افشاگری : ناگفته هایی از عمل کرد ابوبکر و عمر و عایشه و برخی از صحابه

مشخصات کتاب

به نام خداوند بخشنده مهربان

سرشناسه: درایتی، عبدالرضا، 13

عنوان: افشاگری (ناگفته هایی از عملکرد ابوبکر و عمر و عایشه و برخی از صحابه)

تکرار نام پدید آور: عبدالرضا درایتی

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم عسل بی غم

ص: 1

اشاره

ص: 2

افشاگری

ناگفته هایی از عمل کرد ابوبکر و عمر و عایشه و برخی از صحابه

عبد الرضا درايتی

ص: 3

سرشناسه: درایتی، عبدالرضا، 13

عنوان: افشاگری (ناگفته هایی از عملکرد ابوبکر و عمر و عایشه و برخی از صحابه)

تکرار نام پدید آور: عبدالرضا درایتی

مشخصات نشر:

مشخصات ظاهری: ص.

ISBN

وضعیت فهرست نویسی:

یادداشت کتاب نامه:

موضوع:

موضوع:

موضوع:

موضوع:

موضوع:

رده بندی کنگره:

رده بندی دیویی:

شماره کتاب شناسی ملی:

افشاگری

عبدالرضا درایتی

@gmail.com https://

طرح جلد:

صفحه آرا: حسین کربلایی عباسی

چاپ اول:

تیراژ:

چاپ:

شابک:

قیمت: تومان

انتشارات

آدرس

تلفن

- حق چاپ محفوظ است -

ص: 4

مطالب این کتاب در ذی القعده 1337 توسط نویسنده در شبکه جهانی امام حسین (علیه السلام) فارسی بیان شده است.

ص: 5

تقدیم به صديق اكبر فاروق أعظم

أمير المومنین علی (علیه السلام) اکه بیست و پنج سال در حالی که ذوالفقار در نیام بود با زبان برنده افشاگری کرد و اهل باطل را رسوا نمود.

ص: 6

فهرست مطالب

(1) آیا می دانید در حضور پیامبر، به ابوبکر فحش داده شد و پیامبر با تعجب می خندیدند؟ ... 15

(2) آیا می دانید ابوبکر، تنها با رأی عمر بن خطاب به خلافت رسید؛ نه با نظر اکثریت مردم؟ ... 21

(3) آیا می دانید مردم به خلافت عمر، اعتراض کردند ولی ابوبکر اعتنا نکرد؟ ...25

(4) آیا می دانید در عصر ابوبکر و به دستور خالد بن ولید در یکی از فتوحات، هزار چشم را کور کردند؟ ... 28

(5) آیا می دانید ابوبکر در جنگ ها هیچ نقشی نداشته، حتی یک بار دست به شمشیر نبرده و یک تیر به طرف دشمن نیانداخته است؟ ... 32

(6) آیا می دانید امیرالمومنین (علیه السلام) هرگز با ابوبکر بیعت نکرد و مُشت دست خود را بسته نگاه داشت و هرچه تلاش کردند نتوانستند آن را برای بیعت باز کنند؟ ... 34

(7) آیا می دانید ابوبکر قصد کشتن امیرالمومنین (علیه السلام) را داشت ولی بعدا پشیمان شد؟ ... 39

(8) آیا می دانید ابوبکر احادیث پیامبر را آتش می زد؟ ... 44

(9) آیا می دانید عمر بن خطاب، به دست نوشته ابوبکر آب دهان انداخت و آن را پاره کرد؟ ... 47

(10) آیا می دانید...51

ابوبکر اول مسلمان نیست؛ بلکه قبل از او بیش از 50 نفر مسلمان شدند؟ ... 51

(11) آیا می دانید در عصر ابوبکر و در یکی از فتوحات، خالد بن ولید نذر کرد آن قدر بکشد تا جوی خون راه بیندازد؟ ... 57

(12) آیا می دانید خالد بن ولید در عصر ابوبکر 30 هزار ایرانی را به قتل رسانید؟ ...61

(13) آیا می دانید معاویه اعتراف کرده که ابوبکر و عمر، حق امیرالمومنین علیه السلام را غصب کردند؟ ... 64

(14) آیا می دانید اسماء دختر ابوبکر صیغه می شده و عبدالله بن زبیر نیز فرزند متعه است؟ ... 69

(15) آیا می دانید ابوبکر و عمر در ملک غصبی دفن شده اند؟ ... 74

(16) آیا می دانید ابوبکر و عمر آرزو داشتند ای کاش نجاست بودند؟ ... 81

(17) آیا می دانید ابوبکر انسان ها را زنده در آتش می سوزانده است؟ ... 85

(18) آیا می دانید سیاست حکومت عمر بن الخطاب جلوگیری از نقل احادیث پیامبر اکرم بوده است؟ ... 93

(19) آیا می دانید عمر فتوا داده در نماز جمعه سجده کردن بر باسن هم جایز است؟ ... 104

(20) آیا می دانید غزالی اعتراف کرده عمر در غدیر با امیرالمومنین علیه السلام بیعت کرد، ولی پس از شهادت پیامبر به علت حب ریاست بیعت شکنی نمود؟ ... 107

(21) آیا می دانید عمر بن الخطاب هم به عدالت صحابه معتقد نیست؟ ... 110

ص: 7

(22) آیا می دانید دانید عمر در کارهای خصوصی همسران پیامبر دخالت می کرد و آن حضرت را نصیحت می نمود؟ ... 113

(23) آیا می دانید الصلاه خير من النوم در اذان صبح اهل تسنن، بدعت عمر است نه سنت پیامبر؟ ... 119

(24) آیا می دانید صحیح بخاری، عمر را با ایمان تر از پیامبر معرفی کرده است؟ ... 122

(25) آیا می دانید عمر بن الخطاب، حتى شكيات نماز را هم نمی دانست؟ ... 126

(26) آیا می دانید صحيح بخاری به خاطر کثافت کاری های عمر بن خطاب، پیامبر را نیز شخصی کثیف و آلوده معرفی کرده است؟ ... 129

(27)یا می دانید در فتح ایران و به دستور عمر، کتابخانه ها سوزانده شد و بسیاری از علوم ایرانیان از بین رفت؟ ... 144

(28) آیا می دانید عمر بن خطاب در نماز شپش می کشت؟ ... 148

(29) آیا می دانید عمر بن خطاب از افشا شدن نَسَبش می ترسید؟ ... 151

(30) آیا می دانید عمر بن الخطاب بر خلاف سنت پیامبر، مقام ابراهیم در کعبه را به زمان جاهلیت برگرداند؟ ... 159

(31) آیا می دانید لقب فاروق را یهودیها به عمر بن الخطاب دادند، نه پیامبر؟ ... 162

(32) آیا می دانید عمر بن الخطاب به یهود و تورات گرایش داشته است؟ ... 165

(33) آیا می دانید عمر که از نقل حدیث پیامبر جلوگیری می کرد خود برای شنیدن حدیث، به جلسات یهودیان رفت و آمد داشت؟ ... 169

(34) آیا می دانید عمر بن الخطاب و عایشه، قرآن را تحریف شده دانند؟ ... 175

(35) آیا می دانید عمر بن الخطاب به نوشته پیامبر جسارت کرد و نبوت را انکار نمود؟ ... 182

(36) آیا می دانید عمربن الخطاب در بین نماز جماعت فریاد زد و پیامبر او را نفهم خطاب فرمود؟ ... 185

(37) آیا می دانید اولین کسی که اعتقادات وهابیت را پایه گذاری کرد و دستور به از بین بردن آثار نبوی داد عمر بن خطاب بوده است؟! ... 188

(38) آیا می دانید اولین کسی که اعتقاد وهابیت را پایه گذاری کرد و از گریه بر میت جلوگیری نمود عمر بن خطاب بوده است؟ ... 191

(39) آیا می دانید عمربن خطاب در جنگ نهاوند از شدت ترس بدنش به لرزه افتاد و دندان هایش به هم می خورد؟ ... 197

(40) آیا می دانید عثمان بن عفان، به عایشه و حفصه فحش داده است؟ ... 201

(41) آیا می دانید با استناد به سه آیه قرآن، تکلیف عایشه روشن می شود؟ ... 204

(42) آیا می دانید قرآن عایشه و حفصه را لعن کرده چون پیامبر را اذیت می کردند؟ ... 208

ص: 8

(43) آیا می دانید صحیح بخاری اعتراف کرده که پیروان عایشه رستگار نشدند؟ ... 213

(44) آیا می دانید قرآن، عایشه را لعن کرده چون در جنگ با امیرالمومنین علیه السلام پیامبر او را ظالم معرفی کرده است؟ ... 216

(45)یا می دانید بعضی از همسران پیامبر بعد از شهادت آن حضرت، مرتد شده و ازدواج کردند؟ ... 219

(46) آیا می دانید عایشه مقابل مردان نامحرم حجاب را رعایت نمی کرد؟ ... 223

(47) آیا می دانید مردان، شب در خانه عایشه می خوابیدند و جُنُب می شدند؟ ... 229

(48) آیا می دانید برخی از صحابه به عایشه دشنام می دادند؟ ... 234

(49) آیا می دانید عایشه هنگام ازدواج با پیامبر بیش از 20 سال داشته؟ ... 237

(50) آیا می دانید عایشه برهنه شد و غسل کردن را به مردان نامحرم آموزش داد؟ ... 242

(51) آیا می دانید آن قدر عایشه از امیرالمومنین (علیه السلام) تنفّر داشت که حاضر نبود نام آن حضرت را به زبان بیاورد؟ ... 249

(52 آیا می دانید عایشه دستور داد به قبر پیامبر متوسل شوند؟ ... 261

(53) آیا می دانید عایشه قبل از پیامبر ازدواج کرده بود؟ ... 265

(54) آیا می دانید اگر عزاداری برای میت شرک است، اولین مشرک عایشه است؟ ... 268

(55) آیا می دانید أم سلمه، (همسر پیامبر) نیز جنگ با عایشه را جایز می دانست و فرزند خود را همراه امیر المومنين عليه السلام به جمل فرستاد؟ ... 271

(56) آیا می دانید عایشه شخصا به مردان پستان می داد تا با او محرم شوند؟ ... 274

(57) آیا می دانید صحیح بخاری اعتراف کرده که اطاعت از عایشه اطاعت از شیطان است؟ ... 280

(58) آیا می دانید عایشه مقابل نامحرمان وضو را به صورت عملی آموزش می داد؟ ... 283

(59) آیا می دانید عایشه اعتراف کرده که در دین خدا بدعت گذاشته است؟ ... 286

(60) آیا می دانید عایشه، حضرت زهرا سلام الله علیها را اذیت می کرده و بعد از شهادت آن حضرت به مجلس عزای ایشان حاضر نشده و اظهار خوشحالی کرده است؟ ... 289

(61) آیا می دانید رسول اکرم عایشه را نفرین کردند و فرمودند: خداوند دستان تو را قطع کند و عایشه این نفرین را به تمسخر گرفت؟ ... 292

(62) آیا می دانید عایشه به نبوت پیامبر شک داشته و آن حضرت را عادل نمی دانسته است؟... 295

(63) آیا می دانید معاویه اهل شرابخواری بوده؟ ... 300

(64) آیا می دانید اولین کسی که لعن خلفاء را شروع کرد معاویه بود؟ ... 303

(65) آیا می دانید معاویه در دوران خلافتش به خرید و فروش بت مشغول بوده؟ ... 311

(66) آیا می دانید برخی از صحابه به حکم پیامبر اعتراض می کردند؟ ... 314

ص: 9

(67) آیا می دانید مخالفت برخی از صحابه با دستور پیامبر در أحد، باعث شکست مسلمانان شد؟ ... 317

(68) آیا می دانید برخی از صحابه به پیامبر جسارت کرده و عبای آن حضرت را ربودند؟ ... 322

(69) آیا می دانید برخی از صحابه، در نماز چشم چرانی می کردند؟ ... 325

(70) آیا می دانید برخی از صحابه، به خاطر مال دنیا به پیامبر جسارت می کردند؟ ... 328

(71) آیا می دانید برخی از صحابه به پیامبر نسبت دزدی دادند؟ ... 331

(72) آیا می دانید برخی از صحابه اعتراف کردند که در دین خدا بدعت گذاشته اند؟ ... 334

(73) آیا می دانید چه کسانی سنت پیامبر را ضایع کردند؟ ... 337

(74) آیا می دانید پیامبر به صحابه امر کردند روزه خود را افطار کنید ولی صحابه مخالفت کردند؟ ... 340

(75) آیا می دانید منکرین غدیر به نفرین امیرالمومنین علیه السلام گرفتار شدند؟ ... 343

(76) آیا می دانید اهل شام در حضور معاویه یکسال برای عثمان، گریه و عزاداری کردند؟ ... 346

(77) آیا می دانید برخی از صحابه، به تورات گرایش داشتند و پیامبر آنان را گمراه و احمق خطاب فرمود؟ ... 350

(78) آیا می دانید معاویه و عمرو بن عاص آواز خوانی می کردند و پیامبر آن ها را نفرین کرد و اهل جهنم خواند؟ ... 353

(79) آیا می دانید ابوحنیفه، ازدواج با محارم را جایز می می داند؟ ... 356

(80) آیا می دانید اهل سنت معتقدند، ضرورت رهبری مسلمین را حتی عایشه و عبدالله بن عمر و معاویه فهمیدند، اما (نعوذ بالله) پیامبر نفهمید؟!! ... 359

(81) آیا می دانید لقب صدیق و فاروق از القاب امیرالمومنين على عليه السلام است که به دروغ به ابوبکر و عمر نسبت می دهند؟ ... 369

(82) آیا می دانید مردم به جنازه ابن تیمیه (بنیانگذار وهابیت) تبرک جُسته و آب غسل او را می خوردند؟ ... 375

(83) آیا می دانید حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت کردند در هنگام غسل بازوی ایشان باز نشود؟ ... 380

(84) آیا می دانید چرا عثمان از همسرش دفاع نکرد؟ ... 384

(85) آیا می دانید مالک بن انس (رییس مذهب مالکیه) سه سال در رحم مادرش بوده است؟ ... 387

(86) آیا می دانید پیامبر، برخی از صحابه را به جرم شرابخواری حد زدند؟ ... 391

ص: 10

یکی از ابزاری که همواره اهل باطل از آن استفاده کرده و به وسیله آن مردم را به گمراهی می کشانند، کتمان واقعیات است. در ادیان گذشته نیز یکی از راه های تحریف و از بین بردن ادیان الهی همین پنهان کردن حقایق بوده است. در طول تاریخ، دشمنان خوب می دانستند که اگر همه واقعیات به گوش توده مردم برسد و راه پیروی از حق برای آنان هموار گردد، با توجه به این که بشر فطرتا حق جو و حقیقت طلب است دیگر کسی از باطل پیروی نخواهد کرد. لذا همواره به صورت های گوناگون سعی کرده اند که حقایق را از دسترس عموم مردم دور نگاه دارند.

از نظر قرآن نیز بیان حقایق آن قدر مهم است که اگر کسی حقی را کتمان کند، مستحق لعن الهی قرار خواهد گرفت. خداوند می فرماید:

﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِن البَيِّنَاتِ وَالهُدي مِن بَعدِ مَا بَيّنَاهُ لِلنَّاسِ فِي الكِتَابِ أَوْلَئِكَ يَلعَهُم الله و يَلعَنُهم اللّاعِنون ﴾ (1)

«کسانی که دلایل روشن و وسیله هدایتی را که نازل کرده ایم بعد از آن که در کتاب برای مردم بیان ساختیم کتمان کنند خدا آن ها را لعنت کرده و همه لعنت کنندگان نیز آنان را لعنت می کنند»

بی شک، کتمان حق منحصر به کتمان آیات خدا و نشانه های نبوت نیست؛ بلکه پنهان کردن هر چیزی که مردم را می تواند به واقعیتی برساند در مفهوم وسیع این کلمه درج است.

خداوند می فرماید:

﴿ يَا أَهْلَ الكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقِّ بِالْبَاطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴾ (2)

ص: 11


1- بقره /159.
2- آل عمران /71

«ای اهل کتاب چرا حق و باطل را مخلوط می کنید و دانسته حق را کتمان می نمایید.»

حتی گاهی سکوت در جائی که باید سخن گفت و افشاگری کرد، مصداق کتمان حق می شود. و این در موردی است که مردم نیاز شدیدی به درک واقعیتی دارند و دانشمندان آگاه می توانند با بیان حقیقت این نیاز مهم را برطرف سازند.

به تعبیر دیگر افشا کردن حقایق در مسائل مورد ابتلای مردم، مشروط به سؤال نیست؛ به خصوص این که قرآن تنها از مسئله کتمان سخن نمی گوید، بلکه بیان و تبیین حقایق را نیز لازم می شمرد. و همین اشتباه شاید سبب شده که جمعی از دانشمندان از بازگو کردن حقایق لب فرو بندند به عذر این که کسی از آن ها سوالی نکرده است، در حالی که قرآن مجید می فرماید:

﴿ وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتَبَيِّنَنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ ﴾ (1)

«خداوند از کسانی که کتاب آسمانی به آن ها داده شده پیمان گرفته است که آن را حتما برای مردم بیان کنید و کتمان ننمایید»

این نکته نیز قابل توجه است که گاه سرگرم ساختن خلق خدا به مسائل جزئی و فرعی که سبب شود مسائل اصلی و حیاتی را فراموش کنند نیز نوعی کتمان حق است. موضوعی که از دیر زمان باعث حق کشی های فراوان در جوامع انسانی گردیده، و اثرات مرگبار آن تا امروز هم ادامه دارد همین بیان نکردن واقعیات است. مگر نه این است که کتمان حق می تواند امت ها و نسل هایی را در گمراهی نگهدارد؟ همان گونه که اظهار حق می تواند مایه نجات امت ها بشود.

اگر به هنگام ظهور اسلام و بعد از آن، دانشمندان یهود و نصاری در مورد بشارت های عهدین افشاگری کامل کرده بودند و آن چه را در این زمینه، خود می - دانستند در اختیار سایر مردم می گذاردند، ممکن بود در مدت کوتاهی هر سه ملت زیر یک پرچم گرد آیند و از برکات این وحدت برخوردار شوند. بعد از پیامبر اسلام

ص: 12


1- آل عمران /187

نیز اگر صحابه و پس از آن تا به امروز اگر علمای سنی مذهب به دستورات پیامبر (صلی الله علیه و آله) عمل می کردند و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) که خدا و رسول آن ها را برای رهبری سیاسی امت و مرجعیت دینی برگزیده است را می پذیرفته و به امت اسلامی نیز معرفی می کردند، و هر آن چه را که خدا و رسول در مقام و منزلت عترت پیامبر بیان داشته بودند، بدون کم و کاست به نسل های بعد منتقل می کردند و این واقعیات مهم را کتمان نمی کردند، امروز نیز شاهد اختلاف بین مسلمین نبودیم و جامعه اسلامی زیر پرچم کتاب و عترت از اقتداری بالا برخوردار بود. آری! کتمان واقعیات از صدر اسلام تا کنون ریشه تمام اختلافات موجود بین مسلمین گردیده است.

ما در این نوشتار برخی از عملکردِ ابوبکر و عمر و عایشه و معاویه و برخی از صحابه را از منابع اهل تسنن افشا کرده ایم تا همه پیروان و علاقه مندان به آن ها بدانند اگر شیعه با این افراد مخالفت می کند و از آنان بیزاری می جوید و حاضر نیست سنت پیامبر و دین خدا را از آن ها بگیرد، به خاطر مشکل شخصی نیست؛ بلکه به علت عملکرد و دشمنی آن ها با اسلام و رسول اکرم و به طور کلی به دلیل انحراف و بدعت هایی است که در دین اسلام به وجود آورده و باعث اختلافاتی شدند که تا به امروز مسلمانان در شعله های همین اختلافات می سوزند. لذا بهترین راه برای شناساندن چهره واقعی این افراد که متاسفانه بیش از یک میلیارد مسلمان ندانسته از آنان پیروی می کنند همین است که بدون بد زبانی و فحش، برخی از کارهای آن ها را به صورت مستند و شفاف برای تمام مسلمانان بیان کنیم تا همگان بدانند چنین افرادی نه تنها قابل پیروی نیستند بلکه از آنان باید بیزاری جست. حتی در بسیاری از موارد تلاش کرده ایم کم تر تحلیل نموده و مخاطب را به قضاوت دعوت نماییم تا شاید این واقعیات زمینه را برای تفکر و تحقیق بیشتر اهل تسنن فراهم آورد.

شایان ذکر است اگر در برخی از مطالبِ نقل شده، تندی و گزندگی مشاهده می شود به مؤلف اعتراض نکنید؛ زیرا اگر اعتراضی هم هست ابتدا بر خودِ خلفای اهل سنت و برخی از همسران پیامبر و صحابه وارد است که چرا چنین اعمال

ص: 13

زشتی را انجام داده اند تا امروز موجب خجالت و سرشکستگی پیروانشان قرار نگیرند. و ثانیا اعتراض بر علمای سنی مذهب وارد است که چرا چنین مطالب تند و گزنده ای را بر علیه خلفاء و همسران پیامبر و برخی از صحابه و عقاید و مذهب خود نقل کرده اند. ما فقط جهت آگاهی عموم، این حقایق را از لابه لای کتب اهل سنت استخراج نموده و مستند کرده و نقل نموده ایم. این نکته نیز گفتنی است که هر چند برای مطالبی که نقل کرده ایم منابع و مدارک متعددی وجود دارد، لكن جهت اختصار، تنها به یک منبع اشاره کرده ایم. همچنین برای جلوگیری از لجاجت و انکار برخی از اهل تسنن و به جهت استحکام مطالب، هر مطلبی را که بیان کرده ایم با گرفتن تصویر از اصل کتاب، آن را کاملا مستند و محکم نموده و تصاویر کتب را نیز بعد از مطلب مورد نظر قرار داده ایم، تا شما خواننده گرامی علاوه بر اطمینان کامل بر مطالب نقل شده، به این وسیله بتوانید با پشتوانه مستند علمی با دیگران نیز احتجاج نمایید.

در پایان از استاد محقق جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج سید علی شهرستانی که در بازنگری نهایی از نظرات سازنده ایشان بهره مند شدم قدردانی می نمایم.

امیدوارم این صفحات مورد رضایت امام حجه بن الحسن المهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گیرد و مرحمی هر چند ناچیز بر زخم های دل مادرش صدیقه طاهره (سلام الله علیها) باشد و نویسنده را مشمول دعاهای این مادر و فرزند قرار دهد.

21 رمضان المبارک 1437

مشهد مقدس - عبد الرضا درایتی

ص: 14

(1)آیا می دانید

در حضور پیامبر، به ابوبکر فحش داده شد و پیامبر با تعجب می خندیدند؟

آیا خبر دارید در حضور پیامبر به ابوبکر ناسزا گفته شد و رسول اکرم نه تنها حکم قتل و کفر صادر نفرمودند، بلکه با تعجب می خندیدند؟

احمد حنبل (1) جریان را این گونه نقل می کند:

ابوهریره می گوید: مردی در حضور پیامبر به ابوبکر فحش می داد و رسول اکرم با تعجب می خندید. وقتی که ناسزاگوییش بسیار شد، ابوبکر نیز به او ناسزا گفت. در این هنگام رسول اكرم غضبناک شده و برخواستند و مجلس را ترک کردند.

گرچه مکتب تشیع، مکتب فحش و بد زبانی نیست؛ ولی کسانی که شیعه را به جرم توهین به خلفاء کافر دانسته و خون شیعه را مباح می دانند پاسخ دهند:

چرا در این جا رسول اکرم برای کسی که به ابوبکر توهین کرده بود، حکم کفر و نفاق و فسق صادر نکرد و امر به کشتن او نفرمود؟

نه تنها رسول اکرم برای توهین کننده به ابوبکر حکم کفر و قتل صادر نفرمود؛ بلکه حتی خود ابوبکر هم چنین اعتقادی نداشت که اگر کسی به او فحش دهد از اسلام خارج شده و باید کشته شود.

بیهقی (2) چنین نقل می کند:

آبی برزه می گوید: مردی به ابوبکر فحش داد من گفتم: ای خلیفه پیامبر، گردنش را بزنم؟ ابوبکر گفت: نه این حکم، فقط مخصوص کسی است که به پیامبر توهین کند.

واقعا جای شگفتی است! کسانی که به دروغ خود را پیرو سنت پیامبر می دانند

ص: 15


1- مسند احمد حنبل 390/15، مسند ابوهریره.
2- سنن بیهقی، 97/7،

چرا بر خلاف سنت پیامبر، توهین کننده به ابوبکر را کافر خوانده و خون آن ها را مباح می دانند در حالی که رسول اکرم و حتی خود ابوبکر چنین حکمی را صادر نکردند؟!

ص:16

عکس

ص: 17

عکس

ص: 18

عکس

ص: 19

عکس

ص: 20

(2)آیا می دانید

ابوبکر، تنها با رأی عمر بن خطاب به خلافت رسید؛ نه با نظر اکثریت مردم؟

آیا خبر دارید آن چه علمای اهل تسنن مطرح می کنند که ابوبکر با نظر اکثریت مردم به خلافت رسیده، دروغ محض است؟

آیا به شما گفته اند که برخی از علمای اهل تسنن اعتراف کرده اند که خلافت ابوبکر نه تنها با رأی اکثریت مردم نبوده، بلکه ابوبکر تنها با نظر یک نفر و آن هم عمر بن الخطاب به خلافت رسیده است؟

عضدالدین ایجی در کتاب المواقف (1) چنین می نویسد:

حال که ثابت شد امامت باید با نظر مردم و بیعت انجام شود، بدان که انتخاب امام نیاز به اجماع و رأی اکثریت مردم ندارد؛ زیرا هیچ دلیلی از عقل و شرع بر این مطلب وجود ندارد، بلکه اگر یک نفر یا دو نفر از متخصصین با کسی بیعت کردند کافی است. چون ما می - دانیم که صحابه با وجود صلابتی که در دین داشتند، به بیعت یک نفر یا دو نفر کفایت می کردند. مانند بیعت عمر با ابوبکر و بیعت عبدالرحمن بن عوف با عثمان. در انتخاب امام، اجتماع همه مردم مدینه هم شرط نیست؛ چه رسد به اجماع همه مسلمانان. و این حکم را تمام علماء تا به امروز پذیرفته اند.

این چه اکثریتی است که فقط با نظر یک نفر محقق می شود؟! شما که معتقدید رسول اکرم مسئله خلافت را به مردم واگذار نمود و ابوبکر نیز با نظر مردم خلیفه شد!

ص: 21


1- المواقف، ایجی، ص 400، مرصد 4، مقصد 3.

آیا نظر عمر بن الخطاب یعنی رأی همه مردم؟! این چه مردم سالاری و دمکراسی است که برای تعیین خلیفه پیامبر، نظر مردم را نیاز ندارد و با رأی یک نفر محقق می شود؟

شکی نیست چنین حکومتی که نه با نظر خدا و رسول سر کار آمده و نه رأی اکثریت مردم در آن ملاحظه شده است، حکومتی دیکتاتوری است و پایه های آن بر ظلم و فساد قرار گرفته است.

ص: 22

عکس

ص: 23

عکس

ص: 24

(3)آیا می دانید

مردم به خلافت عمر، اعتراض کردند ولی ابوبکر اعتنا نکرد؟

اهل تسنن معتقدند که رسول اکرم برای خود جانشین تعیین نفرموده است و انتخاب خلیفه را به مردم واگذار نمود! این اعتقاد نه تنها با عقل و آیات صریح قرآن مخالف است؛ بلکه با شیوه به خلافت رسیدن خلیفه دوم نیز منافات دارد.

همه می دانند عمر را ابوبکر به خلافت منصوب کرد و نه تنها با مردم مشورت ننمود و نظر اکثریت مردم را در این امر جویا نشد، بلکه وقتی گروهی از مردم به خلافت عمر اعتراض کردند، به اعتراض و نارضایتی مردم نیز توجه نکرد.

ابن ابی شیبه (1) (استاد امام بخاری) جریان را این گونه نقل کرده است:

زید بن حرث می گوید: وقتی که هنگام مرگ ابوبکر فرا رسید، عمربن الخطاب را فراخواند تا او را به خلافت منصوب کند. مردم اعتراض کردند و گفتند: تو کسی را بر ما خلیفه می کنی که بد اخلاق و تندخوست، و اگر خلیفه شود بداخلاق تر و تندخو تر خواهد شد. اگر عمر را خلیفه کنی جواب خدا را چه می دهی؟

مگر شما معتقد نیستید سنت پیامبر این بوده که خلیفه معین نکند و این مهم را بر دوش مردم گذاشته است؟

پس چرا ابوبکر بر خلاف سنت پیامبر و حتی بدون توجه به نارضایتی مردم، عمر را به خلافت برگزید؟

شما اهل تسنن که ادعا می کنید از سنت پیامبر پیروی می کنید، چرا از شخصی مانند ابوبکر تبعیت می کنید که به اعتقاد خودتان در مسئله تعیین خلیفه، آشکارا با سنت قطعی رسول الله مخالفت کرده است؟

آیا کسی که با سنت قطعی پیامبر مخالفت می کند می تواند جانشین رسول الله باشد؟ آیا معقول است دین خدا و سنت نبوی را از چنین شخصی بگیریم؟

ص: 25


1- المصنف 434/7، ح 37045، باب ما جاء فى خلافه عمر.

عکس

ص: 26

عکس

ص: 27

(4)آیا می دانید

در عصر ابوبکر و به دستور خالد بن ولید در یکی از فتوحات، هزار چشم را کور کردند؟

کسانی که فتوحات و جنگ های ابوبکر و عمر را فضیلتی برای آن دو نفر می دانند آیا تا به حال شنیده اند که خالد بن ولید و مغیره بن شعبه دو فرمانده ای که توسط ابوبکر و عمر منصوب شدند در این جنگ ها چه جنایاتی مرتکب شدند؟

طبری (1) بخشی از جنایات خالدبن ولید فرمانده منسوب از طرف ابوبکر را این گونه نقل کرده است:

خالدبن ولید جلوی نیروهای پیشگام آمد و دوری دور خندق زد آماده جنگ شد خالد هیچ تحمل نداشت. وی نزد تیراندازان رفت و گفت که این ها جنگ را بلد نیستند، فقط چشم های آن ها را نشانه بگیرید تا جنگ زود تمام شود و جای دیگری هم نروید پس مرتبه اول همه با هم تیر انداختند و بعد جدا جدا تیر انداختند و هزار چشم را در آوردند اسم این جنگ را ذات العیون گذاشتند.

آیا ابوبکر که این جنایات را تأیید می کرد، به قرآن تمسک کرده بود یا پیامبر اکرم چنین دستوری داده بودند که اگر کسی مسلمان نشد اجازه دارید چشمش را کور کنید؟

مگر ابوبکر قرآن نخوانده بود آن جا که خداوند می فرماید:

﴿ لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ ﴾

ص: 28


1- تاریخ طبری 373/3، حوادث سال 12 هجری.

عکس

ص: 29

عکس

ص: 30

عکس

ص: 31

(5)آیا می دانید

ابوبکر در جنگ ها هیچ نقشی نداشته، حتی یک بار دست به شمشیر نبرده و یک تیر به طرف دشمن نیانداخته است؟

ابن ابی الحدید (1) به نقل از ابوجعفر اسکافی چنین نقل کرده است:

ابوبکر از نظر عقل از تمام مسلمانان ضعیف تر و از جهت شجاعت نزد عرب کم ترین بود. نه تیری انداخت و نه شمشیری کشید و نه خونی ریخت.

سپس در ادامه چنین نقل کرده است:

در جنگ احد ابوبکر پسرش عبدالرحمن را با سپاه مشرکین دید و غضبناک شد و شمشیرش را به اندازه یک انگشت از غلاف بیرون کشید تا به سمت او برود، پیامبر اکرم فرمودند: شمشیرت را غلاف کن. و این به این دلیل بود که رسول اکرم می دانستند ابوبكر اهل جنگ و مقابله با مردان جنگی نیست و اگر به میدان برود کشته خواهد شد.

ص: 32


1- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، 281/13.

عکس

ص: 33

(6)آیا می دانید

اميرالمومنين (عليه السلام) هرگز با ابوبکر بیعت نکرد و مُشت دست خود را بسته نگاه داشت و هر چه تلاش کردند نتوانستند آن را برای بیعت باز کنند؟

مسعودی شافعی (1) در اثبات الوصیه جریان را چنین نقل کرده است:

بعد از آن که امیر المومنین (علیه السلام) طبق دستور پیامبر قرآن را جمع نمود و بر مردم عرضه کرد و آنان نپذیرفتند با گروهی از شیعیانش به منزل خود برگشت. گروهی به منزل او حمله کردند و درب خانه اش را آتش زدند و علی (علیه السلام) را به زور و اجبار از خانه بیرون کشیدند و فاطمه سرور زنان را چنان فشردند که فرزندش محسن سقط شد. خواستند از علی (علیه السلام) بیعت بگیرند اما حضرت فرمود: بیعت نمی کنم. گفتند: اگر بیعت نکنی تو را خواهیم کُشت. علی (علیه السلام) فرمود: اگر من را بکُشید بنده خدا و برادر رسول خدا را کُشته اید. دست علی (علیه السلام) را باز کردند ولی او دست خود را بَست و هرچه کردند نتوانستند دستِ مُشت شده و بسته علی (علیه السلام) را باز کنند. عاقبت در حالی که همچنان دست علی بسته بود، دست ابوبکر را به نشانه بیعت به دست علی (علیه السلام) مالیدند.

مگر نمی دانید در بیعت، علاوه بر این که رضایت بیعت کننده شرط است، روش و آدابی دارد که اگر مراعات نشود اصلا بیعتی صورت نگرفته و گاه به دلیل مراعات نشدن همین آداب، به جای عقد بیعت فسخ بیعت صورت می گیرد.

مامون عباسی مجلسی تشکیل داد تا حضار با امام رضا (علیه السلام) به عنوان ولیعهد بیعت کنند. بعد از آن که بیعت انجام شد امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

ص: 34


1- اثبات الوصيه، مسعودی شافعی، ص 154 - 155، باب السقيفه.

همه به غیر از آن جوان به جای این که بیعت کرده باشند فسخ بیعت نمودند، فقط آن جوان به شیوهای صحیح بیعت کرد.

لذا وقتی که به آداب و رسوم عرب مراجعه می کنیم در می یابیم که در عرف آن زمان، مالیدن دست بسته به دست کسی را بیعت رسمی به حساب نمی آوردند.

ص: 35

عکس

ص: 36

عکس

ص: 37

عکس

ص: 38

(7)آیا می دانید

ابوبکر قصد کشتن امیرالمومنین (علیه السلام) را داشت ولی بعدا پشیمان شد؟

آیا خبر دارید ابوبکر توطئه ترور حضرت علی (علیه السلام) را طراحی کرد و این مأموریت را به خالدبن ولید واگذار نمود ولی از اجرای آن و لو رفتن نقشه عواقب آن ترسید و آن را لغو کرد؟

سمعانی (1) همین جریان را به صورت مختصر و به نقل از رواجنی (استاد بخاری) این گونه آورده است:

رواجنی نقل کرده است که ابوبکر به خالد بن ولید گفت: آن چه به تو امر کرده ام را انجام نده. عمر بن ابراهیم در کوفه از معنای این جمله ی ابوبکر سوال کرد و او چنین گفت:

ابوبکر به خالد بن ولید امر کرد که علی (علیه السلام) را به قتل برساند سپس پشیمان شد و آن را لغو نمود.

گرچه ما در این نوشتار تماما از منابع اهل تسنن نقل کرده ایم اما در این جا چون اصل جریان به طور خلاصه در منابع اهل تسنن موجود است لذا مناسب دیدیم که تفصیل جریان را از منابع شیعی نقل نماییم گرچه همان مختصری که از سمعانی نقل کردیم نیز مطلب مورد نظر را اثبات خواهد کرد. قطب راوندی در الخرائج و الجرائح همین جریان را مفصل تر این گونه نقل کرده است:

بعد از آن که امیرالمومنین (علیه السلام) با ابوبکر بیعت نکرد، ابوبکر به خالد بن ولید دستور داد که بعد از آن که نماز صبح را سلام دادم علی را به قتل برسان. خالد کنار امیرالمومنین (علیه السلام) نشست و با خود شمشیری همراه داشت. ابوبکر در نماز به عاقبت این کار فکر کرد که اگر علی (علیه السلام) کشته شود بنی هاشم او

ص: 39


1- الانساب، سمعانی 170/6 - 171، شرح حال رواجنی.

را زنده نخواهند گذاشت لذا بعد از آن که از تشهد فارغ شد و قبل از آن که سلام نماز را بدهد چنین گفت: خالد آن چه به تو دستور دادم را انجام نده. سپس سلام نماز را گفت. امیرالمومنین (علیه السلام) به خالد فرمود: آیا قصد داشتی من را به قتل برسانی؟ خالد گفت: آری. در این هنگام امیرالمومنین (علیه السلام) با انگشت خود چنان بر گلوی خالد فشار آوردند که نزدیک بود چشم های او از کاسه سرش بیرون بیفتد، آن قدر خالد حضرت را قسم داد و مردم نیز شفاعت کردند تا این که حضرت او را رها کردند.

آیا باز هم می توان ادعا کرد که دستگاه خلافت، با امیرالمومنين (عليه السلام) روابط حسنه داشتند و به آن حضرت احترام می گذاشتند؟

ص: 40

ص: 41

ص: 42

عکس

ص: 43

(8)آیا می دانید

ابوبکر احادیث پیامبر را آتش می زد؟

متقی هندی (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

عایشه می گوید: پدرم پانصد حدیث از پیامبر را جمع کرده بود. شبی دیدم پدرم منقلب است. غمگین شدم گمان کردم بیماری بر او عارض شده. صبح که شد به من دستور داد که دخترم! آن احادیث پیامبر را بیاور. سپس آتش خواست و همه احادیث را آتش زد.

کسانی که این گونه در نابودی احادیث و سنت نبوی تلاش می کردند، آیا لیاقت دارند که سنت همین پیامبر را برای دیگران بازگو کنند و پیروان آن ها خود را اهل سنت بنامند؟

پیروان ابوبکر که خود را به دروغ اهل سنت نامیده اند، آیا پیرو همین سنتی هستند که او با کمال جسارت و بی شرمی به آتش کشید و حدود یک صد سال بعد از او نیز از نوشته شدن و نقل سنت جلوگیری می شد؟!

ص: 44


1- كنز العمال، متقى هندى 285/10.

عکس

ص: 45

عکس

ص: 46

(9)آیا می دانید

عمر بن خطاب به دست نوشته ابوبکر آب دهان انداخت و آن را پاره کرد؟

کسانی که معتقد هستند جسارت به صحابه، مخصوصا خلفای سه گانه جایز نیست آیا خبر دارند که عمر بن خطاب به این مطلب معتقد نبوده و در جریانی ضمن مخالفت صریح با نظر ابوبکر، به دست نوشته او نیز جسارت کرده و در آن آب دهان انداخته و آن را پاره کرده است؟

آیا اگر سایر مسلمانان به پیروی از عمر، به ابوبکر جسارت کنند هدایت شده اند؟ آیا جرأت می کنید عمر بن خطاب را به خاطر جسارت به ابوبکر، فاسق و کافر بدانید؟

سیوطی در تفسیرش (1) چنین نقل کرده است:

عُبينه بن حصن و أقرع بن حابس نزد ابوبکر آمدند و گفتند: ای خلیفه پیامبر ما زمینی داریم که حاصلخیز نیست و برای ما منفعتی ندارد. قطعه زمینی حاصلخیز به ما بده تا در آن کشاورزی کنیم. ابوبکر قطعه زمینی حاصلخیز به آنان داد و سند مالکیت زمین را هم نوشت و امضا کرد و به آنان تحویل داد. آن دو نفر برای این که عمر بن خطاب هم بر این مالکیت شهادت دهد نزد عمر آمدند و نامه ابوبکر را برای عمر خواندند، عمر نامه را از دست آن دو نفر گرفت و در آن آب دهان انداخت و نامه را پاره کرد.

این نکته نیز گفتنی است که اهل تسنن، حدیثی دروغین به پیامبر نسبت می دهند که پیامبر چنین فرموده است: (بعد از من به ابوبکر و عمر اقتدا کنید) . در این جا سوال ما این است با توجه به اختلافات شدیدی که بین ابوبکر و عمر وجود

ص: 47


1- تفسیر درالمنثور، سیوطی 415/7، ذیل آیه 60 سوره توبه.

داشته، آیا ما موظف هستیم از ابوبکر پیروی کنیم یا از عمر؟ چون اقتدا و پیروی از هر دو نفر که ممکن نیست زیرا در موارد گوناگون این دو نفر با هم نظر همسان نداشته اند. لذا از جماعت عمریه سوال می کنیم در این مورد که ابوبکر زمین را واگذار کرد و عمر با خشونت و جسارت به نامه ابوبکر با او مخالفت نمود، حق با ابوبکر بوده یا با عمر؟ قطعا در این جریان هر دو نفر نمی توانند بر حق باشد در نتیجه هر کدام را که بر حق بدانید، دیگری قطعا بر باطل خواهد بود و کسی هم که قدم در راه باطل گذاشته نمی تواند عادل باشد. پس در این جریان مجبورید یا ابوبکر را عادل ندانید یا عمر را.

ص: 48

عکس

ص: 49

عکس

ص: 50

(10)آیا می دانید

ابوبکر اول مسلمان نیست؛ بلکه قبل از او بیش از 50 نفر مسلمان شدند؟

در جامعه اهل تسنن این گونه شایعه کرده اند که ابوبکر اولین مسلمان است. اما با مراجعه به برخی از کتب آن ها این دروغ بزرگ، آشکار می شود.

طبری (1) در تاریخش چنین نقل کرده است:

محمد بن سعد می گوید: به پدرم گفتم آیا ابوبکر اولین نفری است که اسلام آورد؟ پدرم گفت: نه. بلکه قبل از ابوبکر پنجاه نفر مسلمان شدند.

و نیز طبری چنین نقل کرده است:

گفته شده قبل از ابوبکر گروهی مسلمان شدند.

همچنین ابن عساکر (2) همین حدیث را این گونه نقل کرده است:

محمد بن سعد بن مالک به پدرش گفت: آیا ابوبکر اولین مسلمان بوه است؟ پدرش در جواب گفت: نه. قبل از ابوبکر بیش از پنج نفر مسلمان شده بودند.

علماء اهل تسنن! با توجه به مدارک فوق، چرا مردم را فریب داده و فضیلتی دروغین برای ابوبکر جعل می کنید و او را اول مسلمان معرفی می نمایید؟

گمان کرده اید اگر شما این حقایق را از جامعه اهل تسنن پنهان کنید کسی نیست که این واقعیات را به گوش پیروان شما برساند؟!

شاید هم چنان گمان کرده اید جوانان سنی در عصر حاضر هم مانند عصر بعد از پیامبر، جاهل و به دور از تحقیق هستند که هر آن چه را شما علمای متعصب به

ص: 51


1- تاریخ طبری 231/2، ذكر الخبر عما كان من امر النبى.
2- تاریخ دمشق، ابن عساکر، 45/30، شرح حال ابوبکر.

آن ها القاء کردید، بدون تحقیق و جستجو خواهند پذیرفت؟؟!!

زهی خیال باطل! امروز عصر ارتباطات است و تمام دنیا به منزله دهکده ی کوچکی درآمده و هیچ حقی نمی تواند برای همیشه مخفی بماند و با اندک زحمتی انبوهی از حقایق در دسترس همه حق جویان سنی مذهب قرار خواهد گرفت. پس در کتمان حقایق و دروغ پردازی، خود را به زحمت نیندازید و به این وسیله خود را نزد پیروانتان مفتضح نسازید.

ص: 52

عکس

ص: 53

عکس

ص: 54

عکس

ص: 55

عکس

ص: 56

(11)آیا می دانید

در عصر ابوبکر و در یکی از فتوحات، خالد بن ولید نذر کرد آن قدر بکشد تا جوی خون راه بیندازد؟

ابن كثير (1) این جریان را نقل کرده است که ما جهت روان تر شدن مطلب، با توضیحاتی این گونه ترجمه کرده ایم:

خالد بن ولید گفت: خدایا بر گردن من باشد اگر من پیروز شدم و به این مردم دست یافتم احدی از آن ها را باقی نگذارم مگر این که جوی خون راه بیاندازم. و بعد به لشکر دستور داد که یکی یکی مردم را جمع کنند و کسی را حق ندارید بکشید مگر این که مقاومت کند و همه را اسیر کنید و بعد سربازان، شبانه روز مردم را سر بریدند که این جوی خون راه بیافتد!!!

هفتاد هزار نفر را سر بریدند ولی باز جوی خون راه نیافتاد و قسم خالد این جا درست نشد و شخصی نزد خالد آمد و گفت: اگر تمام مردم دنیا را بکشی خون این ها جاری نمی شود، چون هر کسی را که می كُشند خونش جاری نمی شود بلکه سفت می شود، چه کنیم تا قسم خالد درست شود؟ گفتند: آب را از بالا رها می کنیم تا این خون ها جاری شود و قسم خالد درست شود. هفتاد هزار نفر را این چنین کشتند.

کجای قرآن و سنت پیامبر آمده است که برای مسلمان شدن مردم باید مرتکب چنین جنایاتی شد؟

مگر خالد بن ولید فرمانده و امیر لشکر ابوبکر نبوده؟ مگر اخبار کشتار وحشیانه او به خلیفه نرسیده؟ اگر واقعا خلیفه راضی به این قتل عام نبوده چرا در

ص: 57


1- البدایه و النهايه، ابن كثير، 520/9. حوادث سال 12 هجری.

هیچ کجای تاریخ نیامده است که ابوبکر به خاطر جنایت های خالد بن ولید، او را توبیخ کرده باشد؟

همه این ها دلیل بر این است که این کشتارها و خشونت ها با تایید خلیفه صورت می گرفته است.

مگر نه این است که جنایات و خشونت هایی که امروز به نام اسلام انجام می شود و همگان را از چنین اسلامی منزجر می کند نیز مستند به عملکرد خلیفه اول و خلیفه دوم است.

ص: 58

عکس

ص: 59

عکس

ص: 60

(12)آیا می دانید

خالد بن ولید در عصر ابوبکر 30 هزار ایرانی را به قتل رسانید؟

ابن اثیر (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

وقتی که پادشاه ایران شنید که خالد بن ولید هفتاد هزار نفر را سر بُریده است، شخصی به نام اردشیر را فرستاد تا با خالد جنگ کند. در این جنگ کشتار عظیمی بین ایرانیان اتفاق افتاد چنان چه شمار کشته شده ها به سی هزار نفر رسید. غیر از آنان که در آب خفه شدند.

تمام آن چه از جنایات خالد بن ولید نقل کردیم اعم از هزار چشمی که کور کرد و هفتاد هزار نفری را که گردن زد تا نذرش تحقق یابد و جوی خون راه بیفتد و این جا هم سی هزار نفری را که کشت، تنها بخشی از جنایات اوست که حاصل یک سال فرماندهی او بر لشکر مسلمین و خلافت ابوبکر است. اگر ابوبکر بیش از این زنده می ماند و خالد هم چنان فرمانده لشکر بود خدا می داند چه جنایات هولناکی دیگر نیز مرتکب می شد!!

یک چنین جنایت کاری نزد اهل تسنن مورد احترام است و او را سیف الاسلام می نامند.

آری! اسلامی که رسول اکرم به عنوان دین مهر و محبت معرفی کرد خلفاء غاصب آن را به یک دین خشن و بی رحم تبدیل نمودند که تا به امروز نیز اثرات آن باقی است.

ص: 61


1- الكامل، ابن اثیر، 2402، حوادث سال 12 هجرى، ذكر وقعه الثنى.

عکس

ص: 62

عکس

ص: 63

(13)آیا می دانید

معاویه اعتراف کرده که ابوبکر و عمر، حق امیرالمومنین (علیه السلام) را غصب کردند؟

محمد بن ابی بکر در نامه ای که به معاویه نوشت برخی از فضایل اميرالمومنين (عليه السلام) را یاد آور شد. معاویه در جواب نامه به مطالب بسیار مهمی اعتراف کرد که افرادی هم چون نصر بن مزاحم منقری در کتاب وقعه صفین و بلاذری در انساب الاشراف و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و دیگران به متن این نامه مهم اشاره کرده اند. ما با در نظر گرفتن تغییرات اندکی که در این منابع موجود است، ترجمه این نامه را از بلاذری (1) این چنین نقل می کنیم:

معاویه در جواب نامه محمد بن ابی بکر چنین نوشت: ما و پدرت (ابوبکر) در عصر زندگانی پیامبر باهم بودیم و دیدیم حق پسر ابوطالب بر ما لازم و برتری او بر ما آشکار است. پس چون خداوند آن چه را می بایست برای پیامبرش برگزید و آن چه را به او وعده کرده بود به تمامی رساند و دعوتش را آشکار کرد و حجتش را روشن و غالب ساخت، جان وی را به جوار خویش برد.

آن گاه پدر تو (ابوبکر) و فاروق او (عمر) نخستین کسانی بودند که حق علی (علیه السلام) را گرفتند و با او به مخالفت پرداختند و هر دو بر این امر متفق شدند سپس او را به پذیرفتن حکومت خود خواندند و او در بیعت با آن دو نفر تعلّل کرد و بر ضد ایشان به این سو و آن سوی روی آورد تا این که آن دو نفر در کار او اندیشیدند و تصمیم گرفتند او را به اندوهی بزرگ مبتلا کنند و ضربه ای سخت به او بزنند.

سپس در ادامه نامه می نویسد:

ص: 64


1- انساب الاشراف، بلاذری، 166/3 - 167، امر مصر في خلافه على.

پدرت (ابوبکر) شالوده این دولت را نهاده و حکومت خود را پایه گذاشته است. بنابراین اگر آن چه ما انجام می دهیم درست است، پدرت (ابوبکر) آن را شروع کرده و اگر جور و ستم است باز هم پدر تو (ابوبکر) آن را پایه گذاشته است. ما شُرکای او هستیم و از کار او پیروی می کنیم. اگر پدرت (ابوبکر) قبل از ما به این راه نمی رفت ما با پسر ابوطالب مخالفتی نمی کردیم و به او تسلیم می شدیم. ولی دیدیم پدرت (ابوبکر) چنان کرد ما نیز گام جای گام او گذاشتیم و رفتار او را سرمشق خود ساختیم. پس سزاوار است ابتدا پدرت (ابوبکر) را سرزنش کنی.

معاویه از سوی ابوبکر و عمر والی شام، بزرگ ترین ولایت های خلافت شد و مورد اطمینان آن ها بود؛ ولی با این همه اعتراف می کند که ابوبکر و عمر با توافق هماهنگی میان خویش، نخستین کسانی بودند که حق مسلّمِ خلافت را از اميرالمومنين (عليه السلام) ربوده و غصب کردند. از این جاست که اعتراف معاویه، دلیلی است که هم گریبان گیر خود او می شود و هم کسانی که او را بر أمارت شام نصب کردند و هم پیروان آن ها.

آیا بعد از این اعتراف مهم از طرف بزرگ ترین دشمن امیرالمومنين (عليه السلام)، نکته مبهمی نیز باقی می ماند؟

آیا باز هم می توان گفت پیامبر اکرم نسبت به رهبری بعد از خود بی تفاوت بوده و خلیفه بعد از خود را معیین نکرده است؟

آیا باز هم می توان مردم را فریب داد که دستگاه خلافت با اهل بیت پیامبر (عليهم السلام) ألفت و محبت و حسن روابط داشته اند؟

ص: 65

عکس

ص: 66

عکس

ص: 67

عکس

ص: 68

(14)آیا می دانید

اسماء دختر ابوبکر صیغه می شده و عبدالله بن زبیر نیز فرزند متعه است؟

ابی داود طیالسی (1) چنین نقل کرده است:

مسلم قرشی می گوید: بر أسماء دختر ابوبکر وارد شدیم و از متعه از او سوال کردیم. او در جواب گفت: ما خودمان در زمان پیامبر به متعه عمل می کرده و صیغه می شدیم.

همچنین اسماء دختر ابوبکر اعتراف کرده که پسرش عبدالله بن زبیر نیز نتیجه ازدواج موقت او با زبیر بوده است.

ابونعیم اصفهانی (2) جریان را این گونه نقل کرده است.

عبداللہ زبیر، ابن عباس را به خاطر این که او متعه را حلال می - دانست سرزنش می کرد. عبد الله بن عباس به این زبیر گفت: از مادرت (اسماء دختر ابوبکر) بپرس که چگونه با پدرت زبیر ازدواج کرد. ابن زبیر از مادرش سوال کرد و اسماء در جواب پسرش گفت: آری! تو فرزند متعه هستی.

آری! متعه ای که خدا و رسول حلال کرده اند و صحابه پیامبر و حتی دختر خلیفه اول نیز به آن عمل می کرده را عمربن خطاب به چه مجوّزی حرام اعلام کرده و بسیاری از جوانان مسلمان را مبتلا به فاحشه زنا نموده است؟

جای شگفتی است! ازدواج موقت که حلال خدا و رسول است را حرام اعلام کرده اند، آن گاه به بهانه جهاد نکاح، فتوا به حلال بودن زنا می دهند!!

و از از آن وقیح تر این که افرادی مثل ابوحنیفه، ازدواج با مادر و خواهر و دختر و سایر محارم را نیز جایز می داند که در همین کتاب به آن خواهیم پرداخت.

ص: 69


1- مسند ابی داود طیالسی 208/3، مسند اسماء بنت ابی بکر.
2- محاظرات الادباء، راغب اصفهانی، 214/3، الحد الخامس عشر فى التزويج، جواز المتعه.

عکس

ص: 70

عکس

ص: 71

عکس

ص: 72

عکس

ص: 73

(15)آیا می دانید

اشاره

ابوبکر و عمر در ملک غصبی دفن شده اند؟

ابن قتیبه (1) چنین نقل کرده است:

وقتی که عمر خطاب مرگ خود را نزدیک دید، پسرش عبدالله را نزد عایشه فرستاد و گفت: سلام من را به عایشه برسان و از او اجازه بگیر تا در خانه او و درکنار پیامبر و ابوبکر دفن شوم. عبد الله بن عمر پیام پدرش را به عایشه رساند و عایشه اجازه داد.

در ذیل این حدیث دو نکته قابل توجه است:

نکته اول

اهل سنت حنبلی افراطی که به وهابی معروفند، آیا تا به حال با خود فکر کرده اند که چرا عمر بن خطاب کنار پیامبر دفن شده است؟

آیا غیر از این است که قصدش تبرک جُستن به قبر پیامبر بوده؟ مگر شما ادعا نمی کنید که تبرک جُستن به پیامبر و آثار او شرک است؟ آیا جرأت می کنید عمر خطاب را که به قصد تبرّک کنار قبر پیامبر دفن شده را مشرک بدانید؟

نکته دوم

عایشه به چه حقی اجازه داد عمر بن خطاب در منزل پیامبر دفن شود؟ مگر پدرش ابوبکر به استناد حدیثی دروغی نگفت که پیامبران ارث نمی گذارند و به همین بهانه اموال حضرت زهرا (سلام الله علیها) را غصب نکرد؟

ص: 74


1- الامامه والسياسه، ابن قتیبه 41/1.

اگر ابوبکر راست گفته و پیامبر ارثی از خود بر جای نگذاشته و خانه آن حضرت ملک تمام مسلمانان است، پس عایشه به چه مجوز ابتدا پدرش را در منزل پیامبر که ملک عمومی مسلمانان است دفن کرد و در این جا هم به عمر اجازه داد در آن جا دفن شود؟! و اگر ابوبکر حدیثی دروغی به پیامبر نسبت داده در واقع پیامبر از خود ارث بر جای گذاشته است و عایشه از سهم الارث خود، پدرش و عُمر را در خانه پیامبر دفن کرده، که باز هم عایشه به عنوان همسر پیامبر تنها از ساختمان منزل پیامبر ارث می برده و اجازه نداشته در زمین خانه پیامبر تصرف کند و زمین خانه رسول الله، مِلک حضرت زهرا (سلام الله علیها) بوده که بدون اجازه وارث اصلی در او تصرف کرده است.

به بیانی دیگر در هر دو صورت چه پیامبران ارث بگذارند یا نگذارند، محل دفن ابوبکر و عمر غصبی است؛ زیرا اگر ارث نگذارند که خانه پیامبر ملک همه مسلمانان است نه ملک عایشه و ابوبکر و عمر و اگر ارث بگذارند که باز زمین خانه پیامبر، ملک وارث اصلی آن یعنی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. در هر دو صورت، عایشه حقی در زمین خانه پیامبر نداشته و با غصب ملک آن حضرت، پدرش و عُمر را در آن جا دفن کرده است.

ابن حجر (1) نیز معتقد است که عایشه مالک منزل پیامبر نبوده و حق نداشته به عمر بن خطاب اجازه دهد در خانه پیامبر دفن شود. وی چنین می نویسد:

برخی چنین استدلال کرده اند علت این که عمر از عایشه اجازه گرفت تا کنار پیامبر دفن شود این بود که عایشه مالک آن خانه بوده است. اما این استدلال باطل است؛ زیرا عایشه از خانه پیامبر ارث نمی برده و تنها اجازه داشته از منفعت آن خانه استفاده کرده و در آن زندگی کند.

ص: 75


1- فتح البارى، ابن حجر عسقلانی 66/7.

عکس

ص: 76

عکس

ص: 77

عکس

ص: 78

عکس

ص: 79

عکس

ص: 80

(16)آیا می دانید

ابوبکر و عمر آرزو داشتند ای کاش نجاست بودند؟

متقی هندی (1) چنین نقل کرده است:

ضحاک می گوید: روزی ابوبکر پرنده ای را روی درخت دید و گفت: دوست داشتم درختی بودم در کنار راه، شتران از کنار من می گذشتند و من را می خوردند سپس به عنوان پشکل و غایط از مخرج آنان خارج می شدم. ای کاش انسان خلق نمی شدم.

وی این حدیث را نیز نقل کرده است:

ضحاک نقل می کند که عمر گفت: ای کاش گوسفندی بودم از گوسفندان خانواده ام. از من نگهداری می کردند تا چاق شوم آن گاه مهمان عزیزی به زیارت خانواده ام می آمد و آنان من را برای مهمانشان ذبح می کردند و با گوشت من کباب و آبگوشت درست می کردند و می خوردند و سپس به عنوان مدفوع از مخرج آنان خارج می شدم و ای کاش انسان خلق نمی شدم.

مگر این دو نفر، مرتکب چه جنایاتی شده بودند که آرزو داشتند ای کاش انسان خلق نمی شدند؟

اهل تسنن که به دروغ به همگان اعلام کرده اند ابوبکر و عمر از عشره مبشره هستند خدا وعده بهشت به آنان داده است؛ آیا کسی که اهل بهشت است، نسبت به آینده خود این قدر نگران است و چنین آرزویی می کند؟!!

اگر بگویید این جملات را به خاطر فروتنی و شکسته نفسی گفته اند می گوییم آیا معقول است کسی که می خواهد فروتنی کند خود را به نجاست انسان تشبیه نماید؟!! آیا غیر از ابوبکر و عمر کسی دیگر را سراغ دارید که به خاطر فروتنی و تواضع، آرزو کرده باشد ای کاش مدفوع انسان بودم؟!!

ص: 81


1- کنز العمال، متقی ،هندی، 12، / 528 ، ح 35699 و 12 / 619، ح 35912.

عکس

ص: 82

عکس

ص: 83

عکس

ص: 84

(17)آیا می دانید

ابوبکر انسان ها را زنده در آتش می سوزانده است؟

حتما شنیده اید چندی پیش برخی از اهل سنت حنبلی مذهب افراطی که خود را داعش نامیده اند در یک اقدامی بی رحمانه، انسان هایی را زنده در آتش سوزاندند.

اما آیا خبر دارید که آن ها به پیروی از خلیفه خود ابوبکر بن ابی قحافه چنین جنایت هولناکی را مرتکب شده اند؟

آیا به شما گفته اند که ابوبکر نیز در زمان خلافتش انسانی را زنده در آتش سوزاند؟ ابن کثیر (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

ابوبکر شخصی به نام فجاءه را در قبرستان بقیع آتش زد. علت آن این بود که فجاءه نزد ابوبکر آمد و از او درخواست کرد او را مجهز کند تا به جنگ مرتدین برود. ابوبکر او را مجهز کرد و فجاءه به دزدی و قتل و غارت مشغول شد. وقتی که ابوبکر از این جریان با خبر شد او را دستگیر کرد و در حالی که دست های فجاءه را از پشت به پاهایش بسته بود او را زنده در آتش انداخت.

ابوبکر با کدام مُجوّز و طبق کدام دستور دین اسلام، فُجاءه را زنده در آتش سوزاند؟ برفرض که فُجاءه بدترین جنایات را هم مرتکب شده باشد آیا قرآن به ابوبکر اجازه داد که چنین جنایت هولناکی را مرتکب شود و این گونه او را به قتل برساند، یا پیامبر؟ بر فرض محال که بپذیریم ابوبکر با مُجوز شرعی یک انسان را در آتش سوزانده، اگر چنین است چرا در آخر عمرش عذاب وجدان گرفته بود و آرزو داشت ای کاش فُجاءه را در آتش نمی سوزانده است؟

ص: 85


1- البدايه والنهايه، ابن کثیر، 456/9 - 457، حوادث سال 11 هجری، قصه فجاءه.

ابن عساکر (1) این گونه نقل کرده است:

ابوبکر در مرضی که از دنیا رفت چنین می گفت: بر هیچ حسرت نمی خورم مگر سه کار، که آرزو داشتم که ای کاش این سه کار را انجام نمی دادم: ای کاش درب خانه فاطمه را به زور باز نمی کردم. ای کاش فجاءه را در آتش نمی سوزاندم بلکه یا او را آزاد می کردم یا به صورت معمولی به قتل می رساندم.

ص: 86


1- تاریخ مدینه دمشق 419/30، شرح حال ابوبکر.

عکس

ص: 87

عکس

ص: 88

عکس

ص: 89

عکس

ص: 90

عکس

ص: 91

عکس

ص: 92

(18)آیا می دانید

اشاره

سیاست حکومت عمر بن الخطاب جلوگیری از نقل احادیث پیامبر اکرم بوده است؟

کسانی که به دروغ خود را اهل سنت نامیده اند آیا خبر دارند که عمربن خطاب نیز مانند ابوبکر، یکی از مهم ترین کسانی بوده که از نقل سنت و حدیث پیامبر جلوگیری می کرده است؟!

آیا خبر دارید به واسطه همین سیاست ابوبکر و عمر بود که سنت پیامبر و حدیث نبوی حدود یک صد سال، نه نقل شد و نه نوشته شد و بسیاری از صحابه نیز به خاطر نقل حدیث پیامبر، توسط خلفاء کشته شده و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زندانی شدند؟

گرچه در این زمینه کتاب های فراوان و مستدل نوشته شده ولی ما تنها به سه نمونه اشاره می کنیم:

حدیث اول

ابن سعد در طبقات (1) چنین نقل کرده است:

عبد الله بن علاء نقل می کند که از قاسم بن محمد بن ابی بکر درخواست کردم احادیثی از پیامبر برایم نقل کند و او چنین نکرد و گفت: در زمان عمر، احادیث بسیار شد عمر اعلام عمومی کرد که هر کس حدیثی دارد بیاورد. مردم احادیث را نزد عمر آوردند و او دستور داد همه احادیث پیامبر را آتش زدند.

حدیث دوم

ذهبی در سیر اعلام النبلاء (2) چنین نقل کرده است:

ص: 93


1- طبقات الکبری، محمد بن سعد، 143/5، شرح حال قاسم بن محمد بن ابي بكر.
2- سیر اعالم النبالء، ذهبی، ،611/2 شرح حال ابوهریره

عمر بن خطاب همواره چنین می گفت: از پیامبر کم تر روایت نقل کنید. بسیاری از صحابه را نیز به خاطر نقل حدیث پیامبر مجازات می کرد و زجر می داد. این شیوه عمر و غیر او بوده است.

حدیث سوم

ذهبی در تذکره الحفاظ (1) نیز چنین نقل کرده است:

سعيد بن ابراهیم از پدرش نقل می کند که گفت: عمر بن خطاب، ابن مسعود و ابا الدرداء و أبا مسعود انصاری را زندانی کرد به جرم این که چرا از پیامبر زیاد حدیث نقل می کنید.

حدیث چهارم

حاکم نیشابوری در المستدرک (2) این حدیث را نقل کرده است:

قرظه بن کعب می گوید: به قصد عراق از مدینه خارج شدیم. عمر بن خطاب تا منطقه صرار ما را همراهی کرد. سپس گفت: آیا می دانید چرا شما را تا این جا همراهی کردم؟ گفتیم: چون ما اصحاب پیامبر بودیم خواستی احترام کنی. عمر گفت: شما به شهری می روید که هم چون زنبور مشغول تلاوت قرآن هستند مبادا آن ها را با نقل حدیث پیامبر مشغول کنید. قرآن را از احادیث پیامبر جدا کنید و حدیث پیامبر را کم تر نقل کنید که اگر چنین کردید من نیز از شما حمایت می کنم. وقتی که قرظه بن کعب به عراق رسید، مردم به او گفتند: حدیث پیامبر را برای ما نقل کن. قرظه گفت: عمر نقل حدیث را ممنوع کرده است.

مگر پسر صهاک قرآن نخوانده است آن جا که خداوند می فرماید:

﴿ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ تُخَذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴾

ص: 94


1- تذکره الحفاظ 7/1
2- المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری 102/1 .

«آن چه پیامبر برای شما آورده است بگیرید و از آن چه نهی می کند پرهیز کنید تقوای الهی داشته باشید خداوند سخت مجازات می کند»

و در آیه ای دیگر می فرماید:

﴿ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذَّكَرَ لِتَبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴾

« (ای پیامبر) قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو برای مردم بیان کنی آن چه را که برای آن ها نازل شده است شاید فکر کنند»

این آیات شریفه و آیات فراوان دیگر اثبات می کند، سنت و احادیث پیامبر اکرم نیز باید مانند قرآن از آن محافظت شده و مسلمانان باید از حدیث و سنت پیامبر به عنوان مفسّر قرآن و مُبیّن احکام اسلامی بهره مند گردند.

به زودی بیان خواهیم کرد که همین پسر صهاک که از نقل احادیث پیامبر جلوگیری می کند، خودش برای شنیدن حدیث به مدرسه یهودیان می رفت، تا آن جا که یهودیان با تعجب از عمر سوال می کردند که چگونه است تو بیش از سایر مسلمین نزد ما یهودیان رفت و آمد می کنی؟!

ص: 95

عکس

ص: 96

عکس

ص: 97

عکس

ص: 98

عکس

ص: 99

عکس

ص: 100

عکس

ص: 101

عکس

ص: 102

عکس

ص: 103

(19)آیا می دانید

عمر فتوا داده در نماز جمعه سجده کردن بر باسن هم جایز است؟

آیا تا به حال شنیده اید که عمر خطاب فتوا داده اگر در نماز جمعه در مسجد جا نبود مسلمین می توانند بر باسن نفر جلویی سجده کنند؟ گرچه این فتوا در منابع گوناگون نقل شده لکن ما از متقی هندی (1) نقل می کنیم. وی چنین می نویسد:

از عمر بن خطاب چنین نقل شده که می گفت: اگر در روز جمعه (به خاطر ازدحام جمعیت) انسان نتواند بر زمین سجده کند واجب است بر باسن برادرش سجده کند.

پر واضح است وقتي كه عمر بن خطاب و هم فکرانش از نقل حدیث و سنت نبوی جلوگیری می کند و به این وسیله بیش از نیمی از احکام اسلام را به نابودی می کشانند، در چنین مواردی مجبورند چنین فتواهای مضحکی بدهند؛ زیرا دستشان از سنت نبوی کوتاه است.

ص: 104


1- کنز العمال، متقی هندی 369/8.

عکس

ص: 105

عکس

ص: 106

(20)آیا می دانید

غزالی اعتراف کرده عمر در غدیر با امیرالمومنین (علیه السلام) بیعت کرد، ولی پس از شهادت پیامبر به علت حبّ ریاست بیعت شکنی نمود؟

امام غزالی در کتاب سرالعالمین (1) این گونه نقل کرده است:

یکی از خطبه های پیامبر، خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، علی (علیه السلام) مولا و سرپرست اوست. عمر پس از این فرمایش پیامبر به علی (علیه السلام) این گونه تبریک گفت: تبریک تبریک ای ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولای دیگری هستی.

این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبری علی (علیہ السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب علی (علیہ السلام) به رهبری امت دارد. اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تاثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشی ها، برافراشتن پرچم ها و گشودن سرزمین های دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد و از مصادیق این آیه شریفه شد: ﴿ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قلیلا ﴾ پس از آن، عهد را پشت سر خود انداختند و در برابر آن، بهایی ناچیز به دست آوردند و چه بد معامله ای کردند.

خواننده گرامی! این ها واقعیاتی است که معجزه وار و ناخواسته از زیر قلم بزرگان سنی مذهب خارج شده است، تا آن جا که علمای بعد از غزالی هم چون ذهبی در سیر اعلام النبلاء را به شگفتی وا می دارد که چگونه می شود امام غزالی به چنین مطلب مهمی اعتراف کرده باشد.

ص: 107


1- مجموعه رسایل امام غزالی، ص 424 رساله سرالعالمین.

عکس

ص: 108

عکس

ص: 109

(21)آیا می دانید

عمر بن الخطاب هم به عدالت صحابه معتقد نیست؟

کسانی که به دروغ ادعا می کنند همه اصحاب پیامبر عادل هستند و پیروی از همه آن ها باعث هدایت است، چرا به مردم نمی گویند این اعتقاد، نه تنها با عقل و آیات قرآن و سنت قطعی پیامبر مخالف است؛ بلکه حتی این عقیده را عمر بن الخطاب نیز قبول ندارد؟

مگر نمی دانید عمر بن الخطاب، ابوهریره صحابی را دزد خطاب کرده و او را کتک زده است؟

اگر واقعا عمر معتقد بود که همه صحابه پیامبر عادل هستند و نباید به آنان جسارت کرد، چرا با ابوهریره که نزد اهل تسنن از بزرگ ترین صحابه پیامبر به شمار می رود و بیشترین حدیث از او نقل شده است، چنین رفتاری کرده است؟

ابن عبد ربه (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

عمر ابوهریره را احضار کرد و گفت: آیا می دانی وقتی تو را فرماندار بحرین قرار دادم حتی یک جفت کفش هم نداشتی؟ حال به من خبر رسیده اسب هایی به هزار و ششصد دینار خریده ای. ابوهریره گفت: اسب های من زاد و ولد کردند و هدیه هایی است که مردم به من داده اند. عمر گفت: من خرج و دخل تو را می دانم. این ها اضافه است و برگردان. ابوهریره گفت: این اموال مال تو نیست. عمر بلند شد و چنان ابوهریره را با شلاق کتک زد که خون از بدنش جاری شد.

ص: 110


1- عقد الفرید، ابن عبد ربه 41/1، کتاب اللؤلؤة فی السلطان.

عکس

ص: 111

عکس

ص: 112

(22)آیا می دانید

عمر در کارهای خصوصی همسران پیامبر دخالت می کرد و آن حضرت را نصیحت می نمود؟

بخاری در صحیحش (1) چنین نقل کرده است:

عایشه نقل می کند که: همسران پیامبر برای قضای حاجت در شب، به زمینی وسیع می رفتند عمر به پیامبر می گفت: زنان خود را از نامحرم بپوشان. اما پیامبر به نصیحت عمر عمل نمی کرد. تا این که شبی سوده دختر زمعه همسر پیامبر که قامتی بلند داشت پس از پاسی از شب از خانه بیرون آمد. عمر فریاد زد ای سوده بدان که تو را شناختم. این بدان جهت بود که عمر بسیار حريص بود که آیه حجاب نازل شود. و پس از این خداوند آیه حجاب را نازل کرد.

واقعا جای سؤال است که عمر بن الخطاب چه کاره بوده که در کارهای شخصی همسران پیامبر دخالت کند و پیامبر اکرم را نصیحت نموده و برای آن حضرت، تعیین تکلیف نماید؟!

چه توهینی بالاتر از این که در این حدیث، پیامبر را شخصی بی توجه نسبت به حجاب همسرانش معرفی کردند در حالی که عمر را شخصی مقید و حریص نسبت به حجاب معرفی نموده تا جایی که حتی آیه حجاب هم بر طبق نظر عمر نازل شده است!

ص: 113


1- صحیح بخاری، 69/1، کتاب الوضو، باب خروج النساء الی البراز.

مگر شما نمی گویید توهین به همسران پیامبر جایز نیست چون آن ها ام المومنین هستند؟ چه توهینی بالاتر از این که پسر صهاک، حتی مستراح رفتن همسران پیامبر را زیر نظر بگیرد؟!

جالب است بدانید همین خلیفه ای که در این جا او را حریص نسبت به حجاب معرفی کرده اند، به بهانه این که باید زن آزاد با کنیز تفاوت داشته باشد، حجاب را از سر و سینه ی کنیزان بر می داشت و حتی در خانه خود و در حضور میهمانانش دستور می داد کنیزان او با سر برهنه و سینه عریان از میهمانان پذیرایی کنند.

متقی هندی (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

انس بن مالک می گوید: کنیزان عمر بن خطاب در حالی که حجاب نداشتند و موهایشان بر سینه های عریانشان ریخته بود از ما پذیرایی می کردند.

ص: 114


1- کنز العمال، متقی هندی، 486/15.

عکس

ص: 115

عکس

ص: 116

عکس

ص: 117

عکس

ص: 118

(23)آیا می دانید

الصلاه خير من النوم در اذان صبح اهل تسنن، بدعت عمر است نه سنت پیامبر؟

به شما گفته اند که جمله (الصلاه خیر مِنَ النَّوْمِ) که اهل تسنن در اذان صبح می گویند، بدعتی است که عمر آن را داخل اذان کرده است؟

مالک در الموطأ (1)چنین نقل کرده است:

موذن نزد عمر آمد تا اذان صبح بگوید. دید عمر خوابیده است چنین گفت: نماز بهتر از خواب است. پس از آن عمر امر کرد تا این جمله را در اذان صبح قرار دهند.

آری! خلفاء اهل تسنن به همین راحتی هر آن چه را دوست داشتند داخل در دین می کرده و هرآن چه ناخوش داشتند از دین خارج می کردند و مردم را نیز موظف می کردند به نام اسلام، به این بدعت ها عمل نمایند.

ص: 119


1- الموطأ 72/1، کتاب الصاله.

عکس

ص: 120

عکس

ص: 121

(24)آیا می دانید

صحیح بخاری، عمر را با ایمان تر از پیامبر معرفی کرده است؟

کدام مسلمانی می پذیرد که رسول اکرم از جهت ایمان پایین تر از برخی از خلفا باشد؟!!

اما متاسفانه صحیح بخاری برای این که برای عُمر فضیلتی دروغین درست کند، حدیثی نقل کرده که هر خواننده به این نتیجه می رسد که ایمان و تقیّد عمر نسبت به احکام الهی بیشتر از پیامبر بوده است!!

صحیح بخاری (1) چنین نقل کرده است:

عبدالله بن عمر می گوید: وقتی عبدالله بن أبی از دنیا رفت پسرش نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله پیراهنتان را بدهید تا پدرم را در آن کفن کنم و بر او نماز بخوانید و برای او استغفار کنید. رسول اکرم پذیرفتند. وقتی که پیامبر خواستند بر او نماز بخوانند، عمربن خطاب پیامبر را به شدت به طرفی کشید و خطاب به رسول اکرم چنین گفت: مگر خدا تو را نهی نکرده که بر جنازه منافقین نماز بخوانی؟ رسول اکرم فرمودند: من مخیّر هستم.

عمر بن خطاب که به اعتراف پسرش، این گونه جسورانه و بی ادبانه لباس پیامبر را می کشد و با نهایت بی ادبی برای رسول خدا تکلیف معین نموده و خود را فهمیده تر از آن حضرت می داند، چگونه لیاقت دارد تا سنت و دستورات همین پیامبر را از او گرفته و در دین خدا به او مراجعه نماییم؟!!

بی شک نقل این گونه احادیث در کتب حدیثی صحیح اهل تسنن، نشان گر آن است که جامعه اهل تسنن و علماء سنی مذهب، قبل از آن که با امیرالمومنین (علیه

ص: 122


1- صحیح بخاری، 332/1 ح 1269، کتاب الجنائز، باب الکفن فی القمیص.

السلام) و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) دشمنی داشته باشند، با شخص رسول الله دشمنی دارند و از هر فرصتی استفاده کرده اند تا شخصیت نبی مکرّم اسلام را تخریب نموده و آن حضرت را شخصی کاملا معمولی و حتی در جاهایی پایین تر از اصحابش نشان دهند. (1) هم چنان که در انتهای همین حدیث هم ادعا شد که این جسارت عمر را خداوند با نزول آیه ای بر طبق نظر عمر تایید کرده است.

ص: 123


1- انشاء اهلل به زودی در همین موضوع کتابی را منتشر خواهیم کرد با نام (نا گفته هایی از مظلومیت پیامبر) که به طور مفصل و مستند به این موضوع خواهیم پرداخت.

عکس

ص: 124

عکس

ص: 125

(25)آیا می دانید

عمر بن الخطاب، حتی شکیات نماز را هم نمی دانست؟

کسانی که در طول تاریخ مسلمانان را فریب داده و به دروغ پسر خطاب را به عنوان مرجع علمی مسلمانان معرفی کرده اند، آیا تا به حال شنیده اند پسر صهاک نه تنها حکم تیمم را بلد نبود (1) و قرائت نمازش را هم اشتباه می خواند؛ بلكه حتى حکم شکیات نماز را هم نمی دانسته است.

احمد حنبل (2) جریان را این گونه نقل کرده است:

ابن عباس می گوید: نزد عمر بن خطاب نشستم از من سوال کرد: اگر کسی در نماز شک کند و نداند زیاد خوانده یا کم باید چه کند؟ گفتم: ای امیر المومنین به خدا قسم نمی دانم. عمر گفت: به خدا من هم نمی دانم. عبدالرحمن عوف وارد مجلس شد و از او حکم شکیات نماز را سوال کردند و او پاسخ داد.

کدام عقل سلیمی می پذیرد که مسلمانان باید معارف اسلامی خود را از چنین خلیفه ی جاهلی بگیرند که از اولیات احکام شرعی اطلاع ندارد؟! چه مصیبتی بالاتر از این که چنین شخصی رهبر و مقتدای مسلمانان قرار گیرد؟

امیرالمومنین صدیق اکبر فاروق اعظم علی بن ابیطالب (علیه السلام) که باب علم پیامبر است، تا آن جا که مکرر فرمود: از من بپرسید قبل از آن که از میان شما بروم، آیا برای پیروی کردن مناسب است یا عمر بن خطاب که حتی اولیات احکام اسلام را هم نمی داند؟

مگر قرآن نمی فرماید:

﴿ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴾ (3)

«آیا کسانی که عالم هستند با کسانی که جاهل هستند یکسانند؟»

ص: 126


1- به کتاب چرا سکوت مراجعه شود.
2- مسند احمد، 193/1، مسند ابن عباس.
3- زمر /9 .

عکس

ص: 127

عکس

ص: 128

(26)آیا می دانید

اشاره

صحیح بخاری به خاطر کثافتکاری های عمر بن خطاب، پیامبر را نیز شخصی کثیف و آلوده معرفی کرده است؟

آیا تا به حال شنیده اید که صحیح بخاری پیامبر را طوری معرفی کرده که به خاطر اهمیت ندادن به نظافت شخصی، سر آن حضرت شپش افتاده و یک زن نامحرم شوهردار شپش های سر آن حضرت را جدا می کرده است؟!

بخاری (1) این گونه نقل کرده است:

انس می گوید: همواره پیامبر به منزل أم حرام (همسر عباده بن صامت) رفت و آمد داشت و او برای پیامبر غذا درست می کرد و شپش های سر پیامبر را جدا می نمود.!!

مگر ممکن است پیامبری که دیگران را به نظافت سفارش می کند تا آن جا که تمیزی را صفت مومنان می شمارد، خود شخصی (نعوذ بالله) کثیف و آلوده باشد و آن قدر به نظافت شخصی خود بی توجه باشد که سرش شپش داشته باشد؟!

مگر غیر از این است که جامعه اهل تسنن با نقل چنین احادیث دروغی، سعی دارند چهره پیامبر را زشت معرفی کرده تا دیگران از ایشان منزجر شده و از چنین پیامبری پیروی نکنند؟

البته با دقت در تاریخ روشن است که چرا جامعه اهل تسنن چنین صفات زشتی را به رسول اکرم نسبت می دهند؛ زیرا خلفاء و برخی از صحابه، در زندگی شخصی خود آن قدر کثافت کاری و آلودگی و پَلَشتی داشته اند که اگر هر انسانی خبر دار شود، از آنان منزجر خواهد شد؛ لذا برای این که کثافتکاری های آنان را کم رنگ

ص: 129


1- صحیح بخاری، 313/2، ح 2722، کتاب الجهاد والسیر باب الدعاء بالجهاد والشهاده للرجال والنساء.

جلوه دهند، یک چنین صفات زشت و قبیحی را به پیامبر نیز نسبت می دهند تا افتضاح خلفاء و برخی از صحابه کم تر به چشم آید.

گرچه اگر بخواهیم مواردی که در زندگی خلفاء و صحابه وجود دارد که اثبات می کند آن ها نه تنها به نظافت شخصی خود اهمیت نمی دادند بلکه کارهایی از آن ها سر زده است که هیچ انسان عاقلی چنین نمی کند، خود نیاز به کتابی مستقل دارد ولی برای نمونه به چند مورد از کثافتکاری های عمر بن الخطاب اشاره می کنیم که همگان بدانند این صفات زشتی که صحیح بخاری به پیامبر نسبت داده در واقع صفاتی است که خلفاء اهل سنت و به ویژه خلیفه دوم و حتی خود بخاری لایق آن است نه رسول اکرم.

حدیث اول

محمد بن سعد (1) چنین نقل کرده است:

سائب بن یزید می گوید: من گاهی با عمر بن خطاب شام می خوردم. او نان و گوشت می خورد و بعد از غذا دستش را با کف پایش تمیز می کرد و با اشاره به پایش می گفت: این دستمال عمر و آل عمر است!

حدیث دوم

إبن سعد (2) چنین نقل کرده است:

سالم بن عبد الله نقل می کند: عمر بن الخطاب همواره دستش را در مقعد شتر داخل می کرد و می گفت: می ترسم مواخذه شوم که چرا با تو چنین می کنم.

ص: 130


1- الطبقات الکبری، محمد بن سعد، 3،/296.
2- الطبقات الکبری، محمد بن سعد، 267/3.

حدیث سوم

بیهقی در السنن الكبرى (1) چنین نقل کرده است:

يسار بن نمیر گفت: همواره عمر وقتی ادرار می کرد آلتش را با سنگ یا پارچه و یا با زمین و دیوار پاک می کرد و از آب استفاده نمی کرد.

حدیث چهارم

سیوطی (2) چنین نقل کرده است:

عبد الرحمن اوزاعی می گوید: از محمد بن سیرین درباره حمام رفتن سوال کردم. ابن سیرین گفت: عمر از این کار خوشش نمی آمد.

و حتى عمر به مردم توصیه می کرد که زیاد به حمام نروند و از داروی نظافت کم تر استفاده کنند:

متقی هندی (3) چنین نقل کرده است:

عمر گفت: از زیاد حمام رفتن و نوره کشیدن بپرهیزید.

خواننده گرامی خود قضاوت کنید! خلیفه ای که بعد از غذا خوردن، دستش را با کفشش تمیز می کند و همواره دست در مقعد شتر دارد و هنگام مستراح رفتن خود را تطهیر نمی کند و از حمام رفتن نیز بیزار است، آیا لیاقت شپش افتادن را دارد، یا پیامبری که آن قدر به نظافت شخصی خود اهمیت می داد که هر وقت از جایی می گذشت بوی خوش رسول الله تا مدتی در فضا پراکنده بود؟

آری! روشن است چرا بخاری چنین صفات زشتی را به دروغ به رسول اکرم نسبت داده است؛ زیرا وقتی بی توجهی عمر و سایر خلفا و صحابه را به بهداشت و

ص: 131


1- السنن الکبری، یبهقی 111/1، کتاب الطهاره، باب ما ورد فی الستنجاء بالتراب.
2- جامع الحادیث، سیوطی، (الجزء الثانی) 133/14، ح 2456.
3- کنز العمال متقی هندی. 715/3، ح 8548.

نظافت شخصی می بیند، برای آن که مردم بر کثافتکاری ها و پِلَشتکاری های خلیفه خورده نگیرند، چنین صفات زشتی را به رسول اکرم نیز نسبت داده است.

ص: 132

عکس

ص: 133

عکس

ص: 134

عکس

ص: 135

عکس

ص: 136

عکس

ص: 137

عکس

ص: 138

عکس

ص: 139

عکس

ص: 140

عکس

ص: 141

عکس

ص: 142

عکس

ص: 143

(27)آیا می دانید

در فتح ایران و به دستور عمر، کتابخانه ها سوزانده شد و بسیاری از علوم ایرانیان از بین رفت؟

ابن خلدون (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

تنوع علوم بسیار است. دانشمند و حکیم در بین انسان ها و امت ها فراوانند. آن چه از علوم گذشتگان به ما نرسیده بیشتر از آن چیزهایی است که به دست ما رسیده است. کجاست آن علوم ایرانیان که عمر بن خطاب به هنگام فتح ایران دستور به از بین بردن آن ها داد؟

هم چنین ابن خلدون (2) این جریان را نیز نقل می کند.

وقتی که ایران فتح شد کتاب های فراوانی در آن جا وجود داشت. سعد بن أبي وقاص به عمر نامه نوشت و اجازه خواست که این کتاب ها و علوم ایرانیان را به مسلمانان انتقال دهد. عمر درجواب نامه نوشت: همه کتاب ها را در آب بینداز چه این که اگر در آن کتاب ها هدایتی باشد خدا ما را هدایت کرده و اگر در آن ها گمراهی باشد خدا ما را کفایت است. تمام کتاب ها به دستور عمر در آب ریخته شد یا سوزانده شد و علوم ایرانیان از بین رفت و به دست ما نرسید.

کسانی که به فتوحات عمر افتخار می کنند، آیا این فتوحات افتخار است یا افتضاح؟ آیا چنین خلیفه جاهلی که نه خود از علم و دانش بهره ای دارد و نه اجازه می دهد جامعه اسلامی از علوم دیگران بهره مند شوند، لیاقت جانشینی پیامبری را دارد که همواره مردم را به تحصیل علم و دانش فرا می خواند؟!!

ص: 144


1- مقدمه ابن خلدون ص 50، کتاب الول فی طبیعه العمران.
2- مقدمه ابن خلدون، ص 631، باب 6 از کتاب اول، فصل 19 فی العلوم العقلیه.

عکس

ص: 145

عکس

ص: 146

عکس

ص: 147

(28)آیا می دانید

عمربن خطاب در نماز شپش می کشت؟

آیا تا به حال به شما گفته اند همان خلیفه ای که حکم تیمم را بلد نبود و به صرف نبود آب نماز را ترک می کرد، اگر هم گاهی نماز می خوانده در وسط نماز مشغول کشتن شپش بوده است.

متقی هندی (1) چنین نقل کرده است:

عبد الله بن أسود می گوید: پیوسته عمربن الخطاب در نماز طوری شپش می کشت که خون آن بر روی دستش ظاهر می شد.

آری! این است حضور قلب خلیفه در نماز.

ص: 148


1- کنزالعمال، متقی هندی 216/2، ح 22627.

عکس

ص: 149

عکس

ص: 150

(29)آیا می دانید

عمر بن خطاب از إفشا شدن نَسَبش می ترسید؟

ابن شُبّه (1) چنین نقل کرده است:

عمر بن خطاب منبر رفت و پس از سخنانی چنین گفت ای مردم نَسَب های خود به آباء و اجدادتان را بیاموزید تا بدانید بستگان و ارحام شما کیستند تا به آن ها بپیوندید و رابطه برقرار کنید. اما کسی از نسب من پس از خطّاب سوال نکند.

سپس عمر ادامه داد:

اگر به نَسَب ها پرداخته شود غیر از یهیم بن هبوب تمام افراد حاضر در مسجد نسب نامشخصی دارند.

سوال ما از جماعت عُمریه این است که رهبر شما چرا از إفشا شدن اصل و نَسبش نگران بوده است؟ چرا به حاضرین گفت کسی از حسب و نسبش بالاتر از خطّاب سوال نکند؟

در یک درگیری لفظی شدید که میان عمر بن خطاب از یک سو، و عمروعاص (استاندار عُمر در مصر) از سویی دیگر رخ داد، عمروعاص سرّی را درباره نسب عُمر افشا کرده است. طبق آن چه ابن عبد ربه در عقد الفرید (2) نقل کرده وی به عمر بن خطاب چنین گفت:

به خدا سوگند نه کنیزها من را در دامان خود پرورش دادند و نه زنان هرزه (فاحشه) من را در باقیمانده خرقه های حیض حمل کردند. عمر گفت: به خدا قسم جواب سوالی که از تو پرسیدم این نبود.

ص: 151


1- تاریخ المدینه، ابن شبه، 797/1.
2- عقد الفرید، ابن عبد ربه، 123/4، کتاب مجاوبه المراء والرد علیهم، باب عمر بن الخطاب و عمرو العاص.

همین جریان را ابن ابی الحدید نیز نقل کرده و در انتها چنین می نویسد:

از استادم ابوجعفر نقیب از این حدیث درباره نسب عمر پرسیدم، گفت: عمروعاص در این جا بر عمر بن خطاب فخر فروشی کرده است زیرا مادر خطاب (مادر بزرگ عمر) کنیزی سیاه بود به نام صهاک...

جماعت عُمریه بیش از این مصلحت ندیدند اسرار نَسب خلیفه را افشا کنند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!!!

ص: 152

عکس

ص: 153

عکس

ص: 154

عکس

ص: 155

عکس

ص: 156

عکس

ص: 157

عکس

ص: 158

(30)آیا می دانید

عمر بن الخطاب برخلاف سنت پیامبر، مقام ابراهیم در کعبه را به زمان جاهلیت برگرداند؟

آیا شنیده اید که عمر بن خطاب بر خلاف سنت پیامبر، مقام ابراهیم را در کعبه جابه جا کرد و به زمان جاهلیت برگرداند؟

متقی هندی (1) چنین نقل کرده است:

عایشه می گوید: مقام ابراهیم در زمان پیامبر و ابوبکر همواره متصل به کعبه بوده است که عمر آن را جدا کرد.

شما جماعت عُمریه که همواره به دروغ ادعا می کنید از قرآن پیروی می کنید، آیا می توانید آیه ای در قرآن پیدا کنید که چنین اجازه ای به خلیفه پیامبر بدهد که بر خلاف عملکرد رسول خاتم دست به چنین تغییر و تبدیلی بزند!؟

ص: 159


1- کنز العمال، متقی هندی، 117/14، ح 38102.

عکس

ص: 160

عکس

ص: 161

(31)آیا می دانید

لقب فاروق را یهودی ها به عمر بن الخطاب دادند نه پیامبر؟

محمد بن سعد (1) چنین نقل کرده است:

ابن شهاب می گوید: اهل کتاب اولین کسانی بودند که لقب فاروق را به عمر دادند و مسلمانان نیز به تبعیت از آنان، این لقب را برای عمر استفاده کردند و پیامبر چنین لقبی را برای او به کار نبردند.

علماء اهل تسنن! آیا تا به حال با خود فکر نکرده اید اگر این حقیقت افشا شود که لقب فاروق را پیامبر به عمر نداده اند بلکه یهودیان، چنین لقبی را به او داده اند، جوانان اهل تسنن درباره پسر صهاک چگونه قضاوت خواهند کرد؟

ص: 162


1- طبقات الکبری، محمد بن سعد، 211/3، طبقات البدریین من المهاجرین، عمربن الخطاب.

عکس

ص: 163

عکس

ص: 164

(32)آیا می دانید

عمر بن الخطاب به یهود و تورات گرایش داشته است؟

سنن دارمی (1) چنین نقل کرده است:

جابر می گوید: عمر بن خطاب با نسخه ای از تورات نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله این تورات است. و در حضور پیامبر شروع به خواندن تورات نمود. و در همین حال پیوسته رنگ پیامبر از شدت غضب تغییر می کرد تا این که ابوبکر به عمر گفت: وای بر تو. مگر چهره پیامبر را نمی بینی؟ عمر نگاهی به چهره پیامبر کرد و گفت: به خدا پناه می برم از غضب خدا و رسول راضی شدیم که خدا پروردگار ما و اسلام دین ما و محمد پیامبر ما باشد. سپس پیامبر فرمودند: به خدا قسم اگر الان موسی بیاید و شما از او پیروی نموده و من را رها کنید گمراه شده اید. اگر موسی زنده بود و نبوت من را درک می کرد، او نیز از من پیروی می نمود.

ص: 165


1- سنن دارمی 115/1 - 116، باب ما یتقی من تفسیر حدیث النبی.

عکس

ص: 166

عکس

ص: 167

عکس

ص: 168

(33)آیا می دانید

اشاره

عُمر که از نقل حدیث پیامبر جلوگیری می کرد خود برای شنیدن حدیث، به جلسات یهودیان رفت و آمد داشت؟

گرچه در این زمینه منابع و مدارک بسیار است که خود، تالیفی جداگانه می طلبد اما جهت نمونه چند حدیث از تفسیر درالمنثور سیوطی نقل می کنیم تا همگان بدانند که عمر بن خطاب که به بهانه وجود قرآن از نقل و نوشتن حدیث پیامبر جلوگیری می کرد و حتی در کنار بستر پیامبر مانع از نوشتن وصیت پیامبر شد، خودش برای شنیدن حدیث به جلسات علمی یهودیان رفت و آمد می کرد.

حدیث اول

سیوطی (1) چنین نقل کرده است:

سفیان بن عیینه از عکرمه نقل می کند: عمر بن خطاب پیوسته با یهودیان رفت و آمد می کرد و با آنان سخن می گفت تا آن جا که یهودیان به عمر می گفتند: هیچ یک از اطرافیان تو به اندازه تو پیش ما رفت و آمد نمی کند.

حدیث دوم

همچنین سیوطی این حدیث را نیز نقل کرده است:

قتاده می گوید: روزی عمربن خطاب نزد یهودیان رفت. وقتی یهودیان چشمشان به عمر افتاد به او خوش آمد گفتند. عمر گفت: من به خاطر علاقه به شما نزد شما نمی آیم بلکه خدمت شما می رسم تا از شما حديث بشنوم.

ص: 169


1- تفسیر درالمنثور، سیوطی 478/1 - 480، ذیل آیه 32 سوره بقره.

حدیث سوم

سیوطی در ادامه، این حدیث را نیز نقل کرده است:

سُدی چنین نقل کرده است: عمر بن خطاب زمینی داشت در بالای مدینه که هر وقت می خواست به زمین خود سر بزند از مدرسه یهودیان عبور می کرد و هر زمان که از آن جا می گذشت بر یهودیان داخل می شد و از آنان حدیث می شنید.

ص: 170

عکس

ص:171

عکس

ص: 172

عکس

ص:173

عکس

ص: 174

(34)آیا می دانید

عمر بن الخطاب و عایشه، قرآن را تحریف شده می دانند؟

ابن ماجه (1) در سنن خود، در ضمن حدیثی که آلبانی هم آن را از جهت سند صحيح دانسته چنین نقل کرده است:

عایشه گفت: آیه رجم و آیه رضاع كبير نازل شد و در برگه هایی نوشته شده بود و آن برگه ها زیر تشک من بود. زمانی که پیامبر از دنیا رفت و ما مشغول تجهیز پیامبر بودیم گوسفندی آمد و آن آیات قرآن را خورد.

آری! طبق این حدیث، عایشه قرآن را تحریف شده می داند چه این که به نظر وی آیه رجم و رضاع کبیر در قرآن بوده ولی گوسفند عایشه، آن آیات را خورده و امروز در قرآن موجود در دست مسلمین آیه ای به نام آیه رجم و رضاع کبیر دیده نمی شود.

صحیح بخاری (2) هم حدیثی نقل کرده است که علاوه بر عایشه حتى عمر بن خطاب نیز قرآن را تحریف شده می داند.

وی چنین نقل کرده است:

بعد از موسم حج، عمر بالای منبر رفت و بعد از جملاتی چنین گفت: خداوند محمد را به حق مبعوث کرد و قرآن را بر او نازل نمود و یکی از آیاتی که بر او نازل کرد آیه رجم است که ما این آیه را می خواندیم و در آن تفکر می کردیم و از آن محافظت می کردیم. پیامبر رجم می کرد و ما بعد از پیامبر نیز رجم می کردیم. می ترسم در آینده گفته شود به خدا قسم ما آیه رجم را در قرآن نیافتیم و به خاطر ترک واجبی که خدا در قرآن نازل کرده به

ص: 175


1- سنن ابن ماجه 142/2، کتاب النکاح، باب رضاع الکبیر.
2- صحیح بخاری 257/4 - 258، کتاب المحاربین، باب رجم الحبلی.

گمراهی کشیده شوند. سپس عمر چنین گفت: وجود آیه رجم در قرآن حق است بر کسی که مرتکب زنای محصنه شود.

اما در قرآنی که امروز در دست مسلمانان است، نه آیه رجم وجود دارد و نه آیه رضاع كبير.

پس کسانی که به دروغ به شیعه تهمت می زنند که شیعیان قرآن را تحریف شده می دانند و قرآن شیعه غیر از قرآن سایر مسلمانان است، در واقع به این جهت است که مسلمانان از واقعیات بی خبر باشند و ندانند که به اعتراف صحیح بخاری، این عایشه و عمر بن خطاب و پیروانشان هستند که قرآن را تحریف شده می دانند؛ نه شیعیان امیرالمومنین (علیه السلام) . و چون جوابی منطقی برای این ادعای عایشه و عمر ندارند، با هوچی گری و عوام فریبی این اتهام را به گردن شیعیه انداخته تا افکار عموم مسلمانان را از واقعیت، منحرف ساخته تا کسی از عملکرد و اعتقاد عایشه و عمر نسبت به تحریف قرآن از آنان سوال نکند.

گرچه ابوبکر و عمر و عایشه و سایر رهبران اهل تسنن، قصد داشتند قرآن را تحریف شده نشان دهند؛ اما با مجاهدت های امیرالمومنین و اهل بيت (عليهم السلام) قرآن به عنوان بزرگ ترین معجزه خاتم پیامبران، به هیچ عنوان تحریف نشده و هر آن چه بر پیامبر نازل شده امروز در دست مسلمانان است و این اباطیل، بافته های خلفاء و علماء سنی مذهب است که کمر به نابودی اصل اسلام بسته اند.

ص: 176

عکس

ص: 177

عکس

ص: 178

عکس

ص: 179

عکس

ص: 180

عکس

ص: 181

(35)آیا می دانید

عمر بن الخطاب به نوشته پیامبر جسارت کرد و نبوت را انکار نمود؟

ابن شُبّه (1) چنین نقل کرده است:

پیوسته شُریح نماینده پیامبر در قبیله خودش بود همچنین در زمان ابوبکر. وقتی که عمر به خلافت رسید، شریح نوشته پیامبر را به او نشان داد. و تقاضا کرد طبق سیره پیامبر عمل کند و او همچنان نماینده در قوم خود باشد. عمر دست خط رسول خدا را گرفت و زیر پا گذاشت و گفت: نه. نبوت و رسالتی در کار نبوده او تنها یک پادشاه بود، برگرد.

شکی نیست که نبوت یکی از اصول دین است. تمام مسلمین اتفاق نظر دارند کسی که نبوت پیامبر را انکار کند مسلمان نیست.

ص: 182


1- تاریخ المدینه، ابن شبه 596/2، وفد بنی نمیر.

عکس

ص: 183

عکس

ص: 184

(36)آیا می دانید

عمر بن الخطاب در بین نماز جماعت فریاد زد و پیامبر او را نفهم خطاب فرمود؟

متقی هندی (1) چنین نقل کرده است:

ابی ثعلبه می گوید: زمانی که پیامبر همراه با اصحاب در راه مکه مشغول نماز جماعت بودند چوپانی همراه گله اش از آن جا می گذشت. رسول اکرم به او اشاره فرمود ولی چوپان متوجه نشد. عمر در وسط نماز فریاد زد: ای مرد چوپان شترهایت را بازگردان. شتر چران هم شترها را باز گرداند. رسول اکرم بعد از نماز سوال فرمودند: چه کسی فریاد زد؟ گفتند: عمربن الخطاب. پیامبر فرمود: ای پسر خطاب گویا تو هیچ نمی فهمی.

ص: 185


1- کنز العمال، متقی هندی، 208/8، ح 22581 مندوبات الصلاه، ذیل ادب الصلاه.

عکس

ص: 186

عکس

ص: 187

(37)آیا می دانید

اولین کسی که اعتقادات وهابیت را پایه گذاری کرد و دستور به از بین بردن آثار نبوی داد، عمر بن خطاب بوده است؟!

کسانی که اصرار دارند وهابیت را از اهل سنت جدا نمایند، آیا خبر دارند ریشه تفكرات وهابیت در اعتقادات و عملکرد ابوبکر و عمر است؟

آیا خبر دارند آن چه امروز اهل سنت حنبلی مذهب تند رو که به وهابیت معروف شده اند اعتقاد دارند و عمل می کنند بنیان گذار آن همان کسانی هستند که اهل سنت نیز به عنوان رهبر و مقتدا از آنان پیروی می کنند؟

شکی نیست یکی از کارهایی که امروز اهل سنت حنبلی افراطی (وهابیت) به آن معتقد هستند تخریب تمام آثار اسلامی و هر آن چه مربوط به پیامبر و اهل بیت (عليهم السلام) و حتی صحابه و زوجات نبی است می باشد.

بنیان گذار این اعتقاد شخص عمر بن الخطاب است. در تاریخ آمده است که برخی از صحابه بعد از جریان صلح حدیبیه برای تبرک به آثار نبوی زیر آن درختی که بیعت رضوان صورت گرفته بود نماز می خواندند که عمر دستور داد آن درخت را قطع کنند.

ابن ابی شیبه (1) این گونه نقل کرده است:

نافع می گوید: به عمر بن خطاب خبر رسید که برخی از صحابه (جهت تبرک) نزد آن درختی که بیعت رضوان در زیر آن انجام شد رفت و آمد می کنند. عمر دستور داد آن درخت را قطع کردند.

ص: 188


1- المصنف، ابن ابی شیبه 371/2، کتاب الصلوات، باب الصاله عند قبر النبی.

عکس

ص: 189

عکس

ص: 190

(38)آیا می دانید

اولین کسی که اعتقاد وهابیت را پایه گذاری کرد و از گریه بر میت جلوگیری نمود عمر بن خطاب بوده است؟

هم چنان که پیشتر اشاره کردیم آن چه امروز اهل سنت حنبلی افراطی (وهابیت) معتقد هستند در واقع همان اعتقادات ابوبکر و عمر است که مشترک بین تمام اهل تسنن هستند چه افراطی (وهابیت) و چه سایر اهل تسنن. پس معقول نیست که بین این دو گروه (سنی و وهابی) تفاوت قائل شده یکی را خوب و دیگری را بد معرفی نماییم. گرچه وهابی افراطی و خشن تر و تند رو تر است اما در نهایت، هر دو گروه پیرو یک مکتب و یک اعتقاد یک رهبر هستند.

یکی از اعتقادات باطلی که امروز اهل سنت حنبلی افراطی (وهابیت) ترویج می کنند این است که گریه بر میت جایز نیست. در حالی که اول بار این اعتقاد باطل توسط عمر بن خطاب مطرح شد حاکم نیشابوری (1) چنین نقل کرده است:

ابوهریره نقل کرده است که: روزی رسول اکرم همراه عمر بن خطاب به تشییع جنازه ای رفتند. شنیدند که زن ها بر میت گریه می کنند عمر با آنان به تندی برخورد کرد رسول اکرم به عمر فرمودند: آنان را رها کن.

همچنین متقی هندی در کنز العمال (2) جریان دیگری را نقل کرده است که در آن جا نیز عمر خطاب از گریه بر میت جلوگیری کرده است:

سعید بن مسیب می گوید: وقتی که ابوبکر از دنیا رفت عایشه برای پدرش نوحه سرایی و گریه می کرد. خبر به عمر بن الخطاب

ص: 191


1- المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، 381/1، کتاب الجنائز، باب المیت یسمع خفق نعالهم.
2- کنز العمال، متقی هندی، 731/15، ح ش 42909.

رسید او عایشه را از گریه و نوحه بر ابوبکر منع کرد آنان به کلام عمر اعتنایی نکردند. عمر به هشام بن ولید گفت: نزد دختر ابی قحافه برو و آنان را با شلاق بزن. وقتی که این خبر به گوش اهل خانه ابوبکر رسید همه گریه کنندگان بر ابوبکر متفرق شدند.

ص: 192

عکس

ص: 193

عکس

ص: 194

عکس

ص: 195

عکس

ص: 196

(39)آیا می دانید

عمر بن خطاب در جنگ نهاوند از شدت ترس بدنش به لرزه افتاد و دندان هایش به هم می خورد؟

کسانی که به دروغ از شجاعت های عمر بن خطاب دَم می زنند و به بدعتگذاری او در فتوحات ایران، افتخار می کنند آیا تا به حال شنیده اند که در جنگ نهاوند همین خلیفه به اصطلاح شجاع، چگونه مانند زنان پرده نشین از شدت ترس به خود می لرزیده تا حدی که صدای برهم خوردن دندان هایش را اطرافیانش می شنیدند؟!

ابن اعثم کوفی (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

در جنگ نهاوند عمار یاسر طی نامه ای این گونه برای عمر نوشت: اما بعد، اهل ری و سمنان و ساوه و همدان و نهاوند و اصفهان و قم و کاشان و فارس و کرمان و اطراف آذربایجان همگی در نهاوند جمع شده اند که بیش از یک صد و پنجاه هزار نفر ایرانی هستند... آنان با هم هم پیمان شده اند ... که ما را از وطنمان اخراج کنند .... آنان لشکری بسیار نیرومند با اسلحه های فراوان دارند... . قصد دارند ابتدا به مداین آمده سپس به کوفه حمله کنند ....

بعد از آن که این نامه به دست عمر رسید ابن اعثم حالت عمر را این گونه نقل کرده است:

وقتی که نامه عمار یاسر به عمربن خطاب رسید و آن را خواند لرزه بر اندامش افتاد به حدی که مسلمانان صدای برهم خوردن دندان هایش را می شنیدند.

با وجود این همه ترس و دلهره آیا این فتوحات از افتخارات عمر بن خطاب است؟!!

ص: 197


1- الفتوح، ابن اعثم کوفی 290/1، ذکر کتاب عمار یاسر الی عمر.

عکس

ص:198

عکس

ص: 199

عکس

ص: 200

(40)آیا می دانید

عثمان بن عفان، به عایشه و حفصه فحش داده است؟

آیا تا به حال به شما گفته اند که خلیفه سوم به عایشه و حفصه توهین نموده و آن دو را فتنه گر خطاب کرده است؟

عبدالرزاق صنعانی (1) جریان را این گونه نقل می کند:

نماز برپا شد و عثمان جلو رفت و به نماز ایستاد. وقتی که تکبیر نماز را گفت در این هنگام زنی در حجره خویش ایستاده و گفت: ای مردم بشنوید. آن گاه در مورد رسول خدا و آن چه به آن مبعوث شده سخن گفت. سپس ادامه داد: اوامر خدا را ترک کردید و با پیامبرش مخالفت نمودید. پس از آن سکوت کرد. آن گاه زنی دیگر ایستاد و همین سخنان را تکرار کرد. آن دو زن عایشه حفصه بودند. وقتی عثمان سلام نماز را داد چنین گفت: این دو زن فتنه گر، مردم را در نماز به فتنه انداختند و اگر از این کار دست بر ندارند هر دشنامی که به دهانم بیاید به آن ها خواهم داد.

از این حدیث استفاده می شود که فحش دادن به عایشه و حفصه جایز است و اگر کسی به آن ها توهین کند نه تنها کافر و فاسق نمی شود و ریختن خونش مباح نیست؛ بلکه چون به خلیفه پیامبر اقتدا کرده، هدایت هم شده است؛ زیرا اهل تسنن معتقدند همه اصحاب پیامبر و به ویژه خلفاء عادل هستند و پیروی از هر کدام آنان با عث هدایت است.

ص: 201


1- المصنف، عبدالرزاق صنعانی،306/10، باب الفتن.

عکس

ص: 202

عکس

ص: 203

(41)آیا می دانید

اشاره

با استناد به سه آیه قرآن، تکلیف عایشه روشن می شود؟

وقتی که صحبت از عایشه و حفصه به میان می آید و برخی وقایع تاریخی نسبت به این دو نفر بیان می شود و اعمال زشت آنان بازگو می گردد، عده ای جاهل می گویند به خاطر حفظ احترام پیامبر به همسران آن حضرت هم احترام کنید و واقعیات تاریخی درباره آنان را بیان نکنید؛ که هتک حرمت همسر پیامبر مساوی است با توهین به خود پیامبر.!! آنان نمی دانند که این اعتقاد، مخالف صریح آیات قرآن است؟

آیه اول

ما در این جا به سه شاهد قرآنی اشاره می کنیم که خداوند بدون ملاحظه آبروی پیامبران خود، برخی از اعمال زشت همسران پیامبران را بازگو کرده است:

شاهد اول

خداوند در سوره تحریم می فرماید:

﴿ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَتَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِنَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴾ (1)

«خداوند مثل زد برای کافران، زن نوح و زن لوط را که تحت فرمان دو بنده صالح ما بودند. آن دو زن خیانت کردند و آن دو پیامبر با وجود مقام نبوت، نتوانستند آن دو زن را از قهر خداوند برهانند. و حکم شد آن دو زن را با جهنمیان به آتش افکنید»

ص: 204


1- ترحیم /10

در این آیه شریفه خداوند به همسران حضرت نوح و لوط، هم نسبت خیانت داده و هم آنان را کافر خوانده و هم آنان را اهل جهنم معرفی کرده است.

این به آن معنا است که اعمال زشت و قبیح همسران پیامبران الهی، نه تنها ربطی به آن پیامبر ندارد، بلکه لازم است آن اعمال را برای دیگران بیان کنیم تا همگان بدانند اگر کسی حتی وابسته به بیت نبوی هم باشد، احتمال خطا و لغزش و انحراف وجود دارد و حتی ممکن است کافر شود و اهل جهنم قرار گیرد.

این حکم حتی نسبت به فرزند پیامبران که از جهت قرابت به پیامبر نزدیک تر هستند نیز جاری است؛ آن جا که خداوند فرزند نوح را منحرف دانسته می فرماید:

﴿ قَالَ يَانُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلُ غَيْرُ صَالِحٍ ﴾ (1)

«گفت: ای نوح پسر تو از خاندان تو نیست او عملی ناشایست است»

شاهد دوم

یکی دیگر از مواردی که قرآن افتضاحات یکی دیگر از همسران پیامبران الهی را بیان کرده است، جریان زلیخا است. همان زنی که بالاخره توبه کرد و همسر حضرت یوسف شد.

در این جا قرآن بدون مراعات حال پیامبر خویش، تمام افتضاحات و اعمال زشت گذشته همسر یوسف را بیان کرد؛ در حالی که زلیخا توبه واقعی کرده بود. اما عایشه و حفصه توبه نکردند.

شاهد سوم

اگر بیان عملکرد همسران پیامبر توهین به رسول الله است، چرا قرآن عایشه و حفصه را صریحا منحرف و بی ایمان معرفی کرده و حتی اعلام کرده است که ممکن است برخی از همسران پیامبر به فاحشه مبیّنه مبتلا شوند.

ص: 205


1- هود /46

خداوند در سوره تحریم خطاب به عایشه و حفصه می فرماید:

﴿ إن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ المُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِي ﴾ (1)

«هر دو زن باید توبه کنند چون قلوب آن ها منحرف شده است. و اگر بر اذیت کردن پیامبر هم دست شوند، خداوند و جبرئیل و بندگان صالح و فرشتگان یار و مددکار او هستند»

و در سوره احزاب خطاب به همسران پیامبر می فرماید:

﴿ يَانِسَاءَ النَّبِيُّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَمَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللهِ يَسِرًا ﴾ (2)

ای زنان پیامبر! هر کدام از شما مرتکب فاحشه مبینه ای بشود، خداوند شما را دو برابر عذاب می کند و این بر خدا آسان است»

پس کسانی که تعصب بی جا نسبت به همسران پیامبر به خصوص عایشه و حفصه دارند، بدانند که قرآن صریحا اعلام کرده که ممکن است همسر پیامبر کافر و اهل خیانت و فحشاء و حتی جهنمی باشد و دو برابر دیگران عذاب شود.

آیه دوم

خداوند می فرماید:

﴿ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴾ (3)

«از خدا و رسول اطاعت کنید و هر کس مخالفت کند خدا کفار را دوست ندارد. »

ص: 206


1- ترحیم/ 4.
2- احزاب /30.
3- آل عمران / 32.

از این آیه استفاده می شود که سرپیچی و مخالفت با دستور خدا و رسول کفر است.

آيه سوم

خداوند خطاب به همسران پیامبر می فرماید:

﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى ﴾ (1)

«در خانه های خود بنشینید و مانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خود آرایی نکنید»

شکی نیست که عایشه بر خلاف دستور خدا و رسول، از خانه خارج شد و جنگ جمل را به راه انداخت.

نتیجه این دو آیه شریفه این شد که عایشه به دلیل مخالفت صریح با دستور الهى و خروج از منزل و راه انداختن جنگ جمل، مسلمان نیست.

ص: 207


1- احزاب /33.

(42)آیا می دانید

قرآن عایشه و حفصه را لعن کرده چون پیامبر را اذیت می کردند؟

یکی از گروه هایی که مورد لعنت قرآن قرار گرفته اند کسانی هستند که باعث اذیت خدا و رسول بشوند.

خداوند در سوره احزاب (1) می فرماید:

﴿ إنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُبِينًا ﴾

«کسانی که خدا و رسول را اذیت کنند، خداوند آن ها را در دنیا و آخرت لعن کرده و برای آن ها عذاب خوار کننده ای آماده کرده است»

یکی از کسانی که به نقل صحیح مسلم و به اعتراف عمر بن خطاب پیامبر را اذیت می کرده، عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر است.

صحیح مسلم (2) جریان را این گونه نقل می کند:

عمربن خطاب می گوید: وقتی رسول اکرم از زنانش دوری جسته بود من وارد مسجد شدم، دیدم مردم با سنگریزه ها بازی می کنند و می گویند: رسول خدا زنانش را طلاق داده است. و این قبل از آمدن حکم حجاب بود. عمر می گوید: من به آن ها گفتم امروز از جریان با خبر خواهم شد. پس بر عایشه وارد شدم و گفتم ای دختر ابوبکر کار تو به جایی رسیده که رسول خدا را اذیت می کنی؟ عایشه در جواب گفت: مرا با تو چه کار ای پسر خطاب تو به دختر خودت بپرداز. پس بر حفصه وارد شدم و به او گفتم: ای حفصه کار تو به جایی رسده که رسول خدا را اذیت می کنی؟ به

ص: 208


1- احزاب /57.
2- صحیح مسلم 1105/2 - 1106، ح 1479، کتاب الطالق، باب فی الایلاء.

خدا قسم تو خوب می دانی که پیامبر تو را دوست ندارد و اگر به خاطر من نبود تو را طلاق می داد.

ص: 209

عکس

ص: 210

عکس

ص: 211

عکس

ص:212

(43)آیا می دانید

صحیح بخاری اعتراف کرده که پیروان عایشه رستگار نشدند؟

صحیح بخاری (1)

حدیثی نقل کرده است که مناسب است پیروان عایشه به دقت بخوانند:

ابوبکره می گوید: در روز جنگ جمل بعد از آن که نزدیک بود به اصحاب جمل ملحق شوم و همراه آنان بجنگم، خداوند من را به وسیله کلامی که از رسول خدا شنیده بودم به من نفع رسانید. گفت: وقتی که به پیامبر خبر رسید که بر اهل فارس دختر کسری حکومت می کند، پیامبر فرمودند: قومی که زنی امرشان را به عهده بگیرد رستگار نشوند.

صحیح بخاری با نقل این حدیث، ناخواسته اعتراف کرده است که چون فرماندهی اصحاب جمل را زنی هم چون عایشه بر عهده داشته است، طبق حدیث پیامبر پیروان عایشه رستگار نشدند.

ص: 213


1- صحیح بخاری 181/3، بعد از غزوه تبوک، باب کتاب النبی الی کسری وقیصر.

عکس

ص: 214

عکس

ص: 215

(44)آیا می دانید

اشاره

قرآن، عایشه را لعن کرده چون در جنگ با امیرالمومنین (علیه السلام) پیامبر او را ظالم معرفی کرده است؟

خداوند در آیات متعدد ظالمین را لعن کرده است که به یک آیه اشاره می کنیم:

﴿ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴾ (1)

«روزی که عذر خواهی به ستمگران سودی نمی دهد و برای آن ها لعنت است و عاقبتی بد خواهند داشت»

ابن عبد ربه (2) چنین نقل کرده است:

پیامبر به عایشه فرمودند: ای عایشه سگان حوأب بر تو پارس می کنند و تو در حالی با علی جنگ می کنی که ظالم هستی.

ص: 216


1- غافر /52.
2- عقد الفرید، ابن عبد ربه 79/5، کتاب العسجده الثانيه، قولهم في اصحاب الجمل.

عکس

ص: 217

عکس

ص: 218

(45)آیا می دانید

بعضی از همسران پیامبر بعد از شهادت آن حضرت، مُرتد شده و ازدواج کردند؟

کسانی که معتقدند تمام همسران پیامبر قابل احترام هستند، آیا خبر دارند برخی از همسران پیامبر بعد از شهادت پیامبر مرتد شده و با شخص دیگری ازدواج کردند؟

محمد بن سعد (1) چنین نقل کرده است:

پیامبر اکرم با قتیله دختر قیس، خواهر اشعث بن قيس ازدواج کرد. قبل از آن که فتیله به مدینه برسد خبر شهادت پیامبر به او رسید. او به همراه قبیله اش مرتد شدند و پس از آن، قتیله با عکرمه بن ابی جهل ازدواج کرد. ابوبکر از این کار بسیار غضبناک شد. عمر گفت: ای خلیفه! به خدا قسم قتیله به خاطر ارتداد، از همسران پیامبر به حساب نمی آید.

در این جریان دو نکته قابل توجه است:

نکته اول

شکی نیست که قُتیله به عقد پیامبر درآمد و رسول خدا نیز او را طلاق ندادند؛ قطعا از همسران پیامبر و ام المومنین به حساب آمده و در همین حال مرتد شده است.

ص: 219


1- الطبقات الکبری، محمد بن سعد، 142/10، شرح حال قتیله بنت قیس.

نکته دوم

اگر واقعا طبق آن چه عمر اعتراف کرده که همسران پیامبر با ارتداد، از مقام زوجیت پیامبر و أم المومنین بودن خارج می شوند، آیا نسبت به عایشه که با مخالفت صریح با نص آیه قرآن (و قرن فى بيوكن) و خروج بر علیه امام زمانش، خود را مصداق این آیه شریفه کرد که خداوند می فرماید:

﴿ أَطِيعُوا اللَّهَ واطيعوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ ﴾

«از خدا و رسول اطاعت کنید اگر از فرمان آنان سرپیچی کنید خداوند کفار را دوست ندارد»

در نتیجه هم چنان که قُتیله با ارتداد از مقام أم المومنین بودن و همسری پیامبر خارج شد، عایشه نیز با کفر خود از مقام زوجیت پیامبر خارج شده است.

ص: 220

عکس

ص: 221

عکس

ص: 222

(46)آیا می دانید

عایشه مقابل مردان نامحرم حجاب را رعایت نمی کرد؟

متاسفانه اهل تسنن نسبت به عایشه تعصب شدید دارند. گویا رسول اکرم تنها یک همسر داشتند و بس. لذا حاضر نیستند کسی کارهای زشت او را نقل کرده و به او اعتراض کند و حتی بسیاری از آنان معتقدند که باید حداقل نصف دین خود را از عایشه بگیرند. اما نمی دانند که همین زن، چه افتضاحاتی به بار آورده و چه بدعت هایی در دین گذاشته و چه جنایاتی مرتکب شده است. کارهایی از عایشه نقل شده است که هیچ زن مومن با حیایی حاضر نیست حتی فکرش را بکند چه این که بخواهد آن کار را انجام دهد.

در این جا به یکی دیگر از بی حیا گری های عایشه اشاره می کنیم تا عایشه پرستان بیشتر تفکر کنند.

صحیح بخاری (1) چنین نقل کرده است:

سلیمان بن یسار می گوید: از عایشه برای ورود اجازه گرفتم. صدای من را شناخت و گفت: داخل شو تو عبد هستی و تکلیفی بر تو نیست.

از این روایت استفاده می شود که به نظر عایشه رعایت حجاب در حضور بردگان نامحرم لازم نبوده، لذا عایشه بدون این که حجابی داشته باشد به سلیمان بن یسار اجازه ورود داده است. هم چنان که ابن حجر عسقلانی در شرح این حدیث به همین مطلب اعتراف کرده است ابن حجر (2) در فتح الباری در شرح این حدیث می نویسد:

ص: 223


1- صحیح بخاری 252/2، کتاب الشهادات، باب شهاده العمی وامره.
2- فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ابن حجر عسقالنی 314/5، کتاب الشهادات، باب شهاده الاعمی.

از این حدیث استفاده می شود که عایشه نظرش این بوده که حفظ حجاب در مقابل عبد لازم نیست؛ چه آن عبد در مِلک خودش باشد یا در مِلک دیگری.

ص: 224

عکس

ص: 225

عکس

ص: 226

عکس

ص: 227

عکس

ص: 228

(47)آیا می دانید

مردان، شب در خانه عایشه می خوابیدند و جُنُب می شدند؟

برادران و خواهران اهل تسنن! برای این که بدانید عایشه چقدر زن باعفت و با حیایی بوده است به این احادیث توجه کنید:

صحیح مسلم (1) چنین نقل کرده است:

علقمه و أسود نقل می کنند که: مردی بر عایشه وارد شد و شب در منزل عایشه خوابید و صبح جنب شد و مشغول تطهیر لباسش گردید. عایشه گفت: لازم نیست همه لباس را تطهیر کنی بلکه اگر همان مکان نجاست را بشویی کافی است.

و در حدیثی دیگر چنین نقل کرده است:

عبدالله بن شهاب خولانی می گوید:

بر عایشه وارد شدم و جنب شدم. و در حالی که داشتم لباسم را در آب فرو می برده و تطهیر می کردم. کنیز عایشه من را دید و به عایشه خبر داد. عایشه خطاب به من گفت: چه می کنی؟ گفتم: خواب دیدم و جنب شدم عایشه گفت: آیا منی هم در لباست دیدی؟ گفتم: نه عایشه گفت: اگر منی در لباست دیدی آن را تطهیر کن.

برادران اهل تسنن! مردان نامحرم با عایشه چکار داشتند که شب در منزل او می خوابیدند؟ عایشه با مردان نامحرم چه می کرده که آن ها محتلم می شدند.

ص: 229


1- صحیح مسلم 238/1 -239، کتاب الطهاره، باب حکم المنی.

اساسا چرا باید مردان نامحرم به خانه زن بیوه جوان رفت و آمد کنند و شب آن جا بخوابند؟!

چگونه حُمیرا توانست خانه خود را به مهمان سرا و مسافرخانه تبدیل کند؟

ص: 230

عکس

ص: 231

عکس

ص:232

عکس

ص: 233

(48)آیا می دانید

برخی از صحابه به عایشه دشنام می دادند؟

کسانی که همه صحابه پیامبر را عادل دانسته و پیروی از آنان را لازم می دانند و معتقد هستند هر آن چه صحابه انجام دهند صحیح است؛ آیا تا به حال شنیده اند که برخی از همین صحابه پیامبر، به عایشه دشنام می دادند؟ ابن اثیر (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

در جنگ جمل، حُکَیم بن جَبَله العبدی (صحابی) در حالی که نیزه به دست داشت مشغول فحش دادن بود. مردی از قبیله عبد القيس به حُکیم بن جبله گفت: به چه کسی دشنام می دهی؟ حُکیم بن جبله گفت: به عایشه. گفت: ای پسر خبیثه به ام المومنین فحش می دهی؟ حکیم ضربه ای به او زد و او را به قتل رسانید. سپس از کنار زنی عبور کرد در حالی که هم چنان به عایشه فحش می داد آن زن به حُکیم گفت: ای پسر خبیثه به ام المومنین فحش می دهی؟ حکیم ضربه ای به آن زن زد و او را نیز به قتل رسانید.

ص: 234


1- الکامل، ابن اثیر، 107/3 حوادث سال 36 هجری.

عکس

ص: 235

عکس

ص: 236

(49)آیا می دانید

عایشه هنگام ازدواج با پیامبر بیش از 20 سال داشته؟

کسانی که برای فضیلت تراشی برای عایشه به دروغ، سن ازدواج او را با پیامبر، هفت سال و نُه سال اعلام کرده اند و به این وسیله ابزاری به دست دشمنان داده اند که اسلام و پیامبر را مورد تمسخر قرار دهند، آیا تا به حال به تاریخ تولد و مسلمان شدن و ازدواج عایشه با پیامبر دقت کرده اند؟

نووی (1) می نویسد:

عایشه در سال اول دعوت پیامبر پس از هجده نفر و در حالی که سن کمی داشت اسلام آورد.

شکی نیست سن عایشه در هنگام پذیرفتن اسلام حداقل باید هفت یا هشت سال باشد تا اسلام او از طرف پیامبر پذیرفته شده باشد.

از طرف دیگر مورخین معتقدند رسول اکرم چند ماه قبل از هجرت به مدینه، با سوده دختر زمعه ازدواج کرد و تا چهار سال همسر دیگری اختیار ننمود.

ذهبی (2) می نویسد:

سوده به مدت چهار سال تنها همسر پیامبر بود و پیامبر زنی دیگر اختیار نکرد. سپس با عایشه ازدواج کرد.

با توجه به این که عایشه در سال های اول بعثت، هفت یا هشت سال داشته دعوت پیامبر در مکه سیزده سال طول کشیده، سن عایشه هنگام هجرت پیامبر حدود بیست سال بوده است. و با توجه به این که بعد از هجرت به مدینه هم پیامبر به مدت چهار سال تنها با سوده زندگی می کردند و با زن دیگری ازدواج ننمودند و هم چنین با توجه به این که مورخین ازدواج پیامبر را با عایشه بعد از سال چهار هجری نقل کرده اند. در نتیجه سن عایشه هنگام ازدواج با پیامبر حدود بیست و پنج سال بوده است.

ص: 237


1- تهذیب السماء، نووی، 351/2، شرح حال عایشه.
2- تاریخ السالم، ذهبی، 288/3، حوادث سال 23 هجری، ذکر من توفی فی خالفه عمر در شرح حال سوده.

عکس

ص: 238

عکس

ص: 239

عکس

ص: 240

عکس

ص: 241

(50)آیا می دانید

اشاره

عایشه برهنه شد و غسل کردن را به مردان نامحرم آموزش داد؟

صحیح بخاری (1) چنین نقل کرده است:

ابوسلمه می گوید: به همراه برادر عایشه نزد عایشه رفتیم. برادر عایشه درباره چگونگی غُسل کردن پیامبر از او سوال کرد. عایشه برای این که عملا کیفیت غسل کردن پیامبر را به ما آموزش دهد، ظرف آبی خواست و به طور عملی شیوه غسل کردن پیامبر را از پشت پرده به ما آموزش داد.

در این جریان چند احتمال وجود دارد:

احتمال اول

ممکن است کسی ادعا کند که عایشه عریان نشده و از روی لباس غسل کردن را آموزش داده است.

این احتمال قطعا باطل است؛ زیرا اگر از روی لباس غسل کرده باشد دیگر نیاز به حجاب و پرده نبوده در حالی که در حدیث تصریح شده که ظرف آبی خواست و به صورت عملی و از پشت پرده غسل کردن پیامبر را آموزش داد.

احتمال دوم

بگوییم عایشه برهنه شده و پشت پرده غسل کرد اما پرده ضخیم بوده و نامحرم او را ندیده است.

ص: 242


1- صحیح بخاری 101/1، ح 251، کتاب الغسل، باب الغسل بالصاع.

این احتمال هم معقول نیست؛ زیرا در حدیث تصریح شده که برادر عایشه و أبوسلمه می خواستند کیفیت غُسل کردن پیامبر را یاد بگیرند، در حالی که پشت پرده ضخیم که چیزی دیده نمی شود تا بخواهند آموزش ببینند.

احتمال سوم

عایشه برهنه شده و از پشت پردهای نازک غسل کردن پیامبر را آموزش داده است. تنها احتمال معقولی که در این جریان داده می شود. همین احتمال سوم است.

و این است حیای دختر ابوبکر! هر چند بپذیریم که عایشه خاله رضاعی أبوسلمه بوده و با او مَحرَم بوده - که البته چنین ادعایی ثابت نشده - اما کدام زنِ جوانِ باحیایی حاضر است حتی مقابل محارم خود عریان شود؟!

اهل تسنن برای توجیه این افتضاحِ عایشه، دست به توجیهات مضحک زده اند که نه تنها مشکل را حل نکرده اند بلکه بر آن افزوده اند.

ابن حجر عسقلانی (1) به نقل از قاضی عیاض در توجیه این عمل عایشه می نویسد:

أبوسلمه و برادر عایشه، تنها سر و قسمت بالای بدن عایشه را دیدند و پایین تنه و مواضعی را که نگاه به آن جایز نیست را ندیدند.

از این کلام قاضی عیاض استفاده می شود که علماء اهل تسنن اعتراف کرده اند که عایشه عریان شده و دو نفر هم او را عریانا دیده اند؛ لكن ادعا کرده اند که اولا: آن دو نفر مَحرم عایشه بوده اند و ثانیا: تنها سر و گردن و سینه عریان دختر ابوبکر را دیده اند نه پایین تنه و..

ص: 243


1- فتح الباری، ابن حجر عسقالنی، 365/1.

گرچه این توجیهات با متن حدیث سازگار نیست و آقای قاضی عیاض هم آن جا نبوده که ببیند آن دو نفر به کجا نگاه کرده اند؛ ولی همین مقدار هم که اعتراف کرده اند، با عفت و حیای هیچ زن با حیایی سازگار نیست که اجازه دهد حتی محارم او، بدن عریانش را ببینند!!

ص: 244

عکس

ص: 245

عکس

ص: 246

عکس

ص: 247

عکس

ص: 248

(51)آیا می دانید

آن قدر عایشه از امیرالمومنین (علیه السلام) تنفّر داشت که حاضر نبود نام آن حضرت را به زبان بیاورد؟

صحیح بخاری (1) چنین نقل کرده است:

عایشه گفت: هنگامی که بیماری رسول خدا شدید شد از همسرانش اجازه گرفت تا دوران بیماری را در خانه من بگذراند و آن ها نیز اجازه دادند. سپس آن حضرت در حالی خارج شد که دو مرد زیر بغل های او را گرفته بودند و پاهای پیامبر از شدت بیماری به زمین کشیده می شد. آن دو مرد یکی عباس بود و یکی هم مردی دیگر عبیدالله می گوید: این سخن عایشه را با این عباس در میان گذاشتم. ابن عباس گفت: آیا می دانی آن مردی را که عایشه اسم او را نیاورده چه کسی بود؟ گفتم: نه. گفت: علی بن ابی طالب.

احمد حنبل (2) همین جریان را کامل تر نقل کرده و دلیل این که چرا عایشه نام اميرالمومنين (عليه السلام) را نیاورده چنین بیان کرده است:

ابن عباس می گوید: آیا می دانی آن مرد دیگری که زیر بغل پیامبر را گرفته بود و عایشه از او نام نبرده، چه کسی بوده؟ او علی بن ابی طالب است. لكن عایشه قلبش نسبت به علی پاک نبوده لذا از بردن نام آن حضرت امتناع کرده است.

ابن حجر عسقلانی (3) نیز به نقل از عبدالرزاق از معمر چنین می نویسد:

عایشه از علی (علیه السلام) دل خوشی نداشت.

هم چنین به نقل از ابن اسحاق از زهری چنین نقل کرده است:

ص: 249


1- صحیح بخاری 221/1 کتاب الذان، باب حد المریض ان یشهد الجماعه.
2- مسند احمد بن حنبل، 86/43 - 87، مسند عایشه.
3- فتح الباری، ابن حجر عسقالنی 183/2، کتاب الذان، باب حد المریض.

عایشه نمی توانست از علی (علیه السلام) به نیکی یاد کند.

آری! عایشه که این قدر بغض و کینه نسبت به امیرالمومنین (علیه السلام) دارد گویا این حدیث را از پیامبر نشنیده که حضرت فرمودند (1) :

على (عليه السلام) را دوست نمی دارد مگر مومن و دشمن نمی دارد مگر منافق.

گرچه در برخی احادیث نقل شده است که پیامبر فرمودند: دشمن علی (علیه السلام) کافر است. اما تفاوتی نمی کند چه کلمه کافر و چه منافق در حدیث باشد، دلالت دارد بر این که دشمن امیرالمومنین (علیه السلام) در آتش است؛ زیرا خداوند در قرآن وعده فرموده است که جایگاه کفار و منافقین در درکات جهنم است آن جا که می فرماید:

﴿ إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجَدَ لَهُمْ نَصِيرًا ﴾

«منافقین در پست ترین جای جهنم هستند و هرگز برای آنان یاوری نخواهی یافت»

ص: 250


1- صحیح مسلم 86/1، ح 131، کتاب الیمان.

عکس

ص: 251

عکس

ص: 252

عکس

ص: 253

عکس

ص: 254

عکس

ص: 255

عکس

ص: 256

عکس

ص: 257

عکس

ص: 258

عکس

ص: 259

عکس

ص: 260

(52)آیا می دانید

عایشه دستور داد به قبر پیامبر متوسل شوند؟

سنن دارمی (1) چنین نقل کرده است:

اوس بن عبد الله می گوید: قحطی شدیدی مدینه را فرا گرفت و مردم نزد عایشه شکایت کردند. وی گفت: نزد قبر پیامبر بروید و بالای قبر قسمتی را به آسمان باز کنید به صورتی که بین قبر و آسمان مانع و سقفی نباشد. آنان چنین کردند و بارانی فراوان بارید و گیاهان رویید و حیوانات سیر آب شدند و این سال را سال فتق نامیدند.

اهل سنت حنبلی افراطی (وهابیت) که معتقد هستند توسل به پیامبر بعد از فوت آن حضرت شرک است، آیا جرأت می کنند عایشه را مشرک بدانند زیرا دستور داد به قبر پیامبر متوسل شوند؟

ص: 261


1- سنن دارمی 43/1، باب ما اکرم اهلل نبیه بعد موته.

عکس

ص: 262

عکس

ص: 263

عکس

ص: 264

(53)آیا می دانید

عایشه قبل از پیامبر ازدواج کرده بود؟

ابن سعد (1) چنین نقل کرده است:

عبداللہ بن ابی ملیکه می گوید: پیامبر، عایشه را از ابوبکر خواستگاری کرد. ابوبکر گفت: من عایشه را به عقد مطعم بن جبير در آورده ام اجازه بدهید با رفق و مدارا، طلاق عایشه را بگیرم. سپس ابوبکر طلاق عایشه را گرفت و پیامبر با او ازدواج کرد.

شاید به همین دلیل است که شخص عایشه و پیروانش اصرار دارند او را تنها همسر باکره پیامبر و محبوب ترین شخص نزد آن حضرت معرفی کنند و به این وسیله فضیلتی دروغین برای او بتراشند و مقام أم المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) را پایین بیاورند.

ص: 265


1- طبقات الکبری، محمد بن سعد، 47/8.

عکس

ص: 266

عکس

ص: 267

(54)آیا می دانید

اگر عزاداری برای میت شرک است، اولین مشرک عایشه است؟

احمد حنبل (1) چنین نقل کرده است:

عایشه می گوید: پیامبر در خانه من از دنیا رفت. بعد از فوت پیامبر، من و برخی از زنان در عزای پیامبر به صورت و سینه می زدیم.

اهل سنت حنبلی افراطی (وهابیت) که معتقد هستند عزاداری و به سر و سینه زدن برای میت شرک است، آیا جرأت می کنند مادرشان را مشرک بدانند؛ زیرا به اعتراف خودش در عزای پیامبر به صورت و سینه زده و عزاداری کرده است؟

ص: 268


1- مسند احمد، 369/43 ح 26348

عکس

ص: 269

عکس

ص: 270

(55)آیا می دانید

أم سلمه، (همسر پیامبر) نیز جنگ با عایشه را جایز می دانست و فرزند خود را همراه امیرالمومنين (عليه السلام) به جمل فرستاد؟

حاکم نیشابوری (1) چنین نقل کرده است:

عُمره دختر عبدالرحمن می گوید: وقتی که امیر المومنین (علیه السلام) خواستند به بصره بروند برای وداع با ام سلمه بر ایشان وارد شدند. أم سلمه گفت: ای علی برو در پناه خدا. به خدا قسم تو برحق هستی و حق با توست. اگر نبود که دوست ندارم با خدا و رسول مخالفت کنم چون پیامبر به ما امر کرده که در خانه بمانيم، حتما با تو می آمدم. اما به خدا قسم پسرم عمرو که عزیزترین شخص نزد من است را با تو می فرستم.

اگر به گمان شما عایشه همسر پیامبر و ام المومنین است، أم سلمه نیز همسر پیامبر و أم المومنین است که در این جا صریحا عایشه را بر باطل دانسته و پسرش را با امام (علیه السلام) به جنگ با عایشه فرستاد.

ص: 271


1- المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، 119/3، کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل امیرالمومنین، اسالمه.

عکس

ص: 272

عکس

ص: 273

(56)آیا می دانید

عایشه شخصا به مردان پستان می داد تا با او محرم شوند؟

ابن عاشور در تفسیر التحریر (1) والتنویر چنین نقل کرده است:

همواره عایشه هرگاه می خواست مرد نامحرمی بر او وارد شود شخصا او را شیر می داد و این کار را به این علت انجام می داد که پیامبر به سهله همسر ابی حذیفه اجازه چنین کاری را داده بودند در حالی که سایر همسران پیامبر با چنین کاری موافق نبودند و مردان نامحرم را این گونه به حضور نمی پذیرفتند.

دکتر موسی شاهین در شرح صحیح مسلم (2) چنین نقل کرده است:

عایشه اعتقاد داشت که رضاع كبير سبب محرمیت می شود و خود او نیز جوانی را شیر داد و آن جوان پیوسته به خانه عایشه رفت و آمد می کرد. اما سایر همسران پیامبر چنین محرمیتی را قبول نداشتند.

برخی از اهل تسنن معتقدند اگر مرد فقط پنج مرتبه پستان زن را بمکد هر چند شیر هم وجود نداشته باشد، محرمیت حاصل می شود!!

خواننده گرامی! جامعه اهل تسنن فضاحت را به جایی رسانیده اند که حتی به رهبران خود نیز رحم نکرده و چنین نسبت های زشتی را به همسر پیامبر داده اند. در حالی که علمای شیعه چنین نسبتی را به عایشه نداده اند.

ما در این جریان قضاوت نمی کنیم و نمی گوییم عایشه دختر ابوبکر از کجا شیر آورده بود که به مردان نامحرم شیر می داد و یا این که آیا مردان تنها با

ص: 274


1- تفسیر التحریر والتنویر، محمد طاهر بن عاشور، 297/4، ذیل آیه 23 سوره نساء.
2- فتح المنعم فی شرح صحیح مسلم، دکتر موسی شاهین الشین، 622/5، کتاب الرضاع، باب قدر الرضاعه المحرم.

مکیدن پنج مرتبه پستان بدون شیراو، محرم می شدند یا خیر؟ اما سوال ما از علمای سنی مذهب این است آیا واقعا مادر شما عایشه مرتکب چنین کار افتضاحی شده است یا خیر؟ اگر واقعا چنین عمل قبیحی را انجام نداده و علمای اهل تسنن به او تهمت زده اند که وای بر علمای اهل تسنن. و اگر واقعا عایشه چنین کار زشتی را مرتکب شده است که هزاران وای بر مادرتان عایشه.

ص: 275

عکس

ص: 276

عکس

ص: 277

عکس

ص: 278

عکس

ص: 279

(57)آیا می دانید

صحیح بخاری اعتراف کرده که اطاعت از عایشه اطاعت از شیطان است؟

صحیح بخاری (1) چنین نقل کرده است:

عبد الله بن زیاد اسدی می گوید: وقتی که طلحه و زبیر و عایشه به سوی بصره حرکت کردند، علی (علیه السلام) حسن بن علی و عمار یاسر را به سوی کوفه فرستاد و این دو نفر بر منبر کوفه بالا رفتند. حسن بن علی بالای منبر و عمار پایین تر از حسن قرار گرفت. من از عمار یاسر شنیدم که می گفت: عایشه به سوی بصره حرکت کرده است به خدا قسم او همسر پیامبر شماست. خداوند شما را به وسیله عایشه امتحان کرده است تا ببیند آیا از عایشه اطاعت می کنید یا از خدا.

آری! عمار یاسر این صحابی جلیل القدر پیامبر، راه عایشه را مقابل راه خدا می داند و قطعا راهی که در مقابل راه خدا قرار گیرد راه شیطان و گمراهی است.

ص: 280


1- صحیح بخاری 321/4، ح 70100، کتاب الفتن.

عکس

ص: 281

عکس

ص: 282

(58)آیا می دانید

عایشه مقابل نامحرمان وضو را به صورت عملی آموزش می داد؟

برادران اهل تسنن! آیا تا به حال به شما گفته اند دختر بی حیاء ابوبکر، مقابل مرد نامحرم پوشش را از صورت و دست ها و گوش خود برداشته و وضو را به صورت عملی آموزش داده است؟!

نسائی (1) چنین نقل کرده است:

ابو عبد الله سالم سبلان که عایشه از امانت او تعجب می نمود و او را اجیر می کرد به من گفت: عایشه به من نشان داد رسول اکرم چگونه وضو می گرفتند. ابتدا مضمضه کرد و سه مرتبه استنشاق نمود و سه بار صورتش را شست، سپس سه بار دست راست و سه بار دست چپش را شست و دست را جلوی سرش گذاشت و یک بار سرش را به عقب مسح کشید سپس دست را به دو گوشش و بعد به دو گونه اش کشید! سالم می گوید من زمانی که برده بودم و نزد او می آمدم خود را از من مخفی نمی کرد.

آن چه در این روایت قابل ملاحظه است این است که عایشه با مردی نامحرم خلوت کرده و به بهانه تعلیم وضو بخشی از بدنش مانند دست و صورت و سر و مو و گوش هایش را برای او آشکار کرده است.

به چه مجوزی عایشه بدن خود را در حضور یک مرد نامحرم آشکار نمود؟ و کدام یک از فقهای سنی مذهب به زنی اجازه می دهند که برای تعلیم وضو، بدون حجاب جلوی مردی نامحرم ظاهر شود؟

چرا عایشه از یک مرد نامحرم خواست که بیاید و ببیند که او چگونه وضو می گیرد؟ آیا معقول است که آن مرد، کاری را که تمام مسلمانان برای خواندن نماز در طول روز، پنج مرتبه انجام می دهند را بلد نباشد؟!!

ص: 283


1- سنن الکبری، نسائی، 113/1.

عکس

ص: 284

عکس

ص: 285

(59)آیا می دانید

عایشه اعتراف کرده که در دین خدا بدعت گذاشته است؟

حاکم نیشابوری در المستدرک (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

قیس بن ابی حازم نقل کرده است که عایشه با خود حدیث نفس می کرد که آیا در کنار پیامبر و ابوبکر دفن شود؛ اما در نهایت عایشه چنین گفت: چون من بعد از پیامبر بدعت در دین گذاشتم لذا من را در کنار همسران پیامبر در بقیع دفن کنید. و او در بقیع دفن شد.

جای شگفتی است! عایشه که خود این گونه تصریح می کند که در دین خدا بدعت گذاشته چگونه همچنان از طرف اهل سنت مورد احترام است و بخشی از دین خود را از یک چنین بدعتگذاری می گیرند!!

ص: 286


1- المستدرک علی الصحیحین، 7/4، کتاب معرفه الصحابه، عایشه بنت ابی بکر.

عکس

ص: 287

عکس

ص: 288

(60)آیا می دانید

عایشه، حضرت زهرا (سلام الله علیها) را اذیت می کرده و بعد از شهادت آن حضرت به مجلس عزای ایشان حاضر نشده و اظهار خوشحالی کرده است؟

ابن ابی الحدید (1) در توصیف حالتی که بین عایشه و امیرالمومنين (عليه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود داشت چنین نقل کرده است:

از زمانی که پیامبر از دنیا رفتند تا زمانی که حضرت زهرا از دنیا رفتند، پیوسته امیر المومنین و حضرت زهرا از طرف عایشه هرچه بدشان می آمد به آن ها می رسید و آن دو نفر بر اذیت های عایشه صبر می کردند. عایشه با کمک گرفتن از حکومت پدرش اوج گرفت و شان خود را بالا برد.

سپس ابن ابی الحدید در الحدید در ادامه می نویسد:

فاطمه از دنیا رفت و تمام همسران پیامبر برای مجلس عزای فاطمه نزد زنان بنی هاشم رفتند غیر از عایشه که اظهار مریضی کرد و شرکت ننمود. البته به امیر المومنين (عليه السلام) خبر رسید که عایشه از فوت فاطمه (سلام الله علیها) خوشحالی هم کرده است.

ص: 289


1- شرح نهج البالغه، ابن ابی الحدید 198/9، فصل فی ترجمه عایشه و ذکر طرف من اخبارها.

ص: 290

عکس

ص: 291

(61)آیا می دانید

رسول اکرم عایشه را نفرین کردند و فرمودند: خداوند دستان تو را قطع کند و عایشه این نفرین را به تمسخر گرفت؟

احمد حنبل (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

عایشه نقل می کند روزی پیامبر بر من وارد شدند در حالی که اسیری به همراه داشتند و او را به من سپردند. من از او غافل شدم و اسیر فرار کرد. سپس پیامبر نزد من آمدند و فرمودند: اسیر کجاست؟ گفتم: با زنان سرگرم بودم از او غافل شدم و او فرار کرد. پیامبر فرمودند: خدا دستان تو را قطع کند سپس از منزل خارج شدند و اعلام عمومی کردند و همه به جستجو مشغول شدند و بالاخره او را یافتند. سپس پیامبر بر من وارد شدند و من داشتم دست هایم را زیر و رو می کردم. پیامبر فرمودند: چه می کنی آیا دیوانه شدی؟ گفتم: شما من را نفرین کردید و من دارم دست هایم را زیر و رو می کنم ببینم کدامشان قطع می شوند.

این است همان زنی که جماعت عُمریه او را رهبر و مقتدای خود می دانند و احترام او را واجب می شمارند.

آیا کسی که مورد نفرین رسول اکرم قرار گرفته و با کمال جسارت و هتّاکی، نفرین پیامبر خدا را به مسخره گرفته، قابل احترام است؟

ص: 292


1- مسند احمد بن حنبل، 303/40، مسند عایشه.

عکس

ص: 293

عکس

ص: 294

(62)آیا می دانید

عایشه به نبوت پیامبر شک داشته و آن حضرت را عادل نمی دانسته است؟

ابویعلی (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

عایشه می گوید: رسول خدا وسایل صفیه که سنگین تر بود را روی شتر من گذاشتند و وسایل من که سبک تر بود را روی شتر صفیه قرار دادند. من که این کار را مشاهده کردم گفتم: خواسته این زن یهودی نزد پیامبر برآورده شده است. پیامبر فرمودند: ای ام عبدالله (کنیه عایشه) بار تو سبک بود لذا روی شتر صفيه گذاشتم و بار صفیه سنگین بود روی شتر تو قرار دادم. سپس عایشه می گوید: به پیامبر گفتم: آیا تو گمان می کنی که پیامبر هستی؟!! پیامبر اکرم تبسم کرده و فرمودند: آیا در نبوت من شک داری؟ عایشه می گوید به پیامبر گفتم: آیا تو گمان کردی که پیامبر هستی؟ چرا عدالت را رعایت نمی کنی؟ سپس عایشه می گوید: پدرم ابوبکر از این جریان باخبر شد و نزد من آمد و سیلی به صورت من زد.

یکی از اصول دین اسلام، اعتقاد به نبوت است. اگر کسی به آن معتقد نباشد به اتفاق شیعه و سنی مسلمان نیست.

این کلام عایشه نیز دلالت بر این دارد که او در نبوت پیامبر شک داشته و حتی پیامبر خدا را نیز عادل نمی دانسته است. و اگر چنین اعتقاد و عملکردی از کسی غیر از عایشه سر می زد بی شک جماعت عمریه حکم به کفر او می دادند.

در انتهای حدیث نقل شد که ابوبکر به عایشه سیلی زد؛ این به آن معنا نیست که خودِ ابوبکر اعتقاد به نبوت داشته لذا دخترش را تنبیه کرده است، بلکه سیلی

ص: 295


1- مسند ابویعلی 129/8 ح ش 3670.

که به عایشه زده است از این جهت بوده که نمی خواسته عایشه با این کارهای خود، پیامبر را به غضب بیاورد تا جایی که رسول خدا مجبور شوند او را طلاق بدهند و همه نقشه های آنان برای غصب خلافت و زیر و رو کردن اسلام بر باد برود.

ص: 296

عکس

ص: 297

عکس

ص: 298

عکس

ص: 299

(63)آیا می دانید

معاویه اهل شراب خواری بوده؟

احمد بن حنبل (1) به نقل از ابن بریده چنین نقل کرده است:

روزی با پدرم بریده بر معاویه وارد شدیم به ما احترام کرده و طعام آوردند و تناول کردیم. سپس شراب آوردند. خودش نوشید و به پدرم نیز تعارف کرد. پدرم گفت: از روزی که پیامبر اکرم آن را حرام کرده من شراب ننوشیدم.

جماعت عُمریه که همه صحابه پیامبر را عادل می دانند، آیا معتقد هستند که شراب خواری به عدالت صدمه نمی زند؟

آنان که پیروی از صحابه را باعث هدایت می دانند، اگر کسی به پیروی از معاویه شراب بنوشد آیا او را هدایت شده می دانند؟!

ص: 300


1- مسند احمد، 347/5، مسند بریده.

عکس

ص: 301

عکس

ص: 302

(64)آیا می دانید

اولین کسی که لعن خلفاء را شروع کرد معاویه بود؟

کسانی که نسبت به لعن خلفاء حساسیت نشان داده و شیعه را به این بهانه سَر می برند، آیا خبر دارند اولین کسی که لعن خلفاء را شروع کرد معاویه بن ابی سفیان بود؟

مگر بین خلفای پیامبر چه تفاوتی است که لعن سه خلیفه اول ممنوع و لعن خلیفه چهارم جایز باشد؟!

مسلم (1) در صحیحش چنین نقل کرده است:

عامر بن سعد نقل می کند که معاویه به سعد بن أبي وقاص امر کرد به امیر المومنين (عليه السلام) دشنام بدهد.

بلاذری در انساب الاشراف (2) می نویسد:

معاویه به مغیره بن شعبهٔ نامه ای نوشت و دستور داد که آشکارا به علی (علیه السلام) دشنام بده و از او بدگویی کن.

همچنین ابی الفداء (3) در تاریخش چنین نقل کرده است.

پیوسته معاویه و کارگزارانش در خطبه نماز جمعه برای عثمان دعا می کردند و به علی (علیه السلام) دشنام می دادند.

با توجه به این که اهل تسنن، معاویه را خال المومنین خطاب کرده و تبعیت از او را به عنوان صحابی پیامبر، باعث هدایت می دانند، اگر کسی به پیروی از معاویه

ص: 303


1- صحیح مسلم 1871/4، کتاب فضائل الصحابه، باب من فضائل علی.
2- انساب الشراف، بالذری، 30/5، امر معاویه بن ابی سفیان.
3- المختصر فی اخبار البشر (معروف به تاریخ ابی الفداء)، عمادالدین اسماعیل ابی الفداء، 186/1، حوادث سال 45 هجری.

که لعن به خلیفه پیامبر امیرالمومنین علی (علیه السلام) را شروع کرد، سه خلیفه اول را لعن کند، آیا هدایت شده است؟

مگر شما به پیامبر نسبت ندادید که حضرت فرمودند: اصحاب من مانند ستارگانند از هر کدام پیروی کنید هدایت می شوید؟

ص: 304

عکس

ص: 305

عکس

ص: 306

عکس

ص: 307

عکس

ص: 308

عکس

ص: 309

عکس

ص: 310

(65)آیا می دانید

معاویه در دوران خلافتش به خرید و فروش بت مشغول بوده؟

بلاذری (1) چنین نقل کرده است:

ابووائل می گوید: همراه با مسروق در منطقه سلسله بودیم. به مرکب هایی که مجسمه هایی از مس بر آن ها بار شده بود برخورد کردیم. درباره محموله و صاحب آن ها سوال کردیم. گفتند این بت ها به درخواست و سفارش معاویه از سرزمین هند و سِند تهیه شده است. مسروق گفت: اگر مطمئن بودم معاویه بدون این که مرا شکنجه کند، به قتل می رساند، همه این مرکب ها را غرق کرده و این بت ها را از بین می بردم، اما می ترسم معاویه قبل از کشتن، من را شکنجه کند. به خدا قسم نمی دانم معاویه چگونه انسانی است؟ آیا از قیامت مأیوس شده و تلاش می کند دنیا را از دست ندهد؟ یا این که اعمال زشت او نیکو جلوه داده شده و گمان می کند همه کارهایی که انجام می دهد اعمال خوب و شایسته است؟

معاویه که در روز فتح مکه و از ترس مسلمانان، تظاهر به اسلام کرده است، در چنین مواقعی واقعیات درونی و اعتقادات او آشکار می شود.

آری! بسیار مضحک است چنین شخصی که هنوز دست از بت هایش برنداشته، برای جامعه اهل تسنن خال المومنین است و به او اقتدا می کنند!!

ص: 311


1- انساب الشراف، بالذری، 137/5، شرح حال معاویه.

عکس

ص: 312

عکس

ص: 313

(66)آیا می دانید

برخی از صحابه به حکم پیامبر اعتراض می کردند؟

امروز مسلمانان بعد از گذشت هزار و چهارصد سال، اگر طبق حدیث صحیحی دریابند که رسول اکرم در موردی امر یا نهی فرمودند، با دل و جان از آن دستور پیامبر پیروی می کنند در حالی که پیامبر را هم ندیده اند. اما آیا خبر دارید که برخی از صحابه حتی در حضور پیامبر، تسلیم فرمان حضرت نشده و حکم آن حضرت را قبول نمی کردند؟

صحیح بخاری (1) چنین نقل کرده است:

مردی از انصار که در جنگ بدر نیز حضور داشته در حضور پیامبر، با زبیر بر سر آبیاری نخلستانش اختلاف پیدا کرد. آن مرد انصاری به زبیر می گفت: آب را رها کن. اما زبیر امتناع می کرد. این دو نفر در حضور پیامبر با یک دیگر درگیر شدند. رسول اکرم به زبیر فرمودند: باغ خود را آبیاری کن سپس آب را رها کن تا به باغ همسایه ات برود. مرد انصاری از این حکم رسول اکرم غضبناک شد و خطاب به پیامبر گفت: چون زبیر از نزدیکان توست چنین حکم می کنی؟ رسول اکرم آن چنان خشمگین شدند که رنگ چهره آن حضرت تغییر کرد.

آیا مسلمانان امروز اجازه دارند دین خود را از این گروه از صحابه بگیرند که حتی قضاوت و حکم پیامبر را نمی پذیرند و با سنت قطعی پیامبر مخالفت کرده تا آن جا که باعث غضب رسول اکرم می شوند؟!

ص: 314


1- صحیح بخاری 271/2، کتاب الصلح، باب اذا اشار المام بالصلح فأبی.

عکس

ص: 315

عکس

ص: 316

(67)آیا می دانید

اشاره

مخالفت برخی از صحابه با دستور پیامبر در أحد، باعث شکست مسلمانان شد؟

اهل تسنن که نسبت به صحابه پیامبر تعصب دارند و تمام آن ها را بدون تحقیق و تفحص، عادل می دانند و معتقدند که باید سنت پیامبر و دین خدا را از آن ها گرفت، آیا خبر دارند که برخی از همین صحابه در جنگ احد چه جنایتی مرتکب شده و به خاطر جمع کردن غنائم، با دستور پیامبر مخالفت نموده و باعث شکست مسلمانان شدند؟

صحیح بخاری (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

پیامبر در روز احد پنجاه نفر پیاده نظام را به فرماندهی عبداللہ بن جبیر در منطقه مهمی مأمور نمود و به آن ها فرمود: اگر دیدید که همه نابود شدیم از جای خود حرکت نکنید و اگر دیدید بر آن ها پیروز شدیم نیز همان جا بمانید تا پیکی برای شما بفرستم.

ادامه حدیث دارد که:

این گروه از صحابه وقتی پیروزی مسلمانان را دیدند برای جمع آوری غنایم از دستور پیامبر سرپیچی کرده و آن نقطه حساس را رها کردند.

جالب این جاست که در انتهای حدیث، بخاری چنین نقل کرده است:

ابوسفیان گفت: آیا محمد زنده است؟ پیامبر فرمودند: کسی جواب او را ندهد. عمربن خطاب نتوانست خود را نگه دارد و جواب ابوسفیان را داد.

در این حدیث دو نکته قابل توجه است:

ص: 317


1- صحیح بخاری 368/2، کتاب الجهاد والسیر، باب ما یکره من التنازع.

نکته اول

چرا صحابه ای که رسول اکرم به آنان دستور داده بودند که شکاف کوه را رها نکنید، با امر پیامبر مخالفت کرده و به خاطر غنیمت، باعث شکست مسلمین شدند؟

نکته دوم

چرا در این جریان، عمر با نهی صریح رسول اکرم مخالفت کرد و با توجه به این که پیامبر به طور صریح فرموده بودند که کسی جواب ابوسفیان را ندهد اما جواب او را داد؟

آیا کسانی که برای سنت نبوی و امر و نهی آن حضرت ارزشی قائل نیستند و به راحتی با آن حضرت مخالفت می کنند، لیاقت دارند برای مسلمانان سنت پیامبر را بیان کنند؟!

مگر عمربن الخطاب و این گروه از صحابه که با دستور صریح پیامبر مخالفت کردند، قرآن نخوانده بودند که خداوند فرموده است:

﴿ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴾ (1)

«از خدا و رسول اطاعت کنید و اگر مخالفت کنید، خدا کافران را دوست ندارد»

کدام عاقلی می پذیرد که مسلمانان باید دین اسلام را از صحابه پیامبر و افرادی هم چون عمر بن الخطاب بگیرند که خودِ آنان نسبت به اسلام و شریعت و سنت نبوی، سهل انگار و لاأبالی بوده و برای امر و نهی پیامبر ارزشی قائل نبودند؟

ص: 318


1- آل عمران /32

ص: 319

عکس

ص: 320

عکس

ص: 321

(68)آیا می دانید

برخی از صحابه به پیامبر جسارت کرده و عبای آن حضرت را ربودند؟

یکی از بهترین راه های شناخت اصحاب پیامبر این است که عملکرد آنان را بیان کنیم تا همگان بدانند آیا می شود بدون استثناء به تمام اصحاب رسول اکرم اطمینان کرد و سنت پیامبر و دین اسلام را از آنان گرفت؟

آیا معقول است همه صحابه پیامبر را عادل دانست، حتی کسانی که حداقل ادب و احترام را نسبت به رسول اکرم مراعات نمی کردند و بی شرمانه به آن حضرت جسارت کرده و به خاطر مال دنیا عبای آن حضرت را ربودند؟

کدام عقلی می پذیرد که مسلمانان باید سنت پیامبر را از یک چنین اصحابی که خود به سنت نبوی پایبند نبودند، بگیرند؟

صحیح بخاری (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

جُبیر بن مطعم می گوید: زمانی که با پیامبر از حنین بر می گشتیم برخی از صحابه به آن حضرت چنگ زده و آن حضرت را رها نمی کردند و از ایشان غنیمت می خواستند. تا این که آن حضرت را مجبور کردند کنار خارهای مغیلان ایستاد. برخی از صحابه عبای پیامبر را ربودند. پیامبر فرمودند: عبایم را بدهید اگر به تعداد این خارها چهار پا در اختیارم بود همه را بین شما تقسیم می کردم آن گاه می دیدید که نه بخیلم و نه دروغ گو و نه ترسو.

ص: 322


1- صحیح بخاری 404/2، ح 3148، کتاب فرض الخمس، باب ما کان النبی یعطی المؤلفه قلوبهم.

عکس

ص: 323

عکس

ص: 324

(69)آیا می دانید

برخی از صحابه، در نماز چشم چرانی می کردند؟

ابن ماجه قزوینی (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

ابن عباس می گوید: زنی زیبا پشت سر پیامبر نماز می خواند. برخی از صحابه در صف اول می ایستادند تا آن زن را نبینند. ولی برخی دیگر از صحابه، صف آخر می ایستادند و زمانی که به رکوع می رفتند از زیر بغل به آن زن زیبا نگاه می کردند.

آیا باز هم معتقدید که همه صحابه عادل هستند و باید از همه صحابه بدون هیچ تحقیقی پیروی کرد؟

مگر چشم چرانی و نگاه به نامحرم به عدالت صدمه نمی زند؟ آیا ما اجازه داریم به پیروی از این گروه از صحابه به زنان نامحرم نگاه کنیم؟ و اگر از این گروه از صحابه پیروی کنیم آیا هدایت شده ایم؟

ص: 325


1- سنن ابن ماجه، 309/1 - 310، ح 1055 - 865 کتاب اقامه الصاله باب الخشوع فی الصلاه.

عکس

ص: 326

عکس

ص: 327

(70)آیا می دانید

برخی از صحابه، به خاطر مال دنیا به پیامبر جسارت می کردند؟

آیا تا به حال شنیده اید برخی از اصحاب پیامبر همان هایی که اهل تسنن معتقدند باید سنت پیامبر و دین خدا از آن ها گرفته شود، آن قدر بی ادب بوده اند که به خاطر مال دنیا به رسول اکرم جسارت می کردند.

بخاری (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

انس بن مالک نقل می کند: با پیامبر می رفتم و رسول اکرم بُرد نجرانی پوشیده بودند که حاشیه خشنی داشت. یکی از صحابه به آن حضرت رسید و آن چنان این عبا را از دوش حضرت کشید که وقتی به گردن پیامبر نگاه کردم دیدم اثر آن حاشیه خشن بر گردن پیامبر مانده است. سپس خطاب به پیامبر گفت: ای محمد از مال خدا که نزد توست به من بده. پیامبر تبسمی فرمودند و دستور دادند به او چیزی داده شود.

ص: 328


1- صحیح بخاری، ص 1055، کتاب اللباس، باب البرود والحبره.

عکس

ص: 329

عکس

ص: 330

(71)آیا می دانید

برخی از صحابه به پیامبر نسبت دُزدی دادند؟!

آیا خبر دارید همین صحابه ای که اهل تسنن آن ها را مانند بُت می پرستند و همه آنان را عادل می دانند، به رسول اکرم نسبت دزدی داده اند؟!!

ترمذی (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

ابن عباس شان نزول این آیه (وَ ما كانَ لنبى أَنْ يَغْلِ. هيچ پیامبری خیانتکار نیست) را این گونه بیان کرده است: در روز جنگ بدر پارچه ای قرمز از غنائم مفقود شد. برخی از اصحاب گفتند: شاید پیامبر آن را دزدیده باشد سپس این آیه نازل شد که: هیچ پیامبری خیانتکار نیست.

آیا چنین صحابه جسور و هتّاک، لیاقت دارند که دین خدا و سنت پیامبر را از طریق آنان فرابگیریم؟

ص: 331


1- سنن ترمذی 257/5، کتاب التفسیر، ذیل آیه 161 آل عمران.

عکس

ص: 332

عکس

ص: 333

(72)آیا می دانید

برخی از صحابه اعتراف کردند که در دین خدا بدعت گذاشته اند؟

صحیح بخاری (1) چنین نقل کرده است:

مسیب از پدرش نقل کرده که گفت: با براء بن عازب ملاقات کردم و به او گفتم: خوشا به حالت که از صحابه پیامبر هستی و در بیعت رضوان حضور داشتی و با پیامبر زیر آن درخت بیعت کرده ای. براء بن عازب گفت: پسر برادرم! تو چه می دانی که بعد از پیامبر ما در دین خدا چه بدعت ها گذاشتیم.

آری! این ها همان صحابه ای هستند که اهل تسنن دین خود را از آن ها می گیرند. صحابه ای که نه تنها صحابی بودن و حتی حضور در بیعت رضوان را برای خود افتخار و فضیلت نمی دانند؛ بلکه به صراحت اعتراف به بدعت گذاری بعد از پیامبر می نمایند.

با کدام عقل و با چه مجوز شرعی باید سنت نبوی را از صحابه ای گرفت که خود به سنت پیامبر پایبند نبوده و صریحا اعتراف به بدعتگذاری می نمایند؟!

با وجود این اعترافات، آیا باز هم مسلمانان اجازه دارند بدون تحقیق، همه صحابه را عادل دانسته و از آنان پیروی نمایند و مسلمانی خود و سنت رسول الله را از این گروه از صحابه بدعتگذار بگیرند؟!

ص: 334


1- صحيح بخاری 130/3، ح 4170، کتاب المغازی، غزوه حديبيه.

عکس

ص: 335

عکس

ص: 336

(73)آیا می دانید

چه کسانی سنت پیامبر را ضایع کردند؟

صحیح بخاری (1) چنین نقل کرده است:

ژهری می گوید: در دمشق بر انس بن مالک وارد شدم و او را گریان دیدم. پرسیدم چرا گریه می کنی؟ گفت: غیر از نماز هیچ یک از سنت های پیامبر را که من درک کردم را امروز نمی - بینم گرچه همین نماز هم ضایع شده است.

برادران اهل تسنن! آیا تا به حال از علمای خود پرسیده اید که سنت های پیامبر را چه کسانی از بین بردند که این صحابی پیامبر در از بین رفتن سنت پیامبر این طور گریان است؟

آیا تا به حال با خود فکر کرده اید که مگر بعد از پیامبر، بیست و پنج سال حکومت در دست خلفاء سه گانه نبوده؟ پس چرا از سنت نبوی محافظت نکردند و آن را به نابودی کشاندند تا جایی که انس بن مالک صحابی، حتی یک سنت پیامبر را هم در جامعه اسلامی نمی بیند؟

ص: 337


1- صحیح بخاری 1851، ح 530، کتاب الصلاه، باب تضييع الصلاه عن وقتها.

عکس

ص: 338

عکس

ص: 339

(74)آیا می دانید

پیامبر به صحابه امر کردند روزه خود را افطار کنید ولی صحابه مخالفت کردند؟

آیا به شما گفته اند برخی از صحابه پیامبر که اهل سنت آن ها را مانند بت می پرستند، چگونه در مقابل دستور صریح رسول خدا ایستادگی کرده و بی پروا دستور نبوی را زیر پا گذاشتند؟!

صحیح مسلم (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

جابر بن عبد الله نقل می کند که: پیامبر در ماه رمضان به سوی مکه حرکت کردند وقتی که به منطقه کراع الغمیم رسیدند در حالی که صحابه روزه بودند، پیامبر ظرف آبی طلب کردند و آن ظرف را طوری بالا بردند که همه صحابه ببینند سپس آب را نوشیدند. بعد از این کار پیامبر به آن حضرت خبر رسید که با وجود این که شما افطار کردید اما هم چنان برخی از صحابه حاضر نشدند روزه خود را افطار کنند. پیامبر دو مرتبه فرمودند: آن ها نافرمانی کردند.

گویا این گروه از صحابه این آیه قرآن را ندیده بودند که خداوند می فرماید (2) :

﴿ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴾

«بگو از خدا و رسول اطاعت کنید و اگر سرپیچی کنید خداوند کافران را دوست ندارد»

طبق این آیه شریفه نافرمانی و مخالفت با امر خدا و رسول کفر است. و در این حدیث، رسول اکرم این گروه از صحابه را که در مقام عمل، با دستور پیامبر مخالفت کردند را نافرمانان خطاب فرمود. در نتیجه به نص صحیح مسلم و آیه قرآن برخی از صحابه به خاطر مخالفت با پیامبر کافر هستند.

آیا کفر هم صدمه ای به عدالت صحابه نمی زند و هم چنان معتقدید همه صحابه عادل هستند و پیروی از تک تک آنان باعث هدایت است؟!

ص: 340


1- صحیح مسلم 785/2، کتاب الصیام، باب جواز الصوم والفطر فی شهر رمضان
2- آل عمران /32

عکس

ص: 341

عکس

ص: 342

(75)آیا می دانید

منکرین غدیر به نفرین امیرالمومنین (علیه السلام) گرفتار شدند؟

بلاذری (1) چنین نقل کرده است:

امير المومنين (عليه السلام) بر روی منبر فرمود: سوگند می - دهم هر کسی را که این سخن پیامبر را در غدیر شنیده که فرمود: خدایا دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار، برخیزد و شهادت دهد. ولی هیچ کس جواب امیرالمومنین (علیه السلام) را نداد. سپس امیر المومنین (علیه السلام) فرمود: خدایا هر کس این شهادت را عالماً و عمداً کتمان بکند. او را به بیماری مبتلا کن که تا زنده است به آن بیماری شناخته شود. انس بن مالک و براء بن عازب و جریر بن عبدالله پای منبر امیرالمومنین (علیه السلام) بودند. ابو وائل می گوید: بعد از نفرین امیر المومنين (علیه السلام) أنس دچار بیماری برص و پیسی شد. براء بن عازب نابینا شد. و جریر هم عقلش را از دست داد.

ص: 343


1- انساب الشراف، بالذری، 386/2، شرح حال علی بن ابی طالب (علیه السلام) .

عکس

ص: 344

عکس

ص: 345

(76)آیا می دانید

اهل شام در حضور معاویه یک سال برای ،عثمان گریه و عزاداری کردند؟

اهل سنت حنبلی افراطی (وهابیت) گریه و عزاداری برای میت را شرک می دانند از گریه و عزاداری برای اهل بیت پیامبر و حتی شخص رسول الله (عليهم السلام) جلوگیری می کنند؛ در حالی که با مراجعه به تاریخ، افرادی مانند معاویه و برخی از صحابه برای خلیفه سوم عثمان، گریه و عزاداری کردند. اگر واقعا چنین اعمالی شرک باشد معاویه و بسیاری از صحابه مشرک هستند.

ذهبی (1) جریان را این گونه نقل کرده است:

معاویه پیراهن عثمان و برخی از انگشتان قطع شده را بر فراز منبر آویزان کرد و عده ای از شامیان سوگند یاد کردند که به بستر استراحت نروند و با همسران خود نزدیکی نکنند تا این که قاتلان عثمان را به قتل برسانند یا این که کشته شوند. و یک سال برای عثمان گریستند.

ص: 346


1- تاریخ الاسلام، ذهبی 451/3

عکس

ص: 347

عکس

ص: 348

عکس

ص: 349

(77)آیا می دانید

برخی از صحابه، به تورات گرایش داشتند و پیامبر آنان را گمراه و احمق خطاب فرمود؟

آیا شنیده اید که برخی از اصحاب پیامبر که اهل تسنن اصرار دارند دین خود را از آنان بگیرند، گرایش به یهود و تورات داشته اند؟!

سیوطی (1) چنین نقل کرده است:

برخی از اصحاب پیامبر تورات را می نوشتند. خبر به پیامبر رسید رسول خدا فرمودند: نهایت حماقت و نفهمی و گمراهی این است که گروهی از آن چه پیامبرشان برای آن ها آورده روی برگردانند و به سوی پیامبری غیر از پیامبر خود متمایل شوند.

آیا باز هم می شود به همه صحابه اطمینان کرد و همه را عادل معرفی نمود و پیروی از آنان را باعث هدایت دانست؟! صحابه ای که هنوز خودشان اسلام و پیامبر را باور نکرده و تمایل به یهود دارند، تا جایی که رسول خدا آن ها را احمق و گمراه می خواند، چگونه می توانند برای مسلمانان بعد از خود، سنت پیامبر و دین خدا را بیان کنند؟!

ص: 350


1- تفسیر در المنثور، سیوطی 563/11، ذیل آیه 51 سوره عنکبوت.

عکس

ص: 351

عکس

ص: 352

(78)آیا می دانید

معاویه و عمرو بن عاص آواز خوانی می کردند و پیامبر آن ها را نفرین کرد و اهل جهنم خواند؟

آیا خبر دارید که معاویه بن ابی سفیان کسی است که پیامبر صریحا او را جهنمی خوانده است؟ طبرانی (1) چنین نقل کرده است:

ابن عباس می گوید: رسول اکرم شنیدند دو نفر آواز می- خوانند، از نام آن دو نفر پرسیدند گفتند: معاویه و عمروعاص. پیامبر فرمودند: خدایا آن دو را در فتنه قرار بده و آن ها را در آتش دوزخ بینداز.

ص: 353


1- معجم الكبير، طبرانی، 38/11.

عکس

ص: 354

عکس

ص: 355

(79)آیا می دانید

ابوحنیفه، ازدواج با محارم را جایز می داند؟

ابن حزم (1) نظر ابوحنیفه را این گونه نقل کرده است:

ابوحنیفه گفته است: کسی که با مادر و خواهر و دختر و مادر بزرگ و عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهرش ازدواج کند، حد بر او جاری نمی شود؛ هرچند بداند که ازدواج با آنان حرام است. و اگر از آن ها فرزندی به وجود آمد متعلق به آن هاست و پرداخت مهریه نیز بر مرد واجب است.

واقعا جای تعجب است کسانی که متعه را که خدا و رسول حلال کرده حرام می دانند، چگونه فتوی به جواز ازدواج با محارم می دهند؟!

ص: 356


1- المحلی، ابن حزم، 253/11، مسئله 2215، باب من وطیء إمرأه أبیه أو حریمته بعقد زواج.

عکس

ص: 357

عکس

ص: 358

(80)آیا می دانید

اشاره

اهل سنت معتقدند، ضرورت رهبری مسلمین را حتی عایشه و عبدالله بن عمر و معاویه فهمیدند، اما (نعوذ بالله) پیامبر نفهمید؟!!

اهل تسنن معتقدند رسول اکرم از دنیا رفت و برای خود خلیفه معیین نکرد و این مهم را بر عهده مردم گذاشت. این اعتقاد نه تنها با قرآن و سنت و عقل سازگاری ندارد، حتی با درک و فهم افرادی هم چون عایشه و عبدالله بن عمر و معاویه نیز منافات دارد.

در این جا به سه حدیث اشاره می کنیم:

حدیث اول

صحیح مسلم (1) این گونه نقل کرده است:

عبداللہ بن عمر می گوید: خواهرم حفصه بر من وارد شد و گفت: آیا می دانی پدرت (یعنی عمر) برای خود جانشین معیین نکرده است؟ عبدالله بن عمر می گوید گفتم: چنین نیست. حفصه گفت: چرا همین طور است. عبد الله بن عمر گفت: با پدرم در این زمینه صحبت می کنم. پسر عمر می گوید: به پدرم گفتم: مردم گمان کرده اند تو برای بعد از خودت جانشین معیین نکرده ای! اگر تو گوسفندان و یا شترانی داشته باشی و آنان را بدون چوپان رها کنی قطعا ضایع خواهند شد. رعایت حال مردم قطعا مهم تر است.

حدیث دوم

ابن قتیبه (2) چنین نقل کرده است:

ص: 359


1- صحیح مسلم، 1455/3، کتاب الماره، باب الستخالف وترکه.
2- الامامه والسیاسه، 42/1 - 41، تولیه عمربن الخطاب السته الشوری.

بعد از آن که عمر مجروح شد، پسرش را نزد عایشه فرستاد تا از او اجازه بگیرد کنار پیامبر دفن شود. بعد از آن که عبدالله بن عمر پیغام پدرش را به عایشه رساند و عایشه هم اجازه داد عمر کنار پیامبر دفن شود. سپس عایشه به عبدالله بن عمر چنین گفت: ای پسرم! به عمر سلام برسان و بگو: امت محمد را بدون سرپرست رها نکند و برای آنان خلیفه تعیین نماید و امت را بعد از خودش بدون رهبر رها نکند. چون می ترسم این امت به فتنه دچار شود.

حدیث سوم

تاریخ طبری (1) نیز چنین نقل کرده است:

معاویه برای بیعت گرفتن برای یزید وارد مدینه شد. در جمع صحابه و در ضمن گفتگو با عبد الله بن عمر گفت:

من می ترسم امت محمد را بعد از خودم مانند گلّه ای بدون چوپان رها کنم.

مگر ممکن است ضرورت خلافت و رهبری مسلمین را که افرادی هم چون عایشه و عبدالله بن عمر و معاویه و دیگران فهمیده باشند، پیامبر متوجه نشده باشد و امتش را رها کرده و برای آنان خلیفه تعیین نکرده باشد؟!

اگر واقعا خلیفه را باید مردم انتخاب کنند، چرا عایشه و عبدالله بن عمر و معاویه چنین نظری ندارند؟

ص: 360


1- تاریخ طبری، 304/5، حوادث سال 56 هجری.

عکس

ص: 361

عکس

ص: 362

عکس

ص: 363

عکس

ص: 364

عکس

ص: 365

عکس

ص: 366

عکس

ص: 367

عکس

ص: 368

(81)آیا می دانید

اشاره

لقب صدّیق و فاروق از القاب امیرالمومنين على (عليه السلام) است که به دروغ به ابوبکر و عمر نسبت می دهند؟

بعد از شهادت پیامبر اکرم، دستگاه خلافت تصمیم گرفت تمام داشته های مادی و معنوی امیرالمومنین (علیه السلام) و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) را یک جا برباید. حتی به القابی که رسول اکرم برای امیرالمومنین و اهل بيت (عليهم السلام) انتخاب کرده بودند هم رحم نکرده و آن القاب را نیز سرقت نموده و بین خود تقسیم کردند.

لقب صدیق و فاروق از القابی است که رسول اکرم برای امیر المومنين على (عليه السلام) انتخاب کردند که آن را به دروغ به ابوبکر و عمر نسبت می دهند.

حاکم نیشابوری (1) چنین نقل کرده است:

عباد بن عبد الله اسدی می گوید: امیر المومنین علی (علیه السلام) فرمودند: من بنده خدا و برادر پیامبر هستم. منم صدیق اکبر و بعد از من هر کس خود را به این لقب بنامد دروغگوست.

هفت سال قبل از همه مردم نماز می خواندم زمانی که هیچ کس خدا را عبادت نمی کرد.

از این حدیث سه نکته استفاده می شود:

نکته اول

صدّیق از القاب امیرالمومنین (علیه السلام) است نه ابوبکر.

ص: 369


1- المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری 121/3

نکته دوم

هر کس این لقب را بعد از امیرالمومنین (علیه السلام) برای خود انتخاب کند دروغگو و کذّاب است و با توجه به این که تنها کسی که بعد از آن حضرت، این لقب برای او به کار برده می شود ابوبکر است؛ طبق این حدیث نتیجه می گیریم که مناسب ترین لقب برای پسر ابوقحافه، ابوبکر کذّاب است نه ابوبکر صدیق.

نکته سوم

از این حدیث استفاده شود که امیرالمومنین (علیه السلام) اولین مسلمان و اولین نمازگزار هم هست، چه این که تصریح شده که آن حضرت هفت سال قبل از همه مردم نماز می خوانده و زمانی که هیچ کس خدا را عبادت نمی کرده حضرت مسلمان بوده است.

ابن عساکر (1) نیز در معرفی صدّیق و فاروق به سندهای گوناگون، روایات فراوانی نقل کرده است که ما به یک روایت اشاره می کنیم

ابن عباس می گوید: به زودی فتنه ای واقع خواهد شد و کسانی که آن فتنه را درک کردند را به دو چیز سفارش می کنم: یکی قرآن و دیگری علی بن ابی طالب؛ زیرا از پیامبر شنیدم در حالی که دست علی بن ابی طالب را گرفته بود چنین می فرمود: علیّ اولین کسی است که به من ایمان آورد و او اولین کسی است که در قیامت با من مصافحه می کند و او فاروق این امت است که حق را از باطل جدا می کند و او بزرگ مومنین و صدیق اکبر است و او بعد از من جانشین و خلیفه من است.

این حدیث و مانند آن، هیچ عذری را برای حق جویان باقی نگذاشته است؛ چه این که علاوه بر این که همه مسلمانان را در فتنه های بعد از پیامبر به قرآن و امیرالمومنین (علیه السلام) ارجاع داده و لقب صدیق و فاروق را نیز مختص آن حضرت دانسته استحتی تصریح دارد که پیامبر، خلیفه بعد از خود را هم معرفی نموده و امیرالمومنین (علیه السلام) را به خلافت برگزیده است.

ص: 370


1- تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، 42/42.

عکس

ص: 371

عکس

ص: 372

عکس

ص: 373

عکس

ص: 374

(82)آیا می دانید

مردم به جنازه ابن تیمیه (بنیانگذار وهابیت) تبرک جُسته و آب غسل او را می خوردند؟

ابن كثير (1) که خود نیز اعتقادات سلفی و وهابی دارد جریاناتی که در تشییع جنازه ابن تیمیه اتفاق افتاده را اینگونه نقل کرده است:

ابن تیمیه در حالی که در یکی از زندان های دمشق زندانی بود از دنیا رفت. گروهی قبل از این که او را غسل دهند کنار جسدش نشستند و برایش قرآن خواندند و با دیدن و بوسیدن او به وی تبرک جستند. وقتی که جنازه او را خارج کردند مردم ازدحام کردند و صداها به گریه و شیون بلند شد مردم به عنوان تبرک دستمال ها و عمامه ها و لباس هایشان را روی جنازه ابن تیمیه می انداختند. حتی برخی باقی مانده آب غسل او را سر کشیدند. و باقی مانده سدر را که با آن جنازه را شسته بودند، بین خودشان تقسیم کردند. و نیز ریسمانی را که به جیوه آغشته کرده و به گردن او برای دفع شپش هایش انداخته بودند، به یک صد و پنجاه درهم خریدند. هم چنین گفته اند که کلاه او را که بر سرش بوده، به پانصد درهم خریدند.

زنان بسیاری در تشییع جنازه ابن تیمیه حاضر شده بودند که حدود پانزده هزار نفر تخمین زده می شدند؛ البته غیر از آن هائی که بر بالای بام ها بودند، همه این زنان برای این تیمیه طلب رحمت می کردند و برایش گریه می کردند. اما مردان از شصت هزار نفر تا صد و یا دویست هزار نفر تخمین زده می شدند در تشییع جنازه گریه، زاری و ناله های زیادی سر داده شد و در صالحیه و شهر

ص: 375


1- البدایه والنهایه، ابن کثیر، 210/16 - 211، حوادث سال 728 هجری، ذکر وفات ابن تیمیه.

چندین قرآن برای او ختم کردند، مردم روزهای زیاد و شبانه روز برای زیارت قبر او می آمدند و در کنار قبر او بیتوته کرده و تا صبح می ماندند، خواب های خوب زیادی برای او دیدند و جماعتی در رثای او شعر سرودند.

ابن تیمیه کسی است که برای نخستین بار افکار باطل ابوبکر و عمر و بنی امیه را در باره توسل، تبرک، شفاعت، استغاثه، زیارت قبور، نوحه خوانی و مانند آن را علنی کرد و برای اثبات آن ها کتاب نوشت و تبلیغ نمود. علمای معاصرش وقتی متوجه شدند که او لجوج تر از آن است که با استدلال و منطق قانع شود و دست از تبلیغ افکار باطلش بردارد، وی را به زندان انداختند و تا آخر عمر در حبس بود و در همان جا نیز از دنیا رفت.

از آن جایی که زندان های آن زمان از نظر بهداشت و نظافت، وضعیت خوبی نداشتند، ابن تیمیه را چنان شپش زده بود که مردم نمی توانستند نزدیک جنازه او شوند.

به همین خاطر مجبور شدند، ریسمانی را به ماده جیوه آغشته کنند و روی جنازه او بیندازند تا مردم از شر شپش های او در امان باشند. پیروان ابن تیمیه، که همان اهل سنت حنبلی مذهب افراطی هستند هر نوع توسل، تبرک، طلب شفاعت از اموات و هم چنین زیارت قبور، ختم کلام الله مجید برای مردگان را شرک، بدعت و حرام دانسته و شیعیان را به خاطر اعتقاد به این موارد تکفیر می کنند و گمراه می شمارند؛ اما وقتی به سیره عملی خود آن ها نگاه می کنیم، می بینیم که خود آن ها عملاً همه این موارد را قبول دارند و در انجام آن مقید هستند.

ص: 376

عکس

ص: 377

عکس

ص: 378

عکس

ص: 379

(83)آیا می دانید

حضرت زهرا (سلام الله عليها) وصیت کردند در هنگام غسل بازوی ایشان باز نشود؟

ابن سعد (1) چنین نقل کرده است:

سلمی می گوید: فاطمه دختر پیامبر مریض شد و در آن روزی که از دنیا رفت به من گفت: وسایل غسل را آماده کن و من چنین کردم فاطمہ غسل نیکویی انجام داد. سپس به من فرمود: لباس تمیز و جدیدی برایم بیاور. برای او آوردم و آن لباس را پوشید. سپس فرمود: بستر من را وسط خانه قرار بینداز. سلمی می گوید: من چنین کردم. سپس فاطمه (سلام الله عليها) در بستر به سمت قبله دراز کشید و چنین فرمود: من غسل کرده ام و کسی بازوی من را باز نکند. سپس فاطمه (سلام الله علیها) از دنیا رفت. و من کلام او را به امیر المومنین (علیه السلام) گفتم. علی (علیه السلام) فرمود: به خدا قسم بازوی او باز نخواهد شد. و با همان غسل به خاک سپرده شد.

علماء اهل تسنن! شما که به دروغ ادعا می کنید بین حضرت زهرا (سلام الله علیها) و دستگاه خلافت، درگیری و زد و خوردی صورت نگرفته چرا باید آن صدیقه وصیت کند که بازوی ایشان هنگام غسل باز نشود؟

ص: 380


1- طبقات الکبری، محمد بن سعد، 22/8.

عکس

ص: 381

عکس

ص: 382

عکس

ص: 383

(84)آیا می دانید

چرا عثمان از همسرش دفاع نکرد؟

اهل تسنن که با عوام فریبی، حق و باطل را مخلوط کرده و چنین می گویند: چرا علی (علیه السلام) از فاطمه (سلام الله علیها) دفاع نکرد؟ آیا خبر دارند که عثمان خلیفه سوم نیز از همسرش دفاع نکرد؟ آیا به شما گفته اند که قاتلین عثمان در حضور او علاوه بر این که انگشتان همسر عثمان را قطع کردند، حرکت بسیار زشتی نسبت به همسرش انجام دادند که هر مرد با غیرتی حتی اگر بر روی دار هم باشد بی تفاوت نمانده و حداقل صدا به اعتراض بلند می کند؛ در حالی که عثمان تنها تماشاگر بود و هیچ اعتراضی نکرد؟ ابن کثیر (1) جریان را اینگونه نقل کرده است:

سودان بن حمران وقتی شمشیرش را بالا برد تا عثمان را به قتل برساند، نائله (همسر عثمان) دستش را حائل کرد و انگشتانش قطع شد. سپس سودان، دست به باسَن نائله زد و گفت: عجب باسن بزرگی دارد. سپس عثمان را به قتل رسانید.

ص: 384


1- البدایه والنهایه، ابن کثیر، 315/10، صفه مقتل عثمان.

عکس

ص: 385

عکس

ص: 386

(85)آیا می دانید

مالک بن انس (رییس مذهب مالکیه) سه سال در رحم مادرش بوده است؟

ذهبی (1) دوران حمل امام مالک بن انس (رییس فرقه مالکیه) را اینگونه نقل کرده است:

در این که امام مالک چند سال در شکم مادرش بوده اختلاف است. معن و صايغ و محمد بن ضحاک گفته اند: مدت حمل امام مالک سه سال طول کشیده است. مانند این قول را پدر زبیر بن بکار نیز معتقد بوده است. از واقدی نیز نقل شده که مدت حمل او دو سال بوده است.

آری! طبق این اعتراف، مالک بن انس فرزند پدرش نیست و زنازاده است. البته اگر این اعتراف ها هم نبود بغضی که مالک نسبت به امیرالمومنين (عليه السلام) داشته خود بیانگر این است که از نسل پاکی برخوردار نبوده است.

ص: 387


1- سیر اعالم النبلاء ذهبی 132/8، شرح حال مالک بن انس.

عکس

ص: 388

عکس

ص: 389

عکس

ص: 390

(86)آیا می دانید

پیامبر، برخی از صحابه را به جرم شراب خواری حد زدند؟

قابل توجه کسانی که معتقدند همه صحابه پیامبر عادل هستند و پیروی از آنان لازم است. آیا خبر دارید که برخی از همین صحابه به جُرم شراب خواری و به دستور پیامبر حد بر آن ها جاری شده است؟

اگر قرار باشد همه اصحاب پیامبر عادل باشند، گویا شرب خمر به عدالت صدمه ای نمی زند و با توجه به این که به امر رسول الله بر آن ها حد هم جاری شده هم چنان عدالت خود را حفظ کرده و لیاقت پیروی دارند؟!

صحیح بخاری (1) جریان را اینگونه نقل کرده است:

عقبہ بن حارث می گوید: این نعیمان را در حالی که شراب خورد نزد پیامبر آوردند. رسول اکرم دستور دادند تمام کسانی که در آن خانه بودند او را بزنند. عقبه می گوید: من هم از کسانی بودم که او را می زدم. ما او را با کفش و چوب زدیم.

در روایتی دیگر چنین نقل کرده است:

ابوهریره می گوید: یکی از صحابه را نزد پیامبر آوردند در حالی که شراب خورده بود. رسول اکرم فرمودند: او را بزنید.

ابوهریره می گوید: برخی از ما او را با دست می زدیم برخی با کفش و برخی با لباس.

ص: 391


1- صحیح بخاری 246/4، ح ش 6775 – 6777، کتاب الحدود، باب الضرب بالجرید و النعال.

عکس

ص: 392

عکس

ص: 393

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109