سر شناسه : حیدری عزیز الله، 1337 .
عنوان و نام پدید آور : کنکاشی در انگیزه های حجاب / مؤلف عزیز الله حیدری .
مشخصات نشر : قم : مسجد مقدس جمکران، 1388
مشخصات ظاهری : 32 ص
فروست : سلسله مباحث راهکار های دوری از گناه
شابک : 8-242-973-964-978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : حجاب اسلامی
موضوع : عفت - - جنبه های مذهبی - - اسلام.
شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم)
رده بندی کنگره : 1388 9 ک 9 ح/230/17 BP
رده بندی دیویی : 297/636
شماره کتاب شناسی ملی : 1869557
سلسله مباحث راه کارهای دوری از گناه
«حجاب»
مؤلف : عزیز الله حیدری
صفحه آرا : امیر سعید سعیدی
ناشر : انتشارات مسجد مقدس جمکران
چاپخانه و شمارگان : پرستش / 2000 جلد
نوبت و تاریخ چاپ : اوّل / زمستان 1388
قیمت : 250 تومان
شابک : 8 - 242 - 973 - 964 - 978
مرکز پخش : انتشارات مسجد مقدس جمکران
تلفن و نمابر : 7253700 ، 7253340 - 0251
قم - صندق پستی: 617
خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان
ویراستار کتاب: خانم لیلا عباسی
ص: 1
ص: 2
بسم الله الرحمن الرحیم
کنکاشی در انگیزه های حجاب
ص: 3
حجاب هویت مذهبی من است ... 5
جستجو در انگیزه حجاب ... 6
اما هدف از حجاب چیست؟ ... 10
بررسی انگیزه و محرک حجاب ... 12
این اسوه ی استقامت حجاب را بخوانید ... 27
چگونگی انتقال پیام حجاب به دختران نوجوان ... 29
یک نمونه ... 30
ص: 4
خانم ناکاتا کایولا می گوید : این اشتباه است که فکر کنیم زنان مسلمان خود را می پوشانند چون جزء اموال خصوصی شوهران شان محسوب می شوند؛ بلکه در واقع آن ها با این کار شرافت، متانت و وقار خود را حفظ می کنند و از این که توسط بیگانگان تصاحب شوند، جلوگیری می کنند.
باید به حال زنان غیر مسلمان و زنان مسلمان لیبرال تأسف خورد که آن چه را باید بپوشانند، در معرض دید عموم قرار می دهند ... زن آراسته به حجاب، به زیبایی فرشته است، پر از وقار و اعتماد به نفس؛ امّا تعصب که چشم دیگران را کور کرده است مانع از دیدن این زیبایی می شود. (1)
ص: 5
یحیی مازنی گوید: (1)
مدتی در مدینه، همجوار و همسایه امیر المؤمنین علیه السلام بودم و نزدیک خانه ی زینب بودم، به خدا قسم نه شخص زینب را دیدم و نه صدایی از او شنیدم.
هر گاه قصد زیارت قبر جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله را داشت شب می رفت، در حالی که امام حسن علیه السلام از طرف راست و امام حسین علیه السلام از طرف چپ و امیر المؤمنین علیه السلام از جلو می رفت و چون نزدیک قبر شریف می شد، امير المؤمنین علیه السلام زودتر می رفت و چراغ ها را خاموش می کرد.
یک مرتبه امام حسن علیه السلام از سبب آن سؤال کرد:
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: می ترسم کسی به خواهرت زینب نظر کند.
جستجو در انگیزه حجاب
این موضوع مسلم است که وقتی سقفی را بر پایه های محکم تری بنا کنیم، دوام بیشتری خواهد داشت. در مسائل اعتقادی و التزامات دینی نیز
ص: 6
وقتی شناخت و آگاهی بیشتری پیدا کردیم علاقه به آن بیشتر می گردد و در نتیجه عمل و التزام با دوامی شکل می گیرد و اکنون نیز که عقاید و دستورات دینی به شدت، از ناحیه دشمن و یا عقب نشینی معتقدین دچار آفت می گردد و تزلزل هایی در پیش است، بهتر است در جستجوی تعمیق این مسائل باشم. گرچه از آن مقوله و از جمله حجاب زیاد گفته شده باشد.
ما برای حجاب از معیار ها و فوایدی؛ چون، امنیت، مصونیت یا وقار و سابقه تاریخی و یا نشانه ملی و از دیدگاه روانشناسی (1) و حتی گاهی به عنوان زینت زن (2) استفاده می کنیم. اما با همه خوبی هایی که در این موارد وجود دارد و بعضاً از قرآن هم استخراج شده (3) و ما هم معترفیم ولی بحث مهم تر در تحلیل انگیزه هاست؛ مثلاً امنیت و مصونیت و مورد آزار قرار نگرفتن یکی از مواردی است که در فواید حجاب بارها تجربه
ص: 7
شده است و اگر کسانی بگویند امروز امنیت اجتماعی زن تأمین شده، سخنی پذیرفته شده نیست و حتی امنیت فردی زن تأمین نیست و حجاب می تواند در این مسأله نقش بسیار خوبی را ایفا کند. چنان که طبق گزارش های موجود اکنون در بعضی کشور های اروپایی نوعی اسپری تولید می شود که بیشتر خانم ها در کیف خود دارند و در مواجهه با مزاحمین به صورت آن ها می پاشند و فرد مزاحم تا به خود بیاید و از اثر اسپری راحت شود زنان از معرکه می گریزند و حتی آمار بسیار بالای گرایش زنان در اروپا به اسلام به خاطر امنیتی است که در حجاب احساس می کنند. (1)
اما چنان که گذشت:
می خواهیم در پی آن باشیم که چگونه حجاب را ارزیابی کنیم تا این عمل در ما با علاقه، التزام، دوام و حتی دفاع همراه باشد که این کار با تحلیل هدف و انگیزه حجاب حل می شود. بلکه منحصراً تحلیل انگیزه حجاب؛ زیرا انگیزه و هدف متفاوتند. هدف به مقاصد بیرونی نظر دارد و انگیزه به گرایش ها و مقاصد باطنی. چون گاهی به جمع آوری و تنظیم مصالحی می پردازیم و هدف خانه ساختن است ولی انگیزه چیز دیگری مثل خود نمایی و افتخار می تواند باشد.
در بحث حجاب مبنا و انگیزه را بهتر تحلیل می کنیم تا به ایمان و عشق
ص: 8
بیشتری بینجامد که در راه مستقیم و بر صراط پایدار شویم و سقوط نکنیم؛ چنان چه قرآن می فرماید:
﴿ وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ ﴾ (1)
آنان که نسبت به قیامت ایمان نیاورده اند از صراط کناره گرفته و منحرف می شوند.
بر طبق این آیه تنها اعتقاد به قیامت کافی نیست؛ بلکه عشق و ایمان لازم است. به عبارت بهتر گاهی «حرکت و فوایدش» را توضیح می دهیم و گاه به «محرک» می پردازیم. چنان که وقتی از امام و خوبی هایش می گوییم، خوب است اما اگر امامت و ضرورت نیاز را به نظام امامت تحلیل کنیم تفاوت می کند و ارتباط عمیق تری ایجاد می شود.(2)
ص: 9
هدف حجاب، همان عفت می باشد که در حدیث هم آمده است که زکات جمال (زیبایی) عفت است.(1) و در این بینش عفاف، خود می تواند زینت باشد چنان که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
﴿ الْعَفَافُ زِینَهُ النِّسَاء ﴾ (2)
عفت، خود نگهداری از آن چه مورد نهی خداست و شامل هر آلودگی؛ حتی جلوه ها و حرکات سبک نیز می شود و البته عفت غیر از تقوی می باشد؛ چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی که از امتیاز دو دختر (درباره موضوع خواستگاری برای شخصی که متحیر است) سؤال می کنند؛ یک بار می پرسند: کدام با تقوی ترند؟ و در سؤال بعدی می فرماید: کدام عفیف ترند؟
همچنین از لابلای روایات چنین فهمیده می شود که عفت وظیفه ای عمومی است و شامل هر دو جنس از زن و مرد است. ولی شکل
ص: 10
و مقدار آن متفاوت است؛ زیرا پوششی که برای خودکار و مداد لازم است برای عینک به کار نمی بریم؛ مداد در جا مدادی حفظ می شود و عینک در کیف عینک پوشانده می شود.
به این حدیث توجه کنید:
﴿ لَيْسَ لِلرَّجُلِ أَنْ يَكْشِفَ ثِيَابَهُ عَنْ فَخِذِهِ وَ يَجْلِسَ بَيْنَ قَوْمٍ ﴾ ؛ (1)
(نباید مرد لباس را از ران هایش کنار بزند در حالی که بین مردم نشسته است.) (2)
و در حدیث دیگر می خوانیم:
﴿ إِذَا تَعَرَّی أَحَدُکُمْ فنَظَرَ إِلَیْهِ اَلشَّیْطَانُ فَطَمِعَ فِیهِ فَاسْتَتِرُو ﴾ ؛ (3)
( آن گاه که یکی از شما برهنه می گردد شیطان به او می نگرد و طمع می کند، پس خویش را بپوشانید.)
این حدیث، پوشش را، حتی در تنهایی امری لازم می نماید.(4)
ص: 11
در دعای امام زمان (علیه السلام) می خوانیم:
﴿ تَفَضَّلْ عَلَی النِّسَاءِ بِالْحَیَاءِ وَ الْعِفَّه ﴾ ؛ (1)
(خدایا رحمت و لطف بزرگ خویش را شامل زنان گردان تا حیا و عفت ورزند.)
و در حدیثی دیگر:
﴿ سَبَبُ اَلْعِفَّهِ اَلْحَیَاءُ ﴾ ؛ (2)
(علت و سبب عفت، حیا می باشد.)
با ترکیب این دعا و حدیث در می یابیم، حجاب که نمود و جلوه عفت است ریشه از نیرویی باطنی می گیرد که حجاب و عفت بر آن اساس به پا می ایستند. و آن نیروی باطنی حیا می باشد و حیا که خود مانع و رادعی برای بروز رفتار های نادرست می باشد، از درک حضور بر می خیزد و این عمل ارزشمند چنین فهرست می شود:
حجاب، ریشه در عفاف
عفاف، ریشه در حیا
و حیا، ریشه در درک حضور دارد.
ص: 12
(از کسی حیا می کنیم که حضورش را حس می کنیم) شناخت از وجود کسی که ناظر ماست و بر نیک و بد اعمال ما آگاه است. حیا همان است که وقتی در حضور بزرگی هستیم، مواظبت هایی را در وجودمان می آورد و از بدی ها و ناشایست ها کنار می زند (1) این درک حضور نتیجه شناخت است. شناخت از جایگاهی که بی حساب نیست و اگر هستی را خالی از خدا و نور او بدانیم دیگر هیچ معیاری نیست. آن جا که بصر نیست چه خوبی و چه زشتی. در شهر نابینایان چه لباس بر تن کنی و چه عریان باشی فرقی ندارد. و حال آن که همه چیز به حضور خدا شهادت می دهد و هستی رو به سوی او دارد.
﴿ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴾ (2)
(انسان نیز باید روی به سوی او آرد تا هدایت یابد که هدایت از اوست.) قرآن از حضرت ابراهیم (علیه السلام) نقل می کند:
﴿ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴾ (3)
(من به سوی خداوند رونده ام و او مرا هدایت می کند.)
ص: 13
همه عوالم، از دنیای جنین (جنین مادر) گرفته تا دنیا و بهشت همه، راهی به سوی خداست (یعنی سه مرحله را طی می کنیم دنیای جنین، خودِ دنیا و دنیای آخرت) این ها همه مسیر است.
علی علیه السلام فرمود:
﴿ الدنيا دارُ ممَركُم ﴾ ؛ (1)
(دنیا جای عبور است و جای استقرار نیست.)
حالا که فهمیدیم دنیا راهی به سوی خداست و او در این مسیر قواعد و قوانینی را وضع کرده که با رعایت آن به ملاقات حق می رسیم، آیا می توانیم با لباس و مو و اندام خودمان سنگی و مانعی در راه خلق خدا باشیم؟ آیا می توانیم گرد و خاک به پا کنیم و مانع دیدن راه بشویم.
آیا می توانم با زیبایی هایم سد راه بندگان خدا به سوی او بشوم و آیا در این صورت طاغوت نخواهم بود؟
و حال آن که بنا بر رهنمود مکتب، وظیفه داریم به سوی خدا جذب کنیم.
﴿ وَ اجعَلُنا مِنَ الدُّعاةِ إِلَیْکَ﴾ ؛
(مرا از کسانی قرار بده که مردم را به سوی تو می کشاند و به تو دعوت می کند.)
آیا در صورت خودنمایی، من دیگران را به خویش دعوت نکرده ام؟
ص: 14
این جاست که مقدار حجاب فقط در پوشش محدود نمی شود؛ بلکه حتی مواظبت و مراقبت از صدا و حرکات را در بر می گیرد که صدایی از زینت ها نیز برنخیزد (1) ، تا دلی نلغزد و چشم راه خطا نپیماید و قلبی فاسد نگردد. چون درباره قلب فرموده اند:
﴿ اَلْقَلْبُ مُصْحَفُ اَلْبَصَرِ ﴾ ؛
(قلب کتابی است که با صادرات چشم نوشته می شود.)
چشم، رسول قلب است و دل با صادرات چشم به سقوط و صعود و یا به رشد و زیان کشیده می شود.
قلبی که باید خانه خدا و جایگاه عشق و محبت به اولیاء او باشد، نباید به وسیله کارهای من خالی از حق و یا مضطرب گردد.
بیهوده نیست که می بینیم درباره حضرت فاطمه علیها السلام گفته اند در کوچه چنان راه می رفت که نمی دانستی می آید یا می رود! البته این مواظبت به خاطر شدت حساسیتی است که در خصوص زنان موجود است و الا جامعه مردان نیز باید تقوای خویش را تقویت کند.
از امام صادق علیه السلام سؤال می شود که چرا باید زنان موی خویش را بپوشانند؟ می فرماید: زیرا باعث تهییج هوای نفس می گردد. ﴿ لِمَا فِیهِ مِنْ تَهْیِیجِ اَلرِّجَالِ ﴾ (2)
ص: 15
درباره صدای زن، قرآن می فرماید:
﴿ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ ﴾ (1)
(در صدای خویش نرمش نیاورید.)
به همین خاطر است که درباره علی علیه السلام گفته اند: کراهت داشت اوّل ایشان به زنان جوان سلام کنند. مبادا که صدایش به شگفتی آورد و چیزی بیش از اجری که طلب نموده است بر او وارد گردد. (2)
همه این احساس های دقیق به این دلیل است که مؤمن به خاطر درک حضور خدا و علاقه قلبی خود به پروردگار، به مراقبت خویش می پردازد تا با قلبی سلیم خدا را ملاقات کند. این مراقبت از نظارت ایمانی بر می خیزد، چنان که از علی علیه السلام پرسیدند:
﴿ بِمَا نِلْتَ ﴾ ؛
چگونه چنین شدی (به این مقام رسیدی) ؟
فرمود:
﴿ کُنْتُ بَوّابا علی بابِ قَلبی ﴾ ؛ (3)
من پاسدار قلبم بودم.
ص: 16
دومین چیزی که در تقویت بنیاد حجاب مؤثر است، همانا شناخت خریدار و ارزش گذار واقعی ماست.
می دانیم هر انسانی نیازمند مقبولیت است و این نیاز را با ابراز توانایی ها و استعداد های خویش ثابت می کند. در این مسیر است که از ما خواسته اند عزیز باشیم و ذلیل نشویم. مؤمن، عزتمند است و به ابروی خود ارج می نهد؛ اما از نظر اینکه کارهای مان به ریا آلوده نگردد اسلام به ما آموزش می دهد در کار خویش، جهت و هدف پایین تر از خویش را انتخاب نکنیم که تنزل می کنیم و به مساوی خویش هم رضایت نمی دهند؛ زیرا تنوع است و باید جهتی بالاتر از خویش را برگزینیم که تحرک است و تعالی. ترقی ما فقط این در زمان است و در نماز آموخته ایم که آن جهت برتر کیست:
﴿ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ ﴾ ؛
(پاک است خدایی که برتر است و به سپاس او مشغولیم.)
آری جهت برتر، پروردگار هستی است که نیاز ندارد و نامحدود است، اوست که در مقابل خریداران دیگر که جز چشمی طمعکار و زبانی ریاکار ندارند، ندا داده است:
ص: 17
﴿ إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَاهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ﴾ ؛ (1)
(خدا خریدار مال و جان مؤمنین است و بهشت را به آنان پاداش می دهد.)
اوست که اجر هیچ عملی را ضایع نمی کند، با اینکه دیگران چیزی ندارند، همه فقیرند و او بی نیاز. در نهایت همه محتاج اویند.
دیگران یا نمی دانند، یا اگر می دانند، نمی توانند، یا اگر می توانند، بخیلند. یا اگر می بخشند، منت می گذارند و نتیجه می طلبند.
در حالی که خدا هم می داند که «علیم» است و هم نزدیک «اقرب الیکم» و هم می تواند که «قوی و عزیز» است. و هم داراست که «مالک» است و هم بخل ندارد که «رحمن» است و هم منت نمی گذارد که «رحیم» است و مهربان و ما هم که دوست دار چنین محبوبی هستیم، پس او را بر می گزینیم و به وعده های او دل می بندیم که با وفاتر از او کسی نیست:
﴿ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ ﴾ ؛ (2)
ص: 18
پولادین از عفاف پیرامون او ساخته می شود. این حالت را پیامبر صلی الله علیه و آله چنین توصیف نمود:
﴿ إِنَّمَا مَثَلُ اَلْمَرْأَةِ اَلصَّالِحَةِ مَثَلُ اَلْغُرَابِ اَلْأَعْصَمِ اَلَّذِي لاَ يَكَادُ يُقْدَرُ عَلَيْهِ ﴾ ؛ (1)
(همانا مثل زن صالحه مثل پرنده خویشتن داری است که کسی را یارای دستیابی بر او (از نامحرمان) نیست.)
مسلم است که این خویشتن داری در برابر نامحرم است و عکس آن در زندگی مشترک مطرح است که آزادی در آن جا حدی ندارد و در ضمن برآورنده نیاز مقبولیت هم هست که تفصیل آن در کتبی که وظایف زناشویی را تعیین نموده آمده است.
خلاصه این شناخت آدمی را به محاسبه ای سوق می دهد که نه تنها به فکر جلوه نمی افتد بلکه بیشتر خود را می پوشاند و حوزه حجاب را گسترش می دهد تا خود توشه ای برای راه برگیرد و در یوم الحسره (2) دست خالی نیاید.
ص: 19
بینش دیگری که از پایه های تقویت حجاب است، شکل نظام هستی در اسلام است، بینشی که بیانگر واقعیت هستی در نظر مسلمان است. جهان در نظرگاه دینی ما نظامی مرتبط و قانونمند دارد. (1)
همه چیز در دیگری تأثیر دارد و اصلاً دین برای تنظیم این روابط دقیق و پیچیده حاکم بر هستی آمده است. زیرا که دست علم و تجربه و وجدان آدمی به وسعت آن نمی رسد و در نتیجه در این جهان مرتبط، یک فساد و یک بدی، یک بدی و فساد باقی نمی ماند. بلکه گسترش می یابد و حتی دریاها را آلوده می کند.
﴿ ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کسَبَتْ اَيدِى النَّاسِ ﴾ ؛ (2)
(فساد و تخریب در خشکی و حتی دریا راه یافت با آن چه اعمال مردم کسب نمود.)
آری این ارتباط چنان است که وقتی مقداری آجر را پشت سر هم به طور عمودی بچینیم و یکی از آن ها را بزنیم همه آن ها به یکدیگر ضربه می زنند و می ریزند.
ص: 20
پس اگر ما با کارهای خود فسادی آفریدیم، این فساد در خود نمی ماند و سرایت پیدا می کند و به همین دلیل عذاب ها نیز ضریب پیدا می کند.
قرآن می فرماید:
﴿ کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَا هُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ ﴾ ؛ (1)
(هرگاه پوست آن ها بسوزد، پوست دیگری به جایش می رویانیم تا عذاب را بچشند.)
چنین است که وقتی کسی یک نفر را کشت، گویی همه را کشته است و اگر یک نفس را زنده کرد گویی همه را زنده کرده است . (2)
بر همین اساس است که آن بینش بی خیال و بی مسؤولیت که در اخلاق اروپایی و مخصوصاً آمریکایی رشد کرده محکوم می شود؛ این بریدگی از مسؤولیت ناشی از همین بینش نسبت به جهان و جامعه ناشی شده تا جایی که مثل معروف نزد آن هاست که هر روز به کار می برند This is your problem ؛ این مشکل شماست! که متأسفانه در بین ما هم شیوع پیدا کرده ولی ما می گوییم مشکل تو مشکل من هم هست.
چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
کسی که صبح کند و در فکر مسائل دیگران نباشد، مسلمان نیست. (3)
ص: 21
معیاری دیگر، برای تکمیل انگیزه حجاب، آن سونگری مؤمن و ایمان به قیامت و صحنه های حقیقی آن است. کسی که راه را با دنیا و مرگ تمام شده نمی داند به این آیه ایمان دارد و در دلش هراسی افکنده است که آن روز را که منکرین دور می بینند نزدیک می بیند. (1)
(چون برای خداوند که بر همه هستی احاطه دارد، دوری و بعدی در پیش نیست) و مؤمن نیز به چنین بینشی دست می یابد و همه چیز را از دریچه تنگ دنیای مادی نمی بیند. در نتیجه مؤمن لذتی را که از گناه بر می خیزد با پیامدی در آن روز مشاهده می کند. گرچه هم اکنون و در دنیا نیز گناه، مجازات و گرفتاری دارد. آن چه ظاهرش دیده می شود باطنی دیگر از خود نشان خواهد داد، آن صورت ها که امروز زیبا می نمایند آن روز زشت می گردند و این شادی ها پیامد تلخی دارند:
﴿ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ ﴾ ؛ (2)
(روی هاشان را آتش می سوزاند و در آتش زشت می گردند.)
ص: 22
و چنین است که به گفته امیرالمؤمنین علیه السلام خیری در چیزی که بعد از آن آتش باشد نیست و شری نیست در آن چه که بعد از آن بهشت است. (1)
چنین معتقدی که به وعده خداوند ایمان آورده و با پیوند به او به عظمت و غنای نفس رسیده است وجودش به بار می نشیند و تقوی شکل می گیرد. تقوی نیز او را به نوری می رساند که آن چه در نظر دنیا خواهان زیاد و طولانی است بسیار کم جلوه می کند؛ چنان که تمام سال های زندگی روی زمین، یک روز یا قسمتی از روز شمرده شده:
﴿ قالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ * قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ﴾ ؛ (2)
تمامی درنگی که در زمین کردید چقدر بود؟
می گویند: روزی یا مقداری از روز... (بلکه درنگی بسیار کم نمودید (حتی کمتر از قسمتی از روز) اگر می دانستید).
آری دنیا در نظر این ایمان آورندگان آن قدر نیست که بتواند به مخالفت با خداوند وادارشان کند؛ زیرا که غیر خداوند در چشمان شان حقیر شده است؛ چنان که علی علیه السلام فرمود:
ص: 23
﴿ عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِم ﴾ ؛ (1)
(خداوند در دل شان بزرگ جلوه نموده، پس دیگران در نظرشان کوچک می نماید.)
به همین دلیل، اینان در چشمان ولی خدا بزرگ شده اند و مورد نظر قرار گرفته اند. آن وصفی را که امیر مؤمنان علی علیه السلام درباره شان فرمود:
مرا برادری بود که او در نزدم بزرگ بود؛ زیرا دنیا در چشمانش حقیر می نمود.(2)
ص: 24
عامل پنجمی که به عنوان عاملی سیاسی به آن نگریسته می شود عبارت از عنصر مقاومت است. در هر جامعه ای عناصری از مقاومت در مقابل دشمن و تهاجم وی هست. حجاب عنصر مقاومت است؛ زیرا در زمانی که دشمن می خواهد از طریق برهنگی و گسترش فساد، این عنصر مهم یعنی عفت و پاکی را که زمینه رشد استعداد ها را فراهم می سازد را از بین ببرد، باید به محافظت این عنصر یعنی حجاب پرداخت.
چقدر شور انگیز است، اخباری که این روزها از مقاومت دختران و زنانی که در برابر زور گویان اروپایی و لاییک مقاومت می کنند، به گوش می رسد و حتی با اخراج از مدارس و ادارات نیز عقب نشینی نمی کنند.
درود بر این شیر زنان باد.
درود!
ص: 25
در مجله پرسمان آمده است دختری به مؤسسة اسلامی نیویورک آمد و گفت می خواهم مسلمان شوم. رئیس مؤسسه دو بار او را رد کرد و گفت باید تحقیق کنی (این منظره چند سالی است که بعد از انقلاب اسلامی تکرار می شود و جوانان زیادی به اسلام روی می آورند).
هنگامی که برای سومین بار آمد او را رد کردند. در این هنگام فریاد زد اگر مسلمانم نکنید می روم وسط سالن و فریاد می زنم و می گویم کسی به فریادم برسد ... با شناخت آگاهی و اشتیاق او جشنی برپا شد و او مسلمان شد. بعد از این حرکت خانواده مسیحی دختر، آزار و اذیت ها را شروع کردند و روز به روز بر سختی و فشار افزودند تا حدی که کار به تهدید رسید و گفتند که باید از ظواهر دینی اسلامی دست برداری و بر این کار مجبوری.
مسؤولان مؤسسه ناچار با علما در ایران تماس گرفتند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که اگر خطر جانی او را تهدید می کند، اجازه دارد روسری خود را بردارد.
ص: 26
اما دختر تازه مسلمان پرسید: اگر من روسری خود را برندارم و در راه حفظ حجابم کشته شوم آیا شهید محسوب می گردم؟
پاسخ شنید آری!
و دختر با صلابت و استواری گفت: به خدا قسم روسری خود را بر نمی دارم هر چند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم. (1)
ص: 27
1. نوجوان، مفاهیم اخلاقی و دینی را با داستان بهتر می پذیرد و می فهد، گرچه این ویژگی مخصوص همة گروه های سنی است و قرآن این دو شیوه را توصیه می نماید.
﴿ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴾ (1)
(قصه روایت کن شاید آنان اندیشه کنند.)
یعنی مفاهیم و مطالب را در قالب حکایت بازگو کنید؛ چون جذاب تر و تأثیر پذیرتر می باشد و مخاطب بیشتر در مورد آن موضع می اندیشد.
2.کودک و نوجوان پیام و نکات دینی و اخلاقی را با شعر و جملات قافیه دار بهتر به ذهن می سپارد چنان که از حضرت زهرا علیها السلام نیز چنین روشی در آموختن مفاهیم دینی به فرزندان بزرگوار شان نقل شده است.
ص: 28
به یک مدرسه دخترانه که گروه دبستانی و راهنمایی داشت دعوت شدم. از من خواسته شد که دربارة حجاب برای آنان صحبت کنم!
ابتدا داستانی را که ریشه حقیقی هم داشت با جلوه های ویژه چنین بیان نمودم:
در زمان قبل از انقلاب روزی یک آقای روحانی کنار خیابان ایستاده بود. اتومبیلی توقف نمود و ایشان را دعوت به سوار شدن نمود.
روحانی سوار شد و همین که ماشین شروع به حرکت کرد آقای راننده به عقب برگشت و گفت: آقا به نظر شما این وضیعت همسر من اشکالی دارد. سپس به همسرش اشاره نمود که بی حجاب (حتی یک روسری هم نداشت) و در صندلی جلو نشسته بود، و ادامه داد که چرا شما حجاب را توصیه می کنید؟
آقای روحانی گفت: کمی صبر کنید پاسخ شما را خواهم داد. اتومبیل مقداری راه رفت و نزدیک یک ماشین خراب و تصادفی که کنار خیابان پارک شده بود رسید.
ناگهان آقای روحانی گفت: این ماشین را چرا این جا رها کرده اند؟ راننده جواب داد: خوب خراب و بی ارزش است، بعد خودم به بچه ها گفتم:
بچه ها آن اتومبیل چون خراب بود، پس اسم آن را می گذاریم ماشین
ص: 29
16208
مشتی مندلی نه بوق داره نه صندلی، سپس به طور آهنگین گفتم: تکرار کنید: ماشین مشتی مندلی، نه بوق داره نه صندلی، در ادامه گفتم: بچه ها با اتومبیل آن آقا چند کیلومتر دیگر راه رفت تا آن که دوباره به ماشینی قراضه که صاحبش آن را رها کرده بود رسیدند، آقای روحانی دوباره پرسش خود را تکرار کرد و پرسید آقا! چرا این ماشین را این جا رها کرده اند؟
راننده پاسخ داده خوب معلومه و من دوباره به بچه ها گفتم: بچه ها اسم این ماشین چی بود؟ و با بچه ها همراه شدم و گرفتیم: ماشین مشتی مندلی، نه بوق داره نه صندلی.
اتومبیل با راننده و همسرش و آقای روحانی مقداری دیگر رفتند تا وارد شهر شدند و در کنار منزلی ماشینی را دیدند که صاحبش روی آن چادری کشیده بود.
ناگهان روحانی به راننده گفت: آقای محترم راستی حالا این اتومبیل را نگاه کنید. چرا روی این ماشین را چادر کشیده اند؟ راننده گفت: خوب! این ماشین خوب و تمیز است و ممکن است طمع دزدها را تحریک کند و یا بچه ها روی آن خط بیندازند یا...
در این هنگام آقای روحانی گفت: خودتان جواب خودتان را دادید حجاب و چادر برای حفظ ارزش زن از بدخواهان است و به سرعت به بچه ها گفتم: بچه ها این ماشین خوب بود پس ماشین مشتی مندلی نیست اما
ص: 30
بی حجاب کدام ماشین است؟ یک صدا گفتند: ماشین مشتی مندلی و.... و با هم خواندیم.
ماشین مشتی مندلی *** نه بوق داره نه صندلی
دختر خوب سر می کنه *** یا چادر و یا مقنعه یا روسری
دختر بد دوست نداره *** نه چادر و نه مقنعه، نه روسری
سپس تکرار کردیم و بچه ها نیز شروع کردند با دست روی میز زدن و با آهنگ ویژه خواندیم. ماشین مشتی مندلی و ...
با این روش مقدمه و کلیدی برای اندیشه حجاب زده شد گرچه باید در آینده حجاب را با شناخت گره زد که حداقل چند پایه دارد.
1. شناخت ارزش زن
2. نظم و قانونمندی هستی و درک گناه
3. ادامه عمل دنیا با وسعت آخرت
4. فساد اجتماعی بی حجابی
5. حجاب به عنوان عنصر مقاومت
6. و ... .
ص: 31
این چنین است که این ارتباط، مؤمن و بانوی با حجاب را به غنایی در نفس خویش و غروری (1) می رساند که:
هرگز برای مقبولیت، به عرضه اندام خویش نمی پردازد.
پس کسی که توی سرش فکری زیبا دارد، با موی سرش جلوه نمی کند.
در دعای عرفه از امام حسین علیه السلام می خوانیم:
﴿ اللّهُمَّ اجْعَلْ غِنایَ فِی نَفْسِی ﴾ ؛
(خدایا روحم را غنی و مقتدر گردان.)
این غنا چیست؟
در کلامی از امام حسن علیه السلام به معنا نزدیک می شویم:
﴿ فَمَا اَلْغِنَی؟ قَالَ علیه السلام : رِضىَ النَّفْسِ بِما قَسَّم اللّهُ تعالى و ان قلَّ ﴾ ؛ (2)
سؤال شد غنی چیست؟
فرمود: رضایت نفس به آن چه خداوند در نظر گرفته است اگرچه کم باشد.
و از همین جا غروری و حصنی در زن پای می گیرد که همچون دیواری
ص: 32