سرشناسه: جمالی، عبدالرضا، 1335 -
عنوان و نام پدید آور: انتظار پویا: «نگاهی به وظایف و فضایل منتظران راستین»/ عبدالرضا جمالی.
مشخصات ناشر: بیرجند : پیامبر رحمت، 1399.
مشخصات ظاهری: 240 ص.؛ 14 (علیه السلام) 21س م.
شابک: 38000 تومان 978-600-974706-1
وضعیت فهرست نویسی: فیپا.
یادداشت: کتابنامه: ص. 237.
عنوان دیگر: نگاهی به وظایف و فضایل منتظران راستین.
موضوع: مهدویت - انتظار.
موضوع: Mahdism - *Waiting
موضوع: محمدبن حسن
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، امام دوازدهم، 255ق -.
موضوع: Muhammad ibn Hasan, Imam XII
موضوع: محمدبن حسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، امام دوازدهم، 255ق. - غیبت.
موضوع: Muhammad ibn Hasan, Imam XII - Occultation
رده بندی کنگره:
BP224/4
رده بندی دیویی: 297/462
شماره کتاب شناسی: 6243653
انتظار پویا
«نگاهی به وظایف و فضایل منتظران راستین»
نويسنده: ... عبدالرضا جمالی
ناشر: ... انتشارات پیامبر رحمت
چاپ: ... مبین
صفحه آرا: ... احمد مؤتمنی
ناظر علمی: ... رضا صفایی
تیراژ: ... 200 نسخه
نوبت چاپ: ... اول / پاییز 1399
قيمت: ... 38000 تومان
شابک: 1-6-97470-600-978
------------------------------------------------
مرکز پخش:
بيرجند، سجادشهر، شهيد ماژاني 1، پلاک 4، همراه: 09122526576 09194511476
ص: 1
بسم الله الرحمن الرحیم
ص: 2
انتظار پویا
«نگاهی به وظایف و فضایل منتظران راستین»
عبدالرضا جمالی
ص: 3
اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى جَعَلْنا مِنَ الْمُتِمَسِّكِينَ بِوِلايَةِ اَميرَالْمُؤْمِنينَ والْاَئِمَّةِ المَعْصُومِین عَلَيْهِمُ السَّلامُ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ.
اللّهُمَّ كُنْ لِوَليِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ، فى هذِهِ السَّاعَةِ، وَفى كُلِّ ساعَةٍ، وَلِيّاً وَحافِظاً، وَقآئِداً وَناصِراً، وَدَليلاً وَعَيْناً، حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.
وَامْنُنْ عَلَيْنا بِرِضاهُ وَهَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ وَدُعائهُ وَخَيْرَهُ ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَفَوْزاً عِنْدَكَ.
آمِينَ يا رَبَّ الْعالَمينَ.
ص: 4
مقدمه ... 13
بخش اوّل: شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 17
1. اهمیت و ضرورت شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .. 17
2. ارزش شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 19
3. نهی شدید از انکار امامت امام زمان (علیه السلام) ... 20
4. راههای شناخت امام (علیه السلام) ... 22
الف: نصّ ... 22
ب: کرامت ... 23
ج: آراستگی و کمالات ... 26
د: علم فراگیر و نامحدود ... 28
ﮬ: تحلیل ... 29
5. ره آورد شناخت امام زمان (علیه السلام) ... 31
یکم: مهروزی به امام ... 31
دوم: ایمنی از گمراهی ... 34
سوم: نجات از مرگ جاهلی ... 35
ص: 5
حاصل سخن ... 37
6. راه وصول به اوج معرفت ... 37
الف: پالایش محبت و معرفت ... 37
ب: ورود به تجلی گاه معرفت و محبت ... 39
بخش دوم: علل و اسرار غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 43
یکم: قلمرو چرایی غیبت ... 43
دوم: رازی از رازهای پنهان خداوند ... 44
سوم: دلایل و فلسفه غیبت ... 45
1- ترس از قتل ... 45
2- آزمایش و ناب کردن مردم ... 47
3- آزادی از بیعت طاغوتها ... 49
4- تأدیب انسان ها ... 51
5- آزمودن همۀ حکومتها ... 52
6- اجرای سنّت های پیامبران (علیهم السلام) ... 53
7- بیرون آمدن ودیعه های خدا ... 55
8- آمادگی پذیرش ... 55
9- روگردانی بشر از همه مکتب ها ... 59
چهارم: آشکار شدن راز غیبت امام مهدی
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) .. 60
پنجم: تحلیل حکمت غیبت امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 62
بخش سوم: فواید و برکات امام غایب ... 67
یکم: فواید امام غایب ... 67
ص: 6
1- بقای نظام جهان ... 68
2- بقای نظام زمین ... 69
3- فرودآمدن انواع نعمت ها ... 70
4- امان اهل زمین ... 71
5- نگهبانی از دین خدا ... 72
6- خودسازی و تربیت ... 75
7- پناگاه علمی و فکری ... 76
8- واسطۀ فیوضات الهی ... 78
9- امیدبخشی ... 80
10- باران رحمت الهی ... 82
11- یاری برخی نیازمندان ... 83
12- هدایت باطنی و نفوذ روحانی ... 85
دوم: خورشید پشت ابر ... 87
سوم: پاسخ برخی اشکالات ... 90
اشکال اوّل: حکیمانه نبودن خلقت امام غایب ... 90
اشکال دوم: عدم اتمام حجت ... 92
اشکال سوم: کفایت نواب از امام غایب ... 93
بخش چهارم: قطعی بودن ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 97
آیه اوّل: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ ... » ... 98
آیه دوم: «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ ... » ... 99
آیه سوم: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ... » ... 100
آیه چهارم: «وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ ... » ... 103
ص: 7
آیه پنجم: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ ... » ... 105
آیه ششم: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى ... » ... 106
آیه هفتم: «بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ» ... 108
آیه هشتم: «وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ ... » ... 109
آیه نهم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ ... » ... 110
آیه دهم: «وَالْعَصْر ... » ... 112
آیه یازدهم: « ... وَفَتْحٌ قَرِيبٌ ... » ... 114
آیه دوازدهم: « ... وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ ... » ... 114
بخش پنجم: انتظار پویا در فرهنگ شیعه ... 117
1- مفهوم شناسی انتظار فرج ... 117
الف: لغوی ... 117
ب: اصطلاحی ... 117
2- جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه ... 118
یکم: انتظار فرج به معنای عام ... 119
1- عبادت و بندگی ... 119
2- برترین عبادت ... 120
3- برترین عمل صالح ... 120
4- محبوب ترین عمل نزد خدا ... 121
5- فرج بودن خود فرج ... 122
6- برترین جهاد ... 123
دوم: انتظار فرج به معنای خاص ... 124
3- انواع انتظار ... 126
ص: 8
یکم: انتظار ویرانگر ... 126
دوم: انتظار سازنده ... 128
4- انتظار در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) ... 131
5- بنیان های اساسی انتظار ... 133
یکم: قانع نبودن از وضع موجود ... 133
دوم: امید و حرکت به وضع مطلوب ... 133
سوم: آگاهی از عدم حضور امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 134
چهارم: درک نیاز به وجود امام حاضر ... 135
پنجم: یقین به ظهور امام غایب ... 136
ششم: دوست داشتن ظهور امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 137
هفتم: نزدیک دانستن ظهور حضرت مهدی
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 139
6- انتظار پویا ... 139
یکم: گسترش امیدهای واقعی ... 140
دوم: ایجاد وحدت و همگرایی ... 141
سوم: مراقبت بر اعمال و رفتار ... 142
چهارم: خودسازی ... 143
پنجم: خودیاری اجتماعی ... 145
ششم: منحل نشدن در فساد محیط ... 146
هفتم: احساس حضور امام ... 147
7- آسیب شناسی انتظار پویا ... 149
بخش ششم: فضایل منتظران راستین ... 155
یکم: فضایل منتظران راستین ... 155
ص: 9
1. اولیای خدایند ... 155
2. جهادگر در رکاب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) ... 156
3. شهید در رکاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) ... 157
4. جنگجوی سپاه امام مهدی (علیه السلام) ... 158
5. برترین مردم همه روزگاران ... 160
6. حاضر در خیمه امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 160
7. پاداش روز ه دارِ شب زنده دار ... 161
8. گرامی ترین امّت و رفیق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) 162
9. دارای پاداش هزار شهید ... 163
10. حشر با اهل بیت (علیهم السلام) ... 164
دوم: راز فضایل شگفت انگیز ... 165
الف: انتظار، حلقه اتصال شیعه با امام معصوم
(علیه السلام) 165
ب: انتظار، معیار ارزش انسان ها ... 166
ج: انتظار، عامل پویایی و سازندگی ... 167
د: ارزش انتظار و کرامت منتظَر ... 168
ﮬ: انتظار، عالی ترین اندیشه ... 169
بخش هفتم: نگاهی به وظایف منتظران راستین ... 173
وظایف منتظران حقیقی ... 173
یکم: وظایف عام ... 174
1. شناخت امام هر زمان ... 174
2. پایداری در محبت اهل بیت (علیهم السلام) ... 175
3. پروامداری ... 178
ص: 10
4. پیروی از دستورهای امامان (علیهم السلام) ... 179
5. یاری ضعفا و فقیران ... 180
دوم: وظایف خاص ... 183
1- تولی و تبری ... 183
2- شکیبایی بر مشکلات دوران غیبت ... 184
3- دعا برای فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 185
4- آماده باش دائمی ... 186
5- تحکیم پیوند با مقام ولایت ... 188
6- دوستداران امام غایب و منتظران امام قائم ... 190
7- عجله نکردن در امر فرج ... 191
8- حفظ نظام اسلامی با تمام توان ... 193
9- حمایت همه جانبه از رهبر فرزانه انقلاب (حفظه الله) 194
10- یاری خواهی از حق تعالی ... 196
الف: دعای غریق ... 196
ب: دعای معرفت ... 197
ج: دعای عهد ... 198
11- ارتباط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 201
12- اخلاص ... 203
13- برخی وظایف دیگر ... 204
بخش هشتم: شعاع خورشید ... 209
1. ویژگی های دوران غیبت کبرا ... 209
2. نیابت عام در دوران غیبت کبرا ... 210
ص: 11
3. اصلِ مترقّی ولایت فقیه ... 212
4. حکومت از نگاه آموزه های اسلامی ... 214
الف: تشکیل حکومت مهم ترین وظیفه ... 214
ب: پندار واگذاری حکومت به عصر ظهور ... 215
5. مژده حکومت صالحان ... 217
6. آینۀ انقلاب مهدوی ... 218
7. جلوه ای از ولایت امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 219
8. حماسۀ خمینی کبیر (قدس سره) ... 221
9. رسالت جهانی خمینی کبیر (قدس سره) ... 222
10. برترین اهداف انقلاب اسلامی ... 224
11. جهان و درک ظهور مهدی موعود
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 225
12. دین داران و درک واقعی انقلاب اسلامی ... 227
13. عصر ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... 229
14. ویژگی های حکومت حضرت مهدی
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در یک نگاه 231
15. سخن پایانی ... 234
کتاب نامه ... 237
ص: 12
اندیشۀ مهدویّت باور سترگی است که ریشه در اعماق تاریخ دارد، جریان خروشان این تفکر در بستر ادیان و مذاهب و فرهنگ بشری، انبوهی از آگاهی ها، آرمان ها، افسانه ها و تخیلات را فراهم آورده است. در این معرکه تشخیص حق از باطل، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) طوفانی را در اندیشه ها و نگرش های عصر حاضر بوجود آورد. این انقلاب که ریشه در گذشته و انقلاب عاشورا و نگاهی به آینده و انقلاب جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد، مکتب های بشری را با نیرومندی تمام به چالش کشید و آرمان های تازه ای را در برابر دیدگان قرار داد. از پیامدهای این چالش، توجه جدّی در سطح بین الملل به موضوع مهدویّت و آموزه های دینی اسلام و دیگر ادیان توحیدی در این زمینه بود. این توجه، بیش از پیش، ضرورت تبیین و بازشناسی این اندیشه را پدیدار ساخته است.
آری، سخن از یگانه رشتۀ اتصال ما زمینیان با آسمان وآسمانیان است. سخن از درخشانترین ستارۀ جمع امامان، زیباترین عالمیان در این عصر و زمان و طاووس محفل بهشتیان است. سخن از واپسین ابرمرد آسمانی و فرجامین ذخیرۀ الاهی، آن امام یگانه، میراث دار خونی
ص: 13
جاودانه و صاحب انتقامی قاطعانه است. سخن از عصارۀ انبیاء و خلاصۀ اوصیاء، آن گلعذار خوش منظر، پور زهرا و حیدر، و آن امام غریب منتظر است.
باور داشت موعود و منجی که در آموزه های اسلام با عنوان «مهدویت» مطرح شده، اعتقاد به وجود ساحل نجاتی است که انسان های گرفتار را به آینده ای روشن و سرشار از امید و آرامش نوید می دهد. ایمان به مهدویّت، باورمندی و ایمان به ذخیرۀ آخرین هستی، ثمرۀ تمامی رسالت ها، منبع همه کمالات، سرچشمۀ همۀ خوبی ها و خیرات و جلوه گاه تمام نیکی ها و زیبائی ها است. پذیرش مهدویّت، گشودن چشم اندازی زیبا به جهان آینده، امیدی لذّت بخش، به آیندۀ روزگار و رویکردی جدّی و نوید بخش به انسان و آینده انسانی است.
البته دشمنان اعتقاد و تفکر مهدویّت، همواره تلاش کرده اند تا با القای یأس و ناامیدی در دل مردم و یا پراکندن شبهات، آن را از ذهن پاک سازند و یا مفاهیم این اعتقاد امیدآفرین را تحریف کنند. از این رو لازم است در برابر این تلاش دشمنان، با استواری در جهت اعتقاد و تبیین حقیقت مهدویّت حرکت کنیم. این پژوهش در همین راستا بهانجام رسیده است. کتاب حاضر در هشت بخش تدوین و تنظیم گردیده است:
بخش اوّل: درباره موضوع مهم و اساسی درباره مهدویت و شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، ارزش و اهمیت معرفت، راه های شناخت و ره آورد بسیار ارزشمند معرفت به امام و آخرین حجّت الاهی است.
بخش دوم: به علل و اسرار غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و هنگامه آشکاری آن راز پرداخته است.
ص: 14
بخش سوم: فواید و برکات امام غایب و تشبیه آن حضرت به خورشید پشت ابر تبیین می نماید.
بخش چهارم: به قطعی بودن ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نگاه آیات وحی اختصاص یافته است.
بخش پنجم: به معرفی انتظار پویا، جایگاه، انواع و بنیان های اساسی و فواید انتظار پویا در فرهنگ شیعه می پردازد.
بخش ششم و هفتم: برخی از مهم ترین فضایل و وظایف خاص و عام منتظران راستین در فرهنگ مترقی شیعه در آینه وحی و حدیث باهم مرور می نمائیم.
بخش هشتم: ویژگی های دوران غیبت، نیابت عام و اصل مترقی ولایت فقیه، حکومت از نگاه آموزه های اسلامی، برترین اهداف انقلاب اسلامی، پیوند عصر خمینی کبیر با عصر ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به خوانندگان گرامیبشارت می دهد. به امید آن روز.
این پژوهش با نام «انتظار پویا» تقدیم دوستداران و منتظران راستین آن یار سفر کرده می گردد. امید است این تلاش اندک، مقبول حق تعالی و رضایت آخرین حجّت الاهی قرار گرفته برای پیروان و رهروان آن حضرت مفید و راهگشا باشد. انشاء الله.
و توفیق از خداوند است
عبد الرضا جمالی
ص: 15
ص: 16
هدف از آفرینش، عبادت وبندگی خداوند متعال است، و اساس و پایه بندگی، شناخت اوست. عالی ترین تبلور و مصداق این معرفت، شناخت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اوصیای برحق اوست. از این رو یکی از وظایف مهم بندگان در مقابل پروردگار عالم، شناخت آن وجود مقدّس است. این معرفت زمانی به کمال می رسد که پیامبران خداوند تبارک و تعالی به ویژه پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) را به خوبی شناخته باشند. این مهم نیز حاصل نگردد، مگر با شناخت اوصیای به حق آن گرامی (صلی الله علیه و آله) به خصوص آخرین حجت الهی یعنی وجود مبارک امام زمان ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا و عجل الله تعالی فرجه الشریف.(1) این حقیقت در بیانات راهبردی پیشوایان دین این گونه بازتاب یافته است.برای نمونه:
1- امام حسین (علیه السلام) در این رابطه فرمودند:
ص: 17
یا اَیُهَا النّٰاسُ اِنَّ اللهَ جَلَّ ذِکْرُهُ ما خَلَقَ الْعِبادَ اِلَّا لِیَعْرِفُوهُ، فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَاِذا عَبَدوُهُ اِستَغْنُوا بِعِبادَتِهِ عَن عِبادَةِ مٰا سِواهُ؛
«ای مردم، همانا خداوند متعال بندگان را نیافرید، مگر برای آنکه او را بشناسند. پس در آن هنگام که او را شناختند، او را بندگی خواهند کرد، و آن هنگام که او را بندگی کردند، با عبادت او از بندگی غیر او بی نیاز می شوند».
شخصی پرسید: ای پسر رسول خدا، پدر و مادرم بفدایت، معنای شناخت خدا چیست؟ سالار شهیدان فرمودند: مَعْرِفَةُ اَهْلِ کُلِّ زمانٍ اِمامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طاعَتُهُ.
«معرفت خدا عبارت است از این که اهل هر زمانی، امامی را که اطاعتش بر آنان واجب است، بشناسند».(1)
2- افزون بر آن، امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره این حقیقت فرمودند:
... وَ اِنَّ الْاَئِمَةُ قوُّامُ اللهِ عَلیٰ خَلْقِهِ وَ عُرَفاؤُهُ عَلیٰ عِبادِهِ وَ لٰا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ اِلّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لا یَدْخُلُ النّارَ اِلا مَنْ اَنْکَرَهُمْ؛(2)
«پیشوایان مدیران الهی بر مردمند و رؤسای بندگان او هستند، هیچ کس وارد بهشت نمی شود مگر آنکه آن ها را بشناسد وآن ها او را بشناسند و کسی وارد دوزخ نگردد، مگر کسی که آن ها را انکار کند و آنان او را انکار کنند».
3- امام صادق (علیه السلام) درباره اهمیت و ضرورت شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند:
«امام خود را بشناس، پس هنگامی که امام خود را شناختی، هیچ
ص: 18
آسیبی به تو نخواهد رسید. از این که امر ظهور جلو بیفتد یا این که عقب بیفتد. هرکس امام خود را شناخت و آن گاه پیش از آنکه صاحب الامر قیام کند از دنیا رفت، بسان کسی است که در سپاه آن حضرت حضور پیدا کرده است. نه، بلکه بسان کسی است که زیر پرچم ایشان حاضر شده باشد ... »(1)
بنابر آنچه بیان شد، شناخت امام از شناخت خدا جدا نیست بلکه یکی از ابعاد آن است. از طرفی امامت نقش اساسی در حفظ نظام و کمال بشر و قرب خدا دارد و اطاعت امر امام از نظر شرع و عقل واجب است، از این رو در وجوب شناخت امام از نگاه عقل و شرع هیچگونه تردیدی نیست.
معرفت و شناختن آخرین حجت الهی، یعنی امام زمان (علیه السلام) ، از فضیلت والایی برخوردار است. برای نمونه:
1- امام صادق (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
«خداوند (عزّ و جلّ) به واسطۀ پیشوایان هدایت از اهل بیت پیامبر ما، دین خود را آشکار گردانید و راه راستش را روشن ساخت و درونِ چشمه های دانشش را گشود. پس هریک از امّت محمّد (صلی الله علیه و آله) که حقّ واجب امامش را شناخت، طعم شیرین ایمانش را چشید و شکوه زیباییِ اسلامش را دانست، چراکه خدای تبارک و تعالی، امام را به عنوان نشانی برای خَلقِ خویش نهاد و او را حجّتی بر اهل مواد و جهانش قرار
ص: 19
داد ... آنچه نزد خداست، جز از طریق اسباب او به دست نمی آید، و خداوند، کردارهای بندگان را جز با شناخت او (امام) نمی پذیرد».(1)
2- زراره می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود:
اِعْرِفْ اِمامَكَ، فَاِنَّكَ اِذا عَرَفْتَهُ لَمْ یَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هٰذَا الْاَمْرُ اَوْ تَأَخَّرَ؛
«امامت را بشناس که چون او را شناختی، تقدّم و تأخّر این امر (ظهور) زیانی به تو نمی رساند».(2)
«هرکس بمیرد و بیعت امامی برگردنش نباشد، به مرگجاهلی مرده است، و مردم عذری ندارند، تا آن که امام خود را بشناسند، پس هرکس درحالی از دنیا برود که آشنا (و معتقد به) امامت باشد، پیش و پس افتادن این امر (ظهور)، به او زیانی نمی رساند و همانند کسی است که با قائم (علیه السلام) در خیمۀ او باشد». ایشان سپس لختی درنگ کرد و آن گاه فرمود: «نه، بلکه همانند کسی است که در رکاب او بجنگد». سپس فرمود: «نه، بلکه به خدا سوگند، همانند کسی است که در رکاب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شهید شود».(3)
3. نهی شدید از انکار امامت امام زمان (علیه السلام)
عدم شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و انکار امامت آن حضرت به مثابه انکار تمام امامان (علیهم السلام) بوده و سبب مرگ جاهلی می گردد. این حقیقت در بیانات روشنگرانه پیشوایان این گونه بازتاب یافته است:
ص: 20
1- موسی بن جعفر بن وهب بغدادی می گوید: شنیدم که امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرماید:
«گویی می بینم که پس از من در جانشین من اختلاف کرده اید. به هوش باشید کسی که امامان پس از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) را بپذیرد، امّا فرزند مرا انکار کند،مانند کسی است که همه پیامبران و فرستادگان او را بپذیرد، ولی نبوّت پیامبر خدا را انکار کند، و منکِرِ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) مانند کسی است که همۀ پیامبران خدا را انکار کرده باشد، زیرا اطاعت آخرین ما، مانند اطاعت از اولین ما، و انکار آخرین ما، مانند انکار اولین ماست. هان، فرزندم غیبتی دارد که مردم در آن به تردید می افتند، مگر آن که خدای (عزّ و جلّ) او را نگهدارد».(1)
2- افزون بر آن، امام صادق (علیه السلام) فرمودند: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«هرکس قائم از فرزندان مرا در روزگار غیبتش انکار کند و در همان حال بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است».(2)
بنابر آنچه بیان شد، «ضرورت شناخت امام عصر»، فراتر از یک مسئله فردی است. و تنها این نیست که اگر یک مسلمان، امام زمان خود را شناخت، مسلمان واقعی نیست و در گمراهی است، بلکه مسأله مهم تری که این حدیث هشدار می دهد این است که در عصر علم که با بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آغاز شد، تنها در صورتی تداوم می تواند یابد که شناخت یاد شده وجود داشته باشد.
بدیگر سخن، امامت پشتوانه و ضامن تداوم عصر علم و اسلام
ص: 21
راستین است و بدون این پشتوانه، جامعه اسلامی به جاهلیت پیش از اسلام بازگشت خواهد کرد.(1)
یکی از آموزه های ممتاز فرهنگ آفتاب گون اسلام، شناخت امام واجب الاطاعه می باشد. مهم ترین راه های شناخت امام به قرار زیر است:
«نص»، یعنی تعیین و تصریح پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که مفادش خبر دادن از نصب الهی و یا نصب امام به امر خداوند تبارک و تعالی است. در نوع اوّل نصب بدون واسطه انجام شده و فعل الهی است و نصّ پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، خبر دادن از آن است. در نوع دوم، فعل الهی است که با واسطه پیامبر (صلی الله علیه و آله) که به امر خدا انجام می شود و استناد به او، مانند استناد افعال ملائکه به خداوند است.(2)
ضرورت نصب امام از سوی خداوند دلیل هایی دارد از جمله:
یکم) به فرموده قرآن، حاکم مطلق بر همه چیز خداوند است و همه باید تنها از او اطاعت کنند. بدیهی است که این حاکمیت از سوی خداوند به هرکس که شایسته بداند داده می شود. بنابراین همان گونه که پیامبر به وسیله خدا برگزیده می شود، امام نیز با تعیین الاهی، بر مردم ولایت دارد.
ص: 22
دوم) برای امام، ویژگیهایی مثل علم، عصمت، کمالات اخلاقی و ... آنهم در مرتبه عالی آن ضروری است. یافتن و شناختن کسی که دارای این ویژگی و صفات باشد، تنها به وسیله خداوند که دانای آشکار و پنهان انسان هاست، امکان دارد. همان گونه که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم به ابراهیم (علیه السلام) می فرماید: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»؛(1) من تو را پیشوا و امام مردم قرار دادم.
ظهور کرامت بدست کسی که مدعی امامت باشد، دلیل بر صدق ادعای اوست. به بیان برخی از بزرگان، دلیل بر نصّ ونصب اواز جانب خداوند تبارک و تعالی است؛ در این مسأله دو دیدگاه وجود دارد: یکی این که کرامت مستقلاً دلیل بر امامت است ودیگری این که دلیل اصلی، نصب و نصّ پیامبر (صلیالله علیه و آله) یا امام قبل است و کرامت، دلیل بر نصب است. اگر نصّ مفقود باشد و کرامت باشد، «کرامت» دلالت می کند که نصّ بر صاحب کرامت بوده ولی به دست ما نرسیده است.(2) در این جا برای نمونه دو کرامت بیان می نمائیم:
کرامت 1: آخوند ملّا فتحعلی سلطان آبادی از والد مرحومش نقل فرموده که: وقتی، والد مرحوم با جمعی از زوّار به کربلای مُعلیٰ مشرّف شده و منزلی که در آن سکنا نموده بودند، دور از حرم مطهّر بود. از عادت آن مرحوم، این بودکه در حرم مطهّر می ماند تا آن که یکی از همراهان او آمده، او را به منزل می بُرد. اتفاقاً شبی از شب ها، همراهان
ص: 23
هرکدام به اعتماد دیگری که والد را از حرم با خود می آورد، به سراغ والد نرفته بودند و ایشان تا وقتِ بستن حرم در آن جا مشرّف بوده، پس از بیرون آمدن از آنجا در صحن سرگردان بود که ناگاه دید مردی به زیّ اعراب در نزدش حاضر شد و به اسم، او را ندا فرمود و گفت: «ای فلان! دوست داری تو را به منزلت برسانم؟». پس دست مرا گرفت و از صحن بیرون آمد. باخود گفتم: من مردی غریب هستم و این عرب را نمی شناسم و با من مقداری پول هست. نمی دانم که این مرد عرب مرا کجا می برد! در این فکر بودم که ناگاه آن مردعرب ایستاد و فرمود: «این منزل توست» و حال آنکه ازصحن مقدّس تا آن جا چند قدمی بیش نیامده بودیم وگویا منزل ما به صحن متصل بود. پس رفقا و همراهان مرا به نام هایشان و اسم شهرهایشان ندا کرد. پس رفقای من با عجله از منزل بیرون آمدند و چون در را گشودند، فی الفور گفتم: این مرد را که با من است، ملاحظه کنید و نگاه دارید. ولی رفقای من کسی را ندیدند. پس در طُرُق و شوارع متفرق شدند، و از او تجسّس نمودند، امّا ابداً اثری از او نیافتند.(1)
کرامت 2: آیة الله مرتضی حائری یزدی، فرزند مؤسس حوزه علمیه قم درباره معجزه ای در شفا یافتن همسرش با توسل به امام عصر ارواحنا فداه، چنین نقل کرده است:
روز دوشنبه هجدهم ماه صفر از سال 1397 قمری، مشکل مهمّی پیش آمد که سخت، مرا و صدها نفر دیگر را نگران نمود، یعنی همسر این جانب (محمّد متّقی همدانی) در اثر غم و اندوه و گریه و زاریِ دو
ص: 24
ساله از داغ دو جوان خود که در یک لحظه، در کوه های شمیران جان سپردند، در این روز مبتلا به سکته ناقص شدند. البته طبق دستور دکترها به معالجه و مداوا مشغول شدیم، ولی نتیجه ای بدست نیامد. تا شب جمعه 22 ماه صفر یعنی چهار روز بعد از حادثه، ساعت یازده به غرفه خود رفتم تا استراحت کنم. پس از تلاوت چند آیه از کلام الله و خواندن دعایی ... ازخداوند خواستم که امام زمان حجة بن الحسن صلوات الله علیه و علی ابائه المعصومین، را اجازه فرماید که بداد ما برسد ... با دلی پر از اندوه و چشمی گریان به خواب رفتم. ساعت چهار بعد از نیمۀ شب طبق معمول بیدار شدم. ناگاه احساس کردم از اتاق پایین که مریض سکته کرده در آن جا بود صدای همهمه می آید. سروصدا قدری بیشتر شد و ساکت شدند و ساعت پنج و نیم که آن روزها اوّل اذان صبح بود. به قصد وضو آمدم پایین ناگهان دیدم صبیّۀ بزرگم غرق در شادی و سرور است. تا مرا دید گفت: آقا مژده بدهم به شما؟ گفتم: چه خبر است ... گفت: بشارت، مادرم را شفا دادند! گفتم: کی شفا داد؟ گفت: مادرم چهار ساعت بعد از نیمه شب با صدای بلند و شتاب و اضطراب، ما را بیدار کرد. و با فریاد می گفت: «برخیزید آقا را بدرقه کنید، برخیزید آقا را بدرقه کنید». بلند می شود و می بیند که تا اینها از خواب برخیزند، آقا رفته، خودش که چهار روز بود نمی توانست حرکت کند، از جا می پرد ودنبال آقا تا دم در حیاط می رود.
دخترش که مراقب حال مادر بود، بر اثر صدای مادر که «آقا را بدرقه کنید!» بیدار شده بود، دنبال مادر تا دم در حیاط می رود، دم در حیاط مریضه به خود می آید: ولی نمی تواند باور کند که خودش تا این جا آمده. از دخترش زهرا می پرسد که: زهرا! من خواب می بینم یا
ص: 25
بیدارم؟ دخترش پاسخ می دهد که مادرجان تو را شفا دادند،آقا کجا بود که می گفتی آقا را بدرقه کنید؟ ما کسی را ندیدیم!
مادر می گوید: آقای بزرگواری که درزیّ اهل علم، سیّد عالی قدری که خیلی جوان نبود، پیر هم نبود، به بالین من آمد. قرمود: «برخیز! خدا تو را شفا داده». گفتم: نمی توانم برخیزم. با لحنی تندتر فرمود: «شفا یافتید، برخیزید». من از مهابت آن بزرگوار برخاستم. فرمود: ... و چون خواست از اتاق بیرون رود، من شما را صدا زدم که او را بدرقه کنید، ولی دیدم شما دیر جنبیدید، خودم از جا برخاستم و دنبال آقا رفتم.
الحمد لله پس از این توجه و عنایت، حال مریضه، فوراً بهبود یافت. چشم راستش که در اثر سکته، غبار آورده بود، برطرف شد. پس از چهار روز که میل به غذا نکرده بود، در همان لحظه گفت: گرسنه ام، برای من غذا بیاورید. یک لیوان شیر که در منزل بود، به او دادند. با کمال میل تناول نمود. رنگ رویش جا آمد و در اثر فرمان قائم (علیه السلام) که: «گریه نکن غم اندوه از دلش برطرف شد.(1)
اخلاق و رفتار و سبک زندگی و علم و دانش، یکی از راه های شناخت امام، برای کسانی است که اهل تشخیص باشند و بتوانند از اخلاق، سلوک، گفتار و برخوردهای گوناگون،صاحب این مقام را بشناسند.(2)
ص: 26
در این رابطه امام رضا (علیه السلام) بیان جامع و زیبایی دارند، می فرماید:
«آن ها نادانی کردند(1) ... مگر مردم مقام و منزلت امام را در میان امّت می دانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟!
همانا امامت، قدرش والاتر و شأنش بزرگ تر و منزلتش عالی تر و مکانش رفیع تر و عمقش ژرف تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با رأی خود آن را دریابند ... همانا امامت، مقامی است که خدای (عزّ و جلّ) ، بعد از رتبه نبوّت و خلّت (مقام خلیفة اللّهی) در مرتبه سوم به (ابراهیم (علیه السلام) اختصاص داد ... امامت خلافت خدا و خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و مقام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و میراث حسن و حسین’ است. به راستی که امامت زمام دین و مایه نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است ... کامل شدن نماز، روزه، حج و جهاد ... و نیز حفظ مرزها به سبب امام (و پذیرش ولایت) است.
امام، حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام می کند و حدودالهی را به پا می دارد و از دین خدا حمایت کرده و با حکمت و موعظه نیکو و دلیل رسا به راه پروردگار دعوت می کند. امام مانند خورشید طلوع کننده است که نورش عالم را فرا می گیرد و خودش در افق است، به گونه ای که دست ها و دیدگان به او نرسد. امام، ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره راهنما در شدت تاریکی ها و در راههای شهرها و کویرها در گرداب دریاها (و نجات دهنده از انواع فتنه ها و نادانی ها) است. امام، انیس همراه و پدر مهربان و برادر تنی و مادر نیکوکار به فرزند کوچک و پناهگاه بندگان در مصیبت های بزرگ است.
ص: 27
امام، کسی است که از گناهان پاک و از عیب ها برکنار است. او به دانش مخصوص و به خویشتن داری و حلم نشانه دار است ...
امام، یگانه روزگار خویش است و کسی به (ساحت) او نزدیک نمی شود و هیچ دانشمندی با او برابر نمی گردد. نه کسی جای او را می گیرد و نه برای او مثل و مانند یافت می شود ... پس کیست که بتواند امام را بشناسد و یا انتخاب امام برای او ممکن باشد؟! هیهات هیهات!(1)
در این جا خردها گُم گشته و عقل ها سرگردان و حیران گردیده است. دیده ها بی نور، بزرگان کوچک، حکیمان متحیّر ... و سخن دانان درمانده اند از این که بتوانند یکی از شؤون یا فضیلت های امام را توصیف کنند و آنان همگی به عجز و ناتوانی اعتراف می کنند ... (2)
امام سِمَت پیشوایی و رهبری مردم را بر عهده دارد، لازم است دین را در تمامی زوایای خود بشناسد و به قوانین آن آگاهی کامل داشته باشد، و نیز با دانستن تفسیر آیات قرآن و احاطه کامل به سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به تبیین معارف دین پرداخته و به همه سؤالات مردم در موضوعات مختلف پاسخ دهد و آن ها را به بهترین شیوه راهنمایی کند. بدیهی است که چنین مرجع علمی می تواند مورد اعتماد و تکیه گاه توده های مردم قرار گیرد، و چنین پشتوانۀ علمی به واسطه اتصال به علم الهی می تواند وجود داشته باشد، به همین دلیل است که شیعه معتقد است علم امامان و جانشینان واقعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) برگرفته از علم بی کران خدایی
ص: 28
است. این حقیقت در بیان راهبردی و آموزنده امام علی (علیه السلام) این گونه شاهد هستیم. می فرماید:
«امام آگاه ترین فرد به حلال و حرام خدا و احکام گوناگون واوامر و نواهی او و هر آنچه مردم نیازمند هستند».(1)
افزون بر آن امام صادق (علیه السلام) درباره فراگیری علم خویش فرمودند:
«به خدا سوگند من کتاب خدا را، از آغاز تا پایانش، چنان می دانم که گویی در مشت من است. خبر آسمان و زمین و گذشته و آینده در قرآن موجود است. خداوند (عزّ و جلّ) فرموده است: «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ»؛(2) بیان هر چیز در قرآن هست.(3)
براستی با شناخت همین چند ویژگی، قدم بلندی در راه شناخت امام برداشته می شود، و آن گاه نوبت به اطاعت و فرمان برداری می رسد.
نکته: یکی از راههای شناخت امام، مراجعه به متن ارزشمند و عالی مرتبه «زیارت جامعه کبیره» است که به حق اوصاف بلندی از امام در آن ذکر شده است و یک دوره کامل امام شناسی است.
1) ارزش امامت، بیشتر و شأن آن والاتر و جایگاهش بلندتر و درون آن، ژرف تر از آن است که اندیشۀ انسان ها آن گونه که شایسته است، به آن راه یابد و بشر بتواند با عقل ودرک خویش، امام را برگزیند.
ص: 29
2) امامت زمام امور دین، نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است. امامت، بنیاد بالنده و فرع نمایان اسلام است. تمامیت نماز، زکات، روزه، حجّ، جهاد، تقسیم عادلانه سرمایه های عمومی، اجرای احکام و حدود شرعی، پاسداری از مرزهای مملکت اسلامی، با امام تحقق می پذیرد.
3) امام، بسان خورشیدی است که با نور خود، جهان را روشن می سازد و کسی را به بلندای آن دسترسی نیست. امام، آب گوارایی است که تشنگان هدایت را سیراب می سازد. امام، دلالت کنندۀ به هدایت و رهاننده از گمراهی است. امام، چونان آتشی بر بلندی است که هم راه را به رهروان نشان می دهد و هم به کسانی که از او گرمی بخواهند، گرما می بخشد و هرکس از او جدا شود نابود می گردد.
4) امام، امین خداوند در میان مردم و حجّت پروردگار بر بندگان و جانشین او در جهان است، امام، ما را بسوی خداوند فرا می خواند و از حرمت های الهی پاسداری می کند.
5) امام، از گناهان پاکیزه، از عیب ها وارسته و از علم و حلم ویژه برخوردار است.
6) امام، یگانه دوران و عصر خویش است. در دانش و فضیلت های انسانی بی نظیر و مانند ندارد. او فضیلت دانش رااز کسی نیاموخته است، بلکه خداوند بخشنده، به او ارزانی داشته است.(1)
به راستی اگر فقط همین چند ویژگی را که در این جا بیان شده خوب
ص: 30
متوجه شویم، قدم بلندی در راه شناخت امام برداشته ایم. آن گاه نوبت اطاعت و فرمان برداری فرا می رسد.(1)
صدای سُمّ سمند سپید می آید *** یلی که سینۀ ظلمت دریده، می آید
گرفته بیرَق تابان عشق را بر دوش *** کسی که دوش به دوش سپید می آید
طلوع برکۀ خورشید تابناک دل است *** ستاره ای که از آفاق دیده می آید
بهار آمده با کاروان لاله به باغ *** ز دشت ژاله، گل نودمیده می آید
به سوی قلّۀ بی انتهای بیداری *** پرنده ای که به خون پرکشیده می آید
در آن کران که بُوَد خون عاشقان، جوشان *** شهید عشق سر از تن بریده می آید
به پاسداری آیین آسمانی ما *** گزیده ای که خدا برگزیده می آید(2)
یکی از آثار ارزشمندِ شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، دوستی و محبت به آن
ص: 31
بزرگوار است. این شناخت هرچه بیشتر و دقیق تر و عمیق تر باشد، محبت و دوستی نیز افزون تر و خالص تر می گردد. و هرقدر محبّت افزون تر شود، نشان از وجود سنخیت با آن انوار مقدس است. این هم سنخیتی نیز هر قدر افزایش یابد، نشان از تقرّب به ذات اقدس الهی دارد، و این والاترین کمال است.(1) از آنجایی که پیشوایان معصوم (علیهم السلام) به نظام والای امام و امامت شناختی کامل دارند، وقتی سخن از امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیش می آید، در نهایت بزرگداشت و عظمت از او یاد می کنند برای نمونه:
1- رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) ، آن گاه که سخن از آخرین وصی خود به میان می آورد، در نهایت احترام از زیباترین واژگان محبّت استفاده نموده و می فرماید:
بَاَبی وَ اُمِّی سَمِیی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمرانَ عَلَیْهِ جُیوُبُ النُّورِ؛
«پدر و مادرم فدایش باد که او هم نام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است که بر او نورهایی احاطه دارد».(2)
2- امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
«شما همواره به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید، اگر آنان ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز سکوت کرده و به زمین بچسبید و اگر از شما یاری خواستند، به یاری آنان بشتابید. خدای متعال به دست مردی از ما اهل بیت ناگهان فرج عنایت خواهد کرد. (بِاَبی ابْنُ خِیرَةِ الْاِماءِ) پدرم فدای او باد که فرزند بهترین کنیزان است»(3).
ص: 32
همان گرامی (علیه السلام) دراین باره فرمودند: «آه، و اشاره به قلب مبارک خود نمودند چقدر مشتاقم او را ببینم».(1)
3- ابوحمزه ثمالی می گوید: روزی نزد امام باقر (علیه السلام) بودم که فرمود:
«ای ابا حمزه یکی از امور یقینی که خداوند آن را حتمی ساخته است، قیام قائم ما اهل بیت است و اگر کسی در آنچه می گویم تردید کند، خداوند را در حالی ملاقات خواهد کرد کهبه او کافر شده و انکارکننده است. سپس فرمود: پدر و مادرم فدای او که هم نام من و هم کنیه من است و هفتمین فرد پس از من می باشد».(2)
4- خلادین صفار می گوید: از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: آیا قائم بدنیا آمده است؟ حضرت (علیه السلام) فرمودند:
لا وَ لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیّامَ حَیاتی؛
خیر، اگر او را درک کردم، در ایام زندگی ام خدمتگزار او خواهم بود.(3)
همان گرامی (علیه السلام) نیز فرمودند: «بدرستی اگر من آن روز را درک کردم، جانم را برای صاحب این امر نگه می دارم».(4)
5- افزون بر آن، امام رضا (علیه السلام) درباره حضرت امام عصر (علیه السلام) فرمودند:
«پدر و مادرم فدای تو که هم نام جدّم و شبیه من و شبیه موسی بن عمرانی ... »(5)
ص: 33
زراره می گوید: خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: فدای تو شوم، اگر زمان غیبت حضرت ولی عصر را عجل الله تعالی فرجه، درک کردم، به چه چیز عمل کنم؟ حضرت
(علیه السلام) فرمودند: «ای زراره، اگر درک کردی آن زمان پس ملازم شو به خواندن این دعا:
اَللّٰهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّكَ، اَللّٰهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینی.
«خدایا، خودت را بمن بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی شناسم. خدایا رسول خود را به من بشناسان که اگر رسول خود را بمن نشناسانی، حجّت تو را نمی شناسم، خدایا، حجّت خود را بمن بشناسان که اگر حجّت خود را بمن نشناسانی، از دین خود گمراه می شوم».(1)
افزون بر آن، امام صادق (علیه السلام) خطاب به عبدالله بن سنان می فرماید:
«زود است برسد به شما شبهه ای، پس باقی می مانید بدون امام و راهنمایی، از این شبهه نجات پیدا نمی کند، مگر کسی که دعای غریق را بخواند.
عبدالله بن سنان می گوید: عرض کردم: دعای غریق چیست؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: می خوانی: یا اللهُ یا رَحمانُ یا رَحیمٌ،یا مُقَلِبَ الْقُلوبِ ثَبِتْ قَلْبی عَلیٰ دِینِكَ.
ص: 34
ای خدا، ای مهربان، ای بخشنده، ای دگرگون کننده قلبها، دل مرا بر دین خود (و لزوم پیروی از آن) ثابت بدار.
عبدالله بن سنان می گوید: گفتم: «یا مُقلبَ القلوب وَ الْاَبْصارِ، ثَبِّت قَلْبی عَلیٰ دِینِكَ». ای دگرگون کننده قلبها و دیده ها، قلب مرا بر دین خودت استوار کن.
پس حضرت (علیه السلام) فرمودند: «همانا خداوند بلندمرتبه، دگرگون کنندۀ قلبها و دیده ها می باشد، ولی تو آن طور که من می خوانم، بخوان، یعنی به این صورت: یٰا مُقَلِبَ الْقُلوبِ ثَبِّتْ قَلْبی عَلیٰ دِینِكَ».(1)
بنابر آنچه بیان شد، در دوران غیبت کبری، که دوران حیرت و سرگردانی است، یکی از وظائف مهم شیعه، شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. از این رو امام صادق (علیه السلام) از لفظ (ملازم شو) استفاده فرمودند. ثمره این معرفت موجب ایمنی و ثبات قدم در دین اسلام ناب محمّدی (صلی الله علیه و آله) می گردد.
یکی دیگر از دستاوردهای مهم معرفت به امام زمان (عجل اللهتعالی فرجه الشریف) ، نجات یافتن از مرگ دوران جاهلیت است. در روایات فراوانی وارد شده که «هرکس از دنیا برود و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است» این روایت در مورد شناخت و معرفت تمامی ائمه (علیهم السلام) صادق است. امّا در خصوص حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایاتی وارد شده است. برای نمونه:
ص: 35
محمد بن عثمان عمری می گوید: از پدرم شنیدم که می گفت: من در حضور ابو محمد حسن بن علی (علیه السلام) بودم. از آن حضرت دربارۀ این خبر (که زمین تا روز قیامت از حجّت خداوند بر خلقش خالی نیست و هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است) پرسیده شد. فرمود: اِنَّ هٰذا حَقٌّ کَما اَنَّ النَّهارَ حَقٌّ «به راستی که این درست است، چنان چه روز درست است». به او عرض شد: ای فرزند رسول خدا، حجّت و امام بعد از شما کیست؟ فرمود: «اِبْنی مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْامامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدی مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ مٰاتَ مِیتَةً جاهِلِیَةً»؛ پسرم محمّد، او امام و حجّت بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. آنگاه فرمود: «آگاه باشید برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان می شوند و اهل باطل در آن هلاک می گردند و کسانی که برای آن، وقت معین کنند، دروغ می گویند. سپس خروج می کند و گویا به پرچم های سپیدیمی نگرم که بر بالای سر او در نجف در اهتزاز است».(1)
بنابر آنچه بیان شد، مرگ جاهلی، یعنی مردن بدون شناخت خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله) . کسی که امام زمان خود را نشناسد درواقع از گمراهی زمان جاهلیت که خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را نمی شناختند، خارج نشده است. بنابراین کسی که معرفت خدا و رسول او، به معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منتهی نشود برای او فایده ای نخواهد داشت و او را دین دار نمی کند.(2)
ص: 36
پس شناخت و پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ، نه از باب تعبّد، بلکه، حکم عقل انسان است. چراکه انسان خداشناس راهی بسوی خدا ندارد، مگر از طریقی که خودِ خداوند قرار داده است. جز از این راه نمی تواند از رضا و خشم الهی آگاه شود. مراجعه مردم به ائمه اطهار (علیهم السلام) از باب مراجعه نادان به دانا می باشد. این یک حکم عقلی است، هم چنان که عاقل در امور مادی و دنیوی خود، به دانا و متخصصِ آن مراجعه می کند، در امور معنوی وغیرمادی نیز عقل همین گونه حکم می کند.(1)
وجود انسان را می توان به هرمی تشبیه کرد که از قاعده آغاز می شود و به سوی نقطه ی پیش می رود. در قاعده این هرم شناخت ها و محبّت های فراوانی وجود دارد، از محبّت ها، محبّت پدر و مادر، همسر، استاد، دوست وهمسایه و محبت همه کسانی که به او احسانی کرده اند یا امری را به او آموخته اند و از شناخت ها نیز علوم گوناگون دینی هم چون فقه، اصول، عقاید، اخلاق و عرفان گرفته تا هر رشتۀ علمی که بتواند در جهت کمال به انسان کمک کند، این شناخت ها و محبّت های فراوان در سطح قاعدۀ وجود آدمی، گسترده و پخش است.
در سیر و سلوک بسوی کمال، باید از قاعده آغاز کرد ولی باید
ص: 37
بسوی رأس هرم که همان محبّت و شناخت خداست، پیش رفت، طبیعی است که آدمی در ابتدا پدر و مادر خویش را دوست می دارد و به خویشان و دوستان محبّت می ورزد، امّا باید اینها پالایش شود اگر محبّت هایی با محبّت خدا و اولیای خدا در تنافی و تضاد است باید حذف شود و دوستانی را باید برگزید کهکمالاتشان بر جهات منفی آن ها برتری داشته باشد، دوستانی که در راه محبّت خدا و اولیای الهی گام برمی دارند.
اگر دوستان و خویشانی داریم که رفتار غالبشان با رفتار اولیاء خدا نمی سازد، رشته دوستی و محبت با ایشان باید قطع شود. خدای متعال دراین باره می فرماید:
«قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ»؛(1)
«بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طائفه شما و اموالی که بدست آورده اید و تجارتی که از کسادشدنش می ترسید و خانه هایی که به آن علاقه دارید در نظرتان از خدا و رسول او و جهاد در راهش محبوبتر است در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما فرود آورد و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمی کند».
دل انسان جایگاه محبّت و دوستی است، پروردگار عالم بیش از یک قلب برای هیچ کس قرار نداده است: چنانچه می فرماید: «مَّا جَعَلَ اللَّهُ
ص: 38
لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ»؛(1) یعنی خداوند برای هیچ کس دو دلدر درونش نیافریده. و از طرفی می دانیم قرار دادن دو مظروف در یک ظرف موجب فساد هردو می گردد. حُبّ الهی مانند خورشید درخشان و حبّ دنیا مانند شب ظلمانی است. اهل بیت (علیهم السلام) نیز خودشان قلبی فارغ از هرچیز و مالامال از عشق به خدا را از او طلب می کردند. «اِلهی فاجْعَلْنا مِمَّنْ ... فَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبّك»؛(2) خدایا ما را قرار ده از زمره کسانی که ... دلش را برای محبّتت فارغ کردی. این محبّت های گوناگون که در قاعده وجود دارد باید باید بسوی وحدت پیش رود تا در یک نقطه بهم برسند، نقطه ای که حتّی در آن محبّت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اولیای الهی نیز اصالت خود رااز دست می دهند، در آن مقام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و خاندان طاهرینش (علیهم السلام) را نیز از این جهت دوست می داریم که برگزیدگان خدا و بندگان صالح و شایسته او هستند به آن ها عشق می ورزیم چون وجودشان شعاعی از وجود خداست، اصالت فقط برای خداست. چنانچه می فرماید: «قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ»؛(3) بگو خدا سپس بقیه را واگذار.
وقتی می شنویم که وجود مقدس امامان (علیهم السلام) ، گذشت و شجاعت، جود و احسان و لطف و رأفت را به همهمردم از دوست و دشمن ارزانی داشته اند دلهایمان پر می زند و بوجود چنین امامانی افتخار می کنیم. آری وجود اهل بیت (علیهم السلام) تجلی گاه تمام اسما و صفات الاهی و بهترین
ص: 39
ورودگاه به جایگاه معرفت خدا هستند. ورودگاه و مجرائی مطمئن که می تواند خداجویان را از میانبرترین راه و در کوتاه ترین زمان به خداوند برساند. «مَن اَرٰادَ اللهُ بَدَءَبِکُمْ». «هرکس خداشناسی و خداپرستی را اراده نماید از شما آغاز می کند».(1)
آری، نهایت لطف خداوند در حقّ بندگانش را تماشا کن که عزیزترین بندگانش را برای امثال ما که معرفتمان ضعیف است، آفریده تا جمال و جلال الاهی را در معرض درک و شناخت ما قرار دهد تا بدین وسیله ما هم بتوانیم راه بسوی خداوند که محبوب حقیقی است پیدا کنیم. بدین ترتیب هرچه تمسّک ما به گفتار و کردار و رفتار اهل بیت (علیهم السلام) بیشتر باشد در مسیر معرفت و عبودیت خداوند متعال پیش تر رفته ایم و اهل بیت (علیهم السلام) و در زمان ما وجود مبارک امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که بالاترین عاشقان خدا هستند و فقط رضایت خداوند را می طلبد از ما خشنودترند. و رضایت خداوند هم این است که بندگانش بیشتر با او آشنا شده و به او نزدیکتر شوند».(2).
بنابراین معرفت و شناخت خدا و عشق ورزی با محبوب واقعی و بعد از آن دوستی و محبت با اولیای الهی و قرین نمودن آن با اطاعت و پیروی از امر و نهی خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) که نشانگر دوستی واقعی و صادقانه است، عشق ورزی به اوج خود خواهد رسید. محبّت و عشق صادقانه دارای آثار و برکات شگفت و حیرت آوری در دنیا و آخرت خواهد بود که عقلها مبهوت می گردد.(3)
ص: 40
ای آخرین خلیفه یزدانی *** مسند نشین مجلس والایی
تو ره نمای راه خداوندی *** تو حافظ شریعت غرّایی
مهر سپهر مکرمت و فضلی *** دریای جود و معدن اعطایی
بر کاینات، سیّد و سالاری *** بر کردکار، آیت کبرایی
هم شرع را رواج متاع استی *** هم کفر را کسادیِ کالایی
بازآ که از فراق تو بی تابیم *** ما را نمانده حال شکیبایی
عالم گرفته زندقه و الحاد *** دیگر نمانده، گاه مدارایی
آوازه عدالت و آزادی *** اسم است و هیچ نیست مسمّایی
محصول اجتماع بشر امروز *** جهل است و ظلم و کینه و خودرایی
از بهر جنگ و فتنه و خون ریزی *** هر روز می کنند صف آرایی
منشور سازمان ملل، حرف است *** چون نیستش حقیقت ومبنایی
تا کی به مال و جان بشر دارند *** این سفله گان، حکومت آقایی
ص: 41
بازآ شها برای خدا بازآی *** بر چشم ما ز لطف، بنه پایی
ای خوش دمی که پرده براندازی *** عالم ز عدل و داد بیارایی
چشم امید ما سوی تو باز است *** ای شهسوار عرصه هیجایی
«لطفی» به مدح تو است به عجز اندر *** دارد اگرچه طبع گهر زایی(1)
ص: 42
بحث از چرایی ها و سبب پنهان زیستی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یکی از موضوعاتی است که همواره مورد توجه علاقه مندان به مباحث مهدویت بوده است. امّا آنچه قبل از آن می بایست موردنظر قرار گیرد، این که فلسفه و علل غیبت امام فرع بر پذیرش امامت ایشان است، بنابراین این بحث، فقط برای کسانی به طور کامل مفید خواهد بود که اصل امامت آن امام همام را پذیرفته باشند، همان گونه که امامت ایشان فرع بر وجود آن حضرت است و کسی که اعتقاد به زنده بودن ایشان نداشته باشد، سخن از امامت برای وی بی حاصل و اتلاف وقت به شمار می آید. امّا افرادی که هم به امامت آن حضرت باور دارند و هم به زنده بودن او، بررسی علل غیبت می تواند باور ایشان را درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) استوارتر کند. اگرچه آن ها در برابر اراده الهی در پنهان زیستی حضرت مهدی (عجل الله تعالیفرجه الشریف) ، به طور کامل تسلیم بوده و معتقدند تمام کارهای خداوند از روی حکمت است.(1)
ص: 43
همواره در ذهن جستجوگر انسان این پرسش مطرح است که حکمتِ غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چیست و چرا چنین رخدادی پدید آمده است؟
در پاسخ به این پرسش که از همان ابتدای مطرح شدن مهدویت از سوی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) همواره مورد توجه بوده است، برخی از حکمت ها و اسرار این رویداد مهم، با بهره گیری از کلام راهبردی معصومان (علیهم السلام) به قرار زیر است:
نخستین نکته ای که درباره پنهان زیستی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به چشم می خورد این است که به طور قطع از اسرار خداوند است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره این حقیقت این گونه می فرماید:
1- یٰا جٰابِرُ اِنَّ هٰذَا الْاَمْرُ مِنْ اَمْرِ اللهِ (عزّ و جلّ) وَ سِرٌّ مِنْ اَسْرارِ اللهِ عِلْمُهُ مَطْوِیٌّعَن عِباد اللهِ اِیّاكَ وَ الشَّكَّ فِیهِ فَاِنَّ الشَّكَّ فی اَمْرِ اللهِ (عزّ و جلّ) کُفْرٌ.(1)
«ای جابر، همانا این امر، امری است از امر خداوندی و سرّی است از سِرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است. پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا شک دربارۀ خدا کفر است».
2- عبدالله بن فضل هاشمی می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود:
«برای صاحب این امر، ناگزیر غیبتی که هر باطل جویی در آن به شک می افتد». گفتم: فدای شما شوم، برای چه؟ فرمود: «به سبب امری
ص: 44
که ما اجازه نداریم آن را هویدا کنیم ... ای پسر فضل، این امر، امری است که از امرهای الهی و رازی از رازهای خدا و غیبی از غیب های پروردگار است و زمانی که می دانیم خداوند بزرگ مرتبه حکیم است، تصدیق می کنیم که همۀ کارهای او از روی حکمت است، گرچه علت آن کارها بر ما روشن نباشد».(1)
3- افزون بر آن، احمد بن اسحاق می گوید: بر امام حسن عسکری (علیه السلام) وارد شدم و می خواستم از جانشین پس از وی پرسش کنم. آن حضرت (علیه السلام) سخن آغاز کرد و فرمود: «یٰا اَحْمَدَبْنَ اِسْحاقَ هٰذَا الْاَمْرُ مِنْ اَمْرِ اللهِ و سِرٌّ مِن سِرِّ اللهِ وَغَیْبٌ مِنْ غَیْب اللهِ ... »؛(2) ای احمد بن اسحاق، این امر، امری از امر الهی و سرّی از سرّ ربوبی و غیبی از غیب پروردگار است ... .
بنابر آنچه بیان شد «بی گمان این حکمت، اساسی ترین دلیل بر این رخداد بزرگ است، امّا از آن جا که برخی شیعیان، همواره این پرسش را مطرح می کردند، در سخنان پیشوایان معصوم (علیهم السلام) به برخی از حکمت های ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است، از این رو بدان ها نیز می پردازیم».
یکی از اموری که از نظر عقل و شرع بر همۀ انسان ها واجب است، دوری جستن از ضررها و حفظ خویشتن از نابودی است، مگر در
ص: 45
مواردی که پروردگار متعال اجازه فرموده است. مانند جهاد در راه خداوند متعال. در بررسی روایات مربوط به غیبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) درمی یابیم یکی از حکمت های ظاهری پنهان زیستی آن حضرت (علیه السلام) ، در امان ماندن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از گزندبدخواهان و ستمگران است.(1) این حکمت غیبت در بیانات هدایتگر پیشوایان معصوم (علیهم السلام) این گونه شاهدیم:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
إنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَةٌ قَبْلَ اَنْ یَقومَ اِنَّهُ یَخافُ وَ اَوْمَأَ اِلٰی بَطنِهِ یَعنی القَتل.(2)
«همانا برای قائم، پیش از آن که قیام فرماید، غیبتی است، چراکه در هراس است. و حضرت اشاره به شکم خود کرد، یعنی بیم کشته شدن دارد».
«البته این بدان معنا نیست که آن حضرت (علیه السلام) ، از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد، بلکه آن حضرت، چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق می یابد. بنابراین بر خداوند است که به هر وسیلۀ ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهان زیستی او تعلق گرفته است».(3)
افزون بر آن، آیة الله جوادی آملی (حفظه الله) درباره هراس آن حضرت (علیه السلام) از کشته شدن می فرماید:
«این ترس نه از سر ضعف نفس بلکه عین تدبیر و نهایت شجاعت است
ص: 46
و عمل به آن واجب، بویژه آن ذات مبارک، آخرین ذخیرۀ الهیاست و همین سبب امتیاز ایشان از دیگر معصومان (علیهم السلام) است، چراکه سایر ائمه (علیهم السلام) چون شهید می شدند، حجّت و معصوم دیگری در زمین قیام می کرد، امّا وجود مقدس امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین حجّت معصوم الهی است».(1)
از شمار اسرار غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، یکی هم امتحان الهی برای مردم است. «یکی از سنّت های خداوند، آزمایش انسان ها و گزینش انسان های موفق است. ازاین رو صحنۀ زندگی همواره صحنۀ آزمایش، تا انسان ها در پرتو باورهای صحیح، و انجام دستورهای الاهی و شکیبایی در برابر ناملایمات، تربیت یافته و به کمال برسند. این حکمت پنهان زیستی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در بیانات روشنگرانۀ امامان معصوم (علیهم السلام) این گونه بازتاب یافته است: برای نمونه:
1- جابر جعفی می گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: فرج شما چه هنگام خواهد بود؟
حضرت فرمودند:
«هَیْهاتَ هَیْهاتَ لا یَکُونُ فَرَجُنا حَتّٰی تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلوُا ثُمَّ تُغَرْبَلوُا یَقُولُهٰا ثَلاثاً حَتّٰی یَذهَبَ الْکَدِرُ وَ یَبْقَی الصَّفْوُ.(2).
هیهات، هیهات فرج ما نمی رسد، تا زمانی که شما غربال شوید (و سه بار تکرار کرد)، تا خداوند ناخالصی ها را محو و نابود کند و آنچه خالص و زلال است باقی نهد».
ص: 47
2- علی بن جعفر از برادرش امام کاظم (علیه السلام) روایت کرده که فرمود:
«هرگاه پنجمین پیشوا از سلاله هفتمین پیشوا ناپدید شود، پس خدا را خدا را مواظب باشید، در حفظ دین و آئین خود. در نظر داشته باشید، هیچ کس شما را از دینتان جدا نسازد. فرزندم صاحب الامر، ناگزیر دارای غیبتی خواهد بود، تا کسی که به این امر قائل است از آن بازگردد. همانا آن، آزمایشی از جانب خدا است که خداوند خلق خود را به وسیلۀ آن می آزماید».(1)
3- افزون بر آن، کسانی که در شرایط سخت دوران غیبت ایمان خود را به خوبی حفظ کنند، پرهیزگار باشند و در ولایت مداری ثابت قدم باشند، نزد پروردگار ارزش والایی دارند. ازاین رو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خطاب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید:
«یا عَلی اَعْجَبُ النّاسِ اِیماناً وَ اَعظَمَهُمْ یَقِیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فی آخِرِ الزَّمانِ لَمْ یَلْحَقوا النَّبی وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمِنُوا بِسَوادٍ عَلَی الْبَیاضٍ ... .
ای علی، بدان شگفت آورترین مردم در ایمان و بزرگترین آنان در یقین کسانی اند که در پایان دوران، با آن که پیامبر خود را درک نکرده اند و از امام خود در پرده اند به نوشته ای سیاه بر صفحه ای سفید ایمان می آورند».(2)
بنابراین، آزمودن مردم، یکی از دلایل غیبت است ازاین رو امام رضا (علیه السلام) فرمود: «آن چه را به سوی آن گردن کشیده اید، واقع
ص: 48
نمی شود، تا آن که از هم متمایز و خالص شوید که در این صورت جز اندکی از شما باقی نمی ماند». سپس آیه شریفه «الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ»؛ آیا مردمان گمان کرده اند که همین که بگویند: «ایمان آورده ایم»، به حال خودشان رها می شوند و آزموده نمی شوند؟!» را تلاوت فرمود.(1)
یکی دیگر از اسرار غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، در امان بودن از بیعت با طاغوتهای زمان است. این حقیقت، در بیابات راهبردی پیشوایان معصوم (علیهم السلام) این گونه شاهدیم:
1- امیرمؤمنان علی (علیه السلام) دراین باره می فرماید:
اِنَّ الْقائِمَ مِنّٰا اِذا قامَ لَمْ تَکُنْ لِاَحَدٍ فی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ فَلِذالِكَ تُخْفیٰ وِلادَتُهُ وَ یَغیبُشَخْصُهُ.(2)
«همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام می کند، بیعت احدی برگردن ندارد و به همین علت است که ولادتش پنهان نگه داشته می شود و شخص او غایب است».
2- امام حسن مجتبی (علیه السلام) ، آن هنگام که به جهت مصالح اسلام و مسلمین تن به مصالحه با معاویه داد و مردم زبان به ملامت حضرتش گشودند، چنین فرمود:
«آیا ندانستید که هیچ یک از ما نیست، مگر این که بیعت با ستمگری برگردن او قرار می گیرد، جز قائم که عیسی بن مریم پشت سرش نماز
ص: 49
می گذارد. پس به درستی که خداوند تبارک و تعالی، ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی می سازد، تا آن گاه که قیام می کند، بیعت هیچ کس برگردنش نباشد».(1)
3- افزون بر آن، اسحاق بن یعقوب در نامه اش که به دست دومین نائب خاص حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) محمدبن عثمان عمری (رحمه الله) به آن حضرت رساند، در ضمن سؤالات خویش از حکمت غیبت پرسید و آن حضرت پاسخ فرمود: امّا در خصوص غیبت، بدان که خدای سبحان می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ»؛ ای اهل ایمان، از اموری نپرسید که چون هویدا گرددند، اندوهگین و ناراحتمی شوید.(2) بدانید که هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوتهای زمان خویش برگردن داشتند، ولی من هنگامی که قیام می کنم، بیعت هیچ یک از گردنکشان و طاغوتهای زمان برگردن ندارم».(3)
بنابر آنچه بیان شد، روایات فوق افزون بر آن که یکی از اسرار غیبت آن وجود مبارک را بیان می کند، «نشان می دهد که حضرتش در زمان ظهور، تمام طاغوتهای زمان خویش را به اسلام ناب فرا می خواند و اگر استنکار یا استکبار ورزند، با آنان مبارزه می کند و بر سر احکام الهی با کسی مداهنه و سازش روا نمی دارد و این رهایی، خود از برکات غیبت آن حضرت است، وگرنه هیچ امام معصومی از بیعت با خلفای ستم اموی، مروانی و عباسی خشنود نبوده است».(4)
ص: 50
از شمارِ علل غیبت، یکی هم ادب کردن انسان ها است. «چراکه بیشتر آن ها در زمان حیات و حضور امامان پیشین، آن گونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایستِ خود، باعثمحروم شدن جامعه بشری از فیض آن ها شدند».(1) این حقیقت تلخ در بیانات راهبردی معصومان
(علیهم السلام) این گونه بازتاب یافته است:
1- امیرمؤمنان علی (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
« ... وَ اعْلَمُوا اَنَّ الْاَرْضَ لا تَخْلوُا مِنْ حُجَّةِ اللهِ وَ لَکِنَّ اللهَ سَیُعْمی خَلْقَهُ مِنْها بِظُلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ اِسْرافِهِمْ عَلیٰ اَنْفُسِهِمْ ... .(2)
آگاه باشید زمین از حجّت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشگی و زیاده روی انسان ها، آنان را از وجود حجّت خود محروم می کند».
2- امام باقر (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
« ... وَ اَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونا بِقُلوُبِکُمْ وَ یُخالِفُ ذالِكَ فِعْلُکُمْ وَ اللهِ مٰا یَسْتَوِی اخْتِلافُ اَصْحابِكَ وَ لِهٰذا اُسِرَّ عَلیٰ صٰاحِبِکُمْ ... (3)
شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست می دارید، ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پدید نمی آید و به همین دلیل صاحب شما از دست شما گرفته می شود ... ».
ص: 51
بنابر آن چه گذشت، غیبت آخرین ذخیره الهی نماد خشم خداوند بر اهل زمین است که با چراغ های هدایت به گونه ایناشایست برخورد کرده اند. ازاین رو امام باقر (علیه السلام) در نامه ای که به محمد بن فرج نوشته اند، فرمودند: «در آن هنگام که خداوند بر بندگانش خشمگین شود، ما را از همسایگی آنان دور سازد».(1)
از شمار اسرار غیبت و حکمت های آن، یکی هم آزمونی الهی برای حکمرانان از همۀ خاندان هاست، تا پس از مشاهدۀ سیره حکومتی اهل بیت (علیهم السلام) مدعی نشوند که اگر ما هم حاکم می شدیم، به عدالت حکومت می کردیم. ازاین رو حکومت اهل بیت (علیهم السلام) آخرین حکومت است. این آزمون، در بیانات راهگشای امامان معصوم (علیهم السلام) این گونه بیان گردیده است:
مٰا یَکونُ هٰذَا الْاَمْرُ حَتّٰی لا یَبْقیٰ صِنْفٌ مِنَ النّاسِ اِلّٰا وَ قَدْ وُلّوا عَلَی النّاسِ، حَتّٰی لا یَقولَ قائِلٌ: اِنّٰا لَوْ وُلّیِنا لَعَدَلَنا، ثُمَّ یَقُومُ الْقائِمُ بِالْحَقِّ وَالْعَدْلِ.
«این امر (قیام) روی نمی دهد، تا آن که هیچ گروهی از مردم نماند، جز آن که بر مردم حکومت کنند، برای این که کسی نگوید: اگر ما حاکم می شدیم، عدالت می ورزیدیم! سپس قائم به حق و عدالت قیام می کند».(2)
ص: 52
افزون بر آن، امام باقر (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
«دُولَتُنا آخِرُ الدُّوَلِ، وَلَنْ یَبقیٰ اَهْلُ بَیْتِ لَهُمْ دوُلَةً اِلّٰا مَلَکُوا قَبلَنا، لِئَلّا یَقوُلوُا اِذا رَأَوْا سِیرَتَنٰا: اِذا مَلَکنا سِرْنا مِثلَ سِیرَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ (عزّ و جلّ) : «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»؛(1)
دولت ما، آخرین دولت است و هیچ خاندانی نمی ماند، جز آن که پیش از ما به حکومت می رسد، تا آن وقتی روش حکومتداری ما را دیدند، نگویند: اگر ما هم به حکومت می رسیدیم، مانند اینها حکومت می کردیم! و این، همان سخن خدای (عزّ و جلّ) است که فرمود: وَ فرجام، از آن پرهیزگاران است».(2)
بنابر آنچه بیان گردید، واگذاری حکمرانی و امکانات حکومتی و فرصت زمانی آن، از سوی خدای متعال به اقوام و افراد و خاندان ها، همه از روی آزمایش و اتمام حجّت می باشد. آنان نیز در برابر همۀ نعمتهای الهی باید پاسخ گو باشند. از سوی دیگر، مردم جهان انواع حکومت های مدّعی عدالت، آزادی و حقوق بشر را بیازمایند و عملاً به این نتیجه برسند که جز رهبری الهی خاندان رسالت نمی تواند عدالت را در جهان برقرار سازد.
از برخی روایات استفاده می شود که یکی از دلایل غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، جاری شدن سنت های پیامبران گذشته درباره حضرتش می باشد. ازاین رو امام صادق (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
ص: 53
اِنَّ لِلْقائِمِ مِنّا غَیْبَةً یَطولُ اَمَدُها، فَقُلْتَ لَهُ، یَابنَ رَسُولِ اللهِ، وَ لِمَ ذالِكَ؟ قالَ: لِأَنَّ اللهَ (عزّ و جلّ) اَبیٰ اِلّٰا اَنْ تَجْرِیَ فِیهِ سُنَنُ الْاَنْبِیاءِ (علیهم السلام) فی غَیبَاتِهِم، وَ اِنَّهُ لا بُدَّ لَهُ، یا سَدیرُ، مِنِ اسْتِیفاءِ مُدَدِ غَیَباتِهِمْ، قالَ اللهُ تَعالیٰ: «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ»(1) اَیْ سُنَنَ مَنْ کانَ قَبلِکُمْ.
«قائم ما، غیبتی دور و دراز دارد. به ایشان گفتم: ای فرزند پیامبر خدا، برای چه؟ فرمود: «زیرا خداوند اراده کرده است که سنت های مربوط به غایب شدن پیامبران، درباره قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بی استثنا اجرا شود. و (ای سدیر)، گریزی نیست جز این که تمام دورۀ غیبت آنان جاری شود. خداوند متعال می فرماید: (شما همۀ حالت ها را پشت سر می گذارید)، یعنی سنّت های پیشینیان، دربارۀ شما جاری خواهد شد».(2)
افزون بر آن، ابوبصیر می گوید: شنیدم از امام صادق (علیه السلام) که می فرماید: «هرچه از سنّت های مربوط بهغایب شدن پیامبران هست، در قائم ما اهل بیت نیز واقع می شود. به همان گونه و بی هیچ تفاوتی». گفتم: ای فرزند پیامبر خدا، قائم شما کیست؟ فرمود: «ای ابوبصیر! او پنجمین نسل فرزندم موسی است. او فرزند سرور کنیزان است و چنان غیبتی دارد که باطل گرایان در آن تردید می کنند. سپس خدای (عزّ و جلّ) ، او را ظاهر می کند و مشرق و مغرب زمین را به دست او فتح می نماید و روح خدا، عیسی بن مریم، فرود می آید و پشت سرش نماز می گزارد و زمین به نور پروردگارش منوّر می گردد، و هیچ جایی در زمین باقی نمی ماند که جز خدا را در آن می پرستند، مگر آن که به پرستش خداوند، روی می آورند،
ص: 54
و دین به طور کامل، از آنِ خداست، هرچند مشرکان را ناخوش آید».(1)
متولد شدن فرزندانی که خدای متعال در صلب کافران و منافقان به ودیعت نهاده است. یکی دیگر از حکمتهای غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این حکمت، در آینه برخی روایات این گونه مشاهده می شود. برای نمونه:
محمدبن ابی عمیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: چرا امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) ، از همان آغاز بامخالفانش نجنگید؟ فرمود: «به خاطر آیه ای در کتاب خدای متعال: «لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا»؛ اگر مؤمنان از کافران جدا می شدند، کافران آن ها را به عذابی دردناک، عذاب می کردیم.(2) گفتم: مقصود از جدایی آن ها چیست؟
فرمود: «مؤمنانی که در صلب برخی کافران به ودیعت نهاده شده بودند. و قائم، همین گونه است. ظهور نمی کند تا ودیعه های خداوند (عزّ و جلّ) (از صلب پدرانشان) بیرون آیند (متولد شوند). پس چون قیام کند، بر دشمنان خدا چیره می شود و آن ها را می کشد».(3)
برای تحقق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان، تنها وجود یک رهبر شایسته کافی نیست، بلکه آمادگی عمومی نیز لازم است و
ص: 55
متأسفانه دنیا هنوز آمادۀ پذیرش حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نشده است ... در توضیح مطلب فوق باید بگوئیم:
اولاً): باید توجه داشت که برنامۀ قیام و انقلاب حضرتمهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همانند برنامۀ قیام همۀ پیامبران الهی، از راه بهره گیری از وسایل و اسباب طبیعی انجام می گیرد و هیچ گاه اعجاز اساس آن را تشکیل نمی دهد. معجزات جنبه استثنایی دارند و در روند برنامه های اصلاحی رهبر آسمانی، جز در موارد استثنایی دخالت نخواهد داشت. به همین دلیل، همۀ انبیاء از سلاح روز، تربیت افراد لایق، مشورتهای لازم، طرح نقشه های مؤثر، تاکتیک های نظامی حساب شده و خلاصه فراهم ساختن هرگونه امکانات مادی و معنوی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کردند و در انتظار معجزه نبودند ... بنابراین اجرای حکومت حق و عدالت در سطح جهان نیز باید با بهره گیری از وسایل مادی و معنوی لازم تحقق پذیرد و اعجاز تنها در موارد استثنایی است ... حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، آئین و مذهب جدیدی را نمی آورد، بلکه او طرحهای انقلابی اجرا نشدۀ الهی را به مورد اجرا می گذارد، رسالت او تنها ابلاغ، انذار، تعلیم، تربیت، توصیه و تذکر نیست، بلکه اجرای همۀ اصولی است که در سایۀ حکومت علم و ایمان، به ظلم و ستم و تبعیض پایان می بخشد. مسلماً اجرای این طرح بدون آمادگی های لازم ممکن نیست.
ثانیا): با توجه به مطالب فوق، حداقل چند نوع آمادگی لازم است تا آن حضرت ظهور کند و طرح حکومت حق و عدل را ارائه نماید وگرنه بدون چنین آمادگی، ظهور امام مثمر به ثمر نخواهد بود، یعنی همانند اجداد طاهرینش (علیهم السلام) موفق به اجرای طرحهای خود نخواهد شد. برخی از مهم ترینآن ها به قرار زیر است:
ص: 56
الف) آمادگی روانی: مردم جهان باید به قدر کافی تلخی این وضع نابسامان و بی عدالتی ها را درک کنند. باید نارسایی و ضعف قوانین بشری را برای اجرای عدالت اجتماعی را لمس کنند. باید این حقیقت را بیابند که تنها در سایۀ اصول و پیوندهای مادی و ضمانت اجرایی موجود و مقررات خودساخته انسان ها مشکل جهان حل نمی شود، بلکه مشکلات هرروز متراکم تر و به گونه کلاف سردرگمی پیچیده تر می شود. مردم جهان باید احساس کنند که بحران های کنونی زائیدۀ نظامات کنونی است و این نظامات از حلّ بحران ها عاجزند. باید درک کنند که برای رسیدن به هدف بزرگ، اصول و نظام هایی تازه لازم است که متکی به ارزش های انسانی، ایمان، عواطف بشری و اخلاق باشد، نه تنها بر اصول خشک و بی روح و نارسای مادی.
مردم جهان باید بفهمند پیشرفت تکنولوژی، به معنای پیشرفت بشریت و تأمین کنندۀ خوش بختی و سعادت آنان نیست، بلکه تکنولوژی پیشرفته در صورتی ضامن سعادت ونیک بختی می باشد که زیر چتر یک سلسله اصول معنوی و انسانی استوار گردد، وگرنه همان گونه که بارها دیده و تجربه کرده ایم، بلا آفرین بوده و مایه ویرانگری است. و بطور خلاصه، مردم جهان باید تشنه شوند و تا تشنه نشوند، به سراغ آب حیاتنمی روند.
ب) آمادگی فرهنگی و صنعتی: بر هیچ عاقلی پوشیده نیست که گردآوردن تمام مردم جهان در زیر یک پرچم، و کوتاه ساختن دست زورمندان و قلدران، و گستردن تعلیم و تربیت در آخرین حد امکان ودر همۀ سطوح، و تفهیم کامل این مسأله که اختلاف زبان، نژاد، منطقه جغرافیایی و مانند اینها، دلیل بر این نیست که مردم جهان نتوانند همانند
ص: 57
برادران در یک خانواده، زندگی کنند و در صلح و برادری و عدالت زیست نمایند. به هرحال فراهم ساختن یک اقتصاد سالم و کافی برای همۀ انسان ها، نیاز به رشد فرهنگی و بالارفتن سطح دانش بشری از یک سو و تکامل وسایل صنعتی از سوی دیگر دارد، وسایلی که بتواند پیوند سریع و نزدیک و دائمی میان تمام مردم نقاط جهان برقرار سازد، که آنهم بدون گذشت زمان ممکن نیست ...
از روایاتی که سبک زندگی مردم جهان را در عصر قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ترسیم می نماید، استفاده می شود که پیشرفت تکنولوژی و صنعت، بویژه صنایع حمل و نقل وارتباطی، در آن عصر چنان خواهد بود که قاره های بزرگ جهان عملاً به صورت چند شهر نزدیک به هم درمی آیند و شرق و غرب حتی حکم یک خانه را پیدا می کنند و مشکل زمان و مکان بطور کلی حل می شود.
ج) آمادگی ارتش انقلابی: سرانجام، لازم است گروهیهرچند که در اقلیت باشند، در این جهان پرورش یابند که هسته اصلی ارتش انقلابی آن مصلح بزرگ را تشکیل دهند ... باید افرادی شجاع، فوق العاده آگاه، دلسوز، فداکار و جانباز برای این کار تربیت شوند، هرچند نسل هایی برای این منظور یکی پس از دیگری بگذرد تا ذخایر اصلی آشکار شود و عناصر اصلی انقلاب فراهم آید، که این نیز زمان می خواهد.(1)
بنابر آنچه گذشت، «از فیض حکومت صالحان، گرچه از سوی مبدأ فیاض بی گذران مقدمات مانع ندارد، قابل ها فاقد استعداد لازم برای دریافت جمعی فیض و تابع شرایط و مقدمات لازم اند، به گونه ای که تا
ص: 58
آن شرایط و مقدمات در بستر زمان فراهم نیاید، نمی توانند به این فیض برسند از شرایط اساسی استقرار حکومت صالحان، پرورش انسان های صالح و ایجاد آمادگی در مردم برای پذیرش حکومت عادلانه جهانی است که غیبت امام معصوم عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای تحقق این شرایط است.(1)
بره-م زنید ی-اران این ب-زم بی صفا را *** مجلس صفا ندارد، بی یار مجلس آرا
بی شاهدی و شمعی هرگز مباد جمعی *** بی لاله شور نَبود مرغان خوش نوارا(2)
«آدمی هنگامی به حکومت الاهی دل می بندد که از همۀ مکتب ها و ایدئولوژی ها مأیوس شده باشد و بفهمد که هیچ یک از آن ها کارآیی لازم راندارند. کسانی می گفتند: به سراغ مکتب های شرقی می رویم و آن را می آزمائیم، ولی از آن مکتب ها پاسخی نگرفتند. امروزه نیز لیبرال ها ادّعا می کنند که ما می توانیم جامعه را اداره کنیم.ببینید امریکا، آلمان، و دیگر کشورهای لیبرال چه وضعیتی دارند، امنیت خانوادگی و امنیت مدارس آن ها در چه حدّی است. تفکر دموکراسی لیبرال نیز آزمایش خود را پس دهد تا بشر بفهمد که این مکتب ها سعادت آفرین نیستند. تا آن هنگام که انسان برای پذیرش حکومت خدا آماده شود، ممکن است ده ها مکتب دیگر مانند کمونیسم و فاشیست نیز مطرح شوند، همۀ این مکتب ها و حکومت ها باید جولان دهند و آزمایش شوند، تا بشر
ص: 59
حکومت الاهی را بپذیرد. خداوند تبارک و تعالی از این مطلب آگاه بود و از باب لطف و رحمت خود، برای آن روز امام دوازدهم را ذخیره کرد. در این جا این پرسش پیش می آید که مگر خدا نمی توانست در دوران گذشته کسانی را بیافریند تا حکومت الاهی را برپا کنند؟! خدا می توانست این کار را انجام دهد، ولی سنّت الاهی بر این نیست که همیشه مجاری عادی وطبیعی جامعه را برهم زند و برخلاف جریان عمل کند.»(1)
بنابر آن چه بیان شد، کار خدا مجرایی دارد که براساس مصالح انسان تنظیم شده است. اصل و هدف آفرینش انسان بر این است که جامعه اسلامی، نظامی عادی داشته باشد تا زمینه ای برای انتخاب انسان ها پدید آید.
همان گونه که قبلاً بیان شد، اساس حکمت غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، رازی از رازهای خداوند دانسته شده است، و از طرفی عصر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، عصر آشکار شدن حقایق است، از روایات می آموزیم که حکمت های اساسی غیبت آن حضرت، پس از ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آشکار خواهد شد. ازاین رو عبدالله بن فضل هاشمی می گوید: شنیدم امام صادق فرمودند: «صاحب این امر (قیام)، غیبتی ناگزیر دارد که هر باطل گرایی در آن به تردید می افتد». گفتم: فدایت شوم، چرا؟. فرمود: «به خاطر چیزی که اجازه نداده اند برای شما آشکارش کنیم». گفتم: پس حکمت غیبتش چیست؟ فرمود:
ص: 60
«وَجْهُ الْحِکمَةِ فی غَیْبَتِهِ، وَجْهُ الْحُکْمَةِ فی غَیبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِن حُجَجِ الله تَعالیٰ ذِکْرُهُ، اِنَّ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فی ذالِكَ لا یَنْکَشِفُ اِلّٰا بَعْدَ ظُهوُرِهِ، کَما لا یَنکَشِفُ وَجْهُ الْحِکْمَةِ لِما اَتاهُ الْخِض-رُ (علیه السلام) مِن خَرْقِ السَّفینَةِ، وَ قَتلِ الْغُلامِ، وَ اِقامَةِ الْجِدارِ لِمُوسی (علیه السلام) اِلّا وَقْتَ اِفْتِراقِها».(1)
«حکمت غیبتش، همان حکمت غیبت حجّت های پیشین خدای متعال است. حکمت این کار، جز پس از ظهورش، آشکار نمی شود، همان گونه که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و بنا کردن دیوار از سوی خضر (علیه السلام) برای موسی (علیه السلام) تا هنگام جدایی شان، آشکار نشد ... ».
بنابر آنچه بیان شده پرسش و جستجوی بیش از حدّ، درباره فلسفه و اسرار غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، کاری غیرلازم است. زیرا این امر، امر خداست و چون اعتقاد داریم کار خدا از روی علم و حکمت است، باید در برابر آن تسلیم باشیم. به امید آنکه هنگام آشکار شدن حقایق و اسرار غیبت، توفیق حضور در محضر آن امام همام را داشته باشیم.
ای که بی نور جمالت نیست عالم را فروغی *** تا به کی در ظلّ امر غیبت کبرا، نهانی
پرده بردار از رخ و ما مردگان را جان ببخشا *** ای که قلب عالم امکانی و جان جهانی
تا به کی این کافران نوشند خون اهل ایمان *** چند این گرگان کنند این گوسفندان را شبانی
تا به کی این ناکسان باشند بر ما حکمرانان *** تا کی این دزدان کنند این بی کسان را پاسبانی
ص: 61
تا به کی برما روا باشد جفای انگلیسی *** آن که در ظلم و ستم، فرد است و او را نیست ثانی
آن که از حرصش، نصیب عالمی شد تنگدستی *** آن که بر آیات حق رفت از خطایش آنچه دانی
خوار کن شاها، تو او را در جهان تا صبح محشر *** آن که می زد در بسیط ارض، کوس کامرانی
تا بدانند از خداوند جهان، این دادخواهی *** تا بینند از شه اسلامیان، این حکمرانی
حوزه علمیّه قم در عَلَم فرما به عالَم *** تا کند فُلک نجات مسلمین را بادبانی(1)
تحقق فلسفه اجتماعی امامت و رهبری، بی تردید در گرو حضور امام و رهبر در جامعه است. ازاین رو در غیبت طولانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این سؤال پیش می آید که، حکمت غیبت او چیست؟ پاسخ دقیق به این سؤال دراین پژوهش از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ازاین رو می گوئیم:
1) مخاطب ما در این پژوهش، کسانی هستند که مبانی امامت و رهبری را براساس مکتب اهل بیت (علیهم السلام) پذیرفته اند. بدیهی است در صورتی که دیگران با توجّه به این مبنا و اصل موضوعی، شبهه عقلی و یا نقلی داشته باشند، بدان پاسخ خواهیم گفت.
ص: 62
2) از نگاه قرآن، فراگیر شدن اسلام در جهان و غلبه آن بر همۀ ادیان در آیندۀ تاریخ، امری ضروری، قطعی و اجتناب ناپذیر است. این بشارت، در سه آیه قرآن به آن تصریح شده است:
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ(1)
«اوست که پیامبر خویش را با هدایت و دین حقّ روانه کرد تا آن را بر همۀ این ها چیره کند».
افزون بر آن، به صراحت اعلام می کند که خداوند متعال در کتاب زبور، به امام وعده داده که روزی، صالحین به زمین حکومت خواهند کرد:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَالصَّالِحُونَ(2)
«و در زبور، پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان صالحم به ارث برند».
مسأله مهم این است که فراگیر شدن اسلام در جهان، آیا بصورت اعجاز است یا فراهم شدن زمینه های لازم در جامعۀ بشری؟
3) از نظر اسلام، انسان، نقش اوّل در ساختن سرنوشت خود و جهان دارد. خدای متعال دراین باره می فرماید:
إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛(3)
«خداوند، سرنوشت هیچ قومی (و ملّتی) را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند».
بنابراین فراگیر شدن اسلام در جهان و حاکمیت ارزش های دینی بر
ص: 63
جامعه، بیش از هرچیز، بر اراده و انتخاب مردم استوار است.
اگر خداوند می خواست اسلام را از طریق اعجاز و اجبار، جهانی شود، در عصر نبوّت خاتم انبیا حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) چنین می شد. امّا این گونه نخواسته و نمی خواهد؛ می فرماید:
وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ(1)
«و اگر پروردگار تو می خواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی (به اجبار) ایمان می آوردند. آیا تو می خواهی مردم را مجبور سازی که ایمان آورند؟!»
بر این اساس، برای فراگیر شدن ارزش های دینی در جهان، خواست مردم و فراهم بودن زمینه سیاسی و اجتماعی، لازم و ضروری است. امّا باید توجه داشت که بهره گیری از این زمینه و رسیدن به حکومت جهانی اسلام بدون رهبری نیرومند و الهی که از هر جهت بتواند بر جهان حکومت کند و پاسخ گوی نیازهای جامعه بشری جهانی باشد، ممکن است؟
4) بررسی احادیثی که نقش امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در آینده تاریخ بیان می کنند، نشان می دهد که آن بزرگوار، بقیة الله و تنها ذخیره از رهبران بزرگ الهی برای جهانی کردنِ ارزش های انسانی و اسلامی در جهان است. تنها اوست که می تواند همۀ قدرتهای شیطانی را درهم بکوبد، ریشه ظلم و تجاوز را در جهان قطع کند، بنیان های شرک و نفاق را ویران نماید، احکام نورانی قرآن را احیا کند و همۀ ارزش ها و در رأس آن ها عدالت
ص: 64
اجتماعی را در جهان برقرار نماید. امّا همانگونه که بیان شد،تحقق اهداف فوق از روی آگاهی و اختیار مردم است نه اجبار و اعجاز.
5) با عنایت به نکاتی که بیان شد، می توان گفت: احتمال قوی، آن است که اصلی ترین حکمت غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، فراهم نبودن زمینه سیاسی اجتماعی برای جهانی شدن اسلام است و این حکمت، تنها هنگام ظهور او برای عموم مردم قابل فهم است. چنانچه امام صادق (علیه السلام) در تبیین حکمت غیبت می فرماید: «حکمت این کار، جز پس از ظهورش، آشکار نمی شود. همان گونه که حکمت سوراخ کردن کشتی، کشتن جوان و بناکردن دیوار از سوی حضرت خضر (علیه السلام) برای موسی، تا هنگام جدایی شان آشکار نشد».(1) و سایر آنچه درباره حکمت غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در احادیث اسلامی آمده (و ما در عناوین پیش به آن اشاره نمودیم) به گونه ای به این حکمت باز می گردد و یا مطالبی است که به تناسب فهم مخاطب، بیان شده است.
6) با تأمل در حکمت غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روشن می شود که مسئولیت پیروان اسلام و منتظران راستین، در جهت زمینه سازی برای جهانی شدن این آئین، بسیار سنگین است. آنچه دربارۀ آزموده شدن مردم در دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده، می تواند اشاره بهمسئولیت سنگین مسلمانان، بویژه پیروان امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ایّام غیبت او باشد. دراین باره در بیان مفهوم انتظار پویا و وظایف منتظران راستین و حقیقی، توضیحات لازم ارائه خواهد شد.(2)
ص: 65
من روز و شب، ظهور تو را آه می کشم *** در آسمان، عبور تو را آه می کشم
می پرسمت ز روز و بیابان و کوه و دشت *** من پاسخ ظهور تو را آه می کشم
پیداتری از آن که ببینم تو را به چشم *** در محضرت، حضور تو را آه می کشم
می خوانمت به نام و نمی دانمت هنوز *** من فرصت مرور تو راه آه می کشم
گاهی غم فراق تو را گریه می کنم *** گاهی وصال دور تو را آه می کشم
وقتی نمی رسم به خیال وصال تو *** من هم دل صبور تو را آه می کشم
از این فصول پر ز حقارت دلم گرفت *** من فصل پُر غرور تو را آه می کشم
موعود عشق! مهر جهان تاب آخرین *** بر من بتاب، نور تو را آه می کشم (1)
ص: 66
افزون بر هزارسال است که دست جامعه بشری از دامن پرتوهای ظاهری آخرین پیشوای آسمانی کوتاه است. همزمان با اعلام غیبت آخرین پیشوای معصوم (علیه السلام) ، برخی این پرسش را مطرح می کردند که امامی که غایب است چه فایده ای دارد؟ ازاین رو روایات فراوانی به روشنی تمام، به این پرسش پاسخ داده اند.
این سؤال به طور عمده از طرف کسانی مطرح شد که آگاهی چندانی از جایگاه امامت نداشتند. البته با بررسی شؤون امام معصوم (علیه السلام) و این که چه مقدار از آن با غیبت و پنهان زیستی معطل می ماند، می توان پاسخ این پرسش را تکمیل کرد. تردیدی نیست که آخرین حجّت الهی در پردۀ غیبت است. حال به هر دلیل که امام غایب شده باشد، بخشی از فلسفه وجودی او در هالۀ پنهان زیستی قرار می گیرد و مردم از او محروم می شوند و آن، بخش مباشرت او در هدایت ظاهری وتشکیل حکومت و اجرای عدالت است، ولی هدایت معنوی و باواسطۀ او به وسیلۀ نمایندگان او برای بیان احکام و اجرای حکومت و عدالت به
ص: 67
حال خود باقی است، همان گونه که در زمان ظهورش گاهی هدایت یا ولایت و فرماندهی بخشی را به نخبگان خود واگذار می نماید و مردم از آنان بهره مند می شوند، در زمان غیبت نیز این نمایندگی ادامه دارد و کار نمایندگان، کار امام معصوم است، چه که آن ها از جانب او نصب شده اند.(1) برخی از مهم ترین فواید و برکات وجود مبارک امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران غیبت باهم مرور می نمائیم:
از شمار فواید و برکات امام معصوم (علیه السلام) ، یکی این است که وجود او سبب بقای جهان هستی می شود. در حدیث صحیح و معتبر، امام صادق (علیه السلام) از خدای متعال نقل می کند که می فرماید:
لَوْ لَمْ یَکُن مِنْ خَلْقی فِی الْاَرضِ فِیما بَیْنَ الْمَش-رِقِ وَ الْمَغْرِبِ اِلّٰا مُؤمِنٌ واحِدٌ مَعَ اِمامٍ عادلٍ، لَاَسْتَغْنَیْتُ بِعِبادَ تِهِما عَنْ جَمِیعِ مٰا خَلَقْتُ فی اَرْضی، وَ لَقامَتْ سَبْعُ سَماوٰاتٍ وَ اَرَضِینَ بِهِما.(2)
«اگر در سراسر زمین، از مشرق تا مغرب، جز یک مؤمن بایک پیشوای عادل دادگر نبود، من با آن دو، از همۀ آنچه در زمینم آفریده ام، بی نیازی می جستم، و به برکت آن دو هفت آسمان و زمین برپا می شوند».
علاوه بر آن، امام باقر (علیه السلام) دراین باره فرمود:
«مٰا خَلَقْتُ الدُّنیا، مُنْذُ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ، مِنْ اِمامٍ عَدلٍ، اِلیٰ اَنْ تَقومَ السّاعَةُ، حُجَّةً لِلّهِ فِیها عَلیٰ خَلْقِهِ.
ص: 68
دنیا از آن روزی که خدا آسمان و زمین را آفریده، از امامی عادل، خالی نمانده است، تا آن که قیامت برپا شود، او حجّت خدا بر آفریدگانش در زمین است».(1)
این سخن بدین معناست که وجود امام و انسان کامل، نه تنها برای تداوم زمین ضروری است بلکه قوام نظام جهان ماده، وابسته به وجود اوست.
از نظر شیعه و براساس تعالیم دینی، امام معصوم (علیه السلام) ، واسطه فیض رسانی پروردگار به همۀ پدیده های جهان آفرینش است. او در نظام هستی محور و مدار است و بدون وجود او، عالَم و آدم، جن و ملک، و حیوان و جمادی باقی نمی ماند. از امام صادق (علیه السلام) درباره این حقیقتسؤال شد:
آیا زمین بدون امام باقی می ماند؟ حضرت فرمود: لَوْ بَقِیتَ الْاَرضُ بِغَیْرِ اِمامٍ سٰاعَةً لَساخَتْ. «اگر زمین بدون امام باشد، درهم فرو ریزد».(2)
افزون بر آن، در احادیث معتبر و صحیح از اهل بیت (علیهم السلام) تصریح شده که بدون امام ظاهر و یا باطن، نظام زمین از هم فرومی پاشد. امام باقر (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
«لا تَبْقیٰ الْأَرضِ بِغَیْرِ اِمامٍ ظاهِرٍ اَوْ باطِنٍ.
زمین بدون امام آشکار یا نهان، باقی نمی ماند».(3)
ص: 69
بنابراین، بقای زمین و آرامش آن که هم چون گاهواره ای مهد پرورش انسان و سایر آفریده هاست، به برکت وجود مبارک امام معصوم و آخرین ذخیره الهی است.
یکی دیگر از برکات وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، فرود آمدن انواع نعمتها به واسطه وجود اهل بیت (علیهم السلام) است. از بیانات معصومین (علیهم السلام)استفاده می شود که وجود امامان در گسترۀ عالم به عنوان واسطه ای برای هر نعمت و فیضی از ناحیۀ پروردگار به هر موجود کوچک و بزرگ است.
شیخ صدوق از امام علی (علیه السلام) روایت کرده که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در پاسخ این پرسش که امامان پس از او کیستند؟ ضمن اشاره به عدد آن ها که عدد ماه هاست، دست بر سر امام علی (علیه السلام) گذاشت و فرمود:
اَوَّلُهُمْ هٰذا وَ آخِرُهُمْ الْمَهدِیُّ ... بِهِمْ یَحْفَظُ اللهُ (عزّ و جلّ) دِینَهُ، وَ بِهِمْ یَعْمَرُ بِلادَهُ، وَ بِهِمْ یَرْزُقُ عِبادَهُ، وَ بِهِمْ یُنَزِّلُ الْقَطْرَ مِنَ السّماءِ، وَ بِهِمْ یُخْرِجُ بَرَکاتِ الْاَرْضِ، هٰؤُلاءِ اَصْفِیایی وَ خُلَفایی، وَ اَئِمَةُ الْمُسْلِمینَ وَ مَوالِی الْمُؤمِنینَ.
«نخستین ایشان، این و آخرین آنان، مهدی است ... خدای (عزّ و جلّ) دینش را با آنان حفظ می کند و سرزمین هایش را به دست آنان آباد می سازد و بندگانش را با آن ها روزی می دهد، به خاطر آنان، باران از آسمان فرو می فرستد، و برکات زمین را بیرون می کشد. آنان برگزیدگان و جانشینان من اند، و امام مسلمانان و اختیارداران مؤمنان هستند.(1)
ص: 70
از آنچه بیان شد، می آموزیم که یکی از نقش های انسان کاملو امام معصوم و از جمله آن ها امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، برخورداری انسان ها از انواع نعمت ها و برکات الهی اند.
یکی دیگر از برکات امام معصوم (علیه السلام) این است که اهل زمین به برکت وجود مبارک او، در امان بسر می برند. از این رو در روایات فراوانی تأکید شده که اهل بیت (علیهم السلام) امان اهل زمینند، همان گونه که ستارگان، امان اهل آسمان هستند، و اگر روزی زمین از خاندان رسالت خالی شود، مردم هلاک خواهند شد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره این حقیقت می فرماید:
مَثَلُ اَهْلَ بَیْتی، کَمَثَلِ نُجومُ السَّماء، فَهُمْ اَمانٌ لِاَهْلِ الْاَرْضِ کَما اَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِاَهلِ السَّماء، فَاِذا ذَهَبْتِ النُّجومُ طَویتِ السَّماءُ وَ اِذا ذَهَبَ اَهْلَ بَیْتی خَرَبْتَ الْاَرضَ و هَلَكَ الْعِباد.
اهل بیت من، همانند ستارگان آسمان اند. آنان برای اهل زمین، مایۀ امان اند، چنان که ستارگان، مایۀ امان آسمانیان هستند. همان گونه که وقتی ستارگان از بین می روند، آسمان درهم پیچیده می شود، هنگامی که اهل بیت من از بین بروند، زمین ویران، و مردم نابود می شوند.(1)
از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایت شده کهفرمودند:
وَ اِنّی لَامانٌ لِاَهْلِ الْاَرضِ کَما اَنَّ النُّجُومُ اَمانٌ لِاَهلِ السَّماءِ.(2)
«من امان زمینیان هستم، همان گونه که ستارگان، امان آسمانیان هستند».
ص: 71
افزون بر آن، جابر جعفی می گوید: به امام باقر (علیه السلام) گفتم: به چه دلیل به پیامبر و امام نیاز است؟ امام (علیه السلام) در پاسخ فرمود: «برای این که جهان سالم بماند، زیرا هرگاه، پیامبر یا امامی در زمین باشد، خداوند (عزّ و جلّ) عذاب را از اهل آن دور می کند». خدای (عزّ و جلّ) فرمود: (و خدا درحالی که تو میان آنانی، ایشان را از عذاب نمی کند). و پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ستارگان امان اهل آسمان اند و اهل بیت من، امان اهل زمینند. چون ستارگان بروند، ناخوشی ها بر آسمانیان درمی آید وچون اهل بیتم بروند، ناخوشی های زمینیان بر آنان فرود می آید».(1)
هر جامعه ای برای حفظ تشکیلات خود و ادامۀ راه تا رسیدن به مقصد موردنظر، نیاز به وجود رهبری آگاه دارد تا اجتماع، تحت نظر و فرماندهی او در مسیر صحیح، حرکت کند.
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گرچه در غیبت است ولی وجود او عامل جدّی برای حفظ مکتب تشیّع است. او با آگاهی کامل از توطئه های دشمنان، به شیوه های مختلف مرزهای فکری شیعیان را پاسداری می کند و آن گاه که دشمن فریبکار با وسیله ها و ابزارهای گوناگون، اصول مکتب و اعتقادات مردم را نشانه می گیرد، با هدایت و ارشاد عالمان و برگزیدگان، راههای نفوذ او را می بندد. برای نمونه: عنایت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شیعیان بحرین از زبان علامّه مجلسی (رحمه الله) می خوانیم:
حکایت: در زمان گذشته، فرمانروایی ناصبی بر کشور بحرین حکومت می کرد، وزیر او دشمنی شدیدی با شیعه داشت. روزی وزیر بر
ص: 72
فرمانروا وارد شد و اناری را بدست او داد، که بصورت طبیعی این واژه ها بر پوست آن نقش بسته بود: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، و ابو بکر و عمر و عثمان و علی خلفاءِ رسول الله». فرمانروا با دیدن آن بسیار شگفت زده شد و به وزیر گفت: این، نشانه ای آشکار و دلیلی نیرومند بر بطلان مذهب تشیّع است، نظر تو درباره شیعیان بحرین چیست؟
وزیر گفت: به نظر من باید آنان را حاضر کنیم و این نشانه را به آنان نشان دهیم. اگر پذیرفتند که از مذهب خود دست برمی دارند وگرنه آنان را میان سه چیز مخیر می کنیم: 1) پاسخی قانع کننده بیاورند. 2) یا جزیه بدهند. 3) و یا این کهمردانشان را می کشیم و زنان و فرزندان شان را اسیر می کنیم و اموالشان را به غنیمت می بریم.
فرمانروا رأی او را پذیرفت و دانشمندان و علماءِ شیعه را به نزد خود فراخواند. آن گاه انار را به آنان نشان داد و سه شرط فوق را به آنان پیشنهاد داد.
دانشمندان شیعه، سه روز از او مهلت خواستند. آنان پس از گفتگو و تبادل نظر فراوان به این نتیجه رسیدند که از میان خود، ده نفر از صالحان و پرهیزگاران بحرین را برگزینند. آن گاه از میان آن ده نفر، سه نفر را انتخاب نمودند. به یکی از آن سه نفر گفتند: تو امشب به صحرا برو و به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) استغاثه کن و از او، راه رهایی از این مصیبت را بپرس، زیرا او امام و صاحب ماست. آن مرد چنین کرد ولی موفّق، به زیارت حضرت نشد. شب دوم نیز نفر دوم را فرستادند. او نیز پاسخی دریافت نکرد. شب آخر، نفر سوم را که محمدبن عیسی نام داشت فرستادند. او به صحرا رفت و با گریه و زاری از حضرت درخواست کمک کرد. چون آخر شب شد، شنید مردی خطاب به او می گوید: ای محمدبن عیسی!
ص: 73
چرا تو را به این حال می بینم و چرا به سوی بیابان آمده ای؟ محمدبن عیسی از آن مرد خواست که او را به حال خود واگذارد. او فرمود: ای محمد بن عیسی، منم صاحب الزمان. حاجت خود را بازگو! محمدبن عیسی گفت: اگر تو صاحب الزمانی، داستان مرا می دانی و به گفتن نیاز نیست. فرمود:راست می گویی. تو به دلیل آن مصیبتی که بر شما وارد شده است، به این جا آمده ای. عرض کرد: آری می دانید چه بر سر ما آمده و شما امام و پناه ما هستید. آن حضرت فرمود: ای محمدبن عیسی! در خانه یِ آن وزیر لعنة الله علیه، درخت اناری است. هنگامی که درخت انار تازه آورده بود، او از گِل قالبی به شکل انار ساخت. آن را نصف کرد و در میان آن این جملات را نوشت. سپس قالب را روی انار که کوچک بوده گذاشت و آن را بست. چون انار درمیان آن قالب بزرگ شد، آن واژه ها بر روی انار نقش بست! فردا نزد فرمانروا می روی و به او می گویی که من پاسخ را در خانه وزیر می دهم. چون به خانه وزیر رفتید، پیش از وزیر به فلان اتاق برو! کیسه ای سفید خواهی یافت که قالب گِلی در آن است. آن را به فرمانروا نشان بده. نشانۀ دیگر این که به فرمانروا بگو: که معجزۀ دیگر ما این است که چون انار را دو نیم کنید، جز دود و خاکستر چیزی در آن نیست.
محمدبن عیسی از این سخنان بسیار شادمان شد و به نزد شیعیان بازگشت. روز دیگر، آنان پیش فرمانروا رفتند و هرچه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرموده بود، آشکار گشت. فرمانروای بحرین با دیدن این معجزه به تشیّع گروید و دستور داد وزیر حیله گر را به قتل رساندند.(1)
ص: 74
یکی دیگر از برکات وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، تربیت فرد و جامعه است. از روایات اسلامی به دست می آید که در دوران غیبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمان های معینی، اعمال انسان ها به آن حضرت عرضه می شود. این باور در ایجاد پروای الهی و خویشتن داری بر انجام کارها، نقش بسیار مهم و اساسی دارد.(1).
عبدالله بن ابان زیّات که نزد حضرت رضا (علیه السلام) از جایگاه خوبی برخوردار بود، از آن حضرت درخواست کرد برای او و اهل بیتش دعا کند. حضرت (علیه السلام) فرمود:
اَوَلَسْتُ اَفْعَلُ وَاللهِ اِنَّ اَعْمالَکُمْ لَتُعْرَضَ عَلَیَّ فی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ
«مگر چنین نمی کنم؟ به خدا سوگند اعمال شما در هر روز و شب بر من عرضه می شود».
عبدالله بن ابان گفت: از این فرمایش حضرت شگفت زده شدم، حضرت در پاسخ فرمود:
«مگر کتاب خدای (عزّ و جلّ) را نخوانده ای که فرمود: «وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»(2)؟ و قال: هُوَ وَ اللهِ عَلیُّ بْنُ اَبی طالِب (علیه السلام) .
«و بگو هرکار می خواهید انجام دهید، پس به یقین خداوند، پیامبرش و مؤمنان عملتان را می بینند»؟ فرمود: به خدا سوگند! مقصود از او (مؤمن) علی بن ابی طالب است.(3)
ص: 75
بنابر آنچه بیان شد، اعمال مردم به نظر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می رسد. و آن بزرگوار از پس پرده غیبت شاهد و ناظر کارها است. این حقیقت اثر تربیتی بزرگی دارد و شیعیان را به اصلاح کارهای خود وامی دارد و از این که در برابر حجّت خداو امام خوبیها به زشتی ها و گناهان آلوده شوند باز می دارد. البته هر اندازه توجه انسان به آن معدن صفا و پاکی بیشتر باشد، آئینه دل و جانش، صفای بیشتری می یابد و این روشنی و زلالی در گفتار و رفتار او آشکارتر می گردد.
پیشوایان معصوم (علیهم السلام) ، معلّمان و مربّیان اصلی جامعه هستند و مردم، همواره از سرچشمۀ زلال معارف ناب آن بزرگواران بهره ها برده اند. در زمان غیبت نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفاده همه جانبه از محضر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ممکن نیست، ولی آن معدن علوم الهی به راههای مختلف، گره از مشکلات علمی و فکری شیعیان بازمی کند. در دوره غیبت صغری، بسیاری از سؤالات مردم و علماء از طریق نامه های امام که به توقیعات مشهور است پاسخ داده می شد.(1) برای نمونه:
1- امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جواب نامۀ اسحاق بن یعقوب و سؤال های او نوشته است: «خداوند تو را هدایت کند و ثابت قدم بدارد، اما این که دربارۀ منکران از خاندان و عموزادگان سؤال کردی، بدان که بین خدا و هیچ کس خویشاوندی نیست و کسی که مرا انکار کند از من نیست و عاقبت او همانند پسر نوح است ... و اما اموالی که برای ما فرستادی از
ص: 76
آن رو می پذیرم که پاکیزه و طاهر است ... و کسی که اموال ما را حلال شمرده و آن را بخورد همانا آتش خورده است ... و چگونگی استفاده از من، ماننده بهره مندی از خورشید پشت ابر است و من امان مردم روی زمین هستم، همانطوری که ستارگان امان اهل آسمان هستند. و از اموری که سودی برایتان ندارد پرسش نکنید و خود را در آموختن آنچه از شما نخواسته اند به زحمت نیاندازید و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همان فرج شماست. سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و سلام بر هر کسی که پیرو هدایت است».(1).
2- میر علّام یکی از شاگردان مقدس اردبیلی،(2) چنین می گوید:
نیمه شبی در نجف اشرف در صحن مطهر حضرت علی (علیه السلام) بودم ناگاه شخصی را دیدم که به سمت حرم می رود، به سوی او رفتم چون نزدیک شدم، دیدم که شیخ و استاد ملا احمد مقدس اردبیلی است. خود را از او پنهان کردم. نزدیک حرم شد درحالی که در بسته بود، ناگاه دیدم در گشوده شد و داخل حرم گردید! و پس از مدتی کوتاه از حرم خارج شد، و به سمت کوفه متوجه گردید. به دنبال او روانه شدم به طوری که مرا نمی دید تا آن که داخل مسجد کوفه گردید و در نزد محرابی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آن ضربت زدند قرار گرفت و مدتی در آنجا درنگ کرد. سپس برگشت و از مسجد بیرون رفت و به سمت نجف متوجه گردید من هم چنان دنبال او بودم تا آن که به مسجد حنانه رسید، ناگاه بدون اختیار سرفه ام گرفت، چون صدای مرا شنید برگشت و نگاهی به
ص: 77
من کرد و مرا شناخت. فرمود: میر علام هستی؟ گفتم: آری! گفت: این جا چه می کنی؟ گفتم: از آن زمان که داخل حرم حضرت علی (علیه السلام) شدی تا حال با شما هستم. شما را به حق این قبر قسم می دهم که سرّ این واقعه را که امشب ازشما مشاهده کردم به من خبر دهید! فرمود: به شرط آنکه تا من زنده هستم آن را به کسی نگویی! چون به او اطمینان دادم فرمود: گاهی برخی مسائل بر من مشکل می شود، برای حل آن به امیرالمؤمنین (علیه السلام) متوسل می شوم. امشب نیز مسأله ای برای من مشکل شد و در آن فکر می کردم، ناگاه به دلم افتاد که باز خدمت آن حضرت روم و سؤال کنم. چون به حرم مطهّر رسیدم چنان که دیدی درِ بسته بر من گشوده شد. پس داخل شده و به خدا نالیدم که جواب از حضرت دریابم، ناگاه از قبر مطهر ندایی شنیدم که فرمود: به مسجد کوفه برو و از قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سؤال کن زیرا که او امام زمان توست. پس به نزد محراب (مسجد کوفه) آمدم و از آن بزرگوار سؤال کرده و جواب شنیدم و اکنون به منزل خود می روم.(1)
یکی از آموزه های قطعی معارف اسلامی این است که، امام (اعم از انبیا و اوصیای آنان) از آغاز آفرینش انسان تا پایان جهان، واسطۀ فیض الهی و مجری مقدّرات اوست. از این رو، همه ساله در شب قدر، ملائکه و روح به محضر امام شرفیاب می گردند. این برکت وجودی امام معصوم (علیه السلام) در آینۀ کلام پیشوایان دین این گونه شاهدیم: رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) دراین باره فرمودند:
ص: 78
آمِنوا بِلَیْلَةِ الْقَدْرِ، اِنَّما تَکونُ لِعَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ وَ لِوُلْدِهِ الْاَحَدَ عَشَرَ مِنْ بَعْدِی.(1)
«به شب قدر، ایمان آورید. آن شب، پس از من از آن علی بن ابی طالب و فرزندان یازده گانۀ اوست».(2)
افزون بر آن، امام علی (علیه السلام) درباره این حقیقت به ابن عباس فرمودند:
اِنَّ لَیْلَة الْقَدْرِ فی کُلِّ سَنَةٍ، وَ اِنَّهُ یَنْزِلُ فی تِلْكَ اللَّیْلَةِ اَمْرُ السَّنَةِ، وَ لِذالِكَ الْاَمْرِ وُلاةُ بَعْدَ رَسوُلِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) ، فَقالَ اِبن عباسٍ: مَنْ هُمْ؟ قالَ: اَنَا وَ اَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبی اَئِمَةٌ مُحَدِّثُونَ.
امیرمؤمنان (علیه السلام) به ابن عباس فرمود: «شب قدر در هر سال هست. در آن شب، برنامۀ سال فرود می آید و پس از پیامبر خدا، آن برنامه را عهده دارانی است». ابن عباس گفت: آنان کیانند؟ فرمود: «من و یازده نفر از نسل من، پیشوایانی محدِّث [که از عالم غیب با آنان سخته گفته می شود]».
بنابر آنچه بیان شد، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واسطۀ فیض خداوند تبارک و تعالی بر انسان ها هستند و مقدّرات سال آن ها در شب قدر توسط ملائکه و روح تحویلامام هر زمان داده می شود، چنانچه در تفسیر قمّی در تبیین آیه 4 سوره قدر آمده: فرشتگان و روح القدس بر امام زمان فرود می آیند و آنچه از این کارها نوشته اند، به وی تحویل می دهند.(3)
ص: 79
بدون شکّ باور به امام غایب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، سبب امیدواری مسلمانان به آینده روشن می شود. این امیدواری، از بزرگترین اسباب موفقیّت و پیشرفت است. جامعه شیعی، طبق باور خویش به وجود امام شاهد و زنده، همواره منتظر ظهور آن حضرت است. اگرچه او را در میان خود نمی بیند، امّا خود را یگانه و جدا از او نمی داند. باری، امام پنهان، همواره مراقب حال و وضع شیعیان است و همین مسأله باعث می شود، پیروانشان به امید لطف و عنایت حضرتش، برای رسیدن به وضع مطلوب جهانی تلاش کند. به بیان دیگر، امام (علیه السلام) (اگرچه غایب) نقطه اتکایی است که پیروان خود را در ورطه های نابودی و ناامیدی در حمایت و پناه خود می گیرد و بسان پناه گاهی مطمئن پیروان خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالی وامی دارد. بنابراین، حالت امید و انتظار بهآینده از فواید دیگری است که بر وجود آن حضرت مترتب است. بدون تردید جامعه ای که به پیشوای زنده، اگرچه غایب، معتقد است، همواره از فروافتادن در ناامیدی در امان خواهد بود، و شکی نیست جامعه ای که دچار ناامیدی شده رو به انحطاط خواهد رفت. امروزه جامعه شیعی، استواری، پویایی و شادابی خود را مرهون این باورمندی می داند که از فواید آن امام پنهان به حساب می آید.
افزون بر آن چه بیان شد، اوضاع نابسامان جهان و سیل بنیان کن ستم و بیداد، خیرخواهان بشریّت را نگران کرده است، به گونه ای که ممکن است گاهی در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید کنند. در این صورت، یگانه روزنۀ امیدی که برای بشر باز می ماند، و یگانه بارقۀ
ص: 80
امیدی که در این جهان ظلمت زده، امیدآفرینی می کند، همان انتظار فرج و فرا رسیدن عصر سراسر عدلِ حکومت توحید و اجرای دستورات الهی است.(1)
همه هست آرزویم که به بینم از تو رویی *** چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم *** همه جا به هر زبانی بُوَد از تو گفتگویی
غم و در و رنج و محنت، همه مستعدّ قتلم *** تو ببُر سر از تن من، ببر از میانه گویی
همه خوش دل این که مطرب بزند به تار چنگی *** من از آن خوش که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی؟ *** چه شود که کام جوید ز لب تو کام جویی؟
شود این که از ترحّم، دمی از سحاب رحمت *** من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت *** سر خمّ می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرّج به چمن روند و صحرا *** تو قدم به چشم من نه، بنشین کنار جویی
نه به باغ ره دهندم که گلی بکام بویم *** نه دماغ این که از گل شنوم به کام، بویی
ص: 81
ز چه شیخ پاکدل سوی مسجدم بخواند *** رُخ شیخ و سجده گاهی سرِ ما و خاک کویی
نظری به سوی «رضوانی» دَردمند مسکین *** که به جز درت امیدش نبود به هیچ سویی(1)
بدون شک امام معصوم (علیه السلام) از هر پدری و مادری مهربان تر است و در همه حال، خوبی بندگان خدا، بویژه مؤمنان را می خواهد، ازاین رو برای موفقیّت آن ها و نیز دوری از مصیبت ها و مشکلات از آن ها دعا می کند. موعود بزرگ جهانیان و قبلۀ آمال مسلمانان و محبوب دل های شیعیان، همواره بر حال مردم نظر دارد و غیبت آن خورشید مهربانی، مانع از آن نیست که پرتو زندگی بخش و نشاط آفرین خود را بر جان های مشتاق نتاباند و آن ها را بر خوان کرم و بزرگواری خویش، مهمان نکند. آن ماه منیر دوستی و مهرورزی، پیوسته غم خوار شیعیان و دستگیر مددجویان آستان حضرتش بوده است. گاهی بر بالین بیماران حاضر گردیده و دست شفابخش خویش را مرهم زخم های آن ها قرار داده است و زمانی دیگر، به گم شدگان در بیابان ها عنایت فرموده و واماندگان در وادی تنهایی و بی کسی را یار و یاور و راهنما گشته است و در لحظه های سرد ناامیدی، دل های منتظر را گرمی امید بخشیده است. او که باران رحمت الهی است، در همه حال، بر کویر تفتیده جان ها باریده و با دعای خیر خود برای شیعیان، سبزی و خرّمی را به ارمغان آورده
ص: 82
است. آن سجّاده نشین آستان حضرت دوست، دست هایخویش را گشوده و برای من و شما این چنین خواسته است:(1)
«یا نُور النُّورِ، یا مُدَبِّرَ الْاُمُورِ، یٰا بٰاعِثَ مَن فِی الْقُبُورِ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ اجْعَلْ لی وَ لِشیعَتی مِنَ الضَّیْقِ فَرَجاً، وَ مِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً وَ اَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ اطْلِقْ لَنا مِنْ عِندَكَ مٰا یُفَرِّجُ وَ افْعَلْ بِنا مٰا اَنْتَ اَهْلَهُ یا کَریم.(2)
ای روشنایی نور، ای تدبیرکنندۀ کارها، ای زنده کنندۀ مردگان، بر محمد و خاندان او درود فرست و برای من و شیعیان من در تنگناها گشایشی قرار ده و از غم و اندوه راه چاره ای باز کن، و راه هدایت را بر ما وسعت بخش و راهی که در آن گشایش ماست به روی ما بگشا، و آنچنان که تو شایستۀ آن هستی با ما رفتار کن».
از شمار برکات وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یکی هم، یاری استمدادکنندگان است. این یاری گاهی توسط خود، گاهی هم از سوی ملازمان و اولیای آن حضرت صورت می گیرد، یا در هنگام ملاقات و یا با ارادۀ آن امام همام انجام می گردد. بدون تردید، انسان های بسیاری که دچار مشکلات و سختی ها بوده اند از طریق توسل و استمدادجویی به ساحت مقدّس آن حضرت (علیه السلام) نجات یافته اند. این حقیقت در کلام خود آن حضرت (علیه السلام) این گونه بیان گردیدهاست:
طبق نقل مرحوم طبرسی از سوی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته و توقیعی
ص: 83
که برای شیخ مفید صادر شده است که در آن نکته های ارزشمندی دربارۀ فایدۀ یادشده است. آن جا می خوانیم:
«اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعٰاتِکُمْ وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْلا ذالِكَ لَنَزَلَ بِکُمُ الأَوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْاَعْداءُ فَاتَّقُوا اللهَ جَلَّ جَلالَهُ ... (1)
ما در رعایت احوال شما کوتاهی نمی کنیم و شما را فراموش نمی نمائیم. اگر این چنین نبود، شرّ و بدی بر شما نازل می شد و دشمنان بر شما چیره می گشتند، پس تقوای الهی پیشه کنید ... ».
حکایت: شیخ علی اکبر طهرانی ساکن مشهد مقدّس، برای شیخ علی اکبر نهاوندی در خانۀ ایشان در سامرّا در ربع آخر سدۀ چهاردهم حکایت کرده است: خبر داد شیخ عالم متّقی، شیخ محمد تقی تربتی که از اکابر فضلا و علمای اخلاق و از تلامذۀ علّامه رشتی میرزا حبیب الله و مجاز از ایشان بود، فرمود: خبرداد ما را بعض از سادات مریدین متدیّنین از تلامذۀ من از اهل تربت و گفت: در وقت مراجعت حقیر از زیارت عتبات عالیات، خارج شدم از خانقین و با یکی از طلّاب، پیاده عقب قافله رو به قصرشیرین می رفتیم و من از شدت عطش و تعب از راه رفتن عاجز شدم و با زحمت زیاد خود را به قافلهرساندیم. دیدیم قافله را دزدها غارت کرده اند و اموالشان را برده اند و بعضی مجروح در بیابان افتاده اند و محمل ها شکسته است و روی زمین افتاده است. من و رفیقم به کناری رفتیم و بر تلّی بالا رفتیم در حالت نهایت ترس، ناگاه، سیّد جلیلی را دیدیم که باماست و بعد از ادای تحیّت در بین ما، هفت دانه خرمای زاهدی به من داد و فرمود: «چهار عدد آن ها را خودت
ص: 84
بخور و سه دانه آن را به شیخ بده». چون خرماها را خوردیم، عطش ما رفع شد، سپس فرمود: «این دعا را بخوانید به جهت نجات و حفظ از شرّ دزدها: اللهم اِنی اخافك و اخاف ممّن یخافك و اعوذ بك ممّن لا یخافك؛ خدایا، بدرستی که من از تو می ترسم و از هرکس که از تو می ترسد در هراسم، و پناه می برم به تو از هر کسی که از تو نمی ترسد».
و راه می رفتیم با آن سیّد و نرفتیم مگر مقدار کمی. پس ناگاه اشاره کرد و فرمود: «این منزل است». پس نظر کردیم دیدیم که منزل، پایین آن تلّ است و چون وارد شدیم، خواب ما را فرا گرفت، از شدّت تعبی که گم شده بودیم و ملتفت آنچه برای ما اتفاق افتاده بود، نبودیم. چون بیدار شدیم، متنبّه به قضیه شدیم و برای ما روشن شد که ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است.(1).
از شمار فواید و برکات وجود امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، در زمان غیبت، کادرسازی و هدایت نیروهای مستعد برای قیام و انقلاب جهانی خویش از طریق هدایت باطنی و قلبی است.
امام و حجّت خدا وظیفه رهبری و هدایت مردم را به عهده دارد و در تلاش است افرادی که آماده دریافت نور هدایت او هستند، راهنمایی کند. برای انجام این مأموریت الهی، گاهی آشکارا و بی پرده، با انسان ها ارتباط برقرار می کند و با گفتار و کردار زندگی ساز خود، راه سعادت و بهروزی آن ها را نشان می دهد، و زمانی دیگر با استفاده از قدرت ولایت
ص: 85
خود که نیرویی غیبی و الهی است در درون قلب ها اثر می گذارد و با توجهی ویژه و عنایتی خاص، دل های آماده را مایل به خوبی ها و زیبایی ها می کند و راه رشد و کمال آن ها را هموار می سازد. در این بخش به حضور ظاهری امام و ارتباط مستقیم با او نیازی نیست، بلکه هدایت ها از راه های درونی و ارتباطات قبلی انجام می گیرد.(1) این فایدۀ مهم امام و حجّت خدا، در کلام شیوای امام علی (علیه السلام) این گونه می خوانیم می فرمایند:
«خداوندا، جز این نیست که باید حجّتی از سوی تو در زمین باشد تا خلق را به سوی آئین تو رهنمون گردد ... و اگر وجود ظاهری او پنهان از مردم باشد، ولی بی شک تعالیم و آداب او در دلهای مؤمنین پراکنده است و آن ها براساس آن عمل می کنند».(2)
افزون بر آن، در فرازی از زیارت روز جمعۀ آن حضرت می خوانیم:
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهتَدونَ، وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤمِنینَ(3)
«سلام بر تو ای نور خدا که راه جویان بدان راهنمایی و هدایت شوند و به وسیلۀ او از کار مؤمنان گشایش شود».
بنابر آنچه بیان شد، امام غایب از طریق همین هدایتها به کار نیروسازی برای قیام و انقلاب جهانی، همّت می گمارد. و آنان که شایستگی های لازم را دارا باشند تحت تربیت ویژه امام، برای حضور در رکاب آن حضرت آماده می شوند و این یکی از برنامه های امام غایب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که به برکت وجود او انجام می شود.
ص: 86
در برخی روایات، برکات وجود امام غایب را به برکات خورشید پشت ابر تشبیه شده است که، به انواع برکات عام وجود امام اشاره دارند. برای نمونه:
1- جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) پرسید: آیا شیعیان در زمان غیبت قائم از وجود مبارک او بهره مند می شوند؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پاسخ فرمودند:
«اَیْ وَ الَّذِی بَعَثَنی بِالنُّبُوَةِ اِنَّهُمْ یَسْتَضِیئُون بِنُورِهِ وَ یَنْتَفِعونَ بِوِلایَتِهِ فی غَیبَتِهِ کَانْتِفاعِ النّاسِ بِالشَّمسِ وَ اِنْ تَجَلَّلَها سَحابٌ. یا جابِرُ، هَذا مِن مَکنُونِ سِرِّاللهِ وَ مَخْزونِ عِلْمِهِ. فَاکْتُمْهُ اِلّا عَنْ اَهْلِهِ.(1)
آری، سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برانگیخت! آنان در غیبت او، از نورش روشنایی می گیرند و از ولایت او، بهره مند می شوند، همانند بهره مندی مردم از خورشید، اگرچه ابرها چهرۀ آن را بپوشانند. ای جابر! این از اسرار پوشیدۀ خداوند و از علوم ذخیره شده او است. آن را مخفی کن، مگر از اهلش».
2- سلیمان بن اعمش از امام صادق (علیه السلام) و او از امام باقر (علیه السلام) و او از امام سجاد (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «زمین از آفرینش آدم تاکنون و تا همیشه تاریخ، از حجّت خدا خالی نخواهد بود، خواه حجّت حق، آشکار و ظاهر و شناخته شده باشد یا بنا به مصلحتی، نهان و پوشیده. تا رستاخیز نیز چنین خواهد بود که اگر جز این باشد، خداییگانه
ص: 87
پرستیده نمی شود». سلیمان می گوید: گفتم: سرورم، مردم چگونه از امام غایب بهره مند می شوند؟ حضرت فرمود: «همان گونه که از خورشید زمانی که ابرها آن را می پوشاند، بهره می برند».(1)
3- افزون بر آن، در توقیع مبارکی که از سوی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای اسحاق بن یعقوب صادر شده است آمده: ... وَ اَمّا وَجْهُ الْاِنْتِفاعِ بِی فِی غَیْبی فَکَالْاِنتِفاعِ بِالشَّمْسِ اِذا غَیَّبَتْها عَنِ الْاَبْصارِ السَّحابُ ... ؛(2)
« ... وَ اما چگونگی بهره مندی از من در عصر غیبتم، درست همانند بهره مندی، از خورشید است، هنگامی که ابرها آن را از چشم ها بپوشاند ... ».
یقیناً این تشبیه از روی حکمت بوده است. ازاین رو اندیشمندان شیعه نکته های ارزشمندی درباره آن، یادآور شده اند. برخی از آن ها به قرار زیر است:
یکم) خورشید، در منظومۀ شمسی محور و مرکز است. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز در منظومۀ زندگی انسان ها محور و اساس است.
دوم) خورشید، در مجموعۀ هستی دارای فواید بی شماریاست که فقط یکی از آن ها نورافشانی است. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز در نظام آفرینش دارای فواید بی شماری است که فقط اندکی از آن، وابسته به آشکاری اوست.
سوم) ابر، فقط چهره خورشید را بر زمینی ها می پوشاند، ولی هرگز زمین را تاریک نمی کند. پرده غیبت نیز فقط انسان ها را از دیدار مستقیم
ص: 88
حضرت محروم می کند و هرگز مانعی بر نورافشانی او بر مردمان نخواهد بود.
چهارم) ابری شدن از عوارض زمین و زمینیان است نه خورشید، غیبت نیز نتیجۀ رفتار ناشایست انسان هاست.
پنجم) ابر، فقط برای کسانی مانع است که زیر آن باشند. اگر کسی بر جاذبه زمین غالب شد و از ابرها بالا رفت، دیگر ابر مانع او نخواهد بود. در غیبت نیز اگر کسی بر جاذبه های دنیایی چیره و غالب شد و آن سان که شایسته است، تعالی یافت، ممکن است از پرده غیبت فراتر رفته به دیدار آن خورشید پنهان نایل شود.
ششم) در بهره مندی از خورشید، میان افرادی که خورشید را باور کرده اند با افرادی که منکر او هستند تفاوتی نیست. در بهره مندی از فواید تکوینی امام نیز بین منکر و قائل به امام فرقی نیست.
هفتم) فقط مردمی در انتظار راستین کنار رفتن ابرها به سرمی برند که به فواید خورشید آگاهی کامل دارند. در دوران غیبت نیز معرفت به امام، باعث حقیقی تر شدن انتظار می شود.
هشتم) فقط انسان های نابینا از نورافشانی خورشید محرومند، همان گونه که فقط انسان های کوردل، منکر نور وجود پیشوای معصوم و از آن بی بهره هستند.
نهم) میزان بهره مندی موجودات از آفتاب عالم تاب در زمانی که چیزی حایل نباشد بیشتر و کامل تر است، امّا این بدان معنا نیست که وجود پرده بر روی خورشید، تمام یا بیشتر بهره مندیها را از بین ببرد، بلکه مانع، فقط برخی از فواید را از میان برده یا کم می کند.
دهم) وجود امام در پس پرده غیبت، به همان میزان مفیداست که
ص: 89
وجود او در زندان های حاکمان ستم گر دارای فایده بود. البته بین زندان غیبت و زندان حاکمان مستبد، تفاوت های فراوانی است، ولی هر دو به نوعی مانع رسیدن فیض کامل امام به عالم وجود و انسان ها می شوند.
فشرده سخن این که مسألۀ غیبت، فلسفه ضرورت وجود امام معصوم (علیه السلام) را نقض نمی کند، زیرا امام معصوم درحال غیبت وجود دارد و فواید او هم به دیگران می رسد. فقط بخشی از فواید او است که در اثر تقصیر خود مردم در حالغیبت به آنان نمی رسد، ولی وجود او حجّت بر همگان تمام کرده است و این، خود مردم هستند که می بایست با ایجاد آمادگی شرایط برای ظهور آن حضرت فراهم کنند.(1)
بعضی اشکال کرده اند که شیعه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را کسی می داند که در آینده برای اصلاح دنیا و برپاداشتن عدل و داد ظهور کند. پس امام، امام آینده است نه امام زمان! درحالی که اگر خدا بخواهد کسی را برای اصلاح جهان بشری برانگیزد و در آینده به وسیله او جهان را از نور و عدالت پر کند، چه حاجت داشته که از هزار سال پیش کسی را ذخیره برای قرن های بعد نماید؟ مگر نمی توانسته (نعوذبالله) که در وقت لازم چنین انسان و پیشوایی را بوجود آورد؟(2)
ص: 90
پاسخ: علّامه طباطبایی (رحمه الله) می فرماید:
نگاه برخاسته از براهین عقلی و نقلی شیعه به امامت به گونه ای است که هیچ زمانی را از وجود او خالی نمی داند، و این تهمت ناروایی است که کسی بگوید شیعه امامت را بهمعنای بسط عدل و داد گرفته است. بلکه شیعه یکی از وظایف امام را اجرای عدالت و هدایت ظاهری بشر می دانند و لذا در ظهور امام غایب به بسط عدل و دادش می باشند، و هرگز امامت را در این معنا خلاصه نمی کنند.(1)
بعلاوه لازمه قدرت مطلقه و توانایی خدای متعال این است که هم کار تدریجی و مهلت دار و هم کار دفعی و فوری و بی مهلت انجام دهد ... آنگاه باید گفت که اشکال، مشترک الورود است و این نویسنده انگشت روی هر پدیده ای بگذارد و به هر موجودی اشاره کند، همه آفریده و مخلوق خدایند و تکوّن هر موجود مفروضی چون تدریجی است با قدرت مطلقه خدا نمی سازد. چرا خدا آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید نه یک لحظه؟ چرا تکوّن نبات و حیوان تحقق تدریجی دارد نه یک لحظه؟ چرا نطفه انسان در نُه ماه انسان تام می شود نه در یک لحظه؟ چرا انواع معادن که انسان امروز به استخراج آن ها توانا شده و می کند، در هزارها سال قبل در شکم خاک برای بشر امروز ذخیره شده؟ درحالی که می فرماید: هر آنچه را که در زمین هست برای شما آفرید.(2)و(3)
ص: 91
اشکال دیگری که در این زمینه کرده اند این است که خداوند امام را برای اتمام حجت بر انسان ها می فرستد، در حالی که امام غائب نمی تواند اتمام حجت محسوب شود، زیرا وی در اختیار مردم نیست تا حجت بر مردم تمام شود. لذا مردم گمراه می توانند در روز قیامت، غیبت امام را عذر گمراهی خود قرارداده و به خداوند اعتراض کنند.(1)
پاسخ: علّامه طباطبایی (رحمه الله) می فرماید: اولین جواب به این اشکال این است که اتمام حجت به معنای ارتباط مستقیم و رودررو با حجت خدا نیست. بلکه در بسیاری از زمان ها، مبلغین ونمایندگان انبیاء و حجت های الهی، معارف را به مردم می رسانده و حجت را بر آنان تمام می کرده اند، و به طور کلی سیره پیامبران نیز چنین بوده است.
با این بیان روشن می شود که غیبت امام نمی تواند به معنای عدم اتمام حجت بر مردم باشد، بلکه هرکس به هر اندازه که از راه آثار امام و از طریق نواب خاص و عام به حقیقت پی ببرد، حجت بر او تمام است و کسانی که به هیچ وجه معارف الهی به آن ها نرسیده و از این امور محروم بوده اند و توان دست یابی بهآن را نیز نداشته اند، در جرگه مستضعَفین خواهند بود که خداوند درباره آن ها فرموده است: «إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً»؛(2) مگر مردان و زنان و بچگانی که حیله ای نمی یابند و به راهی هدایت نمی پذیرند.(3)
ص: 92
بعلاوه اگر امروز امت اسلامی دسترسی به امام معصوم ندارد، تقصیر خود اوست؛ زیرا این امت اسلامی بود که به سوءِ اختیارش و با اعمال زشتی که انجام داد و امروز هم ادامه دارد، خود را از امام معصوم بی بهره کرد، و این محرومیت مستند به خدا و رسول نیست، تا گفته شود با غیبت امام حجت تمام نمی شود. این گفتار مثال این می ماند که امتی پیامبر خود را به دست خود بکشند، آن گاه به درگاه خدا عذر بخواهد، که اگر به دستور تو و پیامبرت عمل نکردم برای این بود که پیامبرت در بین ما نبود و نمی توانستیم از او اطاعت کنیم.(1)
از آنجا که شیعه معتقد است که در زمان غیبت، کلام و فتاوای فقهاء و محدثین حجت است و مردم موظفند به آن هامراجعه کنند، لذا با وجود حجیّت قول فقهاء و محدثین نیازی به وجود و امامت امام غایب نیست.(2)
پاسخ: جواب این اشکال این است که خود حجّیت قول فقهاء و محدثین که در روایات است، متوقف به وجود امام است وگرنه امام همان محدث و فقیه بود.(3) توضیح این که به اعتقاد شیعه، فقهای عادل در عصر غیبت، حجت های امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر مردم می باشند، چنان که امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حجت خدا بر آنان می باشد. چنانچه خود حضرت فرمود: وَ اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا اِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللهِ
ص: 93
عَلَیْهِمْ؛ در پیش آمدها به روات و علمای احادیث مراجعه کنید، زیرا آن ها حجت من بر شما، وَ من حجت خدا بر آن ها می باشم.(1)
بنابراین، حجت بودن فقهاء در عصر غیبت، در طول حجت بودن امام معصوم (علیه السلام) است و نه در عرض آن. یعنی امام معصوم و موجود حجت اصلی ما و فقهای عادل حجت های بدلی و فرعی اند. و روشن است که فرع مبتنی براصل می باشد و معنا ندارد که جایگزین آن شود.(2)
عکس تو را به صفحه پندارمی کشم *** عمری بود که حسرت دیدار می کشم
بر صفحۀ سیاه خیالم جمال توست *** یا ماه را به لوح شب تار می کشم
تا نقش بارگاه تو افتد به دیده ام *** گردن به حسرت از پس دیدار می کشم
جویم اگر به رهگذری، خاک پای تو *** چون سرمه ای به دیدۀ خون بار می کشم
لذت برم به راه تو ای گل ز نیش ها *** نوش است اگر منّت صد خار می کشم
صحبت بدون یاد تو لذّت نمی دهد *** زین روی، پای ز مجلس اغیار می کشم
یک بار اگر نگاه محبت به من کنی *** فریاد شوق از دل، صدبار می کشم
ص: 94
بودم پی گناه و تو چون سایه برسرم *** عمری بود خجالت این کار می کشم
جای گنه به دوش دلم کی بود «حسان» *** تا بار حسرت و غم دلدار می کشم(1)
ص: 95
ص: 96
اندیشه «مهدویت» در اسلام ریشه قرآنی دارد و این کتاب آسمانی، با قاطعیت تمام، پیروزی نهایی «حقّ» بر «باطل» را به تمامی انسان ها نوید داده است. قرآن دربارۀ ظهور و قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به صورت کلی بحث کرده و بشارت به تشکیل حکومت عدل جهانی و پیروزی صالحان داده است. مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل سنّت، این گونه آیات را به استناد روایات اهل بیت (علیهم السلام) و نظرات دانشمندان اسلامی، مربوط به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دانسته اند.(1)
برخی از اندیشوران در پژوهش قرآنی خویش بیش از دویست آیه از قرآن کریم را بررسی نموده که تفسیراً و تأویلاً یا اَتم و اکمل مصداق آن، حضرت بقیة الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف)می باشد و اکثر دانشمندان شیعه و سنی آن را نقل نموده اند.(2)
در این بخش برخی از آیات وحی که صراحت بیشتری دربارۀ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و قیام او دارد بیان می نمائیم:
ص: 97
خدای متعال در قرآن می فرماید:
«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»؛(1)
«و همانا، در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان شایستۀ من، به ارث خواهند برد».
در تفسیر آیه شریفه از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است:
هُمْ آلُ مُحَمَّدِ یَبْعَثُ اللهُ مَهْدِیَهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیَعِزُّهُمْ وَ یَذِلُّ عَدُوَّهُمْ.(2)
«این بندگان صالح، همانا آل محمّد هستند که خداوند مهدی آنان را پس از کوشش ایشان مبعوث می کند. پس ایشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذلیل خواهد کرد».
نکات مهم آیه:
1) با توجه به اضافه شدن بندگان به خدا در آیه شریفه، ایمان و توحید آنان روشن می شود و با توجه به کلمه «صالحون»، همۀ شایستگی ها به ذهن می آید مانند: عمل و تقوا، علم و آگاهی، قدرت و قوت، تدبیر و نظم و درک اجتماعی
2) هنگامی که بندگان باایمان، این شایستگی ها را برای خود فراهم سازند، خداوند نیز یاری می کند تا آنان بر مستکبران غلبه یابند، دست های آلود ۀشان را از حکومت بر روی زمین کوتاه کنند و دارندۀ میراث آن ها گردند.
ص: 98
3) بنابراین، تنها «استضعاف» دلیل بر پیروزی بر دشمنان و حکومت بر روی زمین نیست، بلکه وجود ایمان و کسب شایستگی ها بایسته است و مستضعفان جهان تا زمانی که این دو اصل را زنده نکنند، به حکومت روی زمین نخواهند رسید.(1)
4) باید دانست تمام این حکومتها، برخلاف جهت آفرینش و قوانین جهان خلقت است و آنچه با آن هماهنگ است، همان حکومت صالحان باایمان است. نظام آفرینش، دلیل روشنی بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعی در آینده است و اینهمان چیزی است که از آیه یاد شده و احادیث مربوط به قیام مصلح بزرگ جهانی استفاده می شود.(2)
خدای متعال می فرماید:
«وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»؛(3)
و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان (مردم) گردانیم و ایشان را وارثان زمین کنیم.
نکات مهم آیه:
1) این آیه طبق فرمایش امام علی (علیه السلام) ، در نهج البلاغه و روایاتی چند از دیگر امامان (علیهم السلام) ، ناظر بر پیروزی مستضعفان بر مستکبران است و
ص: 99
این که سرانجام، جهان از آنِ شایستگان خواهد شد.
2) آیه یادشده، هرگز از یک برنامۀ موضعی و خصوصی مربوط به بنی اسرائیل سخن نمی گوید، بلکه بیانگر یک قانون کلی برای همۀ عصرها و قرن هاست. این بشارتی در زمینه پیروزی حق بر باطل و ایمان بر کفر است. نمونه کامل ترآن حکومت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و یاران آن حضرت بعد از ظهور اسلام بود.
3) گسترده ترین نمونه آن نیز، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین به دست حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود.
4) این آیه از جمله آیاتی که به روشنی تمام، بشارت به «ظهور» چنین حکومتی می دهد. ازاین رو اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر آن به ظهور بزرگ اشاره کرده اند. از امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه آمده است:
لِتَعطِفَنَّ الدُّنیا عَلَیْنا بَعْدَ شِماسِهَا عَطْفَ الضَّ-رُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِيبَ ذالِكَ «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»؛(1)
دنیا پس از چموشی و سرکشی، هم چون شتری که از دادن شیر به دوشنده اش خودداری می کند و برای بچه اش نگهمیدارد، به ما روی می آورد ... سپس آیه (و نرید ان نمن ... ) را تلاوت فرمود.
خدای متعال می فرماید:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ
ص: 100
كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَ-ضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛(1)
«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین، جانشین (خود) قرار دهد. همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین (خود) قرار داد. و آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدّل گرداند، تا مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هرکس پس از آن به کفر گراید، آنانند که نافرمانند».
نکات مهم آیه:
1) آیه شریفه فوق، نشانگر این است که خداوند به گروهی از مسلمانان صالح و مؤمن، سه نوید داده است: اوّل: جانشینی و حکومت روی زمین. دوم: نشر آیین حق به طور اساسی و ریشه ای در جهان. سوم: از میان رفتن اسباب ترس و ناامنی. در نتیجه مردم در این دوران با نهایت آزادی، خدا را می پرستند، فرمان های او را گردن می نهند، هیچ شریک و شبیهی برای او قائل نمی شوند و توحید خالص را در همه جا می گسترانند.
2) در این آیه خداوند وعده حکومت روی زمین، برتری دین و آیین و امنیت کامل را به گروهی از مؤمنان صالح داده است. اما در این که منظور از گروه چه کسانی اند، میان مفسران گفت و گو است. برخی آن را اشاره به حکومت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می دانند که شرق و غرب جهان، در زیر
ص: 101
لوای حکومت آن حضرت قرار می گیرد، آیین حق در همه جا نفوذ می کند، ناامنی و خوف و جنگ از صفحه زمین برچیده می شود و عبادت خالی از شرک، برای جهانیان تحقق می یابد.(1)
3) به علاوه شأن نزول آیه نیز نشان می دهد که حداقل نمونه ای از این حکومت در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای مسلمانان (هرچند در اواخر عمر آن حضرت) حاصل شده است. گفتنی است ثمرۀ تمامی کوشش های پیامبران و تبلیغات مستمر و پی گیر آنان و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل و عبادت، در زمانی تحقق می یابد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور می کند.(2)
4) همان گونه که بیان شد این تفسیرها، به معنای انحصار و مصداق آیه شریفه نیست، بلکه بیان مصداق کامل آن است. ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است: آن حضرت (علیه السلام) ذیل آیه شریفه چنین فرمودند: «نَزَلَتْ فِیالْقائِمِ وَ اَصْحابِه؛(3) این آیه درباره قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اصحاب ایشان نازل شده است».
5) علامه طباطبایی (رحمه الله) دراین باره می نویسد: «این مجتمع طیّب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در این دنیا منعقد نشده و دنیا از روزی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبعوث به رسالت گشته تاکنون، چنین جامعه ای به خود ندیده است. ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود. چون اخباری که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در خصوصیات آن حضرت وارد شده، از تشکیل چنین
ص: 102
جامعه ای خبر می دهد. البته این در صورتی است که روی سخن در ایه را متوجه مجتمع صالح بدانیم نه تنها حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ».(1)
6) طبرسی از علی بن الحسین (علیه السلام) نقل می کند وقتی این آیه را تلاوت کرد، فرمود: به خدا سوگند ایشان شیعیان ما اهل بیتند، که خدا این وعده خود را در حق ایشان به وسیله مردی از ما محقق می کند. و او مهدی این امت است، و او کسی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره اش فرمود: اگر از دنیا نماند مگر یک روز خدا آن روز را آن قدرطولانی می کند تا مردی از عترتم قیام کند، که نامش نام من است، زمین را پر از عدل و داد کند، آن چنان که پر از ظلم و جور شده باشد.(2)
بنابر آن چه بیان شد، این آیه شریفه به روشنی دلالت بر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تشکیل حکومت الهی در آینده می کند.
خدای متعال می فرماید:
«وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»؛(3)
و برای هر کسی قبله ای است که وی روی خود را به آن سوی می گرداند، پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی بگیرید. هرکجا که باشید، خداوند همگی شما را (بسوی خود باز) می آورد، در حقیقت، خدا بر همه چیز تواناست.
ص: 103
نکته های مهم آیه:
1) در روایات متعددی از اهل بیت (علیهم السلام) عبارت «أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا»، به جمع شدن یاران و اصحابحضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور تفسیر شده است. برای نمونه: امام باقر (علیه السلام) درباره این آیه فرمودند:
«یَعْنی اَصحابَ الْقائِمِ الثَّلاثَ مِائَةِ وَ الْبَضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً قالَ و هُمْ وَ اللهِ الْاُمَّةُ الْمَعدُودَةُ قالَ یَجْتَمِعُونَ وَ اللهِ فِی ساعَةٍ واحِدَةٍ قَزَعٌ کَقَزَعِ الْخرِیفِ.(1)
منظور اصحاب امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که سیصد و چند نفرند. به خدا سوگند! منظور از «امت معدوده» آنان هستند. به خدا سوگند! در یک ساعت همگی جمع می شوند، هم چون پاره های ابر پاییزی که بر اثر تندباد، جمع و متراکم می گردد».
2) امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) دراین باره فرمودند: وَ ذالِكَ وَ اللهِ اَنْ لَوْ قَدْ قامَ قائِمُنا یَجْمَعُ اللهُ اِلَیْهِ مِن جَمِیع الْبُلْدانِ؛(2) به خدا سوگند! هنگامی که مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند، خداوند پیروان ما را از تمام شهرها به گرد او جمع می کند.
این تفسیر از مفاهیم بطون آیه است. چراکه طبق روایات، آیات قرآن گاهی معانی متعددی دارد که یک معنا ظاهری و عمومی است و دیگری مفهوم درونی و به اصطلاح بطن آیه است که جز پیامبر (صلی الله علیه و آله) و کسانی که خدا بخواهد، از آن آگاه نیستند.(3)
ص: 104
3) از منظر این روایات، خدایی که قدرت دارد ذرات پراکنده خاک انسان ها را در قیامت، از نقاط مختلف جهان جمع آوری کند، به آسانی می تواند یاران مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در یک روز و یک ساعت، برای برافروختن نخستین جرقه های انقلاب و تأسیس حکومت عدل جهانی و پایان دادن به ظلم و ستم، گرد آورد.(1)
4) علامه طباطبایی (رحمه الله) در ذیل آیه فوق می نویسد: «در اخبار فراوانی از طریق شیعه، نقل شده است: این آیه درباره اصحاب قائم آل محمّد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و از بعضی استفاده می شود که: این از باب تطبیق و جری است».(2)
خدای متعال می فرماید:
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛(3)
«او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ آیین ها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهتداشته باشند».
نکته های مهم آیه:
1) مراد از واژه «هدی» هدایت الهی است که خداوند آن را به رسول خود (صلی الله علیه و آله) عطا نمود، و منظور از «دین حق» دین اسلام و عقاید و
ص: 105
احکام آن است که با واقع و حق انطباق دارد. بر این اساس، معنای آیه این است: خدا آن کسی است که رسول خود محمّد (صلی الله علیه و آله) را با هدایت و با دینی که فطرت و حقیقت آفرینش منطبق است، فرستاده تا آن را بر سایر ادیان غلبه دهد، هرچند مشرکان نخواهند و ناراحت شوند.(1)
2) ابی بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که آن حضرت در تفسیر آیه «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ ... » فرمود: به خدا سوگند هنوز تأویل این آیه نازل نشده و نخواهد شد، تا آن که قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خروج کند، وقتی او خروج کرد دیگر هیچ کافر، به خدا و منکر امامی باقی نمی ماند، مگر این که از خروج آن جناب ناراحت می شود، حتی اگر کافری در دل سنگی پنهان شود، آن سنگ می گوید: ای مؤمن! در دل من کافری پنهان است، مرا بشکن و او را به قتل برسان.(2)
3) افزون بر آن، سماعه از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که حضرت درباره این آیه فرمود: «زمانی که قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خروج می کند، هیچ مشرک و کافری نیست مگر این که از خروج او ناراحت می شود».(3)
بنابر آنچه بیان گردید، روشن می شود که بستر تحقق این آیه زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود.
خدای متعال می فرماید:
ص: 106
«وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه»؛(1)
«و با آنان بجنگید تا زمانی که دیگر فتنه ای نباشد، و تمامی دین برای خدا گردد».
نکته های مهم آیه:
1) مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیۀ کریمۀ فوق گفته است: زراره و غیر او از ابی عبدالله (علیه السلام) روایت کرده اند که آن حضرت فرمود: «هنوز تأویل این آیه تحقق نیافته، وقتی قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام نماید، آن هایی که او رادرک می کنند، خیلی زود تأویل این آیه را خواهند دید. و البته دین محمد (صلی الله علیه و آله) به مرحله ای خواهد رسید که شبی برسد و مشرکی بر روی زمین باقی نماند».(2)
2) علاوه بر آن، عیاشی حدیثی طولانی از امام باقر (علیه السلام) درباره ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اتفاقات آن زمان نقل می کند که در بخشی از آن آمده است:
« ... هیچ سرزمینی نمی ماند مگر این که ندای توحید و اقرار به رسالت پیامبر در آن طنین افکن می شود. در آن زمان امام جزیه قبول نمی کند، درحالی که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گرفته می شد و این تأویل قول خداوند است که می فرماید: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه» مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اصحابش آن قدر جهاد می کنند تا همه موحّد شوند و هیچ کس به خدا شرک نورزد.(3)
ص: 107
بنابر آنچه بیان شد، اهداف و معارف آیه شریفه مذکور تنها بعد از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) محقق خواهدشد.
خدای سبحان می فرماید:
«بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ»؛(1)
«اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگهبان نیستم».
نکته های مهم آیه:
1) در روایات گوناگونی آمده است: «بقیة الله» تفسیر به وجود امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یا برخی دیگر از امامان (علیهم السلام) شده است. برای نمونه:
امام باقر (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
وَ اَوَّلُ مٰا یَنطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآیهُ «بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ» ثُمَّ یَقولُ: اَنَا بَقیةُ اللهِ فی اَرْضِهِ؛(2)
نخستین سخنی که مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از قیام خود می گوید، این آیه است: «بقیت الله خیر لکم اِن کنتم مؤمنین». سپس می فرماید: «منم بقیة الله روی زمین».
2) درست است که این آیه درباره قوم شعیب بوده و منظور از «بقیة الله»، سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهی است. ولی هر موجودی نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده ومایه خیر و سعادت او گردد،
ص: 108
«بقیة الله» محسوب می شود. بر این اساس تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ بقیة الله هستند. تمام رهبران راستین نیز که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی می مانند، از این نظر بقیّه اند.(1)
3) از آنجایی که مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ، یکی از روشن ترین مصادیق «بقیة الله» و شایسته ترین فرد به این لقب است، به خصوص که تنها باقی مانده بعد از پیامبران و امامان است.(2)
خدای رحمان می فرماید:
«وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»؛(3)
«روزهای خدا را به آنان یادآوری کن، که در این یادآوری، نشانه هایی برای هر صبورِ شکرگزاری است».
نکته های مهم آیه:
1) در روایات متعددی که در صدد بیان «ایام الله» می باشد، روزگار ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بهعنوان یکی از مصادیق این آیه و «ایام الله» شمرده شده است. برای نمونه:
امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «ایام الله سه روز است: روزی که قائم ظهور می کند و روز رجعت و روز قیامت».(4)
ص: 109
2) علّامه طباطبایی (رحمه الله) بعد از ذکر حدیث فوق می گوید: مراد در این روایات بیان بعضی از مصادیق روشن ایام الله است، نه این که ایام منحصر به همان سه روز باشد ... هریک از این روزها یکی از مصادیق ایام الله است و هر روایت درصدد بیان بخشی از آن هاست.(1)
3) افزون بر آن، علّامه (رحمه الله) در توضیح ایام الله بیان می کند که شکی نیست مراد از «ایام» ایام مخصوصی است، و نسبت دادن ایام مخصوص به خدا با این که همۀ ایام و همۀ موجودات از خداست، حتماً به خاطر حوادثی است که در آن ایام مخصوص به وجود آمده و امر خدای تعالی را ظاهر ساخته است ... مانند ایامی که قوم نوح و عاد و ثمود در آن ایام به هلاکت رسیدند، چون این گونه ایام، ایامی هستند که قهر و غلبه الهی در آن ظاهر گشته و عزّت خدایی، خودنمایی کردهاست. و مانند روزی که حضرت نوح (علیه السلام) و یارانش از کشتی بیرون آمدند و مشمول سلام و برکات خدا شدند. و روزی که ابراهیم (علیه السلام) از آتش نجات یافت و امثال اینها.(2)
بنابر آنچه بیان شد، یکی از روزهای خداوند که در این آیه، خداوند نسبت به یادآوری آن سفارش می کنند، روزگار ظهور حق و آمدن امام غایب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
خدای متعال می فرماید:
ص: 110
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»؛(1)
«ای کسانی که ایمان آورده اید هرکس از شما مرتد شود، پس به زودی خدا مردمی را می آورد که خدا دوستشان دارد و آن ها خدا را دوست دارند، اینها در برابر مؤمنین متواضع و در برابر کافران مقتدرند، و در راه خدا جهاد می کنند و از ملامتهیچ ملامتگری پروا ندارند، این فضلی از جانب خداست که به هرکس بخواهد و صلاح بداند می دهد، و خدا وسعت بخش و بسیار داناست».
نکته های مهم آیه:
1) مرحوم علّامه طباطبایی (رحمه الله) ، این آیه را ناظر به دعوت مبتنی بر حق و نهضتی دینی می داند که در آینده بنابر امر الهی صورت می پذیرد. و تصریح می کند که این آیه خبر از دوران ظهور امام غایب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و خصوصیات آن و سیطرۀ کامل اسلام بر جهان می دهد.
2) این آیه در حقیقت یک پیشگویی غیبی است که از آن خبر می دهد. و می گوید: خدای سبحان در مقابل تلوّن و دو چهره گی مردمِ سست ایمان و صدمه هایی که از ناحیه آنان خورده، و در ازای این که اینان محبت غیر خدا را بر محبت خدا ترجیح دادند، و عزّت را از ناحیه غیرخدا طلب کردند، و نیز در مقابل این که در امر جهاد در راه خدا سهل انگاری نموده و از ملامت ها ترسیدند، به زودی قومی را خواهد آورد که آن ها را دوست می دارد و آن قوم نیز خدا
ص: 111
را دوست می دارند، مردمی که در برابر مؤمنین خاضع و ذلیل و در مقابل کفار شدید و شکست ناپذیرند، مردمی که در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامتگری پروانمی یابند.(1)
3) توجه و تأمل در آیاتی که این اوصاف و فضایل را شرح می دهد، نشان می دهد که صاحبان این خصال همان افرادی هستند که قرآن کریم وارث زمینشان خوانده و آنان را دارای عاقبة الدار معرفی می کند.(2) شاهد این مطلب روایتی است که امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«صاحب این امر، هم خودش محفوظ است و هم این امر برایش محفوظ می ماند، اگر تمامی مردم از بین بروند خدای تعالی اصحاب او را خواهد آورد و آنان کسانی هستند که خدای تعالی درباره آنان فرموده«فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ».(3)
بنابر آنچه بیان گردید، روشن می شود که این آیه دوران شکوفایی دین حق را نوید می دهد، دورانی که با ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، اسلام در سراسر جهان به طور کامل غلبه خواهد کرد، و بر سراسر گیتی حکومت خواهد نمود.(4)
خدای متعال می فرماید:
ص: 112
«وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُ-سْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»؛(1)
«سوگند به عصر، که انسان ها همه در خسران و زیانند، مگر افرادی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و به صبر توصیه نموده اند».
نکته های مهم سوره:
1) علامه طباطبایی (رحمه الله) در تفسیر این آیات، در تبیین مقصود از «العصر»، پس از این که بیان می کند که با توجه به مضمون دو آیه بعد، مناسب تر آن است که منظور از عصر، عصر ظهور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باشد، که عصر طلوع اسلام بر افق مجتمع بشری و ظهور و غلبه حق بر باطل است، به ذکر دیگر دیدگاه ها می پردازد.
2) یکی از آن ها قولی است که مقصود از «عصر» را زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سیطره اسلام در آخر الزمان می داند. ایشان دراین باره می گوید: «در بعضی از روایات آمده که منظور، عصر ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که در آن عصر حق بر باطل به طورکامل غلبه کند».(2)
3) مفضل بن عمیر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره قول خداوند که می فرماید: «وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ» سؤال کردم، امام پاسخ داد: «مقصود از عصر، عصر خروج قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد».(3)
بنابر آنچه بیان گردید، به این نتیجه می رسیم که مراد از عصر که خداوند تبارک و تعالی به آن قسم یاد کرده است، دوران ظهور آخرین
ص: 113
حجت الهی یعنی امام زمان ارواحنا له الفدا می باشد، و این آیات شریف خبر حتمی ظهور آن منجی را به بشریت بشارت می دهد.
از شمار آیاتی که دلالت بر ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد، آیه سیزدهم سوره مبارکه صف می باشد. خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
«وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»(1)
«و سود دیگر این تجارت که مورد علاقه شماست، نصرتی از جانب خدا و فتحی نزدیک است و تو ای پیامبر، مؤمنان رابشارت بده».
علامه طباطبایی (رحمه الله) در تفسیر ارزشمند المیزان ذیل آیه مبارکه فوق روایتی را ذکر می کند. ایشان از علی بن ابراهیم قمی نقل می کند که امام معصوم (علیه السلام) دربارۀ «وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ» فرموده است: «یعنی فِی الدُّنیا بِفَتْحِ الْقائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ». مقصود فتح امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.(2)
خدای متعال می فرماید:
«وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»؛(3)
«و خدا باطل را از بین برده و حق را به وسیله کلماتش احقاق می کند، همانا او دانا به نهفته های در سینه ها می باشد».
نکته های مهم آیه:
ص: 114
1) تعبیر به مضارع (یمحو: محو می کند، وَ یُحقُّ: ثابت می کند) برای این است که بر استمرار دلالت کند و بفهماند مسأله محو باطل و احقاق حق سنتی است که خدای متعال آن را با کلمات خود جاری می سازد. و منظور از «کلمات» همانوحی است که خدای تعالی به انبیایش تفهیم می کند.
2) در تفسیر قمی روایتی از امام باقر (علیه السلام) آمده که در قسمت پایانی آن آمده است: «وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ» یعنی خدا باطل را هرچه هم صورت حق به جانبی داشته باشد، باطل نشان می دهد. و حق را با کلماتش احقاق و اثبات می کند. و منظور از «کلماته» ائمه (علیهم السلام) و قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند.(1)
باتوجه به این که آیه گویای سنت دائمی الهی برای احقاق حق می باشد، و از طرفی براساس روایت ذکر شده، این موضوع بدست ائمه اطهار (علیهم السلام) و از جمله امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام می گیرد، لذا آیه شریفه وعده ای است که خبر از اثبات حق و احقاق آن در زمان حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می دهد.(2)
مفسرین گرانقدر آیات فراوان دیگری را بر دوران ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تفسیر نموده اند. امّا بنای این پژوهش بر اختصار است، لذا به همین مقدار بسنده نمودیم.
صبحی دگر می آید ای شب زنده داران *** از قله های پر غبار روزگاران
ص: 115
از بیکرانِ سبز اقیانوس غیبت *** می آید او تا ساحل چشم انتظاران
آید به گوش از آسمان این است مهدی *** خیزد خروش از تشنگان، این است باران
از بیشه زارِ عطرهای تازه آید *** چون سرخْ گل بر اسب رهوار بهاران
آهنگ میدان تا کند او، بازماند *** در گردِ راهش مرکب چابک سواران
آیینۀ آیینِ حق ای صبح موعود! *** ماییم سیمای تو را آیینه داران
دیگر قرارِ بی تو ماندن نیست در دل *** کی می شود روشن به رویت چشم یاران(1)
ص: 116
«انتظار در لغت به معنای چشم داشت و چشم براه بودن است.
امّا در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای ظهور واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای یاری او در برپایی حکومت عدل و قسط در سراسر جهان است.
«فرج» به معنای گشایش است. انتظار فرج برخاسته از فطرت کمال جوی بشری است. اگرچه عوامل دیگری می تواند منشأ انتظار باشد.
شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه دراین باره می گوید:
«امید و آرزوی تحقق این نوید کلیِ جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی، «انتظار فرج» خوانده شده و عبادت، بلکه افضل عبادات شمرده شده است. اصل «انتظار فرج» از یکاصل کلی اسلامی و قرآنی
ص: 117
دیگر استنتاج می شود و آن اصل «حرمت یأس از رَوْح الله» است. مردم مؤمن به عنایات الهی، هرگز در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمی دهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهوده گرایی نمی گردند. چیزی که هست این انتظار و این عدم یأس از رَوْح الله، در مورد یک عنایت عمومی و بشری است نه شخصی و گروهی، و بعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است».(1)
شادابی و پویایی بشر در طول زندگی فردی و اجتماعی، مرهون نعمت «امید» و «انتظار» است. اگر انسان به آینده امیدی نداشته باشد، زندگی برایش مفهوم چندانی ندارد. آنچه انسان را به زندگی امیدوار می کند و آن را جاذبه دار می سازد و نگرانی ها را برای او آسان می نماید، انتظار و امید به آینده ای روشن و رشدآفرین است که در آن به تمام نیازهای روحی و جسمی او به طور کامل پاسخ داده شود. آدمی در پرتو همین انتظار و امید، رنج ها و گرفتاریها را تحمّل می کند و با کشتی امید و آرزو در دریای متلاطم و طوفان زای زندگی، به سیر خود ادامه می دهد. شیعه، با بهره گیری از آموزه های اهل بیت (علیهم السلام) ، این امید و انتظار به آینده را در متعالی ترین نوع خود، فرا راه انسان های آزاداندیش و آزادی خواه قرار دادهاست.(2)
امید به آینده ای روشن و نیکو و یا «انتظار فرج»، یکی از مفاهیم پرتکرار در احادیث است. زندگی همواره با مشکلات و سختی هاست و
ص: 118
به صبر و پایداری همراه با امید به آینده درخشان نیاز دارد تا شادابی و نشاطِ روح و روان را سبب شود. در یک بررسی کوتاه، روایاتی که در آن ها، موضوع «انتظار» بیان شده به دو دسته کلی تقسیم می شوند:
در این معنا، آموزه های دینی بر آن است تا افزون بر بیان فضیلت «گشایش عمومی» و امید به آینده، و سوق انسان ها به این عرصه، نومیدی را نیز مورد نکوهش قرار داده، از ورود جوامع بشری به آن جلوگیری می نماید. از طرفی اهتمام آموزه های دینی و اسلامی در بیان مفهومِ عامِ انتظار و امید، تا بدان حد بوده که از آن با بلندترین عنوان ها یاد نموده و ارزش های شگفت آوری برای آن ذکر کرده اند. برخی از مهم ترین آن ها باهم مرور می کنیم:
یکی از آموزه های روشن قرآن و بیانات راهبردی اهل بیت (علیهم السلام) ، این است که هدف از آفرینش، بندگی خداوند تبارک و تعالی است. خدای متعال در قرآن می فرماید:«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛(1) من جن و انس را نیافریدم، جز این که مرا پرستش کنند.
رسول گرامی اسلام حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) ، یکی از جلوه های این بندگی را انتظار گشایش در امورات زندگی فردی و اجتماعی دانسته، می فرماید: «اِنْتِظارُ الْفَرَجِ عِبادَةٌ»؛(2) انتظار فرج عبادت است.
ص: 119
افزون بر آن، امام علی (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
اَلْعِبادَةُ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ؛(1)
«عبادت، انتظار فرج همراه با شکیبایی است».
از نگاه معارف اسلام، برخی عبادت ها بر برخی دیگر برتری دارند، ازاین رو انجام آن ها مورد تأکید بیشتری شدهاست. علاوه بر آن که از پاداش بیشتری برخوردار بوده و در سازندگی معنوی انسان، تأثیر افزون تری دارد. انتظار فرج یکی از آن هاست. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دراین باره فرمودند:
اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ؛(2)
«برترین عبادت، انتظار فرج است».
افزون بر آن، امام کاظم (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
اَفْضَلُ الْعِبادَةِ بَعْدَ الْمَعْرفَةِ، اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛(3)
«پس از معرفت، برترین عبادت انتظار فرج است».
بنابر آنچه گذشت، امید به آینده روشن و گشایش عمومی، از برترین نِماد عبادت پروردگار عالم شمرده شده است.
گاهی انتظار فرج، برترین اعمال صالح امّت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) معرفی
ص: 120
شده است برای نمونه: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دراین باره فرمودند:
اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتی اِنتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللهِ (عزّ و جلّ) .(1)
«برترین کارهای امّت من، انتظار فرج از جانب خدا است».
امام صادق (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
پدرم از جدّم از پدرانش برایم گفت که امیرمؤمنان (علیه السلام) در مجلسی، چهارصد باب علم که دین و دنیای مسلمانان را سامان می بخشد، به یارانش آموخت. فرمود: اَفْضَلُ اَعْمالِ المَرْءِ اِنتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللهِ (عزّ و جلّ) ؛(2) برترین اعمال انسان، انتظار فرج از جانب خداوند (عزّ و جلّ) است.
افزون بر آن امام علی (علیه السلام) درباره انسان گرفتار فرمودند:
اَفْضَلُ ما یَعْمَلُهُ الْمُمْتَحَنُ اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛(3)
«برترین کاری که فرد گرفتار بلا می کند، انتظار فرج است».
براین اساس، امیدواری به فضل و کرم خداوند تبارک و تعالی برای گشایش در امورات زندگی و رفع گرفتاری ها، بازشدن گره ها و سامان یافتن زندگی مطلوب و رسیدن به آرزوهای عقلانی از برترین اعمال صالح امّت اسلامی است. از برترین انتظارها، فرج سراسر نور و سعادت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که جهان را به نور خویش و عدالتش روشن و منوّر فرماید.
از شمار برکات انتظار فرج، یکی هم این است که آن عملنزد
ص: 121
خداوند جزء محبوبترین اعمال است. برای نمونه امام علی (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
«اِنتَظِر والْفَرَجَ و لا تیأسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ، فَاِنَّ اَحَبَ الْاَعْمالِ اِلَی اللهِ (عزّ و جلّ) ، اِنتِظارِ الْفَرَجِ مٰادامَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ؛(1)
انتظار فرج بکشید و از نسیم رحمت الهی ناامید نشوید، زیرا که محبوب ترین عمل نزد خداوند (عزّ و جلّ) ، انتظار فرج است تا آن گاه که بندۀ باایمان بر آن حالت باشد».
حکایت: عبدالله بن بکر مرادی می گوید: امام کاظم (علیه السلام) از پدرش، از جدّش، از امام زین العابدین (علیه السلام) از پدرش: روزی امیرمؤمنان (علیه السلام) با یارانش نشسته بود و آن ها را برای جنگ آماده می ساخت که پیرمردی که سفر، رنگ چهره اش را دگرگون نموده بود، نزدش آمد و گفت: ... کدام عمل نزد خدای (عزّ و جلّ) محبوب تر است؟ علی (علیه السلام) فرمود: «انتظار فرج».(2)
امروزه، از نظر دانش روان شناسی ثابت شده است که، امید داشتن، نقش بسیار مهمی در رفتارهای اجتماعی دارد. به بیاندیگر، انتظار آینده روشن و درخشان، باعث می شود زندگی کنونی انسان نیز از روشنایی و پویایی برخوردار شود. بازتاب این حقیقت در برخی روایات، این گونه شاهد هستیم:
ص: 122
امام سجاد (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
«اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْفَرَجِ؛(1)
انتظار گشایش، خود از بزرگترین گشایش هاست».
افزون بر آن، حسن بن جهم می گوید: از امام کاظم یا امام رضا (علیه السلام) از چیزی درباره فرج پرسیدم: فرمود: «اَلَسْتَ تَعْلَمَ اَنَّ اِنتِظارَ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ؟»؛ مگر نمی دانی که انتظار فرج، خود فرج است؟ گفتم: نمی دانم، مگر شما به من بیاموزی. فرمود: «نَعَمْ، اِنتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج»؛ آری، انتظار فرج، خود فرج است.(2)
بنابراین، اگر منتظر راستین، با رعایت شرایط و آداب حقیقی آن در انتظار گشایش باشد، گویا به فرج رسیده است.
از شمار آموزه های ممتاز اسلام، یکی هم این است که «انتظار فرج» جهاد در راه خدا و یکی از مهم ترین رفتارهایفردی و گروهی مسلمانان می باشد. این حقیقت در آینه وحی و کلام راهبردی معصومین (علیهم السلام) این گونه بازتاب یافته است:
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) ، برترین جهاد بودن انتظار فرج را این گونه بیان فرموده است:
«اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتی اِنتظارُ الْفَرَجِ؛(3)
برترین جهاد امت من، انتظار فرج است».
ص: 123
در مقابل آموزهٔ یادشده، یأس و ناامیدی از رحمت پروردگار عالم، به شدّت مذمت شده و در شمار گناهان بزرگ، به حساب آمده است.
در این معنا، انتظار به معنای چشم براه بودن آینده ای با تمام ویژگی های یک جامعه، مورد رضایت خداوندی است که یگانه مصداق آن دوران حاکمیت آخرین ذخیرۀ الاهی، وجود مقدس حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این حقیقت در بیانات راهبردی و امیدآفرین پیشوایان دین این گونه بازتاب یافته است. برای نمونه:
1. امام باقر (علیه السلام) ، آن گاه که دین مورد رضایت حق تعالی را تعریف می فرماید، ضمن برشمردن اموری می فرماید:
« ... و التَّسْلِیمُ لِاَمْرِنا وَ الْوَرَعُ وَ التَّواضُعُ و انْتِظارُ قائِمِنا ... ؛(1)
... و تسلیم امر ما، پرهیزگاری و فروتنی و انتظار کشیدن قائم ما ... »
2. امام صادق (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
«عَلَیْکُمْ بِالتَسلِیمَ و الرَّدِّ اِلَیْنا وَ انْتِظارِ اَمْرِنا وَ اَمْرِکُمْ وَ فَرَجِنا وَ فَرَجِکُمْ؛(2)
بر شما باد به تسلیم و رَد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج خودتان».
3. افزون بر آن، شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: چه می فرمائید
ص: 124
درباره کسی که دارای ولایت پیشوایان و انتظار ظهور حکومت حقّ را می کشد و در این حال از دنیا می رود؟
حضرت (علیه السلام) در پاسخ فرمودند:
«او همانند کسی است که با حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خیمه او باشد. سپس کمی سکوت کرد و فرمود: مانند کسی است که با پیامبر (صلی الله علیه و آله) درمبارزاتش همراه بوده است».(1)
بنابراین، انتظار ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نه فقط رسیدن به جامعه ایده آل و موعود است، بلکه خود نیز موضوعیت دارد، بدان معنا که اگر کسی در انتظار راستین و پویا بسر برد، تفاوتی ندارد که به مورد انتظار خویش برسد یا دست نیاید.
این نکته ضروری است بیان گردد که، جایگاه ارزشمند انتظار فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در فرهنگ متعالی شیعه، این است که از ارکان دین، حساب آورده شده است. این حقیقت در کلام نورانی امام باقر (علیه السلام) این گونه شاهدیم:
اسماعیل جعفی می گوید: مردی بر امام باقر (علیه السلام) وارد شد که دفتری همراه داشت. اما باقر (علیه السلام) به او فرمود: «این دفتر گفتگو کننده ای است که به پرسش از دینی برآمده که عمل با آن پذیرفته می شود».
مرد گفت: خدا رحمتت کند، این همان است که می خواهم. امام باقر (علیه السلام) فرمود: «گواهی دادن به یگانگی و بی همتایی خدایی که جز او معبودی نیست و این که محمّد، بنده و فرستاده اوست و به آنچه از نزد خدا آمده، اقرار داشته باشی و نیز ولایت ما اهل بیت (علیهم السلام) و بیزاری از
ص: 125
دشمنان ما و تسلیم در برابر فرمان ما و پارسائی و فروتنی، «وَ انْتِظارُ قائِمِنا، فَاِنَّ لَنا دَوْلَةً اِذا شاءَ اللهُ جاءَ بِها»؛(1) و انتظار کشیدن برای قائم ما، که بی گمان، برای ما دولتی است که چون خدا بخواهد، آن را آورد.
شهید مطهّری (قدس سره) می گوید: «انتظار فرج دو گونه است: انتظاری که سازنده است، تحرک بخش است، تعهدآور است، عبادت بلکه با فضیلت ترین عبات است، و انتظاری که ویرانگر است، بازدارنده است، فلج کننده است و نوعی «اباحیگری» محسوب می شود. و این دو نوع انتظار معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم تاریخی مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و این دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بینش دربارۀ تحولات تاریخ ناشی می شود.(2) اکنون به تشریح این دو نوع انتظار می پردازیم:
شهید مطهّری رضوان الله تعالی علیه دراین باره می گوید: برداشت قشری مردم از مهدویّت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشی ها وتباهی ها ناشی می شود. آنگاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند، فرد
ص: 126
صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت) زیرا حقیقت طرفداری ندارد از آستین بیرون می آید.
در این صورت هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است. تا در صحنهٔ اجتماع نقطۀ روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود. برعکس، هر گناه و فساد، هر ظلم و هر تبعیض و هر حق کشی، هر پلیدی به حکم این مقدمۀ صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند، رواست. زیرا هدف ها وسیله های نامشروع را مشروع می کند. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین مشکل انتظار، ترویج فساد است. این جاست که گناه هم فال است و هم تماشا، هم لذّت و کام جویی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی. آری:
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد *** ط-اعت از دست نی-ای-د گنهی باید کرد
این گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت می نگرند، زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجهالشریف) می شمارند.
بنابر آنچه بیان شد، این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و این نوع انتظار و فرج که منجر به نوعی تعطیل در حدود و مقررات اسلامی می شود، نوعی «اباحیگری» باید شمرد، به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی سازگاری ندارد.(1)
ص: 127
از برخی آیات استفاده می شود که ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حلقه ای است از حلقات مبارزۀ اهل حقّ و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حقّ منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حقّ باشد.
1- مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است، مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است. خدای متعال در قرآن می فرماید:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِيشَيْئًا ... »؛ (1)
«خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، هم چنان که پیشینیان را قرار داد، دینی که برای آن ها آن را پسندیده است مستقرّ سازد، دوران خوف، آنان را تبدیل به دوران امنیت نماید (دشمنان آنان را نابود سازد) بدون ترس و واهمه خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گردن ننهند و چیزی را در عبادت یا اطاعت شریک حقّ نسازند».
2- ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منّتی است بر مستضعفان و خوارشمرده گان، و وسیله ای است برای پیشوا و مقتداشدن آنان، و مقدمه ای است برای وراثت و خلافت الهی آنان در زمین. خدای متعال دراین باره می فرماید:
ص: 128
«وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»؛(1)
«ما اراده کرده ایم تا بر مستضعفان زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم».
افزون بر آن علامّه شهید مطهری (رحمه الله) می فرماید:
1) در روایات اسلامی سخن از گروه زبده است که بهمحض ظهور امام به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند ... معلوم می شود در عین اشاعه و رواج فساد، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حقّ و حقیقت به صفر نرسیده است، بلکه فرضاً اگر اهل حقّ از نظر کمیّت قابل توجه نباشند، از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمان اند و در ردیف یاران سیدالشهدا (علیه السلام) .
2) از نظر روایات اسلامی، در مقدمه قیام و ظهور امام، یک سلسله قیامهای دیگر از طرف اهل حقّ صورت می گیرد. (مثل قیام یمانی) این جریان ها نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی دهد.
3) در برخی روایات اسلامی سخن از دولتی است از اهل حقّ است که تا قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادامه پیدا می کند.
4) استنباط شخصیت ها از مجموع آیات و اخبار و احادیث مهدوی این نبوده که جناح حق و عدل و ایمان یکسره درهم بشکند و نابود شود و اثری از صالحان و متقیان باقی نماند تا دولت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظاهر شود،
ص: 129
بلکه آن را به صورت پیروزی جناح صلاح و عدل و تقوا بر جناح فساد و ظلم و بی بندباری تلقی کرده اند.
5) از مجموع آیات و روایات استنباط می شود که قیام مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین حلقه از حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده است. و مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، تحقق بخش ایده آل همۀ انبیاء و اولیاء و مردان مبارز راه حق است.(1)
از غم دوست در این میکده فریاد کشم *** دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست *** که بَرش شِکوه برم، داد ز بیداد کشم
شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا *** با صفا منّت آن را که به من داد، کشم
عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری *** بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
در غمت، ای گل وحشیِ من ای خسرو من *** جور مجنون ببرم، تیشۀ فرهاد کشم
مردم از زندگیِ بی تو که با من هستی *** طرفه سرّی است که باید برِ استاد کشم
سال ها می گذرد، حادثه ها می آید *** انتظار فرج از نیمۀ خرداد کشم(2)
ص: 130
«ظهور منجی آخرالزمان، اندیشه ای جهانی است که بشر را بر محور انتظار گرد می آورد. فارغ از آنچه دیگران به عنوان منجی بدان امید بسته اند، امّت اسلامی براساس آموزه های نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) مصداق منحصر منجی آخر الزمان را وجود مبارک مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می داند. امّا در میان همین امّت، گروهی درس مهدویت را در مکتب نورانی عترت پیامبر اسلام آموخته اند و دسته ای علم را از غیر اهلش گرفته و به باوری ابتر راه یافته اند.
انتظار پیروان اهل بیت عصمت و طهارت با انتظار دیگران تفاوتی عمیق دارد، چون فرقه ناجیه در انتظار طلوع خورشیدِ موجودِ مستور است و دیگران منتظر ستاره معدوم. به اعتقاد راسخ ما، مهدی موعود، موجود است، امّا در پندار دیگران فقط موعود است نه موجود.
دلا خود را در آیینه، تو کژ بینی هر آیینه *** تو کژ باشی نه آیینه، تو خود را راست کن اوّل
یکی می رفت در چاهی، چو در چَه دید او ماهی *** مَه گردون ندا کردش من این سویم، تو لا تعجل
مَجو مه را در این پستی که نبود در عدم هستی *** نروید نیشکر هرگز، چو کارد آدمی حنظل(1)
در تبیین معنی حقیقی انتظار در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) ، روایات فراوانی
ص: 131
هست، از جمله روایتی که ابوبصیر از حضرت صادق (علیه السلام) چنین نقل می کند:
لِیُعَدَنَّ اَحَدُکُم لِخُروجِ الْقائِمِ وَ لَوْ سَهماً ... ؛(1)
«هرکس از شما خودش را مهیا سازد که برای ظهور قائم اگرچه با تیری باشد».
بر این اساس، آن که بخواهد به واقع منتظر وجود مبارک آن حضرت باشد، لازم است خویشتن را مهیا سازد، اگرچه با آماده کردن یک تیر باشد.(2)
تلاش منتظران راستین در عرصه های نظامی، امنیتی، علمی، خودسازی، عبادی و فرهنگی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. از طرفی عرصه فرهنگ، اساسی ترین عرصه هایی است که در زمینه سازی ظهور شمس مهدوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مؤثر است. امام باقر (علیه السلام)فرمودند: «رَحِمَ اللهُ عَبْداً اَحْیا اَمْرَنا»؛(3) خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده نماید.
این سخن نورانی جلوه ای از انتظار حقیقی را در عرصه فرهنگ به نمایش می گذارد. تلاش منتظران حقیقی حضرت بقیة الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این عرصه می باید بر آن معطوف شود که معارف قرآن و عترت (علیهم السلام) را احیا و منتشر سازند. و خویشتن را در محدودۀ اوامر ایشان منحصر سازد.
افزون بر آن، رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی امام خامنه ای می فرماید:
ص: 132
«انتظار فرج بدین معناست که، باید خودمان را برای سربازی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده کنیم».(1)
ارکان انتظار پویا به اختصار به قرار زیر است:
بدون تردید وضع موجود در عصر غیبت، دارای کاستی های فراوانی است که هر انسان آگاه، بصیر و کمال طلب را ناراضی خواهد کرد، این کاستی ها بطور عمده از عدم حضور ظاهری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ناشی می گردد.
در فرهنگ شیعه، آخرین پیشوای معصوم به دلایلی که برخی از آن ها بر ما پوشیده است، غایب شده است. این پنهان بودن باعث شده است جامعه بشری از فواید ظاهری آن امام معصوم (علیه السلام) محروم گردد. یک منتظر راستین، کسی است که نه تنها به سبب محروم بودن خود از حضور ظاهری امام، از وضع موجود راضی نیست، که محروم بودن جامعه بشری از نعمت حضور ظاهری امام (علیه السلام) نیز او را آزار می دهد. او برخود لازم می داند و تلاش می کند همۀ عواملی که باعث غیبت آن حضرت شده است را به اندازه توان خویش برطرف نموده و زمینه ساز ظهور منجی عالم بشریت یعنی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد.
انسان، به دلیل دارا بودن ظرفیت های فراوان، همواره در جهت رشد
ص: 133
معنوی و فکری خود در تلاش است. او در انتظار، در پی رسیدن به روزگاری است که زمینه ها و شرایط دست بدست هم داده، تمام قوه های او در جهت رشد و تعالی به فعلیت برسد. ازسوی دیگر، شکی نیست که غیبت آخرین پیشوای معصوم و حجت الهی، باعث می شود برخی از راه های کمال بر انسان و جامعه بسته شود. در انتظار، امید به دست یابی وضع بهتر، مؤلفۀ اساسی است که انسان را از رکود و خمودگی برحذر می دارد و او را به تلاش در راه رسیدن به وضع مطلوب وا می دارد. در این صورت، اگر به دلایلی به وضع مطلوب هم نرسید، به دلیل اهتمام و سعی او، خداوند پاداش کسانی را که آن مرحله را درک می کنند به او خواهد داد. این امیدواری، ناگزیر مراحلی دارد که برخی از آن ها به قرار زیر است:(1)
بسیاری از مواقع، انسان در زندگی کمبودی دارد، امّا به سبب آن که به آن کمبود آگاهی ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمی رود و هرگز برای جبران آن کاستی از خود تلاشی نشان نمی دهد، پس در نخستین مرحله انتظار، می بایست آگاه شد که حجّت الهی در پرده غیبت است.(2) این حقیقت در روایاتی، پس از بیان اصل غیبت، به طولانی بودن آن تصریح شده است. برای نمونه:
امام علی (علیه السلام) فرمودند:
ص: 134
«لِلْقائِمِ مِنّٰا غَیْبَةً اَمَدُها طَویلٌ؛(1)
برای قائم ما غیبتی است که مدت آن طولانی خواهد شد».
افزون بر آن، امام جواد (علیه السلام) در پاسخ این پرسش که چرا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را منتظَر نامند؟ فرمود:
اِنَّ لَهُ غَیبَةً یَکْثُرُ اَیّامُها وَ یَطولُ اَمَدُها فَیَنْتَظِرُ خُرُوجُهُ الْمُخلِصُونَ؛(2)
«همانا برای او غیبتی است که روزهای آن فراوان و مدت آن طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای اخلاص باشند منتظر ظهور او خواهند بود.»
ممکن است در عصر غیبت و پنهان زیستی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، کسی به غیبت آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، آگاهی داشته باشد، امّا هرگز به این معرفت و دیدگاه نرسیده است که جامعه بشری نیازمند چنین رهبری الهی است. به بیان دیگر، رکن پیشین وجود دارد، امّا فرد و اجتماع هرگز به آن حجّت الهی احساس نیاز پیدا نکرده است. او و اجتماع انسانی بر آن باورند که چه نیازی به امام معصوم دارند، درحالی که زندگی خویش را سپری می کنند.
بنابر آنچه بیان شد، چنین مردمی هرگز نمی توانند انتظار ظهور حضرتش را در درون خود و جامعه ایجاد کنند. در مقابل، هرکس احساس نیاز بیشتری به حضور و ظهور امام را در درون خویش شاهد
ص: 135
باشد، به همان نسبت روحیه انتظار در او بیشتر است.(1) بیان این مطلب ضروری است که
«امام» به عنوان انسان کامل، الگوی جامعی است در همه ابعاد انسانی و بشر نیاز جدّی به چنین نمونه ای دارد که با دستگیری و هدایت او، آن گونه که در شأن کمال انسانی است تربیت گردد و در پرتو راهنمایی های این مربّی آسمانی از انحراف ها و دام های شیطان های بیرون و نفس سرکش خود محفوظ بماند. از مطالب بالا روشن می شود که نیاز مردم به امام معصوم حاضر یک نیاز حیاتی است و برخی از وظایف امام به شرح زیر است: 1) رهبری و اداره امور جامعه (تشکیل حکومت). 2) حفظ دین و آئین پیامبر از تحریف و بیان صریح معارف قرآن. 3) تزکیه و تهذیب نفوس و هدایت معنوی مردم.(2)
شکی نیست کسانی که به ظهور امام غایب یقین ندارند، درانتظار نیز نخواهند بود، بلکه انتظار برای آن ها معنا و مفهومی ندارد. همان گونه که میلیاردها انسان امروزه درحالی زندگی خود را سپری می کنند که هرگز در انتظار راستین آمدن چنین انسانی نیستند، چون به آمدن چنین شخصیتی باور قطعی ندارند.
در مقابل، هر قدر آگاهی و یقین به ظهور امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر و عمیق تر باشد، انتظارش به آن بیشتر است. اگر شک و تردیدی در اصول وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به
ص: 136
همان اندازه ضعیف و سست خواهد بود و چه بسا به صفر برسد.
پیشوایان معصوم (علیهم السلام) با درنظر گرفتن این پایۀ اساسی در انتظار حقیقی و پویا، همواره در سخنان نورانی و راهبردی خود، باور قطعی به ظهور آخرین حجّت الهی را تقویت کرده، از هرگونه ناامیدی، مردم را پرهیز می دارند.(1)
برای نمونه: رسول گرامی اسلام حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) دراین باره فرمودند:
«قیامت برپا نمی شود، تا این که قیام کننده ای به حقّ از خاندان ما قیام کند و این، هنگامی است که خداوند بر او اجازه فرماید. هرکس از او پیروی کند، نجات می یابد و هرکس از اوسرپیچد، هلاک خواهد شد».(2)
افزون بر آن، در فرهنگ نیایشی اسلام به ما آموخته اند که از خداوند تبارک و تعالی، یقین به ظهور حضرت (علیه السلام) را بخواهیم:
«اَللّٰهُمَّ وَ لا تَسْلُبْنَا الْیَقینَ لِطُولِ الْاَمَدِ فی غَیبَتهِ، وَ انقِطاعِ خَبَرِهِ عَنّا وَ لا تُنسِنا ذِکْرَهُ وَ انْتِظارَهُ وَ الْاِیمانِ بِهِ، وَ قَوّةَ الْیَقینِ فی ظُهورِهِ ... ؛(3)
خدایا از ما مگیر یقین به طولانی شدن زمان غیبتش را و مُنقطع شدن خبرش را از ما، و از یاد ما مبر آن بزرگوار را، و هم چنین انتظار آمدنش و ایمان به او قوّت یقین در ظهورش را ... ».
کسانی که به ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معتقدند و وقوع آن را نزدیک
ص: 137
می بینند، هرقدر ظهور مهدی موعود را بیشتر دوست بدارند، انتظارش هم بیشتر خواهند بود. و اگر آن را خوش نداشته باشند، انتظار او هم سست و ضعیف خواهد شد. این دوست داشتن فقط زمانی به وجود می آید که مؤمنان، تصویرروشنی از زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشند، تا این که نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند.
با کمال تأسف باید اذعان کنیم که تصویرسازی دوران ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همواره از افراط و تفریط در امان نمانده است. گاهی دوران حکومت آن حضرت را سخت ترین و تلخ ترین دوران یاد می کنند، و گاهی آن دوران را دوران رفاه و آسایش و تن پروری معرفی می نمایند که بدون تردید، هردو تصویر، زیان های خود را در باور جامعه گذاشته و می گذارد.(1)
از سوی دیگر دوست داشتن ظهور آن یگانه هستی، به مهرورزی به خود آن حضرت (علیه السلام) ارتباط دارد. این را باید بدانیم که وجود مبارک رحمة للعالمین حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) از جانب رَب العالمین، به عشق ورزی به ساحت قدسی او و محبانش مأمور شده است: خدای متعال می فرماید:
«یٰا مُحَمَّد! اَحْبِبْهُ فَاِنّی اُحِبُّهُ وَ اُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ.(2)
ای محمّد! او را دوست بدار، همانا من او را و دوستداران او را دوست می دارم».
ص: 138
از این رو عشق ورزی به ساحت قدسی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، امری است الهی که با ظهورش باید پیوند برقرار نمود.
اگرچه انتظار با مؤلفه های یادشده تحقق می یابد. امّا نزدیک دانستن ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر شدّت انتظار می افزاید و آمادگی فرد و جامعه را افزایش می دهد. نزدیک دانستن ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، سبب می شود توجه به آن حضرت (علیه السلام) بیشتر گردد و مشکلات دوران غیبت را آسان نموده و تحت الشعاع قرار گیرد و تمام رفتار مردم در راستای رضایت و خشنودی آن حضرت (علیه السلام) سامان گیرد. این حقیقت در فرهنگ نیایشی اسلام این گونه به منتظران حقیقی آن حضرت (علیه السلام) بشارت داده شده است:
در دعای عهد که تأکید فراوان شده، هر روز صبح با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تجدید عهد و پیمان نمائیم چنین آمده است:
«خدایا بگشا این اندوه و غم را از این امّت به حضور امام زمان و شتاب کن برای ما در ظهور آن جناب «اِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نریٰهُ قَرِیباً بِرَحْمَتِكَ یٰا اَرْحَمَ الراحمینَ» که اینان ظهورش را دورپندارند ولی ما آن را نزدیک می بینیم به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان».(1)
اگر فرد و جامعه ای به تمام شرایط و بنیان های حقیقی پدیده انتظار
ص: 139
عمل نمود، آثار و برکات فراوان فردی، اجتماعی و تربیتی در پی خواهد داشت. برخی از مهم ترین آن ها به قرار زیر است:
انسان برای تداوم زندگی و تحمّل دشواری های آن در عصر غیبت، به انگیزه ای نیرومند نیاز دارد. آینده ای که به مراتب عالی تر، زیباتر و بهتر از امروز باشد، پاسخ گوی این نیازمندی انسان و جامعۀ انسانی است. این حقیقت در بیانات راهبردی و بشارتی معصومان (علیهم السلام) به روشنی بیان گردیده و بر پیروان راستین مکتب اهل بیت (علیهم السلام) کاملاً روشن است، نه تنها بر دوستداران این امر محرز بوده، بلکه بر بیگانگان هم آشکار است.
حکایت:
یکی از نویسندگان معاصر دربارۀ امیدبخشی این اعتقاد، می گوید: در یک جلسه هفتگی که با یک استاد فرانسوی محقّق در تشیع (هانری کربن) تشکیل می شد، از او سؤال شد: آیا راست است که بعد از جنگ، بازگشت محسوس در اروپا به معنویت و دین داری پیدا شده است؟
پاسخ داد: کاتولیک ها خیلی فعالیت می کنند، ولی فایده ندارد. مسیحیت دین پیشین و مرده است و پاسخ سؤال روز و انتظارات آینده را نمی تواند بدهد. اسلام با آن که دین تازه تری است، برای اهل تسنن که پا از زمان پیامبر جلو نگذاشته اند، با خاتمیت باب معنویت و تربیت بسته می شود و ناظر به آینده نیست. فقط اقلیت «شیعه» هستند که با
ص: 140
اعتقاد و انتظار امام غایب، امیدوارانه به آیندۀ دنیا و دارای روح و دل، زنده اند و مسائل فلسفی و مشکلات زندگی را با نظر و اعتقاد و امید دیگری مطرح می کنند. شیعه نه فقط برای آینده، مهرۀ معجزه آسایی در چنته دارد، بلکه در گذشته نیز مایه های افتخار و اتکای فراوانی دارد، پیش رویش علی (علیه السلام) است که مادر دهر، مانند او نزائیده و نخواهد زائید».(1)
بنابراین، با باورمندی و التزام عملی به انتظار پویا، شیعههرگز امیدش تبدیل به یأس نشده و نخواهد شد تا دولت یار را در آغوش گیرد. ان شاء الله
عصر او عصر نبوغ ریشه هاست *** عصر پُر شبنم ترین اندیشه هاست
قرن او قرن سلام و معبد است *** عشق در دوران او صددرصد است(2)
انتظار افزون بر آثار فردی، دارای آثار اجتماعی فراوانی است. مهم ترین آن می توان به وحدت، انسجام و هم دلی بین منتظران نام برد. این هم دلی، سبب توجه به هدف مشترکی است که در مسأله انتظار بروشنی تمام در چشم انداز آن، قابل رؤیت است.
در آینه وحی می خوانیم که خدای متعال می فرماید:
ص: 141
«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»؛(1)
«و همگی به ریسمان خدا (و هرگونه وسیلۀ وحدت الهی) چنگ بزنید و پراکنده نشوید».
«امروزه ثابت شده است افرادی که در پی هدفی مشترک هستند، از عملکردی مشابه برخوردارند، به گونه ای کههم گرایی در آن ها در مقایسه با جوامع دیگر، بیشتر به چشم می خورد. در جامعه شیعی، انتظار ظهور مردی از سلاله پاک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) باعث شده است تمام پیروان این آرمان مقدس، از هم دلی بسیار خوبی برخوردار باشند».(2)
ما معتقدیم که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از کارهای امّت، بویژه شیعیان آگاه است. این حقیقت در بیان نورانی خود حضرت (علیه السلام) این گونه شاهدیم: حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند: «همانا همیشه بر احوال و اخبار شما آگاهیم و چیزی از شما بر ما پوشیده نیست».(3)
طبق برخی روایات، تمام کارهای ما، هر هفته یکبار، یا دو روز، و طبق برخی روایات هر روز، و مطابق روایاتی، هر صبح بر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه می شود.
آیت الله مصباح (حفظه الله) دراین باره می فرماید:
«وضع مردم در برابر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ممکن است این گونه باشد. یک مرحله از عرض اعمال در هر صبح و هر شام انجام گیرد. کارهایی
ص: 142
که مردم شب انجام داده اند، صبح، خدمت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه می شود و و کارهایی که از صبح تا شب انجام داده اند، شب به حضور آن بزرگوار ارائه می شود. در مرحله ای دیگر، مجموع کارهای هفتگی را در روز دوشنبه و چهارشنبه به حضور امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تقدیم می دارند و سرانجام در شب قدر تمام مقدّرات مردم بر وجود مقدس ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه می شود ... حال اگر توجه داشته باشیم که تمام اعمال که انجام می دهیم، هر صبح و شام یا هر هفته خدمت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارائه می شود. تأثیر بسیار والایی در سازندگی ما خواهد داشت ... هیچ یک از ما دوست نداریم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کارهای ناشایست یا کم ارزش از ما مشاهده کند، اگر به چنین حقیقتی توجه داشته باشیم همواره می کوشیم کاری نکنیم که دل مولایمان از ما برنجد، چراکه رنجش قلب مقدس او، رنجش قلب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، و قهر و عذاب الهی را در پی دارد.(1)
بنابراین، مهدی باوری و انتظار ظهور آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کشیدن، باعث می شود که فرد و جامعه مراقب اعمال و رفتار و کردار، ریز و درشت خود باشند. مبادا هنگام عرض اعمال بر آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، موجبشرمندگی ما و رنجش قلب مبارک امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گردد.
کسی که انتظار قیام یک مصلح جهانی را می کشد، درواقع، انتظار یک انقلاب و دگرگونی و تحولی را دارد که وسیع ترین و اساسی ترین انقلاب های انسانی در طول تاریخ بشر است. انقلابی سیاسی، فرهنگی،
ص: 143
اخلاقی، اقتصادی، امنیتی، عمومی و همگانی که تمام شئون زندگی انسان ها را شامل می شود.
کسی که انتظار چنان انقلاب و تحوّل و دگرگونی را می کشد، باید خودساخته و آماده باشد. زیرا چنین تحول و انقلابی، قبل از هرچیز، نیازمند به عناصر آماده و باارزش انسانی است که بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان بدوش بکشد. نکته مهم این جاست که، منتظر واقعی برای چنین برنامه مهمی هرگز نمی تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه حتما باید در صف موافقان قرار گیرد. ایمان به نتایج و عاقبت این تحول، هرگز به او اجازه نمی دهد که در صف مخالفان باشد و قرارگرفتن در صف موافقان نیاز به داشتن اعمال پاک و روحی پاکتر و برخورداری از شهامت و آگاهی کافی دارد. من اگر ناپاک و آلوده ام، چگونه می توانم در انتظار تحول و انقلابی باشم که شعله آن دامان مرا می گیرد؟ انتظاریک مصلح جهانی به معنای آماده باش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همۀ جهان است. فکر کنید این آماده باش چقدر سازندگی دارد.
بنابر آنچه بیان شد، برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلاب جهانی، مردانی بسیار بزرگ و مصمم، نیرومند، شکست ناپذیر، فوق العاده پاک و بلندنظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق ترین برنامه های اخلاقی، فکری و اجتماعی است. این است معنای انتظار واقعی، آیا هیچ کس می تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟.(1)
ص: 144
افزون بر آن، رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی امام خامنه ای (حفظه الله) می فرماید:
«بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که از لحاظ معنوی، اخلاقی، علمی، پیوندهای دینی، اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و هم چنین برای پنجه افکندن با زورگویان خود را آماده کنند».(1)
منتظران راستین، نباید تنها به خویشتن بپردازند، بلکه باید مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند. زیرا برنامۀ عظیم و سنگینی که انتظارش را می کشند، یک برنامه فردی نیست بلکه برنامه ای است که تمام عناصر تحول باید در آن شرکت جوید، باید کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد، کوشش ها و تلاش ها باید هماهنگ شود و عمق و وسعت یابد. این هماهنگی و تلاش ها باید به عظمت همان برنامۀ انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند.
در یک میدان مبارزۀ وسیع و دسته جمعی، هیچ فردی نمی تواند از حال دیگران غافل بماند. بلکه موظف است هر نقطه ضعفی را که در هر کجا می بیند اصلاح کند، هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید، و هر قسمت ضعف و ناتوانی را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه ای امکان پذیر نیست.
ص: 145
بنابر آنچه گذشت، منتظران واقعی علاوه بر این که در اصلاح خویشتن می کوشند، وظیفه خود می دانند که دیگران را اصلاح کنند. این است اثر سازنده دیگر انتظار قیام یک مصلح جهانی و فلسفه آن همه افتخارات و فضیلت ها که برای منتظرانراستین شمرده شده است.(1)
خدای متعال در قرآن می فرماید:
«تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى»؛(2)
همواره در راه نیکی و پرهیزگاری به یکدیگر کمک کنید.
«از شمار آثار و برکات انتظار پویا و سازنده، حل نشدن در فساد اجتماع و عدم تسلیم در برابر آلودگی هاست. توضیح این که، هنگامی که فساد فراگیر می شود و اکثریت و یا جمع کثیری را به آلودگی می کشاند، گاهی افراد پاک در یک بن بست سخت روانی قرار می گیرند، بن بستی که از یأس از اصلاحات سرچشمه می گیرد ... تنها چیزی که می تواند در آن ها روح امید بدمد و به مقاومت و خویشتن داری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است، تنها در این صورت است که آن ها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خود و حتی برای اصلاح دیگران برنخواهند داشت.
به همین دلیل امید را همواره می توان به عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد شناخت، هم چنین افراد صالحی که در
ص: 146
محیط های فاسد گرفتارند، بدون امید (به فردائی بهتر) نمی توانند خویشتن را حفظ کنند.
بنابر آنچه بیان شد، انتظار ظهور مصلح که هرقدر دنیا فاسدتر می شود، امید ظهورش بیشتر می گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان به وجود می آورد و آن ها را در برابر امواج نیرومند فساد بیمه می کند، آن ها نه تنها با گسترش فساد محیط، مأیوس تر نمی شوند، بلکه به مقتضای:
وعدۀ وصل چون شود نزدیک *** آتش عشق تیزتر گردد
وصول هدف را دربرابر خویشتن می بینند و کوشش هایشان را برای مبارزه با فساد و حفظ خویشتن با شوق و عشق افزونتری دنبال می نمایند».(1)
«یکی دیگر از آثار غیرقابل تردید در انتظار راستین، احساس حضور در محضر آن امام غایب و احساس حضور آن امام همام در زندگی است. یک منتظر راستین، همواره بر این باور است که تمام رفتار و اعمال او در محضر آن امام پنهان است و این خود در اصلاح رفتار وی بسیار مؤثر است. این مهم نه فقط به اصلاح فرد منجر می شود که رفته رفته به اصلاح و سلامت اخلاقی جامعه می انجامد که خود ریشه درزمینه سازی ظهور، نقشی بس مهم و انکارناپذیر خواهد داشت».(2)
ص: 147
افزون بر آن، منتظران حقیقی وظیفه دارند مراقب حال یکدیگر نیز باشند و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند،زیرا برنامه عظیم و سنگین که منتظر آن هستند، یک برنامه فردی نیست. آری، همانگونه که عالم محضر خداست، محضر ولی الله الاعظم امام زمان ارواح العالمین له الفدا، نیز هست. انتظار پویا و حقیقی این ثمره معنوی و ارزشمند را دارد که انسان همیشه خودش را در محضر امامش می داند و او را در تمام ابعاد زندگی فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره شاهد و ناظر می داند.
برای نمونه:
امام خامنه ای (حفظه الله) در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی سال 1396 فرمودند:
«امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ناظر است و می بیند انتخابات شما را».(1)
افزون بر آن، این آموزۀ مهم سازندگی فردی و اجتماعی، در آینه وحی به منتظران حقیقی این گونه هشدار داده شده است.می فرماید:
«قُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»؛(2)
ای پیامبر بگو: «عمل کنید! خداوند و رسول او و مؤمنان، اعمال شما را می بینند».
بر این اساس، عالَم محضر خدا، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) است و ما در تمام احوالات خود در محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم.
چه زیباست روی تو در خواب دیدن *** فروغ نگاه تو در آب دیدن
ص: 148
چه زیباست رخسار خورشیدی تو *** پس از پرده داری مهتاب دیدن
چه زیباست در چشمۀ نور، چشمت *** شکوفایی روشن ناب دیدن
چه زیباست دور از شکوه حضورت *** نگاه تو در چشم احباب دیدن
چه زیباست تصویر روحانی تو *** به یکباره در پیکر قاب دیدن
چه زیباست در خلوت دل نشستن *** جلال تو دور از تب و تاب دیدن
چه زیباست در جستجوی عطشناک *** لب عاشقان تو سیراب دیدن
چه زیباست در چشم دریایی تو *** نگاه خروشان گرداب دیدن
چه زیباست در اقتدای نمازم *** تو را در تجلّای محراب دیدن
چه زیباست گرپاگذاری به چشمم *** نشستن کناری و سیلاب دیدن(1)
شناخت آسیب ها و آفات مهدی باوری، یکی از وظایف مهم هر
ص: 149
منتظری است، تا در پرتو آن به خرافه زدایی پرداخته و به تصحیح اعتقاد خویش در این زمینه مبادرت نماید. برخی انتظار را در قرنطینه و به مثابه اطاق انتظار گرفته اند که باید تنها نشست و منتظر ماند تا نوبت اقدام شود.(1)
امام خمینی (قدس سره) دراین باره می فرماید:
«بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد یا حسینیه بنشینند و دعا کنند و فرج امام را از خدا بخواهند. دیگرغیر از این کاری از ایشان برنمی آید و به فکر این هم که یک کاری بکنند نبودند ... یک دسته دیگر بودند که انتظار فرج را می گفتند به این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، ما تکلیف خودمان را عمل می کنیم. یک دسته ای می گفتند که خوب باید عالَم پر از معصیت شود تا حضرت بیاید. ما نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم. تا مردم هر کاری می خواهند بکنند. گناهان زیاد بشود و فرج نزدیک بشود. یک دسته ای از این بالاتر بودند، می گفتند: باید دامن زد به گنا ه ها، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت تشریف بیاورند، یک دسته دیگر بودند که می گفتند هر حکومتی اگر زمان غیبت محقق بشود این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است».(2)
انتظار یعنی چشم به راهی، نگرانی، امید به آینده، امیدی که باعث حرکت، پویایی، اقدام و آمادگی شود. کدام آدم عاقل در حال غرق شدن به انتظار نجات غریق می نشیند تا غرق نشود؟! بلکه حداکثر تلاش خود
ص: 150
را در نجات از آب می کند تا نجات غریق برسد. کدام خردمندی در حال آتش سوزی صبر می کند تا خود و خانواده اش بسوزد تا آتش نشان برسد؟! حداکثر سعی را در خانه می کند تا مأموران برسند. کدام انسانی در سرمای زمستان به امید گرمیتابستان می لرزد؟! حتماً با وسیله ای خود را گرم می کند تا گرمای اصلی برسد. کدام انسانی با رفتن برق، در تاریکی می نشیند تا روشنایی بازگردد؟! حتماً شمعی، چراغی اضطراری روشن می کند.
در روایات و متون دینی هم بر این نکته تأکید شده است.
در حدیثی آمده است که، یکی از ویژگی های یاران مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که:
وَ یُوَطِّئونَ لِلْمَهْدِی سُلْطانَهُ؛(1) برای حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زمینه سازی می کنند.
انتظار نه احترام است نه اعتراض، نه گوشه گیری است نه امید ذهنی و ایستا. انتظار عقیده ای است پویا. یعنی حضور در صحنه عملی و زمینه سازی عینی و دگرگونی ریشه ای، منتظر باید آمادگی فکری، روحی و عملی داشته باشد. برخی ناشیانه در این زمینه به روایاتی استناد کرده اند که گسترش ظلم و فساد را در آستانه ظهور مطرح کرده اند، اینان توجه نداشته اند که فراگیری ظلم و فساد، توصیف زمان ظهور است نه شرط آن.(2)
در فرهنگ روایی اسلام، وظیفه منتظران، آمادگی و برنامه ریزی و هدفمندی در ابعاد مختلف جهت زمینه سازی ظهور ذکر شده است. برای
ص: 151
نمونه: جابر می گوید: من وعده ای پس از انجام مناسک حج،برای خداحافظی خدمت امام باقر (علیه السلام) رسیدیم. ما به امام عرض کردیم ما را سفارش کنید، امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «باید نیرومندان شما به ناتوانان کمک کنند و توانگران به مستمندان برسند. هریک از شما باید همانطور که خیرخواه خود است، خیرخواه برادر دینی اش باشد. اسرار ما را مخفی و حفظ کنید، مردم را بر سر ما نشورانید. در امر ما و آن چه از ما رسید، دقّت و تأمل کنید، هریک از دستورات ما با قرآن موافق بود، بگیرید و آن چه مخالف بود، ردّ کنید. اگر امری مورد شبهه واقع شد دربارۀ آن درنگ و توقف کنید و آن را به ما واگذار کنید تا برای شما آن گونه که شرح آن را می دانیم شرح دهیم. اگر چنین بودید و همانطور که سفارش می کنیم، عمل کرده و راه دیگری نرفتید، هریک از شما قبل از ظهور قائم ما از دنیا برود، شهید به شمار خواهد آمد، در صورتی که قائم ما را درک کند و در رکاب او شهید شود، اجر دو شهید دارد و هرکس در رکاب ما یکی از دشمنان را بکشد، اجر و پاداش بیست شهید دارد».(1)
شب ها ستاره می شُمُرم ز انتظار صبح *** بر یاد مهر روی تو ای شهریار صبح
با ماه و اختران، شب هجران نشسته ایم *** تا کاروان، بشارتی آرد ز یار صبح
روزی سرآید این شب هجران، تو شاد باش *** وز پردۀ فلک به درآید نگار صبح
ص: 152
بر عاشقی که مژده برند از شب وصال *** مرغ خیال او پَرَد از شاخسار صبح
پروانه و من و دل و شمع و شب فراق *** سوزیم ز اشتیاق تو در انتظار صبح
مرغان گلستان همه با سوزوساز عشق *** نالند خوش به یاد تو ای گلعذار صبح
ترسم شب فراق کَشَد به روز حشر *** چون دست عشق داده سپهر، اختیار صبح
با چشم اشکبار و دل آتشین چون شمع *** بشتاب «الهی» از پی یار و دیار صبح(1)
ص: 153
ص: 154
یکی از آموزه های ارزنده و راهبردی معصومان (علیهم السلام) ، بیان جایگاه و منزلت و فضائل منتظران راستین امام زمان حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، می باشد، منزلت و مقام والایی که جای شگفتی و تعجب است. و این سؤال برای انسان بوجود می آورد که چگونه ممکن است چنین ارزش های والایی برای منتظران باشد. برخی از فضایل و برتری های منتظران راستین به قرار زیر است:
از شمار فضایل منتظران حقیقی این است که از جمله دوستان خدای متعال هستند که هیچ گونه حزن و اندوهی در دنیا و آخرت ندارند. امام صادق (علیه السلام) دراین باره فرمودند: درباره قول خداوند (عزّ و جلّ) که فرمودند: «يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا» یَعْنی خُروجَالْقائِمِ الْمُنتَظَرِ مِنّٰا؛ آن روز که برخی از نشانه های خدایت در می رسند، ایمان کسی که پیش تر ایمان نیاورده و یا درحال
ص: 155
ایمانش کار نیکی نکرده است، سودی نمی بخشد. خروج قائم ماست که انتظارش را می کشند.
سپس حضرت فرمود: ای ابا بصیر، «طُوبیٰ لِشیعَةِ قائِمِنا لِظُهُورِهِ فی غَیْبَتِهِ وَ الْمُطِیعیِنَ لَهُ فی ظُهُورِهِ، اوُلٰئكَ اَوْلِیِاءُ اللهِ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمِ وَ لا هُمْ یَحْزَنونَ»؛(1) خوشا به حال پیروان قائم ما که در روزگار غیبت او انتظارش را می کشند و در روزگار ظهورش فرمانش را می برند، آنان اولیای خدایند که نه بیمی بر آن ها است و نه اندوهگین می شوند.
از شریف ترین انسان ها، می توان مجاهدان در راه خدا به حساب آورد، این ارزش عالی آن گاه به مرتبۀ کمال خود می رسد که این مجاهدت در رکاب و جوار انسان کامل و رسول گرامی اسلام و خاتم پیامبران حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) باشد. یکی از فضایل ارزشمند منتظران راستین امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که آنان مانند کسانی هستند که در رکاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به جهاد در راه خدا برخاسته اند. این منزلت ویژه در بیانات راهبردی پیشوایاناین گونه شاهدیم:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«مَنْ ماتَ مُنتَظِراً لِهَذا الْاَمْرِ کانَ کَمَن کانَ مَعَ الْقائِمِ فی فُسْطاطِهِ، لا بَلْ کانَ کَالضّارِبِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله) بِالسَّیْفِ؛(2)
هرکس درحال انتظار این امر بمیرد، مانند کسی است که همراه قائم و
ص: 156
در خیمه اوست، بلکه مانند شمشیرزن پیش روی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است».
افزون بر آن، ابوخالد کابلی می گوید: امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند:
«سپس غیبت ولیّ خداوند (عزّ و جلّ) ، دوازدهمین وصیّ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و امامان پس از او، استمرار می یابد. ای ابوخالد، آنان که در آن روزگار غیبت او، امامتش را باور داشته و ظهورش را منتظر باشند، از مردم هر روزگار برترند، زیرا خداوند تبارک و تعالی، چنان عقل و فهم و معرفتی به آنان داده که غیبت برای آنان به سان مشاهده است و آنان را در آن روزگار، مانند جهادگرانی قرار داده است که پیش روی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) با شمشیر می جنگند. آنان مخلصان حقیقی، شیعیان راستین ما ودعوتگران به دین خدا در پیدا و نهان هستند».(1)
منزلت و مقام ارزشمند دیگر برای منتظران راستین امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که مانند شهیدان در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می باشند. این منزلت نیکو در بیانات نورانی معصومین (علیهم السلام) این گونه شاهدیم:
1- امام صادق (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
مَنْ ماتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهٰذَا الْأَمرِ كَمَنْ هُوَ القائِمِ في فُسْطاطِهِ، قال: ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قال: لا بَلْ كَمَنْ قارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِهِ، ثُمَّ قالَ: لا وَ اللهِ اِلّا كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) ؛(2)
«هریک از شما چشم براه این امر بمیرد، مانند کسی است که همراه قائم
ص: 157
در خیمه اوست». سپس اندکی درنگ کرد و فرمود: «نه، بلکه مانند شمشیرزن همراه اوست». سپس فرمود: «نه! به خدا سوگند، مانند کسی است که در رکاب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شهید شده است».
حکایت: حسین بن ابی حمزه از پدرش می گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: فدایت شوم، سنّم زیاد و استخوانمنازک و اجلم نزدیک شده است و می ترسم که پیش از رسیدن این امر (ظهور و قیام) بمیرم. فرمود: «ای ابو حمزه، آیا (بیم تو از این نیست که) شهید را تنها کشته (در میدان جنگ) می بینی؟». گفتم: آری، فدایت شوم. امام (علیه السلام) فرمود: «ای ابو حمزه! هرکس به ما ایمان بیاورد و گفته ما را تصدیق کند و امر ما را انتظار کشد، مانند کسی است که زیر پرچم قائم و بلکه به خدا سوگند، زیر پرچم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) کشته می شود».(1)
از شمار فضایل منتظران راستین، یکی هم این است که مانند رزمندۀ مجاهد و شمشیرزن در سپاه امام مهدی (علیه السلام) است. این مقام ممتاز در آینه روایات این گونه بازتاب یافته است. عبدالحمید باسطی می گوید: به امام باقر (علیه السلام) گفتم: خدایت به سامان دارد، ما کار و بازارمان را در انتظار این امر، رها کرده ایم، تا آن جا که نزدیک است برخی از ما دست گدایی دراز کند.
امام (علیه السلام) فرمود: «ای عبدالحمید! آیا چنین می بینی کسی که خود را وقف خدا کرده است، خداوند برای او گشایشی نمی گذارد؟ به خدا
ص: 158
سوگند، چنین نیست! خداوند برایش گشایشی می گذارد. خداوند، بنده ای را که امر ما را زنده می کند، می آمرزد».
گفتم: خدایت به سامان آورد، فرقه مرجئه(1) می گویند: ما از این باور، زیانی نمی کنیم و هنگامی که قائم ظهور کند، ما و شما یکسان خواهیم بود.
فرمود: «ای عبدالحمید، راست گفته اند. هرکس توبه کند، خداوند به سوی او بازمی گردد و هرکس در نهان، دورویی کند، خداوند بینی اش را به خاک می مالد و هرکس امر ما را افشا کند، خداوند، خونش را می ریزد. خداوند، آنان را به خاطر اسلام ذبح می کند، همان گونه که قصّاب، گوسفند را ذبح می کند. گفتم: پس در آن روز ما با این مردم یکسان هستیم؟
فرمود: «نه شما آن روز، فرادستان و حاکمان زمین هستید و جز این، در دین ما جایی ندارد».
گفتم: اگر قبل از این که قائم را درک کنم، بمیرم چه می شود؟ فرمود: «اگر کسی از میان شما بگوید: اگر قائم را درک کردم، یاری اش می دهم، مانند شمشیرزن در رکاب اوست و شهادت در رکاب او، دو شهادت است: یکی شهادت به خاطر کشته شدن و یکی به خاطر ایمان و قصد یاری نمودن امام (علیه السلام)».(2)
ص: 159
از برخی بیانات روشنگرانه و هدایت گر معصومان (علیهم السلام) ، چنین استفاده می شود که شرایط ویژه ای بر مردم عصر انتظار حاکم است. ازاین رو، منتظران راستین در این عصر و زمان، از جایگاه بسیار ارزشمندی برخوردارند. برای نمونه امام سجاد (علیه السلام) دراین باره می فرماید:
«اِنَّ اَهْلَ زَمانِ غَیْبَتِهِ وَ الْقائِلینَ بِامامَتِهِ وَ الْمُنتَظرِینَ لِظُهُورِهِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اَفْضَلَ مِنْ اَهْلِ کُلِّ زَمانٍ لِاَنَّ اللهَ تَعالیٰ ذِکْرَهُ اَعْطاهُمْ مِنَ الْعُقولِ وَ الْاَفْهامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مٰا صٰارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عَنهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشاهِدَةِ ... ؛(1)
مردم زمان غیبت آن امام که به امامت او معتقد و منتظر ظهور او هستند، از مردم هر زمانی برترند، زیرا خداوند عقل و فهم و معرفتی به آن ها داده است که غیبت نزد آنان بمنزله مشاهده است ... .»
بنابر آنچه بیان گردید، رفتار انسان ها براساس آموزه هایدینی، دارای اعتبار و ارزش متفاوتی است. از نگاه آیات و روایات معصومین (علیهم السلام) برترین انسان ها کسانی هستند که با رفتار و کردار خود اسباب رضایت و خشنودی پروردگار جهانیان را فراهم می آورند. منتظران راستین ظهور آخرین حجّت خدا یعنی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) موجبات رضایت و خشنودی خداوند را فراهم می آورند.
یکی از مهم ترین آرزوهای تمام خوبان عالم، حضور در دورانی
ص: 160
است که در آن اثری از فساد، بیداد و تباهی نباشد. این فضیلت، آن گاه به کمال خود می رسد که در زمان ظهور در نزدیک ترین موضع به رهبر قیام جهانی، یعنی در جایگاه فرماندهی که همانا خیمه آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، حاضر باشد. این حقیقت در بیانات ارزشمند و بشارتی پیشوایان دین (علیهم السلام) این گونه شاهدیم: امام صادق (علیه السلام) در وصف منتظران حقیقی و راستین که زمان ظهور را درک نمی کنند.
می فرماید:
«مَنْ ماتَ مِنکُمْ عَلٰی هٰذَا الْاَمْرِ مُنْتَظِراً کانَ کَمَنْ هُوَ فِی الْفُسطاطِالَّذِی لِلْقائِم؛(1)
هرکس از شما از دنیا برود، درحالی که بر منتظر این امر (ظهور) است، مانند کسی است که در خیمه گاه آن حضرت است».
افزون بر آن، امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
«آن که در حال انتظار امر ما بمیرد، از این که در میان سراپردۀ مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و لشکرش نمرده، زیان نکرده است».(2)
یکی از آموزه های روشن اسلام به پیروان خویش این است که، از برترین عبادت ها نماز و روزه می باشد. از طرفی یکی از پاداش های ارزشمند منتظران پویا و حقیقی که روزگار خویش را در انتظار سپری می کنند، این معرفی شده که، مانند کسی هستند که در حال نماز و روزه
ص: 161
می باشند. این پاداش عظیم در بیانات راهبردی و امیدوارکننده پیشوایان دین این گونه بازتاب یافته است. برای نمونه:
امام باقر (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
« ... وَ اعْلَمُوا اَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهٰذَا الْاَمْرِ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ الصّٰائِمِ الْقائِمِ؛(1)
و آگاه باشید، همانا پاداش منتظر این امر (ظهور) مانند پاداش روزه دارِ شب زنده دار است ... ».
بنابراین، از سر صدق و راستی انتظار کشیدن و آمادگی های لازم برای یاری امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، در خود بوجود آوردن، مانند کسی که ایام دهر و عمر خویش در روزه داری و شب زنده داری سپری می کند، پاداش دارد.
از توفیق های بی مانند، آن است که کسی در جایگاهی نزدیکِ برترین انسان ها قرار گیرد. در میان انسان ها چه کسی شریفتر از رسول گرامی اسلام حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) ، که اشرف پیامبران الهی و محبوب ترین موجودات نزد خداوند تبارک و تعالی است. حال، کسی که در عصر انتظار، آن گونه که شایسته و بایسته است زندگی کند، گرامی ترین امّت پیامبر و در جوار آن بزرگوار خواهد بود.(2)
این منزلت والا در کلام نورانی امام باقر (علیه السلام) این گونه نظاره گر هستیم:
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
ص: 162
«طوُبیٰ لِمَنْ اَدرَكَ قائِم اَهلِ بَیْتی وَ هُوَ یَأتَمُّ بِهِ فی غَیْبَتِهِ قَبلَ قِیامِهِ، وَ یَتَوَّلیٰ اَوْلیاءَهُ و یُعادِی اَعداءَهُ، ذالِكَ مِنْ رُفَقایی وَ ذَوی مَوَدَّتی، وَ اَکْرَمُ اُمَّتی عَلَیَّ یَوْمَ القِیامَةِ؛(1)
خوشا بحال کسی که قائم خاندان ما را درک کند، درحالی که قبل از قیامش و در روزگار غیبت او، او را امام خود گرفته است و با دوستان او دوستی و با دشمنان او، دشمنی ورزیده، که چنین کسی، از همراهان و دوستان من و گرامی ترین امّتم نزد من در روز قیامت خواهد بود.
سرانجام آنچه شگفتی انسان را به اوج می رساند، آن است که منتظران راستین که ثابت قدم بر ولایت اهل بیت (علیهم السلام) باشند، پاداشی برتر از هزار شهید از شهیدان صدر اسلام را دارند. این فضیلت والا و بی نظیر در کلام نورانی و امیدآفرین امام سجاد (علیه السلام) این گونه بشارت داده شده است:
فرمودند: «مَنْ ثَبَتَ عَلیٰ مُوالاتِنا فی غَیْبَةِ قائِمِنا اَعْطاهُ اللهُ (عزّ و جلّ) اَجْرَ اَلْفَ شَهِیدٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ اُحُدٍ»؛(2) هرکس بر دوستی ما در دوران غیبت ما ثابت قدم و استوار بماند، خداوند (عزّ و جلّ) پاداش هزار شهید ازشهدای بَدر و اُحد به او ارزانی می فرماید.
آری، منتظران حقیقی که اوصاف و کمالات بایسته و شایسته آن را در خود فراهم نمودند و از سویی وظایف خویش را در حد توان به نحو
ص: 163
احسن انجام می دهند، پاداش فوق را از سوی خدای متعال دریافت می دارند. نه هر کسی که ادعای انتظار را دارد.
از شمار فضایل و مناقب انتظار پویا و منتظران راستین ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، و صابران دوران سخت غیبت، این است که فردای قیامت در زمرۀ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) محشور می گردند.
این منزلت ممتاز و شگفت انگیز، در آینه کلام پیشوایان دین، این گونه بازتاب یافته است. امام صادق (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
اَلا تَعْلَمُ اَنَّ مَنِ انْتَظَرَ اَمْرَنا، وَ صَبَرَ عَلٰی مٰا یَریٰ مِنَ الْاَذیٰ وَ الْخَوْفِ، هُوَ غَداً فی زُمْرَتِنٰا؛(1)
آیا نمی دانی کسی که چشم براه امر ما باشد و بر آزار و هراسی که می بیند، شکیبایی ورزد، فردای قیامت در زمرۀ ما خواهد بود.
امروزه در دنیا شاهدیم که از سوی دشمنان اسلام و بشریّت، چه ظلم ها و جنایت هایی درباره مسلمانان بویژه شیعیان اعمال می شود، صبورانه با این گونه آزارها و اذیت ها روبرو شدن، و بر دینداری پای فشردن، و بر ولایت معصومان بویژه آخرین ذخیره الهی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ثابت قدم بودن، کاری بس دشوار و طاقت فرساست. امّا کسانی که با یاری خداوند تبارک و تعالی این مسیر دشوار را به سلامتی بپیمایند از فضیلت فوق برخوردارند. ازاین رو امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
ص: 164
اَما اِنَّ الصّٰابِرَ فی غَیْبَتِهِ عَلَی الْاَذیٰ و التَّکذِیبِ بِمَنزِلَةِ الْمُجاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله) ؛(1)
اما شکیبا بر اذیت و تکذیب در غیبت او، مانند مجاهدی است که با شمشیر در رکاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با دشمنان مبارزه کند.»
یک سؤال مطرح می شود، و آن این است که، چرا برای منتظران راستین این همه فضیلت والا و پاداش عظیم قرار داده شده است؟ در پاسخ به این پرسش باید به چند نکته اساسی توجهداشته باشیم:
چنان که می دانید «ولایت» و «امامت» رکن اساسی مکتب تشیّع است و اعتقاد به ضرورت وجود حجّت خدا در هر عصر و زمان، از مهم ترین نقاط تمایز این مکتب از دیگر مکتب هاست. از دیدگاه شیعه، پذیرش ولایت معصومان (علیهم السلام) و به طور کلّی تسلیم برابر امام و حجت عصر، سرآمد همۀ فضیلت ها و شرط اساسی قبول همۀ اعمال عبادی است. باتوجه به این نکات درمی یابیم که «انتظار» در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه به نوعی اعلام پذیرش ولایت و امامت واپسین امام از سلسله امامان شیعه است و همین انتظار سبب می شود ارتباط قلبی و معنوی، حفظ شود و آن ها در همۀ اعصار از فیض وجود امامشان برخوردار باشند.(2)
ص: 165
درباره وجود حجّت خدا در تمام اعصار و زمان ها، امام صادق (علیه السلام) چنین فرمودند:
«سوگند به خدا، از زمانی که خداوند روح آدم ابوالبشر را قبض فرموده است، زمین بدون رهبر و امامی که (مردم) بوسیله او بسوی خدا هدایت شوند، رها نشده است و این برایاتمام حجّت بر بندگان باشد. بحکم خداوند، هرکس آن امام را ترک نموده و واگذارد هلاک شود، و هرکس ملتزم شود، رستگار گردد».(1)
امیدها و آرزوی واقعی انسان ها، معیار خوبی برای سنجش میزان رشد، کمال و تعالی آن ها است. تا آن جا که برخی می گویند: «بگو چه آرزویی داری تا بگویم کیستی». آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند از کمال روح و رشد شخصیت انسان ها و بلندای همّت آن ها حکایت می کند. به عکس آرزوهای خُرد، حقیر و بی ارزش از بی همّتی و رشد نیافتگی افراد نشان دارد.
همّت بلند دار که مردان روزگار *** از همّت بلند به جایی رسیده اند
بنابراین، چون انسان منتظر، برترین و ارزشمندترین امیدها و آرزوهای ممکن را داراست، به طور طبیعی از بهترین و والاترین ارزش ها نیز برخوردار است.(2)
ص: 166
آری، آنی که در پی آنی.
حکایت: یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط (رحمه الله)می گوید: روزی در خدمت ایشان بودیم و راجع به فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، و خصوصیات انتظار صحبت بود. فرمودند:
«پینه دوزی بود در شهر ری، ظاهراً بنام امام علی، ترک زبان، عیال و اولادی نداشت. مسکن او هم ظاهراً در همان دکانش بود، حالات فوق العاده ای از او نقل نموده اند. خواسته ای جز فرج آقا در وجودش نبود. وصیت کرد بعد از مرگ او را در پای کوه بی بی شهربانو (در حوالی شهرری) دفن کنند. هروقت به قبر ایشان توجّه کردم، دیدم امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن جاست».(1)
انتظار راستین و حقیقی، نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظایفی که برای او شمرده شده است عمل کند، به الگوی مطلوبِ انسان های دین دار دست یافته و از جایگاه و مرتبۀ والایی برخوردار می شود.
به عبارت دیگر، انسان مُنتظر با رعایت همۀ شرایط انتظار، به همان شأن و منزلتی که مورد انتظار دین اسلام است، رسیدهو به بالاترین نقطه کمال می رسد.(2)
ص: 167
ازاین رو برخی از فرزانگان به شاگردان خود این گونه سفارش انتظار فرج مولایمان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می نمودند:
«با همۀ وجود در انتظار ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باش و حال انتظار را با مشیّت حقّ همراه کن».(1)
منتظران را به لب آمد نفس *** ای شه خوبان تو بفریاد رس
«ارج انتظار به کرامت منتظَر است و حرمت ترقّب به مقدار تأثیر مترقّب، چون ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قلمرو تأثیر او، اعم از معارف بود و نبود و مسائل باید و نباید است و منطقه وساطت وی، اعم از انسان و غیر انسان است و نصاب توانمندی او در این است که گسترۀ به ظلم و جور آلوده زمین را، به پهنۀ پاک قسط و عدل بَدَل می کند و جهنّم سوزان نظام سلطه را که مایه پرشدن عرصه حیات بشر از غبار ستم و دود طغیان است، با دست انتقام الهی خاموش و آرمان شهربهشت گونه را که لبریز از برابری و برادری و میانه روی است، تأسیس می کند، بنابراین منطقه انتظار مترصدان حضرتش که جهان آرای واقعی است مایه وسعت بشریت است، زیرا همگان خواه ناخواه به امید طلوع چنین خورشیدی، بی صبرانه به سر می برند».(2)
ص: 168
معرفتِ قدیم را، بُعد حجاب کی شود؟ *** گرچه به شخص غایبی، در نظری مقابلم
آخِرِ قصد من تویی، غایت جهد و آرزو *** تا نرسم، ز دامنت دست امید نگسلم(1)
بنابراین، ارزش و منزلت انتظار، به میزان استقرار دولت کریمۀ اهل بیت (علیهم السلام) و اجرای عدالت در سراسر گیتی بدست قدرتمند حجّت خداست، که با برچیدن همۀ ظلم ها و جنایت ها محقّق می گردد.
اکنون همه دانشمندان آگاه می دانند که فکر و اندیشۀ انسان، در حیات و زندگی او بسیار مؤثر است. اندیشه های منفی، انسان را یک فرد منفی بارمی آورد و اندیشه های مثبت،شخصیتی سازنده و مفید برای انسان به ارمغان می آورد. «اندیشه های کوتاه»، آدمی را محدود به زمین و زمان معینی می سازد و «اندیشه های بلند»، انسان را برفراز اعصار و زمان ها قرار داده و سرزمین های دیگر تحت تأثیر افکار و اندیشه های او قرار می دهد.
در زمینه تکامل انسان، چه فکری می تواند از اندیشه در پیرامون تکامل جهان هستی و نجات همۀ انسان ها، کامل تر و مثبت تر باشد؟ و چه اندیشه ای می تواند بهتر از اندیشیدن درباره عصر ظهور و تکامل جهانی، انسان را به تکامل برساند؟ ... کسی که می تواند فکر و اندیشۀ خویش را گسترش داده و دربارۀ پیشرفت عالم هستی بیندیشد، اگر
ص: 169
فقط برای ترقّی خود و خانواده اش بیندیشد، آیا در افکار کوتاه غوطه ور نشده و به اندیشه های کوچک نپرداخته است؟.
چرا انسانی که می تواند بر اساس راهنمائی های حیات بخش خاندان وحی (علیهم السلام) درباره نجات عالم هستی بیندیشد و فکر خود را در راه پیشرفت و تکامل مردم سراسر جهان پرورش دهد، از آن ها غفلت ورزیده و تنها به فکر نجات خویشتن باشد؟(1)
حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دراین باره می فرماید:«اَبْلُغُ ما تَسْتَدِرُّ بِهِ الرَّحْمَةِ اَنْ تُضمَرَ لِجَمیع النّاسِ الرَّحْمَةِ؛(2)
رساننده ترین (و مؤثرترین) چیزی که رحمت الهی به وسیله آن جاری می شود، این است که رحمت برای همۀ مردم در خاطر داشته شود.»
بنابر آنچه بیان شد، منتظران راستین دارای عالی ترین اندیشه بوده و در فکر نجات همۀ مردم جهان هستند و آن را در ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه و در دولت کریمه اهل بیت (علیهم السلام) آرزومندند.
از این رو دارای برترین مقام ها و عظیم ترین پاداش ها از سوی خدای متعال می باشند.
مردم دیده، به هر سو نگران اند هنوز *** چشم در راه، تو صاحب نظران اند هنوز
لاله ها، شعله کش از سینهٔ داغند به دشت *** در غمت، همدم آتش جگران اند هنوز
از سراپردهٔ غیبت خبری باز فرست *** که خبر یافتگان، بی خبران اند هنوز
ص: 170
آتشی را بزن آبی به رُخ سوختگان *** که صدف سُوز جهان، بدگهران اند هنوز
«پرده بردار که بیگانه نبیند آن روی» *** غافل از آینه، این بی بصران اند هنوز
رهروان، در سفر بادیه حیران تو اَند *** با تو آن عهد که بستند، برآن اند هنوز
ذرّه ها، در طلب طلعت رویت، با مهر *** همعنان تاخته، چون نوسفران اند هنوز
سحرآموختگان اند، که بارایت صبح *** مشعل افروز شب بی سحران اند هنوز
طاقت از دست شد، ای مردمک دیده، دمی *** پرده بگشای، که مردم نگران اند هنوز(1)
ص: 171
ص: 172
کسی که منتظر و چشم براه ظهور و قیام جهانی نجات دهندۀ بزرگ و موعود امّت ها است، بابسته است از نظر عملی، فکری و اعتقادی نیز انتظار و آمادگی خود را نشان دهد. تنها با لقلقۀ زبان و ادعای چشم به راه بودن، نمی توان خود را منتظر واقعی دانست.
بعد از مرحله نخست «انتظار پویا و سازنده»، باور به وجود منجی و اعتقاد به ظهور او و برپاداشت انقلاب جهانی بدست او می باشد. سپس نوبت به اصلاح و همسوسازی رفتارها، گفتارها و پندارها با این اعتقاد و باور است. وقتی انسان حقیقتاً منتظر کسی باشد، تمام رفتارها و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. بعنوان مثال: اگر منتظر مهمان باشد، حتماً خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب، در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان است. امّا اگر نهخانه را مرتب و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده و نه اصلاً به فکر میهمان بوده است، اگر ادعا کند که در انتظار
ص: 173
میهمان است. همه او را ریشخند کرده و بر گزافه گویی او خواهند خندید!!
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ *** عشق بازان چنین، مستحق هجرانند(1)
درباره وظایف منتظران حقیقی، مطالب فراوانی بیان شده است، امّا به نحو اختصار می توان گفت که وظایف انسان ها در این دوران به دو دسته کلی تقسیم می گردد: وظایف عام و خاص.
این وظایف، در سخنان معصومان (علیهم السلام) در شمار تکالیف عصر غیبت یادشده است، امّا ویژه این دوران نیست و لازم است که در همۀ زمان ها انجام شود. شاید ذکر آن ها در شمار وظایف دوران غیبت، برای تأکید بیشتر بوده است. برخی از این وظایف بدین قرار است:
یکی از آموزه های اسلامی برای پیروان، در هر عصر و زمان بویژه شناخت و معرفت امام آن زمان است. این آموزه مهم، در بیانات راهبردی پیشوایان این گونه شاهدیم:
امام صادق (علیه السلام) خطاب به فضیل فرمود:
«اِعْرِفْ اِمامَكَ فَاِنَّكَ اِذا عَرَفْتَ لَمْ یَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْاَمْرُ اَوْ تَأخَّرَ؛(2)
ص: 174
امام خود را بشناس که اگر امام خود را شناختی، دیر و زودشدن این امر (ظهور)، آسیبی به تو نخواهد زد ... » .
علاوه بر آن، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
« ... وَ اِنَّمَا الْاَئِمَّةُ قُوَّامُ اللهِ عَلیٰ خَلْقِهِ وَ عُرَفاءُهُ عَلیٰ عِبادِهِ وَ لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ اِلّٰا مَن عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لا یَدْخُلُ النّارَ اِلّٰا مَن اَنْکَرَهُمْ ... ؛(1)
پیشوایان، مدیران الهی بر مردمند و رؤسای بندگان اویند. هیچ کس جز کسی که آن ها را بشناسد و آن ها نیز او را بشناسند وارد بهشت نخواهد شد و جز کسی که آن ها را انکار کند و آن ها نیز او را انکار کنند، داخل دوزخ نگردد ... ».
بنابر آنچه بیان گردید، از روایات معصومین (علیهم السلام)به روشنی استفاده می شود که همۀ فضیلت ها و ارزش ها در بندگی خدای متعال، به داشتن معرفت امام و ملتزم شدن به آن برمی گردد، به طوری که اگر کسی این اکسیر گرانقدر را در اختیار داشته باشد، از نگاه آنچه مطلوب خداوند متعال است، هیچ کمبودی ندارد.(2)
یکی از وظایف مهم ما در هر عصر و زمان، محبت و مهرورزی با اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در جایگاه دوستان خداوند است. این مهم در دوران غیبت و پنهان زیستی امام، از اهمیت بیشتری برخوردار است. ازاین رو
ص: 175
در بیانات راهبردی و هدایتگر پیشوایان (علیهم السلام) ، سفارش اکید شده است که بر محبّت آن انوار مقدّس پایدار باشیم.
این نکته نیز قابل دقت است که بدانیم، مهرورزی به ذوات مقدس معصومین (علیهم السلام) ، امر پروردگار متعال است. سال ها پیش از آن که حضرت، زندگی دنیایی خود را آغاز کند، انسان های پاک به او ابراز محبت کرده اند. برای نمونه:
1) رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) ، آن اشرف انبیا و واپسین رسول حقّ، آن گاه که سخن از آخرین وصیّ خود به میان می آورد، در نهایت احترام و از بزرگ ترین واژگان محبت، درباره او استفاده می کرد و می فرمود:
«بِاَبی وَ اُمّی سَمِیی وَ شَبِیهی وَ شَبِیهِ موُسَی بْنِ عِمران عَلَیْهِ جُیوبُ النُّورِ ... ؛(1)
پدر ومادرم فدایش باد! که او هم نام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است که بر او نورهایی احاطه دارد ... .
2) امام علی (علیه السلام) ، زمان واپسین امام را نظاره می کند و این گونه می فرماید:
«به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، اگر آن ها ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز سکوت کرده و به زمین بچسبید، و اگر از شما یاری خواستند، به یاری آن ها بشتابید، که البته خدای متعال، بدست مردی از ما اهل بیت، گشایش می بخشد. پدرم فدای او باد! که فرزند بهترین کنیزان است».(2)
ص: 176
3) در روایتی شگفت انگیز، ششمین ستاره پرفروغ آسمان ولایت و امامت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
« ... اَمَا اِنّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذالِكَ لَاَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هَذَا الْاَمْرِ؛(1)به درستی اگر من آن روز را درک می کردم، جانم را برای صاحب این امر نگه می داشتم».
افزون بر آن، همان گرامی (علیه السلام) در پاسخ به سؤال خلّادبن صفّار که از حضرتش سؤال کرد: آیا قائم به دنیا آمده است؟ فرمودند:
«لا وَ لَوْ اَدْرَکْتَهُ لَخَدَمْتَهُ اَیامَ حَیاتی؛(2)
نه، اگر او را درک کنم، روزهای زندگی ام خدمت گزار او خواهم بود».
بنابر آنچه بیان شد، به خوبی می آموزیم که یکی از وظایف مهم و ارزشمند در دوران غیبت، مهرورزی خالصانه و پایدار به ساحت مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
تو آبی تر از آسمانی، تو را دوست دارم *** گل آویز این بوستانی، تو را دوست دارم
چو عطر هوسناک گل های وحشی در این دشت *** همیشه روانی، روانی، تو را دوست دارم
تو با لحظه های قشنگ سحر می زنی موج *** به دریایی از زندگانی، تو را دوست دارم
از آن سوی دیوارهای بلند جنونی *** مرا همدل و همزبانی، تو را دوست دارم
ص: 177
دعا می کنم تا بیایی به ویرانۀ من *** گل مهربانی نشانی، تو را دوست دارم
همین قدر می دانم از تو که مانند خورشید *** جلودار این کاروانی، تو را دوست دارم
تو زیباترین های احساس را می شناسی *** تو این باغ را باغبانی، تو را دوست دارم
بهاری ترین صبح من ای طلوع درخشان *** تو مثل خدا جاودانی، تو را دوست دارم(1)
پروای الهی، در همۀ زمان ها لازم و واجب است. امّا در دوران غیبت به دلیل شرایط خاص، اهمیّت بیشتری دارد، چراکه در این دوران عوامل فراوانی دست به دست هم داده تا انسان ها را به بیراهه کشانده گمراه سازند.
ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که روزی فرمود:
«آیا شما را باخبر نکنم از چیزی که خداوند (عزّ و جلّ) از بندگانش عملی را قبول نمی نماید مگر به آن چیز؟» ابوبصیر گوید: گفتم: آری. فرمود: «شهادت به لا اله الا الله و این که محمّد بندۀ خدا و رسول اوست و اقرار به آنچه خداوند امر فرموده و ولایت ما و برائت از دشمنان ما یعنی امامان بالخصوص و تسلیم آنانبودن و ورع و اجتهاد و طمأنینه و انتظار قائم داشتن، سپس فرمود:
ص: 178
اِنَّ لَنا دُولَةٌ یَجی اللهُ بِها اِذا شاءَ مَنْ سَرَّ اَنْ یَکونَ مِن اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَلْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الْاَخلاقِ وَ هُوَ مُنتَظِرٌ، فَاِنْ ماتَ وَ قامَ الْقائِمُ بَعْدَهُ کانَ لَهُ مِنَ الْاَجْرِ مِثلَ اَجرِ مَن اَدْرَکَهُ فَجَدّوا وَ انْتَظِروا هَنِیئاً لَکُمْ اَیَّتُها الْعِصابَةُ الْمَرحُومَةٌ.
برای ما دولتی است که خداوند آن را هرگاه که خواهد می آورد. هرکس مسرور و شادمان می شود که از یاران قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، پس می بایست پرهیزگار بوده، و به محاسن اخلاق عمل کند، در حالی که منتظر است، پس اگر از دنیا برود و پس از او، قائم قیام کند، پاداشی مانند کسی دارد که قائم را درک نماید، خواهد داشت، پس کوشش کنید و منتظر باشید، گوارایتان باد ای گروه مورد رحمت الهی واقعی شده.(1)
از آن جا که تمام امامان (علیهم السلام) نور واحدند، دستورها و فرموده های ایشان نیز یک هدف را دنبال می نماید، بنابراین، پیروی از هرکدام، اطاعت از همۀ آنان است. درزمانی که یکی از آن ها در دسترس نیست، فرامین دیگران چراغ راه هدایت است. این حقیقت در بیانات نورانی آن ذوات مقدّس این گونه شاهدیم. برای نمونه:
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ کسی که گفت: شنیده ایم که صاحب امر غایب خواهد شد، پس چه کنیم؟ فرمود: «چنگ بزنید به آنچه (از پیشوایان قبل) در دستتان است، تا این که امر بر شما آشکار شود».(2)
ص: 179
یونس بن عبدالرحمان گوید: بر موسی بن جعفر (علیه السلام) وارد شدم و گفتم: ای فرزند رسول خدا، آیا شما قائم هستید؟ فرمود: «من قائم به حق هستم، ولی قائمی که زمین را از دشمنان خدا پاک سازد و آن را از عدل و داد سرشار سازد هم چنان که پر از ظلم و جور شده باشد، او پنجمین از فرزندان من است. او را غیبتی طولانی است، زیرا از نفس خود می هراسد و گروه هایی در آن غیبت، مرتد شده و گروه هایی دیگر در آن ثابت قدم خواهند بود. خوشا به حال شیعیان ما، که در غیبت قائم ما به رشته ما چنگ زنند و بر دوستی ما و بی زاری از دشمنان ما ثابت قدم هستند. آن ها از ما و ما از آن هائیم. آن ها ما را به امامت و ما نیز آنان را به شیعه بودن پذیرفته ایم، پس خوشا بر احوال آن ها! به خدا سوگند، آنان درروز رستاخیز هم درجه ما هستند».(1)
افزون بر آن، زراره می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که امامشان از آن ها غایب گردد». زراره گوید به حضرت عرض کردم در آن زمان مردم چه کنند؟ فرمود: «یَتَمَسَّکُونَ بِالْاَمْرِ الَّذِی هُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ»؛ بر امری که هستند (دین شان) تمسک جویند تا برای آن ها آشکار شود.(2)
از شمار وظایف شیعیان در تمام دوران ها و عصرها، دستگیری و رفع نیاز فقرا و نیازمندان است. این نیازمندی ها گاهی اقتصادی، و گاهی فرهنگی، و گاهی معنوی، و گاهی بصیرت سیاسی است. امّا در
ص: 180
دوران غیبت امام که شرایط ویژه ای بر مردم جاری است، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و پاداش فراوانی خواهد داشت.
امام باقر (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
«هر آینه باید قوی شما یاری و کمک نماید ضعیفتان را، و باید عطوفت و مهربانی نماید ثروتمندان شما بر فقیرتان، وخیرخواهی نماید فرد برای برادر دینی خود ... پس اگر شخص در این حال از دنیا رفت، پیش از آن که قائم ظهور کند، شهید از دنیا رفته است».(1)
افزون بر آن، امام صادق (علیه السلام) وظایف شیعیان و منتظران راستین را در رابطه با برادران مسلمان خود چنین معرفی می فرماید:
«دوست بدار برای برادر مسلمانت آنچه برای خود دست می داری، از خشمگین کردن برادر مسلمان دوری کنی و آنچه را که مورد رضایتش است، انجام دهی و اوامرش را اطاعت کنی، چشم و راهنما و آئینۀ او باشی و ... وقتی چنین کنی، دوستی خود را، به دوستی او و دوستی او را به دوستی خودت پیوند داده ای».(2)
بنابر آنچه بیان گردید، یاران و منتظران راستین امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باید کاملاً خود را وظیفه شناس و پایبند به اسلام و متعهد ومسئول بدانند و همواره مراقب احوال و کارهای خود بوده و در رعایت حقوق هم کیشان خویش و دستگیری آن ها کوشا باشند و از انحرافات دوری جسته و به خدا پناه ببرند و مو به مو احکام اسلام را عمل کنند تا شایستگی سربازی آن حضرت را پیدا کنند.
ص: 181
افزون بر آن، رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی امام خامنه ای (حفظه الله) دراین باره فرمودند:
«بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، این است که از لحاظ معنوی، اخلاقی، علمی و پیوندهای دینی، اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و هم چنین برای پنجه افکندن با زورگویان خود را آماده کنند».(1)
آتشی افتاده بر جانم، نمی دانم چرا *** خسته و سردرگریبانم، نمی دانم چرا
روز و شب با یاد او در خلوت تنهایی ام *** غم سرود درد می خوانم، نمی دانم چرا
هم چو مجنونی ز شوق دیدن دلدار خود *** ساکن دشت و بیابانم، نمی دانم چرا
گر شبی آید به بالین من از راه وفا *** هم چنان محتاج درمانم، نمی دانم چرا
می نشیند مرغ دل بر شاخسار انتظار *** تشنه دیدار جانانم، نمی دانم چرا
یوسف گمگشته را مانم ز دهر روزگار *** گه به چاه و گه به زندانم، نمی دانم چرا
بی رخ زیبای او در بند غم زندانی ام *** تا سحر از دیده گریانم، نمی دانم چرا
یا روم صحرا به صحرا هم رهِ بادِ صبا *** یا که سرگردان و حیرانم، نمی دانم چرا
ص: 182
قطره ام گه در کنار برکه ای افتاده ام *** گه چنان سیلی خروشانم، نمی دانم چرا
ناله از نای دل بشکسته می آید برون *** روزو شب در آه افغانم، نمی دانم چرا
راز خود را با شما این گونه می گوید «صبا» *** آتشی افتاده بر جانم، نمی دانم چرا(1)
علاوه بر وظایف بیان شدۀ قبل، منتظران راستین، وظایفی دارند که به نوعی با دوران غیبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ارتباط است. برخی از مهم ترین آن وظایف با هم مرور می نمائیم:
یکی از وظایف منتظران راستین، دوستی با دوستان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، و دشمنی با دشمنان آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این آموزه، از روایات روشنگر پیشوایان بخوبی استفاده می شود. گرچه تولی و تبریدر همه زمان ها و اعصار امری لازم است ولی در دوران پنهان زیستی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأکید بیشتری شده است. برای نمونه:
1. امام باقر (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت می کند که فرمود:
طوُبیٰ لِمَنْ اَدرَكَ قائِمَ اَهلِ بَیْتی وَ هُوَ یَأتَمُّ بِهِ فی غَیْبَتِهِ قَبْلَ قِیامِهِ وَ یَتَوَّلیٰ اَوْلیاءَهُ وَ یُعادِی اَعداءَهُ، ذالِكَ مَنْ رُفَقایی وَ ذَوی مَوَدَّتی وَ اَکْرَمُ اُمَّتی عَلَیَّ یَوْمَ القِیامَةِ؛(2)
ص: 183
خوشا بر احوال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کندو در غیبت و پیش از قیامش پیرو او باشد، [دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد]، چنین کسی در روز قیامت، از رفقا و دوستان من و گرامی ترین امت من خواهد بود.
از شمار آموزه های مهم اسلام، صبر بر سختی ها و مشکلات و مصایب در زندگی است. امّا این آموزه در دوران غیبت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عبدالله بن سنان از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
سَیَأْتِی قَوْمٌ مِنْ بَعْدِكُمْ الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْكُمْ. قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَیْنٍ وَ نَزَلَ فِینَا الْقُرْآنُ. فَقالَ: إِنَّكُمْ لَوْ تحْمِلُوا لِمٰا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ؛(1)
پس از سپری شدن دوران شما، مردمی بر سر کار خواهند آمد که هر فرد آنان، پاداش پنجاه تن از شما را داراست». عرض کردند: ای رسول خدا! ما در جنگ بدر و اُحُد و حُنین در رکاب شما جنگیدیم ودرباره ما آیاتی از قرآن نازل شد. فرمود: «اگر شما آنچه آنان تحمل کردند، متحمل شوید، از صبر و شکیبایی آنان برخوردار نخواهید بود».
افزون بر آن، عمربن ثابت گوید: حضرت سیّد العابدین و سیّد الساجدین (علیه السلام) فرمودند: «هرکس در غیبت قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر ولایت ما ثابت و پایدار بماند، خداوند او را پاداش هزار شهید مثل شهدای بدر و اُحُد عطا فرماید».(2)
ص: 184
امام حسین (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
اَما اِنَّ الصّابِرَ فی غَیْبَتِهِ عَلَی الْاَذیٰ وَ التَّکْذِیبِ بِمَنزِلَةِ الْمُجاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَی رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) ؛(1)
اما صبرکننده بر اذیت و تکذیب در غیبت او، بسان مجاهدیاست که با شمشیر در رکاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با دشمنان مبارزه کند.
در فرهنگ اسلام، دعا و نیایش جایگاه ویژه و والایی دارد. یکی از مصادیق نیایش، رفع مشکلات و گرفتاری ها از همۀ انسان هاست. از دیدگاه شیعه این اندیشه مهم محقق نمی شود، مگر با ظهور آخرین ذخیره خداوند (عزّ و جلّ) که از پس پرده غیبتش بیرون آید و جهان را بنور وجود خویش روشن و منوّر فرماید. ازاین رو در بیانات راهگشای معصومان (علیهم السلام) ، سفارش اکید شده است که برای فرج و گشایش دست به دعا برداریم. برای نمونه:
در بخشی از توقیع شریف خود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند:
وَ اَکْثِروا الدُّعاء بِتَعجِیلِ الْفَرَج؛(2)
و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید.
«البته هرکس می داند که سفارش امام به درخواست و دعا، فقط مقصود اصلی کلمات و لقلقه زبان نیست، گرچه خواندن دعا هم ثواب مخصوصی دارد، بلکه منظور، توجه قلبی دائم به معنا و مفهوم این دعا و توجه به این
ص: 185
است که در دوره غیبت، امر دین و دین داری و اعتقاد صحیح به غیبت و امامت، کار دشواری است که فقط از آدم اهل یقین و با استقامت ساخته است. یگانه کسی که از دریای معرفت پروردگار چشیده باشد و به ملزم شناخت پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) دستی رسانده و از کج راه های گمراهی و سرگردانی پرهیز کرده باشد، سختی های دورۀ غیبت را به آسانی تحمل خواهد کرد و ناباوری ها، برایش به یقین مبدّل خواهد شد».(1)
آری، کسی که در انتظار آمدن مولای خود به سر می برد، از خداوند تعجیل امر فرج او را درخواست خواهد کرد، بویژه آن که بداند با فرج و ظهور او زمینه هدایت، رشد و کمال جامعه بشری به طور کامل فراهم می شود.(2) افزون بر آن، دعا برای فرج فواید دیگری نیز به همراه دارد که برخی از آن ها به قرار زیر است:
1) اظهار محبت باطنی است. 2) نشانه انتظار است. 3) باعث زیادی نعمت می شود. 4) نجات از فتنه های آخر الزمان در پی دارد. 5) سبب آمرزش گناهان می گردد. 6) در خواب یا بیداری تشرف به خدمت آن حضرت را فراهم می گردد.(3)
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، که از آموزه های روایی اسلام استفاده می شود، آمادگی همیشگی برای امر فرج است. این تکلیف مهم در برخی روایات این گونه بیان گردیده است. برای نمونه:
ص: 186
امام باقر (علیه السلام) ذیل آیه شریفه «اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ» فرمودند: اِصْبِرُوا عَلیٰ اَداءِ الْفَرائِضِ وَ صابِرُوا عُدُوَّکُمْ وَ رابِطُوا اِمامَکُمْ اَلْمُنتَظَر؛(1) بر انجام واجبات شکیبایی کنید ودر برابر دشمنان، یکدیگر را یاری نمائید و برای یاری پیشوای منتظر، همواره آمادگی خود را حفظ کنید.
برخلاف تصور برخی که «رابطوا» را بر ایجاد ارتباط و ملاقات با حضرت معنا کرده اند، این واژه به معنای آمادگی برای مبارزه است.(2)
از سخنان گرانمایه و نورانی معصومین (علیهم السلام) بدست می آید که، مرابطه بر دو گونه است:
گونه اوّل: آن است که گروهی از مسلمانان در مرزهای کشورهای اسلامی برای دفع دشمنان آماده باشند.
گونه دوم: آن است که مؤمنان درهرحال، منتظر فرج معصومان (علیهم السلام) باشند، و در تسلیم و اطاعت امر آن ها و صبر بر طول زمان ظهور و فرج و در آنچه در حال استتار آن ها و امر آن ها است، ثابت قدم باشند، و در این حال،در حد امکان آماده باشند، عزم بر یاری ایشان در هنگام ظهور داشته باشند، و از نظر ظاهری و جسمی هم در امر آن ها ثابت قدم باشند.(3)
امام صادق (علیه السلام) دراین باره فرمودند:
«هریک از شما برای ظهور قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ابزار جنگی فراهم کنید، اگرچه یک تیر باشد، امید است همین که کسی این نیّت را داشته باشد، حق تعالی او را از اصحاب و یاوران او قرار دهد».(4)
ص: 187
مقام معظم رهبری امام خامنه (حفظه الله) دراین باره فرمودند:
«ما مأمور به انتظاریم. انتظار یعنی آماده باش، انسان مؤمن و منتظر کسی است که در حال آماده باش است ... امام ما و شما اگر امروز هم ظهور کرد، باید ما آماده باشیم».(1)
از شمار وظایف خاص منتظران راستین و واقعی، یکی هم حفظ و تقویت پیوند قلبی با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)و تجدید دائمی عهد و پیمان است. این وظیفه مهم و اساسی در بیانات راهبردی پیشوایان هدایت، این گونه بازتاب یافته است.
حضرت امام باقر (علیه السلام) درباره ثابت قدمان بر امر ولای-ت ف-رموده است:
«زمانی بر مردم آید که امامشان غیبت کند. خوشا بر افرادی که در آن زمان، بر امر ما ثابت قدم بمانند، کمترین ثوابی که برای آن ها خواهد بود، این است که باری تعالی به آن ها ندا کرده و فرماید: ای بندگان و ای کنیزان من! به نهان من ایمان آوردید و غیبت مرا تصدیق کردید، پس به ثواب نیکوی خود، شما را مژده می دهم. شما بندگان و کنیزان حقیقی من هستید. از شما می پذیرم و از شما درمی گذرم و برای شما می بخشم و به واسطه شما باران بر بندگان می بارم و بلا را از آن ها بگردانم. و اگر شما نبودید، بر آن ها عذاب می فرستادم ... ».(2)
ص: 188
شکی نیست که امامان معصوم (علیهم السلام) سخنی از نزد خود نمی گویند و آن چه در این سخن بدان اشاره فرموده اند، برگرفته از علومی است که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و آن حضرت از وحی الهی دریافت کرده اند، بنابراین جای هیچ شک و تردیدی نیست.(1).
بنابر آنچه بیان شد، یکی از کارهایی که این پیوند معنوی و وِلایی را تحکیم می بخشد، تجدید عهد هر روزه با آن یار سفرکرده می باشد. دراین باره سفارش شده در پگاه هر روز، زانوی ادب در مقابل ساحت مقدس آن امام همام بر زمین نهاده و به دستور امام صادق (علیه السلام) ، عهدنامه را نجوا نماید.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «هرکس خدای متعال را چهل بامداد با این عهد بخواند، از یاران قائم ما خواهد بود، و اگر پیش از ظهورر بمیرد، خدای متعال، او را از قبرش بیرون می آورد و در برابر هر کلمۀ این دعا، هزار حسنه به او می دهد و هزار بدی از او محو می کند. متن آن این است: اَللّهُمَّ رَبَّ النّورِ الْعَظیم ... ».(2)
و دعای «اللهم کن لّولیك حجّة ابن الحسن ... » را در قنوت یا تعقیب نمازها زمزمه کنیم.
امروز امیرِ در میخانه تویی تو *** فریادرس نالۀ مستانه تویی تو
مرغِ دلِ ما را که به کس رام نگردد *** آرام تویی، دام تویی، دانه تویی تو
ص: 189
بی شک، ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ایجاد حکومت عدل مهدوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با مبارزات فراوانی همراه خواهد بود. چراکه سردمداران کفر و طغیان به راحتی پیام عدالت گستر و حق محور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را برنتابیده و با حضرتش به جنگ خواهند پرداخت. بنابراین قیام حضرت با مجاهده و ایثار و نثار آغاز خواهد گشت.
در عصر غیبت کبری کسانی منتظر حقیقی آن حضرت اند که از سویی براساس «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ»؛(1) کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و درحالی که بر پهلو خوابیده اند، یاد می کنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند.
اهل معرفت و فکر و ذکرند و با دعا و نیایش، خواست و اندیشه و راز و نیاز و انسی دارند. و از سوی دیگر براساس، «لِیَعُدَّنَّ اَحَدُکُمْ لِخُروُجِ الْقٰائِمِ وَ لَوْ سَهماً»؛ باید خود را برای یاری امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، اگرچه با آماده کردن یک تیر مهیا سازید(2) هماره آماده جهاد، شهادت، حماسه ایثار و نثارند.
زاهدان و عابدانی که پیوندی با جهاد و شهادت و مبارزه ندارند، خواسته یا نخواسته دوستدار امام غایب اند نه امام قائم، و چون آن حضرت ظهور کند، چنین افرادی اولین کسانی اند کهرخ برتابیده و دستورهای مبارزه آموز و سیرت های مخاطره آمیزش را نادرست
ص: 190
خواهند دانست. مطلوب اینان غایب آل محمّد (صلی الله علیه و آله) است نه قائم آل محمّد (صلی الله علیه و آله) .
آنان که در کنار زهد و پارسائی در عرصه های علمی و عملی اهل میدان جهاد، مبارزه وشهادت اند و خویشتن را برای یاری و حمایت امامشان (هرچند با آماده کردن یک تیر) مهیا کرده اند و آماده دفاع از مرز دین و حریم قرآن و عترت اند و از غیر خدا نهراسیده و سلاح در کف، اهل زمزمه و مناجات اند، منتظران راستین و مشتاقان قائم آل محمدند (صلی الله علیه و آله) ».(1)
از شمار وظایف منتظران راستین امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، یکی هم این است که اهل عجله و شتابزدگی نیستند، درعین حال که ظهور حضرتش را لحظه شماری می نمایند ولی تسلیم امر و قضاء الهی می باشند. ازاین رو امامان معصوم (علیهم السلام) پیروان خویش را از تندروی، شتابزدگی و عجله نمودن برحذر داشته اند. برای نمونه:
1. محمدبن مسلم نقل می کند: نزد امام صادق (علیه السلام)بودم که مِهزم بر ایشان وارد شد و گفت: فدایت شوم! به من خبر بده این امری که انتظارش را می کشیم، کی رخ می دهد؟ امام (علیه السلام) فرمود: ای مِهزم،
کَذَبَ الْوَقّاتونَ، وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلونَ، وَ نَجَا الْمُسَلِّمون، وَ اِلَیْنا یَصِیرونَ؛
ص: 191
وقت گذاران دروغ گفتند، و عجله کنندگان هلاک شدند، و تسلیم شدگان نجات یافتند و بسوی ما ره سپارند.(1)
2. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دراین باره فرمودند: «بِالصَّبْرِ یُتَوَقَّعُ الْفَرَجِ»؛ با شکیبایی، امید فرج می رود.(2)
3. فضل کاتب می گوید: نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که نامهٔ ابومسلم آمد. امام (علیه السلام) فرمود: «نامۀ تو پاسخی ندارد. از نزد ما بیرون برو!». ما باهم مخفیانه و پنهان شروع به گفتگو کردیم که امام (علیه السلام) فرمود:
«ای فضل (علیه السلام) مخفیانه چه می گوئید؟ خداوندِ والا یاد به خاطر عجله بندگانش، عجله نمی کند، و جابه جا کردن یککوه از نابودی حکومتی که اَجَلش فرا نرسیده، آسان تر است».(3)
بنابر آنچه بیان شد، یکی از وظایف مهم منتظران راستین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، شکیبایی بر امر ظهور و عجله ننمودن است. ازاین رو امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «شکیبایی نمودن و انتظار فرج کشیدن، چه نیکوست! آیا سخن خدای (عزّ و جلّ) را نشنیده ای که فرمود: (و چشم براه باشید که من نیز به همراه شما چشم براهم) و (انتظار بکشید که من نیز با شما منتظرم)؟! پس شکیبا باشیدد که فرج، هنگام ناامیدی می رسد، و افراد پیش از شما، شکیباتر از شما بودند».(4) اگر حقیقت غیبت درک شود، و بدانیم حضور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت، مانند خورشید پشت ابر منشاء اثر و نورانیت است و بدانیم ظهور از سنّت های الهی است که با فراهم شدن
ص: 192
شرایط آن تحقق می یابد، هرگز در این امر شتاب نخواهیم کرد.
برای برپایی این نظام اسلامی فداکاری های بسیاری انجام شده است. این نظام، ثمرۀ خونِ صدها هزار شهید دوران انقلاب و دفاع مقدس است. صدها هزار گل پرپر شده تا اینبوستان پدید آمده است. مطلب دیگر این است که اگر بخواهیم این نظام برقرار باشد، باید محور این نظام محفوظ بماند، باید مورد حمایت قرار گیرد، باید به او عشق ورزید و نباید از اطاعت او کوتاهی کرد. همه می دانند که برقراری این نظام اسلامی، مرهون زحمات امام راحل رضوان الله تعالی علیه است. اگر شخص امام خمینی (قدس سره) نبود، چنین انقلابی به پیروزی نمی رسید. شکّی نیست که حمایت های همه جانبۀ مردم از امام، باعث برقراری و جاودان ماندن این نظام اسلامی شد. مگر می شود انسان به اسلام علاقه مند باشد، ولی به نظام اسلامی علاقه ای نداشته باشد.(1)
نظام مقدس اسلامی، میوه ای از درخت نبوت و امامت است. ما نمی دانیم چه نعمت بزرگی را در این جهان داریم. قدرت بزرگی هم چون آمریکا را با عنایت الهی به زانو درآورده ایم تا جایی که به طور رسمی و عملی، با کمال فضاحت و رسوایی، برخلاف تمام قوانین بین الملل و با زیرپا گذاشتن عهد نامه هایی که خودش امضاء کرده است، برای براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران سالانه مبالغ هنگفتی تصویب می کند. اگر انقلاب اسلامی ایران و نظام اسلامی آن برای آنان اهمیّتی نداشت،
ص: 193
هرگز حاضر به قبول این رسوایی نبودند. ازاین رو یکی ازوظایف مهم منتظران راستین انقلاب جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران با تمام توان است که زمینه ظهور حضرت را با تفضّل خداوند تبارک و تعالی فراهم نماید. احتمال دارد مراد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) انقلاب اسلامی ایران باشد وقتی فرمودند: «یَخْرُجُ النّاسٌ مِنَ الْمَ-شْرِقِ، فَیُوَطّئونَ لِلْمَهدِیِّ، یَعْنی سُلْطانَهُ»؛ مردمی از شرق قیام می کنند و برای حکومت مهدی، زمینه را آماده می کنند.(1)
از شمار وظایف منتظران راستین امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، یکی هم حمایت و پشتیبانی کامل از نایب آن حضرت یعنی ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب اسلامی است، در زمان غیبت کبری، قوای سه گانۀ کشور، نیروهای مسلح، احزاب، گروه ها، سازمان ها و همۀ مردم باید در خدمت نائب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده و با تمام توان مجری دستورات و رهنمودهای ایشان باشند.
آیة الله مصباح (حفظه الله) دراین باره می فرماید:
«اگر امروز، امام در میان ما نیست، باید همان محبّت و ارادت و سرسپردگی را به جانشین او داشته باشیم که الحمد للهاین محبت و ارادت را داریم. خدا را شکر می کنیم که برای این دوران، کسی را ذخیره فرمود تا بتواند وظایف رهبری را به خوبی انجام دهد. ما باید برای سلامتی و توفیق او دعا کنیم، در خلوت و تاریکی شب، از خدا بخواهیم
ص: 194
حضرتش را برای رهبری عالَم اسلام حفظ کند. باید در عمل حامی و پشتیبان همه جانبۀ او باشیم و این ارادت را به رخ دشمنان او بکشیم و به دشمنان بگوییم: به کوری چشم شما که از هیچ توطئه ای کوتاهی نکردید، ما هم چنان متّحد هستیم و پشت سر رهبرمان ایستاده ایم ... شهیدان ما وظیفۀ خود را انجام دادند و هم اکنون ثمره ایثار و جهادشان را به دست من و شما سپرده اند، ما هستیم که باید دستاوردهای آن ها را حفظ کنیم».(1)
وظیفه ما در این عصر این است که اهمیّتِ موقعیتِ خود را بشناسیم و بدانیم چه نعمت عظیمی داریم که شکرانه آن حمایت همه جانبه از رهبری نظام است ... اگر در گوشه و کنار، از کسانی خطاهایی سرزند و اگر قصورهایی هست، باید خیلی هوشیار و خردمند باشیم که این نقایص جزئی، نباید ما را درباره اصل و کلّ نظام سُست و محبت مان را کمرنگ کند. مگر در زمان حکومت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیرمؤمنان (علیه السلام) نقص وجود نداشت ... علت مطلوب بودن آن نظام این بود که محورش علی (علیه السلام) بود. آیاصحیح است که به سبب خطاها، از حمایت حکومت علی (علیه السلام) دست برداریم؟ هیچ کس نمی گوید در کشور ما هیچ اشتباهی رخ نمی دهد، هیچ ظلمی انجام نمی گیرد و هیچ خلاف شرعی صورت نمی گیرد. اما این نقص ها را نباید به حساب اصل نظام و رهبری آن گذاشت. زیرا همه آگاهیم که رهبر معظم انقلاب دام عزّه نهایت جدّیت را برای اجرای احکام اسلام و عدالت بکار می برد.(2)
ص: 195
یکی دیگر از وظایف منتظران راستین، یاری خواهی از خداوند تبارک و تعالی است. اگرچه یاری خواستن از حق تعالی در تمام دوران ها و اعصار امری پسندیده و ضروری است، امّا در روزگار غیبت، این امر مهم از ضرورت بیشتری برخوردار است. برخی از آن ها که در کلام راهبردی پیشوایان بر آن ها تأکید بیشتری صورت گرفته بدین قرار است:
عبدالله بن سنان می گوید: من و پدرم بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدیم. فرمود: «شما چگونه خواهید بود هنگامیکه در روزگاری قرار می گیرید که پیشوای هدایت را نمی بینید و نشانه ای دیده نمی شود و تنها، کسی در آن روزگار نجات می یابد که دعای غریق را بخواند». پدرم به ایشان گفت: اگر این وضعیت در شب اتّفاق افتد، چه کنیم؟ فرمود: «تو به آن روزگار نمی رسی، امّا اگر چنین شد، همان که در دست دارید بچسبید تا کار برایتان روشن شود».(1)
عبدالله بن سنان در روایتی دیگر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «شبهه ای به شما می رسد و بدون نشانۀ قابل رؤیت و یا پیشوای هدایت می مانید و جز کسی که دعای غریق را بخواند، نجات نمی یابد».
گفتم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود: می گویی: «یا اللهُ یا رَحمانُ یا
ص: 196
رَحیمُ، یا مُقَلِّبَ الْقُلوبِ، ثَبِّتْ قَلْبی عَلیٰ دِینِكَ ... »؛ ای خدا، ای مهرگستر، ای مهربان، ای دگرگون کنندۀ دل ها، دلم را بر دینت استوار بدار.(1)
زراره نقل می کند: شنیدم از امام صادق (علیه السلام) که می فرماید: «جوان، پیش از قیامش غیبتی دارد». گفتم: چرا؟فرمود:«از جانش می ترسد». سپس فرمود: «ای زراره، او کسی است که انتظارش را می کشند و او همان کسی است که در تولّدش شک می شود. برخی از آنها می گویند: پدرش بی جانشین درگذشت و برخی می گویند: هنوز در شکم مادرش است. برخی از آن ها می گویند: او دو سال پیش از درگذشت پدرش بدنیا آمده و او همان است که انتظارش را می کشند جز آنکه خدای (عزّ و جلّ) دوست دارد شیعه را امتحان کند. این هنگام است که باطل اندیشان، شک می کنند، ای زراره». گفتم: فدایت شوم، اگر آن زمان را درک کردم، چه کار کنم؟
فرمود: ای زراره، هنگامی که آن زمان را درک کردی، این دعا را بخوان:
«اَللّٰهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اَنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّكَ اَللّٰهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ، اَللّٰهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينی»؛
خدایا، خودت را به من بشناسان، که اگر تو خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی شناسم. خدایا، فرستاد ه ات را به من بشناسان، که اگر فرستاده ات را به من نشناسانی، حجّتت را نمی شناسم. خدایا،
ص: 197
حجّتت را به من بشناسان، که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه می شوم.(1)
برای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دو دسته دعای عهد داریم. دسته نخست دربردارندۀ بیعت شیعه با امام و آمادگی آنان برای یاری امام است و دسته دوم به گونه ای، عهد با خداوند در حفظ باورهای اساسی و ایمان به ارکان دین و استوار سازی آن ها را طرح می کند که دعای این جا از گونه دوم است.(2)
جابربن یزید جُعفی می گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: «هرکس این دعا را یک بار در عمرش بخواند، جزو بندگان خدا نوشته می شود و نامش را به دفتر قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می برند و چون قائم ما قیام کند، او را به نام خود و پدرش صدا می زند و این نوشته را به او می دهند و می گویند: این نوشته را بگیر، همان عهدی که با ما در دنیا بستی و این همان سخن خدای (عزّ و جلّ) است که: (مگر کسی که عهدی نزد خدای رحمان برگیرد).(3) این دعا را در حال طهارت بخوان. می گویی:
اَللّٰهُمَّ یا اِلهَ الْآلِهَةِ، یٰا واحِدُ یا اَحَدُ، یا آخِرَ الْاخِرینَ، یا قاهِرَ الْقاهِرینَ، یا عَلِیُّ یا عظیمُ، اَنتَ الْعَلِیُّ الْاَعلیٰ، عَلَوْتَ فَوْقَ کُلِّ عُلُوٍّ، هٰذا یا سَیِّدی عَهدی، وَ اَنْتَ مُنجِزُ وَعدِي، فَصِلْ یا مَوْلایَ عَهدِی، وَ اَنجِز وَعْدِی، آمَنْتُ بِکَ، اَسأَلُكَ بِحِجابِكَ الْعَرَبی، و بِحِجابِكَ الْعَجَمیِّ، وَ بِحِجابِكَ الْعِبرانِیِّ، وَ بِحِجابِك السُّریانِیِّ، وَ بِحِجابِكَ الرّومیِّ، وَ بِحِجابِكَ الْهِندِیِّ، وَ اَثبِتْ مَعْرِفَتَكَ بِالعِنایَةِ الْاولیٰ، فَاِنَّكَاَنْتَ اللهُ لا تُریٰ وَ اَنْتَ
ص: 198
بِالْمَنْظَرِ الْاَعلیٰ، وَ اَتَقَرَّبُ اِلَیْكَ بِرَسُولِكَ الْمُنذَرِ، وَ بعَلِیِّ اَمیرِالْمُؤمنینَ صَلواتُ اللهِ عَلَیهِ الْهادي، وَ بِالْحَسَنِ السَّیِّدِ وَ بِالحُسَینِ الشَّهیدِ سِبْطَي نَبِیِّكَ، وَ بِفاطِمَةِ الْبَتولِ، وَ بِعَلِیِّ بنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعابِدینَ ذِي الثَفِناتِ، وَ مُحَمَّدِبنِ عَلِیِّ الْباقِرِ عَنْ عِلْمِكَ، وَ بِجَعفَرِ بنِ مُحَمّدِ الصّادِقِ الَّذی صَدَّقَ بمِیثاقِكَ وَ بِمِیعادِكَ، وَ موسیَ بنِ جَعْفرٍ الْحَصورِ الْقائِمِ بِعَهْدِكَ، وَ بِعَلیِّ بنِ مَوسیَ الرِّضا الرّاضی بِحُکْمِكَ، وَ بِمُحَمَّدبنِ عَلِیٍّ الْحِبرِ الْفاضِلِ المُرْتَضیٰ فِی الْمُؤمِنینَ، وَ بِعَلِیِّ بن مُحَمَّدٍ الْاَمِینِ الْمُؤتَمَنِ هادِی المُستَرْشِدِینَ، وَ بِالْحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الطّاهِرِ الزَّکِیِّ خَزانَةِ الوَصیِیّنَ، وَ اَتَقَرَّبُ اِلَیْكَ بالْاإمامِ الْقائِمِ الْعَدْلِ الْمُنتَظَرِ الْمَهدِیٍّ، اِمامِنا وَ ابنِ اِمامِنا، صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ اَجمَعیِنَ، یا مَنْ جَلَّ فَعَظُمَ، وَ اَهْلُ ذالِكَ فَعَفا وَ رَحِمَ، یا مَن قَدَرَ فَلَطُفَ، اَشکُوا اِلَیكَ ضَعفی، وَ ما قَصُ-رَ عَنْهُ اَمَلی مِن تَوْحِیدِكَ وَ کُنهِ مَعْرِفَتِكَ، وَ اَتَوَّجَهُ اِلَیْكَ بِالتَّسمِیَةِ الْبَیْضاءِ، وَ بِالْوَحدانِیَّةِ الْکبریٰ، الَّتی قَصُرَ عَنْها مَن اَدْبَرَ وَ تَوَلّیٰ، وَ آمَنتُ بِحِجابِكَ الْاَعْظمِ، وَ بِکَلِماتِكَ التّامَةِ الْعُلیَا. اَلَّتی خَلَقتَ مِنها دارَ الْبَلاءِ، وَ اَحلَلْتَ مَنْ اَحْبَبتَ جَنَّةَ الْمَأویٰ، وَ اَمَنتُ بِالسّابِقینَ وَ الصِّدِیقینَ، وَ اَصْحابِ الْیَمینِ مِنَ الْمُؤمنِینَ، اَلَّذِینَ خَلَطوُا عَمَلاً صالِحاً وَ آخِرَ سَیِّئاً، اَلاّٰ تُوَلِّیَنی غَیْرَهُمْ، وَ لا تُفَرِّقْ بَینی وَ بَینَهُمْ غَداً اِذا قَدَّمتَ الرِّضا بِفَصلِ الْقَضاءِ وَ آمَنتُ بِسِرِّهِمْ وَ عَلانِیَتِهِمْ، وَ خواتِیمِ اَعْمالِهِمْ، فَاِنَّكَ تَخْتِمُ عَلَیْها اِذا شِئتَ. یا مَن اَتْحَفَنی بِالاِقرارِ بِالوَحدانیَّةِ، وَ حَباني بِمَعرِفَةِ الرُّبوبیَّةِ، وَ خَلَّصَنی مِنَ الشَّكِ وَ الْعَمیٰ، رَضیتُ بِكَ رَبّاً، وَ بِالْاَصْفِیاءِ حُجَجاً، وَ بِالمَحجُوبینَ اَنبِیاءَ، وَ بِالرُّسُلِ اَدِلَّاءَ، وَ بِالْمُتَّقینَ اُمَراءِ، وَ سامِعاً لَكَ مُطیعاً.
ای خدا، ای خدای خدایان، ای یگانه، ای یکتا، ای آخر آخران، ای چیره بر چیرگان، ای والا، ای بزرگ، تو والا ووالاترینی، از هر بالایی بالاتری، ای سرور من، این عهد من است و تو، انجام دهندۀ وعده ات به من هستی.
ای مولای من، مرا به عهدم برسان و وعده خود را به من عملی کن.
ص: 199
به تو ایمان آوردم، از تو به حقّ حجاب عربی ات و به حجاب غیر عربی ات و به حجاب عبری ات و به حجاب سریانی ات و به حجاب رومی ات و به حجاب هندی ات، درخواست می کنم که معرفتت را با نخستین عنایتت در من استوار بداری، که تو خدای نادیدنی هستی و در بالاترین دیدگاه قرار داری.
وَ (من) با فرستادۀ هشدار دهنده ات، و با علی هدایت گر مؤمنان که درودهای خدا بر او باد، و با حسنِ سرور، و با حسین شهید، دو نوۀ پیامبرت، و با فاطمۀ بتول (از دنیا بریده) و با علی بن الحسین زیور عابدان و دارای پیشانی پینه بسته (از فراوانی سجده)، وَ محمدبن علی شکافندۀ علمت، و با جعفربن محمد صادق که بر پیمان و وعده اش با تو پابرجا بود، و موسی بن جعفر خویشتندار در برابر خواسته هایش و قیام کننده به عهدت، و با علی بن موسی الرضا، رضایتمند به حُکمت، و با محمدبن علی دانای فاضل و پسندیده میان مؤمنان، و با علی بن محمّد امانتدار مورد اعتماد و هدایتگر راه جویان، و با حسن بن علی پاک و پاکیزه و گنجور وصیّان، و به تو تقرّب می جویم، و نیز به امام قائم عادل منتظَر، مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ،امام ما و فرزند امام ما که درود خدا بر همۀ آنان باد، به تو تقرّب می جویم.
ای که شکوهمند و بزرگی، و شایسته شکوه و جلال و عفو و رحمت هستی، ای که قدرت دارد و لطف می کند، ناتوانی ام را به تو شِکوه می کنم و نیز آنچه از آرزویم دربارۀ یگانگی و ژرفای شناختت نرسیدم، و با نام گذاری سپید (و نورانی) و بزرگترین وحدت که هرکه پشت کرد و روی گرداند، به آن نرسید، به تو روی می آورم. به بزرگترین حجاب و به والاترین کلمات کاملت، که سرای بلا را از آن آفریدی و کسی را که
ص: 200
دوست داشتی، در جنّة المأوی (بوستان سرا) جای دادی، ایمان آوردم و به پیشی گرفتگان و انسان های راستین پایدار، (همان) مؤمنان قرارگیرنده در جرگۀ اصحاب یمین، که عملشان مخلوطی از شایسته و ناشایسته است، باور دارم. (از تو درخواست می کنم) که غیر ایشان را ولیّ من نکنی و فردا که رضایتت را بر حکم قضایت مقدّم می داری، میان من و ایشان جدایی نیندازی، که من به نهان و آشکارشان و فرجام کارهایشان ایمان دارم و تو هرگونه بخواهی، آن را به پایان می بری.
ای که اقرار به یگانی اش را تحفه راه من کرده و شناخت ربوبیّتش را به من هدیه نموده و مرا از شک و ندیدن، رهایی داده است، به صاحب اختیاری تو و به حجّت بودن برگزیدگان و به پیامبر بودن در حجاب مانده ها و به راه نما بودن فرستاده هاو به امیر بودن پرهیزگاران، خشنود، و مطیع و گوش به فرمان تو هستم.(1)
آیة الله جوادی آملی (حفظه الله) دراین باره می فرماید:
ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خویش، تنها راه رسیدن به حیات معقول و مطلوب است ... تشرف بی واسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، لیاقت و شایستگی هایی ویژه می خواهد، ازاین رو تنها اوحدی از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق می یابند.
آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط
ص: 201
روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.
1) انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره (علیهم السلام) از بهترین راه هایی است که می تواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواسته ای نداشتهباشد، چراکه از قدر عملش می کاهد. چون خواسته ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیّات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود. پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که «سَجِیَّتُهُمُ الْکَرَمْ»،(1) بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، چراکه آنچه آن حضرت به اقتضای سجیّه کریم خویش عطا می کند ماندنی است. البته این سخن بدان معنا نیست که اگر انسان مشکل خاصی دارد، با امام خویش درمیان نگذارد و از او نطلبد، بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان درخور خویش عطا کنند.
2) از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادب برخاستن به احترام نام مبارک ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که در میان شیفتگان و پیروان خاندان عصمت (علیهم السلام) سنّتی دیرپاست.(2)
ص: 202
3) زیارت آل یس، یکی از زیارت های مشهور حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این زیارت با بیست وسه سلام آغاز شده است: سلام اوّل به آل یس (عترت پاک پیامبر (صلی الله علیه و آله) ) و سلام های بعدی، هریک خطاب به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با القاب و عناوین خاص آن حضرت می باشد. سپس با اظهار و اقرار به اصول اعتقادی صحیح و گواه گرفتن امام بر آن ها و تجدید عهد وفاداری برای اولیای دین، زیارت به پایان می رسد.
این زیارت، به تصریح برخی از عالمان، جامع و کامل ترین و بهترین زیارت های آن حضرت است و در همۀ اوقات می شود آن را خواند. سندهای این زیارت، صحیح و معتبر بوده و در مجامع مهم حدیثی و دعایی نقل شده است.(1)
یکی دیگر از وظایف منتظران راستین و پیروان حقیقی اهل بیت (علیهم السلام) ، خلوص نیّت در همه کارهاست. پاکسازی انگیزه از غیر خدا، اساس و بنیان همۀ فضایل انسانی است. خدای متعال می فرماید:
«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»؛(2)
«خداوند را بخوانید، درحالی که تنها برای او در دین اخلاص می ورزید، گرچه کافران را ناخوش آید».
در جای دیگر از زبان شیطان (دشمن حقیقی و آشکار انسان) می فرماید، تنها گروهی از اغوای و گمراهی شیطان درامان هستند، اهل اخلاص اند:
ص: 203
«قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ*إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»؛(1)
شیطان گفت: «سوگند به عزت تو که همۀ آن ها را گمراه می کنم مگر بندگان برگزیده و خالص شده تو از میان آن ها».
افزون بر آن، امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) از پدرانش و ایشان از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت به فرزندش حسین (علیه السلام) فرمود:
«نهمین از فرزندان تو ای حسین، کسی است که به حق قیام کند و دین را اظهار نماید و عدل را بگسترد، حسین (علیه السلام) می فرماید: عرض کردم: یا امیرالمؤمنین، چنین امری خواهد بود؟ فرمود: به آن کس که محمّد (صلی الله علیه و آله) را به نبوّت اختیار فرمود و او را بر همۀ مردم برگزید، آری خواهد بود. و لکن بعد از غیبت و حیرتی خواهد بود. «فَلا یَثْبَتُ فِیها عَلیٰ دِینِهِ اِلَّا الْمُخلِصُونَ الْمُباشِرونَ لِرُوح الْیَقینَ»؛ پس در دین استوار و ثابت نمی ماند، مگر کسی که دارای اخلاص باشد و با روح یقین مباشر شده، و آنان کسانی هستند که خداوند (عزّ و جلّ) پیمان ولایت ما را از آن ها گرفته و ایمان در قلب آنان نوشته شده و به روح الهی مؤید هستند.(2)
برخی از وظایف دیگر منتظران راستین امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، بصورت فهرست وار به قرار زیر است:
1. یاد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودن و مداومت بر آن.
2. دعا برای شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و افزایش آن.
ص: 204
3. دعا برای سلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
4. مداومت بر دعای فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
5. توبه و ترک گناهانی که سبب تأخیر در امر فرج آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می شود.
6. زیارت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
7. توسل به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
8. هدیه ثواب نماز، تلاوت قران، صدقه و ... به آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
9. آمادگی برای ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
10. اطاعت و پیروی از نایب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
11. زمینه سازی برای آمدن امام زمان (عجل الله تعالی فرجهالشریف) .
12. رعایت ادب نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
13. اظهار علاقه و مهرورزی به آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
14. ذکر فضایل و مناقب آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
15. تشکیل جلسات مربوط به مهدویت و آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
16. شرکت در مجالس و محافلی که بنام حضرت برگزار می گردد.
17. ترک توقیت و تعیین زمان برای فرج آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
18. رعایت حقوق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
19. احترام به منتسبین به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
20. توجه و تعظیم اماکن منتسب به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
21. رعایت حقوق برادران دینی.
22. ترک تسمیه.
23. قیام به هنگام نام مخصوص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
ص: 205
24. دست برسر گذاشتن به هنگام شنیدن نام مخصوص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
25. حفظ زبان به غیر از یاد خدا.
26. زیارت امام حسین (علیه السلام) از راه نزدیک و دور.
27. شرکت در مجالس سوگواری امام حسین (علیه السلام) و گریستن در مصایب آن حضرت.
28. صدقه دادن به نیابت آن حضرت و برای سلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
29. زیارت مشاهد رسول اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) به نیابت آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
30. خوشحال کردن مؤمنین و دوستداران آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .(1)
مقام معظم رهبری امام خامنه ای (حفظه الله) درباره وظایف منتظران راستین فرمودند:
«باید اهل عمل و اصلاح و صلاح باشیم که دل آن بزرگوار را شاد کنیم، علاوه بر وظایف فردی، وظایفی باید در اجتماع و منطقه و جهان باید انجام دهیم. این احتیاج به بصیرت و آگاهی دارد که بدانیم وظیفه ما چیست».(2)
دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت *** شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست *** اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
ص: 206
ز گرد راه برون آ که پیر دست به دیوار *** به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت
بیا که ای رمد چشم عاشقان تو، ای شاه *** نمی رمد مگر از توتیای گرد سیاهت
بیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیست *** تویی که سوده کمربند کهکشان کلاهت
جمال چون تو به چشم نگاه پاک توان دید *** به روی چون منی الحق دریغ چشم و نگاهت
در انتظار تو می میرم و در این دم آخر *** دلم خوش است که دیدم به خواب گاه به گاهت
اگر به باغ تو گل بر دمید من به دل خاک *** اجازتی که سری بر کنم به جای گیاهت
تنور سینه ما را ای آسمان به حذر باش *** که روی ماه سیه می کند به دوده آهت
کنون که می دمد از مغرب آفتاب نیابت *** چه کوه های سلاطین که می شود پَر کاهت
تویی که پشت و پناه جهادیان خدایی *** که سر جهاد تویی و خداست پشت و پناهت
خدا وبال جوانی نهد به گردن پیری *** تو «شهریار» خمیدی به زیر بار گناهت(1)
ص: 207
ص: 208
با پایان یافتن دوران «غیبت صغرا» در سال 329 قمری و رحلت چهارمین سفیر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) «غیبت کبرا» آغاز شد که تا امروز ادامه داشته و تا فرارسیدن روز ظهور آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز ادامه دارد. برخی از ویژگی های این غیبت که آن را از دوران نخست متفاوت می سازد، به قرار زیر است:
یکم) طولانی بودن و نامعین بودن مدّت این دوران: برخلاف دوران غیبت صغرا، این غیبت زمانی طولانی را دربر خواهد داشت.
دوم) نامشخص بودن پایان آن: دوره غیبت کبرا محدود نخواهد بود، پایان آن نامشخص است و جز خداوند تبارک و تعالی از آن آگاهی ندارد.
سوم) قطع ارتباط ظاهری با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) : در این دوران مانند دوره غیبت صغرا، ارتباط ظاهریوجود نخواهد داشت.
چهارم) عام بودن نیابت در این دوران: برخلاف دوران غیبت صغرا که ارتباط مردم با آن حضرت، از راه نواب خاص صورت می گرفت، در
ص: 209
این دوران دیگر سفارت و نیابت خاص وجود ندارد و یگانه مرجع مردم نایبان عام آن حضرت هستند که با ملاک هایی که در روایات ذکر شده، قابل تشخیص است. در این دوران مجتهدان جامع الشرایط در جایگاه نیابت عام، وظیفه اداره جامعه را به عهده دارند.
پنجم) فراگیر شدن حاکمیت ظلم و جور: از ویژگی های مهم این دوران، گسترش ستم است. که هرچه به گاه ظهور نزدیک تر می شود بر شدت آن افزوده می گردد.
ششم) شدید شدن آزمایش الهی: اگرچه از سنّت های الهی در همۀ دوران ها امتحان و آزمایش بندگان است، اما بدلیل هایی این امتحان ها در دوران غیبت کبرا شدت بیشتری می یابد، به ویژه در آستانۀ ظهور، این آزمایش ها جدّی تر می شود.
هفتم) نیابت عام در جایگاه یکی از ویژگی های دوران غیبت کبرا، دارای اهمیت ویژه ای می باشد».(1)
«پس از پایان دوران «غیبت صغرا» و نیابت خاص و با آغاز «غیبت کبرا»، هدایت شیعیان با عنوان «نیابت عام» از طرف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شکل گرفت، به این صورت که امام، ضابطه ای کلی و صفات و مشخصاتی عام به دست داد که در هر عصر، فرد شاخصی که آن ضابطه (از هر جهت و در همۀ ابعاد) بر او صدق کند، نایب امام شناخته شود و به نیابت از او در امر دین و دنیا، سرپرست جامعه باشد،
ص: 210
سخنش سخن امام و اطاعتش واجب و مخالفتش حرام خواهد بود».(1)
بازتاب اين حقيقت در بيانات راهبردی پيشوايان معصوم (علیهم السلام) این گونه شاهدیم:
1. اسحاق بن یعقوب درباره تکلیف شیعیان در غیبت کبرا از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرسید، و توقیع ذیل در پاسخ او صادر شد:
« ... وَ اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوا فِیها اِلیٰ رُواةِ حَدِیثنِا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَیْهِمْ.(2)
... و اما در پیشامدهایی که رخ می دهد، باید به راویان اخبارما (دانشمندان علوم دینی) رجوع کنید، ایشان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنانم».
این روایت، از روشن ترین روایات بیان ولایت عام است. بیشتر افرادی که به این روایت تمسّک کرده اند، بیشتر به فقره دوم آن یعنی: «فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم»، توجه داشته اند.
2. امام حسن عسکری (علیه السلام) از پدر بزرگوارش دراین باره نقل فرموده است: «اگر نبود دانشمندانی که پس از غیبت قائم شما، به سوی او دعوت می کنند و به سوی او رهنمون می شوند و از دین او دفاع می کنند و بندگان ناتوان را از دام های شیطان و مریدهای شیطانی نجات می دهند، احدی باقی نمی ماند، جز این که از دین خدا مرتد می شدند، ولی این دانشمندان، زمام دل ضعفا را به دست می گیرند، همان گونه که ملوان ها، زمام کشتی را به دست می گیرند و سرنشین های کشتی را از
ص: 211
خطر مرگ حفظ می کنند. این ها نزد خدای تبارک و تعالی برترین هستند».(1)
3. افزون بر آن، امام حسن عسکری (علیه السلام) دربارۀ ویژگی های فقهای راستین و مسئولیت جامعه در برابر آنان فرموده است:
« ... وَ اَمّٰا مَنْ کانَ مِنَ الْفُقَهاءِ صٰائِناً لِنَفْسِهِ، حافِطاً لِدِینِهِ، مُخالِفاً لِهَواهُ، مُطِیعاً لِاَمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدوُهُ ... ؛(2)
... و اما هریک از فقیهان که بر نفس خود مسلط باشند، و دین خود را حفظ کند و با هوای نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت کند، بر همگان واجب است که از او تقلید کنند».
بنابر آنچه بیان شد، همین نایبان عام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند که در طول غیبت کبرا، دین مقدس اسلام را از انحراف حفظ نموده، مسایل مورد نیاز مسلمانان را بیان کرده اند و دل های شیعیان را براساس باورهای درست، استوار ساخته اند. تمام موفقیّت ها با مجاهدت و تلاش خستگی ناپذیر محدثان و فقهای شیعه بوده که حیات و پویایی و شادابی تشیّع را تضمین نموده است.
مسأله «ولایت فقیه» که پیشینۀ آن به آغاز فقه باز می گردد، یکی از مهم ترین مسایل جامعه شیعی است. به گونه ای که با اندیشۀ سیاسی پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) در عصر غیبت کبرا به ویژه دوران معاصر، گِره خورده است. از آن جا که در دوران معاصر بزرگ ترین تحوّل
ص: 212
اجتماعی در امّت اسلامی، به نام انقلاب اسلامی ایران براین باور سترگ بنا شده، بحث درباره آن امری ضروری است. از سوی دیگر، یگانه فریاد ظلم ستیزی و مقابله با زیاده خواهی استکبار جهانی، برخاسته از تفکّر ارجمند و اصل مترقّی است که دشمنی های فراوانی را از طرف ستمگران و استکبار جهانی در پی داشته است. این خود، اهمیت پرداختن به این بحث را دوچندان ساخته است.(1)
یکی از اندیشوران معاصر، دربارۀ چگونگی «نیابت عام» و بروز اندیشۀ «ولایت فقیه» چنین نوشته است:
«شیعیان تا زمانی که امیدی به تشکیل حکومت نداشتند، به طور ارتکازی و با الهام گرفتن از امثال روایات «عمربن حنظله» و «ابو خدیجه» و «توقیع صادره از ناحیه مقدسه»، نیازهای روزمره خود را با رجوع به فقهای بلاد برطرف می کردند و درواقع، فقهای واجد شرایط را «نوّاب عام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) » می شمردند (در برابر «نواب خاص» در زمان غیبت صغرا)، ولی از هنگامی که بعضی از حُکام شیعه اقتداری یافتند، مسأله ولایت فقیه در زمان غیبت کبرا به صورت جدّی تری مطرح شد و با گسترش این مباحث در میان توده ها، حکام و سلاطین شیعه برای مشروع جلوه دادن حکومتشان کوشیدند موافقت فقهای بزرگ را بدست آورند و حتی گاهی رسماً از آنان اجازه می گرفتند و متقابلاً فقها هم این فرصت ها را برای نشر معارف اسلامی و ترویج مذهب تشیّع مغتنم می شمردند، ولی ظاهراً در هیچ عصری، هیچ سلطانی حاضر به تحویل دادن قدرت به فقیه واجد شرایط نبوده، چنان که هیچ
ص: 213
فقیهی امیدی به دست یافتن به چنین قدرتی نداشته است و درواقع با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که عملاً ولایت فقیه به معنای واقعی کلمه تحقق یافت و نیاز به بررسی های دقیق دربارۀ مبانی و فروع آن آشکار گشت».(1)
مسئلۀ بسیار مهمّی که در این جا مطرح است، این است که مهم ترین وظیفه مسلمانان، بویژه پیروان اهل بیت (علیهم السلام) (منتظران راستین) در عصر غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چیست؟ آیا آنان در این دوران، وظیفه ای در جهت تأسیس حکومت اسلامی و اقامهٔ ارزش های دینی ندارند؟ در پاسخ به این سؤال دو دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه اوّل این است که مهم ترین وظیفه مسلمانان بویژه پیروان اهل بیت (علیهم السلام) در روزگار غیبت، تأسیسحکومت است که افزون بر اقامۀ احکام و حدود الهی، برای حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز زمینه سازی نماید ... زیرا برای زمینه سازی حکومت جهانی اهل بیت (علیهم السلام) ، امکانات در اختیار یک حکومت را نمی توان با امکانات فردی که با صدها مانع سیاسی و اجتماعی روبروست، مقایسه کرد. بنابراین نقش بنیادین تشکیل حکومت برای زمینه سازی ظهور، غیرقابل انکار است.
نکته ای که در این جا نباید مورد غفلت قرار گیرد، این است که
ص: 214
امکانات تبلیغی به تنهایی برای ترویج معارف اهل بیت (علیهم السلام) و بسترسازی حکومت جهانی اسلام، کافی نیستند. بلکه همان طور که در رهنمودهای اهل بیت (علیهم السلام) آمده، تبلیغ عملی مدّعیان پیروی از اهل بیت (علیهم السلام) بویژه کارگزاران حکومتی که حکومت بنام آنان تأسیس می شود، نیز برای انتقال صحیح پیام های فرهنگی خاندان رسالت، ضروری است. باید توجه داشت که اگر تبلیغ عملی، با تبلیغ رسانه ای همراه نباشد، چه بسا تبلیغات رسانه ای نتیجۀ معکوس دهند.
بنابر آنچه بیان شد، روشن می شود که مهم ترین وظیفه پیروان اهل بیت (علیهم السلام) ، بلکه همۀ علاقه مندان به حکومت جهانی اسلام، مبارزه با زمامداران جبّار حاکم برجوامع اسلامی و تشکیل حکومتی مبتنی بر قوانین اسلامی و آرمان های خاندان رسالت است. بزرگترین نظریه پرداز این دیدگاه امام خمینی (قدس سره) است که با رهبری او و مقاومت ملّت ایران و ایثار و فداکاری مجاهدان، طلسم حکومت دو هزاروپانصد سالۀ زورمداران بر کشور ایران را شکست و حکومتی بر پایه قوانین اسلامی در این کشور شکل گرفت.(1)
دیدگاه دوم، این است که تشکیل حکومت دینی و اجرای احکام اسلامی در جامعه، ویژۀ خاندان رسالت است، بدین معنا که پس از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و امام علی (علیه السلام) و مدّت کوتاهی از امامت امام حسن (علیه السلام) تا ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، اسلام هیچ برنامه ای برای تشکیل حکومت و
ص: 215
اجرای حدود الهی ندارد، و مسلمانان و به طور خاص، پیروان اهل بیت (علیهم السلام) ، مکلّف به تلاش برای تشکیل حکومت دینی و اقامۀ ارزش های الهی نیستند و تنها وظیفه آنان، انجام تکالیف فردی است. به عبارت دیگر، هرچند در مسائل حکومتی، تسلیم زورمداران و حتّی دشمنان اسلام باشند، حقّ مبارزه با آنان را ندارند(!) و در یک جمله، در دوران غیبتامام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، دین از سیاست جداست.(1)
امام خمینی (قدس سره) با اشاره به این دیدگاه و ردّ آن می فرماید:
«استکبار، وقتی که، از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها مأیوس شد، دو راه را برای ضربه زدن انتخاب نمود: یکی راه ارعاب و زور، دیگری، راه خدعه و نفوذ. در قرن معاصر، وقتی حربۀ ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راه های نفوذ تقویت گردید. اوّلین و مهم ترین حرکت، القای شعار «جدایی دین از سیاست» است که متأسفانه این حربه در حوزۀ روحانیت تا اندازه ای کارگر شده است. تا جایی که دخالت در سیاست، دون شأن فقیه و ورود به معرکۀ سیاسیّون، تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می آورد ... ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری تر از اغیار بوده و هست.
در شروع مبارزات اسلامی، اگر می خواستی بگویی: شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدی که شاه شیعه است! ترویج تفکّر «شاه سایۀ خداست» و یا «با گوشت و پوست نمی توان در مقابل توپ و تانک ایستاد» و این که «ما مکلّف به جهاد و مبارزه نیستیم» و یا «جواب خون مقتولین را چه کسی می دهد»، و از همه شکننده تر، شعار گمراه کننده
ص: 216
«حکومت قبل از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)باطل است» و هزاران «اِن قلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جان فرسایی بودند که نمی شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات، جلوی آن ها را گرفت. تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود».(1)
سؤالی که در این جا باید پاسخ داده شود این است که در آستانه ظهور که همه جا را ظلم و تباهی فراگرفته، سربازان و یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چگونه و از کجا تأمین می شوند؟ آیا می توان امیدی به پیدایش این همه فطرت گرای حق جو و این همه فدایی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشت؟
پاسخ: با کمال خرسندی و امیدواری و شادکامی پاسخ می دهیم آری، پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت او (علیهم السلام) ، مژده چنین تحوّل عظیمی را در آستانه ظهور این گونه داده اند:
1. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دراین باره فرمودند:
«یَخْرُجُ ناسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ، فَیُوَطِّئونَ لِلْمَهدِیِّ، یَعنی سُلطانَهُ»؛(2)
مردمی از شرق، قیام می کنند و برای حکومت مهدی، زمینه را آماده می کنند.
2. امام باقر (علیه السلام) با بصیرت و بینش الهی خویش،آن عصر را این گونه توصیف می نماید:
کَاَنّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشرِقِ یَطْلُبُونَهَ الْحَقَّ فَلا یُعْطَوْنَهُ، ثُم یَطلُبُونَهُ فَلا یُعطَوْنَهُ فَاِذا رَأَوْا ذالِكَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلیٰ عَوٰاتِقِهمْ، فَیُعْطَوْنَ مٰا سَأَلوُهُ فَلا
ص: 217
یَقْبَلونَهُ حَتّٰی یَقوموا، وَ لا یَدْفَعونَها اِلّا اِلی صاحِبِکُمْ، قَتَلاهُمْ شُهَداءُ، اَما اِنّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذالِكَ لَاَسْتَبْقَیْتُ نَ-فْسی لِصاحِبِ هٰذالْاَمْرِ؛
«گویی می بینم گروهی را که در شرق در پی حقّ قیام می کنند، امّا آن را به ایشان نمی دهند. دوباره آن را می طلبند، ولی به آن ها داده نمی شود. پس چون این وضعیت را می بینند، شمشیرهایشان را بر گردن خود می نهند. آنچه را خواسته بودند، به ایشان می دهند، اما دیگر آن را نمی پذیرند تا این که قیام می کنند و آن را جز به صاحبان نمی سپرند. کشتگان آن ها شهیدند. هان، من اگر آن زمان را درک می کردم، خود را برای صاحب این امر، نگاه می داشتم».(1)
احتمال دارد مراد روایت انقلاب اسلامی ایران باشد و مژده حضرت بر انقلاب ما صدق کند.
سؤال: چگونه انقلاب مهدوی با یاران اندک تحولی عظیم و جهانی بوجود می آورد؟
پاسخ: «انقلاب اسلامی ایران در این حوزه، نمونه بسیارروشنی از امکان چنین خیزش و حرکتی عظیم است. چون انقلاب پرارج اسلامی به رهبری امام راحل (قدس سره) به خوبی روشن ساخت که با افرادی اندک می توان خیزشی عمیق و حرکتی سترگ را ضد طاغوت و طغیان آغاز کرد و با بیدار کردن دل های خفتۀ انسان ها آنان را با خویش همراه ساخت و با برچیدن نظام طاغوت شاهد درخشش خورشید حکومت الهی و اسلامی بود.
ص: 218
پیرروشن دل و سفرکردۀ این انقلاب با دستی تهی از عوامل مادی امّا با باوری عمیق به نصرت الهی، چنان حرکتی عظیم را در سطح جهان آفرید که برخی نشریات خارجی در زمان تبعید آن بزرگوار به پاریس در زیر تصاویر او نوشتند: «این شخص تبعیدی شرق را به زحمت انداخت، و غرب را متحیر ساخت و جهان را به خویش مشغول ساخت».
حقیقت آن بود که نه تنها ایران و خاورمیانه، سراسر جهان بر محور نوک قلم او می گشت و از انوار پرتلألو بنان و بیان او روشنی می گرفت و در تپش و انقلاب بسر می برد.
وقتی نماینده ای از نمایندگان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چون امام راحل (قدس سره) چنین قدرتی دارد، در تسخیر عالَم به دست با کفایت وجود مبارک ولی الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با 313 شاگرد و ارادتمند (هم چون امام راحل (قدس سره) ) جای شک و تردید نیست، هرچند دیگراننیز به اردوگاه یاران و اصحاب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهند پیوست ... انقلاب مهدی قلوب انسان ها را دگرگون می کند و آنان را از خودخواهی به خداخواهی می رساند. سیاهی جهل و گمراهی را به روشنایی هدایت و علم می زداید و ترس و اضطراب را به شجاعت و ثبات بدل می سازد نمونه ای از این تحول شگرف را در شکل گیری انقلاب اسلامی به رهبری امام (قدس سره) و پایمردی رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس می توان دید».(1)
یکی از اندیشمندان وارستۀ عصر ما در این باره می گوید:
ص: 219
«خداوند رحمان، پس از هزار و اَندی سال، به ما شیعیان ایران توفیق داد تا در لوایِ رهبری مردی از تبار اهل بیت (علیهم السلام) این فکر مرتکز در اذهان عمومی شیعه را عینیت بخشیم و حکومتی را به نیابت از امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بنیان گذاریم. بندگانی خالص و از جان گذشته، آن رهبر الاهی را یاری کردند و با نثار جان و تمام هستیِ خویش، زمینه ای را فراهم آوردند تا پس از قرن های متمادی، این اصلِ اصیلِ شیعی تحقّق یابد. خداوند رحیم، چه نعمت بزرگی را بهشیعیان ایران عطا کرده است! من خود را حتی از شمارش برکات انقلاب اسلامی ایران ناتوان می دانم! ما این نعمت بزرگ را خیلی دست کم گرفته و از برکات بی شمار آن غافل مانده ایم! یکی از هزاران هزار برکات انقلاب اسلامی، رواج قرآن در جامعه است. اکنون در ایران اسلامی، صدها و هزاران نونهال حافظ کل یا حافظ چندین جزء قرآنند. بسیاری از نونهالان خواندن و نوشتن نمی دانند، امّا معانی آیات قرآن را می دانند و کلمه به کلمه به معانی آن اشاره می کنند. این وضعیت افتخارآمیز را با زمانی مقایسه کنید که در کلّ کشورمان، جز تعدادی معدود قاری که بتوانند قرآن را با لحنِ عربی صحیح بخوانند، وجود نداشت. امروز به لطف خدا و در پرتو حکومت اسلامی، در هر شهر و دیاری ده ها حافظ قرآن داریم.
حکومت اسلامی ما با این همه برکات و نعمت، فقط تابش پرتوی از نورِ ولایت تشریعی وجود مقدّس حجت بن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. حال اگر این خورشید درخشان طلوع کند و به طور کامل بر پهنه گیتی بتابد، چه بهشتی بر روی زمین ایجاد خواهد شد؟ اِن شاءَ الله آن روز به زودی خواهد آمد. از خداوند تبارک و تعالی می خواهیم که ما را زنده بدارد تا آن روز را درک کنیم و یا اگر از دنیا رفتیم، بار دیگر ما را زنده
ص: 220
کند تا چند روزی هم که شده آن دولت کریمه را مشاهده کرده، و به چشم خویش عزّت و اقتدار آن را ببینیم.
این آرزویی است که تمام مسلمانان و به ویژه شیعیان دارند».(1)
اَللّٰهُمَّ اِنْ حالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلیٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْرِی مُؤتَزِراً کَفَنی شٰاهِراً سَیْفی مُجَرَّداً قناتی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادِی؛(2)
پروردگارا، اگر میان من و او مرگی که بر تمام بندگان قضای حتمی کرده ای، جدایی انداخت، مرا از قبر برانگیزان، درحالی که کفنم را دربر کرده ام، شمشیرم را از نیام کشیده ام و دعوتش را که بر تمام مردم شهر و دیار عالم واجب است لبیک گفته ام.
چهارده قرن پس از هجرت تاریخ ساز حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) از مکّه معظمه به مدینه منوّره، با پیروزی انقلاب عظیم اسلامی در ایران، بزرگترین تحول جهانی در قرن به وقوع پیوست، و کنگره های ظلمت کدۀ انزوا و مهجوریت دین و ایمان و یکتاپرستی در جهان معاصر به لرزه درآمد و خورشید اسلام از مغرب بر بشر معاصر طلوع کرد و نسیمی جان افروز و آسمانی از جانب عرش الهی بر جان های خستۀ بندگان طالب حقّ، وزیدن گرفت و آنان را حیات وطراوتی دوباره بخشید.(3)
ص: 221
علّامه شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه دراین باره می فرماید:
«چهارده قرن پس از بعثت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) مردی از پرورش یافتگان مکتب او از مشرق زمین برخاست که در بندگی و حق گویی و حق جویی، خروش و استقامت بر آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (علی نبینا و آله علیهم السلام) اقتدا نموده و بسان جدّش علی بن ابی طالب (علیه السلام) با اراده آهنین و پیام های پرمغز و کلام نافذ خویش پردۀ تباهی و تاریکی ها را درید و جبهۀ باطل را یکسره به میدان مبارزه طلبید و برای همیشه نام او، یاد او، روح گرمِ پر خروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت و شجاعت او، روشن بینی و ایمان جوشان او زبان زد خاص و عام است».(1)
حضرت امام خمینی (قدس سره) ، عبد صالح خداست که برای به انجام رساندن رسالت تاریخی خود با رهبری و هدایت انقلاب عظیم امّت خداجوی ایران اسلامی، زمینه ساز انقلاب جهانی آخرین حجّت حقّ بر روی کرۀ خاکی گردید و جهانیانرا به ظهور حضرتش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشارت داد.(2)
یکی از ویژگی های استثناییِ انقلاب اسلامی، آرمان های الهی و اهداف متعالی آن است. چراکه امام بعنوان انسانی که قرار است آیندۀ بشر را بشارت دهد وارد صحنه جهان شدند، دورانی که در آن نه شرق حاکم خواهد بود و نه غرب.
ص: 222
رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی امام خامنه ای (حفظه الله) درباره اندیشه امام درباره جهانی بودن انقلاب می فرماید:
«یک نقطه دیگر از نقاط روشن خط امام، جهانی بودن نهضت است. امام نهضت را جهانی می دانست و این انقلاب را متعلق به همۀ ملت های مسلمان، بلکه غیرمسلمان معرفی کرد. امام از این ابایی نداشت، این غیر از دخالت در امور کشورهاست، که ما نمی کنیم. این غیر از صادر کردن انقلاب به سبک استعمارگران دیروز است که ما این کار را نمی کنیم، اهلش هم نیستیم، این معنایش این است که بوی خوش این پدیدۀ رحمانی در دنیا پراکنده شود، و ملّت ها بفهمند که وظیفه شان چیست، ملّت های مسلمان بدانند که هویت شان چگونه است وکجاست؟».(1)
امام خمینی (قدس سره) ، ضمن تعریف و تفسیر ماهیت انقلاب اسلامی و ابعاد واقعی آن در چهارچوبی جهانی و خارج از محدودۀ مرزهای جغرافیایی ایران اسلامی، تحوّل باطنی انسان در پهنه کرۀ خاکی و رجعت دوباره بشر به مفاهیم معنوی و توحیدی و زمینه سازی برای انقلاب جهانی اسلام به پرچم داری حضرت حجّت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را مأموریت مهم و اصلی جریان توفندۀ انقلاب اسلامی دانستند. و دراین باره فرمودند: «ملّت عزیز و پیرو بر حقّ امام (علیه السلام) (سیّدالشّهدا (علیه السلام) ) با خون خود سلسلۀ ابلیس پهلوی را در قبرستان تاریخ دفن می نماید و پرچم اسلام را در پهنه کشور، بلکه در کشورها به اهتزار درمی آورد».(2)
ص: 223
همان گرامی (رحمه الله) در تعریف و ترسیم اهداف و آرمان های جهانی انقلاب اسلامی فرمودند: «ما همه موظفیم که اسلام را در همه جای دنیا معرفی کنیم. من امیدوارم که ما بتوانیم پرچم جمهوری اسلامی را در همه جای دنیا برپا کنیم».(1)
تحولات جاری در عرصه بین المللی و رویکرد دینی و معنوی بشر معاصر و امواج وسیع اسلام خواهی و بیداری اسلامی در جهان، به ویژه دنیای غرب، مؤید این واقعیت است که حضرت امام با رهبری بزرگترین انقلاب مردمی آغازگر عصر تجدید حیات دینی و معنوی بشر عصر حاضر گردیدند. عصری که به حق باید آن را عصر امام خمینی (قدس سره) نامید.(2)
بنیان گذار جمهوری اسلامی و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (قدس سره) درباره برترین اهداف انقلاب اسلامی، این گونه می فرماید:
«اسلام ابرقدرت ها را به خاک مذلّت می نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد».(3)
هم چنین می فرماید: «با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمّدی است، سیطره و ظلم جهان خواران را خاتمه می دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل
ص: 224
امامت مطلق حق امام زمان ارواحنا فداه هموار می کنیم».(1)
افزون بر آن، می فرمایند: «انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجّت ارواحنا فداه است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منّت نهد و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد».(2)
درحقیقت انقلاب اسلامی و عصر امام خمینی (قدس سره) ، آغازی بر پایان آخرین دوره از عصر جاهلیت مُدرن است.
بروس موژلیش استاد دانشگاه تکنولوژی ماساجوست امریکا و نویسنده کتاب «خمینی، مخفی» که در آن به تحلیل شخصیت امام به روش روان شناختی تاریخی می پردازد در این زمینه اعتراف می کند:
«امام خمینی رهبری است که مناسب ترین زمان را برای فعالیت های سیاسی خود انتخاب کرد و انقلاب اسلامی در پسِ خود «انقلابی پنهان» دارد که با رهبری امام بر تمام جهان سروری خواهد کرد».(3)
در این عصر و زمان، خورشید بختِ اقبال تمدن الحادی غرب روبه افول و غروب نموده و مردم جهان در تب و تابدرک موعود ارواحنا فداه، قرار گرفته است. از این رو برای درک کامل رسالت تاریخی انقلاب اسلامی و حقیقت عصر امام خمینی (قدس سره) باید به سلاح بصیرت و صبر مجهّز شد. چراکه پرچم رسالت مبارزه با استکبار جهانی و زمینه سازی
ص: 225
ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدون بصیرت، حکمت و صبر ممکن نیست.
امام علی (علیه السلام) دراین باره می فرماید:
«لا یَحْمِلُ هٰذَا الْعَلَمَ اِلّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَواضِعِ الْحَقِّ؛(1)
این پرچم (مبارزه با باطل و استکبار جهانی و اسلام آمریکایی) را تنها کسانی می توانند بر دوش بگیرند که اهل بینش و بصیرت و پایداری و آگاه به مواضع حق باشند.»
حضرت سید الشهدا (علیه السلام) در مقام نیایش بدرگاه خداوند متعال عرضه می دارد:
«اَللّٰهُمَّ فَارْجِعْنی اِلَیْكَ بِکِسْوَةِ الْاَنوارِ وَ هِدایَةِ الْاِسْتِبْصارِ؛(2)
خدایا ما را بسوی خود بازگردان درحالی که منوّر به نور الهی باشیم و بهره مند از هدایت ناشی از بصیرت گردیم».
امام خامنه ای (حفظه الله) می فرماید:
«اوّل اهل بَصَر، کسانی که دید درستی دارند، بصیرت دارند،صحنه را می فهمند، بصیرت را روز به روز باید زیاد کرد، صحنه های داخلی را بشناسیم، بدانیم الان در داخل (کشور) چه دارد می گذرد، کجاها است که انسان گاهی حضور دشمن را احساس می کند، کجاها است که می تواند انسان در آن جا با خاطر جمع، با دل آرام حرکت بکند، بصیرت، جایگاه خودمان را در دنیا بشناسیم، ما کجائیم امروز؟ ... ملّت ما ملّت بزرگی است از امتحان های بزرگ هم موفّق و سربلند بیرون آمده، کارهای بزرگی هم کرده، ... بصیرت این است که انسان بداند این حقایق را درک
ص: 226
کند، جایگاه خودش را جایگاه کشورش را، جایگاه ملّتش را، جایگاه منطق انقلاب را، جایگاه آن خط مستقیم و صراط مستقیمی که امام در کشور ترسیم کرد، جایگاه این ها را بداند، این بصیرت است».(1)
«از رنسانس به این سو که آخرین عصر جاهلیت بشر آغاز شده حیات تاریخی اقوام انسانی در سراسر سیاره به یکدیگر ارتباط پیدا کرده است تا ... اگر تحولی روی می دهد برای همۀ بشریت، یک جا اتفاق بیفتد. و اکنون تعبیر دهکدۀ جهانی نشان می دهد: آخر الزمان و عصر ظهور موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرا رسیده است، چراکه آن تحول عظیم که بشر درانتظار آن است باید همۀ بشریت را شامل شود که خواهد شد».(2)
آری، همانگونه که امام خمینی (قدس سره) صدای شکسته شدن استخوان های نظام کمونیستی را بگوش جان شنید و به امّت اسلامی بشارت داد، صاحب دلان صدای ریزش ساختمان پوسیدۀ نظام سرمایه داری غرب را می شنوند و به صاحبان بصیرت و مبارزه، مژده می دهند.
چشم باز کن که جان بینی *** آن چه نادیدنی است آن بینی
همهٔ دین داران بصیر، قادرند با نظر به حقیقت انقلاب اسلامی و رسالت جهانی و تاریخی آن به تحلیل و توضیح واقعیتِ اهداف انقلاب اسلامی و عصر امام خمینی (قدس سره) بپردازند.
«در این آخرین عصر جاهلیت بشر در حیثیت کلی وجود خویش از
ص: 227
آسمان معنوی هبوط خواهد کرد، که کرده است. و در همین عصر است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش توبه خواهد کرد، که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که اُمُ القرای معنوی سیاره است این عصر نیز آغاز شده و می رود تا همۀ زمین و همۀ بشریت را فرا گیرد».(1).
«پروفسور یاووس اوسس»، تازه مسلمان آلمانی، از این دسته دین داران بیدار است که در تحلیل ابعاد مکنون انقلاب اسلامی و انقلاب امام خمینی (قدس سره) و غایت کبرای آن اظهار می دارد:
«من با توجه به حقایق آشکاری که در متن جوامع حکومت های غربی می بینم و با توجه به الهاماتی که از اشارات و رهنمودهای پیامبرگونه امام خامنه ای می گیرم، یقین دارم که قرن چهاردهم هجری، قرن امام خمینی (قدس سره) و امام خامنه ای است، و این بزرگواران حکومت بر زمین را به دست صاحب الزمان ارواحنا فداه، مژده می دهند، تا بعد از این همه اعصار و قرون، به نام اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشد».(2)
خمینی کبیر معمار انقلاب اسلامی از خداوند متعال می خواهد:
«خداوندا، بر ما منت بنه و انقلاب اسلامی، را مقدمۀ فرو ریختن کاخ های ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان.(3)
همان گرامی (قدس سره) فرمودند: «آینده روشن است و ما همه در انتظار رؤیت خورشیدیم».(4)
ص: 228
باید چشم حقیقت بین از خدا طلب کنیم تا آنچه را عقل سلیم با بهره گیری از برهان و دلیل توان درک و تحلیل آن را دارد، با بصیرت و چشم دل هم شهود نمائیم، زیرا «دیده چون بینا شود، آن چه پنهان خوانده ای پیدا شود». آن گاه به عیان خواهیم دید: عصر امام خمینی و عصر انقلاب اسلامی، عصر ظهور صغرای آخرین حجّت حقّ بر سیارۀ زمین و عصر تب و تاب مضاعف بشر برای درک ظهور کبرای حجة بن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد.(1)
امام خمینی (قدس سره) دراین باره می فرمایند:
«دورنمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش می بینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است امیدبخش آتیه روشن است و وعده خداوند را نزدیک و نزدیکتر می نماید».(2)
همان گرامی (قدس سره) می فرماید:
«گویا جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب و لایت از افقمکّه معظّمه و کعبۀ آمال محرومان».(3)
افزون بر آن، امام خامنه ای (حفظه الله) ، به مشتاقان و منتظران
ص: 229
دولت کریمۀ اهل بیت (علیهم السلام) نزدیکی ظهور خورشید ولایت را این گونه مژده می دهند:
ما به زمان ظهور امام زمان ارواحنا فداه، این محبوب حقیقی انسان ها نزدیک شده ایم.(1)
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید *** که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
اَللّٰهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْكَ فی دُولَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْاِسْلامَ وَ اَهْلَهُ و تُذِلُ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ ... (2)
«خدایا ما به تضرع و زاری بدرگاهت از تو خواستاریم دولتی گرامی را که بوسیلۀ آن اسلام و مسلمین را عزّت بخشی و نفاق و منافقین را منکوب سازی». آمین.
آه می کشم تو را، با تمام انتظار *** پُر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
در رهت به انتظار، صف به صف نشسته اند *** کاروانی از شهید، کاروانی از بهار
ای بهار مهربان، در مسیر کاروان *** گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار
بر سرم نمی کشی، دست مهر اگر، مکش *** تشنۀ محبّت اند، لاله های داغدار
ص: 230
دسته دسته گم شدند، سهره های بی نشان *** تشنه تشنه سوختند، نخل های روزه دار
می رسد بهار و من، بی شکوفه ام هنوز *** آفتاب من بتاب، مهربان من ببار(1)
ویژگی ها و خصوصیات حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که تاریخ بشریت به سوی آن پیش می رود و همه چشم انتظار آن منجی عالَم هستند، با توجه به آیات و روایات از خاص و عام، به طور اجمال ذکر می نمائیم. به عبارت دیگر، وقتی آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهورکرد حکومتش که تجسّم آرمان های دیرینۀ بشریت مظلوم است، ویژگی هایی خواهد داشت که برخی از مهم ترین آن ها بدین قرار است:
1. حکومت او یک حکومت جهانی خواهد بود و شرق و غرب عالَم را فرا خواهد گرفت و او وارث روی زمین و حاکم عَلی الاطلاق خواهد بود.
2. حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، براساس ایدئولوژی اسلامی خواهد بود و دین اسلام که همان دین مورد رضایت خداست، حاکم بر جهان خواهد بود و اسلام بر دیگر ادیان پیروز خواهد شد و شعار اسلام که همان شهادت به یگانگی خدا و نبوّت حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) است، همه جا سرداده خواهد شد.
3. قانون اساسی و پایه های اصلی حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، قرآن کریم است.
ص: 231
4. خوف و ناامنی از میان خواهد رفت و امنیّت و آرامش همه جا را فرا خواهد گرفت.
5. زمین پر از عدل و داد خواهد شد و عدالت اجتماعی اسلام در تمام ابعاد آن به مرحلۀ اجرا درخواهد آمد و در اثر آن زمین زنده خواهد شد.
6. برکت های آسمان و زمین ظهور خواهد یافت و معادن و گنجینه های زمین به آسانی استخراج و در دسترس همۀ پیروانحضرت خواهد شد.
7. کشاورزی و زراعت رونق و شکوفایی بی سابقه ای خواهد یافت و همه جای زمین سبز و خرّم خواهد شد و کشاورزان از کشت و زرع خود، چندبرابر سابق، محصول برداشت خواهند کرد.
8. وحدت کلمه بین همۀ طوائف به معنای حقیقی کلمه پیاده خواهد شد. و همه زیر اتحاد و هماهنگی کامل به سر می برند.
9. علوم و صنایع پیشرفت خارق العاده ای خواهد داشت و عقول مردم به تکامل خواهد رسید و علم و دانش در میان مردم منتشر خواهد شد.
10. بلاد و شهرها آباد و توسعه خواهد یافت و جای ویرانی نخواهد ماند مگر آن که آباد شود و مردم در کمال راحتی و آسایش زندگی خواهند کرد.
11. مردم از رذائل اخلاقی مانند حسد، دروغ و کینه دور خواهند گشت و بسوی فضایل و معنویت حرکت می کنند، و دل های همه پاک و پاکیزه خواهد شد.
12. بازار کسب و کار رونق فوق العاده ای خواهد گرفت و یک
ص: 232
اقتصاد سالم در جامعه پیاده خواهد شد که در روی زمین فقیری دیده نمی شود، و این در اثر ثروت فراوان و توزیع عادلانه آن خواهد بود.
13. آفات و بلیّات و امراض از گیاهان و مردم دور خواهدشد و بیماران شفا پیدا می کنند.
14. علم طبّ و بهداشت و درمان آن چنان پیشرفت خواهد کرد که در اثر آن، عمرهای مردم طولانی خواهد شد توام با سلامتی و عافیت.
15. در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زبان بین المللی و واحد، همان زبان قرآن یعنی عربی است که همه با آن آشنا خواهند شد.
16. بعد از نزول حضرت عیسی (علیه السلام) از آسمان و اقتدای او در نماز به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همۀ پیروان ادیان و کتب آسمانی به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایمان می آورند و هیچ کس باقی نمی ماند مگر بر خاتمیت حضرت محمدبن عبدالله (صلی الله علیه و آله) و جانشینان برحقّ او اعتراف می کنند.
17. همۀ دانشمندان جهان از نقاط دور و نزدیک به خدمت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می آیند، و او را در جمیع علوم داناتر از خود می بینند، علم و وجدان باعث اسلام آوردن آن ها می شود.
18. آسمان و زمین برکات خود را بر مردم نازل می کنند و همه در زمان حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زندگانی خوشی خواهند داشت که هیچ گاه سابقه در دنیا نداشته است.
19. حیوانات درنده و وحشی رام می شوند و به احدی از مردم آزار و آسیبی نمی رسانند و همه تحت فرمان حضرتهستند.
20. اصول شرافت و مردانگی و انسانیت رشد پیدا می کند و مردم به هم دیگر مهربانی می کنند و همه یکی خواهند شد.
ص: 233
21. در حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حقّ هر کسی به او داده خواهد شد و به کسی ظلم و تعدّی نمی شود.
22. احکام الهی موبه مو اجرا خواهد شد و حکمی در حکومت جهانی آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، از احکام قرآن و اسلام معطّل نخواهند ماند.
23. هیئت دولت در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، متشکّل از 313 نفر مرد و پنجاه زن خواهد بود و اینان اوامر و نواهی حضرت را اجرا می کنند و زیر نظر مستقیم او دنیا را اداره خواهند کرد.
24. همهٔ مشکلات و دشواری ها، در برابر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیم و رام می گردد.
25. هوا و آب و زمین و آنچه مخلوق خداست، همه تحت فرمان حضرت ولی الله الاعظم حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهند بود.(1)و(2)
این انقلاب گرانقدر که ثمره مجاهدات خستگی ناپذیر جوانان، پیران، زنان و مردان این سرزمین؛ به رهبری نائب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، هدفی جز زمینه سازی برای ظهور آن وجود مبارک ندارد. امّا باید دانست که این نظام مقدس وقتی زمینۀ ظهور بقیة الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را فراهم می آورد که فرهیختگان فرهنگی آن، جامۀ علم صحیح و کسوت عمل صالح را در پیروی از معارف الهی و احکام نورانی اسلام دربر کُنند و لباس کهنه و فرسودۀ دوران طغیان را برکَنند و نیز پیراهن مدرن جاهلیت نوین
ص: 234
را دربر نکنند، تا تجربه کارآمد جمهوریت را در محضر اسلام ناب، بی افراط و تفریط به جهانیان ارائه کنند.(1)
به دیگر سخن، جمهوری اسلامی ایران، در صورتی که بتواند در عمل، کارایی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی، امنیتی و بویژه در زمینه فرهنگی و سبک زندگی، در معرض دید جهانیان قرار دهد، بی تردید، نویددهندۀ ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حاکمیت جهانی اسلام خواهد بود.(2).
شاید آن روز که می آیی *** من دگر با خاک دمسازم
خاک پایت را به زیر خاک ت*** وتیای چشم خود سازم
والسلام
الحمدلله رب العالمین
ص: 235
ص: 236
1. قرآن کریم، ترجمه آیة الله مکارم شیرازی، وترجمه علّامه طباطبایی (قدس سره)
2. نهج البلاغه، ترجمه محمّد دشتی (رحمه الله) .
3. صحیفه سجّادیه، ترجمه استاد انصاریان و الهی قمشه ای.
4. درس نامۀ مهدویت، سلیمیان، مرکز تخصصی مهدویت، ششم، 98 ش.
5. علل الشرایع، صدوق، مکتب الداوری، قم.
6. الغیبه، نعمانی، مکتبه الصدوق، تهران، 1397ﮬ.ق.
7. الکافی، کلینی، دارلکتب الاسلامیه، تهران، 1365ﮬ.ش. چهارجلدی.
8. بحارالانوار، مجلسی، منشورات کتابفروشی اسلامیه، تهران.
9. اعلام الدین، دیلمی، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) .
10. کمال الدین و اتمام النعمه، دو جلد، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1395ﮬ.ق.
11. الغیبه، طوسی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، 1411 ﮬ.ق.
12. دانش نامۀ امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، ری شهری، دارالحدیث، چاپ اوّل، 1393.
13. میزان الحکمه، ری شهری، دارالحدیث، 1386ش، چاپ هشتم.
14. کفایة الاثر، خزاز قمی، انتشارات بیدار، قم، 1401ﮬ.ق.
15. مهج الدعوات، سیدبن طاووس، دارالذخائر قم، چاپ اوّل، 1411ق.
ص: 237
16. پیرامون معرفت امام، صافی گلپایگانی، انتشارات حضرت معصومه÷، 1375ش.
17. امام مهدی موجود موعود، جوادی آملی، انتشارات اسراء، 1387ش، چاپ دوم.
18. مستدرک الوسایل، نوری، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) ، قم، 1408 ﮬ.ق.
19. الارشاد، مفید، کنگره شیخ مفید، 1413ق.
20. اعلام الوری، طبرسی، دارالکتب الاسلامیه تهران.
21. الاحتجاج، طبرسی، نشر مرتضی، مشهد مقدس، 1403ق.
22. روضه الواعظین، فتّال نیشابوری، نشر رضی، قم.
23. الصراط المستقیم، عاملی، منشورات مکتبة مرتضویه.
24. حکومت جهانی مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، مکارم شیرازی، مدرسه امام علی (علیه السلام) ، قم، 1380ش.
25. دلایل الامامه، طبری، دارالذخائر، قم.
26. تفسیر القمّی، علی بن ابراهیم قمی، مطبعة النجف، 1387 ش.
27. نگین آفرینش، بالا دستیان، حائری پور، یوسفیان، انتشارات دانش، 1389ش، بیست و نهم.
28. منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، مؤسسۀ سیّدة المعصومه÷، قم، 1419ﮬ.ق.
29. اثبات الهداه، حرّ عاملی، 3جلدی، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، چاپ اوّل، بی تا.
30. جمال الاسبوع، سیدبن طاووس، انتشارات رضی قم.
31. لغت نامۀ دهخدا، دانشگاه تهران، 1373ش.
32. قیام و انقلاب مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، مطهری، انتشارات صدرا، قم، 1379ش.
33. امالی، طوسی، تحقیق مؤسسه بعثت قم، 1414ق، اوّل.
34. تحف العقول، حرانی، تحقیق غفاری، مؤسسۀ نشر قم، 1404ق.
35. عیون الحکم و المواعظ، الواسطی، تحقیق حسینی بیرجندی، قم، دارالحدیث، 1376ش، اوّل.
ص: 238
36. عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، صدوق، انتشارات جهان، التحقیق لاجوردی،
37. الخصال، صدوق، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1403ﮬ.ق. چاپ دوم.
38. معانی الاخبار، صدوق، تحقیق غفاری، مؤسسۀ نشر اسلامی، 1361ش، اوّل.
39. رجال کشی، کشی، دانشگاه مشهد، مشهد، 1348ﮬ.ش.
40. محاسن برقی، دارالکتب الاسلامیه، قم، چاپ دوم، 1370ش.
41. مصباح الزائر، سیدبن طاووس، تحقیق مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) ، قم.
42. معجزه محبت اهل بیت (علیهم السلام) ، کریم خانی، عطریاس، 1389ش، اوّل
43. آفتاب ولایت، مصباح، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره) ، 1384، چاپ چهارم.
44. سیمای آفتاب، طاهری، انتشارات زائر قم، چاپ هفتم، 1389ش.
45. گفتار رفیع، دکتر رفیعی، انتشارات نگارش قم، 1391ش، چهارم.
46. صحیفه نور، امام خمینی (قدس سره) ، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی (قدس سره) ، قم، 1378ش، دهم.
47. کنزالعمّال، متقی الهندی، مؤسسه الرساله، بیروت.
48. معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، شفیعی، انتشارات موعود عصر، 1385ش.
49. تأویل الایات الظاهره، حسینی، تحقیق مرسسۀ الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، قم.
50. آثار الصادقین، احسان بخش، انتشارات دارالعلم، قم، 1366ش، اوّل.
51. کیمیای محبت، ری شهری، دارالحدیث، 1379ش، ششم.
52. کلیات سعدی، 1379ش، چاپ دوم، تصحیح محمد فروغی.
53. دولت کریمه، مجتهدی سیستانی، انتشارات سیمای کوثر، 1387ش، چهارم
54. شرح غرر الحکم، محمد خوانساری، انتشارات دانشگاه تهران، 1343ش، سوم.
55. مهدی پیش از ظهور، رحیم کارگر، نشر معارف، 1387ش، دوم.
56. مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ترجمه قزوینی، دو جلدی، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، 1379ﮬ.ش.
ص: 239
57. بشارة المصطفی، طبرسی، انتشارات صدر نجف، 1383.
58. ظهور نور، سعادت پرور، ترجمه وزیری فرد، احیاء کتاب، تهران، 1380ش.
59. قرب الاسناد، حمیری قمی، انتشارات نینوا، تهران، بی تا.
60. شرح الاخبار، نعمان، مؤسسۀ نشر اسلامی قم.
61. نهضت های صدساله اخیر، مطهّری (قدس سره) ، انتشارات صدرا،
62. عصر خمینی (قدس سره) ، حاجتی، بوستان کتاب، چهارم، 1382ش.
63. اقبال الاعمال، ابن طوسی، چاپ دوم، دارالکتب الاسلامیه، تهران. 1367ش
64. آغازی بر یک پایان، سیدمرتضی آوینی، مؤسسه فرهنگی هنری ایثارگران، 1273ش. اوّل.
65. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی.
66. المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، محمّد فواد عبدالباقی.
67. المنجد، سیّاح، انتشارات اسلام، 1382ش، چهارم.
68. آموزه های مهدویت در آثار علامه طباطبایی، امامی مبیدی، انتشارات توحید، 1393، اوّل.
69. المیزان، طباطبایی، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374ش، اوّل.
70. بررسی های اسلامی، علامه طباطبایی، بوستان کتاب قم، 1388ش، چاپ دوم.
71. ترجمه قرآن براساس المیزان، محمدرضا صفوی، آبنوس، قم، 1388ش، اوّل.
72. خوشه هایی طلایی، محمدعلی مجاهدی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386ش، دوم.
73. یار غایب از نظر، محمدحجتی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386ش، اوّل.
ص: 240