سرشناسه:مهدی پور، علی اکبر، 1324 -
عنوان و نام پديدآور:مسجد سهله/ علی اکبر مهدی پور.
مشخصات نشر:قم: دارالنشر اسلام، 1402.
مشخصات ظاهری:224 ص.
شابک:978-964-475-451-7
وضعیت فهرست نویسی:فیپا
یادداشت:کتابنامه.
موضوع:مسجد سهله (کوفه)
موضوع:زیارتگاه های اسلامی -- عراق -- کوفه
Islamic shrines -- Iraq -- Kufah
دعاها
Prayers
رده بندی کنگره:BP261/2
رده بندی دیویی:297/75
شماره کتابشناسی ملی:9492156
اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا
ویراستار دیجیتالی:محمد منصوری
ص: 1
ص: 2
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
ص: 3
ص: 4
«اللّهم کُنْ لِوَلیّک الحجّه بن الحسن صَلَواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعه وفی کلّ ساعه ولیّاً وحافظاً وقائداً وناصراً ودَلیلاً وعَیناً حَتّی تُسکنه اَرضک طوعاً وتمتّعه فیها طویلاً»....
ص: 5
ص: 6
خانه ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف ...11
خانه های اهل بیت علیه السلام در آیینه ی قرآن و حدیث ...17
جایگاه مساجد در آیینه ی وحی... 21
مسجد سهله در گذر زمان ...25
الف: از گذشتههای دور تا ظهور اسلام...25
ب :در عصر ظهور اسلام و امامان نور ...26
ج :در عصر ظهور امام نورعلیه السلام ...26
د: پس از امام نورعلیه الاسلام تا نفخهی صور..27
مقامات مسجد سهله...29
1)مقام حضرت ابراهیم علیه السلام ..29
2)مقام حضرت ادریس علیه السلام ...29
3)مقام حضرت خضرعلیه السلام ...30
4) مقام پیامبران و صالحان...30
5) مقام امام زین العابدین علیه السلام...30
ص: 7
6) مقام امام صادق علیه السلام ...30
7) مقام حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف ...30
مسجد سهله از دیدگاه پیشوایان معصوم علیه السلام...33
1) مسجد سهله از دیدگاه مولای متقیان امیر مؤمنان علیه السلام...33
2) مسجد سهله از دیدگاه امام سجادعلیه السلام...35
3) مسجد سهله از دیدگاه امام باقرعلیه السلام...35
4) مسجد سهله از دیدگاه امام صادق علیه السلام علیه السلام ...39
5) مسجد سهله از دیدگاه حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه شریف...53
6) مسجد سهله از دیدگاه حضرت خضرعلیه السلام...54
ویژگی های مسجد سهله...57
تاریخچه ی مسجد سهله...61
ساختمان مسجد ...61
اسامی مسجد سهله ...62
1 . مسجد ثَری...62
2 . مسجد بنی ظفر...64
3 . مسجد سُهَيل...65
4 . مسجد عبد القيس...66
5 . مسجد القرى ...66
6 . مسجد سهله...67
سرزمین سِهله» و داستان عبرت آموز ...68
اعمال مسجد مقدس سهله...73
اعمال مقام امام صادق علیه ...74
اعمال خانه ی حضرت ابراهیمی علیه السلام ...75
ص: 8
اعمال مقام حضرت ادریس علیه السلام...76
اعمال مقام حضرت خضر علیه السلام ...76
اعمال مقام صالحان، پیامبران صلی الله علیه وآله و مرسلان...77
اعمال مقام امام زین العابدین علیه السلام ...78
اعمال مقام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف...80
تشرف به مسجد زید بن صوحان و صعصعة بن صوحان ....81
نیایش در زوایای مسجد سهله...82
چرا شبهای چهارشنبه ؟...84
چرا چهل شب؟...87
مسجد مقدسّ محدثّين...93
امامزاده خضر مازندران...94
بار یافتگان مسجد سهله...97
چند نکته در این رابطه ....124
نکاتی دیگر...127
مدفونین مسجد سهله...138
نقش دعا در امر فرج ...141
دعا از منظر قرآن ...141
دعا از دیدگاه پیشوایان ...142
نیایش از دیدگاه دین و دانش... 144
وجوب دعا برای تعجیل در امر فرج...148
دعا برای تعجیل در امر فرج در قنوت نمازها...151
دعا برای تعجیل در امر فرج پس از نمازها...154
دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف در مسیر مسجد سهله... 156
ص: 9
برترین عمل انتظار فرج... 158
رابطه با حضرت حجت... 161
اشعار/167
مقدمه... 169
غزل...175
مخمّس...185
چهارپاره...189
(شعرکودک).... 189
رباعی - قطعه - دوبیت ...191
فرد (تک بیت)... 201
فهرست منابع... 203
فهرست آثار نویسنده...217
ص: 10
به خانه و کاشانه ای که انسان در آن فرود می آید «منزل » گفته میشود.(1)
مرحوم کلینی از محمد بن یحیی، از علی بن الحسن بن علی، [ از حسين بن سيف ] ، از عثمان، از صالح بن أبي الأسود، روایت کرده که امام صادق علیه السلام در مورد «مسجد سهله »سخن گفت، آنگاه فرمود:
أَمَا إِنَّهُ مَنْزِلُ صَاحِبِنَاإِذَا قَامَ بِأَهْلِهِ:
آگاه باشید که آنجا منزل صاحب ما می باشد ، هنگامی که با خاندانش قیام کند .
الف: این حدیث با همین تعبیر در منابع فراوان آمده، از جمله:
1 . مرحوم کلینی، متوفای 329ه- ؛ کافی شریف ، ج 3، ص 495.
2 . شیخ مفید، متوفای 413ه- . ، كتاب المزار ، ص 25. ..
3 .شیخ طوسی، متوفای 460 ه-. ، تهذيب الأحكام ، ج 3، ص 252.
4 .ابن المشهدى، متوفای بعد از 594 ه- . ، المزار الكبير ، ص134.
ص: 11
5 .شیخ حرّ عاملی، متوفای 1104 ه-. ، وسائل الشیعه، ج 5، ص 267 .
6 . همو ، اثبات الهداة ، ج 3، ص 453 .
7 . علامه مجلسی ، متوفای 1110 ه-. ، بحار الأنوار ، ج 100 ، ص 439 .
8 . همو مرآت العقول ، ج 15، ص 491 .
ب :در این حدیث سید هاشم بحرانی به جای «صاحبنا » ، « قائمنا » ثبت کرده است.(1)
ج : همین حدیث در برخی از منابع به جای : «قام بأهله» به تعبیر :
«إذا قدم بأهله ؛ هنگامی که با خانواده اش وارد شود » آمده است ،
از جمله:
1 .شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 380.
2 . شیخ طوسی، كتاب الغيبة ، ص 471.
3 . علامه مجلسی، بحار الأنوار ، ج 52، ص 341.
جالب توجّه است که هر سه بزرگوار در آثار دیگرشان به جای «قدم»، «قام » نقل کرده اند :
1 . شيخ مفيد، كتاب المزار ، ص 25 .
2 . شیخ طوسی، تهذيب الأحكام ، ج 3، ص 252.
3 . علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 100، ص 439.
د: فقط در یکی از نسخه های خطی کافی شریف ،به جای لفظ «قام»، تعبير : « أقام » ثبت شده است:
کلینی، کافی شریف، ج 6، ص 669 [ چاپ دار الحدیث قم ، 1430 ه-. ].
ص: 12
این نسخه ی خطّی به سال 1098 ه-. ، استنساخ شده، و با نسخه ی تصحیح شده توسّط شهد ثانی، مقابله و تصحیح شده است و اینک در کتابخانه ی آستان قدس رضوی به شماره ی 16820 نگهداری میشود(1).
ترجمه حدیث یاد شده با سه قرائت مذکور به این شرح میباشد:
آگاه باشید که آن - مسجد سهله - منزل صاحب ما می باشد ، هنگامی که :
الف: با اهل و عیالش قیام کند.
ب: با اهل و عیالش وارد شود.
ج : با اهل و عیالش اقامت کند .
ه :حدیث دوّم از شخص حضرت بقیة الله ارواحنا قداه نقل شده است.
داستان از این قرار است که یکی از علمای بزرگ زیدیه به نام محمد بن حسين بن عبدالله تمیمی ،مشهور به «ابو سوره» در روز عرفه به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شد، شب عید را نیز در حائر حسینی بیتوته کرد، در پگاه عید اضحی، به هنگام خروج از حرم به پیشگاه مقدّس حضرت بقيّة الله ارواحنا فداه مشرّف گردید در محضر آن حضرت به سوی مسجد سهله حرکت کرد، معجزاتی از آن حضرت مشاهده کرد و مستبصر شد و به آیین تشّیع اثنا عشری گروید.
هنگامی که به مقابل مقابر مسجد سهله رسیدند ، آن امام همام فرمود:
هٌوَ ذا مَنزلي؛
اینجا خانه ی من است.
ص: 13
ابو سوره از آن حضرت پرسید شماکی هستید؟ فرمود:
أنا محمد بن الحسن ؛
من محمد ،فرزند امام حسن عسکری علیه السلام علیه السلام هستم.
این حدیث در بسیاری از منابع حدیثی ، نقل شده، از جمله:
1 .قطب راوندی، متوفای 573 ه-. ، الخرائج والجرائح، ج 1، ص 471
2 .ابن حمزه ، از علمای قرن ششم ، الثّاقب في المناقب، ص 597، ح 539
3 .نیلی متوفایى بغداد 803ه- . ، منتخب الأنوار المضيئة ، ص 287
4 .نباطی بیاضی، متوفای 877ه- . ، الصراط المستقيم ، ج 2، ص 212
5 .سید هاشم بحرانی متوفای 1107 ه-. ، مدينة المعاجز ، ج 8، ، ص .151
6 .میرلوحی، متوفای بعد از 1083 ه-. ، گزیده ی کفایة المهتدی ، ص 230
7 .نهاوندی، متوفای 1369ه- . ، العبقرى الحسان ، ج 6، ص 577
از این حدیث شریف چندین نکته استفاده میشود:
1) از نظر بزرگان یاد شده در این فصل، دیدار حضرت در عصر غیبت کبری امکان پذیر میباشد.
2)تصریح به نام اصلی آن حضرت در عصر غیبت کبری جایز میباشد.
و :حدیث سوّم از وجود مقدس رئیس مذهب حضرت امام صادق علیه السلام میباشد، که بیش از یک قرن پیش از میلاد مسعود امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
ص: 14
به یار با وفایش ابو بصیرفرمود:
يا أبا محّمد ! کَأَنّی أری نُزولَ القائِمِ فی مَسجِدِ السَّهلَهِ بِأَهلِهِ وعِیالِهِ ؛
ای ابا محمد گوئی با چشم خود میبینم فرود آمدن حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه شریف را با اهل و عیالش در مسجد سهله.
ابو بصیر عرضه داشت آیا مسجد سهله منزل آن حضرت خواهد بود؟
فرمود: آری.
این حدیث در منابع فراوان آمده، از جمله:
1 . شیخ صدوق، متوفای 381 ه-. ، كتاب النّبوّة ، ص66
2 . قطب راوندی، متوفای 573 ه-. قصص الأنبياء ، ج 1، ص 249
3 .ابن مشهدی، متوفای بعد از 594ه-، المزار الكبير ، ص 134
4 .علامه مجلسی، متوفای 1110 ه-. ، بحار الأنوار ، ج 52، ی ص 317، 376 و 381.
5 . همو ، بحار الأنوار ، ج 100 ، ص 435 و 436.
6 . محدّث نوری، متوفای 1320 ه-. ، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 414 و 417.
روی این بیان مسجد سهله خانه ی امام عصرعجل الله تعالی فرجه شریف میباشد .
پیش از نقل احادیث مربوطه به دو مقدمه ی کوتاه می پردازیم :
1 .خانه های اهل بیت علیه السلام در آیینه ی قرآن و حدیث
2 . جایگاه مساجد در آیینه ی وحی
ص: 15
ص: 16
1 . ﴿ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ )(1)؛ خانه هایی که خداوند اذن ترفیع آنها را داده، در آنها نام خدا یاد میگردد.
2 . هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم این آیه را تلاوت نمود، یکی از اصحاب پرسید: این خانه ها کدامین خانه ها هستند؟
فرمود: خانه های پیامبران صلی الله علیه وآله وسلم.
ابوبکر برخاست و با دست به خانه ی امیر مؤمنان علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها اشاره کرد و عرضه داشت:
آیا این خانه هم از آن خانه ها میباشد ؟
فرمود:
نَعَم مِن أفاضلها (2)؛
آری ،از برترین آنهاست.
ص: 17
3 .امام کاظم علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود :
آن خانه ها، خانه های آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم میباشد، خانه های علی علیه السلام ، فاطمه سلام الله علیها ، حسن علیه السلام ، حسین علیه السلام ، حمزه علیه السلام و جعفرعلیه السلام(1) .
4 .در میان خانه های ائمه علیه السلام خانه ی ویژه ای هست که به آن «بيت الحمد» میگویند و آن خانه ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف است.
5 .امام باقر علیه السلام در این رابطه می فرماید:
لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ بَيْتُ يُقَالُ لَهُ بَيْتُ الْحَمْدِ فِيهِ سِرَاجُ يَرْهَرُ مُنْذُ يَوْمَ وُلِدَ إِلَى أَنْ يَقُومَ بالسَّيْف لا یطفا؛(2)
برای صاحب این امر خانه ای هست که به آن «بیت الحمد» گفته می شود ،در آن خانه چراغی هست که از روز ولادت آن حضرت روشنایی میدهد و تا روزی که با شمشیر قیام کند خاموش نمی شود.
«بیت» در لغت فقط یک معنی دارد و آن «مأوی» یعنی: پناهگاه میباشد.(3).
6 .این معنی از بیان خداوند منان نیز استفاده می شود که می فرماید:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً(4) ؛
نخستین خانه ای که برای مردمان نهاده شده، همان است که در مکه و پر برکت می باشد
ص: 18
7 .بعد از کعبه ی معّظمه ،خانه ی پیامبران صلی الله علیه وآله وسلم ،خانه ی امامان و خانه ی اولیای الهی همه و همه به عنوان پناهگاه پدید آمده است .
8 . قرآن کریم از این خانه ها «حرم » تعبیر کرده و فرموده:
(أَوَ لَمْ تُمَكِّن لَهُمْ حَرَماً آمِناً﴾(1)
مگر حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم؟
9 .همه ی مفسّران گلواژه ی «امن» را در این آیه ی شریفه به امنیت تکوینی تفسیر کرده اند.(2).
10 . برترین حرم ها ،کعبه معظمه است ،که حرم مکی، آن را در بر گرفته است.
11 .در قرآن کریم در دو مورد از آن به عنوان حرم امن تعبیر شده است.(3)
12 . حرم مکّی احکام ویژه ای دارد، از جمله حرمت ورود به آن بدون احرام و حرمت جنگ(4) در آن و حرمت اجرای حدود در آن(5).
13 .بعد از حرم مکّی، شریف ترین حرمها، حرم نبوی است، که احکام ویژه ای دارد.
ص: 19
14. پس از آن حرم مطهر مولای متقیان علیه السلام است که هر کس به آن پناهنده شود، خداوند منّان به او عافیت عنایت فرماید(1) .
15 . در مورد حرم سالار شهیدان آمده است که: برای محل قبر امام حسين علیه السلام حرمت معروفی هست ،هر کس آن را بشناسد و به آن پناهنده شود، پناه داده می شود(2).
16 . امام عسکری علیه السلام فرمود: قبر من در سرّ من رأى (سامرا) برای اهل هر دو طرف امان میباشد(3) .
17 . در بسیاری از احادیث وارده در مورد مسجد سهله به موضوع پناه دهی آن تأکید شده ،از جمله امام صادق علیه السلام در چندین حدیث در مورد حضرت زید بن علی علیه السلام فرمود:
1) اگر در آن دو رکعت نماز میخواند و به خدا پناه می برد ، خداوند یک سال به او پناه میداد(4).
2) اگر عمویم زید به مسجد سهله می آمد و در آن نماز می خواند و به خدا پناه میبرد، خداوند 20 سال به او پناه میداد.(5)
در این رابطه احادیث فراوان از پیشوایان معصوم رسیده ،که با تعدادی از آنها در این کتاب آشنا می شویم.
ص: 20
1 .﴿ وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (1)؛
مساجد از آن خداست کسی را همراه خدا نخوانید.
مساجد برای عبادت خداوند منّان ساخته شده، جز خدا نباید کس دیگری را شریک خداوند قرار دهید(2) .
2 لَمَسْجِدٌ أُسْسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ ﴾ (3)،
مسجدی که شالوده ی آن از روز نخست بر پایه ی تقوا بنیاد شده، شایسته تر است که در آن بایستی .
در ادامه راز شایستگی آن را چنین بیان میفرماید :
فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَهِّرِينَ(4) ﴾ ؛
ص: 21
در آن مردانی است که دوست دارند پاکیزه شوند و خداوند پاک شوندگان را دوست دارد.
مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنیاد شده مسجد« قبا » می باشد(1) و رمزشایستگی آن وجود مردانی در آن است که پاک سرشت هستند و پاکیزگی را دوست دارند(2) .
3 .﴿إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ)(3))
جز این نیست که مساجد خدای را فقط کسانی آباد میکنند که به خدا و روز پسین ایمان آورده، نماز را برپا دارند و زکات را پرداخت نمایند.
در این آیه ی شریفه تصریح شده که منحصراً افراد معتقد به مبدأ و معاد و عامل به وظایف شرعی از نماز و زکات حق آبادسازی مساجد را دارند.
در آیهی دیگر به شدت نهی کرده از مشرکان که در صدد تعمیر مساجد برآیند و فرموده:
﴿ مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ(4) ﴾
بر مشرکان روا نیست که مساجد خداوند را آباد کنند.
ص: 22
5 . ﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا (1)﴾
چه کسی ستمکارتر است از کسی که از بردن نام خدا در مساجد جلوگیری کند و در ویرانی آنها تلاش کند.
مصداق روشن آن قریش است که پیامبر اکرم صلى الله عليه وسلم را ناگزیر کردند که
از مکه خارج شود(2) و از بازگشت آن حضرت به مکه مانع شدند(3).
مصداق دیگرش فرعون است، که بعد از بعثت حضرت موسی علیه السلام معابد بنی اسرائیل را تخریب کرد ؛خداوند امر فرمود که خانه های خود را محلّ عبادت قرار دهند و فرمود(4):
6 .﴿ وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ (5))
خانه های خود را قبله قرار دهید و نماز را برپا دارید
در روز سد ابواب پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
خداوند منّان به پیامبرش حضرت موسی امرعلیه السلام فرمود که برای من مسجدی پاک و پاکیزه بنا کن که در آن نقطه موسی علیه السلام ، هارون و دو فرزند هارون سکونت کنند و به من امر فرموده که مسجد پاکیزه ای بسازم که در آن فقط من ،علی علیه السلام و دو فرزند علی سکونت کنند(6) .
ص: 23
این آیه ی شریفه مساجد را با بیوت پیوند می دهد.
نخستین بار حضرت موسی علیه السلام و حضرت هارون بودند که به فرمان خدا خانه ی خود را عبادتگاه ساختند که در آن سکونت میکردند و خدای را پرستش میکردند .
دومین مورد مسجد النبی بود، که رسول اکرم صلى الله عليه وسلم در آنجا به فرمان خدا خودش و مولای متقیان علیه السلام سکونت میکردند و خدای را می پرستیدند.
سومین مورد مسجد مقدس سهله است که در طول قرون و اعصار محل سكونت و عبادت حضرت ابراهیم علیه السلام، حضرت ادریس ، حضرت داود، حضرت خضر و دیگر پیامبران و صالحان بود(1) و هیچ پیامبری مبعوث نشده ،جز این که در این مسجد نماز خوانده است(2).
ولی اوج شکوفائی آن در عهد موفور السرور حضرت بقية الله ارواحنا فداه خواهد بود ،که محل اقامت حضرت ولی عصر(3) عجل الله تعالی فرجه شریف خواستگاه عدالت و انتشار آن در سطح جهان خواهد بود.(4)
محلّ بيت المال و محل تقسیم غنایم مسلمانان در حکومت حقه، آنجا خواهد بود(5).
ص: 24
از گذشته های دور تا زمان حاضر و از زمان حاضر تا نفخه ی صور، رویدادهای فراوانی براساس روایات امامان نور رخ نموده و یا رخ خواهد داد ،که به برخی از آنها در اینجا اشاره میکنیم.
1 .همه ی پیامبران صلی الله علیه وآله وسلم در طول اعصار و قرون در آن نماز گزارده اند(1) .
2 .حضرت ابراهیم علیه السلام در آن اقامت داشت(2).
3 .حضرت ابراهیم علیه السلام از مسجد سهله به جنگ عمالقه رفت (3).
4 . حضرت ادریس در آن عبادت و خیاطت میکرد(4).
5 .حضرت داود از مسجد سهله به جنگ جالوت رفت(5) .
ص: 25
1 . رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در شب معراج در مسجد سهله فرود آمد(1) .
2 .در امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در شب 21 رمضان بدن مطهر مولای متقیان علیه السلام را تا مسجد سهله تشییع کردند و از آنجا تا نجف اشرف تشییع نمودند(2).
3 .امام صادق علیه السلام در مسجد سهله نماز گزارد(3).
4 . امام صادق علیه السلام برای آزاد شدن یک بانو به مسجد سهله تشریف برد(4)
5 . ابو سعده در مسجد سهله به محضر مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف مشرف شد(5).
6 .حضرت خضر همواره در مسجد سهله حضور دارد(6).
7 .ابراهيم بن هاشم قمی در مسجد سهله به محضر حضرت خضر شرفیاب شد(7).
1 .مسیر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف به هنگام ظهور از وادی السلام به سوی مسجد سهله است(8) .
ص: 26
2 .پایگاه امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف در عصر ظهور مسجد سهله میباشد(1) .
3 .در عصر ظهور بیت المال مسلمین در مسجد سهله متمرکز می شود(2).
ص: 28
وجب به وجب مسجد سهله شرافت خاصّ دارد، ولی برخی از نقاط آن شرافت برتری دارد و هر کدام به یکی از انبیاء و اولیاء منسوب است، که به شماری از آنها اشاره میکنیم:
زاویه ی بین دو ضلع شرقی و شمالی به قهرمان توحید حضرت ابراهیم علیه السلام خلیل منسوب است ،بنابر مشهور آنجا خانه ی حضرت ابراهیمعلیه السلام بود و از آنجا به جنگ عمالقه تشریف میبرد(1) .
زاویه ی بین دو ضلع شرقی و جنوبی ،خانه ی حضرت ادریس علیه السلام بود، در آنجا زندگی میکرد و در آنجا دوزندگی می نمود و از آنجا به آسمان ها عروج کرد(2).
ص: 29
زاویه ی بین دو ضلع جنوبی و غربی مقام حضرت خضرعلیه السلام قرار دارد، که در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که حضرت خضرعلیه السلام در آنجا اقامت دارد(1).
زاویه ی بین دو ضلع شمالی و شرقی مقام پیامبران و صالحان علیه السلام می باشد ، که به عنوان مقام هودعلیه السلام و صالح علیه السلام مشهور است(2).
مقام امام زین العابدین علیه السلام در صحن مسجد ،در شرق مقام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف و در طرف قبله ی مقام امام صادق علیه السلام قرار دارد.
مقام امام صادق علیه السلام در وسط صحن مسجد قرار دارد و در طرف قبله ی آن محرابی مزین به کاشی سبز هست و نماز جماعت در آنجا اقامه می شود.
مقام حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سمت قبله ی مسجدو در وسط ضلع جنوبی مسجد قرار دارد. شيخ مفيد المزار ، ص 24؛ ابن قولویه ، كامل الزيارات، ص 29
ص: 30
گنبد باشکوهی به امر مرجع عالیقدر حضرت آية الله حاج سيد محمد مهدی بحر العلوم (1155 - 1212ه- . ) بر فراز آن ساخته شد و با کاشی سبز مزّین گردید(1).
محل این مقام توسط آن بزرگوار تعیین شده و در حدود 10 متر از محل قدیم آن فاصله دارد.
گفته می شود که تعیین این مقام براساس تشرّف ایشان به محضر مقدس حضرت بقيّة الله ارواحنا فداه انجام یافته است(2).
ص: 31
ص: 32
1)شیخ طوسی با سلسله اسنادش از وجود مقدس امیر مؤمنان علیه السلام روایت کرده که به هنگام شمارش مساجد مبارکه ی کوفه فرمود :
ومَسجد بَني ظفر، وما بعث الله من نبيّ إلّا فيها تِمثال وجهه، وهٌو مَسجد السّهلة(1) ؛
مسجد بنی ظفر مسجد مبارکی است. به خدا سوگند در آن تخته سنگ سبز رنگی است که خداوند هیچ پیامبری مبعوث نکرده، جز این که تمثال صورتش در آن هست و آن مسجد سهله است .
در کتاب «الغارات» و «مستدرک وسائل »به جای «بنی ظفر» «ابن ظفر » ثبت شده است(2).
ص: 33
2 . امیر مؤمنان علیه السلام به مالک بن ضمره ی رواسنی که از خوّاص اصحابش(1) بود فرمود: آیا به مسجدی که در پشت خانه ات هست، می روی؟ و در آن نماز میگزاری ؟!
مالک گفت ای امیر مؤمنان علیه السلام! معمولاً در این مسجد خانم ها نماز می خوانند. فرمود:
يا مالك ! ذاك مسجد ما أتاه مكروب قطّ، إِلّا فَرّج الله عنه وأعطاه حاجته(2) ؛
ای مالک! این مسجدی است که هرگز شخص اندوهناکی به آنجا نمی رود، جز این که خداوند هم و غمش را برطرف میکند و حاجتش را بر می آورد.
3 .وجود مقدس مولای متقیان علیه السلام بیش از دو قرن پیش از میلاد مسعود کعبه ی موعود، به هنگام ترسیم خط سیر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف در آستانه ی ظهور می فرماید:
كأنّي به قد عبر من وادي السّلام إلى مسجد السّهلة، على فرس محجّل(3) له شمراخ (4) يَزهو، ويَدعو، ويَقول
ص: 34
في دعائه : لا إله إلّا الله حَقّاً حَقّاً .....
گوئی او را با چشم خود میبینم که از وادی السلام به سوی مسجد سهله ، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانی اش می درخشد، در حرکت است،و زیر لب دعاى « لا إله إلا الله حقاً حقاً (1)... » زمزمه میکند
4 . امام زین العابدین علیه السلام در مورد جایگاه مسجد سهله می فرماید:
مَنْ صَلَّی فِی مَسْجِدِ اَلسَّهْلَهِ رَکْعَتَیْنِ زَادَ اَللَّهُ فِی عُمُرِهِ سَنَتَیْنِ(2)؛
هرکس در مسجد سهله دو رکعت نماز بگزارد، خداوند دو سال بر عمر او می افزاید.
در كتاب «المزار الكبير» به جای : « سنتین » ؛ « سنین » ثبت شده ، که اشتباه چاپی است. [ سَنَتَيْن به معنای دو سال، سنین به معنای سالها میباشد .]
ثقه الاسلام کلینی وشیخ طوسی باسلسله اسنادشان از امام باقرعلیه السلام
ص: 35
روایت کرده اند که آن حضرت در ضمن شمارش مساجد مبارکه ی کوفه فرمود:
ومَسجِدُ بَنی ظَفَرٍ وهُوَ مَسجِدُ السَّهلَهِ(1) ؛
و مسجد بنی ظفر که همان مسجد سهله میباشد .
6 . ابن قولویه با سلسله اسنادش از امام باقرعلیه السلام ( یا امام صادق علیه السلام )
روایت کرده که ابوبکر حضرمی از آن حضرت پرسید:
بعد از خانه ی خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، کدامین بقعه از همه ی بقعه ها با فضیلت تر است؟
آن حضرت فرمود:
الكوفة، يا أبابكر هي الزكية الطاهرة فيها قبور النّبيين المرسلين، وقبور غير المرسلين، والأوصياء الصادقين، وفيها مسجد سهيل الذي لم يبعث الله نبياً إلا وقد صلّى فيه،
ومنها يظهر عدل الله وفيها يكون قائمه والقوام من بعده وهي منازل النّبيين والأوصياء والصّالحين؛
ای ابابکر !کوفه است ،که پاک و پاکیزه است و قبور پیامبران مرسل و غیر مرسل صلی الله علیه وآله وسلم در آن است و قبور صالحان و صدّیقان در آن است . و مسجد سهیل که همان مسجد سهله است در آن است،
ص: 36
که خداوند هیچ پیامبری مبعوث نکرده، جز این که در آن نماز خوانده است .
عدل الهی از آنجا ظاهر میشود.
قیام کننده ی خداوند و دیگر قیام کنندگان بعد از او در آنجا اقامت خواهند کرد.
آن جا محل اقامت پیامبران ، اوصیاء و صالحان میباشد.(1)
توضیح لازم
1) منظور از قیام کننده ی خداوند، حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه شریف و منظور از قیام کنندگان ،بعدی امامان معصوم علیه السلام میباشند که بر اساس عقیده ی قطعی ما بعد از وفات امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف یکی پس از دیگری رجعت خواهند نمود(2).
2) امام صادق علیه السلام فرمودند: بعد از قائم ما، یازده پیشوا خواهد بود(3).
3) سيد مرتضى علم الهدی میفرماید با ارتحال حضرت بقیة الله ارواحنا فداه، تکلیف برداشته نمیشود و چون باید هرگز روی زمین خالی از حجت ،نباشد باید پیشوایانی به عنوان جانشینان آن حضرت در روی زمین باشند(4)
ص: 37
4) شیخ حرّ عاملی در این رابطه شش وجه بیان کرده است(1) .
5) ابو بصیر گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم از پدر بزرگوارتان شنیدم که فرمود: «بعد از حضرت قائم علیه السلام دوازده هدایتگر خواهد بود».
فرمود: ایشان فرمودند که دوازده هدایتگر، نفرمود دوازده امام .
آنان عده ای از شیعیان ما هستند که مردمان را به موالات ما و شناخت حق ما دعوت میکنند(2) .
6) شیخ طوسی از رسول اکرم صلى الله عليه وسلم روایت کرده که در شب شهادتشان به مولای متقیان علیه السلام فرمودند که قلم و دواتی مهیا کنند، پس وصیّتی املاء کردند و فرمودند:
على جان ! بعد از من دوازده امام، سپس دوازده مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف خواهد بود و تو نخستین آن امامان هستی.
آنگاه امر کردند که آن وصیّت را امامان دست به دست به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف برسانند، او نیز به هنگام ارتحال آن را به فرزندش که اولین مقرّبين هست تسلیم کند(3).
7)شّیاد زمان مدعی یمانی ،این حدیث را به خودش تطبیق کرده ،بدون هیچ دلیلی میگوید :دیگر امر من از خورشید نیمروز روشن تر است ،که من یمانی موعود و نخستین مهدیون هستم(4)
ص: 38
8) ده ها اثر تحقیقی در ردّ سخنان این شیّاد چاپ و منتشر شده ، که نگارنده بیست مورد از آنها را در تقریظ خود بر کتاب «رسول ابلیس» نام برده است(1) .
به جهت لفظ [والقوّام من بعده در حدیث ششم ناگزیر از این توضیحات شدیم.]
7 .کلینی با سلسله اسنادش از مرحوم کلینی روایت کرده که فرمود :
الْکُوفَهِ مَسْجِدٌ یُقَالُ لَهُ مَسْجِدُ اَلسَّهْلَهِ لَوْ أَنَّ عَمِّی زَیْداً أَتَاهُ فَصَلَّی فِیهِ وَ اِسْتَجَارَ اَللَّهَ لَأَجَارَهُ عِشْرِینَ سَنَهً وَ فِیهِ مُنَاخُ اَلرَّاکِبِ وَ بَیْتُ إِدْرِیسَ اَلنَّبِیِّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَا أَتَاهُ مَکْرُوبٌ قَطُّ فَصَلَّی فِیهِ بَیْنَ اَلْعِشَاءَیْنِ وَ دَعَا اَللَّهَ إِلاَّ فَرَّجَ اَللَّهُ کُرْبَتَهُ(2) .
در کوفه مسجدی هست که «مسجد سهله» نامیده میشود، اگر عمویم زید به آنجا میرفت و به خدا پناهنده می شد ، خداوند بیست سال او را پناه میداد.
اقامتگاه «تکسوار» و خانه ی ادریس پیامبر آن جاست.
هیچ شخص غمگین و اندوهناکی نیست که به آنجا برود و در میان نماز مغرب و عشا نمازی بگزارد و خدای را بخواند، جز این که خداوند غمهایش را برطرف می سازد.
ص: 39
در نقل شیخ طوسی آمده است که گفته شد: منظور از « تکسوار » کیست؟
فرمود: حضرت خضرعلیه السلام(1) .
8 .محدّثان والا مقام روایت کرده اند که در محضر امام صادق علیه السلام از مسجد سهله گفت و شنود شد، فرمودند:
أَمَا إِنَّهُ مَنْزِلُ صَاحِبِنَاإِذَا قَامَ بِأَهْلِهِ(2) ؛
هنگامی که صاحب ما قیام ،کند آنجا اقامتگاه او هست با خانواده اش.
در برخی از منابع، به جای «قام » ، «قدم» تعبیر شده(3) است یعنی :
هنگامی که تشریف بیاورد.
بیش از یک قرن، پیش از میلاد مسعود امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف ، رئيس مذهب حضرت صادق علیه السلام به یار باوفایش ابو بصیر فرمود:
يا أبا محمد ! كأنّي أرى نزول القائم في مسجد السهلة بأهله وعياله(4) ؛
ای ابا محمد! گویی فرود آمدن قائم عجل الله تعالی فرجه شریف را با اهل و عیالش در مسجد سهله، با چشم خود میبینم.
ص: 40
ابو بصیر عرضه داشت آیا محل اقامت دائمی آن حضرت در مسجد سهله خواهد بود؟
فرمود: آری.
سپس فرمود:
مسجد سهله ، اقامتگاه حضرت ادریس علیه السلام بود.
مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ابراهیم خلیل الرحمان علیه السلام بود.
خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده جز این که در مسجد سهله نماز گزارده است .
مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر علیه السلام است .
کسی که در مسجد سهله اقامت کند همانند کسی است که در خیمه ی رسول اکرم صلى الله عليه وسلم اقامت کند.
مرد و زن با ایمانی یافت نمیشود، جز این که دلش به سوی مسجد سهله پر میزند.
در مسجد سهله، تخته سنگی است که تمثال همه ی پیامبران بر آن نقش بسته است. احدی در مسجد سهله نماز نمیگزارد که با نیت راستین خدای را بخواند ،جز این که خداوند او را با حاجت برآورده شده از آنجا بر میگرداند.
ابو بصیر عرض کرد: «فضیلت بسیار بزرگی است».
امام صادق علیه السلام فرمود: «آیا برای تو بیفزایم؟».
عرض کرد: بلی، فرمود:
مسجد سهله از آن بقعه هایی است که خداوند دوست دارد او را در آنجا بخوانند.
ص: 41
شب و روزی نیست که فرشتگان به زیارت مسجد سهله نشتابند و در آنجا به عبادت حق تعالی نپردازند.
اگر من در آن سامان سکونت داشتم، هیچ نمازی را جز در مسجد سهله نمی خواندم .
ای ابا محمد !اگر مسجد سهله هیچ فضیلتی جز فرود آمدن فرشته ها و اقامت پیامبران را نداشت، همین فضیلت کافی بود، در حالی که این همه فضیلت دارد. آنچه از فضائل مسجد سهله برای تو بازگو نکردم ،بیش از فضائلی است که برای تو گفتم (1).
10 . مفضّل در ضمن حدیث مفصلی از محضر امام صادق علیه السلام پرسید :
منزل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف و مرکز اجتماع شیعیان کجا خواهد بود؟
امام صادق علیه السلام در پاسخ او فرمود:
(دَارُ مُلْكِهِ الْكُوفَةُ، وَمَجْلِسُ حُكْمِهِ جَامِعُهَا، وَبَيْتُ مَالِهِ وَمَقْسَمُ غَنَائِم الْمُسْلِمِينَ مَسْجِدُ السَّهْلَةِ، وَمَوْضِعُ خَلَوَاتِهِ الذَّكَوَاتُ(2) الْبِيضُ مِنَ الْغَريَّيْن(3))
ص: 42
مرکز حکومت آن حضرت کوفه ،و مرکز قضاوتش مسجد اعظم کوفه ، و مرکز بیت المال و محل تقسیم غنائم مسلمانان مسجد سهله،و محل خلوت و مناجات هایش تپه های سپید و نورانی نجف اشرف میباشد.
11 .مرحوم کلینی با سلسله اسنادش از ابان بن تغلب روایت کرده که در خدمت امام جعفر صادق علیه السلام به پشت کوفه (نجف اشرف) رفته، در نقطه ای پیاده شده، دو رکعت نماز خواند، آنگاه کمی جلوتر رفته پیاده شده دو رکعت نماز خواند، سپس کمی جلوتر رفته دو رکعت نماز خواند.
ابان در مورد آن سه نقطه، از آن حضرت پرسید ، امام توضیح داد ، سومین مورد را محل «نزول قائم » معرفی نمود(1).1
در این حدیث به نام مسجد سهله تصریح نشده ، ولی از بررسی مجموع روایات اطمینان حاصل میشود که آن نقطه مسجد سهله بوده است.
12 .حمیری از طیالسی ،از علاء بن رزین روایت کرده که امام صادق علیه السلام به وی فرمود: در نزدیکی منزل شما مسجدی هست که شما آن را «مسجد سهله» مینامید و ما آن را «مسجد شری» می نامیم (2) آیا در آن مسجد نماز میخوانی؟
ص: 43
علاء گفت: آری، جانم به فدای شما ،من در آن مسجد نماز میخوانم.
امام صادق علیه السلام فرمود:
فَإِنَّهُ لَم یَأتِهِ مَکروبٌ إلّا فَرَّجَ اللّهُ کُربَتَهُ _ أو قالَ : قَضی حاجَتَهُ _ وفیهِ زَبَرجَدَهٌ فیها صورَهُ کُلِّ نَبِیٍّ وکُلِّ وَصِیٍّ(1) .
آری، آنجا برو زیرا هرگز اندوهناکی به آنجا نمی رود، جز این که خداوند اندوهش را می زداید.
[و یا فرمود حاجتش را بر می آورد].
و در آنجا زبرجدی هست که تمثال همه ی پیامبران و همه ی اوصیای پیامبران در آن هست.
13. در این زمینه از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:
إِنَّهُ(2) مَا مِنْ مَکْرُوبٍ یَأْتِی مَسْجِدَ اَلسَّهْلَهِ فَیُصَلِّی فِیهِ [رَکْعَتَیْنِ] بَیْنَ اَلْعِشَاءَیْنِ وَ یَدْعُو اَللَّهَ تَعَالَی إِلاَّ فَرَّجَ کَرْبَهُ(3).
هیچ شخص اندوهگینی نیست که به مسجد سهله برود و در آن دو رکعت نماز در میان مغرب و عشاء بگزارد و خدای را بخواند، جز این که خداوند غمهایش را بر طرف نماید.
ص: 44
14 . امام صادق علیه السلام در این رابطه خطاب به اسماعیل بن مهران فرمود:
إذا دَخَلتَ الکوفَهَ فَأتِ مَسجِدَ السَّهلَهِ ، فَصَلِّ فیهِ وَاسأَلِ اللّهَ حاجَتَکَ لِدینِکَ ودُنیاکَ ؛ فَإِنَّ مَسجِدَ السَّهلَهِ بَیتُ إدریسَ (1)علیه السلام الَّذی کانَ یَخیطُ فیهِ ویُصَلّی فیهِ ، ومَن دَعَا اللّهَ فیهِ بِما أحَبَّ ، قَضی لَهُ حَوائِجَهُ ، ورَفَعَهُ یَومَ القِیامَهِ مَکانا عَلِیّا إلی دَرَجَهِ إدریسَ ، واُجیرَ(2) مِن مَکروهِ الدُّنیا ومَکائِدِ أعدائِهِ(3).
هنگامی که وارد کوفه شدی به مسجد سهله برو ،و در آنجا نماز بخوان ،و حاجت های دنیوی و اخروی خود را از خداوند مسألت کن که :
مسجد سهله خانه ی ادریس نبی بود.
حضرت ادریس در آنجا خیاطی میکرد و نماز میگزارد. هرکس در مسجد سهله برای حاجت مورد علاقه اش خدای را بخواند ،خداوند حاجتش را بر می آورد و در روز رستاخیز او را تا جایگاه حضرت ادریس بالا میبرد و او را از ناملایمات دنیا و نیرنگهای دشمنان پناه میدهد.
15 . ابن قولویه با سلسله اسنادش از امام صادق علیه السلام روایت کرده :
ص: 45
که خطاب به ابو حمزه ثمالی فرمود:
ای ابا حمزه! « آیا عمویم زید را در شبی که خروج کرد، دیدار کردی؟». عرض کرد: آری. فرمود:
فَهَلْ صَلَّى فِي مَسْجِدِ سُهَيْلِ ؟
آیا در مسجد سهیل نماز خواند؟
عرض کرد: مسجد سهیل کجاست؟! آیا منظور شما مسجد سهله است؟ فرمود: «آری» . [ [عرض کرد: نه(1) ] فرمود:
أَمَا إِنَّهُ لَوْ صَلَّى فِيهِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ اسْتَجَارَ اللَّهَ لَأَجَارَهُ سَنَةً».؛
اگر در آنجا دو رکعت نماز میخواند، آنگاه به خدا پناهنده میشد ، خداوند تا یک سال به او پناه میداد.
ابو حمزه عرضه داشت پدر و مادرم به فدای شما! آیا این مسجد سهله است که این گونه است؟! فرمود: «آری» [سپس فرمود ]:
مسجد سهله خانه حضرت ابراهیم علیه السلام بود، هنگامی که به سوی عمالقه میرفت(2) .
خانه ی حضرت ادریس آن جا بود که در آنجا خیاطی میکرد.
پایگاه تکسوار (حضرت خضر) آن جاست.
آنجا تخته سنگ سبز رنگی هست که تمثال همه ی پیامبران در آن است.
ص: 46
در زیر آن سنگ تربتی هست که خداوند همه ی پیامبران را از آن آفریده است.
محل معراج آن جاست(1).
فاروق اعظم در نقطه ای از آن است.(2)
آنجا رهگذر مردمان است.
آنجا از سرزمین کوفه میباشد.
صور در آنجا دمیده میشود.
حشر و نشر به سوی آن جاست.
70 هزار نفر از اطراف آن محشور میشوند که بدون حساب وارد بهشت میگردند(3) ...
16 . مرحوم کلینی در همین رابطه با سلسله اسنادش از عبدالله بن ابان روایت کرده که گفت: روزی به محضر مقدس امام صادق علیه السلام مشرف شدیم ، خطاب به حاضران فرمود:
آیا کسی از شما از سرگذشت عمویم «زید بن علی » اطلاعی دارد؟
ص: 47
یکی از حاضران گفت آری من تا حدّی از وضع ایشان اطلاع دارم. شبی در منزل معاوية بن اسحاق انصاری ،در خدمت جناب زید بودیم که گفت : « مهیا شوید به مسجد سهله برویم و در آنجا نماز بگزاریم».
امام صادق علیه السلام پرسید : آیا انجام دادید؟
وی گفت: نه، کاری پیش آمد و او را از رفتن به مسجد سهله باز داشت.
امام علیه السلام فرمود:
أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَعَاذَ اللَّهَ بِهِ حَوْلًا لَأَعَاذَهُ.
نه ، به خدا سوگند اگر در آنجا تا یکسال پناه می جست ، خداوند به او پناه میداد.
سپس فرمود:
آیا نمی دانید که آنجا خانه ی ادریس نبی بود،که در آنجا خیاطی میکرد.
حضرت ابراهیم علیه السلام از آنجا به سوی عمالقه می رفت.
حضرت داود از آنجا به جنگ جالوت میرفت . در آنجا تخته سنگ سبز رنگی است که تمثال همه ی پیامبران در آن است.
گل همه ی پیامبران از زیر آن سنگ اخذ شده است.
آنجا پایگاه تکسوار است.
پرسیدند: منظور از تکسوار کیست؟
ص: 48
فرمود:
حضرت خضر علیه السلام است(1) .
17 . ابو بصیر به محضر امام صادق علیه السلام عرضه داشت :
جعلت فداك ، لا يزال القائم فيه أبداً ؛
جانم به فدایت، آیا حضرت قائم علیه السلام همواره در مسجد سهله اقامت خواهد نمود؟!
امام صادق علیه السلام فرمود: «آری».
ابو بصیر پرسید: افراد بعدی چطور؟
امام صادق علیه السلام فرمود: آنان نیز تا روز انقضای مخلوقات(2).
از بیان امام صادق علیه السلام استفاده میشود که در زمان رجعت نیز هر کدام از امامان که رجعت میکنند در مسجد سهله اقامت خواهند نمود و در نتیجه پایتخت آنان نیز کوفه خواهد بود.
18 . ابن مشهدی با سلسله اسنادش از «بشار مکاری» روایت میکند که گفت: روزی به محضر مقدس امام صادق علیه السلام المشرّف شدم، طبقی از خرمای طبرزد را در مقابل آن حضرت مشاهده کردم.
امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای بشّار نزدیک بیا و از این خرما تناول کن. گفتم :گوارای وجودت باشد و خداوند مرا فدای شما گرداند.
ص: 49
در مسیری که می آمدم با حادثه ی دل خراشی مواجه شدم که دلم را به درد آورد و توانم را گرفت.
فرمود: تو را به حق من که نزدیک بیا، پس نزدیک رفتم و از آن خرما تناول کردم.
فرمود: داستان تو چه بود؟
گفتم :شرطه ای را دیدم که بر سر خانمی میزد و او را به سوی زندان میبرد و آن بانو فریاد میزد:« پناه به خدا و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و کسی به او پناه نمیداد ».
امام پرسید: چرا با وی چنین میکرد ؟!
گفتم: از مردم شنیدم که میگفتند آن بانو به زمین خورد و به یاد حضرت فاطمه سلام الله علیها افتاد و گفت:
لعن الله ظالميك يا فاطمة ؛
خداوند لعنت کند کسانی را که به تو ستم کردند ای فاطمه سلام الله !
پس با وی چنین رفتار کردند.
امام دست از طعام کشید و به قدری گریست که سینه و محاسن و دستمالش با اشک دیدگان مبارکش خیس شد.
سپس به من فرمود:
يَا بَشَّارُ، قُمْ بِنَا إِلَى مَسْجِدِ اَلسَّهْلَةِ، فَنَدْعُوَ اللَّهَ عزّو جلّ وَ وَنَسْأَلَهُ خَلَاصَ هَذِهِ اَلَمَرْأَةِ
ای بشار ! برخیز و به مسجد سهله برویم و خدای را بخوانیم و آزادی آن زن را از خداوند بخواهیم.
ص: 50
آنگاه برخی از شیعیان را به شرطه خانه فرستاد و به او فرمود که آنجا بماند ،تا هنگامی که از آن زن خبری دریافت کند، آنگاه به سوی ما بیاید.
در خدمت امام علیه السلام به مسجد سهله ،رفتیم هر کدام دو رکعت نماز خواندیم. آنگاه امام دستهای مبارکش را به سوی آسمان برافراشت و عرضه داشت:
انْتَ اللَّهُ لا الهَ الَّا انْتَ مُبْدِئُ الْخَلْقِ وَمُعیدُهُمْ ...
آنگاه به سجده رفت جز صدای نفسهایش را نمی شنیدم پس از مدتی سر از سجده برداشت و فرمود:
قم، فقد اطلقت المرأة ؛
برخیز که زن آزاد شد.
ما در مسیر بودیم که آن فرستاده ی حضرت آمد و گفت: آن زن آزاد شد.
امام علیه السلام پرسید: چگونه آزاد شد؟
عرضه داشت : من نمیدانم ،من در مقابل شرطه خانه ایستاده بودم، مأمور بیرون آمد و به آن زن گفت تو چه گفتی؟
:گفت من زمین خوردم ،پس گفتم ای فاطمه ! خداوند کسانی را که به تو ستم کردند لعنت کند، پس آن حوادث پیش آمد.
پس 200 در هم بیرون آورد و گفت: این را بگیر و امیر را حلال کن .
پس از گرفتن آن امتناع کرد.
ص: 51
آن مأمور به داخل رفت و گزارش داد پس بیرون آمد و به آن زن گفت : به خانه ات برگرد.
او رفت و من نیز تا در خانه اش رفتم.
حضرت فرمود: از پذیرش 200 در هم امتناع کرد؟
:گفت آری آن را نپذیرفت در حالی که به خدا سوگند به آن نیاز داشت.
امام علیه السلام کیسه ای از جیبش درآورد که در آن 7 دینار بود، به من و فرمود: برو به خانه ی آن زن ،از من به او سلام برسان و این کیسه را به او بده.
به خانه ی آن زن رفتیم و سلام امام علیه السلام را به وی ابلاغ نمودیم ، گفت :
شما را به خدا امام صادقعلیه السلام به من سلام رسانید ؟
گفتم: خداوند تو را بیامرزد، به خدا سوگند ، امام جعفر صادق علیه السلام به تو سلام رسانید. پس جیغ کشید و بر زمین افتاد و بیهوش شد.
چون به هوش آمد :گفت آن جمله را تکرار کن .
چون تکرار کردم باز هم افتاد و غش کرد.
بار سوم به هوش آمد و گفت تکرار کنید، چون تکرار کردم باز هم از هوش رفت.
آنگاه کیسه را تقدیم کردم پس آن را پذیرفت و گفت:
از حضرت بخواهید که از خدا بخواهد که این کنیزش را به خاطر آن حضرت ببخشد ،که من کسی را نمیشناسم که از ایشان و نیاکانش شایسته تر باشند که به آنها توسّل بجویم.
ص: 52
هنگامی که به خدمت امام رسیدیم و داستان آن زن را گزارش دادیم ،به شدت گریه کرد و برای آن زن دعا کرد(1).
19 . محمد بن حسین بن عبدالله تمیمی، مشهور به «ابو سوره از بزرگان زیدیه بود، در روز عرفه به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شد، شب عید را نیز در حائر حسینی بیتوته کرد ،در پگاه عید اضحی، به هنگام خروج از حرم امام حسین علیه السلام به پیشگاه مقدس حضرت بقیة الله ارواحنا فداه شرفیاب شد، در محضر آن قبله ی موعود ، به سوی مسجد سهله حرکت کرد، معجزه ای از آن حضرت مشاهده کرد و مستبصر شد و به آیین تشیع اثنا عشری گروید.
ابو سوره میگوید: هنگامی که به مقابر مسجد سهله رسیدیم(2)
ص: 53
آن امام همام فرمود:
هو ذا منزلي ؛
این جا خانه ی من است.(1) .
20 . ابن مشهدی با سلسله اسنادش از علی بن ابراهیم قمی روایت کرده که پدرش ابراهیم بن هاشم در مسجد سهله به خدمت حضرت خضرعلیه السلام شرفیاب شده ،در زاویه ی شرقی مسجد ، از آن حضرت پرسید: این جا چه نام دارد؟
حضرت خضرفرمود:
إنَّهُ مَقَامُ الصَّالِحِینَ والأنبیاءِ والمُرسَلِینَ؛
اینجا مقام صالحان، پیامبران و رسولان است(2).
خاورشناس معروف فرانسوی «لوئی ماسينيون » (1883 - 1962 م ) تحقیق گسترده ای در تاریخ کوفه نوشته ، ترجمه ی عربی آن به نام «خطط الكوفة » در نجف اشرف چاپ و منتشر شده ، ایشان
ص: 54
در مورد «مسجد سهله » می نویسد:
قداست مسجد سهله از سال 281ه آغاز میشود!(1)!
تعبیرات بسیار بلندی که از مولای متقیان علیه السلام و دیگر معصومان نقل کردیم ،اشتباه ایشان را بر ملا می سازد و مبرهن میکند که مسجد سهله در قرن اول اسلام در اوج قداست بوده است ،و پیش از اسلام نیز پیامبرانی چون حضرت ابراهیم، حضرت ادریس، حضرت داود و حضرت خضر علیه السلام در آن اقامت نمودهاند و همه ی پیامبران در آن نماز خوانده اند.
ص: 55
ص: 56
از بررسی مجموع روایاتی که پیرامون مسجد سهله از پیشوایان معصوم علیه السلام رسیده، به این نتیجه میرسیم، که برای مسجد سهله ویژگی های فراوانی هست، که به گوشه ای از آنها در اینجا اشاره میکنیم و برای اختصار فقط به شماره حدیث و یا احادیثی که به آن ویژگی دلالت میکند، در داخل کروشه اشاره میکنیم:
1 . امام صادق علیه السلام برای توسل به پیشگاه خداوند برای حوائج مردم به آنجاتشریف میبرد. [ح18]
2 .تمثال همه ی پیامبران در سنگ سبز رنگی در آنجاست . [ح 1 ،9 ، 12 و 16] .
3 .تمثال اوصیای پیامبران نیز در آن سنگ است. [ح12]
4 . حشر و نشر همگان به سوی مسجد سهله است . [ح 15]
5 . حضرت ابراهیم علیه السلام از آنجا به سوی عمالقه رفت . [ح 7 و 16] .
6 .خانواده ی امام زمان به هنگام ظهور در آنجا فرود آیند. [ح 8 و 9 ] .
ص: 57
7.خدا دوست دارد که در آنجا نیایش شود. [ح9]
8 . داود از آنجا به جنگ جالوت رفت. [ح16]
.9 دل هر زن و مرد با ایمان به آنجا پر میکشد. [ح9]
10. در آنجا دو رکعت نماز انسان را در پناه خدا قرار میدهد. [ح7]
.11 دو رکعت نماز میان مغرب و عشاء در آنجا موجب افزایش عمر است . [ ح4 ] .
12 . دو رکعت نماز میان مغرب و عشاء در آنجا موجب رفع غم و اندوه میشود. [ح13]
13 . صور در آنجا دمیده میشود. [ح 15]
14. عبادت در آنجا همانند عبادت در خیمه ی رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم[ح 9] .
15 . عدالت الهی در آنجا ظاهر میشود. [ح6]
16 . فاروق اعظم در آنجا مستقر میشود. [ح7] .
17 . فرشتگان هر شب و روز در آنجا فرود می آیند. [ح9]
18 . فضایل ناگفته ی آنجا بیشتر از آن فضایلی است که گفته شده است . [ ح 9] .
19 . گِل همهی پیامبران صلی الله علیه وآله وسلم از آنجا برداشته شده است. [ح 16 ].
20 . مسجد بنی ظفر همان مسجد سهله است . [ح5]
21 .مسجد سهله جزو سرزمین کوفه است [ح 15]
22 . مسجد سهله اقامتگاه پیامبران و صالحان است. [ح6]
23 . مسجد سهله پایگاه جانشینان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف است . [ ح6] .
ص: 58
24. مسجد سهله پایگاه حضرت ابراهیم علیه السلام بود . [ح 9، 15، 16 ].
25 . مسجد سهله پایگاه حضرت ادریس علیه السلام بود. [ح 3، 5، 7، 9، 16 ،14 ]
26 . مسجد سهله پایگاه حضرت بقیة الله علیه السلام است . [ح 6، 8، 9، 11 و 19].
27 . مسجد سهله پایگاه دائمی امام زمان عجل الله فرجه شریف است . [ح9] .
28 . مسجد سهله پایگاه حضرت خضرعلیه السلام است . [ ح 9 و 16] .
29 . مسجد سهله دارای تربت مقدّسه ای است که همه ی پیامبران از آن آفریده شده اند. [ح16]
30 .مسجد سهله دارای فضائل بیشمار است . [ح9]
31 . مسجد سهله رهگذر راهیان بهشت است . [ح7 ]
32 . مسجد سهله عبادتگاه حضرت ادریس بود. [ح14]
33 . مسجد سهله کارگاه خیاطی حضرت ادریس بود. [ح 14 و 16 ].
34 . مسجد سهله مبارک است . [ح 1 و 5]
35 . مسجد سهله محل تقسیم غنائم در عصر ظهور است. [ح10]
36 .مسجد سهله ، محلّ معراج است . [ح 15]
37 . مسجد سهله، محل نزول فرشته هاست. [ح9] .
38 . مسجد سهله محلّ نیایش امام زمان عجل الله فرجه شریف است . [ 20ح ].
39 .مسجد سهله، مرکز بیت المال است . [ ح10 ]
40 . مسجد سهله، مقام صالحان و پیامبران است . [ح20]
41 . مسجد سهیل همان مسجد سهله است . [ح 6 و 15 ].
42 . مسجد شری ، ثری و بری نیز همان مسجد سهله است . [ ح12 ].
ص: 59
43 . نیایش در مسجد سهله، موجب قضای حوائج و تقرّب به خداست . [ح 14].
44 . نیایش در مسجد سهله موجب مصونیت از ناملایمات است. [ح 14 ] .
45 .هفتاد هزار نفر از اطراف مسجد سهله بدون حساب وارد بهشت میشوند [ح15]
46 . هیچ اندوهگینی وارد مسجد سهله نمی شود جز این که غم و اندوهش زدوده می شود. [ح 2 و 12].
47 . هیچ پیامبری مبعوث نشده جز این که در آن مسجد نماز گزارده است. [ح 6 و 9] .
48 .هیچکس در آن مسجد به خدا پناه نبرده جز این که خدا او را پناه داده است .[ ح 7، 15 و 16] .
49 . هیچ کس در آن مسجد نماز نگزارده جز این که حاجت روا شده است. [ح 9 و 13].
50 .هیچکس وارد مسجد سهله نشده جز این که حاجتش برآورده شده است . [ح 2 و 12].
این ها شماری از ویژگیهای مسجد مقدس سهله میباشد که پیشوایان معصوم علیه السلام در لابه لای احادیث به آنها اشاره فرموده اند، جالب تر این که رئیس مذهب امام صادق علیه السلام می فرماید: « فضائل ناگفته ی مسجد سهله بیش از فضائلی است که به آنها اشاره شده است(1)».
ص: 60
تاريخ تأسيس مسجد سهله به عنوان یک عبادتگاه در اسلام، به قرن اول اسلام بر میگردد ،ولی پیشینه ی آن به هزاران سال پیش مربوط می شود، زیرا :
1 . خانه ی حضرت ادریس در آنجا بود.
2 . حضرت ابراهیم برای نبرد با عمالقه از آنجا به یمن رفت.
3 . حضرت داود از آنجا به جنگ جالوت رفت.
4 . در آنجا سنگ سبز رنگی هست که تمثال همه ی پیامبران بر آن نقش بسته است.
5 .طینت همهی پیامبران از زیر آن سنگ برداشته شده است.
6 . آنجا جایگاه بنده ی صالح خدا حضرت خضرعلیه السلام است. (1).
شکل هندسی مسجد سهله به صورت مستطیل، به طول 160 متر و عرض 135 متر و مساحت آن 17/6 کیلومتر مربع میباشد .
ارتفاع دیوارهای آن در حدود 7 متر می باشد و در هر ضلع آن برجهای نصف دایره ای وجود دارد.
مسجد سهله دو در داشته، یکی در وسط دیوار شرقی با عرض 2 متر و دیگری در وسط ضلع شمالی بوده که بعدها با آجر مسدود شده است.
در وسط ضلع شرقی گلدسته ای به ارتفاع 30 متر است ،که با
ص: 61
کاشی طلایی تزیین شده است. این گلدسته به سال 1378ه- . بنیاد شده و سید محمد حلّی در ضمن ابیاتی )«ويؤذنون بكّل وقت » را به عنوان ماده تاریخ گفته است(1) .
مرحوم کاشف الغطاء می فرماید :
مسجد سهله در نزد ائمه علیه السلام «مسجد ثری» نامیده می شود(2).
شیخ حرّ عاملی از حمیری نقل کرده که امام صادق علیه السلام به علاء بن رزین فرمود:
آیا نماز میگزاری در مسجدی که در نزد شما هست که شما آن را «مسجد سهله» می نامید و ما آن را «مسجد ثری » می نامیم .
عرض کرد: آری من در آن مسجد نماز میگزارم. فرمود:
آری به آنجا برو که هیچ اندوهگینی به آنجا نمی رود، جز این که خداوند غم هایش را بزداید.
و یا فرمود:
خداوند حاجتش را بر می آورد، و در آن زبرجدی هست که تمثال همه ی پیامبران و همه ای اوصیاء در آن است (3).3 .
ص: 62
در نقل حمیری این حدیث به تعبیر «مسجد شری » ثبت شده، ولی محققین آن ،در پاورقی یادآور شده اند که در نسخه ی خطی «البری » و در حاشیه اش « الثّری » ثبت شده است(1).
در بحار الأنوار نیز نام این مسجد «الشری » آمده است(2) .
پر واضح است که این عنوان فقط یک نام است که در منابع مختلف به تعبیرهای مختلف آمده است.
همه ی این منابع از کتاب قرب الاسناد» نقل کرده اند، در قرب الاسناد چاپ آل البيت به تعبير ) مسجد الشّری» ثبت شده، جز این که در پاورقی از نسخه ی خطی کتابخانه مرحوم آیة الله مرعشی نقل کرده که در آن «مسجد البری» ثبت شده و در حاشیه ی آن «مسجد الثّرى» به عنوان نسخه بدل آمده است(3) .
ولی در قرب الاسناد چاپ کوشان پور مسجد الشرى » آمده است(4) .
با توجه به نقل مرحوم كاشف الغطاء و شیخ حر عاملی که هر دو از قرب الاسناد به تعبیر مسجد ثَری نقل کرده اند ، ما نیز به همان تعبیر نام بردیم.
جالب توجّه است که هر سه تعبیر تقریباً به یک معنی میباشد:
1 . (ثری) به معنای خاک با رطوبت میباشد(5)
ص: 63
2 . «بری» نیز به معنای خاک آمده است(1) .
3 . «شری» نیز نام سرزمینی در نواحی فرات است ،که شیران به آن پناه میبرند(2) .
جالب تر این که «سهله» نیز به زمین ،هموار شنزار و ماسه ی کف دریا و رودخانه ها گفته می شود(3).
مولای متقیان امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند:
إِنَّ بِالْکُوفَهِ مَسَاجِدَ مُبَارَکَهً وَ مَسَاجِدَ مَلْعُونَهً؛
در کوفه مسجدهای مبارک و مسجدهای لعنت شده هست.
به هنگام شمارش مساجد مبارکه فرمود:
و مسجد بنی ظفر که مسجد مبارکی است و در آن سنگ سبز رنگی هست ،که تمثال همه ی پیامبران در آن هست و آن مسجد سهله میباشد (4).
شیخ طوسی با سلسله اسنادش این حدیث را از امام باقرعلیه السلام روایت کرده است(5) .
ص: 64
دیگر محدثان نیز آن را از امام باقر علیه السلام روایت کرده اند(1) .
«بنو ظفر »یکی از تیره های معروف انصار میباشد(2) .
گفته میشود که بنی ظفر بانیان نخستین مسجد سهله می باشند، که مقیم کوفه بودند و مسجد سهله را تأسیس کردند، از این جهت به عنوان : «مسجد بنی ظفر » مشهور شد ، بعدها عنوان مسجد سهله بر آن غلبه کرد.
ابوبکر حضر می از امام باقرعلیه السلام ، یا امام صادق علیه السلام پرسید :
بعد از خانه ی خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ،کدام بقعه از همه ی بقعه های زمین برتر است؟
حضرت فرمود:
«کوفه »ای ابابکر! که پاک و پاکیزه است قبور پیامبران مرسل و غیر مرسل در آن هست و قبور اوصیای راستین و «مسجد سهیل »در آن است که خداوند پیامبری مبعوث نکرده، جز این که در آن نماز گزارده است(3).
گفته شده که «سهیل »نام کسی است که این مسجد را تجدید بنا کرده، یا کسی است که در آن عبادت میکرده است.
ص: 65
یکی از شعرای عرب زبان به نام« شیخ محسن خضری »در قصیده ای که در ستایش شیخ محسن کاشف الغطاء سروده ، میگوید:
در اطراف آن مسجد «سهیل» است و «سهیل» یکی از پرهیزکارترین بندگان خداست.
این قصیده نیز شاهد است بر این که سهیل نام فرد است و آن یکی از افراد پارسا و پرهیزگار آن زمان بوده که رابطه ی خاصی با این مسجد داشته و سبب شده که این مسجد مسجد سهیل نامیده شود. احتمال است که عنوان «مسجد سهله» نیز از نام او گرفته شده باشد.
عبد القیس از قبیله های بزرگ ربیعه بوده ، که در کوفه اقامت داشتند(1) . افرادی که از قبیله ی عبدالقیس ،بودند به عنوان «العبدی» و« العبقسى» شناخته میشدند(2).2
از مولای متقیان امیر مؤمنان علیه السلام روایت شده که فرمود:
إنّ بالكوفة أربع بقاع مقدّسة، فيها أربع مساجد؛
در کوفه چهار بقعه ی مقدّس هست، که در آنها چهار مسجد هست .
گفته شد: یا امیرالمؤمنین علیه السلام ! آنها را برای ما نام ببرد.
ص: 66
فرمود:
یکی از آنها مسجد ظفر که همان مسجد سهله میباشد....
مسجد سهله از سرسبزی برخوردار است، هیچ اندوهگینی به آن مسجد نیاید، جز این که خداوند اندوههای او را برطرف می سازد.
ما مسجد سهله را « مسجد القری » میگوییم(1)
لفظ « قری» فقط یک معنی دارد و آن «اجتماع » می باشد ، به آبادی نیز قریه میگویند، چون مردمان در آن گرد می آیند(2).
مهمانی و پذیرایی از مهمان را نیز «قری » میگویند(3) .
مسجد سهله محل اجتماع مؤمنان در طول قرون و اعصار بوده و یکی از مراکز ضیافت الهی می باشد، به این جهت وجهات دیگر به آنجا « مسجد القری» گفته میشود.
مشهورترین و رایج ترین نام این مسجد مقّدس «مسجد سهله » میباشد و در ده ها حدیث از پیشوایان معصوم از آن سخن رفته ، که 20 نمونه از آنها را در این نوشتار آوردیم.
گلواژه ی «سهله» به معنای آسان، راحت، سرزمین شنزار و خاک سرخ فام میباشد(4) .
ص: 67
در حدیث معروف حضرت اُمّ سلمه و آوردن خاک کربلا توسط حضرت جبرئیل تعبیر « سهله» آمده است:
فجاء بسهلة أو تراب أحمر ؛
جبرئیل خاک سرخ فامی آورد .
پس اُمّ سلمه آن را گرفت و آن را در جامهاش قرار داد(1).
«سَهله » به فتح سین به معنای شن سرخ رنگ و « سِهله » به کسر سین به معنای شن درشت میباشد (2).
گلواژه ی « سهله» نام مسجد مقّدس سهله در کوفه میباشد .
علاوه بر مسجد مقدس سهله یکی از روستاهای بحرین نیز «سهله » نام دارد(3) .
در یمامه نیز سرزمینی به نام« سهله» وجود دارد که یاقوت آن را «سِهله» به کسر سین ضبط کرده است (4).
«يمامه » سرزمین بین حجاز و یمن میباشد که زادگاه «مسیلمه ی کذاب» است که در عصر رسالت ادعّای نبوّت کرد و بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به دست خالد بن ولید به هلاکت رسید(5) .
ص: 68
در مورد سرزمین «سِهله» داستانی شگفت است که شنیدنی و عبرت انگیز است. این داستان را ابن ابی الحدید به تفصیل نقل میکند و آن این است:
عمر بن عبدالعزیز پس از این که به خلافت برسد، منطقه ی معروف به «سهله» را در سرزمین یمامه داشت که بسیار با ارزش بود، غلّه ی فراوانی از آن به دست می آمد ،معیشت خودش و خانواده اش از آن تأمین می شد.
پس از رسیدن به خلافت وزیری داشت به نام مزاحم که آدم فاضلی بود، روزی به او گفت:
«من تصمیم گرفتم که این سرزمین سهله را به بیت المال مسلمین واگذار کنم».
مزاحم پرسید : آیا می دانی که تعداد فرزندانت چقدر میباشد ؟! :گفت : آری، این مقدار است.
این را گفت و اشکش سرازیر شد با انگشت میانه اش اشک چشمش را پاک کرد و گفت: « آنها را به خدا واگذار میکنم».
مزاحم رفت به نزد عبدالملک، پسر عمر بن عبدالعزیز و به او گفت: «آیا میدانی که پدرت چه تصمیمی گرفته؟ او می خواهد سهله را به بيت المال واگذار کند»
عبدالملک :پرسید تو چه گفتی؟ گفت من فرزندانش را به یادش آوردم و او گفت آنها را به خدا وامیگذارم.
عبدالملک گفت: «چه وزیر بدی هستی! »
ص: 69
آنگاه به نزد عمر بن عبدالعزیز رفت ،به نگهبان گفت: از پدرم برای من اذن ورود بخواه. گفت: او همین الآن سرش را روی بالش گذاشته است، گفت: «برو همین الآن برای من اذن ورودبگیر»
نگهبان گفت: چرا به او رحم نمیکنی؟ او در تمام شبانه روز فقط این ساعت استراحت میکند گفت برو اذن بگیر ، الهی بی مادر بشوی.
عمر بن عبدالعزیز این گفت وگو را شنید و گفت به عبدالملک اجازه بده.
عبدالملک وارد شد و گفت: «چه تصمیمی گرفته ای؟».
گفت :تصمیم گرفتم که سرزمین سهله را به بیت المال واگذار کنم .
گفت : تأخیر نینداز ، همین الآن برخيز و اعلام کن.
عمر بن عبدالعزیز دستها را به سوی آسمان برافراشت و عرضه داشت: سپاس خداوندی را که به من فرزندی عطا کرده که در امر دین به من یاری میرساند .
عمر گفت: «پسرم! نماز ظهر را میخوانم به منبر می روم و در حضور همگان اعلام میکنم که سرزمین سهله را به بیت المال واگذار کردم».
عبدالملک گفت : چه کسی به تو خبر داده که تا هنگام ظهر زنده خواهی بود؟ آنگاه چه کسی ضمانت کرده که تا هنگام ظهر تصمیم تو عوض نخواهد شد؟
عمر بن عبدالعزیز برخاست، به منبر رفت و اعلام کرد که من سرزمین سهله را به بیت المال مسلمین واگذار کردم(1) .
ص: 70
عمر بن عبدالعزیز در میان امویان و مروانیان بسیار متفاوت بود، به سال 99 ه. به خلافت رسید، دو سال و پنج ماه و پنج روز خلافت کرد(1).
در این مدت کوتاه کارهای ارزشمند فراوانی انجام داد:
1) منع تدوين حدیث که به دنبال شهادت پیامبر اکرم صلى الله عليه وسلم توسط اصحاب سقیفه ممنوع شده بود ،را برداشت و تدوین حدیث در عهد او آغاز گردید.
2) جسارت به مولای متقیان که توسط معاویه بنیاد شده بود، خلفای جور در قنوتها و خطبه های نماز جمعه انجام میدادند را نهی کرد و ممنوع اعلام نمود(2).
3)فدک را که توسط غاصبان فدک غصب شده بود، به اولاد حضرت فاطمه سلام الله علیهابرگردانید(3) .
4)به والی خود در مدینه نوشت که ده هزار دینار در میان اولاد امیر مؤمنان علیه السلام تقسیم کند (4).
5) عمر بن عبدالعزیز به همسرش گفت: یکی از دو موضوع را انتخاب کن:
یک آن چه از جواهرات از پدرت به تو رسیده، همه اش را به بیت المال تقدیم کن .
ص: 71
دو: به من اجازه بده که از تو مفارقت کنم ،من دوست ندارم که من با تو با این جواهرات در یک خانه باشم.
همسرش گفت: من تو را بر میگزینم ،تو را بر این اموال و چندین برابر آنها ترجیح میدهم(1) .
6) عمر بن عبدالعزیز از همه ی خویشانش آن چه از اموال مردم غصب کرده بودند، پس گرفت و آنها را به بیت المال برگردانید (2).
7)امویان این شیوه اش را تحمل نکردند و او را توسط یکی از غلامانش مسموم کردند .
8) عمر بن عبدالعزیز او را شناخت و از او پرسید: چرا این جنایت را مرتکب شدی؟ گفت :هزار دینار به من دادند و به من وعده ی آزادی دادند .
9)وی آن هزار دینار را از او گرفت و به بیت المال نهاد و به او گفت: هرکجا خواستی، برو تاکسی تو را نبیند(3).
10) با توجه به متفاوت بودن سیره ی او از همه ی خلفای اموی ،سید رضی در سوگ او اشعاری سروده ،که مطلع آن چنین است:
یابن عبدالعزيز ! لو بكت العين *** فتى من اميّة لبكيتك
ای پسر عبدالعزیز اگر دیدگانم بر یک اموی میگریست، من بر تو میگریستم (4).
ص: 72
اذن دخول
به هنگام ورود به مسجد مقدس سهله ،بر در آن می ایستی و میگویی :
بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَمِنَ اللهِ وَإِلَى اللهِ وَمَا شَاءَ اللَّهُ وَخَيْرُ الْأَسْمَاءِ لِلَّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى اللهِ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيُّ الْعَظِيم. اللهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ عُمّارِ مَساجِدِكَ وَبُيُوتِكَ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَيْ حَوَائِجِي، فَاجْعَلْنِي اللَّهُمَّ بِهِمْ عِنْدَكَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ.
اللهُمَّ اجْعَلْ صَلَاتِي بِهِمْ مَقْبُولَةً ، وَذَنْبِي بِهِمْ مَغْفُوراً، وَرِزْقِي بِهِمْ مَبْسُوطاً، وَدُعَائِي بِهِمْ مُسْتَجاباً، وَحَوَائِجِي بِهِمْ مَقْضِيَّةً، وَانْظُرْ إِلَيَّ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ نَظْرَةً رَحِيمَةٌ ، أَسْتَوْجِبُ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ، ثُمَّ لَا تَصْرِفْهُ عَنِّي أَبَدأَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ وَدِينِ نَبِيِّكَ وَوَلِيِّكَ، وَلَا تُزِغْ قَلْبِي
بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي، وَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ، إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ .
ص: 73
اللَّهُمَّ إِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ وَمَرْضاتَكَ طَلَبْتُ، وَثَوابَكَ ابْتَغَيْتُ، وَبِكَ آمَنْتُ، وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ. اللَّهُمَّ فَأَقْبِلْ بِوَجْهِكَ إِلَيَّ، وَأَقْبِلْ بِوَجْهِي إِلَيْكَ .
2 .تلاوت آية الكرسی - تا هم فيها خالدون -
3 . تلاوت سوره ی ناس
4 .تلاوت سوره ی فلق
5 . سُبْحانَ الله - هفت بار -
6 . الْحَمْدُ لِلَّهِ - هفت بار -
7 . لَا إِلَهَ إِلَّا الله - هفت بار -
8 . اللهُ أَكْبَرُ - هفت بار -
9 . اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا هَدَيْتَنِي ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَضَّلْتَنِي، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا شَرَّفْتَنِي، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى كُلِّ بَلَاءٍ حَسَنٍ ابْتَلَيْتَنِي، اللهُمَّ تَقَبَّلْ صَلَاتِي وَدُعَائِي، وَطَهِّرْ قَلْبِي، وَاشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَتُبْ
عَلَيَّ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(1) .
10 .ورود به مسجد در شب چهارشنبه بین مغرب و عشاء .
11 .گزاردن نماز مغرب و نافله ی آن.
12 . دو رکعت نماز تحیّت مسجد به قصد قربت(2) .
13. قرار گرفتن در وسط مسجد «مقام امام صادق علیه السلام » دست
ص: 74
به سوی آسمان برافراشتن و قرائت دعای زیر:
أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مُبْدِئُ الْخَلْقِ وَمُعِيدُهُمْ، وَأَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ خَالِقُ الْخَلْقِ وَرَازِقُهُمْ، وَأَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْقَابِضُ الْباسِطُ، وَأَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ، وَبَاعِثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ ، وأَنْتَ وارِثُ الْأَرْضِ وَمَنْ عَلَيْهَا، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ الْحَيِّ الْقَيُّومِ، وَأَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَالِمُ السِّرِّ وَأَخْفى، أَسْأَلُكَ الَّذِي إِذا دُعِيتَ بِهِ أَجَبْتَ ، وَإِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَيْتَ، وَأَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ ، وَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَهُ عَلَى نَفْسِكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَقْضِيَ لِي حَاجَتِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ ، يَا سامِعَ الدُّعاءِ، يَا سَيِّدَاهُ، يَا مَوْلَانَاهُ، يَا غِيَاثَاهُ، أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ، أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَنَا السَّاعَةَ ، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ
وَالْأَبْصَارِ، يَا سَمِيعَ الدُّعَاءِ(1) .
14. سجده ، تضرع و دعا برای حوائج خود و دیگران.
15 .دو رکعت نماز در زاویه ی شمال غربی که خانه ی حضرت ابراهیم علیه السلام می باشد .
ص: 75
16. تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها، سپس تلاوت این دعاء :
اللهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ الْبُقْعَةِ الشَّرِيفَةِ، وَبِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهَا، قَدْ عَلِمْتَ حَوَائِجِي، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِهَا، وَقَدْ أَحْصَيْتَ ذُنُوبِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْها .
اللهُمَّ أَحْيِنِي مَا إِذا كانَتِ الْحَيَاةُ خَيْراً لِي ، وَأَمِثْنِي إِذا كانَتِ الْوَفاةُ خَيْراً لِي ، عَلَى مُوالاةِ أَوْلِيائِكَ وَمُعاداةِ أَعْدائِكَ ، وَافْعَلْ بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ(1) .
17 . دو رکعت نماز در زاویهی جنوب غربی، سپس دستها را به سوی آسمان برافراشتن و قرائت این دعاء :
اللَّهُمَّ إِنِّي صَلَّيْتُ هَذِهِ الصَّلاةَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ، وَطَلَبَ نَائِلِكَ، وَرَجاءَ رِفْدِكَ وَجَوائِزِكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْها مِنِّي بِأَحْسَنِ قَبُولٍ، وَبَلِّغْنِي بِرَحْمَتِكَ الْمَأْمُولَ، وَافْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
18 . آنگاه پیشانی بر زمین سودن(2).
19. رفتن به زاویه ی جنوب شرقی «مقام حضرت خضرعلیه السلام »
1 . ابن مشهدى ، المزار الكبير ، ص 140.
2. سید ابن طاووس، مصباح الزائر ، ص 106.
ص: 76
و خواندن دو رکعت نماز و برافراشتن دستها به سوی آسمان و قرائت این دعاء :
اللهُمَّ إِنْ كانَتِ الذُّنُوبُ وَالْخَطايا قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ، فَلَمْ تَرْفَعْ لِي إِلَيْكَ صَوْتاً وَلَمْ تَسْتَجِبْ لِي دَعْوَةً، فَإِنِّي أَسْأَلُكَ بِكَ يَا اللَّهُ، فَإِنَّهُ لَيْسَ مِثْلَكَ أَحَدٌ، وَأَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُقْبِلَ إِلَيَّ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ، وَتُقْبِلَ بِوَجْهِي إِلَيْكَ، وَلَا تُخَيِّبُنِي حِينَ أَدْعُوكَ ، وَلَا تَحْرِمْنِي حِينَ أَرْجُوكَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
20 .آنگاه پیشانی بر زمین سودن (1).
21 .رفتن به زاویه شمال شرقی ، که مقام صالحان ، پیامبران و مرسلان است و خواندن دو رکعت نماز و خواندن این دعاء :
اللهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ يَا اللهُ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَجْعَلَ خَيْرَ عُمْرِي آخِرَهُ، وَخَيْرَ أَعْمَالِي خَواتِيمَهَا، وَخَيْرَ أَيَّامِي يَوْمَ أَلْقَاكَ فِيهِ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ دُعَائِي وَاسْمَعْ نَجْوايَ ، يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ، يَا قادِرُ يَا ،قاهِرُ يَا حَيّاً لَا يَمُوتُ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي بَيْنِي وَبَيْنَكَ، وَلَا تَفْصَحْنِي عَلَى رُؤُوسِ الْأَشْهَادِ، وَاحْرُسْنِي بِعَيْنِكَ الَّتِي لَا تَنامُ، .
ص: 77
وَارْحَمْنِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ ، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ(1) .
22 .رفتن به ضلع جنوبی - مقام امام زين العابدين علیه السلام خواندن دو رکعت نماز و قرائت این دعاء :
مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَيَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ، يَا فَقَالاً لِما يُرِيدُ، يَا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَحُلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ مَنْ يُؤْذِينا، بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ يَا كَافِياً مِنْ كُلِّ شَيْءٍ، وَلَا يَكْفِي مِنْهُ شَيْءٌ، اكْفِنَا الْمُهِمَّ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
23 . نهادن دو طرف صورت بر خاک.
24 . خواندن دو رکعت نماز و خواندن این دعاء :
اللهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا مَنْ لَا تَرَاهُ الْعُيُونُ، وَلَا تُحِيطُ بِهِ الظُّنُونُ، وَلَا يَصِفُهُ الْواصِفُونَ، وَلَا تُغَيِّرُهُ الْحَوادِثُ، وَلَا تُفْنِيهِ الدُّهُورُ . تَعْلَمُ مَثاقِيلَ الْجِبَالِ وَمَكابِيلَ الْبِحارِ ، وَوَرَقَ الْأَشْجَارِ وَرَمْلَ الْقِفَارِ، وَمَا أَضَاءَتْ بهِ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ، وَأَظْلَمَ عَلَيْهِ اللَّيْلُ وَوَضَحَ عَلَيْهِ النَّهارُ، وَلَا تُوارِي مِنْكَ سَمَاءٌ سَمَاءً ، وَلَا أَرْضُ أَرْضاً، وَلَا جَبَلٌ مَا فِي أَصْلِهِ، وَلَا بَحْرُ مَا فِي قَعْرِهِ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَجْعَلَ خَيْرَ أَمْرِي آخِرَهُ، وَخَيْرَ أَعْمَالِي خَواتِيمَها، وَخَيْرَ أَيَّامِي يَوْمَ أَلْقَاكَ، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ .
ص: 78
اللّهُمَّ مَنْ أَرادَنِي بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ، وَمَنْ كَادَنِي فَكِدْهُ، وَمَنْ بَغَانِي بِهَلَكَةٍ فَأَهْلِكْهُ، وَاكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِمَّنْ دَخَلَ هَمُّهُ عَلَيَّ.
اللّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ، وَاسْتُرْنِي بِسِتْرِكَ الْواقِي، يَا مَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْءٍ، وَلَا يَكْفِي مِنْهُ شَيْءٌ، اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ، وَصَدِّقْ قَوْلِي وَفِعْلِي، يَا شَفِيقُ يَا رَفِيقُ ، فَرِّج الْمَضِيقَ ، وَلَا تُحَمِّلْنِي مَا لَا أُطِيقُ . اللَّهُمَّ اخْرُسْنِي بِعَيْنِكَ الَّتِي لَا تَنامُ، وَارْحَمْنِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ، أَنْتَ عَالِمٌ بِحاجَتِي، وَعَلَىٰ قَضَائِهَا قَدِيرٌ، وَهِيَ لَدَيْكَ يَسِيرٌ، وَأَنَا إِلَيْكَ فَقِيرٌ، فَمُنَّ بِهَا عَلَيَّ يَا كَرِيمٌ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
25 . آنگاه به سجده میروی و در حال سجده میگویی :
إِلهِي قَدْ عَلِمْتَ حَوائِجِي، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِها ، وَقَدْ أَحْصَيْتَ ذُنُوبِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاغْفِرْهَا يَا كَرِيمٌ.
26 . آنگاه گونه ی راست خود را بر زمین میگذاری و میگویی:
إِنْ كُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ ، فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَلَا تَفْعَلْ بِي مَا أَنَا أَهْلُهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
27 . سپس گونه ی چپ خود را بر زمین میگذاری و میگویی :
اللّهُمَّ إِنْ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ ، فَلْيَحْسُنِ الْعَفْرُ مِنْ عِنْدِكَ يَا كَرِيمُ.
28 . آنگاه به حالت سجده بر میگردی و میگویی :
ارْحَمْ مَنْ أَساءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ (1).
ص: 79
عاشقان شیفته مشتاقان دلباخته و سالکان پاکباخته ای که به امید دیدار نیم رخی از کعبه ی محبوب و قبله ی موعود، چهل شب از اقطار و اکناف جهان رخت سفر بسته، دل از دیگران گسسته و چشم امید به عنایت دوست دوخته اند، چون به مقام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف میرسند ، دست از پا نمی شناسند، پس از تضرع و ابتهال ،آستانه ی مقام را بوسه باران کرده ،اشک شوق و امید بر گونه ها سرازیر نموده، در حد توان از اعمالی که موجب تقرّب به کعبه ی مقصود است، انجام می دهد ، از قبیل :
1) دو رکعت نماز ،زیر آسمان ،در رکعت اول بعد از حمد سوره ی فتح و در رکعت دوم بعد از حمد سوره ی نصر، آنگاه دعای استغاثه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف :
«سلام الله الكامل التّام» تا آخر(1) .
2)نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف که دو رکعت است، در هر رکعت بعد از حمد، یک بار سوره توحید به هنگام قرائت سوره ی حمد، چون به «إياك نعبد وإياك نستعين» رسید آن را صدبار بگوید ، سپس سوره را تا آخر بخواند در رکعت دوم نیز به همان روش انجام دهد، ذکر رکوع و سجده را هفت بار بگوید بعد از سلام بگوید : « لا إله إلا الله وحده وحده» سپس تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها را بگوید، به سجده رفته صد بار صلوات بگوید(2) .
ص: 80
3)خواندن دعاى : «اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ، وَبَرِحَ الْخَفَاءُ، » تا آخر(1) .
(4) خواندن «دعای ندبه »(2)» .
(5) خواندن «زیارت آل یاسین»(3) و دیگر ادعیه و زیارات مرتبط با آن حضرت.
29 .سپس رفتن به مسجد زید بن صوحان_ از اصحاب مولای متقیان علیه السلام - و انجام دادن اعمال وارد شده در آن .در نزدیکی مسجد سهله.
زید بن صوحان از اصحاب برجسته ی امیر مؤمنان بود که در جنگ جمل به شهادت رسید.
سه تن از اصحاب مولای متقیان علیه السلام از تابعان بودند، یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را ندیده بودند، ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در حق آنها بشارت بهشت داده بود :
1) زید بن صوحان
2) اویس قرنی
3)جندب الخيرازدى (4).
30 . آنگاه رفتن به مسجد صعصعة بن صوحان، دیگر برادر زید
ص: 81
بن صوحان و انجام دادن اعمال وارده ،از جمله دعای معروف :
« للّهُمَّ يا ذا المِنَنِ السَّابِغَةِ » ، واصله از حضرت بقية الله ارواحنا فداه(1) .
صعصعهة از اصحاب خاص مولای متقیان بود.
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:
در میان کسانی که در محضر امیر مؤمنان علیه السلام بودند، مقام آن حضرت کسی نمیشناخت جز صعصعة و اصحاب او(2) .
صعصعهة در دفاع از مولای متقیان علیه السلام دست از پا نمی شناخت ، در جنگ های جمل، صفّین و نهروان تلاش فراوان کرد، با معاویه، عثمان و عایشه به شدت برخورد نمود(3).
صعصعه راوی فرمان امام علیه السلام به مالک اشتر میباشد(4).
ابن مشهدی از ابو المكارم ابن زهره با سلسله اسنادش از علی بن ابراهیم، از پدرش ابراهیم نقل کرده که به زیارت بیت الله الحرام مشرّف شدم ،وارد کوفه شده به مسجد سهله تشرف یافتم، شخص بزرگواری مشغول نماز بود، چون از نماز فارغ شد این دعا را تلاوت نمود:
أنت الله لا إله إلّا أنت تا آخر.
ص: 82
آنگاه برخاست، به زاویه ی مسجد ،رفت در آنجا دو رکعت نماز گزارد، بعد از نماز تسبیح گفت و این دعا را خواند:
اللّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ البُقْعَةِ الشَّرِيفَةِ وَبِحَقِّ - تا آخر .
پرسیدیم این جا کجاست؟
فرمود:
اینجا خانه ی حضرت ابراهیم خلیل بود، از این جا به جنگ عمالقه میرفت .
آنگاه برخاست ،به زاویه ی غربی رفت و دو رکعت نماز خواند و دستهایش را به سوی آسمان برافراشت و عرضه داشت:
اللّهُمَّ إِنِّي صَلَّيْتُ هذِهِ الصَّلاةَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ - تا آخر -.
آنگاه برخاست به زاویه ی شرقی رفت، دو رکعت نماز خواند و دستهایش را برافراشت و عرضه داشت:
اللّهُمَّ إِنْ كانَتْ الذُّنُوبُ وَالخَطايا- تا آخر -
آنگاه هر دو طرف صورتش را بر زمین سایید و برخاست و از مسجد بیرون رفت، پرسیدیم :اینجا چه نام دارد؟
فرمود:
مقام صالحان، پیامبران و مرسلین میباشد.
دوستم گفت که او حضرت خضرعلیه السلام است(1) .
ص: 83
در طول قرون و اعصار هزاران نفر از عاشقان اهلبیت و شیفتگان حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف در مسجد مقدس سهله بیتوته کرده و سعادت دیدار حضرت بقيّة الله ارواحنا فداه را پیدا کرده اند.
غالب این سعادتمندان چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف شده، در یکی ازشب های چهارشنبه به دیدار نیم رخی از خورشید تابان توفیق یافته اند.
ویژگی شب چهارشنبه از معصوم به ما نرسیده ، آنچه از معصوم در این باره به مارسیده این حدیث است ، که امام صادق علیه السلام فرمود:
هیچ فرد اندوهگینی نیست که به مسجد سهله برود و در آن جا دو رکعت در میان مغرب و عشاء نماز بگزارد و خدای را بخواند ،جز این که خداوند غمهایش را بر طرف کند(1).
در این حدیث شریف به دو نکته تصریح شده:
1) دو رکعت نماز در مسجد سهله
2) گزاردن آن در میان نماز مغرب و عشاء، و شیخ طوسی به استحباب آن فتوا داده است(2).
ولی به روز یا شب چهارشنبه اشاره نشده است، فقط سید ابن طاووس
ص: 84
در بیان اعمال مسجد سهله می نویسد:
اگر خواستی به مسجد سهله بروی، در شب چهارشنبه در بین مغرب و عشاء انجام بده که آن از همه ی اوقات بهتر و برتر است.
چون وارد مسجد سهله شدی ، نماز مغرب و نافله ی آن را بخوان ، سپس دو رکعت نماز تحیه مسجد را به نیت قربت بخوان چون فارغ شدی دستهایت را به سوی آسمان بلندکن و بگو: «أنت الله لا إله إلّا أنت»(1) ...
سید ابن طاووس به صراحت و قاطعیت اعمال مسجد سهله را در شب چهارشنبه بین مغرب و عشا ثبت کرده، ولی آن را به معصومین علیه السلام استناد نکرده است.
در طول قرون و اعصار شیعیان فرهیخته و عاشقان دلباخته، علماء و فضلاء و فقها به آن مداومت کرده اند و هزاران نفر در شبهای چهارشنبه سعادت دیدار حضرت را یافته اند.
در قرنهای متأخر شیخ محمد حسن نجفی، مشهور به صاحب جواهر، متوفای 1266 ه-. ، سنت شبهای چهارشنبه را رونق داد او در شبهای چهارشنبه با شاگردان و ارادتمندان به مسجد سهله مشرف می شد ، امر میکرد با خود چادر ببرند، خیمه میزد ،غذا و میوه ی فراوان با خود ببرند و آنجا به زائران و نمازگزاران تقدیم کنند(2) .
علامه مجلسی و محدّث قمی نیز آن را به سید ابن طاووس نسبت داده اندمجلسى، بحار الأنوار ، ج 100 ، ص 445؛ محدث قمی، هديّة الزائرين ، ص 287 .
ص: 85
تنها موردی که نگارنده بعد از فحص زیاد به عنوان شاهد پیدا کرده، داستان تأسیس مسجد مقدس جمکران به فرمان حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه شریف میباشد.
حضرت بقيّة الله ارواحنا فداه پس از فرمان تأسیس مسجد جمکران به« حسن بن مثله ی جمکرانی » در شب سه شنبه هفدهم ماه رمضان 393ه-. فرمود:
در گله ی جعفر کاشانی - چوپان - بزی هست ، باید آن را خریداری کنی، اگر مردم پول آن را دادند با پول آنها خریداری کن وگرنه پولش را خودت پرداخت کن.
فردا شب آن را بیاور و در این موضع ذبح کن .
روز چهارشنبه که هجدهم ماه مبارک رمضان است ، گوشت آن را بر بیماران و کسانی که مرض صعب العلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه شان را شفا می دهد.
در ادامه نشانه های آن بز را برای حسن بن مثله بیان فرمودند(1).
با توجه به این که این دیدار در شب سه شنبه هفدهم ماه مبارک رمضان اتفاق افتاده و مولا فرمان داده که آن را «فردا شب» یعنی: شب چهارشنبه ذبح کند، و فرموده که گوشت آن را در روز چهارشنبه انفاق کند، خصوصیت شب و روز چهارشنبه استفاده می شود وگرنه ممکن بود که امر کند در شب پنجشنبه که شب نوزدهم ماه مبارک و از لیالی قدر بود، ذبح یا انفاق کند ،اینک متجاوز از هزار سال است ،که عاشقان
ص: 86
مولا از اقطار مختلف ایران و جهان به این مسجد در شبهای چهارشنبه مشرف می شوند، توفیق تشرف به دیدار آن حضرت را پیدا میکنند و حاجت روا به اوطان خود بر میگردند.
برخی از محققان خیال میکنند که این سیره ی مستمره شیعیان در مورد تشرّف به مسجد جمکران از مسجد سهله اخذ شده، ولی نگارنده تصوّر میکند که سیره ی عالمان وعاشقان مسجد سهله، از سیره ی علما در مورد مسجد جمکران اخذ شده و آن مستند به تعیین شب و روز چهارشنبه از سوی آن حضرت خطاب به حسن بن مثله می باشد .
در مورد چرائی شب چهارشنبه ،مستند ما همین بود که تقدیم شد، البته ممکن است دستوراتی از معصومین علیه السلام صادر شده باشد، ولی به دست ما نرسیده است.
سیره ی مستمره ی علمای اعلام در طول قرون و اعصار حکایت از آن دارد که این برنامه برخاسته از عنایات ویژه ی خاندان عصمت و طهارت است و دیدارهای مؤمنان با حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف در این مکان مقدس در شبهای چهارشنبه شاهد صدق این مدعاست.
ولی 40 شب بودن آن به دلیل خاصی نیاز ندارد، در این زمینه ده ها حدیث معتبر و مستند وجود دارد که در آنها لفظ چهل آمده است ،
ص: 87
از قبیل :
1 .کسی که چهل بار به حج خانه خدا برود، به مقام شفاعت نائل آید(1) .
2 . رشد انسان در چهل سالگی، به حد کمال می رسد(2).
3 . پیامبران در 40 سالگی به رسالت مبعوث شدند(3).
4 .رسول اکرم صلی الله علیه وآله در چهل سالگی به نبوّت رسید و به فرمان خدا چهل روز قبل از بعثت مأمور شد که از حضرت خدیجه عزلت گزیند و در روز چهلم مبعوث شد(4).
5 .توبه ی بهلول نباش در روز چهلم پذیرفته شد(5) .
6 .مولای متقیان علیه السلام :فرمود اگر چهل یار فداکار داشتم در برابر غاصبان خلافت می ایستادم(6).
7 . کسی که برای چهل مؤمن دعا کند دعایش برای آنها و خودش مستجاب میشود(7).
8 .چهل روز به قیامت حجّت خدا از زمین برداشته می شود و درهای تو به بسته میشود(8).
ص: 88
9 .حضرت آدم چهل روز در فراق بهشت گریست.(1)
10 .در طوفان حضرت نوح، چهل روز باران بارید(2).
11 .بنی اسرائیل چهل روز تضرع کردند، 170 سال از دوران گرفتاری شان کاسته شد(3) .
12 . زمین چهل روز در مرگ مؤمن میگرید(4).
13 . تا چهل روز نماز شارب الخمر پذیرفته نمی شود(5).
14 .چهل روز اخلاص در عمل موجب سرازیر شدن حکمت از قلب به زبان میشود(6).
15 .خداوند چهل سال به فرعون مهلت داد(7) .
16 . تا چهل سالگی به انسان ارفاق میشود(8).
17 . زیارت اربعین از نشانههای ایمان است (9).
18 . کسی که چهل سال عمر خود را در اسلام سپری کند، مورد وجّه خدا قرار میگیرد.(10)
ص: 89
19 .حریم همسایه تا چهل درب از چهار طرف میباشد(1).
20 .کسی که چهل حدیث از احادیث مورد نیاز را برای امت حفاظت کند، خداوند او را به عنوان فقیه و عالم محشور می فرماید(2) .
با توجه به قداست عدد چهل، ادعیه و اذکاری از پیشوایان معصوم علیه السلام برای امور دینی یا دنیوی وارد شده که برای انجام آنها چهل بار یا چهل روز ، یا چهل هفته تعیین شده است که به شماری از آنها اشاره میکنیم :
1 .دعای عهد، که از امام صادق علیه السلام برای زمان غیبت وارد شده است. .
امام صادق علیه السلام فرموده:
هر کس این دعا را چهل روز بامداد بخواند، از یاران قائم علیه السلام می شود و اگر پیش از ظهور از دنیا برود، به هنگام ظهور رجعت میکند(3) .
2 .ختم سوره ی حمد برای ادای دین به مدت چهل روز و آغاز آن از روز جمعه باشد و بهترین ساعات آن بعد از نماز صبح است(4).
3 .ختم آیه ی شریفه ی« آیة الکرسی »برای طلب تعجیل در امر فرج امام زمان به مدت چهل روز با آداب خاص(5) .
ص: 90
4 .دعای مروی از پیامبر اکرم صلى الله عليه آله وسلم که فرمود :
هر کس چهل شب جمعه آن را بخواند، خداوند همه ی گناهانش را بیامرزد(1) .
5 .دعای مروی از امیر مؤمنان علیه السلام با همان ویژگی برای چهل شب جمعه (2).
6 .دعای سریع الاجابة مروی از امیر مؤمنان علیه السلام برای هر مشکلی ، به مدت چهل شب جمعه (3).
7 . دعای دیگری که امیر مؤمنان علیه السلام آن را به اویس قرنی تعلیم نمود که برای هر مشکلی چهل شب جمعه بخواند(4).
8 . دعای مروی از امام صادق علیه السلام برای شفای بیماران که چهل بار بعد از نماز صبح خوانده شود(5).
مرحوم کفعمی مینویسد:
شخصی به مرضی مبتلا شد که پزشکان از درمانش فرو ماندند، این دعا را چهل روز خواند و بهبودی یافت(6) .
9 .تلاوت چهل بار سوره ی حمد برای شفای بیمار ، که به هنگام
ص: 91
بیماری امام حسن مجتبی علیه السلام ، آن را جبرئیل به محضر پیامبرصلى الله عليه آله وسلم اکرم آورد(1).
10 . تلاوت چهل بار سوره حمد برای عقرب زدگی(2).
این نمی از یم و اندکی از بسیار مواردی که در آنها از واژه ی «چهل» در مسائل تکوینی و تشریعی از معصومین سخن رفته و از ختومات فراوانی که در مورد ختمهای چهل روزه، چهل هفته ای و چهل مرتبه ای رسیده است .
در این میان مواردی هست که در طول قرون و اعصار توسط عالمان و فرهیختگان انجام شده، تجربه شده و به نتیجه رسیده ، مانند بیتوته در مسجد سهله و جمکران ،جز این که عنوان چهل شب چهارشنبه انتسابش به معصوم معلوم نیست .
پس از آیه ی شریفه ی ﴿ وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ؛ ما سی شب با موسی علیه السلام وعده گذاشتیم ، سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم.
در این آیه ی شریفه از حضور حضرت موسی علیه السلام به مدت 40 شب در طور سینا برای دریافت الواح سخن رفته، ولی خداوند منان تصریح فرموده که نخست با وی برای سی شب و عده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب دیگر به اتمام رساندیم «پس میعاد پروردگارش در چهل شب به اتمام رسید»(3).
ص: 92
اهتمام خاصّ قرآن به عدد چهل از این آیه ی شریفه به روشنی استفاده می شود.
روی این بیان برای چهل شب چهارشنبه به هیچ دلیل دیگری نیاز نداریم .
فقط میماند انتخاب شب چهارشنبه ،که در مورد مسجد سهله مستندی به دست ما از معصومینعلیه السلام نرسیده است، مگر داستان مسجد مقدس جمکران با بیانی که گذشت.
علاوه بر مسجد مقدّس سهله و مسجد مقدس جمکران ، مساجدی در گوشه و کنار ایران یافت میشود که نوعی به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه منسوب است و در آنها در شبهای چهارشنبه عاشقان دلباخته ی حضرت گرد می آیند ،مشغول تهجد و تضرّع میشوند.
یکی از این مساجد «مسجد مقدس محدثین » بابل میباشد.
این مسجد در محدوده ی مرکزی شهر بابل ، خیابان شیخ کبیر قرار دارد.
نگارنده شب چهارشنبه ای برای سخنرانی در این مسجد دعوت شدم، از قم عزیمت کرده، در این مسجد سخنرانی کرده کتیبه ای را بالای منبر مشاهده نمودم، که در آن نوشته شده :
« لقد أمر الشّمس الخفي خاتم المعصومين ببناء هذا وسماه مسجد المحدثین ؛ خورشید پنهان، پایان بخش معصومان، به تأسیس این مسجد فرمان داد و آن را «مسجد محدثین » نام نهاد».
ص: 93
شیخ آغا بزرگ تهرانی از کتاب «ارشاد المتعلّمين » حسن بن محمد علی کهدمی جیلانی (1203) - 1245ه- . ) که خود نسخه ی خطی آن را در سامرا دیده است (1)نقل میکند که در کتیبه ای که در محراب مسجد بوده ، بانی مسجد آخوند جان بارفروشی می نویسد:
إنِّي بنيته بأمر صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف وأقيم الجمعة فيه بنيّة الوجوب بفتواه(2)
من این مسجد را به امر حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف بنا کردم و نماز جمعه را در آن به فتوای آن حضرت به قصد وجوب میخوانم .
براساس تحقیقات صدیق ارجمندم جناب آقای سید مرتضی میر سراجی، این مسجد در سال 1135 ه-. تأسیس شده و بانی آن «ملا نصیرای مازندرانی »است که در کنار مسجد طبق وصیتش خاکسپاری شده است.
جمعی از عاشقان پاکباخته ی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در شبهای چهارشنبه در آنجا به تهجد و تضرع میپردازند و با محبوب دلشان راز و نیاز میگویند و در مواردی به فیض دیدار کعبه ی مقصود نایل می شوند(3).
دیگر امامزاده خضر مازندران است، که شبهای چهارشنبه
ص: 94
مشتاقان دیدار کعبهی مقصود در آنجا گرد آمده، با محبوب دلشان به راز و نیاز می پردازند.
این امامزاده در شهر آمل، در خیابان رضوانیه ، جنب کتابخانه ی عمومی شهر آمل واقع شده ، که آن نیز از موقوفات امامزاده خضر است
زیر گنبد امامزاده 7 تن از سادات مدفون می باشند .
این حرم که بنای فعلی آن در قرن نهم هجری ساخته شده، حرم امامزاده ای به نام « خضر» می باشد ، قدمگاه حضرت خضر نبی علیه السلام نیز نامیده میشود(1).
بانوی صالحه ای در این بقعه به محضر مقدّس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه تشرّف پیدا کرده و توصیف این امامزاده را از دو لب آن حضرت استماع کرده است.
داستان تشرّف این بانوا را مرحوم عراقی ( 1240 - 1306 ه-. ) در کتاب گرانسنگ دار السلام بدون واسطه از فرزند آن بانو نقل کرده و او را بسیار ستوده، جز این که فرموده :او تقاضا نمود که نامش ثبت نشود.
این بانو در مسیر بقعه امامزاده به محضر حضرت شرفیاب شده ،
عرض کرده کجا عازم هستید؟ فرمودند: به «زیارت خضر ».
عرضه می دارد: حضرت خضر که هنوز زنده است!
میفرماید این خضر آن خضر ،نیست این خضر پسر عموی ما است و امامزاده است. پس از مشاهده ی چندین نشانه و پیدا کردن اطمینان بر این که آن حضرت ،وجود مقدّس مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف می باشد ،
ص: 95
عرض میکند:
«من آرزو دارم که خدا به من پنج فرزند بدهد ، که اسامی پنجتن آل عبا را بر آنها بگذارم» حضرت دستهای مبارکش را به سوی آسمان بالا می برد، دعا میکند و میفرماید: «إن شاء الله».
آنگاه حضرت داخل بقعه میشود، پس از مدتی آن بانو وارد می شود و میبیند که کسی در بقعه ،نیست در حالی که آن بقعه بیش از یک در نداشت.
این بانو در همان ماه حامله میشود و به برکت دعای آن حضرت ،فرزندانی به نام های محمد ،علی، فاطمه ،حسن و حسین نصیبش می شود.
شب های چهارشنبه عاشقان پاکباخته ی مولا به این امامزاده مشرف می شوند و شمع بسیاری در آن مکان مقدس روشن میکنند(1) .
این بانو به سال 1284 یا 1285 ه-. در گذشته است.
به نظر میرسد که انتخاب شب چهارشنبه در مسجد مقدس محدّثین بابل و حرم امامزاده خضر آمل، برگرفته از مسجد مقدس سهله و مسجد مقدس جمکران میباشد.
ص: 96
در طول نزدیک به دوازده قرنی که از دوران غیبت و یک هزار و یکصد و پنج سالی که از آغاز غیبت کبری می گذرد ، هزاران نفر از شیعیان شیفته و منتظران دل سوخته ،به قصد دیدار یار از اقطار و اکناف جهان ، به سوی مسجد مقدس سهله شتافته ، شبهایی در آن مكان مقدس بیتوته میکنند، با کعبه ی مقصود و قبله ی موعود مناجات می کنند و به دیدار جان جانان موفق می شوند و به دلایلی دم فرو می بندند و راز دل را به احدی اظهار نمیکنند
در این میان شمار اندکی از این نیک بختان یافت میشوند که علیرغم تحفّظ و خویشتن داری ،که در کتمان توفیقات خود معمول داشته اند، رازشان برملا شده به گوش دیگر دل سوخته ها نیز رسیده است.
تعداد بسیار نادری از این عزیزان، داستان تشرفشان ، به آثار مکتوب راه یافته ، در لابه لای کتب درج شده، به دست ما رسیده است. با توجه به مشکلات فراوانی که در نقل این رویدادها وجود دارد ،فقط اسامی شماری از این افراد سعادتمند ،که در مسجد سهله به
ص: 97
حضور یار بار یافته و یا مورد توجه محبوب قرار گرفته اند، ثبت میشود، تا مورد بررسی و مراجعه ی علاقمندان قرار بگیرد.
آن عده از شیفتگان پژوهشگر و خوانندگان ارجمندی که مایل به مطالعه ی متن کامل این رخدادها باشند، میتوانند به منابع یاد شده در پاورقی مراجعه کنند.
1 . سيّد ابن طاووس، از محمد بن ابی رواد رواسنی نقل کرده که در معیت محمد بن جعفر دهان به مسجد مقدس سهله مشرّف شده ،در بازگشت به مسجد صعصعه رفتند و مشغول نماز شدند.
در میان نماز شخص با عظمتی را مشاهده کردند که از شتر پیاده شده، زانوی شتر را بست وارد مسجد شده دو رکعت نماز گزارد و آن را طول داد پس دستها را به سوی آسمان برافراشت و دعای :
يا ذَا المَنن السّابغة والآلاء الوازعة(1) » را خواند.
آنگاه به سوی مرکبش رفت و سوار شد.
رواسی و دهّان به سویش رفتند و گفتند:
شما را به خدا سوگند میدهیم که شما کی هستید ؟
فرمود :به نظر شما من کی هستم؟
دهان :گفت به نظرم شما حضرت خضر هستید.
به رواسی فرمود: به نظر شماکی هستم ؟
ص: 98
او گفت به نظر من شما حضرت خضر هستید.
فرمود :
إِنِّي لَمَنِ الْخِضْرُ مَفْتِقَرُ إِلى رُؤْيَتِهِ؛
من کسی هستم که حضرت خضر به دیدارش نیازمند است.
بازگردید که من امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف شما هستم(1).
2 .میرزای قمی صاحب قوانین ، متوفای 1231 ه-. به خدمت آیة الله سيد مهدی بحر العلوم، متوفای 1212 ه-. مشرّف شده به خدمتشان عرضه داشت :
شما فائز شدید به مرتبه ی ولادت روحانی و جسمانی و قرب مکان ظاهری و باطنی، پس چیزی به ما تصدّق کنید از آن نعمتهای غیر متناهی که به دست آورده اید .
سید بدون درنگ فرمود:
من دیشب، یا دو شب قبل [ تردید از راوی است ] به مسجد کوفه رفتم برای ادای نماز شب، به نیت بازگشت به نجف اشرف در اوّل صبح که به درس و بحث برسم [ در چند سال اخیر عادتشان این گونه بود ] .
چون از مسجد بیرون آمدم ،اشتیاق تشرف به مسجد سهله از دلم گذشت ،ولی از ترس نرسیدن به درس و بحث منصرف شدم، ولی لحظه به لحظه بر اشتیاقم افزوده شد.
ص: 99
در آن حال که مردّد بودم ،بادی وزید و غباری برخاست و مرا به سوی مسجد سهله حرکت داد، وارد مسجد سهله شدم و دیدم مسجد از زوّار خالی است، به جز شخص جلیل القدری که مشغول است به مناجات با قاضی الحاجات، با کلماتی که قلب را دگرگون و چشم را اشکبار مینماید.
حالم متغيّر شد ،دلم کنده شد، زانوانم سست شد و اشکم جاری گردید، از شنیدن آن واژگانی که هرگز نشنیده بودم و در ادعیهی مأثوره از معصومین علیهم السلام چنین کلماتی به من نرسیده بود.
متوجه شدم که گوینده این واژگان را انشاء میکند و از محفوظاتش بر زبان جاری نمی کند. در همان جا ایستادم و به مناجاتش گوش فرا دادم و بسیار لذت بردم .
هنگامی که از مناجات خود فارغ شد به سوی من توجه کرد و فرمود: «مهدی بیا »چند قدم جلوتر رفتم و ایستادم ، پس امر فرمود که جلوتر بروم چند قدم رفتم و ایستادم. چندین بار به زبان فارسی - مرا به پیش خواند و در هر بار من چند قدم جلوتر رفتم و ایستادم. آنگاه فرمود:« ادب در امتثال است».
پس جلوتر رفتم تا آنجا که دست آن حضرت به من و دست من به آن حضرت میرسید . آنگاه به کلمه ای تکلّم فرمود .
ملا زین العابدين سلماسی که در آن مجلس حضور داشت، گفت: چون کلام سید به این جا رسید یک مرتبه سخن خود را قطع کرد و شروع نمود به پاسخ مطلبی که قبلاً میرزای قمی پرسیده بود.
ص: 100
جناب میرزا دوباره پرسید از آن کلامی که حضرت فرموده بود، سید با دست اشاره کرد که آن از اسرار مکتوم است(1) .
3 .روزی در مجلس سید بحر العلوم سخن از تشرفات شد، سید فرمود :
روزی تمایل کردم که نماز را در مسجد سهله بگزارم، در وقتی که گمان داشتم که از مردم خالی باشد وقتی به آنجا رسیدم دیدم که از مردم پر است و صدای قرائت و ذکر مردم بلند است و معهود نبود که در چنین وقتی احدی در آنجا باشد.
صف نماز جماعت برپا بود در یکی از صفها جای یک نفر خالی بود، به آنجا رفتم و ایستادم .
یکی از حاضران پرسید: آیا حضرت مهدى - صلوات الله عليه - را دیدی؟».
سید ساکت شد، گویی خواب بود و بیدار شد، دیگر ادامه مطلب را جویا شدند و سید سکوت کرد و چیزی نگفت(2).
4 . سید جعفر قزوینی ، در خدمت پدر بزرگوارش سید باقر قزوینی که صاحب کرامات فراوان بود(3) به مسجد مقدس سهله مشرف شده ،
ص: 101
چون به مسجد نزدیک شدند، به پدرش عرضه داشت:
آن چه معروف است که هر کس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود به محضر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف مشرف می شود، من خیال میکنم که سخن بی پایه ای بیش نیست!
سید باقر قزوینی با غضب به سویش نگریست و گفت :
«به چه دلیل؟ فقط برای این که شما ندیده اید؟!».
سید جعفر میگوید :پدرم خیلی به من تندی کرد، من از گفته ی خود پشیمان شدم. پس داخل مسجد شدیم، مسجد خلوت بود و کسی نبود.
پدرم چون در وسط مسجد خواست دو رکعت نماز استغاثه را بخواند، مردی از طرف مقام حضرت حجت تشریف آورد و به پدرم سلام کرد و با یکدیگر مصافحه نمودند.
آنگاه پدرم به من متوجه شد و گفت: «پس این آقا کی بود؟!»
عرضه داشتم یعنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف بود؟
گفت: پس کی بود؟!
به سویش دویدم و در داخل و خارج مسجد هرچه گشتم او را نیافتم(1) .
5 .شیخ علی اکبر نهاوندی، از سید مهدی عباباف نجفی نقل کرده که همواره در شبهای چهارشنبه به مسجد مقدّس سهله مشرف می شد ، شبی با جمعی از دوستانش به مسجد مشرف شده، رکن قبله ی مسجد ،
ص: 102
طرف شرقی ، آنجا که مقام حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه شریف در آن واقع است، را دیده اند که بسیار روشن است .
جلوتر رفته، سید بزرگواری را مشاهده میکنند که در محراب مسجد مشغول عبادت است و آن روشنی مربوط به چراغ نمی باشد ، بلکه آن نور جمال مبارک آن حضرت است که در و دیوار را روشن ساخته است.
به عقب برگشته، همان نور را در محراب می بینند، نزدیک تر میروند و همان حال سابق را مشاهده میکنند و یقین پیدا میکنند که آن سید بزرگوار، امام ابرار و پیشوای انس و جان میباشد.
سید مهدی عباباف میگوید: چند قدم جلوتر رفتم، ولی بیشتر از آن در خود یارایی ندیدم ،مطلبی به ذهنم آمد، عرض کردم: استخاره ای بفرمایید.
با تسبیحی که در دست مبارکشان بود و مشغول ذکر بودند، قبضه ای جدا کردند و فرمودند: خوب است.
سپس آن بزرگوار به سمت در مسجد روانه گردید . ما نیز احساس توان کردیم و به سوی در رفتیم از مسجد خارج شدیم و احدی را نیافتیم(1).
6 . مرحوم نهاوندی از سید احمد اصفهانی (مشهور به خوشنویس )نقل میکند که برای من نوشت:
من به مسجد سهله مشرّف بودم ،روز جمعه در حجره نشسته بودم ،ناگاه سید معمّم موقری بر من وارد شد، قبای فاخر و عبای سرخی پوشیده بود، به آن چه در زاویه حجره از کتاب و ظرف و فرش بود،
ص: 103
نظری کرد و فرمود :
برای حاجت دنیا تو را کفایت میکند و تو هر روز صبح به نیابت از طرف حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف زیارت عاشورا می خوانی، به قدر کفایت معیشت هر ماهت از من بگیر که اصلاً به احدی محتاج نباشی .
آنگاه مقداری پول به من داد و فرمود:
این یک ماه تو را کفایت میکند.
من به زمین چسبیده بودم، زبانم بند آمده بود، هرچه خواستم تکلّم کنم نتوانستم و نتوانستم برخیزم .تا سید از مسجد بیرون رفت ،كأنه زنجیری بر من بسته بود ، باز شد و شرح صدری پیدا کردم ،برخاستم از مسجد بیرون رفتم هر چه تفحص کردم اثری از آن حضرت ندیدم(1) .
7 . شیخ محمود عراقی، متوفای 1306ه- . از تبار میثم تمار و از شاگردان شیخ انصاری، از مولی عبدالحمید قزوینی بدون واسطه نقل کرده که وی شبهای چهارشنبه ملتزم بود که به مسجد سهله مشرف شود. ایشان سبب این التزام را از وی سؤال میکند ، در پاسخ میگوید : من یک زمان دین سنگین داشتم ،که از ادای آن عاجز بودم.
یک شب مرد جلیل القدری در عالم رؤیا به من گفت: چرا این همه متاثر هستی ؟
گفتم :دَین سنگینی دارم که همواره مهموم و مغموم هستم.
آن مرد به من گفت: حتما به مسجد سهله برو.
ص: 104
لذا چند هفته شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرّف شدم ،و همه ی قرض هایم از راه غیر عادی ادا گردید.
چون این اثر را مشاهده کردم تصمیم گرفتم که چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف شوم، شاید به فیض دیدار حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف برسم.
39 شب چهارشنبه به مسجد مشرف شدم ، شب چهلم شب زیارتی امام حسین علیه السلام بود ، اگر به کربلا میرفتم به مسجد سهله نمیرسیدم، اگر به مسجد سهله میرفتم، شب زیارتی امام حسین علیه السلام را از دست میدادم .
پس از مقداری تأمل ترجیح دادم که اربعین خود را کامل کنم ، لذا به مسجد سهله .رفتم اکثر مجاوران به کربلا رفته بودند مسجد کاملاً خلوت بود، پس از انجام اعمال مسجد به پشت بام مقام رفتم و استراحت کردم.
پاسی از شب گذشته بود دیدم کسی مرا حرکت میدهد و میگوید: شاهزاده تشریف دارد، اگر طالب و شوق درک فیض ملاقات او را داری بیا شرفیاب شو.
گتفم من با شاهزاده کاری ندارم. او نیز برخاست و رفت.
با خود گفتم در مسجد غیر از من کسی نبود، این شاهزاده کیست و چه وقت آمد؟ پس برخاستم و نشستم به صحن مسجد نگاه کردم و دیدم فضای مسجد کاملاً روشن است و جماعتی به شکل حلقه ایستاده اند و در وسط حلقه شخص بزرگ و با مهابتی به نماز ایستاده است.
خیال کردم که یکی از شاهزادگان عجم نجف بوده و برای بیتوته در مسجد سهله به این مکان آمده است.
ص: 105
دراز کشیدم و ملتفت شدم که این روشنائی بدون شمع و مشعل است ، برخاستم و نگاه کردم و دیدم صحن مسجد تاریک است و کسی در مسجد نیست و از آن جماعت خبری نیست. متوجه شدم که منظور از تعبیر شاهزاده ، مولایم حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف بوده است.
از این جهت که آن شب از زیارت حضرت سيدالشهداء علیع السلام محروم شدم، و توفیق مصاحبت با حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف را پیدا نکردم ، تا صبح گریستم و راهی نجف اشرف شدم. یک بار دیگر به هنگام بازگشت از مسجد سهله در مسیر نجف اشرف سعادت دیدار آن حضرت نصیبم شد، ولی توفیق مصاحبت را پیدا نکردم(1).
8 .شیخ محمود عراقی از سید باقر اصفهانی ،که او را به عنوان ثقهی جلیل و فاضل عادل نبيل ستوده، بدون واسطه نقل کرده که در شب چهارشنبه ای در مسجد سهله، به محضر مولا شرفیاب شده، از خوان کرمش برخوردار گردیده است(2) .
9 .مرحوم نهاوندی با یک واسطه از سید عبدالله قزوینی نقل کرده که با اهل و عیال به نجف اشرف مشرف شده ، شب چهارشنبه به مسجد سهله شرفیاب شده مشغول عبادت شده، یک مرتبه متوجه شده اند که ساعت از دو گذشته، بسیار احساس خطر کرده اند که با سه زن و با مکاری ناشناخته چگونه در شب تاریک تا مسجد کوفه بروند؟
در آن وضع بحرانی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف متوسل گشته به مقام
ص: 106
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف متوجه شده، آن مقام را روشن تر از طور کلیم دیده ، به مقام رفته، سید بزرگواری بوده که با کمال مهابت، وقار و نهایت جلال و بزرگی در محراب عبادت نشسته است .
مشغول دعا و زیارت میشود، چون به نام مقدس حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف سلام میکند، آن بزرگوار میفرماید : « وعلیکم السلام».
سید عبدالله قزوینی دچار تشویش میشود که من به امام زمانم عجل الله تعالی فرجه شریف سلام میکنم، این سید بزرگوار جواب میگوید.
از طرفی میبیند که نور مقام معمولی نیست ، از یک صد چراغ و قندیل نورش بیشتر است.
آنگاه آن سید بزرگوار به او میفرماید:شما با اطمینان دعا بخوانید، به اکبر کبابیان سفارش کردم شما را به مسجد کوفه برساند و برگردد ،شما نیز آنها را شام بدهید.
تا این را شنیدم مأنوس شدم، التماس دعا کردم و سه حاجت خواستم :
1) یکی این که فقر و تنگدستی ام رفع شود.
2)دوّم این که در کربلا خاکسپاری شوم. این دو مورد را قبول فرمود.
3)سوم این که فرزند صالحی نصیبم شود قسم یاد کرد که این امر به دست ما نیست.
سید عبدالله میگوید: به یادم آمد که در عنفوان جوانی از پدر زنم دخترش را خواستگاری کردم ،به من نمیداد، میخواست به شخص ثروتمندی بدهد در بالا سر امام رضاعلیه السلام دعا کردم که این دختر را به من بدهند ،دیگر از خدا فرزند طلب نمیکنم
ص: 107
چون این قضیه به یادم آمد، دیگر اصرار نکردم .
آنگاه همسرم جلو آمد و سه حاجت خواست:یکی وسعت زندگی ، دوم این که به دست من خاکسپاری شود، سوّم این که در مشهد یا کربلا دفن شود.
همه را اجابت نمود و همه انجام شد. در مشهد مقدس وفات کرد و به دست من دفن شد.
زن دیگری همراه ما بود، پیش آمد و سه حاجت خواست، یکی شفای عروسش بود، فرمود: او را جدم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام شفا خواهد داد.
دوم ثروت برای فرزندش و سوم طول عمر برای خودش . همه را اجابت نمود و چنین شد، عروسش در کاظمین شفا یافت و خودش تا 95 سال عمر کرد و پسرش از تجار ثروتمند میباشد.
سید عبدالله میگوید: هنگامی که از مقام بیرون آمدیم، همسرم پرسید :دانستی که این سید بزرگوار کی بود؟ گفتم: نه. گفت: او حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه شریف بود.
از دهشت برگشتم، دیدم جز یک فانوس که آویزان بود، از آن انوار که بیش از نور صد چراغ ،بود خبری نیست و تاریکی بر همه جا سایه انداخته است.
تازه متوجه شدم که آن روشنایی از جمال باهر النور آن سرور بوده است.
چون از مسجد بیرون آمدیم، جوانی نزد من آمد و گفت: هر وقت فارغ شدید ،ما شما را به مسجد کوفه میرسانیم.
ص: 108
پرسیدم: شما چه کسی هستید؟ گفت: اکبر بهاری، اهل همدان هستم ،در محله ی کبابیان مینشینم ،از قریه ی بهار که یکی از روستاهای همدان است .
پرسیدم: شما آن سید بزرگوار را شناختی؟
گفت :نشناختم، ولی دیدم شخص جليل القدری هست ، به من امر فرمود که شما را به مسجد کوفه برسانم.
گفت: او سرورمان حضرت صاحب الأمر عجل الله تعالی فرجه شریف بود و علایم آن را گفتم .بسیار به وجد آمد.
چهار نفر بودند، پروانه وار دور ما می چرخیدند، تا ما را به مسجد جامع کوفه رسانیدند . ما نیز به امر حضرت ، شامی تهیه کردیم و آنها را شام دادیم.
10 . شیخ محمود عراقی داستان تشرّف فلاح یزدی سهلاوی را در مسجد سهله به محضر آن امام علیه السلام ، به تفصیل از حاج ملا باقر بهبهانی و ادای قرضهایش را به امر آن حضرت به دست سید اسد الله رشتی فرزند حجة الاسلام شفتی نقل کرده است(1).
.11 . مرحوم نهاوندی از شیخ محمد تقی حائری مازندرانی شب چهارشنبه ای در مسجد سهله بیتوته کرده، نزدیک فجر برای تهجد برخاسته، دیده صدایی به دعا بلند است که در و دیوار مسجد با آن صدا همصدا می باشد.
ص: 109
از صاحب صدا جستجو کرده، شخص جلیل و بزرگواری را مشاهده کرده که در قسمت پشت مقام در حال دعا می باشد .
از دعای او چیزی متوجه نشده ،جز لفظ « طوارق اللّيل والنّهار» را استماع کرده، که در دعاهای فراوان این عبارت موجود است،(1) ، إلّا این که آن حضرت به لفظ شیعتی برای شیعیان دعا میکرده است (2).
12 .محدّث نوری داستان مفصلی نقل میکند در مورد یک سبزی فروش اهل نجف که در شب چهارشنبه ای در مسجد سهله احساس وحشت و تنهایی کرده، متوجه شده که مقام بسیار روشن است و قرائت نمازگزاری می آید، مطمئن شده مشغول نماز و دعا شده، سپس داخل مقام شده، آنجا را بسیار نورانی دیده بدون این که مشعل و چراغی باشد و سید جلیل القدر مشغول نماز است، در چهره اش تأمل کرده و احساس کرده که شخص غریبی هست و اهل نجف نیست .
پس از انجام اعمال مسجد از دلش گذشته که از ایشان تقاضا کند که در خدمتشان به مسجد کوفه بروند، ولی هیبت او مانع شده، چون به بیرون توجه کرده، دیده که فضا به شدت تاریک است و صدای رعد و باران می آید.
پس حضرت به سوی ایشان توجه کرده و فرموده :میخواهی به مسجد کوفه برویم؟ عرضه داشته: بلی، ما نجفی ها بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه میرویم.
1 در بحار الأنوار در 23 دعا این واژه آمده است. [ معجم بحار الأنوار ، ج 17، ص 12686]. .2 نهاوندى ، عبقرى الحسان ، ج 2، ص 559 چاپ دیگر ، ج 1، ص (122)
ص: 110
او میگوید: در محضر آن سید بزرگوار از مسجد سهله تا مسجد کوفه به راحتی و آرامش خاطر رفتیم ،جلو پای ما خشک و روشن بود و از باران صدمه ای ندیدیم. چون به مسجد کوفه رسیدیم ،در را کوبیدم، خادم مسجد آمد و گفت: کیست که در را میکوبد؟ گفتم: باز کن ، گفت : از کجا آمدی در این تاریکی شب و شدت باران ؟! گفتم : از مسجد سهله .
خادم در را باز کرد برگشتم به آن سید بزرگوار که تعارف کنم ، دیدم از آن بزرگوار خبری نیست!
در آن چند لحظه سرما و باران مرا اذیت کرد.
داخل مسجد شدم و خود را ملامت کردم که چرا آن همه نشانه دیده ام و در غفلت بوده ام؟ آن روشنائی مقام ، که اگر 20 عدد مشعل بود، آنگونه روشن نمیشد ،آن بزرگوار مرا به اسم صدا کرد در حالی که او را ندیده بودم ،آن همه صدای رعد و برق می شنیدم ، در حالی که همه ی مسر خشک و روشن بود، پس یقین کردم که آن وجود مقدس همان ذات بزرگواری بود که برای مشاهده جمالش هر هفته به این مسجد می شتافتم و از سرما و گرما هراس نداشتم(1).
13. آية الله حاج شیخ محمد تقی آملی در مسجد سهله در مقام صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف مشغول دعا و ذکر بود، که ناگهان آن حضرت را در میان نوری بسیار قوی میبیند که به او نزدیک میشود، چنان ابهت و عظمت آن نور او را فرا می گیرد، که نزدیک می شود قبض روح شود.
ص: 111
نفس هایش قطع و به شماره می افتد و یکی دو نفس بیشتر به آخر مانده بود که جان بسپارد.
مرحوم آملی آن حضرت را به اسماء جلالیّه ی خدا سوگند میدهد که نزدیک تر نیاید. بعد از دو هفته در مسجد کوفه حضرت برایشان ظاهر می شود و ایشان به شرف ملاقات نائل می شود(1).
14 . سید بزرگواری از مشهد مقدس به عشق دیدار مولا به عتبات عالیات میرود ،در حدود یک سال در کربلا اقامت میکند،چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله میرود، در شب چهلم در حجره ی حاج شیخ محمد سهلاوی به آرزوی خود میرسد و جان جانان را دیدار میکند .
مرحوم حاج شیخ محمود عتیق مشهور به (حاج ملا آقا جان) در آن مجلس حضور داشته به جهت عصبانی شدن و تندی کردن به یک طلبه هندی که خیال میکرده ،حضور او مانع فیض است ،از این سعادت محروم میشود(2).
15 . دکتر حبیب الله طاهری بدون واسطه از مرحوم حاج شیخ محمود كُمْله ای نقل میکند که در ایام اقامتم در نجف اشرف چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرّف شدم .
در آن ایام مراقب بودم که غذای اندک بخورم و غذای حیوانی نمی خوردم.
ص: 112
در شب 34 یا 35 مشغول دعا و عبادت بودم ، مرد عربی آمد و در کنارم نشست .ابتدا قرآن تلاوت کرد، سپس با من به سخن گفتن پرداخت و آنگاه سفره باز کرد و مشغول تناول غذای چرب و پُر گوشت شد، به من نیز اصرار داشت که از آن غذا بخورم و من امتناع میکردم ، سرانجام گفتم :
من در شرایطی هستم که غذای «حیوانی » نمی خورم.
فرمود :بیا بخور ،آن چه شنیده ای معنایش این است که« مثل حیوان نخور »نه آن که غذای حیوانی نخور.
مرحوم کٌمله ای میفرمود آن بزرگوار، پس از آن که این جمله را فرمود: از نظرم غایب شد. من تازه متوجه شدم که ایشان همان بزرگواری بوده که در طلب ایشان اربعین گرفتم(1) .
16. حاج صادق کربلایی میگوید در ایام اقامتم در کربلا شبهای چهارشنبه از کربلا با پای پیاده به مسجد سهله مشرف می شدم، برای برآورده شدن حاجتم که امر ازدواج بود .
در یکی از سفرها قدری نان و خوراک برداشتم ، کفشهای بندی را محکم بستم ،بعد از نماز مغرب و عشاء از کربلا حرکت کردم.
مقداری راه رفته بودم ،از پشت سرم صدای یا الله ، یا الله شنیدم.
برگشتم دیدم مردی است با پیراهن بلند و قیافه ی جذاب .
مرا به نام صدا کرد و فرمود: حاج صادق به سهله میروی؟ گفتم:
ص: 113
لابد شما نیز مسجد سهله تشریف میبرید، بسیار خوشحال شدم که رفیق راه پیدا کردم.
در اثنای راه آن بزرگوار شروع کرد به ذکر مصائب حضرت علی اصغر و آوردن امام حسین علیه السلام او را به خیمه گاه ، من نیز شروع کردم به خواندن اشعار عربی .
آنگاه روی زمین نشست و فرمود: بنشین و شروع کرد به گریه کردن و من نیز گریه کردم ،پس از گریه ی مفصل بلند شدیم و راه افتادیم.
مقداری راه رفتیم، فرمود: «این مسجد سهله است» .
به هنگام خداحافظی فرمود:
از نجف که به کربلا برگردی ، کارت درست شده است.
درباره ام دعا کرد و من به مقام امام زین العابدین علیه السلام رفته، مشغول دعا و نماز شدم .یک مرتبه به ذهنم رسید که چون هفته های گذشته می آمدم ،همه خواب بودند و مسجد خیلی خلوت بود ،الآن چگونه است که این همه جمعیت در مسجد هستند، همواره حدود اذان صبح به مسجد میرسیدم . به ساعتم نگاه کردم، دیدم ساعت 10 شب است .
گفتم: حتماً ساعتم خوابیده است. از دیگران پرسیدم، گفتند ساعت 10 است.
یک وقت به یاد رفیق راه افتادم که در خدمت ایشان خیلی راه نرفته بودم که فرمود: این مسجد سهله است. فهمیدم که به فیض دیدار حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه شریف رسیده ام ولی نشناخته ام.
از مسجد بیرون آمدم، ماشین داد میزد: کربلا، کربلا.
ص: 114
صبح چهارشنبه وارد کربلا شده، مستقیماً به مغازه رفتم، در مغازه را باز کردم و منتظر اخوی شدم، طول کشید، وقتی آمد پرسیدم: همیشه زودتر می آمدی؟!
لبخندی زد و گفت: دنبال کار شما بودم، گفتم یعنی چه؟ گفت: با خانواده ای گفت وگو کردیم ،قرار شد امروز عصر جلسه ی عقد باشد ، همانگونه که حضرت فرموده بود انجام شد(1).
17 .مرحوم آية الله حاج سید محمد علی موحد ابطحی (متوفای 13 رجب 1423 ه-. ) بدون واسطه از آیة الله حاج سید ابوالقاسم خوئی نقل کردند که به مدت چهل شب چهارشنبه از نجف اشرف به مسجد سهله مشرّف شده در شب چهلم مورد عنایت قرار گرفته است. 18 . مرحوم آية الله حاج شیخ محمد غروی ، صاحب «المختار من كلمات الإمام المهدي » متوفّاى 7 ربیع الثانی 1432 ه-. نقل کردند که در ایام اقامتشان در نجف اشرف، در مسجد سهله در مقام حضرت الیاس، به مدت دوازده روز مشغول تهجد و تضرّع و استغاثه می شود، شبی مورد عنایت قرار میگیرد، در اطاق در بسته، احساس میکند که آفتاب بالای سرش قرار گرفته به شدت عرق میکند، قطرات اشکش با عرق سر و صورت آمیخته به سوی سینهاش سرازیر می.شود مدتی در این حال بوده تا به تدریج به حال طبیعی بر میگردد.
19 . آية الله غروی در همان ایام مکاشفه ای در مسجد سهله برای ایشان رخ میدهد، شخص در کسوت قندهاری برای او مجسم می شود،
ص: 115
به سویش می آید، با ایشان معانقه میکند، در آن حال میبیند که روی سینه ی آن شخص با خط بسیار زیبایی از نور نوشته شده: «مأمور صاحب الزّمان عجل اللع تعالی فرجه شریف»(1)».
20 . حجّة الاسلام شریفی ،از فضلای مقیم کویته را در محفلی دیدار کردم ، از مسجد سهله سخن رفت، گفتند: در ایام اقامتم در نجف اشرف به مسجد سهله مشرف میشدم، در آنجا سیدی را از اهل بحرین دیدم که به محضر مولا شرفیاب شده بود ،از داستانش جویا شدم، فرمود:
یک سال تمام در بحرین، به قصد دیدار مولا، هر شب دعای توسل خواندم ، سپس به زیارت عتبات عالیات مشرف شدم، به هنگام ورود به مسجد سهله در قسمت شمالی آن به آرزوی خود رسیدم.
21 . از حضرت آیة الله حاج آقا محمد شیرازی (متوفای دوم شوال 1423 ه-. ) مکرّر شنیدم که میفرمود: چهل شب چهارشنبه ، به مسجد سهله، مشرّف شدم، در شب چهلم به دیدار حجت خدا نائل شدم و از زبان درربارش این فرمان را استماع کردم که فرمود: «اکتب ». بنویس متوجه شدم که الآن وظیفه ام نوشتن است، درس و بحث را تعطیل کرده ، به تألیف و تحقیق پرداختم.
از این مرجع عالیقدر بیش از 1200 مجلد کتاب ،در فقه ،اصول، تفسیر، حدیث، تاریخ، سیره و تراجم به یادگار مانده است.
ص: 116
22 . مرحوم آية الله حاج سید محمد مفتی الشیعه فرمود :
در ایام اقامت ما در نجف اشرف، یکی از وعاظ تهران به نام حاج سید عبدالله کروبی، با پسرش سید احمد به عتبات مشرف شدند، چون با پسر عموی ما آقای مرتضوی همسفر بودند، در نجف به منزل ما وارد شدند ،تصادفاً در آن شب به شدّت مریض شد ،شب چهارشنبه در معیت ایشان به مسجد سهله مشّرف شدیم.
اظهار کرد که محل خلوتی میخواهم، به مقام امام زین العابدین علیه السلام رهنمون شد. مدتی در آنجا دعا و تضرع کردند، مورد عنایت قرار گرفتند و کاملاً خوب شدند.
پس از مراجعت به ایران به من نامه نوشتند که ما در آن شب الحمدلله به آرزوی دیرینه ی خود رسیدیم.
23 . آية الله مفتى الشّیعه اضافه کردند که ما در ایام اقامت خود در نجف اشرف هر وقت با مشکلی مواجه میشدیم، به مسجد سهله پناه می بردیم و هرگز دست خالی برنمی گشتیم.
24 . آية الله حاج شیخ رضا توحیدی، از فقهای برجسته و علمای شایسته ی مقیم تبریز ، فرمودند: در مدرسه ی ما شخص فاضلی به نام شیخ محمد یا شیخ محمدرضا بود، او اهل خوراسگان بود، همواره مشغول درس و بحث بود ،تا از مطالعه فارغ می شد، به نماز می پرداخت. او همواره در شبهای چهارشنبه به مسجد سهله مشرف می شد، هنگامی که بر میگشت، حال بسیار خوشی داشت.
روزی از او پرسیدم چه شده؟ گفت: « يُدرَك ولا يُوصَف».
ص: 117
25 .آیة الله توحیدی ، از یکی از سادات معروف تبریز نام بردند که به هنگام تشرف به عتبات به من گفت :
مرا همراه خود به مسجد سهله ببر و مقداری از فضایل و اعمال آن را برایم .بگو در معیت ایشان به مسجد سهله رفتیم، من به جهت درس و بحث ناگزیر بودم به نجف برگردم ،ایشان شب را در مسجد بیتوته کرد.
وقتی به مسجد آمد، مشخص بود که مورد عنایت واقع شده است ،استقرار نداشت ،میخواست پرواز کند ،به پشت بام میرفت و با مولایش راز دل میگفت.
26 . آية الله حاج شیخ محمد غروی از مرحوم حاج شیخ محمد جواد سهلاوی که در مجاورت مسجد سهله اقامت داشت، نقل کرد که گفت: روزی چیزی برای خوردن نداشتیم، به حضرت عرض کردم: من هیچ ولی برای بچه ها چه کنم؟ به دلم گذشت که به مقام ابراهیم بروم ،دیدم ظرف بزرگی پر از غذا در آن جاست و هنوز بخار از آن متصاعد
میباشد ،متوجه شدم که از عنایات مولا میباشد.
27 . شیخ محمد کوفی، مقیم شریعه ی کوفه، از خوشبخت ترین انسانهای روی زمین ،در ارتباط با حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بود، او مكرّر به خدمت جان جانان شرفیاب شده و تشرّفاتش مورد قبول بزرگان نجف اشرف بود.
یکی از تشرّفاتش به این صورت بود، که روزی بعد از نماز
ص: 118
مشغول تسبیح ،بود صدایی میشنود که میگوید:
«ای شیخ محمد! اگر میخواهی حضرت حجّت را ببینی به سوی مسجد سهله بشتاب».(1)
به سرعت به سوی مسجد سهله حرکت میکند ، در مسجد را بسته میبیند و مولا را مشاهده میکند که از سوی مسجد زید به سوی مسجد سهله در حرکت میباشد .
در گوشه ای می ایستد و تماشا میکند که آیا مولا در میزند، یا در مسجد خود به خود باز میشود ،حضرت داخل میشود، و او نیز به دنبال حضرت وارد میشود (2).
28 . آية الله توحیدی یکی از نزدیک ترین خواص شیخ محمد کوفی بود، می فرمود: روزی دیدم که مرحوم کوفی خیلی متأثر است، از سببش جویا شدم ، گفت: یک نفر افغانی آقا را دید ، ولی من محروم شدم».
اگرچه مرحوم کوفی در آن مورد حضرت را ملاقات نکرده ، ولی از ملاقات یک نفر افغانی با آن حضرت در مسجد سهله خبر داده است.
29 . شیخ محمد کوفی داستان لطیفی دارد که در مسجد کوفه ،برایش اتفاق افتاده است ،در آن داستان یکی از خادمان حضرت برای آن حضرت آب میآورد حضرت مقداری از آن را میل میفرماید ،بقیه اش را به ایشان تعارف میکند ،ایشان میگوید: «من تشنه نیستم »بعد از لحظاتی از دیدگانش غایب می شود .
ص: 119
هنگامی که آن خادم آب را می برد، مرحوم کوفی مشاهده میکند که از انگشتانش شهد جاری است.
آیة الله توحیدی :فرمود: روزی در مسجد سهله در خدمت مرحوم کوفی بودم ، کوزه و کاسه ای از آب پر کردیم، در کنار خود گذاشتیم.
مرحوم کوفی داستان تشرّفش را برای من شرح میداد، چون قسمت اخیر را بیان میکرد،کاسه را برداشت و به من نشان داد و گفت : همین طور که کاسه را آن خادم میبرد، این گونه از دستش شهد جاری بود آية الله توحیدی فرمود: هنگامی که مرحوم کوفی آن صحنه را ترسیم میکرد، من دیدم که از انگشتان مرحوم کو فی شهد سرازیر است.
30 . مرحوم شیخ محمد کوفی روزی از مسجد کوفه به سوی مسجد سهله در حرکت بود ،یک مرتبه متوجه میشود که قطب عالم امکان نیز در کنار او در حرکت میباشد.
حضرت بقيّة الله ارواحنا فداه پیامی به محضر مرجع اعلای جهان تشیع مرحوم آية الله سید ابوالحسن اصفهانی توسط ایشان ارسال و می فرمایند : قل له : أرخص نفسك، واجعل مجلسك في الدهليز، واقض حوائج الناس ، نحن ننصرك ؛
بگو به ایشان: خودت را برای مردم ارزان کن، محل نشستن خود را در دهلیز خانه قرار بده، حوائج مردم را برآورده کن، ما یاریت میکنیم .
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمود حلبی در سفر خود به عتبات عالیات به محضر آن مرجع عالی مقام رسیده ،از اوضاع نابسامان شیعیان در
ص: 120
کشورهای اسلامی شکایت کرده، آیه الله اصفهانی از جای برخاسته، قفل قفسه ای را باز کرد ، پاکتها را یکی پس از دیگری بررسی کرد، پاکتی را در آورد که غبار روی آن را گرفته بود غبارش را تمیز کرد، آن را بوسید و به آیة الله حلبی داد و فرمود: ما براساس این فرمان رفتار میکنیم ،که آن را شیخ محمد شریعه ای کوفی از سوی آن حضرت آورده است.
در تعدادی از کتب سیره و تراجم از این فرمان حضرت «توقيع » تعبیر شده که اشتباه است(1) چون این پیام به صورت شفاهی بوده است چنانکه آیة الله حلبی آن را در محضر آیة الله اصفهانی مشاهده کرده و با اجازه ی ایشان رونویسی کرده است ،در این متن آمده است:
« قُلْ لَهُ ... »یعنی به ایشان بگو(2) .
تفصیل این داستان را آیة الله سید جواد میر سجادی، نوه ی دختری آية الله اصفهانی که همواره ملازم آن جناب بود، میگوید:
در یکی از روزها که در منزل کوفه خدمت آقا بودم، درب خانه را کسی زد رفتم باز کردم دیدم شیخ محمد کوفی است.
نزد آقا رفتم و گفتم شیخ محمد کوفی است با شما کار دارد.
آقا او را کاملاً میشناخت، اجازه دادند که بیایند.
از پله ها پایین آمد، آقا در اطاق تنها نشسته بود.
ص: 121
به مجرد این که وارد اطاق ،شد شروع کرد به گریه ی شدید.
پس از لحظاتی جلو رفت و دست آقا را بوسید و در روبه روی ایشان نشست.
آقا فرمود: شیخ محمد ! چرا گریه میکنی ؟!
شیخ محمد کوفی گفت : آقا یک عمر دنبالش بودم و ندیدمش، وقتی که دیدم نشناختمش ،وقتی شناختمش ، دیگر ندیدمش.
حالا شما بفرمایید باید گریه کنم یا نه ؟!
آقا پرسیدند: مطلب چیست؟
گفت :من مسجد کوفه بودم طبق معمول وقتی خسته میشدم ،میرفتم به مسجد سهله». هواگرم بود ،دو ساعت از ظهر گذشته بود، عصا زنان تنها توی بیابان به سوی مسجد سهله در حرکت بودم. در این میان شنیدم شخص از پشت به من میگوید: «شیخنا سلام عليكم». دیدم یک کامل مردی ، لباس عربی بر تن دارد.
جواب سلام گفتم و خوشحال شدم که در بیابان کسی همراه من است .با زبان عربی از حال و وضعم پرسید .
گفتم : من در مسجد سهله و مسجد کوفه هستم ، من خواهم خدمت امام برسم و تا به حال مشرف نشده ام .
فرمود: زندگی ات از کجا تأمین میشود؟ گفتم: آقای سید ابوالحسن به من نان میدهد و یک دینار هم شهریّه میدهد.
روزهای جمعه به نجف میروم ،زیارت حضرت امیرعلیه السلام ، نان یک هفته را از نانوا گرفته، با یک دینار پنیر و ماست تهیه میکنم، این جا می خورم تا هفته ی آینده .
ص: 122
هنگامی که نام «سید ابوالحسن » بردم فرمود:
قل له : رخّص نفسك اجلس في الدهليز، اقض حوائج الناس ، نحن ننصرك ؛
به ایشان بگو خودت را ارزان در اختیار مردم بگذار ،در دالان منزل ،بنشین احتیاجات مردم را برآور، ما تو را کمک میکنیم .
تا این جمله را شنیدم به خودم آمدم ،برگشتم به پشت سرم نگاه کردم ، کسی را ندیدم.
شیخ محمد باز هم گریست و سخنان قبلی اش را تکرار کرد.
آیة الله اصفهانی قلم و کاغذ برداشت و به شیخ محمد فرمود:
آن کلام را که شنیدی ، تکرار کن.
او تکرار کرد « قل له : رخّص نفسك ... » ، و آقا نوشت و آن کاغذ را وسط کیفی که در جیب داشت گذاشت .
آقای میر سجادی اضافه میکند:
هر وقت مرحوم سید خیلی ناراحت میشد، کیف را از جیب در می آورد به آن کاغذ نگاه میکرد ،خوشحال می شد و حالی پیدا میکرد .آن کاغذ بعد از فوت آقا مدتی نزد من بود، بعد مفقود شد.
سپس اضافه میکند:
«این قضیه پیام بود نه توقیع ».(1)
ص: 123
1. بعد از توقیعاتی که از ناحیه ی مقدّسه به شیخ مفید صادر شده ، تنها پیامی که از ناحیه ی آن حضرت رسیده و هیچ فردی از علما و مراجع در آن اظهار تردید نکرده ،همین پیام است که توسط شیخ محمد کوفی به حضرت آیة الله اصفهانی رسیده است.
2 . این پیام شفاهی بوده، جز آن که آیة الله اصفهانی آن را روی کاغذ نوشته و در حفاظت آن تلاش کرده است.
3 . آیة الله اصفهانی در برابر انتقادهای آیة الله حلبی به آن استناد نموده است.
4 . آية الله میرزا کاظم تبریزی در آن جلسه حضور داشته و همواره آن را نقل میکردند(1) .
5 . آیة الله حلبی نیز این دیدار را مشروحاً در یکی از سخنرانی هایش بیان کرده و تاریخ آن را به سال 1321 شمسی به هنگام بازگشت از حج تعیین کرده و فرموده :
ایشان بلند شدند ،از دولابچه ای که بالا سرشان بود، نزدیک به هزار تا پاکت بیرون آورد، آنها را زیر و رو کرد، بالاخره یک بسته پاکتی پیدا کرد، آنها را ورق زد ،پاکتی پیدا کرد و بوسید ... بعد پاکت را به من داد، پاکت را باز کردم ، عین عبارت آن را با اجازه ی مرحوم سید نوشتم، بالای ورقه نوشته بود: « فرمانه» و زیر آن این عبارت بود: « قل له : أرخص
ص: 124
نفسك واجعل مجلسك في الدهليز واقض حوائج الناس ، نحن ننصرك(1) » .
6 .در این رابطه تحقیقات ارزشمندی در کتاب «شناختنامه ی آیة الله اصفهانی » شده است(2) .
7 .آية الله حاج شیخ مرتضی حائری در یادداشتهای خود از مرحوم آية الله شریعتمداری نقل میکند که در مورد اجازات آیة الله اصفهانی اعتراض داشتند که برای حفظ لباس روحانیون به افراد فراوان اجازه میداد و آن موجب میشود که اجازات ایشان سست ،شود ایشان فرمودند: دستور کتبی از امام علیه السلام توسط همین آقا شیخ محمد کوفی آمده است».
در آن موقع گشتند، الآن یادم نیست که پیدا کردند یا پیدا نکردند.(3) .
8. بدون تردید منظور از لفظ دستور کتبی همان کاغذی هست که شخص آية الله اصفهانی تعبیرات شیخ محمد کوفی را نوشتند و ربطی به توقیع ندارد.
9 .آية الله حاج شیخ رضا توحیدی (1332 - 1427ه- . ) که از ملازمان مرحوم شیخ محمد کوفی بود، اصرار داشت که این پیام شفاهی بود و آن را بدون واسطه از خود آن مرحوم نقل میکرد.
ص: 125
10 . سید جواد میر سجادی (نوهی آیة الله اصفهانی ارتباط این پیام را با استشهاد فرزندش مرحوم سید حسن شدیداً نفی میکند(1).
11 . در مورد شخصیت مرحوم شیخ محمد کوفی از مرحوم آیة الله میرزا کاظم تبریزی (متوفای 18 رجب 1416 ه-.) پرسیدم، فرمودند:
ما روزی از نجف اشرف عازم مسجد سهله بودیم ، ماشین ایستاده بود، منتظر بودیم که پر شود، مرحوم کوفی با یکی دیگر از علما با پای پیاده عازم مسجد سهله ،بود یکی از رفقا به ایشان پیشنهاد کرد که سوار ماشین شود، فرمود: «ما قدم زنان میرویم».
وقتی به مسجد سهله رسیدیم ،دیدیم آنها پیش از ما رسیده اند و قسمت اعظم اعمال مسجد را انجام داده اند.
مرحوم آية الله تبریزی با آن سخت باوری، مطمئن بود که ایشان با طى الأرض رفته بود.
12 . عالمی که همراه مرحوم شیخ محمد کوفی با پای پیاده با طی الأرض به مسجد سهله رفته بود، مرحوم آیة الله حاج شیخ محمد رضا بخارائی (متوفای هفتم شعبان 1424ه- . ) ،بود که چند ماه پیش از وفاتش به خدمتشان رسیدم از این داستان جویا شدم، در مورد شیخ محمود كوفى تأكيد داشت که طى الأرض داشته، در مورد خودش اعتراف نکرد.
13 . آية الله توحیدی فرمودند: به یکی دیگر از مراجع بزرگوار که
ص: 126
الآن در قید حیات است ،مرحوم شیخ محمد کوفی از طرف حضرت پیام آورده بود که :
«به منبرت بپرداز ، عنایات ما به شما میرسد».
14. به یکی دیگر از فقهای برجسته پیام آورده بود که:
«نماز حضرت ولی عصر را ادامه بده». (1)
15 .در مورد یکی از فقها که نامش را نبرده بود، از حضرت شنیده بود که فرمود:
فلانی بسیار خوب است ،جز این که گاهی به ذهنش می رسد که او نیز کسی هست . [ یعنی حالت عُجب بر او عارض میشود ]
1. آية الله غروی از مرحوم شیخ محمدجواد سهلاوی نقل کرد که فرمود:
یک وقت این جا را حفر کردند، سنگ سبز رنگ بزرگی در آنجا بود که تصویرهایی بر آن بود.
در روایت از مولای متّقیان علیه السلام هست که فرمود:
در مسجد سهله سنگ سبز رنگی هست که تمثال همه ی پیامبران در آن هست(2) .
2 . آیة الله غروی از ایشان نقل کرد که به هنگام حفر مسجد سهله جنازه هایی مشاهده شد که قامت بسیار بلندی داشتند.
ص: 127
از امام صادق علیه السلام روایت شده که قبور پیامبران مرسل و غیر مرسل در آن هست و قبور صالحان و صدّیقان در آن هست (1).
مشاهده ی این اجساد شاهد دیگری است بر قدمت مسجد سهله .
3 . مرحوم آية الله حاج سید محمد روحانی می فرمود: روزی به مسجد سهله رفتم ،دیدم مرحوم آیة الله شیخ عبدالنبی عراقی پشت بام است، من نیز به پشت بام رفتم ،در آن هنگام آیة الله خوئی آمد، آقای شیخ عبدالنبی به من گفت : آیة الله خوئی داستانی دارد. از ایشان بپرس . پرسیدم، فرمود: در گذشته خانه ام از حرم فاصله داشت، صدای اذان حرم در خانه ی ما شنیده نمیشد.
در ماه رمضان هر شب 1000 بار سوره ی قدر خواندم، تا شب 21 (ظاهراً) در آن شب یک مرتبه احساس کردم که همه ی طبقات به منزل ما روی آورده اند ، عرب ، عجم ، فارس ، ترک ، هندی و پاکستانی ، دسته دسته می آیند و دست مرا می بوسند .یک مرتبه شنیدم که از گلدسته حرم با القاب از من نام بردند و تشییع جنازه ام را اعلام کردند.
4 . یکی از علمای پاکستان به نام شریفی که مدت ها در نجف اشرف بوده و اینک در کویته پاکستان مقیم میباشد، در مورد سیّدی از اهل بحرین نقل کرد که یک سال تمام در بحرین به قصد دیدار حضرت ،همه روزه دعای توسل خوانده ،به هنگام ورود به مسجد سهله در قسمت شمالی مسجد به آرزویش نائل شده است.
ص: 128
5 .آیة الله غروی میفرمود: 12 روز در مسجد سهله بیتوته کردم ، آقای شیخ محمد جواد سهلاوی در مقام حضرت الیاس حجره ای به من داد ،از خدا خواستم که آن چه به دلم بیفتد مورد رضای او باشد ، به دلم گذشت به هر کسی که در آنجا به خوابم بیاید یک سوره ی یاسین تلاوت کنم ،روزی دیدم مرد بلند قامتی در مقابل یکی از حجره ها ایستاده ، به من گفت: «کجایی من منتظر تو هستم». گفتم: در خدمت شما هستم.
کسی به من گفت: این شیخ یاسین مدتی است منتظر شماست .
چون بیدار شدم، متوجه شدم که ایشان چون نامش یاسین است ، به خواب من آمده که برای ایشان هم سوره ی یاسین قرائت کنم .
شیخ یاسین شاعر و مداح اهل بیت علیه السلام بود و دو سال قبل از آن تاریخ فوت کرده بود.
6 . آية الله حاج آقا تقی قمی (متوفای 25 محرم 1438 ه-. ) فرمودند:
مرحوم آیة الله خوئی شبهای چهارشنبه به مسجد سهله مشرف می شد، پرسیدم : « آیا تشرفی حاصل شد؟ »فرمود: نه. ولكن من همه اش در این فکر هستم که اگر تشرفی حاصل میشد و حضرت امر می فرمود که به کسی نگو ، اگر والد شما (مرحوم آیة الله حاج آقا حسین) قمی از من می پرسید ، چه پاسخی می دادم.
آية الله حاج آقا تقی در ادامه فرمود: هنگامی که به ایران آمدم ، کسی گفت که آیة الله خوئی ادعای رؤیت کرده است. من نامه نوشتم و از خدمتشان استفسار نمودم در پاسخ نوشتند که چنین چیزی اتفاق
ص: 129
نیفتاده است، آن را شیخ محمد رازی نقل کرده است، یا لیت که سخن او به حقیقت می پیوست .(1)
از این داستان چند نکته استفاده می شود:
یکی این که از نظر آیة الله خوئی تشرّف به محضر مولا در عصر غیبت کبری مانعی ندارد.
دیگر این که نقل آن اشکال ندارد مگر این که از آن نهی شده باشد.
.8 داستان مرحوم رازی مربوط به مکاشفه ای میباشد که در ربیع الاول 1363 ه-. در نجف اشرف برایش رخ داده است و آن را به آیة الله خوئی در همان روز گفته است (2).
داستان دیگری در مورد آیة الله خوئی نقل شده که به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه نسبت داده شده ،آیة الله لبیبی از ایشان استفسار نموده ،ایشان در پاسخ به مکاشفه مرحوم رازی اشاره کرده، در مورد نقل بعدی مرقوم فرموده اند:
«اما از قضیه ی مسجد سهله خبری ندارم و چیزی فعلاً در نظر ندارم».
دستخط مرحوم آیة الله خوئی را مرحوم محمد مهدی زین العابدین نجفی (1300 - 1377ش) عینا گراور کرده است .(3)
9 . آية الله مفتى الشیعه فرمود: همه ی علمای نجف به هنگام گرفتاری به مسجد سهله پناه می بردند.
ص: 130
10 . یکی از عالمان فرهیخته و شیفته ی اهل بیت علیه السلام سالیان دراز در آرزوی دیدن نیم رخی از حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه شریف بود، تلاش فراوان نمود، توفیق نیافت، از عدم موفقیت خود خیلی رنج برد، مدت ها ریاضت کشید، شبهای چهارشنبه به مسجد سهله مشرّف شد، نتیجه نگرفت ، به علوم غریبه روی آورد، چله ها نشست به آرزوی خود نائل نشد، ولی در اثر شب زنده داریها و مناجات شبانه ،صفای باطن پیدا کرد و حالات معنوی خاصی نصیبش شد.
روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد:
«دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف برای تو میسر نمیشود، مگر آن که به فلان شهر سفر کنی».
به عشق دیدار یار به آن شهر سفر کرد چهل روز در آن شهر مشغول تهجد شد، روز سی و هفتم ،یا سی و هشتم به او گفته شد ، حضرت بقيّة الله ارواحنا فداه الآن در بازار آهنگران ، در مغازه ی قفل سازی نشسته اند، هم اکنون برخیز و به خدمت آن حضرت شرفیاب شو».
با یک اشتیاق خاصی به بازار آهنگران رفت و مغازه ی قفل ساز را پیدا کرد ، مشاهده کرد که مولا در آن مغازه نشسته اند.
سلام کرد و حضرت اشاره به سکوت نمود.
در آن هنگام پیرزن قد خمیده ای عصازنان وارد شد ، با دست لرزان ، قفلی را نشان داد و گفت:
اگر ممکن است این قفل را برای رضای خدا به سه شاهی از من بخريد.
ص: 131
پیر مورد آن قفل را گرفت و دید بدون عیب است ، گفت : خواهرم ! این قفل دو عبّاسی (هشت شاهی )می ارزد و پول کلید آن 10 دینار (دو شاهی) است، اگر دو شاهی به من بدهید ، من کلید آن را میسازم و قیمتش 10 شاهی خواهد بود.
پیر زن گفت : نه من به آن نیاز ندارم اگر آن را به سه شاهی از من بخرید، شما را دعا میکنم.
پیر مرد گفت: خواهرم تو مسلمانی، من نیز مسلمانم، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟
این قفل اکنون هشت شاهی ارزش ،دارد من اگر بخواهم منفعت ببرم، به هفت شاهی میخرم، زیرا در این معامله بیش از یک شاهی منفعت بردن بی انصافی است.
اگر میخواهی بفروشی من هفت شاهی میخرم ،باز هم تأکید یکنم که ارزش آن هشت شاهی است من یک شاهی ارزان تر میخرم که نفعی ببرم.
برای پیرزن شگفت انگیز بود که آن پیرمرد آن قفل را به هفت شاهی می خرد، زیرا به چند نفر به سه شاهی پیشنهاد کرده بود، به بیش از دو شاهی حاضر نشده بودند پیر مرد هفت شاهی داد و قفل را خرید.
چون پیرزن رفت، امام علیه السلام به آن عالم فرمود:
آقای عزیز! دیدی، این صحنه را مشاهده کردی؟!
این گونه باشید تا ما به سراغ شما بیاییم.
چلّه نشینی لازم نیست به جفر متوسّل شدن نمیخواهد.
ص: 132
عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید من به سراغ شما بیایم . من از همه ی این شهر، این پیرمرد را انتخاب کرده ام، زیرا این مرد دیندار است و خدای را میشناسد و این هم امتحانی بود که داد، از اول بازار ،این زن عرض حاجت کرد، چون او را نیازمند دیدند، همه خواستند که از او ارزان بخرند و هیچکس حتی به سه شاهی از او نخریدند، ولی این
پیرمرد به هفت شاهی خرید. هفته ای نمیگذرد مگر این که به سراغش می آیم و احوالپرسی میکنم.(1)
11 . مرحوم آية الله حاج شيخ جعفر كاشف الغطاء ( 1156 - 1228 ه-. )
می نویسد:
من در سال شیوع طاعون با حدود چهل نفر از مردم در مسجد سهله پناهنده شدم، بسیاری از مردمان در آن حادثه از بین رفتند، ولی از ما چهل نفر حتی یک نفر هم هم در آن ایام تلف نشد .(2)
12 . برخی از افرادی که در مسجد سهله مشغول دعا و ذکر می شدند ، در عالم رؤیا محضر مقدس رسول اکرم صلى الله عليه وآله وسلم مشرف شده، از محضرشان پرسیدند:
«در شداید و گرفتاریها به چه کسی متوسل بشویم؟ »
فرمودند: « به مظلوم ترین شهداء».
ص: 133
عرض کردند: «مظلوم ترین شهداء کیست ؟ »
فرمودند: «علی اصغر طفل رضيع امام حسین علیه السلام ». (1)
13 . ابن مشهدی با سلسله اسنادش از مالک بن ضمره، از اصحاب مولای متقیان علیه السلام روایت میکند که گفت :
بر فراز کوه خندق نماز میخواندم، به سوی مسجد سهله نگاه کردم ، روز جمعه بود و وقت نماز .دیدم مسجد همه اش بستان و گلستان است و زمزمه ای چون نغمه های کندوی زنبور عسل از آن بلند است. دیدگانم را دست کشیدم و یک بار دیگر نگاه کردم ،مسجد را به همان حال ،دیدم از کوه پایین آمدم وارد مسجد شدم، درختان از دیدگانم غایب شد ، ولی آن صدای کندوی زنبور عسل از آن بلند بود.(2)
14 . محدّث نوری پس از نقل داستان علی بن فاضل و تشرّف او به جزیره ی خضراء مینویسد :
چون شیخ علی بن فاضل از حلّه بیرون رفت ، شنیدم که چند وقتی در مسجد سهله اقامت ،نمود، به سبب وعده ای که به او شده بود.(3)
احتمال این معنی هست که این وعده از سید شمس الدین بوده و اقامتش به مسجد سهله به امر ایشان بوده است.
ص: 134
15 . احیاگر حوزه معارف قرآن و اهل بیت علیه السلام مرحوم آية الله ی میرزا مهدی اصفهانی (1303) - 1365ه- . ) در ایام اقامت خود در نجف اشرف سالیان متمادی در فلسفه و عرفان غور کرده به مقام معرفت نفس، تجرید و خلع بدن رسید، آنگاه تحت تربیت اساتیدی چون شیخ مرتضی طالقانی (1276 - 1363ه- . به این نتیجه رسید که قرآن و آموزههای عترت با فلسفه و عرفان سازگار نمیباشد، دچار بحران شدید روحی شد ،برای رفع این بحران به تضرّع و توسل به حجّت زمان روی آورد شبهای چهارشنبه به مسجد سهله مشرف شده، به استغاثه و التجاء پرداخت.
آیة الله سید جمال گلپایگانی میگوید :روزی آقای میرزا مهدی را دیدم همانند مادر داغ فرزند دیده ،در حال نزار « يا صاحب الزمّان » گویان به مسجد سهله میرفت.
آیه الله شیخ محمد باقر ملکی از مرحوم میرزا نقل کرده که فرموده: اگر ادعا کنم که در مسجد سهله نقطه ی نیست که اشک من بر آن جاری نشده باشد، خلاف نگفته ام .(1)
این تضرع و استغاثه در همهی مشاهد مشرفه ،حرم ها، سرداب مقدس و غیر آن از میرزا مشاهده شده، سرانجام در وادی السلام نجف اشرف، در مقام هود و صالح به محضر خورشید جهانتاب مشرف شده، یک نوار سبز رنگی روی سینه ی حضرت مشاهده کرده،
1 . مؤلّفين کتاب احیاگر حوزه ی خراسان » ص 201 - 208 .
ص: 135
که با خطوط نورانی روی آن این جمله تجلّی میکرده:
طَلَبُ الْمَعارِفِ مِنْ غَیْرِ طَرِیقنا اَهْلِ الْبَیْتِ مُساوِقٌ لاِنْکارِنا وَ قَدْ اَقامَنِیَ اللَّهُ وَ اَنَا الحُجةُ بْنُ الْحَسَن ؛ طلب معارف از غیر طریق ما اهل البیت ، با انکار ما برابر است. خداوند مرا برپا داشته و من حجّت بن الحسن هستم. (1)
آخرین تربیت شده ی مکتب معرفتی میرزا ،مرجع أعلاى جهان تشیّع آیت الله حاج شیخ حسین وحید خراسانی مد ظله العالی می باشد . براساس نقل صدیق ارجمند مرحوم حاج قدرت الله لطیفی ، آن نوار سبز در دست مرحوم میرزا بوده، مرحوم میرزا آن را به مرحوم لطیفی ارائه داده بود، و میرزا آن را در داخل جعبه خاصی محافظت میکرد.
16. صاحب جواهر ، متوفای 1266 ه-. در آستانه ی مرگ بود، از ایشان پرسیدند بعد از شما از چه کسی تقلید کنیم؟ امر فرمود علمای صاحب نظر را جمع کنند، هنگامی که مجلس از عالمان فرهیخته و فقیهان برجسته پر شد، نگاهی به مجلس کرد، پرسید : شیخ مرتضی انصاری کجاست؟ به دنبالش رفتند و ایشان را فراخواندند.
خطاب به ایشان فرمود: آیا در چنین شرایطی مرا ترک میکنی؟!
پاسخ داد به مسجد سهله ،رفتم تا برای شفای شما دعا کنم .
فرمود: آن چه از امر شریعت به من مربوط می باشد، در نزد تو امانت میباشد . (2)
17 . صاحب كفايه متوفای 1329ه- . همواره به پناه بردن به
ص: 136
مسجد سهله تأکید میکرد، آن شبی که عازم ایران بود تا در مقابله با سپاهیان روس و انگلیس معارضه کند ،آن شب به مسجد سهله رفت ،آن شب حالش بحرانی شد،گفتند :سفر را به تأخیر بیندازیم تا حالتان بهتر شود، فرمود: نه ،فردا شب چهارشنبه است، شایسته است که به مسجد سهله برویم، برای دعا به درگاه خدا پناه بردن به مسجد سهله در شب چهارشنبه مناسب تر است.(1)
18 . صاحب عروه، متوفای 1337ه- . آية الله سيد محمد كاظم یزدی ، یکی از مراجع بزرگ تقلید ،بود به مسجد سهله بسیار رفت و آمد داشت، هنگامی که میرزای شیرازی وفات کرد ،همه ی بزرگان نجف برای ایشان مجلس فاتحه برگزار کردند، به جز صاحب عروه ، که به جای تأسیس مجلس ترحیم به مسجد سهله رفت ، همین شیوه ی عملی او موجب شد که بیشتر اهل عراق از ایشان تقلید کنند .(2)
2. امام صادق علیه السلام فرمود: حدود مسجد سهله »روحاء » میباشد .(3)
19 . علامه مجلسی میفرماید: الآن عنوان «روحاء » مشهور نیست ،ولی فرض بر آن است که آن در گذشته از محدوده ی فعلی وسیع تر بود. (4)
روحاء به معنای بقعه ای میباشد که محل آسایش و پاکیزه باشد.(5)
ص: 137
2 . حضرت امام باقرعلیه السلام در فرازی از یک حدیث طولانی می فرماید:
إِذا قامَ الْقائِمُ(ع) دَخَلَ الْکُوفَةَ وَ أَمَرَ بِهَدْمِ الْمَساجِدِ الأرْبَعَةِ حَتّی یَبْلُغَ أَساسَها ؛
هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه شریف قیام کند ،امر میکند که مساجد چهارگانه را تخریب کنند، و آنها را به پایه های اصلی برگردانند.(1)
این چهار مسجد عبارتند از:
(1) مسجد سهله
(2) مسجد اعظم کوفه
(3) مسجد زید بن صوحان
(4) مسجد صعصعة بن صوحان .(2)
با سند معتبر از امام باقرعلیه السلام روایت شده که خاک کوفه پاک و پاکیزه است ،قبرهای پیامران مرسل و غیر مرسل ،اوصیا و صادقان در آن هست ،که اسامی آنان به ما نرسیده است ،آن چه از اسامی اشخاص مدفون در آن به دست ما رسیده ،عبارتند از افراد زیر:
1. يحيى بن عبد الله بن محمد بن عمر الأطرف ، ابن الإمام أميرالمؤمنین علیه السلام، ملّقب به «صالح» و مکنی به «ابوالحسن » .(3)
ص: 138
مادرش اَم الحسین، دختر عبدالله بن امام باقر علیه السلام بود.
از اصحاب امام صادق علیه السلام می باشد .(1)
از علما و محدّثین بنی هاشم بود ،به تقوا و پارسایی مشهور بود ،به دستور هارون الرشيد مدتی در زندان به سر برد، سرانجام پیش از 193ه- . در زندان خفه کردند و به شهادت رسانیدند و در مسجد سهله ی کوفه به خاک سپرده شد. (2)
2 . على بن ابراهيم الخياط ، متوفای 207 ه-.
شیخ طوسی نام او را در میان افرادی که از معصومین علیه السلام روایت نکرده اند آورده است و فرموده: حمید چند کتاب از «کتب» اصل از وی نقل کرده، به سال 207 ه- . . در گذشت ، ابراهیم بن محمد علوی بر او نماز خواند و در کنار مسجد سهله به خاک سپرده شد.(3)
مرحوم تستری احتمال داده که (ابراهیم بن محمد علوی) از واقفی ها باشد!(4) ولی چنین احتمالی منتفی است، زیرا ایشان یکی از راویان سعادتمندی است که به خدمت «نسیم» خادم امام عسکری علیه السلام رسیده و از او داستان تشرفش را به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف پس از یک روز از ولادتش نقل کرده است. (5)
ص: 139
3. احمد بن محمد طائی ، متوفای 281 ه-.
طبری در حوادث سال 281 ه-. مینویسد:
پنج شب مانده از جمادی الآخر ، احمد بن محمد طائی در کوفه درگذشت و در محلی که به آن «مسجد سهله» گفته می شود، به خاک سپرده شد . (1)
4 .میرزا حسین خلیلی، متوفای 1336ه- .
آية الله حاج میرزا حسین خلیلی از مراجع بزرگ تقلید، در سال 1236 ه-. دیده به جهان گشود.(2)در فقه و دیگر علوم اسلامی بر همگان تفوّق یافت و بعد از وفات میرزای شیرازی به مرجعّیت اعلای تشیّع رسید، شاگردان زیادی تربیت کرد، مدارس علمیه تأسیس نمود، 90 سال عمر کرد، همواره به مسجد سهله مشرّف میشد و در آن به
عبادت می پرداخت، سرانجام در شب جمعه ، دهم شوّال 1326 ه-. ب-ه هنگام اذان صبح در مسجد سهله جان به جان آفرین تسلیم کرد.(3)
ص: 140
در آیات فراوان به دعا امر شده ،نقش آن آداب آن و آثار آن بیان شده ، که به شماری از آنها اشاره میکنیم:
1.( وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ !)(1)
پروردگارت فرمود :مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را .
2. ( اٌجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ﴾ ؛ (2)
دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم.
.3 ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً ﴾ ، (3)
پروردگار خود را با تضرع و در پنهانی بخوانید.
4 ﴿ قُلْ مَا يَعْبَقُ بِكُمْ رَبِّي لَوْ لَا دُعَاؤُكُم )؛(4)
بگو: اگر دعایتان نباشد پروردگارم به شما اعتنا نمیکند .
ص: 141
5 ﴿ أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ )؛(1)
یا کسی که شخص مضّطر را اجابت میکند هنگامی که او را بخواند و گرفتاری را برطرف میکند.
.1 پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید : دعا کلید رحمت است. (2)
2 . مولای متقیان علیه السلام میفرماید: دعا کلید پیروزی و رستگاری است. (3)
3. و در حدیث دیگری فرمود: دعا چه اسلحه ی خوبی است. (4)
.4 . امام صادق علیه السلام فرمود: دعا از نیزه نافذتر است .(5)
5. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: طعام خود را پاکیزه بدار و حرام به درون
خود داخل نکن . (6)
6. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: بهترین دعا آن دعائی است که از قلب پاک و دل پارسا صادر شود.(7)
. امام هادی علیه السلام فرمود بر شما باد دعا و انتظار فرج . (8)
ص: 142
.8. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: خدای را بخوانید در حالی که یقین به
اجابت دارید .(1)
9 . امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف فرمود: برای تعجیل در امر فرج فراوان دعا کنید، که فرج شما هم در آن است . (2)
10 . امام عسکری علیه السلام در مورد فرزند بزرگوارش :فرمود به خدا سوگند آن چنان غایب میشود که در آن از هلاکت نجات پیدا نمیکند به جز کسی که خداوند او را در اعتقاد به امامت آن حضرت ثابت قدم بدارد و او را به دعا برای تعجیل در امر فرج موفّق نماید.(3)
11. پیامبر اکرم صلى الله عليه وسلم فرمود: صلوات شما بر من موجب اجابت حواله
دعای شما و رشد اعمال شماست. (4)
12 . امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که گرفتاری بنی اسرائیل به درازا کشید، چهل روز به درگاه خدا تضرّع ،کردند خداوند 170 سال از گرفتاری آنها را کاهش داد شما نیز اگر دعا کنید ، خداوند در امر ما گشایش انجام می دهد، اگر دعا نکنید ، امر به پایان آن منتهی می شود.(5)
براساس آیات جلیله و احادیث شریفه ای که تقدیم گردید :
1. خداوند امر به دعا فرموده است
2. خداوند و عده اجابت داده است.
ص: 143
3 .خداوند آداب دعا را بیان فرموده است.
4 .خداوند به صراحت فرموده هرکس دعا نکند، خداوند به او اعتنا نمی کند .
.5 اگر مردم احساس اضطرار کنند و دعا کنند، خداوند رفع اضطرار مینماید.
.6 دعا سلاح مؤمن است و از شمشیر برنده تر است.
7. امام زمان فرمان داده که فراوان دعا کنیم.
8. دعا برای تعجیل در امر فرج راه نجات از هلاکت در عصر غیبت میباشد.
9. دعا برای فرج ، فرج را جلو می اندازد و مسامحه در آن موجب تأخیر در امر فرج می شود.
10 . فرج ما نیز وابسته به فرج مولا میباشد.
کسی که سعادت حضور در خانه ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را پیدا میکند
مهمترین کاری که از او صادر میشود ،باید دعا برای تعجیل در امر فرج ،باشد در غیر این صورت حق صاحب خانه را ادا نکرده است.
با پیشرفت روزافزون دانش در ابعاد مختلف، دانش «فیزیولوژی» یا علم «وظائف الأعضاء» نیز با سرعت شگرفی پیش رفت و بسیاری از اعضای پیکر انسان مورد تجزیه و تحلیل دقیق علمی قرار گرفت، وظائف و کاربرد هر یک از آنها باز شناسی شد.
ص: 144
در این میان شماری از بافتهای بدن انسان ناشناخته ماند ،که تا این اواخر، هیچ یک از دانشمندان جهان از راز خلقت آنها سر در نیاورد. یکی از بافت های ناشناخته ی پیکر انسان «غدد » یا « شپیل » است ، که تا این اواخر در بوتهی ابهام باقی بود و فیزیولوژیست ها به صراحت می:گفتند ما نمیدانیم این غده ها در بدن انسان چه کاره هستند و هدف از آفرینش آنها چیست؟
مادّیون که همه چیز را از دریچه ی مادّه و طبیعت تحلیل میکنند به راحتی میگفتند: اینها زاید و بیهوده هستند و آفرینش آنها یکی از اشتباهات طبیعت است». !!
پیروان مکتب ورشکسته ی داروین ، این غده ها را از بقایای نسل گذشته معرفی کرده میگویند :
این غده ها در نسلهای گذشته منشأ اثر بوده ، در حلقه ی مفقوده از گردونه خارج شده، در پیکر انسان هیچ نقشی ندارد !!
هنود آن را بر مبنای تناسخ حل کردند و پیروان هر مکتب دیگر به شکلی به حلّ مشکل پرداختند، ولی همگی در بی خاصیت بودن آنها متفق القول بودند.
در این میان الهیّون و پیروان ادیان آسمانی که جهان آفرینش را ساخته و پرداخته ی خداوند حکیم میدانند؛ با همه ی آنها مخالفت کردند و با قاطعیّت اعلام کردند: «نه ،هرگز در جهان خلقت چیزی عبث و بیهوده آفریده نشده ،بی تردید خداوند حکیم کار بیهوده انجام نمی دهد، اگرچه حکمتِ آن از ما پوشیده باشد».
ص: 145
گذشت زمان و پیشرفت دانش نظر الهیون را تأیید کرد و پیشتازان دانش «فیزیولوژی» با کشف یکی دیگر از اسرار خلقت این راز را گشودند و اعلام کردند:
این غده ها ابزار نیایش است به هنگام نیایش این غده ها به شدّت به جنبش و فعالیت میپردازند. این غده ها که همواره آرام و بی حرکت هستند و حتی زاید و بی خاصیت به نظر میرسند ، به هنگام نیایش ، تلاش زاید الوصفی از خود نشان میدهند ».
این کشف جدید از جهات گوناگون برای ما جالب است:
1 یکی از مجهولات بشری با این کشف جدید از بین رفت و دریچه ای از دانش به روی دانش دوستان گشوده شد.
2 . استوار بودن اعتقاد الهیّون را آشکار نمود و اثبات کرد که خداوند حکیم هرگز کاری را بدون حکمت انجام نمی دهد و چیزی را بی حکمت نمی آفریند.
3 .مشت محکمی بر دهان یاوه گویان کوبید که انسان نباید سخنی بی دلیل بر زبان جاری کند و چیزی را صرفاً به جهت این که از حکمتش بی خبر است، زاید و بی خاصیت اعلام کند و یا دلایل موهوم بر آن اقامه کند .
4 .نیایش در آفرینش ،توسط خالق منان در نهاد انسان به ودیعت نهاده شده، همان گونه که چشم برای دیدن ،گوش برای شنیدن است ، این غدد نیز برای نیایش آفریده شده است.
یکی از دانشمندان غرب میگوید:
امروز جدیدترین دانش ها - یعنی روانپزشکی- همان چیزهایی را
ص: 146
تعلیم میدهد که پیامبران تعلیم میدادند، زیرا پزشکان روانی دریافته اند که دعا و نماز ، و داشتن ایمان محکم به دین و آیین ، نگرانی و تشویش و هیجان و ترس را که موجب بسیاری از ناراحتی های ماست، برطرف می سازد. (1)
او می افزاید:
وقتی که ما نیایش میکنیم ،خود را به نیروی پایان ناپذیری که تمام کاینات را به هم پیوسته است ،متصل و مربوط می سازیم.(2)
طبیب ،جرّاح، فیزیولوژیست و زیست شناس معروف جهان می نویسد:
دعای حقیقی میتواند کودک مرده را زنده ،کند یا درد را از بدن بیرون براند ، دعا همانند رادیوم منبع نوعی انرژی درخشان است ، که از خود آن پدید می آید .(3)
او میگوید:
نیایش پرواز روح است به کانون غیر مادی جهان .
نیاش بلندترین قله ی تعبیر است در پرواز عشق از میان شب ظلمانی.
هیچکس هیچ وقت نیایش نکرده است ، مگر این که چیزی دستگیرش شده است . (4)
با توجه به آثار شگفت دعا از منظر قرآن، احادیث و دانش روز ،
.1 دیل کارنگی آیین زندگی ، ص 152
2. همان ، ص 156.
الکسیس کارل ، دعا نیروست / کلیدهای خوشبختی ، ص 309
4. برگرفته از کتاب دعا معجزه ی حیات از دکتر الکسیس کارل ترجمه ی نگارنده ص 13 - 15
ص: 147
بر راهیان نور و شیفتگان امام نور شایسته است که رخت سفر بسته ، دل از همه ی تعلقات ،شسته در شبهای چهارشنبه، خود را به مسجد سهله رسانده ،در میان معتکفان آن سرزمین مقدس قرار گرفته ،تنها و تنها برای تعجیل در امر فرج موفور السّرور آن امام نور دعا کنند و با تقدیم سیلاب اشک از دیدگان رمد کشیده خود را از منتظران حقیقی و پاکباختگان واقعی ثبت نمایند.
صاحب مکیال میفرماید :
مداومت در دعا برای مولایمان صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف سبب می شود که خداوند متعال انسان را در عبادت تأیید کند، دلیل آن روایت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می باشد، که می فرماید :
خداوند سبحان میفرماید: هرگاه بدانم که اشتغال به من بر بنده ام غالب است،شهوتش را در سؤال و مناجات خودم قرار میدهم،هرگاه بنده ام چنین شد اگر خواست اشتباه کند،بین او و اشتباه کردن حائل میشوم، حقا که آنان اولیای من هستند ،حقا که آنان قهرمانانند.
اگر خواستم سرزمینی را هلاک کنم ،به عنوان عقوبت، از اهل آن سرزمین عقوبت را به سبب این قهرمانان دور میکنم . (1)
دعا از مهمترین اقسام عبادتها میباشد و شکّی نیست که ارزنده ترین
ص: 148
و عظیم ترین انواع آن ،دعا برای کسی است که خداوند حقّش را بر همه ی خلایق واجب ساخته است و به برکت او فیض به همه ی مخلوقات میرسد.
مداومت بر آن سبب میشود که خداوند انسان را در عبادت تأیید نماید، و او را از اولیای خود قرار دهد.
مواظبت و مداومت در دعا برای مولایمان صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف
و درخواست تعجیل در امر فرج و ظهور آن حضرت، موجب حصول این فائدهی عظیم گردد.
برادر عزیز ایمانی ،آقای میرزا محمد باقر فقیه ایمانی همین روزها برایم نقل کرد که در یکی از شبها در عالم رؤیا مولایم امام همام حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را دیدم که به من فرمود:
روی منبر به مردم بگویید و به آنها امر کنید که توبه کنند و برای فرج و تعجیل ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه شریف دعا کنند . این عمل مانند نماز میّت نیست که واجب کفائی باشد و با انجام دادن آن از سوی بعضی از مکلّفین از دیگران ساقط گردد ،بلکه مانند نماز یومیّه است که بر همه ی مکلّفین واجب است آن را انجام دهند. (1)
روی این بیان دعا برای فرج واجب عینی است و بر همگان فیض عین است که آن را انجام دهند.
این فریضه همانند فریضه حج نیست که در همه ی عمر یک بار
ص: 149
واجب باشد، بلکه همانند نماز یومّیه است که باید هر روز آن را تکرار کرد .چنانکه امام صادق علیه السلام در مورد دعای معرفت به زراره فرمود: اگر آن زمان را درک کردی همه روزه به این دعا مداومت کن .(1)
مرحوم کلینی پس از نقل دعای «اللهم کن لوليك ...» برای شب بیست و سوم ماه رمضان میفرماید:
این دعا را در شب بیست و سوم رمضان در حال سجده ،در حال قیام ،در حال جلوس و در هر حال، در همه ی این ماه و در هر کجا که برای تو ممکن باشد بعد از حمد خدا و درود بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آن را تکرار کن . (2)
روی این بیان باید دعا برای فرج در طول عمر، در طول شبانه روز، به صورت مداوم و تکراری و فراوان انجام شود، که حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در توقیع شریف خود می فرماید:
أَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَجِ، فَإنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ ؛ (3)
برای تعجیل در امر فرج فراوان دعا کنید ، که فرج شما نیز در آن است .
شایسته است که معتکفین مسجد مقدس سهله در تمام ساعات شبانه روز ، در هر حال در حال ایستاده، نشسته ، در حال رکوع، سجود، تشّهد و غیره به این دعا رطب اللّسان باشند.
ص: 150
در همه ی نمازهای واجب و مستحب قنوت مستحبّ مؤكد است و در برخی از آنها مانند نماز جمعه، عیدین و آیات بیش از یک قنوت وارد است.
در این میان قنوت نماز «وتر » ویژگی خاصی دارد و در آن 70 مرتبه استغفار ، 300 مرتبه «العفو» و طلب مغفرت برای چهل مؤمن وارد است.(1)
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
بر تو باد نماز شب و طول قنوت (2).
رسول اکرم صلى الله عليه وسلم فرمود:
هرکس در دنیا قنوت های طولانی تر دارد ،در آخرت آسایش طولانی تر خواهد داشت.(3)
از امام باقرعلیه السلام پرسیدند :کدام فراز نماز برتر است؟
فرمود: قنوت طولانی . (4)
در قنوت های نماز برای حوائج دنیا و آخرت می توان دعا کرد، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود :
مَا قَضَی عَلَی لِسَانِکَ؛(5)
آن چه بر زبانت جاری شود.
ص: 151
ولی بهتر از آن دعاهای مأثور از معصومین علیه السلام می باشد، مانند كلمات فرج : لا إله إلّا الله الحليم الكريم .. (1)
بهتر از همه ی آنها دعا برای تعجیل در امر فرج می باشد، چنانکه ائمّه ی معصومین علیه السلام قنوت های خود را به آن اختصاص می دادند، که فرازهایی را در اینجا می آوریم :
.1 مولای متقیان امیر مؤمنان علیه السلام بیش از دو قرن پیش از ولادت امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف در قنوت خود عرضه میداشت:
اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا، وَغَیْبَهَ اِمامِنا، وَقِلَّهَ عَدَدِنا،... فَفَرِّجْ ذلِکَ اللّهُمَّ بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ، وَاِمامِ حَقٍّ نَعْرفُهُ،. (2)
2. امام باقرعلیه السلام بیش از یک قرن پیش از ولادت آن حضرت، عرضه میداشت :
اَللّهُمَّ فَاِنَّ...الْقُلُوبَ قَدْ بَلَغَتِ الْحَناجِرَ ... ااَللّهُمَّ فَقَرِّبْ ما قَدْ قَرُبَ،... ؛(3)
3. امام رضا علیه السلام به ابن مقاتل امر فرمود که در قنوت نمازها بگوید :
اَللّهُمَّ اَصْلِحْ عَبْدَکَ وَخَلیفَتَکَ ... وَاَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِه اَمْنا... وَاجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِه.؟(4)
ص: 152
.4 امام جوادعلیه السلام در قنوت خود عرض میکرد:
اللّهُمَّ وَقَدْ غُصَّ أهلُ الحَقِّ بِالرِّیقِ... وَأنتَ اللّهمَّ ... وَتَعجِیلِ الفَرَجِ عَنهُم حَقِیقٌ. (1)
5 .و در قنوت دیگرش عرضه میداشت:
فَأَیِّدِ اللّهُمَّ الَّذینَ آمَنوا عَلی عَدُوِّکَ ... وَلِلإِمامِ المُنْتَظَرِ القآئِمِ بِالقِسْطِ تابِعینَ .. (2)
6. امام هادی علیه السلام در قنوت خود عرض میکرد:
وَاشْتَدَّ الاضطِرارُ وَعَجَزَ عَنِ الاصْطِبارِ أهْلُ الانْتِظارِ .(3)
7. و در قنوت دیگرش عرضه میکرد:
وَعَجِّلْ فَرَجَ کُلِّ طالِبٍ مُرْتادٍ، اِنَّکَ لَبِالْمِرْصادِ لِلْعِبادِ .(4)
.8 امام حسن عسکری علیه السلام به اهل قم امر فرمود که در قنوت های خود بگویند:
اللَّهُمَّ وَأَظْهِرْ بِهِ، الْحَقَّ ...(5)
.9 و در بیان دیگری امر فرمود که بگویند:
وَسُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّدا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِه بِرُؤْیَتِه وَمَنْ تَبِعَهُ عَلی دَعْوَتِه(6) .
ص: 153
.10 . وجود مقدّس قبله ی موعود و کعبه ی مقصود نیز در قنوتهای خود عرضه می دارد:
یا مَنْ لا یُخْلِفُ المِیعادَ، أَنْجِزْ لی ما وَعَدْتَنی، وَأَجْمِعْ لی أَصحابی وَصَبِّرْهُمْ.1 (1)
شایسته است که ما نیز از پیشوایان معصوم الهام بگیریم و قنوتهای نمازهای واجبی و مستحبّی خود را به دعا برای تعجیل در امر فرج اختصاص دهیم ،به ویژه در مشاهد مشرفه و عتبات عالیه ، بالخصوص در مسجد مقدس سهله.
خداوند منان در آیات نورانی قرآن می فرماید:
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ * وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَب ؛ (2)
چون از کار مهمّی فارغ شدی ،به کار مهم دیگری بپرداز و به سوی پروردگارت توجه کن.
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیات فرمود:
چون از نماز فارغ شدی، بعد از سلام نماز بنشین و به دعا برای حوائج دنیا و آخرت خود بپردازد، آنگاه به سوی پروردگارت توجّه کن که آن را از تو قبول فرماید . (3)
ص: 154
پیامبر اکرم صلى الله عليه وسلم فرمود:
کسی که نماز فریضه ای انجام دهد، یک دعای مستجابی به دنبالش دارد.(1)
امام صادق علیه السلام فرمود:
خداوند متعال نمازهای پنجگانه را در برترین ساعتها واجب نموده، پس بر شما باد به دعا کردن پشت سر نمازها . (2)
در حدیث دیگری فرمود:
خداوند منّان نمازها را در محبوب ترین اوقات واجب کرده، پس حوائج خود را به دنبال نمازهای واجب مسألت کنید . (3)
پیشوایان معصوم علیه السلام بعد از هر نماز واجب ساعتها دست به دعا برافراشته از خداوند منان حوائج دنیوی و اخروی برای خود و شیعیان طلب میکردند و در رأس آنها برای تعجیل در امر فرج حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه شریف دعا میکردند.
سید ابن طاووس ؛ سلسله اسنادش از نوفلی نقل کرده که گفت :
در بغداد به محضر امام کاظم علیه السلام شرفیاب شدم، بعد از نماز عصر دستها را به سوی آسمان برافراشت و عرضه داشت:
أنت الله لا إله إلّا أنت .
ص: 155
و در پایان عرضه داشت:
وَأنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ المُنْتَقِمِ لَکَ مِنْ أعدائِکَ، وَأنجِزْ لَهُ ما وَعَدْتَهُ، یا ذا الجَلالِ وَالإکرامِ. .
نوفلی پرسید:برای چه کسی دعا کردید؟
فرمود:
« بأبي القائم بأمر الله »
آنگاه تعدادی از اوصاف آن حضرت را برشمرد. (1)
شیخ طوسی در ضمن دعاهای وارده بعد از نماز جعفر طیّار دعای مفصلی نقل کرده ،که در فرازی از آن آمده است:
اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ قائِمِهِمْ بِاَمْرِکَ، وَانْصُرْهُ وَانْصُرْ بِه دینَکَ الَّذی غُیِّرَ وَبُدِّلَ، وَجَدِّدْ بِه مَا امْتَحی مِنْهُ وَبُدِّلَ بَعْدَ نَبِیِّکَ صَلَّی اللّه ُ عَلَیْهِ وَالِه . (2)
و در فرازی از دعاهای بعد از نماز شب آمده است:
وَأَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِيِّكَ وَابْنِ وَلِيِّكَ، وَتُعَجِّلَ خِزْيَ أَعْدائِهِ .(3)
طبری امامی با سلسله اسنادش از مولای متقیان امیر مؤمنان علیه السلام
ص: 156
روایت کرده که فرمود :
كَأنِّي بِهِ وَ قدْ عَبرَ مِنْ وادِي السّلام إلي مَسْجِدِ السَّهْلَةِ عَلي فَرَس مُحَجَّل ِ(1) لَهُ شِمْراخٌ (2)" يُزهِو وَ هُوَ يَدْعُو و يقول في دعائهِ.
گویی آن حضرت را با چشم خود میبینم که از وادی السّلام عبور کرده، به سوی مسجد سهله در حرکت است ،بر فراز اسب سبز رنگی که سفیدی پاهایش می درخشد و برق میزند و در دعای خود عرضه می دارد:
لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ حَقّاً حَقّاً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ إِیمَاناً وَ تَصْدِیقاً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً.
اللَّهُمَّ يَا مُعِينَ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَحِيدٍ، وَ مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ، أَنْتَ كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ، وَ تَضِيقُ عَلَيَّ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ.
اللَّهُمَّ خَلَقْتَنِي وَ كُنْتَ عَنْ خَلْقِي غَنِيّاً، وَ لَوْ لاَ نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ.
يَا مُنْشِرَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَوَاضِعِهَا، وَ مُخْرِجَ الْبَرَكَاتِ مِنْ مَعَادِنِهَا، وَ يَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِشُمُوخِ الرِّفْعَةِ، فَأَوْلِيَاؤُهُ بِعِزِّهِ يَتَعَزَّزُونَ
ص: 157
یا مَن وَضَعَت لَهُ المُلوکُ نیرَ المَذَلَّةِ عَلی أعناقِها،فَهُم مِن سَطوَتِهِ خائِفونَ.
أسأَ لُکَ بِاسمِکَ الَّذی فَطَرتَ بِهِ خَلقَکَ،فَکُلٌّ لَکَ مُذعِنونَ.أسأَ لُکَ أن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ،وأَن تُنجِزَ لی أمری،وتُعَجِّلَ لِیَ الفَرَجَ، وتَکفِیَنی وتُعافِیَنی،وتَقضِیَ حَوائِجی،السّاعَةَ السّاعَةَ،اللَّیلَةَ اللَّیلَةَ،إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ .(1)
خداوند منان در آیات کریمه ی قرآن به رسول خود فرمان میدهد که بگوید:
غیب از آن خداست منتظر باشید که من پیامبر نیز به همراه شما از منتظران میباشم . (2)
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: منظور از « غیب » امام غائب حضرت حجت قائم عجل الله تعالی فرجه شریف میباشد . (3)
بر این اساس شخص پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم خود از منتظران ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف است و مأمور است که همگان را امر به انتظار ظهور موفور السّرور آن حضرت نماید.
ص: 158
در این رابطه احادیث بسیار فراوان است، که به شماری از آنها اشاره میکنیم :
1 .رسول اکرم صلى الله عليه وسلم فرمود:
أفَضَلُ أعْمالِ اُمَّتی إنْتِظارُ فَرَجِ؛ (1)
برترین عمل امّت من انتظار فرج میباشد.
2 .در حدیث دیگری فرمود:
هان ای مؤمنان! بشارت باد بر شما در مورد فرج ، که وعده ی الهى تخلّف ناپذیر است و فرمان او هرگز رد نمیگردد ،که او حکیم و خبیر است .(2)
3 . و در حدیث دیگری :فرمود
با شکیبائی انتظار فرج حاصل می شود، کسی که همواره دری را بکوبد، سرانجام وارد میشود.(3)
4 .مولای متقیان امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید:
برتر عمل یک انسان انتظار فرج از خداوند متعال میباشد. (4)
5 . در حدیث دیگری فرمود:
چون شدّت به پایان برسد، فرج حاصل می شود ، هنگامی که دایره ی بلا تنگ تر شود، گشایش می رسد.(5)
ص: 159
.6 و در حدیث دیگر فرمود :
منتظر فرج باشید، از الطاف خداوند مأیوس نشوید، که محبوب ترین عمل در نزد خدا انتظار فرج مداوم از یک انسان مؤمن میباشد .(1)
7. امیر مؤمنان علیه السلام در حدیث دیگری می فرماید :
کسی که به امر ما چنگ بزند، فردا در حظيرة القدس همراه ما میباشد و کسی که منتظر امر ما باشد، همانند کسی است که در راه خدا در خون خود غلطیده باشد .(2)
.. امام زین العابدین علیه السلام می فرماید:
انتظار فرج از بزرگترین گشایش ها میباشد .(3)
.9 رئیس مذهب امام صادق علیه السلام می فرماید:
کسی که منتظر ظهور دوازدهمین امام از ما باشد، همانند کسی است که در رکاب پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم شمشیر کشیده ، از آن حضرت دفاع میکند. (4)
10 . در حدیث دیگری فرمود:
کسی که در حال انتظار فرج از دنیا برود، همانند کسی است که در راه خدا شمشیر بزند . (5)
ص: 160
11 . امام رضاعلیه السلام فرمود:
چه زیباست شکیبایی و انتظار فرج .(1)
12. امام جوادعلیه السلام فرمود:
برترین عمل شیعیان ما انتظار فرج میباشد.(2)
این ها مشتی از خروار و اندکی از بسیار احادیث رسیده در مورد انتظار فرج میباشد ،که بر همه ی شیعیان شیفته و عاشقان دلباخته ی آن قبله ی موعود و کعبه ی مقصود واجب است که در طول شبانه روز به یاد آن امام و منتظر ظهور موفور السّرور آن امام نور باشند، ولی این انتظار با ادعا حاصل نمیشود، بلکه باید به صورت یک عمل مداوم در طول شبانه روز باشد، که در همه ی بیانات پیشوایان از آن «عمل» تعبیر شده و از سختی آن و ضرورت شکیبایی در مورد آن سخن رفته است.
شخص منتظر اگر دست به هر عملی بزند، پیش از آن و بعد از آن توجه میکند که گمشده ای دارد، اگر به آن دست بیابد، دیگر مشکلی نخواهد داشت، وگرنه اگر همه ی دنیا در دست او باشد، بدون آن گم شده همه ی جهان تیره و تار خواهد بود.
خداوند منّان در آیات نورانی قرآن می فرماید:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا
ص: 161
وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) (1)
ای کسانی که ایمان آورده اید، شکیبا باشید ،یکدیگر را به شکیبایی توصیه کنید ،رابطه پیدا کنید، از خدا تقوا پیشه کنید، شاید رستگار شوید.
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود:
(اصْبِرُوا ) ای کسانی که ایمان آورده اید ، برای آیین خود شکیبا باشید .
(وَصَابِرُوا )و در برابر دشمن استقامت بورزید.
( وَرَابِطُوا ) : و با امام خود رابطه برقرار کنید
(وَاتَّقُوا اللَّهَ ﴾ : در فرایض و واجبات از خدا تقوا پیشه کنید .(2)
و در حدیث دیگری فرمود:
در برابر گناهان شکیبا باشید.
در مورد فرایض استقامت بورزید.
در مورد امر به معروف و نهی از منکر تقوا پیشه کنید.
سپس فرمود:
چه منکری بالاتر از ظلم امّت به ما ؟
در راه خدا مرزبانی کنید.
آن سبیل خدا ما هستیم، ما در میان خدا و بندگان خدا راه هستیم.
ص: 162
ما نزدیکترین مرزها هستیم
هر کس از حریم ما دفاع کند، از حریم پیامبر دفاع کرده است .
لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) : شاید رستگار شوید یعنی :با این اعمال خود را شایسته ی بهشت کنید .(1)
و در حدیث دیگری فرمود:
بر فرائض شکیبا باشید ،در مصائب استقامت بورزید و با پیشوایان خود رابطه پیدا کنید.(2)
امام باقر علیه السلام در تفسیر این فراز فرمود:
با امام منتظر خود رابطه برقرار کنید. (3)
قندوزی آن را به این تعبیر از امام باقرعلیه السلام روایت کرده است :
با امام «مهدی منتظرعلیه السلام» رابطه پیدا کنید .(4)
«رابطه » و « مرابطه» از ریشه ی «ربط» است که به معنای استواری و استحکام می باشد . (5)
ارتباط مستحکم و پیوند دائم و محکم را «رابطه » گویند و پایداری در جنگ در مرز اسلام و کفر را «مرابطه » گویند .
ص: 163
راغب اصفهانی مینویسد مرابطه بر دو قسم است:
1) مرابطه در مرزهای مسلمین ، مرزبانی و مرزداری همانند رابطه ی جسم و جان است.
کسی که محافظت از مرز بر عهده ی او نهاده شده ،باید لحظه ای غفلت نکند، چنانکه روح لحظه ای از جسم غفلت نمیکند.
2) مرابطه در اعمال صالحه، مانند انتظار نماز بعد از نماز . (1)
رابطه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف نیز به هر دو معنی است:
1) ایجاد رابطه با توسل، تضرع، تحسّس ، تجسّس ، انجام اعمال شایسته ،به نیابت از طرف آن حضرت، مداومت بر ادعیه و زیارت های واصله، چون دعای عهد، دعای سمات ،زیارت آل یاسین، زیارت ناحیه ی مقدسه و انجام هر عملی که موجب رضایت آن حضرت میشود، چون صله ارحام، انفاق در راه خدا، صدقه برای سلامتی آن حضرت و امثال آن ها .
2) مرزداری و مرزبانی در دفاع از حریم حضرت بقيّة الله ارواحنا فداه ، در برابر تهاجم فرهنگی و عقیدتی و دفاع جانانه از کشور ایمان چون سرباز جانباز ،تلاش برای تعمیم فرهنگ مهدوی، مبارزه ی بی امان با مدعیان دروغین، دفاع از معارف حقه و پیکار با دزدان عقیده و تخریبگران عقاید حقّه.
امام صادق علیه السلام عنوان« مرابطه »را به علمای شیعه اطلاق کرده و فرموده :
علمای شیعیان ما «مرابط» هستند و پیکار میکنند در مرزی
ص: 164
که پشت سر ابلیس و بچه های ابلیس قرار دارد، آنها ابلیس را منع میکنند از خروج کردن بر ضعفای شیعیان ما و از این که بر آنها سیطره پیدا کنند .(1)
حضرت بقيّة الله ارواحنا فداه ،در توقیع شریفی که به تاریخ 23 ذيحجة الحرام سال 412 ه-. به افتخار شیخ مفید صادر فرموده، خود را (مرابط )تعبیر کرده و چنین مرقوم فرموده اند:
« من عبد الله المرابط في سبيله إلى ملهم الحق ودليله». (2)
امام سجادعلیه السلام نیز از آن حضرت به عنوان «مرابط » تعبیر کرده و فرموده:
وسيكون ذلك من نسلنا المرابط ؛ (3)
مرابطه در نسل «مرابط » ما خواهد بود.
یکی از روشن ترین مصداق ایجاد رابطه با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه رفت و آمد مداوم و مکرر به مسجد مقدس سهله می باشد .
مداومت بر دعای عهد، دعای سمات ،دعای ندبه ،زیارت آل یاسین ، زیارت ناحیه ی مقدسه، تشرف به مسجد سهله ، مسجد جمکران، سرداب مقدّس و دیگر اماکن زیارتی منتسب به آن حضرت، همگی از مصادیق ایجاد رابطه با آن حضرت میباشد.
ص: 165
بر ساکنان و مجاوران نجف اشرف بیش از هر شیعه ی شیفته و دلباخته ی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه لازم است که از سعادت تشرف به مسجد سهله در شبهای چهارشنبه غفلت نکنند و نام خود را در زمره خریداران یوسف زهرا سلام الله علیها ثبت کنند.
ص: 166
گزینش و پژوهش: جواد هاشمی «تربت»
ص: 167
ص: 168
رصد آفتاب موعود در آسمان پر فروغ شعر و ادبیّات شیعی ( مثل هر موضوع ولایی و آیین دیگر )با کلیدواژه های خود همراه است. کلماتی مثل : انتظار، فرج ،جمعه ،ایام غیبت ، دولت کریمه از آن جمله اند.
« سهله» به سهولت بایست کلید واژه ی شعر مهدوی عجل الله تعالی فرجه شریف باشد ولی بسیار تأسف و بسی افسوس که چنین نیست و با وجود وسعت اشعار مهدوی (لااقل در این سالهای اخیر ) ، به سختی میتوان مواردی و ابیاتی یافت که نام این مسجد عظیم الشان که مثل مسجد جمکران ، گره خورده ی نام و یاد حضرت حجّت - عجّل الله تعالی فرجه - است، در آن آمده باشد .
به تجربه چندین ساله در زمینه تورّق دواوين شعرا و مطالعه ی مجموعه های پژوهشی و گزینشی در باب شعر شیعی و مهدوی، تنها یک رباعی از استاد« مجاهدی »به ذهن داشتم که اسم « سهله » در آن دیده میشد. برای مستند نقل کردن به آثار ایشان رجوع کردم .این رباعی به استناد کتاب «یک صحرا جنون»، سروده ی نیمه ی شعبان سال 1376 شمسی است ( سال سرایش در دو مآخذ دیگر نیامده است ) :
ص: 169
ای جان جهان !عیان تو را باید دید*** با دیده ی خون فشان تو را باید دید
در مسجد سهله از فرج باید گفت ***در مسجد جمکران تو را باید دید(1)
محمد علی مجاهدی«پروانه »
گفتم سری هم به مجموعه ی شش مجلّدی « نخل میثم » بزنم ؛ بعید بود که شاعری چنان استاد «سازگار» در کوچه کوچه های شهر شعر، سری بر آستان «سهله » نساییده باشد :
ای کلّ خوبان را خلف! ای برده صبرم را از کف***در شهر کوفه یا نجف یا کربلا دیدم تو را
گاهی نهان، گاهی عیان ، گه سهله ، گاهی جمکران*** که درکنار مرقد پاک رضا دیدم تورا(2)
غلام رضا سازگار«میثم»
و باز مورد دیگری از ایشان که در یکی از بندهای شعری مطوّل مشاهده می شود:
گر چه چون یوسف به چاه غیبت کبری اسیرم*** هر کجا باشم به کلّ عالم خلقت ، امیرم
غیبتم را هست سرّی نزد دادار قدیرم*** تادر اقطاع زمین با دوستانم انس گیرم ،
ص: 170
گه به سهله ، گه به کوفه ، گه به قم ، گه جمکرانم ***
من کی ام؟ فرزند زهرا ،مهدی صاحب زمانم عجل الله تعالی فرجه شریف (1)
غلام رضا سازگار «میثم»
در مجموعه ی پیش رو تنها به مهدوی بودن اشعار بسنده نشده بلکه ارتباط مستقیم و شفاف با «سهله» مد نظر بود است؛ از این رو مثلاً از غزلی که تنها در یکی دو بیتش به موضوع پرداخته ، فقط به ابیات مورد اکتفا کرده ایم. در ادامه سخن و در همین راستا از یک مربع ترکیب ، به نقل یک بند آن بسنده میکنیم :
در سهله یا در جمکران ، تنهای تنهایی***
در اوج تنهایی به فکر غربت مایی***
آقا! شنیدم بارها وقتی که می آیی ***
حس میکنم دیدم تو را یک روز در جایی! ***
با این که از من از من بیچاره دلسردی ***
من خوب میدانم که روزی باز میگردی***(2)
محسن کاویانی
چینش اشعار در این کتاب، ابتدا به ترتیب قوالب ذیل صورت گرفته است :
*غزل یا قصیده
*مخمس
ص: 171
* چهارپاره
*رباعی ، قطعه، دوبیت
*فرد (تک بیت )
سپس در ذیل هر بخش به ترتیب الفبای حروف آخر مرتب شده اند ؛ جز بخش رباعی که ابتدا به ترتیب نام شعرا (تخلّص نام خانوادگی) و ذیل هر یک به ترتیب حرف آخر مرتب شده اند.
در ضمن سعی این مجموعه بر این بوده که شعری بی ذکر سند مکتوب، بیان نشود؛ در مواردی که از عبارت «دست نوشته ی شاعر» استفاده شده یا شاعرش ، اصلاً مجموعه ی مجزا نداشته یا این شعر را هنوز چاپ نکرده است.
سخن پایانی این پیشگفتار، سپاس از یکایک یارانی است که تجلی نام «سهله» را خواستار بودند و اعتلای آن را فریاد برآوردند؛ نیز همانان که توفیق انتشار این مجموعه را یافتند و در همین راستا توفیقی هم برای من فراهم آوردند و جالب تر این که سرایش یک رباعی در بیاض ذهنم شکل گرفت که با نقل آن دامن سخن را بر می چینم.
این طور نیست که شاعر صرفاً با دانستن این که چه می خواهد بگوید، موفق به سرودن شعر شود. حتی ممکن است، گاهی کلمات و مضمونی را که می خواهد رقم بزند، بداند ولی قلم از پس آن برنیاید؛ چرا که گاهی ،سروده سخن منظومی بیش نمیشود و اصلاً خوش تراش
ص: 172
و خوشنما از آب در نمی آید و تحسین ذائقه های اهل شعر را جلب نمیکند. غرض این که چه بسا خود من نیز درصدد بودم تا نمکی در این آش سهم داشته باشم ولی نمیشد تا این که در اوایل نگارش مقدمه ی حاضر به سرایش رباعی ذیل نائل آمدم :
هر چند که دیدگان من نااهل است ***اما تو مگو که این طمع از جهل است
ای پرده ی غفلت این قدر سخت مگیر*** در مسجد سهله، دیدن او سهل است
جواد هاشمی « تربت آبان 1402 ش ربیع الثانی 1445 ق»
ص: 173
ص: 174
سیّد حسین سیّدی
خدا رو میکند گاهی بهشت نازنینش را ***مقدّس میکند یک قطعه ای از سرزمینش را
مقدس میکند مانند سهله، خاک را حتی***مقدّس میکند این ،خاک خاک دلنشینش را
چه باید گفت از این قطعه ی پر برکت تاریخ***نهاده هر چه پیغمبر بر این ،مسجد جبینش را
عجب پیراهنی دارد به تن از فضل بی پایان***ببین با چشم دل دست خدا در آستینش را
مقام خضر و ادریس و خلیل و یونس و صالح ***اقامتگاه آنهایی که دل دادند دینش را
ص: 175
ملائک در طوافش فوج فوج از عرش میآیند ***که میبینند فیض و رحمت و ماء معینش را
چنان عطر نجف میآید از این خرمن خوبی ***که غرق فیض خواهد کرد حتی خوشه چینش را
دو رکعت عشق باید خواند در این جاکه هر انسان ***مضاعف میکند با عشقبازیها یقینش را
پناه خلق در وقت گرفتاری است دیدارش ***خدا واکرده در کوفه در حصن حصینش را
به یمنش میشود ،مسرور، هر جانی که غم دارد***گره وا میکند دلداده ی اندوهگینش را
اقامتگاه عشق است و برای عشق کل، مهدی ***مهیا میکند این روزها بالانشینش را (1).
ص: 176
• آرش پورعلیزاده
صبح است شاید در مقام خضر، جا باشد ***اغازاین راه از مقام انبیا باشد
عاشق کجا را دارد الا خانه ی معشوق؟ ***این اربعین اینجا نباشد پس کجا باشد؟
این جا نسیم حضرت موعود پیچیده*** چیزی نگو تا نوحه خوان باد صبا باشد
چیزی نگو از سختی این راه عاشق کش*** بگذار تاول ترجمان ماجرا باشد
آزاد خواهد شد دلم در مسجد سهله ***حیف است آهو بچه ای در تنگنا باشد
دارد صدای صور اسرافیل میآید ***شاید جهان راه نجف تا کربلا باشد
ص: 177
ای دل! مقام یونس و ادریس در راه است ***شاید دوای ما در این دارالشفا باشد
بسیار میآید پس از ما اربعین هایی ***ای کاش ،خاکم، کوزه های سرجدا باشد!
بحرالعلومی عاشق از راه دراز آمد ***ای دوست در بگشای شاید آشنا باشد .(1) ....
ص: 178
*محمد زارعی
مستی ام با حمد و ذکر و اشک و آه آغاز شد*** یعنی از مسجد، سوی میخانه، راه آغاز شد
اذن از مهدی گرفتم میروم نزد حسین*** خدمت ارباب هم از پادشاه آغاز شد
سجده ام در سهله شد اذن دخول کربلا*** راه از این درگاه تا آن بارگاه آغاز شد
بین عقل و عشق طی کردم مسیر وصل را ***هر مسیری که جز این بود، اشتباه آغاز شد
با نرفتن نیز امید رسیدن داشتم ***لذت و لطف سفر از ایستگاه آغاز شد
شوق وصلم بود، سر از پا اگر نشناختم ***پارگی کفش هایم از کلاه آغاز شد
ص: 179
180 / مسجد سهله
اشک شوقم برد در این راه، رنگ از پیرهن*** این کفن بر پیکر از رخت سیاه آغاز شد
میزبان شد یار و از من کوله بارم را گرفت*** این هم امّا اوّل از بارگناه آغاز شد
شرط خلوت با حسینم رخصت از عباس بود ***جلوه ی خورشید با دیدار ماه آغاز شد
چشم چون افتاد به شش گوشه، دل از دست رفت ***عشق در دنیای من با یک نگاه آغاز شد(1)
ص: 180
*امیر رسولی
خوش است راه اگر از آسمان شود آغاز ***شبیه آینه از بیکران شود آغاز
خوش است راه و چنین آسمانگی، وقتی ***برای بوسه به یک آستان شود آغاز
میان بارش آمین و آفتاب دعا ***از آستانه ی رنگین کمان شود آغاز
به سوی کرببلا و ز مسجد سهله ***شکفت تا به مناره ،اذان، شود آغاز
پر است شهر اگر از «یا علی» ولی خوب است*** سفر به یاد امام زمان شود آغاز
به یاد «كُن لِوَلیّک»، به یاد عهد و فرج ***به یاد « العجل » و « الامان » شود آغاز
ص: 181
به یاد او که کنار نگاه پر مهرش ***دوباره روز خوش این جهان شود آغاز
گرفت از اشک وضو باید ابتدا تاکه ***ادامه ی سفر کاروان شود آغاز
میان راه فقط گریه، چاره ی کار است ***اگر که سوز دل روضه خوان شود آغاز
اگر گشوده لب و گوید از علی اکبر ***اگر حکایت تیر و کمان شود آغاز
اگر بگوید از آب و بگوید از عبّاس*** اگر که روضه ی تیر و سنان شود آغاز
تمام خستگی از تن به در شود وقتی ***نگاه کردن خورشید جان شود آغاز
به آسمان برسد راه باید آخر کار ***از ابتدا اگر از آسمان شود آغاز (1)
ص: 182
• علی اصغر شیری
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی ***با پرچم سیاه به همراه هیأتی
از نامه های اهل محل کوله ها پر است ***بر شانه میبریم چه بار امانتی !
پای پیاده از طرف سهله میرویم*** بر لب شده دعای فرج، آه و حسرتی
خدام مسجد آمده یکسر به بدرقه ***شد توشه زاد راه دعا و اجابتی
سینی به سرنشسته پر از التماس و اشک ***طفلی که نیست هستی او غیر شربتی
هر خانه موکبی است که بیتوته گاه ماست ***بر روی ماگشوده شده باب رحمتی
ص: 183
پای عمود روضه ی سقّا شنیدنی است ***باید قلم به دست نوشت از شهامتی
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است» ***«باز این چه شورش است؟!» چه شوق زیارتی!
کم نیست بغض های گره خورده بر ضریح ***اما به غیر اشک نداریم حاجتی (1)
ص: 184
*محمد علی بقایی
زمستانم به دنبال بهار مسجد سهله ***که میگردم دمادم بر مدار مسجد سهله
نگاهم مانده بر راه سوار مسجد سهله ***قرارم میشود روزی قرار مسجد سهله
به وصلش میرسم در انتظار مسجد سهله ***برو ای دل کنار مسجد سهله بزن فالی
همان جایی که از بال ملائک پهن شد قالی ***به دنیای دنی دارد هزاران رتبه ی عالی
به شادی میزند هر لحظه آهنگ خوش اقبالی ***شودگر قلب محزون، مستجار مسجد سهله
ص: 185
بچینید اهل عالم بی تکلف خوشه ای از آن*** که مهدی باوران دارند هر یک توشه ای از آن
برای خویش میسازند در دل، گوشه ای از آن ***خلیل و خضر و ادریسند ساکن، گوشه ای از آن
که بسیارند خوبان در جوار مسجد سهله ***دل انگیز و صفابخش است بی پیرایه و دلخواه
تمام انبیا را بوده از اوّل عبادتگاه ***برای احمد محمود در معراج هم شد راه
برون میآید از سینه به قصد استجابت آه ***اگر آزاد گردد در گذار مسجد سهله
ببین در آسمانش رفت و آمدهای بی حد را ***در آرامش ببین غوغای دلهای مردد را
بیاور با خودت سوغاتی از عطر محمد را ***شنیدم خیمه اش بوده است پس یا للعجب قد را
کدامین خاک را باشد عیار مسجد سهله؟ ***مسیر وصل را افتان و خیزان میروم آن جا
دلم تنگ است چون طوفان و باران میروم آن جا ***به استحکام اشعار خراسان میروم آن جا
شنیدم یار می آید فراوان میروم آن جا ***از این رو سرمه میبینم غبار مسجد سهله
ص: 186
بسازم پاک از اوساخ غفلت، قلب غافل را ***به راهش فرش خواهم ساخت مهمانخانه ی دل را
مزین میکنم با نام او هر لحظه محفل را ***به شوق یار با سر میروم این راه مشکل را
اگر باشد قرار ما کنار مسجد سهله ***چنان چه دور از شهر نجف رفتیم از دنیا
برای دفن اگر بردند آن جا پیکر ما را ***جدا از این که هر قبرش بهشتی میشود فردا
کفن را پاره خواهم کرد وقت رجعت مولا ***اگر گویند برخیز از مزار مسجد سهله(1)
ص: 187
ص: 188
جواد مختاری
بابام با اهل هیأت*** سفر میرن با صفا
از تو مسیر سهله ***پیاده تا کربلا
شماره های علم ***میگه خودش نشونه
پرچم و بیرق اون*** دست امام زمونه
موکبای عراقی ***عجب صفایی داره
اگر که خسته باشی*** خستگی در میاره
رو خیمه های اونها ***«بفرمایید» نوشته
چایی داغ اونها ***پر از عطر بهشته
ص: 189
بابام میگه که ظهرا ***تو خیمه میخوابیدیم
از سهله تا کربلا ***قدم قدم رسیدیم
نماز صبح جمعه ***توی حرم جا نبود
توی شلوغی صحن ***ضریح پیدا نبود
ذکر دعای ندبه ***توی حرم جا نبود
مثل پرکبوتر ***دلای ما میشکست
وقتی به روی گنبد ***پرچم سرخ و دیدم
صدای یا حسین و ***تو جمعیت شنیدم
اونجا چه خوندنی بود*** زیارت کربلا !
کنار هر سلامش*** جواب سلام آقا(1)
ص: 190
•مجید بوری
با این قصد و دعا، قدم خواهم زد ***قصد فرج شما ، قدم خواهم زد
هر سال پیاده اربعین رفتن را ***از سهله به کربلا، قدم خواهم زد
از مرد و زن و پیر و جوان پر بشود ***از جمعیت منتظران پر بشود
روزی برسد که مسجد سهله ی تو ***هر روز شبیه جمکران پُر بشود
ص: 191
یک عمر به دنبال نشان باشی تو ***از مهدی صاحب الزمان باشی تو
ای سهله برای گرمی آغوشش ***بی تاب تر از منتظران باشی تو(1)
• محمد علی مجاهدی «پروانه »
ای جان جهان عیان تو را باید دید ***با دیده ی خون فشان تو را باید دید
در مسجد سهله از فرج باید گفت*** در مسجد جمکران تو را باید دید (2)
•جواد هاشمی « تربت »
هر چند که دیدگان من نااهل است ***اما تو مگو که این طمع از جهل است
ای پردهی غفلت این قدر سخت مگیر*** در مسجد سهله دیدن او سهل است(3)
ص: 192
•سید بشیر حسینی
خوش به آن دل که منزل یار است! ***طور عشق است و پر ز انوار است
ای که در جستوجوی دلداری! ***مسجد سهله جای دیدار است(1)
• علیرضا خاکساری
فردا که شکوه بیکرانش پیداست*** سرتاسر اقلیم جهانش پیداست
فردای زمین که صاحبم می آید ***از مسجد سهله جمکرانش پیداست
تردید نکن که مصلح کل مهدی است ***بی راهه نرو راه تکامل مهدی است
امید که فردای فرج بنویسیم*** این مسجد سهله ،نیست بیت المهدی است
دلبسته ی آستانه اش خواهم شد***وابسته ی آب و دانه اش خواهم شد
در مسجد سهله اش اگر راهم داد*** از کارگران خانه اش خواهم شد
ص: 193
وقتی که گریز اشک و آهی بزند ***در مسجد سهله خیمه گاهی بزند
با آمدن عزای مادر بی شک ***بر سردر خانه اش سیاهی بزند
مرد و زن و کودک و جوان جمع شوند*** در خانه صاحب الزمان جمع شوند
از شوق زیارتش سه شنبه شب ها ***در مسجد سهله عاشقان جمع شوند
تکبیر، امام انس و جان میگوید*** تسبیح خدا به هر زبان میگوید
در مسجد سهله گوش جان بسپارید*** زنگ در خانه اش اذان میگوید
کی برسر بام این و آن بنشینم؟ ***گر سهله نشد، به جمکران بنشینم
جلدش شده ام که روزگاری تنها ***در خانه ی صاحب الزمان بنشينم
ص: 194
ای کاش! دوباره شاعران جمع شویم ***با شور و شعور توامان جمع شویم
امّید که اولین شب بعد ظهور ***در خانه صاحب الزمان جمع شويم
مانند حسن ، حُسن فراوان داری ***در مسجد سهله دارالاحسان داری
امروز مسیح می رسد، فردا خضر ***در خانه ی خود همیشه مهمان داری(1)
•مجتبی خرسندی
ای ماه در آسمان به دنبال توایم ***ما بی خبر از جهان به دنبال توایم
از مسجد سهله دور هستیم ولی ***در مسجد جمکران به دنبال توایم(2)
• رضا خوبرو
امواج دعا ،غرق اثر خواهد شد ***دنیا در عدل، غوطه ور خواهد شد
نزدیک شدن به آن سهیلِ نبوی ***در مسجد سهله ،سهل تر خواهد شد(3)
ص: 195
• رضا رسول زاده
تاکی برای غربت تنهای جمکران ***ماتم بگیرم و همه را خون جگر کنم؟
یک بار هم نشد که دمی رخصتم دهد ***تا از کنار خیمه ی سبزش گذر کنم
یا که به صحن مسجد سهله ببینمش ***یک عمر، روشن این دلم از یک نظر کنم(1)
• رسول چهار محالی «ساقی »
من بر در آستان تو را میخوانم ***در ندبه ی شیعیان تو را میخوانم
تا اذن ظهور تو رسد، حضرت عشق! ***در سهله و جمکران، تو را میخوانم (2)
•شهریار سنجری
هر آن کس مشکلی دشوار دارد ***بگو او را ،به سهله روی آرد
چه خوش بخت است آن که وقت برگشت ***دل خود را در آن جا جا گذارد!
ص: 196
تماشایش دو چشم تر بخواهد ***دلی بارانی و پر پر بخواهد
میان این همه مسجد که بر پاست ***خدا هم سهله را بهتر بخواهد(1)
• رضا قاسمی
کار محراب مسجد کوفه ***اقتدا بر امامت قبله است
در و دیوار مسجد سهله ***مفتخر از اقامت قبله است (2)
عاصی خراسانی (علی مقدم )
از مسجد سهله هر کسی آگاه است ***داند که چها در آن زیارتگاه است
آن جا که پیمبران عبادت کردند*** در واقع، مسجد رسول الله است
مبهوت عبادت تو زاهد شده است ***از دیدن تو فرشته ساجد شده است
آیینه ی ذات کبریایی هستی ***این است که مسکن تو مسجد شده است
ص: 197
198 / مسجد سهله
داوود نبی در آن نواها دارد*** ادریس به گوشهاش مصلا دارد
ای تشنه بیا به مسجد سهله ببين*** خضر آب حیات را از این جا دارد
این جا سخنت به حجة الله رسد ***این جاست که دل به وصل دلخواه رسد
در مسجد سهله سهل گردد مشکل ***این جاست مسیری که به الله رسد (1)
•مهدی مقیمی
،الغرض ، سهله ، کوفه یا عرفات ***یا که خلوت نشین سردابی
هر کجایی خدا نگه دارت ***غايب قصه های بی تابی(2)
•احمد واعظی
توسل در حریم مسجد سهله اگر باشد*** تمام کارهاگر سخت باشد سهل میگردد
به کوی حضرت آقای عالم هر که وارد شد ***به هر اندازه ای نااهل باشد اهل میگردد(3)
ص: 198
•مسعود یوسف پور
ای آمدنت نوید پیروزی ما! ***پایان جدال های امروزی ما
روزی تمام خلق از جایی هست ***از مسجد -هله میرسد روزی ما
فردای ظهور جلوه ها پررنگ است ***دور تو چقدر حاجی دلتنگ است!
آن گونه که از حدیث بر می آید*** با خانه ی کعبه ،سهله ات هم سنگ است
فردای ظهور کار بت ها بیم است ***هر سنگدلی مقابلت تسلیم است
همدوش خلیل میرسی از این رو ***در سهله ی تو خانه ی ابراهیم است
آغاز سفر کردن ما از سهله است ***وقتی که مسیر کربلا از سهله است
جبریل به رفت و آمدش می بالد*** معراج تمام انبیا از سهله است
ص: 199
با منتظران نفس نفس میسوزد ***هر شام چراغ دیده می افروزد
ادریس میان خانه ات در سهله ***دارد شب و روز را به هم میدوزد
عشق است به پای مقدمت افتادن ***بر دامن پر مهر تو سر بنهادن
فردا که تو میرسی به پای قدمت ***سهل است به سهله ات قسم! جان دادن (1)
ص: 200
•سیّد حمیدرضا برقعی
جمکران بدرقه در بدرقه ، تسبیح به دست ***سهله آغوش گشوده است مفاتیح به دست(1)
•محّمد زارعی
سجده ام در سهله شد اذن دخول کربلا ***راه از این درگاه تا آن بارگاه آغاز شد (2)
• روح الله قناعتیان
جمکران را میزنم از شوق دلتنگی قدم ***حس و حال مسجد سهله ، مجسّم می شود (3)
ص: 201
•محسن حنیفی
حال و هوای مسجد سهله سرم زده*** بر من دعای ندبه در آن آستان ببخش (1)
• بردیا محمدی
خیلی به چشمان علی وار تو می آید ***در مسجد سهله امیرالمؤمنین باشی(2)
ص: 202
1 .قرآن کریم.
2. آثار البلاد في اخبار البلاد، زکریا بن محمد بن محمود القزويني (متوفای 682 ق) ، دار بیروت، بیروت، 1404 ق .
3. آثار الحجّة ، شيخ محمد شریف رازی (متوفای 1421ق، علمیه ، قسم ، 133 ش .
4 .آیین زندگی ، دیل کارنگی ، جهانگیر افخمی، بینا، تهران ، 1327 ش.
5 . إثبات الوصية على بن حسین مسعودی (متوفای 346 ق)، حیدریه، نجف اشرف ، 1374 ق .
6 . إثبات الهداة بالنّصوص والمعجزات ، شیخ حر عاملی، (متوفای 1104 ق)، علميه ، قم ، 1399 ق .
7 .اجساد جاویدان، علی اکبر مهدی پور، رسالت ، قم ، 1392ش. ..
8 .الاحتجاج ، ابو منصور احمد بن علی طبرسی (متوفای حدود 620ق)، اعلمی ، بیروت ، 1401ق.
9 .احیاگر حوزه ی خراسان میرزا مهدی اصفهانی، (متوفای 1365ق)، جمعی از نویسندگان، آفاق تهران 1394 ش.
ص: 203
10 . الاختصاص، شيخ مفید، متوفای 413 ق)، جامعه مدرسین ، قم ، بی تا.
11. اختيار معرفة الرجال ، ابو جعفر محمد بن حسن ، شیخ طوسی، (متوفای 460 ق) ، دانشگاه مشهد ، مشهد ، 1384 ش .
12 . الإرشاد ، ابو عبدالله محمد بن محمد شیخ مفید، متوفای 413 ق) چاپ کنگره ، قم ، 1413 ق .
13 .أعيان الشيعة ، سيد محسن امین، (متوفای 1371 ق) ، دار التعارف بیروت، 1403ق.
14 .إقبال الأعمال ، سيد ابن طاووس، (متوفای 664 ق)، جامعه مدرسین ، قم، 1416 ق .
15. الأمالي ، شیخ صدوق، ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن بابويه، (متوفای 381 ق) ، اعلمی ، بیروت ، 1400 ق .
16 . الأمالي ، شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن الحسن ، (متوفای 460 ق)، بنیاد بعثت ، قم ، 1414 ق .
17. الأنساب ، عبدالكريم بن محمد بن منصور تمیمی سمعانی، (متوفای 562 ق) ، دمج ، بیروت ، 1400ق.
18. الايقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة ، محمد بن الحسن حر عاملی، . (متوفای 1104 ق) ، قم ، دلیل ما ، 1422ق.
19. باب الحوائج حضرت علی اصغر سید عبدالله حسینی دشتی، موعود اسلام، بوشهر ، 1381ش.
20. بحار الأنوار، علّامه محمد باقر مجلسی، متوفای 1110 ق) ، دار الكتب الاسلامیه تهران چاپ اول ، 1383 ق .
21. البرهان في تفسير القرآن ، سید هاشم بحرینی، (متوفای 1107 ق) ، بنیاد بعثت ، بیروت ، 1419 ق .
ص: 204
22. البلد الأمين، شيخ ابراهيم کفعمی، (متوفای 905 ق) ، چاپ سنگی
23. بيان الأئمة، محمد مهدى زين العابدين (متوفای 1377 ش) دار الغدیر ، قم ، 1425 ق .
،
24. پرواز روح ، سید حسن ابطحی (متوفای 1437 ق) ، بینا ، مشهد ، بی تا.
25. تاج العروس ، مرتضی زبیدی (متوفای 1205 ق)، دار الفکر، بیروت، 1414ق.
26. تاریخ الاسلام ، شمس الدين ذهبی (متوفای 748 ق) ، دار الکتاب العربي ، بيروت ، 1417ق.
27. تاريخ الأمم والملوک، ابو جعفر محمد بن جریر طبری (متوفای 310 ق) ، اعلمی ، بیروت ، 1418ق.
28 .تاريخ الخلفا ، جلال الدین سیوطی (متوفای 911 ق)، بینا، قاهره، 1371ق.
29 .تاريخ الكوفة ، سيد حسین براقی نجفی، بیروت، دار الأضواء ، 1407ق.
30 . تاریخ مكّه ، محمد بن عبدالله از رقى ، دار الثقافة ، مكه مكرمه ، 1398 ق .
31 .تأويل الآيات الظاهرة ، شرف الدین نجفی، مدرسه امام مهدی ، قم ، 1407ق.
32. تتمّة المنتهى ، شیخ عباس قمی ، (متوفای 1359 ق)، مؤمنین ، قم ، 1383 ش.
33 .تخطيط مدينة الكوفة ، كاظم جناب ، مجمع العلمي العراق، عراق، 1386 ق .
34. تفسير البيضاوى (انوار التنزیل) ، قاضی ناصر الدین عبدالله بیضاوی (متوفای (791 ق) ، دار الرشيد، بيروت، 1421ق.
ص: 205
35 .تفسیر تبیان، شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن الحسن (متوفای 460 ق) ، دار إحياء التراث العربی، بیروت، بی تا.
36 .تفسیر صافی، فیض کاشانی (متوفای 1091 ق) ، اسلامیه، تهران، 1419ق.
37. تفسیر عیاشی ، ابو نضر محمّد بن مسعود بن عیاش سلمی ، (متوفای حدود 320 ق) ، قم ، بنیاد بعثت، 1421ق.
38 .تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی (متوفای حدود 307ق)، مدرسه امام مهدی ، قم ، 1410 ق .
39. تفسیر نعمانی (رسالة المحكم والمتشابه)، سيد مرتضى علم الهدى دار الشبستری ، قم ، بی تا.
40. تنقیح المقال، علّامه عبدالله مامقانی، (متوفای 1351 ق) ، آل البیت ، قم ، 1423ق.
41. تهذيب الأحكام ، شيخ طوسي، ابو جعفر محمد بن الحسن، (متوفای 460 ق) ، دار الأضواء، بيروت ، 1406ق.
42 .الثاقب في المناقب ، ابن حمزه ، قرن ششم ، انصاریان ، قم ، 1412 ق .
43 .جمال الأسبوع ، سید ابن طاوس، (متوفای 664 ق)، چاپ سنگی ، قم ، 1330 ق .
44 .جنّة المأوى ، ميرزا حسین نوری (متوفای 1320 ق) ، دار المحجّة البيضاء ، بیروت، 1412ق.
45 .حلية الأبرار ، سید هاشم بحرانی (متوفای 1109 ق) ، مؤسسة المعارف الإسلامية ، قم ، 1411ق.
46 .حیات جاودانی، سید جعفر اصفهانی موسوی، رستگار مشهد1385 ش .
ص: 206
47 الخرائج والجرائح، قطب الدین راوندی، (متوفای 573ق)، مؤسسة الإمام المهدي ، قم ، 1409 ق .
48. الخصال ، شیخ صدوق، (متوفای (381 ق)، جامعه مدرسین ، قم ، 1403ق.
49. دار السلام ، محمود عراقی، متوفای 1306 ق) ، تهران ، بی تا.
50. دار السّلام، میرزا حسین نوری، متوفای 1320 ق) ، معارف اسلامیه، قم ، بی تا.
51. الدر المنثور ، جلال الدین سیوطی، متوفای 911 ،ق) مرعشی، قم، 1404ق.
52. دعا معجزه ی حیات، الکسیس کارل ، (متوفای 1944م)، علی اکبر مهدی پور، عطر عترت ، قم ، 1389 ش .
53. دلائل الإمامة ، ابو جعفر محمد بن جریر طبری امامی، قرن پنجم)، بنیاد بعثت ، قم ، 1413 ق .
54. دليل عتبة مسجد السهلة المعظم ، سيد مضر مدنی ، عتبه مسجد السهلة، نجف اشرف ، 1430ق.
55. دیدار یار علی کرمی حاذق ، قم ، 1377 ش.
56 ديوان الشريف الرضی، سید ،رضی (متوفای 406 ق)، دار الجیل، بیروت، 1415ق.
57. الذريعة إلى تصانيف الشيعة ، شيخ آغا بزرگ تهرانی ، (متوفای 1389ق) ، اسلامیه ، تهران ، 1387ق.
58. الذكرى ، شهيد اوّل ، مستشهد ،786 ق) ، بصیرتی ، قم ، بی تا، (افست چاپ سنگی.
ص: 207
59. رجال شیخ طوسی، شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن ، (متوفای 460 ق) ، شریف رضی ، قم ، 1380 ق .
60. رجال نجاشی، احمد بن علی بن احمد نجاشی، (متوفای 450 ق)، جامعه مدرسین ، قم ، 1407ق.
61. الرجعة ، ميرزا محمد مؤمن استرآبادی ، (مستشهد 1088ق)، دار الاعتصام ، قم ، 1415 ق .
62. رسائل الشريف المرتضى ، سید مرتضی علم الهدی، (متوفای 436ق)، دار القرآن الكريم ، قم ، 1405 ق .
63 .رسول ابلیس ، محمد مهدی سلمان پور، جمکران ، قم ، 1395 ش .
64 .روزگار رهایی، کامل سلیمان (متوفای (1430)، علی اکبر مهدی پور، آفاق ، تهران ، 1376 ش.
65 .روضة الواعظين ابن فتال نیشابوری، مستشهد 508 ق ) ، دليل ما ، قم ، 1423ق.
66 .سر دلبران حاج شیخ مرتضی حائری، متوفای 1406ق، دفتر نشر برگزیده ، قم ، 1377 ش.
67. سرمایه ی سخن ، محمد ابراهیم آیتی، اوقاف ، تهران ، 1339 ش . .68 سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، زائر ، قم ، 1380 ش .
69 سینای معرفت، سید حسن فاطمی ، لاهوت ، قم ، 1380 ش . 70 شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید معتزلی (متوفای 656 ق)، عیسی البابي الحلبی ، قاهره ، 1963 .م.
71. شناختنامه ی مرحوم آية الله سید ابوالحسن اصفهانی ، (متوفای 1365 ق) ، مؤسسه ی کتابشناسی شیعه، قم، 1387 ش.
ص: 208
72. شیفتگان حضرت مهدی ، احمد قاضی زاهدی ، حاذق ، قم ، 1379 ش.
73. الصحيفة المهديه ، ابراهیم کاشانی، متوفای 1345 ق) ، مدرسة الإمام المهدی ، قم ، 1405 ق .
74. صحيفة المهدى ، عیسی ،اهری (متوفای 1440 ق، رسالت، قم، 1387 ش .
75. الصراط المستقيم، ابو محمد علی بن یونس نباطی بیاضی، (متوفای ،877ق ، مرتضویه ، تهران ، 1384 ق .
76 .طبقات اعلام الشيعة ، الكواكب المنتشرة فى القرآن الثاني بعد العشرة شیخ آغا بزرگ تهرانی (متوفای 1389 ق) ، دانشگاه تهران، تهران، 1372 ش.
77. العبقرى الحسان في احوال مولانا صاحب الزمان، علی اکبر نهاوندی (متوفای 1369 ق)، جمکران ، قم ، 1386ش.
78 .عدّة الداعى ، ابن فهد حلی، متوفای (841،ق) ، بینا ، بیروت ، 1407 ق . 79 . العدد القوية، على بن يوسف حلی، متوفای حدود 705 ق) ، مرعشی،
قم ، 1408 ق .
80 .عمدة الطالب في أنساب آل أبي طالب، احمد بن على ابن مهنا ابن عنبه، (متوفای (828ق) ، حیدریه ، نجف اشرف ، 1380 ق .
81 .عنایات حضرت مهدی محمد رضا باقی اصفهانی ، نصایح ، قم ، 1381 ش.
82 .عنایات حضرت مهدی موعود به علماء و مراجع تقلید، کریمی جهرمی، مؤسسه نشر و تبلیغ ، مشهد ، 1407 ق .
ص: 209
83 .عيون الحكم ، ابوالحسن علی لیثی ، قرن ششم ، دار الحديث ، قم ، 1376 ش.
84. الغارات، ابراهيم بن محمد ثقفی ، متوفای 283 ق) ، انجمن آثار ملی ، تهران ، بی تا.
85. الغيبة ، ابی زینب نعمانی، متوفای 360 ق) ، صدوق ، تهران ، 1397ق).
86. الغيبة ، شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، (متوفای 460 ق)، المعارف الاسلامیه ، قم ، 1411ق.
78. الفائق فى رواة وأصحاب الإمام الصادق ، عبدالحسین شبستری (متوفای 1438ق، جامعه مدرسین ، قم ، 1418ق.
88. فقه اللغة وسرّ العربية ، ثعالبى ، بلاغ ، بیروت ، 1409 ق . .89 فلاح السائل ، سید ابن طاووس، متوفای 664 ق)، دفتر تبلیغات قم ، بی تا.
90 .الفوائد الرجالية ، سيد محمد مهدى بحر العلوم، (متوفای 1212ق)، مكتبة الصادق ، تهران ، 1363 ش .
91. فوائد رضویه، شیخ عباس قمی، متوفای 1359 ق)، بینا، بی جا،
1367 ق .
92 . قاموس الرجال ، شیخ محمد تقی تستری، (متوفای 1415ق)، جامعه مدرّسين ، قم ، 1410ق.
93 . قرب الاسناد ، عبدالله بن جعفر حمیری، قرن سوم)، آل البيت ، قم ، 1413ق، مؤسسه کوشانپور، قم، 1417ق.
94 . قصص الأنبياء ، قطب راوندی، متوفای (573ق) ، مکتبه علامه مجلسی قم، 1430ق.
95 .الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (متوفای 329 ق)، دار الأضواء، بیروت، 1405 ق .
ص: 210
96 .كامل الزّيارات ، ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولویه ، (متوفای 367ق)، مرتضویه، نجف اشرف ، 1356 ق .
97 . كرامات صالحین ، شیخ محمد شریف رازی، (متوفای 1421ق)، بینا، قم ، بی تا.
98. کشف الغطاء ، شیخ جعفر کبیر ، (1154 ق)، جامعه مدرسین ، قم ، 1442 ق .
99. كشف الغمة في معرفة الأئمة، على بن عيسى بن ابى الفتح اربلی، (متوفای 693 ق)، دار الکتاب اسلامی ، بیروت، 1401 ق .
100 . الكشف والبيان ، ابو اسحاق ثعلبی، متوفای 427 ق) ، دار إحياء التراث ، بیروت، 1422ق.
101 . كلمة الإمام المهدى ، شهید سید حسن شیرازی ، مستشهد 1400 ق)، ترجمه سید حسین افتخار زاده - حسن تاجری ، آفاق، تهران ، 1407 ق .
102. کلیدهای خوشبختی (دعانیر وست) ، الکسیس کارل ، (متوفای 1944م)، احمد آرام ، بینا ، تهران ، 1347 ش.
103 . كمال الدين ، شیخ صدوق ، (متوفای (381 ق) ، جامعه مدرسین ، قم ، 1405 ق .
104 . الكوفة ، ، محمد سعید طريحي ، ديوان الوقف الشيعي ، عراق ، 2009م .
105. گزیده کفایه المهتدی ، سید محمد میرلوحی اصفهانی، (متوفای حدود 1063 ق)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد 1373 ش.
106. گنجینه دانشمندان، شیخ محمد شریف رازی (متوفای 1421ق، اسلامیه ، تهران ، 1352 ش .
107 . لسان العرب، ابن منظور، (متوفای 711 ق) ، دار إحياء التراث ، بيروت ، 1408 ق .
108. ماضي النجف وحاضرها، شیخ جعفر آل محبوبه ، (متوفای 1377ق)، بینا، بیروت ، 1406 ق .
ص: 211
109. مجالس حضرت مهدی ، محمد رضا باقی اصفهانی ، نصایح ، قم ،
110 .1379 ش. مجمع البحرين ، فخر الدین طریحی، متوفای 1085ق)، مرتضویه،
تهران ، 1365 ش .
111 .مجمع البيان، امين الاسلام طبرسی، متوفای 548 ق ، دار المعرفه بیروت ، 1408 ق .
112. مختار الصحاح ، محمد بن ابی بکر ،رازی (متوفای بعد از 666ق)، دار القلم ، بیروت، بی تا.
113 . المختار من كلمات الإمام المهدى ، محمد غروی ، (متوفای 1432ق)، بینا، قم، 1414ق.
114. مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سليمان حلی، قرن هشتم بيروت، دار المفید، 1423ق.
115. مدينة المعاجز ، سید هاشم بحرانی (متوفای 1109 ق) ، بنیاد معارف ، قم، 1414ق.
116. مراقد المعارف، شیخ محمد حرز الدین، (متوفای 1365 ق) ، بینا، نجف اشرف، بی تا.
117. مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، علامه مجلسی، (متوفای 1110 ق) ، دار الكتب الاسلامية ، تهران ، 1408 ق .
118. مروج الذهب ومعادن الجوهر، على بن حسین مسعودی، (متوفای 346 ق) ، دار الفکر، بیروت، 1425 ق .
119. المزار الكبير ، محمد بن جعفر ابن مشهدی، (متوفای 610 ق) ، قیوم، قم، 1419ق.
ص: 212
120 .مزار شهید، شهید اول، محمد بن مکی، مستشهد 786 ق)، بنیاد معارف ، قم ، 1416 ق .
121. مزار شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، شیخ مفید، (متوفای 413ق) ، مدرسه امام مهدی ، قم ، 1409 ق .
122 مزارات اهل البيت وتاريخها ، محمد حسین حسینی جلالی ،اعلمی بیروت، 1415 ق .
123 . المستجاد من كتاب الارشاد، حسن بن مطهر حلّی، (متوفای 726ق)، بصیرتی ، قم ، 1396 ق .
124. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، متوفای 1320 ق) ، آل البيت ، قم، 1407ق.
125 . مستدركات علم رجال الحدیث ، شیخ علی نمازی شاهرودی، (متوفای 1405 ق) ، حسینیه ،عمادزاده، اصفهان ، 1412ق.
126 .مسجد مقدس محدّثین ، میر ،سراجی، زعیم ، تهران ، 1384 ش. 127. مصباح الزائر، سید ابن طاووس، (متوفای 664 ق) ، آل البیت ، قم ، 1417ق.
128 . مصباح المتهجد ، شیخ طوسی (متوفای 460 ق) ، فقه شیعه، بیروت، 1411ق.
129 مصباح کفعمی، تقى الدين ابراهيم كفعمی، متوفای 905 ق) دار المعرفه ، بیروت، بی تا.
130 . المصطفى والعترة (المهدى المنتظر) ، حسین شاکری، (متوفای 1430 ق) ، الهادي ، قم ، 1416 ق .
131 . معجم البلدان، ياقوت بن عبدالله حموی، متوفای 626 ق) ، دار احیاء التراث العربی، بیروت ، 1399 ق .
ص: 213
132 . معجم بحار الأنوار ، علی رضا برازش ، وزارت ارشاد ، تهران ، 1372 ش .
133. معجم قبائل العرب ، عمر رضا کحاله ، (متوفای 1408 ق) ، الرسالة ، بیروت، 1414 ق .
134. معجم مقاييس اللغة ، احمد بن فارس بن زکریا، (متوفای 395 ق)، اسماعیلیان ، قم ، بی تا.
135. مفاتیح الجنان ، شیخ عباس قمی (متوفای 1359 ق) ، دار البلاغه بیروت، بی تا.
136. المفردات في غريب القرآن، حسين بن محمد، راغب اصفهانی، متوفای (502 ق ، مرتضوی ، تهران ، بی تا.
137. مقتل الحسين ، موفق بن احمد مکی ، اخطب خوارزم، (متوفای 568ق)، دار أنوار الهدى ، قم ، 1418ق.
138 . مكيال المكارم ، محمد تقی موسوی اصفهانی، (متوفای 1348 ق) ، بینا، قم ، 1398 ق .
139 .ملاقات با امام زمان، سید حسن ابطحی، متوفای 1437 ق) ، حاذق ، قم ، 1374 ش.
140. من لا يحضره الفقیه، شیخ صدوق، (متوفای 381 ق)، دار الأضواء، بیروت، 1405 ق .
141. مناقب آل ابی طالب، محمد بن علی ابن شهر آشوب، (متوفای (588 ق ، دارالأضواء، بيروت، 1412ق.
142. مناقب علی بن ابی طالب ، ابو الحسن علی بن محمد واسطی ، ابن مغازلی شافعی، متوفای 483 ق) ، اسلامیه ، تهران ، 1402 ق .
143. مناقب علی بن ابی طالب ، ابوبکر احمد بن موسی ، ابن مردویه ، (متوفای
410. ق) ، دار الحديث ، قم ، 1422ق.
ص: 214
144. منتخب الأنوار المضيئة ، سيد على نيلى نجفی ، (متوفای 803ق) ، خیام ، قم، 1401ق.
145. منتخب طریحی ، فخر الدین طریحی نجفی، (متوفای 1085 ق) ، بینا، قم ، 1368 ق .
146. المنتخب في جمع المراثى والخطب ، فخر الدین طریحی، (متوفای 1085 ق) ، شریف رضی، قم، 1368 ش .
147. مهج الدعوات ، سید ابن طاوس، (متوفای 664 ق) ، آفاق ، تهران ، 1380 ش .
148 مهر تابان یادنامه علّامه طباطبائی، متوفای 1402 ق) ، محمد حسین تهرانی ، علامه طباطبائی ، قم ، بی تا.
149 . الميزان في تفسير القرآن ، علّامه طباطبائی، (متوفای 1402ق)، الاعلمى للمطبوعات ، بیروت ، 1393 ق .
150 . نجم ثاقب ، میرزا حسین نوری (متوفای 1320 ق) ، مسجد جمکران قم، 1375 ق .
151 نهج البلاغه ، سید رضی ، (متوفای 406 ق).
152 . نهج الفصاحه ، ابو القاسم پاینده دنیای دانش ، تهران ، بی تا.
153. نهضت روحانیون ،ایران علی دوانی، تهران ، بی تا.
154. وسائل الشّیعه ، شیخ حر عاملی، متوفای 1104 ق) ، آل البيت ، قم ، 1409ق.
155 .هدية الزائرين، شیخ عباس قمی (متوفای 1359 ق) ، مؤسسه جهانی سبطين ، قم ، 1383ش.
156 .هزار مزار (مازندران) ، محمد مهدی بحر العلوم ، وثوق ، قم ، 1391ش. 157 ينابيع المودة لذى القربى سليمان بن ابراهیم قندوزی حنفی (متوفای 1294 ق) ، اسوه ، قم ، 1416 ق .
ص: 215
کتابنامه بخش اشعار
1. آسمانیها : محمد علی مجاهدی «پروانه»، قم، انتشارات نصایح چاپ اول 1382 ش.
2. یک آسمان پرواز محمد علی مجاهدی پروانه» تهران دفتر پژوهش و نشر سهروردی، چاپ اول، 1390ش.
.3 یک صحرا :جنون محمّد علی مجاهدی پروانه »، قم، انتشارات دارالصادقین، چاپ اول، 1377 ش.
4 .نخل میثم غلام رضا سازگار میثم ، ،قم، انتشارات حق بین چاپ اول، 1387 ش.
ص: 216
تألیف
1. آرام دل امام حسین علیه السلام ، تحقیقی پیرامون زندگی حضرت سکینه .
2 . آیین گرامیداشت چهره ماندگار مهدوی، علامه نهاوندی
3 . ابو ریحان بیرونی پدر داروسازی.
4. ابو الشهداء، عقيل برادر حضرت امیر علیه السلام
5 .اجساد جاویدان، به فارسی، عربی و اردو
6 .الأربعين المهدوية ، به عربي .
7 .ارمغان صافی در نقد فرقه بهائی
8 . ارمغان مجلسی، به فارسی و اردو
9 . از تبار محدثان، سکینه دخت امیر مؤمنان، به فارسی و اردو .
10 . از شب عاشورا تا آدینه ی ظهور
11 . ازدواج ام كلثوم سلام الله علیها افسانه یا حقیقت ؟
12 . استغاثه به چهارده معصوم ،خواجه نصیر الدین طوسی
13. ام البنين همسر امیر المؤمنين علیه السلام
ص: 217
14 . امام شناسی و حرم شناسی.
15 . او خواهد آمد ،به فارسی و آذری.
16. اوصيك بهذا الغريب ، حضرت حبیب بن مظاهر .
17 .با دعای ندبه در پگاه جمعه نقد و بررسی اشکالات سندی و....
18 .بانوی اسلام، فاطمه زهراسلام الله علیها .
19 .بر کرانه ی دهه ی غدیر.
20 . بقیع در گذر زمان .
21 .به فرمان ،یار یادواره صاحب مكيال .
22 . پاسخ بد اندیشان .
23 .پرتوی از دهه مهدویه.
24 . پژوهه مهدوی.
.25 پیامبر پایه گذار تشیع ،چهل حدیث از منابع اهل سنت.
26 تاریخ اسلام با رویکرد دشمن شناسی .
27 .تاریخچه ی عاشورا، به ترکی استانبولی .
28 .تجلیگاه ولایت .
29 .ترجمه مصور سوره الرحمن به ترکی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی.
30 .ترجمه مصور سوره رعد به فارسی انگلیس و فرانسوی.
31 .تشرفات بین نفی و اثبات .
32. تشرف در سرداب مقدس .
33 تنها راه .
34 تنها ره رهایی.
.35 جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام .
36 .جهان عاری از خشونت.
ص: 218
37 .چهل حدیث از غیبت فضل بن شاذان .
38 . چهل حدیث پیرامون نور یزدان.
39 .چهل حدیث پیرامون یوسف زهراسلام الله علیها .
40. چهل حدیث در مناقب ام ابیها سلام الله علیها و خطبه تاریخی آن حضرت.
41 .چهل حدیث در مناقب اولین پیشوا .
42 .حدیث ثقلین با دو ،قرائت قرائتی مشهور و مقبول ، قرائتی مجعول و مردود.
43 .حدیث کساء، کلید حل مشكل ها .
44 .حضرت مهدی و رابطة العالم الاسلامی، به ترکی استانبولی.
45 .در آستانه ظهور پیرامون علائم حتمی ظهور به فارسی و انگلیسی.
46. در حریم جمکران .
47. در حریم حضرت معصومه ها سلام الله علیها .
48. در سایه سار خطبه حضرت زهراسلام الله علیها ، متن کامل و ترجمه روان ...
49. دراسة عن حياة فاطمةسلام الله علیها ، به عربی.
50 .درسنامه فاطمی .
51 .درسنامه مهدویت .
52 .درسهایی از مهدویت .
53 .دومین اختر در آسمان کوثر در شناخت حضرت اُمّ كلثوم سلام الله علیها .
54 .راز طول عمر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف از دیدگاه علوم و ادیان، کتاب حاضر، به فارسی، عربی و اردو .
55 . راهنمای قبله ، به ترکی استانبولی .
56 روزه در اسلام، به ترکی استانبولی.
57 رهبری در اسلام به ترکی استانبولی .
ص: 219
58 .ره یافتگان به اردوگاه حسینی.
59 .زندگانی کریمه اهل بیت علیه السلام.
60 .زندگی امام صادق علیه السلام .
61 .زیارت عاشورا و آثار معجز آسای آن
62 .زیارتنامه کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها .
63 .سرچشمه ،کوثر حضرت خدیجه سلام الله علیها ، به فارسی اردو و هندی .
64 . سند حديث كساء .
65 .سیمای امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف در آیینه ی قرآن .
66 . شبهات وهابیت (توسل، توسل از دیدگاه صحابه، تبرک ، زیارت، تعمیر قبور).
67 .شهید ثالث .
68 . صدف کوثر نا گفته هایی از زندگانی اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها .
69. طلایه دار تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه ، یادواره ی استاد علیزاده.
70 .عاشورا چه روزی است ؟ ، به ترکی استانبولی.
71. عظمت حرمها .
72 علی اول چهل حدیث درباره اولیات امیر المؤمنين على علیه السلام .
73. غدیر در گذر زمان .
74. غربت بقيع .
75 غربت فاطمی .
76. غریب ترین آشنا .
77. فضه خاتون .
78 .قرآن معجزه ی جاودان به ترکی استانبولی
79 کتابنامه آثار ماندگار تنها یادگار پیامبر صلى الله عليه وسلم.
ص: 220
80 .کتابنامه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف ، 2 جلد .
81 . کرامات معصومیه، 300 کرامت از کرامتهای کریمه اهل بیت .
82 .کریمه اهل بیت علیه السلام .
83. گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور
84 . لزوم تفکیک علائم حتمی ظهور از علائم غیر حتمی .
85 .مباهله ، سند هویت شیعه .
86 .مدفونین سامرا .
87 .مقالات دینی به ترکی استانبولی.
88 .موسوعه مخدرات اهل بیت ، ج 1، حضرت فاطمه سلام الله علیها .
89. موسوعه مخدرات اهل بيت ، ج 5، حضرت اُمّ كلثوم سلام الله علیها .
90. موسوعه مخدرات اهل بیت ، ج 6، حضرت معصومه سلام الله علیها .
91. موعود قرآن .
92 . مهدویت بر کرانه ی وحی.
93 .میعاد نور اماکن زیارتی منتسب به امام زمانعجل الله تعالی فرجه شریف در ایران و جهان.
94 .میلاد نور .
95 .نبراس الزائر في زيارة الحائر، به عربی .
96 . نبراس الفائزين بزيارة امير المؤمنين علیه السلام ، به عربی.
97 . نقش امام زمان در جهان هستی.
98 .نوروز در محاق فاطمیه.
ترجمه
99 . اسرار نماز؛ نویسنده شهید ثانی ؛ اسرار الصلاة .
100 . اعتقادات علامه مجلسی ؛ نویسنده : علامه محمد باقر مجلسی ؛ اعتقادات ، به فارسی و آذری.
ص: 221
101. بوسه بر درگاه دوست ؛ نویسنده : شیخ عبدالله مامقانی ؛ ازاحة الوسوسة عن تقبيل الأعتاب المقدسة.
102. تاريخ وهابیان ؛ نویسنده ایوب صبری ؛ تاریخ وهابیان .
103 .تاریخ زیدیه در قرن دوم و سوم هجری ؛ نویسنده : فضیلت الشامی ؛ تاريخ الفرقة الزيدية في القرنين الثاني والثالث .
104 . تشیع یا اسلام راستین؛ نویسنده : محمد باقر صدر ؛ بحث حول الولاية .
105 .جزیره ی خضراء و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا؛ نویسنده: ناجی النجار ؛ في بحار الشيخ المجلسی، به فارسی ، آذری و اردو .
106 .حیات برزخی ؛ نویسنده جلال الدین سیوطى ؛ أنباء الأذكياء بحياة الأنبياء ، اللمعة في أجوبة الأسئلة السبعة .
107. دعا معجزه حیات ؛ پژوهشی پیرامون نیایش از دیدگاه دین و دانش ؛ نویسنده: الکسیس کارل
108. رساله احکام فقهی ؛ ترجمه رساله عملیه مرحوم آية الله حاج سيد سعيد حكيم .
109 . روزگار رهائی ؛ 2 جلد، نویسنده کامل سلیمان؛ يوم الخلاص، به فارسی و اردو
.110 زمینه سازان حکومت امام زمان در اخبار اهل سنت ؛ نویسنده : مهدی فتلاوى ، الموطنون للإمام المهدى .
111 .ستاره ی دجیل ؛ جناب سید محمد عموی امام زمان ، نویسنده : علامه اردوبادی ؛ سبع دجیل
112 .علامه اقبال در مدینه؛ نویسنده: ابوالحسن ندوی ؛ الطريق إلى المدينة .
113. علی و فلسفه الهی خداشناسی از دیدگاه علی علیه السلام ؛ نویسنده : علامه محمد حسین طباطبایی ؛ على والفلسفة الإلهية .
ص: 222
114. علویات سبع ؛ ترجمه گروهی ؛ نویسنده : ابن ابی الحديد ؛ علويات السبع .
115. معیارهای اخلاقی در فقه امام صادق ؛ نویسنده : علامه مغنیه ؛ قیم أخلاقية في فقه الإمام جعفر الصادق علیه السلام .
116 . میثم تمار سردار سردار ؛ نویسنده: محمد حسين مظفر ؛ ميثم التمار شهيد العقيدة والإيمان .
117. نبرد ایدئولوژیک یا ارزیابی تمدن غرب ؛ نویسنده: سید ابوالحسن ندوى ؛ الصراع بين الفكرة الاسلامية والفكرة الغربية في الأقطار الإسلامية.
118. نقش روزه در درمان بیماریها ؛ نویسنده :اوتو بوخنگر ؛ التطبيب بالصوم ، به هشت زبان .
ص: 223