سرشناسه : محمدی، عبدالله، 1356 -
عنوان و نام پدیدآور : سراب غرب؛ پیشرفت و رفاه در اسلام یا غرب؟/ عبدالله محمدی؛ تهیه و تنظیم اداره پاسخگویی به سوالات دینی آستان قدس رضوی؛ ویراستار عظیم قهرمانلو؛ به کوشش محمدحسین پورامینی.
مشخصات نشر : مشهد: آستان قدس رضوی، شرکت به نشر، 1396.
مشخصات ظاهری : 56ص.: مصور ( رنگی) ؛ 11 × 17 س م.
فروست : به نشر ( انتشارات آستان قدس رضوی)؛ 2219. رهنما؛ 124.
شابک : 978-964-02-2724-4
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : چاپ سوم.
یادداشت : چاپ قبلی: انتشارات قدس رضوی، 1393.
موضوع : دین و تمدن
موضوع : Religion and civilization
موضوع : پیشرفت-- جنبه های مذهبی-- اسلام
موضوع : Progress-- Religious aspects-- Islam
موضوع : رضایت خاطر -- جنبه های مذهبی -- اسلام
موضوع : Satisfaction-- Religious aspects -- Islam
شناسه افزوده : پورامینی، محمد حسین، 1354 - ، گردآورنده
شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. اداره پاسخگویی به سئوالات دینی و اطلاع رسانی
شناسه افزوده : شرکت به نشر(انتشارات آستان قدس رضوی)
شناسه افزوده : Behnashr Company(Astan Quds Razavi Publications)
رده بندی کنگره : BL65 /ت8 م3 1396
رده بندی دیویی : 297/489
شماره کتابشناسی ملی : 4730934
راه آفتاب
از نظر ایشان، تأمین رفاه و آسایش خانواده برای آنان که تمکین مالی داشتند، ضرورت داشت.
وسایل الشیعه، ج21، ص541.
ص:1
تصویر

ص:2
تصویر

ص:3
تصویر

ص:4
ص:5
ص:6
1. چرا کشورهای غربی که از خدا دورند و فرامین او را رعایت نمی کنند، در رفاه و آسایش بیشترند و کشورهای مسلمان در سختی و ناخوشی ها گرفتارند؟
2. چرا انسان های مؤمن در رنج و فلاکت و انسان های دور از خدا درخوشی و رفاه به سر می برند؟
3. مگر خداوند وعده نکرده است که در صورت رعایت تقوا، نعمت ها و خوشی ها بر بندگان نازل شود؟
4. چرا کشورهای اسلامی جوامعی عقب مانده و کشورهای کافر و بی دین جوامعی رشد یافته و پیشرفته اند؟
ص:7
تصویر

ص:8
یکی از مهم ترین پرسش های رایج، مقایسة رفاه و بدبختی جوامع غیرمسلمان با جوامع مسلمان است. عموم مردم با ملاحظۀ بخشی از آنچه رسانه های غربی از رفاه عمومی به نمایش می گذارند، وضعیت جامعۀ خویش را با آنان مقایسه کرده و این پرسش برایشان پیش می آید که چگونه وعدۀ الهی در نزول نعمت ها بر اهل ایمان محقق نمی شود. از سوی دیگر، ملاحظۀ رشد تکنولوژی و فناوری در برخی کشورهای غربی سبب می شود مؤمنان شرایط رشد علمی و فناوری جامعه خویش را با شرایط کشورهای غربی مقایسه کرده و برخی به اشتباه چنین نتیجه می گیرند که عامل پیشرفت جوامع غربی کنارگذاردن دین و عامل رکود کشورهای مسلمان گرایش به دین بوده است. این دو مسئله از ابعاد گوناگون و در سطوح متنوعی قابل بررسی است؛ ولی از آنجا که مخاطبان این اثر عموم مردم اند، سعی شده است از ورود به مباحث تخصصی پرهیز نموده و مسئله با زبان ساده تری تحلیل شود. این بحث در دو بخش سامان یافته است که در بخش نخست، ادعای رفاه و خوشبختی غرب و در
ص:9
بخش دوم ادعای پیشرفت غرب و عقب ماندگی مسلمانان بررسی شده است.
ص:10
تصویر

ص:11
تصویر

ص:12
پیش از بررسی میزان خوشبختی در جوامع مؤمن و غیرمؤمن، لازم است معنای خوشبختی و ملاک آن روشن شود. به راستی معنای خوشبختی چیست؟ ملاک رفاه و رنج یک امت چیست؟ با چه ملاکی می توان تعیین کرد که جامعه ای در رفاه است و جامعۀ دیگر چنین نیست. توجه به نکات ذیل روشن می سازد که این پیش فرض که «جوامع غربی غرق در رفاه و خوشبختی اند» چندان دقیق نیست.
الف) برخی از مردم به اشتباه چنین می پندارند که ثروت و امکانات مادی عامل خوشبختی می باشد، در حالی که این تصور صحیح نیست. چنین نیست که با افزایش ثروت رضایت مندی از زندگی نیز افزایش یابد. افراد متعددی را می توان سراغ گرفت که با درآمدی ثابت، احساس رضایتی متفاوت از زندگی دارند. برای بسیاری از افراد، ثروتِ بیشتر نه تنها عامل افزایش آرامش نمی شود، بلکه از عوامل اضطراب و بدبختی است؛ زیرا همواره نگران از دست رفتن ثروت خویش اند و هیچ گاه روی خوشبختی را نمی بینند، در حالیکه ممکن است دیگران با حسرت به زندگی ایشان نگاه کنند. ثروت در
ص:13
صورتی برای انسان اسباب آرامش است که فرد مالک ثروت باشد، نه اینکه ثروت، مالکِ انسان باشد. بسیاری از انسان های ثروتمند، مملوک ثروت خویش اند و عمر خود را صرف محافظت از مالک خود می کنند.
ب) خوشبختی در بهره مندی از امکانات و نعمت ها نیست، بلکه در توجه به نعمت هاست. بسیاری از افراد متمکن چون هنر دیدن نعمت ها را ندارند، احساس رضایت نمی کنند و بسیاری از افرادیکه بهره مندی کمتری دارند، به دلیل توجه به داشته هایشان، احساس خوشبختی می کنند.
ج) یکی از مسائلی که باعث آرامش و خوشبختی انسان هاست، معناداربودن زندگی است. افرادی که زندگی را معنادار نمی دانند، با وجود امکانات متعدد همواره احساس نگرانی و پوچی آزارشان می دهد و تنوع هیجانات و تفریحات راضی شان نمی کند. در مقابل، کسانی که زندگی را معنادار می بینند، احساس آرامش بیشتری دارند و از زندگی راضی ترند. مؤمنان به دلیل اعتقاد به معاد و حکمت هستی، زندگی را معنادار می دانند؛ ولی کافران به دلیل انکار توحید و معاد همواره زندگی را پوچ و بی هدف می بینند. مؤمنان در پس تک تک مشکلات زندگی، دست حکمت خدا را می بینند و کافران که اعتقادی به معاد ندارند، با کوچک ترین مشکلدچار ناامیدی و نگرانی می شوند.نگرش حکیمانه به زندگی، منوط به میزان ثروت یا امکانات نیست.
ص:14
د) رابطۀ صمیمی با افراد خانواده و دوستان نزدیک از ابزارهای آرامش بخش زندگی است و جوامع صنعتی با گرایش به فردگرایی و متزلزل شدن نهاد خانواده، از این موهبت محروم بوده و همواره احساس تنهایی می کنند. جهان غرب سعی می کند محبت و صمیمیت گمشده میان انسان ها را با انس با حیوانات جبران کند؛ ولی این جایگزین چه کارکرد و نفعی دارد؟
چنانکه گذشت، خوشبختی و رفاه به بهره مندی از امکانات مادی و ثروت نیست، بلکه منوط به احساس رضایت و هدفمندی زندگی است. کشورهای صنعتی با وجود امکانات مادی فراوان احساس رضایت از زندگی ندارند.
برخی روانشناسان امریکایی با طرح این پرسش که «آیا مردم ثروتمند از زندگی خود راضی ترند؟» تحقیقاتی را آغاز کردند و به این نتیجه رسیدند که افراد بسیار ثروتمند نسبت به طبقه متوسط رضایت کمتری از زندگی دارند و افراد طبقه متوسط نسبت به افراد پایین ترین از سطح کمتری از شادی برخوردارند.(1)
ص:15
گسترش روزافزون بیماری های روحی و افسردگی و نیز آمار خودکشی گواهی بر عدم خوشبختی آنهاست. طبق تحقیقات دانشمندان غربی، میزان خودکشی جوانان در سال 1990 نسبت به سال 1960 سه برابر افزایش داشته است.(1)
در ایالات متحده امریکا تعداد کسانی که خودکشی می کنند، بیشتر از تعداد کسانی است که به قتل می رسند.(2)
آمارهایی که تحلیل گران غربی در کتاب های خود منتشر کرده اند، به روشنی گویای رشد اسف بار افسردگی در جوامع مدرن است و این امر میزان رضایت از زندگی را به خوبی نشان می دهد. به گزارش سازمان بهداشت جهانی، میزان افسردگی در میان امریکایی هایی که پس از سال 1945 به دنیا آمده اند، سه برابر افرادی است که پیش از این تاریخ متولد شده اند. در
سال 1998 در امریکا هجده میلیون نفر به افسردگی دچار بودند و میزان فروش داروی ضد افسردگی پروزاک(3) به 8/2 میلیارد دلار رسید.(4)
ص:16
در سال 1996، هشت هزار کودک زیر شش سال، داروی ضد افسردگی مصرف کرده اند و در سال 1997 مصرف این داروها در چهل هزار کودک زیر شش سال مشاهده شده است؛ یعنی افزایش چهارصد درصدی.(1)
سازمان بهداشت جهانی، افسردگی را شایع ترین بیماری فلج کنندۀ زنان امریکا اعلام کرده است. طی سی سال گذشته نشریات روانشناسی 45000 مقاله در ارتباط با افسردگی و تنها چهارصد مقاله در موضوع خوشبختی منتشر کرده اند. زنان امریکایی در صدر جدول مصرف کنندگان داروهای ضد افسردگی قرار دارند و روانشناسان یکی از دلایل این مصرف بالا را نگاه ابزاری جامعه به زنان و فشارهای وارد شده به آنها در جریان زندگی می دانند. به دنبال چنین رفتاری، این زنان احساس می کنند هیچ کس به معنای واقعی دوستشان ندارد و روابط افراد جامعه با آنها فقط به منظور سوء استفاده های جنسی و مادی است. همچنین، طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی بیشترین آمار خودکشی مربوط به کشورهای ژاپن، امریکاو شرق اروپاست و کشورهای اسلامی، کشورهای امریکای لاتین و برخی کشورهای شرق آسیا کمترین میزان خودکشی را دارند. پس از
ص:17
تصویر

ص:18
حوادث تروریستی یازده سپتامبر، حدود نود درصد از شهروندان این کشور که دیگر به قدرت نظامی و امنیت وعده داده شده از سوی مقامات ایالات متحده اطمینان چندانی نداشتند، برای کنار آمدن با استرس و نگرانی ناشی از چنین حملاتی، بیش از پیش به مذهب روی آوردند. محققان بسیاری به بررسی رابطۀ میان مذهب و استرس پرداخته اند. فیگلمن در کتاب مذهب و سلامتی به این نتیجه رسید که افرادی که دارای تمایلات مذهبی نیستند، بیشتر از افراد دیگر در معرض استرس و افسردگی قرار دارند.(1)
صرف نظر از اینکه امکانات مادی دلیل بر خوشبختی نیست، حتی در این باره نیز نباید تصور کرد همه افراد کشورهای غربی و صنعتی دارای ثروت و امکانات انبوه اند، بلکه میزان فقر در این کشورها در حال افزایش است؛ به عنوان مثال، در امریکا 148 میلیون نفر (48 درصد) فقیر بوده و 49 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند. خانه های بسیار بزرگ با ده ها اتاق و باغ که در سینمای هالیوود نمایش داده می شود، تمام حقیقت غرب نیست. گلوبال ریسرچ در مقاله ای به بحران گرسنگی در امریکا پرداخته و می نویسد روزانه حدود پنجاه میلیون امریکایی از گرسنگی رنج می برند. در سال های
ص:19
1960 تا 1998 تعداد کسانی که مشمول طرح «کمک به خانواده های نیازمند» بودند، 65 درصد افزایش یافته و آمار فقر و گرسنگی کودکان بسیار قابل توجه است. تقریباً از هر پنج کودکی که در امریکا زندگی می کند، یک نفر فقیر است. در سال 1993 حدود پانزده میلیون کودک و نوجوان زیر هجده سال در فقر زندگی می کردند.(1)
آیا هر بارانی نعمت و هر خشکسالی نقمت است؟ آیا فقر علامت غضب و ثروت علامت لطف خداست؟ نعمت بودن نعمت به فراوانی آن نیست، بلکه به تأثیر و فواید آن است. برخی گمان می کنند چون در برخی مناطق اروپایی بارندگی زیاد است، ایشان مشمول لطف الهی اند؛ اما همان طور که خشکسالی می تواند عذاب الهی باشد، فراوانی برف و باران نیز می تواند مشکلات زیادی به دنبال داشته و مصداقی از عذاب الهی باشد. در بسیاری موارد امکانات مادی وسیلۀ عذاب افراد است، چنان که قرآن به مؤمنان می گوید:
اموال و فرزندان آنان شما را به شگفتی واندارد؛ خداوند می خواهد با این وسیله آنان را عذاب کند.(2)
آنگاه که ببینی کافران شهرها را تصرف می کنند، غمگین نشوی؛ دنیا
ص:20
متاعی اندک است و جایگاه ایشان جهنم است.(1)
همچنین، قرآن از سنّت دیگری به نام «استدراج» یاد می کند که یکی از سخت ترین عذاب های پروردگار است.
خداوند پس از آنکه کفار با سختی ها و عذاب های دنیوی متنبه نشدند، امکانات مادی بسیاری در اختیار ایشان قرار می دهد تا به وسیلۀ آن بر گناهان خویش بیفزایند.
کافران، گمان نکنند که مهلتی که ما به آنها می دهیم، به حال آنها بهتر خواهد بود، بلکه مهلت می دهیم برای امتحان تا بر سرکشی و طغیان خود بیفزایند و آنان را عذابی رسد که با آن سخت خوار و ذلیل شوند.(2)
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.(3)
ص:21
حضرت زینب در مواجهه با یزید به همین سنّت الهی اشاره کرده و فرمودند:
ای یزید! آیا اکنون که زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را همانند اسیران به هر سو کشاندی، می پنداری ما به نزد خدا خوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامی می باشی و تصور کردی این نشانۀ قدر و منزلت تو در نزد خداست؟ از این رو، باد غرور به بینی انداخته و به خود بالیدی و خرّم و شادمان شدی از اینکه دیدی دنیا در کمند تو در آمده و امور تو سامان یافته و مُلک و خلافت ما در اختیار تو قرار گرفته، پس کمی آهسته تر! آیا سخن خداوند را فراموش کردی که فرمود: «آنها که کافر شدند، تصور نکنند اگر به آنان مهلت می دهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت می دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها عذاب خوارکننده ای است».(1)
سختی هایی که در زندگی دنیوی برای مؤمنان پیش می آید، گاهی ناشی از بی تدبیری و کم کاری ایشان است - که در بخش دوم مفصّل تر بررسی می شود - و گاهی ناشی از بلایا و مشکلات طبیعی است که افراد دخالتی در آن ندارند و این ها آثار تربیتی برای مؤمنان
ص:22
دارد. بلایا و سختی ها برای مؤمن، علامت محبوبیت او نزد پروردگار است که یا زمینۀ امتحان و در نتیجه رشد معنوی انسان را فراهم می آورد، یا مایۀ آمرزش گناهان اوست و یا عامل رشد و اوج گرفتن وی، که همه این حالت ها برای مؤمن خیر است. معلّم نسبت به کوچک ترین لغزش و اشتباه بهترین دانش آموز کلاس حسّاسیتی بیش از دیگر دانش آموزان نشان می دهد و این نشانۀ توجه و محبوبیت او نزد معلّم است؛ چنانکه پیامبران و اولیای الهی که محبوب ترین بندگان خدا هستند، بیشترین سختی ها را در زندگی متحمل می شوند؛ بنابراین به میزان بیشتر شدن محبوبیت، سخت گیری نیز بیشتر می شود.
ص:23
با توجه به نکات پیش گفته روشن می شود که اولاً، خوشبختی و رفاه یک جامعه به میزان ثروت و امکانات افراد نیست، بلکه به میزان احساس رضایت از زندگی است و تعداد فراوانی از ثروتمندان احساس رضایت از زندگی ندارند؛ ثانیاً، تمام افراد جوامع غربی ثروتمند نیستند و تعداد فقیران یا افراد زیر خط فقر در آنجا نیز بسیار زیاد است؛ ثالثاً، بسیاری از مشکلات و سختی های مسلمانان به خاطر کم کاری و سوء تدبیر ایشان است و بالأخره اینکه سختی و خوشی این دنیا یک روی سکه است. سختی موقت مؤمنان عامل خوشی ابدی ایشان و خوشی موقت کافران، عامل سختی ابدی آنان می باشد.
ص:24
تصویر

ص:25
تصویر

ص:26
قبل از هر چیز باید مفاهیم «پیشرفت»، «رشد»، «عقب ماندگی» و ... و ملاک آن ها تعریف شود تا مشخص شود آیا حقیقتاً کشورهای اسلامی عقب مانده و جوامع کافر پیشرفته هستند یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش باید بین انسان و مصنوعات انسانی و در نتیجه پیشرفت انسان و مصنوعات انسانی تفاوت قائل شویم. انسان موجودی عاقل با جهت گیری الهی است که هدف او به خوردن، خوابیدن، شهوات و غرایز محدود نیست، بلکه هدف او رشد معنوی و اخلاقی است که البته با بهره مندی صحیح از دنیا منافات ندارد. خوردن و خوابیدن بیشتر یا شهوات و لذت های افزون تر اموری مشترک بین انسان و حیوان هستند و آنچه باعث تمایز این دو می شود، فضایل معنوی و اخلاقی انسان است. بنابراین ملاک رشد و پیشرفت انسان موفقیت در کسب فضایل اخلاقی و بندگی الهی بوده و جامعۀ پیشرفتۀ انسانی جامعه ای است که اخلاق و معنویت در آن رشد یافته باشد وگرنه تفاوتی بین انسان و حیوان نیست. پیشرفت مصنوعات انسانی همان رشد تکنولوژی و صنعت است. تبدیل شدن چرتکه به ابررایانه های
ص:27
اتمی، تسخیر فضا، مطالعۀ ریزذرات و سایر شگفتی های تکنولوژی، پیشرفت مصنوعات انسانی است و نه خود انسان.
آنچه به نام پیشرفت کشورهای غربی خوانده می شود در حقیقت پیشرفت مصنوعات انسانی است نه اخلاق. برهمین اساس پیشرفته خواندن کشورهای غربی به استناد موفقیت در تکنولوژی سخن صحیحی نیست.
اگر دربارۀ جامعۀ انسانی سخن می گوییم باید ملاک های انسانی را برای ارزیابی پیشرفت یا عقب ماندگی جوامع لحاظ کنیم.
با توجه به آنچه گفته شد، حقیقتاً نمی توان کشورهای کافر را جوامعی رشدیافته و مسلمانان را جوامعی عقب مانده خواند؛ زیرا هم زمان با رشد تکنولوژی، انحطاط اخلاقی در جوامع غربی سرعتی مهارنشدنی یافته است و سالانه آمارهای تکان دهنده ای از شبکه های آماری و اطلاع رسانی منتشر می شود. برای نمونه به سهم ناچیزی از آمارهای منتشر شده توسط مؤسسات غربی اشاره می شود:
در سال 1960 زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی، موسوم به «زندگی در گناه» و امری شرم آور و آمار آن به قدری کم بود که ثبت
ص:28
نمی شد، ولی طبق اعتراف نویسندگان غربی، امروزه 41 درصد زنان امریکایی بین 15 تا 44 سال به صورت نامشروع با همسرانشان زندگی می کنند. تعداد خانواده های نامشروع بین 1960 تا 2000 افزایش 1000 درصدی داشته است.(1)
تا سال 2000، 79 درصد زنان مجرد بین 20 تا 24 سال تجربه ی فعالیت جنسی نامشروع داشتند.(2)
در امریکا در هر 25 ثانیه یک کودک نامشروع به دنیا می آید.(3) سه میلیون نوجوان در سال به بیماری های مقاربتی دچار می شوند. آمار فرزندان نامشروع نیز 6 برابر آمار سال 1960 شده است.(4)
در سال 1997 حدود 78 درصد کل تولدهای ثبت شده در جامعۀ امریکا یعنی 380000 تولد مربوط به نوجوانان 15 تا 19 ساله بود که ازدواج نکرده بودند.(5)
پژوهشگران دانشکدۀ «وسلی» دریافتند حدود 40 درصد دختران
ص:29
تصویر

ص:30
روزانه و 29 درصد به طور هفتگی مورد آزار جنسی قرار می گیرند و دو سوم این مزاحمت ها در انظار عمومی صورت می گیرد.(1)
54 درصد افراد شرکت کننده در یک نظرسنجی در کشور کانادا گفته اند که حداقل یکبار تجربة ناخواستة جنسی قبل از 16 سالگی داشته اند.(2)
همه ساله 500000 زن و کودک جهت استثمار جنسی از کشورهای مختلف به کشورهای اروپایی قاچاق می شوند. این تجارت سالانه 8 میلیارد دلار سودآوری دارد.(3)
در بسیاری از کشورهای اروپایی روسپی گری، قانونی شده است و این امر 5 درصد اقتصاد هلند را به خود اختصاص داده است.(4)
سالانه 13000 فیلم پورنو در امریکا تولید می شود. یعنی به طور متوسط در هر ساعت 4/1 فیلم پورنو تولید می شود. درآمد این صنعت در سال 2006، 97 میلیارد دلار بوده است که با درآمد شرکت های
ص:31
«مایکروسافت»، «گوگل»، «آمازون» «یاهو» و «اپل» برابری می کند.(1)
در عرصۀ جرم و جنایت نیز وضعیت کشورهای غربی به ویژه امریکا به قدری فضاحت بار است که رئیس سابق کمیسیون قضایی سنای امریکا می گوید مهم ترین معضل امریکا خشونت است. در امریکا در هر 8 ثانیه با یک زن بدرفتاری می شود و در هر 10 ثانیه یک زن مورد تجاوز قرار می گیرد.(2)
83 درصد افراد شرکت کننده در نظرسنجی موسسۀ «گالوپ» گفته اند جرم و جنایت برای آن ها تهدیدی جدی است(3)چنانچه
از هر ده نفر، 4 نفر از قدم زدن تنها در شب و در فاصلۀ یک مایلی خانه ی خود هراس دارند(4)
و از هر ده نوجوان، 4 نفر هراس دارند که کسی با اسلحه به آن ها شلیک کند.(5)
در اثر گسترش جرم و جنایت در امریکا آمار زندانیان این کشور که در سال 1960 حدود 300000 نفر بود، در سال 1998 شش برابر شده و به 87/1میلیون رسیده است. در امریکا سالیانه بالغ بر 12 میلیون جرم ثبت می شود که بالاترین میزان ثبت شده در میان
ص:32
کشورهای جهان است.(1)
در سال 2010 روزانه بیش از 5 کودک بر اثر بدرفتاری جان خود را از دست می دهند.
چنین اموری سبب افسردگی های شایع میان کودکان شده است و در حالی که سن کودکی اوج نشاط و شادابی است، بسیاری از کودکان کشورهای اروپایی و امریکایی داروی ضد افسردگی مصرف می کنند. این خشونت ها تنها مربوط به فضای خارج از خانواده نیست و بسیاری از زنان غربی مورد بدرفتاری مستمر همسرانشان قرار می گیرند. به عنوان نمونه زنی که برندۀ جایزه صلح نوبل بوده است می گوید شوهرم مرد خوبی است؛ زیرا فقط هفته ای یکبار مرا کتک می زند!(2)
پیامد مستقیم این موارد، فروپاشی کانون خانواده و افزایش قابل توجه آمار طلاق است. آمار طلاق در امریکا از سال 1960 تاکنون صد برابر افزایش داشته است.(3) این پدیده به رواج خانواده های تک والد منجر شده تا آنجا که در سال 1990 تعداد ده میلیون خانوادة امریکایی
ص:33
بدون پدر زندگی می کنند و 23 درصد کودکان زیر 15 سال در امریکا، فقط با مادر و 6/5 میلیون فرزند امریکایی با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می کنند.(1)
آمارها و اخبار هولناک دیگری در غرب دربارة ازدواج با حیوانات، کشتن فرزندان، کشتن پدر و مادر و ... منتشر می شود که بیان آن بسیار مشمئزکننده است و تنها به یک نمونه اکتفا می شود: در هر دوره تعطیلات تابستانی حدود 500 هزار زن و شوهر در 200 کلوپ شبانه که در سراسر ایتالیا وجود دارد، همسران خود را برای برقراری رابطۀ نامشروع با یکدیگر عوض می کنند. هزاران تعویض همسر نیز در اماکنی غیر کلوپ ها مانند گاراژهای خودرو، سواحل دریایی ویژه وحتی برخی از قبرستان ها صورت می گیرد.(2)
این اتفاقات سبب ابراز نگرانی هر روزۀ اندیشمندان، متفکران، هنرمندان و حتی سیاست مداران غربی نسبت به وضع موجود و آیندۀ غرب شده است. حجم مقالات تخصصی متعدد نویسندگان غربی مؤید این مدعاست.
صرف نظر از دو بحث پیشین، پیشرفت و رشد یک جامعه در علم و تکنولوژی ارتباطی به دینداری یا بی دینی جوامع ندارد؛ زیرا تعداد
ص:34
کشورهای غیراسلامی و کافر که به لحاظ علمی و تکنولوژی رشد نکرده اند، فراوان است و از سوی دیگر بسیاری از دانشمندان و چهر ه های علمی کشورهای غربی انسان هایی موحد و دین گرا هستند.
بنابراین نه اسلام دخالتی در عدم پیشرفت علمی مسلمانان داشته و نه مسیحیّت یا الحاد سهمی در رشد و پیشرفت کشورهای غربی دارد.
امروزه رشد علمی غرب مرهون تلاش های دانشمندان پیشین ایشان می باشد که انسان هایی بی دین یا به لحاظ اخلاقی فاسد و لاابالی نبوده اند؛ زیرا تحقیق و پژوهش مجدّانۀ علمی با عیّاشی و خوشگذرانی تناسبی ندارد.
مسلمانان در طی قرون گذشته پرچمدار نهضت های علمی و اکتشافات متعدد بوده اند و قله های دانش در اختیار فرهیختگان مسلمان بوده است. بسیاری از پیشرفت های علمی کنونی غرب نتیجۀ ارتباط با مسلمانان است. یک محقق عراقی به نام سلیم الحسنی استاد دانشگاه منچستر در سال 2006 در پژوهشی با عنوان «1001
ص:35
نوآوری میراث مسلمانان در جهان ما» به بررسی دستاورد های علمی مسلمانان در سال های 600 تا 1600 میلادی پرداخته است. او نشان داده است چگونه دانشمندان مسلمان در علومی چون ستاره شناسی، جبر و مثلثات، نظریۀ اعداد، هندسه، فیزیک، جغرافیا، شیمی، پزشکی، داروسازی، مهندسی، هنر، ادبیات و حتی آموزش و پرورش سرآمد و صاحب نظر بوده اند.
بسیاری از اختراعات و اکتشافات مهمی که افتخار آن ها به نام دانشمندان غربی ثبت گردیده سال ها پیش توسط دانشمندان مسلمان اختراع و یا کشف شده است.
گوستاولوبون می گوید:
بعضی ها [اروپاییان] عار دارند که اقرار کنند که یک قوم کافر و ملحدی [مسلمانان] سبب شده اروپای مسیحی از حال توحّش و جهالت خارج گردد و لذا آن را مکتوم نگاه می دارند، ولی این نظر به درجه ای بی اساس و تأسّف آور است که به آسانی می توان آن را ردّ نمود ... نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییدۀ اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند، داخل در طریق آدمیّت نمود و نیز نفوذ عقلانی آنان
ص:36
دروازۀ علوم و فنون و فلسفه را که از آن به کلّی بی خبر بودند به روی آن ها باز کرد و تا ششصدسال استاد ما اروپاییان بودند.(1)
ویل دورانت می گوید:
پیدایش و اضمحلال تمدن اسلامی از حوادث بزرگ تاریخ است. اسلام طی پنج قرن، از سال 81 تا 597 ه.ق (700 تا 1200م) از لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو و حکومت، تصفیۀ اخلاق و رفتار، سطح زندگانی، وضع قوانین منصفانۀ انسانی و تساهل دینی، ادبیات، دانشوری، علم، طب و فلسفه پیشاهنگ جهان بود.(2)
از دیدگاه وی، نفوذ دنیای مسیحی در اسلام تقریباً منحصر به بعضی رسوم دینی و جنگی بود ... دنیای اسلام در جهان مسیحی نفوذ گوناگون داشت.
اروپای مسیحی غذاها، شربت ها، دارو، درمان، اسلحه، استفاده از نشان های خانوادگی، سلیقه و انگیزۀ هنری، ابزارها و فنون صنعت و تجارت و قوانین و راه های دریایی
ص:37
را از اسلام فرا گرفت و غالباً لغات آن را نیز از مسلمانان اقتباس کرد ... .
علمای اسلامی ریاضیات، طبیعیات، شیمی، ستاره شناسی و پزشکی یونان را حفظ کرده و به کمال رساندند و این میراث یونان را که بسیار غنی تر شده بود، به اروپا انتقال دادند ... پزشکان اسلامی پانصد سال تمام علمدار طب در جهان بودند.(1)
همچنین «رودول» اسلام شناس و مترجم قرآن به زبان انگلیسی می گوید:
اروپا باید فراموش نکند که مدیون قرآن است؛ همان کتابی که آفتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطی در اروپا جلوه گر ساخت.(2)
با توجه به این نکات آشکار می شود که نه دینداری مانعی برای پیشرفت علمی و صنعتی است و نه بی دینی عامل ترقی در این حوزه محسوب می شود.
ص:38
علل رشد و پیشرفت برخی کشورهای غیرمسلمان در علم و تکنولوژی بی اعتنایی آن ها به دین و اخلاق نیست بلکه توجه به نکاتی است که اگر مسلمانان نیز همچون قرون پیشین به آن اهتمام داشته باشند، در قله های علم و تکنولوژی قرار خواهند گرفت. آن نکات عبارتند از:
الف) تلاش و پشتکار؛ بسیاری از مردم کشورهای پیشرفته به آرمان های خود ولو آنکه ناقص یا اشتباه باشد، ایمان داشته و برای دستیابی به آن اهداف تلاش مستمر می نمایند.
ژاپنی ها بعد از جنگ، روزانه بیش از چهارده ساعت کار می کردند تا کشور خود را آباد کنند. متوسط ساعات کار آن ها در سال 1983 بیشتر از تمامی کشورها گزارش شده است؛ یعنی 2152 ساعت که نسبت به کشور بعدی یعنی امریکا 254 ساعت بیشتر است. ساعت کار مردم کره جنوبی نیز 2900 ساعت در سال اعلام شده است.
براساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ساعت کار مفید کارمندان ایرانی به جای 8 ساعت به 22 دقیقه در روز و کارکنان بخش خصوصی به 2 ساعت در روز کاهش یافته است و در نتیجه ساعت کار مفید ما
ص:39
در سال به حدود 600 ساعت و در بالاترین آمارها به 800 ساعت می رسد.(1)
ب) اولویت دادن به علم و پژوهش؛ که در تخصیص بودجۀ سالیانۀ مراکز تحقیقاتی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، حقوق اساتید دانشگاه و ... به خوبی هویداست. کشوری که علم و پژوهش در آن اولویت نخست مردم و مسئولین باشد، رشد مناسب تری در آن حوزه خواهد داشت.
ج) فرهنگ استقلال طلبی (به ویژه استقلال اقتصادی)؛ دو ملت ژاپن و کره جنوبی نسبت به بهره گیری از کالاهای تولیدی کشور خود پافشاری می کنند. طی چند سال گذشته سازمان تجارت جهانی به حکومت های ژاپن و کره جنوبی فشار آوردند تا از خارج برنج وارد کنند، اما مردم این دو کشور حاضر به استفاده از برنج های وارداتی نشدند. بعد از جنگ جهانی دوم، کاخ امپراتور را به همان شکل قبلی ساختند که تنها شیشه کم داشتند. از حکومت خواستند اجازه دهد شیشه وارد کنند، اجازه داده نشد و گفته شد: اگر شیشه وارد شود، تلاش برای راه اندازی کارخانجات شیشه سازی کاهش می یابد.
د) ایمان، اشتیاق و وجدان کاری نسبت به مسئولیت ها؛ در چنین جوامعی هر فرد می بایست کار خود را همچون شغل ریاست جمهور
ص:40
خطیر و حساس دانسته و لذا با ایمان و اشتیاق به ادای تکلیف خود اقدام کند؛ زیرا تنبلی، کم کاری، اهمال کاری و بی دقتی مانع دستیابی به اهداف خواهد بود.
ه) رعایت نظم و قانون و احترام به حقوق دیگران.
ح) مدیریت کارآمد.
ط) روحیۀ تعاون و مشارکت جویی.
ی) پاسخ گویی نسبت به رفتارها.
ک) بهره وری، اولویت دادن به کیفیت.
ل) شکوفا ساختن خلّاقیت ها از سنین پایین.
م) حرکت در چهارچوب برنامه ای منظم برای سازمان دهی زیرساخت های قتصادی.
ن) شناخت دقیق واقعیات جامعه و درک امکانات و محدودیت های کشور.
س) بومی کردن تکنولوژی؛ انتقال تکنولوژی بدون نیروی انسانی کارآمد به آفت مهارت زدایی از جمعیت بومی می انجامد. ژاپنی ها برای رهایی از این آفت در پی سازگاری انتقال تکنولوژی با توسعۀ درون زا برآمدند و به جای تقلید، تکنولوژی را بومی کردند و به نوآوری در صنعت نائل شدند.
ص:41
تصویر

ص:42
طبق سنّت الهی هیچ انسانی صرفاً با آرزو و خیال پردازی به اهداف خویش نرسیده و تنها به میزان تلاش خود بهره مند خواهد بود:)و أن لیس للانسان الّا ما سعی(.(1)
سنّت دیگر الهی آن است که انسان ها را در دستیابی به اهداف خویش یاری کرده و هر کس برای هر هدفی تلاش کند چه هدف دنیوی و چه هدف اُخروی، چه هدف صحیح و چه هدف باطل، خداوند او را مددکار خواهد بود. قرآن کریم پس از بیان دو گروهی که یکی درصدد رسیدن به لذت زودگذر دنیا و دیگری به دنبال لذت جاودانۀ اُخروی است، بیان می دارد که هر یک از این دو گروه را برای رسیدن به اهداف دنیوی شان یاری می کنیم.
«کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُورا»(2)
هر یک را از عطای پروردگارت مدد می کنیم، این ها را و آن ها را، و از عطای پروردگار تو جلوگیری نمی شود.
ص:43
علل رشد نکردن مسلمانان در برخی ابعاد، نه اهتمام به دین، بلکه کنارگذاردن دستورات دینی و برخورد گزینشی با آموزه های دینی است.
در قرون اخیر، مسلمانان آگاهانه یا ناآگاهانه از برخی ابعاد دین فاصله گرفته و در نتیجه دچار رکود در برخی حوزه های حیات دنیوی شدند. عوامل خارجی نظیر استعمار و عوامل داخلی در عقب ماندگی مسلمین در علم و تکنولوژی مؤثر بودند که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1. تفرقه: مسلمانان که یک پنجم جمعیت جهان را دارا بوده و به لحاظ اقلیمی در استراتژیکی ترین نقاط جهان ساکن هستند (مانند خاورمیانه) به دلیل درگیری های قومی و فرقه ای از توجه به سود و زیان مشترک غافل بوده و درگیری های درونی دارند.
2. تفسیر نادرست از مفاهیم دینی: برخی از مفاهیم دینی دچار بدفهمی و سبب کاهش یا تعطیل فعالیت های اجتماعی و سازندۀ مسلمین شده است. تفسیر ناروا از مفاهیم صبر، انتظار، قضا و قدر، توکل، زهد، تقیه، شفاعت، تحقیر دنیا و ... موجب رویگردانی از فعالیت ، سستی و تنبلی، تن دادن به ظلم و نفی مبارزه شده است.(1)
ص:44
امام خمینی تفسیر نادرست از حکومت و جدا دانستن دین از سیاست را یکی از عوامل عقب ماندگی مسلمین برشمرده اند.(1)
3. حاکمان و کارگذاران نالایق: مسلمانان در قرون اخیر حاکمان فاسدی را به خود دیده اند که با بی کفایتی یا خیانت سبب عقب ماندگی جوامع مسلمین شده اند. بسیارند حاکمانی که سرسپردۀ دولت های استعمارگر بوده یا دنبال عیش و نوش و لذت های فردی می باشند و از رشد تمدن اسلامی غافل اند.
4. تنبلی: متأسفانه ساعات کار مفید در ایران و سایر کشورهای اسلامی با کشورهای پیشرفته فاصلۀ زیادی دارد و روحیۀ تنبلی وسستی با تفاوت هایی در اقشار مختلف دیده می شود. علی رغم آنکه ملل مسلمان به واسطۀ عقب ماندگی قرون اخیر نیازمند تلاش جهادی و اهتمام بیشتر برای ساختن کشورهای خود هستند، در مقام عمل، روحیۀ سخت کوشی جای خود را به تن پروری و تن آسایی داده است.
5. استعمار: قدرت های بزرگ در قرون اخیر با چپاول ثروت و
ص:45
سرمایۀ فکری کشورهای مسلمین از پیشرفت و رشد ایشان جلوگیری کرده و در عقب نگاه داشتن این جوامع از کاروان علم و تکنولوژی تعمّد داشتند.
6. مصرف گرایی: کشورهای مسلمان با مصرف بی رویۀ کالا از جمله تولیدات غربی از یکسو هزینۀ زندگی خانواده ها و جوامع را بالا برده و از سوی دیگر کشور خود را به بازار مناسب کشورهای غربی تبدیل کرده اند که در اثر آن ثروت عظیم این ملل به جای سرمایه گذاری در صنعت و تولیدات پایه، صرف امور غیرضروری شده و همه ساله میلیاردها دلار صرف هزینه های غیرضروری می گردد. از سوی دیگر با رشد مصرف گرایی فرهنگ عمومی تغییر کرده و مصرف بیشتر و گران تر به ارزش اجتماعی مبدّل می شود. نمایش ثروت، کالاهای لوکس و مسابقه در خرید، ارزش های خانوارها قلمداد شده و اختلاف طبقاتی به اوج می رسد و نوع مصرف و خرید علامت مشخصۀ طبقۀ مرفه و باعث احساس محرومیت در طبقات پایین تر می شود.
فکر و ذهن جوانان که می بایست مشغول خلاقیت و نوآوری در صنعت و تکنولوژی شود، در مارک و برندهای غربی متمرکز می شود.
ص:46
تولید و واردات کالاهای غیر ضروری جایگزین کالاهای ضروری می شود. تبلیغات چنان بر ذهن افراد مسلط می شود که دیگر مبنای خرید افراد نیاز آن ها نیست، بلکه میل به خرید بیشتر است و در بسیاری از موارد قادر به کنترل خود در خرید نیستند.(1) به عنوان نمونه هزینه ی واردات لوازم آرایشی به ایران در یکسال از800 میلیون تا دو میلیارد دلار تخمین زده شده است.
اسراف و عدم رعایت اصول دینی در میان مسلمانان نیز از دیگر عوامل عقب ماندگی ایشان است. با مصرف بدون ضابطه، جایی برای صادرات و نیز استفادۀ بهینه از کالا باقی نمانده و دولت ها مجبور به پرداخت یارانه برای مصارف ابتدایی خواهند بود.
به عنوان نمونه مصرف برق در ایران سه برابر مصرف متوسط کشورهای دیگر است. مصرف انرژی ایران دو برابر چین و مصرف آب در ایران هفتاد درصد بیشتر از متوسط جهانی است.(2)
ص:47
7. بی صداقتی در گفتار و رفتار: برخلاف تأکید مکرر دین اسلام بر صداقت، بی صداقتی در سخن و رفتار در میان کشورهای مسلمان رواج یافته است. عدم صداقت در وعده ها و تعهدات کاری نیز مصادیقی از این بی صداقتی است.
8. نبود وجدان کاری و تعهد شغلی: مؤمنین موظف به رعایت حقوق دیگران در تولید و خدمات بوده و می بایست وظایف محوله را به بهترین شکل ممکن سامان دهند، اما عدم احساس مسئولیت در قبال وظایف، عدم بهره وری در خدمات، سستی نسبت به انجام وظایف، گریز از کار و موکول کردن آن ها به آینده از بلایای امروز جامعۀ مسلمین است.
9. روحیۀ خودباختگی و شیفتگی به غرب و شرق: استعمار در قرون اخیر با برتر نشان دادن فرهنگ و نژاد و بزرگ نمایی در موفقیت های خود روح خودباختگی را در میان مسلمانان دمیده است و ایشان با پذیرش برتری غرب بر مسلمین خود را از رقابت با کشورهای پیشرفته و خودکفایی ناتوان می بینند. همین امر رکود و سکون آن ها را دوچندان می کند. عدم خودباوری باعث سرکوب شدن خلّاقیت ها و مانع نوآوری در علم و پژوهش شده و همواره جوامع را مصرف کنندۀ الگوهای غربی قرار خواهد داد.
10. نفوذ عقاید خرافی: سیدجمال الدین اسدآبادی که همواره
ص:48
دغدغۀ عقب ماندگی مسلمانان را داشت، نفوذ خرافات را یکی از علل این امر می دانست. خرافه در مقابل عقلانیت قرار دارد و عقلانیت عامل پیشرفت است و به میزانی که خرافات گسترش یابد، پیشرفت کند می شود.
11. عدم مدیریت صحیح نیروهای انسانی: سکاندار کشتی پیشرفت، نخبگان جامعه هستند. جامعۀ اسلامی دارای نخبگان بسیاری است، ولی در برخی موارد استفادۀ صحیحی از ظرفیت فکری و مدیریتی آن ها نمی شود، نشناختن استعدادها و عدم پرورش آن ها و تقسیم نشدن مسئولیت ها بر اساس شایستگی ها از نشانه های مدیریت نادرست نیروی انسانی است.
12. بی اعتقادی نسبت به سرمایۀ غنی وحی و میراث اسلامی: وحی و سنت اسلامی از مهم ترین منابع معرفتی است که از امتیاز تحریف ناپذیری برخوردار است.
برخی روشنفکران ترجیح می دهند راه نجات انسان را نه از خالق وی، بلکه با آزمون و خطای نسلی در آزمایشگاه نظریات دریابند که نتیجۀ آن هدر رفتن نیروها و قربانی شدن نسل هاست.
ص:49
13. جمود و ظاهرگرایی و بی اعتنایی به اقتضائات زمانی و مکانی: پویایی اسلام به عنصر اجتهاد است که امکان دستیابی ضابطه مند به راه حل های جدید متناسب با زمان و مکان جدید را فراهم می کند. برخی متدینان بدون توجه به این ظرفیت عظیم، هر تحولی را مغایر دین تلقی کرده و با آن مخالفت می کنند.
توجه به تمایز انسان و حیوان به ما می فهماند که پیشرفت انسان به اوج گرفتن او در مسیر اخلاق و بندگی است. رشد صنعت و تکنولوژی علامت پیشرفت مصنوعات انسانی است نه خود انسان، که این پیشرفت اگر با اخلاق و معنویت توأم نباشد، فایدۀ آن کمتر از ضررش خواهد بود. علل رشد و افول برخی جوامع در علم و تکنولوژی نیز کنار گذاشتن دین یا توجه به دین نیست؛ زیرا در قرون پیش همین مسلمانان پرچمداران علم بودند. تلاش جهادی توأم با تدبیر، وجدان کاری، مدیریت نیروی انسانی، نظم و قانون، خودباوری، تعاون، برنامه ریزی صحیح و... از عوامل رشد برخی جوامع است که مسلمانان کمتر به این عوامل توجه داشته اند.
ص:50
سطح درآمد و امکانات مالی افراد یک جامعه، ملاک رفاه و خوشبختی آنها نیست، بلکه میزان احساس رضایت از زندگی بیانگر خوشبختی افراد است. در جوامع غربی چنین نیست که همه افراد، ثروتمند و یا دارای درآمدی متوسط به بالا باشند؛ تعداد فقرا و گرسنگان در کشورهای غربی فراوان است. همچنین، در میان افراد ثروتمند نیز به دلیل کمرنگ شدن ایمان و اخلاق، احساس دلتنگی و بیهودگی شایع است. میزان مصرف داروهای افسردگی و آمار خودکشی گواه این مدعاست؛ ولی در جوامع اسلامی با وجود کاستی ها و کمبود امکانات، به دلیل محکم تربودن ایمان به خدا احساس رضایت از زندگی بیشتر است. همچنین، برخی از مشکلات جوامع مؤمن ناشی از بی تدبیری خود آنان و برخی نیز امتحان الهی و برای تربیت بیشتر و در جهت صعود معرفتی ایشان است.
از سوی دیگر، تبلیغات جهان مادی گرا باعث شده است فراموش کنیم انسان موجودی الهی بوده که رسالتی فراتر از خوردن و شهوت رانی دارد. این تبلیغات در سطوح متنوع، لذت و ثروت بیشتر را علامت پیشرفت یک جامعه تلقی می کنند، در حالی که علامت پیشرفت یک جامعه، رشد اخلاقی و معنوی آن است و پیشرفت تکنیک و تکنولوژی پیشرفت ابزارهاست، نه خود انسان.
ص:51
از این رو، انحطاط اخلاقی و فرورفتن در باتلاق فساد به چالشی برای متفکران غرب تبدیل شده است؛ اما رشد برخی جوامع در عرصۀ علم و فناوری و رکود مسلمانان، ارتباطی به دینداری و بی دینی ایشان ندارد، بلکه معلول تلاش و همت و برنامه ریزی مؤثر است. تمدن غرب که امروزه خود را پیشگام علم و فناوری می داند به شهادت مورخان غربی، وامدار دانشمندان مسلمان بوده و بر جوانان مسلمان وظیفه است که پرچم این جوامع را به جایگاه پیشین آن یعنی قله های علم بازگردانند.
ص:52
1. جیمز دبلیو لوون، دروغ هایی که معلمم به من آموخت، ترجمۀ اسماعیل امینی و امیرمسعود شهرام نیا، تهران، صفحه سفید، 1388.
2. مجموعه مقالات «فمنیسم، شکست افسانۀ آزادی زنان»، جمعی از نویسندگان، قم، نشر معارف.
3. ویلیام جی بنت، شاخص های فرهنگی در ایالات متحدۀ امریکا، ترجمۀ فاطمه فراهانی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381.
4. سیدهاشم میرلوحی، امریکا بدون نقاب، تهران، کیهان، 1380.
5. حمید مولانا، امریکاشناسی، تهران، امیرکبیر، 1390.
سیدمجتبی موسوی لاری، اسلام و سیمای تمدن غرب، قم، دفتر انتشارات جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1379.
ص:53
تصویر

ص:54
تصویر

ص:55
تصویر

ص:56