَصْبَحَتِ الْأَصْنَامُ كُلُّهَا صَبِيحَةَ وُلِدَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله و سلم) لَيْسَ مِنْهَا صَنَمٌ إِلَّا وَ هُوَ مُنْكَبٌّ عَلَى وَجْهِهِ وَ ارْتَجَسَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ إِيوَانُ كِسْرَى وَ سَقَطَتْ مِنْهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ شُرْفَةً وَ غَاضَتْ بُحَيْرَةُ سَاوَةَ وَ فَاضَ وَادِي السَّمَاوَةِ وَ خَمَدَتْ نِيرَانُ فَارِسَ وَ لَمْ تَخْمُدْ قَبْلَ ذَلِكَ بِأَلْفِ عَامٍ وَ رَأَى الْمُؤبَدَانُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ فِي الْمَنَامِ إِبِلًا صِعَاباً تَقُودُ خَيْلًا عِرَاباً قَدْ قَطَعَتْ دِجْلَةَ وَ انْسَرَبَتْ فِي بِلَادِهِمْ وَ انْقَصَمَ طَاقُ الْمَلِكِ كِسْرَىمِنْ وَسَطِهِ وَ انْخَرَقَتْ عَلَيْهِ دِجْلَةُ الْعَوْرَاءُ وَ انْتَشَرَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ نُورٌ مِنْ قِبَلِ الْحِجَازِ ثُمَّ اسْتَطَارَ حَتَّى بَلَغَ الْمَشْرِقَ وَ لَمْ يَبْقَ سَرِيرٌ لِمَلِكٍ مِنْ مُلُوكِ الدُّنْيَا إِلَّا أَصْبَحَ مَنْكُوساً وَ الْمَلِكُ مُخْرِساً لَا يَتَكَلَّمُ يَوْمَهُ ذَلِكَ وَ انْتُزِعَ عِلْمُ الْكَهَنَةِ وَ بَطَلَ سِحْرُ السَّحَرَةِ وَ لَمْ يَبْقَ كَاهِنَةٌ فِي الْعَرَبِ إِلَّا حُجِبَتْ عَنْ صَاحِبِهَا.(1)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هیچ بتی در صبح روز تولد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نبود مگر این که با صورت به زمین افتاد و در شب آن ایوان کسری به لرزه درآمد و چهارده بالکن آن خراب شد و دریاچه ساوه خشک شد و زمین سماوه پر از آب گشت و آتشکده فارس خاموش شد در حالی که هزار سال بود که خاموش نشده بود و قاضیان مجوسی شب هنگام در خواب شتر چموشی را دیدند که تعدادی اسب عربی را به دنبال خود می برد و از رود دجله رد شده و در سرزمین هایشان حرکت کردند و طاق کسری از وسط شکست و رود دجله بصره بر آن جاری شد و در آن شب نوری از سمت حجاز منتشر شد و پهنای مشرق را گرفت و در دنیا هیچ تخت پادشاهی نبود مگر این که سرنگون شد و پادشاه آن روز لال بود و صحبت نمی کرد و علم پیشگویان گرفته شد و سحر ساحران باطل گشت و هیچ زن پیشگویی نبود مگر این که از شوهر خود پنهان شد.

سحر شدن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

1- عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ: سَحَرَ لَبِيدُ بْنُ أَعْصَمَ الْيَهُودِيُّ وَ أُمُّ عَبْدِ اللَّهِ الْيَهُودِيَّةُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فِي عُقَدٍ مِنْ قَزٍّ أَحْمَرَ وَ أَخْضَرَ وَ أَصْفَرَ فَعَقَدُوهُ لَهُ فِي إِحْدَى عَشْرَةَ عُقْدَةً ثُمَّ جَعَلُوهُ فِي جُفٍّ مِنْ طَلْعٍ قَالَ يَعْنِي قُشُورَ اللَّوْزِ [الكف] ثُمَّ أَدْخَلُوهُ فِي بِئْرٍ بِوَادٍ فِي الْمَدِينَةِ فِي مَرَاقِي الْبِئْرِ تَحْتَ رَاعُوفَةٍ يَعْنِي الْحَجَرَ الْخَارِجَ فَأَقَامَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) ثَلَاثاً لَا يَأْكُلُ وَ لَا يَشْرَبُ وَ لَا يَسْمَعُ وَ لَا يُبْصِرُ وَ لَا يَأْتِي النِّسَاءَ فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) وَ نَزَلَ مَعَهُ بِالْمُعَوِّذَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ مَا شَأْنُكَ قَالَ مَا أَدْرِي أَنَا بِالْحَالِ الَّذِي تَرَى فَقَالَ إِنَّ أُمَّ عَبْدِ اللَّهِ وَ لَبِيدَ بْنَ أَعْصَمَ سَحَرَاكَ وَ أَخْبَرَهُ بِالسِّحْرِ حَيْثُ هُوَ ثُمَّ قَرَأَ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) ذَلِكَ فَانْحَلَّتْ عُقْدَةٌ ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يَقْرَأُ آيَةً وَ يَقْرَأُ النَّبِيُ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ تَنْحَلُّ عُقْدَةٌ حَتَّى أَقْرَأَهَا عَلَيْهِ إِحْدَى عَشْرَةَ آيَةً وَ انْحَلَّتْ إِحْدَى عَشْرَةَ عُقْدَةً وَ جَلَسَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله و سلم) وَ دَخَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) فَأَخْبَرَهُ بِمَا جَاءَ بِهِ جَبْرَئِيلُ وَ قَالَ لَهُ انْطَلِقْ فَأْتِنِي بِالسِّحْرِ فَخَرَجَ عَلِيٌّ(علیه السلام) فَجَاءَ بِهِ فَأَمَرَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَنُقِضَ ثُمَّ تَفَلَ [ثَقُلَ] عَلَيْهِ وَ أَرْسَلَ إِلَى لَبِيدِ بْنِ أَعْصَمَ وَ أُمِّ عَبْدِ اللَّهِ الْيَهُودِيَّةِ فَقَالَ مَا دَعَاكُمْ إِلَى مَا صَنَعْتُمْ ثُمَّ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) عَلَى لَبِيدٍ وَ قَالَ لَا أَخْرَجَكَ اللَّهُ مِنَ الدُّنْيَا سَالِماً قَالَ

ص: 59


1- الأمالی للصدوق ص 285 ، مناقب آل أبی طالب(علیه السلام) ج 1 ص 30

وَ كَانَ مُوسِراً كَثِيرَ الْمَالِ فَمَرَّ بِهِ غُلَامٌ يَسْعَى فِي أُذُنِهِ قُرْطٌ قِيمَتُهُ دِينَارٌ فَجَاذَبَهُ فَخَرَمَ أُذُنَ الصَّبِيِّ فَأُخِذَ وَ قُطِعَتْ يَدُهُ فَمَاتَ مِنْ وَقْتِهِ.(1)امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: لبید بن اعصم یهودی و أم عبدالله یهودی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را سحر کردند به صورت گره هایی از ابریشم قرمز و سبز و زرد به تعداد یازده گره سپس آن را در ظرفی از پوست بادام قرار دادند و سپس آن را در چاهی زیر یک سنگ در یکی از مناطق مدینه گذاشتند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا سه روز نمی خوردند و نمی آشامیدند و نمی شنیدند و نمی دیدند و جماع با زنان نداشتند تا این که جبرئیل با دو سوره ناس و فلق نازل شد و گفت: ای محمد چه شده؟ فرمودند: نمی دانم به حالی هستم که می بینی، جبرئیل گفت: أم عبدلله و لبید بن أعصم تو را سحر کرده اند و از سحر به او خبر داد سپس جبرئیل گفت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم گفتند و یک گره از آن گره ها باز شد و همین طور جبرئیل آیه به آیه خواند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم خواندند تا این که همه گره ها باز شد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودند تا این که امیرالمؤمنین(علیه السلام) وارد شدند و خبر را به دادند و به او گفتند برو و سحر را بیاور و امیرالمؤمنین(علیه السلام) آن را آوردند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند آن را باز کن و بعد آب دهان خود را در آن ریختند و به دنبال لبید بن اعصم و أم عبدالله یهودی فرستادند و به آنان فرمودند: چرا این کار را کردید؟ سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) لبید را نفرین کردند و فرمودند: خداوند تو را سالم از دنیا خارج نکند. لبید فرد ثروتمندی بود یک روز پسری از کنارش عبور کرد که گوشواره ای داشت به قیمت یک دینار پس آن گوشواره او را به خود جذب کرد و گوش کودک را پاره کرد بعد از آن او را گرفتند و دستش را قطع کردند و او از دنیا رفت.

2- قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) سَحَرَهُ لَبِيدُ بْنُ أَعْصَمَ الْيَهُودِيُّ فَقَالَ أَبُو بَصِيرٍ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ مَا كَادَ أَوْ عَسَى أَنْ يَبْلُغَ مِنْ سِحْرِهِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ(علیه السلام) بَلَى كَانَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله و سلم) يَرَى أَنَّهُ بِجَامِعٍ وَ لَيْسَ بِجَامِعٍ وَ كَانَ يُرِيدُ الْبَابَ وَ لَا يُبْصِرُهُ حَتَّى يَلْمَسَهُ بِيَدِه.(2)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: لبید بن اعصم یهودی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را سحر کرد. ابوبصیر عرض کرد: با سحر او چه اتفاقی افتاد؟ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فکر می کرد دارد جماع می کند اما جماع نمی کرد و به سمت در می رفت اما آن را نمی دید تا این که آن را لمس می کرد.

راه پیدا کردن سحر

قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): مَن كَتَبَها (سورة الشعراء) وَ عَلَّقَها عَلَى دِيكٍ أبيَضَ أفرَقَ، فَإنَّ الدِّيكَ يَسيرُ وَ لا يَقِفُ إلى عَلَى كَنزٍ، أو سِحرٍ، وَ يَحفِرُهُ بِمِنقارِهِ، حَتَّى يَظهَرُهُ.(3)

ص: 60


1- تفسیر فرات الکوفی ص 619 ، بحارالأنوار ج 60 ص 22
2- طب الأئمة(علیهم السلام) ص 114 ، البرهان ج 5 ص 814
3- البرهان ج 4 ص 163

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کسی که سوره شعراء را بنویسد و بر یک خروس سفیدی که گوشه های تاجش از هم جدا باشد آویزان کند، بر هیچ گنج و سحری نمی ایستد مگر این که با منقارش آن را حفر کرده و آن را ظاهر کند.

علم ستارگان و سحر

قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): مَنِ اقْتَبَسَ عِلْماً مِنَ النُّجُومِ اقْتَبَسَ شُعْبَةً مِنَ السِّحْرِ زَادَ مَا زَاد.(1)

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کسی که علم نجوم را فرا گیرد، شعبه ای از سحر را فرا گرفته است، هر چه بیشتر فرا گیرد بیشتر وارد سحر می شود.

مسخ شدن به جهت سحر

1- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیهما السلام) قَالَ: الْمُسُوخُ ثَلَاثَةَ عَشَرَ الْفِيلُ وَ الدُّبُّ وَ الْأَرْنَبُ وَ الْعَقْرَبُ وَ الضَّبُّ وَ الْعَنْكَبُوتُ وَ الدُّعْمُوصُ وَ الْجِرِّيُّ وَ الْوَطْوَاطُ وَ الْقِرْدُ وَ الْخِنْزِيرُ وَ الزُّهَرَةُ وَ سُهَيْلٌ قِيلَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا كَانَ سَبَبُ مَسْخِ هَؤُلَاءِ قَالَ أَمَّا الْعَنْكَبُوتُ فَكَانَتِ امْرَأَةً سَحَرَتْ زَوْجَهَا.(2)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: مسخ شدگان سیزده دسته اند: فیل، خرس، خرگوش، عقرب، سوسمار، عنکبوت، زالو، مارماهی، خفاش، میمون، خوک، ستاره زهره، ستاره سهیل، گفته شد ای فرزند رسول خدا سبب مسخ این افراد چه بوده است؟ ... فرمودند: علت مسخ به عنکبوت زنی بود که شوهر خود را سحر کرده بود.

2- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (علیهم السلام) قَالَ: الْمُسُوخُ مِنْ بَنِي آدَمَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ صِنْفاً مِنْهُمُ الْقِرَدَةُ وَ الْخَنَازِيرُ وَ الْخُفَّاشُ وَ الضَّبُّ وَ الدُّبُّ وَ الْفِيلُ وَ الدُّعْمُوصُ وَ الْجِرِّيثُ وَ الْعَقْرَبُ وَ سُهَيْلٌ وَ الْقُنْفُذُ وَ الزُّهَرَةُ وَ الْعَنْكَبُوتُ ... وَ أَمَّا الْخُفَّاشُ فَكَانَتْ امْرَأَةً مَعَ ظِئْرٍ لَهَا فَسَحَرَتْهَا فَمَسَخَهَا اللَّهُ خُفَّاشا.(3)

امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: مسخ شدگان از فرزندان آدم سیزده دسته هستند: میمون ها، خوک ها، خفاش، سوسمار، خرس، فیل، زالو، مارماهی، عقرب، ستاره سهیل، خارپشت، ستاره زهره، عنکبوت، ... و اما خفاش زنی بود که با دایه خود را سحر کرد و خداوند او را مسخ به خفاش کرد.

جذب محبت با سحر

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِامْرَأَةٍ سَأَلَتْهُ أَنَّ لِي زَوْجاً وَ بِهِ عَلَيَّ غِلْظَةٌ وَ إِنِّي صَنَعْتُ شَيْئاً لِأُعَطِّفَهُ عَلَيَّ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) أُفٍ لَكِ كَدَّرْتِ الْبِحَارَ وَ كَدَّرْتِ الطِّينَ وَ لَعَنَتْكِ الْمَلَائِكَةُ

ص: 61


1- عوالی اللئالی ج 1 ص 181 ، بحارالأنوار ج 55 ص 277
2- مسائل علی بن جعفر ص 335 ، علل الشرایع ج 2 ص 486
3- مسائل علی بن جعفر ص 336

الْأَخْيَارُ وَ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَالَ فَصَامَتِ الْمَرْأَةُ نَهَارَهَا وَ قَامَتْ لَيْلَهَا وَ حَلَقَتْ رَأْسَهَا وَ لَبِسَتِ الْمُسُوحَ (1)

فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَالَ إِنَّ ذَلِكَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا.(2)

امام صادق(علیه السلام) فرمودند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به زنی که از ایشان سوال کرد من شوهری دارم که نسبت به من بداخلاق است و من برای جلب محبت او را سحر کردم، فرمودند: اُف بر تو دریاها را تیره کردی و خاک را تیره کردی، بهترین ملائکه و ملائکه آسمان ها و زمین تو را لعن کردند پس آن زن روزها را روزه گرفت و شب ها را بیدار بود و سرش را تراشید و لباس های خشن می پوشید و این خبر به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و حضرت فرمودند: این ها از او قبول نمی شود.

ص: 62


1- المراد بخلع الرأس عدم مشطه و زينته و طيبه. و المسوح جمع مسح- بالكسر- و هو الكساء من الشعر و ما يلبس من نسيج الشعر على البدن تقشفا. و عملت ذلك خوفا من اللّه و توبة إليه.
2- من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 445 ، وسائل الشیعة ج 20 ص 247

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109