ویژگی های دانشمندان

مشخصات کتاب

سر شناسه : رجائی، محمد رضا، 1341 -

عنوان و نام پدید آور: ویژگی های دانشمندان/ محمد رضا رجائی

مشخصات نشر : اصفهان: سلام سپاهان، 1403

مشخصات ظاهری : 88 ص

شابک : 1-506-218-964-978

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتاب نامه به صورت زیر نویس

موضوع : دانش و دانش اندوزی - جنبه های مذهبی - اسلام

Learning and scholarship -- Religious aspects - Islam

دانشمندان Scientists

رده بندی کنگره : BP254 /4

رده بندی دیویی : 653/297

شماره کتاب شناسی ملی : 9568194

اطلاعات رکورد کتاب شناسی : فیپا

عنوان کتاب: ویژگی های دانشمندان

نویسنده: محمد رضا رجائی

ناشر : سلام سپاهان

مدیر تولید : مرتضی قاسم پور

شابک: 1-506-218-964-978

تعداد صفحات: 88 صفحه - قطع: رقعی

شمار گان: 1000 جلد

نوبت چاپ : 1403

چاپ مؤسسه چاپ و نشر سلام

بهاء: 90000 تومان

«حق چاپ مخصوص مؤلف است.»

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم زهرا اصغری

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحيم

ص: 2

ویژگی های دانشمندان

مؤلف: محمد رضا رجائى

ص: 3

سر شناسه : رجائی، محمد رضا، 1341 -

عنوان و نام پدید آور: ویژگی های دانشمندان/ محمد رضا رجائی

مشخصات نشر : اصفهان: سلام سپاهان، 1403

مشخصات ظاهری : 88 ص

شابک : 1-506-218-964-978

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتاب نامه به صورت زیر نویس

موضوع : دانش و دانش اندوزی - جنبه های مذهبی - اسلام

Learning and scholarship -- Religious aspects - Islam

دانشمندان Scientists

رده بندی کنگره : BP254 /4

رده بندی دیویی : 653/297

شماره کتاب شناسی ملی : 9568194

اطلاعات رکورد کتاب شناسی : فیپا

عنوان کتاب: ویژگی های دانشمندان

نویسنده: محمد رضا رجائی

ناشر : سلام سپاهان

مدیر تولید : مرتضی قاسم پور

شابک: 1-506-218-964-978

تعداد صفحات: 88 صفحه - قطع: رقعی

شمار گان: 1000 جلد

نوبت چاپ : 1403

چاپ مؤسسه چاپ و نشر سلام

بهاء: 90000 تومان

«حق چاپ مخصوص مؤلف است.»

ص: 4

فهرست

پیش گفتار...7

فصل اول: جایگاه علم...9

تعريف عالم از نگاه امام حسین علیه السَّلَامُ...10

دانش پژوه...11

علم...11

تعریف واژه...11

پیدایش علم...12

برداشت غلط از علم...13

چه کسی را دانشمند می نامند؟...13

دانشمندان بزرگ...13

رابطه دانشمندان با دانش و ساخته های انسان چیست؟...14

راه کسب علوم...15

اهمیت و جایگاه دانش و دانشمند...15

ارتباط علم و عمل...17

فصل دوم: فضیلت دانش و دانش پژوه...21

فضیلت علم و عالم...22

مقام دانش و دانشمند25

فضیلت دانش و دانشمندان در نگاه اهل بیت علیهم السَّلَامُ...27

فصل سوم ویژگی های دانش و دانایی...29

1) ارزش دانش و دانایی...30

2) برتری دانش بر عبادت...30

3) عامل مغفرت...31

4) در نوردیدن زمان و مكان...31

5) بهشت برین زندگی...32

فصل چهارم: ویژگی های دانشمندان...33

عالم به چه کسی اطلاق می شود؟...34

1) نور علم...34

در جست جوی حقیقت...35

2) به فعلیت رسانیدن استعداد ها...38

3) سعی در راه آموختن...41

4) با دانایی بدعت های شیطانی را نابود می سازد...42

5) خیر خود را بر مردم فرو می ریزد...42

6) در شرایط گمراه کننده و خُرد و متلاشی نمی شود...43

7) نقش والاى عالم...43

8) دانشمند ارزشمند است...44

9) اخلاص در عمل...45

ص: 5

10) عالم الگوی عمل است...45

11) از راه علم ارتزاق نمی کند...46

12) عالم غرق رحمت خداست...47

13) عالم با پیامبر یک درجه فاصله دارد...47

14) دانشمندان نمونه...48

15) به مخاطب فهیم آموزش می دهد...49

16) مجالست با نیکان...49

ویژگی های عالم از نگاه پیامبر اسلام صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ...49

فصل پنجم: وظایف دانشمندان...51

وظایف دانشمندان...52

وظایف دانشمند پارسا...56

فصل ششم: شناخت آفات دانشمندان...59

1) اسیر دنیا شدن...60

2) ادعا و تفاخر...61

3) پنهان نگاه داشتن علم...61

4) علم در خدمت پول...61

5) وا گذاشتن محرومان نزد دو رویان...62

6) نان خوردن به نام دین...62

7) پارسایی دروغین...63

8) دین را هم چون دامی به کار بردن...63

9) ریاست طلبی و دوستی نام و ستایش...63

10) شکستن پشت دین...64

11) مردمان را با ظاهر آراسته فریفتن...64

12) بد ترین آفریدگان خدا...65

فصل هفتم: دانش و دانشمندان از دیدگاه مشاهیر ایران...67

علم بهتر است یا ثروت؟!!...68

فصل هشتم: دانش و دانشمندان از دیدگاه مشاهیر دنیا...71

فصل نهم: دانش و دانشمندان از دیدگاه قرآن کریم...75

تصور علم نافع...78

فصل دهم: دانش و دانشمندان از نگاه نهج البلاغه...83

الف) مردم شناسی...84

ب) ارزش های والای دانش...84

ج) ارزش دانشمندان...85

د) اقسام دانش پژوهان...85

و) گنجایش نا محدود ظرف علم...86

ه) روش صحیح پرسیدن...86

ص: 6

پیش گفتار

کتاب های فراوانی در زمینه دانش و دانشمندان به رشته ی تحریر درآمده است. و طی قرون و اعصار این منابع و کتاب ها در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. در عصر حاضر نیز نویسندگان و مؤلفان عالی قدر موضوعات مختلف علمی را مورد تحقیق و پژوهش قرار داده و آن را به شیوه ای گویا و عالی بیان نموده اند.

بنده نیز به لطف الهی توفیق یافتم کتابی درباره ویژگی های دانش و دانشمندان تألیف کنم که امیدوارم مورد پسند خوانندگان عزیز قرار گیرد. در بخش اول تعریف واژه اهمیت، جایگاه و انواع علم مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش دوم فضیلت دانش و دانشمندان، در بخش سوم و چهارم ویژگی های دانش و دانشمندان، در بخش پنجم وظایف دانشمندان و بخش ششم شناخت آسیب های دانشمندان بخش هفتم و هشتم دانش و دانشمندان از دیدگاه بزرگان ایران و جهان، بخش نهم دانش و دانشمندان از دیدگاه قرآن کریم و فصل دهم دانش و دانشمندان از دیدگاه نهج البلاغه مورد بررسی قرار گرفته است. که امید واریم مورد استفاده مخاطبان عزیز قرار گیرد.

ص: 7

مزیت ها و ویژگی های کتاب حاضر

ویژگی ها، مخصوصیات و مزیت های این کتاب عبارتند از:

1- سعی شده است کتابی مختصر و مفید باشد و از مطالب اضافی پرهیز شود.

2- مطالب کتاب روان بوده و در اصطلاح موضوعات مطرح شده «گنگ» نیست.

3- در این کتاب آرایه های ادبی به کار رفته است.

4- کتاب حاضر مزیت ها و ویژگی های دیگری نیز دارد که خواننده عزیز هنگام مطالعه به آن پی می برد.

ما در این جا برای روشن شدن مطلب به نمونه ای از آن اشاره ای مختصر می نمائیم. مطالب متنوع و خواندنی، داستان و دیدگاه بزرگان در مورد هر موضوع بیان شده است.

محمد رضا رجائی

ص: 8

بخش اول: جایگاه علم

اشاره

ص: 9

«شاید این سؤال برای شما مطرح شده باشد که چه کسی را دانشمند می نامند؟!! دانشمندان چگونه دانشمند شده اند؟!! چه دانشمندانی وجود دارند؟!! اهمیت و جایگاه علم چگونه است؟!! و ده ها سؤال دیگری که در ذهن آدمی پدید می آید.

همگی به خوبی می دانیم که علم و دانش از هزاران سال پیش از آغاز زندگی بشر وجود داشته و هر روزه با تکامل و رشد بشر علم نیز تکامل یافته است. از زندگی حضرت آدم بر روی کره خاکی که پیامبر و فرستاده خداست و از علم خدایی بهره می برد تا پیامبر خاتم که قرآن از جانب باری تعالی به وی وحی گردیده و از آن عصر تا کنون علم و دانش بشر رو به ترقّی و تعالی بوده است، و دانشمندان طی قرون و

اعصار متمادی با تحمل مشقّات و سختی ها نزد مدرسین کسب فیض نموده و سپس به تعلّم پرداخته اند. دانشمندان در رشته های تحصیلی حوزوی، طبی، اقتصادی، مهندسی، زیست شناسی، اختر شناسی، زمین شناسی، هوا شناسی و... که هر کدام در نوع خود خدمت های شایانی به مردم نموده اند.»

تعریف عالم از نگاه امام حسین علیه السَّلَامُ

عالم و دانشمند را با عبارات گوناگونی تعریف کرده اند. امام حسین علیه السَّلَامُ نیز عالم را به برخی از صفات او می شناساند، آیا عالم آن است که دچار اشتباه نشود؟ یا هر چه می گوید درست باشد؟!!

ص: 10

«اگر عالم هر چه بگوید نیکو و صحیح باشد، هر آینه از شگفتی درباره او به شک و تردید می افتند و می گویند از نیرو های مرموزی کمک می گیرد، بلکه عالم آن کسی را گویند که کار های درست او بیش تر باشد.» (1)

دانش پژوه

تعریف واژه: کسب آگاهی و ارتقاء سطح دانش فردی و تلاش برای خواندن و فهمیدن بیش تر با رعایت اصول شاگردی را دانش پژوهی می نامند، به عبارت ساده دانش پژوهی؛ آموختن دانش و طلب علوم ممدوح است که شامل معلومات پسندیده و گوناگون می باشد.

علم

ما در زندگی بار ها و بار ها در پس کسب علم و دانش هستیم و روز را با تعلیم و تعلّم آغاز می نمائیم و از ارزش آن به خوبی آگاهیم و هرگز از کسب علم سیر نمی گردیم ولی به تعریف آن واقف نیستیم بنابراین اکنون به تعریف علم می پردازیم:

تعریف واژه:

تلاشی نظام مند است که دانش را در قالب توضیحات و پیش بینی های قابل آزمایش درباره تمامیت جهان می سازد و سازمان می دهد. (2)

ص: 11


1- دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسین علیه السَّلَامُ، ص294.
2- سایت تخصصی ویکی پدیا.

«علم عبارت است از ادراک اشیاء و حصول صورت آن ها نزد عقل.»

«علم یعنی اعتقادی قطعی، که مطابق با واقع باشد.» (1)

علم یک واژه عربی است که از ریشه عَلَم به معنی آموزش مشتق شده است. در اصطلاح عامیانه، این کلمه در مورد هر نوع آگاهی که فرد در مورد محیط و مسایل پیرامون خود کسب می کند، اطلاق می گردد، از این روی هر چه میزان آگاهی و معلومات او بیش تر باشد، او را عالم تر می دانند. به همین علت در قدیم به افرادی که در زمینه علوم مذهبی و قرآنی به درجات بالا تری نائل می شدند، علامه می گفتند مانند علامه امینی که آثار بسیار گران بهایی از وی بر جای مانده است. (2)

پیدایش علم

همان طور که در ابتدا بیان کردیم حس کنج کاوی آدمی سبب شده است که پا به عرصه علم بگذارد و برای دانستن، نا دانسته ها تلاش کند.

هنگامی که بشر پا به عرصه وجود نهاد پیدایش علم نیز آغاز شد. «دانشمند بودن از سده 19 میلادی به وجود آمد زیرا در این دوره فن و علم تأثیر زیادی بر پیشه ای جدا از یک دیگر گذاردند. شکل گیری حرفه دانشمندی از سال 1945 سرعت گرفت و عرصه آن گسترده تر شد. (3)

ص: 12


1- بهشت اخلاق، ج 1، ص 137.
2- سایت تخصصی دانش نامه رشد.
3- سایت تخصصی دانش نامه آزاد.

برداشت غلط از علم

علم مجموعه قواعد و قوانینی است که بر روی ارتباطات فردی و اجتماعی تأثیر گذار بوده و باعث افزایش ضریب هوشی آحاد جوامع می گردد و بد نیست بدانید که اختراعاتی همانند تلفن، موبایل و کامپیوتر و یا وسایل طب امروزی با آن که با پیشرفت دانش پدید آمده اند ولی علم بشمار نمی روند.

«برای انجام پژوهش دانشمند کسی است که در یکی از شاخه های دانش چیره دست است و به عبارت ساده منظور از دانشمند کسانی هستند که پایه های دانشگاهی و علمی را تا سطوح بسیار بالا طی کرده و پیشه مسائل علمی قرار داده اند.

چه کسی را دانشمند می نامند؟

دانشمندان نه جادوگر هستند و نه شعبده باز، آن ها هم انسان هستند مانند دیگر انسان ها. دانشمندان هم همان مسائل را که همگان هر روز با آن روبرو هستند، باید حل کنند. ولی علاوه بر مسأله های مربوط به خود، به حل مسأله هایی نیز می پردازند که مربوط به جهان است. آن ها همواره پی یافتن واقعیت هایی هستند که پاسخ گوی پرسش هایی درباره جهان باشند یعنی جوابی برای مسأله های علمی. (1)

ص: 13


1- علوم تجربی

دانشمندان بزرگ

دانشمند بزرگ به کسی اطلاق می شود که در اکثر علوم زمان خود خبره باشد این لقب بیش تر به علمای اعصار گذشته داده شده است. مانند شیخ بهایی

رابطه دانشمندان با دانش و ساخته های انسان چیست؟

اشاره

بعضی دانشمندان تمام کوشش خود را صرف پژوهش و تحقیق واقعیت ها می کنند. علاقه این دانشمندان، بیش تر بر روی پیدا کردن ماده، نیرو های گوناگون و موجودات زنده جهان است. آنان می خواهند بدانند که این چیز ها چه هستند و چرا بدین گونه می باشند. ولی اشتیاقی به موارد کابرد علمی یافته های خود ندارند.

بعضی دیگر از دانشمندان در مسئله های علمی کار می کنند و همین که یافته تازه ای به دست آید، کوشش می کنند بر پایه آن یافته، چیز هایی تازه بسازند یا ساخته های پیشین را که مورد استفاده روزانه انسان است، تکمیل و درست کنند. (1)

1) انواع علم

علم دو گونه است:

1- علم فطری 2- علم اکتسابی

ص: 14


1- همان

حضرت علی علیه السَّلَامُ فرمود: «علم اکتسابی اگر هماهنگ با علم فطری نباشد سودمند نخواهد بود.» (1) (2)

2) انواع علم

1- علم روشنایی بخش 2- علم ظلمت افزا یا مذموم

علم روشنایی بخش علمی است که انسان را رشد و تعالی دهد. و به تکامل برساند.

علم ظلمانی یا مذموم علمی است که انسان با آن به پایین ترین درجه سقوط کند و در ظلمت و تاریکی سیر کند.

راه کسب علوم

«اندیشیدن همانند دیدن نیست، زیرا گاهی چشم ها دروغ می نمایاند اما آن کسی که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمی کند.» (3)

اهمیت و جایگاه دانش و دانشمند

«دانش مجموعه قوانین حاکم بر روابط علت و معلول و پی بردن

ص: 15


1- نهج البلاغه، ص 517، حکمت 338.
2- علومی که انسان در طبیعت و فطرت خود آن را می یابد و زمینه های یافتن آن را دارد (مطبوع) است. و علومی که درس و بحث آن را بدست می آورد (مسموع) می باشد. اشاره به علم این تیوشن Intuition (علم حضوری، درک مستقیم) و بر گسونیسم Bergsonis , (درون بینی یا درک مستقیم) و اشاره به اکتسابی بودن برخی از علوم (اگوارد Acguired ) علم اکتسابی و (نچرال ساینس Naturalscience). (همان)
3- همان، ص 499، حکمت 281.

به روش های استفاده و بهبود منابع موجود است که به شکل محفوظات علمی قابل آموزش و از طریق پژوهش به چالش علمی کشانده و عمق بخشیدن در آن ها صورت می گیرد و تحقیق موجب تازگی، تکامل، کار آمدی و گشوده شدن مسیر های جدید علمی می شود و در این مسیر ارزش دانش و دانشمندان و پژوهش گران به عنوان تلاش گران صحنه علم رفیع و ارزشمند است و خداوند متعال در این باره می فرماید: «آیا کسانی که عالمند با اشخاص غیر عالم یک سانند» (1)

هرگز چنین نیست افراد عاقل و خردمند به این تفاوت اساسی توجه دارند.

بنابراین توجه دانشمندان به افزایش دانسته های علمی از طریق پژوهش در علوم که نتیجه آن تولید علم و اقتدار علمی است یک اصل اساسی است و در این راه دو نکته اساسی وجود دارد.

اول این که در صورت فرا گیری علوم از دیگران با استناد به ادله، بحث و نقادی با مو شکافی و استناد به روابط دقیق علمی این امر صورت پذیرد و دیگر آن که ارتباط علمی متقابل باعث پویایی علمی می شود و این نکته نیازمند پژوهش و تحقیق و تولید علم است تا یافته های جدید علمی با اصول پذیرفته شده قابل انتقال و پیوند با سایر علوم شود. این تلاش علمی باعث افزایش اطمینان به نفس

ص: 16


1- سوره زمر، آیه 9.

در اساتید و تعمیم آن به طلاب و دانش جویان شده و این جسارت را به مجموعه های علمی می دهد که در دنیای گسترده امروزی علوم، با دقت و اعتماد به نفس علوم را از دنیا کسب کرده و با تکیه بر استعداد های فکری و معنوی خود جست جو و کاوش کنند و سپس فراورده های علمی معتبری را به جهان عرضه نمایند. (1)

ارتباط علم و عمل

بی گمان به کار بستن علوم در جهت سعادت جامعه امری ضروری است و زمانی دانش مفید خواهد بود که با پژوهش و تحقیق و تکیه بر واقعیت های مسلم جهان هستی به صورت همه جانبه محقق شود و نگرش سطحی به علوم و دوری از تفکر و نقادی در دانش های ارائه شده و عدم تطابق با حق علاوه بر وابستگی همیشگی علمی سعادت واقعی راه را برای عمل کردن درست مهیا نمی سازد و در این راه بومی سازی تولید علم نقش بسزایی در کاربردی شدن دانش ها دارد.

بررسی های علمی علاوه بر استحکام رای، عمل دقیق و کاهش خطا باعث افزایش اطمینان به نفس و تقویت بنیه علمی دانش پژوهان خواهد شد و جامعه علمی را به این باور می رساند که جست جو در

ص: 17


1- بررسی اهمیت و ضرورت آزاد اندیشی از دیدگاه قرآن و روایات.

علوم و کشف روابط دقیق علمی می تواند عامل اصلی تقویت فکر و موفقیت در رقابت علمی جهان باشد. (1)

اهمیت و جایگاه دانش پژوهی

اشاره

بی گمان دانش پژوهی یکی از فضیلت های انسانی است که پایه واصل هر گونه ترقی و تکامل می باشد و پیامبران در ادیان گوناگون فرا گیری علم را متذکر شده اند.

دانش پژوهان در دو عالم سعادت مند هستند. در سرای دنیا بهروز و در عالم آخرت نه تنها از اصحاب شقاوت نیستند. بلکه به دلیل ثواب والای آموختن دانش به بهشت رهنمون می شوند. اکنون به بعضی از فواید و آثار دانش پژوهی اشاره ای مختصر می نماییم. تا هر چه بیش تر پی به اهمیت و جایگاه دانش ببریم. امید واریم با آموختن علم زندگی سراسر موفقیت آمیز و سعادت آفرینی داشته باشید. با هم می خوانیم:

1- بالا ترین مراتب انسانی

از آن جا که دانش آموختن یکی از راه های رشد، ترقی و تکامل است و دانش آموخته گان در ابعاد مختلف زندگی ترقی نموده و به جا ها رسیده اند. و همان طور که در ابتدا بیان کردیم آموزش علم یکی از فضیلت های اخلاقی و انسانی است. بنابراین دانش پژوهان به هر اندازه دانش کسب نمایند به مراتب والای انسانی گام گذارده و از پله های ترقی بالا می روند، و به تکامل می رسند.

ص: 18


1- همان.

2- امداد های غیبی

بدون تردید کسانی که اهل علم محسوب می گردند و هر روز از مجهولات فاصله گرفته و معلومی بر معلومات خویش می افزایند به علت معنویت سرشار و ثواب ویژه آن مشمول رحمت الهی قرار گرفته و امداد های غیبی نیز بواسطه فضل پروردگار شامل حال شان می گردد. از این روی این گونه افراد در تمامی ابعاد زندگی شاد کامند.

3- تاجی برسر

دانش پژوهان به علت گامی که در راه ایزد متعال بر می دارند و آن خشنودی خدا را در پی دارد و علم هم چون تاجی بر سر آنان هنر نمایی کند نزد مردم عزیز بوده و مورد اعتماد همگان هستند. از این روی آنان مردمی عزت مند می باشند.

4- فروتنی

هر چه بار دانش آموخته گان بیش تر باشد کبر و خود پسندی آنان کمتر و فروتنی آنان بیش تر است. همانند شاخه های درختی که از فراوانی بر و بار خم می گردد، آنان نیز به دلیل فراوانی بار دانش خم می گردند و متواضع می شوند و از سویی به واسطه عدم غرور چرخ نیلوفری را به زیر می آورند.

ص: 19

ص: 20

بخش دوم: فضیلت دانش و دانش پژوه

اشاره

ص: 21

دانش از اهمیت خاص و جایگاه ویژه ای برخودار است. و یکی از عوامل رشد و تعالی است. دانشمندان در راه علم گام های محکمی بر داشته اند و بهره دو چندانی از دانش خویش برده و نام نیکی از خویش بر جای گذاشته و از سعادت دو عالم بهره مند گردیده اند.

برای هر چه بیش تر آشنا شدن با اهمیت والا و جایگاه مهمی دانش و دانشمندان از آن برخوردارند فضیلت شان را می خوانیم:

فضیلت علم و عالم

پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ فرمود: ﴿لا خَيْرَ فِي الْعَيْشِ الَّا لِرَجُلَيْنِ ؛ عَالِمُ مُطَاعٍ ، وَ مُسْتَمِعٍ وَاعٍ﴾ (1)

«زندگی برای دو نفر خوب است؛ یکی عالم مطاع و دوم شنونده نگه دارنده»

کلمه «واع» از وَعی به معنای نگدارنده است. در این حدیث می فرماید: زندگی برای دو نفر خوب است؛ اول عالمی که از علم استفاده کند، و دوم شنونده ای که بشنود و عمل کند. اگر این دو دست به دست هم بدهند سعادت جامعه تضمین می شود.

این قید که در روایت آمده، ساده نیست. عالم چه کند که مطاع شود و مستمع چه کند که واعی شود.

مطاع شدن شرایطی دارد و اولین شرطش این است که آن چه می گوید به آن ایمان داشته باشد. وقتی می گوید تا پای جان ایستاده ام، ایستاده باشد مثل خود پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ که اولین کسی بود که ایمان آورد.

ص: 22


1- بحار الانوار، ج 74 ، ص 168 ، حضال صدوق، ج 1 ، ص 41 ، گفتار معصومین علیهم السَّلَامُ، ص 17.

﴿ آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ﴾ (1)

من که به خود ایمان ندارم چه انتظاری دارم که مصداق عالم مطاع شوم، پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ آن قدر به آورده هایش ایمان دارد که وقتی می بیند دیگران ایمان نمی آوردند و در راه ضلالت قرار دارند، می خواهد دق کند و از بس که عبادت می کند پاهایش ورم می کند:

﴿ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى ﴾ (2)

«ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی»

شرط دومش این است که همان طور که می گوید عمل کند، اگر می گوید زندگی ساده ای داشته باشید، اول باید از خود شروع کند، اگر از تقوا و راست گویی می گوید اول خودش باید عامل آن باشد.

امام باقر علیه السَّلَامُ می فرماید:

«عالمی که از علمش استفاده شود بهتر از هفتاد هزار عابد است.» (3) مسأله مهم در میان اهل علم تنها فرا گرفتن علم و عمل کردن به آن نیست، گر چه این دو خوب و صحیح است اما مسأله مهم این است که مردم از این علم بهره ای ببرند و هم خود به تکامل برسند و هم اجتماع را به مسیر سعادت رهنمون شوند علمای بزرگی داشتیم که مظهر علم و تقوا بودند اما مردم از علم آن ها بهره ای نگرفتند و

ص: 23


1- بقره، آیه 285 .
2- طه، آیه 2.
3- آیت اله العظمی مکارم، گفتار معصومین، ص 18

علم را با خود به قبر بردند و این ضایعه بزرگی است. آن چه باعث می شود که عالم از هفتاد هزار عابد بالا تر شود، «يَنتفع بعلمه» است و دلیلش این است که عابد گلیم خودش را برون می برد از آب و فقط خودش را نجات می دهد اما عالم سعی می کند که بگیرد غریق را، و گاهی هزاران نفر به برکت علم او نجات پیدا می کنند.

حالا چه کنیم که «يَنتَفع بعلمه» بشویم و علم ها مورد بهره برداری قرار بگیرد؟

چند راه وجود دارد:

اول: این که مسلّح به سلاح بیان و قلم شویم، چرا که بیش تر، با این دو روش می شود علوم را منتشر کرد این میسّر نمی شود مگر با تمرین و ممارست بسیار زیاد، شاید مانند علامه مجلسی افراد زیادی داشته باشیم، علامه مجلسی اهل قلم بود و این همه آثار با ارزش را به یادگار گذاشت.

دوم: این که انسان از نظر تقوا الگو شود که اخلاق و معاشرت او باعث شود تا دیگران از وی الگو برداری نمایند. (1)

امام علی علیه السَّلَامُ در حدیثی می فرماید:

﴿ تَعَلَّمو الْعِلْمِ فَإِنَّ تَعَلُّمِهِ حُسْنِهِ ، وَ مُدَارِسَتَهُ تَسْبِيحَ وَابحَتْ عَنْهُ جِهَادُ. ﴾ (2)

«علم را یاد بگیرید چرا که یاد گیری علم حسنه و مذاکره آن به منزله تسبیح و بحث درباره آن جهاد و تعلیم آن به کسی که نمی داند نوعی صدقه و انفاق در راه خداست. (3)

ص: 24


1- گفتار معصومین، ص20.
2- همان.
3- همان.

این چهار مرحله را که در روایت بیان شده هر شخصی باید طی کند؛

1- یاد گیری علم

2- مذاکره و تثبیت علم

3- بحث برای تکمیل آن

4- نشر آن در بین مردم (1)

مقام دانش و دانشمند

یکی از دانشمندان بزرگ شیعه، با یک نفر ناصبی (دشمن شیعه) مناظره کرده، او را محکوم و رسوا نموده بود.

روزی در مجلس با شکوهی که گروهی از علویان و بنی هاشم در آن حضور داشتند، به خدمت امام هادی علیه السَّلَامُ رسید، حضرت برخاست او را در صدر مجلس نشایند و خود در کنار او نشست و با او مشغول صحبت شد. (این کار بر علویان گران تمام شد.) یکی از بنی هاشم اعتراض کرد و گفت: ای پسر رسول خدا! چرا انسان عامی (بی حسب و نسب) را بر سادات بنی هاشم مقدم می داری؟

امام فرمود: «مبادا از کسانی باشید که خداوند در نکوهش آن ها می فرماید: آیا ندیدی کسانی را که اهل کتاب هستند هنگامی که دعوت می شوند تا مطابق کتاب خدا بین آن ها قضاوت شود گروهی از آنان رو بر می گردانند و از پذیرش حق اعراض می کنند.» سپس امام علیه السَّلَامُ فرمود: آیا راضی هستید در این موضوع کتاب خدا (قرآن) بین ما قضاوت کند؟

ص: 25


1- همان، با تصرف

در پاسخ گفتند: چرا، راضی هستیم.

امام هادی علیه السَّلَامُ فرمود: خداوند در قرآن می فرماید:

«ای مؤمنان هر گاه به شما گفته شود مجلس را وسعت دهید (به تازه وارد ها جا دهید) و شما چنین کنید، خدواند نیز در کار هایتان وسعت می دهد» نا آن جا که خداوند می فرماید:

﴿يَرْفَعُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُو الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ﴾ (1)

خداوند کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آن ها داده شده، درجات رفیعی می بخشد.

بنابراین خدواند دانشمند مؤمن را بر مؤمن غیر دانشمند، مؤمن را بر غیر مؤمن برتری داده است.

و چنین که نگفته است:

﴿يَرْفَعُ اللَّهُ الَّذِينَ اوتو أَشْرَفَ النَّسَبِ دَرَجَاتٍ.﴾

خداوند صاحبان حسب و نسب را بر دیگران برتری داده است. و باز مگر خدواند در این آیه نمی فرماید:

﴿هَلْ يَستَوى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ.﴾ (2)

آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یک سانند؟ دانایان بر نادانان امتیاز دارند.

پس چرا ناراحتید و اعتراض بر من می کنید، از این که من یک نفر

ص: 26


1- آل عمران، آیه 23.
2- زمر، آیه 9 .

عالم را به خاطر این که خدا مقام او را بالا برده است، احترام کرده و امتیاز برایش قائل شده ام؟

این فقیه بزرگ وار، فلان دشمن ناصبی را در مناظره اش با دلیل های محکم در هم شکسته و درمانده کرد، تنها همین کار او فضیلتی بسیار بزرگ و بهتر از شرافت نسبی است. (1) (2)

فضیلت دانش و دانشمندان در نگاه اهل بیت علیهم السَّلَامُ

اشاره

احادیث متواتری از معصومین درباره فضیلت دانش و دانشمندان بیان گردیده که نشان از اهمیت فوق العاده آن دارد با هم بعضی از آنان را مرور می نمائیم:

الف) بینش و بصیرت

امام علی علیه السَّلَامُ فرمود: دانش، چراغ خرد است. (3)

با بصیرت و بینشی که دانش به آدمی عطا می کند، چراغی است برای سنجیدن اعمال که فرا را همان قرار می گیرد. ﴿ الْعِلْمُ نَعَمْ دلیل﴾ (4) (5)

ب) برتری دانش به عبادت

دانش موجب تغذیه روح است. چرا که از عبادت برتر بوده، اگر طبق چار چوب شرع باشد. ﴿نَوْمُ مَعَ عِلْمِ خَيْرُ مِنْ صَلَاةٍ عَلَى جَهْلٍ.﴾ (6) (7)

ص: 27


1- بحار الانوار، ج 2، ص 13.
2- احسن القصص، ج 6، ص 171 تا 173.
3- منتخب میزان الحکمه، ج 4453
4- همان، 4454
5- فرموده حضرت امیر المومنین علیه السَّلَامُ (دانش، چه نیکو راهنمایی است.)
6- حدیث از پیامبر نقل گردیده است. خواب توأم با علم و دانش، بهتر از نماز همراه با نادانی است.
7- منية المرید، ص 104، به نقل از منتخب میزان الحکمه، ص 396، ح 4470.

ج) زندگی دل

اگر بخواهیم از مردگی به زندگی، از نادانی به دانایی، از کوری به بینایی و از ناتوانی به توانایی برسیم باید علم بیاموزیم ﴿لا کَنزا نُفِعَ مِنَ الْعِلْمِ ﴾ (1) (2)

د) محبوب دل ها

بی گمان از دیدگاه دینی علاقه مفرط به دنیا نهی شده ولی دوستی دانش فضیلت والایی دارد. حرص برای کسب ثروت مذمت شده ولی عشق ورزیدن به آموختن ثواب وافری دارد. ﴿ انَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الانبياء ﴾ (3) (4)

ص: 28


1- حدیث از حضرت امیر علیه السَّلَامُ: هیچ گنجی، سودمند تر از دانش نیست.
2- اصول کافی 4/19/8 به نقل از منتخب میزان الحکمه، ص 396، ح 2258
3- حدیث از امام صادق علیه السَّلَامُ نقل گردیده است. (علماء وارثان پیامبرانند)
4- اصول کافی، ج 1، ص 32 به نقل از منتخب میزان الحکمه.

بخش سوم: ویژگی های دانش و دانایی

اشاره

ص: 29

همان طور که جهالت و نادانی عواقب ناگوار و مخاطره آمیزی در پی دارد دانش و دانایی نیز خصوصیات فراوانی در بر دارد که در این کتاب مجال بحث آن نیست ولی طبق فرموده حضرت علی علیه السَّلَامُ که «زکات علم نشر آن است.» (1) بر آن شدیم به ویژگی های دانش اشاره ای مختصر نمائیم امید واریم با آموزش و پرورش به سر انجام مقصود برسیم، با هم می خوانیم:

1) ارزش دانش و دانایی

آموزش و پرورش از ارزش های فردی و اجتماعی به شما می رود.

زیرا آحاد جوامع در حال پیشرفت از دانش کافی بهره مندند و اگر جامعه ای در حال ترقّی و تعالی نیست و یا در حال عقب گرد است علت آن را باید در سواد آنان جویا شویم.

به عبارت ساده؛ علم باعث بهره برداری صحیح از سرمایه های حیات است و از ارزش ها به شمار می رود.

خصلت هایی فراوانی در تعلیم و تعلّم می یابیم که آن را از سایر عوامل به روزی متمایز ساخته و به آن عینیت می بخشد.

بدون تردید اساس تمام بدی ها نادانی بوده و اصل تمام خوبی ها دانایی است. از آن روی برای این که از بدی ها فاصله بگیریم باید در جست جوی دانش باشیم و آن را در زندگی به کار بگیریم.

ص: 30


1- غرر الحكم و دررالکلم، ج 1، ص 52.

ویژگی های دانشمندان

2) برتری دانش بر عبادت

بی گمان برتری دانش بر عبادت محسوس است و حتی قابل مقایسه نیست. تا جائی که خواب دانشمند بر عبادت عابد برتری دارد و دانش اندک او از عبادت بسیار افضل است. زیرا عالم با علم خویش چون خورشید تابنده ای بوده که راه راست را به همه می نمایاند و روشنایی بخش زندگی است. او با چشم خرد و بینشی ژرف مردم را از جهالت باز داشته و به راه راست هدایت می نماید.

پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فرمود: سوگند به آن که جان محمد در دست اوست، هر آینه وجود یک عالم برای ابلیس سخت تر از هزار عابد است؛ زیرا عابد در فکر خود است و عالم در اندیشه دیگران.

حضرت رسول صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ را در گفتاری دیگر برتری دانش بر عبادت را چنین بیان فرمود: یک ساعت تکیه زدن عالم بر بستر خویش و نگریستن در کار و عملش، بهتر از هفتاد سال عبادت عابد است. (1)

3) عامل مغفرت

فضیلت و ثواب کسب دانش بی پایان است. اگر برای رضای باری تعالی باشد، نه خوشایند مردم. و از سوی دیگر باعث آمرزش می گردد. ﴿ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ.﴾ (2)

ص: 31


1- منتخب ميران الحكمه، ص 399.
2- سوره هود، آیه 114.

4)در نور دیدن زمان و مکان

دانش زمان و مکان را در نور دیده است. چرا که علم اندوزی زمان و مکان نمی شناسد، از آن روی در هر موقعیت و مکانی تعلیم و تعلّم واجب است. ﴿الْعِلْمُ يَحِلُّ مَنْعِهِ.﴾ (1) (2)

دانش اندوزی فریضه ای واجب است که باید از کودکی تا هنگامه مرگ تداوم یابد و حتی مهاجرت به سراسر دنیا و نزد هر معلمی از هر کیشی برای این امر مقدس انکار نا پذیر است. ﴿ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ الْعِلْمِ﴾ (3) (4)

5)بهشت برین زندگی

دانش اندوزی راهی به سوی ترقّی، و تعالی است و در نهایت به روزی را نصیب آحاد مردم نموده و با این اوصاف فرد و جامعه به سر انجام مقصود رسیده و شاهد نیک بختی را در آغوش خواهند کشید.

ص: 32


1- فرموده پیامبر گرامی اسلام است. (منع علم روا نیست.)
2- نهج الفصاصه، ص 488 ، ح 2588.
3- فرموده پیامبر گرامی اسلام است. (گم شده مؤمن علم است.)
4- همان.

بخش چهارم: ویژگی های دانشمندان

اشاره

ص: 33

عالم به چه کسی اطلاق می شود؟

اشاره

کار دانشمند فقط در دانش اندوزی خلاصه نمی شود بلکه دانشمند واقعی کسی است که به تمامی نمود ها و اصل های تعلیم و تعلم پایبند باشد و در تمامی زمینه ها و ابعاد چون بعد اخلاقی، اقتصادی و سیاسی کارآ باشد.

اگر دانشمندی از لحاظ درسی غنی باشد ولی در ابعاد دیگر خود سازی نداشته باشد و به اصطلاح «حرفی برای گفتن نداشته باشد». هرگز برای جامعه مفید نیست و کارآیی ندارد.

او باید ضمن درس از رذیلت های اخلاقی مبرا بوده و با فضیلت های انسانی عجین باشد و پند هایی که پند دانان دنیا آموخته اند به کار گیرد و همیشه سعی نماید فردی نمونه و دل خواه برای بزرگان و محترمین دیگر بوده تا بتواند سهل و آسان اهداف بزرگ خویش را دنبال نماید.

حال خصوصیات دانشمندان را مرور می کنیم امید واریم با آشنایی با آن ها در زندگی در حد توان به کار گرفته شود

1) نور علم

اشاره

عالم به کسی اطلاق می شود که پس از تزکیه از خداوند متعال درخواست علم بنماید که خدواند بزرگ راه دانش را برای وی می گشاید و از سویی برای کسب آن سعی نماید تا به مراتب والای

ص: 34

آموزش و پرورش برسد. ﴿وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً ﴾ (1)

آری!! نور علم از جانب خداوند متعال به سعادت مندان الهام می شود و از امداد های غیبی بشر است که تا کنون شامل افراد گوناگونی شده است.

وقتی آدمی ایمان و عمل صالح داشته باشد و از باری تعالی نور علم درخواست کند و سپس برای کسب دانش تلاش کند به بهروزی خواهد رسید.

امام علی علیه السَّلَامُ فرمود:

«علم بیاموزید که آموختن دانش حَسَنه است... با دانش است که خداوند فرمان بری و پرستش می شود، با دانش است که خداوند شناخته و یگانگی او دانسته می شود، با دانش است که پیوند های خویشاوندی بر قرار می ماند، با دانش است که روا و نا روا شناخته می شود، دانش پیشوای خرد است و خرد پیرو آن می باشد. خداوند به نیک بختان دانش الهام می کند و شور بختان را از آن محروم می سازد.» (2)

در جست جوی حقیقت

سودای حقیقت و رسیدن به سر چشمه یقین «عنوان بصری» را آرام نمی گذاشت. طی مسافت ها کرد و به مدینه آمد که مرکز انتشار اسلام و مجمع فقها و محدثین بود. خود را به محضر مالک بن انس، محدّث و فقیه معروف مدینه رساند در محضر مالک، طبق معمول

ص: 35


1- قرآن کریم (و بگو دانش مرا زیاد کن.)
2- میزان الحکمه، ج 8، ص 3937، ح 13686.

احادیثی از رسول خدا صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ را روایت و ضبط می شد. عنوان بصری نیز در ردیف سایر شاگردان مالک به نقل و دست بدست کردن و ضبط عبارت های احادیث و به ذهن سپردن سند آن ها، یعنی نام کسانی که آن احادیث را روایت کرده اند، سر گرم بود تا بلکه بتواند عطش درونی خود را به این وسیله فرو نشاند. در آن مدت امام صادق علیه السَّلَامُ در مدینه نبود. پس از چندی که آن حضرت به مدینه برگشت، عنوان بصری عازم مدینه شد تا به همان ترتیبی که شاگرد مالک بوده، در محضر امام شاگردی کند. ولی امام به منظور این که آتش شوق او را تیز تر کند از او پرهیز کرد.

روزی به او فرمود: «من آدم گرفتاری هستم، به علاوه اذکار و اورادی در ساعات شبانه روز دارم، وقت ما را نگیر و مزاحم نباش. همان طور که قبلاً به مجلس درس مالک می رفتی حالا هم همان جا برو.»

این جمله ها که صریحاً جواب رد بود، مثل پُتکی بر مغز عنوان بصری فرود آمد. از خود بدش آمد، با خود گفت اگر در من نوری و استعدادی و قابلیتی می دید مرا از خود نمی راند. از دل تنگی داخل مسجد پیغمبر شد و سلامی داد و بعد با هزاران غم و اندوه به خانه خویش رفت.

فردای آن روز از خانه بیرون آمد و یک سره رفت به روضه پیغمبر، دو رکعت نماز خواند و روی دل به درگاه الهی کرد و گفت: خدایا! تو که مالک همه دل ها هستی از تو می خواهم که دل جعفر بن محمد

ص: 36

را بامن مهربان کنی و مرا مورد عنایت او قرار دهی و از علم او به من بهره برسانی که راه راست تو را پیدا کنم. بعد از این نماز و دعا بدون این که به جایی برود، مستقیماً به خانه خودش برگشت. ساعت به ساعت احساس می کرد که بر علاقه و محبتش نسبت به امام صادق علیه السَّلَامُ افزوده می شود. به همین جهت از مهجوری خویش بیش تر رنج می برد. رنج فراوان او را در کنج خانه محبوس کرد. جز برای ادای فریضه نماز از خانه بیرون نمی آمد. چاره ای نبود، از یک طرف امام رسماً به او گفته بود دیگر مزاحم من نشو و از طرف دیگر میل و عشق درونیش چنان به هیجان آمده بود که جز یک مطلوب و یک محبوب بیش تر برای خود نمی یافت. رنج و محنت بالا گرفت؛ طاقتش طاق شد؛ دیگر نتوانست بیش از این صبر کند، کفش و جامه پوشیده و به در خانه امام رفت. خادم آمد، پرسید: چه کار داری؟

- هیچ، فقط می خواستم سلامی به امام عرض کنم.

- امام مشغول نماز است.

طولی نکشید که همان خادم آمد و گفت: بسم الله بفرمایید.

عنوان داخل خانه شد، چشمش که به امام افتاد، سلام کرد.

امام جواب سلام را به اضافه یک دعا به او رد کرد و سپس پرسید: «کنیه ات چیست؟»

- ابو عبدالله

«خداوند این کینه را برای تو حفظ کند و به تو توفیق عنایت فرماید.»

ص: 37

شنیدن این دعا بهجت و انبساطی به او داد، با خود گفت اگر هیچ بهره ای از این ملاقات جز همین دعا نبرم مرا کافی است. بعد امام فرمود: «خوب چه کاری داری؟ و چه می خواهی؟»

- از خدا خواسته ام که دل تو را به من مهربان کند و مرا از علم تو بهره مند سازد. امیدوارم خداوند دعای مرا مستجاب فرماید.

- «ای اباعبدالله، معرفت خدا و نور یقین با رفت و آمد و این در و آن در زدن و آمد و شد نزد این فرد و آن فرد تحصیل نمی شود، دیگری نمی تواند این نور را به تو بدهد، این علم درسی نیست، نوری است که هر گاه خدا بخواهد بنده ای را هدایت کند در دل آن بنده وارد می کند. اگر چنین معرفت و نوری را خواهانی، حقیقت عبودیت و بندگی را از باطن روح خودت جست جو کن، و در خودت پیدا کن، علم را از راه عمل بخواه، از خداوند بخواه، او خودش به دل تو القا می کند...» (1)

2) به فعلیت رسانیدن استعداد ها

عالم کسی است که استعداد هایش را در راه طلب علم شکوفا سازد و با مداومت به تحصیل خویش تداوم بخشد و حوادث روزگار او را از تحصیل باز ندارد. تا مراتب علمی را طی نماید.

سکّاکی، مردی فلز کار و صنعت گر بود. توانست با مهارت و دقت، دواتی بسیار ظریف با قفلی ظریف تر بسازد. که لایق تقدیم به

ص: 38


1- داستان راستان، داستان 71، به نقل از الکنی و الالقاب 2، ذیل کلمه «البصری»، بحار الانوار 1، حدیث 17، به نقل از گنجینه معارف، ج 2، ص 560

پادشاه باشد. او با این کار انتظار همه گونه تشویق و تحسین از هنر خود داشت. پس با هزاران امید و آرزو آن را به پادشاه عرضه کرد.

در ابتدا همان طور که انتظار می رفت مورد عنایت قرار گرفت، اما حادثه ای پیش آمد که فکر و راه زندگی سکّاکی را به کلی عوض کرد.

در حالی که شاه مشغول تماشای آن صنعت بود و سکّاکی هم سرگرم خیالات خویش، خبر دادند عالمی - ادیب یا فقیهی - وارد می شود.

همین که او وارد شد، شاه چنان سرگرم پذیرایی و گفت گو با آن شد. که سکّاکی صنعت و هنرش را یک باره از یاد برد.. مشاهده این منظره تحوّلی عمیق در روح سکّاکی به وجود آورد.

دانست که از این کار تشویق و تقدیری که می بایست نمی شود و آن همه امید ها و آرزو ها بی موقع است. ولی روح بلند پرواز سکّاکی آن نبوده که بتواند آرام بگیرد. حالا چه بکند؟

فکر کرد همان کاری را بکند که دیگران کردند و از همان راه برود که دیگران رفتند. باید به دنبال درس و کتاب برود و امید ها و آرزو های گمشده را در آن راه جست جو کند.

هر چند برای یک مرد عاقل که دوره جوانی را طی کرده، با طفلان نو رس هم درس شدن و از مقدمات شروع کردن، کار آسانی نیست؛ ولی چاره ای نیست، ماهی را هر وقت از آب بگیرند تازه است.

از همه بد تر این که، وقتی که شروع به درس خواندن کرد، در خود هیچ گونه ذوق و استعدادی نسبت به این کار ندید. شاید هم اشتغال

ص: 39

چندین ساله او به کار های فنی و صنعتی ذوق علمی و ادبی او را جامد کرده بود، ولی نه گذشتن سن و نه خاموش شدن استعداد هیچ کدام نتوانست او را از تصمیمی که گرفته بود باز دارد.

با جدیّت فراوان مشغول کار شد، تا این که اتفاقی افتاد و استاد به او چنین تعلیم کرد: «عقیده استاد این است که پوست سگ با دبّاغی پاک می شود.»

سکّاکی این جمله را ده ها بار پیش خود تکرار کرد تا در جلسه امتحان خوب از عهده آن بر آید ولی همین که خواست درس را پس بدهد، این طور بیان کرد: «عقیده سگ این است که پوست استاد با دبّاغی پاک می شود.»

خنده حضّار بلند شد. بر همه ثابت شد که این مرد بزرگ سال که در پیری هوس درس خواندن کرده، به جایی نمی رسد. سکّاکی که دیگر نتوانست در مدرسه و در شهر بماند، سر به صحرا گذاشت.

جهان پهناور بر او تنگ شده بود. از قضا به دامنه کوهی رسید، ناگهان مشاهده کرد که از بلندی قطره قطره آب بر روی صخره ای می چکد و در اثر ریزش مداوم، صخره را سوراخ کرده است.

لحظه ای اندیشید و فکری مانند برق از مغزش عبور کرد، با خود گفت: دل من هر اندازه غير مستعد باشد، از این سنگ سخت تر نیست، امکان ندارد مقاومت و پایداری بی اثر بماند. بالاخره برگشت و آن

ص: 40

قدر به فعالیت پرداخت تا استعدادش شکوفا و ذوقش زنده شد. و عاقبت یکی از دانشمندان کم نظیر ادبیات گشت. (1)

خشم و شهوت جمال حیوان است علم و حکمت کمال انسان است.

3) سعی در راه آموختن

داشمند به کسی گفته می شود که در هر شرایط و موقعیتی به تحصیل علم بپردازد. و در این راه از هیچ کوششی فرو گذار ننماید. و از سوی دیگر با مهاجرت به مکان های مطلوب به پیشرفت های مهمی نائل شود.

امام صادق علیه السَّلَامُ می فرماید:

«در جست جوی آموختن دانش بر آیید، گر چه با فرو رفتن در ژرفای دریا ها و شکافتن دل ها (و ریختن خون ها) باشد.» (2)

پیامبر گرامی حضرت محمد صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ فرمود:

«دانشمند تر از مردم کسی است که دانش دیگران را به دانش خود بیفزاید.» (3)

خوش دل چنین می سراید:

در علم بکوش تا توانی *** کز علم ترا حیات باشد

مؤمن شو اگر نجات خواهی *** ایمان سبب نجات باشد

ص: 41


1- همان، ج 1، ص 648 ، بر گرفته از داستان راستان، ص 140.
2- میزان الحکمه، ج 8، ص 3947، ح 13741.
3- نهج الفصاحه ص 480 ، ح 2534.

4) با دانایی بدعت های شیطانی را نابود می سازد

عالم به فقیه نیز اطلاق می شود چرا که امام علی علیه السَّلَامُ به فرزند خود محمد، فرمود: در دین فقیه (و دانا) شو؛ زیرا که فقیهان وارثان پیامبرانند. (1)

پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ درباره عالم و بدعت های شیطانی می فرماید:

عالم هفتاد درجه بر عابد برتری دارد که فاصله هر درجه از دیگری به اندازه ای است که یک اسب هفتاد سال بدود. علت این برتری آن است که شیطان در میان مردم بدعتی می گذارد و دانشمند به آن پی می برد و مردم را از آن نهی می کند، اما عابد سرگرم عبادت خود است و به بدعت نه توجهی دارد و نه آن را می شناسد. (2)

پیامبر گرامی در حدیث دیگری می فرماید: سوگند به آن که جان محمد در دست اوست، هر آینه وجود یک عالم برای ابلیس سخت تر از هزار عابد است؛ زیرا عابد در فکر خود است و عالم در اندیشه دیگران. (3)

5) خیر خود را بر مردم فرو می ریزد

امام رضا علیه السَّلَامُ فرمود: روز قیامت به عابد گفته می شود: آدم خوبی بودی، به خودت پرداختی و زحمت خود را از دوش مردم برداشتی. به

ص: 42


1- همان منبع، ص 3941، ح 13700.
2- همان منبع، ص 3945، ح 13727.
3- همان منبع، ح 13731.

بهشت در آی. بدانید که فقیه کسی است که خیر خود را بر مردم فرو ریزد و آنان را از دشمنان شان برهاند... به فقیه گفته می شود: ای کسی که سر پرستی یتیمان خاندان محمد را به عهده گرفتی و دوست داران و پیروان ناتوان آنان را هدایت کردی! بایست تا برای هر کس که از تو بهره مند شده یا دانش آموخته است شفاعت کنی. (1)

6) در شرایط گمراه کننده و خُرد و متلاشی نمی شود

عالم به کسی اطلاق می شود که با فتنه و شرایط گمراه کننده رو به رو شده، اما به واسطه دانش و علم خویش از آن بیرون می رود و در فتنه خرد و متلاشی نمی شود.

امام علی علیه السَّلَامُ می فرماید: «دو رکعت نماز عالم، بهتر از هفتاد رکعت نماز نادان است؛ زیرا عالم با فتنه (و شرایط گمراه کننده) رو به رو می شود ولی به واسطه دانش خود از آن بیرون می رود، اما جاهل با فتنه رو به رو می گردد و در آن خرد و متلاشی می شود.» (2)

7) نقش والای عالم

دانشمندان به جهت آگاهی دادن و تعلّم مسائل مختلف اسلامی به مردم نقش مهم و والایی در جوامع ایفا می کنند. بدین جهت به سبب در گذشت عالم و عدم وجود او رخنه ای در اسلام به وجود می آید که قابل جبران نیست. پیامبر اسلام حضرت محمد صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ می فرماید:

ص: 43


1- همان منبع، ح 13728.
2- همان منبع، ح 13730.

«به سبب در گذشت عالم، رخنه ای در اسلام است که تا شب و روز در گردش است، هیچ چیز آن را نمی بندد.» (1)

حضرت صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ در حدیث دیگر درباره این موضوع فرمود:

خدای تعالی عالمی را از میان این امت نبرد، مگر این که رفتن او رخنه ای باشد در اسلام، که تا روز قیامت این رخنه بسته نمی شود. (2)

8) دانشمند ارزشمند است

عالم به انسان ارزشمندی اطلاق می شود که بر حسب مقدار آگاهی و دانش خویش از ارزش ها بهره برده است. زیرا دانایی و علم آن ها آثار ارزشمند فردی و اجتماعی دارد.

امام علی علیه السَّلَامُ می فرماید: ارزش هر انسانی، به آن چیزی است که می داند. (3) (4)

پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ فرمود: «با ارزش ترین مردم، کسانی هستند که از دانش بیش تری برخوردارند و کم ارزش ترین مردم کسانی هستند که از ارزش کمتری بهره مندند. (5)

ادیب نیشابوری چنین می سراید:

تو را گر چه در مال افزایش نیست *** به اندازه دانشت ارزش است

ص: 44


1- همان منبع، ح 13730.
2- همان، ح 13732.
3- در کتاب محجة البيضاء، 26/1 از آن حضرت چنین نقل شده که: «ارزش هر کس به دانش اوست.»
4- میزان الحکمه، ج 8، ص 3937، ح 13686.
5- همان، ح 13689.

9) اخلاص در عمل

همان گونه که در بخش قبلی اشاره کردیم در آموزش و پرورش نیز مانند اعمال دیگر رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم و با اخلاص دانش بیاندوزیم و با توکل بر او تدریس نمائیم و به غیر او تکیه نکنیم.

هر که برای خدا علم بیاموزد و برای خدا (به آن) عمل کند و برای خدا به دیگران آموزش دهد، در ملکوت آسمان ها از او به بزرگی یاد شود و گفته آید: برای خدا آموخت، برای خدا عمل کرد و برای خدا آموزش داد! (1)

10) عالم الگوی عمل است

دانشمندان به علم خویش جامعه عمل می پوشانند.

پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ می فرماید: تحصیل دانش بر هر مسلمانی واجب است... با دانش است که پروردگار فرمان بری و پرستش می شود و با دانش است که پیوند های خویشاوندی بر قرار می ماند و روا از نا روا باز شناخته می شود. دانش پیشوای عمل است و عمل پیرو آن می باشد، به نیک بختان دانش الهام می شود و شور بختان از آن محروم می شوند. (2)

امام باقر علیه السَّلَامُ فرمود: عالمی که از علمش بهره برد، برتر از هفتاد هزار عابد است. (3)

امام صادق علیه السَّلَامُ در تفسیر سوره سی و پنج آیه 28 «همانا می ترسند

ص: 45


1- همان منبع، ح 13844.
2- همان منبع، ح 13682.
3- همان منبع، ص 3943، ح 13718

از خدا بندگان دانشمندش» فرمود: «مقصود او از علما کسانی است که کردار شان؛ گفتار شان را تصدیق کند و هر که کردارش مصداق گفته اش نباشد عالم نیست» (1)

سعدی می گوید:

علم چندان که بیش تر خوانی *** چون عمل در تو نیست نادانی

نه محقق بود نه دانشمند *** چار پائی بر او کتابی چند

11) از راه علم ارتزاق نمی کند

عالم و دانشمند به کسی اطلاق می شود که از راه علم ارتزاق نکند؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ فرمود: وای بر علمای نابکار امّت من، آن ها علم را وسیله سودا گری قرار می دهند و آن را برای منافع شخصی خود به زمام داران روزگار خویش می فروشند؛ خداوند ایشان را سود ندهاد! (2)

پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ در حدیث دیگری فرمود: «قرآن بیاموزید و به وسیله آن ارتزاق نکنید.» (3)

حضرت محمد صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ فرمود: «هر که به وسیله علم نان خورد خدا چهره او را دگرگون کند و کارش را واژگون کند و جهنم سزاوار او باشد.» (4)

ص: 46


1- شیخ کلینی، اصول کافی، ص 133.
2- همان منبع، ص 3961، ح 13828.
3- همان، ح 13835.
4- نهج الفصاحه، ص 489، ح 2597.

12) عالم غرق رحمت خداست

عالم به کسی اطلاق می شود که به سبب آموختن علوم دینی و علوم پر منفعت دیگر و عمل به آن ها غرق در رحمت خدا می شود و در هنگام مرگ شهید می میرد. پیامبر اسلام صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ می فرماید: هر گاه دانش جویی در حال آموختن دانش مرگش فرا رسد، شهید مرده است.

امام محمد باقر علیه السَّلَامُ نیز می فرماید: هیچ بنده ای نیست که روز یا شب در طلب دانش برآید، مگر این که غرق رحمت (خدا) شود. (1)

13) عالم با پیامبر یک درجه فاصله دارد

مقام والای عالم نشان از اهمیت و جایگاه ویژه او در دین مقدس اسلام دارد. فاصله یک درجه ای دانشمندان با پیامبران نشانگر علّو مرتبه و عظمت شأن آنان است.

پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ فرمود: هر کسی در جست جوی دانشی برای زنده کردن اسلام باشد و در آن حال مرگش فرا رسد، پیامبران فقط یک درجه بر او برتری دارند. (2)

حضرت امیر المؤمنین علی علیه السَّلَامُ می فرماید: هر کسی در حال طلب دانش مرگش فرا رسد، میان او و پیامبران تنها یک درجه تفاوت باشد. (3)

ص: 47


1- همان، ص 3951 ، ح 13760.
2- همان، ح 13761.
3- همان، ح 13770.

14) دانشمندان نمونه

عالم به شخصی اطلاق می شود که همراه علم خویش تزکیه را فراموش نکرده و با آن عجین گردد.

کسانی که عمر خود را صرف تحصیل علم از طریق مجالات کلامیه و استدلالات فکریه نموده اند، و از تزکیه نفس از صفات ذمیمه غافل مانده اند، بلکه دل های ایشان متعلق به قاذورات دنیای دنّیه و نفوس ایشان منقاد قوّه غضبیه و شهویّه است، از حقیقت علم بی خبر، و سعی ایشان بی ثمر است. و آن چه را تحصیل کرده اند و علم پندارند، بر خلاف واقع است، زیرا که علم حقیقی را بهجت و سرور و صفا و نوری است، و دلی را که نور علم واقعی در آن داخل شد مستغرق لجه عظمت خدواند جلیل، و محو مشاهده جمال جمیل می شود، و التفات به غیر او نمی کند. و غایّت همت اکثر این اشخاص تحصیل زخارف دنیا و حصول منصب و جاه و شهرت در بلاد، و تسخیر قلوب عباد است. و نه همین است که صفات خبیثه و اخلاق رذیله، مانع از طلوع انوار علوم حقیقیه از مطلع فیوضات الهّیه باشد و بس، بلکه بدو تزکیه نفس و تصفیه قلب، عبادات ظاهریه را اثری، و طاعات بدنیه را ثمری نیست، و چه فایده مترتب می شود بر آراستن ظاهر و کاستن باطن.» (1)

ص: 48


1- معراج السعده، ص 17 و 18.

15) به مخاطب فهیم آموزش می دهد

دانشمندان سعی می کنند برای تدریس دانش جوی خردمند و سخنرانی برای مستمع دانا و برای کتاب های خویش مخاطب فهیم بیابند و برای مدیریت نمودن زمان از افراد سفیه، احمق و مغرور گریزانند. حضرت علی علیه السَّلَامُ می فرماید: «از ویژگی های عالم این است که اندرز ندهد، مگر کسی را که اندرز او را بپذیرد و کسی را که به رأی و اندیشه خود مغرور باشد، نصیحت نکند و دانشی را که می ترسد هدر رود، به کسی نیاموزد.» (1)

16) مجالست با نیکان

یک دانشمند واقعی با نیکان معاشرت می کند، ابرار محبوب اویند و از اشرار دوری می گزیند.

ویژگی های عالم از نگاه پيامبر اسلام صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ

محمد بن عیسی از جماعتی از اصحاب ما از امیرالمؤمنین علیه السَّلَامُ نقل می کند که پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ فرمود: دانش یاد بگیرید که یاد گرفتن آن حسنه، و درس دادن آن تسبیح و بحث از آن جهاد، و یاد دادن آن کسی که نمی داند صدقه، و بذل آن به اهلش تقرّب به خداست، چون آن باعث دانستن حلال و حرام است و کسی را که آن را طلب کند به

ص: 49


1- میزان الحکمه، ص 3985، ح 13933.

بهشت رهنمون می گردد و آن مونس در هنگام وحشت و رفیق در هنگام تنهایی و راهنمای انسان در سختی ها و سلاح بر دشمنان و مایه زینت بر دوستان است، خداوند به وسیله آن گروه هایی را بالا می برد و پیشوایانی در کار های نیکو قرار می دهد که دیگران به آنان اقتدا می کنند. به کار های آنان نگریسته می شود و از آثارشان اقتباس می شود و فرشتگان به دوستی با آنان مایل می گردند و در نماز های شان آنان را با بال های شان لمس می کنند و همه چیز حتی ماهیان و موجودات زنده دریا و درندگان و حیوانات بیابان به او استغفار می کنند، چون علم مایه زندگی دل هاست و نور دیدگان است خداوند، حامل علم را به جایگاه نیکان وارد می کند و در دنیا و آخرت، مجالس خوبان را به او می بخشد، به وسیله علم، خداوند شناخته می شود و به وسیله علم صله ارحام به عمل می آید و به وسیله آن حلال و حرام شناخته می شود و علم پیش روی عمل و عمل تابع آن است، و خدواند آن را به نیکان الهام می کند و بدان را از آن محروم می سازد. (1)

ص: 50


1- خصال شيخ صدوق، جد2، ص 295.

بخش پنجم: وظایف دانشمندان

اشاره

ص: 51

نقش مهمی که دانشمندان بر عهده دارند، تولید علوم بر اساس موازین اسلامی، انسانی است تا به وسیله آن بتوانیم جهانی عاری از جنگ، کینه و دشمنی داشته و آحاد جوامع بتوانند در صلح و دوستی و بر مبنای ارزش های علمی، معنوی زندگی سعادت مندانه ای داشته باشند برای این کار شناخت وظایف دانشمندان از اولویت خاصی برخودار است و سپس به کار گیری آن که اهمیت به سزایی دارد. زیرا شناخت وظایف و به کار گیری آن مکمل یک دیگرند.

وظایف دانشمندان

اشاره

با هم وظایف دانشمندان را مرور می کنیم:

1) بذل علم

امام صادق علیه السَّلَامُ فرمود: در کتاب علی علیه السَّلَامُ خواندم که خدا پیمان از نادان ها برای طلب علم نگرفته است اما از علما پیمان گرفته که علم را به نادان ها بذل کنند. (1)

بنابراین وظیفه علما: بذل علم است.

2) دانشمندان متعلّم

جمیل می گوید شنیدم از حضرت امام صادق علیه السَّلَامُ که فرمود: «مردم سه دسته صبح می کنند: عالم و متعلّم و ورآبی. ما علما هستیم و شیعیان ما متعلّم و دانش آموزنده و مردم دیگر ورآبیند.» (2) دانشمندان

ص: 52


1- شیخ کلینی (ره) اصول کافی، ج 1، ص 117.
2- الوافی، فيض کاشانی، ج 1،ص 152.

شیعه همیشه به تعلیم و تعلّم پای بندند و بر این نکته پا فشاری می نمایند و از سویی عمل به دانش خویش را مستلزم آن می دانند. (1)

3) حل مسأیل علمی

پرسش نشانه رشد فکری است. طریقه سؤال کردن

1- آنان به طور دقیق می دانند که سؤال چیست در حالی که بسیاری از کسان برای حل مسأله ای خود به درستی نمی دانند که مسأله چیست.

2- خوب فکر می کنند و درباره راه حل های گوناگون پرسش به خوبی می اندیشند.

در حالی که بسیاری از کسان که برای حل مسأله های خود خوب فکر نمی کنند، به راه حل های گوناگون مسأله نمی اندیشند و اولین راه حلی را که به نظر شان می رسد، به کار می بندند. اگر این راه حل به نتیجه نرسید، راه حل دیگری را که به فکر شان می رسد، به کار می بندند و آن قدر این کار را دامه می دهند که مسأله حل می شود.

3- پیش از آن که به درستی اندیشه های خود باور پیدا کنند، با مشورت با استاد آن ها را مطرح می کنند.

4) به کار گیری نیروی بیان

دانشمند کسی است که در به کار گیری فن بیان و رعایت موارد لازم در میز گرد ها و سخنرانی ها، توانایی بر دفاع از حق را دارا باشد.

ص: 53


1- 1. همان

5) سطح فهم مردم

همان طور که بیان کردیم باید رعایت سطح فهم و استعداد های مردم را بنماید.

6) مبارزه با بدعت ها

عالم با بیدار نمودن اندیشه های اعتقادی با بدعت های نامشروع و خلاف دین مبارزه می نماید.

7) دانش طلبی

یکی از وظایف عالم فرهنگ سازی برای گرایش مردم به تعلیم و تعلّم است. تا یأس و نومیدی مردم را از دانش اندوزی دور ساخته و عشق و امید را جای گزین آن نماید.

8) حقوق مادی و معنوی

بدون تردید دانشمندان از نفوذ زیاد تری نزد مردم برخوردارند و مریدانی نزد خویش دارند باید به این نکته واقف باشند که نه تنها حقوق مادی و معنوی مردم ضایع نگردد بلکه آحاد جوامع به ویژه محرومان به حق خویش رسیده و از نعمت دانش بهره مند گردند و از سویی «آنان باید بر اموال مسلمانان و پاسداری از آن، و به مصرف رساندن آن در جای مخصوص به خود و رسیدگی به مرافعات و محاکمات و آن چه به نگاه داری حق مردم و رفع ستم از ایشان مربوط می شود نظارت و تأکید داشته باشند.»

در ضمن حال بیماران زمین گیر و تیره بختان را مراعات نمایند.

ص: 54

9) فرصت شناسی

دانشمندان باید با برنامه ریزی و مدیریت زمان حداکثر استفاده را از اوقات خویش نموده و با سرعت و سبقت در راه اهداف والای خویش گام بردارند «الفرضة تمرمرّ السحاب» (1)

10) پایبندی به پیمان با خدا

دانشمندان به خدا و رسول پایبندند و هرگز عهد شکنی نکرده و به کج راهه نمی روند بلکه راه راست و مسیر مستقیم هدف اصلی آن هاست، و همیشه به هدف نهایی آفرینش که قرب الهی است فکر می کنند روز به روز بر میزان ایمان شان به خدای می افزایند و اعمال صالح را به بهترین وجهی انجام می دهند و با این کار بر تعداد مخاطبان، مستمعان و مریدان شان می افزایند.

11) نجات انسان ها

یکی از وظایف دانشمندان نجات انسان ها در ابعاد گوناگون زندگی است. نجات از فقر و بی سوادی، نجات از یوغ بردگی و بندگی، آنان نمی توانند مشاهده کنند که انسان ها به دست غارت گران دنیا در زیر یوغ بردگی و بندگی کمر خم کرده اند. بنابراین با فرهنگ سازی برای نجات انسان ها می کوشند.

ص: 55


1- نهج البلاغه، حکمت ها، فرموده امیرالمؤمنین علی علیه السَّلَامُ (فرصت ها هم چون ابر در گذرنده).

وظایف دانشمند پارسا

اشاره

علاوه بر وظایف عمومی (که قبلاً ذکر شد.) وظایف خصوصی دیگری که مربوط به او است را باید انجام دهد تا دانشمندی نمونه باشد با هم آن وظایف را می خوانیم:

1- علم به خدای متعال

دانشمند صالح در اصول دین خویش به ویژه در باب خدا شناسی به تحقیق و مطالعه پرداخته و علم به خدای متعال او هر روز بیش از پیش رو به فزونی رفته و ایمان او تقویت می گردد.

2- طلب علم فقط برای خدا

عالم صالح و پارسا از روی اخلاص خدا را خوانده و از او و برای او و در راه او طلب علم نموده و با توکل بر او و رضای او و نه تکیه بر غیر او در این راه گام بر می دارد.

3- تأمل و خلوت گزیدن

بی گمان دانشمند صالح و پارسا گاهی از اوقات خلوت گزیده و با تأمل به تفکر درباره ماوراء طبیعت می پردازد و این که از کجا آمده ایم؟ و به کجا می رویم؟ و چه کار باید بکنیم؟!! تا تعلیم و تعلّم او جهت دار باشد.

4- زهد و پارسایی

عالم صالح و متقّی زهد و پارسایی را جزء ذات خویش نموده و از هر گونه گناهی دوری می جوید.

ص: 56

5- نشر روز افزون علم

عالم پارسا هر روز بیش تر از روز قبل زکات علم خویش را می دهد و به نشر روز افزون علم پرداخته و فرهنگ سازی می نماید.

7- دوری گزیدن از مخاصمه و جدال گری

دانشمند پارسا در وظایف اختصاصی خویش از هر گونه درگیری و مخاصمه پرهیز نموده و همیشه دوست دار مردم به ویژه مریدان و دانش جویان خویش است. چرا که روحیه انتقام جویی نزد مریدان و دانش جویان باز تاب دارد و اگر عالم یا شخصی با روحیه انتقام جویی به دشمنی بر خیزد بازتاب سوء آن نزد مریدان و یاران دانشمند پارسا چشم گیر خواهد بود و عواقب ناگواری را رقم خواهد زد.

7- آگاهی کامل

دانشمند صالح از اخبار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آگاهی کامل دارد و از آن چیزی که اطراف او اتفاق می افتد آگاه است و چون شتر مرغی نیست که سر به هوا فارغ از اوضاع روزگار باشد.

8- رجوع به قرآن

استاد صالح در اعمال روزانه به قرآن مراجعه می کند و اوامر و نواهی قرآن کریم را در زندگی خویش بررسی می نماید. برای این کار بعد از نماز صبح لا اقل یک صفحه از آن را تلاوت نموده و با تدبّر در آن در زندگی به کار می گیرد.

ص: 57

کار هایش را براساس کتاب آسمانی تدارک می بیند و فرزند قرآن بوده و تنها راه سعادت مندانه را عمل به آن می داند.

او هنگامی که به عملی بر می خورد که طبق موازین این کتاب وحیانی نیست از آن صرف نظر نموده و به کج راهه نمی رود. چرا که راه راست را برترین و خدا پسندانه ترین راه می داند.

9- شاگردان را به یاد خدا می اندازد

شاگردان و مریدان با دیدار استاد به یاد خدا می افتند چرا که عالم پارسا با ایمان و عمل صالح عجین شده است. و هر سخن وی نه از روی خود خواهی بلکه برای او و برای هدایت به راه راست است.

10- برترین آفریدگان

دانشمند صالح پارسا یک درجه با پیامبر فاصله داشته و پس از امامان برترین آفریده خدا است. چرا که او علم آموخته و در زندگی و به کار گرفته به خوبی می داند که علم و عمل مکمل یک دیگرند.

ص: 58

بخش ششم: شناخت آفات دانشمندان

اشاره

ص: 59

در زندگی روزمره آسیب شناسی و آفت زدایی جایگاه ویژه و اهمیت به سزایی دارد زیرا بدون شناخت آسیب ها، آدمی به بی راهه رفته و یا نابودی حاصل زندگی را در پی دارد. همان طور که اگر انباری پر از گندم آفت زدایی نشود آن محصول رو به نابودی می رود. بنابراین از نقش مهم آفت زدایی در عرصه های مختلف نبايد غافل بمانيم و همیشه سعی نمائیم با شناخت آسیب ها و با آفت زدایی به اهداف بزرگ تر و مهم تری نائل شده و زندگی پر بار تری را از آن خویش نمائیم.

آسیب شناسی در بعد فرهنگ نیز به همین منوال است. اگر بخواهیم از دانش خویش بهره برداری صحیح و پر باری داشته باشیم باید با شناخت آفت ها و به کار گیری آن در این زمینه موفق باشیم حال با هم شناخت آفت ها و آسیب ها را مرور نموده و در مرحله بعد با راه کار های پیشنهادی سعی در بکار گیری آن می نمائیم. با هم می خوانیم:

1) اسیر دنیا شدن

افراط در دنیا گرایی انسان را از اهداف سعادت مندانه باز می دارد و سر چشمه تمامی رذیلت ها است. دنیا گرایی نه تنها آحاد ملت ها را از باری تعالی دور نموده بلکه باعث سقوط آنان تا درجه اسفل است.

دانشمند شیفته دنیا علم و دانش خویش را در خدمت دنیای خویش قرار می دهد و از اعمال صالح فاصله می گیرد.

ص: 60

بنابراین باید با اراده و تصمیم اسیر دنیا نگردد بلکه دنیا را اسیر خویش کرده و همیشه در خدمت علم باشد. و از سویی علم را برای علم نخواهد بلکه از علم برای خدا و رضای او استفاده نماید.

2) ادعا و تفاخر

دانشمندی که ادعا های کاذب نموده آسیب پذیر است. فخر فروشی آفت بزرگی است که موجب می گردد انسان به مراتب والای علمی نرسد بنابراین دانشمند واقعی پر مدعا نیست و نه تنها خود بینی نداشته بلکه با خضوع و خشوع در محضر باری تعالی و تواضع و فروتنی نزد مردم رضایت خدا و مردم را جلب می نماید.

3) پنهان نگاه داشتن علم

پنهان نگاه داشتن علم از آسیب های جدّی به شمار می رود. و موجب نقصان در عمل صالح و پارسایی می گردد. عدم آموزش علم و فراموشی آن و عدم بهره گیری از ویژگی های علم از جمله شقاوت دو سرا است که تنها راه کار آن این است که عالم خود را مجاب کند برای تدریس علم خود برای دانش جویان بشتابد.

4) علم در خدمت پول

یکی دیگر از آسیب هایی که دانشمند را تهدید می کند این است که علم در خدمت تبانی و روابط باشد. اگر علم در خدمت پول باشد انسان به هم کاری با اشرار دست می یازد و به هر عملی دامن

ص: 61

می زند تا زندگی خویش را به ورطه نابودی بکشاند.

راه کار پیشنهادی ما این است که پول را در خدمت علم در آورده و با برنامه ریزی هرگز اسیر پول و ثروت نگردد.

5) وا گذاشتن محرومان نزد دو رویان

یکی از آسیب های دانشمندان سطحی نگر این است که محرومان را به حال خود وا گذارند در حالی که آنان را در نزد رو به صفتان و منافقان اسیر می بینند. این آفت تهدیدی است که فرد و اجتماع از آن مصون نمی مانند. و در ظاهر جدی به نظر نمی رسد ولی در باطن خطرناک است. و ضرر هایی برای سعادت افراد خواهد داشت. که دو راه کار پیشنهادی برای آن ارائه می دهیم:

1- تقويت حس زیبا گرایی، نیکو کاری و هم نوع دوستی

2- متابعت از سخنان امام علی علیه السَّلَامُ در این زمینه

6) نان خوردن به نام دین

آسیب دیگری که یک دانشمند سطحی نگر و دو رو را تهدید می کند نان خوردن به نام دین است که نه تنها مایه سر بلندی و مایه آبروی ائمه اطهار نیست، بلکه مایه ننگ و عار آنان است. چنین دانشمندانی به جای آن که ثروت خویش را در خدمت دین در آورند، دین را ابزاری برای ارتزاق روزی خویش نموده اند. تنها راه کار ما برای این آسیب مخاطره آمیز که خطرات جبران ناپذیری برای آحاد

ص: 62

جوامع دارد این است که عالم با سعی و تلاش رزق خویش را از حیث اقتصادی تأمین کند و هرگز ممر درآمد خویش را از چنین راهی قرار ندهد. چرا که درآمد های مشروع فراوان است. و دلیلی ندارد که عالمی به چنین کاری دامن زند.

7) پارسایی دروغین

همان طور که در بخش های قبلی ذکر کردیم؛ پارسایی دروغین و منافق صفت؛ پارسایی را می گویند که تقوا و پرهیز آدمی برای خدا نباشد بلکه برای مردم و یا برای انگیزه های مادی،... (که خدا را در نظر نداشته) باشد.

8) دین را هم چون دامی به کار بردن

یکی از آسیب هایی که حوادث مخاطره آمیز و غیر قابل پیش بینی برای دانشمندان سطحی نگر و منافق دارد کلاس و درس، را ملعبه خویش قرار دادن و به واسطه آن آسیب رسانی به بی پناهان است. این آفت بزرگ که گاهی نزد آحاد مردم موجب وهن اسلام نیز می گردد، نه تنها به شخص آسیب های جدی می رساند بلکه موجب دین گریزی شده و در نهایت حق بیچاره ای غصب می گردد.

9) ریاست طلبی و دوستی نام و ستایش

دانشمند نما هایی که منافق صفت هستند، خود ستایی را بیش از هر چیز دیگری دوست می دارند و به نام خویش عشق می ورزند

ص: 63

و عده ای مرید نزد خویش جمع نموده و به اصطلاح مرید گرایی و دسته گرایی را پیشه خود ساخته اند و از این آفت بزرگ پیروی می نمایند پس از چندی نقشه های خویش را نقش بر آب ساخته و به هلاکت ابدی دچار می شوند. چرا که با این رذیلت اخلاقی جایگاه خویش را در بین مردم به ویژه پیروان خود از دست داده و پس از چندی به منزل و مأوای خویش پناه می برند و به اصلاح حرفی برای گفتن ندارند.

تنها راه کار برای این آفت بزرگ اجتماعی پناه بردن به دستورات دین است که سازندگی را فراموش ننمایند. و آن با مراقبت و ممارست امکان پذیر است به شرطی که حساب گری را فراموش ننمایند.

10) شکستن پشت دین

دانشمندان منافق دین را می شکنند، زیرا از آسیب ها و آفت ها آگاهی ندارند. عالم دو رو به واسطه ظلم، تعدی، تجاوز و فریب ثلمه ای به اسلام می زند که هیچ چیز نمی تواند جای آن را بگیرد.

او با ارتکاب معاصی و گناهان کبیره به ویژه ستم به بینوایان و فریب آنان قلب مبارک امام زمان علیه السَّلَامُ را به درد می آورد.

11) مردمان را با ظاهر آراسته فریفتن

دانشمندان سطحی نگر دو رویانی هستند که مردم را با ظاهر آراسته خود فریب می دهند، آنان هیچ گونه شناختی از آسیب های علم و

ص: 64

عالم حقیقی ندارند و اکثراً آسیب زده و آفت زده هستند و هر گناهی را مرتکب می شوند.

12) بد ترین آفریدگان خدا

عالمان دو رو و منافق که آسیب ها و آفت هایی را که بیان کردیم جدّی نمی گیرند و با توجیه و بهانه جویی در پی رفع تکلیف هستند و آفت زدایی را مقبول خود نمی دانند و خویش و جامعه را آلوده می سازند بد ترین آفریدگان خدایند و جایگاه آنان درک است.

ص: 65

ص: 66

بخش هفتم: دانش و دانشمندان از دیدگاه مشاهیر ایران

اشاره

ص: 67

در طی قرون و اعصار مختلف مشاهیر ایران درباره دانش سخنان فراوانی را بیان نموده و آن را به سبک های گوناگونی مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند که در این جا مجال بحث مفصل آن نیست ولی به طور خلاصه به تعدادی از سخنان بزرگان ایران اکتفا می کنیم. با هم می خوانیم:

علم بهتر است یا ثروت؟!!

ثروت تمام شدنی و فنا پذیر است و نه تنها باعث تغذیه روح نبوده بلکه گاهی مواقع مضّر است. ولی علم باعث نجات آدمی، معنویت افزا و روشنایی بخش است.

نقاش کرمانی می گوید: «دانشمندان هم همان طور که ثروتمندان می میرند، از دنیا می روند، فقط ثروتمندان در طول زندگی روشنایی می بخشند، ثروتمندان در پایان زندگی از خود یک زندگی مرفه را به جا می گذارند و دانشمندان در پایان زندگی، راه بهتر زندگی کردن را به مردم می آموزند.»

باید بدانیم که در کسب ثروت مشروع امکان دزدی وجود دارد ولی در بدست آوردن دانش چنین نیست.

یکی از بزرگان می گوید: «هر متاعی ممکن است دزدی داشته باشد جز متاع دانش و خرد که از همه آفات مصون بوده و دارنده آن محبوب و عزیز است.»

ص: 68

همان طور که قبلاً بیان کردیم دانش از ارزش والایی خوردار است چرا که باعث نجات انسان هاست.

بنابراین در دانش اندوزی کاهلی نکنیم تا امید فردا باشیم به قول مثل فارسی امروز توانی و ندانی، فردا که بدانی نتوانی»

«نابینایی در شب، چراغ بدست و سبو بر دوش بر راهی می رفت. یکی او را گفت تو که چیزی نمی بینی، چراغ به چه کارت آید؟ گفت: چراغ از بهر کور دلان تاریک اندیش است که به من تنه نزنند و سبوی مرا نشکنند.» (1)

بنابراین اگر در پی دانش رفته و از کور دلی نجات یافتیم، باید اندیشه گرا بوده و تاریک اندیشی را به کناری گذاشته و تفکّر نو و عمل ارزنده را جایگزین آن نمائیم. زیرا به قول مثل فارسی؛ عالم ناپرهیز گار، کور مشعل دار است.

بزرگ مهر می گوید: «هیچ چیز چون خوی خوش نیست و هیچ دانشی چون پیش اندیشی نیست و هیچ پرهیز کاری چون بی آزاری نیست.»

سنایی نیز می گوید:

«علم بی حلم، شمع بی نور است.»

بنابراین همان طور که در اول کتاب بیان شد، در می یابیم که باید علم خوب را سرلوحه قرار دهیم زیرا علم دو گونه است:

ص: 69


1- گنجینه ما و شما، ص 82 .

1- علم روشنایی بخش

2- علم ظلمت افزا

علم روشنایی بخش را در کتاب حاضر مورد تحلیل و بررسی قرار دادیم و علم ظلمت افزا علم غیر اصولی و علم بد را گویند، مثال زیر را می خوانیم:

«در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد. بنابراین، استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد.

این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن معبد شد سال ها بعد استاد بزرگ درگذشت. گربه هم مرد. راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند. سال ها بعد استاد بزرگ دیگری کتابی درباره اهمیت بستن گربه به درخت در هنگام مراقبه نوشت.» (1)

بنابراین به قول مثل فارسی؛ «علم سطحی یک سره قیل است و قال»

ص: 70


1- همان، ص 83.

بخش هشتم: دانش و دانشمندان از دیدگاه مشاهیر دنیا

ص: 71

دانشمندان با کلید نقره ای دانش تمامی در ها را باز می کنند. بنابراین دانش اندوزی در زندگی تاج افتخار و پس از مرگ یادگار درخشان است.

شاید ما در زر و زیور دنیا غرقیم و به خوش گذرانی مشغولیم اما از این غافلیم که دانش چون اقیانوسی بس بزرگ است که در اعماق آن اسرار شگفت انگیزی نهفته و گنجی است که هرگز تمام شدنی نیست.

پ.والری می گوید: «دانش مجموعه ای از دستور العمل های موفقیت است.»

دانش روشنایی بخش قواعد و قوانینی است که انسان را به سرانجام بهروزی می رساند و از ورطه نابودی نجات می دهد.

اس.ماردن می گوید: «بدبختی هیولایی است که از تاریکی می ترسد و آن هایی که به چراغ خرد و اخلاق مسلح هستند در راه خود این غول وحشتناک و کریمه را نمی بینند.» ولی باید دریابیم که درخت دانش با اشک آبیاری شده و با خون دل تقویت می گردد. ولی کسی که به دانش خود جامعه عمل نپوشاند مردن را بر زندگی ترجیح داده است.

ارسطو می گوید: «مزیت با سوادان بر بی سوادان همانند برتری زندگان بر مردگان است.»

ص: 72

بنابراین در می یابیم که پس از کسب دانش اندیشه گرا باشیم زیرا تقویت اندیشه بواسطه علم موجب گرایش به عمل می شود. و این جمله طلایی بر ناردشا و را فراموش نکنیم که «برای این که دانش ملکه شود، تعلیم کافی نیست، عمل لازم است.»

در ضمن در هر شرایطی باید از دانش بد بر حذر باشیم و نزد دانشمند رو به صفت دانش نیندوزیم زیرا عالم دو رنگ جهانی را خراب می کند.

ص: 73

ص: 74

بخش نهم: دانش و دانشمندان از دیدگاه قرآن کریم

اشاره

ص: 75

﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ ﴾ (1)

«بگو: آیا آن هایی که می دانند با آن هایی که نمی دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می پذیرند.»

شکی نیست که بالا ترین اوصاف حمیده علم است. و ترقی و تکامل بشر منوط به همین صفت ارجمند خواهد بود. علم نوری است که از مصدر جلال احدى صادر گشته و پرتوی از آن بر قلب مؤمن اشراق نموده و اطراف دل را روشن گردانیده و از شبکه حواس از باطن به ظاهر ظهور می نماید. و آیات و اخبار در فضیلت علم به قدری زیاد است که احصاء و شماره نتوان نمود و در فضیلت علم همین بس که در همین آیه بالا به «هَل» استفهامی به طور تعجب فرموده. ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ ﴾ یعنی هرگز عالم و جاهل مساوی نخواهند بود.

حال این سؤال مطرح می شود که؛ علم نافع که این قدر درباره آن توصیف شده چه علمی است؟

متکلمین و حکماء علم نافع را علم کلام و حکمت می دانند زیرا که در آن بحث از حقیقت اشیاء از الهیات و طبیعیات از روی دلیل و برهان می شود و سرانجام آن منتهی به مبدأ و معاد می گردد.

محدثین و مفسرین و کسانی که موضوع بحث شان تفسیر قرآن و احادیث است علم نافع را در حفظ اخبار و تفسیر آیات قرآن دانسته اند. (2)

علمای اخلاق و آن هایی که موضوع بحث شان صفات خوب و بد

ص: 76


1- زمر، آیه9
2- مخزن العرفان، ص 185.

است نظر به این که اصل هر کمال و فضیلتی در تهذیب اخلاق میسر خواهد گردید و مقدمه بایستی صفات خوب و بد از هم تمیز داده شود و آن تمیز در علم اخلاق پدید خواهد گردید. آن را علم نافع دانسته اند.

فقها علم نافع را منحصر در علم فقه می دانند زیرا که به آن عمل روی میزان شرع صحیح واقع می گردد و حلال و حرام از هم تمیز داده می شود. مخترعین صنایع جدید و طرف داران آنان علم «نافع را» منحصر به همان اختراعات محیر العقول دست بشر دانسته اند ولی این را ندانسته اند که پیشوایان بشر اعتنایی به علم طبیعت و دنیای فانی نداشته اند و هر جا تعریف از علم کرده اند مقصود شان آن علمی بوده که روحانیت انسان را تکمیل نماید و وی را به جاده تکامل سوق دهد. (1)

آری !! هر علمی در مرتبه خود هر گاه مقدمه باشد برای صفا و باطن قلب آدمی را مهیّا گرداند برای پذیرفتن نور معرفت و محبت الهی و وی را رهبری گرداند به جاده سعادت نافع خواهد بود. زیرا که علم نوری است که از مبدأ فیاض افاضه می گردد به قلب هر کسی که خدا خواسته باشد و هر علمی که انسان را نزدیک تر گرداند به دین مقصود چنین علمی در نظر شارع بلکه نزد تمام علما و شریف تر و عظیم تر خواهد بود.

ص: 77


1- همان

در آیه بالا گویا ذات متعال ارشاد به حکم عقل می نماید که رجوع به عقل تان نمائید آیا آن کس که در ساعات شب در مقام بندگی و عبادت به پا می ایستد و در مقابل مبدأ خود سر تنظیم فرود آورده گاهی در قیام گاهی در سجده از روی دانایی و شناسایی خالق یکتای خود را ستایش می نماید با آن کسی که هیچ دانشی ندارد نه مبدأ می شناسد نه معاد آیا به حکم عقل این دو نفر مساوی می باشند هرگز چنین نخواهد بود. (1)

﴿ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ ﴾ (2)

بهترین وسیله برای درک حقایق تفکر و تذکر است کسی که عقل خود را به کار انداخت و دو نفر را در نظر گرفت یکی عالم و عارف به علوم روحانی که در شناسایی مبدأ و معاد عمر صرف نموده و نیز در معرفت طریق عبادت زحمت ها کشیده تا آن که به علم ربویی عالم گردیده است. (3)

تصور علم نافع

جاهل نادان که نه مبداً می شناسد نه معاد و در عبادت غیر را شریک خدا می گرداند و گمان می کند و بت ها را نزد خدا مقرّب می شناسد و به بت ها سجده می کند و از اشیاء پستی که نه حس دارند و نه فهم شفاعت می طلبد آیا نزد عاقل خردمند این دو نفر مساوی می باشند.

ص: 78


1- همان
2- سوره رعد، آیه 19.
3- همان

هرگز چنین نخواهد بود البته عابدی که از روی علم و دانش با خلوص نیّت عبادت می کند در فضیلت و پاداش هیچ مقایسه نخواهد بود با آن عابدی که عبادت وی بدون علم و معرفت انجام گرفته بایستی اول معبود را شناخت سپس در مقام بندگی و پرستش برآمد. (1)

هر کسی علم نافع را در آن چه هم خود قرار داده تصور می نماید، فقها در علم فقه که موضوع بحث آن ها است، علماء علم اخلاق در تميز دادن اخلاق نیک و بد، محدثین در علم کتاب و سنت و...

آری شکی نیست که هر علمی در مرتبه خود نیکو است ولی چون مقصود اصلی شناسایی واجب تعالی و صفات و افعال او خواهد بود بنابراین هر عملی که مقدمه علم توحید باشد و راه انسان را به مبدأ خود نزدیک گرداند آن مطلوب خواهد بود و اگر غیر از این باشد ارزش واقعی نخواهد داشت مثلا علم فقه وقتی ارزش دارد که اول خدای متعال شناخته شود سپس طریق عبادت و پرستش او به طریقی که به توسط سفراء الهی به ما ابلاغ فرموده دانسته شود. (2)

﴿ اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴾ (3)

مراتب تکمیل خلق و قرائت و ربوبیت را می نمایاند. واو، و ربک به معنای مع یا حالیه یا عاطفه، والاکرم خبر ربک و جمله حال برای قرائت و متضمّن فعل است. صفت الاکرم افزایش ربوبیت و کرامت را

ص: 79


1- همان
2- همان
3- سوره علق، آیه 2 و 3.

می رساند: و حال آن که (و با آن که...) تو در کتاب خلقت و انسان کرامت و ربوبیت بیش تر پروردگارت را می خوانی - همان که پس از آفرینش مطلق و تکمیل آن با خلق انسان که از آثار کرامت رب کریم است ﴿ مَا غَرَّكَ بربک الکریم ﴾ . (1)

کرامت و ربوبیتش را افزود و پیش برد تا آن جا که انسان را با همه قوا و استعداد ها به حال خود نگذارد و به وسیله قلم او را تعلیم داد و راه کمال علمی و عقلی را به وی نشان داد.

بنا به این ترکیب، آیه الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، صفت ربّک الاکرم است. و اگر واو رَبِک استینافی باشد، آیه الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، خبر و معرف ربک الاکرم می باشد. مفعول مقدر و بلا واسطه فعل علم، اصول علوم یا خصوصی کتابت، و آیه علّم الانسان ما لَم يَعلَم، بیان تکمیلی یا تفضیلی علّم بالقلم است: همان پروردگار اکرامی که دانش ها را به وسیله قلم، یا نوشتن با قلم را به انسان آموخت.

و همان پروردگار، خود با وسیله قلم آموخت، آن چه را که انسان خود نمی دانست، بهر تقدیر نسبت تعلیم مطلق یا تعلیم کتابت به رَبک الاکرم، می رساند که سرچشمه و اصول معارف و علوم و خط و ثبت آن ها، بوسیله دریافت های فطری و وحی و الهام از جانب رَبک اکرم و در دوره تکامل انسان و کمال ربوبیت بوده. و به وسیله قلم و نوشتن معلومات و دریافت ها وسعت یافته و ثبت شده است. (2)

ص: 80


1- سوره انفطار، آیه 6.
2- پرتوی از قرآن، ج 4 ، ص 182 و 183

نسخه اصلی و منشأ الهامات و كشف ها، کتاب عظیم خلقت و کتاب مرموز انسان است که به قلم ربوبی نوشته شده ﴿ ربک الذی خَلَقَ - خَلَقَ الانسان مِنْ عَلَقٍ ﴾ (1) و انسان در مدرسه فطرت و عقل ادراک و تکامل فردی و اجتماعی، خود از این دو کتاب و اشارات و رموز آن ها درس هایی آموخته و تجربه هائی اندوخته و به انگیزه حب بقاء کوشیده است تا خلاصه ای از آن را فرا گرفته و دریافت ها و فشرده ای از تجربه های خود را به هر صورت ثبت و ضبط نماید. تا علائم خطوط تکامل یافته و نوشتن آسان شده و راه اندیشه و تفکر را ضبط نماید. و تفکر و ربط با گذشته و آینده و دیگران باز گردیده و اندیشه ها به سبب نوک قلم به هم پیوسته. خلاصه و محصول جوامع و تمدن ها و نظامات و قدرت ها همین آثار و نوشته هایی است که نوک قلم آن ها را ثابت نموده، و اعمال نیک و بد و تجربه هائی است که باقی گذارده تا راه اندیشه و پیشرفت را به روی آیندگان باز نماید و جز آن، همه قدرت ها و سرکشی ها و ساختمان های چشم گیر، چون حبابی محو شده است.

﴿ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ ﴾ (2)

قسم به قلم و آن چه که می نویسد:

همان گونه که قبلا بیان کردیم علم و دانش اهمیت والا و جایگاه ویژه ای دارد و از فضیلت آن همین بس که خداوند بزرگ به قلم قسم یاد فرموده است. بنابراین در هر شرایطی به فرا گیری دانش

ص: 81


1- سوره علق، آیه 1و 2 .
2- سوره قلم، آیه 1

پایبند باشیم که این معنویتی بزرگ است زیرا عمل به قرآن کریم و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت بسیار مهم بوده که از ثواب و پاداش دنیوی و اخروی بهره مند می باشد.

«خدا آن ها را که ایمان آورده اند و کسانی را که دانش داده شده اند. درجه ها بالا می برد و خدا به آن چه می کنید آگاه است. (1) (2)

ص: 82


1- مجادله، آیه 11 .
2- درباره فضیلت دانش و دانشمندان به بخش دوم مراجعه شود.

بخش دهم: دانش و دانشمندان از نگاه نهج البلاغه

اشاره

ص: 83

حضرت علی علیه السَّلَامُ در نهج البلاغه درباره علم سخنان فراوانی بیان نموده و دانش و دانشمندان را در نمود ها و اصل های مختلف مورد بررسی قرار داده است. ویژگی های آن ها را بیان نموده و الفبای شخصیتی دانشمندان را نیز طی نامه ها، خطبه ها و حکمت های خویش به مردم شناسانده با هم آن سخنان با بلاغت را مرور می کنیم:

الف) مردم شناسی

مردم سه دسته اند: دانشمند الهی، و آموزنده ای بر راه رستگاری، گروهی مثل پشه هایی که دست خوش باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند، که به دنبال هر سر و صدایی می روند. و با وزش هر بادی حرکت می کنند، نه از روشنایی دانش نور گرفته. و نه به پناه گاه استواری پناه گرفتند. (1)

ب) ارزش های والای دانش

ای کمیل! دانش بهتر از مال است. زیرا علم، نگهبان تو است. و مال را تو نگهبان بایستی؛ مال با بخشش کاستی پذیرد اما علم با بخشش فزونی گیرد؛ و مقام و شخصیتی که با مال به دست آمده با نابودی مال، نابود می گردد. ای کمیل بن زیاد! شناخت علم راستین (علم الهی) آیینی است که با آن می شود. و انسان در دوران

ص: 84


1- نهج البلاغه، ص 471، حکمت 147.

زندگی با آن خدا را از اطاعت می کند، و پس از مرگ، نام نیکو به یادگار گذارد. دانش، فرمان روا و مال فرمان بر است. (1)

حضرت امیر علیه السَّلَامُ در ادامه حکمت 147 علم و ثروت را مقایسه نموده و برتری دانش بر ثروت را بیان نموده است. از گفتار فوق در می یابیم که دانش ارزش های والایی دارد.

ج) ارزش دانشمندان

ای کمیل! ثروت اندوزان بی تقوا مرده اند، گر چه به ظاهر زنده اند، اما دانشمندان، تا دنیا برقرار است زنده اند، بدن هایشان گر چه در زمین پنهان اما یاد آنان در دل ها همیشه زنده است. (2)

د) اقسام دانش پژوهان

بدان که در این جا (اشاره به سینه مبارک کرد) دانش فراوانی انباشته است. ای کاش کسانی را می یافتم که می توانستند آن را بیاموزند. آری تیز هوشانی مییابم. اما مورد اعتماد نمی باشند. دین را وسیله دنیا قرار داده و با نعمت های خدا بر بندگان و یا برهان های الهی بر دوستان خدا فخر می فروشند. یا گروهی که تسليم حاملان حق می باشند اما ژرف اندیشی لازم را در شناخت حقیقت ندارند. که با اولین شبه های شک و تردید در دل شان ریشه می زند؛ پس نه آن ها و

ص: 85


1- همان.
2- همان.

نه این ها، سزاوار آموختن دانش های فراوان من نمی باشند. (1)

یا فرد دیگری که سخت در پی لذت بوده، و اختیار خود را به شهوت داده است. یا آن که در ثروت اندوزی حرص می ورزد. هیچ کدام از آنان نمی توانند از دین پاسداری کنند. و بیش تر به چهار پایان چرنده شباهت دارند. و چنین است که دانش، با مرگ دانشمندان می میرد. (2)

و) گنجایش نامحدود ظرف علم

هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پُر می شود جز ظرف دانش که هر چه در آن جای دهی، وسعتش بیش تر می شود. (3)

ه) روش صحیح پرسیدن

شخصی مسئله پیچیده ای سؤال کرد، حضرت فرمود: برای فهمیدن بپرس، نه برای آزار دادن؛ که نادان آموزش گیرنده، همانند داناست و همانا دانای بی انصاف چون نادان بهانه جو است! (4)

ص: 86


1- همان.
2- نهج البلاغه، حکمت 147
3- همان، حکمت 205.
4- همان، حکمت 320.

فهرست منابع

1- قرآن کریم.

2- نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، نشر: مشهور، چاپ شانزدهم، سال 1386.

3- نهج الفصاحه، سخنان حضرت محمد صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ و سَلَّمَ، مترجم شریعتی و پیمانی، نشر: خاتم الانبياء.

4- فرهنگ سخنان امام حسین علیه السَّلَامُ، محمد دشتی (رَحْمَةُ اللَّهِ علیه)، نشر: مشهور، چاپ پنجم

5- بهشت اخلاق، ج 1، مهدی نیل یپور، چاپ اول.

6- گفتار معصومین، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، نشر: مدرسه امیرالمؤمنین، چاپ اول.

7- احسن القصص، محمد باقر مجلسی (رَحْمَةُ اللَّهِ علیه)، ج 6، ترجمه: محمود ناصری، نشر: دارالهدی، سال 1386.

8- میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، مترجم: شیخی، نشر: دارالحدیث، چاپ پنجم.

9- گنجینه معارف، ج 2، محمد رحمتی، نشر: علم دار، چاپ اول.

10- خصال، شیخ صدوق، ج 2، نشر: دار کتب اسلامیه، چاپ اول.

11- معراج السعاده، ملا احمد نراقی، نشر: دار کتب اسلامیه، سال 1386

12- اصول کافی، شیخ کلینی (رَحْمَةُ اللَّهِ علیه)، نشر: اسوه، سال 1386

13- مخزن العرفان، حاجیه خانم امین، نشر: مؤلف، سال 1367

14- سایت های تخصصی دانش نامه رشد - ویکی پدیا دانش نامه آزاد

ص: 87

کتاب های در حال انتشار همین مؤلف

1. کتاب و کتاب خوانی

2. فرهنگ الفبایی امام حسین علیه السَّلَامُ

3. فرهنگ الفبایی امام سجاد علیه السَّلَامُ

4. یاد یار

ص: 88

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109